منتخب ميزان الحكمه با ترجمه فارسي

مشخصات كتاب

سرشناسه : محمدي ري شهري، محمد، 1325 -

عنوان قراردادي : ميزان الحكمه. فارسي - عربي. برگزيده.

عنوان و نام پديدآور : منتخب ميزان الحكمه با ترجمه فارسي/ محمدي ري شهري؛ ترجمه حميدرضا شيخي؛ تلخيص حميد حسيني.

مشخصات نشر : قم: موسسه علمي فرهنگي دارالحديث، سازمان چاپ و نشر، 1381.

مشخصات ظاهري : 2 ج.

شابك : 80000 ريال (دوره) ؛ 85000 ريال (دوره، چاپ پنجم) ؛ 120000ريال: دوره، چاپ ششم978-964-7489-03-4 : ؛ ج.1 96474890303 : ؛ ج.1، چاپ ششم 9789644932649 : ؛ ج. 2، چاپ پنجم 964-493-209-9 : ؛ 120000ريال : ج.2، چاپ ششم 9789644932656 :

يادداشت : ج. 1 و 2 (چاپ پنجم: 1385).

يادداشت : ج.1و2 (چاپ چهارم: 1384).

يادداشت : ج.1و 6(چاپ ششم: 1386).

موضوع : احاديث شيعه -- قرن 14

موضوع : احاديث اهل سنت -- قرن 14

شناسه افزوده : شيخي، حميدرضا، 1337 -، مترجم

شناسه افزوده : حسيني، حميد

رده بندي كنگره : BP116/5/م 3م 904215 1381

رده بندي ديويي : 297/21

شماره كتابشناسي ملي : م 81-41119

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ص: 12

مقدمه

ص: 13

مقدّمه مؤلّف سپاس و ستايش ، ويژه پروردگار جهانيان است كه براى هدايت انسان ، كتاب و حكمت را بر سرآمد انبياى خود ، محمّد صلى الله عليه و آله ، فرستاد و اهل بيت او را در حديث متواتر «ثقلين» ، به امّت اسلامى تا دامنه قيامت ، «همتاى قرآن» معرّفى نمود . ميزان الحكمة ، كتابى است كه با نظمى نوين و ابتكارى و به صورت موضوعى ، معارف بلند و سازنده قرآن كريم را در كنار احاديث رسول خدا صلى الله عليه و آله و اهل بيت پاك آن بزرگوار ، ارائه مى كند و بدين سان ، دستيابى پژوهشگران را به متن آموزه هاى اسلامى در زمينه هاى مختلف : اعتقادى ، اخلاقى ، اجتماعى ، سياسى ، فرهنگى ، تربيتى ، تاريخى و... ، آسان مى نمايد . اين كتاب ، نخستين بار در سال 1362 ش ، در ده جلد ، منتشر شد و استقبال گسترده و كم نظير محقّقان جهان اسلام از اين كتاب و چاپ هاى مكرّر آن ، حاكى از نياز جدّى جهان اسلام به آموزه هاى اصيل اسلامى بود . اين اتّفاق ، نشان دهنده علاقه روزافزون نسل نو به رهنمودهاى سازنده وحى و خاندان رسالت ، از يك سو ، و بيانگر ناكامى دشمنان اسلام در تلاش هاى همه جانبه خود در جهت منزوى كردن اين آيين در افكار عمومى ، از سوى ديگر است . بى شك ، اين استقبال گسترده از معارف حياتبخش اسلام ، مسئوليت حوزه هاى علميه و پژوهشگران دينى را مضاعف مى نمايد و بدين سان ، انگيزه اين جانب براى تكميل ميزان الحكمة _ كه در مقدمه آن ، بدان اشاره كرده بودم _ ، تقويت گرديد و به فضل خداوند منّان و عنايت ارواح پاك انبياى عظام ، بويژه خاتم و افضل آنها ، و نيز اوصياى بزرگوار آنان ، بويژه خاندان پاك رسول خدا صلى الله عليه و آله ، نه تنها طرح تكميل ميزان الحكمة با عنوان دانش نامه ميزان الحكمة

.

ص: 14

آغاز شد ، بلكه اين اقدام مبارك ، به تأسيس مؤسّسه علمى _ فرهنگى دار الحديث _ كه مشتمل بر پژوهشكده علوم و معارف حديث و دانشكده علوم حديث است _ ، انجاميد . امّا با عنايت به اين كه گزيده اين كتاب ، در مواردى ، بويژه در سفرهاى تبليغى و نيز براى ترجمه به زبان هاى ديگر ، كاربرد فراوانى داشت ، فاضل گران قدر جناب آقاى سيّد حميد حسينى ، با نظارت محقّق ارجمند آقاى سيّد محمّدكاظم طباطبايى ، مسئوليت تلخيص آن را به عهده گرفت كه لازم مى دانم از زحمات هر دو بزرگوار ، و نيز سايرفضلاى پژوهشكده علوم و معارف حديث _ كه در آماده سازى آن ، همكارى داشته اند _ ، صميمانه تشكّر كنم . گفتنى است كه ترجمه اين كتاب به زبان هاى مختلف ، ايجاب مى كرد كه متن تهيّه شده ، مورد بازنگرى قرار گيرد . اين اقدام نيز با نظارت اين جانب و همكارى شُمارى از همكاران پژوهشكده ، انجام شد و اينك ، جديدترين چاپ اين كتاب ، با ويرايشى تازه ، تقديم علاقه مندان به آثار پيامبر صلى الله عليه و آله واهل بيت عليهم السلام در سراسر جهان مى گردد ؛ ليكن پيش از آن ، توجّه خوانندگان عزيز را به دو نكته مهم ، جلب مى نمايم :

1 . حديث اهل بيت عليهم السلام ، حديث پيامبر خداستنكته اوّل ، اين كه براساس آنچه از اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده ، آنچه آنان در باره معارف اسلامى مى گويند ، سخن رسول خداست ، چنان كه امام صادق عليه السلام مى فرمايد : حَديثي حَديثُ أبي ، وَ حَديثُ أبي حَديثُ جَدّي ، وَ حَديثُ جَدّي حَديثُ الحُسَينِ ، وَ حَديثُ الحُسَينِ حَديثُ الحَسَنِ ، وَ حَديثُ الحَسَنِ حَديثُ أمي_رِ المُؤمِنينَ عليهم السلام ، وَ حَديثُ أمي_رِ المُؤمِنينَ حَديثُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وَ حَديثُ رَسولِ اللّهِ قَولُ اللّهِ عز و جل . (1) حديث من ، حديث پدرم [امام باقر عليه السلام ] است و حديث پدرم ، حديث جدّم [امام زين العابدين عليه السلام ] است و حديث جدّم ، حديث حسين عليه السلام است و حديث حسين ، حديث حسن عليه السلام و حديث حسن ، حديث امير المؤمنين عليه السلام است و حديث امير المؤمنين ، حديث رسول خدا صلى الله عليه و آله است و حديث رسول خدا ، سخن خداوند عز و جل است .

.


1- .الكافى : 1 / 53 / 14 به نقل از حمّاد بن عثمان ، روضة الواعظين : 233 با تعبير : «حديث جدّي حديث أميرالمؤمنين» .

ص: 15

2 . ادب نقل حديثيكى از آداب مهمّ نقل حديث، چگونگى نسبت دادن آن به پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام است. كلينى رحمه الله ، از امام على عليه السلام روايت كرده است كه فرمود : إذا حَدَّثتُم بِحَديثٍ فَأسنِدوهُ إلَى الَّذي حَدَّثَكُم ؛ فَإِن كانَ حَقّا فَلَكُم وَإِن كانَ كَذِبا فَعَلَيهِ . (1) هنگامى كه حديثى را نقل مى كنيد ، آن را به كسى كه آن را روايت نموده ، نسبت دهيد ، كه اگر درست باشد ، به سود شماست و اگر دروغ باشد ، به زيان راوى است . بنا بر اين ، براى رعايت احتياط ، توصيه اكيد داريم كه هر كس مى خواهد از اين كتاب يا ساير كتب روايى ، حديثى را نقل كند ، آن را مستقيما به پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام نسبت ندهد ؛ بلكه حديث را از طريق منبعى كه آن را روايت كرده است ، به آنان منسوب نمايد . براى نمونه ، نگويد : «پيامبر صلى الله عليه و آله چنين فرمود» يا : «امام عليه السلام چنين فرمود» ؛ بلكه بگويد : «فلان كتاب، از پيامبر صلى الله عليه و آله چنين روايت كرده است» و يا بگويد : «از پيامبر صلى الله عليه و آله چنين روايت شده است» . در پايان ، ضمن سپاس خداوند منّان كه توفيق آماده سازى ويرايش جديد اين مجموعه را عنايت فرمود ، از همه عزيزانى كه در اين راه ، مرا يارى كردند و همچنين از مترجم گران قدر ميزان الحكمة ، جناب آقاى حميدرضا شيخى ، سپاس گزارم و از ايزد متعال ، پاداشى در خور فضل خود ، براى همه آنان ، مسئلت دارم . محمّد محمّدى رى شهرى 16 / 9 / 1386 ش 26 / 11 / 1428 ق

.


1- .الكافى : 1 / 52 / 7 .

ص: 16

. .

ص: 17

مقدّمه گزيده سازسخنان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و اهل بيت پاك او ، به عنوان يكى از منابع اصلى دين و مبيّن و مفسّر قرآن ، همواره مورد توجّه عالمان دين بوده و تحقيقات و تأليفات بسيارى در باره آنها انجام گرفته است . تدوين و گردآورى مصادر اوّليه و سپس جوامع متقدّم و متأخّر حديثى ، توسط برجسته ترين دانشمندان شيعه و اهل سنّت ، نشان دهنده جايگاه مؤثّر سنّت در فرهنگ اسلامى است . بى ترديد ، تمامى علوم و نظام هاى دينى در طول تاريخ اسلام ، مرهون اين مجموعه هاى گران سنگ اند كه در هر دوره ، متناسب با شرايط ، نيازها و اقتضائات جامعه اسلامى ، گردآورى و تدوين شده اند . در عصر حاضر نيز كه از يك سو ، دوران بالندگى و گسترش دانش و اطّلاعات و مواجهه با دنيايى نوين است و از ديگر سو ، عصر بازگشت به دين و احساس نياز به آموزه هاى دينى است و شاهد تشنگى و كنجكاوى جوانان براى آشنايى با اصول ، منابع ، قوانين ، آداب و باورهاى اسلامى هستيم ، تلاش براى تحقيق و ترويج احاديث ، امرى بسيار ضرورى به نظر مى رسد . امروزه ، علاوه بر متخصّصان رشته هاى گوناگون علمى كه مايل اند از ديدگاه پيشوايان اسلام نسبت به موضوعات مرتبط با رشته خود آگاه شوند ، عموم مردم نيز به مطالعه و شنيدن تحليل ها و برداشت هاى دينى ، اكتفا نمى كنند و علاقه دارند تا عطش روح خويش را با جرعه نوشى از سرچشمه هاى زلال معرفت ، سيراب سازند . مجموعه ارزشمند ميزان الحكمة ، به عنوان دستاورد سال ها تلاش مستمر و خستگى ناپذير آية اللّه محمّدى رى شهرى ، يكى از بهترين پاسخ ها به اين نياز مبرم در عصر حاضر ، بوده است . اين اثر ارجمند ، به دليل ويژگى هاى منحصر به فردش ، با استقبال بى نظيرى از سوى طبقات گوناگون جامعه ، بويژه طلّاب علوم

.

ص: 18

دينى ، دانشجويان ، محقّقان و مبلّغان دينى مواجه شد ، به گونه اى كه در مدّتى كوتاه ، بيش از بيست نوبت با ترجمه هاى فارسى و اُردو و در اَشكال و ابعاد مختلف ، انتشار يافت . برخى از ويژگى هاى خاصّ ميزان الحكمة كه موجب موفّقيت و نفوذ آن در مجامع علمى شده اند ، عبارت اند از : _ توجه جدّى به موضوعات غير فقهى ، مانند اخلاق ، اجتماع ، تاريخ و ديگر جنبه هايى كه پيش از آن ، در حوزه هاى علميه ، كمتر مورد توجّه قرار مى گرفتند ؛ _ سازماندهى موضوعات با طرح و برنامه اى جديد و منظّم ؛ _ معرّفى مآخذ مرتبط با عناوين و فصول ؛ _ بيان ارتباطات مفهومى ميان موضوعات و عناوين ؛ _ ذكر احاديث هر باب در زير آيات مرتبط قرآنى ؛ _ نگاه نسبتا جامع به جنبه هاى مختلف هر موضوع ؛ _ ارائه تحليل ها و توضيحات مناسب در موارد لازم . آثار و بركات تدوين و انتشار ميزان الحكمة ، در آنچه بيان شد ، خلاصه نمى شود . علاوه بر تأثيرات علمى و فرهنگى و نفوذ اين كتاب در محافل حوزوى ، دانشگاهى و تبليغى ، تأسيس مؤسّسه علمى _ فرهنگى دار الحديث ، كه هدف اوّليه آن ، ايجاد تشكيلاتى براى تكميل ميزان الحكمة بود و در مدّتى كوتاه ، به بزرگ ترين مؤسّسه علمى و فرهنگى كشور در زمينه حديث ، تبديل شد ، نيز مى تواند از آثار و بركات اين اثر شريف و ارزنده ، به شمار آيد . ميزان الحكمة ، به سرعت ، جايگاه ويژه اى در عرصه حديث پژوهى پيدا كرد و توانست موقعيت خود را در مجامع دينى و علمى و حتّى در ميان جوانان ، تثبيت نمايد . به ياد دارم در دورانى كه دانش آموز دبيرستان بودم ، بخش عمده اى از اين كتاب را با دقّت و علاقه ، مطالعه كردم و حتّى براى تحقيقات درسى آن دوره ، از اين كتاب ، بهره مى بردم ؛ امّا با وجود تمامى ويژگى هاى بى بديل ميزان الحكمة ، همواره ذهن نگارنده به اين نكته مشغول بود كه حجم زياد و تعدّد مجلّدات كتاب و دشوارى تهيّه و حمل آن ، مشكلاتى جدّى در مسير استفاده بيشتر افراد جامعه از اين مجموعه حديثى ، ايجاد كرده است . از اين رو ، در همان دوران ، به مؤلّف محترم ،

.

ص: 19

پيشنهاد دادم كه گزيده اى از احاديث آن ، فراهم گردد . اگر چه ايشان در آن زمان ، با اين پيشنهاد ، موافق نبودند و اجراى آن را به بازبينى و تكميل دانش نامه ميزان الحكمة موكول مى كردند ، امّا با طولانى شدن روند تدوين دانش نامه ميزان الحكمة ، پيشنهاد مجدّد مرا پذيرفتند و افتخار اجراى آن و گزينش منتخب ميزان الحكمة را به اين حقير ، واگذار كردند . آنچه پيش رو داريد ، دستاورد تلاشى متواضعانه است كه در مقايسه با زحماتى كه براى تأليف اصل اثر انجام گرفته ، به هيچ وجه ، قابل ذكر نيست . به هر حال ، به لطف الهى ، اين گزيده ، در سال 1380 ش ، منتشر و با استقبال گسترده اى مواجه شد ، به گونه اى كه در مدّتى كوتاه ، بيش از 34 هزار و پانصد نسخه از آن ، طى شانزده نوبت چاپ با ترجمه فارسى انتشار يافت . اكنون كه بناست براى اوّلين بار ، ترجمه انگليسى كتاب منتخب ميزان الحكمة انتشار يابد ، مناسب ديدم بخشى از ويژگى هاى اين كتاب و مراحل تنظيم آن را براى اطّلاع خوانندگان گرامى ، يادآور شوم : 1 . ميزان الحكمة ، از 564 عنوان اصلى ناظر به موضوعات گوناگون اعتقادى ، اخلاقى ، اجتماعى و تاريخى ، تشكيل شده است . از آن جا كه هدف از تهيّه اين گزيده ، كم كردن حجم كتاب براى گنجاندن چهارده جلد در يك مجلّد بود ، اوّلين گام در اين مسير ، حذف عناوينى بود كه كاربرد چندانى براى عموم نداشت . به همين منظور ، تعداد عناوين اصلى كتاب به 419 عنوان و تعداد ابواب فرعى آن از 4260 به 1917 باب ، كاهش يافت . 2 . حذف احاديث تكرارى يا مشابه ، اقدام ديگرى بود كه براى اين هدف ، انجام پذيرفت . اين كار ، با نهايت دقّت و احتياط و به گونه اى انجام شد كه در حدّ امكان ، تمامى مطالب و نكاتى كه در اصل كتاب ، قابل دستيابى است ، در اين گزيده نيز به نحوى قابل بازيابى باشد . در بسيارى از ابواب و فصول ميزان الحكمة ، دسته هايى از احاديث يافت مى شوند كه پيام و مضمون واحدى را با تعابير و الفاظ مختلف ، بيان كرده اند . تلاش ما بر اين بود كه با مطالعه و بررسى اين احاديث ، موردى را كه اعتبار ، وضوح و جامعيت بيشترى داشت ، برگزينيم و ساير احاديث را حذف كنيم .

.

ص: 20

3 . در برخى موارد خاص ، احساس مى شد كه ذيل يك عنوان يا فصل ، احاديث بسيار كمى وجود دارد و همين ، تناسب و تعادل ميان بخش هاى مختلف كتاب را به هم مى زد . در اين موارد ، با هماهنگى و تأييد مؤلّف محترم ، احاديثى مناسب از ساير منابع ، انتخاب و افزوده شد . 4 . با توجّه به حذف شدن بسيارى از فصول و عناوين ، لازم بود مآخذ موجود در پانوشت ها ، ساماندهى و بازنگرى شوند . همچنين با هدف افزايش كارآيى كتاب ، تلاش شد از يك سو ، به تكميل مآخذ ، و از سويى ديگر ، به يافتن ارتباطات بيشتر ميان سرفصل ها و ابواب آن بپردازيم . 5 . به منظور كاهش حجم كتاب ، علاوه بر حذف تعدادى از احاديث ، از راه هاى ديگرى ، مانند كم كردن حاشيه و فضاى خالى صفحات نيز بهره جستيم . به اين ترتيب ، با وجود عرضه محتواى مجموعه اى چهارده جلدى در يك مجلّد ، توانستيم تعداد 6852 حديث از مجموع 23030 حديث موجود در ميزان الحكمة را همچنان در منتخب آن ، حفظ كنيم . در اين جا لازم مى دانم از مؤلّف محترم ، به لحاظ اعتماد ، لطف و راهنمايى هاى ارزشمندشان ، صميمانه تشكّر كنم و سپاس خود را نسبت به محقّق ارجمند جناب حجة الإسلام والمسلمين سيّد محمّدكاظم طباطبايى كه با نظريات ارزشمند خود ، مرا در اجراى اين طرح يارى دادند ، ابراز دارم . در پايان ، ضمن عرض سپاس بى پايان به درگاه خداوند متعال كه به بنده كوچك خود ، توفيق خدمت گزارى به معارف نورانى پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام را ارزانى داشته است ، از او مسئلت مى كنم كه با كَرَم خويش ، اين تلاش ناچيز را بپذيرد و بر نفوذ و تأثير آن در گسترش فرهنگ اسلامى بيفزايد تا جهان ، در پرتو سخنان آن بزرگواران ، نورانى شود و زمينه ظهور منجى بشر ، فراهم گردد و اشتياق جهانيان براى پيروى از حقيقت ، فزونى يابد . سيّد حميد حسينى 24 آذر 1386 شهر رى

.

ص: 21

قال رسول الله صلّي الله عليه و آله و سلّم:أنا ميزانُ الحكمةِ وَ عليٌّ لِسانُهُ (1)

من ترازوي حكمتم و علي زبانه آن

.


1- .إحقاق الحق: 46/6

ص: 22

« الف »

1 . ايثار

1 _ ارزش ايثار

2 _ ارزش ايثارگران

1 ايثار1 _ ارزش ايثارامام على عليه السلام :ايثار ، عالى ترين خصلت اخلاقى است .

امام على عليه السلام :ايثار ، خوى نيكان است.

امام على عليه السلام :ايثار ، بهترين احسان و بالاترين مرتبه ايمان است.

امام على عليه السلام :ايثار ، برترين عبادت و شكوهمندترين آقايى است.

امام على عليه السلام :برترين سخاوت ، ايثار است.

امام على عليه السلام :با ديگر مردمان به انصاف رفتار كنو با مؤمنان به ايثار .

امام على عليه السلام :نقطه اوجِ خصلت هاى اخلاقى ، ايثار است.

امام على عليه السلام :با ايثار ، آزادگان به بندگى كشيده مى شوند .

ر.ك : انفاق ، باب 1760 ، 1762 .

2 _ ارزش ايثارگرانقرآن :«و كسانى كه پيش از آمدن مهاجران در ديار خود [مدينه ]بوده اند و ايمان آورده اند ، آنهايى را كه به سويشان مهاجرت كرده اند دوست مى دارند و از آنچه مهاجران را داده مى شود در دل احساس نياز [و حسد ]نمى كنند و آنان را بر خويش برمى گزينند هر چند خود نيازمند باشند . و آنان كه از بخل خويش درامانند رستگارانند» .

حديث :امالى طوسى به نقل از ابو هريره :مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و از گرسنگى شكوِه كرد . رسول خدا صلى الله عليه و آله كسى را به خانه هاى همسران خود فرستاد . امّا آنان گفتند : جز آب چيزى نداريم . رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : چه كسى امشب اين مرد را ميهمان مى كند ؟ على بن ابى طالب عليه السلام عرض كرد : يا رسول اللّه ! من او را ميهمان مى كنم . سپس نزد فاطمه عليهاالسلام آمد و گفت : غذا چه دارى اى دخت رسول خدا ؟ فاطمه عرض كرد : جز غذاى كودكان چيزى نداريم ، امّا ميهمان را بر خويشتن مقدم مى داريم . آن حضرت فرمود : اى دخت محمّد ! بچّه ها را بخوابان وچراغ را خاموش كن . چون بامداد على عليه السلام نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و ماجرا را برايش گفت ديرى نپاييد كه خداوند عز و جل آيه «و از خود گذشتگى مى كنند ...» را نازل فرمود .

تنبيه الخواطر به نقل از عايشه :رسول خدا صلى الله عليه و آله تا زمانى كه از دنيا رفت هرگز سه روز پياپى سير غذا نخورد . و اگر مى خواست مى توانست خود را سير كند اما ديگران را بر خود مقدم مى داشت .

مجمع البيان به نقل از ابوالطفيل :على عليه السلام جامه اى خريد كه از آن خوشش آمد . پس آن را صدقه داد و فرمود : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود : هر كس ايثار كند خداوند در روز رستاخيز بهشت را بدو بخشد .

.

ص: 24

الإجارة

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قَولِهِ تَعالى : «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا» _: كانَ عِندَ فاطِمَةَ عليهاالسلام شَعيرٌ ، فَجَعَلوهُ عَصيدَةً ، فَلَمّا أنضَجوها ووَضَعوها بَينَ أيديهِم جاءَ مِسكينٌ، فَقالَ المِسكينُ : رَحِمَكُمُ اللّهُ ! أطعِمونا مِمّا رَزَقَكُمُ اللّهُ ، فَقامَ عَلِيٌّ عليه السلام فَأَعطاهُ ثُلُثَها. فَما لَبِثَ أن جاءَ يَتيمٌ ، فَقالَ اليَتيمُ : رَحِمَكُمُ اللّهُ ! أطعِمونا مِمّا رَزَقَكُمُ اللّهُ ، فَقامَ عَلِيٌّ عليه السلام فَأَعطاهُ ثُلُثَهَا الثّانِيَ. فَما لَبِثَ أن جاءَ أسيرٌ ، فَقالَ الأَسيرُ : يَرحَمُكُمُ اللّهُ ! أطعِمونا مِمّا رَزَقَكُمُ اللّهُ ، فَقامَ عَلِيٌّ عليه السلام فَأعطاهُ الثُّلُثَ الباقِيَ ، وما ذاقوها. فَأَنزَلَ اللّهُ فيهِم هذِهِ الآيَةَ إلى قَولِهِ : «وَ كَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورًا» . (1)

2 الإجارة3 _ الإجارَةُ وَ المَعيشَةُالكتاب :(أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضا سُخْرِيّا وَرَحْمَةُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمّا يَجْمَعُونَ) . (2)

(قالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ) (3) .

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «نحنُ قَسَمنا بينهم معيشَتهم» _: أخبرَنا سبحانَه أنَّ الإجارةَ أحدُ مَعايشِ الخَلْقِ ، إذ خالفَ بحكمتِهِ بينَ هِمَمِهم وإرادتهِم وسائرِ حالاتِهم ، وجعلَ ذلكَ قِواما لِمَعايِشِ الخَلْقِ ، وهُو الرّجُلُ يَستأجِرُ الرّجُلَ ... ولو كانَ الرّجُلُ منّا يُضْطَرُّ إلى أن يكونَ بَنّاءً لنفسهِ أو نَجّارا أو صانعا في شيءٍ مِن جميعِ أنواعِ الصَّنائعِ لنفسِهِ ... ما استقامَتْ أحوالُ العالَمِ بتلكَ ، ولا اتّسعُوا لَه ، ولَعَجِزوا عَنهُ ، ولكنّهُ أتْقَنَ تدبيرَهُ لِمخالَفتِهِ بينَ هِمَمِهِم ، وكلُّ ما يُطلَبُ مِمّا تَنصَرِفُ إليهِ همّتُهُ ممّايَقومُ بهِ بعضُهُم لبعضٍ ، ولِيَستَغنيَ بعضُهُم ببعضٍ في أبوابِ المَعايِشِ الّتي بها صَلاحُ أحوالِهِم . (4)

.


1- .تفسير القمّي : 2 / 398 ، مجمع البيان : 10 / 612 نحوه و كلاهما عن عبداللّه بن ميمون القدّاح ، بحار الأنوار : 35/243/ 3 .
2- .الزخرف : 32.
3- .القصص : 26 .
4- .وسائل الشيعة : 13 / 244 / 3.

ص: 25

اجاره (الإجارة)

2 . اجاره

3 _ اجاره و معاش

امام صادق عليه السلام :درباره اين گفته خداوند «و غذا را به پاس دوستى [خدا] به مسكين و يتيم و اسير مى دهند» : فاطمه عليهاالسلام مقدارى جو در خانه داشت و از آن كاچى تهيه كردند . چون آماده شد و آن را در برابر خود نهادند [تا تناول كنند ]بينوايى از راه رسيد و گفت : خداوند شما را رحمت كند . از آنچه خدا روزيتان كرده ، به ما هم بخورانيد پس ، على برخاست و يك سوم غذا را به او داد . ديرى نپاييد كه يتيمى آمد و گفت : خدايتان رحمت كناد ، از آنچه خدا روزيتان كرده ، به ما هم بخورانيد . پس ، على عليه السلام برخاست و يك سوم ديگر را به او داد . سپس اسيرى از راه رسيد و گفت : رحمت خدا بر شما باد ، از آنچه خدا روزيتان كرده به ما هم بخورانيد . على عليه السلام يك سوم باقيمانده را نيز بدو داد و خود هيچ از آن نچشيدند . پس ، خداوند سبحان اين آيات را تا «و تلاشتان مشكور باد» درباره ايشان فروفرستاد .

2 اجاره3 _ اجاره و معاشقرآن:«آيا آنان رحمت پروردگارت را قسمت مى كنند؟ روزىِ آنان در زندگى دنيا را ما ميان ايشان قسمت مى كنيم. و درجات ومراتب برخى را بر برخى ديگر بالا برده ايم تا يكديگر را به خدمت گيرند. و رحمت پروردگارت از آنچه آنها گرد مى آورند، بهتر است».

«يكى از آن دو گفت: اى پدر! او را اجير كن؛ همانا بهترين كسى كه مى توانى اجير كنى ، كسى است كه هم نيرومند باشد و هم درستكار».

حديث:امام على عليه السلام_ درباره آيه «ما روزى ايشان را ميانشان قسمت مى كنيم» _فرمود: خداوند سبحان [با اين آيه ]به ما خبر داده كه اجاره و اجيرى يكى از راههاى معيشت مردمان است؛ زيرا به حكمت خود، همّتها وخواستها و ديگر احوال مردم را متفاوت قرار داد و اين امر را مايه قوام معيشت آنها ساخت. از اين رو ، مردى مرد ديگر را اجير مى كند ... اگر هر كس ناچار مى شد كار بنّايى يا نجّارى و يا هركار ديگرى را خودش براى خودش انجام دهد ، نه كارهاى دنيا سامان مى گرفت و نه مردم فرصت و توانايى انجام همه اين كارها را داشتند ؛ اما خداوند با متفاوت ساختن خواسته هاى مردم، تدبيرى استوار كرد تا انسان هر چه را بخواهد، ديگران برايش انجام دهند و بدين سان هر كدام با كمك ديگرى آن طور كه مصلحت حالش اقتضا دارد، امور زندگانى اش را پيش ببرد.

.

ص: 26

4 _ كَراهَةُ إجارَةِ النَّفْسِالكافي عن عمّارِ السّاباطيِ :قلتُ لأبي عبدِاللّهِ عليه السلام : الرّجُلُ يَتّجِرُ ، فإنْ هُو آجَرَ نَفسَهُ اُعطِيَ ما يُصِيبُ في تجارتِهِ ، فقالَ: لا يُؤاجِرْ نفسَهُ، ولكنْ يَسترزِقُ اللّهَ عزّ وجلّ ويَتَّجِرُ، فإنّهُ إذا آجَرَ نفسَهُ حَظَرَ على نفسِهِ الرِّزْقَ . (1)

5 _ الدَّلَالُ فِي الإجارَةِالكافي عن محمّدَ بنِ مسلمٍ عن أحدِهِما عليهماالسلام :أ نَّهُ سُئلَ عنِ الرَّجُلِ يَتَقبّلُ بالعَمَلِ فلا يَعملُ فيهِ ويَدفَعُهُ إلى آخرَ فيربَحُ فيهِ ، قالَ : لا ، إلّا أن يَكونَ قد عَمِلَ فيهِ شَيئا . (2)

6 _ ظُلمُ الأجيرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن ظَلَمَ أجِيرا أجرَهُ أحبَطَ اللّهُ عَملَهُ وحَرّمَ علَيهِ رِيحَ الجَنّةِ ، وإنّ رِيحَها لَتُوجَدُ مِن مَسيرَةِ خَمسِمائةِ عامٍ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :ظُلمُ الأجِيرِ أجرَهُ مِن الكبائرِ . (4)

7 _ إعلامُ الاُجرَةِ وأدَبُ إعطائِهارسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أعطُوا الأجيرَ أجرَهُ قَبلَ أنْ يَجِفَّ عَرَقُهُ ، وأعْمِلْهُ أجرَهُ وهُو في عملِهِ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :نَهى [ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ] أن يُسْتَعمَلَ أجيرٌ حتّى يُعلمَ ما اُجرتُهُ . (6)

.


1- .الكافي : 5 / 90 / 3
2- .الكافي : 5 / 273 / 1.
3- .الأمالي للصدوق: 513/707.
4- .بحار الأنوار : 103/170/27 .
5- .كنز العمّال : 9126.
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/10/4968.

ص: 27

4 _ كراهت اجير شدن

5 _ دلّالى در اجاره

6 _ ستم كردن در حقّ اجير

7 _ تعيين كارمزد و آداب مزد دادن

4 _ كراهت اجير شدنالكافى_ به نقل از عمّار ساباطى _: به ابو عبداللّه (امام صادق عليه السلام )عرض كردم:شخصى مى تواند تجارت كند، با اين حال اگر خودش را اجير [ديگرى] سازد، به اندازه اى كه خودش تجارت كند ، به او داده مى شود. فرمود: اجير نشود؛ بلكه از خداوند بزرگ روزى طلبد و دست به تجارت زند؛ زيرا اگر اجير شود ، مانع روزى خود شده است.

5 _ دلّالى در اجارهالكافى_ به نقل از محمّد بن مسلم _: از امام باقر يا صادق عليهماالسلام ، پرسيده شد: فردى كارى را بر مى دارد ؛ اما خودش آن را انجام نمى دهد ؛ بلكه به ديگرى وا مى گذارد و در اين ميان سود مى برد. فرمود: نه، مگر آن كه خودش نيز مقدارى از آن كار را انجام دهد.

6 _ ستم كردن در حقّ اجيرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه مزدِ اجيرى را كم دهد ، خداوند عملش را باطل مى گرداند و بوى بهشت را كه از مسافت پانصد ساله به مشام مى رسد، بر وى حرام مى كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كم دادن مزد اجير (كارگر) ، از گناهان كبيره است.

7 _ تعيين كارمزد و آداب مزد دادنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مزد كارگر را پيش از آن كه عرقش خشك شود بدهيد و در همان حال ، مزدش را برايش مشخص كنيد .

امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نهى فرمود از اين كه كارگرى، پيش از تعيين مزدش، به كار گرفته شود.

.

ص: 28

الأجل

3 الأجل8 _ الأجَلُ أصدَقُ شَيءٍالإمامُ عليٌّ عليه السلام :خَلَقَ الآجالَ فأطالَها وقَصَّرَها ، وقدَّمَها وأخَّرَها ، ووصَلَ بالموتِ أسبابَها . (1)

عنه عليه السلام :لا شيءَ أصدقُ مِن الأجلِ . (2)

عنه عليه السلام :نِعْمَ الدَّواءُ الأجلُ . (3)

عنه عليه السلام :نَفَس المَرءِ خُطاهُ إلى أجَلِهِ . (4)

9 _ الأجَلُ حِصْنٌ حَصينٌالكتاب :(وَما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلّا بِإِذْنِ اللّهِ كِتَابا مُؤَجَّلاً) . (5)

الحديث :الإمام عليٌّ عليه السلام :كفى بالأجلِ حارِسا . (6)

عنه عليه السلام :الأجَلُ حِصْنٌ حَصِينٌ . (7)

10 _ لِكُلِّ شَيءٍ أجَلٌالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ لكلِّ شيءٍ مُدّةً وأجَلاً . (8)

عنه عليه السلام :جَعلَ اللّهُ لكلِّ شيءٍ قَدْرا، ولكلِّ قَدْرٍ أجَلاً . (9)

11 _ لِكُلِّ اُمَّةٍ أجَلٌالكتاب :(وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا ج_اءَ أَجَلُهُ_مْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَلا يَسْتَقْدِمُونَ) . (10)

(وَما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلّا وَلَها كِتَابٌ مَعْلُومٌ * ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَما يَسْتَأْخِرُونَ) . (11)

(انظر) النحل : 61 و طه : 129 و العنكبوت : 5 والشورى : 14 و المؤمنون : 43.

12 _ الأجَلُ المُعَلَّقُ وَالأجَلُ المَحتومُالكتاب :(هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَأَجَلٌ مُسَمّىً عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ) . (12)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في تفسيرِ الآيةِ _: الأجلُ الّذي غَيرُ مُسمّى مَوقوفٌ ، يُقدِّمُ مِنه ما شاءَ ، ويؤخِّرُ مِنه ما شاءَ ، وأمّا الأجَلُ المُسمّى فهُوَ الّذي يَنزِلُ مِمّا يُريدُ أنْ يكونَ مِن ليلةِ القَدْرِ إلى مِثلِها مِن قابِلٍ ، فذلك قولُ اللّهِ: «إذا جَاء أجلُهم لا يستأخِرونَ ساعةً ولا يستقدِمون» (13) . 14

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 91 .
2- .غرر الحكم : 10648
3- .غرر الحكم : 9905.
4- .نهج البلاغة: الحكمة74.
5- .آل عمران : 145.
6- .بحار الأنوار: 5/142/14.
7- .غرر الحكم : 494.
8- .نهج البلاغة : الخطبة 190.
9- .غرر الحكم : 4778.
10- .الأعراف : 34 .
11- .الحِجر : 4 ، 5 .
12- .الأنعام : 2 .
13- .الأعراف : 34 .

ص: 29

اجل (الأجل)

3 . اجل

8 _ چيزى راست تر از اجل نيست

9 _ اجل، دژى استوار

10 _ هر پديده اى اجلى دارد

11 _ هر امّتى اجلى (سرآمدى) دارد

12 _ اجل معلّق و اجل قطعى

3 اجل8 _ چيزى راست تر از اجل نيستامام على عليه السلام :[خداوند ،] اجلها (مدت عمرها) را مشخص ساخته، برخى را كوتاه و برخى را دراز گردانيد وپاره اى را پس وبرخى را پيش انداخت و عوامل آنها را به مرگ ، پيوند داد (موجبات به سرآمدن اجل را فراهم آورد).

امام على عليه السلام :چيزى راست تر از اجل (مرگ) نيست.

امام على عليه السلام :خوب دارويى است اجل.

امام على عليه السلام :نَفَسهاى آدمى گامهاى او به سوى مرگ است.

9 _ اجل، دژى استوارقرآن:«و هيچ كس جز به فرمان خدا نمى ميرد، مهلتى است تعيين شده».

حديث:امام على عليه السلام :نگهبانى اجل، كافى است.

امام على عليه السلام :اجل ، دژى استوار است.

10 _ هر پديده اى اجلى داردامام على عليه السلام :هر چيزى را مدتى است و اجلى.

امام على عليه السلام :خداوند براى هر چيزى اندازه اى گذاشته است و براى هر اندازه اى، اجلى و سرآمدى.

11 _ هر امّتى اجلى (سرآمدى) داردقرآن:«هر امّتى را اجلى است و چون اجلشان در رسد نه ساعتى از آن تأخير مى كنند و نه پيشى مى گيرند».

«هيچ قريه اى را هلاك نكرديم مگر آن كه اجل معيّنى داشتند. هيچ امّتى از اجل خويش نه پيش مى افتد و نه پس مى ماند».

ر .ك: نحل: آيه 61 و طه: آيه 129 وعنكبوت: آيه5 و شورا: آيه 14 ومؤمنون: آيه43 .

12 _ اجل معلّق و اجل قطعىقرآن:«اوست كه شما را از گِل بيافريد و عمرى مقرّر كرد و اجل حتمى نزد اوست. با اين همه، شما ترديد مى ورزيد».

حديث:امام صادق عليه السلام_ در تفسير اين آيه _فرمود : اجل غير مسمّى (غير قطعى) ، موقوف و معلّق است و به خواست خدا پس و پيش مى شود . اما اجل مسمّى (قطعى)، آن است كه از شب قدر تا شب قدر سال آينده مقدّر مى فرمايد و اين است سخن خداوند كه: «چون اجلشان در رسد ساعتى از آن پس و پيش نمى افتند» . (1)

.


1- .روايات ديگرى نيز به همين معنا و مضمون آمده است اما متن خبر ابن مسكان _ كه علّامه مجلسى در بحار الأنوار آورده است _ حاكى از آن است كه اجلِ نخست، محتوم است و اجلِ دوم معلق و موقوف و از اين رو با اين روايت منافات دارد. او اين دو گروه از روايات را به نحوى با هم جمع و توجيه كرده است؛ امّا صاحب تفسير الميزان خبر ابن مسكان را رد كرده و آيه را مطابق با روايتى كه در متن نقل كرديم تفسير نموده است.

ص: 30

الآخرة

13 _ ما يَدفَعُ الأجَلَ المُعَلَّقَالإمامُ عليٌّ عليه السلام :بالصَّدَقةِ تُفْسَحُ الآجالُ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :يَعيشُ النّاسُ بإحسانِهِم أكثرَ مِمّا يَعيشُونَ بأعمارِهِم ، ويَموتُونَ بذُنوبِهِم أكثرَ مِمّا يَموتُونَ بآجالِهِم . (2)

(انظر) العُمر : باب 1371 .

4 الآخرة14 _ التَرغيبُ في الآخِرَةِالكتاب :(مَنَ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْاخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَالَهُ فِي الْاخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ) (3) .

الحديث :الإمام عليٌّ عليه السلام :الدُّنيا مُنْيةُ الأشْقِياءِ، الآخِرةُ فَوزُ السُّعَداءِ . (4)

عنه عليه السلام :عَلَيْكَ بالآخِرَةِ تأتِكَ الدُّنيا صاغِرةً . (5)

عنه عليه السلام :إنّ الدُّنيا مُنقَطِعةٌ عنكَ ، والآخِرةَ قريبةٌ منكَ . (6)

15 _ عَظَمَةُ ما فِي الآخِرَةِالكتاب :(انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَلَلْاخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَأَكْبَرُ تَفْضِيلاً) . (7)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كلُّ شيءٍ مِن الدُّنيا سَماعُهُ أعظمُ مِن عِيانهِ، وكلُّ شيءٍ مِن الآخرةِ عِيانُهُ أعظَمُ مِن سَماعِهِ، فَلْيَكْفِكُم مِن العِيانِ السَّماعُ ، ومِن الغَيبِ الخَبَرُ . (8)

.


1- .غرر الحكم : 4239.
2- .بحار الأنوار : 5/140/7 .
3- .الشورى : 20 .
4- .غرر الحكم : 694 و 695
5- .غرر الحكم : 6080 .
6- .نهج البلاغة : الكتاب 32.
7- .الإسراء : 21.
8- .نهج البلاغة : الخطبة 114.

ص: 31

آخرت (الآخرة)

13 _ آنچه اجل معلّق را دور مى كند

4 . آخرت

14 _ ترغيب به آخرت

15 _ عظمت امور آخرت

13 _ آنچه اجل معلّق را دور مى كندامام على عليه السلام :با صدقه دادن ، عمرها طولانى مى شود.

امام صادق عليه السلام :مردم بيش از آن كه با عمر خود زندگى كنند ، با احسان و نيكوكارى خويش مى زيند. و بيش از آن كه به سبب فرا رسيدن اجل خود بميرند ، بر اثر گناهان خويش مى ميرند .

ر.ك : عمر ، باب 1371 .

4 آخرت14 _ ترغيب به آخرتقرآن:«هر كس كِشت آخرت را بخواهد به كِشته اش مى افزاييم، و هركس كشت دنيا را بخواهد از همان به او عطا مى كنيم و در آخرت نصيبى ندارد».

حديث:امام على عليه السلام :دنيا آرزوى شوربختان است، و آخرت پيروزى نيكبختان.

امام على عليه السلام :به آخرت چنگ درزن، دنيا خود با خوارى پيش تو خواهد آمد.

امام على عليه السلام :همانا دنيا از تو جدا شدنى و آخرت به تو نزديك است.

15 _ عظمت امور آخرتقرآن:«بنگر كه چگونه برخى از ايشان را بر برخى ديگر برترى داده ايم و درجات و برترى هاى آخرت، برتر و بالاتر است».

حديث:امام على عليه السلام :هر چيز دنيا، شنيدن آن بزرگتراز ديدن آن است؛ و هر چيز آخرت، ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است. پس، به جاى ديدن آخرت و مشاهده آنچه از ديدگان شما پنهان و در پس پرده غيب است، به همان شنيدن و خبر يافتن [توسط پيامبران ]اكتفا كنيد.

.

ص: 32

16 _ الآخِرَةُ دارُ القَرارِالكتاب :(يا قَوْمِ إِنَّمَا هذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْاخِرَةَ هِيَ دَارُ القَرَارِ) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن عَمَّر دارَ إقامتِهِ فهُوَالعاقلُ . (2)

عنه عليه السلام :الدُّنيا أمَدٌ ، الآخِرَةُ أبَدٌ . (3)

17 _ فَضلُ الآخِرَةِالكتاب :(قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْاخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى) . (4)

الحديث :الامام عليٌّ عليه السلام :لَيسَ عنِ الآخرةِ عِوَضٌ ، ولَيستِ الدُّنيا للنَّفْسِ بِثَمَنٍ . (5)

(انظر) الدنيا : باب 717 .

18 _ ذِكرُ الآخِرَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :ذِكرُ الآخرةِ دَواءٌ وشِفاءٌ ، ذِكرُ الدُّنيا أدْوَأُ الأدواءِ . (6)

عنه عليه السلام :مَن أكثَرَ مِن ذِكرِ الآخِرةِ قَلَّتْ مَعصيتُهُ . (7)

19 _ العَمَلُ لِلآخِرَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اعمَلْ لِدُنياكَ كأنّكَ تَعيشُ أبدا ، واعمَلْ لآخرتِكَ كأنّكَ تَموتُ غَدا . (8)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أصبَحَ وأمسى والآخِرهُ أكبرُ هَمِّهِ جَعلَ اللّهُ الغِنى في قلبِهِ، وجَمَع لَه أمرَهُ،ولَم يَخرُج مِن الدُّنيا حتّى يَستكمِلَ رزقَهُ . ومَن أصبحَ وأمسَى والدُّنيا أكبرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللّهُ الفَقْرَ بينَ عينَيهِ، وشتَّتَ علَيهِ أمْرَه، ولَم يَنَلْ مِن الدُّنيا إلّا ما قُسِمَ لَهُ . (9)

الامام عليٌّ عليه السلام :لايَنفَعُ العَمَلُ للآخِرَةِ مَعَ الرَّغبَةِ فِي الدُّنيا . (10)

.


1- .غافر : 39.
2- .غرر الحكم : 8298
3- .غرر الحكم : 4.
4- .النساء : 77 .
5- .غرر الحكم : 7502
6- .غرر الحكم : 5175 و 5176
7- .غرر الحكم : 8769.
8- .تنبيه الخواطر : 2/234.
9- .بحار الأنوار : 77/151/104 .
10- .غرر الحكم : 10829.

ص: 33

16 _ آخرت ، سراى ماندگار

17 _ برترى آخرت

18 _ ياد آخرت

19 _ كار براى آخرت

16 _ آخرت ، سراى ماندگارقرآن:«اى قوم من! اين زندگى دنيا كالايى بيش نيست. و همانا اين آخرت است كه سراى بقاست».

حديث:امام على عليه السلام :كسى كه سراى ماندگارى خود را آباد سازد ، خردمند است.

امام على عليه السلام :دنيا تمام شدنى است، آخرت هميشگى است.

17 _ برترى آخرتقرآن:«بگو: كالاى دنيا اندك است و آخرت براى كسى كه تقوا داشته باشد بهتر است».

حديث:امام على عليه السلام :آخرت، هيچ جايگزينى ندارد، و دنيا بهاى جان [آدمى] نيست.

ر.ك : دنيا ، باب 717 .

18 _ ياد آخرتامام على عليه السلام :ياد آخرت دارو و درمان است ، ياد دنيا بدترين درد و بيمارى.

امام على عليه السلام :هر كس كه زياد به ياد آخرت باشد، كمتر گناه مى كند.

19 _ كار براى آخرتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى دنياى خود چنان كار كن كه گويى تا ابد زنده اى، و براى آخرتت چنان كار كن كه گويى همين فردا خواهى مُرد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر آن كس كه در شب و روز، بزرگترين همّش آخرت باشد ، خداوند بى نيازى را در دل او جاى مى دهد و كارش را سامان مى بخشد و از دنيا نمى رود مگر وقتى كه روزى اش را كامل دريافت كرده باشد. و هر آن كس كه شب و روز، بزرگترين همّش دنيا باشد، خداوند فقر را در بين دو چشم او قرار مى دهد (هميشه چشمش گرسنه دنيا است) و كارش را پريشان مى سازد و از دنيا به چيزى بيش از قسمت خود نمى رسد.

امام على عليه السلام :با رغبت به دنيا، كار براى آخرت بى فايده است.

.

ص: 34

الأخ

5 الأخ20 _ المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِالكتاب :(إِنَّما الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المؤمنونَ إخْوَةٌ، تَتَكافى دِماؤهُم، وَهُمْ يَدٌ على مَن سِواهُم ، يَسْعى بذِمّتِهم أدناهُم . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :رُبَّ أخٍ لَم تَلِدْهُ اُمُّكَ . (3)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :المؤمنُ أخو المؤمِن لأبيهِ واُمِّهِ . (4)

الامام الصادق عليه السلام :المُؤمنُ أخو المؤمنِ ، عَينُهُ ودَليلُهُ ، لا يَخونُهُ ، ولا يَظْلِمُهُ ، ولا يَغُشُّهُ ، ولا يَعِدُهُ عِدَةً فيَخْلِفَهُ . (5)

عنه عليه السلام :المؤمنُ أخو المؤمنِ كالجَسَدِ الواحدِ، إنِ اشتكَى شيئا مِنهُ وَجَدَ ألمَ ذلكَ في سائرِ جسدِهِ ، وأرواحُهُما مِن رُوحٍ واحدةٍ . (6)

(انظر) الإيمان : باب 189 .

21 _ الاستِكثارُ مِنَ الإخوانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :استكْثِروا مِن الإخوانِ ؛ فإنَّ لكلِّ مؤمنٍ شَفاعةً يومَ القيامةِ . (7)

الإمام عليٌّ عليه السلام :عَلَيكَ بإخوانِ الصِّدْقِ فأكْثِرْ مِنِ اكتِسابِهِم؛ فإنَّهُم عُدّةٌ عِندَ الرَّخاءِ ، وجُنّةٌ عِندَ البَلاءِ . (8)

(انظر) الصديق : باب 1102 .

22 _ مَوَدَّةُ الإخوانِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يكونُ أخوكَ أقوى مِنكَ على مَودّتِهِ . (9)

عنه عليه السلام :أحْبِبِ الإخْوانَ على قَدْرِ التَّقْوى . (10)

الإمام الصادق عليه السلام :مِن حُبِّ الرَّجلِ دِينَه حبُّهُ أخَاهُ . (11)

23 _ ما يوجِبُ بَقاءَ المَوَدَّةِالإمام الصادق عليه السلام :يابنَ النُّعمان ، إنْ أردتَ أن يَصْفُوَ لكَ وُدُّ أخيكَ فلا تُمازِحَنَّهُ، ولا تُمارِيَنَّهُ ، ولا تُباهِيَنَّهُ ، ولاتُشارَّنَّهُ . (12)

عنه عليه السلام :تَحتاجُ الإخْوةُ فيما بَيْنَهُم إلى ثلاثةِ أشياءَ ، فإنِ استَعمَلُوها وإلّا تَبايَنُوا وتَباغَضُوا، وهي : التَّناصُفُ ، والتَّراحُمُ ، ونَفْيُ الحَسَدِ . (13)

(انظر) عنوان 42 «البِشر» ؛ المحبّة : باب 418 .

.


1- .الحجرات : 10.
2- .الأمالي للمفيد : 187/13.
3- .غرر الحكم : 5351.
4- .الكافي : 2/166/2 و 7
5- .الكافي : 2/ 166/3
6- .الكافي : 2/166/4 .
7- .كنز العمّال : 24642.
8- .الأمالي للصدوق : 380/483.
9- .بحار الأنوار : 74/165/29.
10- .الاختصاص : 226.
11- .الاختصاص : 31.
12- .بحار الأنوار:78/291/2.
13- .تحف العقول : 322.

ص: 35

برادر (الأخ)

5 . برادر

20 _ مؤمن ، برادر مؤمن است

21 _ افزودن بر شمار برادران

22 _ دوست داشتن برادران

23 _ آنچه دوستى را پايدار مى كند

24 _ برادرى براى خدا

5 برادر20 _ مؤمن ، برادر مؤمن استقرآن:«همانا مؤمنان با هم برادرند؛ پس ميان برادرانتان آشتى دهيد و از خدا پروا كنيد، باشد كه مورد رحمت قرار گيريد» .

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمنان برادرند، خونشان برابر است، در برابر ديگران يكدستند و كمترين آنها [مى تواند ]كسى را به امان و زنهار همه شان درآورد.

امام على عليه السلام :بسى برادر كه مادرت او را نزاد.

امام باقر عليه السلام :مؤمن برادر تنى مؤمن است .

امام صادق عليه السلام :مؤمن برادر مؤمن است، چشم او و راهنماى اوست. به او خيانت نمى كند، به او ستم نمى كند، كلاه سرش نمى گذارد، و به او وعده اى نمى دهد كه بدان عمل نكند.

امام صادق عليه السلام :مؤمن برادر مؤمن است، همچون يك پيكر كه هرگاه عضوى از آن به درد آيد ديگر اندامها آن درد را حس مى كنند؛ و ارواح آنها از يك روح است.

ر . ك : ايمان، باب 189.

21 _ افزودن بر شمار برادرانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شمار برادران خود بيفزاييد؛ زيرا در روز قيامت هر مؤمنى را شفاعتى است.

امام على عليه السلام :در پى دوستان راستين باش و بر شمارشان بيفزاى كه آنان ذخيره دوران آسايش و سپر روزگار بلايند!

ر.ك : دوست ، باب 1102 .

22 _ دوست داشتن برادرانامام على عليه السلام :برادرت در دوستى اش [نسبت به تو ]از تو قويتر نباشد.

امام على عليه السلام :برادران را به اندازه پرهيزگارى آنان دوست بدار.

امام صادق عليه السلام :از نشانه هاى دين دوستى آدمى اين است كه برادرش را دوست داشته باشد.

23 _ آنچه دوستى را پايدار مى كندامام صادق عليه السلام :اى پسر نعمان! اگر مى خواهى محبّت برادرت براى تو خالص باشد، هرگز با او شوخى [بيجا ]مكن، از جدال با او بپرهيز، بر او فخر مفروش، و با او ستيزه مكن.

امام صادق عليه السلام :برادران در ميان خود به سه چيز نيازمندند كه اگر به كار بندند دوستى مى پايد و گرنه از يكديگر جدا و دشمن هم مى شوند. آن سه چيز اينهاست: انصاف با يكديگر، مهربانى با يكديگر ، و حسد نبردن به هم.

ر.ك : عنوان 42 «خوشرويى» ؛ محبّت ، باب 418 .

.

ص: 36

24 _ الاُخُوَّةُ فِي اللّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :النَّظَرُ إلى الأخِ تَوَدُّهُ في اللّهِ عزّ وجلّ عِبادَةٌ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :ما استَفادَ امرؤٌ مسلمٌ فائدةً بعدَ فائدةِ الإسلام مثلَ أخٍ يَستَفيدُهُ في اللّهِ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :على التَّواخِي في اللّهِ تَخْلُصُ الَمحَبّةُ . (3)

عنه عليه السلام :الإخْوانُ في اللّهِ تعالى تَدُومُ مَودّتُهُم ، لِدَوامِ سَبَبِها . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :بالتَّواخي في اللّهِ تُثْمِرُ الاُخُوّة . (5)

(انظر) المحبّة : باب 433 .

25 _ الإخاءُ لِلدُّنياالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن لَم تَكُن مَودّتُهُ في اللّهِ فاحْذَرْهُ؛ فإنّ مودّتَهُ لَئيمةٌ ، وصُحْبتَه مَشُومةٌ. (6)

عنه عليه السلام :مَن آخَى في اللّهِ غَنِمَ ، مَن آخى في الدُّنيا حُرِمَ . (7)

عنه عليه السلام :مَن وادَّكَ لأمرٍ ولّى عندَانقِضائِهِ . (8)

26 _ إعلامُ الأخِ بِالحُبِّرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا أحبَّ أحدُكُم صاحِبَهُ أو أخاهُ فليُعْلِمْهُ . (9)

بحار الأنوار :مَرّ رجلٌ في المسجدِ وأبو جعفرٍ عليه السلام جالسٌ وأبو عبدِاللّهِ عليه السلام ، فقالَ له بعضُ جُلَسائهِ: واللّهِ، إنّي لَاُحِبُّ هذا الرّجُلَ. قالَ لَه أبوجعفرٍ عليه السلام : ألَا فأعْلِمْهُ ؛ فإنَّهُ أبقى لِلمَوَدّة ، وخَيْرٌ في الاُلْفةِ . (10)

27 _ مَوَدَّةُ الأخِ دَليلٌ عَلى مَوَدَّتِهِ لِأخيهِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :سَلُوا القُلوبَ عنِ المَوَدّاتِ ؛ فإنّها شَواهِدُ لا تَقْبَلُ الرُّشا . (11)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :اعرِفِ المَودّةَ لكَ في قلبِ أخيكَ بما لَهُ في قلبِكَ . (12)

الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :لا تَطلب الصَّفا ممّن كَدّرتَ علَيهِ ، ولا النُّصْحَ ممّن صَرَفْتَ سُوءَ ظنِّكَ إلَيهِ ، فإنّما قلبُ غيرِكَ لكَ كقلبِكَ لَهُ . (13)

(انظر) المحبّة : باب 428.

28 _ قَطِيعَةُ الإخوانِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنْ أرَدْتَ قَطِيعةَ أخيكَ فاستَبْقِ لَهُ مِن نفسِكَ بَقيّةً يَرجِعُ إليها إن بَدا لَه ذلكَ يوما مّا . (14)

عنه عليه السلام :ما أقبحَ القَطِيعةَ بعدَ الصِّلَةِ ، والجَفاءَ بعدَ الإخاءِ ، والعَداوةَ بعدَ المَودّةِ! (15)

الإمامُ الصادق عليه السلام :مَن وضَعَ حُبَّهُ في غيرِ موضعِهِ فقد تَعرَّضَ للقَطيعةِ . (16)

(انظر) عنوان 390 «الهجران» .

.


1- .بحار الأنوار : 74/279/1.
2- .تنبيه الخواطر : 2/179.
3- .غرر الحكم : 6191
4- .غرر الحكم : 1795
5- .غرر الحكم : 4225
6- .غرر الحكم :8978
7- .غرر الحكم : 7776 و 7777
8- .غرر الحكم : 8552 .
9- .المحاسن : 1/415/953.
10- .بحار الأنوار : 74/181/1.
11- .غرر الحكم : 5641.
12- .كشف الغمّة : 2/331.
13- .بحار الأنوار : 74/181.
14- .نهج البلاغة: الكتاب31.
15- .بحار الأنوار: 77/210/1.
16- .المحاسن : 1/415/950.

ص: 37

25 _ برادرى (دوستى) براى دنيا

26 _ اظهار محبّت نسبت به برادر

27 _ دوست داشتن برادر [دينى] نشانه آن است كه

28 _ بريدن از برادران

24 _ برادرى براى خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نگاه كردن به برادرى كه به خاطر خداوند عز و جل دوستش مى دارى، عبادت است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :انسان مسلمان، بعد از به دست آوردن سود اسلام، سودى همچون برادرى كه براى خدا به دست مى آورد، كسب نكرده است.

امام على عليه السلام :برادرى كردن به خاطر خدا محبت را خالص مى گرداند.

امام على عليه السلام :كسانى كه براى خداى متعال برادرى ورزند دوستى شان مى پايد ؛ چون سبب آن دوستى پايدار است.

امام على عليه السلام :با برادرى در راه خدا، برادرى به بار مى نشيند.

ر.ك : محبّت ، باب 433 .

25 _ برادرى (دوستى) براى دنياامام على عليه السلام :از كسى كه دوستى اش براى خدا نيست بپرهيز؛ زيرا دوستى او پستى است و همنشينى با او شوم .

امام على عليه السلام :هر كه براى خدا برادرى كند سود مى برد و هر كه براى دنيا برادرى ورزد محروم مى ماند.

امام على عليه السلام :كسى كه براى كارى با تو دوستى مى كند ، پس از تمام شدن آن به تو پشت مى كند.

26 _ اظهار محبّت نسبت به برادرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه يكى از شما رفيق يا برادر خود را دوست دارد، آن را به او اظهار كند.

بحار الأنوار :ابو جعفر (امام باقر عليه السلام ) و ابو عبداللّه (امام صادق عليه السلام ) در مسجد نشسته بودند، مردى از آن جا گذشت. يكى از همنشينان ابوجعفر عليه السلام عرض كرد: به خدا، من اين مرد را دوست دارم. ابو جعفر عليه السلام فرمود: پس، به او اعلام كن ؛ چرا كه دوستى را پايدارتر و الفت را بيشتر مى كند.

27 _ دوست داشتن برادر [دينى] نشانه آن است كه او نيز برادرش را دوست داردامام على عليه السلام :دوستيها و محبتّها را از دلها بپرسيد كه دلها گواهانى رشوه ناپذيرند.

امام باقر عليه السلام :محبّت قلبى برادرت را نسبت به خودت، ازمحبّتى كه در قلبت نسبت به او دارى، بشناس.

امام هادى عليه السلام :از كسى كه مكدّرش كرده اى صفا مجوى و از كسى كه تير بدگمانى ات را به او نشانه رفته اى خيرخواهى و صداقت مخواه؛ زيرا دل ديگرى با تو همچون دل توست با او.

ر.ك : محبّت ، باب 428 .

28 _ بريدن از برادرانامام على عليه السلام :اگر خواستى از برادرت ببرى، ته مانده اى از دوستى خود براى او باقى گذار كه اگر روزى به فكرش رسيد كه آشتى كند به آن بازگردد.

امام على عليه السلام :چه زشت است بريدن بعد از پيوستن، و بيگانگى پس از برادرى، و دشمنى پس از دوستى!

امام صادق عليه السلام :هر كس دوستى و محبت خود را در جايگاه مناسبش ننهد، [خود را] در معرض قطع رابطه قرار داده است.

.

ص: 38

29 _ وَصلُ الإخوانِالإمام عليٌّ عليه السلام :لا يَكُونَنَّ أخوكَ أقوى على قَطيعتِكَ منكَ على صِلَتِهِ ، ولا تَكُونَنّ على الإساءَهِ أقوى منكَ علَى الإحسانِ . (1)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام :إنّ أوْصَلَ النّاسِ مَن وَصَلَ مَن قَطَعَهُ . (2)

30 _ أقسامُ الإخوانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أقلُّ ما يكونُ في آخِرِ الزّمانِ أخٌ يُوثَقُ بهِ أو دِرْهَمٌ من حَلالٍ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الإخوانُ ثلاثةٌ: فواحِدٌ كالغِذاءِ الّذي يُحتاجُ إليهِ كلَّ وقتٍ فَهُو العاقلُ، والثّاني فيمعنَى الدّاءِ وهُو الأحْمَقُ، والثّالثُ في معنَى الدّواءِ فَهُو اللّبِيبُ . (4)

عنه عليه السلام :الإخْوانُ ثلاثةٌ : مُواسٍ بنفسِهِ ، وآخرُ مُواسٍ بمالِهِ ؛ وهُما الصّادقانِ في الإخاءِ ، وآخَرُ يأخذُ منكَ البُلْغَةَ ، ويُريدُكَ لِبَعضِ اللّذَّةِ ، فلا تَعُدَّه مِن أهلِ الثِّقَةِ . (5)

31 _ النَّهيُ عَن بَعضِ الإخاءِالإمام عليٌّ عليه السلام :ليسَ لكَ بأخٍ مَنِ احْتَجْتَ إلى مُداراتِهِ . (6)

عنه عليه السلام :لا تُواخِ مَن يَسْتُرُ مَناقِبَك، ويَنْشُرُ مَثالِبَكَ . (7)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :بِئسَ الأخُ أخٌ يَرعاكَ غَنِيّا وَيقطعُكَ فَقيرا (8) .

عنه عليه السلام :لا تُ_قارِنْ ولا تُ_واخِ أربعةً : الأحْمَقَ ، والبَ_خيلَ ، والجَبانَ ، والكَذّابَ (9) .

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :احذَرْ أن تُواخيَ مَن أرادَكَ لِطَمعٍ أو خَوفٍ أو مَيْلٍ أو للأكلِ والشُّرْبِ ، واطلبْ مُواخاةَ الأتقياءِ ولو في ظُلُماتِ الأرضِ ،وإنْ أفنيتَ عُمْرَكَ في طلبِهِم (10) .

(انظر) الصديق : باب 1103 ؛ المحبّة : باب 419 .

32 _ المُحافَظَةُ عَلَى الاُخُوَّةِ القَديمَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ تعالى يُحِبُّ المُداوَمَةَ على الإخاءِ القديمِ ، فَداوِمُوا علَيهِ . (11)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اخْتَرْ مِن كلِّ شيءٍ جَدِيدَهُ ، ومِن الإخْوانِ أقدَمَهُمْ . (12)

33 _ الاُخُوَّةُ الحَقيقيَّةُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ أخاكَ حَقّا مَن غَفَرَ زلّتَكَ ، وسَدَّ خَلّتَكَ ، وقَبِلَ عُذْرَكَ ، وسَتَرَ عَوْرَتَكَ ، ونَفى وَجلَكَ ، وحَقّقَ أملَكَ . (13)

عنه عليه السلام :أخوكَ الّذي لا يَخْذُلُكَ عِندَ الشِّدَّةِ ، ولا يَغْفُلُ عنكَ عندَ الجَرِيرةِ ، ولا يَخْدَعُكَ حينَ تَسْألُهُ . (14)

.


1- .نهج البلاغة : الكتاب 31.
2- .بحار الأنوار: 78/121/4.
3- .تحف العقول : 54
4- .تحف العقول : 323
5- .تحف العقول : 324.
6- .غرر الحكم : 7503
7- .غرر الحكم : 10420.
8- .الإرشاد : 2 / 166 .
9- .الخصال : 244 / 100 .
10- .بحار الأنوار : 74 / 282 / 3 .
11- .كنز العمّال : 24759.
12- .غرر الحكم : 2461
13- .غرر الحكم : 3645.
14- .بحار الأنوار : 77/269/1.

ص: 39

29 _ پيوند با برادران

30 _ اقسام برادران

31 _ نهى از برخى برادرى ها و دوستيها

32 _ نگه داشتن برادرى هاى ديرين

33 _ برادرى حقيقى

ر . ك : عنوان 390 «قهر كردن» .

29 _ پيوند با برادرانامام على عليه السلام :هرگز نبايد توانايى برادرت در قطع رابطه با تو بيشتر از توانايى تو در پيوند با او باشد و نبايد توانايى او بر بدى كردن بيشتر از توانايى تو بر نيكى كردن باشد.

امام حسين عليه السلام :قويترين فرد در ايجاد ارتباط كسى است كه با كسى كه از او بريده رابطه برقرار كند.

30 _ اقسام برادرانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كمياب ترين چيز در آخر الزمان برادرى قابل اعتماد، يا درهمى حلال است.

امام صادق عليه السلام :برادران سه دسته اند: يكى چون خوراك است كه هميشه بدان نياز است و آن خردمند است، و دومى چون درد است و آن نابخرد است، و سومى چون داروست و آن شخص هوشمند است.

امام صادق عليه السلام :برادران سه گروهند: آن كه باجان همراهى مى كند، ديگرى آن كه با مال يارى مى رساند و اين دو گروه در برادرى صادقند؛ و سومى آن كه از تو وجه معاش مى گيرد و تو را براى اندكى لذّت و خوشى مى خواهد، او را مورد اعتماد مدان.

31 _ نهى از برخى برادرى ها و دوستيهاامام على عليه السلام :كسى كه نيازمند مدارا كردن با او باشى، برادر تو نيست.

امام على عليه السلام :با كسى كه خوبيهايت را مى پوشاند و عيبهايت را پخش مى كند، برادرى مكن.

امام باقر عليه السلام :چه بد برادرى است آن كه به هنگام توانگرى هوادار توست و در وقت تهيدستى رهايت مى كند.

امام باقر عليه السلام :با چهار كس همنشينى و برادرى مكن: احمق، بخيل، ترسو ودروغگو.

امام صادق عليه السلام :از برادرى كردن با كسى كه تو را به طمع چيزى يا از سر ترس يا خواهشى و يا به خاطر خورد و خوراك مى خواهد، دورى كن و برادرى پرهيزگاران را بجوى، هر چند براى جستن آنها در اعماق زمين فرو روى و هر چند عمر خود را در اين راه صرف كنى.

ر . ك : دوست، باب 1103 ؛ محبّت ، باب 419 .

32 _ نگه داشتن برادرى هاى ديرينپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال مداومت بر برادرى ديرينه را دوست مى دارد، پس، آن را مداومت دهيد .

امام على عليه السلام :از هر چيزى جديدش را برگزين و از برادران، قديمى ترينشان را.

33 _ برادرى حقيقىامام على عليه السلام :برادر حقيقى تو كسى است كه از لغزشت درگذرد، نيازت را برآورد، پوزش تو را بپذيرد، عيبت را بپوشاند، ترس را از تو دور كند و آرزويت را برآورد.

.

ص: 40

34 _ اختيارُ الأخِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن جانَبَ الإخْوانَ على كُلِّ ذَنبٍ قَلَّ أصدِقاؤهُ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن لَم يُؤاخِ إلّا مَن لا عَيبَ فيهِ قَلَّ صَديقُهُ . (2)

35 _ تَحَمُّلُ زِلَّةِ الأخِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :احتمِ_لْ زلّ_ةَ وَليِّ_كَ لوقتِ وَثْبَةِ عَدُوِّكَ . (3)

عنه عليه السلام :الاحتِمالُ زَيْنُ الرِّفاقِ . (4)

عنه عليه السلام :مَن لم يَحْتَمِلْ زَلَلَ الصَّديقِ ماتَ وحيدا . (5)

(انظر) عنوان 206 «السياسة» .

36 _ خَيرُ الإخوانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :خيرُ إخْوانِكَ مَن أعانَكَ على طاعةِ اللّهِ، وصَدَّكَ عن مَعاصِيهِ ، وأمَرَكَ برِضاهُ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :خيرُ الإخْوانِ أقلُّهُمْ مُصانَعةً في النَّصيحَةِ . (7)

عنه عليه السلام :خيرُ إخْوانِكَ مَن واساكَ ، وخيرٌ مِنه مَن كَفاكَ ، وإنِ احتاجَ إليكَ أعْفاكَ . (8)

عنه عليه السلام :خيرُ الإخْوانِ مَن كانتْ في اللّهِ مَودّتُهُ . (9)

عنه عليه السلام :خيرُ إخْوانِكَ مَن سارَعَ إلى الخيرِ وجَذَبَكَ إلَيهِ ، وأمَرَكَ بالبِرِّ وأعانَكَ علَيهِ . (10)

عنه عليه السلام :خَيرُ إخْوانِك مَن كثُرَ إغْضابُهُ لكَ في الحقِّ . (11)

عنه عليه السلام :خيرُ الإخْوانِ مَن لا يُحْوِجُ إخْوانَهُ إلى سِواهُ . (12)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أحبُّ إخْواني إليَّ مَن أهْدَى عُيُوبي إلَيَّ . (13)

(انظر) الصديق : باب 1106 .

37 _ شَرُّ الإخوانِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :شَرُّ الإخْوانِ مَن تُكُلِّفَ لَهُ . (14)

عنه عليه السلام_ لَمّا سُئل: أيُّ صاحبٍ شرٌّ ؟ _: المُزَيِّنُ لكَ مَعصيةَ اللّهِ . (15)

38 _ اختِبارُ الإخوانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا رأيتَ مِن أخيكَ ثلاثَ خِصالٍ فارْجُهُ : الحياءُ ، والأمانةُ ، والصِّدقُ. وإذا لم تَرَها فلا تَرْجُهُ . (16)

الإمام عليٌّ عليه السلام :مَنِ اتّخَذَ أخا بعدَ حُسْنِ الاختِبارِ دامَتْ صُحْبَتُهُ وتأكّدَتْ مَودّتُهُ . مَنِ اتّخَذَ أخاَ مِن غيرِ اختِبارٍ ألْجَأهُ الاضْطِ_رارُ إلى مُرافَقَ_ةِ الأشرارِ . (17)

.


1- .غرر الحكم : 8166.
2- .أعلام الدين : 304.
3- .بحار الأنوار : 74/166/29.
4- .غرر الحكم : 752
5- .غرر الحكم : 9079.
6- .تنبيه الخواطر : 2/123.
7- .غرر الحكم : 4978
8- .غرر الحكم : 4988
9- .غرر الحكم : 5017
10- .غرر الحكم : 5021
11- .غرر الحكم : 5009
12- .غرر الحكم : 4985.
13- .بحار الأنوار : 74/282/4.
14- .نهج البلاغة : الحكمة 479.
15- .معاني الأخبار : 198/4.
16- .كنز العمّال : 24755.
17- .غرر الحكم : 8921 ، 8923.

ص: 41

34 _ انتخاب برادر

35 _ تحمّل لغزش برادر

36 _ بهترين برادران

37 _ بدترين برادران

38 _ آزمودن برادران

امام على عليه السلام :برادر تو آن كس است كه گاهِ سختى تنهايت نگذارد، و جور تو را بر دوش كشد و هرگاه از او چيزى بخواهى [يا بپرسى ]فريبت ندهد.

34 _ انتخاب برادرامام على عليه السلام :هر كس به خاطر هر خطايى از برادران كناره گيرد، دوستانش كاهش مى يابند.

امام صادق عليه السلام :كسى كه تنها با آن كه هيچ عيبى ندارد برادرى كند دوستان اندكى خواهد داشت.

35 _ تحمّل لغزش برادرامام على عليه السلام :لغزش دوست خود را براى زمان يورش دشمنت تحمّل كن.

امام على عليه السلام :تحمّل [لغزشها] زيور همراهى و رفاقت است.

امام على عليه السلام :كسى كه لغزشهاى دوست را تحمّل نكند [ به تدريج از آنها مى بُرد و] تنها مى ميرد.

ر.ك : عنوان 206 «سياست» .

36 _ بهترين برادرانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين برادر تو كسى است كه در راه اطاعت خدا يارى ات رساند و از نافرمانيهاى او بازت دارد و به خشنودى او فرمانت دهد.

امام على عليه السلام :بهترين برادر آن است كه در نصيحت و ارشاد كمتر ملاحظه كند.

امام على عليه السلام :بهترين برادران تو كسى است كه به تو يارى دهد و بهتر از او كسى است كه تو را بسنده باشد و اگر به تو نيازمند شد از تو بگذرد.

امام على عليه السلام :بهترين برادران كسى است كه دوستى اش براى خدا باشد .

امام على عليه السلام :بهترين برادران تو كسى است كه براى انجام كارهاى نيك بشتابد و تو را نيز به نيكوكارى بكشاند و به نيكى فرمانت دهد و در آن يارى ات دهد.

امام على عليه السلام :بهترين برادر تو آن است كه در راه حق، بر تو زياد خشم گيرد.

امام على عليه السلام :بهترين برادر آن است كه برادران خويش را نيازمند ديگرى نسازد.

امام صادق عليه السلام :دوست داشتنى ترين برادرانم كسى است كه عيبهايم را به من هديه كند.

ر.ك : دوست ، باب 1106 .

37 _ بدترين برادرانامام على عليه السلام :بدترين برادر آن است كه مايه رنج و زحمت آدمى باشد.

امام على عليه السلام_ وقتى از وى پرسيده شد: بدترين همنشين كدام است؟ _فرمود : آن كه معصيت خدا را در نظرت زيبا جلوه دهد.

38 _ آزمودن برادرانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر سه خصلت در برادر خود ديدى بدو اميد ببند : حيا، امانتدارى و راستى. اگر اين سه را نديدى به او اميد مبند.

امام على عليه السلام :هر كس پس از آزمايش درست ، برادرى را انتخاب كند، رفاقتش مى پايد و دوستى اش استوار مى گردد. هر كه بدون آزمايش، برادرى را انتخاب كند به ناچار به همنشينى با بدان دچار خواهد شد.

.

ص: 42

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :اختبِرُوا إخْوانَكُم بخَصلَتَينِ؛ فإنْ كانَتا فيهِم وإلّا فاعْزُبْ ثمّ اعزُبْ ثمّ اعزُبْ : محافظةٌ علَى الصّلواتِ في مَواقِيتِها ، والبِرُّ بالإخْوانِ في العُسْر واليُسرِ . (1)

39 _ إرشادُ الإخوانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المؤمنُ مِرآةٌ لأخيهِ المؤمنِ ، يَنْصَحُهُ إذا غابَ عنه، ويُمِيطُ عنه ما يَكْرهُ إذا شَهِدَ . (2)

الإمام عليٌّ عليه السلام :مَن وَعَظَ أخاهُ سِرّا فَقَد زانَهُ ، ومَن وعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَد شانَهُ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن رأى أخاهُ عَلى أمرٍ يَكرَهُهُ فَلم يَرُدَّه عَنهُ وَهُو يَقدِرُ علَيهَ فقد خانَهُ . (4)

(انظر) عنوان 391 «الهداية» ، 374 «النصح» .

40 _ إكرامُ الإخوانِ وإعظامُهُمرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما في اُمّتي عبدٌ ألْطَفَ أخاهُ في اللّهِ بشيءٍ مِن لُطْفٍ إلّا أخْدَمَهُ اللّهُ مِن خَدَمِ الجنّةِ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن أتاهُ أخوهُ المسلمُ فأكرَمَهُ فإنّما أكرَمَ اللّهَ عزّ وجلّ . (6)

(انظر) عنوان 282 «التعظيم».

41 _ قضاءُ حاجَةِ الإخوانِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يُكلِّفْ أحدُكُم أخاهُ الطَّلَبَ إذا عَرَفَ حاجتَهُ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :اللّهُ في عَونِ المؤمنِ ما كانَ المؤمنُ في عَونِ أخيهِ . (8)

عنه عليه السلام :مَن قَضى لأخيهِ المؤمنِ حاجةً قضى اللّهُ عزّوجلّ له يومَ القيامةِ مائةَ ألفِ حاجةٍ . (9)

عنه عليه السلام :كَفى بالمَرْءِ اعتِمادا على أخيهِ أنْ يُنْزِلَ بهِ حاجتَهُ . (10)

(انظر) الحاجة : باب 589 ؛ السؤال(2) : باب 913 ؛ السرور : باب 935 ، 938 .

42 _ أدَبُ الإخاءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا آخى أحَدُكُم رَجُلاً فَلْيَسألْهُ عَنِ اسمِهِ وَاسمِ أبيهِ وقَبيلَتِهِ ومَنزِلِهِ ؛ فَإنّهُ مِن واجِبِ الحَقِّ وصافِي الإخاءِ ، وإلّا فَهِيَ مَوَدَّةٌ حَمْقاءُ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :اِلْقَ أخاكَ بوجْهٍ مُنبسِطٍ . (12)

بحار الأنوار عَن أنَس :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا فَقَدَ الرَّجُلَ مِن إخْوانِهِ ثَلاثَةَ أيّامٍ سَألَ عَنهُ ، فإنْ كانَ غائِبا دَعا لَهُ ، وإنْ كانَ شاهِدا زارَهُ ، وإنْ كانَ مَريضا عادَهُ . (13)

(انظر) الصّديق : باب 1107 .

.


1- .الكافي : 2/672/7.
2- .بحار الأنوار : 74/233/29
3- .بحار الأنوار : 74/166/29
4- .بحار الأنوار : 75/65/2 .
5- .الكافي : 2/206/4.
6- .بحار الأنوار : 74/298/32
7- .بحار الأنوار : 74/166/29
8- .بحار الأنوار : 74/322/89
9- .بحار الأنوار : 74/322/90 .
10- .الكافي : 2/198/8.
11- .بحار الأنوار : 74/166/30
12- .بحار الأنوار : 74/171/38
13- .بحار الأنوار : 16/233/35.

ص: 43

39 _ راهنمايى برادران

40 _ احترام و بزرگداشت برادران

41 _ برآوردن نياز برادران

42 _ آداب برادرى

امام صادق عليه السلام :برادران خود را به دو خصلت بيازماييد. اگر آن دو خصلت را داشتند با آنها دوستى كنيد و گرنه از ايشان دورى كن، دورى كن ، دورى كن. [آن دو خصلت اينهاست]: پايبندى به خواندن نماز در وقت خود، و نيكى كردن به برادران در سختى و آسايش.

39 _ راهنمايى برادرانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن آينه برادر مؤمن خويش است. در غيابش براى او خيرخواهى مى كند و در حضورش، ناخوشايندى ها را از او دور مى گرداند.

امام على عليه السلام :هر كه برادر خود را پنهانى اندرز دهد او را آراسته و هر كه آشكارا پندش دهد او را تباه كرده است.

امام صادق عليه السلام :هر كه در برادر خود امر ناخوشايندى بيند و بتواند او را از آن باز دارد و چنين نكند، به او خيانت كرده است.

ر.ك : عنوان 391 «هدايت» ، 374 «نصيحت و خيرخواهى» .

40 _ احترام و بزرگداشت برادرانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنده اى از امّتم نيست كه به برادر دينى خود مهر و محبتى ورزد مگر آن كه خداوند از خدمتكاران بهشتى به خدمت او درمى آورد.

امام صادق عليه السلام :كسى كه برادر مسلمانش بر او واردشود ووى گرامى اش بدارد، در حقيقت خداوند عز و جل را گرامى داشته است.

ر.ك : عنوان 282 «بزرگداشت» .

41 _ برآوردن نياز برادرانامام على عليه السلام :هرگاه يكى از شما بداند كه برادرش نيازمند است، زحمت خواهش را از دوش او بردارد [و در برآوردن آن پيشدستى كند].

امام صادق عليه السلام :خداوند مددكار مؤمن است تا زمانى كه مؤمن مددكار برادر خود باشد.

امام صادق عليه السلام :هر كه يك نياز از برادر مؤمن خود را برآورده سازد، خداوند عز و جل در روز رستاخيز صد هزار نياز او را برمى آورد.

امام صادق عليه السلام :در اعتماد انسان به برادرش همين بس كه نياز خود را پيش او بَرَد .

ر.ك : نياز ، باب 589 ؛ پرسش (2) ، باب 913 ؛ شادمانى ، باب 935 ، 938 .

42 _ آداب برادرىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه يكى از شما با كسى طرحبرادرى افكند از او نام، نام پدر، طايفه و محل سكونتش را بپرسد، كه اين كار از حقوق لازم و مايه صفا و خلوص برادرى است؛ در غير اين صورت، اين دوستى، دوستى اى نابخردانه است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با برادرت با گشاده رويى برخورد كن.

بحار الأنوار_ به نقل از انس _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هرگاه يكى از برادران خود را سه روز نمى ديد جوياى حالش مى شد. اگر در شهر نبود برايش دعا مى كرد و اگر حضور داشت به ديدنش مى رفت و اگر بيمار بود عيادتش مى كرد.

ر.ك : دوست ، باب 1107 .

.

ص: 44

الأدب

6 الأدب43 _ فَضلُ الأدَبِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الأدبُ كمالُ الرَّجُلِ . (1)

عنه عليه السلام :يا مؤمنُ ، إنّ هذا العِلْمَ والأدبَ ثَمَنُ نفسِكَ ، فاجتَهِدْ في تَعلُّمِهِما ، فما يَزيدُ مِن عِلمِكَ وأدبِكَ يَزيدُ في ثَمَنِكَ وقَدْرِكَ . (2)

عنه عليه السلام :الأدبُ أحْسَنُ سَجِيّةٍ . (3)

عنه عليه السلام :خيرُ ما وَرّثَ الآباءُ الأبناءَ الأدبُ . (4)

عنه عليه السلام :إنّ النّاسَ إلى صالحِ الأدبِ أحْوَجُ مِنهُم إلى الفِضّةِ والذَّهَبِ . (5)

عنه عليه السلام :حُسنُ الأدبِ أفضلُ نَسَبٍ وأشرفُ سَبَبٍ . (6)

عنه عليه السلام :عليكَ بالأدبِ فإنَّهُ زَيْنُ الحَسَبِ . (7)

عنه عليه السلام :حُسنُ الأدبِ يَنُوبُ عنِ الحسَبِ . (8)

عنه عليه السلام :لا حسَبَ أنفعُ مِن الأدبِ . (9)

عنه عليه السلام :فَسَدَ حسَبُ مَن ليسَ لَه أدبٌ . (10)

عنه عليه السلام :زِينتُكُم الأدبُ . (11)

عنه عليه السلام :لا زينةَ كالآدابِ . (12)

44 _ الأدَبُ وَالعَقلُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :حُسنُ الأدبِ زِينةُ العقلِ . (13)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كلُّ شيءٍ يَحتاجُ إلى العقلِ ، والعقلُ يَحتاجُ إلَى الأدبِ . (14)

عنه عليه السلام :الأدبُ في الإنسانِ كشَجَرةٍ أصلُها العقلُ . (15)

عنه عليه السلام :مَن زادَ أدبُهُ على عقلِهِ كانَ كالرّاعي بينَ غَنَمٍ كثيرةٍ . (16)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :لا أدبَ لِمَن لا عَقْلَ لَهُ . (17)

45 _ تَأديبُ النَّفسِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :تَولَّوْا مِن أنفسِكُم تأديبَها ، واعدِلُوا بها عَن ضَراوةِ عاداتِها . (18)

عنه عليه السلام :مُعلّمُ نفسِهِ ومُؤدّ بُها أحَقُّ بالإجْلالِ مِن معلّمِ النّاسِ ومُؤدّبِهِم . (19)

46 _ مَبادِئُ الأدَبِتحف العقول :قالَ اللّهُ تعالى لعيسى عليه السلام : أدِّبْ قلبَكَ بالخَشْيةِ . (20)

تنبيه الخواطر_ لَمّا قيلَ لِعيسى عليه السلام : مَن أدّبَكَ؟ _: ما أدّبَني أحَدٌ ، رأيتُ قُبْحَ الجهلِ فجانَبْتُهُ . (21)

.


1- .غرر الحكم : 998.
2- .مشكاة الأنوار : 239/689.
3- .غرر الحكم : 967
4- .غرر الحكم : 5036
5- .غرر الحكم : 3590
6- .غرر الحكم : 4853
7- .غرر الحكم : 6096.
8- .بحار الأنوار: 75/68/8
9- .بحار الأنوار: 71/428/78.
10- .تحف العقول : 96.
11- .نهج السعادة : 2/50.
12- .غرر الحكم : 10466.
13- .بحار الأنوار : 77/131/41.
14- .غرر الحكم : 6911
15- .غرر الحكم : 2004
16- .غرر الحكم : 8886 .
17- .بحار الأنوار:78/111/6.
18- .غرر الحكم : 4522.
19- .بحار الأنوار : 2/56/33.
20- .تحف العقول : 500 .
21- .تنبيه الخواطر : 1/96.

ص: 45

ادب (الأدب)

6 . ادب

43 _ ارزش ادب

44 _ ادب و خرد

45 _ تأديب [و تربيت] نفس

46 _ آنچه ادب مى آورد

6 ادب43 _ ارزش ادبامام على عليه السلام :ادب، كمال انسان است.

امام على عليه السلام :اى مؤمن! اين دانش و ادب جان بهاى توست، پس در فراگرفتن آن دو كوشا باش كه هر چه بر دانش و ادبت افزوده شود، قدر و ارزشت فزونى مى گيرد.

امام على عليه السلام :ادب، بهترين خوى است.

امام على عليه السلام :بهترين چيزى كه پدران براى فرزندان به ميراث مى گذارند، ادب است.

امام على عليه السلام :مردم به تربيتِ نيك نيازمندترند تا به زر و سيم.

امام على عليه السلام :ادب نيكو، برترين تبار و والاترين خويشاوندى است.

امام على عليه السلام :ادب بياموز كه زيور شرافت است.

امام على عليه السلام :ادب نيكو، جايگزين شرافت مى شود.

امام على عليه السلام :شرافتى سودمندتر از ادب نيست.

امام على عليه السلام :كسى كه ادب ندارد، شرافت خانوادگى اش تباه است .

امام على عليه السلام :زيور شما ادب است.

امام على عليه السلام :[براى آدمى] هيچ زيورى زيبنده تر از ادب نيست.

44 _ ادب و خردپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ادب نيكو، زيور خرد است.

امام على عليه السلام :هر چيزى نيازمند خرد است و خرد نيازمند ادب.

امام على عليه السلام :ريشه درخت ادب در انسان، خرد است.

امام على عليه السلام :هر كه ادبش بر خردش افزون باشد، همچون شبانى است در ميان گوسپندان بسيار.

امام حسن عليه السلام :آن را كه خرد نيست، ادب نيست.

45 _ تأديب [و تربيت] نفسامام على عليه السلام :به تأديب و تربيت نفسهاى خود بپردازيد و آنها را از شيفتگى به عادتهايشان بازداريد .

امام على عليه السلام :كسى كه آموزگار و مربّى خود باشد ، بيشتر در خور بزرگداشت است از كسى كه آموزگار و مربّى مردم باشد .

46 _ آنچه ادب مى آوردتحف العقول :خداوند متعال به عيسى عليه السلام فرمود : دل خود را با ترس (از من) تربيت كن .

تنبيه الخواطر_ به عيسى بن مريم عليه السلام عرض شد : چه كسى تو را ادب آموخت؟ _فرمود: هيچ كس ادبم نياموخت، بلكه زشتىِ نادانى را ديدم و از آن دورى گزيدم.

.

ص: 46

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :جالِسِ العلماءَ يَزْدَدْ علمُكَ ويَحْسُنْ أدبُكَ وَتَزكُ نَفْسُكَ . (1)

عنه عليه السلام :إذا زادَ عِلمُ الرّجُلِ زادَ أدبُهُ ،وتضاعَفَتْ خَشيتُه لربِّهِ . (2)

47 _ آثارُ الأدَبِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :سبَبُ تزكيةِ الأخلاقِ حُسنُ الأدبِ . (3)

عنه عليه السلام :مَن كَلِفَ بالأدبِ قَلَّتْ مَساوِيهِ . (4)

عنه عليه السلام :بالأدبِ تُشْحَذُ الفِطَنُ . (5)

(انظر) التجربة : باب 329 .

48 _ تَفسيرُ الأدَبِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :كَفاكَ أدبا لنفسِكَ اجتِنابُ ما تَكْرهُهُ مِن غيرِكَ . (6)

عنه عليه السلام :كَفى بالَعْبدِ أدَبا أن لا يُشرِكَ في نِعَمهِ وأرَبهِ غيرَ ربِّهِ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أدَّبَني أبي عليه السلام بثلاثٍ ...قالَ لي : يا بُنيَّ مَن يَصْحَبْ صاحبَ السَّوْءِ لا يَسْلمْ ، ومَن لا يُقيِّدْ ألفاظَهُ يَنْدَمْ ، ومَن يدخُلْ مَداخِلَ السُّوءِ يُتَّهمْ . (8)

49 _ أفضَلُ الأدَبِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أفضلُ الأدبِ أن يَقِفَ الإنسانُ عند حَدِّه ولا يَتَعدّى قَدْرَهُ . (9)

عنه عليه السلام :أحسَنُ الآدابِ ما كَفَّكَ عنِ المَحارِمِ . (10)

عنه عليه السلام :ضَبْطُ النّفْسِ عندَ الرَّغَبِ والرَّهَبِ مِن أفضلِ الأدبِ . (11)

50 _ الحَثُّ عَلى تَأديبِ الوَلَدِ والأهلِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أكرِمُوا أولادَكُم وأحْسِنواآدابَهُم يُغْفَرْ لَكُم . (12)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ للحسنِ عليه السلام _: إنّما قَلْبُ الحَدَثِ كالأرضِ الخالِيةِ ما اُلقِيَ فيها مِنْ شيءٍ قَبِلَتْهُ ، فبادَرْتُكَ بالأدبِ قبلَ أن يَقْسُوَ قلبُكَ ويَشتغِلَ لُبّكَ . (13)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لمّا نَزَلتْ هذه الآية : «يا أيُّها الّذينَ آمَنوا قُوا أنفسَكُم وأهليكُم نارا» (14) قالَ النّاسُ : يا رسول اللّه ! كيفَ نَقِي أنفسَنا وَأهلِينا؟ قالَ : اعمَلُوا الخيرَ وذَكِّروا بهِ أهْلِيكُم فأدِّبُوهُم على طاعةِ اللّهِ . (15)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :مُرِ الصَّبيَّ فلْيَتَصدَّقْ بيدِهِ بالكِسْرةِ والقَبْضةِ والشَّيءِ وإنْ قَلَّ ، فإنَّ كلَّ شيءٍ يُرادُ بهِ اللّهُ _ وإنْ قَلَّ _ بعدَ أنْ تَصدُقَ النِّيّةُ فيهِ عظيمٌ . (16)

(انظر) الوالد والولد : باب 1892 ؛ عنوان 234 «الصغر» .

.


1- .غرر الحكم : 4786
2- .غرر الحكم : 4174
3- .غرر الحكم : 5520
4- .غرر الحكم : 8271
5- .غرر الحكم : 4333 .
6- .بحار الأنوار : 70/73/27
7- .بحار الأنوار : 94/94/12.
8- .تحف العقول : 376.
9- .غرر الحكم : 3241
10- .غرر الحكم : 3298
11- .غرر الحكم : 5932 .
12- .بحار الأنوار : 104/95/44.
13- .نهج البلاغة: الكتاب31.
14- .التحريم : 6 .
15- .دعائم الإسلام : 1/82 .
16- .الكافي : 4/4/10.

ص: 47

47 _ ثمرات ادب

48 _ تفسير ادب

49 _ برترين ادب

50 _ تشويق به ادب آموزى فرزند و خانواده

امام على عليه السلام :با دانشمندان همنشينى كن تا بر دانشت افزوده ، ادبت نيكو و جانت پاكيزه گردد.

امام على عليه السلام :چون دانش آدمى فزونى گيرد، ادبش افزون مى شود و ترسش از پروردگارش دو چندان مى گردد.

47 _ ثمرات ادبامام على عليه السلام :تربيت نيكو، سبب تزكيه اخلاق است.

امام على عليه السلام :هر كه دلداده ادب باشد بديهايش كاستى مى گيرد.

امام على عليه السلام :تربيت ، سبب تيزهوشى مى شود.

ر .ك : تجربه ، باب 329 .

48 _ تفسير ادبامام على عليه السلام :براى تأديب خود همين بس كه از آنچه در ديگران نمى پسندى دورى كنى.

امام على عليه السلام :در ادب بنده همين بس كه در ناز و نيازهايش كسى جز پروردگار خود را شريك نسازد.

امام صادق عليه السلام :پدرم سه ادب به من آموخت ... به من فرمود: پسرم! هر كه با دوست بد همنشينى كند سالم نمى ماند، و هر كه گفتار خود را مهار نكند پشيمان مى گردد، و هر كه به جاهاى بد در آيد آماج تهمت و بدگمانى مى شود.

49 _ برترين ادبامام على عليه السلام :برترين ادب آن است كه انسان در حدّ خود بماند و از اندازه خويش تجاوز نكند.

امام على عليه السلام :نيكوترين ادب آن است كه تو را از حرام ها باز دارد.

امام على عليه السلام :خويشتندارى در بيم و اميد ، از برترين ادبهاست.

50 _ تشويق به ادب آموزى فرزند و خانوادهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به فرزندان خود احترام گذاريد و آنان را آداب نيكو بياموزيد تا آمرزيده شويد .

امام على عليه السلام_ به امام حسن عليه السلام _فرمود : دل نوجوان همچون زمين خالى است كه هر چه در آن افكنده شود مى پذيرد ؛ از اين رو، من پيش از آن كه دلت سخت و فكرت مشغول شود به تأديب و تربيت تو پرداختم.

امام صادق عليه السلام :چون آيه «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خود و خانواده خود را از آتش نگه داريد» نازل شد، مردم گفتند: يا رسول اللّه ! چگونه خود و خانواده مان را حفظ كنيم؟ فرمود: عمل خير انجام دهيد و آن را به خانواده خود نيز يادآورى كنيد و بر پايه فرمانبردارى از خدا پرورششان دهيد.

امام رضا عليه السلام :به كودك دستور ده كه بادست خودش صدقه بدهد، اگر چه به اندازه تكّه نانى يا يك مشت چيز اندك باشد؛ زيرا هر چيزى كه در راه خدا داده مى شود، هر چند كم، اگر با نيّت پاك باشد زياد است.

ر .ك : پدر و فرزند ، باب 1892 ؛ عنوان 234 «خردسالى» .

.

ص: 48

51 _ كَيفيَّةُ التَّأديبِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :علِّموا أولادَكُمُ الصَّلاةَ إذا بَلَغوا سَبْعا ، واضرِبُوهُمْ علَيها إذا بَلَغوا عَشْرا ، وفَرِّقوا بينَهُم في المَضاجِعِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :الوَلدُ سَيّدٌ سبعَ سنينَ ، وعبدٌ سبعَ سنينَ ، ووزيرٌ سبعَ سنينَ، فإنْ رَضِيتَ أخلاقَهُ لإحدى وعشرينَ، وإلّا فَاضْرِبْ على جَنبِهِ ، فقد أعْذَرتَ إلَى اللّهِ تعالى . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :يُؤدَّبُ الصَّبيُّ علَى الصَّومِ ما بينَ خَمْسَ عَشْرةَ سَنةً إلى سِتَّ عَشرةَ سنةً . (3)

(انظر) الوالد والولد : باب 1893 .

52 _ آدابُ التَّأدِيبِبحار الأنوار :نَهَى رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عنِ الأدبِ عندَ الغَضَبِ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ازْجُرِ المُسيءَ بِثوابِ المُحسِنِ . (5)

عنه عليه السلام :استِصْلاحُ الأخيارِ بإكْرامِهِمْ ، والأشرارِ بتأديبِهِمْ . (6)

عنه عليه السلام :عاتِبْ أخاكَ بالإحسانِ إليهِ ، وارْدُدْ شرَّهُ بالإنعامِ علَيهِ . (7)

عنه عليه السلام :أصْلِحْ المُسيءَ بحُسْنِ فِعالِكَ ، ودُلَّ علَى الخيرِ بِجميلِ مَقالِكَ . (8)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ عِندَ ما شَكى لَهُ بَعضُهُم إبنَالَهُ _: لا تَضرِبْهُ ، واهْجُرْهُ ولا تُطِلْ . (9)

53 _ التَّأدُّبُ بآدابِ اللّهِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَنْ تأدّبَ بآدابِ اللّهِ عزّ وجلّ أدّاهُ إلَى الفلاحِ الدائمِ . (10)

عنه عليه السلام :مَنْ لم يَصْلُحْ على أدبِ اللّهِ لم يَصْلُحْ على أدبِ نفسِهِ . (11)

54 _ تَأديبُ اللّهِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ البلاءَ للظّالمِ أدبٌ. (12)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إلهي ، لا تُؤدِّبْني بِعُقوبَتِكَ، ولا تَمكُرْ بِي في حِيلَتِكَ . (13)

(انظر) البلاء : باب 267 .

.


1- .كنز العمّال : 45330.
2- .مكارم الأخلاق : 1/478/1649.
3- .بحار الأنوار : 103/162/6
4- .بحار الأنوار : 79/102/2.
5- .نهج البلاغة : الحكمة 177.
6- .بحار الأنوار : 78/82/81
7- .بحار الأنوار : 71/427/76.
8- .غرر الحكم : 2304.
9- .بحار الأنوار : 104/99/74
10- .بحار الأنوار : 92/214/13.
11- .غرر الحكم : 9001.
12- .بحار الأنوار : 81/198/55 .
13- .الإقبال : 1/157.

ص: 49

51 _ چگونگى تأديب

52 _ آنچه در تربيت بايد رعايت شود

53 _ مؤدّب شدن به آداب خدايى

54 _ تأديب خداوند

51 _ چگونگى تأديبپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرزندان خود را در هفت سالگى نماز بياموزيد، و چون ده ساله شدند آنها را بر ترك نماز تنبيه كنيد، و بسترهايشان را از هم جدا سازيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرزند، هفت سال آقاست، هفت سال بنده و هفت سال وزير. اگر تا 21 سالگى اخلاق و رفتارش را پسنديدى [كه خوب] و گرنه به حال خود رهايش كن كه تو در پيشگاه خداوند متعال معذورى.

امام صادق عليه السلام :پسر بچّه را بايد از پانزده شانزده سالگى بر روزه گرفتن تأديب كرد.

ر.ك : پدر و فرزند ، باب 1893 .

52 _ آنچه در تربيت بايد رعايت شودبحار الأنوار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از تأديب [و تنبيه ]كردن به هنگام خشم نهى فرمود.

امام على عليه السلام :با پاداش دادن به نيكوكار، بدكار را از بدكردارى باز دار .

امام على عليه السلام :اصلاح كردن نيكان با گرامى داشتن آنهاست، و اصلاح كردن بدكاران با تأديب (تنبيه) آنان.

امام على عليه السلام :برادرت را با نيكى كردن به او سرزنش كن و بدى اش را با بخشش به او پاسخ ده.

امام على عليه السلام :بدكار را [يا كسى را كه به تو بدى كرده است] با كردار نيكت اصلاح كن، و با گفتار نيكو و زيبايت او را به خير رهنمون شو .

امام كاظم عليه السلام_ به شخصى كه از فرزندش شكايت داشت _فرمود : او را نزن، بلكه براى مدتى كوتاه با او قهر كن.

53 _ مؤدّب شدن به آداب خدايىامام على عليه السلام :هر كه به آداب خداوند عز و جل مؤدّب شود ، او را به رستگارى جاويد مى رسانَد.

امام على عليه السلام :هر كه با ادب [تعاليم] خداوند اصلاح نشود، با ادب خويش [نيز] اصلاح نمى گردد.

54 _ تأديب خداوندامام على عليه السلام :بلا براى ستمگر تأديب (تنبيه) است .

امام زين العابدين عليه السلام :خداى من ! با كيفر خود مرا ادب مفرما و به مكر خودت گرفتارم مكن .

ر.ك : آزمايش ، باب 267 .

.

ص: 50

الأذان

الإيذاء

7 الأذان55 _ فَضلُ الأذانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قُمْ يا بِلالُ فأرِحْنا بالصَّلاةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ الشَّيطانَ إذا سَمِعَ النِّداءَ بالصَّلاةِ هَرَبَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ أهلَ السَّماءِ لا يَسْمَعُونَ مِن أهلِ الأرضِ شَيئا إلّا الأذانَ . (3)

56 _ المُؤَذِّنُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يُغْفَرُ للمؤذّنِ مَدُّ صَوتِهِ وبَصَرِهِ ، ويُصدِّقُهُ كلُّ رطْبٍ ويابِسٍ ، وله مِن كُلِّ مَن يُصلّي بأذانِه حَسَنةٌ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لِيؤذّنْ لَكُم أفصحُكُمْ ، وَلْيؤمّكُمْ أفقهُكُم . (5)

57 _ الأذانُ في الاُذُنرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا عليُّ ، إذا وُلِدَ لكَ غُلامٌ أو جاريةٌ فأذِّنْ في اُذنِه اليُمنى وأقِمْ في اليُسرى ؛ فإنّه لا يَضُرُّهُ الشّيطانُ أبدا . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن ساءَ خُلُقُه فأَذِّنوا في اُذنِهِ . (7)

8 الإيذاء58 _ فَضلُ كَفِّ الأذيِ عَنِ النّاسِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كُفَّ أذاكَ عنِ النّاسِ ؛ فإنّهُ صَدَقهٌ تَصّدَّقُ بها عَلى نَفْسِكَ . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن كَفّ يدَهُ عنِ النّاسِ فإنّمايكُفُّ عَنهُم يَدا واحدةً ويَكُفّونَ عنه أياديَ كثيرةً . (9)

(انظر) الجار : باب 413 .

59 _ فَضلُ كَفِّ الأذيِ حَتّى عَنِ الذَّرِّالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :فاز واللّهِ الأبرارُ ، أتدري مَن هُم؟ هُمُ الّذينَ لا يُؤذُونَ الذَّرَّ . (10)

60 _ خَطَرُ إيذاءِ المُؤمِنِالكتاب:(وَالّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانا وَإِثْما مُبِينا) . (11)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :قالَ اللّهُ عزّ وجلّ : لِيأذَنْ بِحَربٍ منّي مَن آذى عَبديَ المؤمنَ . (12)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن آذى مُؤمنا فَقَدْ آذاني . (13)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن نَظَرَ إلى مؤمنٍ نظرةً يُخيفُهُ بها أخافَهُ اللّهُ تعالى يومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلّهُ . (14)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أحْزَن مُؤمنا ثمّ أعطاهُ الدُّنيا لم يَكُنْ ذلكَ كَفّارتَه ، ولم يُؤْجَرْ عَلَيهِ . (15)

.


1- .كنز العمّال : 20954
2- .كنز العمّال : 20951
3- .كنز العمّال : 20934.
4- .بحار الأنوار : 84/104/2 .
5- .دعائم الإسلام : 1/147.
6- .تحف العقول : 13.
7- .بحار الأنوار : 104/122/61.
8- .بحار الأنوار : 75/ 54/19.
9- .الخصال : 17/60.
10- .تفسير القمّي : 2/146.
11- .الأحزاب : 58.
12- .الكافي : 2/350/1.
13- .بحار الأنوار : 67/72/40
14- .بحار الأنوار : 75/150/13
15- .بحار الأنوار : 75/150/13.

ص: 51

آزردن (الإيذاء)

اذان (الأذان)

7 . اذان

55 _ فضيلت اذان

56 _ اذان گو

57 _ اذان گفتن در گوش

8 . آزردن

58 _ فضيلت خوددارى از آزردنِ مردم

59 _ فضيلت خوددارى از آزردن حتى آزار به مورچه اى

60 _ خطر آزردن مؤمن

7 اذان55 _ فضيلت اذانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بلال! برخيز و ما را با نمازآسايش بخش.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شيطان چون بانگ دعوت به نماز را بشنود، بگريزد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهل آسمان از ساكنان زمين چيزى جز اذان نمى شنوند.

56 _ اذان گوپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤذّن تا جايى كه صدايش مى رسد و نگاهش كار مى كند به همان اندازه آمرزيده مى شود و هر خشك و ترى [گفته ]او را تصديق مى كند و به تعداد هر نفرى كه با اذان او نماز بگزارد حسنه اى برايش منظور مى شود.

امام على عليه السلام :بايد فصيح ترين فرد شما اذان بگويد، و آگاهترينِ شما به مسائل دينى، امامت [نمازتان ]را به عهده گيرد.

57 _ اذان گفتن در گوشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يا على ! هرگاه پسرى يا دخترى برايت به دنيا آمد، در گوش راستش اذان بگو و در گوش چپ او اقامه؛ در اين صورت شيطان هرگز به او گزندى نمى رساند.

امام صادق عليه السلام :اگر كسى بد اخلاق شد، در گوش او اذان بگوييد.

8 آزردن58 _ فضيلت خوددارى از آزردنِ مردمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به مردم آزار نرسان، كه بى آزارى صدقه اى است كه براى خودت مى پردازى.

امام صادق عليه السلام :هر كه دست از آزار مردم بردارد، يك دست از آنها نگه داشته و مردم دستهاى بسيار از [آزار ]او نگه مى دارند.

ر.ك : همسايه ، باب 413 .

59 _ فضيلت خوددارى از آزردن حتى آزار به مورچه اىامام صادق عليه السلام :به خدا سوگند كه نيكان رستگارند. آيا مى دانيد آنها چه كسانى هستند؟ كسانى كه آزارشان به مورچه اى نمى رسد.

60 _ خطر آزردن مؤمنقرآن:«كسانى كه مردان و زنان مؤمن را بى آنكه گناهى كرده باشند، مى آزارند، تهمت و گناه آشكارى را به دوش مى كشند».

حديث:امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل فرموده است : هر كه بنده مؤمن مرا بيازارد، به من اعلان جنگ مى دهد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه مؤمنى را بيازارد مرا آزار داده است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به مؤمنى نگاه ترسناكى كند، خداوند متعال او را در روزى كه سايه اى جز سايه او نيست، بترساند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه مؤمنى را اندوهناك سازد و سپس دنيا را به او بدهد، گناهش بخشوده نمى شود و در برابر آن پاداشى نمى بيند.

.

ص: 52

الأسير

9 الأسير61 _ لا يَجوزُ الاستِسلامُ لِلأسرِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن اسْتُؤْسرَ مِن غيرِ جِراحةٍ مُثقِلةٍ فلا يُفْدى مِن بيتِ المالِ ، ولكنْ يُفْدى مِن مالهِ إن أحبَّ أهلُهُ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لمّا بَعثَ رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله بِبراءةٍ معَ عليٍّ عليه السلام بَعثَ مَعهُ اُناسا ، وقالَ رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله : مَنِ اسْتُؤْسرَ مِنْ غيرِ جِراحةٍ مُثْقِلةٍ فليسَ مِنّا . (2)

62 _ الإحسانُ إلَى الأسيرِالكتاب:(وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِينا وَيَتِيما وَأَسِيرا) . (3)

(يا أَيُّها النَّبيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرى إِنْ يَعْلَمِ اللّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرا يُؤْتِكُمْ خَيْرا مِمّا أُخِ_ذَ مِنْكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُ_مْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ) . (4)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إطعامُ الأسيرِ والإحسانُ إليهِ حقٌّ واجبٌ ، وإنْ قَتَلْتَه مِن الغدِ . (5)

عنه عليه السلام_ لِابنَيهِ عليهماالسلام لمّا ضَرَبه ابنُ مُلْجَم _: احبِسُوا هذا الأسيرَ ، وأطعِمُوهُ ، واسْقُوهُ ، وأحْسِنوا إسارَهُ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إطعامُ الأسيرِ حقٌّ على مَن أسَرَهُ وإن كان يُرادُ مِن الغدِ قَتْلُهُ ، فإنّه يَنبغي أن يُطعَمَ ويُسْقى ويُظَلّ ويُرفَقَ بهِ ، كافرا كان أو غَيْرَهُ . (7)

عنه عليه السلام :إنّ عليّا عليه السلام كان يُطعِمُ مَن خُلِّدَ في السِّجْنِ مِن بيتِ مالِ المسلمينَ . (8)

.


1- .الكافي : 5/34/ 3
2- .الكافي : 5/34/2.
3- .الإنسان : 8.
4- .الأنفال : 70.
5- .وسائل الشيعة : 11/69/3 .
6- .قرب الإسناد : 143/515 .
7- .الكافي : 5/35/2.
8- .وسائل الشيعة : 11/69/2.

ص: 53

اسير (الأسير)

9 . اسير

61 _ تن به اسارت دادن روا نيست

62 _ خوشرفتارى با اسير

9 اسير61 _ تن به اسارت دادن روا نيستامام على عليه السلام :هركس، بدون جراحت شديد، تن به اسارت دهد، نبايد براى آزادى او از بيت المال سَربها داد؛ بلكه در صورت رضايت خانواده اش، سربهاى او بايد از مال خودش پرداخت شود.

امام صادق عليه السلام :زمانى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله على عليه السلام را براى اعلام برائت فرستاد، عده اى را نيز به همراه او گسيل داشت و فرمود: هر كس، تن به اسارت دهد، بى آنكه زخم كارى برداشته باشد، از ما نيست.

62 _ خوشرفتارى با اسيرقرآن:«وطعام را در حالى كه خود دوستش دارند به مسكين و يتيم و اسير مى خورانند».

«اى پيامبر! به اسيرانى كه در دست شما هستند بگو: اگر خدا در دلهايتان نشان ايمان ببيند بهتر از آنچه از شما گرفته اند ارزانى تان خواهد داشت و شما را مى آمرزد كه خدا آمرزنده و مهربان است».

حديث:امام على عليه السلام :غذا دادن به اسير و خوشرفتارى با او حقّى است واجب، هر چند [بخواهى ]فردا او را بكشى.

امام على عليه السلام_ پس از آن كه ابن ملجم بر او ضربت زد، به حسن و حسين عليهماالسلام _فرمود : اين اسير را زندانى كنيد و به او غذا و آب دهيد و در اسارت با وى خوشرفتار باشيد.

امام صادق عليه السلام :غذا دادن به اسير حقّى است به گردن كسى كه او را به اسارت گرفته است، هر چند بنا باشد فردا كشته شود. بايد به اسير، آب و خوراك و جاى مناسب داد و با او مدارا كرد، كافر باشد يا غير كافر.

امام صادق عليه السلام :على عليه السلام كسى را كه زندانى مى شد، از بيت المال مسلمانان غذا مى داد.

.

ص: 54

الأكل

10 الأكل63 _ الحَثُّ عَلى قِلَّةِ الأكلِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَنْ قَلَّ طُعْمُهُ صَحَّ بَطْنُهُ وَصَفَا قَلْبُهُ، وَمَنْ كَثُرَ طُعْمُهُ سَقُمَ بَطْنُهُ وقَسَا قَلْبُهُ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :قِلَّةُ الأَكْلِ مِنَ العَفَافِ ، وَكَثْرَتُهُ مِنَ الإسْرَافِ . (2)

64 _ التَّحذيرُ عَن كَثرَةِ الأكلِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَا مَلأ آدَمِيٌّ وِعَاءً شَرَّا مِنْ بَطْنِهِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدْخُلُ مَلَكُوتَ السَّمَاواتِ والأرْضِ مَنْ مَلَأَ بَطْنَهُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :إيَّاكُمْ وَفُضُولَ المَطْعَمِ ؛ فإنَّهُ يَسِمُ القَلْبَ بِالقَسوةِ ، وَيُبْطِئُ بِالجَوارِحِ عَنِ الطّاعَةِ، وَيُصِمُّ الهِمَمَ عَنْ سَمَاعِ المَوْعِظَةِ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَنْ كَثُرَ أَكْلُهُ قَلَّتْ صِحَّتُهُ ، وَثَقُلَتْ عَلى نَفْسِهِ مُؤْنَتُهُ . (6)

مصباح الشريعة_ فيما نسبه إلى الإمامِ الصّادقِ عليه السلام _: لَيْسَ شَيْءٌ أضَرَّ على قلب المُؤْمِنِ مِنْ كَثْرَةِ الأكْلِ ، وَهِيَ مُورِثَةٌ لِشَيْئَيْنِ: قَسْوَةِ القَلْبِ ، وَهَيَجَانِ الشَّهْوَةِ . (7)

65 _ مِن مَساوِئِ البِطنَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لَا تَجْتَمِعُ الفِطْنَةُ وَالبِطْنَةُ . (8)

عنه عليه السلام :إذَا مُلِئَ البَطْنُ مِنَ المُبَاحِ عَمِيَ القَلْبُ عَنِ الصَّلَاحِ . (9)

عنه عليه السلام :الشِّبَعُ يُفسِدُ الوَرَعَ . (10)

عنه عليه السلام :نِعْمَ عَوْنُ المَعاصِي الشِّبَعُ . (11)

66 _ ميراثُ الجُوعِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :طُوبَى لِمَنْ طَوَى وَجَاعَ وَصَبَرَ، اُولئكَ الّذِينَ يَشْبَعُونَ يَوْمَ القِيَامَةِ . (12)

بحار الأنوار :في حديثِ المعراج : قال [رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله ]: يا رَبِّ، مَا مِيراثُ الجُوعِ ؟ قال : الحِكْمَةُ ، وَحِفْظُ القَلْبِ ، والتَّقَرُّبُ إلَيّ ، والحُزْنُ الدّائمُ ، وَخِفَّةُ المَؤونَةِ بَيْنَ النَّاسِ ، وَقَوْلُ الحَقِّ ، وَلا يُبالِي عَاشَ بِيُسْرٍ أوْ بِعُسْرٍ . (13)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :نِعْمَ العَوْنُ عَلى أسْرِ النَّفْسِ وَكَسْرِ عَادَتِها التَّجَوُّعُ . (14)

عنه عليه السلام :لَا يَجْتَمِعُ الجُوعُ وَالمَرَضُ . (15)

الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :السَّهَرُ ألذُّ لِلمَنَامِ ، والجُوعُ يَزِيدُ فِي طِيبِ الطَّعَامِ . (16)

.


1- .تنبيه الخواطر : 1/46.
2- .غرر الحكم : 6747 .
3- .تنبيه الخواطر : 2/119
4- .تنبيه الخواطر : 1/100.
5- .بحار الأنوار : 77/182/10.
6- .غرر الحكم : 8903 .
7- .مصباح الشريعة : 239 .
8- .غرر الحكم : 10572
9- .غرر الحكم : 4139
10- .غرر الحكم : 659
11- .غرر الحكم : 9922.
12- .بحار الأنوار : 75/462/17
13- .بحار الأنوار : 77/22/6.
14- .غرر الحكم : 9942
15- .غرر الحكم : 10569 .
16- .بحار الأنوار : 78/369/4.

ص: 55

خوردن (الأكل)

10 . خوردن

63 _ تشويق به كم خورى

64 _ پرهيز از پرخورى

65 _ زيان هاى پُرخورى

66 _ دستاورد گرسنگى

10 خوردن63 _ تشويق به كم خورىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن كه غذا كم خورَد معده اش سالم مى ماند و صفاى دل مى يابد. و هر كه پرخور باشد معده اش بيمار و قلبش سخت مى شود.

امام على عليه السلام :كم خورى نشانه خويشتندارى است و پرخورى نشانه زياده روى.

64 _ پرهيز از پرخورىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آدمى ظرفى را بدتر از شكم، پر نكرده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه شكم خود را پر كند، به ملكوت آسمانها و زمين وارد نمى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از خوردن بيش از حد بپرهيزيد كه آن دل را سخت مى گرداند و اعضاى بدن را در اطاعت خدا تنبل مى سازد و گوش همّتها را از شنيدن پند و اندرز كر مى كند .

امام على عليه السلام :هر كه خوراكش زياد باشد سلامتى اش كم مى شود و خرج زندگى را بر دوش خود سنگين مى كند .

مصباح الشريعة_ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است _: براى قلب مؤمن چيزى زيانبارتر از پرخورى نيست. پرخورى موجب دو چيز مى شود : سنگدلى و شهوت انگيزى .

65 _ زيان هاى پُرخورىامام على عليه السلام :با پرخورى ، تيزهوشى [در كار ]نيست .

امام على عليه السلام :هرگاه شكم از خوردنيهاى مباح انباشته شود، دل از ديدن خير و صلاح نابينا مى گردد .

امام على عليه السلام :سيرىِ شكم، پارسايى را نابود مى كند .

امام على عليه السلام :سيرى، ياور خوبى براى گناهان است .

66 _ دستاورد گرسنگىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوشا به حال آن كه اندرون از طعام خالى دارد و گرسنگى بكشد و شكيبايى ورزد. اينان كسانى هستند كه در روز قيامت سير مى شوند.

بحار الأنوار :در حديث معراج آمده است: [ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ] عرض كرد: پروردگارا! ثمره گرسنگى چيست؟ فرمود: حكمت، و نگه داشتن دل، و نزديك شدن به من، و اندوه هميشگى، و كم خرج و زحمت بودن براى مردم، و گفتن حق، و باك نداشتن از اين كه به آسودگى زندگى كند يا در سختى.

امام على عليه السلام :گرسنگى كشيدن، نيكو ياورى است براى به بند كشيدن نفس و درهم شكستن عادتهاى آن .

امام على عليه السلام :گرسنگى و بيمارى با هم جمع نمى شوند .

امام هادى عليه السلام :شب زنده دارى، خواب را دلنشين تر و گرسنگى، غذا را لذتبخش تر مى كند.

.

ص: 56

67 _ الميزانُ فِي الأكلِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كُلْ وَأنتَ تَشْتَهِي ، وَأمْسِكْ وَأنتَ تَشْتَهِي . (1)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :مَنْ أرادَ أنْ يَكُونَ صَالِحا خَفِيفَ الجِسْمِ (وَاللّحْمِ) فَلْيُقَلِّلْ مِنْ عَشائِه بِاللَّيْلِ . (2)

68 _ آدَابُ الأكلِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَنْ أكَلَ وَذُو عَيْنَيْنِ يَنْظُرُ إلَيْهِ وَلَمْ يُواسِهِ، ابْتُلِي بِدَاءٍ لَا دَوَاءَ لَهُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :المُؤْمِنُ يَأْكُلُ بشَهْوَةِ أهْلِهِ ، والمُنَافِقُ يَأْكُلُ أهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَنْ ذَكَرَ اسْمَ اللّهِ عِنْدَ طَعَامٍ أوْ شَرَابٍ فِي أوّلِهِ ، وَحَمِدَ اللّهَ فِي آخِرِهِ لَمْ يُسْألْ عَنْ نَعِيمِ ذلِكَ الطَّعَامِ أبَدا . (5)

عنه عليه السلام :ابْدَؤوا بِالمِلْحِ فِي أوَّلِ طَعَامِكُمْ ، فَلَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي المِلْحِ لاخْتَارُوُهُ عَلَى الدِّرْيَاقِ المُجَرَّبِ . (6)

عنه عليه السلام :أقِرُّوا الحَارَّ حَتّى يَبْرَدَ ، فإنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قُرِّبَ إلَيْهِ طَعَامٌ حَارٌّ فَقَالَ : أقِرُّوهُ حَتَّى يَبْرَدَ ،مَا كَانَ اللّهُعزّ وجلّ لِيُطْعِمَنَ_ا النَّ_ارَ ، وَالبَرَكَةُ فِي البَارِدِ . (7)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :فِي المَائدةِ اثْنَتَا عَشرَةَ خَصْلَةً يَجِبُ عَلى كُلِّ مُسْلِمٍ أنْ يَعْرِفَهَا : أرْبَعٌ مِنْها فَرْضٌ ، وَ أرْبَعٌ سُنَّةٌ، وأرْبَعٌ تأدِيبٌ. فَأمَّا الفَرْضُ : فَالمَعْرِفَةُ ، وَالرِّضَا ، وَالتَّسْمِيَةُ، وَالشُّكْرُ . وَأمَّا السُّنَّةُ : فَالوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعَامِ ، والجُلُوسُ عَلَى الجَانِبِ الأيْسَرِ ، والأكْلُ بِثَلاثِ أصَابِعَ ، وَلَعْقُ الأصَابِعِ. وَأمّا التَّأدِيبُ : فَالأكْلُ مِمَّا يَلِيكَ ، وَتَصْغِيرُ اللُّقْمَةِ ، وَتَجْوِيدُ المَضْغِ ، وَقِلّةُ النّظَرِ فِي وُجُوهِ النّاسِ . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَنْ غَسَلَ يَدَهُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَبَعْدَهُ بُورِكَ لَهُ فِي أوَّلِهِ وَآخِرِهِ ، وَعَاشَ مَاعَاشَ في سَعَةٍ، وَعُوفِيَ مِنْ بَلْوىً فِي جَسَدِهِ . (9)

عنه عليه السلام_ عن آبائهِ عليهم السلام في حديثِ مَناهي النّبيِّ صلى الله عليه و آله _: ونَهَى أنْ يُنْفَخَ فِي طَعَامٍ أو شَرَابٍ . (10)

عنه عليه السلام :لَا تَدَعُوا آنِيَتَكُمْ بِغَيْرِ غِطَاءٍ ؛ فإنَ الشَّيْطَانَ إذَا لَمْ تُغَطَّ الآنِيَةُ بَزَقَ فِيها، وَأخَذَ مِمَّا فِيهَا مَا شَاءَ . (11)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عنِ السَّفْلَةِ _: الّذِي يَأْكُلُ فِي الأسْوَاقِ . (12)

الاختصاص:رُويَ: أطِيلُوا الجُلُوسَ عَلى المَوائِدِ؛فَإنَّها أوْقَاتٌ لَا تُحْسَبُ مِنْ أعْمارِكُمْ . (13)

.


1- .بحار الأنوار : 62/290
2- .بحار الأنوار : 62/324.
3- .تنبيه الخواطر : 1/47.
4- .بحار الأنوار : 62/291.
5- .وسائل الشيعة : 16/484/5 ، انظر أيضا : ص 479 باب 56 و ص 482 باب 57 .
6- .وسائل الشيعة : 16/520/3 ، انظر أيضا : ص 519 باب 95.
7- .الكافي : 6/321/1.
8- .وسائل الشيعة : 16/539/1.
9- .المحجّة البيضاء : 3/6 ، انظر وسائل الشيعة : 16/470 باب 49 .
10- .وسائل الشيعة : 16/518/1
11- .وسائل الشيعة : 16/510/1
12- .وسائل الشيعة : 16/513/1.
13- .الاختصاص : 253.

ص: 57

67 _ اندازه خوردن

68 _ آداب خوردن

67 _ اندازه خوردنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وقتى غذا بخور كه اشتها دارى و از خوردن دست بشوى در حالى كه هنوز اشتها دارى .

امام رضا عليه السلام :هر كه مى خواهد تندرست و داراى بدنى لاغر و چابك باشد، از شام شبش كم كند .

68 _ آداب خوردنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه در حال خوردن غذا باشد و جاندارى او را بنگرد و وى او را شريك غذاى خود نكند به دردى بى درمان گرفتار مى آيد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن به ميل خانواده خود غذا مى خورد و منافق، خانواده اش به ميل او چيز مى خورند.

امام على عليه السلام :هر كه در هنگام شروع خوردن غذا يا نوشيدنى، نام خدا را به زبان آورد و در پايان، خدا را حمد و سپاس گويد، هرگز درباره نعمت آن غذا از او سؤال نخواهد شد .

امام على عليه السلام :غذايتان را با خوردن نمك آغاز كنيد؛ چه، اگر مردم مى دانستند كه نمك چه فوايدى دارد آن را بر پادزهر مجرَّب ترجيح مى دادند .

امام على عليه السلام :غذاى داغ را سرد كنيد؛ زيرا غذاى داغى در برابر پيامبر صلى الله عليه و آله نهاده شد، آن حضرت فرمود: آن را سرد كنيد. خداوند عز و جل به ما آتش نمى خوراند. بركت در غذاى سرد است.

امام حسن عليه السلام :سفره دوازده رسم دارد كه هر مسلمانى بايد آنها را بداند: چهارتاى آنها لازم ، چهار تا خوب و چهار تا ادب است. آن چهارتا كه لازمند : معرفت، خشنودى، نام خدا بر زبان آوردن و شكرگزارى است. آن چهار كه خوب است: دست شستن پيش از غذا خوردن، نشستن بر طرف چپ، خوردن با سه انگشت [ و نه دو انگشت] و ليسيدن انگشتهاست. اما آن چهار كه از باب رعايت ادب است : خوردن از [غذاى ]جلوى خود، كوچك گرفتن لقمه، خوب جويدن غذا و كمتر نگريستن به صورت ديگران.

امام صادق عليه السلام :هر كه قبل و بعد از غذا دستهايش را بشويد، در اول و آخر آن غذا به او بركت داده مى شود و تا زنده است در نعمت به سر مى برد و از بيمارى جسمى در امان مى ماند.

امام صادق عليه السلام_ از قول پدران خود در حديث «نهى هاى پيامبر صلى الله عليه و آله » _فرمود : پيامبر از دميدن در غذا يا آشاميدنى نهى فرمود.

امام صادق عليه السلام :ظرفهاى خود را بدون در پوش نگذاريد؛ زيرا هر گاه روى ظرفها پوشيده نباشد شيطان در آنها آب دهان مى اندازد و هر چه بخواهد از آنها بر مى دارد.

امام كاظم عليه السلام_ در پاسخ به سؤال درباره انسان فرومايه _فرمود : كسى است كه در كوچه و بازار چيز مى خورد.

الاختصاص :روايت شده كه : نشستن بر سر سفره را طولانى كنيد كه اين اوقات از عمر شما به حساب نمى آيد.

.

ص: 58

الاُلفة

11 الاُلفة69 _ الحَثُّ عَلى الأُلفَةِالكتاب:(هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ * وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعا ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلكِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ) . (1)

(وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانا) . (2)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إزَالَةُ الرَّوَاسِي أسْهَلُ مِنْ تَأْلِيفِ القُلُوبِ المُتَنَافِرَةِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ سُرْعةَ ائْتِلَافِ قُلُوبِ الأبْرَارِ إذا الْتَقَوا _ وَإنْ لَمْ يُظهِرُوا التَّوَدُّدَ بأَلْسِنَتِهِمْ _ كَسُرْعَةِ اخْتِلَاطِ ماءِ السَّمَاءِ بِماءِ الأنْهَارِ . وإنَّ بُعْدَ ائْتِلَافِ قُلُوبِ الفُجَّارِ إذَا الْتَقَوا _ وَإنْ أظْهَ_رُوا الت_َّوَدُّدَ بأَلْسِنَتِهِ_مْ _ كَبُعْ_دِ البَهَ_ائِ_مِ مِ_نَ التَّعَاطُفِ وَإنْ طَالَ اعْتِلَافُهَا عَلى مِذْوَدٍ واحِدٍ . (4)

70 _ لا خَيْرَ فِيمَنْ لا يأ لَفُ ولا يُؤلَفُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :خِيَارُكُمْ أحاسِنُكُمْ أخْلَاقا ، الّذِينَ يَألَفُونَ وَيُؤلَفُونَ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :خَيْرُ المُؤْمِنِينَ مَنْ كَانَ مَأْلَفَةً لِلْمُؤْمِنِينَ ، وَلَا خَيْرَ فِيْمَنْ لَا يُؤلَفُ وَلَا يَألَفُ . (6)

.


1- .الأنفال : 62 ، 63.
2- .آل عمران : 103.
3- .بحار الأنوار : 78/11/70.
4- .تحف العقول : 373
5- .تحف العقول : 45 .
6- .بحار الأنوار : 75/265/9.

ص: 59

الفت (الاُلفة)

11 . الفت

69 _ تشويق به الفت

70 _ در كسى كه با ديگران انس و الفت نمى گيرد

11 الفت69 _ تشويق به الفتقرآن:«اوست كه تو را به يارى خويش و به يارى مؤمنان تأييد كرد و دلهايشان را با يكديگر الفت داد. اگر تو همه آنچه را كه در روى زمين است انفاق مى كردى [ بازهم نمى توانستى ]دلهاى ايشان را بايكديگر الفت دهى، ولى خداوند دلهايشان را با يكديگر مهربان ساخت كه او پيروزمند وحكيم است».

«و از نعمتى كه خدا به شما ارزانى داشته است ياد كنيد: آن هنگام كه دشمن يكديگر بوديد و او دلهايتان را با هم الفت داد و به لطف او برادر شديد».

حديث:امام على عليه السلام :از جاى كندن كوههاى استوار آسانتر است تا الفت دادن دلهاى از هم رميده.

امام صادق عليه السلام :نيكوكاران چون با هم روبه رو شوند _ هر چند به زبان اظهار دوستى نكنند _ دلهايشان، به سرعتِ درآميختن باران با آب رودخانه ها، با هم الفت مى گيرد. و بدكاران هر گاه با هم روبه رو شوند _ هر چند به زبان اظهار دوستى كنند _ دلهايشان از الفت با يكديگر دور است، همانند چارپايان كه از مهرورزى با هم بدورند، گرچه روزگارى دراز بر سر يك آخور، علوفه خورند.

70 _ در كسى كه با ديگران انس و الفت نمى گيرد خيرى نيستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين شما خوش خوترين شماست؛ آنان كه الفت مى گيرند و الفت مى پذيرند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين مؤمنان كسى است كه مؤمنان بدو الفت مى گيرند ، و در كسى كه با ديگران الفت نگيرد و ديگران نيز با او الفت نيابند خيرى نيست.

.

ص: 60

اللّه

الإمارة

12 اللّه71 _ معنى «اللّهُ»الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اللّهُ مَعْناهُ المَعْبُودُ الّذِي يَأْلَهُ فِيْهِ الْخَلْقُ وَيُؤْلَهُ إلَيْهِ ، وَاللّهُ هُوَ المَسْتُورُ عَنْ دَرْكِ الأبْصَارِ ، المَحْجُوبُ عَنِ الأوْهَامِ وَالخَطَرَاتِ . (1)

عنه عليه السلام_ في تفسير قوله : «اللّه » _: هُوَ الّذييَتَألَّهُ إليهِ عِندَ الحَوائِجِ وَ الشَّدائِدِ كُلُّ مَخلوقٍ عِندَ انقِطاعِ الرَّجاءِ مِن جَميعِ مَن هُوَ دونَهُ ، وتَقَطُّعِ الأسبابِ مِن كُلِّ مَن سِواهُ . (2)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :اللّهُ مَعْنَاهُ المَعْبُودُ الّذِي ألِهَ الخَلْقُ عَنْ دَرْكِ مَاهِيَّتِهِ والإحَاطَةِ بِكَيْفِيَّتِهِ . (3)

الإمامُ الكاظم عليه السلام_ في مَعنَى «اللّه » _: اِستَولى عَلى ما دَقَّ وجَلَّ . (4)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :إنَّ في تَسمِيَةِ اللّهِ عزّ وجلّ الإِقرارُ بِرُبوبِيَّتِهِ وتَوحيدِهِ . (5)

(انظر) عنوان 132 «الخالق» ؛ عنوان 202 «اسماء اللّه » .

13 الإمارة72 _ ضَرورَةُ الإمارَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في قَضيّةِ التَّحْكِيم _: إنَّ هؤلاءِ يَقُولُونَ : لَا إمْرَةَ ! وَلَابُدَّ مِنْ أمِيرٍ يَعْمَلُ فِي إمْرَتِهِ المُؤْمِنُ ، وَيَسْتَمْتِعُ الفَاجِرُ . (6)

عنه عليه السلام :لَايُصْلِحُ النَّاسَ إلَا أمِيرٌ ؛ بَرٌّ أوْ فَاجِرٌ . (7)

عنه عليه السلام :إنَّ مُعاوِيَةَ سَيَظْهَرُ عَلَيْكُمْ ، قَالُوا : فَلِمَ نُقَاتِلُ إذا ؟ قَالَ : لَابُدَّ لِلنّاسِ مِنْ أمِيرٍ بَرٍّ أوْ فَاجِرٍ (8) .

عنه عليه السلام_ فِي الحَرُورِيَّةِ وَهُمْ يقولون: لا حُكْمَ إلّا للّهِِ _: الحُكْمُ للّهِِ ، وَفِي الأرْضِ حُكَّامٌ ، وَلكِنَّهُمْ يَقُولُونَ : لَا إمَارةَ ، وَلَابُدَّ لِلنّاسِ مِنْ إمَارَةٍ؛ يَعْمَلُ فِيْها المُؤْمِنُ ، ويَسْتَمْتِعُ فِيَها الفَاجِرُ وَالكَافِرُ، وَيُبَلِّغُ اللّهُ فِيهَا الأجَلَ . (9)

عنه عليه السلام :لَابُدّ لِلنَّاسِ مِنْ أمِيرٍ بَرٍّ أوْ فَاجِرٍ ، يَعْمَلُ فِي إمْرَتِهِ المُؤْمِنُ وَيَسْتَمْتِعُ فِيهَا الكَافِرُ ، وَيُبَلِّغُ اللّهُ فِيهَا الأجَلَ ، ويُجْمَعُ بِهِ الفَيْءُ ، وَيُقَاتَلُ بهِ العَدُوُّ ، وَتَأمَنُ بِهِ السُّبُلُ ، وَيُؤْخَذُ بِهِ لِلضّعِيفِ مِنَ القَوِيِّ، حَتّى يَسْتَرِيحَ بَرٌّ وَيُسْتَراحَ مِنْ فَاجِرٍ . (10)

.


1- .التوحيد : 89/2
2- .التوحيد : 231/5
3- .التوحيد : 89/2.
4- .الكافي : 1/115/3 .
5- .عيون أخبار الرضا : 2/93/1 .
6- .أنساب الأشراف : 3/135.
7- .كنز العمّال : 14286
8- .كنز العمّال : 14366
9- .كنز العمّال : 31567 .
10- .بحار الأنوار : 75/358/72.

ص: 61

اللّه (اللّه )

فرمانروايى (الإمارة)

12 . اللّه

71 _ تفسير «اللّه »

13 . فرمانروايى

72 _ ضرورت فرمانروايى و حكومت

12 اللّه71 _ تفسير «اللّه »امام على عليه السلام :اللّه به معناى معبودى است كه آفريدگان درباره او حيرانند و [نيز] كسى كه بدو پناه برده مى شود. اللّه ، هموست كه از ديده ها پوشيده است و از وهم و خيال در پرده.

امام على عليه السلام_ در بيان معناى «اللّه » _: او كسى است كه هر مخلوقى ، به هنگام نيازها و سختى ها و قطع اميد از همه چيزهاى ديگر و دست نداشتن به غير او ، شيدايش مى شود .

امام باقر عليه السلام :اللّه به معناى معبودى است كه خلايق در رسيدن به چيستى او و احاطه بر چگونگى اش حيرانند.

امام كاظم عليه السلام_ در معناى «اللّه » _: بر هر چيز كوچك و بزرگ ، چيره است .

امام رضا عليه السلام :در ناميدن خداوند عز و جل به اللّه ، اقرار به ربوبيت و يگانى او نهفته است .

ر.ك : عنوان 132 «آفريدگار» ؛ عنوان 202 «نامهاى خدا» .

13 فرمانروايي72 _ ضرورت فرمانروايى و حكومتامام على عليه السلام_ در قضيه حكميت _فرمود : اينان (خوارج) مى گويند فرمانروايى ضرورتى ندارد! (1) حال آن كه وجود فرمانروا لازم است تا در زمان حكومت او مؤمن كار خود كند و كافر بهره خود بَرَد.

امام على عليه السلام :[وضع] مردم را به سامان نياورد مگر فرمانروا؛ نيكو باشد يا بد.

امام على عليه السلام :بزودى معاويه بر شما چيره خواهد شد ؛ گفتند : پس ، چرا با او بجنگيم ؟ فرمود : مردم را ناگزير فرمانروايى بايد ؛ نيكوكار باشد يا بدكار .

امام على عليه السلام_ درباره حروريه ( خوارج) كه مى گفتند «حُكم و داورى جز از آن خدا نيست» _فرمود : [آرى ]حُكم [واقعا] از آنِ خداست و در زمين نيز حاكمان و داورانى هستند، اما آنان مى گويند: فرمانروايى لزومى ندارد، حال آن كه مردم را از حكومت گريزى نيست، تا مؤمن در آن حكومت، كار خويش كند و تبهكار و كافر بهره خود برند و خداوند در زمان آن هر كس را به اجل مقدّر مى رساند.

امام على عليه السلام :مردم را ناچار فرمانروايى بايد؛ نيكوكار يا تبهكار؛ زيرا در حكومت او فرد باايمان كار خويش (اطاعت خدا) مى كند و كافر بهره خويش مى برد و خداوند با وجود حكومت ، هركس را به اجل مقدّر مى رساند و به وسيله او مالياتها جمع آورى مى شود و با دشمن جنگيده مى شود و راهها امن مى گردد و حقّ ناتوان از زورمند ستانده مى شود و نيكوكار آسايش مى بيند و از تبهكار در امان مى ماند.

.


1- .در نهج البلاغة عبارت «لا امرة إلّا للّه (فرمانروايى مخصوص خداوند است)» آمده است.

ص: 62

عنه عليه السلام :أسَدٌ حَطُومٌ خَيْرٌ مِنْ سُلْطَانٍ ظَلُومٍ ، وَسُلْطانٌ ظَلُومٌ خَيرٌ مِنْ فِتَنٍ تَدُومُ . (1)

كنز العمّال عن أبي البختريّ :دَخَل رَجُلٌ المَسْجِدَ فَقَالَ : لَا حُكْمَ إلّا للّهِِ، ثُمَّ قَالَ آخَرُ : لَا حُكْمَ إلّا للّهِِ،فَقَالَ عَلِيٌّ عليه السلام : لَا حُكْمَ إلّا للّهِِ «إنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَنَّكَ الّذِينَ لا يُوقِنُونَ» (2) ، فَمَا تَدْرُونَ مَا يَقُولُ هؤلَاءِ ، يَقُولُونَ : لَا إمَارَةَ . أيُّهَا النَّاسُ! إنَّهُ لَا يُصْلِحُكُمْ إلَا أمِيرٌ؛ بَرٌّ أوْ فَاجِرٌ . قَالُوا : هذَا البَرُّ فَقَدْ عَرَفْنَاهُ ، فَمَا بَالُ الفَاجِرِ؟ فَقَالَ : يَعْمَلُ المُؤْمِنُ ، وَيُمْلَأُ لِلْفَاجِرِ ، ويُبَلِّغُ اللّهُ الأجَلَ، وَتَأمَنُ سُبُلُكُمْ، وَتَقُومُ أسْواقُكُمْ، وَيُجْبى فَيْئُكُمْ ، وَيُجَاهَدُ عَدُوُّكُمْ ، ويُؤخَذُ لِلضَّعِيفِ مِنَ الشَّدِيدِ مِنْكُمْ . (3)

73 _ إمَارَةُ الأشرارِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذَا كَانَ اُمَرَاؤكُمْ خِيَارَكُمْ، وَأغْنِيَاؤكُمْ سُمَحَاءَكُمْ، وأمْرُكُمْ شُورى بَيْنَكُمْ؛ فَظَهْرُ الأرْضِ خَيْرٌ لَكُمْ مِنْ بَطْنِهَا . وإذَا كَانَ اُمَراؤكُمْ شِرَارَكُمْ، وأغْنِيَاؤكُمْ بُخَلاءكُمْ، وَاُمُورُكُمْ إلى نِسَائكُمْ؛ فَبَطْنُ الأرْضِ خَيْرٌ لَكُمْ مِنْ ظَهْرِهَا . (4)

74 _ قيمَةُ الإمارَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لابنِ عَبّاسٍ إذْ دَخَ_لَ عَلَيْهِ وَقَالَ : إنَّ الحَاجَّ قَدِ اجْتَمَعُوا لِيسْمَعُوا مِنْكَ ، وَهُوَ يَخْصِفُ نَعْلاً _: أمَا وَاللّهِ لَهُما أحَبُّ إلَيَّ مِنْ أمْرِكُمْ هذَا ، إلّا أنْ اُقِيمَ حَدّا أوْ أدْفَعَ بَاطِلاً . (5)

نهج البلاغة عن ابنِ عبّاسٍ :دَخلتُ على أميرِ المؤمِنينَ عليه السلام بِذي قار وهوَ يَخصِفُ نَعلَه، فقالَ لِي : مَا قِيمَةُ هذَا النَّعْلِ ؟ فَقُلْتُ : لَا قِيمَةَ لَهَا! فَقَالَ عليه السلام : وَاللّهِ لَهِيَ أحَبُّ إلَيَّ مِنْ إمْرَتِكُمْ، إلّا أنْ اُقِيمَ حَقّا ، أوْ أدْفَعَ بَاطِلاً. (6)

عنه عليه السلام_ فِي كِتابِه إلَى ابنِ عبّاسٍ _: أمّا بَعْدُ ، فَلَا يَكُنْ حَظُّكَ في وِلَايتِكَ مَالاً تَسْتَفِيدُهُ ، وَلَا غَيْظا تَشْتَفِيهِ ، وَلكنْ إمَاتَةُ بَاطِلٍ وإحْيَاءُ حَقٍّ . (7)

(انظر) عنوان 196 «السلطان» .

.


1- .بحار الأنوار : 75/359/74.
2- .الروم: 60 .
3- .كنز العمّال : 31618.
4- .تحف العقول : 36.
5- .المناقب لابن شهرآشوب : 2/101.
6- .نهج البلاغة : الخطبة 33.
7- .بحار الأنوار : 40/328/10 .

ص: 63

73 _ فرمانروايى بدكاران

74 _ ارزش حكومت

امام على عليه السلام :شير درنده بهتر است از فرمانرواى ستمگر و فرمانرواى ستمگر بهتر است از فتنه هاى ديرپاى .

كنز العمّال_ به نقل از ابو البخترى _: مردى وارد مسجد شد و گفت: حُكم جز از آنِ خدا نيست. ديگرى نيز گفت: حُكم جز خدا را نشايد. در اين هنگام على عليه السلام فرمود: [البته ]حكم جز از آنِ خدا نيست «همانا وعده خدا راست است . مبادا آنان كه يقين ندارند تو را بى ثبات گردانند» . شما نمى دانيد اينها چه مى گويند؟ اينها مى گويند: حكومت لازم نيست. اى مردم! [وضع] شما را به سامان نياورد مگر فرمانروا؛ نيك باشد يا تبهكار. گفتند: سخن تو درباره فرمانرواى نيكو كردار، درست، اما تبهكار چگونه؟ فرمود: مؤمن به كار خود مى پردازد و نابكار برخوردار مى شود، خداوند اجل مقدّر را مى رساند، راههايتان امن مى شود، بازارهايتان رونق مى گيرد، خراجهايتان گردآورى مى شود، با دشمنتان پيكار مى شود و حقّ ناتوان از زورمند گرفته مى گردد.

73 _ فرمانروايى بدكارانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه فرمانروايان شما نيكانتان باشند و توانگران شما بخشندگانتان و كارهايتان با شور و مشورت، روى زمين از درون آن براى شما بهتر است، و هرگاه فرمانروايانتان بَدان شما باشند و ثروتمندانتان بخيلانتان و كار شما به دست زنانتان افتد، زير خاك از روى زمين برايتان بهتر است.

74 _ ارزش حكومتامام على عليه السلام_ آنگاه كه مشغول پينه زدن كفش خود بود و ابن عباس آمد و گفت: حاجيان گرد آمده اند تا سخنى از شما بشنوند _فرمود : سوگند به خدا اين دو (لنگه كفش) را بيش از كار شما (حكومت) دوست مى دارم مگر آنكه حدّى را اجرا كنم يا باطلى را دور سازم.

نهج البلاغة_ به نقل از عبد اللّه بن عباس _: بر اميرالمؤمنين عليه السلام در منطقه ذى قار وارد شدم در حالى كه حضرت كفش خود را پينه مى زد . از من پرسيد: اين كفش چقدر مى ارزد؟ گفتم: ارزشى ندارد. فرمود: به خدا قسم اين را از حكومت بر شما دوست تر دارم مگر آن كه [بخواهم] حقّى را بر پا دارم يا باطلى را براندازم.

امام على عليه السلام_ در نامه خود به ابن عباس _نوشت : اما بعد [ از حمد]؛ مبادا بهره تو از حكومتت به دست آوردن مالى يا فرو نشاندن خشمى (انتقامگيرى ) باشد. بلكه بايد بهره ات ميراندن باطلى باشد و زنده كردن حقّى.

ر.ك : عنوان 196 «سلطان» .

.

ص: 64

الأمل

14 الأمل75 _ الأمَلُ رَحمَةٌرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الأملُ رَحمةٌ لِاُمّتي ، ولَوْلا الأملُ ما أرْضَعَتْ والِدَةٌ وَلَدَها، ولا غَرَسَ غارِسٌ شَجَرا . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الأملُ رَفيقٌ مُؤْنِسٌ . (2)

تنبيه الخواطر :بينما عيسَى بن مريم عليه السلام جالِسٌ وشَيخٌ يَعملُ بِمِسْحاةٍ ويُثيرُ بهِ الأرضَ ، فقالَ عيسى عليه السلام : اللّهُمَّ انْزعْ عنه الأملَ . فَوَضَعَ الشَّيخُ المِسْحاةَ واضْطَجَعَ، فَلَبِثَ ساعةً فقالَ عيسى عليه السلام : اللّهُمَّ ارْدُدْ إليهِ الأملَ ، فقامَ فَجَعَلَ يَعملُ . (3)

76 _ الآمالُ لا تَنتَهيرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن كانَ يَأمَلُ أن يَعيشَ غَدا فإنّهُ يَأمَلُ أن يَعيشَ أبَدا . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الأملُ لا غايةَ لَهُ . (5)

عنه عليه السلام :الآمالُ لا تَنْتَهي . (6)

77 _ التَّحذيرُ مِنَ الآمالِ الباطِلَةِالكتاب:(ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ) . (7)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اتَّقُوا باطِلَ الأملِ ، فَرُبَّ مُسْتَقْبِلِ يومٍ ليسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ ، ومَغْبُوطٍ في أوَّلِ لَيلِهِ (8) قامَتْ بَواكِيهِ في آخِرِهِ . (9)

عنه عليه السلام :الأملُ كالسَّرابِ : يَغِرُّ مَنْ رَآهُ ، ويُخْلِفُ مَن رَجاهُ . (10)

عنه عليه السلام :الأمانِيُّ تُعْمي عُيُونَ البصائرِ . (11)

عنه عليه السلام :الأملُ سُلطانُ الشَّياطِينِ على قُلُوبِ الغافِلِينَ . (12)

عنه عليه السلام :ثَمَرَةُ الأملِ فَسادُ العَمَلِ . (13)

عنه عليه السلام :إنّ الأملَ يُسْهي القلبَ ، ويُكْذِبُ الوَعْدَ ، ويُكْثِرُ الغَفْلَةَ ، ويُورِثُ الحَسْرَةَ . (14)

عنه عليه السلام :إنَّ الأملَ يُذْهِبُ العقلَ ، ويُكْذِبُ الوَعدَ ، ويَحُثُّ علَى الغَفْلَةِ ، ويُورِثُ الحَسْرَةَ . فأكْذِبوا الأملَ ؛ فإنّه غَرُورٌ ، وإنَّ صاحِبَهُ مَأزُورٌ . (15)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كَمْ مِنْ نِعمةٍ للّهِ على عبدِهِ في غَيْرِ أملِهِ ، وكَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ أملاً الخِيارُفي غَيرِهِ . (16)

.


1- .بحار الأنوار : 77/173/8 .
2- .غرر الحكم : 1042 .
3- .تنبيه الخواطر : 1/272 .
4- .بحار الأنوار : 73/167/31 .
5- .غرر الحكم : 1010
6- .غرر الحكم : 639 .
7- .الحِجر : 3 .
8- .في المصدر «في أوّل ليلةٍ» والصواب ما أثبتناه .
9- .غرر الحكم : 2572
10- .غرر الحكم : 1896
11- .غرر الحكم : 1375
12- .غرر الحكم : 1828
13- .غرر الحكم : 4641 .
14- .بحار الأنوار : 78/35/117
15- .بحار الأنوار : 77/293/2
16- .بحار الأنوار : 71/152/55 .

ص: 65

آرزو (الأمل)

14 . آرزو

75 _ آرزو رحمت است

76 _ آرزوها را پايانى نيست

77 _ هشدار دادن از آرزوهاى پوچ و باطل

14 آرزو75 _ آرزو رحمت استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آرزو، براى امت من رحمت است. و اگر آرزو نبود ، هيچ مادرى فرزند خود را شير نمى داد و هيچ باغبانى درختى بر نمى نشاند.

امام على عليه السلام :آرزو، رفيقى همدم است.

تنبيه الخواطر :عيسى عليه السلام نشسته بود و پيرمردى با بيل زمين را شيار مى كرد، عيسى عليه السلام فرمود: بار خدايا! آرزو (اميد) را از او برگير. آن پير در دم بيل را كنار نهاد و دراز كشيد. ساعتى گذشت و عيسى گفت: بار خدايا! آرزو را به او بازگردان. آن پير بيدرنگ برخاست وشروع به كار كرد.

76 _ آرزوها را پايانى نيستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه پيوسته آرزو داشته باشد كه فردا زنده بماند آرزوى زندگى هميشگى كرده است.

امام على عليه السلام :آرزو را پايانى نيست.

امام على عليه السلام :آرزوها، پايان ناپذيرند.

77 _ هشدار دادن از آرزوهاى پوچ و باطلقرآن:«رهايشان كن تا بخورند و بهره ور شوند و آرزو ، به خود مشغولشان دارد، زودا كه خواهند دانست».

حديث:امام على عليه السلام :از آرزوى پوچ و باطل بپرهيزيد؛ زيرا چه بسا كسى كه به اميد فردا بود ، ولى آن را پشت سر نگذاشت وچه بسا كسى كه در آغاز شب به او غبطه مى خورند ولى در پايان آن به حال او مى گريند.

امام على عليه السلام :آرزو چون سراب است كه بيننده اش را مى فريبد و اميدوارش را مأيوس مى سازد.

امام على عليه السلام :آرزوها، چشمان بصيرت را كور مى كنند.

امام على عليه السلام :آرزو، مايه چيرگى شيطانها بر دلِ غافلان است.

امام على عليه السلام :ثمره آرزو ، تباهى كار است .

امام على عليه السلام :آرزو، دل را به گمراهى مى كشاند، وعده دروغ مى دهد، غفلت بسيار به بار مى آورد، و حسرت بر جاى مى گذارد.

امام على عليه السلام :آرزو عقل را مى برد، وعده پوچ مى دهد، به غفلت ترغيب مى كند و حسرت به بار مى آورد. پس، آرزو را دروغ شماريد، كه آرزو فريبنده است و آرزومند گناهكار است.

امام صادق عليه السلام :بسا نعمتى كه خداوند به بنده اش مى دهد بى آن كه آرزويش را كرده باشد و بسا كسى كه آرزوى چيزى داشته و خلاف آن نصيبش شده است.

.

ص: 66

78 _ الأمَلُ وَالأجَلُتنبيه الخواطر :رُويَ أنّهُ [رسول اللّه ] صلى الله عليه و آله أخَذَ ثلاثةَ أعْوادٍ فَغَرَسَ عُودا بين يَدَيْهِ والآخَرَ إلى جَنْبِهِ ، وأمّا الثّالثُ فأبْعَدَهُ وقالَ : هَل تَدْرُونَ ما هذا ؟ قالوا : اللّهُ ورسولُهُ أعْلَمُ . قالَ : هذا الإنسانُ ، وهذا الأجلُ ، وهذا الأملُ يَتَعاطاهُ ابنُ آدمَ ويَخْتَلِجُهُ الأجلُ دُونَ الأملِ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لو رأَى العبدُ أجلَهُ وسُرْعَتَهُ إلَيهِ أبْغَضَ الأملَ . (2)

عنه عليه السلام :الأملُ يُنْسي الأجَلَ . (3)

عنه عليه السلام :أقْرَبُ شَيْءٍ الأجلُ، أبْعَدُ شَيْءٍ الأملُ . (4)

عنه عليه السلام :لا تَخْلو النَّفْسُ مِنَ الأملِ حتّى تَدْخُلَ في الأجلِ (5) .

عنه عليه السلام :ألَا وإنّكُمْ في أيّامِ أملٍ مِن وَرائهِ أجلٌ ، فَمَنْ عَمِلَ في أيّامِ أملِهِ قَبْلَ حُضُورِ أجلِهِ فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُهُ ولَم يَضْرُرْهُ أجلُهُ . (6)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :لَو ظَهَرتِ الآجالُ افتَضَحَتِ الآمالُ . (7)

79 _ ثَمَراتُ طولِ الأملِالكافي :فيما ناجَى اللّهُ عزّ وجلّ بهِ موسى عليه السلام : يا موسى ، لا تُطَوِّلْ في الدُّنْيا أملَكَ فَيَقْسُوَ قَلْبُكَ ، والقاسِي القلبِ منّي بَعِيدٌ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَنِ اتَّسَعَ أملُهُ قَصُرَ عَمَلُهُ . (9)

عنه عليه السلام :أمّا طُولُ الأملِ فَيُنْسي الآخِرَةَ . (10)

80 _ قِصَرُ الأمَلِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لابنِ مسعودٍ _: قَصِّرْ أمَلَكَ ، فإذا أصْبَحْتَ فَقُلْ : إنّي لا اُمْسِي ، وإذا أمْسَيْتَ فَقُلْ : إنّي لا اُصْبِحُ ، واعْزِمْ على مُفارَقَةِ الدُّنْيا ، وأحِبَّ لِقاءَ اللّهِ . (11)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَنْ أيْقَنَ أنّهُ يُفارِقُ الأحبابَ، ويَسكُنُ التُّرابَ، ويُواجِهُ الحِسابَ، ويَسْتَغْنِي عَمّا خَلَّفَ، ويَفْتَقِرُ إلى ما قَدَّمَ ، كانَ حَرِيّا بِقِصَرِ الأملِ وطُولِ العَملِ . (12)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :تَزَوَّدْ مِنَ الدُّنْيا بِقِصَرِ الأملِ . (13)

81 _ النَّهيُ عَنِ التّأمِيلِ بِغَيرِ اللّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يَقولُ اللّهُ عزّ وجلّ : لَأقْطَعَنَّ أملَ كُلِّ مُؤمنٍ أمَّلَ دُوني بالإياسِ . (14)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَنْ أمَّلَ إنسانا فَقَدْ هابَهُ . (15)

(انظر) التوكّل : باب 1878 .

.


1- .تنبيه الخواطر : 1/272 .
2- .بحار الأنوار : 73/95/79 ، وانظر أيضاً: 164/22 و 166/28 .
3- .غرر الحكم : 874
4- .غرر الحكم : 2920 و 2921
5- .غرر الحكم : 10844 .
6- .بحار الأنوار : 77/333/21 .
7- .أعلام الدين : 305 .
8- .الكافي : 2/329/1 .
9- .بحار الأنوار : 77/421/40 .
10- .الكافي : 2/336/3 ، انظر تمام الحديث في باب 136 .
11- .بحار الأنوار : 77/101/1
12- .بحار الأنوار : 73/167/31 .
13- .تحف العقول : 286 .
14- .صحيفة الإمام الرضا : 276/20 .
15- .بحار الأنوار : 78/79/61 .

ص: 67

78 _ آرزو و اجل

79 _ نتايج آرزوى دراز

80 _ كوتاهى آرزو

81 _ نهى از اميد بستن به غير خدا

78 _ آرزو و اجلتنبيه الخواطر :روايت شده كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سه قطعه چوب برداشت و يكى را در مقابل خود در زمين فرو برد و ديگرى را در كنار آن و سومى را دورتر قرار داد، آنگاه فرمود: آيا مى دانيد اينها چيست؟ گفتند: خدا و پيامبرش بهتر مى دانند. فرمود: اين انسان است، اين اجل و آن ديگرى آرزوست كه آدميزاده به دنبالش مى رود، اما اجل در مى رسد و او به آرزو نمى رسد.

امام على عليه السلام :اگر انسان اجل و سرعت آن را [به سوى خود] مى ديد، آرزو را دشمن مى داشت.

امام على عليه السلام :آرزو، اجل را از ياد انسان مى برد.

امام على عليه السلام :نزديكترين چيز [به انسان] اجل (مرگ) است. دورترين چيز آرزوست.

امام على عليه السلام :نفْس از آرزو تهى نمى شود مگر زمانى كه اجل سر رسد.

امام على عليه السلام :هان! شما در روزگار آرزويى هستيد كه اجل در پى آن است. پس هر كه در روزگار آرزومندى، پيش از در رسيدن اجلش، كار كند، عملش به حال او سودمند مى افتد و اجلش به او زيان نمى رساند.

امام كاظم عليه السلام :اگر اجلها (مدت عمرها) معلوم شود آرزوها رسوا مى شوند.

79 _ نتايج آرزوى درازالكافى :در نجواهاى خداوند با موسى آمده است : اى موسى! در دنيا آرزوى دراز نكن كه دلت سخت مى شود و انسان سخت دل از من بدور است.

امام على عليه السلام :هر كه آرزويش دور و دراز شود عملش كم و كوتاه مى گردد.

امام على عليه السلام :اما آرزوى دراز، آخرت را از ياد آدمى مى زدايد.

80 _ كوتاهى آرزوپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به ابن مسعود _فرمود : آرزويت را كوتاه گردان و چون صبح شد [پيش خود ]بگو: من روز را به شب نخواهم رساند. و چون شب درآمد بگو: من تا صبح زنده نخواهم بود، و بر جدا شدن از دنيا مصمّم باش و ديدار خدا را دوست بدار.

امام على عليه السلام :هر كه يقين كند كه از دوستان جدا خواهد شد و در دل خاك خواهد خفت و حساب و كتابى در پيش رو دارد و آنچه بر جاى مى نهد به كارش نخواهد آمد و به آنچه پيش فرستاده نيازمند است، سزاوار است كه رشته آرزو را كوتاه و دامنه عمل را دراز گرداند.

امام باقر عليه السلام :با كوتاه كردن آرزو ، از دنيا [براى آخرتت] توشه برگير.

81 _ نهى از اميد بستن به غير خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل مى فرمايد: بى گمان ، اميد هر مؤمنى را كه به غير من اميد بندد، قطع مى كنم.

امام على عليه السلام :هر كس به انسانى اميد بندد، او را تكريم كرده است .

ر.ك : توكّل ، باب 1878 .

.

ص: 68

الاُمّة

15 الاُمّة82 _ مَنزِلَةُ الاُمَّةِ الإسلامِيَّةِالكتاب:(كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْرا لَهُم مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اُمّتي اُمّةٌ مُبارَكَةٌ، لا يُدْرى أوَّلُها خَيْرٌ أو آخِرُها خَيْرٌ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :اُمَّتي هذهِ اُمّةٌ مَرْحومةٌ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّكُمْ تُتِمُّونَ سَبْعينَ اُمّةً ،أنتُمْ خَيْرُها وأكْرَمُها علَى اللّهِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :بَشِّرْ هذِهِ الاُمَّةَ بالسَّناءِ ، والدِّينِ ، والرِّفْعَةِ ، والنَّصْرِ ، والتَّمْكينِ في الأرضِ . (5)

83 _ أخيارُ الاُمَّةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :خَيْرُ اُمّتي أزْهَدُهُمْ فِي الدُّنْيا، وأرْغَبُهُمْ فِي الآخِرَةِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :خَيْرُ اُمّتي مَنْ هَدَمَ شَبابَهُ في طاعةِ اللّهِ ، وفَطَمَ نَفْسَهُ عَنْ لَذّاتِ الدُّنْيا وتَوَلَّهَ بالآخِرَةِ ، إنّ جَزاءهُ علَى اللّهِ أعلى مَراتِبِ الجنّةِ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :خَيْرُ اُمّتي مَن إذا سُفِهَ عَلَيْهِمْ احْتَمَلوا ، وإذا جُنِيَعَلَيْهِمْ غَفَروا، وإذا اُوذُوا صَبَروا. (8)

84 _ الاُمَّةُ الوَسَطُالكتاب:(وَكَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدا) . (9)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :نَحْنُ شُهَداءُ اللّهِ على خَلْقِهِ ، وحُجَّتُهُ في أرضِهِ ، ونَحْنُ الّذينَ قالَ اللّهُ جلّ اسمه : «وَكَذلِكَ جَعَلْناكُمْ اُمَّةً وَسَطا» . (10)

85 _ ما يوجِبُ خَيرَ الاُمَّةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَزالُ اُمّتي بِخَيْرٍ ما تَحابُّوا وأدَّوا الأمانَةَ ، واجْتَنَبوا الحَرامَ، وقَرَوُا الضَّيْفَ ، وأقامُوا الصَّلاةَ ، وآتَوا الزَّكاةَ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تَزالُ هذِهِ الاُمّةُ تَحْتَ يَدِ اللّهِ وفي كَنَفِهِ ما لَم يُداهِنْ قُرّاؤها اُمَراءَها ، ولَم يُزَكِّ عُلَماؤها فُجّارَها ، وما لَم يُهَنِّ خِيارُها أشْرارَها ، فإذا فَعَلوا ذلكَ رَفَع اللّهُ عَنْهُمْ يَدَهُ ثُمَّ سَلَّطَ عَلَيْهِمْ جَبابِرَتَهُمْ . (12)

.


1- .آل عمران : 110 .
2- .كنز العمّال : 34451
3- .كنز العمّال : 34452
4- .كنز العمّال : 34462
5- .كنز العمّال : 34465 .
6- .تنبيه الخواطر : 2/123 .
7- .تنبيه الخواطر : 2/123 .
8- .تنبيه الخواطر : 2/123 .
9- .البقرة : 143 .
10- .شواهد التنزيل : 1/119/129 .
11- .بحار الأنوار : 69/394/77 .
12- .تنبيه الخواطر : 1/84 وفيه «يزل» بدل «يُزكِّ» وهو تصحيف .

ص: 69

امّت (الاُمّة)

15 . امّت

82 _ جايگاه امّت اسلامى

83 _ بهترين هاى امّت

84 _ امّت ميانه

85 _ موجبات خير و خوبى امّت

15 امّت82 _ جايگاه امّت اسلامىقرآن:«شما بهترين امّتى هستيد كه براى مردم پديدار گشته است، كه امر به معروف و نهى از منكر مى كنيد و به خدا ايمان داريد. اگر اهل كتاب نيز ايمان بياورند برايشان بهتر است، بعضى از ايشان مؤمنند ولى بيشترشان فاسدند».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امّت من امّت خجسته اى است كه معلوم نيست كه اوّل آن بهتر است يا آخر آن.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين امّت من، امّتى مرحوم (در سايه رحمت حق) است. (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شما هفتادمين امّت هستيد و شما بهترين و گراميترين آنها نزد خداونديد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بشارت باد اين امّت را به ارجمندى، ديندارى، سربلندى، پيروزى و قدرت يافتن در روى زمين.

83 _ بهترين هاى امّتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين افراد امّت من آنهايند كه به دنيا بى اعتناتر و به آخرت مشتاق تر باشند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين فرد امّت من كسى است كه جوانى خويش را در طاعت خدا گذراند و نفس خويش را از خوشيهاى دنيا باز دارد و به آخرت دل بندد. بالاترين درجه بهشت پاداش خداوند به اوست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين افراد امّت من آنانندكه هرگاه نسبت به آنان جسارتى شود، تحمّل و بردبارى مى نمايند، و چون در حقّ آنان جرم و ستمى شود گذشت مى كنند، و هرگاه آزار و اذيت شوند شكيبايى مى ورزند.

84 _ امّت ميانهقرآن:«و اين چنين شما را امّتى ميانه گردانيديم تا بر مردمان ، گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد».

حديث:امام على عليه السلام :ماييم گواهان خدا بر آفريدگانش و حجّت او در زمينش و ما همانان هستيم كه خداوند _ كه بزرگ است نامش _ فرموده است: «واين چنين شما را امّتى ميانه گردانيديم» .

85 _ موجبات خير و خوبى امّتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امّت من، تا زمانى كه يكديگر را دوست بدارند، امانت را [به صاحبش] بازگردانند، از حرام دورى كنند، ميهمان را گرامى بدارند، نماز بگزارند و زكات بپردازند، پيوسته در خير و خوبى خواهند بود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تا زمانى كه قاريان اين امّت با فرمانروايانش سازش نكنند و علماى آن گنهكارانش را تبرئه و بى گناه معرفى نكنند و نيكان آنان بدانش را پشتيبانى نكنند، دست خدا بر سر اين امّت خواهد بود و در سايه حمايت او به سر خواهند برد. اما چنانچه اين كارها را مرتكب شوند، خداوند دست قدرت خود را از سر آنها برخواهد داشت و ستمگرانشان را بر ايشان مسلّط خواهد كرد.

.


1- .در اين معنا، روايات بسيارى وارد شده است .

ص: 70

86 _ مَنزِلَةُ الاُمَّةِ الإسلامِيَّةِ فِي الآخِرَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أنا أكْثَرُ النَّبِيِّينَ تَبَعا يومَ القِيامةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ في الجنّةِ عِشْرينَ ومائةَ صَفٍّ ، اُمّتي منها ثَمانُونَ صَفّا . (2)

87 _ ما يَنزِعُ مَهابَةَ الاُمَّةِ الإسلامِيَّةِالملاحم و الفتن عن ثوبان مَولى رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يُوشِكُ الاُمم تَداعى عَلَيْكُمْ تَداعِيَ الأكَلَةِ على قَصْعَتِها . قالَ قائلٌ مِنْهُمْ : مِنْ قِلّةٍ نَحْنُ يَوْمَئذٍ ؟ قالَ : بَلْ أنْتُمْ كَثِيرٌ ، ولكنّكُمْ غُثاءٌ كَغُثاءِ السَّيْلِ ، وَليَنْزِعَنَّ اللّهُ مِنْ عَدُوِّكُمُ المَهابةَ منهم ، ولَيَقْذِفَنَّ في قُلوبِكُمُ الوَهْنَ ! قالَ قائلٌ : يا رسولَ اللّه ، وما الوَهْنُ ؟ قالَ : حُبُّ الدُّنيا وكَراهِيَةُ المَوتِ . (3)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا عَظَّمَتْ اُمّتي الدُّنيا نَزَعَ اللّهُ منها هَيْبَةَ الإسلامِ . (4)

(انظر) عنوان 69 «الجماعة» ؛ 130 «الاختلاف» .

88 _ ما يَخافُ النَّبِيُّ عَلى اُمَّتِهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّما أخافُ على اُمّتي ثَلاثا : شُحّا مُطاعا ، وهَوىً مُتَّبعا ، وإماما ضالّاً . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :ثَلاثةٌ أخافُهُنَّ على اُمّتي : الضَّلالةُ بَعْدَ المَعْرِفةِ، ومُضِلّاتُ الفِتَنِ ، وشَهْوَةُ البَطْنِ والفَرْجِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :أشَدُّ ما يُتَخَوَّفُ على اُمّتي ثَلاثةٌ : زَلّةُ عالِمٍ ، أو جِدالُ منافقٍ بِالقرآنِ ، أو دُنيا تَقْطَعُ رِقابَكُمْ فاتَّهِمُوها على أنفُسِكُمْ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ أخْوَفَ ما أتَخَوَّفُ على اُمّتي مِن بَعْدي : هذهِ المَكاسِبُ المُحَرَّمةُ ، والشَّهْوَةُ الخَفِيّةُ ، والرِّبا . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ أخْوَفَ ما أخافُ عَلى اُمّتِي الهَوى وطُولُ الأملِ ؛ أمّا الهوى فَإنّهُ يَصُدُّ عَنِ الحقِّ ، وأمّا طُولُ الأملِ فَيُنْسي الآخِرَةَ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ أخْوَفَ ما أخافُ عَلَيْكُمُ الشِّرْكُ الأصْغَرُ . قالُوا : وما الشِّرْكُ الأصْغَرُ يا رسولُ اللّهِ ؟ قال : هُوَ الرِّياءُ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ أخْوَفَ ما أخافُ عَلى اُمّتِي كُلُّ مُنافقٍ عَليمِ اللِّسانِ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :أخْوَفُ ما أخافُ على اُمّتي زَهْرَةُ الدُّنيا وكَثْرَتُها . (12)

.


1- .بحار الأنوار : 7/130/1
2- .بحار الأنوار : 7/130/3 .
3- .الملاحم والفتن : 307/428 .
4- .تنبيه الخواطر : 1/75 .
5- .بحار الأنوار : 77/161/178 .
6- .الأمالي للطوسي : 157/263 .
7- .الخصال : 163 / 214 .
8- .بحار الأنوار : 73 / 158 / 3
9- .بحار الأنوار : 70 / 75 / 3
10- .بحار الأنوار : 72 / 303 / 50.
11- .كنز العمّال : 28969 و 28968 و 28970 .
12- .تفسير الطبري : 13 / الجزء 25 / 30 .

ص: 71

86 _ مقام امّت اسلامى در آخرت

87 _ آن چه شكوه امت اسلامى را مى برد

88 _ آنچه پيامبر از آنها بر امّتش بيمناك بود

86 _ مقام امّت اسلامى در آخرتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز رستاخيز، من بيش از هر پيامبرى پيرو دارم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت يكصد و بيست صف است كه هشتاد صف آن ، امّت من است.

87 _ آن چه شكوه امت اسلامى را مى بردالملاحم و الفتن_ به نقل از ثوبان ، بنده رسول خدا _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : زود باشد كه ملّتها بر شما هجوم آورند، همچون هجوم گرسنگان به ظرف غذا . يكى از آن ميان گفت: آيا به علت آن كه در آن هنگام شمارمان اندك است [چنين مى كنند]؟ فرمود: بر عكس، تعدادتان بسيار زياد است اما چونان كف و خاشاك روى سيلاب هستيد، و به تحقيق خداوند هيبت و شكوه شما را از دلهاى دشمنانتان بر مى گيرد و در دلهاى شما «وهن» مى افكند. يكى پرسيد: اى پيامبر خدا! «وهن» چيست؟ فرمود: دوست داشتن دنيا و ناخوش داشتن مرگ.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه امّت من دنيا را بزرگ بدارند، خداوند شكوه اسلام را از آنان مى گيرد.

ر.ك : عنوان 69 «جماعت» ؛ 130 «اختلاف» .

88 _ آنچه پيامبر از آنها بر امّتش بيمناك بودپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا من از سه چيز بر امّت خود بيم دارم: گردن نهادن به فرمان آزمندى و بخل، پيروى از هوا و هوس ، و پيشواى گمراه.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز است كه از آنها بر امّت خود بيمناكم: گمراهى بعد از شناخت، فتنه هاى گمراه كننده، و شكمبارگى و شهوترانى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آنچه بيش از هر چيز درباره امتم نگران كننده است ، سه چيز مى باشد : لغزش عالم ، يا مجادله منافق به وسيله قرآن ، يا دنيايى كه گردنهاى شما را مى زند ؛ پس از دنيا بر خويش بترسيد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ترسناكترين چيزهايى كه بعد از خود بر امّتم مى ترسم اينهاست: درآمدهاى ناروا، شهوتهاى نهفته، و ربا.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آنچه مرا بيش از همه نگران امّتم كرده است دو خصلت است: خواهشهاى نفس و آرزوى دراز؛ زيرا هوا و هوس ، آدمى را از حق باز مى دارد و آرزوى دراز ، آخرت را از ياد مى برد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ترسناكترين چيزى كه مى ترسم به آن مبتلا شويد شرك اصغر است؛ گفتند: اى رسول خدا! شرك اصغر چيست؟ فرمود: ريا.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وحشتناكترين چيزى كه بر امّتم مى ترسم، منافق زبان باز است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ترسناكترين چيزى كه از آن براى امّت خود مى ترسم زرق و برق و وفور متاع دنياست.

.

ص: 72

الإمامة 1 «الإمام العامّة»

16 الإمامة (1)«الإمامةُ العامّةُ»89 _ أهَمِّيَّةُ الإمامَةِالكتاب:(الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْاءِسْلامَ دِينا) (1) .

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الإمامةُ نِظامُ الاُمّةِ . (2)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :بُنِيَ الإسلامُ على خَمْسٍ : عَلى الصَّلاةِ ، والزَّكاةِ ، والصَّومِ ، و الحَجِّ ، والوَلايةِ ، ولَمْ يُنادَ بِشَيْءٍ كَما نُودِيَ بالوَلايةِ . (3)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :الإمامةُ هِيَ النُّورُ ، وذلكَ قولُهُ عزّوجلّ: «آمِنُوا باللّهِ وَرَسُولِهِ والنُّورِ الّذي أنْزَلْنا» (4) ، قالَ : النُّورُ هُوَ الإمامُ . (5)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :وأنْزَلَ في حِجَّةِ الوَداعِ وَهِيَ آخِرُ عُمْرِهِ صلى الله عليه و آله «اليَومَ أكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» وأمرُ الإمامةِ مِنْ تَمامِ الدِّينِ . (6)

عنه عليه السلام :إنَّ الإمامةَ اُسُّ الإسلامِ النّامي، وفَرْعُهُ السّامي . (7)

عنه عليه السلام :إنّ الإمامةَ زِمامُ الدِّينِ ، ونِظامُ المُسلِمينَ، وصَلاحُ الدُّنيا، وعِزُّالمُؤمِنينَ . (8)

(انظر) الصراط : باب 1119 .

90 _ فَضلُ الإمامَةِ عَلى النُّبُوّةِالكتاب:(وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماما) . (9)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ تبارَكَ وتعالى اتَّخَذَ إبراهيمَ عَبْدا قَبْلَ أنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّا ، وإنَّ اللّهَ اتَّخَذَهُ نَبِيّا قَبْلَ أنْ يَتَّخِذَهُ رَسُولاً، وإنَّ اللّهَ اتَّخَذَهُ رَسُولاً قَبْلَ أنْ يَتَّخِذَهُ خَليلاً، وإنَّ اللّهَ اتَّخ_َذَهُ خَليلاً قَبْلَ أنْ يَجْعَلَهُ إماما ، فَلَمّا جَمَعَ لَهُ الأشياءَ قالَ : إنّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إماما . (10)

91 _ الاضطِرارُ إلَى الإمامِالإمامُ الباقرُ عليه السلام :لَو أنّ الإمامَ رُفِعَ مِنَ الأرضِ ساعةً لَماجَتْ بأهْلِها كَما يَمُوجُ البَحْرُ بأهلِهِ . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ الأرضَ لا تَخْلُو إلّا وَفِيها إمامٌ ، كَيْما إنْ زادَ المُؤمنونَ شَيْئا رَدَّهُمْ ، وإنْ نَقَصُوا شَيْئا أتَمَّهُ لَهُم . (12)

92 _ الحُجَّةُ إمامٌ يُعرَفُالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ الحُجَّةَ لا تَقُومُ للّهِ عزّ وجلّ على خَلْقِهِ إلّا بإمامٍ حتّى يُعْرَفَ . (13)

.


1- .المائدة : 3 .
2- .غرر الحكم : 1095 .
3- .الكافي : 2 / 18 / 3 .
4- .التغابن : 8 .
5- .الكافي : 1 / 196 / 6
6- .الكافي : 1 / 199 / 1
7- .الكافي : 1 / 200 / 1
8- .الكافي : 1/200/1 .
9- .البقرة : 124 .
10- .الكافي : 1 / 175 / 2
11- .الكافي : 1 / 179 / 12
12- .الكافي : 1 / 178 / 2
13- .الكافي : 1 /177 /2.

ص: 73

امامت (1) «امامت عامّه» (الإمامة (1) «الإمام العامّة»)

16 . امامت (1) «امامت عامّه»

89 _ اهمّيت امامت

90 _ برترى امامت بر نبوّت

91 _ نياز به امام و رهبر الهى

92 _ حجّت، امامى است شناخته شده

16 امامت (1) «امامت عامّه»89 _ اهمّيت امامتقرآن:«امروز دينتان را براى شما كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را دين شما برگزيدم».

حديث:امام على عليه السلام :امامت ، رشته كار امّت است.

امام باقر عليه السلام :اسلام بر پنج پايه استوار است: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت؛ و بر هيچ چيز به اندازه ولايت تأكيد نشده است.

امام كاظم عليه السلام :امامت، نور و روشنايى است؛ همان كه خداوند عز و جل فرموده: «به خدا و پيامبر او و نورى كه فرو فرستاديم ايمان آوريد» . نور همان امام است.

امام رضا عليه السلام :خداوند آيه «امروز دينتان را براى شما كامل كردم» را در حجّة الوداع كه در پايان عمر پيامبر صلى الله عليه و آله بود نازل كرد و امر امامت از جمله كمال دين است .

امام رضا عليه السلام :امامت ريشه بالنده اسلام و شاخه برافراشته آن است.

امام رضا عليه السلام :امامت، زمام دين است و رشته مسلمانان و اصلاح و آبادانى دنيا و عزّت مؤمنان.

ر.ك : صراط ، باب 1119 .

90 _ برترى امامت بر نبوّتقرآن:«و [بياد آر] هنگامى كه ابراهيم را پروردگارش به كلماتى آزمود و او آنها را به انجام رسانيد، خدا فرمود: من تو را پيشواى مردم گردانيدم».

حديث:امام صادق عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى ابراهيم را به بندگى گرفت پيش از آن كه او را به پيامبرى برگزيند، و او را به نبوّت رساند پيش از آن كه به رسالت گزيند و او را رسول خود ساخت پيش از آن كه به دوستى برگزيند و او را دوست و خليل خود گردانيد پيش از آن كه امامش قرار دهد. و چون همه اين مقامات را در او گرد آورد فرمود: من تو را پيشواى مردم قرار دادم.

91 _ نياز به امام و رهبر الهىامام باقر عليه السلام :اگر براى لحظه اى وجود امام از زمين برداشته شود ، زمين ، ساكنان خود را چنان به تلاطم مى اندازد كه امواج دريا دريانشينان را .

امام صادق عليه السلام :زمين هيچگاه خالى از امام نمى ماند تا اگر مؤمنان چيزى [به دين] افزودند ، آنها را [از اين كژراهه ]برگرداند و اگر چيزى را كاستند برايشان كامل كند .

92 _ حجّت، امامى است شناخته شدهامام صادق عليه السلام :حجّت خداوند عز و جل بر خلقش بر پا نمى گردد مگر به وجود امامى كه شناخته شده باشد .

.

ص: 74

93 _ قَد يَكونُ الإمامُ خائِفا مَغموراالإمامُ عليٌّ عليه السلام :اللّهُمَّ بَلى، لا تَخْلو الأرضُ مِنْ قائِمٍ للّهِ بِحُجَجِهِ ، إمّا ظاهِرا مَشْهُورا ، أو خائفا مَغْمورا لئلّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللّهِ وبَيِّناتُهُ . (1)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا تَبْقَى الأرضُ بغيرِ إمامٍ ظاهرٍ أو باطنٍ . (2)

94 _ لَولَا الإمامُ لَساخَتِ الأرضُالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَو بَقِيَتِ الأرضُ بِغَيْرِ إمامٍ لَسَاختْ . (3)

عنه عليه السلام :إنّ الأرضَ لا تكونُ إلّا وفيها حُجَّةٌ ، إنَّهُ لا يُصْلِحُ النّاسَ إلّا ذلكَ ، ولا يُصْلِحُ الأرضَ إلّا ذاكَ . (4)

(انظر) عنوان 88 «الحُجَّة» .

95 _ دَعوَةُ كُلِّ اُمَّةٍ بِإمامِهاالكتاب:(يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ) . (5)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا كانَ يومُ القِيامةِ ... يَأتي النِّداءُ مِنْ عِنْدِ اللّهِ جلَّ جلالُهُ : ألَا مَنِ ائْتَمَّ بإمامٍ في دارِ الدُّنيا فَلْيَتَّبِعْهُ إلى حَيْثُ يَذْهَبُ بهِ ، فَحِينَئذٍ «تَبَرَّأ الَّذينَ اتُّبِعُوا مِنَ الّذينَ اتَّبَعُوا...» (6) . (7)

96 _ أهَمِّيَّةُ مَعرِفَةِ الإمامِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ وَهُوَ لا يَعرفُ إمامَهُ ماتَ مِيتةً جاهليّةً . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ بغيرِ إمامٍ ماتَ مِيتةً جاهليّةً (9) . (10)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام_ لَمّا سُئل عَن مَعرفةِ اللّهِ _: مَعرفةُ أهلِ كُلِّ زمانٍ إمامَهُمُ الّذي يَجِبُ عَلَيهِمْ طاعَتُهُ . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى: «وَ منْ يُ_ؤْتَ الحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِىَ خَيْرًا كَثِيرًا» (12) _: طاعةُ اللّهِ ومعرفةُ الإمامِ . (13)

عنه عليه السلام :الإمامُ عَلَمٌ بَيْنَ اللّهِ عزّ وجلّ وبَيْنَ خَلْقِهِ ، فَمَنْ عَرَفَهُ كانَ مُؤمنا ، ومَنْ أنْكَرَهُ كانَ كافرا . (14)

عنه عليه السلام :مَن لَم يَعْرِفْنا ولَم يُنْكِرْنا كانَ ضالّاًحتّى يَرْجِعَ إلَى الهُدَى الّذي افْتَرَضَ اللّهُ عَلَيْهِ مِنْ طاعَتِنا الواجِبةِ ، فإن يَمُتْ على ضَلالَتِهِ يَفْعَلِ اللّهُ بهِ ما يَشاءُ . (15)

.


1- .بحار الأنوار : 23 / 46 / 91
2- .بحار الأنوار : 23 / 23 / 26 .
3- .الكافي : 1 / 179 / 10 .
4- .بحار الأنوار : 23 / 51 / 101 .
5- .الإسراء : 71 .
6- .البقرة: 166 .
7- .بحار الأنوار: 8/10/3
8- .بحار الأنوار: 23/76/1.
9- .كنز العمّال : 464 .
10- .نَقل ابنُ أبي الحديد أنّ عبداللّه بنَ عُمَر امتَنَعَ مِن بَيعةِ عليٍّ عليه السلام ، وطَرَقَ علَى الحجّاجِ بابَهُ ليلاً لِيُبايعَ لعبدِ الملكِ كي لا يَبيتَ تلكَ اللّيلةَ بلا إمامٍ ، زَعَم لأنّهُ روى عن النّبيٍّ صلى الله عليه و آله أنّهُ قالَ : مَن ماتَ ولا إمامَ لَهُ ماتَ مِيتةَ الجاهليّةِ ، وحتّى بَلَغَ مِنِ احتقارِ الحجّاجِ لهُ واسترذالِهِ حالَهُ أنْ أخرَجَ رِجْلَهُ من الفِراشِ فقالَ : اصْفِقْ بِيَدِكَ عليها ! شرح نهج البلاغة : 13 / 242 .
11- .بحار الأنوار : 23 / 83 / 22 .
12- .البقرة : 269 .
13- .الكافي : 1 / 185 / 11 .
14- .بحار الأنوار : 23 / 88 / 32 .
15- .الكافي : 1 / 187 / 11 .

ص: 75

93 _ گاه امام در بيم و گمنامى به سر مى برد

94 _ اگر امام نباشد ، زمين در هم فرو مى رود

95 _ فرا خواندن هر امّتى با امام و پيشواى آن

96 _ اهمّيت شناخت امام

93 _ گاه امام در بيم و گمنامى به سر مى بردامام على عليه السلام :صد البتّه زمين از كسى كه حجّتهاى خدا را بر پا دارد _ آشكار و سرشناس يا بيمناك و گمنام _ خالى نمى ماند، تا كه حجّتها و برهانهاى خداوند از بين نرود.

امام باقر عليه السلام :زمين، بدون امام آشكار يا نهان باقى نمى ماند .

94 _ اگر امام نباشد ، زمين در هم فرو مى رودامام صادق عليه السلام :اگر زمين بدون امام مى ماند، به يقين در هم فرو مى ريخت.

امام صادق عليه السلام :در زمين هميشه حجّت هست؛ زيرا مردم را اصلاح نمى كند مگر حجّت و زمين را به سامان نمى آورد مگر حجّت.

95 _ فرا خواندن هر امّتى با امام و پيشواى آنقرآن:«(به ياد آوريد) روزى را كه هرگروهى از مردم را با پيشوايشان بخوانيم» .

حديث:امام صادق عليه السلام :چون روز قيامت شود... از سوى خداوند جلّ جلاله، ندا مى آيد كه: هان! هر كس در سراى دنيا به امامى اقتدا كرده است، پس، در پى او به همان جا رود كه او را مى برند. در اين هنگام است كه «پيروى شدگان ازپيروان خود بيزارى مى جويند» .

96 _ اهمّيت شناخت امامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه بميرد و امام خود را نشناخته باشد به مرگ جاهلى مرده است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه بدون داشتن امام بميرد به مرگ جاهلى مرده است. (1)

امام حسين عليه السلام_ هنگامى كه از ايشان درباره شناخت خدا سؤال شد _فرمود : [يعنى] شناخت مردم هر زمان نسبت به امامى كه اطاعتش بر آنان واجب است.

امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «و هر كه را حكمت داده شود به يقين ، خيرى فراوان داده شده است» _فرمود : [يعنى ]فرمانبرى از خدا و شناخت امام.

امام صادق عليه السلام :امام راهنماى ميان خداوند عز و جلو آفريدگان اوست ؛ هر كه او را بشناسد مؤمن است و هر كه منكرش شود كافر.

امام صادق عليه السلام :كسى كه ما را نشناسد و منكر ما هم نباشد گمراه است، تا آن كه به سوى هدايتى كه خدا بر او واجب كرده، يعنى لزوم اطاعت از ما، برگردد. و اگر در حال گمراهى اش بميرد، خدا با او هر طور كه خود بخواهد عمل مى كند.

.


1- .ابن ابى الحديد مى نويسد: عبداللّه بن عمر از بيعت با على عليه السلام سر باز زد ولى براى بيعت با عبدالملك مروان شبانه درِ خانه حجّاج را كوبيد تا مبادا آن شب را بى امام به سر برد؛ چون از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت مى كرد كه فرمود : هر كه بدون داشتن امام بميرد به مرگ جاهلى مرده است. حجّاج نيز چنان او را حقير و خوار شمرد كه پايش را از بستر بيرون آورد و گفت:[براى بيعت ]دستت را به همين بزن!

ص: 76

97 _ شَرائِطُ الإمامَةِ وخَصائِصُ الإمامِالكتاب:(وَجَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَكانُوا بِآياتِنا يُوقِنوُنَ) . (1)

(أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدّي إِلّا أَنْ يُهْدى فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ) . (2)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يَحمِلُ هذا الأمْرَ إلّا أهلُ الصَّبْرِ والبَصَرِ والعِلْمِ بِمَواقِعِ الأمرِ . (3)

عنه عليه السلام :يَحتاجُ الإمامُ إلى قلبٍ عَقُولٍ، ولسانٍ قَؤولٍ، وجَنانٍ على إقامةِ الحَقِّ صَؤولٍ . (4)

عنه عليه السلام :مَن نَصَبَ نَفْسَهُ للنّاسِ إماما فَلْيَبدأ بتعليمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تعليمِ غيرِهِ ، ولْيَكُنْ تأديبُهُ بسِيرَتِهِ ، قبلَ تأديبِهِ بِلِسانِهِ . (5)

عنه عليه السلام :لا يُقيمُ أمْرَ اللّهِ سُبحانَهُ إلّا مَنْ لا يُصانِعُ ولا يُضارِعُ ولا يَتَّبِعُ المَطامِعَ . (6)

عنه عليه السلام :كِبارُ حُدودِ وَلايةِ الإمامِ المَفْروضِ الطّاعةِ أنْ يُعْلَمَ أنَّهُ مَعْصومٌ مِنَ الخطأِ والزَّلَلِ والعَمْدِ ، ومِنَ الذُّنوبِ كُلِّها صغيرِها وكبيرِها ،لا يَزِلُّ ، ولا يُخْطئُ ، ولا يَلْهو بِشَيْءٍ مِنَ الاُمورِ المُوبِقَةِ للدِّينِ ، ولا بِشَيْءٍ مِنَ المَلاهي ، وأنَّهُ أعْلَمُ النّاسِ بِحَلالِ اللّهِ وحَرامِهِ ، وفَرائضِهِ وسُنَنِهِ وأحْكامِهِ ، مُسْتَغْنٍ عَنْ جَميعِ العالَمِ ، وغَيْرُهُ مُحتاجٌ إلَيْهِ ، وأنَّهُ أسْخَى النّاسِ وأشْجَعُ النّاسِ . (7)

عنه عليه السلام :وقَدْ عَلِمْتُمْ أنَّهُ لايَنبغي أنْ يَكونَ علَى الفُروجِ والدِّماءِ والمَغانِمِ والأحْكامِ وإمامةِ المُسلِمينَ : البَخيلُ فَتَكُونَ في أموالهِمْ نُهْمَتُهُ ، ولا الجاهلُ فَيُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ، ولا الجافي فَيَقْطَعَهُمْ بِجَفائهِ ، ولا الحائفُ (الجائف)للدُّولِ فَيَتَّخِذَ قوما دُونَ قومٍ ، ولا المُرْتَشي في الحُكْمِ فَيَذْهَبَ بالحُقوقِ ويَقِفَ بها دُونَ المَقاطِعِ ، ولا المُعَطِّلُ للسُّنّةِ فَيُهْلِكَ الاُمَّةَ . (8)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام_ في كتابهِ إلى أهلِ الكوفةِ _: فَلَعَمْري ، ما الإمامُ إلّا الحاكمُ بالكِتابِ ، القائمُ بالقِسْطِ، الدّائنُ بِدِينِ الحَقِّ ، الحابِسُ نَفْسَهُ على ذاتِ اللّهِ . (9)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في تَبْيينِ عَلَامةِ الإمامِ _: طَهارَةُ الوِلادَةِ وحُسْنُ المَنْشأ، ولا يَلْهو ولا يَلْعبُ . (10)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام_ في صِفَةِ الإمامِ _: مُضْطَلِعٌ بالإمامةِ ، عالِمٌ بالسِّياسَةِ . (11)

.


1- .السجدة : 24 .
2- .يونس : 35 .
3- .شرح نهج البلاغة : 7 / 36 .
4- .غرر الحكم : 11010 .
5- .نهج البلاغة : الحكمة 73
6- .نهج البلاغة : الحكمة 110 .
7- .بحار الأنوار : 25 / 164 .
8- .نهج البلاغة : الخطبة 131 .
9- .الإرشاد : 2 / 39 .
10- .الكافي : 1 / 285 / 4
11- .الكافي : 1 / 202 / 1 .

ص: 77

97 _ شرايط امامت و ويژگيهاى امام

97 _ شرايط امامت و ويژگيهاى امامقرآن:«از ميان آن قوم ، پيشوايانى پديد آورديم كه چون شكيبايى ورزيدند و به نشانه هاى ما يقين داشتند، با امر ما به هدايت مردم پرداختند».

«آيا آن كه به سوى حق راه مى نمايد ، به پيروى سزاوارتر است يا آن كه راه نمى نمايد مگر آنكه خود راهنمايى شود؟ پس شما را چه مى شود؟ چگونه داورى مى كنيد؟».

حديث:امام على عليه السلام :اين امر (امامت) را به دوش نمى كشد مگر كسى كه اهل شكيبايى، بينش و آگاهى از سررشته امور باشد.

امام على عليه السلام :امام بايد انديشه اى خردورز، زبانى گويا و دلى خروشان در راه برپايى حق داشته باشد.

امام على عليه السلام :هر كه خود را پيشواى مردم كند بايد پيش از آموزش ديگران به آموزش خويش بپردازد و پيش از آن كه] ديگران را]به گفتار ادب كند بايد به كردار خود تربيت نمايد.

امام على عليه السلام :فرمان خدا را بر پا نمى دارد جز كسى كه [در اجراى حكم خدا ]سازش نكند و همرنگ جماعت نشود و در پى طمع خويش نرود.

امام على عليه السلام :شرط ها و نشانه هاى اصلى ولايت امامى كه اطاعتش واجب مى باشد، اين است كه از خطا و لغزش و گناه عمدى و از همه گناهان، كوچك و بزرگ، مصون است، نه مى لغزد و نه اشتباه مى كند، به هيچ امر دين براندازى دل نمى بندد و هيچگاه عياشى و خوشگذرانى نمى كند، داناترين مردم به حلال و حرام خدا و واجبات و مستحبات و احكام اوست، از همه جهانيان بى نياز است و ديگران به او نيازمندند و بخشنده ترين و دليرترين مردمان است.

امام على عليه السلام :دانستيد كه نبايد مسؤوليت نواميس، جانها، غنايم، احكام و پيشوايى مسلمانان را به دست بخيل سپرد تا كه بر اموال آنان حريص گردد و نه به دست نادان كه با نادانى خود ايشان را گمراه كند و نه به دست جفاكار كه بر اثر جفا و بى وفايى اش از آنان ببُرد (1) و نه به دست بى عدالت در تقسيم مالها تا به مردمى ببخشد و مردمى را محروم سازد (2) و نه به دست كسى كه در حكم كردن رشوه ستانَد تا حقوق مردم را پايمال كند و در رساندن حق به صاحبانش كوتاهى ورزد و نه به دست كسى كه فروگذار سنّت است تا امّت را به نابودى كشاند.

امام حسين عليه السلام_ در نامه اش به كوفيان _نوشت : به جان خودم سوگند، امام و پيشوا كسى نيست مگر آن كه بر اساس كتاب خدا حكومت كند، عدل و داد را بر پا دارد، پايبند دين حق باشد و خود را وقف در راه خدا كند.

امام باقر عليه السلام_ در توضيح نشانه امام _فرمود : حلال زادگى، پرورش نيكو، و نپرداختن به لهو و لعب.

امام رضا عليه السلام_ در بيان ويژگى امام _فرمود : در امامت ، توانمند و از سياست ، آگاه است.

.


1- .ابن ابى الحديد در شرح اين عبارت مى نويسد : چون مردم بر اثر ترس از حكمران بيرحم و ستمگر نيازها و مشكلاتشان را پيش او نمى برند . مرحوم فيض چنين ترجمه كرده است : ... تا به ظلم و جور آنان را مستأصل و پريشان كند . _ م .
2- .مرحوم فيض اين عبارت را چنين ترجمه كرده است : و نه ترسنده از تغيير ايام تا با گروهى همراهى كرده ديگرى را خوار سازد _ م .

ص: 78

98 _ ما فُرِضَ عَلى أئِمَّةِ العَدلِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ اللّهَ جَعَلَني إماما لِخَلْقِهِ ، فَفَرَضَ عَلَيَّ التَّقْديرَ في نَفْسي ومَطْعَمي ومَشْرَبي ومَلْبَسي كَضُعَفاءِ النّاسِ، كَيْيَقْتَديَ الفقيرُ بِفَقْري، ولا يُطْغِيَ الغَنِيَّ غِناهُ . (1)

عنه عليه السلام :إنَّهُ لَيسَ علَى الإمامِ إلّا ما حُمِّلَ مِنْ أمرِ رَبِّهِ : الإبلاغُ في المَوعِظةِ ، والاجتهادُفي النَّصيحةِ ، والإحْياءُ للسُّنّةِ، وإقامةُ الحُدودِ على مَسْتَحِقِّيها ، وإصدارُ السُّهْمانِ على أهْلِها . (2)

99 _ الحُقوقُ المُتَبادَلَةُ بَينَ الإمامِ وَالاُمَّةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :حَقٌّ على الإمامِ أنْ يَحْكُمَ بماأنْزَلَ اللّهُ وأنْ يُؤدّيَ الأمانةَ ، فإذا فَعَلَ فَحَقٌ علَى النّاسِ أنْ يَسْمَعوا لَهُ وأنْ يُطيعوا وأنْ يُجيبوا إذا دُعوا . (3)

عنه عليه السلام :أمّا بَعْدُ ، فإنَّ حَقّا عَلَى الوالي أَلاّ يُغَيِّرَهُ على رَعِيَّتِهِ فَضْلٌ نالَهُ ، ولا طَوْلٌ خُصَّ بِهِ ، وأنْ يَزيدَهُ ما قَسَمَ اللّهُ لَهُ مِنْ نِعَمِهِ دُنُوّا مِنْ عِبادِهِ ، وعَطْفا على إخْوانِهِ. ألَا وإنَّ لَكُمْ عِندي ألّا أحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّا إلّا في حَرْبٍ ، ولا أطْويَ دُونَكُمْ أمْرا إلّا في حُكْمٍ ، ولا اُؤخِّرَ لَكُمْ حَقّا عَنْ مَحِلِّهِ ، ولا أقِفَ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ ، وأنْ تَكونوا عِندي في الحَقِّ سَواءً ، فإذا فَعَلْتُ ذلكَ وَجَبَتْ للّهِ عَلَيْكُمُ النِّعْمَةُ ولي عَلَيْكُمُ الطّاعةُ . (4)

100 _ أئِمَّتُكُمْ وَفدُكُمرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ أئمّتَكُمْ وَفْدُكُمْ إلَى اللّهِ، فانْظُروا مَنْ تُوفِدونَ في دِينِكُمْ وصَلاتِكُمْ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ أئمّتَكُمْ قادَتُكمْ إلَى اللّهِ ، فانْظُروا بِمَنْ تَقْتَدونَ في دِينِكُمْ وصَلاتِكُمْ . (6)

101 _ مَنِ ائتَمَّ بِغَيرِ إمامِ الحَقِّالإمامُ الباقرُ عليه السلام :قالَ اللّهُ تبارَكَ وتعالى : لاُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِيَّةٍ في الإسلامِ دَانَتْ بِولايةِ كُلِّ إمامٍ جائرٍ ليسَ مِنَ اللّهِ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَنْ أشْرَكَ مَعَ إمامٍ إمامتُهُ مِنْ عِنْدِ اللّهِ مَنْ لَيسَتْ إمامَتُهُ مِنَ اللّهِ كانَ مُشْرِكا باللّهِ . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَقْبَلُ اللّهُ مِنَ العِبادِ الأعمالَ الصّالحةَ الّتي يَعْمَلونَها إذا تَوَلَّوا الإمامَ الجائرَ الّذي ليسَ مِنَ اللّهِ تعالى . (9)

102 _ أئِمَّةُ النّارِالكتاب:(وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النّارِ) . (10)

.


1- .بحار الأنوار : 40 / 336 / 17 .
2- .نهج البلاغة : الخطبة 105 .
3- .كنز العمّال : 14313 .
4- .نهج البلاغة : الكتاب 50 .
5- .بحار الأنوار : 23/30/46 .
6- .بحار الأنوار : 23/30/46 .
7- .الكافي : 1 / 376 / 4
8- .الكافي : 1 / 373 / 6 .
9- .الأمالي للطوسي: 417 / 939 .
10- .القصص : 41 .

ص: 79

98 _ وظايف پيشوايان عدل و حق

99 _ حقوق متقابل امام و امّت

100 _ پيشوايان شما نمايندگان شما هستند

101 _ هر كه از پيشوايى جز پيشواى حق پيروى كند

102 _ پيشوايان دوزخ

98 _ وظايف پيشوايان عدل و حقامام على عليه السلام :خداوند مرا پيشواى خلق خود قرار داد. از اين رو، بر من واجب كرد كه درباره خودم و خورد و خوراك و پوشاكم همانند مردمان تنگدست باشم تا نادار به نادارى من تأسى جويد و توانگر را توانگرى اش به طغيان و سركشى نكشاند.

امام على عليه السلام :چيزى بر عهده امام نيست جز همان وظايفى كه پروردگار بر عهده اش نهاده است: جدّيت در موعظه و اندرز، كوشش در خيرخواهى و ارشاد، زنده كردن سنّت، اجراى حدود الهى بر آنان كه سزاوار آنند و رساندن سهام (بيت المال) به كسانى كه سهم مى برند.

99 _ حقوق متقابل امام و امّتامام على عليه السلام :امام وظيفه دارد بر طبق آنچه خدا نازل كرده است حكومت كند و امانت را ادا نمايد. چون چنين كند مردم وظيفه دارند سخنش را بشنوند، فرمانش را ببرند و هرگاه آنان را فرا خواند، اجابت كنند.

امام على عليه السلام :اما بعد، وظيفه حكمران است كه اگر به زيادتى رسيد يا به نعمتى مخصوص گشت موجب تغيير حال و دگرگونى رفتار او بر رعيتش نشود و نعمتهايى كه خدا نصيبش كرده بر نزديكى او به بندگان خدا و مهربانى او به برادرانش بيفزايد. بدانيد حقّ شماست بر من كه رازى را از شما نپوشانم مگر در جنگ، و بدون رايزنى با شما كارى را نكنم مگر در قضاوت، و در اداى حقّ شما تأخير نكنم (حقوق و عطاياى شما را به موقع بپردازم) و در رساندن آن درنگ نكنم و همه شما را در حق يكسان بدانم. پس، هرگاه چنين كردم، خداوند بر شما حقّ نعمت خواهد داشت و من بر شما حقّ اطاعت.

100 _ پيشوايان شما نمايندگان شما هستندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا امامان شما نمايندگان شما نزد خدايند؛ پس، بنگريد كه در دين و نماز خود چه كسانى را نماينده مى كنيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا امامان شما راهبران شما به سوى خداوندند، پس، بنگريد كه در دين و نماز خود به چه كسانى اقتدا مى كنيد.

101 _ هر كه از پيشوايى جز پيشواى حق پيروى كندامام باقر عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى فرموده است: بيگمان هر رعيتى از رعاياى اسلام را كه حكومت هر پيشواى ستمگر غير خدايى را بپذيرد عذاب خواهم كرد.

امام صادق عليه السلام :هركس پيشواى غيرالهى را با پيشوايى كه امامتش از جانب خداست شريك گرداند به خدا شرك ورزيده است.

امام صادق عليه السلام :اگر بندگان، پيشواى ستمگر را كه از جانب خدا نيست به زمامدارى گيرند، خداوند كارهاى شايسته اى را كه انجام مى دهند نخواهد پذيرفت.

102 _ پيشوايان دوزخقرآن:«و آنان (فرعونيان) را پيشوايانى قرار داديم كه به آتش [دوزخ] فرا مى خوانند».

.

ص: 80

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ شَرَّ النّاسِ عِنْدَ اللّهِ إمامٌ جائرٌ ضَلَّ وضُلَّ بِهِ ، فأماتَ سُنَّةً مأخُوذَةً وأحيا بِدْعةً مَتْروكَةً ، وإنّي سَمِعْتُ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يقولُ : يُؤتى يومَ القِيامَةِ بالإمامِ الجائرِ ولَيسَ مَعَهُ نَصيرٌ ولا عاذِرٌ ، فيُلقى في نارِ جَهَنَّمَ ، فَيَدُورُ فيها كما تَدورُ الرَّحى ، ثُمَّ يُرْتَبَطُ في قَعْرِها . (1)

103 _ مُدَّعِي الإمامَةِ كاذِباالإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «وَيَوْمَ القِيامَةِ تَرَى الّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ» (2) _: مَنْ قالَ: إنّي إمامٌ ، وليسَ بإمامٍ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَنِ ادّعى الإمامةَ ولَيسَ مِنْ أهلِها فَهُوَ كافِرٌ . (4)

104 _ لا طاعَةَ لِمَن لَم يُطِعِ اللّهَالكتاب:(وَقالُوا رَبَّنا إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَكُبَرَاءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا) . (5)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا طاعةَ لِمَنْ لَمْ يُطِعِ اللّهَ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :يا عليُّ ، أربعةٌ مِنْ قَواصِمِ الظَّهْرِ : إمامٌ يَعصياللّهَ ويُطاعُ أمْرُهُ ... . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :بَعَثَ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله جَيْشا وأمَّرَ عَلَيْهِمْ رَجُلاً وأمَرَهُمْ أنْ يَسْتَمِعوا لَهُ ويُطيعوا ، فأجَّجَ نارا وأمَرَهُمْ أنْ يَقْتَحِموا فيها ، فأبى قومٌ أنْ يَدْخُلوها وقالوا : إنّا فَرَرْنا مِنَ النّار. وأرادَ قومٌ أنْ يَدْخُلوها ، فَبَلَغَ ذلكَ النّبيَّ صلى الله عليه و آله فقالَ : لو دَخَلوها لَم يَزالوا فيها ، وقالَ : لا طاعةَ في مَعْصيةِ اللّهِ ، إنّما الطّاعةُ في المَعْروفِ . (8)

105 _ وُجوبُ الخُروجِ عَلى أئِمَّةِ الجَورِالدرّ المنثور :_ قال رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله _: إنّ رَحَى الإسلامِ سَتَدورُ ، فحَيْثُ ما دارَ القرآنُ فدوروا بِهِ ، يُوشِكُ السُّلطانُ والقرآنُ أنْ يَقْتَتِلا ويَتَفَرَّقا، إنَّهُ سَيَكونُ عَلَيْكُمْ مُلوكٌ يَحْكُمونَ لَكُمْ بِحُكْمٍ ، ولَهُمْ بِغَيْرِهِ ، فإنْ أطَعْتُموهُمْ أضَلُّوكُمْ ، وإنْ عَصَيْتُموهُمْ قَتَلوكُمْ . قالوا : يا رسولَ اللّهِ ، فكَيْفَ بنا إن أدْرَكْنا ذلكَ؟ قالَ : تَكونون كأصْحابِ عيسى : نُشِروا بالمَناشِيرِ ورُفِعوا علَى الخَشَبِ . مَوتٌ في طاعةٍ خَيْرٌ مِنْ حياةٍ في مَعْصيةٍ . (9)

106 _ ما يُجَوِّزُ القُعودَالإمامُ الباقرُ عليه السلام :إذا اجْتمَعَ للإمامِ عِدَّةُ أهلِ بَدْرٍ «ثَلاثُمائةٍ وثَلاثَةَ عَشَرَ» وَجَبَ عَلَيْهِ القِيامُ والتَّغْيِيرُ . (10)

الكافي :_ قالَ الإمامُ الصّادقُ عليه السلام لسدير _: واللّهِيا سَديرُ ، لَو كانَ لي شِيعةٌ بِعَدَدِ هذهِ الجِداءِ ما وَسِعَني القُعودُ. [ قال سدير:] نَزَلْنا وصَلَّيْنا، فلَمّا فَرَغْنامِنَ الصَّلاةِ عَطَفْتُ علَى الجِداءِ، فعَدَدْتُها فإذا هِيَ سَبْعَةَ عَشَرَ (11) . (12)

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 165 .
2- .الزمر : 60 .
3- .الكافي : 1 / 372 / 1 .
4- .بحار الأنوار : 25 / 112 / 7.
5- .الأحزاب : 67 .
6- .كنز العمّال : 14872 .
7- .الخصال : 206 / 24 .
8- .تنبيه الخواطر : 1 / 51 .
9- .الدرّ المنثور : 3 / 125 .
10- .بحار الأنوار : 100 / 49 / 18 .
11- .المراد من هذه الروايات وأمثالها هو أنّ أئمّة أهل البيت عليهم السلام لم يكن لديهم _ ولو الحدّ الأدنى _ من القوّات والأعوان الحقيقيّين والصادقين بحيث يتمكّنون عن طريقهم الثورة ضدّ الحكومات الجائرة والظالمة .
12- .الكافي : 2 / 243 / 4 .

ص: 81

103 _ مدّعى دروغين امامت

104 _ از كسى كه فرمانبر خداوند نيست نبايد

105 _ وجوب قيام عليه پيشوايان ستم

106 _ آنچه «قيام نكردن» را روا مى دارد

حديث:امام على عليه السلام :بدترينِ مردم نزد خداوند پيشواى ستمگرى است كه هم خود گمراه است و هم سبب گمراهى است؛زيرا سنّت معمول را مى ميراند و بدعت متروك را زنده مى كند. شنيدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمود: در روز قيامت پيشواى ستمگر آورده مى شود بى آن كه پشتيبان و عذرخواهى داشته باشد. پس، در آتش دوزخ افكنده مى شود و همچون سنگ آسيا در دوزخ به چرخش در مى آيد، سپس در قعر آن به بند كشيده مى شود.

103 _ مدّعى دروغين امامتامام باقر عليه السلام_ درباره آيه «در روز قيامت آنهايى را كه به خدا دروغ بسته اند سيه روى مى بينى» _فرمود : كسى است كه بگويد: من امام هستم، در حالى كه امام نيست.

امام صادق صلى الله عليه و آله :هر كه ادّعاى امامت كند در حالى كه شايستگى آن را ندارد، كافر است.

104 _ از كسى كه فرمانبر خداوند نيست نبايد فرمان بردقرآن:«و (دوزخيان) مى گويند : پروردگار ما! ما از مهتران و بزرگان خود فرمان برديم و آنها ما را گمراه كردند».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از كسى كه فرمانبردار خدا نيست، نبايد فرمان برد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على! چهار چيز كمرشكن است: پيشوايى كه خدا را نافرمانى مى كند ولى فرمانش را مى برند... .

امام على عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله سپاهى را گسيل داشت و مردى را فرمانده آنان كرد و به سپاهيان فرمود تادستورهاى او را بشنوند و اطاعت كنند. او آتشى بيفروخت و به سپاهيان دستور داد خود را در آن بيندازند. گروهى از ورود به آتش سر باز زده گفتند: ما از آتش گريخته ايم و گروهى تصميم گرفتند وارد آتش شوند. اين خبر به پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد، فرمود: اگر به ميان آتش مى رفتند براى هميشه در آتش بودند. آن گاه فرمود: در معصيت خدا نبايد از كسى اطاعت كرد بلكه فقط در خوبيها بايد فرمان برد.

105 _ وجوب قيام عليه پيشوايان ستمالدرّ المنثور :_ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود _: سنگ آسياب اسلام به زودى به چرخش خواهد افتاد. پس، شما بر محور قرآن بچرخيد. نزديك است كه قدرت و قرآن با يكديگر به پيكار برخيزند و از هم جدا شوند. به زودى شاهانى بر شما حاكم خواهند شد كه براى شما به گونه اى حكم مى كنند و براى خود به گونه اى ديگر. اگر از آنان فرمان بريد، گمراهتان مى كنند و اگر نافرمانى كنيد شما را مى كشند. گفتند: اى پيامبر خدا! در چنان روزگارى چه كنيم؟ فرمود: همچون ياران عيسى باشيد، كه با ارّه پاره پاره و بر چوبه دار آويخته شدند. مرگ در راه طاعت [خدا] بهتر از زندگى در معصيت است.

106 _ آنچه «قيام نكردن» را روا مى داردامام باقر عليه السلام :اگر براى يارى امام به شمار اهل بدر، سيصد و سيزده تن، گردآيند ، بر او واجب است كه قيام كند و اوضاع را تغيير دهد.

الكافى :_ امام صادق عليه السلام به سدير فرمود _: اى سدير! به خدا قسم اگر تعداد شيعيانم به اندازه اين بزغاله ها بود خوددارى از قيام برايم روا نبود. [سدير گويد:] فرود آمديم و نماز گزارديم و چون از نماز فارغ شديم، بزغاله ها را نگاه كردم و شمردم، آنها هفده رأس بودند. (1)

.


1- .مقصود از اين گونه روايات اين است كه امامان اهل بيت در عصر خود حداقلِ از نيروهاى با صداقتى كه با كمك آنها بتوانند برضد حكومت هاى جور قيام كنند را در اختيار نداشتند .

ص: 82

107 _ اختِيارُ الإمامِكمال الدين عَن سَعْدِ بنِ عبدِ اللّهِ القُمّيّ_ لمّا سَألَهُ (الإمام المهدى عليه السلام ) عَنِ العِلّة الّتي تَمْنَعُ القومَ من اختيارِ إمامٍ لأنفسِهِم _قال : مُصْلِحٌ أو مُفْسِدٌ؟ ، قلتُ : مُصْلحٌ ، قالَ : فَهَلْ يَجوزُ أنْ تَقَعَ خِيَرَتُهُمْ علَى المُفْسِدِ بَعْدَ أنْ لا يَعلمَ أحدٌ ما يَخْطِرُ بِبالِ غيرِهِ مِن صَلاحٍ أو فسادٍ ؟ قلتُ : بلى ، قالَ : فَهِيَ العِلَّةُ . (1)

108 _ حَديثُ الثّقَلَينِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّي قَد تَرَكْتُ فِيكُمُ الثّقلَيْنِ ، ما إنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهما لَن تَضِلّوا بَعْدي، وأحَدُهُما أكْبَرُ مِنَ الآخَرِ : كِتابُ اللّهِ حَبْلٌ مَمْدودٌ مِنَ السَّماءِ إلَى الأرضِ، وعِتْرَتي أهلُ بَيْتي ، ألَا وإنَّهُما لَن يَفْتَرِقا حتّى يَرِدا علَيَّ الحَوضَ . (2)

109 _ وُجوبُ مُلازَمةِ أهلِ البَيتِ عليهم السلامرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّما مَثَلُ أهلِ بيتي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفينةِ نُوحٍ ؛ مَنْ رَكِبَها نَجا، ومَنْ تَخَلَّفَ عَنها غَرِقَ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :انْظُروا أهلَ بيتِ نبيِّكُمْ ، فالْزَموا سَمْتَهُمْ ، واتَّبِعوا أثَرَهُمْ ، فلَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِن هُدىً ، ولَنْ يُعيدوكُمْ في رَدىً ، فإن لَبَدوا فالْبُدوا ، وإن نَهَضوا فانْهَضوا . (4)

عنه عليه السلام :ألَا إنّ مَثَلَ آلِ مُحمّدٍ صلى الله عليه و آله كَمَثَلِ نُجومِ السَّماءِ ؛ إذا خَوى نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ ، فكَأنَّكُمْ قَد تَكامَلَتْ مِنَ اللّهِ فيكُمُ الصَّنائعُ ، وأراكُمْ ما كُنْتُمْ تَأملونَ . (5)

عنه عليه السلام :نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوّةِ، ومَحَطُّ الرِّسالةِ، ومُخْتَلَفُ المَلائكةِ ، ومَعادِنُ العِلْمِ ، ويَنابيعُ الحُكْمِ . (6)

عنه عليه السلام :إنّما الأئمّةُ قُوّامُ اللّهِ على خَلْقِهِ ،وعُرَفاؤهُ على عِبادِهِ ، ولا يَدْخُلُ الجنّةَ إلّامَنْ عَرَفَهُمْ وعَرَفُوهُ ، ولا يَدْخُلُ النّارَ إلّا مَنْ أنْكَرَهُمْ وأنْكَروهُ . (7)

عنه عليه السلام :نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الوُسْطى ، بها يَلْحَقُ التّالي وإلَيْها يَرْجِعُ الغالي . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في ذِكْرِ حالِ الأئمّهِ وصِفاتِهمِ _: جَعَلَهُمُ اللّهُ حياةً للأنامِ ، ومَصابيحَ للظَّلامِ ، ومَفاتيحَ للكلامِ ، ودَعائمَ للإسلامِ . (9)

.


1- .كمال الدين : 461 / 21 .
2- .بحار الأنوار : 23 / 106 / 7 ، انظر : بحار الأنوار : 23 / 104 باب 7 ، كنز العمّال : 870 _ 873 ، 898 ، 942 _ 947، 951 _ 953 ، 958 ، 1650 ، 1657 ، 1667 .
3- .بحار الأنوار : 23 / 105 / 3 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 97
5- .نهج البلاغة : الخطبة 100
6- .نهج البلاغة : الخطبة 109
7- .نهج البلاغة : الخطبة 152
8- .نهج البلاغة : الحكمة 109.
9- .الكافي : 1 / 204 / 2 .

ص: 83

107 _ انتخاب امام

108 _ حديث ثقلين

109 _ وجوب پيروى از اهل بيت عليهم السلام

107 _ انتخاب امامكمال الدين :_ سعد بن عبداللّه قمى مى گويد: از امام مهدى عليه السلام سؤال كردم كه چرا مردم نمى توانند خود، امام را برگزينند؟ _حضرت فرمود: نيكوكار را برگزينند يا تبهكار را؟ عرض كردم: نيكوكار. فرمود: آيا امكان دارد كه از سر ناآگاهى از خوبى و بدى درون يكديگر، فرد فاسد و بدكارى را برگزينند؟ عرض كردم: بله. فرمود: علّت ، اين است.

108 _ حديث ثقلينپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من در ميان شما دو شى ءگرانبها گذاشته ام كه تا وقتى به آنها چنگ آويزيد هرگز پس از من گمراه نمى شويد و يكى از آن دو بزرگتر از ديگرى است: كتاب خدا كه ريسمانى است از آسمان به زمين كشيده و عترت و خاندان من. بدانيد كه اين دو هرگز از هم جدا نمى شوند تا كنار حوض [كوثر] نزد من آيند.

109 _ وجوب پيروى از اهل بيت عليهم السلامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا مَثَل خاندان من در ميان شما به كشتى نوح مى ماند كه هر كه بر آن سوار شد نجات يافت و هر كه از آن بازماند غرق شد.

امام على عليه السلام :به خاندان پيامبر خود بنگريدو راه آنان را در پيش گيريد و در پى آنها حركت كنيد؛ زيرا آنان هرگز شما را از راه راست منحرف نمى كنند و به هيچ هلاكتى در نمى افكنند. اگر نشستند شما نيز بنشينيد و اگر بپا خاستند شما نيز بپا خيزيد.

امام على عليه السلام :هان! مَثَل خاندان محمّد صلى الله عليه و آله مثل ستارگان آسمانند كه هرگاه ستاره اى ناپديد شود ستاره اى ديگر آشكار مى گردد، پس، چنان است كه نعمتهاى خداوند در ميان شما كامل گشته و آنچه را آرزو مى كرديد به شما ارائه كرده است.

امام على عليه السلام :ماييم درخت نبوّت و جايگاه فرود آمدن رسالت و جاى آمد و شد فرشتگان و كانهاى دانش و چشمه هاى حكمت.

امام على عليه السلام :همانا امامان از جانب خدا تدبير كننده كار مردمانند وكارگزاران او بر بندگانش. به بهشت در نمى آيد مگر كسى كه آنان را بشناسد و آنها نيز او را، و به دوزخ وارد نمى شود مگر كسى كه ايشان را انكار كند وايشان نيز او را نشناسند و نپذيرند.

امام على عليه السلام :ما تكيه گاه ميان راهيم، هر كه وا مانَد خود را به آن مى رسانَد و آن كه پيش تاخته است به سوى آن باز مى گردد.

امام صادق عليه السلام_ در بيان حال ائمّه و ويژگيهاى آنان _فرمود : خداوند آنان را [مايه ]حيات مردمان و چراغهايى در تاريكى و كليدهاى سخن و ستونهاى اسلام قرار داد.

ر.ك : دانش و دانايى ، باب 1367 .

.

ص: 84

(انظر) العلم : باب 1367 .

110 _ عِلَّةُ الاستِبدادِ عَلى أهلِ البَيتِ عليهم السلامالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أمّا الاسْتِبدادُ علَينا بهذا المَقامِ _ ونحنُ الأعْلَونَ نَسَبا والأشَدُّونَ برسولِ اللّه صلى الله عليه و آله نَوْطا _ فإنّها كانتْ أثَرةً ، شَحَّتْ علَيها نفوسُ قومٍ وسَخَتْ عنها نفوسُ آخَرِينَ ، والحَكَمُ اللّهُ . (1)

111 _ فَلسَفَةُ الحُكمِ عِندَ أهلِ البَيتِ عليهم السلامالإمامُ عليٌّ عليه السلام :اللّهُمَّ إنّكَ تَعلَمُ أنَّهُ لم يَكُنِ الّذي كانَ مِنّا مُنافَسةً في سُلطانٍ ، ولا الْتِماسَ شَيءٍ مِن فُضولِ الحُطامِ ، ولكن لِنَرُدَّ المَعالِمَ مِن دِينِكَ، ونُظهِرَ الإصْلاحَ في بلادِكَ، فيأمَنَ المظلومونَ مِن عبادِكَ ، وتُقامَ المُعَطَّلةُ مِن حُدودِكَ . (2)

(انظر) الإمارة : باب 74 .

112 _ لَولا مَخافَةُ الفُرقَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :وايمُ اللّهِ، لولا مَخافةُ الفُرقَةِ بَيْنَ المسلمينَ ، وأن يَعودوا إلَى الكفرِ ويَعْوَرَّ الدِّينُ، لَكُنّا قد غَيّرْنا ذلكَ ما استَطَعْنا . (3)

113 _ الأئِمَّةُ الإثنا عَشَرَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يَزالُ أمرُ النّاسِ ماضيا ما وَلِيَهُم اثنا عَشرَ رجُلاً ... كلّهُم مِن قريشٍ (4) . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ عِدّةَ الخُلَفاءِ بَعدي عِدَّةُ نُقَباءِ موسى . (6)

(انظر) كتاب «أهل البيت في الكتاب والسنّة» ، الفصل الخامس والسادس من القسم الأوّل .

114 _ عِلمُ الإمامِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ علِيّا كانَ عالِما والعلمُ يُتوارَثُ ، ولَن يَهْلِكَ عالِمٌ إلّا بَقِيَ مِن بَعدِهِ مَن يَعلَمُ عِلمَهُ أو ما شاءَ اللّهُ . (7)

عنه عليه السلام :واللّهِ، إنّي لَأعلَمُ كتابَ اللّهِ مِن أوّلِهِ إلى آخِرهِ كأنّهُ في كَفِّي ، فيهِ خَبَرُ السّماءِ وخَبرُ الأرضِ ، وخَبرُ ما كانَ وخَبرُ ما هو كائنٌ ، قالَ اللّهُ عزّ وجلّ : فيهِ تِبيانُ كلِّ شيءٍ (8) . (9)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :إنّ العبدَ إذا اختارَهُ اللّهُ عزّ وجلّ لاُمورِ عبادِهِ شَرحَ صَدرَهُ لذلكَ ، وأودَعَ قلبَهُ يَنابِيعَ الحِكمةِ، وألْهَمهُ العِلمَ إلهاما ، فلَم يَعْيَ بعدَهُ بجوابٍ ولا يَحيرُ فيهِ عنِ الصّوابِ . (10)

(انظر) العلم: باب 1365، 1367؛ الغيب: باب 1453.

.


1- .نهج البلاغة: الخطبة 162
2- .نهج البلاغة: الخطبة 131.
3- .الأمالي للمفيد : 155 / 6 .
4- .صحيح مسلم : 3 / 1452 / 6 .
5- .والأخبار في هذا المعنى كثيرة ، راجع صحيح مسلم : 3 / 1451 (كتاب الإمارة) .
6- .كنز العمّال : 14971 .
7- .الكافي : 1 / 221 / 1.
8- .إشارة إلى الآية «ونزّلنا عليك الكتاب تبيانا لكلّ شيء» من سورة النحل : 89 .
9- .الكافي : 1 / 229 / 4
10- .الكافي : 1 / 202 / 1 .

ص: 85

110 _ علّت رفتار خودكامانه نسبت به اهل بيت عليهم السلام

111 _ فلسفه حكومت از نگاه اهل بيت عليهم السلام

112 _ اگر ترس از تفرقه و جدايى نبود

113 _ امامان دوازده گانه

114 _ علم امام

110 _ علّت رفتار خودكامانه نسبت به اهل بيت عليهم السلامامام على عليه السلام :علت آن كه در زمينه خلافت با ما خودكامانه و انحصارطلبانه رفتار كردند _ با آن كه نسب ما برتر و پيوند خويشى ما با پيامبر صلى الله عليه و آله استوارتر است _ اين بود كه خلافت ، مرغوب و جذاب بود . گروهى آزمندانه به آن چسبيدند و گروهى ديگر (اهل بيت) سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند. و داور [ميان ما و ايشان ]خداست.

111 _ فلسفه حكومت از نگاه اهل بيت عليهم السلامامام على عليه السلام :بار خدايا! تو مى دانى كه آنچه از ما سر زد، نه از سر رغبت به كسب قدرت بود و نه براى به دست آوردن چيزى از متاع دنيا؛ بلكه مى خواستيم نشانه هاى دين تو را [به جايگاهشان] بازگردانيم و اصلاح و آبادانى را در سرزمينهاى تو پديدار سازيم، تا بندگان ستمديده ات امنيت و آسودگى يابند و حدود و احكامِ تعطيل شده ات دوباره بر پا شود.

ر.ك : فرمانروايى ، باب 74 .

112 _ اگر ترس از تفرقه و جدايى نبودامام على عليه السلام :سوگند به خدا اگر بيم آن نبودكه مسلمانان پراكنده شوند و به كفر بازگردند و دين صدمه ببيند، بى گمان تا آن جا كه توان داشتيم اين وضع را دگرگون مى ساختيم.

113 _ امامان دوازده گانهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كار مردم پيوسته بگذرد تا آن كه دوازده مرد بر آنها فرمان برانند ... اين دوازده نفر همگى از قريش هستند. (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شمار جانشينان من به تعداد نُقباى موسى است.

ر.ك : كتاب «اهل بيت در قرآن و حديث» ، فصل پنجم و ششم از بخش يكم .

114 _ علم امامامام صادق عليه السلام :على عليه السلام عالم بود، و علم ، ارث برده مى شود. هرگز عالمى نمى ميرد مگر آن كه پس از او كسى مى ماند كه علم او يا آنچه را خدا خواهد، بداند.

امام صادق عليه السلام :به خدا سوگند من كتاب خدا را ، از آغاز تا پايانش، چنان مى دانم كه گويى در مشت من است. خبر آسمان و زمين و گذشته و حال (آينده) در قرآن موجود است . خداوند عز و جل فرموده است: «بيان هر چيز در قرآن هست» . (2)

امام رضا عليه السلام :هرگاه خداوند عز و جل بنده اى را براى [اداره ]امور بندگانش برگزيند براى اين امر به او شرح صدر عطا مى كند، چشمه هاى حكمت را در دلش جارى مى سازد و به او علم و دانش الهام مى فرمايد كه از آن پس ، از پاسخ هيچ چيز درنمى ماند و در يافتن راه درست سرگردان نمى شود.

ر.ك : دانش و دانايى ، باب 1365 ، 1367 ؛ غيب ، باب 1453 .

.


1- .اخبار فراوانى در اين زمينه وارد شده است. مراجعه كنيد به صحيح مسلم: 3 / 1451 (كتاب الامارة).
2- .اشاره است به آيه 89 از سوره نحل «ونزّلنا عليك الكتاب تبيانا لكلّ شيء» .

ص: 86

الإمامة 2 «الأمامة الخاصّة»

17 الإمامة (2) الأمامة الخاصّةالإمام عليُّ بنُ أبي طالبٍ عليه السّلام1 _ فضائل الإمام علي عن لسان النبيّ صلى الله عليه و آله115 _ حُبُّ الإمامِ عَلِيٍّ وبُغضُه عليه السلامرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :حُبُّ عليٍّ يأكُلُ الذُّنوبَ كما تأكُلُ النّارُ الحَطَبَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :عُنوانُ صحيفةِ المؤمنِ حُبُّ عليِّ بنِ أبي طالبٍ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :ما ثَبّتَ اللّهُ حُبَّ عليٍّ في قلبِ مؤمنٍ فَزلَّتْ به قدمٌ إلّا ثَبّتَ اللّهُ قَدَما يومَ القيامةِ علَى الصِّراطِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله_ لِعَليٍّ عليه السلام _: لا يُحِبُّكَ إلّا مؤمنٌ ، ولا يُبغِضُكَ إلّا منافقٌ . (4)

(انظر) المحبّة : باب 434 .

116 _ عَلِيٌّ عليه السلام إمامُ البَرَرَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :عليٌّ إمامُ البَرَرةِ ، وقاتِلُ الفَجَرةِ ، منصورٌ مَن نَصرَهُ ، مَخذولٌ مَن خَذلَهُ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :اُوحِيَ إليَّ في عليٍّ بثلاث خصال : أنَّهُ سَيّدُ المسلِمينَ ، وإمامُ المُتّقِينَ ، وقائدُ الغُرِّ المُحَجَّلينَ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ عزّ وجلّ عَهِدَ إليَّ في عليِّ عَهْدا، قلتُ : يا ربِّ بَيِّنْهُ لي . قالَ: اسْمَعْ . قلتُ : قد سَمِعْتُ ، قالَ : إنّ علِيّا رايةُ الهُدى وإمامُ أوليائي ونورُ مَن أطاعَني ، وهُوَ الكلمهُ الّتي ألْزَمْتُها المتّقينَ (7) ، مَن أحبَّهُ أحبَّني ، ومَن أطاعَهُ أطاعَني . (8)

117 _ عليٌّ خَليفَةُ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آلهرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ أخي ووصِيّي ووزيري وخليفَتي في أهلي عليُّ بنُ أبي طالبٍ ، يَقْضي دَيني ، ويُنجِزُ مَوعِدي يا بني هاشمٍ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله_ مُشيرا إلى عليٍّ عليه السلام _: إنّ هذا أخيووصيّي وخليفتي فيكُم ، فاسْمَعوا لَه وأطِيعُوا . (10)

118 _ عَلِيٌّ عليه السلام وَلِيُّ كُلِّ مُؤمِنٍرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن كنتُ مَولاهُ فعليٌّ مَولاهُ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ عليّا منّي وأنا مِنهُ ، وهُو وليُّ كلِّ مؤمنٍ بَعدي . (12)

تاريخ دمشق عن عبدِ الرّحمنِ بنِ أبي ليلى :شَهِدتُ عليّا في الرُّحبةِ يَنْشُدُ النّاسَ : أنْشُدُ اللّهَ مَن سَمِعَ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يقولُ يومَ غديرِ خُمّ : «مَن كنتُ مولاهُ فعليٌّ مولاهُ » لَمّا قامَ فشَهِدَ ، قالَ عبدُ الرّحمنِ : فقامَ اثنا عَشَرَ بَدْريّا، كأنّي أنظُرُ إلى أحدِهِم ، فقالوا: نَشهَدُ أنّا سَمِعْنا رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يقولُ يومَ غديرِ خُمٍّ : ألستُ أولى بالمؤمنينَ ... ؟ فقُلنا: بلى يا رسولَ اللّهِ ، قالَ : مَنْ كنتُ موَلاهُ فعليٌّ مَولاهُ ، اللّهمَّ والِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ . (13)

.


1- .كنز العمّال : 33021
2- .كنز العمّال : 32900
3- .كنز العمّال : 33022
4- .كنز العمّال : 32878
5- .كنز العمّال : 32909 .
6- .تاريخ دمشق : 42 / 303 / 8835 .
7- .يمكن أن يكون تلميحا للآية 26 من سورة الفتح: «وألزمَهم كلمةَ التّقوى» ، راجع تفسير نمونه : 22 / 97 .
8- .الأمالي للصدوق : 565/765.
9- .الأمالي للطوسي: 602/1244.
10- .كنز العمّال : 36419 .
11- .تاريخ دمشق : 42/188/8637
12- .تاريخ دمشق : 42/197/8663 .
13- .تاريخ دمشق : 42/207/8683 .

ص: 87

امامت (2) امامت خاصّه امام على عليه السلام (الإمامة (2) «الأمامة الخاصّة»)

17 . امامت (2) امامت خاصّه امام على عليه السلام

1 _ فضايل امام على از زبان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله

115 _ دوستى و دشمنى امام على عليه السلام
116 _ على عليه السلام پيشواى نيكوكاران
117 _ على عليه السلام جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله است
118 _ على عليه السلام ولىّ هر مؤمنى است

17 امامت(2) «امامت خاصّه»امام على عليه السّلام1 _ فضايل امام على از زبان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله115 _ دوستى و دشمنى امام على عليه السلامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دوستى على گناهان را مى خورد همچنان كه آتش هيمه را.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سرلوحه كارنامه مؤمن، دوستى على بن ابى طالب است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه خداوند عشق و دوستى على را در دل مؤمنى استوار سازد و با اين حال قدمش بلغزد (خطايى از او سر زند) خداوند قدمش را در روز قيامت بر صراط ، استوار نگه مى دارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به على عليه السلام _فرمود : تو را جز مؤمن دوست ندارد و جز منافق دشمنت نمى دارد.

ر.ك : محبّت : 434 .

116 _ على عليه السلام پيشواى نيكوكارانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على پيشواى نيكوكاران است و كُشنده بدكاران، هر كه او را يارى كند ، يارى مى شود و هر كه از يارى او دست شويد، بى يار مى ماند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درباره على سه ويژگى به من وحى شده كه او سرور مسلمانان ، پيشواى پرهيزگاران و رهبر روسپيدان است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا خداوند عز و جل درباره على بن ابى طالب به من سفارشى فرمود. گفتم: بار پروردگارا! آن را برايم روشن فرما. فرمود: بشنو! عرض كردم: گوش به فرمانم. فرمود: همانا على پرچم هدايت و پيشواى دوستان من و روشنايى [راه ]كسانى است كه مرا اطاعت مى كنند. اوست آن كلمه اى كه پرهيزگاران را ملزم به همراهى آن كردم. (1) هر كه او را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر كه از او اطاعت كند از من اطاعت كرده است.

117 _ على عليه السلام جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى بنى هاشم! همانا برادر من، وصىّ من ، وزير من و جانشين من در ميان خانواده ام على بن ابى طالب است. او بدهى مرا مى پردازد و وعده ام را به انجام مى رساند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ با اشاره به على عليه السلام _فرمود : اين برادر و وصى و جانشين من در ميان شماست. پس گوش به فرمانش باشيد و اطاعتش كنيد .

118 _ على عليه السلام ولىّ هر مؤمنى استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى اوست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على از من است و من از او. او بعد از من ولىّ هر مؤمنى است.

تاريخ دمشق_ به نقل از عبدالرحمان بن ابى ليلى _: على را ديدم كه در رحبه [ى كوفه] مردم را سوگند مى دهد: شما را به خدا سوگند مى دهم اگر كسى از شما هست كه شنيده باشد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در روز غدير خم مى فرمود: «هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى اوست» برخيزد و گواهى دهد. عبدالرحمان مى گويد: دوازده تن از بدريان كه گويى هم اكنون يكايك آنان را مى نگرم، برخاستند و گفتند: گواهى مى دهيم كه شنيديم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در روز غدير مى فرمود: آيا من اولى به مؤمنان نيستم...؟ عرض كرديم: البته، اى رسول خدا. پيامبر فرمود: پس، بر هر كس كه من ولايت دارم على نيز ولايت دارد، خدايا! دوست بدار هر كه را دوستدار على باشد و دشمن بدار هر كه را با او دشمنى ورزد.

.


1- .مى تواند اشاره به آيه 26 سوره فتح باشد : «وألزمهم كلمة التقوى» . ر . ك : تفسير نمونه: 22 / 97 .

ص: 88

119 _ عَلِيٌّ عليه السلام مَعَ الحَقِّ والقرآنرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :عليٌّ مَع الحقِّ والحقُّ مَع عليٍّ ، يَدورُ حَيثُما دارَ (1) . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :الحقُّ مع عليٍّ أيْنَما مالَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :عليٌّ معَ الحقِّ والحقُّ معَ عليٍّ ، ولن يَتَفَرّقا حتّى يَرِدا علَيَّ الحوضَ يومَ القيامةِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :عليٌّ مَع الحقِّ والقرآنِ ، والحقُّ والقرآنُ معَ عليٍّ ، ولن يَتَفَرَّقا حتّى يَرِدا علَيّ الحوضَ . (5)

120 _ عَلِيٌّ عليه السلام بابُ عِلمِ النَّبِيِّرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أنا مدينةُ العلمِ وعليٌّ بابُها ، فمَن أرادَ العلمَ فلْيَأتِ البابَ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :أنا دارُ الحِكمةِ وعليٌّ بابُها . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :أنا ميزانُ الحِكمَةِ وَعَليٌّ لِسانُهُ . (8)

121 _ عليّ والنبيّ من شجرةٍ واحدةٍرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أنا وعليٌّ مِن شَجَرةٍ واحدةٍ ، والنّاسُ مِن أشجارٍ شَتّى . (9)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لِعليٍّ عليه السلام _: أنتَ أخي في الدُّنيا والآخِرَةِ . (10)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :عليٌّ مِنّي وأنا مِنهُ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :عليٌّ مِنّي بمنزلةِ رَأسي مِن بَدَني . (12)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ علِيّا لَحْمُهُ مِن لَحْمي ودَمُهُ مِن دَمي . (13)

تاريخ دمشق :إنّ النّبيَّ صلى الله عليه و آله كان بعرَفَةَ وعليٌّ تجاهَهُ ، فقالَ : يا عليُّ ، اُدْنُ مِنّي (و) ضَعْ خَمْسَكَ في خَمْسِي . يا عليُّ ، خُلِقْتُ أنا وأنتَ مِن شَجَرةٍ أنا أصلُها وأنتَ فَرعُها ، والحَسَنُ والحُسَينُ أغصانُها ، مَن تَعَلّقَ بغُصْنٍ مِنها أدخَلَهُ اللّهُ الجَنّةَ . (14)

122 _ النَّوادررسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لِعليٍّ عليه السلام _: أنتَ مِنّي بمنزلةِ هارونَ مِن موسى إلّا أنّه لا نَبيَّ بَعدي . (15)

عنه صلى الله عليه و آله_ عندما ذُكِرَتِ الإمارةُ أو الخلافةُ عندَهُ _: إنْ وَلَّيتُموها عليّا وجَدْتُموهُ هادِيا مَهْدِيّا ، يَسلُكُ بكُمْ علَى الطّريقِ المستقيمِ . (16)

.


1- .شرح نهج البلاغة : 2 / 297 .
2- .قال ابن أبي الحديد : قد ثبت عنه _ أي عن النّبيّ صلى الله عليه و آله _ في الأخبار الصّحيحة أنّه قال : عليٌّ مع الحقِّ (شرح نهج البلاغة : 2 / 297) .
3- .الكافي : 1 / 294 / 1 .
4- .تاريخ دمشق : 42 / 449 / 9025 .
5- .فرائد السمطين : 1 / 177 / 140 .
6- .كنز العمّال : 32890
7- .كنز العمّال : 32889 .
8- .الغدير : 6 / 80 .
9- .كنز العمّال : 32943 .
10- .تاريخ دمشق : 42 / 52 / 8385 .
11- .سنن ابن ماجة : 1 / 44 / 119 .
12- .كنز العمّال : 32914
13- .كنز العمّال : 32936 .
14- .تاريخ دمشق : 42 / 64 .
15- .كنزالعمّال : 32881 .
16- .تاريخ دمشق : 42 / 419 / 9012

ص: 89

119 _ على عليه السلام با حقّ و قرآن است
120 _ على عليه السلام دروازه دانش پيامبر است
121 _ على و پيامبر از يك درخت اند
122 _ گوناگون

119 _ على عليه السلام با حقّ و قرآن استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على با حق و حق با على است و بر محور او مى گردد. (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حق با على است هر جا كه رو كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على با حق و حق با على است و هرگز از هم جدا نمى شوند تا در روز قيامت كنار حوض (كوثر) نزدم آيند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على با حق و با قرآن است و حق و قرآن با على، و هرگز از هم جدا نمى شوند تا كنار حوض، نزدم آيند.

120 _ على عليه السلام دروازه دانش پيامبر استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من شهر علم هستم و على دروازه آن است. پس، هر كه علم مى خواهد، بايد از دروازه درآيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من سراى حكمتم و على دَرِ آن است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من ترازوى حكمتم و على زبانه آن .

121 _ على و پيامبر از يك درخت اندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من و على از يك درختيم و ديگر مردمان از درختهاى گوناگون.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به على عليه السلام _فرمود : تو در دنيا و آخرت برادر من هستى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على از من است و من از اويم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على نسبت به من به منزله سر من است براى پيكرم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا گوشت على از گوشت من است و خون او از خون من.

تاريخ دمشق :پيامبر صلى الله عليه و آله در عرفه بود و على رو به روى آن حضرت قرار داشت. پيامبر فرمود: اى على! نزديك من آى و پنجه ات را در پنجه من گذار. اى على! من و تو از يك درخت آفريده شده ايم. من ريشه آن درختم و تو تنه آن و حسن و حسين شاخه هايش . هر كه به شاخه اى از آن بياويزد خداوند او را به بهشت درمى آورد.

122 _ گوناگونپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به على عليه السلام _فرمود : تو براى من همچون هارون براى موسى هستى جز آن كه پس از من پيامبرى نيست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ آن گاه كه از موضوع فرمانروايى يا خلافت نزد آن حضرت سخن به ميان آمد _فرمود : اگر آن را به على بسپاريد خواهيد ديد كه رهنمايى رهيافته است و شما را در راه راست مى برد.

.


1- .ابن ابى الحديد مى نويسد : در اخبار صحيحى آمده است كه پيامبر فرمود: على با حق است ... .

ص: 90

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أرادَ أن يَنظُرَ إلى آدمَ فيعلمِهِ ، وإلى نوحٍ في فَهمِهِ ، وإلى إبراهيمَ في حِلمِهِ ، وإلى يحيى بنِ زكريّا في زُهدِهِ ، وإلى موسى بنِ عِمرانَ في بَطْشِهِ ، فَليَنْظُرْ إلى عليِّ بنِ أبِي طالبٍ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :عليٌّ سيّدُ المؤمنينَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :عليٌّ عَمودُ الدِّينِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن آذى عليّا فَقدْ آذاني . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :عليٌّ يَعْسوبُ المؤمنينَ ، والمالُ يَعْسوبُ المنافقينَ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :حقُّ عليٍّ على هذهِ الاُمّةِ كحقِّ الوالدِ علَى الولَدِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :صاحِبُ سِرّي عليُّ بنُ أبي طالبٍ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ عليّا وشيعتَهُ هُمُ الفائزونَ يومَ القيامةِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :ذِكرُ عليٍّ عبادةٌ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :كَفِّي وكَفُّ عليٍّ في العَدلِ سَواءٌ . (10)

2 _ فضائل الإمام عليّ عن لسانه123 _ عِلمُ الإمامِ عَلِيٍّ عليه السلامالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في خُطبتِه لمّا بُويِعَ بالخلافةِ _: يامعشرَ النّاسِ، سَلُوني قبلَ أن تَفْقِدوني ، سَلُوني فإنّ عندي عِلمَ الأوَّلينَ والآخِرِينَ. أمَا واللّهِ لو ثُنِيَ لي الوِسادُ لَحَكَمْتُ بينَ أهلِ التّوارةِ بتَوراتِهم ... _ ثُمّ قالَ : _ سَلُوني قبلَ أن تَفْقِدوني ، فوالّذي فَلَقَ الحَبّةَ وبَرأَ النَّسَمَةَ لو سَألتُموني عن آيةٍ آيةٍ لأخبَرتُكُم بوقتِ نُزولِها وفي مَن نَزلَتْ . (11)

عنه عليه السلام :اندَمَجْتُ على مَكْنونِ عِلمٍ لو بُحْتُ بهِ لاضْطَرَبْتُمُ اضْطِرابَ الأرشِيَةِ فِي الطَّوِيِّ البعيدةِ . (12)

124 _ مَظلومِيَّةُ الإمامِ عَلِيٍّ عليه السلامالإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما زِلْتُ مُذ قُبِضَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مظلوما . (13)

عنه عليه السلام :ما لَقِيَ أحدٌ مِن النّاسِ ما لَقِيتُ . (14)

عنه عليه السلام :كنتُ أرى أنّ الواليَ يَظلِمُ الرَّعيّةَ ، فإذا الرّعِيّةُ تَظلِمُ الواليَ ! (15)

عنه عليه السلام_ وقد قيلَ له : إنّكَ على هذا الأمرِ [الخلافة ]لَحريصٌ _: بَلْ أنتُم واللّهِ لَأحْرَصُ وأبْعَدُ ، وأنا أخَصُّ وأقْرَبُ، وإنّما طَلَبتُ حقّا لي وأنتمُ تَحُولونَ بَيني وبَينَهُ ، وتَضرِبونَ وَجْهي دُونَه ... اللّهمَّ إنّي أسْتَعديكَ على قُريشٍ ومَن أعانَهُم ، فإنّهم قَطَعوا رَحِمي ، وصَغَّروا عظيمَ مَنزِلتي ، وأجْمَعوا على مُنازَعَتي أمْرا هُو لِي (16) . 17

.


1- .تاريخ دمشق : 42 / 313 / 8862 .
2- .الكافي : 1 / 294 / 1 .
3- .الكافي : 1 / 294 / 1 .
4- .بحار الأنوار : 5 / 69 / 1 .
5- .تاريخ دمشق : 42 / 304 / 8838 .
6- .بحار الأنوار : 36 / 5 / 1 .
7- .تاريخ دمشق : 42 / 317 / 8872
8- .تاريخ دمشق : 42 / 333 / 8900
9- .تاريخ دمشق : 42 / 356 / 8949
10- .تاريخ دمشق : 42 / 369 / 8963
11- .الإرشاد : 1 / 35 .
12- .نهج البلاغة : الخطبة 5 .
13- .خصائص الأئمّة عليهم السلام : 99 .
14- .شرح نهج البلاغة : 4 / 103 .
15- .كنز العمّال : 36541 .
16- .نهج البلاغة : الخطبة 172 .

ص: 91

2 _ فضايل امام على عليه السلام از زبان او

123 _ دانش امام على عليه السلام
124 _ مظلوميت امام على عليه السلام

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه مى خواهد دانش آدم را ببيند و بينش نوح و بردبارى ابراهيم و زهد يحيى بن زكريا و قدرت موسى بن عمران را، به على بن ابى طالب بنگرد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على، سرور مؤمنان است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على، ستون دين است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه على را بيازارد مرا آزرده است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على مهتر مؤمنان است و مال و ثروت، مهتر منافقان.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حقّ على بر اين امّت همچون حقّ پدر است بر فرزندش .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على بن ابى طالب، رازدار من است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على و شيعيان او همان رستگارانِ در روز رستخيزند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ياد و ذكر على، عبادت است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دست من و دست على در [ اجراى ]عدالت يكسان است.

2 _ فضايل امام على عليه السلام از زبان او123 _ دانش امام على عليه السلامامام على عليه السلام_ در خطبه اى، پس از آن كه مردم با او به عنوان خليفه بيعت كردند _فرمود : اى مردم! پيش از آن كه مرا از دست دهيد از من بپرسيد . از من سؤال كنيد ؛ زيرا دانش اولين و آخرين نزد من است. سوگند به خدا كه اگر بر مسند داورى تكيه زنم ميان پيروان تورات بر اساس تورات آنان داورى مى كنم و ... [آن گاه فرمود :] از من بپرسيد پيش از آن كه مرا از دست دهيد. سوگند به آن كه دانه را شكافت و انسان را آفريد اگر از آيه آيه قرآن از من بپرسيد به شما خواهم گفت كه چه وقت و درباره چه كسى نازل شده است.

امام على عليه السلام :دانشى در سينه نهان دارم كه اگر آن را آشكار سازم همچون ريسمانهاى دلوِ آويخته در چاهى عميق به لرزه درمى آييد.

124 _ مظلوميت امام على عليه السلامامام على عليه السلام :از همان زمان كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رحلت كرد همواره مظلوم بوده ام.

امام على عليه السلام :ظلمى كه به من رسيده به احدى از مردم نرسيده است.

امام على عليه السلام :من فكر مى كردم كه والى بر مردم ستم مى كند اما اكنون مى بينم كه مردم بر والى ستم روا مى دارند.

امام على عليه السلام_ وقتى به وى گفته شد: تو به اين امر (خلافت) حريصى _فرمود : به خدا قسم كه شما حريص تريد و دورتر (نالايق تر)، و من سزاوارترم و نزديكتر (لايق تر و شايسته تر يا در خويشاوندى با پيامبر نزديكتر). من، در حقيقت، حقّ خود را طلبيده ام و شما مانع رسيدن من به آن مى شويد ... خدايا! من در برابر قريش و ياوران قريش از تو يارى مى طلبم؛ زيرا آنان پيوند خويشاوندى مرا بريدند، منزلت والاى مرا خرد شمردند و براى ستيز با من بر سر امرى (خلافت) كه از آنِ من است، همداستان شدند. 1

.

ص: 92

125 _ ما يبدأ بلفظ «إنِّي»الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّيلا أحُثُّكُم على طاعةٍ إلّا وأسْبِقُكُم إلَيها ، ولا أنْهاكُم عن معصيةٍ إلّا وأتَناهى قَبلَكُم عنها . (1)

عنه عليه السلام :إنّي فيكُم أيُّها النّاسُ كهارونَ في آلِ فِرعونَ ، وكبابِ حِطّةٍ في بني إسرائيلَ ، وكسفينةِ نوحٍ عليه السلام في قومِ نوحٍ ، وإنّي النّبأُ الأعظمُ، والصِّدّيقُ الأكبرُ ، وعن قليلٍ ستَعْلَمونَ ما تُوعَدونَ . (2)

عنه عليه السلام :إنّي لَم أفِرَّ مِنَ الزَّحفِ قَطُّ ، ولَم يُبارِزْني أحدٌ إلّا سَقَيتُ الأرضَ مِن دَمِهِ . (3)

126 _ ما يبدأ بلفظ «أنا»الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أنا الّذي أهَنْتُ الدُّنيا . (4)

عنه عليه السلام :أنا صِنْوُ رسولِ اللّهِ ، والسّابقُ إلَى الإسلامِ ، وكاسِرُ الأصنامِ ، ومُجاهِدُ الكُفّارِ ، وقامِعُ الأضدادِ . (5)

عنه عليه السلام :أنا عَلَمُ الهُدى ، وكَهْفُ التُّقى ، ومَحَلُّ السَّخاءِ ، وبَحرُ النَّدى ، وطَودُ النُّهى . (6)

عنه عليه السلام :أنا قَسيمُ اللّهِ بينَ الجَنّةِ والنّارِ ، لا يَدخُلُهاداخِلٌ إلّا على حَدِّ قَسْمي ، وأنا الفاروقُ الأكبرُ ، وأنا الإمامُ لِمَن بَعدِي ، والمُؤَدِّي عَمَّن كانَ قَبلي . (7)

عنه عليه السلام :أنَا يَعسوبُ المُؤمِنينَ ، وَالمالُ يَعسوبُ الُفجّارِ . 8

عنه عليه السلام :أنا الهادي ، وأنا المُهتَدي ، وأناأبو اليَتامى والمَساكينِ ، وزوجُ الأراملِ ، وأنا مَلْجَأُ كلِّ ضعيفٍ ، ومأمَنُ كلِّ خائفٍ ، وأنا قائدُ المؤمنينَ إلَى الجنّةِ ، وأنا حَبلُ اللّهِ المتينُ، وأنا عُروَةُ اللّهِ الوُثْقى ، وكلمةُ التَّقوى ، وأنا عَينُ اللّهِ ، ولسانُهُ الصّادقُ ، ويَدُهُ . (8)

.


1- .غرر الحكم : 3781 .
2- .تنبيه الخواطر : 2 / 41 .
3- .الخصال : 580 / 1 .
4- .تاريخ دمشق : 42 / 489 .
5- .غرر الحكم : 3761 .
6- .نهج السعادة : 3 / 79 .
7- .الكافي : 1 / 198 / 3 .
8- .التوحيد : 164 / 2 .

ص: 93

125 _ فضايلى كه بالفظ «همانا من» آغاز مى شود
126 _ فضايلى كه با لفاظ «من» آغاز مى شود

125 _ فضايلى كه بالفظ «همانا من»آغاز مى شودامام على عليه السلام :همانا من، شما را به طاعتى وا نمى دارم مگر آن كه خود جلوتر از شما آن را انجام مى دهم و از گناهى باز نمى دارم جز آن كه خودم پيش از شما از آن باز مى ايستم.

امام على عليه السلام :اى مردم! همانا من در ميان شما مانند هارونم در ميان فرعونيان و همچون باب حطّه ام در ميان بنى اسرائيل و چونان كشتى نوح عليه السلام در ميان قوم نوح، منم آن «نبأ» اعظم و آن صدّيق اكبر. و بزودى آنچه را وعده داده شده ايد خواهيد دانست.

امام على عليه السلام :همانا من هرگز از ميدان جنگ و جهاد نگريخته ام و هيچ كس به پيكار من نيامد مگر آن كه زمين را از خونش سيراب كردم.

126 _ فضايلى كه با لفاظ «من» آغاز مى شودامام على عليه السلام :منم كه دنيا را خوار و بيمقدار شمردم.

امام على عليه السلام :من يار و برادر مهربان پيامبر خدايم و پيشگام در اسلام و شكننده بتها و ستيزنده با كافران و براندازنده دشمنان دين.

امام على عليه السلام :من پرچم هدايتم، و پناهگاه پرهيزگارى، و جايگاه سخاوت، و درياى جود و جوانمردى، و كوه خِرد.

امام على عليه السلام :من از جانب خدا قسمت كننده بهشت و دوزخم . هيچ كس وارد آن نمى شود مگر به تقسيم من. منم فاروق اكبر (بزرگترين جداساز حق و باطل)، منم امام مردم پس از خودم، و اداكننده از جانب كسى كه پيش از من بود (يعنى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ).

امام على عليه السلام :من پيشواى مؤمنانم و مال و دارايى ، زمامدار فاجران .

امام على عليه السلام :من رهنمايم، من رهيافته ام. پدر يتيمان و مستمندانم ، سرپرست بيوه زنانم، پشت و پناه هر ناتوانى هستم و مأمن هر وحشتزده اى؛ من رهنماى مؤمنان به سوى بهشتم، ريسمان استوار خدايم، حلقه و دستاويز محكم خدايم و كلمه تقوا؛ من چشم خدايم و زبان راستگوى او و دست او.

.

ص: 94

اُمّ الأئمّة فاطمة

عنه عليه السلام :أنا أوَّلُ مَن يَجْثو لِلخُصومَةِ بينَ يدَيِ اللّهِ عزّ وجلّ يومَ القيامةِ . (1)

عنه عليه السلام :أنا أوَّلُ مَن أسلَمَ . (2)

عنه عليه السلام :أنا أوَّلُ مَن صَلّى مَع النّبيِّ صلى الله عليه و آله . (3)

127 _ النّوادرُعنه عليه السلام :قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لَوْلاكَ يا علِيّ، ما عُرِفَ المؤمنونَ مِنْ بَعْدي . (4)

عنه عليه السلام :واللّهِ ، لَأنْ أبِيتَ على حَسَكِ السَّعْدانِ مُسَهَّدا أو اُجَرّ في الأغْلالِ مُصَفَّدا أحَبُّ إليَّ مِن أنْ ألقَى اللّهَ ورسولَه يومَ القيامةِ ظالما ... . واللّهِ ، لو اُعْطيتُ الأقالِيمَ السَّبعةَ بما تَحتَ أفلاكِها على أن أعصِيَ اللّهَ في نَمْلةٍ أسْلُبُها جُلْبَ شَعيرةٍ ما فَعَلْتُه . (5)

عنه عليه السلام :إنّما مَثَلي بينَكُم كالسِّراجِ في الظُّلمَةِ ، يَستَضيءُ بها مَن وَلَجَها . (6)

عنه عليه السلام_ أنَّه كانَ يقولُ _: ما للّهِ عزّ وجلّ آيةٌ هِي أكبرُ مِنّي . (7)

عنه عليه السلام :ما شَكَكْتُ في الحقِّ مُذ اُرِيتُهُ . (8)

18 اُمّ الأئمّة فاطمة128 _ أسماءُ فاطِمَةَ عليهاالسلامرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّما سُمِّيَت ابنَتي فاطِمَةُ لأنَّ اللّهَ عزّوجلّ فَطَمَها وفَطَمَ مَن أحَبَّها مِنَ النَّارِ . (9)

الإمامِ الصادِق عليه السلام :لِفاطِمَةَ سَلامُ اللّهِ عَلَيها تِسعَةُ أسماء عِندَ اللّهِ عزّ وجلّ : فَاطِمَةُ وَالصِّديقَةُ والمُبارِكَةُ والطّاهِرَةُ و الزَّكيَّةُ والرَّضيَّةُ والمَرضيَّةُ والُمحَدَّثَةُ والزَّهراءُ . (10)

معاني الأخبار عن عَمَّارَة :سَألتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَن فاطِمَةَ لِمَ سُمِّيَت زَهراء ؟ فَقال : لأنَّها كانَت اذا قامَت في مِحرابِها زَهَر نورُها لأهلِ السَّماءِ كَما يَزهَر نورُ الكواكبِ لأهلِ الأرضِ . (11)

129 _ فاطِمَةُ عليهاالسلام بَضعَةٌ مِنَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آلهرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :فاطمةُ بَضْعَةٌ مِنّي ، مَن سَرَّها فقد سَرَّني ومَن ساءها فقد ساءني ، فاطمةُ أعزُّ النّاسِ علَيَّ . (12)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ فاطمةَ بَضْعةٌ مِنّي ، وهي نورُ عَيْني ، وثَمَرةُ فُؤادي ، يَسوؤني ما ساءها ، ويَسُرُّني ما سَرَّها ، وإنّها أوّلُ مَن يَلْحَقُني مِن أهلِ بيتي . (13)

.


1- .تاريخ دمشق : 42 / 475
2- .تاريخ دمشق : 42 / 31
3- .تاريخ دمشق : 42 / 31 .
4- .كنز العمّال : 36477 .
5- .نهج البلاغة : الخطبة 224 .
6- .غرر الحكم : 3883 .
7- .الكافي : 1 / 207 / 3 .
8- .غرر الحكم : 9482 .
9- .الأمالي للطوسي : 300 .
10- .الأمالي للصدوق : 474 / 18 .
11- .معاني الأخبار : 64 / 15 .
12- .بحار الأنوار : 43 / 23 / 17 .
13- .الأمالي للصدوق : 575 / 787 .

ص: 95

« م »

مادر امامان ، فاطمه عليهاالسلام (اُمّ الأئمّة فاطمة)

127 _ گوناگون

18 . مادر امامان ، فاطمه عليهاالسلام

128 _ نام هاى حضرت فاطمه عليهاالسلام

129 _ فاطمه عليهاالسلام ، پاره تن پيامبر صلى الله عليه و آله

امام على عليه السلام :من نخستين كسى هستم كه در روز قيامت براى دادخواهى [ از دشمنان ]در برابر خداوند عز و جل بر زانو مى نشيند.

امام على عليه السلام :من نخستين كسى هستم كه اسلام آوردم.

امام على عليه السلام :من نخستين كسى هستم كه با پيامبر صلى الله عليه و آله نماز گزارد.

127 _ گوناگونامام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : اى على ! اگر تو نبودى بعد از من مؤمنان شناخته نمى شدند .

امام على عليه السلام :به خدا سوگند اگر شب را بر روى اشتر خار تا صبح بيدار مانم و مرا در كُند و زنجيرها كت بسته بكشند خوش تر دارم از اين كه در روز رستاخيز، خدا و پيامبرش را با عنوان ستمكار ديدار كنم... . به خدا سوگند اگر هفت اقليم را با آنچه زير آسمانهاى آنهاست به من دهند تا با گرفتن پوست جوى از دهان مورچه اى خدا را نافرمانى كنم چنين نخواهم كرد.

امام على عليه السلام :همانا حكايت من در ميان شما همچون چراغ در تاريكى است كه هر كس به حريم آن درآيد از نور آن روشنايى مى گيرد.

امام على عليه السلام_ همواره _مى فرمود : خداوند عز و جل را آيتى بزرگتر از من نيست.

امام على عليه السلام :از آن زمان كه حق به من نموده شد، در آن ترديد نكرده ام.

18 مادر امامان ، فاطمه128 _ نام هاى حضرت فاطمه عليهاالسلامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دخترم به اين دليل فاطمه ناميده شده است كه خداوند عز و جل او و دوستدارانش را از آتش [دوزخ ]به دور داشته است .

امام صادق عليه السلام :فاطمه عليهاالسلام ، در نزد خداوند عز و جل نُه اسم دارد : فاطمه ، صدّيقه ، مباركه ، طاهره ، زكيّه ، رضيّه ، مرضيّه ، مُحدَّثه ، و زهراء .

معانى الأخبار_ به نقل از عماره _: ازحضرت صادق عليه السلام پرسيدم : چرا فاطمه را زهراء (درخشان) ناميده اند ؟ حضرت فرمود : چون وقتى در محرابش به نماز مى ايستاد ، نور او براى اهل آسمان چنان مى درخشيد كه نور ستارگان براى اهل زمين مى درخشد .

129 _ فاطمه عليهاالسلام، پاره تن پيامبر صلى الله عليه و آلهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فاطمه پاره تن من است، هر كه او را شاد سازد مرا شاد ساخته و هر كه او را ناراحت كند مرا ناراحت كرده است. فاطمه عزيزترين فرد براى من است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا فاطمه پاره تن من است. او نور ديده و ميوه دل من است. آنچه او را ناراحت كند، مرا نيز ناراحت مى كند و آنچه او را شاد سازد، مرا شاد مى سازد. او نخستين فرد از خاندان من است كه به من مى پيوندند.

.

ص: 96

130 _ فاطِمَةُ عليهاالسلام سَيِّدَةُ نِساءِ العالَمينَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ابنَتي فاطمةُ سيّدةُ نِساءِ العالَمينَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :فاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِساءِ أهلِ الجَنَّةِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :أمّا ابنَتي فاطمةُ فإنّها سيّدةُ نِساءِ العالَمينَ مِن الأوّلِينَ والآخِرِينَ . (3)

131 _ غَضَبُ اللّهِ لِغَضَبِ فاطِمَةَ عليهاالسلامرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لِفاطمةَ عليهاالسلام _: إنّ اللّهَ يَغضَبُ لِغَضَبِكِ ، ويَرضى لِرِضاكِ . (4)

132 _ في مُصيبَةِ فاطِمَةَ عليهاالسلامالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ عِندَ دَفنِ فاطِمَةَ عليهاالسلام _: السَّلامُ عَلَيكَ يا رسولَ اللّهِ عَنّي وَعَن اِبنَتِكَ النّازِلَةِ في جِوارِكَ وَالسَّريعَةِ اللَّحاقِ بِكَ. قَلَّ يا رسولُ اللّهِ عَن صَفيَّتِكَ صَبري، وَرَقَّ عَنها تَجَلُّدي؛ إلاّ أنَّ لي في التَّأسّي بِعَظيمِ فُرقَتِكَ وَفادِحِ مُصيبَتِكَ مَوضِعَ تَعَزٍّ ؛ فَلَقَد وَسَّدتُكَ في مَلحودَةِ قَبرِكَ، وَفاضَت بَينَ نَحري وَصَدري نَفسُكَ. فَإنّا للّهِ وَإنّا إلَيهِ راجِعونَ . فَلَقَد استُرجِعَتِ الوَديعَةُ، وَأُخِذَتِ الرَّهينَةُ.أمّا حُزني فَسَرمَدٌ، وَأمّا لَيلي فَمُسَهَّدٌ إلى أن يَختارَ اللّهُ لي دارَكَ الَّتي أنتَ بِها مُقيمٌ. وَسَتُنَبِّئُكَ ابنَتُكَ بِتَضافُرِ أُمَّتِكَ عَلى هَضمِها فَأحفِها السؤالَ وَاستَخبِرها الحالَ. هذا وَلَم يَطُلِ العَهدُ وَلَم يَخلُ مِنكَ الذِّكرُ. وَالسَّلامُ عَلَيكُما سَلامَ مُوَدِّعٍ لاقالٍ وَلاسَئِمٍ.فَإن أنصَرِف فَلا عَن مَلالَةٍ، وَإن أُقِم فَلا عَن سوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللّهُ الصّابِرينَ . (5)

.


1- .بحار الأنوار : 43 / 22 / 13 .
2- .مسند ابن حنبل : 3 / 80 .
3- .الأمالي للصدوق : 175 / 178 .
4- .كنز العمّال : 37725 .
5- .نهج البلاغة: الخطبة 202 .

ص: 97

130 _ فاطمه عليهاالسلام ، سرور زنان عالم است

131 _ خشم خدا با خشم فاطمه عليهاالسلام

132 _ در مصيبت حضرت فاطمه عليهاالسلام

130 _ فاطمه عليهاالسلام، سرور زنان عالم استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دخترم فاطمه، سرور زنان عالم است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فاطمه ، سرور زنان اهل بهشت است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اما دخترم فاطمه، او سرور زنان عالم، از پيشينيان و پسينيان است.

131 _ خشم خدا با خشم فاطمه عليهاالسلامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به فاطمه عليهاالسلام _فرمود : خداوند با خشم تو به خشم مى آيد و با خشنودى تو خشنود مى شود.

132 _ در مصيبت حضرت فاطمه عليهاالسلامامام على عليه السلام_ هنگام خاكسپارى فاطمه عليهاالسلام_فرمود : سلام بر تو _ اى رسول خدا _ از من و دخترت ، كه در كنارت آرميده و زودتر[از ديگران] به تو رسيده . اى رسول خدا ! از جدايى دردانه دخترت صبرم لبريز گشته و تاب توان از كفم رفته است . اما ، يادآورى فراق جانگداز تو و مصيبت بزرگ از دست رفتن تو در اين هنگام ، مايه تسلّاى من است ؛ زيرا هرگز از ياد نمى برم آن لحظاتى را كه سرت به سينه من بود و در آغوش من جان دادى و من با دست خود سر تو را بر سنگ آرامگاهت نهادم . همه ما از آن خداييم و همگى به سوى او باز مى گرديم . اينك امانتى [كه به من سپرده بودى ]بازگردانيده شد و گروگان دريافت شد . امّا از اين پس ، اندوه من [از غم فراق شما ]هميشگى خواهد بود و شبهايم به بيدارى خواهد گذشت ، تا آن گاه كه خداوند سرايى را كه تو در آنى ، برايم برگزيند . بزودى دخترت تو را از ستمها و حق كشيهايى كه امّتت ، همداستان ، در حقّ او روا داشتند ، آگاه خواهد ساخت . همه وقايع را از او بپرس و اخبار اوضاع و احوال را از وى جويا شو . اين ستمها در حالى شد كه هنوز از رفتن تو مدتى نگذشته ، و يادت از ميان نرفته بود . بدرودتان باد ، بدرودى وداع گونه ، نه از سر نفرت و بيزارى. پس اگر از نزد شما بروم ، به سبب ملال و بى علاقگى نيست و چنانچه بمانم نه از آن روست كه به آنچه خداوند به شكيبايان وعده داده است ، بدگمانم .

.

ص: 98

الإمام الحسن بن عليّ (ع)

19 الإمام الحسن بن عليّ133 _ النَّصُّ عَلى إمامَتِهِالإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ أميرَ المؤمنينَ صلواتُ اللّهِ علَيه لمّا حَضرَهُ الّذي حَضرَهُ قالَ لابنهِ الحسنِ : اُدْنُ منّي حتّى اُسِرَّ إليكَ ما أسرَّ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إليَّ ، وأئتَمِنَكَ على ما ائتَمنَني علَيهِ ، فَفعَلَ . (1)

راجع : بحار الأنوار : ج 42 ص 263 باب فضائلهما ومناقبهما والنصوص عليهما . و ج 42 ص 322 النص عليه .

134 _ حَسَنٌ مِنِّي وأنا مِنهُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :حسنٌ مِنّي وأنا مِنهُ ، أحَبَّ اللّهُ مَنْ أحبَّهُ ، الحسنُ والحسينُ سِبْطانِ مِن الأسْباطِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي اُحِبُّهُ فأحِبَّهُ ، وأحِبَّ مَن يُحِبُّهُ . (3)

135 _ فَضائِلُهُ عليه السلامالإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إنَّ الحَسَنَ بنَ عَليِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام كانَ أعبَدَالناسِ فيزَمانِهِ وَأزهَدَهُم وَأفضَلَهم، وَكانَ إذا حَجَّ حجَّ ماشيا وَرُبَّما مَشى حافيا ، وَكانَ إذا ذُكِرَ المَوتُ بَكى ، وَإذا ذُكِرَ القَبرُ بَكى ، وَإذا ذُكِرَ البَعثُ وَالنُشورُ بَكى ، وَإذا ذُكِرَ المَمَرُّ عَلى الصِّراطِ بَكى ، وَإذا ذُكِرَ العَرضُ عَلى اللّهِ تَعالى ذِكرُه شَهِقَ شَهقَةً يُغشى عَلَيهِ مِنها ، وَكانَ إذا قامَ في صَلاتِهِ تَرتَعِدُ فَرائِصُهُ بَينَ يَدي رَبِّهِ عزّ وجلّ ، وَكانَ إذا ذُكِرَ الجَنَّةُ وَالنارُ اضطَرَبَ اضطِرابَ السَّليمِ وَسأل اللّهَ تعالى الجَنَّةَ وَتَعوذُ بِهِ مِنَ النَّارِ . (4)

المناقب لابن شهر آشوب :إنَّهُ مَرَّ الحسنُ بنُ عَليٍّ عليه السلام عَلى فُقَراءٍ وَقَد وَضَعوا كَسيراتٍ عَلَى الأرضِ وَهُم قُعودٌ يَلتَقِطونَها وَيَأكُلونَها فَقالوا لَهُ : هَلُمَّ يابنَ بِنتِ رَسولِ اللّهِ إلى الغَداءِ ، قالَ : فَنَزَلَ وَقالَ : إنَّ اللّهَ لا يُحِبُ المُستَكبِرينَ وَجَعَلَ يَأكُلُ مَعَهُم حَتّى اكتَفوا وَالزادُ على حالِهِ بِبَرَكَتِهِ ثُمَّ دَعاهُم إلى ضِيافَتِهِ وَأطعَمَهُم وَكَساهُم . (5)

مختصر تاريخ دمشق عن رَجلٍ مِن أهلِ الشامِ :قَدِمتُ المَدينَةَ فَرَأَيتُ رَج_ُلاً بَهَرَني جَمالُهُ ، فَقُلتُ : مَن هذا ؟ قالوا : الحَسنُ بنُ عَليٍّ ، قالَ : فَحَسَدتُ عَليّا أن يَكونَ لَهُ ابنٌ مِثلُهُ ، قالَ : فَأتَيتُهُ فَقُلتُ : أنتَ ابنُ أبي طالِبٍ ؟ قالَ : إنّي [ أبي] ابنُهُ فَقُلتُ : بِكَ وَبِأبيكَ وَبِكَ وَبِأبيكَ، قالَ: وَأَزِمَ لا يَرِدُ إلَيَّ شَيئا، ثُمَّ قالَ: أراكَ غَريبا فَلَو استَحمَلتَنا حَمَلناكَ ، وَإن استَرفَدتَنا رَفَدناكَ ، وَإن استَعَنتَ بِنا أعَنّاكَ ، قالَ : فَانصَرَفتُ عنه وَما في الأرضِ أحَدٌ أحَبُّ إلَيَّ مِنهُ . (6)

.


1- .الكافي : 1 / 298 / 2 .
2- .بحار الأنوار : 43 / 306 / 66 .
3- .كنز العمّال : 37640 .
4- .الأمالي للصدوق : 244 / 262.
5- .المناقب لابن شهرآشوب : 4/23 .
6- .مختصر تاريخ دمشق : 7 / 26.

ص: 99

امام حسن مجتبى عليه السلام (الإمام الحسن بن عليّ)

19 . امام حسن مجتبى عليه السلام

133 _ تصريح به امامت آن بزرگوار

134 _ حسن از من است و من از اويم

135 _ فضايل امام حسن عليه السلام

19 امام حسن مجتبى133 _ تصريح به امامت آن بزرگوارامام باقر عليه السلام :چون وفات اميرالمؤمنين صلوات اللّه عليه فرا رسيد، به فرزندش حسن فرمود: نزديك من آى تا رازى را كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من گفت به تو بگويم و آنچه را به من امانت سپرد به تو بسپارم. سپس، اين كار را كرد.

134 _ حسن از من است و من از اويمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حسن از من است و من از اويم. هر كه او را دوست بدارد خداوند دوستش دارد. حسن و حسين دو سبط از اسباط هستند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ نيز با اشاره به حسن عليه السلام _فرمود : خدايا! من او را دوست دارم، تو نيز دوستش بدار و دوستدارانش را هم دوست بدار.

135 _ فضائل امام حسن عليه السلامامام زين العابدين عليه السلام :حسن بن على بن ابى طالب عليهماالسلام عابدترين و زاهدترين و بافضيلت ترين مردم روزگار خود بود . هرگاه حج مى رفت پياده و گاه با پاى برهنه مى رفت ؛ هرگاه سخن از مرگ به ميان مى آمد مى گريست ؛ هرگاه سخن از قبر به ميان مى آمد مى گريست ؛ هرگاه سخن از قيامت و رستاخيز به ميان مى آمد مى گريست ؛ هرگاه از گذشتن بر صراط ياد مى شد مى گريست ؛ هرگاه از حاضر شدن در دادگاه عدل الهى سخن به ميان مى آمد ، چنان صيحه اى مى زد كه بر اثر آن از هوش مى رفت ؛ هرگاه به نماز مى ايستاد بدنش در پيشگاه پروردگارش عز و جل ، مى لرزيد ؛ هرگاه از بهشت و دوزخ سخن به ميان مى آمد ، مانند مارگزيده به خود مى پيچيد و بهشت را از خداوند مسئلت مى كرد و از آتش دوزخ به او پناه مى برد.

المناقب ، ابن شهر آشوب :روزى حسن بن على عليهماالسلام بر تعدادى فقير عبور كرد كه روى زمين نشسته بودند و از تكّه نانهايى كه جلو آنها بود برمى داشتند و مى خوردند . آنان حضرت را تعارف كردند و گفتند : اى پسر دخت رسول خدا ! بفرماييد با ما غذا بخوريد . راوى مى گويد : حضرت پياده شد و فرمود : خداوند مستكبران را دوست ندارد . آن گاه با ايشان مشغول خوردن شد تا اين كه همگى سير شدند و به بركت وجود حضرت چيزى از آن نانها كم نشد . حضرت ، سپس آن فقرا را به ميهمانى خود دعوت كرد و به آنها غذا و لباس داد .

مختصر تاريخ دمشق_ به نقل از مردى از اهل شام _: وارد مدينه شدم ، مردى را ديدم كه زيبايى او مرا خيره كرد . پرسيدم : اين مرد كيست ؟ گفتند : حسن بن على . من بر على به داشتن چنين فرزندى حسادت كردم . پس نزد او رفتم و گفتم : تو پسر ابو طالب هستى ؟ فرمود : من نوه او هستم . گفتم : نفرين بر تو و پدرت ؛ نفرين بر تو و پدرت . اما او سكوت كرد و چيزى در جوابم نگفت . سپس فرمود : فكر مى كنم غريب هستى . اگر مركبى از ما بخواهى در اختيارت مى گذاريم ، اگر عطيه اى بخواهى به تو مى دهيم ، و اگر يارى بخواهى يارى ات مى كنيم. من از نزد آن حضرت رفتم در حالى كه محبوبترين فرد روى زمين نزد من بود .

.

ص: 100

الإمام الحسين بن عليّ(ع)

20 الإمام الحسين بن عليّ136 _ وِلادَةُ الحُسَينِ عليه السلامالإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :فَلَمّا وُلِدَ الحُسَينُ عليه السلام أوحى اللّه تَعالى إلى جَبرَئيلَ عليه السلام أنَّهُ قَد وُلِدَ لُِمحَمَّدٍ ابن فاهبِط إلَيهِ فَهَنِّئْهُ وَقُل لَهُ إنَّ عَليّا مِنكَ بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسى فَسمِّهِ بِاسمِ ابنِ هارونَ فَهَبَطَ جَبرَئيلُ عليه السلام فَهَنَّاهُ مِنَ اللّهِ تَعالى ثُمَّ قالَ : إنَّ اللّهَ عزّ وجلّ يَأمُرُكَ أن تُسَمّيهِ بِاسمِ ابنِ هارونَ ، فَقالَ وَما كانَ اسمُهُ ؟ قالَ : شُبَيرا ، قالَ : لِساني عَرَبيٌ ، قالَ : سَمِّهِ الحُسَينَ . (1)

137 _ النَّصُّ عَلى إمامَتِهِ وامامَةِ وُلْدِهِفاطمة عليهاالسلام :دَخَلَ إليَّ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عِندَ وِلادَتي الحُسَينَ عليه السلام فَناوَلتُهُ إيّاهُ في خِرقةٍ صَفراءَ ، فَرَمى بِها وَأخَذَ خِرقَةً بَيضاءَ وَلَفَّهُ فيها ثُمَّ قالَ : خُذيهِ يا فاطِمَةُ فَإنَّهُ امامُ ابنُ امامٍ أبو الأئِمَّةِ التِسعَةِ ، مِن صُلبِهِ ائِمَّةٌ أبرارٌ وَالتّاسِعُ قائِمُهُم . (2)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :إنّ الحسينَ بنَ عليٍّ عليهماالسلام ، بعدَ وفاةِ نَفْسي ومُفارَقَةِ رُوحي جِسْمي ، إمامٌ مِن بَعدي ، وعندَ اللّهِ جلّ اسمُهُ في الكتابِ ، وِراثة مِن النّبيِّ صلى الله عليه و آله أضافَها اللّهُ عزّ وجلّ لَه في وِراثةِ أبيهِ واُمّهِ ، فعَلِمَ اللّهُ أنّكم خِيَرةُ خَلقِهِ ، فاصْطَفى مِنكُم مُحمّدا صلى الله عليه و آله ، واختارَ محمّدٌ عليّا عليه السلام ، واختارَني عليٌّ عليه السلام بالإمامةِ ، واخْتَرْتُ أنا الحُسَينَ عليه السلام . (3)

راجع : بحار الأنوار : ج 44 ص 174 باب النص عليه بخصوصه . و بحار الأنوار : ج 43 ص 261 باب فضائلهما ومناقبهما والنصوص عليهما .

138 _ حُسَينٌ مِنِّي وأنا مِنهُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أمّا الحُسَينُ فَإنَّهُ مِنّي وَهُوَ ابني وَوَلَدي وَخَيرُ الخَلقِ بَعدَ أخيهِ وَهُوَ إمامُ المُسلِمينَ وَمَولى المُؤمِنينَ وَخَليفَةُ رَبِّ العالَمينَ وَغياثُ المُستَغيثينَ وَكَهفُ المُستَجيرينَ وَحُجَّةُ اللّهِ عَلى خَلقِهِ أجمَعينَ وَهُوَ سَيِّدُ شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ وَبابُ نَجاةِ الاُمَّةِ أمرُهُ أمري وَطاعَتُهُ طاعَتي مَن تَبِعَهُ فَإنَّهُ مِنّي وَمَن عَصاهُ فَلَيسَ مِنّي . (4)

بحار الأنوار عن البَراءِ بنِ عازِبٍ :رأيتُ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حاملَ الحسينِ عليه السلام وهُو يقولُ : اللّهُمَّ إنّي اُحِبُّهُ فأحِبَّهُ . (5)

المستدرك على الصحيحين عَن يَعلَى العامِريِّ :إنَّهُ خَرَجَ مَعَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إلى طَعامٍ دَعوا لَهُ ، قالَ : فاستَقَبلَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أمامَ القَومِ وَحُسَينٌ مَع الغُلمانِ يَلعَبُ فَأرادَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن يَأخُذَهُ فَطَفِقَ الصَّبيُ يَفِرُّ هاهُنا مَرَّةً وَهاهُنا مَرَّةً فَجَعَلَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُضاحِكُهُ حَتَّى أخَذَهُ ، قالَ : فَوَضَعَ إحدى يَديهِ تَحتَ قَفاهُ وَالاُخرى تَحتَ ذِقنِهِ فَوَضَعَ فاهُ عَلى فيهِ يُقَبِّلُهُ ، فَقالَ : حُسَينٌ مِنّى وَأنا مِن حُسَينٍ أحَبَّ اللّهُ مَن أحَبَّ حُسَينا ، حُسَينٌ سِبطٌ مِنَ الأسباطِ . (6)

.


1- .علل الشرائع : 137 / 5.
2- .كفاية الأثر : 194.
3- .الكافي : 1 / 301 / 2 .
4- .الأمالي للصدوق : 101.
5- .بحار الأنوار: 43/264/16.
6- .المستدرك على الصحيحين : 3 / 177.

ص: 101

امام حسين عليه السلام (الإمام الحسين بن عليّ)

20 . امام حسين عليه السلام

136 _ ولادت امام حسين عليه السلام

137 _ تصريح به امامت آن بزرگوار و

138 _ حسين از من است و من از اويم

20 امام حسين136 _ ولادت امام حسين عليه السلامامام زين العابدين عليه السلام :چون حسين عليه السلام زاده شد ، خداوند متعال به جبرئيل وحى فرمود كه : براى محمّد صلى الله عليه و آله پسرى متولّد شده است ، نزد او برو و شادباش بگو ، و به او بگو كه على براى تو به منزله هارون براى موسى است . پس ، طفل را به نام پسر هارون نامگذارى كن . جبرئيل عليه السلام فرود آمد و از جانب خداوند متعال به پيامبر تبريك گفت ، و آن گاه عرضه داشت : خداوند عز و جل به تو فرمان مى دهد كه او را به نام پسر هارون نامگذارى كنى . پيامبر پرسيد : نام پسرهارون چه بوده است ؟ جبرئيل گفت : شُبَير . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : زبان من عربى است . جبرئيل گفت : نامش را حُسَين بگذار .

137 _ تصريح به امامت آن بزرگوارو امامت فرزندان وىفاطمه عليهاالسلام :پس از آن كه حسين عليه السلام را به دنيا آوردم ، رسول خدا صلى الله عليه و آله نزد من آمد . طفل را در پارچه اى زرد رنگ، به دست آن حضرت دادم . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آن پارچه را دور انداخت و پارچه سفيدى گرفت و حسين را در آن پيچيد . آن گاه فرمود : بگيرش اى فاطمه ، كه او امام است و فرزند امام . او پدر نُه امام بزرگوارى است كه از صُلب او به دنيا مى آيند و نُهمين آنان قائم است .

امام حسن عليه السلام :بعد از وفات من و جدا شدن روح از بدنم، حسين بن على عليهماالسلام امام است. وراثت او از پيامبر صلى الله عليه و آله نزد خدا در كتابْ (1) ثبت است كه خداوند عز و جل اين وراثت را به وراثت از پدر و مادرش افزوده است؛ زيرا خدا دانست كه شما بهترين خلق او هستيد. از اين رو، از ميان شما محمّد صلى الله عليه و آله را برگزيد و محمّد، على عليه السلام را وعلى عليه السلام مرا به امامت انتخاب كرد ومن حسين عليه السلام را برگزيدم.

138 _ حسين از من است و من از اويمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امّا حسين ، او از من است . او پسر من و زاده من است و بهترين انسانها پس از برادرش مى باشد . او امامِ مسلمانان است و مولاىِ مؤمنان و خليفه پروردگار جهانيان و ياورِ ياريخواهان و پناهِ پناهجويان و حجّت خداوند بر همه خلق او . او سرور جوانان بهشت و دروازه نجات امّت است . فرمان او فرمان من است ، و اطاعت از او اطاعت از من ، هركه از او پيروى كند از من است و هركه نافرمانى او كند از من نيست .

بحار الأنوار_ به نقل از بَراء بن عازب _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را ديدم كه حسين را بر دوش خود سوار كرده و مى گويد: خدايا! من او را دوست دارم، تو نيز دوستش بدار.

المستدرك على الصحيحين_ به نقل از يَعلى عامرى _: براى رفتن به ضيافتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله را به آن دعوت كرده بودند ، با آن حضرت همراه شد[م] . رسول خدا صلى الله عليه و آله پيشاپيش مردم به راه افتاد و حسين با بچه ها مشغول بازى بود . رسول خدا صلى الله عليه و آله خواست او را بگيرد اما طفل ، اين طرف وآن طرف مى دويد . پيامبر صلى الله عليه و آله شروع به خنداندن و شوخى كردن با او كرد تا اين كه حسين را گرفت و يك دستش را پشت گردن و دست ديگرش را زير چانه او گذاشت و دهان بر دهانش گذاشت و او را بوسيد و فرمود : حسين از من است و من از حسينم.خداوند دوستدار حسين را دوست بدارد! حسين يكى از اسباط (نوادگان دخترى) است .

.


1- .لوح محفوظ يا قرآن و يا وصيت نامه .

ص: 102

سنن الترمذي :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حامِلَ الحُسَينِ ابنِ عَليٍّ عَلى عاتِقِهِ ، فَقالَ رَجُلٌ :نِعمَ المَركَبُ رَكِبتَ يا غُلامُ، فَقالَ النَبيُّ صلى الله عليه و آله : وَنِعمَ الراكبُ هُوَ . (1)

139 _ فَضائِلُهُ عليه السلامرسولُ اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أحَبَّ أن يَنظُرَ إلى أحَبِ أهلِ الأرضِ إلى أهلِ السَّماءِ فَليَنظُر إلَى الحُسَينِ . (2)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام :دَخَلتُ عَلى رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَعِندَهُ أبي ابنُ كَعبٍ ، فَقالَ لي رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَرحَبا بِكَ يا أبا عَبدِاللّهِ ، يا زَينَ السَمَواتِ وَالأرَضينَ ، قالَ لَهُ أبَيٌّ : وَكَيفَ يَكونُ يا رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله زَينُ السَّماواتِ وَالأرَضينَ أحَدٌ غَيرُكَ ؟! قالَ : يا أبَيُّ وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ نَبيّا إنَّ الحُسَينَ بنَ عَليٍّ في السَّماءِ أكبَرُ مِنهُ في الأرضِ ، وَإنَّهُ لَمَكتوبٌ عَن يَمينِ عَرشِ اللّهِ عزّ وجلّ : مِصباحُ هُدىً وَسَفينَةُ نَجاةٍ وَإمامٌ غَيرُ وَهنٍ وَعِزٌّ وَفَخرٌ وَعَلَمٌ وَذُخرٌ . (3)

عنه عليه السلام_ مِن كَلامِهِ يَومَ عاشوراءَ _: ألا وَإنَّ الدَّعيَّ ابنَ الدَّعيِّ قَد رَكَّزَ بَينَ اثنَتينِ بَينَ السُلَّهِ وَالذِلَّةِ وَهَيهاتَ مِنّا الذِلَّةُ يَأبى اللّهُ ذلك لَنا وَرَسولُهُ وَالمُؤمِنونَ وَحُجورٌ طابَت وَطَهُرَت وَأنوفُ حَميَّةٍ وَنُفوسُ أبيَّةٍ مِن أن تُؤثِرَ طاعَةَ اللِئامِ عَلى مَصارِعِ الكِرامِ . (4)

عنه عليه السلام_ مِن كَلامِهِ يَومَ عاشوراءَ _: لا وَاللّهِلا أُعطيكُم بِيَدي إعطاءَ الذَّليلِ وَلا أُفِرُّ فِرارَ العَبيدِ . (5)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :سَمِعتُ الحُسَينَ عليه السلام يَقولُ : لَو شَتَمَني رَجلٌ في هَذهِ الأُذُنِ _ وَأومى إلى اليُمنى _ وَاعتَذَر لي في الاُخرى لَقَبِلتُ ذلك مِنهُ ، وَذَلِكَ أنَّ أميرَالمُؤمِنينَ عَليَّ بنَ أبي طالبٍ عليه السلام حَدَّثَني أنَّهُ سَمِعَ جَدّي رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : لا يَرِدُ الحَوضَ مَن لَم يَقبَلِ العُذرَ مِن مُحقٍّ أو مُبطِلٍ . (6)

الأمالي للصدوق عن حُذَيفةَ بنِ الَيمانِ :رَأيتُ النَبيَّ صلى الله عليه و آله آخِذا بِيَدِ الحُسين بن عَليٍّ عليهماالسلاموَهُوَ يَقولُ : يا أيُّها النّاسُ هذا الحُسَينُ بنُ عَليٍّ فاعرِفوهُ ، فَوَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ إنَّهُ لَفيالجَنَّةِ وَمُحِبّيهِ في الجَنَّةِ وَمُحبّي مُحِبّيهِ في الجَنَّةِ . (7)

.


1- .سنن الترمذي : 5/661/3784.
2- .المناقب لابن شهر آشوب : 4/73.
3- .عيون أخبار الرضا : 1 / 59 / 29 .
4- .اللهوف : 97 .
5- .الإرشاد : 2 / 98 .
6- .إحقاق الحقّ : 11 / 431.
7- .الأمالي للصدوق : 478/4.

ص: 103

139 _ فضايل امام حسين عليه السلام

سنن الترمذى :رسول خدا صلى الله عليه و آله حسين بن على را سوار شانه خود كرده بود . مردى گفت : پسرجان ! چه نيكو مركبى سوار شده اى . وپيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : و او چه نيكو راكبى است .

139 _ فضايل امام حسين عليه السلامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس كه دوست دارد به محبوبترين فرد روى زمين در نزد اهل آسمان نگاه كند به حسين بنگرد .

امام حسين عليه السلام :بر رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد شدم . ابن ابى كعب در خدمت ايشان بود . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود : خوش آمدى اى ابا عبداللّه ، اى زيور آسمانها و زمينها ! اُبىّ به پيامبر عرض كرد : اى رسول خدا ! چگونه ممكن است كسى غير از شما زيور آسمانها و زمينها باشد ؟ ! پيامبر فرمود : اى ابىّ ! سوگند به آن كسى كه بحق مرا به پيامبرى برانگيخت ، مقام و منزلت حسين بن على در آسمان ، بالاتر از منزلت او در زمين است . در سمت راست عرش خداوند عز و جل نوشته شده است : [حسين ]چراغ هدايت و كشتى نجات و امامى سستى ناپذير ، با عزّت، افتخارآفرين، راهنما، و ذخيره[اى گرانبها ]است .

امام حسين عليه السلام_ در بخشى از سخنانش در روز عاشورا _فرمود : هان ! اين حرامزاده پسر حرامزاده مرا ميان دو چيز مخيّر كرده است : ميان شمشير و تن دادن به خوارى . و هيهات كه ما تن به ذلّت و خوارى دهيم . خدا و رسول او و مؤمنان و دامنهاى پاك و مطهّر[ى كه ما در آن پرورش يافته ايم] و دلهاى غيرتمند و جانهاى بزرگمنش ، اين را بر ما نمى پذيرند كه فرمانبرى از فرومايگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجيح دهيم .

امام حسين عليه السلام_ در بخش ديگرى از سخنانش در روز عاشورا _فرمود : به خدا سوگند ، نه دست ذلّت و خوارى به شما مى دهم و نه چونان بردگان مى گريزم .

امام زين العابدين عليه السلام :از حسين عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد : اگر مردى در اين گوشم _ اشاره به گوش راست خود كرد _ مرا دشنام دهد و در ديگرى از من پوزش بخواهد ، پوزش او را مى پذيرم ؛ چرا كه امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام برايم نقل كرد كه از جدّم رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيد كه مى فرمايد : بر حوض كوثر وارد نمى شود كسى كه عذر را _ موجّه باشد يا غير موجّه _ نپذيرد .

الأمالى للصدوق_ به نقل از حذيفة بن يمان _: پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدم كه دست حسين بن على عليهماالسلام را گرفته است و مى فرمايد : اى مردم ! اين حسين بن على است . او را بشناسيد . سوگند به آن كه جانم در دست (قدرت) اوست، او در بهشت است، و دوستدارانش در بهشتند و دوستداران دوستدارانش نيز در بهشتند .

.

ص: 104

الإمام عليّ بن الحسين(ع)

المناقب لابن شهر آشوب :وُجِدَ عَلى ظَهرِالحُسَينِ بنِ عَليٍّ يَومَ الطَّفِّ أثَرٌ ، فَسَألوا زَينَ العابِدينَ عَن ذلك فَقالَ : هذا مِمّا كانَ يَنقُلُ الجَرابَ عَلى ظَهرِهِ إلى مَنازِلَ الأرامِلِ وَاليَتامى وَالمَساكينَ . (1)

اللهوف عَن راوي الحَديثِ :ثُمَّ إنَّ الحُسَينَ عليه السلام دَعا الناسَ إلى البَرازِ ، فَلَم يَزل يَقتُل كُلَّ مَن بَرَزَ إلَيهِ ، حَتّى قَتَل مَقتَلةً عَظيمَةً، وَهُوَ في ذلك يَقولُ : القَتلُ أولى مِن رُكوبِ العارِ وَالعارُ أولى مِن دُخولِ النارِ قال بَعضُ الرواةِ : وَاللّهِ ما رَأيتُ مَكثوراقَطُّ قَد قُتِلَ وُلدُهُ وَأهلُ بَيتِهِ وَأصحابُهُ أربَطُ جَأشا مِنهُ ، وَإنَّ الرجالَ كانَت لَتَشُدُّ عَلَيهِ فَيَشُدُّ عَلَيها بِسَيفِهِ فَتَنكَشِفُ عنه انكِشافَ المَغزىِّ إذا شَدَّ فيها الذِئبُ ، وَلَقَد كانَ يَحمِلُ فيهم ، وَقَد تَكَمَّلوا ثَلاثينَ ألفا ، فَينهَزِمونَ بَينَ يَديهِ كَأنَّهُم الجَرادُ المُنتَشِرُ ، ثُمَّ يَرجِعُ إلى مَركَزِهِ وَهُوَيَقولُ : «لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَليِّ العَظيمِ» . (2)

(انظر) عنوان 278 «عاشوراء» .

21 الإمام عليّ بن الحسين140 _ النَّصُّ عَلى إمامَتِهِالإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ الحسينَ بنَ عليٍّ عليهماالسلام لمّا حَضَرهُ الّذي حَضَرهُ ، دَعا ابنَتَهُ الكبرى فاطمةَ بنتَ الحسينِ عليهماالسلام ، فدفَعَ إلَيها كِتابا مَلْفوفا ، ووَصِيَّةً ظاهِرةً. وكانَ عليُّ بنُ الحسينِ عليهماالسلاممَبْطونا مَعهُم لا يَرَونَ إلّا أنّه لِما بهِ ، فَدفَعَتْ فاطمهُ الكِتابَ إلى عليِّ بنِ الحسينِ عليهماالسلام ثُمّ صارَ واللّهِ ذلكَ الكتابُ إلَينا ... فيهِ واللّهِ ما يَحتاجُ إلَيهِ وُلْدُ آدمَ مُنذُ خلَقَ اللّهُ آدمَ إلى أن تَفْنَى الدُّنيا . (3)

راجع : بحار الأنوار : ج 46 ص 17 النصوص على الخصوص على امامته .

141 _ منزلةُ الإمامِ زينِ العابدينَ عليه السلامرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا كانَ يومُ القيامةِ يُنادي مُنادٍ : أينَ زينُ العابدينَ ؟ فكأنّي أنظُرُ إلى وَلَدي عليِّ بنِ الحسينِ بنِ عليِّ بن أبي طالبٍ يَخْطِرُ بينَ الصُّفوفِ . (4)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّهُ كانَ يَعولُ مائَةَ بَيتٍ مِن فُقَراءِ المَدينَةِ وَكانَ يُعجِبُهُ أن يَحضُرَ طَعامَهُ اليَتامى وَالأضِرّاءُ وَالزَّمني وَالمَساكينُ الَّذينَ لا حيلَةَ لَهُم وَكانَ يُناوِلُهُم بِيَدِهِ وَمَن كانَ مِنهُم لَهُ عِيالٌ حَمَلَهُ إلى عِيالِهِ مِن طَعامِهِ ، وَكانَ لا يَأكُلُ طَعاما حَتّى يَبدَأ فَيَتَصَدَّقُ بِهِ . (5)

.


1- .المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 66 .
2- .اللهوف : 170 .
3- .الكافي : 1 / 303 / 1 .
4- .بحار الأنوار : 46 / 3 / 1 .
5- .المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 154.

ص: 105

امام سجّاد عليه السلام (الإمام عليّ بن الحسين)

21 . امام سجّاد عليه السلام

140 _ تصريح به امامت آن بزرگوار

141 _ منزلت امام زين العابدين عليه السلام

المناقب ، ابن شهر آشوب :در روز طفّ (كربلا)بر پشت مبارك حسين بن على اثر چيزى ديده شد. درباره آن از زين العابدين پرسيدند، فرمود : اثر كيسه هايى است كه بر پشت خود مى نهاد و به خانه هاى زنان بى سرپرست و يتيمان و مستمندان مى برد.

اللهوف_ به نقل از راوى حديث _: آن گاه، حسين عليه السلام دشمن را به جنگ تن به تن طلبيد. هر كس را كه به مبارزه اش مى آمد مى كشت، چندان كه شمار عظيمى را از پاى درآورد، و در ضمن مبارزه مى فرمود: كشته شدن سزاوارتر از پذيرش ننگ است ننگ بهتر از رفتن به آتش دوزخ است يكى از راويان مى گويد: به خدا قسم هرگز نديده ام شخص مغلوبى را كه فرزندان و اعضاى خانواده و يارانش همگى كشته شده باشند و مانند حسين چنين آرام و خونسرد باشد. لشكر دشمن حلقه را بر او تنگ مى كرد اما او با شمشير خود بر آنان حمله مى آورد و چنان از برابر او مى گريختند كه گله اى بز از برابر گرگى كه بر آن حمله كرده باشد. او بر سپاه سى هزار نفرى آنان يورش مى آورد و آنها را مانند مور و ملخ پراكنده مى ساخت، و آن گاه «لا حول و لا قوّة إلّا باللّه العلىّ العظيم» گويان به قرارگاه خود باز مى گشت.

ر.ك : عنوان 278 «عاشورا» .

21 امام سجّاد140 _ تصريح به امامت آن بزرگوارامام باقر عليه السلام :چون هنگام شهادت حسين بن على عليهماالسلام رسيد دختر بزرگ خود، فاطمه بنت الحسين عليه السلام ، را خواند و نامه اى سر بسته و وصيت نامه اى سرگشاده به او داد؛ [چون] على بن حسين دچار چنان شكم دردى بود كه گمان نمى كردند جان سالم به در برد. سپس فاطمه آن نوشته را به على بن الحسين عليهماالسلامداد و به خدا قسم اين نامه به ما رسيد ... سوگند به خدا كه آنچه از زمان خلقت آدم تا پايان دنيا مورد نياز فرزندان آدم بوده و هست در اين نوشته وجود دارد!

141 _ منزلت امام زين العابدين عليه السلامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز رستاخيز آواز دهنده اى صدا مى زند: كجاست زين العابدين (زيور پرستشگران) ؟ و من فرزندم على بن حسين بن على بن ابى طالب را مى بينم كه صفها را مى شكافد [و پيش مى رود].

امام باقر عليه السلام :او يكصد خانوار از فقراى مدينه را سرپرستى مى كرد ، و دوست داشت كه يتيمان و تنگدستان و افراد عاجز و مستمندان بيچاره بر سر سفره او حاضر شوند . او با دست خود براى آنها غذا مى آورد ، و اگر كسى از آنها عائله اى داشت ، حضرت از غذاى خود براى خانواده او مى برد . هيچ غذايى نمى خورد مگر اين كه ابتدا از آن صدقه مى داد .

.

ص: 106

عنه عليه السلام :إنَّ عَليَّ بنَ الحُسَينِ عليهماالسلام قاسَمَ اللّهَ عزّ وجلّ مالَهُ مَرَّتَينِ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كانَ أبي يَقولُ : كانَ عَليُّ بنُ الحُسَينِ عليهماالسلام إذا قامَ في الصَّلاةِ كَأنَّهُ ساقُ شَجَرةٍ لا يَتَحرَّكُ مِنهُ شَيءٌ إلاّ ما حَرَّكَهُ الرّيحُ مِنهُ . (2)

إعلام الوَرى :وَكانَت جاريةٌ لِعَليِّ بنِ الحُسَينِ عليهماالسلام تَسكُبُ عَلَيهِ الماءَ فَسَقَطَ الإبريقُ مِن يَدِها فَشَجَّهُ فَرَفَعَ رَأسَهُ إليها فَقالَت الجاريةُ : إنَّ اللّهَ يَقولُ : «وَالكاظِمينَ الغَيظَ» فَقالَ : كَظَمتُ غَيظي ، قالَت : «وَالعافينَ عَنِ النّاسَ» قالَ : عَفَوتُ عَنكِ قالَت : «وَاللّهُ يُحِبُّ الُمحسِنينَ» (3) قالَ : اذهَبي فَأنتِ حُرَّةٌ لِوَجهِ اللّهِ . (4)

محمدُ بنُ طَلحةِ الشافِعيِّ في مَطالِبِ السَؤولِ :وَقَعَ الحَريقُ وَالنّارُ في البَيتِ الَّذي هُوَ فيهِ وَكانَ ساجِدا في صَلَوتِهِ فَجَعلوا يَقولونَ لَهُ : يابنَ رَسولِ اللّهِيابنَ رَسولِ اللّهِ ! النّارَ ، النّارَ ! فَما رَفَعَ رَأسَهُ مِن سُجودٍ حَتَّى اُطفِئَت فَقيلَ لَهُ : ما الَّذي ألهاكَ عَنها ؟ فَقالَ : نارُ الآخِرَةِ (5) .

حلية الأولياء :سَمِعَ عَليُّ بنُ الحُسَينِ عليهماالسلامناعِيَةً في بَيتِهِ وَعِندَهُ جَماعَةٌ فَنَهَضَ إلى مَنزِلِهِ ثُمَّ رَجَعَ إلى مَجلِسِهِ ، فَقيلَ لَهُ : أمِن حَدَثٍ كانَتِ النّاعِيَةُ؟ قالَ : نَعَم ! فَعَزّوهُ وَتَعَجَّبوا مِن صَبرِهِ . فَقالَ : إنّا أهلُ بَيتٍ نُطيعُ اللّهَ فيما نُحِبُّ ، وَنَحمَدُهُ فيما نَكرَهُ . (6)

(انظر) السجود : باب 920، 921 .

.


1- .حلية الأولياء: 3 / 140 .
2- .الكافي : 3 / 300 / 4 .
3- .آل عمران : 134 .
4- .إعلام الورى : 256 .
5- .مطالب السؤول : 77 .
6- .حلية الأولياء : 3/138 .

ص: 107

امام باقر عليه السلام :على بن الحسين عليهماالسلام اموال خود را دو بار با خداوند عز و جل تقسيم كرد .

امام صادق عليه السلام :پدرم مى فرمود : على بن الحسين عليهماالسلامهرگاه به نماز مى ايستاد به ساقه درختى مى مانست كه اصلاً تكان نمى خورَد مگر قسمتهايى از آن كه باد تكان مى دهد .

إعلام الورى :يكى از كنيزان على بن الحسين عليهماالسلام براى آن حضرت آب مى ريخت [تا دستانش را بشويد ]آفتابه از دستش افتاد و صورت ايشان را زخمى كرد . على بن الحسين سرش را به طرف او بلند كرد ؛ كنيز گفت : خداوند تعالى مى فرمايد : «و فرو خورندگان خشم» . حضرت فرمود : خشمم را فرو خوردم . كنيز گفت : «و گذشت كنندگان از مردم» . حضرت فرمود : از تو گذشتم . كنيز گفت : «و خداوند نيكوكاران را دوست دارد» (1) . حضرت فرمود : برو ، تو را در راه خدا آزاد كردم .

محمّد بن طلحه شافعى در مطالب السَؤول :على بن الحسين در اتاق خود مشغول خواندن نماز و در حال سجده بود كه در اتاق آتش سوزى رخ داد . اهل خانه داد مى زدند و مى گفتند : يا بن رسول اللّه ، يا بن رسول اللّه ! آتش ، آتش ! امّا حضرت همچنان در حال سجده بود تا آن كه آتش خاموش شد . عرض كردند : چه چيز باعث شد كه شما به آتش توجه نكنيد ؟ فرمود : آتش آخرت .

حلية الأولياء :على بن الحسين عليهماالسلام با جماعتى نشسته بود كه از درون خانه صداى زنى را شنيد كه از مرگ كسى خبر مى داد ، برخاست و به منزل خود رفت و لحظاتى بعد به مجلسش بازگشت . عرض كردند : آيا اتفاقى افتاده بود ؟ فرمود : آرى ! آن جماعت به حضرت تسليت گفتند و از صبر و شكيبايى او شگفت زده شدند . حضرت فرمود : ما خاندانى هستيم كه در امور خوشايندمان مطيع خداونديم و در امور ناخوشايندمان ستايشگر او .

ر.ك : سجود ، باب 920 ، 921 .

.


1- .آل عمران ، آيه 134 .

ص: 108

الإمام محمّد بن عليّ الباقر(ع)

22 الإمام محمّد بن عليّ الباقر142 _ النَّصُّ عَلى إمامَتِهِكفاية الأثر عن مالك بن أعين الجهني ، قال :أوصى عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام إبنَهُ مُحَمَّد بنَ عَلِيّ _ صلوات اللّه عليهما _ فَقالَ : يا بُنَيَّ إنِّي جَعَلتُكَ خَليفَتِي مِن بَعدِي ، لا يَدّعي فيما بَيني وَ بَينكَ أحَدٌ إلّا قَلَّدَهُ اللّه يَومَ القِيامَةِ طَوقا مِن نارٍ . (1)

راجع : بحار الأنوار : ج 46 ص 229 ، النصوص على امامة محمّد بن على الباقر عليهماالسلام .

143 _ هُوَ يَبقَرُ العِلمَ بَقْرارسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لِجابِرِ بنِ عبدِ اللّهِ الأنصاريّ _: إنَّكَ سَتَدرُكُ رَجُلاً مِنِّي اسمُهُ اسمي وَ شَمائِلُهُ شَمائِلي يَبقَرُ العِلمَ بَقرَا . (2)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ الحَقَّ استَصرَخَني وَقَد حَواهُ الباطِلِ في جَوفِهِ ، فَبَقَرتُ عَن خاصِرَتِهِ وَاطَّلَعتُ الحَقَّ عَن حُجُبِهِ حَتَّى ظَهَرَ وَانتَشَرَ ، بَعدَ ما خَفيَ وَاستَتَرَ . (3)

144 _ فَضائِلُهُ عليه السلامرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا جابِرُ ، يُولَدُ لابني الحسينِ ابنٌ يُقالُ لهُ : عليٌّ ، إذا كانَ يومُ القيامةِ نادى مُنادٍ : لِيَقُمْ سيّدُ العابدينَ ، فيقومُ عليُّ بنُ الحسينِ. ويُولَدُ لِعليٍّ ابنٌ يُقالُ لَه : محمّدٌ . يا جابِرُ ، إنْ رأيتَهُ فأقْرِئهُ مِنّي السَّلامَ ، واعْلَمْ أنَّ بَقاءكَ بعدَ رؤيتِهِ يَسيرٌ (4) .

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كانَ أبي عليه السلام كَثيرَ الذِّكرِ لَقَد كُنتُ أمشي مَعَهُ وَإنَّهُ لَيَذكُرُ اللّهَ ، وَآكُلُ مَعَهُ الطَّعامَ وَإنَّهُ لَيَذكُرُ اللّهَ ، وَلَقد كانَ يُحَدِّثُ القَومَ وَما يَشغَلُهُ ذلك عَن ذِكرِ اللّهِ وَكُنتُ أرى لِسانَهُ لازِقا بِحَنَكِهِ يَقولُ : لا إلِهَ إلّا اللّهَ ، وَكانَ يَجمَعُنا فَيَأمُرُنا بِالذِّكرِ حَتَّى تَطلُعَ الشَّمسُ وَيَأمُرُ بِالقَراءَةِ مَن كانَ يَقرَأُ مِنّا وَمَن كانَ لا يَقرَأُ مِنّا أمَرَهُ بِالذِّكرِ . (5)

عنه عليه السلام :وَكانَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام أحسَنُ الناسِ صَوتا . (6)

الإرشاد عن سُلَيمانَ بنِ قرمٍ :كانَ أبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ بنُ عليٍّ عليهماالسلام يُجيزُنا بِالخَمسمِائَةِ دِرهَمٍ إلى السِّتِمائَةِ إلى الألفِ دِرهَمٍ وَكانَ لا يَمُلُّ مِن صِلَةِ الإخوانِ وَقاصِديهِ وَمُؤَمِّليهِ وَراجيهِ . (7)

.


1- .كفاية الأثر : 241 .
2- .بحار الأنوار : 46 / 225 / 5 .
3- .ربيع الأبرار : 2 / 603 .
4- .بحار الأنوار : 46 / 227 / 9 .
5- .الكافي : 2 / 499 / 1
6- .الكافي : 2 / 616 / 11 .
7- .الإرشاد : 2 / 167.

ص: 109

امام محمّد باقر عليه السلام (الإمام محمّد بن عليّ الباقر)

22 . امام محمّد باقر عليه السلام

142 _ تصريح به امامت آن بزرگوار

143 _ او دانش را تا ژرفايش مى شكافد

144 _ فضايل امام باقر عليه السلام

22 امام محمّد باقر142 _ تصريح به امامت آن بزرگواركفاية الأثر_ به نقل از مالك بن أعين جهنى _: على بن الحسين به فرزندش محمّد بن على عليهماالسلاموصيت كرد و اينگونه فرمود : فرزندم ! من تو را جانشين خود پس از خودم قرار دادم ، در مورد آنچه بين من و توست هيچ كس ادّعايى نكند مگر آنكه خداوند در روز قيامت طوقى از آتش به گردنش بياويزد .

143 _ او دانش را تا ژرفايش مى شكافدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ خطاب به جابر بن عبداللّه انصارى _فرمود : به زودى تو مردى از (خاندان) من را درك مى كنى (مى بينى) ، نام او همنام من و شمائل او شمائل من است ، او علم را مى شكافد شكافتنى .

امام باقر عليه السلام :حق ، كه باطل ، آن را در شكم خود گرفته بود ، از من فرياد طلبيد ، و من پهلوى باطل را شكافتم و حق را از ميان پرده هاى شكم آن درآوردم و پس از آن حق كه پوشيده و پنهان بود ، آشكار و منتشر شد.

144 _ فضايل امام باقر عليه السلامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جابر! براى فرزندم حسين، پسرى به دنيا مى آيد به نام على. در روز رستاخيز آواز دهنده اى آواز مى دهد كه سرور عابدان برخيزد و على بن الحسين بر مى خيزد. براى على نيز پسرى به دنيا مى آيد به نام محمّد. اى جابر! اگر او را ديدى سلام مرا به وى برسان. بدان كه زندگى تو بعد از ديدن او زمانى كوتاه خواهد پاييد.

امام صادق عليه السلام :پدرم عليه السلام بسيار ذكر خدا مى گفت ، هر وقت با ايشان راه مى رفتم مى ديدم ذكر خدا مى گويد . هر وقت با ايشان غذا مى خوردم مى ديدم ذكر خدا مى گويد . با مردم مشغول صحبت كردن بود ، امّا اين كار او را از ذكر خدا باز نمى داشت . مى ديدم زبانش به كامش چسبيده است و لا إله إلّا اللّه مى گويد . او ما را جمع مى كرد و دستور مى داد تا هنگام طلوع آفتاب ذكر بگوييم . به كسانى از ما كه قرآن بلد بوديم مى فرمود قرآن بخوانيم و به كسانى كه قرآن خواندن نمى دانستند ، دستور مى داد ذكر بگويند .

امام صادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام خوش صداترين مردم بود .

الإرشاد_ به نقل از سليمان بن قرم _: ابو جعفر محمّد بن على عليهماالسلام پانصد تا ششصد تا هزار درهم به ما صله و پاداش مى داد ، و از صله دادن به برادران و ملاقات كنندگانش و كسانى كه به اميد و آرزوى كمكى نزد او مى آمدند ، خسته نمى شد .

.

ص: 110

الإمام جعفر بن محمّد الصادق(ع)

23 الإمام جعفر بن محمّد الصادق145 _ النَّصُّ عَلى إمامَتِهِبحار الأنوار عن همّام بن نافع ، قال :قال أبو جعفر عليه السلام لأصحابه يوما : إذا افتَقَدتُمُوني فَاقتَدُوا بِهذا ، فَهُوَ الإمامُ وَالخَلِيفَةُ بَعدي ، وَأشارَ إلى أبي عَبد اللّهِ عليه السلام . (1)

بحار الأنوار عن محمّدَ بنِ مسلمٍ :كنتُ عندَ أبي جعفرٍ محمّدِ بنِ عليٍّ الباقرِ عليهماالسلامإذْ دخَلَ جعفرٌ ابنُهُ ، وعلى رأسِهِ ذُؤابةٌ ، وفي يَدهِ عَصا يَلْعبُ بِها ، فأخَذَهُ الباقرُ عليه السلام وضمَّهُ إليهِ ضَمّا ، ثُمّ قالَ : بأبي أنتَ واُمّي ، لا تَلْهو ولا تَلْعبُ . ثُمّ قالَ لي : يا محمّد ، هذا إمامُكَ بَعدي ، فاقْتَدِ بهِ ، واقْتبِسْ مِن عِلمِهِ ، واللّهِ إنّهُ لَهُوَ الصّادقُ الّذي وَصَفهُ لنا رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله . إنّ شِيعتَهُ مَنصورونَ فيالدُّنيا والآخِرَةِ . (2)

راجع : بحار الأنوار : ج 47 ص 12 ، النص عليه عليه السلام .

146 _ سِيرتُهُ وَمكارِمُ أخلاقِهِبحار الأنوار عن محمّدَ بنِ زيادٍ الأزْديّ :سَمِعتُ مالكَ بنَ أنسٍ فقيهَ المدينةِ يقولُ : كنتُ أدخُلُ إلَى الصّادقُ جعفرِ بنِ محمّدٍ عليهماالسلامفيُقدِّمُ لي مِخَدَّةً ، ويَعرِفُ لي قَدْرا ويقولُ : يا مالكُ ، إنّي اُحِبُّكَ. فكنتُ اُسَرُّ بذلكَ وأحمَدُ اللّهَ عليهِ . قالَ : وكانَ عليه السلام رجُلاً لا يَخْلو مِن إحدى ثلاثِ خِصالٍ : إمّا صائما ، وإمّا قائما ، وإمّا ذاكِرا ، وكانَ مِن عُظَماء العُبّادِ ، وأكابِرِ الزُّهّادِ الّذينَ يَخْشَونَ اللّهَ عزّ وجلّ ، وكانَ كثيرَ الحديثِ ، طَيِّبَ المُجالَسةِ ، كثيرَ الفوائدِ . (3)

الكافي :كانَ أبو عَبدِاللّهِ عليه السلام إذا اعتَمَّ وَذَهَبَ مِنَ اللَّيلِ شَطرَهُ أخَذَ جِرابا فيهِ خُبزٌ وَلَحمٌ وَالدَّراهِمُ فَحَمَلَهُ عَلى عُنُقِهِ ثُمَّ ذَهَبَ بِهِ إلى أهلِ الحاجَةِ مِن أهلِ المَدينَةِ فَقَسَّمَهُ فيهِم وَلا يَعرِفونَهُ فَلَمّا مَضى أبو عَبدِاللّهِ عليه السلام فَقَدوا ذلك فَعَلِموا أنَّهُ كانَ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام . (4)

ثواب الأعمال عن مُعلّى بنِ خُنَيسٍ :خَرَجَ أبو عَبدُاللّهِ عليه السلام في لَيلَةٍ قَد رَشَّتِ السَّماءُ وَهُوَ يُريدُ ظُلَّةَ بَني ساعِدَةٍ فَأتبَعتُهُ فَإذا هُوَ قَد سَقَطَ مِنهُ شَيءٌ فَقالَ : بِسمِ اللّهِ اللّهمَّ رُدَّ عَلَينا ، قالَ : فَأتَيتُهُ فَسلَّمتُ عَلَيهِ فَقالَ: أنتَ مُعلّى؟ قُلتُ : نَعَم جُعلتُ فِداكَ ، فَقالَ لي : الَتمِس بِيَدِكَ فَما وَجَدتَ مِن شَيءٍ فَادفَعهُ إلَيَّ قالَ : فَإذا أنا بِخُبزٍ مُنتَثِرٍ ، فَجَعلتُ أدفَعُ إلَيهِ ما وَجَدتُ ، فَإذا أنا بِجِرابٍ مِن خُبزٍ فَقُلتُُ : جُعلتُ فِداكَ أحمِلهُ عَنكَ ؟ فَقالَ : لا أنا أولى بِهِ مِنكَ وَلكِن امضِ مَعي ، قالَ : فَأتَينا ظُلَّةَ بَني ساعِدَةٍ فَإذا نَحنُ بِقَومٍ نيامٍ فَجَعَلَ يَدُسُّ الرَّغيفَ وَالرَّغيفَينِ تَحتَ ثَوبِ كُلَّ واحِدٍ مِنهُم حَتّى أتى عَلى آخِرَهُم ثُمَّ انصَرَفنا فَقلتُ : جُعلتُ فِداكَ يَعرِفُ هؤلاءِ الحقَّ ، فَقالَ : لَو عَرَفوا لَواسَيناهُم بِالدِّقَّةِ . (5)

.


1- .بحار الأنوار : 47 / 15 / 12
2- .بحار الأنوار : 47 / 15 / 12
3- .بحار الأنوار : 47 / 16 / 1 .
4- .الكافي : 4 / 8 / 1 .
5- .ثواب الأعمال : 173 / 2.

ص: 111

امام جعفر صادق عليه السلام (الإمام جعفر بن محمّد الصادق)

23 . امام جعفر صادق عليه السلام

145 _ تصريح به امامت آن بزرگوار

146 _ اخلاق و رفتار پسنديده آن حضرت

23 امام جعفر صادق145 _ تصريح به امامت آن بزرگواربحار الأنوار_ به نقل از همّام بن نافع _: امام باقر عليه السلام روزى با اشاره به امام صادق عليه السلام خطاب به اصحابش فرمود : هرگاه من را از دست داديد به ايشان اقتدا كنيد كه او امام و جانشين بعد از من است .

بحار الأنوار_ به نقل از محمّد بن مسلم _: در حضور ابو جعفر محمّد بن على الباقر عليهماالسلام بودم كه فرزندش جعفر وارد شد در حالى كه زلف داشت و در دستش تركه اى بود و با آن سرگرم بود. [امام] باقر عليه السلام او را گرفت و محكم به آغوش چسبانيد، و فرمود: پدر و مادرم فدايت كه اهل لهو و لعب نيستى. آنگاه به من فرمود: اى محمّد! بعد از من اين امام توست؛ به او اقتدا كن و از دانش وى بهره بگير. به خدا قسم او همان صادقى است كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله درباره او فرموده است كه شيعيان وى در دنيا و آخرت يارى مى شوند.

146 _ اخلاق و رفتار پسنديده آن حضرتبحار الأنوار_ به نقل از محمّد بن زياد ازدى _: شنيدم كه مالك بن انس، فقيه مدينه، مى گفت: به حضور [امام ]صادق جعفر بن محمّد مى رسيدم و آن حضرت پشتى در اختيارم مى نهاد و احترامم مى كرد و مى فرمود: مالك! من تو را دوست دارم. من از اين سخن خوشحال مى شدم و خدا را شكر مى كردم. مالك مى گفت: آن حضرت پيوسته در يكى از اين سه حال بود: يا روزه داشت، يا نماز مى خواند و يا ذكر مى گفت. او از بزرگ ترينِ عابدان و زاهدانِ خداترس بود. حديث بسيار مى گفت، خوش مجلس بود و پرفايده.

الكافى :هوا كه تاريك مى شد و پاسى از شب مى گذشت ، امام صادق عليه السلام انبانى از نان و گوشت و درهم برمى داشت و بر دوش خود مى نهاد و آن را براى نيازمندان مدينه مى برد و ميان آنان تقسيم مى كرد و مردم او را نمى شناختند . وقتى ابو عبداللّه عليه السلام درگذشت ، اين كمكها قطع شد و نيازمندان مدينه فهميدند كه آن شخص ، حضرت صادق عليه السلام بوده است .

ثواب الأعمال_ به نقل از معلّى بن خنيس _: ابو عبد اللّه عليه السلام در يك شبى كه باران نم نم مى باريد ، منزل خود را به قصد صُفّه (سايبان) بنى ساعده ترك كرد . من به دنبال آن حضرت به راه افتادم . ناگاه چيزى از دستش افتاد ، گفت : بسم اللّه ، خدايا آن را به ما برگردان . من خود را به ايشان رساندم و سلام كردم . فرمود : تويى مُعلّى ؟ عرض كردم : آرى ، فدايت شوم . فرمود : با دستت جستجو كن و اگر چيزى يافتى آن را به من بده . من تكّه هاى نان پراكنده اى را پيدا كردم و آن را به طرف حضرت بردم كه به ايشان بدهم . ديدم انبان نانى بر دوش دارد . عرض كردم : فدايت شوم ، اجازه مى دهيد من حملش كنم ؟ فرمود : نه ، من خود سزاوارتر به اين كارم ؛ امّا با من بيا . به صُفّه بنى ساعده رسيديم ، ديديم عدّه اى خوابيده اند . حضرت ، زير جامه هر يك از آنها يكى دو گرده نان مى گذاشت تا به آخرين نفر آنها رسيد . آن گاه برگشتيم . من عرض كردم : فدايت شوم ، اينها حق را مى شناسند (به امامت شما معتقدند) ؟ فرمود : اگر مى شناختند ، آرد هم به آنها مى داديم .

.

ص: 112

الإمام موسى بن جعفر الكاظم(ع)

الكافي عن أبي عَمرو الشَّيباني :رَأيتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام وَبِيَدِهِ مِسحاةٌ وَعَلَيهِ إزارٌ غَليظٌ يَعمَلُ في حائِطٍ لَهُ وَالعَرَقُ يَتَصابُّ عَن ظَهرِهِ فَقُلتُ : جُعلتُ فِداكَ أعطِني أكفِكَ فَقالَ لي : إنّي أُحِبُّ أن يَتَأذَّي الرَّجُلُ بِحَرِّ الشَّمسِ في طَلَبِ المَعيشَةِ . (1)

24 الإمام موسى بن جعفر الكاظم147 _ النَّصُّ عَلى إمامَتِهِالمناقب لابن شهر آشوب عن صَفوانِ الجَمّالِ :سَألتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام عَن صاحِبِ هذا الأمرِ ، فَقالَ : صاحبُ هذا الأمرِ لا يَلْهو ولا يَلْعبُ . فأقْبَلَ موسى بنُ جعفرٍ وهُو صغيرٌ ومَعهُ عَناقٌ مكّيّة وهُو يقولُ لها : اسجُدي لربِّكِ ، فأخَذَهُ أبو عبدِاللّهِ فضَمَّهُ إلَيهِ وقالَ : بأبي واُمّي ، لا يَلْهو ولا يَلْعبُ . (2)

راجع : بحار الأنوار : ج 48 ص 12 ، النصوص عليه .

148 _ الإمامُ في السِّجنِعيون أخبار الرِّضا عن الثَوباني :كانَت لأبي الحَسَنِ موسَى بنِ جَعفَرٍ عليهماالسلام بِضعَ عَشَرهَ سِنَةٍ كُلَّ يَومٍ سَجدَةٌ بَعدَ ابيضاضِ الشَّمسِ إلى وَقتِ الزَّوالِ قالَ : فَكانَ هارونُ رُبَّما صَعَدَ سَطحا يُشرِفُ مِنهُ عَلى الحَبسِ الَّذي حَبَسَ فيهِ أبا الحَسَنِ عليه السلام فَكانَ يَرى أبا الحَسَنِ عليه السلام ساجِدا فَقالَ للرَّبيعِ : ما ذاكَ الثَّوبُ الَّذي أراهُ كُلَّ يَومٍ في ذلك المَوضِعِ؟ قالَ : يا أميرَالمُؤمِنينَ ما ذاك بِثَوبٍ وإنّما هُوَ موسَى بنُ جَعفَرٍ عليهماالسلاملَهُ كُلُّ يَومٍ سَجدَةٌ بَعدَ طُلوعِ الشَّمسِ إلى وَقتِ الزَّوالِ ، قالَ الرَّبيعُ : فَقالَ لي هارونُ : أما إنَّ هذا من رُهبانِ بَني هاشِمٍ ، قُلتُ : فَما لَكَ فَقَد ضَيَّقتَ عَليهِ في الحَبسِ ؟! قالَ : هَيهاتَ لابُدَّ مِن ذلك . (3)

.


1- .الكافي : 5 / 76 / 13 .
2- .المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 317 .
3- .عيون أخبار الرضا : 1 / 95 .

ص: 113

امام موسى كاظم عليه السلام (الإمام موسى بن جعفر الكاظم)

24 . امام موسى كاظم عليه السلام

147 _ تصريح به امامت آن بزرگوار

148 _ امام در زندان

الكافى_ به نقل از ابو عمرو شيبانى _: امام صادق عليه السلام را ديدم كه در دستش بيلى بود و پيراهنى ضخيم بر تن داشت و در بوستان خود كار مى كرد و عرق از پشت او سرازير بود . عرض كردم : فدايت شوم ؛ اجازه بدهيد من به جاى شما كار كنم . فرمود : من دوست دارم كه مرد ، براى تأمين معيشت خود ، در گرماى آفتاب اذيّت شود .

24 امام موسى كاظم147 _ تصريح به امامت آن حضرتالمناقب ، ابن شهر آشوب_ به نقل از صفوان جمّال _: از امام صادق عليه السلام درباره دارنده اين منصب (امامت ) سؤال كردم . حضرت فرمود : دارنده اين مقام، به لهو و لعب نمى پردازد. در اين هنگام موسى بن جعفر، كه كودكى بود ، وارد شد در حالى كه ماده بزغاله اى مكّى با خود داشت و به او مى گفت: پروردگارت را سجده كن! ابو عبداللّه او را گرفت و در آغوش كشيد و فرمود: پدر و مادرم فدايش كه اهل لهو و لعب نيست.

148 _ امام در زندانعيون أخبار الرضا_ به نقل از ثوبانى _: ابوالحسن موسى بن جعفر عليهماالسلام ، به مدّت ده سال و اندى ، هر روز پس از بالا آمدن آفتاب به سجده مى رفت و تا هنگام ظهر در سجده بود. گاهى اوقات هارون روى بامى كه مشرف بر زندان امام كاظم عليه السلام بود مى رفت و حضرت را در حال سجده مى ديد . يك بار به ربيع گفت : اين جامه اى كه هر روز در آن جا مى بينم چيست ؟ ربيع گفت : اى امير المؤمنين ! آن جامه نيست بلكه موسى بن جعفر عليهماالسلام است كه هر روز بعد از طلوع خورشيد تا هنگام ظهر به سجده مى افتد . ربيع گفت : هارون به من گفت : براستى كه او از راهبان بنى هاشم است . من گفتم : پس چرا در زندان عرصه را بر او تنگ كرده اى ؟ ! گفت : هيهات كه چاره اى جز اين نيست .

.

ص: 114

بحار الأنوار عن عليِّ بنِ سُوَيدٍ :كَتَبتُ إلى أبي الحسنِ موسى عليه السلام ، وهو في الحَبْسِ ، كِتابا أسألُهُ عن حالِه وعن مَسائلَ كثيرةٍ، فاحْتَبسَ الجوابُ علَيَّ أشْهُرا، ثمّ أجابَني بجوابٍ هذِه نُسْخَتُهُ: بسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ... أمّا بعدُ ،فإنّكَ امرؤٌ أنْزَلكَ اللّهُ مِن آلِ محمّدٍ بمَنزلةٍ خاصّةٍ ، وحَفِظَ مَوَدّةَ ما اسْتَرعاكَ من دِينهِ ... الحديث . (1)

149 _ فضائِلُه عليه السلامالإرشاد :رُويَ أنَّهُ (الكاظم عليه السلام ) كانَ يَدعوكَثيرا فَيَقولُ : اللّهمَّ إنّي أسألُكَ الرّاحَهَ عِندَ المَوتِ وَالعَفوَ عِندَ الحِسابِ . وَيُكَرِّرُ ذلك . وَكانَ مِن دُعائِهِ عليه السلام : عَظُمَ الذَّنبُ مِن عَبدِكَ فَليَحسُنِ العَفوُ مِن عِندِكَ . وَكانَ يَبكي مِن خَشيَةِ اللّهِ حَتَّى تَخضَلُّ لِحيَتُهُ بِالدُّموعِ . وَكانَ أوصَلُ النّاسِ لأهلِهِ ورَحِمِهِ وَكانَ يَفتَقِدُ فُقَراءَ المَدينَةِ في اللَّيلِ فَيَحمِلُ إليهِم (الزَّنبيلَ) فيهِ العَينُ وَالوَرَقُ وَالأدِقَّةُ وَالتُّمورِ فَيوصِلُ إلَيهِم ذلك وَلا يَعلَمونَ مِن أيِّ جَهَةٍ هُوَ . (2)

تاريخ بغداد عن الحَسَنِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ يَحيَى العَلَويِّ :حَدَّثَني جَدّي : كانَ موسَى بنُ جَعفَرٍ يُدعى العَبدَ الصّالِحَ مِن عِبادَتِهِ وَاجتِهادِهِ .رَوى أصحابُنا أنَّهُ دَخَلَ مَسجِدَ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَسَجَدَ سَجدَةً في أوَّلِ اللَّيلِ، وَسُمِعَ وَهُوَ يَقولُ في سُجودِهِ : «عَظيمُ الذَّنبِ عِندي فَليَحسُنِ العَفوُ عِندَكَ ، يا أهلَ التَّقوى وَيا أهلَ المَغفِرَةِ» فَجَعَلَ يُرَدِّدُها حَتَّى أصبَحَ وَكانَ سَخيّا كَريما ، وَكانَ يَبلُغُهُ عَنِ الرَّجلِ أنَّهُ يُؤذيهِ فَيَبعَثُ إلَيهِ بِصُرَّةٍ فيها ألفَ دينارٍ . (3)

.


1- .بحار الأنوار : 78 / 329 / 7 .
2- .الإرشاد : 2 / 231 .
3- .تاريخ بغداد : 13 / 27.

ص: 115

149 _ فضايل امام كاظم عليه السلام

بحار الأنوار_ به نقل از على بن سويد _: زمانى كه ابوالحسن موسى عليه السلام در زندان بود، من نامه اى به ايشان نوشتم و از حالش جويا شدم و مسائل بسيارى را نيز مطرح كردم. چند ماهى به من پاسخى نرسيد. سپس براى من جوابى نوشت كه متن آن اين است: به نام خداوند مهرگستر مهربان ... اما بعد، تو مردى هستى كه خداوند نزد خاندان محمّد منزلت خاصى به تو بخشيده است و تو را دوستدار دينش، كه از تو خواسته آن را پاس دارى، قرار داده است....

149 _ فضايل امام كاظم عليه السلامالإرشاد:روايت شده است كه حضرت كاظم عليه السلام زياد دعا مى خواند ،و عرضه مى داشت : بار خدايا ! راحتى در هنگام مردن ، و عفو و بخشش در هنگام حسابرسى را از تو مسئلت مى كنم . و اين جمله را تكرار مى كرد . يكى از دعاهاى آن حضرت اين بود : گناه بنده تو بزرگ است و عفو و گذشت از جانب تو نيكوست . آن حضرت از خشيت خدا چندان مى گريست كه محاسن او از اشك تر مى شد . هيچ كس به اندازه ايشان به خانواده و خويشاوندانش رسيدگى نمى كرد . شب هنگام به فقراى مدينه سركشى مى كرد و زنبيلى پر از درهم و دينار و آرد و خرما با خود مى برد و بر درِ خانه هاى آنان مى گذاشت و آنها نمى فهميدند كه اين پول و اجناس از طرف چه كسى آمده است .

تاريخ بغداد_ به نقل از حسن بن محمّد بن يحيى علوى _: جدّم برايم نقل كرد كه : موسى بن جعفر را به خاطر سختكوشى و شدّت عبادتش ، عبد صالح مى گفتند . اصحاب ما روايت كرده اند كه آن حضرت سرِشب به مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله رفت و به سجده افتاد ؛ شنيده شد كه در سجودش مى گويد : بزرگ است گناه من ، و عفو از تو نيكوست ، اى آن كه سزاوار آنى كه از تو پروا كنند ، و اى آن كه اهل آمرزشى . و اين جمله را تا صبح تكرار مى كرد . موسى بن جعفر ، انسانى با سخاوت و بزرگوار بود . هرگاه مى شنيد كسى حرفهاى آزار دهنده اى درباره او گفته است [به جاى تلافى ]هميانى پر از هزار دينار برايش مى فرستاد .

.

ص: 116

الإمام عليّ بن موسى الرضا(ع)

25 الإمام عليّ بن موسى الرضا150 _ النَّصُّ عَلى إمامَتِهِبحار الأنوار :أوصى أبو الحسنِ موسَى بنُ جعفرٍ عليه السلام إلى ابنِه عليٍّ عليه السلام ، وكتبَ لهُ كِتابا أشْهَدَ فيهِ سِتِّينَ رجُلاً مِن وُجوهِ أهلِ المدينةِ . (1)

راجع : بحار الأنوار : ج 49 ص 11 ، النصوص عليه .

151 _ إجبارُ الإمامِ عَلى وِلايَةِ العَهدِعيون أخبار الرِّضا :إنّ المأمونَ قالَ للرِّضا عليه السلام : يابنَ رسولَ اللّهِ ... إنّي قد رأيتُ أنْ أعزِلَ نَفْسي عنِ الخِلافةِ ، وأجْعَلَها لكَ واُبايِعَكَ ! فقالَ له الرِّضا عليه السلام : إنْ كانتْ هذهِ الخلافةُ لكَ واللّهُ جَعلَها لكَ فلا يَجوزُ لكَ أنْ تَخْلَعَ لِباسا ألبَسَكَهُ اللّهُ وتَجْعلَهُ لِغَيرِكَ ، وإنْ كانتِ الخِلافةُ لَيستْ لكَ فلايَجوزُ لكَ أن تَجْعلَ لِي ما ليسَ لكَ. فقالَ له المأمونُ : يابنَ رسولِ اللّهِ ، فَلابُدَّ لكَ مِن قَبولِ هذا الأمرِ! فقالَ : لَستُ أفْعَلُ ذلك طائعا أبدا ... تُريدُ بذلكَ أن يَقولَ النّاسُ : إنّ عليَّ بنَ موسى الرِّضا لم يَزْهَدْ في الدُّنيا بل زَهِدَتِ الدُّنيا فيهِ ! ألا تَرَونَ كيفَ قَبِلَ وِلايةَ العهدِ طمَعا في الخِلافة ؟ ! فغَضِبَ المأمونُ ثُمَّ قالَ : ... فباللّهِ اُقسِمُ لَئنْ قَبِلْتَ وِلايةَ العهدِ وإلّا أجْبَرتُكَ على ذلكَ ، فإنْ فَعلتَ وإلّا ضَرَبتُ عُنُقَكَ . (2)

152 _ فضائلُهبحار الأنوار عن الهَرَويّ :جِئتُ إلى بابِ الدّارِ الّتي حُبِسَ فيها الرِّضا عليه السلام بِسَرَخْسَ وقد قُيِّدَ ، فاسْتَأذَنتُ علَيهِ السَّجّانَ فقالَ : لا سَبيلَ لَكُم إلَيهِ ، فقلتُ : ولِمَ؟ قالَ : لأنّه رُبَّما صلّى في يَومِهِ وليلَتِهِ ألفَ رَكعةٍ ، وإنّما يَنْفَتِلُ مِن صَلاتِهِ ساعةً في صدرِ النّهارِ وقَبلَ الزّوالِ وعندَ اصْفِرارِ الشَّمسِ ، فهُوَ في هذهِ الأوقاتِ قاعِدٌ في مُصَلّاهُ يُناجي ربَّهُ . قالَ : فقُلتُ لَه : فاطْلُبْ لِي في هذِه الأوقاتِ إذْنا علَيهِ ، فاسْتأذَنَ لِي علَيهِ ، فدَخَلتُ علَيهِ وهُو قاعِدٌ في مُصلّاه مُتَفكِّرٌ . (3)

عيون أخبار الرِّضا عن إبراهيمَ بنِ العبّاسِ :ما رَأيتُ أبا الحَسَنِ الرّضا عليه السلام جَفا أحَدا بِكَلِمَةٍ قَطُّ وَلا رَأيتُهُ قَطَعَ عَلى أحَدٍ كَلامَهُ حَتَّى يَفرُغَ مِنهُ ، وَمارَدَّ أحَدا عَن حاجَةٍ يَقدِرُ عَلَيها وَلا حَدَّ رِجلَهُ بَينَ يَدَي جَليسٍ لَهُ قَطُّ وَلا اتَّكى بَينَ يَدَي جَليسٍ لَهُ قَطُّ ، وَلا رَأيتُهُ شَتَمَ أحَدا مِن مَواليهِ وَمَماليكِهِ قَطُّ ، وَلا رَأيتُهُ تَفَلَ وَلا رَأيتُهُ يُقَهقِهُ في ضِحكِهِ قَطُّ ، بَل كانَ ضِحكُهُ التَّبَسُّمُ ، وَكانَ إذا خَلا وَنَصَبَ مائِدَتَهُ أجلَسَ مَعَهُ عَلى مائِدَتِهِ مَماليكَهُ وَمَواليهِ حَتَّى البَوّابَ السّائِسَ . (4)

.


1- .بحار الأنوار : 49 / 17 / 15 .
2- .عيون أخبار الرضا : 2 / 139 / 3 .
3- .بحار الأنوار : 49 / 91 / 5 .
4- .عيون أخبار الرضا : 2 / 184 / 7 .

ص: 117

امام رضا عليه السلام (الإمام عليّ بن موسى الرضا)

25 . امام رضا عليه السلام

150 _ تصريح به امامت آن بزرگوار

151 _ مجبور كردن امام به پذيرش ولايتعهدى

152 _ فضايل امام رضا عليه السلام

25 امام رضا150 _ تصريح به امامت آن بزرگواربحار الأنوار :ابوالحسن موسى بن جعفر عليهماالسلامفرزند خود على عليه السلام را وصى قرار داد و براى او وصيت نامه اى نوشت و شصت تن از سرشناسان مدينه را بر آن گواه گرفت.

151 _ مجبور كردن امام به پذيرش ولايتعهدىعيون أخبار الرضا :مأمون به حضرت رضا عليه السلام گفت: اى پسر رسول خدا! ... من صلاح ديدم كه خود را از خلافت عزل كنم و آن را به تو بسپارم و با تو بيعت كنم! حضرت رضا عليه السلام فرمود: اگر اين خلافت از آنِ توست و خدا به تو داده است كه روا نيست جامه اى را كه خدا بر قامت تو پوشانده از تن به درآورى و به ديگرى بپوشانى و اگر خلافت از آنِ تو نيست ، حق ندارى آنچه را از آنِ تو نيست به من واگذارى. مأمون گفت: اى فرزند رسول خدا! بايد اين كار را بپذيرى . امام فرمود: من با ميل خود هرگز اين كار را نمى كنم ... تو با اين كار مى خواهى مردم بگويند: على بن موسى به دنيا پشت نكرده بود، بلكه دنيا به او پشت كرده بود، مگر نمى بينيد كه چگونه به طمع خلافت ، ولايتعهدى را پذيرفت؟! مأمون در خشم شد و گفت: ... به خدا سوگند اگر ولايتعهدى را نپذيرى تو را به پذيرفتن آن مجبور مى كنم. اگر اين كار را كردى چه بهتر و گرنه گردنت را مى زنم.

152 _ فضايل امام رضا عليه السلامبحار الأنوار_ به نقل از ابا صلت هروى _: به باب الدار سرخس كه حضرت در آن جا زندانى و به زنجير بسته شده بود رفتم. از زندانبان اجازه خواستم خدمت آن حضرت بروم اما او گفت: نمى توانيد با او ملاقات كنيد. پرسيدم: چرا ؟ گفت: چون گاهى اوقات شبانه روزى هزار ركعت نماز مى گزارد. فقط در آغاز روز و قبل از زوال و نزديك غروب آفتاب ساعتى از نماز باز مى ايستد و در همين اوقات نيز بر سجاده خود مى نشيند و با خدايش راز و نياز مى كند. به زندانبان گفتم: از ايشان خواهش كن كه اجازه دهند در اين اوقات به ديدارشان روم. او برايم اجازه گرفت و من به حضور آن بزرگوار رسيدم و ديدم بر سجاده خود نشسته و در انديشه است.

عيون أخبار الرضا_ به نقل از ابراهيم بن العباس _: هرگز نديدم كه امام رضا عليه السلام به كسى سخن تندى بگويد ، و يا پيش از آن كه كسى سخنش تمام شود سخن او را قطع كند . اگر مى توانست حاجت كسى را برآورد ، هرگز او را دست خالى برنمى گرداند ؛ هيچ گاه در برابر كسى پاى خود را دراز نمى كرد ، و چنانچه كسى در حضور او نشسته بود ، تكيه نمى كرد . هرگز نديدم كه به يكى از غلامان و خدمتكارانش ناسزا بگويد ؛ هرگز نديدم كه آب دهان بيندازد ، و يا هنگام خنديدن قهقهه سر دهد ، بلكه خنده اش تبسّم بود . هرگاه سفره اش را پهن مى كرد غلامان و خدمتكاران خود و حتى دربان [و ]مِهتر اسبان را با خود سر سفره مى نشاند .

.

ص: 118

الإمام محمّد بن عليّ الجواد(ع)

26 الإمام محمّد بن عليّ الجواد153 _ النَّصُّ عَلى إمامَتِهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لَمّا سَألَهُ عَبدُاللّهُ بنُ مَسعودٍ عَنِ الأئِمَّةِ في صُلبِ الحُسَينِ عليه السلام _: ... وَيَخرُجُ مِن صُلبِ عَليٍّ (الرِّضا) ابنُهُ مُحَمَّدٌ المَحمودُ أطهَرُ النّاسِ خَلقا وَأحسَنُهُم خُلقا (1) .

بحار الأنوار عن عبدِ اللّهِ بنِ جعفرٍ :دَخَلتُ على الرِّضا عليه السلام أنا وصَفوانُ بنُ يحيى ، وأبو جعفرٍ عليه السلام قائمٌ قد أتى لهُ ثلاثُ سِنينَ ، فقُلْنا لَه : جَعَلَنا اللّهُ فِداكَ ، إنْ _ وأعَوذُ باللّهِ _ حَدَثَ حدَثٌ فَمن يَكونُ بَعدَكَ؟ قالَ : ابْنِي هذا، وأومَأَ إليهِ . قالَ : فقُلْنا لَه: وهُو في هذاالسِّنِّ ؟! قالَ : نَعَمْ ، وهُو في هذا السِّنِّ ، إنَّ اللّهَ تبارَكَ وتعالى احْتَجَّ بعيسى عليه السلام وهُو ابنُ سنَتَينِ . (2)

راجع : بحار الأنوار : ج 50 ص 18 ، النصوص عليه .

154 _ فَضائِلُهُ عليه السلامالكافي عن يَحيى الصَّنعاني :دَخَلتُ عَلى أبي الحسن الرِّضا عليه السلام وَهُوَ بِمَكَّةَ وَهُوَ يَقشِرُ مَوزا وَيُطعِمُهُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام فَقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ هذا المَولودُ المُبارَكُ ؟ قالَ : نَعَم يا يَحيى هذا المَولودُ الَّذي لَم يولَد في الإسلامِ مِثلُهُ مَولودٌ أعظَمُ بَرَكَةً عَلى شيعَتِنا مِنهُ . (3)

عَبدُاللّهُ بنُ سَعيدٍ :قالَ لي مُحَمَّدُ بنُ عَليِّ بنِ عُمَرِ التَّنّوخي : رَأيتُ مُحَمَّدَ بنَ عَليٍّ وَهُوَ يُكَلِّمُ ثَورا فَحَرَّكَ الثَّورُ رَأسَهُ ، فَقُلتُ لا وَلكن تَأمُرُ الثَّورَ أن يُكَلِّمَكَ ، فَقالَ وَعُلِّمنا مَنطِقَ الطَّيرِ وَاوتينا مِن كُلِّ شَيءٍ ثُمَّ قالَ قُل لا إلهَ إلّا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَمَسَحَ بِكَفِّهِ عَلى رَأسِهِ فَقالَ الثَّورُ لا إله إلّا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ . (4)

دلائل الإمامة عن عليِّ بنِ حَسّانِ الواسِطيِّ المَعروفِ بِالعَمشِ :حَمَلتُ مَعي إليهِ عليه السلام مِن الآلَةِ الَّتي لِلإصبِهانِ بَعضُها مِن فِضَّةٍ وَقُلتُ أتحُفُ مَولايَ أبا جَعفَرٍ بِها فَلَمّا تَفرَّقَ النّاسُ عنه بَعدَ جَوابِ الجَميعِ قامَ فَمَضى فَاتَّبَعتُهُ فَلقيتُ مُوَفِّقا فَقُلتُ استَأذِن لي عَلى أبي جَعفَرٍ ، فَدَخَلتُ وَسَلَّمتُ فَردَّ عَلىَّ السَّلامَ وَفي وَجهِهِ الكَراهَةُ وَلَم يَأتي بِالجُلوسِ فَدَنوتُ مِنهُ وَأفرَغتُ ما كانَ في كُمّي بَينَ يَدَيهِ فَنَظَرَ إلَىَّ مُغضِباً ثمّ رَنا يَمينا وَشِمالاً وَقالَ ما لِهذا خَلَقَني اللّهُ ما أنا وَاللَّعبِ ؟ فاستَعفَيتُهُ فَعَفا عَنّي فَأخَذتُها فَخَرَجتُ . (5)

كشف الغمّة عن القاسِمِ بنِ عَبدِالرَّحمنِ_ وَكانَ زِيديّا _: خَرَجتُ إلى بَغدادَ فَبَينا أنا بِها إذرَأيتُ النّاسَ يَتَعادونَ وَيَتَشَرَّفونَ وَيَقِفونَ ؛ فَقُلتُ : ما هذا ؟ فَقالوا : ابنُ الرِّضا ، فَقُلتُ : وَاللّهِ لأنظُرَنَّ إلَيهِ فَطَلَعَ عَلى بَغلٍ أو بَغلَةٍ فَقُلتُ : لَعَنَ اللّهُ أصحابُ الإمامَةِ حَيثُ يَقولونَ إنَّ اللّهَ افتَرَضَ طاعةَ هذا ، فَعَدَلَ إليَّ وَقالَ : يا قاسمَ بنَ عبدِالرَّحمنِ : «أبَشَرا مِنّا واحِدا نَتَّبِعُهُ إنّا إذا لَفي ضَلالٍ وَسُعُرٍ» (6) فَقُلتُ في نَفسي ساحِرٌ واللّهِ! فَعَدَلَ إلَىَّ فَقالَ : «ءاُلقِيَ الذِّكرُ عَلَيهِ مِن بَينِنابَل هُوَ كَذّابٌ أشِرٌ» (7) قالَ : فانصَرَفتُ وَقُلتُ بِالإمامَةِ ؛ وَشَهِدتُ أنَّهُ حُجَّةُ اللّهِ عَلى خَلقِهِ وَاعتَقَدتُهُ . (8)

.


1- .كفاية الأثر : ص 84 .
2- .بحار الأنوار : 50 / 35 / 23 .
3- .الكافي : 6 / 360 / 3 .
4- .دلائل الإمامة : 211 .
5- .دلائل الإمامة : 212 .
6- .القمر : 24.
7- .القمر : 25.
8- .كشف الغمّة : 3 / 153 .

ص: 119

امام جواد عليه السلام (الإمام محمّد بن عليّ الجواد)

26 . امام جواد عليه السلام

153 _ تصريح به امامت آن بزرگوار

154 _ فضايل امام جواد عليه السلام

26 امام جواد153 _ تصريح به امامت آن بزرگوارپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به سؤال عبد اللّه بن مسعود از امامان از ن_سل حسين عليه السلام _ فرمود : . . . و از صلب على (امام رضا) فرزندش محمّدِ ستوده شده به دنيا مى آيد ، كه پاكترينِ مردم از نظر خلقت و خوش خلق ترين آنهاست .

بحار الأنوار_ به نقل از عبداللّه بن جعفر _: من و صفوان بن يحيى به خدمت امام رضا عليه السلام رسيديم. ابو جعفر عليه السلام كه سه سال از عمرش مى گذشت ايستاده بود. عرض كرديم: خدا ما را فداى شما كناد! اگر نعوذ باللّه اتفاقى بيفتد، چه كسى بعد از شما [امام] خواهد بود؟ امام عليه السلام به حضرت جواد اشاره كرده ، فرمود: اين فرزندم. عرض كرديم : او با اين سن و سال؟! فرمود: آرى، او، با همين سن و سال. خداوند تبارك و تعالى با عيساى دو ساله حجّت را تمام كرد.

154 _ فضايل امام جواد عليه السلامالكافى_ به نقل از يحيى صنعانى _: در مكّه به حضور امام رضا عليه السلام رسيدم ، ديدم حضرت ، موزى پوست مى كَند و در دهان ابو جعفر (امام جواد) عليه السلام مى گذارد . عرض كردم : فدايت شوم ! فرزند گرامى شما همين است ؟ فرمود : آرى يحيى ! اين فرزندى است كه هيچ فرزندى در اسلام بابركت تر از او براى شيعيان ما زاده نشده است .

عبد اللّه بن سعيد :محمّد بن على بن عمر تنوخى به من گفت : محمّد بن على را ديدم كه با گاو نرى صحبت مى كرد و گاو سر خود را تكان داد . گفتم : نه (اين قبول نيست) بلكه دستوربده گاو با تو صحبت كند. حضرت فرمود : زبان مرغان به ما آموخته شده و از هر چيزى به ما داده شده است . آن گاه (خطاب به گاو) فرمود : بگو : لا اله الا اللّه وحده لا شريك له . و دستى به سر گاو كشيد . در اين هنگام گاو گفت : لا اله الا اللّه وحده لا شريك له .

دلائل الإمامة_ به نقل از على بن حسّان واسطى _: وسيله اى كه ساختِ اصفهان و قسمتهايى از آن از نقره بود ، با خود برداشتم و گفتم اين را به مولايم ابو جعفر تحفه مى دهم . پس از آن كه حضرت پاسخ همه مردم را داد و آنان پراكنده شدند ، ايشان برخاست و رفت . من در پى ايشان به راه افتادم ، به جناب موفِّق برخوردم . به او گفتم : از ابو جعفر براى من اجازه شرفيابى بگير . پس ، خدمت حضرت رسيدم و سلام كردم . در حالى كه در چهره اش نارضايتى بود ، جواب سلامم را داد و ننشست . به حضرت نزديك شدم و آنچه را در آستينم بود جلو ايشان خالى كردم . با خشم به من نگريست و آن گاه به راست و چپ نگاهى كرد و فرمود : خداوند مرا براى اين كارها نيافريده است . مرا چه به بازى ؟ ! من از حضرت طلب بخشش كردم . ايشان مرا بخشيدند و من آن وسيله را برداشتم و بيرون رفتم .

كشف الغمّة_ به نقل از قاسم بن عبد الرحمان كه زيدى مذهب بود _: من رهسپار بغداد شدم . چون به آن جا رسيدم مردم را ديدم كه مى دوند و نگاه مى كنند و مى ايستند . پرسيدم : چه خبر است ؟ گفتند : ابن الرضاست . گفتم : بايد او را ببينم . او سوار بر قاطرى نر يا ماده ظاهر شد . گفتم : خدا لعنت كند معتقدان به امامت را كه مى گويند خداوند اطاعت اين مرد را واجب ساخته است . او به طرف من برگشت و گفت : اى قاسم بن عبدالرحمان ! «آيا از بشرى همانند خودمان پيروى كنيم ؛ در اين صورت گمراه و ديوانه خواهيم بود» . با خودم گفتم : به خدا ، جادوگر است ! باز به طرف من برگشت و گفت : «آيا از ميان همه ما كلام خدا به او القا شده است ؟ نه ، او دروغگويى سبكسر است» . من برگشتم و معتقد به امامت شدم و شهادت دادم كه او حجّت خدا بر خلق اوست ، و به وى اعتقاد پيدا كردم .

.

ص: 120

الإمام عليّ بن محمّد الهادي(ع)

27 الإمام عليّ بن محمّد الهادي155 _ النَّصُّ عَلى إمامَتِهِالإمامُ الجوادُ عليه السلام :إنّ الإمامَ بَعدي ابْنِي عليٌّ، أمرُهُ أمري ، وقَولُهُ قَولي ، وطاعَتُهُ طاعَتي ، والإمامةُ بعدَهُ في ابنِهِ الحسنِ . (1)

راجع : بحار الأنوار : ج 50 ص 118 ، النصوص عليه .

156 _ فضائلُه عليه السلامبحار الأنوار :ذكر الحسن بن محمد جمهور العَمِّي فى كتاب الواحدة قال : حدَّثَني أخي الحسينُ بنُ محمّدٍ قالَ : كان لي صَدِيقٌ مُؤدِّبٌ لِوُلدِ بَغا أو وَصِيفٍ _ الشَّكُّ مِنّي _ فقالَ لي: قالَ لي الأميرُ _ مُنْصَرَفَهُ مِن دارِ الخليفةِ _ : حَبَسَ أميرُ المؤمنينَ هذا الّذي يَقولونَ ابنُ الرِّضا اليومَ ، ودفَعَهُ إلى عليِّ بنِ كَرْكَرٍ، فسَمِعتُهُ يقولُ : أنا أكْرَمُ عَلى اللّهِ مِن ناقةِ صالحٍ «تَمَتَّعوا في دارِكُمْ ثَلاثةَ أيّامٍ ذلِكَ وَعدٌ غيرُ مَكذوبٍ» (2) ، وليسَ يُفصِحُ بالآيةِ ولا بالكلامِ ، أيُّ شيءٍ هذا؟ قالَ: قلتُ: أعَزّكَ اللّهُ تَوَعّدَ ، انظُرْ ما يكونُ بعدَ ثلاثةِ أيّامٍ. فلمّا كانَ مِن الغَدِ أطْلَقَهُ واعْتَذرَ إلَيهِ ، فلَمّا كانَ في اليومِ الثّالثِ وَثَبَ علَيهِ ياغزُ ويَغْلونُ وتامِشُ وجَماعةٌ مَعهُم ، فقَتَلوهُ وأقْعَدوا المُنْتَصِرَ ولَدَهُ خليفةً . (3)

.


1- .بحار الأنوار : 50 / 118 / 1 .
2- .هود : 65 .
3- .بحار الأنوار : 50 / 189 / 1 .

ص: 121

امام هادى عليه السلام (الإمام عليّ بن محمّد الهادي)

27 . امام هادى عليه السلام

155 _ تصريح به امامت آن بزرگوار

156 _ فضايل امام هادى عليه السلام

27 امام هادى155 _ تصريح به امامت آن بزرگوارامام جواد عليه السلام :امامِ پس از من فرزندم على است؛ فرمان او فرمان من است، سخن او سخن من و اطاعت از او اطاعت از من؛ و پس از او امامت به فرزندش حسن مى رسد.

156 _ فضايل امام هادى عليه السلامبحار الأنوار:از حسن بن محمّد جمهور در كتاب الواحدة آمده است: برادرم حسين بن محمّد به من گفت: دوستى داشتم كه آموزگار فرزند «بغا» يا «وصيف» _ ترديد از من است _ بود . او به من گفت: امير در بازگشت از سراى خليفه به من گفت: امروز اميرمؤمنان ، آن كسى را كه فرزند رضا مى خوانند دستگير كرد و او را به دست على بن كركر سپرد و شنيدم كه مى گويد: من نزد خداوند از ناقه صالح گرامى تر و ارجمندترم «سه روز در سراى خود از زندگى برخوردار شويد. اين وعده اى است عارى از دروغ» . من از آيه و حرفهايش چيزى نفهميدم؛ منظورش چيست؟ [برادرم ]گفت: گفتم: خدا به تو عزّت دهد! تهديد كرده است. صبر كن ببين تا سه روز ديگر چه مى شود. فرداى آن روز خليفه امام را آزاد كرد و از او پوزش خواست. روز سوم ياغز و يغلون و تامش با همراهانشان بر خليفه شوريدند و او را كشته ، فرزندش منتصر را به خلافت نشاندند.

.

ص: 122

كشف الغمّة :حدَّثَ جَماعَةٌ مِن أهلِ إصفِهانَ مِنهُم أبوالعَبّاسِ أحمدُ بنُ النَّصرِ ، وَأبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ بنُ عَلويَّةِ ، قالوا : كانَ بِإصفِهانَ رَجلٌ يُقالُ لَهُ عَبدُالرَّحمنِ وَكانَ شيعيّا ، فَقيلَ لَهُ :ما السَّبَبُ الَّذي أوجَبَ عَلَيكَ القَولُ بِإمامَةِ عَليٍّ النَّقيِّ دونَ غَيرِهِ مِن أهلِ الزَّمانِ ؟ فَقالَ : شاهَدتُ ما يوجِبُ عَلىَّ ذلِكَ ، وَذلك أنّي كُنتُ رَجُلاً فَقيرا وَكانَ لي لِسانٌ وَجُرأةٌ ، فَأخرَجَني أهلُ إصفِهانَ سِنةً مِنَ السِّنينَ مَعَ قَومٍ آخَرينَ ، (فَجِئنا _ ظ) إلى بابِ المُتَوَكِّل مُتَظَلِّمينَ ، وَكُنّا بِبابِ المُتَوَكِّلِ يَوما إذ خَرَجَ الأمرُ بِإحضارِعَلىِّ بنِ مُحَمَّدِ بنِ الرِّضا ؛ فَقُلتُ لِبَعضِ مَن حَضَرَ : مَن هذا الرَّجُلُ الَّذي قَد أمِرَ بِإحضارِهِ ؟ فَقيلَ : هذا رَجُلٌ عَلَويٌ تَقولُ الرافِضَةُ بِإمامَتِهِ ، ثُمَّ قالَ : وَنَقدِرُ أنَّ المُتَوَكِّلَ يُحضِرُهُ للقَتلِ ، فَقُلتُ : لا أبرَحُ مِن هيهُنا حَتَّى أنظُرَ إلى هذا الرَّجُلِ أيِّ رَجُلٍ هُوَ ؟ قالَ : فَأقبَلَ راكِبا عَلى فَرَسٍ وَقَد قامَ النّاسُ صَفَّينِ يُمنَةَ الطَّريقِ وَيُسرَتَها يَنظُرونَ إلَيهِ ، فَلَمّا رَأيتُهُ وَقَفتُ فَأبصَرتُهُ فَوَقَعَ حُبُّهُ في قَلبي ، فَجَعلتُ أدعو لَهُ في نَفسي بِأن يَدفَعَ اللّهُ عنه شَرَّ المُتَوَكِّلِ ، فَأقبَلَ يَسيرُ بَينَ النّاسِ وَهُوَ يَنظُرُ إلى عُرفِ دابَّتِهِ لا يَلتَفِتُ ، وَأنا دائمُ الدُّعاءِ لَهُ ، فَلَمّاصارَ إلَيَّ أقبَلَ عَلىَّ بِوَجهِهِ وَقالَ : استَجابَ اللّهُ دُعاءَكَ وَطَوَّلَ عُمرَكَ وَكَثَّرَ مالَكَ وَوَلَدَكَ ، فانصَرفنا بَعدَ ذلك إلى إصفِهانَ ، فَفَتَحَ اللّهُ عَلَىَّ وُجوها مِنَ المالِ حَتَّى إنّي أغلِقُ بابي عَلى ما قيمَتُهُ ألفَ ألفَ دِرهَمٍ سِوى مالي خارِجَ داري ؛ وَرُزِقتُ عَشَرةً مِنَ الأولادِ وَقَد بَلَغتُ مِن عُمري نَيِّفا وَسَبعينَ سَنَةً ، وَأنا أقولُ بِإمامَةِ هذا الَّذي عَلِمَ ما في قَلبي وَاستَجابَ اللّهُ دَعائَهُ لي . (1)

.


1- .كشف الغمّة : 3 / 179 .

ص: 123

كشف الغمّة :گروهى از مردم اصفهان ، از جمله ابو العباس احمد بن نصر و ابو جعفر محمّد بن عَلويه نقل كردند كه : در اصفهان مردى بود شيعه ، به نام عبد الرحمان . از او پرسيدند : چه شد كه از ميان همه مردم فقط به امامت على النقى معتقد شدى و نه جز او ؟ گفت : چيزى ديدم كه باعث اين كار شد . من مردى فقير و در عين حال حرّاف و با جرأت بودم . در يكى از سالها ، اهالى اصفهان مرا با عدّه اى ديگر براى دادخواهى به دربار خليفه فرستادند . روزى در حضور خليفه بوديم كه دستور احضار على بن محمّد بن الرضا صادر شد . به يكى از حاضران گفتم : اين مردى كه دستور احضارش را صادر كرد كيست ؟ گفته شد : او مردى علوى است كه رافضيان به امامت او اعتقاد دارند . سپس گفت : حدس مى زنيم كه متوكّل او را احضار كرده تا بكشد . گفتم : از اين جا تكان نمى خورم تا ببينم اين مرد چگونه مردى است . وى ، در حالى كه سوار بر اسبى بود آمد . مردم در سمت راست و چپ مسير صف كشيده بودند و به او نگاه مى كردند . چون او را ديدم ايستادم و به ايشان نگاه كردم . محبتش در دلم افتاد . لذا در دلم دعا مى كردم كه خداوند شرّ متوكّل را از او دفع كند . او از ميان صف مردم حركت مى كرد و چشمش را به يال اسبش دوخته بود و به اطراف توجّه نمى كرد . من دائما برايش دعا مى كردم ، وقتى به من رسيد صورتش را به طرف من برگرداند و گفت : خداوند دعايت را مستجاب فرمود و عمر طولانى به تو عطا فرمود و اموال و فرزندانت را زياد گردانيد . بعد از آن واقعه ما به اصفهان برگشتيم . خداوند آنقدر به من ثروت عطا فرمود كه تنها در خانه ام ، افزون بر آنچه در بيرون دارم ، اموالى دارم كه هزار هزار درهم مى ارزد . ده فرزند نيز روزى ام شده و هفتاد و اندى سال هم از عمرم مى گذرد . اين است علت اعتقاد من به امامت چنين كسى كه از قلبم خبر داشت و خداوند دعاى او را در حقّ من اجابت فرمود .

.

ص: 124

الإمام الحسن بن علي العسكري(ع)

28 الإمام الحسن بن عليالعسكري157 _ النَّصُّ عَلى إمامَتِهِالإمامُ الهاديُّ عليه السلام :الإمامُ بَعدي الحسَنُ ، وبعدَ الحسنِ ابنُه القائمُ ، الّذي يَملأُ الأرضَ قِسْطا وعدلاً كما مُلِئتْ جَورا وظُلما . (1)

راجع : بحار الأنوار : ج 51 ص 65 ، أبواب النصوص من اللّه تعالى ومن آبائه .

158 _ فضائلُه عليه السلامبحار الأنوار :دخَلَ العبّاسِيّونَ على صالحِ ابنِ وَصيفٍ ، ودخَلَ صالحُ بنُ عليٍّ وغيرُهُ مِن المُنْحَرِفينَ عن هذهِ النّاحيةِ على صالحِ بنِ وصيفٍ عندَما حُبِسَ أبو محمّدٍ عليه السلام ، فقالَ لَه : ضَيِّقْ عليهِ ولا تُوَسِّعْ، فقالَ لَهم صالحٌ: ما أصْنَعُ بهِ، وقد وَكّلْتُ بهِ رُجلَينِ شَرَّ مَن قَدَرْتُ علَيهِ ، فقَد صارا مِن العِبادةِ والصّلاةِ إلى أمرٍ عظيمٍ؟ ! (2)

المناقب لابن شهر آشوب عن أبي القاسِمِ الكوفيِّ :إنَّ إسحاقَ الكِنديِّ كانَ فيلسوفَ العِراقِ في زَمانِهِ أَخَذَ في تَأليفِ تَناقُضِ القُرآنِ وَشَغَلَ نَفسَهُ بِذلك وَتَفَرَّدَ بِهِ في مَنزِلِهِ وَإنَّ بَعضَ تَلامِذَتِهِ دَخَلَ يَوما عَلى الإمامِ الحَسَنِ العَسكَريِّ فَقالَ لَهُ أبو مُحَمَّدٍ عليه السلام : أما فيكُم رَجُلٌ رَشيدٌ يَردِعُ أستاذَكُم الكِنديِّ عَمّا أخَذَ فيهِ مِن تَشاغُلِهِ بِالقُرآنِ؟ فَقالَ التِّلميذُ : نَحنُ مِن تَلامِذَتِهِ كَيفَ يَجوزُ مِنّا الإعتِراضُ عَليهِ في هذا أو في غَيرِهِ ، فَقالَ لَهُ أبو مُحَمَّدٍ : أتُؤَدّي اللّهَ ما ألقيهِ إليكَ؟ قالَ : نَعَم قالَ : فَصِر إلَيهِ وَتَلَطَّف في مُؤانَسَتِهِ وَمَعونَتِهِ عَلى ما هُوَ بِسَبيلِهِ فَإذا وَقَعَتِ الأُنسَةُ في ذلك فَقُل قَد حَضَرَتني مَسألَةٌ أسألُكَ عَنها فَإنَّهُ يَستَدعي ذلك مِنكَ فَقُل لَهُ إن أتاكَ هذا المُتَكَلِّمُ بِهذا القُرآنِ هَل يَجوزُ أن يَكونَ مُرادُهُ بِما تَكَلَّمَ مِنهُ غَيرَ المَعاني الَّتي قَد ظَنَنتَها أنَّكَ ذَهَبتَ إليها ؟ فَإنَّهُ سَيَقولُ لَكَ إنَّهُ مِنَ الجائِزِ لأنَّهُ رَجُلٌ يَفهَمُ إذا سَمِعَ ، فَإذا أوجَبَ ذلك فَقُل لَهُ : فَما يُدريكَ لَعَلَّهُ قَد أرادَ غَيرَ الَّذي ذَهَبتَ أنتَ إلَيهِ فَيكونَ واضِعا لِغَيرِ مَعانيهِ . فَصارَ الرَّجلُ إلى الكِنديِّ وَتَلَطَّفَ إلى أن ألقى عَلَيهِ هذِهِ المَسألَةَ فَقالَ لَهُ : أعِد عَلَيَّ ، فَأعادَ عَلَيهِ فَتَفَكَّرَ في نَفسِهِ وَرأى ذلك مُحتَمَلاً في اللُّغَةِ وَسائِغا في النَّظَرِ فَقالَ : أتَيتُ إلَيكَ الّا أخبَرتَني مِن أينَ لَكَ ؟ فَقالَ : إنَّهُ شَيءٌ عَرَضَ بِقَلبي فَأورَدتُهُ عَلَيكَ ، فَقالَ : كَلّا ما مِثلُكَ مَن اهتَدى إلى هذا وَلا مَن بَلَغَ هذِهِ المَنزَلَةَ فَعَرِّفني مِن أينَ لَكَ هذا ؟ فَقالَ : أمَرَني بِهِ أبو مُحَمَّدٍ فَقالَ : الآنَ جِئتَ بِهِ وَما كانَ لِيَخرُجَ مِثلَ هذا إلّا مِن ذلك البَيتِ؛ ثُمَّ إنَّهُ دَعا بِالنّارِ وَأحرَقَ جَميعَ ما كانَ ألَّفَهُ . (3)

.


1- .بحار الأنوار : 50 / 239 / 4
2- .بحار الأنوار : 50 / 308 / 6 .
3- .المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 424 .

ص: 125

امام حسن عسكرى عليه السلام (الإمام الحسن بن علي العسكري)

28 . امام حسن عسكرى عليه السلام

157 _ تصريح به امامت آن بزرگوار

158 _ فضايل امام عسكرى عليه السلام

28 امام حسن عسكرى157 _ تصريح به امامت آن بزرگوارامام هادى عليه السلام :امام پس از من، حسن است و پس از حسن فرزندش قائم؛ همو كه زمين را پر از عدل و داد مى كند، همچنان كه از بيدادگرى و ستم پر شده است .

158 _ فضايل امام عسكرى عليه السلامبحار الأنوار :هنگامى كه ابو محمّد عليه السلام زندانى شد، عباسيان و صالح بن على و ديگر منحرفان از جاده امامت نزد صالح بن وصيف رفتند و گفتند: بر او سخت بگير و كوتاه نيا. صالح به ايشان گفت: با او چه كنم؟ من دو تن از بدترين و شرورترين افرادى را كه توانستم بيابم بر او گماردم اما آن دو [تحت تأثير امام] سخت به عبادت و نماز روى آوردند.

المناقب ، ابن شهر آشوب_ به نقل از ابو القاسم كوفى _: اسحاق كِندى ، كه فيلسوف عراق در عصر خود بود ، تصميم گرفت تناقضات قرآن را گرد آورد و بدين منظور در خانه اش نشست و مشغول اين كار شد . روزى يكى از شاگردان او خدمت امام حسن عسكرى عليه السلام رسيد . امام عليه السلام به او فرمود : آيا در ميان شما يك آدم رشيد پيدا نمى شود كه استادتان كِندى را از كارى كه در پيش گرفته و به قرآن پرداخته است، بازدارد؟ شاگرد عرض كرد: ما از شاگردان او هستيم ؛ چگونه بر ما رواست كه در اين مورد يا مواردى ديگر به او اعتراض كنيم ؟ امام عسكرى عليه السلام فرمود : آيا حاضرى كارى كه مى گويم انجام دهى ؟ عرض كرد : آرى . حضرت فرمود : پيش او برو و با وى گرم بگير و وانمود كن كه مى خواهى در انجام كارش به او كمك كنى . وقتى خوب با او انس گرفتى بگو سؤالى برايم پيش آمده است كه مى خواهم آن را از تو بپرسم . خواهد گفت بپرس . به او بگو : اگر گوينده اين قرآن نزد تو آيد ، آيا ممكن است مراد او از گفته هايش غير از معانى اى باشد كه تو به گمان خود آنها را فهميده اى ؟ او خواهد گفت : آرى ، ممكن است ؛ زيرا آدم فهميده اى است . پس چون چنين جواب داد، به او بگو: تو چه مى دانى؟ شايد گوينده چيزى غير از آنچه تو فهميده اى اراده كرده و مراد واقعى اش غير از معناى اوليه جمله هايش باشد. آن مرد نزد كِندى رفت و با او از در ملاطفت درآمد و آن گاه اين سؤال را از او پرسيد . كِندى گفت : سؤالت را تكرار كن . آن مرد سؤالش را تكرار كرد . كِندى با خود انديشيد و اين موضوع را هم از نظر لغوى محتمل دانست و هم از نظر عقلى جايز . پس به شاگردش گفت : تو را قسم مى دهم كه بگويى اين سؤال را از كجا آموخته اى ؟ شاگرد گفت : مطلبى بود كه به ذهنم خطور كرد و از تو پرسيدم . كِندى گفت : هرگز ، چنين سؤالى به فكر امثال تو نمى رسد ، و تو و امثال تو را نشايد كه به چنين منزلتى دست يابيد . بگو از كجا اين سؤال را گرفته اى ؟ شاگرد گفت : ابو محمّد به من فرمود اين سؤال را از تو بپرسم . كِندى گفت : حالا حقيقت را گفتى . چنين نكته اى جز از چنان خاندانى سر نمى زند ، آن گاه آتش طلبيد و آنچه را گرد آورده بود سوزاند .

.

ص: 126

الإمام القائم(ع)

29 الإمام القائم159 _ أسماءُ الإمامِالإمامُ الباقرُ عليه السلام في قولِه تعالى : «ومَنْ قُتِلَ مظلوما فقد جَعَلْنا لوليّهِ سُلطانا . . . إنّه كان منصورا» (1) _ : سمَّى اللّهُ المهديَّ المنصورَ ، كما سمَّى أحمدَ ومحمّد ومحمود ، وكما سَمّى عيسَى المسيحَ عليه السلام . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لمّا سُئلَ عن عِلّةِ تَسمِيَةِ القائمِ بالمَهديِّ _: لِأنّه يُهدى إلى كلِّ أمرٍ خَفيٍّ . (3)

160 _ النَّصُّ عَلى إمامَتِهِالإمامُ العسكريُّ عليه السلام_ وقد سُئلَ عن الحُجّةِ والإمامِ بعدَهُ ؟ _: ابْنِي محمّدٌ ، وهُو الإمامُ والحُجّةُ بَعدي ، مَن ماتَ ولَم يَعرفْهُ ماتَ مِيتةً جاهليّةً . أمَا إنّ لَه غَيبةً يَحارُ فيها الجاهلونَ ، ويَهْلِكُ فيها المُبطِلونَ ، ويَكْذِبُ فيها الوَقّاتونَ ، ثُمّ يَخرُجُ فكَأنّي أنظُرُ إلَى الأعْلامِ البِيضِ تَخْفِقُ فوقَ رأسِهِ بِنَجفِ الكوفةِ . (4)

161 _ البِشارَةُ بِالمَهدِيِّ عليه السلامرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أبْشِري يا فاطمةُ ، فإنّ المهديَّ منكِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :المهديُّ رجُلٌ مِن وُلْدي ، وجهُهُ كالكَوكبِ الدُّرّيِّ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تَقومُ السّاعةُ حتّى تَمْتَلئَ الأرضُ ظُلما وعُدْوانا ، ثُمّ يخرُجُ رجُلٌ مِن عِترتي فيَملَؤُها قِسْطا وعَدلاًكما مُلِئتْ ظُلما وعُدْوانا. (7)

عنه صلى الله عليه و آله :يَليرجُلٌ مِن أهلِ بيتي يُواطِئُ اسمُه اسمِي، لَو لَم يَبْقَ مِن الدُّنيا إلّا يَومٌ لَطوَّلَ اللّهُ ذلكَ اليومَ حتّى يَليَ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :المهديُّ رجُلٌ مِنّا مِن وُلدِ فاطمةَ . (9)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :فإذا خَرجَ أسْندَ ظَهْرَهُ إلَى الكعبةِ،واجْتَمعَ إليهِ ثلاثُمائةٍ وثلاثةَ عَشَرَ رجُلاً، فأوّلُ ما يَنطِقُ بهِ هذهِ الآيةُ: «بَقِيّةُ اللّهِ خيرٌ لكم إنْ كُنتم مؤمنين» . (10) ثُمّ يقولُ : أنا بَقِيّةُ اللّهِ وحُجّتُهُ وخليفتُهُ علَيكُم ، فلا يُسَلِّمُ إلَيهِ مُسَلِّمٌ إلّا قالَ : السّلامُ عليكَ يا بَقِيّةَ اللّهِ في أرضِهِ . (11)

162 _ غَيبَتا الإمامِ القائِمِ عليه السلامالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :للقائمِ غَيبتانِ : إحْداهُما طويلةٌ ، والاُخرى قصيرةٌ ، فالاُولى يَعلَمُ بمكانِهِ فيها خاصّةٌ مِن شيعتِهِ، والاُخرى لا يَعلمُ بمكانِهِ فيها (إلّا) خاصّةُ مواليهِ في دِينهِ . (12)

(انظر) الحج : باب 455 .

.


1- .الإسراء : 33 .
2- .بحار الأنوار: 51/30/8.
3- .الغيبة للطوسي : 471 / 489 .
4- .بحار الأنوار : 51 / 160 / 7 .
5- .كنز العمّال : 34208
6- .كنز العمّال : 38666
7- .كنز العمّال : 38691
8- .كنز العمّال : 38661
9- .كنز العمّال : 39675 .
10- .هود : 86 .
11- .نور الثقلين : 2 / 392 / 194 .
12- .بحار الأنوار : 52 / 155 / 10 .

ص: 127

امام مهدى عليه السلام (الإمام القائم)

29 . امام مهدى عليه السلام

159 _ نامهاى امام

160 _ تصريح به امامت آن بزرگوار

161 _ بشارت به امام مهدى عليه السلام

162 _ دو غَيبتِ امام قائم عليه السلام

29 امام مهدى159 _ نامهاى امامامام باقر عليه السلام_ درباره آيه «هر كه به ستم كشته شود به ولىّ او قدرتى داده ايم ... همانا او پيروزمند است» _فرمود : خداوند مهدى را «منصور (پيروزمند)» ناميد، همچنان كه [پيامبر را] احمد و محمّد و محمود ناميد و همچنان كه عيسى را مسيح نامگذارى كرد.

امام صادق عليه السلام_ آن گاه كه از علت نامگذارى قائم به مهدى پرسيده شد _فرمود : چون او به هر امر نهانى رهنمون مى شود.

160 _ تصريح به امامت آن حضرتامام عسكرى عليه السلام_ در پاسخ به پرسش از حجّت و امام بعد از ايشان _فرمود : فرزندم محمّد ، اوست امام وحجّت پس از من. هر كه بميرد و او را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است. بدانيد كه او را غيبتى است كه پس از آن ، ظهور مى كند؛ غيبتى كه جاهلان در آن سرگشته مى شوند و باطل گرايان به نابودى مى افتند و كسانى به دروغ [براى ظهور او ]زمان تعيين مى كنند. گويى پرچمهاى سفيدى را مى بينم كه در نجفِ كوفه بر فراز سر او در اهتزازند.

161 _ بشارت به امام مهدى عليه السلامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بشارت باد تو را اى فاطمه كه مهدى از توست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مهدى مردى از فرزندان من است و چهره اش چون ستاره درخشان.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قيامت بر پا نمى شود تا زمانى كه زمين از ستم و دشمنى آكنده شود، آن گاه مردى از خاندان من قيام مى كند و زمين را، همچنان كه از ظلم و جور آكنده شده، از عدل و داد پر مى كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مردى از خاندان من حكومت خواهد كرد كه نامش با نام من يكى است . اگر از دنيا جز يك روز نمانده باشد خداوند آن روز را دراز مى گرداند تا او حكومت را به دست گيرد .

امام على عليه السلام :مهدى، مردى از ماست، از نسل فاطمه.

امام باقر عليه السلام :هرگاه قيام كند به كعبه تكيه مى دهد و سيصد و سيزده مرد بر گردش حلقه مى زنند . نخستين سخنى كه مى گويد اين آيه است : «بقيّة اللّه براى شما بهتر است اگر ايمان داشته باشيد» . آن گاه مى فرمايد : من بقيّة اللّه هستم و حجّت و جانشين خدا بر شما . هيچ درود فرستنده اى به او درود نمى فرستد مگر چنين : درود بر تو اى باقيمانده خدا در زمين او .

162 _ دو غيبت امام قائم عليه السلامامام صادق عليه السلام :قائم را دو غيبت است: يكى طولانى و ديگرى كوتاه. در غيبت نخستين [كه كوتاه است]، جايگاه آن حضرت را شيعيان خاصّ او مى دانند و در غيبت دوم [كه طولانى است] از جايگاه او كسى خبر ندارد بجز خواصّ از بستگان هم آيين او.

ر.ك : حج ، باب 455 .

.

ص: 128

163 _ صُعوبَةُ التّمَسُّكِ بِالدِّينِ فيغَيبةِ الإمامرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :والّذي بَعثَني بالح_قِّ بشيرا ، إنّ الثّابِتِينَ على القَولِ بهِ في زمانِ غَيبتِه لَأعزُّ مِنَ الكِبريتِ الأحْمَرِ . (1)

الغيبة للنعماني عن الإمامِ الصّادقِ عليه السلام :إنّ لِصاحِبِ هذا الأمرِ غَيبةً المُتَمَسِّكُ فيها بدِينهِ كالخارِطِ لِشَوْكِ القَتادِ بيَدِهِ. _ ثُمّ أطْرَقَ مَلِيّا ثُمّ قالَ : _ إنّ لِصاحِبِ هذا الأمرِ غَيْبةً فَلْيَتَّقِ اللّهَ عَبدٌ ولْيتَمَسَّكْ بدِينِهِ . (2)

(انظر) الدين : باب 739 .

164 _ الدُّعاءُ عِندَ غَيبةِ القائِمِ عليه السلامبحار الأنوار عن عبدِ اللّه بنِ سنانٍ :قالَ أبوعَبدِ اللّهِ عليه السلام : سَتُصيبُكُم شُبْهةٌ فَتَبقَونَ بلا عَلَمٍ يُرى ولا إمامِ هُدىً، لا يَنْجو مِنها إلّا مَن دَعا بدُعاءِ الغَريقِ . قلتُ : وكيفَ دُعاءُ الغَريقِ؟ قالَ : تقولُ : يا اللّهُ يا رحمنُ يا رحيمُ ، يا مُقلِّبَ القلوبِ ثَبِّتْ قلبي على دِينِكَ. فقلتُ : يا مُقلِّبَ القلوبِ والأبصارِ ثَبِّتْ قلبي على دِينِكَ ! فقالَ : إنّ اللّهَعزّ وجلّ مُقلِّبُ القلوبِ والأبصارِ، ولكنْ قُلْ كما أقولُ: يا مُقلّبَ القلوبِ ثَبّتْ قلبي على دِينِكَ . (3)

165 _ انتِظارُ الفَرَجِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أفضلُ أعمالِ اُمّتي انتظارُ فَرَجِ اللّهِ عزّ وجلّ . (4)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :انتظارُ الفَرَجِ مِن أعظمِ الفَرَجِ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن ماتَ مُنتظِرا لهذا الأمرِ كانَ كَمَنْ كانَ مَع القائمِ في فُسْطاطِهِ ، لا بَلْ كانَ بمنزلةِ الضّاربِ بينَ يدَي رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بالسَّيفِ . (6)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :انتظارُ الفَرَجِ مِن الفَرَجِ . (7)

166 _ ظُهورُ القائِمِ عليه السلام بَعدَ يَأسِ النّاسِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ هذا الأمرَ لا يَأتيكُم إلّا بعدَ إياسٍ ، لا واللّهِ ، حتّى تُمَيَّزوا . (8)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :إنّما يَجيءُ الفَرَجُ على اليَأْسِ . (9)

167 _ كَذَبَ الوَقّاتونَالإمامُ الباقرُ عليه السلام_ وقد سألَه الفُضَيلُ : هَل لهذا الأمرِ وقتٌ ؟ _: كَذَبَ الوَقّاتونَ ، كَذَبَ الوَقّاتونَ ، كَذَبَ الوَقّاتونَ . (10)

168 _ عِلَّةُ الغَيبَةِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لابدّ للغُلامِ من غَيبةٍ، فقيلَ لَهُ : ولِمَ يا رسولُ اللّهِ ؟ قال : يَخافُ القَتْلَ . (11)

.


1- .كمال الدين : 288 / 7 .
2- .الغيبة للنعماني : 169/11 وفي بعض النسخ «فليتّق اللّه عند غَيبته».
3- .بحار الأنوار : 52/149/73
4- .بحار الأنوار : 52/122/2
5- .بحار الأنوار : 52 / 122 / 4
6- .بحار الأنوار : 52/146/69.
7- .الغيبة للطوسي : 459 / 471 .
8- .بحار الأنوار : 52/111/20
9- .بحار الأنوار : 52 / 110 / 17 .
10- .الغيبة للطوسي : 426 / 411 .
11- .بحار الأنوار : 52 / 90 / 1 ، وقد ذكرت هذه العلّة في روايات كثيرة ، فانظر أيضا حديث : 5، 10 ، 16 _ 18، 20 ، 22 و ص 146 / 70منه .

ص: 129

163 _ دشوار بودن ديندارى در زمان غيبت امام

164 _ دعا در زمان غيبت امام عليه السلام

165 _ انتظار فرج (گشايش)

166 _ ظهور قائم عليه السلام پس از نوميدى مردم

167 _ تعيين كنندگان وقت ظهور دروغ مى گويند

163 _ دشوار بودن ديندارى در زمان غيبت امامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سوگند به آن كه به حق مرا نويد دهنده برانگيخت، آنان كه در روزگار غيبت او بر اعتقاد به او استوار بمانند از كبريت احمر كميابترند.

الغيبة ، نعماني :امام صادق عليه السلام فرمود : صاحب اين امر (امامت) غيبتى دارد كه در آن ديندار همانند كسى است كه خار ساقه گون را با دست مى زدايد. _ امام سپس، اندكى خاموش ماند و آن گاه فرمود _ : صاحب اين امر را غيبتى است، پس بايد كه بنده از خدا بترسد و به دين خويش چنگ آويزد.

ر.ك : دين ، باب 739 .

164 _ دعا در زمان غيبت امام عليه السلامبحار الأنوار_ به نقل از عبداللّه بن سنان _: امام صادق عليه السلام فرمود: بزودى در شبهه اى خواهيد افتاد و بدون نشانه اى نمايان و امامى رهنما خواهيد ماند. از اين شبهه رهايى نمى يابد مگر آن كس كه دعاى غريق را بخواند. عرض كردم: دعاى غريق چگونه است؟ فرمود: مى گويى: «يا اللّه ، يا رحمن، يا رحيم، يا مقلّب القلوب ثبّت قلبى على دينك؛ خدايا! مهرگسترا! مهربانا! اى دگرگونساز دلها! دل مرا بر دينت استوار گردان». و من گفتم: «يا مقلّب القلوب والأبصار، ثبّت قلبى على دينك؛ اى دگرگونساز دلها و انديشه ها ! دل مرا بر دينت استوار گردان!» و امام فرمود: البته خداوند عز و جل دگرگون كننده دلها و انديشه هاست. اما تو همان بگو كه من مى گويم: اى دگرگونساز دلها! دل مرا بر دينت استوار گردان .

165 _ انتظار فرج (گشايش)پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين كارهاى امّت من ، انتظار فرج از خداوند عز و جل است.

امام زين العابدين عليه السلام :انتظار فرج، خود بزرگترين فرج است.

امام صادق عليه السلام :هر كه در حال انتظار اين امر (ظهور قائم) بميرد ، همچون كسى است كه با قائم در خيمه او باشد؛ نه، بلكه به مانند كسى است كه پيشاپيش پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شمشير مى زند.

امام كاظم عليه السلام :انتظار فرج، جزء فرج است.

166 _ ظهور قائم عليه السلام پس از نوميدى مردمامام صادق عليه السلام :به خدا قسم اين امر (ظهور) برايتان در نمى رسد مگر پس از آن كه نوميد شويد، نه به خدا، مگر پس از آن كه سره از ناسره تان جدا شود.

امام رضا عليه السلام :همانا فرج و گشايش ، پس از نوميدى مى آيد.

167 _ تعيين كنندگان وقت ظهور دروغ مى گويندامام باقر عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش فضيل كه آيا زمان ظهور تعيين شده است؟ _فرمود : وقت گذاران دروغ مى گويند، وقت گذاران دروغ مى گويند، وقت گذاران دروغ مى گويند.

.

ص: 130

كمال الدين عن عبدِ اللّهِ بنِ الفَضلِ الهاشِمِيّ :سَمِعتُ الصّادقُ جَعفرَ بنَ مُحمَّدٍ عليهماالسلاميَقولُ : إنّ لِصاحبِ هذَا الأمرِ غَيبةً لابُدَّ مِنها يَرتابُ فيها كلُّ مُبطلٍ. فقُلتُ : وَلِمَ جُعِلتُ فِداكَ؟ قالَ : لِأمرٍ لَم يُؤذنْ لنا في كَشفِهِ لكُم . قلتُ : فما وجْهُ الحِكمةِ في غَيبتهِ ؟ قال : وجْهُ الحِكمةِ في غَيبتهِ وجهُ الحكمةِ في غَيباتِ مَن تقدّمَهُ مِن حُجَجِ اللّهِ تعالى ذِكرُهُ ، إنّ وجهَ الحكمةِ في ذلكَ لا يَنكشِفُ إلّا بعدَ ظهورِهِ ... إنّ هذا الأمرَ أمرٌ مِن أمرِ اللّهِ تعالى ، وسِرٌّ مِن سرِّ اللّهِ ، وغيبٌ مِن غَيبِ اللّهِ ، ومتى عَلِمنا أنّهُ عزّ وجلّ حكيمٌ صدّقْنا بأنّ أفعالَهُ كلَّها حِكمةٌ ، وإنْ كانَ وجهُها غيرَ مُنكَشِفٍ . (1)

عنه عليه السلام :القائمُ عليه السلام لَن يَظهرَ أبدا حتّى تَخرُجَ ودائعُ اللّهِ تعالى [يعني بها المؤمنينَ مِن أصلابِ الكافرينَ ]فإذا خَرجَتْ ظَهرَ على مَن ظَهرَ مِن أعداءِ اللّهِ فقتَلَهُم؟ (2)

عنه عليه السلام :ما يكونُ هذا الأمرُ حتّى لا يبقى صِنفٌ مِن النّاسِ إلّا وقد وُلّوا عَلَى النّاسِ، حتّى لا يَقولَ قائلٌ : إنّا لو وُلِّينا لَعَدَلْنا ! ثُمّ يَقومُ القائمُ بالحقِّ والعَدلِ . (3)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :لو كانَ فيكُم عِدّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائمُنا . (4)

169 _ انتِفاعُ النّاسِ بِالإمامِ في غَيبتِهِالإمامُ المهديُّ عليه السلام :أمّا وَج_هُ الانْتِفاعِ بي في غَيبَتي فكالانْتِفاعِ بالشَّمسِ إذا غَيَّبها عَنِ الأبصارِ السَّحابُ ، وإنّي لَأمانٌ لأهلِ الأرضِ كما أنّ النُّجومَ أمانٌ لأهلِ السَّماءِ . (5)

170 _ عَلاماتُ الظُّهورِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا هلَكَ الخاطِبُ 6 وزَاغَ صاحِبُ العَصرِ وبقِيَتْ قلوبٌ تَتَقلّبُ مِن مُخْصِبٍ ومُجْدِبٍ، هلَكَ المُتَمَنّونَ واضْمَحَلَّ المُضْمَحِلّونَ وَبقِيَ المؤمنونَ ، وقَليلٌ ما يكونونَ ، ثلاثُمائةٍ أو يَزيدونَ ، تُجاهِدُ معَهُم عِصابةٌ جاهَدَتْ مَعَ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يومَ بَدرٍ ، لَم تُقْتَلْ ولَم تَمُتْ . (6)

كمال الدين عن محمّدَ بنِ مُسلمٍ :سَمعتُ أبا عبدِاللّهِ عليه السلام يَقولُ : إنّ قُدّامَ القائمِ عَلَاماتٍ تكونُ مِنَ اللّهِ عزّوجلّ للمؤمنينَ ، قلتُ : وما هِيَ ، جَعَلني اللّهُ فِداكَ؟ قالَ : ذلكَ قَولُ اللّهِ عزّ وجلّ : «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ» يعني المؤمنينَ قبلَ خروجِ القائمِ عليه السلام « بِشَيْءٍ مِنَ الخَوْفِ والجُوعِ ونَقْصٍ مِنَ الأمْوالِ والأنْفُسِ والثَّمَراتِ وبَشِّرِ الصّابِرينَ» (7) . (8)

.


1- .كمال الدين : 482 / 11 .
2- .علل الشرائع : 147 / 2 .
3- .الغيبة للنعماني : 274 / 53 .
4- .مشكاة الأنوار : 128 / 300 .
5- .بحار الأنوار : 52 / 92 / 7 .
6- .بحار الأنوار : 52 / 137 / 42 .
7- .البقرة : 155 .
8- .كمال الدين : 649 / 3 .

ص: 131

168 _ علّت غيبت

169 _ بهره گيرى مردم از امام در زمان غيبت

170 _ نشانه هاى ظهور

168 _ علّت غيبتامام صادق عليه السلام پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:آن جوان را لاجرم غيبتى بايد. عرض شد: چرا، اى رسول خدا؟ فرمود: بيم كشته شدن مى رود.

كمال الدين_ به نقل از عبداللّه بن فضل هاشمى _: شنيدم امام صادق عليه السلام مى فرمود: صاحب الامر را غيبتى است كه ناچار به وقوع مى پيوندد كه هر باطل انديشى در آن شك مى كند . عرض كردم: فدايت شوم، براى چه؟ فرمود: به سبب چيزى كه اجازه نداريم آن را براى شما فاش سازيم. عرض كردم: پس، حكمت غيبت او چيست؟ فرمود: حكمت غيبت او همان حكمت غيبت حجّتهاى الهى پيش از اوست. حكمت آن فقط پس از ظهور او معلوم خواهد شد ... غيبت ، امرى از ( امور ) خداست و رازى از رازهاى خدا و غيبى از غيب خدا. وقتى دانستيم كه خداوند عز و جل حكيم است، تصديق مى كنيم كه همه كارهاى او از روى حكمت است هر چند راز حكيمانه بودن آنها بر ما معلوم نباشد.

امام صادق عليه السلام :قائم عليه السلام هرگز ظهور نمى كند تا آنگاه كه امانتهاى خداوند متعال (يعنى مؤمنان از صلب كافران) بيرون آيند . پس، هرگاه آنان بيرون آمدند قائم بر دشمنان خدا چيره مى شود و آنها را مى كشد.

امام صادق عليه السلام :اين كار (قيام قائم عليه السلام ) رخ نخواهد داد تا آن كه هر گروه و دسته اى حكومت بر مردم را به دست گيرد تا كسى نگويد : اگر حاكم مى شديم عدالت را مى گسترانديم. بعد از اين، قائم حق و عدل گستر قيام مى كند.

امام كاظم عليه السلام :اگر در ميان شما به تعداد اهل بدر وجود داشت، قائم ما قيام مى كرد.

169 _ بهره گيرى مردم از امام در زمان غيبتامام مهدى عليه السلام :چگونگى بهره مند شدن از من در روزگار غيبتم همچون بهره مند شدن از خورشيد است، آنگاه كه در پس ابر از ديدگان پنهان مى شود. من مايه امان زمينيانم همچنان كه ستارگانْ مايه امان آسمانيان هستند.

170 _ نشانه هاى ظهورامام على عليه السلام :آنگاه كه خاطب به هلاكت درمى افتد (1) و امامِ عصر از ديدگان پنهان مى شود و دلهايى شاداب و دلهايى ديگر فسرده مى گردند، آرزومندان نابود مى شوند و از هم فرو مى پاشند و مؤمنان باقى مى مانند كه شمارشان اندك است، سيصد نفر يا بيشتر. در ركاب اين مؤمنان دسته اى [از فرشتگان ]مى جنگند كه روز بدر در كنار پيامبر خدا صلى الله عليه و آله جنگيدند كه نه كشته شدند و نه مردند.

كمال الدين_ به نقل از محمّد بن مسلم _: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: خداوند براى مؤمنان نشانه هايى از قيام قائم عليه السلام بر شمرده است. عرض كردم: خداوند مرا فداى شما كند ، آن نشانه ها چيست؟ فرمود: اين سخن خداوند متعال كه: «شما» يعنى مؤمنان پيش از قيام قائم «را حتما به چيزى از ترس و گرسنگى و كمبود مال و جان و ميوه ها مى آزماييم و شكيبايان را نويد ده» .

.


1- .مقصود از كلمه «خاطب» مى تواند طالب خلافت باشد يا سخنورى كه به ناحق سخن مى گويد و يا «حاطب (با حاء بدون نقطه)» است كه در اين صورت به معناى گردآورنده هيزم است.

ص: 132

الإمامُ المهديُّ عليه السلام وقد سألَه عليُّ بنُ مهزيارَ :يا سيّدي ، متى يكونُ هذا الأمرُ ؟ _ إذا حِيلَ بينَكُم وبينَ سبيلِ الكعبةِ . (1)

171 _ عِندَ الظُّهورِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا نادى مُنادٍ من السَّماء : «إنّ الحَقَّ في آلِ محمّدٍ» فعندَ ذلكَ يَظهرُ المَهديُّ على أفواهِ النّاسِ ، ويُشْرَبونَ حُبَّهُ ، فلا يكونُ لَهم ذِكْرٌ غ_يرُهُ . (2)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إذا وَقَعَ أمرُنا وجاءَ مَهدِيُّنا كانَ الرَّجُلُ مِن شيعَتِنا أجرأَ مِن لَيثٍ وأمضى مِن سِنانٍ يَطَأُ عَدُوَّنا بِرِجلَيهِ وَيضرِبُهُ بِكَفَّيهِ وذلِكَ عِندَ نُزولِ رَحمَةِ اللّهِ وفَرَجِهِ عَلَى العِبادِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا قامَ القائِمُ عليه السلام حَكَمَ بِالعَدلِ وَارتَفَعَ في أيّامِهِ الجَورُ ، وأمِنَت بِهِ السُّبُلُ ، وأخرَجَتِ الأَرضُ بَرَكاتِها ورَدَّ كُلَّ حَقٍّ إلى أهلِهِ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ قائمَنا إذا قامَ مَدَّ اللّهُ عزّ وجلّ لِشيعتِنا في أسْماعِهِم وأبْصارِهِم ، حتّى (لا) يكونَ بينَهُم وبينَ القائمِ بَريدٌ ، يُكلِّمُهُم فيَسْمَعونَ ، ويَنظُرُونَ إليهِ وهُو في مكانِهِ . (5)

الغيبة للنعماني عن الإمامِ الصّادقِ عليه السلام :معَ القائمِ عليه السلام مِن العربِ شيءٌ يَسيرٌ ، فقيلَ له: إنّ مَن يَصِفُ هذا الأمرَ مِنهُم لَكثيرٌ ! قالَ: لابُدّ للنّاسِ مِن أنْ يُمَحَّصوا ويُمَيَّزوا ويُغَرْبَلوا ، وسَيَخرُجُ مِن الغِرْبالِ خَلْقٌ كثيرٌ . (6)

عنه عليه السلام :إذا خرجَ القائمُ عليه السلام خَرجَ مِن هذا الأمرِ مَن كانَ يرى أنّهُ مِن أهلِهِ ، ودخلَ فيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمسِ والقمرِ . (7)

172 _ العالَمُ بَعدَ ظُهورِ المَهدِيِّ عليه السلامرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يَخرُجُ في آخرِ اُمّتي المَهديُّ ، يَسْقيهِ اللّهُ الغَيْثَ، وتُخرِجُ الأرضُ نَباتَها ، ويُعطَى المالُ صِحاحا ، وتَكْثُرُ الماشِيَةُ ، وتَعْظُمُ الاُمّةُ . (8)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إذا قامَ قائمُنا أذْهَبَ اللّهُ عن شِيعتِنا العاهَةَ ، وجَعلَ قلوبَهُم كَزُبَرِ الحديدِ ، وجَعلَ قُوّةَ الرّجُلِ مِنهُم قُوّةَ أربَعينَ رجُلاً ، ويكونونَ حُكّامَ الأرضِ وسَنامَها . (9)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إذا قامَ القائمُ عَرَضَ الإيمانَ على كلِّ ناصِبٍ ، فإنْ دَخلَ فيهِ بِحَقيقةٍ وإلّا ضَربَ عُنُقَهُ أو يُؤدّيَ الجِزْيةَ كما يُؤدّيها اليومَ أهلُ الذِّمّةِ ، ويَشُدُّ على وَسَطِهِ الهِمْيانَ ، ويُخرِجُهُم مِن الأمْصارِ إلَى السَّوادِ . (10)

.


1- .نور الثقلين: 5/461/4.
2- .التشريف بالمنن : 129 / 136 ، كنز العمّال : 39665 .
3- .بصائر الدرجات : ص 44 ، بحارالأنوار : ج 52 ص 318 ح 17 .
4- .كشف الغمة : ج 3 ص 255 .
5- .الكافي : 8 / 241 / 329 .
6- .الغيبة للنعماني : 204/6
7- .الغيبة للنعماني : 317 / 1.
8- .كنز العمّال : 38700 .
9- .مشكاة الأنوار : 151 / 366 .
10- .الكافي : 8 / 227 / 288 .

ص: 133

171 _ در هنگام ظهور

172 _ جهان، پس از ظهور امام مهدى عليه السلام

امام مهدى عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش على بن مهزيار كه: سرورم! اين امر (ظهور) كى خواهد بود؟ _فرمود : هرگاه راه كعبه بر شما بسته شود.

171 _ در هنگام ظهورامام على عليه السلام :هرگاه آواز دهنده اى از آسمان آواز برآورد كه: «همانا حق در ميان خاندان محمّد است» آن هنگام مهدى بر سر زبانهاى مردم مى افتد و جام محبت او را سر مى كشند و جز ياد و نام او بر زبان نمى آورند.

امام باقر عليه السلام :هر گاه زمام امور به دست ما بيفتد و مهدى ما بيايد ، هر يك از شيعيان ما ، كارى تر از شير و برنده تر از شمشير خواهند شد . دشمنان ما را به زير پا مى گذارند و با دست آنان را مى كوبند . و اين ، هنگامى است رحمت خداوند فرود آيد و بر بندگانش گشايش خدا نازل شود .

امام صادق عليه السلام :هرگاه قائم برخيزد ، به دادگرى حكم راند و ستم در روزگار او به سر آيد و راه ها امن شود و زمين بركت هاى خود را بيرون ريزد و هر حقى به صاحبش داده شود .

امام صادق عليه السلام :زمانى كه قائم ما قيام كند، خداوند عز و جل گوشها و چشمهاى شيعيان ما را چنان توانا مى كند كه ميان آنان و قائم پيكى نباشد. از همان جايى كه هست با شيعيان سخن مى گويد و آنها سخنانش را مى شنوند و او را مى بينند.

الغيبة ، نعمانى_ به نقل از امام صادق _عليه السلام : اندكى از عربها به همراه قائم عليه السلام قيام مى كنند . عرض شد : عده زيادى از عربها خود را از ياران او مى دانند ؟ ! فرمود : مردم بايد پالايش شوند و سره و ناسره شان از هم جدا گردد و غربال شوند و شمار فراوانى از غربال خواهند گذشت .

امام صادق عليه السلام :زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند كسانى كه گمان مى شود از خاندان او هستند ، از صف آن حضرت خارج مى شوند و افرادى به مانند خورشيد و ماه پرستان به صف او در مى آيند.

172 _ جهان، پس از ظهور امام مهدى عليه السلامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در ميان واپسين امّتم، مهدى ظهور مى كند. خداوند به او باران عطا مى كند، زمين گياهش را برمى روياند، مال به يكسان و بى كم و كاست عطا مى شود، دامها و چارپايان زياد مى شوند، و امّت سربلند و بزرگ مى گردد.

امام زين العابدين عليه السلام :زمانى كه قائم ما قيام كند، خداوند آفت را از شيعيان ما مى زدايد و دلهاى آنان را چون پاره هاى آهن [سخت و تزلزل ناپذير ]مى كند و هر مرد آنان را قدرت چهل مرد مى دهد. آنان فرمانروا و سالار جهان خواهند بود.

امام باقر عليه السلام :زمانى كه قائم قيام كند ايمان را بر هر دشمن كينه توزى عرضه مى كند، اگر از جان و دل ايمان نياورد گردنش زده مى شود يا همچون ذمّيان امروز جزيه مى پردازد و به كمر او زنّار مى بندد و آنان را از شهرها به دشت ها مى فرستد.

.

ص: 134

الإيمان

30 الإيمان173 _ الإيمانُ وَالإسلامُالكتاب:(قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْاءِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ ) . (1)

الحديث :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :الإيمانُ إقرارٌ وعملٌ ، والإسلامُ إقرارٌ بلا عملٍ . (2)

الإمامِ الصّادقِ عليه السلام :إنّ الإيمانَ ما وَقَرَ في القلوبِ ، والإسلامَ ما علَيهِ المَناكِحُ والمَوارِيثُ وحَقْنُ الدِّماءِ . (3)

174 _ حقيقةُ الإيمانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ليسَ الإيمانُ بالتَّحَلّي ولا بالتَّمَنّي ، ولكنَّ الإيمانَ ما خَلَصَ في القلبِ وصَدّقَهُ الأعمالُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :الإيمانُ مَعرِفةٌ بالقلبِ ، وقَولٌ باللِّسانِ ، وعَملٌ بالأرْكانِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :الإيمانُ ، الصَّبرُ والسَّماحةُ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ لكلّ شيءٍ حقيقةً ، وما بلَغَ عبدٌ حقيقةَ الإيمانِ حتّى يَعلَمَ أنّ ما أصابَهُ لَم يكُنْ لِيُخْطِئَهُ وما أخْطأهُ لم يَكُن لِيُصيبَهُ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَحُقُّ العبدُ حقيقةَ الإيمانِ حتّى يَغْضَبَ للّهِ ويَرضى للّهِ ، فإذا فَعلَ ذلكَ فَقَدِ اسْتَحَقَّ حقيقةَ الإيمانِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يُؤمِنُ عبدٌ حتّى يُحِبَّ للنّاسِ ما يُحبُّ لِنفسهِ مِن الخَيرِ . (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الإيمانُ إخلاصُ العملِ . (10)

عنه عليه السلام :الإيمانُ صَبرٌ في البَلاءِ ، وشُكْرٌ في الرَّخاءِ . (11)

عنه عليه السلام :رأسُ الإيمانِ الصِّدقُ . (12)

عنه عليه السلام :لا يَصْدُقُ إيمانُ عبدٍ حتّى يَكونَ بما في يَدِ اللّهِ سبحانه أوْثَقَ مِنه بما في يَدِهِ . (13)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ مِن حقيقةِ الإيمانِ أنْ تُؤْثِرَ الحقَّ وإنْ ضَرَّكَ علَى الباطلِ وإنْ نَفَعَكَ . (14)

175 _ تَآصُرُ الإيمانِ وَالعَمَلِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الإيمانُ والعملُ أخَوانِ شَريكانِ في قَرَنٍ ، لا يَقْبلُ اللّهُ أحدَهُما إلّا بصاحبِهِ . (15)

عنه صلى الله عليه و آله :لُعِنَتِ المُرْجِئةُ على لِسانِ سَبعينَ نَبيّا ، الّذينَ يقولونَ : الإيمانُ قَولٌ بلا عملٍ . (16)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لو كانَ الإيمانُ كلاما لم يَنْزِلْ فيهِ صَومٌ ولا صلاةٌ ولا حلالٌ ولا حرامٌ . (17)

.


1- .الحجرات : 14 .
2- .تحف العقول : 297 .
3- .الكافي : 2 / 26 / 3 .
4- .بحار الأنوار : 69 / 72 / 26 ، كنز العمّال : 11 نحوه .
5- .كنز العمّال : 2
6- .كنز العمّال : 57
7- .كنز العمّال : 12
8- .كنز العمّال : 99
9- .كنز العمّال : 95 .
10- .غرر الحكم : 873
11- .غرر الحكم : 1350
12- .غرر الحكم : 5222 .
13- .بحار الأنوار : 103/ 37/ 79
14- .بحار الأنوار : 70 / 106 / 2 .
15- .كنز العمّال : 59
16- .كنز العمّال : 637 .
17- .بحار الأنوار : 69 / 19 / 2 .

ص: 135

ايمان (الإيمان)

30 . ايمان

173 _ ايمان و اسلام

174 _ حقيقت ايمان

175 _ پيوند ايمان و عمل

30 ايمان173 _ ايمان و اسلامقرآن:«باديه نشينان گفتند: ما ايمان آورديم. بگو: شما ايمان نياورده ايد، بلكه بگوييد: اسلام آورده ايم وهنوز ايمان به دلهاى شما وارد نشده است».

حديث:امام باقر عليه السلام :ايمان، اقرار است و عمل؛ و اسلام، اقرار است بدون [شرط] عمل.

امام صادق عليه السلام :ايمان آن چيزى است كه دردلها جاى گيرد، و اسلام آن چيزى است كه ازدواج و ارث بردن و احترام جانها بر آن بنا مى شود.

174 _ حقيقت ايمانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ايمان نه به ظاهر است و نه به آرزو، بلكه ايمان آن است كه در دل خالص باشد وعمل آن را تصديق كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ايمان، شناخت با دل است و گفتن با زبان و عمل با اركان.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ايمان، شكيبايى و بخشش است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا هر چيزى حقيقتى دارد. و هيچ بنده اى به حقيقت ايمان نمى رسد مگر آن كه بداند آنچه به او رسيده نمى توانست نرسد و آنچه به او نرسيده نمى توانست برسد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنده آنگاه به ايمان حقيقى دست مى يابد كه براى خدا به خشم آيد و براى خدا خشنود شود . پس ، هرگاه چنين باشد سزامند ايمان حقيقى گشته است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى مؤمن نيست مگر آن كه هر خوبى كه براى خود مى خواهد براى مردم نيز بخواهد.

امام على عليه السلام :ايمان، خالص كردن عمل است [براى خدا].

امام على عليه السلام :ايمان، شكيبايى در سختى و گرفتارى است و سپاسگزارى در آسايش و نعمت.

امام على عليه السلام :راستى اوج ايمان است.

امام على عليه السلام :ايمان هيچ بنده اى راستين نباشد مگر زمانى كه اطمينان او به آنچه نزد خداست بيشتر باشد از آنچه در دست خويش دارد.

امام صادق عليه السلام :همانا از نشانه هاى ايمان حقيقى اين است كه حق را، هر چند به زيان تو باشد، بر باطل، هر چند به سود تو باشد، ترجيح دهى.

175 _ پيوند ايمان و عملپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ايمان و عمل دو برادر بسته به يك ريسمانند كه خداوند يكى را بدون ديگرى نمى پذيرد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مرجئه همانان كه مى گويند: ايمان گفتار است بى كردار، از زبان هفتاد پيامبر لعنت شده اند.

امام على عليه السلام :اگر ايمان تنها گفتار بود، روزه و نماز و حلال و حرام نازل نمى شد.

.

ص: 136

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :الإيمانُ عملٌ كلُّهُ ، (1) والقَولُ بعضُ ذلكَ العملِ بِفَرضٍ مِن اللّهِ بَيَّنَهُ في كِتابهِ . (2)

(انظر) عنوان 290 «العمل» .

176 _ الإيمانُ وَالآثامُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يُخرِجُ المؤمنَ من إيمانِهِ ذَنبٌ ، كَما لا يُخرِجُ الكافِرَ مِن كُفرِهِ إحسانٌ . (3)

كنز العمّال عن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن قالَ: «لا إله إلّا اللّهُ» مُخْلِصا دَخلَ الجنّةَ . قِيلَ : وما إخلاصُها ؟ قالَ : أنْ تَحْجِزَهُ عَن مَحارِمِ اللّهِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تَزالُ لا إله إلّا اللّهُ تَنْفَعُ مَن قالَها حتّى يُسْتَخَفَّ بها ، والاسْتِخْفافُ بِحَقِّها أنْ يَظْهَرَ العملُ بالمَعاصي فلا يُنْكِروهُ ولا يُغَيِّروهُ . (5)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ وقد سُئلَ عنِ الكبائرِ : هلْ تُخرِجُ مِن الإيمانِ ؟ _: نَعَم ، وما دُونَ الكبائرِ ، قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «لا يَزْني الزّاني وهُو مؤمنٌ ولا يَسْرِقُ السّارقُ وهُو مؤمنٌ» . (6)

177 _ ما يَكمُلُ بِهِ الإيمانُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ثلاثةٌ مَن كُنَّ فيهِ يَسْتَكمِلُ إيمانُهُ : رجُلٌ لا يَخافُ في اللّهِ لَوْمةَ لائمٍ ، ولا يُرائي بشَيءٍ مِن عَمَلِهِ ، وإذا عَرَضَ علَيهِ أمْرانِ أحدُهُما للدُّنيا والآخَرُ للآخِرَةِ ، اخْتارَ أمرَ الآخِرَةِ علَى الدُّنيا . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَسْتَكمِلُ عبدٌ الإيمانَ حتّى يُحِبَّ لأخيهِ ما يُحِبُّ لِنَفْسِهِ ، وحتّى يَخافَ اللّهَ في مِزاحِهِ وجِدِّهِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يُكْمِلُ عبدٌ الإيمانَ باللّهِ حتّى يكونَ فيه خَمْسُ خِصالٍ : التّوكّلُ علَى اللّهِ ، والتّفْويضُ إلَى اللّهِ ، والتَّسْليمُ لأمرِ اللّهِ ، والرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ ، والصّبرُ على بَلاءِ اللّهِ . إنّه مَن أحَبَّ في اللّهِ ، وأبْغَضَ في اللّهِ ، وأعطى للّهِ ، ومَنعَ للّهِ ، فَقدِ اسْتَكْمَلَ الإيمانَ . (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أكْمَلُكُم إيمانا أحْسَنُكُم خُلقا . (10)

عنه عليه السلام :ثلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ كَمُلَ إيمانُهُ : العقلُ ، والحِلْمُ ، والعِلمُ . (11)

عنه عليه السلام :لا يَكْمُلُ إيمانُ عبدٍ حتّى يُحِبَّ مَن أحَبَّهُ اللّهُ سبحانه ، ويُبغضَ مَن أبْغَضَهُ اللّهُ سبحانَهُ . (12)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَسْتَكمِلُ عبدٌ حقيقةَ الإيمانِ حتّى تكونَ فيه خِصالٌ ثلاثٌ : الفِقهُ في الدِّينِ ، وحُسْنُ التَّقديرِ في المَعيشةِ ، والصَّبرُ علَى الرَّزايا . (13)

.


1- .(اُنظر) الكافي : 2 / 33 ، باب في أن الايمان مبثوث لجوارح البدن كلها ، وقد اُشير هناك إلى بعض الآيات؛ كالآية 46 من سورة العنكبوت والآية 139 من سورة النساء والآية 30 و 31 من سورة النور .
2- .الكافي : 2 / 38 / 7 .
3- .كنز العمّال : 1333
4- .كنز العمّال : 205
5- .كنز العمّال : 223.
6- .بحار الأنوار : 69 / 63 / 7 .
7- .كنز العمّال : 43247
8- .كنز العمّال : 106 .
9- .بحار الأنوار : 77 / 177 / 10
10- .بحار الأنوار : 71 / 387 / 34 .
11- .غرر الحكم : 4658
12- .غرر الحكم : 10849 .
13- .بحار الأنوار : 78 / 239 / 78 .

ص: 137

176 _ ايمان و گناهان

177 _ آنچه مايه كمال ايمان است

امام كاظم عليه السلام :ايمان سراسر عمل است؛ و گفتار، [نيز ]برخى از آن عمل است كه خداوند در كتاب خود ، وجوب آن را بيان فرموده است.

ر.ك : عنوان 290 «عمل» .

176 _ ايمان و گناهانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ گناهى مؤمن را از ايمانش خارج نمى سازد، همچنان كه هيچ كار نيكى كافر را از كفرش به در نمى برد.

كنز العمّال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : هر كه از روى اخلاص بگويد «لا إله إلّا اللّه ، معبودى جز اللّه نيست» وارد بهشت مى شود. عرض شد: خالص كردن آن چگونه است؟ فرمود: به اينكه [اين كلام ]او را از حرامهاى خدا دور نگه دارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : «لا إله إلّا اللّه » همواره براى گوينده آن سودمند است مگر زمانى كه آن را خوار شمارد، و خفيف شمردن حقّ آن به اين است كه گناهكارى آشكار شود و آن را زشت نشمارند و در صدد از ميان بردن گناهكارى برنيايند.

امام كاظم عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه آيا گناهان كبيره ايمان را سلب مى كند؟ _فرمود : آرى و گناهان كوچكتر نيز. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: زناكار، در حالى كه مؤمن است زنا نمى كند و سارق ، در حال ايمان، دزدى نمى كند.

177 _ آنچه مايه كمال ايمان استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز است كه هر كه داشته باشد ايمانش كامل است: مردى كه در راه خدا از سرزنش هيچ نكوهشگرى نهراسد و در هيچ كار خود ريا و خودنمايى نكند و هرگاه دو چيز بر او عرضه شود كه يكى دنيايى است و ديگر آخرتى، كار آخرت را بر دنيا ترجيح دهد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنده به كمال ايمان نمى رسد مگر آن كه آنچه را براى خود دوست دارد براى برادرش نيز دوست بدارد، و در شوخى و جدى خود از خدا بترسد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ايمان بنده به خدا كامل نباشد مگر پنج خصلت در او باشد: توكّل به خدا، واگذاشتن كارها به خدا، سر نهادن به فرمان خدا، خشنود بودن به قضاى خدا، و شكيبايى كردن بر بلاى خدا. هر كس به خاطر خدا دوست بدارد، به خاطر خدا دشمنى ورزد، براى خدا داد و دهش كند و براى خدا از بخشش باز ايستد، هر آينه ايمان را به سر حدّ كمال رسانده است.

امام على عليه السلام :آن كس از شما ايمانش كاملتر است كه اخلاقش نيكوتر باشد.

امام على عليه السلام :سه چيز است كه هر كس داشته باشد ايمانش كامل است: خرد، بردبارى و دانش.

امام على عليه السلام :ايمان بنده اى كامل نمى شود مگر آن كه آنچه را خداوند دوست دارد او نيز دوست داشته باشد و آنچه را خداوند دشمن دارد او نيز دشمن بدارد.

امام صادق عليه السلام :بنده اى حقيقت ايمان را به كمال نمى رساند مگر آن كه سه خصلت در او باشد: فهم در دين، برنامه ريزى درست در امر معاش، و شكيبايى در برابر گرفتاريها.

.

ص: 138

178 _ ازدِيادُ الإيمانِالكتاب:(وَإِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانا) . (1)

(انظر) البقرة : 260 و الكهف : 13 ، 14 و الأحزاب : 22 و الفتح : 4 و المجادلة : 22 .

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ الإيمانَ يَبْدو لُمْظَةً بَيْضَاءَ في القلبِ ، فكلَّما ازْدادَ الإيمانُ عِظَما ازْدادَ البَياضُ ، فإذا اسْتُكْمِلَ الإيمانُ ابْيَضَّ القلبُ كُلُّهُ . (2)

179 _ دَرَجاتُ الإيمانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أفضلُ الإيمانِ أنْ تَعلمَ أنّ اللّهَ معكَ حَيثُ ما كُنتَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :أفضلُ الإيمانِ الصّبرُ والسَّماحَةُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :الإيمانُ بِضْعٌ وسَبعونَ شُعْبَةً ، فأفْضَلُها قَولُ لا إله إلّا اللّهُ ، وأدْناها إماطَةُ الأذى عَنِ الطَّريقِ ، والحَياءُ شُعْبَةٌ مِن الإيمانِ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أفضلُ الإيمانِ حُسنُ الإيقانِ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ الإيمانَ عَشْرُ دَرَجاتٍ بِمَنزِلَةِ السُلَّمِ، يُصْعَدُ مِنهُ مِرْقاةً بَعدَ مِرْقاةٍ، فلا يَقُولَنَّ صاحبُ الاثنَينِ لِصاحِبِ الواحدِ : لَستَ على شَيءٍ ، حتّى يَنْتهيَ إلَى العاشِرِ . فلا تُسْقِطْ مَن هُو دُونَكَ فيُسْقِطَكَ مَن هُو فَوقَكَ ، وإذا رأيتَ مَن هُو أسْفَلُ مِنكَ بدرجةٍ فارْفَعْهُ إليكَ برِفْقٍ ، ولا تَحْمِلَنَّ علَيهِ ما لا يُطيقُ فَتَكْسِرَهُ ، فإنّ مَن كَسَرَ مؤمنا فعلَيهِ جَبْرُهُ . (7)

عنه عليه السلام :إنّ اللّهَ عزّ وجلّ وَضعَ الإيمانَ على سَبْعةِ أسْهُمٍ : على البِرِّ والصِّدقِ واليقينِ والرِّضا والوَفاءِ والعِلمِ والحِلمِ . (8)

180 _ أركانُ الإيمانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الإيمانُ في عَشرَةٍ : المعرفةُ ، والطّاعةُ ، والعِلمُ ، والعَملُ ، والوَرَعُ ، والاجتِهادُ ، والصَّبرُ ، واليقينُ ، والرِّضا ، والتَّسْليمُ ، فأيَّها فَقدَ صاحِبُهُ بَطَلَ نِظامُهُ . (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الإيمانُ على أربَعةِ أرْكانٍ : التَّوكُّلُ علَى اللّهِ، والتَّفْويضُ إلَى اللّهِ ، والتَّسْليمُ لأمرِ اللّهِ ، والرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ . (10)

عنه عليه السلام :حُسْنُ العَفافِ والرِّضا بالكَفافِ مِن دعائمِ الإيمانِ . (11)

(انظر) الإسلام : باب 969 .

181 _ أوثَقُ عُرَى الإيمانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أوْثَقُ عُرَى الإيمانِ : الوَلايةُ في اللّهِ ، والحُ_بُّ في اللّهِ ، والبُغْضُ في اللّهِ . (12)

.


1- .الأنفال : 2 .
2- .كنز العمّال : 1734
3- .كنز العمّال : 66
4- .كنز العمّال : 74
5- .كنز العمّال : 52 .
6- .غرر الحكم : 2992 .
7- .الكافي : 2 / 45 / 2
8- .الكافي : 2 / 42 / 1 ، انظر تمام الحديث .
9- .بحار الأنوار : 69 / 175 / 28
10- .بحار الأنوار : 78 / 63 / 154 .
11- .غرر الحكم : 4838 .
12- .كنز العمّال : 43525 .

ص: 139

178 _ افزايش يافتن ايمان

179 _ درجات ايمان

180 _ اركان ايمان

181 _ محكمترين دستگيره هاى ايمان

178 _ افزايش يافتن ايمانقرآن:«و چون آيات او بر ايشان تلاوت شود بر ايمان آنان بيفزايد».

ر.ك : بقره : آيه 260 و كهف : آيات 13 ، 14 و احزاب : آيه 22 و فتح : آيه 4 و مجادله : آيه 22 .

حديث:امام على عليه السلام :ايمان همچون نقطه سفيدى در قلب ظاهر مى شود و هر چه بر ايمان افزوده شود آن سفيدى بزرگتر مى شود و چون ايمان كامل گردد تمام قلب سپيد مى شود.

179 _ درجات ايمانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين ايمان آن است كه بدانى خداوند همه جا با تو هست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين ايمان، شكيبايى و بخشندگى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ايمان هفتاد و اندى شاخه است كه برترين آنها قول «لا إله إلّا اللّه » است و كمترين آنها برداشتن چيزهاى آزارنده از سر راه مردم؛ و حيا [نيز ]شاخه اى از ايمان است.

امام على عليه السلام :برترين ايمان، يقين نيكو [به خدا ]است.

امام صادق عليه السلام :ايمان ، مانند نردبانى است كه ده پله دارد و پله هاى آن يكى پس از ديگرى پيموده مى شود. پس كسى كه در پله دوم است نبايد به آن كه در پله اول است بگويد تو چيزى نيستى، تا برسد به آن كه در پله دهم است (او هم نبايد به پايين تر خود چنين سخنى بگويد). آن را كه در پله پايينتر از تو قرار دارد نينداز كه بالاتر از تو نيز تو را مى اندازد. اگر ديدى كسى يك پله از تو پايينتر است با مهربانى و ملايمت او را به طرف خود بالاكشان و فراتر از توانش بارى به دوش او مگذار كه او را مى شكنى. و هر كس مؤمنى را بشكند بايد شكستگى او را جبران كند.

امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل ايمان را به هفت بخش تقسيم كرده است: نيكوكارى، راستگويى، يقين، خشنودى، وفادارى، دانش و بردبارى.

180 _ اركان ايمانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ايمان در ده چيز است: شناخت، فرمانبرى [از خدا]، علم، عمل، پارسايى، سختكوشى، شكيبايى، يقين، خشنودى و تسليم [در برابر خدا] . هر يك از اين ده ركن كم شود رشته ايمان از هم مى گسلد.

امام على عليه السلام :ايمان بر چهار ركن استوار است: توكّل به خدا، واگذاشتن كارها به خدا، گردن نهادن به فرمان خدا، و راضى بودن به قضاى خدا.

امام على عليه السلام :خويشتندارى نيكو و خرسند بودن به قدر كفاف ، از پايه هاى ايمان است.

ر.ك : اسلام ، باب 969 .

181 _ محكمترين دستگيره هاى ايمانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :محكمترين دستگيره هاى ايمان، پيوند به خاطر خدا، دوستى به خاطر خدا و دشمنى به خاطر خداست.

.

ص: 140

عنه صلى الله عليه و آله :أوثَقُ العُرى كَلِمَةُ التَّقوى . (1)

182 _ الإيمانُ المُستَقَرُّ وَالمُستَودَعُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :فمِنَ الإيمانِ ما يكونُ ثابتا مُسْتَقِرّا في القلوبِ ، ومِنهُ ما يكونُ عَوارِيَ بَينَ القلوبِ والصُّدوِر ، إلى أجلٍ معلومٍ . (2)

183 _ ما يُثَبِّتُ الإيمانَالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ وقد سُئلَ عمّا يُثَبِّتُ الإيمانَ في العبدِ _: الّذي يُثَبّتُهُ فيهِ الوَرَعُ ، والّذي يُخْرِجُهُ مِنهُ الطَّمَعُ . (3)

عنه عليه السلام :لا يَثْبُتُ لَه (4) الإيمانُ إلّا بالعَمَلِ ، والعَمَلُ مِنهُ . (5)

184 _ تَذَوُّقُ طَعمِ الإيمانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ثلاثٌ مَن كُنَّ فيه ذاقَ طَعْمَ الإيمانِ: مَن كانَ لا شيءَ أحبُّ إلَيهِ مِن اللّهِ ورسولِهِ ، ومن كان لَأنْ يُحرقَ بالنّار أحبَّ إليهِ مِن أنْ يَرْتَدَّ عن دِينِهِ ، ومن كانَ يُحبُّ للّهِ ويُبغضُ للّهِ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يجِدُ عبدٌ طعمَ الإيمانِ حتّى يترُكَ الكذبَ هَزْلَهُ وجِدَّهُ . (7)

عنه عليه السلام :لايَجدُ عَبدٌ طعمَ الإيمانِ حتّى يَعلمَ أنَّ ما أصابَهُ لم يكُن لِيُخطِئَهُ ، وَأنَّ ما أخطأهُ لم يكُن ليُصيبَهُ، وَأنَّ الضّارَّ النّافِعَ هوَ اللّهُ عزّ وجلّ . (8)

عنه عليه السلام :لا يذوقُ المَرءُ من حَقيقةِ الإيمانِ حتّى يكونَ فيهِ ثلاثُ خصالٍ:الفقهُ في الدِّينِ، والصّبرُ على المَصائبِ ، وحُسْنُ التّقديرِ في المَعاشِ . (9)

185 _ عَدَمُ تَذَوُّقِ حَلاوَةِ الإيمانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن كان أكثرُ همّهِ نيلَ الشّهَواتِ نُزِعَ مِن قلبهِ حلاوةُ الإيمانِ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :حرامٌ على قلوبِكُم أنْ تعرِفَ حَلاوةَ الإيمانِ حتّى تَزهَدَ في الدّنيا . (11)

186 _ ما يُخرِجُ الإنسانَ مِنَ الإيمانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أدنَى الكفرِ أنْ يَسمعَ الرّجُلُ مِن أخيهِ الكَلِمَةَ فيَحْفَظَها علَيهِ يُريدُ أنْ يَفْضَحَهُ بها ، اُولئكَ لا خَلاقَ لَهُم . (12)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :قَد يَخْرُجُ [العبدُ] مِن الإيمانِ بخَمْسِ جِهاتٍ مِن الفعلِ كُلُّها مُتَشابِهاتٌ مَعروفاتٌ : الكفرُ ، والشِّركُ ، والضّلالُ ، والفِسقُ ، ورُكوبُ الكبائرِ . (13)

(انظر) الشرك : باب 1023 ؛ الكفر : باب 1605 .

187 _ ما يُجانِبُ الإيمانَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :خَصْلتانِ لا تَجتَمِعانِ في مؤمنٍ : البُخلُ ، وسُوءُ الظَّنِّ بالرِّزقِ . (14)

.


1- .تنبيه الخواطر : 2 / 33 .
2- .نهج البلاغة: الخطبة189.
3- .الخصال : 9 / 29 .
4- .الضمير يرجع إلَى المؤمن .
5- .الكافي : 2 / 38 / 6 .
6- .كنز العمّال : 72 .
7- .بحار الأنوار : 72 / 249 / 14 .
8- .الكافي : 2 / 58 / 7 .
9- .بحار الأنوار : 71 / 85 / 29 .
10- .تنبيه الخواطر : 2 / 116 .
11- .الكافي : 2 / 128 / 2 .
12- .بحار الأنوار:77/193/11.
13- .تحف العقول : 330 ، انظر تمام الحديث .
14- .بحار الأنوار : 77 / 172 / 8

ص: 141

182 _ ايمان استوار و ايمان عاريتى و ناپايدار

183 _ عوامل استوار شدن ايمان

184 _ چشيدن طعم ايمان

185 _ نچشيدن حلاوت ايمان

186 _ آنچه انسان را از ايمان خارج مى كند

187 _ آنچه با ايمان سازگار نيست

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :استوارترين دستگيره هاى ايمان، كلمه تقواست (گفتن كلمه «لا إله إلّا اللّه ») .

182 _ ايمان استوار و ايمان عاريتى و ناپايدارامام على عليه السلام :قسمى از ايمان در دلها استوار و پابرجاست و قسمى ديگر ميان دلها و سينه ها عاريت و ناپايدار تا زمانى معلوم (هنگام مرگ).

183 _ عوامل استوار شدن ايمانامام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از عواملى كه ايمان را در انسان استوار مى سازد _فرمود : آنچه ايمان را در آدمى استوار مى كند، وَرَع است و آنچه ايمان را از دل او بيرون مى راند طمع است.

امام صادق عليه السلام :ايمان مؤمن جز با عمل استوار نمى شود. عمل جزء ايمان است.

184 _ چشيدن طعم ايمانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز است كه هر كس داشته باشد طعم ايمان را چشيده است: كسى كه هيچ چيزى را بيشتر از خدا و پيامبر او دوست نداشته باشد و كسى كه اگر او را با آتش بسوزانند برايش بهتر است تا اينكه از دينش دست شويد و كسى كه براى خدا دوستى و دشمنى ورزد .

امام على عليه السلام :هيچ بنده اى طعم ايمان را نمى چشد مگر آنگاه كه دروغ گفتن را، به شوخى يا جدّى، ترك گويد.

امام على عليه السلام :هيچ بنده اى مزه ايمان را نمى چشد مگر آن كه بداند آنچه بدو رسيده، ممكن نبود نرسد و آنچه به او نرسيده، ممكن نبود كه برسد و اينكه زيان بخش و سودرسان ، خداوند عز و جل است و بس.

امام على عليه السلام :آدمى حقيقت ايمان را نمى چشد مگر سه خصلت در او باشد: فهم در دين، صبر در برابر مصائب، وبرنامه ريزى درست در امر معاش.

185 _ نچشيدن حلاوت ايمانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بيشترين همّ و غمش رسيدن به خواهشهاى نفسانى باشد، حلاوت ايمان از قلبش گرفته مى شود.

امام صادق عليه السلام :چشيدن حلاوت ايمان بر دلهاى شما حرام گشته مگر آنگاه كه از دنيا روى گردان شويد .

186 _ آنچه انسان را از ايمان خارج مى كندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كمترينِ كفر اين است كه انسان از برادرش سخنى بشنود و آن را نگه دارد تا او را با آن رسوا سازد. اين افراد بويى از انسانيت نبرده اند.

امام صادق عليه السلام :بنده به سبب يكى از پنج كار كه همگى مانند هم و شناخته شده هستند، از ايمان خارج مى شود: كفر، شرك، گمراهى، فسق و ارتكاب كبائر.

ر.ك : شرك ، باب 1023 ؛ كفر ، باب 1605 .

187 _ آنچه با ايمان سازگار نيستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو خصلت است كه در مؤمن گرد نمى آيند: بخل و بد گمانى به روزى.

.

ص: 142

عنه صلى الله عليه و آله :خُلُقان لا يَجتَمِعانِ في مؤمنٍ : الشُّحُّ ، وسُوءُ الخُلقِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :يُطبَعُ المؤمنُ على كلِّ خَصلةٍ ولا يُطبَعُ على الكذبِ ولا على الخِيانةِ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ستّةٌ لا تكونُ في مؤمنٍ : العُسرُ ، والنَّكَدُ ، والحَسدُ، واللَّجاجةُ ، والكِذْبُ ، والبَغْيُ . (3)

(انظر) الكذب : باب 1583 ؛ الأمانة : باب 199 .

188 _ عَظَمَةُ المُؤمِنِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ جلّ ثَناؤهُ يقولُ : وعِزَّتي وجَلالي ، ما خَلَقتُ مِن خَلْقي خَلْقا أحَبَّ إلَيَّ مِن عَبديَ المؤمنِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :المؤمنُ أكْرَمُ علَى اللّهِ مِن ملائكتِهِ المُقَرَّبينَ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :المؤمنُ أعظمُ حُرمَةً مِن الكعبةِ . (6)

189 _ المُؤمِنونَ كَالجَسَدِ الواحِدِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَثَلُ المُؤمِنينَ في تَوادِّهِمْ وَتَعاطُفِهِمْ وَتَراحُمِهِمْ مَثَلُ الجَسدِ ؛ إذا اشتكى مِنهُ عُضوٌ تَداعى سائرُ الجَسَدِ بالسَّهَرِ والحُمّى . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :المؤمنونَ تَتَكافَأُ دِماؤهُم ، وهُم يَدٌ على مَن سِواهُم ، ويَسعى بذِمَّتِهم أدْناهُم . (8)

190 _ مَن هو المُؤمِنُ؟الكتاب:(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ * أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ) . (9)

(انظر) التوبة: 71 و يوسف: 106 والمؤمنون: 1 _ 11 والقصص:52_55والسجدة:15_19 والشورى: 36 _ 39 و الفتح : 29 و البيّنة : 5 ، 7 _ 8 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المؤمنُ هَيِّنٌ لَيِّنٌ ، حتّى تَخالَهُ مِن اللِّينِ أحمقَ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :المؤمنُ مَن آمَنَهُ النّاسُ على دِمائهِم وأموالِهم . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :المؤمنُ الّذي نفسُهُ مِنهُ في عَناءٍ ، والنّاسُ في راحةٍ . (12)

عنه صلى الله عليه و آله :المؤمن يَبدأ بالسَّلامِ ، والمنافقُ يقولُ : حتّى يُبْدأَ بي! (13)

عنه صلى الله عليه و آله :المؤمنُ يألَفُ ويُؤلَفُ ، ولا خيرَ فيمَن لا يألَفُ ولا يُؤلَفُ ، وخيرُ النّاسِ أنفَعهُمْ للنّاسِ . (14)

.


1- .بحار الأنوار : 77 / 173 / 8 .
2- .تحف العقول : 55
3- .تحف العقول : 377 .
4- .بحار الأنوار : 71/158/75 .
5- .كنز العمّال : 821 .
6- .الخصال : 27 / 95 .
7- .مسند ابن حنبل : 6 / 379 / 18408 .
8- .كنز العمّال : 402 .
9- .الأنفال : 2 _ 4 .
10- .كنز العمّال : 690
11- .كنز العمّال : 739
12- .كنز العمّال : 752
13- .كنز العمّال : 778 .
14- .كنز العمّال : 679

ص: 143

188 _ بزرگى مؤمن

189 _ مؤمنان همچون يك پيكرند

190 _ مؤمن كيست؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو خوى درمؤمن فراهم نمى آيند: بخل و بدخويى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن با هر خصلتى سرشته مى شود، اما با دروغگويى و خيانت سرشته نمى شود.

امام صادق عليه السلام :شش چيز در مؤمن نباشد: تنگنايى، تيره روزى (/ بى خيرى)، حسادت، لجبازى، دروغ و تجاوز.

ر.ك : دروغ ، باب 1583 ؛ امانتدارى ، باب 199 .

188 _ بزرگى مؤمنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، جلّ ثناؤه ،مى فرمايد: به عزّت و جلالم سوگند آفريده اى نيافريده ام كه نزد من محبوبتر از بنده مؤمنم باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن نزد خدا گرامى تر از فرشتگان مقرّب اوست.

امام صادق عليه السلام :حرمت مؤمن از كعبه بيشتر است.

189 _ مؤمنان همچون يك پيكرندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمنان در دوستى، عطوفت و مهرورزى نسبت به هم چونان يك پيكرند؛ كه هرگاه عضوى از آن به درد آيد، ديگر اعضا را بى خوابى و تب فرا مى گيرد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمنان خونهايشان برابر است، در برابر ديگران يكدست هستند و اگر كمترين آنها [به دشمن ]امان دهد ديگران به آن احترام مى گذارند.

190 _ مؤمن كيست؟قرآن:«همانا مؤمنان كسانى هستند كه چون نام خدا برده شود دلهاشان ترسان شود و چون آيات خدا بر آنان خوانده شود ايمانشان افزون گردد و بر پروردگارشان توكّل مى كنند؛ همان كسان كه نماز مى گزارند و از آنچه روزى شان داده ايم انفاق مى كنند. اينان مؤمنان حقيقى هستند. نزد پروردگارشان درجاتى دارند و مغفرتى و رزقى نيكو».

ر.ك : توبه : آيه 71 و يوسف : آيه 106 و مؤمنون : آيات 1 _ 11 و قصص : آيات 52 _ 55 و سجده : آيات 15 _ 19 و شورا :آيات 36 _ 39 و فتح : آيه 29 و بيّنه : آيات 5، 7 _ 8 .

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن رام و ملايم است،چندان كه از شدّت ملايمت، مى پندارى احمق است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن كسى است كه مردم اورا بر جان و مال خود امين كرده باشند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن كسى است كه نفْسش از او در رنج است و مردم در آسايش.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن ابتدا سلام مى كند، ولى منافق مى گويد: بايد به من سلام شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن الفت مى گيرد و با او الفت مى گيرند و كسى كه الفت نگيرد و الفت پذير نباشد از خير و بركت بى بهره است. و بهترين مردمان كسى است كه براى مردم سودمندتر باشد.

.

ص: 144

عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَرَّتْهُ حَسَنتُهُ وساءَتْهُ سَيّئتُهُ فهُو مؤمنٌ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله_ يَصِفُ المؤمنَ _: لطيفُ الحَرَكاتِ ، حُلْوُ المُشاهَدةِ ... يَطلُبُ مِن الاُمورِ أعلاها ، ومِن الأخلاقِ أسْناها ... لا يَحيفُ على مَن يُبغِضُ ، ولا يأثَمُ فيمَن يُحِبُّ ... قليلُ المؤونةِ ، كثير المَعونةِ ... يُحسِنُ في عملِهِ كأنّهُ ناظرٌ إلَيهِ ، غَضُّ الطَّرْفِ ، سَخِيُّ الكَفِّ ، لا يَرُدُّ سائلاً ... يَزِنُ كلامَهُ ، ويُخْرِسُ لسانَهُ ... لا يَقبَلُ الباطلَ مِن صديقِهِ ، ولا يَرُدُّ الحقَّ على عدوِّهِ ، ولا يَتعلّمُ إلّا لِيَعْلمَ ، ولا يَعلمُ إلّا لِيَعْملَ ... إن سلَكَ مَع أهلِ الدُّنيا كانَ أكيَسَهُم ، وإنْ سَلكَ مَع أهلِ الآخرةِ كانَ أورَعَهُم . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :المؤمنُ بِشْرُهُ في وجهِهِ ، وحُزنُهُ في قلبِهِ ، أوسَعُ شَيءٍ صَدْرا ، وأذَلُّ شَيءٍ نَفْسا ، يَكْرَهُ الرِّفْعةَ ، ويَشْنَأُ السُّمْعةَ ، طويلٌ غمُّهُ ، بَعيدٌ هَمُّهُ ، كثيرٌ صَمتُهُ ، مَشغولٌ وقتُهُ ، شَكورٌ ، صَبورٌ ، مَغمورٌ بفِكرَتِهِ ، ضَنينٌ بخَلّتِهِ ، سَهلُ الخَليقةِ ، لَيِّنُ العَرِيكةِ ، نَفسُهُ أصْلَبُ مِن الصَّلْدِ ، وهُو أذَلُّ مِن العبدِ . (3)

عنه عليه السلام :المؤمنُ شاكرٌ في السَّرّاءِ ، صابرٌ في البلاءِ ، خائفٌ في الرَّخاءِ . (4)

عنه عليه السلام :المؤمنُ غِرٌّ كريمٌ ، مأمونٌ على نفسِهِ ، حَذِرٌ مَحزونٌ . (5)

عنه عليه السلام :المؤمن مَن طَهّرَ قلبَهُ مِن الدَّنِيَّةِ . (6)

عنه عليه السلام :المؤمنُ مَن وَقى دِينَهُ بدُنياهُ ، والفاجرُ مَن وقى دُنياهُ بدِينِهِ . (7)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :المؤمنُ يَصمُتُ لِيَسْلَمَ، ويَنْطِقُ لِيَغْنَمَ . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :المؤمنُ حَسَنُ المَعونةِ ، خفيفُ المَؤونةِ، جَيّدُ التّدبيرِ لِمَعيشتِهِ ، لا يُلْسَعُ مِن جُحْرٍ مرّتينِ . (9)

عنه عليه السلام :المؤمنُ لَه قوّةٌ في دِينٍ ، وحَزْمٌ في لِينٍ ، وإيمانٌ في يقينٍ ، وحِرْصٌ في فِقهٍ ، ونَشاطٌ في هُدىً ... وصَلاةٌ في شُغلٍ . (10)

عنه عليه السلام :المؤمنُ مَن طابَ مَكْسبُهُ ، وحَسُنتْ خَليقَتُه ، وصَحَّتْ سَريرَتُهُ ، وأنْفقَ الفَضلَ مِن مالِهِ ، وأمْسكَ الفَضلَ مِن كلامِهِ . (11)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :لا يكونُ المؤمنُ مؤمنا حتّى تكونَ فيه ثلاثُ خِصالٍ : سُنّةٌ مِن ربِّهِ ، وسُنّةٌ مِن نبيِّهِ صلى الله عليه و آله ، وسنّةٌ مِن وليِّهِ عليه السلام ؛ فأمّا السُّنَّةٌ مِن ربّهِ فكِتْمانُ السِّرِّ ، وأمّا السُّنَّةُ مِن نبيِّه صلى الله عليه و آله فمُداراةُ النّاسِ ، وأمّا السُّنَّةُ مِن وليِّهِ عليه السلام فالصَّبرُ في البَأْساءِ والضَّرّاءِ . (12)

(انظر) الإسلام : باب 968 .

.


1- .كنز العمّال : 700 .
2- .بحار الأنوار: 67 / 71 / 34 و ص310 / 45
3- .بحار الأنوار: 69/410/127 .
4- .غرر الحكم : 1743
5- .غرر الحكم : 1901
6- .غرر الحكم : 1956
7- .غرر الحكم : 2160 .
8- .الكافي : 2 / 231 / 3
9- .الكافي : 2 / 241 / 38
10- .الكافي : 2 / 231 / 4
11- .الكافي : 2/235/18 .
12- .تحف العقول : 442 .

ص: 145

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه از كار نيك خود شادمان باشد و از كار بد خويش ناراحت، او مؤمن است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در وصف مؤمن _فرمود : حركات و رفتارهايش ملايم و مهربان است و ديدارش شيرين ... از هر چيز عاليترين آن را مى جويد و از خويها والاترينشان را ... بر دشمنش ستم نمى كند و به خاطر كسى كه دوستش دارد مرتكب گناه نمى شود، ... كم خرج و زحمت است و بسيار كمك و يارى مى رساند ... كارش را به خوبى انجام مى دهد به طورى كه گويى آن را مى بيند، چشمانش فروهشته است، دست بخشنده دارد، و دست رد به سينه سائل نمى زند ... سخنش را مى سنجد و زبان در كام مى كشد ... باطل را از دوستش نيز نمى پذيرد و حق را حتّى از دشمنش انكار نمى كند، دانش نمى آموزد مگر براى دانستن و نمى آموزد مگر براى عمل كردن ... اگر با دنياطلبان همراه شود زيركترين آنهاست و هرگاه با آخرت جويان برود پارساترين آنها.

امام على عليه السلام :مؤمن شادى اش در چهره اش مى باشد و اندوهش در دلش، سينه اش فراختر است و نَفْسش از هر چيز رامتر؛ بلندپايگى را ناخوش مى دارد وشهرت را دشمن مى شمارد اندوهش دراز است و همّتش بلند؛ بسيار خموش است و اوقاتش به بيكارى نمى گذرد؛ شكور است و شكيبا؛ غرق در انديشه خويش است و در پايبندى به دوستى خود [با ديگران ]حريص. نرمخو و مهربان است، اراده اش سخت تر از سنگ خار است و با اين حال از يك برده، خوارتر و افتاده تر است.

امام على عليه السلام :مؤمن، هنگام خوشى و آسايش سپاسگزار است و هنگام گرفتارى و بلا، شكيبا و به گاه ناز و نعمت ترسان.

امام على عليه السلام :مؤمن خوشدل (بى شيله پيله) و بزرگوار است، امين نفس خويش و همواره بر حذر و اندوهگين است.

امام على عليه السلام :مؤمن، كسى است كه دل خود را از پستى پاك كرده باشد.

امام على عليه السلام :مؤمن كسى است كه دين خود را با دنياى خود حفظ كند و فاجر كسى است كه دنياى خود را با دينش نگه دارد.

امام زين العابدين عليه السلام :مؤمن سكوت مى كند تا سالم ماند و سخن مى گويد تا سود برد.

امام صادق عليه السلام :مؤمن، ياورى خوب و كم خرج و كم زحمت است؛ زندگى اش را خوب اداره مى كند؛ از يك سوراخ دوبار گزيده نمى شود.

امام صادق عليه السلام :مؤمن در دين قدرتمند است و در عين نرمش، قاطع. ايمانش با يقين همراه است، در فهميدن [دين ]آزمند و در پيمودن راه راست با نشاط ... و با وجود كار و گرفتارى نمازش را ترك نمى كند.

امام صادق عليه السلام :مؤمن كسى است كه درآمدش حلال و پاك باشد و اخلاقش نيكو و باطنش درست؛ زيادى مالش را انفاق كند و زيادى گفتارش را نگه دارد.

امام رضا عليه السلام :تا سه خصلت در مؤمن نباشد، مؤمن نيست: خصلتى از پروردگارش، خصلتى از پيامبرش صلى الله عليه و آله و خصلتى از ولىّ خدا . امّا خصلت پروردگارش، نهفتن راز است؛ و خصلت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، ملايمت با مردم است؛ و خصلت ولىّ خدا، شكيبايى در تنگنا و سختى است.

ر.ك : اسلام ، باب 968 .

.

ص: 146

191 _ صَلابَةُ المُؤمِنِالإمامُ الباقرُ عليه السلام :المؤمنُ أصْلَبُ مِن الجَبلِ ، الجَبلُ يُسْتَقَلُّ مِنه ، والمؤمنُ لا يُسْتَقَلُّ مِن دِينِه شَيءٌ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ المؤمنَ أشدُّ مِن زُبَرِ الحديدِ ، إنّ زُبرَ الحديدِ إذا دَخلَ النّار تَغيّرَ ، وإنّ المؤمنَ لو قُتِلَ ثُمّ نُشِرَ ثُمّ قُتِلَ لم يَتغيّرْ قلبُهُ . (2)

192 _ نورُ المُؤمِنِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَقولُ جَهَنَّمُ لِلمُؤمِنِ يَومَ القِيامَةِ : جُز يا مُؤمِنُ فَقَد أطفَأَ نورُكَ لَهَبي (3) .

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ المُؤمِنَ لَيَزهَرُ نورُهُ لِأَهلِ السَّماءِ كَما تَزهَرُ نُجومُ السَّماءِ لِأَهلِ الأَرضِ (4) .

(انظر) الخوف : باب 663 .

193 _ نُدرَةُ المُؤمِنِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :ولَم يُخْلِ أرضَهُ مِن عالمٍ بما يَحتاجُ إليه الخَليقةُ، ومُتَعلِّمٍ على سبيلِ النَّجاةٍ ، اُولئكَ هُمُ الأقلُّونَ عَدَدا ، وقد بَيّنَ اللّهُ ذلكَ في اُمَمِ الأنبياءِ ، وجَعلَهُم مثَلاً لِمَن تأخّرَ ، مثلُ قولهِ في قومِ نوحٍ : «ومَا آمَنَ مَعَهُ إلّا قَلِيلٌ » . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :المؤمنةُ أعَزُّ مِن المؤمنِ ، والمؤمنُ أعَزُّ مِن الكبريتِ الأحمرِ ، فمَن رأى منكُمُ الكبريتَ الأحمرَ ؟! (6)

194 _ عَلاماتُ المُؤمِنِالإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :عَلاماتُ المؤمنِ خَمسٌ : الوَرعُ في الخَلوةِ ، والصَّدقةُ في القِلّةِ ، والصَّبرُ عند المصيبةِ ، والحِلْمُ عن_د الغض_بِ ، والصِّدقُ عند الخوفِ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ وقد سُئلَ : بأيِّ شيءٍ يَعلَمُ المؤمنُ بأنّهُ مؤمنٌ ؟ _: بالتَّسْليمِ للّهِ ، والرِّضا فيما وَردَ علَيهِ مِن سُرورٍ أو سُخْطٍ . (8)

(انظر) الشيعة : باب 1083 .

195 _ أفضَلُ المُؤمنينَالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أفضلُ المؤمنينَ أفضلُهُم تَقْدِمَةً مِن نفسِهِ وأهلِهِ ومالِهِ . (9)

عنه عليه السلام :أفضلُ المؤمنينَ إيمانا مَن كانَ للّهِ أخْذُهُ وعَطاهُ وسَخطُهُ ورِضاهُ . (10)

(انظر) الفضل : باب 1485 ؛ التقوى : باب 1871 .

196 _ فَضلُ مَن يُؤمِنُ بِالرَّسولِ ولَم يَرَهُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ليسَ إيمانُ مَن رآني بعَجَبٍ ولكنّ العَجبَ كلَّ العَجبِ لِقومٍ رأَوا أوْراقا فيها سَوادٌ فآمَنوا بهِ أوّلِهِ وآخِرهِ . (11)

كنز العمّال عنه صلى الله عليه و آله :متى ألْقى إخْواني ؟! قالوا : ألَسْنا إخْوانَكَ؟ قالَ : بلْ أنتُم أصْحابي ، وإخْواني الّذينَ آمَنوا بِي ولَم يَرَوني ، أنا إلَيهِم بالأشْواقِ. (12)

.


1- .الكافي : 2 / 241 / 37 .
2- .بحار الأنوار : 67 / 303 / 34 .
3- .تاريخ بغداد : ج 5 ص 194 و ج 12 ص 111 .
4- .الكافي : ج 2 ص 170 ح 5 .
5- .الاحتجاج : 1 / 581 / 137 .
6- .الكافي : 2 / 242 / 1 .
7- .حار الأنوار : 67 / 293 / 15
8- .بحار الأنوار : 72 / 336 / 24 .
9- .نهج البلاغة : الكتاب 69 .
10- .غرر الحكم : 3278 .
11- .كنز العمّال : 704
12- .كنز العمّال : 34583 .

ص: 147

191 _ صلابت مؤمن

192 _ نور مؤمن

193 _ مؤمنان كمياب اند

194 _ نشانه هاى مؤمن

195 _ برترين مؤمنان

196 _ فضيلت كسى كه ناديده به پيامبر ايمان آوَرَد

191 _ صلابت مؤمنامام باقر عليه السلام :مؤمن از كوه سخت تر است. از كوه كم مى شود اما از دين مؤمن چيزى كاسته نمى گردد.

امام صادق عليه السلام :مؤمن از پاره هاى آهن محكمتر است؛ پاره هاى آهن هر گاه در آتش نهاده شود تغيير مى كند اما اگر مؤمن بارها كشته و زنده شود دلش تغييرى نمى كند.

192 _ نور مؤمنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جهنّم ، در روز قيامت به مؤمن مى گويد : اى مؤمن ، تو عبور كن كه نور تو شعله هاى مرا خاموش كرد .

امام صادق عليه السلام :نور مؤمن براى آسمانيان مى درخشد ، همان گونه كه ستارگان آسمان براى زمينيان مى درخشند .

ر.ك : ترس ، باب 663 .

193 _ مؤمنان كمياب اندامام على عليه السلام :خداوند زمين خود را از وجود كسى كه به نيازهاى مردم آگاه است و از كسى كه در راه نجات و رستگارى دانش فرا مى گيرد خالى نگذاشته است. والبته شمار اينان بسيار اندك است. خداوند اين را در ميان امّتهاى پيامبران [گذشته ]روشن ساخته و آنها را نمونه اى براى آيندگان قرار داده است. مثلاً درباره قوم نوح مى فرمايد: «و جز اندكى با او ايمان نياوردند» .

امام صادق عليه السلام :زن مؤمن از مرد مؤمن كميابتر است و مرد مؤمن از كيميا . كدام يك از شما كيميا را ديده است؟!

194 _ نشانه هاى مؤمنامام زين العابدين عليه السلام :نشانه هاى مؤمن پنج تاست: پارسايى در خلوت، صدقه دادن در تنگدستى ، شكيبايى در برابر مصيبت، بردبارى هنگام خشم، و راست گويى با وجود بيم و ترس.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه: مؤمن بودن مؤمن با چه چيز شناخته مى شود؟ _فرمود : با تسليم در برابر خدا و خشنود بودن به هر غم و شادى كه به او مى رسد. (1)

ر.ك : عنوان «شيعه» ، باب 1083 .

195 _ برترين مؤمنانامام على عليه السلام :برترين مؤمنان آن كسى است كه از جان و خانواده و دارايى خود [در راه خدا ]بيشتر مايه بگذارد.

امام على عليه السلام :از مؤمنان آن كس ايمانش برتر است كه داد و ستدش و خشم و خشنودى اش براى خدا باشد.

ر.ك : فضيلت ، باب 1485 ؛ تقوا ، باب 1871 .

196 _ فضيلت كسى كه ناديده به پيامبر ايمان آوَرَدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ايمان آوردن كسى كه مرا ديده شگفت آور نيست بلكه شگفتى بسيار از مردمانى است كه [تنها ]برگه هايى نوشته شده ديدند و از ابتدا تا انتها به آن، ايمان آوردند.

كنز العمّال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : كى برادران خود را را ديدار مى كنم؟! عرض كردند: مگر ما برادران شما نيستيم؟ فرمود: شما همراهان من هستيد؛ برادران من كسانى اند كه ناديده به من ايمان آوردند. من به [ديدار] آنان شوق بسيار دارم.

.


1- .در اين باره قبلاً احاديثى نقل كرديم و در بابهاى آينده نيز نقل خواهيم كرد.

ص: 148

الأمانة

31 الامانة197 _ وُجوبُ رِعايَةِ الأمانَةِالكتاب:(وَالَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أفضلُ الإيمانِ الأمانةُ ، أقْبَحُ الأخلاقِ الخِيانةُ (2) .

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :ثلاثٌ لم يَجعلِ اللّهُ عزّ وجلّ لأحدٍ فيهنّ رُخْصةً: أداءُ الأمانةِ إلَى البَرِّ والفاجرِ ، والوفاءُ بالعَهدِ للبَرِّ والفاجرِ ، وبِرُّ الوالِدَينِ بَرَّينِ كانا أو فاجِرَينِ (3) .

198 _ إطلاقُ وُجوبِ أدائِهاالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تَخُنْ مَنِ ائْتَمَنكَ وإنْ خانَكَ ،ولا تُذِعْ سِرَّهُ وإنْ أذاعَ سِرَّكَ (4) .

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :اتَّقوا اللّهَ ، وعلَيكُم بأداءِ الأمانةِ إلى مَنِ ائْتَمَنكُم ، فلَو أنّ قاتِلَ أميرِ المؤمنينَ عليه السلام ائْتَمَنني على أمانةٍ لَأدّيْتُها إلَيهِ . (5)

عنه عليه السلام :أدُّوا الأمانةَ ولو إلى قاتِلِ الحسينِ بنِ عليٍّ عليهماالسلام (6) .

199 _ لا إيمانَ لِمَن لا أمانَةَ لَهُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا إيمانَ لِمَن لا أمانةَ لَهُ (7) .

عنه صلى الله عليه و آله :لَيس مِنّا مَن يُحَقِّرُ الأمانةَ حتّى يَسْتَهلِكَها إذا اسْتُودِعَها (8) .

(انظر) عنوان 136 «الخيانة» .

200 _ آثارُ الأمانَةِلُقمانُ عليه السلام :يا بُنيَّ ، أدِّ الأمانةَ تَسلَمْ لكَ دُنياكَ وآخِرتُكَ ، وكُنْ أمينا تَكُنْ غَنيّا (9) .

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الأمانةُ تَجْلِبُ الغَناءَ ، والخِيانةُ تَجْلِبُ الفَقرَ (10) .

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا قَوِيَتِ الأمانةُ كَثُرَ الصِّدقُ (11) .

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الأمانةُ غِنىً (12) .

201 _ مَن نُهِيَ عَنِ ائتِمانِهِمرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَنِ ائْتَمنَ غيرَ أمينٍ فليسَ لَهُ علَى اللّهِ ضَمانٌ ، لأنّهُ قد نَهاهُ أنْ يأتَمِنَهُ (13) .

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لَم يَخُنْكَ الأمينُ ، ولكنِ ائْتَمَنتَ الخائنَ (14) .

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما اُبالي ائْتَمَنْتُ خائنا أو مُضَيّعا (15) .

.


1- .المؤمنون : 8 .
2- .غرر الحكم : 2905 _ 2906 .
3- .الكافي : 2 / 162 / 15 .
4- .بحار الأنوار : 77/208/1 .
5- .الأمالي للصدوق: 318 / 373
6- .الأمالي للصدوق: 318/372.
7- .بحار الأنوار : 72 / 198 / 26 ، غرر الحكم : 10767 .
8- .بحار الأنوار : 75 / 172 / 13 .
9- .معاني الأخبار : 253 / 1 .
10- .بحار الأنوار : 75 / 114 / 6 .
11- .غرر الحكم : 4053 .
12- .تنبيه الخواطر : 1 / 12 .
13- .بحار الأنوار : 103 / 179 / 3 .
14- .تهذيب الأحكام : 7 / 232 / 1013 .
15- .الكافي : 5 / 301 / 4 .

ص: 149

امانتدارى (الأمانة)

31 . امانتدارى

197 _ وجوب رعايت امانت

198 _ برگرداندن امانت در هر حال واجب است

199 _ ايمان ندارد كسى كه امانتدار نيست

200 _ دستاوردهاى امانتدارى

201 _ كسانى كه نبايد به آنها امانت سپرد

31 امانتدارى197 _ وجوب رعايت امانتقرآن:«و آنان كه رعايت كننده امانتها و پيمان خود هستند».

حديث:امام على عليه السلام :برترين ايمان امانتدارى است، زشت ترين اخلاق خيانت كردن است.

امام باقر عليه السلام :سه چيز است كه خداوند عز و جل به هيچ كس در آنها اجازه اى نداده است: برگرداندن امانت به نيك و بد، وفا كردن به عهد و پيمان با نيك و بد، و نيكى كردن به پدر و مادر ، خوب باشند يا بد.

198 _ برگرداندن امانت در هر حال واجب استامام على عليه السلام :به كسى كه تو را امين قرار داده است خيانت مكن هر چند او به تو خيانت كرده باشد، و راز او را فاش مساز اگر چه او راز تو را فاش ساخته باشد.

امام صادق عليه السلام :از خدا بترسيد وامانت را به كسى كه شما را امين دانسته است، بازگردانيد؛ زيرا حتّى اگر قاتل اميرالمؤمنين عليه السلام امانتى را به من بسپرد، آن را به او بر مى گردانم.

امام صادق عليه السلام :امانت را به صاحبش برگردانيد ، اگر چه قاتل حسين بن على عليهماالسلام باشد.

199 _ ايمان ندارد كسى كه امانتدار نيستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ايمان ندارد كسى كه امانتدار نيست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از ما نيست آن كه امانت را بى اهمّيت شمارد و بدين سبب امانتى را كه به او سپرده شده است ضايع گرداند.

ر.ك : عنوان 136 «خيانت» .

200 _ دستاوردهاى امانتدارىلقمان عليه السلام :فرزندم! امانت را [به صاحبش ]برگردان تا دنيا و آخرتت سالم بماند، و امانتدار باش تا توانگر باشى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امانتدارى توانگرى مى آورد، و خيانت در امانت نادارى.

امام على عليه السلام :هرگاه امانتدارى تقويت شود، صداقت و دوستى زياد گردد.

امام صادق عليه السلام :امانتدارى، [مايه] توانگرى است.

201 _ كسانى كه نبايد به آنها امانت سپردپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه به فردى غير امين امانت بسپارد، خداوند ضامن او نيست؛ زيرا خداوند او را از سپردن امانت به غير امين نهى كرده است.

امام باقر عليه السلام :انسان امين به تو خيانت نكرده بلكه تو به خائن امانت سپرده اى.

امام صادق عليه السلام :براى من فرقى نمى كند كه به خائن امانت بسپارم، يا به كسى كه از امانت مراقبت و نگهدارى نمى كند.

.

ص: 150

الأمان

الاُنس

32 الأمان202 _ وُجوبُ رِعايَةِ الأمانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا أمِنَكَ الرّجُلُ على دمِهِ فلا تَقْتُلْهُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أمَّنَ رَجُلاً على دَمِهِ فقَتلَهُ فأنا بَريءٌ مِن القاتل ، وإنْ كانَ المَقتولُ كافرا . (2)

203 _ الاعتِصامُ بِالذِّمَمِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :اعتَصِموا (استَعصِموا) بالذِّمَمِ في أوْتادِها . (3)

عنه عليه السلام_ في عَهدهِ للأشتَرِ _: وإنْ عَقَدتَ بينَكَ وبينَ عدُوِّكَ عُقْدةً أو ألْبَسْتَهُ مِنكَ ذِمّةً فَحُطْ عهدَكَ بالوفاءِ وَارعَ ذمَّتَك بالأمانَةِ،واجعَلْ نفسَكَ جُنّةً دُونَ ما أعطَيتَ ، فإنّهُ ليسَ مِن فرائضِ اللّهِ شَيءٌ النّاسُ أشَدُّ علَيهِ اجْتِماعا مَع تَفرُّقِ أهوائِهم وتَشتُّتِ آرائهِم مِن تعظيمِ الوفاءِ بالعُهودِ . (4)

204 _ احتِرامُ الذِّمَمِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يُجِيرُ على اُمَّتي أدْناهُم . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :المسلِمونَ إخْوةٌ ، تَتَكافَأُ دِماؤهُم ، يَسْعى بذِمَّتهِم أدْناهُم ، وهُم يَدٌ على مَن سِواهُم . (6)

33 الاُنس205 _ ما يَنبغي من الاُنسِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يُؤنِسَنّكَ إلّا الحقُّ ،ولا يُوحِشَنّكَ إلّا الباطلُ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الاُنسُ في ثلاثٍ : في الزَّوجةِ المُوافِقَةِ، والوَلدِ البارِّ ، والصَّديقِ المُصافي . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما مِن مؤمنٍ إلّا وقد جَعلَ اللّهُ لَهُ مِن إيمانِهِ اُنْسا يَسكُنُ إليهِ ، حتّى لو كانَ على قُلّةِ جَبلٍ لَم يَسْتَوحِشْ . (9)

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :مَن أنِسَ باللّهِ اسْتَوحَشَ مِن النّاسِ . (10)

206 _ ما لا يَنبغي من الاُنسِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الجاهِلُ يَستَوحِشُ مِمّا يَأنِسُ بِهِ الحَكيمُ . (11)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :الاسْتِرسالُ بالاُنسِ يُذهِبُ المَهابةَ . (12)

.


1- .كنز العمّال : 10909
2- .كنز العمّال : 10930 .
3- .نهج البلاغة : الحكمة 155
4- .نهج البلاغة : الكتاب 53 .
5- .كنز العمّال : 10932 .
6- .بحار الأنوار : 100 / 46 / 6 .
7- .غرر الحكم : 10303 .
8- .بحار الأنوار : 78 / 231 / 25
9- .بحار الأنوار : 70 / 111 / 14 .
10- .الدرّة الباهرة : 43 .
11- .غرر الحكم : 1772 .
12- .أعلام الدين : 307 .

ص: 151

زنهار دادن (الأمان)

همدمى (الاُنس)

32 . زنهار دادن

202 _ وجوب رعايت امان ها

203 _ وفاى به پيمان ها

204 _ احترام به پيمانها و امانها

33 . همدمى

205 _ آنچه شايسته اُنس گرفتن است

206 _ آنچه شايسته اُنس گرفتن نيست

32 زنهار دادن202 _ وجوب رعايت امان هاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر كسى بر جان خود از تو امان خواست، او را نكُش.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه كسى را امان (پناه) دهد و او را بكشد، من از آن قاتل بيزارم، اگر چه آن مقتول كافر باشد.

203 _ وفاى به پيمان هاامام على عليه السلام :ميخهاى عهد و پيمانها را محكم كنيد.

امام على عليه السلام_ در فرمانش به مالك اشتر _نوشت: اگر با دشمن خود پيمانى بستى يا بر او جامه امان پوشاندى، به پيمان خويش وفا كن و پيمانت را با امانت رعايت نما و خود را سپر امانى كه داده اى گردان ؛ زيرا مردم، با همه خواستهاى گوناگون و آراى پراكنده اى كه دارند، نسبت به هيچ فريضه اى از فرايض الهى، به شدّت بزرگ شمردن وفاى به پيمانها همداستان نيستند.

204 _ احترام به پيمانها و امانهاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كمترين فرد امّت من مى تواند از طرف آنها امان دهد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسلمانان برادرند، خون هايشان يكسان است، كمترين آنها امان مى دهد و در برابر بيگانگان يكدست و متحدند.

33 همدمى205 _ آنچه شايسته اُنس گرفتن استامام على عليه السلام :جز با حق انس مگير و جز ازباطل گريزان مباش.

امام صادق عليه السلام :سه چيز مايه انس هستند: زن سازگار، فرزند صالح و دوست يكرنگ.

امام صادق عليه السلام :هيچ مؤمنى نيست مگر آنكه خداوند از ايمان او انيس و دلارامى براى او قرار مى دهد، چندان كه اگر بر قلّه اى باشد احساس تنهايى نكند.

امام عسكرى عليه السلام :هر كه با خدا همدم شود از مردم دورى مى گزيند .

206 _ آنچه شايسته اُنس گرفتن نيستامام على عليه السلام :نادان از آنچه انسان فرزانه به آن اُنس مى گيرد گريزان است .

امام رضا عليه السلام :انس زياد، ابّهت را از ميان مى برد.

.

ص: 152

الإنسان

207 _ ما يوجِبُ الاُنسَ بِاللّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن خَرجَ مِن ذُلِّ المعصيةِ إلى عِزِّ الطّاعةِ آنسَهُ اللّهُ عزّ وجلّ بغَيرِ أنيسٍ ، وأعانَهُ بغيرِ مالٍ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَنِ انْفَردَ عنِ النّاسِ أنِسَ باللّهِ سبحانَهُ . (2)

34 الإنسان208 _ كَرامةُ بَني آدَمَالكتاب:(وَلَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَفَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلاً) . (3)

الحديث :كنز العمّال عن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما شَيءٌ أكرمُ علَى اللّهِ مِن ابنِ آدمَ . قيلَ : يا رسولَ اللّهِ ، ولا الملائكةُ؟! قالَ : الملائكةُ مَجْبورونَ ، بمنزلةِ الشّمسِ والقمرِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :لَيس شَيءٌ خَيرا مِن ألْفٍ مِثلِهِ إلّا الإنسانَ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ وقد سألَهُ عبدُ اللّهِ بنُ سِنانٍ : الملائكةُ أفضلُ أمْ بَنو آدمَ ؟ _: قالَ أميرُ المؤمنينَ عليُّ بنُ أبي طالبٍ عليه السلام : إنّ اللّهَ عزّ وجلّ ركّبَ في الملائكةِ عقلاً بلا شَهوةٍ ، وركّبَ في البهائمِ شَهوةً بلا عقلٍ ، وركّبَ في بني آدمَ كِلْتَيْهما ، فمَنْ غلَبَ عقلُهُ شهوتَهُ فَهُو خيرٌ مِن الملائكةِ ، ومَن غلَبتْ شَهوتُهُ عقلَهُ فهُو شَرٌّ مِن البهائمِ . (6)

.


1- .بحار الأنوار : 75 / 359 / 74 .
2- .غرر الحكم : 8644 .
3- .الإسراء : 70 .
4- .كنز العمّال : 34621
5- .كنز العمّال : 34615 .
6- .بحار الأنوار : 60 / 299 / 5 .

ص: 153

انسان (الإنسان)

207 _ آنچه موجب اُنس با خدا مى گردد

34 . انسان

208 _ كرامت انسانها

207 _ آنچه موجب اُنس با خدا مى گرددپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه از خوارى گناه به سرفرازى طاعت درآيد، خداوند عز و جل انيس او مى شود، بى آنكه همدمى داشته باشد و او را كمك مى رساند، بى آنكه مال و ثروتى داشته باشد.

امام على عليه السلام :هر كه از مردم جدا افتد با خداوند سبحان انس مى پذيرد.

34 انسان208 _ كرامت انسانهاقرآن:«ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم و بر دريا وخشكى سوارشان كرديم و از چيزهاى خوش و پاكيزه روزى شان داديم و بر بسيارى از آفريدگانمان برترى شان داديم».

حديث:كنز العمّال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : هيچ چيزنزد خدا گراميتر از فرزند آدم نيست. عرض شد: اى پيامبر خدا! حتّى فرشتگان؟! فرمود: فرشتگان، بسان خورشيد و ماه ، مجبورند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ چيزى نيست كه از هزار همتاى خود بهتر باشد، مگر انسان.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش عبداللّه بن سنان كه: فرشتگان برترند ياآدميان؟ _فرمود : اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام فرموده است: خداوند عز و جل در فرشتگان فقط عقل نهاده است و نه خواهش نفسانى، و در ستوران ميل و خواهش نهاده است و عقل نه، و در بنى آدم هر دو را نهاده است. پس، آن كه عقلش بر خواهشش چيره آيد از فرشتگان بهتر است و هر كه خواهشش بر خردش غالب گردد از ستوران بدتر است.

.

ص: 154

209 _ عِلَّةُ خَلقِ الإنسانِالكتاب:(وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْاءِنْسَ إِلّا لِيَعْبُدُونِ) . (1)

(وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ * إِلّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذلِكَ خَلَقَهُمْ) . (2)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :بتقوَى اللّهِ اُمِرْتُم ، وللإحسانِ والطّاعةِ خُلِقْتُم . (3)

بحار الأنوار عن الإمام الصّادق عليه السلام :خَرجَ الحسينُ بنُ عَليٍ على أصحابِهِ فَقالَ : أيّها النّاسُ ، إنّ اللّهَ _ عزّ وجلّ ذِكْرُهُ _ ما خَلقَ العِبادَ إلّا لِيَعرِفوهُ ، فإذا عَرفُوهُ عَبَدوهُ ، فإذا عَبَدوهُ اسْتَغنَوا بعِبادتِهِ عن عبادةِ ما سِواهُ . فقالَ لَه رجلٌ : يابنَ رسولِ اللّهِ ، بأبي أنتَ واُمّي فما معرفةُ اللّهِ؟ قالَ : معرفةُ أهلِ كلِّ زمانٍ إمامَهُمُ الّذي يَجبُ علَيهِم طاعتُهُ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في جَوابِ زِنديقٍ سألَهُ : فَلِأيِّ عِلّةٍ خَلقَ الخَلقَ وهُو غيرُ مُحتاجٍ إليهِم ولا مُضْطرٍّ إلى خَلْقِهِم ، ولا يَليقُ بهِ التَّعَبُّثُ بِنا ؟ _: خلَقَهُم لإظهارِ حِكمتِهِ ، وإنْفاذِ علمِهِ ، وإمْضاءِ تَدبيرِهِ . (5)

عنه عليه السلام_ في قولهِ تعالى : «ولا يَزالونَ مُختلفينَ * إلّا مَن رَحِمَ ربُّكَ ولذلكَ خَلَقهم» _: خَلقَهُم لِيَفعَلوا ما يَسْتَوجِبونَ بهِ رَحمتَه فيَرْحَمَهُم . (6)

210 _ ضَعفُ الإنسانِالكتاب:(خُلِقَ الْاءِنْسَانُ ضَعِيفا) . (7)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مِسكينٌ ابنُ آدمَ ! مَكْتومُ الأجَلِ ، مَكْنونُ العِلَلِ ، مَحْفوظُ العَملِ ، تُؤْلِمُهُ البَقَّةُ ، وتَقتُلُهُ الشَّرْقَةُ ، وتُنْتِنُهُ العَرْقَةُ . (8)

211 _ قيمَةُ الإنسانِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :المرءُ بأصغَرَيْهِ : بقلبِهِ ولسانِهِ ، إنْ قاتَلَ قاتَلَ بجَنانٍ ، وإن نَطقَ نَطقَ ببَيانٍ . (9)

.


1- .الذاريات : 56 .
2- .هود : 118 ، 119 .
3- .شرح نهج البلاغة : 3 / 108 .
4- .بحار الأنوار : 23 / 83 / 22
5- .بحار الأنوار : 10 / 167 / 2
6- .بحار الأنوار : 5 / 314 / 5 .
7- .النساء : 28 .
8- .نهج البلاغة: الحكمة 419 .
9- .غرر الحكم : 2089 .

ص: 155

209 _ حكمت آفرينش انسان

210 _ ناتوانى انسان

211 _ ارزش انسان

209 _ حكمت آفرينش انسانقرآن:«جن و انس را نيافريدم مگر تا مرا بپرستند».

«اگر پروردگار تو خواسته بود، بى گمان همه مردم را يك امّت مى كرد، ولى همواره گونگون خواهند بود، مگر آنهايى كه پروردگارت بر آنها رحمت آورده و آنها را براى همين بيافريده است».

حديث:امام على عليه السلام :شما به پرواى از خدا فرمان يافته و براى نيكوكارى و فرمانبردارى [از خدا ]آفريده شده ايد.

بحار الأنوار :امام صادق عليه السلام فرمود : امام حسين بر اصحابش وارد شد و فرمود : اى مردم! خداوند عز و جل بندگان را نيافريد مگر تا او را بشناسند. چون او را شناختند بپرستندش و چون او را بپرستند از پرستش جز او بى نياز مى شوند. مردى عرض كرد: اى فرزند رسول خدا! پدر و مادرم فدايت بادا! شناخت خدا چيست؟ فرمود: شناخت اين است كه مردم هر روزگار، امام و پيشواى واجب الطاعه خود را بشناسند.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش زنديق كه چرا خدا خلايق را آفريد با آنكه نياز ندارد و از آفريدن آنها ناگزير نيست و بازيچه كردن ما نيز شايسته او نيست؟ _فرمود : آفريدگان را بيافريد تا حكمت خود را پديدار كند و علم خود را به كار زند و تدبير خويش را بگذراند.

امام صادق عليه السلام_ در تفسير گفته خدا كه «پيوسته در اختلاف اند مگر آن كس كه خدايت بر او رحمت آورد و براى همين آنان را آفريده است» _فرمود : آنان را بيافريد تا كارى كنند كه به واسطه آن سزاوار رحمت خدا شوند و خداوند بر ايشان رحمت آورَد.

210 _ ناتوانى انسانقرآن:«انسان ، ناتوان آفريده شده است».

حديث:امام على عليه السلام :بينوا آدمى زاده! مرگش پوشيده است و بيماريهايش نهفته و كردارش نگاشته. پشه اى او را مى آزارد و جرعه اى گلوگير او را از پاى در مى آورد و عرق وى را بدبو مى كند.

211 _ ارزش انسانامام على عليه السلام :(ارزش) انسان به دو عضو كوچك است : دل و زبان . چون بجنگد با دل جنگد و چون زبان باز كند واضح و رسا بگويد .

.

ص: 156

الآفات

35 الآفات212 _ لِكُلِّ شَيءٍ آفَةٌرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :آفةُ الظَّرْفِ الصَّلَفُ ، وآفةُ الشَّجاعة البغيُ ، وآفةُ السَّماحةِ المَنُّ ، وآفةُ الجَمالِ الخُيَلاءُ ، وآفةُ العِبادةِ الفَتْرةُ ، وآفةُ الحديثِ الكِذبُ ، وآفةُ العلمِ النِّسْيانُ، وآفةُ الحِلمِ السَّفَهُ ، وآفةُ الحَسَبِ الفَخْرُ ، وآفة الجُودِ السَّرَفُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :آفةُ الدِّينِ الهوى . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لكلِ شيءٍ آفةٌ، وآفةُ العلمِ النِّسيانُ، وآفةُ العِبادةِ الرِّياءُ ، وآفةُ اللّبِّ العُجْبُ ، وآفةُ النَّجابةِ الكِبْرُ ، وآفةُ الظَّرْفِ الصَّلَفُ ، وآفةُ الجُودِ السَّرَفُ ، وآفةُ الحياءِ الضَّعْفُ ، وآفةُ الحِلمِ الذّلُّ ، وآفةُ الجَلَدِ الفُحْشُ . (3)

عنه عليه السلام :الجُبْنُ آفةٌ . (4)

عنه عليه السلام :الهوى آفةُ الألبابِ . (5)

عنه عليه السلام :آفةُ الإيمانِ الشِّركُ . (6)

عنه عليه السلام :آفةُ اليقينِ الشَّكُّ . (7)

عنه عليه السلام :آفةُ النِّعَمِ الكُفْرانُ . (8)

عنه عليه السلام :آفةُ الطّاعةِ العِصْيانُ . (9)

عنه عليه السلام :آفةُ الشَّرَفِ الكِبْرُ . (10)

عنه عليه السلام :آفةُ الذَّكاءِ المَكْرُ . (11)

عنه عليه السلام :آفةُ الِعبادةِ الرِّياءُ . (12)

عنه عليه السلام :آفةُ السَّخاءِ المَنُّ . (13)

عنه عليه السلام :آفةُ الدِّينِ سوءُ الظّنِّ . (14)

عنه عليه السلام :آفةُ العقلِ الهوى . (15)

عنه عليه السلام :آفةُ المجدِ عَوائقُ القضاءِ . (16)

عنه عليه السلام :آفةُ النّفسِ الوَلَهُ بالدّنيا . (17)

عنه عليه السلام :آفةُ المشاوَرةِ انتِقاضُ الآراءِ . (18)

عنه عليه السلام :آفةُ المُلوكِ سُوءُ السِّيرةِ . (19)

عنه عليه السلام :آفةُ الوُزَراءِ خُبْثُ السَّريرةِ . (20)

عنه عليه السلام :آفةُ العُلَماءِ حُبُّ الرِّئاسةِ . (21)

عنه عليه السلام :آفةُ الزُّعَماءِ ضَعْفُ السّياسةِ . (22)

عنه عليه السلام :آفةُ الجُنْدِ مُخالفةُ القادَةِ . (23)

عنه عليه السلام :آفةُ الرِّياضةِ غَلَبةُ العادةِ . (24)

عنه عليه السلام :آفةُ الرّعِيّةِ مخالفةُ الطّاعةِ . (25)

عنه عليه السلام :آفةُ الوَرَعِ قلّةُ القَناعةِ . (26)

عنه عليه السلام :آفةُ القُضاةِ الطّمعُ . (27)

عنه عليه السلام :آفةُ العُدولِ قلّةُ الوَرَعِ . (28)

عنه عليه السلام :آفةُ الشُّجاعِ إضاعَةُ الحَزْمِ . (29)

عنه عليه السلام :آفةُ القويِّ استضعافُ الخَصْمِ . (30)

.


1- .كنز العمّال : 44091
2- .كنز العمّال : 44121
3- .كنز العمّال : 44226.
4- .غرر الحكم : 89
5- .غرر الحكم : 314
6- .غرر الحكم : 3915
7- .غرر الحكم : 3916
8- .غرر الحكم : 3917
9- .غرر الحكم : 3918
10- .غرر الحكم : 3919
11- .غرر الحكم : 3920
12- .غرر الحكم : 3921
13- .غرر الحكم : 3923
14- .غرر الحكم : 3924
15- .غرر الحكم : 3925
16- .غرر الحكم : 3922
17- .غرر الحكم : 3926
18- .غرر الحكم : 3927
19- .غرر الحكم : 3928
20- .غرر الحكم : 3929
21- .غرر الحكم : 3930
22- .غرر الحكم : 3931
23- .غرر الحكم : 3932
24- .غرر الحكم : 3933
25- .غرر الحكم : 3934
26- .غرر الحكم : 3935
27- .غرر الحكم : 3936
28- .غرر الحكم : 3937
29- .غرر الحكم : 3938
30- .غرر الحكم : 3939 .

ص: 157

آفتها (الآفات)

35 . آفتها

212 _ براى هر چيزى آفتى است

35 آفتها212 _ براى هر چيزى آفتى استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آفتِ زيركى غرور است، آفت شجاعتْ تجاوز ، آفت بخشندگى منّت، آفت زيبايى تكبّر، آفت عبادتْ سستى، آفت سخن دروغ، آفت علمْ فراموشى، آفت بردبارى سبكسرى، آفت بزرگ زادگى فخرفروشى و آفت سخاوت، زياده روى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آفت دين، هواى نفس است.

امام على عليه السلام :هر چيزى آفتى دارد؛ آفت علم فراموشى است، آفت عبادتْ ريا، آفت خردمندى خودپسندى، آفت نجيب زادگى تكبّر، آفت زيركى غرور، آفت سخاوت زياده روى، آفت حيا ناتوانى، آفت بردبارى خوارى و آفت نيرومندى از حد گذراندن [ در گفتار و كردار].

امام على عليه السلام :ترس، آفت است.

امام على عليه السلام :هوس، آفت خردهاست.

امام على عليه السلام :آفتِ ايمان، شرك است.

امام على عليه السلام :آفت يقين، شك است.

امام على عليه السلام :آفت نعمتها، ناسپاسى است.

امام على عليه السلام :آفت طاعت، نافرمانى كردن است.

امام على عليه السلام :آفت بزرگ زادگى، تكبّر است.

امام على عليه السلام :آفت زيركى ، حيله گرى است.

امام على عليه السلام :آفت عبادت، رياست.

امام على عليه السلام :آفت سخاوت، منّت گذارى است.

امام على عليه السلام :آفت دين، بدگمانى است.

امام على عليه السلام :آفت خرد، [ پيروى از ]خواهشهاى نفسانى است.

امام على عليه السلام :آفت بلندپايگى، موانع قضا و قدر است.

امام على عليه السلام :آفت نفس، شيفتگى به دنياست.

امام على عليه السلام :آفت مشورت، درهم شكستن آراء است.

امام على عليه السلام :آفت شاهان، بدرفتارى است.

امام على عليه السلام :آفت وزيران، بدسگالى است.

امام على عليه السلام :آفت عالمان، حبّ رياست است.

امام على عليه السلام :آفت زمامداران، ضعف سياست (تدبير) است.

امام على عليه السلام :آفت لشكر، سرپيچى از فرماندهان است.

امام على عليه السلام :آفت تمرين و رياضت، چيره شدن عادت است.

امام على عليه السلام :آفت رعيت، نافرمانى كردن است.

امام على عليه السلام :آفت پارسايى، كمىِ قناعت است.

امام على عليه السلام :آفت قاضيان، طمع است.

امام على عليه السلام :آفت اشخاص عادل، كمىِ پارسايى است.

امام على عليه السلام :آفت [شخص] شجاع، وانهادن دورانديشى و احتياط است.

امام على عليه السلام :آفت قدرتمند، ناتوان شمردن دشمن است.

.

ص: 158

عنه عليه السلام :آفةُ الحِلمِ الذّلُّ . (1)

عنه عليه السلام :آفةُ العَطاءِ المَطْلُ . (2)

عنه عليه السلام :آفةُ الاقتِصادِ البُخلُ . (3)

عنه عليه السلام :آفةُ الهَيبةِ المِزاحُ . (4)

عنه عليه السلام :آفةُ الطّلَبِ عدَمُ النَّجاحِ . (5)

عنه عليه السلام :آفةُ المُلْكِ ضَعْفُ الحِمايةِ . (6)

عنه عليه السلام :آفةُ العُهودِ قلّةُ الرِّعايةِ . (7)

عنه عليه السلام :آفةُ الرِّياسةِ الفَخْرُ . (8)

عنه عليه السلام :آفةُ النَّقْلِ كذبُ الرّوايةِ . (9)

عنه عليه السلام :آفةُ العلمِ تركُ العملِ بهِ . (10)

عنه عليه السلام :آفةُ العملِ تركُ الإخلاصِ . (11)

عنه عليه السلام :آفةُ الجُودِ الفَقرُ . (12)

عنه عليه السلام :آفةُ العامّةِ العالمُ الفاجرُ . (13)

عنه عليه السلام :آفةُ العَدلِ الظّالمُ القادرُ . (14)

عنه عليه السلام :آفةُ العُمرانِ جَورُ السّلطانِ . (15)

عنه عليه السلام :آفةُ القُدرةِ منعُ الإحسانِ . (16)

عنه عليه السلام :آفةُ اللّبِّ العُجْبُ . (17)

عنه عليه السلام :آفةُ الحديثِ الكذبُ . (18)

عنه عليه السلام :آفةُ الأعمالِ عَجْزُ العُمّالِ . (19)

عنه عليه السلام :آفةُ الآمالِ حُضورُ الآجالِ . (20)

عنه عليه السلام :آفةُ الوفاءِ الغَدْرُ . (21)

عنه عليه السلام :آفةُ الحَزْمِ فَوتُ الأمرِ . (22)

عنه عليه السلام :آفةُ الأمانةِ الخيانةُ . (23)

عنه عليه السلام :آفةُ الفقهاءِ عدمُ الصِّيانةِ . (24)

عنه عليه السلام :آفةُ الجُودِ التّبذيرُ . (25)

عنه عليه السلام :آفةُ المَعاشِ سُوءُ التّدبيرِ . (26)

عنه عليه السلام :آفةُ الكلامِ الإطالةُ . (27)

عنه عليه السلام :آفةُ الغِنى البُخْلُ . (28)

عنه عليه السلام :آفةُ الأمَلِ الأجَلُ . (29)

عنه عليه السلام :آفةُ الخيرِ قَرينُ السُّوءِ . (30)

عنه عليه السلام :آفةُ الاقتِدارِ البغيُ والعُتُوُّ . (31)

عنه عليه السلام :رأسُ الآفاتِ الوَلَهُ باللّذّاتِ . (32)

عنه عليه السلام :شرُّ آفاتِ العقلِ الكِبْرُ . (33)

.


1- .غرر الحكم : 3940
2- .غرر الحكم : 3941
3- .غرر الحكم : 3942
4- .غرر الحكم : 3943
5- .غرر الحكم : 3944
6- .غرر الحكم : 3945
7- .غرر الحكم : 3946
8- .غرر الحكم : 3950
9- .غرر الحكم : 3947
10- .غرر الحكم : 3948
11- .غرر الحكم : 3949
12- .غرر الحكم : 3951
13- .غرر الحكم : 3952
14- .غرر الحكم : 3953
15- .غرر الحكم : 3954
16- .غرر الحكم : 3955
17- .غرر الحكم : 3956
18- .غرر الحكم : 3957
19- .غرر الحكم : 3958
20- .غرر الحكم : 3959
21- .غرر الحكم : 3960
22- .غرر الحكم : 3961
23- .غرر الحكم : 3962
24- .غرر الحكم : 3963
25- .غرر الحكم : 3964
26- .غرر الحكم : 3965
27- .غرر الحكم : 3966
28- .غرر الحكم : 3969
29- .غرر الحكم : 3970
30- .غرر الحكم : 3971
31- .غرر الحكم : 3972
32- .غرر الحكم : 5244
33- .غرر الحكم : 5752 .

ص: 159

امام على عليه السلام :آفت بردبارى، خوارى است.

امام على عليه السلام :آفت بخشش، تأخير و تعلّل ورزيدن است.

امام على عليه السلام :آفت صرفه جويى، بخل است.

امام على عليه السلام :آفت هيبت و شكوه، شوخى است.

امام على عليه السلام :آفت جستجو، كامياب نشدن است.

امام على عليه السلام :آفت كشوردارى، سستى در حمايت از كشور است.

امام على عليه السلام :آفت پيمانها، خوب رعايت نكردن آنهاست.

امام على عليه السلام :آفت رياست، فخر فروشى است.

امام على عليه السلام :آفت گزارش دادن، دروغ نقل كردن است.

امام على عليه السلام :آفت علم، عمل نكردن به آن است.

امام على عليه السلام :آفت عمل، نداشتن خلوص است.

امام على عليه السلام :آفت بخشندگى، نادارى است.

امام على عليه السلام :آفت مردم، عالِم فاسد است.

امام على عليه السلام :آفت عدالت، ستمگرِ قدرتمند است.

امام على عليه السلام :آفت آبادانى، ستمگرىِ فرمانرواست.

امام على عليه السلام :آفت قدرت، خوددارى از نيكوكارى است.

امام على عليه السلام :آفت خِرَد، خودپسندى است.

امام على عليه السلام :آفت سخن، دروغ گفتن است.

امام على عليه السلام :آفت كارها، ناتوانى كارگزاران است.

امام على عليه السلام :آفت آرزوها، فرا رسيدن اجلهاست .

امام على عليه السلام :آفت وفادارى، پيمان شكنى است.

امام على عليه السلام :آفت دورانديشى و احتياط، كار از كار گذشتن است.

امام على عليه السلام :آفت امانت، خيانت است.

امام على عليه السلام :آفت فقيهان، نداشتن صيانت [نفس ]است.

امام على عليه السلام :آفت بخشش، ولخرجى است.

امام على عليه السلام :آفت معاش، بى تدبيرى است.

امام على عليه السلام :آفت سخن گفتن، پرگويى است.

امام على عليه السلام :آفت توانگرى، بخل است.

امام على عليه السلام :آفت آرزو، اجل است.

امام على عليه السلام :آفت خوبى، همنشين بد است.

امام على عليه السلام :آفت نيرومندى، ستمگرى و سركشى است.

امام على عليه السلام :سرآمد آفتها، شيفتگى به لذّتها (خوشگذرانى) است.

امام على عليه السلام :بدترين آفتِ خِرَد، خود بزرگ بينى است.

.

ص: 160

البُخل

36 البُخل213 _ التّحذِيرُ عَنِ البُخلِالكتاب:(الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ ما آتَاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنا لِلْكَافِرِينَ عَذَابا مُهِينا) . (1)

(ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَمَنْ يَبْخَلْ فَإنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَاللّهُ الْغَنِيُّ وَأَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْما غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ) . (2)

(انظر) النساء : 53 و الإسراء : 100 و الحديد : 24 و القلم : 12 .

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :البُخْلُ جامعٌ لِمَساوئِ العُيوبِ، وهُو زِمامٌ يُقادُ بهِ إلى كلِّ سُوءٍ . (3)

عنه عليه السلام :البُخلُ عارٌ . (4)

عنه عليه السلام :البُخلُ جِلْبابُ المَسْكَنَةِ . (5)

عنه عليه السلام :البُخلُ بالموجودِ سُوءُ الظَّنِّ بالمَعبودِ . (6)

عنه عليه السلام :مَن بَخِلَ بمالِهِ ذَلَّ، مَن بَخِلَ بِدينِهِ جَلَّ . (7)

عنه عليه السلام :البُخلُ يُذِلُّ مُصاحِبَهُ ، ويُعِزُّ مُجانِبَهُ . (8)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :البُخلُ يُمَزِّقُ العِرْضَ . (9)

الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :البُخلُ أذَمُّ الأخلاقِ . (10)

214 _ تَفسيرُ البُخلِالإمامُ الحسنُ عليه السلام_ لَمّا سَألَهُ أبوهُ عنِ الشُّحِّ _: أن تَرى ما في يَدَيكَ شَرَفا وما أنفَقتَ تَلَفا . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّما الشَّحِيحُ مَن مَنَعَ حَقَّ اللّهِ ، وأنفَقَ في غَيرِ حَقِّ اللّهِ عز و جل . (12)

عنه عليه السلام :الشُّحُّ أشَدُّ مِنَ البُخلِ ، إنَّ البَخِيلَ يَبخَلُ بما في يَدِهِ ، والشَّحِيحَ يَشُحُّ عَلى مافي أيدِي الناسِ وعلى ما في يَدِهِ ، حتّى لا يَرَى في أيدِي الناسِ شَيئا إلّا تَمَنّى أن يكونَ لَهُ بالحِلِّ والحَرامِ ، لا يَشبَعُ ولا يَنتَفِعُ بما رَزَقَهُ اللّهُ . (13)

215 _ البَخيلُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أقلُّ النّاسِ راحةً البخيلُ . (14)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :البَخيلُ خازِنٌ لِوَرَثتِهِ . (15)

عنه عليه السلام :ليسَ لِبخيلٍ حبيبٌ . (16)

عنه عليه السلام :عَجِبتُ للبخيلِ يَستعجِلُ الفَقرَ الّذيمِنه هَرَبَ ، ويَفُوتُهُ الغِنَى الّذي إيّاهُ طَلبَ ، فيعيشُ في الدُّنيا عَيْشَ الفُقراءِ ، ويُحاسَبُ في الآخِرةِ حسابَ الأغنياءِ . (17)

.


1- .النساء : 37 .
2- .محمّد : 38 .
3- .نهج البلاغة : الحكمة 378، بحار الأنوار : 73 / 307 / 36 .
4- .نهج البلاغة : الحكمة 3 .
5- .بحار الأنوار : 77 / 238 / 1 .
6- .غرر الحكم : 1258
7- .غرر الحكم : 7921 _ 7922
8- .غرر الحكم : 1409 .
9- .بحار الأنوار : 78 / 357 / 12
10- .بحار الأنوار : 72 / 199 / 27
11- .بحار الأنوار : 73 / 305 / 23
12- .بحار الأنوار : 73 / 305 / 25 .
13- .تحف العقول : 371 ، 372 .
14- .بحار الأنوار : 73 / 300 / 2 .
15- .غرر الحكم : 464
16- .غرر الحكم : 7473 .
17- .بحارالأنوار : 72/199/28

ص: 161

بخل (البُخل)

36 . بخل

213 _ پرهيز از بُخل

214 _ معناى بخل

215 _ بخيل

36 بخل213 _ پرهيز از بُخلقرآن:«آنان كه بخل مى ورزند و مردم را به بخل فرمان مى دهند و آنچه را كه خداوند از فضل خويش به آنان داده است پوشيده نگه مى دارند. و ما براى كافران عذابى خوار كننده فراهم آورده ايم».

«آگاه باشيد كه شما را دعوت مى كنند تا در راه خدا انفاق كنيد. بعضى از شما بخل مى ورزند و هر كس كه بخل ورزد در حقّ خود بخل ورزيده است ؛ زيرا خدا بى نياز است و شما نيازمنديد. و اگر روى برتابيد به جاى شما مردمى ديگر آرد كه هرگز همسان شما نباشند».

ر.ك : نساء : آيه 53 و اسراء : آيه 100 و حديد : آيه 24 و قلم : آيه 12 .

حديث:امام على عليه السلام :بخل، در بردارنده همه بديها است و افسارى است كه [بخيل] به وسيله آن به سوى هر بدى كشانده مى شود.

امام على عليه السلام :بخل، ننگ است.

امام على عليه السلام :بخل، رداى بينوايى است.

امام على عليه السلام :بخل ورزيدن در آنچه دارى، بدگمانى به معبود است.

امام على عليه السلام :هر كه در مال خود بخل ورزد خوار مى شود و هر كه در دين خود بخل ورزد سربلند مى گردد.

امام على عليه السلام :بخل همنشين خود را خوار مى دارد و كناره گير از خود را ارجمند .

امام رضا عليه السلام :بخل، آبرو را بر باد مى دهد.

امام هادى عليه السلام :بخل، نكوهيده ترين خوى است.

214 _ معناى بخلامام حسن عليه السلام_ در پاسخ به پرسش پدرش از او درباره تنگ چشمى _: تنگ چشمى آن است كه آنچه را دارى مايه شرافت پندارى و آنچه را انفاق كنى ، تلف شده و بر باد رفته انگارى .

امام صادق عليه السلام :تنگ چشم ، كسى است كه حقّ خدا را نپردازد و در راهى جز حقّ خداوند عز و جل خرج كند .

امام صادق عليه السلام :تنگ چشمى ، بالاتر و بدتر از بخل است ؛ زيرا بخيل نسبت به آنچه خود دارد بخل مى ورزد ، امّا تنگ چشم هم به مال مردم و هم به مال خودش بخل مى ورزد ، تا جايى كه هر چه دست مردم مى بيند آرزو مى كند كه ، به حلال يا حرام ، از آن او باشد ؛ از آنچه خدا روزيش كرده نه سير مى شود و نه سودى بر مى گيرد .

215 _ بخيلپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كم آسايش ترين مردم، بخيل است.

امام على عليه السلام :بخيل، خزانه دار وارثان خويش است.

امام على عليه السلام :بخيل، هيچ دوستى ندارد.

امام على عليه السلام :در شگفتم از بخيل كه فقرى را كه از آن گريزان است به سوى خود مى كشد و ثروتى را كه در پى آن است از دست مى دهد. او در دنيا مانند تهيدستان به سر مى برد و در آخرت همچون توانگران از او حسابرسى مى شود.

.

ص: 162

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :البَخيلُ بَعيدٌ مِنَ اللّهِ ، بَعيدٌ مِنَ النّاسِ ، قَريبٌ مِنَ النّارِ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ أحقَّ النّاسِ بأن يَتمنّى للنّاسِ الغِنَى البُخَلاءُ ؛ لأنَّ النّاسَ إذا استَغْنَوا كَفُّوا عن أموالِهِم . (2)

عنه عليه السلام :حَسْبُ البخيلِ مِن بُخلِهِ سُوءُ الظَّنِّ بربِّهِ ، مَن أيقَنَ بالخَلَفِ جادَ بالعَطيّةِ . (3)

216 _ البخيلُ حَقُّ البَخيلِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّما البَخيلُ حَقُّ البَخيلِ الّذييَمنعُ الزَّكاةَ المَفروضةَ في مالِهِ ، ويَمنعُ البائِنَةَ في قومِهِ ، وهُو فيما سِوى ذلكَ يُبَذِّرُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :البخيلُ حقّا مَن ذُكِرْتُ عِندَهُ فَلَم يُصَلِّ علَيَّ . (5)

217 _ أبخلُ النّاسِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أبْخَلُ النّاسِ مَن بَخِ_لَ بم_ا افترَضَ اللّهُ علَيهِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ أبخَلَ النّاسِ مَن بَخِلَ بالسَّلامِ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أبخَلُ النّاسِ مَن بَخِلَ على نفسِهِ بمالِهِ وخلّفَهُ لِوُرّاثِهِ . (8)

عنه عليه السلام :البُخلُ بِإخراجِ مَا افتَرَضَهُ اللّهُ سُبحانَهُ مِنَ الأموالِ أقبَحُ البُخلِ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام بَعثَ إلى رجُلٍ بخَمسةِ أوْساقٍ مِن تَمرٍ ... فقالَ رجُلٌ لأميرِ المؤمنينَ عليه السلام : واللّهِ ما سألَكَ فُلانٌ ، ولَقد كانَ يُجْزيهِ مِن الخَمسةِ أوْساقٍ وَسَقٌ واحدٌ ! فقالَ لَه أميرُ المؤمنينَ عليه السلام : لا كَثّرَ اللّهُ في المؤمنينَ ضَرْبَكَ ! اُعطي أنا وتَبخَلُ أنتَ ؟ ! (10)

218 _ آيةُ البُخلِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :كَثرَةُ العِلَلِ آيةُ البُخلِ . (11)

عنه عليه السلام :البخيلُ مُتَحَجِّجٌ بالمَعاذِيرِ والتَّعالِيلِ . (12)

.


1- .بحارالأنوار : 73 / 308 / 37 .
2- .الأمالي للصدوق : 471 / 629 .
3- .بحار الأنوار : 73 / 307 / 35 .
4- .معاني الأخبار : 245 / 4 .
5- .بحار الأنوار : 73 / 306 / 28
6- .بحار الأنوار : 73 / 300 / 2
7- .بحار الأنوار : 76 / 4 / 11 .
8- .غرر الحكم : 3253
9- .غرر الحكم : 2038 .
10- .وسائل الشيعة : 6 / 318 / 1 .
11- .بحار الأنوار : 77 / 209 / 1 .
12- .غرر الحكم : 1275 .

ص: 163

216 _ بخيل واقعى

217 _ بخيل ترين مردم

218 _ نشانه بخل

عنه عليه السلام :بخيل از خداوند دور است و از مردم هم دور است . و به آتش نزديك است .

امام صادق عليه السلام :بخيلان بيش از همه بايد براى مردم آرزوى توانگرى كنند؛ زيرا وقتى مردم بى نياز شدند، از اموال و داراييهاى بخيلان چشم بر مى دارند.

امام صادق عليه السلام :در بخل بخيل همين بس كه به خداى خود بدگمان است. كسى كه به عوض يقين داشته باشد، بذل و بخشش مى كند.

216 _ بخيل واقعىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بخيل واقعى كسى است كه از پرداخت زكات واجب مال خود سرپيچد و از بخشش به قوم و خويشان خود دريغ ورزد و در غير اين موارد اسراف و ولخرجى كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بخيل حقيقى كسى است كه نام من نزد او برده شود و بر من درود نفرستد.

217 _ بخيل ترين مردمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بخيل ترين مردم كسى است كه در پرداخت آنچه خدا بر او واجب گردانيده است، بخل ورزد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بخيل ترين مردم كسى است كه در سلام كردن بخل ورزد.

امام على عليه السلام :بخيل ترين مردم كسى است كه مال خويش را از خود دريغ دارد و براى وارثانش بگذارد.

امام على عليه السلام :زشت ترين بخل ، بخل ورزيدن در اخراج (أداء) اموالى است كه خداوند سبحان آن را واجب فرموده است .

امام صادق عليه السلام :اميرالمؤمنين پنج بارِ شتر (1) خرما براى مردى فرستاد ... مردى به اميرالمؤمنين عرض كرد: به خدا قسم فلانى از تو [اين مقدار ]نخواسته است، يك بار از پنج بار براى او كافى است! اميرالمؤمنين فرمود: خدا امثال تو را در ميان مؤمنان زياد نكناد! من مى بخشم و تو بخل مى ورزى؟!

218 _ نشانه بخلامام على عليه السلام :بهانه تراشىِ زياد، نشانه بخل است.

امام على عليه السلام :بخيل، انواع عذر و بهانه را مى آورد.

.


1- .در متن حديث اوساق آمده است، كه جمع وسق است و هر وسق، شصت صاع، يا يك بار شتر است.

ص: 164

البدعة

37 البدعة219 _ التَّحذيرُ مِنَ البِدعةِ (1)رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :شَرُّ الاُمورِ مُحْدَثاتُها ، ألَا وكُلُّ بِدعةٍ ضلالةٌ، ألَا وكلُّ ضَلالةٍ ففي النّارِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إيّاكَ أنْ تَسُنَّ سُنّةَ بدعةٍ ؛ فإنَّ العبدَإذا سَنَّ سُنّةً سيّئةً لَحِقَهُ وِزْرُها ووِزْرُ مَن عَمِلَ بها . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما اُحْدِثَتْ بِدعةٌ إلّا تُرِكَ بها سُنّةٌ ، فاتّقوا البِدعَ والْزَموا المَهْيَعَ ، إنّ عَوازِمَ الاُمورِ أفضَلُها ، وإنَّ مُحْدَثاتِها شِرارُها . (4)

عنه عليه السلام :ما هَدمَ الدِّينَ مثلُ البِدعِ . (5)

220 _ أهلُ البِدَعِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أهلُ البِدَعِ شَرُّ الخَلقِ والخليقةِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :أهلُ البدعِ كِلابُ أهلِ النّارِ . (7)

221 _ مَعنَى البِدعَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أمّا أهلُ البِدعةِ فالمُخالِفونَ لأمرِ اللّهِ ولِكتابهِ ورسولِه ، العاملونَ بِرأيِهم وأهوائهِم وإنْ كَثُروا . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن دع_ا الن_ّاسَ إلى نفسِه وفيهِم مَن هُو أعلمُ مِنه فهُو مُبْتَدِعٌ ضالٌّ . (9)

222 _ الإعراضُ عَن صاحبِ البِدعَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أعرَضَ عن صاحِبِ بِدعةٍ ، بُغْضا لَهُ ، مَلأ اللّهُ قلبَهُ أمْنا وإيمانا . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن تَبَسّمَ في وجهِ مُبتَدِعٍ فقد أعانَ على هَدمِ دِينِهِ . (11)

223 _ المُبتَدِعُ وَالعِبادَةُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن عمِلَ في بِدعةٍ خَلّاهُ الشّيطانُ والعِبادةَ، وألْقى عليهِ الخُشوعَ والبُكاءَ . (12)

224 _ بُطلانُ عملِ المُبتَدِعِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :عَملٌ قليلٌ في سُنّةٍ خيرٌ مِن عملٍ كثيرٍ في بِدعةٍ . (13)

عنه صلى الله عليه و آله :أبَى اللّهُ لصاحِبِ البدعةِ بالتّوبةِ . (14)

225 _ ما يَجِبُ عَلَى العالِمِ عِندَ ظُهورِ البِدَعِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا ظَهَرتِ البِدعُ في اُمّتي فلْيُظهِرِ العالِمُ علمَهُ ، فمَن لَم يَفعلْ فعَلَيهِ لَعنةُ اللّهِ . (15)

(انظر) التقيّة : باب 1873 .

.


1- .البِدْعَةُ بِالكَسرِ فَالسُّكونِ : الحَدَثُ فِي الدّينِ .
2- .الأمالي للمفيد : 188 / 14 .
3- .بحار الأنوار : 77 / 104 / 1 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 145 .
5- .بحار الأنوار : 78 / 92 / 98 .
6- .كنز العمّال : 1095 و 1126
7- .كنز العمّال :1125
8- .كنز العمّال :44216 .
9- .تحف العقول : 375 .
10- .كنز العمّال : 5599 .
11- .بحار الأنوار : 47 / 217 / 4
12- .بحار الأنوار : 72 / 216 / 8 .
13- .الأمالي للطوسي : 385 / 838 .
14- .بحار الأنوار : 72 / 216 / 8 .
15- .الكافي : 1 / 54 / 2 .

ص: 165

بدعت (البدعة)

37 . بدعت

219 _ پرهيز از بدعت

220 _ بدعتگذاران

221 _ معناى بدعت

222 _ روى گرداندن از بدعتگذار

223 _ بدعتگذار و عبادت

224 _ بطلان عمل بدعتگذار

225 _ وظيفه علما به هنگام پديد آمدن بدعتها

37 بدعت219 _ پرهيز از بدعت (1)پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدترين امور آن است كه بدعت باشد. بدانيد هر بدعتى گمراهى است. بدانيد كه هر گمراهى فرجامش آتش است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مبادا سنّتى را بدعت گذارى؛ زيرا اگر بنده سنّت بدى را به وجود آورد گناه آن و گناه كسى كه به آن عمل كند به گردن اوست.

امام على عليه السلام :هيچ بدعتى نهاده نشد مگر آن كه بدان سبب سنّتى ترك شد. پس از بدعتها بپرهيزيد و راه روشن را در پيش گيريد، همانا بهترين كارها [در دين ]آن است كه خدا از تو به جدّ خواسته است و بدترين آنها آن است كه نو پديد و بى سابقه باشد.

امام على عليه السلام :چيزى مانند بدعتها دين را ويران نكرده است.

220 _ بدعتگذارانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدعتگذاران، بدترين مردم و موجودات هستند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدعتگذاران، سگهاى اهل دوزخ هستند.

221 _ معناى بدعتامام على عليه السلام :بدعتگذاران كسانى هستند كه با فرمان خدا و كتاب او و پيامبرش مخالفت مى ورزند و بر اساس رأى و گرايشهاى خود عمل مى كنند؛ هر چند شمارشان بسيار باشد.

امام صادق عليه السلام :هر كه مردم را به خود فرا خواند، حال آن كه در ميان آنان داناتر و عالمتر از او هست، بدعتگذارى گمراه است.

222 _ روى گرداندن از بدعتگذارپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به نفرت و دشمنى از بدعتگذار روى گرداند، خداوند دل او را از آرامش و ايمان لبريز مى سازد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به روى بدعتگذار لبخند بزند، همانا به نابود كردن دين خود كمك كرده است.

223 _ بدعتگذار و عبادتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به بدعتى عمل كند، شيطان او را با عبادت تنها مى گذارد و حالت خشوع و گريه بر او مى افكند.

224 _ بطلان عمل بدعتگذارپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عمل اندك مطابق با سنّت، بهتر است از عمل بسيار كه با بدعت همراه باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند توبه بدعتگذار را نمى پذيرد.

225 _ وظيفه علما به هنگام پديد آمدن بدعتهاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه بدعتها در ميان امّتم پديدار شوند بر عالِم است كه علم خود را آشكار سازد. پس هر كس چنين نكند، لعنت خدا بر او باد.

ر.ك : تقيّه ، باب 1873 .

.


1- .بدعت به كسر با و سكون دال ، آوردن چيز جديد در دين است .

ص: 166

البِرّ

« ت »

التبذير

38 التبذير226 _ ذَمُّ التَّبذِيرِالكتاب:(وَآتِ ذَا القُرْبى حَقَّهُ وَالمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذِيرا * إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورا) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كُنْ سَمْحا ولا تَكُنْ مُبَذِّرا ، وكُنْ مُقَدِّرا ولا تَكُنْ مُقَتِّرا . (2)

عنه عليه السلام :التَّبذيرُ عُنوانُ الفاقةِ . (3)

عنه عليه السلام :التّبذيرُ قَرِينٌ مُفْلِسٌ . (4)

عنه عليه السلام :مَنِ افْتَخَر بالتَّبذيرِ احتُقِرَ بالإفْلاسِ . (5)

227 _ مَعنَى التَّبذِيرِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولهِ تعالى : «ولا تُبَذِّرْ تَبْذِيرا» _: مَن أنْفقَ شيئا في غيرِ طاعةِ اللّهِ فهُو مُبَذّرٌ ، ومَن أنْفقَ في سبيلِ الخيرِ فهُو مُقْتَصِدٌ . (6)

تفسير العيّاشي عن أبي بصيرٍ :سألتُ أبا عبدِ اللّهِ عليه السلام في _ قولِه : «ولا تُبذّر تَبذيرا» ، قالَ : بَذْلُ الرّجُل مالَهُ ويَقعُدُ ليسَ لَهُ مالٌ ، قالَ : فيَكونُ تَبذيرٌ في حلالٍ ؟ قالَ : نَعَم . (7)

39 البِرّ228 _ الحَثُّ عَلَى البِرِّالكتاب:(وَتَعَاوَنُوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقْوَى وَلا تَعَاوَنُوا عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدوَانِ وَاتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ) . (8)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يَزيدُ في العُمرِ إلّا البِرُّ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أسْرَعَ الخيرِ ثوابا البِرُّ ، وإنَّ أسْرَعَ الشَّرِّ عِقابا البَغْيُ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :ثلاثٌ مِن أبوابِ البِرِّ : سَخاءُ النَّفْسِ ، وطِيبُ الكلامِ ، والصَّبرُ علَى الأذى . (11)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :أربعٌ مُن كُنوزِ البِرِّ : كِتْمانُ الحاجةِ ، وكِتْمانُ الصَّدقةِ ، وكِتْمانُ الوَجَعِ ، وكِتْمانُ المُصيبةِ . (12)

229 _ علَامةُ البارِّرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أمّا علَامةُ البارِّ فعَشرَةٌ : يُحِبُ في اللّهِ ، ويُبْغِضُ في اللّهِ ، ويُصاحِبُ في اللّهِ ، ويُفارِقُ في اللّهِ ، ويَغْضَبُ في اللّهِ، ويَرْضى في اللّهِ ، ويَعملُ للّهِ ، ويَطلُبُ إلَيهِ ، ويَخْشَعُ للّهِ خائفا مَخُوفا طاهِرا مُخْلِصا مُسْتَحْيِيا مُراقِبا، ويُحْسِنُ في اللّهِ . (13)

.


1- .الإسراء : 26 ، 27 .
2- .نهج البلاغة : الحكمة 33 .
3- .غرر الحكم : 890
4- .غرر الحكم : 1043
5- .غرر الحكم : 9057 .
6- .تفسير العيّاشي : 2 / 288 / 53
7- .تفسير العيّاشي : 2 / 288 / 54.
8- .المائدة : 2 .
9- .بحار الأنوار : 77 / 166 / 3 .
10- .الخصال : 110 / 81 .
11- .تحف العقول : 8
12- .تحف العقول : 295 .
13- .تحف العقول : 21 .

ص: 167

نيكوكارى (البِرّ)

ولخرجى (التبذير)

38 . ولخرجى

226 _ نكوهش ولخرجى

227 _ معناى ولخرجى

39 . نيكوكارى

228 _ تشويق به نيكوكارى

229 _ نشانه نيكوكار

38 ولخرجى226 _ نكوهش ولخرجىقرآن:«حقّ خويشان و مسكينان و در راه ماندگان را بپرداز و هيچ ولخرجى مكن. همانا ولخرجان با شياطين برادرند و شيطان نسبت به پروردگارش ناسپاس بود».

حديث:امام على عليه السلام :بخشنده باش اما ولخرج مباش؛ و صرفه جو باش ليكن خسيس مباش.

امام على عليه السلام :ولخرجى، سرلوحه فقر و نادارى است.

امام على عليه السلام :ولخرجى، همنشينى بينواست.

امام على عليه السلام :هر كه به ريخت و پاش افتخار كند با تهيدستى خُرد و خوار مى شود.

227 _ معناى ولخرجىامام صادق عليه السلام_ درباره آيه «و ولخرجى مكن» _فرمود : هر كس چيزى در راهى جز طاعت خدا انفاق كند ولخرج است و هر كس در راه خير و خوبى خرج كند مقتصد و صرفه جوى است.

تفسير العيّاشى_ به نقل از ابو بصير _: از امام صادق عليه السلام از آيه «و ولخرجى مكن» سؤال كردم . حضرت فرمود : اين كه انسان اموال خود را آن قدر بذل و بخشش كند كه خود تهيدست ماند. گفتم: پس در مال حلال نيز ولخرجى و تبذير هست؟ فرمود: آرى.

39 نيكوكارى228 _ تشويق به نيكوكارىقرآن:«در نيكى (طاعت) و پرهيزگارى همكارى كنيد نه در گناه و تجاوز و از خداى بترسيد كه او به سختى كيفر مى دهد».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر عمر نمى افزايد مگر نيكى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پاداش نيكى زودتر از هر كار خوب ديگرى مى رسد و كيفر ستم و تجاوز زودتر از هر كار بد ديگرى گريبان مى گيرد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز از درهاى نيكى است: سخاوتمندى جان، گفتار نيكو، و شكيبايى در برابر آزار و اذيت.

امام باقر عليه السلام :چهار چيز از گنجهاى نيكى است: نهان داشتن نياز، نهانى دادن صدقه، نهان داشتن درد، و نهان داشتن مصيبت.

229 _ نشانه نيكوكارپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نشانه نيكوكار ده چيزاست: براى خدا دوست مى دارد، براى خدا دشمنى مى ورزد، براى خدا يار و همراه مى شود، براى خدا جدا مى شود، براى خدا خشم مى گيرد، براى خدا خشنود مى شود، براى خدا كار مى كند، خدا جوست، در برابر خدا خاشع و ترسان و هراسان و پاك و با اخلاص و با حيا و مراقب خود است و براى خدا احسان و نيكى مى كند.

.

ص: 168

البرزخ

230 _ تَمامُ البِرِّرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَمامُ البِرِّ أن تَعملَ في السِّرِّعَملَ العَلانِيَةِ . (1)

40 البرزخ231 _ مَعنَى البَرْزَخِالكتاب:(وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ) . (2)

(انظر) آل عمران : 169 _ 171 و المؤمنون : 99 ، 100 و غافر : 11 .

الحديث :الكافي عن عمرو بن يزيد :قال الصّادقُ عليه السلام :واللّه ، أتَخَوَّفُ علَيكُم في البَرزَخِ ! قلتُ :وما البَرْزخُ ؟ قالَ : القَبرُ ، مُنذُ حينِ مَوتِهِ إلى يومِ القيامةِ . (3)

232 _ أرواحُ المؤمنينَ في البَرزخِالكتاب:(وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ) . (4)

الحديث :الإمامُ الصادقُ عليه السلام :أرواحُ المؤمنينَ في حُجُراتٍ في الجنّةِ ، يأكُلونَ مِن طَعامِها ، ويَشْرَبونَ مِن شَرابِها ، ويَتَزاوَرونَ فيها ، ويقولونَ : ربَّنا ، أقِمْ لنا السّاعةَ لِتُنْجِزَ لنا ما وَعَدْتَنا . (5)

.


1- .كنز العمّال : 5265 .
2- .المؤمنون : 100 .
3- .الكافي : 3 / 242 / 3 .
4- .آل عمران : 169 .
5- .المحاسن : 1 / 285 / 562 .

ص: 169

برزخ (البرزخ)

230 _ كمال نيكى

40 . برزخ

231 _ معناى برزخ

232 _ ارواح مؤمنان در برزخ

230 _ كمال نيكىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نيكى كامل آن است كه رفتار نهان و آشكارت يكسان باشد.

40 برزخ231 _ معناى برزخقرآن:«و پشت سرشان برزخى است تا روز رستاخيز».

ر.ك : آل عمران : آيات 169 _ 171 و مؤمنون : آيه 99 _ 100 و غافر : آيه 11.

حديث:الكافى_ به نقل از عمرو بن يزيد _: امام صادق عليه السلام فرمود : به خدا سوگند از برزخ بر شما مى ترسم. عرض كردم: برزخ چيست؟ فرمود: گور، از زمان مرگ تا روز رستاخيز.

232 _ ارواح مؤمنان در برزخقرآن:«آنان را كه در راه خدا كشته شده اند هرگز مرده مپندار، بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى مى خورند».

حديث:امام صادق عليه السلام :ارواح مؤمنان در اتاقهايى در بهشت ساكنند، از غذاى بهشت مى خورندو از نوشيدنيهاى آن مى آشامند. به ديدار هم مى روند و مى گويند: پروردگارا! قيامت را برپا دار تا آنچه را به ما وعده داده اى تحقّق بخشى.

.

ص: 170

البركة

233 _ أرواحُ الكُفّارِ في البَرزخِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ أرواحَ الكُفّارِ في نارِ جَهنّمَ يُعْرَضونَ علَيها يقولونَ : ربَّنا ، لا تُقِمْ لنا السَّاعةَ ، ولا تُنْجِزْ لنا ما وَعَدْتَنا، ولا تُلْحِقْ آخِرَنا بأوَّلِنا! (1)

41 البركة234 _ مَعنَى البَرَكَةالكتاب:(وَجَعَلَنِي مُبارَكا أَيْنَ ما كُنْتُ وأَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَالزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيّا) . (2)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولِه تعالى : «وجَعَلَني مُبارَكا أيْنَما كُنتُ» _: نَفّاعا . (3)

235 _ ما يُوجِبُ البَرَكةَ وما يُزيلُهاالكتاب:(وَلَ_وْ أَنَّ أَهْ_لَ الْقُ_رَى آمَنُ_وا وَاتَّقَ_وْا لَفَتَحْن_َا عَلَيْهِ_مْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ) . (4)

الحديث :رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كِيلوا طَعامَكُم ، فإنَّ البَرَكةَ في الطَّعامِ المَكِيلِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ البَرَكَةَ فِي التِّجارَةِ . (6)

.


1- .بحار الأنوار : 6 / 270 / 127 .
2- .مريم : 31 .
3- .الكافي : 2 / 165 / 11 .
4- .الأعراف : 96 .
5- .كنز العمّال : 9434 .
6- .مستدرك الوسائل : 13 / 9 .

ص: 171

بركت (البركة)

233 _ ارواح كافران در برزخ

41 . بركت

234 _ معناى بركت

235 _ عوامل بركت زا و بركت زدا

233 _ ارواح كافران در برزخامام صادق عليه السلام :جانهاى كافران در آتش دوزخ است و بر آن عرضه مى شوند و مى گويند: پروردگارا! قيامت را براى ما بر پا مدار و تهديدت را درباره ما اجرا مكن و آخر ما را به اوّل ما ملحق مكن.

41 بركت234 _ معناى بركتقرآن :«و هر جا كه باشم مرا بابركت ساخته و به اداى نماز و زكات در همه عمرم سفارش كرده است».

حديث:امام صادق عليه السلام_ در تفسير آيه «و هر جا كه باشم مرا بابركت ساخته است» _فرمود : يعنى بسيار بهره رسان.

235 _ عوامل بركت زا و بركت زداقرآن :«و اگر مردم قريه ها ايمان آورده و پرهيزگارى پيشه كرده بودند، هر آينه بركتهاى آسمان و زمين را به رويشان مى گشوديم ولى [ پيامبران را] تكذيب كردند، ما نيز آنان را به كيفر كردارشان گرفتار كرديم».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوراك (غلّات) خود را كيل كنيد كه بركت در خوراك كيل و پيمانه شده است.

عنه صلى الله عليه و آله :بركت ، در بازرگانى و داد و ستداست .

.

ص: 172

البِشر

عنه صلى الله عليه و آله :أرْبَعٌ لا تَدخُلُ بَيتا واحدةٌ مِنهُنَّ إلّا خَرِبَ ولَم يَعْمُرْ بالبَرَكةِ : الخِيانةُ ، والسَّرِقةُ ، وشُربُ الخمرِ ، والزِّنا . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :بالعَدلِ تَتَضاعَفُ البَرَكاتُ . (2)

عنه عليه السلام :إذا ظَهَرتِ الجِناياتُ ارْتَفَعتِ البَرَكاتُ . (3)

42 البِشر236 _ الحَثُّ عَلى حُسنِ البِشْرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :حُسْنُ البِشْرِ يَذهَبُ بالسَّخِيمةِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :اِلْقَ أخاكَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِطٍ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّكُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بأموالِكُم ، فالْقُوهُم بِطَلاقةِ الوَجهِ وحُسْنِ البِشرِ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :البَشاشَةُ حِبالَةُ المَوَدّةِ . (7)

عنه عليه السلام :البِشرُ شِيمةُ الحُرِّ . (8)

عنه عليه السلام :سَببُ المَحبّةِ البِشرُ . (9)

عنه عليه السلام :إنّ بِشرَ المؤمنِ في وَجهِهِ ، وقُوّتَهُ في دِينِهِ ، وحُزنَهُ في قَلبِهِ . (10)

عنه عليه السلام :بِشرُكَ يدُلُّ على كَرَمِ نفسِكَ . (11)

عنه عليه السلام :إذا لَقِيتُم إخْوانَكُم فَتَصافَحوا ، وأظْهِروا لَهمُ البَشاشَةَ والبِشرَ ، تَتَفَرّقوا وما علَيكُمْ مِن الأوْزارِ قد ذَهبَ . (12)

عنه عليه السلام :إنَّ أحْسنَ ما يَأْلَفُ بهِ النّاسُ قلوبَ أوِدّائهِم ، ونَفَوا بهِ الضِّغْنَ عن قُلوبِ أعْدائهِم : حُسنُ البِشرِ عند لِقائهِم ، والتَّفَقُّدُ في غَيبتِهم ، والبَشاشةُ بِهم عند حُضورِهِم . (13)

(انظر) الضحك : باب 1164 .

.


1- .بحار الأنوار : 79 / 19 / 4 .
2- .غرر الحكم : 4211
3- .غرر الحكم : 4030 .
4- .الكافي : 2 / 103 / 6
5- .الكافي : 2 / 103 / 3
6- .الكافي : 2 / 103 / 1 .
7- .بحار الأنوار : 69 / 409 / 120 .
8- .غرر الحكم : 656
9- .غرر الحكم : 5546
10- .غرر الحكم : 3454
11- .غرر الحكم : 4453 .
12- .بحار الأنوار : 76 / 20 / 3
13- .بحار الأنوار : 78/57/124.

ص: 173

خوشرويى (البِشر)

42 . خوشرويى

236 _ تشويق به خوشرويى

عنه صلى الله عليه و آله :چهار چيز است كه اگر يكى از آنها به خانه اى درآيد آن را ويران مى كند و با بركتْ آبادان نمى شود: خيانت، دزدى، شرابخوارى و زنا.

امام على عليه السلام :با عدالت و دادگرى، بركتها دو چندان مى شود.

امام على عليه السلام :هرگاه گناهان، بسيار و آشكارا گردد بركتها از ميان مى رود.

42 خوشرويى236 _ تشويق به خوشرويىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوشرويى، كينه را مى زدايد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با برادرت گشاده رو برخورد كن.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شما هرگز نمى توانيد همه مردم را از اموال خود بهره مند سازيد، پس با آنان با گشاده رويى و خوشرويى تمام برخورد كنيد.

امام على عليه السلام :خوشرويى، كمند دوستى است.

امام على عليه السلام :خوشرويى، خوى آزاده است.

امام على عليه السلام :خوشرويى، ريسمان محبّت است.

امام على عليه السلام :شادى مؤمن در چهره اوست، قدرتش در دينش و اندوهش در دلش.

امام على عليه السلام :خوشرويى تو، نشانگر بزرگوارى و كرامت نفس توست.

امام على عليه السلام :چون با برادران خود رو به رو شديد و دست داديد و خوشرويى و گشاده رويى نشان داديد، هنگام جدا شدن گناهانتان ريخته است.

امام على عليه السلام :همانا بهترين وسيله اى كه مردم با آن دلهاى دوستان خود را به دست مى آورند و كينه ها را از دلهاى دشمنانشان مى زدايند، خوشرويى هنگام برخورد با آنان است و جوياى احوال آنان شدن در غيابشان و گشاده رويى با آنان در حضورشان.

ر.ك : خنده ، باب 1164 .

.

ص: 174

البصيرة

43 البصيرة237 _ البَصيرَةُالكتاب:(وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرا مِنَ الجِنِّ وَالإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ليسَ الأعمى مَن يَعْمى بَصرُهُ ،إنَّما الأعمى مَن تَعْمى بَصيرتُهُ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :نَظَرُ البَصَرِ لا يُجْدي إذا عَمِيَتِ البَصيرةُ . (3)

عنه عليه السلام :فإنّما البَصيرُ مَن سمِعَ فتَفَكّرَ ، ونَظرَ فأبْصرَ ، وانْتَفعَ بالعِبَرِ ، ثُمّ سَلَكَ جَدَدا واضِحا يَتَجنّبُ فيهِ الصَّرْعَةَ في المَهاوِي . (4)

عنه عليه السلام :لَيستِ الرَّوِيَّةُ كَالمُعايَنَةِ مَع الإبْصارِ ؛فقد تَكذِبُ العُيونُ أهلَها ، ولا يَغُشُّ العقلُ مَنِ اسْتَنْصحَهُ . (5)

عنه عليه السلام :فَقْدُ البَصرِ أهْوَنُ مِن فِقْدانِ البَصيرةِ . (6)

عنه عليه السلام :أبْصَرُ النّاسِ مَن أبْصَرَ عُيوبَهُ وأقْلَعَ عن ذُنوبِهِ . (7)

.


1- .الأعراف : 179.
2- .كنز العمّال : 1220.
3- .غرر الحكم : 9972.
4- .نهج البلاغة : الخطبة 153
5- .نهج البلاغة : الحكمة 281.
6- .غرر الحكم : 6536
7- .غرر الحكم : 3061.

ص: 175

بينش (البصيرة)

43 . بينش

237 _ بينش

43 بينش237 _ بينشقرآن :«و به تحقيق بسيارى از جنّ و انس را براى جهنّم بيافريديم. ايشان را دلهايى است كه بدان نمى فهمند و چشمهايى است كه بدان نمى بينند و گوشهايى است كه بدان نمى شنوند. اينان چون چارپايانند بلكه گمراهتر از آنهايند. اينان همان غافلانند».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كور آن نيست كه چشمش نابينا باشد بلكه كور [واقعى] آن كسى است كه ديده بصيرتش كور باشد.

امام على عليه السلام :اگر ديده بصيرت كور باشد نگريستن چشم سودى نمى دهد.

امام على عليه السلام :بابصيرت كسى است كه بشنود پس بينديشد، نگاه كند پس ببيند، و از عبرتها بهره گيرد، آن گاه راه روشنى را بپيمايد كه در آن از افتادن در پرتگاهها به دور ماند.

امام على عليه السلام :نگاه كردن چون بينايى يافتن نيست؛ زيرا گاه چشمها به صاحبان خود دروغ مى گويند، اما عقل به كسى كه از او نصيحت خواهد خيانت نمى كند.

امام على عليه السلام :از دست دادن بينايى آسانتر است تا از دست دادن بينش.

امام على عليه السلام :بيناترين مردم كسى است كه عيبهاى خود را ببيند و از گناهان خويش دست شويد.

.

ص: 176

« ب »

الباطل

44 الباطل238 _ التَّحذِيرُ مِنِ اتّباعِ الباطِلِالكتاب:(وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كانَ زَهُوقا) . (1)

(بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمّا تَصِفُونَ) . (2)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الباطِلُ غَرورٌ خادِعٌ . (3)

عنه عليه السلام :فَلأَنقُبَنّ الباطِلَ حتّى يَخرُجَ الحقُّ مِن جَنْبِهِ . (4)

عنه عليه السلام :الحقُّ طريقُ الجنّةِ ، والباطلُ طريقُ النّارِ، وعلى كُلِّ طريقٍ داعٍ . (5)

عنه عليه السلام :ظَلَمَ الحقَّ مَنْ نَصرَ الباطلَ . (6)

239 _ التَّمييزُ بَينَ الحَقِّ وَالباطِلِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أمَا إنّه ليسَ بينَ الحقِّ والباطلِ إلّا أربَعُ أصابِعَ ... الباطلُ أنْ تقولَ : سَمِعتُ ، والحقُّ أنْ تقولَ : رَأيْتُ . (7)

240 _ التِباسُ الحَقِّ بِالباطِلِالكتاب:(وَلاتَلْبِسُوا الْحَقَ بِالْبَاطِلِ وَتكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ) . (8)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :فلَو أنَّ الباطلَ خَلَصَ مِن مِزاجِ الحقِّ لَم يَخْفَ علَى المُرتادِينَ ، ولَو أنَّ الحقَّ خَلَصَ مِن لَبْسِ الباطلِ انْقَطَعتْ عنه ألْسُنُ المُعانِدينَ ، ولكنْ يُؤخَذُ مِن هذا ضِغْثٌ ومِن هذا ضِغْثٌ . (9)

عنه عليه السلام :كَم مِن ضَلالةٍ زُخْرِفَتْ بآيةٍ مِن كتابِ اللّهِ كما يُزَخْرَفُ الدِّرْهَمُ النُّحاسُ بالفِضَّةِ المُمَوَّهَةِ! (10)

241 _ عدمُ استيقانِ الباطلِ حَقّاالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أبَى اللّهُ أنْ يُعَرِّفَ باطلاً حقّا، أبَى اللّهُ أنْ يجْعَلَ الحقَّ في قلبِ المؤمنِ باطلاً لا شكَّ فيهِ ، وأبَى اللّهُ أنْ يَجعَلَ الباطلَ في قلبِ الكافرِ المُخالِفِ حقّا لا شَكَّ فيهِ ، ولَو لَم يَجْعَلْ هذا هكذا ما عُرِفَ حقٌّ مِن باطلٍ . (11)

عنه عليه السلام :لا يَستَيقِنُ القلبُ أنَّ الحقَّ باطلٌ أبدا ، ولا يَستَيقِنُ أنَّ الباطلَ حقٌّ أبدا . (12)

.


1- .الإسراء : 81.
2- .الأنبياء : 18.
3- .غرر الحكم : 549.
4- .نهج البلاغة: الخطبة33.
5- .نهج السعادة : 3 / 291.
6- .غرر الحكم : 6041.
7- .نهج البلاغة : الخطبة 141.
8- .البقرة : 42.
9- .نهج البلاغة : الخطبة 50.
10- .غرر الحكم : 6969.
11- .بحار الأنوار : 5 / 303 / 12.
12- .تفسير العيّاشي : 2 / 53 / 39.

ص: 177

باطل (الباطل)

44 . باطل

238 _ پرهيز از پيروى باطل

239 _ تشخيص حق از باطل

240 _ درآميختن حق و باطل

241 _ يقين نكردن به حق بودن باطل

44 باطل238 _ پرهيز از پيروى باطلقرآن :«بگو: حق آمد و باطل نابود شد. به يقين باطل نابود شدنى است».

«بلكه حق را بر باطل فرو مى افكنيم . پس آن را در هم كوبد و باطل بناگاه نابود شود. و واى بر شما از آنچه وصف مى كنيد».

حديث :امام على عليه السلام :باطل فريبنده اى گمراه كننده است.

امام على عليه السلام :به يقين من باطل را خواهم شكافت تا حق از پهلوى آن بيرون آيد.

امام على عليه السلام :حق راه بهشت است و باطل راه آتش و بر سر هر راهى دعوتگرى است.

امام على عليه السلام :هر كس باطل را يارى كند به حق ستم كرده است.

239 _ تشخيص حق از باطلامام على عليه السلام :هان! ميان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست ... باطل، آن است كه بگويى: «شنيدم» و حق، آن است كه بگويى: «ديدم».

240 _ درآميختن حق و باطلقرآن :«حق را با باطل در نياميزيد و حق را، با آن كه مى دانيد كتمان نكنيد».

حديث :امام على عليه السلام :اگر باطل با حق در نياميزد بر حقيقت جويان پوشيده نمى ماند و اگر حق با باطل آميخته نشود، زبان دشمنان آن بريده مى شود، ليكن مشتى از آن برداشته مى شود و مشتى از اين [و بدين ترتيب حق و باطل در هم آميخته مى شود و شبهه پيش مى آيد].

امام على عليه السلام :بسا گمراهى اى كه با آيه اى از كتاب خدا آراسته شود همچنانكه دِرهم مسى با روكشى از نقره آراسته مى گردد!

241 _ يقين نكردن به حق بودن باطلامام صادق عليه السلام :خداوند ابا كرده است از اين كه باطلى را حق بشناساند؛ خداوند ابا كرده است از اين كه حق را در دل مؤمن، باطلى ترديد ناپذير جلوه دهد؛ خداوند ابا كرده است از اين كه باطل را در دل كافر حق ستيز به صورت حقّى ترديد ناپذير جلوه دهد؛ اگر چنين نمى كرد حق از باطل شناخته نمى شد.

امام صادق عليه السلام :هرگز دل به باطل بودن حق و به حق بودن باطل يقين نمى كند .

.

ص: 178

البغض

45 البغض242 _ المَبْغوضونَ إلَى اللّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ يُبغِضُ الشّيخَ الزّاني ،والغَنيَّ الظَّلومَ ، والفَقيرَ المُخْتالَ ، والسّائلَ المُلْحِفَ ، ويُحبِطُ أجرَ المُعطي المَنّانِ ، ويَمقُتُ البَذيخَ الجَريَّ الكَذّابَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ تباركَ وتعالى يُبغِضُ كلَّ عالِمٍ بالدُّنيا جاهلٍ بالآخِرَةِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ تعالى يُبغِضُ كلَّ جَعْظَريٍّجَوّاظٍ سَخّابٍ في الأسْواقِ ، جِيفةٍ باللّيلِ ، حِمارٍ بالنّهارِ ، عالمٍ بالدُّنيا ، جاهلٍ بالآخِرَةِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ عزّ وجلّ يُبغِضُ رجُلاً يُدخَلُ علَيهِ في بَيتِهِ ولا يُقاتِلُ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ اللّهَ سبحانه لَيُبغِضُ الوَقِحَ المُتَجرّي علَى المَعاصي . (5)

عنه عليه السلام :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يقولُ : إنَّ اللّهَ يُبغِضُ المُعَبِّسَ في وَجهِ إخْوانِهِ . (6)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ يُبغِضُ الفاحِشَ المُتَفَحِّشَ . (7)

243 _ أبغَضُ النّاسِ إلَى اللّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ أبغَضَ الخَلقِ إلَى اللّهِ ثلاثةٌ : الرّجُلُ يُكثِرُ النّومَ بالنّهارِ ولَم يُصَلِّ مِن اللّيلِ شَيئا ، والرّجُلُ يُكْثِرُ الأكْلَ ولا يُسَمّي اللّهَ على طَعامِهِ ولا يَحْمَدُهُ ، والرّجلُ يُكْثِرُ الضِّحْكَ مِن غيرِ عَجَبٍ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :أبغَضُ النّاسِ إلَى اللّهِ ثلاثةٌ : مُلحِدٌ في الحَرَمِ ، ومُبْتَغٍ في الإسلامِ سُنّةَ الجاهِليّةِ ، ومُطلِبُ دَمِ امرئٍ بغير حقّ لِيُهرِيقَ دمَهُ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :أبغَضُكُم إلَى اللّهِ المَشّاؤونَ بالنَّميمةِ ، المُفرِّقونَ بينَ الإخْوانِ ، المُلْتَمِسونَ للبُرآءِ العَثَراتِ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أبغَضَ الخَلقِ إلَى اللّهِ تعالى العالِمُ يَزورُ العُمّالَ . (11)

كنز العمّال عن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ أبغَضَكُم إلَيَّ وأبعَدَكُم مِنّي يومَ القيامةِ الثَّرْثارونَ، والمُتَشَدِّقونَ ، والمُتَفَيْهِقونَ . قالوا: يا رسولَ اللّهِ، ما المُتَفَيْهِقونَ ؟ قالَ : المُتَكبِّرونَ . (12)

.


1- .تحف العقول : 42.
2- .كنز العمّال : 28982
3- .كنز العمّال : 43679.
4- .عيون أخبار الرضا : 2 / 28 / 24.
5- .غرر الحكم : 3437.
6- .مستدرك الوسائل : 8 / 321 / 9552.
7- .بحار الأنوار : 78 / 176 /338.
8- .كنز العمّال : 21431
9- .كنز العمّال : 43833.
10- .بحار الأنوار : 71 / 383 / 17.
11- .كنز العمّال : 28985
12- .كنز العمّال : 5184.

ص: 179

بغض و نفرت (البغض)

45 . بغض و نفرت

242 _ افراد منفور نزد خدا

243 _ منفورترين كس نزد خدا

45 بغض و نفرت242 _ افراد منفور نزد خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا خداوند از پيرمردِ زناكار، توانگرِ ستمكار، تهيدستِ گردنفراز و گداى سمج نفرت دارد و بخشنده منّت گذار را بى اجر مى گذارد و گردنكشِ گستاخِ دروغگو را دشمن مى دارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا خداوند تبارك و تعالى از هر كس كه به دنيا عالِم و به آخرت جاهل باشد نفرت دارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا خداوند متعال نفرت دارد از هر درشتخوى متكبّر عربده جوى در كوچه و بازار كه در شب مانند مرده مى افتد و در روز مانند الاغ است و به كار دنيا آگاه است و به آخرت نادان.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا خداوند عز و جل از مردى كه به خانه اش درآيند و او نجنگد نفرت دارد.

امام على عليه السلام :همانا خداوند سبحان از آدم وقيحِ گستاخ در گناهان نفرت دارد.

امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمود: همانا خداوند از كسى كه به برادرانش رو ترش كند نفرت دارد.

امام باقر عليه السلام :همانا خداوند از آدم بد زبان دشنامگوى نفرت دارد.

243 _ منفورترين كس نزد خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه كس نزد خدا از همه مبغوض ترند: كسى كه روز زياد مى خوابد در حالى كه شب اصلاً نمازى نخوانده است ، و كسى كه زياد مى خورد و هنگام غذا خوردن نام و حمد خدا نمى گويد، و كسى كه بى دليل زياد مى خندد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مبغوض ترين مردمان نزد خدا سه نفرند: آن كه در حرم (مكّه) ستم كند، و آن كه در اسلام پيگير سنّتى جاهلى باشد و آن كه خواهان به ناحق ريخته شدن خون كسى باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :منفورترين شما نزد خداوند كسانى هستند كه سخن چينى مى كنند، ميان برادران جدايى مى افكنند، و در پى يافتن خطا و لغزش براى افراد بى گناه هستند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :منفورترين افراد نزد خداوند متعال دانشمندى است كه به ملاقات كارگزاران [جور ]مى رود.

كنز العمّال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : در روز رستاخيز منفورترين شما نزد من و دورترينتان از من افراد پرگو، لاف زن و مُتفيهق اند. عرض كردند: اى رسول خدا! متفيهقان كيستند؟ فرمود: متكبّران.

.

ص: 180

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أبغَضُ الخَلائقِ إلَى اللّهِ المُغْتابُ . (1)

عنه عليه السلام :أمْقَتُ العبادِ إلَى اللّهِ سبحانه مَن كانَ هِمَّتُهُ (هَمُّهُ) بطنَهُ وفَرْجَهُ . (2)

عنه عليه السلام :أبغَضُ الخَلائقِ إلَى اللّهِ تعالى الجاهلُ . (3)

عنه عليه السلام :إنَّ أبغَضَ خَلقِ اللّهِ إلَى اللّهِ رجُلٌ قَمَشَ عِلْما ، غارّا في أغْباشِ الفِتْنةِ ، عَمِيا بما في غَيبِ الهُدْنةِ ، سَمّاهُ أشْباهُهُ مِن النّاسِ عالِما ، ولَم يُغْنَ في العِلمِ يَوما سالِما . (4)

عنه عليه السلام :أبغَضُ العِبادِ إلَى اللّهِ سبحانه العالِمُ المُتَجَبِّرُ . (5)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :قالَ موسى عليه السلام : يا ربِّ ، أيُّ عِبادِكَ أبغَضُ إلَيكَ ؟ قالَ : جِيفةٌ باللّيلِ بَطّالٌ بالنّهارِ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ أبغَضَ خَلقِ اللّهِ عبدٌ اتّقَى النّاسُ لِسانَهُ . (7)

244 _ الأعمالُ المَبغوضةُ إلَى اللّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ليسَ شَيءٌ أبغَضَ إلَى اللّهِ مِن بَطنٍ مَلْانَ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :ما شَيءٌ أبغَضُ إلَى اللّهِ عز و جل مِنَ البُخلِ وسوءِ الخُلُقِ ، وإنَّهُ لَيُفسِدُ العَمَلَ كَما يُفسِدُ الطّينُ العَسَلَ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ يُبْغِضُ كَثْرَةَ النَّومِ وكَثْرَةَ الفراغِ . (10)

عنه عليه السلام :ثلاثٌ فيهِنَّ المَقْتُ مِن اللّهِ عزّ وجلّ : نَومٌ مِن غيرِ سَهَرٍ ، وضِحكٌ مِن غيرِ عجَبٍ ، وأكلٌ علَى الشِّبَعِ . (11)

عنه عليه السلام :إنَّ رجُلاً مِن خَثْعَمٍ جاءَ إلَى النَّبيِّ صلى الله عليه و آله فقال : أيُّ الأعمالِ أبغَضُ إلَى اللّهِ عزّ وجلّ ؟ فقالَ : الشِّركُ باللّهِ . قالَ : ثُمّ ماذا؟ قالَ : قَطيعةُ الرَّحِمِ . قالَ: ثُمّ ماذا ؟ قالَ : الأمرُ بالمُنكَرِ والنَّهيُ عنِ المَعروفِ . (12)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :إنَّ اللّهَ يُبغِضُ القِيلَ والقالَ ، وإضاعَةَ المالِ ، وكَثْرَةَ السُّؤالِ . (13)

245 _ البَغْضاءُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :دَبَّ إلَيكُم داءُ الاُمَمِ قَبلَكُم : البَغْضاءُ والحَسدُ . (14)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ثلاثةٌ مَكْسَبةٌ للبَغْضاءِ : النِّفاقُ، والظُّلمُ، والعُجْبُ . (15)

(انظر) عنوان 267 «العَداوَة» .

.


1- .غرر الحكم : 3128
2- .غرر الحكم : 3294
3- .غرر الحكم : 3359.
4- .كنز العمّال : 44220.
5- .غرر الحكم : 3164.
6- .بحار الأنوار : 76 / 180 / 8.
7- .الكافي : 2 / 323 / 4.
8- .عيون أخبار الرضا : 2 / 36 / 89.
9- .بحار الأنوار : 16 / 231
10- .بحار الأنوار : 76 / 180 / 10.
11- .الخصال : 89 / 25.
12- .الكافي : 2 / 290 / 4.
13- .بحار الأنوار : 78 / 335 / 16.
14- .معاني الأخبار : 367 / 1.
15- .تحف العقول : 316 .

ص: 181

244 _ كارهاى منفور نزد خدا

245 _ نفرت

امام على عليه السلام :منفورترينِ آفريدگان نزد خدا غيبت كننده است.

امام على عليه السلام :دشمن ترين بندگان نزد خداوند سبحان كسى است كه همّ و غمش شكمبارگى و شهوترانى باشد.

امام على عليه السلام :منفورترينِ مردمان نزد خداوند متعال شخص نابخرد است.

امام على عليه السلام :همانا منفورترين خلق خدا نزد او مردى است كه مشتى دانش فراهم آورده، در تاريكيهاى فتنه گرفتار غفلت وسرگشتگى است، مزايايى را كه در صلح و آرامش نهفته است نمى بيند، مردمانِ مانند خودش او را عالم نامند در حالى كه يك روز تمام را صرف علم نكرده است.

امام على عليه السلام :منفورترين بندگان نزد خداوند سبحان دانشمند مغرور و متكبّر است.

امام باقر عليه السلام :موسى عليه السلام عرض كرد: پروردگار من! كدام يك از بندگانت نزد تو مبغوض تر است؟ فرمود: آن كس كه در شب چون مرده مى افتد و در روز بيكار مى گردد.

امام صادق عليه السلام :مبغوض ترين خلق خدا بنده اى است كه مردم از زبان او بترسند.

244 _ كارهاى منفور نزد خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نزد خداوند چيزى منفورتر از شكم پُر نيست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چيزى در نزد خداوند عزيز و ارجمند ، بدتر از بخل و بد اخلاقى نيست . و همانا بخل عمل را ضايع مى كند همان گونه كه گل عسل را .

امام صادق عليه السلام :خداوند از پُرخوابى و بيكارى زياد نفرت دارد.

امام صادق عليه السلام :سه چيز است كه خداوند آنها را دشمن مى دارد: خوابيدن در روز بدون شب زنده دارى، خنده بى دليل، و غذا خوردن از روى سيرى.

امام صادق عليه السلام :مردى از خثعم خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: كدام كار نزد خداوند عز و جل مبغوض تر است؟ فرمود: شرك ورزيدن به خدا. عرض كرد: ديگر چه؟ فرمود: بريدن از خويشاوندان. عرض كرد: سپس چه؟ فرمود: امر به منكر و نهى از معروف.

امام رضا عليه السلام :خداوند از قيل و قال و بر باد دادن مال و خواهش بسيار نفرت دارد.

245 _ نفرتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيمارى اقوام پيشين به شما سرايت كرده است: نفرت و حسادت.

امام صادق عليه السلام :سه چيز نفرت مى آورد: دورويى ، ستمگرى و خودپسندى.

ر.ك : عنوان 267 «دشمنى» .

.

ص: 182

البغي

46 البغي246 _ التَّحذِيرُ عَنِ البَغيِالكتاب:(فَلَمّا أَنْجاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يَا أَيُّها النّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِما كُنتُمْ تَعْمَلُونَ) . (1)

(وَيَنْهى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ) . (2)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ أعجَلَ الشَّرِّ عُقوبَةً البَغيُ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن سَلَّ سَيفَ البَغْيِ قُتِلَ بهِ . (4)

عنه عليه السلام :البَغيُ يَسْلُبُ النِّعمةَ . (5)

عنه عليه السلام :البَغيُ يُوجِبُ الدَّمارَ . (6)

عنه عليه السلام :إيّاكَ والبَغيَ فإنّهُ يُعَجِّلُ الصَّرْعةَ ، ويُحِلُّ بالعاملِ بهِ العِبَرَ . (7)

عنه عليه السلام :إنَّ البَغيَ يَق_ودُ أصْحابَهُ إلَى النّارِ . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :انظُرْ أنْ لا تَكَلَّمَنَّ بكَلِمةِ بَغيٍ أبَدا ، وإنْ أعجَبتْكَ نَفسُكَ وعَشيرَتُكَ . (9)

247 _ صِفَةُ الباغيالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى: «فَمَنِ اضْطُرَّ غيرَ باغٍ ولا عادٍ» (10) _: الباغي الّذي يَخرُجُ علَى الإمامِ . (11)(12)

248 _ قِتالُ أهلِ البَغيِ مِنَ المُسلِمينَالكتاب:(وَإِنْ طائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللّهِ فَإِنْ فاءَتْ فأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُقْسِطِينَ) . (13)

الحديث :حَفْصُ بْنُ غِيَاثٍ :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّه عليه السلام عَنِ الطّائِفَتَينِ مِنَ المُؤمِنينَ إحداهُما باغِيَةٌ وَ الأُخرى عادِلَةٌ فَهَزَمَتِ العادِلَةُ الباغِيَةَ ؟ فَقالَ : لَيسَ لأَهْلِ العَدلِ أَن يَتبَعوا مُدبِراً و لا يَقتُلوا أسيراً ولا يُجهِزوا عَلَى جَريحٍ ، و هذا إذا لَمْ يَبقَ مِن أهلِ البَغيِ أَحَدٌ وَ لَم يَكُن لَهُم فِئَةٌ يَرجِعونَ إلَيها ، فَإِذا كانَ لَهُم فِئَةٌ يَرجِعونَ إلَيْها فَإِنَّ أسيرَهُمْ يُقتَلُ وَ مُدبِرَهُمْ يُتبَعُ و جَريحَهُم يُجهَزُ . (14)

.


1- .يونس : 23.
2- .النحل : 90.
3- .الكافي : 2 / 327 / 1.
4- .نهج البلاغة : الحكمة 349.
5- .غرر الحكم : 382
6- .غرر الحكم : 795
7- .غرر الحكم : 2657 .
8- .الكافي : 2 / 327 / 4
9- .الكافي : 2 / 327 / 3.
10- .البقرة: 173.
11- .معاني الأخبار : 213 / 1.
12- .في الدّرّ المنثور عن مجاهد في قوله : «غيرَ باغٍ ولا عادٍ» قال : غير باغٍ على المسلمين ولا متعدٍّ عليهم . مَن خرجَ يقطعُ الرَّحم أو يقطع السّبيل أو يُفسِدُ في الأرض أو مُفارقا للجماعة والأئمّة أو خ_رج ف_ي معصي_ةِ اللّه فاضْطُ_رَّ إلى المِيتةِ لم تَحِ_لَّ له . (الدرّ المنثور : 1 / 408) .
13- .الحجرات : 9.
14- .الكافي: 5 / 32 / 2.

ص: 183

سركشى (البغي)

46 . سركشى

246 _ پرهيز از سركشى

247 _ صفت شخصِ سركش

248 _ جنگيدن با مسلمانان سركش (اهل بغى)

46 سركشى246 _ پرهيز از سركشىقرآن :«چون خدا آنها را رهانيد، ناگهان در زمين به ناحق سركشى كنند. اى مردم! سركشى شما تنها به زيان خودتان است، تمتّعى است در اين زندگى دنيوى . سپس بازگشت شما به سوى ما خواهد بود و از كارهايى كه مى كرده ايد آگاهتان مى سازيم».

«و خداوند از فحشاء و كار ناپسند و سركشى نهى مى كند. شما را پند مى دهد باشد كه پند گيريد».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كيفر تعدّى (سركشى) زودتر از كيفر هر كردار زشت ديگرى دامنگير انسان مى شود.

امام على عليه السلام :كسى كه شمشير تعدّى و ستم بركشد خود به وسيله آن كشته مى شود.

امام على عليه السلام :تعدّى و ستم، نعمت را سلب مى كند.

امام على عليه السلام :تعدّى، موجب نابودى مى شود.

امام على عليه السلام :از تعدّى بپرهيز كه زود به خاك مى افكند و متعدّى را درس عبرت ديگران مى كند.

امام على عليه السلام :تعدّى، تعدّى كننده را به سوى آتش مى كشاند.

امام صادق عليه السلام :مواظب باش كه هرگز سخن تعدّى آميزى از دهانت خارج نشود هر چند به قدرت خود و طايفه ات بنازى.

247 _ صفت شخصِ سركشامام صادق عليه السلام_ در تفسير آيه «هر كس ناچار شود بى آن كه سركشى ورزد و تجاوز كند» _فرمود : ياغى و سركش كسى است كه بر امام خروج كند. (1)

248 _ جنگيدن با مسلمانان سركش (اهل بغى)قرآن :«اگر دو گروه از مسلمانان با هم به جنگ برخاستند ميانشان آشتى دهيد و اگر يك گروه بر ديگرى تعدّى كرد با آن كه تعدّى مى كند بجنگيد تا به فرمان خدا باز گردد. پس اگر بازگشت ، ميانشان صلحى عادلانه برقرار كنيد و عدالت كنيد كه خدا دادگران را دوست دارد».

حديث :حفص بن غياث :از امام صادق عليه السلام درباره دو گروه از مسلمانان پرسيدم كه يكى از آنها اهل بغى اند و ديگرى گروهى اند درستكار كه اهل بغى را شكست داده اند . امام فرمود گروه درستكار ، حق ندارد ، فراريان اهل بغى را تعقيب كند و به مجروحانشان تير خلاص بزند و اسيرانشان را بكشد . و اين ، البته در صورتى است كه از اهل بغى كسى نمانده و سازمان و تشكيلاتى نداشته باشند كه باقى مانده هاى جنگ به آن بپيونند . اگر چنين باشد ، و اسيرانشان كشته مى شوند فراريانشان تعقيب مى شوند ، به مجروحانشان ضربه خلاصى زده مى شود .

.


1- .در الدرّ المنثور از قول مجاهد در تفسير آيه «سركش و تجاوزگر نباشد» آمده است: يعنى در برابر مسلمانان، عَلَم ياغى گرى و تجاوز بر نيفرازد. هر كه [از ديار خويش ]بيرون رود تا از خويشان خود ببرد، يا راهزنى كند، يا در زمين (جامعه) فساد (ناامنى) به وجود آورد، يا از امّت اسلامى و امامان جدا شود، يا سفر معصيت كند و در اين شرايط، مجبور به خوردن گوشت مردار شود، [اين] براى او حلال نيست.

ص: 184

البُكاء

الإمام زين العابدين عليه السلام :إنَّ عَلِيّاً عليه السلام كَتَبَ إلى مالِكٍ _ و هُوَ عَلى مُقَدِّمَتِهِ يَومَ البَصرَةِ _ بِأَن لا يَطعُنَ في غَيرِ مُقبِلٍ و لا يَقتُلَ مُدبِراً وَ لا يُجيزَ عَلى جَريحٍ و مَن أغلَقَ بابَهُ فَهُوَ آمِنٌ . (1)

عَبدُ اللّهِ بنُ شَرِيكٍ عَن أبيهِ :لمّا هُزِمَ النّاسُ يَومَ الجَمَلِ قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : لا تَتبَعوا مُوَلِّياً ولا تُجيزوا عَلَى جَريحٍ ومَن أغلَقَ بابَهُ فَهُوَ آمِنٌ ، فَلَمّا كانَ يَومُ صِفّينَ قَتَلَ المُقبِلَ وَالمُدبِرَ وأجازَ عَلى جَريحٍ ، فَقالَ أبانُ بنُ تَغلِبَ لِعَبدِ اللّهِ بنِ شَرِيكٍ : هذِهِ سيرَتَانِ مُختَلِفَتانِ ، فَقالَ : إنَّ أهلَ الجَمَلِ قَتَلَ طَلحَةَ وَالزُّبَيرَ وإِنَّ مُعاوِيَةَ كانَ قائِماً بِعَينِهِ و كانَ قائِدَهُمْ . (2)

(انظر) عنوان 126 «الخشوع» .

249 _ بَرَكَةُ قِتالِ الإِمامِ عَليٍّ عليه السلام البُغاةَالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كانَ في قِتالِ عليٍّ عليه السلام أهلَ قِبْلةٍ بَرَكةٌ ، ولَو لَم يُقاتِلْهُم عليٌّ عليه السلام لَم يَدْرِ أحدٌ بعدَهُ كيفَ يَسيرُ فيهِم . (3)

47 البُكاء250 _ البُكاءُ مِن خَشيَةِ اللّهِالكتاب:(إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمانِ خَرُّوا سُجَّدا وَبُكِيّا) . (4)

(وَيَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعا) . (5)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :طُوبى لِصُورةٍ نَظَرَ اللّهُ إلَيها تَبكي على ذَنبٍ مِن خَشيَةِ اللّهِ عزّ وجلّ ، لَم يَطّلِعْ على ذلكَ الذَّنْبِ غَيْرُهُ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله_ في خُطبة الوَداعِ _: ومَن ذَرَفَتْ عَيناهُ مِن خَشيةِ اللّهِ كانَ لَه بكلِّ قَطرةٍ مِن دُموعِهِ مِثلُ جَبَلِ اُحُدٍ يكونُ في ميزانِهِ مِن الأجْرِ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :سَبعةٌ في ظِلِّ عَرشِ اللّهِ عزّ وجلّ يومَ لا ظِلَّ إلّا ظلُّهُ ... ورجُلٌ ذَكرَ اللّهَ عزّ وجلّ خاليا ففاضَتْ عَيناهُ مِن خَشيةِ اللّهِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن خَرَجَ مِن عَينَيهِ مِثلُ الذُّبابِ مِن الدَّمْعِ مِن خَشيَةِ اللّهِ آمَنَهُ اللّهُ بهِ يَومَ الفَزَعِ الأكبَرِ. (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :بُكاءُ العُيونِ وخَشْيَةُ القلوبِ مِن رَحْمَةِ اللّهِ تعالى ذِكرُهُ ، فإذا وَجَدتُموها فاغتَنِموا الدُّعاءَ . (10)

.


1- .الكافي: 5 / 32 / 3
2- .الكافي: 5 / 32 / 5 .
3- .وسائل الشيعة : 11 / 60 / 5.
4- .مريم : 58.
5- .الإسراء : 109.
6- .بحار الأنوار: 93/331/15
7- .بحار الأنوار: 93/334/25
8- .بحار الأنوار: 84/2/71
9- .بحار الأنوار: 93/336/30.
10- .مكارم الأخلاق : 2 / 96 / 10.

ص: 185

گريستن (البُكاء)

249 _ بركت جنگ امام على با سركشان

47 . گريستن

250 _ گريستن از ترس خدا

امام زين العابدين عليه السلام :_ در حالى كه در طليعه سپاهش در جنگ جمل بود _على عليه السلام ، به مالك اشتر نوشت : تنها كسانى زده شوند ، كه مى جنگند ؛ فرارى از جنگ ، كشته نشود ؛ به مجروح ، ضربه خلاص زده نشود . و هر كس درِ خانه اش را بست ، در امان است .

عبداللّه بن شريك به نقل از پدرش :وقتى اهل جمل در جنگ شكست خوردند ، اميرالمؤمنين دستور داد : پشت كننده به جنگ را تعقيب نكنيد ، به مجروح ضربه نهايى را نزنيد . هر كس در خانه اش را بست در امان است . وقتى جنگ صفين بود ، پشت كننده و جنگنده كشته شد و به مجروح ضربه نهايى زده شد . ابان بن تغلب به عبداللّه بن شريك گفت : اين ، دو روش متفاوت است . وى جواب داد : اهل جمل ، طلحه و زبير را كشتند ، اما [اينجا ]معاويه هنوز خودش سرپاست و فرمانده آنان است .

ر.ك : عنوان 126 «خشوع» .

249 _ بركت جنگ امام على با سركشانامام صادق عليه السلام :در جنگ على عليه السلام با اهل قبله بركت بود؛ زيرا اگر على عليه السلام با آنان نمى جنگيد، بعد از آن حضرت، هيچ كس نمى دانست با آنان چگونه رفتار كند.

47 گريستن250 _ گريستن از ترس خداقرآن :«و چون آيات خداى رحمان بر آنان تلاوت مى شد گريان به سجده مى افتادند».

«و به رو در مى افتند و مى گريند و بر خشوعشان افزوده مى شود».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوشا چهره اى كه خداوند به آن مى نگرد در حالى كه از ترس خدا بر گناهى كه كرده و جز او كسى از آن گناه آگاه نيست، مى گريد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در خطبه حجّة الوداع _فرمود : هر كس چشمانش از ترس خدا اشك ريزد براى هر قطره اشك او به اندازه كوه احد در ترازوى اعمالش پاداش مى نهند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در آن روز كه سايه اى جز سايه عرش خداوند عز و جل نيست هفت تن در سايه عرش اويند: ... ومردى كه در خلوت، ياد خداوند عزّوجلّ كند و از ترس خدا اشك از ديدگانش سرازير شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس از ترس خدا به اندازه مگسى اشك از چشمش خارج شود خداوند او را در آن روزِ ترس بزرگ ايمن مى گرداند.

امام على عليه السلام :گريه چشمها و ترس دلها نشانه رحمت خداى بلندنام است. هرگاه اين دو را در خود يافتيد دعا كردن را غنيمت شمريد.

.

ص: 186

البلد

عنه عليه السلام :البُكاءُ مِن خَشيَةِ اللّهِ مِفتاحُ الرَّحمةِ . (1)

عنه عليه السلام :البُكاءُ مِن خَشيةِ اللّهِ يُنيرُ القلبَ ، ويَعْصِمُ مِن مُعاوَدَةِ الذَّنبِ . (2)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :ما مِن قَطرةٍ أحَبَّ إلى اللّهِعزّ وجلّ مِن قَطْرَتَينِ : قَطرةُ دَمٍ في سبيلِ اللّهِ ، وقَطرةُ دَمعَةٍ في سَوادِ اللّيلِ ، لا يُريدُ بها عبدٌ إلّا اللّهَ عزّ وجلّ . (3)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :كُلُّ عَينٍ باكيةٌ يومَ القيامهِ غيرَ ثلاثٍ : عينٌ سَهِرَتْ في سبيلِ اللّهِ ، وعينٌ فاضَتْ مِن خَشيَةِ اللّهِ ، وعَينٌ غَضّتْ عن مَحارِمِ اللّهِ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنْ لَم يُجِبْكَ البُكاءُ فَتَباكَ ، فإنْ خَرجَ مِنكَ مِثلُ رأسِ الذُّبابِ فَبَخٍ بَخٍ . (5)

عنه عليه السلام :ما مِن شيءٍ إلّا ولَهُ كَيْلٌ أو وَزنٌ إلّا الدُّموعَ ، فإنّ القَطرةَ مِنها تُطْفِئُ بِحارا مِن نارٍ ، وإذا اغْرَوْرَقَتِ العَينُ بمائها لَم يَرْهَقْ وَجهَهُ قَتَرٌ ولا ذِلَّةٌ ، فإذا فاضَتْ حَرَّمَهُ اللّهُ على النّارِ ، ولَو أنّ باكيا بكى في اُمَّةٍ لَرُحِموا . (6)

251 _ جُمودُ العَينِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مِن عَلاماتِ الشَّقاءِ جُمودُ العَينِ. (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما جَفَّتِ الدُّموعُ إلّا لقَسوةِ القلوبِ، وما قَسَتِ القلوبُ إلّا لِكَثْرةِ الذُّنوبِ . (8)

48 البلد252 _ بَلدَةٌ طَيِّبَةٌالكتاب:(بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ) . (9)

(وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرىً ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ و أَيّاما آمِنِينَ). (10)

(انظر) : الأنبياء : 71 ، 81 والمؤمنون : 50 والقصص: 29، 30 و النازعات : 16 و البلد : 1 و 2 ، التين : 1 _ 3 .

253 _ عَليكُم بِالأمصارِ العِظامِالإمامُ عليٌّ عليه السلام _ فيما كَتَبهُ إلى الحارثِ الهَمْدانيّ _ :واسكُنِ الأمْصارَ العِظامَ ، فإنّها جِماعُ المسلمينَ ، واحْذَرْ مَنازِلَ الغَفلَةِ والجَفاءِ . (11)

254 _ خَيرُ البِلادِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :ليسَ بَلَدٌ بأحَقَّ بِكَ مِن بَلَدٍ ،خَيرُ البِلادِ ما حَمَلَكَ . (12)

255 _ ما لا يَستَغني عَنهُ أهلُ كُلِّ بَلَدٍالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَستَغْني أهلُ كلِ بلدٍ عن ثلاثةٍ يُفزَعُ إليهِم في أمرِ دُنياهُم وآخِرَتِهِم ، فإن عَدِموا ذلكَ كانوا هَمَجا : فَقيهٌ عالِمٌ وَرِعٌ ، وأميرٌ خَيّرٌ مُطاعٌ ، وطبيبٌ بَصيرٌ ثِقةٌ . (13)

.


1- .غرر الحكم : 2051
2- .غرر الحكم : 2016.
3- .بحار الأنوار : 69/378/31
4- .بحار الأنوار : 7/195/62 .
5- .عدّة الداعي : 161.
6- .بحار الأنوار : 93/331/14
7- .بحار الأنوار : 70/52/11
8- .بحار الأنوار : 73/354 /60.
9- .سبأ : 15.
10- .سبأ : 18.
11- .نهج البلاغة : الكتاب 69
12- .نهج البلاغة : الحكمة 442.
13- .تحف العقول : 321.

ص: 187

سرزمين (البلد)

251 _ خشكيدگى چشم

48 . سرزمين

252 _ سرزمينى پاك

253 _ به شهرهاى بزرگ برويد

254 _ بهترين سرزمينها

255 _ نياز ضرورى مردم هر سرزمينى

امام على عليه السلام :گريستن از ترس خدا كليد رحمت است.

امام على عليه السلام :گريستن از ترس خدا دل را نورانى مى كند و از خو گرفتن به گناه مصون مى دارد.

امام زين العابدين عليه السلام :هيچ قطره اى نزدخدا محبوبتر از اين دو قطره نيست: قطره خونى كه در راه خدا ريخته مى شود و قطره اشكى كه فقط براى خداوند عز و جل در دل شب فرو مى غلتد .

امام باقر عليه السلام :روز رستاخيز همه چشمها گريانند مگر سه چشم: چشمى كه در راه خدا شب را نخفته باشد، و چشمى كه از ترس خدا گريان شده باشد، و چشمى كه از محرّمات خدا فروهشته باشد.

امام صادق عليه السلام :اگر گريه ات نمى آيد خود رابه گريه بزن كه اگر از چشمانت به اندازه سر مگسى اشك بيرون آمد زهى به سعادتت.

امام صادق عليه السلام :هر چيزى پيمانه اى ياوزنى دارد مگر اشكها؛ زيرا قطره اى اشك، درياهايى از آتش را فرو مى نشاند. هرگاه چشم غرق در اشك خود شود، گَرد هيچ فقر و ذلّتى بر چهره آن نمى نشيند. و هرگاه اشكها سرازير شود خداوند آن چهره را بر آتش حرام مى گرداند. و اگر گرينده اى در ميان امّتى بگريد همه آن امّت مشمول رحمت مى شوند.

251 _ خشكيدگى چشمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از نشانه هاى شقاوت، خشكيدگى چشم است.

امام على عليه السلام :چشمها نخشكيد مگر بر اثر سخت دلى و دلها سخت نشد مگر به سبب گناه زياد.

48 سرزمين252 _ سرزمينى پاكقرآن :«سرزمينى پاك و خداوندگارى آمرزنده».

«ميان آنان و قريه هايى كه بركت داده بوديم قريه هايى آبادان و بر سر راه پديد آورديم و منزلهايى برابر معيّن كرديم. در آن راهها ايمن از گزند شبها و روزها سفر كنيد».

ر.ك : انبياء : 71 ، 81 و مؤمنون : آيه 50 و قصص : آيات 29 ، 30 و نازعات : آيه 16 و بلد : آيات 1 و 2 ، و تين : آيات 1 _ 3 .

253 _ به شهرهاى بزرگ برويدامام على عليه السلام_ در نامه خود به حارث همدانى _نوشت : در شهرهاى بزرگ سكنى گزين كه آن محلّ گرد آمدن مسلمانان است و از جاهايى كه مردمش غافل و درشتخويند دورى كن.

254 _ بهترين سرزمينهاامام على عليه السلام :براى تو شهرى سزاوارتر ازشهر ديگر نيست؛ [بلكه] بهترين شهر آن شهرى است كه تو را پذيرا بُوَد .

255 _ نياز ضرورى مردم هر سرزمينىامام صادق عليه السلام :مردم هر شهرى به سه چيز نيازمندند كه در كار دنيا و آخرت خود به آنها رجوع مى كنند و چنانچه آن سه را نداشته باشند گرفتار پريشانى مى شوند: فقيه دانا و پارسا، فرمانرواى نيكوكار و مُطاع، و پزشك حاذق و مطمئن.

.

ص: 188

البلاغة

49 البلاغة256 _ تَفسِيرُ البَلاغَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :البَلاغةُ ما سَهُلَ على المَنطِقِ وخَفَّ على الفِطْنَةِ . (1)

عنه عليه السلام :البَلاغةُ أنْ تُجِيبَ فلا تُبْطئَ ، وتُصِيبَ فلا تُخْطئَ . (2)

عنه عليه السلام :قد يُكْتَفى مِن البَلاغةِ بالإيجازِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَيسَتِ البَلاغَةُ بحِدَّةِ اللِّسانِ ولا بِكَثْرةِ الهَذَيانِ ، ولكنَّها إصابةُ المَعنى وقَصْدُ الحُجّةِ . (4)

عنه عليه السلام :ثلاثةٌ فيهِنَّ البَلاغةُ : التّقَرُّبُ مِن معنى البُغْيةِ ، والتَّبَعُّدُ مِن حَشْوِ الكلامِ ، والدَّلالةُ بالقليلِ على الكثيرِ . (5)

257 _ أبلَغُ الكَلامِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أبلَغُ البَلاغةِ ما سَهُلَ في الصَّوابِ مَجازُهُ وحَسُنَ إيجازُهُ . (6)

عنه عليه السلام :أحسَنُ الكلامِ ما زانَهُ حُسْنُ النِّظامِ ، وفَهِمَهُ الخاصُّ والعامُّ . (7)

258 _ التَّشَدُّقُ فِي الكَلامِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :شِرارُ اُمَّتي الثَّرثارُونَ ، وَالمُتَشَدِّقونَ المُتَفَيهِقونَ ، وخِيارُ اُمَّتى أحاسِنُهُم أخلاقا . (8)

.


1- .غرر الحكم : 1881
2- .غرر الحكم : 2150
3- .غرر الحكم : 6666 .
4- .تحف العقول : 312
5- .تحف العقول : 317.
6- .غرر الحكم : 3307
7- .غرر الحكم : 3304.
8- .كنزالعمّال : ح 7910 .

ص: 189

بلاغت (البلاغة)

49 . بلاغت

256 _ معناى بلاغت

257 _ بليغ ترين سخن

258 _ سخن پردازى مُطَنطن

49 بلاغت256 _ معناى بلاغتامام على عليه السلام :بلاغت آن است كه به گفتار، روان و به فهم، آسان باشد.

امام على عليه السلام :بلاغت آن است كه پاسخ دهى بى كندى و درست بگويى بى خطا.

امام على عليه السلام :گاه از بلاغت به ايجاز بسنده مى شود.

امام صادق عليه السلام :بلاغت به [معناى] تندى زبان و پَرت و پلاگويى بسيار نيست بلكه بلاغت، رساندن معنا و آوردن دليل و برهانِ درست است.

امام صادق عليه السلام :بلاغت در سه چيز است: نزديك شدن به معناى مورد نظر، دورى كردن از گفتار حشو و زايد، و رساندن معناى زياد با عبارت كوتاه.

257 _ بليغ ترين سخنامام على عليه السلام :بليغ ترين سخن آن است كه مقصود را براحتى برساند و ايجاز نيكو داشته باشد.

امام على عليه السلام :بهترين گفتار آن است كه به حسن ترتيب و نظم آراسته باشد و عالم و عامى آن را بفهمند.

258 _ سخن پردازى مُطَنطنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدان امت من ، پرگويان و لاف زنانِ متكبرند و خوبان امتم خوش اخلاق هايند .

.

ص: 190

التَّبليغ

50 التَّبليغ259 _ أهَمِّيَّةُ التَّبليغِ(وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَ_آئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِى الدِّينِ وَ لِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ) . (1)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ألا وَإنّي اُجَدِّدُ القَولَ : ألا فَأقيموا الصَّلاةَ ، وَآتوا الزَّكاةَ ، وَأمُروا بِالمَعروفِ ، وَانهَوا عَنِ المُنكَرِ . ألا وَإنَّ رَأسَ الأمرِ بِالمَعروفِ وَالنَّهيِ عَنِ المُنكَرِ أن تَنتَهوا إلى قَولي ، وَتُبَلِّغوهُ مَن لَم يَحضُر ، وَتَأمُروهُ بِقَبولِهِ ، وَتَنهَوهُ عَن مُخالَفَتِهِ ؛ فَإنَّهُ أمرٌ مِنَ اللّهِ عز و جل وَمِنّي . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :يا عَليُّ ، لأن يَهدي اللّهُ عَلى يَديَكَ رَجُلاً خَيرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَت عَليهِ الشَّمسُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :حَبِّبوا اللّهَ إلى عِبادِهِ يُحِبُّكُم اللّهُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أسلَمَ عَلى يَدَيهِ رَجُلٌ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن داعٍ يَدعو إلى هُدىً إلّا كانَ لَهُ مِثلُ أجرِ مَن اتَّبَعَهُ ، لا يَنقُصُ ذلِكَ مِن اُجورِهِم شَيئا . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :خيارُ اُمَّتي مَن دَعا إلى اللّهِ تَعالى ، وَحَبَّبَ عِبادَه إلَيهِ . (7)

شريفُ بن سابقِ التفليسي عن حَمّاد السمدري :قُلتُ لأبي عَبدِاللّهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليهماالسلام : إنّي أدخُلُ بِلادَ الشِّركِ ، وَإنَّ مَن عِندِنا يَقولُ : إن مِتَّ ثَمَّ حُشِرتَ مَعَهُم ؟ قالَ : فَقالَ لي : يا حَمَّادُ ، إذا كُنتَ ثَمَّ ، تَذكُرُ أمرَنا وَتَدعو إلَيهِ ؟ قالَ : قُلتُ : نَعَم . قالَ : فَإذا كُنتَ في هذِهِ المُدُنِ _ مُدُنِ الإسلامِ _ تَذكُرُ أمرَنا وَتَدعو إلَيهِ ؟ قالَ : قُلتُ : لا . فَقالَ لي : إنَّكَ إن مِتَّ ثَمَّ حُشِرتَ اُمَّةً وَحدَكَ ، وَسَعَى نورُكَ بَينَ يَدَيكَ . (8)

(انظر) المعروف (2) : باب 1286 .

260 _ ما يَجِبُ عَلى المُبَلِّغِ1 _ الفقهُ في الدّينِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ دينَ اللّهِ عز و جل لَن يَنصُرَهُ إلّا مَن حاطَهُ مِن جَميعِ جَوانِبِهِ . (9)

2 _ الاستنادُ إلى كَلامِ أهلِ البَيتِ عليهم السلامعبدُ السلامِ بن صالح الهَرَوي :سَمعتُ أبا الحسنِ الرِّضا عليه السلام يَقولُ : رَحِمَ اللّهُ عَبدا أحيا أمرَنا . فَقُلتُ لَهُ : فَكَيفَ يُحيي أمرَكُم ؟! قالَ : يَتَعَلَّمُ عُلومَنا وَيُعَلِّمُها النّاسَ ؛ فَإنَّ النّاس لَو عَلِموا مَحاسِنَ كَلامِنا لاتَّبَعونا . (10)

3 _ الإخلاص(وَ مَآ أَسْ_ئلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِىَ إِلَا عَلى رَبِّ الْعَ__لَمِينَ) . (11)

.


1- .التوبة : 122 .
2- .الاحتجاج : 1/ 157/ 32 .
3- .المستدرك على الصحيحين : 3/ 691/ 6537 .
4- .المعجم الكبير : 8/ 91/ 7461
5- .المعجم الكبير : 17/ 285/ 786 .
6- .الموطّأ : 1/ 218/ 41 .
7- .كنز العمّال : 28779 .
8- .الأمالي للطوسي : 46/ 54 .
9- .الفردوس : 1/ 234/ 897 .
10- .معاني الأخبار : 180/ 1 .
11- .الشعراء : 145 .

ص: 191

« ت »

تبليغ (التَّبليغ)

50 . تبليغ

259 _ اهميت تبليغ

260 _ واجبات تبليغ كننده

1 _ دين شناسى
2 _ تكيه بر سخن اهل بيت عليهم السلام
3 _ اخلاص

50 تبليغ259 _ اهميت تبليغقرآن :«و شايسته نيست مؤمنان همگى [براى جهاد ]كوچ كنند. پس چرا از هر فرقه اى از آنان، دسته اى كوچ نمى كنند تا [دسته اى بمانند و] در دين آگاهى پيدا كنند و قوم خود را _ وقتى به سوى آنان بازگشتند _ بيم دهند باشد كه آنان [از كيفر الهى ]بترسند؟»

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آگاه باشيد كه من اين سخن را تكرار مى كنم : هان ، نماز را بپاى داريد ، و زكات را بپردازيد ، و امر به معروف و نهى از منكر كنيد . بدانيد كه اساس امر به معروف و نهى از منكر اين است كه به سخن من بفرجامد و آن را به كسى كه حاضر نيست برسانيد و او را به پذيرش آن فرمان دهيد و از مخالفتش او را بازداريد كه آن فرمانى از جانب خداوند من است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على ، اگر خداوند به دستان تو انسانى را هدايت كند از آنچه خورشيد بر آن تابيده براى تو بهتر است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدا را براى مردم محبوب سازيد تا خداوند شما را دوست داشته باشد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بدست او شخصى اسلام آورد ، بهشت برايش واجب خواهد شد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر دعوت كننده اى به هدايت همسان با پاداش آن كه از او پيروى كند پاداش خواهد داشت ، بى آن كه چيزى از پاداش آنان كاسته شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين امت من كسى است كه به سوى خداوند متعال فراخواند و بندگانش را با او دوست سازد .

شريف بن سابق تفليسى به نقل از حمّاد سمدرى :به امام صادق عليه السلام گفتم : من وارد شهرهاى مشركان مى شوم . برخى از دوستان مى گويند : اگر در آن جا بميرى با آنان محشور خواهى شد ؟ حمّاد مى گويد : امام صادق عليه السلام به من فرمود : اى حمّاد ، هرگاه در آن جا هستى آيا امر [امامت] ما را به ياد مى آورى و [مردم را] به سوى آن فرا مى خوانى ؟ حمّاد مى گويد : گفتم : آرى . امام صادق عليه السلام فرمود : هرگاه در اين شهرها _ شهرهاى اسلامى _ هستى آيا امر ما را به ياد مى آورى و به سوى آن دعوت مى كنى ؟ حماد مى گويد : گفتم : نه . امام به من فرمود : اگر تو در آن جا [شهرهاى مشركان ]بميرى به تنهايى به صورت يك امت محشور مى شوى و نور تو پيشاپيش تو در حركت خواهد بود .

ر.ك : خوبى (2) ، باب 1286 .

260 _ واجبات تبليغ كننده1 _ دين شناسىرسول اللّه صلى الله عليه و آله :دين خداوند عز و جل متعال را تنها كسى يارى مى رساند كه به تمام جوانب آن احاطه داشته باشد .

2 _ تكيه بر سخن اهل بيتعبد السلام بن صالح هروى :از امام رضا عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: خداوند رحمت كند آن بنده اى را كه امر ما را زنده كند ! عرض كردم : چگونه امر شما را زنده كند ؟ امام فرمود : علوم ما را فراگيرد و به مردم بياموزد ، كه اگر مردم زيبايى هاى گفتار ما را مى دانستند از ما پيروى مى كردند .

3 _ اخلاص«و بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمى كنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست».

.

ص: 192

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يَخطِبُ خُطبَةً إلّا اللّهُ عز و جل سائِلُهُ عَنها ما أرادَ بِها . (1)

4 _ الشُّجاعَة(الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَ__لَ_تِ اللَّهِ ويَخْشَوْنَهُ وَ لَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَا اللَّهَ وَ كَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا) . (2)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قُل الحَقَّ ، وَلا تَأخُذكَ في اللّهِ لَومُةُ لائِمٍ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَمنَعَنَّ أحَدَكُم رَهبَةُ النّاسِ أن يَقولَ بِحقٍّ إذا رَآهُ أو شَهِدَهُ ؛ فَإنَّهُ لا يُقَرِّبُ مِن أجَلٍ ، وَلا يُباعِدُ مِن رِزقٍ أن يَقولَ بِحقٍّ ، أو يُذَكِّرَ بِعَظيمٍ . (4)

5 _ الصِّدقُالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ فيما يُنسَبُ إلَيهِ في مِصباحِ الشَّريعَةِ _: أحسَنُ المَواعِظِ ما لا يُجاوِزُ القَولُ حَدَّ الصِّدقِ، وَالفِعلُ حَدَّ الإخلاصِ (5) .

عَمرو بنِ أبي المِقدامِ :قال لي أبو جَعفَرٍ عليه السلام _ في أوَّلِ دَخلَةٍ دَخَلتُ عَلَيهِ _ : تَعَلَّموا الصِّدقَ قَبلَ الحَديثِ . (6)

6 _ الرِّفقرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يَسِّروا وَلا تُعَسِّروا ، وَسَكِّنواوَلا تُنَفِّروا . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :اُمِرتُ بِمُداراةِ النّاسِ كَما اُمِرتُ بِتَبليغِ الرِّسالَةِ . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لِعُمر بنِ حَنظَلة _: يا عُمَرُ ، لا تُحَمِّلوا عَلى شيعَتِنا ، وَارفُقوا بِهِم ؛ فَإنَّ النّاسَ لا يَحتَمِلونَ ما تَحمِلونَ . (9)

7 _ النُّصح(أُبَلِّغُكُمْ رِسَ__لَ_تِ رَبِّي وَأَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ) . (10)

الإمامُ عَليٌّ عليه السلام_ في ذِكرِ فَضيلَةِ الرَّسولِ الكَريمِ _: بَعَثَهُ وَالنّاسُ ضُلّالٌ في حَيرَةٍ ، وَحاطِبونَ في فِتنَةٍ ... فَبالَغَ صلى الله عليه و آله في النَّصيحَةِ ، وَمَضى عَلى الطَّريقَةِ، وَدَعا إلى الحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ. (11)

8 _ تَطابُقُ القَلبِ وَاللِسانالإمام عليّ عليه السلام_ في الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _: الكَلَمَةُ إذا خَرَجَت مِنَ القَلبِ وَقَعَت في القَلبِ ، وَإذا خَرَجَت مِنَ اللِسانِ لَم تُجاوِزِ الآذانَ . (12)

9 _ التبليغُ بِالعَمَلالإمام الصادق عليه السلام :كونوا دُعاةً لِلناسِ بِالخَيرِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم ؛ لِيَرَوا مِنكُم الاجتِهادَ وَالصِّدقَ وَالوَرَعَ . (13)

عنه عليه السلام :رَحِمَ اللّهُ قَوما كانوا سِراجا وَمَنارا ؛ كانوا دُعاةً إلَينا بِأعمالِهِم وَمَجهودِ طاقَتِهِم . (14)

(انظر) المعروف (2) : 1289 .

.


1- .الزهد لابن حنبل : 391 .
2- .الأحزاب : 39 .
3- .حلية الأولياء : 1/ 241 .
4- .مسند ابن حنبل : 4/ 102/ 11474 .
5- .مصباح الشريعة : 395 .
6- .الكافي : 2/ 104/ 4 .
7- .صحيح البخاري : 5/ 2269/ 5774 .
8- .تحف العقول : 48 .
9- .الكافي : 8/ 334/ 522 .
10- .الأعراف : 68 .
11- .نهج البلاغة : الخطبة 95 .
12- .شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 20/287/279 .
13- .الكافي : 2/ 105/ 10 .
14- .تحف العقول : 301 .

ص: 193

4 _ شجاعت
5 _ راستى
6 _ نرمى
7 _ خيرخواهى
8 _ يكسانى دل و زبان
9 _ تبليغ با عمل

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :هربنده اى خطابه اى ايراد كند خداوند عز و جلاز او مى پرسد كه هدف او از خطابه چه بوده است .

4 _ شجاعت«آنان كه پيامهاى خدا را مى رسانند و از او بيم دارند و از كسى جز خدا بيم به دل راه نمى دهند. و خدا براى حسابرسى كافى است».

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :حق را بگو و در راه خدا از سرزنش هيچ ملامت گرى طرفى به خود راه مده .

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مبادا ترس از مردم ، كسى از شما را كه حق را ديده يا شاهد بوده ، از گفتن آن باز دارد ؛ زيرا حق گفتن ، يا يادآورى امر بزرگ [آخرت ]نه مرگ را نزديك مى كند و نه روزى را دور مى سازد .

5 _ راستىامام صادق عليه السلام_ چنان كه در كتاب مصباح الشريعه به ايشان نسبت داده شده است _: بالاترين اندرزها آن است كه سخن از مرز راستگويى و عمل از مرز اخلاص فراتر نرود .

عمرو بن ابى مقدام :_ در نخستين ورودم به محضر ايشان _امام باقر عليه السلام به من فرمود : پيش از سخن گفتن راستگويى را بياموزيد .

6 _ نرمىرسول اللّه صلى الله عليه و آله :آسان بگيريد و سخت گيرى نكنيد و آرامش دهيد و بيزارى ايجاد نكنيد .

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :همانگونه كه به تبليغ رسالت مأموريت يافته ام به مدارا با مردم فرمان دارم .

امام صادق عليه السلام_ خطاب به عمر به حنظله _: اى عمر ، بار [سنگين ]بر دوش شيعيان ما مگذاريد و با آنان مدارا كنيد كه مردم آنچه را بر دوش آنان مى گذاريد به دوش نمى گيرند .

7 _ خيرخواهى«پيامهاى پروردگارم را به شما مى رسانم و براى شما خيرخواهى امينم».

امام على عليه السلام_ در بيان فضيلت رسول اكرم صلى الله عليه و آله _: [خداوند ]زمانى او را به رسالت برانگيخت كه مردم در سرگردانى گمراه و در فتنه غرق بودند ... پيامبر صلى الله عليه و آله خيرخواهى را به نهايت رساند و در مسير راست ره پيمود و [مردم را ]به حكمت و اندرز نيكو فرا خواند .

8 _ يكسانى دل و زبانامام على عليه السلام_ در حكمتهاى منسوب به ايشان _: هرگاه سخنى از دل برخيزد در دل مى نشيند و هرگاه از زبان بيرون آيد از مرز گوشها در نگذرد .

9 _ تبليغ با عملامام صادق عليه السلام :مردم را به غير از زبانتان به خوبى فرا خوانيد تا در شما كوشش و راستى و پرهيزكارى ببينند .

امام صادق عليه السلام :خداوند آن جمعيت را رحمت كند كه چراغ و مناره (هدايت)اند و مردم را با اعمال و نهايت توانشان به سوى ما فرامى خوانند .

ر.ك : خوبى (2) ، باب 1289 .

.

ص: 194

البلاء

51 البلاء261 _ الابتِلاءُ بِالشَّرِّ والخَيرِالكتاب:(وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً) . (1)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما مِن قَبضٍ ولا بَسطٍ إلّا وللّهِ فيهِ المَنُّ والابْتِلاءُ . (2)

عنه عليه السلام :ليسَ شيءٌ فيهِ قَبضٌ أو بَسطٌ مِمّا أمرَ اللّهُ بهِ أو نهى عنهُ إلّا وفيهِ مِن اللّهِ عزّ وجلّ ابْتِلاءٌ وقَضاءٌ . (3)

262 _ حِكمَةُ الابتِلاءِالكتاب:(وَلِيَبْتَلِيَ اللّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ) . (4)

(وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ) . (5)

(الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وهُوَ العَزِيزُ الغَفُورُ) . (6)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ألَا إنّ اللّهَ تعالى قد كَشفَ الخَلقَ كَشْفةً ، لا أنّه جَهِلَ ما أخْفَوهُ مِن مَصُونِ أسْرارِهِم ومَكْنونِ ضَمائرِهِم ، ولكنْ لِيَبلُوَهُم أيُّهُم أحْسَنُ عَملاً ، فيكونَ الثّوابُ جَزاءً والعِقابُ بَواءً . (7)

عنه عليه السلام :كُلّما كانتِ البَلوى والاختبارُ أعظمَ كانتِ المَثُوبةُ والجَزاءُ أجْزَلَ ، ألَا تَرَونَ أنَّ اللّه سبحانه اخْتَبرَ الأوَّلِينَ مِن لَدُنْ آدمَ صلواتُ اللّهِ عليهِ إلى الآخِرينَ مِن هذاالعالَمِ بأحجارٍ لا تَضُرُّ ولا تَنفَعُ ، ولا تُبصِرُ ولا تَسمَعُ ، فجَعَلَها بَيتَهُ الحَرامَ الّذي جَعَلَهَ اللّهُ للنّاسِ قِياما ...؟! ولكنّ اللّه يَخْتبِرُ عِبادَهُ بأنواعِ الشَّدائدِ ، ويَتَعبّدُهُم بأنواعِ المَجاهِدِ ، ويَبْتَليهِم بضُروبِ المَكارِهِ ؛ إخْراجا للتَّكَبُّرِ مِن قلوبهِمْ ، وإسْكانا للتَّذَلُّلِ في نُفوسِهِم ، ولِيَجْعلَ ذلكَ أبوابا فُتُحا إلى فضلِهِ ، وأسبابا ذُلُلاً لِعَفوِهِ . (8)

عنه عليه السلام :لَتُبَلْبَلُنّ بَلْبَلةً ، ولَتُغربَلُنّ غَرْبَلةً ،حتّى يعودَ أسفلُكُم أعلاكم ، وأعلاكم أسفلَكُم ، وليَسبقنّ سَبّاقونَ كانوا قَصَّروا، وليُقَصِّرَنَّ سبّاقونَ كانوا سَبَقوا . (9)

عنه عليه السلام :لا تَفرَحْ بالغَناءِ والرَّخاءِ ، ولا تَغتمَّ بالفقرِ والبلاءِ؛ فإنّ الذَّهبَ يُجَرَّبُ بالنّارِ ، والمؤمنُ يُجَرَّبُ بالبلاءِ . (10)

.


1- .الأنبياء : 35.
2- .التوحيد : 354/1
3- .التوحيد : 354/3.
4- .آل عمران : 154.
5- .محمّد : 31.
6- .الملك : 2.
7- .نهج البلاغة : الخطبة 144.
8- .نهج البلاغة : الخطبة 192.
9- .بحار الأنوار : 5/218/12.
10- .غرر الحكم : 10394.

ص: 195

آزمايش (البلاء)

51 . آزمايش

261 _ آزمودن با بدى و خوبى
262 _ حكمت آزمايش

51 آزمايش261 _ آزمودن با بدى و خوبىقرآن :«و شما را با آزمون بد و خوب مى آزماييم».

حديث :امام صادق عليه السلام :هيچ گرفتگى و گشايشى صورت نمى گيرد مگر اين كه خداوند در آن، بخشش و آزمايشى دارد.

امام صادق عليه السلام :در امر و نهى خدا هيچ گرفتگى و گشايشى صورت نمى گيرد مگر از جانب خداوند عز و جلدر آن آزمايش و قضايى است.

262 _ حكمت آزمايشقرآن :«و [اين مشكلات و سختيهاى جهاد] براى اين است كه خدا آنچه را در سينه هايتان داريد بيازمايد و آنچه را در سينه هايتان است پاك و خالص گرداند و خدا به راز سينه ها آگاه است».

«و البته شما را مى آزماييم تا مجاهدان و صابرانتان را بشناسيم و گزارشهاى [ مربوط به ] شما را بررسى كنيم».

«همان كه مرگ و زندگى را بيافريد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نكوكارتريد و اوست شكست ناپذير و آمرزنده».

حديث :امام على عليه السلام :بدانيد كه خداوند متعال درون مردمان را آشكار ساخت نه اين كه از رازهاى نهفته و درونهاى پوشيده شان آگاه نبود بلكه تا آنان را بيازمايد كه كدام يك بهتر عمل مى كنند. آن گاه ثواب، سزاى [كار نيك ]باشد و عقاب، كيفر [كار بد].

امام على عليه السلام :هر چه امتحان و آزمايش بزرگتر باشد ثواب و پاداش فراوانتر است. مگر نمى بينيد كه خداوند سبحان پيشينيان را، از زمان آدم صلوات اللّه عليه تا آخرين نفر از مردم اين جهان، با سنگهايى كه زيان و سودى نمى رسانند و نمى توانند ببينند و بشنوند، آزمود و آن سنگها را خانه با حرمت خود ساخت؛ خانه اى كه براى مردم بر پا گردانيد...؟! اما خداوند بندگانش را با انواع سختيها مى آزمايد و با رنج و كوششهاى گوناگون به بندگى وادارشان مى كند و با انواع ناخوشايندها امتحانشان مى كند تا خود بزرگ بينى را از دلهايشان بيرون كند و فروتنى را در جانهاشان جاى دهد و اين را درهايى قرار دهد گشوده به سوى فضل و بخشش خود و وسايلى آماده براى گذشت و آمرزش خويش.

امام على عليه السلام :همانا به يقين شما درهم آميخته وغربال خواهيد شد تا آن كه پايين است به رو آيد و آن كه بالاست به زير رود و آنان كه واپس مانده اند پيش برانند و آنان كه پيش افتاده اند واپس مانند.

امام على عليه السلام :به ثروت و رفاه، دل شاد مشو واز تهيدستى و گرفتارى، اندوه به دل راه مده؛ زيرا طلا با آتش گداخته و ناب مى شود و مؤمن با بلا و گرفتارى.

.

ص: 196

263 _ ابتِلاءُ المُؤمِنِ بِأنواعِ البَلاءِالكتاب:(أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِيبٌ) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ البلاءَ أسْرَعُ إلى المؤمنِ التّقيِّ مِن المَطرِ إلى قَرارِ الأرضِ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ أشدَّ النّاسِ بلاءً الأنبياءُ، ثُمّ الّذين يَلُونَهُم ، ثُمّ الأمْثَلُ فالأمثلُ . (3)

الإمامُ الباقِرُ عليه السلام :إنَّ المُؤمِنَ يُبتَلى بِكُلِ بَلِيَّةٍ ويَموتُ بِكُلِّ ميتَةٍ إِلّا أنَّهُ لا يَقتُلُ نَفسَهُ . (4)

264 _ دَورُ الأعمالِ السَّيِّئَةِ في وقوعِ البَلاءِالكتاب :(وَما أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ) . (5)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أوْحى اللّهُ تعالى إلى أيُّوبَ :هَل تَدري ما ذَنبُكَ إليَّ حينَ أصابَكَ البلاءُ؟ قالَ : لا . قالَ : إنّكَ دَخَلتَ على فِرْعَونَ فَداهَنْتَ في كَلِمتَينِ . (6)

(انظر) الذنب : باب 777 .

265 _ مَن لَم يُبتَلَ فَهُوَ مَبغوضٌ عِندَ اللّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ يُبغِضُ العِفْرِيَةَ النِّفْرِيَةَ الّذي لَم يُرْزَأْ في جِسمِهِ ولا مالِهِ . (7)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إنّي لَأكرَهُ أنْ يُعافى الرَّجُلُ في الدُّنيا ولا يُصيبَهُ شَيءٌ مِن المَصائبِ . (8)

(انظر) المرض : باب 1652 ؛ العافية : باب 1326 .

266 _ نِعمَةُ البَلاءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ لَيُغذّي عَبدَهُ المؤمنَ بالبلاءِ كما تُغذِّي الوالِدَةُ ولَدَها باللَّبَنِ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا أرادَ اللّهُ بقَومٍ خَيرا ابْتَلاهُم . (10)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ عزّ وجلّ لَيَتعاهَدُ المؤمنَ بالبلاءِ كما يَتعاهَدُ الرَّجُلُ أهلَهُ بالهَدِيّةِ مِن الغَيبةِ ، ويَحْميهِ الدُّنيا كما يَحْمي الطّبيبُ المريضَ . (11)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :لَن تَكونوا مؤمنينَ حتّى تَعُدّوا البلاءَ نِعمَةً والرَّخاءَ مُصيبَةً ، وذلكَ أنَّ الصَّبرَعِند البلاءِ أعظَمُ مِن الغَفلةِ عندَ الرَّخاءِ . (12)

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :ما مِن بَلِيّةٍ إلّا وللّهِ فيها نِعمَةٌ تُحيطُ بِها . (13)

.


1- .البقرة : 214.
2- .بحار الأنوار : 67/222/29.
3- .الكافى : 2/252/1
4- .الكافى : 2 / 254 / 12 .
5- .الشورى : 30.
6- .الدعوات : 123/304 .
7- .بحار الأنوار : 81/174/11
8- .بحار الأنوار : 81/176/14
9- .بحار الأنوار :81/195/52.
10- .جامع الأخبار : 310/855.
11- .الكافي : 2/255/17.
12- .جامع الأخبار : 313/870.
13- .بحار الأنوار : 78/374/34.

ص: 197

263 _ آزمايش مؤمن به اقسام بلا
264 _ نقش اعمال بد در پيش آمدن بلا
265 _ كسى كه دچار بلا نشود مبغوض خداست
266 _ نعمت بلا

263 _ آزمايش مؤمن به اقسام بلاقرآن :«آيا پنداشتيد كه به بهشت خواهيد رفت، حال آن كه هنوز مانند آنچه بر سر پيشينيان شما آمده بر شما نگذشته است ؟ به ايشان سختى و زيان رسيد و به لرزه آمدند تا آن جا كه پيامبر و مؤمنانى كه با او بودند گفتند: پس كمك خدا كِى خواهد رسيد؟ هشدار، كه كمك خدا نزديك است».

حديث :امام على عليه السلام :شتاب بلا به سوى مؤمنِ پرهيزگار بيشتر از شتاب باران به سوى زمين گود است.

امام صادق عليه السلام :سخت ترين بلاها وآزمايشها را پيامبران از سر مى گذرانند، پس از آنها جانشينان و پيروانشان و سپس به ترتيب ، كسانى كه نزد خدا مقامى ارجمندتر دارند.

امام باقر عليه السلام :مؤمن ، هر نوع گرفتارى پيدا مى كند و به هر گونه مرگى مى ميرد ، اما خودكشى نمى كند .

264 _ نقش اعمال بد در پيش آمدن بلاقرآن :«و هر مصيبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست و [ خدا ] از بسيارى در مى گذرد».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال به ايّوب وحى فرمود: آيا مى دانى گناه تو نزد من چه بود كه بلا به تو رسيد؟ عرض كرد: نه؛ فرمود: تو نزد فرعون رفتى و در دو كلمه سازش به خرج دادى .

ر.ك : گناه ، باب 777 .

265 _ كسى كه دچار بلا نشود مبغوض خداستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند انسان خبيثِ شيطان صفت را كه بلاى جسمى و مالى نمى بيند دشمن مى دارد.

امام زين العابدين عليه السلام :من خوش ندارم كه آدمى در دنيا در عافيت باشد و هيچ گرفتارى و مصيبتى به وى نرسد.

ر.ك : بيمارى ، باب 1652 ؛ عافيت ، باب 1326 .

266 _ نعمت بلاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند بنده مؤمن خود رابا بلا و گرفتارى تغذيه مى كند ، همچنانكه مادر فرزند خود را با شير .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه خداوند خير مردمى را بخواهد آنان را مبتلا مى كند.

امام باقر عليه السلام :خداوند عز و جل مؤمن را با بلاو سختى مى نوازد، همچنان كه مرد خانه با آوردن هديه از سفر، خانواده خود را مى نوازد، و او را از دنيا پرهيز مى دهد، همچنان كه پزشك بيمار را پرهيز مى دهد .

امام كاظم عليه السلام :شما هرگز مؤمن نيستيد مگر آن كه بلا و گرفتارى را نعمت شماريد و آسايش و رفاه را مصيبت؛ زيرا صبر بر بلا و گرفتارى ارزشمندتر است از غفلت به هنگام آسايش و خوشى.

امام عسكرى عليه السلام :هيچ گرفتارى و بلايى نيست مگر آن كه نعمتى از خداوند آن را در ميان گرفته است.

.

ص: 198

267 _ البَلاءُ وَالتَّذكيرُالكتاب :(وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ وقد خَرجَ للاسْتِسْقاءِ _: إنّ اللّهَيَبتَلي عِبادَهُ عندَ الأعمالِ السَّيِّئةِ بنَقْصِ الثَّمَراتِ وحَبْسِ البَرَكاتِ وإغْلاقِ خَزائنِ الخَيراتِ ، لِيَتوبَ تائبٌ ويُقْلِعَ مُقْلِعٌ ويَتَذكَّرَ مُتَذكِّرٌ ويَزْدَجرَ مُزْدَجِرٌ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :المؤمنُ لا يَمْضي علَيهِ أربَعونَ لَيلةً إلّا عَرَضَ لهُ أمرٌ يُحزِنُهُ يُذَكَّرُ بهِ . (3)

عنه عليه السلام :إذا أرادَ اللّهُ عزّ وجلّ بعبدٍ خيرا فأذْنبَ ذَنبا تَبِعَهُ بنِقمَةٍ ويُذكِّرُهُ الاسْتِغفارَ ، وإذا أرادَ اللّهُ عزّ وجلّ بعبدٍ شَرّا فأذْنبَ ذَنبا تَبِعَهُ بنِعمَةٍ لِيُنْسِيَهُ الاسْتِغفارَ ويَتَمادى بهِ ، وهُو قولُ اللّهِ عزّ وجلّ : «سنَسْتدرِجُهُم من حيثُ لا يعلمونَ» (4) بالنِّعَمِ عند المَعاصي . (5)

(انظر) الأدب : باب 54 ؛ المرض : باب 1652 .

268 _ تَمحيصُ البَلاءِ لِلذُّنوبِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحَمدُ للّهِ الّذي جَعلَ تَمْحيصَ ذُنوبِ شِيعتِنا في الدُّنيا بمِحْنتِهِم، لِتَسْلَمَ بِها طاعاتُهُم ويَسْتَحِقّوا علَيها ثَوابَها . (6)

عنه عليه السلام :ما عاقَبَ اللّهُ عَبدا مؤمنا في هذهِ الدُّنيا إلّا كانَ اللّهُ أحْلَمَ وأمْجَدَ وأجْوَدَ وأكْرَمَ مِن أنْ يَعودَ في عِقابِهِ يومَ القيامةِ . (7)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ تباركَ وتعالى إذا كانَ مِن أمْرِهِ أن يُكرِمَ عَبدا وله عِندَه ذَنبٌ ابْتَلاهُ بالسُّقْمِ ، فإنْ لَم يَفعَلْ فبِالحاجةِ، فإنْ لَم يَفعَلْ شَدَّدَ علَيه عندَ المَوتِ . وإذا كانَ مِن أمرِهِ أنْ يُهينَ عَبدا ولَه عندَهُ حَسَنةٌ أصَحَّ بَدنَهُ، فإنْ لم يفعلْ وسَّعَ علَيهِ في مَعيشتِهِ ، فإنْ لَم يَفعلْ هَوّنَ علَيهِ المَوتَ . (8)

(انظر) الذنب : باب 780 .

269 _ البَلاءُ عَلامَةُ مَحَبَّةِ اللّهِ سُبحانَهُالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ وعندَه سديرٌ _: إنَّ اللّهَإذا أحَبَّ عبدا غَتَّهُ بالبلاءِ غَتّا ، وإنّا وإيّاكُم يا سديرُ لَنُصبِحُ بهِ ونُمْسي . (9)

عنه عليه السلام :إذا أحَبَّ اللّهُ قَوما أو أحبَّ عبداصَبَّ علَيهِ البلاءَ صَبّا، فلا يَخرُجُ مِن غَمٍّ إلّا وقَعَ في غَمٍّ . (10)

(انظر) المحبّة : باب 436 .

270 _ البَلاءُ عَلَى قَدرِ الإيمانِالإمامُ الباقرُ عليه السلام :كُلَّما ازْدادَ العبدُ إيمانا ازْدادَ ضِيقافي مَعيشَتِهِ . (11)

.


1- .الأعراف : 130.
2- .نهج البلاغة : الخطبة 143.
3- .بحار الأنوار : 67/211/14.
4- .الأعراف : 182.
5- .بحار الأنوار : 67/229/41
6- .بحار الأنوار : 67/232/48
7- .بحار الأنوار : 81/ 179/25.
8- .أعلام الدين : 433.
9- .الكافي : 2/253/6.
10- .بحار الأنوار : 82/ 148/ 32.
11- .جامع الأخبار : 314/874 .

ص: 199

267 _ بلا و تنبّه
268 _ زدوده شدن گناهان به وسيله بلا
269 _ بلا ، نشانه محبّت خداوند سبحان
270 _ بلا به اندازه ايمان است

267 _ بلا و تنبّهقرآن :«و به تحقيق قوم فرعون را به قحط و نقصان محصول مبتلا كرديم تا شايد متنبّه شوند».

حديث :امام على عليه السلام_ هنگام بيرون رفتن براى طلب باران _فرمود : هرگاه بندگان خدا گناه و بدكردارى كنند خداوند آنان را به كاهش محصولات و بازداشت بركات و بستن دَرِ گنجينه هاى خير مبتلا مى سازد تا توبه گر توبه كند و گنهكار دل از گناه بركند و پند گيرنده پند پذيرد و نهى شده [از گناه] باز ايستد.

امام صادق عليه السلام :مؤمن چهل شب بر او نمى گذرد جز آن كه پيشامدى برايش شود كه غمگينش سازد و بدان وسيله متنبّه گردد.

امام صادق عليه السلام :هرگاه خداوند خير بنده اى را بخواهد و از او گناهى سر زند، در پى آن گناه به مصيبتى گرفتارش مى سازد تا او را به ياد استغفار كردن اندازد. و هرگاه خداوند بدى بنده اى را خواهد و از او گناهى سر زند، در پى آن بدو نعمتى مى بخشد تا آمرزش خواهى را از ياد ببرد و آن گناه را ادامه دهد. اين است فرموده خداوند عز و جل كه: «از جايى كه خود نمى دانند بتدريج آنان را فرو مى گيريم» يعنى با نعمت دادن به هنگام گناه.

ر.ك : ادب ، باب 54 ؛ بيمارى ، باب 1652 .

268 _ زدوده شدن گناهان به وسيله بلاامام على عليه السلام :سپاس و ستايش خدايى را كه رنج و گرفتارى پيروان ما را مايه زدوده شدن گناهان آنان در دنيا قرار داد تا با اين رنجها و بلاها طاعاتشان سالم ماند و سزاوار پاداش آن شوند.

امام على عليه السلام :هرگاه خداوند بنده مؤمنى رادر اين دنيا كيفر دهد باگذشت تر و ارجمندتر و بخشنده تر و بزرگوارتر از آن است كه روز قيامت نيز كيفرش رساند.

امام باقر عليه السلام :هرگاه خداوند تبارك و تعالى بنايش اين باشد كه بنده اى را گرامى بدارد و آن بنده گناهى كرده باشد او را به بيمارى مبتلا مى گرداند، اگر چنين نكرد به فقر و نيازمندى دچارش مى سازد و اگر اين را هم نكرد هنگام جان كندن بر او سخت مى گيرد. و اگر بنايش اين باشد كه بنده اى را خوار و بيمقدار سازد و او كارى نيك نزد خدا داشته باشد، تن سالم به او مى دهد، اگر چنين نكرد زندگى اش را فراخ مى گرداند و اگر اين را هم نكرد مرگ را بر او آسان مى سازد.

ر.ك : گناه ، باب 780 .

269 _ بلا ، نشانه محبّت خداوند سبحانامام صادق عليه السلام_ در حضور سدير _فرمود : خداوند هرگاه بنده اى را دوست بدارد او را در بلا غوطه ور مى سازد. اى سدير! ما و شما روز و شبمان را با بلا سپرى مى كنيم.

امام صادق عليه السلام :هرگاه خداوند مردمى يا بنده اى را دوست بدارد بر سر او بلا مى ريزد و از غمى به در نمى آيد مگر آن كه در غمى ديگر فرو مى افتد.

ر.ك : محبّت ، باب 436 .

270 _ بلا به اندازه ايمان استامام باقر عليه السلام :هر چه بر ايمان بنده افزوده شود زندگى او سخت تر و تنگتر مى شود.

.

ص: 200

الكافي عن جابر بن يزيد عن الإمامِ الباقر عليه السلام :إنّما يَبتَلِى المُؤمِنُ فِي الدُّنيا عَلى قَدرِ دِينِهِ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في كتابِ عليٍّ عليه السلام _: إنّما يُبتلى المؤمنُ على قَدْرِ أعمالِهِ الحَسَنةِ ، فمَن صَحَّ دينُهُ وحَسُنَ عملُهُ اشْتدَّ بلاؤهُ ، وذلكَ أنَّ اللّهَ عزّ وجلّ لَم يَجعلِ الدُّنيا ثوابا لمؤمنٍ ، ولا عُقوبةً لكافرٍ، ومَن سَخُفَ دِينُهُ وضَعُفَ عملُهُ قلَّ بلاؤهُ . (2)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :مثَلُ المؤمنِ مثَلُ كِفَّتَيِ المِيزانِ : كلّما زِيدَ في إيمانِهِ زِيدَ في بلائِهِ ، لِيَلْقى اللّهَ عزّ وجلّ ولا خَطيئةَ لَه . (3)

271 _ الدَّرَجاتُ الَّتي يَبلُغُهَا العَبدُ بِالبَلاءِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ في الجَنّةِ مَنزِلةً لا يَبلُغُها عبدٌ إلّا بالابْتِلاءِ في جَسدِهِ . (4)

عنه عليه السلام :إنّه لَيكونُ لِلعبدِ مَنزِلةٌ عند اللّهِفما يَنالُها إلّا بإحْدى خَصْلتَينِ : إمّا بذَهابِ مالِهِ أو ببَلِيّةٍ في جَسدِهِ . (5)

(انظر) الجنّة : باب 368 .

272 _ ابتِلاءُ المُؤمِنِ خَيرٌ لَهُالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ فيما أوحى اللّهُ تعالى إلى موسى عليه السلام _: ما خَلَقتُ خَلْقا أحَبَّ إلَيَّ مِن عَبديَ المؤمنِ ، فإنّي إنّما أبْتَلِيهِ لِمَا هُو خَيرٌ لَهُ ، واُعافِيهِ لِما هُو خيرٌ لَهُ ، وأزْوِي عَنهُ لِما هُو خَيرٌ لَهُ ، وأنا أعلَمُ بما يَصلُحُ علَيهِ عبدي ، فلْيَصْبِرْ على بلائي ، ولْيَشكُرْ نَعْمائي ، ولْيَرْضَ بقَضائي ، أكتُبْهُ في الصِّدِّيقينَ عِندي . (6)

(انظر) القضاء : باب 1533 .

273 _ أشَدُّ ما ابتُلِيَ بِهِ العِبادُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :م_ا ابْتَلى اللّهُ أحَ_دا بمِثلِ الإمْلاءِ لَهُ . (7)

عنه عليه السلام :إنّ مِن البلاءِ الفاقةَ ، وأشدُّمِن ذلكَ مَرضُ البَدنِ ، وأشدُّ مِن ذلكَ مَرضُ القلبِ . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما بَلا اللّهُ العِبادَ بشَيءٍأشَدَّ علَيهِم مِن إخْراجِ الدِّرْهَمِ . (9)

عنه عليه السلام :ثلاثٌ مَنِ ابتُليَ بواحدةٍ مِنهُنَّ تَمنَّى الموتَ : فَقرٌ مُتَتابِعٌ ، وحُرْمَةٌ فاضِحَةٌ ، وعدُوٌّ غالِبٌ . (10)

(انظر) الفتنة : باب 1464 ؛ المصيبة : باب 1154 .

274 _ الفَرَجُ عِندَ تَناهِي البَلاءِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :عندَ تَناهِي البلاءِ يكونُ الفرَجُ . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا اُضِيفَ البلاءُ إلى البلاءِ كانَ مِنَ البلاءِ عافيةً . (12)

.


1- .الكافي : 2 / 253 / 9 .
2- .بحار الأنوار: 67/222/29
3- .بحار الأنوار: 67/243/82
4- .بحار الأنوار: 67/212/16.
5- .الكافي: 2 / 257 / 23.
6- .بحار الأنوار: 72/331/14
7- .بحار الأنوار: 73/383/8.
8- .الأمالي للطوسي : 146/240.
9- .الخصال : 8/27.
10- .تحف العقول : 318.
11- .بحار الأنوار:78/12/70.
12- .تحف العقول : 357 .

ص: 201

271 _ درجاتى كه بنده با بلا به آنها مى رسد
272 _ دچار شدن مؤمن به بلا ، به سود اوست
273 _ سخت ترين آزمايش بندگان
274 _ گشايش پس از به اوج رسيدن بلا

الكافى_ به نقل از جابر بن يزيد _: امام باقر عليه السلام فرمود : همانا مؤمن در دنيا به اندازه (/ به حسب) دينش مورد آزمايش قرار مى گيرد .

امام صادق عليه السلام :در كتاب على عليه السلام آمده است: همانا مؤمن به اندازه كارهاى نيكش بلا مى بيند. پس، هر كه دينش درست و كردارش نيكو باشد بلايش سخت است؛ زيرا خداوند عز و جل دنيا را پاداش مؤمن و كيفر كافر قرار نداده است. و هر كه دينش سست و كردارش ضعيف باشد بلايش اندك است.

امام كاظم عليه السلام :مؤمن به دو كفّه ترازو مى ماندكه هر چه بر ايمان او افزوده شود بلايش فزونى مى گيرد تا خداوند عز و جل را بدون گناه، ديدار كند.

271 _ درجاتى كه بنده با بلا به آنها مى رسدامام صادق عليه السلام :همانا در بهشت منزلتى است كه هيچ بنده اى بدان نمى رسد مگر با بلايى كه [در دنيا ]به بدنش مى رسد.

امام صادق عليه السلام :بنده را نزد خداوند منزلتى است كه بدان نمى رسد مگر با يكى از اين دو: يا با از بين رفتن دارايى اش، يا با رسيدن بلايى به جسمش.

ر.ك : بهشت ، باب 368 .

272 _ دچار شدن مؤمن به بلا ، به سود اوستامام صادق عليه السلام_ از جمله چيزهايى كه خداوند متعال به موسى عليه السلام وحى كرد ، اين بود كه _: آفريده اى نيافريده ام كه نزد من محبوب تر از بنده مؤمنم باشد. او رامبتلا مى سازم چون برايش بهتر است؛ به او عافيت مى بخشم چون برايش بهتر است، از او مى گيرم و محرومش مى سازم چون برايش بهتر است. من بهتر مى دانم كه چه چيز بنده مرا اصلاح مى كند؛ پس بايد كه بر بلاى من صبور باشد و از نعمتهايم سپاسگزار و از حكم و قضاى من خشنود تا او را در شمار بندگان صدّيق خود بنويسم.

ر.ك : داورى ، باب 1533.

273 _ سخت ترين آزمايش بندگانامام على عليه السلام :خداوند هيچ كس را به چيزى همچون مهلت دادن به او نيازموده است.

امام على عليه السلام :بينوايى، بلاست و بدترازبينوايى بيمارى تن است و از آن بدتر بيمارى دل است.

امام صادق عليه السلام :خداوند بندگان را به چيزى سخت تر از بذل مال نيازموده است.

امام صادق عليه السلام :سه چيز است كه هر كس به يكى از آنها گرفتار شود آرزوى مرگ كند: فقر پياپى، محروميت رسوا ، و دشمن چيره.

ر.ك : فتنه و آزمايش الهى ، باب 1464 ؛ مصيبت ، باب 1454 .

274 _ گشايش پس از به اوج رسيدن بلاامام على عليه السلام :با به اوج رسيدن بلا، گشايش حاصل مى شود.

امام صادق عليه السلام :هرگاه بلا روى بلا بيايد، ازبلا رهايى حاصل مى شود.

.

ص: 202

275 _ ياد خدا هنگام بلا
276 _ سپاس خدا به هنگام ديدن فرد بلا زده

البهتان

275 _ ذِكرُ اللّهِ عِندَ البَلاءِالكتاب:(الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إلَيْهِ رَاجِعُونَ) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :قُلْ عندَ كلِّ شِدّةٍ : «لا حَولَ ولا قُوّةَ إلّا باللّهِ العليِّ العظيمِ» تُكْفَها . (2)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :رأيتُ أبي عليه السلام في المَنامِ فقالَ : يا بُنَيَّ ، إذا كُنتَ في شِدّةٍ فأكْثِرْ أنْ تقولَ : «يا رؤوفُ يا رحيمُ»، والّذي تَراهُ في المَنامِ كما تَراهُ في اليَقَظةِ . (3)

(انظر) الدعاء : باب 689 .

276 _ التَّحمِيدُ عِندَ رُؤيَةِ المُبتَلىرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا رأيتُمْ أهلَ البلاءِ فاحمَدوا اللّهَ ولا تُسْمِعوهُم، فإنَّ ذلكَ يَحْزُنُهُم . (4)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :تقولُ ثلاثَ مرّاتٍ، إذانَظَرتَ إلى المُبتلى مِن غيرِ أنْ تُسمِعَهُ : الحمدُ للّهِ الّذي عافاني مِمّا ابتلاكَ بهِ ولو شاءَ فعلَ . مَن قالَ ذلكَ لَم يُصِبْهُ ذلكَ البلاءُ أبدا . (5)

52 البهتان277 _ التَّحذِيرُ مِنَ البُهتانِالكتاب:(وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ ما اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتانا وَإِثْما مُبِينا) . (6)

(انظر) الإسراء : 36 والنور: 12 _ 15 والحجرات: 12.

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن بَهَتَ مؤمنا أو مؤمنةً أو قالَ فيهِ ما ليسَ فيهِ أقامَهُ اللّهُ تعالى يومَ القيامةِ على تَلٍّ مِن نارٍ حتّى يَخرُجَ مِمّا قالَهُ فيهِ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا قِحَةَ كالبَهْتِ . (8)

عنه عليه السلام :البُهتانُ على البَريءِ أعظَمُ مِن السَّماءِ . (9)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :مَن رمى النّاسَ بِما فيهِم رَمَوهُ بِما ليسَ فيهِ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ ناقِلاً عن حكيمٍ _: البُهْتانُ على البَريءِ أثْقَلُ مِن الجِبالِ الرّاسِياتِ . (11)

.


1- .البقرة : 156.
2- .بحار الأنوار: 77/270/1.
3- .مُهج الدعوات : 397.
4- .بحار الأنوار : 71 / 34 / 18
5- .بحار الأنوار : 71/34/15 .
6- .الأحزاب : 58.
7- .بحار الأنوار: 75/194/5 .
8- .غرر الحكم : 10455.
9- .بحار الأنوار : 78/31/99
10- .بحار الأنوار : 78/160/21
11- .بحار الأنوار : 75/194/3 .

ص: 203

بهتان (البهتان)

52 . بهتان

277 _ پرهيز از بهتان

275 _ ياد خدا هنگام بلاقرآن :«آنان كه چون مصيبتى به ايشان در رسد گويند: ما از آنِ خداييم و به سوى او باز مى رويم».

حديث :امام على عليه السلام :هنگام هر سختى و مشكلى بگو: «لا حول و لا قوّة إلّا باللّه العلىّ العظيم» ، تو را كفايت مى كند.

امام رضا عليه السلام :پدرم را در خواب ديدم فرمود: پسرم! هرگاه در سختى و گرفتارى بودى جمله «يا رؤوف يا رحيم» را فراوان بگو و آنچه در خواب مى بينى چنان است كه در بيدارى مى بينى.

ر.ك : دعا ، باب 689 .

276 _ سپاس خدا به هنگام ديدن فرد بلا زدهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه بلازدگانى را ديديدخدا را شكر كنيد، اما نه چنان كه آنها بشنوند ؛ زيرا ناراحت مى شوند.

امام باقر عليه السلام :هرگاه بلازده اى را ديدى به گونه اى كه او نشنود سه بار بگو: «سپاس و ستايش خدايى را كه به بلاى تو گرفتارم نكرد كه اگر مى خواست مى توانست چنين كند». هر كس اين جمله را بگويد هرگز به آن بلا دچار نمى گردد.

52 بهتان277 _ پرهيز از بهتانقرآن :«و كسانى كه مردان مؤمن و زنان مؤمن را بى آن كه گناهى كرده باشند مى آزارند بهتان و گناه آشكارى را به دوش مى كشند».

ر.ك : اسراء : آيه 36 و نور : آيات 12 _ 15 و حجرات : آيه 12 .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به مرد يا زن مؤمنى بهتان زند يا درباره او چيزى بگويد كه از آن مبرّاست خداوند متعال در روز رستاخيز وى را بر تلّى از آتش نگه مى دارد تا اين كه از آنچه درباره او گفته است خارج شود [و آن را اثبات كند].

امام على عليه السلام :هيچ وقاحتى چون بهتان زدن نيست.

امام على عليه السلام :بهتان زدن به آدم بيگناه بزرگتراز آسمان است.

امام زين العابدين عليه السلام :هر كس به مردم عيبى را نسبت دهد كه دارند مردم به او عيبى را كه ندارد نسبت مى دهند.

امام صادق عليه السلام_ به نقل از يك حكيم _فرمود : بهتان زدن به آدم بيگناه سنگين تر از كوههاى استوار است.

.

ص: 204

المباهلة

53 المباهلة278 _ المُباهَلَةُالكتاب:(فَمَنْ حاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ) . (1)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لأبي العبّاسِ في المُباهَلة _: تُشَبِّكُ أصابِعَكَ في أصابِعِهِ ثُمَّ تقولُ : «اللّهُمَّ إنْ كانَ فُلانٌ جَحَدَ حقّا وأقَرَّ بباطلٍ فأصِبْهُ بِحُسْبانٍ مِن السَّماءِ أو بِعذابٍ مِن عِندِكَ» وتُلاعِنُهُ سَبعينَ مرّةً . (2)

عنه عليه السلام :إنّ نَصارى نَجْرانَ لَمّا وَفَدوا على رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وكانَ سيّدُهُم الأهْتَمَ والعاقِبَ والسَّيّدَ ... فقالوا : إلى ما تَدْعون ؟ فقالَ : إلى شَهادَةِ أنْ لا إلهَ إلّا اللّهُ وأنّي رسولُ اللّهِ وأنّ عيسى عَبدٌ مَخلوقٌ يأكُلُ ويَشْرَبُ ويُحْدِثُ ... فقالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : فباهِلُوني ، فإنْ كُنتُ صادقا نزلَتِ اللّعنةُ علَيكُم ، وإنْ كنتُ كاذبا اُنزِلَتْ علَيَّ ، فقالوا : أنْصَفْتَ ، فتَواعَدوا للمُباهَلةِ . فلَمّا رجَعوا إلى مَنازِلهم قالَ رؤساؤهُم... : إنْ باهَلَنا بقَومِهِ باهَلْناهُ ، فإنَّهُ ليسَ بِنَبيٍّ ، وإنْ باهَلَنا بأهْلِ بَيتِهِ خاصّةً فلا نُباهِلُهُ ، فإنَّهُ لا يُقْدِمُ على أهلِ بيتِهِ إلّا وهُو صادقٌ. فلَمّا أصبَحوا جاؤُوا إلى رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ومعَهُ أميرُ المؤمنينَ وفاطمةُ والحسنُ والحسينُ صلوات اللّه عليهم ... فَعَرَفوا (3) وقالوا لرسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : نُعْطيكَ الرِّضا فَأعْفِنا من المُباهَلة ، فصالَحَهُم رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله على الجِزيةِ وانْصَرَفُوا . (4)

.


1- .آل عمران : 61.
2- .الكافي : 2/514/4.
3- .في نور الثقلين : 1/347/157 نقلاً عن المصدر: «فَفَرِقوا» بدل «فَعرَفوا».
4- .تفسير القمّي : 1 / 104.

ص: 205

مباهله (المباهلة)

53 . مباهله

278 _ مباهله (يكديگر را نفرين كردن)

53 مباهله278 _ مباهله (يكديگر را نفرين كردن)قرآن :«از آن پس كه به آگاهى رسيده اى، هر كس كه درباره او ( عيسى عليه السلام ) با تو مجادله كرد بگو: بياييد تا فراخوانيم پسرانمان و پسرانتان را، زنانمان و زنانتان را، خودمان و خودتان را . آن گاه دعا و زارى كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم».

حديث :امام صادق عليه السلام_ به ابوالعباس درباره مباهله _فرمود : پنجه ات را در پنجه او مى گذارى، آن گاه مى گويى: «خدايا ! اگر فلانى حقّى را انكار يا به باطلى اقرار كرده او را به بلايى آسمانى، يا عذابى از جانب خودت گرفتار كن» و هفتاد بار او را نفرين مى كنى .

امام صادق عليه السلام :نصاراى نجران به همراه رئيس و نايب و ... نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمدند و عرض كردند: ما را به چه دعوت مى كنى؟ فرمود: به اين كه شهادت دهيد خدايى جز اللّه نيست و من فرستاده خدايم و عيسى بنده اى مخلوق است كه مى خورد و مى آشامد و صحبت مى كند ... پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: پس با من مباهله كنيد. اگر من راستگو باشم لعن و نفرين ، شما را مى گيرد و اگر دروغگو باشم لعن ونفرين ، مرا مى گيرد. گفتند: منصفانه است. آن گاه وعده مباهله گذاشتند. وقتى به خانه هاى خود برگشتند بزرگانشان گفتند: اگر با قوم خود به مباهله آمد با او مباهله مى كنيم ؛ زيرا در اين صورت او پيامبر نيست اما اگر فقط با خانواده اش براى مباهله آمد با او مباهله نمى كنيم؛ چون اگر خانواده اش را به خطر انداخت حتما راست مى گويد. صبح كه شد نزد پيامبر خدا آمدند، ديدند آن حضرت ، اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را همراه خود آورده است . آنان متوجّه شدند و به رسول خدا گفتند: با تو توافق مى كنيم، ما را از مباهله معاف بدار. پس، رسول خدا بر گرفتن جزيه از آن ها مصالحه كرد و آنان پراكنده شدند و رفتند.

.

ص: 206

البيعة

54 البيعة279 _ بَيعَةُ النَّبِيِ بَيعَةُ اللّهِالكتاب:(إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللّهَ يَدُ اللّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرا عَظِيما) . (1)

الحديث :تفسير القمّي:ونَزلَتْ في بَيعةِ الرِّضوانِ : «لقد رضِيَ اللّهُ عن الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما في قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيهِمْ وَأَثابَهُمْ فَتْحا قَرِيبا» واشْتَرطَ علَيهِم أنْ لا يُنكِروا بعدَ ذلكَ على رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله شيئا يَفعَلُهُ ، ولا يُخالِفوهُ في شيءٍ يأمُرُهُم بهِ ، فقالَ اللّهُ عزّ وجلّ بعدَ نُزولِ آيةِ الرِّضوانِ : «إنّ الّذينَ يُبايِعونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللّهَ» . (2)

صحيح مسلم عن سَلَمةَ بنِ الأكْوَعِ_ وقَدسُئل : على أيِّ شَيءٍ بايَعْتُم رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يومَ الحُدَيبِيَةِ ؟ _: على المَوتِ . (3)

280 _ كيفيّةُ بَيعَةِ النِّساءِالكتاب:(يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جاءَكَ الْمُؤْمِناتُ يُبايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لا يُشْرِكْنَ بِاللّهِ شَيْئا وَلا يَسْرِقْنَ وَلا يَزْنِينَ وَلا يَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَلا يَأْتِينَ بِبُهْتانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ) . (4)

الحديث :الإمامُ الجوادُ عليه السلام :كانتْ مُبايَعةُ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله النِّساءَ أنْ يَغْمِسَ يَدَهُ في إناءٍ فيهِ ماءٌ ثُمّ يُخرِجُها ، وتَغمِسَ النِّساءُ بأيْديهِنَّ في ذلكَ الإناءِ بالإقْرارِ والإيمانِ باللّهِ والتّصديقِ برسولِهِ . (5)

281 _ نَكثُ البَيعَةِالكتاب:(وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللّهِ إِذَا عاهَدْتُمْ وَلا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ) . (6)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ثلاثةٌ لا يُكلِّمُهُمُ اللّهُ ... رجُلٌ بايَعَ إماما لا يُبايِعُهُ إلّا للدُّنيا ، إنْ أعْطاهُ مِنها ما يُريدُ وَفى لَهُ ، وإلّا كَفَّ . (7)

بحار الأنوار عن الإمام عليّ عليه السلام :إنّ في النّارِ لَمدينةً يُقالُ لها الحَصِينةُ ، أفَلا تَسْألونّيما فِيها ؟ فقيلَ لَهُ : وما فِيها يا أميرَ المؤمنينَ؟ قالَ : فيها أيْدي النّاكِثينَ . (8)

.


1- .الفتح : 10.
2- .تفسير القمّي : 2/315.
3- .صحيح مسلم : 3/1486/80.
4- .الممتحنة : 12.
5- .تحف العقول : 457.
6- .النحل : 91.
7- .الخصال : 107/70.
8- .بحار الأنوار : 67/186/7.

ص: 207

بيعت (البيعة)

54 . بيعت

279 _ بيعت با پيامبر بيعت با خداست
280 _ چگونگى بيعت زنان
281 _ بيعت شكنى

54 بيعت (1)279 _ بيعت با پيامبر بيعت با خداستقرآن :«آنان كه با تو بيعت مى كنند جز اين نيست كه با خدا بيعت مى كنند. دست خدا بالاى دستهايشان است سپس هر كه بيعت را بشكند به زيان خود شكسته است. و هر كه بدان بيعت كه با خدا بسته است وفادار ماند بزودى او را پاداشى بزرگ دهد».

حديث :تفسير القمّى :آيه «هر آينه خداوند ازمؤمنان آن هنگام كه در زير درخت با تو بيعت كردند خشنود گشت و دانست كه در دلهايشان چه مى گذرد . پس آرامش را بر آنان نازل كرد و به فتحى نزديك پاداششان داد» درباره بيعت رضوان (خشنودى) نازل گشت و با بيعت كنندگان شرط كرد كه زان پس از كارهاى پيامبر ايراد نگيرند و از فرمانهاى او سرپيچى نكنند. خداوند عز و جل پس از نزول آيه رضوان فرمود: «آنان كه با تو بيعت مى كنند جز اين نيست كه با خدا بيعت مى كنند».

صحيح مسلم_ به نقل از سلمة بن اكوع ، درپاسخ به اين پرسش كه در روز حديبيّه با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر سر چه موضوعى بيعت كرديد؟ _: بر سر مرگ.

280 _ چگونگى بيعت زنانقرآن :«اى پيامبر! وقتى زنان مؤمن نزد تو آمدند تا بيعت كنند كه چيزى را شريك خدا نگيرند و دزدى و زنا نكنند و فرزندان خود را نكشند و [بچه هاى حرامزاده] در ميان دست و پاى خود را با بهتان به شوهر نبندند و در كارهاى نيك نافرمانى تو نكنند، با آنها بيعت كن و برايشان از خدا آمرزش بخواه كه خدا آمرزنده و مهربان است».

حديث :امام جواد عليه السلام :بيعت پيامبر خدا با زنان بدين گونه بود كه دستش را در ظرف آبى فرو مى برد و بيرون مى آورد و زنان نيز با اظهار اقرار و ايمان به خدا و تصديق پيامبرش دستان خود را در آن فرو مى بردند.

281 _ بيعت شكنىقرآن :«و چون با خدا پيمان بستيد بدان وفا كنيد و سوگندهاى خود را پس از بستن مشكنيد با اينكه خدا را بر خود ضامن قرار داده ايد ؛ زيرا خداوند آنچه را انجام مى دهيد ، مى داند».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند با سه كس سخن نمى گويد : ... مردى كه تنها براى اغراض دنيوى با امامى بيعت كند. اگر خواسته اش را برآورد به پيمانش وفادار مى ماند و اگر بر نياورد دست مى كشد.

بحار الأنوار :امام على عليه السلام فرمود : همانا در دوزخ شهرى است به نام حصينه. از من نمى پرسيد در آن شهر چيست؟ عرض شد: اى امير مؤمنان! در آن چيست؟ فرمود: دستهاى پيمان شكنان.

.


1- .پيمان بستن به فرمان بردارى و اطاعت از كسى . در تاريخ اسلام چنين مرسوم بود كه آن كس كه پيمان طاعت مى بست دست خود را در دست پيامبر يا خليفه مى گذاشت .

ص: 208

282 _ بيعت مسلمانان با امام على عليه السلام

التجارة

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في جوابِ مَن سأله: على ما قاتلتَ طَلحةَ والزُّبيرَ ؟ _: قاتلْتُهُم على نَقْضِهِم بَيْعَتي وقَتْلِهِم شِيعَتي مِن المؤمنينَ . (1)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :لا يَعْدَمُ المرءُ دائرةَ السّوءِمَعَ نَكْثِ الصَّفْقةِ . (2)

282 _ بَيعَةُ المُسلِمينَ لِلإمامِ عَلِيٍّ عليه السلامالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في كتابِهِ إلَى أهلِ الكوفَةِ عِندَ مَسيرِهِ مِنَ المَدينَةِ إلى البَصرَةِ _: بايَعَني النّاسُ غَيرَ مُستَكرَهينَ ، ولا مُجبَرينَ ، بَل طائِعينَ مُخَيَّرينَ . (3)

عنه عليه السلامتَكَأْكَأْتُم علَيَّ تكَأْكُؤَ الإبلِ على حِياضِها ؛ حِرْصا على بَيْعتي . (4)

(انظر) موسوعة الإمام على بن أبي طالب : ج 2 ص 325 «بيعة النور» .

55 التجارة283 _ فَضلُ التِّجارَةِالكتاب:(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلَا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيما) . (5)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :تَعرَّضوا للتِّجاراتِ، فإنّ لَكُم فيها غِنىً عمّا في أيْدي النّاسِ ، وإنّ اللّهَ عزّ وجلّ يُحِبُّ المُحتَرِفَ الأمينَ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :التِّجارةُ تَزيدُ في العقلِ . (7)

284 _ تَركُ التِّجارَةِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :تَرْكُ التّجارةِ يَنْقُصُ العقلَ . (8)

عنه عليه السلام_ وقد قالَ لَهُ مُعاذُ بنُ كثيرٍ بَيّاعُ الأكْسِيَةِ : إنّي قد هَمَمْتُ أنْ أدَعَ السُّوقَ وفي يَدي شَيءٌ _: إذَنْ يَسْقُطَ رأيُكَ ولا يُسْتعانَ بكَ على شيءٍ . (9)

.


1- .كنز العمّال : 16/191/44216.
2- .بحار الأنوار : 67/186/4.
3- .نهج البلاغة : الكتاب 1 .
4- .الإرشاد: 1/260.
5- .النساء : 29.
6- .وسائل الشيعة : 12/4/6 .
7- .الكافي : 5/148/2
8- .الكافي : 5/148/1
9- .الكافي : 5/149/10.

ص: 209

بازرگانى (التجارة)

55 . بازرگانى

283 _ فضيلت تجارت
284 _ رها كردن تجارت

امام على عليه السلام_ در جواب كسى كه پرسيده بود: چرا با طلحه و زبير جنگيدى؟ _فرمود : چون بيعت با من را شكستند و مؤمنان پيرو مرا كشتند.

امام رضا عليه السلام :آدم پيمان شكن از پيشامد بد در امان نيست.

282 _ بيعت مسلمانان با امام على عليه السلامامام على عليه السلام_ در نامه اى كه خطاب به أهل كوفه هنگامِ حركت از مدينه به بصره نگاشت _فرمود : مردم با من بيعت نمودند بدون آنكه از آن كراهت داشته و يا به جبر آنرا قبول كنند ، بلكه با رغبت آنرا اختيار نمودند .

امام على عليه السلام :از شور و شوق بيعت با من ، مانند شتران تشنه اى كه دور آبگيرها جمع مى شوند، گرد من جمع شديد.

ر.ك : دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام : ج 3 ص 457 «بيعت نور» .

55 بازرگانى283 _ فضيلت تجارتقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اموال يكديگر را به ناحق مخوريد مگر آن كه تجارتى باشد كه هر دو طرف بدان رضايت داده باشند و يكديگر را مكشيد. هر آينه خدا با شما مهربان است».

حديث :امام على عليه السلام :به كارهاى تجارى بپردازيد كه آن شما را از مال ديگران بى نياز مى كند. خداوند عز و جل پيشه ور درستكار را دوست دارد.

امام صادق عليه السلام :تجارت كردن ، خِرَد را مى افزايد.

284 _ رها كردن تجارتامام صادق عليه السلام :رها كردن تجارت، خرد را مى كاهد.

امام صادق عليه السلام_ وقتى معاذ بن كثيرِ جامه فروش به ايشان عرض كرد: من براى خود ثروتى دارم و تصميم دارم بازار را رها كنم _فرمود : در اين صورت، نظرت از اعتبار مى افتد و در هيچ چيز از تو كمك گرفته نمى شود.

.

ص: 210

285 _ آدابُ التِّجارَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن باعَ واشْتَرى فلْيَجْتَنِبْ خَمسَ خِصالٍ، وإلّا فلا يَبيعَنَّ ولا يَشْتَرِيَنَّ: الرِّبا ، والحَلْفَ ، وكِتْمانَ العَيبِ ، والحمدَ إذا باعَ ، والذَّمَّ إذا اشْتَرى . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :التّاجرُ الجَبانُ مَحرومٌ ، والتّاجرُ الجَسورُ مَرزوقٌ . (2)

عنه عليه السلام :يا مَعشَر التُّجّارِ ، الفِقْهَ ثُمَ المَتْجَرَ ، الفِقْهَ ثُمّ المَتْجَرَ، الفِقْهَ ثُمّ المَتْجَرَ . (3)

عنه عليه السلام :يا مَعشرَ التُّجّارِ ، قَدِّموا الاسْتِخارةَ ، وتَبرَّكوا بالسُّهولةِ ، واقتَرِبوا مِن المُبْتاعِينَ ، وتَزَيَّنوا بالحِلْمِ ، وتَناهَوا عن اليَمينِ ، وجانِبوا الكَذِبَ ، وتَخافوا (تَجافَوا) عنِ الظُّلْمِ ، وأنْصِفوا المظلومِينَ، ولا تَقْرَبوا الرِّبا، وأوْفُوا الكَيْلَ والمِيزانَ، ولا تَبْخَسوا النّاسَ أشياءهُم، ولاتَعْثَوا في الأرضِ مُفسدينَ (4) . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن أرادَ التّجارةَ فلْيَتَفقَّهْ في دِينِهِ لِيَعلمَ بذلكَ ما يَحِلُّ لَهُ مِمّا يَحْرُمُ علَيهِ ، ومَن لَم يَتَفقّهْ في دِينِهِ ثُمّ اتّجَرَ تَورَّطَ الشُّبُهاتِ . (6)

عنه عليه السلام :أيُّما مسلِمٍ أقالَ مسلِما بَيعَ نَدامَةٍ أقالَهُ اللّهُ عزّ وجلّ عَثْرتَهُ يَومَ القيامةِ . (7)

(انظر) التنمية الاقتصادية في الكتاب والسنة : الفصل الرابع / السّوق . المال : باب 1685 .

286 _ رِعايَةُ حَقِّ المُشتَريالكتاب:(وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ * الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ * وَإِذَا كالُوهُمْ أَو وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ) . (8)

(انظر) الأنعام : 152 و هود : 84، 85 و الشعراء : 181 _ 183 و الرحمن : 7 _ 9 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا وَزَنْتُم فأرْجِحوا . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يكونُ الوفاءُ حتّى يَميلَ المِيزانُ . (10)

287 _ حَثُّ التّاجرِ عَلَى التَّصَدُّقِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا مَعشرَ التُّجّارِ ، إنَّ هذاالبَيْعَ يَحضُرُهُ اللّغوُ والحَلفُ ، فَشُوبُوهُ بالصّدَقةِ . (11)

288 _ التَّساهُلُ فِي البَيعِ وَالشِّراءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :رَحِمَ اللّهُ عبدا سَمْحا إذا باعَ ، سَمْحا إذا اشْتَرى، سَمحا إذا قضى، سَمحا إذا اقْتَضى . (12)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لِرجُلٍ يُوصيهِ ومَعهُ سِلْعَةٌ يَبيعُها _: سَمِعْتُ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يقولُ : السَّماحُ وَجهٌ مِن الرِّباحِ . (13)

.


1- .بحار الأنوار:103/95/18.
2- .كنز العمّال : 9293.
3- .الكافي : 5/150/1.
4- .إشارة إلى الآية 85 من سورة هود.
5- .بحار الأنوار : 78 / 54 / 100 ، وانظر وسائل الشيعة : 12 / 284 / 1 .
6- .وسائل الشيعة : 12/283/4
7- .وسائل الشيعة : 12/287/4.
8- .المطفّفين : 1 - 3.
9- .كنز العمّال : 9442.
10- .الكافي : 5/159/1.
11- .كنز العمّال : 9439
12- .كنز العمّال : 9453.
13- .وسائل الشيعة : 12/288/4.

ص: 211

285 _ آداب تجارت
286 _ رعايت حق مشترى
287 _ تشويق تاجر به صدقه دادن
288 _ آسان گيرى در خريد و فروش

285 _ آداب تجارتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه خريد و فروش مى كند بايد از پنج كار دورى ورزد و گرنه نبايد خريد و فروش كند: ربا، سوگند، پوشاندن عيب كالا، تعريف و تبليغ در موقع فروش و بدگويى از كالا در موقع خريد آن.

امام على عليه السلام :تاجر ترسو بى روزى است و تاجر بى باك روزى دار.

امام على عليه السلام :اى جماعت تاجران! نخست احكام [داد و ستد را بياموزيد] سپس تجارت ، نخست احكام سپس تجارت ، نخست احكام سپس تجارت.

امام على عليه السلام :اى جماعت تاجران! پيش از شروع كسب و كار از خداوند طلب خير كنيد و با آسانگيرى در معامله از خداوند بركت جوييد، به خريداران نزديك شويد، به زيور بردبارى آراسته شويد، از قسم خوردن بپرهيزيد ، از دروغ گفتن دورى كنيد، از ستم كردن و اجحاف بترسيد، با مظلومان به انصاف و عدالت رفتار كنيد و پيرامون ربا نگرديد ، و پيمانه و ترازو را كامل كنيد وچيزى از حقّ مردم فرونگذاريد و در زمين (جامعه) به فساد مكوشيد. (1)

امام صادق عليه السلام :هر كس بخواهد تجارت كند بايد احكام دين خود را بياموزد تا بدين وسيله حلال را از حرام بازشناسند. كسى كه احكام دين خود را نياموزد و تجارت كند در كام شبهات فرو مى غلتد.

امام صادق عليه السلام :هرگاه مسلمانى ازمعامله پشيمان شود و تقاضاى فسخ كند و مسلمان طرف ديگر معامله تقاضاى فسخ معامله را بپذيرد، خداوند عز و جل در روز رستاخيز از لغزشهاى او درمى گذرد.

ر.ك : دارايى ، باب 1685 .

286 _ رعايت حق مشترىقرآن :«واى بر كم فروشان؛ آنان كه چون از مردم پيمانه مى ستانند آن را پر مى گيرند و هرگاه براى مردم پيمانه يا وزن مى كنند از آن مى كاهند!».

ر.ك : انعام : آيه 152 و هود : آيات 84 ، 85 و شعرا : آيات 181 _ 183 والرحمن : آيات 7 _ 9 .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه وزن مى كنيدسنگينتر وزن كنيد.

امام صادق عليه السلام :كامل كشيدن [كالا] وقتى است كه كفه ترازو سنگين شود.

287 _ تشويق تاجر به صدقه دادنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى جماعت تاجران! اين معاملات [معمولاً] با سخن لغو و سوگند همراه است، پس آن را با صدقه درآميزيد.

288 _ آسان گيرى در خريد و فروشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى رحمت كناد بنده اى را كه در فروش و خريد و پس دادن وام و پس گرفتن آن آسان گير باشد!

امام على عليه السلام_ در سفارش به مردى كه مشغول فروختن كالايى بود _فرمود : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: گذشت و آسان گيرى نوعى سود است.

.


1- .اشاره است به آيه 85 از سوره هود : «وَ يَ_قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَ لَا تَعْثَوْا فِى الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ؛ و اى قوم من ! پيمانه وترازو را به داد ، كامل كنيد وچيزى از حقّ مردم فرو نگذاريد و در زمين به فساد مكوشيد» .

ص: 212

289 _ المُماكَسَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا عليُّ ، لا تُماكِسْ في أربَعةِ أشياءَ : في شِراءِ الاُضْحِيّةِ ، والكفَنِ ، والنَّسَمةِ ، والكَرْيِ إلى مَكّةَ . (1)

الإمام عليٌّ عليه السلام :ماكِس عَن دِرهَمَيكَ ؛ فَإنَّ المَغبونَ لا مَحمودٌ ولا مَأجورٌ . (2)

290 _ التَّسويَةُ بَينَ المُماكِسِ وغَيرِهِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في رجُلٍ عِندَهُ بَيْعٌ ، فَسَعّرَهُ سِعْرا مَعلوما ، فمَنْ سَكَتَ عنهُ مِمّنْ يَشْتري مِنهُ باعَهُ بذلكَ السِّعْرِ ، ومَن ماكَسَهُ وأبى أنْ يَبْتاعَ مِنهُ زادَهُ _: لو كانَ يَزيدُ الرَّجُلَينِ والثَّلاثةَ لم يَكُنْ بذلكَ بَأسٌ ، فأمَّا أنْ يَفعَلَهُ بمَن أبى علَيهِ وكايَسَهُ ويَمْنَعَهُ مِمَّن لَم يَفْعَلْ ذلك فلا يُعْجِبُني إلّا أنْ يَبيعَهُ بَيْعا واحِدا (3) .

291 _ رِبحُ المُؤمِنِ عَلَى المُؤمِنِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :رِبْحُ المؤمنِ على المؤمنِ رِبا ، إلّاأنْ يَشْتريَ بأكْثَرَ مِن مائةِ دِرْهَمٍ فاربَحْ علَيهِ قُوتَ يَومِكَ ، أو يَشْتَرِيَهُ للتِّجارةِ فارْبَحُوا علَيهِم وارْفُقوا بهِم . (4)

عنه عليه السلام_ وقد سُئلَ عنِ الخَبَرِ الّذي رُويَ أنّ رِبْحَ المؤمنِ على المؤمنِ رِبا ، ما هُو ؟ _: ذاكَ إذا ظَهرَ الحقُّ وقامَ قائمُنا أهلَ البيتِ ، فأمّا اليومَ فلا بأسَ . (5)

292 _ فُجورُ التُّجّارِكنز العمّال عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنّ التُّجّارَ هُمُ الفُجّارُ . قالوا : يا رسولَ اللّهِ، أليسَ قد أحلَّ اللّهُ البَيْعَ؟ قالَ : بلى، ولكنَّهُم يُحَدِّثونَ فيَكْذِبونَ، ويَحْلِفونَ فيَأثَمونَ . (6)

كنز العمّال :كان عليٌّ عليه السلام يَجيء إلى السُّوقِ فيقومُ مَقاما له ، فيقولُ : السّلامُ عليكم أهلَ السُّوقِ ، اتَّقوا اللّهَ في الحَلْفِ ، فإنّ الحَلفَ يُزجيالسِّلْعَةَ ويَمْحَقُ البَرَكةَ، التّاجرُ فاجرٌ إلّا مَن أخذَ الحقَّ وأعْطاهُ . (7)

293 _ حَثُّ التُّجارِ عَلى الصِّدقِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :التّاجرُ الأمينُ الصَّدوقُ المسلِمُ معَ الشّهداءِ يَومَ القيامةِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :التّاجرُ الصّدوقُ تحتَ ظِلِّ العَرشِ يَومَ القيامةِ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :ثلاثةٌ لا يَنْظُرُ اللّهُ إلَيهِم ... والمُزَكّي سِلْعَتَهُ بالكَذِبِ . (10)

294 _ التَّحذيرُ مِنَ الحَلفِ فِي التِّجارَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :يا مَعاشرَ السَّماسِرَةِ، أقِلّوا الأيْمانَ ، فإنّها مَنفَقَةٌ للسِّلْعَ_ةِ ، مَمْحَقَةٌ للرِّبْحِ . (11)

.


1- .الخصال : 245/103.
2- .ربيع الأبرار : ج 4 ص 139 .
3- .الكافي : 5/152/10.
4- .الكافي : 5/154/22.
5- .وسائل الشيعة : 12/294/4.
6- .كنز العمّال : 9451
7- .كنز العمّال : 10043
8- .كنز العمّال : 9216
9- .كنز العمّال : 9218 .
10- .بحار الأنوار : 75/211/6.
11- .الكافي : 5/162/2.

ص: 213

289 _ چانه زدن
290 _ فرق نگذاشتن ميان كسى كه چانه مى زند و
291 _ سود گرفتن مؤمن از مؤمن
292 _ تاجرانِ فاجر
293 _ تشويق تاجران به راستگويى
294 _ پرهيز از سوگند خوردن در تجارت

289 _ چانه زدنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على! در چهار چيز چانه نزن: در خريد قربانى، كفن، بَرده، وكرايه براى مكّه .

امام على عليه السلام :براى دو درهمت هم چانه بزن كه زيان ديده ، نه ستوده است و نه پاداش دارد .

290 _ فرق نگذاشتن ميان كسى كه چانه مى زند و كسى كه چانه نمى زندامام صادق عليه السلام_ درباره مردى كه كالايى دارد و قيمت مشخصى روى آن مى گذارد و سپس همان قيمت را به خريدارى كه چانه نمى زند اعلام مى كند ولى به كسى كه چانه مى زند و حاضر نيست كالا را با همان قيمت از او بخرد بهاى بيشترى را اعلام مى كند _فرمود : اگر به دو يا سه نفر قيمت بيشترى اعلام كند ، اشكالى ندارد اما اين كه با هر كسى كه حاضر نيست به آن قيمت مشخص شده بخرد و خواهان كمتر از آن قيمت [يعنى تخفيف ]است اين كار را بكند و با كسى كه چانه نمى زند چنين نكند ، خوشايند من نيست بلكه بايد آن كالا را به يك قيمت بفروشد .

291 _ سود گرفتن مؤمن از مؤمنامام صادق عليه السلام :سود گرفتن مؤمن از مؤمن رباست، مگر اين كه جنسى را به بيشتر از صد درهم بخرد در اين صورت به اندازه خوراك روزانه ات روى قيمت آن بكش. يا اين كه براى تجارت كردن بخرد كه در اين صورت نيز از آنان سود بگيريد ولى مدارا كنيد.

امام صادق عليه السلام_ آنگاه كه درباره اين روايت كه سود گرفتن مؤمن از مؤمن رباست سؤال شد _فرمود: اين در زمانى است كه حق حاكم شود و قائم ما خاندان قيام كند؛ اما امروزه اشكالى ندارد.

292 _ تاجرانِ فاجركنز العمّال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : تاجران همان فاجرانند. عرض كردند: اى پيامبر خدا! آيا نه اين است كه خداوند خريد و فروش را حلال كرده است؟ فرمود: چرا، اما اين جماعت [هنگام] معامله دروغ مى گويند و با سوگند خوردن گناه مى كنند.

كنز العمّال :امام على عليه السلام به بازار مى آمد و در جايگاه خود مى ايستاد و مى فرمود: درود بر شما اى بازاريان! از خدا بترسيد و سوگند مخوريد؛ زيرا سوگند خوردن كالا را رونق مى دهد و بركت را مى برد. تاجر، فاجر است مگر آن كسى كه در داد و ستد ، حق را رعايت كند.

293 _ تشويق تاجران به راستگويىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تاجر درستكار، راستگو و مسلمان ، در قيامت با شهيدان است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تاجر راستگو در روزقيامت زير سايه عرش است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه نفرند كه خداوند به آنها نظر نمى كند : ... و كسى كه از كالاى خود تبليغ دروغ كند.

294 _ پرهيز از سوگند خوردن در تجارتامام على عليه السلام :اى جماعت دلّال ! كمترسوگند ياد كنيد ؛ زيرا [گرچه] اين كار كالا را به فروش مى رساند ولى سود [حقيقى ]را مى برد.

.

ص: 214

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ اللّهَ تباركَ وتعالى لَيُبْغِضُ المُنَفِّق سِلْعتَهُ بالأيْمانِ . (1)

295 _ تِجارَةُ الآخِرَةِالكتاب:(يا أَيُّهَاالَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وأَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ) . (2)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كلُّ ما أبْصَرْتَهُ بعَينِكَ واسْتَحْلاهُ قلبُكَ فاجعَلْهُ للّهِ، فذلكَ تِجارةُ الآخِرَةِ، لأنَّ اللّهَ يقولُ: «ما عِندَكُم يَنْفَدُ وماعِندَ اللّهِ باقٍ» (3) . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :تاجِرُ الدُّنيا مُخاطِرٌ بنفسِهِ ومالِهِ ، وتاجِرُ الآخِرَةِ غانِمٌ رابِحٌ ، وأوَّلُ رِبْحهِ نَفسُهُ ثُمَّ جَنّةُ المَأوى . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تِجارَةَ كالعَملِ الصّالحِ ، ولا رِبحَ كالثَّوابِ . (6)

عنه عليه السلام :أربَحُ النّاسِ منِ اشْتَرى بالدُّنياالآخِرَةَ . (7)

عنه عليه السلام :إنَّ مَن باعَ نَفسَهُ بغيرِ الجَنّةِ فقد عَظُمَتْ علَيهِ المِحْنةُ . (8)

عنه عليه السلام :مَنِ اتَّخَذَ طاعةَ اللّهِ بِضاعهً أتَتْهُ الأرْباحُ مِن غيرِ تِجارةٍ . (9)

296 _ عَدَمُ إلهاءِ التِّجارَةِ لِلمُؤمِنِالكتاب:(رِجالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ وَإِقامِ الصَّلَاةِ وَإِيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْما تَتَقَلَّبُ فِيهِ القُلُوبُ وَالْأَبْصارُ) . (10)

الحديث :بحار الأنوار عن فقه الرضا عليه السلام :إذا كُنتَ فيتِجارَتِكَ وحَضَرَتِ الصّلاةُ فلا يَشغَلْكَ عنها مَتْجَرُكَ، فإنَّ اللّهَوَصفَ قَوما ومدَحَهُم فقالَ : «رِجالٌ لا تُلهيهم تِجارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ وَإِقامِ الصَّلَاةِ وَإِيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْما تَتَقَلَّبُ فِيهِ القُلُوبُ وَالْأَبْصارُ» . وكانَ هؤلاءِ القَومُ يَتَّجِرونَ، فإذا حَضَرَتِ الصّلاةُ تَرَكوا تِجارَتَهُم وقاموا إلى صَلاتِهِم، وكانوا أعظَمَ أجْرا مِمَّن لا يَتَّجِرُ فيُصَلّي . (11)

297 _ التِّجارَةُ بالدِّين!الإمامُ عليٌّ عليه السلام :المُسْتَأكِلُ بدِينِهِ حَظُّهُ مِن دِينِهِ ما يَأكُلُهُ . (12)

عنه عليه السلام :مَن طَلبَ الدُّنيا بعَملِ الآخِرَةِ كانَ أبْعَدَ لَهُ مِمّا طَلَبَ . (13)

.


1- .الأمالي للصدوق : 571/775.
2- .الصف : 10 ، 11.
3- .النحل : 96.
4- .بحار الأنوار : 77/106/1.
5- .تنبيه الخواطر : 2/120.
6- .بحار الأنوار : 69/409/122.
7- .غرر الحكم : 3076
8- .غرر الحكم : 3474
9- .غرر الحكم : 8864.
10- .النور : 37.
11- .بحار الأنوار : 103/100/40.
12- .تحف العقول : 223.
13- .غرر الحكم : 8901.

ص: 215

295 _ تجارتِ آخرت
296 _ تجارت، مؤمن را از ياد خدا باز نمى دارد
297 _ تجارت به وسيله دين!

امام صادق عليه السلام :هر آينه خداوند تبارك و تعالى از كسى كه با سوگند ياد كردن كالاى خود را به فروش رساند نفرت دارد.

295 _ تجارتِ آخرتقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آيا شما را به تجارتى كه شما را از عذابى دردناك مى رهاند راهنمايى كنم؟ به خدا و پيامبرش ايمان آوريد و در راه خدا با مال و جان خويش جهاد كنيد. و اين براى شما بهتر است اگر بدانيد».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر چه ديدگانت ديد وخوش آيند دلت شد آن را به خداوند واگذار؛ زيرا اين است تجارت آخرت چرا كه خداوند مى فرمايد: «آنچه نزد شماست رفتنى است و آنچه نزد خداست ماندنى است» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تاجرِ دنيا خود و مالش را به خطر مى افكند و تاجرِ آخرت غنيمت و سود مى برد. نخستين سود او نفس اوست و سپس بهشت برين.

امام على عليه السلام :هيچ تجارتى چون عمل صالح نيست و هيچ سودى همچون ثواب [الهى ]نيست.

امام على عليه السلام :بيشترين سود را كسى برده است كه آخرت را با دنيا بخرد.

امام على عليه السلام :هر كس خود را به بهايى جزبهشت بفروشد به بدبختى و رنجى عظيم افتاده است.

امام على عليه السلام :هر كس فرمانبرى از خدا راكالاى خويش سازد ، بى آن كه تجارت كند سودها به طرف او سرازير مى شود.

296 _ تجارت، مؤمن را از ياد خداباز نمى داردقرآن :«مردانى كه هيچ تجارت و خريد و فروشى از ياد خدا و نماز گزاردن و زكات دادن بازشان ندارد. بيمناك روزى هستند كه دلها و ديدگان دگرگون مى شوند».

حديث :بحار الأنوار_ به نقل از فقه الرضا عليه السلام _: هرگاه در حال كسب و كار بودى و وقت نماز رسيد، كسبت تو را از نماز باز ندارد ؛ زيرا خداوند مردمى را چنين توصيف كرده و ستوده است: «مردانى كه هيچ تجارت و خريد و فروشى از ياد خدا و نماز گزاردن و زكات دادن بازشان نمى دارد . بيمناك روزى هستند كه دلها و ديدگان دگرگون مى شوند» . اين مردم كاسب بودند، اما چون وقت نماز مى رسيد دست از كسب و كار مى شستند و به نماز مى ايستادند، مزد و پاداش اينان بيش از كسانى بود كه كاسبى نمى كردند و نماز مى خواندند.

297 _ تجارت به وسيله دين!امام على عليه السلام :كسى كه دين را دكّان خود قرار دهد بهره او از دينش همان است كه مى خورد.

امام على عليه السلام :كسى كه با كارى آخرتى درطلب دنيا برآيد از مطلوب خود دورتر مى شود.

.

ص: 216

التوبة

56 التوبة298 _ الحَثُّ عَلَى التَّوبَةِالكتاب:(وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئاتِ وَيَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :التَّوبةُ تَجُبُّ ما قَبلَها . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :التّائبُ مِن الذَّنبِ كَمَ_نْ لا ذَنْبَ لَهُ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :التَّوبَةُ تُطهِّرُ القُلوبَ وتَغْسِلُ الذُّنوبَ . (4)

299 _ مَنزِلةُ التّائِبِالكتاب:(إِنَّ اللّه يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ المُتَطَهِّرِينَ) . (5)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ليسَ شَيءٌ أحَبَّ إلى اللّهِمِن مُؤمنٍ تائبٍ أو مُؤمنةٍ تائبةٍ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ بَني آدمَ خَطّاءٌ، وخَيرُالخَطّائينَ التَّوّابونَ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :لَلّهُ أفْرَحُ بتَوبةِ عبدِهِ مِن العَقيمِ الوالِدِ، ومِن الضّ_الِّ الواجِدِ ، ومِن الظّمآنِ الوارِدِ . (8)

300 _ عَلامَةُ التّائِبِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أمَّا عَلامةُ التّائبِ فأربَعةٌ : النَّصيحةُ للّهِ في عَمَلِهِ، وتَرْكُ الباطِلِ ، ولُزومُ الحَقِّ ، والحِرْصُ على الخَيرِ . (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في وَصفِ التّائبينَ _: غَرَسُوا أشْجَارَ ذُنوبِهِم نُصْبَ عُيونِهِم وقُلوبِهِم وسَقَوها بمِياهِ النَّدَمِ، فأثْمَرَتْ لهُمُ السَّلامةَ ، وأعْقَبَتْهُمُ الرِّضا والكَرامَةَ . (10)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ في مُناجاته _: واجْعَلْنا مِن الّذينَ ... قَطَعوا أسْتارَ نارِ الشَّهَواتِ بنَضْحِ ماءِ التَّوبَةِ ، وغَسَلوا أوْعِيَةَ الجَهلِ بِصَفْوِ ماءِ الحَياةِ . (11)

301 _ قَبولُ التَّوبَةِالكتاب:(وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيّئاتِ) . (12)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن اُعْطِيَ التَّوبَةَ لَم يُحرَمِ القَبولَ، ومَن اُعْطِيَ الاسْتِغْفارَ لَم يُحرَمِ المَغفِرَةَ . (13)

.


1- .الشورى : 25.
2- .عوالي اللآلي : 1/237/150.
3- .كنز العمّال : 10174.
4- .غرر الحكم : 1355.
5- .البقرة : 222.
6- .بحار الأنوار : 6/21/15 .
7- .الدرّ المنثور : 1/626.
8- .كنز العمّال : 10165.
9- .تحف العقول : 20.
10- .بحار الأنوار : 78/72/38
11- .بحار الأنوار : 94/127/19.
12- .الشورى : 25.
13- .بحار الأنوار : 69/410/124.

ص: 217

توبه (التوبة)

56 . توبه

298 _ تشويق به توبه
299 _ مقام توبه گر
300 _ نشانه توبه گر
301 _ پذيرش توبه

56 توبه298 _ تشويق به توبهقرآن :«اوست كه توبه بندگانش را مى پذيرد و از بديها و گناهان در مى گذرد و آنچه مى كنيد مى داند».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :توبه ، گذشته ها را از بين مى برد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه از گناه توبه كندمانند كسى است كه گناهى نكرده است.

امام على عليه السلام :توبه دلها را پاك مى كند وگناهان را مى شويد.

299 _ مقام توبه گرقرآن :«همانا خداوند توبه گران و پاكيزگان را دوست مى دارد».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نزد خدا چيزى محبوبتر ازمرد يا زن مؤمن توبه گر نيست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همه آدميان خطا مى كنند وبهترين خطاكاران توبه كنندگانند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر آينه شادى خداوند ازتوبه بنده خود بيشتر است تا شادى نازايى كه بچّه مى آورد و گم كرده اى كه گمشده خود را مى يابد و تشنه اى كه به آب مى رسد.

300 _ نشانه توبه گرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نشانه توبه گر چهاراست : اخلاص عمل براى خدا، فروگذاشتن باطل، پايبندى به حق و آزمندى به نيكى.

امام على عليه السلام_ در توصيف توبه گران _فرمود : درختهاى گناهان خود را در برابر ديدگان و دلهاى خويش نشانده اند و آنها را با آب پشيمانى آبيارى كرده اند. اين درختها براى آنان ميوه سلامت داده و خشنودى و كرامت در پى آورده است.

امام زين العابدين عليه السلام_ در مناجات _گفت : و ما را از آنان قرار ده كه ... پرده هاى آتشِ خواهشهاى نفس را با ريختن آب توبه گسستند و ظرفهاى نادانى را با زلال آب زندگى شستند.

301 _ پذيرش توبهقرآن :«و اوست كه توبه بندگانش را مى پذيرد و از گناهان در مى گذرد».

حديث :امام على عليه السلام :به هر كس [توفيق] توبه داده شود از قبول آن محروم نمى شود و به هر كس [توفيق] استغفار عطا گردد از آمرزش محروم نمى ماند.

.

ص: 218

302 _ مَتى تُقبَلُ التَّوبَةُ؟الكتاب:(وَلَيْسَتِ التّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْانَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفّارٌ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن تابَ قَبْلَ أنْ يُعايِنَ قَبِلَ اللّهُ تَوبَتَهُ. (2)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إذا بَلَغتِ النّفسُ هذهِ _ وأهْوى بيَدِهِ إلى حَلْقِهِ _ لَم يَكُن للعالِمِ تَوبَةٌ ، وكانتْ للجاهلِ تَوبَةٌ . (3)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام_ وقد سُئلَ عن عِلّةِ إغْراقِ اللّهِ فِرْعَونَ وق_د آمَنَ بهِ وأقَرَّ بتَوحي_دِهِ _: لأنَّهُ آمنَ عندَ رُؤي_ةِ البَأْسِ ، والإيمانُ عندَ رُؤيَةِ البَأْسِ غيرُ مَقبولٍ . (4)

303 _ النَّدَمُ تَوبَةٌرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :النَّدَمُ تَوبَةٌ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :النَّدَمُ على الخَطيئةِ اسْتِغْفارٌ . (6)

عنه عليه السلام :نَدمُ القلبِ يُكَفِّرُ الذَّنبَ . (7)

304 _ حُسنُ الاعتِرافِالكتاب:(وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحا وَآخَرَ سَيِّئا عَسَى اللّهُ أنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ) . (8)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :عاصٍ يُقِرُّ بذَنبِهِ خَيرٌ مِن مُطيعٍ يَفتَخِرُ بعَملِهِ . (9)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :واللّهِ ، ما يَنْجو مِن الذَّنْبِ إلّا مَن أقَرَّ بهِ . (10)

عنه عليه السلام :لا واللّهِ ما أرادَ اللّهُ تَعالى مِن النّاسِ إلّا خَصْلَتَينِ : أنْ يُقِرّوا لَهُ بالنِّعَمِ فيَزيدَهُم ، وبالذُّنوبِ فَيَغفِرَها لَهُم . (11)

305 _ دَعائِمُ التَّوبَةِالكتاب:(فَمَنْ تَابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَ_حَ فَإِنَّ اللّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ) . (12)

(وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحا ثُمَّ اهْتَدى). (13)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :التَّوبَةُ على أربَعةِ دَعائِمَ : نَدَمٌ بالقَلبِ ، واسْتِغفَارٌ باللِّسانِ ، وعَملٌ بالجَوارِحِ ، وعَزْمُ أنْ لا يَعودَ . (14)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ وقد سألَهُ شَيخٌ مِن النَّخَعِ : إنّي لَم أزَلْ والِيا مُنذُ زَمنِ الحَجّاجِ إلى يَومي هذا، فهَلْ لي مِن تَوبةٍ ؟ قالَ : فَسَكتَ، ثُمّ أعَدْتُ علَيهِ ، فقالَ _: لا ، حتّى تُؤَدّيَ إلى كُلِّ ذي حَقٍّ حقَّهُ . (15)

.


1- .النساء : 18.
2- .الكافي : 2/440/2
3- .الكافي : 2/440/3.
4- .بحار الأنوار : 6/23/25.
5- .كنز العمّال : 10301.
6- .غرر الحكم : 1211
7- .غرر الحكم : 9973.
8- .التوبة : 102.
9- .غرر الحكم : 6334.
10- .بحار الأنوار : 6/36/56.
11- .الكافي : 2/426/2.
12- .المائدة : 39.
13- .طه : 82.
14- .بحار الأنوار : 78/81/74.
15- .الكافي : 2/331/3.

ص: 219

302 _ تا كِى توبه پذيرفته مى شود؟
303 _ پشيمانى ، (نوعى) توبه است
304 _ اعتراف حقيقى به گناه
305 _ پايه هاى توبه

302 _ تا كى توبه پذيرفته مى شود؟قرآن :«كسانى كه كارهاى زشت مى كنند و چون مرگشان فرا مى رسد مى گويند كه اكنون توبه كرديم و نيز آنان كه كافر بميرند، توبه ندارند».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس، پيش از مشاهده، توبه كند خداوند توبه اش را مى پذيرد.

امام باقر عليه السلام_ پس از آنكه با دست خود به حلقش اشاره كرد _فرمود: هر گاه جان به اين جا برسد عالِم [راهى براى ]توبه ندارد و جاهل دارد.

امام رضا عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه: چرا خداوند فرعون را با آن كه ايمان آورد و به يگانگى او اقرار كرد غرق ساخت؟ _فرمود : زيرا او هنگامى ايمان آورد كه عذاب را مشاهده كرد و ايمان آوردن به هنگام مشاهده عذاب پذيرفته نيست.

303 _ پشيمانى ، (نوعى) توبه استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پشيمانى، توبه است.

امام على عليه السلام :پشيمانى از گناه، همان آمرزش خواهى است.

امام على عليه السلام :پشيمانىِ دل، گناه رامى پوشاند.

304 _ اعتراف حقيقى به گناهقرآن :«و گروهى ديگر به گناه خود اعتراف كردند[و] اعمال نيكو را با كارهاى زشت آميخته اند. اميد است خدا توبه شان را بپذيرد».

حديث :امام على عليه السلام :گنهكارى كه به گناه خويش اعتراف كند بهتر از فرمانبردارى است كه به كار خويش ببالد.

امام باقر عليه السلام :به خدا سوگند تنها آن كس ازگناه مى رهد كه به آن اعتراف كند.

امام باقر عليه السلام :سوگند به خدا كه خداوندمتعال از مردم جز دو كار نخواسته است: به نعمتهاى او اعتراف كنند تا آنان را نعمت فزونتر دهد و به گناهان اقرار ورزند تا گناهانشان را بيامرزد.

305 _ پايه هاى توبهقرآن :«هر كس پس از ستمش توبه كند و به صلاح آيد خدا توبه او را مى پذيرد. همانا خداوند آمرزنده و مهربان است».

«همانا من مى آمرزم كسى را كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته انجام دهد و سپس هدايت يابد».

حديث :امام على عليه السلام :توبه بر چهار پايه استوار است: پشيمانى در دل، آمرزش خواهى به زبان، عمل كردن با اعضاى بدن، و تصميم بر باز نگشتن به گناه.

امام باقر عليه السلام_ كه ابتدا در پاسخ به يكى از بزرگان نخع كه گفت: «من از زمان حَجّاج تاكنون والى هستم آيا توبه من پذيرفته مى شود؟» خاموش ماند، پس از آنكه او سخنش را تكرار كرد _فرمود : نه، مگر آن كه حقّ هر حقدارى را به او برگردانى.

.

ص: 220

(انظر) الذنب : باب 775 ؛ الاستغفار : باب 1433 .

306 _ أنواعُ التَّوبَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أحْدِثْ لكُلِّ ذَنبٍ تَوبَةً ،السِّرُّ بالسِّرِّ والعَلانِيَةُ بالعَلانِيَةِ . (1)

307 _ التَّوبَةُ النَّصوحُالكتاب:(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحا) . (2)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ وقد سُئلَ عنِ التَّوبهِ النَّصوحِ _: هُو النَّدمُ على الذّنبِ حينَ يَفْرُطُ مِنكَ ، فتَسْتَغفِرُ اللّهَ بِنَدامَتِكَ عِند الحافِرِ ، ثُمَّ لا تَعودُ إلَيهِ أبَدا . (3)

الإمامُ الهاديُّ عليه السلام_ وقد سُئلَ عنِ التّوبهِ النَّصُوحِ _: أنْ يَكونَ الباطِنُ كالظّاهِرِ وأفْضَلَ مِن ذلكَ . (4)

308 _ تَأخيرُ التَّوبَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنْ قارَفْتَ سَيّئةً فعَجِّلْ مَحْوَها بالتَّوبةِ . (5)

عنه عليه السلام :مُسَوِّفُ نَفسِهِ بالتَّوبةِ ، مِن هُجومِ الأجَلِ على أعظَمِ الخَطَرِ . (6)

الإمامُ الجوادُ عليه السلام :تأخِيرُ التَّوبةِ اغْتِرارٌ ،وطُولُ التّسْويفِ حَيْرَةٌ . (7)

(انظر) عنوان 207 «التسويف» .

309 _ الأهوَنُ مِن التَّوبَةِالمسيح عليه السلام :إنَّ مَن لَيس علَيهِ دَيْنٌ مِن النّاسِ أروَحُ وأقَلُّ هَمّا مِمَّن علَيهِ الدَّينُ وإنْ أحسَنَ القَضاءَ ، وكذلكَ مَن لَم يَعمَلِ الخَطيئةَ أرْوَحُ هَمّا مِمَّن عَمِلَ الخَطيئَةَ وإنْ أخْلصَ التّوبَةَ وأنابَ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :تَرْكُ الذَّنبِ أهْوَنُ مِن طَلبِ التَّوبةِ . (9)

310 _ سَتر اللّهِ عَلَى التّائِبِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن تابَ تابَ اللّهُ علَيهِ ،واُمِرَتْ جَوارِحُهُ أنْ تَسْتُرَ علَيهِ ، وبِقاعُ الأرضِ أنْ تَكْتُمَ علَيهِ ، واُنْسِيَتِ الحَفَظَةُ ما كانتْ تَكتُبُ علَيهِ . (10)

311 _ تَبديلُ السَّيِّئاتِ حَسَناتٍالكتاب:(إِلّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صَالِحا فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكانَ اللّهُ غَفُورا رَحِيما) . (11)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أوحى اللّهُ عزّ وجلّ إلى داوودَ النَّبيِّ على نبيّنا وآلهِ وعلَيهِ السّلامُ : يا داوودُ ،إنّ عَبديَ المؤمنَ إذا أذْنَبَ ذَنبا ثُمّ رَجعَ وتابَ مِن ذلكَ الذَّنبِ واسْتَحيى مِنّي عندَ ذِكْرِهِ غَفَرْتُ لَهُ ، وأنسَيْتُهُ الحَفَظَةَ وأبْدَلْتُهُ الحسَنَةَ ، ولا اُبالي وأنا أرْحَمُ الرّاحِمينَ . (12)

.


1- .بحار الأنوار : 77/127/33.
2- .التحريم : 8.
3- .كنز العمّال : 10427.
4- .بحار الأنوار : 6/22/20
5- .بحار الأنوار : 77/208/1.
6- .غرر الحكم : 9876.
7- .تحف العقول : 456
8- .تحف العقول : 392.
9- .بحار الأنوار : 73 / 364 / 96 .
10- .بحار الأنوار : 6/28/32.
11- .الفرقان : 70.
12- .بحار الأنوار : 6/28/30.

ص: 221

306 _ انواع توبه
307 _ توبه نصوح (و خالصانه)
308 _ به تأخير افكندن توبه
309 _ آسان تر از توبه
310 _ پرده پوشى خداوند نسبت به توبه گر
311 _ تبديل بدى ها به خوبى ها

ر.ك : گناه ، باب 775 ؛ آمرزش خواهى (از خدا) ، باب 1433 .

306 _ انواع توبهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى هر گناهى توبه اى قرار ده، براى گناه پنهانى توبه پنهانى و براى گناه آشكار توبه آشكار.

307 _ توبه نصوح (و خالصانه)قرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به درگاه خدا توبه كنيد ، توبه اى نصوح».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به سؤال از توبه نصوح _فرمود : توبه نصوح ، پشيمانى از گناهى است كه از تو سر مى زند، [سپس ]فورا با پشيمانى خود ، از خدا آمرزش بخواهى و ديگر هرگز به آن برنگردى.

امام هادى عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از توبه نصوح _فرمود : توبه نصوح اين است كه باطن، همچون ظاهر، و بهتر از آن شود.

308 _ به تأخير افكندن توبهامام على عليه السلام :هرگاه گناهى مرتكب شدى،به محو آن با توبه بشتاب.

امام على عليه السلام :كسى كه توبه را به فردا حوالت دهد، از هجوم مرگ در معرض بزرگترين خطر است.

امام جواد عليه السلام :به تأخير افكندن توبه فريب وغفلت است و طولانى شدن و امروز و فردا كردن، مايه حيرت و سرگشتگى.

ر.ك : عنوان 207 «كار امروز به فردا افكندن» .

309 _ آسان تر از توبهمسيح عليه السلام :كسى كه به مردم بدهكار نيست آسوده تر و دغدغه اش كمتر از كسى است كه بدهكار باشد هر چند بدهى خود را به موقع بپردازد؛ همچنين كسى كه گناه نكرده آسوده خاطرتر از كسى است كه گناه كند هر چند خالصانه توبه كند و به سوى خدا برگردد.

امام على عليه السلام :گناه نكردن آسانتر از توبه كردن است.

310 _ پرده پوشى خداوند نسبت به توبه گرامام على عليه السلام :هر كس توبه كند خداوند او رامى آمرزد و به جوارح او و جاى جاى زمين دستور داده مى شود كه آبروى او را حفظ كنند و عيبهايش را بپوشانند و گناهانى كه فرشتگان حافظ اعمال برايش نوشته اند از ياد آنان برده مى شود.

311 _ تبديل بدى ها به خوبى هاقرآن :«مگر آن كسان كه توبه كنند و ايمان آورند و كارهاى شايسته كنند. خدا بديهايشان را به نيكيها بدل مى كند و خدا آمرزنده و مهربان است».

حديث :امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل به داوود پيامبر _ كه بر پيامبر ما و خاندانش و بر او درود باد _ وحى كرد: اى داوود! هرگاه بنده مؤمن من گناهى كند و سپس از آن گناه برگردد و توبه نمايد و به هنگام ياد كردن از آن گناه از من شرم كند، او را مى آمرزم و آن گناه را از ياد فرشتگان نگهبان اعمال مى برم و آن را به نيكى بدل مى كنم . و از اين كار باكى ندارم كه من مهربانترين مهربانانم.

.

ص: 222

312 _ حتم كردن بر خدا

« ث »

الثواب

(انظر) المعاد : باب 1395 .

312 _ التَّأ لِّي عَلَى اللّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :وَيْلٌ للمُتَأ لِّينَ من اُمَّتي ، الَّذينَ يقولونَ : فُلانٌ في الجَنّةِ ، وفُلانٌ في النّارِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ رجُلاً قالَ يوما : واللّهِ، لا يَغفِرُاللّهُلفُلانٍ! فقالَ اللّهُ عزّ وجلّ : مَنْ ذا الّذي تَأَلّى علَيَّ أنْ لاأغفِرَ لفُلانٍ؟! فإنِّي قد غَفَرتُ لِفُلانٍ ، وأحْبَطْتُ عَملَ الثّاني بقولهِ: لا يَغفِرُاللّهُ لفُلانٍ . (2)

57 الثواب313 _ ثَوابُ العَمَلِ الصّالِحِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :ثَوابُ عَملِكَ أفضَلُ مِن عَملِكَ . (3)

عنه عليه السلام :ثوَابُ الآخِرَةِ يُنْسي مَشَقَّةَ الدُّنيا . (4)

عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ سُبحانَهُ وَضَعَ الثّوابَ على طاعَتِهِ والعِقابَ على مَعصِيَتِهِ ذِيادَةً لِعبادِهِ عَن نِقْمَتِهِ ، وحِياشَةً لَهُم إلى جَنَّتِهِ . (5)

عنه عليه السلام :ثَوابُ العَملِ على قَدْرِ المَشَقَّةِ فيهِ . (6)

(انظر) عنوان 65 «الجزاء» .

314 _ أعظَمُ المَثوبَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ أعظَمَ المَثوبَةِ مَثوبَهُ الإنْصافِ . (7)

عنه عليه السلام :ثَوابُ الجهادِ أعظَمُ الثَّوابِ . (8)

عنه عليه السلام :شَيْئان لا يُوزَنُ ثَوابُهُما : العَفوُ ، والعَدلُ . (9)

315 _ مَن بَلَغَهُ ثَوابٌ عَلى عَمَلٍالإمامُ الباقرُ عليه السلام :مَن بَلَغهُ ثَوابٌ مِن اللّهِعلى عَمل، فعَمِلَ ذلكَ العَملَ الْتِماسَ ذلكَ الثَّوابِ اُوتِيَهُ وإنْ لَم يَكُنِ الحَديثُ كَما بَلَغَهُ . (10)

.


1- .كنز العمّال : 7902 .
2- .وسائل الشيعة : 11/267/13.
3- .غرر الحكم : 4688
4- .غرر الحكم : 4692.
5- .نهج البلاغة : الحكمة 368 .
6- .غرر الحكم : 4690
7- .غرر الحكم : 3387
8- .غرر الحكم : 4695
9- .غرر الحكم : 5769 .
10- .الكافي : 2/87/2 .

ص: 223

« پ »

پاداش (الثواب)

57 . پاداش

313 _ پاداش عمل نيك
314 _ بزرگترين پاداش
315 _ كسى كه پاداش كارى را بشنود

ر.ك : معاد ، باب 1395 .

312 _ حتم كردن بر خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :واى بر حتم كنندگان امّت من؛ همانان كه مى گويند: فلان كس بهشتى است و بهمان كس دوزخى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزى مردى گفت: به خدا قسم كه خداوند فلانى را نمى آمرزد! پس، خداوند عز و جل فرمود: كه بود كه بر من حتم كرد فلانى را نمى آمرزم؟! من آن كس را آمرزيدم و عمل [صالح ]آن دومى را باطل گردانيدم، چون گفت: خداوند فلانى را نمى بخشد.

57 پاداش313 _ پاداش عمل نيكحديث :امام على عليه السلام :پاداش عمل تو برتر از عملت است.

امام على عليه السلام :پاداش آخرت، رنج و سختى دنيا را از ياد مى برد.

امام على عليه السلام :خداوند سبحان براى اطاعت از خود پاداش در نظر گرفت و براى نافرمانى اش كيفر، تا بندگانش را از خشم و عذاب خويش دور دارد و به سوى بهشت خود براند.

امام على عليه السلام :پاداش كار به اندازه رنج وزحمتى است كه دارد.

ر.ك : عنوان 65 «سزا» .

314 _ بزرگترين پاداشامام على عليه السلام :بزرگترين پاداش، پاداش انصاف است.

امام على عليه السلام :پاداش جهاد بزرگترين پاداش است.

امام على عليه السلام :دو چيز است كه پاداشى هموزن آن نيست: گذشت و دادگرى.

315 _ كسى كه پاداش كارى را بشنودامام باقر عليه السلام :هر كس شنيده باشد كه خداوند براى انجام عملى پاداش مى دهد و براى دست يافتن به آن پاداش، آن كار را بكند به او داده مى شود، هر چند حديث، آن گونه نباشد كه به او رسيده است.

.

ص: 224

الثورة

58 الثورة316 _ الثَّورَةُ الإسلامِيَّةُ فِي الشَّرقِ قبلَ قيامِ القائمِ عليه السلامرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يَخرُجُ ناسٌ مِن المَشرِقِ فَيُوطّئونَ للمَهدِيِّ سُلْطانَهُ . (1)

الملاحم و الفتن عن عبدِ اللّهِ :بينَما نحنُ جُلوسٌ عندَ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذْ مَرَّ فِتْيَةٌ مِن قُرَيشٍ فَتَغيّرَ لَونُهُ، فقُلنا : يا رسولَ اللّهِ ، إنّا لا نَزالُ نَرى في وَجهِكَ شَيئا نَكْرَهُهُ! قالَ: إنّا أهلُ بَيتٍ اخْتارَ اللّهُ لَنا الآخِرَةَ على الدُّنيا، وإنّ أهلَ بَيتي هؤلاءِ سَيُصيبُهُم بَعدي بَلاءٌ وتَطْريدٌ وتَشْريدٌ ، حتّى يَخرُجَ قَومٌ مِن هاهُنا _ وأوْمَأَ بيَدِهِ نحوَ المَشرِقِ _ مَعَهُم راياتٌ سُودٌ ، يَسْألونَ الحقَّ فلا يُعطَونَهُ ، ويَسْألونَ فلا يُعْطَون فيُقاتِلونَ ويَصْبِرونَ، فيُعْطَونَ ما سَألوا فلا يَقْبَلونَهُ، حتّى يَدْفَعوها إلى رجُلٍ مِن أهلِ بَيتي يَمْلَأُها قِسْطا وعَدْلاً كما مُلِئَتْ ظُلْما وجَورا ، فمَنْ أدْرَكَهُم فلْيَأتِهِم ولَو حَبْوا على الثَّلْجِ . (2)

317 _ دَوْرُ العَجَمِ فِي الثَّورَةِالإمامُ الباقِر عليه السلام :أصحابُ القائِمِ ثَلاثُمِائَةٍ وثَلاثَةَ عَشَرَ رَجُلاً أولادُ العَجَمِ ، بَعضُهُم يُحمَلُ فِي السَّحابِ نَهارا يُعرَفُ بِاسمِهِ وَاسمِ أبيهِ ونَسَبِهِ وحِليَتِهِ ، وبَعضُهُم نائِمٌ عَلى فِراشِهِ فَيُوافيهِ في مَكَّةَ عَلى غَيرِ ميعادٍ . (3)

سنن الترمذى عن صالح بن أبي صالح مولى عمرو بن حريث :سَمِعتُ أبا هُرَيرَةَ يَقولُ : ذَكَرتُ الأَعاجِمَ عِندَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : لَأَنَا بِهِم أو بِبَعضِهِم أوثَقُ مِنّي بِكُم أو بِبَعضِكُم . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كأنّي بالعجمِ فَساطِيطُهُم في مسجدِ الكوفةِ، يُعلِّمونَ النّاسَ القرآنَ كما اُنزِلَ . (5)

318 _ الثَّورَةُ مِن مَدينَةِ قُمّالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :سَيأتي زَمانٌ تكونُ بَلْدةُ قُمّ وأهلُها حُجّةً على الخلائقِ ، وذلكَ في زمانِ غَيْبَةِ قائمِنا عليه السلام إلى ظُهورِهِ ، ولولا ذلكَ لَسَاخَتِ الأرضُ بأهلِها . وإنَّ الملائكةَ لَتَدْفَعُ البَلايا عَن قُمّ وأهلِهِ ، وما قَصدَهُ جَبّارٌ بسُوءٍ إلّا قَصمَهُ قاصِمُ الجَبّارِينَ . (6)

بحار الأنوار عن عَفّانِ البَصرِيّ :قالَ لي[الإمامُ الصادقُ عليه السلام ] : أتدري لِمَ سُمّيَ قُمّ ؟ قلتُ : اللّهُ ورسولُهُ وأنتَ أعلَمُ ، قالَ : إنّما سُمّيَ قُمّ لأنَّ أهلَهُ يَجتَمِعونَ معَ قائمِ آلِ محمّدٍ صلواتُ اللّهِ علَيهِ ، ويَقومونَ مَعهُ ويَسْتَقيمونَ علَيهِ ويَنْصُرونَهُ . (7)

.


1- .كنز العمّال : 38657.
2- .الملاحم والفتن : 314 / 445.
3- .الغيبة للنعماني : ص 329 .
4- .الترمذى : ج 5 ص 382 .
5- .الغيبة للنعماني : 318/5.
6- .بحار الأنوار : 60/213/22.
7- .بحار الأنوار : 60/216/ 38

ص: 225

انقلاب (الثورة)

58 . انقلاب

316 _ انقلاب اسلامى در شرق پيش از ظهور
317 _ نقش ايرانيان در انقلاب
318 _ انقلاب از شهر قم

58 انقلاب316 _ انقلاب اسلامى در شرق پيش از ظهور امام مهدى عليه السلامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مردمى از مشرق قيام مى كنندو زمينه حاكميت مهدى را فراهم مى آورند.

الملاحم و الفتن_ به نقل از عبداللّه _: درخدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نشسته بوديم كه چند جوان قرشى از آن جا گذشتند. رنگ پيامبر دگرگون شد. عرض كرديم: اى پيامبر خدا ! ما در چهره شما حالت ناراحت كننده اى مى بينيم! فرمود: ما خاندانى هستيم كه خداوند آخرت را به جاى دنيا برايمان برگزيد. پس از من، خانواده ام گرفتار بلا و آوارگى و تبعيد خواهند شد تا آن كه مردمى از اين جا _ با دستش به مشرق اشاره كرد _ با پرچمهاى سياه قيام كنند كه حق را طلب مى كنند اما به آنان نمى دهند. دوباره حق را مى طلبند اما باز به آنان نمى دهند. پس دست به جنگ و مقاومت مى زنند تا آن كه خواسته آنان را مى دهند اما ايشان نمى پذيرند تا آن را به مردى از خاندان من دهند كه دنيا را پر از عدل و داد مى كند همچنان كه آكنده از انحراف و بى عدالتى شده بود. هر كس اين مردم را درك كند، حتى اگر شده با خزيدن بر روى برف، به آنان بپيوندد.

317 _ نقش ايرانيان در انقلابامام باقر عليه السلام :ياران قائم سيصد و سيزده نفر از فرزندان عجم اند . برخى از آنها در روز با ابرها اين سو و آن سو برده مى شوند و با نام و نام پدر ، نسب و زيورآلاتشان شناخته مى شوند و شمارى ديگر در رختخواب خود آرميده اند و بدون تعيين وقت در كنار قائم در مكه حضور به هم مى رسانند .

سنن ترمذى_ به نقل از صالح بن ابى صالح هم پيمان عمرو بن حريث _: از ابو هريره شنيدم كه مى گفت : از عجم ها در خدمت رسول خدا ياد كردم . پيامبر فرمود : اعتمادِ من به آنها يا به شمارى از آنها بيشتر از شما يا برخى از شماست .

امام على عليه السلام :گويى عجمها (ايرانيان) رامى بينم كه در مسجد كوفه چادر زده اند و قرآن را همان گونه كه نازل شده است به مردم مى آموزند.

318 _ انقلاب از شهر قمامام صادق عليه السلام :روزگارى خواهد آمد كه شهر قم و مردمان آن بر ديگر مردمان حجّت باشند. آن روزگار از زمان غيبت قائم عليه السلام ماست تا هنگام ظهورش. اگر چنين نبود زمين اهل خود را در كامش فرو مى برد . فرشتگان بلايا را از قم و مردم قم دور مى كنند. هيچ ستمگرى آهنگ بدى به آنان نمى كند مگر آن كه در هم شكننده ستمگران او را در هم مى شكند.

بحار الأنوار_ به نقل از عفّان بصرى _: امام صادق عليه السلام به من فرمود : آيا مى دانى چرا گفته اند قم؟ عرض كردم: خدا و پيامبرش و شما بهتر مى دانيد. فرمود: از آن رو قم را قم ناميده اند كه مردم آن بر گرد قائم آل محمّد صلوات اللّه عليه فراهم مى آيند و همراه او قيام مى كنند و در راه او پايدارى مى ورزند و يارى اش مى رسانند.

.

ص: 226

الجبر

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :رجُلٌ مِن أهلِ قُمّ يدعو النّاسَ إلى الحقِّ ، يَجْتَمِعُ مَعهُ قَومٌ كَزُبرِ الحديدِ ، لا تُزِلُّهُمُ الرِّياحُ العَواصِفُ ، ولا يَمَلّونَ مِن الحَربِ ، ولا يَجْبُنونَ ، وعلى اللّهِ يَتَوكّلونَ ، والعاقِبَةُ للمُتّقِينَ . (1)

بحار الأنوار عن بعضِ أصحابِنا :كنتُ عندأبي عبدِ اللّهِ عليه السلام جالِسا إذْ قَرأَ هذهِ الآيةَ: «فَإذا جاءَ وعدُ اُولاهما بعَثْنا عليكم عِبادا لنا اُولي بأسٍ شديدٍ فجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وكانَ وَعْدا مفعولاً» (2) فقُلنا : جُعِلْنا فِداكَ ، مَن هؤلاءِ؟ فقالَ، ثلاثَ مَرّاتٍ : هُمْ واللّهِ أهلُ قُمّ . (3)

59 الجبر319 _ بُطلانُ الجَبرِالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في بيانِ بُطْلانِ الجَبرِ _: لَو كانَ كذلكَ لَبَطلَ الثَّوابُ والعِقابُ ، والأمرُ والنَّهْيُ والزَّجْرُ ، ولَسقَطَ معنى الوَعْدِ والوَعيدِ ، ولَم تَكُنْ على مُسيءٍ لائمَةٌ، ولا لمُحسنٍ مَحْمَدةٌ ، ولكانَ المُحسنُ أوْلى باللّائمةِ مِن المُذنِبِ ، والمُذنِبُ أولى بالإحسانِ مِن المُحسِنِ ، تلكَ مَقالةُ عَبَدَةِ الأوثانِ وخُصَماءِ الرَّحمنِ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما اسْتَطعتَ أنْ تَلومَ العبدَعلَيهِ فهُو مِنهُ، وما لَم تَسْتَطِعْ أنْ تَلومَ العَبدَ علَيهِ فهُو مِن فِعلِ اللّهِ ، يقولُ اللّهُ تعالى للعبدِ : لِمَ عَصَيْتَ ؟ لِمَ فَسَقْتَ ؟ لِمَ شَرِبْتَ الخَمرَ ؟ لِمَ زَنَيْتَ؟فهذا فعلُ العبدِ، ولا يقولُ لَه : لِمَ مَرِضْتَ؟ لِمَ قَصُرْتَ ؟ لِمَ ابْيَضَضْتَ ؟ لِمَ اسْوَدَدْتَ؟ لأنَّهُ مِن فِعلِ اللّهِ تعالى . (5)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إنّ السَّيّئاتِ لا تَخْلو مِن إحدى ثلاثٍ : إمّا أنْ تكونَ مِن اللّهِ _ ولَيستْ مِنهُ _ فلا يَنبغي للرَّبِّ أنْ يُعذّبَ العبدَ على ما لا يَرْتَكِبُ ، وإمَّا أنْ تكونَ مِنهُ ومِن العبدِ _ ولَيستْ كذلكَ _ فلا يَنبغي للشَّريكِ القَوِيِّ أنْ يظلِمَ الشَّريكَ الضَّعيفَ ، وإمّا أنْ تكونَ مِن العبدِ _ وهِي مِنهُ _ فإنْ عَفا فبِكَرَمِهِ وجُودِهِ ، وإنْ عاقَبَ فبِذَنبِ العبدِ وجَريرَتِهِ . (6)

.


1- .بحار الأنوار : 60/216/37.
2- .الإسراء : 5.
3- .بحار الأنوار : 60/216/ 40.
4- .بحار الأنوار : 5/13/19
5- .بحار الأنوار : 5/59/109.
6- .بحار الأنوار : 78/323/23 .

ص: 227

جبر (الجبر)

59 . جبر

319 _ نادرستى جبر

امام كاظم عليه السلام :مردى از قم مردم را به حق فرامى خواند و بر گرد او مردمانى فراهم مى آيند كه چونان پاره هاى آهن استوارند، طوفان ها آنها را به لرزه نمى اندازد و از جنگ خسته نمى شوند و بزدلى نشان نمى دهند، به خدا توكّل دارند و فرجام از آنِ پرهيزگاران است.

بحار الأنوار_ به نقل از يكى از شيعيان _: درحضور ابوعبداللّه (امام صادق عليه السلام ) نشسته بودم كه اين آيه را تلاوت كرد: «چون از آن دو [وعده]، وعده نخستين در رسد بندگان خويش را كه جنگاورانى دلاورند بر سرتان فرستيم. پس آنها [حتى] درون خانه ها را [هم ]مى كاوند و اين وعده اى انجام شدنى است» . عرض كرديم: فدايت شويم، اينان كيانند؟ سه بار فرمود : به خدا قسم آنان مردمان قم هستند.

59 جبر319 _ نادرستى جبرامام على عليه السلام_ در بيان نادرستى جبر _فرمود: اگر چنين بود آن گاه ثواب و عقاب و امر و نهى و بازداشتن، از كارهاى پوچ بود و وعده و وعيد معنايى نداشت و بدكار، سرزنش و نيكوكار ، تشويق نمى شد و نيكوكار به سرزنش سزاوارتر مى شد تا بدكار و بدكار به پاداش و احسان سزامندتر مى شد تا نيكوكار . جبر ، عقيده بت پرستان و دشمنان خداى رحمان است.

امام صادق عليه السلام :هر چيزى كه بتوانى بنده رابه سبب انجام آن سرزنش كنى كار خود اوست و هر آن چيزى كه نتوانى بنده را به سبب آن سرزنش كنى كار خداست. خداى متعال به بنده اش مى فرمايد: چرا نافرمانى كردى؟ چرا نابكارى كردى؟ چرا شراب خوردى؟ چرا زنا كردى؟ پس، اينها كار بنده است. به او نمى فرمايد: چرا بيمار شدى؟ چرا قد و قامتت كوتاه شد؟ چرا سفيد پوست شدى؟ چرا سياه پوست شدى؟ چون اين امور فعل خداوند متعال است.

امام كاظم عليه السلام :گناهان از سه حال خارج نيستند: يا از جانب خدايند _ كه البته چنين نيست _ در اين صورت پروردگار را نشايد كه بنده را براى آنچه مرتكب نشده عذاب كند. يا از جانب خدا و بنده، هر دو، است _ كه البته چنين هم نيست _ در اين صورت سزاوار نيست كه شريك نيرومند به شريك ناتوان ستم روا دارد. يا اين كه از جانب بنده است _ كه همين طور هم هست _ در اين صورت اگر خداوند او را ببخشد از روى بزرگوارى و بخشندگى چنين كرده است و اگر كيفرش دهد به سبب گناه و بزهكارى خود او كيفر داده است.

.

ص: 228

320 _ لا جَبرَ ولا تَفويضَالتوحيد عن الإمامِ الباقرِ والإمامِ الصّادقِ عليهماالسلام :إنّ اللّهَ عزّ وجلّ أرحَمُ بخَلقِهِ مِن أنْ يُجْبِرَ خَلقَهُ على الذُّنوبِ ثُمّ يُعذِّبَهُم علَيها ، واللّهُ أعزُّ مِن أنْ يُريدَ أمرا فلا يكونَ . قالَ : فسُئلا عليهماالسلام : هلْ بينَ الجَبرِ والقدَرِ مَنزلةٌ ثالثةٌ؟ قالا : نَعَمْ ، أوسَعُ مِمّا بينَ السّماءِ والأرضِ . (1)

بحار الأنوار عن المُفَضَّلِ عن الإمامِ الصّادقِ عليه السلام :لا جَبرَ ولا تَفويضَ ، ولكنْ أمرٌ بينَ أمرَينِ .قالَ : قلتُ : ما أمرٌ بينَ أمرَينِ ؟ قالَ : مَثَلُ ذلك مَثَلُ رجُلٍ رأيتَهُ على معصيةٍ فنَهَيْتَهُ فلَم يَنْتَهِ ، فتَرَكتَهُ ففعلَ تلكَ المعصيةَ، فليسَ حَيثُ لَم يَقْبلْ مِنكَ فَتَركْتَهُ كُنتَ أنتَ الّذيأمَرتَهُ بالمعصيةِ . (2)

321 _ اللّهُ أولى بِالحَسَناتِالإمامُ الرِّضا عليه السلام :قالَ اللّهُ تعالى : يابنَ آدمَ ،بِمَشِيَّتي كُنتَ أنتَ الّذي تَشاءُ ، وبِنِعْمَتي أدَّيْتَ إلَيَّ فَرائضي، وبِقُدرَتي قَوِيتَ على مَعْصيَتي، خَلَقتُكَ سَميعا بَصيرا ، أنا أوْلى بحَسَناتِكَ مِنكَ ، وأنتَ أوْلى بسَيّئاتِكَ مِنّي . (3)

322 _ ما يَنبغي في مواجَهةِ الجَبرِيَّةِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن زعَمَ أنّ اللّهَ يَجبُرُ عِبادَه على المعاصي أو يُكلِّفُهُم ما لا يُطيقونَ فلا تأكُلوا ذَبيحَتَهُ ، ولا تَقْبَلوا شَهادَتَهُ ، ولا تُصَلُّوا وَراءهُ ، ولا تُعطُوهُ مِن الزّكاةِ شيئا . (4)

.


1- .التوحيد : 360/3 .
2- .بحار الأنوار: 5/17/27
3- .بحار الأنوار: 5/4/3 و ص56/99 و ص57/ 104
4- .بحار الأنوار: 5/11/17 .

ص: 229

320 _ نه جبر و نه تفويض
321 _ خداوند به نيكيها سزاوارتر است
322 _ آنچه براى رويارويى با جبرگرايان

320 _ نه جبر و نه تفويضالتوحيد :امام باقر و امام صادق عليهماالسلامفرمودند: خداوند با خلقش مهربانتر از آن است كه آنان را به گناه مجبور كند و سپس به سبب آن عذابشان دهد و خداوند تواناتر از آن است كه چيزى را بخواهد و نشود. راوى مى گويد: از آن دو بزرگوار سؤال شد: مگر ميان جبر وقَدر (اختيار و تفويض) مرتبه سومى وجود دارد؟ فرمود: آرى، مرتبه اى فراختر از فضاى ميان زمين و آسمان.

بحار الأنوار_ به نقل از مفضّل بن عمر _: امام صادق عليه السلام فرمود : نه جبر است و نه تفويض بلكه امرى است ميان اين دو. پرسيدم: امر ميان اين دو چيست؟ فرمود: براى مثال مردى را مى بينى كه گناه مى كند و تو او را از آن باز مى دارى اما او نمى پذيرد و تو به حال خود رهايش مى كنى و او گناه خود را انجام مى دهد. پس، چون او به نهى تو اعتنايى نكرده و در نتيجه، به حال خود رهايش كرده اى نبايد گفت كه تو او را به گناه دستور داده اى.

321 _ خداوند به نيكيها سزاوارتر استامام رضا عليه السلام :خداوند متعال فرمود: اى زاده آدم! با خواست من است كه تو مى خواهى و با نعمت من است كه واجباتم را براى من انجام مى دهى و با قدرت من است كه بر نافرمانى و گناه من توانا گشتى. من تو را شنوا و بينا آفريدم. من به نيكيهايت از تو سزاوارترم و تو به بديهايت سزاوارترى تا من.

322 _ آنچه براى رويارويى با جبرگرايان مناسب استامام صادق عليه السلام :هر كس معتقد باشد كه خداوند بندگان خود را بر انجام گناهان مجبور مى كند يا بيش از توانشان به آنان تكليف مى دهد از ذبحش نخوريد، شهادتش را نپذيريد، پشت سرش نماز نخوانيد و چيزى از زكات به او ندهيد.

.

ص: 230

الجبّار

60 الجبّار323 _ ذَمُّ التَّجَبُّرِ وصِفَةُ الجَبابِرَةِالكتاب :(وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ) . (1)

( وَ تِلْكَ عَادٌ جَحَدُوا بِ_ئايَ_تِ رَبِّهِمْ وَ عَصَوْا رُسُلَهُ وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ ) . (2)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كُلُّ جبّارٍ عَنيدٍ مَن أبى أنْ يقولَ :لا إله إلّا اللّهُ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يَزْكو عَملُ مُتَجَبّرٍ . (4)

عنه عليه السلام :فلا تُكَلِّموني بما تُكَلَّمُ بهِ الجَبابِرَةُ،ولا تَتَحَفَّظوا منّي بما يُتَحَفَّظُ بهِ عندَ أهلِ البادِرَةِ، ولا تُخالِطوني بالمُصانَعَةِ . (5)

324 _ سوءُ عاقِبَةِ الجَبابِرَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يُحْشَرُ الجَبّارونَ والمُتَكبِّرون يَومَ القيامةِ في صُورةِ الذَّرِّ، يَطأُهُمُ النّاسُ لِهَوانِهِم على اللّهِ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن تَجَبّرَ كُسِرَ . (7)

عنه عليه السلام :مَن تَجَبّرَ حَقّرَهُ اللّهُ ووَضَعَهُ . (8)

عنه عليه السلام :إيّ_اكَ والتَّجَبُّرَ على عبادِ اللّه ؛ فإنَ كلَّ مُتَجَبّرٍ يَقْصِمُهُ اللّهُ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الجَبّارونَ أبْعَدُ النّاسِ مِن اللّهِعزّ وجلّ يَومَ القيامةِ . (10)

.


1- .ابراهيم : 15 .
2- .هود : 59 .
3- .التوحيد : 20/9.
4- .غرر الحكم : 10587.
5- .نهج البلاغة : الخطبة 216.
6- .تنبيه الخواطر : 1/199.
7- .غرر الحكم : 7697
8- .غرر الحكم : 8471
9- .غرر الحكم : 2695.
10- .وسائل الشيعة : 11/304/7.

ص: 231

« ج »

جبّار (الجبّار)

60 . جبّار

323 _ نكوهش جبّارى و صفت جبّاران
324 _ بدفرجامى جبّاران

60 جبّار (سركش)323 _ نكوهش جبّارى و صفت جبّارانقرآن :«و آنها (از خدا) تقاضاى فتح و پيروزى (بر كفّار) كردند ، و (سرانجام) هر گردنكشِ منحرفي نوميد و نابود شد» .

«و اين قوم عاد بودند كه آيات پروردگارشان را انكار كردند و پيامبران او را معصيت نمودند و از فرمانِ هر ستمگرِ دشمنِ حق پيروى كردند» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبّارِ حق ستيز هر آن كسى است كه از گفتن لا إله إلّا اللّه سر برتابد.

امام على عليه السلام :عمل انسان جبّار منش، پاكيزه و بالنده نيست.

امام على عليه السلام :با من، آن گونه كه با جبّاران سخن گفته مى شود، سخن مگوييد و چنان كه از حاكمان بد خشم پرهيز مى شود از من نپرهيزيد و با ظاهر سازى و تملّق با من رفتار نكنيد.

324 _ بدفرجامى جبّارانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در رستاخيز ، جبّاران وگردنفرازان به شكل مورچه محشور مى شوند و مردم آنها را لگدمال مى كنند؛ چون كه نزد خداوند خوار و بى مقدارند.

امام على عليه السلام :هر كه جبّارى كند در هم شكسته مى شود.

امام على عليه السلام :هر كس جبّارى كند خداوند اورا خرد و پست مى گرداند.

امام على عليه السلام :از جبّارى كردن بر بندگان خدابپرهيز؛ زيرا خداوند هر جبّار پيشه اى را در هم مى شكند.

امام صادق عليه السلام :در روز رستاخيز، جبّاران دورترين مردمان از خداوند عز و جل هستند .

.

ص: 232

الجُبن

الجدال

61 الجُبن325 _ ذَمُّ الجُبنِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الجُبنُ مَنْقَصةٌ . (1)

عنه عليه السلام :الجُبنُ والحِرصُ والبُخلُ غرائزُ سُوءٍ يَجمعُها سُوءُ الظَّنِّ باللّهِ سبحانَهُ . (2)

عنه عليه السلام :احْذَروا الجُبنَ؛فإنَّهُ عارٌ ومَنْقَصةٌ . (3)

عنه عليه السلام :شِدّةُ الجُبنِ مِن عَجْزِ النَّفْسِ وضَعفِ اليقينِ . (4)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام_ وقد سُئلَ عن الجُبن _: الجُرأةُ على الصَّديقِ ، والنُّكُولُ عَن العَدُوِّ . (5)

326 _ الجَبانُ وَالغَزوُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أحَسَّ مِن نَفسِهِ جُبنا فَلا يَغزُ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يَحِلُّ للجَبانِ أنْ يَغْزوَ لأنّهُ يَنْهَزمُ سريعا ، ولكنْ لِيَنْظُرْ ما كانَ يُريدُ أنْ يَغْزوَ بهِ فليُجَهِّزْ بهِ غيرَهُ ؛ فإنَّ لَهُ مِثلَ أجرِهِ ولا يَنْقصُ مِن أجرِهِ شيءٌ . (7)

62 الجدال (8)327 _ الجِدالُ المَذمومُالكتاب :(وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ) . (9)

(ما يُجَادِلُ فِي آيَاتِ اللّهِ إلَا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي البِلادِ) . (10)

(انظر) آل عمران : 66 و الأعراف: 71 و الأنفال : 6 و الكهف: 54 ، 56 ومريم: 97 و الحجّ: 8، 9، 68 والفرقان : 50 والشورى : 35 والزخرف: 57 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما ضَلَّ قَومٌ إلّا أوْثَقواالجَدَلَ . (11)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إيّاكُم والجِدالَ ؛ فإنّه يُورِثُ الشَّكَّ . (12)

(انظر) عنوان363 «المراء»؛ عنوان 377 «المناظرة».

328 _ الجِدالُ الحَسَنُالكتاب:(ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ) . (13)

.


1- .نهج البلاغة : الحكمة 3.
2- .غرر الحكم : 1837
3- .غرر الحكم : 2582
4- .غرر الحكم : 5773.
5- .تحف العقول : 225.
6- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 342 .
7- .بحار الأنوار : 100/49/ 16.
8- .لأجل التعرّف على موضوع الجدال والحوار في تاريخ الفلسفة والأديان يراجع مدخل كتاب «الحوار بين الحضارات في الكتاب والسنّة» .
9- .الحجّ : 3.
10- .غافر : 4.
11- .بحار الأنوار : 2/138/52.
12- .الخصال : 615/10.
13- .النحل : 125.

ص: 233

ترسويى (الجُبن)

مجادله كردن (الجدال)

61 . ترسويى

325 _ نكوهش ترسويى
326 _ آدم ترسو و جنگ

62 . مجادله كردن

327 _ مجادله نكوهيده
328 _ مجادله نيكو

61 ترسويى325 _ نكوهش ترسويىامام على عليه السلام :ترسويى، عيب و كاستى است.

امام على عليه السلام :ترسويى و آزمندى و بُخل،خويهاى بدى هستند كه از بدگمانى به خداوند سبحان مايه مى گيرند.

امام على عليه السلام :از ترسويى دورى كنيد كه آن ننگ و كاستى است.

امام على عليه السلام :ترسويى زياد، از ناتوانى نفس و سستى يقين است.

امام حسن عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه: ترسويى چيست؟ _فرمود : دليرى كردن بر دوست و گريختن از دشمن.

326 _ آدم ترسو و جنگپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مى ترسد ، نجنگد .

امام على عليه السلام :روا نيست كه آدم ترسو به جنگ برود؛ زيرا به سرعت فرار مى كند. بلكه بايد ببيند با چه ابزارى مى خواست بجنگد، آن را در اختيار ديگرى بگذارد. در اين صورت همانند اجر آن جنگجو را دارد و از اجر او (جنگجو) نيز چيزى كم نمى شود.

62مجادله كردن (1)327 _ مجادله نكوهيدهقرآن :«بعضى از مردم بى هيچ دانشى درباره خدا مجادله مى كنند و از هر شيطان سركشى پيروى مى نمايند».

«جز آنها كه كفر ورزيدند در آيات خدا جدال نمى كنند؛ پس، رفت و آمدشان در شهرها تو را نفريبد».

ر.ك : آل عمران : آيه 66 و اعراف : آيه 71 و انفال : آيه 6 و كهف : آيات 54 ، 56 و مريم : آيه 97 و حجّ : آيات 8 ، 9 ، 68 و فرقان : آيه 50 و شورا : آيه 35 و زخرف : آيه 57 .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ قومى گمراه نشد مگرآن كه به بحث و جدال تكيه كرد .

امام على عليه السلام :از جدال كردن بپرهيزيد كه اين كار شك و دو دلى به بار مى آورد .

ر.ك : عنوان 363 «مجادله» ؛ عنوان 377 «مناظره» .

328 _ مجادله نيكوقرآن :«[ مردم را ] با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت بخوان و با آنان به شيوه اى كه نيكوترست مجادله كن. همانا پروردگارت به كسانى كه از راه او منحرف شده اند داناتر و به هدايت يافتگان [ نيز ]داناتر است».

.


1- .براى آشنايى با موضوع جدَل و گفتگو در تاريخ فلسفه ، و اديان مراجعه كنيد به پيش گفتار كتاب گفتگوى تمدنها در قرآن و حديث .

ص: 234

التجربة

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ فِي الحِكَمِ المنسوبَةِ إلَيهِ _: مُرُوا الأَحداثَ بِالمِراءِ وَالجِدالِ ، وَ الكُهولَ بِالفِكرِ ، وَالشُّيوخَ بِالصَّمتِ . (1)

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :ذُكرَ عند الصّادقِ عليه السلام الجِدالُ في الدِّينِ، وأنّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله والأئمّةَ المعصومينَ عليهم السلام قد نَهَوا عنه ، فقالَ الصّادقُ عليه السلام : لَم يُنْهَ عنهُ مطلَقا ، لكنَّهُ نهى عنِ الجِدالِ بغيرِ الّتي هِي أحسَنُ . (2)

63 التجربة329 _ بَرَكاتُ التَّجرِبَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :التّجارِبُ علمٌ مُستفادٌ . (3)

عنه عليه السلام_ لابنهِ عليه السلام _: فَبادَرْتُك بِالأَدَبِ قَبْل أَنْ يَقْسوَ قلبُكَ وَيَشتغِلَ لُبُّكَ لتَستَقْبِلَ بجِدِّ رأيِكَ من الأمرِ ما قَد كَفاكَ أهلُ التَّجارِبِ بُغيَتَهُ وتَجرِبَتَهُ، فتكونَ قد كُفِيتَ مَؤونَةَ الطَّلَبِ وعُوفِيتَ مِن عِلاجِ التَّجرِبَةِ . (4)

عنه عليه السلام :كفى بالتَّجارِبِ مُؤدِّبا . (5)

عنه عليه السلام :رأيُ الرّجُلِ على قَدْرِ تَجرِبَتِهِ . (6)

عنه عليه السلام :العَقلُ غَريزةٌ تَزيدُ بالعِلْمِ والتَّجارِبِ . (7)

عنه عليه السلام :العَقلُ حِفْظُ التَّجارِبِ . (8)

330 _ مَضارُّ عَدَمِ التَّجرِبَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن لَم يُجَرِّبِ الاُمورَ خُدِعَ . (9)

عنه عليه السلام :مَن أحْكَمَ التَّجارِبَ سَلِمَ مِن المَعاطِبِ ، مَن غَنِيَ عَنِ التَّجارِبِ عَمِيَ عنِ العَواقِبِ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَطْمَعنَّ ... القليلُ التَّجرِبةِ المُعْجَبُ برأيِهِ في رِئاسةٍ . (11)

.


1- .شرح نهج البلاغة : ج 20 ص 285 ح 260 .
2- .بحار الأنوار : 2/125/2.
3- .غرر الحكم : 1036.
4- .تحف العقول : 70 ، شرح نهج البلاغة : 16/66.
5- .غرر الحكم : 7016
6- .غرر الحكم : 5426
7- .غرر الحكم : 1717
8- .غرر الحكم : 673 .
9- .بحار الأنوار : 77/420/40.
10- .غرر الحكم : 8040 _ 8680.
11- .الخصال : 434/20.

ص: 235

آزمودن (التجربة)

63 . آزمودن

329 _ بركات تجربه
330 _ ضررهاى بى تجربگى

حديث :امام على عليه السلام_ در حكمت هاى منسوب به ايشان _: بر جوانان با بگو مگو و مجادله و بر ميان سالان با فكر و انديشه و بر پيران با سكوت فرمانروايى كنيد .

امام عسكرى عليه السلام :در حضور [امام] صادق عليه السلام از جدال كردن در دين و اين كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام از اين كار نهى كرده اند، سخن به ميان آمد، [امام ]صادق عليه السلام فرمود: از آن به طور مطلق نهى نشده بلكه از مجادله كردن با روشى جز روش پسنديده تر نهى شده است.

63 آزمودن329 _ بركات تجربهامام على عليه السلام :تجربه ها دانشى اكتسابى اند.

امام على عليه السلام_ در سفارش به فرزندبزرگوارش _فرمود : پيش از آن كه دلت سخت و فكرت مشغول گردد به تربيت تو پرداختم تا با انديشه استوارت به امورى كه خداوندانِ تجربه آنها را جسته اند و آزموده اند روى آورى و بدين سان رنج جستجو از تو برداشته شود و از دست زدن به تجربه معاف گردى.

امام على عليه السلام :تجربه ها بهترين آموزگارند .

امام على عليه السلام :انديشه مرد به اندازه تجربه اوست.

امام على عليه السلام :خرد قريحه اى است كه بادانش و تجارب زياد مى شود.

امام على عليه السلام :خرد، اندوختن تجربه هاست.

330 _ ضررهاى بى تجربگىامام على عليه السلام :هر كس امور را تجربه نكندفريب مى خورَد.

امام على عليه السلام :هر كس بدرستى تجربه آموزداز هلاكتها جان سالم به در مى برد و هر كس از تجارب بى نيازى جويد عواقب امور را نمى بيند.

امام صادق عليه السلام :... شخص كم تجربه خودرأى، هرگز نبايد به هيچ رياستى طمع بندد.

.

ص: 236

الجَزَع

64 الجَزَع331 _ التّحذيرُ مِنَ الجَزَعِالكتاب:(إِنَّ الْاءِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعا * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعا * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعا) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :صَوتانِ يُبغِضُهما اللّهُ : إعْوالٌ عند مُصيبَةٍ ، ومِزْمارٌ عند نِعمَةٍ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إيّاكَ والجَزَعَ ؛ فإنّهُ يَقْطَعُ الأملَ ، ويُضْعِفُ العملَ، ويُورِثُ الهَمَّ . واعلَمْ أنَّ المَخْرَجَ في أمرَينِ : ما كانتْ فيهِ حِيلَةٌ فالاحْتِيالُ، وما لَم تكُنْ فيهِ حِيلةٌ فالاصْطِبارُ . (3)

عنه عليه السلام :اغْلِبوا الجَزَعَ بالصَّبرِ ، فإنَّ الجَزَعَ يُحبِطُ الأجْرَ ويُعَظِّمُ الفَجيعَةَ . (4)

عنه عليه السلام_ لمّا سَمِعَ بُكاءَ النِّساءِ على قَتْلى صِفِّينَ _: أتَغلِبُكُم نِساؤكُم على ما أسْمَعُ ؟! ألا تَنهونَهُنَّ عن هذا الرَّنينِ؟! (5)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :أشَدُّ الجَزعِ الصُّراخُ بالوَيْلِ والعَويلِ ، ولَطْمُ الوَجهِ والصَّدرِ ، وجَزُّ الشَّعْرِ . ومَن أقامَ النّواحَةَ فقد تَركَ الصّبرَ . (6)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :المُصيبَةُ للصّابرِواحدَةٌ ، وللجازعِ اثْنَتانِ . (7)

(انظر) المصيبة : باب 1156 .

.


1- .المعارج : 19 _ 21.
2- .تحف العقول : 40.
3- .بحار الأنوار : 82/144/29.
4- .غرر الحكم : 2527.
5- .نهج البلاغة : الحكمة 322.
6- .مسكّن الفؤاد : 99.
7- .تحف العقول : 414.

ص: 237

بيتابى (الجَزَع)

64 . بيتابى

331 _ پرهيز از بيتابى كردن

64 بيتابى331 _ پرهيز از بيتابى كردنقرآن :«بى گمان ، آدمى سخت ناشكيبا آفريده شده است. چون شرّى به او رسد بيتابى مى كند. و چون خيرى به او رسد بخل مى ورزد».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو آواز است كه خداوند دشمن مى دارد: شيون و فغان هنگام مصيبت ، و ساز و آواز هنگام شادى.

امام على عليه السلام :از بيتابى كردن بپرهيز كه آن اميد را قطع مى كند و كار را به ضعف مى كشاند و اندوه به بار مى آورد. بدان كه دو راه نجات بيشتر نيست: يا مشكلى چاره دارد كه بايد چاره انديشى كرد و يا چاره ندارد كه در آن صورت بايد شكيبايى ورزيد.

امام على عليه السلام :با شكيبايى كردن بر بيتابى چيره آييد؛ زيرا بيتابى اجر را از بين مى برد و مصيبت را بزرگ مى كند.

امام على عليه السلام_ چون صداى شيونِ زنان بر كشتگان صفّين را شنيد _فرمود : آيا زنان شما با اين فرياد گريه كه مى شنوم بر شما چيره شده اند؟ چرا آنان را از اين ناله و فغان باز نمى داريد؟!

امام باقر عليه السلام :بدترين نوع بيتابى سر دادن فغان و شيون و زدن بر سر و سينه و كندن موهاست. كسى كه نوحه گرى به راه اندازد، شكيبايى را ترك كرده است.

امام كاظم عليه السلام :مصيبت براى شكيبا يكى است و براى ناشكيبا دو تا.

ر.ك : مصيبت ، باب 1156 .

.

ص: 238

الجزاء

65 الجزاء332 _ ميزانُ الجَزاءِالكتاب:(وَلِلّهِ مَا فِي السَّماوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاؤوا بِمَا عَمِلُوا وَيَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كُلُّ امرئٍ يَلْقى ما عَمِلَ ، ويُجْزى بِما صَنَعَ . (2)

(انظر) عنوان 57 «الثواب» .

333 _ جَزاءُ المُحسِنينَ(وَلَمّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْما وَعِلْما وَكذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ) . (3)

(وَنادَيْناهُ أَنْ يا إِبْرَاهِيمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ) . (4)

334 _ جَزاءُ المُجرِمينَ(وَمَنْ أعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاوَنَحْشُرُهُ يَومَ القيامَةِ أعمى ... وَكَذلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْاخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى) . (5)

(إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَكَذلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ) . (6)

(لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِنْ فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَكَذلِكَ نَجْزِي الظّالِمِينَ) . (7)

.


1- .النجم : 31.
2- .غرر الحكم : 6918.
3- .يوسف : 22.
4- .الصافّات : 104 ، 105.
5- .طه : 124 ، 127.
6- .الأعراف : 152.
7- .الأعراف : 41.

ص: 239

سزا (الجزاء)

65 . سزا

332 _ معيار سزا
333 _ سزاى نيكوكاران
334 _ سزاى گنهكاران

65 سزا332 _ معيار سزاقرآن :«از آنِ خداست هر آنچه در آسمانها و هر چه در زمين است تا كسانى را كه بد كرده اند در برابر اعمالشان سزا دهد و آنان را كه نيكى كرده اند به كردار نيكشان پاداش دهد».

حديث :امام على عليه السلام :هر انسانى كرده خود رامى بيند و سزاى كردارش را مى گيرد.

ر.ك : عنوان 57 «پاداش» .

333 _ سزاى نيكوكاران«و چون باليدن يافت او را حكمت و دانش ارزانى داشتيم و ما بدين سان نيكوكاران را سزا مى دهيم».

«ما ندايش داديم: اى ابراهيم! خوابت را حقيقت بخشيدى ، ما نيكوكاران را چنين سزا مى دهيم».

334 _ سزاى گنهكاران«هر كس كه از ياد من دل بگرداند زندگى تنگى خواهد داشت و در روز رستاخيز [نيز] او را نابينا محشور مى كنيم... واينچنين هر كه را زياده روى كرده و به آيات پروردگارش ايمان نياورده ، سزا مى دهيم. و هر آينه عذاب آخرت سخت تر و پايدارتر است».

«آنان كه گوساله را برگزيدند بزودى به غضب پروردگارشان گرفتار خواهند شد و در زندگانى اين جهانى به خوارى خواهند افتاد. و دروغگويان را اينچنين سزا مى دهيم».

«بسترى از آتش جهنّم در زير و پوششى از آتش جهنّم بر روى دارند. و ستمكاران را اينچنين سزا مى دهيم».

.

ص: 240

التجسّس

66 التجسّس335 _ النَّهيُ عَن تَعَقُّبِ عُيوبِ النّاسِالكتاب:(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَلا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكُم والظَّنَّ ، فإنَّ الظّنَّ أكْذَبُ الحَديثِ، ولا تَحَسَّسوا، ولا تَجَسَّسوا (2) . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّي لَم اُؤمَرْ أنْ اُنقِّبَ عن قُلوبِ النّاسِ ولا أشُقَّ بطُونَهُم . (4)

كنز العمّال :أنّ عمرَ بنَ الخطّابِ كانَ يَعُسُّ بالمدينةِ مِن اللّيل، فسمِعَ صَوتَ رجُلٍ في بَيتٍ يَتَغنّى، فتَسَوّرَ علَيهِ ، فقالَ : يا عدوَّ اللّهِ، أظَنَنْتَ أنَّ اللّهَ يَسْتُرُكَ وأنتَ في مَعصِيَتِهِ ؟ ! فقالَ : وأنتَ يا أميرَ المؤمنينَ، لا تَعْجَلْ علَيَّ ، إن أكُنْ عَصَيتُ اللّهَ واحِدةً فقد عَصَيتَ اللّهَ في ثلاثٍ: قالَ: «ولا تَجَسَّسوا» وقد تَجَسَّسْتَ ، وقالَ: «وأتُوا البُيوتَ مِن أبوابِها» وقد تَسَوَّرْتَ علَيَّ ، وقد دخَلْتَ علَيَّ بغيرِ إذنٍ ، وقالَ اللّهُ تعالى: «لا تَدْخُلوا بُيوتا غيرَ بي_وتِكُ_م حتّ_ى تَست_أنِس_وا وتُسلّم_وا عل_ى أهلِها» . (5) قالَ عُمرُ : فهلْ عندَكَ مِن خيرٍ، إن عَفَوتُ عنكَ ؟ قالَ: نَعَم ، فعَفا عنهُ وخَرجَ وتَركَهُ . (6)

336 _ آثارُ التَّجسُّسِ عن الناسِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَطلُبوا عَثَراتِ المؤمنينَ ؛ فإنّ مَ_ن تَتَبّعَ عَثَراتِ أخيهِ تَتَبّعَ اللّهُ عَثَراتِهِ ، ومَن تَتَبّعَ اللّهُ عَثَراتِهِ يَفْضَحْهُ ولو في جَوفِ بَيتِهِ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تَسألوا الفاجِرَةَ : مَن فَجَرَ بِكِ ؟ فكما هانَ علَيها الفُجورُ ، يَهونُ علَيها أنْ تَرميَ البَريءَ المسلِمَ . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا تُفَتِّشِ النّاسَ عن أديانِهِم فتَبقى بلا صَديقٍ . (9)

سنن أبي داوود عن بعض الأصحاب :سَمِعتُ رَسُول اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ : إنَّكَ إِنْ اتَبَعتَ عَوراتِ الناس أَفسَدْتَهُم أَوكِدتَ أَن تُفسِدَهُم . (10)

(انظر) العيب : باب 1406 .

.


1- .الحجرات : 12.
2- .قال العلماء : التحسّس : الاستماع لحديث القوم ، والتجسّس: البحث عن العورات ، وقيل : هو التفتيش عن بواطن الاُمور ، وأكثر ما يقال في الشرّ ، والجاسوس صاحب سرّ الشرّ ، والناموس صاحب سرّ الخير (هامش المصدر) .
3- .صحيح مسلم : 4/1985/28.
4- .كنز العمّال : 31597 ، 15035.
5- .النور : 27.
6- .كنز العمّال : 8827.
7- .الكافي : 2/355/5.
8- .تهذيب الأحكام : 10 / 48 / 177.
9- .بحار الأنوار : 78/253/109.
10- .سنن أبي داود : ج 2 ص 453 ح 4888 .

ص: 241

تجسّس (التجسّس)

66 . تجسّس

335 _ نهى از عيبجويى مردم
336 _ آثار تجسس از عيوب مردم

66 تجسّس335 _ نهى از عيبجويى مردمقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد؛ زيرا پاره اى از گمانها گناه است. و تجسّس نكنيد و از يكديگر غيبت مكنيد، آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناخوش مى داريد. و از خدا بترسيد . همانا خداوند توبه پذير و مهربان است».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از گمان دورى كنيد؛ زيرا گمان دروغترين سخن است. در پى شنيدن سخنان مردم و كشف عيب آنان نباشيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من مأمور نيستم كه دلهاى مردم را بكاوم و درونشان را بشكافم.

كنز العمّال :عمر بن خطّاب در مدينه شبگردى مى كرد. صداى آواز خواندن مردى را از خانه اى شنيد. از ديوار خانه بالا رفت و گفت: اى دشمن خدا! خيال كرده اى كه خداوند براى تو گنهكار پرده پوشى مى كند؟! آن مرد گفت: اى امير مؤمنان! تو هم درباره من تند نرو . اگر من يك گناه كردم تو سه گناه مرتكب شدى: خداوند فرموده است: «تجسّس نكنيد» و تو تجسّس كردى. فرموده است: «از درها وارد خانه ها شويد» و تو از ديوار بالا آمدى. بدون اجازه بر من وارد شدى، درحالى كه خداوند متعال فرموده است: «وارد خانه هاى جز خود نشويد مگر آن كه اجازه بگيريد و بر اهل آنها سلام كنيد» . عمر گفت: اگر تو را ببخشم دست از اين كارها بر مى دارى؟ گفت: آرى. عمر او را بخشيد و از منزلش بيرون رفت.

336 _ آثار تجسس از عيوب مردمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :لغزشهاى مسلمانان رانجوييد كه هر كس لغزشهاى برادرش را پى جويد خداوند لغزشهاى او را پيگيرى مى كند و هر كه را كه خداوند عيبجويى كند رسوايش مى سازد هر چند در اندرون خانه خود باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از زن بد كاره نپرسيد: چه كسى با تو فسق كرد؟ زيرا همان گونه كه به راحتى مرتكب فحشا مى شود به راحتى هم مسلمان بى گناهى را بدنام مى كند.

امام صادق عليه السلام :از دين و آيين مردم پرس وجو مكن كه بى دوست مى مانى.

سنن ابو داوود به نقل از يكى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله :از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود : اگر تودر پى كشف اسرار و عيوب مردم باشى ، آنها را تباه مى كنى و يا در صدد تباه كردن آنها برآمده اى .

ر.ك : عيب ، باب 1406 .

.

ص: 242

337 _ روا بودن جاسوسى در جنگها
338 _ مواردى كه حكم به ظاهر مى شود

المجلس

337 _ جَوازُ التّجَسُّسِ فِي الحُروبِالإمامُ الرِّضا عليه السلام :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا بَعثَ جيشا فاتَّهَم أميرا ، بَعثَ مَعهُ مِن ثِقاتِهِ مَن يتَجَسَّسُ لَه خَبرَهُ . (1)

338 _ ما يُؤخَذُ فيهِ بِالظّاهِرِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئل عنِ القاضي أيَحِلُ لَه أن يَقضيَ بقَولِ البَيِّنَةِ إذا لَم يعرِفهُم مِن غَير مسألَةٍ _: خَمسَةُ أشياءَ يَجِبُ على النّاسِ أنْ يأخُذوا بِها ظاهِرَ الحُكْمِ : الوِلاياتُ ، والتّناكُحُ، والمَوارِيثُ ، والذَّبائحُ ، والشّهاداتُ ، فإذا كانَ ظاهرُهُ ظاهرا مأمونا جازَتْ شهادتُهُ ، ولا يُسألُ عن باطنِهِ . (2)

67 المجلس339 _ أشرَفُ المَجالِسِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ لكُلِّ شيءٍ شَرَفا وإنَ أشْرَفَ المَجالسِ ما استُقْبِلَ بهِ القِبلةُ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أكْثَرَما يَجلِسُ تُجاهَ القِبلةِ . (4)

340 _ ما يَنبَغي مُراعاتُهُ فِي المَجالِسِالكتاب:(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا في الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا) . (5)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تُفْحِشْ فيمَجلسِكَ لِكَي يَحْذَروكَ بسُوءِ خلقِكَ ، ولا تَناجَ مَع رجُلٍ وأنتَ م_عَ آخ_رَ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في أوصافِ النّبيِّ صلى الله عليه و آله _: وما رُؤي مُقَدِّما رِجْلَهُ بينَ يدَيْ جَليسٍ لَهُ قَطُّ . (7)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إذا دَخلَ أحدُكُم على أخيهِ في رَحْلِهِ فلْيَقعُدْ حيثُ يأمرهُ صاحبُ الرَّحْلِ ، فإنّ صاحبَ الرّحْلِ أعْرَفُ بِعَورَةِ بَيتِهِ مِن الدّاخلِ عليهِ . (8)

.


1- .وسائل الشيعة : 11/44/4.
2- .الكافي : 7/431/15.
3- .بحار الأنوار: 75/469/4.
4- .مكارم الأخلاق : 1/66/72.
5- .المجادلة : 11.
6- .بحار الأنوار : 84/354/2
7- .بحار الأنوار : 16/236 .
8- .قرب الإسناد : 69/222.

ص: 243

مجلس (المجلس)

67 . مجلس

339 _ شريفترين نحوه نشستن
340 _ آنچه در مجالس رعايت آن لازم است

337 _ روا بودن جاسوسى در جنگهاامام رضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هرگاه سپاهى را گسيل مى داشت و به فرماندهى بدگمان بود يكى از افراد مورد اعتماد خود را به عنوان جاسوس همراه او مى فرستاد .

338 _ مواردى كه حكم به ظاهر مى شودامام صادق عليه السلام_ در پاسخ به پرسش از اينكه آيا قاضى مى تواند بر اساس گفته گواهان ناشناس حكم دهد بى آن كه درباره آنان پرس و جو كند؟ _فرمود : پنج مورد است كه مردم بايد در آنها به ظاهر حكم عمل كنند: ولايت و سرپرستى، زناشويى، ارث و ميراث، ذبايح و شهادت دادن. اگر ظاهر فرد، درست و در خور اطمينان بود گواهى اش جايز است و نبايد از باطن او پرس و جو كرد.

67 مجلس339 _ شريفترين نحوه نشستنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر چيزى شرافتى دارد وشريفترين نحوه نشستن ، آن است كه رو به قبله باشد.

امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هنگام نشستن، بيشتر رو به قبله مى نشست.

340 _ آنچه در مجالس رعايت آن لازم استقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چون شما را گويندكه در مجالس جاى باز كنيد، جاى باز كنيد تا خدادر كار شما گشايش دهد. وچون گويند كه برخيزيد، برخيزيد».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در مجلس ، وقاحت به خرج نده تا مردم به دليل اخلاق بدت از تو حذر كنند و وقتى كسى كنار تو نشسته است با ديگرى درگوشى سخن مگو.

امام على عليه السلام_ در بيان اوصاف پيامبر صلى الله عليه و آله _فرمود : هرگز ديده نشد كه آن حضرت در حضور همنشين خود پايش را دراز كند.

امام باقر عليه السلام :هرگاه يكى از شما به منزل برادرخود وارد مى شود بايد هر جا كه صاحبخانه گفت همان جا بنشيند؛ چون صاحبخانه به موقعيّت خانه خود آشناتر از ميهمان است .

.

ص: 244

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذادَخلَ مَنزلاً قَعَدَ في أدنى المجلسِ حينَ يَدخُلُ . (1)

341 _ صَدرُ المَجالِسِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يَجلِسُ في صَدرِالمجلسِ إلّا رجُلٌ فيهِ ثلاثُ خِصالٍ : يُجيبُ إذا سُئلَ ، ويَنطِقُ إذا عَجَزَ القَومُ عن الكلامِ ، ويُشيرُ بالرّأيِ الّذي فيه صَلاحُ أهلِهِ ، فمَن لم يَكُنْ فيهِ شَيءٌ مِنهُنَّ فجَلَسَ فهُو أحْمَقُ . (2)

عنه عليه السلام :لا تُسرِعَنَّ إلى أرْفَعِ مَوضِعٍ في المَجلسِ ، فإنَّ المَوضِعَ الّذي تُرفَعُ إلَيهِ خَيرٌ مِن الموضعِ الّذي تُحَطُّ عنهُ . (3)

342 _ المَجالِسُ الَّتي نُهِيَ عَنهاالكتاب:(وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللّهِ يُكْفَرُ بِها وَيُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ) . (4)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تَجْلِسوا على مائدهٍ يُشرَبُ علَيها الخمرُ، فإنّ العبدَ لا يَدري متى يؤخَذُ . (5)

منية المريد :رُوِيَ أنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله نَهى أن يَجلِسَ الرَّجُلُ بَينَ الرَّجُلَينِ إلّا بِإِذنِهِما (6) .

عنه عليه السلام :مَن كانَ يؤمنُ باللّهِ واليومِ الآخِرِفلا يَقومُ مكانَ رِيبةٍ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قوله تعالى: «وقدنَزّلَ عليكم في الكتاب أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللّهِ...» _: إنّما عنى بهذا ( إذا سمعتم ) الرّجُلَ ( الّذي ) يَجحَدُ الحقَّ ويُكذّبُ بهِ ويَقَعُ في الأئمّةِ ، فقُمْ مِن عندِهِ ولا تُقاعِدْهُ كائنا مَن كانَ . (8)

عنه عليه السلام :لا يَنبغي للمؤمنِ أنْ يَجلِسَ مَجلسا يُعصى اللّهُ فيهِ ولا يَقدِرُ على تغييرِهِ . (9)

(انظر) عنوان 68 «المجالسة» .

343 _ المَجالِسُ بِالأمانَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المَجالسُ بالأمانةِ ، وإفْشاءُ سِرِّ أخيكَ خِيانَةٌ ، فاجْتَنِبْ ذلكَ . (10)

344 _ الحَثُّ عَلى حُضورِ مَجالِسِ الذِّكرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إرْتَعوا في رياضِ الجنّةِ . قالوا : يا رسولَ اللّهِ،وما رِياضُ الجنّةِ ؟ قالَ : مَجالِسُ الذِّكرِ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :المَجالِسُ ثلاثةٌ : غانِمٌ وسالِمٌ وشاحِبٌ (12) ، فأمّا الغانمُ فالّذي يُذكَرُ اللّهُ تعالى فيهِ، وأمّا السّالمُ فالسّاكِتُ ، وأمّا الشّاحِبُ فالّذي يَخوضُ في الباطلِ . (13)

.


1- .مكارم الأخلاق : 1/66/71.
2- .بحار الأنوار: 78/304/1.
3- .غرر الحكم : 10283.
4- .النساء : 140.
5- .بحارالأنوار ، 10/98/1
6- .بحارالأنوار ، 75 / 468 / 16 .
7- .الكافي : 2/ 378/10
8- .الكافي : 2/377/8
9- .الكافي : 2/374/1.
10- .بحار الأنوار : 77/89/3
11- .بحار الأنوار : 93 / 163 / 42 .
12- .كذا في المصدر والصحيح «شاجب» ؛ أي هالك .
13- .بحار الأنوار: 74/189/18

ص: 245

341 _ صدر مجلس
342 _ مجالسى كه از آنها نهى شده است
343 _ مجلس ها امانت اند
344 _ تشويق به حضور در مجالس ذكر خدا

امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا هرگاه واردمنزلى مى شد در پايين ترين جاى مجلس مى نشست.

341 _ صدر مجلسامام على عليه السلام :فقط كسى بايد در صدرمجلس بنشيند كه سه ويژگى داشته باشد: هرگاه از او پرسشى كنند پاسخ دهد، هرگاه ديگران از سخن گفتن درماندند او سخن بگويد ، و نظرى بدهد كه خير و صلاح مجلسيان در آن باشد. هر كس اين ويژگيها را نداشته باشد و در صدر مجلس بنشيند احمق است.

امام على عليه السلام :هرگز به سوى بالاترين جاى مجلس مشتاب؛ زيرا جايى كه بالايت بكشند بهتر است از جايى كه پايينت آورند.

342 _ مجالسى كه از آنها نهى شده استقرآن :«و به تحقيق در كتاب بر شما نازل كرد كه چون شنيديد كه آيات خدا مورد انكار و ريشخند قرار مى گيرد با آنان منشينيد تا آن گاه كه به سخنى ديگر پردازند».

حديث :امام على عليه السلام :بر سفره اى كه در آن شراب نوشيده مى شود منشينيد؛ زيرا بنده نمى داند كه مرگش كى درمى رسد.

منية المريد :نقل است كه پيامبر صلى الله عليه و آله ، از اين كه كسى بدون اجازه در وسط دو نفر بنشيند ، نهى فرمود .

امام على عليه السلام :هر كه به خدا و روز واپسين ايمان دارد نبايد در جاى شبهه انگيز بايستد.

امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «و به تحقيق در كتاب برشما نازل كرد كه چون شنيديد كه آياتِ خدا مورد انكار و ريشخند قرار مى گيرد...» _فرمود : مقصود اين است كه [ هرگاه شنيديد ]كسى حق را انكار و تكذيب مى كند و از امامان بد مى گويد، از نزد چنين كسى برخيز و با او همنشينى مكن، هر كه مى خواهد باشد.

امام صادق عليه السلام :سزاوار نيست مؤمن درمجلسى بنشيند كه در آن معصيت خداوند مى شود و او نمى تواند آن وضع را تغيير دهد.

ر.ك : عنوان 68 «همنشينى» .

343 _ مجلس ها امانت اندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مجلس ها امانت اند وفاش كردن راز برادرت خيانت است. از اين كار دورى كن .

344 _ تشويق به حضور در مجالس ذكر خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در باغهاى بهشت گردش كنيد . عرض كردند : اى رسول خدا ! باغهاى بهشت چيست ؟ فرمود : مجالس ذكر .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مجلسها سه گونه است:سودمند، سالم، و موجب هلاكت . مجلس سودمند مجلسى است كه در آن ذكر خدا شود، محفل سالم محفل خاموش است، و محفل موجب هلاكت آن است كه در آن به باطل پرداخته شود.

.

ص: 246

345 _ تشويق به يادكردن خدا ، هنگام برخاستن

المُجالسة

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :علَيكَ بمَجالِسِ الذِّكْرِ . (1)

قرب الإسناد عن الإمام الصّادق عليه السلام_ لِفُضَيلٍ _: تَجلِسونَ وتُحَدِّثونَ ؟ قالَ : نَعَم جُعِلتُ فِداكَ . قالَ : إنَّ تلكَ المَجالِسَ اُحِبُّها ، فأحْيوا أمْرَنايا فُضيلُ ، فَرَحِمَ اللّهُ مَن أحْيا أمْرَنا. يا فُضَيلُ ، مَن ذَكَرَنا أو ذُكِرْنا عندَهُ فَخرَجَ مِن عَينِهِ مِثلُ جَناحِ الذُّبابِ غفَرَ اللّهُ له ذُنوبَهُ ولَو كانَ أكثرَ مِن زَبَدِ البحرِ . (2)

345 _ الحَثُّ عَلى ذِكرِ اللّهِ تَعالى عِندَ القِيامِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ كَفّارَةَ المَجلسِ : سُبحانَكَ اللّهمَّ وبحَمْدِكَ لا إلهَ إلّا أنتَ ، ربِّ تُبْ علَيَّ واغفِرْ لي . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ لا يَقومُ من مَجلِسٍ ، وإنْ خَفَّ ، حتّى يَستَغْفِرَ اللّهَعزّ وجلّ خَمْسا وعِشرينَ مَرّةً . (4)

68 المُجالسة346 _ مَن نُجالِسُ؟لُقمانُ عليه السلام :يا بُنيَّ ، جالِسِ العُلَماءَوزاحِمْهُم برُكْبَتَيْكَ ، فإنّ اللّهَ عزّ وجلّ يُحْيي القُلوبَ بنُورِ الحِكمَةِ كما يُحْيي الأرضَ بِوابِلِ السّماءِ . (5)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قالُوا[ الحَوارِيّونَ لعيسى عليه السلام ]:يا رُوحَ اللّهِ، فمَن نُجالِسُ إذا ؟ قالَ : مَن يُذَكِّرُكُمُ اللّهَ رُؤيَتُهُ ، ويَزيدُ في عِلْمِكُم منطِقُهُ ، ويُرَغِّبُكُم في الآخِرَةِ عَمَلُهُ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تَجْلِسوا إلّا عندَ كُلِّ عالِمٍ يَدْعوكُم مِن خَمْسٍ إلى خَمسٍ : مِن الشَّكِّ إلى اليَقينِ ، ومِن الرِّياءِ إلى الإخْلاصِ ، ومِن الرَّغْبَةِ إلى الرَّهبَةِ ، ومِن الكِبْرِ إلى التّواضُعِ ، ومِن الغِشِّ إلى النّصيحَةِ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :تَمَسْكَنوا وأحِبُّوا المَساكِينَ، وجالِسُوهُم وأعِينوهُم ، تَجافَوا صُحْبَةَ الأغْنياءِ وارْحَموهُم وعِفّوا عن أمْوالِهِم . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :جالِسِ العُلَماءَ يَزدَدْ علمُكَ ، ويَحسُنْ أدبُكَ ، وتَزكُ نَفْسُكَ . (9)

.


1- .بحار الأنوار:75/465/6.
2- .قرب الإسناد : 36/117.
3- .بحار الأنوار : 75/467/17 .
4- .الكافي : 2/504/4.
5- .بحار الأنوار : 1/204/22.
6- .تحف العقول : 44 ، الأمالي للطوسي : 157/262 مع تفاوت يسير في اللفظ ، وانظر الذكر : باب 1343.
7- .بحار الأنوار : 74/188/18.
8- .تنبيه الخواطر : 2/120.
9- .غرر الحكم : 4786

ص: 247

همنشينى (المُجالسة)

68 . همنشينى

346 _ با كه همنشينى كنيم؟

امام على عليه السلام :بر تو باد [شركت در] مجالس ذكر.

قرب الإسناد :_ به فضيل _امام صادق عليه السلام فرمود : آيا با هم مى نشينيد و گفتگو مى كنيد؟ عرض كرد : آرى ، فدايت شوم. فرمود: من اين مجالس را دوست دارم. اى فضيل ! راه ما را زنده نگه داريد. رحمت خدا بر آن كه امر ما را زنده بدارد. اى فضيل! هر كس ذكر ما بگويد يا در حضور او ذكر ما شود و از چشمش به اندازه پر مگسى اشك درآيد خداوند گناهان او را مى بخشد اگر چه فزونتر از كف دريا باشد.

345 _ تشويق به يادكردن خدا ، هنگام برخاستنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كفّاره نشستن (در مجلس غفلت) اين است كه بگويى: سبحانك اللّهمّ و بحمدك لا إله إلّا أنت، ربِّ تُب علىَّ واغفرلى (خدايا ! پاك و منزّهى تو و ستايش از آنِ توست. خدايى جز تو نيست. پروردگار من! مرا ببخش و بيامرز).

امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا هرگاه از مجلسى بر مى خاست، اگر چه زمانى كوتاه در آن جا نشسته بود، بيست و پنج مرتبه از خدا آمرزش مى طلبيد.

68 همنشينى346 _ با كه همنشينى كنيم؟لقمان عليه السلام :فرزندم! با دانشمندان نشست و برخاست كن و زانو به زانوى آنها بنشين ؛ چه، خداوند عز و جل دلها را با نور حكمت زنده مى گرداند همچنان كه زمين را با بارش آسمان زندگى مى بخشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حواريان عيسى عليه السلام عرض كردند: يا روح اللّه ! پس با چه كسى همنشين شويم؟ فرمود: با آن كه ديدارش شما را به ياد خدا اندازد و گفتارش بر دانش شما بيفزايد و كردارش شما را به آخرت ترغيب كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تنها در محضر دانشمندانى نشينيد كه شما را از پنج چيز به پنج چيز فرا مى خوانند: از دودلى به يقين، از ريا به اخلاص، از دنيا خواهى به دنيا گريزى، از تكبّر به فروتنى و از ناخالصى به خلوص.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسكين وار باشيد و مسكينان را دوست بداريد و با آنان بنشينيد و كمكشان كنيد. از همنشينى با توانگران دورى ورزيد و بر آنان رحم و دلسوزى كنيد و از اموالشان چشم برگيريد.

امام على عليه السلام :با دانشمندان بنشين تا بردانشت افزوده گردد، اَدَبت نيكو شود و تزكيه نفس يابى.

.

ص: 248

عنه عليه السلام :جالِسِ الحُكَماءَ يَكمُلْ عَقلُكَ ، وتَشرُفْ نفسُكَ ، ويَنْتَفِ عنكَ جَهلُكَ . (1)

عنه عليه السلام :جالِسِ الفُقَراءَ تَزْدَدْ شُكْرا . (2)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :مَجالِسُ الصّالِحينَ داعِيَةٌ إلى الصَّلاحِ . (3)

347 _ حَقُّ الجَليسِالإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :أَمّا حقُّ جَليسِكَ :فأنْ تُلِينَ لَهُ جانِبَكَ ، وتُنْصِفَهُ في مُجازاة اللّفظِ ، ولا تَقومَ مِن مَجلِسِكَ إلّا بإذْنِهِ . ومَن يَجلِسُ إلَيكَ يَجوزُ لَهُ القِيامُ عَنكَ بغَيرِ إذْنِكَ ، وتَنسى زَلّاتِهِ ، وتَحْفَظُ خَيْراتِهِ، ولا تُسْمِعُهُ إلّا خَيرا . (4)

(انظر) الصديق : باب 1107 .

348 _ مَن لا يَنبَغي مُجالَسَتُهُتنبيه الخواطر عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إيّاكُم ومُجَالَسةَ المَوتى ! قيلَ : يا رسولَ اللّهِ ، مَنِ المَوتى ؟ قال : كُلُّ غَنيٍّ أطْغاهُ غِناهُ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :خُلطَةُ أبناءِ الدُّنيا تَشينُ الدِّينَ ، وتُضعِفُ اليَقينَ (6) .

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مُجالَسَةُ أهلِ الهَوى مَنْساةٌ للإيمانِ ، ومَحْضَرَةٌ للشَّيطانِ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا تَصْحَبوا أهلَ البِدَعِ ولا تُجالِسوه_ُم فتَصيروا عِن_د النّاسِ كواحِ_دٍ مِنهُم . (8)

عنه عليه السلام :إيّاكُم ومُجَالَسةَ المُلوكِ وأبناءِالدُّنيا ، ففي ذلكَ ذَهابُ دِينِكُم ويُعقِبُكُم نِفاقا ، وذلكَ داءٌ دَوِيٌّ لا شِفاءَ لَهُ ، ويُورِثُ قَساوَةَ القَلبِ ، ويَسْلُبُكُم الخُشوعَ ، وعلَيكُم بالأشْكالِ مِن النّاسِ والأوْساطِ مِن النّاسِ فعِندَهُم تَجِدونَ مَعادِنَ الجَوهرِ . (9)

.


1- .غرر الحكم : 4787
2- .غرر الحكم : 4723 .
3- .بحار الأنوار : 78/141/ 35.
4- .الخصال : 569/1.
5- .تنبيه الخواطر : 2/32.
6- .غرر الحكم : 5072 .
7- .نهج البلاغة : الخطبة 86.
8- .الكافي : 2/375/3.
9- .الاُصول الستّة عشر : 57.

ص: 249

347 _ حقّ همنشين
348 _ همنشينان ناشايسته

امام على عليه السلام :با فرزانگان همنشينى كن تاخردت كمال يابد و شرافت نفس يابى و نادانى از تو رخت بربندد.

امام على عليه السلام :با تهيدستان بنشين تا شكرگزارى ات [از خدا] زياد شود.

امام زين العابدين عليه السلام :مجالس پاكان،فراخوانِ به سوى پاكى است.

347 _ حقّ همنشينامام زين العابدين عليه السلام :حقّ همنشين تو آن است كه: با او نرمخو و مهربان باشى، در هنگام گفتگو با او به انصاف رفتار كنى، جز با اجازه او از جاى خود بلند نشوى، (اما) اگر در كنار تو نشست بتواند بدون اجازه تو برخيزد و برود، لغزشهايش را فراموش كنى، خوبيهايش را به ياد داشته باشى و جز خير و خوبى به او نگويى.

ر.ك : دوست ، باب 1107 .

348 _ همنشينان ناشايستهامام على عليه السلام :آميزش با دنيا پرستان دين را عيبناك مى كند و يقين را سست .

تنبيه الخواطر :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : از همنشينى با مردگان بپرهيزيد! عرض شد: يا رسول اللّه ! مردگان كيستند؟ فرمود: هر توانگرى كه توانگرى اش او را سرمست كرده باشد.

امام على عليه السلام :همنشينى با هوسرانان باعث از ياد رفتن ايمان و حاضر شدن شيطان است.

امام صادق عليه السلام :با بدعت گذاران رفاقت وهمنشينى نكنيد كه در نظر مردم ، شما هم مانند يكى از آنها خواهيد بود.

امام صادق عليه السلام :از همنشينى با شهرياران و دنيا پرستان بپرهيزيد كه اين كار دين شما را مى برد و نفاق و دورويى مى آورد و اين دردى سخت و بى درمان است، نيز سنگدلى به بار مى آورد و فروتنى را مى زدايد، با مردمان همتاى خود و افراد متوسط [جامعه] همنشينى كنيد كه كانهاى جواهر را در ميان آنها مى يابيد.

.

ص: 250

الجماعة

الجمعة

69 الجماعة349 _ يَدُ اللّهِ مَعَ الجَماعَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أيُّها النّاسُ ، علَيكُم بالجَماعةِ ، وإيّاكُم والفُرْقةَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :يدُ اللّهِ على الجَماعةِ ، فإذا اشْتَذَّالشّاذُّ مِنهُم اخْتَطَفَهُ الشّيطانُ كما يَخْتَطِفُ الذِّئبُ الشّاةَ الشّاذّةَ مِن الغَنَمِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :يدُ اللّهِ معَ الجَماعةِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :الجَماعةُ رَحمَةٌ والفُرْقَةُ عَذابٌ . (4)

350 _ تَفسيرُ الجَماعةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ وقد سُئلَ: ما جَماعهُ اُمّتِكَ ؟ _: مَن كانَ على الحقِّ وإنْ كانوا عَشرَةً . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ وقد سُئلَ عن تفسيرِ السُّنّةِ والبِدْعةِ والجَماعةِ والفُرْقةِ _: السُّنَّةُ _ واللّهِ _ سُنّةُ محمّدٍ صلى الله عليه و آله ، والبِدعَةُ ما فارَقَها ، والجَماعةُ _ واللّهِ _ مُجامَعَةُ أهلِ الحقِّ وإنْ قَلُّوا ، والفُرْقةُ مُجامَعَةُ أهلِ الباطلِ وإنْ كَثُروا . (6)

70 الجمعة351 _ يَومُ الجُمُعَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يَومُ الجُمُعةِ سَيّدُ الأيّامِ ، وأعظَمُ عِند اللّهِ عزّ وجلّ مِن يَومِ الأضْحى ويَومِ الفِطْرِ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أطْرِفوا أهالِيَكُم في كُلِ جُمُعةٍ بشَيءٍ مِن الفاكِهَةِ ، كَي يَفْرَحوا بالجُمُعةِ . (8)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :الخَيرُ والشَرُّ يُضاعَفُ يَومَ الجُمُعةِ . (9)

عنه عليه السلام :الصَّدَقةُ يَومَ الجُمُعةِ تُضاعَفُ ،لفَضْلِ يَومِ الجُمُعةِ على غَيرهِ من الأيّامِ. (10)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَومُ الجُمُعَةِ يَومُ عِبادَةٍ فَتَعَبَّدُوااللّهَ عز و جل فِيهِ . (11)

352 _ غُسلُ الجُمُعَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا عليُّ ، على النّاسِ كُلَ سَبعةِ أيّامٍ الغُسلُ ، فاغْتَسِلْ في كُلِّ جُمُعةٍ ولَو أنّكَ تَشْتري الماءَ بِقُوتِ يَومِكَ وتَطْويهِ، فإنَّهُ ليسَ شَيءٌ مِن التَّطَوُّعِ أعْظَمَ مِنهُ . (12)

.


1- .كنز العمّال : 1028
2- .كنز العمّال : 1032
3- .كنز العمّال : 20241
4- .كنز العمّال : 20242 .
5- .معاني الأخبار : 154/2.
6- .كنز العمّال : 1644، بحار الأنوار : 2/ 266/23 مع تفاوت يسير في اللفظ.
7- .بحار الأنوار: 89/267/5
8- .بحار الأنوار: 104/73/24
9- .بحار الأنوار: 89/283/28.
10- .ثواب الأعمال : 220/1.
11- .الخصال : ج 2 ص 383 .
12- .بحار الأنوار : 81/129/18.

ص: 251

جماعت (الجماعة)

جمعه (الجمعة)

69 . جماعت

349 _ دست خدا با جماعت است
350 _ معناى جماعت

70 . جمعه

351 _ روز جمعه
352 _ غسل جمعه

69 جماعت349 _ دست خدا با جماعت استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى مردم! به جماعت(يكپارچگى) روى آريد و از پراكندگى بپرهيزيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دست خدا بر سر جماعت است؛ هرگاه فردى از جماعت جدا شود شيطان او را مى ربايد، همچنان كه گرگ گوسفند جدا مانده از گله را.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دست خدا با جماعت است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جماعت (يكپارچگى)رحمت است و پراكندگى عذاب.

350 _ معناى جماعتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به اين سؤال كه جماعت امّت تو چيست؟ _فرمود : آنان كه بر حق باشند هر چند ده نفر باشند!

امام على عليه السلام_ در پاسخ به پرسش از معناى سنّت، بدعت، جماعت و تفرقه _فرمود : _ به خدا سوگند _ سنّت همان سنّت محمّد صلى الله عليه و آله است و بدعت ، آنچه از آن جدا باشد و به خدا قسم جماعت، همدست شدن با اهل حق است هر چند اندك باشند و تفرقه همدستى با اهل باطل است هر چند بسيار باشند.

70 جمعه351 _ روز جمعهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز جمعه آقاى روزهاست و نزد خداوند عز و جل از روز قربان و روز فطر نيز بزرگتر است.

امام على عليه السلام :هر روز جمعه مقدارى ميوه به خانواده خود هديه دهيد تا از آمدن جمعه خوشحال شوند.

امام باقر عليه السلام :خير و شر ، در روز جمعه دوچندان مى شود.

امام باقر عليه السلام :در روز جمعه [ثواب] صدقه دو چندان مى شود؛ زيرا روز جمعه بر ديگر روزها فضيلت دارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز جمعه ، روز عبادت است ، پس خداوند عزيز و ارجمند را در آن عبادت كنيد .

352 _ غسل جمعهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على! مردم بايد هرهفت روز يك بار غسل كنند (حمام روند). بنا بر اين هر جمعه غسل كن حتّى اگر لازم شود براى تهيه آب آن ، خوراك روزانه ات را بفروشى و گرسنه بمانى؛ زيرا هيچ امر مستحبى بالاتر از غسل جمعه نيست .

.

ص: 252

الجمال

71 الجمال353 _ اللّهُ جميلٌ يُحِبُّ الجَمالَالكتاب:(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ * قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَة) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ تعالى جميلٌ يُحِبُّ الجَمالَ ، ويُحِبُّ أنْ يَرى أثَرَ نِعمَتِهِ على عَبدِهِ ، ويُبغِضُ البُؤْسَ والتَّباؤسَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ يُحِبُّ مِن عَبدِهِ إذا خَرجَ إلى إخْوانِهِ أنْ يَتَهيّأَ لَهُم ويَتَجَمّلَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لِيَأخُذْ أحدُكُم مِن شارِبهِ والشَّعْرِ الّذيفي أنْفِهِ، ولْيَتَعاهَدْ نَفْسَهُ ، فإنَّ ذلك يَزيدُفي جمَالِهِ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :البَسْ وتَجَمّلْ ، فإنَّ اللّهَ جميلٌ يُحِبُّ الجَمالَ ، وليَكُن مِن حَلالٍ . (5)

354 _ الصُّورَةُ الجَميلَةُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :خَيرُ ما اُعْطِيَ الرّجُلُ المؤمنُ خُلقٌ حَسَنٌ، وشَرُّ ما اُعْطِيَ الرّجُل قلبُ سوءٍ في صُورةٍ حَسَنةٍ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :اطلُبوا الخيرَ عِند حِسانِ الوُجوهِ ، فإنَّ فِعالَهُم أحرى أن تكونَ حَسَنا . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :آفَةُ الجَمالِ الخُيَلاءُ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :حُسْنُ وَجْهِ المؤمنِ مِن حُسنِ عِنايَةِ اللّهِ بهِ . (9)

355 _ إكرامُ الشَّعرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الشَّعرُ الحَسَنُ مِن كِسْوَةِ اللّهِ فأكْرِموهُ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ اتَّخذَ شَعرا فليُحْسِنْ وَلايَتَهُ، أو لِيَجُزَّهُ . (11)

356 _ جَمالُ الباطِنِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الجَمالُ في اللِّسانِ . (12)

عنه عليه السلام :لا جَمالَ أحْسَنُ مِن العَقلِ . (13)

عنه عليه السلام :لا لِباسَ أجْمَلُ مِن العافِيَةِ . (14)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ اللّهَ عزّوجلّ (جَعَلَ) صُورَهَ المَرأةِ في وَجهِها ، وصُورةَ الرّجُلِ في مَنطِقهِ . (15)

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :حُسنُ الصُّورةِ جَمالٌ ظاهِرٌ ، وحُسنُ العَقلِ جَمالٌ باطِنٌ . (16)

.


1- .الأعراف : 32.
2- .كنز العمّال : 17166.
3- .مكارم الأخلاق : 1/85/1.
4- .قرب الإسناد : 67/215.
5- .وسائل الشيعة : 3/340/4.
6- .كنز العمّال : 5170.
7- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 74 / 344 .
8- .بحار الأنوار : 77/59/3.
9- .غرر الحكم : 4848.
10- .وسائل الشيعة : 1/432/2
11- .وسائل الشيعة : 1/432/ 1.
12- .تحف العقول : 37.
13- .نهج السعادة : 1/51.
14- .بحار الأنوار : 77/381/5
15- .بحار الأنوار : 71/293/63.
16- .أعلام الدين : 313.

ص: 253

زيبايى (الجمال)

71 . زيبايى

353 _ خدا زيباست و زيبايى را دوست دارد
354 _ چهره زيبا
355 _ رسيدگى به مو
356 _ زيبايى درون

71 زيبايى353 _ خدا زيباست و زيبايى را دوست داردقرآن :«بگو : چه كسى زيورى را كه خدا براى بندگانش پديد آورده و روزيهاى پاكيزه را حرام كرده است؟ بگو : اين چيزها در زندگى دنيا براى كسانى است كه ايمان آورده اند و در روز قيامت [ نيز ]ويژه آنانست» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال زيباست،زيبايى را دوست دارد و دوست دارد اثر نعمت خود را در بنده اش ببيند. او فقر و فقرنمايى را دشمن مى دارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند دوست دارد وقتى بنده اش نزد برادران خود مى رود با هيئتى آماده و آراسته برود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سبيل و موهاى بينى خود را كوتاه كنيد و به خودتان برسيد؛ زيرا اين كارها بر زيبايى شما مى افزايد.

امام صادق عليه السلام :لباس زيبا بپوش؛ زيرا خداوند زيباست و زيبايى را دوست دارد؛ اما بايد از حلال باشد.

354 _ چهره زيباپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين چيزى كه به مردمؤمن داده شده خوى نيكوست و بدترين چيزى كه به انسان داده شده دل بد در چهره زيباست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوبى را نزد خوبرويان بجوييد ، زيرا كرده هاى آنان به زيبايى زيبنده تر است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آفت زيبايى، غرور است.

امام على عليه السلام :زيبايىِ رخسار مؤمن از حسن عنايت خداست به او.

355 _ رسيدگى به موپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :موىِ زيبا پوششى خدايى است، پس به آن رسيدگى كنيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مو بگذارد، بايدخوب به آن برسد و گرنه كوتاهش كند.

356 _ زيبايى درونپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زيبايى در زبان است.

امام على عليه السلام :هيچ جمالى زيباتر از خردنيست .

امام على عليه السلام :جامه اى زيباتر از سلامت نيست .

امام على عليه السلام :خداوند عز و جل سيماى زن را در رخسار او و سيماى مرد را در گفتارش قرار داده است.

امام عسكرى عليه السلام :نِكويى صورت ، زيبايى ظاهر است و نكويى خرد ، زيبايى درون.

.

ص: 254

الجنابة

الجُند

72 الجنابة357 _ غُسلُ الجَنابَةِالكتاب:(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبا فَاطَّهَّرُوا) . (1)

(انظر) النساء : 43 .

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يَنامُ المُسلمُ وهُو جُنُبٌ ، ولايَنامُ إلّا على طَهورٍ ، فإنْ لَم يَجِدِ الماءَ فلْيَتيمَّمْ بالصَّعيدِ . (2)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :الجُنُبُ إذا أرادَ أنْ يَأكُلَ ويَشْرَبَ ، غَسَلَ يَدَهُ وتَمَضْمَضَ وغَسَلَ وَجهَهُ ، وأكَلَ وشَرِبَ . (3)

73 الجُند358 _ الجُن_دُالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ للأشْتَرِ لَمّا وَلّاهُ مِصرَ _: فالجُنودُ بإذْنِ اللّهِ حُصونُ الرَّعِيَّةِ ، وزَينُ الوُلاةِ ، وعِزُّ الدِّينِ ، وسُبُلُ الأمْنِ ، وليسَ تَقومُ الرَّعِيَّةُ إلّا بِهِم . (4)

عنه عليه السلام_ أيضا _: ولْيَكُنْ آثَرُ رُؤوسِ جُندِكَ عِندَكَ مَن واساهُم في مَعونَتِهِ ، وأفضَلَ علَيهِم مِن جِدَتِهِ ، بما يَسَعُهُم ويَسَعُ مَن وراءهُم مِن خُلوفِ أهْليهِم ، حتّى يكونَ هَمُّهُم هَمّاواحِدا في جِهادِ العَدُوِّ ، فإنَّ عَطْفَكَ علَيهِم يَعطِفُ قُلوبَهُم علَيكَ ... فافْسَحْ في آمالِهِم، وواصِلْ في حُسنِ الثَّناءِ علَيهِم، وتَعْديدِما أبْلى ذَوو البلاءِ مِنهُم ، فإنَّ كَثرَةَ الذِّكْرِ لِحُسنِ أفْعالِهِم تَهُزُّ الشُّجاعَ ، وتُحرِّضُ النّاكِلَ إنْ شاءَ اللّهُ . (5)

عنه عليه السلام :مَن خَذَلَ جُندَهُ نَصرَ أضْدادَهُ . (6)

عنه عليه السلام :آفَةُ الجُندِ مُخالَفَةُ القادَةِ . (7)

.


1- .المائدة : 6.
2- .وسائل الشيعة: 1/501/3
3- .وسائل الشيعة: 1/495/1 .
4- .نهج البلاغة : الكتاب 53، انظر تمام الكلام .
5- .نهج البلاغة : الكتاب 53، انظر تمام الكلام .
6- .غرر الحكم : 8329
7- .غرر الحكم : 3932.

ص: 255

جنابت (الجنابة)

سپاه (الجُند)

72 . جنابت

357 _ غسل جنابت

73 . سپاه

358 _ سپاه

72 جنابت357 _ غسل جنابتقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چون به نماز برخاستيد صورت و دستهايتان را تا آرنج بشوييد و سر و پاهايتان را تا برآمدگى پيشين مسح كنيد. و اگر جنب بوديد خود را پاك كنيد».

ر.ك : نساء : آيه 43 .

حديث :امام على عليه السلام :مسلمان، در حال جنابت نمى خوابد و جز با طهارت به بستر خواب نمى رود. پس اگر آب نيافت، بايد با خاك تيمّم كند.

امام باقر عليه السلام :انسان جنب هرگاه بخواهد چيزى بخورد و بياشامد، دست و صورت خود را بشويد و آب در دهان بگرداند، آن گاه بخورد و بياشامد.

73 سپاه358 _ سپاهامام على عليه السلام_ در فرمان[نامه] حكومت مصر به اشتر _نوشت : سپاهيان، به اذن خدا، دژهاى مردمند و زيور واليان و مايه توانمندى و ارجمندى دين و وسيله امنيّت. مردم جز با بودن سپاهيان پايدار نمى مانند .

امام على عليه السلام_ در همان عهدنامه _نوشت: بايد گزيده ترين سران سپاه نزد تو، آن كس باشد كه با ديگران هميارى كند و آنچه دارد به آنان ببخشد، چندان كه خود و خانواده شان را كه بر جاى گذاشته اند به خوبى تأمين كنند، تا همگى در جهاد و مبارزه با دشمن يكدل شوند. چه، مهربانى تو با آنان دلهاى ايشان را به تو مهربان مى كند ... پس آرزوهاى آنان را برآور و پيوسته از آنان ستايش و تقدير كن و زحمتِ سختى ديدگان را به زبان آر كه ياد كردنِ فراوان از كارهاى خوب آنان دليران را برمى انگيزد و ترسو را تحريك مى كند. اِن شاءاللّه .

امام على عليه السلام :هر كس از يارى سپاه خود دست كشد دشمنانش را يارى داده است.

امام على عليه السلام :آفت سپاه، سرپيچى ازفرماندهان است.

.

ص: 256

359 _ سپاهيان خدا

الجنّة

359 _ جُنودُ اللّهِ(وَلِلّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأرْضِ وَكَانَ اللّهُ عَزِيزا حَكِيما) . (1)

(وَما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلّا هُوَ) . (2)

(إِلّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ ... فَأَنْزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا) . (3)

74 الجنّة360 _ التَّرغيبُ إلَى الجَنَّةِالكتاب:(وَسارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ) . (4)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ألَا وإنّي لَم أرَ كالجَنَّةِ نامَ طالِبُها ، ولا كالنّارِ نامَ هارِبُها! (5)

عنه عليه السلام :الجَنَّةُ أفضَلُ غايَةٍ . (6)

عنه عليه السلام :الجَنّةُ دارُ الأمانِ . (7)

361 _ لَيسَ لِأنفُسِكُم ثَمَنٌ إلّا الجَنَّةُالكتاب:(إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ) . (8)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّهُ ليسَ لأنْفُسِكُم ثَمَنٌ إلّا الجَنّةُ ، فلا تَبيعوها إلّا بِها . (9)

.


1- .الفتح : 7.
2- .المدّثّر : 31.
3- .التوبة : 40.
4- .آل عمران : 133.
5- .نهج البلاغة : الخطبة 28.
6- .غرر الحكم : 1024
7- .غرر الحكم : 397.
8- .التوبة : 111.
9- .بحار الأنوار : 78/13/71 .

ص: 257

بهشت (الجنّة)

74 . بهشت

360 _ ترغيب به بهشت
361 _ جانهاى شما بهايى جز بهشت ندارد

359 _ سپاهيان خداقرآن :«و از آنِ خداست سپاهيان [به اندازه] آسمانها و زمين و خداوند هماره پيروزمند و حكيم است».

«و شمار سپاهيان پروردگارت را جز خود او نداند».

«اگر شما يارى اش نمى كنيد، قطعا خدا يارى اش كرده ... خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد و با لشكرهايى كه شما آن را نمى ديديد تأييدش كرد».

74 بهشت360 _ ترغيب به بهشتقرآن :«به سوى آمرزش پروردگار خود و بهشتى بشتابيد كه پهناى آن [به اندازه] آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران آماده شده است».

حديث :امام على عليه السلام :هان! من چيزى مانند بهشت نديده ام كه جوينده اش خواب باشد و نه مانند دوزخ كه گريزان از آن در خواب باشد.

امام على عليه السلام :بهشت، برترين هدف است.

امام على عليه السلام :بهشت، سراى امنيت و آسايش است.

361 _ جانهاى شما بهايى جز بهشت نداردقرآن :«خدا از مؤمنان جانها و مالهايشان را خريد تا بهشت از آنان باشد».

حديث :امام على عليه السلام :جانْ بهاى شما جز بهشت نيست؛ پس آن را جز به بهشت مفروشيد.

.

ص: 258

362 _ ثَمَنُ الجَنَّةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :ثَمَنُ الجَنّةِ العَملُ الصّالحُ . (1)

عنه عليه السلام :ثَمنُ الجَنّةِ الزُّهدُ في الدُّنيا . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :قَولُ « لا إلهَ إلّا اللّهُ» ثَمَنُ الجَنّ_ةِ . (3)

363 _ موجِباتُ دُخولِ الجَنَّةِالكتاب:(وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلا يُظْلَمُونَ نَقِيرا) . (4)

(تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِيّا) . (5)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أكْثَرُ ما تَلِجُ بهِ اُمَّتي الجَنّةَ : تَقْوى اللّهِ وحُسْنُ الخُلقِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :ثلاثٌ مَن لَقِيَ اللّهَ عزّ وجلّ بهِنَ دَخلَ الجَنّةَ مِن أيِّ بابٍ شاءَ : مَن حسنَ خُلقُهُ ، وخَشِيَ اللّهَ في المَغيبِ والمَحْضَرِ ، وتَرَكَ المِراءَ وإنْ كانَ مُحِقّا . (7)

تنبيه الخواطر_ قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله _: أكُلُّكُم يُحِبُّ أنْ يَدخُلَ الجَنّةَ ؟ قالوا : نَعَم يا رسولَ اللّهِ ، قالَ : قَصِّروا مِن الأملِ ، وث_َبِّ_توا آجالَكُم بينَ أبْصارِكُم ، واسْتَحْيوا مِن اللّهِ حقَّ الحَياءِ . (8)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن خُتِمَ لَهُ بجِهادٍ في سَبيلِ اللّهِولو قَدْرَ فَواقِ ناقَةٍ دَخلَ الجَنّةَ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ثلاثٌ مَن أتى اللّهَ بواحِدَهٍ مِنْهنَّ أوْجَبَ اللّهُ لَهُ الجَنّةَ: الإنْفاقُ مِن إقْتارٍ ، والبِشْرُ لِجَميعِ العالَمِ ، والإنْصافُ مِن نَفْسِهِ . (10)

364 _ الجَنَّةُ مَحفوفَةٌ بِالمَكارِهِالكتاب:(أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصّابِرِينَ) . (11)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :بالمَكارِهِ تُنالُ الجَنّةُ . (12)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :الجَنّةُ مَحفوفةٌ بالمَكارِهِ والصَّبرِ ، فمَن صَبرَ على المَكارِهِ في الدُّنيا دَخلَ الجَنّةَ . وجَهنّمُ مَحفوفةٌ باللَّذّاتِ والشَّهَواتِ ، فمَن أعطى نَفْسَهُ لَذَّتَها وشَهْوَتَها دَخلَ النّارَ . 13

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :مَن سألَ اللّهَ الجَنّةَ ولَم يَصْبِرْعلى الشَّدائدِ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ . (13)

365 _ مَن ضُمِنَت لَهُ الجَنَّةُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن ضَمِنَ لي ما بينَ لِحْيَيْهِ وما بينَ رِجْلَيْهِ ضَمِنتُ له الجَنّةَ . (14)

.


1- .غرر الحكم : 4698
2- .غرر الحكم : 4700.
3- .التوحيد : 21/13.
4- .النساء : 124.
5- .مريم : 63.
6- .الكافي : 2/100/6
7- .الكافي : 2/300/2.
8- .تنبيه الخواطر : 1/272.
9- .دعائم الإسلام : 1/219.
10- .الكافي : 2/103/2.
11- .آل عمران : 142.
12- .غرر الحكم : 4204.
13- .بحار الأنوار : 78/356/11.
14- .معاني الأخبار : 411/99.

ص: 259

362 _ بهاى بهشت
363 _ موجبات رفتن به بهشت
364 _ بهشت ، پيچيده در ناخوشايندهاست
365 _ كسانى كه بهشت برايشان ضمانت شده است

362 _ بهاى بهشتامام على عليه السلام :بهاى بهشت، كار نيك است.

امام على عليه السلام :بهاى بهشت، بى رغبتى به دنياست.

امام صادق عليه السلام :ذكر «لا إله إلّا اللّه » بهاى بهشت است.

363 _ موجبات رفتن به بهشتقرآن :«و هر كس از زن يا مرد كار شايسته كند، اگر مؤمن باشد همگى به بهشت مى روند و به قدر گودى هسته خرما در حقّ آنان ستم نمى شود».

«اين بهشتى است كه آن را به بندگان پرهيزگار خود ميراث مى دهيم».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امّت من بيشتر به سبب دو چيز وارد بهشت مى شوند : خدا پروايى و خوشخويى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز است كه هر كس باآنها خداوند عز و جل را ديدار كند از هر درى كه بخواهد وارد بهشت مى شود: كسى كه خوشخو باشد، و در آشكار و نهان از خدا بترسد، و بحث و ستيزه را رها كند اگر چه حق با او باشد.

تنبيه الخواطر :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : آيا همه شما دوست داريد به بهشت رويد؟ عرض كردند: آرى، اى رسول خدا. فرمود: آرزو را كوتاه كنيد، مرگ را در مقابل ديدگان خود قرار دهيد و از خدا چنان كه بايد شرم داريد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به اندازه فاصله زمانى ميان دو دوشيدن شتر، جهاد در راه خدا نصيبش شود وارد بهشت مى گردد.

امام صادق عليه السلام :سه كار است كه هر كس يكى از آنها را انجام دهد خداوند بهشت را بر او واجب مى گرداند: انفاق كردن در تنگدستى، خوشرويى با همه عالَم، و انصاف داشتن.

364 _ بهشت ، پيچيده در ناخوشايندهاستقرآن :«آيا مى پنداريد كه به بهشت خواهيد رفت و حال آن كه هنوز خدا معلوم نكرده كه از ميان شما چه كسانى جهاد مى كنند و چه كسانى پايدارى مى ورزند؟».

حديث :امام على عليه السلام :با ناملايمات است كه بهشت به دست مى آيد.

امام باقر عليه السلام :بهشت در احاطه ناملايمات وبردبارى است؛ پس، هر كه در دنيا بر ناملايمات صبر كند به بهشت مى رود؛ و دوزخ در احاطه لذّتها و خواهشهاى نفس است؛ پس هر كه لذّت و خواهش نفس را برآورده كند به دوزخ مى رود. (1)

امام رضا عليه السلام :هر كس [از خدا] بهشت بخواهد و در برابر سختيها شكيبايى نورزد، بى گمان خود را ريشخند كرده است.

365 _ كسانى كه بهشت برايشان ضمانت شده استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به من تضمين دهد كه زبان و شهوت خويش را حفظ كند، من بهشت را براى او ضمانت مى كنم.

.


1- .مجلسى _ رضوان اللّه عليه _ مى گويد: مضمون اين خبر ، مورد اتّفاق شيعه و سنّى است.

ص: 260

عنه صلى الله عليه و آله :تَقَبّلوا لي بسِتٍّ أتَقَبّلْ لَكُم بالجَنّةِ : إذا حَدَّثْتُم فلا تَكْذِبوا ، وإذا وَعدْتُم فلا تُخْلِفوا ، وإذا ائتُمِنْتُم فلا تَخونوا ، وغُضّوا أبْصارَكُم ، واحْفَظوا فُروجَكُم ، وكُفُّوا أيديَكُم وألسِنَتَكُم . (1)

366 _ مَن تُحَرَّمُ عَلَيهِ الجَنَّةُالكتاب:(إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ) . (2)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَحْرُمُ الجنّةُ على ثلاثةٍ : على المَنّانِ ، وعلى المُغْتابِ ، وعلى مُدمِنِ الخَمرِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لايَدخُلُ الجَنّةَ خِبٌّ ولا خائِنٌ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ اسْتَرْعى رَعِيَّةً فغَشَّها حَرّمَ اللّهُ علَيهِ الجَنّةَ . (5)

367 _ أبوابُ الجَنَّةِالكتاب:(جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ) . (6)

الحديث :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الجَنَّةُ لَها ثَمانِيَةُ أبوابٍ... مَن أرادَ الدُّخولَ مِن هذِهِ الأَبوابِ الثَّمانِيَةِ فَليَتَمَسَّك بِأَربَعِ خِصالٍ : الصَّدَقَةِ وَالسَّخاءِ وحُسنِ الخُلُقِ وكَفِّ الأذى عَن عِبادِ اللّهِ تَعالى (7) .

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ لِلجَنّةِ ثَمانِيَةَ أبوابٍ: بابٌ يَدخُلُ مِنهُ النَّبِيّونَ والصِّدِّيقونَ ، وبابٌ يَدخُلُ مِنهُ الشُّهَداءُ والصّالِحونَ ، وخَمسَةُ أبْوابٍ يَدخُلُ مِنها شِيعَتُنا ومُحِبّونا ...، وبابٌ يَدخُلُ مِنهُ سائ_رُ المُسلِمينَ مِمَّنْ شَهِدَ أنْ لا إلهَ إلّا اللّهُ ، ولَم يَكُنْ في قَلبِهِ مِقْدارُ ذَرَّةٍ مِن بُغْضِنا أهلَ البَيتِ . (8)

(انظر) الجهاد : باب 374 ، 375 .

368 _ دَرَجاتُ الجَنَّةِالكتاب :(وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنا قَدْ عَمِلَ الصّالِحاتِ فَأُولئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلى) . (9)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ في الجَنّةِ دَرَجةً لا يَنالُها إلّاإمامٌ عادِلٌ ، أو ذو رَحِمٍ وَصُولٌ ، أو ذو عِيالٍ صَبورٌ . (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في صفةِ الجنّةِ _: دَرَجاتٌ مُتَفاضِلاتٌ ، ومَنازِلُ مُتَفاوِتاتٌ . (11)

عنه عليه السلام :إنَّ أهْلَ الجَنّةِ لَيَتَراؤونَ مَنازِلَ شِيعَتِناكما يَتَراءى الرّجُلُ مِنكُمُ الكَواكِبَ في اُفُقِ السَّماءِ . (12)

.


1- .الأمالي للصدوق : 150/147.
2- .المائدة : 72.
3- .الزهد للحسين بن سعيد : 9/17.
4- .كنز العمّال : 43777.
5- .تنبيه الخواطر : 2/227.
6- .ص : 50.
7- .الفضائل : ص 129 .
8- .الخصال : 408 / 6.
9- .طه : 75.
10- .الخصال : 93/39.
11- .نهج البلاغة : الخطبة 85.
12- .غرر الحكم : 3514.

ص: 261

366 _ كسانى كه بهشت برايشان حرام است
367 _ دروازه هاى بهشت
368 _ درجات بهشت

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شش چيز را براى من به عهده گيريد، من براى شما بهشت را به عهده مى گيرم: هرگاه سخن گفتيد دروغ مگوييد، هر گاه وعده داديد خلف وعده نكنيد، هرگاه امين تان دانستند خيانت نورزيد، چشمانتان را [از حرام ]فرو بنديد، شهوت خويش را حفظ كنيد، و دست و زبان خود را نگه داريد.

366 _ كسانى كه بهشت برايشان حرام استقرآن :«هر آينه هر كس به خدا شرك ورزد خداوند بهشت را بر او حرام گردانيده و جايگاهش آتش باشد».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت بر سه كس حرام است: منّت گذارنده [بر خدا]، غيبت كننده و ميگسار.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ حيله گر و خيانتكارى به بهشت نمى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس سرپرست ملّتى شود و به آنها خيانت ورزد خداوند بهشت را بر او حرام مى گرداند.

367 _ دروازه هاى بهشتقرآن :«بهشتهاى جاويدان كه دروازه هاى آنها به رويشان گشوده است».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت را هشت دروازه است ... هر كه خواهد از اين هشت دروازه وارد شود بايد به چهار خصلت چنگ زند : صدقه دادن ، بخشندگى ، خوشخويى و نيازردن بندگان خدا .

امام على عليه السلام :بهشت هشت دروازه دارد : دروازه اى كه پيامبران و صدّيقان از آن واردمى شوند، دروازه اى كه شهيدان و صالحان از آن داخل مى شوند و پنج دروازه ديگر كه شيعيان و دوستداران ما از آنها وارد مى شوند ... و يك دروازه ديگر كه ديگر مسلمانانى كه به يگانگى خدا گواهى مى دهند و در دلشان ذرّه اى دشمنى نسبت به ما خاندان نيست، از آن به بهشت در مى آيند.

ر.ك : الجهاد ، باب 374 ، 375 .

368 _ درجات بهشتقرآن :«و آنان كه با ايمان نزد او آيند و كارهاى شايسته كرده باشند، درجاتى بلند دارند».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت درجه اى است كه به آن دست نمى يابد مگر پيشواى دادگر يا خويشاوندى كه زياد صله رحم به جا آورد و يا عيالوار صبور.

امام على عليه السلام_ در وصف بهشت _فرمود : بهشت داراى درجاتى است كه يكى بر ديگرى برترى دارد و داراى منازلى است كه با هم تفاوت دارند.

امام على عليه السلام :منازل شيعه ما به ديده بهشتيان چنان به نظر مى رسد كه هر يك از شما ستارگان را در كرانه آسمان مى بيند.

امام زين العابدين عليه السلام :بر تو باد قرآن؛ زيراخداوند بهشت را آفريد ... و درجات آن را به اندازه آيات قرآن قرار داد. پس هر كه قرآن بخواند، قرآن به او مى گويد: بخوان و بالا رو. و هر كس از اين افراد وارد بهشت شود در آن جا كسى بلند مرتبه تر از او نخواهد بود مگر پيامبران و صدّيقان.

.

ص: 262

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :علَيكَ بالقُرآنِ، فإنَ اللّهَ خَل_قَ الجَنّ_ةَ ... وجَعلَ دَرَجاتِها على قَدْرِ آياتِ القُرآنِ، فمَن قَرأَ القُرآنَ قالَ لَهُ : إقْرَأْ وارْقَ ، ومَن دَخ_لَ مِنهُمُ الجَنّةَ لَم يَكُنْ في الجَنّةِ أعلى دَرَج_ةً مِنهُ ما خلا النَّبِيّينَ والصِّدِّيقينَ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ أدنى أهْلِ الجَنّةِ مَنزِلاً لَونَزلَ بهِ الثّقَلانِ _ الجِنُّ والإنسُ _ لَوَسِعَهُم طَعاما وشَرابا ، ولا يَنْقُصُ مِمّا عِندَهُ شَيءٌ . (2)

369 _ أوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لعليٍّ عليه السلام _: إنَّ أوَّلَ أربَعةٍ يَدْخُلونَ الجَنّةَ: أنا وأنتَ والحَسنُ والحُسينُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :أوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنّةَ مِن خَلقِ اللّهِ الفُقَراءُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :أوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنّةَ شَهيدٌ وعَبدٌ أحسنَ عِبادةَ ربِّهِ . (5)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :أوَّلُ أهْلِ الجَنّةِ دُخولاًإلى الجَنّةِ أهْلُ المَعروفِ . (6)

370 _ سادَةُ أهلِ الجَنَّةِالإمام عليٌّ عليه السلام :سادَةُ أهلِ الجَنَّةِ الأَتقيِاءُ الأَبرارُ . (7)

الإمام عليٌّ عليه السلام :سادَةُ أهلِ الجَنَّةِ المُخلِصونَ . (8)

الإمام عليٌّ عليه السلام :سادَةُ أهلِ الجَنَّةِ الأَسخِياءُ وَالمُتَّقونَ . (9)

371 _ شُمولُ الجَنَّةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كُلُّكُم يَدخُلونَ الجنّةَ ، إلّامَن شَرَدَ على اللّهِ شِرادَ البَعيرِ على أهلِهِ . (10)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :معاشِرَ شيعتِنا ،أمّا الجنّةُ فلَن تَفوتَكُم سَريعا كانَ أو بَطيئا، ولكنْ تَنافَسُوا في الدَّرَجاتِ . (11)

.


1- .بحار الأنوار : 8/133/39.
2- .بحار الأنوار : 8/120/11.
3- .المعجم الكبير : 1/319/950.
4- .كنز العمّال : 16636.
5- .تنبيه الخواطر : 1/57.
6- .الأمالي للصدوق : 326/383.
7- .غرر الحكم : 5599
8- .غرر الحكم : 5591
9- .غرر الحكم : 5584 .
10- .كنز العمّال : 10221.
11- .بحار الأنوار : 74/308/61.

ص: 263

369 _ نخستين كسى كه وارد بهشت مى شود
370 _ سروران اهل بهشت
371 _ فراگير بودن بهشت

امام صادق عليه السلام :دون پايه ترين فرد بهشت چنان است كه اگر جنّ و انس ميهمان او شوند همه را از خوراك و آشاميدنى پذيرايى مى كند و از آنچه دارد چيزى كم نمى شود!

369 _ نخستين كسى كه وارد بهشت مى شودپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به على عليه السلام _فرمود : نخستين چهار نفرى كه وارد بهشت مى شوند من هستم و تو و حسن و حسين.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين خلق خدا كه واردبهشت مى شوند فقيرانند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين كسى كه داخل بهشت مى شود شهيد است و بنده اى كه پروردگارش را نيكو عبادت كرده باشد.

امام باقر عليه السلام :نخستين وارد شوندگان به بهشت، نيكوكارانند.

370 _ سروران اهل بهشتامام على عليه السلام :سروران اهل بهشت ، تقوا پيشگان نيكوكارانند .

امام على عليه السلام :سروران اهل بهشت ، اهل اخلاصند .

امام على عليه السلام :سروران اهل بهشت ، سخاوتمندان تقوا پيشه اند .

371 _ فراگير بودن بهشتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همه شما به بهشت مى رويدمگر كسى كه از طاعت خدا بگريزد همچنان كه شتر از دست صاحب خود مى رمد و مى گريزد.

امام زين العابدين عليه السلام :اى شيعيان ما! شما بهشت را هرگز از دست نمى دهيد، چه شتاب كنيد و چه كندى، اما براى رسيدن به درجات آن با هم رقابت كنيد.

.

ص: 264

الجنون

75 الجنون372 _ أنواعُ الجُنونِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الشَّبابُ شُعْبَةٌ مِن الجُنونِ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحِدَّةُ ضَرْبٌ مِن الجُنونِ ؛لأنَّ صاحِبَها يَنْدَمُ ، فإنْ لَم يَنْدَمْ فجُنونُهُ مُسْتَحكِمٌ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ مَن أجابَ في كلِّ ما يُسْألُ عَنهُ لَمَجْنونٌ . (3)

373 _ المَجنونُ الحَقيقيُّمشكاة الأنوار :مَرَّ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بمَجْنونٍ ، فقالَ:ما لَهُ ؟ فقيلَ : إنّهُ مَجْنونٌ ، فقالَ : بَلْ هُومُصابٌ ، إنَّما المَجْنونُ مَن آثَرَ الدُّنيا على الآخِرَةِ . (4)

مشكاة الأنوار :مَرَّ برسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله رجُلٌ وهوفي أصْحابِهِ ، فقالَ بعضُ القَومِ: مَجْنونٌ!فقالَ النّبيٌّ صلى الله عليه و آله : بَلْ هذا رجُلٌ مُصابٌ، إنّما المَجْنونُ عَبدٌ أو أمَةٌ أبْلَيا شَبابَهُما في غَيرِ طاعةِ اللّهِ . (5)

معاني الأخبار :مَرَّ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِرَجُلٍ مَصْروعٍ ... فقالَ : ما هذا بمَجْنونٍ ، ألَااُخبِرُكُم بالمَجْنونِ حقَّ المَجْنونِ ؟ ....قالَ: إنَّ المَجْنونَ حقَّ المَجْنونِ المُتَبَخْتِرُ في مِشْيتِهِ ، النّاظِرُ في عِطْفَيْهِ ، المُحَرِّكُ جَنْبَيهِ بمِنْكَبَيْهِ ، فذَاكَ المَجْنونُ وهذا المُبْتلى . (6)

.


1- .الاختصاص : 343.
2- .نهج البلاغة : الحكمة 255.
3- .معاني الأخبار : 238/2.
4- .مشكاة الأنوار : 469/1571
5- .مشكاة الأنوار : 294 / 898.
6- .معاني الأخبار : 237/1.

ص: 265

ديوانگى (الجنون)

75 . ديوانگى

372 _ انواع ديوانگى
373 _ ديوانه حقيقى

75 ديوانگى372 _ انواع ديوانگىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جوانى شاخه اى از ديوانگى است.

امام على عليه السلام :عصبانيت نوعى ديوانگى است زيرا آدم عصبانى پشيمان مى شود و اگر پشيمان نشود ديوانگى اش قطعى و ثابت است.

امام صادق عليه السلام :هر كس به هر سؤالى كه از او مى شود جواب دهد ديوانه است.

373 _ ديوانه حقيقىمشكاة الأنوار:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر ديوانه اى گذشت و پرسيد: او را چه شده است؟ گفتند: او ديوانه است. فرمود: نه، او آسيب ديده است. ديوانه واقعى كسى است كه دنيا را بر آخرت ترجيح دهد.

مشكاة الأنوار:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با اصحاب خود بود كه مردى به آنان برخورد. يكى از اصحاب گفت: اين مرد ديوانه است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: نه، او آسيب ديده است. ديوانه آن مرد يا زنى است كه جوانى اش را در راهى جز طاعت خدا صرف كرده باشد.

معانى الأخبار :رسول خدا صلى الله عليه و آله بر مردى مبتلا به صرع گذشت ... فرمود: اين ديوانه نيست. آيا شما را از ديوانه حقيقى آگاه نسازم؟ ... [سپس ]فرمود: ديوانه حقيقى كسى است كه با تكبّر راه رود، خودپسند باشد و [مغرورانه ]پهلو و شانه بجنباند آن ديوانه است و اين بيمار.

.

ص: 266

الجهاد 1 «الجهاد الأصغر»

76 الجهاد (1) الجهاد الأصغر374 _ الحَثُّ عَلَى الجِهادِالكتاب :(يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ) . (1)

(قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ . . . أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ واللّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ) . (2)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ ولَم يَغْزُ ، ولَم يُحدِّثْ بهِ نَفسَهُ ، ماتَ على شُعْبَةٍ مِن نِفاقٍ . (3)

مستدرك الوسائل :رُوِيَ أنَّ رجُلاً أتى جَبَلاً لِيَعْبُدَ اللّهَ فيهِ ، فجاءَ بهِ أهلُهُ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فنَهاهُ عَن ذلكَ ، وقالَ له : إنَّ صَبرَ المسلمِ في بعضِ مَواطِنِ الجِهادِ يَوما واحدا خَيرٌ لَهُ مِن عِبادَةِ أربعينَ سنةً . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ الجِهادَ بابٌ مِن أبْوابِ الجَنّةِ فَتَحَهُ اللّهُ لِخاصَّةِ أوْليائهِ ، وهُو لِباسُ التَّقوى ، ودِرْعُ اللّهِ الحَصينَةُ ، وجُنَّتُهُ الوَثيقَةُ . (5)

عنه عليه السلام :الجِهادُ عِمادُ الدِّينِ ، ومِنْهاجُ السُّعَداءِ . (6)

عنه عليه السلام :إنّ اللّهَ فَرضَ الجِهادَ وعَظَّمَهُ وجَعلَهُ نَصْرَهُ وناصِرَهُ. واللّهِ ، ما صَلُحتْ دُنيا ولا دِينٌ إلّا بهِ . (7)

عنه عليه السلام :إنَّ الجِهادَ أشْرَفُ الأعمالِ بعدَالإسلامِ ، وهُو قِوامُ الدِّينِ ، والأجْرُفيهِ عَظيمٌ مَع العِزّةِ والمَنَعةِ ، وهُو الكَرّهُ ، فيهِ الحَسَناتُ والبُشْرى بالجنّهِ بَعد الشَّهادَةِ . (8)

عنه عليه السلام_ في كتابِه إلى عامِلِه مِخْنَفٍ _: فإنَّ جِهادَ مَن صَدَفَ عَن الحقِّ رَغْبةً عنهُ ، وعَبَّ في نُعاسِ العَمى والضَّلالِ اخْتِيارا لَهُ ، فَريضَةٌ على العارِفِينَ . (9)

(انظر) السلاح : باب 962 .

375 _ المُجاهِ_دُالكتاب :(لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولي الضَّرَرِ وَالْمُجاهِدُونَ فِي سَبِيل اللّهِ) . (10)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما أعْمالُ العِبادِ كُلِّهِم عِندالمُجاهِدينَ في سبيلِ اللّهِ إلّا كَمِثْلِ خُطّافٍ أخَذَ بمِنْقارِهِ مِن ماءِ البَحرِ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :السُّيوفُ مَفاتِيحُ الجَنّةِ . (12)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :المُجاهِدونَ تُفْتَحُ لَهُم أبْوابُ السَّماءِ . (13)

.


1- .التحريم : 9.
2- .التوبة : 24 .
3- .صحيح مسلم : 3/1517/158 .
4- .عوالي اللآلي : 1/282/121 .
5- .نهج البلاغة : الخطبة 27 .
6- .غرر الحكم : 1346 .
7- .وسائل الشيعة : 11/9/15 .
8- .بحار الأنوار : 33/447/659 .
9- .شرح نهج البلاغة : ج 3 ص 182 .
10- .النساء : 95 .
11- .كنز العمّال : 10680 .
12- .مستدرك الوسائل : 11/13/12293 .
13- .غرر الحكم : 1347 .

ص: 267

جهاد (1) «جهاد اصغر» (الجهاد (1) «الجهاد الأصغر»)

76 . جهاد (1) «جهاد اصغر»

374 _ تشويق به جهاد
375 _ مجاهد

76 جهاد (1) «جهاد اصغر»374 _ تشويق به جهادقرآن :«اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنها سخت بگير. جايگاهشان جهنم است و بد سرانجامى است».

«بگو: اگر پدرانتان و فرزندانتان . . . براى شما از خدا و پيامبرش و جهاد در راه او دوست داشتنى ترند، درنگ كنيد تا خدا فرمان خويش بياورد و خدا گروه فاسقان را هدايت نمى كند».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه جهاد نكرده ياآرزوى جهاد نداشته باشد و بميرد به نوعى نفاق مرده است.

مستدرك الوسائل:مردى براى عبادت خدا به كوهى رفت و خانواده اش او را نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آوردند. پيامبر او را از اين كار نهى كرد و فرمود: اگر مسلمان يك روز در ميدانى از ميدانهاى جهاد پايدارى ورزد برايش از چهل سال عبادت كردن بهتر است.

امام على عليه السلام :همانا جهاد يكى از درهاى بهشت است كه خداوند آن را براى اولياى خاص خود گشوده است. جهاد جامه تقوى و زره استوار خداوند و سپر محكم اوست.

امام على عليه السلام :جهاد ستون دين و راه روشن نيكبختان است.

امام على عليه السلام :خداوند جهاد را واجب گردانيد و آن را بزرگ داشت و يارى خود و ياور خود قرارش داد. به خدا سوگند كار دنيا و دين جز با جهاد درست نمى شود.

امام على عليه السلام :همانا جهاد شريفترين كارهابعد از اسلام است. جهاد مايه پايدارى دين است و علاوه بر آن كه عزّت و اقتدار مى آورد اجرى بزرگ دارد. جهاد، سخت است و پاداش دار و در آن نويد بهشت است پس از شهادت.

امام على عليه السلام :در نامه اى به كارگزار خود مخنف ، نوشت : همانا جهاد كردن با كسى كه به سبب بيزارى از حق ، از آن روى گردانده و كورى و گمراهى را برگزيده و درخوابِ آن فرو رفته ، بر آگاهان واجب است .

ر.ك : جنگ افزار ، باب 962 .

375 _ مجاهدقرآن :«مؤمنانى كه با هيچ رنج و آسيبى از جنگ فرو مى نشينند با كسانى كه در راه خدا جهاد مى كنند برابر نيستند».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اعمال همه بندگان درمقايسه با ارزش جهاد مجاهدانِ در راه خدا نيست مگر به اندازه مقدار آبى كه پرستويى دريايى با منقار خود از دريا برداشته است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شمشيرها كليدهاى بهشتند.

امام على عليه السلام :درهاى آسمان به روى مجاهدان گشوده است.

.

ص: 268

376 _ إعانَةُ المُجاهِدينَ وذَمُّ إيذائِهِمرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن جَهّزَ غازيا بسِلْكٍ أو إبْرَةٍ غَفَرَاللّهُ لَهُ ما تَقدَّمَ من ذَنبهِ وما تَأخّرَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَلّغَ رسالةَ غازٍ كانَ كَمَنْ أعْتقَ رَقَبةً، وهُو شَريكُهُ في بابِ «ثوابِ» غَزْوَتِهِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :اتَّقوا أذَى المُجاهِدينَ في سبيلِ اللّهِ ،فإنَّ اللّهَ يَغْضَبُ لَهُم كَما يَغْضَبُ للرُّسُلِ ، ويَسْتَجيبُ لَهُم كَما يَسْتَجيبُ لَهُم . (3)

377 _ الأمرُ بِالجِهادِ بِالأيدي وَالألسُنِ وَالقُلوبِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :صَلاةُ الرّجُلِ مُتَقَلِّدا بسَيفِهِ تَفْضُلُ علىْ صَلاتِهِ غَيرَ مُتَقَلِّدٍ بسَبعِمائهِ ضِعْفٍ. (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :جاهِدوا في سبيلِ اللّهِبأيْديكُم، فإنْ لَم تَقْدِروا فجاهِدوا بألسِنَتِكُم ، فإنْ لَم تَقْدِروا فجاهِدوا بقُلوبِكُم . (5)

عنه عليه السلام :اللّهَ اللّهَ فيالجِهادِ بأمْوالِكُم وأنْفُسِكُم وألْسِنَتِكُم في سبيلِ اللّهِ . (6)

(انظر) المعروف (2): باب 1290؛ الشعر: باب 1034.

378 _ تَركُ الجِهادِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :فمَن تَركَ الجِهادَ ألْبسَهُ اللّهُ ذُلّاًفي نفسِهِ، وفَقْرا في مَعيشَتِهِ، ومَحْقا في دِينهِ. إنَّ اللّهَ تباركَ وتعالى أعَزَّ اُمّتي بسَنابِكِ خَيْلِها ومَراكِزِ رِماحِها . (7)

379 _ شُعَبُ الجِهادِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الجِهادِ على أرْبَعِ شُعَبٍ : على الأمرِ بالمَعروفِ والنَّهيِ عنِ المُنكَرِ والصِّدْقِ في المَواطِنِ وشَنَآنِ الفاسقِينَ . (8)

380 _ المُرابطَةُالكتاب :(وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِم) . (9)

(يا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ) . (10)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :رِباطُ يَومٍ في سبيلِ اللّهِ خَيرٌمِن الدُّنيا وما عَلَيها . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ عَملٍ مُنْقَطِعٌ عَن صاحبِهِ إذاماتَ إلّا المُرابِطَ في سبيلِ اللّهِ ، فإنَّهُ يُنْمى لَهُ عَملُهُ ويُجْرى علَيهِ رِزْقُهُ إلى يَومِ القِيامَةِ . (12)

381 _ فَضلُ الحِراسَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :حَرَسُ لَيلةٍ في سبيلِ اللّهِعزّوجلّ أفْضَلُ مِن ألفِ لَيلةٍ يُقامُ لَيلُها ويُصامُ نَهارُها . (13)

عنه صلى الله عليه و آله :عَيْنانِ لا تَمَسُّهُما النّارُ : عَينٌ بَكَتْ مِن خَشْيَةِ اللّهِ ، وعَينٌ باتَتْ تَحْرُسُ في سبيلِ اللّهِ . (14)

.


1- .مستدرك الوسائل : 11/24/12333 .
2- .وسائل الشيعة : 11/14/2 .
3- .كنز العمّال: 10664
4- .كنز العمّال: 10791.
5- .بحار الأنوار : 100/49/23 .
6- .نهج البلاغة : الكتاب 47 .
7- .الأمالي للصدوق : 673/906 .
8- .الخصال : 232/74 .
9- .الأنفال : 60 .
10- .آل عمران : 200 .
11- .كنز العمّال : 10508
12- .كنز العمّال : 10611
13- .كنز العمّال : 10730 .
14- .سنن الترمذي : 4/175/1639 .

ص: 269

376 _ يارى مجاهدان و نكوهش آزردنشان
377 _ فرمان به جهاد كردن با دست و زبان و دل
378 _ ترك كردن جهاد
379 _ شاخه هاى جهاد
380 _ مرزبانى
381 _ ارزش نگهبانى

376 _ يارى مجاهدان و نكوهش آزردنشانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس رزمنده اى را به يك نخ يا سوزن مجهز كند خداوند گناهان گذشته و آينده او را ببخشايد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس نامه رزمنده اى را برساند همچون كسى است كه بنده اى را آزاد كند و در ثواب جنگ ، با وى شريك باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از آزردن مجاهدانِ در راه خدا بپرهيزيد؛ زيرا خداوند به خاطر آنان به خشم مى آيد همچنان كه به خاطر پيامبران به خشم مى آيد و دعاى آنان را اجابت مى كند همچنان كه دعاى پيامبران را اجابت مى كند .

377 _ فرمان به جهاد كردن با دست و زبان و دلپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نمازى كه مرد با شمشير حمايل شده بخواند هفتصد بار برتر از نمازى است كه بدون حمايل كردن شمشير بخواند.

امام على عليه السلام :در راه خدا با دستهاى خود بجنگيد، اگر نتوانستيد با زبانهاى خود بجنگيد و اگر باز هم نتوانستيد با دلهاى خود بجنگيد.

امام على عليه السلام :خدا را، خدا را، در جهادكردن با مالها و جانها و زبانهايتان درراه خدا.

ر.ك : خوبى (2) ، باب 1290 ؛ شعر ، باب 1034 .

378 _ ترك كردن جهادپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس جهاد را واگذاردخداوند جامه خوارى بر جان او پوشاند و زندگيش را دستخوش فقر سازد و دينش را از بين ببرد. خداوند تبارك و تعالى عزّت و اقتدار امت مرا در سُمهاى اسبانشان و نوك نيزه هايشان قرار داده است.

379 _ شاخه هاى جهادامام على عليه السلام :جهاد چهار شاخه دارد: امر به معروف، نهى از منكر، پايدارى در جبهه هاى جنگ و دشمنى با تبهكاران.

380 _ مرزبانىقرآن :«تا آن جا كه مى توانيد نيرو و اسبان سوارى آماده كنيد تا دشمنان خدا و دشمنان خود و جز آنها را بترسانيد».

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! شكيبا باشيد و ديگران را به شكيبايى فرا خوانيد و در جنگها پايدارى كنيد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار شويد».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك روز مرزبانى در راه خدا بهتر است از دنيا و هر چه در آن است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر عملى پس از مرگ صاحبش از او جدا مى شود مگر عمل كسى كه در راه خدا مرزبانى كند؛ عمل چنين كسى رشد مى كند و تا روز قيامت روزيش داده مى شود.

381 _ ارزش نگهبانىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك شب نگهبانى دادن درراه خدا برتر است از هزار شبانه روز كه شبهايش به عبادت و روزهايش به روزه دارى سپرى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو چشمند كه آتش به آن ها نرسد : چشمى كه از ترس خدابگريد و چشمى كه شبها در راه خدا نگهبانى دهد.

.

ص: 270

الجهاد 2 «الجهاد الأكبر»

77 الجهاد (2) الجهادُ الأكبر382 _ أنواعُ الجِهادِالإمامُ الحسينُ عليه السلام_ سُ_ئِ_لَ عَنِ ال_جَهادِ: سُ_نَّةٌ أو فَ_رِيضةٌ؟ فقالَ عليه السلام _: الجِهادُ على أرْبَعَةِ أوْجُهٍ : فجِهادانِ فَرْضٌ وجِهادُ سُنَّةٍ لا يُقامُ إلّا مَعَ فَرْضٍ وجِهادُ سُنَّةٍ ، فأمّا أحَدُ الفَرْضَيْنِ فجِهادُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ عن مَعاصِي اللّهِ وهو مِنْ أعْظَمِ الجِهادِ وَمُجاهَدَةُ الّذين يَلُونَكُمْ مِنَ الكُفّارِ فَرْضٌ . وأمّا الجِهادُ الّذي هو سُنّة لا يُقامُ إلّا مَعَ فَرْض فَإِنَّ مجاهَدَةَ العَدُوِّ فرضٌ على جميع الاُمّة لو تركوا الجهاد لَأَتاهم العَذابُ وهذا هو مِنْ عذابِ الاُمَّةِ وهُوَ سُنَّةٌ عَلَى الإمامِ وحَدُّهُ أنْ يَأتِيَ العَدُوَّ مَعَ الاُمَّةِ فيجاهِدَهم . وأمّا الجِهادُ الذي هُوَ سُنّةٌ فكُلُّ سُنّةٍ أقامَها الرَّجُلُ وجاهدَ في إقامَتِها وبُلُوغِها وإحيائِها فَالعَمَلُ والسَّعْيُ فيها مِنْ أفضلِ الأَعْمال لِأنَّها إحياءُ سُنَّةٍ وقَدْ قالَ رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله : «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَهً فَلَهُ أجْرُها وأجْرُ مَنْ عَمِلَ بِها إلى يَوْمِ القِيامَةِ مِنْ غَيْرِ أن يَنْقُصَ مِنْ أجُورِهِم شَيْئا» (1) .

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :جِهادُ المَرأةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ . (2)

383 _ الحَثُّ عَلى جِهادِ النَّفسِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المُجاهِدُ مَن جَاهَدَ نَفْسَهُ فياللّهِ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :جِهادُ النَّفْسِ مَهْرُ الجَنّةِ . (4)

عنه عليه السلام :رُدَّ عَن نَفْسِكَ عِند الشَّهَواتِ ، وأقِمْهاعلى كِتابِ اللّهِ عِند الشُّبُهاتِ . (5)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :جاهِدْ نَفْسَكَ لِتَرُدَّها عَن هَواها ، فإنَّهُ واجِبٌ علَيكَ كجِهادِ عَدُوِّكَ . (6)

384 _ الجِهادُ الأكبَرُمعاني الأخبار عن الإمامِ عليٍّ عليه السلام :إنَّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله بَعثَ سَرِيّةً ، فلَمّا رَجَعوا قالَ: مَرْحَبا بقَومٍ قَضَوُا الجِهادَ الأصْغَرَ وبَقِيَ علَيهِمُ الجِهادُ الأكْبَرُ . قيلَ: يا رسولَ اللّهِ ، وما الجِهادُ الأكْبَرُ؟ قالَ: جِهادُ النَّفْس . وقالَ عليه السلام : أفْضَلُ الجِهادِ مَن جَاهَدَ نَفْسَهُ الّتي بينَ جَنْبَيهِ . (7)

عنه عليه السلام :أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، وفِطامُها عَن لَذّاتِ الدُّنيا (8) .

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا فَضيلةَ كالجِهادِ ، ولاجِهادَ كمُجاهَدةِ الهوى . (9)

.


1- .تحف العقول : 243 .
2- .الخصال : 620/10 .
3- .كنز العمّال : 11261 ؛ تنبيه الخواطر : 1/96 .
4- .غرر الحكم : 4755
5- .غرر الحكم : 5406 .
6- .تحف العقول : 399 .
7- .معاني الأخبار : 160/1 .
8- .غرر الحكم : 3232 .
9- .تحف العقول : 286 .

ص: 271

جهاد (2) «جهاد اكبر» (الجهاد (2) «الجهاد الأكبر»)

77 . جهاد (2) «جهاد اكبر»

382 _ انواع جهاد
383 _ تشويق به جهاد با نفس
384 _ جهاد اكبر (بزرگتر)

77 جهاد (2) «جهاد اكبر»382 _ انواع جهادامام حسين عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه جهاد سنّت (پيامبر) است يا فريضه (الهى) ؟ _: جهاد چهارگونه است : دو گونه آن فريضه (الهى) است و گونه ديگر سنّتى است كه جز به فريضه بدان دست نيازند و يك جهاد نيز (تنها) سنّت است . امّا آن دو جهاد كه فريضه اند : يكى جهادِ آدمى با نَفْسِ خويش است در بازداشتن نَفْس از نافرمانى هاى نسبت به خدا ، كه بزرگترين جهاد است ، و ديگرى پيكار (و جهاد) با كافرانى كه هم مرز شمايند كه آن نيز فريضه است . امّا آن جهاد كه سنّتى است كه جز به فريضه بدان دست نيازند ، جهاد با دشمن است كه بر تمامِ امّت واجب است و اگر آن جهاد را ترك كنند ، بر آنها عذاب درآيد و اين عذاب تمامِ امّت را در برگيرد و آن جهاد ، بر امامْ سنّت است و تعريفش آن است كه امام با امّت بر سرِ دشمن تازد و با دشمنان جهاد كند . امّا جهادى كه فقط سنّت است ، برپا داشتن هر سنّتِ (نَبَوى) است كه انسان بر پاى دارد و در برپا نگهداشتن و برآوردن و زنده كردن آن مبارزه كند . پس سعى و عمل در راه آن بهترين اعمال است زيرا زنده داشتنِ سنّت است، و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هركس سنّت و قانونِ نيكى را بنيان گذارد ، پاداشش از آنِ اوست و نيز از ثواب همه آنان كه تا روز قيامت بدان عمل مى كنند بهره مى برد بى آنكه از ثواب خودِ آنان چيزى كاسته شود.»

امام على عليه السلام :جهاد زن اين است كه خوب شوهردارى كند.

383 _ تشويق به جهاد با نفسپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مجاهد كسى است كه به خاطر خدا با نفْس خود مبارزه كند.

امام على عليه السلام :جهاد با نفس كابين بهشت است.

امام على عليه السلام :در هنگام خواهشها جلونفْست را بگير و در هنگام شبهات، آن را به كتاب خدا ارجاع ده.

امام كاظم عليه السلام :براى بازداشتن نفْس خود ازخواهشهايش با آن مبارزه كن كه مبارزه با نفْس، همچون مبارزه با دشمنت، بر تو واجب است.

384 _ جهاد اكبر (بزرگتر)امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپاهى را به جنگ اعزام كرد. وقتى برگشتند فرمود: خوشامد مى گويم به مردمانى كه جهاد اصغر را گذارندند ولى جهاد اكبر همچنان بر عهده آنان باقى مانده است. عرض شد: اى رسول خدا! جهاد اكبر چيست؟ فرمود: جهاد با نفس. امام عليه السلام فرمود: برترين جهاد آن است كه انسان با نفس نهفته در ميان دو پهلوى خود بجنگد.

امام على عليه السلام :برترين جهاد، مبارزه كردن با هواى نفْس و باز گرفتن آن از لذّتهاى دنياست.

امام باقر عليه السلام :هيچ فضيلتى چون جهادنيست و هيچ جهادى مانند مبارزه با هواى نفس نمى باشد .

.

ص: 272

385 _ شيوه مبارزه با نفْس
386 _ ثمره مجاهدت

الجهاد 3 «الاجتهاد في

385 _ ما يَنبَغي في مُجاهَدَةِ النَّفسِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :جاهِدْ نَفْسَكَ عَلى طاعهِ اللّهِ مُجاهَدةَ العَدُوِّ عَدُوَّهُ ، وغالِبْها مُغالبةَ الضِّدِّ ضِدَّهُ ؛ فإنّ أقْوى النّاسِ مَن قَوِيَ على نَفْسِهِ . (1)

عنه عليه السلام :امْلِكُوا أنفسَكُم بدوامِ جِهادِها . (2)

386 _ ثَمَرَةُ المُجاهَدَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :بالمُجاهَدَةِ يُغلَبُ سُوءُ العادَةِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :جاهِدوا أنفسَكُم على شَهَواتِكُم تَحِلَّ قلوبَكُم الحِكمَةُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :جاهِدوا أنفسَكُم بقِلَّةِ الطَّعامِ والشَّرابِ ، تُظِلَّكُمُ المَلائكةُ ويَفِرَّ عَنكُمُ الشَّيطانُ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :جاهِدْ شَهْوَتَكَ وغالِبْ غَضَبكَ وخالِفْ سُوءَ عادَتِكَ ، تَزْكُ نَفْسُكَ ، ويَكْمُلْ عَقلُكَ ، وتَسْتَكمِلْ ثَوابَ ربِّكَ . (6)

عنه عليه السلام :رَدْعُ النَّفْسِ وجهادُها عن أهْوِيَتِها يَرفَعُ الدَّرَجاتِ ويُضاعِفُ الحَسَناتِ . (7)

عنه عليه السلام :بالمُجاهَدَةِ صَلاحُ النَّفْسِ . (8)

78 الجهاد (3) «الاجتهاد في طاعة اللّه »387 _ الحَثُّ عَلَى الاجتِهادِ في طاعَةِ اللّهِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :علَيكُم بالجِدِّ والاجْتِهادِ ،والتّأهُّبِ والاسْتِعدادِ . (9)

عنه عليه السلام :طاعَةُ اللّهِ سبحانَهُ لا يَحُوزُها إلّامَن بَذَلَ الجِدَّ ، واسْتَفْرَغَ الجُهْدَ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :اعْلَموا أنَّهُ لَيس بينَ اللّهِ وبينَ أحَدٍمِن خَلْقِهِ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ ولا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ ولا مَن دونَ ذلكَ مِن خَلْقِهِ كُلِّهِم إلّا طاعَتُهُم لَهُ، فاجْتَهِدوا في طاعةِ اللّهِ . (11)

388 _ أشَدُّ النّاسِ اجتِهادارسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أشَدُّ النّاسِ اجْتِهادا مَن تَرَكَ الذُّنوبَ . (12)

عنه صلى الله عليه و آله :أفْضَلُ الجِهادِ مَن أصْبَحَ لا يَهُمُّ بظُلْمِ أحدٍ . (13)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ لمّا قالَ لَهُ رجُلٌ : إنّي ضَعيفُ العَملِ قَليلُ الصّلاةِ قليلُ الصَّومِ ، ولكنْ أرْجو أنْ لا آكُلَ إلّا حَلالاً، ولا أنْكِحَ إلّا حَلالاً _: وأيُّ جِهادٍ أفْضَلُ مِن عِفَّةِ بَطْنٍ وفَرْجٍ ؟! (14)

.


1- .غرر الحكم : 4761
2- .غرر الحكم : 2489 .
3- .تنبيه الخواطر : 2/119
4- .تنبيه الخواطر : 2/122
5- .تنبيه الخواطر : 2/122 .
6- .غرر الحكم : 4760
7- .غرر الحكم : 5407
8- .غرر الحكم : 4319 .
9- .نهج البلاغة : الخطبة 230 .
10- .غرر الحكم : 6009 .
11- .الكافي : 8/11 .
12- .الأمالي للصدوق : 73/41 .
13- .المحاسن : 1/456/1053
14- .المحاسن : 1/455/1052 .

ص: 273

جهاد (3) «سخت كوشى در فرمانبرى

78 . جهاد (3) «سخت كوشى در فرمانبرى از خدا»

387 _ تشويق به سخت كوشى در فرمانبرى از خدا
388 _ سخت كوش ترين مردم

385 _ شيوه مبارزه با نفْسامام على عليه السلام :در راه طاعت خدا، با نفْس خود مبارزه كن همچون مبارزه دشمن با دشمنش، و با آن گلاويز شو همچون گلاويز شدن حريف با حريفش، زيرا نيرومندترين مردمان كسى است كه بر نفْس خويش چيره آيد.

امام على عليه السلام :با پيكار بى امان با نفْسهايتان زمام آنها را در اختيار خود گيريد.

386 _ ثمره مجاهدتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با مجاهدت مى توان برعادتهاى بد چيره آمد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با خواهشهاى نفْس خودبستيزيد، دلهايتان را حكمت فرا مى گيرد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با كم خوردن و كم آشاميدن به جنگ نفْسهاى خود رويد، فرشتگان بر سر شما سايه مى افكنند و شيطان از شما مى گريزد.

امام على عليه السلام :با خواهش [نفْس] خود جهاد كن، بر خشمت چيره شو و با عادتهاى بد خود مخالفت نما تا نفْست پاكيزه شود، خردت كمال يابد و از پاداش پروردگارت بهره كامل برى.

امام على عليه السلام :جهاد با نفْس و بازداشتن آن ازخواهشهايش درجات را رفعت مى بخشد و حسنات را دو چندان مى كند.

امام على عليه السلام :اصلاح نفْس با مجاهدت حاصل مى شود.

78 جهاد (3) «سخت كوشى در فرمانبرى از خدا»387 _ تشويق به سخت كوشى در فرمانبرى از خداامام على عليه السلام :بر شما باد تلاش وسختكوشى و مهيّا شدن و آماده گشتن .

امام على عليه السلام :به طاعت خداوند سبحان دست نيابد مگر آن كه تلاش ورزد و نهايت كوشش خود را به كار گيرد.

امام صادق عليه السلام :بدانيد كه ميان خدا و بندگانش نه فرشته مقرّبى واسطه شود نه پيامبر مرسلى و نه هيچ كس ديگر ، مگر طاعتشان از خداوند؛ پس در طاعت خدا بكوشيد.

388 _ سخت كوش ترين مردمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سخت كوشترين مردم كسى است كه گناهان را فرو گذارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين جهاد، جهاد كسى است كه صبح خود را با اين نيت آغاز كند كه به احدى ستم روا ندارد.

امام باقر عليه السلام_ در پاسخ به كسى كه عرض كرد: من در عمل ناتوانم و نماز و روزه كم به جا مى آورم اما سعى مى كنم جز حلال نخورم و جز با حلال نزديكى نكنم _فرمود : چه جهادى برتر از پاك نگهداشتن شكم و شرمگاه؟!

.

ص: 274

الجهل

79 الجهل389 _ ذَمُّ الجَهلِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الجَهلُ أدْوَأُ الدّاءِ . (1)

عنه عليه السلام :الجَهلُ مُمِيتُ الأحْياءِ ومُخَلِّدُ الشَّقاءِ . (2)

عنه عليه السلام :الجَهلُ فَسادُ كُلِّ أمْرٍ . (3)

عنه عليه السلام :الجَهلُ أصْلُ كُلِّ شَرٍّ . (4)

عنه عليه السلام :الحِرْصُ والشَّرَهُ والبُخْلُ نَتيجَهُ الجَهلِ . (5)

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :الجَهلُ خَصْمٌ . (6)

390 _ عَلاماتُ الجاهِلِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ الجاهِلَ مَن عَصى اللّهَ وإنْ كانَ جَميلَ المَنظَرِ عَظيمَ الخَطَرِ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :صِفةُ الجاهِلِ : أنْ يَظلِمَ مَن خالَطَهُ ، ويَتَعدّى على منَ هُو دُونَهُ ، ويَتطاوَلَ على مَن هُو فَوقَهُ ، كلامُهُ بغَيرِ تَدَبُّرٍ... . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الجاهِلُ لا يَعْرِفُ تَقْصيرَهُ ولا يَقبلُ مِن النَّصيحِ لَهُ . (9)

عنه عليه السلام :الجاهِلُ مَيِّتٌ وإنْ كانَ حَيّا . (10)

عنه عليه السلام :الجاهِلُ مَنِ انْخَدَعَ لِهَواهُ وغُرورِهِ . (11)

عنه عليه السلام :لا تَرى الجاهِلَ إلّا مُفْرِطا أومُفَرِّطا . (12)

عنه عليه السلام :إنَّما الجاهِلُ مَنِ اسْتَعْبَدتْهُ المَطالِبُ . (13)

عنه عليه السلام :الجاهِلُ عَبدُ شَهْوتِه . (14)

عنه عليه السلام :عَملُ الجاهِلِ وبَالٌ ، وعِلمُهُ ضلالٌ . (15)

عنه عليه السلام :إنَّ الجاهِلَ مَن عَدّ نَفسَهُ _ بما جَهِلَ مِن مَعرفَةِ العِلمِ _ عالِما ، وبِرَأيهِ مُكْتَفيا ، فمَا يَزالُ للعُلماءِ مُباعِدا وعَلَيهِم زارِيا ، ولِمَن خَالفَهُ مُخَطِّئا ، ولِمَا لَم يَعْرِفْ مِن الاُمورِ مُضَلِّلاً ، فإذا وَردَ علَيهِ مِن الاُمورِ ما لَم يَعْرِفْهُ أنْكَرَهُ وكَذّبَ بهِ وقالَ بجَهالَتِهِ : ما أعْرِفُ هذا ! وما أراهُ كانَ ! وما أظُنُّ أنْ يَكونَ ! وأنّى كانَ ؟! وذلكَ لِثِقَتِهِ بِرَأْيِه وقِلَّةِ مَعْرِفَتِهِ بجَهالَتِهِ ! فمَا يَنْفَكُّ بما يَرى مِمّا يَلْتَبِسُ علَيهِ رأيُهُ مِمّا لا يَعْرِفُ للجَهلِ مُسْتَفيدا ، وللحقِّ مُنكِرا ، وفي الجَهالَةِ مُتَحيِّرا ، وعن طَلَبِ العِلمِ مُسْتَكبِرا . (16)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مِن أخلاقِ الجاهِلِ الإجابَهُ قَبلَ أنْ يَسمَعَ ، والمُعارَضَةُ قَبلَ أنْ يَفْهَمَ ، والحُكْمُ بما لا يَعْلَمُ . (17)

الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :الجاهِلُ أسِيرُ لِسانِهِ . (18)

.


1- .غرر الحكم : 820
2- .غرر الحكم :1464
3- .غرر الحكم : 930
4- .غرر الحكم : 819
5- .غرر الحكم : 1694 .
6- .الدرّة الباهرة : 44 .
7- .بحار الأنوار:1/160/39.
8- .تحف العقول : 29 .
9- .غرر الحكم : 1809
10- .غرر الحكم : 1125
11- .غرر الحكم : 1285 .
12- .نهج البلاغة: الحكمة70.
13- .غرر الحكم : 3864
14- .غرر الحكم : 449
15- .غرر الحكم : 6327 .
16- .تحف العقول : 73 .
17- .أعلام الدين : 303 .
18- .الدرّة الباهرة : 41 .

ص: 275

نادانى (الجهل)

79 . نادانى

389 _ نكوهش نادانى
390 _ علامات نادان

79 نادانى389 _ نكوهش نادانىامام على عليه السلام :نادانى، بدترين درد است.

امام على عليه السلام :نادانى مايه مرگ زندگان وجاودانى رنج و بدبختى است.

امام على عليه السلام :نادانى، مايه تباهى همه چيزاست.

امام على عليه السلام :نادانى، ريشه همه بديهاست.

امام على عليه السلام :آزمندى و سيرى ناپذيرى وبخل نتيجه نادانى است.

امام عسكرى عليه السلام :نادانى دشمن [انسان]است.

390 _ علامات نادانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نادان كسى است كه خدا رانافرمانى كند هر چند خوش سيما و بلند پايه باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خصوصيت نادان اين است كه درباره هر كس كه با او رفت و آمد مى كند ستم روا دارد، به فرو دستش دراز دستى كند، بر زبر دستش گردنفرازى نمايد، و ناسنجيده زبان به گفتار گشايد... .

امام على عليه السلام :نادان ، به تقصير (عيب) خودآگاه نيست و نصيحت خير خواهِ خود را [هم] نمى پذيرد.

امام على عليه السلام :نادان مرده است هر چند [به ظاهر ]زنده باشد.

امام على عليه السلام :نادان كسى است كه فريب هوى و هوس و انديشه هاى باطل خود را بخورد.

امام على عليه السلام :نادان را هميشه در حال افراط يا تفريط مى بينى.

امام على عليه السلام :نادان، در حقيقت، كسى است كه خواهشها او را برده خود كرده باشند.

امام على عليه السلام :نادان، بنده خواسته هاى نفسانى خود است .

امام على عليه السلام :كار نادان مايه زيان است ودانش او مايه گمراهى.

امام على عليه السلام :نادان كسى است كه خود را _ به آنچه نمى داند _ دانا شمارد و به رأى و نظر خود بسنده كند و پيوسته از دانشمندان دورى كند و از آنان عيب و ايراد گيرد ومخالفان خود را بر خطا داند و آنچه را نفهميده گمراه كننده شمارد. هرگاه به مطلبى برخورَد كه آن را نمى داند منكرش شود و آن را دروغ شمارد و از روى نادانى خود گويد: من چنين چيزى را نمى شناسم و فكر نمى كنم كه وجود داشته باشد و گمان نمى كنم وجود داشته باشد و كجا چنين چيزى هست؟! و اين از آن روست كه به نظر خود اعتماد دارد و از نادانى خويش بى خبر است! از اين رو به سبب نادانى خويش پيوسته از جهل بهره مند شود و حقّ را انكار كند و در نادانى سرگشته ماند و از طلب دانش تكبر ورزد.

امام صادق عليه السلام :يكى از خويهاى نادان اين است كه قبل از شنيدن [مطلب] پاسخ مى دهد و پيش از آن كه [مقصود گوينده را ]بفهمد به مخالفت بر مى خيزد و ندانسته حكم مى كند.

امام هادى عليه السلام :نادان ، اسير زبان خود است.

.

ص: 276

391 _ أجهَلُ النّاسِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أجْهلُ النّاسِ المُغَترُّ بقَولِ مادِحٍ مُتَملِّقٍ ، يُحسِّنُ لَهُ القَبيحَ ويُبغِّضُ إلَيهِ النَّصيحَ . (1)

عنه عليه السلام :غايةُ الجَهلِ تَبَجُّحُ المَرءِ بِجَهْلِهِ . (2)

عنه عليه السلام :أعظَمُ الجَهلِ جَهلُ الإنسانِ أمرَنَفْسِهِ . (3)

392 _ كَفى بِذلِكَ جَهلاًالإمامُ عليٌّ عليه السلام :كَفى بالمرءِ جَهلاً أنْ يَرتَكِبَ ما نَهى عَنهُ . (4)

عنه عليه السلام :حَسْبكَ مِن الجَهلِ أنْ تُعجَبَ بعِلْمِكَ . (5)

عنه عليه السلام :كفى بالمرءِ جَهلاً أنْ يَجْهَلَ قَدْرَهُ . (6)

عنه عليه السلام :لا تَتَكلّمْ بكُلِّ ما تَعلَمُ فكَفى بذلكَ جَهلاً . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كفى بخَشيَةِ اللّهِ عِلْما ، وكفى بالاغْتِرارِ باللّهِ جَهْلاً . (8)

393 _ تَفسيرُ الجَهلِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مِن الجَهل أنْ تُظهِرَ كلَّ ماعَلِمْتَ . (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الرُّكونُ إلى الدُّنيا مَع ماتُعايِنُ مِنها جَهلٌ . (10)

عنه عليه السلام :رَغْبتُكَ في المُستَحيلِ جَهلٌ . (11)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام_ لمّا سألَهُ أبوه عن تفسيرِالجَهلِ _: سُرعةُ الوُثوبِ علَى الفُرْصةِ قبلَ الاسْتِمْكانِ مِنها ، والامْتِناعُ عنِ الجَوابِ . (12)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الجَهلُ في ثلاثٍ : في تَبدُّلِ الإخْوانِ ، والمُنابَذَةِ بغَيرِ بَيانٍ ، والتَّجَسُّسِ عمّا لا يَعني . (13)

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :مِن الجَهلِ الضّحكُ من غيرِ عَجَبٍ . (14)

394 _ الإنسانُ عَدُوٌّ لِما يَجهَلُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :النّاسُ أعْداءُ ما جَهِلوهُ . (15)

عنه عليه السلام :مَن جَهِلَ شيئا عابَهُ . (16)

عنه عليه السلام :قلتُ أرْبَعاً أنزلَ اللّهُ تعالى تَصديقي بهافي كِتابِهِ...قُلتُ : مَن جَهِلَ شيئا عادَاهُ ، فأنْزلَ اللّهُ : «بَلْ كَذَّبوا بِما لَم يُحيطوا بِعلْمِهِ» (17) . (18)

عنه عليه السلام :لا تُعادوا ما تَجهَلونَ ؛ فإنَّ أكثرَالعِلمِ فيما لا تَعْرِفونَ . (19)

(انظر) العيب : باب 1408 .

.


1- .غرر الحكم : 3262
2- .غرر الحكم : 6371
3- .غرر الحكم : 2936 .
4- .مطالب السؤول : 55 .
5- .الأمالي للطوسي : 56/78 .
6- .غرر الحكم : 7054
7- .غرر الحكم : 10187 .
8- .بحار الأنوار : 70/379/26 .
9- .تنبيه الخواطر : 2/122 .
10- .نهج البلاغة : الحكمة 384 .
11- .غرر الحكم : 5384 .
12- .معاني الأخبار:401/62.
13- .تحف العقول : 317
14- .تحف العقول : 487 .
15- .مطالب السؤول : 57 .
16- .كشف الغمّة : 3/137 .
17- .يونس : 39 .
18- .الأمالي للطوسي : 494/1082 .
19- .غرر الحكم : 10246 .

ص: 277

391 _ نادانترينِ مردم
392 _ در نادانى همين بس
393 _ معناى نادانى
394 _ انسان دشمن آن چيزى است كه نمى داند

391 _ نادانترينِ مردمامام على عليه السلام :نادانترينِ مردم كسى است كه فريفته سخنان ستاينده چاپلوسى شود كه زشت را در نظر او زيبا جلوه مى دهد و خير خواه را دشمن او معرفى مى كند.

امام على عليه السلام :اوج نادانى اين است كه آدمى به نادانى خود ببالد.

امام على عليه السلام :بزرگترين نادانى، ناآگاهى انسان از شأن و منزلت خويش است.

392 _ در نادانى همين بسامام على عليه السلام :در نادانى مرد همين بس كه آنچه را از آن نهى شده است انجام دهد.

امام على عليه السلام :در نادانى تو همين بس كه به دانش خود مغرور شوى.

امام على عليه السلام :در نادانى آدمى همين بس كه قدر و اندازه خود را نشناسد.

امام على عليه السلام :هر چه مى دانى به زبان مياور كه اين نشان نادانى است .

امام صادق عليه السلام :دانايى را همين بس كه ازخدا بترسى و نادانى را همين بس كه از [عذاب] خدا غافل شوى.

393 _ معناى نادانىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از نادانى است كه هر چه مى دانى فاش سازى.

امام على عليه السلام :دل بستن به دنيا، با وجود آن همه رنجهايى كه از او مى بينى، نادانى است.

امام على عليه السلام :آرزوى محال داشتن ، نادانى است.

امام حسن عليه السلام_ در پاسخ به پرسش پدرش از تفسير نادانى _فرمود : استفاده كردن زود هنگام از فرصت پيش از آن كه آن را كاملاً به دست آورى، و خوددارى كردن از جواب.

امام صادق عليه السلام :نادانى در سه چيز است:دوست عوض كردن، مخالفت كردن بدون دليل و برهان، و پرس و جو از چيزهاى بيهوده.

امام عسكرى عليه السلام :خنده اى كه از روى تعجب نباشد نشانه نادانى است.

394 _ انسان دشمن آن چيزى است كه نمى داندامام على عليه السلام :مردم دشمن آن چيزى هستندكه نمى دانند.

امام على عليه السلام :هر كس چيزى را نداندنكوهشش مى كند.

امام على عليه السلام :من چهار سخن گفتم وخداوند متعال درستى آنها را در كتابش فرو فرستاد ... گفتم: هر كه چيزى را نداند آن را دشمن دارد پس خداوند متعال اين آيه را فرو فرستاد: «چيزى را دروغ شمردند كه به دانش آن دست نيافته بودند» .

امام على عليه السلام :با آنچه نمى دانيد دشمنى نكنيد؛ زيرا بيشتر دانش در چيزهايى است كه شما نمى دانيد.

ر.ك : عيب ، باب 1408 .

.

ص: 278

جهنّم

80 جهنّم395 _ التَّحذِيرُ عَن جَهَنَّمَالكتاب :(إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصَادا * لِلطّاغِينَ مَآبا) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :احذَروا نارا لَجَبُها عَتيدٌ ، ولَهَبُها شَديدٌ ، وعَذابُها أبدا جَديدٌ . (2)

عنه عليه السلام :نارٌ شديدٌ كَلَبُها ، عالٍ لَجَبُها ،ساطِعٌ لَهَبُها ، مُتأجِّجٌ سَعيرُها ، مُتَغيّظٌ زَفيرُها ، بَعيدٌ خُمودُها ، ذاكٍ وَقودُها ، مُتَخوَّفٌ وَعيدُها . (3)

396 _ وَقودُ جَهَنَّمَ(فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ) . (4)

(وَأَمّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبا) . (5)

397 _ سَلاسِلُ جَهَنَّمَ وأغلالُهاالكتاب :(خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِرَاعا فَاسْلُكُوهُ) . (6)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ مِن قَولِ جبرئيلَ عليه السلام لِرسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله _: لو أنَّ حَلْقةً واحِدةً ، من السِّلسِلةِ الّتي طولُها سَبعونَ ذِراعا ، وُضِعتْ على الدُّنيا لذابَتِ الدُّنيا مِن حَرِّها . (7)

398 _ سَرابيلُ أهلِ النّارِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام _ مِن قَولِ جبرئيلَ عليه السلام لِرسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله _ :لَو أنّ سِرْبالاً مِن سَرابيلِ أهلِ النّارِ عُلِّقَ بينَ السَّماءِ والأرضِ لَماتَ أهلُ الدُّنيا مِن رِيحِهِ . (8)

399 _ طَعامُ أهلِ النّارِالكتاب :(لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلّا مِنْ ضَرِيعٍ * لا يُسْمِنُ وَلا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ) . (9)

(فَلَيْسَ لَهُ اليَوْمَ ههُنا حَمِيمٌ * وَلا طَعَامٌ إِلّا مِنْ غِسْلِينٍ) . (10)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لَو أنَّ دَلْوا صُبَّ من غِسْلينٍ في مَطلَعِ الشّمسِ لَغَلَتْ مِنهُ جَماجِمُ مَن في مَغْرِبِها . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ مِن قَولِ جبرئيلَ عليه السلام لِرسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله _: لَو أنَّ قَطْرَةً من الضَّريعِ قَطَرتْ في شَرابِ أهلِ الدُّنيا لمَاتَ أهلُها من نَتْنِها . (12)

.


1- .النبأ : 21 ، 22 .
2- .غرر الحكم : 2620
3- .غرر الحكم : 9995 .
4- .البقرة : 24 .
5- .الجنّ : 15 .
6- .الحاقّة : 30 _ 32 .
7- .بحار الأنوار : 8/280/1 .
8- .بحار الأنوار : 8/280/1 .
9- .الغاشية : 6 ، 7 .
10- .الحاقّة : 35 ، 36 .
11- .الأمالي للطوسي : 533/1162 .
12- .بحار الأنوار : 8/280/1 .

ص: 279

دوزخ (جهنّم)

80 . دوزخ

395 _ پرهيز از دوزخ
396 _ آتشگيره دوزخ
397 _ كُند و زنجيرهاى دوزخ
398 _ جامه هاى دوزخيان
399 _ خوراك دوزخيان

80 دوزخ395 _ پرهيز از دوزخقرآن :«همانا دوزخ در كمين باشد ؛ منزلگاهى براى سركشان».

حديث :امام على عليه السلام :بترسيد از آتشى كه موج خروشان آن تناور است و زبانه اش گسترده و عذابش همواره تازه.

امام على عليه السلام :آتشى است سخت گزنده،امواجش خروشان و بلند، زبانه اش شعله ور، خروشش خشم آلود، فسرده شدنش دور و دير، آتش گيره اش فروزان و تهديدش هراس انگيز.

396 _ آتشگيره دوزخ«و هرگاه چنين نكنيد، كه هرگز نتوانيد كرد، پس بترسيد از آتشى كه براى كافران مهيّا شده و آتشگيره آن ، مردمان و سنگها هستند».

«و اما آنان كه از حقّ دورند آتشگيره جهنم خواهند بود».

397 _ كُند و زنجيرهاى دوزخقرآن :«بگيريدش، زنجيرش كنيد و به جهنّمش بكشيد. آنگاه او را در زنجيرى به درازاى هفتاد گز بكشيد».

حديث :امام صادق عليه السلام_ در بيان گفته جبرئيل عليه السلام به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _فرمود : اگر يك حلقه از آن زنجير هفتاد گزى بر دنيا نهاده شود دنيا از گرماى آن گداخته گردد.

398 _ جامه هاى دوزخيانامام صادق عليه السلام_ در بيان گفته جبرئيل به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _فرمود : اگر يكى از جامه هاى دوزخيان در ميان آسمان و زمين آويخته شود همه مردم دنيا از بوى آن بميرند.

399 _ خوراك دوزخيانقرآن :«براى دوزخيان خوراكى جز ضريع (خار خشك سمّى) نيست، كه نه چاق كند و نه گرسنگى را باز دارد».

«در آن روز، در آن جا هيچ دوستى نخواهد داشت. و خوراكش چيزى جز چرك و خون اهل دوزخ نيست».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر يك سطل از چرك و خون دوزخيان در شرق عالم ريخته شود بر اثر آن، جمجمه كسانى كه در غرب عالمند به جوش آيد.

امام صادق عليه السلام_ در بيان گفته جبرئيل عليه السلام به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _فرمود : اگر قطره اى از ضريع (خار خشك سمّى) در آب آشاميدنى مردم دنيا بچكد از بوى گند آن همگى بميرند.

.

ص: 280

400 _ شَرابُ أهلِ النّارِالكتاب :(فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ*فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ). (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ أهلَ النّارِ لَمّا غلى الزَّقُّومُ والضَّريعُ في بُطونِهِم كغَلْيِ الحَميِم سَألوا الشَّرابَ ، فاُتوا بشرابٍ غَسّاقٍ وصَديدٍ ، يَتَجرّعُهُ ولا يَكادُ يُسيغُهُ ، ويأتيهِ المَوتُ مِن كلِّ مكانٍ وما هُو بمَيّتٍ . (2)

401 _ أوَّلُ مَن يَدخُلُ النّارَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أوَّلُ مَن يَدخُلُ النّارَ أميرٌمُتَسلّطٌ لم يَعْدِلْ ، وذو ثَرْوَةٍ من المالِ لَم يُعْطِ المالَ حقَّهُ ، وفَقيرٌ فَخورٌ . (3)

402 _ أهوَنُ النّاسِ عَذابارسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أدْنى أهلِ النّارِ عذابا يَنْتَعِلُ بنَعْلَينِ مِن نارٍ ، يَغْلي دِماغُهُ مِن حَرارَةِ نَعْلَيهِ . (4)

403 _ أشَدُّ النّاسِ عَذابارسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أشدُّ النّاسِ عَذابا يَومَ القيامهِ عالِمٌ لم يَنفَعْهُ عِلمُهُ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :أشدُّ النّاسِ عَذابا يَومَ القيامةِ رجُلٌ قَتلَ نَبيّا ، أو قَتلَهُ نَبيٌّ ، وإمامُ ضَلالةٍ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أشَدُّ النّاسِ عُقوبةً رجُلٌ كافَأَ الإحْسانَ بالإساءَةِ . (7)

عنه عليه السلام :أشَدُّ النّاسِ عَذابا يَومَ القيامهِ المُتَسخِّطُ لِقَضاءِ اللّهِ . (8)

(انظر) العلم : باب 1360 .

404 _ وادِي المُتَكَبِّرينَالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ في جَهنّمَ لَوادِياللمُتَكبِّرينَ يُقالُ لَه : سَقَرُ ، شَكا إلى اللّهِعزّ وجلّ شِدّةَ حَرّهِ ، وسَألَهُ أنْ يأذَنَ لَه أنْ يَتَنفّسَ ، فتَنَفّسَ فأحْرَقَ جَهنّمَ ! (9)

(انظر) الكبر : باب 1573 .

405 _ مَن يُخَلَّدُ في جَهَنَّمَالإمامُ الكاظمُ عليه السلام :لا يُخلِّدُ اللّهُ في النّارِ إلّاأهلَ الكُفرِ والجُحودِ وأهلَ الضَّلالِ والشِّركِ ، ومَنِ اجْتَنبَ الكبائرَ مِن المؤمنينَ لَم يُسألْ عنِ الصَّغائرِ . (10)

406 _ مَن يَخرُجُ مِن النّارِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يَخْرُجُ مِن النّارِ مَن كانَ في قَلبهِ مِثْقالُ ذَرّةٍ مِن إيمانٍ . (11)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ قَوما يُحْرَقونَ في (ب_)النّارِحتّى إذا صاروا حُمَما (حَميما) أدْرَكَتْهُمُ الشَّفاعةُ . (12)

.


1- .الواقعة : 54 ، 55 .
2- .بحار الأنوار:8/302/58.
3- .عيون أخبار الرِّضا عليه السلام : 2/28/20 .
4- .كنز العمّال : 39507
5- .كنز العمّال : 28977 .
6- .الدرّ المنثور : 1/178 .
7- .غرر الحكم : 3217
8- .غرر الحكم : 3225 .
9- .الكافي : 2/310/10 ، ثواب الأعمال : 265/7 .
10- .التوحيد : 407/6 .
11- .كنز العمّال : 284 .
12- .الزهد للحسين بن سعيد : 96/260 .

ص: 281

400 _ نوشيدنى دوزخيان
401 _ نخستين كسى كه به دوزخ مى رود
402 _ كم عذاب ترين مردم در دوزخ
403 _ سخت عذاب ترين مردم در دوزخ
404 _ درّه متكبران
405 _ آنان كه در دوزخ جاويدانند
406 _ كسانى كه از آتش بيرون آورده مى شوند

400 _ نوشيدنى دوزخيانقرآن :«و روى آن (زقّوم) آب جوشان خواهيد نوشيد. چنان مى نوشيد كه شتر تشنه آب مى نوشد».

حديث :امام على عليه السلام :هنگامى كه زقّوم و ضريع درشكم دوزخيان، همچون آب جوشان، به جوش آيد، آب بخواهند، پس نوشيدنىِ غَسّاق (خون و چركى كه از پوست تن دوزخيان جارى شود) و صديد (چركابه) به آنها داده شود، كه آن را با سختى جرعه جرعه مى نوشند و از هر سو مرگ گريبانشان را مى گيرد، اما نمى ميرند.

401 _ نخستين كسى كه به دوزخ مى رودپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين كسانى كه به دوزخ مى روند، فرمانرواى قدرتمندى است كه دادگرى نكند و توانگرى كه حقوق مالى خود را نپردازد، و تهيدست متكبر.

402 _ كم عذاب ترين مردم در دوزخپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كم عذابترين اهل دوزخ ، دوكفش از آتش به پا دارد كه از حرارت آنها مغزش به جوش مى آيد.

403 _ سخت عذاب ترين مردم در دوزخپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سخت ترين عذاب را در روز قيامت ، عالمى مى چشد كه علمش براى او سودى نداشته است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سخت ترين عذاب را در روز رستاخيز، مردى مى چشد كه پيامبرى را كشته، يا به دست پيامبرى كشته شده باشد، و پيشوايى كه مردم را به گمراهى افكند .

امام على عليه السلام :كيفر آن كس از همه سخت تراست كه خوبى را به بدى پاداش دهد.

امام على عليه السلام :سخت ترين عذاب را در روزرستاخيز ، آن كسى دارد كه از قضاى الهى ناخشنود باشد.

ر.ك : دانش و دانايى ، باب 1360 .

404 _ درّه متكبرانامام صادق عليه السلام :همانا در جهنم براى متكبران درّه اى است به نام سقر. آن درّه از شدّت حرارتِ خود به خداوند عز و جلشكايت بُرد و خواهش كرد اجازه اش دهد تا نفسى بكشد. پس، نفسى كشيد كه دوزخ را سوزاند!

ر.ك : تكبّر ، باب 1573 .

405 _ آنان كه در دوزخ جاويدانندامام كاظم عليه السلام :خداوند جز كافران ومنكران و گمراهان و مشركان را در آتش ،جاودان نكند. مؤمنانى كه از گناهان كبيره اجتناب كنند درباره گناهان صغيره بازخواست نشوند.

406 _ كسانى كه از آتش بيرون آورده مى شوندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس ذرّه اى ايمان دردلش باشد، [سرانجام] از آتش بيرون مى آيد.

امام باقر عليه السلام :گروهى از مردم در آتش مى سوزند و خوب كه گداختند (خالص شدند) شفاعت به سراغشان مى آيد.

.

ص: 282

407 _ علت جاودانگى در دوزخ

الجواب

407 _ عِلَّةُ الخُلودِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّما خُلِّدَ أهلُ النّارِ في النّارِلأنّ نِيّاتِهِم كانَت في الدُّنيا أنْ لَو خُلِّدوا فيها أنْ يَعْصوا اللّهَ أبَدا ، وإنّما خُلِّدَ أهلُ الجَنّةِ في الجنّةِ لأنَّ نِيّاتِهِم كانتْ في الدُّنيا أنْ لو بَقوا فيها أنْ يُطيعوا اللّهَ أبدا ، فبِالنِّيّاتِ خُلِّدَ هؤلاءِ وهؤلاءِ _ ثُمَّ تلا قولَهُ تعالى _ : «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ على شَاكِلَتِهِ» (1) ، قال : على نِيَّتهِ . (2)

81 الجواب408 _ الجَوابُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا ازْدَحَمَ الجَوابُ خَفِيَالصَّوابُ . (3)

عنه عليه السلام :رُبَّما اُرتِجَ على الفَصيحِ الجَوابُ . (4)

عنه عليه السلام :مَن أسْرَعَ في الجَوابِ لَم يُدرِكِ الصَّوابَ . (5)

عنه عليه السلام :مِن بُره_انِ الفَض_لِ صائبُ الجَ_وابِ . (6)

عنه عليه السلام :دَعِ الحِدَّةَ وتَفَكَّرْ في الحُجَّةِ وتَحفَّظْ مِن الخَطَلِ ، تأمَنِ الزَّلَلَ . (7)

عنه عليه السلام :إذا حَلُمْتَ عنِ الجاهِلِ فَقَد أوْسَعْتَهُ جَوابا . (8)

عنه عليه السلام :رُبَّ كلامٍ جَوابُهُ السُّكوتُ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ مَن أجابَ في كلِّ مايُسْألُ عَنهُ لَمَجنونٌ . (10)

(انظر) السؤال (1) : باب 907 .

.


1- .الإسراء : 84 .
2- .الكافي : 2/85/5 .
3- .نهج البلاغة : الحكمة 243 .
4- .غرر الحكم : 5378
5- .غرر الحكم : 8640
6- .غرر الحكم : 9417
7- .غرر الحكم : 5136
8- .غرر الحكم : 4104
9- .غرر الحكم : 5303 .
10- .معاني الأخبار : 238/2 .

ص: 283

پاسخ دادن (الجواب)

81 . پاسخ دادن

408 _ پاسخ

407 _ علت جاودانگى در دوزخامام صادق عليه السلام :دوزخيان از اين رودر آتش جاويدانند كه در دنيا نيّتشان اين بود كه چنانچه تا ابد زنده بمانند تا ابد خدا را نافرمانى كنند و بهشتيان نيز از اين رو در بهشت جاويدانند كه در دنيا بر اين نيّت بودند كه اگر براى هميشه ماندگار باشند ، براى هميشه خدا را فرمان برند. پس، جاودانگى هر دو گروه به سبب نيّتهايشان است. آن گاه حضرت اين آيه را تلاوت كرد: «بگو هر كس طبق شاكله خود عمل مى كند» و فرمود: يعنى طبق نيّت خود.

81 پاسخ دادن408 _ پاسخامام على عليه السلام :هرگاه پاسخها انبوه شوند ،پاسخِ درست پوشيده ماند.

امام على عليه السلام :گاه باشد كه زبان آور [نيز ]درپاسخ فروماند.

امام على عليه السلام :هر كس در جواب دادن شتاب كند پاسخ درست را نيابد.

امام على عليه السلام :از نشانه هاى فضل و دانش،دادن پاسخ درست است.

امام على عليه السلام :تندى را كنار بگذار و در دليل بينديش، و خويشتن را از ياوه گويى نگه دار تا از لغزش در امان مانى.

امام على عليه السلام :چون در برابر نادان بردبارى نشان دهى بيگمان بهترين جواب را به او داده باشى.

امام على عليه السلام :بسا سخنى كه پاسخش سكوت است.

امام صادق عليه السلام :هر كس به هر سؤالى كه ازاو مى شود پاسخ دهد ، ديوانه است.

ر.ك : پرسش (1) ، باب 907 .

.

ص: 284

الجود

82 الجود409 _ التَّرغيبُ بِالجُودِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :جُدْ بِما تَجِدُ تُحْمَدْ . (1)

عنه عليه السلام :جُودُ الرّجُلِ يُحَبّبُهُ إلى أضْدادِهِ ،وبُخْلُهُ يُبَغِّضُهُ إلى أولادِهِ . (2)

عنه عليه السلام :الجُودُ مِن كَرَمِ الطَّبيعةِ . (3)

عنه عليه السلام :الجُودُ عِزٌّ مَوجودٌ . (4)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام :مَن جادَ سادَ . (5)

410 _ أفضلُ الجودِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أجْوَدُ النّاسِ مَن جادَ بنَفسِهِ ومالِهِ في سبيلِ اللّهِ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أفضَلُ الجُودِ ما كانَ عن عُسْرَةٍ . (7)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام :إنّ أجْوَدَ النّاسِ مَن أعطى مَن لا يَرجو . (8)

411 _ صِفَةُ الجَوادِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَكونُ الجَوادُ جَوادا إلّابثَلاثةٍ : يَكونُ سَخِيّا بمالِهِ على حالِ اليُسْرِ والعُسْرِ ، وأنْ يَبْذلَهُ للمُستَحِقِّ ، ويَرى أنَّ الّذي أخَذَهُ مِن شُكْرِ الّذي أسْدى إلَيهِ أكْثَرُمِمّا أعْطاهُ. (9)

.


1- .غرر الحكم : 4716
2- .غرر الحكم : 4729 .
3- .الإرشاد : 1/303 .
4- .غرر الحكم : 330 .
5- .كشف الغمّة : 2/242 .
6- .النوادر للراوندي : 138/183 .
7- .غرر الحكم : 3185.
8- .كشف الغمّة : 2/242 .
9- .بحار الأنوار : 78/231/27 .

ص: 285

بخشندگى (الجود)

82 . بخشندگى

409 _ ترغيب به بخشندگى
410 _ برترين بخشندگى
411 _ ويژگى انسان بخشنده

82 بخشندگى409 _ ترغيب به بخشندگىامام على عليه السلام :آنچه را به دست مى آورى ،ببخش تا مورد ستايش قرار گيرى.

امام على عليه السلام :بخشندگى مرد ، او را محبوب دشمنانش مى كند و بخلش ، او را [حتّى ]نزد فرزندانش منفور مى سازد.

امام على عليه السلام :بخشندگى ، از بزرگ منشى است.

امام على عليه السلام :بخشندگى، عزّتى نقد است.

امام حسين عليه السلام :هر كه بخشنده باشد ، آقايى كند.

410 _ برترين بخشندگىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بخشنده ترينِ مردمان ، آن كس است كه جان و مال خود را در راه خدا ببخشد.

امام على عليه السلام :برترين بخشندگى ، آن است كه با وجود تنگدستى باشد.

امام حسين عليه السلام :همانا بخشنده ترين مردم ،كسى است كه به آن كه به او چشم اميد نبسته بخشش كند.

411 _ ويژگى انسان بخشندهامام صادق عليه السلام :بخشنده، بخشنده نباشد مگرآن كه سه خصلت داشته باشد: در توانگرى و تنگدستى مال خويش را ببخشد، آن را به كسى كه مستحقّ است ببخشد ، و تشكّرى را كه دريافت مى كند بيشتر و ارزشمندتر از آن چيزى بداند كه بخشيده است.

.

ص: 286

« ج »

الجار

83 الجار412 _ حُسنُ الجِوارِالكتاب :(وَاعْبُدُوا اللّهَ وَلا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصّاحِبِ بِالْجَنْبِ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :حُرمَةُ الجارِ على الإنسانِ كحُرمَةِ اُمّهِ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ عندَ وفاتهِ _: اللّهَ اللّهَ في جِيرانِكُم فإنَّهُم وَصيَّةُ نَبيِّكُم ، ما زالَ يُوصي بِهِمْ حتّى ظَنَنّا أنَّهُ سَيُوَرِّثُهُم . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :حُسنُ الجِوارِ يُعمِّرُ الدِّيارَ ، ويَزيدُ في الأعْمارِ . (4)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :ليسَ حُسنُ الجِوارِ كَفَ الأذى ، ولكنْ حُسنُ الجِوارِ الصّبرُ على الأذى . (5)

413 _ إيذاءُ الجارِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن كانَ يُؤمنُ باللّهِ واليَومِ الآخِرِفلا يُؤْذي جارَهُ . (6)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :ليسَ مِنّا مَن لَمْ يأمن جارُهُ بَوائقَهُ . (7)

(انظر) عنوان 8 «الإيذاء» .

414 _ تَفَقُّدُ الجارِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مِن حُسنِ الجِوارِ تَفَقُّدُالج_ارِ . (8)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ما آمَنَ بي مَن باتَ شَبْعانَ وجارُهُ جائعٌ . قالَ : وما مِن أهلِ قريةٍ يَبِيتُ و فيهِم جائعٌ ، يَنظُرُ اللّهُ إليهِم يومَ القِيامَةِ . (9)

415 _ حَقُّ الجارِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ في حُقوقِ الجارِ _: إنِ اسْتَغاثَكَ أغَثْتَهُ ، وإنِ اسْتَقْرَضَكَ أقْرَضْتَهُ ، وإنِ افْتَقَر عُدْتَ علَيهِ ، وإنْ أصابَتْهُ مُصيبَةٌ عَزَّيْتَهُ ، وإنْ أصابَهُ خَيرٌ هَنّأتَهُ ، وإنْ مَرِضَ عُدْتَهُ ، وإنْ ماتَ اتَّبَعتَ جَنازَتَهُ ، ولاتَسْتَطِلْ علَيهِ بالبِناءِ فتَحْجُبَ عَنهُ الرِّيحَ إلّا بإذنِهِ ، وإذا اشْتَرَيتَ فاكِهَةً فأهْدِ لَهُ ، فإنْ لَم تَفْعلْ فأدْخِلْها سِرّا ، ولا تُخْرِجْ بها وُلْدَكَ تَغيظُ بها وُلْدَهُ ، ولا تُؤْذِهِ برِيحِ قِدْرِكَ إلّا أنْ تَغرِفَ لَهُ مِنها . (10)

416 _ حَدُّ الجارِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :حَرِيمُ المَسجدِ أربعونَ ذِراعا ، والجِوارُ أربع_ونَ دارا مِن أربعةِ جَوانِبِها . (11)

.


1- .النساء : 36 .
2- .مكارم الأخلاق : 1/274/834 .
3- .نهج البلاغة: الكتاب47.
4- .الكافي : 2/667/8 .
5- .تحف العقول : 409 ، الكافي : 2/667/9 وفيه «صبرك» بدل «الصبر».
6- .الكافي : 2/667/6 .
7- .عيون أخبار الرِّضا عليه السلام : 2/24/2 .
8- .تحف العقول : 85 .
9- .الكافي : 2/668/14 .
10- .مسكّن الفؤاد : 105 .
11- .الخصال : 544/20 .

ص: 287

همسايه (الجار)

83 . همسايه

412 _ حُسن همسايگى
413 _ آزار رساندن به همسايه
414 _ جويا شدن از حال همسايه
415 _ حقّ همسايه
416 _ مرز همسايگى

83 همسايه412 _ حُسن همسايگىقرآن :«و خداى را بپرستيد و هيچ چيز شريك او مسازيد و با پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و همسايه خويش و همسايه بيگانه و همنشين ، نيكى كنيد».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :احترام همسايه بر انسان ،همانند احترام مادرش است .

امام على عليه السلام_ هنگام شهادت _فرمود : خدارا، خدا را درباره همسايگانتان ، كه آنان سفارش شده پيامبر شمايند ، و حضرتش صلى الله عليه و آله چندان درباره همسايگان سفارش كرد كه گمان برديم آنها را ارث بَر قرار دهد.

امام صادق عليه السلام :حُسن همسايگى ، خانه ها را آباد و عمرها را زياد مى كند.

امام كاظم عليه السلام :حسن همسايگى ، اين نيست كه آزار نرسانى بلكه حسن همسايگى ، اين است كه در برابر آزار و اذيّت همسايه شكيبا باشى.

413 _ آزار رساندن به همسايهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه به خدا و روز واپسين ايمان داشته باشد نبايد همسايه خود را آزار دهد.

امام رضا عليه السلام :از ما نيست كسى كه همسايه اش از شرّ او در امان نباشد.

ر.ك : عنوان 8 «آزردن» .

414 _ جويا شدن از حال همسايهامام على عليه السلام :از نشانه هاى حُسن همسايگى جويا شدن از احوال همسايه است.

امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: به من ايمان نياورده است آن كه شب را با شكم سير بخوابد و همسايه اش گرسنه باشد. فرمود: اهل هر آبادى كه شب را بگذرانند و در ميان ايشان گرسنه اى باشد ، روز قيامت خداوند به آنان نظر رحمت نمى افكند.

415 _ حقّ همسايهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ درباره حقوق همسايه _فرمود : [حقّ اوست كه] اگر از تو كمك خواست كمكش كنى، اگر از تو قرض خواست به او قرض دهى، اگر نيازمند شد نيازش را برطرف سازى، اگر مصيبتى ديد او را دلدارى دهى، اگر خير و خوبى به او رسيد به وى تبريك گويى، اگر بيمار شد به عيادتش روى، وقتى مُرد در تشييع جنازه اش شركت كنى، خانه ات را بلندتر از خانه او نسازى تا جلوى جريان هوا را بر او بگيرى مگر آن كه خودش اجازه دهد، هرگاه ميوه اى خريدى براى او تعارف بفرستى و اگر اين كار را نكردى مخفيانه ميوه را به خانه ات ببر، فرزندت را همراه ميوه بيرون مياور كه بچه او با ديدن ميوه در دست او ناراحت شود، با بوى و دود ديگت او را ناراحت نكن مگر آن كه مقدارى از غذاى آن را براى او بفرستى.

416 _ مرز همسايگىامام على عليه السلام :حريم مسجد چهل ذراع است و تا چهل خانه از چهار طرف منزل همسايه به شمار مى آيند.

.

ص: 288

المحبّة

84 المحبّة417 _ المَوَدَّةُ قَرابَةٌالإمامُ عليٌّ عليه السلام :المَودَّةُ قَرابَةٌ مُسْتَفادَةٌ . (1)

عنه عليه السلام :القَرابَةُ إلى المَودَّةِ أحْوَجُ مِن المَودَّهِ إلى القَرابَةِ . (2)

418 _ ما يورِثُ المَحَبَّةَالإمامُ عليٌّ عليه السلام :ثلاثٌ يُوجِبْنَ المَحبَّةَ : حُسنُ الخُلقِ ، وحُسنُ الرِّفقِ ، والتَّواضُعُ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ثلاثةٌ تُورِثُ المَحبَّةَ : الدِّينُ ، والتَّواضُعُ، والبَذْلُ . (4)

(انظر) عنوان 42 «البشر» ؛ السخاء : باب 929 .

419 _ مَن لا يَنبَغي مَوَدَّتُهُالكتاب :(لَا تَجِدُ قَوْما يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الْاخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْاءِيمانَ) . (5)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تَمْنَحَنَّ وُدَّكَ مَن لا وَفاءَ لَهُ . (6)

عنه عليه السلام :أسْرَعُ المَوَدّاتِ انْقِطاعا مَوَدّاتُ الأشْرارِ. (7)

عنه عليه السلام :إيّاكَ أنْ تُحِبَّ أعْداءَ اللّهِ ، أوتُصْفِيَ وُدَّكَ لغَيرِ أولياءِ اللّهِ ، فإنّ مَن أحَبَّ قَوما حُشِرَ مَعهُم . (8)

(انظر) الصديق : باب 1103 ؛ الأخ : باب 31 ؛ المجالسة : باب 348 .

420 _ حُبٌّ يَمنَعُ المَعرِفَةَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :حُبُّكَ للشَّيْء يُعْميويُصِمُّ . (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :عَينُ المُحِبّ عَمِيَةٌ عن مَعايِبِ المَحبوبِ ، واُذُنُه صَمّاءُ عَن قُبْحِ مَساوِيهِ . (10)

421 _ عَلاَمَةُ الحُبِّالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن أحَبَّكَ نَهاكَ . (11)

عنه عليه السلام :مَن أحَبَّ شيئا لَهِجَ بذِكْرِهِ . (12)

422 _ شِدَّةُ حُبِّ المُؤمِنينَ لِلّهِالكتاب :(قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإخْوَانُكُمْ وَأزْوَاجُكُم وَعَشيْرَتُكُم وَأمْوَالٌ اقْتَرَفْتُموهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَونَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ) . (13)

(وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْدَادا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّا للّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ للّهِ جَمِيعا وَأَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ) . (14)

.


1- .تحف العقول : 97 .
2- .نهج البلاغة : الحكمة 308 .
3- .غرر الحكم : 4684 .
4- .تحف العقول : 316 .
5- .المجادلة : 22 .
6- .غرر الحكم : 10164
7- .غرر الحكم : 3124
8- .غرر الحكم : 2703 .
9- .عوالي اللآلي : 1/290/149 .
10- .غرر الحكم : 6314
11- .غرر الحكم : 7718
12- .غرر الحكم : 7851 .
13- .التوبة : 24 .
14- .البقرة : 165 .

ص: 289

محبّت (المحبّة)

84 . محبّت

417 _ دوستى، خويشاوندى است
418 _ آنچه محبّت مى آورد
419 _ كسانى كه شايسته دوستى نيستند
420 _ دوستىِ مانعِ شناخت
421 _ نشانه محبّت
422 _ محبّت شديد مؤمنان به خدا

84 محبّت417 _ دوستى، خويشاوندى استامام على عليه السلام :دوستى ، خويشاونديى است اكتسابى.

امام على عليه السلام :خويشاوندى به دوستى نيازمندتر است تا دوستى به خويشاوندى.

418 _ آنچه محبّت مى آوردامام على عليه السلام :سه خصلت موجب جلب محبّت مى شود: خوشخويى، ملايمت و فروتنى.

امام صادق عليه السلام :سه چيز محبّت مى آورد: ديندارى، فروتنى و بخشندگى.

ر.ك : عنوان 42 «خوشرويى» ؛ سخاوت ، باب 929 .

419 _ كسانى كه شايسته دوستى نيستندقرآن :«نمى يابى مردمى را كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده باشند، ولى با كسانى كه با خدا و پيامبرش مخالفت مى ورزند دوستى كنند هر چند آن مخالفان، پدران يا فرزندان يا برادران و يا قبيله آنها باشند. خدا بر دلهاى چنين كسانى ايمان رقم زده است».

حديث :امام على عليه السلام :هرگز دوستى خود را ارزانى كسى مدار كه وفا ندارد.

امام على عليه السلام :رشته دوستيهاى بدكاران زودتر از هر دوستى ديگرى از هم مى گسلد.

امام على عليه السلام :مبادا دشمنان خدا را دوست بدارى، يا دوستيت را نثار كسى جز دوستان خدا كنى كه هر كس مردمى را دوست بدارد با آنان محشور شود.

ر.ك : دوست ، باب 1103 ؛ برادر ، باب 31 ؛ همنشينى ، باب 348 .

420 _ دوستىِ مانعِ شناختپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عشق تو به چيزى، كور وكرت مى كند.

امام على عليه السلام :چشم عاشق از ديدن عيبهاى معشوق كور است و گوش او از شنيدن زشتيهايش كر.

421 _ نشانه محبّتامام على عليه السلام :هر كه تو را دوست داشته باشد، [از زشتيها ]نهيت كند.

امام على عليه السلام :هر كس عاشق چيزى باشد به ذكر آن خو مى گيرد.

422 _ محبّت شديد مؤمنان به خداقرآن :«بگو: اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و خويشان و اموالى كه اندوخته ايد و تجارتى كه از كساد آن بيمناكيد و خانه هايى كه بدان دل خوش هستيد نزد شما از خدا و پيامبرش و جهاد كردن در راه او دوست داشتنى تر هستند، منتظر باشيد تا فرمان خدا برسد و خدا فاسقان را هدايت نمى كند».

«بعضى از مردم براى خدا همتايانى اختيار مى كنند و آنها را چنان دوست مى دارند كه خدا را. ولى آنان كه ايمان آورده اند خدا را بيشتر دوست مى دارند و آن گاه كه اين ستم پيشگان عذاب را ببينند دريابند كه همه قدرت از آنِ خداست و هر آينه خدا به سختى عقوبت مى كند».

.

ص: 290

(انظر) آل عمران : 31 و المائدة : 51 _ 57 والتوبة : 25 و الشعراء : 77 _ 82 و الجمعة : 6 .

الحديث :الإمامُ الحسينُ عليه السلام_ في الدعاء المنسوب إليه _: أنتَ الّذيأزَلْتَ الأغْيارَ عن قُلوبِ أحِبّائكَ حتّى لَم يُحِبّوا سِواكَ... ماذا وَجَدَ مَن فَقَدَكَ؟! وما الّذي فَقَد مَن وَجَدكَ؟! لَقد خابَ مَن رَضِيَ دُونَكَ بَدَلاً . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَمْحضُ رجُلٌ الإيمانَ باللّهِ حتّى يكونَ اللّهُ أحَبَّ إلَيهِ مِن نَفْسِهِ وأبيهِ واُمِّهِ ووُلْدِهِ وأهْلِهِ ومالِهِ ومِن النّاسِ كُلِّهِم . (2)

عنه عليه السلام :القلبُ حَرَمُ اللّهِ ، فلا تُسْكِنْ حَرَمَ اللّهِغَيرَ اللّهِ . (3)

عنه عليه السلام :الحُبُّ أفْضَلُ مِن الخَوفِ . (4)

423 _ ما يورِثُ حُبَّ اللّهِإرشاد القلوب_ في حديثِ المِعراجِ _: يامحمّدُ ، وَجَبتْ مَحَبَّتي للمُتَحابِّينَ فِيَّ ، ووَجَبتْ مَحَبَّتي للمُتَعاطِفينَ فِيَّ ، ووَجَبتْ مَحَبَّتي للمُتَواصِلينَ فِيَّ ، ووَجَبتْ مَحَبَّتي للمُتَوكِّلينَ عَلَيَّ ، ولَيس لمَحَبَّتي عَلَمٌ ولا غايَةٌ ولا نِهايَةٌ ، وكُلَّما رَفَعْتُ لَهُم عَلَما وَضَعْتُ لَهُم عَلَما . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :قالَ اللّهُ تباركَ وتعالى :ما تَحبَّبَ إليَّ عبديبأحَبَّ مِمّا افْتَرَضتُ علَيهِ. (6)

عنه عليه السلام :إذا تَخَلّى المؤمنُ مِن الدُّنيا سَماووَجَدَ حَلاوَةَ حُبِّ اللّهِ ، وكانَ عندَ أهلِ الدُّنيا كأنَّهُ قد خُولِطَ ، وإنَّما خالَطَ القَومَ حَلاوَةُ حُبِّ اللّهِ فلَم يَشْتَغلوا بغَيرِهِ . (7)

424 _ الَّذينَ يُحِبُّهُمُ اللّهُالكتاب :(إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ) . (8)

(إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ) . (9)

(بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ) . (10)

(وَاللّهُ يُحِبُّ الصّابِرِينَ) . (11)

(إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ) . (12)

(إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ) . (13)

(إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ) . (14)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ يُحِبُّ الحَيِيَّ الحَليمَ العَفيفَ المُتَعفِّفَ . (15)

.


1- .بحار الأنوار : 98/226/3
2- .بحار الأنوار : 70/25/25 .
3- .جامع الأخبار : 518/1468 .
4- .الكافي : 8/129/98 .
5- .إرشاد القلوب : 199 .
6- .الكافي : 2/82/5
7- .الكافي : 2/130/10 .
8- .البقرة : 195
9- .البقرة : 222 .
10- .آل عمران : 76
11- .آل عمران : 146
12- .آل عمران : 159 .
13- .المائدة : 42 .
14- .الصفّ : 4 .
15- .الكافي : 2/112/8 .

ص: 291

423 _ آنچه دوستى خدا را به دنبال دارد
424 _ كسانى كه خداوند دوستشان دارد

ر.ك : آل عمران : آيه 31 و مائده : آيات 51 _ 57 وتوبه : آيه 25 وشعرا : آيات 77 _ 82 و جمعه : آيه 6 .

حديث :امام حسين عليه السلام_ در دعاى منسوب به ايشان _: تويى كه اغيار را از دل دوستانت بيرون كردى تا جز تو را دوست ندارند ... آن كه تو را ندارد چه دارد؟ و آن كه تو را دارد چه ندارد؟! آن كه ديگرى را به جاى تو گرفت زيان كرد و باخت.

امام صادق عليه السلام :ايمان انسان به خدا ناب و خالص نشود مگر آن كه خداوند را از خودش و پدر و مادر و فرزند و زن و مالش و از همه مردم بيشتر دوست بدارد.

امام صادق عليه السلام :دل حرم خداست، پس، جز خدارا در حرم خدا مَنِشان!

امام صادق عليه السلام :محبّت (خدا) برتر از ترس (از خدا) است .

423 _ آنچه دوستى خدا را به دنبال داردارشاد القلوب :در حديث معراج آمده است:اى محمد! من آنان را كه به خاطر من با يكديگر دوستى ورزند دوست دارم، آنان را كه به خاطر من به هم مهر ورزند دوست دارم، آنان را كه به خاطر من با يكديگر پيوند و ارتباط برقرار كنند دوست دارم، آنان را كه به من توكل كنند دوست دارم. دوستى مرا نشانى و فرجامى و پايانى نيست. هر نشانى را كه براى آنان بالا برم نشانى را پايين آورم.

امام صادق عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى فرموده است: بنده با هيچ كارى محبوب تر از عمل به آنچه بر او واجب كرده ام محبوب من نمى شود.

امام صادق عليه السلام :هرگاه مؤمن از دنيا كنار كشدبلند مرتبه گردد و شيرينى محبت خدا را دريابد و نزد دنيا پرستان چون ديوانه نمايد، در صورتى كه شيرينى محبت خدا با آنها درآميخته است و از اين رو دل را جز به او مشغول نكرده اند.

424 _ كسانى كه خداوند دوستشان داردقرآن :«همانا خدا نيكوكاران را دوست دارد».

«همانا خداوند توبه كنندگان و پاكيزگان را دوست دارد».

«آرى، هر كس به عهد خود وفا كند و از خدا بترسد، همانا خداوند پرهيزگاران را دوست دارد».

«و خدا شكيبايان را دوست دارد».

«همانا خدا توكل كنندگان را دوست دارد».

«خداوند دادگران را دوست مى دارد».

«همانا خدا دوست دارد كسانى را كه در راه او در صفى، همانند ديوارى كه اجزايش را با سرب به هم پيوند داده باشند، مى جنگند».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند انسانِ با حياى بردبارِ پاكدامنِ با مناعت را دوست دارد.

امام زين العابدين عليه السلام :خداوند هر دل غمناك و هر بنده سپاسگزار را دوست دارد.

.

ص: 292

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إنَّ اللّهَ يُحِبُّ كُلَّ قَلبٍ حَزينٍ ، ويُحِبُّ كُلَّ عبدٍ شَكورٍ . (1)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ اللّهَ يُحِبُّ المُداعِبَ فيالجَماعةِ بلا رَفَثٍ ، المتوحِّدَ بالفِكْرَةِ ، المُتَحَلّيَ بالصّبرِ ، المُتَباهيَ بالصَّلاةِ . (2)

425 _ الَّذينَ لا يُحِبُّهُمُ اللّهُ(وَقاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَلا تَعْتَدُوا إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ) . (3)

(وَاللّهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ) . (4)

(إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ) . (5)

(إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ) . (6)

426 _ أحَبُّ النّاسِ إلَى اللّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أحَبُّ عِبادِ اللّهِ إلى اللّهِ أنْفَعُهُم لِعبادِهِ ، وأقْوَمُهُم بحقِّهِ ، الّذينَ يُحَبَّبُ إلَيهِمُ المَعروفُ وفِعالُهُ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أحَبُّ العِبادِ إلى اللّهِ عزّ وجلّ رجُلٌ صَدوقٌ في حَديثِهِ ، مُحافِظٌ على صَلَواتِه وما افْتَرَضَ اللّهُ علَيهِ ، مَع أداءِ الأمانَةِ . (8)

427 _ آثارُ مَحَبَّةِ اللّهِ عَبدَهُالكتاب :(قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ) . (9)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا أحَبَّ اللّهُ عَبدا ألْهَمَهُ حُسنَ العِبادَةِ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن سَرَّهُ أن يَعلمَ أنَّ اللّهَيُحِبُّهُ فلْيَعْمَلْ بطاعةِ اللّهِ ولْيَتَّبِعْنا ، ألَمْ يَسْمَعْ قَولَ اللّهِعزّ وجلّ لنَبيّهِ صلى الله عليه و آله : «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ » ؟! (11)

428 _ ميزانُ المَنزِلَةِ عِندَ اللّهِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن أرادَ أنْ يَعرِفَ كيفَ مَنزِلَتُهُ عِندَ اللّهِ فلْيَعْرِفْ كيفَ مَنزِلَ_ةُ اللّهِ عِندَهُ ، فإنَّ اللّهَ يُنزِلُ العَبدَ مِثلَ ما يُنزِلُ العَبدُاللّهَ مِن نَفْسِهِ . (12)

429 _ عَلَامَةُ حُبِّ الإنسانِ لِلّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :عَلامَةُ ح_ُبِّ اللّهِ تعالى حُ_بُ ذِكرِ اللّهِ ، وعَلامَةُ بُغْضِ اللّهِ تعالى بُغْضُ ذِكرِ اللّهِعزّ وجلّ . (13)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ فيما أوْحى اللّهُ تعالى لى موسى عليه السلام _: كَذبَ مَن زَعَمَ أنَّهُ يُحِبُّني فإذا جَنَّهُ اللّيلُ نامَ عَنّي، أليسَ كُلُّ مُحِبٍّ يُحِبُّ خَلْوةَ حَبيبِهِ ؟ ! (14)

.


1- .الكافي : 2/99/30 .
2- .المحاسن : 1/456/1056 .
3- .البقرة : 190 .
4- .المائدة : 64 .
5- .الأنعام : 141 .
6- .النحل : 23 .
7- .تحف العقول : 49 .
8- .الأمالي للصدوق : 371/467 .
9- .آل عمران : 31 .
10- .غرر الحكم : 4066 .
11- .الكافي : 8/14/1 .
12- .بحار الأنوار : 71/156/74 ، كنز العمّال : 1882 نحوه .
13- .كنز العمّال : 1776 .
14- .الأمالي للصدوق : 438/577 .

ص: 293

425 _ كسانى كه خداوند دوستشان ندارد
426 _ محبوب ترين مردم نزد خدا
427 _ آثار محبت خدا نسبت به بنده خود
428 _ ملاك منزلت داشتن نزد خدا
429 _ نشانه خدا دوستىِ انسان

امام باقر عليه السلام :خداوند دوست دارد كسى راكه با مردم مزاح كند اما سخن زشت به زبان نياورد و نيز كسى را كه انديشه اى يكتاپرست داشته باشد و كسى را كه آراسته به خصلت شكيبايى باشد و كسى را كه به نماز خواندن افتخار كند.

425 _ كسانى كه خداوند دوستشان نداردقرآن :«و در راه خدا با كسانى كه با شما مى جنگند پيكار كنيد و تجاوز نكنيد كه خدا تجاوزگران را دوست ندارد».

«و خداوند تبهكاران را دوست ندارد».

«او اسراف كنندگان را دوست ندارد».

«او متكبّران را دوست ندارد».

426 _ محبوب ترين مردم نزد خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :محبوبترينِ بندگان خدا نزد خداوند كسى است كه به حال بندگانش سودمندتر و در اداى حق خدا كوشاتر باشد. همانان كه خوبى و انجام كارهاى نيك محبوبشان است.

امام صادق عليه السلام :محبوبترين كس نزدخداوند عز و جلآن است كه در گفتارش راستگو باشد و بر گزاردن نماز و آنچه خدا بر او واجب كرده است مواظبت كند و امانت پرداز باشد.

427 _ آثار محبت خدا نسبت به بنده خودقرآن :«بگو: اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدايتان دوست بدارد و گناهانتان را ببخشايد كه خداوند بخشنده و مهربان است».

حديث :امام على عليه السلام :هرگاه خداوند بنده اى رادوست بدارد، نيكويى عبادت را به دل او اندازد.

امام صادق عليه السلام :هر كس خوشحال مى شودكه بداند خداوند دوستش دارد بايد به فرمانهاى خدا عمل كند و از ما پيروى نمايد. آيا سخن خداوند عزّوجلّ به پيامبرش را نشنيده است كه فرمود: «بگو: اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را ببخشايد، و خداوند آمرزنده مهربان است» .

428 _ ملاك منزلت داشتن نزد خداامام صادق عليه السلام :هر كس مى خواهد بداند كه چه منزلتى نزد خداوند دارد بنگرد كه منزلت خدا نزد او چگونه است؛ زيرا بنده به همان اندازه نزد خدا منزلت دارد كه بنده براى خدا نزد خود منزلت قائل است.

429 _ نشانه خدا دوستىِ انسانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نشانه دوست داشتن خداوند متعال دوست داشتن ياد اوست و نشانه ناخوش داشتن خداوند متعال ناخوش داشتن ياد خداوند عزّوجلّ است.

امام صادق عليه السلام :خداوند به موسى عليه السلام وحى فرمود: آن كس كه گمان برد مرا دوست دارد اما چون شب فرا رسد چشم از عبادت من فرو بندد، دروغ مى گويد. مگر نه اين است كه هر دلداده اى دوست دارد با دلدار خود خلوت كند؟!

.

ص: 294

430 _ المَنزِلَةُ الكُبرىرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ : ما تَحبَّبَ إلَيّعَبديبشيءٍ أحَبَّ إلَيَّ ممّا افْتَرَضْتُهُ علَيهِ ،وإنّهُ لَيَتحبَّبُ إلَيَّ بالنّافِلَةِ حتّى اُحِبَّهُ ، فإذا أحْبَبْتُهُ كنتُ سَمْعَهُ الّذي يَسمَعُ بهِ، وبَصرَهُ الّذي يُبصِرُ بهِ ، ولِسانَهُ الّذي يَنْطِقُ بهِ ، ويَدَهُ الّتي يَبْطِشُ بها ، ورِجْلَهُ الّتي يَمشي بها ، إذا دَعاني أجَبْتُهْ، وإذا سَألَني أعْطَيتُهُ . (1)

431 _ عَدَمُ اجتِماعِ حُبِّ اللّهِ وحُبِّ الدُّنيارسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :حُبُّ الدُّنيا وحُبُّ اللّهِلا يَجْتَمِعانِ في قَلبٍ أبدا . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :واللّهِ ، ما أحَبَّ اللّهَ مَن أحَبَ الدُّنيا ووالَى غَيرَنا . (3)

(انظر) الدنيا : باب 721 .

432 _ الحَثُّ عَلى تَحبيبِ اللّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عزّ وجلّ لداوودَ عليه السلام :أحْبِبْني وحَبِّبْني إلى خَلْقي . قالَ : يا رَبِّ ،نَعَم أنا اُحِبُّكَ ، فكيفَ اُحَبِّبُكَ إلى خَلْقِكَ ؟ قالَ : اذْكُرْ أيادِيَّ عِندَهُم ، فإنَّكَ إذا ذَكَرْتَ لَهُم ذلكَ أحَبّوني . (4)

433 _ الحُبُّ فِي اللّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أفْضَلُ الأعْمالِ الحُبُّ فياللّهِ والبُغْضُ في اللّهِ تعالى . (5)

عنه صلى الله عليه و آله_ لبعضِ أصحابهِ _: يا عبدَ اللّهِ ،أحْبِب في اللّهِ ، وأبغِضْ في اللّهِ ، ووالِ في اللّهِ ، وعادِ في اللّهِ ، فإنَّهُ لا تُنالُ وَلايةُ اللّهِ إلّا بذلكَ ، ولا يَجِدُ رَجُلٌ طَعْمَ الإيمانِ _ وإنْ كَثُرَتْ صَلاتُهُ وصِيامُهُ _ حتّى يكونَ كذلكَ، وقد صارَتْ مُؤاخاةُ النّاسِ يَومَكُم هذا أكْثَرُها في الدُّنيا ، علَيها يَتَوادّونَ ، وعلَيها يَتَباغَضُونَ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما الْتَقى مُؤمِنانِ قَطُّ إلّا كانَ أفْضَلُهُما أشَدَّهُما حُبّا لأخيهِ . (7)

عنه عليه السلام :كُلُّ مَن لَم يُحِبَّ على الدِّينِ ولَم يُبغِضْ على الدِّينِ، فلا دِينَ لَهُ . (8)

الإمامُ الجوادُ عليه السلام :أوْحى اللّهُ إلى بعضِ الأنبياءِ :أمّا زُهدُكَ في الدُّنيا فَتُعَجِّلُكَ الرّاحَةَ ، وأمّا انْقِطاعُكَ إلَيَّ فيُعَزّزُكَ بِي ، ولكنْ هَل عادَيْتَ لي عَدُوّا ووالَيْتَ لي وَليّا؟ (9)

434 _ حُبُّ النبيّ صلى الله عليه و آله وأهلِ بيتِه عليهم السلامرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يُؤمنُ عَبدٌ حتّى أكونَ أحَبَ إلَيهِ مِن نَفْسِهِ ، وتَكونَ عِتْرَتي إلَيهِ أعَزَّ مِن عِتْرَتِهِ ، ويكونَ أهْلي أحَبَّ إلَيهِ مِن أهْلِهِ، وتكونَ ذاتي أحَبَّ إلَيهِ مِن ذاتِهِ . (10)

.


1- .المحاسن : 1/454/1047 .
2- .تنبيه الخواطر : 2/122 .
3- .الكافي : 8/129/98 .
4- .قصص الأنبياء : 205/266 .
5- .كنز العمّال : 24638.
6- .علل الشرائع : 140/1 ، عيون أخبار الرِّضا عليه السلام : 1/291/41، الأمالي للصدوق : 61/21 ، معاني الأخبار : 399/58 .
7- .المحاسن : 1/411/937 .
8- .الكافي : 2/127/16 .
9- .تحف العقول : 455 .
10- .علل الشرائع : 140/3 .

ص: 295

430 _ بزرگترين منزلت
431 _ خدا دوستى و دنيا دوستى با هم جمع نمى شوند
432 _ تشويق به ايجاد محبّت خدا در دلهاى مردم
433 _ دوست داشتن براى خدا
434 _ دوست داشتن پيامبر صلى الله عليه و آله و اهلبيت او

430 _ بزرگترين منزلتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند فرمود: بنده ام با هيچ كارى دوست داشتنى تر از انجام واجبات، محبوب من نمى شود و با انجام مستحبات وسيله جلب محبت مرا فراهم مى آورد چندان كه محبوب من مى شود و چون دوستش بدارم گوش شنواى او مى شوم و چشم بيناى او و زبان گوياى او و دست نيرومند او و پاى رهپوى او. هرگاه مرا بخواند پاسخش دهم و هرگاه از من چيزى بخواهد عطايش كنم.

431 _ خدا دوستى و دنيا دوستى با هم جمع نمى شوندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دوستى دنيا و دوستى خدا هرگزدر يك دل گرد نمى آيند.

امام صادق عليه السلام :به خدا سوگند كسى كه دنيا را دوست بدارد و سرپرستى غير ما را بپذيرد خداوند را دوست ندارد.

ر.ك : دنيا ، باب 721 .

432 _ تشويق به ايجاد محبّت خدا در دلهاى مردمپيامبرخدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل به داوود عليه السلام فرمود:مرا دوست بدار و نزد خلقم نيز محبوب گردان. عرض كرد: پروردگارا! من كه دوستت دارم اما چگونه تو را نزد بندگانت محبوب گردانم؟ فرمود: نعمتهايى را كه به آنان داده ام گوشزدشان كن كه اگر خوبيهايم را يادآورشان شوى مرا دوست خواهند داشت.

433 _ دوست داشتن براى خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين كارها دوستى ودشمنى كردن به خاطر خداوند متعال است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به يكى از اصحاب خود _فرمود : اى بنده خدا! به خاطر خدا دوست بدار، به خاطر خدا نفرت داشته باش، به خاطر خدا دوستى كن، به خاطر خدا دشمنى ورز؛ زيرا دوستى خدا جز با اينها به دست نيايد و آدمى تا چنين نباشد طعم ايمان را نچشد هر چند نماز و روزه اش بسيار باشد. امروزه دوستى و برادرى مردم با يكديگر بيشتر به خاطر دنياست. براى دنيا با هم دوستى مى كنند و براى دنيا دشمنى مى ورزند.

امام صادق عليه السلام :دو مؤمن هرگز با هم ديدارنكنند مگر اين كه آن بهتر است كه برادرش را بيشتر دوست داشته باشد.

امام صادق عليه السلام :هر كس دوستى و دشمنيش براى دين نباشد دين ندارد.

امام جواد عليه السلام :خداوند به يكى از پيامبران وحى فرمود: دل بركندن تو از دنيا مايه آسودگى زودرس خود توست و دل بستنت به من موجب ارجمندى تو نزد من است. ليكن آيا به خاطر من با كسى دشمنى ورزيده اى و از بهر من با كسى دوستى كرده اى؟

434 _ دوست داشتن پيامبر صلى الله عليه و آله و اهلبيت اوپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى ايمان نداردمگر آن گاه كه مرا از خودش دوست تر بدارد و خاندان مرا از خاندان خودش و خانواده مرا از خانواده خودش و جان مرا بيشتر از جان خودش دوست بدارد.

.

ص: 296

عنه صلى الله عليه و آله :أحِبّوا اللّهَ لِما يَغْدوكُم بهِ مِن نِعَمِهِ ،وأحِبّوني لِحُبِّ اللّهِ ، وأحِبّوا أهْلَ بَيْتي لِحُبّي . (1)

المحاسن عن الإمامِ الصادق عن آبائه عليهم السلام: قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن أحَبَّنا أهلَ البيتِ فلْيَحْمَدِ اللّهَ على أوَّلِ النِّعَمِ . قلت : وما أولى النِّعَمِ ؟ قالَ : طِيبُ الوِلادَةِ ، ولا يُحِبُّنا إلّا مَن طابَتْ وِلادَتُهُ . (2)

الدعوات عن الحارِثِ الهَمْدانيِ :أتيتُ أميرَالمؤمِنينَ عليه السلام ذاتَ يَومٍ نصفَ النَّهارِ، فقالَ : ما جاءَ بكَ ؟ قلتُ : حُبُّكَ واللّهِ . قالَ عليه السلام : إنْ كنتَ صادِقا لَتراني في ثَلاثةِ مَواطِنَ : حَيثُ تَبْلُغُ نَفْسُكَ هذهِ _ وأوْمَأ بيدِهِ إلى حَنْجَرَتِهِ _ وعِند الصِّراطِ، وعِند الحَوضِ . (3)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في قولهِ تعالى : «فَقَدِاسْتَمْسَكَ بِالعُرْوَةِ الوُثْقَى» (4) _: مَودَّتُنا أهلَ البَيتِ . (5)

435 _ ما يُشتَرَطُ في حُبِّ أهلِ البَيتِ عليهم السلامالإمامُ الباقرُ عليه السلام :واللّهِ ، ما مَعنا مِن اللّهِ بَراءةٌ ، ولابَيْنَنا وبَينَ اللّهِ قَرابَةٌ، ولا لَنا على اللّهِ حُجَّةٌ ، ولانَتَقرَّبُ إلى اللّهِ إلّا بالطّاعَةِ ، فمَن كانَ مِنكُم مُطيعا للّهِ تَنْفَعُهُ ولايَتُنا ، ومَن كانَ مِنكُم عاصيا للّهِ لَم تَنْفَعْهُ وَلايَتُنا . ويْحَكُم لا تَغْتَرّوا ! ويْحَكُم لاتَغْتَ_رّوا ! (6)

436 _ إخلاصُ المَحَبَّةِالإمام عليٌّ عليه السلام :عَلَى التَّواخي فِي اللّهِ تَخلُصُ المَحَبَّةُ (7) .

الإمام عليٌّ عليه السلام :مَن كانَت صُحبَتُهُ فِي اللّهِ ، كانَت صُحبَتُهُ كَريمَةً ، ومَوَدَّتُهُ مُستَقيمَةً (8) .

437 _ المَرءُ مَعَ مَن أحَبَّرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المَرءُ مَعَ مَن أحَبَّ . (9)

كنز العمّال :سألَ رجُلٌ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله عنِ السّاعةِ، فقالَ: ما أعْدَدْتَ لَها؟ قالَ: ما أعْدَدْتُ لَهاكبيرا، إلّا أ نّي اُحِبُّ اللّهَ ورسولَهُ. قالَ : فأنتَ مَع مَن أحْبَبْتَ . (10)

.


1- .علل الشرائع : 139/1 ، الأمالي للطوسي: 278/531 وفيه «بما يغذوكم» بدل «لما يغدوكم» .
2- .المحاسن : 1 / 232 / 419 ، مشكاة الأنوار : 153/373 .
3- .الدعوات : 249/699 .
4- .البقرة : 256 .
5- .المناقب لابن شهر آشوب : 4/2 .
6- .وسائل الشيعة : 11/185/4 .
7- .غرر الحكم : 6191
8- .غرر الحكم : 8977 .
9- .كنز العمّال : 24684 _ 24685
10- .كنز العمّال : 25553 .

ص: 297

435 _ شرط محبت اهل بيت عليهم السلام
436 _ اخلاص در دوستى
437 _ انسان با كسى است كه دوستش دارد

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدا را به خاطر نعمتهايى كه به شما ارزانى مى دارد دوست بداريد و مرا به سبب آن كه خدا را دوست داريد دوست بداريد وخانواده ام را به سبب آن كه مرا دوست داريد دوست بداريد.

المحاسن :امام صادق عليه السلام از پدرانش عليهم السلام نقل كردكه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : هركه ما خاندان را دوست داشته باشد خدا را بر نخستين نعمت سپاس گويد. عرض شد: نخستين نعمت چيست؟ فرمود: پاكى ولادت (حلال زادگى). ما را جز كسانى كه ولادتى پاكيزه داشته باشند دوست ندارند.

الدعوات_ به نقل از حارث همْدانى _: ظهرِيكى از روزها نزد امام على عليه السلام رفتم، حضرت پرسيد: چه چيز تو را به اينجا كشاند؟ عرض كردم: به خدا قسم، علاقه به شما. حضرت فرمود : اگر راست بگويى بى گمان مرا در سه جا خواهى ديد: آن جا كه جانت به گلويت رسد، در كنار صراط و در كنار حوض [كوثر].

امام باقر عليه السلام_ درباره آيه «هر آينه به دستاويز استوار چنگ زده است» _فرمود : آن دستاويز استوار، دوستى ما خاندان است.

435 _ شرط محبت اهل بيت عليهم السلامامام باقر عليه السلام :به خدا سوگند ما از جانب خداامان نامه اى [براى شما] نداريم و ميان ما و خداوند خويشى نيست و ما را بر خدا حجتى نباشد و جز با طاعت به خدا نزديك نشويم. پس، هر كدام شما كه فرمانبردار خدا باشد ولايت ما سودش رساند و هر كدام شما كه خدا را نافرمانى كند ولايت ما سودش نرساند. واى بر شما، غرّه نشويد! واى بر شما، غرّه نشويد!

436 _ اخلاص در دوستىامام على عليه السلام :در برادرىِ براى خداست كه دوستى ، خالص مى شود .

امام على عليه السلام :كسى كه رفاقتش براى خدا باشد ، رفاقت او كريمانه و دوستى اش بى غَل و غش است .

437 _ انسان با كسى است كه دوستش داردپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آدمى با كسى است كه دوستش دارد.

كنز العمّال :مردى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله درباره قيامت پرسيد. حضرت فرمود: براى آن روز چه چيز آماده كرده اى؟ عرض كرد: چيز مهمى آماده نكرده ام جز آن كه خدا و پيامبرش را دوست دارم. حضرت فرمود: پس، تو با كسى هستى كه دوستش دارى.

.

ص: 298

الحبس

85 الحبس438 _ مَن يَجوزُ حَبسُهُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :يَجِبُ على الإمامِ أنْ يَحْبِسَ الفُسّاقَ مِن العُلَماءِ ، والجُهّالَ مِن الأطِبّاءِ ، والمَفالِيسَ مِن الأكْرِياءِ . (1)

عنه عليه السلام :إذا ارْتَدَّتِ المَرأةُ عنِ الإسلامِ لَم تُقْتَلْ ، ولكنْ تُحْبَسُ أبدا . (2)

الكافي :إنّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام كانَ لا يَرى الحَبْسَ إلّا في ثلاثٍ : رجُلٌ أكلَ مالَ اليَتيمِ، أو غَصَبهُ ، أو رجُلٌ اؤتُمِنَ على أمانَةٍ فَذَهبَ بِها . (3)

439 _ حَبسُ الكَفيلِ إلى حينِ حُضورِ المَكفولِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :اُتيَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام برجُلٍ قد تَكفَّلَ بنَفْسِ رجُلٍ،فحَبسَهُ وقالَ:اطلُبْ صاحِبَكَ. (4)

440 _ مَن يُخَلَّدُ فِي السِّجنِالإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في رجُلٍ أمَرَ رجُلاً بقَتلِ رجُلٍ فقَتلَهُ _: يُقْتَلُ بهِ الّذي قَتَلَهُ ، ويُحْبَسُ الآمِرُ بقَتْلِهِ في السِّجْنِ حتّى يَموتَ . (5)

الإمامُ الصّادق عليه السلام :قَضى عَلِيٌّ عليه السلام في رَجُلَينِ أمسَكَ أحَدُهُما وقَتَلَ الآخَرُ فَقالَ : يُقتَلُ القاتِلُ ويُحبَسُ الآخَرُ حَتّى يَموتَ غَمّا كَما حَبَسَهُ عَلَيهِ حَتّى ماتَ غَمّا (6) .

441 _ الحَبسُ بَعدَ إقامَةِ الحَدِّ ومَعرِفَةِ الحَقِّالإمامُ عليٌّ عليه السلام :حَبْسُ الإمامِ بعدَ الحَدِّ ظُلْمٌ . (7)

عنه عليه السلام :الحَبسُ بَعدَمعرِفَةِ الحقِّ ظُلْمٌ . (8)

442 _ حُقوقُ المَحبوسِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أنَّهُ [عَلِيّا] كانَ يَعْرِضُ السّجونَ في كُلِّ يَومِ جُمُعةٍ؛ فمَن كانَ علَيهِ حَدٌّ أقامَهُ، ومَن لَم يَكُن علَيهِ حَدٌّ خلّى سَبيلَهُ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :على الإمامِ أنْ يُخرِجَ المَحْبوسينَ في الدَّينِ يَومَ الجُمُعةِ إلى الجُمُعةِ ، ويَومَ العِيدِ إلى العِيدِ ، فيُرسِلَ مَعهُم ، فإذا قَضَوُا الصَّلاةَ والعِيدَ رَدّهُم إلى السِّجنِ . (10)

(انظر) عنوان 9 «الأسير» .

443 _ سيرةُ النبيّ صلى الله عليه و آله في حَبسِ المتَّهمِالإمام الصادق عليه السلام :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ يَحبِسُ فيتُهَمَةِ الدَّمِ سِتَّةَ أيّامٍ ، فَإِن جاءَ أولِياءُ المَقتولِ بِثَبَتٍ وإلّا خَلّى سَبيلَهُ (11) .

سنن ابى داوود عن حكيم عن ابيه :إنّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله حَبَسَ رَجُلاً في تُهمَةٍ . (12)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/31/3266 .
2- .تهذيب الأحكام : 10/142/564 .
3- .الكافي : 7/263/21 .
4- .وسائل الشيعة : 13/156/1 و ح 2 نحوه .
5- .الكافي : 7/285/1 .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 115 .
7- .تهذيب الأحكام : 6/314/870 .
8- .دعائم الإسلام : 2/539/1916
9- .دعائم الإسلام : 2/443/1544 .
10- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/31/3265 .
11- .تهذيب : ج 10 ص 174 .
12- .سنن ابى داود : ج 3 ص 314 ح 3630 .

ص: 299

بازداشت (الحبس)

85 . بازداشت

438 _ كسانى كه بازداشت آنها جايز است
439 _ بازداشت ضامن تا زمان حاضر شدن
440 _ محكومانِ به زندان ابد
441 _ زندانى كردن بعد از اجراى حدّ و
442 _ حقوق زندانى
443 _ سيره پيامبر در زندان كردن متهم

85 بازداشت438 _ كسانى كه بازداشت آنها جايز استامام على عليه السلام :بر امام واجب است كه عالمان فاسق و پزشكان نادان و كرايه كنندگان بى چيز و ورشكسته را بازداشت كند.

امام على عليه السلام :هرگاه زن از اسلام برگردد كشته نمى شود، بلكه به حبس ابد محكوم مى گردد.

الكافى:امير المؤمنين عليه السلام جز سه كس را سزاوار بازداشت نمى دانست: مردى كه مال يتيم را خورده باشد، يا آن را غصب كرده باشد، يا كسى كه امانتى بدو سپرده شده و او آن را از بين برده باشد.

439 _ بازداشت ضامن تا زمان حاضر شدن شخص ضمانت شدهامام صادق عليه السلام :مردى را كه ضامن جان مرد ديگرى شده بود نزد اميرالمؤمنين عليه السلام آوردند. حضرت او را بازداشت كرد و فرمود: رفيقت را پيدا كن.

440 _ محكومانِ به زندان ابدامام باقر عليه السلام_ درباره مردى كه به كسى دستور قتل ديگرى را داده و او وى را به قتل رسانيده باشد _فرمود : قاتل كشته مى شود و آن كه دستور قتل داده در زندان نگاه داشته مى شود تا بميرد.

امام صادق عليه السلام :على عليه السلام درباره دو مرد كه يكى از آنها شخصى را نگه داشته و ديگرى او را كشته بود چنين داورى فرمود : قاتل كشته مى شود و آن ديگرى بازداشت مى گردد تا در تنگنا بميرد ؛ همچنان كه با نگه داشتن مقتول موجب مرگ او در تنگنا شده است .

441 _ زندانى كردن بعد از اجراى حدّ و پى بردن به حقّامام على عليه السلام :اگر امام (حاكم اسلامى) بعداز جارى كردن حدّ بر كسى او را زندانى كند ظلم كرده است.

امام على عليه السلام :زندانى كردن كسى، بعد ازروشن شدن حقيقت، ظلم است.

442 _ حقوق زندانىامام باقر عليه السلام :على عليه السلام هر جمعه از زندانيان بازديد مى كرد. اگر كسى محكوم به خوردن حدّ بود حدّ را بر او جارى مى ساخت و اگر مستحق حدّ نبود آزادش مى كرد.

امام صادق عليه السلام :امام بايد زندانيانى را كه به جرم نپرداختن بدهكارى خود زندانى شده اند، ايام جمعه و عيد، براى گزاردن نماز و ديد و بازديد عيد ، به همراه عده اى مأمور از زندان بيرون آورد و پس از تمام شدن نماز و ديد و بازديد عيد آنها را به زندان برگرداند.

ر.ك : عنوان 9 «اسير» .

443 _ سيره پيامبر در زندان كردن متهمامام صادق عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله متهم به قتل را شش روز دربازداشت نگه مى داشت . اگر در اين مدت اولياى مقتول دليلى بر اثبات قاتل بودن او ارائه نمى دادند آزادش مى كرد .

سنن ابى داوود به نقل از حكيم از پدرش :پيامبر صلى الله عليه و آله مرد متّهمى را زندانى كرد .

.

ص: 300

الحجّ

الحجاب

86 الحجاب444 _ الحِج_ابُالكتاب :(يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللّهُ غَفُورا رَحِيما) . (1)

(انظر) النور : 30 ، 31 ، 58 و الأحزاب : 53 و 59 .

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لابنهِ الحسنِ عليه السلام _: واكْفُفْ علَيهِنَّ مِن أبْصارِهِنَّ بحَجْبِكَ إيّاهُنَّ ، فإنَّ شِدَّةَ الحِجابِ خَيرٌ لكَ ولَهُنَّ . وفي نقل: ... فإنَّ شِدّةَ الحِجابِ أبْقى علَيهِنَّ . (2)

عنه عليه السلام :كنتُ قاعدا في البَقيعِ مَع رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فييَومِ دَجْنٍ ومَطَرٍ ، إذ مَرَّتِ امْرَأةٌ على حِمارٍ ، فَهَوتْ يدُ الحِمارِ في وَهْدَةٍ فسَقَطَتِ المَرأةُ ، فأعْرَضَ النّبيُّ صلى الله عليه و آله بوجهِهِ، قالوا : يا رسولَ اللّهِ ، إنّها مُتَسَرْوِلَةٌ . قالَ : اللّهُمَّ اغْفِرْ للمُتَسرْوِلاتِ _ ثلاثا _ يا أَيُّها النّاسُ ، اتَّخِذوا السَّراويلاتِ فإنَّها مِن أسْتَرِ ثِيابِكُم ، وحَصِّنوا بِها نِساءَكُم إذا خَرَجْنَ . (3)

عنه عليه السلام :صِيانَةُ المَرأةِ أنعَمُ لِحالِها وَأدوَمُ لِجَمالها. (4)

87 الحجّ445 _ تَشرِيعُ الحَجِّ وَ فَضلُهُالكتاب :(وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً). (5)

(وَأذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالاً وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ) . (6)

(وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ) . (7)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ فيما أوصى عِند وفاتهِ _: اللّهَ اللّهَفي بَيتِ ربِّكمُ ، لا تُخْلوهُ ما بَقِيتُم ، فإنَّهُ إنْ تُرِكَ لَم تُناظَروا . (8)

عنه عليه السلام :الحَجُّ جِهادُ كلِّ ضَعيفٍ . (9)

عنه عليه السلام :نَفَقةُ دِرْهَمٍ في الحجِّ تَعْدِلُ ألفَ دِرْهَمٍ . (10)

عنه عليه السلام :الحاجُّ والمُعْتَمِرُ وفْدُ اللّهِ ، ويَحْبوهُ بالمَغفِرَةِ . (11)

446 _ فَلسَفَةُ وُجوبِ الحَجِّالإمامُ عليٌّ عليه السلام :وفَرَضَ علَيكمُ حَجَّ بَيتِهِ الحَرامِ الّ_ذي جَعَلهُ قِبلَ_ةً للأن_امِ ، يَرِدُونَ_هُ وُرودَ الأنْعامِ ، ويَألَهونَ إلَيهِ وُلوهَ الحَمامِ ، وجَعلَهُ سبحانَهُ عَلامةً لِتَواضُعِهِم لِعظَمَتِهِ وإذْعانِهِم لِعزّتِهِ . (12)

.


1- .الأحزاب : 59 .
2- .نهج البلاغة : الكتاب 31 .
3- .تنبيه الخواطر : 2/78 .
4- .غرر الحكم : 5820 .
5- .آل عمران : 97 .
6- .الحجّ : 27 .
7- .البقرة : 196 .
8- .نهج البلاغة : الكتاب 47 .
9- .الخصال : 620/10
10- .الخصال : 628/10
11- .الخصال : 635/10 .
12- .نهج البلاغة : الخطبة 1 .

ص: 301

حجّ (الحجّ)

حجاب (الحجاب)

86 . حجاب

444 _ حجاب

87 . حجّ

445 _ تشريع حجّ و فضيلت آن
446 _ فلسفه وجوب حجّ

86 حجاب444 _ حجابقرآن :«اى پيامبر! به زنان و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو كه جلباب ها [روسرى هاى بلند] خود را بر خويش فرو افكنند. اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [ به احتياط ] نزديكتر است و خدا آمرزنده و مهربان است».

ر.ك: نور: آيات 30، 31، 58 و احزاب: آيه 53 و 59.

حديث :امام على عليه السلام_ به فرزندش حسن عليه السلام _فرمود : براى اينكه ديده شان به نامحرمان نيفتد آنها (زنان) را در پرده نگه دار؛ زيرا هر چه بيشتر در پرده باشند براى تو و آنها بهتر است . در نقلى ديگر آمده است : ... زيرا هر چه بيشتر در پرده باشند محفوظ ترند .

امام على عليه السلام :من و پيامبر در يك روز ابرى و بارانى در بقيع نشسته بوديم كه زنى سوار بر الاغ از آن جا گذشت و دست الاغش در گودالى فرو رفت و زن به زمين افتاد. پيامبر صلى الله عليه و آله رويش را برگرداند. حاضران عرض كردند: اى رسول خدا! آن زن شلوار به پا دارد. پيامبر سه بار فرمود: خدايا! زنان شلوار پوش را بيامرز. اى مردم! شلوار بپوشيد كه شلوار پوشاترين جامه هاى شماست و زنان خود را در موقعى كه بيرون مى آيند با شلوار حفظ كنيد.

امام على عليه السلام :صيانت زن او را شادابتر و زيبايى اش را پايدارتر مى كند .

87 حجّ445 _ تشريع حجّ و فضيلت آنقرآن :«خداوند زيارت اين خانه را بر كسانى كه توانايى رفتن به آن را دارند واجب كرده است».

«و مردم را به حجّ فراخوان تا پياده يا سوار بر اشتران تكيده از راههاى دور نزد تو بيايند».

«حجّ و عمره را براى خدا تمام گردانيد».

حديث :امام على عليه السلام_ در وصيّت خود به هنگام وفات _فرمود : خدا را! خدا را! در حقّ خانه پروردگارتان . تا زنده ايد آن را وا مگذاريد كه اگر رها شود، [از عذاب الهى ]مهلت داده نخواهيد شد. (1)

امام على عليه السلام :حجّ، جهاد هر ناتوانى است.

امام على عليه السلام :[ثواب] يك درهم هزينه كردن در حجّ با هزار درهم برابرى مى كند.

امام على عليه السلام :زائر حجّ و عمره ميهمان خداست و خداوند به او آمرزش هديه مى كند.

446 _ فلسفه وجوب حجّامام على عليه السلام :خداوند زيارت بيت الحرام خود را كه قبله مردمانش قرار داد، بر شما واجب كرد. آنان همانند چارپايان [كه بر آب وارد شوند] به آن جا وارد مى شوند و همچون كبوتران [كه به آشيانه خود باز مى گردند]مشتاقانه به آن جا روى مى آورند. خداوند آن خانه را نشانه اى براى فروتنى مردمان در برابرعظمت خويش واعترافشان به قدرت و عزّتش قرار داد.

.


1- .در متن حديث تعبير «لم تناظروا» آمده است كه شارحان نهج البلاغه آن را چند گونه معنا كرده اند. ابن ابى الحديد مى گويد: يعنى بزودى از شما انتقام گرفته خواهد شد. در شرح خويى آمده است: وحدت اسلامى از هم شكافته مى شود. ابن ميثم مى نويسد: خداوند از آن محافظت و مراقبت نخواهد كرد. او همچنين احتمال مى دهد كه مقصود اين باشد كه دشمنان به شما اهميتى نمى دهند و شما را حرمت نمى نهند _ م .

ص: 302

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :حِجّوا واعْتَمِروا ، تَصِحَّ أجْسامُكُم ، وتَتّسِعْ أرْزاقُكُم ، ويَصْلُحْ إيمانُكُم، وتُكْفَوا مؤونَةَ النّاسِ ومؤونَةَ عِيالاتِكُم . (1)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :الحَجُّ تَسْكينُ القُلوبِ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :وهذا بَيتٌ اسْتَعبَدَ اللّهُ بهِ خَلقَهُ ليَخْتَبِرَ طاعَتَهُم في إتْيانِهِ ، فحَثَّهُ_م على تَعْظيمِ_هِ وزيارَت_ِهِ ، وق_َد جَعلَهُ مَح_لَّ الأنبياءِ وقِبْلَةً للمُصَلّينَ لَهُ ، وهُ_و شُعْبَ_ةٌ مِن رِضْوانِ_هِ ، وطري_قٌ ي_ُؤَدّي إلى غُفْ_رانِهِ ، مَنْصوبٌ على اسْتِ_واءِ الكَم_الِ ، ومُجْتَمَعِ العَظَمَةِ . (3)

عنه عليه السلام :ما مِن بُقْعَةٍ أحَبَّ إلى اللّهِ تعالى مِن المَسْعى ؛ لأ نّه يَذِلُّ فيهِ كُلُّ جَبّارٍ . (4)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :فإنْ قالَ : فَلِمَ أمرَ بالحَجِّ؟ قيلَ :لِعلَّةِ الوِفادَةِ إلى اللّه عزّوجلّ وطَلَبِ الزِّيادَةِ... مَع ما فيهِ مِن التَّفَقُّهِ ونَقْلِ أخْبارِ الأئمّةِ عليهم السلام إلى كُلِّ صُقْعٍ وناحِيَةٍ . (5)

447 _ نَفيُ الحَجِّ لِلفَقرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الحَجّ يَنْفيالفَقرَ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن حَجَّ ثَلاثَ حِجَجٍ لَم يُصِبْهُ فَقرٌأبَدا . (7)

عنه عليه السلام :ما رأيتُ شَيئا أسْرَعَ غِنىً ولاأنْفى للفَقرِ مِن إدْمانِ حَجِّ هذا البَيتِ . (8)

ثواب الأعمال عن إسحاقَ بنِ عمّارٍ :قُلتُ للإمامِ الصادقِ عليه السلام : إنّي قد وَطّنْتُ نَفْسي على لُزومِ الحجِّ كلَّ عامٍ بنَفْسي أو برَجُلٍ مِن أهلِ بَيْتي بمالي. فقالَ : وقَد عَزَمْتَ على ذلكَ ؟ قلتُ : نَعَم ، قالَ : فإنْ فَعَلتَ (ذلك) فأيقِنْ بكَثْرَةِ المالِ ، و أبْشِرْ بكَثْرَةِ المالِ . (9)

448 _ ما بِهِ تَمامُ الحَجِّالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أتِمُّوا برسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَجَّكُم إذا خَرَجْتُم إلى بَيتِ اللّهِ ، فإنَّ تَرْكَهُ جَفاءٌ ،وبذلكَ اُمِرْتُم ، (وأتِمُّوا) بالقُبورِ الّتي ألْزَمَكُمُ اللّهُ عزّوجلّ حَقَّها وزِيارَتَها ، واطلُبوا الرِّزقَ عِندَها . (10)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :تَمامُ الحَجِّ لِقاءُ الإمامِ . (11)

عنه عليه السلام :إنَّما اُمِرَ النّاسُ : أنْ يَأتوا هذهِ الأحْجارَ فيَتطوّفوا بها ، ثُمَّ يَأتُونَنا فيُخْبِرونا بوَلايَتِهِم ، ويَعْرِضوا علَينا نُصْرَتَهُم . (12)

.


1- .ثواب الأعمال : 70/3 .
2- .الأمالي للطوسي : 296/582 .
3- .الأمالي للصدوق : 715/985 ، التوحيد : 253/4 .
4- .بحار الأنوار : 99/45/34 .
5- .عيون أخبار الرِّضا عليه السلام : 2/119/1 .
6- .تحف العقول : 7 .
7- .الخصال : 117/101 .
8- .الأمالي للطوسي : 694/1478 .
9- .ثواب الأعمال : 70/4 .
10- .الخصال : 616/10 .
11- .عيون أخبار الرِّضا عليه السلام : 2/262/29
12- .عيون أخبار الرِّضا عليه السلام : 2/262/30 .

ص: 303

447 _ فقرزدايى حجّ
448 _ آنچه حجّ ، بدان كامل و تمام مى شود

امام سجاد عليه السلام :حجّ و عمره به جاى آوريد تا بدنهايتان سالم بماند و روزيها (درآمدهايتان) زياد شود و ايمانتان استوار گردد و هزينه مردم و خانه خود را تأمين كنيد.

امام باقر عليه السلام :حجّ، آرامش بخش دلهاست.

امام صادق عليه السلام :اين خانه اى است كه خداوند خلق خود را به وسيله آن به پرستش واداشته، تا با حضور در آن، فرمانبرى آنان را بيازمايد. از اين رو آنها را به بزرگداشت و زيارت آن تشويق فرموده و آن را جايگاه پيامبران و قبله نمازگزارانش كرده است. اين خانه، شاخه اى از رضوان و خشنودى خداست و راهى است كه به آمرزش او مى انجامد و بر بنياد كمال ، استوار ، و مركز عظمت است.

امام صادق عليه السلام :هيچ جايى نزد خداوند متعال محبوبتر از مسعى (1) نيست؛ زيرا كه هر گردنكش و متكبّرى در آن جا خوار و ذليل شود.

امام رضا عليه السلام :اگر [كسى] بپرسد: چرا فرمان حجّ داده شده است؟ در پاسخ گفته شود : علتش وارد شدن بر خداوند عز و جل و طلب فزونى از اوست ... و نيز آگاه شدن از مسائل دينى و رساندن اخبار امامان عليهم السلام به هر سو و ناحيه اى .

447 _ فقرزدايى حجّپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حجّ، فقر و تهيدستى را ازبين مى برد.

امام صادق عليه السلام :هر كس سه بار حجّ به جاآورد، هرگز به فقر گرفتار نيايد.

امام صادق عليه السلام :نديده ام كه چيزى همانندمداومت بر زيارت اين خانه چنان سريع توانگرى آورد و فقر را بزدايد.

ثواب الأعمال_ به نقل از اسحاق بن عمار _: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: من خود را آماده كرده ام كه هر ساله يا خودم به حجّ بروم يا مردى از افراد خانواده ام را با هزينه خودم به حجّ بفرستم، فرمود : آيا بر اين كار مصمّم هستى؟ عرض كردم: آرى. فرمود: اگر چنين كنى يقين داشته باش كه ثروتت زياد خواهد شد و تو را نويد ثروتمندى مى دهم.

448 _ آنچه حجّ ، بدان كامل و تمام مى شودامام على عليه السلام :هرگاه به زيارت خانه خدا رفتيد با [زيارت ]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله حجّ خود را كامل كنيد كه ترك زيارت رسول خدا جفاى به اوست؛ شما به اين كار فرمان داريد و حجّ خود را با زيارت قبورى كه خداوند حقّ و زيارت آنها را بر شما لازم كرده است كامل گردانيد و از [بركت وجود ]اين قبرها روزى بطلبيد.

امام باقر عليه السلام :تماميت حجّ به ملاقات كردن با امام است.

امام باقر عليه السلام :مردم فرمان دارند كه بيايند وبر گرد اين سنگها بگردند و پس از آن نزد ما بيايند و نسبت به ما اظهار ولايت و دوستى كنند و هوادارى شان را از ما اعلام نمايند.

.


1- .مسعى، جايى است ميان دو تپه در كنار مسجدالحرام و بر زائران كعبه واجب است هفت بار اين مسير را بروند و بيايند .

ص: 304

449 _ عاقِبَةُ تَركِ الحَجّرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن سَوّفَ الحَجَّ حتّى يَموتَ بَعثَهُ اللّهُ يَومَ القِيامَةِ يَهوديّا أو نَصْرانيّا . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن تَرَكَ الحَجَّ لِحاجَةٍ مِن حَوائجِ الدُّنيا لَم يُقْضَ حتّى يَنْظُرَ إلى المُحَلِّقينَ . (2)

450 _ تَعطيلُ البَيتِالكتاب :(جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَاما لِلنّاسِ). (3)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا قالَ لَهُ عبدُالرّحمنِ : إنَّ ناسا مِن هؤلاءِ القُصّاصِ يَقولونَ : إذا حَجَّ رجُلٌ حجّةً ثُمَّ تَصدَّقَ ووَصَلَ كانَ خَيرا لَهُ _: كَذَبوا ، لَو فَعلَ هذا النّاسُ لعُطِّلَ هذا البَيتُ ، إنَّ اللّهَ تعالى جَعلَ هذا البَيتَ قِياما للنّاسِ. (4)

451 _ ما أكثَرَ الضَّجيجَ وأقَلَّ الحَجيجَبحار الأنوار عن عبدِ الرّحمنِ بنِ كثيرٍ :حَجَجْتُ مَع أبي عبدِ اللّهِ عليه السلام ، فلَمّا صِرْنا في بَعضِ الطَّريقِ صَعِدَ على جَبَلٍ فأشْرَفَ فنَظَرَ إلى النّاسِ ، فقالَ : ما أكْثَرَ الضَّجيجَ وأقَلَّ الحَجيجَ! (5)

452 _ أدَبُ الحاجِّالكتاب :(الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَلا فُسُوقَ وَلا جِدَالَ فِي الْحَجِّ). (6)

الحديث :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :ما يُعْبَأُ بِمَن يَؤُمُّ هذا البَيتَ إذالَم يَكُن فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ : وَرَعٌ يَحْجِزُهُ عن مَعاصي اللّهِ تعالى ، وحِلْمٌ يَمْلِكُ بهِ غَضَبَهُ ، وحُسْنُ الصَّحابةِ لِمَن صَحِبَهُ . (7)

453 _ أدَبُ الإحرامِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن حَجَّ بمالٍ حَرامٍ فقالَ : لَبَّيْكَ اللّهُمَّ لَبَّيْكَ ، قالَ اللّهُ لَهُ : لا لَبَّيْكَ ولا سَعْدَيْكَ ، حَجُّكَ مَردودٌ علَيكَ . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الحجُّ حَجّانِ : حَجٌّ للّهِوحَجٌّ للنّاسِ، فمَنْ حَجَّ للّهِ كانَ ثَوابُهُ على اللّهِ الجَنّةَ، ومَن حَجَّ للنّاسِ كانَ ثَوابُهُ على النّاسِ يَومَ القِيامَةِ . (9)

الخصال عن مالكِ بنِ أنَس :حَجَجْتُ مع الصّادق عليه السلام سَنةً ، فلمّا اسْتَوَتْ بهِ راحِلَتُهُ عِند الإحْرامِ كانَ كُلَّما هَمَّ بالتَّلْبِيَةِ انْقَطعَ الصَّوتُ في حَلْقِهِ ، وكادَ يَخِرَّ مِن راحِلَتِهِ ، فقلتُ : قُلْ يابنَ رسولِ اللّهِ ، ولابدَّ لكَ مِن أنْ تَقولَ ، فقالَ عليه السلام : يابنَ أبي عامر ، كيفَ أجْسُرُ أنْ أقولَ : لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ ، وأخْشى أنْ يَقولَ عزّوجلّ لي : لا لَبَّيْكَ ولا سَعْدَيْكَ! (10)

.


1- .بحار الأنوار: 77/58/3.
2- .ثواب الأعمال : 281/1.
3- .المائدة : 97 .
4- .علل الشرائع : 452/1 .
5- .بحار الأنوار : 27/181/30 .
6- .البقرة : 197 .
7- .الخصال : 148/180 .
8- .الدرّ المنثور : 2/63 .
9- .ثواب الأعمال : 74/16 .
10- .الخصال : 167/219 ، علل الشرائع : 235/4 .

ص: 305

449 _ عاقبت ترك حجّ
450 _ تعطيل كردن حجّ
451 _ كم بودن حاجيان واقعى
452 _ آداب حجّ گزار
453 _ آداب احرام بستن

449 _ عاقبت ترك حجّپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در رفتن حجّ چندان تعلّل ورزد تا مرگش فرا رسد، خداوند او را در روز رستاخيز يهودى يا نصرانى برانگيزد.

امام على عليه السلام :هر كس حجّ را به سبب مشكل و نيازى دنيوى ترك كند، تا زمانى كه حاجيان را نبيند (حاجيان از حج برگردند يا خودش به حج رود) نياز و مشكلش برطرف نشود.

450 _ تعطيل كردن حجّقرآن :«خداوند كعبه، بيت الحرام، را قوام كار مردم قرار داد».

حديث :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به عبدالرحمن كه عرض كرد: عده اى از اين داستان گويان مى گويند: اگر كسى يك حجّ به جا آورد و سپس [به جاى رفتن مكرر به حجّ ]صدقه بدهد و صله رحم به جا آورد كار بهترى انجام داده است _فرمود : دروغ مى گويند. اگر مردم اين كار را بكنند اين خانه به تعطيلى كشانده مى شود ، در حالى كه خداوند متعال اين خانه را قوام كار مردم قرارداده است.

451 _ كم بودن حاجيان واقعىبحار الأنوار_ به نقل از عبدالرحمن بن كثير _: با امام صادق عليه السلام به حجّ رفتم. هنگام عبور از راهى، آن حضرت بر فراز كوهى رفت و از آن بالا به مردم نگريست و فرمود: چه بسيار است هياهو و چه اندكند حاجيان!

452 _ آداب حجّ گزارقرآن :«حجّ در ماههاى معيّنى است. هر كه در آن ماهها اين فريضه را ادا كند [ بداند كه ] در اثناى آن همبسترى و گناه و جدال [ روا ]نيست».

حديث :امام باقر عليه السلام :كسى كه اين خانه را زيارت كند،اگر سه خصلت در او نباشد، ارزش ندارد: ورعى كه او را از معاصى خداوند متعال باز دارد، حلمى كه با آن خشمش را مهار كند و حسن معاشرت با كسى كه با وى همنشينى دارد.

453 _ آداب احرام بستنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس با مال حرام حجّ رود و بگويد: لبّيك اللهم لبّيك، خداوند به او فرمايد: لا لبّيك و لا سعديك، حَجَّت از آن خودت باد!

امام صادق عليه السلام :حجّ بر دو گونه است: حجّ براى خدا و حجّ براى مردم. كسى كه براى خدا حجّ گزارد، خداوند بهشت را به او پاداش دهد، و هر كه براى مردم حجّ رود،پاداش و ثوابش در روز قيامت به عهده همان مردم است.

الخصال_ به نقل از مالك بن انس _: سالى با امام صادق عليه السلام به حجّ رفتم. وقتى مركبش در محل احرام ايستاد هر چه سعى مى كرد لبّيك بگويد صدايش در گلو بريده مى شد و نزديك بود از مركبش به زير افتد. عرض كردم: يابن رسول اللّه ! لبيك بگو. بايد بگويى. فرمود: اى پسر ابى عامر! چگونه جرأت كنم بگويم: لبّيك اللهم لبّيك. مى ترسم خداوند عز و جل در جوابم بگويد: لا لبّيك و لا سعديك!

.

ص: 306

454 _ ثواب كسى كه در راه حجّ بميرد
455 _ حضور امام غايب در موسم حجّ

الحجّة

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :إنَّما اُمِروا (1) بالإحْرامِ ليَخْشَعواقَبلَ دُخولِهِم حَرَمَ اللّهِ وأمْنَهُ ، ولِئلّا يَلْهوا ويَشْتَغِلوا بشَيءٍ مِن اُم_ورِ الدُّني_ا وزِينتِه_ا ولَذّاتِها ، ويكون_وا جادِّي_نَ فيما هُم فيهِ ، قاصِدينَ نَحْوَهُ ، مُقْبِلينَ علَيهِ بِكُلِّيَّتِهِم . (2)

454 _ ثوابُ مَن ماتَ في طَريقِ الحجّالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن ماتَ في طريقِ مَكّةَ ذاهِباأو جائيا ، أمِنَ مِن الفَزَعِ الأكْبَرِ يَومَ القِيامَةِ . (3)

عنه عليه السلام :مَن ماتَ مُحْرِما بَعثَهُ اللّهُ مُلَبِّيا . (4)

455 _ حُضورُ الإمامِ الغائِبِ فِي المَوسِمِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :يَفْقِدُ النّاسُ إمامَهُم فيَشْهَدُ المَوْسِمَ فيَراهُم ولا يَرَوْنَهُ . (5)

88 الحجّة456 _ إِقامَةُ الحُجَّةِالكتاب :(وَما كُنّ_ا مُ_عَ_ذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَ_ثَ رَسُولاً). (6)

(لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ). (7)

(انظر) البقرة : 256 ، 286 والأعراف : 42 و الأنفال : 42 و التوبة : 115 و طه : 134 و الحجّ : 71 و العشراء : 208 و 209 والقصص : 46 و 59 والطلاق : 7 .

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :قُوّةُ سُلطانِ الحُجّةِ أعظَمُ مِن قُوّةِ سُلطانِ القُدرَةِ . (8)

عنه عليه السلام :مَن صَدَقَتْ لَهجَتُهُ قَوِيَتْ حُجَّتُهُ . (9)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ وقد سُئلَ عن حُجّةِ اللّهِ على لعِبادِ _: أنْ يَقولوا ما يَعْلَمونَ ، ويَقِفوا عِندما لا يَعْلَمونَ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ اللّهَ عزّوجلّ احْتَجَّ على النّاسِ بما آتاهُم وما عَرّفَهُم. (11)

عنه عليه السلام :مَن شَكَّ أو ظَنَّ فأقامَ على أحَدِهِما أحْبَطَ اللّهُ عَمَلَهُ ، إنَّ حُجَّةَ اللّهِ هِي الحُجَّةُ الواضِحَةُ . (12)

.


1- .في الطبعة المعتمدة «يأمروا» وما أثبتناه من طبعة مؤسسة آل البيت عليهم السلام .
2- .وسائل الشيعة : 9/3/4 .
3- .الكافي : 4/263/45 .
4- .بحار الأنوار : 7/302/56 .
5- .كمال الدين : 346/33 .
6- .الإسراء : 15 .
7- .الأنفال : 42 .
8- .غرر الحكم : 6781
9- .غرر الحكم : 8482 .
10- .التوحيد : 459/27
11- .التوحيد : 410/2 .
12- .الكافي : 2/400/8 .

ص: 307

حجّت (الحجّة)

88 . حجّت

456 _ اقامه حجّت

امام رضا عليه السلام :از آن رو مردم به احرام بستن فرمان داده شده اند كه، پيش از وارد شدن به حرم خدا و حوزه امنيت او، دلهايشان خاشع گردد وبه هيچ چيز از اموردنيا و زيورها ولذّتهاى آن دل نبندند و در آن حال و وضعى كه دارند جدى و كوشا باشند و آهنگ او كنند و با تمام وجود رو به سوى او آورند.

454 _ ثواب كسى كه در راه حجّ بميردامام صادق عليه السلام :هركس در راه رفتن به مكه يا برگشتن از آن بميرد، روز قيامت از آن بزرگترين هراس در امان باشد.

امام صادق عليه السلام :هركس در حال احرام بميرد، خداوند او را لبّيك گويان برانگيزد.

455 _ حضور امام غايب در موسم حجّامام صادق عليه السلام :مردم امام خود را مى جويندو نمى يابند، ولى آن حضرت در موسم حجّ حاضر مى شود و مردم را مى بيند اما آنها او را نمى بينند.

88 حجّت456 _ اقامه حجّتقرآن :«و ما [هيچ قومى را] عذاب نمى كنيم تا آن گاه كه [بر ايشان ]پيامبرى بفرستيم».

«تا هر كه هلاك مى شود به دليلى هلاك شود و هر كه زنده مى ماند به دليلى زنده ماند».

ر.ك : بقره : آيات 256 ، 286 واعراف : آيه 42 وانفال : آيه 42 وتوبه : آيه 115 و طه : آيه 134 وحج : آيه 71 و شعرا : آيات 208 ، 209 وقصص : آيات 46 ، 59 وطلاق : آيه 7 .

حديث :امام على عليه السلام :قدرت حاكميت حجّت ودليل ، بيشتر از نيروى قدرت و زور است.

امام على عليه السلام :كسى كه گفتارش راست است، حجّتش قوى است.

امام باقر عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از حجّت خدا بر بندگان _فرمود : اين است كه آنچه مى دانند بگويند و از اظهار نظر پيرامون آنچه نمى دانند خوددارى ورزند.

امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل به وسيله آنچه به مردم داده و به ايشان شناسانده است، بر آنان اقامه حجّت كرده است.

امام صادق عليه السلام :هر كس بر اساس شكّ يا گمان عمل كند، خداوند عملش را باطل گرداند؛ زيرا حجّت خدا روشن و آشكار است.

.

ص: 308

(انظر) الإمامة : باب 91 .

457 _ لِلّهِ الحُجَّةُ البالِغَةُالكتاب :(قُلْ فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ) . (1)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام _ في قولِهِ تعالى : «قُلْ فللّهِ الحُجَّةُ البالِغَةُ» _ : إنَّ اللّهَ تعالى يقولُ للعبدِ يَومَ القيامَةِ : عَبدي ، أكنتَ عالِما ؟ فإنْ قالَ : نَعَم ، قالَ لَهُ : أفلا عَمِلْتَ بما عَلِمْتَ ؟! وإنْ قالَ : كُنتُ جاهِلاً ، قالَ لَهُ : أفلا تَعلّمْتَ حتّى تَعْمَلَ ؟! فيُخْصَمُ ، فتِلكَ الحُجَّةُ البالِغَةُ . (2)

عنه عليه السلام :الحُجَّةُ قَبل الخَلقِ ، ومَع الخَلقِ ،وبَعد الخَلقِ . (3)

458 _ أوكَدُ الحُجَجِ وأبلَغُهاالكتاب :(رُسُلاً مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللّهُ عَزِيزا حَكِيما) . (4)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :يا أيُّها النّاسُ إنَّهُ لَم يَكُنْ للّهِسُبحانَهُ حُجّةٌ في أرضهِ أوْكَدُ مِن نَبيِّنا محمّدٍ صلى الله عليه و آله ، ولا حِكْمَةٌ أبْلَغُ مِن كِتابِهِ القُرآنِ العَظيمِ . (5)

عنه عليه السلام :إنّه لَم يَكُنْ للّهِ تباركَ وتعالى في أرْضِهِ حُجَّةٌ ولا حِكْمَةٌ أبْلَغُ مِن كِتابِهِ . (6)

.


1- .الأنعام : 149 .
2- .بحار الأنوار : 2/29/10 .
3- .الكافي : 1/177/4 .
4- .النساء : 165 .
5- .غرر الحكم : 11004 .
6- .نهج السعادة : 1/347 .

ص: 309

457 _ حجّت قاطع، ويژه خداست
458 _ قاطع ترين و رساترين حجّت

ر.ك : امامت ، باب 91 .

457 _ حجّت قاطع، ويژه خداستقرآن :«بگو: حجّت قاطع ويژه خداست. پس اگر مى خواست همه شما را هدايت مى كرد».

حديث :امام صادق عليه السلام_ در توضيح آيه «بگو: حجّت قاطع ويژه خداست» _فرمود : همانا خداوند متعال در روز قيامت به بنده فرمايد: بنده من! آيا مى دانستى؟ اگر پاسخ دهد: آرى ، خداوند به او فرمايد: آيا به آنچه مى دانستى عمل كردى؟ و اگر پاسخ دهد: نمى دانستم. بدو فرمايد: چرا نياموختى تا [بدانى و] عمل كنى. پس، او مجاب و محكوم شود. اين است آن حجّت قاطع.

امام صادق عليه السلام :حجّت [خدا] پيش از خلق بوده و با خلق هست و بعد از خلق نيز خواهد بود.

458 _ قاطع ترين و رساترين حجّتقرآن :«پيامبرانى مژده دهنده و بيم دهنده، تا از آن پس ، مردم را بر خدا حجّتى نباشد و خدا پيروزمند و حكيم است».

حديث :امام على عليه السلام :اى مردم! خداوند سبحان رادر زمين حجّتى استوارتر از پيامبر ما محمّد صلى الله عليه و آله و حكمتى رساتر از كتابش نيست.

امام على عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى را در زمين حجّت و حكمتى رساتر از كتابش نباشد.

.

ص: 310

الحديث

89 الحديث459 _ قيمَةُ أخذِ الحَديثِالإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ حَديثَنا يُحْييالقُلوبَ . (1)

عنه عليه السلام :لَحَديثٌ واحِدٌ تأخُذُهُ عن صادِقٍ خَيرٌ لَكَ من الدُّنيا وما فِيها . (2)

460 _ فَضلُ المُحَدِّثِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أدّى إلى اُمَّتي حَديثا يُقامُ بِه سُنّةٌ أو يُثْلَمُ بهِ بِدْعَةٌ فَلهُ الجَنّةُ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله : اللّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفائي _ ثلاثا _ قيلَ : يا رسولَ اللّهِ، ومَن خُلَفاؤكَ ؟ قالَ : الّذينَ يَبلّغونَ حَديثي وسُنَّتي ، ثُمَّ يُعَلّمونَها اُمَّتي . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الرّاويةُ للحَديثِ المُتَفقِّهُ فيالدِّينِ أفْضَلُ مِن ألفِ عابِدٍ لا فِقْهَ لَهُ ولا رِوايةَ . (5)

عنه عليه السلام :اعرِفُوا مَنازِلَ النّاسِ مِنّا على قَدْرِ رِواياتِهم عَنّا . (6)

461 _ ثَوابُ مَن حَفِظَ أربَعينَ حَديثارسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن حَفِظَ على اُمّتي أرْبَعينَ حَديثا يَنْتَفعونَ بِها في أمْرِ دينِهِم ، بَعثَهُ اللّهُ يَومَ القِيامَةِ فَقيها عالِما . (7)

462 _ دِرايَةُ الحَديثِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :علَيكُم بالدِّراياتِ لا بالرِّواياتِ . (8)

عنه عليه السلام :هِمَّةُ السُّفَهاء الرِّوايَةُ ، وهِمَّةُ العُلَماءِ الدِّرايَةُ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :حَديثٌ تَدْرِيهِ خَيرٌ مِن ألفِ حَديثٍ تَرْوِيهِ . (10)

463 _ التَّحذيرُ مِنَ الكِذبِ عَلَى الرَّسولِ صلى الله عليه و آلهرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن كَذبَ علَيّ مُتَعمِّدا فلْيَتَبوّأمَقعدَهُ مِن النّارِ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ مِن أكْبرِ الكَبائرِ أنْ يَقولَ الرّجُلُ علَيَّ ما لَم أقُلْ . (12)

464 _ النَّهيُ عَن تَكذيبِ ما لا يُعلَمُ كِذبُهُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن رَدَّ حَديثا بَلغَهُ عنّي فأنا مُخاصِمُهُ يَومَ القِيامَةِ ، فإذا بَلَغكُم عنّي حَديثٌ لم تَعْرِفوا فقولوا : اللّهُ أعْلَمُ . (13)

.


1- .بحار الأنوار : 2/144/5 .
2- .الأمالي للمفيد : 42/10 .
3- .بحار الأنوار : 2/152/43 .
4- .الأمالي للصدوق : 247/266 .
5- .بحار الأنوار : 2/145/9
6- .بحار الأنوار : 2/150/24
7- .بحار الأنوار : 2/156/10 .
8- .كنز الفوائد : 2/31 .
9- .بحار الأنوار : 2/160/13 .
10- .معاني الأخبار : 2/3 .
11- .الأمالي للطوسي : 227/398 ، وفي معناه أحاديث كثيرة جدّا ، فراجع : بحار الأنوار: 2/158 باب 21 و كنزالعمّال: 10/221 _ 223 وص 230 _ 237.
12- .كنز العمّال : 29255 .
13- .بحار الأنوار : 2/212/114 .

ص: 311

حديث (الحديث)

89 . حديث

459 _ ارزش فراگيرى حديث
460 _ ارزش مُحدِّث
461 _ ثواب كسى كه چهل حديث حفظ كند
462 _ فهم حديث
463 _ برحذر داشتن از دروغ بستن بر پيامبر صلى الله عليه و آله
464 _ نهى از دروغ شمردن سخنى كه دروغ بودنش

89 حديث459 _ ارزش فراگيرى حديثامام باقر عليه السلام :همانا حديث و سخن ما دلهارا زنده مى كند.

امام باقر عليه السلام :هر آينه يك حديث كه از فردى راستگو فراگيرى، براى تو بهتر از تمام دنياست.

460 _ ارزش مُحدِّثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به امّت من حديثى رساند كه به سبب آن سنّتى بر پا مى شود ، يا در بدعتى رخنه افتد بهشت از آنِ او باشد .

امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سه بار فرمود : خدايا ! جانشينان مرا رحمت كن. عرض شد: اى رسول خدا! جانشينان شما چه كسانى هستند؟ فرمود: آنان كه حديث و سنت مرا فرا مى گيرند و سپس آن را به امت من آموزش مى دهند.

امام صادق عليه السلام :راوى حديثِ دين شناس برتر از هزار عابدى است كه دين شناس و راوى حديث نباشد.

امام صادق عليه السلام :منزلت مردم را نزد ما از اندازه نقل رواياتشان از ما بشناسيد.

461 _ ثواب كسى كه چهل حديث حفظ كندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه براى امت من چهل حديث حفظ كند كه در كار دينشان از آنها بهره مند شوند، خداوند در روز رستاخيز او را فقيه و عالم برانگيزد.

462 _ فهم حديثامام على عليه السلام :همّتتان درايت و فهم حديث باشدو نه روايت و نقل آن .

امام على عليه السلام :اهتمام كم خردان نقل كردن[حديث ]است، و اهتمام دانايان فهميدن [آن].

امام صادق عليه السلام :يك حديث بفهمى بهتر است ازآن كه هزار حديث [نفهميده ]روايت كنى.

463 _ برحذر داشتن از دروغ بستن بر پيامبر صلى الله عليه و آلهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس، به عمد، بر من دروغ بندد جايگاهش آتش است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از بزرگترين گناهان كبيره اين است كه كسى سخنى را به من نسبت دهد كه من نگفته ام.

464 _ نهى از دروغ شمردن سخنى كه دروغ بودنش معلوم نيستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس حديثى از من به اوبرسدو آن را انكار كند، در روز رستاخيز من شاكى او خواهم بود. پس هرگاه حديثى از من به شما رسيد كه معنايش را نفهميديد، بگوييد : خدا بهتر مى داند.

.

ص: 312

465 _ صِحَّةُ الحَديثِ و مُوافَقَةُ القُرآنِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اعرِضوا حَديثي على كِتابِ اللّهِ ،فإنْ وافَقَهُ فهُو مِنّي وأنا قُلتُهُ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما لَم يُوافِقْ مِن الحَديثِ القُرآنَ فهُو زُخْرُفٌ . (2)

466 _ صِحَّةُ الحَديثِ و مُوافَقَةُ الفِطرَةِالإمامُ الباقرُ عليه السلام :ما وَردَ علَيكُم مِن حَديثِ آلِ محمّدٍ صلواتُ اللّهِ علَيهِم فلانَتْ لَهُ قُلوبُكُم وعَرَفْتُموهُ فاقْبَلوهُ ، وما اشْمَأزَّتْ مِنهُ قُلوبُكُم وأنْكَرْتُموهُ فَرُدّوهُ إلى اللّهِ وإلى الرّسولِ وإلى العالِمِ مِن آلِ محمّدٍ عليهم السلام . (3)

467 _ صِحّةُ الحَديثِ و مُوَافَقَةُ الحَقِّرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما جاءكُم عنّي مِن حَديثٍ مَوافِقٍ للحقِّ فأنا قُلْتُهُ ، وما أتَاكُم عنّيمِن حَديثٍ لا يُوافِقُ الحَقَّ فلَم أقُلْهُ ، ولَن أقولَ إلّا الحَقَّ . (4)

468 _ جَوازُ نَقلِ الحَديثِ بِالمَعنىرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا بأسَ في الحَديثِ قَدّمْتَ فيهِ أو أخَّرْتَ ، إذا أصَبْتَ مَعناهُ . (5)

بحارالأنوار عن محمّدِ بنِ مُسلمٍ :قلتُ لأبي عبدِاللّهِ عليه السلام : أسْمَعُ الحَديثَ منكَ فأزيدُ وأنْقُصُ . قالَ : إن كنتَ تُريدُ مَعانِيَهُ فلا بأسَ . (6)

469 _ ما يَنبَغي مُراعاتُهُ فِي التَّحديثِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تُحَدِّثوا اُمَّتي مِن أحاديثي إلّابما تَحْمِلُهُ عُقولُهُم . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا حَدَّثتُم بِحَدِيثٍ فَاسنِدُوهُ إلَى الّذي حَدَّثَكُم ، فَإن كانَ حَقّا فَلَكُم وَ إن كانَ كَذِبا فَعَلَيهِ . (8)

470 _ حَديثُ أهلِ البَيتِ حَديثُ رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آلهالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :حَديثي حَديثُ أبي ، وحَديثُ أبي حَديثُ جَدّي ، وحَديثُ جَدّي حَديثُ الحُسَينِ ، وحَديثُ الحُسَينِ حَديثُ الحَسَنِ ، وحَديثُ الحَسَنِ حَديثُ أمي_رِ المُؤمِنينَ عليهم السلام ، وحَديثُ أمي_رِ المُؤمِنينَ حَديثُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وحَديثُ رَسولِ اللّهِ قَولُ اللّهِ عَزَّوجَلَّ . (9)

راجع : أهل البيت في الكتاب والسنّة «حديثهم حديث رسول اللّه » ح 372 _ 376 .

471 _ شُموليّةُ الكتاب والسُّنّةِبحارالأنوار عن أبي اُسامةَ:كنتُ عِندَ أبيعبدِ اللّهِ عليه السلام وعِندَهُ رجُلٌ من المُغيريَّةِ ، فسَألَهُ عَن شيءٍ مِن السُّنَنِ ، فقالَ : ما مِن شيءٍ يَحتاجُ إلَيهِ وُلدُ آدمَ إلّا وقد خَرَجَتْ فيهِ السُّنَّةُ مِن اللّهِ ومِن رسولِهِ ، ولولا ذلكَ ما احْتَجَّ علَينا بما احْتَجَّ ، فقالَ المُغِيريُّ : وبِما احْتَجَّ ؟ فقالَ أبو عبدِ اللّهِ عليه السلام : قولُهُ : «اليَومَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وأتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِي» . (10)

.


1- .كنز العمّال : 907 .
2- .الكافي : 1/69/4 .
3- .بصائر الدرجات : 21/1 .
4- .معاني الأخبار : 390/30 .
5- .كنز العمّال : 29179 .
6- .بحار الأنوار : 2/164/24 .
7- .كنز العمّال : 29284 .
8- .الكافي : 1 / 52 / 7
9- .الكافي : 1/53/14 .
10- .بحار الأنوار : 2/169/3 .

ص: 313

465 _ درستى حديث و سازگارى با قرآن
466 _ درستى حديث و سازگارى با فطرت
467 _ درستى حديث و سازگارى با حقّ
468 _ جواز نقلِ به معنا كردن حديث
469 _ آنچه بايد در نقل حديث رعايت كرد
470 _ حديث اهل بيت عليهم السلام همان حديث رسول
471 _ فراگير بودن قرآن و سنّت

465 _ درستى حديث و سازگارى با قرآنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حديث مرا با كتاب خدابسنجيد، اگر موافق بود، از من است و من آن را گفته ام.

امام صادق عليه السلام :هر حديثى كه با قرآن سازگار نباشد، ساختگى است.

466 _ درستى حديث و سازگارى با فطرتامام باقر عليه السلام :هر حديثى كه از قول آل محمّد، صلوات اللّه عليهم، به شما رسيد و دلهايتان در برابرش نرم شد و با آن احساس آشنايى كرديد آن را بپذيريد و اگر دلهايتان از آن رميد و آن را بيگانه حس كرديد [صحّت و سقم] آن را به خدا و پيامبر و عالمِ از خاندان محمّد صلى الله عليه و آله موكول كنيد.

467 _ درستى حديث و سازگارى با حقّپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر حديثى كه از من به شمامى رسد اگر موافق حقّ بود من آن را گفته ام و اگر با حقّ سازگار نبود من نگفته ام، زيرا من هرگز جز حقّ نمى گويم.

468 _ جواز نقلِ به معنا كردن حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پس و پيش كردن كلمات حديث، در صورتى كه معنايش را درست برسانى، اشكالى ندارد.

بحار الأنوار_ به نقل از محمّد بن مسلم _: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: حديثى را از شما مى شنوم و آن را كم و زياد مى كنم. فرمود: اگر معانى آن را برسانى اشكالى ندارد.

469 _ آنچه بايد در نقل حديث رعايت كردپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تنها آن دسته از احاديث مرابراى امتم بگوييد كه انديشه آنها تحمل پذيرش آن را داشته باشد.

امام على عليه السلام :هرگاه حديثى را روايت مى كنيد آنرا به كسى كه برايتان روايت كرده اسناد دهيد ، در اينصورت چنانچه راست گفته باشد (نفعش) براى شماست و چنانچه دروغ گفته باشد (ضررش) بر ضدّ اوست .

470 _ حديث اهل بيت عليهم السلام همان حديث رسول خداستامام صادق عليه السلام :حديث من حديث پدرم و حديث پدرم حديث نِيايَم و حديث نيايم حديث حسين و حديث حسين حديث حسن و حديث حسن حديث امير المؤمنين و حديث امير المؤمنين حديث رسول خدا صلى الله عليه و آله و حديث رسول خدا حديث خداوند عز و جل است .

471 _ فراگير بودن قرآن و سنّتبحار الأنوار_ به نقل از ابو اُسامه _: در خدمت امام صادق عليه السلام بودم و مردى از مغيريه نيز حضور داشت. او درباره برخى سنتها از امام سؤال كرد. امام فرمود: هيچ چيزى نيست كه انسانها به آن نياز داشته باشند مگرآن كه از سوى خدا و پيامبرش درباره آن سنتى رسيده است. اگر چنين نبود با حجّت هايى كه آورده بر ما اقامه حجّت نمى كرد . مغيرى پرسيد: خداوند با چه چيز بر ما اقامه حجّت كرده است؟ امام صادق عليه السلام فرمود: اين سخن خدا كه مى فرمايد: «امروز دين شما را برايتان كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام كردم» .

.

ص: 314

472 _ احاديث متشابه

الحدود

472 _ مُتَشابِهاتُ الأحاديثِالإمامُ الرِّضا عليه السلام :إنَّ في أخْبارِنا مُتَشابِهاكمُتَشابِهِ القُرآنِ ، ومُحْكَما كمُحْكَمِ القُرآنِ ، فَرُدّوا مُتَشابِهَها إلى مُحْكَمِها ، ولا تَتَّبِعوا مُتَشابِهها دُونَ مُحْكَمِها فتَضِلّوا . (1)

90 الحدود473 _ لِكُلِّ شَيءٍ حَدٌّالإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ اللّهَ تباركَ وتعالى ... جَعلَ لكُلِّ شيءٍ حَدّا ، و جَعلَ علَيهِ دَليلاً يَدُلُّ علَيهِ ، وجَعلَ على مَن تَعدّى ذلك الحَدَّ حَدّا . (2)

474 _ دَرءُ الحُدودِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ادْرَؤوا الحُدودَ عنِ المسلِمينَ ما اسْتَطَعْتُم ، فإنْ وَجَدتُم للمسلِمِ مَخْرَجا فَخَلّوا سبيلَهُ ؛ فإنَّ الإمامَ لَأنْ يُخْطِئَ في العَفوِ خَيرٌ مِن أنْ يُخْطئَ في العُقوبَةِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :ادْرَؤوا الحُدودَ بالشُّبُهاتِ . (4)

475 _ إقامَةُ الحُدودِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إقامَةُ حَدٍّ مِن حُدودِ اللّهِخَيرٌ مِن مَطَرِ أربَعينَ لَيلةً في بِلادِ اللّهِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :حَدٌّ يُقامُ في الأرضِ أزْكى مِن عِبادَةِ سِتّينَ سَنةً . (6)

.


1- .عيون أخبار الرِّضا عليه السلام : 1/290/39 .
2- .الكافي : 1/59/2 .
3- .كنز العمّال : 12971 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه: 4/74/5146 ، كنز العمّال: 12972 .
5- .كنز العمّال : 14599 ؛ الكافي : 7/174/1 مع تفاوت يسير في اللفظ وفيه : «ليلة وأيّامها» .
6- .مستدرك الوسائل : 18/9/21843 .

ص: 315

حدود (الحدود)

90 . حدود

473 _ هر چيزى حدّ و مرزى دارد
474 _ دور كردن حدود و مجازاتها
475 _ جارى كردن حدود

472 _ احاديث متشابهامام رضا عليه السلام :در اخبار ما نيز، همچون قرآن، محكم و متشابه وجود دارد. پس، اخبار متشابه ما را به محكمات آن ارجاع دهيد وبدون توجه به محكمات آن از متشابهاتش پيروى مكنيد كه گمراه مى شويد.

90 حدود473 _ هر چيزى حدّ و مرزى داردامام باقر عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى ...براى هر چيزى حدّ ومرزى قرار داده وبراى نشان دادن آن مرز ، نشانه اى گذاشته است و براى كسى كه از آن مرز فراتر رود، حدّ [مجازات] معيّن كرده است.

474 _ دور كردن حدود و مجازاتهاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تا جايى كه مى توانيد حدودو مجازاتها را از مسلمانان دور كنيد. اگربراى مسلمان [گناهكار ]محمل و مفرّى يافتيد او را آزاد كنيد؛ زيرا اگر امام دربخشودن خطا كند بهتر است كه در كيفر دادن گرفتار خطا شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كيفرها را با شبهات دور كنيد . (1)

475 _ جارى كردن حدودپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جارى كردن يك حدّ ازحدود الهى، بهتر است از چهل شب بارش باران در سرزمينهاى خدا .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر پا شدن يك حدّ [الهى ]در روى زمين، پاكيزه تر از عبادت شصت سال است .

.


1- .يعنى با پيش آمدن شبهه و ترديد در استحقاق حدّ ، از اجراى آن خوددارى كنيد .

ص: 316

الإمامُ الصّادقُ عن آبائه عليهم السلام: إنّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله اُتيَ بامْرأةٍ لَها شَرَفٌ في قَومِها قَد سَرَقَتْ ، فأمَرَ بقَطْعِها ، فاجْتَمعَ إلى رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ناسٌ مِن قُرَيشٍ وقالوا : يا رسولَ اللّهِ، تُقْطَعُ امْرأةٌ شَريفةٌ مثلُ فُلانَةَ في خَطَرٍ يَسيرٍ؟! قالَ : نَعَم ، إنّما هَلكَ مَن كانَ قَبْلَكُم بمِثْلِ هذا ، كانوا يُقيمونَ الحُدودَ على ضُعَفائهِم ويَتْرُكونَ أقْوِياءهُم وأشْرافَهُم فهَلَكوا . (1)

476 _ لا شَفاعَةَ وَ لا كَفالَةَ وَ لا يَمِينَ في حَدٍّرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أيُّما رجُلٍ حالَتْ شَفاعَتُهُ دُونَ حَدٍّ مِن حُدودِ اللّهِ ، لَم يَزَلْ في سَخَطِ اللّهِ حتّى يَنْزِعَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :لا شَفاعَةَ ولا كفالَةَ ولايَمينَ فيحَدٍّ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا كَفالَةَ في حَدٍّ مِن الحُدودِ. (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام عن أبيهِ عن آبائهِ عليهم السلامعن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أ نَّهُ نَهى عنِ الشَّفاعَةِ فيالحُدودِ، وقالَ : مَن شَفَعَ في حَدٍّ مِن حُدودِ اللّهِ لِيُبْطِلَهُ وسَعى في إبْطالِ حُدودهِ عَذّبَهُ اللّهُ تَعالى يَومَ القِيامَةِ . (5)

477 _ النَّهيُ عَنِ النَّظِرَةِ فِي الحُدودِالإمامُ الباقرُ عليه السلام :في ثلاثةٍ شَهِدوا على رجُلٍ بالزِّنى، فقالَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام : أينَ الرّابِعُ ؟ فقالوا : الآنَ يَجيءُ ، فقالَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام : حُدُّوهُم ، فليسَ في الحُدودِ نَظِرَةُ ساعَةٍ . (6)

478 _ النَّهيُ عَن تَعَدِّي الحُدودِالكتاب :(تِلْ_كَ حُ_دُودُ اللّهِ فَ_لا تَعْتَدُوهَ_ا وَمَ_نْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظّالِمُونَ) . (7)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يُؤتى بوالٍ نَقَصَ مِن الحَدِّ سَوطافيقولُ : ربِّ رَحمَةً لعِبادِكَ ، فيقالُ لَهُ : أنتَ أرحَمُ بهِم مِنّي؟! فيُؤمَرُ بهِ إلى النّارِ ، ويُؤتى بمَن زادَ سَوطا فيقولُ : ليَنْتَهوا عَن مَعاصيكَ! فيُؤمَرُ بهِ إلى النّارِ . (8)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام أمرَ قَنْبراأنْ يَضرِبَ رجُلاً حَدّا ، فغَلُظَ قَنبرٌ فَزادَهُ ثلاثةَ أسْواطِ ، فأقادَهُ عليٌّ عليه السلام مِن قَنبرٍ ثلاثةَ أسْواطٍ . (9)

479 _ إقامَةُ الحَدِّ بِأرضِ العَدُوِّالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا اُقيمُ على أحَدٍ حَدّا بأرضِ العَدُوِّ حتّى يَخرُجَ مِنها ، لِئلّا تَلْحَقَهُ الحَميَّةُ فيَلْحَقَ بالعَدُوِّ . (10)

.


1- .دعائم الإسلام : 2/442/1539 .
2- .كنز العمّال : 43837 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/74/5146 .
4- .دعائم الإسلام : 2/65/181 .
5- .مستدرك الوسائل : 18/24/21901 .
6- .الكافي : 7/210/4 .
7- .البقرة : 229 .
8- .عوالي اللآلي: 2/153/427 .
9- .الكافي : 7/260/1 ، تهذيب الأحكام : 10/148/587 نحوه.
10- .علل الشرائع : 545 / 1 .

ص: 317

476 _ در حدّ ، نه وساطت پذيرفته است و نه
477 _ نهى از تأخير در اجراى حدود
478 _ نهى از تجاوز كردن از حدود
479 _ جارى كردن حد در سرزمين دشمن

امام صادق عليه السلام_ به نقل از پدرانش عليهم السلام _فرمود : زنى را كه در ميان قوم و قبيله خود شرافت و حرمتى داشت به جرم دزدى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آوردند، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمان داد دست او را قطع كنند . عده اى از قريش نزد پيامبر آمدند و عرض كردند : اى پيامبر خدا! دست زن شريفى مثل او را به خاطر خطاى كوچكى قطع مى كنى؟! فرمود : آرى ، پيشينيان شما به سبب چنين كارى به نابودى افتادند . آنها حدود (كيفرها) را درباره ضعيفانشان اعمال مى كردند و با قدرتمندان واشراف خود، كارى نداشتند ؛ از اين رو هلاك گشتند .

476 _ در حدّ ، نه وساطت پذيرفته است و نه ضمانت و نه سوگندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس با وساطت خودمانع جارى شدن حدّى از حدود الهى شود پيوسته در خشم الهى به سر برد تا آن كه وساطتش را پس بگيرد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در حدّ، نه وساطت پذيرفته است، نه كفالت و نه سوگند .

امام على عليه السلام :در هيچ حدّى از حدود ، كفالت وجود ندارد .

امام صادق عليه السلام از پدرش از پدرانش از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كرد كه آن حضرت از شفاعت كردن در حدود نهى نمود، آنگاه امام عليه السلام فرمود:هركس براى اجرا نشدن حدى از حدود الهى پادر ميانى كند و در راه از كار انداختن حدوداو بكوشد، خداوند متعال در روز قيامت عذابش كند .

477 _ نهى از تأخير در اجراى حدودامام باقر عليه السلام :سه نفر شهادت دادند كه مردى زنا كرده است . امير المؤمنين عليه السلام فرمود : نفر چهارم كجاست ؟ گفتند : الان مى آيد . امير المؤمنين عليه السلام فرمود : اين سه نفر را حدّ [قذف] بزنيد ؛ زيرا در حدود حتى يك لحظه مهلت روا نيست.

478 _ نهى از تجاوز كردن از حدودقرآن :«اينها حدود خداست ، از آنها تجاوز مكنيد و هركس از حدود خدا فراتر رود، آنان همان ستمكارانند» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[در روز قيامت] حاكمى را كه يك تازيانه از حدّ كاسته است مى آورند . او مى گويد : پروردگارا ! از روى دلسوزى به بندگانت اين كار را كردم . خداوند به او مى فرمايد : آيا تو به آنان از من دلسوزترى؟ ! آن گاه دستور داده مى شود او را در آتش افكنند . سپس كسى را كه يك تازيانه بيشتر زده است مى آورند . او نيز مى گويد : براى آن تازيانه اى بيشتر زدم تا از گناهانت باز ايستند! پس فرمان مى رسد كه او را نيز در آتش افكنند.

امام باقر عليه السلام :اميرالمؤمنين عليه السلام به قنبردستور داد مردى را حدّ بزند . قنبر از روى عصبانيت سه تازيانه بيشتر زد. على عليه السلام قنبر را با سه تازيانه قصاص كرد .

479 _ جارى كردن حد در سرزمين دشمنامام على عليه السلام :در سرزمين دشمن بر هيچ كسى حدّى جارى نمى كنم تا زمانى كه از آن جا خارج شود ؛ زيرا ممكن است غيرتى شود و به دشمن بپوندد .

.

ص: 318

480 _ نقش جارى كردن حدود در پاك كردن گناه
481 _ نهى از اهانت كردن به شخص حدّ خورده
482 _ كسانى كه حد بر آنها جارى نمى شود

الحرب

480 _ دَورُ إقامَةِ الحَدِّ في تَكفيرِ الذَّنبِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أذْنَبَ ذَنبا فاُقيمَ علَيهِ حَدُّذلكَ الذَّنبِ فهُو كَفّارَتُهُ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما عاقَبَ اللّهُ عَبدا مؤمنا فيهذه الدُّنيا إلّا كانَ أجْوَدَ وأمْجَدَ مِن أنْ يَعودَ في عِقابِهِ يَومَ القِيامَةِ . (2)

481 _ النَّهيُ عَن إهانَةِ المَحدودِتنبيه الخواطر :لمّا رَجمَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله الرّجُلَ في الزِّنا قالَ رجُلٌ لصاحِبهِ : هذا قَعَصَ كَما يَقْعصُ الكَلبُ ، فمَرَّ النّبيُّ صلى الله عليه و آله معَهُما بجِيفَةٍ فقالَ : انْهَشا مِنها ، قالا: يا رسولَ اللّهِ صلّى اللّهُ عليكَ نَنْهَشُ جِيفَةً؟! قالَ : ما أصَبْتُما مِن أخيكُما أنْتَنُ مِن هذهِ . (3)

كنز العمّال عن عبد الرحمن بن أبي ليلى :إنّ عليّا أقامَ على رجُلٍ حَدّا فجَعلَ النّاسُ يَسُبّونَهُ ويَلْعَنونَهُ ، فقالَ عليٌّ : أمّا عَن ذَنبِهِ هذا فلا يُسْألُ . (4)

482 _ مَن لا حَدَّ عَلَيهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا حَدَّ عَلى مُعتَرِفٍ بَعدَ بَلاءٍ (5) .

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لَيسَ عَلى مُستَكرَهٍ حَدٌّ و لا عَلى مُستَكرَهَةٍ حَدٌّ (6) .

91 الحرب483 _ مَثارُ الحَربِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الخُلفُ مَثارُ الحُروبِ . (7)

عنه عليه السلام :اللَّجاجُ مَثارُ الحُروبِ . (8)

عنه عليه السلام :إيّاكَ ومَذْمومَ اللَّجاجِ ، فإنَّهُ يُثيرُ الحُروبَ . (9)

484 _ مُباغَتَةُ العَدُوِّالإمامُ عليٌّ عليه السلام :ألا وإنّي قد دَعَوتُكُم إلى قِتالِ هؤلاءِ القَومِ لَيلاً ونَهارا ، وسِرّا وإعْلانا ، وقُلتُ لَكُمُ : اغْزوهُم قَبلَ أنْ يَغْزوكُم ، فواللّهِ ما غُزِيَ قَومٌ قَطُّ في عُقْرِ دارِهِم إلّا ذَلّوا . (10)

485 _ ما يَلزمُ رِعايَتُهُ قَبلَ الحَربِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَألَّفوا النّاسَ ، وتَأنَّوهُم ، ولا تُغيرواعلَيهِم حتّى تَدْعُوهُم ، فمَا على الأرضِ مِن أهلِ بَيتِ مَدَرٍ ولا وَبَرٍ إلّا تَأتوني بِهم مسلِمينَ أحَبُّ إلَيَّ مِن أنْ تَأتوني بنِسائِهم وأوْلادِهِم وتَقْتُلوا رِجالَهُم . (11)

.


1- .كنز العمّال : 12964 ، 12966 ، 13366 ، 13367 مثله معنىً .
2- .تحف العقول : 214 .
3- .تنبيه الخواطر : 1/116 .
4- .كنز العمّال : 14002 .
5- .بحار الأنوار: 40 / 277.
6- .جعفريّات: 136.
7- .غرر الحكم : 705
8- .غرر الحكم : 406
9- .غرر الحكم : 2674 .
10- .نهج البلاغة : الخطبة 27 .
11- .كنز العمّال : 11300 ، 11396 مع تفاوت يسير في اللفظ .

ص: 319

جنگ (الحرب)

91 . جنگ

483 _ خيزشگاه جنگ
484 _ غافلگير كردن دشمن
485 _ نكاتى كه پيش از شروع جنگ بايد رعايت كرد

480 _ نقش جارى كردن حدود در پاك كردن گناهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه گناهى كند و حدّ آن گناه بر او جارى شود، همان كفارّه اوست.

امام على عليه السلام :هرگاه خداوند بنده مؤمنى را در اين دنيا كيفر دهد بخشنده تر و بزرگوارتر از آن است كه روز قيامت نيز او را دوباره كيفر دهد .

481 _ نهى از اهانت كردن به شخص حدّ خوردهتنبيه الخواطر :رسول خدا صلى الله عليه و آله مرد زناكارى را سنگسار كرد . مردى به رفيق خود گفت : او مثل سگ كشته شد. پيامبر با آن دو بر لاشه مردارى گذشتند ، به آنان فرمود: با دندان خود تكّه اى از اين لاشه را بركنيد . عرض كردند : اى رسول خدا! درود خدا بر تو ، مردارى را گاز بگيريم؟! فرمود : آنچه از برادرتان برگرفتيد گنديده تر از اين لاشه است .

كنز العمّال_ به نقل از عبدالرحمن بن ابوليلى _: على عليه السلام بر مردى حدّ جارى كرد. مردم شروع به سبّ و لعن او كردند. على عليه السلام فرمود: او از اين گناه خود ديگر بازخواست نخواهد شد .

482 _ كسانى كه حد بر آنها جارى نمى شودرسول خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه پس از گرفتارى ، اعتراف [به گناه] كرده باشد ، حد ندارد .

امام على عليه السلام :زن و مرد وا داشته شده [به گناه] ، حد ندارند .

91 جنگ483 _ خيزشگاه جنگامام على عليه السلام :اختلاف و ناسازگارى، جنگ خيز است .

امام على عليه السلام :لجاجت، خيزشگاه جنگهاست .

امام على عليه السلام :از لجاجت بيجا و نكوهيده بپرهيز كه آن جنگها بر مى افروزد .

484 _ غافلگير كردن دشمنامام على عليه السلام :هان ! من شما را شب و روز و در آشكار و نهان به نبرد با اين قوم فرا خواندم و به شما گفتم : پيش از آن كه آنان به شما يورش آورند، شما بر آنان بتازيد؛ زيرا به خدا سوگند با هيچ مردمى در دل سرزمين شان جنگ نشد مگر آن كه به خوارى و شكست افتادند.

485 _ نكاتى كه پيش از شروع جنگ بايد رعايت كردپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با مردم مدارا كنيد و به آنهافرصت دهيد و پيش از آن كه به حقّ دعوتشان كنيد بر ايشان متازيد ؛ زيرا كه اگر مردمان روى زمين را ، از شهرنشين و چادرنشين ، مسلمان نزد من آوريد خوشتر دارم تا زنان و فرزندانشان را [به اسارت ]نزد من آوريد ومردانشان را بكشيد .

.

ص: 320

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في صِفّينَ _: فواللّهِ ما دَفَعْتُ الحَربَ يَوما إلّا وأنا أطْمَعُ أنْ تَلْحَقَ بي طائفَةٌ فتَهْتَدي بِي، وتَعْشُو إلى ضَوْئي ، وذلكَ أحَبُّ إلَيَّ مِن أنْ أقْتُلَها عَلى ضَلالِها . (1)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام :ألا إنَّ الحَربَ شَرُّهاذَريعٌ ، وطَعْمُها فَظيعٌ ، فمَن أخَذَ لَها اُهْبَتَها ، واسْتَعدَّلَها عُدَّتَها ، ولَم يألَمْ كُلومَها قَبلَ حُلولِها ، فذاكَ صاحِبُها ، ومَن عاجَلَها قَبلَ أوانِ فُرْصَتِها ، واسْتِبْصارِ سَعيهِ فيها ،فذاكَ قَمِنٌ ألّا يَنْفَعَ قَومَهُ ، وأنْ يُهْلِكَ نَفْسَهُ . (2)

486 _ مُقَدَّمَةُ الجَيشِالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في وصِيَّتِهِ لزيادِ بنِ النَّضْرِ _: اعْلَمْ أنَّ مُقَدِّمَةَ القَومِ عُيونُهُم ،وعُيونَ المُقَدِّمَةِ طَلائعُهُم ، فإذا أنتَ خَرَجْتَ مِن بِلادِكَ ودَنَوْتَ مِن عَدُوِّكَ فلا تَسْأمْ مِن تَوجيهِ الطَّلائعِ في كُلِّ ناحيةٍ وفي بَعضِ الشِّعابِ والشَّجَرِ والخَمَرِ وفي كُلِّ جانبٍ ؛ حتّى لا يُغِيرَكُم عَدُوُّكُم ، ويكونَ لَكُم كَمينٌ . (3)

487 _ إرشاداتٌ عَسكَرِيَّةٌرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يُقتَلُ الرُّسُلُ ولا الرُّهُنُ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :فَقدِّموا الدّارِعَ،وأخِّروا الحاسِرَ،وعَضُّوا على الأضْراسِ؛ فإنَّهُ أنْبى للسُّيوفِ عنِ الهامِ ، والْتَوُوا في أطْرافِ الرِّماحِ؛ فإنَّهُ أمْوَرُ للأسِنَّةِ ، وغُضُّوا الأبْصارَ ؛ فإنَّهُ أرْبَطُ للجَأشِ وأسْكَنُ للقُلوبِ ، وأمِيتوا الأصْواتَ ؛ فإنَّهُ أطْرَدُ للفَشَلِ . (5)

عنه عليه السلام :لا تُقاتِلوهُم حتّى يَبْدَؤوكُم ، فإنَّكُم بحَمدِ اللّهِ على حُجَّةٍ ، وتَرْكُكُم إيّاهُم حتّى يَبْدَؤوكُم حُجَّةٌ اُخْرى لَكُم علَيهِم ، فإذا كانَتِ الهَزيمَةُ بإذْنِ اللّهِ فلا تَقْتُلوا مُدْبِرا ، ولا تُصيبوا مُعْوِرا، ولا تُجْهِزواعلى جَريحٍ ، ولا تَهيجوا النِّساءَ بأذىً . (6)

عنه عليه السلام :نَهى رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أنْ يُلْقى السّمُّ في بِلادِ المُشرِكينَ . (7)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إنْ أخَذْتَ الأسيرَفعَجَزَ عنِ المَشْيِ ولَم يَكُنْ مَعكَ مَحْمِلٌ فأرْسِلْهُ ولا تَقْتُلْهُ ؛ فإنّكَ لا تَدري ما حُكْمُ الإمامِ فيهِ . (8)

488 _ الحَربُ خُدعَةٌالإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ علِيّا عليه السلام كانَ يقولُ : لَأنْ يَخْطَفَني الطَّيرُ أحَبُّ إلَيَّ مِن أنْ أقولَ على رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ما لَم يَقُلْ ، سَمِعْتُ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يقولُ يَومَ الخَندَقِ : الحَربُ خُدْعَةٌ ، ويقولُ : تَكَلَّموا بما أرَدْتُم . (9)

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 55 .
2- .شرح نهج البلاغة : 3/186 .
3- .تحف العقول : 191 ، انظر تمام الحديث .
4- .قرب الإسناد : 131 / 456.
5- .نهج البلاغة: الخطبة 124
6- .نهج البلاغة: الخطبة الكتاب14.
7- .الكافي : 5/28/2 .
8- .علل الشرائع : 565/1 .
9- .وسائل الشيعة : 11/102/1 .

ص: 321

486 _ پيشقراولان سپاه
487 _ رهنمودهاى نظامى
488 _ جنگ ، نيرنگ است

امام على عليه السلام_ در صفين _فرمود : به خداسوگند يك روز جنگ را به تأخير نينداختم مگر از اين رو كه اميد داشتم گروهى به من بپيوندند و به سبب من هدايت شوند و در پرتو من بيارامند ؛ اين را خوشتر دارم تا آنان را در حالى كه گمراهند بكشم .

امام حسين عليه السلام :بدانيد كه جنگ، شرّش شتابنده است وطعمش زشت و نفرت انگيز؛ پس، هر كس كه خود را براى آن آماده كند و ساز و برگش را فراهم آورد و پيش از فرا رسيدن هنگامه جنگ، پيكر خود را از زخمهاى آن دردمند نكند جنگ را برده است ؛ اما آن كه پيش از رسيدن فرصت و زمان جنگ وآگاه شدن از توانايى جنگى خود به آن مبادرت ورزد مستحق آن است كه سپاهيان خود را سودى نرساند و خويشتن را نيز به نابودى اندازد .

486 _ پيشقراولان سپاهامام على عليه السلام_ در سفارش به زياد بن نضر _فرمود : بدان كه پيشقراولان سپاه چشمهاى آن هستند و چشمان پيشقراولان، طلايه داران ايشانند. پس ، هرگاه از مرزهاى سرزمين خود بيرون رفتى و به دشمنت نزديك شدى، بيدرنگ طلايه داران را به هر سو و به پاره اى از درّه ها و درخت زارها و كمينگاهها و به هر گوشه اى روانه ساز تا مبادا دشمن تان در كمين شما باشد و ناگهان بر شما بتازد.

487 _ رهنمودهاى نظامىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرستادگان و گروگانها را نبايد كشت .

امام على عليه السلام :زره داران را در صف جلو وبى زرهان را در صفوف عقب قرار دهيد و دندانها را بر هم بفشاريد ؛ كه اين كار تأثير شمشير را بر سر كمتر مى كند ، در اطراف نيزه ها پيچ و تاب خوريد ، كه با اين كار در برابر نيزه ها بهتر مى توان جا خالى كرد ، ديدگانتان را فرو اندازيد كه اين كار بيشتر قوت قلب و آرامش دل مى بخشد، صداهاى خود را خاموش كنيد كه اين كار در زدودن ترس و سستى مؤثرتر است .

امام على عليه السلام :با دشمن نجنگيد تا او جنگ را آغاز كند؛ زيرا شما بحمداللّه حجّت داريد و اين كه شما آنان را بگذاريد تا آغازگر جنگ باشند، خود، حجّت ديگرى براى شما در برابر آنان است. اگر به اذن خداوند، دشمن شكست خورد و فرارى شد، پشت كرده را نكشيد و به آن كه در چنگتان گرفتار آمده است صدمه نزنيد و كار زخمى را نسازيد و زنان را با آزار و اذيت نينگيزيد .

امام على عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله از مسموم كردن شهرهاى مشركان نهى فرمود .

امام زين العابدين عليه السلام :اگر اسيرى گرفتى كه قدرت راه رفتن نداشت وتو وسيله اى براى حمل او نداشتى او را نكش وآزادش كن ؛ زيرا نمى دانى كه حكم امام درباره او چيست .

488 _ جنگ ، نيرنگ استامام باقر عليه السلام :على عليه السلام مى فرمود : اگرپرنده [شكارى ]مرا بربايد خوشتر دارم تا سخنى را به پيامبر نسبت دهم كه نفرموده است. شنيدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در جنگ خندق مى فرمود: جنگ يعنى خدعه و نيرنگ و مى فرمود : هرچه مى خواهيد بگوييد .

.

ص: 322

489 _ النَّهيُ عَنِ الفِرارِ مِنَ الحَربِالكتاب :(وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلّا مُتَحَرِّفا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لأصْحابِهِ في حَربِ صِفّينَ _: عاوِدُوا الكَرَّ ، واسْتَحْيوا مِن الفَرِّ ؛ فإنَّهُ عارٌفي الأعْقابِ (2) ، ونارٌ يَومَ الحِسابِ ، وطِيبوا عَن أنفُسِكُم نَفْسا ، وامْشُوا إلى المَوتِ مَشْيا سُجُحا . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن فَرَّ مِن رجُلَينِ في القِتالِ مِن الزَّحفِ فَقَد فَرَّ ، ومَن فَرَّ مِن ثَلاثَةٍ في القِتالِ مِن الزَّحفِ فلَم يَفِرَّ . (4)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :حَرّمَ اللّهُ الفِرارَ مِن الزَّحْفِ ؛ لِمافيهِ مِن الوَهْنِ فيالدِّينِ ، والاسْتِخْفافِ بالرُّسُلِ والأئمّهِ العادِلةِ عليهم السلام . (5)

490 _ التَّحذيرُ عَن قِتالِ المُسلِمِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قِتالُ المسلمِ أخاهُ كُفرٌ ، وسِبابُهُ فُسوقٌ . (6)

491 _ الدُّعاءُ عِندَ الحَربِالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ عِند لقاءِ العَدُوِّ مُحارِبا _: اللّهُمَّ إليكَ أفْضَتِ القُلوبُ ، ومُدَّتِ الأعْناقُ ... اللّهُمَّ إنّا نَشْكو إلَيكَ غَيْبَةَ نَبِيّنا ، وكَثْرَةَ عَدُوِّنا ، وتَشَتُّتَ أهْوائنا . (7)

492 _ حَربُ النِّساءِالإمامُ الباقرُ أو الإمامُ الصّادقُ عليهماالسلام :إنّ رسولَ اللّه صلى الله عليه و آله خَرَج بالنِّساءِ في الحَرْبِ حتّى يُداوِينَ الجَرْحى . (8)

(انظر) المرأة : باب 1644 .

.


1- .الأنفال : 16 .
2- .في نهج السعادة : «فإنّه عارٌ باقٍ في الأعقابِ والأعناق» .
3- .نهج البلاغة : الخطبة 66 ، نهج السعادة : 2/232 .
4- .الكافي : 5/34/1 .
5- .عيون أخبار الرِّضا عليه السلام : 2/92/1 .
6- .كنز العمّال : 39878 .
7- .نهج البلاغة : الكتاب 15 .
8- .الكافي : 5/45/8 .

ص: 323

489 _ نهى از فرار از جنگ
490 _ پرهيز از جنگيدن با مسلمان
491 _ دعا كردن هنگام جنگ
492 _ شركت زنان در جنگ

489 _ نهى از فرار از جنگقرآن :«و هر كه در آن هنگام به آنان (دشمنان) پشت كند مگر آنكه [هدفش] كناره گيرى براى نبردى [مجدّد ]يا پيوستن به جمعى [ ديگر از همرزمانش] باشد قطعا به خشم خدا گرفتار خواهد شد و جايگاهش دوزخ است و چه بد سرانجامى است».

حديث :امام على عليه السلام_ به يارانش در جنگ صفين _فرمود : پياپى يورش بريد واز گريختن شرم كنيد ، كه گريز از ميدان جنگ ننگى است جاويدان در ميان اعقاب و روزگاران آينده و موجب آتش در روز حسابرسى . با رضايت خاطر بجنگيد و شادمان و سبك جان به سوى مرگ گام برداريد .

امام صادق عليه السلام :هركس در جنگ از برابر دومرد بگريزد ، كارش گريختن به شمار مى آيد، و اگر در جنگ از برابر سه نفر بگريزد، كارش گريختن به شمار نمى آيد .

امام رضا عليه السلام :خداوند فرار از ميدان جهادرا حرام كرده است ؛ چون باعث ضعف دين و خفيف شدن پيامبران و پيشوايان عادل عليهم السلام است .

490 _ پرهيز از جنگيدن با مسلمانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جنگيدن مسلمان با برادر خود كفر است، و دشنام دادن به او فسق.

491 _ دعا كردن هنگام جنگامام على عليه السلام_ هنگام رويارو شدن با دشمن در جنگ _گفت : خدايا! دلها به سوى تو پركشيده و گردنها سوى تو كشيده شده است ... پروردگارا! ما از نبودن پيامبرمان و زيادى دشمنانمان و پراكندگى خواسته هايمان ، به درگاه تو شكايت مى آوريم .

492 _ شركت زنان در جنگامام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله زنان را همراه خود به جنگ برد تا مجروحان را مداوا كنند .

ر.ك : زن ، باب 1644 .

.

ص: 324

الحريّة

المُحارب

92 المُحارب493 _ جَزاءُ المُحارِبِالكتاب :(إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن شَهرَ سَيفَهُ فدَمُهُ هَدْرٌ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اللِّصُّ المُحارِبُ فاقْتُلْهُ ، فَماأصابَكَ فدَمُهُ في عُنُقي . (3)

الإمام الباقر عليه السلام :إذا دَخَلَ عَلَيكَ رَجُلٌ يُريدُأهلَكَ وما تَملِكُ فَابدُرهُ بِالضَّربَةِ إنِ استَطَعتَ ، فَإِنَّ اللِّصَّ مُحارِبٌ للّهِِ ولِرَسولِهِ فَاقتُلهُ فَما تَبِعَكَ فِيهِ مِن شَيءٍ فَهُوَ عَلَيَّ (4) .

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مَن حمَلَ السِّلاحَ باللَّيلِ فهُو مُحارِبٌ ، إلّا أنْ يَكونَ رجُلاً لَيس مِن أهلِ الرِّيبةِ . (5)

عنه عليه السلام_ وقد سُئلَ عن نَفْيِ المُحارِبِ _: يُنْفى مِن مِصْرٍ إلى مِصْرٍ، إنّ عَليّا عليه السلام نَفى رجُلَينِ مِن الكُوفةِ إلى غَيرِها . (6)

(انظر) الرباء : باب 800 .

93 الحريّة494 _ أهَمِّيَّةُ الحُرِّيَّةِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :خَمسُ خِصالٍ مَن لم تَكُنْ فيهِ خَصْلَةٌ مِنها فلَيس فيهِ كَثيرُ مُسْتَمْتَعٍ ، أوَّلُها : الوَفاءُ ، والثّانيةُ : التَّدْبيرُ ، والثّالثةُ : الحَياءُ ، والرّابعةُ : حُسنُ الخُلقِ، والخامِسةُ _ وهِي تَجْمَعُ هذهِ الخِصالَ _ : الحُرِّيّةُ . (7)

495 _ النّاسُ كُلُّهُم أحرارٌالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أيُّها الناسُ ، إنّ آدمَ لَم يَلِدْ عَبداولا أمَةً ، وإنّ النّاسَ كلَّهُم أحْرارٌ . (8)

عنه عليه السلام :لا تَكُونَنَّ عَبدَ غَيرِكَ وقَد جَعلَكَ اللّهُ سُبْحانَه حُرّا . (9)

496 _ شيمَةُ الحُرِّالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الطَّلاقَةُ شِيمَةُ الحُرِّ . (10)

عنه عليه السلام :إنَّ الحَي_اءَ والعِفَّ_ةَ مِن خَلائ_قِ الإيمانِ ، وإنّهُما لَسَجِيّةُ الأحْرارِ وشِيمَةُ الأبْرارِ . (11)

عنه عليه السلام :العَبدُ حُرٌّ ما قَنِعَ ، الحُرُّ عَبدٌ ما طَمِعَ . (12)

.


1- .المائدة : 33 .
2- .الجعفريّات : 83 .
3- .المحاسن : 2/107/1289 .
4- .قرب الأسناد : ص 158 ح 577 .
5- .الكافي : 7/246/6 ، تهذيب الأحكام : 10/134/530 .
6- .دعائم الإسلام : 2 / 477 / 1714 ، انظر وسائل الشيعة : 18/533/3 .
7- .الخصال : 284/33 .
8- .نهج السعادة : 1/198 .
9- .غرر الحكم : 10371
10- .غرر الحكم : 467
11- .غرر الحكم : 3605
12- .غرر الحكم : 413 .

ص: 325

آزادى و آزادگى (الحريّة)

مُحارب (المُحارب)

92 . مُحارب

493 _ سزاى محارب

93 . آزادى و آزادگى

494 _ اهميّت آزادى و آزادگى
495 _ همه مردم آزادند
496 _ خوى آزادمرد

92 مُحارب493 _ سزاى محاربقرآن :«همانا سزاى كسانى كه با خدا و رسول او جنگ مى كنند و در زمين به فساد مى كوشند آن است كه كشته يا به دار آويخته شوند يا دستها و پاهايشان يكى از چپ و يكى از راست بريده شود يا از سرزمين خود تبعيد شوند» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس [عليه ديگران] شمشير بركشد مهدور الدم است .

امام على عليه السلام :دزد محارب (1) را بكش ونگران نباش ؛ خونش به گردن من .

امام باقر عليه السلام :اگر مردى به خانه ات وارد شد و قصد تجاوز به زن و اموالت را داشت اگر توانستى ، در ضربه زدن به او پيشدستى كن ، زيرا چنين دزدى محارب با خدا و پيامبر اوست ؛ پس او را بكش و اگر پيامدى برايت داشت به عهده من .

امام باقر عليه السلام :هركس شبانه با خود سلاح حمل كند محارب است مگر آن كه كسى باشد كه نتوان به او مشكوك شد.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از تبعيد محارب _فرمود : از شهر تبعيد مى شود . امير المؤمنين عليه السلام دو مرد را از كوفه به جاى ديگر تبعيد كرد .

ر.ك : ربا ، باب 800 .

93 آزادى و آزادگى494 _ اهميّت آزادى و آزادگىامام صادق عليه السلام :پنج خصلت است كه درهر كس يكى از آنها نباشد خير و بهره زيادى در او نيست : اول : وفادارى ، دوم تدبير ، سوم : شرم و حيا ، چهارم : خوش خويى و پنجم _ كه چهار خصلت ديگر را نيز در خود دارد _ : آزادگى .

495 _ همه مردم آزادندامام على عليه السلام :اى مردم ! آدم نه بنده اى زاييد و نه كنيزى . مردم همه آزادند .

امام على عليه السلام :هرگز بنده ديگران مباش كه خداوند سبحان تو را آزاد آفريده است .

496 _ خوى آزادمردامام على عليه السلام :گشاده رويى، خصلت آزاد مرد است .

امام على عليه السلام :حيا وعفت از خصلتهاى ايمان است . و اين دو، سرشت آزادگان و خوى نيكان است.

امام على عليه السلام :بنده قانع، آزاد است و آزادطمعكار ، بنده .

.


1- .دزدى كه مسلحانه دست به دزدى زند .

ص: 326

الحرص

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ الحُرَّ حُرٌّ على جميعِ أحْوالِهِ : إنْ نابَتْهُ نائبَةٌ صَبرَ لَها ، وإنْ تَداكَّتْ علَيهِ المَصائبُ لَم تَكْسِرْهُ وإنْ اُسِرَ وقُهِرَ واسْتُبْدِلَ باليُسرِ عُسرا، كما كانَ يُوسُفُ الصِّدِّيقُ الأمينُ صلواتُ اللّهِ علَيهِ : لَم يَضْرُرْ حُرِّيَّتَهُ أنِ اسْتُعبِدَ وقُهِرَ واُسِرَ . (1)

94 الحرص497 _ ذَمُّ الحِرصِالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ وقد سُئلَ عنِ الحِرصِ : ماهُو ؟ _: هُو طَلَبُ القَليلِ بإضاعَةِ الكَثيرِ . (2)

عنه عليه السلام :الحِرْصُ عَناءٌ مُؤبَّدٌ . (3)

عنه عليه السلام :الحِرصُ يُزْري بالمُرُوَّةِ . (4)

عنه عليه السلام :الحِرصُ مَطِيَّةُ التَّعَبِ . (5)

عنه عليه السلام :الحِرصُ لا يَزيدُ في الرِّزقِ ، ولكنْ يُذِلُّ القَدْرَ . (6)

(انظر) عنوان 253 «الطمع» .

498 _ ذَمُّ الحَريصِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحَريصُ أسِيرُ مَهانَةٍ لا يُفَكُّ أسْ_رُهُ . (7)

عنه عليه السلام_ وقد سُئلَ : أيُّ ذُلٍّ أذَلُّ _: الحِرصُ على الدُّنيا . (8)

عنه عليه السلام :الرِّزقُ مَقْسومٌ ، الحَريصُ مَحْرومٌ . (9)

عنه عليه السلام :الحَريصُ فَقيرٌ ولو مَلَكَ الدُّنيا بحَذافيرِها. (10)

عنه عليه السلام :مَن حَرَصَ شَقِي وتَعَنّى . (11)

.


1- .الكافي : 2/89/6 .
2- .بحار الأنوار : 73/167/31 .
3- .غرر الحكم : 982
4- .غرر الحكم : 1107
5- .غرر الحكم : 280
6- .غرر الحكم : 1877
7- .غرر الحكم : 1370 .
8- .الأمالي للصدوق: 478/644.
9- .غرر الحكم : 96
10- .غرر الحكم : 1753
11- .غرر الحكم : 7723 .

ص: 327

آزمندى (الحرص)

94 . آزمندى

497 _ نكوهش آزمندى
498 _ نكوهش آزمند

امام صادق عليه السلام :آزاده در همه حال آزاده است . اگر بلا و سختى به او رسد شكيبايى ورزد و اگر مصيبتها بر سرش فرو ريزند او را نشكنند هرچند به اسيرى افتد و مقهور شود و آسايش را از دست نهاده به سختى و تنگدستى افتد . چنان كه يوسف صديق امين، صلوات اللّه عليه ، به بندگى گرفته شد و مقهور و اسير گشت اما اين همه به آزادگى او آسيب نرساند .

94 آزمندى497 _ نكوهش آزمندىامام على عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه : آزمندى چيست ؟ _فرمود : به دست آوردن اندك، با از دست دادن بسيار .

امام على عليه السلام :آزمندى، رنجى جاويدان است .

امام على عليه السلام :آزمندى، جوانمردى را لكه دار مى كند .

امام على عليه السلام :آزمندى، مَركب رنج است .

امام على عليه السلام :آزمندى روزى را زياد نمى كند، بلكه قدر و منزلت را خوار مى سازد .

ر.ك : عنوان 253 «طمع» .

498 _ نكوهش آزمندامام على عليه السلام :آزمند ، اسيرى زبون است كه ازبند اسارت هرگز نرهد .

امام على عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه : كدام خوارى بدتر است ؟ _فرمود : آزمندى به دنيا .

امام على عليه السلام :روزى، قسمت شده است ؛ حريص، محروم است .

امام على عليه السلام :آزمند، نيازمند است اگر چه مالك همه دنيا باشد .

امام على عليه السلام :آن كه حريص شد خود را دربدبختى و رنج افكند .

.

ص: 328

499 _ ريشه آزمندى

الحرفة

عنه عليه السلام :الحَريصُ لا يَكْتَفي . (1)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام :لَيست العِفَّةُ بِمانِعَةٍ رِزْقا ، ولا الحِرصُ بجالِبٍ فَضْلاً ، وإنَّ الرِّزقَ مَقْسومٌ والأجَلَ مَحتومٌ ، ؤاسْتِعمالُ الحِرصِ طَالبُ المَأْثَمِ . (2)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مَثَلُ الحَريصِ على الدُّنيا مَثَلُ دُودَةِ القَزِّ : كُلَّما ازْدادَتْ مِن القَزِّ على نَفْسِها لَفّا كانَ أبْعَدَ لَها مِن الخُروجِ ، حتّى تَموتَ غَمّا . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كانَ أميرُ المؤمنينَ صلواتُ اللّهِ علَيهِ يقولُ : ابنَ آدمَ ، إنْ كُنتَ تُريدُ مِن الدُّنيا ما يَكْفيكَ فإنَّ أيْسَرَ ما فيها يَكْفيكَ ، وإنْ كُنتَ إنَّما تُريدُ ما لا يَكْفيكَ فإنَّ كُلَّ ما فيها لا يَكْفيكَ . (4)

(انظر) القناعة : باب 1567 .

499 _ مادّةُ الحِرصِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اعْلَمْ يا عليُّ ، أنّ الجُبْنَ والبُخْلَ والحِرْصَ غَريزَةٌ واحِدَةٌ ، يَجْمَعُها سُوءُ الظَّنِّ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ ابنَ آدمَ لَحَريصٌ على ما مُنِعَ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :على الشَّكِّ وقِلَّةِ الثِّقَةِ باللّهِ ،مَبْنى الحِرصِ والشُّحِّ . (7)

عنه عليه السلام :شِدَّةُ الحِرصِ مِن قُوَّةِ الشَّرَهِ وضَعْفِ الدِّينِ . (8)

95 الحرفة500 _ أهَمِّيَّةُ الحِرفَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ تعالى يُحِبُّ العَبدَ المؤمنَ المُحْتَرِفَ . (9)

جامع الأخبار عن ابن عبّاس :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا نَظَرَ إلى الرّجُلِ فأعْجَبَهُ ، قالَ : هَل لَهُ حِرْفَةٌ؟فإنْ قالوا : لا ، قالَ : سَقَطَ مِن عَيْني . قيلَ : وكيفَ ذلكَ يا رسولَ اللّهِ ؟! قالَ : لأنَّ المؤمنَ إذا لَم يَكُن لَهُ حِرْفَةٌ يَعيشُ بدِينهِ . (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :تَعَرّضوا للتِّجارَةِ ؛ فإنَّ فيها غِنىً لَكُم عَمّا في أيْدي النّاسِ ، وإنَّ اللّهَ عزّوجلّ يُحِبُّ العَبدَ المُحْتَرِفَ الأمينَ . (11)

دعائم الإسلام عن جَعفرِ بنِ محمّدٍ عليه السلام أنّه سألَ بعضَ أصْحابِهِ عَمّا يتَصَرَّفُ فيهِ ، فقال :جُعِلتُ فِداكَ ، إنّي كَفَفْتُ يَدي عنِ التِّجارَةِ . قالَ: لِمَ ذلكَ؟! قالَ: انْتِظاري هذا الأمرَ . قالَ: ذلكَ أعْجَبُ لَكُم ، تَذْهبُ أمْوالُكُم ! لا تَكْفُفْ عنِ التِّجارَةِ والْتمِسْ مِن فَضْلِ اللّهِ ، وَافْتَحْ بابَكَ وابْسُطْ بِساطَكَ واسْتَرْزِقْ رَبَّكَ . (12)

(انظر) عنوان 55 «التجارة» ؛ عنوان 343 «الكسب» .

.


1- .غرر الحكم : 365 .
2- .أعلام الدين : ص 428 .
3- .الكافي : 2/316/7
4- .الكافي : 2/138/6 .
5- .علل الشرائع : 559/1 .
6- .كنز العمّال : 44095 .
7- .غرر الحكم : 6195
8- .غرر الحكم : 5772 .
9- .كنز العمّال : 9199 .
10- .جامع الأخبار : 390/1084 .
11- .الخصال : 621/10 .
12- .دعائم الإسلام : 2/16/14 .

ص: 329

پيشه (الحرفة)

95 . پيشه

500 _ اهميّت شغل و پيشه

امام على عليه السلام :آزمند، بسنده نمى كند .

امام حسين عليه السلام :نه عفّت و مناعت مانع روزى مى شود و نه حرص زدن روزى بيشتر مى آورد ؛ زيرا روزى تقسيم شده و اجل حتمى است و حرص زدن ، طلب گناه است .

امام باقر عليه السلام :حكايت آزمندِ به دنيا، حكايت كرم ابريشم است كه هرچه بيشتر ابريشم بر خود مى تند ، با بيرون آمدن از پيله بيشتر فاصله مى گيرد تا آن كه سرانجام دق مرگ مى شود .

امام صادق عليه السلام :امير المؤمنين ، صلوات اللّه عليه ، مى فرمود : اى آدميزاد ! اگر از دنيا به قدر كفايت خواهى همان كمترين دنيا تو را بس باشد و اگر بيش از كفايت خواهى همه دنيا هم تو را بس نباشد .

ر.ك : قناعت ، باب 1567 .

499 _ ريشه آزمندىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على ! بدان كه ترسويى و بخل و آزمندى يك سرشتند و ريشه آنها بدگمانى [به خدا ]است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا آدمى به آنچه از او باز دارند آزمند است .

امام على عليه السلام :بناى آزمندى و بخل شديد بر شكّ و كم اعتمادى به خدا استوار است .

امام على عليه السلام :آزمندى زياد، ناشى از نيروى سيرى ناپذيرى و سستى دين است .

95 پيشه500 _ اهميّت شغل و پيشهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال بنده مؤمن شاغل را دوست دارد .

جامع الأخبار_ به نقل از ابن عبّاس _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هرگاه به كسى نگاه مى كرد و از او خوشش مى آمد ، مى فرمود : شغلى هم دارد ؟ اگر مى گفتند : نه ، مى فرمود : از چشمم افتاد . عرض مى شد : چرا اى رسول خدا؟! مى فرمود : زيرا اگر مؤمن شغل و حرفه اى نداشته باشد دين خود را وسيله امرار معاشش مى كند .

امام على عليه السلام :به تجارت پردازيد، كه آن شما را از آنچه در دست مردم است بى نياز مى گرداند و خداوند عز و جل بنده پيشه ور درستكار را دوست دارد .

دعائم الإسلام :امام صادق عليه السلام از شغل يكى از اصحاب خود پرسيد ، عرض كرد : فدايت شوم ، من تجارت را كنار گذاشته ام؛ فرمود : چرا؟ عرض كرد : منتظر اين امر (روى كار آمدن دولت و حكومت شما) بودم . حضرت فرمود : اين از شما تعجب است ، ثروتتان از بين مى رود . از تجارت دست مكش و فضل و بركت خداى را بجوى ، حجره ات را بگشاى و بساط [كسب و كار] خود را پهن كن و از پروردگارت روزى بطلب .

ر.ك : عنوان 55 «بازرگانى» ؛ عنوان 343 «كسب» .

.

ص: 330

الحرام

96 الحرام501 _ اجتِنابُ المَحارِمِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا رَغِبْتَ في المَكارِمِ فاجْتَنِبِ المَحارِمَ . (1)

عنه عليه السلام :مِن أحْسَنِ المَكارِمِ تَجَنُّبُ المَحارِمِ . (2)

عنه عليه السلام :لَو لَم يَنْهَ اللّهُ سُبحانَهُ عَن مَحارِمِهِ لَوجَبَ أنْ يَجْتَنِبَها العاقِلُ . (3)

502 _ أكلُ الحَرامِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :العِبادَةُ مَع أكْلِ الحَرامِ كالبِناءِعلى الرَّمْلِ _ وقيلَ : على الماءِ _ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :تَرْكُ لُقْمَةِ حَرامٍ أحَبُّ إلى اللّهِ من صلاةِ ألفَي رَكْعَةٍ تَطَوُّعا . (5)

الإمامُ الباقرٌ عليه السلام :إنَّ الرّجُلَ إذا أصابَ مالاً مِن حَرامٍ لَم يُقْبَلْ مِنهُ حَجُّ ولا عُمْرَةٌ ولا صِلَةُ رَحِمٍ حتّى أنّه يَفْسُدُ فيهِ الفَرْجُ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولهِ عزّوجلّ : «وَ قَدِمْنَا إِلى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَبَاءً مَّنثُورًا» (7) _: أمَا واللّهِ إنْ كانت أعمالُهُم أشدَّ بَياضا مِن القُباطيِّ ، ولكنْ كانوا إذا عَرَضَ لهُمُ الحرامُ لم يَدَعوهُ . (8)

503 _ ثَوابُ مَن قَدَرَ عَلى حَرامٍ فَتَرَكَهُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن قَدرَ على امرأةٍ أو جاريَهٍ حَراما فَتَركَها مَخافَةَ اللّهِ حَرَّمَ اللّهُ عزّوجلّ علَيهِ النّارَ ، وآمَنَهُ اللّهُ تَعالى مِن الفَزَعِ الأكْبَرِ ، وأدْخَلَهُ اللّهُ الجَنّةَ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَقْدِرُ رَجُلٌ على حَرامٍ ثُمَّ يَدَعُهُ ،لَيس بهِ إلّا مَخافَةُ اللّهِ ، إلّا أبْدَلَهُ اللّهُ في عاجِلِ الدُّنيا قَبْلَ الآخِرَةِ ما هُو خَيرٌ لَهُ مِن ذلكَ . (10)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إنَّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يأتيأهلَ الصُّفَّةِ وكانوا ضِيفانَ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، كانوا هاجَروا مِن أهاليهِم وأموالِهِم إلى المَدينَةِ فأسْكَنَهُم رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله صُفَّةَ المَسجِدِ، وهُم أربَعُمِائةِ رجُلٍ [ كان]، يُسَلِّمُ علَيهِم بالغدوةِ والعَشِيِّ، فأتاهُم ذاتَ يومٍ فمِنهُم مَن يَخصِفُ نَعلَهُ ، ومِنهُم مَن يَرقَعُ ثَوبَهُ ، ومِنهُم مَن يَتَفلّى ، وكانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَرزُقُهُم مُدّا مُدّا مِن تمرٍ في كُلِّ يَومٍ . فقامَ رجُلٌ مِنهُم فقالَ : يا رسولَ اللّهِ ، التَّمرُ الّذي تَرْزُقُنا قَد أحْرَقَ بطُونَنا ! فقالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أمَا إنّي لَوِ اسْتَطَعْتُ أنْ اُطْعِمَكُمُ الدُّنيا لَأطعَمْتُكُم ، ولكنْ مَن عاشَ مِنكُم من بَعدي فسَيُغدى علَيهِ بالجِفانِ ويُراحُ علَيهِ بالجِفانِ ، ويَغدو أحَدُكُم في قَميصةٍ ويَروحُ في اُخرى ، وتُنَجِّدونَ بُيوتَكُم كما تُنَجَّدُ الكَعبَةُ . فقامَ رجُلٌ فقالَ : يا رسولَ اللّهِ ، إنّا على ذلكَ الزَّمانِ بالأشْواقِ ! فمَتى هُو ؟! قالَ صلى الله عليه و آله : زَمانُكُم هذا خَيرٌ مِن ذلكَ الزّمانِ ، إنَّكُم إنْ مَلَأتُم بطُونَكُم مِن الحَلالِ تُوشِكونَ أنْ تَملؤوها مِن الحَرامِ . (11)

.


1- .غرر الحكم : 4069
2- .غرر الحكم : 9382
3- .غرر الحكم : 7595 .
4- .عدّة الداعي : 141 .
5- .تنبيه الخواطر : 2/120 .
6- .الأمالي للطوسي : 680/1447 .
7- .الفرقان : 23 .
8- .الكافي : 2/81/5 .
9- .ثواب الأعمال : 334/1 .
10- .كنز العمّال : 43113 .
11- .النوادر للراوندي : 152/223 .

ص: 331

حرام (الحرام)

96 . حرام

501 _ دورى كردن از حرامها
502 _ حرام خوارى
503 _ ثواب كسى كه توانايى ارتكاب حرامى

96 حرام501 _ دورى كردن از حرامهاامام على عليه السلام :اگر خواهان صفات عالى هستى از حرامها دورى كن .

امام على عليه السلام :از بهترين مكارم اخلاق، دورى كردن از حرامهاست .

امام على عليه السلام :اگر خداوند سبحان هم از حرامهايش نهى نمى كرد، بر خردمند لازم بود كه از آنها دورى كند .

502 _ حرام خوارىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عبادت كردن با وجود حرام خوارى مانند ساختن بنايى است بر روى شن _ و به قولى : بر روى آب _ .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرو گذاشتن يك لقمه حرام، نزد خدا محبوبتر از خواندن دو هزار ركعت نماز مستحبى است .

امام باقر عليه السلام :هرگاه انسان مالى از حرام به دست آورد نه حجّى از او پذيرفته شود ، نه عمره اى و نه صله رحمى و حتى در ازدواج و زناشويى او تأثير سوء مى گذارد .

امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «و به اعمالى كه كرده اند پردازيم وهمه را چون ذرات خاك بر باد دهيم» _فرمود : به خدا سوگند، گرچه اعمالشان سفيدتر از كتان مصرى بود اما چنان بودند كه هرگاه با حرامى روبه رو مى شدند آن را فرو نمى گذاشتند .

503 _ ثواب كسى كه توانايى ارتكاب حرامى را داشته باشد و آن را انجام ندهدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس اين امكان برايش پيش آيد كه با زن يا كنيزى به حرام نزديكى كند اما از ترس خدا دست به اين كار نزند، خداوند متعال آتش را بر او حرام گرداند و او را از آن هراس بزرگ ايمن دارد و به بهشتش برد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر مردى بتواند كار حرامى انجام دهد و آن را فقط به خاطر ترس از خدا فرو گذارد خداوند ، پيش از آخرت ، در همين دنيا بهتر از آن را به وى عوض دهد .

امام كاظم عليه السلام :اهل صفّه ميهمان رسول خدا صلى الله عليه و آله بودند. آنها خان ومان خود را رها كرده به مدينه هجرت كرده بودند . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آنان را كه چهل مرد بودند در صفّه مسجد اسكان داد . آن حضرت هر صبح و شام نزد ايشان مى رفت و بر آنان سلام مى داد . روزى بر صفّه نشينان وارد شد، ديد يكى كفش خود را پينه مى كند ، ديگرى لباسش را وصله مى زند و عده اى هم جامه هاى خودرا از شپش پاك مى كنند . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هر روز يك مُدّ (تقريبا يك چارك) خرما به آنها مى داد . مردى از ميان آنها برخاست و عرض كرد : اى رسول خدا ! خرمايى كه به ما مى دهى معده هاى ما را سوزاند! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : بدانيد كه اگر مى توانستم دنيا را خوراك شما كنم اين كار را مى كردم اما كسانى از شما كه پس از من زنده بمانند صبح و شام غذاى سير خواهند خورد ، هركدام صبح يك پيراهن خواهيد پوشيد و شب پيراهنى ديگر و خانه هايتان را ، همانند كعبه ، بر افراشته و آراسته خواهيد كرد. مردى برخاست و گفت : اى رسول خدا ! ما مشتاق چنان روزى هستيم ! كى فرا خواهد رسيد؟! فرمود : اين زمان شما بهتر از آن زمان است . شما اگر شكمهاى خود را از حلال پر كنيد، هيچ بعيد نيست كه آن را از حرام نيز پر نماييد .

.

ص: 332

الحزب

97 الحزب504 _ حِزبُ اللّهِالكتاب :(وَمَنْ يَتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أيَسُرُّكَ أنْ تَكونَ مِن حِزبِ اللّهِ الغالِبينَ ؟ اتَّقِ اللّهَ سُبحانَهُ وأحْسِنْ في كُلِّ اُمورِكَ ؛ فإنَّ اللّهَ مَع الّذينَ اتَّقَوا والّذينَ هُم مُحْسِنونَ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :نَحنُ وشيعَتُنا حِزبُ اللّهِ، وحِزبُ اللّهِ هُمُ الغالِبونَ . (3)

505 _ حِزبُ الشَّيطانِالكتاب :(اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ) . (4)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أيُّها النّاسُ ، إنّما بَدْءُ وُقوعِ الفِتَنِ أهْواءٌ تُتَّبَعُ ... ولَو أنَّ الحَقَّ خَلَصَ لَم يَكُنِ اخْتِلافٌ ، ولكنْ يُؤخَذُ مِن هذا ضِغْثٌ ومِن هذا ضِغْثٌ فيُمْزَجانِ فيَجيئانِ مَعا ، فهُنالِكَ اسْتَحْوَذَ الشّيطانُ على أوْليائِه ، ونَجا الّذينَ سَبَقَتْ لَهُم مِن اللّهِ الحُسْنى . (5)

.


1- .المائدة : 56 .
2- .غرر الحكم : 2828 .
3- .التوحيد : 166/3 .
4- .المجادلة : 19 .
5- .الكافي : 1/54/1 .

ص: 333

حزب (الحزب)

97 . حزب

504 _ حزب خدا
505 _ حزب شيطان

97 حزب504 _ حزب خداقرآن :«هركه با خدا و پيامبر او و مؤمنان دوستى كند، بداند كه حزب خداوند پيروز است» .

امام على عليه السلام :آيا خوش دارى كه از حزب پيروز خدا باشى ؟ از خداوند سبحان بترس و در همه كارهايت خوب عمل كن ؛ زيرا كه خداوند با تقوا پيشگان و نيكوكاران است .

امام صادق عليه السلام :ما و شيعيانمان حزب خداييم و حزب خدا پيروز است .

505 _ حزب شيطانقرآن :«شيطان بر آنان چيره شده است و نام خدا را از يادشان برده است . ايشان حزب شيطانند . آگاه باشيد كه حزب شيطان زيانكارانند» .

حديث :امام على عليه السلام :اى مردم ! جز اين نيست كه فتنه ها،به سبب پيروى از خواهشهاى نفسانى،آغاز مى شود ... اگر حقّ خالص و يكدست بود اختلافى پيش نمى آمد . اما اندكى از حقّ و مشتى از باطل گرفته و درهم آميخته مى شوند . در اين جاست كه شيطان بر دوستداران خود چيره مى شود ، اما آنان كه نيكى (لطف) خداوند پيشاپيش شامل حالشان شده نجات يابند .

.

ص: 334

الحزم

عنه عليه السلام_ مِن خُطبةٍ لَهُ يَصِفُ فيها المُنافِقينَ _: فَهُم لُمَةُ الشَّيطانِ ، وحُمَةُ النِّيرانِ ، اُولئكَ حِزبُ الشَّيطانِ ، ألَا إنَّ حِزبَ الشَّيطانِ هُمُ الخاسِرونَ . (1)

(انظر) الشيطان : باب 1029 .

98 الحزم506 _ قِيمَةُ الحَزمِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحَزْم كِياسَةٌ . (2)

عنه عليه السلام :مَن أخَذَ بالحَزمِ اسْتَظْهَرَ ، مَن أضاعَ الحَزمَ تَهوَّرَ . (3)

عنه عليه السلام :التَّدْبيرُ قَبلَ العَملِ يُؤْمِنُكَ مِن النَّدَمِ . (4)

عنه عليه السلام :أعْقَلُ النّاسِ أنْظَرُهُم في العَواقِبِ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الحَزمُ مِشْكاةُ الظَّنِّ . (6)

507 _ خَطَرُ تَركِ النَّظَرِ في عَواقِبِ الاُمورِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن تَورَّطَ في الاُمورِ بغَيرِ نَظَرٍ في العَواقِبِ فَقد تَعرَّضَ للنَّوائبِ . (7)

508 _ الحَزمُ وَالعَزمُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الظَّفَرُ بالحَزْمِ والجَزْمِ . (8)

عنه عليه السلام :لا خَيرَ في عَزمٍ بلا حَزمٍ . (9)

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 194 .
2- .بحار الأنوار : 71/339/8 .
3- .غرر الحكم : 7913 ، 7914 .
4- .عيون أخبار الرِّضا : 2/54/204 .
5- .غرر الحكم : 3367 .
6- .تحف العقول : 356 . وفي الكافي : 1/27/29 : «الحزم مساءة الظنّ» .
7- .تحف العقول : 90 .
8- .عوالي اللآلي : 1/292/164 .
9- .غرر الحكم : 10682 .

ص: 335

دورانديشى (الحزم)

98 . دورانديشى

506 _ ارزش دور انديشى
507 _ خطر ترك دور انديشى
508 _ دور انديشى و تصميم گيرى

امام على عليه السلام_ در قسمتى از خطبه خويش در توصيف منافقان _فرمود : آنان گروه شيطان و شعله آتش جهنم هستند. آنان حزب شيطانند و بدانيد كه حزب شيطان بازنده و زيانكارند .

ر.ك : شيطان ، باب 1029 .

98 دورانديشى506 _ ارزش دور انديشىامام على عليه السلام :دور انديشى، زيركى است .

امام على عليه السلام :آن كه دور انديش باشد، احتياط كند و آن كه دور انديشى را رها كند بى باك شود .

امام على عليه السلام :انديشيدن پيش از كار، تو را از پشيمانى ايمن مى دارد .

امام على عليه السلام :خردمندترين مردم، عاقبت انديش ترين آنهاست .

امام صادق عليه السلام :دور انديشى، چراغدان گمانه زنى است .

507 _ خطر ترك دور انديشىامام على عليه السلام :هر كس بدون عاقبت انديشى در كارها دست به كارى زند، خود را گرفتار سختيها و مصائب كند .

508 _ دور انديشى و تصميم گيرىامام على عليه السلام :پيروزى، با دور انديشى و اراده پايدار به دست مى آيد .

امام على عليه السلام :در تصميمى كه با دور انديشى همراه نباشد خيرى نيست .

.

ص: 336

509 _ تفسير دور انديشى
510 _ دور انديش
511 _ دور انديش ترين مردم

الحزن

509 _ تَفسيرُ الحَزمِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحَزمُ النَّظَرُ في العَواقِبِ ،ومُشاوَرَةُ ذَوي العُقولِ . (1)

عنه عليه السلام :أصْلُ الحَزمِ الوُقوفُ عِندَ الشُّبْهَةِ . (2)

عنه عليه السلام :الطُّمَأنينَةُ قَبلَ الخُبْرَةِ خِلافُ الحَزمِ . (3)

510 _ الحازِمُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحازِمُ مَن لَم يَشْغَلْهُ غُرورُ دُنْياهُ عنِ العَمَلِ لاُخْراهُ . (4)

عنه عليه السلام :الحازِمُ مَن تَخيَّرَ لخُلَّتِهِ ؛ فإنَّ المَرْءَيُوزَنُ بخَليلِهِ . (5)

عنه عليه السلام :الحازِمُ مَن لا يَشْغَلُهُ النِّعْمَةُ عنِ العَملِ للعاقِبَةِ . (6)

عنه عليه السلام :الحازِمُ مَن يُؤَخِّرُ العُقوبَةَ في سُلطانِ الغَضَبِ ، ويُعَجِّلُ مُكافَأةَ الإحْسانِ اغْتِناما لفُرْصَةِ الإمْكانِ . (7)

511 _ أحزَمُ النّاسِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أحْزَمُ النّاسِ أكْظَمُهُمْ للغَيْظِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أكْيَسَكُم أكْثَرُكُم ذِكْرا للمَوتِ ، وإنَّ أحْزَمَكُم أحْسَنُكُمُ اسْتِعْدادا لَهُ . (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أحْزَمُكُم أزْهَدُكُم . (10)

99 الحزن512 _ مَضارُّ الحُزنِعيسى عليه السلام :مَن كَثُرَ هَمّهُ سَقُمَ بَدنُه . (11)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الهَمُّ نِصفُ الهَرَمِ . (12)

عنه عليه السلام :الهمُّ يُذيبُ الجَسَدَ . (13)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الأحْزانُ أسْقامُ القُلوبِ، كما أنَّ الأمْراضَ أسْقامُ الأبْدانِ . (14)

(انظر) الدنيا : باب 712 .

513 _ ما يورِثُ الحُزنَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن نَظرَ إلى ما في أيْدي النّاسِ طالَ حُزنُهُ ، ودامَ أسَفُهُ . (15)

عنه صلى الله عليه و آله :رُبَّ شَهْوةِ ساعةٍ تُورِثُ حُزنا طويلاً . (16)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن غَضِبَ على مَن لا يقدِرُ أنْ يَضُرَّهُ ، طالَ حُزْنُهُ وعَذّبَ نَفْسَهُ . (17)

عنه عليه السلام :ما رأيتُ ظالِما أشْبَهَ بمظلومٍ من الحاسِدِ؟ نَفَسٌ دائمٌ، وقَلبٌ هائمٌ، وحُزنٌ لازِمٌ . (18)

.


1- .غرر الحكم : 1915 .
2- .تحف العقول : 214 .
3- .غرر الحكم : 1514
4- .غرر الحكم : 1984
5- .غرر الحكم : 2026
6- .غرر الحكم : 1878
7- .غرر الحكم : 2179 .
8- .الأمالي للصدوق : 73/41 .
9- .أعلام الدين : 333 .
10- .غرر الحكم : 2832 .
11- .الأمالي للصدوق : 636/853 .
12- .تحف العقول : 214 .
13- .غرر الحكم : 1039 .
14- .الدعوات : 118/276 .
15- .أعلام الدين : 294 .
16- .الأمالي للطوسي : 533/1162 .
17- .تحف العقول : 99 .
18- .بحار الأنوار : 73/256/29 .

ص: 337

اندوه (الحزن)

99 . اندوه

512 _ زيان هاى اندوه
513 _ عوامل اندوه زا

509 _ تفسير دور انديشىامام على عليه السلام :دور انديشى، عاقبت نگرى است و رايزنى با خردمندان .

امام على عليه السلام :ريشه دور انديشى باز ايستادن در هنگام شبهه است .

امام على عليه السلام :اعتماد كردن پيش از آزمودن، خلاف دور انديشى است .

510 _ دور انديشامام على عليه السلام :دور انديش كسى است كه فريبندگى دنيا او را از كار براى آخرتش باز ندارد .

امام على عليه السلام :دور انديش كسى است كه دوست خوب برگزيند ؛ زيرا آدمى به دوست خود سنجيده مى شود .

امام على عليه السلام :دور انديش كسى است كه برخوردارى از نعمت و ثروت او را از كار براى آخرت باز ندارد .

امام على عليه السلام :دور انديش كسى است كه در هنگام بر افروخته شدن آتش خشم، كيفر دادن را به تأخير اندازد و به محض دست دادن فرصت ممكن، براى جبران كردن احسان بشتابد .

511 _ دور انديش ترين مردمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دور انديش ترين مردم كسى است كه بيش از هركس بر خشم خويش چيره آيد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا زيركترين شما كسى است كه بيشتر از ديگران به ياد مرگ باشد، ودور انديش ترين شما آماده ترينتان براى آن است .

امام على عليه السلام :دور انديش ترين شما، زاهدترين شماست .

99 اندوه512 _ زيان هاى اندوهمسيح عليه السلام :آن كه اندوه بسيار خورد، تنى بيمار داشته باشد .

امام على عليه السلام :اندوه، نيمى از پيرى است.

امام على عليه السلام :غصّه و اندوه، بدن را آب مى كند .

امام صادق عليه السلام :اندوهها، ناخوشى هاى دلند؛ همچنان كه بيماريها ناخوشيهاى تن .

ر.ك : دنيا ، باب 712 .

513 _ عوامل اندوه زاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه چشمش به دست مردم باشد، اندوهش دراز و افسوسش پايدار شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بسا لذتى كه دمى بپايد اما اندوهى دراز بر جاى گذارد .

امام على عليه السلام :هر كه بر كسى خشم گيرد كه توان آسيب رساندن به او را ندارد، اندوهش دراز گردد و خود را عذاب دهد.

امام على عليه السلام :ستمگرى نديدم كه به ستمديده ماننده تر باشد مگر حسود ؟ او جانى خسته دارد و دلى سرگشته و اندوهى پيوسته .

.

ص: 338

عنه عليه السلام :مَن قَصَّر في العملِ ابْتُلي بالهَمِّ . (1)

عنه عليه السلام :إيّاكَ والجَزَعَ ؛ فإنَّهُ يَقْطَعُ الأملَ ،ويُضعِفُ العَملَ ، ويُورِثُ الهَمَّ . (2)

514 _ عِلاجُ الحُزنِالكتاب :(أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ). (3)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ _ بحُكْمِهِ وفَضْلِه _ جَعلَ الرَّوحَ والفَرحَ في اليقينِ والرِّضا ، وجَعلَ الهَمَّ والحُزنَ في الشَّكِّ والسُّخْطِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :أيُّها النّاسُ ، هذهِ دارُ تَرَحٍ لا دارُ فَرَحٍ ، ودارُ الْتِواءٍ لا دارُ اسْتِواءٍ ، فمَن عَرَفها لَم يَفْرَحْ لِرَجاءٍ ، ولَم يَحْزَنْ لِشَقاءٍ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :قَولُ : «لا حَولَ ولا قُوّةَ إلّا باللّهِ» فيهِ شِفاءٌ مِن تِسعَةٍ وتِسْعينَ داءً ، أدْناها الهَمُّ . (6)

مطالب السؤول عن ابنِ عبّاسٍ :ما انْتَفَعْتُ بكلامٍ بَعدَ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانْتِفاعي بكِتابٍ كَتَبَهُ عليُّ بنُ أبي طالبٍ عليه السلام ، فإنَّهُ كَتبَ إلَيَّ : أمّا بَعدُ فإنَّ المَرءَ يَسوؤهُ فَوتُ ما لَم يَكُن لِيُدْرِكَهُ ، ويَسُرُّهُ دَرْكُ ما لَم يَكُن لِيَفوتَهُ ، فلْيَكُنْ سُرورُكَ بما نِلْتَ مِن آخِرَتِكَ ، ولْيَكُن أسَفُكُ على ما فاتَكَ مِنها ، وما نِلْتَ مِن دُنْياكَ فلا تَكُنْ بهِ فَرِحا ، وما فاتَكَ مِنها فلا تَأْسَ علَيهِ حُزْنا ، ولْيَكُنْ هَمُّكَ فيما بَعدَ المَوتِ . والسَّلامُ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :نِعْمَ طارِدُ الهُمومِ اليَقينُ (8) .

عنه عليه السلام :غَسْلُ الثِّيابِ يُذهِبُ الهَمَّ والحُزنَ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنْ كانَ كُلُّ شيءٍ بقَضاءٍ وقَدَرٍ ، فالحُزْنُ لِماذا ؟! (10)

عنه عليه السلام :شَكا نَبيٌّ مِن الأنبياءِ إلى اللّهِ الغَمَّ ، فأمَرهُ بأكْلِ العِنَبِ . (11)

عنه عليه السلام :مَن وَجَدَ هَمّا ولا يَدري ما هُو فلْيَغْسِلْ رأسَهُ . (12)

(انظر) السرور : باب 935 .

515 _ عِلَّةُ الحُزنِ وَالفَرَحِ مِن غَيرِ سَبَبٍ يُعرَفُعلل الشرائع عن أبي بصيرٍ :دَخَلتُ على أبيعبدِ اللّهِ عليه السلام ومَعي رجُلٌ مِن أصْحابِنا ، فقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ يابنَ رسولِ اللّهِ ، إنّي لَأغْتَمُّ وأحْزَنُ مِن غَيرِ أنْ أعْرِفَ لِذلكَ سَببا ، فقالَ أبو عبدِ اللّهِ عليه السلام : إنَّ ذلكَ الحُزنَ والفَرحَ يَصِلُ إلَيكُم مِنّا؛ لأ نّا إذا دَخلَ علَينا حُزنٌ أو سُرورٌ كانَ ذلكَ داخِلاً علَيكُم ، لأ نّا وإيّاكُم مِن نُورِ اللّهِ عزّوجلّ . (13)

بحار الأنوار :رُوي أنَّه سئلَ العالِمُ عليه السلام عنِ الرّجُلِ يُصْبِحُ مَغْموما لا يَدْري سَببَ غَمِّهِ ، فقالَ : إذا أصابَهُ ذلكَ فلْيَعْلَمْ أنَّ أخاهُ مَغْمومٌ ، وكذلكَ إذا أصْبَحَ فَرْحانَ لغَيرِ سَببٍ يُوجِبُ الفَرَحَ ، فباللّهِ نَسْتَعينُ على حُقوقِ الإخْوانِ . (14)

.


1- .نهج البلاغة : الحكمة 127 .
2- .دعائم الإسلام : 1/223 .
3- .يونس : 62 .
4- .تحف العقول : 6 .
5- .أعلام الدين : 343 .
6- .قرب الإسناد : 76/244 .
7- .مطالب السؤول : 55 .
8- .بحار الأنوار : 77 / 211 / 1 .
9- .الخصال : 612 / 10 .
10- .الأمالي للصدوق: 56/12.
11- .المحاسن : 2/362/2262 .
12- .الدعوات : 120/284 .
13- .علل الشرائع : 93/2 .
14- .بحار الأنوار : 74/227/20 .

ص: 339

514 _ درمان اندوه
515 _ علت شادى و اندوهى كه به ظاهر دليل ندارند

امام على عليه السلام :هر كه در عمل كوتاهى كند، به اندوه گرفتار آيد .

امام على عليه السلام :از بيتابى كردن بپرهيز ؛ كه آن اميد را قطع مى كند و عمل را ضعيف مى گرداند و اندوه مى آورد .

514 _ درمان اندوهقرآن :«بدانيد كه دوستان خدا را هراسى نيست و اندوهگين نمى شوند».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :_ از روى حكمت و لطف خويش _خداوند آسايش و شادمانى را در يقين و خرسندى قرار داد و غم و اندوه را در شك و ناخرسندى [از خدا] .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى مردم ! دنيا سراى غم است نه سراى شادى ، سراى دشوارى است نه سراى آسودگى. پس ، هر كه آن را شناخت با اميدى شاد نشد و با سختى و عسرتى اندوهگين نگشت .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جمله «لاحول ولا قوّة الّا باللّه »نود و نه درد را شفا مى دهد كه ساده ترين آنها اندوه است .

مطالب السؤول_ به نقل از ابن عباس _: بعد از سخن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، از هيچ سخنى به اندازه نامه اى كه على بن ابى طالب عليه السلام براى من نوشت بهره مند نشدم . او به من نوشت : اما بعد ، آدمى براى نرسيدن به آنچه به او نمى رسيد اندوهگين مى شود و از رسيدن به آنچه نمى شد به او نرسد شاد مى شود . پس ، آنجا شادى كن كه به چيزى از آخرت خود رسيده اى و آن جا اندوهگين شو كه چيزى از آخرت خود را از دست داده اى. اگر به چيزى از دنياى خود رسيدى شادى مكن و اگر چيزى از آن را از دست دادى اندوهگين مشو . همّ و غم خود را براى پس از مرگ به كار گير ؛ والسلام .

امام على عليه السلام :چه نيكو غم زدايى است، يقين .

امام على عليه السلام :شستن جامه ها (نظافت لباس) ، غم و اندوه را مى برد .

امام صادق عليه السلام :اگر همه چيز به قضا و قدر است پس اندوه خوردن چرا ؟!

امام صادق عليه السلام :يكى از پيامبران از غم و اندوه به درگاه خداوند شِكوه كرد ؛ خداوند به او دستور داد انگور تناول كند .

امام صادق عليه السلام :هر كس در خود اندوهى بيابد و علت آن را نداند، سر خود را بشويد.

ر.ك : شادمانى ، باب 935 .

515 _ علت شادى و اندوهى كه به ظاهردليل ندارندعلل الشرائع_ به نقل از ابوبصير _: با يكى از يارانمان خدمت امام صادق عليه السلام رسيديم . به آن حضرت عرض كردم : فدايت شوم، يابن رسول اللّه ! من [گاه ]بدون آن كه بدانم دليلش چيست غمگين و اندوهناك مى شوم ! امام صادق عليه السلام فرمود : آن غم و شادى از ما به شما مى رسد ، زيرا اگر اندوهى يا سرورى به ما رسد بر شما نيز وارد مى شود؛ چون ما و شما از نور خداوند عز و جل هستيم.

بحار الأنوار :روايت شده است كه از امام كاظم عليه السلام سؤال شد: فردى غمگين مى شود بى آن كه علت اندوه خود را بداند ؟ فرمود : اگر اندوهى به او رسد بداند كه برادرش غمى دارد . همچنين است اگر بى دليل شاد شود . پس ، در اداى حقوق برادران از خدا مدد مى جوييم .

.

ص: 340

516 _ اندوه پسنديده

الحساب

516 _ الحُزنُ المَمدوحُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما عُبِدَ اللّهُ عزّوجلّ على مِثْلِ طُولِ الحُزْنِ . (1)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إنَّ اللّهَ يُحِبُّ كُلَّ قَلبٍ حَزينٍ . (2)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :قَرَأتُ في كِتابِ عليٍّ عليه السلام : إنَّ المؤمنَ يُمْسي حَزينا ويُصبِحُ حَزينا ، ولا يَصْلُحُ لَهُ إلّا ذلكَ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :نَفَسُ المَهْمومِ لَنا المُغْتَمِ لظُلْمِنا تَسْبيحٌ ، وهَمُّهُ لأمْرِنا عِبادَةٌ . (4)

(انظر) عنوان 47 «البكاء» ؛ القلب : باب 1554 .

100 الحساب517 _ يَومُ الحِسابِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ألا وإنّكم في يومِ عملٍ وَلا حِسابَ فِيهِ ، ويُوشِكُ أنْ تَكونوا في يَومِ حِسابٍ لَيس فيهِ عَملٌ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحِسابُ قَبلَ العِقابِ ، الثَّوابُ بَعدَ الحِسابِ . (6)

518 _ الحَثُّ عَلى مُحاسَبَةِ النَّفسِالكتاب :(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ) . (7)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :حاسِبوا أنْفُسَكُم قَبلَ أنْ تُحاسَبوا ، وزِنوها قَبلَ أنْ تُوزَنوا ، وتَجَهَّزوا للعَرْضِ الأكْبَرِ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :قَيِّدوا أنْفُسَكُم بالمُحاسَبَةِ ، وامْلِكوها بالمُخالَفَةِ . (9)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :ابنَ آدمَ ، إنّكَ لا تَزالُ بخَيرٍ ما كانَ لكَ واعِظٌ مِن نَفْسِكَ ، وما كانَتِ المُحاسَبَةُ مِن هَمِّكَ . (10)

.


1- .مكارم الأخلاق : 2/367/2661 .
2- .الكافي : 2/99/30 .
3- .التمحيص : 44/55 .
4- .الكافي : 2/226/16 .
5- .أعلام الدين : 345 .
6- .غرر الحكم : 380 .
7- .الحشر : 18 .
8- .بحار الأنوار : 70/73/26 .
9- .غرر الحكم : 6794 .
10- .تحف العقول : 280 .

ص: 341

حسابرسى (الحساب)

100 . حسابرسى

517 _ روز حسابرسى
518 _ تشويق به محاسبه نفس

516 _ اندوه پسنديدهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل با چيزى همانند اندوه طولانى عبادت نشده است .

امام زين العابدين عليه السلام :خداوند دلهاى حزين را دوست دارد .

امام باقر عليه السلام :در كتاب على عليه السلام خواندم كه مؤمن بام و شامش را به اندوه مى گذراند وجز اين به صلاح او نيست .

امام صادق عليه السلام :كسى كه براى ما نگران باشد و به خاطر ستمى كه بر ما برود غمگين ، نفس كشيدنش تسبيح است و غمخواريش براى ما عبادت .

ر.ك : عنوان 47 «گريستن» ؛ دل ، باب 1554 .

100 حسابرسى517 _ روز حسابرسىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هلا! اينك شما در روزى هستيد كه هنگام عمل است و حسابرسى در آن نيست، و زودا كه به روزى برسيد كه روز حسابرسى است نه جاى عمل .

امام على عليه السلام :حسابرسى پيش از كيفر است؛ پاداش بعد از حسابرسى [اعمال] .

518 _ تشويق به محاسبه نفسقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! از خدا بترسيد و هر نفسى بنگرد كه براى فردا چه پيش فرستاده است . و از خدا بترسيد كه خدا به آنچه مى كنيد آگاه است» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيش از آن كه مورد حسابرسى قرار گيريد، خود به حساب نفستان برسيد و پيش از آن كه سنجيده شويد، خود نفستان را در ترازوى سنجش بگذاريد و براى آن حسابرسى بزرگ آماده شويد.

امام على عليه السلام :نفسهاى خود را با حسابرسى به بند كشيد؛ و با مخالفت كردن با آن، زمامش را در اختيار گيريد .

امام زين العابدين عليه السلام :اى فرزند آدم ! تو تا زمانى كه خود واعظ خويش باشى و به محاسبه [اعمال نفس ]خويش پردازى پيوسته در خير و خوبى به سر خواهى برد.

.

ص: 342

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :لَيس مِنّا مَن لَم يُحاسِبْ نَفْسَهُ في كُلِّ يَومٍ ، فإنْ عَمِلَ خَيرا اسْتَزادَ اللّهَ مِنهُ وحَمِدَ اللّهَ علَيهِ ، وإنْ عَمِلَ شَيئا شَرّا اسْتَغْفَرَ اللّهَ وتابَ إلَيهِ . (1)

(انظر) المراقبة : باب 840 .

519 _ ثَمَرَةُ المُحاسَبَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن حاسَبَ نفسَهُ وقَفَ على عُيوبِهِ، وأحاطَ بذُنوبِهِ ، واسْتَقالَ الذُّنوبَ ، وأصْلَحَ العُيوبَ . (2)

عنه عليه السلام :مَن حاسبَ نَفْسَهُ رَبِحَ ، ومَن غَفَلَ عَنها خَسِرَ ، ومَن خافَ أمِنَ . (3)

عنه عليه السلام :مَن حاسَبَ نَفسَهُ سَعِدَ . (4)

520 _ أوَّلُ ما يُسألُ عَنهُ المَرءُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أوَّلُ ما يُسألُ عَنهُ العَبدُ حُبُّناأهلَ البيتِ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ أوَّلَ ما يُسألُ عنهُ العَبدُإذا وَقفَ بينَ يَديِ اللّهِ جلّ جلالُهُ الصَّلَواتُ المَفْروضاتُ ، وعنِ الزَّكاةِ المَفْروضَةِ ، وعنِ الصِّيامِ المَفروضِ ، وعنِ الحَجِّ المَفْروضِ ، وعَن وَلايَتِنا أهلَ البيتِ ، فإنْ أقَرَّ بوَلايَتِنا ثُمَّ ماتَ علَيها قُبِلَتْ مِنهُ صَلاتُهُ وصَومُهُ وزَكاتُهُ وحَجُّهُ . (6)

521 _ ما لا يُحاسَبُ عَلَيهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كُلُّ نَعيمٍ مَسؤولٌ عَنهُ يَومَ القِيامَهِ إلّا ما كانَ في سبيلِ اللّهِ تعالى . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن ذَكَرَ اسمَ اللّهِ على الطَّعامِ لَم يُسألْ عن نَعيمِ ذلكَ الطَّعامِ أبدا . (8)

الإمامُ الباقرُ أو الإمامُ الصّادقُ عليهماالسلام :ثلاثٌ لا يُسألُ عَنها العَبدُ : خِرْقَةٌ يُواري بهاعَوْرَتَهُ ، أو كِسْرَةٌ يَسُدُّ بها جَوْعَتَهُ، أو بَيتٌ يَكُنُّهُ مِن الحَرِّ والبَرْدِ . (9)

522 _ ما يُحاسَبُ عَلَيهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَزولُ قَدَما عَبدٍ يَومَ القِيامَهِ حتّى يُسألَ عَن أربَعٍ : عَن عُمرِهِ فيما أفْناهُ ، و (عَن) شَبابِهِ فيما أبْلاهُ ، وعَن مالِهِ مِن أينَ اكْتَسَبهُ وفيما أنْفَقَهُ ، وعَن حُبِّنا أهلَ البَيتِ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «لتُسْأَلُنَّ يَومَئذٍ عَنِ النَّعيمِ» _: تُسألُ هذهِ الاُمَّةُ عَمّا أنْعَمَ اللّهُ علَيهِم برسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ثُمَّ بأهْلِ بَيْتِهِ عليهم السلام . (11)

(انظر) القبر : باب 1506 .

.


1- .الاختصاص : 26 .
2- .غرر الحكم : 8927 .
3- .بحار الأنوار: 70/73/27.
4- .غرر الحكم : 7887 .
5- .. عيون أخبار الرِّضا: 2/62/258.
6- .الأمالي للصدوق : 328 / 388.
7- .بحار الأنوار : 7/261/10 .
8- .الأمالي للصدوق : 374/472 .
9- .مجمع البيان : 10/812 .
10- .الخصال : 253/125 .
11- .بحار الأنوار : 7/272/39 .

ص: 343

519 _ ثمره محاسبه نفْس
520 _ نخستين چيزى كه از انسان درباره
521 _ آنچه مورد بازخواست قرار نمى گيرد
522 _ آنچه مورد بازخواست قرار مى گيرد

امام كاظم عليه السلام :از ما نيست كسى كه هر روز به حساب خود رسيدگى نكند و ببيند كه اگر كار نيكى انجام داده است از خداوند توفيق انجام بيشتر آن را بخواهد و خدا را بر آن سپاس گويد و اگر كار بدى انجام داده است از خدا آمرزش بخواهد و توبه كند .

ر.ك : مراقبت ، باب 840 .

519 _ ثمره محاسبه نفْسامام على عليه السلام :هر كه به محاسبه نفْس خود پردازد به عيبهايش آگاه شود و به گناهانش پى ببرد وگناهان را جبران كند و عيبها را برطرف سازد .

امام على عليه السلام :هركه به حساب نفس خود برسد سود برد، و هر كس از آن غافل ماند زيان كند، و هركس بترسد ايمن ماند .

امام على عليه السلام :هركه نفس خود را حسابرسى كند نيكبخت شود .

520 _ نخستين چيزى كه از انسان درباره آن سؤال مى شودپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين چيزى كه بنده درباره آن پرسش مى شود، محبت ما خاندان است .

امام صادق عليه السلام :هنگامى كه بنده در برابر خداوند ، جلّ جلاله ، بايستد نخستين پرسشى كه از او مى شود درباره نمازهاى واجب، زكات واجب ، روزه واجب ، حجّ واجب و ولايت ما اهل بيت است. اگر با اعتراف به ولايت و دوستى ما از اين دنيا برود، نماز و روزه و زكات و حجّش پذيرفته مى شود .

521 _ آنچه مورد بازخواست قرار نمى گيردپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز قيامت از هر نعمتى باز خواست مى شود، مگر آنچه در راه خداوند متعال صرف شده باشد .

امام على عليه السلام :هر كس در هنگام خوردن غذا نام خدا را بگويد، درباره نعمت آن خوراك هرگز مورد سؤال قرار نخواهد گرفت .

امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :سه چيز است كه بنده درباره آنها باز خواست نمى شود: تكّه پارچه اى كه به وسيله آن خود را مى پوشاند ، تكّه نانى كه با آن سدّ جوع مى كند، و خانه اى كه او را از گرما و سرما محفوظ مى دارد .

522 _ آنچه مورد بازخواست قرار مى گيردپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز قيامت، بنده قدم از جاى خود بر ندارد تا آن گاه كه از چهار چيز باز خواست شود : از عمرش، كه در چه راهى صرف كرده است؟ از جوانيش؛ كه در چه راهى به سر آورده است؟ از مالش؛ كه از كجا آورده و در كجا خرج كرده است؟ و از دوستى ما خاندان .

امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «در آن روز به يقين از نعمت ها سؤال مى شويد» _فرمود : اين امّت درباره نعمت وجود رسول خدا صلى الله عليه و آله وسپس اهل بيت عليهم السلام كه خداوند به آنان داده است ، بازخواست مى شوند .

ر.ك : قبر ، باب 1506 .

.

ص: 344

523 _ ما يُهَوِّنُ حِسابَ يَومِ القِيامَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اقْنَعْ بِما اُوتيتَهُ يَخِفَّ علَيكَ الحِسابُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :حَسِّنْ خُلقَكَ يُخَفِّفِ اللّهُ حِسابَكَ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الحِسابَ يَومَ الِقيامَةِ ، ثُمّ قَرأَ : « (الّذينَ) يَصِلونَ ما أمَرَ اللّهُ بهِ أنْ يُوصَلَ ويَخْشَونَ رَبَّهُم ويَخافُونَ سُوءَ الحِسابِ» . (3)

524 _ أصنافُ النّاسِ فِي الحِسابِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :والنّاسُ يَومَئذٍ على طَبَقاتٍ ومَنازِلَ، فمِنهُم مَن يُحاسَبُ حِسابا يَسيرا ويَنْقَلِبُ إلى أهْلِهِ مَسْرورا ، ومِنهُمُ الّذينَ يَدخُلونَ الجَنّةَ بغَيرِ حِسابٍ ؛ لأ نَّهُم لَم يَتَلَبّسوا مِن أمْرِ الدُّنيا بشَيءٍ ، وإنّما الحِسابُ هُناكَ على مَن تَلَبّسَ بها هاهُنا ، ومِنهُم مَن يُحاسَبُ على النَّقِيرِ والقِطْميرِ ويَصيرُ إلى عَذابِ السَّعيرِ . (4)

525 _ سوءُ الحِسابِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولهِ تعالى : «ويَخافُونَ سُوءَ الحِسابِ» _: يُحْسَبُ علَيهِمُ السّيّئاتُ ويُحْسَبُ لَهُمُ الحَسَناتُ، وهُو الاسْتِقْصاءُ . (5)

526 _ مَن يُحاسَبُ حِسابا يَسيراالكتاب :(فَأَمّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ * فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابا يَسِيرا) . (6)

الحديث :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : كُلُّ مُحاسَبٍ مُعذَّبٌ ، فقالَ لَهُ قائلٌ : يا رسولَ اللّهِ ، فأينَ قولُ اللّهِ عزّوجلّ: «فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسابا يَسيرا» ؟ قالَ : ذلكَ العَرْضُ ، يَعني التَّصَفُّحَ . (7)

(انظر) المعاد : باب 1395 .

527 _ مَن يَدخُلُ الجَنّةَ بِغَيرِ حِسابٍالكتاب :(قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُم لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ) . (8)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يَقولُ اللّهُ تعالى : أيْ عِباديَ الّذينَ قاتَلوا في سَبيلي ، وقُتِلوا واُوذوا في سَبيلي ، وجاهَدوا في سَبيلي ، ادْخُلوا الجَنّةَ ، فيَدخُلونَها بغَيرِ عَذابٍ ولا حِسابٍ . (9)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إذا جَمعَ اللّهُ الأوَّلينَ والآخِرينَ يُنادي مُنادٍ : أينَ الصّابِرونَ لِيَدْخُلوا الجَنّةَ جَميعا بغَيرِ حِسابٍ ... : قالَتِ المَلائكَةُ لَهُم : _ مَن أنتُم ؟ قالوا : الصّابرونَ . قالوا : وما كانَ صَبْرُكُم ؟ قالوا: صَبَرْنا على طاعَةِ اللّهِ ، وصَبَرْنا عَن مَعصِيَةِ اللّهِ . (10)

.


1- .أعلام الدين : 344 .
2- .بحار الأنوار : 71/383/20
3- .بحار الأنوار : 74/102/54 .
4- .الاحتجاج : 1/572/137 .
5- .بحار الأنوار : 7/266/26 .
6- .الانشقاق : 7 ، 8 .
7- .معاني الأخبار : 262/1 .
8- .الزمر : 10 .
9- .كنز العمّال : 16635 .
10- .بحار الأنوار : 82/138/22 .

ص: 345

523 _ آنچه حسابرسى روز رستاخيز را آسان مى سازد
524 _ گروههاى مردم در حسابرسى
525 _ حسابرسى سخت و شديد
526 _ كسانى كه آسان حسابرسى مى شوند
527 _ كسانى كه بدون حسابرسى به بهشت مى روند

523 _ آنچه حسابرسى روز رستاخيز را آسان مى سازدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به آنچه به تو داده شده است قناعت كن، تا كار حسابرسى برتو آسان گردد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اخلاقت را نيكوگردان خداوند حساب تو را سبك مى كند .

امام صادق عليه السلام :صله رحم، حسابرسى روز قيامت را آسان مى كند . سپس اين آيه را تلاوت كرد : «آنان كه آنچه را خدا به پيوستن آن فرمان داده است پيوند مى دهند و از پروردگارشان مى ترسند و از سختى حسابرسى بيم دارند» .

524 _ گروههاى مردم در حسابرسىامام على عليه السلام :در آن روز مردم چند گروهند : برخى از آنان مختصرى حسابرسى مى شوند و شادمان نزد خانواده خود برمى گردند ، برخى بدون حسابرسى وارد بهشت مى شوند ؛ زيرا هيچ آلودگى دنيوى ندارند ؛ كسى در آن جا حسابرسى مى شود كه در اين جا به دنيا آلوده شده باشد ؛ بعضى هم درباره گودى زير هسته خرما و پوست نازك بين خرما و هسته آن (درباره كمترين جزئيات اعمالشان) باز خواست و به عذاب آتش شعله ور گرفتار مى شوند.

525 _ حسابرسى سخت و شديدامام صادق عليه السلام_ درباره آيه «و از سختى حسابرسى بيم دارند» _فرمود : بديها و خوبيهايشان به طور دقيق و كامل حسابرسى مى شود .

526 _ كسانى كه آسان حسابرسى مى شوندقرآن :«هر كس نامه اعمالش به دست راستش داده شود ، آسان حسابرسى خواهد شد» .

حديث :امام باقر عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : هر كه حسابرسى شود عذاب شدنى است . كسى به آن حضرت عرض كرد : اى رسول خدا ! پس اين سخن خداوند عز و جل چه مى شود كه : «آسان حسابرسى خواهد شد» ؟ پيامبر فرمود : آن، يك ديدن و مرور است، يعنى تورّقى بيش نيست .

ر.ك : معاد ، باب 1395 .

527 _ كسانى كه بدون حسابرسى به بهشت مى روندقرآن :«بگو : اى بندگان من كه ايمان آورده ايد ! از پروردگار خود بترسيد . براى آنان كه در حيات اين جهانى نيكى كرده اند پاداش نيك است و زمين خداوند فراخ است . مزد صابران بى حساب و نقص داده مى شود» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال فرموده است : اى بندگان من كه در راه من جنگيديد و در راه من كشته شديد و آزار ديديد و در راه من جهاد كرديد! به بهشت درآييد، پس ، آنان، بى آن كه عذابى بينند وحسابرسى شوند، به بهشت درآيند .

امام زين العابدين عليه السلام :آن گاه كه خداوند همه انسانها را گرد آورد، مناديى جار زند : كجايند شكيبايان كه همگى بدون حسابرسى به بهشت روند ... فرشتگان به ايشان گويند : شما كه هستيد ؟ گويند : شكيبايان . فرشتگان پرسند : شكيبايى شما چه بود؟ پاسخ دهند : در راه طاعت خدا و خويشتندارى از نافرمانى او شكيبايى ورزيديم .

.

ص: 346

عنه عليه السلام :إذا جَمعَ اللّهُ عزّوجلّ الأوَّلينَ والآخِرينَ،قامَ مُنادٍ فنادى يُسمِعُ النّاسَ فيقولُ : أينَ المُتَحابّونَ في اللّهِ ؟ قالَ : فيَقومُ عُنُقٌ مِن النّاسِ فيُقالُ لَهُم : اذْهَبوا إلى الجَنّةِ بغَيرِ حِسابٍ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ قامَ عُنُقٌ مِن النّاسِ حتّى يَأتوا بابَ الجَنّةِ فيَضْرِبوا بابَ الجَنّةِ ، فيُقالُ لَهُم : مَن أنتُم ؟ فيقولونَ : نحنُ الفُقَراءُ ، فيقالُ لَهُم : أقَبْلَ الحِسابِ؟! فيقولونَ : ما أعْطَيْتُمونا شَيئا تُحاسِبونا علَيهِ ! فيقولُ اللّهُ عزّوجلّ: صَدَقوا ، ادْخُلوا الجَنّةَ . (2)

عنه عليه السلام :قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إذا نُشِرَتِ الدَّواوينُ ونُصِبَتِ المَوازينُ لم يُنْصَبْ لأهلِ البَلاءِ مِيزانٌ ، ولَم يُنْشَرْ لَهُم دِيوانٌ ، وتلا هذِه الآيةَ : «... إنَّما يُوَفّى الصّابِرونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ » . (3)

528 _ مَن يَدخُلُ النّارَ بِغَيرِ حِسابٍرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ عزّوجلّ يُحاسِبُ كُلَّ خَلقٍ إلّا مَن أشْرَكَ باللّهِ ، فإنَّهُ لا يُحاسَبُ يَومَ القِيامَةِ ويُؤْمَرُ بهِ إلى النّارِ . (4)

تنبيه الخواطر عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سِتّةٌ يَدخُلونَ النّارَ قَبلَ الحِسابِ بسِتَّةٍ. قيلَ : يا رسولَ اللّهِ صلّى اللّهُ علَيكَ ، مَن هُم ؟ قالَ : الاُمَراءُ بالجَورِ ، والعَرَبُ بالعَصَبِيَّةِ ، والدَّهاقينُ بالكِبْرِ ، والتُّجّارُ بالخِيانَةِ ، وأهلُ الرُّسْتاقِ بالجَهالَةِ ، والعُلَماءُ بالحَسدِ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ثَلاثةٌ يُدْخِلُهمُ اللّهُ النّارَ بغَيرِ حِسابٍ ... إمامٌ جائرٌ ، وتاجرٌ كَذوبٌ ، وشَيخٌ زانٍ . (6)

.


1- .الكافي : 2/126/8
2- .الكافي : 2/264/19 .
3- .مشكاة الأنوار : 517/1742 .
4- .عيون أخبار الرِّضا : 2/34/66 .
5- .تنبيه الخواطر : 1/127 .
6- .الخصال : 80/1 .

ص: 347

528 _ كسانى كه بدون حسابرسى به دوزخ مى روند

امام زين العابدين عليه السلام :آن گاه كه خداوند عز و جل همه آدميان را، از اولين تا آخرين نفر، جمع كند مناديى برخيزد و با صدايى كه همگان بشنوند بانگ برآورد : كجايند آنان كه براى خدا دوستى مى ورزيدند ؟ پس گروهى از مردم برخيزند و به آنان گفته شود : بدون حسابرسى وارد بهشت شويد .

امام صادق عليه السلام :در روز قيامت گروهى از مردم برخيزند و نزديك بهشت آيند و در را بكوبند . به آنان گفته شود : شما كيستيد ؟ گويند : ما تهيدستانيم . گفته شود: آيا پيش از حسابرسى مى خواهيد وارد بهشت شويد؟ گويند: به ما چيزى نداديد تا درباره آن از ما باز خواست كنيد . پس ، خداوند عز و جل فرمايد : راست مى گويند؛ به بهشت در آييد .

امام صادق عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : آن گاه كه نامه هاى اعمال گشوده و ترازوها برپا شود، براى بلاديدگان ترازويى برپا نگردد و نامه عملى گشوده نشود . آن گاه اين آيه را تلاوت كرد : «جز اين نيست كه شكيبايان مزد خود را بى حساب و نقص دريافت مى كنند» .

528 _ كسانى كه بدون حسابرسى به دوزخ مى روندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل از همه خلايق حساب مى كشد مگر از كسى كه به خدا شرك ورزيده باشد . در روز قيامت دستور داده مى شود كه او را بدون حسابرسى به دوزخ افكنند .

تنبيه الخواطر :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : شش گروهند كه بدون حسابرسى به سبب شش خصلت به دوزخ مى روند . عرض شد : يا رسول اللّه ! درود خدا برتو ، آنان كيستند ؟ فرمود : فرمانروايان به سبب ستمگرى ، عربها به سبب عصبيّت [قبيله اى و نژادى] ، ملّاكان به سبب كبر ، بازرگانان به سبب خيانت ، روستائيان به سبب جهالت و نادانى و علما به سبب حسادت .

امام صادق عليه السلام :سه نفرند كه خداوند آنها را بدون حسابرسى به دوزخ مى برد ... پيشواى منحرف و ستمگر ، تاجر دروغگو و پيرمرد زناكار .

.

ص: 348

الحسد

101 الحسد529 _ مَضارُّ الحَسَدِالكتاب :(وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عزّوجلّ لموسى بنِ عِمرانَ : إنَّ الحاسِدَ ساخِطٌ لنِعَمي ، صادٌّ لقِسْمي الّذي قَسَمْتُ بينَ عِبادي . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحَسدُ حَبْسُ الرُّوحِ . (3)

عنه عليه السلام :الحَسدُ شَرُّ الأمْراضِ . (4)

عنه عليه السلام :رأسُ الرَّذائلِ الحَسدُ . (5)

عنه عليه السلام :للّهِ دَرُّ الحَس_دِ ما أعْدَلَهُ ! بَ_دأَ بصاحِبِهِ فقَتلَهُ . (6)

عنه عليه السلام :ثَمرَةُ الحَسدِ شَقاءُ الدُّنيا والآخِرَةِ . (7)

عنه عليه السلام :الحاسِدُ يَرى أنَّ زَوالَ النِّعمَةِ عَمَّن يَحسُدُهُ نِعْمَةٌ علَيهِ . (8)

عنه عليه السلام :ما رَأيتُ ظالِما أشْبَهَ بمَظلومٍ مِن الحاسِدِ : نَفَسٌ دائمٌ ، وقَلبٌ هائمٌ ، وحُزنٌ لازمٌ . (9)

عنه عليه السلام :حَسْبُ الحاسِدِ ما يَلْقى . (10)

عنه عليه السلام :الحَسودُ كثيرُ الحَسَراتِ ، مُتضَاعَفُ السَّيّ_ئاتِ . (11)

عنه عليه السلام :الحَسودُ لا يَسودُ . (12)

530 _ كُلُّ ذي نِعمَةٍ مَحسودٌرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اسْتَعينوا على قَضاءِ حَوائجِكُم بالكِتْمانِ ، فإنَّ كُلَّ ذي نِعمَةٍ مَحسودٌ . (13)

531 _ الحسدُ والإيمانُالإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ الحَسَد لَيَأكُلُ الإيمانَ كماتَأكُلُ النّارُ الحَطَبَ . (14)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إيّاكُم أنْ يَحْسُدَ بَعضُكُم بَعْضا ؛ فإنَّ الكُفْرَ أصلُهُ الحَسدُ . (15)

532 _ عَلامَةُ الحاسِدِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :قالَ لُقمانُ لابنِهِ : للحاسِدِثَلاثُ عَلاماتٍ : يَغْتابُ إذا غابَ ، ويَتَملّقُ إذا شَهِدَ ، ويَشْمَتُ بالمُصيبَةِ . (16)

.


1- .الفلق : 5 .
2- .الكافي : 2/307/6 .
3- .غرر الحكم : 372
4- .غرر الحكم : 332
5- .غرر الحكم : 5242 .
6- .شرح نهج البلاغة : 1/316 .
7- .غرر الحكم : 4632
8- .غرر الحكم : 1832 .
9- .بحار الأنوار : 73/256/29 .
10- .كنز الفوائد : 1/136 .
11- .غرر الحكم : 1520
12- .غرر الحكم : 1017 .
13- .شرح نهج البلاغة : 1/316 .
14- .الكافي : 2/306/1
15- .الكافي : 8/8/1 .
16- .الخصال : 121/113 .

ص: 349

حسد (الحسد)

101 . حسد

529 _ زيانهاى حسد
530 _ هر صاحب نعمتى محسود است
531 _ حسادت و ايمان
532 _ نشانه حسود

101 حسد529 _ زيانهاى حسدقرآن :«و از شرّ و گزند حسود آن گاه كه حسادت ورزد» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل به موسى بن عمران فرمود: حسود از نعمتهاى من ناراحت است و از قسمتى كه براى بندگانم مقرر داشته ام رويگردان .

امام على عليه السلام :حسادت، زندان روح است .

امام على عليه السلام :حسادت، بدترين بيمارى است.

امام على عليه السلام :حسد، سر آمد رذيلت هاست .

امام على عليه السلام :آفرين بر حسادت ! چه عدالت پيشه است ! پيش از همه صاحب خود را مى كشد !

امام على عليه السلام :ثمره حسادت، رنج و بدبختى در دنيا وآخرت است .

امام على عليه السلام :حسود، زوال نعمت از محسود را براى خود نعمت مى داند .

امام على عليه السلام :ستمگرى چون حسود نديدم، كه به ستمديده شبيه تر باشد : جانى سرگردان دارد و دلى بيقرار و اندوهى پيوسته .

امام على عليه السلام :آنچه حسود [از حسادت خود ]مى كشد، او را بس است .

امام على عليه السلام :حسود، پُر حسرت است، و گناهانش مضاعف.

امام على عليه السلام :حسود، آقا و سرور نمى شود.

530 _ هر صاحب نعمتى محسود استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در برآوردن نيازهاى خود از كتمان كمك گيريد ، زيرا هر صاحب نعمتى محسود واقع مى شود .

531 _ حسادت و ايمانامام باقر عليه السلام :هر آينه حسد ايمان را مى خورد، همان گونه كه آتش هيزم را مى خورد .

امام صادق عليه السلام :از حسادت كردن به يكديگر بپرهيزيد ؛ زيرا كفر، ريشه اش حسادت است .

532 _ نشانه حسودامام صادق عليه السلام :لقمان به فرزندش گفت : حسود را سه نشانه است : پشت سر غيبت مى كند ، در حضور تملّق مى گويد و از گرفتارى ديگران شاد مى شود .

.

ص: 350

الحسرة

الحسنة

102 الحسرة533 _ أعظَمُ النّاسِ حَسرَةًالكتاب :(وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ) . (1)

(أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَى عَلَى ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللّهِ وَإِنْ كُنْتُ لَمِنَ السّاخِرِينَ) . (2)

(وَيَوْمَ يَعَضُّ الظّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً) . (3)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ أشَدَّ النّاسِ نَدامَةً يَومَ القِيامَةِ ، رجُلٌ باعَ آخِرَتَهُ بدُنيا غَيرِهِ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ أعْظَمَ الحَسَراتِ يَومَ القِيامَةِ ، حَسْرَةُ رجُلٍ كَسَبَ مالاً في غَيرِ طاعَةِ اللّهِ ، فوَرِثَهُ رجُلٌ فأنْفَقَهُ في طاعةِ اللّهِ سُبحانَهُ ، فدَخَلَ بهِ الجَنّةَ ، ودَخَلَ الأوَّلُ بهِ النّارَ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ أعظَمَ النّاسِ يَومَ القِيامَةِ (حَسْرَةً) مَن وَصفَ عَدْلاً ثُمَّ خالَفَهُ إلى غَيرِهِ . (6)

103 الحسنة534 _ بَرَكاتُ الحَسَنَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :وَجَدْتُ الحَسَنةَ نُورا في القَلبِ ، وزَيْنا في الوَجْهِ ، وقُوّةً في العَملِ ، ووَجَدتُ الخَطيئةَ سَوادا في القَلبِ ، ووَهْنا في العَملِ ، وشَيْنا في الوَجْهِ . (7)

(انظر) عنوان 385 «النّور» .

535 _ تَضاعُفُ الحَسَناتِالكتاب :(مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ) . (8)

(انظر) يونس : 26 ، 27 والقصص 84 والشورى : 23 .

الحديث :تحف العقول :قال الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :يا سَوْأَتاهْ لِمَن غَلَبتْ إحْداتُهُ عَشَراتِهِ _ يُريدُأنَّ السَّيّئةَ بواحِدَةٍ والحَسَنةَ بعَشرَهٍ _ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا أحْسَنَ المُؤمنُ عمَلَهُ ،ضاعَفَ اللّهُ عَمَلَهُ لكُلِّ حَسَنةٍ سَبعَمائةٍ ، وذلكَ قولُ اللّهِ تباركَ وتعالى : «واللّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ» (10) . (11)

.


1- .مريم : 39 .
2- .الزمر : 56 .
3- .الفرقان : 27 .
4- .كنز العمّال : 14936 .
5- .نهج البلاغة : الحكمة 429 .
6- .الأمالي للطوسي : 663/1386 .
7- .كنز العمّال : 44084 .
8- .الأنعام : 160 .
9- .تحف العقول : 281 .
10- .البقرة : 261 .
11- .بحار الأنوار : 71/247/7 .

ص: 351

دريغ (الحسرة)

نيكى (الحسنة)

102 . دريغ

533 _ آن كه بيش از همه افسوس خورد

103 . نيكى

534 _ بركات نيكى
535 _ چند برابر شدن نيكيها

102 دريغ533 _ آن كه بيش از همه افسوس خوردقرآن :«آنان را از روز حسرت كه كار به پايان آمده و آنان همچنان در حال غفلت و بى ايمانى هستند ، بترسان» .

«تاكسى نگويد : اى دريغا بر كوتاهى اى كه در كار خدا كردم و از مسخره كنندگان بودم».

«روزى كه كافر، دستان خودرا به دندان گزد و گويد : اى كاش راهى را كه رسول در پيش گرفته بود ، مى رفتم» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پشيمانترين مردمان در روز رستاخيز كسى است كه آخرت خود را براى دنياى ديگرى بفروشد .

امام على عليه السلام :بزرگترين افسوس در روز قيامت ، افسوس مردى است كه مالى را به ناروا گرد آورده و آن را براى كسى بر جاى گذاشته و او آن را در راه طاعت خداوند سبحان خرج كرده باشد و بدان سبب به بهشت رود و او به دوزخ .

امام صادق عليه السلام :بيشترين افسوس را در روز قيامت كسى مى خورد كه سخن از عدالت بگويد اما خود با ديگران به عدالت رفتار نكند .

103 نيكى534 _ بركات نيكىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نيكى را نور دل و آرايه رخسار و نيروى كار يافتم، و بدى و گناه را سياهى دل و سستى در كار و زشتى چهره .

ر.ك : عنوان 385 «نور» .

535 _ چند برابر شدن نيكيهاقرآن :«هر كس كار نيكى انجام دهد، ده برابر به او پاداش دهند و هر كه كار بدى انجام دهد تنها همانند آن كيفر بيند و به آنان ستم نمى شود» .

ر.ك : يونس : آيات 26 ، 27 و قصص : آيه 84 و شورا : آيه 23 .

حديث :تحف العقول :امام زين العابدين عليه السلام فرمود : «بدا به حال كسى كه يك هايش بر دَه هايش غالب آيد!» . مراد حضرت ، اين است كه بدى هايش كه يك برابر حساب مى شود از خوبى هايش كه ده برابر حساب مى شود، بيشتر شود .

امام صادق عليه السلام :هرگاه مؤمن كار خوبى انجام دهد خداوند هر كار خوب او را هفتصد برابر كند و اين سخن خداوند تبارك و تعالى است كه فرموده است : «و خداوند براى هر كس كه بخواهد مضاعف گرداند» .

.

ص: 352

الإحسان

104 الإحسان536 _ تَفسيرُ الإحسانِتفسير نور الثقلين :في قولهِ تعالى : «ومن أحسن دينا مِمّن أسْلَمَ وَجْهَهُ للّهِ وهو مُحْسِنٌ» (1) : رُويَ أنَّ النَّبيَّ صلى الله عليه و آله سُئل عنِ الإحْسانِ ، فقالَ : أنْ تَعبُدَ اللّهَ كأنَّكَ تَراهُ ، فإنْ لَم تَكُن تَراهُ فإنَّهُ يَراكَ . (2)

537 _ مَن أحسَنَ أحسَنَ لِنَفسِهِالكتاب :(إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها) . (3)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّكَ إنْ أحسَنْتَ فنفسَكَ تُكْرِمُ ، وإلَيها تُحْسِنُ ، إنّكَ إنْ أسأتَ فنَفسَكَ تَمْتَهِنُ ، وإيّاها تَغْبِنُ . (4)

(انظر) الكرم : باب 1599 .

538 _ فَضلُ الإحسانِالكتاب :(إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْاءِحْسَانِ وَإِيتاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشآءِ وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ) . (5)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :جُبِلَتِ القُلوبُ على حُبِّ مَن أحسَنَ إلَيها ، وبُغْضِ مَن أساءَ إلَيها . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :علَيكَ بالإحْسانِ ، فإنَّهُ أفْضَلُ زِراعَةٍ ، وأرْبَحُ بِضاعَةٍ . (7)

عنه عليه السلام :نِعْمَ زادُ المَعادِ الإحْسانُ إلى العِبادِ . (8)

عنه عليه السلام :زَكاةُ الظَّفَرِ الإحْسانُ . (9)

عنه عليه السلام :مَن كَثُرَ إحْسانُهُ أحَبَّهُ إخْوانُهُ . (10)

عنه عليه السلام :بالإحْسانِ تُمْلَكُ القُلوبُ . (11)

539 _ الإحسانُ إلى مَن أساءَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أحْسِنْ إلى مَن أساءَ إلَيكَ . (12)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ إحْسانَكَ إلى مَن كادَكَ مِن الأضْدادِ والحُسّادِ ، لأغْيَظُ علَيهِم مِن مَواقِعِ إساءتِكَ مِنهُم، وهُو داعٍ إلى صَلاحِهِم . (13)

(انظر) الإنصاف : باب 1728 ؛ الرحم : باب 813 .

540 _ ما يَتَرَتَّبُ عَلى إحسانِ المُشرِكينَكنز العمّال عن سلمانِ بنِ عامرٍ الضَّبِّيّ :قلتُ : يا رسولَ اللّهِ، إنَّ أبي كانَ يَقْري الضَّيفَ ، ويُكْرِمُ الجارَ ، ويَفي بالذِّمَّةِ ، ويُعْطي في النّائِبَةِ ، فما يَنْفَعُهُ ذلكَ ؟ قالَ : ماتَ مُشْرِكا ؟ قلتُ : نَعَم . قالَ : أمَا إنَّها لا تَنْفَعُهُ ، ولكنَّها تَكونُ في عَقِبهِ أنَّهُم لَن يُخْزَوا أبَدا ، ولَن يُذَلّوا أبَدا ، ولَن يَفْتَقِروا أبَدا . (14)

.


1- .النساء : 125 .
2- .تفسير نور الثقلين : 1/553/579 .
3- .الإسراء : 7 .
4- .غرر الحكم : 3808 _ 3809 .
5- .النحل : 90 .
6- .تحف العقول : 37 .
7- .غرر الحكم : 6112
8- .غرر الحكم : 9912
9- .غرر الحكم : 5450
10- .غرر الحكم : 8473
11- .غرر الحكم : 4339 .
12- .كنز الفوائد : 2/31 .
13- .غرر الحكم : 3637 .
14- .كنز العمّال : 16489 .

ص: 353

نيكى كردن (الإحسان)

104 . نيكى كردن

536 _ تفسير نيكوكارى
537 _ هر كه نيكى كند به خود كرده است
538 _ فضيلتِ نيكى كردن به ديگران
539 _ خوبى كردن به كسى كه بدى كرده است
540 _ نتيجه نيكوكارى مشركان

104 نيكى كردن536 _ تفسير نيكوكارىتفسير نورالثقلين :درباره آيه «و دينِ چه كسى بهتر است از كسى كه از روى اخلاص رو به خدا كند و نيكوكار بُوَد ؟» روايت شده است كه از پيامبر صلى الله عليه و آله درباره نيكى و احسان سؤال شد ، فرمود : احسان اين است كه خداى را چنان پرستى كه گويى او را مى بينى؛ زيرا اگر تو او را نبينى او تو را مى بيند .

537 _ هر كه نيكى كند به خود كرده استقرآن :«اگر نيكى كنيد به خود كرده ايد و اگر بدى كنيد نيز به خود كرده ايد» .

حديث :امام على عليه السلام :تو اگر نيكى كنى خودت را گرامى داشته اى و به خودت نيكى كرده اى ؛ اگر بدى كنى خودت را خوار كرده اى و به خودت زيان رسانده اى .

ر.ك : بزرگوارى ، باب 1599 .

538 _ فضيلتِ نيكى كردن به ديگرانقرآن :«همانا خداوند به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان، فرمان مى دهد و از فحشاء و زشتكارى و ستم نهى مى كند . او شما را اندرز مى دهد باشد كه پند گيريد» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دلها بر محبت كسى كه به آنها خوبى كند و بر نفرت از كسى كه به آنها بدى روا دارد ، سرشته شده است .

امام على عليه السلام :بر تو باد نيكوكارى، كه آن بهترين كشت، و سود آورترين كالاست.

امام على عليه السلام :چه نيكو توشه اى است براى معاد، نيكى كردن به بندگان .

امام على عليه السلام :زكات پيروزى ، نيكى كردن است .

امام على عليه السلام :آن كه احسانش زياد باشد، دوستان و برادرانش او را دوست بدارند .

امام على عليه السلام :با نيكى كردن، دلها تصرّف مى شود .

539 _ خوبى كردن به كسى كه بدى كرده استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به كسى كه در حقّ تو بدى كرده است ، خوبى كن .

امام على عليه السلام :خوبى كردن تو به دشمنان و بدخواهانت از بدى كردنت به آنها در ايشان مؤثرتر است و موجب اصلاح آنان مى شود .

ر.ك : انصاف ، باب 1728 ؛ خويشاوندى ، باب 813 .

540 _ نتيجه نيكوكارى مشركانكنز العمّال_ به نقل از سلمان بن عامر ضبّى _: عرض كردم : اى رسول خدا ! پدرم مردى ميهمان نواز و همسايه دار بود ، به پيمان وفا مى كرد و در گرفتاريها و سختيها دستگير بود. آيا اينها براى او سودى دارد ؟ پيامبر پرسيد : آيا او مشرك، مرد ؟ عرض كردم : آرى . فرمود : اينها به حال او سودى ندارد، امّا به سبب اين كارها بازماندگان او هرگز گرفتار و خوار و نيازمند نمى شوند .

.

ص: 354

الحفظ

الحقد

105 الحفظ541 _ نِعمَةُ الحِفظِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في حديثِ المفضَّلِ _: أفَرَأيتَ لَو نُقصَ الإنسانُ مِن هذهِ الخِلالِ الحِفْظَ وَحدَهُ كيفَ كانَتْ تكونُ حالُهُ ؟! وكَم مِن خَلَلٍ كانَ يَدخُلُ علَيهِ في اُمورِهِ ومَعاشِهِ وتَجارِبهِ إذا لم يَحْفَظْ ما لَهُ وعَلَيهِ ، وما أخَذَهُ وما أعطى ، وما رأى وما سَمِعَ ...ثُمَّ كانَ لا يَهتدي لطريقٍ لو سَلَكَهُ ما لا يحصى ، ولا يَحفَظُ عِلْما ولو دَرَسَهُ عُمْرَهُ ، ولا يَعْتَقِدُ دِينا ، ولا يَنْتَفِعُ بتَجْرِبَةٍ ، ولا يَسْتَطيعُ أن يَعْتَبِر شيئا على ما مضى ، بَل كانَ حَقيقا أنْ يَنْسَلِخَ مِن الإنْسانيّةِ أصْلاً . (1)

542 _ الحِفظُ فِي الصِّغَرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَثَلُ الّذي يَتَعلّمُ في صِغَرهِ كالنَّقْشِ في الحَجَرِ ، ومَثَلُ الّذي يَتَعلّمُ في كِبَرِهِ كالّذي يَكتُبُ على الماءِ . (2)

543 _ ما يَزيدُ فِي الحِفظِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ثلاثةٌ يُذهِبنَ النِّسيانَ ويُحْدِثْنَ الذِّكْرَ : قِراءةُ القُرآنِ ، والسِّواكُ ، والصِّيامُ . (3)

106 الحقد544 _ ذَمُّ الحِقدِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحِقْدُ اَلْأمُ العُيوبِ . (4)

عنه عليه السلام :الحِقدُ مَثارُ الغَضَبِ . (5)

عنه عليه السلام :الحِقدُ شِيمَةُ الحَسَدةِ . (6)

عنه عليه السلام :الحِقدُ نارٌ لا تُطْفَأُ إلّا بالظَّفَرِ . (7)

عنه عليه السلام :سَبَبُ الفِتَنِ الحِقْدُ . (8)

عنه عليه السلام :الحَقودُ مُعذَّبُ النّفسِ ، مُتَضاعَفُ الهَمِّ . (9)

عنه عليه السلام :لا مَودَّةَ لِحَقودٍ . (10)

الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :العِتابُ خَيرٌ مِن الحِقْدِ . (11)

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :أقلُّ النّاسِ راحةً الحَقودُ . (12)

545 _ سُرعةُ ذَهابِ حِقدِ المُؤمِنِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :المؤمنُ يَحقِدُ مادامَ في مَجلسِهِ ، فإذا قامَ ذهبَ عنهُ الحِقدُ . (13)

.


1- .بحار الأنوار : 3/80 .
2- .كنز العمّال : 29336 .
3- .بحار الأنوار : 62/266/39 .
4- .غرر الحكم : 966
5- .غرر الحكم : 530
6- .غرر الحكم : 530
7- .غرر الحكم : 2203
8- .غرر الحكم : 5522
9- .غرر الحكم : 1962
10- .غرر الحكم : 10436 .
11- .بحار الأنوار : 78/369/4 .
12- .تحف العقول : 488
13- .تحف العقول : 310 .

ص: 355

« ح »

حافظه (الحفظ)

كينه توزى (الحقد)

105 . حافظه

541 _ نعمتِ حافظه
542 _ حفظ كردن در خُردسالى
543 _ آنچه حافظه را زياد مى كند

106 . كينه توزى

544 _ نكوهش كينه توزى
545 _ كينه در دل مؤمن نمى پايد

105 حافظه541 _ نعمتِ حافظهامام صادق عليه السلام_ در حديث مفضّل _فرمود : آيا انديشيده اى كه اگر انسان از ميان اين ويژگيها، فقط حافظه را كم داشت، حال و روزش چگونه بود؟ و اگر موضوعات سودمند و زيانبار و گرفته ها و داده ها و ديده ها و شنيده هاى خود را در حافظه اش نگه نمى داشت چه اختلالاتى در كارها و زندگى و تجربياتش به وجود مى آمد ... ؟ اگر راهى را بارها و بارها مى پيمود، باز آن را گم مى كرد ، اگر همه عمرش را درس مى خواند، دانشى را به خاطر نمى سپرد ، به دينى اعتقاد نمى يافت و از تجربه اى بهره مند نمى شد و نمى توانست از گذشته ها كمترين عبرتى بگيرد ، به طور كلى سزاوار بود كه از انسان بودن يكسره خارج شود .

542 _ حفظ كردن در خُردسالىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حكايت كسى كه در خرد سالى مى آموزد همچون نقشى است كه روى سنگ كنده مى شود وحكايت كسى كه در كهنسالى مى آموزد همانند كسى است كه بر آب بنويسد .

543 _ آنچه حافظه را زياد مى كندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز فراموشى را از بين مى برد و حافظه مى آورد : تلاوت قرآن ، مسواك زدن و روزه .

106 كينه توزى544 _ نكوهش كينه توزىامام على عليه السلام :كينه توزى، پست ترين عيبهاست .

امام على عليه السلام :كينه ، خشم برانگيز است .

امام على عليه السلام :كينه توزى، خصلت حسودان و بدخواهان است.

امام على عليه السلام :كينه توزى، آتشى است كه جز با پيروز شدن فرونشانده نمى شود .

امام على عليه السلام :علت فتنه ها و آشوبها كينه توزى است .

امام على عليه السلام :جانِ كينه توز در عذاب است و اندوهش دو چندان .

امام على عليه السلام :كينه توز، پايبند دوستى و مودّتى نيست.

امام هادى عليه السلام :سرزنش كردن بهتر است از كينه به دل گرفتن .

امام عسكرى عليه السلام :كم آسايش ترين مردم، كينه توز است .

545 _ كينه در دل مؤمن نمى پايدامام صادق عليه السلام :كينه مؤمن تا زمانى است كه نشسته است، همين كه برخاست كينه نيز از دل او مى رود .

.

ص: 356

التحقير

107 التحقير546 _ النَّهيُ عَن تَحقيرِ النّاسِلقمانُ عليه السلام_ لابنِهِ _: يا بُنيَّ لا تُحَقِّرنَّ أحَدابخُلْقانِ ثِيابِهِ ؛ فإنَّ ربَّكَ وربَّهُ واحدٌ . (1)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يَزْرَأنَّ أحدُكُم بأحدٍ من خَلقِ اللّهِ فإنَّهُ لا يَدري أيُّهُم وليُّ اللّهِ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن حَقّر مؤمنا مِسْكينا لم يَزَلِ اللّهُ لَهُ حاقِرا ماقِتا حتّى يَرجِعَ عن مَحْقَرَتِهِ إيّاهُ . (3)

547 _ التَّحذيرُ مِن تَحقيرِ المُؤمِنِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَنِ اسْتَذَلّ مؤمنا أو مؤمنةً ، أوحَقّرَهُ لفَقْرِهِ أو قِلَّةِ ذاتِ يَدِهِ ، شَهَرَهُ اللّهُ تعالى يَومَ القِيامَةِ ، ثُمّ يَفْضَحُهُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تُحَقِّرنَّ أحَدا مِن المسلمينَ ، فإنَّ صَغيرَهُم عِند اللّهِ كَبيرٌ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :حَسْبُ ابنِ آدمَ من الشَّرِّ أنْ يُحَقِّرَ أخاهُ المسلمَ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ تَباركَ وتعالى يَقولُ :مَن أهانَ لي وَليّا فقد أرْصَدَ لمُحارَبَتي ، وأنا أسرَعُ شَيءٍ إلى نُصْرَةِ أوْليائي . (7)

.


1- .بحار الأنوار : 72/47/57
2- .بحار الأنوار : 75/147/21 .
3- .التمحيص : 50/89 .
4- .بحار الأنوار : 72/44/52 .
5- .تنبيه الخواطر : 1/31
6- .تنبيه الخواطر : 2/122 .
7- .الكافي : 2/351/5 .

ص: 357

تحقير (التحقير)

107 . تحقير

546 _ نهى از كوچك شمردن مردم
547 _ بر حذر داشتن از تحقير مؤمن

107 تحقير546 _ نهى از كوچك شمردن مردملقمان عليه السلام_ به فرزندش _فرمود : فرزندم ! هيچ كس را به سبب كهنه بودن جامه اش حقير مشمار ؛ زيرا كه پروردگار تو و او يكى است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ يك از شما نبايد احدى از بندگان خدا را خوار و بى مقدار بشمرد ؛ زيرا نمى داند كه كدام يك از آنها دوست خداست .

امام صادق عليه السلام :هركه مؤمن بينوايى را حقير شمارد، خداوند پيوسته او را تحقير كند و دشمنش دارد تا آن گاه كه از تحقير او دست بردارد .

547 _ بر حذر داشتن از تحقير مؤمنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مرد يا زن مؤمنى را، به سبب تهيدستى يا كم بضاعتى، خوار و حقير شمارد، خداوند متعال در روز رستاخيز او را انگشت نما و سپس رسوايش كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگز هيچ مسلمانى را خوار و حقير مشمار؛ زيرا كوچك آنان هم نزد خداوند بزرگ است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بدى فرزند آدم همين بس كه برادر مسلمان خود را تحقير كند .

امام صادق عليه السلام :خداوند تبارك وتعالى مى فرمايد : هر كه يكى از دوستان مرا خوار شمارد، آماده جنگ با من شده است و من در يارى دادن دوستدارانم شتابنده ترينم .

.

ص: 358

الحقّ

108 الحقّ548 _ الحَقُّالكتاب :(بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمّا تَصِفُونَ) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحقُّ أقوى ظَهيرٍ . (2)

عنه عليه السلام :ألَا وإنَّ الحَقَّ مَطايا ذُلُلٌ ، رَكِبَها أهلُها واُعطُوا أزِمَّتَها ، فسارَتْ بِهِمُ الهُوَيْنا حتّى أتَتْ ظِلّاً ظَليلاً . (3)

عنه عليه السلام :مَن يَطلُبِ العِزَّ بغَيرِ حقٍّ يَذِلَّ، ومَن عانَدَ الحقَّ لَزِمَهُ الوَهْنُ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَيس مِن باطلٍ يَقومُ بإزاءِ الحقِّ إلّا غلَبَ الحقُّ الباطِلَ ، وذلكَ قولُهُ : «بَلْ نَقْذِفُ بالحَقِّ على الباطِلِ فيَدْمَغُهُ ...» . (5)

549 _ ثِقَلُ الحَقِّالكتاب :(لَقَدْ جِئْنَاكُمْ بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ) . (6)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ الحقَّ ثَقيلٌ مَرِيءٌ ، وإنّ الباطِلَ خَفيفٌ وَبِيءٌ . (7)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لَمّا حَضَرَتْ أبي عليَّ ابنَ الحسينِ عليه السلام الوَفاةُ ضَمَّني إلى صَدْرِهِ ثُمَّ قالَ : أيْ بُنيَّ ، اُوصيكَ بِما أوْصاني أبي حِينَ حَضَرَتْهُ الوَفاةُ _ وبما ذَكَرَ أنّ أباهُ عليه السلام أوصاهُ بهِ _ : أيْ بُنَيَّ ، اصبِرْ على الحقِّ وإنْ كانَ مُرّا . (8)

550 _ وُجوبُ قَولِ الحَقِّ ولَو عَلَى النَّفسِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أتْقى النّاسِ مَن قالَ الحقَّ فيمالَهُ وعَلَيهِ . (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :في قائمةِ سَيفٍ مِن سُيوفِ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله صَحيفَةٌ فِيها...قُلِ الحقَّ ولو على نفسِكَ . (10)

عنه عليه السلام :إنّ أفْضلَ النّاسِ عندَ اللّهِ مَن كانَ العَملُ بالحقِّ أحَبَّ إليهِ _ وإنْ نَقَصَهُ وكَرَثَهُ _ مِن الباطِلِ وإنْ جَرَّ إلَيهِ فائدةً وزادَهُ . (11)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :قُلِ الحقَّ وإنْ كانَ فيهِ هَلاكُكَ ، فإنَّ فيهِ نَجاتَكَ ... ودَعِ الباطِلَ وإنْ كانَ فيهِ نَجاتُكَ فإنّ فيهِ هَلاكَكَ . (12)

551 _ قَولُ الحَقِّ فِي الرِّضا وَالغَضَبِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ألَا لا يَمْنَعَنَّ رجُلاً مَهابَةُ النّاسِ أنْ يَتكَلَّم بالحقِّ إذا عَلِمَهُ . ألَا إنّ أفضَلَ الجِهادِ كَلِمَةُ حقٍّ عندَ سُلطانٍ جائرٍ . (13)

.


1- .الأنبياء : 18 .
2- .غرر الحكم : 716 .
3- .نهج السعادة : 3 / 294 .
4- .تحف العقول : 95 .
5- .بحار الأنوار : 5/305/24 .
6- .الزخرف : 78 .
7- .نهج البلاغة : الحكمة 376 .
8- .بحار الأنوار : 70/184/52 .
9- .الأمالي للصدوق : 72/41 .
10- .بحار الأنوار:74/157/2.
11- .نهج البلاغة : الخطبة 125 .
12- .تحف العقول : 408 .
13- .كنز العمّال : 43588 .

ص: 359

حقّ (الحقّ)

108 . حقّ

548 _ ح_قّ
549 _ سنگينى حقّ
550 _ لزوم حقّ گويى هر چند به زيان خود
551 _ گفتن حقّ در حال خشنودى و خشم

108 حقّ548 _ ح_قّقرآن :«بلكه حقّ را بر سر باطل مى زنيم ، تا آن را درهم كوبد و باطل نابود شونده است . و واى بر شما از آنچه به خدا نسبت مى دهيد» .

حديث :امام على عليه السلام :حقّ، نيرومندترين پشتيبان است .

امام على عليه السلام :هلا ! حقّ ها مركبهايى رام هستند كه صاحبانشان بر آنها نشستند و زمام آنها را به دست گرفتند . پس ، اين مركبها سواران خود را به آرامى و ملايمت بردند تا به سايه اى گسترده رسيدند .

امام على عليه السلام :هر كس با تكيه به غير حقّ جوياى عزّت شود به ذلّت در افتد، و هر كه با حقّ عناد ورزد خوار گردد .

امام صادق عليه السلام :هيچ باطلى نيست كه در برابر حقّ بايستد مگر آن كه حقّ بر باطل چيره شود و اين سخن خداوند است : «بلكه حقّ را بر سر باطل مى زنيم تا آن را درهم كوبد ...» .

549 _ سنگينى حقّقرآن :«هر آينه ما حقّ را براى شما آورديم ولى بيشترتان از حقّ كراهت داريد» .

حديث :امام على عليه السلام :همانا حقّ سنگين است اما گوارا، و باطل سبك و آسان است اما كشنده.

امام باقر عليه السلام :چون هنگام رحلت پدرم على بن الحسين عليه السلام فرا رسيد، مرا در آغوش گرفت و فرمود : فرزندم ! من به تو همان سفارشى را مى كنم كه پدرم در هنگام فرا رسيدن رحلتش به من كرد و فرمود كه پدر او نيز به وى همان سفارش را كرده است : فرزندم ! حقّ را تحمّل كن هرچند تلخ باشد .

550 _ لزوم حقّ گويى هر چند به زيان خودپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با تقواترين مردم كسى است كه حقّ را بگويد، چه به سودش باشد چه به زيانش .

امام على عليه السلام :بر قبضه شمشيرى از شمشيرهاى رسول خدا صلى الله عليه و آله نوشته شده بود ... حقّ را بگو هر چند عليه خودت .

امام على عليه السلام :برترين مردم نزد خدا كسى است كه عمل به حقّ را از عمل به باطل بيشتر دوست داشته باشد _ اگر چه براى او زيانمند و غمبار باشد _ و باطل برايش سودمند و فزاينده .

امام كاظم عليه السلام :حقّ را بگو اگر چه نابودى تو در آن باشد ؛ زيرا كه نجات تو در آن است... و باطل را فروگذار هر چند نجات تو در آن باشد ؛ زيرا كه [در واقع ]نابودى تو در آن است .

551 _ گفتن حقّ در حال خشنودى و خشمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هان ! مبادا ترس از مردم مانع آن شود كه كسى حقّ را بداند و نگويد. بدانيد كه برترين جهاد سخن حقّى است كه در برابر فرمانرواى ستمگر و منحرف گفته شود .

.

ص: 360

552 _ حقّ پذيرى
553 _ معيار شناخت حقّ
554 _ حقّ ، دو جانبه است

الحقوق

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ مِن وصاياهُ لابْنِهِ الحُسينِ عليه السلام _: يا بُنيَّ ، اُوصيكَ بتَقْوى اللّهِ في الغِنى والفَقرِ ، وكَلِمَةِ الحقِّ في الرِّضا والغَضَبِ . (1)

552 _ قَبولُ الحَقِّرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اقْبَلِ الحَقَّ مِمَّن أتاكَ بهِ _ صَغيرٌأو كَبيرٌ _ وإن كانَ بَغيضا ، وارْدُدِ الباطِلَ على مَن جاءَ بهِ مِن صَغيرٍ أو كَبيرٍ وإنْ كانَ حَبيبا . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :العِزُّ أنْ تَذِلَّ للحقِّ إذا لَزِمَكَ . (3)

553 _ ميزانُ مَعرِفَةِ الحَقِّالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ الحقَّ لايُعرَفُ بالرِّجالِ، اعْرِفِ الحقَّ تَعرِفْ أهلَهُ . (4)

(انظر) الخير : باب 679 .

554 _ لا يَجرِي الحَقُّ لِأحَدٍ إلّا جَرى عَلَيهِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحقُّ أوْسَعُ الأشياءِ فيالتَّواصُفِ ، وأضْيَقُها في التَّناصُفِ ، لا يَجْري لأحدٍ إلّا جَرى عَلَيهِ ، ولا يَجْري علَيهِ إلّا جَرى لَهُ ، ولَو كانَ لأحَدٍ أنْ يَجْريَ لَهُ ولا يَجْريَ علَيهِ لَكانَ ذلكَ خالِصا للّهِ سُبحانَهُ . (5)

عنه عليه السلام :لا تَمْنَعَنّكُم رِعايةُ الحقِّ لأحدٍ عن إقامَةِ الحقِّ علَيهِ . (6)

109 الحقوق555 _ حُقوقُ اللّهِ تَعالىرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ حُقوقَ اللّهِ جَلَّ ثَناؤُه أعْظَمُ مِن أنْ يَقومَ بِها العِبادُ ، وإنّ نِعَمَ اللّهِ أكْثَرُ مِن أنْ يُحْصيَها العِبادُ ، ولكنْ أمْسُوا وأصْبِحوا تائِبينَ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :... لكنَّهُ سَبحانَهُ جَعَلَ حقَّهُ على العِبادِ أنْ يُطيعوهُ ، وجَعلَ جَزاءهُم علَيهِ مُضاعَفَةَ الثَّوابِ تَفَضُّلاً مِنهُ . (8)

556 _ تَقديمُ حَقِّ النّاسِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :جَعلَ اللّهُ سبحانَهُ حُقوقَ عِبادِهِ مُقَدِّمَةً لحُقوقِهِ ، فمَن قامَ بحُقوقِ عِبادِ اللّهِ كانَ ذلكَ مُؤَدّيا إلى القِيامِ بحُقوقِ اللّهِ . (9)

557 _ أعظَمُ الحُقوقِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :وأعظَمُ ما افْتَرضَ [ اللّهُ]سبحانَهُ مِن تلكَ الحُقوقِ : حقُّ الوالي على الرَّعِيَّةِ ، وحقُّ الرَّعِيَّةِ على الوالي . (10)

.


1- .تحف العقول : 88 .
2- .كنز العمّال : 43152 .
3- .بحار الأنوار : 78/228/105 .
4- .مجمع البيان : 1/211 ، روضة الواعظين : 39 .
5- .نهج البلاغة: الخطبة216.
6- .غرر الحكم : 10328 .
7- .مكارم الأخلاق : 2/365/2661 .
8- .نهج البلاغة : الخطبة 216 .
9- .غرر الحكم : 4780 .
10- .نهج البلاغة : الخطبة 216 .

ص: 361

حقوق (الحقوق)

109 . حقوق

555 _ حقوق خداوند متعال
556 _ مقدّم داشتن حقوق مردم
557 _ مهمترين حقوق

امام على عليه السلام_ در سفارشهاى خود به فرزندش حسين عليه السلام _فرمود : فرزندم ! تو را سفارش مى كنم به ترس از خدا درتوانگرى و تهيدستى، و گفتن حقّ در خشنودى و خشم.

552 _ حقّ پذيرىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حقّ را از هركس كه برايت آورد _ كوچك يا بزرگ _ بپذير هر چند دشمنت باشد و باطل را هر كه آورد كوچك يا بزرگ به خودش برگردان هرچند دوستت باشد .

امام صادق عليه السلام :عزّت آن است كه چون حقّى بر گردنت آمد در برابر آن فروتنى كنى .

553 _ معيار شناخت حقّامام على عليه السلام :حقّ به شخصيتها شناخته نمى شود ؛ خودِ حقّ را بشناس تا پيروان آن را بشناسى .

ر.ك : خير ، باب 679 .

554 _ حقّ ، دو جانبه استامام على عليه السلام :حقّ در توصيف و گفتار گسترده ترين چيزهاست، اما در عمل تنگترين چيزهاست. كسى را حقّى نيست جز آن كه بر او نيز حقّى است و بر او حقّى نيست جز آن كه او را نيز [بر ديگرى ]حقّى است . اگر بنا بود كسى را حقّى باشد اما بر او حقّى نه ، آن كس فقط خداوند سبحان بود .

امام على عليه السلام :رعايت حقّ كسى هرگز نبايد مانع شما از اقامه حقّ بر او شود . (1)

109 حقوق555 _ حقوق خداوند متعالپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حقوق خداوند جلّ ثناؤه بزرگتراز آن است كه بندگان بتوانند آنها را به جاى آورند و نعمتهاى خدا بيشتر از آن است كه بندگان شماره كنند ، اما شب و روز توبه كنيد.

امام على عليه السلام :... اما خداوند سبحان حقّ خود رابر بندگان اين قرار داد كه او را فرمان برند و در مقابل ، براى آنان اين حقّ را قائل شد كه از روى تفضل خويش ، چند برابر پاداششان دهد .

556 _ مقدّم داشتن حقوق مردمامام على عليه السلام :خداوند سبحان حقوق مردم راپيش روى حقوق خود گردانيد ، پس هر كه حقوق بندگان خدا را رعايت كند، اين كار به رعايت كردن حقوق خدا بينجامد .

557 _ مهمترين حقوقامام على عليه السلام :از ميان آن حقوق كه خداوندسبحان واجب فرموده، مهمترينش حقّ زمامدار بر ملّت است و حقّ ملّت بر زمامدار .

.


1- .اگر او به گردن ديگران حقّى دارد كه بايد رعايت شود ديگران نيز به گردن او حقّى دارند كه بايد رعايت كند.

ص: 362

558 _ حُقوقُ الإخوانِالإمامُ الباقرُ عليه السلام :مِن حقِّ المؤمنِ على أخيهِ المؤمنِ أن يُشْبِعَ جَوْعَتَهُ ، ويُواريَ عَورَتَهُ ، ويُفرِّجَ عَنهُ كُرْبَتهُ ، ويَقْضيَ دَيْنَهُ ، فإذا ماتَ خَلَفَهُ في أهلِهِ ووُلدِهِ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن عَظّمَ دِينَ اللّهِ عظّمَ حقَّ إخْوانِهِ ، ومَنِ اسْتَخَفَّ بدِينهِ اسْتَخَفَّ بإخْوانِهِ . (2)

عنه عليه السلام :ما عُبِدَ اللّهُ بشيءٍ أفضَلَ مِن أداءِحقِّ المؤمنِ . (3)

عنه عليه السلام :للمؤمنِ على المؤمنِ سَبْعَةُ حُقوقٍ واجِبَةٍ لَهُ مِن اللّهِ عزّوجلّ ، واللّهُ سائلُهُ عَمّا صَنَعَ فيها : الإجْلالُ لَهُ في عَيْنِهِ ، والوُدُّ لَهُ في صَدرِهِ ، والمُواساةُ لَهُ في مالِهِ ، وأنْ يُحِبَّ لَهُ ما يُحِبُّ لنَفْسِهِ، وأنْ يُحرِّمَ غِيبَتَهُ، وأنْ يَعودَهُ فيمَرضِهِ، ويُشَيّعَ جَنازَتَهُ ولا يَقولَ فيهِ بعدَ مَوتِهِ إلّا خَيرا . (4)

الكافي عن معلّى بن خنيس:سَأَلتُ أبا عَبدِاللّه عليه السلام عَن حَقِّ المُؤمِنِ، فَقالَ: سَبعونَ حَقّا لا اُخبِرُكَ إلّا بِسَبعَةٍ : ... لا تَشبَع ويَجوعُ ولا تَكتَسي ويَعرى ؛ وتَكونُ دَليلَهُ وَقَميصَهُ الّذي يَلبِسُهُ وَلِسانَهُ الّذي يَتَكَلَّمُ بِهِ وَ تُحِبُّ لَهُ ما تُحِبُّ لِنَفسِكَ وَإن كانَت لَكَ جارِيَةٌ بَعَثتَها لِتَمَهُّدِ فِراشِهِ وَتَسعى في حَوائِجِهِ بِالليلِ وَالنَّهارِ . . . (5)

عنه عليه السلام_ في بيانِ حُقوقِ المؤمنِ على المؤمنِ _: أيْسَرُ حقٍّ مِنها أنْ تُحِبَّ لَهُ ما تُحِبُّ لنَفْسِكَ ، وتَكْرَهَ لَهُ ما تَكْرَهُ لنَفْسِكَ . (6)

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :أعْرَفُ النّاسِ بحُقوقِ إخْوانِهِ وأشَدُّهُم قَضاءً لَها أعْظَمُهُم عِند اللّهِ شَأنا . (7)

.


1- .الكافي : 2/169/1 .
2- .بحار الأنوار : 74/287/13 .
3- .الكافي : 2/170/4 .
4- .الخصال : 351/27 .
5- .الكافي : 2 / 174 / 14
6- .الكافي : 2/169/2 .
7- .الاحتجاج : 2/517/340 .

ص: 363

558 _ حقوق برادران

558 _ حقوق برادرانامام باقر عليه السلام :از حقوق مؤمن بر مؤمن اين است كه گرسنگى او را بزدايد ، بدن برهنه اش را بپوشاند ، اندوهش را برطرف سازد، قرضش را بپردازد و پس از مرگش به زن و فرزندان او رسيدگى كند .

امام صادق عليه السلام :هر كه دين خدا را ارج نهد، براى حقوق برادران خود نيز ارج قايل باشد و هركه دين خدا را خفيف شمارد، به برادران خود نيز اهميّتى ندهد .

امام صادق عليه السلام :خداوند به چيزى برتر از اداى حقّ مؤمن عبادت نشده است .

امام صادق عليه السلام :مؤمن را بر مؤمن هفت حقّ است كه خداوند عز و جل آنهارا بر او واجب كرده است و خدا درباره آنها از او بازخواست مى كند: او را در چشم خود بزرگ شمارد ، در دل دوستش بدارد ، با مال و دارايى خود ياريش رساند ، بر او همان پسندد كه بر خود مى پسندد ، غيبت او را حرام شمارد ، در بيمارى به عيادتش رود ، در تشييع جنازه اش شركت كند و بعد از مرگ جز به خوبى از وى ياد نكند .

الكافى_ به نقل از معلّى بن خنيس _: از امام صادق عليه السلام درباره حقّ مؤمن سؤال كردم ، حضرت فرمود: حقّ مؤمن بر مؤمن هفتاد حقّ است كه من تنها هفت حقّ را برايت مى گويم ... تا او گرسنه است تو سير نخورى، تا او برهنه است تو نپوشى و راهنماى او باشى و لباس او كه آن را مى پوشد و زبان او كه با آن سخن مى گويد و دوست بدارى براى او آنچه براى خود دوست مى دارى و چنانچه كنيزى دارى او را به جهت خدمت نزدش بفرستى و شبانه روز در برآوردن حوائجش كوشا باشى ...

امام صادق عليه السلام_ در بيان حقوق مؤمن بر مؤمن _فرمود : آسانترين اين حقوق آن است كه براى او همان چيزى را دوست داشته باشى كه براى خود دوست دارى و بر او نپسندى آنچه را بر خود نمى پسندى .

امام عسكرى عليه السلام :آن كه به حقوق برادران خود آشناتر باشد و در رعايت كردن آنها كوشاتر ، نزد خداوند ارجمندتر است .

.

ص: 364

الاحتكار

110 الاحتكار559 _ ذَمُّ الاحتِكارِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يَحْتَكِرُ إلّا الخَوّانونَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَحْتَكِرُ إلّا خاطئٌ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الاحْتِكارُ داعِيَةُ الحِرْمانِ . (3)

عنه عليه السلام :الاحْتِكارُ شِيمَةُ الفُجّارِ . (4)

عنه عليه السلام :الاحْتِكارُ رَذيلَةٌ . (5)

عنه عليه السلام :الاحْتِكارُ مَطِيَّةُ النَّصَبِ . (6)

عنه عليه السلام :مِن طَبائعِ الأغْمارِ إتْعابُ النُّفوسِ في الاحْتِكارِ . (7)

عنه عليه السلام_ فيما كَتَبَهُ للأشتَرِ حينَ وَلّاهُ مِصرَ _: ... واعْلَمْ _ مَع ذلكَ _ أنّ في كثيرٍ مِنهُم ضِيقا فاحِشا ، وشُحّا قَبيحا ، واحْتِكارا للمَنافِعِ ، وتَحَكُّما في البِياعاتِ ، وذلكَ بابُ مَضَرَّةٍ للعامَّةِ ، وعَيْبٌ على الوُلاةِ ، فامْنَعْ مِن الاحْتِكارِ ؛ فإنَّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَنعَ مِنهُ . (8)

عنه عليه السلام :كُلُّ حُكْرَةٍ تَضُرُّ بالنّاسِ وتُغْلي السِّعْرَ علَيهِم فلا خَيرَ فيها . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ عزّوجلّ تَطَوّلَ على عِبادِهِ بالحَبَّةِ فسَلّطَ علَيها القُمَّلَةَ ، ولولا ذلكَ لخَزَنَتْها المُلوكُ كما يَخْزُنونَ الذَّهَبَ والفِضَّةَ . (10)

560 _ ذَمُّ المُحتَكِرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المُحْتَكِرُ مَلْعونٌ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :المُحتَكِرُ في سُوقِنا كالمُلْحِدِ في كِتابِ اللّهِ . (12)

عنه صلى الله عليه و آله :بِئسَ العَبدُ المُحتَكِرُ ، إنْ أرْخَصَ اللّهُ تعالى الأسْعارَ حَزِنَ ، وإنْ أغْلاها اللّهُ فَرِحَ . (13)

عنه صلى الله عليه و آله :يُحْشَ_رُ الحَكّ_ارونَ وقَتَلَةُ الأنْفُ_سِ إلى جَهَنّمَ في دَرَجةٍ . (14)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن جَمعَ طَعاما يَتَربّصُ بهِ الغَلاءَأربَعينَ يَوما فقد بَرِئَ من اللّهِ وبَرِئَ اللّهُ مِنهُ . (15)

عنه صلى الله عليه و آله :أيُّما رجُلٍ اشْتَرى طَعاما فكَبسَهُ أربَعينَ صَباحا يُريدُ بهِ غَلاءَ المُسلِمينَ ، ثُمَّ باعَهُ فتَصدّقَ بثَمنِهِ لَم يَكُنْ كَفّارَةً لِما صَنَعَ . (16)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :المُحْتَكِرُ مَحرومٌ نِعْمتَهُ . (17)

عنه عليه السلام :المُحتَكِرُ البَخيلُ جامعٌ لمَن لا يَشْكُرُهُ ، وقادِمٌ على مَنْ لا يَعْذِرُهُ . (18)

.


1- .كنز العمّال : 9738
2- .كنز العمّال : 9723 .
3- .غرر الحكم : 256
4- .غرر الحكم : 607
5- .غرر الحكم : 112 .
6- .الكافي : 8/19/4 .
7- .غرر الحكم : 9349 .
8- .نهج البلاغة : الكتاب 53 .
9- .دعائم الإسلام : 2/35/78 .
10- .بحار الأنوار: 103/87/3.
11- .بحار الأنوار : 62/292 ؛ كنز العمّال : 9716 .
12- .كنز العمّال : 9717
13- .كنز العمّال : 9715
14- .كنز العمّال : 9739 .
15- .بحار الأنوار : 62/292 .
16- .الأمالي للطوسي : 676/1427 .
17- .غرر الحكم : 465
18- .غرر الحكم : 1842 .

ص: 365

احتكار (الاحتكار)

110 . احتكار

559 _ نكوهش احتكار
560 _ نكوهش محتكر

110 احتكار559 _ نكوهش احتكارپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جز خيانتكاران، احتكار نمى كنند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى جز گنهكار، دست به احتكار نمى زند .

امام على عليه السلام :احتكار، موجب محروميت است.

امام على عليه السلام :احتكار، خوى نابكاران است .

امام على عليه السلام :احتكار، رذيلت است .

امام على عليه السلام :احتكار، مركب رنج است .

امام على عليه السلام :به رنج افكندن خود براى احتكار از خصلتهاى ابلهان است .

امام على عليه السلام_ در فرمان زمامدارى مصر به مالك اشتر _نوشت : ... با اين همه ، بدان كه بسيارى از تاجران در داد و ستد بيش از اندازه سختگيرند و بخل ورزى ناپسندى دارند و به منظور سود بيشتر كالا را احتكار مى كنند و به دلخواه نرخ گران مى بندند و اين كار براى توده مردم زيانبار و براى حكمرانان عيب و ننگ است . بنابراين ، از احتكار جلوگيرى كن ؛ زيرا كه رسول خدا صلى الله عليه و آله از آن منع فرموده است .

امام على عليه السلام :هر احتكارى كه به مردم زيان رساند و نرخها را بالا برد خير و بركتى ندارد.

امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل با نعمت دانه (گندم و...) بر بندگانش منت نهاد و شپش را آفت آن قرار داد و اگر نه چنين بود زمامداران آن را نيز همچون زر و سيم مى اندوختند .

560 _ نكوهش محتكرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :محتكر، ملعون (به دور از رحمت خدا) است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه در بازار ما دست به احتكار زند به منزله كسى است كه كتاب خدا را انكار كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بد بنده اى است محتكر ! اگر خداوند متعال قيمتها را كاهش دهد، او اندوهگين مى شود و اگر گران كند شاد مى گردد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :محتكران و آدم كشان در جهنم همدرجه اند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس خوراكى را به اميد گران شدن چهل روز انبار كند از خداوند برى شده و خدا نيز از او برى و بيزار است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس خوراكى را بخرد و براى اين كه آن را به مسلمانان گران بفروشد چهل روز انبار كند و پس از چهل روز آن را بفروشد و همه درآمد آن را هم صدقه بدهد كفاره گناه او نخواهد شد .

امام على عليه السلام :محتكر، از نعمت خود محروم است .

امام على عليه السلام :محتكرِ بخيل براى كسى (وارث) گرد مى آورد كه از او تشكر نمى كند و به سوى كسى (خداوند) مى رود كه عذرش را نمى پذيرد.

.

ص: 366

الحكمة

111 الحكمة561 _ فَضلُ الحِكمَةِالكتاب :(يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرا كَثِيرا وَما يَذَّكَّرُ إِلّا أُولُوا الْأَلْبابِ) . (1)

الحديث :عيسى عليه السلام :إنّ الحِكمَةَ نُورُ كُلِّ قَلبٍ . (2)

لُقمانُ عليه السلام_ مِن وصيَّتِهِ لابنهِ _: يا بُنَيّ ، تَعلَّمِ الحِكمَةَ تَشْرُفْ ؛ فإنَّ الحِكمَةَ تَدُلُّ على الدِّينِ ، وتُشَرِّفُ العَبْدَ على الحُرِّ ، وتَرفَعُ المِسكينَ على الغَنيِّ ، وتُقَدِّمُ الصَّغيرَ على الكَبيرِ . (3)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كَلِمَةُ الحِكمَةِ يَسْمَعُها المؤمنُ خَيرٌ مِن عِبادَةِ سَنةٍ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :كادَ الحَكيمُ أنْ يَكونَ نَبيّا . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحِكمَةُ رَوضَةُ العُقَلاءِ ، ونُزْهَةُ النُّبَلاءِ . (6)

عنه عليه السلام :الحِكمَةُ شَجَرةٌ تَنْبُتُ في القَلبِ ، وتُثْمِرُ على اللِّسانِ . (7)

عنه عليه السلام :مَن عُرِفَ بالحِكمَةِ لَحَظَتْهُ العُيونُ بالوَقارِ والهَيبةِ . (8)

562 _ الحِكمَةُ ضالَّةُ المُؤمِنِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحِكمَةُ ضَالّةُ المؤمنِ ، فاطْلُبوها ولَو عندَ المُشرِكِ تكونوا أحَقَّ بها وأهلَها . (9)

عنه عليه السلام :الْحِكْمَةُ ضالَّةُ المُؤْمِنِ ، فخُذِ الحِكْمَهَ ولَو مِن أهلِ النِّفاقِ . (10)

563 _ ما لا يَنبَغي لِلحَكيمِ فِعلُهُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لَيس بحَكيمٍ مَن قصَدَ بحاجَتِهِ غَيرَ كَريمٍ . (11)

عنه عليه السلام :ليسَ الحَكيمُ مَن لَم يُدارِ مَن لا يَجِدُبُدّا مِن مُداراتِهِ . (12)

564 _ تَفسيرُ الحِكمَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أوّلُ الحِكمَةِ تَرْكُ اللَّذّاتِ ،وآخِرُها مَقْتُ الفانِياتِ . (13)

عنه عليه السلام :مِن الحِكمَةِ أنْ لا تُنازِعَ مَن فَوقَكَ ،ولا تَسْت_َذِلَّ مَ_ن دُونَ_كَ ، ولا تَتَعاط_ى ما ليسَ في قُدْرَتِكَ ، ولا يُخالِفَ لِسانُكَ قَلبَكَ ، ولا قَولُكَ فِعلَكَ ، ولا تَتَكلّمَ فيما لا تَعلَمُ ، ولا تَتْرُكَ الأمرَ عِندَ الإقْبالِ وتَطْلُبَهُ عِندَ الإدْبارِ . (14)

.


1- .البقرة : 269 .
2- .بحار الأنوار: 14/316/17
3- .بحار الأنوار: 13/432/24
4- .بحار الأنوار: 77/172/8 .
5- .كنز العمّال : 44123 .
6- .غرر الحكم : 1715
7- .غرر الحكم : 1992 .
8- .تحف العقول : 97 .
9- .الأمالي للطوسي: 625/1290.
10- .نهج البلاغة: الحكمة 80 .
11- .غرر الحكم : 7499 .
12- .تحف العقول : 218 .
13- .غرر الحكم : 3052
14- .غرر الحكم : 9450 .

ص: 367

حكمت (الحكمة)

111 . حكمت

561 _ فضيلتِ حكمت
562 _ حكمت، گمشده مؤمن است
563 _ كارهايى كه برازنده حكيم نيست
564 _ تفسير حكمت

111 حكمت561 _ فضيلتِ حكمتقرآن :«به هركه خواهد حكمت عطا كند و به هركه حكمت عطا شود نيكى فراوان داده شده است و جز خردمندان پند نپذيرند» .

حديث :مسيح عليه السلام :همانا حكمت، روشنايى هر دلى است .

لقمان عليه السلام_ در سفارشهاى خود به فرزندش _فرمود : فرزندم ! حكمت بياموز تا ارجمند شوى ! زيرا كه حكمت، به دين رهنمون مى شود و بنده را بر آزاده شرافت مى بخشد و تهيدست را از ثروتمند بالاتر مى برد و كوچك را از بزرگ پيش مى اندازد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سخن حكيمانه اى را كه مؤمن بشنود بهتر از عبادت يك سال است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حكيم، به پيامبرى نزديك است .

امام على عليه السلام :حكمت، گلزار خردمندان است و گردشگاه فرزانگان .

امام على عليه السلام :حكمت درختى است كه در دل مى رويد و بر زبان به بار مى نشيند .

امام على عليه السلام :هركس به حكمت شناخته شود، چشمها با ديده وقار و شكوه به او بنگرند .

562 _ حكمت، گمشده مؤمن استامام على عليه السلام :حكمت، گمشده مؤمن است ؛ پس آن را بجوييد گر چه نزد مشرك باشد [زيرا كه] شما بدان سزاوارتر و شايسته تريد .

امام على عليه السلام :حكمت، گمشده مؤمن است؛ پس ، آن را، گر چه از منافقان، فرا گير .

563 _ كارهايى كه برازنده حكيم نيستامام على عليه السلام :حكيم نيست كسى كه نياز خود را نزد شخص غير كريم بَرَد .

امام على عليه السلام :حكيم نيست آن كه مدارا نكند با كسى كه چاره اى جز مدارا با او ندارد .

564 _ تفسير حكمتامام على عليه السلام :نخستين گام حكمت، وانهادن لذتهاست و آخرين گام آن، دشمن داشتن هر آنچه فانى مى شود .

امام على عليه السلام :از حكمت است كه با فرا دست خود نستيزى و فرو دست خود را خوار نشمارى و به كارى كه در توان تو نيست نپردازى و زبانت با دلت و گفتارت باكردارت ناسازگار نباشد و درباره آنچه نمى دانى سخن نگويى و وقتى كارى به تو رو مى آورد رهايش نكنى و چون از تو روى گرداند دنبالش نروى .

.

ص: 368

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ وقد سألَهُ أبو بصيرٍ عن قولِ اللّهِ : «ومَن يُؤْتَ الحِكْمَةَ فَقَد اُوتيَ خَيرا كَثيرا» _: هِي طاعَةُ اللّهِ ومَعرِفَةُ الإمامِ. (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ أيضا _: إنّ الحِكمَةَ المَعرِفَةُ والتَّفَقّهُ في الدِّينِ ، فمَن فَقِهَ مِنكُم فهُو حَكيمٌ . (2)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :قيلَ لِلُقمانَ : ما يَجْمَعُ مِن حِكْمتِكَ؟ قالَ : لا أسْألُ عَمّا كُفِيتُهُ ، ولا أتَكَلّفُ ما لا يَعْنيني . (3)

565 _ رَأسُ الحِكمَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :رأسُ الحِكمَةِ مَخافَةُ اللّهِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ أشْرَفَ الحَديثِ ذِكْرُ اللّهِ ، ورأسَ الحِكمَةِ طاعَتُهُ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ الرِّفْقَ رأسُ الحِكمَةِ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :رأسُ الحِكمَةِ لُزومُ الحقِّ وطاعَةُ المُحِقِّ . (7)

566 _ ما يورِثُ الحِكمَةَالإمامُ عليٌّ عليه السلام :اغْلِبِ الشّهْوَةَ تَكْمُلْ لكَ الحِكمَةُ. (8)

عنه عليه السلام :لا حِكمَةَ إلّا بعِصْمَةٍ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن زَهِدَ في الدُّنيا أثْبَتَ اللّهُ الحِكمَةَ في قَلبِهِ ، وأنْطَقَ بها لِسانَهُ . (10)

567 _ ما يَمنَعُ الحِكمَةَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :القَلبُ يَتَحمّلُ الحِكمَةَ عند خُلُوِّ البَطْنِ ، القَلبُ يَمُجُّ الحِكمَةَ عند امْتِلاءِ البَطْنِ . (11)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لاتَجْتَمِعُ الشَّهوَةُ والحِكمَةُ . (12)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الغَضَبُ مَمْحَقةٌ لقَلبِ الحكيمِ ، ومَن لم يَمْلِكْ غَضَبَهُ لَم يَمْلِكْ عَقلَهُ . (13)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إنّ الزَّرعَ يَنْبُتُ في السَّهلِ ولا يَنْبُتُ في الصَّفا ، فكذلكَ الحِكمَةُ تَعْمُرُ في قَلبِ المُتواضِعِ، ولا تَعْمُرُ في قَلبِ المُتَكبِّرِ الجبّارِ ؛ لأنَّ اللّهَ جَعلَ التَّواضُعَ آلةَ العَقلِ . (14)

الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :الحِكمَ_ةُ لا تَنْجَ_عُ في الطِّباعِ الفاسِدَةِ . (15)

568 _ آثارُ الحِكمَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن ثَبتَتْ لَهُ الحِكمَةُ عَرَفَ العِبرَةَ. (16)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كَثرةُ النَّظَرِ في الحِكمَةِ تَلْقَحُ العَقلَ . (17)

569 _ المُحافَظَةُ عَلَى الحِكمَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ الحُكَماءَ ضَيَّعوا الحِكمَةَ لَمّا وَضَعوها عِند غَيرِ أهْلِها . (18)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :لا تَمْنَحوا الجُهّالَ الحِكمَةَ فتَظْلِموها ، ولا تَمْنَعوها أهْلَها فتَظْلِموهُم . (19)

.


1- .بحار الأنوار : 1/215/22
2- .بحار الأنوار : 1/215/25
3- .بحار الأنوار : 13/417/10 .
4- .كنز العمّال : 5873 ، بحار الأنوار : 78/453/23 .
5- .الأمالي للصدوق : 576/788 .
6- .كنز العمّال : 5444 .
7- .غرر الحكم : 5258
8- .غرر الحكم : 2272
9- .غرر الحكم : 10916 .
10- .الكافي : 2/128/1 .
11- .تنبيه الخواطر : 2/119 .
12- .غرر الحكم : 10573 .
13- .بحار الأنوار : 78/255/129
14- .بحار الأنوار : 78/312/1
15- .بحار الأنوار : 78/370/4 .
16- .غرر الحكم : 8706 .
17- .بحار الأنوار : 78/247/73 .
18- .قصص الأنبياء : 160/176 .
19- .بحار الأنوار : 78/303/1 .

ص: 369

565 _ سرآمد حكمت
566 _ آنچه حكمت مى آورد
567 _ موانع كسب حكمت
568 _ آثار حكمت
569 _ مراقبت از حكمت

امام باقر عليه السلام_ در پاسخ به سؤال ابوبصير از آيه «و به هركس حكمت عطا شود خوبى فراوان داده شده است» _: مراد از حكمت، فرمانبرى از خدا و شناخت امام است .

امام صادق عليه السلام_ نيز در تفسير همان آيه _فرمود : همانا حكمت عبارت است از شناخت و فهم دين ؛ پس هر يك از شما كه در دين فقيه و فهيم باشد، حكيم است.

امام كاظم عليه السلام :به لقمان گفته شد : چكيده حكمت تو چيست ؟ گفت : از آنچه مى دانم نمى پرسم و براى آنچه به من مربوط نمى شود خود را به زحمت نمى اندازم .

565 _ سرآمد حكمتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ترس از خدا، سرآمد حكمت است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا بهترين سخن، ذكر خداست و سرآمد حكمت، اطاعت از اوست .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا مدارا كردن، سرآمد حكمت است .

امام على عليه السلام :ملازمت با حقّ و فرمانبرى از مُحقّ، سرآمد حكمت است .

566 _ آنچه حكمت مى آوردامام على عليه السلام :بر شهوت (خواهش نفس) چيره شو ، حكمتت به كمال مى رسد .

امام على عليه السلام :حكمت، جز با خويشتندارى از گناه به دست نمى آيد .

امام صادق عليه السلام :هركه به دنيا پشت كند، خداوند حكمت را در دلش استوار گرداند و زبانش را به آن گويا سازد .

567 _ موانع كسب حكمتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن گاه كه شكم خالى باشد، دل حكمت را مى پذيرد ؛ زمانى كه معده پر باشد، دل حكمت را بيرون مى افكند.

امام على عليه السلام :شهوت و حكمت با هم جمع نمى شوند .

امام صادق عليه السلام :خشم، دل حكيم را تباه مى كند و كسى كه اختيار خشم خود را نداشته باشد اختيار عقل خويش را ندارد .

امام كاظم عليه السلام :همانا زراعت در دشت مى رويد و بر روى كوه نمى رويد. حكمت نيز چنين است، در دلِ افتاده آبادان مى شود و در دل خودستاى گردنفراز پرورش نمى يابد 1 ؛ زيرا كه خداوند افتادگى را ابزار خِرد قرار داده است .

امام هادى عليه السلام :حكمت در جانهاى فاسد مؤثر نمى افتد .

568 _ آثار حكمتامام على عليه السلام :هر كه حكمت در دلش جاى گيرد، عبرت شناس شود .

امام صادق عليه السلام :انديشيدن زياد در حكمت، خرد را بارور مى سازد .

569 _ مراقبت از حكمتامام على عليه السلام :همانا حكيمان آن گاه حكمت را تباه كردند كه آن را در اختيار نااهلان گذاشتند .

امام كاظم عليه السلام :حكمت را در اختيار نادانان مگذاريد كه در غير اين صورت به آن ستم كرده ايد ، و آن را از اهلش دريغ نكنيد كه در غير اين صورت به آنان ستم روا داشته ايد .

.

ص: 370

الحلف

112 الحلف570 _ النَّهيُ عَنِ الحَلفِ بِاللّهِ سُبحانَهُالكتاب :(وَلا تَجْعَلُوا اللّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ) . (1)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا تَحْلِفوا باللّهِ صادِقينَ ولا كاذِبينَ ؛ فإنّهُ عزّوجلّ يقولُ : «ولا تَجْعَلوا اللّهَ عُرْضَةً لأيْمانِكُم» . (2)

571 _ التَّحذيرُ مِنَ الحَلفِ الكاذِبِثواب الأعمال :قالَ اللّهُ عزّوجلّ : لا اُنيلُ رَحْمَتيمَن تَعرَّضَ للأيمانِ الكاذِبَةِ . (3)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكُم واليَمينَ الفاجِرَةَ ؛ فإنَّهاتَدَعُ الدِّيارَ بَلاقِعَ مِن أهلِها . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن حَلفَ على يَمينٍ وهُويَعلمُ أ نّهُ كاذِبٌ فقَد بارَزَ اللّهَ عزّوجلّ . (5)

عنه عليه السلام :اليَمينُ الصَّبرُ الكاذِبَةُ تُورِثُ العَقِبَ الفَقْرَ . (6)

572 _ كَيفيَّةُ تَحليفِ الظّالِمِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أحْلِفوا الظّالِمَ إذا أرَدْتُم يَمينَهُ بأنّهُ بَريءٌ مِن حَولِ اللّهِ وقُوَّتِهِ ، فإنَّهُ إذا حَلفَ بها كاذِبا عُوجِلَ العُقوبةَ ، وإذا حَلفَ باللّهِ الّذي لا إلهَ إلّا هُو لَم يُعاجَلْ ؛ لأ نّهُ قد وَحّدَاللّهَ تعالى . (7)

.


1- .البقرة : 224 .
2- .الكافي : 7 / 434 / 1 .
3- .ثواب الأعمال : 261/2
4- .ثواب الأعمال : 270/3
5- .ثواب الأعمال : 269/1 .
6- .بحار الأنوار : 104/209/19 .
7- .نهج البلاغة : الحكمة 253 .

ص: 371

سوگند خوردن (الحلف)

112 . سوگند خوردن

570 _ نهى از سوگند خوردن به خداى سبحان
571 _ پرهيز از سوگند دروغ
572 _ نحوه سوگند دادن ستمگر

112 سوگند خوردن570 _ نهى از سوگند خوردن به خداى سبحانقرآن :«خدا را دستاويز سوگندهاى خويش قرار ندهيد تا از نيكوكارى و تقوى و اصلاح در ميان مردم باز ايستيد ، كه خدا شنوا و داناست» .

حديث :امام صادق عليه السلام :راست يا دروغ، به خداسوگند مخوريد ؛ زيرا خداوند عز و جل مى فرمايد : «و خدا را دستاويز سوگندهاى خود قرار مدهيد» .

571 _ پرهيز از سوگند دروغحديث :ثواب الأعمال :خداوند عزّ وجلّ فرموده است : من رحمت خود را شامل حال كسى كه سوگند دروغ بخورد ، نمى گردانم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از سوگند دروغ بپرهيزيد، كه آن، خانه ها را از ساكنانش خالى مى كند .

امام صادق عليه السلام :هركه سوگندى خورد و بداند كه دروغ مى گويد به جنگ خداوند عز و جل رفته است .

امام صادق عليه السلام :سوگند اجبارى دروغ، براى بازماندگان فقر به بار مى آورد .

572 _ نحوه سوگند دادن ستمگرامام على عليه السلام :هرگاه خواستيد ستمگر را سوگند دهيد، چنين سوگندش دهيد كه بگويد: «از حول و قوّه خدا بدور باشم» زيرا اگر به دروغ چنين سوگندى ياد كند بى درنگ سزايش را خواهد چشيد . اما اگر بگويد : «سوگند به خدايى كه جز او خدايى نيست» در كيفر او درنگ خواهد شد ؛ زيرا خداوند متعال را به يگانگى ستوده است .

.

ص: 372

الحلال

الحلم

113 الحلال573 _ الحَثُّ عَلى أَكلِ الحَلالِالكتاب :(يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ) . (1)

(يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالاً طَيِّبا وَلا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ) . (2)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :علَيكَ بلُزومِ الحَلالِ ، وحُسنِ البِرِّ بالعِيالِ ، وذِكرِ اللّهِ في كُلِّ حالٍ . (3)

574 _ صُعوبَةُ طَلَبِ الحَلالِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مُجادَلَةُ (4) السُّيوفِ أهْوَنُ من طَلَبِ الحَلالِ . (5)

575 _ لا يَحِلُّ مالُ المُؤمِنِ إلّا بِطيبِ نَفسِهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يَحِلُّ لامرئٍ مِن مالِ أخيهِ شيءٌ إلّا بطِيبِ نَفْسٍ مِنهُ (6) . (7)

114 الحلم576 _ فَضلُ الحِلمِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كادَ الحَليمُ أنْ يَكونَ نَبِيّا . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحِلمُ تَمامُ العَقلِ . (9)

عنه عليه السلام :الحِلمُ نِظامُ أمْرِ الْمُؤْمِنِ . (10)

عنه عليه السلام :جَمالُ الرّجُلِ حِلمُهُ . (11)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :لا يَكونُ الرّجُلُ عابِدا حتّى يكونَ حَليما . (12)

577 _ ما يورِثُ الحِلمَالإمامُ عليٌّ عليه السلام :بِوُفورِ العقلِ يَتَوفّرُ الحِلمُ . (13)

عنه عليه السلام :علَيكَ بالحِلمِ ؛ فإنّهُ ثمَرَةُ العِلمِ . (14)

عنه عليه السلام :الحِلمُ والأناةُ تَوْأمانِ يُنْتِجُهما عُلُوُّ الهِمَّةِ . (15)

عنه عليه السلام :إنْ لَم تَكُن حَليما فَتَحَلَّمْ ؛ فإنَّهُ قَلَّ مَن تَشبَّهَ بقَومٍ إلّا أوْشَكَ أنْ يكونَ مِنهُم . (16)

578 _ ثَمَراتُ الحِلمِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن حَلُمَ سادَ . (17)

.


1- .المائدة : 4 .
2- .البقرة : 168 .
3- .غرر الحكم : 6131 .
4- .في التهذيب : 7/13/58 «مُجالَدَة» وهو الأنسب .
5- .الكافي : 5/161/1 .
6- .كنز العمّال : 30345 .
7- .في معنى الحديث أحاديث كثيرة ، انظر كنز العمّال : 10 / 637 وما بعده ، و ج1/92 .
8- .بحار الأنوار: 43/70/61.
9- .غرر الحكم : 1055
10- .غرر الحكم : 1420
11- .غرر الحكم : 4718 .
12- .الكافي : 2/111/1 .
13- .غرر الحكم : 4274
14- .غرر الحكم : 6084 .
15- .نهج البلاغة : الحكمة 460
16- .نهج البلاغة : الحكمة 207 .
17- .بحار الأنوار : 77/208/1.

ص: 373

بُردبارى (الحلم)

حلال (الحلال)

113 . حلال

573 _ تشويق به خوردنِ حلال
574 _ دشوارى به دست آوردن مال حلال
575 _ استفاده از مال مؤمن، جز با

114 . بُردبارى

576 _ فضيلت بُردبارى
577 _ آنچه بردبارى مى آورد
578 _ دستاوردهاى بردبارى

113 حلال573 _ تشويق به خوردنِ حلالقرآن :«از تو مى پرسند كه چه چيز براى ايشان حلال شده است . بگو : چيزهاى پاكيزه بر شما حلال شده است» .

«اى مردم ! از آنچه در زمين حلال و پاكيزه است بخوريد و به دنبال گامهاى شيطان نرويد كه او دشمن آشكار شماست» .

حديث :امام على عليه السلام :برتو باد استفاده از حلال و نيكى كردن به خانواده و به ياد خدا بودن در همه حال .

574 _ دشوارى به دست آوردن مال حلالامام صادق عليه السلام :شمشير زدن، آسانتر از به دست آوردن مال حلال است .

575 _ استفاده از مال مؤمن، جز با رضايت او حلال نيستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى هيچ كس، چيزى از مال برادرش روا نيست، مگر با رضايت خود او . (1)

114 بُردبارى576 _ فضيلت بُردبارى (2)پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آدم بردبار به پيامبرى نزديك است.

امام على عليه السلام :بردبارى، كمال خرد است .

امام على عليه السلام :بردبارى، مايه سامان يافتن كار مؤمن است .

امام على عليه السلام :زيبايى مرد، بردبارى اوست .

امام رضا عليه السلام :آدمى عابد نباشد، مگر آن كه بردبار باشد .

577 _ آنچه بردبارى مى آوردامام على عليه السلام :با زياد شدن عقل بردبارى زياد مى شود.

امام على عليه السلام :برتو باد بردبارى ، زيرا كه ثمره دانايى است .

امام على عليه السلام :بردبارى و وقار دو همزادند كه مولود بلندهمّتى هستند .

امام على عليه السلام :اگر بردبار نيستى، وانمود كن كه بردبارى؛ زيرا كمتر كسى است كه خود را شبيه گروهى كند و بزودى يكى از آنان نشود .

578 _ دستاوردهاى بردبارىامام على عليه السلام :هر كه بردبار باشد، آقايى كند .

.


1- .به اين مضمون احاديث فراوانى رسيده است .نگاه كنيد به كنزالعمال : 10/637 به بعد و ج 1/92 .
2- .حِلْم در لغت به معناى بردبارى، تأنّى، خِرَدورزى و دانايى است و در مقابل «جهل»، «سَفَه» و سبكسرى به كار مى رود. توجه به اين نكته در فهم بسيارى از احاديث، روشنگر و راهگشا خواهد بود _ م .

ص: 374

579 _ تفسير بردبارى
580 _ بردبارى هنگام خشم

الحمق

عنه عليه السلام :مَن حَلُمَ عن عَدُوِّهِ ظَفِرَ بهِ . (1)

عنه عليه السلام :إنّ أوّلَ عِوَضِ الحَليمِ مِن خَصْلَتِهِ ، أنّ الناسَ أعْوانُهُ على الجاهِلِ . (2)

عنه عليه السلام :الحِلمُ عِندَ شِدَّةِ الغَضَبِ يُؤمِنُ غَضَبَ الجَبّارِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كفى بالحِلمِ ناصِرا . (4)

579 _ تَفسيرُ الحِلمِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحَليمُ مَنِ احْتَمَلَ إخوانَهُ . (5)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام_ وقد سُئلَ عنِ الحِلْمِ _: كَظْمُ الغَيظِ ومِلْكُ النَّفْسِ . (6)

580 _ الحِلمُ عِندَ الغَضَبِلقمانُ عليه السلام :لا يُعْرَفُ الحَليمُ إلّا عِندَ الغَضَبِ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لمّا سُئلَ عن أحلَمِ النّاسِ _: الّذي لا يَغْضَبُ . (8)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إنّهُ لَيُعْجِبُني الرّجُلُ أنْ يُدرِكَهُ حِلمُهُ عِندَ غَضَبِهِ . (9)

115 الحمق581 _ ذَمُّ الحُمقِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحُمْقُ أدْوَأُ الدّاءِ . (10)

عنه عليه السلام :أفْقَرُ الفَقْرِ الحُمْقُ . (11)

عنه عليه السلام :ما العَدُوُّ إلى عَدُوِّهِ أسْوأَ تَضْيِيعا مِن الأحمَقِ إلى نَفْسِهِ . (12)

582 _ صِفاتُ الأحمَقِعيسى عليه السلام_ لَمّا سئلَ عنِ الأحمَقِ _: المُعجَبُ برأيهِ ونَفْسِهِ ، الّذي يَرى الفَضلَ كُلَّهُ لَه لا علَيهِ ، ويُوجِبُ الحقَّ كُلَّهُ لنَفْسِهِ ولا يُوجِبُ علَيها حقّا ، فذاكَ الأحمَقُ الّذي لا حِيلةَ في مُداواتِه . (13)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن نَظرَ في عُيوبِ النّاسِ فأنْكَرهاثُمّ رَضِيَها لِنَفْسِهِ فذلكَ الأحمَقُ بعَينِهِ . (14)

عنه عليه السلام :تُعرفُ حَماقَةُ الرّجُلِ بالأشَرِ في النِّعمَةِ ،وكَثْرَةِ الذُّلِّ في المِحْنَةِ . (15)

عنه عليه السلام :مِن أماراتِ الأحمَقِ كَثْرَةُ تَلَوُّنِهِ . (16)

عنه عليه السلام :لا تَرُدَّ على النّاسِ كلَّ ما حَدّثوكَ ؛ فكفى بذلكَ حُمْقا . (17)

.


1- .كنز الفوائد : 1/319 .
2- .جامع الأخبار : 319/896 .
3- .غرر الحكم : 1776 .
4- .الكافي : 2/112/6 .
5- .غرر الحكم : 1111 .
6- .بحار الأنوار: 78/102/2
7- .بحار الأنوار: 74/178/21.
8- .الأمالي للصدوق: 478/644.
9- .الكافي : 2/112/3 .
10- .غرر الحكم : 687
11- .غرر الحكم : 2849 .
12- .نهج السعادة : 3/225 .
13- .الاختصاص : 221 .
14- .نهج البلاغة : الحكمة 349 .
15- .غرر الحكم : 4520
16- .غرر الحكم : 9445
17- .غرر الحكم : 10251 .

ص: 375

حماقت (الحمق)

115 . حماقت

581 _ نكوهش حماقت
582 _ صفات احمق

امام على عليه السلام :آن كه در برابر دشمنش بردبارى نشان دهد بر او پيروز شود .

امام على عليه السلام :نخستين عوضى كه بردبار از اين خصلت خود مى گيرد، اين است كه مردم در برابر نادان به يارى او بر مى خيزند .

امام على عليه السلام :بردبارى كردن در اوج خشم، آدمى را از خشم [خداى] جبّار در امان مى دارد .

امام صادق عليه السلام :بردبارى، بهترين ياور است .

579 _ تفسير بردبارىامام على عليه السلام :بردبار كسى است كه برادران خود را تحمل كند .

امام حسن عليه السلام_ در پاسخ به پرسش از معناى بردبارى _فرمود : فرو خوردن خشم و خويشتندارى .

580 _ بردبارى هنگام خشملقمان عليه السلام :بردبار، جز هنگام خشم شناخته نشود .

امام على عليه السلام_ در پاسخ به پرسش از بردبارترين مردم _فرمود : كسى كه خشمگين نمى شود .

امام زين العابدين عليه السلام :من از مردى كه هنگام خشم بردبارى كند، خوشم مى آيد .

115 حماقت581 _ نكوهش حماقتامام على عليه السلام :حماقت، بدترين درد است.

امام على عليه السلام :بدترين فقر ، حماقت است .

امام على عليه السلام :زيانى كه احمق به خود مى زند دشمن به دشمنش نمى زند .

582 _ صفات احمقعيسى عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه احمق كيست ؟ _فرمود : خود رأى خودپسند ، كسى كه هرچه فضيلت است از آن خود مى داند و براى ديگران، بر خود هيچ فضيلتى قائل نيست، همه حقوق را براى خود مى داند وهيچ حقّى براى ديگران بر خود قائل نيست. اين است آن احمقى كه چاره اى براى درمان او وجود ندارد.

امام على عليه السلام :كسى كه عيبهاى ديگران را ببيند و آنها را زشت شمارد اما همان عيبها را در خود بپسندد، احمق واقعى است .

امام على عليه السلام :حماقت انسان، از اين راه شناخته مى شود كه در هنگام برخوردارى سرمست شود و در تنگدستى خود را بسيار خوار كند .

امام على عليه السلام :از نشانه هاى احمق اين است كه هر دم به رنگى در مى آيد .

امام على عليه السلام :سعى نكن هرچه مردم براى تو مى گويند ردّ كنى كه اين نشانه حماقت است.

.

ص: 376

583 _ مُصاحَبَةُ الأحمَقِالإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ في وصيّتهِ لابنهِ الباقرِ عليه السلام _: إيّاكَ يا بُنيَّ أنْ تُصاحِبَ الأحمَقَ أو تُخالِطَهُ ، واهْجُرْهُ ولا تُحادِثْهُ ؛ فإنّ الأحمَقَ هُجْنَةٌ غائبا كانَ أو حاضِرا ، إنْ تَكَلَّم فضَحَهُ حُمقُهُ ، وإنْ سَكَتَ قَصُرَ بهِ عِيُّهُ ، وإنْ عَمِلَ أفسَدَ ، وإنِ اسْتُرعِيَ أضاعَ . لا عِلمُهُ مِن نَفْسِهِ يُغْنيهِ ، ولا عِلمُ غَيرهِ يَنْفَعُهُ ، ولا يُطيعُ ناصِحَهُ ، ولا يَستريحُ مقارِنُهُ ، تَوَدُّ اُمُّهُ أنّها ثَكَلَتْهُ ، وامْرَأتُهُ أنّها فَقَدتْهُ ، وجارُهُ بُعدَ دارِهِ ، وجَليسُهُ الوَحْدةَ مِن مُجالَسَتِهِ . إنْ كانَ أصْغَرَ مَن في المَجلِسِ أعْنى مَن فَوقَهُ ، وإنْ كانَ أكْبَرَهُم أفْسَدَ مَن دُونَهُ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن لَم يَجْتَنِبْ مُصادقَةَ الأحمَقِ أوْشَكَ أنْ يَتَخلّقَ بأخْلاقِهِ . (2)

584 _ أحمَقُ النّاسِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أحمَقُ النّاسِ مَن ظَنَّ أنّهُ أعْقَلُ النّاسِ . (3)

عنه عليه السلام :أحمَقُ النّاسِ مَن يَمْنَعُ البِرَّ ويَطْلُبُ الشُّكْرَ ، ويَفعَلُ الشَّرَّ ويَتَوقّعُ ثَوابَ الخَيرِ . (4)

عنه عليه السلام :أحمَقُ النّاسِ مَن أنْكَر على غَيرِهِ رَذيلَةً وهُو مُقيمٌ علَيها . (5)

585 _ جَوابُ الأحمَقِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :السُّكوتُ على الأحمَقِ أفضَلُ(مِن) جَوابِهِ . (6)

.


1- .الأماليللطوسي:613/1268.
2- .الأمالي للصدوق : 343 / 409 .
3- .غرر الحكم : 3089
4- .غرر الحكم : 3283
5- .غرر الحكم : 3343
6- .غرر الحكم : 1160 .

ص: 377

583 _ همنشينى با احمق
584 _ احمق ترين آدمها
585 _ جواب احمق

583 _ همنشينى با احمقامام زين العابدين عليه السلام_ در سفارش به فرزند بزرگوار خود حضرت باقر عليه السلام _فرمود : فرزندم ! از همنشينى يا رفت و آمد با احمق بپرهيز و از او دورى كن و با وى همسخن مشو ؛ زيرا آدم احمق، غايب باشد يا حاضر ، پست و فرومايه است ؛ هرگاه زبان به سخن گشايد حماقتش او را رسوا كند و هرگاه خاموش شود به دليل ناتوانى در سخن گفتن باشد ، اگر كارى كند خرابى به بار آورد و چون مسؤوليتى به عهده گيرد آن را تباه سازد ، نه علم خودش به كار او مى آيد و نه دانش ديگران سودش مى رساند ، به سخن خيرخواه خود گوش نمى دهد، وهمنشينش از دست او آسوده نيست ، مادرش آرزوى مرگ او را دارد و همسرش آرزوى از دست دادن او را و همسايه اش آرزوى رفتن از همسايگى اش را و همنشينش آرزوى خلاصى از همنشينى او را. اگر در مجلسى كمترين فرد مجلس باشد بالاتر از خود را به رنج افكند و اگر بالاترين فرد باشد فرو دستان خود را به فساد و تباهى كشاند .

امام صادق عليه السلام :هركه از دوستى با احمق دورى نكند بزودى خلق و خوى او را به خود گيرد .

584 _ احمق ترين آدمهاامام على عليه السلام :احمق ترين مردم كسى است كه خود را خردمندترين مردم مى داند .

امام على عليه السلام :احمق ترين آدمها كسى است كه مانع خوبى مى شود و انتظار تشكر دارد و بدى مى كند و توقع پاداش نيك دارد .

امام على عليه السلام :احمق ترين مردم كسى است كه عيب ديگران را زشت مى شمارد، در حالى كه خود آن عيب را داراست .

585 _ جواب احمقامام على عليه السلام :سكوت در برابر احمق، بهتر از جواب دادن به اوست .

.

ص: 378

« ح »

الحاجة

الحمام

116 الحمام586 _ الحَثُّ عَلى الذِّهابِ إلَى الحَمّامِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :نِعْمَ البَيتُ الحَمّامُ ؛ تُذكَرُ فيهِ النّارُ ، ويَذهَبُ بالدَّرَنِ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ثَلاثةٌ يُسْمِنَّ وثَلاثةٌ يُهْزِلْنَ ،فأمّا الّتي يُسْمِنَّ : فإدْمانُ الحَمّامِ ، وشَمُّ الرائحَةِ الطَّيّبَةِ ، ولُبْسُ الثِّيابِ اللَّيّنَةِ ، وأمّا الّتي يُهْزِلْنَ : فإدْمانُ أكْلِ البَيضِ، والسَّمَكِ، والطَّلْعِ . (2)

587 _ آدابُ دُخولِ الحَمّامِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ثَلاثٌ يَهْدِمْنَ البدَنَ ورُبّماقَتَلْنَ : أكْلُ القَديدِ الغابِّ ، ودُخولُ الحَمّامِ على البِطْنَةِ ، ونِكاحُ العَجائزِ . (3)

عنه عليه السلام :لا تَدخُلِ الحَمّامَ إلّا وفي جَوفِكَ شَيءٌ يُطفِئُ عنكَ وهَجَ المَعِدَةِ ، وهُو أقْوى للبَدَنِ .ولا تَدخُلْهُ وأنتَ مُمْتَلئٌ مِن الطَّعامِ . (4)

117 الحاجة588 _ ذَمُّ طَلَبِ الحاجَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :امْنُنْ على مَن شِئْتَ تَكُنْ أميرَهُ ، واحْتَجْ إلى مَن شِئْتَ تَكُنْ أسيرَهُ ، واسْتَغْنِ عَمّن شِئتَ تَكُنْ نَظيرَهُ . (5)

عنه عليه السلام :مَنِ احْتَجْتَ إلَيهِ هُنْتَ علَيهِ . (6)

589 _ قَضاءُ الحَوائِجِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :قالَ اللّهُ عزّوجلّ : الخَلقُ عِيالي، فأحَبُّهُم إلَيَّألْطَفُهُم بهِم، وأسْعاهُم في حَوائجِهِم . (7)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن مَشى في عَونِ أخيهِ ومَنْفعتِهِ فلَهُ ثَوابُ المُجاهِدينَ في سبيلِ اللّهِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَعى في حاجَةِ أخيهِ المؤمنِ فكأنّما عَبدَ اللّهَ تِسعَةَ آلافِ سَنةٍ ، صائما نَهارَهُ قائما لَيلَهُ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قضى لأخيهِ المؤمنِ حاجَةً كانَ كمَنْ عَبدَ اللّهَ دَهرَهُ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن سَعى في حاجَةِ أخيهِ المسلمِ _ طَلَبَ وَجْهِ اللّهِ _ كَتبَ اللّهُ عزّوجلّ لَهُ ألفَ ألفِ حَسَنةٍ . (11)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1/115/237 .
2- .الخصال : 155/194 .
3- .بحار الأنوار : 76/75/19 .
4- .مكارم الأخلاق : 1/125/298.
5- .الخصال : 420/14 .
6- .غرر الحكم : 8610 .
7- .الكافي : 2/199/10 .
8- .ثواب الأعمال : 340/1 .
9- .بحار الأنوار : 74/315/72 .
10- .الأمالي للطوسي : 481/1051 .
11- .الكافي : 2/197/6 .

ص: 379

حمّام (الحمام)

نياز (الحاجة)

116 . حمّام

586 _ تشويق به رفتن به حمّام
587 _ آداب دخول به حمّام

117 . نياز

588 _ نكوهش نيازمندى
589 _ بر آوردن نيازها

116 حمّام586 _ تشويق به رفتن به حمّامامام على عليه السلام :نيكو خانه اى است حمام : هم يادآور آتش [دوزخ] است، و هم چرك را مى برد .

امام صادق عليه السلام :سه چيز انسان را فربه مى كند و سه چيز لاغر مى سازد. آن سه كه فربه مى كند : حمام رفتن مداوم ، استشمام بوى خوش و پوشيدن لباس نرم است ؛ و آن سه كه لاغر مى كند : خوردن زياد تخم مرغ ، ماهى و خرماى نارس است .

587 _ آداب دخول به حمّامامام صادق عليه السلام :سه چيز بدن را خراب مى كند و گاه كشنده است : خوردن آبگوشت شب مانده ، حمام رفتن با شكم پر، و نزديكى كردن با زنان سالخورده .

امام صادق عليه السلام :زمانى حمام برو كه در معده ات اندك چيزى كه حرارت آن را فرو نشاند، وجود داشته باشد . اين براى تقويت بدن تو بهتر است . و با شكم پر [نيز ]حمام نرو .

117 نياز588 _ نكوهش نيازمندىامام على عليه السلام :به هركه خواهى خوبى كن، تا فرمانرواى او شوى ، دست نياز به سوى هركه خواهى دراز كن، تا اسيرش گردى و از هركه خواهى بى نيازى جوى، تا همتاى او شوى .

امام على عليه السلام :به هركه نياز پيدا كنى، نزدش خوار مى شوى .

589 _ بر آوردن نيازهاامام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل فرموده است : مردم خانواده من هستند ، پس محبوبترين آنان نزد من كسانى هستند كه با مردم مهربانتر و در راه برآوردن نيازهاى آنان كوشاتر باشند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه براى كمك به برادر خود و نفع رساندن به او اقدام كند پاداش مجاهدان در راه خدا را خواهد داشت.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه در راه برآوردن نياز برادر مؤمن خود بكوشد، چنان است كه نُه هزار سال با روزه گرفتن و شب زنده دارى خدا را عبادت كرده باشد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس براى برادر مؤمن خود حاجتى برآورد، چنان است كه همه عمرش را به عبادت خدا سر كرده باشد .

امام صادق عليه السلام :هر كه _ براى رضاى خدا _ در راه برآوردن نياز برادر مسلمان خود بكوشد، خداوند عز و جل هزار هزار حسنه برايش بنويسد .

.

ص: 380

عنه عليه السلام :مَن كانَ في حاجَةِ أخيهِ المؤمنِ المسلمِ كانَ اللّهُ في حاجَتِهِ ما كانَ في حاجَةِ أخيهِ . (1)

عنه عليه السلام :الماشي في حاجَةِ أخيهِ كالسّاعي بينَ الصَّفا والمَرْوَةِ . (2)

عنه عليه السلام :مَن قَضى لأخيهِ المؤمنِ حاجَةً قضى اللّهُ عزّوجلّ لَهُ يَومَ القِيامَةِ مِائةَ ألفِ حاجَةٍ مِن ذلكَ ، أوَّلُها الجَنّةُ . (3)

عنه عليه السلام :لَقَضاءُ حاجَةِ امْرئٍ مؤمنٍ أحَبُّ إلى(اللّهِ) مِن عِشرينَ حِجّةً ، كُلُّ حجّةٍ يُنْفِقُ فيها صاحِبُها مائةَ ألفٍ . (4)

(انظر) عنوان 272 «المعروف (1)» ؛ 104 «الإحسان» ؛ الأخ : باب 41 .

590 _ مَنِ امتَنَعَ عَن قَضاءِ حاجَةِ أخيهِالإمامُ الباقرُ عليه السلام :أيُّما مسلمٍ أتى مسلما _ زائرا أو طالِبَ حاجَهٍ وهُو في مَنزِلِهِ _ فاسْتَأذَنَ لَه ولَم يَخْرُجْ إلَيهِ ، لَم يَزَلْ في لَعْنَةِ اللّهِ عزّوجلّ حتّى يَلْتَقِيا . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن سألَهُ أخوهُ المؤمنُ حاجَهً مِن ضُرٍّ فمَنَعهُ مِن سَعةٍ وهُو يَقْدِرُ علَيها _ مِن عِندِهِ أو مِن عندِ غَيرِهِ _ حَشَرهُ اللّهُ يَومَ القِيامَةِ مَغْلولَةً يدُهُ إلى عُنُقِهِ حتّى يَفْرُغَ اللّهُ مِن حِسابِ الخَلقِ . (6)

عنه عليه السلام :أيُّما رجُلٍ مِن شِيعَتِنا أتاهُ رجُلٌ مِن إخْوانِنا فاسْتَعانَ بهِ في حاجَةٍ فلَم يُعِنْهُ وهُو يَقْدِرُ ، ابْتَلاهُ اللّهُ عزّوجلّ بأنْ يَقْضيَ حوائجَ عَدُوٍّ مِن أعْدائنا يُعذّبُهُ اللّهُ علَيهِ يَومَ القِيامَةِ . (7)

عنه عليه السلام :أيُّما مؤمنٍ حَبَسَ مؤمنا عن مالِهِ وهُو مُحتاجٌ إلَيهِ لَم يَذُقْ واللّهِ مِن طَعامِ الجَنّةِ ، ولا يَشْرَبُ مِن الرَّحيقِ المَخْتومِ . (8)

591 _ المُبادَرَةُ إلى قَضاءِ الحَوائِجِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ الرّجُلَ لَيَسْألُني الحاجَةَ فاُبادِرُ بقَضائها ؛ مَخافَةَ أنْ يَسْتَغْنيَ عنها ، فلا يَجِدَ لَها مَوقِعا إذا جاءَتْهُ . (9)

592 _ أدَبُ طَلَبِ الحاجَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :اللّهُمَّ لا تَجعَلْ بي حاجَةً إلى أحدٍمِن شِرارِ خَلْقِكَ ، وما جَعَلْتَ بي من حاجَةٍ فاجْعَلْها إلى أحْسَنِهِم وَجْها ، وأسْخاهُم بها نَفْسا ، وأطْلَقِهِم بها لِسانا ، وأقلِّهِم علَيَّ بها مَنّا . (10)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ لِمَن قالَ بحَضْرَتِهِ: اللّهُمَّ أغْنِني عَن خَلْقِكَ _: لَيس هكذا ، إنّما النّاسُ بالنّاسِ، ولكِنْ قُل:اللّهُمَّ أغْنِني عن شِرارِ خَلْقِكَ. (11)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّما مَثَلُ الحاجَةِ إلى مَن أصابَ مالَهُ حَديثا كمَثَلِ الدِّرْهَمِ في فَمِ الأفْعى : أنتَ إلَيهِ مُحْوِجٌ وأنتَ مِنها على خَطرٍ . (12)

(انظر) السؤال (2) : باب 911 .

.


1- .الأمالي للطوسي : 97/147 .
2- .تحف العقول : 303 .
3- .الكافي : 2/193/1
4- .الكافي : 2/193/4
5- .الكافي : 2/365/4 .
6- .بحار الأنوار : 74/287/13 .
7- .ثواب الأعمال : 297/1
8- .ثواب الأعمال : 286/2.
9- .عيون أخبار الرِّضا: 2/179/2.
10- .بحار الأنوار : 78/56/111 .
11- .تحف العقول : 278
12- .تحف العقول : 294 .

ص: 381

590 _ كسى كه از برآوردن نياز برادر خود امتناع كند
591 _ شتاب در برآوردن نيازها
592 _ آداب حاجت خواهى

امام صادق عليه السلام :كسى كه به فكر برآوردن نياز برادر مؤمن مسلمان خود باشد، تا زمانى كه در فكر نياز او باشد، خداوند در كار نياز وى باشد .

امام صادق عليه السلام :كسى كه در راه برطرف ساختن نياز برادر خود قدم بردارد چونان كسى است كه سعى ميان صفا و مروه به جاى آورد .

امام صادق عليه السلام :هر كس يك نياز از برادر مؤمن خود را برآورده سازد، خداوند عز و جل در روز رستاخيز صد هزار نياز او را برآورد كه نخستين آنها بهشت است.

امام صادق عليه السلام :هر آينه روا ساختن حاجت مؤمن نزد خدا از بيست حجّ كه براى هر حجّ صد هزار [درهم يا دينار ]خرج شده باشد ، محبوبتر است .

ر.ك : عنوان 272 «خوبى (1)» ؛ 104 «نيكى كردن» ؛ برادر ، باب 41 .

590 _ كسى كه از برآوردن نياز برادر خود امتناع كندامام باقر عليه السلام :هرگاه مسلمانى براى ديدار مسلمانى ديگر يا حاجت خواهى از او به منزل وى رود و اجازه ورود بخواهد و او بيرون نيايد ، تا زمانى كه همديگر را ديدار كنند ، پيوسته در لعنت خداوند عز و جل باشد .

امام صادق عليه السلام :كسى كه برادر مؤمنش، در هنگام تنگدستى، نياز خود را به او بگويد و او بتواند _ خودش يا ازطريق كسى ديگر _ حاجتش را روا سازد و نكند، خداوند در روز قيامت وى را، در حالى كه دستش به گردنش بسته شده است، محشور فرمايد و تا فارغ شدن از حساب بندگان خود، همچنان او را نگه دارد .

امام صادق عليه السلام :هرگاه يكى از برادران ما دست حاجت به سوى يكى از شيعيان ما دراز كند و او بتواند كمكش كند و دريغ ورزد، خداوند عز و جل او را به برآوردن نيازهاى يكى از دشمنان ما مبتلا مى كند و به سبب آن او را در روز قيامت عذاب مى كند .

امام صادق عليه السلام :هر مؤمنى كه برادر مؤمن نيازمند خود را از مال خويش محروم كند ، به خدا قسم كه طعم خوراك بهشت را نچشد و از شراب ناب سر به مهر [بهشت ]ننوشد .

591 _ شتاب در برآوردن نيازهاامام صادق عليه السلام :هرگاه مردى دست نياز به سوى من دراز كند ، در رفع نياز و مشكل او شتاب مى ورزم ؛ زيرا بيم آن مى رود كه كار از كار بگذرد و اقدام من در كمك به او، ديگر به كارش نيايد .

592 _ آداب حاجت خواهىامام على عليه السلام :خدايا ! مرا به هيچ يك از بدان خلقت نيازمند مگردان ، و اگر مرا محتاج كسى كردى به خوشروترين و بخشنده ترين كس و آن كه نيازم را با زبان خوش برآورد و كمتر بر من منت نهد ، محتاج گردان .

امام زين العابدين عليه السلام_ به كسى كه در حضور آن حضرت عرض كرد: خدايا! مرا از بندگانت بى نياز گردان _فرمود : اين طور نگو؛ زيرا مردم به هم نيازمندند؛ بلكه بگو : خدايا! مرا از بدان خلقت بى نياز گردان .

امام باقر عليه السلام :حكايت كسى كه نيازمند نوكيسه باشد، حكايت درهمى است كه در دهان افعى است، كه هم به آن نياز دارى و هم از افعى در خطرى .

ر.ك : پرسش (2) ، باب 911 .

.

ص: 382

الاحتياط

الحياة

118 الاحتياط593 _ احتَط لِدِينِكَالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أخوكَ دِينُكَ، فاحْتَطْ لدِينِكَ بم شِئتَ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَكَ أنْ تَنْظُرَ الحَزْمَ وتأخُذَ الحائطَةَ لدِينِكَ . (2)

عنه عليه السلام :خُذْ بالاحْتياطِ فيجَميعِ ما تَجِدُ إلَيهِ سبيلاً. (3)

119 الحياة594 _ قِيمَةُ الحَياةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :اعلَموا أنّهُ لَيس مِن شيءٍ إلّاويَكادُ صاحِبُهُ يَشبَعُ مِنهُ ويَمَلُّه إلّا الحياةَ ؛ فإنّهُ لا يَجِدُ في المَوتِ راحةً . (4)

595 _ الماءُ وَالحَياةُالكتاب :(وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ) . (5)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :طَعْمُ الماءِ الحياةُ . (6)

596 _ ما هُوَ خَيرٌ مِنَ الحَياةِالإمامُ العسكريُّ عليه السلام :خَيرٌ مِن الحياةِ ما إذا فَقَدْتَهُ أبْغَضْتَ الحياةَ ، وشَرٌّ مِن المَوتِ ما إذا نَزَلَ بِكَ أحْبَبتَ المَوتَ . (7)

597 _ الحَياةُ الحَقيقِيَّةُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا حياةَ إلّا بالدِّينِ ، ولا مَوتَ إلّا بجُحودِ اليَقينِ . (8)

عنه عليه السلام :التّوحيدُ حياةُ النّفْسِ . (9)

.


1- .الأمالي للطوسي : 110/168 .
2- .بحار الأنوار : 2/259/9
3- .بحار الأنوار : 2/260/11 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 133 .
5- .الأنبياء : 30 .
6- .تحف العقول : 370
7- .تحف العقول : 489 .
8- .الإرشاد : 1 / 296 .
9- .غرر الحكم : 540 .

ص: 383

احتياط (الاحتياط)

زندگى (الحياة)

118 . احتياط

593 _ براى دين خود احتياط كن

119 . زندگى

594 _ ارزش زندگى
595 _ آب و زندگى
596 _ بهتر از زندگى
597 _ زندگى حقيقى

118 احتياط593 _ براى دين خود احتياط كنامام على عليه السلام :برادر تو دين توست ؛ پس تا مى توانى مواظب دين خود باش .

امام صادق عليه السلام :در دين خود دورانديش و محتاط باش .

امام صادق عليه السلام :در همه كارهايى كه برايت پيش مى آيد، محتاط باش .

119 زندگى594 _ ارزش زندگىامام على عليه السلام :بدانيد كه هيچ چيزى نيست جز اين كه دارنده اش از آن سير و خسته مى شود، مگر زندگى ؛ زيرا در مرگ آسودگى نمى بيند .

595 _ آب و زندگىقرآن :«و هر چيز زنده اى را از آب پديد آورديم؟» .

حديث :امام صادق عليه السلام :مزه آب ، زندگى است .

596 _ بهتر از زندگىامام عسكرى عليه السلام :بهتر از زندگى آن است كه هرگاه آن را از دست دهى از زندگى بيزار شوى، و از مرگ بدتر آن چيزى است كه هرگاه بدان گرفتار آيى، آرزوى مرگ كنى .

597 _ زندگى حقيقىامام على عليه السلام :زندگى، جز به ديندارى نيست و مرگ، جز با از دست دادن يقين نيست .

امام على عليه السلام :توحيد، حيات جان است .

.

ص: 384

الحيوان

120 الحيوان598 _ حُقوقُ الحَيَوانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لَمّا أبْصَرَ ناقَةً مَعْقولَةً وعلَيهاجِهازُها _: أينَ صاحِبُها ؟ مُروهُ فلْيَسْتعِدَّ غَدا للخُصومَةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ يُحِبُّ الرِّفْقَ ويُعينُ علَيهِ ، فإذارَكِبْتُمُ الدَّوابَّ العُجْفَ فأنْزِلوها مَنازِلَها ، فإنْ كانتِ الأرضُ مُجْدِبَةً فانْجوا عَنها ، وإنْ كانتْ مُخْصِبةً فأنْزِلُوها مَنازِلَها . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :ارْكَبوا هذهِ الدَّوابَّ سالِمَةً واتَّدِعُوها سالِمَةً ، ولا تَتَّخِذوها كَراسِيَّ لأحاديثِكُم في الطُّرُقِ والأسْواقِ ، فَرُبَّ مَرْكوبَةٍ خَيرٌ مِن راكِبِها وأكْثَرُ ذِكْرا للّهِ تباركَ وتعالى مِنهُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :للدّابّةِ على صاحِبِها سِتُّ خِصالٍ :يَعْلِفُها إذا نَزلَ ، ويَعْرِضُ علَيها الماءَ إذا مَرَّ بهِ ، ولا يَضْرِبُها إلّا على حقٍّ ، ولا يُحَمّلُها ما لا تُطيقُ (4) ، ولا يُكلّفُها مِن السَّيرِ إلّا طاقَتَها ، ولا يَقِفُ علَيها فُواقا . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تَضْرِبوا الدَّوابَّ على وُجوهِها ؛فإنَّها تُسَبِّحُ بحَمْدِ اللّهِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :غُفِرَ لامْرأةٍ مُومِسَةٍ مرَّتْ بكلبٍ على رأسِ رَكِيٍّ يَلْهَثُ كادَ يَقْتُلُهُ العَطَشُ ، فنَزَعَتْ خُفَّها فأوْثَقَتْهُ بخِمارِها فنَزَعَتْ لَهُ مِن الماءِ ، فغُفِرَ لَها بذلكَ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن دابَّةٍ _ طائرٍ ولا غَيرِهِ _ يُقتَلُ بغَيرِ الحقِّ إلّا ستُخاصِمُهُ يَومَ القِيامَةِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قَتلَ عُصْفورا عَبَثا عَجَّ إلى اللّهِ يَومَ القِيامَةِ مِنهُ ، يقولُ : يا رَبِّ ، إنّ فُلانا قَتلَني عَبَثا ولَم يَقتُلْني لِمَنفَعَةٍ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :لَو غُفِرَ لَكُم ما تَأتونَ إلى البَهائِم لَغُفِرَلَكُم كَثيرا . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :ألَا تَتَّقي اللّهَ في هذهِ البَهيمَةِ الّتيمَلّكَكَ اللّهُ تعالى إيّاها ؟! فإنّهُ شَكا إلَيّ أنّكَ تُجيعُهُ وتُدْئبُهُ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :لَعنَ اللّهُ مَن مَثَّلَ بالحَيوانِ . (12)

كنز العمّال :نَهى [رسول اللّه صلى الله عليه و آله ] عن قَتلِ كُلِ ذي رُوحٍ إلّا أنْ يُؤذي . (13)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ امرأة عُذِّبَتْ في هِرّهٍ رَبَطتْها حتّى ماتَتْ عَطَشا . (14)

.


1- .بحار الأنوار: 7/276/50.
2- .الكافي : 2/120/12 .
3- .كنز العمّال : 24957 .
4- .في المصدر : «يطيق»، والتصويب من مستدرك الوسائل .
5- .الجعفريّات : 85 ، مستدرك الوسائل : 8/258/9393 .
6- .الكافي : 6/538/4 ، الخصال : 618/10 .
7- .كنز العمّال : 43116
8- .كنز العمّال : 39968
9- .كنز العمّال : 39971
10- .كنز العمّال : 24973
11- .كنز العمّال : 24982
12- .كنز العمّال : 24971
13- .كنز العمّال : 39981 .
14- .مكارم الأخلاق : 1/280/864 .

ص: 385

حيوانات (الحيوان)

120 . حيوانات

598 _ حقوق حيوانات

120 حيوانات598 _ حقوق حيواناتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ وقتى ماده شترى را ديد كه زانويش بسته شده و بارش همچنان بر پشت اوست _فرمود : صاحب او كجاست ؟ به او بگوييد خودش را براى شكايت [اين شتر در قيامت ]آماده كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ملايمت و مدارا كردن را دوست دارد و بر انجام آن كمك مى كند . پس ، هرگاه چارپايان لاغر را سوار شديد ، آنها را در منزلهايشان فرود آوريد . اگر زمين خشك و بى گياه بود با شتاب از آن بگذريد و اگر سرسبز و پر علف بود، آنها را در آن جا استراحت دهيد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چارپايان سالم را سوار شويد و آنها را سالم نگه داريد و آنها را كرسى خطابه و صحبتهاى خود در كوچه ها و بازارها نكنيد؛ زيرا بسا مركوبى كه از سوارش بهتر و بيشتر از او به ياد خداوند تبارك و تعالى باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حيوان شش حقّ به گردن صاحب خود دارد : هر گاه از آن پياده شد علفش دهد ، هرگاه از آبى گذشت آبش دهد ، به ناحقّ آن را نزند ، بيشتر از قدرتش آن را بار نكند ، بيشتر از توانش آن را راه نبرد و مدت زيادى روى آن درنگ نكند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به صورت حيوانات نزنيد؛ زيرا آنها حمد و تسبيح خدا مى گويند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زنى بدكاره سگى را ديد كه بر سر چاهى له له مى زند و كم مانده است از تشنگى بميرد . او كفش خود را در آورد و آن را به روسرى خود بست و به وسيله آن از چاه آب كشيد [و به آن حيوان داد] ؛ و به سبب اين كار آمرزيده شد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر حيوانى _ پرنده يا جز آن _ كه به ناحقّ كشته شود در روز قيامت از قاتل خود شكايت خواهد كرد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس گنجشكى را بى سبب بكُشد، آن گنجشك در روز قيامت از او به درگاه خدا بنالد و بگويد : پروردگار من ! فلانى مرا نه براى استفاده كه بى سبب كشت .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر ستمى كه به حيوانات مى كنيد بر شما بخشيده شود، بسيارى از گناهان شما بخشوده شده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا درباره اين بى زبانى كه خداوند در اختيار تو گذاشته است، از خدا نمى ترسى؟! او از درد و رنجى كه به وى مى رسانى نزد من شكايت كرد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :لعنت خدا بر كسى كه حيوانى را مُثْله كند .

كنز العمال :[رسول اللّه صلى الله عليه و آله ] از كشتن هر جاندارى نهى فرمود، مگر آن كه آزار و آسيب برساند .

امام صادق عليه السلام :زنى به سبب آن كه گربه اى را بسته بود تا از تشنگى مرد ، به عذاب گرفتار آمد .

.

ص: 386

الحياء

121 الحياء599 _ فَضلُ الحَياءِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحياءُ سَبَبٌ إلى كُلِّ جَميلٍ. (1)

عنه عليه السلام :الحياءُ مِفْتاحُ كُلِّ الخَيرِ . (2)

عنه عليه السلام :أعقَلُ النّاسِ أحْياهُم . (3)

عنه عليه السلام :الحياءُ يَصُدُّ عنْ فِعْلِ القَبيحِ . (4)

عنه عليه السلام :سَبَبُ العِفَّةِ الحياءُ . (5)

600 _ الحَياءُ وَالإيمانُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ لِكُلِّ دِينٍ خُلُقا ، وإنّ خُلُقَ الإسلامِ الحياءُ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا إيمانَ لِمَن لا حياءَ لَهُ . (7)

601 _ الحَياءُ المَذمومُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الحياءُ حياءانِ : حياءُ عَقْلٍ وحياءُ حُمْقٍ ، فحَياءُ العَقلِ العِلْمُ ، وحَياءُ الحُمْقِ الجَهْلُ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :قُرِنَ الحياءُ بالحِرْمانِ . (9)

عنه عليه السلام :الحياءُ يَمْنَعُ الرِّزْقَ . (10)

عنه عليه السلام :مَنِ اسْتَحيى مِن قَولِ الحَقِّ فهُوأحمَقُ . (11)

602 _ ما يَتَرَتَّبُ عَلى عَدَمِ الحَياءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لم يَبْقَ مِن أمْثالِ الأنْبياءِ عليهم السلام إلّاقَولُ النّاسِ : إذا لَم تَسْتَحيِ فاصْنَعْ ما شِئْتَ . (12)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن لَم يَسْتَحيِ مِن النّاسِ لَم يَسْتَحيِ مِن اللّهِ سبحانَهُ . (13)

603 _ الاستِحياءُ مِنَ اللّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اسْتَحْيِ مِن اللّهِ اسْتِحياءَكَ مِن صالِحي جِيرانِكَ ؛ فإنّ فيها زِيادَةَ اليَقينِ . (14)

عنه صلى الله عليه و آله :لِيَسْتَحيِ أحَدُكُم مِن مَلَكَيهِ اللَّذَينِ معَهُ ، كما يَسْتَحْيِي مِن رجُلَينِ صالِحَينِ مِن جِيرانِهِ، وهُما مَعهُ باللّيلِ والنّهارِ . (15)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :اسْتَحْيوا مِن اللّهِ في سَرائرِكُم كما تَسْتَحْيونَ مِن النّاسِ في عَلانِيَتِكُم . (16)

604 _ غايَةُ الحَياءِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :غايَةُ الحياءِ أنْ يَسْتَحييَ المَرءُمِن نَفْسِهِ . (17)

.


1- .بحار الأنوار: 77/211/1.
2- .غرر الحكم : 340
3- .غرر الحكم : 2900
4- .غرر الحكم : 1393
5- .غرر الحكم : 5527 .
6- .كنز العمّال : 5757 .
7- .الكافي : 2/106/5 .
8- .بحار الأنوار : 77/149/75 .
9- .غرر الحكم : 6714
10- .غرر الحكم : 274
11- .غرر الحكم : 8650 .
12- .عيون أخبار الرِّضا : 2/56/207.
13- .غرر الحكم : 9081 .
14- .بحار الأنوار : 78/200/28 .
15- .كنز العمّال : 5751 .
16- .تحف العقول : 394 .
17- .غرر الحكم : 6369 .

ص: 387

شرم (الحياء)

121 . شرم

599 _ فضيلت شرم
600 _ شرم و ايمان
601 _ شرم نكوهيده
602 _ نتيجه بى شرمى
603 _ شرم داشتن از خدا
604 _ اوج شرم

121 شرم599 _ فضيلت شرمامام على عليه السلام :شرم، وسيله رسيدن به هر زيبايى است.

امام على عليه السلام :شرم، كليد همه خوبيهاست .

امام على عليه السلام :خردمندترين مردم، با شرم ترين آنهاست .

امام على عليه السلام :شرم ، مانع زشتكارى مى شود .

امام على عليه السلام :علت پاكدامنى، شرم است.

600 _ شرم و ايمانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا هر دينى را خويى است ، و خوى اسلام، شرم است .

امام صادق عليه السلام :ايمان ندارد كسى كه شرم ندارد .

601 _ شرم نكوهيدهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شرم دو گونه است : شرمِ خردمندانه و شرمِ احمقانه. شرمِ خردمندانه، دانش است، و شرمِ احمقانه، جهل و نادانى .

امام على عليه السلام :كمرويى با محروميّت قرين است .

امام على عليه السلام :كمرويى مانع روزى است .

امام على عليه السلام :كسى كه از گفتن حقّ شرم كند احمق است .

602 _ نتيجه بى شرمىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از مثل هاى پيامبران عليهم السلام ، جز اين سخنِ مردم بر جاى نمانده است : وقتى شرم نداشتى، هر كارى مى خواهى بكن .

امام على عليه السلام :كسى كه از مردم شرم نكند، از خداوند سبحان نيز شرم نمى كند .

603 _ شرم داشتن از خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از خدا شرم كن همچنان كه از همسايگان خوب خود شرم مى كنى ؛ زيرا شرم كردن از خدا بر يقين مى افزايد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هريك از شما بايد از دو فرشته اى كه با خود دارد شرم كند ، همچنان كه از دو همسايه خوب خود كه شب و روز در كنارش هستند شرم مى كند .

امام كاظم عليه السلام :در نهان از خدا شرم كنيد همچنان كه در آشكار از مردم شرم مى كنيد .

604 _ اوج شرمامام على عليه السلام :اوج شرم اين است كه آدمى از خودش شرم كند .

.

ص: 388

« خ »

الخاتمة

122 الخاتمة605 _ خَطَرُ الخاتِمَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يَزالُ المؤمنُ خائفا من سُوءِ العاقِبَةِ، لايَتَيقّنُ الوُصولَ إلى رِضْوانِ اللّهِ حتّى يكونَ وَقتُ نَزْعِ رُوحِهِ وظُهورِ مَلَكِ المَوتِ لَهُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ الرّج_ُلَ لَيعْمَلُ الزَّمَنَ الطّويلَ بعَمَلِ أهْلِ الجَنّةِ ، ثُمّ يُخْتَمُ لَهُ بعَمَلِ أهْلِ النّارِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :لا علَيكُم أنْ تُعْجَبوا بأحَدٍ حتّى تَنْظُروا بما يُخْتَمُ لَهُ ، فإنَّ العامِلَ يَعْمَلُ زَمانامِن عُمرِهِ أو بُرْهَةً مِن دَهْرِهِ بعَمَلٍ صالحٍ لو ماتَ علَيهِ دَخَلَ الجَنّةَ، ثُمَّ يَتَحَوّلُ فيَعْمَلُ عَمَلاً سَيّئا . (3)

(انظر) السعادة : باب 948 .

606 _ موجِباتُ حُسنِ العاقِبَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنْ أرَدْتَ أنْ يُؤْمِنَكَ اللّهُ سُوءَالعاقِبَةِ فاعْلَمْ أنَّ ما تَأْتيهِ مِن خَيرٍ فبفَضْلِ اللّهِ وتَوفيقِهِ ، وما تَأْتيهِ مِن سُوءٍ فبِإمْهالِ اللّهِ و إنْظارِهِ ، إيّاكَ وحِلْمَهُ وعَفْوَهُ عَنكَ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لبعضِ النّاسِ _: إنْ أرَدْتَ أنْ يُخْتَمَ بخَيرٍ عَمَلُكُ حتّى تُقْبَضَ وأنتَ في أفْضَلِ الأعْمالِ فعَظِّمْ للّهِ حَقَّهُ أن تَبْذُلَ نَعْماءَهُ في مَعاصيهِ ، وأنْ تَغْتَرَّ بحِلْمِهِ عَنكَ ، وأكْرِمْ كُلَّ مَن وَجَدْتَهُ يُذْكَرُ مِنّا أو يَنْتَحِلُ مَوَدّتَنا . (5)

.


1- .بحار الأنوار : 71/366/13 .
2- .كنز العمّال : 545
3- .كنز العمّال : 589 .
4- .بحار الأنوار : 70/392/60 .
5- .عيون أخبار الرِّضا : 2/4/8 .

ص: 389

فرجام (الخاتمة)

122 . فرجام

605 _ خطر فرجام
606 _ موجبات نيك فرجامى

122 فرجام605 _ خطر فرجامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن پيوسته از بدفرجامى هراسان است و تا زمان جان كندن و ظاهر شدن ملك الموت بر او يقين ندارد كه به رضوان الهى خواهد رسيد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[گاه] آدمى زمانى دراز عمل اهل بهشت را انجام مى دهد، اما سرانجامش به عمل اهل دوزخ ختم مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تا فرجام كسى بر شما معلوم نشده از [اعمال خوب] او به شگفت نياييد . چه آن كه آدمى [گاه ]زمانى دراز از عمر خود، يا برهه اى از روزگارش را كارهاى شايسته مى كند كه اگر با همان وضع بميرد به بهشت مى رود، اما ناگهان تغيير مى كند و كارهاى ناشايست انجام مى دهد .

ر.ك : خوشبختى ، باب 948 .

606 _ موجبات نيك فرجامىامام على عليه السلام :اگر مى خواهى كه خداوند تو را از بدعاقبتى نگه دارد بدان كه هر خوبى كه به تو مى رسد از فضل و توفيق خداست و هر بدى كه به تو مى رسد خداوند به تو مهلت و فرصت داده است .از بردبارى و گذشت او نسبت به خودت بترس .

امام صادق عليه السلام_ به يكى از مردم _فرمود : اگر مى خواهى كه عملت ختم به خير شود و هنگام مردن با بهترين اعمال بميرى، حقّ خدا را پاس داشته نعمتهايش را در راه معصيت صرف نكن و به سبب بردباريى كه نسبت به تو نشان مى دهد دچار غرور و غفلت نشو و هر كس را كه ديدى از ما به نيكى ياد مى كند يا از محبت ما دم مى زند گرامى بدار .

.

ص: 390

الخدمة

الخوارج

123 الخدمة607 _ فَضلُ خِدمَةِ المُسلِمينَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أيُّما مُسلمٍ خَ_دَمَ قَوما مِن المُسلمينَ إلّا أعْطاهُ اللّهُ مِثْلَ عَدَدِهِم خُدّاما في الجَنّةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :خِدْمَ_ةُ المؤمنِ لأخيهِ المؤمنِ دَرَجةٌ لا يُدْرَكُ فَضْلُها إلّا بمِثْلِها . (2)

الكافي عن جميل_ قال الإمام الصّادقُ عليه السلام _: المؤمِنونَ خَدَمٌ بَعْضُهُم لبَعْضٍ _ [قالَ جميلٌ :] قلتُ : وكيفَ يَكونونَ خَدَما بَعْضُهم لبَعْضٍ ؟ قالَ _ : يُفيدُ بَعْضُهُم بَعْضا . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إخْدِمْ أخاكَ ، فإنِ اسْتَخْدَمَكَ فلا ولا كَرامَةَ . (4)

(انظر) العلم : باب 1353 ؛ عنوان 2 «الإجارة» .

124 الخوارج608 _ المارِقونَ (5)الكتاب :(قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعا) . (6)

الحديث :كنز العمّال عن عبد اللّه بن عمرو :إنّ رجُلاً أتى النَّبيَّ صلى الله عليه و آله يَومَ حُنينٍ وهُو يَقْسِمُ تِبْرا فقالَ :يا محمّدُ، اعْدِلْ ! فقالَ : وَيْحَكَ ! مَن يَعْدِلُ إذا لَم أعْدِلْ ؟! _ أو عِندَ مَن يُلْتَمَسُ العَدلُ بَعدي ؟ ! _ ثُمّ قالَ : يُوشِكُ أنْ يأتيَ قَومٌ مِثلُ هذا يَسألونَ كِتابَ اللّهِ وهُم أعْداؤهُ، يَقْرَؤونَ كِتابَ اللّه ولايَحُلُّ حَناجِرَهُم، مُحَلَّقَةً رؤوسُهُم ، فإذا خَرَجوا فاضْرِبوا رِقابَهُم . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ وقد تَلا رجُلٌ هذهِ الآيةَ بحَضْرَتِهِ _: أهلُ حَرُوراءَ مِنهُم . (8)

.


1- .الكافي : 2/207/1 .
2- .مستدرك الوسائل : 12/429/14524 .
3- .الكافي : 2/167/9 .
4- .الاختصاص : 243 .
5- .المارقون ، الخوارج والحرورية ثلاثة إلقاب لمسمّىً واحد ؛ وهم جماعة كانوا في جيش الإمام أمير المؤمنين عليه السلام في صفّين ، ثمّ انفصلوا عنه بعد قضيّة التحكيم وانتفضوا عليه .
6- .الكهف : 103 ، 104 .
7- .كنز العمّال : 31610 .
8- .شرح نهج البلاغة : 2/278 .

ص: 391

خدمت كردن (الخدمة)

خوارج (الخوارج)

123 . خدمت كردن

607 _ فضيلت خدمت كردن به مسلمانان

124 . خوارج

608 _ مارقين

123 خدمت كردن607 _ فضيلت خدمت كردن به مسلمانانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر مسلمانى كه گروهى از مسلمانان را خدمت كند، خداوند به تعداد آنان در بهشت به او خدمتكار دهد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدمت كردن مؤمن به برادر مؤمنش، مقامى است كه فضيلت و ثواب آن جز با همانند آن (خدمت) به دست نيايد .

الكافى_ به نقل از جميل _: امام صادق عليه السلام فرمود : مؤمنان خدمتكار يكديگرند . عرض كردم : چگونه خدمتكار يكديگرند؟ فرمود : به حال يكديگر مفيد واقع مى شوند.

امام صادق عليه السلام :برادر خود را خدمت كن، اما اگر او از تو خدمت خواست خدمتش نكن و وقعى هم بدو مگذار .

ر .ك : دانش و دانايى ، باب 1353 ؛ عنوان 2 «اجاره» .

124 خوارج608 _ مارقين (1)قرآن :«بگو : آيا زيانكارترين مردمان را به شما بشناسانيم ؟ آنان كه كوشششان در زندگى دنيا تباه شد و حال آن كه مى پندارند كارى نيكو مى كنند».

حديث :كنز العمّال_ به نقل از عبد اللّه بن عمرو _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در روز جنگ حنين شمشهاى طلا را تقسيم مى كرد ؛ مردى از راه رسيد و گفت: اى محمّد ! عادل باش ! پيامبر فرمود : واى بر تو ! اگر من عادل نباشم چه كسى عادل است ؟ _ يا فرمود : پس از من عدالت را نزد چه كسى خواهيد يافت ؟ _ . آن گاه فرمود : زودا كه مردمى چون اين بيايند كه خواهان كتاب خدا باشند در حالى كه دشمن آنند ، كتاب خدا را مى خوانند اما از حنجره هاى آنان فراتر نمى رود، سرهاى تراشيده دارند ؛ هر گاه اينان سر بر داشتند گردنشان را بزنيد .

امام على عليه السلام_ در پاسخ به كسى كه اين آيه را در حضور آن حضرت تلاوت كرد _فرمود : حروريان (خوارج) از اين افرادند .

.


1- .مارقين ، خوارج و حروريه ، لقب جمعى از سپاهيان امام على عليه السلام كه پس از ماجراى حكميت در جريان جنگ صفين از ايشان جدا شده و بر ضد او قيام كردند .

ص: 392

عنه عليه السلام :سَمِعْتُ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يقولُ : يَخْرُجُ في آخرِ الزّمانِ قَومٌ أحْداثُ الأسْنانِ ، سُفَهاءُ الأحْلامِ ، قَوْلُهُم مِن خَيرِ أقْوالِ أهْلِ البَرِيَّةِ ، صَلاتُهُم أكْثَرُ مِن صَلاتِكُم ، وقِراءتُهُم أكْثَرُ مِن قِراءتِكُم ، لا يُجاوِزُ إيمانُهُم تَراقِيَهُم _ أو قالَ حَناجِرَهُم _ يَمْرُقونَ مِن الدِّينِ كمايَمْرُقُ السَّهمُ مِن الرَّمِيَّةِ ، فاقْتُلوهُم . (1)

609 _ الإمام عليّ عليه السلام بَعدَ مَقتَلِ الخَوارجِالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ وقَد مَرَّ بقَتْلى الخَوارجِ _: بُؤْسا لَكُم ! لَقد ضَرَّكُم مَن غَرَّكُم . فقيلَ لَهُ : مَن غَرَّهُم يا أميرَ المؤمنينَ ؟ فقالَ : الشَّيطانُ المُضِلُّ ، والأنْفُسُ الأمّارَةُ بالسُّوءِ ، غَرَّتْهُم بالأمانيِّ ، وفَسَحَتْ لَهُم ، بِالمَعاصي، ووَعَدَتْهُم الإظْهارَ ، فاقْتَحَمَتْ بهِم النّارَ . (2)

عنه عليه السلام_ لَمّا قُتلَ الخوارِجُ فقيلَ لَهُ : يا أميرَ المؤمنينَ، هَلكَ القَومُ بأجْمَعِهِم _: كَلّا واللّهِ،إنَّهُم نُطَفٌ في أصْلابِ الرِّجالِ وقَراراتِ النّساءِ ، كُلَّما نَجَمَ مِنهُم قَرْنٌ قُطِعَ ، حتّى يكونَ آخِرُهُم لُصوصا سَلّابِينَ . (3)

عنه عليه السلام :أيُّها النّاسُ ، فإنّي فَقَأْتُ عَينَ الفِتنَةِ ،ولَم يَكُن لِيَجْتَرِئَ علَيها أحَدٌ غَيري بَعدَ أنْ ماجَ غَيْهَبُها (ظُلْمَتُها) ، واشْتَدَّ كَلَبُها . (4)

610 _ نهيُ الإمامِ عَن قَتلِ الخَوارجِ بَعدَهُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تُقاتِلوا (تَقْتُلوا) الخَوارِجَ بَعدي ؛ فلَيس مَن طَلبَ الحقَّ فأخْطَأهُ، كَمَن طَلبَ الباطِلَ فأدْرَكَهُ (5) . (6)

.


1- .شرح نهج البلاغة: 2/267 .
2- .نهج البلاغة: الحكمة 323
3- .نهج البلاغة: الخطبة 60
4- .نهج البلاغة: الخطبة 93
5- .نهج البلاغة: الخطبة 61.
6- .قال ابنُ أبي الحديد : مُراده أنّ الخوارج ضَلّوا بشُبهةٍ دخَلت عليهم ، كانوا يَطلُبون الحقّ ، ولهم في الجملة تَمسّكٌ بالدِّين ، ومُحاماةٌ عن عقيدةٍ اعتقدوها ، و إنْ أخطَؤوا فيها . وأمّا معاوية فلم يكن يطلب الحقّ ، و إنّما كان ذا باطل ، لا يُحامي عن اعتقادِ قد بناه على شبهة ، وأحوالُه كانت تدلّ على ذلك ، فإنّه لم يكن من أرباب الدِّين ... و إذا كان كذلك لم يَجُزْ أن يَنصُر المسلمون سلطانه ، وتحارَبُ الخوارج عليه و إن كانوا أهل ضلال ، لأ نّهم أحسن حالاً منه ، فإنّهم كانوا يَنهون عن المنكر ، ويَرَون الخروج على أئمّة الجور واجبا ... (شرح نهج البلاغة : 5 / 78) .

ص: 393

609 _ امام على عليه السلام پس از كشته شدن خوارج
610 _ نهى امام از كشتن خوارج بعد از ايشان

امام على عليه السلام :شنيدم كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد : در آخر الزمان مردمى سر برمى دارند كم سال وسبكسر . بهترين سخنان را به زبان مى آورند ، بيش از شما نماز مى خوانند ، بيش از شما قرآن تلاوت مى كنند ، اما ايمان آنها از استخوان چنبره _ يا فرمود : از حنجره هايشان _ فراتر نمى رود . آنان همانند فراتر رفتن تير از هدف ، از دين خارج مى شوند . اين افراد را بكشيد.

609 _ امام على عليه السلام پس از كشته شدن خوارجامام على عليه السلام_ در هنگام عبور از جنازه خوارج _فرمود : بدا به حال شما! آن كس كه فريبتان داد به شما زيان رساند. عرض شد: اى اميرمؤمنان! چه كسى فريبشان داد ؟ فرمود : شيطان گمراه كننده و نفس فرمان دهنده به بدى؛ به آرزوهاى خام فريبشان داد و ميدان گناهان را بر آنان فراخ گردانيد و به آنان وعده پيروزى داد و آن گاه آنان را در كام آتش فرو برد .

امام على عليه السلام_ آن گاه كه خوارج كشته شدند و به ايشان عرض شد: اى اميرمؤمنان! اين جماعت همه نابود شدند . فرمود : هرگز ، به خدا قسم كه آنها نطفه هايى در پشت مردان و زهدانهاى زنان هستند . هر گاه شاخى از آنان برويد ، قطع گردد تا اين كه سرانجام از آنان عده اى راهزن و دزد بر جاى ماند .

امام على عليه السلام :اى مردم ! من چشم فتنه را در آوردم، در زمانى كه تاريكيش موج مى زد و هارى و سختى آن اوج گرفته بود و كسى جز من جرأت دفع آن را نداشت .

610 _ نهى امام از كشتن خوارج بعد از ايشانامام على عليه السلام :بعد از من با خوارج نجنگيد (خوارج را نكشيد) ؛ زيرا كسى كه طالب حقّ باشد و به آن نرسد همچون كسى نيست كه جوياى باطل باشد و به آن دست يابد . (1)

.


1- .ابن ابى الحديد مى نويسد : مراد حضرت اين است كه خوارج به سبب گرفتار آمدن به يك شبهه، گمراه شدند . آنان طالب حقّ بودند و اجمالاً به دين تمسك داشتند و از عقيده خود دفاع مى كردند، گرچه در عقيده خود راه خطا پيمودند . اما معاويه خواهان حقّ نبود، بلكه راه باطل مى پيمود و از عقيده اى كه با شبهه آميخته شده باشد، دفاع نمى كرد . رفتار و كردار او، خود گواه اين امر بود . او پايبند دين نبود ... با چنين اوصافى كه در معاويه وجود داشت، بر مسلمانان روا نبود كه از حكومت او دفاع كنند و با شورشيان عليه او بجنگند، هر چند كجراهه مى رفتند؛ زيرا آنان وضع بهترى از معاويه داشتند ؛ چه، نهى از منكر مى كردند و قيام در برابر فرمانروايان ستمگر را واجب مى دانستند ... .

ص: 394

الخسران

125 الخسران611 _ صِفَةُ الخاسِرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الخاسِرُ مَن غَفَلَ عَن إصْلاحِ المَعَادِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :المُنْفِقُ عُمرَهُ في طَلَبِ الدُّنيا خاسِرُ الصَّفْقَةِ ، عادِمُ التَّوفيقِ . (2)

612 _ خَسِرَ الدُّنيا وَالآخِرَةَالكتاب :(وَمِنَ النّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَالْاخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ) . (3)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ وقد سُئلَ : مَنِ العَظيمُ الشَّقاءِ ؟ _: رجُلٌ تَرَكَ الدُّنيا للدُّنيا فَفاتَتْهُ الدُّنيا وخَسِرَ الآخِرَةَ ، ورَجُلٌ تَعَبّدَ واجْتَهَدَ وصامَ رِئاءَ النّاسِ فذلكَ الّذي حُرِمَ لذّاتَ الدُّنيا ولَحِقَهُ التَّعَبُ الّذي لَو كانَ بهِ مُخْلِصا لاسْتَحَقَّ ثوابَهُ . (4)

613 _ أخسَرُ النّاسِالكتاب :(قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعا) . (5)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ أخْسَرَ النّاسِ صَفْقَةً وأخْيَبَهُم سَعْيا: رجُلٌ أخْلَقَ بَدنَهُ في طَلبِ مالِهِ ولَم تُساعِدْهُ المَقاديرُ على إرادَتِهِ ، فخَرجَ مِن الدُّنيا بحَسْرَتِهِ ، وقَدِمَ على الآخِرَةِ بتَبِعَتِهِ . (6)

.


1- .تنبيه الخواطر : 2/118
2- .تنبيه الخواطر : 2/119 .
3- .الحجّ : 11 .
4- .بحار الأنوار : 92 / 251 .
5- .الكهف : 103 ، 104 .
6- .نهج البلاغة : الحكمة 430 .

ص: 395

زيانكارى (الخسران)

125 . زيانكارى

611 _ توصيف زيانكار
612 _ زيانكارى در دنيا و آخرت
613 _ زيانكارترين ها

125 زيانكارى611 _ توصيف زيانكارپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زيانكار كسى است كه از آباد كردن آخرت غافل ماند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه عمر خود را در طلب دنيا صرف كند در اين معامله زيان كرده و توفيق را از دست داده است .

612 _ زيانكارى در دنيا و آخرتقرآن :«و از ميان مردم كسى است كه خدا را فقط در يك حال مى پرستد. اگر خيرى به او رسد دلش بدان آرام گيرد و اگر آزمايشى پيش آيد رخ برتابد (دگرگون شود). در دنيا و آخرت زيان بيند و اين همان زيان آشكار است» .

حديث :امام على عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه :بدبخت بزرگ كيست ؟ _فرمود : مردى كه دنيا را به خاطر دنيا واگذارد و بدين سبب دنيا را از دست دهد و آخرت را زيان كند و مردى كه براى خودنمايى عبادت و كوشش كند و روزه بگيرد ؛ چنين كسى از لذتهاى دنيا محروم گشته و خود را به رنجى در افكنده است كه اگر براى خدا مى بود سزاوار پاداش او مى شد.

613 _ زيانكارترين هاقرآن :«بگو : آيا به شما خبر دهيم زيانكارترين مردمان كيستند؟ كسانى كه كوشش آنان در زندگى اين جهان هدر رفت و مى پندارند كه كار نيك مى كنند» .

حديث :امام على عليه السلام :زيانكارترين مردم در داد و ستد و ناكامترينشان در سعى و تلاش مردى است كه تن خويش را در طلب مال بفرسايد امّا مقدرات با خواست او مساعدت نكند و آن گاه با دريغ و حسرت از دنيا رود و با وزر وبال آن به آخرت روى نهد .

.

ص: 396

الخشوع

الخطبة

126 الخشوع614 _ فَضلُ الخُشوعِ (1)الكتاب :(أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللّهِ) . (2)

الحديث :إرشاد القلوب :في حديثِ المِعراجِ : ما عَرَفَنيعَبدٌ وخَشَعَ لي إلّا خَشَعَ لَهُ كُلُّ شيءٍ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :نِعْ_مَ عَونُ الدُّعاءِ الخُش_وعُ . (4)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ في الدُّعاءِ _: وأَعوذُبكَ مِن نَفْسٍ لا تَقْنَعُ وبَطْنٍ لا يَشْبَعُ ، وقَلبٍ لا يَخْشَعُ . (5)

615 _ صِفاتُ الخاشِعينَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أمّا عَلامَةُ الخاشِعِ فأربَعةٌ : مُراقَبَةُ اللّهِ في السِّرِّ والعَلانِيَةِ ، ورُكوبُ الجَميلِ ، والتَّفَكُّرُ ليَومِ القِيامَةِ ، والمُناجاةُ للّهِ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن خَشَعَ قَلبُهُ خَشَعَتْ جَوارِحُهُ. (7)

(انظر) عنوان 47 «البكاء» ؛ القلب : باب 1554 .

127 الخطبة616 _ الخُطبَةُالكتاب :(وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ) (8) .

الحديث :سعدُ بنُ إبراهيمَ عن أبيهِ :أوَّلُ مَن خَطَبَ على المِنْبَرِ إبراهيمُ عليه السلام حينَ اُسِرَ لُوطٌ واسْتَأسَرَتْهُ الرُّومُ ، فغَزا إبراهيمُ حتّى اسْتَنْقَذَهُ مِن الرُّومِ (9) .

جابرٌ :ك_انَ [النّبيُّ صلى الله عليه و آله ] إذا خَ_طَ_بَ احْمَرَّتْ عَيْناهُ ، وع_لا صَوْتُهُ ، واشْتَدَّ غَضَبُهُ ، كأنَّهُ مُنْذِرُ جَيْشٍ يَقولُ : صَبَّحَكُم مَسّاكُم ! (10)

المعجم الكبيرعن أبي اُمامة : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ إذا بَعَثَ أميرا قالَ : أقصِرِ الخُطبَةَ ، وأقِلَّ الكَلامَ. (11)

سنن أبي داوود عن عمّار بن ياسر :أمَرَنارَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِإِقصارِ الخُطَبِ . (12)

سنن أبي داوود عن جابر بن سمرة السّوائيّ :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لا يُطيلُ المَوعِظَةَ يَومَ الجُمُعَةِ ، إنَّما هُنَّ كَلِماتٌ يَسيراتٌ . (13)

(انظر) الصلاة (3) : باب 1147 ؛ الكلام : باب 1619 .

.


1- .الخشوع امام عظمة اللّه جلّ وعلا .
2- .الحديد : 16 .
3- .إرشاد القلوب : 203 .
4- .غرر الحكم : 9945 .
5- .الإقبال : 1/174 .
6- .تحف العقول : 20 .
7- .غرر الحكم : 8172 .
8- .ص : 20 .
9- .الدرّ المنثور : 1 / 282 .
10- .كنز العمّال : 17974 .
11- .المعجم الكبير : 8 / 144 / 7640 و ص 154 / 7662 .
12- .سنن أبي داوود : 1 / 289 / 1106
13- .سنن أبي داوود : 1 / 289 / 1107 .

ص: 397

خشوع (الخشوع)

سخنرانى (الخطبة)

126 . خشوع

614 _ فضيلت خشوع
615 _ صفات خاشعان

127 . سخنرانى

616 _ سخنرانى

126 خشوع614 _ فضيلت خشوع (1)قرآن :«آيا مؤمنان را وقت آن نرسيده كه دلهايشان در برابر ياد خدا خاشع شود» .

حديث :ارشاد القلوب :در حديث معراج به نقل از خداوند متعال آمده است : هيچ بنده اى مرا نشناخت و در برابرم خاشع نشد مگر آن كه همه اشياء در برابر او خشوع كنند .

امام على عليه السلام :خشوع، نيكو ياورى است براى دعا .

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _گفت : خدايا! به تو پناه مى برم از نفسى كه قانع نمى شود و شكمى كه سير نمى گردد و دلى كه خاشع نمى شود .

615 _ صفات خاشعانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نشانه خاشع چهار چيز است : حساب بردن از خدا در نهان و آشكار، انجام كارهاى نيك ، انديشيدن براى روز قيامت، و راز و نياز با خدا .

امام على عليه السلام :كسى كه دلش خاشع شد، اندامهايش نيز خاشع شود .

ر.ك : عنوان 47 «گريستن» ؛ دل ، باب 1554 .

127 سخنرانى616 _ سخنرانىقرآن :«فرمانرواييش را استوارى بخشيديم و او را حكمت و فصاحت در سخن عطا كرديم».

حديث :سعد بن ابراهيم_ از پدرش _: نخستين كسى كه بر منبر خطابه خواند إبراهيم عليه السلام بود و آن زمانى بود كه روميها لوط را اسير كردند و ابراهيم با آنان جنگيد و او را از دست آنان نجات داد .

جابر :پيامبر صلى الله عليه و آله هرگاه خطبه مى خواند چشمانش سرخ مى شد و صدايش رسا مى گشت و خشمش اوج مى گرفت ؛ گويى قراول سپاهى است كه آنان را از خطر حمله دشمن آگاه مى كند .

المعجم الكبير_ به نقل از ابو امامه _: هرگاه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرماندهى را گسيل مى داشت ، مى فرمود : «خطابه را كوتاه كن و كم ، سخن بگو» .

سنن أبى داوود_ به نقل از عمّار بن ياسر _: رسول خدا صلى الله عليه و آله ما را به كوتاه كردن خطابه ها فرمان داد.

سنن أبى داوود_ به نقل از جابر بن سمره سوايى _: رسول خدا صلى الله عليه و آله ، موعظه روز جمعه را طولانى نمى كرد و خطابه ايشان ، تنها چند كلمه كوتاه بود.

ر.ك : نماز (3) ، باب 1147 ؛ سخن ، باب 1619 .

.


1- .فروتنى در برابر عظمت خداوند متعال .

ص: 398

الخطّ

128 الخطّ617 _ الخَطُّالكتاب :(وَما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذا لَارْتابَ الْمُبْطِلُونَ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الخَطُّ الحَسَنُ يَزيدُ الحَقَ وَضَحا . (2)

عنه صلى الله عليه و آله_ في قولهِ تعالى : «أوْ أثَارَةٍ مِنْ عِلْمٍ » (3) _:الخَطُّ . (4)

الدّر المنثور عن عطاء بن يسار :سُئلَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عنِ الخَطِّ ، فقالَ : عَلّمَهُ نَبيٌّ ، ومَن كانَ وافَقَهُ عَلِمَ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الخَطُّ لِسانُ اليَدِ . (6)

عنه عليه السلام_ فيما قالَ لِكاتِبهِ عُبيدِ اللّهِ بنِ أبيرافعٍ _: ألِقْ دَواتَكَ ، وأطِلْ جِلْفَةَ قَلَمِكَ ، وَفَرّجْ بَينَ السُّطورِ ، وقَرْمِطْ بَينَ الحُروفِ ، فإنَّ ذلكَ أجْدَرُ بصَباحَةِ الخَطِّ . (7)

عنه عليه السلام :افْتَحْ بَرْيَةَ قَلَمِكَ ، وأسْمِكْ شَحْمَتَهُ ،وأيْمِنْ قِطّتَكَ يَجُدْ خَطُّكَ . (8)

.


1- .العنكبوت : 48 .
2- .الفردوس : ج 2 ص 200 ح 2994 .
3- .الأحقاف : 4 .
4- .الدرّ المنثور : 7/434 .
5- .الدرّ المنثور : 7/434 .
6- .غرر الحكم : 706 .
7- .نهج البلاغة : الحكمة 315 .
8- .غرر الحكم : 2465 .

ص: 399

خطّ و خوشنويسى (الخطّ)

128 . خطّ و خوشنويسى

617 _ خطّ و خوشنويسى

128 خطّ و خوشنويسى617 _ خطّ و خوشنويسىقرآن :«تو پيش از قرآن هيچ نوشته اى را نمى خواندى و به دست خويش چيزى نمى نوشتى . اگر چنان بود اهل باطل قطعا به شكّ افتاده بودند» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خط زيبا ، حق را آشكارترمى كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ درباره آيه «يا نشانه اى ازدانش» _فرمود : مقصود، خط است .

الدرّ المنثور_ به نقل از عطاء بن يسار _: ازپيامبر خدا صلى الله عليه و آله درباره خط سؤال شد ،فرمود : پيامبرى آن را تعليم داد و همراهانش آموختند .

امام على عليه السلام :خط ، زبانِ دست است .

امام على عليه السلام_ به كاتب خود عبيداللّه بن ابى رافع _فرمود : در دوات خود ليقه بگذار و نوك قلمت را دراز بتراش و ميان خطها فاصله بگذار و حرفها را نزديك هم بنويس ؛ زيرا اين كار باعث زيبايى خط مى شود .

امام على عليه السلام :نوك قلمت را بشكاف و پره آن را ستبر گردان و آن را از راست برش بزن تا خطّت خوش شود .

.

ص: 400

الاخلاص

129 الاخلاص618 _ فَضلُ الإخلاصِالكتاب :(قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ) . (1)

(انظر) البقرة : 112 ، 139 ، 196 ، 207 ، 238 ، 265 و آل عمران : 20 والأنعام : 52 ، 79 ، 162 و يوسف : 24 والكهف : 28 ، 110 و الحجّ : 31 و الروم : 38 ولقمان : 22 و الصافّات : 40 والزمر : 2 ، 3 ، 11 ، 14 ، 29 و غافر : 14 و الجنّ : 18 ، 20 والإنسان : 9 و الليل : 20 والبيّنة : 5 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :العُلَماءُ كُلُّهُم هَلْكى إلّا العامِلينَ ، والعامِلونَ كُلُّهُم هَلْكى إلّا المُخْلِصينَ، والمُخْلِصونَ على خَطَرٍ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الإخْلاصُ غايَةُ الدِّينِ . (3)

عنه عليه السلام :الإخْلاصُ عِبادَةُ المُقَرَّبينَ . (4)

عنه عليه السلام :الإخْلاصُ مِلاكُ العِبادَةِ . (5)

عنه عليه السلام :الإخْلاصُ أعْلى الإيمانِ . (6)

عنه عليه السلام :في الإخْلاصِ يَكونُ الخَلاصُ . (7)

عنه عليه السلام :طُوبى لِمَن أخْلَصَ للّهِ عَمَلَهُ وعِلْمَهُ ،وحُبَّهُ وبُغْضَهُ ، وأخْذَهُ وتَرْكَهُ ، وكَلامَهُ وصَمْتَهُ ، وفِعْلَهُ وقَولَهُ . (8)

619 _ صُعوبَةُ الإخلاصِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :تَصْفِيَةُ العَمَلِ أشَدُّ مِن العَمَلِ ، وتَخْليصُ النِّيّةِ عنِ الفَسادِ أشَدُّ على العامِلِينَ مِن طُولِ الجِهادِ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الإبْقاءُ على العَمَلِ حتّى يَخْلُصَ أشَدُّ مِن العَمَلِ . (10)

620 _ كِفايَةُ القَليلِ مِنَ العَملِ مَعَ الإخلاصِالكافي :فيما ناجى اللّهُ تباركَ وتعالى موسى عليه السلام : يا موسى ، ما اُريدَ بهِ وَجْهي فكَثيرٌ قَليلُهُ ، وما اُريدَ بهِ غَيري فقَليلٌ كَثيرُهُ . (11)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أخْلِصْ قَلبَكَ يَكْفِكَ القَليلُ مِن العَمَلِ . (12)

621 _ مُعامَلَةُ اللّهِ مَعَ المُخلِصينَ بِخالِصِ سِرِّهِعدّة الداعي عن المُفَضّلِ بن صالح :قالُ الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إنَّ للّهِ عِبادا عامَلوهُ بخالِصٍ مِن سِرِّهِ ، فعامَلَهُم بخالِصٍ مِن بِرِّهِ ، فهُمُ الّذينَ تَمُرُّ صُحُفُهُم يَومَ القِيامَةِ فُرَّغا ، وَإذا وَقَفوا بَينَ يدَيهِ تعالى مَلَأها مِن سِرِّ ما أسَرُّوا إلَيهِ . فقلتُ : يا مَولاي ، ولِمَ ذلكَ؟ فقالَ : أجَلَّهُم أنْ تَطَّلِعَ الحَفَظَةُ على ما بَينَهُ وبَينَهُم . (13)

.


1- .ص : 82 ، 83 .
2- .تنبيه الخواطر : 2/118 .
3- .غرر الحكم : 727
4- .غرر الحكم : 667
5- .غرر الحكم : 859
6- .غرر الحكم : 860 .
7- .تنبيه الخواطر : 2/154 .
8- .تحف العقول : 100 .
9- .بحار الأنوار : 77/288/1 .
10- .الكافي : 2/16/4
11- .الكافي : 8/46/8 .
12- .بحار الأنوار : 73/175/15 .
13- .عدّة الداعي : 194 .

ص: 401

اخلاص (الاخلاص)

129 . اخلاص

618 _ فضيلت اخلاص
619 _ دشوارى اخلاص
620 _ كافى بودنِ كار اندكِ مخلصانه
621 _ معامله خداوند با مخلصين با پاداش

129 اخلاص618 _ فضيلت اخلاصقرآن :«[شيطان] گفت : سوگند به عزت تو كه حتما همه آنان را گمراه مى كنم ، مگر بندگان مخلص تو را» .

ر.ك : بقره : آيات 112 ، 139 ، 196 ، 207 ، 238 ، 265 وآل عمران : آيه 20 وانعام : آيات 52 ، 79 ، 162 ويوسف : آيه 24 وكهف : آيات 28 ، 110 وحجّ : آيه 31 وروم : آيه 38 ولقمان : آيه 22 وصافّات : آيه 40 وزمر : آيات 2 ، 3 ، 11 ، 14 ، 29 وغافر : آيه 14 وجنّ : آيات 18، 20 وانسان : آيه 9 وليل : آيه 20 وبيّنه : آيه 5 .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عالمان همه به هلاكت درافتند مگر آنان كه به علم خود عمل كنند و عاملان همه هلاك شوند، مگر آنان كه از روى اخلاص كار كنند، و مخلصان در خطرند.

امام على عليه السلام :اخلاص غايت دين است .

امام على عليه السلام :اخلاص، عبادت مقرّبان است .

امام على عليه السلام :اخلاص اساس عبادت است .

امام على عليه السلام :اخلاص ، اوج ايمان است .

امام على عليه السلام :رهايى و نجات در اخلاص است .

امام على عليه السلام :خوشا آن كه عمل و علمش، دوستى و دشمنيش ، انجام دادن و ترك كردنش ، سخن و سكوتش، و كردار و گفتارش فقط براى خدا باشد.

619 _ دشوارى اخلاصامام على عليه السلام :خالص گردانيدن عمل، سخت تر از خود عمل است و پاك كردن نيت از فساد و ناخالصى براى عمل كنندگان، از جهاد طولانى دشوارتر است .

امام صادق عليه السلام :پايدارى بر عمل تا خالص بماند ، سخت تر از خود عمل است.

620 _ كافى بودنِ كار اندكِ مخلصانهالكافي :در نجواهاى خداوند تبارك و تعالى با موسى عليه السلام آمده است: اى موسى! هر كارى كه براى من انجام شود اندكش زياد است و آنچه براى غير من انجام گيرد زيادش هم اندك است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دلت را خالص گردان ، كارِ اندك، تو را بس باشد .

621 _ معامله خداوند با مخلصين با پاداش خالص خودعدّة الداعى_ به نقل از مفضّل بن صالح _: امام صادق عليه السلام فرمود : همانا خداوند را بندگانى است كه خالصانه با او معامله كنند و خدا نيز از اجر و پاداش خالص خود به ايشان دهد.اينان كسانى هستند كه در روز قيامت نامه هاى اعمالشان خالى است و چون دربرابر خداوند متعال بايستند آنها را ازاعمال سرّى ميان خود و ايشان پر كند. عرض كردم : سرورم ! چرا چنين است [كه نامه هاى اعمالشان سفيد و خالى است] ؟ فرمود : زيرا خداوند شأن آنان را بالاتر از اين قرار داده كه فرشتگان نگهبان از آنچه ميان خود و ايشان است آگاه شوند .

.

ص: 402

622 _ دَورُ الإخلاصِ في قَبولِ الأعمالِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :قالَ اللّهُ تَبارَك وتعالى : أناخَيرُ شَريكٍ ، مَن أشْرَكَ بِي في عَمَلِهِ لَن أقْبَلَهُ، إلّا ما كانَ لي خالِصا . (1)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا عَمِلْتَ عَمَلاً فاعْمَلْ للّهِخالِصا ؛ لأ نَّهُ لا يَقْبَلُ مِن عِبادِهِ الأعْمالَ إلّاما كانَ خالِصا . (2)

623 _ تَمامُ الإخلاصِالكتاب :(قُلْ إِنِّى أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ * وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ) . (3)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَمامُ الإخْلاصِ اجْتِنابُ المَحارِمِ. (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن قالَ: «لا إلهَ إلّا اللّهُ»مُخْلِصا دَخَلَ الجَنّةَ ، و إخْلاصُهُ أنْ يَحْجِزَهُ «لا إلهَ إلّا اللّهُ» عَمّا حَرّمَ اللّهُ . (5)

624 _ عَلاماتُ المُخلِصِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ لِكُلِّ حَقٍّ حَقيقةً ، وما بَلغَ عَبدٌ حقيقةَ الإخْلاصِ حتّى لا يُحِبَّ أنْ يُحْمَدَ على شيءٍ مِن عَمَلٍ للّهِ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العِبادَةُ الخالِصَةُ أنْ لا يَرجوَالرّجُلُ إلّا رَبَّهُ ، ولا يَخافَ إلّا ذَنْبَهُ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :العَمَلُ الخالِصُ : الّذي لا تُريدُأنْ يَحْمَدَكَ علَيهِ أحَدٌ إلّا اللّهُ عزّوجلّ (8) . 9

معاني الأخبار عَن جَبرئيلَ عليه السلام _ لَمّا سألَهُ النّبيُّ صلى الله عليه و آله عن تَفسيرِ الإخْلاصِ _ :المُخْلِصُ الّذي لا يَسألُ النّاسَ شَيئا حتّى يَجِدَ ، و إذا وَجدَ رَضِيَ ، و إذا بَقِيَ عِندَهُ شيء أعْطاهُ فِي اللّهِ ، فإنَّ مَن لَم يَسألِ المَخلوقَ فَقَد أقَرَّ للّهِ عزّوجلّ بالعُبودِيَّةِ ، و إذا وَجَدَ فرَضِيَ فهُو عنِ اللّهِ راضٍ ، واللّهُ تباركَ وتعالى عنهُ راضٍ ، و إذا أعطى للّهِ عزّوجلّ فهُو على حَدِّ الثِّقَةِ برَبِّهِ عزّوجلّ . (9)

625 _ ما يورِثُ الإخلاصَالإمامُ عليٌّ عليه السلام :سَبَبُ الإخلاصِ اليَقينُ . (10)

عنه عليه السلام :ثَمَرةُ العِلمِ إخْلاصُ العَمَلِ . (11)

عنه عليه السلام :قَلِّلِ الآمالَ تَخْلُصْ لَك الأعمالُ . (12)

عنه عليه السلام :أصْلُ الإخْلاصِ اليَأسُ مِمّا في أيْدي النّاسِ . (13)

.


1- .تفسير العيّاشي : 2/353/94 .
2- .بحار الأنوار : 77/103/1 .
3- .الزمر : 11 و 12 .
4- .كنز العمّال : 44399 .
5- .بحار الأنوار : 8/359/24 .
6- .بحار الأنوار : 72/304/51 .
7- .غرر الحكم : 2128 .
8- .الكافي : 2/16/4 .
9- .معاني الأخبار : 261/1 .
10- .غرر الحكم : 5538
11- .غرر الحكم : 4642
12- .غرر الحكم : 6793
13- .غرر الحكم : 3088 .

ص: 403

622 _ نقش اخلاص در پذيرفته شدن اعمال
623 _ كمال اخلاص
624 _ نشانه هاى مخلص
625 _ آنچه اخلاص مى آورد

622 _ نقش اخلاص در پذيرفته شدن اعمالامام صادق عليه السلام :خداوند _ تبارك و تعالى _ فرموده است : من بهترين شريك هستم ؛ هر كس در عمل خود براى من شريك بياورد، هرگز آن را نپذيرم [و به شريك دهم]، مگر عملى را كه خالص براى من باشد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه كارى كردى، آن را تنها براى خدا انجام ده ؛ زيرا او تنها اعمال خالص بندگانش را مى پذيرد .

623 _ كمال اخلاصقرآن :«بگو : من مأمور شده ام كه خدا را بپرستم و براى او دين را خالص گردانم و فرمان دارم كه نخستين مسلمان باشم» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دورى كردن از حرامها، كمال اخلاص است .

امام صادق عليه السلام :هركس مخلصانه «لا إله الّا اللّه » بگويد به بهشت رود و اخلاصش به اين است كه «لا إله الّا اللّه » او را از آنچه خداوند حرام كرده است باز دارد .

624 _ نشانه هاى مخلصپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا هر حقّى را حقيقتى است و بنده به حقيقت اخلاص نرسد، مگر آن گاه كه دوست نداشته باشد در برابر كارى كه براى خدا مى كند، تمجيد و ستايش شود .

امام على عليه السلام :عبادت خالص اين است كه آدمى جز به پروردگار خويش اميد نبندد و جز از گناه خويش نترسد .

امام صادق عليه السلام :عمل خالص آن است كه نخواهى كسى جز خداوند عز و جل ، تو را بر انجام آن بستايد. (1)

معانى الأخبار :_ در پاسخ به سؤال پيامبر صلى الله عليه و آله ازتفسير اخلاص _جبرئيل عليه السلام گفت : مخلِص كسى است كه از مردم هيچ نخواهد، تا خود بدان دست يابد و هرگاه بدان دست يافت خشنود شود و هرگاه چيزى نزدش باقى ماند، آن را در راه خدا [به ديگران ]بخشد ؛ زيرا كسى كه از مخلوق چيزى نخواهد، به عبوديت براى خداوند عز و جلاقرار كرده است و چون به نياز خود رسيد و خشنود گشت، از خدا خشنود شده و خداوند تبارك و تعالى نيز از او خشنود است و هرگاه [آنچه برايش باقى مانده] به خاطر خداوند عز و جل ببخشد، به مرتبه اعتماد بر پروردگارش عز و جل رسيده است .

625 _ آنچه اخلاص مى آوردامام على عليه السلام :علّت اخلاص، يقين است .

امام على عليه السلام :ثمره دانش ، اخلاص عمل است .

امام على عليه السلام :آرزوهايت را كم كن ، اعمالت خالص مى شود .

امام على عليه السلام :ريشه اخلاص ، چشم بركندن از دست مردمان است .

.


1- .ابو حامد غزّالى بعد از بازگو كردن سخنان بزرگان درباره حقيقت اخلاص مى گويد : در اين باره اقوال زياد است، ولى با روشن شدن حقيقت، نقل همه آنها فايده اى در بر ندارد . بيان كامل در اين موضوع، همان بيان سرور جهانيان است ؛ كه وقتى از آن حضرت درباره اخلاص سؤال شد ، فرمود : اخلاص آن است كه بگويى: پروردگار من خداست و سپس، همچنان كه فرمان دارى ، بر اين گفته خويش، پايدار مانى ؛ يعنى هوى و هوس و نفس خود را نپرستى و جز پروردگارت را پرستش نكنى و در عبادت او همچنان كه خداوند فرمانت داده است، پشتكار به خرج دهى . اين ، اشاره اى است به چشم نداشتن به چيزى جز خداوند عز و جل كه همان اخلاص حقيقى است.

ص: 404

626 _ آثار اخلاص

الاختلاف

626 _ آثارُ الإخلاصِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عزّوجلّ : لا أطَّلِعُ على قَلبِ عَبدٍ فأعْلَمُ مِنهُ حُبَّ الإخْلاصِ لِطاعَتي لِوَجْهي وابْتِغاءَ مَرْضاتي إلّا تَولّيتُ تَقويمَهُ وسياسَتَهُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :ما أخْلَصَ عَبدٌ للّهِ عزّوجلّ أربَعينَ صباحا إلّا جَرَتْ يَنابِيعُ الحِكمَةِ مِن قَلبِهِ على لِسانِهِ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن أخْلَصَ النِّيَّةَ تَنَزّهَ عنِ الدَّنِيَّةِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ المؤمنَ لَيَخشَعُ لَهُ كُلُ شيءٍ ويَهابُهُ كُلُّ شيءٍ . إذا كانَ مُخلِصا للّهِ أخافَ اللّهُ مِنهُ كُلَّ شيءٍ ، حتّى هَوامَّ الأرضِ وسِباعَها وطَيرَ السَّماءِ . (4)

130 الاختلاف627 _ لا مَبدَأَ لِلإخْتِلافِ فِي الفِطرَةِالكتاب :(وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَلَوْلا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ) . (5)

الحديث :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :كانوا قَبلَ نُوحٍ اُمّةً واحِدَهً على فِطْرَةِ اللّهِ لا مُهْتَدينَ ولا ضُلّالاً ، فَبعَثَ اللّهُ النَّبِيّينَ . (6)

628 _ الحَثُّ عَلَى نَبذِ الاختِلافِالكتاب :(وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعا وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانا) . (7)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما اخْتَلَفَتْ اُمَّةٌ بَعدَ نَبِيّها إلّاظَهرَ أهْلُ باطِلِها على أهْلِ حقِّها . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :والْزَموا السَّوادَ الأعْظَمَ ، فإنَّ يَدَاللّهِ مَع الجَماعةِ ، و إيّاكُم والفُرْقَةَ ، فإنَّ الشّاذَّ مِن النّاسِ للشَّيطانِ ، كما أنّ الشّاذَّ مِن الغَنَمِ للذِّئبِ . (9)

.


1- .بحار الأنوار : 85/136/16 .
2- .عيون أخبار الرِّضا : 2/69/321 .
3- .غرر الحكم : 8447 .
4- .بحار الأنوار : 70/248/21 .
5- .يونس : 19 .
6- .مجمع البيان : 2/543 .
7- .آل عمران : 103 .
8- .كنز العمّال : 929 .
9- .نهج البلاغة : الخطبة 127

ص: 405

اختلاف (الاختلاف)

130 . اختلاف

627 _ اختلاف ريشه فطرى ندارد
628 _ تشويق به دور افكندن اختلاف

626 _ آثار اخلاصپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل فرمايد : هرگاه دل بنده ام را بنگرم و دريابم كه از روى اخلاص و براى خشنودى من طاعتم را به جا مى آورد ، اصلاح و تربيت او را خود به عهده گيرم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى چهل روز براى خدا اخلاص نورزيد، مگر آن كه چشمه هاى حكمت از دلش به زبانش جارى شد .

امام على عليه السلام :هر كه نيّت را خالص گردانَد، از پستى دور مانَد .

امام صادق عليه السلام :همه اشياء در برابر مؤمن خاشعند و از هيبت او مى هراسند . اگر براى خدا اخلاص ورزد خداوند همه چيز ، حتى گزندگان و درندگان زمين و پرندگان هوا را از او بترساند .

130 اختلاف627 _ اختلاف ريشه فطرى نداردقرآن :«و مردم جز يك امت نبودند ، پس ميانشان اختلاف افتاد . و اگر نبود وعده اى كه پيش از اين از جانب پروردگارت مقرّر گشته بود بى گمان در آنچه بر سر آن اختلاف مى كنند داورى شده بود» .

حديث :امام باقر عليه السلام :پيش از نوح، مردم يك امت بودند و بر سرشت خدايى ؛ نه رهيافته و نه گمراه . پس خداوند پيامبران را برانگيخت .

628 _ تشويق به دور افكندن اختلافقرآن :«همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد و از نعمتى كه خدا به شما ارزانى داشته است ياد كنيد : آن گاه كه دشمن يكديگر بوديد و او دلهايتان را به هم مهربان ساخت و به سبب اين نعمت او باهم برادر شديد».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ امتى پس از پيامبر خود گرفتار اختلاف نشد مگر آن كه باطل گرايان آن بر حقّ خواهانش پيروز گشتند .

امام على عليه السلام :با اكثريت [دين دار] جامعه همراه شويد ؛ زيرا دست خدا با جماعت است . و از پراكندگى بپرهيزيد كه جدا شده از مردم، طعمه شيطان است، همچنان كه گوسفند جدا شده از رمه، طعمه گرگ است .

.

ص: 406

عنه عليه السلام :واللّهِ ، لَأظُنُّ أنَّ هؤلاءِ القَومَ سَيُدالونَ مِنكُم باجْتِماعِهِم على باطِلِهم وتَفَرُّقِكُم عن حقِّكُم . (1)

عنه عليه السلام :ما اخْتَلفَتْ دَعْوَتان إلّا كانتْ إحْداهُما ضَلالةً . (2)

629 _ تَفسيرُ «اختِلافُ اُمَّتي رَحمَةٌ»معاني الأخبار عن عبد المُؤمِن الأنصاريّ :قلت للإمامِ الصّادقِ عليه السلام : إنّ قَوما رَوَوا أنَّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ : إنّ اخْتِلافَ اُمَّتي رَحمَةٌ؟ فقالَ : صَدَقوا . قلتُ : إنْ كانَ اخْتِلافُهُم رَحمَةً فاجْتِماعُهُم عَذابٌ ؟ قالَ : لَيس حيثُ ذَهَبْتَ وذَهَبوا ، إنَّما أرادَ قولَ اللّهِ عزّوجلّ: «فلَولا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ» (3) ، فأمَرَهُم أنْ يَنْفِروا إلى رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ويَخْتَلِفوا إلَيهِ فيَتَعلّموا ثُمَّ يَرْجِعوا إلى قَومِهِم فيُعَلّموهُم ، إنّما أرادَ اخْتِلافَهُم مِن البُلْدانِ ، لا اخْتِلافا في دِينِ اللّهِ ، إنّما الدِّينُ واحِدٌ . (4)

630 _ تَفسيرُ الجَماعةِ وَالفُرقَةِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :سُئلَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن جماعَةِ اُمَّتهِ ، فقالَ : جَماعَةُ اُمَّتي أهلُ الحقِّ و إنْ قَلُّوا . (5)

631 _ علَّةُ الفُرقةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّما أنتُم إخْوانٌ على دِينِ اللّهِ ،ما فَرّقَ بَينَكُم إلّا خُبْثُ السَّرائرِ ، وسُوءُ الضَّمائرِ ، فلا تَوَازَرونَ (تأزِرون) ولا تَنَاصَحونَ ، ولا تَبَاذَلونَ ولا تَوَادّونَ . (6)

عنه عليه السلام :لَو سَكَتَ الجاهِلُ ما اخْتَلَفَ النّاسُ . (7)

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 25
2- .نهج البلاغة : الحكمة 183 .
3- .التوبة : 122 .
4- .معاني الأخبار : 157/1
5- .معاني الأخبار : 154/1 .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 113 .
7- .بحار الأنوار : 78/81/75 .

ص: 407

629 _ معناى «اختلاف امت من رحمت است»
630 _ معناى جماعت و جدايى
631 _ علّت تفرقه و جدايى

امام على عليه السلام :به خدا سوگند ، گمان مى كنم كه اين قوم بزودى بر شما چيره شوند ؛ زيرا آنان بر باطل خود همداستانند و شما در حقّ خود دچار تفرقه و پراكندگى هستيد.

امام على عليه السلام :هيچ گاه دو دعوت بر خلاف يكديگر نشد مگر اين كه يكى از آن دو [دعوت به] گمراهى بود .

629 _ معناى «اختلاف امت من رحمت است»معانى الأخبار_ به نقل از عبد المؤمن انصارى _: به امام صادق عليه السلام عرض كردم : عدّه اى روايت مى كنند كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : اختلاف امت من، رحمت است؟ امام پاسخ داد : راست مى گويند. عرض كردم : اگراختلاف آنان رحمت است پس اتّحاد ايشان عذاب است ؟ حضرت فرمود : معناى اين حديث آن گونه كه تو و آنان فهميده ايد نيست، بلكه منظور پيامبر، اين سخن خداوند عز و جل است كه : «چرا از هر گروهى از ايشان جماعتى كوچ نمى كنند تا (جماعتى بمانند و) در دين آگاهى پيدا كنند» . خداوند به آنان فرمان داد كه از هر سو نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بروند و پيش او آمد و شد كنند و آموزش ببينند و سپس، نزد مردم خود برگردند و تعليمات دين را به آنها نيز بياموزند . منظور پيامبر، آمد و شد آنها از شهرهايشان بود نه اختلاف در دين خدا؛ دين، البته يكى است. (1)

630 _ معناى جماعت و جدايىامام صادق عليه السلام :از پيامبرخدا صلى الله عليه و آله درباره جماعت امّتش سؤال شد ، فرمود : جماعت امت من، حقگرايانند ؛ هرچند اندك باشند .

631 _ علّت تفرقه و جدايىامام على عليه السلام :شما برادر دينى يكديگريد و آنچه ميان شما جدايى انداخته، درون پليد و بدنهادى است ، به اين سبب بارى از دوش همديگر برنمى داريد و براى هم خيرخواهى نمى كنيد و به هم بذل و بخشش نمى كنيد و با هم دوستى نمى ورزيد .

امام على عليه السلام :اگر نادان خاموشى مى گزيد، مردم دچار اختلاف نمى شدند .

.


1- .يكى از معانى اختلاف ، «آمد و شد» است و حضرت ، حديث پيامبر را به همين تفسير كرده است .

ص: 408

الخلقة

131 الخلقة632 _ أصلُ الخِلقَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كلُّ شيءٍ خُلِقَ مِن ماءٍ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :خَلقَ اللّهُ السَّماءَ الدُّنيا مِن المَوجِ المَكْفوفِ . (2)

بحار الأنوار عن حَبّة العُرَنيِّ :سَمِعْتُ عليّا عليه السلام ذاتَ يَومٍ يَحْلِفُ : والّذي خَلقَ السّماءَ مِن دُخَانٍ وماءٍ . (3)

633 _ أوَّلُ (4) ما خَلَقَ اللّهُ عز و جلرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ أوَّلَ شَيْءٍ خَلقَهُ اللّهُ القَلَمُ ،فأمَرهُ فكَتَبَ كُلَّ شَيْءٍ يَكونُ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :أوَّلُ ما خَلَقَ اللّهُ العقَلُ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :أوَّلُ ما خَلقَ اللّهُ نُوري . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أوَّلَ ما خَلقَ اللّهُ عزّوجلّ أرْواحُنا ، فأنْطَقَها بتَوحيدِهِ وتَمْجيدِهِ ، ثُمَّ خَلقَ المَلائكَةَ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ وقد سئلَ عَن أوَّلِ ما خَلقَ اللّهُ _: خَلقَ النُّورَ . (9)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :أوَّلُ شَيءٍ خَلقَهُ مِن خَلْقِهِ الشّيءُ الّذي جَميعُ الأشياءِ مِنهُ ، وهُو الماءُ . (10)

634 _ خَلقُ العالَمِالكتاب :(أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كانَتَا رَتْقَا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيءٍ حَيٍّ أَفَلَايُؤْمِنُونَ) . (11)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لَم يَخْلُقِ الأشياءَ مِن اُصولٍ أزَليَّةٍ ، ولا مِن أوائلَ أبَدِيَّةٍ ، بَل خَلقَ ماخَلقَ فأقامَ حَدَّهُ ، وصَوّرَ ما صَوّرَ فأحْسَنَ صُورَتَهُ . (12)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ تباركَ وتعالى ... خَلقَ الأشياءَ لا مِن شَيءٍ ، ومَن زَعَمَ أنَّ اللّهَ تعالى خَلقَ الأشياءَ مِن شَيءٍ فَقد كَفرَ . (13)

635 _ عَظَمَةُ ما غابَ عَنّا مِنَ الخِلقَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :سُبحانَكَ ما أعْظَمَ ما نَرى مِن خَلْقِكَ ! وما أصْغَرَ كُلَّ عَظيمةٍ في جَنْبِ قُدْرَتِكَ ! وما أهْوَلَ ما نَرى مِن مَلَكوتِكَ ! وما أحْقَرَ ذلكَ فيما غابَ عَنّا مِن سُلطانِكَ ! وما أسْبَغَ نِعَمَكَ في الدُّنيا ! وما أصْغَرَها في نِعَمِ الآخِرَةِ ! (14)

.


1- .كنز العمّال : 15119
2- .كنز العمّال : 15188 .
3- .بحار الأنوار : 58/104/35 .
4- .المراد من الأوّليّة في هذه الروايات هي الأوّليّة النسبيّة ، وبناءً على هذا فلا تعارض بين روايات هذا الباب . وسنتطرّق إلى هذا الموضوع بصورة أوضح في موسوعة ميزان الحكمة إن شاء اللّه تعالى .
5- .كنز العمّال : 15115 .
6- .بحار الأنوار : 1/97/8
7- .بحار الأنوار : 1/97/7 .
8- .عيون أخبار الرِّضا : 1/262/22 .
9- .بحار الأنوار : 57/73/49 .
10- .التوحيد : 67/20 .
11- .الأنبياء : 30 .
12- .نهج البلاغة : الخطبة 163 .
13- .علل الشرائع : 607 / 81 .
14- .نهج البلاغة: الخطبة 109.

ص: 409

آفرينش (الخلقة)

131 . آفرينش

632 _ منشأ آفرينش
633 _ نخستين آفريده خداوند عز و جل
634 _ آفرينش جهان
635 _ عظمت آفرينشِ پنهان از ديد ما

131 آفرينش632 _ منشأ آفرينشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر چيزى از آب آفريده شده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند آسمان فُرودين (اوّل) را از موج مهار شده آفريد .

بحار الأنوار_ به نقل از حبّه عرنى _: يك روز شنيدم كه على عليه السلام چنين سوگند مى خورد : سوگند به آن كه آسمان را از نوعى دود و آب آفريد .

633 _ نخستين آفريده خداوند عز و جل (1)پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين چيزى كه خدا آفريد،قلم بود و آن گاه به آن فرمان داد و قلم هر آنچه را كه بايد خلق مى شد، نوشت .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين چيزى كه خدا آفريد، عقل بود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين چيزى كه خدا بيافريد، نور من بود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين موجودى كه خداوند عز و جلبيافريد، ارواح ما بود ، و آن گاه آنها را به توحيد و تمجيد خود گويا كرد ، سپس فرشتگان را خلق فرمود.

امام على عليه السلام_ وقتى از ايشان درباره نخستين آفريده خدا سؤال شد _فرمود : نور را آفريد.

امام باقر عليه السلام :نخستين چيزى كه خدا آفريد و همه چيزهاى ديگر از او به وجود آمد،آب بود.

634 _ آفرينش جهانقرآن :«آيا كافران نينديشيدند كه آسمانها و زمين درهم بسته بود و ما آن دو را گشوديم و هر موجود زنده اى را از آب آفريديم ؛ پس ، آيا ايمان نمى آورند؟» .

حديث :امام على عليه السلام :اشياء را از موادّى ازلى يانمونه هايى ابدى نيافريد، بلكه آفريد آنچه آفريد و اندازه اش را تعيين كرد و صورتى داد به آنچه داد و آن صورت را به نيكوترين شكل نگاشت .

امام باقر عليه السلام :خداوند تبارك وتعالى ... موجودات را بيافريد اما نه از چيزى، و هركس بگويد كه خداوند متعال موجودات را از چيزى آفريده كافر است .

635 _ عظمت آفرينشِ پنهان از ديد ماامام على عليه السلام :اى خداوند سبحان ! چه عظيم و پرشكوه است آنچه از آفرينش تو مى بينيم! و چه خُرد است هر بزرگى در برابر قدرت تو ! و چه هول انگيز است آنچه ما از ملكوت تو مى بينيم! و چه حقير است آنچه ما مى بينيم در برابر قدرت و سلطنت ناپيداى تو از ديدگان ما! و چه بسيار است نعمتهاى تو در اين دنيا ! و چه اندك است اين نعمتها در برابر نعمتهاى آخرت!

.


1- .مقصود از اوليت در اين روايات ، اوليت نسبى است بنابراين روايات اين عنوان با هم تعارضى ندارند ، توضيح بيشتر در دانش نامه ميزان الحكمة خواهد آمد . ان شاء اللّه .

ص: 410

الخالق

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لَعلّكَ تَرى أنَّ اللّهَ إنّما خَلقَ هذا العالَمَ الواحِدَ ، وتَرى أنَّ اللّهَ لَم يَخْلُقْ بَشَرا غَيرَكُم ! بلى واللّهِ ، لَقد خَلقَ اللّهُ ألفَ ألفِ عالَمٍ ، وألْفَ ألفِ آدمَ ، أنتَ في آخِرِ تِلكَ العوالِمِ واُولئكَ الآدَمِيّينَ . (1)

132 الخالق636 _ دَعوَةُ العَقلِ إلى دَفعِ الضَّرَرِ المُحتَمَلِالتوحيد_ قال الإمامُ الصّادقُ عليه السلام لعبدِ الكريمِ بنِ أبي العَوْجاءِ وهُو مُنْكِرٌ للمَبدَاَ والمَعادِ _: إنْ يَكُنِ الأمُر كما تَقولُ _ ولَيس كما تَقولُ _ نَجَوْنا ونَجَوْتَ ، و إنْ يَكُنِ الأمرُ كمانَقولُ _ وهُو كما نَقولُ _ نَجَوْنا وهَلَكْتَ. فأقْبَلَ عبدُالكريمِ على مَن مَعهُ فقالَ : وَجَدتُ فيقَلبي حَزازَةً فَرُدّوني ، فَرَدُّوهُ وماتَ . (2)

637 _ مِنْ أدِلَّةِ إثباتِ الصَّانِعِ1 _ فِطرَةُ مَعرِفَةِ اللّهِالكتاب :(فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفا فِطْرَةَ اللّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا) . (3)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كُلُّ مَوْلودٍ يُولَدُ على الفِطرَةِ ، يَعني على المَعْرِفَةِ بأنّ اللّهَ عزّوجلّ خالِقُهُ ، فذلكَ قَولُهُ : «ولَئنْ سَألْتَهُم مَن خَلَقَ السّماواتِ والأرضَ لَيَقُولُنَّ اللّهُ» . (4)

.


1- .التوحيد : 277/2 .
2- .التوحيد : 298/6 .
3- .الروم : 30 .
4- .التوحيد : 331/9 .

ص: 411

آفريدگار (الخالق)

132 . آفريدگار

636 _ دعوت عقل به دفع ضرر احتمالى
637 _ برخى از دلايل اثبات آفريدگار
1 . فطرت خداشناسى

امام باقر عليه السلام :شايد فكر مى كنى كه خداوند فقط همين يك عالم را آفريده و بشرى جز شما خلق نكرده است ؛ به خدا سوگند كه خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم بيافريده كه تو در آخرين آن عالمها و آن آدميان هستى .

132 آفريدگار636 _ دعوت عقل به دفع ضرر احتمالىالتوحيد :امام صادق عليه السلام به عبدالكريم بن ابى العوجاء كه منكر مبدأ و معاد بود فرمود _ : اگر حقيقت چنان باشد كه تو مى گويى _ كه البته چنين نيست _ هم ما و هم تو نجات يافته ايم و اگر حقيقت آن باشد كه ما مى گوييم _ كه همين طور هم هست _ ما نجات يافته ايم و تو هلاك گشته اى . عبدالكريم رو به همراهان خود كرد و گفت : در قلبم سوزش و اندوهى (1) احساس كردم ، مرا ببريد . يارانش او را بردند و عبدالكريم مرد.

637 _ برخى از دلايل اثبات آفريدگار1 . فطرت خداشناسىقرآن :«با يكتا پرستى روى به دين آور . فطرتى است كه خداوند همه را بدان فطرت بيافريده است» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر نوزادى بر فطرت زاده مى شود ، يعنى مى داند كه خداوند عز و جل آفريدگار اوست. پس اين است معناى سخن خداوند كه : «اگر از آنان بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است هر آينه گويند : خدا» .

.


1- .حزازه : اندوه دل ، درد كينه كه موجب سوزش و جراحت دل شود _ م .

ص: 412

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام_ في تفسيرِ البَسْملَةِ _: اللّهُهُو الّذي يَتألَّهُ إلَيهِ عِندَ الحَوائجِ والشَّدائدِ كُلُّ مَخْلوقٍ عِندَ انْقِطاعِ الرَّجاءِ مِن كُلِّ مَن هُوَ دُونَهُ ، وتَقَطُّعِ الأسْبابِ مِن جَميعِ مَن سِواهُ . (1)

2 _ قانونُ العِلّيّةِالكتاب :(أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ * أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لا يُوقِنُونَ) . (2)

الحديث :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ وقد سألَهُ رجُلٌ مِن عُلَماءِأهلِ الشّامِ : ... فالشَّيْءُ خَلقَهُ مِن شَيْءٍ أو مِن لا شَيءٍ ؟ _: خَلقَ الشَّيْءَ لا مِن شَيْءٍ كانَ قَبلَهُ . ولَو خَلقَ الشَّيْءَ مِن شَيْءٍ ، إذا لَم يَكُنْ لَهُ انْقِطاعٌ أبدا ، ولَم يَزَلِ اللّهُ إذا ومَعهُ شَيْءٌ ، ولكنْ كانَ اللّهُ ولا شَيْءَ مَعهُ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لمّا سألَهُ أبو شاكرٍ الدَّيْصانيُّ : ما الدّليلُ على أنّ لكَ صانِعا ؟ _: وَجَدتُ نَفْسي لا تَخْلو مِن إحْدى جِهَتَينِ : إمّا أنْ أكون صَنَعْتُها أنا أو صَنَعَها غَيري ؛ فإن كنتُ صَنَعتُها أنا فلا أخْلو مِن أحدِ مَعْنَيَينِ ، إمّا أنْ أكونَ صَنَعتُها وكانتْ مَوجودَةً أو صَنَعْتُها وكانتْ مَعْدومَةً ، فإنْ كنتُ صَنَعْتُها وكانتْ مَوجودةً فَقَدِ اسْتَغْنَتْ بوجودِها عن صَنْعَتِها ، و إن كانتْ مَعْدومَةً فإنّكَ تَعلمُ أنّ المَعْدومَ لا يُحْدِثُ شَيئا ، فقد ثَبَتَ المَعنى الثّالثُ أنّ لي صانِعا وهُو اللّهُ رَبُّ العالَمِينَ ، فقامَ وما أحارَ جَوابا . (4)

3 _ نِظامُ العالَمالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أيُّها المَخْلوقُ السَّويُّ ، والمُنْشَأُ المَرْعِيُّ ، في ظُلُماتِ الأرْحامِ ومُضاعَفاتِ الأستارِ ، بُدِئْتَ مِن سُلالَةٍ مِن طِينٍ ، ووُضِعتَ في قَرارٍ مَكينٍ ، إلى قَدَرٍ مَعلومٍ وأَجلٍ مَقْسومٍ ، تَمُورُ في بَطنِ اُمِّكَ جَنينا ، لا تُحيرُ دُعاءً ، ولا تَسمَعُ نِداءً ، ثُمّ أُخْرِجْتَ مِن مَقَرِّكَ إلى دارٍ لَم تَشْهَدْها ، ولَم تَعرِفْ سُبُلَ مَنافِعِها ، فمَن هَداكَ لاجْتِرارِ الغِذاءِ مِن ثَدْيِ اُمِّكَ ، وعَرّفَكَ عِند الحاجَةِ مواضِع طَلَبِكَ و إرادَتِكَ؟ (5)

عنه عليه السلام_ كانَ كثيرا ما يقولُ إذا فَرَغَ مِن صَلاة اللّيلِ _: أشهَدُ أنّ السّماواتِ والأرضَ وما بَينَهُما آياتٌ تَدُلُّ علَيكَ ، وشَواهِدُ تَشْهدُ بماإلَيهِ دَعَوتَ . كلُّ ما يُؤدِّي عنكَ الحُجَّةَ ويَشْهدُ لكَ بالرُّبوبيّةِ مَوْسومٌ بآثارِ نِعْمَتِكَ ، ومَعالِمِ تَدبيرِكَ . (6)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في قول_هِ تعال_ى : «ومَن كانَ في هذهِ أعْمى فهُوَ في الآخِرَةِ أعْمى» (7) _: فمَن لَم يَدُلَّهُ خَلقُ السّماواتِ والأرضِ واخْتِلافُ اللّيلِ والنّهارِ ، ودَوَرانُ الفَلَكِ بالشَّمسِ والقَمرِ ، والآياتُ العَجيباتُ على أنّ وَراءَ ذلكَ أمرا هُو أعْظَمُ مِنهُ ، «فهُو في الآخِرَةِ أعمى» . قالَ : فهُو عمّا لَم يُعايِنْ أعْمى وأضَلُّ سبيلاً . (8)

.


1- .التوحيد : 231 / 5 .
2- .الطور : 35 ، 36 .
3- .التوحيد : 66/20
4- .التوحيد : 290/10 .
5- .نهج البلاغة : الخطبة 163 .
6- .شرح نهج البلاغة : 20/255 .
7- .الإسراء : 72 .
8- .بحار الأنوار : 3/28/2

ص: 413

2 . قانون علّيّت
3 . نظام جهان

امام عسكرى عليه السلام_ در تفسير «بسم اللّه الرحمن الرحيم» _فرمود : اللّه هموست كه هر مخلوقى در نيازها و گرفتاريها وقتى اميدش از همه ، جز او قطع مى شود و رشته هر سببى جز او بريده مى گردد ، به وى روى مى آورد .

2 . قانون علّيّتقرآن :«آيا از ناچيز آفريده شده اند يا خود آفريننده خويشند؟ يا آسمانها و زمين را آفريده اند ؟ نه ، بلكه به يقين نرسيده اند» .

حديث :امام باقر عليه السلام_ در پاسخ به يكى از علماى شام كه از ايشان پرسيد: ... پس اشياء را از چيزى آفريده است يا از هيچ ؟ _فرمود : اشياء را آفريد نه از چيزى كه پيش از آن وجود داشته باشد. اگر شى ء را از شى ء آفريده باشد، هرگز ميان او و اشياء انقطاع نبوده و همواره چيزى با خدا مى باشد . حال آن كه خدا بوده و چيزى با او نبوده است .

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش ابوشاكر ديصانى كه : دليل بر اين كه تو را آفريدگارى است چيست ؟ _فرمود : خودم را از دو حال خالى نيافتم : يا من خود را آفريده ام يا كسى ديگر مرا آفريده است . اگر من خود را آفريده ام از دو حال خارج نيستم : يا بوده ام و خود را آفريده ام و يا نبوده ام و خود را پديد آورده ام . اگر قبلاً بوده ام و خود را پديد آورده ام نيازى به پديد آوردن ندارم و اگر نبوده ام تو مى دانى كه معدوم چيزى را به وجود نمى آورد ، پس شقّ سوم ثابت مى شود و آن اين كه مرا آفريدگارى است و آن همان خداى پروردگار جهانيان است . ابوشاكر كه پاسخى براى گفتن نداشت، برخاست .

3 . نظام جهانامام على عليه السلام :اى انسانى كه در كمال اعتدال وتناسب آفريده شده اى و در تاريكيهاى زهدانها و پرده هاى تو بر تو شكل گرفته و پرورده شده اى ، آفرينشت از عصاره گِلى آغاز شد و در جايگاهى آرام و امن تا زمانى مشخص و مهلتى تعيين شده نهاده شدى . آن گاه كه جنين هستى، در شكم مادرت مى جنبى، نه سخنى را پاسخ مى دهى و نه آوازى را مى شنوى . آن گاه از قرارگاه خود به سراىِ بيرون، آورده شدى، كه آن را نديده اى و راههاى كسب سود و منافع آن را نمى دانى . چه كسى تو را به مكيدن شير از پستان مادرت راهنمايى كرد؟ و چه كسى جايگاههاى طلب و خواستن را به تو آموخت ؟

امام على عليه السلام_ در بيشتر اوقات كه از نماز شب فراغت مى يافت _مى گفت: گواهى مى دهم كه آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست، نشانه هايى بر وجود تو است و گواههايى بر آنچه به سوى آن دعوت كردى . هر آنچه حجّت تو را بيان مى كند و به پروردگارى تو گواهى مى دهد، نشان آثار نعمتهاى تو و علايم تدبير تو را بر خود دارد.

امام باقر عليه السلام_ درباره آيه «كسى كه در اين دنيا كور باشد در آخرت نيز كور است» _فرمود : كسى كه آفرينش آسمانها و زمين و گردش شب و روز و چرخش خورشيد وماه و ديگر نشانه هاى شگفت آور او را به اين نكته رهنمون نشود كه در پس همه اينها خبر بسيار بزرگترى هست «در آخرت نيز كور است»، يعنى خدا مى گويد: از مشاهده آنچه نديده ، كور است و ره گم كرده تر.

.

ص: 414

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَو رَأيتَ فَرْدا مِن مِصْراعَيْنِ فيه كَلّوبٌ ، أكنتَ تَتَوهّمُ أ نَّهُ جُعِلَ كذلكَ بلا مَعنى ؟ بَلْ كُنتَ تَعلمُ ضَرورَةً أنّهُ مَصْنوعٌ يَلْقى فَردا آخَرَ ، فتُبْرِزُهُ لِيكونَ في اجْتِماعِهِما ضَرْبٌ مِن المَصلَحَةِ ، وهكذا تَجِدُ الذَّكَرَ مِن الحَيوانِ كأنّهُ فَردٌ مِن زَوْجٍ مَهَيّأٌ مِن فَردٍ اُنْثى ، فَيلْتَقيانِ لِما فيهِ مِن دَوامِ النَّسْلِ وبَقائهِ ، فَتَبّا وخَيْبَةً وتَعْسا لمُنْتَحلي الفَلسَفةِ ، كيفَ عَمِيَتْ قُلوبُهُم عن هذهِ الخِلْقَةِ العَجيبَةِ ، حتّى أنْكروا التّدبيرَ والعَمْدَ فيها ؟! (1)

عنه عليه السلام_ للمفضل بن عمر _: فَكِّرْ يا مُفَضَّلُ في الأفْعالِ الّتي جُعِلَتْ في الإنْسانِ مِن الطُّعْمِ والنَّومِ ... لَو كانَ إنّما يَصيرُ إلى النَّوم بالتَّفَكُّرِ في حاجَتِهِ إلى راحَةِ البَدَنِ و إجْمامِ قُواهُ كانَ عَسى أنْ يَتَثاقَلَ عَن ذلكَ ، فيَدْمَغهُ حتّى يَنْهَكَ بَدَنُهُ . (2)

4 _ فَسْخُ العزائمِ ونَقْضُ الهممِالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ وقد سُئلَ عنِ الدَّليلِ على إثْباتِ الصّانعِ _: ثَلاثةُ أشْياءَ : تَحْويلُ الحالِ ، وضَعْفُ الأرْكانِ ، ونَقْضُ الهِمَّةِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ وقد سُئلِ : بِما عَرفْتَ ربَّكَ ؟ _: بفَسْخِ العَزْمِ ونَقْضِ الهَمِّ ؛ عَزمْتُ ففَسَخَ عَزْمي ، وهَمَمْتُ فنَقَضَ هَمّي . (4)

638 _ إسنادُ الخَلقِ إلَى الطَّبيعَةِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في جوابِ قولِ المُفَضَّلِ : يا مَولايَ ، إنّ قَوما يَزْعُمونَ أنَّ هذا مِن فِعلِ الطَّبيعَةِ _: سَلْهُمْ عَن هذهِ الطَّبيعَةِ : أهِيَ شَيْءٌ لَهُ عِلمٌ وقُدرَةٌ على مِثْلِ هذهِ الأفْعالِ ، أمْ لَيست كذلكَ ؟ فإنْ أوْجَبوا لَها العِلْمَ والُقْدرَةَ فما يَمْنَعُهُم مِن إثْباتِ الخالِقِ ؟ فإنّ هذهِ صَنْعَتُهُ ، و إنْ زَعَموا أ نّها تَفْعَلُ هذهِ الأفْعالَ بغَيرِ عِلْمٍ ولا عَمْدٍ وكانَ في أفْعالِها ما قَد تَراهُ مِن الصَّوابِ والحِكمَةِ عُلِمَ أنّ هذا الفِعْلَ للخالِقِ الحَكيمِ ، وأنّ الّذي سَمَّوهُ طبيعَةً هُو سُنّةٌ في خَلْقِهِ الجارِيَةُ على ما أجْراها علَيهِ . (5)

(انظر) عنوان 271 «المعرفة (2)» .

.


1- .بحار الأنوار : 3/75
2- .بحار الأنوار : 3/78
3- .بحار الأنوار : 3/55/29 .
4- .التوحيد : 289/8 .
5- .بحار الأنوار : 3/67 .

ص: 415

4 . برهم زدن تصميمها ودرهم شكستن اراده ها
638 _ نسبت دادن آفرينش به طبيعت

امام صادق عليه السلام :اگر ديدى كه يكى از دو لنگه در، زلفين (1) دارد، آيا گمان مى برى آن زلفين بى خود و بى جهت نصب شده است؟ نه ، بلكه بى شكّ پى مى برى كه تعبيه شده تا با لنگه ديگر جفت و بسته شود . لذا لنگه ديگر را فراهم مى آورى تا از اجتماع آنها سودى حاصل شود . به همين صورت است، وجود حيوان نر . گويى فردى از يك جفت است كه براى فردِ ماده مهيّا شده است . پس نر و ماده با هم جفت مى شوند، زيرا كه دوام و بقاى نسل در اين است . پس هلاك و نوميد و نگونبخت بادا اين مدّعيان فلسفه ! چگونه ديده دلشان، اين آفرينش شگفت را نمى بيند چندان كه وجود تدبير و آگاهى و قصد را در آن انكار مى كنند؟

امام صادق عليه السلام_ به مفضل بن عمر _: اى مفضّل ! درباره كارهايى چون خوردن و خوابيدن و ... كه در وجود انسان نهاده شده است بينديش . اگر انسان [تنها] با انديشيدن به نيازش به آسودگى بدن و تجديد قوا به سوى خواب مى رفت، چه بسا كه در اين كار سنگينى و تنبلى مى كرد تا جايى كه بدنش فرسوده و نابود مى شد .

4 . برهم زدن تصميمها ودرهم شكستن اراده هاامام على عليه السلام_ وقتى از ايشان سؤال شد : دليل بر اثبات صانع چيست؟ _فرمود : سه چيز : دگرگونى حالات ، سست و ناتوان شدن اعضاى بدن، و برهم خوردن خواست واراده.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه: خدايت را به چه شناختى؟ _فرمود : به درهم شكستن تصميم و برهم خوردن خواست و اراده . تصميم گرفتم و تصميمم را درهم شكست، و اراده كردم اما اراده ام را برهم زد .

638 _ نسبت دادن آفرينش به طبيعتامام صادق عليه السلام_ در پاسخ به مفضّل كه عرض كرد : مولاى من ! عده اى مى گويند آفرينش كار طبيعت است _فرمود : از آنان بپرس كه آيا اين طبيعت داراى علم است و توانايى انجام چنين كارهايى را دارد يا نه ؟ اگر جواب دهند كه آرى علم و قدرت دارد ، در اين صورت چه چيز مانع از آنها مى شود كه آفريدگار را اثبات كنند (چرا به وجود آفريدگارى با اين خصوصيات قايل نباشند)؟؛ زيرا طبيعت ساخته و آفريده اوست . و اگر گفتند كه طبيعت اين كارها را بدون آگاهى و قصد انجام مى دهد ، با توجه به اين كه در كارهاى آن درستى و حكمت (اتقان) مشاهده مى كنى معلوم مى شود كه اين فعل (طبيعت) كار آفريدگار حكيم است و آنچه را كه آنان طبيعت مى نامند همان قانونى است كه خداوند در آفرينش و عالم هستى جارى كرده است .

ر.ك : عنوان 271 «شناخت (2)» .

.


1- .حلقه اى باشد كه بر چارچوب درب نصب كنند و چفت يا زنجير را بدان اندازند. (فرهنگ معين : 2 / 1745)

ص: 416

الخلق

133 الخلق639 _ أهَمّيّةُ حُسنِ الخُلُقِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الإسلامُ حُسنُ الخُلقِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :حُسنُ الخُلقِ نِصْفُ الدِّينِ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :حُسنُ الخُلقِ رأسُ كُلِّ بِرٍّ . (3)

640 _ بَرَكاتُ حُسنِ الخُلُقِ في الدُّنيارسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :حُسنُ الخُلقِ يُثْبِتُ المَودَّةَ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :حُسنُ الخُلقِ يَزيدُ في الرِّزقِ. (5)

عنه عليه السلام :إنّ البِرَّ وحُسنَ الخُلقِ يَعْمُرانِ الدِّيارَ ، ويَزيدانِ في الأعْمارِ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا عَيشَ أهْنَأُ مِن حُسنِ الخُلقِ . (7)

641 _ بَرَكاتُ حُسنِ الخُلُقِ فِي الآخِرَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ العَبدَ لَيَبلُغُ بحُسنِ خُلقِهِ عَظيمَ دَرَجاتِ الآخِرَةِ وشَرَفِ المَنازِل ، و إنَّهُ لَضَعيفُ العِبادَةِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ صاحِبَ الخُلقِ الحَسنِ لَهُ مِثلُ أجْرِ الصّائمِ القائمِ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن شيءٍ أثقَلُ في الميزانِ مِن حُسنِ الخُلقِ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ أحَبّكُم إلَيَّ وأقرَبَكُم مِنّي يَومَ القِيامَةِ مَجلِسا أحْسَنُكُم خُلقا، وأشَدُّكُم تَواضُعا . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :أكمَلُ المؤمنينَ إيمانا أحْسَنُهُم خُلقا . (12)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :عُنوانُ صَحيفَةِ المؤمنِ حُسنُ خُلقِهِ . (13)

642 _ تَفسيرُ حُسنِ الخُلُقِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :حُسنُ الخُلقِ في ثَلاثٍ : اجْتِنابُ المَحارِمِ ، وطَلَبُ الحَلالِ ، والتَّوَسُّعُ على العِيالِ . (14)

عنه عليه السلام :إنَّ بَذْلَ التّحيَّةِ مِن مَحاسِنِ الأخْلاقِ . (15)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَن حَدّ حُسنِ الخُلقِ _: تُلينُ جانِبَكَ ، وتُطيِّبُ كلامَكَ ، وتَلْقى أخاكَ ببِشْرٍ حَسَنٍ . (16)

643 _ معالي الأخلاقرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ يُحِبُّ مَعالِيَ الأخْلاقِ ويَكْرَهُ سَفْسافَها . (17)

.


1- .كنز العمّال : 5225 .
2- .الخصال : 30/106 .
3- .غرر الحكم : 4857 .
4- .بحار الأنوار : 77/148/71
5- .بحار الأنوار : 71/396/77
6- .بحار الأنوار : 71/395/73 .
7- .علل الشرائع : 560/1 .
8- .المعجم الكبير: 1/260/754 .
9- .الكافي : 2/100/5 .
10- .عيون أخبار الرّضا : 2/37/98 ، بحار الأنوار : 71/383/17 .
11- .بحار الأنوار : 71/385/26 .
12- .الأمالي للطوسي : 140/227 .
13- .بحار الأنوار : 71/392/59
14- .بحار الأنوار : 71/394/63 .
15- .غرر الحكم : 3404 .
16- .معاني الأخبار : 253/1 .
17- .كنز العمّال : 5180 .

ص: 417

اخلاق (الخلق)

133 . اخلاق

639 _ اهمّيّت خوشخويى
640 _ بركات خوشخويى در دنيا
641 _ بركات خوشخويى در آخرت
642 _ معناى حُسن خلق
643 _ خويهاى والا

133 اخلاق639 _ اهمّيّت خوشخويىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اسلام ، خوشخويى است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نيكخويى ، نصف دين است .

امام على عليه السلام :نيكخويى ، سرآمد همه نيكيهاست .

640 _ بركات خوشخويى در دنياپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حُسنِ خُلق، رشته دوستى را استوار مى كند .

امام صادق عليه السلام :خوشخويى روزى را زيادمى كند .

امام صادق عليه السلام :همانا نيكى كردن و خوشخويى خانه ها را آباد و عمرها را زياد مى كند .

امام صادق عليه السلام :زندگيى گواراتر از اخلاق خوش نيست .

641 _ بركات خوشخويى در آخرتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنده ، هر چند در عبادت ضعيف باشد ، مسلّما با اخلاق نيك خود در آخرت به درجات بزرگ و منزلتهاى والايى دست مى يابد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا انسان خوشخو را پاداشى همانند پاداش روزه گير شب زنده دار است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در ترازوى اعمال، چيزى سنگينتر از خوشخويى نيست .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا محبوبترين شما نزد من و نزديكترينتان به من در روز قيامت ، خوشخوترين و افتاده ترين شماست .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن مؤمن ايمانش كاملتر است كه اخلاقش نيكوتر باشد .

امام على عليه السلام :سرلوحه نامه [اعمال] مؤمن ، خوشخويى اوست.

642 _ معناى حُسن خلقامام على عليه السلام :خوشخويى در سه چيز است : دورى كردن از كارهاى حرام ، طلب حلال ، و فراهم آوردن آسايش و رفاه براى خانواده .

امام على عليه السلام :همانا سلام كردن از خويهاى نيك است .

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به پرسش از معناى حُسن خلق _فرمود : حُسن خلق اين است كه نرمخو و مهربان باشى ، گفتارت پاكيزه و مؤدبانه باشد و با برادرت با خوشرويى برخورد كنى .

643 _ خويهاى والاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا خداوند خويهاى والارا دوست دارد و خويهاى پست را ناخوش مى دارد .

.

ص: 418

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :علَيكُم بمَكارِمِ الأخْلاقِ فإنّها رِفْعَةٌ ، و إيّاكُم والأخْلاقَ الدَّنِيَّةَ فإنّها تَضَعُ الشَّريفَ وتَهْدِمُ المَجْدَ . (1)

عنه عليه السلام :ثابِروا على اقْتِناءِ المَكارِمِ . (2)

644 _ تَفسيرُ مَكارِمِ الأخلاقِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّما بُعِثْتُ لاُتَمِّمَ مَكارِمَ الأخْلاقِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ اللّهَ تباركَ وتعالى خَصَّ رَسولَهُ صلى الله عليه و آله بمَكارِمِ الأخْلاقِ ، فامْتَحِنوا أنفسَكُم ؛ فإن كانتْ فِيكُم فاحْمَدوا اللّهَ عزّوجلّ وارغَبوا إلَيهِ في الزّيادَةِ مِنها . فذكَرَها عَشرَةً : اليَقينُ ، والقَناعَةُ ، والصَّبرُ ، والشُّكرُ ، والحِلْمُ ، وحُسنُ الخُلقِ ، والسَّخاءُ ، والغَيرَةُ ، والشَّجاعَةُ ، والمُروءَةُ . (4)

عنه عليه السلام_ وقد سُئلَ عن مَكارِمِ الأخْلاقِ _: العَفْوُ عَمّنْ ظَلَمَكَ ، وصِلَةُ مَن قَطعَكَ ، و إعْطاءُ مَن حَرمَكَ ، وقَولُ الحقِّ ولَو على نَفْسِكَ . (5)

645 _ خَيرُ المَكارمِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :خَيرُ المَكارِمِ الإيثارُ . (6)

عنه عليه السلام :أحسَنُ المَكارِمِ عَفْوُ المُقْتَدِرِ وجُودُ المُفْتَقِرِ . (7)

عنه عليه السلام :أفضَلُ الكَرَمِ إتْمامُ النِّعَمِ . (8)

646 _ ثَمَراتُ حُسنِ الخُلُقِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :حَسِّنْ خُلقَكَ يُخَفِّفِ اللّهُ حِسابَكَ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الخُلقُ الحَسنُ يَميثُ الخَطيئةَ كما تَميثُ الشَّمسُ الجَليدَ . (10)

647 _ ذَمُّ سوءِ الخُلُقِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :سُوءُ الخُلقِ ذَنبٌ لا يُغْفَرُ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ العَبدَ لَيَبلُغُ... بِسُوءِ خُلقِهِ أسْفَلَ دَرَجَةٍ في جَهنَّمَ . (12)

عنه صلى الله عليه و آله_ وقد قيلَ لَهُ : إنّ فُلانَةَ تَصومُ النّهارَ وتَقومُ اللّيلَ ، وهِي سَيِّئةُ الخُلقِ تُؤْذي جِيرانَها بلِسانِها _: لا خَيرَ فيها ، هِي مِن أهْلِ النّارِ . (13)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :سُوءُ الخُلقِ نَكَدُ العَيْشِ وعذابُ النَّفْسِ . (14)

648 _ عاقِبَةُ الخُلُقِ السَّيِّئِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن ساءَ خُلقُهُ مَلَّهُ أهلُهُ . (15)

عنه عليه السلام :مَن ضاقَت ساحَتُهُ قَلّتْ راحَتُهُ . (16)

عنه عليه السلام :مَن ساءَ خُلقُهُ ضاقَ رِزْقُهُ . (17)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :اللَّحْمُ يُنْبِتُ اللَّحْمَ ، ومَن تَرَكَ اللَّحْمَ أربَعينَ يَوما ساءَ خُلقُهُ . (18)

.


1- .بحار الأنوار : 78/53 /89 .
2- .غرر الحكم : 4712 .
3- .كنز العمّال :5217 .
4- .الأمالي للصدوق : 290/324 .
5- .معاني الأخبار : 191/1 .
6- .غرر الحكم : 4953
7- .غرر الحكم : 3165
8- .غرر الحكم : 2983 .
9- .الأمالي للصدوق: 278/308 .
10- .الكافي : 2/100/7 .
11- .المحجّة البيضاء : 5/93 .
12- .المعجم الكبير : 1/260/754 .
13- .بحار الأنوار : 71/394/63 .
14- .غرر الحكم : 5639
15- .غرر الحكم : 8595
16- .غرر الحكم : 9192
17- .غرر الحكم : 8023 .
18- .الكافي : 6/309/1 .

ص: 419

644 _ تفسير مكارم اخلاق
645 _ بهترين مكارم اخلاق
646 _ پيامدهاى خوشخويى
647 _ نكوهش بدخويى
648 _ فرجام بدخويى

امام على عليه السلام :بر شما باد تحصيل مكارم اخلاق كه آن مايه رفعت است و از خويهاى پست دورى كنيد كه آن انسانهاى شريف را پست مى كند و بزرگوارى را از بين مى برد .

امام على عليه السلام :در راه كسب مكارم اخلاق پشتكارو پايدارى ورزيد .

644 _ تفسير مكارم اخلاقپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من، در حقيقت، براى اين برانگيخته شده ام كه مكارم اخلاق را به كمال رسانم .

امام صادق عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى مكارم اخلاق را به رسولش صلى الله عليه و آله ارزانى داشت . پس شما نيز خود را بيازماييد ، اگر اين خويها در شما بود، خداوند عز و جل را سپاس گوييد و از او اين مكارم را بيشتر بخواهيد . سپس حضرت آنها را ده خوى برشمرد : يقين ، قناعت ، صبر ، شكر ، بردبارى ، خوشخويى ، بخشندگى ، غيرت ، شجاعت و مردانگى .

امام صادق عليه السلام _در پاسخ به سؤال از مكارم اخلاق _فرمود : گذشت از كسى كه به تو ستم كرده است ، ارتباط برقرار كردن با كسى كه از تو بُريده است ، عطا كردن به آن كه از دادن چيزى به تو دريغ كرده است و گفتن حقّ، اگر چه بر ضدّ خودت باشد .

645 _ بهترين مكارم اخلاقامام على عليه السلام :بالاترين مرتبه بخشندگى و كرامت ، ايثار است .

امام على عليه السلام :بهترين مكارم اخلاق ، گذشت توانا [بر انتقام] است وبخشش كسى كه خود نيازمند است.

امام على عليه السلام :برترين كرم و بخشندگى ، تمام كردن نعمت (بر ديگرى) است .

646 _ پيامدهاى خوشخويىامام على عليه السلام :اخلاقت را نيكو گردان تا خداوند حسابت را آسان گرداند .

امام صادق عليه السلام :خوشخويى گناه را ذوب مى كند ، همچنان كه آفتاب يخ را .

647 _ نكوهش بدخويىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بد خويى گناهى نابخشودنى است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا بنده... با بد اخلاقيش به پايين ترين درجه دوزخ مى رسد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ [هنگامى كه] به ايشان عرض شد : فلان زن روزها را روزه مى گيرد و شبها را به عبادت مى گذراند اما بداخلاق است و همسايگانش را با زبان خود مى آزارد _فرمود : خيرى در او نيست؛ او دوزخى است .

امام على عليه السلام :بدخويى، مايه تيره روزى و شكنجه روح است .

648 _ فرجام بدخويىامام على عليه السلام :آن كه بداخلاق باشد خانواده اش از او دلتنگ و بيزار شوند .

امام على عليه السلام :هر كه كم تحمّل [و تندخو ]باشد آسايشش اندك گردد .

امام على عليه السلام :هركه اخلاقش بد باشد روزيش تنگ شود .

امام صادق عليه السلام :گوشت، گوشت مى روياند و هركس چهل روز گوشت نخورد بدخُلق شود .

.

ص: 420

649 _ برترين خويها
650 _ همبستگى سجاياى اخلاقى

الخمر

عنه عليه السلام :إنَّ سُوءَ الخُلقِ لَيُفسِدُ العَملَ كما يُفسِدُ الخَلُّ العسَلَ . (1)

649 _ أفضَلُ الأخلاقِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أكْرَمُ الأخْلاقِ السَّخاءُ ، وأعَمُّها نَفْعا العَدلُ . (2)

عنه عليه السلام :أشْرَفُ الخَلائقِ التّواضُعُ والحِلْمُ ولِينُ الجانِبِ . (3)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ وقد سُئلَ عن أفضَلِ الأخْلاقِ _: الصّبرُ والسّماحَةُ . (4)

650 _ ارتِباطُ السَّجايا بَعضِها بِبَعضٍالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا كانَ في رَجُلٍ خَلّةٌ رائقَةٌ فانْتَظِروا أخَواتِها . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ خِصالَ المَكارِمِ بَعْضُهامُقيَّدٌ ببَعْضٍ . (6)

134 الخمر651 _ ذَمُّ شُربِ الخَمرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تُجْمَعُ الخَمرُ والإيمانُ فيجَوفِ أو قَلبِ رجُلٍ أبدا . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :الخَمرُ اُمُّ الفَواحِشِ والكبائرِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :جُمِعَ الشَّرُّ كُلُّهُ في بَيتٍ ، وجُعِلَ مِفْتاحُهُ شُرْبَ الخَمرِ . (9)

652 _ عِلَّةُ تَحريمِ الخَمرِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :فَرضَ اللّهُ ... تَرْكَ شُرْبِ الخَمرِ تَحْصينا للعَقلِ . (10)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :حَرّمَ اللّهُ الخَمرَ لِما فيها مِن الفَسادِ ، ومِن تَغْييرِها عُقولَ شارِبِيها ، وحَمْلِها إيّاهُم على إنْكارِ اللّهِ عزّوجلّ ، والفِرْيَةِ علَيهِ وعلى رُسُلِهِ ، وسائرِ ما يكونُ مِنهُم مِن الفَسادِ والقَتلِ . (11)

653 _ عاقِبَةُ شُربِ الخَمرِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مُدْمِنُ الخَمرِ يَلْقى اللّهَ عزّوجلّ حِينَ يَلْقاهُ كعابِدِ وَثَنٍ . (12)

.


1- .الكافي : 2/321/1 .
2- .غرر الحكم : 3219
3- .غرر الحكم : 3223 .
4- .بحار الأنوار : 36/358/228 .
5- .نهج البلاغة : الحكمة 445 .
6- .الأمالي للطوسي : 301/597 .
7- .بحار الأنوار : 79/152/64 .
8- .كنز العمّال : 13181 .
9- .بحار الأنوار : 79/ 148/58 .
10- .نهج البلاغة : الحكمة 252 .
11- .عيون أخبار الرِّضا: 2/98/2 .
12- .الخصال : 632/10 .

ص: 421

شراب (الخمر)

134 . شراب

651 _ نكوهش مِيخوارى
652 _ علّت تحريم مِىْ
653 _ عاقبت باده گسارى

امام صادق عليه السلام :همانا بدخويى كردار را تباه مى سازد آنسان كه سركه عسل را .

649 _ برترين خويهاامام على عليه السلام :گراميترين خويها بخشندگى است، وآن خوى كه سودش فراگيرتر است دادگرى است .

امام على عليه السلام :شريفترين خويها فروتنى و بردبارى و نرمخويى است .

امام باقر عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه برترين خويها كدام است _فرمود : شكيبايى و بخشندگى .

650 _ همبستگى سجاياى اخلاقىامام على عليه السلام :اگر در وجود كسى خصلتى پسنديده باشد انتظار خصلتهاى پسنديده ديگرى را نيز در او داشته باشيد .

امام صادق عليه السلام :خصلتهاى نيك اخلاقى به يكديگر بسته اند .

134 شراب651 _ نكوهش مِيخوارىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شراب و ايمان هرگز در درون يا دل كسى با هم جمع نمى شوند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شراب، مادرِ زشتكاريها و گناهان بزرگ است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بديها همه در يك خانه جمع شده اند و كليد آن خانه شرابخوارى است .

652 _ علّت تحريم مِىْامام على عليه السلام :... خداوند براى حفظ عقل ، ترك شرابخوارى را واجب گردانيد .

امام رضا عليه السلام :خداوند شراب را حرام فرمود ؛زيرا شراب تباهى مى آورد ، عقل شرابخواران را دگرگون مى كند و آنان را به انكار خداى عز و جل و دروغ وتهمت بستن به او و پيامبرانش وا مى دارد و ديگر اعمالى چون تبهكارى و قتل كه از شرابخواران سر مى زند .

653 _ عاقبت باده گسارىامام على عليه السلام :دائم الخمر همچون بت پرست خدا را ديدار خواهد كرد .

.

ص: 422

654 _ نحوه رفتار با ميگسار
655 _ چگونگى محشور شدن ميگسار
656 _ تشويق به ترك ميگسارى هر چند به خاطر
657 _ حرام بودن هر آنچه تأثير مِىْ داشته باشد

الخوف

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن شَرِبَ المُسْكِرَ لَم تُقْبَلْ صَلاتُهُ أربَعينَ يَوما ولَيلَةً . (1)

654 _ مُعامَلَةُ شارِبِ الخَمرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :شارِبُ الخَمرِ لا تُصَدِّقوهُ إذا حَدّثَ،ولاتُزَوِّجوه إذا خَطَبَ ، ولا تَعودوهُ إذا مَرِضَ ، ولا تَحْضَروهُ إذا ماتَ ، ولا تأتَمِنوهُ على أمانَةٍ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَثَلُ شارِبِ الخَمرِ كمَثَلِ الكِبْريتِ ، فاحْذَروهُ لا يُنْتِنْكُم كما يُنْتِنُ الكِبْريتُ . (3)

655 _ صِفَةُ حَشرِ شارِبِ الخَمرِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ أهلَ الرَّيِّ في الدُّنيا مِن المُسْكِرِ يَموتونَ عِطاشا ، ويُحْشَرونَ عِطاشا ، ويَدخُلونَ النّار عِطاشا . (4)

656 _ الحَثُّ عَلى تَركِ الخَمرِ ولَو لِغَيرِ اللّهِبحار الأنوار_ قال رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله _: مَن تَرَكَ الخَمرَلغَيرِ اللّهِ سَقاهُ اللّهُ مِن الرَّحيقِ المَخْتومِ ، فقالَ عليٌّ عليه السلام :لغَيرِ اللّهِ ؟! قالَ : نَعَم واللّهِ ، صِيانَةً لنفسهِ . (5)

657 _ حُرمَةُ ما فَعَلَ فِعلَ الخَمرِالإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إنّ اللّهَ عزّوجلّ لم يُحَرِّمِ الخَمرَ لاسْمِها، ولكنّهُ حَرّمَها لعاقِبَتِها ؛ فما كانَ عاقِبَتُهُ عاقِبَةَ الخَمرِ فهُو خَمرٌ . (6)

135 الخوف658 _ فَضلُ مَخافَةِ اللّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :رأسُ الحِكمَةِ مَخافَهُ اللّهِ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :أعْلى النّاسِ مَنزِلَةً عِندَ اللّهِ أخوَفُهُم مِنهُ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :ثَلاثٌ مُنْجِياتٌ ... خَوفُ اللّهِ في السِّرِّ كأ نّكَ تَراهُ ، فإنْ لَم تَكُن تَراهُ فإنّهُ يرَاكَ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن كانَ باللّهِ أعْرَفَ كانَ مِن اللّهِأخْوَفَ . (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الخَوفُ جِلْبابُ العارِفينَ . (11)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :ابنَ آدَمَ ، لا تَزالُ بخَيرٍ ... ما كانَ الخَوفُ لكَ شِعارا والحُزنُ دِثارا . (12)

659 _ المُؤمِنُ بَينَ مَخافَتَينِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :المؤمنُ بَينَ مَخافَتَينِ: ذَنبٌ قَد مَضى لا يَدْري ما صَنعَ اللّهُ فيهِ ، وعُمرٌ قَد بَقيَ لا يَدْري ما يَكْتَسِبُ فيهِ مِن المَهالِكِ ، فهُو لا يُصْبِحُ إلّا خائفا ولا يُصْلِحُهُ إلّا الخَوفُ . (13)

.


1- .الخصال : 632/10 .
2- .بحار الأنوار : 79/127/7
3- .بحار الأنوار : 79/150/64 .
4- .ثواب الأعمال : 290/5 .
5- .بحار الأنوار : 79/150/64 .
6- .الكافي : 6/412/2 .
7- .بحار الأنوار: 77/133/43
8- .بحار الأنوار: 77/180/10
9- .بحار الأنوار: 70/7/5
10- .بحار الأنوار: 70/393/64.
11- .غرر الحكم : 664 .
12- .الأمالي للطوسي : 115/176 .
13- .الكافي : 2/71/12 .

ص: 423

ترس (الخوف)

135 . ترس

658 _ فضيلت ترس از خدا
659 _ مؤمن ميان دو ترس به سر مى برد

امام على عليه السلام :كسى كه مستى آور بنوشد تا چهل شبانه روز نمازش پذيرفته نشود .

654 _ نحوه رفتار با ميگسارپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شرابخوار اگر سخنى گفت باور نكنيد ، اگر خواستگارى كرد به او زن ندهيد ، اگر بيمار شد به عيادتش نرويد ، اگر مُرد بر جنازه اش حاضر نشويد، و به او امانت مسپاريد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شرابخوار به گوگرد مى ماند ؛ به او نزديك مشويد كه شما را بدبو مى كند همچنان كه گوگرد بدبو مى كند.

655 _ چگونگى محشور شدن ميگسارامام صادق عليه السلام :آنان كه در دنيا از مسكرات سيراب شوند ، تشنه كام مى ميرند و تشنه كام محشور مى شوند و تشنه كام به دوزخ مى روند .

656 _ تشويق به ترك ميگسارى هر چند به خاطر غير خدابحار الأنوار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : هر كه براى غير خدا [هم كه شده ]شرابخوارى را رها كند، خداوند او را از شراب [بهشتى ]ناب و مهر شده بنوشاند . على عليه السلام عرض كرد : براى غير خدا؟! فرمود : آرى ، به خدا قسم ؛ براى حفظ [سلامت ]خويش .

657 _ حرام بودن هر آنچه تأثير مِىْ داشته باشدامام كاظم عليه السلام :خداوند عز و جل شراب را به خاطر نامش حرام نكرده بلكه به سبب پيامدهاى آن حرامش كرده است . پس ، هر چيزى كه پيامدهاى شراب را داشته باشد آن نيز شراب است .

135 ترس658 _ فضيلت ترس از خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سرآمد حكمت ترس از خداست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بلند پايه ترين مردم نزد خدا ترسانترين آنها از اوست .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز نجاتبخش است ... ترس از خدا در نهان چنان كه گويى او را مى بينى ؛ چه اگر تو او را نمى بينى او تو را مى بيند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه خداشناس تر باشد خدا ترس تر است .

امام على عليه السلام :ترس [از خدا] رداى خداشناسان است .

امام زين العابدين عليه السلام :اى فرزند آدم ! تا زمانى كه ترس [از خدا] جامه زيرين تو باشد و اندوه بالاپوشت پيوسته در خير و خوبى خواهى بود .

659 _ مؤمن ميان دو ترس به سر مى بردامام صادق عليه السلام :مؤمن ميان دو ترس به سر مى برد : گناهى كه در گذشته كرده است و نمى داند خدا با آن چه كرده است [و آن را بخشيده يا نه!] و عمرى كه باقى مانده است و نمى داند در آن مدت چه گناهان مهلكى مرتكب خواهد شد؛ بنابراين ، مؤمن پيوسته ترسان است و جز ترس اصلاحش نكند .

.

ص: 424

660 _ المُؤمِنُ بَينَ الخَوفِ وَالرَّجاءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لَو تَعْلَمونَ قَدْرَ رَحمَةِ اللّهِلاتَّكَلْتُم علَيها وما عَمِلْتُم إلّا قليلاً ، ولَو تَعْلَمونَ قَدْرَ غَضَبِ اللّهِ لَظَنَنْتُم بأنْ لا تَنْجوا . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ارْجُ اللّهَ رَجاءً لا يُجَرّئُكَ على مَعاصيهِ ، وخَفِ اللّهَ خَوفا لا يُؤْيِسُكَ مِن رَحمَتِهِ . (2)

عنه عليه السلام :كانَ أبي عليه السلام يقولُ : إنّهُ لَيس مِن عَبدٍمؤمنٍ إلّا و في قَلْبهِ نُورانِ : نورُ خِيفَةٍ ونورُ رَجاءٍ ، لَو وُزِنَ هذا لَم يَزِدْ على هذا ، ولَو وُزِنَ هذا لَم يَزِدْ على هذا . (3)

661 _ عَلاماتُ الخائِفِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن خافَ رَبَّهُ كَفّ ظُلْمَهُ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يكونُ العَبدُ مؤمنا حتّى يكونَ خائفا راجِيا ، ولا يكونُ خائفا راجِيا حتّى يكونَ عامِلاً لِما يَخافُ ويَرْجو . (5)

عنه عليه السلام :الخائفُ مَن لَم تَدَعْ لَهُ الرَّهْبةُ لِسانايَنْطِقُ بهِ . (6)

662 _ مَعنى مَخافَةِ اللّهِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تَخافوا ظُلْمَ رَبِّكُم ، ولكنْ خافوا ظُلْمَ أنْفُسِكُم . (7)

عنه عليه السلام :لا تَخَفْ إلّا ذَنْبَكَ ، لا تَرْجُ إلّا رَبَّكَ . (8)

عنه عليه السلام :إذا خِفْتَ الخالِقَ فَرَرْتَ إلَيهِ ، إذا خِفْتَ المَخْلوقَ فَرَرْتَ مِنهُ . (9)

663 _ ثَمَراتُ مَخافَةِ اللّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن خافَ أدْلَجَ ، ومَن أدْلَجَ بَلغَ المَنزِلَ . ألَا إنَّ سِلْعَةَ اللّهِ غالِيَةٌ ، ألَا إنّ سِلْعَهَ اللّهِ الجَنّةُ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ تبارَكَ وتعالى : وعِزَّتي وجَلالي ، لا أجْمَعُ على عَبْدي خَوفَينِ ، ولا أجْمَعُ لَه أمْنَينِ ، فإذا أمِنَني في الدُّنيا أخَفْتُهُ يَومَ القِيامَةِ ، و إذا خافَني في الدُّنيا أمِنْتُهُ يَومَ القِيامَةِ . (11)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الخَوفُ سِجْنُ النّفْسِ عَن الذُّنوبِ ، ورادِعُها عنِ المَعاصي . (12)

عنه عليه السلام :مَن كَثُرَتْ مَخافَتُهُ قَلّتْ آفَتُهُ . (13)

عنه عليه السلام :ثَمرَةُ الخَوفِ الأمنُ . (14)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :مَن عَبدَ اللّهَ عَبّدَ اللّهُ لَهُ كُلَ شَيءٍ . (15)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن خافَ اللّهَ أخافَ اللّهُ مِنهُ كُلَّ شَيءٍ ، ومَن لَم يَخَفِ اللّهَ أخافَهُ اللّهُ مِن كُلِّ شَيءٍ . (16)

.


1- .كنز العمّال : 5894 .
2- .بحار الأنوار : 70/384/39 .
3- .الكافي : 2/67/1 .
4- .بحار الأنوار : 75/309/3
5- .بحار الأنوار : 70/392/61
6- .بحار الأنوار : 78/244/54 .
7- .غرر الحكم : 10234
8- .غرر الحكم : 10161 _ 10162
9- .غرر الحكم : 4027 _ 4028 .
10- .كنز العمّال : 5885 .
11- .بحار الأنوار : 70/379/28 .
12- .غرر الحكم : 1987
13- .غرر الحكم : 8036
14- .غرر الحكم : 4591 .
15- .تنبيه الخواطر : 2/108 .
16- .الكافي : 2/68/3 .

ص: 425

660 _ مؤمن در بيم و اميد به سر مى برد
661 _ نشانه هاى خداترس
662 _ معناى ترس از خدا
663 _ ثمرات ترس از خدا

660 _ مؤمن در بيم و اميد به سر مى بردپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر اندازه رحمت خدا را بدانيد هر آينه بر آن تكيه خواهيد كرد و جز اندكى عمل نخواهيد كرد و اگر اندازه خشم خدا را بدانيد هر آينه خواهيد پنداشت كه هرگز نجات نمى يابيد .

امام صادق عليه السلام :به خداوند چنان اميدوارباش كه تو را بر انجام گناهان بى پروا نكند و ازخدا چنان بترس كه تو را از رحمت او نوميد نسازد .

امام صادق عليه السلام :پدرم عليه السلام مى فرمود: هيچ بنده مؤمنى نيست مگر آن كه در دلش دو نور است : نور ترس و نور اميد كه اگر هر يك از آنها وزن شود بر ديگرى فزونى نيابد .

661 _ نشانه هاى خداترسامام على عليه السلام :كسى كه از پروردگار خويش بترسد از ستمكارى خود دارى كند .

امام صادق عليه السلام :بنده، مؤمن نباشد مگر آن گاه كه بيمناك و اميدوار باشد و بيمناك واميدوار نباشد مگر آن گاه كه بيم و اميد او را به عمل كشاند .

امام صادق عليه السلام :خائف [از خدا] كسى است كه هراس، زبانى برايش نگذاشته كه با آن سخن بگويد .

662 _ معناى ترس از خداامام على عليه السلام :از ستم پروردگارتان نترسيد [زيرا او به كسى ستم نمى كند] بلكه از ستم خود بر خويش بترسيد .

امام على عليه السلام :جز از گناه خود مترس و جز به پروردگار خويش اميد مبند .

امام على عليه السلام :هر گاه از آفريدگار بترسى به سوى او گريزى و هرگاه از مخلوق بترسى از وى بگريزى.

663 _ ثمرات ترس از خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن كه [از خطر راه و راهزنان ]بترسد شبانه حركت كند و كسى كه شَب رو باشد ، به منزل رسد . بدانيد كه كالاى خدا گرانبهاست ، بدانيد كه كالاى خدا بهشت است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى تبارك وتعالى فرمود:به عزّت و جلالم سوگند كه براى بنده ام دو ترس و دو امنيت فراهم نمى آورم : اگر در دنيا خود را از من ايمن بداند در روز رستاخيز او را هراسان كنم و اگر در دنيا از من بترسد در روز قيامت او را ايمن گردانم .

امام على عليه السلام :ترس ، بازداشتگاه نفس از گناهان و جلوگيرنده آن از نافرمانيهاست .

امام على عليه السلام :آن كه ترسش [از خدا] زياد باشد كمتر آسيب بيند .

امام على عليه السلام :ميوه ترس ، امنيت است .

امام حسن عليه السلام :هر كه خدا را بندگى كند خداوند همه اشياء را بنده او گرداند .

امام صادق عليه السلام :هركه از خدا بترسد خداوند همه چيز را از او بترساند و هركه از خدا نترسد خداوند او را از همه چيز ترسان كند .

.

ص: 426

الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :مَنِ اتّقى اللّهَ يُتّقى . (1)

664 _ التَّحذيرُ مِن مَخافَةِ غَيرِ اللّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما سلّطَ اللّهُ على ابنِ آدَمَ إلّامَن خافَهُ ابنُ آدَمَ ، ولَو أنّ ابنَ آدَمَ لَم يَخَفْ إلّا اللّهَ ما سَلّطَ اللّهُ علَيهِ غَيرَهُ ولا وُكِلَ ابنُ آدَمَ إلّا إلى مَن رَجاهُ ، ولَو أنّ ابنَ آدَمَ لَم يَرْجُ إلّا اللّهَ ما وُكِلَ إلى غَيرِهِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :طُوبى لِمَن شَغَلَهُ خَوفُ اللّهِ عَن خَوفِ النّاسِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تَخَفْ في اللّهِ لَوْمَةَ لائمٍ . (4)

665 _ ما يَنبَغي عِندَ الخَوفِ مِمّا يُهابُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا هِبْتَ أمْرا فقَعْ فيهِ ، فإنّ شِدَّةَ تَوقّيهِ أعْظَمُ مِمّا تَخافُ مِنهُ . (5)

عنه عليه السلام :إذا خِفْتَ صُعوبَةَ أمْرٍ فاصْعُبْ لَهُ يَذِلَ لكَ ، وخادِعِ الزَّمانَ عَن أحْداثِهِ تَهُنْ علَيكَ . (6)

666 _ النَّوادِرُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن لَم يُخِفْ أحَدا لَم يَخَفْ أبدا . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا دَخَلتَ مَدْخَلاً تَخافُهُ فاقْرَأ هذهِ الآيةَ: «رَبِّ أدْخِلْني مُدْخَلَ صِدْقٍ وأخْرِجْني مُخْرَجَ صِدْقٍ واجْعَلْ لي مِن لَدُنْكَ سُلْطانا نَصيرا» (8) ، فإذا عايَنْتَ الّذي تَخافُهُ فاقْرَأ آيةَ الكُرْسِيِّ . (9)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :مَن لَم يَخَفِ اللّهَ في القَليلِ لَم يَخَفْهُ في الكَثيرِ . (10)

.


1- .بحار الأنوار : 78/366/2 .
2- .كنز العمّال : 5909 .
3- .بحار الأنوار : 77/126/32 .
4- .الخصال : 526/13 .
5- .نهج البلاغة : الحكمة 175 .
6- .غرر الحكم : 4108
7- .غرر الحكم : 8955 .
8- .الإسراء : 80 .
9- .بحار الأنوار : 76/247/37
10- .بحار الأنوار : 71/174/10 .

ص: 427

664 _ بر حذر داشتن از ترسيدن از غير خدا
665 _ رفتار مناسب در هنگام ترس از چيزى
666 _ گوناگون

امام هادى عليه السلام :هر كه از خدا پروا كند، از او پروا شود .

664 _ بر حذر داشتن از ترسيدن از غير خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند بر آدمى مسلّط نكرد مگر كسى را كه آدمى از او مى ترسد . اگر آدمى از كسى جز خدا نمى ترسيد خداوند جز خود كسى را بر او مسلط نمى كرد . و آدمى واگذار نشد مگر به كسى كه به او اميد بست . اگر آدمى جز به خدا اميد نمى بست به غير خدا واگذار نمى شد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوشا آن كه ترس از خدا او را از ترس از مردم باز داشته باشد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در راه خدا از سرزنش هيچ سرزنش كننده اى پروا به دل راه مده .

665 _ رفتار مناسب در هنگام ترس از چيزىامام على عليه السلام :هر گاه از كارى ترسيدى خود را به كام آن بينداز ؛ زيرا ترس از آن كار زيانبارتر از اقدام به آن كار است .

امام على عليه السلام :هرگاه از سختى كارى ترسيدى در برابر آن سرسختى نشان ده ، رامت مى شود، و در برابر حوادث روزگار چاره انديشى كن ، برتو آسان مى شوند .

666 _ گوناگونامام على عليه السلام :هركه كسى را نترساند هرگز نترسد .

امام صادق عليه السلام :هرگاه وارد جايى شدى كه مى ترسى، اين آيه را بخوان : «رَبِّ أدْخِلْني مُدْخَلَ صِدْقٍ وأخْرِجْني مُخْرَجَ صِدْقٍ واجْعَلْ لي مِن لَدُنْكَ سُلْطانا نَصيرا (1) (پروردگارا! مرا به ورودگاه راستين وارد و از خروجگاه راستين خارج كن و از جانب خويش ، قدرتى ياريگر برايم قرار بده)» و هرگاه كسى را كه از او مى ترسى ديدى آية الكرسى (2) بخوان .

امام رضا عليه السلام :كسى كه در [گناهِ] اندك از خدا نترسد در [گناهِ] بسيار هم از او نمى ترسد .

.


1- .اسراء ، آيه 80 .
2- .بقره ، آيات 255 _ 257 .

ص: 428

الخيانة

136 الخيانة667 _ التَّحذِيرُ مِنَ الخِيانَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَخُنْ مَن خانَكَ فتكونَ مِثلَهُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :لَيسَ مِنّا مَن خَانَ بالأمانَةِ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الخِيانَةُ رأسُ النِّفاقِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :يُجبَلُ المؤمنُ على كُلِ طَبيعةٍ إلّا الخِيانَةَ والكَذِبَ . (4)

الكافي عن مُعاويةَ بنِ عمّارٍ :قلت لأبيعبداللّه عليه السلام : الرّجُلُ يكونُ لِي علَيهِ الحقُّ فيَجْحَدُنِيهِ ثُمَّ يَسْتَودِعُني مالاً ، ألِيَ أنْ آخُذَ مالِي عِندَهُ ؟ قال : لا ، هذهِ خِيانَةٌ . (5)

علل الشرائع عن أبي ثُمامَةَ :دخَلْتُ على أبي جعفر عليه السلام وقلتُ لَه : جُعِلتُ فِداكَ ، إنّي رجُلٌ اُريدُ أنْ اُلازِمَ مكّةَ وعلَيَّ دَينٌ للمُرجِئةِ ، فمَا تقولُ ؟ قالَ : ارجِعْ إلى مُؤدّى دَينِكَ وانظُرْ أنْ تَلقى اللّهَ تَعالى ولَيسَ علَيكَ دَينٌ ، فإنّ المؤمنَ لا يَخونُ . (6)

(انظر) عنوان 31 «الأمانة» .

668 _ تَفسيرُ الخِيانَةِ وَالخائِنِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إفْشاءُ سِرِّ أخيكَ خِيانَةٌ ،فاجتَنِبْ ذلكَ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :أمّا علَامةُ الخائنِ فأربَعةٌ: عِصْيانُ الرّحمانِ ، وأذى الجِيرانِ ، وبُغْضُ الأقْرانِ ، والقُرْبُ إلى الطُّغْيانِ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الخائنُ مَن شَغَلَ نفسَهُ بغَيرِنَفْسِهِ ، وكانَ يَومُهُ شَرّا مِن أمْسِهِ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أي_ُّما رجُلٍ مِن أصْحابِنااسْتَعانَ بهِ رجُلٌ من إخْوانِهِ في حاجَةٍ ، فلَم يُبالِغْ فيها بكُلِّ جُهْدِه ، فقد خانَ اللّهَ ورسولَهُ والمؤمنينَ . (10)

الإمامُ الجوادُ عليه السلام :كَفى بالمَرءِ خِيانَةً أنْ يكونَ أمينا للخَوَنَةِ . (11)

669 _ غايَةُ الخِيانَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :غايَةُ الخِيانَةِ خِيانَةُ الخِلِ الوَدودِ ، ونَقْضُ الْعُهُودِ . (12)

عنه عليه السلام :من أفْحَشِ الخِيانَةِ خِيانَةُ الوَدائعِ . (13)

عنه عليه السلام :إنّ أعْظَمَ الخِيانَةِ خيانَةُ الاُمّةِ (الأمَنةِ) ، وأفْظَعَ الغِشِّ غِشُّ الأئمّةِ . (14)

.


1- .بحار الأنوار : 103/175/3
2- .بحار الأنوار : 75/172/14 .
3- .غرر الحكم : 969 .
4- .الاختصاص : 231 .
5- .الكافي 5/98/2 .
6- .علل الشرائع : 528/7 .
7- .بحار الأنوار: 77/89/3.
8- .تحف العقول : 22 .
9- .غرر الحكم : 2013 .
10- .بحار الأنوار: 75/175/7
11- .بحار الأنوار: 78/364/4.
12- .غرر الحكم : 6374
13- .غرر الحكم : 9310 .
14- .نهج البلاغة : الكتاب 26 .

ص: 429

خيانت (الخيانة)

136 . خيانت

667 _ هشدار در باره خيانت
668 _ تفسير خيانت و خائن
669 _ اوج خيانت

136 خيانت667 _ هشدار در باره خيانتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به كسى كه به تو خيانت كرده است خيانت نكن كه تو نيز چون او خواهى بود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از ما نيست كسى كه درامانت خيانت كند .

امام على عليه السلام :خيانت، در رأس نفاق است .

امام صادق عليه السلام :مؤمن بر هر خويى سرشته مى شود مگر خيانت و دروغ .

الكافى_ به نقل از معاوية بن عمار _: به امامصادق عليه السلام عرض كردم : من به كسى پولى مى سپارم و او انكار مى كند كه به وى چيزى سپرده ام ، بعد از مدتى او مالى به من مى سپارد . آيا مى توانم آن را به جاى پولى كه نزد او دارم [و به من نمى دهد ]بردارم ؟ فرمود : نه ، اين خيانت است .

علل الشرائع_ به نقل از ابوثمامه _: خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم و عرض كردم : فدايت شوم ، من مى خواهم مجاور مكّه شوم و به مُرجئه (1) بدهكارم ، چه مى فرمايى ؟ فرمود : بدهى خود را بپرداز و مواظب باش كه خداى تعالى را بدون آن كه دَينى به گردنت باشد ديدار كنى ؛ زيرا مؤمن خيانت نمى كند .

ر.ك : عنوان 31 «امانتدارى» .

668 _ تفسير خيانت و خائنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فاش كردن راز برادرت خيانت است ؛ پس از اين كار دورى كن .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نشانه خيانتكار چهار چيزاست : نافرمانى خداى رحمان ، آزار رساندن به همسايگان ، نفرت از همگنان، و نزديك شدن به طغيان و سركشى .

امام على عليه السلام :خيانتكار كسى است كه خودش را رها كرده به معايب ديگران بپردازد و امروزش بدتر از ديروزش باشد .

امام صادق عليه السلام :هر يك از ياران ما كه برادرش در مشكلى از او كمك بخواهد و وى با تمام توان خود در كمك به او نكوشد ، هر آينه به خدا و پيامبر او و مؤمنان خيانت كرده است .

امام جواد عليه السلام :در خيانتكارى مرد همين بس كه امانتدار خيانتكاران باشد.

669 _ اوج خيانتامام على عليه السلام :اوج خيانت ، خيانت كردن به دوست صميمى و شكستن عهد و پيمانهاست .

امام على عليه السلام :يكى از زشت ترين خيانتها ، خيانت در سپرده هاست .

امام على عليه السلام :بزرگترين خيانت، خيانت به امّت است و زشت ترين دغل ، دغلكارى با پيشوايان است.

.


1- .مرجئه طائفه اى است كه ايمان را قول بدون عمل مى دانند و معتقدند كه با ايمان معصيت براى انسان زيان بخش نيست.

ص: 430

الخير

137 الخير670 _ فَضلُ الخَيرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَنْ يَزرَعْ خَيرا يُوشِكْ أنْ يَحْصِدَ خَيرا . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :فِعلُ الخَيرِ ذَخيرَةٌ باقِيَةٌ ، وثَمَرةٌ زاكِيَةٌ . (2)

عنه عليه السلام :غارِسُ شَجَرةِ الخَيرِ يَجْتَنيها أحْلى ثَمَرةٍ . (3)

عنه عليه السلام :مَن فَعلَ الخَيرَ فبِنَفْسِه بَدَأ . (4)

عنه عليه السلام :الخَيرُ أسهَلُ مِن فِعلِ الشَّرِّ . (5)

671 _ جَوامِعُ الخَيرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :جِماعُ الخَيرِ خَشيَةُ اللّهِ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ثَلاثٌ هُنَّ جِماعُ الخَيرِ : إسْداءُ النِّعَمِ ، ورِعايَةُ الذِّمَمِ ، وصِلَةُ الرَّحِمِ . (7)

عنه عليه السلام :جِماعُ الخَيرِ في العَملِ بما يَبقى ، والاسْتِهانَةِ بما يَفنى . (8)

عنه عليه السلام :جِماعُ الخَيرِ في المُوالاةِ في اللّهِ ،والمُعاداةِ في اللّهِ ، والمَحبَّةِ في اللّهِ ، والبُغْضِ في اللّهِ . (9)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :رأيتُ الخَيرَ كُلَّهَ قدِاجْتَمَعَ في قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا في أيْدي النّاسِ . (10)

عنه عليه السلام :الخَيرُ كُلُّهُ صِيانَةُ الإنْسانِ نَفْسَهُ . (11)

672 _ ما يُنالُ بِهِ خَيرُ الدُّنيا وَالآخِرَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أربَعٌ مَن اُعْطِيَهُنَّ فَقَد اُعْطِيَ خَيرَ الدُّنيا والآخِرَةِ : بَدنا صابِرا ، ولِسانا ذاكِرا ، وقَلْبا شاكِرا ، وزَوْجَةً صالِحَةً . (12)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :جُمِعَ خَيرُ الدُّنيا والآخِرَةِ فيكِتْمانِ السِّرِّ ومُصادَقَةِ الأخْيارِ . (13)

عنه عليه السلام :ثلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ فَقَد رُزِقَ خَيرَ الدُّنيا والآخِرَةِ ، هُنَّ : الرِّضا بالقَضاءِ ، والصّبرُ على البَلاءِ ، والشُّكْرُ في الرَّخاءِ . (14)

عنه عليه السلام :ما أعطى اللّهُ سُبحانَهُ العَبدَ شيئا مِن خَيرِ الدُّنيا والآخِرَةِ إلّا بحُسْنِ خُلقِهِ وحُسنِ نِيَّتِهِ . (15)

عنه عليه السلام :أربَعٌ مَن اُعْطِيَهُنَّ فَقَد اُعْطِيَ خَيرَ الدُّنيا والآخِرَة : صِدقُ حَديثٍ ، وأداءُ أمانَةٍ ، وعِفَّةُ بَطْنٍ ، وحُسنُ خُلقٍ . (16)

.


1- .بحار الأنوار : 77/76/3 .
2- .غرر الحكم : 6545
3- .غرر الحكم : 6442
4- .غرر الحكم : 8177
5- .غرر الحكم : 1199 .
6- .تنبيه الخواطر : 2/122 .
7- .غرر الحكم : 4675
8- .غرر الحكم : 4735
9- .غرر الحكم : 4781 .
10- .بحار الأنوار : 73/171/10 .
11- .تحف العقول : 278 .
12- .الجعفريّات : 230 . انظر وسائل الشيعة: 14/23/8 .
13- .بحار الأنوار : 74/178/17 .
14- .غرر الحكم : 4670
15- .غرر الحكم : 9670
16- .غرر الحكم : 2142 .

ص: 431

خوبى (الخير)

137 . خوبى

670 _ فضيلت خوبى
671 _ مجمع خوبيها
672 _ عوامل رسيدن به خير دنيا و آخرت

137 خوبى670 _ فضيلت خوبىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه خوبى بكارد زودا كه خوبى بدرود.

امام على عليه السلام :كار خوب ، اندوخته اى ماندنى و ميوه اى پاكيزه [و خوشگوار] است .

امام على عليه السلام :كشتگر درخت خوبى ، شيرين ترين ميوه را از آن مى چيند .

امام على عليه السلام :هر كس كار خوب كند ، نتيجه اش پيش از همه به خود او رسد .

امام على عليه السلام :كار خوب، آسانتر از كار بداست .

671 _ مجمع خوبيهاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ترس از خدا، مجمع خوبيهاست .

امام على عليه السلام :سه چيز مجمع خوبيهاست : خير رساندن [به ديگران] ، رعايت عهد و پيمانها، و صله رحم .

امام على عليه السلام :عمل كردن به آنچه ماندنى است و حقير شمردن آنچه از بين رفتنى است ، مجمع همه خوبيهاست .

امام على عليه السلام :دوستى كردن براى خدا و دشمنى ورزيدن براى خدا و دوست داشتن براى خدا و نفرت داشتن براى خدا ، مجمع همه خوبيهاست .

امام زين العابدين عليه السلام :همه خوبيها را در بر كندن چشم طمع از مال و منال مردم ، فراهم ديدم .

امام زين العابدين عليه السلام :همه خير و خوبى در خويشتن دارى است .

672 _ عوامل رسيدن به خير دنيا و آخرتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز است كه به هركس داده شود خير دنيا وآخرت به او داده شده است : بدن شكيبا، زبان گويا به ذكر خدا ، دل سپاسگزار، و همسر شايسته .

امام على عليه السلام :خوبى دنيا و آخرت در رازدارى و دوستى با نيكوكاران گرد آمده است .

امام على عليه السلام :سه چيز است كه هر كس داشته باشد خير دنيا و آخرت روزيش شده است . آن سه چيز عبارتند از : راضى بودن به قضاى الهى ، صبر كردن بر بلا و گرفتارى، و شكر كردن در هنگام آسايش و رفاه .

امام على عليه السلام :خداى سبحان چيزى از خير دنياو آخرت را به بنده اى نداد مگر به سبب خوشخويى و نيت پاك او .

امام على عليه السلام :چهار چيز است كه به هر كس داده شود خير دنيا و آخرت به او داده شده است: راستگويى ، امانتدارى ، عفت شكم، و خوشخويى .

.

ص: 432

673 _ تَفسيرُ الخَيرِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لَي_سَ الخَ_يرُ أنْ يَكْثُرَ مالُكَ وول_دُكَ ، ولك_نَّ الخَيرَ أنْ يَكْثُرَ عِلمُكَ ، وأنْ يَعْظُمَ حِلمُكَ ، وأن تُباهِيَ النّاسَ بِعبادَةِ ربِّكَ ، فإنْ أحسَنْتَ حَمِدْتَ اللّهَ ، و إن أسَأتَ اسْتَغْفَرتَ اللّهَ . (1)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :الخَيرُ الّذي لا شَرَّ فيهِ: الشُّكرُمَع النِّعمَةِ ، والصَّبرُ على النّازِلَةِ . (2)

674 _ إذا أرادَ اللّهُ بِعَبدٍ خَيرارسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا أرادَ اللّهُ عزّوجلّ بعَبدٍ خَيرافَقَّهَهُ فيالدِّينِ، وزَهَّدَهُ فيالدُّنيا، وبَصَّرَهُ بعُيوبِ نَفْسِهِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا أرادَ اللّهُ بعَب_دٍ خَي_را عاتَبَ_هُ فيمَنامِهِ . (4)

كنزالعمّال عن أبي عنبة:_ قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله _:إذاأرادَاللّهُبعَبدٍ خَيرا عَسَلَهُ . قيلَ : وما عَسَلَهُ؟قالَ : يَفتَحُ لَهُ عمَلاً صالِحا قَبلَ مَوتِهِ ثُمَّ يَقْبِضُهُ علَيهِ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا أرادَ اللّهُ بعَبدٍ خَيرا ألْهَمَهُ الْقَناعَةَ ، وأصْلَحَ لَه زَوجَهُ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ عزّوجلّ إذا أرادَ بعَبدٍ خَيرا نَكَتَ في قَلبِهِ نُكْتَةً بَيْضاءَ ، فَجالَ القَلبُ بطَلَبِ الحقِّ ، ثُمَّ هُو إلى أمْرِكُم أسْرَعُ مِن الطّيرِ إلى وَكْرِهِ . (7)

675 _ إذا أرادَ اللّهُ بِقَومٍ خَيرارسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا أرادَ اللّهُ بقَومٍ خَيرا أكثَرَفُقَهاءَهُم وأقَلَّ جُهّالَهُم ، فإذا تكَلّمَ الفقيهُ وَجدَ أعْوان_ا ، و إذا تَكلَّمَ الج_اهِلُ قُهِ_رَ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ تباركَ وتعالى إذا أرادَ بقَومٍ بَقاءًأو نَم_اءً رزَقَهُ_مُ القَصْ_دَ والعَفافَ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا أرادَ اللّهُ بأهلِ بَيْتٍ خَيرا فَقّهَهُم في الدِّينِ ، ووقَّرَ صَغيرُهُم كبيرَهُم ، ورزَقَهُمُ الرِّفقَ في مَعيشَتِهِم ، والقَصْدَ في نَفَقاتِهِم ، وبَصّرَهُم عُيوبَهُم فيَتُوبوا مِنها ، و إذا أرادَ بِهم غيرَ ذلكَ تَرَكهُم هَمَلاً . (10)

676 _ الحَثُّ عَلَى المُبادَرَةِ إلَى الخَيراتِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن فُتِحَ لَهُ بابُ خَيرٍ فَلْيَنْتَهِزْهُ ،فإنَّهُ لا يَدْري مَتى يُغْلَقُ عَنهُ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ يُحِبُّ مِن الخَيرِ ما يُعجَّلُ . (12)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :بادِروا بعَملِ الخَيرِ قَبلَ أنْ تُشْغَلوا عَنه بغَيرِهِ . (13)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كانَ أبي يَقولُ : إذا هَمَمْتَ بخَيرٍ فبادِرْ ، فإنَّكَ لا تَدْري ما يَحْدُثُ . (14)

(انظر) العجلة : باب 1228 .

.


1- .نهج البلاغة : الحكمة 94.
2- .تحف العقول : 234 .
3- .بحار الأنوار : 77/80/3 .
4- .كنز العمّال : 30765.
5- .كنز العمّال : 30763.
6- .غرر الحكم: 4115.
7- .بحار الأنوار : 78/292/2 .
8- .كنز العمّال : 28692 .
9- .الدرّ المنثور : 3/270 .
10- .كنز العمّال : 28691 .
11- .بحار الأنوار: 77/165/2.
12- .الكافي : 2/142/4 .
13- .الخصال : 620/10 .
14- .الكافي : 2/142/3 .

ص: 433

673 _ تفسير خوبى
674 _ هرگاه خداوند خوبى بنده اى را بخواهد
675 _ هرگاه خداوند خوبى مردمى را بخواهد
676 _ تشويق به تعجيل در كارهاى خوب
677 _ بهترين كارها
678 _ كار خوبِ اندك را نبايد كوچك شمرد
679 _ معيار خوبى و بدى
680 _ صفات اهل خير
681 _ برتر از خوبى
682 _ ارزش ره نمودن به كار خوب

673 _ تفسير خوبىامام على عليه السلام :خير و خوبى اين نيست كه مال و فرزند زياد داشته باشى، بلكه خير اين است كه تو را دانش بسيار و بردبارى زياد باشد، و با عبادت پروردگارت بر مردمان سرفرازى كنى، وهرگاه خوبى كنى خداوند را سپاس گويى، وچون بدى كنى از پروردگارت آمرزش بخواهى.

امام حسن عليه السلام :خيرى كه در آن هيچ شرّى نيست : شكر بر نعمتهاست و شكيبايى در برابر ناملايمات.

674 _ هرگاه خداوند خوبى بنده اى را بخواهدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه خداوند عز و جل خوبى بنده اى را بخواهد او را در دين فقيه و آگاه گرداند ، به دنيا بى اعتنايش كند، و بيناى عيبهايش سازد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه خداوند عز و جل خوبى بنده اى را بخواهد او را در خواب سرزنش مى كند .

كنز العمال_ به نقل از ابو عنبة _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : هرگاه خداوند خيربنده اى را بخواهد او را خوشنام و ستودنى كند. عرض شد: چگونه او را خوشنام و ستودنى مى كند؟ فرمود: قبل از مرگش عمل شايسته اى براى او پيش مى آورد و سپس جانش را مى ستاند .

امام على عليه السلام :وقتى خداوند خوبى بنده اى را بخواهد به او قناعت عطا كند، وهمسرش را شايسته گرداند.

امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل چون خوبى بنده اى را بخواهد، نقطه اى سفيد در قلب او ايجاد كند كه در نتيجه آن ، دل، در طلب حقّ به گردش در آيد و آن گاه شتابانتر از پرنده اى كه به آشيانه اش رسد ، به عقيده شما گرايد .

675 _ هرگاه خداوند خوبى مردمى را بخواهدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه خداوند خوبى مردمى را بخواهد، شمارِ دين شناسان آنان را زياد گرداند، و نادانانشان را كم كند . پس چون فقيه سخنى بگويد، براى سخن خود يارانى بيابد وچون نادان سخنى بگويد شكست خورد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند تبارك وتعالى هرگاه ماندگارى يا رُشد مردمى را بخواهد، صرفه جويى و پاكدامنى روزيشان كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه خداوند خوبى خانواده اى را بخواهد آنان را در دين فقيه وآگاه كند ، كوچك آنان بزرگشان را گرامى و محترم شمارد ، در معيشتشان ملايمت و مدارا و در هزينه هايشان ميانه روى روزيشان كند ، به عيبهايشان بينا گرداند و در نتيجه از آنها دست بكشند و توبه كنند ؛ و اگر براى خانواده اى خوبى نخواهد آنان را به حال خود رها كند .

676 _ تشويق به تعجيل در كارهاى خوبپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس دَرِ كار خيرى به رويش گشوده شود ، بايد در استفاده از اين فرصت بشتابد ؛ زيرا او نمى داند كه اين در كى به رويش بسته مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند آن كار خوب را دوست دارد كه با تعجيل صورت گيرد .

امام على عليه السلام :در انجام كار خوب شتاب كنيد، پيش از آن كه به سبب پرداختن به كارى ديگر از آن بازمانيد .

امام صادق عليه السلام :پدرم مى فرمود : چون آهنگ كار خوبى كردى ، در انجام آن شتاب كن ؛ زيرا نمى دانى كه چه پيش مى آيد .

ر.ك : شتابزدگى ، باب 1228 .

.

ص: 434

677 _ خَيرُ الاُمورِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :خَيرُ الاُمورِ عَزائمُها ، وشَرُّ الاُمورِ مُحْدَثاتُها . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :خَيرُالاُمورِ خَيرُهاعاقِبَةً . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :خَيرُ الاُمورِ ما سَهُلَتْ مَبادِئُهُ ، وحَسُنَتْ خَواتِمُهُ ، وحُمِدَتْ عواقِبُهُ . (3)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :خَيرُ الاُمورِأوْسَطُها . (4)

678 _ النَّهيُ عَن تَحقيرِ القَليلِ مِنَ الخَيرِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :افْعَلوا الخَيرَ ولا تَحْقِرُوا مِنهُ شيئا ؛ فإنَّ صَغيرَهُ كَبيرٌ ، وقَليلَهُ كَثيرٌ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا تُصَغِّرْ شيئا مِن الخَيرِ ، فإنّكَ تَراهُ غدا حَيثُ يَسُرُّكَ . (6)

679 _ ميزانُ الخَيرِ وَالشَّرِّالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ الخَيرَ والشّرَّ لا يُعْرَفانِ إلّا بالنّاسِ ، فإذا أرَدتَ أنْ تَعرِفَ الخَيرَ فَاعْمَلِ الخَيرَ تَعرِفْ أهلَهُ ، و إذا أرَدتَ أنْ تَعرِفَ الشَّرَّ فاعْمَلِ الشَّرَّ تَعرِفْ أهلَهُ . (7)

(انظر) الحقّ : باب 553 .

680 _ صِفاتُ أهلِ الخَيرِبحار الأنوار :في حديثِ المِعراجِ : يا أحمدُ ،إنَّ أهلَ الخَيرِ وأهلَ الآخِرَةِ رَقيقَةٌ وُجوهُهم، كثيرٌحَياؤهُم، قليلٌ حُمْقُهُم ، كثيرٌ نَفْعُهُم ، قليلٌ مَكْرُهُم ، النّاسُ مِنْهم في راحَةٍ، وأنفسُهُم مِنْهم في تَعَبٍ ، كلامُهُم مَوْزونٌ ، مُحاسِبينَ لأنفُسِهِم مُتْعِبينَ لَها ، تَنامُ أعيُنُهم ولا تَنامُ قلوبُهُم ، أعينُهُم باكِيَةٌ ، وقُلوبُهُم ذاكِرَةٌ . إذاكُتِبَ النّاسُ مِن الغافِلينَ كُتِبوا مِن الذّاكِرينَ ... لا يَشْغَلُهُم عَنِ اللّهِ شَيءٌ طَرْفَةَ عَينٍ ، ولا يُريدونَ كَثْرَةَ الطَّعامِ ، ولا كَثرةَ الكلامِ ، ولا كَثرةَ اللِّباسِ . النّاسُ عِندَهُم مَوْتى ، واللّهُ عِندَهُم حيٌّ قَيّومٌ . (8)

681 _ ما هُوَ أفضَلُ مِنَ الخَيرِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لَيسَ بخَيرٍ مِنَ الخَيرِ إلّا ثَوابُهُ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أحْسنُ مِن الصِّدقِ قائلُهُ ،وخَيرٌ مِن الخَيرِ فاعِلُهُ . (10)

الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :خَيرٌ مِن الخَيرِ فاعِلُهُ ، وأجمَلُ مِن الجَميلِ قائلُهُ، وأرجَحُ مِن العِلمِ حامِلُهُ . (11)

(انظر) الشرّ : باب 1017 .

682 _ قيمَةُ الدَّلالةِ عَلَى الخَيرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الدّالُّ على الخَيرِ كفاعِلِهِ . (12)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن دَلَّ على خَيرٍ فلَهُ مِثْلُ أجْرِ فاعِلِهِ . (13)

.


1- .الاختصاص : 342 .
2- .الأمالي للصدوق : 576/788 .
3- .غرر الحكم : 5032 .
4- .بحار الأنوار : 76/292/16 .
5- .نهج البلاغة : الحكمة 422 .
6- .بحار الأنوار : 71/182/37
7- .بحار الأنوار : 78/41/26
8- .بحار الأنوار : 77/24/6 .
9- .غرر الحكم : 7487 .
10- .الأمالي للطوسي: 223/385.
11- .بحار الأنوار : 78/370/4 .
12- .كنز العمّال : 16052 .
13- .صحيح مسلم : 3/1506/133 .

ص: 435

677 _ بهترين كارهاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين كارها فرايض است، و بدترين كارها بدعتهاست .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين كارها نيك فرجامترين آنهاست .

امام على عليه السلام :بهترين كارها آن است كه آغازش آسان ، پايانش خوش و پيامدهايش پسنديده باشد.

امام كاظم عليه السلام :بهترين كارها، ميانه و معتدلترين آنهاست .

678 _ كار خوبِ اندك را نبايد كوچك شمردامام على عليه السلام :كار خوب را انجام دهيد و چيزى از آن را كوچك مشماريد ؛ زيرا خُرد آن بزرگ است واندك آن بسيار.

امام صادق عليه السلام :كار خوب را هرگز خُرد مشمار؛ زيرا فردا[ى قيامت] آن را طورى مى بينى كه شادمانت مى كند .

679 _ معيار خوبى و بدىامام على عليه السلام :خوبى و بدى جز با مردم شناخته نمى شوند . پس اگر خواهى كه خوبى را بشناسى، خوبى كن، اهل آن را مى شناسى و اگر خواهى بدى را بشناسى، بدى كن، اهلش را مى شناسى .

ر.ك : حقّ ، باب 553 .

680 _ صفات اهل خيربحار الأنوار :در حديث معراج آمده است : اى احمد! همانا اهل خير واهل آخرت مردمانى كمرو و پر شرم هستند ، نادانيشان اندك است و سودشان بسيار و مكرشان اندك ، مردم از دست آنان آسوده اند و خودشان از خويشتن در رنجند ، سخنشان سنجيده است، از نفسهاى خود حساب مى كشند و آن را سرزنش مى كنند ، چشمانشان مى خوابد اما دلهايشان نمى خوابد ، ديدگانشان گريان است ، و دلهايشان به ياد خداست ، آن گاه كه مردم در غفلت به سر مى برند آنان در زمره ذاكرين هستند ... هيچ چيز لحظه اى آنان را از خدا باز نمى دارد ، نه خواهان خوراك زيادند و نه خواستار پر گويى و نه خواهان پوشاك زياد ، مردم نزد آنان مردگانند و خدا در نظرشان زنده و قيّوم .

681 _ برتر از خوبىامام على عليه السلام :چيزى بهتر از خوبى وجود ندارد ، مگر پاداش آن .

امام صادق عليه السلام :بهتر از راستگويى راستگوست، و بهتر از خوبى كسى است كه خوبى مى كند.

امام هادى عليه السلام :از خوبى بهتر، كسى است كه خوبى مى كند و از زيبايى زيباتر، كسى است كه زيبا مى گويد، و از علم برتر كسى است كه دارنده آن است.

ر.ك : بدى ، باب 1017 .

682 _ ارزش ره نمودن به كار خوبپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه به كار خوب راهنمايى كند، مانند كسى است كه آن را انجام داده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اجر كسى كه به كار خوبى راهنمايى كند، مانند اجر كسى است كه آن را انجام دهد.

.

ص: 436

الاستخارة

المداراة

138 الاستخارة683 _ فَضلُ الاستِخارَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا هَمَمْتَ بأمْرٍ فاسْتَخِرْ ربَّكَ فيهِ سَبْعَ مرّاتٍ ، ثُمّ انظُرْ إلى الّذي يَسْبِقُ إلى قَلبِكَ فإنَّ الخِيَرَةَ فيهِ ، يَعني : افْعَلْ ذلكَ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما نَدِمَ مَنِ اسْتَخارَ . (2)

عنه عليه السلام :اسْتَخِرْ ولا تَتَخَيّرْ ، فكَم مَن تَخَيّرَ أمْراكانَ هَلاكُهُ فيهِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما اسْتَخارَ اللّهَ عزّوجلّ عَبدٌ مؤمنٌ إلّا خارَ لَهُ و إنْ وَقَعَ ما يَكْرَهُ . (4)

عنه عليه السلام_ لابنِ أبي يَعْفورٍ في الاسْتِخارَةِ _: تُعَظِّمُ اللّهَ وتُمَجِّدُهُ وتَحْمَدُهُ وتُصلّي على النَّبيِّ وآلهِ ، ثُمّ تقولُ : اللّهُمَّ إنّي أسألُكَ بأنّكَ عالِمُ الغَيبِ والشَّهادَةِ الرّحمنُ الرّحيمُ ، وأنتَ عَلّامُ الغُيوبِ ، أسْتَخيرُ اللّهَ برَحْمتِهِ . (5)

عنه عليه السلام_ لِمَن قالَ لَهُ : اُريدُ الشَّيءَ وأستخيرُ اللّهَفيهِ فلا يُوَفَّقُ فيه الرَّأيُ _: افْتَحِ المُصْحَفَ ، فانْظُرْ إلى أوّلِ ما تَرى فَخُ_ذْ بهِ ، إنْ شاءَ اللّهُ . (6)

عنه عليه السلام :صَلِّ رَكْعَتَينِ واسْتَخِرِ اللّهَ . فواللّهِ ،ما اسْتَخارَ اللّهَ مسلمٌ إلّا خارَ لَهُ البَتّةَ . (7)

139 المداراة684 _ فَضلُ المُداراةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أمَرَني رَبّي بِمُداراةِ النّاسِ كَماأمَرَني بِأداءِ الفَرائضِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :مُداراةُ النّاسِ نِصفُ الإيمانِ ، والرِّفقُ بِهِم نِصفُ العَيشِ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :ثَلاثٌ مَن لَم يَكُن فِيه لِمَ يَتِمَّ لَهُ عَمَلٌ :وَرَعٌ يَحجُزُهُ عَن مَعاصِي اللّهِ ، وخُلُقٌ يُدارِي بِهِ النّاسَ ، وحِلْمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ . (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ثَمَرَةُ العَقلِ مُداراةُ النّاسِ . (11)

685 _ ثَمَرَةُ المُداراةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :سَلامَةُ الدِّينِ وَالدُّنيا في مُداراةِ النّاسِ . (12)

عنه عليه السلام :مَن دَارى أضدادَهُ أمِنَ المَحارِبَ . (13)

686 _ عاقِبَةُ مَن لَم تُصلِحُهُ المُداراةُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن لَم يُصلِحْهُ حُسنُ المُداراهِ أصلَحَهُ سُوءُ المُكافاةِ . (14)

عنه عليه السلام_ مِن كَلامٍ لَهُ يُوَبِّخُ فِيهِ أصحابَهُ _: كَم اُداريكُم كَما تُدارَى البِكارُ العَمِدَةُ ، وَالثِّيابُ المُتَداعِيَةُ ، كُلَّما حِيصَت مِن جانِبٍ تَهَتَّكتْ مِن آخَرَ ... و إنّي لَعالِمٌ بِما يُصلِحُكُم ويُقِيمُ أوَدَكُم ، ولكِنّي لا أرى إصلاحَكُم بِإِفسادِ نَفْسي . (15)

.


1- .بحار الأنوار : 91/265/19 .
2- .غرر الحكم : 9453
3- .غرر الحكم : 2346 .
4- .بحار الأنوار : 91/224/4
5- .بحار الأنوار : 91/256/1 .
6- .تهذيب الأحكام : 3/310/960 .
7- .الكافي : 3/470/1 .
8- .الكافي : 2/117/4
9- .الكافي : 2/117/5
10- .الكافي : 2/116/1 .
11- .غرر الحكم : 4629
12- .غرر الحكم : 5610
13- .غرر الحكم : 8539
14- .غرر الحكم : 8202 .
15- .نهج البلاغة : الخطبة 69 .

ص: 437

طلب خير از خدا (الاستخارة)

مدارا كردن (المداراة)

138 . طلب خير از خدا

683 _ فضيلت طلب خير از خدا

139 . مدارا كردن

684 _ فضيلت مدارا كردن
685 _ فائده مدارا كردن
686 _ عاقبت كسى كه مدارا كردن او را اصلاح نكند

138 طلب خير از خدا683 _ فضيلت طلب خير از خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه قصد انجام كارى كردى ، درباره آن هفت بار از خدا طلب خير كن . سپس ، بنگر كه چه چيز زودتر به دلت خطور مى كند ، خير در همان است ؛ يعنى به همان عمل كن .

امام على عليه السلام :كسى كه از خدا طلب خير كند ، پشيمان نشود .

امام على عليه السلام :از خدا طلب خير كن و بدون آن، كارى را انتخاب نكن ؛ زيرا بسا كسى كه [بدون طلب خير از خدا ]كارى را انتخاب كرده و آن موجب نابودى او شده است .

امام صادق عليه السلام :هيچ بنده مؤمنى از خداوند عز و جل طلب خير نكند ، جز آن كه به او خير دهد هر چند پيشامد ناخوشايندى برايش رخ دهد [چرا كه باز خير او درهمان است].

امام صادق عليه السلام_ به ابن ابى يعفور درباره طلب خير از خدا _فرمود : ابتدا خدا را به بزرگى و عظمت ياد مى كنى و او را مى ستايى و بر پيامبر و خاندانش درود مى فرستى و سپس مى گويى : «اللّهمّ إنّى اسئلك بأنّك عالم الغيب والشهادة الرحمن الرحيم و أنت علّام الغيوب،أستخيراللّه برحمته (پروردگارا! از تو كه داناى غيب و آشكار و رحمان و رحيمى و تو كه داناى تمام رازهايى تقاضا مى كنم ؛ از خدا به مدد رحمتش طلب خير مى كنم)» .

امام صادق عليه السلام_ به كسى كه خدمت ايشان عرض كرد : گاه تصميم به انجام كارى مى گيرم و درباره آن از خدا طلب خير مى كنم ، اما فكرم به جايى نمى رسد _فرمود : قرآن را باز كن و به اولين آيه اى كه چشمت مى افتد ، به خواست خدا ، عمل كن .

امام صادق عليه السلام :دو ركعت نماز بخوان و از خدا طلب خير كن ؛ زيرا سوگند به خدا كه هيچ مسلمانى از خدا طلب خير نكند ، مگر آن كه خداوند قطعا براى او خير و نيكى قرار مى دهد .

139 مدارا كردن684 _ فضيلت مدارا كردنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پروردگارم، همان گونه كه مرا به انجام واجبات فرمان داده ، به مدارا كردن با مردم نيز فرمان داده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مدارا كردن با مردم نصف ايمان است ونرمى و مهربانى كردن با آنان نصف زندگى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز است كه هر كس نداشته باشد هيچ عملى از او تمام وكامل نيست: پاكدامنى و ورعى كه او را از نافرمانى خدا بازدارد و خويى كه به سبب آن با مردم مدارا كند و بردبارى و حلمى كه به وسيله آن رفتار جاهلانه نادان را دفع كند.

امام على عليه السلام :ميوه خرد ، مدارا كردن با مردم است .

685 _ فائده مدارا كردنامام على عليه السلام :سلامت دين و دنيا ، در مدارا كردن با مردم است .

امام على عليه السلام :هر كه با دشمنان خود مدارا كند ، از جنگجو در امان ماند .

686 _ عاقبت كسى كه مدارا كردن او رااصلاح نكندامام على عليه السلام :كسى كه حُسن مدارا اصلاحش نكند ، مكافات بد او را درست گرداند .

امام على عليه السلام_ در سخنان خويش در سرزنش اصحابش _فرمود : تا چند با شما مانند شتران جوان زخمين پشت و جامه هاى پوسيده مدارا كنم! جامه هايى كه چون از يك سو آنها را مى دوزند از سوى ديگر پاره مى شود . . . من مى دانم كه چه چيز شما را اصلاح مى كند و كجى و انحراف شما را راست مى گرداند ، اما من اصلاح شما را با تباه كردن خودم روا نمى دانم .

.

ص: 438

« د »

الدعاء

140 الدعاء687 _ فَضلُ الدُّعاءِالكتاب :(قُل ما يَعْبَأُ بِكُم رَبِّي لَولا دُعاؤُكُم فَقَد كَذَّبتُم فَسَوفَ يَكونُ لِزاماً) . (1)

(وَقالَ رَبُّكُمُ ادعُونِي أَستَجِبْ لَكُمْ إنَّ الَّذِينَ يَسْتَكبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ) . (2)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الدُّعاءُ مُخُّ العِبادَةِ ، ولا يَهلِكُ مَعَ الدُّعاءِ أحَدٌ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :الدُّعاءُ سِلاحُ المُؤمِنِ وَعَمودُ الدّينِ وَنورُ السَّماواتِ والأرضِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أعجَزَ النّاسِ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاءِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :أفضَلُ العِبادَةِ الدُّعاءُ ، فإذا أذِنَ اللّهُلِلعَبدِ في الدُّعاءِ فَتَحَ لَهُ بابَ الرَّحمَةِ ، إنّهُ لَن يَهلِكَ مَعَ الدُّعاءِ أحَدٌ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في وَصِيَّتِهِ لِابنِهِ الحَسَنِ عليه السلام _: اِعلَمْ أنَّ الَّذي بِيَدِهِ خَزائنُ مَلَكُوتِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ قَد أذِنَ لِدُعائكَ ، وتَكَفَّلَ لِاءجابَتِكَ ، وَأمَرَكَ أن تَسألَهُ لِيُعطِيَكَ ، وَهُوَ رَحيمٌ كَريمٌ ،لَم يَجعَلْ بَينَكَ وَبَينَهُ مَن يَحجُبُكَ عَنهُ ، وَلَم يُلْجِئْكَ إلى مَن يَشفَعُ لَكَ إلَيهِ ... ثُمَّ جَعَلَ في يَدِكَ مَفاتيحَ خَزائنِهِ بِما أذِنَ فيهِ مِن مَسألَتِهِ ، فَمَتى شِئتَ استَفتَحتَ بِالدُّعاءِ أبوابَ خَزائنِهِ . (7)

عنه عليه السلام :الدُّعاءُ مِفتاحُ الرَّحمَةِ وَمِصباحُ الظُّلمَةِ . (8)

عنه عليه السلام :أحَبُّ الأعمالِ إلى اللّهِ عزّوجلّ فِي الأرضِ الدُّعاءُ . (9)

عنه عليه السلام :الدُّعاءُ تُرْسُ المُؤمِنِ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :عَلَيكَ بِالدُّعاءِ ، فإنَّ فيهِ شِفاءً مِن كُلِّ داءٍ . (11)

الكافي عن ميسّر بن عبد العزيز عن أبي عبد اللّه عليه السلام :قال لي : يا ميسّر اُدعُ ولا تَقُلْ : إنَّ الأمرَ قَد فُرِغَ مِنهُ ، إنَّ عِندَ اللّهِ عزّوجلّ مَنزِلَةً لا تُنالُ إلّا بِمَسألَةٍ. (12)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الدُّعاءُ أنفَذُ مِنَ السِّنانِ الحَديدِ . (13)

الكافي عن الإمامِ الرِّضا عليه السلام :عَلَيكُم بِسِلاحِ الأنبِياءِ . فَقيلَ : وما سِلاحُ الأنبِياءِ؟ قالَ : الدُّعاءُ . (14)

.


1- .الفرقان : 77 .
2- .غافر : 60 .
3- .بحار الأنوار : 93/300/37 .
4- .الكافي : 2/468/1 .
5- .الأمالي للطوسي : 89/136 .
6- .تنبيه الخواطر : 2/237 .
7- .بحار الأنوار : 77/204/1
8- .بحار الأنوار : 93/300/37 .
9- .الكافي : 2/467/8
10- .الكافي : 2/468/4 .
11- .مكارم الأخلاق: 2/12/2008.
12- .الكافي : 2/466/3
13- .الكافي : 2/469/7
14- .الكافي : 2/468/5 .

ص: 439

دعا (الدعاء)

140 . دعا

687 _ فضيلت دعا

140 دعا687 _ فضيلت دعاقرآن :«بگو : اگر دعاى شما نباشد ، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمى كند ، در حقيقت شما به تكذيب پرداخته ايد و به زودى [ عذاب با شما ]قرين خواهد بود» .

«و پروردگارتان گفت : بخوانيد مرا ، تا شما را پاسخ گويم . آنهايى كه از عبادت من سركشى مى كنند زودا كه با خوارى به جهنم درآيند» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعا مغز عبادت است و با وجود دعا هيچ كس هلاك نمى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعا سلاح مؤمن ، ستون دين،و نور آسمانها و زمين است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ناتوانترين مردم كسى است كه از دعا كردن ناتوان باشد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين عبادت دعاست . هرگاه خداوند به بنده اذن (توفيق) دعا دهد درِ رحمت را به روى او بگشايد . با وجود دعا هرگز كسى هلاك نمى شود .

امام على عليه السلام_ در وصيّت به فرزند خودحسن عليه السلام _فرمود : بدان كه آن كسى كه خزاين ملكوت دنيا و آخرت در دست اوست به تو اجازه داده است تا او را بخوانى و اجابت دعاى تو را ضمانت كرده و به تو فرمان داده است كه از او بخواهى تا به تو عطا كند و او مهربان و بخشنده است . ميان تو و خودش حجابى ننهاده و تو را به آوردن واسطه و ميانجى وادار نكرده است . . . سپس كليدهاى خزائن و گنجينه هايش را كه همان دعا كردن و خواستن از اوست ، در اختيار تو نهاده است ؛ پس هر گاه تو بخواهى ، با دعا كردن درهاى گنجينه هاى او را مى گشايى .

امام على عليه السلام :دعا كليد رحمت و چراغ تاريكى است .

امام على عليه السلام :محبوبترين كارها نزد خداوند عز و جل در روى زمين دعاست .

امام على عليه السلام :دعا سپر مؤمن است .

امام صادق عليه السلام :بر تو باد دعا كردن كه آن شفاى هر دردى است .

الكافى_ به نقل از ميسّر بن عبد العزيز _: امام صادق عليه السلام به من فرمود : اى ميسّر دعا كن و مگو : كار از كار گذشته است [و آنچه مقدّر شده همان مى شود] ، همانا نزد خداوند عز و جل مقام و منزلتى است كه جز با درخواست به دست نمى آيد .

امام صادق عليه السلام :دعا از نيزه تيز كارى تر است .

الكافى :امام رضا عليه السلام فرمود : بر شما باد سلاح پيامبران . عرض شد : سلاح پيامبران چيست؟ فرمود : دعا .

.

ص: 440

688 _ الدُّعاءُ يَرُدُّ القَضاءَ المُبرَمَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يَرُدُّ القَضاءَ إلَا الدُّعاءُ . (1)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :الدُّعاءُ يَدفَعُ البَلاءَ النّازِلَ وَما لَم يَنزِلْ . (2)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :عَلَيكُم بِالدُّعاءِ ، فَإنَّ الدُّعاءَ للّهِِ ، وَالطَّلَبَ إلى اللّهِ يَرُدُّ البَلاءَ وَقَد قُدِّرَ وَقُضِيَ وَلَم يَبقَ إلّا إمضاؤهُ ، فإِذا دُعِيَ اللّهُ عزّوجلّ وسُئلَ صَرْفَ البَلاءِ صَرَفَهُ . (3)

689 _ الدُّعاءُ يَدفَعُ أنواعَ البَلاءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اِدفَعوا أبوابَ البَلاءِ بِالدُّعاءِ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِدفَعُوا أمواجَ البَلاءِ بِالدُّعاءِ ، ما المُبتَلَى الَّذي استَدَرَّ بِهِ البَلاءُ بِأحوَجَ إلَى الدُّعاءِ مِنَ المُعافَى الَّذي لا يَأمَنُ البَلاءَ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن تَخَوَّفَ بَلاءً يُصيبُهُ فَتَقَدَّمَ فيهِ بِالدُّعاءِ لَم يُرِهِ اللّهُ عزّوجلّ ذلكَ البَلاءَ أبَدا . (6)

انظر : البلاء : باب 275 .

690 _ التَّقَدُّمُ فِي الدُّعاءِالكتاب :(وَإذا مَسَّ الْاءنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيبَاً إلَيْهِ ثُمّ إذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنهُ نَسِيَ ما كانَ يَدعُوا إلَيهِ مِن قَبلُ وَجَعَلَ للّهِِ أندَادا لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِهِ قُل تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إنَّكَ مِنْ أصْحَابِ النَّارِ) . (7)

(أمَّنْ يُجِيبُ الْمُضطَرَّ إذا دَعاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُم خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أءِ لهٌ مَّعَ اللّهِ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ) . (8)

انظر : الزمر : 49 و يونس : 22 و العنكبوت : 65 والروم : 33 . والأنعام : 40 ، 41 ، 63 و الاسراء : 67 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أوْحَى اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى إلى داوود عليه السلام : اُذكُرْني في سَرَّائكَ أستَجِبْ لَكَ في ضَرَّائكَ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :تَعَرَّفْ إلَى اللّهِ فِي الرَّخاءِ يَعرِفْكَ فِي الشِّدَّةِ . (10)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :يَنبَغي للمُؤمِنِ أن يَكونَ دُعاؤهُ فِي الرَّخاءِ نَحْوا مِن دُعائهِ فِي الشِّدَّةِ . (11)

691 _ الحَثُّ عَلَى الدُّعاءِ في كُلِّ حاجَةٍبحار الأنوار :فيما أوحَى اللّهُ إلى موسى عليه السلام : يا موسى ، سَلْني كلَّ ما تَحتاجُ إلَيهِ ، حتّى عَلَفَ شاتِكَ ، ومِلحَ عَجينِكَ . (12)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :سَلُوا اللّهَ عزّوجلّ ما بدا لَكُم مِن حوائجِكُم حتّى شِسعَ النَّعلِ ؛ فإنّهُ إنْ لَم يُيَسِّرْهُ لَم يَتَيسَّرْ . (13)

.


1- .مكارم الأخلاق : 2/7/1978 .
2- .الكافي : 2/469/5
3- .الكافي : 2/470/8 .
4- .بحار الأنوار : 93/288/3
5- .بحار الأنوار : 93/301/37 .
6- .مكارم الأخلاق : 2/10/1992 .
7- .الزمر : 8 .
8- .النمل : 62 .
9- .مكارم الأخلاق : 2/10/1991 .
10- .بحار الأنوار : 77/87/3 .
11- .الكافي : 2/488/1 .
12- .بحار الأنوار : 93/303/39 .
13- .بحار الأنوار : 93/295/23 .

ص: 441

688 _ دعا، قضاى حتمى شده را برمى گرداند
689 _ دعا انواع بلاها را دفع مى كند
690 _ پيشدستى در دعا
691 _ تشويق به دعاكردن براى هر حاجتى

688 _ دعا، قضاى حتمى شده را برمى گرداندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قضا را چيزى جز دعا بر نمى گرداند .

امام زين العابدين عليه السلام :دعا ، بلاى نازل شده و نازل نشده را دفع مى كند .

امام كاظم عليه السلام :بر شما باد دعاكردن؛ زيرا دعا به درگاه خدا و مسئلت كردن از او، بلايى را كه قضا و قدر الهى به آن تعلق گرفته و فقط مانده كه قطعى شود، دفع مى كند . پس ، چون خداوند عز و جل خوانده شود و از او دفع بلا مسئلت گردد، آن را بر مى گرداند .

689 _ دعا انواع بلاها را دفع مى كندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :انواع بلاها را با دعا برطرف كنيد.

امام على عليه السلام :امواج بلا را با دعا پس زنيد ؛ بلاديده اى كه بلا جانش را به لب رسانده است نيازش به دعا بيشتر از عافيت چشيده اى نيست كه از بلا در امان نيست.

امام صادق عليه السلام :هر كه نگران رسيدن بلايى به خود باشد و پيش از رسيدن بلا دعا كند ، خداوند عز و جل هرگز آن بلا را به او نرساند .

ر.ك : آزمايش ، باب 275 .

690 _ پيشدستى در دعاقرآن :«چون به آدمى گزندى رسد به پروردگارش روى مى آورد و او را مى خواند . آن گاه چون به او نعمتى بخشد همه آن دعاها را كه پيش از اين كرده بود از ياد مى برد و براى خدا همتايانى قرار مى دهد تا مردم را از طريق او گمراه كند . بگو : اندكى از كفرت بهره مند شو ، كه تو از دوزخيانى» . (1)

«يا آن كه درمانده را چون بخواندش پاسخ مى دهد و گرفتارى را او دور مى كند و شما را در زمين، جانشين پيشينيان مى سازد . آيا معبودى همراه خدا هست؟ چه اندك پند مى گيريد» .

ر.ك : زمر : آيه 49 و يونس : آيه 22 و عنكبوت : آيه 65 و روم : آيه 33 و انعام : آيات 40 و 41 ، 63 و اسراء : آيه 67 .

حديث :امام صادق عليه السلام :خداوند _ تبارك و تعالى _ به داوود عليه السلام وحى فرمود كه : در زمان آسايشت به ياد من باش ، تا من هنگام گرفتارى ات دعاى تو را اجابت كنم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هنگام آسايش، خود را به خدا بشناسان تا هنگام گرفتارى و سختى، تو را بشناسد .

امام باقر عليه السلام :سزاوار است كه مؤمن هنگام آسايش همان گونه دعا كند كه هنگام گرفتارى .

691 _ تشويق به دعاكردن براى هر حاجتىبحار الأنوار :در آنچه خداوند به موسى وحى كرده است : اى موسى! هر چه نياز دارى از من بخواه ، حتّى علوفه گوسفند و نمك خميرت را .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى هر حاجتى كه داريد ، حتى اگر بند كفش باشد ، دست خواهش به سوى خداوند عز و جل دراز كنيد؛ زيرا تا او آن را آسان نگرداند آسان [برآورده ]نشود .

.


1- .زمر ، آيه 8 .

ص: 442

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا تُحَقِّرُوا صَغيرا مِن حَوائجِكُم ؛ فإنّ أحَبَّ المؤمنينَ إلَى اللّهِ تَعالى أسألُهُم. (1)

692 _ الدُّعاءُ مِفتاحُ الإجابَةِالكتاب :(وَإذا سَألَكَ عِبادِي عَنِّي فَإنِّي قَرِيبٌ اُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إذا دَعانِ فَلْيَستَجيبُوا لِي وَلْيُؤمِنوا بِي لَعَلَّهُم يَرْشُدُونَ) . (2)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا أرادَ اللّهُ أن يَستَجِيبَ لعبدٍ أذِنَ لَهُ في الدُّعاءِ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن قَرَعَ بابَ اللّهِ سبحانَهُ فُتِحَ لَهُ . (4)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :ما فَتَحَ اللّهُ عزّوجلّ على أحدٍ بابَ مسألةٍ فَخَزنَ عَنهُ بابَ الإجابةِ . (5)

693 _ شُروطُ استِجابَةِ الدُّعاءِ1 _ المعرفةُالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ و قَد سَألَهُ قومٌ : نَدعو فلا يُستَجابُ لَنا ؟! _: لأ نَّكُم تَدعونَ مَن لا تَعرِفونَهُ . (6)

عنه عليه السلام_ في قَولِهِ : «فَلْيَستَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي» (7) _: يَعلَمُونَ أ نِّي أقدِرُ عَلَى أنْ اُعطِيَهُم ما يَسألُونِّي . (8)

2 _ العملُ بما تقتضيهِ المعرفةُالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عن قولِ اللّهِ تَعالى: «أُدْعُونِي أسْتَجِبْ لَكُم» (9) فما بالُنا نَدعوفلا نُجابُ ؟ _: لأنَّ قُلوبَكُم خانَتْ بِثَماني خصالٍ : أوّلُها أ نَّكُم عَرَفتُمُ اللّهَ فلَم تُؤَدُّوا حَقَّهُ كما أوجَبَ علَيكُم، فما أغنَتْ عنكُم مَعرِفَتُكُم شَيئا ... فأيُّ دُعاءٍ يُستَجابُ لَكُم مَع هذا وقد سَدَدْتُم أبوابَهُ وطُرُقَهُ؟! (10)

3 _ طِيبُ المَكسَبِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ العبدَ لَيَرفَعُ يَدَهُ إلى اللّهِومَطعَمُهُ حَرامٌ، فكيفَ يُستَجابُ لَهُ وهذا حالُهُ ؟! (11)

عنه صلى الله عليه و آله :أطِبْ كَسبَكَ تُستَجَبْ دَعوَتُكَ ، فإنَّ الرّجلَ يَرفَعُ اللُّقْمَةَ إلى فِيهِ (حَراما) (12) فما تُستَجابُ له دَعوَةٌ أربَعينَ يوما . (13)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا أرَادَ أحدُكُم أن يُستَجابَ لَهُ فَليُطَيِّبْ كَسبَهُ ولْيَخرُجْ مِن مَظالِمِ الناسِ ، و إنَّ اللّهَ لا يُرفَعُ إلَيهِ دُعاءُ عبدٍ وفي بَطنِهِ حرامٌ أو عندَهُ مَظلِمَةٌ لِأحَدٍ مِن خَلقِهِ . (14)

.


1- .مكارم الأخلاق : 2/97/2275 .
2- .البقرة : 186 .
3- .كنز العمّال : 3156 .
4- .غرر الحكم : 8292 .
5- .بحار الأنوار : 78/113/7
6- .بحار الأنوار : 93/368/4 .
7- .البقرة : 186 .
8- .بحار الأنوار : 93/323/37 .
9- .غافر : 60 .
10- .أعلام الدين : 269 ، انظر تمام الحديث .
11- .إرشاد القلوب : 149 .
12- .مابين القوسين أثبتناه من بحار الأنوار : 93/358/16 نقلاً عن المصدر .
13- .مكارم الأخلاق : 2/20/2045 .
14- .بحار الأنوار : 93/321/31 .

ص: 443

692 _ دعا، كليد اجابت است
693 _ شرايط استجابت دعا
1 _ شناخت
2 _ عمل كردن به مقتضاى شناخت
3 _ پاكى درآمد

امام باقر عليه السلام :حاجتهاى كوچك خود را خردو كم اهميت مشماريد ؛ زيرا محبوبترين مؤمنان نزد خداوند متعال كسى است كه بيشترين درخواست را داشته باشد .

692 _ دعا، كليد اجابت استقرآن :«و چون بندگان من درباره من از تو بپرسند ، بگو كه من نزديكم و به نداى كسى كه مرا بخواند پاسخ مى دهم . پس، بايد به نداى من پاسخ دهند و به من ايمان آورند تا راه راست يابند» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه خداوند بخواهد كه خواهش بنده اى را برآورد، اجازه (توفيق) دعا كردن به او عطا فرمايد .

امام على عليه السلام :هر كه درِ [رحمت] خداى سبحان را بكوبد، آن در به رويش باز شود .

امام حسن عليه السلام :خداوند عز و جل باب مسئلت (دعا) را به روى هيچ كس نگشود، كه باب اجابت را به روى او بسته باشد .

693 _ شرايط استجابت دعا1 _ شناختامام صادق عليه السلام_ در پاسخ به گروهى كه ازايشان پرسيدند : چرا ما دعا مى كنيم اما مستجاب نمى شود؟ _فرمود : چون كسى را مى خوانيد كه نمى شناسيدش.

امام صادق عليه السلام_ درباره آيه: «پس ، بايد دعوت مرا اجابت كنند و به من ايمان آورند» _فرمود : يعنى بدانند كه من مى توانم آنچه را از من مى خواهند به آنان بدهم .

2 _ عمل كردن به مقتضاى شناختامام على عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه خداوند فرموده است : «مرا بخوانيد ، اجابتتان مى كنم» ، پس، چرا دعا مى كنيم ولى دعايمان اجابت نمى شود _فرمود : زيرا دلهاى شما هشت خيانت كرده است : نخستين آنها اين است كه شما خدا را شناختيد اما حقّ او را چنان كه بر شما واجب كرده است ادا نكرديد ؛ بنا بر اين ، شناخت شما به كارتان نيامد . . . وقتى درها و راههاى دعا را بسته ايد چه دعايى از شما مستجاب مى شود؟!

3 _ پاكى درآمدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا بنده دستش را [براى دعا]به درگاه خدا بالا مى برد در حالى كه خوراكش حرام است ؛ با چنين حالى ، چگونه دعايش مستجاب شود ؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درآمدت را پاك كن تا دعايت مستجاب شود؛ زيرا هرگاه آدمى لقمه[اى حرام] به دهان خود ببرد تا چهل روز دعايى از او پذيرفته نمى شود .

امام صادق عليه السلام :هر يك از شما كه مى خواهد دعايش مستجاب شود درآمد خود را پاك كند و حقّ مردم را بپردازد . همانا دعاى هيچ بنده اى كه مال حرامى در شكمش باشد يا مظلمه كسى به گردنش باشد ، به درگاه خدا بالا نمى رود .

.

ص: 444

4 _ حضورُ القلبِ ورقّتُهُ عِندَ الدُّعاءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اِعلَموا أنّ اللّهَ لا يَستجيبُ دُعاءًمِن قلبٍ غافِلٍ لاهٍ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :اغتَنِموا الدُّعاءَ عند الرِّقَّةِ فإنَّهارحمةٌ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ لا يَستَجِيبُ دُعاءًبظَهرِ قلبٍ قاسٍ . (3)

عنه عليه السلام :إذا رَقَّ أحدُكُم فَليَدعُ ، فإنَّ القلبَ لا يَرِقُّ حَتّى يَخلُصَ (4) . (5)

694 _ مَوانِعُ الإجابَةِ1 _ الذنبالإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ العبدَ يسألُ اللّهَ الحاجهَ فيكونُ من شَأنِهِ قضاؤها إلى أجلٍ قريبٍ أو إلى وقتٍ بَطيءٍ ، فيُذنِبُ العبدُ ذنبا فيقولُ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى للمَلَكِ : لا تَقضِ حاجَتَهُ واحرِمْهُ إيَّاها ، فإنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطي واستَوجَبَ الحِرمانَ مِنّي . (6)

2 _ الظُّلمُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ اللّهَ عزّوجلّ أوحى إلى عيسَى بنِ مَريَمَ عليه السلام : قُلْ لِلمَلاِ مِن بَني إسرائيلَ ... إنّي غَيرُ مُستَجِيبٍ لِأحَدٍ مِنكُم دَعوَةً ولِأحَدٍ من خَلْقي قِبَلَهُ مَظلِمَةٌ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ عزّوجلّ يَقولُ :وَعِزَّتي وَجَلالي ، لا اُجِيبُ دَعوَةَ مَظلومٍ دَعاني في مَظلِمَةٍ ظُلِمَها ولأحدٍ عندَهُ مثلُ تِلك المَظلِمَةِ . (8)

3 _ مُناقَضَتُهُ لِلحِكمَةالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ كَرَمَ اللّهِ سُبحانَهُ لا يَنقُضُ حِكمَتَهُ ، فَلِذلِكَ لا يَقَعُ الإجابَةُ في كُلِّ دَعوَةٍ (9) . 10

4 _ توصيفُ اللّهِ بِغَيرِ صِفاتِهِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :جاءَ رجلٌ إلى أميرِ المؤمنينَ عليه السلام فقال : إنّي دَعَوتُ اللّهَ فلَم أرَ الإجابةَ ! فقالَ : لقد وَصَفتَ اللّهَ بغيرِ صِفاتِهِ ، و إنَّ للدُّعاءِ أربعَ خصالٍ : إخلاصُ السَّريرةِ ، و إحضارُ النِّيّةِ ، ومَعرفةُ الوسيلةِ ، والإنصافُ في المسألةِ ، فهل دَعَوتَ وأنتَ عارفٌ بهذهِ الأربعةِ ؟ قالَ : لا ، قالَ : فاعرِفْهُنَّ . (10)

.


1- .بحار الأنوار : 93/321/31 .
2- .الدعوات : 30/60 .
3- .الكافي : 2/474/4
4- .الكافي : 2/477/5 .
5- .ويأتي ما يناسب هذا الباب .
6- .بحار الأنوار : 73/329/11 .
7- .الخصال : 337/40 .
8- .بحار الأنوار : 75/312/20 .
9- .غرر الحكم : 3478 .
10- .تنبيه الخواطر : 1/302 .

ص: 445

4 _ حضور و رقّت قلب در هنگام دعا
694 _ موانع اجابت دعا
1 _ گناه
2 _ ستم
3 _ ناسازگارىِ دعا ، با حكمت خداوند
4 _ توصيف خداوند به غير از صفاتش

4 _ حضور و رقّت قلب در هنگام دعاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدانيد كه خداوند ، دعايى را كه از دلى غافل و بى خبر باشد نمى پذيرد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعا كردن را هنگام رقّت قلب غنيمت شمريد كه رقّت قلب ، رحمت است .

امام صادق عليه السلام :همانا خداوند دعايى را كه ازپشت قلب با قساوت برخيزد مستجاب نمى كند .

امام صادق عليه السلام :هر زمان كه به يكى از شمارقّت قلب دست داد ، دعا كند ؛ زيرا قلب تا خالص و پاك نشود رقّت نمى يابد .

694 _ موانع اجابت دعا1 _ گناهامام باقر عليه السلام :[گاه] بنده حاجتى را از خداوند مى خواهد و از شأن خداست كه آن را در آينده اى نزديك يا با تأخير برآورده سازد ؛ اما بنده بعدا مرتكب گناهى مى شود . پس، خداوند تبارك و تعالى به فرشته مى گويد : حاجت او را بر مياور و او را از آن محروم گردان ؛ زيرا او خود را در معرض خشم من نهاد و مستوجب محروميت از سوى من شد .

2 _ ستمامام على عليه السلام :خداوند عز و جل به عيسى بن مريم عليه السلام وحى فرمود : به اشراف بنى اسرائيل بگو : . . .من دعاى هيچ يك از شما و هيچ يك از كسانى را كه مظلمه اى به گردن دارند اجابت نمى كنم .

امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل مى فرمايد: سوگندبه عزّت و جلالم كه نفرين ستمديده اى را در حقّ ستم كننده بدو اجابت نمى كنم اگر خود نسبت به ديگرى چنان ستمى را روا داشته است .

3 _ ناسازگارىِ دعا ، با حكمت خداوندامام على عليه السلام :كرم خداى سبحان حكمتش را نقض نمى كند ؛ از اين روست كه هر دعايى مستجاب نمى شود . (1)

4 _ توصيف خداوند به غير از صفاتشامام صادق عليه السلام :مردى خدمت اميرالمؤمنين عليه السلام آمد و عرض كرد : من خدا را مى خوانم ولى اجابتى نمى بينم؟ حضرت فرمود : چون تو خدا را با صفاتى جز صفات او وصف مى كنى (مى خوانى) همانا دعا را چهار خصلت باشد : اخلاص باطنى ، حضور نيّت (قلب) ، شناخت وسيله، و انصاف داشتن در خواسته . آيا تو با آگاهى از اين چهار نكته دعا مى كنى؟ عرض كرد : خير . حضرت فرمود : پس ، آنها را بشناس [و با توجه به اين چهار نكته دعا كن] .

.


1- .ابن سينا مى نويسد : علت اجابت دعا تلاقى و توافق اسباب و علل است با هم، بنا به حكمتى الهى ، به اين معنا كه دعاى كسى كه درباره چيزى دعا مى كند و سبب تحقق آن چيز از سوى آفريدگار با هم تلاقى مى كنند. بنا بر اين ، اگر سؤال شود : آيا ممكن است آن چيز بدون دعا و توافق و سازگارى اش با دعا تحقق پيدا كند؟ مى گوييم : خير ؛ زيرا آن دو علت، يكى است و آن، آفريدگارى است كه سبب هستى يافتن آن چيز را دعا قرار داده است. همچنان كه سبب سالم شدن بيمار را خوردن دارو قرار داده است و تا بيمار دارو مصرف نكند، بهبود نمى يابد ، دعا نيز اين گونه است . چيزى كه براى تحقق يافتنش دعا مى كنيم ، بنا به حكمتى ، بر حسب قضا و قدر الهى با علت وجودى آن چيز تلاقى مى كند. پس ، دعا كردن لازم است و انتظار اجابت دعا نيز ضرورى است . . ..

ص: 446

695 _ آدابُ الدُّعاءِ1 _ البَسْمَلَةُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يُرَدُّ دُعاءٌ أوَّلُهُ بِسمِ اللّهِالرّحمنِ الرَّحيمِ . (1)

2 _ التَّمجيدرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ كُلَّ دُعاءٍ لا يَكونُ قَبلَهُ تَمجيدٌ فَهُوَ أبتَرُ . (2)

3 _ الصَّلاةُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَزالُ الدُّعاءُ مَحجوباحَتّى يُصَلّى عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى آلِ مُحَمَّدٍ . (3)

عنه عليه السلام :مَن كانَت لَهُ حاجَةٌ إلى اللّهِ عزّوجلّ فَلْيَبدَأ بِالصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، ثُمَّ يَسألْ حاجَتَهُ ، ثُمَّ يَختِمْ بِالصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، فإنَّ اللّهَ عزّوجلّ أكرَمُ مِن أن يَقبَلَ الطَّرَفَينِ ويَدَعَ الوَسَطَ إذ كانَتِ الصَّلاةُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ لا تُحجَبُ عَنهُ . (4)

4 _ الاِستِشفاعُ بِالصَّالِحينَالإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إذا كانَت لَكَ حاجَةٌ إلى اللّهِ فَقُل : اللّهُمَّ إنّي أسألُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وعَلِيٍّ ، فَإنّ لَهُما عِندَكَ شَأنا مِنَ الشَّأنِ . (5)

5 _ الإِقرارُ بِالذَّنبالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّما هِيَ المِدحَةُ ، ثُمَّ الإقرارُ بِالذَّنبِ ، ثُمَّ المَسألَةُ . (6)

6 _ التَّضرُّعُ والاِبتِهالُبحار الأنوار :فيما وَعَظَ اللّهُ بِهِ عيسى عليه السلام : يا عيسى ، اُدعُني دُعاءَ الحَزينِ الغَريقِ الّذي لَيسَ لَهُ مُغِيثٌ ... ولا تَدْعُني إلَا مُتَضَرِّعا إلَيَّ وهَمُّكَ هَمّاً واحِدا ، فَإنَّكَ مَتى تَدْعُني كَذلِكَ أجَبتُكَ . (7)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَرفَعُ يَدَيهِ إذا ابتَهَلَ ودَعا كَما يَستَطعِمُ المِسكينُ . (8)

7 _ أن يُصَلِّيَ رَكعَتَينِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن تَوَضَّأ فَأحسَنَ الوُضوءَ ، ثُمَّ صَلّى رَكعَتَينِ ، فَأتَمَّ رُكوعَهُما وَسُجودَهُما ، ثُمَّ سَلَّمَ ، وأثنى عَلَى اللّهِ عزّوجلّ وعَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ سَألَ حاجَتَهُ ، فَقَد طَلَبَ في مَظانِّهِ ، وَمَن طَلَبَ الخَيرَ في مَظانِّهِ لَم يَخِبْ . (9)

.


1- .الدعوات : 52/131 .
2- .بحار الأنوار : 93/317/21 .
3- .الكافي : 2/491/1 .
4- .مكارم الأخلاق:2/19/2040.
5- .الدعوات : 51/127 .
6- .بحار الأنوار : 93/318/23
7- .بحار الأنوار : 93/314/19 .
8- .مكارم الأخلاق : 2/8/1981 .
9- .بحار الأنوار : 93/314/20 .

ص: 447

695 _ آداب دعا كردن
1 _ بسم اللّه گفتن
2 _ تمجيد خداوند
3 _ صلوات فرستادن بر محمّد و خاندانش
4 _ شفيع قراردادن صالحان
5 _ اعتراف به گناه
6 _ تضرّع و ابتهال
7 _ به جا آوردن دو ركعت نماز

695 _ آداب دعا كردن1 _ بسم اللّه گفتنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعايى كه با بسم اللّه الرحمن الرحيم آغاز گردد رد نمى شود .

2 _ تمجيد خداوندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر دعايى كه پيش از آن ستايش [خدا ]نشود نافرجام است .

3 _ صلوات فرستادن بر محمّد و خاندانشامام صادق عليه السلام :دعا پيوسته در حجاب است تا آن گاه كه بر محمّد و بر خاندان محمّد صلوات فرستاده شود .

امام صادق عليه السلام :هر كه مى خواهد از خداوند عز و جلحاجتى طلب كند ، به صلوات فرستادن بر محمّد و خاندان او آغاز نمايد ، سپس حاجتش را بخواهد و در پايان نيز بر محمّد و آل محمّد صلوات فرستد ؛ زيرا خداوند عز و جل كريمتر از آن است كه آغاز و انجام دعا را بپذيرد و وسط را واگذارد ؛ چرا كه صلوات بر محمّد و آل محمّد از خداوند پوشيده نمى ماند [حتما مستجاب مى شود] .

4 _ شفيع قراردادن صالحانامام كاظم عليه السلام :هرگاه خواستى از خداوندحاجتى طلب كنى ، بگو : خدايا! به حقّ محمّد و على از تو مسئلت مى كنم ؛ زيرا آن دو را نزد تو منزلتى بزرگ است .

5 _ اعتراف به گناهامام صادق عليه السلام :[در دعا] ابتدا بايد خدا را ستود ، سپس به گناه اعتراف نمود و آن گاه حاجت خواست .

6 _ تضرّع و ابتهال (1)بحار الأنوار :از جمله اندرزهاى خداوند متعال به عيسى عليه السلام است كه : اى عيسى! مرا چون شخص اندوهگين و در حال غرق كه فريادرسى ندارد ، بخوان . . . مرا جز با خوارى و زارى و خلوص مخوان ، كه هر گاه با چنين حالى مرا بخوانى اجابتت كنم .

امام حسين عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله در هنگام ابتهال و دعا مانند بينوايى كه غذا مى طلبد ، دستانش را بالا مى بُرد .

7 _ به جا آوردن دو ركعت نمازامام صادق عليه السلام :هركه درست وضو بگيرد و دو ركعت نماز بگزارد و ركوع و سجود آنها رابه طور كامل به جا آورد ، سپس سلام گويد و خداوند عزّوجلّ و رسول خدا را مدح كند و آن گاه حاجتش را بخواهد هر آينه آن را در جاى خود جسته است و هر كه خير را در جايگاهش بجويد ناكام برنگردد .

.


1- .تضرّع به معناى خضوع و خاكسارى و فروتنى و اصرار در خواهش است ، و ابتهال نيز به معناى دعا كردن با سماجت و خلوص نيّت است و به همان معانى تضرّع هم آمده است _ م .

ص: 448

8 _ أنْ لا يَستَكثِرَ مَطلوبَهُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أوحى اللّهُ إلى بَعضِ أنبِيائِهِ : ...لَو أنَّ أهلَ سَبَعِ سَماواتٍ وأرَضينَ سَأَلوني جَميعا فَأَعطَيتُ كُلَّ واحِدٍ مِنهُم مَسأَلَتَهُ ، ما نَقَصَ ذلِكَ مِن مُلكي مِثلَ جَناحِ بَعوضَةٍ ، وكَيفَ يَنقُصُ مُلكٌ أنَا قَيِّمُهُ؟! (1)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا تَستَكثِرُوا شَيئا ممّا تَطلُبُونَ،فما عِندَ اللّهِ أكثَرُ مِمّا تُقدِّرونَ . (2)

9 _ أنْ يكونَ عالي الهِمَّةِ فيما يَطلُبُالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في وصيَّتِهِ إلى ابنِهِ الحسنِ عليه السلام _: ولتَكُن مَسألَتُكَ فيما يَعنِيكَ مِمّا يَبقى لَكَ جَمالُهُ ويُنفى عنكَ وبالُهُ ، والمالُ لا يَبقى لك ولا تَبقى لَهُ . (3)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا دَعا أحَدُكُم فَليُعظِمِ الرَّغبَةَ ؛ فَإِنَّهُ لا يَتَعاظَمُ (4) عَلَى اللّهِ شَيءٌ . (5)

10 _ تعميمُ الدُّعاءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا دَعا أحَدٌ فَلْيُعِمَّ فإنّه أوجَبُ للدُّعاءِ ، ومَن قَدَّمَ أربعينَ رَجُلاً مِن إخوانِهِ قَبلَ أن يَدعُوَ لِنفسِهِ استُجِيبَ لَهُ فيهِم وفي نفسِهِ . (6)

11 _ الإسرارُ بالدُّعاءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :دَعوةٌ في السِّرِّ تَعدِلُ سبعينَ دَعوةً في العَلَانِيَةِ . (7)

12 _ الاجتماعُ في الدُّعاءِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما اجتَمَعَ أربعةُ رَهطٍ قَطُّ على أمرٍ واحدٍ فَدَعَوا اللّهَ إلّا تَفَرَّقُوا عن إجابَةٍ . (8)

13 _ حُسنُ الظَّنِّ بِالإِجابَةرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اُدْعُوا اللّهَ وأنتُم مُوقِنونَ بالإجابَةِ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا دَعَوْتَ فَظُنَّ أنّ حاجَتَكَ بالبابِ . (10)

14 _ اختيارُ الأوقاتِ المناسِبَةِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : خيرُ وقتٍ دَعَوتُم اللّهَ عزّوجلّ فيهِ الأسحارُ ، وتلا هذهِ الآيةَ في قولِ يعقوبَ عليه السلام : «سَوْفَ أسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي» (11) و قال : أخَّرَهُم إلى السَّحَرِ . (12)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ثلاثةُ أوقاتٍ لا يُحجَبُ فيها الدُّعاءُ عن اللّهِ : في أثَرِ المكتوبةِ ، وعند نُزُولِ القَطْرِ ، وظُهورِ آيةٍ معجزةٍ للّهِ في أرضِهِ . (13)

.


1- .الأمالي للطوسي : ص 584 ح 1208 .
2- .مكارم الأخلاق : 2/97/2275 .
3- .بحار الأنوار : 77/205/1 .
4- .لا يتعاظمني : أي لا يعظم عليَّ (النهاية : ج 3 ص 260 «عظم») .
5- .صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 177 ح 896 .
6- .بحار الأنوار : 93/313/17 .
7- .الدعوات : 18/7 .
8- .الكافي : 2/487/2 .
9- .بحار الأنوار : 93/305/1 .
10- .الكافي : 2/473/1 .
11- .يوسف : 98 .
12- .الكافي : 2/477/6 .
13- .بحار الأنوار : 85/321/8 .

ص: 449

8 _ زياد نشمردن خواسته
9 _ بلند همّتى در خواستن
10 _ دعا كردن براى همه
11 _ دعاى پنهانى
12 _ دعاى گروهى
13 _ خوشبين بودن به اجابت دعا
14 _ انتخاب زمان مناسب

8 _ زياد نشمردن خواستهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند به يكى از پيامبرانش وحى فرمود : «... اگر اهل هفت آسمان وزمين ، همگى ، از من درخواست كنند و خواسته يكايك آنان را برآورم ، اين ، به اندازه بال پشه اى از مُلك من نمى كاهد .چگونه مُلكى كه من ، مُلكدار آنم ، كاهش مى يابد؟!» .

امام باقر عليه السلام :هيچ خواسته اى را زياد مشماريد ؛ زيرا آنچه نزد خداست بيش از آن است كه مى پنداريد .

9 _ بلند همّتى در خواستنامام على عليه السلام_ در وصيت خود به فرزندش حسن عليه السلام _فرمود : بايد براى خود ، آن چيزى را [از خدا ]بخواهى كه جمال و نيكى آن برايت بماند و وبال و آزارش از تو دور ماند . مال و ثروت براى تو نمى ماند و تو نيز براى آن نخواهى ماند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه فردى از شما دعا مى كند ، تقاضاهاى بزرگ بنمايد ؛ زيرا بر خداوند ، هيچ چيزى بزرگ (سنگين) نمى آيد .

10 _ دعا كردن براى همهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يك نفر دعا مى كند، براى همه دعا كند ؛ زيرا اين دعا به اجابت نزديكتر است . و كسى كه پيش از دعا كردن براى خود براى چهل نفر از برادرانش دعا كند ، آن دعا در حقّ آنان و در حقّ خودش مستجاب شود .

11 _ دعاى پنهانىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك دعاى پنهانى برابر است با هفتاد دعاى آشكار .

12 _ دعاى گروهىامام صادق عليه السلام :هيچ گاه چهار نفر گرد نيامدند و براى مطلبى به درگاه خدا دعا نكردند ، مگر اين كه با اجابت آن دعا از هم پراكنده شدند .

13 _ خوشبين بودن به اجابت دعاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند را با حال يقين به اجابت بخوانيد .

امام صادق عليه السلام :چون دعا مى كنى چنين خيال كن كه حاجتت بر در خانه است .

14 _ انتخاب زمان مناسبامام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : بهترين زمان براى اين كه خداوند عز و جل را بخوانيد سحرگاهان است. سپس اين آيه را كه نقل سخن يعقوب عليه السلام است تلاوت كرد : «بزودى از پروردگار خود براى شما آمرزش مى خواهم» . و فرمود : [دعا كردن براى ]آنها را به وقت سحر موكول كرد .

امام صادق عليه السلام :در سه زمان دعا از خداوندپوشيده نمى ماند [حتما مستجاب مى شود] : بعد از اداى فريضه ، هنگام بارش باران، و هنگام پديدارشدن نشانه اى از اعجاز خدا در زمين (مثل خورشيد گرفتگى و ...) .

.

ص: 450

15 _ الإلحاحرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :رَحِمَ اللّهُ عبدا طَلَبَ مِن اللّهِ عزّوجلّ حاجةً فَألَحَّ في الدُّعاءِ ، اُستُجِيبَ لَهُ أو لم يُستَجَبْ لَهُ . (1)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :واللّهِ لا يُلِحُّ عبدٌ مُؤمِنٌ علَى اللّهِ عزّوجلّ في حاجتِهِ إلّا قضاها لَهُ . (2)

696 _ ما يَنبَغي عَلَى الدَّاعي تَركُهُ1 _ الدُّعاءُ لِما لا يَكونُ ولا يَحِلُّالإمامُ عليٌّ عليه السلام :يا صاحِبَ الدُّعاءِ ، لا تَسأل عَمّا لا يَكونُ ولا يَحِلُّ . (3)

2 _ الاِستِعجالُالكافي عن أبي بصير عن الإمام الصّادق عليه السلام :لا يَزالُ المُؤمِنُ بِخَيرٍ ورَجاءٍ رَحمَةً مِنَ اللّهِ ما لَم يَستَعجِلْ فَيَقنَطُ وَيَترُكُ الدُّعاءَ . قُلتُ لَهُ : كَيفَ يَستَعجِلُ ؟ قالَ : يَقولُ : قَد دَعَوتُ مُنذُ كَذا وكَذا وما أرَى الإجابَةَ ! (4)

3 _ أنْ لا يُعَلِّمَ اللّهَ ما يُصلِحُهُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى : يابنَ آدَمَ ، أطِعْني فيما أمَرتُكَ ، ولا تُعَلِّمْني ما يُصلِحُكَ . (5)

697 _ مَن تُقضى حاجَتُهُ بِلا سُؤالٍبحار الأنوار عن أبي حمزة :إنَّ اللّهَ أوحَى إلى داوود عليه السلام : يا داوود ، إنّه لَيسَ عبدٌ مِن عبادِي يُطِيعُني فيما آمُرُهُ إلّا أعطَيتُهُ قَبلَ أن يَسألَني ، وأستَجِيبُ له قَبلَ أن يَدعُوَني . (6)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يقولُ اللّهُ : مَن شَغَلَهُ ذِكري عن مَسألَتي أعطَيتُهُ فوقَ ما اُعْطِي السائلينَ . (7)

فاطمةُ الزَّهراءُ عليهاالسلام :مَن أصعَدَ إلى اللّهِ خالصَ عبادَتِهِ أهبَطَ اللّهُ عزّوجلّ له أفضَلَ مَصلَحَتِهِ . (8)

698 _ دورُ الرِّضا وَاليَأسِ في الإجابَةِالإمامُ الحسنُ عليه السلام :أنا الضَّامِنُ لِمَن لَم يَهجُسْ في قلبِهِ إلّا الرّضا أن يَدعُوَ اللّهَ فَيُستَجابَ لَهُ . (9)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :مَن لم يَرجُ النّاسَ في شيءٍ ورَدَّ أمرَهُ إلى اللّهِ عزّوجلّ في جميعِ اُمورِهِ استَجابَ اللّهُ عزّوجلّ لَهُ في كلِّ شيءٍ . (10)

699 _ مَن تُستَجابُ دَعوَتُهُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيَّاكُم ودَعوَةَ الوالِدِ ، فإنَّها أحَدُّمِن السَّيفِ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :دعاءُ أطفالِ اُمَّتي مُستَجابٌ ما لَم يُقارِفوا الذُّنوبَ . (12)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :مَن قَرَأ القرآنَ كانَت لَهُ دعوةٌ مُجابةٌ إمّا مُعَجَّلَةً و إمّا مُؤَجَّلةً . (13)

(انظر) الظلم : باب 1206 .

.


1- .الكافي : 2/475/6
2- .الكافي : 2/475/3 .
3- .الخصال : 635/10 .
4- .الكافي : 2/490/8 ، بحار الأنوار : 93/374/16 .
5- .بحار الأنوار : 71/178/24
6- .بحار الأنوار : 93/376/16 .
7- .كنز العمّال : 1874 .
8- .تنبيه الخواطر : 2/108 .
9- .بحار الأنوار : 43 / 351 / 25
10- .بحار الأنوار : 75 / 110 / 16
11- .بحار الأنوار : 74 / 84 / 94
12- .بحار الأنوار : 93/357/14
13- .بحار الأنوار : 93/313/17 .

ص: 451

15 _ پافشارى
696 _ امورى كه بايد دعا كننده ترك كند
1 _ دعا براى چيزهاى ناشدنى و ناروا
2 _ شتاب داشتن
3 _ صلاح كار خود را به خدا نياموزد
697 _ كسى كه حاجتش بى درخواست برآورده مى شود
698 _ نقش خشنودى و نااميدى در اجابت دعا
699 _ كسى كه دعاهايش مستجاب مى شود

15 _ پافشارىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدا رحمت كند بنده اى را كه از خداوند عز و جل حاجتى بخواهد و در دعا [براى آن حاجت ]پافشارى كند ، خواه دعايش اجابت شود و يا نشود .

امام باقر عليه السلام :به خدا سوگند هيچ بنده مؤمنى در حاجت خود به درگاه خداوند عز و جل اصرار نورزد، مگر آن كه حاجتش را بر آورد .

696 _ امورى كه بايد دعا كننده ترك كند1 _ دعا براى چيزهاى ناشدنى و نارواامام على عليه السلام :اى كسى كه دعا مى كنى! آنچه را ناشدنى و نارواست از خدا مخواه .

2 _ شتاب داشتنالكافى_ به نقل از أبو بصير _از امام صادق عليه السلام : مؤمن به مدد رحمت خداوند پيوسته در خير و اميدوارى است مادام كه عجله نشان ندهد و نوميدانه دست از دعا نكشد . [راوى مى گويد : ]عرض كردم : چگونه عجله نشان مى دهد؟ فرمود : مى گويد: مدّتهاست دعا مى كنم و اجابتى نمى بينم.

3 _ صلاح كار خود را به خدا نياموزدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند تبارك و تعالى فرموده است : اى آدميزاد! از فرمانى كه به تو داده ام اطاعت كن و صلاح كار خود را به من نياموز .

697 _ كسى كه حاجتش بى درخواست برآورده مى شودبحار الأنوار به نقل از ابو حمزه :خداوند به داوود عليه السلام وحى فرمود كه : اى داوود! هيچ بنده اى نيست كه از فرمان من اطاعت كند ، مگر آن كه خواسته او را پيش از آن كه بگويد برآورم و پيش از آن كه مرا بخواند پاسخش گويم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند مى فرمايد : هر كس چنان به ياد من باشد كه فراموش كند چيزى از من بخواهد، بالاتر از آن چيزى را كه به سؤال كنندگان مى دهم، به او عطا كنم .

فاطمه زهرا عليهاالسلام :هر كه عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد ، خداوند عز و جل بهترين چيزى را كه به صلاح اوست برايش فرو فرستد .

698 _ نقش خشنودى و نااميدى در اجابت دعاامام حسن عليه السلام :كسى كه در دلش هوايى جز خشنودى [خدا] نگذرد، من ضمانت مى كنم كه خداوند دعايش را مستجاب كند .

امام زين العابدين عليه السلام :هر كه در هيچ كارى به مردم اميد نبندد و همه كارهاى خود را به خداوند عز و جلواگذارد، خداوند هر خواسته اى كه او داشته باشد اجابت كند .

699 _ كسى كه دعاهايش مستجاب مى شودپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از نفرين پدر بترسيد كه آن از شمشير برنده تر است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعاى كودكان امّت من ، در صورتى كه به گناهان آلوده نشده باشند ، مستجاب مى شود .

امام حسن عليه السلام :كسى كه قرآن بخواند دعايى مستجاب دارد ، زود يا دير .

ر.ك : ستمگرى ، باب 1206 .

.

ص: 452

700 _ الدَّعَواتُ غَيرُ المُستَجابَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :سألتُ اللّهَ أن لا يَستَجيبَ دعاءَ حبيبٍ على حبيبِهِ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أربعٌ لا يُستَجابُ لَهُم دعاءٌ : الرجلُ جالسٌ في بَيتِهِ يقولُ : يا ربِّ ارزُقْني ، فيقولُ لَهُ : ألَم آمُرْكَ بالطَّلَبِ ؟ ! ورجلٌ كانَت لَهُ امرأةٌ فَدَعا علَيها ، فيقولُ : ألَم أجعَلْ أمرَها بيدِكَ ؟! ورجلٌ كانَ لَهُ مالٌ فأفسَدَهُ فيقولُ : يا ربِّ ارزُقْني ، فيقولُ لَهُ : ألَم آمُرْكَ بالاقتِصادِ؟! ... ورجلٌ كانَ لَهُ مالٌ فأدانَهُ بغيرِ بَيِّنَةٍ فَيَقولُ : ألَم آمُرْكَ بِالشَّهادَةِ ؟! (2)

701 _ أسبابُ بُط ءِ الاستِجابَةِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :قالَ اللّهُ تعالى : وعِزَّتيوجلالي وعَظَمَتي وبَهائي ، إنّي لَأَحمِي وَليّي أن اُعطِيَهُ في دارِ الدنيا شيئا يشغَلُهُ عن ذِكري حتّى يَدعُوَني فأسمَعَ صوتَهُ ، و إنّي لَأُعطي الكافرَ مُنيَتَهُ حتّى لا يَدعُوَني فَأسمَعَ صوتَهُ بُغضا لَهُ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يُقَنِّطَنَّكَ إبطاءُ إجابتِهِ ، فإنَ العطيَّةَ على قَدْرِ النِّيَّةِ ، وربّما اُخِّرَتْ عنكَ الإجابةُ لِيَكونَ ذلكَ أعظَمَ لِأجرِ السائلِ وأجزَلَ لِعَطاءِ الآمِلِ ، وربّما سألتَ الشيءَ فلم تُؤْتاهُ واُوتيتَ خيرا مِنهُ عاجِلاً أو آجِلاً ، أو صُرِفَ عنكَ لِما هُوَ خيرٌ لكَ ، فَلَرُبَّ أمرٍ قد طَلِبْتَهُ وفيهِ هلاكُ دينِكَ لو اُوتيتَهُ . (4)

702 _ عَدَمُ خُلُوِّ الدُّعاءِ مِنَ التَّأثيرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ رَبَّكم حَيِيٌّ كريمٌ ، يَستَحيِيأن يَبسُطَ العبدُ يَدَيهِ إلَيهِ فَيَرُدَّهُما صِفرا . (5)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :المؤمنُ مِن دُعائهِ على ثلاثٍ: إمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ ، و إمّا أن يُعَجَّلَ لَهُ ، و إمّا أن يُدْفَعَ عَنهُ بَلاءٌ يُريدُ أن يُصِيبَهُ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :يَتَمَنّى المؤمنُ أ نّه لم يُستَجَبْ لَهُ دَعوَةٌ في الدنيا مِمّا يَرى مِن حُسنِ الثوابِ . (7)

راجع : كتاب «نهج الدعاء» .

703 _ التَّحذِيرُ مِنَ الدُّعاءِ بِغَيرِ عِلمٍالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :اِعرِفْ طُرُقَ نجاتِكَ وهلاكِكَ كي لا تدعُوَ اللّهَ بشيءٍ منهُ هلاكُكَ وأنتَ تَظُنُّ فيهِ نجاتَكَ ، قالَ اللّهُ عزّوجلّ: «ويَدْعُ الإِنسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالخَيرِ وَ كَانَ الإنسانُ عَجولاً» . (8)

.


1- .بحار الأنوار : 93/378/21 .
2- .الدعوات : 33/75 .
3- .التمحيص : 33/17 .
4- .كشف المحجّة : 228 .
5- .كنز العمّال : 3128 .
6- .تحف العقول : 280 .
7- .الكافي : 2/491/9 .
8- .بحار الأنوار : 93/322/36 .

ص: 453

700 _ دعاهايى كه مستجاب نمى شود
701 _ علل تأخير در استجابت دعا
702 _ دعا، خالى از تأثير نيست
703 _ هشدار درباره دعاء بدون آگاهى

700 _ دعاهايى كه مستجاب نمى شودپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من از خداوند خواهش كردم كه نفرين دوست را در حقّ دوستش مستجاب نكند .

امام صادق عليه السلام :دعاى چهار كس مستجاب نمى شود : مردى كه در خانه اش بنشيند و بگويد: خدايا! روزى مرا برسان. پس خداوند به او مى فرمايد: مگر به تو دستور نداده ام كه در طلب كسب روزى برآيى؟ و مردى كه زنش را نفرين كند ؛ پس خداوند مى فرمايد : مگر كار [طلاق ]او را به تو واگذار نكرده ام؟ نيز مردى كه مال و ثروتى داشته باشد و آن را هدر دهد و بگويد : خدايا! مرا روزى ده ؛ پس خداوند پاسخش دهد: مگر به تو دستور ندادم كه صرفه جو باش؟ ... و مردى كه مال خود را بدون مدرك و گواه به كسى وام دهد ؛ پس خداوند به او گويد : مگر به تو دستور ندادم كه [هنگام وام دادن ]گواه [ومدرك ]بگيرى؟

701 _ علل تأخير در استجابت دعاامام صادق عليه السلام :خداوند متعال فرموده است : به عزّت و جلال و عظمت و شكوهم سوگند كه من دريغم مى آيد در دنيا به دوست خود چيزى دهم كه او را از ياد من غافل كند ؛ زيرا مى خواهم مرا بخواند تا صدايش را بشنوم و كافر را به آرزويش مى رسانم ؛ زيرا از او نفرت دارم و نمى خواهم مرا بخواند و صدايش را بشنوم .

امام على عليه السلام :هرگز تأخير در اجابت دعا تو را نوميد نگرداند ؛ زيرا بخشش [خداوند] بسته به نيّت [او] است ؛ چه بسا كه در برآوردن خواهشت تأخير شود تا بدين وسيله خواهنده را پاداش بزرگتر و اميدوار [به بخشش الهى] را بخشش بيشتر دهد ؛ و بسا باشد كه چيزى بخواهى و به تو داده نشود اما دير يا زود بهتر از آن به تو داده شود ، يا براى خير و مصلحت تو از تو دريغ شده است . و بسا خواسته اى كه اگر برآورده شود موجب نابودى و تباهى دين تو گردد .

702 _ دعا، خالى از تأثير نيستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا پروردگار شما با حيا و بخشنده است و شرم دارد از اين كه بنده دست [خواهش ]به سوى او بگشايد و دست خالى بازش گرداند .

امام زين العابدين عليه السلام :دعاى مؤمن از سه حال خارج نيست : يا برايش ذخيره مى گردد ، يا در دنيا برآورده مى شود ، يا بلايى را كه مى خواهد به او برسد، دفع مى شود .

امام صادق عليه السلام :مؤمن پاداش نيك (چشمگير) آخرت را كه مى بيند آرزو مى كند كاش هيچ دعايى از او در دنيا مستجاب نمى شد .

ر.ك : كتاب «نهج الدعاء» .

703 _ هشدار درباره دعاء بدون آگاهىامام صادق عليه السلام :راههاى نجات و نابودى خودت را بشناس، تا مبادا از خدا چيزى را به گمان اين كه نجات تو در آن است بخواهى ، حال آن كه سبب نابودى تو مى شود. خداوند عزّوجلّ فرموده است : «انسان به دعا شرّى را مى طلبد چنان كه گويى به دعا خيرى را مى جويد . و آدمى شتابزده است» .

.

ص: 454

الدنيا

141 الدنيا704 _ تَسمِيَةُ الدُّنيارسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الدُّنيا دَنِيَّةٌ خُلِقَت مِن دونِ الآخِرَةِ ، ولَو خُلِقَت مَعَ الآخِرَةِ لَم يَفنَ أهلُها ، كَما لا يَفنى أهلُ الآخِرَةِ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّما سُمِّيَتِ الدُّنيا دُنيا لأ نّها أدنى مِن كلِّ شيءٍ ، وسُمِّيَت الآخِرةُ آخِرةً لأنّ فيها الجزاءَ والثوابَ . (2)

705 _ الدُّنيا مَزرَعَةُ الآخِرَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الدنيا مَزرَعةُ الآخِرَةِ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :بالدنيا تُحرَزُ الآخِرَةُ . (4)

عنه عليه السلام :إنّ اللّهَ سبحانَهُ قد جَعَلَ الدنيا لِمابعدَها ، وابتَلى فيها أهلَها ، لِيُعلَمَ أيُّهُم أحسَنُ عَمَلاً ، ولَسنا للدنيا خُلِقنا ، ولا بالسَّعي فيها اُمِرنا . (5)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :نِعمَ العَونُ الدنيا علَى الآخِرَةِ . (6)

706 _ تَفسيرُ الدُّنيارسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الدنيا ملعونةٌ وملعونٌ ما فيها ، إلّاما ابتُغِيَ به وَجهُ اللّهِ عزّوجلّ . (7)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :الدنيا دُنياءانِ : دنيابلاغٍ ودنيا ملعونةٌ . (8)

707 _ الأخذُ مِنَ الدُّنيا بِقَدرِ الضَّرورَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لرجلٍ شكا إليه الحاجةَ _: اِعلَم أنّ كلَّ شيءٍ تُصيبُهُ مِن الدنيا فوقَ قُوتِكَ فإنّما أنتَ فيهِ خازنٌ لِغيرِكَ . (9)

عنه عليه السلام :لا تَسألُوا فيها فوقَ الكَفافِ ، ولا تَطلُبُوا منها أكثرَ مِن البلاغِ . (10)

عنه عليه السلام :الدنيا دارُ المُنافِقينَ ولَيست بدارِ المُتّقينَ ، فَليكُنْ حظُّكَ مِن الدنيا قِوامَ صُلْبِكَ ، وإمساكَ نَفْسِكَ ، والتَزَوّدَ لمَعادِكَ . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما منزلةُ الدنيا مِن نفسي إلّا بمنزلةِ الميتةِ ، إذا اضطُرِرتُ إليها أكَلتُ مِنها . (12)

708 _ الدُّنيا لِمَن تَرَكَهارسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أوحَى اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى إلى الدنيا : اِخْدِمي مَن خَدَمَنِي ، وأتْعِبي مَن خَدَمَكِ . (13)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الدنيا لِمَن تَرَكَها والآخرةُ لِمَن طَلَبَها . (14)

عنه عليه السلام :مَثَلُ الدنيا كَظِلِّكَ؛ إن وَقَفتَ وَقَفَ ، وإن طَلَبتَهُ بَعُدَ . (15)

.


1- .علل الشرائع : 470 / 33
2- .علل الشرائع : 2 / 1 .
3- .عوالي اللآلي : 1/267/66 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 156
5- .نهج البلاغة : الكتاب 55 .
6- .بحار الأنوار : 73/127/126 .
7- .كنز العمّال : 6088 .
8- .الكافي : 2/317/8 .
9- .بحار الأنوار: 73/90/61.
10- .نهج البلاغة : الخطبة 45 .
11- .مطالب السؤول : 52 .
12- .بحار الأنوار : 78/193/7
13- .بحار الأنوار : 77/54/3
14- .بحار الأنوار : 73/81/43 .
15- .غرر الحكم : 9818 .

ص: 455

دنيا (الدنيا)

141 . دنيا

704 _ نام گذارى دنيا
705 _ دنيا كشتزار آخرت است
706 _ تفسير دنيا
707 _ بر گرفتن از دنيا به اندازه ضرورت
708 _ دنيا از آنِ كسى است كه آن را رها كند

141 دنيا704 _ نام گذارى دنياپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دنيا ، پست و نزديك [به ما] و پيش از آخرت آفريده شده است . اگر دنيا هم زمان با آخرت آفريده شده بود ، اهل آن فانى نمى شدند ، چنانچه اهل آخرت فنا نمى پذيرند .

امام على عليه السلام :دنيا از آن رو دنيا نام گرفته كه پست ترين (نزديكترين) چيزهاست . و آخرت از آن رو آخرت ناميده شده كه سزا و پاداش در آن جاست .

705 _ دنيا كشتزار آخرت استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دنيا كشتزار آخرت است .

امام على عليه السلام :آخرت با دنيا به دست مى آيد .

امام على عليه السلام :همانا خداى سبحان دنيا را براى پس از آن آفريده و اهل دنيا را در آن مى آزمايد تا معلوم شود كه چه كسى نيك كردارتر است ، ما براى دنيا آفريده نشده ايم و به كوشش در آن [براى به دست آوردن حطام دنيوى ]مأمور نگشته ايم .

امام باقر عليه السلام :دنيا ياور خوبى براى آخرت است .

706 _ تفسير دنياپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دنيا و هرچه در آن مى باشدملعون است مگر آنچه به واسطه آن خشنودى خداى عز و جل طلب شود .

امام زين العابدين عليه السلام :دنيا دو گونه است : دنياى بلاغ (1) و دنياى ملعون. (2)

707 _ بر گرفتن از دنيا به اندازه ضرورتامام على عليه السلام_ به مردى كه از نيازمندى خود نزداو شِكوه كرد _فرمود : بدان كه هر چه از دنيا بيش از قوت و نيازت به تو رسد تو خزانه دار آن براى ديگران هستى .

امام على عليه السلام :در دنيا بيش از احتياج نجوييدو بيش از كفاف از آن نخواهيد .

امام على عليه السلام :دنيا سراى منافقان است نه سراى پرهيزگاران ، پس ، از دنيا به اندازه اى بهره برگير كه به بدنت نيرو دهد و زنده بمانى و توشه اى براى معادت باشد .

امام صادق عليه السلام :دنيا در نظر من چونان مرداراست ، كه هر گاه ناچار شوم از آن مى خورم.

708 _ دنيا از آنِ كسى است كه آن را رها كندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند تبارك و تعالى به دنيا وحى فرمود : در خدمت آن كس باش كه مرا خدمت مى كند و آن را كه در خدمت توست ، به رنج درافكن .

امام على عليه السلام :دنيا از آنِ كسى است كه آن را رهاكند وآخرت براى كسى است كه آن را بجويد.

امام على عليه السلام :حكايتِ دنيا، حكايتِ سايه توست كه اگر بايستى مى ايستد و اگر دنبالش كنى دور مى شود .

.


1- .بَلاغ : كفاف يا آن مقدار از قوت كه براى زنده ماندن كفايت كند و وسيله رسيدن به مطلوب باشد _ م
2- .دنيايى كه انسان را از آخرت باز مى دارد .

ص: 456

709 _ ذَمُّ الدُّنيا مِن دونِ عِلمٍرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَسُبُّوا الدنيا فَنِعمَتْ مَطِيَّةُ المؤمنِ ، فعلَيها يَبلُغُ الخيرَ وبها يَنجو مِن الشرِّ ، إنّهُ إذا قالَ العبدُ : لَعَنَ اللّهُ الدنيا قالَتِ الدُّنيا : لَعَنَ اللّهُ أعصانا لِرَبِّهِ ! (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أيُّها الذامُّ للدنيا المُغتَرُّ بِغُرورِها المَخدُوعُ بِأباطيلِها ، أتَغتَرُّ بالدنيا ثُمّ تَذُمُّها ؟ ! أنتَ المُتَجرِّمُ علَيها أم هي المُتجَرِّمَةُ علَيكَ ؟ ! متى استَهوَتْكَ أم متى غَرَّتكَ؟ !... إنَّ الدنيا دارُ صِدقٍ لِمَن صَدَقَها ، ودارُ عافيةٍ لِمَن فَهِمَ عنها ، ودارُ غِنىً لِمَن تَزَوَّدَ مِنها . (2)

710 _ خَصائِصُ الدُّنيا المَذمومَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الدنيا سُوقُ الخُسرانِ . (3)

عنه عليه السلام :الدنيا مَصرَعُ العقولِ . (4)

عنه عليه السلام :الدنيا مَعدِنُ الشرِّ ومحلُّ الغُرورِ . (5)

عنه عليه السلام :الدنيا مَزرعةُ الشَّرِّ . (6)

عنه عليه السلام :الدنيا تُذِلُّ . (7)

711 _ حُبُّ الدُّنيا رَأسُ كُلِّ خَطيئَةٍرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أكبَرُ الكبائرِ حُبُّ الدنيا . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :حُبُّ الدنيا أصلُ كلِّ مَعصيَةٍ وأوّلُ كُلِّ ذَنبٍ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :لَيْسَ مِن حُبِّ الدنيا طَلَبُ ما يُصْلِحُكَ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :رأسُ كلِّ خطيئةٍ حُبُّ الدنيا . (11)

712 _ ثَمَراتُ حُبِّ الدُّنياالإمامُ عليٌّ عليه السلام :حُبُّ الدنيا يُفسِدُ العقلَ، وَيُصِمُّ (12) القلبَ عن سَماعِ الحكمةِ ، ويوجِبُ أليمَ العِقابِ . (13)

عنه عليه السلام :حُبُّ الدنيا يُوجِب الطَّمَعَ . (14)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن تَعَلَّقَ قلبُهُ بالدنيا تَعَلَّقَ قلبُهُ بثلاثِ خصالٍ : هَمٍّ لا يَفنى ، وأمَلٍ لا يُدرَكُ ، ورجاءٍ لا يُنالُ . (15)

عنه عليه السلام :مَن كَثُرَ اشتِباكُهُ بالدنيا كانَ أشَدَّلحَسرَتِهِ عند فِراقِها . (16)

713 _ الدُّنيا مِن وجهَةِ نَظَرِ الإمام عَلِيٍّ عليه السلامالإمامُ عليٌّ عليه السلام :واللّهِ لَدُنياكُم هذهِ أهوَنُ فيعَينِي مِن عِرَاقِ خِنزيرٍ في يَدِ مَجذومٍ . (17)

عنه عليه السلام :دُنياكُم هذِهِ أزهَدُ عِندي مِن عَفْطَهِ عَنزٍ . (18)

عنه عليه السلام :لَدُنياكُم أهوَنُ عِندي مِن وَرَقَةٍ (في) فِي جَرادَةٍ تَقضِمُها ، ... ما لِعَلِيّ ونعيمٍ يَفْنى . (19)

.


1- .بحار الأنوار: 77/178/10 .
2- .نهج البلاغة: الحكمة 131 .
3- .غرر الحكم : 396
4- .غرر الحكم : 921
5- .غرر الحكم : 1473
6- .غرر الحكم : 401
7- .غرر الحكم : 3 .
8- .كنز العمّال : 6074 .
9- .تنبيه الخواطر : 2/122 .
10- .كنز العمّال : 5439 .
11- .الكافي : 2/315/1 .
12- .في المصدر: «ويُهِمُّ»، والصحيح ماأثبتناه كما في طبعة النجف وبيروت.
13- .غرر الحكم : 4878
14- .غرر الحكم : 4872 .
15- .الكافي : 2/320/17
16- .الكافي : 2/320/16 .
17- .نهج البلاغة : الحكمة 236
18- .نهج البلاغة : الخطبة 3 .
19- .بحار الأنوار : 40/348/29 .

ص: 457

709 _ نكوهش ناآگاهانه دنيا
710 _ ويژگيهاى دنياى نكوهيده
711 _ دنيا دوستى ، منشأ هر گناهى است
712 _ پيامدهاى دنيا دوستى
713 _ دنيا از ديدگاه امام على عليه السلام

709 _ نكوهش ناآگاهانه دنياپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به دنيا ناسزا مگوييد كه آن نيكو مَركبى است براى مؤمن ؛ زيرا به وسيله آن به خير و خوبى مى رسد و از شرّ و بدى مى رهد . هر گاه بنده بگويد : لعنت خدا بر دنيا ، دنيا گويد : لعنت خدا بر نافرمانترين ما نسبت به پروردگارش .

امام على عليه السلام :اى كسى كه دنيا را نكوهش مى كنى، اما فريفته پوچيها و اباطيل آن هستى! فريفته دنيايى و نكوهشش مى كنى؟ آيا تو او را مجرم و گناهكار مى دانى يا او تو را چنان مى داند؟ دنيا كِى شيفته ات كرد يا كِى فريبت داد؟ . . . دنيا براى كسى كه از در راستى با آن درآيد سراى راستى است و براى كسى كه آن را نيك بفهمد سراى عافيت و سعادت است و براى كسى كه از آن توشه بردارد سراى توانگرى و بى نيازى است .

710 _ ويژگيهاى دنياى نكوهيدهامام على عليه السلام :دنيا، بازار زيان است .

امام على عليه السلام :دنيا، ميدان به خاك افتادنِ خِردهاست .

امام على عليه السلام :دنيا، معدن بدى و جايگاه فريب است .

امام على عليه السلام :دنيا، كشتزار شرّ و بدى است .

امام على عليه السلام :دنيا، [آدمى را] خوار مى سازد .

711 _ دنيا دوستى ، منشأ هر گناهى استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بزرگترين گناهان، دنيا دوستى است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دنيا دوستى، ريشه هر معصيت و آغاز هر گناهى است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جستن آنچه از دنيا كه تو را اصلاح مى كند دنيا دوستى نيست .

امام صادق عليه السلام :منشأ هر گناهى دنيا دوستى است .

712 _ پيامدهاى دنيا دوستىامام على عليه السلام :دنيا دوستى خرد را تباه مى كندو دل را از شنيدن حكمت كر مى سازد و موجب عذاب دردناك مى شود .

امام على عليه السلام :دنيا دوستى، موجب طمعكارى مى شود .

امام صادق عليه السلام :هر كه به دنيا دل بندد به سه چيز دل بسته است : اندوه بى پايان و آرزوى دست نيافتنى و اميد نارسيدنى .

امام صادق عليه السلام :هر كه بيشتر به دنيا بچسبد ،هنگام جدايى از آن، بيشتر افسوس خورد .

713 _ دنيا از ديدگاه امام على عليه السلامامام على عليه السلام :به خدا سوگند ، كه هرآينه دنياى شما در نظر من از استخوان يك خوك در دست جذامى بى ارزشتر است .

امام على عليه السلام :اين دنياى شما نزد من از آب بينى يك بز هم ناچيزتر است .

امام على عليه السلام :هرآينه دنياى شما در نظر من ناچيزتر است از برگ درختى در دهان ملخى كه آن را خورد مى كند ... على را به نعمت فناپذير چه كار!

.

ص: 458

عنه عليه السلام :إليكِ عَنِّي يا دنيا ، فحَبلُكِ على غارِبِكِ ، قدِ انسَلَلتُ مِن مَخالِبِكِ ، وأفلَتُّ مِن حَبائلِكِ ، واجتَنَبتُ الذَّهابَ في مداحِضِكِ... . (1)

714 _ التَّحذيرُ مِن غُرورِ الدُّنياالكتاب :(زُيِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّساءِ والْبَنينَ والْقَناطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ والْفِضَّةِ والْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ والْأنْعامِ والْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا واللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمآب) . (2)

(فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَلا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللّهِ الْغَرُور) . (3)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ألا وإنّ الدنيا دارٌ غَرّارةٌ خَدّاعةٌ ، تَنكِحُ في كلِّ يومٍ بَعْلاً ، وتَقتُلُ في كلِّ ليلةٍ أهلاً ، وتُفَرِّقُ في كلِّ ساعةٍ شَملاً . (4)

عنه عليه السلام :فلا يَغُرَّنَّكُم كَثرَةُ ما يُعجِبُكُم فيها لِقِلَّةِ ما يَصحَبُكُم مِنها . (5)

عنه عليه السلام :غَرّارةٌ غَرورٌ ما فيها ، فانيةٌ فانٍ مَن علَيها، لا خَيرَ في شيءٍ مِن أزوادِها إلّا التَّقوى . (6)

عنه عليه السلام :اُحَذِّرُكُمُ الدنيا ، فإنّها حُلوَةٌ خَضِرَةٌ حُفَّتْ بِالشَّهَواتِ . (7)

عنه عليه السلام :إحذَرُوا الدنيا ، فإنَّ في حلالِها حِساب[ا] ،وفي حَرامِها عقاب[ا] ، وأوّلُها عَناءٌ ، وآخِرُها فَناءٌ . (8)

عنه عليه السلام :اِحذَروا هَذِهِ الدنيا الخَدَّاعةَ الغَدّارةَ ،التي قد تَزَيّنَتْ بِحُلِيِّها ، وفَتَنَتْ بِغُرورِها... فأصبَحَتْ كالعَروسِ المَجْلُوَّةِ ، والعُيونُ إلَيها ناظِرَةٌ . (9)

عنه عليه السلام :إحذَروا الدنيا ، فإنّها غَدّارةٌ غَرّارهٌ خَدُوعٌ ، مُعطِيَةٌ مَنوعٌ ، مُلبِسةٌ نَزُوعٌ . (10)

عنه عليه السلام :اِحذَروا الدنيا ، فإنّها عَدُوّةُ أولياءِ اللّهِ ، وعَدُوّةُ أعدائهِ ، أمّا أولياؤهُ فَغَمَّتهُم ، وأمّا أعداؤهُ فَغَرَّتهُم . (11)

715 _ إنَّما تَغُرُّ الدُّنيا الجاهِلَالإمامُ عليٌّ عليه السلام :غُرّي يا دنيا مَن جَهِلَ حِيَلَكِ وخَفِيَ علَيهِ حبائلُ كَيدِكِ . (12)

عنه عليه السلام :العاجِلَةُ غُرورُ الحَمقى . (13)

عنه عليه السلام :الفَرَحُ بالدُّنيا حُمقٌ . (14)

(انظر) الغرور : باب 1414 .

716 _ التَّحذيرُ مِنَ الطُّمَأنينَةِ بِالدُّنياالكتاب :(إنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنا وَرَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا واطْمَأَنّوا بِها والَّذِينَ هُمْ عَن آياتِنا غافِلُونَ * أُول_ئِكَ مَأوَاهُمُ النّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ) . (15)

.


1- .نهج البلاغة: الكتاب 45.
2- .آل عمران : 14 .
3- .لقمان : 33 .
4- .الأمالي للطوسي : 685/1456 .
5- .بحار الأنوار : 73/118/109 .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 111 .
7- .نهج البلاغة : الخطبة 111 .
8- .بحار الأنوار : 78/23/88
9- .بحار الأنوار : 73/108/109 .
10- .نهج البلاغة : الخطبة 230 .
11- .الأمالي للطوسي : 685/1456 .
12- .غرر الحكم : 6413
13- .غرر الحكم : 896
14- .غرر الحكم : 454 .
15- .يونس : 7 و 8 .

ص: 459

714 _ پرهيز از فريب دنيا
715 _ تنها نادان فريب دنيا را مى خورد
716 _ پرهيز از دل خوش كردن به دنيا

امام على عليه السلام :اى دنيا! از من دور شو كه ريسمانت را بر پشتت افكندم (رهايت كردم). من از چنگال هاى تو رهيده ام و از دام هاى تو گريخته ام و از افتادن در لغزشگاههاى تو دورى كرده ام .

714 _ پرهيز از فريب دنياقرآن :«در چشم مردم آرايش يافته است عشق به اميال نفسانى از دوست داشتن زنان و فرزندان و هميان هاى زر و سيم و اسبان داغ بر نهاده و چارپايان و زراعت . همه اينها متاع زندگى اين جهانى است ، در حالى كه بازگشتنگاه خوب نزد خداست» .

«پس زندگى دنيا فريبتان ندهد و [نيز شيطان ]فريبكار ، به [كرم ]خدا مغرورتان نسازد» .

حديث :امام على عليه السلام :بدانيد كه دنيا سرايى بس فريبنده و مكّار است . هر روزى يك شوهر مى كند و هر شبى خانواده اى را مى كشد و هر دم و ساعتى جمعى را از هم مى پراكند .

امام على عليه السلام :هرگز شگفتى هاى فراوان دنيا شما را نفريبد ؛ زيرا اندكى از آن را با خود مى بريد .

امام على عليه السلام :دنيا بسى فريبنده است و هر آنچه در آن است فريب باشد ؛ نابود شدنى است و هر كه در آن مى زيد فانى مى شود. در هيچ يك از توشه هاى آن خير و خوبى نيست مگر در توشه تقوا .

امام على عليه السلام :شمارا از دنيا برحذر مى دارم ؛ زيرا آن شيرين و باطراوت است و خواهشهاى نفسانى آن را فرا گرفته است .

امام على عليه السلام :از دنيا بپرهيزيد ، كه حلال آن حساب دارد و حرام آن كيفر ؛ آغازش رنج است و پايانش نابودى .

امام على عليه السلام :از اين دنياى پر فريب بى وفا و غدّار بپرهيزيد ؛ دنيايى كه به زيورهايش خود را آراسته و با زرق و برقش دلربايى مى كند . . . و همچون عروسى جلوه گر شده و چشمها به آن خيره گشته است .

امام على عليه السلام :از دنيا حذر كنيد كه دنيا بى وفا و پر مكر و فريب است ، عطا كننده اى است خسيس و پوشاننده اى است كه برهنه مى سازد (چيزى را كه بدهد پس مى گيرد) .

امام على عليه السلام :از دنيا بپرهيزيد كه آن هم دشمنِ دوستان خداست و هم دشمنِ دشمنانِ خدا ؛ زيرا دوستان خدا را اندوهگين مى سازد و دشمنان او را مى فريبد.

715 _ تنها نادان فريب دنيا را مى خوردامام على عليه السلام :اى دنيا! كسى را بفريب كه حيله هاى تو را نمى شناسد و از دامهاى نيرنگ تو بى خبر است .

امام على عليه السلام :اين سراى زودگذر، فريب [دهنده ]مردمان احمق است .

امام على عليه السلام :شاد شدن به دنيا حماقت است .

ر.ك : فريفتگى و غفلت ، باب 1414 .

716 _ پرهيز از دل خوش كردن به دنياقرآن :«كسانى كه به ديدار ما (قيامت) اميد ندارند و به زندگى دنيوى خشنود شده و بدان آرامش يافته اند و آنان كه از آيات ما بى خبرند ، به كيفر كارهايى كه مى كرده اند ، جايگاهشان جهنم است» .

.

ص: 460

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في قولهِ تعالى : «وكانَ تَحتَهُ كَنْزٌ لَهُما» (1) _: كانَ ذلكَ الكنزُ لَوحاً مِن ذهبٍ فيه مَكتوبٌ : ... عَجِبتُ لِمَن يَرَى الدنيا وتَصَرُّفَ أهلِها حالاً بعدَ حالٍ كيفَ يَطمئنُّ إلَيها ؟! (2)

عنه عليه السلام :اُنظُرُوا إلى الدنيا نَظَرَ الزاهدِينَ فيها ،فإنّها عَن قليلٍ تُزيلُ الساكنَ ، وتَفجَعُ المُترَفَ فلا تَغُرَّنّكُم كَثرَةُ ما يُعجِبُكُم فيها لِقلَّةِ ما يَصحَبُكُم مِنها . (3)

عنه عليه السلام :اُنظُرْ إلى الدنيا نَظَرَ الزاهدِ المُفارقِ ،ولا تَنظُرْ إلَيها نَظَرَ العاشِقِ الوامِقِ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إن كانتِ الدنيا فانيَهً فالطُّمأنينَةُ إلَيها لِماذا ؟! (5)

717 _ خَطَرُ إيثارِ الدُّنياالكتاب :(فَأَمّا مَنْ طَغى * وَآثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا * فَإنّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأوى) . (6)

الحديث :لقمانُ عليه السلام_ لابنِهِ وهو يَعِظُهُ _: بِعْ دُنياكَ بِآخِرَتِكَ تَربَحْهُما جميعاً ، ولا تَبِعْ آخِرَتَكَ بدُنياكَ تَخْسَرهما جميعاً . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن عَبَدَ الدنيا وآثَرَها على الآخرةِ استَوخَمَ العاقِبةَ . (8)

عنه عليه السلام :لا يَترُكُ الناسُ شيئاً مِن أمرِ دينِهِم لاستِصلاحِ دُنياهُم إلّا فَتَحَ اللّهُ علَيهِم ما هو أضَرُّ مِنهُ . (9)

(انظر) الآخرة : باب 17 .

718 _ الدُّنيا سِجنُ المُؤمِنِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الدنيا لا تَصفو لِمُؤمنٍ ، كيفَ وهِي سِجنُهُ وبلاؤهُ ؟! (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الدنيا سِجنُ المؤمنِ والقَبرُ حِصنُهُ والجنّةُ مَأواهُ ، والدنيا جَنَّةُ الكافِرِ والقبرُ سِجنُهُ والنارُ مَأواهُ . (11)

719 _ خَطَرُ جَعلِ الدُّنيا أكبَرَ الهُمومِالإمامُ عليٌّ عليه السلاممَن كانَتِ الدنيا أكبرَ هَمِّهِ طالَ شَقاؤهُ وغَمُّهُ . (12)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن أصبَحَ وأمسى والدنيا أكبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللّهُ تعالى الفَقرَ بينَ عَينَيهِ وشَتَّتَ أمرَهُ ولم يَنَلْ مِن الدنيا إلّا ما قَسَمَ اللّهُ له ، ومَن أصبَحَ وأمسى والآخرةُ أكبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللّهُ تعالى الغِنى في قلبِهِ وجَمَعَ لَهُ أمرَهُ . (13)

.


1- .الكهف : 82 .
2- .معاني الأخبار : 200/1 .
3- .بحار الأنوار : 78/20/79 .
4- .غرر الحكم : 2386 .
5- .بحار الأنوار : 73/88/54 .
6- .النازعات : 37 _ 39 .
7- .بحار الأنوار : 13/422/17 .
8- .الخصال : 632/10 .
9- .نهج البلاغة : الحكمة 106 .
10- .كنز العمّال : 6090 .
11- .الخصال : 108/74 .
12- .بحار الأنوار: 73/81/43.
13- .الكافي : 2/319/15 .

ص: 461

717 _ خطرِ برگزيدن دنيا [بر آخرت]
718 _ دنيا زندان مؤمن است
719 _ خطر اهمّيت دادن زياد به دنيا

حديث :امام على عليه السلام_ درباره آيه شريفه: «زير آن[ ديوار ]گنجى متعلّق به آن دو بود» _فرمود : اين گنج لوحى زرين بود كه در آن نوشته شده بود : ... در شگفتم از كسى كه دنيا و دگرگونيهاى احوال اهل آن را مى بيند و باز به آن دل خوش مى كند .

امام على عليه السلام :همچون دورى كنندگان از دنيا به آن بنگريد ؛ زيرا دنيا بزودى ساكنانش را از خود مى راند و توانگر ناز پرورده را دردمند مى كند ، پس زنهار كه فراوانى آنچه از دنيا خوشايند شماست فريبتان ندهد؛ زيرا آنچه از دنيا با خود مى بريد اندك است.

امام على عليه السلام :به دنيا همچون كسى بنگر كه به آن پشت كرده و از آن جدا مى شود ، و به دنيا مانند دلباخته شيدا منگر .

امام صادق عليه السلام :اگر دنيا فناپذير است، پس دل خوش كردن به آن چرا؟

717 _ خطرِ برگزيدن دنيا [بر آخرت]قرآن :«پس هركه طغيان كرد و زندگى اين جهانى را برگزيد، همانا جهنم جايگاه اوست» .

حديث :لقمان عليه السلام_ در اندرز به فرزندش _فرمود : دنيايت را به آخرتت بفروش كه هر دو را به دست مى آورى وآخرتت را به دنيايت مفروش كه هر دو را از دست مى دهى .

امام على عليه السلام :هر كه دنيا را بپرستد و بر آخرت ترجيحش دهد ، فرجامى ناگوار خواهد داشت .

امام على عليه السلام :مردم براى سود دنياى خود امرى از امور دين خود را وا نگذارند ، مگر آن كه خداوند كارى براى آنان پيش مى آورد كه زيانش از آن سود بيشتر است .

ر.ك : آخرت ، باب 17 .

718 _ دنيا زندان مؤمن استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دنيا به كام هيچ مؤمنى نيست ؛ چگونه چنين باشد در حالى كه آن زندان و مايه رنج و گرفتارى اوست؟!

امام صادق عليه السلام :دنيا، زندان مؤمن است و گور،دژ او و بهشت، جايگاهش، و دنيا بهشت كافر است و گور زندان او و آتش جايگاهش .

719 _ خطر اهمّيت دادن زياد به دنياامام على عليه السلام :كسى كه بيشترين همّ و غمّش دنيا باشد ، بدبختى و اندوهش به درازا كشد .

امام صادق عليه السلام :كسى كه شب و روز بزرگترين همّ و غمش دنيا باشد، خداوند متعال فقر را در برابر چشمانش قرار دهد و كارش را پريشان سازد و از دنيا جز به آنچه خداوند قسمتش كرده است نرسد وكسى كه شب و روز بزرگترين همّ و غمش آخرت باشد خداوند متعال دلش را بى نياز گرداند و كارش را سامان دهد .

.

ص: 462

720 _ هَوانُ الدُّنيا عَلَى اللّهِالكتاب :(وَلَوْلا أن يَكونَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهم سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْوَ بًا وَ سُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِ_ئونَ وَ زُخْرُفًا وَإنْ كُلُّ ذلِكَ لَمّا مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا والْاخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقينَ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يقولُ اللّهُ : لولا عَبدي المؤمنُ لَعَصَّبْتُ رأسَ الكافِرِ بعِصابةٍ مِن جَوهَرٍ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :لو أنّ الدنيا كانَت تَعدِلُ عند اللّهِ عزّوجلّ جَناحَ بَعوضَةٍ ما سَقَى الكافِرَ والفاجرَ مِنها شَربَةً مِن ماءٍ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مِن هَوانِ الدنيا على اللّهِ أ نّهُ لا يُعصى إلّا فيها ، ولا يُنالُ ما عندَهُ إلّا بتَركِها . (4)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام :إنَّ مِن هَوانِ الدنيا على اللّه تعالى أنَّ رَأسَ يحيى بنِ زكريّا اُهدِيَ إلى بَغِيٍّ مِن بَغايا بني إسرائيلَ . (5)

721 _ تَضادُّ الدُّنيا الذَّمِيمَةِ وَالآخِرَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أحَبَّ دُنياهُ أضَرَّ بآخرَتِهِ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ الدنيا والآخِرَةَ عَدُوّانِ مُتَفاوِتانِ ، وسَبيلانِ مُختَلِفانِ ، فَمَن أحَبَّ الدنيا وتَولَاها أبغضَ الآخِرَةَ وعاداها ، وهُما بمَنزِلَةِ المَشرِقِ والمَغرِبِ وماشٍ بَينَهُما ، كُلَّما قَرُبَ مِن واحدٍ بَعُدَ مِنَ الآخَرِ ، وهُما بَعدُ ضَرَّتانِ . (7)

عنه عليه السلام :مَرارةُ الدنيا حَلاوةُ الآخِرَةِ ، وحَلاوَهُ الدنيا مَرارَةُ الآخِرَةِ . (8)

عنه عليه السلام :طَلَبُ الجمعِ بينَ الدنيا والآخِرةِ مِن خِداعِ النَّفْسِ . (9)

عنه عليه السلام :ما التَذَّ أحدٌ مِنَ الدنيا لَذَّةً إلّا كانتْ لَهُ يومَ القيامةِ غُصّةً . (10)

عنه عليه السلام :ثَروَةُ الدنيا فَقرُ الآخِرَةِ . (11)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :واللّهِ ما الدُّنيا والآخِرَةُ إلّا كَكِفَّتَيِ المِيزانِ ، فأيُّهما رَجَحَ ذَهَبَ بالآخَرِ . (12)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :آخِرُ نبيٍّ يَدخُلُ الجنّةَ سُليمانُ بنُ داوود عليه السلام ، وذلك لِما اُعطِيَ في الدنيا . (13)

(انظر) المحبّة : باب 431 .

722 _ عَدَمُ تَضادِّ مَنافِعِ الدُّنيا وَالآخِرَةِالكتاب :(فَآتاهُمُ اللّهُ ثَوابَ الدُّنْيا وَحُسْنَ ثَوابِ الْاخِرَةِ واللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ) . (14)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحَرثُ حَرثانِ : فحَرثُ الدنيا المالُ والبَنونُ، وحَرثُ الآخرةِ الباقياتُ الصالحاتُ ، وقد يَجمَعُهُم اللّهُ عزّوجلّ لأقوامٍ . (15)

.


1- .الزخرف : 33 _ 35 .
2- .التمحيص : 47/73 .
3- .الأمالي للطوسي : 531/1162 .
4- .نهج البلاغة : الحكمة 385 .
5- .بحار الأنوار: 44/365
6- .بحار الأنوار: 73/81/43.
7- .نهج البلاغة : الحكمة 103
8- .نهج البلاغة : الحكمة 251 .
9- .غرر الحكم : 5995
10- .غرر الحكم : 9618
11- .غرر الحكم : 4705 .
12- .الخصال : 64/95 .
13- .بحار الأنوار : 14/74/16 .
14- .آل عمران : 148 .
15- .تاريخ دمشق : 42/503 .

ص: 463

720 _ خوارى و بى ارزشى دنيا نزد خدا
721 _ تقابل دنياى نكوهيده و آخرت
722 _ عدم تقابل منافع دنيا و آخرت

720 _ خوارى و بى ارزشى دنيا نزد خداقرآن :«واگر نه اين بود كه همه مردمْ يك امّت مى شدند ، سقف هاى خانه هاى كسانى را كه خداى رحمان را باور ندارند و نيز نردبانهايى را كه بر آنها بالا روند از نقره مى كرديم و براى خانه هايشان نيز درها و تختهايى كه بر آنها تكيه زنند و زر و زيورهايى ديگر [قرار ]مى داديم وهمه اينها برخوردارى ناچيز دنيوى است ، حال آن كه آخرت نزد پروردگارت براى پرهيزگاران است» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند مى فرمايد : اگر به خاطر بنده مؤمنم نبود بر سر كافر دستارى از جواهر مى بستم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر دنيا نزد خداوند عز و جل به اندازه پر پشه اى ارزش داشت، هرگز كافر و تبهكار را جرعه اى آب از آن نمى نوشاند .

امام على عليه السلام :در خوارى و بى ارزشى دنيا نزد خداوند همين بس، كه جز در دنيا معصيت او نمى شود وجز با ترك دنيا به آنچه نزد خداست (بهشت و رضوان الهى) نمى توان رسيد .

امام حسين عليه السلام :از بى ارزشى و خوارى دنيا نزد خداى متعال است كه سر يحيى بن زكريّا به فاحشه اى بنى اسرائيلى هديه شد .

721 _ تقابل دنياى نكوهيده و آخرتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه دنيايش را دوست بدارد، به آخرتش زيان رساند .

امام على عليه السلام :همانا دنيا و آخرت دو دشمن ناهماهنگ و دو راهِ جدا از هم هستند . پس ، هر كه دنيا را دوست داشته باشد و با آن دوستى كند، از آخرت نفرت دارد و با آن دشمنى مى ورزد . دنيا و آخرت به منزله مشرق و مغربند، كه هر كس ميان آن دو را بپيمايد هر چه به يكى نزديك شود، از ديگرى دور گردد. دنيا وآخرت هووى همند.

امام على عليه السلام :تلخى دنيا، شيرينى آخرت است و شيرينى دنيا تلخى آخرت .

امام على عليه السلام :به دنبال جمع ميان دنيا و آخرت بودن از نيرنگهاى نفس است .

امام على عليه السلام :هيچ كس در دنيا لذّتى نچشد جز آن كه در روز رستاخيز مايه اندوه او گردد .

امام على عليه السلام :ثروت دنيا فقر آخرت است .

امام زين العابدين عليه السلام :به خدا قسم دنيا و آخرت همانند دو كفه ترازويند، هر كدام پايين آيد ديگرى بالا رود.

امام صادق عليه السلام :آخرين پيامبرى كه وارد بهشت مى شود سليمان بن داوود عليه السلام است ؛ و اين بدان سبب است كه دنيا به او داده شد .

ر.ك : محبّت ، باب 431 .

722 _ عدم تقابل منافع دنيا و آخرتقرآن :«خدا پاداش اين جهانى و پاداش نيك آن جهانى را به ايشان ارزانى داشت و او نيكوكاران را دوست دارد» .

حديث :امام على عليه السلام :كِشته دو نوع است : كِشته دنيا ، كه ثروت و فرزندان است و كِشته آخرت ، كه كارهاى شايسته ماندنى است . و گاهى خداوند عز و جل اين هر دو را براى مردمانى ، يكجا فراهم مى آورد .

.

ص: 464

عنه عليه السلام :إن جَعَلتَ دِينَكَ تَبَعاً لدُنياكَ أهلَكتَ دينَكَ ودُنياكَ وكُنتَ في الآخرةِ مِن الخاسِرينَ ، إن جَعَلتَ دُنياكَ تَبَعاً لِدينِكَ أحرَزْتَ دِينَكَ ودُنياكَ وكُنتَ في الآخرةِ مِن الفائزينَ . (1)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إجعَلوا لِأنفُسِكُم حظّاً مِن الدنيا بِإعطائها ما تَشتَهي مِن الحلالِ وما لا يَثلِمُ المُروّةَ وما لا سَرَفَ فيهِ ، واستَعِينوا بذلكَ على اُمورِ الدِّينِ ، فإنّهُ رُوِيَ : ليسَ مِنّا مَن تَرَكَ دُنياهُ لدِينِهِ ، أو تَرَكَ دِينَهُ لِدُنياهُ . (2)

723 _ مَثَلُ الدُّنياالكتاب :(وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنزَلناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرّياحُ وَكانَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَيءٍ مُقْتَدِراً) . (3)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما الدنيا في الآخِرَةِ إلّا مِثلُ مايَجعَلُ أحدُكُم إصبَعَهُ في اليَمِّ فليَنظُرْ بِمَ يَرجِعُ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَثَلُ الدنيا كَظِلِّكَ ؛ إن وَقَفتَ وَقَفَ ، وإن طَلَبتَهُ بَعُدَ . (5)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :أنزِلِ الدنيا كمَنزِلٍ نَزَلتَهُ ثُمّ ارتَحَلتَ عَنهُ ، أو كمالٍ وَجَدتَهُ في مَنامِكَ فاستَيقَظتَ ولَيس مَعكَ مِنهُ شيءٌ ، إنّي (إنّما) ضَرَبتُ لكَ هذا مَثَلاً لأ نّها عِندَ أهلِ اللُبِّ والعِلمِ باللّهِ كَفَيْءِ الظِّلالِ . (6)

عنه عليه السلام :إنّ الدنيا عِندَ العُلَماءِ مِثلُ الظِلِّ . (7)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :مَثَلُ الدنيا مَثَلُ الحَيّةِ ؛ مَسُّهالَيِّنٌ وفي جَوفِها السُّمُّ القاتِلُ ، يَحذَرُها الرِّجالُ ذَوُو العُقولِ ، ويَهوِي إلَيها الصِّبيانُ بأيديهِم . (8)

عنه عليه السلام :مَثَلُ الدنيا مَثَلُ ماءِ البحرِ ؛ كُلَّما شَرِبَ مِنهُ العَطشانُ ازدادَ عَطَشاً حتّى يَقتُلَهُ . (9)

عنه عليه السلام :تَمَثَّلَتِ الدنيا للمسيحِ عليه السلام في صُورهِ امرأةٍ زَرْقاءَ ، فقالَ لَها : كَم تَزَوَّجتِ؟ فقالَت : كثيراً ، قالَ : فَكُلٌّ طَلَّقَكِ؟ قالَت : لا ، بَل كُلّاً قَتَلتُ ، قالَ المسيحُ عليه السلام : فَوَيحٌ لأزواجِكِ الباقينَ ، كيفَ لا يَعتَبِروُنَ بالماضينَ ؟ ! (10)

عنه عليه السلام :إنّ لُقمانَ قالَ لِابنِهِ: ... إنّ الدنيا بحرٌعميقٌ ، قد غَرِقَ فيها عالَمٌ كثيرٌ ، فلتَكُنْ سَفينتُكَ فيها تَقوَى اللّهِ ، وحَشوُها الإيمانُ وشِراعُها التوكُّلُ ، وقَيِّمُها العقلُ ، ودليلُها العِلمُ ، وسُكّانُها الصَّبرُ . (11)

.


1- .غرر الحكم : 3750 _ 3751 .
2- .بحار الأنوار : 78/321/18 .
3- .الكهف : 45 .
4- .بحار الأنوار : 73/119/110 .
5- .غرر الحكم : 9818 .
6- .الكافي : 2/133/16 .
7- .بحار الأنوار : 73/ 126/123
8- .بحار الأنوار : 78/311/1 .
9- .تحف العقول : 396 .
10- .بحارالأنوار: 78/311/1.
11- .الكافي : 1/16/12 .

ص: 465

723 _ مَثَل دنيا

امام على عليه السلام :اگر دينت را تابع دنيايت كنى، دين و دنيايت ، هر دو را از بين برده اى و در آخرت از زيانكاران خواهى بود ، اما اگر دنياى خود را تابع دينت كنى دين و دنيايت ، هر دو را به دست آورده اى و در آخرت از رستگاران خواهى بود .

امام كاظم عليه السلام :با برآوردن خواهشهاى نفسانى خود از حلال ، تا آن جا كه به مروّت لطمه اى نزند و به اسراف نينجامد ، به نفسهاى خويش از دنيا بهره اى دهيد و از اين طريق براى انجام امور دين خود كمك بگيريد ؛ زيرا روايت شده است كه : از ما نيست كسى كه دنيايش را به خاطر دينش رها كند يا دينش را براى دنيايش فرو گذارد .

723 _ مَثَل دنياقرآن :«بر ايشان زندگى دنيا را مَثَل بزن كه چون بارانى است كه از آسمان فرو فرستيم و به سبب آن گياهان گوناگون برويد ، پس ناگاه خشك شود و باد به هر سو پراكنده اش سازد . و خدا بر هر كارى تواناست» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دنيا در برابر آخرت نيست مگر مانند اين كه يكى از شما انگشتش را در دريا فرو برد . پس بنگرد كه چه چيز با خود مى آورد .

امام على عليه السلام :دنيا همانند سايه توست كه اگر بايستى مى ايستد و اگر دنبالش روى دور مى شود .

امام باقر عليه السلام :دنيا را چون منزلى بدان كه در آن فرود آمده اى و سپس از آن مى كوچى ؛ يا مانند مالى بدان كه در عالم خواب يافته اى و چون بيدار شوى خبرى از آن نيست . من اين را به عنوان مَثَل برايت گفتم ؛ زيرا دنيا در نظر خردمندان و خداشناسان همانند جابه جا شدن سايه هاست.

امام باقر عليه السلام :دنيا در نظر دانشمندان مانند سايه است .

امام كاظم عليه السلام :دنيا به مار مى ماند كه پوستى نرم دارد اما درونش زهرى كشنده است . مردمان خردمند از آن حذر مى كنند و كودكان دستهاى خود را به سوى آن دراز مى كنند .

امام كاظم عليه السلام :دنيا به آب دريا مى ماند كه هر چه تشنه از آن بنوشد ، تشنه تر مى شود تا سرانجام او را مى كشد .

امام كاظم عليه السلام :دنيا به صورت زنى چشم آبى در برابر مسيح عليه السلام مجسّم شد . به او فرمود : چند شوهر كرده اى؟ گفت : زياد . مسيح عليه السلام فرمود: همه آنها تو را طلاق دادند؟ دنيا گفت : نه ، بلكه همه را كشتم . مسيح عليه السلام فرمود : پس ، واى بر شوهران باقيمانده تو ؛ چگونه از گذشتگان عبرت نمى گيرند؟

امام كاظم عليه السلام :لقمان به فرزندش فرمود : ... همانا دنيا دريايى ژرف است . خلقى بسيار در آن غرقه گشته اند ؛ پس بايد كه كشتى تو در اين دريا، تقواى خدا باشد و بار و بُنه اش ايمان و بادبانش توكّل و ناخدايش خِرَد وراهنمايش دانش وسكّانش شكيبايى.

.

ص: 466

724 _ الدُّنيا دارُ مَتاعٍالكتاب :(اللّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وفَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَما الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْاخِرَةِ إلّا مَتاعٌ) . (1)

الحديث :تنبيه الخواطر :رُوِيَ أنّ جَبرئيلَ عليه السلام قالَ لِنوحٍ عليه السلام : يا أطوَلَ الأنبياءِ عُمراً ، كيفَ وَجَدتَ الدنيا؟ قال : كَدارٍ لَها بابانِ دَخَلتُ مِن أحَدِهما وخَرَجتُ مِنَ الآخَرِ . (2)

عيسى عليه السلام :إنّما الدنيا قَنطَ_رةٌ ، فاعبُرُوها ولا تَعمُروها . (3)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الدنيا ساعةٌ فاجعَلوها طاعةً . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الدنيا مُنتَقِلَةٌ فانيةٌ ، إن بَقِيَتْ لَكَ لَم تَبقَ لَها . (5)

عنه عليه السلام :أيّها الناسُ ، إنّما الدنيا دارُ مَجازٍوالآخِرةُ دارُ قَرارٍ ، فخُذوا مِن مَمَرِّكُم لِمَقَرِّكُم . (6)

عنه عليه السلام :الدنيا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ ، والناسُ فيها رجُلانِ : رجلٌ باعَ فيها نفسَهُ فأوبَقَها ، ورَجُلٌ ابتاعَ نفسَهُ فَأعتَقَها . (7)

725 _ الدُّنيا دارٌ بِالبَلاءِ مَحفوفَةٌالإمامُ عليٌّ عليه السلام :دارٌ بالبلاءِ مَحفوفَةٌ ، وبالغَدْرِ مَعروفَةٌ ، لا تَدومُ أحوالُها ، ولا يَسلَمُ نُزّالُها ، أحوالٌ مُختَلِفةٌ ، تاراتٌ مُتَصَرِّفَةٌ ، العَيشُ فيها مَذمومٌ ، والأمانُ مِنها مَعدومٌ . (8)

(انظر) الراحة : باب 849 .

.


1- .الرعد : 26 .
2- .تنبيه الخواطر : 1/131 .
3- .الخصال : 65/95 .
4- .بحار الأنوار : 77/164/2 .
5- .غرر الحكم : 1802 .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 203
7- .نهج البلاغة : الحكمة 133
8- .نهج البلاغة : الخطبة 226 .

ص: 467

724 _ دنيا سراى برخوردارى محدود
725 _ دنيا، سرايى فرو رفته در بلا

724 _ دنيا سراى برخوردارى محدودقرآن :«خدا هر كه را خواهد روزى بسيار دهد يا روزى اندك . ومردم به زندگى دنيا خشنودند ، حال آن كه زندگى دنيا در برابر زندگى آخرت جز كالايى اندك نيست» .

حديث :تنبيه الخواطر :روايت شده است كه جبرئيل عليه السلام به نوح عليه السلام گفت : اى كهن سال ترين پيامبران! دنيا را چگونه ديدى؟ نوح گفت : همچون خانه اى دو در كه از يك در وارد شدم و از درِ ديگر بيرون رفتم .

عيسى عليه السلام :دنيا پُلى بيش نيست ؛ پس ، از آن بگذريد و آبادش مكنيد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دنيا ساعتى بيش نيست، پس آن را در طاعت [خدا] بگذرانيد.

امام على عليه السلام :دنيا رفتنى و نابود شدنى است ؛ اگر آن براى تو بماند تو براى آن نمى مانى .

امام على عليه السلام :اى مردم! دنيا سراى گذر است و آخرت سراى ماندن . پس ، از گذرگاه خود براى اقامتگاه خود [توشه ]برگيريد .

امام على عليه السلام :دنيا سراى گذر است نه جاى ماندن و مردم در آن دو دسته اند : كسى كه در دنيا خود را فروخت و در نتيجه ، خويشتن را نابود (زندانى) كرد و كسى كه خود را خريد و در نتيجه ، خويشتن را آزاد ساخت .

725 _ دنيا، سرايى فرو رفته در بلاامام على عليه السلام :[دنيا] سرايى فرو رفته در بلا (گرفتاريها) و شناخته شده به بى وفايى است، احوال آن نپايد و ساكنان آن به سلامت نرهند ؛ حالاتش گوناگون و نوبتهايش در حال تغيير است . زندگى در آن نكوهيده است و امنيت و آسايش در آن يافت نمى شود .

ر.ك : آسايش ، باب 849 .

.

ص: 468

الدَّولة

المُداهَنةُ

142 المُداهَنةُ726 _ مُداهَنَةُ أهلِ المَعاصيالكتاب :(وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدهِنُونَ) . (1)

الحديث :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :أوحَى اللّهُ تعالى إلى شُعَيبٍ النبيِّ : إنّي مُعَذِّبٌ مِن قومِكَ مائَةَ ألفٍ : أربعينَ ألفاً مِن شِرارِهِم وسِتّينَ ألفاً مِن خِيارِهم ، فقالَ : يا ربِّ ، هؤلاءِ الأشرارُ فما بالُ الأخيارِ ؟! فَأوحَى اللّهُ عزّوجلّ إلَيهِ : داهَنوا أهلَ المعاصِي فلَم يَغضَبُوا لِغَضَبِي . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :شَرُّ إخوانِكَ مَن داهَنَكَ فينفسِكَ وساتَرَكَ عَيبَكَ . (3)

عنه عليه السلام :مَن داهَنَ نفسَهُ هَجَمَت بهِ على المعاصِي المُحَرَّمَةِ . (4)

727 _ عدمُ جَوازِ المُداهَنَةِ فِي الحَقِّالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تُداهِنُوا في الحقِّ إذا وَرَدَعلَيكُم وعَرَفتُمُوهُ فَتَخسَرُوا خُسراناً مُبِيناً . (5)

عنه عليه السلام :ولَعَمْرِي ما عَلَيَّ مِن قِتالِ مَن خالَفَ الحَقَّ ، وخابَطَ الغَيَّ ، مِن إدهانٍ ولا إيهانٍ . (6)

143 الدَّولة728 _ دَولَةُ الأكابِرِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :دَولةُ الأكابِرِ مِن أفضَلِ المَغانِمِ ، دَولةُ اللِئامِ مَذَلَّةُ الكِرامِ . (7)

729 _ عَلامَةُ إدبارِ الدُّوَلِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :يُستدَلُّ على إدبارِ الدُّوَلِ بأربَعٍ : تَضييعِ الاُصولِ ، والتمسُّكِ بالفروعِ (8) ، وتَقديمِ الأراذلِ ، وتأخيرِ الأفاضِلِ . (9)

730 _ عَوامِلُ دَوامِ الدُّوَلِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :وأعظَمُ ما افتَرَضَ سبحانَهُ مِن تِلكَ الحُقوقِ حَقُّ الوالِي على الرَّعِيَّةِ ، وحقُّ الرعيّةِ على الوالِي ... فإذا أدَّتِ الرعيّةُ إلى الوالي حقَّهُ وأدَّى الوالِي إلَيها حَقَّها عَزَّ الحَقُّ بينهم ، وقامَت مناهِجُ الدِّينِ ، واعتَدَلَتْ مَعالِمُ العَدلِ ، وجَرَت على أذلالِها السُّنَنُ ، فَصَلَحَ بذلك الزمانُ ، وطُمِعَ في بَقاءِ الدَّولةِ ، ويَئسَت مطامِعُ الأعداءِ . (10)

.


1- .القلم : 9 .
2- .مشكاة الأنوار : 104/238 .
3- .غرر الحكم : 5725
4- .غرر الحكم : 9022 .
5- .بحار الأنوار : 77/291/2 .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 24 .
7- .غرر الحكم : 5112 _ 5113 .
8- .في المصدر: «بالغرور»، والصحيح ما أثبتناه كما في طبعة النجف وبيروت .
9- .غرر الحكم : 10965 .
10- .نهج البلاغة: الخطبة 216.

ص: 469

دولت (الدَّولة)

« س »

سازشكارى (المُداهَنةُ)

142 . سازشكارى

726 _ سازشكارى با گنهكاران
727 _ سازش نكردن در مورد حق

143 . دولت

728 _ دولت بزرگواران
729 _ نشانه به سر آمدن دولت ها
730 _ عوامل پايدارى دولت ها

142 سازشكارى726 _ سازشكارى با گنهكارانقرآن :«دوست دارند كه نرمى كنى تا نرمى كنند» .

حديث :امام باقر عليه السلام :خداوند متعال به شعيب پيامبر وحى فرمود كه : من صد هزار نفر از مردم تو را عذاب خواهم كرد : چهل هزار نفر بدكار را ، شصت هزار نفر از نيكانشان را . شعيب عرض كرد : پروردگارا! بدكاران سزاوارند اما نيكان چرا؟ خداوند عز و جل به او وحى فرمود كه : آنان با گنهكاران راه آمدند و به خاطر خشم من به خشم نيامدند .

امام على عليه السلام :بدترين برادر تو آن است كه درباره نفس تو با تو سازشكارى كند وعيبهايت را به تو نگويد .

امام على عليه السلام :هر كه با نفس خود سازشكارى كند، او را به ارتكاب گناهان حرام بكشاند.

727 _ سازش نكردن در مورد حقامام على عليه السلام :هرگاه با حق رو به رو شديد و دانستيد كه حق است درباره آن سهل انگارى نكنيد كه به سختى زيان خواهيد ديد .

امام على عليه السلام :به جان خودم سوگند كه در جنگيدن با كسى كه در برابر حق بايستد و در گمراهى فرو رود هرگز سهل انگارى و سستى روا نمى دارم .

143 دولت728 _ دولت بزرگوارانامام على عليه السلام :دولت بزرگان از بهترين غنيمتهاست ، دولت لئيمان مايه خوارى كريمان است .

729 _ نشانه به سر آمدن دولت هاامام على عليه السلام :چهارچيز نشانه به سر آمدن دولتهاست: فرو گذاشتن اصول ، چسبيدن به فروع ، مقدّم داشتن فرومايگان وعقب زدن مردمان با فضيلت و لايق .

730 _ عوامل پايدارى دولت هاامام على عليه السلام :مهمترين اين حقوق كه خداوند واجب گردانيده حقّ زمامدار بر ملّت و حقّ ملّت بر زمامدار است . . . اگر ملّت حقّ زمامدار را گزارد و زمامدار حقّ ملّت را ، حق در ميان آنان عزّت و قدرت يابد و راههاى روشن دين هموار گردد و نشانه هاى عدالت و دادگرى برپا شود و راه و رسمها در مجراى صحيح خود قرار گيرند. بدين ترتيب ، اوضاع زمانه درست مى شود و به پايدارى دولت اميدوارى مى رود و دشمنان در رسيدن به مطامع خود مأيوس مى گردند .

.

ص: 470

الدَّواء

عنه عليه السلام :ما حُصِّنَ الدُّوَلُ بمِثلِ العَدلِ . (1)

عنه عليه السلام :صَيِّرِ الدِّينَ حِصنَ دَولَتِكَ ، والشُّكرَحِرزَ نِعمَتِكَ ، فَكُلُّ دَولَةٍ يَحوطُها الدِّينُ لا تُغلَبُ ، وكلُّ نِعمَةٍ يَحرُزُها الشُّكرُ لا تُسلَبُ . (2)

عنه عليه السلام :مِن أماراتِ الدَّولةِ اليَقَظَةُ لِحراسَةِ الاُمورِ . (3)

144 الدَّواء731 _ التَّداويالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ نبيّاً مِنَ الأنبياءِمَرِضَ ، فقالَ : لا أتَداوى حتّى يكونَ الذي أمرَضَنِي هُو الذي يَشفينِي ، فأوحَى اللّهُ تعالى إلَيهِ: لا أشفِيكَ حتّى تَتَداوى ، فإنَّ الشِّفاءَ مِنّي . (4)

732 _ لِكُلِّ عِلَّةٍ دَواءٌرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَداوَوا فإنَّ اللّهَ تعالى لَم يُنزِلْ داءًإلّا وقد أنزَلَ اللّهُ لَهُ شِفاءً ، إلّا السّامَ والهَرَمَ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لِكُلِّ عِلّةٍ دَواءٌ . (6)

733 _ إيّاك والتَّسَرُّعَ في تَناوُلِ الدَّواءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَجَنَّبِ الدَّواءَ ما احتَمَلَ بَدنُكَ الداءَ ، فإذا لم يَحتَمِلِ الداءَ فالدواءُ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يَتَداوَى المُسلمُ حتّى يَغلِبَ مَرَضُهُ صِحَّتَهُ . (8)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :لَيسَ مِن دواءٍ إلّا وهو يُهَيِّجُ داءً ، وليسَ شيءٌ في البَدنِ أنفَعَ مِن إمساكِ اليدِ إلّا عمّا يَحتاجُ إلَيهِ . (9)

.


1- .غرر الحكم : 9574
2- .غرر الحكم : 5831
3- .غرر الحكم : 9360 .
4- .بحار الأنوار:62/66/15.
5- .كنز العمّال : 28088 .
6- .غرر الحكم : 7275 .
7- .بحار الأنوار : 81/211/30 .
8- .الخصال : 620/10 .
9- .الكافي : 8/273/409 .

ص: 471

دارو و درمان (الدَّواء)

144 . دارو و درمان

731 _ درمان كردن
732 _ هر دردى را دارويى است
733 _ شتاب نكردن در مصرف دارو

امام على عليه السلام :هيچ عاملى چون عدالت ، دولتها را استوار نمى كند .

امام على عليه السلام :دين را دژ دولت خود گردان و شكر گزارى را حفاظ نعمت خود ؛ زيرا هر دولتى كه در حصار دين باشد شكست ناپذير است و هر نعمتى كه در حفاظ شكرگزارى باشد ربوده نشود .

امام على عليه السلام :بيدارى براى مراقبت امور ، از نشانه هاى [پايدارى] دولت است .

144 دارو و درمان731 _ درمان كردنامام صادق عليه السلام :يكى از پيامبران بيمار شد ؛پس گفت : خود را درمان نمى كنم تا همو كه بيمارم كرده است شفايم دهد . خداوند تعالى به او وحى كرد كه : تا خود را درمان نكنى شفايت ندهم ؛ زيرا شفا دادن از من است .

732 _ هر دردى را دارويى استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خود را مداوا كنيد ؛ زيرا خداوند متعال هيچ دردى نداد مگر آنكه برايش شفايى نهاد ، بجز مرگ و پيرى [كه دوايى ندارد] .

امام على عليه السلام :هر دردى دارويى دارد .

733 _ شتاب نكردن در مصرف داروپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تا زمانى كه بدنت بيمارى را تحمل مى كند ، از مصرف دارو پرهيز كن و هرگاه آن را تحمل نكرد ، آن گاه به دارو روى آر .

امام على عليه السلام :مسلمان خود را مداوا نكند مگر آن گاه كه بيمارى او بر سلامتش چيره گردد .

امام كاظم عليه السلام :هيچ دارويى نيست ، مگر آنكه خود بيمارى تازه اى را دامن مى زند . و براى بدن چيزى سودمندتر از پرهيز و خوردن غذا در حدّ نياز بدن نيست .

.

ص: 472

734 _ پرهيز ، بهترين داروست
735 _ بزرگترين دارو
736 _ گوناگون

الدِّين

734 _ الحِميةُ رَأسُ الدَّواءِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :التَّجوُّعُ أنفَعُ الدواءِ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَضُ_رُّ المَريضَ ما حَمَيتَ عنهُ الطَّعامَ . (2)

عنه عليه السلام :لا تَنفَعُ الحِميَةُ لمريضٍ بعدَ سبعَةِ أيّامٍ . (3)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :الحِميةُ رأسُ الدواءِ ، والمَعِدةُ بيتُ الداءِ ، عَوِّدْ بَدَناً ما تَعَوّدَ . (4)

عنه عليه السلام :لَيسَ الحِميةُ أن تَدَعَ الشيءَ أصلاً لاتَأكُلَهُ،ولكنَّ الحِميَةَ أن تَأكُلَ مِنَ الشيءِ وتُخَفِّفَ . (5)

735 _ الدَّواءُ الأكبَرُالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :في طِينِ قبرِ الحسينِ عليه السلام الشِّفاءُ مِن كلِّ داءٍ وهُوَ الدواءُ الأكبَرُ . (6)

736 _ النَّوادِرُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :ربّما كانَ الدَّواءُ داءً والدّاءُ دواءً . (7)

عنه عليه السلام :مَن لم يَحتَمِلْ مَرارَةَ الدواءِ دامَ ألَمُهُ . (8)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام :لا تَصِفَنَّ لِمَلِكٍ دواءً ، فإن نَفَعَهُ لَم يَحمَدْكَ ، وإن ضَرَّهُ اتَّهَمَكَ . (9)

145 الدِّين737 _ أهَمِّيَّةُ الدِّينِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن دَقَّ في الدِّينِ نَظَرُهُ جَلَ يومَ القِيامَةِ خَطَرُهُ . (10)

عنه عليه السلام :الدِّينُ نورٌ . (11)

عنه عليه السلام :لا حياةَ إلّا بالدِّينِ ، ولا مَوتَ إلّابجُحُودِ اليقينِ . (12)

عنه عليه السلام :الدِّينُ يَعصِمُ . (13)

عنه عليه السلام :الدِّينُ أقوَى عِمادٍ . (14)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كانَ أميرُالمؤمنينَ عليه السلام كثيراً مّا يقولُ في خُطبتِهِ : يا أيّها الناسُ ، دِينَكُم دِينَكم !! فإنّ السيّئةَ فيهِ خيرٌ مِن الحَسَنةِ في غَيرِهِ ، والسيّئةَ فيهِ تُغفَرُ ، والحَسَنةَ في غيرِهِ لا تُقبَلُ . (15)

738 _ آفاتُ الدِّينِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :آفَةُ الدِّينِ سُوءُ الظنِّ . (16)

عنه عليه السلام :فسادُ الدِّينِ الدنيا . (17)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :آفَةُ الدِّينِ : الحَسَدُ والعُجبُ والفَخرُ . (18)

.


1- .غرر الحكم : 903 .
2- .بحار الأنوار : 62/140/2 .
3- .الكافي : 8/291/442 .
4- .مكارم الأخلاق : 2/180/2468 .
5- .الكافي : 8/291/443 .
6- .بحار الأنوار : 101/123/18 .
7- .نهج البلاغة : الكتاب 31 .
8- .غرر الحكم : 9209 .
9- .بحار الأنوار : 75/382/47 .
10- .غرر الحكم : 8807
11- .غرر الحكم : 213 .
12- .بحار الأنوار : 77/418/40 .
13- .غرر الحكم : 1
14- .غرر الحكم : 489 .
15- .الكافي : 2/464/6 .
16- .غرر الحكم : 3924
17- .غرر الحكم : 6554 .
18- .الكافي : 2/307/5 .

ص: 473

دين (الدِّين)

145 . دين

737 _ اهمّيت دين
738 _ آفات دين

734 _ پرهيز ، بهترين داروستامام على عليه السلام :گرسنگى كشيدن سودمندترين داروست .

امام صادق عليه السلام :پرهيز از غذا ، به بيمار زيانى نمى رساند .

امام صادق عليه السلام :[ آغاز ] پرهيز ، پس از هفت روز براى بيمار سودى ندارد .

امام كاظم عليه السلام :پرهيز بهترين داروست و معده خانه امراض است ، بدن را مادامى كه عادت مى كند عادت بده .

امام كاظم عليه السلام :پرهيز اين نيست كه چيزى را اصلاً نخورى، بلكه پرهيز آن است كه از هر چيزى سبُك بخورى .

735 _ بزرگترين داروامام صادق عليه السلام :در تربت قبر حسين عليه السلام شفاى هر دردى است و آن بزرگترين داروست .

736 _ گوناگونامام على عليه السلام :چه بسا كه دارويى خود درد و بيمارى باشد و دردى كه دارو و درمان باشد .

امام على عليه السلام :هر كه تلخى دوا را تحمل نكند ، درد و بيمارى اش ادامه يابد .

امام حسين عليه السلام :هرگز براى پادشاه دارو نسخه مكن ؛ زيرا اگر سودمند افتد از تو سپاسگزارى نكند و اگر زيان رساند تو را متّهم سازد .

145 دين737 _ اهمّيت دينامام على عليه السلام :هر كه در دين (ديندارى) ريزبين و دقيق باشد، در روز قيامت مقام بلندى يابد .

امام على عليه السلام :دين، روشنايى است .

امام على عليه السلام :زندگى وجود ندارد مگر در سايه دين و مرگى نيست مگر به سبب انكار يقين .

امام على عليه السلام :دين ، مصونيت مى بخشد .

امام على عليه السلام :دين ، محكم ترين تكيه گاه است .

امام صادق عليه السلام :امير المؤمنين عليه السلام درسخنرانى هاى خود اين جمله را بسيار مى فرمود : اى مردم! ديندار باشيد ، ديندار! اگر گناه كنيد و ديندار باشيد بهتر است از اين كه نيكى كنيد و بى دين باشيد ؛ زيرا گناه، در آن آمرزيده مى شود و نيكى در بى دينى پذيرفته نمى شود .

738 _ آفات دينامام على عليه السلام :آفتِ دين، بدگمانى است .

امام على عليه السلام :تباهىِ دين ، دنيا[طلبى ]است .

امام صادق عليه السلام :آفت دين ، حسادت است و خودپسندى و فخر فروشى .

.

ص: 474

739 _ الحَثُّ عَلَى الحِفاظِ عَلَى الدِّينِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا حَضَرَت بَلِيَّةٌ فاجعَلُواأموالَكُم دونَ أنفسِكُم ، وإذا نَزَلَت نازلةٌ فاجعَلُوا أنفسَكُم دونَ دِينِكُم ، واعلَمُوا أنَّ الهالِكَ مَن هَلَكَ دِينُهُ ، والحَريبَ مَن حُرِبَ دِينُهُ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ كانَ يقولُ عندَ المُصيبةِ _: الحمدُ للّهِِ الذي لم يَجعَلْ مُصِيبَتِي في دِينِي . (2)

740 _ لا دين لِهؤلاءالإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا دِينَ لِمَن دانَ بطاعةِ مَن عَصَى اللّهَ ، ولا دِينَ لِمَن دانَ بِفِريَةِ باطلٍ على اللّهِ ، ولا دِينَ لِمَن دانَ بجُحُودِ شَيءٍ مِن آياتِ اللّهِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا دِينَ لِمَن دانَ بولايةِ إمامٍ جائرٍ لَيسَ مِنَ اللّهِ . (4)

عنه عليه السلام :لادِينَ لِمَن لاعَهدَله . (5)

عنه عليه السلام :كُلُّ مَن لم يُحِبَّ على الدِّينِ ولم يُبغِضْ على الدِّينِ فلا دينَ لَهُ . (6)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :لا دِينَ لِمَن لامُرُوَّةَ لَهُ . (7)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :لادِينَ لِمَن لاوَرَعَ لَهُ . (8)

741 _ يَسارُ الدِّينِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا أيّها الناسُ ، إنَّ دِينَ اللّهِيُسرٌ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :بُعِثتُ بِالحَنِيفِيَّةِ السَّمْحَةِ ، ومَن خالَفَ سُنَّتِي فلَيسَ مِنّي . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ لم يَبعَثْنِي بالرَّهبانِيَّةِ ، وإنّ خيرَ الدِينِ عندَ اللّهِ الحنيفيّةُ السَّمْحَةُ . (11)

742 _ الدِّينُ الَّذي لا تُقبَلُ الأعمالُ إلّا بِهِالكتاب :(وَمَن يَبْتَغِ غَيرَ الْاءِسْلامِ دِيناً فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرِينَ) . (12)

الحديث :الكافي عن عليِّ بنِ أبي حمزَةَ عن أبي بصيرٍ، قال :سمعتُهُ يسألُ أبا عبدِاللّهِ عليه السلام فقالَ له : جُعِلتُ فِداكَ أخبِرْني عنِ الدِّينِ الذي افتَرَضَ اللّهُ عزّوجلّ عَلى العبادِ ما لا يَسَعُهُم جَهلُهُ ، ولا يُقبَلُ مِنهُم غيرُهُ ماهو ؟ فقالَ : شهادةُ أن لا إلهَ إلّا اللّهُ ، وأنّ محمّداً رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وإقامُ الصلاةِ ، وإيتاءُ الزكاةِ ، وحجُّ البيتِ مَنِ استَطاعَ إلَيهِ سبيلاً ، وصومُ شَهرِ رمضانَ . ثُمّ سَكَتَ قليلاً ثُمّ قالَ : والوَلايةُ _ مَرّتَينِ _ . (13)

743 _ المَنهَجُ في مَعرِفَةِ الدِّينِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن عَرَفَ دينَهُ مِن كتابِ اللّهِ عزّوجلّ زالَتِ الجِبالُ قبلَ أن يَزُولَ ، ومَن دَخَلَ فيأمرٍ بِجَهلٍ خَرَجَ منهُ بِجَهلٍ. (14)

.


1- .الكافي : 2/216/2 .
2- .بحار الأنوار : 78/268/183 .
3- .الكافي : 2/373/4 .
4- .بحار الأنوار : 72/135/19
5- .بحار الأنوار : 84/252/47 .
6- .الكافي : 2/127/16 .
7- .تحف العقول : 389 .
8- .كمال الدين : 371/5 .
9- .كنز العمّال : 5418
10- .كنز العمّال : 900
11- .كنز العمّال : 5422 .
12- .آل عمران : 85 .
13- .الكافي : 2/22/11 .
14- .بحار الأنوار : 23/103/11

ص: 475

739 _ ترغيب به محافظت از دين
740 _ ويژگى هاى كسى كه دين ندارد
741 _ آسانى دين
742 _ دينى كه اعمال، جز با اعتقاد به آن
743 _ روش شناخت دين

739 _ ترغيب به محافظت از دينامام على عليه السلام :چون بلايى [براى جانتان] فرا رسد مالهاى خود را سپر جانهايتان كنيد و چون حادثه اى [براى دينتان ]پيش آيد جانهايتان را فداى دينتان كنيد و بدانيد كه هلاك گشته كسى است كه دينش هلاك شده باشد و غارت شده كسى است كه دينش به غارت رفته باشد .

امام صادق عليه السلام_ به هنگام مصيبت _مى فرمود : خدا را سپاس و ستايش كه مصيبت مرا در دينم قرار نداد .

740 _ ويژگى هاى كسى كه دين نداردامام باقر عليه السلام :هر كه ملتزم به اطاعت از معصيت كار شود ، دين ندارد ، هر كه ملتزم به نسبت دروغ و باطلى به خدا شود ، دين ندارد و هركه ملتزم به انكار آيه اى از آيات خدا شود دين ندارد .

امام صادق عليه السلام :كسى كه خود را به ولايت (حاكميت) پيشواى ستمگر غير خدايى ملتزم كند ، دين ندارد .

امام صادق عليه السلام :كسى كه پايبند عهد و پيمان نيست دين ندارد .

امام صادق عليه السلام :هر كه به خاطر دين ، حبّ و بغض نداشته باشد ، دين ندارد .

امام كاظم عليه السلام :كسى كه مردانگى و انسانيّت ندارد دين ندارد .

امام رضا عليه السلام :كسى كه پارسايى ندارد، دين ندارد .

741 _ آسانى دينپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى مردم! همانا دين خدا آسان است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من براى آوردن دين راستين و آسان برگزيده شده ام و هركه با سنّت و روش من مخالفت كند، از من نيست .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند مرا براى [تبليغ ]رهبانيت برنينگيخت ، بلكه بهترين دين نزد خدا، آيين راستين و آسان (اسلام) است .

742 _ دينى كه اعمال، جز با اعتقاد به آن پذيرفته نمى شودقرآن :«و هركه دينى جز اسلام اختيار كند هرگز از او پذيرفته نخواهد شد و در آخرت از زيانديدگان خواهد بود» .

حديث :الكافى_ به نقل از على بن ابى حمزه _: شنيدم كه ابو بصير از امام صادق عليه السلام سؤال كرد :فدايت شوم ، مرا آگاه ساز از آن دينى كه خداوند عز و جل بر بندگانش واجب كرده است و وظيفه دارند آن را بشناسند و جز آن ، دين ديگرى از ايشان پذيرفته نيست، حضرت فرمود : گواهى دادن به يگانگى خداوند و پيامبرى محمّد صلى الله عليه و آله و گزاردن نماز و پرداخت زكات و حجّ خانه خدا براى افراد مستطيع و روزه ماه رمضان . در اين جا امام اندكى سكوت كرد وسپس دوبار فرمود : و ولايت.

743 _ روش شناخت دينامام صادق عليه السلام :كسى كه دينش را از طريق كتاب خداوند عز و جل بشناسد، اگر كوهها از جاى خود بجنبند، او در دين خود متزلزل نشود و كسى كه ندانسته عقيده اى را بپذيرد ندانسته هم از آن خارج شود .

.

ص: 476

عنه عليه السلام :مَن دَخَلَ في هذا الدِّينِ بالرِّجالِ أخرَجَهُ مِنهُ الرِّجالُ كما أدخَلُوهُ فيهِ ، ومَن دَخَلَ فيهِ بِالكِتابِ والسُّنَّةِ زالَتِ الجبالُ قَبلَ أن يَزولَ . (1)

744 _ صِيانَةُ الدِّين بِالدُّنياالإمامُ عليٌّ عليه السلام :صُن دِينَكَ بدُنياكَ تَربَحْهُما ،ولا تَصُنْ دنياكَ بِدِينِكَ فَتَخسَرَهُما . (2)

عنه عليه السلام :لا يَترُكُ الناسُ شيئاً مِن دِينِهِم لِاءصلاحِ دُنياهُم إلّا فَتَحَ اللّهُ عَليهِم ما هُوَ أضَرُّ مِنهُ . (3)

745 _ الدُّعاءُ لِتَثبيتِ القَلبِ عَلَى الدِّينِكمال الدين عن عبد اللّه بن سنان :قال أبوعبد اللّه عليه السلام : سَتُصيبُكُم شُبهَةٌ فَتَبقُونَ بِلا عَلَمٍ يُرى ولا إمامٍ هدى ، ولا يَنجُو مِنها إلّا مَن دَعا بدُعاءِ الغَريقِ. قلتُ : كيفَ دعاءُ الغَريقِ ؟ قالَ : يقولُ : «يا اللّهُ يا رحمنُ يا رحيمُ يا مُقَلِّبَ القُلوبِ ثَبِّتْ قَلبِي على دِينِكَ» . (4)

746 _ صِفَةُ المُستَحفِظينَ لِدِينِ اللّهِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّما المُستَحفِظُونَ لِدِينِ اللّهِ هُمُ الذينَ أقامُوا الدِّينَ ونَصَرُوهُ ، وحاطُوهُ مِن جميعِ جَوانِبِهِ ، وحَفِظُوهُ على عِبادِ اللّهِ ورَعَوهُ . (5)

747 _ تَأييدُ الدِّينِ بِأقوامٍ لا خَلاقَ لَهُمرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ لَيُؤَيِّدُ هذا الدِّينَ بالرَّجُلِ الفاجِرِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ تَبارَكَ وَتَعالى يُؤَيِّدُ هذا الدِّينَ بِأقوامٍ لا خَلَاقَ لَهُم . (7)

.


1- .بحار الأنوار : 2/105/67 .
2- .غرر الحكم : 5861
3- .غرر الحكم : 10831 .
4- .كمال الدين : 352/49 .
5- .غرر الحكم : 3912 .
6- .كنز العمّال : 115
7- .كنز العمّال : 28956 .

ص: 477

744 _ حفظ كردن دين با دنيا
745 _ دعا براى استوارى دين در دل
746 _ خصوصيت نگهبانان دين خدا
747 _ تقويت دين، با افرادى بى بهره از آن

امام صادق عليه السلام :هر كه از طريق [مجذوب شدن به شخصيت] اشخاص به اين دين در آيد همان اشخاص همچنان كه او را به آن در آورده اند از آن خارجش كنند و كسى كه از طريق كتاب و سنّت به اين دين وارد شود ، كوهها بجنبند و او نجنبد (در عقيده و دينش متزلزل نشود) .

744 _ حفظ كردن دين با دنياامام على عليه السلام :دين خود را با دنيايت حفظ كن، تا هر دو را ببرى و دينت را وسيله حفظ دنيايت قرار مده كه هر دو را مى بازى .

امام على عليه السلام :مردم براى سود و آبادانى دنياى خود امرى از امور دين خود را فرو نگذارند مگر آن كه خداوند، كارى براى آنان پيش مى آورد كه زيانش از آن سود بيشتر است .

745 _ دعا براى استوارى دين در دلكمال الدين_ به نقل از عبد اللّه بن سنان _: امام صادق عليه السلام فرمود : زودا به شبهه اى گرفتار آييد كه نه نشانه اى براى پيدا كردن راه خواهيد ديد و نه پيشوايى كه هدايتتان كند ، از آن شبهه تنها آن كس رهايى يابد كه دعاى غريق را بخواند . عرض كردم : دعاى غريق چگونه است؟ فرمود : مى گويد : خدايا! بخشايشگرا! مهربانا! اى دگرگون كننده دلها! دل مرا بر دينت استوار و پابرجا بدار .

746 _ خصوصيت نگهبانان دين خداامام على عليه السلام :نگهبانان دين خدا همانانند كه دين را بر پا داشتند و يارى اش كردند و از همه سو آن را در ميان گرفتند و آن را براى بندگان خدا نگه داشتند و آن را پاس داشتند و رعايت كردند .

747 _ تقويت دين، با افرادى بى بهره از آنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر آينه خداوند اين دين را به وسيله مرد بدكار تقويت مى كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند تبارك و تعالى اين دين را به وسيله مردمانى بى بهره از خير و دين تقويت مى كند .

.

ص: 478

الدَّين

146 الدَّين748 _ ذَمُّ الاستدانةرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكم والدَّينَ ، فإنّه هَمٌّ بِالليلِ وذُلٌّ بالنهارِ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كَثرَةُ الدَّينِ تُصَيِّرُ الصادِقَ كاذِباً والمُنجِزَ مُخْلِفاً . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :خَفِّفوا الدَّينَ ، فإنّ في خِفَّةِ الدَّينِ زيادَةَ العُمُرِ . (3)

749 _ جوازُ الاستِدانَةِ مَعَ الحاجَةِالإمامُ الكاظمُ عليه السلام :مَن طَلَبَ هذا الرِّزقَ مِن حِلِّهِ لِيَعودَ بهِ عَلى نفسِهِ وعِيالِهِ كانَ كالمُجاهِدِ في سبيلِ اللّهِ عزّ وجلّ ، فإن غَلَبَ علَيهِ فَلْيَستَدِنْ عَلَى اللّهِ وعَلى رسولِهِ صلى الله عليه و آله ما يَقوتُ بهِ عِيالَهُ . (4)

750 _ الحَثُّ عَلى كِتابَةِ الدَّينِالكتاب :(يا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إذا تَدايَنْتُم بِدَيْنٍ إلَى أجَلٍ مُسَمّىً فَاكْتُبُوهُ) . (5)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أصنافٌ لا يُستَجابُ لَهُم ، مِنهُم مَن أدانَ رَجُلاً دَيناً إلى أجَلٍ فلَم يَكتُبْ علَيهِ كِتاباً ولَم يُشهِدْ علَيهِ شُهُوداً . (6)

751 _ النَّهيُ عَنِ المُماطَلَةِ فِي الدَّينِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن يَمطُلْ على ذِي حَقٍّ حَقَّهُ وهُو يَقدِرُ على أداءِ حَقِّهِ فعلَيهِ كُلَّ يومٍ خَطيئةُ عَشّارٍ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :مَطْلُ الغَنِيِّ ظُلمٌ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أبخَلُ الناسِ بِعَرَضِهِ أسخاهُم بِعِرضِهِ . (9)

(انظر) الصدقة : باب 1117 .

.


1- .بحار الأنوار : 103/141/4 .
2- .غرر الحكم : 7105 .
3- .بحار الأنوار : 103/145/21 .
4- .الكافي : 5/93/3 .
5- .البقرة : 282 .
6- .بحار الأنوار : 104/301/1
7- .بحار الأنوار : 103/146/3 .
8- .الموطّأ : 2/674/84 .
9- .غرر الحكم : 3190 .

ص: 479

« و »

وام (الدَّين)

146 . وام

748 _ نكوهش وام گرفتن
749 _ جواز وام گرفتن در صورت نياز
750 _ ترغيب به يادداشت كردن بدهكاريها
751 _ نهى از تعلّل در پرداخت بدهى

146 وام748 _ نكوهش وام گرفتنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از وام گرفتن بپرهيزيد، كه آن غصّه شب و خوارىِ روز است .

امام على عليه السلام :بدهكارى زياد، راستگو را دروغگو مى كند و خوش قول را بدقول .

امام صادق عليه السلام :كمتر وام بگيريد كه كم قرض داشتن، عمر را زياد مى كند .

749 _ جواز وام گرفتن در صورت نيازامام كاظم عليه السلام :هركه براى تأمين خود و خانواده اش در پى كسب اين روزى از راه حلال بر آيد مانند مجاهد در راه خداست . اما اگر نتوانست به دست آورد، به اميد خدا و رسول او به اندازه قوت خانواده اش وام بگيرد .

750 _ ترغيب به يادداشت كردن بدهكاريهاقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چون وام مدّت دار به يكديگر دهيد آن را بنويسيد» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چند گروهند كه دعايشان مستجاب نمى شود از جمله ، كسى كه وام مدّت دار به كسى بدهد اما آن را يادداشت نكند و بر آن چند گواه نگيرد .

751 _ نهى از تعلّل در پرداخت بدهىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر كسى بتواند حقّ كسى را بپردازد و تعلّل ورزد، هر روز كه بگذرد، گناه باجگير برايش نوشته شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تعلّل ورزيدن توانگر [در پرداخت بدهى] ظلم است .

امام على عليه السلام :بخيل ترين مردم به مال خويش ، بخشنده ترين آنهاست در (برباد دادن) آبروى خويش .

.

ص: 480

« ذ »

الذِّكر

147 الذِّكر752 _ فَضلُ ذِكرِ اللّهِالكتاب :(يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَ لُكُمْ وَ لَا أَوْلَ_دُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَن يَفْعَلْ ذَ لِكَ فَأُوْلَ_ئِكَ هُمُ الْخَ_سِرُونَ) . (1)

(انظر) البقرة : 152 وآل عمران : 41 ، 191 والنساء : 142 والاعراف : 180 ، 205 والتوبة : 67 والكهف : 24 ، 28 وطه : 34 ، 42 والنور : 37 والشعراء : 227 والعنكبوت : 45 والأحزاب : 21 ، 35 ، 41 والجمعة : 10 والمزّمّل : 8 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَختارَنَّ عَلى ذِكرِ اللّهِ شَيئاًفإنّهُ يقولُ : «وَلَذِكْرُ اللّهِ أكْبَرُ» . (2)

كنز العمّال عن معاذ عنه صلى الله عليه و آله :لَيسَ عَمَلٌ أحَبَ إلى اللّهِ تعالى ولا أنجى لِعَبدٍ مِن كُلِّ سيّئهٍ في الدنيا والآخِرَةِ مِن ذِكرِ اللّهِ . قيلَ : ولا القتالُ في سبيلِ اللّهِ ؟ قالَ : لولا ذِكرُ اللّهِ لم يُؤمَرْ بالقِتالِ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الذِّكرُ لَذَّةُ المُحِبِّينَ . (4)

عنه عليه السلام :الذِّكرُ مُجالَسَةُ المَحبوبِ . (5)

عنه عليه السلام :ذِكرُ اللّهِ سَجِيَّةُ كُلِّ مُحسِنٍ وشِيمَةُ كُلِّ مُؤمنٍ . (6)

753 _ الحَثُّ عَلى كَثرَةِ الذِّكرِالكتاب :(يا أيُّ_هَا الَّذِينَ آمَنوا اذْكُ_رُوا اللّهَ ذِك_راً كَثِ_يراً * وَسَ_بِّحُوهُ بُكْرَةً وَأصيلاً) . (7)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :عَليكَ بتِلاوَةِ القرآنِ وذِكرِ اللّهِكثيراً ، فإنّهُ ذِكرٌ لكَ في السماءِ ونورٌ لكَ في الأرضِ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن ذَكَرَ اللّهَ في السِرِّ فقد ذَكَرَ اللّهَ كثيراً . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أكثِرُوا ذِكرَ اللّهِ ما استَطَعتُم في كُلِّ ساعةٍ مِن ساعاتِ الليلِ والنهارِ ، فإنَّ اللّهَ أمَرَ بكَثرَةِ الذِكرِ لَهُ . (10)

عنه عليه السلام :تَسبيحُ فاطمةَ الزهراءِ عليهاالسلاممِنَ الذِكرِالكثيرِ الذي قالَ اللّهُ عزّوجلّ : «اُذْكُرُوا اللّهَ ذِكْراً كثيراً» . (11)

انظر : المجلس : باب 344 .

754 _ الحَثُّ عَلى دَوامِ الذِّكرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما مِن ساعةٍ تَمُرُّ بابنِ آدَمَ لَم يَذكُرِ اللّهَ فيها إلّا حَسِرَ علَيها يَومَ القيامَةِ . (12)

.


1- .المنافقون : 9 .
2- .بحارالأنوار: 77/107/1.
3- .كنز العمّال : 3931 .
4- .غرر الحكم : 670
5- .غرر الحكم : 322
6- .غرر الحكم : 5173 .
7- .الأحزاب : 41 ، 42 .
8- .الخصال : 525/13 .
9- .بحار الأنوار : 93/ 342/11 .
10- .الكافي : 8/7/1
11- .الكافي : 2/500/4 .
12- .كنز العمّال : 1819 .

ص: 481

« ى »

ياد خدا (الذِّكر)

147 . ياد خدا

752 _ فضيلت ياد خدا
753 _ ترغيب به بسيار ياد كردن خدا
754 _ تشويق به مداومت بر ذكر

147 ياد خدا752 _ فضيلت ياد خداقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد ، اموال و اولادتان شما را از ياد خدا به خود مشغول ندارد كه هر كه چنين كند ، زيانكار است» .

ر .ك : بقره : آيه 152 و آل عمران : آيات 41 ، 191و نساء : آيه 142 و اعراف : آيات 180 ، 205 وتوبه : آيه 67 و كهف : آيات 24 ، 28 و طه : آيات 34 ، 42 و نور : آيه 37 و شعرا : آيه 227 و عنكبوت : آيه 45 و احزاب : آيات 21 ، 35 ، 41 و جمعه : آيه 10 و مزّمّل : آيه 8 .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مبادا چيزى را بر ياد خدا ترجيح بدهى ؛ چرا كه او مى فرمايد : «و ياد خدا بزرگتر است» .

كنز العمّال_ به نقل از معاذ _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : هيچ عملى نزد خداوند متعال محبوب تر و هيچ عاملى در نجات بنده از هر گناهى در دنيا و آخرت مؤثرتر از ذكر خدا نيست . عرض شد : حتى جنگ در راه خدا؟ فرمود : اگر ياد خدا در ميان نبود دستور جنگ داده نمى شد .

امام على عليه السلام :يادِ خدا لذّت محبّان است .

امام على عليه السلام :ياد كردن، [در واقع ]همنشينى با محبوب است .

امام على عليه السلام :ياد خدا كردن خوى هر نيكوكارى و خصلت هر مؤمنى است .

753 _ ترغيب به بسيار ياد كردن خداقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خدا را فراوان ياد كنيد و هر بامداد و شبانگاه تسبيحش گوييد» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر تو باد تلاوت قرآن و بسيارى ياد خدا ؛ زيرا آن در آسمان براى تو نام (آوازه) است و در زمين نور .

امام على عليه السلام :كسى كه در نهان به ياد خدا باشد ، خدا را بسيار ياد كرده است .

امام صادق عليه السلام :تا آن جا كه مى توانيد در تمام لحظات و ساعات شب و روز خدا را بسيار ياد كنيد ؛ زيرا خداوند به بسيار ياد كردن خود فرمان داده است .

امام صادق عليه السلام :تسبيح فاطمه زهرا عليهاالسلام از جمله همان ذكر كثير است كه خداوند عز و جل فرموده است : «خدا را بسيار ياد كنيد» .

ر.ك : مجلس ، باب 344 .

754 _ تشويق به مداومت بر ذكرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر لحظه اى كه بر آدمى بگذردو در آن به ياد خدا نباشد ، در روز رستاخيز براى آن لحظه افسوس خورد .

.

ص: 482

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في المُناجاةِ الشَّعبانيّةِ _: إلهي، وألْهِمني وَلَهاً بِذِكرِكَ إلى ذِكرِكَ وهِمَّتي إلى روحِ نَجاحِ أسمائكَ ومَحَلِّ قُدسِكَ . (1)

عنه عليه السلام :أسأَ لُكَ أن تُصَلِّيَ على محمّدٍ وآلِ محمّدٍ ، وأن تَجعَلَنِي مِمَّن يُدِيمُ ذِكرَكَ ، ولا يَنقُضُ عَهدَكَ . (2)

755 _ ذِكرُ اللّهِ حَسَنٌ عَلى كُلِّ حالٍالكتاب :(إنَّ في خَلْقِ السّمَاوَاتِ والْأَرْضِ واخْتِلَافِ اللَّيْلِ والنَّهَارِ لَايَاتٍ لأُولي الْأَلْبَابِ * الّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَاماً وَقُعُوداً وَعلى جُنُوبهِمْ) . (3)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ مِن وَصاياهُ لِابنِهِ الحسنِ عليه السلام عِندَ الوَفاةِ _: وكُن للّهِِ ذاكِراً على كلِّ حالٍ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :قالَ موس_ى عليه السلام : يا ربِّ ، إنّي أكونُ في حالٍ اُجِلُّكَ أن أذكُرَكَ فيها . قالَ : يا موسى ، اُذكُرْني على كُلِّ حالٍ . (5)

756 _ الذّاكِرونَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الذاكِرُ في الغافِلينَ كالمُقاتِلِ في الفارِّينَ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ أحَدٍ يَموتُ عَطْشانَ إلّا ذاكِرَ اللّهِ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ موسى بنَ عِمرانَ عليه السلام لَمّا ناجى رَبَّهُ عزّوجلّ قالَ : يا ربِّ ، أبَعيدٌ أنتَ مِنّي فَاُنادِيَكَ أمْ قَريبٌ فَاُناجِيَكَ ؟ فأَوحَى اللّهُ جلّ جلالُهُ : أنا جَلِيسُ مَن ذَكَرَني . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَنِ اشتَغَلَ بذِكرِ اللّهِ طَيَّبَ اللّهُذِكرَهُ . (9)

عنه عليه السلام :ذاكِرُ اللّهِ سبحانَهُ مُجالِسُهُ . (10)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا يَزالُ المُؤمنُ في صلاةٍ ماكانَ في ذِكرِ اللّهِ ، قائماً كانَ أو جالِساً أو مُضطَجِعاً ، إنّ اللّهَ تعالى يقولُ «اَ لَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِياماً وقُعُوداً وعَلَى جُنوبِهِم ...» (11) . (12)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ الصاعِقَةَ لا تُصِيبُ ذاكِراً للّهِِ عزّوجلّ . (13)

757 _ اُذكُروا اللّهَ يَذكُركُمالكتاب :(فَاذْكُرُونِي أذْكُرْكُمْ واشْكُرُوا لِي وَلا تَكفُرُونِ) . (14)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :قالَ اللّهُ تعالى : ابنَ آدمَ ،اُذكُرْني في نَفسِكَ أذكُركَ في نَفسي . ابنَ آدمَ اُذكُرني في الخَلاءِ أذكُركَ في خَلاءٍ . ابنَ آدمَ اُذكُرني في مَلَأٍ أذكُرْكَ في مَلَأٍ خَيرٍ مِن مَلَئِكَ . (15)

.


1- .بحار الأنوار: 94/98/13
2- .بحار الأنوار: 94/99/13 .
3- .آل عمران : 190 ، 191 .
4- .الأمالي للطوسي : 8/8 .
5- .بحار الأنوار : 80/176/21 .
6- .مكارم الأخلاق : 2/373/2661 .
7- .بحار الأنوار : 81/240/26
8- .بحار الأنوار : 93/153/11 .
9- .غرر الحكم : 8235
10- .غرر الحكم : 5159 .
11- .آل عمران : 191 .
12- .الأمالي للطوسي : 79/116 .
13- .الأمالي للصدوق : 550/734 .
14- .البقرة : 152 .
15- .بحار الأنوار : 93/158/31 .

ص: 483

755 _ ياد خدا در همه حال نيكوست
756 _ ياد كنندگان [خدا]
757 _ خدا را ياد كنيد تا او شما را ياد كند

امام على عليه السلام_ در مناجات شعبانيه _گفت : الهى! مرا با ياد خود، شيفته و سرگشته ياد خودت فرما و همّت مرا متوجّه نسيم پيروز نام هايت و جايگاه قدست گردان .

امام على عليه السلام :از تو مسئلت دارم كه بر محمّدو آل محمّد درود فرستى و مرا از آنان قرار دهى كه پيوسته به ياد تو هستند و عهد تو را نمى شكنند .

755 _ ياد خدا در همه حال نيكوستقرآن :«هر آينه در آفرينش آسمانها و زمين و گردش شب و روز خردمندان را عبرتهاست ؛ آنان كه خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو خفته ، ياد مى كنند» .

حديث :امام على عليه السلام_ در سفارشهاى خويش به فرزندش حسن عليه السلام در هنگام وفات _فرمود : در همه حال به ياد خدا باش .

امام صادق عليه السلام :موسى عليه السلام عرض كرد : پروردگارا! [گاه ]من در حالى هستم كه شأن تو را بالاتر از آن مى دانم كه يادت كنم . خداوند فرمود : اى موسى! مرا در همه حال ياد كن .

756 _ ياد كنندگان [خدا]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه در ميان غافلانْ به ياد خدا باشد مانند كسى است كه در ميان فراريان [از جنگ ]مى جنگد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همه تشنه مى ميرند ، مگر ذاكر خدا .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :موسى بن عمران عليه السلام چون با پروردگار خويش به راز و نياز پرداخت عرض كرد : پروردگارا! آيا تو از من دورى تا آوازت دهم يا به من نزديكى تا با تو نجوا كنم؟ خداوند جلّ جلاله وحى فرمود : من همنشين كسى هستم كه مرا ياد كند .

امام على عليه السلام :هر كه به ياد خدا مشغول باشد خداوند او را خوشنام گرداند .

امام على عليه السلام :كسى كه به ياد خداى سبحان باشد همنشين اوست .

امام باقر عليه السلام :مؤمن تا زمانى كه به ياد خدا باشد ، ايستاده يا نشسته يا خفته ؛ پيوسته در نماز است ؛ خداوند متعال مى فرمايد : «آنان كه خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو خفته ، ياد مى كنند» .

امام صادق عليه السلام :صاعقه به ياد كننده خداوند عز و جلگزند نمى رساند .

757 _ خدا را ياد كنيد تا او شما را ياد كندقرآن :«مرا ياد كنيد تا شمارا ياد كنم ، و سپاسگزار من باشيد و به من كفر و ناسپاسى نورزيد» .

حديث :امام صادق عليه السلام :خداوند متعال فرمود : اى پسرآدم! در درون خود به ياد من باش تا من نيز در جانم به ياد تو باشم ؛ اى پسر آدم! در خلوت به ياد من باش تا در خلوت به ياد تو باشم ؛ اى پسر آدم! در ميان جمع مرا ياد كن تا تو را در ميان جمعى بهتر از جمع تو ياد كنم .

.

ص: 484

758 _ ثَمَراتُ الذِّكرِالكتاب :(الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ذِكرُ اللّهِ شِفاءُ القُلوبِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أكثَرَ مِن ذِكرِ اللّهِ فقد بَرِئَ مِنَ النِّفاقِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أكثَرَ ذِكرَ اللّهِ أحَبَّهُ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن عَمَرَ قَلبَهُ بدَوامِ الذِكرِ حَسُنَت أفعالُهُ في السِّرِّ والجَهرِ . (5)

عنه عليه السلام :أصلُ صلاحِ القلبِ اشتِغالُهُ بذِكرِ اللّهِ . (6)

عنه عليه السلام :مَن ذَكَرَ اللّهَ سبحانَهُ أحيا اللّهُ قَلبَهُ ونَوَّرَ عَقلَهُ ولُبَّهُ . (7)

عنه عليه السلام :ذِكرُ اللّهِ قُوتُ النُّفوسِ ومُجالَسَةُ المَحبوبِ . (8)

عنه عليه السلام :عَليكَ بِذِكرِ اللّهِ ، فإنّهُ نورُ القلوبِ . (9)

عنه عليه السلام :دَوامُ الذِكرِ يُنيرُ القلبَ والفِكرَ . (10)

عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ سبحانَهُ جَعَلَ الذِّكَر جَلاءً للقُلوبِ ، تَسمَعُ بهِ بَعدَ الوَقْرَةِ ، و تُبصِرُ بهِ بَعدَ العَشْوَةِ ، وتَنقادُ بِهِ بَعدَ المُعانَدَةِ . (11)

عنه عليه السلام_ في الدُّعاءِ _: يا مَنِ اسمُهُ دواءٌ وذِكرُهُ شِفاءٌ . (12)

عنه عليه السلام :الذِّكرُ مِفتاحُ الاُنْسِ . (13)

عنه عليه السلام :إذا رَأيتَ اللّهَ سُبحانَهُ يُؤنِسُكَ بِذِكرِهِ فقد أحَبَّكَ ، إذا رَأيتَ اللّهَ يُؤنِسُكَ بِخَلقِهِ ويوحِشُكَ مِن ذِكرِهِ فقد أبغَضَكَ . (14)

عنه عليه السلام :ذِكرُ اللّهِ مَطرَدَةُ الشيطانِ . (15)

عنه عليه السلام :ذِكرُ اللّهِ جَلاءُ الصُّدورِ وطُمأنِينَةُ القُلوبِ. (16)

عنه عليه السلام :الذِّكرُ يَشرَحُ الصَّدرَ . (17)

759 _ الحَثُّ عَلى ذِكرِ اللّهِ في مَواقِفَأ _ عِندَ لِقاءِ العَدُوِّالكتاب :(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا واذْكُرُوا اللّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ) . (18)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا لَقِيتُم عَدُوَّكُم في الحَربِ فَأَقِلُّوا الكلامَ وأكثِرُوا ذِكرَ اللّهِ عزّوجلّ . (19)

ب _ عِند دُخولِ الأَسواقِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أكثِرُوا ذِكرَ اللّهِ عزّوجلّ إذا دَخَلتُمُ الأسواقَ عِندَ اشتِغالِ الناسِ، فإنّهُ كَفّارةٌ لِلذُّنوبِ وزِيادَةٌ في الحَسَناتِ ، ولاتُكتَبُوا في الغافِلينَ . (20)

.


1- .الرعد : 28 .
2- .كنز العمّال : 1751 .
3- .الفردوس : 3/564/5768 .
4- .بحار الأنوار: 93/160/39.
5- .غرر الحكم : 8872
6- .غرر الحكم : 3083
7- .غرر الحكم : 8876
8- .غرر الحكم : 5166
9- .غرر الحكم : 6103
10- .غرر الحكم : 5144 .
11- .نهج البلاغة : الخطبة 222 .
12- .الإقبال : 3/337 .
13- .غرر الحكم : 541
14- .غرر الحكم : 4040 _ 4041
15- .غرر الحكم : 5162
16- .غرر الحكم : 5165
17- .غرر الحكم : 835 .
18- .الأنفال : 45 .
19- .الخصال : 617/10 .
20- .الخصال : 614/10 .

ص: 485

758 _ ثمرات ياد خدا
759 _ تشويق به يادآورى خدا در برخى جاهاى خاص
الف _ هنگام رويارويى با دشمن
ب _ هنگام ورود به بازارها

758 _ ثمرات ياد خداقرآن :«آنان كه ايمان آوردند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى گيرد . بدانيد كه با ياد خدا دلها آرام مى گيرد» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ياد خدا، شفاى دلهاست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه خدا را بسيار ياد كند از نفاق به دور ماند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه بسيار به ياد خدا باشد، خداوند دوستش بدارد .

امام على عليه السلام :هر كه دل خويش را با ياد پيوسته خدا آباد كند ، در نهان و آشكار نيك كردار شود .

امام على عليه السلام :ريشه صلاح و پاكى دل ، مشغول داشتن آن به ذكر خداست .

امام على عليه السلام :هر كه به ياد خداى سبحان باشد ، خداوند دلش را زنده و انديشه و خردش را روشن گرداند .

امام على عليه السلام :ياد خدا، خوراك جانها و نشستن با محبوب است .

امام على عليه السلام :بر تو باد ذكر خدا كه آن روشنايى دلهاست .

امام على عليه السلام :مداومت بر ياد خدا دل و انديشه را روشن مى كند .

امام على عليه السلام :خداى سبحان ياد خويش را صيقل دهنده دلها قرار داده است ، گوشهاى سنگين شده دلها با ياد خدا شنوا مى شوند و چشمهاى ضعيف شده دلها به وسيله آن تيز و بينا مى گردند و دلهاى معاند و ستيزه گر با آن رام مى شوند .

امام على عليه السلام_ در دعا _گفت : اى آن كه نامش درمان كننده است و يادش شفا دهنده .

امام على عليه السلام :ياد خدا، كليد انس است .

53.مسائل على بن جعفر :امام على عليه السلام :هر گاه ديدى كه خداوند سبحان تو را انيس ياد خود كرده است ، بيگمان دوستت دارد و هرگاه ديدى كه تو را با خلقش انيس كرده و از ياد خويش جدايت ساخته است، بيگمان تو را ناخوش مى دارد .52.الكافى ( _ به نقل از ابو حمزه ثمالى _ ) امام على عليه السلام :ياد خدا ، باعث راندن شيطان است .51.دعائم الإسلام :امام على عليه السلام :ياد خدا سينه ها را صيقل مى دهد و دلها را آرامش مى بخشد .53.مسائل عليّ بن جعفر عن الإمام الكاظم عليه السلام ،امام على عليه السلام :ياد خدا، شرح صدر مى بخشد.759 _ تشويق به يادآورى خدا در برخى جاهاى خاصالف _ هنگام رويارويى با دشمنقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر به فوجى از دشمن برخورديد پايدارى كنيد و خدا را فراوان ياد نماييد ، باشد كه پيروز شويد» .

حديث :49.الإصابة عن قيس بن الربيع :امام على عليه السلام :هرگاه در جنگ با دشمن خود رو به رو شديد ، كمتر سخن بگوييد و بيشتر خداوند عز و جل را ياد كنيد .ب _ هنگام ورود به بازارها47.الكافى ( _ به نقل از حمدان بن اسحاق ) امام على عليه السلام :وقتى به بازار مى رويد و مردم سرگرم كارند خداوند عز و جل را بسيار ياد كنيد ؛ زيرا اين كار گناهان را مى زدايد و بر حسنات مى افزايد و در زمره غافلان نوشته نمى شويد .

.

ص: 486

ج _ عند الهَمِّ والحُكمِ والقِسمَةِ48.الفضائل عن عمّار بن ياسر وزيد بن أرقم عن الإمام عرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اُذكُرِ اللّهَ عِندَ هَمِّكَ إذا هَمَمتَ،وعِندَ لِسانِكَ إذا حَكَمتَ ، وعِندَ يَدِكَ إذا قَسَمتَ. (1)د _ عند الغَضَبِ46.طبّ الأئمّة عن يونس بن يعقوب :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أوحَى اللّهُ إلى نبيٍّ مِن أنبيائهِ :ابنَ آدَمَ ، اذكُرنِي عِندَ غَضَبِكَ أذكُرْكَ عِندَ غَضَبِي ، فلا أمحَقُكَ فيمَن أمحَقُ . (2)ه _ في الخَلَواتِ وعند اللَذّاتِ44.الكافى ( _ به نقل از اسماعيل بن حسن كه پيشه طبابت داشت _ ) الإمامُ الباقرُ عليه السلام :في التَّوراةِ مَكتوبٌ : ... يا موسى ... اُذكُرْني في خَلَواتِكَ وعِندَ سُرورِ لَذَّتِكَ أذكُرْكَ عِندَ غَفَلاتِكَ . (3)760 _ حَقيقَةُ الذِّكرِ45.الكافي عن يونس بن يعقوب :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أطاعَ اللّهَ عزّوجلّ فَقَد ذَكَرَاللّهَ وإن قَلَّتْ صلاتُهُ وصِيامُهُ وتلاوَتُهُ لِلقرآنِ . (4)44.الكافي عن إسماعيل بن الحسن المُتَطَبِّب :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «ولَذِكْرُ اللّهِ أَكبَرُ» (5) _: ذِكرُ اللّهِ تَعالى عِندَ ما أحَلَّ وحَرَّمَ . (6)43.الكافي عن زرارة عن أحدهما عليهماالسلام :عنه عليه السلام :الذِّكرُ ذِكرانِ: ذِكرٌ خالِصٌ يُوافِقُهُ القَلبُ ، وذِكرٌ صارِفٌ يَنفِي ذِكرَ غَيرِهِ . (7)42.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :اِجعَلْ ذِكرَ اللّهِ مِن أجلِ ذِكرِهِ لكَ ،فإنّهُ ذَكَرَكَ وهُو غَنِيٌّ عنكَ فَذِكرُهُ لكَ أجَلُّ وأشهى وأتَمُّ مِن ذِكرِكَ لَهُ وأسبَقُ ... فَمَن أرادَ أن يَذكرَ اللّهَ تعالى فَلْيَعلَمْ أ نَّهُ ما لَم يَذكُرِ اللّهُ العَبدَ بالتوفيقِ لِذِكرِهِ لا يَقدِرُ العَبدُ عَلى ذِكرِهِ . (8)41.المصنّف ( _ به نقل از ضحّاك بن مُزاحم _ ) الإمامُ الرِّضا عليه السلام :مَن ذَكَرَ اللّهَ ولم يَستَبِقْ إلى لِقائهِ فَقدِ استَهزَأ بنَفسِهِ . (9)761 _ ما يوجِبُ دَوامَ الذِّكرِ39.دعائم الإسلام :بحار الأنوار :في حديثِ المعراجِ : يا أحمَدُ ... دُمْ على ذِكرِي ، فقالَ : يا ربِّ ، وكيفَ أدُومُ على ذِكرِكَ ؟ فقالَ : بالخَلوَةِ عنِ الناسِ ، وبُغضِكَ الحُلوَ والحامِضَ ، وفَراغِ بَطنِكَ وبَيتِكَ مِنَ الدنيا . (10)38.امام باقر عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن أحَبَّ شيئاً لَهِجَ بِذِكرِهِ . (11)762 _ مَوانِعُ الذِّكرِالكتاب :(يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أمْوالُكُمْ وَلا أوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ) . (12)

(إنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ والْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ والْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكرِ اللّهِ وَعَنِ الصّلاةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ) . (13)

الحديث :37.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لَيسَ في المعاصِي أشَدُّ مِنِ اتِّباعِ الشَّهوَةِ ، فلا تُطِيعُوها فَتَشغَلَكُم عَنِ اللّهِ . (14) .


1- .بحار الأنوار : 77/171/7
2- .بحار الأنوار : 75/321/50 .
3- .الأمالي للصدوق : 327/384 .
4- .بحار الأنوار : 77/86/3 .
5- .العنكبوت : 45 .
6- .عدّة الداعي : 283 .
7- .بحار الأنوار : 93 / 159 / 33
8- .بحار الأنوار : 93 / 158 / 33
9- .بحار الأنوار : 78 / 356 / 11
10- .بحار الأنوار : 77/22/6 .
11- .غرر الحكم : 7851 .
12- .المنافقون : 9 .
13- .المائدة : 91 .
14- .غرر الحكم : 7520 .

ص: 487

ج _ هنگام غم ، داورى و تقسيم
د _ هنگام خشم
ه _ در تنهايى و هنگام لذّتها
760 _ حقيقت ياد خدا
761 _ عوامل مداومت بر ذكر
762 _ موانع ذكر خدا

ج _ هنگام غم ، داورى و تقسيم35.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه اراده كارى كردى خدا رابه اراده خود ياد آورى كن ، هرگاه خواستى حكمى دهى خدا را به ياد زبان خود بياور و هرگاه خواستى چيزى را تقسيم كنى خدا را به دست خود ياد آورى كن .د _ هنگام خشم33.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به شَمَردَل طبيب _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند به يكى از پيامبرانش وحى فرمود : اى پسر آدم! هنگام خشم به ياد من باش، تا من نيز در هنگام خشم به ياد تو باشم و تو را با ديگران هلاك نگردانم .ه _ در تنهايى و هنگام لذّتها36.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :در تورات نوشته شده است : . . .اى موسى! . . . در تنهايى ها و هنگام شادى لذّتها و خوشى هايت مرا ياد كن تا در غفلت هايت به ياد تو باشم .760 _ حقيقت ياد خدا34.الإمام زين العابدين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس از خداوند عز و جل فرمان بَرد خدا را ياد كرده است، هرچند نماز خواندن و روزه گرفتن و قرآن خواندنش اندك باشد .33.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِلشَّمَردَلِ المُتَطَبِّبِ ) امام صادق عليه السلام_ درباره آيه: «وياد خدا بزرگتر است» _فرمود : خدا را به ياد داشتن، هنگام رو به رو شدن با حلال و حرام خدا .32.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :ذكر بر دو گونه است : ذكر خالص كه با دل سازگار و همراه است و ذكر بازدارنده كه ياد هر كس جز او را از دل مى برد .31.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :ياد خدا را بدان سبب دان كه او به ياد توست ، او تو را ياد مى كند در حالى كه بى نياز از توست . پس ياد او از تو ارزشمندتر و خواستنى تر و كاملتر و پيش تر است تا ياد تو از او . . . بنابراين ، هر كه مى خواهد خداوند متعال را ياد كند بايد بداند كه اگر خداوند توفيق ياد خود را به ياد بنده نياورد ، بنده قادر به ذكر و ياد او نيست .32.الإمام عليّ عليه السلام :امام رضا عليه السلام :هركه خدا را ياد كند اما به ديداراو شتاب (شوق) نشان ندهد، خود را ريشخند كرده است .761 _ عوامل مداومت بر ذكر30.إحيا علوم الدين :بحار الأنوار :در حديث معراج آمده است : اى احمد! . . . بر ياد من مداومت كن . عرض كرد : پروردگارا ! چگونه ياد تو را مداومت بخشم؟ فرمود : با خلوت گزينى از مردم و بيزارى از ترش و شيرين و تهى داشتن شكم و خانه ات از دنيا .29.امام عسكرى عليه السلام ( _ در دعاى صبحگاهى خويش مى گفت ) امام على عليه السلام :هركه چيزى را دوست بدارد ، ياد آن ورد زبانش شود .762 _ موانع ذكر خداقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! داراييها و فرزندانتان، شما را از ياد خدا غافل نكند و آنان كه چنين كنند آنان زيانكارند» .

«همانا شيطان مى خواهد با شراب و قمار ميان شما كينه و دشمنى افكند و شما را از ياد خدا و نماز باز دارد . آيا بس مى كنيد؟» .

حديث :25.دعائم الإسلام :امام على عليه السلام :در ميان گناهان [گناهى ]سخت تر از پيروى شهوت نيست ، پس آن را فرمان نبريد كه شما را از خدا غافل مى سازد .

.

ص: 488

24.مسند ابن حنبل :عنه عليه السلام :كُلُّ ما ألهى عن ذِكرِ اللّهِ فهو مِن المَيسِرِ . (1)28.الإمام زين العابدين عليه السلام :عنه عليه السلام :كُلُّ ما ألهى عن ذِكرِ اللّهِ فهو مِن إبليسَ . (2)27.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ ) الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إنَّ قَسوَةَ البِطنَةِ وفَترَةَ المَيلَةِ وسُكرَ الشِّبَعِ وغِرَّةَ المُلكِ مِمّا يُثَبِّطُ ويُبطِئُ عَنِ العَمَلِ ويُنسِي الذِّكرَ . (3)763 _ آثارُ الإعراضِ عَنِ الذِّكرِالكتاب :(وَمَنْ أعْرَضَ عَنْ ذِكرِي فَإنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً 4 وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ القِيامَةِ أعْمى * قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أعْمى وَقَدْ كُنتُ بَصِيراً * قالَ كَذلِكَ أتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَكَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى» . (4)

(وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكرِ الرَّحمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ) . (5)

(وَلا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللّهَ فَأنْسَاهُمْ أنْفُسَهُم أُوْلَ_ئكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ) . (6)

الحديث :22.الطبّ النبوي :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن نَسِيَ اللّهَ سبحانَهُ أنساهُ اللّهُنفسَهُ وأعمى قَلبَهُ . (7)764 _ الذِّكرُ الخَفِيُّالكتاب :(واذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَخيفَةً وَدُونَ الجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالغُدُوِّ والآصالِ وَلا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ) . (8)

الحديث :17.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :خيرُ الذِّكرِ الخَفِيُّ . (9)21.إحياء علوم الدين :الإمامُ الباقرُ أو الإمامُ الصّادقُ عليهماالسلام:لايَكتُبُ المَلَكُ إلّا ما يَسمَعُ ، قالَ اللّهُ عزّوجلّ : «وَاذْكُ_رْ رَبَّكَ في نَفسِكَ» : لا يَعلمُ ثوابَ ذلكَ الذِّكرِ في نَفسِ العَبدِ غيرُ اللّهِ تعالى . (10) .


1- .بحار الأنوار : 73/157/2 .
2- .تنبيه الخواطر : 2/170 .
3- .بحار الأنوار : 78/129/1 .
4- .طه : 124 _ 126 .
5- .الزخرف : 36 .
6- .الحشر : 19 .
7- .غرر الحكم : 8875 .
8- .الأعراف : 205 .
9- .كنز العمّال : 1771 .
10- .بحار الأنوار : 5/322/7 .

ص: 489

763 _ آثار روى گرداندن از ياد خدا
764 _ ذكر خفىّ

20.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هر چيزى كه از ياد خدا غافل كند ، در شمار مَيسر (قمار) است .19.سنن ابن ماجة عن أبي خزامة :امام على عليه السلام :هر آنچه از ياد خدا غافل كند ، از ابليس است .18.عنه صلى الله عليه و آله :امام زين العابدين عليه السلام :پر خورى و سستى اراده و مستى سيرى و غرور قدرت ، از عوامل باز دارنده و كند كننده در عمل است و ياد [خدا] را از دل مى برد .763 _ آثار روى گرداندن از ياد خداقرآن :«و هر كس از ياد من روى گرداند ، زندگى اش تنگ شود 1 و در روز قيامت نابينا محشورش سازيم . گويد : اى پروردگار من! چرا مرا نابينا محشور كردى و حال آن كه من بينا بودم؟ گويد : همچنان كه آيات ما بر تو آمد و تو آنها را فراموش كردى ، امروز همان گونه خود فراموش مى شوى» .

«و هر كس كه از ياد خداى رحمان روى گرداند ، شيطانى بر او مى گماريم تا همدم او باشد» .

«و مانند آن كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز چنان كرد تا خود را فراموش كنند . ايشان همان فاسقانند» .

حديث :15.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كس خداى سبحان را فراموش كند ، خداوند خودش را از ياد او ببرد و دلش را كور كند .764 _ ذكر خفىّقرآن :«پروردگارت را در دل خود به تضرّع و ترس ، بى آن كه صداى خود را بلند كنى ، هر صبح و شام ياد كن و از غافلان مباش» .

حديث :10.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين ذكر ، ذكر خفىّ [پنهان ]است .9.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :فرشته ننويسد جز آنچه را كه مى شنود . خداوند عز و جل فرموده است : «و پروردگارت را در دل خود ياد كن» . [اندازه ]ثواب اين ذكر درونى بنده را كسى جز خداوند متعال نمى داند .

.

ص: 490

الذلّة

148 الذلّة765 _ الذِّلَّةُ11.الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :التَّقَلُّلُ ولا التَّذَلُّلُ . (1)10.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :المَنِيَّةُ ولا الدَّنِيَّةُ ، والتَّقَلُّلُ ولا التَوَسُّلُ . (2)9.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :ساعَةُ ذُلٍّ لا تَفِي بِعِزِّ الدَّهرِ . (3)8.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ في مُناجاتِهِ _: اللّهُمَّ اجعَل نَفسِي أوَّلَ كريمَةٍ تَنتَزِعُها مِن كرائمِي ، وأوَّلَ وَديعَةٍ تَرتَجِعُها مِن وَدائعِ نِعَمِكَ عِندي . (4)7.علل الشرائع ( _ به نقل از ربيع ، حاجب منصور عباسى _ ) المناقب لابن شهرآشوب :قالَ الإمامُ الحسينُ عليه السلام :مَوتٌ في عِزٍّ خَيرٌ مِن حياةٍ في ذُلٍّ . وأنشَأ عليه السلام في يَومِ قَتلِهِ :

الموتُ خيرٌ من رُكُوبِ العارِ

والعارُ أولى من دُخُولِ النارِ

واللّهِ ما هذا وهذا جاري . (5)766 _ لا يَنبَغي لِلمُؤمِنِ أن يُذِلَّ نفسَهُ5.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أقَرَّ بالذُّلِّ طائعاً فَلَيسَ مِنّا أهلَ البيتِ . (6)7.علل الشرائع عن الربيع صاحب المنصور :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتعالى فَوَّضَ إلى المؤمنِ كُلَّ شيءٍ إلّا إذلالَ نَفسِهِ . (7)6.فرج المهموم :مشكاة الأنوار عن داوود الرَّقّي :سمعتُ أبا عبدِاللّهِ عليه السلام يقولُ : لا يَنبَغي للمؤمنِ أن يُذِلَّ نفسَهُ ، قيلَ لَهُ : وكيفَ يُذِلُّ نَفسَهُ ؟ قالَ : يَتَعَرَّضُ لِما لايُطيقُ فَيُذِلُّها . (8)767 _ ما يورِثُ الذُّلَّ4.امام باقر عليه السلام ( _ در سفارش به جابر جعفى ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا ضَنَّ الناسُ بالدِّينارِ والدِّرهَمِ وتَبايَعُوا بالعِينَةِ وتَبِعُوا أذنابَ البَقَرِ وتَرَكُوا الجِهادَ في سبيلِ اللّهِ ، أدخَلَ اللّهُ علَيهِم ذُلّاً لا يَرفَعُهُ عَنهُم حتّى يُراجِعُوا دِينَهُم . (9)3.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :أذَلُّ الناسِ مَن أهانَ الناسَ . (10)2.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الناسُ مِن خَوفِ الذُّلِّ مُتَعَجِّلُو الذُّلِّ . (11)1.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :رَضِيَ بِالذُّلِّ مَن كَشَفَ عن ضُرِّهِ . (12)4.الإمام الباقر عليه السلام ( _ مِن وَصِيَّتِهِ لِجابِرٍ الجُعفِيِّ ) الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا ذُلَّ كَذُلِّ الطَّمَعِ . (13)3.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن أحَبَّ الحياةَ ذَلَّ . (14)2.عنه صلى الله عليه و آله :كشف الغمة :وفي نَقلٍ : شَكا إلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام رجُلٌ جارَهُ فَقالَ : اِصبِرْ عَليهِ ، فقالَ : يَنسُبُنِي الناسُ إلى الذُّلِّ ، فقالَ : إنّما الذليلُ مَن ظَلَمَ . (15)

.


1- .غرر الحكم : 362 .
2- .نهج البلاغة : الحكمة 396 .
3- .غرر الحكم : 5580 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 215 .
5- .المناقب لابن شهرآشوب : 4/68 ، بحار الأنوار : 44/192/4.
6- .تحف العقول : 58 .
7- .الكافي : 5/63/3 .
8- .مشكاة الأنوار : 430/1433 .
9- .كنز العمّال : 10504 .
10- .بحار الأنوار: 75/142/2.
11- .غرر الحكم : 2172 .
12- .تحف العقول: 201، شرح نهج البلاغة : 18/84 .
13- .تحف العقول : 286 .
14- .الخصال : 120/110 .
15- .كشف الغمة : 21/414 ، بحار الأنوار : 78/205/46 .

ص: 491

خوارى (الذلّة)

148 . خوارى

765 _ خوارى
766 _ مؤمن را نشايد كه خود را خوار سازد
767 _ عوامل خواركننده

148 خوارى765 _ خوارىامام على عليه السلام :به اندك بسنده كنيد و تن به خوارى ندهيد .

امام على عليه السلام :مرگ آرى امّا پستى و خوارى هرگز و به اندك بسنده كردن آرى امّا دست سوى اين و آن دراز كردن هرگز .

امام على عليه السلام :يك ساعت ذلّت به عزّت روزگار نمى ارزد .

امام على عليه السلام_ در مناجات خود _: خدايا : نخستين چيز گرامى كه از من مى گيرى و نخستين امانت از نعمتهاى امانت داده ات به من كه باز مى ستانى جان من باشد .

المناقب لابن شهرآشوب :امام حسين عليه السلام فرمود : مرگ با عزّت بهتر از زندگى با ذلّت است . آن حضرت در روز شهادت خود اين ابيات را مى خواند : مرگ بهتر است از ننگ و ننگ سزاوارتر از آتش [دوزخ ]است به خدا سوگند كه نه ننگ را به خود راه دهم، نه آتش را .

766 _ مؤمن را نشايد كه خود را خوار سازدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه آزادانه، خوارى و زبونى را بپذيرد از ما خاندان نيست .

امام صادق عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى اختيار هر كارى را به مؤمن داده است ، مگر اختيار خوار كردن خويشتن را .

مشكاة الأنوار_ به نقل از داوود رقى _: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود : مؤمن را نشايد كه خويشتن را خوار سازد . عرض شد : چگونه خود را خوار مى سازد؟ فرمود : دست به كارى مى زند كه توانش را ندارد و بدين سان خود را خوار و سرافكنده مى كند .

767 _ عوامل خواركنندهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه مردم به دينار و درهم بخيل شوند (انفاق نكنند) و مبادله عينه (1) كنند و دنبال گاو خود روند و جهاد در راه خدا را واگذارند ، خداوند آنان را به خوارى افكند و طوق ذلّت را از گردنشان برندارد مگر آن گاه كه به دين خود برگردند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زبونترين مردم كسى است كه مردم را خوار كند .

امام على عليه السلام :مردم از ترس خوارى به سوى خوارى مى شتابند .

امام على عليه السلام :كسى كه از گرفتارى خود پرده بردارد ، به خوارى تن داده است .

امام باقر عليه السلام :هيچ خوارى اى چون خوارى طمع نيست .

امام صادق عليه السلام :هر كه شيفته زندگى شود، خوار گردد .

كشف الغمة :در نقلى آمده است : مردى از همسايه خود به امام صادق عليه السلام شكايت كرد . حضرت فرمود : تحمّلش كن . عرض كرد : مردم مرا به زبونى متّهم مى كنند . حضرت فرمود : زبون كسى است كه ظلم مى كند .

.


1- .عينه، آن است كه شخص كالايى را به بهاى معيّنى نقدا بخرد و سپس به بهايى بيشتر به صورت نسيه به فروشنده بفروشد يا برعكس _ م .

ص: 492

الذنب

149 الذنب768 _ التَّحذِيرُ مِنَ الذَّنبِالكتاب :(وَذَرُوا ظاهِرَ الإِثْمِ وَباطِنَهُ إنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْاءِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِمَا كَانُوا يَقْتَرِفُونَ) . (1)

(بَلَى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ) . (2)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الذُّنوبُ الدّاءُ ، والدَّواءُ الاستغِفارُ،والشِّفاءُ أن لا تَعودَ . (3)

عنه عليه السلام :يا أيّها الإنسانُ ، ما جَرَّأكَ على ذَنبِكَ ،وما غَرَّكَ بِرَبِّكَ ، وما أنَّسَكَ بِهَلَكَةِ نَفسِكَ ! ؟ (4)

عنه عليه السلام :عَجِبتُ لأقوامٍ يَحتَمُونَ الطَّعامَ مَخافَةَ الأذى كيفَ لا يَحتَمُونَ الذُّنوبَ مَخافةَ النّارِ ؟! (5)

عنه عليه السلام :لَو لَم يَتَوَعَّدِ اللّهُ على معصِيَتِهِ لَكانَ يَجِبُ ألّا يُعصى شُكراً لِنِعَمِهِ . (6)

عنه عليه السلام :اجتِنابُ السيّئاتِ أولى مِنِ اكتِسابِ الحَسَناتِ . (7)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إنّ العُقَلاءَ تَرَكُوا فُضولَ الدنيا فكيفَ الذُّنوبُ ؟! وتَركُ الدنيا مِنَ الفَضلِ ، وتَركُ الذُّنوبِ مِنَ الفَرضِ . (8)

بحار الأنوار_ عنهم عليهم السلام _: جِدُّوا واجتَهِدُوا، وإن لَم تَعمَلُوا فلا تَعصُوا ، فإنّ مَن يَبنِي ولا يَهدِمُ يَرتَفِعُ بِناؤهُ وإن كانَ يَسيراً ، وإنّ مَن يَبنِي ويَهدِمُ يوشِكُ أن لا يَرتَفِعَ بِناؤهُ . (9)

769 _ المُجاهَرَةُ بِالذَّنبِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مُجاهَرَةُ اللّهِ سبحانَهُ بالمعاصِي تُعَجِّلُ النِّقَمَ . (10)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :المُذِيعُ بالسيّئةِ مَخذُولٌ ، والمُستَتِرُ بالسيّئةِ مَغفورٌ لَهُ . (11)

770 _ أعظَمُ الذُّنوبِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أشَدُّ الذُّنوبِ ما استَخَفَّ بهِ صاحِبُهُ . (12)

عنه عليه السلام :أعظَمُ الذُّنوبِ عِندَ اللّهِ ذنبٌ أصَرَّ عَليهِ عامِلُهُ . (13)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :الذُّنوبُ كُلُّها شَديدةٌ وأشَدُّهاما نَبَتَ عَليهِ اللَّحمُ والدمُ . (14)

771 _ الذُّنوبُ الَّتي لا تُغفَرُالكتاب :(إنَّ اللّهَ لَا يَغْفِرُ أنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيغْفِرُ مَا دُونَ ذلِكَ لِمَن يَشاءُ وَمَن يُشْرِك بِاللّهِ فَقَدِ افتَرَى إثْماً عَظِيماً) . (15)

.


1- .الأنعام : 120 .
2- .البقرة : 81 .
3- .غرر الحكم : 1890 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 223 .
5- .تحف العقول : 204 .
6- .نهج البلاغة : الحكمة 290 .
7- .غرر الحكم : 1522 .
8- .بحار الأنوار : 78/301/1
9- .بحار الأنوار : 70/286/ 8 .
10- .غرر الحكم : 9811 .
11- .بحار الأنوار : 73/356/67
12- .. بحار الأنوار : 73/364/96 .
13- .غرر الحكم : 3131 .
14- .الكافي : 2/270/7 .
15- .النساء : 48 .

ص: 493

گناه (الذنب)

149 . گناه

768 _ برحذر داشتن از گناه
769 _ تظاهر به گناه
770 _ بزرگترين گناهان
771 _ گناهانى كه آمرزيده نمى شود

149 گناه768 _ برحذر داشتن از گناهقرآن :«وگناه را ، چه آشكار باشد و چه پنهان ، ترك گوييد . آنان كه مرتكب گناه مى شوند ، به زودى به سزاى اعمال خود خواهند رسيد» .

«آرى ، آنان كه مرتكب كارى زشت شوند و گناهشان آنان را در بر گيرد، چنين كسان اهل جهنّمند و جاودانه در آن» .

امام على عليه السلام :گناهان دردند و دارو[ى آنها ]استغفار است و شفايش به اين است كه به گناه باز نگردى .

امام على عليه السلام :اى انسان! چه چيز تو را به گناه كردن گستاخ كرده و چه چيز تو را به پروردگارت غرّه نموده و چه چيز تو را به تباه كردن خويش خو داده است؟!

امام على عليه السلام :در شگفتم از مردمى كه از ترس اذيت شدن، از غذا پرهيز مى كنند چگونه از ترس آتش ، از گناهان پرهيز نمى كنند؟!

امام على عليه السلام :اگر خداوند بر نافرمانى از خود بيم [آتش ]هم نمى داد، باز واجب بود كه به پاس نعمتهايش نافرمانى نشود .

امام على عليه السلام :دورى كردن از بديها برتر از انجام خوبيهاست .

امام كاظم عليه السلام :خردمندان، زيادىِ دنيا را رها كردند چه رسد به گناهان! در حالى كه ترك دنيا فضيلت (ارزش) است و ترك گناهان واجب .

بحار الأنوار :از معصومان عليهم السلام نقل شده است : تلاش و كوشش كنيد و اگر عمل نمى كنيد گناه هم نكنيد ؛ زيرا كسى كه بنايى مى سازد و ويرانش نمى كند ، ساختمانش بالا مى رود هر چند اندك . اما كسى كه مى سازد و[سپس ]ويران مى كند بنايش بالا نمى رود .

769 _ تظاهر به گناهامام على عليه السلام :خداى سبحان را آشكارا نافرمانى كردن ، كيفرها را شتاب مى بخشد.

امام رضا عليه السلام :كسى كه گناه[خود] را آشكار كند به حال خود وانهاده شود و كسى كه گناه را پوشيده بدارد ، آمرزيده گردد .

770 _ بزرگترين گناهانامام على عليه السلام :بدترين گناه آن است كه گنهكار آن را سبك شمارد .

امام على عليه السلام :بزرگترين گناه نزد خداوند ، گناهى است كه مرتكبش بر آن اصرار ورزد .

امام باقر عليه السلام :همه گناهان بدند و بدترين آنها گناهى است كه بر آن گوشت و خون برويد .

771 _ گناهانى كه آمرزيده نمى شودقرآن :«هر آينه خدا گناه كسانى را كه به او شرك آورند نمى آمرزد و گناهان ديگر را براى هر كه بخواهد مى آمرزد . و هر كه به خدا شرك آورد، گناهى بزرگ مرتكب شده است».

.

ص: 494

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ ذَنبٍ تَوبَةٌ إلّا سُوءَ الخُلُقِ ،فإنّ صاحِبَهُ كُلَّما خَرَجَ من ذَنبٍ دَخَلَ في ذَنبٍ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ مِن عَزائمِ اللّهِ في الذِّكرِالحكيمِ ... أ نّهُ لا يَنفَعُ عَبداً _ وإن أجهَدَ نفسَهُ وأخلَصَ فِعلَهُ _ أن يَخرُجَ مِنَ الدنيا لاقياً رَبَّهُ بِخَصلةٍ مِن هذهِ الخِصالِ لَم يَتُبْ مِنها : أن يُشرِكَ بِاللّهِ فيما افتَرَضَ علَيهِ مِن عبادَتِهِ ، أو يَشفِيَ غَيظَهُ بهَلاكِ نَفْسٍ ، أو يَعُرَّ بأمرٍ فَعَلَهُ غيرُهُ ، أو يَستَنجِحَ حاجةً إلى الناسِ بإظهارِ بِدعَةٍ في دِينِهِ ، أو يَلقَى الناسَ بَوَجهَينِ ، أو يَمشِيَ فيهِم بِلِسانَينِ . (2)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مِنَ الذُّنوبِ التي لا تُغفَرُ قولُ الرَّجُلِ : يالَيتَنِي لا اُؤَاخَذُ إلّا بهذا ! (3)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكُم والذُّنوبَ التي لا تُغفَرُ : الغُلُولَ فَمَن غَلَّ شيئا يَأْتِي بهِ يومَ القيامةِ ، وأكْلَ الرِّبا فإنّ آكِلَ الرِّبا لا يَقومُ إلّا كما يَقومُ الذي يَتَخَبَّطُهُ الشيطانُ مِنَ المَسِّ (4) .

772 _ التَّحذيرُ مِنَ المَعصِيَةِ فِي الخَلَواتِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :اتَّقوا معاصيَ اللّهِ في الخَلَواتِ ، فإنّ الشاهِدَ هُو الحاكِمُ . (5)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مَنِ ارتَكَبَ الذنبَ في الخَلاءِ لم يَعبَأِ اللّهُ بهِ . (6)

773 _ الاستِخفافُ بِالذَّنبِ وَاستِصغارُهُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ المؤمنَ لَيَرى ذَنبَهُ كَأَ نَّهُ تحتَ صَخرَةٍ يَخافُ أن تَقَعَ علَيهِ ، والكافِرَ يَرى ذَنبَهُ كأنّهُ ذُبابٌ مَرَّ على أنفِهِ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ إبليسَ رَضِيَ مِنكُم بالمُحَقَّراتِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تَنظُرُوا إلى صِغَرِ الذَّنبِ ولكنِ انظُرُوا إلى مَنِ اجتَرَأتُم . (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أعظَمُ الذُّنوبِ عِندَ اللّهِ سبحانَهُ ذَنبٌ صَغُرَ عِندَ صاحِبِهِ . (10)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا مُصيبَةَ كاستِهانَتِكَ بالذنبِ ورِضاكَ بالحالةِ التي أنتَ علَيها . (11)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :لاتَستَقِلُّوا قليلَ الذُّنوبِ، فإنّ قليلَ الذُّنوبِ يَجتَمِعُ حتّى يكونَ كثيراً . (12)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :الصَّغائرُ مِنَ الذنوبِ طُرُقٌ إلى الكبائرِ ، ومَن لَم يَخَفِ اللّهَ في القَليلِ لَم يَخَفْهُ في الكثيرِ . (13)

774 _ كَبائِرُ الذُّنوبِالكتاب :(إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُدْخَلاً كَرِيماً) . (14)

.


1- .بحار الأنوار : 77/48/3 .
2- .نهج البلاغة : الخطبة 153 .
3- .الخصال : 24/83 .
4- .كنزالعمّال : ح 43770 .
5- .بحار الأنوار : 78/70/25
6- .بحار الأنوار : 46/247/35 .
7- .الأمالي للطوسي : 527/1162 .
8- .بحارالأنوار : 73/363/93
9- .بحارالأنوار : 77/168/6.
10- .غرر الحكم : 3141 .
11- .تحف العقول : 286 .
12- .الأمالي للمفيد : 157/8 .
13- .بحار الأنوار : 73/353/55 .
14- .النساء : 31 .

ص: 495

772 _ بر حذر داشتن از گناه در خلوتگاهها
773 _ سبك و كوچك شمردن گناه
774 _ گناهان كبيره

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گناهى توبه دارد مگر بداخلاقى ؛ زيرا آدم بداخلاق از هر گناهى كه درآيد (توبه كند) به گناهى ديگر مى افتد .

امام على عليه السلام :از جمله حُكمهاى قطعى خدا در قرآن حكيم . . . اين است كه بنده چنانچه با يكى از اين اعمالْ خدايش را ملاقات كند و از آنها توبه نكرده باشد _ هر چند [در انجام اعمال نيك] خود را به زحمت انداخته و عملش را خالص كرده باشد _ سودى نمى برد : در عبادت خدا كه بر او واجب كرده است شرك ورزيده باشد ، يا آتش خشم خويش را با كشتن كسى فرو نشانده باشد ، يا كسى را به كارى ننگين متّهم ساخته باشد كه ديگرى آن را انجام داده است، يا براى رسيدن به خواسته خود از مردم، بدعتى در دين پديد آورده باشد ، يا با مردم دو رو باشد و يا دو زبان باشد .

امام باقر عليه السلام :از جمله گناهانى كه آمرزيده نمى شود اين سخن انسان است كه بگويد : كاش جز به همين گناه باز خواست نشوم!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از گناهانى كه آمرزيده نمى شود بپرهيزيد : خيانت در غنايم ؛ زيرا هر كه در چيزى از غنايم دست خيانت برد روز قيامت آن را با خود بياورد و رباخوارى ؛ زيرا رباخوار در روز قيامت چون كسى از قبر مى خيزد كه بر اثر بسودن شيطان ديوانه شده است .

772 _ بر حذر داشتن از گناه در خلوتگاههاامام على عليه السلام :از معاصى خدا در تنهاييها[ى خود ]بپرهيزيد ؛ زيرا آن كه شاهد است [يعنى خداوند] ، همان داور است.

امام باقر عليه السلام :هر كه در خلوت گناه كند، خداوند به او اعتنا نمى كند .

773 _ سبك و كوچك شمردن گناهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن گناه خود را چونان تخته سنگ بزرگى بر بالاى سرش مى بيند كه مى ترسد به روى او بيفتد و كافر گناه خويش را مانند مگسى مى بيند كه از جلوى بينى اش رد شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا ابليس به گناهان خرد انگاشته شما خشنود است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به خُردى گناه منگريد بلكه بنگريد كه بر چه كسى گستاخى كرده ايد .

امام على عليه السلام :بزرگترين گناه نزد خداى سبحان ، گناهى است كه در نظر گنهكار خُرد آيد .

امام باقر عليه السلام :مصيبتى چون كوچك شمردن گناهت و رضايت دادن به وضعيت موجودت نيست .

امام كاظم عليه السلام :گناهان اندك را كم مشماريد ؛ زيرا همين گناهان اندك روى هم جمع مى گردند و زياد مى شوند .

امام رضا عليه السلام :گناهان كوچك راههايى به سوى گناهان بزرگند وكسى كه ازخداوند دراندك ترس نداشته باشد، در زياد نيز از اونمى ترسد.

774 _ گناهان كبيرهقرآن :«اگر از گناهان بزرگى كه شما را از آن نهى كرده اند اجتناب كنيد ، از ديگر گناهانتان در مى گذريم و شما را به مكانى نيكو در مى آوريم» .

.

ص: 496

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الكبائرُ : الإشراكُ بِاللّهِ ، وعُقُوقُ الوالدَينِ ، وقَتلُ النَّفْسِ ، واليَمينُ الغَمُوسُ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لَمّا سُئِلَ عن أكبَرِ الكبائرِ _: الأمنُ مِن مَكرِ اللّهِ ، والإياسُ مِن رَوحِ اللّهِ ، والقُنُوطُ مِن رَحمَةِ اللّهِ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الكبائرُ سَبعٌ : قَتلُ المؤمِنِ مُتَعَمِّداً ، وقذفُ المُحصَنَةِ ، والفِرارُ مِنَ الزَّحفِ ، والتَّعَرُّبُ بعدَ الهِجرَةِ ، وأكلُ مالِ اليتيمِ ظُلماً ، وأكلُ الرِّبا بعدَ البَيِّنَةِ ، وكُلُّ ما أوجَبَ اللّهُ عليهِ النارَ . (3)

775 _ الإِصرارُ عَلَى الذَّنبِالكتاب :(وَالَّذِينَ إذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أوْ ظَلَمُوا أنفُسَهُم ذَكَرُوا اللّهَ فَاستَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إلَا اللّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ) . (4)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا كبيرَ مَع الاستِغفارِ ، ولا صغيرَمع الإصرارِ . (5)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «...ولَم يُصِرُّوا ...» _: الإصرارُ أن يُذنِبَ العَبدُ ولايَستَغفِرَ ، ولا يُحَدِّثَ نفسَهُ بالتوبةِ فذلكَ الإصرارُ . (6)

انظر : الإستغفار : باب 1433 .

776 _ الاِبتِهاجُ بِالذَّنبِ101.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن تَلَذَّذَ بمعاصِي اللّهِ أورَثَهُ اللّهُ ذُلّاً . (7)100.امام على عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إيّاكَ والابتِهاجَ بالذنبِ ، فإنّ الابتِهاجَ بهِ أعظَمُ مِن رُكوبِهِ . (8)777 _ آثارُ الذُّنوبِ103.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الذَّنبُ شُؤمٌ على غيرِ فاعِلِهِ ، إن عَيَّرَهُ ابتُلِيَ ، وإنِ اغتابَهُ أثِمَ ، وإن رَضِيَ بهِ شارَكَهُ . (9)102.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما جَفَّتِ الدُّموعُ إلّا لِقَسوَةِالقُلوبِ ، وما قَسَتِ القُلوبُ إلّا لكَثرَةِ الذُّنوبِ . (10)101.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :الذُّنوبُ التي تَحبِسُ غَيثَ السماءِ : جَورُ الحُكّامِ في القَضاءِ ، وشَهادَةُ الزُّورِ ، وكِتمانُ الشهادَةِ . (11)100.عنه عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّه ما مِن سَنَةٍ أقَلَّ مَطَراً مِن سَنَةٍ ، ولكنّ اللّهَ يَضَعُهُ حيثُ يشاءُ ، إنّ اللّهَ عزّوجلّ إذا عَمِلَ قَومٌ بالمعاصِي صَرَفَ عَنهُم ما كانَ قَدَّرَ لَهُم مِنَ المَطَرِ . (12)99.امام على عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا أذنَبَ الرجُلُ خَرَجَ فيقَلبِهِ نُكْتَةٌ سَوْداءُ ، فإن تابَ انمَحَتْ ، وإن زادَ زادَتْ حتّى تَغلِبَ على قَلبِهِ فلا يُفلِحُ بَعدَها أبداً . (13) .


1- .كنز العمّال : 7798
2- .كنز العمّال : 4325 .
3- .الكافي : 2/ 277/3 .
4- .آل عمران : 135 .
5- .بحار الأنوار : 73/355/62
6- .بحار الأنوار : 6/32/40 .
7- .غرر الحكم : 8823 .
8- .بحار الأنوار : 78/159/10 .
9- .الفردوس : 2/249/3169 .
10- .علل الشرائع : 81/1 .
11- .معاني الأخبار : 271/2 .
12- .بحار الأنوار : 73/329/12
13- .بحار الأنوار : 73/327/10 .

ص: 497

775 _ اصرار بر گناه
776 _ شاد شدن به گناه
777 _ آثار گناهان

حديث :97.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گناهان كبيره عبارتند از : شرك ورزيدن به خدا ، آزردن پدر و مادر ، قتل نفس (آدم كشى) و سوگند دروغ عمدى [براى ضايع كردن حقوق ديگران و خوردن مال مردم] .96.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ در پاسخ به پرسش از بزرگترين كباير _فرمود : ايمن و غافل بودن از مكر (عذاب و مهلت) خدا ، مأيوس شدن از گشايش خدا، و نوميدى از رحمت خدا .99.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :گناهان كبيره هفت تاست : كشتن عامدانه مؤمن ، تهمت زدن به زن پاكدامن ، فرار از ميدان جهاد با دشمن ، تعرّب بعد از هجرت (1) ، خوردن به ناحق مال يتيم ، رباخوارى بعد از دانستن [حرمت آن] و هر چيزى كه خداوند به سبب آن آتش دوزخ را واجب كرده است .775 _ اصرار بر گناهقرآن :«و آن كسان كه چون مرتكب كارى زشت شوند يا به خود ستمى كنند ، خدا را ياد مى كنند و براى گناهان خويش آمرزش مى خواهند و كيست جز خدا كه گناهان را بيامرزد؟ و چون به زشتى گناه آگاهند در آنچه مى كردند پاى نفشارند» .

حديث :94.الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با استغفار، كبيره نباشد و با اصرار، صغيره . (2)93.امام صادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام_ درباره آيه « . . . بر آنچه مى كردند پاى نفشارند» _فرمود : اصرار بر گناه اين است كه بنده گناه كند و آمرزش نطلبد و در فكر توبه هم نباشد . اين است اصرار [بر گناه] .ر .ك : آمرزش خواهى (از خدا) ، باب 1433 .

776 _ شاد شدن به گناه93.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه از نافرمانى خداوند لذّت برد، خداوند او را به خوارى افكند .92.الكافى ( _ به نقل از احمد بن محمّد بن خالد ، از يكى از يار ) امام زين العابدين عليه السلام :از شاد شدن به گناه بپرهيز، كه شاد شدن به گناه از ارتكاب آن بدتر است .777 _ آثار گناهان90.امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گناه براى غير گنهكار [نيز ]شوم است ؛ [زيرا] اگر با گنهكار مخالفت كند ، گرفتار شود ، اگر از او غيبت كند گنهكار شود و اگر به گناه رضايت دهد، در آن شريك شود .89.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :اشكها نخشكيد، مگر به سبب سختدلى و دلها سخت نشد، مگر به سبب كثرت گناه .88.امام على عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :گناهانى كه بارش آسمان را باز مى دارند عبارتند از : قضاوت ظالمانه قاضيان ، شهادت دروغ، و كتمان شهادت .87.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :هيچ سالى كم بارش تر از سال ديگر نيست ، بلكه خداوند باران را هر جا كه خواهد مى باراند . [اما ]هر گاه مردمى مرتكب گناهان شوند ، خداوند عز و جل بارانى را كه براى آنان مقدّر كرده بود، از ايشان باز دارد .92.الكافيامام صادق عليه السلام :هر گاه آدمى گناهى كند نقطه سياهى در دلش پديد مى آيد . اگر توبه كرد آن نقطه پاك مى شود و اگر باز هم گناه كرد آن نقطه بزرگتر مى شود ، تا جايى كه همه دلش را فرا مى گيرد و زان پس هرگز روى رستگارى را نمى بيند .

.


1- .در لسان العرب آمده است كه تعرّب بعد از هجرت به اين معناست كه كسانى كه از باديه به مدينه هجرت كرده بودند دوباره به باديه برگردند و با باديه نشينان (اعراب) زندگى كنند . اين عمل به منزله ارتداد بود. مترجم و شارح اصول كافى ذيل اين عبارت نيز مى نويسد : تعرّب بعد از هجرت در صدر اسلام نسبت به كسانى بوده كه از مكّه و آباديهاى كفرنشين به مدينه و مركز اسلام مهاجرت كرده بودند . برگشتن آنها با مسلمين ديگر را به بلاد كفر، تعرّب بعد از هجرت مى گفتند و يكى از گناهان كبيره و به منزله ارتداد بوده است. ولى در اعصار ائمه عليهم السلام و دوران غيبت ، تعرّب اين است كه مسلمانى در بلاد كفر بوده و در آنجا از اظهار اسلام و تعلّم احكام ممنوع و معذور باشد، اقامت او در آنجا از گناهان كبيره است.بعضى از علما تعرّب را تعميم داده و حتّى شامل كسى دانسته اند كه مشغول تحصيل علمى شود و سپس آن را ترك كند _ م .
2- .يعنى گناه كبيره، در صورت استغفار از آن، آمرزيده مى شود و گناه صغيره، در صورت اصرار بر آن، كبيره محسوب مى شود _ م.

ص: 498

91.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :ما أنعَمَ اللّهُ على عبدٍ نِعمَةً فَسَلَبَها إيّاهُ حتّى يُذنِبَ ذَنباً يَستَحِقُّ بذلكَ السَّلبَ . (1)90.الإمام الباقر عليه السلام :عنه عليه السلام :إنّ الرَّجُلَ يُذنِبُ الذنبَ فَيُحرَمُ صلاةَ الليلِ ، وإنّ العَمَلَ السَ_يِّءَ أسرَعُ في صاحِبِهِ مِنَ السِّكِّينِ في اللَّحمِ . (2)89.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن يَموتُ بالذُّنوبِ أكثَرُ مِمَّن يَموتُ بِالآجالِ . (3)88.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :إذا كَذَبَ الوُلاةُ حُبِسَ المَطَرُ ،وإذا جارَ السُّلطانُ هانَتِ الدَّولةُ ، وإذا حُبِسَتِ الزكاةُ ماتَتِ المَواشي . (4)انظر : البلاء : باب 264 ؛ الدعاء : باب 694 .

778 _ الذُّنوبُ الَّتي تُعَجَّلُ عُقوبَتُها85.امام سجّاد عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ثلاثةٌ مِنَ الذُّنوبِ تُعَجَّلُ عُقوبَتُهاولا تُؤَخَّرُ إلى الآخِرَةِ : عُقوقُ الوالِدَينِ ، والبَغيُ على الناسِ ، وكُفرُ الإحسانِ . (5)84.امام على عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :في كِتابِ أميرِ المؤمنينَ عليه السلام :ثلاثُ خِصالٍ لا يَموتُ صاحِبُهُنّ حتّى يَرى وَبالَهُنَّ : البَغيُ، وقَطيعَةُ الرَّحِمِ، واليَمينُ الكاذِبةُ. (6)779 _ دَواءُ الذُّنوبِ82.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ داءٍ دواءٌ ، ودواءُ الذُّنوبِ الاستِغفارُ . (7)86.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لِلمؤمنِ اثنانِ وسَبعونَ ستراً ، فإذا أذنَبَ ذنباً انهَتَكَ عَنهُ سِترٌ ، فإن تابَ رَدَّهُ اللّهُ إلَيهِ وسَبعةً مَعهُ . (8)780 _ مُكَفِّراتُ الذُّنوبِ1 _ العُقوبةُ في الدنيا83.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يَزالُ البَلاءُ في المؤمنِ والمؤمنةِ في جَسَدِهِ ومالِهِ وولدِهِ حَتّى يَلقَى اللّهَ وما علَيهِ مِن خطيئةٍ . (9)82.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما مِنَ الشِّيعةِ عَبدٌ يُقارِفُ أمراً نَهَينا عَنهُ فيَموتُ حتّى يُبتَلى ببَلِيّةٍ تُمَحَّصُ بها ذنوبُهُ ، إمّا في مالٍ ، وإمّا في ولدٍ ، وإمّا في نفسِهِ ، حتّى يَلقَى اللّهَ عزّوجلّ وما لَهُ ذنبٌ ، وإنّه لَيَبقى علَيهِ الشيءُ مِن ذنوبِهِ فَيُشَدَّدُ بهِ علَيهِ عِندَ مَوتِهِ . (10)81.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا أرادَ اللّهُ بعَبدٍ خيراً عَجَّلَ عُقوبَتَهُ في الدنيا ، وإذا أرادَ بعَبدٍ سوءاً أمسَكَ علَيهِ ذُنوبَهُ حتّى يوافِيَ بها يومَ القيامةِ . (11)انظر : البلاء : باب 268 .

2 _ الأمراضُ78.امام كاظم عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :السُّقمُ يَمحُو الذُّنوبَ . (12)77.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :حُمّى ليلةٍ كَفّارةُ سَنَةٍ . (13)76.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا ابتَلَى اللّهُ عَبداً أسقَطَ عنهُ مِنَ الذُّنوبِ بقَدْرِ عِلَّتِهِ . (14) .


1- .بحار الأنوار : 73/339/21 .
2- .الكافي : 2/272/16 .
3- .الأمالي للطوسي : 701/1498 .
4- .الأمالي للمفيد : 310/2
5- .الأمالي للمفيد : 237/1
6- .الأمالي للمفيد : 98/8 .
7- .الجعفريّات : 228 .
8- .النوادر للراوندي : 97/49 .
9- .بحار الأنوار : 67/236/54 .
10- .الخصال : 635/10 .
11- .بحار الأنوار : 81/177/18
12- .بحار الأنوار : 67/244/83
13- .بحار الأنوار : 81/186/39 .
14- .دعائم الإسلام : 1/218 .

ص: 499

778 _ گناهان زود كيفر
779 _ داروى گناهان
780 _ پاك كننده هاى گناهان
1 _ كيفر دنيوى
2 _ بيماريها

81.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خداوند هر نعمتى را كه به بنده اى داد از او نگرفت مگر به سبب گناهى كه سزاوار سلب آن نعمت شد .80.الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :امام صادق عليه السلام :همانا انسان گناهى مى كند و به سبب آن از نماز شب محروم مى شود . و همانا سرعت تأثير كار بد در آدمى از سرعت تأثير كارد در گوشت بيشتر است .79.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :شمار كسانى كه بر اثر گناهان مى ميرند بيشتر از كسانى است كه به اجل مى ميرند.78.الإمام الكاظم عليه السلام :امام رضا عليه السلام :هر گاه حكمرانان دروغ بگويند ، باران نمى بارد و هر گاه سلطان ستم كند، دولت سست و بى اعتبار شود و هر گاه زكات داده نشود چارپايان بميرند .ر . ك : آزمايش ، باب 264 ؛ دعاء ، باب 694 .

778 _ گناهان زود كيفر75.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه گناه است كه كيفرشان در همين دنيا مى رسد و به آخرت نمى افتد : آزردن پدر و مادر ، زورگويى و ستم به مردم، و ناسپاسى نسبت به خوبيهاى ديگران .74.امام على عليه السلام :امام باقر عليه السلام :در كتاب اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است : سه گناه است كه صاحب آنها در همين دنيا كيفرش را ببيند : ستم ، بريدن پيوند خويشاوندى، و سوگند دروغ .779 _ داروى گناهان72.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به ايشان ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر دردى را دارويى است و داروى گناهان استغفار است .71.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن در پوشش هفتاد و دوپرده است و چون گناهى كند يك پرده دريده شود و اگر توبه كرد خداوند آن پرده را با هفت پرده ديگر به او باز گرداند .780 _ پاك كننده هاى گناهان1 _ كيفر دنيوى68.امام على عليه السلام ( _ در پاسخ به اين پرسش كه گفتند : [چرا] در قرآن، ه ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زن و مرد مؤمن پيوسته در جان و مال و فرزندش گرفتار بلا مى شود تا آن كه بدون گناه خدا را ديدار كند .75.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هريك از شيعيان ما كه كارى را كه ما نهى كرده ايم مرتكب شود ، پيش از آن كه بميرد به مال يا فرزند و يا به خودش بلايى برسد كه به سبب آن گناهانش پاك شود و خداوند عز و جل را بدون گناه ديدار كند . اگر چيزى از گناهانش هنوز باقى مانده باشد در هنگام مردن بسختى جان دهد .74.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر گاه خداوند خوبى بنده اى را بخواهد در همين دنيا كيفرش دهد و چون براى بنده اى بد بخواهد گناهانش را نگه دارد تا در روز قيامت كيفر بيند .ر .ك : آزمايش ، باب 268 .

2 _ بيماريها71.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيمارى ، گناهان را پاك مى كند .70.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك شب تب داشتن ، كفاره يك سال [گناه] است .69.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هرگاه خداوند بنده اى را دردمندكند به اندازه بيمارى اش گناهان او رامى زدايد .

.

ص: 500

68.عنه عليه السلام ( _ وسُئِلَ فَقيلَ : إنَّ في القُرآنِ كُلَّ عِلمٍ إ ) عنه عليه السلام_ في المَرَضِ يُصيبُ الصَّبِيَّ _: كفّارةٌ لوالِدَيهِ . (1)انظر : المرض : باب 1650 .

3 _ الأحزانُ67.الإمام عليّ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما أصابَ المؤمنَ مِن نَصَبٍ ولا وَصَبٍ ولا حَزَنٍ حتّى الهَمُّ يُهِمُّهُ إلّا كَفَّرَ اللّهُ بهِ عَنهُ مِن سيّئاتِهِ . (2)66.الخصال عن الأَصبَغ بن نُباتَة :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ الهَمَّ لَيَذهَبُ بِذُنوبِ المُسلِمِ . (3)65.الكافى ( _ به نقل از مفضّل بن عمرو _ ) الإمامُ الرِّضا عليه السلام :ما أحَدٌ مِن شيعَةِ عَليٍّ أصبَحَ صَبيحةً أتى بِسيّئةٍ أو ارتَكَبَ ذنباً إلّا أمسى وقد نالَهُ غَمٌّ حَطَّ عَنهُ سَيِّئَتَهُ ، فكيف يَجرِي علَيهِ القَلمُ ؟! (4)4 _ الحَسناتُالكتاب :(وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفاً مِنَ الليْلِ إنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرِينَ) . (5)

الحديث :63.مسائل عليّ بن جعفر عن الإمام الكاظم عليه السلام ،رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا عَمِلتَ سيّئةً فَاعمَلْ حَسَنةً تَمْحوها . (6)5 _ حُسنُ الخُلُقِ61.الكافى :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أربَعٌ مَن كُنَّ فيهِ وكانَ مِن قَرنِهِ إلى قَدَمِهِ ذُنوباً بَدَّلَها اللّهُ حَسَناتٍ : الصِّدقُ ، والحَياءُ ، وحُسنُ الخُلُقِ ، والشُّكرُ . (7)60.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ حُسنَ الخُلُقِ يُذِيبُ الخَطيئةَ كما تُذِيبُ الشمسُ الجَليدَ ، وإنّ سوءَ الخُلُقِ لَيُفسِدُ العَمَلَ كما يُفسِدُ الخَلُّ العَسَلَ . (8)6 _ إغاثةُ المَلهوفِ58.صحيح مسلم ( _ به نقل از وائل حَضْرَمى _ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مِن كفّاراتِ الذُّنوبِ العِظامِ :إغاثَةُ المَلهوفِ ، والتَّنفيسُ عنِ المَكروبِ . (9)7 _ استِغفارُ المَلائكةِ62.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لِمَن سَأَلَهُ عَن دَواءٍ عُجِنَ بِالخَمرِ ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ للّهِِ عزّ ذِكرُهُ ملائكهً يُسقِطونَ الذُّنوبَ عن ظُهورِ شِيعَتِنا كما تُسقِطُ الرِّيحُ الوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ في أوانِ سُقُوطِهِ ، وذلكَ قولُهُ عزّوجلّ : «يُسَبِّحُونَ بحَمدِ رَبِّهِم ويَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنوا» (10) واللّهِ ماأرادَ بهذا غَيرَكُم . (11)8 _ كثرةُ السجودِ60.عنه عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :جاءَ رَجُلٌ إلى رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فقالَ : يارسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، كَثُرَت ذُنُوبي وضَعُفَ عَمَلِي ، فقالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أكثِرِ السُّجودَ فإنّه يَحُطُّ الذُّنوبَ كما تَحُطُّ الرِّيحُ وَرَقَ الشَّجَرِ . (12) .


1- .بحار الأنوار : 81/186/ 40 .
2- .تحف العقول : 38 .
3- .الدعوات : 120/ 285 .
4- .بحار الأنوار : 68/146/94 .
5- .هود : 114 .
6- .الأمالي للطوسي : 186/312 .
7- .الكافي : 2/107/7 .
8- .بحار الأنوار : 71/395/74 .
9- .نهج البلاغة : الحكمة 24 .
10- .غافر : 7 .
11- .بحار الأنوار : 59/196/61 .
12- .الأمالي للصدوق : 589/814 .

ص: 501

3 _ اندوهها
4 _ كارهاى نيك
5 _ خوشخويى
6 _ فريادرسى ستمديدگان
7 _ استغفار فرشتگان
8 _ سجده زياد

59.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام_ درباره بيمارى كودكان _فرمود : كفاره گناهان پدر و مادر آنهاست .ر.ك : بيمارى ، باب 1650 .

3 _ اندوهها56.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ رنج و درد و اندوه و حتى نگرانى خاطرى به مؤمن نرسد جز اين كه خداوند بدان گناهانش را بزدايد .55.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :همانا غم و اندوه، گناهان مسلمان را مى برد .54.قرب الإسناد ( _ به نقل از على بن جعفر از [برادرش] امام كاظم علي ) امام رضا عليه السلام :هيچ يك از شيعيان على نيست كه روز مرتكب عمل زشتى يا گناهى شود ، مگر آن كه شب اندوهى به او رسد كه آن گناه را فرو ريزد ؛ پس ، چگونه قلم براى نوشتن گناهان چنين كسى به كار افتد؟!4 _ كارهاى نيكقرآن :«نماز بگزار در دو طرف [آغاز و انجام] روز و ساعاتى از شب ؛ زيرا نيكى ها بدى ها را از ميان مى برد . اين يادى است براى يادآوران» .

حديث :105.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه كار بدى كردى، كار خوبى انجام بده كه آن، بدى را پاك مى كند .5 _ خوشخويى107.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز است كه هركس داشته باشد ، اگر سر تا پا غرق گناه باشد ، خداوند آن گناهان را به حسنه و نيكى تبديل مى كند : راستى ، حيا ، خوشخويى و سپاسگزارى .105.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :همانا خوشخويى گناه راذوب مى كند ، همچنان كه آفتاب شبنم را، و بدخويى كردار را تباه مى سازد ، همچنان كه سركه عسل را .6 _ فريادرسى ستمديدگان107.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :رسيدن به فرياد ستمديده و زدودن غم اندوهناك از كفّاره هاى گناهان بزرگ است .7 _ استغفار فرشتگان109.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خداوند ، كه يادش بر فرازباد ، فرشتگانى دارد كه گناهان را از دوش شيعيان ما فرو مى ريزانند همچنان كه باد، برگ درختان را كه در آستانه ريزش است فرومى ريزاند. و اين سخن خداوند عز و جلاست آن جا كه مى فرمايد: «به ستايش پروردگارشان تسبيح مى گويند و براى مؤمنان آمرزش مى خواهند» . به خدا سوگند كه مقصود [از مؤمنان ]كسى جز شما نيست .8 _ سجده زياد111.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :مردى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمدو عرض كرد : اى رسول خدا! گناهانم زياد شده و اعمالم سست [و اندك ]گشته است . رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : زياد سجده كن ؛ زيرا همچنان كه باد، برگ درختان را فرو مى ريزاند ، سجده گناهان را مى ريزاند .

.

ص: 502

9 _ حج و عمره
10 _ صلوات فرستادن بر محمّد و آل او
11 _ مرگ
150 . رياست
781 _ نكوهش رياست
782 _ ابزار رياست

9 _ حج و عمرهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين عمره تا آن عمره، كفاره گناهانى است كه در فاصله آن دو صورت گيرد، و ثواب حجِّ پذيرفته شده بهشت است، و گناهانى هست كه جز در عرفات آمرزيده نمى شود .

10 _ صلوات فرستادن بر محمّد و آل اوامام رضا عليه السلام :هر كه نمى تواند كارى كند كه به سبب آن گناهانش زدوده شود بر محمّد و خاندان او بسيار درود فرستد ؛ زيرا صلوات گناهان را ريشه كن مى كند .

ر .ك : باب 1148 .

11 _ مرگپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مرگ ، كفاره گناهان مؤمنان است .

150 رياست781 _ نكوهش رياستامام باقر عليه السلام :هرگز در پى سركرده بودن مباش ، كه دنباله رو مى شوى .

امام صادق عليه السلام :از اين سران رياست پيشه بپرهيزيد ؛ زيرا به خدا سوگند كه كفشها در پى مردى به صدا در نيايد مگر آن كه او هلاك شود و ديگران (پيروانش) را نيز به هلاكت اندازد .

امام صادق عليه السلام :هر كه جوياى رياست باشد ، نابود شود .

امام رضا عليه السلام_ پس از آن كه نام مردى را برد و گفت : او رياست طلب است _فرمود : اگر دو گرگ درنده به يك رمه بى شبان حمله كنند خسارتى كه مى زنند بيشتر از خسارتى كه جاه طلبى به دين مسلمان وارد مى كند ، نيست .

782 _ ابزار رياستامام على عليه السلام :سعه صدر ، ابزار رياست است .

امام على عليه السلام :بخشنده آقايى كند، و ثروتمند رياست .

امام صادق عليه السلام :رياست را جستم ، و آن را در خير خواهى براى بندگان خدا يافتم .

ر .ك : سَروَر ، باب 991 .

.

ص: 504

151 . رؤيا
783 _ نويد رؤيا
784 _ اقسام رؤيا
785 _ تعبير و بازگو كردن خواب

151 رؤيا783 _ نويد رؤيا116.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ درباره آيه «آنان را در زندگى دنيا و آخرت بشارت است ، هيچ تبديلى در كلمات خدا (در وعده هاى او) نيست ، اين است كاميابى بزرگ» _فرمود : آن بشارت ، خوابِ خوبى است كه مؤمن مى بيند و به وسيله آن در دنيايش نويد داده مى شود .117.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بحار الأنوار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : از نبوّت فقط نويد دهنده ها باقى مانده است . پرسيدند : نويد دهنده ها چيست؟ فرمود : رؤياى خوب.118.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله صبح كه مى شد به اصحابش مى فرمود : آيا كسى نويد دهنده اى دارد؟ منظور آن حضرت رؤيا بود.784 _ اقسام رؤيا120.امام صادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :هر گاه بندگان بخوابند ، ارواحشان به آسمان پر مى كشد . آنچه روح در آسمان ببيند حقيقى است و هرچه در فضا ببيند رؤياهاى آشفته است .121.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :رؤيا سه گونه است : نويدى از جانب خدا به مؤمن ، ترسى كه شيطان مى افكند، و خوابهاى آشفته .785 _ تعبير و بازگو كردن خواب123.الإمام الرضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما خواب خوبى ديد آن را تعبير كند و براى ديگران بازگو كند و اگر خواب بدى ديد آن را تعبير نكند و به كسى هم نگويد .124.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رؤيا را جز براى مؤمنى كه از حسادت و فساد مبرّاست نبايد بازگو كرد .

.

ص: 506

152 . رياكارى
786 _ نكوهش رياكارى

152 رياكارى786 _ نكوهش رياكارىقرآن :«و همانند آن كسان مباشيد كه سرمست غرور و رياكارانه از ديار خويش بيرون آمدند و ديگران را از راه خدا بازداشتند . و خدا به هر كارى كه مى كنند احاطه دارد» .

حديث :134.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :واى بر كسانى كه دين را وسيله كسب دنيا مى كنند و با زبان نرم خود در برابر مردم به لباس ميش در مى آيند ، گفتارشان از عسل شيرين تر است و دلهايشان دل گرگ است . خداوند متعال مى فرمايد : آيا به [رحمت] من غرّه مى شوند؟ !132.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو هريره ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرشته با خوشحالى عمل بنده را بالا مى برد و چون كارهاى نيكش را بالا برد ، خداوند عز و جل مى فرمايد : آنهارا در سجّين (1) گذاريد ؛ اين كارها براى من انجام نشده است .133.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز قيامت به رياكار ندا مى شود : اى نابكار ! اى فريبكار ! اى رياكار ! عملت بر باد شد و مزدت از بين رفت ؛ برو و مزد خود را از همان بگير كه به خاطر او كار مى كردى .134.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى سبحان مى فرمايد : همانا من بى نيازترين شريكم . پس، هر كه كارى بكند و كسى جز مرا در آن شريك گرداند من از آن كار بيزارم و از آنِ كسى باشد كه او را شريك من قرار داده است.135.كتاب من لا يحضره الفقيه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا خداوند عملى را كه در آن به وزن ذرّه اى ريا باشد نمى پذيرد .136.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به مردى كه پرسيد: اى رسول خدا ! نجات در چيست؟ _فرمود : در اين كه بنده طاعت خدا را به خاطر مردم انجام ندهد .137.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :چه زشت است كه آدمى باطنى بيمار و ظاهرى زيبا داشته باشد!138.الإمام الحسين عليه السلام :امام على عليه السلام :خداوندا! به تو پناه مى برم از اين كه ظاهرم در نگاه مردم نيكو باشد و باطنم كه بر تو آشكار است زشت، و خود را رياكارانه (2) نزد مردم بيارايم به چيزى كه تو بهتر از من بدان دانايى ، پس ظاهر نكويم را براى مردم آشكار دارم و بدى كردارم را نزد تو آورم و بدين سان به بندگان تو نزديك شوم و از خشنودى تو به دور مانم.135.كتاب من لا يحضره الفقيه :امام باقر عليه السلام :هر كه [كفه] ظاهرش سنگينتراز باطنش باشد، ترازوى [اعمال] او سبك است .136.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :از رياكارى بپرهيز ؛ زيرا هر كه براى غير خدا كارى كند ، خدا او را به همان كسى كه برايش كار كرده است واگذارد .

.


1- .سجّين : زندان ، ديوان اعمال گنهكاران و كفّار _ م .
2- .رياكارانه ، ترجمه رئاء است كه در اكثر نسخه هاى نهج البلاغه آمده ، و در برخى نسخه ها به جاى كلمه رئاء ، رثاء و به معناى آراستن آمده است .

ص: 508

787 _ الرِّياءُ وَالشِّركُ138.امام حسين عليه السلام :عدّة الداعي عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنّ أخوَفَ ماأخافُ علَيكُمُ الشِّركَ الأصغرَ . قالوا : وما الشِّركُ الأصغَرُ يا رسولَ اللّهِ ؟ قالَ : الرياءُ . (1)139.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِعلَمُوا أنَّ يَسِيرَ الرياءِ شِركٌ . (2)140.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :سُئلَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عن تفسيرِقَولِ اللّهِ: «فَمَنْ كانَ يَرْجُو لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعمَلْ عَمَلاً صَالِحا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا» فقال : مَن صَلَّى مُراءاةَ الناسِ فهُو مُشرِكٌ ... ومَن عَمِلَ عَملاً مِمّا أمَرَ اللّهُ بهِ مُراءاةَ الناسِ فهُو مُشرِكٌ . (3)انظر : عنوان 215 «الشرك» .

788 _ سوءُ عاقِبَةِ أهلِ الرِّياءِ139.امام على عليه السلام :مستدرك الوسائل :قال رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنّ النارَ وأهلَها يَعِجُّونَ مِن أهلِ الرياءِ ، فقيلَ : يا رسولَ اللّهِ ، وكيفَ تَعِجُّ النارُ ؟! قالَ : مِن حَرِّ النارِ التي يُعَذَّبُونَ بها . (4)140.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :يُجاءُ بعَبدٍ يَومَ القِيامَةِ قدصَلّى فيقولُ : يا ربِّ صَلَّيتُ ابتِغاءَ وَجهِكَ فيُقالُ لَهُ : بل صَلَّيتَ لِيُقالَ ما أحسَنَ صلاةَ (فلانٍ) (5) ، اِذهَبُوا بِهِ إلى النارِ . (6)789 _ عَلاماتُ المُرائي142.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ثلاثُ علاماتٍ لِلمُرائي : يَنشَطُ إذا رَأى الناسَ ، ويَكسَلُ إذا كانَ وَحدَهُ ، ويُحِبُّ أن يُحمَدَ في جَميعِ اُمُورِهِ . (7)790 _ النَّوادِرُ143.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :السِّرُّ أفضَلُ مِن العَلانِيَةِ ،والعلانِيَةُ لِمَن أرادَ الاقتِداءَ . (8)144.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ لمّا سَألَهُ زرارةُ عن الرَّجُلِ يَعمَلُ الشيءَ مِن الخَيرِ فَيَراهُ إنسانٌ فَيَسُرُّهُ ذلكَ _: لا بَأسَ ، ما مِن أحدٍ إلّا وهُ_و يُحِبُّ أن يَظهَرَ لَهُ في الناسِ الخَيرُ ، إذا لَ_م يَكُ_ن صَنَعَ ذلكَ لذلكَ . (9)145.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن عَمِلَ حَسَنَةً سِرّا كُتِبَت لَهُ سِرّا ، فإذا أقَرَّ بها مُحِيَتْ وكُتِبَت جَهرا ، فإذا أقَرَّ بها ثانيا مُحِيَت وكُتِبَت رياءً . (10) .


1- .عدّة الداعي : 214 .
2- .تحف العقول : 151 .
3- .تفسير القمّي : 2/47 .
4- .مستدرك الوسائل : 1/107/109 .
5- .ما بين الهلالين أثبتناه من بحار الأنوار : 72/301/44 .
6- .الزهد للحسين بن سعيد : 63/166 .
7- .الكافي : 2/295/8 .
8- .كنز العمّال : 5273 .
9- .الكافي : 2/297/18 .
10- .عدّة الداعي : 221 .

ص: 509

787 _ ريا و شرك
788 _ فرجامِ بدِ رياكاران
789 _ نشانه هاى رياكار
790 _ گوناگون

787 _ ريا و شرك144.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عدّة الداعى :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : بيشترين نگرانى من براى شما شرك كوچك است. عرض كردند: اى رسول خدا ! شرك كوچك چيست؟ فرمود : ريا .145.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :بدانيد كه اندكى ريا هم ، شرك است .146.امام على عليه السلام :امام باقر عليه السلام :از رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره آيه «پس هر كه اميد ديدار پروردگارش را دارد بايد كارى شايسته كند و هيچ كس را شريك پروردگارش قرار ندهد » سؤال شد ، حضرت فرمود : هر كه براى خودنمايى به مردم نماز گزارد مشرك است . . . و هر كه يكى از فرمان هاى خدا را براى خودنمايى به مردم به جاى آورد مشرك است .ر .ك : عنوان 215 «شرك» .

788 _ فرجامِ بدِ رياكاران149.عنه عليه السلام :مستدرك الوسائل :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : دوزخ و دوزخيان از دست رياكاران فرياد بر مى آورند . عرض شد : اى رسول خدا! دوزخ ديگر چرا فرياد برمى آورد؟! فرمود : از گرماى آتشى كه [رياكاران ]با آن عذاب مى شوند .150.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :در روز رستاخيز بنده اى را كه نماز خوانده ، مى آورند . او مى گويد : پروردگارا! من براى رضاى تو نماز خواندم ؛ امّا به او گفته شود : نه ، بلكه براى آن نماز خواندى كه گفته شود چه نماز خوبى مى خواند . او را به دوزخ بريد .789 _ نشانه هاى رياكار147.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :رياكار را سه نشانه است : وقتى چشمش به مردم مى افتد كوشا مى شود ، وقتى تنهاست سستى و تنبلى مى ورزد، و دوست دارد كه در هر كارى ستايش شود .790 _ گوناگون149.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[عبادت وحسنه] نهانى بهتر از آشكار است . انجام آشكار [اين كارها ]براى كسى [خوب ]است كه بخواهد الگو قرار گيرد .150.امام على عليه السلام :امام باقر عليه السلام_ در پاسخ زراره كه درباره شخصى پرسيد كه كار خوبى انجام مى دهد و انسانى او را مى بيند و او خوشحال مى شود _فرمود : اشكالى ندارد . همه دوست دارند كار نيكشان در ميان مردم نمايان شود، به شرط آن كه كار خوب را به اين منظور انجام نداده باشد .151.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كه در نهان كار نيك انجام دهد ، برايش نهانى نوشته مى شود و چون آن را به زبان آورد ، آن عمل نهانى پاك مى شود و عملى آشكار نوشته مى گردد و اگر براى دومين بار به زبان آورد عمل آشكار هم پاك مى شود و برايش عمل رياكارانه مى نويسند.

.

ص: 510

153 . انديشه
791 _ عوامل درست انديشى
792 _ آثار خودْ رأيى
793 _ عوامل ويران كننده انديشه
794 _ دولتِ بخت و رأى درست
795 _ به كارگيرى انديشه در دين
796 _ كوشش فكرى

153 انديشه791 _ عوامل درست انديشى165.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :انديشه[ى درست] با تأنّى به دست مى آيد . و چه بد پشتيبانى است انديشه خام و نسنجيده .166.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :رايزنى كنيد تا انديشه درست متولّد شود .167.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كس آراى گوناگون را ببيند، جايگاههاى خطا (نادرست انديشى) را باز شناسد .168.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :رأى آن كس برتر است كه خود را از رأى مشاور بى نياز نداند .792 _ آثار خودْ رأيى170.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كه خودْ رأيى كند نابود شود و هر كه با بزرگان مشورت كند ، در خردهايشان شريك گردد .164.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :تنها جاهل است كه شيفته رأى خويش است .165.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :آدم خودْ رأى ، بر لبه لغزشگاهها ايستاده است .793 _ عوامل ويران كننده انديشه167.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :لجاجت، رأى را از بين مى برد .168.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :كسى كه در فشار بول است ، نبايد نظر بدهد .ر.ك : عنوان 352 «لجاجت» .

794 _ دولتِ بخت و رأى درست171.تاريخ بغداد عن اُمّ سليم الأنصاريّة :امام على عليه السلام :رأى درست با دولت همراه است با آن روى آورد و با رفتنش برود .795 _ به كارگيرى انديشه در دين173.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين امّت مدّت زمانى به كتاب خدا عمل مى كنند و سپس مدّتى به سنّت رسول خدا و آن گاه مدّتى به رأى . پس هرگاه به رأى عمل كنند ، گمراه شوند و ديگران را نيز گمراه سازند .174.عنه صلى الله عليه و آله :كنز العمّال :امام على عليه السلام فرمود : با وجود سه چيز هيچ عملى پذيرفته نمى شود : شرك و كفر و رأى . عرض كردند : اى امير المؤمنين! مقصود از رأى چيست؟ فرمود : اين كه كتاب خدا و سنّت رسول او را بگذارى و به نظر (خودت) عمل كنى .ر.ك : فتوا ، باب 1467 .

796 _ كوشش فكرى173.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حكمران اگر بكوشد و به حق دست يابد، دو اجر دارد و اگر بكوشد، اما به حق نرسد، يك اجر دارد .174.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كه انديشه خود را در راه خير خواهى و ارشاد مردم به كار گيرد ، پاداش نيّتش را بگيرد و وظيفه اش را انجام داده باشد .

.

ص: 512

154 . ربا
797 _ بر حذر داشتن از ربا
798 _ حكمت تحريم ربا
799 _ عوامل آلوده شدن به ربا
800 _ رباخوارى كه ربا را حلال شمارد

154 ربا797 _ بر حذر داشتن از ربا186.الإمام الباقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل ربا خوار و ربا دهنده و كاتب و گواهان بر آن را لعنت كرده است .187.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شبى كه به معراج رفتم ، بر مردمى گذشتم كه شكمهايشان چون خانه اى بود و در آنها مارهايى وجود داشت كه از بيرون شكمهايشان ديده مى شد . پرسيدم : اى جبرئيل! اينها كيستند؟ گفت : اينان ربا خوارانند .188.الإمام الحسين عليه السلام :امام باقر عليه السلام :پليدترين كسب ها ، رباسْت .185.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :ربا خوار از دنيا نرود ، تا آن كه شيطان آشفته سرش كند .186.امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك درهم ربا نزد خداوند عز و جل بدتر از هفتاد بار زنا كردن است كه همه آنها با محارم و در خانه خدا باشد .798 _ حكمت تحريم ربا188.امام حسين عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به پرسش هشام بن حكم از علّت تحريم ربا _فرمود : اگر ربا حلال بود ، مردم كار تجارت و كسب مايحتاج خود را رها مى كردند . پس خداوند ربا را حرام فرمود ، تا مردم از حرامخوارى دست كشيده به تجارت و خريد و فروش روى آورند و به يكديگر قرض دهند .189.الكافي عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از علّت تحريم ربا _فرمود : تا اين كه مردم از احسان كردن به يكديگر دريغ نورزند .799 _ عوامل آلوده شدن به ربا189.الكافى ( _ به نقل از ابوحمزه ) امام على عليه السلام :اى مردم! ابتدا احكام ، سپس تجارت! به خدا قسم كه ربا در ميان اين امّت، ناپيداتر از حركت مورچه بر روى تخته سنگ سياه است .190.امام باقر عليه السلام يا امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :آن كه بدون دانستن احكام دين سوداگرى كند ، به ورطه ربا افتد .ر.ك : بازرگانى ، باب 285 .

800 _ رباخوارى كه ربا را حلال شمارد در جنگ با خداستقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خدا بترسيد و اگر ايمان آورده ايد ، ربا را هر چه باقى مانده است رها كنيد . و اگر چنين نكرديد با خدا و رسول او اعلان جنگ دهيد . واگر توبه كنيد اصل سرمايه از آنِ شماست . دراين حال نه ستم كرده ايد و نه به شما ستم شده است» .

حديث :192.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ آنگاه كه به ايشان خبر رسيد مردى ربا مى خورد و اسم آن را «لباء» (1) مى گذارد _فرمود : اگر خداوند عز و جل مرا بر او چيره گرداند، هر آينه گردنش را خواهم زد .

.


1- .لِباء ، يا آغوز ، اولين شيرى است كه مادر به نوزادش مى دهد .

ص: 514

155 . اميد
801 _ تشويق به اميد واقعى
802 _ برحذر داشتن از اميد بستن به غير خدا

155 اميد801 _ تشويق به اميد واقعىقرآن :«همانا كسانى كه ايمان آورده اند و آنان كه مهاجرت كرده اند و در راه خدا جهاد نموده اند ، به رحمت خدا اميدوارند و خدا آمرزنده و مهربان است» .

حديث :201.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر اميدوارى جوينده است و هر بيمناكى گريزان [از آنچه مى ترسد].202.ربيع الأبرار :امام على عليه السلام_ در پاسخ مردى كه از ايشان خواهش كرد اندرزى به او دهد _فرمود : چونان كسى مباش كه بدون عمل ، به آخرت اميد دارد و با آرزوهاى دراز ، توبه را به تأخير مى اندازد . در نكوهش دنيا چون پارسايان سخن مى گويد اما رفتارش رفتار دنيا خواهان است.203.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ هنگامى كه به ايشان عرض شد : عدّه اى هستند كه گناه مى كنند و مى گويند ما [به رحمت خدا ]اميدواريم و پيوسته در همين حالند تا مرگشان در رسد _فرمود : اينها مردمانى هستند كه در آرزوها و خيالات خود غرقند . دروغ مى گويند . آنها اميدوار نيستند ؛ زيرا هركه به چيزى اميد داشته باشد در طلب آن مى كوشد و هركه از چيزى بترسد از آن مى گريزد .802 _ برحذر داشتن از اميد بستن به غير خدا205.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :هر چه اميد داريد ، به خداى سبحان داشته باشيد و به كسى جز او اميد مبنديد ؛ زيرا هيچ كس، به غير خداوند متعال اميد نبست، مگر آن كه نوميد بازگشت .ر.ك : پرسش (2) ، باب 908 ؛ نوميدى ، باب 1907 .

.

ص: 516

156 . رجعت
803 _ رجعت مردگان
804 _ آنان كه خبر رجعتشان داده شده است
805 _ همگانى نبودن رجعت
157 . مهربانى
806 _ تشويق به مهربانى با يكديگر

156 رجعت803 _ رجعت مردگان213.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :به خدا سوگند كه روزها و شبها به سر نيايد تا آن كه خداوند مردگان را زنده كند و زندگان را بميراند و حق را به اهلش باز گرداند و دين برگزيده خود را بر پا دارد (بر جهان حاكم گرداند) .804 _ آنان كه خبر رجعتشان داده شده است215.امام على عليه السلام :امام حسين عليه السلام :من نخستين كسى هستم كه وقتى زمين شكاف مى خورد از آن بيرون مى آيم و اين همزمان است با رجعت اميرالمؤمنين و قيام قائم ما .216.امام صادق عليه السلام ( _ هنگامى كه از ايشان درباره تعريف شِكوه از سوى بي ) امام صادق عليه السلام :نخستين كسى كه به دنيا بر مى گردد حسين بن على عليه السلام است. او چندان فرمانروايى مى كند كه بر اثر پيرى، ابروانش بر روى چشمانش فرو مى افتد .805 _ همگانى نبودن رجعت218.الكافي عن العرزمي عن أبيه عن الإمام الصادق عليه اامام صادق عليه السلام :رجعت، همگانى نيست بلكه خاص است و فقط كسانى به دنيا باز مى گردند كه مؤمن خالص يا مشرك محض باشند .157 مهربانى806 _ تشويق به مهربانى با يكديگرقرآن :«محمّد پيامبر خداست و كسانى كه با او هستند بر كافران سختگيرند و با يكديگر مهربان» .

«سپس از كسانى شد كه ايمان آورده اند و يكديگررا به شكيبايى و مهربانى سفارش مى كنند. اينان اهل سعادتند» .

حديث :223.طبّ الأئمّة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى رحمانِ خجسته و والا،به مردمانِ دلرحم رحم مى كند . به ساكنان زمين رحم كنيد تا آن كه در آسمان است به شما رحم كند .224.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آواز دهنده اى در دوزخ فرياد مى زند : مهربانا! بخشايشگرا! مرا ازآتش رهايى ده . پس خداوند فرشته اى را فرمان مى دهد كه او را از آتش بيرون مى آوردو در پيشگاه پروردگار مى ايستد . خداوند عز و جل به او مى فرمايد : آيا تو به گنجشكى رحم كردى؟219.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :رحم كن، تا به تو رحم شود .220.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :در شگفتم از كسى كه به رحم و شفقت فرا دست خود اميد دارد ، چگونه به فرو دست خود رحم نمى كند .

.

ص: 518

807 _ كسانى كه سزاوار مهربانى و ترحّمند
158 . رحمت
808 _ رحمت خدا

807 _ كسانى كه سزاوار مهربانى و ترحّمند228.امام صادق عليه السلام ( _ دعاى ايشان به هنگام بيمارى ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به عزيزى كه خوار گشته و توانگرى كه تهيدست شده و دانشمندى كه در روزگار نادانان تباه گرديده است ، رحم و مهربانى كنيد .229.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با مسكينان مهربانى كن .230.الإمام عليّ عليه السلام عن رسول اللّه صلى الله علامام على عليه السلام :با كودكان خانواده ات مهربان باش و بزرگان خانواده ات را احترام گذار .158 رحمت808 _ رحمت خدا231.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال روزى كه آسمانها و زمين را آفريد ، صد رحمت بيافريد كه هر رحمتى به اندازه فاصله آسمان و زمين است . پس ، از آن رحمتها يكى را به زمين فرود آورد كه به سبب آن خلايق به يكديگر ترحّم مى كنند و مادر به فرزندش مهر مى ورزد و پرندگان و حيوانات آب مى نوشند و مردمان زندگى مى كنند.232.الكافي عن مرازم بن حكيم :كنز العمّال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : هرگز هيچ كس به بهشت نرود مگر با رحمت خدا . عرض كردند : و نه شما؟ فرمود : و نه من ، مگر اين كه خدا مرا مشمول رحمت خود كند .233.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في تَفسيرِ «الإِحسانِ» في قَولِهِ تَعالى في قِص ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر اندازه رحمت خداوند متعال را مى دانستيد ، حتما به آن تكيه مى كرديد .234.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام زين العابدين عليه السلام_ آنگاه كه به ايشان عرض شد : حسن بصرى مى گويد : از اين كه كسى هلاك شود جاى تعجّب نيست، بلكه از نجات يافته تعجّب است كه چگونه نجات يافته است _فرمود : اما من مى گويم : از اين كه كسى نجات يافته تعجّب نيست، بلكه تعجّب از هلاك شده است كه چگونه با وجود رحمت گسترده خداوند هلاك گشته است؟!

.

ص: 520

809 _ موجبات رحمت
159 . خويشاوندى
810 _ فضيلت صله رحم
811 _ آثار صله رحم كردن

809 _ موجبات رحمت242.صحيح مسلم عن أنس :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با فرمان بردن از اوامر خداوند ، خود را در معرض رحمت او قرار دهيد .239.صحيح البخارى ( _ به نقل از سهل بن سعد ساعدى _ ) امام على عليه السلام :با ياد خداوند، رحمت [او ]فرود مى آيد .240.السيرة النبويّة ( _ به نقل از ابن اسحاق _ ) امام على عليه السلام :با مهربانى به ديگران است كه رحمت [خدا ]فرود مى آيد .159 خويشاوندى810 _ فضيلت صله رحم243.الطبقات الكبرى :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا ثواب صله رحم زودتر از ثواب هر كار خير ديگرى مى رسد .244.الطبقات الكبرى عن اُمّ سنان الأسلميّة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى به جا آوردن صله رحم [حتى اگر شده] يك سال راه بپيما .811 _ آثار صله رحم كردن246.صحيح مسلم عن اُمّ عطيّة الأنصاريّة :فاطمه زهرا عليهاالسلام :خداوند صله ارحام را به جهت فزونى نفرات مقرّر داشته است .243.الطبقات الكبرى :امام حسين عليه السلام :هر كه دوست دارد مرگش به تأخير افتد و روزى اش افزايش يابد ، صله رحم به جاى آورَد .244.الطبقات الكبرى ( _ به نقل از امّ سنان اسلمى _ ) امام باقر عليه السلام :صله رحم، اعمال را پاك مى كند ، داراييها را فزونى مى بخشد ، بلا را مى گرداند ، كار حسابرسى [در قيامت ]را آسان مى كند، و مرگ را به تأخير مى اندازد .245.سنن الترمذى ( _ به نقل از يزيد بن هرمز _ ) امام باقر عليه السلام :صله رحم، خلق و خوى را نيكو ، دست را بخشنده ، جان را پاكيزه و روزى را زياد مى كند و اجل را به تأخير مى اندازد .246.صحيح مسلم ( _ به نقل از اُمّ عَطيّه انصارى _ ) امام هادى عليه السلام :آن گاه كه خداى عز و جل با موسى بن عمران عليه السلام سخن گفت، موسى عرض كرد : پاداش كسى كه صله رحم كند چيست؟ خداوند فرمود : اى موسى! مرگ او را به تأخير مى اندازم و سختيهاى جان كندن را بر او آسان مى كنم .

.

ص: 522

812 _ پيوند با خويشاوندى كه قطع رحم كرده است
813 _ برحذر داشتن از قطع رحم
814 _ كمترين مصداق صله رحم
160 . روزى
815 _ روزى رسان
816 _ تضمين روزى

812 _ پيوند با خويشاوندى كه قطع رحم كرده است263.حلية الأولياء عن وهب بن منبّه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از خويشاوند خود مبُر گرچه او از تو ببرد .258.تاريخ دمشق ( _ به نقل از ابن عمر _ ) امام حسين عليه السلام :قوى ترين كَس در صله رحم كسى است كه با خويشاوند بريده از خود پيوند برقرار كند .813 _ برحذر داشتن از قطع رحمقرآن :«آيا اگر به حكومت رسيديد ، مى خواهيد در زمين فساد كنيد و پيوند خويشاونديتان را ببريد؟ اينانند كه خدا لعنتشان كرده است پس گوشهايشان را كر و چشمانشان را كور ساخته است» .

حديث :263.حلية الأولياء ( _ به نقل از وهب بن منبّه _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا رحمت [خداوند] بر مردمى كه در ميان آنها قطع كننده رحم باشد ، فرود نمى آيد .264.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هرگاه مردم قطع رحم كنند، ثروتها در دست تبهكاران قرار گيرد .264.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :از جمله گناهانى كه مرگ و نابودى را شتاب مى بخشد ، قطع رحم است .814 _ كمترين مصداق صله رحم266.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صله رحم كنيد ، گرچه با يك سلام .267.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :حتى اگر شده با نوشاندن جرعه اى آب، با خويشاوندت صله رحم كن و بهترين صله رحم، آزار نرساندن به خويشاوند است .160 روزى815 _ روزى رسانقرآن :«همانا خداست روزى رسان . و اوست دارنده نيرويى سخت استوار» .

«همانا پروردگار تو در رزق هر كس كه بخواهد گشايش مى دهد يا تنگ مى گيرد ؛ زيرا او به بندگانش آگاه و بيناست» .

حديث :269.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اختيار كم و زياد شدن روزى ها جز در دست روزى رسان نيست .270.مسند ابن حنبل عن أبي فاختة عن الإمام عليّ عليه الامام على عليه السلام :روزى ها را مقدّر فرمود و آن گاه، آنها را زياد و كم و به تنگى و فراخى عادلانه تقسيم كرد ، تا هر كه را بخواهد به وسعت روزى و يا تنگى آن بيازمايد و از اين طريق سپاسگزارى و شكيبايى توانگر و تهيدست را به آزمايش گذارد .816 _ تضمين روزىقرآن :«و هيچ جنبنده اى در روى زمين نيست ، جز آن كه روزى اش بر عهده خداست و قرارگاه و مكان نقل و انتقالش را مى داند ؛ اين همه در كتابى روشن (لوح محفوظ) آمده است» .

حديث :270.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابوفاخته ، از امام على عليه السلام ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مبادا با پرداختن به كسب روزى تضمين شده، از آنچه بر تو واجب شده است بازمانى ؛ زيرا قسمت تو از روزى مى رسد و آنچه قسمت تو نباشد به آن دست نمى يابى .

.

ص: 524

271.امام على عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لِكُلِّ ذِي رَمَقٍ قُوتٌ . (1)272.امام باقر عليه السلام :عنه عليه السلام :فهذا غُرابٌ وهذا عُقابٌ ، وهذا حَمامٌ وهذا نَعامٌ ، دَعا كُلَّ طائرٍ باسمِهِ ، وكَفَلَ لَهُ برزقِهِ . (2)273.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :عِيالُهُ الخَلائقُ ، ضَمِنَ أَرزاقَهُم، وقَدَّرَ أَقْواتَهُم . (3)274.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :اُطلُبُوا الرِّزقَ فإنّهُ مَضمونٌ لِطالِ_بِهِ . (4)275.عنه عليه السلام :الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :لا يَشغَلْكَ رِزقٌ مَضمونٌ عن عَمَلٍ مَفروضٍ . (5)817 _ الحِرصُ وزِيادةُ الرِّزقِ277.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ الرِّزقَ لا يَجُرُّهُ حِرصُ حَريصٍ ولا يَصرِفُهُ كَراهِيَةُ كارِهٍ . (6)275.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِعلَمُوا أنَّ عَبدا وإن ضَعُفَتْ حِيلَتُهُ ، ووَهَنَتْ مَكِيدَتُهُ أنَّهُ لَن يُنقَصَ مِمّا قَدَّرَ اللّهُ لَهُ ، وإن قَوِيَ عَبدٌ في شِدَّةِ الحِيلَةِ وقُوَّةِ المَكِيدَة أ نّهُ لن يُزادَ عَلى ما قَدَّرَ اللّهُ لَهُ . (7)276.الكافى ( _ به نقل از عبد اللّه بن سنان ، از امام صادق عليه ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إن كانَ الرِّزقُ مَقسومافالحِرصُ لِماذا ؟! (8)277.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنّ اللّهَ تعالى وَسَّعَ أرزاقَ الحَمقى لِيَعتَبِرَ العُقَلاءُ ويَعلَمُوا أنّ الدنيا ليسَ يُنالُ ما فيها بِعَمَلٍ ولا حِيلَةٍ . (9)818 _ الحَثُّ عَلَى الإجمالِ في طَلَبِ الرِّزقِ279.الكافي عن مولىً لجعفر بن محمّد عليهماالسلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ألا وإنّ الرُّوحَ الأمينَ نَفَثَ فيرُوعِي أ نّهُ لَن تَمُوتَ نفسٌ حتّى تَستَكمِلَ رِزقَها ، فاتَّقُوا اللّهَ وأجمِلُوا في الطَّلَبِ ، ولا يَحمِلْ أحَدَكُم استِبطاءُ شَيءٍ مِنَ الرِّزقِ أن يَطلُبَهُ بغَيرِ حِلِّهِ ، فإنّهُ لا يُدرَكُ ما عِندَ اللّهِ إلّا بطاعَتِهِ (10) . (11)280.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :خُذْ مِن الدنيا ما أتاكَ وتَوَلَّ عمّا تَوَلّى عنك ، فإن أنتَ لَم تَفعَلْ فَأجمِلْ في الطَّلَبِ . (12)281.سنن الترمذي عن أبي اُمامة عن رسول اللّه صلى اللهالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لِيَكُن طَلَبُكَ المَعيشَةَ فَوقَكَسبِ المُضَيِّعِ ، دُونَ طَلَبِ الحَريصِ الراضِي بالدنيا المُطمَئنِّ إلَيها ، ولكنْ أنزِلْ نفسَكَ مِن ذلكَ بمَنزِلَةِ المُنصِفِ المُتَعَفِّفِ تَرفَعُ نفسَكَ عن مَنزِلَةِ الواهِي الضَّعيفِ وتَكتَسِبُ ما لابُدَّ للمُؤمنِ مِنهُ . (13)819 _ الرِّزقُ وطالِبُهُ279.الكافى ( _ به نقل از يكى از وابستگان امام صادق عليه السلام ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لَو أنَّ ابنَ آدَمَ فَرَّ مِن رِزقِهِ كما يَفِرُّ مِنَ المَوتِ لَأَدرَكَهُ كما يُدرِكُهُ المَوتُ . (14) .


1- .الأمالي للصدوق : 399/515 .
2- .نهج البلاغة : الخطبة 185
3- .نهج البلاغة : الخطبة 91 .
4- .الإرشاد : 1/303 .
5- .بحار الأنوار: 78/374/22
6- .بحار الأنوار: 77/68/7.
7- .الأمالي للمفيد: 207/39.
8- .الأمالي للصدوق : 56/ 12 .
9- .بحار الأنوار : 103/34/63 .
10- .الكافي : 2/74/2 .
11- .انظر : كنز العمّال : 9290 ، 9310 ، 9311 ، 9312 ، 9314 ، 9316 .
12- .نهج البلاغة : الحكمة 393 .
13- .بحار الأنوار : 103/ 33/ 63 .
14- .مكارم الأخلاق : 2/377/2661 .

ص: 525

817 _ حرص زدن و افزايش روزى
818 _ تشويق به ميانه روى در طلب روزى
819 _ روزى و جوينده اش

280.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر جاندارى، روزى خود را دارد .281.سنن الترمذى ( _ به نقل از ابو امامه ) امام على عليه السلام :اين كلاغ است و آن يكى عقاب ،اين كبوتر است و آن ديگرى شترمرغ . هر مرغى را به نامى خوانده و روزى او را ضمانت كرده است .282.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :خلايق نان خورهاى خدايند . خداوند روزى هاى آنها را ضمانت و خوراكشان را مقدّر كرده است .283.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعائِهِ لِمَريضٍ عِندَ عِيادَتِهِ لَهُ ) امام على عليه السلام :روزى را بجوييد ؛ زيرا روزى براى جوينده آن ضمانت شده است .284.السنن الكبرى عن ابن عبّاس :امام عسكرى عليه السلام :مبادا [سرگرم شدن به]روزى ضمانت شده ، تو را از كار واجبى باز دارد .817 _ حرص زدن و افزايش روزى282.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نه حرص زدن حريص ، روزى را به سوى او مى كشاند و نه ناخوش داشتن كسى، آن را از او باز مى دارد.283.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در دعاى خود به هامام على عليه السلام :بدانيد كه آنچه خداوند براى بنده مقدّر كرده است ، بى كم و كاست،به او برسد هر چند در چاره انديشى و پيدا كردن راههاى كسب روزى ناتوان باشد و نيز بيش از آنچه خداوند برايش مقدّر كرده به او نرسد ، هر چند بسيار زرنگ و چاره انديش باشد .284.السنن الكبرى ( _ به نقل از ابن عبّاس _ ) امام صادق عليه السلام :اگر روزى مقدّر است ، پس حرص زدن چرا؟!285.صحيح البخارى ( _ به نقل از عايشه _ ) امام صادق عليه السلام :خداى تعالى روزى احمقان را فراخ گردانيد تا خردمندان درس عبرت بگيرند و بدانند كه دنيا نه با تلاش و كوشش به دست مى آيد و نه با زرنگى و تدبير .818 _ تشويق به ميانه روى در طلب روزى287.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا روح الامين در دلم چنين افكند كه هيچ كس نميرد تا روزى اش را به طور كامل دريافت كند ؛ پس، از خدا بترسيد و در طلب روزى آرام باشيد و دير رسيدن روزى شمارا وادار نكند كه آن را از راه غير حلال بجوييد ؛ زيرا آنچه نزد خداست جز با طاعت او به دست نمى آيد .288.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :از دنيا آنچه به تو رسد برگيرو آنچه را به تو پشت كرده است رها كن ؛ و اگر چنين نمى كنى [دست كم] در طلب دنيا آرام باش.286.صحيح مسلم ( _ به نقل از ابو سعيد خُدْرى _ ) امام صادق عليه السلام :بايد طلب تو در كسب معيشت بالاتر از كسى باشد كه كسب معيشت را فرو گذاشته و پايين تر از طلب شخص حريصى كه به دنيا خشنود و دل بسته است؛ بلكه ميانه رو و خويشتندار باش و از سستى و تنبلى دورى كن و براى كسب آنچه [از روزى كه ]مؤمن را گريزى از آن نيست، تلاش كن .819 _ روزى و جوينده اش288.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر آدمى همچنان كه از مرگ مى گريزد از روزى مى گريخت ، باز روزى به او مى رسيد همچنان كه مرگ به او مى رسد .

.

ص: 526

289.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الرِّزقُ يَطلُبُ مَن لا يَطلُبُهُ . (1)290.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنَّ الرِّزقَ رِزقانِ : رِزقٌ تَطلُبُهُ ، ورِزقٌ يَطلُبُكَ ، فإن أنتَ لَم تَأتِهِ أتاكَ . (2)291.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ اللّهَ عزّوجلّ جَعَلَ أرزاقَ المؤمنينَ مِن حيثُ لا يَحتَسِبُونَ ،وذلكَ أنَّ العَبدَ إذا لَم يَعرِفْ وَجهَ رِزقِهِ كَثُرَ دُعاؤهُ . (3)820 _ الاهتِمامُ بِرِزقِ الغَدِ293.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَهتَمَّ لِرِزقِ غَدٍ فإنّ كُلَّ غَدٍيَأتِي بِرِزقِهِ . (4)294.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَنِ اهتَمَّ لِرِزقِهِ كُتِبَ علَيهِ خَطِيئَةٌ . (5)821 _ استِبطاءُ الرِّزقِ290.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يقولُ اللّهُ سبحانَهُ وتعالى :لِيَحذَرْ عَبدِي الذي يَستَبطِئُ رزقِي أن أغضَبَ فَأفتَحَ علَيهِ بابا مِن الدنيا! (6)291.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن أنعَمَ اللّهُ تعالى علَيهِ نِعمَةً فَليَحمَدِاللّهَ تعالى ، ومَنِ استَبطَأ (علَيهِ) الرِّزقَ فَليَستَغفِرِ اللّهَ . (7)292.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن استَبطَأ الرِّزقَ فَليُكثِرْ مِن التَّكبيرِ ، ومَن كَثُرَهَمُّهُ وغَمُّهُ فَليُكثِرْ مِن الاستِغفارِ . (8)انظر : الإستغفار : باب 1431 .

822 _ ما يَجلِبُ الرِّزقَ ويَزيدُهُ295.الإمام عليّ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الرِّزقُ أسرَعُ إلى مَن يُطعِمُ الطَّعامَ ، مِن السِّكِّينِ في السَّنامِ . (9)296.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ لمّا قيلَ لَهُ : اُحِبُّ أن يُوَسَّعَ عَلَيَّ فيالرِّزقِ ؟ _: دُمْ على الطَّهارَةِ يُوَسَّعْ علَيكَ في الرِّزقِ . (10)297.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أكثِرُوا مِن الصَّدَقَةِ تُرزَقُوا . (11)298.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مُواساةُ الأخِ في اللّهِ عزّوجلّ تَزِيدُ في الرِّزقِ . (12)299.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :استِعمالُ الأمانَةِ يَزِيدُ فيالرِّزقِ . (13)300.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :استَنزِلُوا الرِّزقَ بالصَّدقَةِ . (14)301.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن حَسُنَتْ نِيّتُهُ ، زِيدَ في رِزقِهِ . (15)295.امام على عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :علَيكَ بالدعاءِ لإخوانِكَ بظَهْرِ الغَيبِ فإنّهُ يَهِيلُ الرِّزقَ . (16)296.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الزَّكاةُ تَزِيدُ في الرِّزقِ . (17)297.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن حَسَّنَ بِرَّهُ أهلَ بَيتِهِ زِيدَفي رِزقِهِ . (18) .


1- .غرر الحكم : 1408 .
2- .نهج البلاغة : الكتاب 31 .
3- .الكافي : 5/84/4 .
4- .بحار الأنوار : 77/67/6 .
5- .الأمالي للطوسي: 300/593 .
6- .بحار الأنوار : 81/195/52 .
7- .عيون أخبار الرِّضا : 2/46/171 .
8- .كنز العمّال : 9325 .
9- .بحار الأنوار : 74/362/17 .
10- .كنز العمّال : 44154 .
11- .بحار الأنوار: 77/176/10
12- .بحار الأنوار: 74/395/ 22
13- .بحار الأنوار: 75/172/8 .
14- .نهج البلاغة : الحكمة 137 .
15- .بحار الأنوار : 103 / 21 / 18
16- .بحار الأنوار : 76 / 60 / 14
17- .بحار الأنوار : 96 / 14 / 27
18- .. بحار الأنوار : 69/408/117 .

ص: 527

820 _ غم روزى فردا خوردن
821 _ تأخير در رسيدن روزى
822 _ عوامل رساننده و افزاينده روزى

298.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :روزى، به دنبال كسى است كه در طلب او نيست .299.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :روزى دو گونه است : يك روزى كه تو در پى آنى و روزى ديگر كه آن در پى توست و اگر تو سراغش نروى او خود نزد تو آيد .300.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل روزى مؤمنان را از جايى مى رساند كه فكرش را هم نمى كنند ؛ علّتش هم اين است كه وقتى بنده نداند روزى اش از كجا خواهد رسيد، زياد دعا مى كند .820 _ غم روزى فردا خوردن302.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :غم روزى فردا را مخور ؛ زيراهر فردايى روزى را با خود مى آورد .303.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هركه غم روزى خود را بخورد ، برايش يك گناه محسوب شود .821 _ تأخير در رسيدن روزى302.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند سبحان و بزرگ مى فرمايد : آن بنده ام كه مرا در رساندن روزى كُند مى شمارد، بترسد از اين كه به خشم آيم و درى از دنيا را به رويش بگشايم!303.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه خداوند تعالى به او نعمتى ارزانى دارد ، بايد خداى تعالى را حمد و سپاس گويد و هركه روزى اش به تأخير افتد از خداوند آمرزش بخواهد .304.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه در روزى خود تأخيرو تنگى بيند ، بايد زياد تكبير بگويد و كسى كه اندوه و غمش زياد شود ، بسيار استغفار كند .ر.ك : آمرزش خواهى (از خدا) ، باب 1431 .

822 _ عوامل رساننده و افزاينده روزى307.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن وَصِيَّتِهِ لاِبنِهِ الحَسَنِ عليه السلام ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزى كسى كه اطعام مى كند ، سريعتر از فرو رفتن كارد در كوهان شتر ، به سويش مى آيد .308.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِأَبي ذَرٍّ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ آنگاه كه به ايشان عرض شد : دوست دارم روزى ام گسترش يابد _فرمود : پيوسته در حال طهارت باش ، روزى ات گسترش مى يابد .309.سنن النسائي عن أبي اُمامة بن سهل بن حنيف :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زياد صدقه بدهيد ، تا روزى داده شويد .305.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در گفتگو با خداوند (در حديث قدسى) _ ) امام على عليه السلام :كمك مالى كردن به برادر دينى ، روزى را زياد مى كند .306.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :امانتدارى ، روزى را مى افزايد .307.امام على عليه السلام ( _ در توصيه هاى ايشان به فرزندش امام حسن عليه السل ) امام على عليه السلام :با صدقه دادن ، روزى را فرودآوريد .308.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به ابوذر _ ) امام على عليه السلام :هر كه خوش نيّت باشد ، روزى اش زياد شود .309.سنن النسائى ( _ به نقل از ابوامامة بن سهل بن حنيف _ ) امام باقر عليه السلام :پشت سر برادرانت دعا كن ، كه اين كار روزى را [ به طرف تو ]سرازير مى كند .310.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :زكات دادن ، روزى را مى افزايد .311.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هركه با خانواده خود نيكوكار باشد ، روزى اش زياد شود .

.

ص: 528

312.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنّ البِرَّ يَزِيدُ في الرِّزقِ . (1)313.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :حُسنُ الخُلُقِ يَزِيدُ في الرِّزقِ . (2)823 _ ما يَمحَقُ الرِّزقَ311.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن حَبَسَ عن أخيهِ المسلمِ شيئا مِن حَقٍّ حَرَّمَ اللّهُ علَيهِ بَرَكةَ الرِّزقِ إلّا أن يَتوبَ . (3)312.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ العَبدَ لَيُذنِبُ الذَّنبَ فَيُزوى عنهُ الرِّزقُ . (4)313.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كَثرَةُ السُحتِ يَمحَقُ الرِّزقَ . (5)انظر : البركة : باب 235 .

824 _ الحَثُّ عَلى طَلَبِ الحَلالِ314.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :العِبادَةُ عَشرَةُ أجزاءٍ تِسعَهُ أجزاءٍ في طَلَبِ الحَلالِ . (6)315.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الكادُّ على عِيالِهِ كالمُجاهِدِ في سبيلِ اللّهِ . (7)316.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ تعالى يُحِبُّ أن يَرى عَبدَهُ تَعِبا في طَلَبِ الحَلالِ . (8)317.الإمام الرضا عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :طَلبُ الحَلالِ فَريضةٌ على كُلِّ مُسلمٍ ومُسلمةٍ . (9)316.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن أكَلَ مِن كَدِّ يَدِهِ ، مَرَّ على الصِّراطِ كالبَرقِ الخاطِفِ . (10)317.امام رضا عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن أكَلَ مِن كَدِّ يَدِهِ ، نَظَر اللّهُ إلَيهِ بالرَّحمَةِ ثُمّ لا يُعَذِّبُهُ أبدا . (11)318.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لِلطَّبيبِ الهِندِيِّ ) عنه صلى الله عليه و آله :مَلعونٌ مَلعونٌ مَن ضَيَّعَ مَن يَعُولُ . (12)319.عنه عليه السلام ( _ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ ) بحار الأنوار عن المفضّلِ بنِ عمرَ :استَعِينُوابِبعضِ الدنيا على الآخِرَةِ ، فإنّي سَمِعتُ أباعبدِ اللّهِ عليه السلام يقولُ : اِستَعِينُوا بِبعضِ هذهِ على هذهِ ، ولا تَكُونوا كَلاًّ على الناسِ . (13)825 _ خَيرُ الرِّزقِ ما يَكفي321.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اللّهُمّ ارزُقْ محمّدا وآلَ محمّدٍومَن أحَبَّ محمّدا وآلَ محمّدٍ ، العَفافَ والكَفافَ ، وارزُقْ مَن أبغَضَ محمّدا وآلَ محمّدٍ المالَ والوَلَدَ . (14)322.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :خَيرُ الرِّزقِ ما يَكْفِي . (15)318.امام صادق عليه السلام ( _ خطاب به طبيب هندى ) عنه صلى الله عليه و آله :ما قَلَّ وكَفى خَيرٌ مِمّا كَثُرَ وألهى . (16) .


1- .بحار الأنوار: 74/81/84
2- .بحار الأنوار: 71/396/77.
3- .الأمالي للصدوق : 516/707 .
4- .الكافي : 2/270/8 .
5- .تحف العقول : 372 .
6- .بحار الأنوار : 103/9/37
7- .بحار الأنوار : 103/13/59 .
8- .كنز العمّال : 9200 .
9- .جامع الأخبار: 389/1079
10- .جامع الأخبار: 390/1085
11- .جامع الأخبار: 390/1087 .
12- .بحار الأنوار : 103/13/62
13- .بحار الأنوار : 78/381/1 .
14- .الكافي : 2/140/3 .
15- .بحار الأنوار : 77/168/4 .
16- .الأمالي للصدوق : 576/788 .

ص: 529

823 _ آنچه روزى را قطع مى كند
824 _ تشويق به طلب روزى حلال
825 _ بهترين روزى آن است كه انسان را كفايت كند

319.امام صادق عليه السلام ( _ خطاب به مفضّل بن عمر ) امام صادق عليه السلام :نيكى ، روزى را زياد مى كند .320.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خوشخويى ، روزى را زياد مى كند .823 _ آنچه روزى را قطع مى كند322.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه حقّى از حقوق برادر مسلمان خود را از او دريغ و باز دارد ، خداوند بركت روزى را بر او حرام گرداند مگر آن كه توبه كند .323.الإمام الصادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :همانا بنده گناه مى كند و به سبب آن روزى از او گرفته مى شود .324.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :حرامخوارى زياد ، روزى را مى برد .ر.ك : بركت ، باب 235 .

824 _ تشويق به طلب روزى حلال323.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عبادت ده جزء دارد، كه نُه جزء آن طلب [روزى] حلال است .324.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه براى [كسب روزىِ ]خانواده اش زحمت بكشد ، مانند مجاهدِ در راه خداست .325.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال دوست دارد كه بنده خود را در طلب [روزى] حلال خسته ببيند .326.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طلب [درآمد] حلال ، بر هر مرد و زن مسلمانى واجب است .327.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه از دسترنج خود بخورد، مانند برق جهنده از صراط بگذرد .328.الكافي عن فرات بن أحنف :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه از دسترنج خود بخورد ، خداوند با نظر رحمت به او بنگرد و هرگز عذابش نكند .329.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ملعون است ، ملعون است كسى كه [به دليل عدم تأمين هزينه ]عائله خود ، آنان را ضايع كند .330.عنه صلى الله عليه و آله :بحار الأنوار_ به نقل از مفضّل بن عمر _: از قسمتى از دنيا براى آخرت كمك بگيريد ؛ زيرا شنيدم كه امام صادق عليه السلام مى فرمود : از قسمتى از دنيا براى آخرت كمك بگيريد، و سر بار مردم نباشيد .825 _ بهترين روزى آن است كه انسان را كفايت كند332.الإمام الكاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدايا! به محمّد و خاندان محمّد و به كسى كه محمّد و خاندان او را دوست دارد ، خويشتندارى و روزى به قدر كفاف عطا فرما و به هركه محمّد وآل محمّد را دشمن دارد مال و فرزند روزى كن .327.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين روزى آن است كه به قدر كفايت باشد .328.الكافى ( _ به نقل از فرات بن احنف ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزىِ اندك و بسنده بهتر است از روزىِ بسيار و بازدارنده [از ياد خدا].

.

ص: 530

161 . رشوه
826 _ هشدار در مورد رشوه
162 . شيرخوارگى كودك
827 _ شير خوردن كودك
828 _ دايه هاى ناشايسته

161 رشوه826 _ هشدار در مورد رشوه342.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از رشوه گرفتن دورى كنيد كه آن كفر محض است و رشوه گير بوى بهشت را استشمام نمى كند .343.الإمام الكاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدا لعنت كند رشوه دهنده و رشوه گيرنده و واسطه بين آن دو را .344.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :پيشينيان شما از اين رو به هلاكت در افتادند كه مردمان را از حق [شان] باز داشتند و آنان [ناچار با رشوه] آن را خريدند و آنان را به ارتكاب باطل و نادرستى وا داشتند و مردم هم از آن پيروى كردند .345.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :و شما مى دانيد كه مسئول ناموس و جان و غنايم (اموال) و احكام و پيشوايى مسلمانان ، نبايد شخصى بخيل باشد . . . و نه در داورى رشوه گير كه در اين صورت حقوق را پايمال مى كند و حق را به حقدار نمى رساند .346.الإمام الرضا عليه السلام :امام على عليه السلام_ درباره آيه «بسيار حرام خوارند» _: مراد كسى است كه مشكل برادر (دينى) خود را بر طرف مى سازد ، سپس هديه او را مى پذيرد .343.امام كاظم عليه السلام :امام صادق عليه السلام :رشوه در قضاوت ، كفر ورزيدن به خداست .162 شيرخوارگى كودك827 _ شير خوردن كودكقرآن :«و مادرانى كه بخواهند شيردادن به فرزندان خود را كامل سازند ، دو سال تمام شيرشان بدهند» .

ر.ك : احقاف : آيه 15 و طلاق : آيه 6 .

حديث :348.امام صادق عليه السلام ( _ خطاب به مفضّل بن عمر ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى كودك ، شيرى بهتر از شير مادرش نيست .349.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :دقت كنيد كه چه كسى فرزندان شما را شير مى دهد ؛ زيرا كودك با شير رشد مى كند .350.الإمام عليّ عليه السلام :امام باقر عليه السلام :براى شير دادن كودكت ، دايه خوبروى بجوى و از دايه هاى زشت دورى كن ؛ زيرا شير [ويژگيهاى مادر را به فرزند ]سرايت مى دهد .828 _ دايه هاى ناشايسته350.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زنان كم خرد و زنان مبتلا به ضعف و آبريزش چشم را به دايگى مگيريد ؛ زيرا شير اثر مى گذارد .351.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :كودكان خود را از شير زنان بدكاره و ديوانه ، دور نگه داريد ؛ زيرا شير اثر مى گذارد .352.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :شير دايه يهودى و مسيحى بهتر از شير دايه ناصبى (دشمن اهل بيت عليهم السلام ) است .

.

ص: 532

163 . خشنودى (1) «خرسندى به تقدير الهى»
829 _ فضيلت خشنودى
830 _ آنچه خشنودى مى آورد
831 _ ثمرات خشنودى
832 _ ثمره ناخشنودى

163 خشنودى (1) «خرسندى به تقدير الهى»829 _ فضيلت خشنودى367.الإمام الرضا عليه السلام :امام على عليه السلام :نيكو همنشينى است خشنودى .368.الإمام الصادق عليه السلام :امام حسن عليه السلام :هركه به حُسن انتخاب خداوند تكيه كند ، جز آن وضعى را كه خدا برايش برگزيده است، آرزوى داشتن وضعى ديگر نكند .362.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام حسن عليه السلام :مؤمنى كه از قسمت خود ناخشنود باشد و وضعيت خود را ناچيز شمارد در حالى كه حاكم بر او (تعيين كننده سرنوشتش) خداست ، چگونه مى تواند مؤمن باشد (ادّعاى ايمان كند)؟!363.امام على عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :بالاترين درجه زهد پايين ترين درجه ورع است، و بالاترين درجه ورع پايين ترين درجه يقين است، و بالاترين درجه يقين پايين ترين درجه خشنودى [از خدا ]است .364.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام زين العابدين عليه السلام :راضى بودن به قضاى ناخوشايند [خدا] از بالاترين درجات يقين است .365.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله هيچ گاه درباره چيزى كه گذشته بود، نمى گفت: كاش جز اين بود!366.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خشنودى به آنچه خدا مى كند ، چه خوشايند بنده باشد يا ناخوشايند او ، در رأس فرمانبرى از خداست .830 _ آنچه خشنودى مى آورد368.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :ريشه خشنودى ، حسن اعتماد به خداست .369.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :همانا خداشناسترين مردم ، خشنودترين آنها به قضاى خداست .831 _ ثمرات خشنودى371.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه خدا بنده اى را دوست بدارد، مبتلايش گرداند ؛ اگر صبر كرد، او را [براى خود ]بر مى گيرد و اگر خشنود بود، او را بر مى گزيند .372.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به قسمت خدا راضى باش ، تا غنى ترين مردم باشى .373.الكافي عن محمّد بن عليّ الهمداني :امام على عليه السلام :خشنودى، غم و اندوه را مى برد .374.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :گواراترين زندگى را كسى دارد كه به آنچه خدا قسمت او كرده خشنود باشد .369.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام حسن عليه السلام :من براى كسى كه جز خشنودى [از خدا ]در دلش خطور نكند ، ضمانت مى كنم كه دعا كند و دعايش مستجاب شود .370.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خوشى و آسايش در خشنودى و يقين است، و غم و اندوه در شكّ و ناخشنودى .832 _ ثمره ناخشنودى372.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هركه به آنچه خداوند عز و جل قسمت كرده خشنود نباشد ، [در واقع] خداوند متعال را در قضايش متهم كرده است .373.الكافى ( _ به نقل از محمّد بن على همدانى ) امام صادق عليه السلام :قضاى خداوند در هر حال جارى مى شود ؛ بنابراين ، كسى كه به آن خشنود باشد مأجور است و كسى كه از آن ناخشنود باشد خداوند اجرش را از بين مى برد .ر.ك : قضا و قدر ، باب 1534 .

.

ص: 534

164 . خشنودى (2) «خرسندى خدا»
833 _ موجبات خشنودى خدا
834 _ نشانه هاى خشنودى خدا
835 _ خشنودى خلق و ناخشنودى خالق

164 خشنودى (2) «خرسندى خدا»833 _ موجبات خشنودى خداقرآن :«آيا آن كسى كه به راه خشنودى خدا مى رود ، همانند كسى است كه موجب خشم او مى شود و مكان او جهنم است كه بد سرانجامى است؟» .

ر.ك : آل عمران : آيه 15 وتوبه : آيات 21 ، 109 و حديد : آيات 20 ، 27 و مائده : آيات 2 ، 16 وفتح : آيه 29 و حشر : آيه 8 و محمّد : آيه 28 .

حديث :384.امام باقر عليه السلام :بحار الأنوار :روايت شده است كه موسى عليه السلام گفت : پروردگارا! مرا به كارى راهنمايى كن كه هرگاه به آن عمل كنم خشنودى تو را به دست آورم . پس ، خداوند به او وحى فرمود كه : اى پور عمران! همانا خشنودى من در ناخشنودى توست و تو طاقت اين را ندارى ... موسى عليه السلام گريه كنان به سجده افتاد و عرض كرد : پروردگارا! تو مرا به افتخار سخن گفتن [با خودت] سرافراز كردى و پيش از من با هيچ بشرى سخن نگفتى و حالا مرا به كارى كه بدان سبب به خشنودى تو نايل آيم رهنمون نمى شوى؟ پس ، خداوند به او وحى فرمود : همانا خشنودى من در خشنودى تو از قضاى من است .385.امام رضا عليه السلام :امام على عليه السلام :سه چيز است كه بنده را به خشنودى خدا مى رساند : استغفار زياد ، فروتنى، و صدقه دادن زياد .386.مكارم الأخلاق:امام على عليه السلام :هركه بدن خود را ناخشنود سازد پروردگارش را خشنود كند و هركه بدن خود را ناخشنود نكند پروردگارش را نافرمانى كرده است.387.امام كاظم عليه السلام :امام على عليه السلام :خداوند شما را به پرهيزگارى سفارش كرد و آن را منتهاى خشنودى خود و خواسته اش از بندگان خويش قرار داد .388.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :خشنودى خداوند سبحان ، قرين طاعت اوست .389.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام زين العابدين عليه السلام :همانا مرضى ترين شما نزد خداوند كسى است كه خانواده خود رابيشتر در گشايش و رفاه قرار دهد .834 _ نشانه هاى خشنودى خدا391.الإمام الصادق عليه السلام :بحار الأنوار :روايت شده است كه موسى عليه السلام گفت : پروردگارا ! مرا از نشانه خشنودى خود از بنده ات خبر ده . خداوند متعال به او وحى كرد : هرگاه ديدى كه من بنده ام را براى طاعت خود آماده و از معصيتم رويگردان مى كنم ، اين نشانه خشنودى من است .392.الإمام الرضا عليه السلام :امام على عليه السلام :نشانه خشنودى خداى سبحان از بنده ، خشنودى اوست به آنچه خداى سبحان به سود و زيان او مقدّر فرموده است .835 _ خشنودى خلق و ناخشنودى خالق390.كنز العمّال ( _ به نقل از عبد اللّه بن جعفر _ ) امام على عليه السلام_ در نامه خود به محمّد بن ابى بكر _نوشت : اگر بتوانى كارى كنى كه براى خشنودى آفريده اى از آفريدگان خدا، پروردگارت را ناخشنود نكنى ، چنين كن ؛ زيرا [خشنودى ]خدا جانشين هر خشنودى اى هست اما هيچ چيز جايگزين خشنودى خدا نمى شود .391.امام صادق عليه السلام :امام حسين عليه السلام :هركه خشنودى خدا را با ناخشنودى مردم بطلبد ، خداوند او را از امور مردم بى نياز كند و هركه خشنودى مردم را با ناخشنود كردن خدا بجويد ، خداوند او را به مردم واگذارد .

.

ص: 536

165 . ملايمت
836 _ فضيلت ملايمت
837 _ ملايمت در عبادت
838 _ ثمرات ملايمت

165 ملايمت836 _ فضيلت ملايمت402.الكافى ( _ به نقل از على بن اسباط ، در حديثى كه سند آن را ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ملايمت و مهربانى با هيچ چيز همراه نشد جز اين كه آن را آراست و از هيچ چيز برداشته نشد ، مگر اين كه آن را زشت كرد .403.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ دو نفرى با هم رفاقت نكنند جز اين كه اجر آن كس بيشتر و نزد خداوند عز و جلمحبوبتر است كه با رفيقش ملايم تر باشد .404.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه خداوند خير خانواده اى را بخواهد باب ملايمت و مهربانى را به روى آنان بگشايد .405.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خردمندترين مردم ، با مداراترين آنها با مردم است .406.طبّ الأئمة عليهم السلام ( _ به نقل از على بن يقطين ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل ملايم و مهربان است و ملايمت را در هر كارى دوست دارد .407.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :ملايمت و مهربانى ، كليد كاميابى است .408.المعجم الكبير عن سَلمى خادمة رسول اللّه صلى اللهامام باقر عليه السلام :همانا هر چيزى را قفلى باشد و قفل ايمان، ملايمت است .409.الكافي عن محمّد بن إسماعيل :امام كاظم عليه السلام :ملايمت ومهربانى ، نيمى از زندگى است .837 _ ملايمت در عبادت408.المعجم الكبير ( _ به نقل از سَلْمى خدمتگزار پيامبر خدا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا اين دين استوار است ؛پس با ملايمت در آن وارد شويد و عبادت خدا را بر بندگان خدا تحميل نكنيد كه در آن صورت به سوار درمانده اى مى مانيد كه نه راهى را پيموده و نه مركبى [با نشاط] به جا گذاشته است .409.الكافى ( _ به نقل از محمّد بن اسماعيل ) امام على عليه السلام :براى عبادت كردن نفْس خود را بفريب و با آن ملايمت كن و به زور [به عبادت] وادارش مكن و در زمان فراغت و نشاطش او را به عبادت گير ، مگر در عباداتى كه بر تو واجب گشته است كه در اين صورت بايد آنها را به موقع انجام دهى و بر آنها مواظبت كنى .ر.ك : عبادت ، باب 1218 .

838 _ ثمرات ملايمت412.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا در ملايمت، فزونى و بركت است و كسى كه از ملايمت محروم باشد، از خير محروم شود .413.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصاياهُ لِعَلِيٍّ عليه السلام ) امام على عليه السلام :ملايمت، دشواريها را آسان و چاره جويى هاى سخت را ساده مى سازد .410.امام رضا عليه السلام :امام حسين عليه السلام :هر كه فكرش به جايى نرسد و در چاره يابى درمانَد، ملايمت، كليد [گشايش مشكل ]او باشد .411.امام رضا عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :آخرين سفارشى كه خضربه موسى بن عمران عليهماالسلام كرد اين بود : هيچ كس در دنيا با كسى ملايمت و مدارا نكند مگر آن كه خداوند عز و جل در روز قيامت با او ملايمت و مدارا كند .412.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :اگر مى خواهى گرامى باشى ملايم باش و اگر مى خواهى خوار شوى خشن باش .413.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش هاى ايشان به امام على عليه السلام _ ) امام صادق عليه السلام :هر كه در كارهاى خود ملايمت داشته باشد ، به آنچه از مردم مى خواهد دست يابد .

.

ص: 538

166 . مراقبت
839 _ مراقبت خدا ، فرشتگان و اعضاى بدن
840 _ تشويق به مراقبتِ نفْس
841 _ مراقبه و محاسبه

166 مراقبت839 _ مراقبت خدا ، فرشتگان و اعضاى بدنقرآن :«همانا خداوند مراقب شماست» .

«هيچ كلامى نمى گويد مگر آن كه در كنار آن مراقبى حاضر و آماده است» .

حديث :427.عنه عليه السلام ( _ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ _ ) امام على عليه السلام :بدانيد اى بندگان خدا كه ديده بانانى از وجود شما و جاسوسانى از اعضاى بدن شما و نگهبانان صادقى بر شما گماشته شده اند كه اعمال شما و شمار نَفَسهايتان را ثبت مى كنند . نه سياهى شب تار [اعمال ]شما را از ديد آنها پوشيده مى دارد و نه دروازه محكم و بسته ، شما را از آنان مخفى مى كند .ر.ك : فرشتگان ، باب 1664 .

840 _ تشويق به مراقبتِ نفْس428.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در صحف ابراهيم آمده است كه: خردمند ، مادام كه خِردش از او گرفته نشده ، بايد ساعاتى را براى خود در نظر گيرد ؛ زمانى براى مناجات با پروردگارش عز و جل ، و زمانى براى محاسبه نفس، و زمانى براى انديشيدن در آنچه كه خداوند عز و جل به وى ارزانى داشته است و زمانى براى كامجويى خود از راه حلال ؛ زيرا اين زمان كمكى است به آن سه زمان ديگر و مايه آسودگى و رفع خستگى دلها .429.الإمام الرضا عليه السلام :امام على عليه السلام :از خود مراقبى بر خود بگمار ، و از دنياى خويش براى آخرتت بهره اى برگير .430.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصاياهُ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) امام على عليه السلام :سزاوار است كه آدمى نگهبان نفس خود و مراقب دل و نگهدار زبان خويش باشد .431.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :خدا رحمت كند كسى (بنده اى) را كه سخن حكيمانه اى بشنود و پذيرايش شود، و به راه راست فرا خوانده شود پس به آن نزديك گردد و كمربند راهنمايى را بگيرد و نجات يابد ، پروردگارش را در نظر داشته باشد و از گناه خويش بترسد .432.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصاياهُ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) امام على عليه السلام :بر خردمند است كه بديهاىِ دينى و فكرى و اخلاقى و تربيتى خود را شماره كند و آنها را در سينه خويش يا به صورت نوشته گرد آورد و در از بين بردن آنها بكوشد .433.الإمام الرضا عليه السلام :امام صادق عليه السلام :از موعظه هاى خداى تبارك و تعالى به عيسى بن مريم عليه السلام اين بود : اى عيسى! هرجا هستى مرا در نظر داشته باش .429.امام رضا عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كه دو روزش يكنواخت باشد مغبون است و هر كه فردايش بدتر از امروزش باشد فريب خورده است و هر كه كاستيهاى خود را جستجو نكند پيوسته در كاستى ماند و هر كه كاستى اش بپايد مرگ برايش بهتر است .ر.ك : غفلت ، باب 1434 .

841 _ مراقبه و محاسبه432.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :از ما نيست كسى كه هر روز به حساب نفس خود رسيدگى نكند . اگر كار خوبى كرده باشد از خداوند فزونتر بخواهد و اگر كار بدى كرده باشد از خداوند آمرزش بخواهد و به درگاه او توبه كند .ر.ك : حسابرسى ، باب 518 ، 519 .

.

ص: 540

167 . رمضان
842 _ ماه رمضان

167 رمضان842 _ ماه رمضانقرآن :«ماه رمضان ، ماهى كه در آن براى راهنمايى مردم و بيان راه روشن هدايت و جدا ساختن حق از باطل ، قرآن نازل شده است . پس هر كس از شما كه اين ماه را دريابد ، بايد كه در آن روزه بدارد و هر كس كه بيمار يا در سفر باشد به همان تعداد از روزهاى ديگر [روزه بگيرد] . خدا براى شما راحتى و آسانى مى خواهد و خواهان سختى براى شما نيست . و بايد كه آن شمار را كامل كنيد . و خدا را بدان سبب كه راهنماييتان كرده است به بزرگى ياد كنيد و باشد كه سپاسگزار باشيد» .

حديث :441.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رمضان را رمضان ناميده اند چون گناهان را مى سوزاند (1) .442.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درهاى آسمان در نخستين شب ماه رمضان گشوده مى شود و تا آخرين شب آن بسته نمى شود .443.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از ابو بصير ، از امام صادق عليه السلام ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند، آرزو مى كند كه سراسر سال، رمضان باشد .444.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون هلال ماه رمضان پديدآيد ، درهاى دوزخ بسته گردد و درهاى بهشت گشوده شود و شياطين به زنجير كشيده شوند .445.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله براى ما خطبه اى ايراد كرد و فرمود : اى مردم! همانا ماه خدا ، با بركت و رحمت و آمرزش، به شما روى آورده است . اين ماه نزد خدا ، بهترين ماه است و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعت هايش بهترين ساعتها . در اين ماه شما به ميهمانى خدا دعوت شده ايد و در زمره بهره مندان از كرامت خداوند قرار گرفته ايد . در اين ماه نفَسهاى شما تسبيح خداست و خواب شما عبادت است و اعمال شما پذيرفته و دعايتان مستجاب . . .

من برخاستم و عرض كردم : اى رسول خدا! بهترين عمل در اين ماه چيست؟ پيامبر فرمود : اى اباالحسن! بهترين عمل در اين ماه ، خويشتندارى از حرامهاى خداوند عز و جل است .446.مسند ابن حنبل عن عثمان :امام باقر عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله سه روز مانده از ماه شعبان ، به بلال دستور داد در ميان مردم جار بزند . پس مردم را جمع كرد و بر منبر رفت و حمد و ثناى خدا گفت و فرمود : اى مردم! همانا اين ماه به شما روى آورده و آن سروَر همه ماههاست . در آن شبى وجود دارد كه از هزار ماه بهتر است . در اين ماه درهاى دوزخ بسته و درهاى بهشت گشوده مى شود . هر كه اين ماه را دريابد و آمرزيده نشود خداوند او را [از رحمت خود ]دور گرداند .444.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در سفارشهاى خود به فرزندانش به هنگام حلول ماه رمضان _فرمود : جانهاى خود را به تلاش و كوشش واداريد ؛ زيرا در اين ماه روزى ها قسمت و اجلها نوشته مى شود و در آن نام هاى ميهمانان خدا كه بر او وارد مى شوند ، نوشته مى گردد . در اين ماه شبى هست كه عمل (عبادت) در آن از عمل (عبادت) هزار ماه بهتر است .

.


1- .رمضان در لغت به معناى سوزاندن است .

ص: 542

843 _ آمرزش الهى در ماه رمضان
168 . روح
844 _ شناخت روح
845 _ ارواح ، سپاهيانى فراهم آمده اند

843 _ آمرزش الهى در ماه رمضان456.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في خَواصِّ التَّمرِ البَرنِيِّ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه ماه رمضان را دريابد و آمرزيده نشود ، خداوند او را [از رحمت خود ]دور گرداند .457.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در خطبه اش به هنگام فرا رسيدن ماه رمضان _فرمود : همانا بدبخت كسى است كه در اين ماه بزرگ از آمرزش خداوند محروم ماند .454.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه در رمضان آمرزيده نشود ، در كدام ماه آمرزيده مى شود؟!455.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :كسى كه در ماه رمضان آمرزيده نشود ، تا رمضان آينده آمرزيده نگردد مگر آن كه در عرفه حاضر شود .168 روح844 _ شناخت روحقرآن :«و از تو درباره روح مى پرسند ، بگو : روح از امر پروردگار من است و از دانش جز بهره اندكى به شما داده نشده است» .

ر.ك : زمر : آيه 42 .

حديث :462.الدعوات عن ابن عبّاس :امام صادق عليه السلام :ارواح با بدن آميخته نمى شوند و آن را رها هم نمى كنند ، بلكه [همچون ]پرده هاى نازكى براى بدن هستند كه آن را در ميان گرفته اند .458.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :روح جسم لطيفى است كه كالبد ستبرى بر آن پوشانده شده است .845 _ ارواح ، سپاهيانى فراهم آمده اند460.امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ارواح لشكريانى فراهم آمده هستند ؛ آنها كه يكديگر را بشناسند با هم انس مى گيرند و آنان كه همديگر را نشناسند از هم جدا مى شوند .461.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :دوستى ، ميل كردن دلهاست به يكديگر به سبب الفت روحها .462.الدعوات:كنز العمّال به نقل از شقيق بن سلمه :مردى خدمت على عليه السلام آمد و با او سخن گفت و در ضمن صحبت گفت : من شما را دوست دارم . على عليه السلام فرمود : دروغ مى گويى . عرض كرد : چرا اى امير مؤمنان؟ فرمود : چون در دل خود محبّت تو را نمى يابم . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : ارواح در فضا با يكديگر ملاقات مى كنند و همديگر را مى بويند ، آنهايى كه با يكديگر آشنا در آيند با هم جمع مى شوند و آنهايى كه با هم آشنا در نيايند از هم جدا مى شوند .

[شقيق مى گويد :] زمانى كه آن پيشامدها [جنگها ]براى على عليه السلام اتفاق افتاد آن مرد از جمله كسانى بود كه بر آن حضرت شوريد .

.

ص: 544

846 _ حالات روح
847 _ روح در هنگام خواب
169 . آسايش
848 _ موجبات آسايش
849 _ آسايش طلبى در دنيا

ر.ك : دوست ، باب 1101 .

846 _ حالات روح471.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :بدن را شش حالت دست مى دهد : سلامت ، بيمارى ، مرگ ، زندگى ، خواب و بيدارى . روح نيز چنين است . زندگىِ آن ، دانش اوست و مرگش ، نادانى او و بيمارى اش ، شكِّ او و سلامتش ، يقين او و خوابش ، غفلت او و بيدارى اش ، هشيارى او .847 _ روح در هنگام خواب473.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ ابو بصير كه پرسيد : آيا هنگام خواب ، روح از بدن خارج مى شود؟ _فرمود : نه ، اى ابوبصير! زيرا اگر روح از بدن جدا شود ديگر به آن باز نمى گردد ، منتها روح چون خورشيد وسط آسمان است كه پرتو آن همه جا را مى گيرد .474.امام صادق عليه السلام :امام كاظم عليه السلام :انسان هرگاه مى خوابد روح حيوانى در بدن مى ماند و آنچه از او خارج مى شود روح عقل است .ر.ك : خواب ، باب 1778 .

169 آسايش848 _ موجبات آسايش478.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :هركه اطمينان داشته باشد كه آنچه خدا برايش مقدّر كرده است به او مى رسد ، دلش آرام گيرد .479.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :زن سازگار نيمى از آسايش است .476.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هركه به اندازه كفاف بسنده كند ، آسايش يابد و در منزلگاه آسودگى فرود آيد .477.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :دل بركندن از دنيا، بزرگترين آسايش است .478.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :خوشى و آسايش در خشنودى و يقين است و غم و اندوه در شك و ناخشنودى .479.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بالاترين آسايش ، چشم اميد بركندن از مردم است .ر.ك : خشنودى (1) ، باب 831 ؛ زهد ، باب 868 .

849 _ آسايش طلبى در دنيا482.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :بحار الأنوار :امام صادق عليه السلام به اصحاب خود فرمود : آرزوى محال نكنيد! عرض كردند : مگر چه كسى آرزوى محال مى كند؟ فرمود : شما ؛ مگر نه اين كه آرزومند آسايش در دنيا هستيد؟ عرض كردند : چرا . فرمود : آسايش براى مؤمن در دنيا محال است .ر.ك : دنيا ، باب 725 .

.

ص: 546

170 . كشاورزى
850 _ مستحب بودن كشاورزى و درختكارى

170 كشاورزى850 _ مستحب بودن كشاورزى و درختكارى487.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر مسلمانى درختى بنشاند ، يا زراعتى بكارد و انسانى يا پرنده اى يا چرنده اى از محصول آن بخورد ، براى وى صدقه محسوب شود .488.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :پدرم مى فرمود : بهترين كارها كشاورزى است ؛ چيزى را مى كارى و نيك و بد از آن مى خورند . نيكوكار مى خورد و برايت از خدا آمرزش مى طلبد و بدكار مى خورد و آنچه خورده او را لعن و نفرين مى كند و چرندگان و پرندگان نيز از آن بهره مند مى شوند .489.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :امير المؤمنين عليه السلام مى فرمود : هر كه با وجود داشتن آب و خاك نيازمند باشد ، خدا [از رحمت خود ]دورش گرداند .490.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :كشاورزان گنجهاى مردمند ، بذر پاكيزه اى را مى كارند كه خداوند عز و جل آن را برآورده است . مقام آنان در روز قيامت از همگان بهتر و قرب و منزلتشان از همه بيشتر است و «مبارك» خوانده مى شوند .491.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «و مؤمنان بايد به خدا توكّل كنند» _فرمود : منظور از مؤمنان ، كشاورزان است .492.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به يزيد بن هارون واسطى كه از ايشان درباره برزگران پرسيد _فرمود : آنان كشتگران گنجهاى خدا در زمين اويند . در ميان كارها هيچ كارى نزد خداوند محبوب تر از كشاورزى نيست و خدا هيچ پيامبرى نفرستاد، مگر آن كه كشاورز بود، مگر ادريس عليه السلام كه خيّاط بود .ر.ك : عنوان 212 «درخت» .

.

ص: 548

171 . زكات
851 _ وجوب زكات
852 _ نقش زكات در رشد ثروت
853 _ كسى كه زكات نمى دهد

171 زكات851 _ وجوب زكاتقرآن :«از اموال آنان صدقه (زكات) بگير تا بدين وسيله آنان را پاك كنى و پرورش دهى ! و [هنگام گرفتن صدقة ]براى آنان دعا كن كه دعاى تو ايشان را آرامش مى بخشد و خداوند شنوا و داناست» .

«و نماز را بر پاى داريد و زكات بدهيد و هر خيرى كه براى خودتان پيش فرستيد ، آن را نزد خدا مى يابيد . خداوند به هر كارى كه مى كنيد بيناست» .

حديث :506.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :_ كه يادش بر فراز باد _خداوند چيزى سخت تر از زكات بر اين امّت واجب نكرد و عموم آنان جز در اين مورد هلاك نشوند .502.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :كسى كه زكات ندهد نمازش بى حاصل است، و كسى كه ورع نداشته باشد زكاتش پذيرفته نيست .503.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :زكات به منظور آزمودن توانگران و كمك به مستمندان وضع شده است. اگر مردم زكات اموال خود را مى پرداختند ، هيچ مسلمانى فقير و نيازمند نمى ماند و به سبب آنچه خداوند عز و جل براى او واجب كرده است بى نياز مى شد . مردم ، فقير و نيازمند و گرسنه و برهنه نشدند مگر به گناه [ترك زكات ] از سوى ثروتمندان .852 _ نقش زكات در رشد ثروت505.امام رضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر مى خواهى كه خداوند دارايى تو را زياد كند ، زكات آن را بپرداز .506.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :داراييهايى خود را با [دادن ]زكات حفظ كنيد .507.طبّ الأئمّة عن إبراهيم بن محمّد المتطبّب :امام حسن عليه السلام :زكات ، هيچگاه از ثروت نمى كاهد .508.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :در كتاب رسول خدا صلى الله عليه و آله ديديم كه . . . هرگاه مردم از دادن زكات خوددارى كنند ، زمين بركتهاى خود را ، از هر نوع زراعت و ميوه ها و كانيها، دريغ دارد .507.طبّ الأئمّة عليهم السلام ( _ به نقل از ابراهيم بن محمد _ ) امام كاظم عليه السلام :خداوند عز و جل زكات را به منظور تأمين قوت تهيدستان و افزايش داراييهاى شما وضع كرده است .508.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :هرگاه زكات پرداخته نشود ، چارپايان دچار مرگ و مير شوند .ر.ك : انفاق ، باب 1759 .

853 _ كسى كه زكات نمى دهد511.الإمام الصادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :كسى كه زكات نپردازد خداوند در روز قيامت دارايى او را به صورت افعى آتشين و دو سر (نيش) در مى آورد و آن را طوق گردن او مى كند و سپس به آن افعى گفته مى شود : به او بچسب همچنان كه او در دنيا به تو چسبيده بود . و اين است سخن خداوند كه : «بزودى روز قيامت آنچه را كه در بخشيدنش بخل مى ورزيدند ، چون طوقى به گردنشان خواهند آويخت » .509.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :كسى كه زكات نپردازد ، هنگام فرارسيدن مرگ خواهان بازگشت [به زندگى ]مى شود و اين است[منظور ]سخن خداوند عزّوجلّ كه : «چون يكى از آنان را مرگ فرا رسد ، گويد : پروردگارا! مرا برگردانيد باشد كه براى جبران آنچه فرو گذاشتم كارى نيك انجام دهم» .

.

ص: 550

510.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :السُّرّاقُ ثلاثةٌ : مانعُ الزَّكاةِ ، ومُستَحِلُّ مُهُورِ النِّساءِ ، وكذلكَ مَنِ استَدانَ ولَم يَنوِ قَضاءَهُ . (1)511.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن مَنَعَ قِيراطا مِنَ الزَّكاةِ فَلْيَمُتْ إن شاءَ يَهُوديّا وإن شاءَ نَصرانيّا . (2)854 _ المُستَحِقُّونَ لِلزَّكاةِالكتاب :(إنَّما الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ والْمَساكِينِ والْعامِلِينَ عَلَيْها والْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقابِ والْغارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللّهِ وابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللّهِ واللّهُ عَليمٌ حَكيمٌ) . (3)

الحديث :513.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «إنّما الصَّدَقاتُ للفُقَراءِ ...» _: الفَقيرُ الذي لا يَسأ لُ الناسَ ، والمِسكينُ أجهَدُ مِنهُ ، والبائسُ أجهَدُهُم . (4)(انظر) الصدقة : باب 1116 .

855 _ لِكُلِّ شَيءٍ زَكاةٌ516.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :زكاةُ القُدرَةِ ، الإنصافُ . (5)517.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :زكاةُ الجَمالِ ، العَفافُ . (6)515.امام صادق عليه السلام ( _ به طبيب هندى ) عنه عليه السلام :زكاةُ اليَسارِ ، بِرُّ الجِيرانِ وصِلَهُ الأرحامِ . (7)516.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :زكاةُ الصِّحَّةِ ، السَّعيُ في طاعَةِ اللّهِ . (8)517.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :زكاةُ الشَّجاعةِ ، الجِهادُ في سبيلِ اللّهِ . (9)518.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :علَيكَ بالصَّومِ ؛ فَإنّهُ زكاةُ البَدَنِ . (10)519.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ لِكُلِّ شَيءٍ زكاةً ، وزكاهُ العِلمِ أن يُعَلِّمَهُ أهلَهُ . (11)520.الإمام الرضا عليه السلام :عنه عليه السلام :المَعروفُ زكاةُ النِّعَمِ ، والشَّفاعةُ زكاةُ الجاهِ ، والعِلَلُ زكاةُ الأبدانِ ، والعَفوُ زَكاةُ الظَّفَرِ ، وما أدّيتَ زكاتَهُ فهُو مَأمونُ السَّلْبِ . (12)856 _ زَكاةُ الفِطرَةِ522.المستدرك عن جابر :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن أدّى زكاةَ الفِطرَةِ تَمَّمَ اللّهُ لَهُ بها ما نَقَصَ مِن زكاةِ مالِهِ . (13)518.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ مِن تَمامِ الصَّومِ إعطاءَالزَّكاةِ _ يعني الفِطرَةَ _ كما أنَّ الصَّلاةَ على النبِيّ صلى الله عليه و آله مِن تَمامِ الصّلاةِ ، لأ نّه مَن صامَ ولَم يُؤَدِّ الزَّكاةَ فلا صَومَ لَهُ إذا تَرَكَها مُتَعَمِّدا . (14) .


1- .بحار الأنوار : 96/12/15 .
2- .ثواب الأعمال : 281/7 .
3- .التوبة : 60 .
4- .الكافي : 3/501/16 .
5- .غرر الحكم : 5448
6- .غرر الحكم : 5449
7- .غرر الحكم : 5453
8- .غرر الحكم : 5454
9- .غرر الحكم : 5455 .
10- .بحار الأنوار: 78/99/1
11- .بحار الأنوار: 78/247/77
12- .بحار الأنوار: 78/268/182 .
13- .وسائل الشيعة : 6/220/4 .
14- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/183/2085 .

ص: 551

854 _ مستحقّان زكات
855 _ هر چيز زكاتى دارد
856 _ زكات فطره

519.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :دزدان سه گروهند : كسى كه زكات ندهد، و كسى كه مهريه زنان را [بر خود ]حلال شمارد، و نيز كسى كه وام ستاند و قصد پرداختن آن را نداشته باشد .520.امام رضا عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هركه قيراطى از زكات را نپردازد ، گو بميرد، خواه يهودى و يا نصرانى .854 _ مستحقّان زكاتقرآن :«جز اين نيست كه صدقات (زكات) براى فقيران و مسكينان و تحصيلداران آن است و نيز براى به دست آوردن دل [مخالفان] و آزاد كردن بندگان و قرضداران و انفاق در راه خدا و در راه ماندگان و آن فريضه اى است از جانب خدا . و خدا دانا و حكيم است» .

حديث :525.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «جز اين نيست كه صدقات براى فقيران است و...» _فرمود : فقير كسى است كه دست گدايى به سوى مردم دراز نمى كند و مسكين وضعش از فقير بدتر است و بائس از همه آنان بينواتر است.ر.ك : صدقه ، باب 1116 .

855 _ هر چيز زكاتى دارد523.المستدرك ( _ به نقل از جابر _ ) امام على عليه السلام :زكات قدرت ، انصاف داشتن است .524.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :زكات زيبايى ، پاكدامنى است .525.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :زكات توانگرى، نيكى كردن به همسايگان و پيوند با خويشان است .526.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :زكات تندرستى ، كوشيدن در طاعت خداست .527.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :زكات شجاعت ، جهاد در راه خداست .528.الإمام الرضا عليه السلام :امام على عليه السلام :بر تو باد روزه گرفتن ، كه آن زكات بدن است .529.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر چيزى زكاتى دارد و زكات دانش اين است كه آن را به اهلش بياموزد .530.طبّ الأئمّة عن إبراهيم بن أبي يحيى عن الإمام الصاامام صادق عليه السلام :نيكى كردن ، زكات نعمتهاست و وساطت كردن ، زكات جاه و مقام و بيماريها ، زكات بدنها و گذشت ، زكات پيروزى و هر چيزى كه زكاتش را بدهى ، از خطر نابودى در امان است .856 _ زكات فطره529.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه زكات فطره را بدهد ، خداوند به سبب آن ، نقص حاصل از زكات مالش را جبران كند .530.طبّ الأئمّة عليهم السلام ( _ به نقل از ابراهيم بن ابى يحيى ، از امام صادق عل ) امام صادق عليه السلام :تماميت روزه ، به دادن زكات (فطريه) است ، همچنان كه تماميت نماز به صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله مى باشد ؛ زيرا اگر كسى روزه بگيرد و زكات فطره را عمدا ندهد از روزه بى بهره است .

.

ص: 552

172 . زمان
857 _ شناخت زمانه
858 _ نكوش اعتماد به روزگار
859 _ نكوهش ستيزه با روزگار
860 _ ايراد گرفتن از روزگار

172 زمان857 _ شناخت زمانه542.الكافي عن سليمان الجعفري :امام على عليه السلام :براى آگاهى انسان همين بس كه زمان خود را بشناسد .539.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :آگاهترين مردمان به روزگار ، كسى است كه از حوادث آن تعجب نكند .540.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :كسى كه زمان خود را بشناسد ، آماج اشتباهات قرار نگيرد .858 _ نكوش اعتماد به روزگار542.الكافى ( _ به نقل از سليمان جعفرى ) امام على عليه السلام :كسى كه به زمانه اعتماد كند ، زمين خورد .543.غريب الحديث :امام على عليه السلام :هر كه زمانه را امين داند (به آن اعتماد ورزد) زمانه به او خيانت كند و هركه آن را بزرگ شمارد ، همو خوارش كند .544.الإمام الباقر عليه السلام :امام على عليه السلام :هركه زمانه را امين داند همو به وى خيانت كند و هركه بر او بزرگى كند ، خوار و حقيرش سازد و هركه بر وى خشم گيرد ، او نيز وى را به خشم آورد و هركه بدو پناه برد ، او تسليمش كند ؛ چنين نيست كه هر تيراندازى به هدف زند، و چون حكومت تغيير كند ، زمانه تغيير كند .545.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :زمانه به صاحب خود خيانت مى كند و هر كس را ملامت كند ، از او رضايت و پوزش نطلبد .546.طبّ الأئمّة عن أحمد بن بشارة :امام على عليه السلام :هركه با زمانه سرگرم شود ، زمانه [نيز ]او را مشغول سازد .859 _ نكوهش ستيزه با روزگار544.امام باقر عليه السلام :امام على عليه السلام :هركه از زمانه گلايه كند ، گلايه اش به درازا كشد .545.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هركه با زمانه بستيزد ، زمانه او را به خاك مذلت افكند و هركه تسليم آن شود، در امان نباشد .546.طبّ الأئمّة عليهم السلام ( _ به نقل از احمد بن بشاره _ ) امام على عليه السلام :هركه با روزگار بستيزد ، هلاك شود و هركه آن را سرزنش كند ، [خود] در خشم شود .860 _ ايراد گرفتن از روزگار548.طبّ الأئمّة عن المفضّل بن عمر :عيون أخبار الرضا عليه السلام_ به نقل از ريّان بن صلت _: حضرت رضا عليه السلام اين ابيات را از عبدالمطّلب براى ما خواند :

تمام مردم از زمانه ايراد مى گيرند

حال آن كه زمانه را عيبى جز ما نيست ما از زمانه خود ايراد مى گيريم حال آن كه عيب در خود ماست

اگر زمانه زبان داشت ما را هجو مى كرد گرگ گوشت گرگ را نمى خورد

ولى ما آشكارا يكديگر را مى خوريم فريبكارانه پوستهاى فريبا بر تن مى كنيم

و واى بر غريبى كه نزد ما آيد.

.

ص: 554

173 . زنا
861 _ نهى از زنا
862 _ پيامدهاى زنا
863 _ هر عضوى از بدن بهره اى از زنا دارد

173 زنا861 _ نهى از زناقرآن :«و به زنا نزديك مشويد كه آن فحشاست و بد راهى است» .

ر.ك : نور : آيه 33 و فرقان : آيه 68 .

حديث :563.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زن شوهردارى كه مرد بيگانه اى يا نامحرمى چشمش را پر كرده باشد ، مورد خشم شديد خداوند عز و جل است ؛ زيرا كه اگر چنين باشد، خداوند همه اعمال او را باطل گرداند و اگر به شوهر خود خيانت ورزد ، بر خداست كه او را بعد از عذاب دادن در قبر، به آتش دوزخ بسوزاند .564.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :غيرتمند ، هرگز زنا نمى كند.565.مكارم الأخلاق :امام صادق عليه السلام :سخت ترين عذاب را در روز قيامت آن مردى دارد كه نطفه خود را در رحمى كه بر وى حرام است جاى دهد .559.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :زنا به علّت مفاسدى كه در بردارد ، مانند قتل نفس ، از بين رفتن و مخدوش شدن اصل و نسب ، ترك تربيت كودكان ، تباه شدن موضوع ارث و ميراث و امثال اين مفاسد ، حرام شده است .862 _ پيامدهاى زنا561.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على! زنا شش پيامد دارد : سه پيامد در دنيا و سه ديگر در آخرت ؛ پيامدهاى دنيايى اش اين است كه آبرو را مى برد ، مرگ را شتاب مى بخشد و روزى را مى بُرد؛ و پيامدهاى آخرتش حسابرسى سخت و دقيق ، خشم خداى رحمان، و جاودانگى در آتش است .562.امام باقر عليه السلام :امام على عليه السلام :زنا ، فقر به بار مى آورد.563.امام صادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :در كتاب رسول خدا صلى الله عليه و آله يافتيم كه : چون بعد از من زنا آشكار گردد ، مرگهاى ناگهانى زياد شود .564.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هرگاه زنا شيوع يابد ، زمين لرزه ها پديدار شود .863 _ هر عضوى از بدن بهره اى از زنا دارد566.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مسيح عليه السلام :هر زنى كه خود را خوشبو كند و بيرون رود تا بويش به مشام ديگران رسد ، زناكار است و هر چشمى [ كه او را بنگرد ]زناكار است .567.عنه صلى الله عليه و آله :مسيح عليه السلام :هرگز نبايد به آنچه (زنى) كه تعلّق به تو ندارد خيره شوى ؛ چه تا زمانى كه چشم خود را نگه دارى هرگز مرتكب زنا نشوى . اگر توانى كه [حتّى] به جامه زن نامحرم نگاه نكنى چنين كن .568.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر هر عضوى از اعضاى انسان بهره اى از زنا نوشته شده كه لاجرم به آن مى رسد ؛ مثلاً زناى چشم نگاه كردن است و زناى پا ، رفتن و زناى گوش ، شنيدن .ر.ك : نگاه كردن ، باب 1734 .

.

ص: 556

174 . زهد
864 _ ارزش زهد
865 _ حقيقت زهد
866 _ صفات زاهد

174 زهد864 _ ارزش زهد579.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند را با هيچ عبادتى همانند دل بركندن از دنيا نپرستيدند .580.الكافي عن الفضل بن يونس :امام على عليه السلام :زهد خوى پرهيزگاران است و خصلتِ هميشه توبه كنندگان .581.المحاسن عن الفضل بن يونس الكاتب :امام على عليه السلام :از خويهايى كه بيشترين كمك را به دين مى كند ، بى رغبتى به دنياست .577.امام صادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :از جمله نجواهاى خداوند متعال با موسى عليه السلام اين بود : . . . آراستگان ، خود را براى من به زيورى نياراستند كه همانند بى رغبتى به دنيا در آنچه بدان نياز ندارند، باشد .578.امام كاظم عليه السلام ( _ به فضل بن يونس ) امام صادق عليه السلام :همه خير در يك خانه نهاده شده و كليد آن ، دل بر كندن از دنيا قرار داده شده است .865 _ حقيقت زهدقرآن :«تا بر آنچه از دستتان مى رود اندوهگين نشويد و به آنچه دستتان مى آيد شادمانى نكنيد . و خدا هيچ متكبّر فخرفروشى را دوست ندارد» .

حديث :583.مكارم الأخلاق :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بى رغبتى به دنيا عبارت است ازكوتاه كردن آرزو و به جاى آوردن شكر هر نعمتى و پرهيز از هر آنچه خداوند حرام كرده است .584.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زهد ، به معناى حرام كردن حلال [بر خود] نيست ، بلكه بدين معناست كه انسان اطمينانش به آنچه در دست خداست بيشتر باشد از آنچه در دست خود اوست .585.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :زهد در دو جمله فراهم آمده است ؛ خداى متعال فرموده : «تا بر آنچه از دستتان رفته اندوهگين نشويد و به آنچه دستتان مى آيد شادمانى نكنيد . و خدا هيچ متكبّر فخرفروشى را دوست ندارد» . بنابراين ، كسى كه براى از دست رفته افسوس نخورد و براى آنچه به دستش مى رسد شاد نشود ، هر دو جانب زهد را رعايت كرده است .586.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :زهد كليد درِ آخرت است و برائت از آتش . زهد آن است كه هر چه تو را از خدا باز دارد رها كنى ، بى آن كه بر از دست دادن آن افسوس خورى و نه بر اثر فروگذاشتن آن دچار خودپسندى شوى و نه چشمداشت گشايشى از آن داشته باشى و نه خواهان ستايشى در قبال اين كار و نه طالب عوض و جبران آن باشى . بلكه از دست دادن آن را مايه آسايش و بودن آن را آفتى [براى خود ]دانى و همواره از آفت گريزان باشى و به آسايش چنگ زنى .866 _ صفات زاهد582.امام حسين عليه السلام :امام على عليه السلام :بى رغبت به دنيا كسى است كه در مقابل حرام ، شكيبايى خود را از دست ننهد و حلال ، او را از گزاردن شكرش غافل نسازد .583.مكارم الأخلاق :امام على عليه السلام :بى رغبتان به دنيا، گر چه [به ظاهر ]خندانند اما دلهايشان گريان است و هر چند [به ظاهر ]شادند ، ليكن سخت اندوهناكند ؛ و هرچند به آنچه روزى شان شده خرّم وشادمانند، اما بر خود بسيار خشمناكند .

.

ص: 558

584.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لمّا سُئلَ عن الزاهِدِ في الدنيا _: الذي يَترُكُ حَلالَها مخافَةَ حِسابِهِ ، ويَترُكُ حَرامَها مَخافَةَ عَذابِهِ . (1)585.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الرِّضا عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عن صِفَةِ الزاهِدِ _: مُتَبَلِّغٌ بِدُونِ قُوتِهِ ، مُستَعِدٌّ لِيَومِ مَوتِهِ ، مُتَبَرِّمٌ بحَياتِهِ . (2)867 _ موجِباتُ الزُّهدِ587.امام كاظم عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أحَقُّ الناسِ بالزَّهادَةِ مَن عَرَفَ نَقصَ الدنيا . (3)588.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :كيفَ يَزهَدُ في الدنيا مَن لا يَعرِفُ قَدرَ الآخِرَةِ ؟ ! (4)589.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :أكثِرْ ذِكرَ المَوتِ ، فإنّهُ لَم يُكثِرْ إنسانٌ ذِكرَ المَوتِ إلّا زَهِدَ في الدنيا . (5)590.الإمام الكاظم عليه السلام :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ عند قبرٍ حَضَرَهُ _: إنَّ شيئاهذا آخِرُهُ لَحَقِيقٌ أن يُزهَدَ في أوَّلِهِ ، وإنَّ شيئا هذا أوَّلُهُ لَحَقِيقٌ أن يُخافَ آخِرُهُ . (6)591.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :لَو عَقَلَ أهلُ الدنيا خَرِبَتْ . (7)(انظر) الموت : باب 1671 .

868 _ ثَمَراتُ الزُّهدِ589.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الزُّهدُ في الدنيا يُرِيحُ القَلبَ والبَدَنَ ، والرَّغبَةُ فيها تُتعِبُ القَلبَ والبَدَنَ . (8)590.امام كاظم عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن زَهِدَ في الدنيا ، ولم يَجزَعْ مِن ذُلِّها ، ولَم يُنافِسْ في عِزِّها ، هَداهُ اللّهُ بغَيرِ هِدايَةٍ مِن مَخلوقٍ ، وعَلَّمَهُ بغَيرِ تَعلِيمٍ ، وأثبَتَ الحِكمَةَ في صَدرِهِ وأجراها على لِسانِهِ . (9)591.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :اِزهَدْ في الدنيا تَنزِلْ علَيكَ الرَّحمَةُ . (10)592.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الزهدُ في الدنيا الراحَةُ العُظمى . (11)593.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :مَن زَهِدَ في الدنياهانَتْ علَيهِ مَصائبُها ولم يَكرَهْها . (12)594.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :حَرامٌ على قُلوبِكُم أن تَعرِفَ حَلاوَةَ الإيمانِ حتّى تَزهَدَ في الدنيا . (13)869 _ أزهَدُ النّاسِ596.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أزهَدُ الناسِ مَنِ اجتَنَبَ الحَرامَ . (14)597.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تَكُنْ مِمَّن يُرِيدُ الآخِرَةَ بِعَمَلِ الدنيا ... يقولُ في الدنيا قَولَ الزاهِدينَ ، ويَعمَلُ فيها عَمَلَ الراغِبِينَ . (15)598.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :أفضَلُ الزُّهدِ إخفاءُ الزُّهدِ . (16)593.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إذا هَرَبَ الزاهدُ مِنَ الناسِ فاطْلُبْهُ ،إذا طَلَبَ الزاهدُ الناسَ فاهْرُبْ مِنهُ . (17)594.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :يقولُ اللّهُ : يا ابنَ آدَمَ ، اِرْضَ بما آتَيتُكَ تَكُن مِن أزهَدِ الناسِ . (18)595.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إنّ أصبَرَكُم على البَلاءِلَأزهَدُكُم في الدنيا . (19) .


1- .عيون أخبار الرِّضا : 2/52/199 .
2- .بحار الأنوار : 78/349/6 .
3- .غرر الحكم : 3209
4- .غرر الحكم : 6987 .
5- .بحار الأنوار : 73/64/31
6- .بحار الأنوار : 78/320/9
7- .بحار الأنوار : 78/377/3 .
8- .كنز العمّال : 6060 .
9- .بحار الأنوار : 78/63/155 .
10- .غرر الحكم : 2275
11- .غرر الحكم : 1316 .
12- .تحف العقول : 281 .
13- .بحار الأنوار : 73/49/20 .
14- .الأمالي للصدوق : 72/41 .
15- .بحار الأنوار : 78/68/16 .
16- .نهج البلاغة : الحكمة 28 .
17- .غرر الحكم : 4078 _ 4079 .
18- .بحار الأنوار : 78/139/22
19- .بحار الأنوار : 78/308/1 .

ص: 559

867 _ عوامل زهد
868 _ ثمرات زهد
869 _ زاهدترين مردم

596.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين كه زاهدِ به دنيا كيست؟ _فرمود : كسى كه از بيم حسابرسى ، حلال دنيا را ترك گويد و از بيم كيفر ، حرام آن را رها كند .597.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام_ در پاسخ به پرسش از صفت زاهد _فرمود : كسى كه به كمتر از قُوت خود بسنده مى كند ، براى روز مرگش آماده است و از زنده ماندن خود دلتنگ است (شوق آخرت و ديدار خدا را دارد) .867 _ عوامل زهد599.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :سزاوارترين مردم به زهدورزى ، كسى است كه عيب و نقص دنيا را بشناسد .600.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :چگونه به دنيا پشت كند ، كسى كه ارزش آخرت را نمى داند؟601.الإمام الصادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :زياد به ياد مرگ باش ؛ زيرا هيچ انسانى مرگ را بسيار ياد نكند ، مگر آن كه به دنيا بى رغبت شود .602.عنه عليه السلام :امام كاظم عليه السلام_ به گاه حضور بر سر گورى _فرمود: چيزى كه آخرش اين است، سزاوار است كه از همان آغاز به آن دل بسته نشود و چيزى كه آغازش اين است ، به جاست كه از فرجام آن ترسيده شود .603.الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام :امام عسكرى عليه السلام :اگر اهل دنيا عقل خود را به كار مى بستند ، دنيا ويران مى شد [چون به دنيا بى رغبت مى شدند].ر.ك : مرگ ، باب 1671 .

868 _ ثمرات زهد600.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بى رغبتى به دنيا ، تن و جان را آسايش مى بخشد و رغبت به آن، تن و جان را به رنج مى افكند .601.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه دل از دنيا بركنَد و از خوارى آن بيتابى نكند و براى رسيدن به ارجمندى آن به رقابت برنخيزد ، خداوند او را هدايت كند، بى هدايت مخلوقى و علمش آموزد، بى آن كه از كسى تعليم گيرد و حكمت را در سينه اش استوار دارد و آن را بر زبانش جارى سازد .602.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :به دنيا زاهد و بى رغبت باش ، تا رحمت بر تو فرود آيد .603.امام باقر و امام صادق عليهماالسلام :امام على عليه السلام :دل كندن از دنيا، بزرگترين آسايش است .604.امام باقر عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :هر كه دل از دنيا بركند، مصيبتهاى آن بر او آسان شود و از آنها ناراحت نشود .605.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :چشيدن حلاوت ايمان بر دلهاى شما حرام است ، مگر آن گاه كه دلهايتان به دنيا بى رغبت باشند .869 _ زاهدترين مردم607.الخصال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زاهدترين مردم كسى است كه از حرام دورى كند .608.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :چونان كسى مباش كه با كار دنيايىآخرت را مى خواهد . . . در دنيا همچون مردمان زاهد سخن مى گويد و در عمل چون دنياخواهان رفتار مى كند .609.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :برترين زهد ، پوشيده داشتن زهد است .610.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر گاه زاهد از مردم گريزان شد ، در طلب او برآى و هرگاه زاهد در طلب مردم برآمد ، از او گريزان شو .605.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام زين العابدين عليه السلام :خداوند مى فرمايد : اى پسر آدم! به آنچه تو را داده ام خشنود و قانع باش ، تا از زاهدترين مردمان باشى .606.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :همانا صبورترين شما در برابر بلاها ، زاهدترين شما به دنياست .

.

ص: 560

175 . ازدواج
870 _ تشويق به ازدواج
871 _ نكوهش عزب ها
872 _ ثواب زن دادن برادران دينى

175 ازدواج870 _ تشويق به ازدواجقرآن :«بى همسران خود و غلامان و كنيزان شايسته تان را همسر دهيد . اگر تهيدست باشند خدا از فضل و كرم خود توانگرشان كند كه خدا گشايشگر داناست» .

«و از نشانه هاى او اين است كه براى شما از خودتان جفتهايى آفريد ، تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و مهربانى نهاد . همانا در اينها نشانه هايى است براى مردمى كه مى انديشند» .

ر.ك : آل عمران : آيه 39 و نحل : آيه 72 و روم : آيه 32 و فرقان : آيه 74 .

حديث :623.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه دوست دارد كه پاك و پاكيزه خدا را ديدار كند ، با داشتن همسر به ديدارش رود .624.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عز و جل محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد .625.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ازدواج سنّت من است ؛ پس هر كه از سنّت من روى گرداند از من نيست .626.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ جوانى نيست كه در دوره جوانى اش ازدواج كند ، مگر آن كه شيطان او فرياد برآورد كه : اى واى ، اى واى! دو سوم دينش را از [گزند] من حفظ كرد . بنابراين ، بنده بايد براى حفظ يك سوم ديگر ، تقواى الهى در پيش گيرد .627.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه آدمى ازدواج كند ، نصف دين را به دست آورده است و براى نصف ديگر بايد تقواى خدا پيشه كند .628.مسند ابن حنبل عن أبي موسى :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ازدواج كرده خفته ، نزد خدا فضيلت دارد بر ازدواج نكرده روزه گير شب زنده دار .629.السنن الكبرى ، عن ربيعة بن أكثم :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زن بگيريد ؛ كه ازدواج كردن روزى شما را بيشتر مى كند .624.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مردان بى همسر خود را زن دهيد ؛ زيرا با اين كار خداوند اخلاق آنان را نيكو مى گرداند و روزى هايشان را زياد مى كند و بر جوانمرديهاى آنان مى افزايد .625.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :دو ركعت نمازى كه ازدواج كرده مى خواند ، برتر از هفتاد ركعت نمازى است كه فرد عزب بخواند .871 _ نكوهش عزب ها627.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدترين مردگان شما عزبهايند .628.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو موسى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدترين افراد شما عزبهاى شمايند ؛ دو ركعت نماز فرد متأهّل بهتر است از هفتاد ركعت نماز فرد غير متأهّل .872 _ ثواب زن دادن برادران دينى630.الكافي عن عليّ بن محمّد رفعه :امام صادق عليه السلام :هر كه عزبى را زن دهد ، از جمله كسانى است كه خداوند عز و جل در روز قيامت به او نظر مى افكند .631.الإمام الصادق عليه السلام :امام كاظم عليه السلام :سه نفرند كه در روزى كه سايه اى جز سايه عرش خدا نيست در سايه عرش اويند : مردى كه برادر مسلمان خود را زن دهد ، يا به او خادمى هديه كند ، يا راز او را بپوشاند .

.

ص: 562

873 _ الحثّ على التعجيل في تَزويجِ البَناتِ633.المعجم الكبير عن أبي خِيَرة الصّباحي :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :نَزَلَ جَبرئيلُ على النبِيّ صلى الله عليه و آله فقالَ : يا محمّدُ ، إنّ رَبَّكَ يُقرِئُكَ السلامَ ، ويقولُ : إنّ الأبكارَ مِنَ النساءِ بمَنزِلَةِ الثَّمَرِ على الشَّجَرِ ، فإذا أينَعَ الثَّمرُ فلا دَواءَ لَهُ إلّا اجتِناؤهُ وإلّا أفسَدَتْهُ الشَّمسُ ، وغَيَّرَتْهُ الرِّيحُ ، وإنّ الأبكارَ إذا أدرَكنَ ما تُدرِكُ النساءُ فلا دَواءَلَهُنَ إلّا البُعُولُ، وإلّا لَم يُؤمَنْ علَيهِنَّ الفِتنَةُ ، فَصَعِدَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله المِنبَرَ فَجَمَعَ الناسَ ثُمّ أعلَمَهُم ما أمَرَ اللّهُ عزّوجلّ بِهِ . (1)874 _ الإهتمامُ بدِينِ المرأةِ في الزَّواجِ635.الإمام الرضا عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن تَزَوَّجَ امرَأةً لا يَتَزَوَّجُها إلّا لِجَمالِها لَم يَرَ فيها ما يُحِبُّ ، ومَن تَزَوَّجَها لِمالِها لا يَتَزَوَّجُها إلّا وَكَلَهُ اللّهُ إلَيهِ ، فعلَيكُم بذاتِ الدِّينِ . (2)630.الكافى ( _ به نقل از على بن محمّد در حديثى مرفوع ) عنه صلى الله عليه و آله :لا يُختارُ حُسنُ وَجهِ المَرأةِ على حسُنِ دِينِها . (3)631.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إذا جاءَكُم مَن تَرضَونَ دِينَهُ وأمانَتَهُ يَخطُبُ (إلَيكُم) فَزَوِّجُوهُ ، إن لا تَفعَلُوهُ تَكُن فِتنَةٌ في الأرضِ وفَسادٌ كبيرٌ . (4)632.مكارم الأخلاق :الإمامُ الحسنُ عليه السلام_ لرجل جاءَ إلَيهِ يَستَشِيرُهُ في تَزويجِ ابنَتِهِ _: زَوِّجْها مِن رَجُلٍ تَقِيٍّ ، فإنّهُ إن أحَبَّها أكرَمَها وإن أبغَضَها لَم يَظلِمْها . (5)875 _ ذَمُّ غَلاءِ المَهرِ634.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أفضَلُ نِساءِ اُمَّتِي أصبَحُهُنَّ وَجها وأقَلُّهُنَّ مَهرا . (6)635.امام رضا عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :خَيرُ الصَّداقِ أيسَرُهُ . (7)636.دعائم الإسلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أمّا شُؤمُ المَرأةِ فكَثرَةُ مَهرِها وعُقوقُ زَوجِها . (8)876 _ الاهتِمامُ فِي اختِيارِ الزَّوجَةِ638.مكارم الأخلاق :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَزَوَّجُوا في الحِجْزِ الصالِحِ، فإنّ العِرْقَ دَسّاسٌ . (9)639.كتاب من لا يحضره الفقيه :عنه صلى الله عليه و آله :تَخَيَّرُوا لِنُطَفِكُم ، فإنَّ النساءَ يَلِدْنَ أشباهَ إخوانِهِنَّ وأخَواتِهِنَّ . (10)640.كتاب من لا يحضره الفقيه :الإمامُ الصّادقُ عن آبائهِ عليهم السلام: أنّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ لِلنّاسِ : إيّاكُم وخَضْراءَ الدِّمَنِ ، قيلَ : يا رسولَ اللّهِ، وما خَضراءُ الدِّمَنِ ؟ قالَ : المَرأةُ الحَسناءُ في مَنبِتِ السُّوءِ . (11)636.دعائم الإسلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكُم وتَزَوُّجَ الحَمْقاءِ ، فإنَ صُحبَتَها ضَياعٌ ووُلْدَها ضِباعٌ . (12) .


1- .بحار الأنوار : 16/223/22
2- .بحار الأنوار : 103/235/19 .
3- .كنز العمّال : 44590 .
4- .بحار الأنوار : 103/372/3 .
5- .مكارم الأخلاق : 1/446/1534 .
6- .بحار الأنوار : 103/237/25 .
7- .كنز العمّال : 44707 .
8- .معاني الأخبار : 152/1 .
9- .كنز العمّال : 44559
10- .كنز العمّال : 44557 .
11- .بحار الأنوار : 103/232/10
12- .بحار الأنوار : 103/237/35 .

ص: 563

873 _ تشويق به زود شوهر دادن دختران
874 _ اهمّيت دادن به ديانت زن در ازدواج
875 _ نكوهش سنگينى مهريه
876 _ اهمّيت دادن به انتخاب زن

873 _ تشويق به زود شوهر دادن دختران638.مكارم الأخلاق :امام رضا عليه السلام :جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه و آله فرود آمد و گفت : اى محمّد! پروردگارت تو را سلام مى رساند و مى فرمايد : دوشيزگان همچون ميوه روى درخت هستند . ميوه چون برسد براى آن دارويى جز چيدن نباشد وگرنه بر اثر آفتاب و باد خراب مى شود . دوشيزگان نيز هرگاه به مرحله زنان برسند آنان را دارويى جز شوهر دادن نباشد وگرنه از گمراهى و فساد ايمن نخواهند بود . پس ، رسول خدا صلى الله عليه و آله بر منبر رفت و مردم را جمع كرد و فرمان خداوند عز و جل را به آگاهى آنان رساند .874 _ اهمّيت دادن به ديانت زن در ازدواج640.كتاب من لا يحضره الفقيه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه با زنى به خاطرزيبايى اش ازدواج كند ، دلخواه خود را در او نبيند و هر كه با زنى به خاطر مال و ثروتش ازدواج كند خداوند او را به همان مال و ثروت واگذارد ، پس بر شما باد [ازدواج با ]زنان متديّن .641.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نبايد حُسن صورت زن را بر حُسن ديندارى او برگزيد (برترى داد) .642.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه كسى به خواستگارى نزد شما آمد و ديندارى و امانتدارى او را پسنديديد ، به او زن دهيد ؛ كه اگر چنين نكنيد ، در روى زمين تبهكارى و فساد بزرگ پديد خواهد آمد .643.الإمام الباقر عليه السلام :امام حسن عليه السلام_ به مردى كه با ايشان درباره ازدواج دختر خود مشورت كرد _فرمود : او را به مردى باتقوا شوهر ده ؛ زيرا اگر دختر تو را دوست داشته باشد گرامى اش مى دارد و اگر دوستش نداشته باشد به وى ستم نمى كند .875 _ نكوهش سنگينى مهريه645.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين زنان امّت من ، خوبروترين و كم مهريه ترين آنان هستند .641.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين مهريه، سبكترين آن است .642.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :شومى و ناخجستگى زن ، زياد بودن مهريه او و نافرمانى از شوهرش است .876 _ اهمّيت دادن به انتخاب زن644.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با خانواده خوب و شايسته وصلت كنيد ؛ زيرا رگ و ريشه اثر دارد .645.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى نطفه هاى خود گزينش كنيد ؛ زيرا زنان بچه هايى همانند برادران و خواهران خود به دنيا مى آورند .646.الكافي عن عبد اللّه بن محمّد الجعفي :امام صادق عليه السلام به نقل از پدرانش عليهم السلام: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به مردم فرمود : از خضراء الدمن (گياه روييده در خرابه) بپرهيزيد. گفته شد: اى رسول خدا! خضراء الدمن چيست؟ فرمود: زن زيبارويى كه در خانواده اى فاسد رشد كرده است .647.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از ازدواج با زن احمق بپرهيزيد ؛ زيرا همنشينى با او تباهى است و فرزندانش كفتار [صفت ]هستند .

.

ص: 564

877 _ حُقوقُ الزَّوجِ646.الكافى ( _ به نقل از عبد اللّه بن محمد جعفى ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أعظَمُ الناسِ حَقّا على المرأةِ زَوجُها ، وأعظَمُ الناسِ حقّا عَلَى الرَّجُلِ اُمُّهُ . (1)647.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ويلٌ لِامرَأةٍ أغضَبَتْ زَوجَها ، وطُوبى لِامرَأةٍ رَضِيَ عنها زَوجُها . (2)648.الكافى ( _ به نقل از ايّوب بن نوح ) الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا شَفيعَ للمرأةِ أنجَحُ عِند رَبِّهامِن رِضا زَوجِها . (3)878 _ حُقوقُ الزَّوجَةِ650.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما زالَ جَبرَئيلُ يُوصِينِيبالمرأةِ حتّى ظَنَنتُ أ نَّهُ لا يَنبَغِي طَلاقُها إلّا مِن فاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ . (4)651.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :حَقُّ المرأةِ على زَوجِها أن يَسُدَّ جَوعَتَها،وأن يَستُرَ عَورَتَها ، ولا يُقَبِّحَ لَها وَجها . (5)652.مكارم الأخلاق عن الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :قَولُ الرَّجُلِ للمرأةِ : «إنّي اُحِبُّكِ»لا يَذهَبُ مِن قَلبِها أبدا . (6)879 _ خِدمَةُ الزَّوجِ650.امام صادق عليه السلام :إرشاد القلوب :قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أيُّما امرَأةٍ خَدَمَتْ زَوجَها سَبعَةَ أيّامٍ ، غَلَّقَ اللّهُ عَنها سَبعةَ أبوابِ النارِ وفَتَحَ لَها ثمانِيَةَ أبوابِ الجَنَّةِ تَدخُلُ مِن أينَما شاءَتْ .

وقالَ عليه السلام : ما مِنِ امرَأةٍ تَسقِي زَوجَها شَربَةَ ماءٍ إلّا كانَ خَيرا لَها مِن سَنةٍ صِيامِ نَهارِها وقِيامِ لَيلِها . (7)651.امام على عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :سَألَتْ اُمُّ سَلَمَةَ رسولَ اللّه صلى الله عليه و آله عن فَضلِ النساءِ في خِدمَةِ أزواجِهِنَّ ، فقال : أيُّما امرَأةٍ رَفَعَتْ مِن بَيتِ زَوجِها شيئا مِن مَوضِعٍ إلى مَوضِعٍ تُرِيدُ بهِ صَلاحا إلَا نَظَرَ اللّهُ إلَيها ، ومَن نَظَرَ اللّهُ إلَيهِ لَم يُعَذِّبْهُ . (8)652.مكارم الأخلاق :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :جِهادُ المَرأةِ حُسنُ التَّبَعُّلِ . (9)880 _ خِدمَةُ الزَّوجَةِ654.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا سَقَى الرجلُ امرَأتَهُ اُجِرَ . (10)655.مكارم الأخلاق عن الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :جُلوسُ المَرءِ عندَ عِيالِهِ أحَبُّ إلى اللّهِ تعالى مِنِ اعتِكافٍ في مَسجِدِي هذا . (11)656.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ الرَّجُلَ لَيُؤجَرُ في رَفعِ اللُّقمَةِ إلى فِي امرَأتِهِ . (12)881 _ إيذاءُ الزَّوجِ653.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن كانَ لَهُ امرَأةٌ تُؤذِيهِ لَم يَقبَلِ اللّهُ صلاتَها ولا حَسَنَةً مِن عَمَلِها حتّى تُعِينَهُ وتُرضِيَهُ وإن صامَتِ الدَّهرَ ... وعلى الرَّجُلِ مِثلُ ذلكَ الوِزْرِ والعَذابِ إذا كانَ لَها مُؤذِيا ظالِما . (13)654.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَلعونةٌ مَلعونةٌ امرأةٌ تُؤذِي زَوجَها وتُغِمُّهُ ، وسَعيدةٌ سَعِيدةٌ امرأةٌ تُكرِمُ زَوجَها ولا تُؤذِيهِ وتُطِيعُهُ في جَميعِ أحوالِهِ . (14) .


1- .كنز العمّال : 44771 .
2- .بحار الأنوار : 103/246/24
3- .بحار الأنوار : 103 / 256/1
4- .بحار الأنوار : 103/ 253/58
5- .بحار الأنوار : 103/254/60 .
6- .الكافي : 5/569/59 .
7- .إرشاد القلوب : 175 .
8- .بحار الأنوار : 103/251/49 .
9- .الكافي : 5/507/4 .
10- .كنز العمّال : 44435 .
11- .تنبيه الخواطر : 2/122 .
12- .المحجّة البيضاء : 3/70 .
13- .وسائل الشيعة : 14/116/1 .
14- .بحار الأنوار : 103/253/55 .

ص: 565

877 _ حقوق شوهر
878 _ حقوق زن
879 _ خدمت به شوهر
880 _ خدمت به زن
881 _ آزردنِ شوهر

877 _ حقوق شوهر656.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بزرگترين حق را بر زن ، شوهر او دارد و بزرگترين حق را بر مرد ، مادر او دارد .657.امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :واى بر زنى كه شوهرش را ناراحت كند و خوشا به حال زنى كه شوهرش از او راضى باشد .658.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :براى زن نزد پروردگارش شفيعى كارسازتر از خشنودى شوهرش نيست .878 _ حقوق زن660.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل پيوسته مرا درباره زن سفارش مى كرد ، تا جايى كه گمان بردم طلاق او جايز نيست مگر در صورت زشتكارى آشكار .658.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حقّ زن بر شوهرش اين است كه شكمش را سير كند و بدنش را بپوشاند و براى او روى در هم نكشد .659.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين سخن مرد به زن كه «دوستت دارم» هرگز از دل زن بيرون نرود .879 _ خدمت به شوهر661.الإمام الصادق عليه السلام ( _ وذُكِرَ عِندَهُ خَلُّ الخَمرِ فَقالَ ) إرشاد القلوب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : هر زنى كه هفت روز شوهرش را خدمت كند ، خداوند هفت در دوزخ را به روى او ببندد و هشت در بهشت را به رويش بگشايد ، تا از هر در كه خواهد وارد شود . و فرمود : هيچ زنى نيست كه جرعه اى آب به شوهرش بنوشاند مگر آن كه اين عمل او برايش بهتر از يك سال باشد كه روزهايش را روزه بگيرد و شبهايش را به عبادت سپرى كند .662.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :امّ سلمه از رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره فضيلت خدمت كردن زنان به شوهرانشان پرسيد ، آن حضرت فرمود : هر زنى كه در خانه شوهر خود به قصد مرتّب كردن آن ، چيزى را جابه جا كند خداوند به او نظر افكند و هر كه خداوند به او نظر كند عذابش ندهد .663.الإمام الكاظم عليه السلام :امام كاظم عليه السلام :جهاد زن ، خوب شوهردارى كردن است .880 _ خدمت به زن665.الكافي عن محمّد بن مسلم :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه مرد به زن خود آبى بنوشاند ، پاداش بَرَد .661.امام صادق عليه السلام ( _ هنگامى كه نزد ايشان از سركه شراب ياد شد ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نشستن مرد نزد زن و فرزندش ، نزد خداى متعال محبوبتر است از اعتكاف او در اين مسجد من .662.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه به طرف دهان همسرش لقمه اى بالا برد پاداش برد .881 _ آزردنِ شوهر664.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كسى زنى داشته باشد كه _ آن زنْ _ وى را بيازارد ، خداوند نه نماز آن زن را قبول كند و نه كار نيكش را ، هر چند همه عمر روزه بگيرد تا زمانى كه به شوهرش كمك كند و او را خشنود سازد . . . مرد نيز اگر زن خودرا بيازارد و به او ستم كند، همين گناه و عذاب را دارد .665.الكافى ( _ به نقل از محمّد بن سلم ) امام صادق عليه السلام :ملعون است ، ملعون است آن زنى كه شوهر خود را بيازارد و غمگينش كند، و خوشبخت است ، خوشبخت آن زنى كه شوهر خود را احترام نهد و آزارش ندهد و در همه حال از وى فرمان برد .

.

ص: 566

882 _ ايذاء الزوجة667.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّي لَأتَعَجَّبُ مِمَّن يَضرِبُ امرَأتَهُ وهُو بِالضَّربِ أولى مِنها ! (1)668.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ألا وإنَّ اللّهَ عَزَّوجلَّ ورَسُولَهُ بَرِيئانِ مِمَّن أضَرَّ بِامرَأةٍ حتّى تَختَلِعَ مِنهُ . (2)669.طبّ الأئمّة عن خالد القمّاط :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ فِيما أوصَى ابنَهُ الحسنَ عليه السلام _: لا يَكُنْ أهلُكَ أشقَى الخَلقِ بكَ (3) .883 _ الصَّبرُ عَلى سوءِ خُلُقِ الزَّوجِ وَالزَّوجَةِ667.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن صَبَرَ عَلى سُوءِ خُلُقِ امرَأتِهِ واحتَسَبَهُ ، أعطاهُ اللّهُ تعالى بكُلِّ يَومٍ ولَيلةٍ يَصبِرُ علَيها مِنَ الثَّوابِ ما أعطى أيُّوبَ عليه السلام عَلى بَلائهِ ، وكانَ علَيها مِنَ الوِزْرِ في كُلِّ يَومٍ ولَيلةٍ مِثلُ رَمْلٍ عالِجٍ . (4)668.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن صَبَرَتْ عَلى سُوءِ خُلُقِ زَوجِها أعطاها مِثلَ (ثَوابِ) آسِيَةَ بنتِ مُزاحِمٍ . (5)884 _ الزَّوجَةُ الصّالِحَةُ670.الإمام عليّ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما استَفادَ المؤمنُ بعدَ تَقوَى اللّهِ عزّوجلّ خَيرا لَهُ مِن زَوجَةٍ صالِحَةٍ . (6)671.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :خَيرُ مَتاعِ الدنيا المرأةُ الصالِحَةُ . (7)672.الإمام الكاظم عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مِن سَعادَةِ المَرءِ الزوجَةُ الصالِحَةُ . (8)(انظر) الخير : باب 672 .

885 _ الزَّوجَةُ السَّيِّئَةُ670.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :شَرُّ الأشياءِ المَرأةُ السَّوءِ . (9)671.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أغلَبُ الأعداءِ للمؤمِنِ زَوجَةُ السُّوءِ . (10)672.امام كاظم عليه السلام :عنه عليه السلام :كانَ مِن دعاءِ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أعُوذُ بِكَ مِنِ امرَأةٍ تُشَيِّبُني قَبلَ مَشِيبِي . (11)886 _ ما يَنبَغي رِعايَتُهُ في نَفَقَةِ العِيالِ674.امام كاظم عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن دَخَلَ السُّوقَ فاشتَرى تُحْفةً فَحَمَلَها إلى عِيالِهِ كانَ كَحامِلِ صَدَقَةٍ إلى قَومٍ مَحاوِيجَ ، ولْيَبدَأْ بِالْاءناثِ قَبلَ الذُّكُورِ . (12)675.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن عبداللّه بن عبدالالإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إنَّ أرضاكُم عِندَ اللّهِ أسبَغُكُم عَلى عِيالِهِ . (13)887 _ أدَبُ استِجابَةِ الدَّعوةِ إلَى العُرسِ676.طبّ الأئمّة عن محمّد بن أبي نصر عن أبيه عن الإمامرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا دُعِيتُم إلى العُرُساتِ فَأبطِئُوا فإنّها تُذَكِّرُ الدنيا ، وإذا دُعِيتُم إلى الجَنائزِ فَأسرِعُوا فإنّها تُذَكِّرُ الآخِرَةَ . (14)676.طبّ الأئمّة عليهم السلام ( _ به نقل از محمّد بن ابى نصر ، از پدرش ، از امام ) عنه صلى الله عليه و آله :إذا دُعِيَ أحَدُكُم إلى وَلِيمَةِ عُرسٍ فَلْيُجِبْ . (15) .


1- .جامع الأخبار : 447 / 1259 .
2- .ثواب الأعمال : ص 338 ح 1 .
3- .بحارالأنوار : ج 77 ص 229 ح 2 .
4- .ثواب الأعمال : 339/1 .
5- .بحار الأنوار : 103/247/30 .
6- .كنز العمّال : 44410
7- .كنز العمّال : 44451 .
8- .الكافي : 5/327/4 .
9- .بحار الأنوار : 103/240/52 .
10- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/390/4370 .
11- .الكافي : 5/326/3 .
12- .بحار الأنوار : 104/69/2
13- .بحار الأنوار : 78/136/13
14- .بحار الأنوار : 103/279/2 .
15- .كنز العمّال : 44617 .

ص: 567

882 _ آزردن زن
883 _ شكيبايى بر كج خلقى مرد و زن
884 _ زنِ شايسته
885 _ زنِ ناشايست
886 _ آنچه رعايتش در تأمين هزينه خانواده
887 _ ادب پذيرفتن دعوت عروسى

882 _ آزردن زن678.الكافي عن أبي ولاّد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من در شگفتم از كسى كه زنش را كتك مى زند ، در حالى كه خودش به كتك خوردن سزاوارتر از اوست .679.الإمام الكاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدانيد كه خداوند عز و جل و رسول او بيزارند از كسى كه زنش را چنان بيازارد تا آن زن طلاق خلع بگيرد .680.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :در ضمن وصيت به فرزندش حسن عليه السلام ، مى فرمايد : نبايد خانواده ات بدبخت ترين مردمان نزد تو باشند .883 _ شكيبايى بر كج خلقى مرد و زن678.الكافى ( _ به نقل از ابو ولاّد ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر مردى كه به خاطر خدا و به اميد پاداش او در برابر بداخلاقى همسرش صبر كند ، خداوند متعال براى هر روز و شبى كه او شكيبايى مى ورزد، همان ثوابى را به وى دهد كه به ايّوب عليه السلام در قبال گرفتارى اش، عطا كرد . و گناه زن نيز در هر روز و شب به اندازه ريگهاى ريگستان باشد .679.امام كاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر زنى كه در برابر بداخلاقى شوهرش شكيبايى ورزد ، خداوند همانند ثواب آسيه بنت مزاحم (همسر فرعون) به او عطا كند .884 _ زنِ شايسته681.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن ، بعد از تقواى خداوند عز و جل ، بهره اى بهتر از زن شايسته نبرده است .682.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين متاع دنيا، زن شايسته است .683.المحاسن عن محمّد بن الحسن بن شمّون :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از خوشبختى مرد ، داشتن زن شايسته است .ر.ك : خير ، باب 672 .

885 _ زنِ ناشايست682.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدترين چيزها، زن ناشايست است .683.المحاسن ( _ به نقل از محمّد بن حسن بن شمّون ) امام صادق عليه السلام :چيره ترين دشمن مؤمن ، همسر ناشايست است .684.امام رضا عليه السلام :امام صادق عليه السلام :يكى از دعاهاى رسول خدا صلى الله عليه و آله اين بود : پناه مى برم به تو از زنى كه پيش از آن كه زمان پيرى ام فرا رسد مرا پير كند .886 _ آنچه رعايتش در تأمين هزينه خانواده شايسته است686.عنه عليه السلام ( _ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس وارد بازار شود و هديه اى خرد و آن را براى خانواده خود ببرد ، همانند كسى است كه براى گروهى نيازمند صدقه اى بَرَد، و بايد در دادن هديه از دختران شروع كند .685.امام صادق عليه السلام ( _ خطاب به طبيب هندى ) امام زين العابدين عليه السلام :خداوند از آن كس از شما خشنودتر است كه خانواده خود را بيشتر در رفاه و نعمت قرار دهد .887 _ ادب پذيرفتن دعوت عروسى687.عنه عليه السلام ( _ في حَديثٍ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه به مراسم عروسى دعوت شديد ، در رفتن كندى كنيد ؛ زيرا اين مراسم انسان را به ياد دنيا مى اندازد ، اما هرگاه به مراسم تشييع جنازه فرا خوانده شديد شتاب ورزيد ؛ زيرا اين مراسم يادآور آخرت است .688.الإمام الكاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما به وليمه عروسى دعوت شد ، بپذيرد .

.

ص: 568

888 _ تشويق به اعلان ازدواج
176 . ديدار
889 _ تشويق به ديد و بازديد براى خدا

888 _ تشويق به اعلان ازدواج693.الكافى ( _ به نقل از ابوعمرو ، از مردى ، از امام صادق عليه ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين ازدواج[ها] را علنى و آشكارا انجام دهيد و آنها را در مساجد برگزار كنيد .694.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[مراسم] ازدواج را آشكار برگزار كنيد و خواستگارى را پنهان .176 ديدار889 _ تشويق به ديد و بازديد براى خدا697.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه نه به قصد نياز خواهى بلكه به نيّت ديدن برادر مؤمن خود به خانه او رود ، از ديداركنندگان خدا انگاشته شود و بر خدا است كه ديدار كننده خود را گرامى دارد .698.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :براى خدا ديدار كنيد ، براى خدا همنشينى كنيد ، براى خدا بخشش كنيد و براى خدا از دهش خوددارى ورزيد . از دشمنان خدا ببريد و با دوستان خدا پيوند زنيد.694.امام صادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :در خانه هايتان از يكديگر ديدار كنيد ؛ زيرا اين كار امر ما را زنده مى كند . رحمت خدا بر آن بنده اى كه امر ما را زنده كند .695.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كه در راه خدا، و براى خدا،به ديدن برادر خود رود در روز قيامت ميان جامه هايى از نور مى خرامد و بر هر چه مى گذرد آن را روشن مى كند .696.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از على بن سليمان ) امام صادق عليه السلام :ديد و بازديد كنيد كه ديدار شمااز يكديگر موجب زنده شدن دلهاى شما و ياد كرد احاديث ما مى شود و احاديث ما شما را به هم مهربان مى كند . اگر به آنها عمل كنيد ، كمال و نجات مى يابيد و اگر رهايشان كنيد، گمراه و هلاك مى شويد . پس به احاديث ما عمل كنيد كه در اين صورت من ضامن نجات شما هستم .

.

ص: 570

890 _ ثمرات ملاقات با برادران
891 _ آداب ديدار كردن
177 . زيارت قبور
892 _ زيارت پيامبر صلى الله عليه و آله
893 _ زيارت اهل بيت عليهم السلام

705.امام صادق عليه السلام :امام كاظم عليه السلام :هيچ چيز به اندازه ديدار برادران از يكديگر به خاطر خدا ، ابليس و سپاه او را در هم نمى كوبد .890 _ ثمرات ملاقات با برادران707.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ديد و بازديد بذر محبّت را مى روياند .708.عنه عليه السلام :امام جواد عليه السلام :ملاقات با برادران ، موجب رفع دلتنگى و سبب بارورى عقل مى شود ، هر چند اندك و كوتاه باشد .891 _ آداب ديدار كردن710.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك روز در ميان ديدن كن، تا محبّتت بيشتر شود .711.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام_ در وصيت به فرزند خود حسين عليه السلام _فرمود : ديدار زياد ، ملال آور است .708.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هرگاه به دوستى برادر خود اطمينان يافتى ، ديگر به اين اهميتى نده كه چه وقت به ديدنش بروى و يا او به ديدنت بيايد .177 زيارت قبور892 _ زيارت پيامبر صلى الله عليه و آله711.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه به زيارت من بيايد، در روز قيامت شفيع او باشم .712.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فيمَن بِهِ وَجَعٌ لا يَطعَمُ الطَّعامَ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه در هر نقطه اى از روى زمين به من سلام كند ، سلامش به من مى رسد و هر كه بر سر قبرم به من سلام كند ، آن را مى شنوم .893 _ زيارت اهل بيت عليهم السلام714.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به حسن بن على عليه السلام كه عرض كرد : پدر جان! پاداش كسى كه شما را زيارت كند چيست؟ _فرمود : پسركم ! هر كه زنده و مرده مرا يا پدر تو يا برادرت و يا خودت را زيارت كند ، بر من است كه در روز قيامت ديدارش كنم و او را از گناهانش نجات دهم .715.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه حسن را در بقيع زيارت كند ، خداوند در آن روزى كه پاها مى لرزد ، پاى او را بر صراط استوار گرداند .712.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره كسى كه به بيمارى بى اشتهايى گرفتار آمده ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زود باشد كه پاره اى از تن من در خاك خراسان دفن شود . هيچ مؤمنى آن را زيارت نكند مگر آن كه خداوند عز و جل بهشت را بر او واجب و بدنش را بر آتش دوزخ حرام گرداند .713.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كه پس از مردنمان ما را زيارت كند ، چنان است كه در زمان حياتمان زيارت كرده باشد .

.

ص: 572

714.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنَّ إلى جانِبِها [أي جانِبِ الكوفَةِ] قَبرالا يَأتِيهِ مَكروبٌ فَيُصَلِّي عِندَهُ أربَعَ رَكعاتٍ، إلّا رَجَعَهُ اللّهُ مَسرورا بقَضاءِ حاجَتِهِ . (1)715.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ما بينَ قَبرِي ومِنبَرِي رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، ومِنبَرِي على تُرْعَةٍ مِن تُرَعِ الجَنَّةِ ؛ لأنَّ قَبرَ فاطمةَ صلواتُ اللّهِ علَيها بينَ قَبرِهِ ومِنبَرِهِ ، وقَبرَها رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وإلَيهِ تُرْعَةٌ مِن تُرَعِ الجَنَّةِ . (2)716.الإمام الرضا عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن زارَ الحُسينَ عليه السلام عارِفا بِحَقِّهِ كَتَبَ اللّهُلَهُ ثوابَ ألفِ حَجَّةٍ مَقبولَةٍ وألفِ عُمرَةٍ مَقبولَةٍ ، وغَفَرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وما تَأخَّرَ . (3)717.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنّ الحُسينَ بنَ عليٍّ عليهماالسلام عندَ ربِّهِ يَنظُرُ ... ويقولُ : لَو يَعلَمُ زائرِي ما أعَدَّ اللّهُ لَهُ لَكانَ فَرَحُهُ أكثَرَ مِن جَزَعِهِ . وإنّ زائرَهُ لَيَنقَلِبُ وما علَيهِ مِن ذَنبٍ . (4)718.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :إذا زُرتَ أبا عبدِاللّهِ عليه السلام فَزُرْهُ وأنتَ حَزينٌ مَكروبٌ شَعْثٌ مُغْبَرٌّ جائعٌ عَطشانُ ، فإنَّ الحُسينَ عليه السلام قُتِلَ حَزينا مَكروبا شَعْثا مُغْبَرّا جائعا عَطشانا، واسألْهُ الحوائجَ وانصَرِفْ عَنهُ ولا تَتَّخِذْهُ وَطَنا . (5)716.امام رضا عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن زارَني غُفِرَتْ لَهُ ذُنُوبُهُ ولَم يَمُتْ فَقيرا . (6)717.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ لَمّا سُئلَ : ما لِمَن زارَ أحَداً مِنكُم ؟ _: كَمَن زارَ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله . (7)718.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :فَضلُ زيارَةِ قَبرِ أميرِ المؤمنينَ على زيارَةِ قَبرِ الحُسينِ كَفَضلِ أميرِ المؤمنينَ عَلَى الحُسينِ . (8)719.الإمام الهادي عليه السلام :عنه عليه السلام_ لَمّا سَألَهُ ابنُ سِنانٍ : ما لِمَن زارَ أباكَ ؟ _:لَهُ الجَنَّةُ فَزُرْهُ . (9)720.الإمام الرضا عليه السلام :عنه عليه السلام :ما زارَنِي أحَ_دٌ مِن أولِيائي عارِفا بِحَقِّي إلّا تَشَفَّعتُ لَهُ يَومَ القِيامَةِ . (10)721.الإمام الرضا عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن زارَنِي عَلَى بُعدِ دارِي ، أتَيتُهُ يَومَ القِيامَةِ في ثلاثِ مَواطِنَ حتّى اُخَلِّصَهُ مِن أهوالِها : إذا تَطايَرَتِ الكُتُبُ يَمينا وشِمالاً ، وعِندَ الصِّراطِ وعِندَ المِيزانِ . (11)722.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الهاديُّ عليه السلام_ عن إبراهيم بنِ عقبةَ لَمّا سَألَهُ عن زيارَةِ أبي عبدِاللّهِ الحُسينِ وعن زيارَةِ أبي الحَسنِ الكاظم وأبي جعفرٍ الجوادِ عليهم السلام _: أبوعبدِاللّه عليه السلام المُقَدَّمُ، وهذا أجمَعُ وأعظَمُ أجرا . (12)719.امام هادى عليه السلام :الإمامُ العسكريُّ عليه السلام_ لأبي هاشمِ الجَعفريِّ _: قَبرِي بِسُرَّ مَن رَأى أمانٌ لِأهلِ الجانِبَينِ . (13) .


1- .بحار الأنوار : 100/259/7 .
2- .معاني الأخبار : 267 / 1 .
3- .بحار الأنوار : 100/257/1 .
4- .الأمالي للطوسي : 55/74 .
5- .ثواب الأعمال: 114/21.
6- .بحار الأنوار : 100/145/34 .
7- .الكافي : 4/579/1 .
8- .بحار الأنوار : 100/262/14
9- .بحار الأنوار : 102/1/3 .
10- .عيون أخبار الرِّضا : 2/258/ 16
11- .عيون أخبار الرِّضا : 2/255/2 .
12- .الكافي : 4/583/3 .
13- .بحار الأنوار : 102 / 59 / 1 .

ص: 573

894 _ زيارت فاطمه عليهاالسلام، دخت امام كاظم عليهماالسلام
895 _ زيارت حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام
896 _ زيارت قبور صالحان

720.امام رضا عليه السلام :امام صادق عليه السلام :نزديك كوفه قبرى است كه هر غمديده اى آن جا رود و در كنار آن چهار ركعت نماز گزارد ، خداوند با برآوردن حاجتش او را شادمان برگرداند .721.امام رضا عليه السلام :امام صادق عليه السلام :رسول خدا فرمود : ميان قبر و منبر من باغى از باغهاى بهشت است و منبر من بر فراز آبراهه اى از آبراهه هاى بهشت است ؛ چون قبر فاطمه _ صلوات اللّه عليها _ ميان قبر رسول خدا و منبر اوست و قبر فاطمه باغى از باغهاى بهشت مى باشد و يكى از آبراهه هاى بهشت به سوى آن است .722.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كه حسين عليه السلام را، با معرفت به حق و مقام او، زيارت كند خداوند ثواب هزار حجّ پذيرفته و هزار عمره پذيرفته را برايش بنويسد و گناهان گذشته و آينده او را ببخشد .723.الكافي عن حمران :امام صادق عليه السلام :حسين بن على عليه السلام در نزد پروردگارش نظر مى كند . . . و مى گويد : اگر زائر من بداند كه خداوند چه برايش آماده كرده است ، هر آينه شاديش بيش از بيتابيش (از رنج سفر) خواهد بود و همانا زائر او پاك از هر گناهى به خانه خود باز مى گردد .724.الإمام الكاظم عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر گاه به زيارت اباعبداللّه عليه السلام رفتى ، با دلى غمزده و اندوهناك و پيكرى ژوليده و غبارگرفته و گرسنه و تشنه زيارتش كن ؛ زيرا كه حسين عليه السلام غمزده و اندوهناك و ژوليده و غبارگرفته و گرسنه و تشنه كشته شد . و حوايج خود را از او بخواه و برگرد و در كنار قبر او سكونت مگزين .725.صحيح مسلم عن أبي سعيد الخدريّ :امام صادق عليه السلام :هر كه مرا زيارت كند ، گناهانش آمرزيده شود و در فقر نميرد .723.الكافى ( _ به نقل از عمران ) امام صادق عليه السلام _ وقتى از ايشان سؤال شد :ثواب كسى كه يكى از شما را زيارت كند چيست؟ _ فرمود : مانند ثواب كسى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله را زيارت كند .724.امام كاظم عليه السلام :امام رضا عليه السلام :برترى قبر امير مؤمنان بر زيارت قبر حسين همچون برترى خود امير مؤمنان بر حسين است .725.صحيح مسلم ( _ به نقل از ابوسعيد خُدْرى ) امام رضا عليه السلام_ در پاسخ به ابن سنان كه پرسيد : ثواب كسى كه پدر شما را زيارت كند چيست؟ _فرمود : پاداش او بهشت است ؛ پس آن بزرگوار را زيارت كن .726.الإمام عليّ عليه السلام :امام رضا عليه السلام :هيچ يك از دوستان من كه عارف به حق و مقام من باشد زيارتم نكند مگر اين كه در روز قيامت شفاعتش كنم .727.طبّ الأئمّة عن محمّد بن إبراهيم الجعفيّ :امام رضا عليه السلام :هر كه مرا در ديار غربت زيارت كند ، روز قيامت در سه جا به داد او مى رسم و از هراسها و سختيهاى آنها نجاتش مى دهم : وقتى كه نامه هاى اعمال از راست و چپ پراكنده شوند و هنگام گذشتن از صراط و موقع سنجيدن ميزان [اعمال] .726.امام على عليه السلام :امام هادى_ در پاسخ به ابراهيم بن عقبه كه از ايشان درباره زيارت ابى عبداللّه الحسين و ابو الحسن امام كاظم و ابوجعفر امام جواد عليهم السلام سؤال كرد _فرمود : زيارت امام حسين مقدّم است اما اين جامعتر و ثوابش بيشتر است .727.طبّ الأئمّة عليهم السلام ( _ به نقل از محمد بن ابراهيم جعفى ) امام عسكرى عليه السلام_ خ_طاب به اب_و ه_اشم جعفرى _: قبر من در سُرَّ مَن رأى (سامرّا) مايه امن و امان ساكنان هر دو طرف (فرات) است .

.

ص: 574

894 _ زِيارَةُ فاطِمَةَ بِنتِ موسَى الكاظِمِ عليهماالسلام729.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ ... لَنا حَرَما وهُو قُمّ ، وسَتُدفَنُ فيه امرَأةُ مِن وُلدِي تُسَمّى فاطِمَةَ ، مَن زارَها وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (1)730.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الجوادُ عليه السلام :مَن زارَ قَبرَ عَمَّتِي بِقُمّ فَلَهُ الجَنَّةُ . (2)895 _ زِيارَةُ السَّيِّدِ عَبدِالعَظيمِ الحَسَنِيِّ عليه السلام728.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ثواب الأعمال عن محمّدَ بنِ يحيى العَطّار[ عن رجلٍ ]مِن أهلِ الرَّيّ:دَخَلتُ على أبي الحسَنِ العَسكرِيِّ عليه السلام فقالَ : أينَ كُنتَ؟ فَقُلتُ : زُرْتُ الحُسينَ عليه السلام ، قالَ : أما إنّكَ لو زُرْتَ قَبرَعبدِ العظيمِ عِندَكُم لَكُنتَ كَمَن زارَ الحُسينَ بنَ عَلِيٍّ عليهماالسلام . (3)896 _ زيارةُ قُبُورِ الصُّلَحاءِ730.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن لَم يِقدِرْ على زِيارَتِنافَلْيَزُرْ صالِحِي مَوالِينا ، يُكتَبْ لَهُ ثَوابُ زِيارَتِنا . (4)897 _ زِيارَةُ قُبورِ المَوتى732.الكافي عن خالد بن نجيح :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :زُورُوا مَوتاكُم ؛ فإنّهُم يَفرَحُونَ بِزِيارَتِكُم ، ولْيَطلُبِ الرَّجُلُ حاجَتَهُ عِندَ قَبرِ أبيهِ واُمِّهِ بعدَما يَدعُو لَهُما . (5)733.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سَألَهُ داوود الرَّقِّيُّ : يقومُ الرجُلُ على قَبرِ أبيهِ وقَرِيبِهِ وغَيرِ قَرِيبِهِ ، هَل يَنفَعُهُ ذلكَ ؟ _: نَعَم إنّ ذلك يَدخُلُ علَيهِ كما يَدخُلُ عَلى أحَدِكُم الهَدِيَّةُ ، يَفرَحُ بِها . (6)898 _ التَّسليمُ على أهلِ القُبورِ735.الكافي عن عبدالرحمن بن كثير :بحار الأنوار :قالَ الإمامُ عليٌّ عليه السلام _ لَمّا مَرَّعلى المَقابِرِ فقالَ _ : السَّلامُ علَيكُم يا أهلَ القُبُورِ ، أنتُم لَنا سَلَفٌ ، ونَحنُ لَكُم خَلَفٌ ، وإنّا إن شاءَ اللّهُ بِكُم لاحِقُونَ . أمّا المَساكنُ فَسُكِنَتْ ، وأمّا الأزواجُ فَنُكِحَتْ ، وأمّا الأموالُ فَقُسِّمَتْ ، هذا خَبَرُ ما عِندَنا ، فَلَيتَ شِعرِي ما خَبَرُ ما عِندَكُم ؟ _ ثُمّ قالَ : _ أما إنَّهُم إن نَطَقُوا لَقالوا : وَجَدنا التَّقوى خَيرَ زادٍ . (7) .


1- .بحار الأنوار : 102/267/5
2- .بحار الأنوار : 102/265/3 .
3- .ثواب الأعمال : 124/1 .
4- .بحار الأنوار : 74 / 354 / 29 .
5- .الخصال : 618/10 .
6- .بحار الأنوار : 102/296/6
7- .بحار الأنوار : 78/71/35 .

ص: 575

897 _ زيارت قبور اموات
898 _ سلام كردن به اهل قبور

894 _ زيارت فاطمه عليهاالسلام ، خت امام كاظم عليهماالسلام733.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :ما را حرمى است و آن قم است و بزودى زنى از فرزندان من به نام فاطمه در آن جا دفن خواهد شد . هر كه او را زيارت كند ، بهشت بر او واجب مى شود .734.امام صادق عليه السلام :امام جواد عليه السلام :هر كه قبر عمّه ام را در قم زيارت كند ، پاداشش بهشت باشد .895 _ زيارت حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام736.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثواب الأعمال_ به نقل از محمّد بن يحيى _: يكى از اهالى رى گفت : خدمت امام هادى عليه السلام مشرّف شدم . حضرت پرسيد : كجا بودى؟ عرض كردم : به زيارت حسين عليه السلام رفته بودم . حضرت فرمود : بدان كه اگر قبر عبدالعظيم در شهر خودتان را زيارت كنى ، همچون كسى باشى كه حسين بن على عليهماالسلام را زيارت كرده باشد .896 _ زيارت قبور صالحان738.الإمام الباقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كه قادر به زيارت ما نيست ، دوستان صالح ما را زيارت كند ، كه ثواب زيارت ما برايش نوشته مى شود .897 _ زيارت قبور اموات736.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اموات خود را زيارت كنيد ؛ زيرا آنان از ديدار شما خوشحال مى شوند ؛ و انسان بايد بعد از آن كه بر سر قبر پدر و مادر خود برايشان دعا كرد حاجت خود را[از خدا] بخواهد .737.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به داوود رقّى كه عرض كرد : انسان سر قبر پدر خود و خويشاوند و غريبه مى رود . آيا اين كار براى او سودى دارد؟ _فرمود : آرى ، همان طور كه اگر به يكى از شما هديه اى داده شود خوشحال مى گردد ، مرده نيز از كار شما خوشحال مى شود .898 _ سلام كردن به اهل قبور739.امام رضا عليه السلام :بحار الأنوار :امام على عليه السلام هنگام عبور از گورستان فرمود : سلام بر شما اى خفتگان گور . شما رفتيد و ما مانديم و اگر خدا بخواهد به شما خواهيم پيوست. درخانه ها[ى شما ]ديگران مى نشينند و همسرانتان ازدواج كرده اند و اموالتان تقسيم شده است. اين خبرى است كه ما داريم. كاش مى دانستم شما چه خبر داريد؟ آن گاه فرمود : بدانيد كه اگر آنها زبان داشتند مى گفتند : ما تقوا را بهترين ره توشه يافتيم .

.

ص: 576

178 . زيور
899 _ تشويق به زيور
900 _ نيكوترين زيور

178 زيور899 _ تشويق به زيورقرآن :«اى پسران آدم! در هر مسجد زيور خود را بر گيريد و بخوريد و بنوشيد و اسراف نكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد» .

«بگو : چه كسى زيور خدا را _ كه براى بندگانش پديد آورده _ و نيز روزى پاك را حرام كرده است؟» .

حديث :751.الإمام الكاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند دوست دارد كه هرگاه بنده مؤمنش نزد برادر خود مى رود خويشتن را براى رفتن پيش او آماده و آراسته گرداند .752.الإمام الباقر عليه السلام ( _ في حِزقيلَ النَّبِيِّ عليه السلام ) امام على عليه السلام :هر يك از شما ، همان گونه كه خود را براى غريبه اى كه دوست دارد وى را در بهترين حالت ببيند ، آراسته و مرتّب مى كند ، براى رفتن نزد برادر مسلمانش نيز خود را بيارايد .ر.ك : زيبايى ، باب 353 .

900 _ نيكوترين زيور752.امام باقر عليه السلام ( _ درباره حزقيل عليه السلام ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نيكوترين زيور مرد، آرامش همراه ايمان است .753.مكارم الأخلاق عن محسن الوشّاء :امام على عليه السلام :نيكوترين هيئت (سلوك) آن است كه تو را با مردم آميزش دهد و در ميان آنها زيبايت گرداند و زبان [بدگويى ]آنان را از تو باز دارد .754.طبّ الأئمّة عن عبد الرحمن بن الجهم :امام على عليه السلام :هيچ آراسته اى به زيورى مانند طاعت خدا ، آراسته نشد .753.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از محسن وشّاء ) امام على عليه السلام :زيور درون ، زيباتر از زيور برون است .754.طبّ الأئمّة عليهم السلام ( _ به نقل از عبد الرحمان بن جَهْم ) امام على عليه السلام :زيور ايمان ، پاكى درونهاست و نيك رفتارى برون .

.

ص: 578

179 . مسئوليّت
901 _ مسئوليّت
902 _ همه شما مسئوليد!
903 _ مسئوليت گوش و چشم و دل

179 مسئوليّت901 _ مسئوليّتقرآن :«سوگند به پروردگار تو كه از همه آنها درباره آنچه مى كرده اند ، حتما پرسش مى كنيم» .

حديث :763.الكافي عن أبي طيفور المتطبّب :امام على عليه السلام :از خدا بترسيد درباره بندگان اوو سرزمينهايش ؛ زيرا شما حتى نسبت به قطعه هاى زمين ها و چارپايان نيز بايد پاسخگو باشيد . از خدا اطاعت كنيد و نافرمانى او نكنيد .902 _ همه شما مسئوليد!765.الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدانيد كه همه شما سرپرست هستيد و همه شما درباره زيردستانتان بازخواست مى شويد . آن اميرى كه بر مردم فرمان مى راند سرپرست است و نسبت به رعيّتش بازخواست مى شود ، مرد ، سرپرست خانواده خويش است و درباره آنها بايد پاسخگو باشد و زن ، سرپرست خانه و فرزندان شوهر خود است و درباره آنها بايد پاسخ دهد .763.الكافى ( _ به نقل از ابوطيفور طبيب ) امام على عليه السلام :هر مردى درباره كنيزان و خانواده خود بازخواست مى شود .903 _ مسئوليت گوش و چشم و دل765.الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :من لا يحضره الفقيه :مردى به امام صادق عليه السلام عرض كرد : همسايگانى دارم كه كنيزكانشان آواز مى خوانند و عود مى نوازند و من گاهى اوقات به دستشويى مى روم و براى گوش دادن به ساز و آواز آنها نشستنم را طول مى دهم . . . حضرت فرمود : عجبا! سوگند به خدا تو [هم]؟! مگر نشنيده اى كه خداوند عز و جل مى فرمايد : « همانا گوش و چشم و دل ، همگى ، بازخواست مى شوند» ؟!

.

ص: 580

180 . پرسيدن (1) «دانش جويى»
904 _ كليد دانش
905 _ خوب پرسيدن
906 _ خوددارى از پرسش بيجا
907 _ پاسخ پرسشهايى كه نمى دانى

180 پرسيدن (1) «دانشجويى»904 _ كليد دانشقرآن :«و پيش از تو نفرستاديم مگر مردانى را كه به آنان وحى مى كنيم ؛ پس ، از اهل ذكر بپرسيد اگر نمى دانيد» .

حديث :780.الإمام الرضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش گنجينه هايى است و كليدهاى آنها پرسش است ؛ پس ، رحمت خدا بر شما ، بپرسيد كه بر اثر آن چهار نفر پاداش مى يابند : پرسنده ، گوينده ، شنونده و دوستدار آنان .781.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پرسيدن، نيمى از دانش است .905 _ خوب پرسيدن779.امام حسن عسكرى عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوب پرسيدن نيمى از دانش است.780.امام رضا عليه السلام :امام على عليه السلام_ در پاسخ به مردى كه از ايشان سؤال معمّاگونه اى پرسيد _فرمود : به قصد چيز ياد گرفتن بپرس نه براى آزردن و درمانده كردن ؛ زيرا جاهلى كه در صدد آموختن باشد همانند عالم است و عالمى كه در بيراهه قدم نهد همچون جاهلى است كه به قصد درمانده كردن مى پرسد .906 _ خوددارى از پرسش بيجاقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از چيزهايى مپرسيد كه اگر برايتان معلوم شود خوش نداريد و اگر هنگام نزول قرآن از آنها بپرسيد، براى شما عيان مى شود ، خدا از آن (پرسش هاى بيجا) گذشت . و خدا آمرزنده بردبار است» .

حديث :783.امام صادق عليه السلام ( _ درباره امام باقر عليه السلام ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پس، تا من شما را واگذاشته ام، شمانيز مرا واگذاريد . همانا پيشينيان شما به سبب همين پرس وجوهاى زيادشان و سؤال پيچ كردن پيامبران خود ، هلاك شدند . بنابراين ، هرگاه به شما دستورى دادم در حدّ توان آن را انجام دهيد و هر گاه از چيزى نهى كردم از آن دورى كنيد .907 _ پاسخ پرسشهايى كه نمى دانى785.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به ابوذر _فرمود : اى ابوذر! اگر درباره چيزى از تو سؤال شد كه نمى دانى ، بگو : نمى دانم، تا از پيامدهاى آن خلاص شوى و درباره آنچه نمى دانى فتوا مده، تا از عذاب خدا در روز قيامت نجات يابى .786.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :عالم هر گاه از او سؤالى شود كه پاسخش را نمى داند، از اين كه بگويد : «پاسخش را نمى دانم» ، شرم نكند .785.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كه جمله «نمى دانم» را ترك گويد ، به هلاكت درافتد .786.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس به هر سؤالى كه از او مى شود پاسخ دهد ، ديوانه است . (1)787.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :عالم حق دارد كه هرگاه سؤالى از او شود كه پاسخش را نمى داند، بگويد : خدا داناتر است ، اما غير عالم حق ندارد چنين بگويد . [بلكه بايد بگويد : نمى دانم] .ر.ك : عنوان 81 «پاسخ دادن» .

.


1- .از قاسم بن محمّد بن ابى بكر _ كه يكى از فقهاى مدينه بود و همه مسلمانان او را به علم و فقاهت قبول داشتند _ درباره موضوعى سؤال شد. گفت: جوابش را نمى دانم. سؤال كننده گفت : من پيش تو آمده ام و جز تو كسى را قبول ندارم! قاسم گفت : به ريش بلند و جمعيت زياد دور و بر من نگاه نكن . به خدا قسم كه جوابش را نمى دانم . يكى از شيوخ قريش كه كنار او نشسته بود گفت : عموجان ، ادامه بده! به خدا قسم تو را در هيچ محفلى بزرگوارتر از محفل امروز نديدم! قاسم گفت : به خدا قسم، اگر زبانم بريده شود، خوشتر دارم از اين كه چيزى بگويم كه بدان علم ندارم!

ص: 582

181 . نياز خواهى
908 _ نهى از نياز خواهى از مردم
909 _ برحذر داشتن از نياز خواهى با وجود بى نيازى
910 _ ترغيب به بى نيازى از مردم

181 نياز خواهى908 _ نهى از نياز خواهى از مردمقرآن :«[صدقه] از آنِ فقيرانى است كه در راه خدا از كار مانده اند و نمى توانند [براى كسب روزى] در زمين سفر كنند . فرد بى اطّلاع ، آنان را ، از فرط خويشتندارى ، توانگر پندارد ، آنان را به سيمايشان مى شناسى ، از مردم با اصرار ، سؤال (گدايى) نمى كنند . و هر مالى كه انفاق كنيد خدا به آن داناست» .

حديث :798.امام رضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى ابوذر! زنهار از سؤال (گدايى) كه در دنيا مايه خوارى و فقر است و در روز قيامت حسابش طولانى است .799.الكافى ( _ به نقل از على بن اسباط در حديثى كه سند آن را به ) كنز العمّال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : چه كسى به من قول مى دهد كه از مردم چيزى نخواهد تا من قول بهشت را به او دهم؟ ثوبان گفت : من . پس از آن ثوبان ديگر از مردم چيزى نمى طلبيد.800.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى درى از نياز خواهى را به روى خود نگشود ، مگر آن كه خداوند هفتاد دَرِ فقر را به روى او گشود .801.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه از غير خدا چيزى بخواهد ، سزاوار محروميت باشد .802.الإمام الصادق عليه السلام :امام حسن عليه السلام :درخواست كردن روا نيست، مگر در يكى از اين سه جا: خونبهاى سنگين ، يا بدهكارى توانفرسا ، يا فقر كُشنده .803.عنه عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :نياز خواهى از مردم ،مايه خوارى در زندگى و از بين رفتن حياست و از وقار آدمى مى كاهد و آن، فقر نقد است، و كمتر دست نياز دراز كردن به سوى مردم ، توانگرى نقد است .804.الكافي عن السيّاري رفعه ، قالَ :امام صادق عليه السلام :شيعه ما كسى است كه دست نيازبه سوى مردم دراز نمى كند ، گرچه از گرسنگى بميرد .ر.ك : نوميدى ، باب 1907 .

909 _ برحذر داشتن از نياز خواهى با وجود بى نيازى802.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس با وجود بى نيازى ،دست سؤال دراز كند نتيجه اش دردى در سر و دردى در دل (بيمارى هاى روانى ) است!803.امام صادق عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :من پروردگارم را ضامن مى گيرم كه هيچ كس بدون داشتن نياز از كسى چيزى نخواهد مگر آن كه روزى ، نياز واقعى او را مجبور كند كه دست نياز [به سوى مردم] دراز كند .804.الكافى ( _ به نقل از سيّارى در حديثى كه سند آن را به پيامب ) امام باقر عليه السلام :هر كس با وجود بى نيازى ، سؤال (گدايى) كند در روزِ قيامت با چهره اى خراشيده خدا را ديدار نمايد .910 _ ترغيب به بى نيازى از مردم806.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه از ما چيزى بخواهدبه اومى دهيم، و هر كه چيزى نخواهد خداوند او را بى نياز و توانگر گرداند .

.

ص: 584

807.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لو أنّ أحَدَكُم يَأخُذُ حَبلاً فَيَأتِي بِحُزْمَةِ حَطَبٍ على ظَهرِهِ فَيَبِيعُها فَيَكُفُّ بها وَجهَهُ خَيرٌ لَهُ مِن أن يَسألَ . (1)911 _ طَلَبُ المَعروفِ مِن أهلِهِ809.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اُطلُبُوا المَعروفَ والفَضلَ مِن رُحَماءِ اُمَّتي تَعِيشُوا في أكنافِهِم . (2)810.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ماءُ وَجهِكَ جامِدٌ يُقْطِرُهُ السُّؤالُ، فَانظُرْ عِندَ مَن تُقطِرُهُ . (3)811.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :فَوْتُ الحاجَةِ أهوَنُ مِن طَلَبِها إلى غَيرِ أهلِها . (4)(انظر) الحاجة : باب 592 .

912 _ أدَبُ السُّؤالِ809.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا تَسألْ مَن تَخافُ أن يَمنَعَكَ . (5)810.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :ثلاثةٌ تُورِثُ الحِرمانَ : الإلحاحُ في المَسألَةِ ، والغِيبةُ ، والهُزءُ . (6)913 _ التَّحذيرُ عَن رَدِّ السائِلِالكتاب :(وَأَمَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ) . (7)

الحديث :867.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَقطَعُوا على السائلِ مَسألَتَهُ فلَولاأنَّ المَساكينَ يَكذِبُونَ ما أفلَحَ مَن رَدَّهُم . (8)866.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :اُنظُرُوا إلى السائلِ، فإن رَقَّتْ لَهُ قُلوبُكُم فَأعطُوهُ ، فإنّهُ صادِقٌ . (9)865.الإمام الرضا عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تَرُدَّ سائلاً ولَو مِن شَطرِ حَبَّهِ عِنَبٍ أو شِقِّ تَمرَةٍ . (10)864.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :لا تَستَحِ مِن إعطاءِ القَليلِ؛ فإنَ الحِرمانَ أقَلُّ مِنهُ . (11)863.امام كاظم عليه السلام :الإمامُ الحسينُ عليه السلام :صاحِبُ الحاجةِ لَم يُكرِمْ وَجهَهُ عن سُؤالِكَ فَأكرِمْ وَجهَكَ عن رَدِّهِ . (12)862.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لو يَعلَمُ السائلُ ما في المَسألَهِ ما سَألَ أحَدٌ أحَدا، ولَو يَعلَمُ المَسؤولُ ما في المَنعِ ما مَنَعَ أحَدٌ أحَدا . (13)861.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ الرَّجُلَ لَيَسألُني الحاجَةَ فَاُبادِرُ بقَضائها مَخافَةَ أن يَستَغنِيَ عَنها فلا يَجِدَ لَها مَوقِعا إذا جاءَتْهُ . (14)863.الإمام الكاظم عليه السلام :عنه عليه السلام :أطعِمُوا ثلاثةً ثُمّ أنتُم بالخِيارِ علَيهِ ،إن شِئتُم أن تَزدادُوا فَازدادُوا وإلّا فقد أدَّيتُم حَقَّ يَومِكُم . (15)862.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :بحار الأنوار عنهم عليهم السلام: إنّا لَنُعطي غَيرَ المُستَحِقِّ حَذَرا مِن رَدِّ المُستَحِقِّ . (16)(انظر) المعروف (1) : باب 1279 .

.


1- .بحار الأنوار : 96/158/37
2- .بحار الأنوار : 96/160/38 .
3- .نهج البلاغة : الحكمة 346
4- .نهج البلاغة : الحكمة 66.
5- .أعلام الدين : 304.
6- .تحف العقول : 321.
7- .الضحى : 10.
8- .بحار الأنوار : 96/158/37 .
9- .النوادر للراوندي: 86/9.
10- .تحف العقول : 172.
11- .نهج البلاغة: الحكمة67.
12- .كشف الغمّة : 2/244.
13- .تحف العقول : 300.
14- .عيون أخبار الرِّضا : 2/179/2.
15- .عدّة الداعي : 91 .
16- .بحار الأنوار : 96/159/37 .

ص: 585

911 _ نيكى خواستن از اهل آن
912 _ آداب نياز خواهى
913 _ پرهيز از نوميد كردن سائل

860.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر هر يك از شما ريسمانى برگيرد و پشته اى هيزم بياورد و بفروشد و با اين كار آبروى خود را حفظ كند ، بهتر از آن است كه دست گدايى دراز كند .911 _ نيكى خواستن از اهل آن858.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نيكى و بخشش را از بخشندگان و مهربانان امّت من بخواهيد تا در سايه آنان زندگى كنيد .857.امام صادق عليه السلام ( _ در پاسخ پرسشى درباره هزارْ اسپند و كُنْدُر ) امام على عليه السلام :آبروى تو ، يخِ منجمد است و سؤال و خواهش ، آن را قطره قطره مى چكاند . پس ، بنگر كه آن را نزد چه كسى فرو مى چكانى .860.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :با نيازمندى به سر بردن ، آسانتر است از دست نياز به سوى نااهل دراز كردن .ر.ك : نياز ، باب 592 .

912 _ آداب نياز خواهى857.الإمام الصادق عليه السلام ( _ وسُئِلَ عَنِ الحَرمَلِ وَاللُّبانِ ) امام صادق عليه السلام :از كسى كه مى ترسى دست رد به سينه ات زند ، چيزى مخواه .840.امام رضا عليه السلام :امام صادق عليه السلام :سه چيز موجب محروميت است : پافشارى در درخواست ، غيبت و ريشخند كردن .913 _ پرهيز از نوميد كردن سائلقرآن :«و اما سائل پس او را از خود مران» .

حديث :839.امام رضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خواهش سائل را رد نكنيد ؛ چرا كه اگر دروغ گويىِ گدايان نبود ، دست رد زننده به سينه آنان هرگز رستگار نمى شد .838.امام رضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به سائل بنگريد ، اگر دلتان به حال او سوخت ، عطايش دهيد كه او راست مى گويد.837.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هيچ سائلى را دست خالى بر مگردان ، حتى اگر با نيمدانه اى از انگور يا خرما باشد .836.امام باقر عليه السلام :امام على عليه السلام :از عطاى اندك شرم مكن ؛ زيرا محروم كردن اندكتر از آن است .839.الإمام الرضا عليه السلام :امام حسين عليه السلام :نيازمند با درخواست كردن حرمت خود را نگه نداشته است ، پس تو با نوميد نكردن او آبرو و حرمت خود را نگه دار .838.الإمام الرضا عليه السلام :امام باقر عليه السلام :اگر سائل بداند كه در سؤال و خواهش كردن چه نهفته است، هرگز كسى از كسى چيزى درخواست نمى كرد و اگر كسى كه از وى خواهشى مى شود بداند كه در نوميد كردن چه نهفته است ، هرگز كسى ، كسى را نوميد برنمى گرداند .837.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هرگاه مردى دست نياز سوى من دراز كند در رفع نياز او مى شتابم ؛ زيرا مى ترسم كار از كار بگذرد و اقدام من در كمك به او ديگر به كارش نيايد .836.الإمام الباقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام :تا سه سائل را غذا بدهيد ؛ پس از آن مختاريد ، اگر خواستيد به غير آنها نيز بدهيد وگرنه وظيفه آن روز خود را انجام داده ايد .835.امام على عليه السلام :بحار الأنوار_ به نقل از معصومان عليهم السلام _: ما از بيم اين كه مبادا دست رد به سينه مستحق زده باشيم، به غير مستحق نيز عطا مى كنيم .ر.ك : خوبى (1) ، باب 1279 .

.

ص: 586

182 . ناسزاگويى
914 _ خطر ناسزا گويى به مؤمن
915 _ نهى از ناسزاگويى به اصنام و شيطان
916 _ نهى از ناسزاگويى به مردم
917 _ نهى از ناسزاگويى به پدر و مادر
918 _ نهى از ناسزاگويى به اشياء

182 ناسزاگويى914 _ خطر ناسزاگويى به مؤمن822.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ناسزاگوىِ به مؤمن همچون كسى است كه در آستانه هلاكت باشد .825.الإمام الرضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ناسزاگفتن به مؤمن فسق است و جنگيدن با او كفر و خوردن گوشت او (غيبت كردن از وى) معصيت خداست .915 _ نهى از ناسزاگويى به اصنام و شيطانقرآن :«به كسانى كه جز خدا را مى خوانند (مى پرستند) ناسزا مگوييد كه [در اين صورت] آنها نيز از روى دشمنى و نادانى به خدا ناسزا مى گويند . بدين سان براى هر امّتى كردارشان را بياراستيم و عاقبت ، بازگشت آنها به سوى پروردگارشان است و از اعمالى كه مى كرده اند خبرشان مى دهد» .

حديث :820.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به شيطان ناسزا مگوييد ، بلكه از شرّ آن به خدا پناه بريد .916 _ نهى از ناسزاگويى به مردم818.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به مردم ناسزا مگوييد كه با اين كار در ميان آنها دشمن پيدا مى كنيد .821.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ به قنبر ، كه خواست به كسى كه بدو ناسزا گفته بود ناسزا گويد _فرمود : آرام باش قنبر! دشنامگوىِ خود را خوار و سرشكسته بگذار، تا خداى رحمان را خشنود و شيطان را ناخشنود كرده و دشمنت را كيفر داده باشى . قسم به خدايى كه دانه را شكافت و خلايق را بيافريد ، مؤمن، پروردگار خود را با چيزى همانند بردبارى و گذشت خشنود نكرد و شيطان را با حربه اى چون خاموشى به خشم نياورد و احمق به چيزى مانند سكوت در مقابل او مجازات نشد .820.الإمام الصادق عليه السلام :امام كاظم عليه السلام_ آن گاه كه دو مرد را ديد كه به يكديگر ناسزا مى گويند _فرمود : آغاز كننده ستمكارتر است و گناه او و گناه طرف مقابلش به گردن اوست ، تا زمانى كه ستمديده زياده روى نكند .819.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :هيچ گاه دو نفر به يكديگر ناسزا نگويند مگر اين كه آن يك كه برتر است به مرتبه آن كه فروتر است سقوط كند .917 _ نهى از ناسزاگويى به پدر و مادر817.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از بزرگترين گناهان اين است كه آدمى پدر و مادر خود را دشنام دهد . عرض شد : چگونه كسى پدر و مادر خود را دشنام مى دهد؟ فرمود : كس ديگرى را دشنام مى دهد و او متقابلاً به پدر و مادر وى ناسزا مى گويد .816.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :لعنت خدا بر ... كسى كه پدر و مادرش را دشنام دهد .918 _ نهى از ناسزاگويى به اشياء816.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به بادها ناسزا مگوييد كه آنها[از جانب خداوند] مأمورند، و كوهها و ساعتها و لحظات و روزها و شبها را ناسزا نگوييد كه گنهكار مى شويد و به خودتان بر مى گردد .

.

ص: 588

183 . سجود
919 _ نقش سجود در نزديكى به خداوند
920 _ طول دادن سجده
921 _ اثر سجود
922 _ سجده كردن بر تربت حسين عليه السلام

183 سجود919 _ نقش سجود در نزديكى به خداوند994.امام صادق عليه السلام ( _ درباره مردى كه به زنش گفته بود : تو دوشيزه به ح ) امام على عليه السلام :[بنده را] به خداى سبحان نزديك نكند مگر سجود و ركوع بسيار .993.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :سجود ، اوج عبادت بنى آدم است .992.امام كاظم عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سعيد بن يسار كه پرسيد : در حال ركوع يا سجود دعا كنم؟ _فرمود : آرى ، در حال سجود دعا كن ؛ زيرا نزديكترين زمان بنده به خداوند زمانى است كه در سجده است . [در آن حال ]براى دنيا و آخرتت به درگاه خداوند عز و جل دعا كن .920 _ طول دادن سجده994.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في رَجُلٍ قالَ لاِمرَأَتِهِ : لَم تَأتِني عَذرا ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور فرمايد ، در پيشگاه خداى واحد قهّار سجده طولانى كن .993.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :سجده را طول دهيد ؛ زيرا هيچ چيز براى ابليس سخت تر و ناخوشايندتر از اين نيست كه فرزند آدم را در حال سجده ببيند ؛ چرا كه به او فرمان سجده كردن داده شد ، اما سرپيچى كرد .992.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :گروهى خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله آمدند و عرض كردند : اى رسول خدا ! در برابر پروردگارت بهشت را براى ما ضمانت كن . رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : به شرط آن كه با سجده هاى طولانى مرا يارى دهيد .991.امام كاظم عليه السلام :امام صادق عليه السلام :على بن الحسين عليه السلام ... هرگاه به سجده مى رفت سر بر نمى داشت چندان كه عرق از بدنش سرازير مى شد .921 _ اثر سجودقرآن :«نشانه آنها [ياران پيامبر عليه السلام ] بر اثر سجود ، در چهره هايشان نمايان است» .

حديث :990.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :من براى مرد نمى پسندم كه بالاى پيشانى اش صاف ديده شود و اثرى از سجده در آن نباشد .989.كتاب من لا يحضره الفقيه :امام باقر عليه السلام :در محلّ سجود پدرم آثارى بر آمده بود . سالى دوبار و هربار پنج پينه مى بريد . از همين رو به آن حضرت «ذوالثَفِنات (صاحب پينه ها)» مى گفتند .922 _ سجده كردن بر تربت حسين عليه السلام987.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سجده كردن بر تربت حسين عليه السلام حجابهاى هفتگانه را از هم مى دَرد .

.

ص: 590

184 . مسجد
923 _ مسجد ، خانه خداست
924 _ آباد كردن مساجد
925 _ پاداش رفتن به مساجد
926 _ پاداش نشستن در مساجد
927 _ همسايگى مسجد و نماز خواندن در آن

184 مسجد923 _ مسجد ، خانه خداستقرآن :«همانا مسجدها از آنِ خداست ، پس هيچ كس را با خدا مخوانيد» .

حديث :975.قصص الأنبياء ( _ به نقل از عبد اللّه بن سنان ) امام صادق عليه السلام :بر شما باد رفتن به مساجد ؛ زيرا مساجد خانه هاى خدا در روى زمينند . هر كه پاك و پاكيزه وارد آنها شود خداوند او را از گناهانش پاك گرداند و در زمره زايران خود قلمدادش كند . پس ، در مساجد نماز و دعا بسيار بگزاريد .924 _ آباد كردن مساجدقرآن :«جز اين نيست كه مساجد خدا را آن كس آباد مى كند كه به خدا و روز واپسين ايمان داشته باشد و نماز بگزارد و زكات بپردازد و جز از خدا نترسد . پس اميد است كه اينان از رهيافتگان باشند» .

حديث :973.طبّ الأئمّة عن الأزرق بن سليمان :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به سؤال ابوذر از چگونگى آباد كردن مساجد _فرمود : [به اين گونه كه ]درآنها صداها بلند نشود، به سخنان و كارهاى نادرست و بيهوده پرداخته نشود ، در آنها خريد و فروش صورت نگيرد و تا زمانى كه در مسجد هستى از كارهاى لغو و بيهوده دست بكش . اگر چنين نكنى در روز قيامت نبايد كسى جز خودت را ملامت كنى.972.امام رضا عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كس مسجدى بسازد ، خداوند براى او در بهشت خانه اى بسازد .925 _ پاداش رفتن به مساجد970.امام كاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه براى شركت در نماز جماعت به مسجدى رود ، براى هر قدمى كه برمى دارد هفتاد هزار حسنه منظور شود و به همان اندازه درجاتش بالا رود و اگر در آن حال بميرد ، خداوند هفتاد هزار فرشته بگمارد كه در قبرش به عيادت او روند و انيس تنهايى او باشند و تا زمانى كه برانگيخته شود برايش آمرزش طلبند .926 _ پاداش نشستن در مساجد968.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى ابوذر! تا زمانى كه در مسجد نشسته اى خداوند متعال به تعداد هر نفسى كه مى كشى ، يك درجه در بهشت به تو مى دهد و فرشتگان بر تو درود مى فرستند و براى هر نفسى كه در مسجد مى كشى ده حسنه برايت نوشته مى شود و ده گناه از تو پاك مى گردد .927 _ همسايگى مسجد و نماز خواندن در آن972.الإ مام الرضا عليه السلام :بحار الأنوار :امام على عليه السلام فرمود : نماز همسايه مسجد ، جز در مسجد پذيرفته نيست ، مگر آن كه عذرى داشته باشد يا بيمارباشد . عرض شد : اى امير المؤمنين! همسايه مسجد كيست؟ فرمود : كسى كه ندا [ى دعوت به اقامه نماز] را بشنود .

.

ص: 592

928 _ آداب مساجد
185 . بخشندگى
929 _ فضيلت بخشندگى

962.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :حريم مسجد چهل گز (1) باشد و همسايگى آن چهل خانه از چهار طرف مسجد .928 _ آداب مساجد960.امام صادق عليه السلام ( _ خطاب به مفضّل بن عمر ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه اين سبزى بدبو (سير) را بخورد به مسجد ما نزديك نشود ، امّا اگر كسى آن را بخورد ولى به مسجد نيايد اشكالى ندارد .959.امام صادق عليه السلام ( _ خطاب به طبيب هندى ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسجدها را گذرگاه خود قرار ندهيد مگر آن كه دو ركعت نماز در آنها بخوانيد .185 بخشندگى929 _ فضيلت بخشندگى958.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بخشندگى، بزرگترين خوى خداوند است .957.امام صادق عليه السلام ( _ در تفسير آيه {Q} «مگر زمين را محلّ اجتماع نگردا ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند همه اولياى خود را بر خميره بخشندگى سرشته است .956.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :بخشندگى موجب نزديكى [به خدا و مردم ]است .955.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :براى يارى خرد ، جز از بخشندگى كمك گرفته نشود .958.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :بخشندگى ، ميوه خرد است، و قناعت ، دليل شرافت .957.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : {Q} « أَلَمْ نَجْعَل ) امام على عليه السلام :بخشندگى، بذر دوستى مى افشاند .956.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :بخشندگى ، دوستى مى آورد و اخلاق را مى آرايد .955.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بخشندگى از اخلاق پيامبران است و ستون ايمان مى باشد . هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه بخشنده است و تنها آن كس بخشنده است كه از يقين و همّت والا برخوردار باشد ؛ زيرا بخشندگى ، پرتو نور يقين است . و هر كه هدف را بشناسد ، بخشش بر او آسان شود .954.امام باقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام :بهترين افراد شما ، بخشندگان شمايند و بدترينتان ، بخيلانتان .

.


1- .هر ذراع، يك گز و يك گز برابر 24 انگشت بوده است (فرهنگ معين: 3/3300) .

ص: 594

930 _ فَضلُ السَّخِيِّ952.امام صادق عليه السلام :الكافي عن عليّ بن إبراهيم مرفوعا :أوحى اللّهُ عزّوجلّ إلى موسى عليه السلام : أن لا تَقتُلِ السّامِرِيَّ، فإنّهُ سَخِيٌّ . (1)951.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :السَّخِيُّ قَريبٌ مِنَ اللّهِ ، قريبٌ مِن الناسِ ، قَريبٌ مِن الجَنَّةِ . (2)950.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :تَجافَوا عن ذَنبِ السَّخِيِّ فإنَّ اللّهَ آخِذٌبيدِهِ كُلَّما عَثَرَ . (3)954.الإمام الباقر عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :شابٌّ سَخِيٌّ مُرَهَّقٌ فيالذُّنوبِ أحَبُّ إلى اللّهِ عزّوجلّ مِن شَيخٍ عابِدٍ بَخيلٍ . (4)953.عنه عليه السلام :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :السَّخِيُّ يَأكُلُ مِن طَعامِ الناسِ لِيَأكُلُوا مِن طَعامِهِ ، والبَخيلُ لا يَأكُلُ مِن طَعامِ الناسِ لِئَلّا يَأكُلُوا مِن طَعامِهِ . (5)931 _ حَدُّ السَّخاءِالكتاب :(وَلا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَلا تَبْسُطْها كُلَّ البَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوما مَحْسُورا). (6)

الحديث :948.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أسخَى الناسِ مَن أدّى زَكاهَ مالِهِ . (7)947.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :السَّخاءُ أن تَكونَ بمالِكَ مُتَبَرِّعا وعن مالِ غَيرِكَ مُتَوَرِّعا. (8)946.امام باقر عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :السَّخِيُّ الكريمُ الذي يُنفِقُ مالَهُ في حَقٍّ . (9)945.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :السَّخاءُ ما كانَ ابتِداءً ، فَأمّا ما كانَ مِن مَسألَةٍ فَحَياءٌ وتَذَمُّمٌ . (10)944.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :إنّ للسَّخاءِ مِقدارا فإنْ زادَ علَيهِ فهُو سَرَفٌ . (11) .


1- .الكافي : 4/41/13.
2- .بحار الأنوار : 73/308/37.
3- .كنز العمّال : 16212 .
4- .بحار الأنوار : 73/307/34
5- .بحار الأنوار : 71/352/8 .
6- .الإسراء : 29.
7- .بحار الأنوار : 77/112/2.
8- .غرر الحكم : 1928.
9- .بحار الأنوار : 71/353/11
10- .بحار الأنوار : 71/357/21
11- .بحار الأنوار : 69/407/115.

ص: 595

930 _ فضيلت انسان بخشنده
931 _ مرز بخشندگى

930 _ فضيلت انسان بخشنده942.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى به نقل از علىّ بن ابراهيم كه سند حديث را به يكى از معصومين عليهم السلامرسانده است : خداوند عز و جل به موسى عليه السلام وحى فرمود كه : سامرى را نكش ؛ زيرا او سخاوتمند است .949.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شخص بخشنده به خدا و مردم و بهشت نزديك است .948.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از خطاى شخص بخشنده درگذريد ؛ زيرا هر بار بلغزد ، خداوند دست او را مى گيرد .947.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :جوانِ بخشنده آلوده به گناهان، نزد خداوند عز و جل محبوبتر از پيرمردِ عابد خسيس است .946.الإمام الباقر عليه السلام :امام رضا عليه السلام :شخص بخشنده از غذاى مردم مى خورد ، تا مردم از غذاى او بخورند ، اما شخص خسيس از غذاى مردم نمى خورد تا آنها نيز از غذاى او نخورند .931 _ مرز بخشندگىقرآن :«و دستت را به گردنت بسته مدار و آن را به تمامى مگشاى كه ملامت ديده و حسرت زده خواهى نشست» .

حديث :941.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بخشنده ترين مردم ، كسى است كه زكات مال خود را بپردازد .940.امام صادق عليه السلام ( _ خطاب به مفضّل بن عمر ) امام على عليه السلام :بخشندگى آن است كه مال خود را بذل و بخشش كنى و در برابر ثروت ديگران پارسايى نشان دهى .941.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سخاوتمندِ كريم كسى است كه اموال خود را به حق خرج كند .940.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ ) امام صادق عليه السلام :بخشندگى آن است كه بى خواهش كسى صورت گيرد ؛ امّا آن بخشندگى كه در مقابل درخواست انجام گيرد ناشى از شرمندگى و براى فرار از نكوهش است .939.امام رضا عليه السلام :امام عسكرى عليه السلام :بخشندگى اندازه اى دارد كه اگر از آن فراتر رود اسراف است .

.

ص: 596

186 . راز
932 _ تشويق به رازپوشى
933 _ كسانى كه نبايد به آنها راز سپرد

186 راز932 _ تشويق به رازپوشى927.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه راز خود را بپوشاند ، قدرت انتخاب در دست اوست .926.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :پيروزى با احتياط به دست مى آيد ، و احتياط ، با انديشيدن و سنجيدن ، و انديشيدن و سنجيدن ، با رازدارى .925.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :راز تو در بند توست . اگر آن را فاش كنى تو در بندش خواهى شد .924.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :سينه خردمند ، صندوق راز اوست .923.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :هر چه تعداد كسانى كه اسرار را مى دانند بيشتر باشد ، آن اسرار فاش كنندگانش بيشتر هستند .922.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :هرچه محبّت دارى نثار دوستت كن ، اما هرچه اطمينان دارى به پاى او مريز .927.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :موفّقترين كارها ، كارى است كه با كتمان كامل صورت گيرد .926.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :چه باك كه رازت دانسته نشود؟925.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :فاش كردن راز ، مايه سقوط است .924.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :راز تو جزئى از خون توست ، پس مبادا كه در رگهاى غير تو جريان يابد .923.عنه عليه السلام :امام رضا عليه السلام :مؤمن ، مؤمن نباشد مگر اين كه سه خصلت در او باشد : خصلتى از پروردگارش و خصلتى از پيامبرش و خصلتى از وليّش . خصلت پروردگارش راز پوشى است . خداوند عز و جل فرموده است : «داناى غيب و نهان است و هيچ كس را بر غيب خود آگاه نمى سازد ، مگر پيامبرى را كه پسنديده باشد» .922.الإمام عليّ عليه السلام :امام جواد عليه السلام :آشكار كردن چيزى ، پيش از آن كه استوار گردد ، موجب تباهى آن مى شود .933 _ كسانى كه نبايد به آنها راز سپرد920.الكافى ( _ به نقل از ابن فضّال ، از راوى اى كه خود از وى ن ) امام على عليه السلام :با نادان ، رازى كه طاقت كتمانش را ندارد ، در ميان مگذار .919.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هرگز راز خود را به كسى كه امانتدار نيست ، مسپار .918.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :رازت را تنها براى خودت نگه دار و آن را [حتّى] به شخصى پخته مسپار، كه ممكن است بلغزد، و به نادان هم مسپار كه خيانت مى كند.921.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :راز خود را جز به كسى كه مورد اعتماد است مسپار .920.الكافي عن ابن فَضّال عمّن ذكره عن الإمام الصادق عامام على عليه السلام :كسى كه در نگه داشتن راز خود ناتوان باشد ، در حفظ راز ديگران توانا نباشد .919.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :چهار چيز بر باد مى رود : . . . و رازى كه به كسى سپارى كه استوارانديش نيست .

.

ص: 598

187 . شادمانى
934 _ آنچه سزاوار شادمانى است
935 _ عوامل شادى
936 _ هر كه دلى را شاد كند
937 _ هر كه مؤمنى را شاد كند خدا را شاد كرده است
938 _ ثواب زدودن غم از دل مؤمن

187 شادمانى934 _ آنچه سزاوار شادمانى است908.الكافي عن ابن سنان :امام على عليه السلام_ به عبد اللّه بن عباس رحمه الله كه پس ازشنيدن كلام ايشان ، مى گفت : با هيچ گفتارى پس از گفته رسول خدا، چنين بهره مند نشدم _فرمود : اما بعد ، آدمى را گاه به دست آوردن چيزى شاد مى كند كه در هر حال به آن مى رسيد و چيزى اندوهگين مى كند كه هرگز به آن نمى رسيد . پس ، شادى تو در جايى باشد كه به امرى از امور آخرتت دست يابى و اندوهت آن جا باشد كه امرى از امور آخرتت را از دست دهى .935 _ عوامل شادى906.امام رضا عليه السلام :امام على عليه السلام :ريشه خرد، توانمندى است و ميوه آن شادى .905.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :براى شادى جز از نرمخويى يارى نتوان گرفت .936 _ هر كه دلى را شاد كند907.الكافي عن إسحاق بن عمّار عن الإمام الصادق عليه الپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا در بهشت سرايى است به نام دار الفرح (شادى سرا) كه تنها كسانى وارد آن شوند كه يتيمان مؤمنان را شاد كنند .906.الإمام الرضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا در بهشت سرايى است به نام دار الفرح كه تنها كسانى به آن در آيند كه كودكان را شاد كنند .905.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :سوگند به آن كه همه آواها را مى شنود ، هيچ كس دلى را شادمان نسازد ، مگر آن كه خداوند از آن شادمانى لطفى بيافريند و بدان گاه كه گرفتارى و مصيبتى بدو رسد آن لطف ، همچون آبى كه در نشيب روان گردد ، به سوى آن مصيبت و گرفتارى سرازير شود و آن را از او دور گرداند ، همچنان كه شتر غريبه [از ميان رمه شتران ]رانده مى شود .904.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هيچ يك از شما فكر نكند كه اگر مؤمنى را شاد كرد فقط او را شادمان ساخته ، بلكه به خدا قسم ما را شاد كرده ، بلكه به خدا قسم رسول خدا را شاد كرده است .937 _ هر كه مؤمنى را شاد كند خدا راشاد كرده است902.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه مؤمنى را شاد سازد ، مراشاد ساخته و هر كه مرا شاد كند ، خدا را شاد كرده است .938 _ ثواب زدودن غم از دل مؤمن900.الكافى ( _ به نقل از حلبى ) امام صادق عليه السلام :هر كه غمى از مؤمنى بزدايد ، خداوند اندوههاى آخرت را از او برطرف سازد و از گورش خنك دل بيرون آيد .899.الكافى ( _ به نقل از ابوشيبه اسدى ) امام صادق عليه السلام :چون خداوند مؤمن را از گورش درآورد مثالى با او خارج شود كه در جلو او راه مى رود و هرگاه مؤمن يكى از صحنه هاى هراس انگيز روز قيامت را ببيند آن مثال به او گويد : نترس و غم به خود را مده . . . مؤمن به او گويد : . . . تو كيستى؟ مثال گويد : من همان شادى و سرورى هستم كه به برادر مؤمنت رساندى .903.مكارم الأخلاق عن الإمام الصادق عليه السلام :امام رضا عليه السلام :هر كه غم و نگرانى مؤمنى را بزدايد،خداوند در روز قيامت گره غم از دل او بگشايد .ر.ك : نياز ، باب 589 .

.

ص: 600

188 . اسراف
939 _ نكوهش اسراف
940 _ نشانه هاى اسرافكار
941 _ كمترين حدّ اسراف
942 _ آنچه اسراف به شمار نمى آيد

188 اسراف939 _ نكوهش اسرافقرآن :«اى پسران آدم! در هر مسجدى [جامه] زينت خويش برگيريد و بخوريد و بياشاميد و اسراف مكنيد كه خدا اسرافكاران را دوست ندارد» .

حديث :887.بحار الأنوار ( _ به نقل از محمّد بن سنان ، از مفضّل بن عمر ، در ) امام على عليه السلام :بيچاره اسرافكار! چه دور است از اصلاح نفس و جبران كار خود .887.بحار الأنوار عن محمّد بن سنان عن المفضّل بن عمر ع ( _ في بَيانِ النِّعَمِ الَّتي وَهَبَهَا اللّه ُ تَ ) امام على عليه السلام :اسراف ، موجب هلاكت است و ميانه روى ، مايه زياد شدن ثروت .886.امام صادق عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _گفت : و مرا از زياده روى باز دار و روزى ام را از تلف شدن نگاه دار و دارايى ام را با بركت دادن به آن افزون گردان و راه مصرف آن را در كارهاى خير به من بنمايان .940 _ نشانه هاى اسرافكار884.سنن ابن ماجة ( _ به نقل از سلمى امّ رافع ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نشانه اسرافكار چهار چيز است : به كارهاى باطل مى نازد ، آنچه را فراخور حالش نيست مى خورد ، در كارهاى خير بى رغبت است و هر كس را كه بدو سودى نرساند ، انكار مى كند .886.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين كه هرچه دلت بخواهد بخورى ، از اسراف است .885.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :خرج كردن به ناحق مال ، حيف و ميل و اسراف است .868.الإمام الصادق عليه السلام :بحار الأنوار به نقل از اسحاق بن عمّار :به امام صادق عليه السلام عرض كردم : آيا مؤمن مى تواند ده پيراهن داشته باشد؟ حضرت فرمود : آرى . عرض كردم : بيست پيراهن چه؟ فرمود : آرى . اينها اسراف نيست ؛ اسراف آن است كه لباس بيرونت (مهمانى ات) را لباس كار و دم دستى قرار دهى .867.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام عسكرى عليه السلام :همانا بخشندگى را اندازه اى است كه اگر از آن فراتر رود اسراف است .941 _ كمترين حدّ اسراف1001.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از كمترين حدّ اسراف _فرمود : كمترين اندازه آن اين است كه لباس بيرونت را لباس خانه و دم دستى قرار دهى ، ته مانده ظرفت را دور بريزى و خرما بخورى و هسته هايش را اين طرف وآن طرف پرت كنى.942 _ آنچه اسراف به شمار نمى آيد1003.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در اسراف ، خيرى نيست و در [كارهاى ]خير اسراف نيست .1004.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :در آنچه بدن را سالم نگه مى دارد اسراف نيست . . . بلكه اسراف در چيزهايى است كه مال را تلف كند و به بدن زيان رساند .1005.الإمام الصادق عليه السلام :امام كاظم عليه السلام_ وقتى از ايشان سؤال شد : آيا داشتن ده پيراهن اسراف است؟ _فرمود : خير . بلكه داشتن پيراهن زياد باعث مى شود كه پيراهنهايش بيشتر عمر كند . اسراف آن است كه لباس بيرونت را در جاى كثيف بپوشى .

.

ص: 602

189 . دزدى
943 _ تحريم دزدى و كيفر آن
944 _ كسى كه حدّ دزدى بر او جارى نمى شود

189 دزدى943 _ تحريم دزدى و كيفر آنقرآن :«مرد دزد و زن دزد را به سزاى آنچه كرده اند ، دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خدا ببريد و خدا عزيز و حكيم است» .

حديث :1014.الكافي عن عليّ بن مهزيار :امام رضا عليه السلام :خداوند دزدى را حرام فرمود؛ چون اگر مباح بود موجب تباهى اموال و آدم كشى مى شد و نيز به خاطر اين كه غصب اموال يكديگر ، موجب كشتار و درگيرى و حسدورزى به يكديگر مى شود . و همچنين موجب ترك تجارت و پيشه ورى ، و كسب اموال و ثروتهاى به ناحق و ناروا مى گردد ...

علّت بريدن دست راست دزد آن است كه وى با دست راست خود با اشياء تماس دارد و اين دست، بهترين و كار آمدترين عضو بدن اوست . پس بريدن آن كيفرى براى دزد و درس عبرتى است براى ديگران تا درصدد تصرّف اموال، از راه ناروا نيايند و نيز چون بيشتر با دست راست دزدى مى كند .944 _ كسى كه حدّ دزدى بر او جارى نمى شود1014.الكافى ( _ به نقل از على بن مهزيار ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دست سارق فقط در [دزدى ]يك چهارم دينار به بالا قطع مى شود .1015.الكافى ( _ به نقل از اسماعيل بن بزيع ) امام صادق عليه السلام :أمير المؤمنين عليه السلام درباره مردى كه مرواريدى را از گوش دخترى به زور ربوده بود فرمود : اين ربودن آشكار است . سپس او را تازيانه زد و زندانى كرد .1016.طبّ الأئمّة عن أبي بصير :امام على عليه السلام :چهار نفرند كه دستشان (چنانچه دزدى كنند) قطع نمى شود : اختلاس كننده ، كسى كه خيانت كند ، كسى كه از غنيمت بدزدد، و دزدى اجير ؛ زيرا كار اينها خيانت محسوب مى شود [نه دزدى . پس كيفر ديگرى دارند] .1017.مكارم الأخلاق عن الفضل :امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :فقط دست دزدى قطع مى شود كه از طريق سوراخ كردن ديوار يا شكستن قفل وارد خانه اى شود .1018.كتاب من لا يحضره الفقيه عن أبي سعيد الخُدريّ :امام صادق عليه السلام :مزدور (كارگر) و ميهمان اگر دزدى كنند دستشان قطع نمى شود (كيفر ديگرى دارند) ؛ چون آنها امين شمرده شده بوده اند .1016.طبّ الأئمّة عليهم السلام ( _ به نقل از ابوبصير ) امام صادق عليه السلام :در سال قحطى و گرسنگى ، دست دزد قطع نمى شود .1017.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از فضل ) امام صادق عليه السلام :دزد اگر با پاى خود بيايد و خودش را معرّفى و به درگاه خدا توبه كند و مال دزدى را به صاحبش برگرداند ، دستش قطع نمى شود .

.

ص: 604

190 . خوشبختى
945 _ نشانه خوشبخت
946 _ آنچه موجب خوشبختى مى گردد
947 _ آنچه از خوشبختى به شمار مى آيد
948 _ خوشبختى حقيقى
949 _ خوشبخت ترين مردم

190 خوشبختى945 _ نشانه خوشبخت841.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ خطاب به امير المؤمنين عليه السلام _فرمود : خوشبخت حقيقى كسى است كه تو را دوست بدارد و اطاعتت كند .842.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :خوشبخت، كسى است كه در طاعت [خدا ]اخلاص داشته باشد .843.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :كسى كه عالم نباشد سزاوار نيست كه خوشبخت شمرده شود .946 _ آنچه موجب خوشبختى مى گردد845.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :به علم عمل كنيد ، تا خوشبخت شويد .846.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِن وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام ) امام على عليه السلام :با دانشمندان باش ، تا خوشبخت شوى .844.امام كاظم عليه السلام :امام على عليه السلام :خوشبختى ، در پايبندى به حق است.845.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هركه به محاسبه نفس خود پردازد ، خوشبخت شود .846.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از سفارش هاى ايشان به امام على عليه السلام ) امام على عليه السلام :هركه نفس خود را در راه اصلاح آن به رنج افكند ، خوشبخت شود و هركه آن را با لذّتهايش واگذارد ، بدبخت گردد و [از درگاه حق ]دور شود .947 _ آنچه از خوشبختى به شمار مى آيد848.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز از خوشبختى مرد است : همنشينان شايسته ، فرزند نيكوكار ، زن سازگار، و اين كه محل كسب او در شهر خودش باشد .849.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :خالى بودن دل از كينه و حسادت، از خوشبختى بنده است .850.الإمام الكاظم عليه السلام :امام على عليه السلام :توفيق داشتن براى انجام كارهاى نيك، از خوشبختى است .948 _ خوشبختى حقيقى848.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :خوشبختى حقيقى اين است كه كار انسان به خوشبختى بينجامد و بدبختى حقيقى اين است كه [فرجام ]كار آدمى به بدبختى ختم شود .849.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :در هنگام عرضه اعمال بر خداى سبحان است كه خوشبختى حقيقى از بدبختى حقيقى باز شناخته مى شود .949 _ خوشبخت ترين مردم851.الكافي عن فرات بن أحنف :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوشبخت ترين مردم، كسى است كه با مردمان بزرگوار معاشرت كند .852.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :خوشبخت ترين مردم، كسى است كه لذّت گذرا را به خاطر لذّت ماندگار ترك كند .853.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :خوشبخت ترين مردم در دنيا كسى است كه از آنچه مى داند برايش زيان آور است دورى كند، و بدبخت ترين آنان كسى است كه از هواى نفس خود پيروى كند .854.الإمام الكاظم عليه السلام :امام على عليه السلام :خوشبخت ترين مردم كسى است كه فضل و مقام مارا بشناسد و به وسيله ما به خدا نزديك شود و در دوستى ما يكدل و مخلص باشد و به آنچه ما بدان فرا خوانديم عمل كند و از آنچه ما نهى كرديم دست بردارد . چنين كسى از ماست و در سراى ماندگارى (بهشت) با ماست .855.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :خوشبخت ترين مردم كسى است كه بيش از همه پارسايى داشته باشد .

.

ص: 606

191 . مسافرت
950 _ تشويق به مسافرت و كوتاه كردن آن
951 _ تشويق به گردش و تفريح
952 _ آداب مسافرت

191 مسافرت950 _ تشويق به مسافرت و كوتاه كردن آن1037.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از سفارش هاى ايشان به امام على عليه السلام ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسافرت كنيد تا سالم بمانيد ،و غنيمت (سود) به دست آوريد .1038.الإمام الرضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسافرت كردن بخشى ازعذاب (رنج) است و هرگاه فردى از شما سفرش را به پايان رسانْد، بايد زود نزد خانواده خود رَود .951 _ تشويق به گردش و تفريح1039.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ آنگاه كه ايشان در منزلِ (تفريحگاه) برادر خود عبداللّه بن محمّد تشريف داشت و عمرو بن حريث نزد امام عليه السلام آمد وعرض كرد: فدايت شوم! چه شده كه به اين جا آمده ايد؟ _فرمود : براى گردش و هواخورى .1040.الإمام عليّ عليه السلام :امام رضا عليه السلام :روزى به گردشى خودمانى رفتيم ، ولى يكى از خدمتكاران فراموش كرد نمك بياورد ؛ از اين رو ، از گوسفند چاقى كه برايمان ذبح كردند ، هيچ استفاده اى نكرديم و بازگشتيم .952 _ آداب مسافرت1042.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه سه نفر همسفر شدند ، از ميان خود يك نفر را به سالارى انتخاب كنند .1039.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سرور مردم كسى است كه درسفر خدمتگزار آنان باشد .1040.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما به سفررفت ، در بازگشت حتى اگر شده يك قطعه سنگ براى خانواده اش هديه وتحفه بياورد!1041.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :پيش از سفر ، از همسفر جويا شو ، و پيش از [خريد] خانه ، ببين همسايه ات كيست .1042.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هرگز با كسى همسفر نشو كه براى تو بر خودش برترى نمى بيند ، آن چنان كه تو براى او برخويش برترى مى بينى .1033.الإمام عليّ عليه السلام ( _ لَمّا سُئِلَ عَنِ الجِماعِ قالَ ) امام صادق عليه السلام :مسافرت خود را باصدقه دادن آغاز كن و هرگاه خواستى بيرون برو ؛ زيرا [با صدقه دادن ]سلامت سفرت را مى خرى .869.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :لقمان به فرزندش گفت: هرگاه با عدّه اى همسفر شدى،دركارهاى مربوط به خودت و آنها با ايشان زياد مشورت كن و در روى آنان تبسّم زياد داشته باش، در زاد و توشه ات نسبت به آنان بخشنده باش ، اگر تو را دعوت كردند قبول كن و اگر از تو كمك خواستند كمكشان كن و در سه چيز از آنان برتر باش : خاموشى طولانى ، كثرت نماز و بخشندگى در مركب يا دارايى و يا توشه اى كه همراه دارى .870.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :جوانمردى در سفر عبارت است از : بخشيدن از رهتوشه ، شوخى كردن به گونه اى كه خشم خدا را همراه نداشته باشد ، كمتر ناسازگارى كردن با همسفران،و ترك بدگويى از همراهان بعد از جدا شدن از آنان .

.

ص: 608

953 _ سفرهاى نهى شده
192 . ساقى گرى
954 _ ثواب آب دادن
955 _ آنچه بر ساقى سزاوار است

953 _ سفرهاى نهى شده877.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :انسان نبايد به سفرى رود كه مى ترسد در آن به دين و نمازش لطمه اى وارد آيد .878.الكافي عن أحمد بن الحسن الجلاّب عن بعض أصحابنا :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به محمّد به مسلم كه حكم مردى را پرسيد كه در سفر جنب مى شود و [براى غسل كردن ]چيزى جز برف يا يخ نمى يابد _فرمود : در اين جا موضوع ضرورت در ميان است . او نبايد بار ديگر به چنين جايى كه به دين او لطمه مى زند سفر كند .192 ساقى گرى954 _ ثواب آب دادن876.امام كاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر مرد به همسر خود آب بنوشاند ، اجر داده شود .877.امام كاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه گناهانت زياد شد، پشت سر هم آب [به تشنگان] بنوشان .878.الكافى ( _ به نقل از احمد بن حسن بن جلاّب ، از يكى از يارا ) امام زين العابدين عليه السلام :هركه مؤمن تشنه اى را آب دهد، خداوند او را از شراب سر به مُهر بهشتى بنوشاند .879.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از امام رضا عليه السلام در پاسخ و پرسش ب ) امام باقر عليه السلام :هر كه به تشنه كامى آب بنوشاند خداوند او را از شراب سر به مُهر بهشتى بنوشاند .880.طبّ الأئمّة عليهم السلام ( _ به نقل از عبد اللّه بن سنان ) امام باقر عليه السلام :نخستين چيزى كه در روز قيامت به آن رسيدگى مى شود [ثواب ]صدقه آب [دادن به تشنه ]است .881.مكارم الأخلاق :امام صادق عليه السلام :بهترين صدقه، خنك كردن جگر تفته است . هركه جگر تفته حيوانى يا جز آن را سيراب كند خداوند عز و جل او را ، در آن روزى كه هيچ سايه اى جز سايه او نيست ، به سايه درآورد .955 _ آنچه بر ساقى سزاوار است883.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آب دهنده گروه، بايد آخر از همه آب بنوشد .

.

ص: 610

193 . مستى
956 _ هر مستى آورى حرام است
957 _ انواع مست كننده ها
194 . مسكن
958 _ فراخىِ مسكن و تنگى آن
959 _ پرهيز دادن از ساختن بناى بيش از نياز
960 _ فروختن خانه

193 مستى956 _ هر مستى آورى حرام است1054.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از هر چه مستى آورد پرهيز كنيد ؛ زيرا هر مستى آورى حرام است .1050.امام رضا عليه السلام :امام باقر عليه السلام :هر چه زيادش مستى آورد ، كم آن نيز حرام است .957 _ انواع مست كننده ها1052.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به عبد اللّه بن مسعود _فرمود: اى پسر مسعود! از مستى گناه حذر كن ؛ زيرا گناه نيز همچون شراب ، مستى مى آورد و بلكه مستى آن شديدتر است . خداوند متعال مى فرمايد : «كرانند ، گنگانند، كورانند، پس آنان باز نمى گردند» .1053.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :مستى چهار گونه است : مستى شراب ، مستى ثروت ، مستى خواب و مستى حكومت .1054.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :سزاوار است كه خردمند از مستى ثروت و مستى قدرت و مستى دانش و مستى ستايش و مستى جوانى پرهيز كند ؛ زيرا هر يك از اين مستيها بادهاى پليدى دارد كه عقل را مى ربايد و وقار را از بين مى برد .1055.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام ) امام على عليه السلام :مستى غفلت و غرور ، ديرتر از مستى خمر از سر مى پرد .194 مسكن958 _ فراخىِ مسكن و تنگى آن1058.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از خوشبختى مرد مسلمان ، داشتن مسكن فراخ است .1059.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :از سختى زندگى، تنگى منزل است.959 _ پرهيز دادن از ساختن بناى بيش از نياز1056.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :يكى از رنجها اين است كه انسان چيزى را فراهم آورد كه نمى خورد و بنايى بسازد كه در آن سكونت نمى كند و سپس به جانب خداوند متعال مى رود در حالى كه نه مالى با خود مى برد و نه ساختمانى منتقل مى كند!1057.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر بنايى كه بيش از نياز باشد ، در روز قيامت وبال صاحبش مى باشد .1058.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كه بنايى بيش از نياز سكونتش بسازد ، در روز قيامت مكلّف به حمل آن شود .960 _ فروختن خانه1060.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه خانه اى بفروشد و با پول آن خانه اى ديگر نخرد ، مالش بركت نمى يابد .1061.الإمام الرضا عليه السلام ( _ في ذِكرِ الجِماعِ وآدابِهِ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر يك از شما منزلى يا ملكى بفروشد بداند كه پول آن سزاوار بركت نيست ، مگر اين كه صرف خريد همانند آن كند .

.

ص: 612

195 . جنگ افزار
961 _ ثواب ساختن اسلحه
962 _ اسلحه و خير
963 _ نهى از فروش سلاح به دشمنان دين

195 جنگ افزار961 _ ثواب ساختن اسلحه1069.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل به سبب [ساختن]يك تير، سه نفر را به بهشت مى برد : سازنده آن كه از ساختنش نيّت خير داشته باشد ، پرتاب كننده آن، و كسى كه آن تير را به دست او بدهد .962 _ اسلحه و خيرقرآن :«كافران دوست دارند كه شما از سلاحهاى خود غافل شويد» .

حديث :1069.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خير تماماً در شمشير و زيرسايه شمشير است و مردم را چيزى جز شمشير درست نكند و شمشيرها، كليدهاى بهشت و دوزخند .1070.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت زير سايه شمشيرهاست.1071.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل رسول خود را ده سال مأمور تبليغ زبانى اسلام به مردم كرد ،اما آنها از پذيرفتن آن امتناع ورزيدند تا آن كه فرمان جنگ به او داد . بنابر اين ،خير در شمشير و در زير شمشير است و همچنان كه در آغاز چنين بود دوباره نيز چنين خواهد شد .963 _ نهى از فروش سلاح به دشمنان دين1073.الإمام الباقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به على عليه السلام _فرمود : اى على! از اين امّت ده تن به خداى بزرگ كافر باشند : . . . و كسى كه به اهل حرب (دشمنان در حال جنگ با مسلمانان) سلاح بفروشد .

.

ص: 614

196 . سلطان
964 _ پرهيز از مصاحبت با سلطان ستمگر
965 _ نكوهش خضوع در برابر سلطان ستمگر
966 _ فضيلت سلطان دادگر

196 سلطان964 _ پرهيز از مصاحبت با سلطان ستمگر1083.الإمام الكاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زنهار از مصاحبت با سلطان كه آن دين را مى برد ؛ و زنهار از كمك كردن به او ؛ زيرا شما كارهاى او را نمى پسنديد .1084.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه ملازمت سلطان اختيار كند به فتنه و گمراهى افتد ، و هر چه به سلطان نزديكتر گردد از خدا دورتر شود .1085.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زنهار از درگاه و درباريان سلطان ؛ زيرا كه نزديكترين شما به درگاه و درباريان سلطان دورترين شماست از خداوند عز و جل ؛ و هر كه سلطان را بر خداوند عز و جلترجيح دهد ، خداوند پارسايى را از او ببرد و سرگشته و حيرانش سازد .1086.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :ملازم سلطان ، همچون كسى است كه بر شير سوار باشد ؛ مردم به موقعيت او غبطه مى خورند، در حالى كه خودش بهتر مى داند در چه وضعيتى [خطرناك ]قرار دارد .1083.امام كاظم عليه السلام :امام على عليه السلام :از سلطان دورى كن تا از نيرنگهاى شيطان ايمن مانى .ر .ك : فرمانروايى ، باب 1659 .

965 _ نكوهش خضوع در برابر سلطان ستمگر1086.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه به خاطر نيازى در برابر سلطان ستمگرى خضوع و كرنش كند ، همدم او در آتش باشد .1087.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه به طمع چيزى ، سلطان ستمگرى را مدح گويد و خود را در برابر او خوار و پست سازد ، همنشين او در آتش خواهد بود .1088.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر مؤمنى در برابر صاحب قدرتى يا كسى كه مخالف دين اوست ، به قصد دست يافتن به چيزى كه در دست اوست ، كرنش و خضوع كند ، خداوند او را بى نام و نشان گرداند ، و براى اين كار بر او خشم گيرد ، و او را به خودش واگذارد ؛ و اگرهم بر چيزى از دنياى او دست يابد و اندكى از آن به دستش افتد ، خداوند بركت را از آن ببَرد .ر.ك : بزرگداشت ، باب 1312 .

966 _ فضيلت سلطان دادگر1091.الإمام الكاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سلطانِ دادگرِ فروتن ، سايه خدا و نيزه او در زمين است .1087.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :فرمانروايان ، پاسداران [احكام ]خدا در زمين اويند .1088.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :همانا سلطان خدا مايه نگهدارى و سامان يافتن كار شماست ؛ پس بى درنگ و با ميل و اختيار او را اطاعت كنيد . سوگند به خدا كه يا اين كار را مى كنيد، يا خداوند سلطان اسلام(حكومت حقّه اسلامى) را از شما مى گيرد و ديگر هرگز آن را به شما منتقل نمى كند ، تا به دست ديگرى سپرده شود .ر.ك : عنوان 13 «حكمرانى» .

.

ص: 616

197 . اسلام
967 _ اسلام دين خدا است
968 _ معناى اسلام
969 _ ويژگى هاى مسلمان

197 اسلام967 _ اسلام دين خدا استقرآن :«در حقيقت دين نزد خدا همان اسلام است» .

«و هر كه دينى جز اسلام اختيار كند هرگز از او پذيرفته نشود و او در آخرت از زيانكاران است» .

حديث :1105.الإمام عليّ عليه السلام ( _ وقَد سَأَلَهُ سَلمانُ عَن رِزقِ الوَلَدِ في بَط ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اسلام برتر است و آيينى بالادست آن نيست .1106.المناقب عن محمّد الصَّيرَفِيّ وعبد الرحمن بن سالمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه اسلامش نيكو (راستين) باشد ، براى اعمالى كه در جاهليت كرده است بازخواست نشود و هركه در مسلمانى اش نيز بدى كند، براى هر كارى كه كرده و مى كند مؤاخذه مى شود .1104.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هيچ شرافتى ، بالاتر از اسلام نيست .1105.امام على عليه السلام ( _ در پاسخ به پرسش سلمان درباره روزىِ كودك در شكم ) امام على عليه السلام :براستى اين اسلام همان دين خداست، كه براى خود برگزيد و زير نظر خويش پروردش و بهترين آفريدگانش را براى آن گزينش نمود و پايه هاى آن را بر محبّت خويش برنهاد و با عزّت آن ، اديان ديگر را خوار كرد و با بلند كردن آن ، آيينهاى ديگر را به زير كشيد.1106.مناقب آل أبى طالب ( _ به نقل از محمّد صيرفى و عبد الرحمان بن سالم ) امام على عليه السلام_ در توصيف اسلام _فرمود : اسلام روشنترين راهها و آشكارترين گذرگاهها است . مشعل آن بلند و مرتفع است و شاهراههايش درخشان و چراغهايش فروزان .968 _ معناى اسلام1108.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اسلام آن است كه دلت را تسليم [حق ]كنى ، و مسلمانان از دست و زبانت آسوده باشند .1107.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اسلام، يعنى اخلاق نيكو .1108.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اسلام همان تسليم است و تسليم، يقين و يقين ، تصديق و تصديق ، اقرار و اقرار ، ادا و ادا ، عمل .1109.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :نهايت اسلام ، تسليم است ؛ پايان تسليم رسيدن به سراى پر نعمت (بهشت) است .ر.ك : ايمان ، باب 173 .

969 _ ويژگى هاى مسلمان1112.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسلمان ، برادر مسلمان است . به او ستم نمى كند و ناسزايش نمى گويد .1109.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسلمان ، برادر مسلمان است ، به او خيانت نمى كند ، به او دروغ نمى گويد و او را تنها و بى ياور نمى گذارد .1110.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از امّ سلمه ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسلمان ، آينه مسلمان است .

.

ص: 618

1111.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن أصبَحَ لا يَهتَمُّ بِاُمورِ المُسلمينَ فلَيسَ بمُسلمٍ . (1)1112.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :جانِبُوا الخِيانةَ ، فإنّها مُجانَبَةُ الإسلامِ . (2)1113.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن أعانَ على مُسلمٍ فقد بَرِئَ مِنَ الإسلامِ . (3)1114.قصص الأنبياء عن شَهرِ بن حَوشَب :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :المُسلمُ مَن سَلِمَ الناسُ مِن يَدِهِ ولِسانِهِ ، والمُؤمِنُ مَنِ ائتَمَنَهُ الناسُ على أموالِهِم وأنفُسِهِم . (4)970 _ قَواعِدُ الإسلامِ1113.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الإسلامُ عُريانٌ ؛ فَلِباسُهُ الحَياءُ ، وزِينَتُهُ الوَفاءُ ، ومُرُوءَتُهُ العَمَلُ الصالِحُ ، وعِمادُهُ الوَرَعُ ، ولِكُلِّ شَيءٍ أساسٌ وأساسُ الإسلامِ حُبُّنا أهلَ البَيتِ . (5)1114.قصص الأنبياء ( _ به نقل از شهربن حَوشَب ) عنه صلى الله عليه و آله :أساسُ الإسلامِ حُبّي وحُبُّ أهلِ بَيتِي . (6)1115.امام باقر عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :قَواعِدُ الإسلامِ سَبعَةٌ : فَأوَّلُهاالعَقلُ وعلَيهِ بُنِيَ الصَّبرُ ، والثاني : صَونُ العِرضِ وصِدقُ اللَّهجَةِ ، والثالِثَةُ : تِلاوَةُ القُرآنِ على جِهَتِهِ ، والرابِعَةُ : الحُبُّ في اللّهِ والبُغضُ في اللّهِ ، والخامِسةُ : حَقُّ آلِ محمّدٍ صلى الله عليه و آله ومَعرِفَةُ وَلايَتِهِم ، والسادِسَةُ : حَقُّ الإخوانِ والمُحاماةُ علَيهِم ، والسّابِعَةُ : مُجاوَرَةُ الناسِ بالحُسنى . (7)1116.الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :بُنِيَ الإسلامُ على خَمسَهِ دَعائمَ : إقامِ الصَّلاةِ ، وإيتاءِ الزَّكاةِ ، وصَومِ شَهرِ رَمَضانَ ، وحَجِّ البَيتِ الحَرامِ ، والوَلايَةِ لَنا أهلَ البَيتِ . (8)1116.امام عسكرى عليه السلام ( _ به نقل از پدرانش عليهم السلام ) الإمامُ الرِّضا عليه السلام :إنَّ الإمامَةَ اُسُ الإسلامِ النامي،وفَرعُهُ السامي . (9) .


1- .الكافي : 2/163/1 .
2- .غرر الحكم : 4742
3- .غرر الحكم : 9220 .
4- .معاني الأخبار : 239/1 .
5- .المحاسن : 1/445/1031 .
6- .كنز العمّال : 37631 .
7- .تحف العقول : 196 .
8- .الأمالي للمفيد : 353/4 .
9- .الكافي : 1/200/1 .

ص: 619

970 _ پايه هاى اسلام

1117.الإمام عليّ عليه السلام ( _ وسُئِلَ عَن شَبَهِ الوَلَدِ أعمامَهُ وأخوالَهُ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه روز خود را آغاز كند در حاليكه به امور مسلمانان اهتمام نورزد ، مسلمان نيست .1118.مسند ابن حنبل عن ابن عبّاس :امام على عليه السلام :از خيانت دورى كنيد ؛ كه خيانت از اسلام بدور است .1119.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه بر ضد مسلمانى كمك كند ، از اسلام بدور است .1117.امام على عليه السلام ( _ هنگامى كه از ايشان درباره همانندى فرزند به عموه ) امام صادق عليه السلام :مسلمان ، كسى است كه مردم از دست و زبان او آسوده باشند و مؤمن ، كسى است كه مردم او را امين مال و جان خود بدانند .970 _ پايه هاى اسلام1119.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اسلام برهنه است . و پوشش آن حياست، و زيورش وفا، و مردانگيش كار نيك، و ستونش پارسايى . هر چيزى بنيادى دارد و بنياد اسلام دوست داشتن ما اهل بيت است .1120.الإمام الرضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنياد اسلام ، دوست داشتن من و اهل بيت من است .1120.امام رضا عليه السلام :امام على عليه السلام :شالوده هاى اسلام هفت تاست: اولين آنها خِرد است و صبر بر آن بنا شده است ؛ دوم : آبرودارى و راستگويى ؛ سوم: تلاوت قرآن، به گونه صحيح؛ چهارم: دوستى و دشمنى براى خدا ؛ پنجم: حق آل محمّد صلى الله عليه و آله ، و شناخت ولايت آنها ؛ ششم : حق برادران و حمايت از آنها و هفتم: حُسن همسايگى با مردم .1121.الكافي عن عبد الرحمن بن سَيابَة عمّن حدّثه عن الإامام باقر عليه السلام :اسلام بر پنج پايه بنا شده است : برپا داشتن نماز ، پرداخت زكات ، روزه ماه رمضان ، حج بيت اللّه الحرام، و ولايت ما اهل بيت .1122.المناقب :امام رضا عليه السلام :امامت، ريشه بالنده اسلام و شاخه بلند آن است .

.

ص: 620

198 . سلام كردن
971 _ درود مسلمانان
972 _ فضيلت پيشدستى كردن در سلام
973 _ تشويق به سلام كردن هنگام وارد شدن به خانه
974 _ واجب بودن جواب سلام
975 _ آداب سلام كردن

198 سلام كردن971 _ درود مسلمانانقرآن :«در آن جا دعايشان اين است : بار خدايا! تو منزّهى و به هنگام درود ، سلام گويند . و پايان دعايشان اين است : سپاس خداى را كه پروردگار جهانيان است» .

ر.ك : نساء : آيه 86 و هود : آيه 69 و حجر : آيه 52 و نحل : آيه 32 و مريم : آيات 47 ، 62 و نور : آيه 61 و فرقان : آيات 63 ، 75 و احزاب : آيه 44 و ذاريات : آيه 25 و واقعه : آيه 26 .

حديث :1137.امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سلام، درودِ آيين ما و ايمنىِ عهد و زنهار ماست .1138.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا بخيل ترين مردم ، كسى است كه در سلام كردن بخل ورزد .1139.امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به همه سلام ده تا خير و بركت خانه ات زياد شود .1140.امام صادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :همانا خداوند اطعام كردن مردم و به همه سلام دادن را دوست دارد .1141.الكافي عن عبيد اللّه الحلبي :امام صادق عليه السلام :نخست سلام كنيد ، بعد سخن آغازيد .1142.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الخصال به نقل از اسماعيل بن ابى زياد، از امام صادق عليه السلام ، از نياكان خود :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كه پيش از سلام گفتن آغاز به سخن كند ، جوابش را ندهيد» . و امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ كس را به غذايت تعارف مكن ، تا وقتى كه سلام كند .972 _ فضيلت پيشدستى كردن در سلام1141.الكافى ( _ به نقل از عبيد اللّه حلبى ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نزديكترين مردم به خدا و رسول او كسى است كه آغازگر سلام باشد .1142.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آغازگر سلام ، از تكبّر بدور است .1143.الكافى ( _ به نقل از اُمِّ اسحاق دختر سليمان ) امام على عليه السلام :سلام، هفتاد ثواب دارد كه شصت و نه تاى آن براى سلام كننده است و يكى براى جواب دهنده .973 _ تشويق به سلام كردن هنگام وارد شدن به خانهقرآن :«هر گاه وارد خانه هايى شديد به خودتان سلام كنيد كه آن تحيّتى است مبارك و پاكيزه از جانب خدا» .

حديث :1146.الكافي عن سعد بن سعد الأشعري عن الإمام الرضا عليهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه يكى از شما وارد خانه خود شد ، سلام كند ؛ زيرا سلام بر آن (خانه) بركت فرود مى آورد و فرشتگان با آن (خانه) انس مى گيرند.974 _ واجب بودن جواب سلامقرآن :«چون به شما درودى گفته شد به درودى بهتراز آن يا همانند آن پاسخ دهيد ، هر آينه خداوند حسابگر هر چيزى است» .

حديث :1150.الإمام عليّ عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سلام كردن ، مستحب است و جواب سلام ، واجب .975 _ آداب سلام كردن1148.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كوچكتر به بزرگتر سلام كند و يك نفر به دو نفر و عدّه كمتر به عدّه بيشتر و سواره به پياده و رهگذر به ايستاده و ايستاده به نشسته .

.

ص: 622

199 . تسليم
976 _ تسليمِ اراده خدا شدن

1151.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنچ چيز است كه تا زنده ام رهايشان نمى كنم ... و سلام كردن به كودكان تا بعد از من سنّت شود .1152.امام على عليه السلام :امام باقر عليه السلام :نه به يهوديان سلام كنيد ، نه به نصرانيان ، نه به مجوسيان ، نه به بت پرستان ، نه به كسانى كه بر سفره شرابخواران مى نشينند و نه به شطرنج بازان و نردبازان و نه به مأبون و نه به شاعرى كه به زنان پاكدامن تهمت مى زند و نه به كسى كه در حال نماز است ؛ زيرا نمازگزار نمى تواند جواب سلام را بدهد ، در حالى كه سلام كردن براى مسلمان مستحب است و جواب سلام او را دادن واجب و نه به رباخوار و نه به كسى كه در حال قضاى حاجت است و نه به كسى كه در حمّام است و نه به فاسقى كه آشكارا فسق و گناه مى كند .1153.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله به زنها سلام مى كرد و آنها جواب سلام حضرت را مى دادند . امير المؤمنين عليه السلام نيز به زنها سلام مى كرد، اما از سلام كردن به زنان جوان كراهت داشت و مى فرمود : مى ترسم صدايشان مرا خوش آيد و در نتيجه ، چيزى به دلم در آيد كه به ثوابش نيرزد .199 تسليم976 _ تسليمِ اراده خدا شدنقرآن :«چنين نيست سوگند به پروردگارت كه ايمان نياورند ، مگر آن كه در نزاعى كه ميان آنهاست تو را داور كنند و از حكمى كه تو مى دهى هيچ ناخشنود نشوند و يكسره تسليم آن گردند» .

حديث :1159.امام رضا عليه السلام :بحار الأنوار :خداوند متعال به داوود عليه السلام وحى فرمود : تو مى خواهى و من مى خواهم و فقط آن مى شودكه من مى خواهم ؛ پس، اگر تسليم خواست من شوى ، خواست تو را هم تأمين كنم ، اما اگر تسليم خواست من نشوى،تو را در راه خواسته ات به رنج افكنم و آن گاه همان شود كه من مى خواهم.1160.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :سزاوارترين خلق خدا به تسليم در برابر قضاى او ، كسى است كه خداشناس باشد .1160.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :البته ما دوست داريم درباره كسى كه دوستش مى داريم رنج و مصيبتى به ما نرسد ، اما چون فرمان خدا در رسد تسليم چيزى هستيم كه او دوست دارد . (1)1161.لقمان عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه : از كجا دانسته مى شود كسى مؤمن است؟ _فرمود : از تسليم او در برابر خدا و خرسنديش به هر خوشى و ناخوشى كه به او رسد .1162.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله هيچ گاه درباره كارى كه گذشته بود نمى فرمود : كاش جز اين بود .

.


1- .آغاز اين حديث درباره مريضى يكى از كودكان حضرت مى باشد كه منجر به مرگ او شد. در هنگام بيمارىِ آن كودك ، امام بسيار گرفته و اندوهگين بود، به حدى كه اصحاب ، متوجه اندوه حضرت شدند اما بعد از مرگ او چهره اش باز و خوشرو شد .

ص: 624

200 . گوش سپردن
977 _ ارزش گوشهاى پذيرا
978 _ گوش محجوب
979 _ خوب شنيدن

1171.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هرگاه بنده بگويد : ما شاء اللّه لا حول و لا قوّة الا باللّه ، خداوند فرمايد : اى فرشتگان من! بنده ام تسليم شد ، كمكش كنيد ، او را دريابيد ، حاجتش را برآوريد .200 گوش سپردن977 _ ارزش گوشهاى پذيرا1168.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اگر دانشمندى گويا نيستى ، پس شنونده اى گيرا باش .1169.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :بدانيد كه شنواترين گوشها ،گوشى است كه پند و اندرز را بشنود و پذيرا شود .978 _ گوش محجوبقرآن :«و گفتند : اگر مى شنيديم يا مى انديشيديم اهل اين آتش سوزنده نبوديم» .

حديث :1172.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :نه هر كه دلى دارد خردمند است ،و نه هر كه گوشى دارد شنواست ، و نه هركه چشمى دارد بيناست .979 _ خوب شنيدن1174.الإمام الكاظم عليه السلام :امام على عليه السلام :گوش خود را به خوب شنيدن عادت بده و به سخنانى كه شنيدنشان بر اصلاح و پاكى تو چيزى نمى افزايد گوش فرامده .1175.الإمام الرضا عليه السلام :امام على عليه السلام :شنونده ذكر خدا ، ذاكر است .

.

ص: 626

980 _ وظايف گوش
201 . نامها
981 _ انتخاب نام هاى نيكو
982 _ تغيير دادن نامهاى زشت

1182.امام صادق عليه السلام ( _ خطاب به طبيب هندى ) امام على عليه السلام :هركه خوب گوش كند ، زود بهره مند شود .980 _ وظايف گوشقرآن :«از آنچه تو را بدان آگاهى نيست پيروى مكن ، همانا گوش و چشم و دل همگى باز خواست مى شوند» .

حديث :1187.طبّ الأئمّة :امام على عليه السلام :پس خداوند بر گوش اين وظيفه را نهاد كه با آن به معاصى گوش ندهى ؛ خداوند عز و جل فرموده است : «و در اين كتاب بر شما نازل كرد كه چون شنيديد كسانى آيات خدا را انكار مى كنند و آن را به ريشخند مى گيرند ، با آنان منشينيد تا آن گاه كه به سخنى ديگر پردازند وگرنه شما نيز همانند آنها خواهيد بود ، خدا همه منافقان و كافران را در جهنم گرد مى آورد» .201 نامها981 _ انتخاب نام هاى نيكو1184.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نامهاى نيكو بر خود نهيد ؛ زيرا در روز قيامت شما را به آن نامها صدا مى زنند [و مى گويند]: فلان پسر فلان! برخيز به سوى نور خود برو، و فلان پسر فلان برخيز كه نورى ندارى .1185.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرزندانتان را به نامهاى پيامبران بناميد .1186.معانى الأخبار ( _ از جعفر بن اسماعيل ، از مردى ، در گفتگو با امام ) امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه : آيا نامگذارى [فرزندان] به نامهاى ائمه سودى دارد؟ _فرمود : آرى به خدا ، مگر دين جز محبت است؟ خداوند فرموده است : «اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را ببخشايد» .1187.طبّ الأئمّة عليهم السلام ( _ به نقل از يعقوب بن يزيد ، از يكى از مردانش ، از ) امام كاظم عليه السلام :نخستين احسانى كه مرد به فرزند خود مى كند ، اين است كه نام نيكويى برايش انتخاب كند . بنابر اين ، هريك از شما نامى نيكو بر فرزندش نهد .ر.ك : پدر و فرزند ، باب 1892 .

982 _ تغيير دادن نامهاى زشت1190.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله ، نامهاى زشت مردها و شهرها را تغيير مى داد .

.

ص: 628

202 . نامهاى خدا
983 _ بسم اللّه الرحمن الرحيم
984 _ اسم اعظم خدا

202 نامهاى خدا983 _ بسم اللّه الرحمن الرحيمقرآن :«نامه از سليمان است و اين است : به نام خداى بخشاينده مهربان» .

حديث :1198.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بسم اللّه الرحمن الرحيم سرآغاز هر نوشته اى است .1199.الإمام الهادي عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كار مهمى كه با بسم اللّه الرحمن الرحيم آغاز نشود ، بى فرجام است .1200.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :گفتن بسم اللّه الرحمن الرحيم را ترك نكن ، حتى اگر پس از آن شعرى باشد.1201.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :گاه فردى از شيعيان ما كار خود را با بسم اللّه الرحمن الرحيم آغاز نمى كند و بدان سبب خداوند او را به گرفتارى و امرى ناخوشايند مبتلا مى كند ، تا او را به ذكر سپاس و ستايش خداوند تبارك و تعالى متنبه سازد .984 _ اسم اعظم خدا1203.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :نام اعظم خدا هفتاد و سه حرف است كه آصف يك حرف آن را مى دانست و آن را به زبان آورد ؛ پس ، هر آنچه ميان آصف و تخت بلقيس بود در كام زمين فرو رفت و آصف دست دراز كرد و تخت را برداشت و سپس زمين به حال نخست برگشت و اين همه سريع تر از يك چشم بر هم زدن رخ داد . و هفتاد و دو حرف از اسم اعظم نزد ماست و يك حرف نزد خداوند تبارك و تعالى مى باشد و آن رابه علم غيب خود ويژه گردانيده است و هيچ قدرت و توانى جز از خداى بلند مرتبه بزرگ نيست .

.

ص: 630

203 . سنّت
985 _ تشويق به پايبندى به روش پيامبر صلى الله عليه و آله
986 _ سزاى كسى كه روشى را در جامعه بنا نهد
987 _ نهى از شكستن روش پسنديده
204 . شب زنده دارى
988 _ شب زنده دارى
989 _ تشويق به شب زنده دارى در اين شبها

203 سنّت985 _ تشويق به پايبندى به روش پيامبر صلى الله عليه و آله1210.عيسى عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پايبند سنّت (روش پيامبر) اگر خوب عمل كند ، عملش پذيرفته است و اگر اشتباه كند بخشوده مى شود .1211.عيسى عليه السلام ( _ خطاب به حواريان ) امام زين العابدين عليه السلام :برترين كارها نزد خداوند ، كارى است كه طبق سنّت (پيامبر) عمل شود، گر چه اندك باشد .986 _ سزاى كسى كه روشى را در جامعه بنا نهد1213.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه روش نيكويى بگذارد كه پس از مرگش بدان عمل شود ، هم اجر خودش را دارد وهم به اندازه اجر كسانى كه به آن عمل مى كنند ؛ بى آن كه از اجر ايشان چيزى كم شود. و هركه روش ناپسندى بنهد و پس از مرگش بدان رفتار شود ، گنهكار است و به اندازه گناهان كسانى كه به آن سنّت عمل مى كنند نيز برايش گناه باشد ؛ بى آن كه از گناه آنان چيزى كم شود .987 _ نهى از شكستن روش پسنديده1212.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام_ در فرمان حكومت مصر به مالك اشتر _نوشت : روش پسنديده اى را كه بزرگان اين امت به آن رفتار كرده اند و موجب همدلى و همبستگى شده و كار مردم بر طبق آن سامان گرفته است،مشكن و هيچ گاه سنّت و روشى پديد مياور كه به چيزى از اين سنّتهاى گذشته لطمه اى زند ؛ زيرا در اين صورت پايه گذار آن روش گذشته مأجور خواهد بود و تو با شكستن آن گناهكار .204 شب زنده دارى988 _ شب زنده دارى1215.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شب زنده دارى جز براى سه چيز روا نيست : تلاوت قرآن ، تحصيل علم ، و يا فرستادن عروس به خانه شوهرش .1216.مسند ابن حنبل عن أبي بصرة الغفاري :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيدار ماندن بعد از نماز خفتن روا نباشد ، مگر براى دو كس : نماز گزار يا مسافر .1217.المستدرك عن جَعدَةَ :امام على عليه السلام :شب زنده دارى ، بوستان مشتاقان است .1215.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :شب بيدار ماندن در طاعت خدا ، بهار اولياء است و بوستان نيكبختان .1216.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو بصره غفارى ) امام على عليه السلام :برترين عبادت ، شب زنده دارى به ياد خداوند سبحان است .1217.المستدرك ( _ به نقل از جَعده ) امام على عليه السلام :بندگان خدا! از خدا بترسيد همچون ترسيدن خردمندى كه انديشه [در مبدأ و معاد] دل او را به خود مشغول ساخته و ترس [از خدا و رستاخيز ]پيكرش را رنجور كرده و عبادت شبانه، همان اندك خوابش را هم از او گرفته است .989 _ تشويق به شب زنده دارى در اين شبها1219.عنه عليه السلام ( _ في حَديثِ المِعراجِ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه شب عيد [فطر و قربان] و شب نيمه شعبان را احيا كند ، در آن روزى كه دلها مى ميرند دل او نميرد .

.

ص: 632

205 . سَروَر
990 _ ويژگى هاى سَروَر
991 _ اسباب سرورى
992 _ آنچه مانع سرورى مى شود

1228.عنه عليه السلام :امام رضا عليه السلام :امير المؤمنين عليه السلام سه شب نمى خوابيد : شب بيست و سوم ماه رمضان ، شب عيد فطر و شب نيمه ماه شعبان ؛ در اين شبها روزيها تقسيم و مدت عمر و هر آنچه در آن سال رخ خواهد داد ، تعيين مى شود .205 سَروَر990 _ ويژگى هاى سَروَر1225.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سرور قوم ، خدمتگزار آنهاست .1226.امام على عليه السلام :امام حسين عليه السلام_ در پاسخ به سؤال پدر بزرگوارش از معناى سرورى _فرمود : كمك كردن به عشيره و به دوش كشيدن خسارتها و جرايم آنها .991 _ اسباب سرورى1228.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :به دوش كشيدن بار هزينه ها[ى مردم و نان رساندن به مردم ]موجب سرورى مى شود .1229.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :شريف تمام عيار كسى است كه علم و دانايى اش به او شرافت بخشيده باشد ، و سرورى حقيقى از آن كسى است كه از پروردگار خويش بترسد .1230.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :فضيلت سروران ، به نيكويى عبادت است .1231.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :چهار خصلت است كه آدمى با آنها سرور مى شود : عفّت ، ادب ، بخشندگى و خردمندى .1232.الإمام عليّ عليه السلام :امام حسن عليه السلام :بخشيدن پيش از طلب كردن [كسى ]از بزرگترين سرورى هاست .992 _ آنچه مانع سرورى مى شود1234.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :كشمكش با سفلگان، سرورى را لكه دار مى كند .

.

ص: 634

206 . سياست
993 _ سياستمدارى
994 _ سياست (تربيت) نفْس

1238.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :كسى كه به اندك گناهى كيفر مى دهد ، هرگز نبايد چشم طمع به سرورى كردن بدوزد، و كسى كه كم تجربه و خودپسند و خود رأى است ، نبايد به رياست طمع بندد .1239.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هيچ سفيهى به سرورى نمى رسد .206 سياست993 _ سياستمدارى1242.امام باقر عليه السلام :امام على عليه السلام :مُلكدارى ، سياست است .1243.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :آفت پيشوايان ، ناتوانى در سياست است .1244.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :حُسن سياست ، موجب پايندگى رياست است .1245.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :حُسن سياست ، مايه استوارى ملّت است.1246.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :حُسن تدبير و پرهيز از حيف و ميل ، از حُسن سياست است .1247.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :سوء تدبير ، موجب ويرانى و نابودى است .1248.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :اساس سياست ، عدالت است .1249.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :نرمش به خرج دادن ، سرآمد سياست است .1250.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :تحمّل كردن، زيور سياست است .994 _ سياست (تربيت) نفْس1244.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هركه نفْس خود را سياست (تربيت) كند، به سياست كردن [مردم ]دست يابد .1245.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :نفْسهاى خود را بر پارسايى سياست (تربيت) كنيد ، و بيمارانتان را با صدقه درمان نماييد .1246.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :بر فرمانرواست كه پيش از سياست سپاهيان خود ، نفس خويش را سياست كند .ر.ك : عادت ، باب 1398 .

.

ص: 636

207 . كار امروز را به فردا افكندن
995 _ نهى از افكندن كار امروز به فردا

207 كار امروز را به فردا افكندن995 _ نهى از افكندن كار امروز به فردا1253.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى ابوذر! زنهار كه بر اثر آرزو ، كار امروز را به فردا فكنى ؛ زيرا كه تو در امروز به سر مى برى نه در فردا ؛ چه اگر فردايى براى تو بود ، در فردا نيز چنان باش كه امروز بوده اى و اگر فردايى در كار نبود به خاطر كوتاهى كردن دركار امروزت پشيمان نشوى .1254.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام_ در نامه اى به يكى از ياران خود _نوشت : آنچه را از عمر تو باقى مانده است ، درياب و مگو : فردا و پس فردا ؛ زيرا پيشينيان تو به سبب تكيه كردن به آرزوها و امروز و فردا كردن هلاك شدند ؛ چرا كه فرمان خدا (مرگ) ناگهان اين غافلان را در رسيد .1255.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :هركس كه مهلتش به سر آيد [براى جبران گذاشته] مهلتى مى طلبد، و به هركس كه مهلتى داده شود در انجام كار، امروز و فردا مى كند .1256.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :چونان كسى مباش كه بدون عمل، به آخرت اميدوار است و به سبب آرزوى دراز، توبه را تأخير مى اندازد . . . اگر شهوتى برايش پيش آيد گناه را پيش افكند و توبه را پس اندازد .1257.المحاسن ( _ به نقل از حَفْص بن غياث ، از امام صادق عليه الس ) امام زين العابدين عليه السلام_ در مناجات با خدا _گفت : مرا در گريستن بر خودم يارى رسان ؛ زيرا كه با امروز و فردا كردن و آمال و آرزوها عمر خويش را بر باد فنا داده و از آنها شده ام كه به خير و نجات خود اميدى ندارند .1258.عيسى عليه السلام :امام باقر عليه السلام :زنهار از افكندن كار امروز به فردا ؛ زيرا اين كار دريايى است كه مردمان در آن غرق و نابود مى شوند .1259.حلية الأولياء عن وُهَيبِ بن الوَرد :امام صادق عليه السلام :به تأخير انداختن توبه، فريفتگى است، و امروز و فردا كردنِ بسيار، سرگشتگى .

.

ص: 638

208 . بازار
996 _ خانه غفلت
997 _ اندرز امام على عليه السلام به بازاريان
209 . مسواك زدن
998 _ تشويق به مسواك زدن

208 بازار996 _ خانه غفلت1267.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بازار، سراى بى خبرى و غفلت است . پس هركه در بازار يك تسبيح گويد خداوند هزار هزار ثواب برايش رقم زند .1268.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر مى توانى ، اولين كسى مباش كه وارد بازار مى شود و از همه آخرتر از آن بيرون مى آيد ، زيرا بازار آوردگاه شيطان است و پرچمش را در آن بر مى افرازد .1269.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :بدترين جاى زمين بازارهاست ؛ بازار ميدان ابليس است ، بامدادان پرچم خود را در آن جا نصب مى كند و كرسيش را مى گذارد و فرزندانش را همه سو مى پراكند : از كسى كه پيمانه را كم مى دهد تا كسى كه ترازو را سبك مى گيرد و كسى كه در گز كردن دزدى مى كند يا كسى كه براى فروش كالايش به دروغ متوسل مى شود . او به فرزندانش مى گويد : بر شما باد [فريفتن ]مردى كه پدرش (حضرت آدم) مرده در حالى كه پدر شما هنوز زنده است . ابليس با اولين كسى كه به بازار مى آيد وارد مى شود و با آخرين نفرى كه بازار را ترك مى كند بر مى گردد .997 _ اندرز امام على عليه السلام به بازاريان1271.الإمام عليّ عليه السلام :بحار الأنوار به نقل از أبو سعيد :على عليه السلام وارد بازار مى شد و مى فرمود : اى بازاريان! از خدا بترسيد و از سوگند خوردن دورى كنيد ؛ زيرا سوگند ياد كردن گرچه كالا را به فروش مى رساند ، اما بركت را مى برد . همانا كاسب گنهكار است ، مگر آن كاسبى كه در داد و ستد، حق را را رعايت كند ، بدرودتان باد! سپس مى رفت و چند روز بعد دوباره مى آمد و سخنانى بدين گونه مى فرمود .209 مسواك زدن998 _ تشويق به مسواك زدن1270.الكافى :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر ترس از سختگيرى بر امّتم نبود ، دستور مى دادم كه با هر نمازى مسواك زنند .1271.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به على عليه السلام _فرمود : بر تو باد مسواك زدن با هر وضويى .1272.الأمالى ( _ به نقل از عطيّة بن عامر جُهَنى ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به على عليه السلام _فرمود : بر تو باد مسواك زدن ؛ اگر توانستى كه از اين كار كم نكنى چنين كن ؛ زيرا هر نمازى كه با مسواك زدن بخوانى از چهل روز نمازى كه بى مسواك زدن بگزارى برتر است .1273.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وضو ، نصف (جزء) ايمان است و مسواك زدن نصف (جزء) وضو .1274.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دهانهاى خود را با مسواك زدن خوشبو كنيد ؛ زيرا دهانهاى شما گذرگاههاى قرآن است .1275.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل همواره مرا به مسواك زدن توصيه مى كرد ، چندان كه گمان كردم بزودى اين كار را واجب خواهد كرد .1276.عنه عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ) امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه : آيا اين خلايق همه در شمار آدميانند؟ _فرمود : افرادى را كه مسواك نمى زنند از شمار آنها بينداز .

.

ص: 640

999 _ فوايد مسواك زدن
1000 _ آداب مسواك زدن
210 . جوانى
1001 _ جوانى
1002 _ تربيت نوجوانان

999 _ فوايد مسواك زدن1283.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسواك زدن ، بر زبان آورى مرد مى افزايد .1284.الأمالى ( _ به نقل از هشام بن سالم ، از امام صادق عليه السل ) امام صادق عليه السلام :مسواك زدن ، دوازده ويژگى دارد : از سنّت است ، دهان را تميز مى سازد ، نور چشم را زياد مى كند ، خداى رحمان را خشنود مى گرداند ، دندانها را سفيد مى كند ، پوسيدگى آنها را از بين مى برد ، لثه را محكم مى سازد ، اشتها را باز مى كند ، بلغم را مى برد ، حافظه را زياد مى كند ، حسنات دو چندان مى شوند ، و فرشتگان شاد مى گردند .1285.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بر شما باد مسواك زدن؛ زيرا اين كار وسوسه سينه را از بين مى برد .1286.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :مسواك زدن ، نور چشم را زياد مى كند ، مو را پرپشت مى كند ، و آبريزش چشم را برطرف مى سازد .1000 _ آداب مسواك زدن1288.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دندانهايتان را از عرض (عمودى) مسواك بزنيد نه از طول (افقى) .1289.كنز العمّال عن ابن عبّاس :بحار الأنوار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هرگاه مسواك مى زد از عرض مى زد و شبى سه بار مسواك مى زد : يك بار پيش از خواب ، يك بار وقتى كه از خواب براى راز و نياز برمى خاست و يك بار پيش از آن كه براى نماز صبح بيرون رود . آن حضرت به دستور جبرئيل با چوب درخت اراك ، مسواك مى زد .1290.دعائم الإسلام :امام باقر عليه السلام :مسواك زدن در سحرگاه پيش از وضو گرفتن ، سنّت (پيامبر) است .210 جوانى1001 _ جوانى1287.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جوانى ، شاخه اى از جنون است .1288.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين جوانان شما كسى است كه به ميانسالان شما همانندى جويد و بدترين ميانسالان شما كسى است كه رفتار جوانان شما از او سرزند .1289.كنز العمّال ( _ به نقل از ابن عبّاس ) امام على عليه السلام :دو نعمت است كه قدر آن را نداند مگر كسى كه از دستشان دهد : جوانى و تندرستى .1002 _ تربيت نوجوانان1291.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :قلب نوجوان ، در حقيقت چونان زمينى باير است كه هرچه در آن افكنده شود مى پذيرد .1292.الإمام عليّ عليه السلام :الكافى به نقل از اسماعيل بن عبد الخالق :شنيدم امام صادق عليه السلام به ابو جعفر اَحْوَل فرمود و من سخن وى را مى شنيدم : به بصره رفتى؟ عرض كرد : آرى . فرمود : شوق مردم به اين امر(ولايت و امامت ما) و پذيرش آنها را چگونه ديدى؟ عرض كرد : به خدا قسم آنان اندكند ، كارهايى كرده اند اما كم است . حضرت فرمود : بر تو باد نوجوانان ؛ زيرا اين گروه در پذيرش هر نوع خوبى شتاب بيشترى نشان مى دهند .

.

ص: 642

1003 _ التَّعَلُّمُ فِي الشَّبابِ1294.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن تَعَلَّمَ في شَبابِهِ كانَ بِمَنزِلَهِ الرَّسمِ في الحَجَرِ ، ومَن تَعَلَّمَ وهُو كبيرٌ كانَ بمَنزِلَةِ الكِتابِ على وَجهِ الماءِ . (1)1295.الكافي عن سليمان الجعفري :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لَو اُتِيتُ بِشابٍّ مِن شَبابِ الشِّيعَةِ لا يَتَفَقَّهُ (في الدِّينِ) لأََدَّبتُهُ . (2)1291.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَستُ اُحِبُّ أن أرى الشّابَّ مِنكُم إلّا غاديا في حالَينِ : إمّا عالِما أو مُتَعَلِّما ، فإن لَم يَفعَلْ فَرَّطَ ، فإن فَرَّطَ ضَيَّعَ ، وإنْ ضَيَّعَ أثِمَ ، وإن أثِمَ سَكَنَ النارَ والذي بَعَثَ مُحمّدا بِالحَقِّ . (3)1004 _ فَضلُ الشّابِّ العابِدِ1293.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ تعالى يُباهِي بالشابِ العابِدِ المَلائكةَ ، يقولُ : اُنظُرُوا إلى عَبدي ! تَرَكَ شَهوَتَهُ مِن أجلي . (4)1294.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ تعالى يُحِبُّ الشابَّ التائبَ . (5)1295.الكافى ( _ به نقل از سليمان جعفرى ) عنه صلى الله عليه و آله :فَضلُ الشّابِّ العابِدِ الذي تَعَبَّدَ فيصِباهُ على الشيخِ الذي تَعَبَّدَ بعدَ ما كَبِرَت سِنُّهُ كَفَضلِ المُرسَلِينَ على سائرِ الناسِ . (6)1296.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ يُحِبُّ الشابَّ الذي يُفني شَبابَهُ في طاعَةِ اللّهِ تعالى . (7)1005 _ تَفسيرُ الفَتى1298.الكافي عن حنان :الكافي عَن عليِّ بنِ إبراهيمَ رَفَعَهُ :قالَ أبو عَبدِاللّه عليه السلام لرَجُلٍ : ما الفَتى عِندَكُم ؟ فقالَ لَهُ : الشابُّ ، فقالَ : لا ، الفَتى : المُؤمِنُ ، إنَّ أصحابَ الكَهفِ كانوا شُيُوخا فَسَمّاهُمُ اللّهُ عَزَّوجلَّ فِتيَةً بِإيمانِهِم . (8) .


1- .بحار الأنوار : 1/222/6 .
2- .المحاسن : 1/357/760 .
3- .الأمالي للطوسي : 303/604 .
4- .كنز العمّال : 43057
5- .كنز العمّال : 10185
6- .كنز العمّال : 43059
7- .كنز العمّال : 43060 .
8- .الكافي : 8/395/595 .

ص: 643

1003 _ آموختن در جوانى
1004 _ ارزش جوان عابد
1005 _ معناى جوانمردى

1003 _ آموختن در جوانى1296.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه در جوانى دانش آموزد علم او همچون نقشى است كه بر سنگ حكّ شود ، و هر كه در بزرگسالى بياموزد كارش همچون نوشتن برروى آب است .1297.امام صادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :اگر جوان شيعه اى را نزد من بياورند كه علم[دين] نمى آموزد ، او را تنبيه مى كنم .1298.الكافى ( _ به نقل از حَنان ) امام صادق عليه السلام :دوست ندارم جوان شما را جز در دو حال ببينم : دانشمند يا دانش آموز ؛ زيرا اگر چنين نباشد كوتاهى كرده و چون كوتاهى كند ، ضايع گشته و چون ضايع گردد ، گنهكار باشد و چون گنهكار باشد ، سوگند به آن كه محمّد را بحقّ برانگيخت ، در آتش جاى گيرد .1004 _ ارزش جوان عابد1300.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال به وجود جوان عبادت پيشه بر فرشتگان مى نازد و مى فرمايد : بنگريد اين بنده مرا! به خاطر من از شهوت خويش دست كشيده است .1301.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال ، جوان توبه كار را دوست دارد .1302.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترى جوان عابدى كه در جوانى خود ره بندگى پيش گرفته بر پيرى كه در بزرگسالى به عبادت روى آورده همچون برترى فرستادگان الهى بر ديگر مردمان است .1303.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند جوانى را كه جوانى خويش را در راه طاعت خداوند متعال بگذراند دوست مى دارد .1005 _ معناى جوانمردى1301.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى به نقل از على بن إبراهيم ، كه سند را به معصوم عليه السلام رسانده است :امام صادق عليه السلام به مردى فرمود : شما به چه كسى جوانمرد مى گوييد؟ عرض كرد : به جوان . حضرت فرمود : نه ؛ فتى، مؤمن است . اصحاب كهف همگى بزرگسال بودند اما خداوند عز و جل آنان را به سبب ايمانى كه داشتند جوانمرد ناميد .

.

ص: 644

211 . شبهه
1006 _ معناى شبهه
1007 _ خطر شبهه
1008 _ وجوب درنگ هنگام شبهه
1009 _ وجوب ترك امور مشتبه

211 شبهه1006 _ معناى شبهه1308.المحاسن ( _ به نقل از مِسمَع بن عبد الملك ) امام على عليه السلام :شبهه به اين دليل شبهه ناميده شده كه شبيه حق است ؛ اما اولياى خدا به هنگام شبهه، روشنايىِ راهشان يقين است و راهنمايشان راه راست ؛ ولى دشمنان خدا به گاه شبهه دعوتشان گمراهى است و راهنمايشان كورى .1007 _ خطر شبهه1310.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :از شبهه حذر كنيد ؛ زيرا كه شبهه به قصد فتنه (گمراه سازى) ساخته شده است .1008 _ وجوب درنگ هنگام شبهه1312.المعجم الكبير عن عمر بن أبي سَلَمة :امام باقر عليه السلام :درنگ كردن هنگام پيش آمدن شبهه، بهتر از فرو رفتن در گرداب هلاكت است. و حديثى را روايت نكنى ، بهتر است از اين كه حديثى را نفهميده روايت كنى .1313.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پارساترين مردم كسى است كه به گاه شبهه توقّف كند .1009 _ وجوب ترك امور مشتبه1312.المعجم الكبير ( _ به نقل از عمر بن ابى سَلَمه ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آنچه را كه به شبهه ات مى اندازد ، ترك كن، و آن را به كار بند كه برايت شبهه انگيز نيست؛ زيرا كسى كه پيرامون منطقه قرق شده بچراند، در آستان وارد شدن به قرقگاه قرار دارد .1313.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حلالى روشن وجود دارد و حرامى روشن و در اين ميان امورى است مشتبه و مبهم ؛ پس هر كه شبهات را رها كند ، از حرامها نجات يابد و هر كه شبهات را پى گيرد مرتكب حرامها شود و ندانسته به هلاكت در افتد .

.

ص: 646

212 . درخت
1010 _ اهمّيت درختكارى
1011 _ نهى از قطع درخت
213 . شجاعت
1012 _ فضيلت شجاعت
1013 _ عوامل شجاعت زا

212 درخت1010 _ اهمّيت درختكارى1326.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في بَيانِ آدابِ الأَكلِ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر قيامت فرا رسد و در دست يكى از شما نهالى باشد ، چنانچه بتواند برنخيزد تا آن نهال را بكارد اين كار را بكند .1323.امام رضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر مسلمانى بذرى بيفشاند يا نهالى بنشاند و از حاصل آن بذر و نهال پرنده اى يا انسانى يا چرنده اى بخورد ، آن براى او صدقه محسوب شود .1324.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مردى نيست كه درختى بنشاند ، مگر اين كه خداوند به اندازه ميوه اى كه آن درخت مى دهد برايش اجر بنويسد .1325.المحاسن ( _ به نقل از مُرازِم ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه درختى بنشاند و در نگهدارى و رسيدگى به آن صبر به خرج دهد تا آن درخت به بار نشيند ، در قبال هر ميوه اى از آن كه روزى جوينده اى بخورد ، يك صدقه نزد خدا برايش منظور مى شود .1011 _ نهى از قطع درخت1327.الإمام الحسن عليه السلام :امام صادق عليه السلام :درختان ميوه را قطع نكنيد، كه خداوند بر سر شما عذاب فرو مى ريزد .1328.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :قطع درخت خرما ، مكروه است .ر.ك : عنوان 170 «كشاورزى» .

213 شجاعت1012 _ فضيلت شجاعت1328.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :شجاعت ، عزّتى نقد است .1329.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :شجاعت ، نصرتى نقد و فضيلتى آشكار است .1330.امام على عليه السلام ( _ در سفارش به كميل بن زياد ) امام على عليه السلام :اگر خصلتها از يكديگر متمايز مى شدند ، بيگمان راستى با شجاعت بود و بزدلى با دروغ .1331.الإمام الرضا عليه السلام :امام حسن عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه شجاعت چيست ؟ _فرمود : ايستادگى در برابر هماوردان ، و پايدارى در نبرد .1013 _ عوامل شجاعت زا1333.مكارم الأخلاق :امام على عليه السلام :شجاعت بر سه خصلت سرشته شده كه هريك از آنها را فضيلت و ارزشى است كه ديگرى فاقد آن است : از خود گذشتگى ، تن ندادن به خوارى و ذلّت ، و نامجويى . اگر اين سه خصلت در آدم شجاع به طور يكسان و كامل وجود داشته باشند ، پهلوانى است كه حريف ندارد و در روزگار خود به دلاورى نامور باشد و اگر يكى از اين خصلتها در او فزونتر از ديگرى باشد شجاعت او در آن خصلت بيشتر و اقدامش در آن شديدتر است .1331.امام رضا عليه السلام :امام على عليه السلام :قدر مرد به قدر همّت اوست ، و راستى و صداقتش به قدر مردانگى او ، و شجاعتش به قدر غيرت او .

.

ص: 648

1014 _ شجاعترين مردم
1015 _ آفت شجاعت
214 . بدى
1016 _ معيار خوب و بد
1017 _ بدتر از بد

1347.الكافي عن سَماعَة عن الإمام الصادق عليه السلام ،امام على عليه السلام :شجاعت مرد به قدر همّت اوست، و غيرتش به قدر تن ندادن او به ذلّت .1342.امام على عليه السلام ( _ در پاسخ اين پرسش كه : «آيا در قرآن ، همه دانش ه ) امام على عليه السلام :اندازه شجاعت به اندازه حميّت (مردانگى و ننگ از ذلّت) است .1014 _ شجاعترين مردم1344.امام على عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :رسول خدا به قومى كه سنگى را بلند مى كردند رسيد و فرمود چه كار مى كنيد؟ گفتند: با اين كار قوى ترين و زورمندترينمان را مى شناسيم. حضرت فرمود : آيا زورمندترين و قويترين شما را معرفى نكنم؟ عرض كردند : بفرماييد ، اى رسول خدا! فرمود : زورمندترين و قويترين شما كسى است كه هرگاه خشنود باشد خشنودى اش او را به گناه و نادرستى نكشاند و هرگاه ناخشنود باشد از جاده حقگويى خارج نشود و هرگاه قدرت يابد آنچه را كه حق او نيست نستاند .1345.صحيح مسلم ( _ به نقل از جابر بن عبد اللّه سُلَمى ) امام على عليه السلام :شجاعترين مردم ، بخشنده ترين آنهاست .1346.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :شجاعترين مردم كسى است كه با بردبارى (خردمندى) بر نادانى چيره آيد .1347.الكافى ( _ به نقل از سَماعه ، در گفتگو با امام صادق عليه ا ) امام على عليه السلام :شجاعتر از خردمند ، وجود ندارد.1348.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :قويترين مردم كسى است كه بر نفس خويش مسلّط تر باشد .ر.ك : هوس ، باب 1816 .

1015 _ آفت شجاعت1351.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :آفت شجاعت، فرو گذاشتن احتياط است .1348.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام عسكرى عليه السلام :شجاعت اندازه اى دارد كه اگر از آن فراتر رود بى باكى است .214 بدى1016 _ معيار خوب و بدقرآن :«جنگ بر شما مقرر شد در حالى كه براى شما ناگوار است . و چه بسا چيزى را ناخوش داريد در صورتى كه آن براى شما خوب است و بسا چيزى را دوست داريد و آن براى شما بد است . و خدا مى داند و شما نمى دانيد» .

«و آدمى به دعا شرّى را مى طلبد چنان كه گويى به دعا خيرى را مى جويد . و انسان همواره شتابزده است» .

حديث :1355.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :آن خوبى كه در پى آن آتش باشد ، خوب نيست و آن بدى كه به دنبالش بهشت باشد ، بد نيست . هر نعمتى در قياس با بهشت ناچيز است و هر رنج و بلايى در مقابل دوزخ عافيت است .1356.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :خداوند سبحان كتابى راهنما فرستاد و در آن خوب و بد را روشن ساخت . پس راه خوبى را پيش گيريد تا هدايت شويد و از راه بدى دورى جوييد تا به مقصد برسيد .ر . ك : دعا ، باب 701 .

1017 _ بدتر از بد1353.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو كار است كه هيچ كار خوبى بالاتر از آن دو نيست : ايمان به خدا و سود رساندن به بندگان خدا؛ و دو كار است كه بالاتر از آن دو بدى وجود ندارد : شرك ورزيدن به خدا و زيان رساندن به بندگان خدا .

.

ص: 650

1018 _ كليدهاى بديها
1019 _ مجمع بديها
1020 _ بدى در نهاد انسان است
215 . شرك
1021 _ برحذر داشتن از شرك
1022 _ آموزش دادن شرك
1023 _ كمترين شرك

1369.دعائم الإسلام :امام على عليه السلام :بدتر از بد، كيفر آن است و خوبتر از خوب، پاداش آن .1370.الإمام الرضا عليه السلام ( _ لِغُلامِهِ ) امام على عليه السلام :كننده بدى بدتر از خود بدى است .ر.ك : خير ، باب 681 .

1018 _ كليدهاى بديها1369.دعائم الإسلام :امام باقر عليه السلام :خداوند عز و جل براى بدى قفلهايى نهاده و كليد همه اين قفلها را شراب قرار داده است ، و دروغ بدتر از شراب است .1370.امام رضا عليه السلام ( _ خطاب به غلام خود ) امام صادق عليه السلام :خشم ، كليد همه بديهاست .ر.ك : دروغ ، 1584 .

1019 _ مجمع بديها1373.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ابليس براى شيطانهاى خود سخنرانى مى كند و مى گويد : بر شما باد گوشت و مُسكر و زنان ؛ (1) زيرا من چيزى جز اين سه را مجمع بديها نمى يابم .ر.ك : خير ، باب 671 .

1020 _ بدى در نهاد انسان است1372.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى انجام كار خوب، خود را به رنج افكنيد و در اين راه با نفسهايتان بستيزيد ؛ زيرا انسان بر بدى سرشته شده (2) است .1373.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :نفس خود را به پذيرش فضايل مجبور كن؛ زيرا رذيلت ها در نهاد تو سرشته شده است .215 شرك1021 _ برحذر داشتن از شركقرآن :«و آن گاه كه لقمان در اندرز به فرزندش گفت : فرزندم! به خدا شرك نياور كه براستى شرك ستمى بزرگ است » .

«همانا خداوند اين را كه به او شرك آورده شود نمى آمرزد و فروتر از آن را بر هركه بخواهد مى بخشايد و هركس براى خدا شريكى قرار دهد قطعاً دچار گمراهى دور و درازى شده است» .

حديث :1380.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به عبد اللّه بن مسعود _: اى پسر مسعود! مبادا آنى به خدا شرك ورزى حتى اگر ارّه شوى يا تكّه تكّه ات كنند يا به دارت آويزند و يا به آتشت سوزانند .ر.ك : گناه ، باب 762 .

1022 _ آموزش دادن شرك1378.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :بنى اميّه آموختن ايمان را براى مردم آزاد گذاشتند ، اما شرك شناسى را آزاد نگذاشتند، تا اگر آنان را به شرك بكشانند، مردم متوجّه نشوند.1023 _ كمترين شرك1380.امام صادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام_ در پاسخ به پرسش از كمترين شرك _فرمود : [كمترين شرك اين است كه ]كسى به هسته ميوه بگويد : اين يك ريگ است ، و به ريگ بگويد : اين يك هسته است، و به اين حرف خود هم معتقد و پايبند باشد . (3)

.


1- .مقصود اين است كه با وادار ساختن مردم به افراط در خوردن گوشت زمينه شهوترانى را فراهم كنند و به وسيله مسكر عقل آنها را از بين ببرند و از اين طريق زمينه را براى تجاوز جنسى و اعمال نامشروع فراهم نمايند.
2- .اشاره است به طبيعت نفس اماره .
3- .منظور اين است كه كسى چيزى را _ هرچند ناچيز _ جزء دين بداند و به آن به عنوان دين باور داشته باشد. اين، كمترين مرحله شرك است. مانند اين كه به هسته اى بگويد ريگ و يا به ريگى بگويد هسته و به اين گفته خود به عنوان دين ، عقيده مند باشد .

ص: 652

1381.الإمام الهادي عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لمّا سُئل عَن أدنَى الشرك _: مَنِ ابتَدَعَ رَأيا فَأحَبَّ علَيهِ أو أبغَضَ علَيهِ . (1)(انظر) الإيمان : باب 186 ؛ الكفر : باب 1605 .

1024 _ الشِّركُ الخَفِيُّالكتاب :(وَما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ). (2)

الحديث :1382.الكافى ( _ به نقل از محمّد بن عيسى ، از امام هادى عليه الس ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكَ وما يُعتَذَرُ مِنهُ ، فإنَّ فيهِ الشِّركَ الخَفِيَّ . (3)1383.امام باقر عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «وَما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ...» _: هُو الرَّجُلُ يقولُ : لَولا فُلانٌ لَهَلَكتُ ، ولَولا فُلانٌ لَأصَبتُ كذا وكذا ، ولَولا فُلانٌ لَضاعَ عِيالي ، ألا تَرى أ نّهُ قد جَعَلَ للّهِِ شَريكا في مُلكِهِ يَرزُقُهُ ويَدفَعُ عَنهُ ؟!قالَ [ الراوي ] : قلتُ : فيقولُ : لَولا أنَّ اللّهَ مَنَّ عَليَّ بِفلانٍ لَهَلَكتُ ؟ قال : نَعَم ، لا بَأسَ بهذا . (4)1384.الكافى ( _ به نقل از هشام بن سالم ) عنه عليه السلام_ أيضا _: شِركُ طاعَةٍ ولَيسَ شِركَ عِبادَةٍ (5) .1385.امام رضا عليه السلام :عنه عليه السلام :إنَّ الشِّركَ أخفى مِن دَبِيبِ النَّملِ .وقالَ : مِنهُ تَحويلُ الخاتَمِ لِيَذكُرَ الحاجَةَ وشِبهُ هذا . (6)1386.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «وما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ» _: كانُوا يَقولونَ : نُمطَرُ بِنَوءِ كذا ، وبِنَوءِ كذا ، ومِنها أ نّهُم كانوا يَأتُونَ الكُهّانَ فَيُصَدِّقُونَهُم بما يَقولونَ . (7)(انظر) الرياء : باب 787 .

.


1- .الكافي : 2/397/2 .
2- .يوسف : 106 .
3- .بحار الأنوار : 78/200/28 .
4- .تفسير العيّاشيّ : 2 / 200 / 96 .
5- .الكافي : 2/397/4 .
6- .معاني الأخبار : 379/1.
7- .بحار الأنوار : 58/317/8 .

ص: 653

1024 _ شرك پنهان

1388.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ نيز در همين باره _فرمود : كسى كه عقيده اى را بدعت گذارد و به خاطر آن حبّ و بغض ورزد .ر.ك : ايمان ، باب 186 ؛ كفر ، باب 1605 .

1024 _ شرك پنهانقرآن :«و بيشتر آنان به خدا ايمان نياورند مگر آن كه مشرك باشند» .

حديث :1388.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از كارى كه موجب عذر خواهى مى شود بپرهيز ؛ زيرا در آن شرك خفىّ است .1389.ربيع الأبرار :تفسير العيّاشى_ به نقل از مالك بن عطيه _: امام صادق عليه السلام درباره همين آيه فرمود : مانند اين كه انسان بگويد : اگر فلانى نبود، من از بين مى رفتم و اگر فلانى نبود، چنين و چنان مى شدم و اگر فلانى نبود، خانواده ام نابود مى شد ؛ مگر نمى بينى كه او با اين حرفها در مُلك خدا ، برايش شريكى قائل شده كه روزيش مى دهد و از او دفاع و دفع گرفتارى مى كند؟ عرض كردم : پس بگويد : اگر خداوند به واسطه فلانى بر من منّت ننهاده بود از بين مى رفتم؟ فرمود : آرى ، اشكالى ندارد .1390.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ درباره همين آيه _فرمود : منظور شرك در اطاعت است نه شرك در عبادت .1391.المحاسن ( _ به نقل از ادريس بن عبد اللّه ) امام صادق عليه السلام :همانا شرك ناپيداتر از حركت مورچه است . جا به جا كردن انگشتر براى يادآورى كارى و امثال آن از شمار شرك [خفىّ ]است .1392.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ درباره آيه: «و بيشتر آنان ايمان نمى آورند مگر آن كه مشرك باشند» _فرمود : آنها مى گفتند : با [غروب ]فلان ستاره و [طلوع ]بهمان ستاره باران مى بارد . يا به پيشگوها مراجعه مى كردند و گفته هاى آنان را باور مى داشتند [و همه اينها شرك خفى است] .ر.ك : رياكارى ، باب 787 .

.

ص: 654

216 . شيطان
1025 _ درس گرفتن از رفتار خداوند با ابليس
1026 _ پناه بردن به خدا از شيطان
1027 _ دشمنىِ شيطان با انسان
1028 _ هشدار نسبت به گمراه سازيهاى شيطان

216 شيطان1025 _ درس گرفتن از رفتار خداوند با ابليس1403.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :از كارى كه خدا با ابليس كرد عبرت بگيريد ؛ چه ، كار دراز مدت و كوشش هاى توان فرساى او را ، به سبب لحظه اى تكبر ، باطل ساخت . او شش هزار سال خدا را پرستش كرده بود كه معلوم نيست آيا از سالهاى دنياست يا از سالهاى آخرت .1026 _ پناه بردن به خدا از شيطانقرآن :«و بگو : پروردگارا! از وسوسه هاى شياطين به تو پناه مى برم . و پروردگارا! از اين كه شياطين نزد من حاضر شوند به تو پناه مى برم» .

«پس ، هر گاه قرآن خوانى از شيطان رانده شده به خدا پناه بر» .

حديث :1409.تاريخ بغداد عن عائشة :امام على عليه السلام :خدا را مى ستايم و در امورى كه باعث راندن و دور كردن شيطان و محفوظ ماندن از دامها و نيرنگهايش مى شود ، از او يارى مى طلبم .1027 _ دشمنىِ شيطان با انسان«همانا شيطان دشمن شماست ، پس او را دشمن گيريد . همانا او دار و دسته خود را فرا مى خواند تا از دوزخيان باشند» .

1409.تاريخ بغداد ( _ به نقل از عايشه ) امام على عليه السلام :بپرهيزيد از آن دشمنى كه پنهانى در سينه ها نفوذ مى كند و آهسته در گوشها افسون مى دمد .1410.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :ابليس، در اين سراى پُر فريب ، دامهاى خود را برنهاده است و هدفش كسى جز دوستدارانِ ما نيست .1411.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه جهاد با كدام دشمن واجب تر است _فرمود : آن كه از همه به تو نزديكتر و دشمنيش با تو بيشتر است . . . و كسى كه دشمنان تو را بر ضدّت تحريك مى كند و آن شيطان است .1028 _ هشدار نسبت به گمراه سازيهاى شيطانقرآن :«اى فرزندان آدم! زنهار كه شيطان شما را گمراه نكند؛ همچنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد و پوشش آن دو را از آنها بر كند تا شرمگاههايشان را بر آنان نمايان سازد . او و قبيله اش شما را از آن جا كه آنها را نمى بينيد ، مى بينند . همانا ما شيطانها را دوستان كسانى قرار داديم كه ايمان نمى آورند» .

حديث :1412.الدعوات :امام على عليه السلام :عوامل گمراه كننده سه تاست: زن دوستى، (1) كه شمشير شيطان است ، و شرابخوارى، كه دام شيطان است، و عشق به درهم و دينار، كه تير شيطان است .ر.ك : عنوان 312 «فتنه و آزمايش الهى» .

.


1- .مقصود شهوت پرستى است وگرنه علاقه به همسر ، مورد تأييد بلكه تأكيد اسلام است .

ص: 656

1029 _ عَبَدَةُ الشَّيطانِالكتاب :(أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ). (1)

الحديث :1418.علل الشرائع عن عليّ بن جعفر عن أخيه الإمام الكاظمالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في ذَمِّ أتباعِ الشَّيطانِ _: اِتَّخَذُوا الشَّيطانَ لِأمرِهِم مِلاكا ، واتَّخَذَهُم لَهُ أشراكا ، فَباضَ وفَرَّخَ في صُدُورِهِم ، وَدَبَّ ودَرَجَ في حُجُورِهم ، فَنَظَرَ بِأعيُنِهِم ، ونَطَقَ بِألسِنَتِهِم ، فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ ، وزَيَّنَ لَهُمُ الخَطَلَ ، فِعلَ مَن قد شَرِكَهُ الشَّيطانُ في سُلطانِهِ ، ونَطَقَ بالباطِلِ عَلى لِسانِهِ ! (2)1030 _ غَواياتُ الشَّيطانِالكتاب :(الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالفَحْشاءِ وَاللّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ). (3)

(يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلَا غُرُورا). (4)

(فَلَولَا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَلكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ). (5)

الحديث :1419.المحاسن ( _ به نقل از محمّد بن مثنّى يا كسى ديگر ، در حديثى ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لكميل بن زياد _: يا كُمَيلُ ،إنَّ إبليسَ لا يَعِدُ عن نفسِهِ ، وإنّما يَعِدُ عن رَبِّهِ لِيَحمِلَهُم على مَعصِيَتِهِ فَيُوَرِّطَهُم . (6)1420.سنن أبي داوود عن أنس :عنه عليه السلام :الشَّيطانُ مُوَكَّلٌ به [أي بالعَبدِ ]يُزَيِّنُ لَهُ المَعصيَةَ لِيَركَبَها ، ويُمَنِّيهِ التَّوبَةَ لِيُسَوِّفَها . (7)1421.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ في دعائهِ _: فلَولا أنَّ الشَّيطانَ يَختَدِعُهُم عَن طاعَتِكَ ما عَصاكَ عاصٍ ، ولَولا أ نّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الباطِلَ في مِثالِ الحَقِّ ما ضَلَّ عَن طَرِيقِكَ ضالٌّ . (8)1422.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :يقولُ إبليسُ لِجُنُودِهِ : ألقُوا بَينَهُمُ الحَسَدَ والبَغيَ ؛ فإنّهُما يَعدِلانِ عِندَ اللّهِ الشِّركَ . (9)1031 _ ما يَعصِمُ مِنَ الشَّيطانِالكتاب :(إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ). (10)

(إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الغاوِينَ). (11)

الحديث :1425.الإمام الباقر عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أكثِرِ الدُّعاءَ تَسلَمْ مِن سَورَةِ الشَّيطانِ . (12)1426.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :تَحَرَّزْ مِن إبليسَ بالخَوفِ الصادِقِ . (13) .


1- .يس : 60 .
2- .نهج البلاغة : الخطبة 7 .
3- .البقرة : 268 .
4- .النساء : 120 .
5- .الأنعام : 43 .
6- .بشارة المصطفى : 27 .
7- .نهج البلاغة : الخطبة 64 .
8- .الصحيفة السجّاديّة : الدعاء 37 .
9- .الكافي : 2/327/2 .
10- .النحل : 99 .
11- .الحِجر : 42 .
12- .بحار الأنوار : 78/9/64
13- .بحار الأنوار : 78/164/1 .

ص: 657

1029 _ بندگان شيطان
1030 _ گمراه سازيهاى شيطان
1031 _ آنچه انسان را از گزند شيطان نگه مى دارد

1029 _ بندگان شيطانقرآن :«اى فرزندان آدم! آيا به شما سفارش نكردم كه شيطان را بندگى مكنيد كه او دشمن آشكار شماست؟» .

حديث :1424.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام_ در نكوهش پيروان شيطان _فرمود : آنان در كارشان به شيطان تكيه كردند و شيطان هم آنها را دام خود قرار داد . پس در سينه هاى آنان تخم كرد و جوجه گذاشت و بتدريج در خردهاى آنان نفوذ كرد و با چشمهايشان نگريست و با زبانشان سخن گفت ؛ پس آنها را گرفتار خطاها و لغزشها كرد و نادرستى را در نظرشان آراست ؛ كارهاى آنان مانند كار كسى است كه شيطان در قدرتش شريك شده و زبان او را به باطل گويا كرده است!1030 _ گمراه سازيهاى شيطانقرآن :«شيطان شما را از تهيدستى مى ترساند و به كارهاى زشت وادارتان مى كند ؛ در حالى كه خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش مى دهد . خدا گشايش دهنده داناست» .

«[شيطان] به آنها وعده مى دهد و به آرزوشان مى افكند و جز وعده فريبنده به آنان نمى دهد» .

«پس ، چرا هنگامى كه عذاب ما به آنها رسيد زارى نكردند؟ زيرا دلهايشان را قساوت فرا گرفته و شيطان اعمال آنها را در نظرشان آراسته بود» .

حديث :1431.مكارم الأخلاق :امام على عليه السلام_ به كميل بن زياد _: اى كميل! ابليس از طرف خود وعده نمى دهد ، بلكه از جانب پروردگارش وعده مى دهد تا آنان را به معصيت او وا دارد ودر ورطه هلاكتشان افكند.1432.سنن أبي داوود عن ابن عبّاس :امام على عليه السلام :شيطان بر بنده گماشته شده است و معصيت را در نظرش مى آرايد تا مرتكب آن شود، و او را به توبه كردن اميدوار مى سازد تا آن را به تأخير اندازد .1433.سنن الترمذي عن أبي سعيد الخُدريّ :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعاى خود _گفت : اگر شيطان با فريبكارى آنان را از طاعت تو باز نمى داشت ، هيچ معصيت كارى معصيت تو نمى كرد، و اگر او باطل را در لباس حق براى آنان در نمى آورد ، هيچ ره گم كرده اى راه تو را گم نمى كرد .1430.مكارم الأخلاق :امام صادق عليه السلام :ابليس به سپاهيان خود مى گويد : در ميان آدميان حسادت و تجاوزگرى افكنيد ؛ زيرا اين دو نزد خدا با شرك برابر است .1031 _ آنچه انسان را از گزند شيطان نگه مى داردقرآن :«همانا شيطان را بر كسانى كه ايمان آورده اند و به پروردگارشان توكّل دارند ، چيرگى نيست» .

«همانا تو را بر بندگان من چيرگى نباشد مگر بر آن گمراهانى كه از تو پيروى كنند» .

حديث :1436.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :زياد دعا كن تا از گزند شيطان محفوظ مانى .1437.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :با ترس واقعى ، خود را از ابليس مصون دار .

.

ص: 658

1032 _ آنچه شيطان را مسلّط مى كند
217 . شعر
1033 _ تفسير آياتى كه در نكوهش شاعران آمده است
1034 _ شعر، جهاد زبانى است

1443.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :ابليس گفت : پنج دسته اند كه هيچ چاره اى براى آنها ندارم اما ديگر مردمان در مشت من هستند : هركه با نيّت درست به خدا پناه برد و در همه كارهايش به او تكيه كند ؛ كسى كه شب و روز بسيار تسبيح خدا گويد ؛ كسى كه براى برادر مؤمنش آن پسندد كه براى خود مى پسندد ؛ كسى كه هر گاه مصيبتى به او مى رسد بيتابى نمى كند؛ و كسى كه به آنچه خداوند قسمتش كرده خرسند است و غم روزيش را نمى خورد .1032 _ آنچه شيطان را مسلّط مى كندقرآن :«و هركه از ياد خداى رحمان روى گرداند بر او شيطانى مى گماريم كه همدم او باشد» .

ر.ك : آل عمران : آيه 155 و اعراف : آيه 27 و مريم : آيه 83 .

حديث :1449.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :موسى عليه السلام نشسته بود كه ابليس نزد او آمد . . . موسى فرمود : مرا از آن گناهى خبر ده كه اگر آدمى مرتكبش شود تو بر او استيلا مى يابى؟ ابليس گفت : هر گاه خود پسند شود ، و عملش را زياد بيند، و گناهش در نظرش خُرد آيد .1450.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :همنشينى با هوسرانان، موجب از ياد رفتن ايمان و حضور شيطان است .1451.الإمام الرضا عليه السلام :امام صادق عليه السلام :ابليس را سپاهى نيرومندتر از زنان و خشم نيست .217 شعر1033 _ تفسير آياتى كه در نكوهش شاعران آمده استقرآن :«و شاعران را گمراهان پيروى مى كنند . آيا نديدى كه آنها در هر واديى سر گردانند و چيزهايى مى گويند كه عمل نمى كنند ؟ مگر آنان كه ايمان آوردند و كار شايسته كردند و خدا را بسيار ياد نمودند و پس از آن كه مورد ستم واقع شدند يارى خواستند» .

حديث :1452.الإمام الصادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام_ درباره آيه: «و شاعران را گمراهان پيروى مى كنند» _فرمود : آيا شاعرى را ديده اى كه كسى از او پيروى كند؟ اينان ، در حقيقت، جماعتى هستند كه براى غير دين ، دانش آموختند و در نتيجه ، هم خود گمراه شدند و هم ديگران را گمراه كردند .1034 _ شعر، جهاد زبانى است1454.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ چون درباره شعر از ايشان پرسش شد _فرمود : همانا مؤمن با شمشير و زبان خود جهاد مى كند ؛ سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، شاعران [مؤمن ]با شعر خود گويى به دشمن تير مى اندازند .1455.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به حسّان بن ثابت _فرمود : مشركان را هجو كن كه جبرئيل با توست .

.

ص: 660

218 . شعار
1035 _ شعار در جنگ
1036 _ شعار مسلمانان در قيامت

1462.ربيع الأبرار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برخى شعرها حكمت است و برخى بيانها افسون .1463.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هركه درباره ما يك بيت شعر بگويد ، خداوند متعال در بهشت يك خانه برايش بسازد .1459.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هيچ سراينده اى درباره ما بيت شعرى نگفت ، جز آن كه روح القدس كمكش كرد .218 شعار1035 _ شعار در جنگ1462.ربيع الأبرار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ پيش از آغاز جنگ، به شعار دادن فرمان داد و _فرمود : بايد در شعارتان نامى از نامهاى خداى متعال باشد .1463.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :شعار ياران رسول خدا صلى الله عليه و آله در روز بدر «اى (خداى) ظفرمند! بميران» بود .1464.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :يكى از شعارهاى اميرالمؤمنين عليه السلام در جنگ جمل اين بود : «حم ، لاينصرون ؛ خدايا! ما را بر مردمان پيمان شكن پيروز گردان» .1465.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :شعار ما در روز بدر اين بود : اى پيروزى خدا! نزديك شو ، نزديك شو... شعار حسين عليه السلام «يا محمّد» بود ، و شعار ما نيز «يا محمّد» است .1036 _ شعار مسلمانان در قيامت1467.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز قيامت شعار مسلمانان به هنگام عبور از صراط اين است : خدايى جز اللّه نيست و توكّل كنندگان بايد به خدا توكّل كنند .1468.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز قيامت شعار مؤمنان بر روى صراط اين است : خداى من! به سلامت دار ، به سلامت دار .1469.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در تاريكيهاى قيامت ، شعار مؤمنان اين است : خدايى جز تو نيست .

.

ص: 662

219 . شفاعت وميانجيگرى
1037 _ ميانجيگرى در دنيا
1038 _ شفاعت در آخرت

219 شفاعت وميانجيگرى1037 _ ميانجيگرى در دنيا1479.الكافي عن سليمان بن جعفر الجعفري :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميانجيگرى كنيد تا پاداش بينيد .1480.الإمام الرضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه با ميانجيگرى خود زيانى را دفع يا سودى را احيا كند ، خداوند متعال ، قدمهاى او را استوار بدارد ، در روزى كه قدمها مى لغزد .1475.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :ميانجيگرى ، زكات مقام است .1038 _ شفاعت در آخرتقرآن :«بگو : شفاعت تماماً از آنِ خداست . 1 فرمانروايى آسمانها و زمين خاصّ اوست . سپس به نزد او باز گردانيده مى شويد» .

«كيست كه جز به اذن خدا ، نزد او شفاعت كند؟» .

«اختيار شفاعت ندارند مگر كسى كه از جانب خداى رحمان پيمانى گرفته باشد» .

«در آن روز شفاعت سود ندهد مگر كسى را كه خداوند رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آيد» .

ر.ك : انعام : آيات 51 ، 70 و سجده : آيه 40 و انبياء : آيه 28 .

حديث :1484.الإمام الرضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شفاعت من شامل آن كس از امّتم مى شود كه اهل بيت مرا دوست داشته باشد .1481.امام رضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا من در روز قيامت كسى را كه در دلش به اندازه بال پشه اى ايمان باشد ، شفاعت خواهم كرد .1482.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زمانى كه به مقام ستوده برسم ، براى مرتكبان گناهان كبيره امت خود شفاعت مى كنم و خداوند شفاعت من درباره آنها را مى پذيرد . به خدا سوگند براى كسانى كه فرزندان مرا بيازارند شفاعت نخواهم كرد .1483.شُعب الإيمان ( _ به نقل از عايشه ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر پيامبرى به درگاه خدا دعايى كرده و از او چيزى خواسته است ، امّا من خواهش خود [از خدا ]را براى شفاعت امّتم در روز قيامت نگهداشته ام .1484.امام رضا عليه السلام :امام باقر عليه السلام_ درباره آيه: «و بزودى پروردگارت تو را عطا مى كند تا خشنود شوى» _فرمود : آن، شفاعت است . به خدا سوگند، شفاعت است ؛ به خدا سوگند، شفاعت است .

.

ص: 664

1485.الدعوات :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولهِ تعالى : « لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إلّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحمنِ عَهْدا» _: إلّا مَن اُذِنَ لَهُ بِوَلايَةِ أميرِ المؤمنينَ والأئمَّةِ مِن بَعدِهِ فهُو العَهدُ عندَ اللّهِ . (1)1039 _ المَحرومُونَ مِنَ الشَّفاعَةِ1485.الدعوات :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :رَجُلانِ لا تَنالُهُما شَفاعَتي :صاحِبُ سُلطانٍ عَسُوفٌ غَشُومٌ ، وغالٍ في الدِّينِ مارِقٌ . (2)1486.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أمّا شَفاعَتِي ففي أصحابِ الكبائرِ ماخَلا أهلَ الشِّركِ والظُّلمِ . (3)1487.الكافي عن عبداللّه بن إبراهيم الجعفري عن الإمام اعنه صلى الله عليه و آله :لا يَنالُ شَفاعَتي مَنِ استَخَفَّ بِصلاتِهِ ،ولا يَرِدُ عَلَيَّ الحَوضَ لا واللّهِ . (4)1488.الكافي عن إبراهيم بن عمر اليماني :عنه صلى الله عليه و آله :مَن لم يُؤمِنْ بِشَفاعَتِي فلا أنالَهُ اللّهُ شَفاعَتِي . (5)1489.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا أمَرَ بِاجتِماعِ قَرابَتِهِ حَولَهُ وقد حَضَرَتهُ الوَفاةُ _: إنَّ شَفاعَتَنا لَن تَنالَ مُستَخِفّا بِالصَّلاةِ. (6)1490.الإمام الرضا عليه السلام :عنه عليه السلام :لَو أنَّ المَلائكَةَ المُقَرَّبِينَ والأنبياءَ المُرسَلِينَ شَفَعُوا في ناصِبٍ ما شُفِّعُوا . (7)1040 _ حاجَةُ الأوَّلينَ وَالآخِرِينَ إلَى الشَّفاعَةِ1488.الكافى ( _ به نقل از ابراهيم بن عمر يمانى ) بحار الأنوار عَن أبي العبّاسِ المكبرِ عَن الإمام الباقرِ عليه السلام_ وقد قالَ لَهُ أبو أيمنَ : ياأباجعفرٍ، تَغُرُّونَ الناسَ وتَقولونَ : شَفاعَةُ محمّدٍ، شَفاعَةُ محمّدٍ ! فَغَضِبَ عليه السلام حتّى تَرَبَّدَ وَجهُهُ _: وَيحَكَ يا أبا أيمَنَ ! أغَرَّكَ إن عَفَّ بَطْنُكَ وفَرجُكَ ؟! أما لَو قد رَأيتَ أفزاعَ القِيامَةِ لقدِ احتَجتَ إلى شَفاعَةِ محمّدٍ صلى الله عليه و آله ، وَيلَكَ فَهل يَشفَعُ إلّا لِمَن وَجَبَت لَهُ النارُ ؟! ثُمَّ قالَ : ما مِن أحَدٍ مِنَ الأوَّلِينَ والآخِرِينَ إلّا وهُو مُحتاجٌ إلى شَفاعَةِ محمّدٍ صلى الله عليه و آله يَومَ القِيامَةِ . (8)1041 _ أصْنافُ الشُّفَعاءِ1490.امام رضا عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ثلاثةٌ يَشفَعُونَ إلى اللّهِ عَزَّوجلَّ فَيُشَفَّعُونَ : الأنبياءُ ، ثُمّ العُلَماءُ ، ثُمّ الشُّهَداءُ . (9)1491.الإمام الباقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :الشَّفاعَةُ لِلأنْبِياءِ والأوصِياءِ والمُؤمِنِينَ والمَلائكةِ . (10)1492.الإمام الرضا عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :الشُّفَعاءُ خَمسَةٌ : القُرآنُ ، والرَّحِمُ ، والأمانَةُ ، ونَبِيُّكُم ، وأهلُ بَيتِ نَبِيِّكُم . (11)1493.الكافي عن أبي بصير :عنه صلى الله عليه و آله :لا شَفيعَ أنجَحُ مِنَ التَّوبَةِ . (12)1491.امام باقر عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :شافِعُ الخَلقِ العَمَلُ بِالحَقِّ ولُزومُ الصِّدقِ . (13) .


1- .بحار الأنوار : 8/36/9 .
2- .الخصال : 63/93
3- .الخصال : 355/36 .
4- .المحاسن : 1/159/223 .
5- .عيون أخبار الرِّضا : 1/136/35 .
6- .المحاسن : 1/159/225 .
7- .المحاسن:1/294/587، وانظر بحار الأنوار:8/41/27 و68/126/54.
8- .بحار الأنوار: 8/38/16.
9- .الخصال : 156/197 .
10- .بحار الأنوار : 8/58/75
11- .بحار الأنوار : 8/43/39
12- .بحار الأنوار : 8/58/75 .
13- .غرر الحكم : 5789 .

ص: 665

1039 _ محرومانِ از شفاعت
1040 _ نياز همگان به شفاعت
1041 _ اقسام شفاعت كنندگان

1492.امام رضا عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ درباره آيه: «اختيار شفاعت ندارند مگر كسى كه از جانب خداى رحمان پيمانى گرفته باشد» _فرمود : مگر كسانى كه به ولايت اميرالمؤمنين و امامان بعد از او اعتقاد داشته باشند و اين همان پيمانى است كه نزد خدا دارند .1039 _ محرومانِ از شفاعت1494.طبّ الأئمّة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شفاعت من به دو كس نمى رسد : قدرتمند مستبد و ستمگر، و غلوّ كننده خارج شده از دين .1495.المعجم الكبير عن أبي كَبشَة الأنماري :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شفاعت من درباره مرتكبانِ گناهان كبيره است ، به جز مشركان و ستمگران .1496.الإمام الرضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه نماز را سبك بشمارد به شفاعت من دست نيابد، و به خدا سوگند كه در كنار حوض [كوثر ]بر من وارد نشود .1494.طبّ الأئمّة عليهم السلام ( _ به نقل از ابراهيم بن حسن جعفرى ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه به شفاعت كردن من ايمان نداشته باشد ، خداوند شفاعت مرا به او نرساند .1495.المعجم الكبير ( _ به نقل از ابو كَبشه انصارى ) امام صادق عليه السلام_ هنگامى كه در آستانه رحلت قرار گرفت و دستور داد بستگانش گرد او جمع شدند _فرمود : كسى كه نماز را سبك بشمارد ، شفاعت ما هرگز شامل حالش نمى شود .1496.امام رضا عليه السلام :امام صادق عليه السلام :حتى اگر فرشتگان مقرّب و پيامبران مرسل درباره فرد ناصبى شفاعت كنند ، شفاعتشان پذيرفته نمى شود .1040 _ نياز همگان به شفاعت1498.الإمام الصادق عليه السلام :بحار الأنوار_ به نقل از أبو العباس مكبر _: امام باقر عليه السلام در پاسخ به ابو ايمن كه به ايشان گفت : «اى ابا جعفر! شما مردم را مى فريبيد و پيوسته مى گوييد : شفاعت محمّد ، شفاعت محمّد» . در حالى كه چنان ناراحت شد كه رنگ چهره اش برگشت _ فرمود : واى بر تو اى ابا ايمن! داشتن عفّت شكم و شهوت ، تو را غرّه كرده است ؟ ! اگر صحنه هاى هول انگيز قيامت را ببينى حتماً به شفاعت محمّد صلى الله عليه و آله نياز پيدا خواهى كرد . واى بر تو ، آيا شفاعت جز براى كسى است كه مستوجب آتش باشد؟ آن گاه فرمود : هيچ كس ، از اولين و آخرين ، نيست مگر آن كه در روز قيامت به شفاعت محمّد صلى الله عليه و آله نيازمند است .1041 _ اقسام شفاعت كنندگان1500.الكافي عن زياد القَندي :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه گروه نزد خداى عز و جل شفاعت مى كنند و شفاعتشان پذيرفته مى شود : پيامبران ، سپس عالمان، و بعد شهيدان .1497.طبّ الأئمّة عليهم السلام ( _ به نقل از جابر بن يزيد جعفى ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شفاعت كردن ، مخصوص پيامبران و اوصيا و مؤمنان و فرشتگان است .1498.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شفاعت كنندگان پنج تايند: قرآن ، خويشاوندى ، امانت ، پيامبر شما ، و اهل بيت پيامبرتان .1499.طبّ الأئمّة عليهم السلام ( _ به نقل از ازرق بن سليمان ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شفيعى كارآمدتر از توبه نيست .1500.الكافى ( _ به نقل از زياد قندى ) امام على عليه السلام :شفيع مردمان، عملِ به حق است وپايبندى به صداقت و راستى .

.

ص: 666

1042 _ سزاوارترين مردم به شفاعت
1043 _ شفاعت مؤمن به اندازه عمل اوست
1044 _ كمترين اندازه شفاعت مؤمن
220 . بدبختى
1045 _ ويژگيهاى بدبخت
1046 _ بدبخت ، در شكم مادر خود بدبخت است

1042 _ سزاوارترين مردم به شفاعت1510.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا نزديكترين شما به من در فردا [ى قيامت] و سزاوارترين شما به شفاعت من ، راستگوترين ، امانتدارترين ، خوش اخلاق ترين، و نزديكترين شما به مردم است .1043 _ شفاعت مؤمن به اندازه عمل اوست1512.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در ميان مؤمنان كسانى هستند كه به اندازه قبيله هاى ربيعه و مضر شفاعت مى كنند و مؤمنانى كه كمتر از همه حق شفاعت دارند براى سى نفر شفاعت مى كنند .1513.عنه عليه السلام :امام باقر عليه السلام :انسان براى قبيله خود شفاعت مى كند ؛ انسان براى خانواده خود شفاعت مى كند ؛ انسان به اندازه عمل خود در حق دو نفر شفاعت مى كند ؛ اين است آن مقام پسنديده .1044 _ كمترين اندازه شفاعت مؤمن1510.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در ميان مؤمنان كسانى هستند كه به اندازه قبيله هاى ربيعه و مضر شفاعت مى كنند و مؤمنانى كه كمتر از همه حق شفاعت دارند براى سى نفر شفاعت مى كنند .1511.امام صادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :مؤمنى كه از همه كمتر مى تواند شفاعت كند ، تا سى نفر را شفاعت مى كند . در اين هنگام دوزخيان مى گويند : «ما را نه شفاعت كنندگانى است و نه دوستى مهربان» .220 بدبختى1045 _ ويژگيهاى بدبخت1514.الكافى ( _ به نقل از ايّوب بن نوح ) امام على عليه السلام :بدبخت كسى است كه فريفته هوا و هوس خود گردد .1515.الدعوات :امام على عليه السلام :بدبخت كسى است كه از عقل و تجربه خود بهره نگيرد .1516.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :از گناهان باز ايستيد و نفسهاى خود را از آنها باز داريد ؛ زيرا بدبخت كسى است كه عنان خود را در عرصه گناهان رها سازد .1046 _ بدبخت ، در شكم مادر خود بدبخت است1518.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوشبخت از همان شكم مادر خود خوشبخت است و بدبخت از همان شكم مادر خود ، بدبخت است .1515.الدعوات :امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل پيش از آن كه خلق خود را بيافريند خوشبختى و شوربختى را آفريد ؛ پس خداوند كسى را كه بداند خوشبخت است ، دشمن نمى دارد و چنانچه كار بدى انجام دهد ، كارش را دشمن مى دارد اما خود او را دشمن نمى دارد و هرگاه بداند بدبخت است ، هرگز او را دوست نمى دارد و چنانچه كار خوبى انجام دهد ، كارش را دوست مى دارد اما به خاطر سرنوشتش وى راناخوش مى دارد .1516.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى بنده را از بدبختى به خوشبختى منتقل مى كند ، ولى از خوشبختى به بدبختى منتقل نمى كند .

.

ص: 668

1517.امام صادق عليه السلام :التوحيد عن محمّدَ بنِ أبي عُمَيرٍ :سَألتُ أبا الحسنِ موسى بنِ جَعفرٍ عليهماالسلام عَن معنى قولِ رَسول اللّهِ صلى الله عليه و آله : «الشَّقِيُّ مَن شَقِيَ في بَطنِ اُمِّهِ ، والسَّعيدُ مَن سَعِدَ في بَطنِ اُمِّهِ» ، فقالَ : الشَّقِيُّ مَن عَلِمَ اللّهُ وهُو في بَطنِ اُمِّهِ أ نّهُ سَيَعمَلُ أعمالَ الأشقِياءِ ، والسَّعيدُ مَن عَلِمَ اللّهُ وهُو في بَطنِ اُمِّهِ أ نّهُ سَيَعمَلُ أعمالَ السُّعَداءِ. (1)1047 _ ما يوجِبُ الشَّقاءَ1519.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :سَبَبُ الشَّقاءِ حُبُّ الدُّنيا . (2)1520.عنه عليه السلام :الإمامُ الحسينُ عليه السلام_ في دعاءِ يَومِ عَرَفَةَ _: اللّهُمّاجعَلْني أخشاكَ كَأنّي أراكَ ، وأسعِدْني بتَقواكَ ، ولا تُشقِني بِمَعصِيَتِكَ . (3)1048 _ أشقَى النّاسِ1522.الإمام الرضا عليه السلام :عيسى عليه السلام :أشقَى الناسِ مَن هُو مَعروفٌ عندَالناسِ بِعِلمِهِ مَجهولٌ بِعَمَلِهِ . (4)1523.الإمام الهادي عليه السلام ( _ لِبَعضِ قَهارِمَتِهِ ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أشقَى الأشقياءِ مَنِ اجتَمَعَ علَيهِ فَقرُ الدُّنيا وعَذابُ الآخِرَةِ . (5)1519.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ وقد سُئلَ عن أشقَى الناسِ _: مَن باعَ دِينَهُ بِدُنيا غَيرِهِ . (6)1049 _ عَلاماتُ الشَّقاءِ1521.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مِن علاماتِ الشَّقاءِ : جُمُودُالعَينِ ، وقَسوَةُ القَلبِ ، وشِدَّةُ الحِرصِ في طَلَبِ الرِّزقِ ، والإصرارُ على الذَّنبِ . (7)1522.امام رضا عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مِن عَلامةِ الشَّقاءِ غِشُ الصَّديقِ . (8)1523.امام هادى عليه السلام ( _ خطاب به يكى از مردان خود ) عنه عليه السلام :مِن علاماتِ الشَّقاءِ الإساءَةُ إلى الأخيارِ . (9) .


1- .التوحيد : 356/3 .
2- .غرر الحكم : 5516 .
3- .بحار الأنوار: 98/218/3
4- .بحار الأنوار: 2/52/19.
5- .كنز العمّال : 16683 .
6- .الأمالي للصدوق : 478/644 .
7- .الخصال : 243/96 .
8- .غرر الحكم : 9297
9- .غرر الحكم : 9307 .

ص: 669

1047 _ موجبات بدبختى
1048 _ بدبخت ترين مردم
1049 _ نشانه هاى بدبختى

1524.الكافي عن عبدالرحمن الهاشمي :التوحيد_ به نقل از محمّد بن أبى عمير _: از امام كاظم عليه السلام درباره سخن پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدم كه: بدبخت در همان شكم مادر خود بدبخت است و خوشبخت در همان شكم مادرش خوشبخت است. حضرت فرمود : كسى كه بدبخت است در همان هنگامى كه در شكم مادرش هست ، خداوند مى داند او در آينده كارها و اعمال شقاوتمندان را خواهد كرد و كسى كه خوشبخت باشد ، در همان شكم مادرش خداوند مى داند كه او در آينده اعمال و رفتار سعادتمندان را انجام خواهد داد .1047 _ موجبات بدبختى1525.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :علّت بدبختى ، دنيا دوستى است.1526.الإمام الصادق عليه السلام :امام حسين عليه السلام_ در دعاى روز عرفه _گفت : بار خدايا! كارى كن كه از تو چنان بترسم كه گويى مى بينمت، و باتقوا و ترس از خودت خوشبختم گردان، و با معصيت و نافرمانيت شور بختم مكن .1048 _ بدبخت ترين مردم1526.امام صادق عليه السلام :عيسى عليه السلام :بدبخت ترين مردم ، كسى است كه در ميان مردم به علم شناخته شده باشد و به عمل، ناشناخته .1527.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدبخت ترين بدبختها ، كسى است كه فقر دنيا و عذاب آخرت در او جمع شود .1528.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه بدبخت ترين مردم كيست ؟ _فرمود : كسى كه دين خود را به دنياى ديگرى بفروشد .1049 _ نشانه هاى بدبختى1530.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از نشانه هاى بدبختى است : خشكى چشم و سختى دل و حرص زدن زياد در طلب روزى و پافشارى بر گناه .1531.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :از نشانه بدبختى، دغلكارى با دوست است .1527.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :از نشانه هاى شقاوت ، بدى كردن به نيكان است .

.

ص: 670

221 . سپاسگزارى
1050 _ تشويق به سپاسگزارى از خداوند
1051 _ فضيلت سپاسگزار
1052 _ نقش شكرگزارى در افزايش نعمت
1053 _ وجوب شكر براى شكر

221 سپاسگزارى1050 _ تشويق به سپاسگزارى از خداوندقرآن :«مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم و مرا سپاس بگزاريد و ناسپاسيم نكنيد» .

حديث :1547.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :شكر، زيور توانگرى است و شكيبايى، زيور گرفتارى .1541.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :نخستين چيزى كه بر شما در قبال خداوند سبحان واجب است، سپاسگزارى از نعمتهاى او و فراهم آوردن موجبات خشنودى اوست .1542.طبّ النبىّ صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :براى هر نَفَسى از نفسهايت شكرى و بلكه هزار و بيشتر از هزار شكر بر تو واجب است .1051 _ فضيلت سپاسگزارقرآن :«بلكه خدا را بپرست و از سپاسگزاران باش» .

حديث :1547.امام صادق عليه السلام :مصباح الشريعة_ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است _: اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شكرگزارىِ در همه حال وجود داشت كه بندگان مخلصش با آن عبادتش كنند ، هر آينه آن كلمه را درباره همه خلقش به كار مى برد ؛ اما چون عبادتى بهتر از آن نبود از ميان عبادات آن را خاص قرار داد و صاحبان آن را ويژه گردانيد و فرمود : « واندكى از بندگان من سپاسگزارند» .1548.الإمام الرضا عليه السلام :امام هادى عليه السلام :خوشبختىِ شكرگزارى براى شاكر ، بيشتر از خوشبختى او به نعمتى است كه موجب شكر شده است ؛ زيرا نعمت متاعى [فانى ]است اما شكر ، نعمت و عاقبت است .1549.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام عسكرى عليه السلام :[قدر] نعمت را نشناسد مگر سپاسگزار، و شكر نعمت نگزارد مگر آن كه [قدر] نعمت را شناسد .1052 _ نقش شكرگزارى در افزايش نعمتقرآن :«و آن گاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر سپاس گوييد بر [نعمت] شما مى افزايم و اگر ناسپاسى كنيد همانا عذاب من سخت خواهد بود» .

حديث :1550.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند دَرِ شكر را بر روى بنده اى نگشود كه دَرِ فزونى [نعمت] را بر روى او ببندد .1551.امام رضا عليه السلام :امام على عليه السلام :چون خداوند به بنده اى نعمتى دهدو بنده در دل شكر آن نعمت را بگزارد ، پيش از آن كه سپاسگزارى از آن را به زبان آورد، مستوجب افزايش آن نعمت گردد .1053 _ وجوب شكر براى شكر1553.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام زين العابدين عليه السلام_ در مناجات با خدا _گفت : چگونه شكر تو توانم كرد وقتى شكرگزارى من از تو خود نيازمند شكرگزارى است؟ هر بار كه بگويم : تو را سپاس . به خاطر همين سپاس گويى بر من واجب مى آيد كه [بار ديگر ]بگويم : تو را سپاس .

.

ص: 672

1552.مناقب آل أبى طالب ( _ به نقل از محمّد بن صالح خَثعَمى ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أوحَى اللّهُ تعالى إلى موسى عليه السلام : يا موسى ، اشكُرْني حَقَّ شُكرِي ، فقالَ : يا ربِّ كيفَ أشكُرُكَ حَقَّ شُكرِكَ ، وليسَ مِن شُكرٍ أشكُرُكَ بهِ إلّا وأنتَ أنعَمتَ بهِ عَلَيَّ ؟ ! فقالَ : يا موسى شَكَرتَني حَقَّ شُكري حينَ عَلِمتَ أنَّ ذلكَ مِنّي . (1)1054 _ حقيقةُ الشُّكرِ1554.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :شُكرُ كُلِّ نِعمَةٍ الوَرَعُ عن مَحارِمِ اللّهِ . (2)1555.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :إذا قَدَرتَ على عَدُوِّكَ فَاجعَلْ العَفوَعَنهُ شُكرا لِلقُدرَةِ علَيهِ . (3)1556.الإمام الباقر عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :اِستَكثِرْ لِنفسِكَ مِنَ اللّهِ قليلَ الرِّزقِ تَخَلُّصا إلى الشُّكرِ . (4)1557.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :شُكرُ النِّعمَةِ اجتِنابُ المَحارِمِ ، وتَمامُ الشُّكرِ قولُ الرجُلِ : الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمِينَ . (5)1558.الإمام الكاظم عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن أنعَمَ اللّهُ علَيهِ بنِعمَةٍ فَعَرَفَها بقَلبِهِ ،فقد أدّى شُكرَها . (6)1554.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا وَرَدَ علَيهِ أمرٌيَسُرُّهُ قالَ : الحَمدُ للّهِِ على هذِهِ النِّعمَةِ ، وإذا وَرَدَ علَيهِ أمرٌ يَغتَمُّ بهِ قالَ : الحَمدُ للّهِِ على كُلِّ حالٍ . (7)1555.امام على عليه السلام :مصباح الشريعة_ فيما نسبه إلى الإمام الصّادق عليه السلام _: أدنَى الشُّكرِ رُؤيَةُ النِّعمَةِ مِنَ اللّهِ مِن غَيرِ عِلّةٍ يَتَعَلَّقُ القَلبُ بها دُونَ اللّهِ والرِّضا بما أعطاه، وأن لا تَعصِيَهُ بِنِعمَتِهِ و تُخالِفَهُ بِشيءٍ مِن أمرِهِ ونَهيِهِ بِسَبَبِ نِعمَتِهِ . (8)1055 _ أشكَرُ النّاسِ1557.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أشكَرُ الناسِ أقنَعُهُم ، وأكفَرُهُم لِلنِّعَمِ أجشَعُهُم . (9)1558.امام كاظم عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :أشكَرُكُم للّهِِ أشكَرُكُم للناسِ . (10)1056 _ الحثُّ على شُكرِ المُحسِنِ1560.الكافي عن مرازم :الإمامُ الحسنُ عليه السلام :اللُّؤمُ أن لا تَشكُرَ النِّعمَةَ . (11)1561.مكارم الأخلاق عن بعض أصحاب الإمام الصادق عليه السالإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :أمّا حَقُّ ذِي المَعروفِ علَيكَ فأن تَشكُرَهُ وتَذكُرَ مَعروفَهُ ، وتُكسِبَهُ المَقالَةَ الحَسَنَةَ ، وتُخلِصَ لَهُ الدعاءَ فيما بينَكَ وبينَ اللّهِ عَزَّوجلَّ ، فإذا فَعَلتَ ذلكَ كنتَ قد شَكَرتَهُ سِرّا وعَلانِيَةً ، ثُمّ إن قَدَرْتَ على مُكافَأتِهِ يَوما كافَيتَهُ . (12) .


1- .قصص الأنبياء : 161/178 .
2- .مشكاة الأنوار : 75/146 .
3- .نهج البلاغة : الحكمة 11 .
4- .تحف العقول : 285 .
5- .الكافي : 2/95/10
6- .الكافي : 2/96/15
7- .الكافي : 2/97/19 .
8- .مصباح الشريعة : 53 .
9- .الإرشاد : 1/304 .
10- .الكافي : 2/99/30 .
11- .تحف العقول : 233 .
12- .الخصال : 568/1 .

ص: 673

1054 _ حقيقت شكر
1055 _ شاكرترين مردمان
1056 _ تشويق به سپاسگزارى از نيكوكار

1562.الإمام الكاظم عليه السلام :امام صادق عليه السلام :خداوند متعال به موسى عليه السلام وحى فرمود كه : اى موسى! مرا چنان كه حقّ شكر من است ، شكر كن . موسى عرض كرد : پروردگارا! چگونه تو را چنان كه حقّ شكر توست ، شكر گويم حال آن كه هر شكرى كه تو را مى گويم خود نعمتى است كه تو به من ارزانى داشته اى؟ فرمود : اى موسى! وقتى كه بدانى توفيق آن شكر را هم من به تو داده ام ، مرا چنان كه حقّ شكر من است، شكر كرده اى .1054 _ حقيقت شكر1559.امام كاظم عليه السلام :امام على عليه السلام :شكر هر نعمتى، پرهيز كردن از حرامهاى خداوند است .1560.الكافى ( _ به نقل از مُرازِم ) امام على عليه السلام :هر گاه بر دشمنت تسلّط يافتى ، گذشت از او را شكرانه چيره آمدنت بر وى قرار ده .1561.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از يكى از ياران امام صادق عليه السلام در ) امام باقر عليه السلام :روزى اندك خدا را براى خود ، فراوان شمار تا بدين وسيله شكرش را گزارده باشى .1562.امام كاظم عليه السلام :امام صادق عليه السلام :شكر نعمت يعنى دورى كردن از حرامها، و شكر كامل اين است كه انسان بگويد : سپاس خدايى را كه پروردگار جهان هاست .1563.الكافى ( _ به نقل از عمر بن ابى حسنه جمّال ) امام صادق عليه السلام :كسى كه خداوند نعمتى به وى ارزانى دارد و در دل آن را [به عنوان نعمت خدادادى ]بشناسد ، هر آينه شكر آن نعمت را گزارده است .1564.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :رسول خدا هرگاه امر خوشحال كننده اى برايش پيش مى آمد ، مى فرمود : خدا را بر اين نعمت سپاس، و هرگاه پيشامدى مى كرد كه از آن غمگين مى شد ، مى فرمود : در هر حال خدا را سپاس .1565.الإمام الصادق عليه السلام :مصباح الشريعة_ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است _: كمترين سپاسگزارى ، اين است كه انسان نعمت را [مستقيماً] از خدا بداند و جز او علّتى براى آن نداند و نيز به آنچه خداوند عطايش كرده ، خرسند باشد و با نعمت او مرتكب گناه وى نشود يا نعمت او را در راه مخالفت با هيچ يك از اوامر و نواهى خدا به كار نگيرد .1055 _ شاكرترين مردمان1567.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :شاكرترين مردم، قانع ترين آنهاست، و ناسپاس ترين آنها نسبت به نعمتها آزمندترين آنان است .1568.المحاسن عن حُمران بن أعيَن :امام زين العابدين عليه السلام :سپاسگزارترين شما از خدا ، سپاسگزارترين شما از مردم است .1056 _ تشويق به سپاسگزارى از نيكوكار1565.امام صادق عليه السلام :امام حسن عليه السلام :پستى اين است كه سپاسگزار نعمت نباشى .1566.امام كاظم عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :حقّ كسى كه به تو نيكى مى كند اين است كه از او تشكر كنى و نيكيش را به زبان آورى و از وى به خوبى ياد كنى و ميان خود و خداوند عز و جل برايش خالصانه دعا كنى . اگر چنين كنى بيگمان پنهانى و آشكارا از او تشكر كرده باشى . وانگهى اگر روزى توانستى نيكى او را جبران كنى ، جبران كن .

.

ص: 674

1057 _ كسى كه از مردم تشكّر نكند از خدا هم
222 . شك
1058 _ شكّ در مبادى اعتقادى
1059 _ عوامل به وجود آمدن شكّ

1057 _ كسى كه از مردم تشكّر نكند از خدا هم تشكّر نكرده است1575.امام باقر و امام صادق عليهماالسلام :امام زين العابدين عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى در روز قيامت به يكى از بندگان خود مى فرمايد : آيا از فلانى سپاسگزارى كردى؟ عرض مى كند : [نه]، بلكه از تو سپاسگزارى كردم اى پروردگار من . خداوند مى فرمايد : چون از او تشكّر نكرده اى از من هم نيز تشكّر نكرده اى .1576.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :خدا لعنت كند كسانى را كه راه نيكى كردن را مى بندند ؛ يعنى كسى كه به وى خوبى مى شود ، اما او ناسپاسى مى كند و در نتيجه ، نيكوكار را از نيكى كردن به ديگران باز مى دارد .1577.عنه عليه السلام :امام رضا عليه السلام :هركه در قبال خوبى مردم تشكر نكند ، از خداوند عز و جل هم تشكّر نكرده است .222 شك1058 _ شكّ در مبادى اعتقادى1576.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :بر تو باد ملازمت با يقين و دورى جستن از شكّ ؛ زيرا براى دينِ انسان، چيزى نابود كننده تر از چيره آمدن شكّ بر يقين او نيست .1577.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :از زمانى كه حق به من نشان داده شده، در آن شكّ نكرده ام .1578.الكافى ( _ به نقل از مَسعَدة بن صَدَقه ) امام على عليه السلام :من به پروردگار خود يقين دارم و در دين خود شكّ و شبهه اى ندارم .1579.الكافى ( _ به نقل از ابو الخطّاب ) امام صادق عليه السلام_ درباره آيه: «مى خواهد آلودگى را از شما بزدايد» _فرمود : [مراد از] آلودگى همان شكّ است . به خدا سوگند كه ما هرگز درباره پروردگار خود شكّ نمى كنيم .ر.ك : يقين ، باب 1910 .

1059 _ عوامل به وجود آمدن شكّ1582.المحاسن عن إسحاق بن مطهّر عن الإمام الصادق عليه اامام على عليه السلام :شكّ ، ثمره نادانى است .1580.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :هركه درباره خدا گردنكشى كند ، دستخوش شكّ شود و هركه شكّ كند ، خداوند بر او چيره گردد و با قدرت خود وى را به خوارى افكند و با جلال خود وى را حقير گرداند ، همچنان كه او به پروردگار مهربان و بزرگوار خود مغرور شد و در كار خداوند كوتاهى كرده بود .

.

ص: 676

1060 _ آثار و ثمرات شكّ
1061 _ آنچه شكّ را مى زدايد
1062 _ شاخه هاى شك
223 . شهادت (1) «گواهى دادن»
1063 _ گواهى عادلانه
1064 _ ترغيب به گواهى دادن

1593.امام باقر عليه السلام :امام على عليه السلام :ترديد (شبهه) به خود راه ندهيد كه گرفتار شكّ مى شويد، (1) و شك نكنيد كه به كفر گرفتار مى آييد، و به نفْسهاى خود رخصت ندهيد كه در اين صورت [در دين] سهل انگار مى شويد .1060 _ آثار و ثمرات شكّ1595.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :شكّ ، ايمان را بر باد مى دهد .1596.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :شكّ ، نور دل را خاموش مى كند .1597.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :ثمره شكّ ، سرگردانى است .ر.ك : يقين ، باب 1914 .

1061 _ آنچه شكّ را مى زدايد1596.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :با انديشيدن پياپى، شكّ ناپديد مى شود .1597.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :در شگفتم از كسى كه آفرينش خدارا مى بيند و با اين حال در [وجود] او شكّ دارد !1598.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هيچ مخلصى دچار شبه نشد ،و هيچ يقين مندى شكّ نكرد .1062 _ شاخه هاى شك1600.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :شك چهار شاخه دارد : جدال كردن ، ترس ، سرگردانى، و تن دادن . كسى كه جدال كردن را عادت خويش گرداند ، شب او صبح نشود ، و كسى كه از آنچه رو يا رويش هست ، بترسد به عقب برگردد، و كسى كه در [عالم ]ترديد و تشويش سرگردان ماند پايمال سُمهاى شياطين شود، و كسى كه به هلاكت دنيا و آخرت تن دهد در هر دو سراى هلاك گردد .223 شهادت (1) «گواهى دادن»1063 _ گواهى عادلانه«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! براى خدا به داد برخيزيد و به عدالت گواهى دهيد . دشمنى با گروهى ديگر وادارتان نكند كه عدالت نورزيد . عدالت ورزيد كه آن به تقوا نزديكتر است و از خدا بترسيد كه خدا به هر كارى كه مى كنيد آگاه است» .

1600.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من عادل هستم و جز شهادت عادلانه نمى دهم .1601.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :عدالت ، روح شهادت دادن است.1064 _ ترغيب به گواهى دادنقرآن :«و براى خدا شهادت را [به راستى] ادا كنيد» .

«و شاهدان چون [به شهادت دادن] فرا خوانده شوند نبايد خوددارى كنند» .

حديث :1604.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه براى زنده كردن حقّ يك نفر مسلمان شهادت حقّ بدهد ، روز قيامت در حالى آورده مى شود كه نور چهره اش تا چشم كار مى كند ديده مى شود و خلايق او را به نام و نسب مى شناسد.1605.دعائم الإسلام :امام صادق عليه السلام_ نيز درباره همين آيه _فرمود : هرگاه فردى براى شهادت دادن دعوت شد ، سزاوار نيست بگويد : من براى شما شهادت نمى دهم .

.


1- .در شرح مولى محمّد صالح مازندرانى بر اصول كافى ، ذيل اين حديث، آورده است: ارتياب به معناى تشويش و اضطراب، سوء ظن و بد گمانى، و به معناى شكّ آمده است . و شايد مراد اين باشد كه خويشتن را به واسطه انديشيدن در شبهات و تخيّلاتى كه معارض حق هستند، دچار تشويش و اضطراب فكرى نكنيد زيرا اين امر به شك كردن در حق مى انجامد . وجوه ديگرى نيز ذكر كرده است كه علاقه مندان را به كتاب ياد شده ارجاع مى دهيم.

ص: 678

1606.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :إذا دُعِيتَ إلى الشهادَةِ فَأجِبْ . (1)1065 _ كِتمانُ الشَّهادَةِالكتاب :(وَمَنْ أظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِندَهُ مِنَ اللّهِ). (2)

(لا تَكتُمُوا الشَّهادَةَ وَمَنْ يَكتُمها فَإنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ). (3)

الحديث :1608.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن كَتَمَ شَهادَةً إذا دُعِيَ إلَيهاكانَ كَمَن شَهِدَ بِالزُّورِ . (4)1609.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن رَجَعَ عن شهادَتِهِ وكَتَمَها ، أطعَمَهُ اللّهُ لَحمَهُ على رُؤوسِ الخَلائقِ ، ويَدخُلُ النارَ وهو يَلُوكُ لِسانَهُ . (5)1066 _ مَن تَجوزُ شَهادَتُهُ1611.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لِشُرَيحٍ _: اِعلَمْ أنّ المسلمينَ عُدولٌ بعضُهُم عَلى بَعضٍ ، إلّا مَجلودا في حَدٍّ لَم يَتُب مِنهُ، أو مَعروفاً بشهادَةِ الزُّورِ، أو ظَنِيناً . (6)1612.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا أقبَلُ شهادَةَ الفاسِقِ إلّاعلى نَفسِهِ . (7)1613.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام كانَ لا يَقبَلُ شهادَةَ فَحّاشٍ، ولا ذِي مُخْزِيَةٍ في الدِّينِ . (8)1067 _ أدَبُ الشَّهادَةِ1610.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ وقد سُئلَ عن الشهادَةِ _: هل تَرَى الشمسَ ؟ على مِثلِها فَاشهَدْ أو دَعْ . (9)1611.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا تَشهَدَنَّ بشهادَةٍ حتّى تَعرِفَها كما تَعرِفُ كَفَّكَ . (10) .


1- .تهذيب الأحكام : 6/275/752 .
2- .البقرة : 140 .
3- .البقرة : 283 .
4- .كنز العمّال : 17743 .
5- .ثواب الأعمال : 333 .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/15/3243 .
7- .الكافي : 7/395/5
8- .الكافي : 7/396/7 .
9- .وسائل الشيعة : 18/250/3 .
10- .الكافي : 7/383/3 .

ص: 679

1065 _ كتمان گواهى
1066 _ كسانى كه گواهى آنها پذيرفته است
1067 _ آداب گواهى دادن

1612.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هرگاه براى شهادت دادن فرا خوانده شدى ، اجابت كن .1065 _ كتمان گواهىقرآن :«كيست ستمكارتر از كسى كه شهادتى از خدا را در نزد خويش پوشيده دارد؟» .

«شهادت را كتمان نكنيد و هركه آن را كتمان كند دلش گنهكار است . و خدا به آنچه مى كنيد داناست» .

حديث :1618.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه چون براى شهادت دادن فراخوانده شود، آن را كتمان كند ، همانند كسى است كه شهادت دروغ دهد .1619.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه از شهادت خود برگردد و آن را كتمان كند ، خداوند در حضور خلايق گوشتش را به وى بخوراند و درحالى كه زبان خود را مى جود به دوزخ رود .1066 _ كسانى كه گواهى آنها پذيرفته است1621.صحيح البخاري عن عبداللّه بن جعفر بن أبي طالب :امام على عليه السلام_ به شريح _فرمود : بدان كه مسلمانان نسبت به يكديگر عادل به شمار مى آيند مگر كسى كه به كيفر گناهى حدّ خورده و توبه نكرده باشد، يا به شهادت دروغ دادن شهرت داشته باشد، يا مظنون باشد .1615.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :شهادت فاسق را جز بر ضد خودش نمى پذيرم .1616.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :امير المؤمنين عليه السلام نَه شهادت آدم فحّاش و بد زبان را مى پذيرفت و نه شهادت كسى را كه سوء پيشينه دينى داشت .1067 _ آداب گواهى دادن1618.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به پرسش از شهادت _فرمود : آفتاب را مى بينى؟ هرگاه موضوع به همين روشنى بود شهادت بده و گرنه خوددارى كن .1619.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هرگز نبايد شهادتى بدهى مگر آن گاه كه آن را مانند كف دستت بشناسى .

.

ص: 680

224 . شهادت (2) «شهادت در راه خدا»
1068 _ فضيلت شهادت
1069 _ ثواب شهادت طلبى
1070 _ آنچه حكم شهادت دارد
1071 _ ثواب مجروحِ در راه خدا

224 شهادت (2) «شهادت در راه خدا»1068 _ فضيلت شهادتقرآن :«و كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند البته مرده مپندار ، بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى مى خورند» .

1632.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بالاى هر نيكوكارى، نيكوكار [ديگرى ]است تا آن گاه كه مرد در راه خدا كشته شود . پس ، چون در راه خدا كشته شد، بالاتر از آن نيكى (ارزشى) وجود ندارد .1633.امام رضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شرافتمندانه ترين مرگ ، شهادت است .1634.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر آينه دوست دارم كه در راه خدا بجنگم و كشته شوم و باز بجنگم و كشته شوم و باز هم بجنگم و كشته شوم .1635.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همه گناهان شهيد بخشوده مى شود مگر قرض .1636.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه با دشمن رو به رو شودو پايدارى ورزد تا كشته شود يا پيروز گردد ، در قبر خود معذّب نشود .1634.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ كس نيست كه پس از مرگ نزد خداوند از خير بهره مند باشد و در عين حال خوش داشته باشد كه به دنيا برگردد ، گرچه همه دنيا به او داده شود ، مگر شهيد كه چون فضيلت شهادت را مى داند ، آرزو مى كند بر گردد تا در دنيا كشته شود .1635.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :شما اگر هم كشته نشويد ، مى ميريد . سوگند به آن كه جان على در دست اوست ، فرود آمدن هزار ضربت شمشير بر سر آسانتر است از مردن در بستر .1069 _ ثواب شهادت طلبى1637.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه صادقانه از خداوند شهادت را مسألت كند ، خداوند او را به منزلتهاى شهيدان برساند ، هر چند در بستر خود بميرد .1070 _ آنچه حكم شهادت دارد1639.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه در راه دفع ستم از خود كشته شود ، شهيد است .1640.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه عاشق شود و عشق خود را بپوشاند و پاكدامنى ورزد و [از اندوه آن ]بميرد ، شهيد است .1641.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه بر دوستى آل محمّد بميرد ، شهيد مرده است .1642.رسول اللّه عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :هركه در زمان غيبت قائم ما بر موالات و دوستى ما بميرد ، خداوند پاداش هزار شهيد ، مانند شهيدان بدر و اُحد، به او عطا كند .1071 _ ثواب مجروحِ در راه خدا1637.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس در راه خدا مجروح شود ، در روز قيامت بويش همچون بوى مشك باشد و رنگش مانند رنگ زعفران و نشان شهيدان بر اوست و هر كس شهادت را خالصانه از خداوند بخواهد ، خداوند اجر شهيد به وى دهد هر چند در بسترش بميرد .

.

ص: 682

225 . شهرت
1072 _ شهرت ستوده
1073 _ شهرت نكوهيده
1074 _ نكوهش شهرت لباس و شهرت عبادت

225 شهرت1072 _ شهرت ستودهقرآن :«آيا تو را بلند آوازه نساختيم؟» .

«و براى من در ميان آيندگان آوازه نيكو قرار ده» .

ر.ك : مريم : آيه 50 و طه : آيه 39 و عنكبوت : آيه 27 و صافات : آيه 78 .

حديث :1653.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به سؤال درباره مردى كه كار خوبى [براى آخرتش و نه ارائه به مردم] انجام مى دهد و مردم او را مى ستايند _فرمود : اين همان بشارتى است كه در دنيا به مؤمن مى رسد .1654.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه خداوند بنده اى از امّت مرا دوست بدارد ، محبّت او را در دلهاى برگزيدگان خود و جانهاى فرشتگان و ساكنان عرش خود بيفكند تا او را دوست بدارند . اين است محبوب حقيقى .1073 _ شهرت نكوهيده«آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى دهيم كه خواهان برترى جويى و تبهكارى در زمين نيستند و عاقبتِ (نيك) از آنِ تقواپيشگان است» .

1657.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آدمى را همين شرّ بس كه در دين و دنيايش انگشت نماى خلق شود ؛ مگر كسى كه خداوند از بدى نگاهش دارد .1658.مكارم الأخلاق عن داوود بن فرقد :امام على عليه السلام :هيچ بنده اى نيست كه خواهان بالا رفتن يك پله در دنيا [ ى نكوهيده] باشد و آن يك پله را بالا رود ، مگر اين كه خداوند در آخرت پله اى بزرگتر و بلندتر از آن پايينش آورد .1656.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در وصف مؤمن _فرمود : خواهان عزّت دنيا نيست و از خوارى آن نيز بى تابى نمى كند ؛ مردم را غم دنيايشان است و او را انديشه آخرتش مشغول كرده است .1074 _ نكوهش شهرت لباس و شهرت عبادت1658.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از داوود بن فرقد ) امام صادق عليه السلام :آدمى را رسوايى همين بس كه جامه اى بپوشد كه باعث انگشت نمايى او گردد يا مركبى انگشت نما سوار شود .1659.الكافي عن داوود بن فرقد :امام صادق عليه السلام :خداوند دو شهرت را دشمن مى دارد : شهرت لباس و شهرت نماز .1659.الكافى ( _ به نقل از داوود بن فرقد ) امام رضا عليه السلام :هر كه خود را به عبادت شهره سازد ، به دين (و ديندارى) او بدگمان باشيد ؛ زيرا خداى عز و جل از شهرت عبادت و شهرت لباس نفرت دارد .1660.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :شهرت ، خوب و بدش ، در آتش است .ر.ك : پوشاك ، باب 1624 و 1627 .

.

ص: 684

226 . مشورت
1075 _ تشويق به مشورت
1076 _ كسانى كه شايسته مشورت نيستند
1077 _ مرزهاى مشورت
1078 _ تشويق به راهنمايى كردن مشورت خواه
1079 _ مشورت با دشمنان

226 مشورت1075 _ تشويق به مشورتقرآن :«و آنان كه دعوت پروردگارشان را اجابت كردند و نماز گزاردند و كارشان در ميانشان [ بر پايه ]مشورت است و از آنچه روزيشان كرده ايم انفاق مى كنند» .

حديث :1672.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :مشورت كردن ، ديده راهيابى است و كسى كه به رأى و نظر خويش اكتفا كند ، خود را به خطر افكنده است .1673.امام كاظم عليه السلام :امام على عليه السلام :هيچ پشتيبانى چون مشاوره نيست .1674.الكافى ( _ به نقل از هارون بن موفَّق مدينى ) امام على عليه السلام :به مشورت كردن تشويق شده است ؛ چون نظرِ طرفِ مشورت، خالص [از انگيزه هاى شخصى ]است و نظر مشورت كننده، آميخته به هوس (خواهشها و انگيزه هاى فردى) مى باشد .1076 _ كسانى كه شايسته مشورت نيستند1676.الكافي عن نادر الخادم :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به امام على عليه السلام _: اى على! با ترسو مشورت مكن ؛ زيرا او راه حل مشكل را بر تو تنگ مى كند و با بخيل مشورت مكن ؛ زيرا او تو را از هدفت باز مى دارد و با آدم حريص مشورت مكن ؛ زيرا او آزمندى را در نظرت نيكو جلوه مى دهد .1677.الكافي عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر عن الإمام الرضامام على عليه السلام :با دروغگو مشورت مكن ؛ چون دروغگو ، مانند سراب ، دور را در نظرت نزديك نشان مى دهد و نزديك را دور .1077 _ مرزهاى مشورت1676.الكافى ( _ به نقل از نادرِ خدمت گزار ) امام صادق عليه السلام :مشورت جز با مرزهاى چهارگانه آن صحيح نيست . . . نخستين مرز آن اين است كه كسى كه با او مشورت مى كنى خردمند باشد ، دوم اين كه آزاده و متدين باشد ، سوم اين كه دوست و برادروار باشد، و چهارم اين كه راز خود را به او بگويى و او به اندازه خودت از آن راز آگاه باشد ، اما آن را بپوشاند و به كسى نگويد .1078 _ تشويق به راهنمايى كردن مشورت خواه1678.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با دانشى كه برادر [دينى] شما را راهنمايى مى كند و با نظرى كه راه درست را به او نشان مى دهد ، به وى صدقه بدهيد .1679.عنه صلى الله عليه و آله :امام زين العابدين عليه السلام :حق مشورت كننده اين است ، كه اگر براى راهنمايى او نظرى دارى ، راهنماييش كنى و اگر اطلاعى نداشته باشى او را به كسى كه [در آن زمينه ]آگاهى دارد ، راهنمايى كنى .1680.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هركه با برادر خود مشورت كند و او خالصانه راهنماييش نكند ، خداوند انديشه او را از وى بگيرد .1079 _ مشورت با دشمنان1679.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :با دشمنانت مشورت كن تا از نظرشان به اندازه عداوت و هدف و مقصودشان پى برى .1680.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :با دشمن داناىِ خود مشورت كن و از نظر دوستِ نادان خود بپرهيز .

.

ص: 686

227 . پيرى
1080 _ پيرى و موى سپيد
1081 _ احترام نهادن به سالخوردگان

227 پيرى1080 _ پيرى و موى سپيدقرآن :«خداست آن كس كه شما را ابتدا ناتوان بيافريد ، آن گاه پس از ناتوانى نيرومند ساخت ، سپس بعد از نيرومندى ناتوانى و پيرى داد . هر چه بخواهد مى آفريند و او داناى تواناست» .

حديث :1693.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پير ، در علاقه به همدم و زندگى دراز و مال فراوان ، جوان است .1691.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :موى سپيد، پيك مرگ است .1692.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :موى سپيد، براى هشداردهى [مرگ ]بس است!1693.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :وقار پيرى ، نزد من دوست داشتنى تر از خرّمى جوانى است .1694.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :هرگاه خردمند پير شود، خرد او جوان گردد ، و هرگاه نادان پير شود، نادانى او جوان گردد .1695.عنه عليه السلام :امام باقر عليه السلام :ابراهيم عليه السلام صبحگاه ، موى سفيدى در محاسن خود ديد ، گفت : خداوند پروردگار جهانيان را سپاس كه مرا به اين سن رساند و لحظه اى معصيت او نكردم .1696.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :چيزى را نديدم كه به سوى چيزى شتابنده تر از سپيدى موى ، به سوى مؤمن باشد . موى سپيد در دنيا براى مؤمن وقار است و در روز قيامت نورى درخشان . خداوند متعال با موى سپيد به خليل خود ابراهيم عليه السلام وقار بخشيد . پس ابراهيم عرض كرد : پروردگارا! اين چيست؟ خداوند به او فرمود : اين وقار است . ابراهيم گفت : پروردگارا! بر وقار من بيفزاى .1081 _ احترام نهادن به سالخوردگان1698.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :احترام نهادن به مسلمان سالخورده ، احترام به خداوند است .1699.الإمام الصادق عليه السلام ( _ وذُكِرَ عِندَهُ خَلُّ الخَمرِ فَقالَ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :احترام نهادن به سالخورده امّت من ، احترام نهادن به من است .1700.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :بزرگسالان خود را احترام كنيد و صله ارحام به جاى آوريد .1701.الإمام الكاظم عليه السلام :امام صادق عليه السلام :از ما نيست كسى كه به بزرگسالان ما حرمت ننهد و با خردسالانمان مهربان نباشد .

.

ص: 688

228 . شيعه (پيروان اهل بيت)
1082 _ مقام پيروان اهل بيت عليهم السلام
1083 _ ويژگيهاى پيروان اهل بيت عليهم السلام
1084 _ آنان كه از پيروان اهل بيت عليهم السلام نيستند

228 شيعه1082 _ مقام پيروان اهل بيت عليهم السلام1707.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :از حسدورزى مردم نسبت به خودم نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله شِكوه كردم . آن حضرت فرمود : اى على! نخستين چهار نفرى كه وارد بهشت مى شوند، من هستم و تو و حسن و حسين ، و پشت سر ما ذريّه ما، وارد مى شوند و پشت سر ذريه ما دوستداران ما و شيعيان ما از سمت راست و چپ ما .1704.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :از امّ سلمه ، همسر پيامبر صلى الله عليه و آله ، درباره على بن ابى طالب عليه السلام سؤال شد ، گفت : از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد : على و شيعيان او همان رستگارانند .1083 _ ويژگيهاى پيروان اهل بيت عليهم السلام1706.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ به نوف بكالى _فرمود : اى نوف! آيا مى دانى شيعه من كيست؟ عرض كرد : نه ، به خدا . فرمود : شيعيان من آنانند كه لبانشان [از تشنگى روزه دارى ]خشكيده است و شكمهايشان [از گرسنگى ]به پشت چسبيده ، آنان كه پارسايى در رخسارشان پيداست . راهبان شب اند و شيران روز .1707.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام حسن عليه السلام_ در جواب مردى كه عرض كرد : من از شيعيان شما هستم _فرمود : اى بنده خدا! اگر مطيع اوامر و نواهى ما باشى ، راست مى گويى ولى اگر چنين نباشى پس با ادعاى چنين منزلت والايى كه اهلش نيستى ، بر گناهانت ميفزاى . مگو : من از شيعيان شما هستم ، بلكه بگو : من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم . در اين صورت، تو آدم خوبى هستى وبه خوبى گرايش دارى.1708.الإمام عليّ عليه السلام :امام باقر عليه السلام :شيعه ما نيست مگر كسى كه از خدا بترسد و او را فرمان برد ؛ آنان جز با فروتنى و خاكسارى و امانتدارى و بسيارى ياد خدا شناخته نمى شوند .1709.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :در حقيقت شيعه على كسى است كه عفّت بطن و فَرْج دارد ، سختكوش است ، براى آفريدگار خود كار مى كند ، به پاداش او اميد دارد و از كيفرش بيمناك است ؛ هرگاه چنين افرادى را ديدى [بدان كه ]آنان شيعه جعفرند .1710.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :شيعيان ما را در سه چيز بيازماييد : در وقت نماز ، چگونگى مواظبتشان بر آن ، در نگهدارى اسرارشان از دشمنان ما ، و در همدردى و كمك مالى به برادرانشان .1711.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :شيعيان ما داراى چهار چشم هستند : دو چشم در سر و دو چشم در دل . بدانيد كه همه مردمان چنينند جز اين كه خداوند عزّوجلّ چشمان شما را باز و بينا كرده و چشمهاى آنان را كور ساخته است .1084 _ آنان كه از پيروان اهل بيت عليهم السلام نيستند1713.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :شيعه ما نيست ، آن كه به زبان دم [از تشيع] زند امّا در عمل برخلاف اعمال و كردار ما رفتار كند .

.

ص: 690

1708.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :قَومٌ يَزعُمُونَ أ نّي إمامُهُم ، واللّهِ ما أنالَهُم بِإمامٍ ، لَعَنَهُمُ اللّهُ ، كُلَّما سَتَرتُ سِترا هَتَكُوهُ ، أقولُ : كذا وكذا ، فيقولونَ : إنّما يَعني كذا وكذا ، إنّما أنا إمامُ مَن أطاعَني . (1)1709.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :ليسَ مِن شِيعَتِنا مَن أنكَرَ أربَعهَ أشياءَ: المِعراجَ ، والمُساءَلَةَ فِي القَبرِ ، وخَلقَ الجَنَّةِ وَالنارِ ، وَالشَّفاعَةَ . (2)1710.امام صادق عليه السلام :الكافي عن محمّدِ بنِ عجلان :كنتُ عِند أبيعَبدِ اللّهِ عليه السلام فَدخلَ رَجَلٌ فَسَلَّمَ، فَسألَهُ : كيفَ مَن خُلّفْتَ مِن إخوانِكَ؟ قالَ : فأحسنَ الثناءَ وزكّى وأطرى . قالَ لهُ : كيفَ عِيادَةُ أغنِيائهِم على فُقَرائهِم ؟ فقالَ : قَليلَةٌ ، قالَ : وكيفَ مُشاهَدَةُ أغنيائهِم لِفُقَرائهِم ؟ قالَ : قَليلةٌ ، قالَ : فكيفَ صِلَةُ أغنيائهِم لِفُقَرائهِم في ذاتِ أيدِيهِم ، فقالَ : إنّك لَتَذكُرُ أخلاقا قَلَّ ما هِي فِيمَن عِندَنا . قالَ : فقالَ : فكيفَ تَزعُمُ هؤلاءِ أ نَّهُم شِيعَةٌ ؟! (3)1711.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :ليسَ مِن شيعَتِنا مَن خَلا ثُمّ لَم يَرُعْ قلبُهُ . (4)1085 _ أصنافُ مَن يُسَمّى بِالشِّيعَةِ1713.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :شِيعَتُنا ثلاثةُ أصنافٍ : صِنفٌ يَأكُلُونَ الناسَ بنا ، وصِنفٌ كالزُّجاجِ يَنُمُّ (5) ، وصِنفٌ كالذَّهَبِ الأحمَرِ كُلَّما اُدخِلَ النارَ ازدادَ جَودَةً . (6)1714.مكارم الأخلاق عن زيد الشحّام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الشِّيعَةُ ثلاثٌ : مُحِبٌّ وادٌّفهُو مِنّا ، ومُتَزَيِّنٌ بنا ونحنُ زَينٌ لِمَن تَزَيَّنَ بنا، ومُستَأكِلٌ بِنَا الناسَ ، ومَنِ استَأكَلَ بِنَا افتَقَرَ . (7)1086 _ نَهيُ الشِّيعَةِ عَنِ الغُلُوِّ1716.الإمام الكاظم عليه السلام :الكافي عن عَمرو بنِ خالدٍ عَن الإمامِ الباقرِ عليه السلام :يا مَعشرَ الشِّيعَةِ _ شِيعَةَ آلِ محمّدٍ _ كُونُوا النُّمْرُقَةَ الوُسطى ، يَرجِع إليكُمُ الغالي ، ويَلحَق بِكُمُ التّالي ، فقالَ لَهُ رجُلٌ مِن الأنصارِ يقالُ لَهُ سعدٌ : جُعِلتُ فِداكَ ، مَا الغالِي ؟ قالَ : قومٌ يَقولُونَ فينا ما لا نَقُولُهُ في أنفُسِنا ، فليسَ اُولئكَ مِنّا ولَسنا مِنهُم . قالَ : فَمَا التّالِي ، قالَ : المُرتادُ يُرِيدُ الخَيرَ ، يُبَلِّغُهُ الخَيرُ يُوجَرُ علَيهِ . (8)1087 _ ما يَنبَغي لِلشِّيعةِ في مُواجَهَةِ النَّاسِ1715.الكافى ( _ به نقل از يزيد بن عبد الملك نوفلى ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لعبد الأعلى _: ياعبدَ الأعلَى ... فَأقرِئهُمُ السلامَ ورَحمَةَ اللّهِ _ يَعنِي الشِّيعَةَ _ وقُل : قالَ لَكُم : رَحِمَ اللّهُ عَبدا استَجَرَّ مَوَدَّةَ الناسِ إلى نفسِهِ وإلَينا ، بأن يُظهِرَ لَهُم ما يَعرِفُونَ ويَكُفَّ عَنهُم ما يُنكِرُونَ . (9)1716.امام كاظم عليه السلام :عنه عليه السلام :مَعاشِرَ الشِّيعَةِ ، كُونُوا لنا زَينا، ولا تَكُونُواعلَينا شَينا ، قُولُوا لِلناسِ حُسنا ، وَاحفَظُوا ألسِنَتَكُم ، وكُفُّوها عنِ الفُضُولِ وقَبيحِ القَولِ . (10) .


1- .بحار الأنوار : 2/80/76
2- .بحار الأنوار : 69/9/11 .
3- .الكافي : 2/173/10 .
4- .بصائر الدرجات : 247/10 .
5- .يعني: لا يكتم السرّ ويذيع ما في باطنه من الأسرار .
6- .بحار الأنوار : 78/186/24 .
7- .الخصال : 103/61 .
8- .الكافي : 2/75/6 .
9- .بحار الأنوار : 2/77/62 .
10- .الأمالي للصدوق : 327/17 .

ص: 691

1085 _ انواع كسانى كه شيعه ناميده مى شوند
1086 _ بازداشتن شيعيان از غُلوّ
1087 _ آنچه براى شيعه در برخورد با مردم

1717.الإمام الكاظم عليه السلام :امام صادق عليه السلام :گروهى مى گويند كه من امام آنها هستم . به خدا قسم كه من امام آنها نيستم . خدا لعنتشان كند ، هر چه من پرده پوشى مى كنم ، آنان پرده درى مى كنند . من مى گويم : چنين و چنان ، آنان مى گويند : مقصودش فلان و بهمان است . من در حقيقت امامِ كسى هستم كه اطاعتم كند .1718.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :شيعه ما نيست كسى كه چهار چيز را انكار كند : معراج ، سؤال قبر ، آفريده شدن بهشت و دوزخ ، و شفاعت .1719.الكافي عن عمرو بن إبراهيم عن الخراساني :الكافى_ به نقل از محمّد بن عجلان _: نزد امام صادق عليه السلام بودم كه مردى وارد شد و سلام كرد حضرت از احوال برادران [مؤمنش ]سؤال كرد ، آن مرد از آنها تعريف و تمجيد كرد . حضرت فرمود : رسيدگى ثروتمندانشان به تهيدستانشان چگونه است؟ آن مرد عرض كرد : اندك . فرمود : ديدار و سرزدن ثروتمندانشان از تهيدستانشان چگونه است؟ مرد عرض كرد : اندك . فرمود : دستگيرى و كمك مالى ثروتمندانشان به تهيدستانشان چگونه است؟ مرد عرض كرد : شما اخلاق و صفاتى را مى فرماييد كه در ميان ما كمياب است . حضرت فرمود : پس ، چگونه آنان خود را شيعه مى دانند؟1720.الإمام العسكريّ عليه السلام :امام كاظم عليه السلام :شيعه ما نيست كسى كه در تنهايى و خلوت ، دلش ترسان [از خدا ]نباشد .1085 _ انواع كسانى كه شيعه ناميده مى شوند1718.امام صادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :شيعيان ما سه دسته اند : دسته اى به نام ما مردم را مى چاپند، دسته اى مانند آبگينه اند كه [هرچه را درونش هست ]نمايان مى سازند، (1) و دسته اى مانند زر سرخ هستند كه هرچه بيشتر در آتش گداخته شود نابتر مى شود .1719.الكافى ( _ به نقل از عمرو بن ابراهيم ، از خراسانى {-1-} ) امام صادق عليه السلام :شيعه سه نوع است : دوستدارِ مهرورز ]نسبت به ما] . چنين شيعه اى از ماست، و شيعه اى كه خود را به ما مى آرايد و ما مايه آراستگى كسى هستيم كه خود را به ما بيارايد ، و شيعه اى كه ما را وسيله ارتزاق خود قرار مى دهد و كسى كه به وسيله ما ارتزاق كند فقير مى شود .1086 _ بازداشتن شيعيان از غُلوّ1721.الكافي عن الوليد بن صَبيحٍ عن الإمام الصادق عليهالكافى_ به نقل از عمرو بن خالد _: امام باقر عليه السلام فرمود : اى جماعت شيعه _ شيعه آل محمّد _ ! تكيه گاه ميانه باشيد تا تند رونده به سوى شما بازگردد و عقب مانده به شما رسد . مردى از انصار به نام سعد عرض كرد : فدايت شوم ، تند رونده كيست؟ حضرت فرمود : گروهى كه درباره ما اعتقادى دارند كه ما خود آن اعتقاد را درباره خودمان نداريم . اينها از ما نيستند و ما از آنها نيستيم . عرض كرد : عقب مانده كيست؟ فرمود : كسى كه خواهان و جوياى خير (دين حق) است و [خداوند او را] به خير (دين حق) مى رساند و اجر آن را مى يابد .1087 _ آنچه براى شيعه در برخورد با مردم زيبنده است1723.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ به عبد الأعلى _: اى عبد الأعلى!...سلام و رحمت خدا را به شيعيان برسان و بگو : او (حضرت صادق) به شما مى گويد : رحمت خدا بر آن بنده اى باد كه با اظهار سخنانى كه مردم درك مى كنند، و با خوددارى از بيان آنچه درك نمى كنند ، دوستى مردم را به سوى خودش و ما جلب كند .1724.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :اى جماعت شيعه! مايه آبروى ما باشيد نه باعث بدنامى ما . سخنان خوب به مردم بگوييد ، زبانهايتان را نگه داريد و آنها را از بيهوده گويى و سخنان زشت باز داريد .

.


1- .يعنى، رازنگهدار نيستندبلكه هر رازى را فاش مى سازند _ م.

ص: 692

1088 _ مقام شيعه در قيامت
229 . صبر
1089 _ فضيلت صبر

1088 _ مقام شيعه در قيامت1732.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز قيامت براى شيعيان من و شيعيان اهل بيت من كه در دوستى ما خالص اند ، منبرهايى پيرامون عرش گذاشته مى شود و خداوند عز و جل مى فرمايد : اى بندگان من! سوى من آييد تا كرامت خود را در ميانتان پخش كنم چرا كه شما در دنيا آزار ديديد .1733.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الأمالى ، طوسى :ابن عبّاس از رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره اين آيه پرسيد : «و پيشتازان پيشى گيرنده، آنان مقرّبانند » ، حضرت فرمود : جبرئيل به من گفت : آنها على و شيعيان اويند . آنان پيشتازانِ به سوى بهشتند و به لطف و كرامت خداوند ، به او نزديكند .229 صبر1089 _ فضيلت صبرقرآن :«بسا پيامبرانى كه خداپرستان بسيارى در كنارش جنگيدند و از آنچه در راه خدا بدانها رسيد سست نشدند و ناتوان نگشتند و تسليم [دشمن ]نشدند و خدا صابران را دوست دارد» .

«از خدا و رسول او فرمان بريد و باهم كشمكش مكنيد كه سست مى شويد و شُكوه و اقتدارتان از بين مى رود و شكيبا باشيد كه خداوند با صابران است» .

حديث :1735.الإمام عليّ عليه السلام :عيسى عليه السلام :شما به آنچه دوست داريد نخواهيد رسيد ، مگر با صبر در برابر آنچه ناخوش مى داريد .1736.عنه عليه السلام :مسكّن الفؤاد :رسول خدا صلى الله عليه و آله در پاسخ به اين پرسش كه ايمان چيست؟ _ فرمود : صبر .1737.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :صبر، مصيبت را آسان مى كند .1738.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :شكيبايى ، در برابر گرفتارى بهتر است تا تن آسايى در رفاه .1739.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :مؤمن بر صبر در برابر سختيها سرشته شده است .1735.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :شكيبايى ، سرِ ايمان است .

.

ص: 694

1736.امام على عليه السلام :الإمامُ الجوادُ عليه السلام :الصَّبرُ عَلَى المُصيبَةِ ، مُصيبَهٌ عَلَى الشامِتِ بها . (1)1090 _ الصَّبرُ ومَعالِي الاُمورِالكتاب :(وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إسْرائيْلَ بِما صَبَرُوا). (2)

(وَجَعَلْنا مِنْهُم أئِمَّةً يَهْدُونَ بِأمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَكانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ). (3)

الحديث :1742.الكافي عن إبراهيم بن محمّدٍ الزارع البَصري عن رجلالإمامُ عليٌّ عليه السلام :بالصَّبرِ تُدرَكُ مَعالِي الاُمُورِ . (4)1740.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن صَبَرَ عَلَى اللّهِ وَصَلَ إلَيهِ . (5)1091 _ الصَّبرُ وَالنَّصرُالكتاب :(كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيْلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإذْنِ اللّهِ واللّهُ مَعَ الصَّابِرِيْنَ). (6)

(بَلَى إنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُم مِنْ فَورِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِن المَلائكَةِ مُسَوِّمِينَ). (7)

الحديث :1746.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ النَّصرَ مَعَ الصَّبرِ ، والفَرَجَ مع الكَربِ ، وإنّ مَعَ العُسرِ يُسرا . (8)1747.سنن الترمذي عن زيد بن أرقَم :عنه صلى الله عليه و آله :بِالصَّبرِ يُتَوَقَّعُ الفَرَجُ ، ومَن يُدمِنْ قَرعَ البابِ يَلِجْ . (9)1092 _ ثَوابُ الصّابِرِالكتاب :(وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الخَوْفِ والجُوْعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأمْوالِ والْأنْفُسِ والثَّمَراتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إذا أصابَتْهُمْ مُصِيْبَةٌ قالُوا إنَّا للّهِِ وَإنَّا إلَيهِ راجِعُونَ * أُولئكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحمَةٌ وَأُولئكَ هُمُ المُهْتَدُونَ). (10)

الحديث :1747.سنن الترمذى ( _ به نقل از زيد بن اَرقَم ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في صفةِ المتّقينَ _: صَبَرُواأيّاما قَصِيرَةً ، أعقَبَتهُم راحَةٌ طَويلَةٌ . (11)1748.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَنِ ابتُلِيَ مِن شِيعَتِنا فَصَبَرَعلَيهِ كانَ لَهُ أجرُ ألفِ شَهيدٍ . (12)1749.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :أيُّما رَجُلٍ اشتَكى فَصَبَرَ واحتَسَبَ ،كَتَبَ اللّهُ لَهُ مِنَ الأجرِ أجرَ ألفِ شَهيدٍ . (13)1093 _ تَفسيرُ الصَّبرِ1751.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الصَّبرُ رِضا . (14)1752.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الصَّبرُ أن يَحتَمِلَ الرجُلُ ما يَنُوبُهُ ، ويَكظِمَ ما يُغضِبُهُ . (15)1753.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :الصَّبرُ صَبرانِ : صَبرٌ على ما تَكرَهُ ، وصَبرٌ عمّا تُحِبُّ . (16) .


1- .كشف الغمّة : 3/139 .
2- .الأعراف : 137 .
3- .السجدة : 24 .
4- .غرر الحكم : 4276 .
5- .بحار الأنوار:71/95/60.
6- .البقرة : 249 .
7- .آل عمران : 125 .
8- .بحار الأنوار : 77/88/2
9- .بحار الأنوار : 71/96/61.
10- .البقرة : 155 _ 157 .
11- .نهج البلاغة: الخطبة193.
12- .التمحيص : 59/125 .
13- .طبّ الأئمّة لابني بسطام : 17 .
14- .كنز العمّال : 6499 ، 6518 .
15- .غرر الحكم : 1874 .
16- .نهج البلاغة: الحكمة 55 .

ص: 695

1090 _ صبر و رسيدن به مقامات بلند
1091 _ صبر و پيروزى
1092 _ ثواب انسان صابر
1093 _ معناى صبر

1754.عنه عليه السلام :امام جواد عليه السلام :صبر كردن بر مصيبت ، مصيبتى است براى آن كه از گرفتارى مصيبت ديده شاد مى شود .1090 _ صبر و رسيدن به مقامات بلندقرآن :«و به پاس آن كه شكيب ورزيدند ، وعده نيكوى پروردگارت به فرزندان اسرائيل تحقّق يافت» .

«و چون شكيبايى كردند و به آيات ما يقين داشتند ، برخى از آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مى كردند» .

حديث :1753.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :با شكيبايى است، كه مقامات بلند فراچنگ آيند .1754.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هركه براى [وصال به] خدا شكيبايى ورزد، به او مى رسد .1091 _ صبر و پيروزىقرآن :«بسا گروهى اندك كه ، به خواست خدا ، بر گروهى بسيار غلبه يافتند و خدا با شكيبايان است» .

«آرى ، اگر شكيبا باشيد و پرهيزگارى كنيد و با همين جوش [و خروش] بر شما بتازند ، پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار مدد مى كند» .

حديث :1758.المحاسن :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا پيروزى با صبر همراه است و گشايش با گرفتارى . و بى گمان با هر دشوارى، آسانى هست .1757.المحاسن :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با شكيبايى ، انتظار گشايش مى رود و كسى كه پيوسته درى را بكوبد [عاقبت] آن در به رويش باز مى شود .1092 _ ثواب انسان صابرقرآن :«قطعاً شما را به چيزى از ترس و گرسنگى و كاهش اموال و نفوس و محصولات امتحان خواهيم كرد و شكيابايان را نويد ده . همانان كه چون مصيبتى به آنها رسد ، گويند : ما از آن خداييم و به سوى او باز مى گرديم . درودها و رحمتى از پروردگارشان بر آنها باد و همانان رهيافتگانند» .

حديث :1759.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام_ در وصف پرهيزگاران _فرمود : چند صباحى شكيب ورزيدند و در پى آن به آسايشى طولانى دست يافتند .1760.امام كاظم عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هريك از شيعيان ما كه گرفتار شود و شكيبايى ورزد ، اجر هزار شهيد دارد .1761.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از ابراهيم بن نظام ) امام صادق عليه السلام :هر مردى كه به دردى گرفتار شودو شكيبايى ورزد و آن را در راه خدا به شمار آورد ، خداوند اجر هزار شهيد را برايش رقم زند .1093 _ معناى صبر1763.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شكيبايى ، خرسندى است .1764.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :شكيبايى آن است كه آدمى گرفتارى و مصيبتى را كه به او مى رسد تحمل كند ، و خشم خود را فرو خورد .1765.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :شكيبايى دو نوع است : شكيب در برابر آنچه ناخوشايند توست، و شكيب در (خويشتندارى از) از آنچه دوست دارى [مانند لذتهاى ناروا] .

.

ص: 696

1766.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :الصَّبرُ : إمّا صَبرٌ على المُصيبَةِ ، أوعلى الطاعَةِ ، أو عنِ المَعصيَةِ ، وهذا القِسمُ الثالثُ أعلى دَرجَةً مِنَ القِسمَينِ الأوَّلَينِ . (1)1762.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عن الصَّبرِ الجميلِ _: ذلكَ صَبرٌ ليسَ فيهِ شَكوى إلى الناسِ . (2)1094 _ صَبرُ شيعَةِ أهلِ البَيتِ عليهم السلام1764.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن الوَشّاء عن بعضِ أصحابِهِ عن الإمامِ الصّادقِ عليه السلام :إنّا صُبَّرٌ وشِيعَتُنا أصبَرُ مِنّا ، قلتُ : جُعِلتُ فِداكَ، كيفَ صارَ شِيعَتُكُم أصبَرَ مِنكُم ؟ قالَ : لأ نّا نَصبِرُ على ما نَعلَمُ ، وشِيعَتُنا يَصبِرُونَ على ما لا يَعلَمُونَ . (3)1095 _ آثارُ الجَزَعِ1766.امام على عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّكَ إن صَبَرتَ جَرَت علَيكَ المَقادِيرُ وأنتَ مَأجُورٌ ، وإن جَزِعتَ جَرَت علَيكَ المَقادِيرُ وأنتَ مَأزُورٌ . (4)1767.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :إن صَبَرتَ صَبرَ الأكارِمِ ، وإلّا سَلَوتَ سُلُوَّ البَهائمِ . (5)1768.المعجم الكبير عن طَلحَة :عنه عليه السلام :مَن لَم يَصبِرْ على كَدِّهِ صَبَرَ على الإفلاسِ . (6)1769.سنن ابن ماجة عن طلحة :عنه عليه السلام :مَن لَم يُنْجِهِ الصَّبرُ أهلَكَهُ الجَزَعُ. (7)1096 _ ما يورِثُ الصَّبرَ1767.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن يَتَصَبَّرْ يُصَبِّرْهُ اللّهُ ، ومَن يَستَعفِفْ يُعِفَّهُ اللّهُ ، ومَن يَستَغنِ يُغنِهِ اللّهُ ، وما اُعطِيَ عَبدٌ عَطاءً هُو خَيرٌ وأوسَعُ مِن الصَّبرِ . (8)1768.المعجم الكبير ( _ به نقل از طلحه ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أصلُ الصَّبرِ حُسنُ اليَقينِ بِاللّهِ . (9)1769.سنن ابن ماجة ( _ به نقل از طلحه ) عنه عليه السلام :عَوِّدْ نَفسَكَ التَّصَبُّرَ (الصَّبرَ) على المَكروهِ ، ونِعمَ الخُلقُ التَّصَبُّرُ في الحَقِّ. (10)1770.المحاسن ( _ به نقل از طلحة بن عمرو ) عنه عليه السلام :التَّصَبُّرُ على المَكروهِ يَعصِمُ القَلبَ . (11) .


1- .شرح نهج البلاغة : 1/319 .
2- .الكافي : 2/93/23 .
3- .الكافي : 2/93/25 .
4- .جامع الأخبار: 316/882 .
5- .نهج البلاغة : الحكمة 414 .
6- .غرر الحكم : 8987 .
7- .نهج البلاغة : الحكمة 189 .
8- .كنز العمّال : 6522 .
9- .غرر الحكم : 3084 .
10- .نهج البلاغة : الكتاب 31 .
11- .بحار الأنوار: 77/207/1.

ص: 697

1094 _ صبر شيعيان اهل بيت عليهم السلام
1095 _ پيامدهاى بيتابى كردن
1096 _ آنچه صبر مى آورد

1771.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :شكيبايى، يا شكيبايى در برابر مصيبت است يا در انجام طاعت و يا در ترك معصيت كه نوع سوم آن از دوگونه نخست برتر است .1772.الإمام الصادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از شكيب نيكو _فرمود : شكيبى كه در آن نزد مردم شِكوه نمى كند .1094 _ صبر شيعيان اهل بيت عليهم السلام1774.الإمام الرضا عليه السلام:الكافى_ به نقل از وشّاء از بعضى از يارانش _: امام صادق عليه السلام فرمود : ما صابريم اما شيعيان ما، از ما صابرترند . عرض كردم : فدايت شوم ، چگونه مى شود كه شيعيانتان از شما صابرتر باشند؟ فرمود : چون ما بر آنچه مى دانيم صبر مى كنيم و شيعيان ما بر آنچه نمى دانند صبر مى كنند .1095 _ پيامدهاى بيتابى كردن1776.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :اگر شكيبايى كنى ، مقدّرات الهى بر تو جارى مى شود و مأجور خواهى بود و اگر ناشكيبى كنى ، بازهم مقدّرات خداوند بر تو جارى مى شود اما تو گناهكار خواهى بود .1771.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اگر همچون بزرگواران صبر كنى [چه بهتر ]وگرنه همچون ستوران [رنج را] فراموش خواهى كرد .1772.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه بر رنجِ كسب و كار صبر نكند ، بايد رنج بى چيزى را تحمّل كند.1773.امام كاظم عليه السلام :امام على عليه السلام :هركه را شكيبايى نرهاند ، ناشكيبى هلاكش گرداند .1096 _ آنچه صبر مى آورد1775.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه خود را به شكيبايى وا دارد خداوند او را شكيبا گرداند ، و هركه طالب عفت باشد خداوند او را عفيف كند ، و هركه بى نيازى جويد خداوند بى نيازش سازد ، و به هيچ بنده اى عطايى بهتر و گسترده تر از شكيبايى داده نشده است .1776.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :ريشه صبر ، داشتن يقين راستين به خداست .1777.الإمام الباقر عليه السلام :امام على عليه السلام :خويشتن را در برابر آنچه ناخوشايند است به شكيب وادار كه چه نيكو خصلتى است خود را به شكيب وا داشتن در راه حق .1778.طبّ الأئمّة عن طلحة بن زيد عن الإمام الصادق عليهامام على عليه السلام :واداشتن خود به شكيبايى در برابر امور ناخوشايند ، دل را نگاه مى دارد .

.

ص: 698

230 . راستى
1097 _ فضيلت راستى و راستگو
1098 _ آزمون با راستگويى
1099 _ راست ترين سخنان

230 راستى1097 _ فضيلت راستى و راستگوقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خدا بترسيد و با راستان باشيد» .

حديث :1794.الكافي عن الحسن بن عليّ بن النُّعمان عن بعض أصحابپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد راستى كه آن درى از درهاى بهشت است .1795.الكافي عن ابن أبي عُمَير رفعه عن الإمام الصاق عليامام على عليه السلام :راستى ، مطابقت گفتار است با نهاده (قانون) الهى، و دروغ دور شدن گفتار است از نهاده (قانون) الهى .1796.الإمام الكاظم عليه السلام :امام على عليه السلام :راستى ، زبان حق است .1797.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :راستى، تو را نجات مى دهد ، هرچند از آن بيمناك باشى و دروغ، تو را نابود مى كند ، گرچه از آن خطرى براى خود حسّ نكنى .1794.الكافى ( _ به نقل از حسن بن على بن نُعمان ، از يكى از هم م ) امام على عليه السلام :راستى، مايه درستى هر چيزى است ؛ دروغ، مايه تباهى هر چيزى است .1795.الكافى ( _ به نقل از ابن ابى عُمَير ، در حديثى كه سند آن ر ) امام على عليه السلام :راستى، امانتدارى است ، و دروغ، خيانت .1796.امام كاظم عليه السلام :امام على عليه السلام :ارزش مرد به اندازه همت اوست ، و راستى او به اندازه مردانگيش .1797.امام كاظم عليه السلام :امام على عليه السلام :ايمان آن است كه راستى را ، اگر چه به زيانت باشد ، بر دروغ ، گرچه به سودت باشد ، ترجيح دهى .1798.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :راستگو ، در آستانه نجات و بزرگوارى است ، و دروغگو بر لبه پرتگاه و خوارى .1799.الإمام الرضا عليه السلام :امام باقر عليه السلام :پيش از گفتار (آموختن حديث) ، راستگويى را بياموزيد .1800.الإمام الباقر عليه السلام ( _ لِزُرارَهَ _ ) امام صادق عليه السلام :راستى ، ارجمندى است .1798.امام كاظم عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هركه زبانش راست باشد ، كردارش پاكيزه شود .1098 _ آزمون با راستگويى1800.امام باقر عليه السلام ( _ خطاب به زُراره ) امام صادق عليه السلام :فريب نماز و روزه مردم را نخوريد ؛ زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى كند كه اگر آنها را ترك گويد ، احساس دلتنگى مى كند ، بلكه آنها را به راستگويى و امانتدارى بيازماييد .1801.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :از راستى بهتر ، گوينده آن است و از كار خوب خوبتر ، كننده آن .1099 _ راست ترين سخنانقرآن :«خداوند كه هيچ معبودى جز او نيست ، قطعا در روز قيامت كه هيچ شكّى در آن نيست ، شما را گرد مى آورد و كيست راستگوتر از خدا؟» .

حديث :1802.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه : راست ترين سخن چيست؟ _فرمود : شهادت دادن به اين كه معبودى جز خدا نيست .1803.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :راست ترين سخن ، آن است كه زبان حال آن را بازگو مى كند .

.

ص: 700

231 . دوست
1100 _ اهمّيت دوست
1101 _ همانندى جان ها
1102 _ افراد شايسته دوستى
1103 _ كسانى كه شايسته دوستى و مصاحبت نيستند

231 دوست1100 _ اهمّيت دوست1816.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آدمى بر آيين دوست خود است ؛ پس هريك از شما مواظب باشد كه با چه كسى دوستى مى كند .1817.الإمام الرضا عليه السلام :امام على عليه السلام :دوست ، نزديكترين خويشاوند است .1818.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :كسى كه دوستى ندارد ، اندوخته اى ندارد .1819.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :دوستان يك روحند ، در چند پيكر .1101 _ همانندى جان ها1821.عنه عليه السلام ( _ في مَعرَضِ كَلامٍ لَهُ لِشَيخٍ مِن أهلِ العِراق ) امام على عليه السلام :جان ها گونه گونند . پس آنهايى كه همگون باشند با هم گرد آيند و مردم به همگنهاى خود بيشتر گرايش دارند .1817.امام رضا عليه السلام :امام على عليه السلام :هر انسانى ، به همانند خود گرايش دارد .ر.ك : روح ، باب 845 .

1102 _ افراد شايسته دوستى1820.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوشبخت ترين مردم كسى است كه با مردمان بزرگوار بياميزد .1821.امام صادق عليه السلام ( _ در ضمن سخن خود با پيرى از مردمان عراق ) امام على عليه السلام :بيشترين صلاح و درستى ، در همنشينى با خردمندان و صاحبدلان است .1822.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هركه تو را به سراى جاويدان فرا خوانَد و در راه كار كردن براى رسيدن به آن سرا ياريت رساند ، همو دوستى دلسوز است .1823.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هيچ كس را به دوستى مشناس ، مگر آن كه در سه چيز او را بيازمايى : او را به خشم آورى و ببينى كه آيا اين خشم او را از

حق به باطل مى كشاند ، و در درهم و دينار (نيازهاى اقتصادى) ، و در سفر كردن با او .1824.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :با كسى مصاحبت كن كه به او آراسته شوى ، و با كسى يار مشو كه به تو آراسته شود . (1)1103 _ كسانى كه شايسته دوستى و مصاحبت نيستندقرآن :«و [روز قيامت] روزى است كه ستمگر دستان خود را مى گزد و مى گويد: اى كاش با پيامبر همراهى مى كردم. واى بر من! كاش فلان را به دوستى نمى گرفتم ، او [بود كه] مرا از يادِ [حق] به گمراهى كشانيد، پس از آن كه (ياد حق) به من رسيده بود. و شيطان همواره فرو گذارنده انسان است» .

حديث :1826.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همنشينى با كسى كه آنچه براى خودش مى بيند و مى پسندد براى تو نمى بيند، خيرى براى تو در بر ندارد .1825.امام باقر عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه همنشينى اش با تو به مبارزه با نفست كمكى نكند، آن همنشينى وبال توست، اگر بدانى .

.


1- .گويى مراد اين باشد كه : با كسى همنشينى كن كه همنشينى اش مايه آراستگى هر دوى شماست و با كسى كه مى خواهد با تو كسب آبرو و آراستگى كند ولى او موجب آراستگى تو نمى شود ، همنشينى مكن .

ص: 702

1826.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :اِحذَرْ مُصاحَبَةَ الفُسّاقِ والفُجّارِ والمُجاهِرِينَ بِمَعاصِي اللّهِ . (1)1827.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :صَدِيقُ الجاهِلِ مَتعُوبٌ مَنكُوبٌ . (2)1828.المحاسن عن بكر بن محمّد الأَزدي :عنه عليه السلام :إيّاكَ ومُصاحَبَةَ الفُسّاقِ ؛ فإنَّ الشَّرَّ بالشَّرِّ مُلحَقٌ . (3)1827.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام_ في وصيَّتِهِ لابنِهِ الحَسنِ عليه السلام _: يا بُنَيَّ ، إيّاكَ ومُصادَقَةَ الأحمَقِ ؛ فإنّهُ يُرِيدُ أن يَنفَعَكَ فَيَضُرُّكَ . (4)1828.المحاسن ( _ به نقل از بكر بن محمّد اَزدى ) الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ في وصيَّتِهِ لابنِهِ الباقِرِ عليه السلام _: إيّاكَ ومصاحَبَةَ القاطِعِ لِرَحِمِهِ؛ فإنّي وَجَدتُهُ مَلعونا في كتابِ اللّهِ عَزَّوجلَّ في ثلاثِ مَواضِعَ . (5)1829.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :صَديقُ الجاهِلِ في تَعَبٍ . (6)1104 _ ما يُفسِدُ الصَّداقَةَ1831.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا احتَشَمَ الرجُلُ أخاهُ فقدفارَقَهُ . (7)1832.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :حَسَدُ الصَّديقِ مِن سُقم المَودَّةِ . (8)1833.الإمام الكاظم عليه السلام :عنه عليه السلام :لا يَغْلِبَنَّ علَيكَ سوءُ الظَّنِّ ؛ فإنّهُ لا يَدَعُ بينَكَ وبينَ صَدِيقٍ صَفْحا . (9)1834.الخرائج والجرائح عن أبي هاشم الجعفري :عنه عليه السلام :مَنِ استَقصى على صَدِيقِهِ انقَطَعَت مَوَدَّتُهُ . (10)1829.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن ناقَشَ الإخوانَ قَلَّ صَدِيقُهُ . (11)1830.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إن أرَدتَ أن يَصفُوَ لكَ وُدُّأخِيكَ فلا تُمازِحَنَّهُ ، ولا تُمارِيَنَّهُ ، ولا تُباهِيَنَّهُ ، ولا تُشارَّنَّهُ . (12)1831.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :المِراءُ يُفسِدُ الصَّداقَةَ القَديمَةَ ، ويُحَلِّلُ العُقدَةَ الوَثِيقَةَ ، وأقَلُّ ما فيهِ أن تَكونَ فيهِ المُغالَبَةُ ، والمُغالَبَةُ اُسُّ أسبابِ القَطيعَةِ . (13)1105 _ حُدودُ الصَّداقَةِ1833.امام كاظم عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الصَّديقُ الصَّدوقُ : مَن نَصَحَكَ في عَيبِكَ، وحَفِظَكَ في غَيبِكَ ، وآثَرَكَ على نَفسِهِ . (14)1834.الخرائج و الجرائح ( _ به نقل از ابو هاشم جعفرى ) عنه عليه السلام :اُبذُلْ لِصَدِيقِكَ كُلَّ المَوَدَّةِ ، ولا تَبذُل لَهُ كُلَّ الطُمأنِينَةِ . (15)1835.الإمام الرضا عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا تَكونُ الصَّداقَةُ إلّابِحُدُودِها، فَمَن كانَت فيهِ هذهِ الحُدودُ أو شَيءٌ مِنهُ ، وإلّا فلا تَنسِبْهُ إلى شَيءٍ مِن الصَّداقَةِ ، فَأوَّلُها : أن تكونَ سَرِيرَتُهُ وعَلانِيَتُهُ لكَ واحِدَةً ، والثانيةُ : أن يَرى زَينَكَ زَينَهُ ،وشَينَكَ شَينَهُ ، والثالثةُ : أن لا تُغَيِّرَهُ علَيكَ وِلايَةٌ ولا مالٌ ، والرابعةُ : لا يَمنَعُكَ شَيئاتَنالُهُ مَقدُرَتُهُ ، والخامسةُ _ وهي تَجمَعُ هذهِ الخِصالَ _ : أن لا يُسلِمَكَ عِندَ النَّكَباتِ . (16) .


1- .غرر الحكم : 2601
2- .غرر الحكم : 5829 .
3- .بحار الأنوار : 74/199/36
4- .بحار الأنوار : 74/ 198/35 .
5- .الكافي : 2/377/7 .
6- .بحار الأنوار : 78/352/9
7- .بحار الأنوار : 74/165/28 .
8- .نهج البلاغة : الحكمة 218 .
9- .بحار الأنوار : 77/207/1 .
10- .غرر الحكم : 8582
11- .غرر الحكم : 8772 .
12- .بحار الأنوار :78/291/2 .
13- .أعلام الدين : 311 .
14- .غرر الحكم : 1904 .
15- .بحار الأنوار : 74/165/29 .
16- .بحار الأنوار : 78/249/90 .

ص: 703

1104 _ عوامل برهم زننده دوستى
1105 _ مرزهاى دوستى

1836.الكافي عن سيف التّمار :امام على عليه السلام :از همنشينى با افراد فاسق و فاجر و متظاهر به معاصى خدا دورى كن .1835.امام رضا عليه السلام :امام على عليه السلام :دوستِ آدم نادان، در رنج و سختى است .1836.الكافى ( _ به نقل از سيف تمّار ) امام على عليه السلام :از مصاحبت با فاسقان دورى كن؛ زيرا بدى به بدى مى پيوندد .1837.الكافي عن محمّد بن موسى رفعه عن الإمام الصادق عليامام على عليه السلام_ در سفارش به فرزند بزرگوار خود حسن عليه السلام _فرمود : فرزندم! از دوستى با احمق بپرهيز؛ زيرا او مى خواهد به تو سود رساند، اما زيان مى زند .1838.السرائر :امام زين العابدين عليه السلام_ در سفارش به فرزند بزرگوارش حضرت باقر عليه السلام _فرمود : زنهار از مصاحبت با كسى كه از خويشان خود مى برد؛ زيرا من چنين كسى را در سه جاى كتاب خداوند عز و جللعنت شده يافتم .1839.دعائم الإسلام :امام رضا عليه السلام :دوستِ آدم نادان، در رنج است .1104 _ عوامل برهم زننده دوستى1838.السرائر :امام على عليه السلام :هر گاه مرد برادر خود را عصبانى (خجالت زده) (1) كند، او را از دست بدهد .1839.دعائم الإسلام :امام على عليه السلام :حسادت ورزيدن دوست، از ناسالم بودن دوستى است .1840.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :زنهار كه بدگمانى هرگز بر وجود تو چيره نشود؛ زيرا جايى براى دوستى تو با كسى باقى نمى گذارد .1841.الكافي عن ابن بكير :امام على عليه السلام :هر كه از دوست خود پرس و جوى زياد (حساب كشى) كند رشته دوستيش بگسلد .1842.الكافي عن زياد القَندي :امام على عليه السلام :هر كه با برادران مناقشه كند، دوستانش كم شود .1843.الكافي عن أحمد بن محمّد بن يزيد :امام صادق عليه السلام :اگر مى خواهى كه دوستى برادرت براى تو خالص بماند، هرگز با او شوخى مَكن، با او ستيزه مَكن، به او فخر مفروش، و با وى خصومت مورز .1840.امام صادق عليه السلام :امام هادى عليه السلام :ستيزه جويى ، دوستىِ ديرينه را بر هم مى زند و پيوند محكم (هر امرى) را مى گشايد. كمترين چيزى كه در ستيزه كردن هست، اين است كه هر يك مى خواهد بر ديگرى چيره آيد و اين چيره جويى، عامل اصلى بريده شدن پيوند دوستى است .1105 _ مرزهاى دوستى1842.الكافى ( _ به نقل از زياد قندى ) امام على عليه السلام :دوست راستين، كسى است كه تو را در بر طرف كردن عيبهايت راهنمايى كند، در غيابت مواظب تو باشد و تو را بر خودش ترجيح دهد .1843.الكافى ( _ به نقل از احمد بن محمّد بن يزيد ) امام على عليه السلام :هر چه محبّت دارى نثار دوستت بكن، اما هر چه اطمينان دارى به پاى او مريز .1844.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :دوستى مرزهايى دارد كه هر كس همه يا برخى از آنها را داشته باشد، دوست است وگرنه او را اصلاً دوست مشمار: نخست اين كه ظاهر و باطنش با تو يكى باشد؛ دوم اين كه آبروى تو را آبروى خودش داند و عيب و بى آبرويى تو را عيب و بى آبرويى خودش؛ سوم اين كه مقام و مال ، (برخورد) او را نسبت به تو عوض نكند؛ چهارم اين كه هر كمكى از دستش بر مى آيد از تو دريغ ننمايد ؛ و پنجم كه در بردارنده همه اين خصلتهاست، اين كه در هنگام گرفتارى ها تو را تنها نگذارد .

.


1- .در متن روايت واژه «احتشام» به كار رفته، اين واژه در لغت به معناى خجالت دادن و نيز عصبانى كردن آمده است .

ص: 704

1106 _ برترين ياران
1107 _ حقّ همنشين
232 . صدقه
1108 _ فضيلت صدقه
1109 _ خداوند ، گيرنده صدقات است

1106 _ برترين ياران1855.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين ياران كسى است كه ناسازگاريش اندك باشد و سازگاريش بسيار .1856.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :كسى كه در راه طاعت خدا يارى كند، بهترين ياران است .1107 _ حقّ همنشين1858.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :از هيچ دوستى مَبُر، هر چند ناسپاس باشد .1855.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام زين العابدين عليه السلام :حقّ همنشين اين است كه با او به فضل و انصاف رفتار كنى و به اندازه اى كه احترامت مى كند، احترامش كنى . اجازه ندهى در هيچ بخششى پيشدستى كند واگر پيشدستى كرد جبران كنى، همانقدر كه دوست دارد دوستش بدارى، اگر تصميم به گناهى گرفت او را از آن بازدارى، براى او مايه رحمت و مهر باش و باعث عذاب او مباش .232 صدقه1108 _ فضيلت صدقهقرآن :«از اموال آنان صدقه اى بگير تا به وسيله آن ايشان را پاك و پاكيزه سازى ، و برايشان دعا كن؛ زيرا دعا كردن تو براى آنان آرامشى است و خدا شنواى داناست» .

حديث :1861.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زمين قيامت [يكپارچه ]آتش است به جز سايه مؤمن؛ زيرا صدقه اش بر او سايه مى افكند .1862.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[روز قيامت] هر كسى در سايه صدقه خود است تا آن گاه كه ميان مردم داورى شود .1859.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا صدقه ، خشم پروردگار را فرو مى نشاند .1860.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :صدقه ، سپرى در برابر آتش است .1109 _ خداوند ، گيرنده صدقات استقرآن :«آيا ندانستند كه تنها خداست كه توبه بندگانش را مى پذيرد و صدقات را مى گيرد و خداست كه توبه پذير مهربان است؟» .

حديث :1863.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد : هيچ چيزى نيست مگر اين كه كسى را مأمور گرفتن آن كرده ام بجز صدقه كه آن را با دست خودم به سرعت مى ربايم .

.

ص: 706

1110 _ الصَّدَقَةُ ودَفعُ البَلاءِ1865.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الصَّدَقَةُ تَمنَعُ سَبعينَ نَوعا مِن أنواعِ البَلاءِ، أهوَنُها الجُذامُ والبَرَصُ . (1)1866.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الصَّدَقةُ تَسُدُّ سَبعِينَ بابا مِن الشَّرِّ . (2)1867.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :الصَّدقَةُ تَمنَعُ مِيتَةَ السُّوءِ . (3)1868.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :تَصَدَّقُوا وداوُوا مَرضاكُم بالصَّدَقَةِ؛ فإنَّ الصَّدَقةَ تَدفَعُ عنِ الأعراضِ والأمراضِ، وهِيَ زيادَةٌ في أعمارِكُم وحَسَناتِكُم . (4)1869.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الصَّدَقةُ دَواءٌ مُنجِحٌ . (5)1111 _ الصَّدَقَةُ مِفتاحُ الرِّزقِ1871.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أكثِرُوا مِنَ الصَّدَقَةِ تُرزَقُوا . (6)1865.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِستَنزِلُوا الرِّزقَ بِالصَّدَقةِ. (7)1866.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إذا أملَقتُم فَتاجِرُوا اللّهَ بِالصَّدَقةِ . (8)1867.امام على عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّي لَاُملِقُ أحيانا، فَاُتاجِرُاللّهَ بِالصَّدَقةِ . (9)1868.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :الصَّدَقةُ تَقضِي الدَّينَ وتُخلِفُ بِالبَرَكَةِ . (10)1112 _ كُلُّ مَعروفٍ صَدَقَةٌ1870.امام على عليه السلام :بحار الأنوار :رُويَ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله أنَّه قالَ : إنَ على كُلِّ مُسلمٍ في كلِّ يَومٍ صَدَقةً، قيلَ : مَن يُطِيقُ ذلكَ؟ قالَ صلى الله عليه و آله : إماطَتُكَ الأذى عنِ الطَّريقِ صَدَقةٌ، وإرشادُكَ الرَّجُلَ إلى الطَّريقِ صَدَقةٌ، وعِيادَتُكَ المَريضَ صَدَقةٌ، وأمرُكَ بالمَعروفِ صَدَقةٌ، ونَهيُكَ عنِ المُنكَرِ صَدَقةٌ، ورَدُّكَ السَّلامَ صَدَقَةٌ . (11)1871.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كُلُّ مَعروفٍ صَدَقةٌ . (12)1872.الإمام الكاظم عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :أمسِكْ لِسانَكَ؛ فإنّها صَدَقةٌ تَصَدَّقُ بها على نَفسِكَ . (13)1873.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :تَركُ الشَّرِّ صَدَقةٌ . (14)1874.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :صَدَقةٌ يُحِبُّها اللّهُ : إصلاحٌ بينَ الناسِ إذا تَفاسَدُوا، وتَقارُبٌ بَينَهِم إذا تَباعَدُوا . (15)1875.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إسماعُ الأصَمِّ مِن غَيرِ تَضَجُّرٍ صَدَقةٌ هَنِيئَةٌ . (16)1113 _ أفضَلُ الصَّدَقَةِ1877.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لَمّا سُئلَ عن أفضَلِ الصَّدَقةِ _: أن تَصَدَّقَ وأنتَ صَحيحٌ شَحيحٌ، تَأمُلُ البَقاءَ وتَخافُ الفَقرَ، ولا تُمَهِّلْ حتّى إذا بَلَغَتِ الحُلقومَ قُلتَ : لِفُلانٍ كذا ولفُلانٍ كذا، ألَا وقَد كانَ لِفُلانٍ . (17) .


1- .كنز العمّال : 15982 .
2- .بحار الأنوار : 96/132/64
3- .بحار الأنوار : 96/ 124/35 .
4- .كنز العمّال : 16113 .
5- .نهج البلاغة: الحكمة7.
6- .أعلام الدين : 333 .
7- .بحار الأنوار : 78/68/13 .
8- .نهج البلاغة : الحكمة 258 .
9- .بحار الأنوار:78/206/54
10- .بحار الأنوار:96/134/68
11- .بحار الأنوار:75/50/4.
12- .الخصال : 134/145 .
13- .الكافي : 2/114/7 .
14- .بحار الأنوار : 77/160/168 .
15- .الكافي : 2/209/1 .
16- .بحار الأنوار: 74/388/1.
17- .بحار الأنوار : 96/178/13 .

ص: 707

1110 _ صدقه و دفع بلا
1111 _ صدقه كليد روزى است
1112 _ هر كار نيكى صدقه است
1113 _ برترين صدقه

1110 _ صدقه و دفع بلا1872.امام كاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صدقه ، هفتاد نوع بلا را دفع مى كند كه ساده ترين آنها جذام و پيسى است .1873.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صدقه ، هفتاد دَرِ بلا را مى بندد .1874.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صدقه، از مردنِ بد و دلخراش جلوگيرى مى كند .1875.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صدقه بدهيد و بيماران خود را با صدقه درمان كنيد ؛ زيرا صدقه از پيشامدهاى ناگوار و بيماريها جلوگيرى مى كند و بر عمر و حسنات شما مى افزايد .1876.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :صدقه ، دارويى مؤثر است .1111 _ صدقه كليد روزى است1878.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زياد صدقه بدهيد تا روزى داده شويد .1879.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :روزى را ، با صدقه فرود آوريد .1880.المعجم الأوسط عن السّائِب بن يزيد :امام على عليه السلام :هرگاه نادار شديد ، با صدقه با خدا سودا كنيد .1881.تاريخ دمشق عن عامربن مالك :امام صادق عليه السلام :گاهى اوقات من تنگدست مى شوم و به وسيله صدقه ، با خدا سودا مى كنم .1882.تاريخ دمشق عن عبداللّه بن بريدة :امام صادق عليه السلام :صدقه دادن قرض را ادا مى كند و بركت بر جاى مى گذارد .1112 _ هر كار نيكى صدقه است1879.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بحار الأنوار :روايت شده كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : بر هر مسلمانى است كه هر روزصدقه بدهد . عرض شد : چه كسى توان اين كار را دارد؟ حضرت فرمود : برداشتن چيزهاى آسيب رسان از سر راه صدقه است ؛ نشان دادن راه به كسى صدقه است ، عيادت از بيمار صدقه است ، امر به معروف صدقه است ، نهى از منكر صدقه است و سلام را جواب دادن صدقه است .1880.المعجم الأوسط ( _ به نقل از سائب بن يزيد ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كار نيكى ، صدقه است .1881.تاريخ دمشق ( _ به نقل از عامر بن مالك ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زبانت را نگهدار ؛ زيرا اين كار صدقه اى است كه براى خودت مى دهى .1882.تاريخ دمشق ( _ به نقل از عبد اللّه بن بريده ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوددارى از بدى ، صدقه است .1883.امام باقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام :صدقه اى كه خدا آن را دوست دارد عبارت است از : اصلاح ميان مردم هرگاه رابطه شان تيره شد، و نزديك كردن آنها به يكديگر هرگاه از هم دور شدند .1884.الإمام الكاظم عليه السلام :امام صادق عليه السلام :فهماندن سخن به ناشنوا ، بى آن كه از اين كار اظهار ناراحتى كنى ، صدقه اى گواراست .1113 _ برترين صدقه1886.الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به سؤال از برترين صدقه _فرمود : اين كه وقتى سالم وتنگ چشم هستى، [يعنى ]به زندگى اميدوارى و مى ترسى به فقر دچار شوى ، صدقه بدهى و نگذارى تا وقتى كه جانت به لب رسيد (در آستانه مرگ قرار گرفتى) بگويى : اين قدر، مال فلان باشد و آن قدر، مال بهمان . چون در آن هنگام [خواهى نخواهى] مال ديگرى خواهد بود .

.

ص: 708

1887.الإمام الرضا عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :أفضَلُ الناسِ رَجُلٌ يُعطِي جُهدَهُ . (1)1888.الإمام الهادي عليه السلام ( _ لَمّا سُئِلَ عَنِ الحُمَّى الغِبِّ الغالِبَةِ ) عنه صلى الله عليه و آله :أفضَلُ الصَّدَقةِ سِرٌّ إلى فَقيرٍ وجُهدٌمِن مُقِلٍّ . (2)1884.امام كاظم عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أفضَلَ الصَّدَقةِ صَدَقةُ اللِّسانِ، تَحقُنُ بهِ الدِّماءَ، وتَدفَعُ بهِ الكَريهَةَ، وتَجُرُّ المَنفَعةَ إلى أخيكَ المُسلِمِ . (3)1885.الكافى ( _ به نقل از حمزة بن طيّار ، از امام كاظم عليه الس ) عنه صلى الله عليه و آله :أفضَلُ الصَّدَقةِ أن يَتَعَلَّمَ المَرءُ المُسلمُ عِلما ثُمّ يُعَلِّمَهُ أخاهُ المُسلِمَ . (4)1886.الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ لَمّا سُئلَ عن أفضَلِ الصَّدَقةِ _: على ذِي الرَّحِمِ الكاشِحِ . (5)1887.امام رضا عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :أفضَلُ الصَّدَقةِ ظِلُّ فُسطاطٍ في سَبيلِ اللّهِ عَزَّوجلَّ . (6)1888.امام هادى عليه السلام ( _ هنگامى كه درباره تبِ پيوسته يك روز در ميان از ا ) عنه صلى الله عليه و آله :أفضَلُ الصَّدَقةِ في رَمَضانَ . (7)1889.عنه عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أفضَلُ الصَّدَقةِ إبرادُ الكَبِدِ الحَرّى . (8)1889.امام هادى عليه السلام :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :عَونُكَ لِلضَّعيفِ مِن أفضَلِ الصَّدَقةِ . (9)1114 _ فَضلُ صَدَقَةِ السِّرِّ وآثارُهاالكتاب :(إنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمّا هِيَ وَإنْ تُخْفُوها وَتُؤْتُوها الفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنكُمْ مِنْ سَيِّئاتِكُمْ وَاللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيْرٌ). (10)

الحديث :1891.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ أفضَلَ ما تَوَسَّلَ بهِ المُتَوَسِّلُونَ إلى اللّهِ سبحانَهُ وتعالى، الإيمانُ بهِ وبرسولِهِ ... وصَدَقةُ السِّرِّ فإنّها تُكَفِّرُ الخَطيئةَ، وصَدَقةُ العَلانيَةِ فإنّها تَدفَعُ مِيتةَ السَّوءِ . (11)1892.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في الإمامِ زينِ العابِدِينَ عليه السلام _: إنّهُ كانَ يَخرُجُ في اللَّيلةِ الظَّلماءِ، فَيَحمِلُ الجِرابَ على ظَهرِهِ حتّى يَأتِيَ بابا بابا، فَيَقرَعَهُ ثمّ يُناوِلَ مَن كانَ يَخرُجُ إلَيهِ، وكانَ يُغَطِّي وَجهَهُ إذا ناوَلَ فَقيرا لِئلّا يَعرِفَهُ . (12)1893.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا تَتَصَدَّقْ على أعيُنِ الناسِ لِيُزَكُّوكَ؛ فإنّكَ إن فَعَلتَ ذلكَ فَقَدِ استَوفَيتَ أجرَكَ، ولكنْ إذا أعطَيتَ بِيَمِينِكَ فلا تُطلِعْ علَيها شِمالَكَ؛ فإنَّ الذي تَتَصَدَّقُ لَهُ سِرّا يَجزِيكَ عَلانِيَةً . (13)1894.مكارم الأخلاق :عنه عليه السلام :الصَّدَقةُ واللّهِ في السِّرِّ أفضَلُ مِنَ الصَّدَقةِ في العَلانِيَةِ، وكذلكَ واللّهِ العِبادَةُ في السِّرِّ أفضَلُ مِنها في العَلانِيَةِ . (14) .


1- .كنز العمّال : 16084
2- .كنز العمّال : 16250 .
3- .قصص الأنبياء : 188/235 .
4- .كنز العمّال : 16357 .
5- .ثواب الأعمال : 171/18 .
6- .كنز العمّال : 16362
7- .كنز العمّال : 16249 .
8- .بحار الأنوار : 96/172/8 .
9- .تحف العقول : 414 .
10- .البقرة : 271 .
11- .نهج البلاغة : الخطبة 110 .
12- .بحار الأنوار : 46/89/77
13- .بحار الأنوار : 78/284/1 .
14- .الكافي : 4/8/2 .

ص: 709

1114 _ فضيلت صدقه نهانى و آثار آن

1895.الكافي عن عيسى بن عبد الرحمن عن أبيه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين مردم كسى است كه هر چه در توان دارد عطا مى كند .1893.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين صدقه ، صدقه نهانى دادن به فقير است و ايثار تنگدست .1894.مكارم الأخلاق :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا برترين صدقه ، صدقه زبان است كه با آن از ريختن خونها جلوگيرى كنى و پيشامد ناخوشايند را دفع كنى و به برادر مسلمانت سودى برسانى.1895.الكافى ( _ به نقل از عيسى بن عبد الرحمان ، از پدرش ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين صدقه اين است كه شخص مسلمان علمى بياموزد و سپس آن را به برادر مسلمان خود ياد دهد .1896.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به پرسش از برترين صدقه _فرمود : صدقه اى كه به خويشاوند كينه ورز داده شود .1897.مكارم الأخلاق عن أبي الحُصَين :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين صدقه ، سايه خيمه اى است كه در جهاد براى خدا بر پا مى شود .1898.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين صدقه ، صدقه اى است كه در ماه رمضان داده شود .1896.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بهترين صدقه ، خنك كردن جگر تفتيده است .1897.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از ابو الحُصَين ) امام كاظم عليه السلام :كمك تو به ناتوان ، از بهترين صدقه هاست .1114 _ فضيلت صدقه نهانى و آثار آنقرآن :«اگر صدقه ها را آشكار سازيد ، اين كار خوبى است و اگر نهانش داريد و آن را به نيازمندان دهيد ، برايتان بهتر است و بخشى از گناهانتان را مى زدايد و خدا از آنچه مى كنيد آگاه است» .

حديث :1900.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :بهترين وسيله اى كه متوسّلان به خداى سبحان و متعال به آن چنگ مى زنند ايمان به خدا و رسول اوست . . . و صدقه نهانى كه گناه را پاك مى كند و صدقه آشكار كه جلوى مردن دلخراش را مى گيرد .1901.الإمام الصادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام_ درباره امام زين العابدين عليه السلام _فرمود : آن حضرت در دل شب تار از خانه بيرون مى رفت و انبان را بر پشت خود حمل مى كرد و به در يكايك خانه ها مى رفت و آنهارا مى كوبيد و به هر كه در را باز مى كرد چيزى مى داد . آن حضرت هرگاه به فقيرى چيزى مى داد ، صورت خود را مى پوشاند كه او را نشناسد .1902.الكافي عن حنان :امام صادق عليه السلام :جلو چشم مردم صدقه نده تا تو را ستايش كنند ؛ زيرا اگر چنين كنى هرآينه پاداش خود را گرفته اى ؛ بلكه اگر با دست راستت صدقه دادى دست چپت خبردار نشود ؛ زيرا آن كسى كه به خاطر او پنهانى صدقه مى دهى ، پاداش تو را آشكارا خواهد داد .1901.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :به خدا سوگند ، صدقه نهانى برتر از صدقه آشكار است و نيز به خدا سوگند ، كه عبادت نهانى برتر از عبادت آشكار است .

.

ص: 710

1902.الكافى ( _ به نقل از حَنان ) عنه عليه السلام :إنّ صَدَقَةَ الليلِ تُطفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ، وتَمحُو الذَّنبَ العَظيمَ، وتُهَوِّنُ الحِسابَ، وصَدَقةَ النَّهارِ تُثمِرُ المالَ، وتَزِيدُ في العُمرِ . (1)1115 _ حَدُّ الصَّدَقَةِالكتاب :(وَلا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُوْلَةً إلَى عُنُقِكَ وَلا تَبْسُطْها كُلَّ البَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوْما مَحْسُورا). (2)

الحديث :1904.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المُعتَدي في الصَّدقةِ كَمانِعِها . (3)1905.الدعوات :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :لا تَبذُلْ لإِخوانِكَ مِن نفسِكَ ما ضَرُّهُ علَيكَ أكثَرُ مِن مَنفَعَتِهِ لَهُم . (4)1116 _ مَواردُ الصَّدَقةِالكتاب :(لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيْلِ اللّهِ لا يَسْتَطِيْعُونَ ضَرْبا فِي الْأرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيْماهُمْ لا يَسْألُونَ النَّاسَ إلْحافا وَما تُنفِقُوا مِن خَيرِ فَإنَّ اللّهَ بِهِ عَليمٌ). (5)

الحديث :1909.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ليسَ المِسكينُ بالطَّوّافِ، ولابِالذي تَرُدُّهُ التَّمرَةُ والتَّمرَتانِ، واللُّقمَةُ واللُّقمَتانِ، ولكنَّ المِسكينَ المُتَعَفِّفُ الذي لا يَسألُ الناسَ شيئا ولا يُفطَنُ لَهُ فَيُتَصَدَّقُ علَيهِ . (6)1907.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لمّا سُ_ئلَ عنِ الصَّدَقةِ على مَن يَسألُ على الأبوابِ، أو يُمسِكُ ذلكَ عَنهُم ويُعطِيهِ ذَوِي قَرابَتِهِ ؟ _: لا، بل يَبعَثُ بها إلى مَن بينَهُ وبينَهُ قَرابَةٌ، فهذا أعظَمُ لِلأجرِ . (7)1908.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ أيضا _: المَحرومُ المُحارَفُ الذيقد حُرِمَ كَدَّ يَدِهِ في الشِّراءِ والبَيعِ . (8)(انظر) الزكاة : باب 854 .

1117 _ أدَبُ العَطاءِالكتاب :(يا أيُّها الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأذى كَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَلا يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَاليَوْمِ الْاخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدَا). (9)

الحديث :1912.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَصَدَّقُوا مِن غَيرِ مَخِيلَةٍ؛ فإنَّ المَخِيلَةَ تُبطِلُ الأجرَ . (10)1913.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :المَطلُ والمَنُّ مُنَكِّدا الإحسانِ. (11)(انظر) المعروف (1) : باب 1281 .

.


1- .بحار الأنوار : 96/125/39 .
2- .الإسراء : 29 .
3- .كنز العمّال : 16246 .
4- .الكافي : 4/ 33/2 وانظر وسائل الشيعة : 11/543 باب 10 .
5- .البقرة : 273 .
6- .كنز العمّال : 16552 .
7- .ثواب الأعمال: 171/20.
8- .الكافي : 3/500/12 .
9- .البقرة : 263، 264 .
10- .تنبيه الخواطر : 2/120 .
11- .غرر الحكم : 1595 .

ص: 711

1115 _ مرز صدقه
1116 _ مصارف صدقه
1117 _ آداب صدقه دادن

1915.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام ) امام صادق عليه السلام :صدقه شبانه ، خشم پروردگار را فرو مى نشاند و گناه بزرگ را پاك مى كند و حساب را آسان مى گرداند، و صدقه روزانه، مال و ثروت را به بار مى نشاند و عمر را زياد مى كند .1115 _ مرز صدقهقرآن :«و دستت را به گردنت بسته مدار و آن را به تمامى نيز مگشاى كه ملامت ديده و حسرتزده بنشينى» .

حديث :1914.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه در صدقه دادن از حد بگذراند ، مانند كسى است كه صدقه ندهد .1915.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به امام على عليه السلام ) امام كاظم عليه السلام :به برادرانت از خود، چيزى مبخش كه زيان آن براى تو بيشتر از سودش براى آنان است .1116 _ مصارف صدقهقرآن :«[اين صدقات] از آنِ فقيرانى است كه در راه خدا فرو مانده اند و نمى توانند [براى كسب و كار] در زمين سفر كنند ، آدم بى خبر آن ها را ، از فرط مناعت ، توانگر پندارد . آنان را به سيمايشان مى شناسى ، از مردم با اصرار چيز نمى خواهند . و هر مالى كه انفاق كنيد قطعاً خدا به آن داناست» .

حديث :1920.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسكين، نه آن گداى دوره گرد است و نه آن كسى كه يكى دو دانه خرما و يكى دو لقمه نان مى گيرد و مى رود ، بلكه مسكين آن نادارى است كه مناعت و عزت نفس دارد ، به طورى كه دست سؤال سوى مردم دراز نمى كند و كسى به تهيدستى او پى نمى برد تا به وى صدقه دهد .1921.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ وقتى از ايشان سؤال شد كه آيا به گداهايى كه درِ خانه ها را مى زنند ، مى توان صدقه داد يا بايد از اين كار خوددارى كند و آن را به خويشاوندان [مستمندش] بدهد؟ _فرمود : به آنها ندهد ، بلكه براى خويشاوندان مستمندش بفرستد كه اين كار اجرش بيشتر است .1922.طبّ الأئمّة عن ذَريحٍ :امام صادق عليه السلام_ نيز درباره همين آيه _فرمود : محروم ، شخص بى بخت و روزى اى است كه در خريد و فروش، چيزى نصيبش نمى شود .ر .ك : زكات ، باب 854 .

1117 _ آداب صدقه دادنقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! صدقه هاى خويش را با منّت و آزار باطل مكنيد ، مانند كسى كه مال خود را براى خودنمايى به مردم ، انفاق مى كند و به خدا و روز واپسين ايمان ندارد ، پس حكايت او مانند سنگ صافى است كه خاكى بر آن بوده و رگبارى بدان رسيده و آن را صاف (بى خاك) بر جا نهاده است» .

حديث :1923.الكافي عن موسى بن بكر :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بى چشمداشت، صدقه بدهيد؛ زيرا كه چشمداشت اجر را از بين مى برد.1923.الكافى ( _ به نقل از موسى بن بكر ) امام على عليه السلام :تعلّل ورزيدن و منّت نهادن ، احسان را ناگوار مى كنند .ر.ك : خوبى (1) ، باب 1281 .

.

ص: 712

233 . صراط
1118 _ خطر گذرگاه صراط
1119 _ معناى صراط مستقيم
1120 _ صراط آخرت وگذشتن از روى آن

233 صراط1118 _ خطر گذرگاه صراط1933.الكافى ( _ به نقل از موسى بن بكر ) امام على عليه السلام :بدانيد كه گذر شما از صراط است و از لغزشگاههاى آن و هراسهاى لغزيدنهايش و وحشتهاى متناوبش .1119 _ معناى صراط مستقيمقرآن :«ما را به راه راست هدايت فرما» .

«در حقيقت ، خدا پروردگار من و پروردگار شماست ، پس اورا بپرستيد كه اين است صراط مستقيم» .

«چگونه كفر مى ورزيد حال آن كه آيات خدا بر شما خوانده مى شود و رسول او در ميان شماست ؟ و هركه به خدا تمسّك جويد ، قطعاً به صراط مستقيم هدايت شده است» .

حديث :1939.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِلإِمامِ الحُسَينِ عليه السلام ) امام صادق عليه السلام_ درباره معناى صراط _فرمود : آن، راه شناخت خداوند عز و جل است، و دو صراط وجود دارد : صراطى در دنياست و صراطى در آخرت . صراط دنيا همان امامى است كه اطاعتش واجب است . هركه در دنيا او را بشناسد و از راهنماييهايش پيروى كند از صراط آخرت كه پلى است بر روى دوزخ ، بگذرد .1940.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :صراط مستقيم ، اميرالمؤمنين على عليه السلام است .1120 _ صراط آخرت وگذشتن از روى آن1938.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :موسى عليه السلام_ در مناجات _گفت : بار خدايا! پاداش كسى كه حكمت تو را آشكارا و پنهانى تلاوت كند چيست؟ فرمود : اى موسى! از صراط همچون برق مى گذرد .1939.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به امام حسين عليه السلام ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پايدارترين شما بر صراط ، كسى است كه محبّتش به اهل بيت من بيشتر باشد .1940.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وضو را كامل بگير تا از صراط همچون ابر بگذرى .1941.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صراط ، باريك تر از مو و تيزتر از شمشير است .1941.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «همانا پروردگار تو سخت در كمين است» (1) _فرمود : [كمينگاه ]پلى است بر روى صراط كه هر بنده اى مظلمه اى به گردن داشته باشد ، نمى تواند از آن بگذرد .1942.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :مردم در گذشتن از صراط به چند گروه تقسيم مى شوند : ... برخى مانند برق مى گذرند ، برخى مانند اسب به تاخت مى روند ، برخى با سينه خيز مى گذرند و برخى پياده مى روند و بعضى هم در حالى مى گذرند كه خود را به آن آويخته اند و آتش قسمتى از بدن آنها را گرفته و قسمتى را نگرفته است .

.


1- .فجر ، آيه 14 .

ص: 714

234 . خردسالى
1121 _ خُردسالى

234 خردسالى1121 _ خُردسالى1950.طبّ الأئمّة عن الحلبي :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بازيگوشى (شيطنت) بچّه در دوران كودكيش ، موجب افزايش عقل او در بزرگسالى اش مى باشد .1946.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هركه در خردسالى اش رنج نَبَرد ،در بزرگسالى اش به ارجمندى نرسد .1947.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :هركه در دوران خردساليش بپرسد ، در روزگار بزرگسالى اش پاسخ دهد .1948.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هركه در خردسالى نياموزد ، در بزرگسالى پيشرفت نكند .1949.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :نادان ، بچّه است اگر چه پير باشدو دانا ، بزرگ است اگر چه نوجوان باشد .1950.طبّ الأئمّة عليهم السلام ( _ به نقل از حَلَبى ) امام كاظم عليه السلام :بازيگوشى (شيطنت) پسر دردوران كودكى پسنديده است ، براى اين كه در بزرگسالى بردبار شود . (1)ر.ك : پدر و فرزند ، باب 1893 ؛ ادب ، باب 50 .

.


1- .بازى در رشد كودك، نقش مهمى دارد و بازى براى كودك جدى ترين موضوع حيات است. واژه بازى براى بزرگسالان مساوى وقت گذرانى، بطالت، غفلت و ... است كه مانع تكامل و تعالى مى گردد اما در مورد كودك بستر رشد و تكامل اوست. دوران بازى كودك دوران تعطيلى تكاملش نيست بلكه دوران شكوفايى استعدادهاى او از طريق بازى است. از اين رو توصيه شده كه به كودكان خود اجازه بازى دهيد و كودكى كه بازيگوش باشد، در بزرگسالى خوش فهم و حليم مى گردد. اين حديث نشانگر نقش اساسى بازى در رشد و تعالى شخصيتى انسان است. كودكى كه كودكىِ خود را به وسيله بازى ارضاء نكرده باشد، در بزرگسالى رفتارهاى كودكانه از او سر مى زند. «كودك صفتى» از نابهنجارى هايى است كه برخى افراد در سنين جوانى و بزرگسالى به آن مبتلا هستند. يكى از علل اين نابهنجارى ارضاء نشدن كودكى در دوران كودكى است و ارضاء شدن كودكى به وسيله بازى صورت مى گيرد.

ص: 716

235 . دست دادن
1122 _ ترغيب به دست دادن
1123 _ نهى از دست دادن با زن

235 دست دادن1122 _ ترغيب به دست دادن1957.امام رضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه با هم روبه رو شديد با سلام گفتن ودست دادن روبه رو شويد وچون از يكديگر جدا شديد ، با آمرزش خواهى [براى يكديگر ]جدا شويد .1958.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بايكديگر دست دهيد ؛ زيرا دست دادن كينه و كدورت را از بين مى برد .1959.الإمام الرضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با يكديگر دست دهيد كه اين كار كينه را مى برد .1959.امام رضا عليه السلام :امام باقر عليه السلام :هرگاه مردى با رفيقش دست دهد ، آن كه دستش را نگه دارد اجرش بيشتر از كسى است كه رها مى كند . بدانيد كه گناهان آنها مى ريزد تا جايى كه گناهى باقى نمى ماند .1960.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :مسلمانان هرگاه در ركاب رسول خدا صلى الله عليه و آله به جنگ بيرون مى رفتند و از جاى پر درختى مى گذشتند سپس به فضاى باز مى رسيدند ، به يكديگر نگاه مى كردند و با هم دست مى دادند .1961.الكافي عن أبي الحسن الأصبهاني :امام صادق عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله هرگاه با مردى دست مى داد ، هرگز دست خود را از دست او نمى كشيد تا اين كه او دستش را از دست حضرت بكشد .1123 _ نهى از دست دادن با زن1960.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من با زنان دست نمى دهم .1961.الكافى ( _ به نقل از ابو الحسن اصفهانى ) امام صادق عليه السلام :با زنى كه ازدواج كردن با او حلال است (محرم نيست) نمى توان دست داد مگر از پس جامه و [در اين صورت هم ]نبايد دستش را فشرد .

.

ص: 718

236 . صلح
1124 _ صلح در جنگ
1125 _ صلح امام حسن عليه السلام
1126 _ اهميت آشتى دادن مردم

236 صلح1124 _ صلح در جنگقرآن :«اگر به صلح مايل شدند تو نيز بدان مايل باش و به خدا توكّل كن كه او شنواى داناست» .

حديث :1972.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :من صلح را _ مادام كه مايه وهن اسلام نباشد _ كار سازتر از جنگ يافته ام .1973.الكافى ( _ به نقل از عِيص بن قاسم ) امام على عليه السلام_ در فرمان استاندارى مصر به مالك اشتر _نوشت : اگر دشمن تو را به صلح فرا خواند و خشنودى خدا در آن بود هرگز آن را ردّ مكن ؛ زيرا صلح مايه آسايش سپاهيان تو و راحتى خودت از اندوهها و دردسرهايت و امنيّت سرزمين توست . اما پس از صلح ، از دشمن خود سخت برحذر و هشيار باش ؛ زيرا گاه دشمن خود را نزديك مى سازد ، تا غافلگير كند ؛ پس محتاط و دور انديش باش و به دشمن خوشبين مباش .1125 _ صلح امام حسن عليه السلام1975.الإمام الكاظم عليه السلام :امام على عليه السلام_ پس از ضربت خوردن به وسيله ابن ملجم ، در سفارش به فرزند بزرگوار خود حسن عليه السلام _فرمود : بدان كه معاويه همچنان كه با من مخالفت كرد با تو نيز مخالفت خواهد كرد . پس اگر با او از در صلح وآشتى درآيى به جدّت تأسّى جسته اى كه با بنى ضمره و بنى اشجع . . . صلح كرد و اگر بخواهى با دشمنت بجنگى [بدان كه ]هرگز آن صلاحيت و وفادارى كه پيروان پدرت داشتند پيروان تو نخواهند داشت .1976.الكافي عن محمّدبن يحيى رفعه عن الإمام الكاظم عليهامام صادق عليه السلام :حسن بن على عليهماالسلام پس از آن كه به جانش سوء قصد شد و پيروانش از در ناسازگارى با وى در آمدند ، كار را به معاويه واگذاشت . آنگاه شيعيانش به آن حضرت چنين سلام كردند : «سلام بر تو اى خواركننده مؤمنان!» . حضرت فرمود : من خواركننده مؤمنان نيستم ، بلكه عزّت بخش مؤمنانم . وقتى ديدم شما در برابر دشمن قدرتى نداريد ، كار را به او واگذاشتم تا من و شما در ميان آنان باقى بمانيم ؛ همچنان كه آن عالِم (خضر) كشتى را سوراخ كرد تا براى صاحبانش باقى بماند ، و اينچنين [است حكايت ]من و شما تا در ميان آنها باقى بمانيم .1126 _ اهميت آشتى دادن مردمقرآن :«در حقيقت مؤمنان باهم برادرند ، پس ميان برادران خود آشتى دهيد و از خدا بترسيد ، شايد مورد رحمت قرار گيريد» .

«در بسيارى از آهسته گوييهايشان خيرى نيست ، مگر كسى كه [با اين كار] به دادن صدقه اى يا احسانى يا كه اصلاح ميان مردم فرمان دهد . و هركه براى خشنودى خدا چنين كند ، زودا كه پاداشى بزرگ به او دهيم» .

حديث :1977.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدانيد ! آيا شما را به چيزى با فضيلت تر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاه نكنم؟ آن چيز اصلاح ميان مردم است ؛ زيرا اختلاف و خصومت ميان مردم مُهلك و دين برانداز است .1978.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :اصلاح ميان مردم، هر گاه با هم دچار خصومت شوند و نزديك كردن آنها به يكديگر، هرگاه از هم دور گردند ، صدقه اى است كه خداوند آن را دوست دارد .

.

ص: 720

1127 _ جايز بودن دروغ براى اصلاح
237 . نماز (1)
1128 _ فضيلت نماز

1984.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ به مفضّل _فرمود : هرگاه ميان دو نفر از شيعيان ما نزاعى [بر سرمالى] ديدى آن [وجه ]را از مال من بپرداز [و ميان آنان اصلاح كن] .1127 _ جايز بودن دروغ براى اصلاح1986.امام باقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام :آشتى دهنده ، دروغگو نيست .1987.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :سخن سه گونه است : راست و دروغ و اصلاح ميان مردم (1) . . . از كسى سخنى درباره ديگرى مى شنوى كه اگر آن سخن به گوش وى برسد ، ناراحت مى شود ؛ پس تو آن ديگرى را مى بينى، و بر خلاف آنچه شنيده اى ، به او مى گويى : از فلانى شنيدم كه در خوبى تو چنين و چنان مى گفت .237 نماز (1)1128 _ فضيلت نمازقرآن :«بر نمازها و نماز ميانه مواظبت كنيد و خاضعانه براى خدا به پاخيزيد» .

«پس چون نماز را گزارديد ، خدا را [در همه حال ]ايستاده و نشسته و به پهلو خفته ياد كنيد و هرگاه آسوده خاطر شديد ، نماز را [به طور كامل ]بر پاداريد كه نماز به وقتهاى معيّن بر مؤمنان مقرّر شده است» .

«پروردگارا ! مرا بر پادارنده نماز قرار ده و فرزندان مرا نيز ، پروردگارا ! دعاى مرا بپذير» .

حديث :1990.الدعوات :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرچيزى چهره اى دارد و چهره دين شما نماز است .1991.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند، جلّ ثناؤه، نور ديده مرا در نماز قرار داد و نماز را محبوب من گردانيد ، همچنان كه غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب تشنه . [با اين تفاوت كه] گرسنه هرگاه غذا بخورد سير مى شود و تشنه هرگاه آب بنوشد سيراب مى شود ، اما من از نماز سير نمى شوم .

.


1- .مقصود ، اين است كه سخن دروغ براى اصلاح ميان مردم ، قسيم دروغ است و دروغ محسوب نمى شود.

ص: 722

1992.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الصَّلاةُ تَستَنزِلُ الرَّحمَةَ . (1)1993.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لا يُؤثِرُ على الصَّلاةِ عَشاءً ولا غَيرَهُ، وكانَ إذا دَخَلَ وَقتُها كأنّهُ لا يَعرِفُ أهلاً ولا حَمِيما . (2)1994.الكافي عن عبداللّه بن سنان عن الإمام الصادق عليهعنه عليه السلام :الصَّلاةُ قُربانُ كُلِّ تَقِيٍّ . (3)1995.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :الصَّلاةُ عَمودُ الدِّينِ، مَثَلُها كَمَثَلِ عَمودِ الفُسطاطِ؛ إذا ثَبَتَ العَمودُ يَثبُتُ الأوتادُ والأطنابُ، وإذا مالَ العَمودُ وانكَسَرَ لَم يَثبُتْ وَتِدٌ ولا طُنُبٌ . (4)1996.الكافي عن زياد بن أبي الحَلاّل :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أحَبُّ الأعمالِ إلى اللّهِ عَزَّوجلَّ الصَّلاةُ، وهي آخِرُ وَصايا الأنبياءِ . (5)1997.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عن أفضَلِ الأعمالِ وأحَبِّها إلى اللّهِ _: ما أعلَمُ شَيئا بعدَ المَعرِفَةِ أفضَلَ مِن هذِهِ الصَّلاةِ، ألا تَرى أنّ العَبدَ الصالِحَ عيسَى بنَ مريمَ قالَ : «وَأوْصانِي بِالصَّلاةِ» (6) ؟! (7)1129 _ آثارُ الصَّلاةِالكتاب :(اتْلُ ما أُوحِيَ إلَيكَ مِنَ الكِتابِ وَأقِمِ الصَّلاةَ إنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللّهِ أكْبَرُ وَاللّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ). (8)

الحديث :1997.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن لم تَنهَهُ صلاتُهُ عنِ الفَحشاءِ والمُنكَرِ لَم يَزدَدْ مِنَ اللّهِ إلّا بُعدا . (9)1998.عنه صلى الله عليه و آله :بحار الأنوار :_ في رجُلٍ يُصَلِّي مَعهُ ويَرتَكِبُ الفَواحِشَ _روي عن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنّ صلاتَهُ تَنهاهُ يَوما ما، فلَم يَلبَث أن تابَ. (10)1999.المحاسن عن السيّاري رفعه، قال :عنه صلى الله عليه و آله :إنّ عَمودَ الدِّينِ الصَّلاةُ، وهِي أوَّلُ ما يُنظَرُ فيهِ مِن عَمَلِ ابنِ آدَمَ، فإن صَحَّت نُظِرَ في عَمَلِهِ، وإن لَم تَصِحَّ لَم يُنظَرْ في بَقِيَّةِ عَمَلِهِ . (11)2000.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن أتَى الصَّلاةَ عارِفا بِحَقِّهاغُفِرَ لَهُ . (12)2001.عنه صلى الله عليه و آله :فاطمةُ الزَّهراءُ عليهاالسلام :فَرَضَ اللّهُ الصَّلاةَ تَنزِيها مِن الكِبرِ . (13)2002.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ أوَّلَ ما يُحاسَبُ بهِ العَبدُ الصَّلاةُ ، فإن قُبِلَت قُبِلَ ما سِواها . (14)2003.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :الصَّلاةُ تَثبِيتٌ لِلإخلاصِ وتَنزِيهٌ عنِ الكِبرِ . (15)1998.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَو كانَ على بابِ أحَدِكم نَهرٌ فاغتَسَلَ مِنهُ كُلَّ يَومٍ خَمسَ مرّاتٍ هَل كانَ يَبقى على جَسَدِهِ مِن الدَّرَنِ شَيءٌ ؟ إنّما مَثَلُ الصَّلاةِ مَثَلُ النَّهرِ الذي يُنقِي، كُلَّما صَلّى صلاةً كان كَفَّارَةً لِذُنوبِهِ إلّا ذَنبٌ أخرَجَهُ مِن الإيمانِ مُقيمٌ علَيهِ . (16) .


1- .غرر الحكم : 2214 .
2- .تنبيه الخواطر : 2/78 .
3- .الخصال : 620/10 .
4- .المحاسن : 1/116/117 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1/210/ 638 .
6- .مريم : 31 .
7- .الكافي : 3/264/1 .
8- .العنكبوت : 45 .
9- .كنز العمّال : 20083 .
10- .بحار الأنوار : 82/198
11- .بحار الأنوار : 82/227/54 .
12- .الخصال : 628/10 .
13- .بحار الأنوار : 82/209/19 .
14- .الكافي : 3/268/4 .
15- .الأمالي للطوسي : 296/582 .
16- .بحار الأنوار : 82/236/66 .

ص: 723

1129 _ آثار نماز

1999.المحاسن ( _ به نقل از سيّارى ، در حديثى كه سند آن را به معص ) امام على عليه السلام :نماز، رحمت [الهى] را فرود مى آورد .2000.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله شام و غير شام را بر نماز مقدّم نمى داشت و چون وقت نماز مى رسيد ، گويى نه خانواده اى مى شناسد و نه رفيق شفيقى .2001.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نماز ، مايه تقرّب هر انسان پرهيزگار است .2002.امام على عليه السلام :امام باقر عليه السلام :نماز ستون دين است ، مَثَل آن مَثَل تيرك خيمه است، اگر تيرك محكم باشد ميخها و طنابها محكم مى مانند و اگر تيرك كج شود و بشكند ، نه ميخى استوار مى ماند و نه طنابى .2003.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :محبوبترين كارها نزد خداوند عز و جل ، نماز است و آن آخرين سفارش پيامبران مى باشد .2004.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از برترين اعمال و محبوبترينِ آنها نزد خداوند _فرمود : بعد از معرفت [خدا ]چيزى برتر از اين نماز نمى شناسم . مگر نمى بينى كه بنده صالح ، عيسى بن مريم ، گفت : «و [خدا ]مرا به نماز سفارش كرد » ؟!1129 _ آثار نمازقرآن :«آنچه را كه از كتاب به تو وحى شده است بخوان و نماز را بر پا دار ، كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مى دارد و قطعاً ياد خدا [از هر عبادتى ]بالاتر است و خدا مى داند چه مى كنيد» .

حديث :2005.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه نمازش او را از كار زشت و ناپسند باز ندارد ، جز بر دورى او از خدا افزوده نشود .2006.الكافى ( _ به نقل از سعد بن سعد ) بحار الأنوار :روايت شده پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ درباره مردى كه با ايشان نماز مى خواند و در عين حال مرتكب كارهاى زشت مى شد _ فرمود : نمازش ، روزى او را از زشتكارى باز خواهد داشت . ديرى نگذشت كه آن مرد توبه كرد .2007.الكافى ( _ به نقل از سهل بن زياد ، از يكى از هم مسلكانش (ب ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ستون دين نماز است و نماز ، نخستين عمل فرزند آدم است كه به آن رسيدگى مى شود ؛ اگر درست بود به ديگر اعمالش رسيدگى مى شود و اگر درست نبود ساير اعمالش هم رسيدگى نمى شود .2008.الإمام الكاظم عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه نماز را با معرفت به حقّ آن به جاى آورد ، آمرزيده است .2009.الإمام الكاظم عليه السلام :فاطمه زهرا عليهاالسلام :خداوند نماز را به منظور دور كردن [انسان] از كِبر واجب فرمود .2010.الإمام عليّ عليه السلام :امام باقر عليه السلام :نخستين چيزى كه بنده براى آن حسابرسى مى شود نماز است ؛ اگر پذيرفته شد ساير اعمالش هم پذيرفته مى شود .2008.امام كاظم عليه السلام :امام باقر عليه السلام :نماز ، موجب تثبيت اخلاص و دورى از كِبر است .2009.امام كاظم عليه السلام :امام صادق عليه السلام :اگر جلو در خانه يكى از شماجوى آبى باشد و روزى پنج بار خود را در آن بشويد آيا چرك و كثافتى بر تن او باقى مى ماند؟ حكايت نماز نيز حكايت جوى آبى است كه تميز و پاكيزه مى كند ؛ هر نمازى كه [آدمى ]بخواند گناهانش را پاك مى كند مگر گناهى كه او را از ايمان به دَر برد و بر آن اصرار ورزد .

.

ص: 724

1130 _ فَضلُ المُصَلِّي2011.الكافي عن السيّاري رفعه، قال :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما دُمتَ في الصَّلاةِ فإنَّكَ تَقرَعُ بابَ المَلِكِ الجَبّارِ، ومَن يُكثِرْ قَرعَ بابِ المَلِكِ يُفتَحْ لَهُ . (1)2012.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لَو يَعلَمُ المُصَلِّي ما يَغشاهُ مِن جَلالِ اللّهِ ما سَرَّهُ أن يَرفَعَ رَأسَهُ مِن سُجودِهِ . (2)2013.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إذا قامَ الرجُلُ إلى الصَّلاةِ أقبَلَ إبليسُ يَنظُرُ إلَيهِ حَسدا ، لِما يَرى مِن رَحمَةِ اللّهِ التي تَغشاهُ . (3)1131 _ الخُشوعُ فِي الصَّلاةِالكتاب :(قَدْ أفْلَحَ المُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ). (4)

الحديث :2013.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا صَلاةَ لِمَن لا يَتَخَشَّعُ في صلاتِهِ . (5)2014.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ لَمّا سُئلَ عنِ الخُشوعِ _: التَّواضُعُ في الصَّلاةِ، وأن يُقبِلَ العَبدُ بقَلبِهِ كُلِّهِ على رَبِّهِ. (6)2015.الكافى ( _ به نقل از على بن مَهزِيار ) فلاح السائل عن أبي محمّد جعفر بن علي القمّي في كتاب زهد النبي صلى الله عليه و آله :كانَ النبيُّ صلى الله عليه و آله إذا قامَ إلى الصَّلاةِ تَرَبَّدَ وَجهُهُ خَوفا مِنَ اللّهِ تعالى . (7)2016.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لِيَخشَعِ الرَّجُلُ في صلاتِهِ؛ فإنّه مَن خَشَعَ قَلبُهُ للّهِِ عَزَّوجلَّ خَشَعَت جَوارِحُهُ فلا يَعبَثُ بِشَيءٍ . (8)2017.الإمام الكاظم عليه السلام :دعائم الإسلام عن عليٍّ صلواتُ اللّهِ علَيهِأنّهُ كانَ إذا دَخَلَ الصَّلاةَ كانَ كَأنَّهُ بِناءٌ ثابِتٌ أو عَمودٌ قائمٌ لا يَتَحَرَّكُ ، وكانَ ربّما رَكَعَ أو سَجَدَ فَيَقَعُ الطَّيرُ علَيهِ، ولَم يُطِقْ أحَدٌ أن يَحكِيَ صلاةَ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله إلّا عليُّ بنُ أبي طالبٍ وعليُّ بنُ الحسينِ عليهماالسلام . (9)2018.الكافي عن سعيد بن جَناح عن مولىً للإمام الصادق علأعلام الدين :كانَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام إذا أخَذَفي الوُضُوءِ يَتَغَيَّرُ وَجهُهُ مِن خِيفَةِ اللّهِ تعالى . (10)2016.امام صادق عليه السلام :عدّة الداعي :كانَت فاطِمةُ عليهاالسلام تَنهَجُ في الصَّلاهِ مِن خِيفَةِ اللّهِ تعالى . (11)2017.امام كاظم عليه السلام :بحار الأنوار من كتاب اللؤلؤيات:كانَ الحَسنُ عليه السلام إذا تَوَضَّأ تَغَيَّرَ لَونُهُ، وارتَعَدَت مَفاصِلُهُ، فقيلَ لَهُ في ذلكَ، فقالَ : حَقٌّ لِمَن وَقَفَ بينَ يَدَي ذِيالعَرشِ أن يَصفَرَّ لَونُهُ وتَرتَعِدَ مَفاصِلُهُ . (12)2018.الكافى ( _ به نقل از سعيد بن جَناح ، از يكى از وابستگان ام ) دعائم الإسلام :كانَ عليّ بن الحسين عليهماالسلام إذاتَوَضَّأ للصَّلاةِ وأخَذَ في الدُّخولِ فيها اصفَرَّ وَجهُهُ وتَغَيَّرَ لَونُهُ، فقيلَ لَهُ مرّةً في ذلكَ ، فقالَ : إنّي اُرِيدُ الوُقُوفَ بينَ يَدَي مَلِكٍ عَظِيمٍ . (13)2019.الإمام الرضا عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :كانَ عليُّ بنُ الحسينِ صلواتُ اللّهِ عليهِما إذا قامَ في الصَّلاةِ كأنّهُ ساقُ شَجرَةٍ لايَتَحَرَّكُ مِنهُ شَيءٌ إلّا ماحَرَّكَهُ الرِّيحُ مِنهُ . (14) .


1- .مكارم الأخلاق : 2/366/2661 .
2- .الخصال : 632/10 .
3- .الخصال : 632/10 .
4- .المؤمنون : 1، 2 .
5- .الفردوس : 5/195/7935 .
6- .دعائم الإسلام : 1/158 .
7- .فلاح السائل : 289/182 .
8- .الخصال : 628/10 .
9- .دعائم الإسلام : 1/159 .
10- .أعلام الدين : 247 .
11- .عدّة الداعي : 139 .
12- .بحار الأنوار : 80/346/30 .
13- .دعائم الإسلام : 1/158 .
14- .الكافي : 3/300/4 .

ص: 725

1130 _ منزلت نمازگزار
1131 _ خشوع در نماز

1130 _ منزلت نمازگزار2021.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تا زمانى كه در نماز هستى دَرِ خانه پادشاهى مقتدر را مى كوبى و هر كه دَرِ خانه پادشاه را بسيار بكوبد ، سرانجام آن در به رويش باز مى شود .2022.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :اگر نمازگزار بداند كه چه هاله اى از جلال خدا او را فرو مى پوشاند، هرگز دوست ندارد كه سر خود را از سجده اش بر دارد .2023.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :هرگاه آدمى به نمازايستد، ابليس از اين كه مى بيند رحمت خدا او را فرو پوشانده است حسودانه به وى مى نگرد .1131 _ خشوع در نمازقرآن :«براستى كه مؤمنان رستگار شدند . همانان كه در نمازشان خاشعند» .

حديث :2023.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه در نماز خود خشوع ندارد نمازش نماز نيست .2024.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به اين پرسش كه خشوع چيست ؟ _فرمود : فروتنى در نماز و اين كه بنده با تمام دلش به پروردگار خود رو كند .2025.عنه عليه السلام :فلاح السائل_ به نقل از ابو محمّد جعفر بن على القمى در كتاب زهد النبي صلى الله عليه و آله _: پيامبر صلى الله عليه و آله هرگاه به نماز مى ايستاد، از ترس خداوند متعال، رنگ چهره اش دگرگون مى شد .2026.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :انسان بايد در نمازش خشوع داشته باشد ، كسى كه دلش در برابر خداوند عز و جل خاشع باشد، جوارح او نيز خشوع خواهد داشت و بنابراين ، با چيزى بازى نمى كند .2027.الإمام الباقر عليه السلام :دعائم الإسلام :نقل شده است كه امام على عليه السلام هرگاه به نماز مى ايستاد ، مانند بنايى استوار يا ستونى راست تكان نمى خورد . گاهى اوقات در حال ركوع يا سجده [از بس آرام بود و كوچكترين حركتى نمى كرد ]پرنده بر پشت آن حضرت فرود مى آمد . و هيچ كس طاقت تقليد از نماز رسول خدا صلى الله عليه و آله را نداشت ، جز على بن ابى طالب و على بن الحسين عليهماالسلام .2028.الإمام الصادق عليه السلام :أعلام الدين :امام على عليه السلام هرگاه شروع به گرفتن وضو مى كرد ، از ترس خدا ، رنگ رخسارش برمى گشت .2029.عنه عليه السلام :عدّة الداعي :فاطمه عليهاالسلام در نماز ، از ترس خداوند متعال ، نفس نفس مى زد .2030.الإمام الكاظم عليه السلام :بحار الأنوار_ به نقل از كتاب اللؤلؤيات _: امام حسن عليه السلام هرگاه وضو مى گرفت رنگ چهره اش تغيير مى كرد و بندهاى بدنش به لرزه مى افتاد . علت را جويا شدند ، فرمود : كسى كه در برابر خداوندگار صاحب عرش ايستاده است ، بايد رنگش زرد شود و بند بند بدنش به لرزه افتد .2031.عنه عليه السلام :دعائم الإسلام :امام زين العابدين عليه السلام هرگاه براى نماز وضو مى گرفت و شروع به نماز خواندن مى كرد ، چهره اش زرد مى شد و رنگش مى پريد . يك بار در اين باره از ايشان سؤال شد ، فرمود : من مى خواهم در پيشگاه پادشاهى بزرگ بايستم .2024.امام على عليه السلام :امام باقر عليه السلام :امام زين العابدين _ صلوات اللّه عليه _ هرگاه به نماز مى ايستاد گويى تنه درختى است، كه هيچ چيزى از آن تكان نمى خورَد ، مگر آنچه كه وزش باد به حركت درمى آورَد .

.

ص: 726

2025.امام على عليه السلام :فلاح السائل عن أبي أيوب :كانَ أبو جعفرٍ وأبوعبدِاللّهِ عليهماالسلامإذا قاما إلى الصَّلاةِ تَغَيَّرَت ألوانُهُما حُمرَةً ومَرَّةً صُفرَةً ، وكأنّما يُناجِيانِ شَيئا يَرَيانِهِ . (1)1132 _ شَرائطُ وموانعُ قَبولِ الصَّلاةِ2027.امام باقر عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لَو صَلَّيتُم حتّى تَكونُوا كالأوتارِ، وصُمتُم حتّى تَكُونُوا كالحَنايا، لَم يَقبَلِ اللّهُ مِنكُم إلّا بِوَرَعٍ . (2)2028.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :أوحَى اللّهُ إلَيَّ أن يا أخا المُرسَلِينَ،يا أخا المُنذِرِينَ ، أنذِرْ قَومَكَ لا يَدخُلوا بَيتا مِن بُيُوتِي ولأِحَدٍ مِن عِبادِي عندَ أحَدِهِم مَظلِمَةٌ؛ فإنّي ألعَنُهُ ما دامَ قائما يُصَلِّي بينَ يَدَيَّ حتّى يَرُدَّ تلكَ المَظلِمَةَ . (3)2029.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ اغتابَ مُسلما أو مُس_لِمَةً لَم يَقبَلِ اللّهُ تعالى صلاتَهُ ولا صِيامَهُ أربَعينَ يَوما ولَيلةً، إلّا أن يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ . (4)2030.امام كاظم عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنّ مَن شَرِبَ الخَمرَ لَم تُحسَبْ صلاتُهُ أربَعينَ صَباحا . (5)2031.امام كاظم عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اُنظُرْ فِيمَ تُصَلِّي، إن لَم يَكُن مِن وَجهِهِ وحِلِّهِ فلا قَبولَ . (6)2032.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ وقد سُئلَ عن سَبَبِ قَبولِ الصَّلاةِ _: وَلايَتُنا والبَراءةُ مِن أعدائنا . (7)2032.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن قَبِلَ اللّهُ مِنهُ صلاةً واحِدَهً لم يُعَذِّبْهُ، ومَن قَبِلَ مِنهُ حَسَنةً لَم يُعَذِّبْهُ . (8)2033.مكارم الأخلاق عن الإمام الرضا عليه السلام _ وقَدعنه عليه السلام :مَن نَظَرَ إلى أبَوَيهِ نَظَرَ ماقِتٍ وهُماظالِمانِ لَهُ، لم يَقبَلِ اللّهُ لَهُ صلاةً . (9)1133 _ مَن تُقبَلُ صَلاتُهُ2033.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از يكى از ياران امام رضا عليه السلام كه ) الإمام الصادق عليه السلام :قالَ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى : إنَّماأقبَلُ الصَّلاةَ مِمَّن تَواضَعَ لِعَظَمَتي ، ويَكُفُّ نَفسَهُ عَنِ الشَّهَواتِ مِن أجلي ، ويَقطَعُ نَهارَهُ بِذِكري ، ولا يَتَعاظَمُ عَلى خَلقي ، ويُطعِمُ الجائِعَ ، ويَكسُو العاريَ ، ويَرحَمُ المُصابَ ، ويُؤوِي الغَريبَ ، فَذلِكَ يُشرِقُ نورُهُ مِثلَ الشَّمسِ ، وأجعَلُ لَهُ فِي الظُّلُماتِ نورًا وفِي الجَهالَةِ عِلمًا ، وأكلأُهُ بِعِزَّتي ، وأستَحفِظُهُ بِمَلائِكَتي ، يَدعوني فَاُلَبّيهِ ، ويَسأَلُني فَاُعطيهِ ، فَمَثَلُ ذلِكَ عِندي كَمَثَلِ جَنّاتِ الفِردَوسِ ، لا تَيبَسُ ثِمارُها ، ولا تَتَغَيَّرُ عَن حالِها . (10)1134 _ دَورُ حُضورِ القَلبِ في قَبولِ الصَّلاةِ2035.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يَقبَلُ اللّهُ صلاةَ عَبدٍ لا يَحضُرُ قَلبُهُ مَع بَدَنِهِ . (11) .


1- .فلاح السائل : 290/186 .
2- .بحار الأنوار : 84/ 258/56
3- .بحار الأنوار : 84/257/55 .
4- .جامع الأخبار : 412/1141 .
5- .علل الشرائع : 345/1 .
6- .بشارة المصطفى : 28 .
7- .المناقب لابن شهر آشوب : 4/131 .
8- .الكافي : 3/266/11
9- .الكافي : 2/349/5 .
10- .المحاسن : 1 / 79 / 44 عن ابن القدّاح وص 458 / 1059 عن عبداللّه بن ميمون القدّاح عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، تحف العقول : 306 .
11- .المحاسن : 1/406/921 .

ص: 727

1132 _ شرايط وموانع پذيرفته شدن نماز
1133 _ كسى كه نمازش پذيرفته مى شود
1134 _ نقش حضور قلب در پذيرش نماز

2036.الإمام الباقر عليه السلام :فلاح السائل_ به نقل از أبو أيوب _: امام باقرو امام صادق عليهماالسلامهرگاه به نماز مى ايستادند رنگ رخسارشان ، گاه سرخ مى شد و گاه زرد؛ گويى با كسى راز و نياز مى كنند كه او را مى بينند .1132 _ شرايط وموانع پذيرفته شدن نماز2038.الكافي عن محمّد بن مسلم [عن الإمام الباقر عليه الپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر چندان نماز بخوانيد كه چون چلّه كمان شويد ، و چندان روزه بگيريد كه مانند كمان درآييد ، خداوند از شما نپذيرد مگر آن چه با پارسايى همراه باشد .2035.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند به من وحى فرمود كه :اى از تبار رسولان ، اى از تبار بيم دهندگان! به مردم خود هشدار ده كه تا وقتى نسبت به يكى از بندگان من به گردن خود مظلمه و حقّى دارند وارد هيچ يك از خانه هاى من نشوند ؛ زيرا تا زمانى كه در پيشگاه من به نماز ايستاده اند ، آنان را لعنت مى كنم مگر اين كه آن مظلمه را ردّ كنند .2036.امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه از مردى مسلمان يا زنى مسلمان غيبت كند ، خداوند متعال تا چهل شبانه روز، نه نماز او را مى پذيرد و نه روزه اش را ، مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد .2037.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه شراب بخورد ، تا چهل صباح نمازش به حساب آورده نمى شود .2038.الكافى ( _ به نقل از محمّد بن مسلم ، از امام باقر عليه الس ) امام على عليه السلام :بنگر كه با چه [جامه و لباسى]نماز مى خوانى ؛ اگر آن را از راه درست و حلال به دست نياورده باشى ، نمازت پذيرفته نيست .2039.الإمام عليّ عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از آنچه موجب قبولى نماز مى شود _فرمود : دوستى و ولايت ما و بيزارى از دشمنان ما.2040.الكافي عن سعد الإسكاف عن الإمام الباقر عليه السلاامام صادق عليه السلام :هر كه خداوند يك نماز از او بپذيرد، عذابش نمى كند و از هركه يك كار نيك بپذيرد عذابش نمى كند .2041.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كه به پدر و مادر خود ، گرچه به وى ستم كرده باشند ، با نگاه دشمنانه بنگرد ، خداوند از او نمازى را نمى پذيرد .1133 _ كسى كه نمازش پذيرفته مى شود2039.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :خداوند تبارك وتعالى فرموده : من نماز كسى را مى پذيرم كه در برابر عظمت من فروتن باشد ، به خاطر من نفْس خود را از شهوتها باز دارد و روزش را با ياد من سپرى كند و بر آفريدگان من بزرگى نفروشد و گرسنه را غذا دهد و برهنه را بپوشاند و به مصيبت ديده رحم كند و غريب را جاى دهد ؛ چنين كسى مانند خورشيد مى درخشد ، در تاريكيها براى او نورى قرار مى دهم ، و در نادانى ، دانشى . به عزت خودم ، عمرش را طولانى تر مى كنم . و با فرشتگانم ، پاسداريش مى نمايم . مرا مى خواند ، جوابش مى دهم . از من درخواست مى كند ، مى دهمش . مثل چنين شخصى در پيشگاه من ، همانند باغ هاى پرديس است كه ميوه هايش خشكيده نمى شوند و حالتشان دگرگون نمى گردد .1134 _ نقش حضور قلب در پذيرش نماز2041.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند نماز بنده اى را كه دلش در كنار بدنش حضور ندارد ، نمى پذيرد .

.

ص: 728

2042.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنّ العَبدَ لَيُصَلِّي الصَّلاةَ لا يُكتَبُ لَهُ سُ_دسُها ولاعُشرُها، وإنّما يُكتَبُ لِلعَبدِ مِن صَلاتِهِ ما عَقَلَ مِنها . (1)2043.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :رَكعَتانِ خَفيفَتانِ في ( ال )_تَفَكُّرِ خَيرٌ مِن قِيامِ لَيلةٍ . (2)2044.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الباقرُ والإمامُ الصّادقُ عليهماالسلام :ما لَكَ مِن صلاتِكَ الّا ما أقبَلتَ علَيهِ فيها، فإن أوهَمَها كُلَّها أو غَفَلَ عن أدائها لُفَّت فَضُرِبَ بها وَجهُ صاحِبِها . (3)2045.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن صَلّى رَكعتَين يَعلَمُ ما يقولُ فيهِما، انصَرَفَ ولَيسَ بينَهُ وبينَ اللّهِ ذَنبٌ . (4)1135 _ مَن لَيسَ لَهُ صَلاةٌ2043.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا صلاةَ لِمَن لا يُتِمُّ رُكوعَها وسُجودَها . (5)2044.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن عَرَفَ مَن على يَمينِهِ وشِمالِهِ مُتَعمِّدا في الصَّلاةِ فلا صلاةَ لَهُ . (6)2045.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا صلاةَ لِمَن لا زَكاةَ لَهُ . (7)2046.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :لا صلاةَ لِحاقِنٍ ولا لِحاقِبٍ ولا لحازِقٍ،فالحاقِنُ الذي بهِ البَولُ، والحاقِبُ الذي بهِ الغائطُ، والحازقُ الذي قَد ضَغَطَهُ الخُفُّ . (8)1136 _ النَّهيُ عَنِ التَّكاسُلِ فِي الصَّلاةِالكتاب :(إِنَّ المُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللّهَ وَهُوَ خادِعُهُمْ وَإِذا قامُوا إلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُرَاؤُونَ النَّاسَ وَلا يَذكُرُونَ اللّهَ إلَا قَلِيلاً). (9)

الحديث :2050.الإمام الصادق عليه السلام :بحار الأنوار :في حديثِ المِعراجِ: يا أحمدُ،عَجِبتُ من ثَلاثَةِ عَبيدٍ : عَبدٍ دَخَ_لَ في الصَّلاةِ وهُو يَعلَمُ إلى مَن يَرفَعُ يَدَيهِ وقُدَّامَ مَن هُو، وهُو يَنعَسُ ... (10)2051.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا غَلَبَتكَ عَينُكَ وأنتَ فيالصَّلاةِ فاقطَعِ الصَّلاةَ ونَم؛ فإنَّكَ لا تَدرِي تَدعُو لك أو على نفسِكَ ! (11)2048.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا تَقُمْ إلى الصَّلاةِ مُتَكاسِلاًولا مُتَناعِسا ولا مُتَثاقِلاً ؛ فإنّها مِن خَلَلِ النِّفاقِ، وإنَّ اللّهَ نَهَى المؤمنينَ أن يَقُومُوا إلى الصَّلاةِ وهُم سُكارى يَعنِي مِنَ النَّومِ . (12)(انظر) عنوان 344 «الكسل» .

1137 _ المُحافَظَةُ عَلى أوقاتِ الصَّلاةِالكتاب :(فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ). (13)

(وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ * أُولئِكَ هُمُ الوارِثُونَ * الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ). (14)

.


1- .بحار الأنوار : 84/249/41 .
2- .ثواب الأعمال : 68/1 .
3- .بحار الأنوار : 84/260/59 .
4- .الكافي : 3/266/12 .
5- .بحار الأنوار : 72/198/26
6- .بحار الأنوار : 84/249/41 .
7- .مشكاة الأنوار:96/212.
8- .الأمالي للصدوق : 498/683 .
9- .النساء : 142 .
10- .بحار الأنوار : 77/22/6 ، انظر تمام الحديث
11- .بحار الأنوار : 84/283/5 .
12- .تفسير العيّاشي : 1/242/134 .
13- .الماعون : 4، 5 .
14- .المؤمنون : 9 _ 11 .

ص: 729

1135 _ كسى كه نمازش نماز نيست
1136 _ نهى از كاهلى در نماز
1137 _ مواظبت بر اوقات نماز

2054.الكافي عن محمّد بن الفيض :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[گاه] بنده نماز مى خواند، اما يك ششم و يك دهم آن هم برايش نوشته نمى شود ؛ تنها آن مقدار از نماز بنده به حساب مى آيد كه با شناخت و توجّه همراه باشد .2055.الإمام الرضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو ركعت نماز سبك اما همراه تفكر ، بهتر است از شبى را تا به صبح نمازگزاردن .2052.امام صادق عليه السلام :امام باقر و امام صادق عليهماالسلام :تنها آن مقدار از نمازت بهره توست كه با توجه قلبى همراه باشد . پس ، اگر كسى در همه نماز سهو كند (حواسش بكلى پرت باشد) يا از اداى آن غفلت ورزد (به وقت نگزارد) آن نماز مچاله و به صورت صاحبش پرت مى شود.2053.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كه دو ركعت نماز بخواند و بداند در آنها چه مى گويد ، نمازش كه تمام شد گناهى ميان او و خداوند باقى نماند .1135 _ كسى كه نمازش نماز نيست2055.امام رضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه ركوع و سجود نماز را كامل به جا نياورد ، نمازش نماز نيست .1.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في جَوابِ سُؤالِ رَجُلٍ مِن أهلِ الشّامِ : لِمَ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه در نماز كارى كند كه بداند در طرف راست و چپ او كيست ، نمازش درست نيست .2.عنه عليه السلام ( _ لِمَن سَأَلَهُ : أينَ مَكَّةُ مِن بَكَّةَ ؟ _ ) امام صادق عليه السلام :كسى كه زكات ندهد ، نمازش نماز نيست .1.امام على عليه السلام ( _ در پاسخ مردى از شاميان كه پرسيد: «چرا مكّه را « ) امام صادق عليه السلام :نماز حاقن و حاقب و حازق نماز نيست ؛ حاقن كسى است كه بولش گرفته و حاقب كسى است كه غائطش گرفته و حازق كسى است كه پايش از پاى افزار در فشار است .1136 _ نهى از كاهلى در نمازقرآن :«همانا منافقان با خدا نيرنگ مى كنند و حال آن كه او با آنان نيرنگ خواهد كرد و چون به نماز ايستند كاهلانه برخيزند ، با مردم ريا مى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى كنند» .

حديث :177.عَمرُو بنُ دينارٍ وعُبَيدُاللّه ِ بنُ أبي يَزيد :بحار الأنوار:در حديث معراج آمده است : اى احمد! از سه بنده در شگفتم : [اوّل] بنده اى كه به نماز مى ايستد و مى داند دست به سوى چه كسى برمى دارد و در برابر چه كسى ايستاده است ، اما خواب آلود است ...176.ابو مريم از امام باقر عليه السلام روايت مى كندامام على عليه السلام :هرگاه در حال نماز خواب بر تو غلبه كرد ، نماز را قطع كن و بخواب ؛ زيرا در چنان حالى نمى دانى كه خودت را دعا مى كنى يا نفرين .175.امام صادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :با حالت كسل و خواب آلود و سنگين به نماز نايست ؛ زيرا اينها از خصلتهاى نفاق است و خداوند مؤمنان را از اين كه در حالت مستى ؛ يعنى مستى خواب ، به نماز ايستند نهى كرده است .ر.ك : عنوان 344 «تنبلى» .

1137 _ مواظبت بر اوقات نمازقرآن :«واى بر نمازگزارانى كه از نمازشان غافلند» .

«و كسانى كه بر نمازهايشان مواظبت مى كنند . آنان همان وارثانند ، كسانى كه بهشت برين را ارث مى برند و جاودانه در آن خواهند ماند» .

.

ص: 730

الحديث :171.سعيد بن عمرو هذلى از پدرش روايت مى كند:رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :حَسبُ الرَّجُلِ مِن دِينِهِ، كَثرَةُ مُحافَظَتِهِ على إقامَةِ الصَّلَواتِ . (1)173.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ مِن كتابِهِ لمحمّدِ بنِ أبي بكرٍ _: اِرتَقِبْ وَقتَ الصَّلاةِ فَصَلِّها لِوَقتِها، ولا تَعَجَّلْ بها قَبلَهُ لِفَرَاغٍ، ولا تُؤخِّرْها عَنهُ لِشُغلٍ . (2)1138 _ الحَثُّ عَلَى الصَّلاةِ في أوَّلِ وَقتِها171.سَعيدُ بنُ عَمرٍو الهُذَلِيُّ عَن أبيهِ :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :اِعلَمْ أنَّ أوَّلَ الوَقتِ أبَداأفضَلُ، فَعَجِّلْ بِالخَيرِ ما استَطَعتَ، وأحَبُّ الأعمالِ إلى اللّهِ عَزَّوجلَّ ما داوَمَ العَبدُ علَيهِ وإن قَلَّ . (3)170.يحيى بن شبل از امام باقر عليه السلام روايت مى كندالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :فَضلُ الوَقتِ الأوَّلِ على الآخِرِ كَفَضلِ الآخِرَةِ على الدُّنيا . (4)169.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به عايشه _ ) بحار الأنوار عن القزّازِ :خَرَجَ الرِّضا عليه السلام يَستَقبِلُ بعضَ الطالِبِيِّينَ وجاءَ وقتُ الصَّ_لاةِ، فَمالَ إلى قَصرٍ هناكَ فَنَزَلَ تحتَ صَخرَةٍ فقالَ : أذِّنْ، فقلتُ : نَنتَظِرُ يَلحَقْ بنا أصحابُنا، فقالَ : غَفَرَ اللّهُ لكَ، لا تُؤَخِّرَنَّ صَلاةً عن أوَّلِ وَقتِها إلى آخِرِ وَقتِها مِن غَيرِ عِلَّةٍ، علَيكَ أبَدا بأوَّلِ الوَقتِ، فَأذَّنتُ وصَلَّينا . (5)1139 _ تارِكُ الصَّلاةِ وَالكُفرُالكتاب :(فِي جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ * عَنِ الْمُجْرِمِينَ * ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ * قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ المُصَلِّينَ). (6)

الحديث :167.كلثوم بن عبدالمؤمن حرّانى از امام صادق چنين روايترسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مابينَ المسلمِ وبينَ الكافِرِ إلّاأن يَترُكَ الصَّلاةَ الفَريضَةَ مُتَعَمِّدا، أو يَتهاوَنَ بها فلا يُصَلِّيَها. (7)166.امام على عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عن عِلَّةِ تَسمِيَهِ تارِكِ الصَّلاةِ كافِرا دونَ الزّاني _: لأِنَّ الزانيَ وما أشبَهَهُ إنَّما يَعمَلُ ذلكَ لِمَكانِ الشَّهوَةِ لأ نّها تَغلِبُهُ، وتارِكَ الصَّلاةِ لا يَترُكُها إلّا استِخفافا بها . (8)1140 _ التَّحذيرُ مِنَ الاستِخفافِ بِالصَّلاةِ167.كُلثومُ بنُ عَبدِالمُؤمِنِ الحَرّانِيٌّ عَنِ الإِالإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا تَتَهاوَنْ بصلاتِكَ؛ فإنّ النبيَّ صلى الله عليه و آله قالَ عندَ مَوتِهِ : لَيسَ مِنّي مَنِ استَخَفَّ بِصلاتِهِ . (9)166.الإمام عليّ عليه السلام :مستدرك الوسائل عن أبي بصيرٍ :دَخَلتُ على حُمَيدَةَ اُعَزِّيها بأبي عبدِ اللّهِ عليه السلام فَبَكَت ثمّ قالَت : يا أبا محمّدٍ ، لو شَهِدتَهُ حينَ حَضَرَهُ الموتُ وقد قَبَضَ إحدى عَينَيهِ ثُمّ قالَ : اُدعُوا لي قَرابَتي ومَن يَطُفَ (10) بي، فلمّا اجتَمَعُوا حَولَهُ قالَ : إنَّ شَفاعَتَنا لَن تَنالَ مُستَخِفّا بِالصَّلاةِ . (11) .


1- .تنبيه الخواطر : 2/122 .
2- .بحار الأنوار:83/14/25.
3- .الكافي : 3/274/8 .
4- .ثواب الأعمال : 58/2 .
5- .بحار الأنوار : 83/21/38 .
6- .المدّثّر : 40 _ 43 .
7- .ثواب الأعمال : 275/1 .
8- .علل الشرائع : 339/1 .
9- .الكافي : 3/269/7 .
10- .كذا في المصدر، والظاهر أنّ الصحيح «يطوف».
11- .مستدرك الوسائل: 3/25/2923 .

ص: 731

1138 _ تشويق به خواندن نماز در اوّل وقت
1139 _ تارك نماز و كفر
1140 _ پرهيز از سبك شمردن نماز

حديث :164.امام على عليه السلام ( _ در شرح آيه {Q} «انّ اوّل بيتٍ ...» {/Q} _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در ديندارى مرد همين بس، كه بر گزاردن نمازها بسيار مواظبت كند.163.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام_ در نامه خود به محمّد بن ابى بكر _نوشت : مراقب وقت نماز باش و آن را به هنگام بخوان ، نه به دليل فارغ بودن، آن را پيش از موقع بخوان و نه به سبب كارى آن را از وقتش به تأخير انداز .1138 _ تشويق به خواندن نماز در اوّل وقت164.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى: {Q} «إنَّ أوَّلَ بَيتٍ وُضِع ) امام باقر عليه السلام :بدان كه اوّل وقت هميشه بهتر است ؛ پس تا جايى كه مى توانى به كار خير بشتاب ، محبوبترين كارها نزد خداوند عز و جل كارى است كه بنده بر آن مداومت ورزد گرچه اندك باشد .163.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :فضيلت اوّل وقت [نماز ]بر آخر وقت همچون فضيلت آخرت بر دنياست .162.الإمام الباقر عليه السلام :بحار الأنوار_ به نقل از قزّاز _: حضرت رضا عليه السلام به پيشباز جمعى از طالبيان بيرون رفت .كه وقت نماز رسيد ؛ حضرت راه خود را به طرف كوشكى كه در آن نزديكى بود كج كرد و زير صخره اى فرود آمد و فرمود : اذان بگو . عرض كردم : منتظر مى مانيم تا دوستانمان هم به ما ملحق شوند . حضرت فرمود : خدا تو را بيامرزد ، هرگز نمازت را، بى دليل از اوّل وقت به تأخير مينداز . هميشه رعايت اوّل وقت را بكن ؛ پس ، من اذان گفتم و نماز خوانديم .1139 _ تارك نماز و كفرقرآن :«[ اصحاب يمين ] در ميان باغها ، از يكديگر مى پرسند ، درباره مجرمان : چه چيز شما را در آتش درآورد؟ گويند : از نمازگزاران نبوديم» .

حديث :160.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميان مسلمان و كافر فاصله اى جز اين نيست كه نماز واجب را عمداً ترك كند يا آن را سبك شمارد و نخواند .159.الإمام الباقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه چرا تارك نماز، كافر خوانده مى شود اما زناكار، نه _فرمود : چون كسى كه زنا و امثال اين كار را مى كند، بر اثر غلبه شهوت دست به اين كارها مى زند، اما تارك نماز، آن را ترك نمى كند ، مگر از روى سبك شمردن و بى اعتنايى به آن .1140 _ پرهيز از سبك شمردن نماز157.يونس:امام باقر عليه السلام :نمازت را سبك مشمار ؛ زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام رحلتش فرمود : از من نيست كسى كه نمازش را سبك بشمارد .156.عبداللّه بن سنان:مستدرك الوسائل_ به نقل از ابو بصير _: به حضور حُميده رسيدم تا رحلت امام صادق عليه السلام را به او تسليت گويم . حُميده گريست و سپس گفت : اى ابا محمّد! كاش هنگام فوت آن حضرت بودى. يكى از چشمان خود را بست و سپس به من فرمود : خويشان و نزديكانم را نزد من بخوانيد . وقتى همه دور آن بزرگوار جمع شدند ، فرمود : هرگز شفاعت ما به كسى كه نماز را سبك بشمارد ، نمى رسد .

.

ص: 732

1141 _ صَلاةُ الجَماعَةِ158.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لقمانُ عليه السلام_ لابنِهِ وهُو يَعِظُهُ _: صَلِّ في جَماعَهٍ ولو عَلَى رَأسِ زُجٍّ ! (1)157.يونُسُ :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ في اُناسٍ أبطَؤوا عن الصَّلاهِ في المَسجِدِ _: لَيُوشِكُ قَومٌ يَدَعُونَ الصَّلاةَ في المَسجِدِ أن نَأمُرَ بحَطَبٍ فَيُوضَعَ على أبوابِهِم ، فَتُوقَدَ علَيهِم نارٌ فَتُحرَقَ علَيهِم بُيوتُهُم . (2)156.عَبدُاللّه ِ بنُ سِنان :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن صَلَّى الخَمسَ في جَماعَهٍ فَظُنُّوا بهِ خَيرا . (3)1142 _ ما يَلزَمُ مُراعاتُهُ لِلإمامِ154.يونس بن يعقوب:الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في وصيّتِهِ لِمحمّدِ بنِ أبيبكرٍحينَ وَلّاهُ مِصرَ _: وَانظُرْ إلى صلاتِكَ كيفَ هِي فإنّكَ إمامٌ لِقَومِكَ (يَنبَغِي لكَ) أن تُتِمَّها ولا تُخَفِّفَها ، فَلَيسَ مِن إمامٍ يُصَلِّي بِقَومٍ يَكونُ في صلاتِهِم نُقصانٌ إلّا كانَ علَيهِ ، لايَنقُصُ مِن صلاتِهِم شَيءٌ، وتَمِّمْها وتَحَفَّظْ فيها يَكُن لكَ مِثلَ اُجُورِهِم ولا يَنقُصُ ذلكَ مِن أجرِهِم شَيئا . (4)153.ابو حمزه:عنه عليه السلام_ مِن كتابِهِ إلى اُمَراءِ البِلادِ _: صَلُّوابِهِم صلاةَ أضعَفِهِم، ولا تَكُونُوا فَتّانِينَ . (5)152.عطاء از اسامة بن زيد نقل مى كندالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَمَّن أحَقُّ أن يَؤمَّ _: إنَّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ : يَتَقَدَّمُ القَومَ أقرَؤهُم لِلقرآنِ، فإن كانُوا في القِراءَةِ سَواءً فَأقدَمُهُم هِجرَةً ، فإن كانُوا في الهِجرَةِ سَواءً فَأكبَرُهُم سِنّا، فإن كانوا فِي السِّنِّ سَواءً فَليَؤمَّهُم أعلَمُهُم بِالسُّنَّةِ وأفقَهُهُم فِي الدِّينِ، ولا يَتَقَدَّمَنَّ أحَدُكُمُ الرَّجُلَ في مَنزِلِهِ، ولا صاحِبَ ( ال_ ) سُلطانِ في سُلطانِهِ . (6) .


1- .المحاسن : 2/126/1348 .
2- .وسائل الشيعة : 3 / 478 / 2 .
3- .الكافي : 3/371/3 .
4- .الأمالي للطوسي : 29/31 .
5- .نهج البلاغة : الكتاب 52 .
6- .الكافي : 3/376/5 .

ص: 733

1141 _ نماز جماعت
1142 _ آنچه امام جماعت بايد رعايت كند

1141 _ نماز جماعت153.أبو حَمزَةَ :لقمان عليه السلام_ در اندرز به فرزندش _فرمود : نماز را با جماعت بخوان ، گرچه روى نيزه باشد !152.عَطاءٌ عَن اُسامَةَ بنِ زَيدٍ أنَّهُ دَخَلَ هُوَپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ درباره عدّه اى از مسلمانان كه براى نماز به مسجد نمى آمدند _: عدّه اى نماز در مسجد را ترك گفته اند ، چيزى نمانده كه دستور دهيم هيزم بياورند و بر در خانه هاى آنها بگذارند و بر آنها آتشى افروزند وخانه هايشان را بر سرشان بسوزانند .151.عبداللّه بن عمر :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه نمازهاى پنج گانه را با جماعت بخواند ، به او گمان نيك بريد .1142 _ آنچه امام جماعت بايد رعايت كند151.عَبدُاللّه ِ بنُ عُمَرَ :امام على عليه السلام_ در سفارش به محمّد بن ابى بكر هنگام گماردن او به فرماندارى مصر _نوشت : به نمازت بنگر كه چگونه است ؛ زيرا تو امام [جماعت] مردم خود هستى .[سزاوار است] كه نماز را كامل به جاى آورى وسبك وناقص برگزارش نكنى؛ زيرا هر پيشنمازى كه براى مردمى نماز گزارَد و در نماز آنها كم و كاستى باشد ، گناهش به گردن اوست واز نماز آنها چيزى كم نمى شود. نماز را كامل به جاى آر و بر آن مراقبت نما ، تا تو نيز همانند پاداش همه آنها را داشته باشى و اين [پاداش تو ]چيزى از ثواب آنها نمى كاهد .150.ذَريح :امام على عليه السلام_ در نامه خود به فرمانداران شهرها _نوشت : با آنان همچون نمازِ ناتوان ترينشان نماز بگزاريد و فتنه جو مباشيد .149.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه چه كسى براى امامت جماعت شايسته تر است _فرمود : رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : پيشنمازى مردم را كسى به عهده گيرد كه قارى تر (قرآن خوان تر يا قرائتش بهتر) باشد ؛ اگر در قرائت يكسان بودند آن كه در هجرت مقدمتر است ، پيشنماز شود و اگر در هجرت نيز يكسان بودند آنكه سنّش بيشتر است به عهده گيرد ؛ اگر همسنّ بودند آن كه به سنّت داناتر و در دين فقيه تر است ، امامت كند . هيچ يك از شما در خانه كسى بر صاحب خانه مقدم [در پيشنمازى ]نشود و نه بر صاحب نفوذى در قلمرو نفوذش .

.

ص: 734

238 . نماز (2) «نماز شب»
1143 _ فضيلت نماز شب

238 نماز (2) «نماز شب»1143 _ فضيلت نماز شبقرآن :«و پاسى از شب را زنده بدار تا براى تو [به منزله ]نافله اى باشد . اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برانگيزد» .

«قطعاً برخاستن شب ، رنجش بيشتر و گفتار [در آن هنگام ]استوارتر است» .

حديث :137.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل پيوسته مرا به شب زنده دارى سفارش مى كرد ، چندان كه گمان كردم نيكان امّت من جز اندكى از شب را هرگز نخواهند خفت .136.زراره از امام باقر عليه السلام روايت كرده است:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رحمت خدا بر آن مردى باد كه نيمه هاى شب برخيزد و نماز بخواند و همسرش را براى نماز خواندن بيدار كند و اگر بيدار نشد آب به صورتش بپاشد . رحمت خدا بر آن زنى باد كه نيمه هاى شب از خواب برخيزد و نماز بخواند و شوهرش را براى نماز بيدار كند و اگر امتناع كرد به صورتش آب پاشد .135.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه بنده در دل شب تار با سروَر خود خلوت كند و با او به راز و نياز پردازد ، خداوند دلش را نورانى گرداند ... سپس به فرشتگانش گويد : «اى فرشتگان من! به بنده ام بنگريد كه در دل شب تار كه هرزه درايان به لهو سرگرمند و غافلان خفته اند ، با من خلوت كرده است . گواه باشيد كه من او را آمرزيدم» .139.عنهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد شب زنده دارى كه آن شيوه صالحانِ پيش از شماست . شب زنده دارى مايه تقرّب به خدا و باز داشتن از گناه است .138.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :شب زنده دارى مايه تندرستى است، و خشنودى پروردگار عز و جل، و قرار گرفتن در معرض رحمت خدا، و چنگ آويختن به اخلاق پيامبران .137.الإمام الصادق عليه السلام :بحار الأنوار :امام على عليه السلام فرمود : از وقتى اين سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را كه : «نماز شب نور است» ، شنيدم نماز شب را ترك نكردم . ابن كوّاء پرسيد : حتى در ليلة الهَرير؟ (1) فرمود : حتى در ليلة الهرير .136.زُرارَةُ عَن أبي جَعفَرٍ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :شرافت مؤمن در نماز شب اوست ، و عزّت مؤمن در خوددارى او از لطمه زدن به آبروى مردم .135.عنه صلى الله عليه و آله ( _ عِندَما طافَ بِالكَعبَةِ حَتّى إذا بَلَغَ الرُّ ) امام صادق عليه السلام :شب زنده دارى را فرو مگذار ؛ زيرا مغبون [واقعى] كسى است كه شب زنده دارى را از دست بدهد .134.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كار نيكى كه بنده مى كند ، در قرآن برايش ثوابى ذكر شده مگر نماز شب كه از بس نزد خدا پر اهميت است ثواب آن را معلوم نكرده و فرموده است : «پهلوهايشان را از بسترها دور مى كنند[ و ]پروردگارشان را از روى بيم و طمع مى خوانند و از آنچه روزيشان داده ايم انفاق مى كنند و هيچ كس نمى داند به پاداش آنچه مى كرده اند چه مسرت هايى برايشان نهفته شده است» .

.


1- .يكى از سخت ترين شب هاى جنگ صفّين كه حضرت على عليه السلام و يارانش، تا صبح به نبرد مشغول بودند. (م)

ص: 736

1144 _ عوامل محروم شدن از نماز شب
1145 _ اجر كسى كه نيّت نماز شب داشته
239 . نماز (3) «نماز جمعه»
1146 _ اهمّيت نماز جمعه
1147 _ آداب گوش دادن به خطبه

124.الصَّدوق :امام صادق عليه السلام :نماز شب، چهره را سفيد و نورانى مى كند ، نماز شب، انسان را خوشبو مى كند ، نماز شب، روزى مى آورد .1144 _ عوامل محروم شدن از نماز شب122.احمد بن محمد بن ابى نصر:امام على عليه السلام_ به مردى كه عرض كرد : من از نماز شب محروم شده ام _فرمود : تو مردى هستى كه گناهانت تو را به بند كشيده اند .121.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :آدمى دروغى مى گويد و به سبب آن از نماز شب محروم مى شود .1145 _ اجر كسى كه نيّت نماز شب داشته باشد ، اما خواب بماند119.امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى نيست كه قصد كند پاسى از شب را براى نماز برخيزد اما خواب بماند ، جز اين كه خوابش صدقه اى باشد كه خداوند آن را از طرف او بدهد و ثواب نيّتى كه كرده است ، برايش منظور گردد .239 نماز (3) «نماز جمعه»1146 _ اهمّيت نماز جمعهقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چون براى نماز روز جمعه ندا داده شد ، به سوى ذكر خدا بشتابيد و داد و ستد را وا گذاريد كه اين ، اگر بدانيد ، برايتان بهتر است» .

ر.ك : منافقون : آيه 9 .

حديث :118.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه سه نماز جمعه را ، از روى اهميت ندادن به آن ، ترك كند خداوند بر دل او مهر زند .117.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نماز جمعه ، حجّ مستمندان است .116.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه از روى ايمان و به حساب خدا در نماز جمعه شركت كند ، اعمالش را از نو آغازيده است [خداوند به پاداش آن گناهان گذشته اش را بيامرزد و نامه عمل جديدى برايش باز كند] .115.امام صادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :نماز جمعه واجب است و جمع شدن براى آن ، با وجود امام ، واجب مى باشد . پس هر مردى كه ، بدون عذرى ، سه نماز جمعه را ترك گويد ، سه فريضه را ترك كرده است و كسى جز منافق سه فريضه را بدون علّت ترك نمى كند .ر.ك : جمعه ، باب 351 .

1147 _ آداب گوش دادن به خطبه116.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :وقتى امام جمعه خطبه مى خواند ، نه صحبت كردن جايز است نه روى گرداندن از قبله ، مگر در همان حدّى كه در نماز جايز است .ر.ك : عنوان 127 «خطبه» .

.

ص: 738

240 . درود فرستادن بر پيامبر و آل او
1148 _ فضيلت درود فرستادن بر پيامبر و آل او
1149 _ چگونگى درود فرستادن بر پيامبر و آل او

240 درود فرستادن بر پيامبر و آل او1148 _ فضيلت درود فرستادن بر پيامبرو آل اوقرآن :«خدا و فرشتگان او بر پيامبر درود مى فرستند ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! بر او درود فرستيد و به او سلام دهيد سلامى كامل (1) » .

حديث :105.الإمام الباقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر جا كه باشيد بر من درود فرستيد ؛ زيرا درود شما به من مى رسد .104.حسن بن على بن نعمان:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درود فرستادن بر من ، نورى است بر روى صراط .104.الحَسَنُ بنُ عَلِيِّ بنِ النُّعمان :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در نوشته اى بر من درود فرستد ، تا زمانى كه نام من در آن نوشته موجود باشد ، فرشتگان پيوسته براى او آمرزش طلبند .103.عبدالصمد بن سعد:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بخيل ترين مردم ، كسى است كه نام من نزد او برده شود و بر من درودنفرستد .102.حسين بن نعيم:امام على عليه السلام :هر دعايى محجوب است تا آن كه بر پيامبر صلى الله عليه و آله صلوات فرستاده شود .101.امام صادق عليه السلام :امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :سنگين ترين عملى كه روز قيامت در ترازو [ى اعمال ]گذاشته مى شود ، درود بر محمّد و اهل بيت اوست .1149 _ چگونگى درود فرستادن بر پيامبر و آل او103.عَبدُالصَّمَدِ بنُ سَعد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به پرسش از نحوه درود فرستادن بر ايشان _فرمود : بگوييد : بار خدايا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست ، همچنان كه بر ابراهيم و آل ابراهيم درود فرستادى كه تو ستوده و بزرگوارى و به محمّد و آل محمّد بركت ده ، همچنان كه به ابراهيم و آل ابراهيم بركت ارزانى داشتى كه تو ستوده وبزرگوارى.

.


1- .يا : تسليم فرمان او شويد ، تسليمى كامل .

ص: 740

241 . خاموشى
1150 _ فضيلت خاموشى
1151 _ ثمرات خاموشى
1152 _ خاموشىِ ستوده

241 خاموشى1150 _ فضيلت خاموشى93.يونُسُ بنُ يَعقوب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در اندرز به ابوذر _فرمود : چهار چيز است كه جز مؤمن به آنها دست نمى يابد : خاموشى كه گام نخست عبادت است ... .92.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في صِفَةِ حَجِّ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و ) امام على عليه السلام :خاموشى، نشانه هوشمندى و ميوه خرد است .91.عائِشَة :امام على عليه السلام_ در توصيف مؤمن _فرمود : خاموشيش بسيار است و اوقاتش پُر (پيوسته در كار و انديشه خدا و آخرت است) .1151 _ ثمرات خاموشى89.ابان بن تغلب:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر تو باد به خاموشى بسياركه آن موجب طرد شيطان است و در كار دينَت ياور تو .88.اسحاق بن عمار روايت مى كند كه امام صادق عليه السلامام على عليه السلام :خاموشى پيشه كن؛ زيرا، كمترين سود آن، سالم ماندن است .87.معاوية بن عمار از امام صادق عليه السلام چنين روايامام على عليه السلام :خاموشى ، باغستان انديشه است .86.امام صادق عليه السلام :امام حسن عليه السلام :آدم خموش ، پر هيبت است .90.الإمام الصادق عليه السلام :امام حسن عليه السلام :در بسيارى جاها ، خاموشى،ياورى نيكو است ؛ هرچند سخنور باشى .89.أبانُ بنُ تَغلِبَ :امام رضا عليه السلام :خاموشى، يكى از درهاى حكمت است ، خاموشى، محبّت مى آورد ، خاموشى، راهنماى آدمى به هر خير و خوبى است .1152 _ خاموشىِ ستوده87.مُعاوِيَةُ بنُ عَمّارٍ عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ علامام على عليه السلام :در فروبستن زبان از حكمت خيرى نيست ، همچنان كه در ندانسته سخن گفتن خيرى نمى باشد .86.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام_ در بيان نشانه پرهيزگار _فرمود : اگر خاموشى گزيند ، در اندوه فرو نرود و اگر بخندد ، صدايش را بلند نمى كند .ر.ك : عنوان 348 «سخن» .

.

ص: 742

242 . مصيبت
1153 _ اجر مصيبتها
1154 _ سخت ترين مصيبتها
1155 _ استرجاع در هنگام مصيبت
1156 _ آداب مصيبت ديده

242 مصيبت1153 _ اجر مصيبتها74.ابوالصّباح كنانى:امام حسن عليه السلام :مصيبتها ، كليدهاى اجرند .1154 _ سخت ترين مصيبتها72.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ در پاسخ به پرسش از سخت ترين مصيبتها _فرمود : مصيبتِ دين .71.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :بزرگترين مصيبت و بدبختى ، شيفتگى به دنياست .70.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :بزرگترين مصيبت ، نابخردى است .69.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ به مردى كه در مرگ فرزندش سخت بيتابى مى كرد _فرمود : اى مرد! تو در كوچكترين مصيبت بيتابى مى كنى و از بزرگترين مصيبت غافلى! اگر براى آن جايى كه فرزندت رفت ، آماده بودى هرگز براى او بيتابى نمى كردى . مصيبت آماده نشدنِ تو براى آن روز، بزرگتر از مصيبتِ فرزند توست .1155 _ استرجاع (1) در هنگام مصيبتقرآن :«وقطعاً شما را به چيزى از ترس و گرسنگى و كاهش اموال و نفوس و محصولات بيازماييم و شكيبايان را نويد ده . همانان كه چون مصيبتى بديشان رسد گويند : ما از خداييم و به سوى او باز مى گرديم» .

حديث :71.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :به هركس هنگام مصيبت ، استرجاع الهام شود ، بهشت واجب گردد .1156 _ آداب مصيبت ديده69.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شيون كردن ، كار جاهليت است .68.أحمَدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ أبي نَصرٍ البَزَنطِيُّ عپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پوشيده داشتن مصيبتها و بيماريها و صدقه ، از گنجهاى نيكى است .67.حريز:الأمالى للطوسى_ به نقل از عائشة _: هنگامى كه ابراهيم درگذشت پيامبر صلى الله عليه و آله چندان گريست كه اشكهايش بر محاسنش جارى گشت . عرض شد : اى رسول خدا! شما از گريستن نهى مى كنيد و خود مى گرييد؟! فرمود : اين گريه نيست ، بلكه رحم است ، و هركه رحم نكند به او رحم نمى شود .66.امام صادق عليه السلام :سنن النسائي_ به نقل از أبو هريرة _: يكى از افراد خاندان رسول خدا صلى الله عليه و آله در گذشت . زن ها جمع شده و بر او مى گريستند ؛ كه عمر برخاست و آنان را از گريستن نهى كرد و شروع به متفرّق كردن آنها نمود . رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : اى عمر! رهايشان كن ؛ كه چشم، اشكبار است و دل، مصيبت ديده و داغشان، تازه مى باشد .65.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «دو صدايندكه نفرين شده اند و خداوند از آنها نفرت دارد : فغان كردن به هنگام مصيبت و صداهاى هنگام خوشى و شادى» ؛ يعنى نوحه گرى و آوازه خوانى .

.


1- .به زبان آوردن آيه «انّا للّه وانّا إليه راجعون» .

ص: 744

1157 _ آنچه مصيبتها را آسان مى كند
1158 _ نكوهش شادى به مصيبت مؤمن
243 . صدا
1159 _ ستايش صداى آهسته و نكوهش صداى بلند

ر .ك : عنوان 64 «بيتابى» .

1157 _ آنچه مصيبتها را آسان مى كند55.سماعة بن مهران از امام صادق عليه السلام پرسيدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه از دنيا دل بركند ، مصيبتها بر او آسان گردد .55.سَماعَةُ بنُ مِهرانَ عَن أبي عَبدِاللّه ِ عليه الپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه برايش مصيبتى بزرگ پيش آيد ، مصيبت در گذشت مرا ياد كند ؛ در اين صورت مصيبتش بر وى آسان خواهد شد .54.امام باقر عليه السلام :امام على عليه السلام :مردن و روزِ بيرون آمدنتان از گورها و ايستادنتان در پيشگاه خداوند عز و جل را بسيار ياد كنيد تا مصيبتها بر شما آسان شود .53.شيخ صدوق:امام صادق عليه السلام_ هنگام مصيبت _مى فرمود : خداى را سپاس كه مصيبت مرا در دينم قرار نداد ، خداى را سپاس كه اگر مى خواست مصيبتم از اين هم بزرگتر مى شد ، خداى را بر امرى سپاس كه او خواست بشود و شد .52.محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام روايت كردهامام صادق عليه السلام :هرگاه كسى بميرد، خداوند فرشته اى را به سوى دردمندترين عضو خانواده او مى فرستد . پس بر قلب او دستى مى كشد و سوز و گداز غم را از ياد او مى برد و اگر چنين نبود، دنيا آباد نمى شد .1158 _ نكوهش شادى به مصيبت مؤمن50.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كه از مصيبتى كه به برادرش مى رسد شاد شود، از دنيا نرود تا آن كه خود گرفتار گردد .ر.ك : عنوان 276 «تسليت» .

243 صدا1159 _ ستايش صداى آهسته و نكوهش صداى بلندقرآن :«در راه رفتنت معتدل باش و صدايت را آهسته ساز، كه زشت ترين صداها بانگ خران است» .

حديث :48.شهاب بن عبد ربّه:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند صداى آهسته را دوست دارد و صداى بلند را دشمن مى دارد .47.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به ابوذر _فرمود : اى ابوذر! كنار جنازه ها و هنگام جنگ و وقتى قرآن خوانده مى شود ، صدايت را پايين بياور .46.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :سه چيز نشان رادمردى است : فروهشتن نگاه ، پايين آوردن صدا، و راه رفتن ميانه .45.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :پايين آوردن صدا و فروهشتنِ نگاه و راه رفتن ميانه ، از نشانه هاى ايمان و حُسن ديندارى است .

.

ص: 746

244 . روزه
1160 _ فضيلت روزه
1161 _ تشويق به روزه داوطلبانه و مستحبى

244 روزه1160 _ فضيلت روزهقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما مقرّر شده است، همچنان كه بر پيشينيان شما مقرّر شده بود ، شايد كه پرهيزگار شويد» .

حديث :33.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد روزه گرفتن كه آن رگها را مى بُرد [شهوت را كم مى كند] و سرمستى را مى بَرد .32.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر چيزى زكاتى دارد و زكات بدنها، روزه است .31.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه بگيريد تا سالم مانيد .30.محمد بن مسلم از امام صادق عليه السلام درباره آهويپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه دار گرچه در بستر خويش خفته باشد ، تا زمانى كه غيبت مسلمانى را نكند ، در حال عبادت خداست .29.از امام صادق عليه السلام درباره پرنده اى اهلى كهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ روزه دارى نيست كه بر عده اى در حال غذا خوردن وارد شود ، مگر اين كه اندامهايش تسبيح گويند و فرشتگان بر او درود فرستند و درود فرشتگان، آمرزش خواهى است .33.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه ، سپرى در برابر آتش است .32.الإمام الصادق عليه السلام :فاطمه زهرا عليهاالسلام :خداوند روزه را براى استوارى اخلاص ، واجب فرمود .31.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :روزه و حج ، آرام بخش دلهاست .30.عنه عليه السلام ( _ عِندَما سَأَلَهُ مُحَمَّدُ بنُ مُسلِمٍ عَن ظَبي ) امام صادق عليه السلام :خداوند تبارك وتعالى مى فرمايد : روزه از من است و پاداش آن را من مى دهم .29.الإمام الصادق عليه السلام ( _ عِندَما سُئِلَ عَن طائِرٍ أهلِيٍّ اُدخِلَ الحَر ) امام صادق عليه السلام :خواب روزه دار ، عبادت است و سكوتش ، تسبيح و عملش ، پذيرفته و دعايش ، مستجاب .28.عبداللّه بن سنان از امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :روزه دار دو شادى دارد : يك شادى هنگام گشودن روزه اش و شادى ديگر هنگام ديدار با پروردگارش .27.معاوية بن عمّار:امام صادق عليه السلام :هركه روزه دارى را افطارى دهد ، اجرش همانند اجر او باشد .26.امام صادق عليه السلام ( _ در پاسخ حلبى كه درباره سخن خداوند {Q} «هر كه وا ) امام عسكرى عليه السلام_ در پاسخ به پرسش از علّت واجب شدن روزه _فرمود : تا توانگر درد گرسنگى را بچشد و در نتيجه ، به نيازمند كمك كند .1161 _ تشويق به روزه داوطلبانه و مستحبى28.عَبدُاللّه ِ بنُ سِنانٍ عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ عپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك روز داوطلبانه روزه بگيرد ، اگر به اندازه زمين، طلا به او داده شود، اجر خود را كامل دريافت نكرده است تا آن كه روز حساب [و قيامت] اجر كاملش را دريافت كند .27.مُعاوِيَةُ بنُ عَمّار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه يك روز براى ثواب خدا داوطلبانه روزه بگيرد ، آمرزش او واجب شود .26.الإمام الصادق عليه السلام ( _ عِندَما سَأَلَهُ الحَلَبيُّ عَن قَولِ اللّه ِ ع ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس در هر ماه، سه روز روزه بگيرد ، مانند كسى است كه همه عمر روزه گرفته باشد ؛ زيرا خداوند عز و جل مى فرمايد : «هر كه يك كار نيك كند ده برابر آن برايش منظور شود» .

.

ص: 748

1162 _ آداب روزه
1163 _ فضيلت روزه گرفتن در هواى گرم و زمستان
245 . خنده
1164 _ ستايش لبخند
1165 _ نكوهش خنديدن زياد و قهقهه

9.امام رضا عليه السلام :امام صادق عليه السلام :آدمى ، براى رسيدن به پاداش الهى ، يك روز داوطلبانه روزه مى گيرد و خداوند بدان سبب او را به بهشت مى برد .1162 _ آداب روزه10.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل مى فرمايد: كسى كه جوارح و اندامهاى خود را از حرامهاى من نگاه ندارد ، من نيازى به اين ندارم كه به خاطر من از خوردن و آشاميدن خوددارى ورزد .11.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :روزه، دورى كردن از حرامهاست ؛ همچنان كه آدمى از خوردن و آشاميدن خوددارى مى كند .12.عنه صلى الله عليه و آله :فاطمه زهرا عليهاالسلام :اگر روزه دار زبان و گوش و چشم و اعضا و جوارح خود را نگه ندارد ، روزه به چه كار او مى آيد؟!13.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مُخاطِبًا لِمَكَّةَ _ ) الكافى_ به نقل از محمّد بن مسلم _: امام صادق عليه السلام فرمود : هرگاه روزه گرفتى بايد گوش و چشم و مو و پوست تو نيز روزه داشته باشند . سپس حضرت اعضاى ديگرى را نيز برشمرد و فرمود : روزى كه روزه دارى با روزى كه روزه ندارى يكسان نباشد .1163 _ فضيلت روزه گرفتن در هواى گرم و زمستان11.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه زمستان ، غنيمت بادآورده است .12.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :برترين جهاد ، روزه گرفتن در هواى گرم است .13.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به مكّه _ ) امام صادق عليه السلام :زمستان ، بهار مؤمن است ؛ شبهايش طولانى است و براى عبادتِ نيمه شب از آن كمك مى گيرد و روزهايش كوتاه است و براى روزه گرفتن از آن مدد مى جويد .245 خنده1164 _ ستايش لبخند16.الإمام الباقر عليه السلام :امام على عليه السلام :خنده پيامبر صلى الله عليه و آله لبخند بود .17.مَيسِر :امام صادق عليه السلام :خنده مؤمن ، لبخند است .18.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كه به چهره برادر خود لبخند زند ، آن لبخند براى او حسنه اى باشد .1165 _ نكوهش خنديدن زياد و قهقهه20.عنه عليه السلام :إرشاد القلوب:در حديث معراج آمده است : در شگفتم از بنده اى كه نمى داند من از او خشنودم يا ناخشنود و با اين حال مى خندد .21.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زنهار از خنده زياد ، كه آن دل را مى ميراند .15.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به مكّه _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر آنچه را من مى دانم شما نيز مى دانستيد ، قطعا كم مى خنديديد و بسيار مى گريستيد .16.امام باقر عليه السلام :امام على عليه السلام :هركه زياد بخندد ، ابّهتش از بين برود .17.ميسر:امام باقر عليه السلام :هرگاه قهقهه زدى ، در پى آن بگو : خدايا! بر من خشم مگير .178.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :قهقهه زدن ، كار شيطان است .179.ابنُ سِنانٍ :امام عسكرى عليه السلام :خنده اى كه از روى تعجّب نباشد ، نشان نابخردى است .

.

ص: 750

246 . مستضعف
1166 _ فضيلت مستضعفان
1167 _ دولت مستضعفان
1168 _ استضعاف معنوى

246 مستضعف1166 _ فضيلت مستضعفان189.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا شما را از بدترين بندگان خدا آگاه نسازم؟ درشتخوى متكبر ؛ آيا شما را از بهترين بندگان خدا آگاه نسازم؟ ناتوان مستضعف .190.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مرا در ميان ضعيفان بجوييد ؛ زيرا كه شما به واسطه مردمان ضعيف است كه روزى مى خوريد و يارى مى شويد .191.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در حقيقت خداوند اين امّت را به واسطه دعا و نماز و اخلاص ضعيفان آن ، يارى مى كند .1167 _ دولت مستضعفانقرآن :«و ما اراده كرديم كه بر كسانى كه در زمين ناتوان نگه داشته شده اند ، منّت نهيم و آنان را پيشوايان قرار دهيم و آنان را وارثان [زمين] گردانيم» .

حديث :189.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ درباره آيه: «و ما اراده كرديم كه بر كسانى كه ناتوان نگه داشته شده اند ...» _فرمود : آنان [مستضعفان ]خاندان محمّدند . خداوند ، پس از سختى و مشقّتِ آنان ، مهديشان را مى فرستد ، پس او آنان را عزيز مى گرداند و دشمنشان را ذليل مى سازد .1168 _ استضعاف معنوىقرآن :«جز آن مردان و زنان و كودكان مستضعف كه چاره انديشى نتوانند و راهى نيابند . آنها را شايد خدا ببخشد كه خدا بخشنده و آمرزگار است» .

حديث :194.ابن شهاب:امام على عليه السلام :نام مستضعف بر كسى كه حجّت و برهان [خدا] به او برسد و گوشش آن را بشنود و دلش آن را فهم كند ، نهاده نمى شود .195.شيخ صدوق:امام باقر عليه السلام_ درباره آيه: «جز آن مردان و زنان و كودكان مستضعف ...» _فرمود : مستضعف كسى است كه نه توان كافر شدن را دارد تا كافر شود و نه راه ايمان را پيدا مى كند تا مؤمن شود و كودكان و مردان و زنانى كه عقل و فكرشان به اندازه كودكان است ، تكليف از آنها برداشته شده است .196.الرّاوَندِيّ :امام كاظم عليه السلام :ناتوان (معذور) كسى است كه حجت به او نرسيده و اختلاف را نمى شناسد . پس ، اگر اختلاف را بداند مستضعف نيست .

.

ص: 752

247 . گمراهى
1169 _ موجبات گمراهى
1170 _ گمراه كنندگان
1171 _ ويران كننده پايه هاى گمراهى

247 گمراهى1169 _ موجبات گمراهىقرآن :«و هركه كفر را جايگزين ايمان كند به تحقيق راه هدايت را گم كرده».

«و هركه خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگان او و روز جزا را منكر شود ، بسيار گمراه شده است» .

«و هركه نافرمانى خدا و پيامبر او كند ، قطعاً به گمراهى آشكارى افتاده است» .

«پس آيا ديدى كسى را كه هوس خود را معبود خويش گرفت و با آن كه مى دانست ، خدا او را گمراه گردانيد و بر گوش و دلش مهر نهاد و بر ديده اش پرده افكند ؛ پس بعد از خدا، كه هدايتش خواهد كرد؟ پس آيا پند نمى گيريد؟».

حديث :211.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر ضلالتى ، علّتى دارد و براى هر پيمان شكنى ، شبهه اى است .212.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :بدانيد كه شرايع دين يكنواخت است و راههايش مستقيم . هركه در اين راهها قدم گذاشت [به هدف ]رسيد وسود برد و هركه از پيمودن آنها باز ايستاد، گمراه و پشيمان شد.213.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :به اهل بيت پيامبرتان بنگريد و از راه و روش آنان جدا نشويد ... از آنان پيشى نگيريد كه گمراه مى شويد و از ايشان عقب نمانيد كه به هلاكت مى افتيد .214.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كس هدايت را از كسى كه اهل آن نيست بخواهد ، گمراه شود .ر.ك : هدايت ، باب 1796 .

1170 _ گمراه كنندگان212.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :بدترين مردم نزد خدا، پيشواى ستمگرى است كه خود گمراه است و موجب گمراهى ديگران مى شود ، سنتى را كه به آن عمل مى شود مى ميراند و بدعتى را كه متروك گشته است ، زنده مى كند .213.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :منفورترين خلايق نزد خدا دو مردند : مردى كه خداوند او را به خودش واگذاشته است ، چنين كسى از راه راست منحرف گشته و به سخنان بدعت آميز و دعوتهاى گمراه كننده دل مى بندد ، بنابراين ، او سبب فتنه و فساد كسانى مى شود كه فريفته او مى شوند ، از راه [راست ]پيشينيان خود بيرون است و گمراه كننده پيروان خود است. در زمان حيات و پس از مرگ خويش ، بار گناهان ديگران را به دوش مى كشد و گروگان خطاهاى خويش است .214.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام_ در توصيف منافقان _فرمود : شما را از منافقان بر حذر مى دارم ؛ زيرا كه آنان هم خود گمراهند و هم گمراه كننده اند ، هم خويش لغزيده اند و هم لغزاننده اند .ر.ك : هدايت ، باب 1797 .

1171 _ ويران كننده پايه هاى گمراهى217.مُعاوِيَةُ بنُ عَمّارٍ عَن أبي عَبدِاللّه ِ عليهامام على عليه السلام :در گرفتاريهاى خويش از قرآن كمك گيريد ؛ زيرا در قرآن شفاى بزرگترين دردها ، يعنى درد كفر و نفاق و انحراف و گمراهى است .218.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :اين اسلام دين خداست كه آن رابراى خود برگزيد ... و پايه هاى گمراهى را با پايه آن ويران كرد .

.

ص: 754

248 . غرامت و تاوان
1172 _ ثبوت غرامت بسبب اتلاف (مال ديگرى)
1173 _ نكوهش كفالت و ضمانت
1174 _ عاريه، تاوان ندارد
249 . ميهمانى
1175 _ فضيلت ميهمان دارى
1176 _ افراد شايسته پذيرايى

248 غرامت و تاوان1172 _ ثبوت غرامت بسبب اتلاف (مال ديگرى)226.عطاء:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دست، هر چه مى ستاند ، ضامن است تا آن را برگرداند .227.ابن عمر:امام على عليه السلام :طبيب و دامپزشك هنگام مداواى مريض يا دام بايد از ولىّ و صاحب آنها برائت نامه بگيرد و گرنه در قبال [صدمه زدن يا تلف كردن] او ضامن است .228.امام صادق عليه السلام :هر كس از طريق معابر عمومى ، اندك خسارتى [به كسى ]وارد كند ، ضامن است .1173 _ نكوهش كفالت و ضمانت230.حُميد بن ابى سويّه:امام على عليه السلام :چيزى را كه از عهده انجام آن بر نمى آيى ضمانت نكن .231.ابو مريم:امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :حقّ و حقوق بر خودت واجب مگردان و در برابر سختيها و ناملايمات صبر كن .232.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :كفيل شدن خسارت است ، غرامت است ، پشيمانى است .1174 _ عاريه، تاوان ندارد234.زيدٌ الشَحّامُ أبو اُسامَة :امام صادق عليه السلام :اگر عاريه از بين برود ، در صورتى كه عاريه گيرنده، امين و مورد اعتماد باشد ، تاوانى بر او نيست .249 ميهمانى1175 _ فضيلت ميهمان دارى237.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه به خدا و روز واپسين ايمان دارد ، بايد ميهمانش را گرامى دارد .232.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميهمان ، روزى خود را مى آوردو گناهان اهل خانه را مى برد .233.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه اطعام مى كند ، روزى به او سريعتر از سرعت فرورفتن كارد در كوهان شتر ، مى رسد .234.زيد شحّام ابو اسامه:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به هر خانه اى كه مهمان به آن وارد نشود، فرشتگان وارد نمى شوند.235.امام صادق عليه السلام ( _ وقتى از كنار ركن يمانى مى گذشت _ ) امام على عليه السلام :هركه خداوند به او ثروتى دهد ،بايد با آن به خويشانش رسيدگى كند و نيك مهماندارى نمايد .236.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام_ آنگاه كه ايشان را غمگين يافتند و علت را جويا شدند _فرمود : هفت روز است كه مهمانى بر ما وارد نشده است .1176 _ افراد شايسته پذيرايى238.عنه عليه السلام ( _ في ذِكرِ قِصَّةِ هاجَرَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى را كه به خاطر خدا دوستش دارى ، به غذاى خود ميهمان كن .

.

ص: 756

239.اُبَيُّ بنُ كَعب :عنه صلى الله عليه و آله :يُكرَهُ إجابَةُ مَن يَشهَدُ وَلِيمَتَهُ الأغنياءُ دُونَ الفُقَراءِ . (1)1177 _ الحَثُّ عَلى إجابَةِ دَعوَةِ المُؤمِنِ238.در ياد كرد قصّه هاجررسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أُوصِي الشاهِدَ مِن اُمَّتي والغائبَ أن يُجِيبَ دَعوَةَ المُسلِمِ _ ولَو على خَمسَةِ أميالٍ _ ؛ فإنّ ذلكَ مِن الدِّينِ. (2)239.ابى بن كعب:عنه صلى الله عليه و آله :مِن الجَفاءِ ... أن يُدعَى الرَّجُلُ إلى طَعامٍ فلا يُجِيبَ أو يُجِيبَ فلا يَأكُلَ . (3)240.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ لأبي ذَرٍّ وهُو يَعِظُهُ _: لا تَأكُل طَعامَ الفاسِقِينَ . (4)1178 _ التَّكلُّفُ لِلضَّيفِ242.الإمام عليّ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كَفى بِالمَرءِ إثما أن يَستَقِلَّ ما يُقَرِّبُ إلى إخوانِهِ، وكَفى بِالقَومِ إثما أن يَستَقِلُّوا ما يُقَرِّبُهُ إلَيهِم أخُوهُم . (5)241.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لا يَتَكَلَّفَنَّ أحَدٌ لِضَيفِهِ ما لا يَقدِرُ . (6)242.امام على عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا أتاكَ أخُوك فَآتِهِ بما عِندَك، وإذا دَعَوتَهُ فَتَكَلَّفْ لَهُ . (7)243.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :دَعا رجُلٌ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام فقالَ لَهُ : قد أجَبتُكَ على أن تَضمَنَ ليثلاثَ خِصالٍ . قال : وما هِيَ يا أميرَ المؤمنينَ ؟ قال : لا تُدخِلْ عَلَيَّ شيئا مِن خارِجٍ ، ولا تَدَّخِرْ عَنّي شيئا في البيتِ، ولا تُجحِفْ بالعِيالِ . قالَ : ذاكَ لكَ يا أميرَ المؤمنينَ ، فأجابَهُ عليُّ بنُ أبي طالبٍ عليه السلام . (8)1179 _ أدَبُ الضِّيافَةِ245.عَلِيُّ بنُ مَهزِيار :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أحَبَّ أن يُحِبَّهُ اللّهُ ورسولُهُ فَليَأكُلْ مَعَ ضَيفِهِ . (9)246.أبو أيّوبَ المَدائِنِيُّ عَن بَعضِ أصحابِنا رَفَععنه صلى الله عليه و آله :إذا دُعِيَ أحَدُكُم إلى طَعامٍ فلا يَستَتبِعَنَّوَلَدَهُ؛فإنّهُ إن فَعَلَ ذلكَ كانَ حَراما ودَخَلَ عاصيا. (10)247.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :الضَّيفُ يُلطَفُ لَيلَتَينِ، فإذا كانتِ اللَّيلةُ الثالثةُ فهُو مِن أهلِ البيتِ يَأكُلُ ما أدرَكَ . (11)243.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الضِّيافَةُ أوَّلُ يَومٍ والثاني والثالثُ، وما بعدَ ذلكَ فإنّها صَدَقةٌ تَصَدّق بها علَيهِ . (12)244.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :الوَليمَةُ أوَّلُ يومٍ حَقٌّ، والثاني مَعروفٌ، وما زادَ رياءٌ وسُمعَةٌ . (13)245.على بن مهزيار:الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إذا دَخَلَ أحَدُكُم على أخيهِ فيرَحلِهِ فَلْيَقعُدْ حيثُ يَأمُرُ صاحِبُ الرَّحلِ؛فإنّ صاحِبَ الرَّحلِ أعرَفُ بِعَورَةِ بَيتِهِ مِن الداخِلِ علَيهِ. (14)246.ابو ايوب مدائنى از يكى از اصحاب:الكافي عن ابنِ أبي يَعفورٍ :رأيتُ عِند أبيعبدِ اللّهِ عليه السلام ضَيفا، فقامَ يَوما في بعضِ الحَوائج، فنَهاهُ عن ذلكَ ، وقامَ بنفسِهِ إلى تلك الحاجَةِ، وقالَ عليه السلام : نَهى رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن أن يُستَخدَمَ الضَّيفُ . (15) .


1- .الدعوات : 141/358 .
2- .المحاسن : 2/180/1510 .
3- .قرب الإسناد:160/583.
4- .بحار الأنوار: 77/84/3.
5- .المحاسن : 2/186/1533 .
6- .كنز العمّال : 25876 .
7- .المحاسن : 2/179/1506 .
8- .عيون أخبار الرِّضا : 2/42/138 .
9- .تنبيه الخواطر : 2/116 .
10- .المحاسن : 2/181/1515 .
11- .الكافي : 6/283/1
12- .الكافي : 6/283/2
13- .الكافي : 5/368/4 .
14- .بحار الأنوار: 75/451/2.
15- .الكافي : 6/283/1 .

ص: 757

1177 _ تشويق به پذيرفتن دعوت مؤمن
1178 _ به مشقّت انداختن خود براى ميهمان
1179 _ آداب ميهمان نوازى

247.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پذيرفتن دعوت كسى كه ثروتمندان در وليمه او هستند و فقيران حضور ندارند كراهت دارد .1177 _ تشويق به پذيرفتن دعوت مؤمن249.أبو حَمزَةَ الثُّمالِيّ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به حاضران و غايبان امّت خود سفارش مى كنم كه دعوت مسلمان را _ گرچه از فاصله پنج ميل _ بپذيرند ؛ زيرا اين كار جزو دين است .250.مَيسِرٌ عَنِ الإِمامِ الباقِرِ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از ادب به دور است ... كه مردى به ميهمانى دعوت شود و نپذيرد يا بپذيرد و از غذاى آن نخورد .251.أبو عُبَيدَة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در اندرز به ابوذر _فرمود : از غذاى فاسقان تناول مكن .1178 _ به مشقّت انداختن خود براى ميهمان249.ابوحمزه ثمالى:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مرد [ميزبان] را همين گناه بس كه غذايى را كه پيش برادران خود مى گذارد كم شمارد، و ميهمانان را همين گناه بس كه آنچه را برادرشان در برابرشان مى گذارد كم شمارند .250.ميسر، در ضمن سؤالاتى كه امام باقر عليه السلام ازپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگز هيچ كس نبايد بيش از توانش خود را براى ميهمان به مشقّت اندازد .251.ابو عبيده :امام صادق عليه السلام :هرگاه برادرت، ناخوانده بر تو وارد شد ، همان غذايى كه در خانه دارى برايش بياور و هرگاه او را دعوت كردى در پذيرايى از او زحمت بكش .252.الإمام الصادق عليه السلام :امام رضا عليه السلام :مردى امير المؤمنين عليه السلام را به ميهمانى دعوت كرد . حضرت فرمود : مى پذيرم به شرط اين كه سه قول به من بدهى . عرض كرد : چه قولى اى امير المؤمنين؟ فرمود : از بيرون چيزى براى من تهيه نكنى ، آن چه را در خانه دارى از من دريغ نكنى، و در حقّ زن و بچّه ات اجحاف ننمايى . عرض كرد : قبول مى كنم اى امير المؤمنين . پس على بن ابى طالب عليه السلام دعوت او را پذيرفت .1179 _ آداب ميهمان نوازى254.الحَسَنُ بنُ الجَهم :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس دوست دارد كه خدا و رسولش او را دوست داشته باشند ، با ميهمانان خود غذا بخورد .255.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه يكى از شما به ميهمانى دعوت شد ، مبادا فرزندش را به دنبال خود ببرد كه اگر چنين كند ، كار حرامى كرده و با نافرمانى [خدا ]وارد خانه ميزبان شده است .256.الإمام الباقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميهمان تا دو شب پذيرايى مى شود ؛ از شب سوم جزو اهل خانه به شمار مى آيد و هر چه رسيد مى خورد .257.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميهمانى، يك روز و دو روز و سه روز است . بعد از آن هر چه به او دهى صدقه محسوب مى شود .252.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وليمه دادن روز اوّل، حق است و روز دوم، احسان ؛ از دو روز كه گذشت خودنمايى و شهرت طلبى است .253.زراره:امام باقر عليه السلام :هرگاه يكى از شما به خانه برادرش وارد شد ، هر جا صاحب خانه گفت همان جا بنشيند ؛ زيرا صاحب خانه به وضع اتاق خود آشناتر از ميهمان است .254.حسن بن جهم:الكافى_ به نقل از ابن ابى يعفور _: در خانه امام صادق عليه السلام ميهمانى ديدم . روزى او براى انجام كارى برخاست.حضرت به او اجازه نداد و شخصاً آن كار را انجام داد و فرمود : رسول خدا صلى الله عليه و آله از به كار گرفتن ميهمان ، نهى فرموده است .

.

ص: 758

250 . پزشكى
1180 _ پزشك حقيقى
1181 _ آنچه انسان را از مراجعه به طبيب
1182 _ پرهيز از مراجعه به پزشك تا سرحدّ امكان

250 پزشكى1180 _ پزشك حقيقى261.اسماعيل بن ابراهيم بن ابى حبيبه از پدرش نقل مى كنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به يك پزشك _فرمود : طبيب ، خداوند عز و جل است ، اما تو يارى مهربان هستى .1181 _ آنچه انسان را از مراجعه به طبيب بى نياز مى كند263.الإمام الباقر عليه السلام :الخصال_ به نقل از اصبغ بن نباته _: امام على عليه السلام در سفارشى به فرزند خود حسن عليه السلام فرمود: فرزندم! آيا چهار نكته به تو نياموزم كه با رعايت آنها از طبيب بى نياز شوى؟ عرض كرد : چرا ، اى امير مؤمنان . حضرت فرمود : تا گرسنه نشده اى بر سر سفره غذا منشين و هنوز اشتها دارى از سر سفره برخيز و غذا را خوب بجو و قبل از خوابيدن، قضاى حاجت كن . اگر اين نكات را رعايت كنى ، از مراجعه به طبيب بى نياز مى شوى .264.عَبدُ المَلِك :امام على عليه السلام :هر كس در گرسنگى كامل غدا بخورد ، غذا را خوب بجود ، در حالى كه هنوز ميل خوردن دارد غذا را واگذارد و چون احساس قضاى حاجت كرد آن را محبوس ندارد ، به هيچ بيمارى اى جز بيمارى مرگز مبتلا نمى شود .1182 _ پرهيز از مراجعه به پزشك تا سرحدّ امكان263.امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تا هنگاميكه بدنت درد را تحمّل مى كند از دارو بپرهيز و آن گاه كه درد را تحمّل نكرد ، پس دارو .264.عبدالملك:امام على عليه السلام :با درد خويش ، تا آن هنگام كه باتو مدارا مى كند ، مدارا كن .

.

ص: 760

251 . اطعام كردن
1183 _ فضيلت اطعام گرسنه
252 . طلاق
1184 _ نكوهش طلاق
1185 _ حكمت سه بار طلاق دادن

251 اطعام كردن1183 _ فضيلت اطعام گرسنهقرآن :«و با وجود نياز و محبّت به غذا، آن را به مستمند و يتيم و اسير مى دهند . [گويند :] همانا ما تنها براى رضاى خدا اطعامتان مى كنيم ، نه از شما پاداشى مى خواهيم و نه سپاسى» .

«يا در روز گرسنگى ، طعام دادن : به يتيمى خويشاوند . يا مستمندى خاك نشين» .

حديث :278.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :خوراك بدنها ، غذاست و خوراك جانها ، اطعام كردن .279.امام على عليه السلام :آنچه بخورى ، برود و آنچه بخورانى فراوان و پر بركت شود .280.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :همانا خداوند اطعام كردن و قربانى كردن را دوست دارد .281.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :يكى از موجبات بهشت و آمرزش ، اطعام گرسنه است ؛ سپس اين سخن خداوند عز و جل را تلاوت كرد : «يا در روز گرسنگى طعام دادن ...» .282.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :امير المؤمنين عليه السلام در زمينه طعام و غذا شبيه ترين مردم به رسول خدا صلى الله عليه و آله بود ؛ خود نان و سركه و روغن مى خورد و به مردم نان و گوشت مى خوراند .ر.ك : عنوان 249 «ميهمانى» .

252 طلاق1184 _ نكوهش طلاق283.عيسى بن يونس روايت كرده است :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند چيزى را كه نزد اومنفورتر از طلاق باشد، حلال نكرده است.284.أبانُ بنُ عُثمانَ عَمَّن أخبَرَهُ عَنِ الباقِرِ عپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل مردان و زنانى را كه همواره تغيير همسر مى دهند دشمن دارد، يا آنها را لعنت مى كند.285.الإمام الباقر عليه السلام :امام باقر عليه السلام :خداوند عز و جل از مردانى كه زن زياد طلاق مى دهند و هر از چندگاهى زنى اختيار مى كنند ، نفرت دارد .286.سَلَمَةُ بنُ مُحرِز :امام صادق عليه السلام :از چيزهايى كه خداوند عز و جل حلال فرموده هيچ چيز نزد او منفورتر از طلاق نيست . خداوند مردى را كه زن زياد طلاق مى دهد و پيوسته تغيير همسر مى دهد دشمن دارد .287.الرَّبيعُ بنُ خَيثَم :امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل خانه اى را كه در آن عروسى باشد دوست دارد و خانه اى را كه در آن طلاق باشد ، دشمن دارد و نزد خداوند عز و جلچيزى منفورتر از طلاق نيست .1185 _ حكمت سه بار طلاق دادنقرآن :«اگر [شوهر براى بار سوم] او را طلاق داد ، ديگر بر او حلال نيست تا آن كه با شوهرى جز او ازدواج كند و اگر [شوهر دوم ]طلاقش داد ، اگر آن دو [همسر سابق ]پندارند كه حدود خدا را به پاى دارند ، گناهى بر آن دو نيست كه به يكديگر باز گردند . و اين حدود خداست كه ، براى گروهى كه دانايند ، بيان مى كند» .

.

ص: 762

253 . طمع
1186 _ نكوهش طمع

حديث :296.عبدُاللّه ِ بنُ يَحيَى الكاهِلِيّ :امام رضا عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه چرا زن مطلّقه به طلاق عدّى (1) ، براى شوهر خود حلال نيست ، مگر اين كه با كس ديگرى ازدواج كند؟ _فرمود : خداوند تبارك وتعالى تا دوبار اجازه طلاق داده است و فرموده : «طلاق، دو بار است ، آن گاه به شايستگى نگهداشتن يا به نيكى رها كردن» كه همان طلاق سوم است . از آن جا كه مرد با سوّمين طلاق، كارى كرده كه خداوند عز و جلخوش ندارد ، پس خداوند، آن زن را بر وى حرام كرد و ديگر بر او حلال نيست، مگر اين كه با مرد ديگرى ازدواج كند، تا مردم طلاق را سبك نگيرند و زنان زيان و لطمه نبينند.297.الإمام الحسين عليه السلام :امام رضا عليه السلام_ به محمّد بن سنان درباره علت سه بار طلاق _نوشت : علت مقرر شدن سه بار طلاق اين است كه از طلاق اوّل تا سوم فرصتى است براى آن كه ميل و رغبتى به از سر گرفتن زندگى زناشويى پيش آيد يا اگر عصبانيت و خشمى در كار بوده فروكش كند و نيز براى آن كه زنان ترسان و متنبّه شوند و از نافرمانى شوهرانشان باز ايستند ؛ زيرا زن از اين رو مستحق جدايى و طلاق شده است كه مرتكب عمل ناشايستِ نافرمانى از شوهرش گرديده است . علت حرمت ابدى زن بر مرد بعد از نُه طلاق اين است كه مرد، طلاق را بازيچه قرار ندهد و به زن زورگويى نكند و در كارهاى خود با چشم باز عبرت آموز بنگرد و بداند كه بعد از نُه طلاق از زندگى كردن با او براى هميشه محروم خواهد شد .253 طمع1186 _ نكوهش طمع300.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طمع ، حكمت را از دلهاى دانشمندان مى برد .301.أبو هُرَيرَة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :لغزشگاهى كه پاى علما روى آن قرار نمى گيرد ، طمع است .295.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از طمع بپرهيز كه اين خود فقرى نقد است .296.عبداللّه بن يحيى كاهلىامام على عليه السلام :طمعكارى ، بندگى هميشگى است .297.امام حسين عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه مى خواهد ايام عمر خود را آزاد زندگى كند ، طمع را در دل خويش جاى ندهد .298.عايشه:امام على عليه السلام :طمعكار ، در بندِ خوارى است .299.عايشه:امام على عليه السلام :هركه جامه طمع به تن كند ، خود را خوار گرداند .300.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :ذليل تر از طمعكار ، وجود ندارد .301.ابوهريره :امام على عليه السلام :بيشترين هلاكتگاه هاى خردها ،زير درخشش طمعهاست .302.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :پارسايى و طمع ، با هم جمع نمى شوند .

.


1- .طلاق عدّى يعنى آن كه مرد در عدّه طلاق به زن رجوع كند، بدون آن كه منتظر تمام شدن عدّه و ازدواج مجدّد با زن شود .

ص: 764

1187 _ طمعِ ستوده

« ر »

الرئاسة

9 _ الحجُّ والعُمرةُ113.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :العُمرَةُ إلى العُمرَةِ كَفّارَةُ مابَينَهُما ، والحجّةُ المُتَقَبَّلَةُ ثوابُها الجَنَّةُ ، ومِنَ الذُّنوبِ ذنوبٌ لا تُغفَرُ إلّا بعَرَفاتَ . (1)10 _ الصلاةُ على محمّدٍ وآلِهِ108.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :مَن لم يَقدِرْ على ما يُكَفِّرُ بهِ ذُنوبَهُ فَلْيُكثِرْ مِنَ الصَّلاةِ على محمّدٍ وآلِهِ فإنّها تَهدِمُ الذُّنوبَ هَدماً . (2)انظر : الصلاة (4) : باب 1148 .

11 _ الموت111.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المَوتُ كفّارةٌ لِذُنوبِ المؤمنينَ . (3)150 الرئاسة781 _ ذَمُّ الرِّئاسَةِ114.امام على عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا تَطلُبَنَّ أن تكونَ رَأسافتكونَ ذَ نَبا . (4)115.الدعوات عن زِرّ بن حُبَيش :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إيّاكُم وهؤلاءِ الرؤساءَ الذينَ يَتَرأّسُونَ ، فَوَاللّهِ ما خَفَقَتِ النِّعالُ خَلفَ رَجُلٍ إلّا هَلَكَ وأهلَكَ . (5)116.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن طَلَبَ الرئاسةَ هَلَكَ . (6)117.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الرِّضا عليه السلام_ بعد ما ذَكَرَ الإمامُ عليه السلام رجُلاً وقالَ: إنَّهُ يُحِبُّ الرئاس_ةَ _: ما ذِئبانِ ضارِيانِ في غَنَمٍ قد تَفَرَّقَ رِعاؤها بِأضَرَّ في دِينِ المُسلمِ مِنَ الرئاسةِ . (7)782 _ آلَةُ الرِّئاسَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :آلَةُ الرئاسةِ سَعَهُ الصَّدرِ . (8)

عنه عليه السلام :مَن جادَ سادَ ، ومَن كَثُرَ مالُهُ رَأسَ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :طَلَبتُ الرئاسَةَ فَوَجَدتُها في النَّصيحَةِ لِعِبادِ اللّهِ . (10)

(انظر) السيّد : باب 991 .

.


1- .بحار الأنوار : 99/50/46 .
2- .الأمالي للصدوق: 131/123.
3- .الأمالي للمفيد : 283/8 .
4- .الكافي : 2/338/1
5- .الكافي : 2/297/3
6- .الكافي : 2/297/2
7- .الكافي : 2/297/1 .
8- .نهج البلاغة : الحكمة 176 .
9- .تحف العقول : 96 .
10- .مستدرك الوسائل : 12/173/13810 .

ص: 503

رياست (الرئاسة)

الرؤيا

151 الرؤيا783 _ بُشَرى الرُّؤيارسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ في قولِهِ تعالى : «لَهُمُ الْبُشْرَى فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فِى الْأَخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَ_تِ اللَّهِ ذَ لِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» (1) _: هي الرُّؤيا الحَسَنَةُ يَرَى المُؤمنُ فَيُبشَّرُ بها في دُنياهُ . (2)

بحار الأنوار عنه صلى الله عليه و آله :لم يَبقَ مِنَ النبوَّةِ إلّا المُبَشِّراتُ، قالوا : وما المُبَشِّراتُ؟ قال : الرؤيا الصالِحَةُ . (3)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :إنّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ إذا أصبَحَ قالَ لأصحابِهِ : هل مِن مُبَشِّراتٍ؟ يَعنِي بهِ الرُّؤيا . (4)

784 _ أقسامُ الرُّؤياالإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ العِب_ادَ إذا نامُ_وا خَرَجَت أرواحُهُم إلى السماءِ ، فما رَأتِ الرُّوحُ في السماءِ فهُوالحقُّ وما رَأت في الهواءِ فهُو الأضغاثُ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الرؤيا على ثلاثةِ وُجوهٍ :بِشارَةٌ مِنَ اللّهِ للمُؤمنِ ، وتَحذيرٌ مِنَ الشيطانِ ، وأضغاثُ أحلامٍ . (6)

785 _ تَفسيرُ الرُّؤيا118.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا رَأى أحَدُكُ_م الرؤي_ا الحَسَنَةَ فَلْيُفَسِّرْها ولْيُخبِرْ بها ، وإذا رَأى الرؤيا القَبيحَةَ فلا يُفَسِّرْها ولا يُخبِرْ بها . (7)119.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الرؤيا لا تُقَصُّ إلّا على مؤمنٍ خلا مِن الحَسَدِ والبَغيِ . (8)

.


1- .يونس : 64 .
2- .الكافي : 8 /90/60 .
3- .بحار الأنوار : 61/177/39 .
4- .الكافي : 8/90/59 .
5- .الأمالي للصدوق : 209/232 .
6- .الكافي : 8/90/61 .
7- .كنز العمّال : 41392 .
8- .الكافي : 8/336/530 .

ص: 505

رؤيا (الرؤيا)

الرياء

152 الرياء786 _ ذَمُّ الرِّياءِالكتاب :(وَلا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِم بَطَرَا وَرِئَاءَ النّاسِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ وَاللّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ) . (1)

الحديث :125.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ويلٌ للذينَ يَجتَلِبُونَ الدنيابالدِّينِ ، يَلبَسُونَ للناسِ جُلودَ الضَّأنِ مِن لِينِ ألسِنَتِهِم ، كلامُهُم أحلى مِن العَسَلِ وقُلوبُهُم قُلوبُ الذِئابِ ، يقولُ اللّهُ تعالى : أبي يَغتَرُّونَ ؟! (2)126.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنّ المَلَكَ لَيَصعَدُ بعَملِ العَبدِ مُبتَهِجابهِ ، فإذا صَعِدَ بحَسَناتِهِ يقولُ اللّهُ عزّوجلّ : اجعَلُوها في سِجِّينٍ إنّهُ لَيسَ إيّايَ أرادَ بِها . (3)127.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنّ المُرائيَ يُنادى يَومَ القِيامَةِ : يا فاجِرُ!يا غادِرُ ! يا مُرائي ! ضَلَّ عَمَلُكَ ، وبَطَلَ أجرُكَ ، اذهَبْ فَخُذْ أجرَكَ مِمَّن كُنتَ تَعمَلُ لَهُ . (4)128.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :يقولُ اللّهُ سبحانَهُ : إنّي أغنَى الشُّرَكاءِفَمَن عَمِلَ عَمَلاً ثُمّ أشرَكَ فيهِ غَيرِي فأنا مِنهُ بَرِيءٌ ، وهو لِلَّذِي أشرَكَ بهِ دُوني . (5)129.الإمام الباقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ لا يَقبَلُ عَملاً فيهِ مِثقالُ ذَرَّهٍ مِن رياءٍ . (6)130.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ حِينَ سَ_ألَهُ رَجُ_لٌ : يا رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ،فِيمَ النَّجاةُ ؟ _ : أن لا يَعمَلَ العَبدُ بطاعَةِ اللّهِ يُريدُ بها الناسَ . (7)131.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما أقبَحَ بِالإنسانِ باطِنا عَليلاً وظاهِرا جَميلاً! (8)126.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :اللّهُمّ إنّي أعوذُ بكَ مِن أن تَحسُنَ فيلامِعَةِ العُيونِ عَلَانِيَتِي ، وتَقبُحَ فيما اُبطِنُ لكَ سَرِيرَتي ، مُحافِظا على رئاءِ الناسِ مِن نَفسِي بجَميعِ ما أنتَ مُطَّلِعٌ علَيهِ مِنّي ، فَاُبدِيَ لِلناسِ حُسنَ ظاهري واُفضِيَ إليكَ بِسُوءِ عَمَلِي ، تَقَرُّبا إلى عِبادِكَ وتَباعُدا مِن مَرضاتِكَ . (9)127.امام على عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مَن كانَ ظاهِرُهُ أرجَحَ مِن باطِنِهِ خَفَّ مِيزانُهُ . (10)128.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إيّاك والرياءَ؛ فإنّهُ مَن عَمِلَ لِغَيرِ اللّهِ وَكَلَهُ اللّهُ إلى مَن عَمِلَ لَهُ . (11)

.


1- .الأنفال : 47 .
2- .أعلام الدين : 295 .
3- .الكافي : 2/295/7 .
4- .منية المريد : 318 .
5- .عدّة الداعي : 203 .
6- .تنبيه الخواطر : 1/187
7- .تنبيه الخواطر : 1/186 .
8- .غرر الحكم : 9661 .
9- .نهج البلاغة : الحكمة 276 و في شرح نهج البلاغة : 19/167/282 «رثاء» بدل «رياء» .
10- .الأمالي للصدوق : 580/798 .
11- .الكافي : 2/293/1 .

ص: 507

رياكارى (الرياء)

الرأي

153 الرأي791 _ ما يوجِبُ إصابَةَ الرَّأيِ153.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الرَّأيُ مع الأناةِ ، وبِئسَ الظَّهيرُ الرأيُ الفَطيرُ (1) . (2)154.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :اِضرِبُوا بعضَ الرأيِ ببعضٍ يَتَوَلَّدْ مِنهُ الصَّوابُ . (3)155.الإمام الباقر عليه السلام :عنه عليه السلام :مَنِ استَقبَلَ وُجوهَ الآراءِ عَرَفَ مَواقِعَ الخَطَأِ . (4)156.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :أفضَلُ الناسِ رَأْيا مَن لا يَستَغنِي عن رَأيِ مُشِيرٍ . (5)792 _ آثارُ الاستِبدادِ بِالرَّأيِ154.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَنِ استَبَدَّ برأيِهِ هَلَكَ ، ومَن شاوَرَ الرِّجالَ شارَكَها في عُقُولِها . (6)155.امام باقر عليه السلام :عنه عليه السلام :ما اُعجِبَ برأيِهِ إلّا جاهِلٌ . (7)156.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :المُستَبِدُّ برأيِهِ مَوقوفٌ على مَداحِضِ الزَّلَلِ . (8)793 _ ما يَهدِمُ الرَّأيَ158.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اللَّجاجةُ تَسُلُّ الرأيَ . (9)159.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَيسَ لِحاقِنٍ رأيٌ . (10)انظر : عنوان 352 «اللجاج» .

794 _ الدَّولَةُ وصَوابُ الرَّأيِ162.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :صَوابُ الرَّأيِ بالدُّوَلِ ، يُقبِلُ بِإقبالِها ويَذهَبُ بذَهابِها . (11)795 _ استِعمالُ الرَّأي فِي الدِّينِ157.امام صادق عليه السلام ( _ در دعاى خويش آن هنگام كه بيمار شده بود ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَعمَلُ هذهِ الاُمّةُ بُرهَةً مِن كتابِ اللّهِ،ثُمّ تَعمَلُ بُرهةً بِسُنَّةِ رسولِ اللّهِ ، ثُمّ تَعمَلُ بالرأيِ ، فإذا عَمِلُوا بالرأيِ فقد ضَلُّوا وأضَلُّوا . (12)158.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كنز العمّال :قالَ الإمامُ عليٌّ عليه السلام : ثلاثةٌ لا يُقبَلُ مَعهُنَّ عَمَلٌ : الشِّركُ ، والكُفرُ ، والرأيُ . قالوا : يا أميرَ المؤمنينَ : ما الرَّأْيُ ؟ قالَ : تَدَعُ كتابَ اللّهِ وسُنَّةَ رسولِهِ وتَعمَلُ بالرَّأيِ . (13)انظر : الفتوى : باب 1467 .

796 _ الاجتِهادُ فِي الرَّأيِ161.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ الواليَ إذا اجتَهَدَ فَأصابَ الحَقَ فلَهُ أجرانِ،وإنِ اجتَهَدَ فَأخطَأَ الحقَ فلَهُ أجرٌ واحِدٌ. (14)162.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَنِ اجتَهَدَ رَأيَهُ في نَصيحَةِ العامَّةِ فلَهُ ما نَوى ، وقد قَضى ما علَيهِ . (15)

.


1- .الفطير : كلّ شيء أعجلته عن إدراكه ، يقال: إيّاك والرأي الفطير (الصحاح : 2/782) .
2- .بحار الأنوار: 78/81/76.
3- .غرر الحكم : 2567 .
4- .نهج البلاغة : الحكمة 173 .
5- .غرر الحكم : 3152 .
6- .نهج البلاغة : الحكمة 161 .
7- .غرر الحكم : 9471 .
8- .بحار الأنوار : 75/105/41 .
9- .نهج البلاغة : الحكمة 179 .
10- .الأمالي للطوسي : 301/595 .
11- .نهج البلاغة : الحكمة 339 .
12- .كنز العمّال : 915
13- .كنز العمّال : 1640
14- .كنز العمّال : 14110 .
15- .وقعة صفّين : 95 .

ص: 511

انديشه (الرأي)

الربا

154 الربا797 _ التَّحذيرُ مِن الرِّبا177.عنه عليه السلام ( _ لِبَعضِ أصحابِهِ في عِلَّةٍ اعتَلَّها ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ عزّوجلّ لَعَنَ آكِلَ الرِّبا ومُوكِلَهُ وكاتِبَهُ وشاهِدَيهِ . (1)178.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ لِمَريضٍ قَد بَرَأَ ) عنه صلى الله عليه و آله :أتَيتُ ليلةَ اُسرِيَ بِي على قَومٍ بُطونُهُم كالبيوتِ فيها الحَيّاتُ تُرى مِن خارجِ بُطونِهِم ، فقلتُ : مَن هؤلاءِ يا جَبرئيلُ ؟ قالَ : هؤلاءِ أكَلَةُ الرِّبا . (2)179.الإمام الرضا عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :أخبَثُ المَكاسِبِ ، كَسبُ الرِّبا . (3)175.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :آكِلُ الرِّبا لا يَخرُجُ مِنَ الدنيا حتّى يَتَخَبَّطَهُ الشيطانُ . (4)176.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :دِرهَمُ ربا أعظَمُ عِندَ اللّهِ عزّوجلّ مِن سَبعينَ زَنيةً كلّها بِذاتِ مَحرمٍ في بيتِ اللّهِ الحرامِ. (5)798 _ حِكمَةُ تَحريمِ الرِّبا178.امام سجّاد عليه السلام ( _ خطاب به بيمارى كه بهبود يافته بود ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سَألَهُ هِشامُ بنُ الحَكَمِ عن عِلَّةِ تَحريمِ الرِّبا _: إنّهُ لَو كانَ الرِّبا حلالاً لَتَرَكَ الناسُ التِّجاراتِ وما يَحتاجونَ إلَيهِ فحَرَّمَ اللّهُ الرِّبا لتَفِرَّ (6) الناسُ عنِ الحرامِ إلى التِّجاراتِ وإلى البَيعِ والشِّراءِ فَيَتَّصِلَ ذلكَ بَينَهُم في القَرضِ . (7)179.امام رضا عليه السلام :عنه عليه السلام_ لَمَّا سُئلَ عن عِلَّةِ تحريمِ الرِّبا _: لئلّا يَتَمانَعَ الناسُ المَع_روفَ . (8)799 _ ما يوجِبُ الارتِطامَ فِي الرِّبا181.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَعاشِرَ الناسِ ، الفِقهَ ثُمَّ المَتجَرَ ،واللّهِ لَلرِّبا في هذِهِ الاُمَّةِ أخفى من دَبِيبِ النَّملِ عَلى الصَّفا . (9)182.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَنِ اتَّجَرَ بغَيرِ فِقهٍ فَقَدِ ارتَطَمَ في الرِّبا. (10)انظر : التجارة : باب 285 .

800 _ آكِلُ الرِّبا مُستَحِلّاً مُحارِبٌالكتاب :(يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إن كُنتُم مُّؤمِنِينَ * فَإنْ لَم تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِه وَإنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُوسُ أمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ) . (11)

الحديث :183.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا بلَغهُ أنّ رَجلاً كانَ يَأكُلُ الرِّبا ويُسَمِّيهِ اللِّباءَ _: لئن أمكَنَنِي اللّهُ عزّوجلّ (مِنهُ) لَأضرِبَنَّ عُنُقَهُ . (12)

.


1- .الأمالي للصدوق : 511/707 .
2- .كنز العمّال : 31857 .
3- .الكافي : 5/147/12 .
4- .تفسير العيّاشي : 1/152/503 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/367/5762 .
6- .في وسائل الشيعة (12/424/8) : «لِتنفر الناس من الحرام إلى الحلال وإلى التجارات من البيع والشراء ، فيبقى ذلك بينهم في القرض» .
7- .بحار الأنوار : 103/119/24
8- .بحار الأنوار : 78/201/32
9- .بحار الأنوار : 103/ 117/16 .
10- .نهج البلاغة : الحكمة 447 .
11- .البقرة : 278 ، 279 .
12- .الكافي : 5/147/11 .

ص: 513

ربا (الربا)

الرجاء

155 الرجاء801 _ الحَثُّ عَلَى الرَّجاءِ الصّادِقِالكتاب :(إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هاجَرُوا وَجاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ واللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ) . (1)

الحديث :195.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كلُّ راجٍ طالِبٌ وكُلُّ خائفٍ هارِبٌ. (2)196.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ لِرَجُلٍ سَألَهُ أن يَعِظَهُ _: لا تَكُن مِمَّن يَرجُو الآخِرَةَ بغَيرِ العَمَلِ ويُرَجِّي التَّوبَةَ بطُولِ الأمَلِ ، يَقولُ في الدنيا بقَولِ الزاهِدِينَ ويَعمَلُ فيها بعَمَلِ الراغِبينَ . (3)197.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عن قَومٍ يَعمَلُونَ بالمَعاصِي ويَقولونَ : نَرجُو ، فلا يَزالُونَ كذلكَ حتّى يَأتِيَهُمُ الموتُ ؟ _: هؤلاءِ قَومٌ يَتَرَجَّحُونَ في الأمانِيِّ كَذَبوا لَيسُوا بِراجِينَ ،إنّ مَن رَجا شَيئا طَلَبَهُ ومَن خافَ مِن شيءٍ هَربَ مِنهُ . (4)802 _ التَّحذيرُ مِن رَجاءِ غَيرِ اللّهِ199.الإمام الكاظم عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِجعَلُوا كُلَّ رجائكُم للّهِِ سبحانَهُ ولا تَرجُوا أحَدا سِواهُ ، فإنّهُ ما رَجا أحَدٌ غَيرَ اللّهِ تعالى إلّا خابَ . (5)انظر : السؤال (2) باب 908 ؛ اليأس : باب 1907 .

.


1- .البقرة : 218 .
2- .الأمالي للمفيد : 207/38 .
3- .نهج البلاغة : الحكمة 150 .
4- .الكافي : 2/68/5 .
5- .غرر الحكم : 2511 .

ص: 515

اميد (الرجاء)

الرجعة

الرَّحم

156 الرجعة803 _ رَجعَةُ المَوتى205.امام على عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :واللّهِ لا تَذهَبُ الأيّامُ واللّيالي حتّى يُحيِيَ اللّهُ المَوتى ويُمِيتَ الأحياءَ ، ويَرُدَّ الحَقَّ إلى أهلِهِ ، ويُقِيمَ دينَهُ الذي ارتَضاهُ لِنَفسِهِ . (1)804 _ مَن اُخبِرَ بِرَجعَتِهِ207.الكافي عن ابن أبي عمير عن بعض أصحابه عن الإمام الالإمامُ الحسينُ عليه السلام :أكُونُ أوَّلَ مَن يَنشَقُ الأرضُ عَنهُ ، فَأخرُجُ خَرجَةً يُوافِقُ ذلكَ خَرجَةَ أميرِالمؤمنينَ وقيامَ قائِمِنا . (2)208.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أوَّلُ مَن يَرجِعُ إلى الدنيا ، الحسينُ بنُ عليٍّ عليه السلام فيُمَلَّكُ حتّى يَسقُطَ حاجِباهُ على عَينَيهِ مِن الكِبَرِ . (3)805 _ الرَّجعَةُ لَيسَت عامَّةً210.عنه عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ الرَّجعَةَ لَيست بعامَّةٍ ،وهِي خاصّةٌ لا يَرجِعُ إلّا مَن مَحَضَ الإيمانَ مَحضا أو مَحَضَ الشِّركَ مَحضا . (4)157 الرَّحم806 _ الحَثُّ عَلَى التَّراحُمِالكتاب :(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ على الكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ) . (5)

(ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَواصَوْا بِالمَرْحَمَةِ * أُولئِكَ أَصْحَابُ المَيْمَنَةِ) . (6)

الحديث :212.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الراحِمونَ يَرحَمُهُم الرّحمنُ تباركَ وتعالى ، اِرحَمُوا مَن في الأرضِ يَرحَمْكُم مَن في السماءِ . (7)213.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :يُنادِي مُنادٍ في النارِ : يا حَنّانُ يا مَنّانُ نَجِّني مِنَ النارِ ، فَيَأْمُرُ اللّهُ مَلَكا فَيُخرِجُهُ حتّى يَقِفَ بينَ يَدَيهِ ، فيقولُ اللّهُ عزّوجلّ : هل رَحِمتَ عُصفورا . (8)214.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إرحَمْ تُرحَمْ . (9)215.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :عَجِبتُ لِمَن يَرجُو رَحمَةَ مَن فَوقَهُ كيفَ لا يَرحَمُ مَن دُونَهُ؟! (10)

.


1- .بحار الأنوار : 53/ 102/ 125
2- .بحار الأنوار : 53/ 62/ 52
3- .بحار الأنوار : 53/ 46/ 19
4- .بحار الأنوار : 53/39/1 .
5- .الفتح : 29 .
6- .البلد : 17 ، 18 .
7- .كنز العمّال : 5969
8- .كنز العمّال : 5992 .
9- .الأمالي للصدوق : 278/308 .
10- .غرر الحكم : 6255 .

ص: 517

رجعت (الرجعة)

مهربانى (الرَّحم)

الرحمة

807 _ مَن يَستَحِقُّ الرَّحمَ222.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اِرحَمُوا عَزيزا ذَلَّ ، وغَنِيّا افتَقَرَ ، وعالِما ضاعَ في زمانِ جُهّالٍ . (1)223.طبّ الأئمّة عليهم السلامعنه عليه السلام :اِرحَمِ المَساكينَ . (2)224.امام على عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِرحَمْ مِن أهلِكَ الصَّغيرَ ووَقِّرْمِنهُمُ الكَبيرَ . (3)158 الرحمة808 _ رَحمَةُ اللّهِ227.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في دُعائِهِ عِندَ المَرَضِ ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ تعالى خَلَقَ مِائةَ رَحمَهٍ يَومَ خَلَقَ السماواتِ والأرضَ ، كُلُّ رحمةٍ مِنها طِباقُ ما بينَ السماءِ والأرضِ ، فَأهبَطَ رَحمَةً مِنها إلى الأرضِ فَبِها تَراحَمَ الخَلقُ ، وبها تَعطِفُ الوالِدَةُ على وَلَدِها ، وبها تَشرَبُ الطيرُ والوُحوشُ مِن الماءِ ، وبها تَعِيشُ الخلائقُ . (4)225.امام على عليه السلام :كنز العمّال عن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لَن يَدخُلَ الجَنَّهَ أحَدٌ إلّا بِرحمَةِ اللّهِ . قالوا : ولا أنتَ؟ قالَ : ولا أنا إلّا أن يَتَغَمَّدَنِيَ اللّهُ . (5)226.السنن الكبرى ( _ به نقل از عبد اللّه بن حسن _ ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لَو تَعلَمُونَ قَدْرَ رحمَةِ اللّهِ تعالى لَاتَّكَلتُمْ علَيها . (6)227.امام سجّاد عليه السلام ( _ در دعاى خويش به گاه بيمارى ) الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ لمّا قيلَ لَهُ : إنّ الحسنَ البصريَّ قالَ : لَيسَ العَجَبُ مِمَّن هَلَكَ كيفَ هَلَكَ وإنّما العَجَبُ مِمّن نَجا كيفَ نَجا ! _: أنا أقُولُ : لَيسَ العَجَبُ مِمَّن نَجا كيفَ نَجا ، وأمّا العَجَبُ مِمَّنْ هَلَكَ كَيفَ هَلَكَ مَع سَعَةِ رحمةِ اللّهِ ؟! (7)

.


1- .بحار الأنوار:74/405/2.
2- .كنز العمّال : 5983 .
3- .الأمالي للمفيد : 222/1 .
4- .كنز العمّال : 10464
5- .كنز العمّال : 10407
6- .كنز العمّال : 10387 .
7- .بحار الأنوار : 78/153/17 .

ص: 519

رحمت (الرحمة)

الرَّحِم

809 _ موجِباتُ الرَّحمَةِ231.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَعَرَّضُوا لِرَحمَةِ اللّهِ بما أمَرَكُم بهِ مِن طاعَتِهِ . (1)232.الكافى ( _ به نقل از مرازم بن حكيم ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :بِذِكرِ اللّهِ تُستَنزَلُ الرحمَةُ . (2)233.امام صادق عليه السلام ( _ در تفسير واژه «احسان» در اين سخن خداوند در سوره ) عنه عليه السلام :بِبَذلِ الرحمَةِ تُستَنزَلُ الرحمَةُ . (3)159 الرَّحِم810 _ فَضلُ صِلَةِ الرَّحِمِ236.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ أعجَلَ الخَيرِ ثَوابا صِلةُ الرَّحِمِ . (4)237.الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :سِرْ سَنَةً صِلْ رَحِمَكَ . (5)811 _ آثارُ صِلَةِ الرَّحِمِ239.صحيح البخاري عن سهل بن سعد الساعدي :فاطمةُ الزَّهراءُ عليهاالسلام :فَرَضَ اللّهُ صِلَةَ الأرحامِ مَنماةً لِلعدَدِ . (6)236.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الحسينُ عليه السلام :مَن سَرَّهُ أن يُنسَأ في أجَلِهِ ، ويُزادَ في رِزقِهِ ، فَلْيَصِلْ رَحِمَهُ . (7)237.الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :صِلَةُ الأرحامِ تُزَكِّي الأعمالَ وتُنْمِي الأموالَ ، وتَدفَعُ البَلوى ، وتُيَسِّرُ الحِسابَ وتُنسِئُ في الأجَلِ . (8)238.السنن الكبرى ( _ به نقل از ربيّع {-1-} _ ) عنه عليه السلام :صلةُ الأرحامِ تُحَسِّنُ الخُلُقَ وتُسَمِّحُ الكَفَّ وتُطَيِّبُ النَّفْسَ ، وتَزِيدُ في الرّزقِ وتُنسِئُ في الأجَلِ . (9)240.السيرة النبويّة عن ابن إسحاق :الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :لَمّا كَلَّمَ اللّهُ عزّوجلّ موسى ابنَ عِمرانَ عليه السلام قالَ موسى : إلهي ... ما جَزاءُ مَن وَصَلَ رَحِمَهُ ؟ قالَ: يا موسى، أنسَأُ (10) لَهُ أجَلَهُ، واُهَوِّنُ علَيهِ سَكَراتِ المَوتِ . (11)

.


1- .تنبيه الخواطر : 2/120 .
2- .غرر الحكم : 4209
3- .غرر الحكم : 4343 .
4- .الكافي : 2/152/15 .
5- .بحار الأنوار : 74/103/61
6- .بحار الأنوار : 74/94/23
7- .بحار الأنوار : 74/91/15 .
8- .الكافي : 2/150/4
9- .الكافي : 2/152/12 .
10- .نَسَأ اللّه ُ أجَلَه وأنسأه : إذا أخَّرَهُ (المصباح المنير : 604) .
11- .الأمالي للصدوق : 276/307 .

ص: 521

خويشاوندى (الرَّحِم)

الرزق

812 _ صِلَةُ القاطِعِ248.السنن الكبرى عن حشرج بن زياد عن جدّته اُمّ أبيه :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَقطَعْ رَحِمَكَ وإن قَطَعَتكَ . (1)247.مسند ابن حنبل _ به نقل از اميّه دختر ابوالصلت ، االإمامُ الحسينُ عليه السلام :إنّ أوصَلَ الناسِ مَن وَصَلَ مَن قَطَعَهُ . (2)813 _ التَّحذيرُ عَن قَطيعَةِ الرَّحِمِالكتاب :(فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ * أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ) . (3)

الحديث :252.الطبقات الكبرى عن عبداللّه بن زيد ( _ في ذِكرِ مَعرِكَةِ اُحُدٍ ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ الملائكةَ لا تَنزِلُ على قَومٍ فيهِم قاطِعُ رَحِمٍ . (4)249.الطبقات الكبرى ( _ به نقل از محمّد بن عمر _ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا قَطَعُوا الأرحامَ جُعِلَتِ الأموالُ في أيدِي الأشرارِ . (5)250.الطبقات الكبرى:الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الذُّنوبُ التي تُعَجِّلُ الفَناءَقَطيعَةُ الرَّحِمِ . (6)814 _ أقَلُّ ما يوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ252.الطبقات الكبرى ( _ در شرح نبرد اُحُد ، از عبد اللّه بن زيد _ ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :صِلُوا أرحامَكُم ولو بِالسَّلامِ . (7)253.الطبقات الكبرى عن محمّد بن عمر :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :صِلْ رَحِمَكَ ولو بِشَربَةٍ مِنماءٍ، وأفضَلُ ما تُوصَلُ بهِ الرَّحِمُ كَفُّ الأذى عَنها. (8)160 الرزق815 _ الرَّزّاقُالكتاب :(إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو القُوَّةِ المَتِينُ) . (9)

(إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشاءُ ويَقْدِرُ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيرَا بَصِيرا) . (10)

الحديث :255.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يَملِكُ إمساكَ الأرزاقِ وإدرارَها إلّا الرَّزَّاقُ . (11)256.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از سفارش هاى ايشان به امام على عليه السلام _ ) عنه عليه السلام :وقَدَّرَ الأرزاقَ فَكَثَّرَها وقَلَّلَها ، وقَسَّمَها على الضِّيقِ والسَّعَةِ ، فَعَ_دَلَ فيها لِيَبتَلِيَ مَن أرادَ ، بِمَيسورِها ومَعسورِها ، ولِيَختَبِرَ بذلكَ الشُّكرَ والصَّبرَ مِن غَنِيِّها وفَقيرِها . (12)816 _ ضَمانُ الرِّزقِالكتاب :(وَما مِنْ دابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَا عَلَى اللّهِ رِزْقُها وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَمُسْتَوْدَعَها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُّبِينٍ) . (13)

الحديث :261.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَتَشاغَلْ عمّا فُرِضَ علَيكَ بِما قد ضُمِنَ لَكَ فإنّهُ لَيسَ بفائتِكَ ما قد قُسِّمَ لَكَ ، ولَستَ بِلاحِقٍ ما قد زُوِيَ عنكَ . (14)

.


1- .الكافي : 2/347/6 .
2- .بحار الأنوار : 74/400/41 .
3- .محمّد : 22 ، 23 .
4- .كنز العمّال : 6974 .
5- .الكافي : 2/ 348/8 .
6- .بحار الأنوار:74/94/23.
7- .تحف العقول : 57 .
8- .الكافي : 2/151/9 .
9- .الذاريات : 58 .
10- .الإسراء : 30 .
11- .غرر الحكم : 10838 .
12- .نهج البلاغة : الخطبة 91 .
13- .هود : 6 .
14- .بحار الأنوار: 77/187/10.

ص: 523

روزى (الرزق)

الرشوة

الرضاع

161 الرشوة826 _ التَّحذِيرُ مِنَ الرَّشوَةِ331.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكُم والرّشوَةَ فإنّها مَحضُ الكُفرِ ، ولا يَشُمُّ صاحِبُ الرّشوةِ رِيحَ الجَنَّةِ . (1)332.امام كاظم عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَعَنَ اللّهُ الراشيَ والمُرتَشِيَ والرائشَ الذي يَمشِي بَينَهُما . (2)333.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّما أهلَكَ مَن كانَ قَبلَكُم أنَّهُم مَنَعُوا الناسَ الحَقَّ فاشتَرَوهُ ، وأخَذُوهُم بالباطِلِ فاقتَدَوهُ . (3)334.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :وقد عَلِمتُم أ نَّهُ لا يَنبَغِي أن يكونَالوالِي على الفُرُوجِ والدِّماءِ والمَغانِمِ والأحكامِ وإمامَةِ المسلمينَ البَخِيلُ ... ولا المُرتَشِي في الحُكمِ فَيَذهَبَ بالحُقوقِ،ويَقِفَ بِها دُونَ المَقاطِعِ. (4)335.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «أَكّالُونَ للسُّحْتِ» _:هُو الرَّجُلُ يَقضِي لأخِيهِ الحاجَةَ ثُمّ يَقبَلُ هَدِيَّتَهُ. (5)336.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الرُّشى في الحُكمِ هُو الكُفرُ باللّهِ . (6)162 الرضاع827 _ رِضاعُ المُولُودِالكتاب :(وَالوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَينِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ) . (7)

انظر : الأحقاف : 15 والطلاق : 6 .

الحديث :337.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ليسَ للصَّبيِّ لَبَنٌ خَيرٌ مِن لَبَنِ اُمِّهِ . (8)338.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اُنظُرُوا مَن تُرضِعُ أولادَكُم؛ فإنّ الوَلَدَ يَشِبُّ علَيهِ . (9)339.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :اِستَرضِعْ لِولدِكَ بِلَبَنِ الحِسانِ ، وإيّاكَ والقِباحَ ؛ فإنّ اللَّبَنَ قد يُعدِي . (10)828 _ مَن لا يَنبَغِي استِرضاعُهُ341.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَستَرضِعُوا الحَمقاءَ ، ولا العَمشاءَ؛ فإنّ اللَّبَنَ يُعدِي . (11)342.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :تَوَقَّوا على أولادِكُم لَبَنَ البَغِيِّمِن النِّساءِ ، والمَجنونَةِ ؛ فإنّ اللَّبَنَ يُعدِي . (12)339.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :رِضاعُ اليَهوديّةِ والنَّصرانيّهِ خَيرٌ مِن رِضاعِ الناصِبيّةِ . (13)

.


1- .بحار الأنوار : 104/274/12 .
2- .كنز العمّال : 15080 .
3- .نهج البلاغة : الكتاب 79
4- .نهج البلاغة : الخطبة 131 .
5- .بحار الأنوار : 104 / 273 / 5 .
6- .الكافي : 7/409/2 .
7- .البقرة : 233 .
8- .عيون أخبار الرِّضا : 2/34/69 .
9- .الكافي : 6/44/10
10- .الكافي : 6/44/12 .
11- .بحار الأنوار : 103/323/ 13
12- .بحار الأنوار : 103/323/9 .
13- .وسائل الشيعة : 15/187/1 .

ص: 531

رشوه (الرشوة)

شيرخوارگى كودك (الرضاع)

الرضا 1 «الرضا

163 الرِّضا (1) الرِّضا بالقَضاء829 _ فَضلُ الرِّضا355.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :نِعمَ القَرينُ الرِّضا . (1)351.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الحسنُ عليه السلام :مَنِ اتَّكَلَ على حُسنِ الاختِيارِ مِنَ اللّهِ ، لَم يَتَمَنَّ أ نّهُ في غَيرِ الحالِ التي اختارَها اللّهُ لَهُ . (2)352.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :كيفَ يكونُ المؤمنُ مؤمنا وهو يَسخَطُ قِسمَهُ ويُحَقِّرُ مَنزِلَتَهُ والحاكِمُ علَيهِ اللّهُ ؟! (3)353.امام على عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :أعلى دَرَجةِ الزُّهدِ أدنى دَرَجةِ الوَرَعِ ، وأعلى دَرَجةِ الوَرَعِ أدنى دَرَجةِ اليَقينِ ، وأعلى دَرَجةِ اليَقينِ أدنى دَرَجةِ الرِّضا . (4)354.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :الرِّضا بمَكروهِ القَضاءِ مِن أعلى دَرَجاتِ اليَقينِ . (5)355.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَم يَكُن رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يقولُ لِشَيءٍ قد مَضى : لَو كانَ غَيرَهُ ! (6)356.الإمام الرضا عليه السلام :عنه عليه السلام :رَأسُ طاعَةِ اللّهِ الرِّضا بما صَنَعَ اللّهُ فيما أحَبَّ العَبدُ وفيما كَرِهَ . (7)830 _ ما يورِثُ الرِّضا358.الإمام الرضا عليه السلام ( _ في ذِكرِ فَوائِدِ السِّلقِ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أصلُ الرِّضا حُسنُ الثِقَةِ بِاللّهِ . (8)359.الإمام الباقر عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ أعلَمَ الناسِ باللّهِ أرْضاهُم بقَضاءِ اللّهِ . (9)831 _ ثَمَراتُ الرِّضا361.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا أحَبَّ اللّهُ عَبدا ابتَلاهُ، فإن صَبَرَ اجتَباهُ ، وإن رَضِيَ اصطَفاهُ . (10)356.امام كاظم عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :اِرْضَ بِقَسْمِ اللّهِ تَكُ_نْ أغنَى الناسِ . (11)357.الكافى ( _ به نقل از محمّد بن عمرو بن ابراهيم ، از امام با ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الرِّضا يَنفِي الحُزْنَ . (12)358.امام رضا عليه السلام ( _ درباره فوايد چغندر ) عنه عليه السلام :إنّ أهنَأ الناسِ عَيشا مَن كانَ بما قَسَمَ اللّهُلَهُ راضِيا . (13)359.امام باقر عليه السلام :الإمامُ الحسنُ عليه السلام :أنا الضّامِنُ لِمَن لا يَهجِسُ في قَلبِهِ إلّا الرِّضا أن يَدعُوَ اللّهَ فَيُستَجابَ لَهُ . (14)360.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الرَّوحُ والرّاحَةُ في الرِّضا واليَقينِ ، والهَمُّ والحُزْنُ في الشَّكِّ والسُّخطِ . (15)832 _ ثَمَرَةُ عَدَمِ الرِّضا362.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن لم يَرضَ بما قَسَمَ اللّهُ عزّوجلّ ، اِتَّهَمَ اللّهَ تعالى في قَضائهِ . (16)363.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن رَضِيَ القَضاءَ أتى علَيهِ القَضاءُ وهُو مَأجُورٌ ومَن سَخِطَ القَضاءَ أتى علَيهِ القَضاءُ وأحبَطَ اللّهُ أجرَهُ . (17)انظر : القضاء والقدر : باب 1534 .

.


1- .نهج البلاغة : الحكمة 4 .
2- .بحار الأنوار : 78/106/6
3- .بحار الأنوار : 43/351/25 .
4- .الكافي : 2/128/4 .
5- .التمحيص : 60/131 .
6- .بحار الأنوار: 71/157/75
7- .بحار الأنوار: 71/139/28 .
8- .غرر الحكم : 3085 .
9- .بحار الأنوار : 71/158/75
10- .بحار الأنوار : 82/142/26
11- .بحار الأنوار : 69/368/4.
12- .غرر الحكم : 410
13- .غرر الحكم : 3397 .
14- .بحار الأنوار : 71 / 159 / 75
15- .بحار الأنوار : 71 / 159 / 75
16- .بحار الأنوار : 78 / 202 / 33
17- .بحار الأنوار : 71/139/26 .

ص: 533

خشنودى (1) «خرسندى به تقدير الهى» (الرضا (1) «الرضا

الرضا 2 «رضوان اللّه »

164 الرِّضا (2) رضوان اللّه833 _ موجِباتُ رِضوانِ اللّهِالكتاب :(أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللّهِ كَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللّهِ وَمأْواهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ المَصيرُ) . (1)

انظر : آل عمران : 15 والتوبة : 21 ، 109 والحديد 20 ، 27 والمائدة : 2 ، 16 والفتح : 29 والحشر : 8 ومحمّد : 28 .

الحديث :376.الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :بحار الأنوار :رُويَ أنّ موسى عليه السلام قالَ : يا رَبِّ ،دُلَّني على عَمَلٍ إذا أنا عَمِلتُهُ نِلتُ بهِ رِضاكَ . فَأوحَى اللّهُ إلَيهِ : يابنَ عِمرانَ ، إنّ رِضايَ في كُرهِكَ ولَن تُطِيقَ ذلكَ ... فَخَرَّ موسى عليه السلام ساجِدا باكِيا فقالَ : يا رَبِّ ، خَصَصتَنِي بالكَلامِ ، ولَم تُكَلِّمْ بَشَرا قَبلِي ، ولَم تَدُلَّني على عَمَلٍ أنَالُ بهِ رِضاكَ ! فَأوحَى اللّهُ إلَيهِ : إنّ رِضاي في رِضاكَ بِقَضائي . (2)377.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ثلاثٌ يُبلِغْنَ بالعَبدِ رِضوانَ اللّهِ : كَثرَةُ الاستِغفارِ ، وخَفْضُ الجانِبِ ، وكَثرَةُ الصَّدَقَةِ. (3)378.الدروس ( _ در بيان فوايد كرفس _ ) عنه عليه السلام :مَن أسخَطَ بَدَنَهُ أرضى رَبَّهُ ، ومَن لَم يُسخِطْ بَدَنَهُ عَصى رَبَّهُ . (4)379.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :أوصاكُم بالتَّقوى ، وجَعَلَها مُنتَهى رِضاهُ وحاجَتَهُ مِن خَلقِهِ . (5)380.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :رِضا اللّهِ سبحانَهُ مَقرونٌ بطاعَتِهِ . (6)381.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إنَّ أرضاكُم عِندَ اللّهِ أسبَغُكُم على عِيالِهِ . (7)834 _ عَلاماتُ رِضَا اللّهِ383.عنه صلى الله عليه و آله :بحار الأنوار :رُويَ أنّ موسى عليه السلام قالَ : يا رَبِّ أخبِرْني عن آيَةِ رِضاكَ عن عَبدِكَ ، فَأوحَى اللّهُ تعالى إلَيهِ : إذا رَأيتَني اُهَيِّئُ عبدِي لطاعَتِي وأصرِفُهُ عن مَعصِيَتي ، فذلكَ آيَةُ رِضايَ . (8)380.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :علامَةُ رِضا اللّهِ سبحانَهُ عن العَبدِ ، رِضاهُ بما قَضَى بهِ سبحانَهُ لَهُ وعلَيهِ . (9)835 _ مَرضاةُ الخَلقِ وسَخَطُ الخالِقِ382.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش هاى ايشان به على عليه السلام ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ فيما كَتَبَ إلى محمّدِ بنِ أبي بكرٍ _: إنِ استَطَعتَ أن لاتُسخِطَ رَبَّكَ برِضا أحَدٍ مِن خَلقِهِ فَافعَلْ؛ فإنَّ في اللّهِ عزّوجلّ خَلَفا مِن غَيرِهِ ، ولَيسَ في شيءٍ سِواهُ خَلَفٌ مِنهُ . (10)383.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الحسينُ عليه السلام :مَن طَلَبَ رِضا اللّهِ بِسَخَطِ الناسِ كَفاهُ اللّهُ اُمُورَ الناسِ ، ومَن طَلَبَ رِضا الناسِ بِسَخَطِ اللّهِ ، وَكَلَهُ اللّهُ إلى النّاسِ . (11)

.


1- .آل عمران : 162 .
2- .بحار الأنوار : 82/134/17
3- .بحار الأنوار : 78/81/74
4- .بحار الأنوار : 70/312/11 .
5- .نهج البلاغة: الخطبة183.
6- .غرر الحكم : 5410 .
7- .بحار الأنوار : 78/136/13
8- .بحار الأنوار : 70/26/29.
9- .غرر الحكم : 6344 .
10- .الأمالي للطوسي : 29/31 .
11- .بحار الأنوار: 71/208/17.

ص: 535

خشنودى (2) «خرسندى خدا» (الرضا (2) «رضوان اللّه »)

الرفق

165 الرفق836 _ فَضلُ الرِّفقِ394.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ الرِّفقَ لَم يُوضَعْ على شيءٍإلّا زانَهُ ، ولا نُزِعَ مِن شَيءٍ إلّا شانَهُ . (1)395.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ما اصطَحَبَ اثنانِ إلّا كانَ أعظَمُهُماأجرا وأحَبُّهُما إلى اللّهِ عزّوجلّ أرفَقَهُما بصاحِبِهِ. (2)396.الإمام الرضا عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إذا أرادَ اللّهُ بأهلِ بيتٍ خَيرا أدخَلَ علَيهِم بابَ رِفقٍ . (3)394.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أعقَلُ الناسِ أشَدُّهُم مُداراةً للناسِ . (4)395.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ عزّوجلّ رَفيقٌ يُحِبُّ الرِّفقَ فيالأمرِ كُلِّهِ . (5)396.امام رضا عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الرِّفقُ مِفتاحُ النَّجاحِ . (6)397.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ لِكُلِّ شَيءٍ قُفْلاً وقُفلُ الإيمانِ الرِّفقُ . (7)398.الإمام الكاظم عليه السلام :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :الرِّفقُ نِصفُ العَيشِ . (8)837 _ الرِّفقُ فِي العِبادَةِ400.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ هذا الدِّينَ مَتِينٌ فَأوغِلُوا فيهِ برِفقٍ ، ولا تُكرِهُوا عِبادَةَ اللّهِ إلى عِبادِ اللّهِ فتكونوا كالراكِبِ المُنْبَتِّ الذي لا سَفَرا قَطَعَ ولا ظَهْرا أبقى . (9)397.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :خادِعْ نفسَكَ في العِبادَةِ ، وارفُقْ بها ولا تَقهَرْها ، وخُذْ عَفوَها ونَشاطَها ، إلّا ما كانَ مَكتوبا علَيكَ مِن الفَريضَةِ ، فإنّهُ لابُدَّ مِن قضائها وتَعاهُدِها عندَ مَحَلِّها . (10)انظر : العبادة : باب 1218 .

838 _ ثَمَراتُ الرِّفقِ400.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ في الرِّفقِ الزِّيادَةَ والبَرَكَةَ ،ومَن يُحرَمِ الرِّفقَ يُحرَمِ الخَيرَ . (11)401.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الرِّفقُ يُيَسِّرُ الصِّعابَ ، ويُسَهِّلُ شَديدَ الأسبابِ . (12)402.الكافي عن عليّ بن أسباط رفعه :الإمامُ الحسينُ عليه السلام :مَن اُحْجِمَ عن الرَّأيِ وعَيِيَتْ بِهِ الحِيَلُ ، كانَ الرِّفقُ مِفتاحَهُ . (13)403.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :كانَ آخِرُ ما أوصى بهِ الخضرُ موسى بنَ عِمرانَ عليهماالسلام : . . . ما رَفَقَ أحَدٌ بأحَدٍ في الدنيا إلّا رَفَقَ اللّهُ عزّوجلّ بهِ يَومَ القِيامَةِ . (14)404.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إن شِئتَ أن تُكرَمَ فَلِنْ ،وإن شِئتَ أن تُهانَ فاخشُنْ . (15)405.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن كانَ رفيقا في أمرِهِ نالَ ما يُريدُ مِنَ الناسِ . (16)

.


1- .الكافي : 2/119/6
2- .الكافي : 2/120/15 .
3- .شرح نهج البلاغة : 6/339 .
4- .الأمالي للصدوق:73/41.
5- .كنز العمّال : 5370 .
6- .غرر الحكم : 294 .
7- .الكافي : 2/118/1
8- .الكافي : 2/120/11
9- .الكافي : 2/86/1 .
10- .نهج البلاغة : الكتاب 69 .
11- .الكافي : 2/119/7 .
12- .غرر الحكم : 1778 .
13- .بحار الأنوار : 78/128/11
14- .بحار الأنوار : 73/386/6
15- .بحار الأنوار : 78/269/109 .
16- .الكافي : 2/120/16 .

ص: 537

ملايمت (الرفق)

المراقبة

166 المراقبة839 _ مُراقَبَةُ اللّهِ وَالمَلائِكَةِ وَالجَوارِحِالكتاب :(إِنَّ اللّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبَا) . (1)

(ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ) . (2)

الحديث :417.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في بَيانِ النِّعَمِ الَّتي وَهَبَهَا اللّه ُ تَ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِعلَمُوا عِبادَاللّهِ أَنَّ علَيكُم رَصَدامِن أنفُسِكُم ، وعُيُونا من جَوارِحِكُم ، وحُفَّاظَ صِدْقٍ يَحفَظُونَ أعمالَكُم ، وعَدَدَ أنفاسِكم ، لا تَستُرُكُم مِنهُم ظُلمَةُ لَيلٍ داجٍ ، ولا يُكِنُّكُم مِنهُم بابٌ ذو رِتاجٍ . (3)انظر : الملائكة : باب 1664 .

840 _ الحَثُّ عَلَى مُراقَبَةِ النَّفْسِ418.امام رضا عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كان فيها [أي صُحُفِ إبراهيم عليه السلام ]...:على العاقِلِ ما لَم يَكُن مَغلوبا على عَقلِهِ أن يكونَ لَهُ ساعاتٌ : ساعَةٌ يُناجِي فيها رَبَّهُ عزّوجلّ ، وساعَةٌ يُحاسِبُ نَفسَهُ ، وساعَةٌ يَتَفَكَّرُ فيما صَنَعَ اللّهُ عزّوجلّ إلَيهِ ، وساعَةٌ يَخلُو فيها بِحَظِّ نفسِهِ مِنَ الحَلالِ؛ فإنّ هذهِ الساعَةَ عَونٌ لِتلكَ الساعاتِ واستِجمامٌ للقُلوبِ وتَوزِيعٌ لها . (4)419.الإمام الرضا عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِجعَلْ مِن نفسِكَ على نفسِكَ رَقيبا ، واجعَلْ لِاخِرَتِكَ مِن دُنياك نَصيبا . (5)420.الكافي عن سعيد بن جناح عن مولى للإمام الصادق عليهعنه عليه السلام :يَنبَغِي أن يكونَ الرجُلُ مُهَيمِنا عَلى نَفسِهِ ، مُراقِبا قَلبَهُ حافِظا لِسانَهُ . (6)421.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :رَحِمَ اللّهُ امرَأً (عَبدا) سَمِعَ حُكْمافَوَعى ، ودُعِيَ إلى رَشادٍ فَدَنا ، وأخَذَ بِحُجْزَةِ هادٍ فَنَجا ، راقَبَ رَبَّهُ ، وخافَ ذَنبَهُ . (7)422.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِأَن_َسٍ ) عنه عليه السلام :على العاقِلِ أن يُحصِيَ على نفسِهِ مَساوِيَهافي الدِّينِ والرَأيِ والأخلاقِ والأدَبِ ، فَيَجمَعَ ذلكَ في صَدرِهِ أو في كتابٍ ويَعمَلَ في إزالَتِها . (8)419.امام رضا عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كانَ فيما وَعَظَ اللّهُ تَبارَكَ و تَعالى بهِ عيسَى بنَ مريمَ عليه السلام أن قالَ له : ... يا عيسى ، كُنْ حَيثُما كُنتَ مُراقِبا لي . (9)420.الكافى ( _ به نقل از سعيد بن جناح ، از يكى از وابسته هاى ا ) عنه عليه السلام :مَنِ اعتَدَلَ يَوماهُ فهُو مَغبونٌ ، ومَن كانَ في غَدِهِ شَرّا مِن يَومِهِ فهُو مَفتونٌ ، ومَن لَم يَتَفَقَّدِ النُقصانَ في نفسِهِ دام نَقصُهُ ، ومَن دامَ نَقصُهُ فالمَوتُ خَيرٌ لَهُ . (10)انظر : الغفلة : باب 1434 .

841 _ المُراقَبةُ وَالمُحاسَبةُ423.مكارم الأخلاق :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :لَيسَ مِنّا مَن لَم يُحاسِبْ نفسَهُ في كُلِّ يَومٍ ، فَإن عَمِلَ حَسَنا استَزادَ اللّهَ ، وإن عَمِلَ سَيِّئا استَغفَرَ اللّهَ مِنهُ وتابَ إلَيهِ . (11)(انظر) الحساب : باب 518 ، 519 .

.


1- .النساء : 1 .
2- .ق : 18 .
3- .نهج البلاغة: الخطبة157.
4- .الخصال : 525/13 ، معاني الأخبار: 334/1 وفيه «وتفريغ لها» بدل «وتوزيع لها» .
5- .غرر الحكم : 2429
6- .غرر الحكم : 10947 .
7- .نهج البلاغة : الخطبة 76 .
8- .بحار الأنوار : 78/6/58
9- .بحار الأنوار : 14/289 و 293/14
10- .بحار الأنوار : 78/277/113 .
11- .الكافي : 2/453/2 .

ص: 539

مراقبت (المراقبة)

رمضان

167 رمضان842 _ شَهرُ رَمَضانَالكتاب :(شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرآنُ هُدىً للنَّاسِ وَبَيِّناتٍ مِّنَ الهُدَى والْفُرقانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كانَ مَرِيضا أو عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا العِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللّهَ عَلَى ما هَداكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ) . (1)

الحديث :434.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّما سُمِّيَ الرَّمَضانُ لأ نّهُ يَرمَضُ الذُّنوبَ . (2)435.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنّ أبوابَ السماءِ تُفتَحُ في أوَّلِ ليلةٍ مِن شَهرِرَمَضانَ، ولا تُغلَقُ إلى آخِرِ ليلةٍ مِنهُ . (3)436.امام باقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَو يَعلَمُ العَبدُ ما في رَمَضانَ لَوَدَّ أن يكونَ رَمَضانُ السَّنَةَ . (4)437.كتاب من لا يحضره الفقيه:عنه صلى الله عليه و آله :إذا استَهَلَّ رَمَضانُ غُلِّقَتْ أبوابُ النارِ ، وفُتِحَتْ أبوابُ الجِنانِ ، وصُفِّدَتِ الشَّياطينُ . (5)438.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله خَطَبَنا ذاتَ يَومٍ، فقالَ : أيُّها الناسُ ، إنّهُ قد أقبَلَ إلَيكُم شَهرُ اللّهِ بالبَرَكَةِ والرّحمَةِ والمَغفِرةِ ، شَهرٌ هُو عِندَ اللّهِ أفضَلُ الشُّهورِ ، وأيّامُهُ أفضَلُ الأيّامِ ، ولَيالِيهِ أفضَلُ اللَّيالِي ، وساعاتُهُ أفضَلُ الساعاتِ ، هُو شَهرٌ دُعِيتُمْ فيهِ إلى ضِيافَةِ اللّهِ وجُعِلتُم فيهِ مِن أهلِ كَرامَةِ اللّهِ ، أنفاسُكُم فيهِ تَسبيحٌ ، ونَومُكُم فيهِ عِبادَةٌ ، وعَمَلُكُم فيهِ مَقبولٌ ، ودُعاؤكُم فيهِ مُستَجابٌ ...

فَقُمتُ فقلتُ : يا رسولَ اللّهِ ، ما أفضَلُ الأعمالِ فيهذا الشَّهرِ؟ فقالَ: يا أباالحسنِ، أفضَلُ الأعمالِ في هذا الشَّهرِ الوَرَعُ عن مَحارِمِ اللّهِ عزّوجلّ (6) . (7)439.الكافي عن عليّ بن أسباط عن خلف :الإمامُ الباقر عليه السلام :قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَمّا حَضَرَشَهرُ رَمَضانَ وذلكَ لثَلاثٍ بَقِينَ مِن شَعبانَ، قالَ لبِلالٍ : نادِ في الناسِ ، فَجَمعَ الناسُ ثُمّ صَعِدَ المِنبَرَ، فَحَمِدَ اللّهَ وأثنى علَيهِ، ثُمّ قالَ: أيُّها الناسَ ، إنَّ هذا الشَّهرَ قد حَضَرَكُم وهُو سَيِّدُ الشُّهُورِ ، فيهِ ليلةٌ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ ، تُغلَقُ فيهِ أبوابُ النِّيرانِ، وتُفتَحُ فيهِ أبوابُ الجِنانِ ، فَمَن أدرَكَهُ فلَم يُغفَرْ لهُ فَأبعَدَهُ اللّهُ . (8)440.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ مِن وَصِيَّتِهِ لِولْدِهِ عِندَدُخُولِ شَهرِ رَمَضانَ _: فاجهَدُوا أنفُسَكُم فإنّ فيهِ تُقسَمُ الأرزاقُ ، وتُكتَبُ الآجالُ ، وفيهِ يُكتَبُ وَفدُ اللّهِ الذين يَفِدُونَ إلَيهِ ، وفيهِ ليلةٌ العَمَلُ فيها خَيرٌ مِن العَمَلِ في ألفِ شَهرٍ . (9)

.


1- .البقرة : 185 .
2- .كنز العمّال : 23688 .
3- .بحار الأنوار : 96/344/8
4- .بحار الأنوار : 96/346/12
5- .بحار الأنوار : 96/348/14 .
6- .الأمالي للصدوق : 154/149 .
7- .(انظر) الذنب : باب 1366 .
8- .الأمالي للصدوق : 113/92 .
9- .بحار الأنوار : 96/375/63

ص: 541

رمضان (رمضان)

الروح

843 _ غُفرانُ اللّهِ في شَهرِ رَمَضانَ446.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از عثمان _ ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أدرَكَ شَهرَ رَمَضانَ فلَم يُغفَرْلَهُ فَأبعَدَهُ اللّهُ . (1)447.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ في خُطبتِهِ عندَ إقبالِ شهرِ رمضانَ _إنّ الشَّقِيَّ مَن حُرِمَ غُفرانَ اللّهِ في هذا الشَّهرِ العَظيمِ . (2)448.طبّ الأئمّة عن ذريح :عنه صلى الله عليه و آله :مَنْ لم يُغفَرْ لَهُ في شَهرِ رمضانَ ففِيأيِّ شهرٍ يُغفَرُ لَهُ ؟! (3)449.الكافي عن جميل بن صالح :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن لَم يُغفَرْ لَهُ في شهرِرمضانَ لَم يُغفَرْ لَهُ إلى مِثلِهِ مِن قابِلٍ إلّا أن يَشهَدَ عَرَفَةَ. (4)168 الروح844 _ مَعرِفَةُ الرُّوحِالكتاب :(وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أمْرِ رَبِّي وَما أُوتِيتُمْ مِنَ العِلْمِ إلّا قَلِيلاً) . (5)

(انظر) الزمر : 42 .

الحديث :452.الكافى :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ الأرواحَ لا تُمازِجُ البَدَنَ ولا تُواكِلُهُ ، وإنّما هِي كِلَلٌ لِلبَدَنِ مُحِيطَةٌ به . (6)453.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :الرُّوحُ جِسمٌ رَقِيقٌ قد اُلبِسَ قالَباكثيفا . (7)845 _ الأرواحُ جُنودٌ مُجَنَّدَةٌ452.الكافى ( _ به نقل از ابن ابى عمير ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الأرواحُ جُنودٌ مُجَنَّدَةٌ ، فماتَعارَفَ مِنها ائتَلَفَ ، وما تَناكَرَ مِنها اختَلَفَ . (8)453.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :المَوَدَّةُ تَعاطُفُ القُلوبِ فيائتِلافِ الأرواحِ . (9)454.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كنز العمّال عن شقيق بن سلمة :جاءَ رجُلٌ إلى عَلِيٍّ وكَلَّمَهُ ، فقالَ في عُرضِ الحديثِ : إنّي اُحِبُّكَ ، فقالَ لَهُ عَلِيٌّ : كَذَبتَ . قالَ : لِمَ يا أميرَ المؤمنينَ ؟ قالَ : لأنّي لا أرى قَلبِي يُحِبُّكَ ، قالَ النبيُّ صلى الله عليه و آله : إنّ الأرواحَ كانَت تَلاقى في الهَواءِ فَتَشامُّ ، ما تَعارَفَ مِنها ائتَلَفَ ، وما تَناكَرَ مِنها اختَلَفَ .

فلَمّا كانَ من أمرِ عَلِيٍّ ما كانَ ، كانَ مِمَّن خَرَجَ علَيهِ . (10)

.


1- .بحار الأنوار : 74/74/62 .
2- .عيون أخبار الرِّضا : 1/295/53 .
3- .الأمالي للصدوق : 107/79 .
4- .بحار الأنوار : 96/ 342/6 .
5- .الإسراء : 85 .
6- .بحار الأنوار : 61/40/11
7- .بحار الأنوار : 61/34/7 .
8- .كنز العمّال : 24660 .
9- .غرر الحكم : 2057 .
10- .كنز العمّال : 25560 .

ص: 543

روح (الروح)

الراحة

(انظر) الصديق : باب 1101 .

846 _ أحوالُ الرُّوحِ465.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ لِلجِسمِ سِتَّةَ أحوالٍ: الصِّحّةُ ، والمَرضُ ، والمَوتُ ، والحَياةُ ، والنَّومُ ، واليَقَظَةُ ، وكذلكَ الرُّوحُ ، فحياتُها عِلمُها ، ومَوتُها جَهلُها ، ومَرَضُها شَكُّها ، وصِحَّتُها يَقِينُها ، ونَومُها غَفلَتُها ، ويَقَظَتُها حِفظُها . (1)847 _ الرُّوحُ عِندَ النَّومِ467.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ عندما سَألَه أبو بصيرٍ عنِ الرُّوحِ عِندَ النَّومِ أخارِجٌ مِن البَدَنِ ؟ _: لا ياأبا بصيرٍ ، فإنَّ الرُّوحَ إذا فارَقَتِ البَدَنَ لَم تَعُدْ إلَيهِ ، غَيرَ أنّها بمَنزِلَةِ عَينِ الشَّمسِ مَركُوزةٌ في السماءِ في كَبِدِها ، وشُعاعُها في الدنيا . (2)468.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إنّ المَرءَ إذا نامَ فإنّ رُوحَ الحَيَوانِ باقِيَةٌ في البَدَنِ ، والذي يَخرُجُ مِنهُ رُوحُ العَقلِ. (3)(انظر) النوم : باب 1778 .

169 الراحة848 _ موجِباتُ الرّاحَةِ466.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن وَثِقَ بأنَّ ما قَدَّرَ اللّهُ لَهُ لَن يَفُوتَهُ اسْتَراحَ قَلبُهُ . (4)467.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الزَّوجةُ المُوافِقَةُ إحدَى الراحَتَينِ . (5)468.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَنِ اقتَصَرَ على بُلغَةِ الكَفافِ فَقَدِ انتَظَمَ الراحَةَ ، وتَبَوَّأ خَفضَ الدَّعَةِ . (6)469.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الزُّهدُ في الدنيا الراحَةُ العُظمى . (7)470.الإمام الباقر عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الرَّوْحُ والرّاحَةُ في الرِّضا واليَقينِ ، والهَمُّ والحَزَنُ في الشَكِّ والسَّخَطِ . (8)471.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :أروَحُ الرَّوْحِ اليَأسُ عنِ الناسِ . (9)(انظر) الرضا (1) : باب 831 ؛ الزهد : باب 868 .

849 _ طَلَبُ الرّاحَةِ فِي الدُّنيا474.عنه عليه السلام :بحار الأنوار عن الإمام الصادق عليه السلام_ لأصحابِهِ _: لا تَتَمَنَّوا المُستَحِيلَ ، قالوا : ومَن يَتَمَنَّى المُستَحيلَ ؟ ! فقالَ : أنتُم ، ألَستُم تَمَنَّونَ الراحَةَ في الدنيا ؟! قالوا : بَلى ، فقالَ : الراحَةُ للمُؤمِنِ في الدنيا مُستَحيلَةٌ . (10)(انظر) الدنيا : باب 725 .

.


1- .بحار الأنوار : 61/40/10 .
2- .جامع الأخبار : 488/1360 .
3- .بحار الأنوار : 61/43/19 .
4- .غرر الحكم : 8763
5- .غرر الحكم : 1633 .
6- .نهج البلاغة: الحكمة 371.
7- .غرر الحكم : 1316 .
8- .مشكاة الأنوار: 74/138
9- .مشكاة الأنوار: 324/1026.
10- .بحار الأنوار : 81/195/52 .

ص: 545

آسايش (الراحة)

« ز »

الزراعة

170 الزراعة850 _ استِحبابُ الزَّرعِ وَالغَرسِ482.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما مِن مسلِمٍ يَغرِسُ غَرسا أويَزرَعُ زَرعا ، فَيَأكُلُ مِنهُ طَيرٌ أو إنسانٌ أو بَهيمِةٌ ، إلّا كانَ لَهُ بِه صَدَقةٌ . (1)483.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :كانَ أبي يقولُ : خَيرُ الأعمالِ الحَرْثُ ، تَزرَعهُ فَيَأكُلُ مِنهُ البَرُّ والفاجِرُ ، أمّاالبَرُّ فَما أكَلَ مِن شيءٍ استَغفَرَ لكَ ، وأمّا الفاجِرُ فما أكَلَ مِنهُ مِن شَيءٍ لَعَنَهُ ، ويَأكُلُ مِنهُ البهائمُ والطَّيرُ . (2)484.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :كانَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام يقولُ : مَن وَجَدَماءً وتُرابا ثُمّ افتَقَرَ فَأبعَدَهُ اللّهُ . (3)485.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الزّارِعُونَ كُنُوزُ الأنامِ،يَزرَعُونَ طَيِّبا أخرَجَهُ اللّهُ عزّوجلّ ، وهُم يومَ القِيامَةِ أحسَنُ الناسِ مَقاما ، وأقرَبُهُم مَنزِلَةً ، يُدعَوْنَ المُبارَكِينَ . (4)486.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام_ في قولِ اللّه عزّوجلّ: «وعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ المُؤمِنُونَ» (5) _: الزّارِعُونَ . (6)487.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ لَمّا سَألَهُ يزيدُ بنُ هارونَ الواسِطيُّ عنِ الفَلّاحِينَ _: هُمُ الزّارِعُونَ كُنوزَ اللّهِ في أرضِهِ ، وما في الأعمالِ شَيءٌ أحَبَّ إلى اللّهِ مِن الزِّراعَةِ ، وما بَعَثَ اللّهُ نبيّا إلّا زَرّاعا إلّا إدريسَ عليه السلام فإنّهُ كانَ خَيّاطا . (7)(انظر) عنوان 212 «الشجر» .

.


1- .صحيح البخاري : 2/817/2195 .
2- .الكافي : 5/260/5 .
3- .قرب الإسناد : 115/404 .
4- .الكافي : 5/261/7 .
5- .آل عمران : 160 .
6- .بحار الأنوار : 103/66/16 .
7- .وسائل الشيعة : 12/25/3 .

ص: 547

كشاورزى (الزراعة)

الزكاة

171 الزكاة851 _ وُجوبُ الزَّكاةِالكتاب :(خُذْ مِنْ أمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِها وَصَلِّ عَلَيهِمْ إنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ واللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ) . (1)

(وَأقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكاةَ وَما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ إنَّ اللّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ) . (2)

الحديث :493.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما فَرَضَ اللّهُ عَزّ ذِكرُهُ على هذهِ الاُمّةِ أشَدَّ علَيهِم مِنَ الزَّكاةِ ، وما تَهلِكُ عامَّتُهُم إلّا فيها . (3)494.امام كاظم عليه السلام :عنه عليه السلام :لا صلاةَ لِمَن لا زكاةَ لَهُ ، ولا زكاةَ لِمَن لا وَرَعَ لَهُ . (4)495.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ ) عنه عليه السلام :إنّما وُضِعَتِ الزَّكاةُ اِختِبارا للأغنِياءِ ومَعُونَةً لِلفُقَراءِ ، ولَو أنَّ الناسَ أدَّوا زكاةَ أموالِهِم ما بَقِيَ مسلمٌ فَقيرا مُحتاجا ، ولَاسْتَغنى بما فَرَضَ اللّهُ عزّوجلّ لَهُ ، وإنّ الناسَ ما افتَقَرُوا ، ولا احتاجُوا ، ولا جاعُوا ، ولا عَرُوا إلّا بِذُنوبِ الأغنياءِ . (5)852 _ دَورُ الزَّكاةِ في نَماءِ المالِ497.الإمام عليّ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا أرَدتَ أن يُثرِيَ اللّهُ مالَكَ فَزَكِّهِ . (6)495.امام صادق عليه السلام ( _ خطاب به مفضّل بن عمر ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :حَصِّنُوا أموالَكُم بالزَّكاةِ . (7)496.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الحسنُ عليه السلام :ما نَقَصَتْ زكاةٌ مِن مالٍ قَطُّ . (8)497.امام على عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :وَجَدنا في كتابِ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ...إذا مَنَعُوا الزَّكاةَ مَنَعَتِ الأرضُ بَرَكَتَها مِنَ الزَّرعِ والثِّمارِ والمَعادِنِ كُلِّها . (9)498.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ ) الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إنّ اللّهَ عزّوجلّ وَضَعَ الزَّكاهَ قُوتا للفُقَراءِ وتَوفِيرا لِأموالِكُم . (10)498.امام صادق عليه السلام ( _ خطاب به مفضّل بن عمر ) الإمامُ الرِّضا عليه السلام :إذا حُبِسَتِ الزَّكاةُ ماتَتِ المَواشِي . (11)(انظر) الإنفاق : باب 1759 .

853 _ مانِعُ الزَّكاةِ501.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :الذي يَمنَعُ الزَّكاةَ يُحَوِّلُ اللّهُمالَهُ يَومَ القِيامَةِ شُجاعا مِن نارٍ لَهُ رِيمَتانِ (12) فَيُطَوِّقُهُ إيّاهُ ثُمّ يقالُ لَهُ : اِلزَمْهُ كما لَزِمَكَ في الدنيا ، وهُو قولُ اللّهِ «سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوم القيامة» (13) . (14)499.امام على عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن مَنَعَ الزَّكاةَ سَألَ الرَّجعَةَ عندَ المَوتِ، وهُو قولُ اللّهِ عزّوجلّ : «حَتّى إذا جاءَ أحَدَهُمُ المَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أعْمَلُ صالِحا فيما تَرَكْتُ» (15) . (16)

.


1- .التوبة : 103 .
2- .البقرة : 110 .
3- .الأمالي للطوسي : 693/1474 .
4- .مشكاة الأنوار : 96/212 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/7/1579 .
6- .بحار الأنوار: 96/23/54
7- .بحار الأنوار: 78/60/138
8- .بحار الأنوار: 96/23/56.
9- .الكافي : 2/374/2
10- .الكافي : 3/498/6 .
11- .بحار الأنوار : 73/373/8 .
12- .كذا ، ولعلّ الصحيح «زَبيبَتان» (كما في هامش المصدر).
13- .آل عمران : 180 .
14- .بحار الأنوار : 96/8/3 .
15- .المؤمنون : 99 _ 100 .
16- .بحار الأنوار : 96/21/50

ص: 549

زكات (الزكاة)

الزمان

172 الزمان857 _ مَعرِفَةُ الزَّمانِ533.الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :حَسْبُ المَرءِ ... مِن عِرفانِهِ ،عِلمُهُ بِزَمانِهِ . (1)531.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :أعرَفُ الناسِ بالزّمانِ ، مَن لَم يَتَعَجَّبْ مِن أحداثِهِ . (2)532.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :العالِمُ بِزَمانِهِ ، لا تَهجُمُ علَيهِ اللَّوابِسُ . (3)858 _ ذَمُّ الثِّقَةِ بِالزَّمانِ534.كمال الدين عن نسيم خادمة الإمام العسكري عليه السلالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن وَثِقَ بِالزَّمانِ صُرِعَ . (4)535.الكافي :عنه عليه السلام :مَن أمَنَ الزَمانَ خانَهُ ، ومَن أعظَمَهُ أهانَهُ . (5)534.كمال الدين ( _ به نقل از نسيم ، بانوى خدمتگزار امام عسكرى عليه ) عنه عليه السلام :مَن أمَنَ الزَّمانَ خانَهُ ، ومَن تَعَظَّمَ علَيهِ أهانَهُ ، ومَن تَرَغَّمَ علَيهِ أرغَمَهُ ، ومَن لَجَأَ إلَيهِ أسلَمَهُ ، ولَيسَ كُلُّ مَن رَمى أصابَ ، وإذا تَغَيَّرَ السُّلطانُ تَغَيَّرَ الزَّمانُ . (6)535.الكافى ( _ از احمد بن محمّد ، از يكى از دوستانش نقل شده كه ) عنه عليه السلام :الزَّمانُ يَخُونُ صاحِبَهُ ، ولا يَستَعتِبُ لِمَن عاتَبَهُ . (7)536.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن تَشاغَلَ بالزَّمانِ شَغَلَهُ . (8)859 _ ذَمُّ مُكابَرَةِ الزَّمانِ538.الكافي عن محمد بن اُذينة :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن عَتَبَ عَلى الزمانِ طالَت مَعتَبَتُهُ . (9)536.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن عانَدَ الزَّمانَ أرغَمَهُ ، ومَنِ استَسلَمَ إلَيهِ لَم يَسلَمْ . (10)537.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از ابوبصير _ ) عنه عليه السلام :مَن كابَرَ الزَّمانَ عَطِبَ ، ومن يَنقِمْ علَيهِ غَضِبَ . (11)860 _ تَعَيُّبُ الزَّمانِ539.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عيون أخبار الرِّضا عن الرَّيّانِ بنِ الصَّلتِ:أنشَدَنِيالرِّضا عليه السلام لعبدِالمُطَّلِبِ:

يَعِيبُ الناسُ كُلُّهُمُ زَمانا

وما لِزَمانِنا عَيبٌ سِوانا نَعِيبُ زَمانَنا والعَيبُ فِينا

ولو نَطَقَ الزَّمانُ بِنا هَجانا وإنَّ الذِئبَ يَترُكُ لَحمَ ذِئبٍ

ويَأكُلُ بَعضُنا بَعضا عِيانا لَبِسْنا لِلخداعِ مسوكَ طِيبٍ

ووَيلٌ لِلغَرِيبِ إذا أتانا. (12)

.


1- .بحار الأنوار : 78/80/66 .
2- .غرر الحكم : 3252 .
3- .تحف العقول : 356 .
4- .عيون أخبار الرِّضا : 2/54/204 .
5- .غرر الحكم : 8028 .
6- .بحار الأنوار : 77/213 / 1 .
7- .غرر الحكم : 2093
8- .غرر الحكم : 7890 .
9- .عيون أخبار الرِّضا : 2/53/204 .
10- .غرر الحكم : 9054 .
11- .تحف العقول : 85 .
12- .عيون أخبار الرِّضا : 2/177/5 .

ص: 553

زمان (الزمان)

الزنا

173 الزنا861 _ النَّهيُ عَنِ الزِّناالكتاب :(وَلا تَقْرَبُوا الزِّنَى إنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَساءَ سَبِيلاً) . (1)

(انظر) النور : 33 و الفرقان : 68 .

الحديث :550.سنن الترمذى ( _ به نقل از زيد بن ارقم _ ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اِشتَدَّ غَضَبُ اللّهِ عزّوجلّ عَلَى امرأةٍ ذاتِ بَعلٍ مَلَأتْ عَينَها مِن غَيرِ زَوجِها أو غَيرِ ذِي مَحرَمٍ مِنها ، فإنّها إن فَعَلَتْ ذلكَ أحبَطَ اللّهُ كُلَّ عَمَلٍ عَمِلَتهُ ، فإن أوطَأتْ فِراشَهُ غَيرَهُ كانَ حَقّا عَلَى اللّهِ أن يُحرِقَها بِالنارِ بعدَ أن يُعَذِّبَها في قَبرِها . (2)551.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما زَنى غَيُورٌ قَطُّ . (3)552.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ أشَدَّ الناسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ رَجُلٌ أقَرَّ نُطفَتَهُ في رَحِمٍ تَحْرُمُ علَيهِ . (4)553.عنه عليه السلام ( _ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ _ ) الإمامُ الرِّضا عليه السلام :حُرِّمَ الزِّنا لِما فيهِ مِنَ الفَسادِمِن قَتلِ الأنفُسِ ، وذَهابِ الأنسابِ ، وتَركِ التَّربيَةِ للأطفالِ ، وفَسادِ المَوارِيثِ ، وما أشبَهَ ذلكَ مِن وُجُوهِ الفَسادِ . (5)862 _ آثارُ الزِّنا553.امام صادق عليه السلام ( _ خطاب به مفضّل بن عمر ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا عليُّ في الزِّنا سِتُّ خِصالٍ :ثلاثٌ مِنها فيالدنيا وثلاثٌ في الآخِرَةِ ، فأمّا التي في الدنيا فَيَذهَبُ بالبَهاءِ ، ويُعَجِّلُ الفَناءَ ، ويَقطَعُ الرِّزقَ ، وأمّا التي في الآخِرَةِ فَسُوءُ الحِسابِ ، وسَخَطُ الرحمنِ ، والخُلُودُ في النارِ . (6)554.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الزِّنا يُورِثُ الفَقرَ . (7)555.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :وَجَدْنا في كتابِ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إذا ظَهَرَ الزِّنا مِن بَعدِي كَثُرَ مَوتُ الفَجْأةِ . (8)556.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا فَشا الزِّنا ظَهَرَتِ الزَّلازِلُ. (9)863 _ لِكُلِّ عُضوٍ حَظٌّ مِنَ الزِّنا558.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :المسيحُ عليه السلام :أيُّما امرأةٍ استَعطَرَتْ وخَرَجَتْ لِيُوجَدَ رِيحُها فهِي زانِيَةٌ ، وكُلُّ عَينٍ زانِيَةٌ . (10)554.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :لا تَكُونَنَّ حَديدَ النَّظَرِ إلى ما لَيسَ لكَ فإنّهُ لَن يَزنِي فَرجُكَ ما حَفِظتَ عَينَكَ ، فإن قَدَرتَ أن لا تَنظُرَ إلى ثَوبِ المرأةِ التي لا تَحِلُّ لكَ فافعَل . (11)555.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :عَلى كُلِّ نَفَسٍ مِن بَني آدَمَ كُتِبَ حَظٌّ مِنَ الزِّنا أدرَكَ ذلكَ لا محالَةَ ، فالعَينُ زِناها النَّظَرُ ، والرِّجلُ زِناها المَشيُ ، والاُذُنُ زِناها الاستِماعُ . (12)(انظر) النظر : باب 1734 .

.


1- .الإسراء : 32 .
2- .. بحار الأنوار : 76/366/30.
3- .نهج البلاغة : الحكمة 305 .
4- .بحار الأنوار : 79/26/28
5- .بحار الأنوار : 79/24/19
6- .بحار الأنوار : 79/22/15
7- .بحار الأنوار : 79/23/18.
8- .الكافي : 2/374/2 .
9- .تهذيب الأحكام : 3/148/318 .
10- .تنبيه الخواطر : 1/28
11- .تنبيه الخواطر : 1/62 .
12- .كنز العمّال : 13026 انظر تمام الحديث .

ص: 555

زنا (الزنا)

الزهد

174 الزهد864 _ فَضلُ الزُّهدِ566.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما تَعَبَّدُوا للّهِِ بشَيءٍ مِثلِ الزُّهدِفي الدنيا . (1)567.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الزُّهدُ شِيمَةُ المُتَّقِينَ وسَجِيَّةُ الأوّابِينَ . (2)568.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنَّ مِن أعوَنِ الأخلاقِ على الدِّينِ الزُّهدَ في الدنيا . (3)569.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :كانَ فيما ناجَى اللّهُ به موسى عليه السلام :... ما تَزَيَّنَ لي المُتَزَيِّنُونَ بمِثلِ الزُّهدِ في الدنيا عَمّا بِهِمُ الغِنى عنه . (4)570.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :جُعِلَ الخَيرُ كُلُّهُ في بَيتٍ ،وجُعِلَ مِفتاحُهُ الزُّهدَ في الدنيا . (5)865 _ حَقيقَةُ الزُّهدِالكتاب :(لِكَيْلا تَأْسَوا عَلَى ما فاتَكُمْ وَلا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ واللّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ) . (6)

الحديث :575.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الزُّهدُ فيالدنيا قَصرُالأمَلِ ،وشُكرُ كُلِّ نِعمَةٍ ، والوَرَعُ عن كُلِّ ما حَرَّمَ اللّهُ . (7)576.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :الزُّهدُ لَيسَ بتَحريمِ الحَلالِ ، ولكنْ أن يكونَ بما في يَدَيِ اللّهِ أوثَقَ مِنهُ بما في يَدَيهِ . (8)572.الكافى ( _ به نقل از احمد بن عبد اللّه اسدى ، از مردى ، از ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الزُّهدُ كَلِمَةٌ بينَ كَلِمَتَينِ ، قالَ اللّهُ تعالى : «لِكَيْلا تَأْسَوا عَلَى ما فاتَكُمْ وَلا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ واللّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ » فَمَن لَم يَأسَ على الماضِي ، ولَم يَفرَحْ بالآتي فقد أخَذَ الزُّهدَ بِطَرَفَيهِ . (9)573.الكافى ( _ به نقل از وَهْب بن عبد ربّه ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الزُّهدُ مِفتاحُ بابِ الآخِرَةِ ، والبَراءةِ مِنَ النارِ ، وهُو تَركُكَ كُلَّ شيءٍ يَشغَلُكَ عنِ اللّهِ ، مِن غَيرِ تَأسُّفٍ على فَوتِها ، ولا إعجابٍ في تَركِها ، ولا انتِظارِ فَرَجٍ مِنها ، ولا طَلَبِ مَحمَدَةٍ علَيها ، ولا عِوَضٍ مِنها ، بل تَرى فَوتَها راحَةً وكَونَها آفَةً ، وتكونُ أبدا هارِبا مِنَ الآفَةِ ، مُعتَصِما بِالرّاحَةِ . (10)866 _ صِفاتُ الزّاهِدِ575.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الزاهدُ في الدنيا مَن لَم يَغلِبِ الحَرامُ صَبرَهُ ، ولَم يَشغَلِ الحَلالُ شُكرَهُ . (11)576.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :إنّ الزاهِدينَ في الدنيا تَبكِي قلُوبُهُم وإن ضَحِكُوا ، ويَشتَدُّ حُزنُهُم وإن فَرِحُوا ، ويَكثُرُ مَقتُهُم أنفُسَهُم ، وإنِ اغتَبَطُوا بما رُزِقُوا . (12)

.


1- .بحار الأنوار : 70/322 .
2- .غرر الحكم : 1713 .
3- .الكافي : 2/128/3 .
4- .بحار الأنوار : 13/349/37
5- .بحار الأنوار : 73/49/20.
6- .الحديد : 23 .
7- .تحف العقول : 58 .
8- .بحار الأنوار: 77/172/8
9- .بحار الأنوار: 70/317/23
10- .بحار الأنوار: 70/315/20
11- .بحار الأنوار: 78/37/3.
12- .نهج البلاغة : الخطبة 113 .

ص: 557

زهد (الزهد)

الزواج

175 الزّواج870 _ الحَثُّ عَلَى الزَّواجِالكتاب :(وَأنْكِحُوا الْأَيامَى مِنْكُمْ والصّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَإمائكُمْ إن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ) . (1)

(وَمِنْ آياتِهِ أنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أنْفُسِكُم أزْواجا لِتَسْكُنُوا إلَيها وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إنَّ فِي ذلِكَ لَاياتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ) . (2)

(انظر) آل عمران : 39 و النحل : 72 والروم : 32 والفرقان : 74 .

الحديث :614.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أحَبَّ أن يَلقَى اللّهَ طاهِرامُطَهَّرا فَلْيَلْقَهُ بزَوجَةٍ . (3)615.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ما بُنِيَ في الإسلامِ بِناءٌ أحَبَّ إلى اللّهِ عزّوجلّ ، وأعَزَّ مِنَ التَّزويجِ . (4)616.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :النِّكاحُ سُنَّتِي ، فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتي فَلَيسَ مِنّي . (5)617.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن شابٍّ تَزَوَّجَ في حَداثَةِ سِنِّهِ إلّاعَجَّ شَيطانُهُ : يا وَيْلَهُ ، يا وَيْلَهُ ! عَصَمَ مِنّي ثُلُثَي دِينِهِ ، فَلْيَتَّقِ اللّهَ العَبدُ فيالثُّلُثِ الباقِي . (6)618.الإمام الرضا عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إذا تَزَوَّجَ العَبدُ فقدِ استَكمَلَ نِصفَ الدينِ ، فَلْيَتَّقِ اللّهَ في النِّصفِ الباقي . (7)619.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :المُتَزَوِّجُ النائمُ أفضَلُ عِندَ اللّهِ مِنَ الصائمِ القائمِ العَزَبِ . (8)611.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :اِتَّخِذُوا الأهلَ ؛ فإنّه أرْزَقُ لَكُم . (9)612.امام باقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :زَوِّجُوا أياماكُم ، فَإنَّ اللّهَ يُحسِنُ لَهُم في أخلاقِهِم ، ويُوَسِّعُ لَهُم في أرزاقِهِم ، ويَزِيدُهُم في مُرُوّاتِهِم . (10)613.امام باقر عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :رَكعَتانِ يُصَلّيهِما مُتَزَوِّجٌ أفضَلُ مِن سَبعينَ رَكعَةً يُصَلِّيها غيرُ مُتَزَوِّجٍ . (11)871 _ ذَمُّ العُزّابِ615.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :شِرارُ مَوتاكُمُ العُزّابُ . (12)616.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :شِرارُكُم عُزّابُكُم ، رَكعَتانِ مِن مُتَأهِّلٍ خَيرٌ مِن سَبعِينَ ركعةً مِن غَيرِ مُتَأهِّلٍ . (13)872 _ ثَوابُ تَزويجِ الإخوانِ618.امام رضا عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن زَوَّجَ أعزَبا كانَ مِمَّن يَنظُرُ اللّهُ عزّوجلّ إلَيهِ يَومَ القِيامَةِ . (14)619.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :ثلاثةٌ يَستَظِلُّونَ بِظِلِّ عَرشِ اللّهِ يَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّهُ : رَجُلٌ زَوَّجَ أخاهُ المسلمَ ، أو أخدَمَهُ ، أو كَتَمَ لَهُ سِرّا . (15)

.


1- .النور : 32 .
2- .الروم : 21 .
3- .بحار الأنوار : 103/220/18
4- .بحار الأنوار : 103/222/40
5- .بحار الأنوار : 103/220/23
6- .بحار الأنوار : 103/221/34 .
7- .كنز العمّال : 44403 .
8- .بحار الأنوار : 103/221/25
9- .بحار الأنوار : 103/ 217/1
10- .بحار الأنوار : 103/ 222/38
11- .بحار الأنوار : 103/219/15
12- .بحار الأنوار : 103/220/19 .
13- .كنز العمّال : 44448 .
14- .الكافي : 5/331/2 .
15- .الخصال : 141/162 .

ص: 561

ازدواج (الزواج)

الزيارة

888 _ الحَثُّ عَلى إعلانِ النِّكاحِ687.امام صادق عليه السلام ( _ در روايتى از ايشان ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أعلِنُوا هذا النِّكاحَ واجعَلُوهُ في المَساجِدِ . (1)688.امام كاظم عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :أظهِرُوا النِّكاحَ وأخفُوا الخِطبَةَ . (2)176 الزيارة889 _ الحَثُّ عَلَى التَّزاوُرِ فِي اللّهِ691.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن زارَ أخاهُ المؤمنَ إلى مَنزِلِهِ لا حاجَةً مِنهُ إلَيهِ كُتِبَ مِن زُوّارِ اللّهِ ، وكانَ حَقيقا على اللّهِ أن يُكرِمَ زائرَهُ . (3)692.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في خَواصِّ التَّمرِ البَرنِيِّ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :زُورُوا في اللّهِ وجالِسُوا في اللّهِ ، وأعطُوا في اللّهِ وامنَعُوا فِي اللّهِ ، زايِلُوا أعداءَ اللّهِ وواصِلُوا أولياءَ اللّهِ . (4)693.الكافي عن أبي عمرو عن رجل عن الإمام الصادق عليه االإمامُ الباقرُ عليه السلام :تَزاوَرُوا في بيوتِكُم فإنّ ذلكَ حَياةٌ لِأمرِنا ، رَحِمَ اللّهُ عَبدا أحيا أمرَنا . (5)690.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن زارَ أخاهُ في اللّهِ وللّهِِ ،جاءَ يَومَ القِيامَةِ يَخطِرُ بَينَ قُباطِيٍّ مِن نُورٍ لا يَمُرُّ بِشيءٍ إلّا أضاءَ لَهُ . (6)691.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :تَزاوَرُوا فإنّ في زِيارَتِكُم إحْياءًلِقُلوبِكُم ، وذِكرا لأحادِيثِنا ، وأحادِيثُنا تُعَطِّفُ بعضَكُم عَلى بعضٍ ، فإن أخَذتُم بها رَشَدتُم ونَجَوتُم ، وإن تَرَكتُمُوها ضَلَلتُم وهَلَكتُم ، فَخُذُوا بها وأنا بِنَجاتِكُم زَعِيمٌ . (7)

.


1- .كنز العمّال : 44536
2- .كنز العمّال : 44532 .
3- .بحار الأنوار : 77/192/11 .
4- .غرر الحكم : 5492 _ 5493 .
5- .بحار الأنوار : 2/144/6
6- .بحار الأنوار : 74/347/8.
7- .الكافي : 2/186/2 .

ص: 569

ديدار (الزيارة)

زيارة القبور

697.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :لَيسَ شيءٌ أنكى لِاءبلِيسَ وجُنودِهِ مِن زِيارَةِ الإخوانِ في اللّهِ بعضِهِم لِبعضٍ . (1)890 _ ثَمَراتُ لِقاءِ الإخوانِ699.كتاب التعريف :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الزِّيارَةُ تُنبِتُ المَوَدَّةَ . (2)700.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الجوادُ عليه السلام :مُلاقاةُ الإخوانِ نُشْرَةٌ وتَلقيحُ العَقلِ ، وإن كانَ نَزْرا قَليلاً . (3)891 _ أدَبُ الزِّيارَةِ702.الإمام عليّ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :زُرْ غِبّا تَزدَدْ حُبّا . (4)703.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ مِن وَصِيَّتِهِ لابنِهِ الحسينِ عليه السلام _: كَثرَةُ الزِّيارةِ تُورِثَ المَلالَةَ . (5)699.التعريف :عنه عليه السلام :إذا وَثِقتَ بِمَوَدَّةِ أخِيكَ، فلا تُبالِ مَتى لَقِيتَهُ ولَقِيَكَ . (6)177 زيارة القبور892 _ زِيارَةُ النَّبيِّ صلى الله عليه و آله702.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أتانِي زائرا كُنتُ شَفِيعَهُ يَومَ القِيامَةِ . (7)703.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَلَّمَ عَلَيَّ في شَيءٍ مِنَ الأرضِ اُبلِغْتُهُ ، ومَن سَلَّمَ عَلَيَّ عندَ القَبرِ سَمِعتُهُ . (8)893 _ زِيارَةُ أهلِ البَيتِ عليهم السلام705.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لَمّا سَألَهُ الحسنُ بنُ عليٍّ عليهماالسلام: يا أبَتاهُ ، ما جَزاءُ مَن زارَكَ ؟ _: يا بُنَيَّ ، مَن زارَني حَيّا ومَيّتا أو زارَ أباكَ أو زارَ أخاكَ أو زارَكَ كانَ حَقّا عَلَيَّ أن أزُورَهُ يَومَ القِيامَةِ فَاُخَلِّصَهُ مِن ذُنوبِهِ . (9)706.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن زارَ الحَسَنَ في بَقِيعِهِ ، ثَبَتَ قَدَمُهُ على الصِّراطِ يَومَ تَزِلُّ فيهِ الأقدامُ . (10)707.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :سَتُدفَنُ بَضعَةٌ مِنّي بأرضِ خُراسانَ ،لا يَزُورُها مُؤمِنٌ إلّا أوجَبَ اللّهُ عزّوجلّ لَهُ الجَنَّةَ وحَرَّمَ جَسَدَهُ على النّارِ . (11)704.طبّ الأئمّة عليهم السلام ( _ به نقل از حارث بن مغيره ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن زارَنا في مَماتِنا فكأنّما زارَنا في حَياتِنا . (12)

.


1- .الكافي : 2/188/7 .
2- .بحار الأنوار : 74 / 355 / 36
3- .بحار الأنوار : 74 / 353 / 26
4- .بحار الأنوار : 74 / 355 / 36
5- .بحار الأنوار : 77/237/1 .
6- .غرر الحكم : 4087 .
7- .بحار الأنوار : 100/142/18
8- .بحار الأنوار : 100/182/4 .
9- .علل الشرائع : 460/5 .
10- .بحار الأنوار : 100/141/14
11- .بحار الأنوار : 102/31/1.
12- .بحار الأنوار : 100/124/34

ص: 571

زيارت قبور (زيارة القبور)

الزينة

178 الزينة899 _ التَّرغِيبُ بِالزِّينَةِالكتاب :(يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا واشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ) . (1)

(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِي أخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزقِ) . (2)

الحديث :743.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ يُحِبُّ _ إذا خَرَجَ عَبدُهُ المؤمنُ إلى أخيهِ _ أن يَتَهَيَّأ لَهُ وأن يَتَجَمَّلَ . (3)744.الكافي عن فرات بن أحنف :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لِيَتَزَيَّنْ أحدُكُم لأخيهِ المُسلمِ إذا أتاهُ كما يَتَزَيَّنُ للغَريبِ الذي يُحِبُّ أن يَراهُ في أحسَنِ الهَيئَةِ . (4)(انظر) الجمال : باب 353 .

900 _ أحسَنُ الزِّينَةِ744.الكافى ( _ به نقل از فرات بن اَحنَف ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أحسَنُ زِينَةِ الرَّجُلِ السَّكِينَهُ معَ إيمانٍ . (5)745.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ أحسَنَ الزِّيِّ ما خَلَطَكَ بالناسِ وجَمَّلَكَ بينَهُم وكَفَّ ألسِنَتَهُم عنكَ . (6)746.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :ما تَزَيَّنَ مُتَزَيِّنٌ بمِثلِ طاعَةِ اللّهِ . (7)747.الإمام الرضا عليه السلام :عنه عليه السلام :زِينَةُ البَواطِنِ أجمَلُ مِن زِينَهِ الظَّواهِرِ . (8)748.الإمام الكاظم عليه السلام :عنه عليه السلام :زَينُ الإيمانِ طَهارَةُ السَّرائرِ وحُسنُ العَملِ في الظّاهِرِ . (9)

.


1- .الأعراف : 31
2- .الأعراف : 32 .
3- .بحار الأنوار : 79/307/23
4- .بحار الأنوار : 79/298/3
5- .بحار الأنوار : 71/337/2 .
6- .غرر الحكم : 3470
7- .غرر الحكم : 9489
8- .غرر الحكم : 5503
9- .غرر الحكم : 5504 .

ص: 577

زيور (الزينة)

المسؤولية

179 المسؤولية901 _ المَسؤولِيَّةُالكتاب :(فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * عَمّا كانُوا يَعْمَلُونَ) . (1)

الحديث :756.امام على عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِتَّقُوا اللّهَ في عِبادِهِ وبِلادِهِ فإنّكُم مَسؤولُونَ حتّى عنِ البِقاعِ والبَهائمِ، أطِيعُوا اللّهَ ولا تَعصُوهُ . (2)902 _ كُلُّكُم مَسؤُولٌ!758.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ألا كُلُّكُمْ راعٍ وكُلُّكُم مَسؤولٌ عن رَعِيَّتِهِ ، فالأمِيرُ الذي على الناسِ راعٍ وهُو مَسؤولٌ عن رَعِيَّتِهِ ، والرَّجُلُ راعٍ على أهلِ بَيتِهِ وهُو مَسؤولٌ عَنهُم ، والمَرأةُ راعِيَةٌ على بَيتِ بَعلِها ووُلْدِهِ وهِي مَسؤولَةٌ عَنهُم . (3)759.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كُلُّ امرِئٍ مَسؤولٌ عمّا مَلَكَتْ يَمِينُهُ وعِيالِهِ . (4)903 _ مَسؤولِيَّةُ السَّمعِ وَالبَصَرِ وَالفُؤادِ761.مكارم الأخلاق عن عليّ بن محمّد بن أشيم :كتاب من لا يحضره الفقيه:قالَ رجلٌ للصّادِقِ عليه السلام :إنّ لي جِيرانا ولَهُم جَوارٍ يَتَغَنَّينَ ويَضرِبن بالعُودِ ، فرُبّما دَخَلتُ المَخرَجَ فَاُطِيلُ الجُلُوسَ استِماعا مِنّي لَهُنَّ؟... فقالَ لَهُ الصّادقُ عليه السلام :تاللّهِ أنتَ ! أما سَمِعتَ اللّهَ عزّوجلّ يقولُ : «إنَّ السَّمْعَ والبَصَرَ والفُؤادَ كُلُّ اُولئكَ كانَ عنه مَسْؤولاً» ؟! (5)

.


1- .الحجر : 92 ، 93 .
2- .نهج البلاغة : الخطبة 167.
3- .صحيح مسلم : 3/1459/20 .
4- .غرر الحكم : 7254.
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1/80/177.

ص: 579

مسئوليّت (المسؤولية)

« س »

السؤال 1 «طلب العلم»

180 السؤال (1) «طلب العلم»904 _ مِفتاحُ العِلمِالكتاب :(وَمَا أَرْسَلْنا مِن قَبْلِكَ إِلَا رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فاسْأَلُوا أَهلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ) . (1)

الحديث :768.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :العِلمُ خَزائنُ ومَفاتِيحُهُ السُّؤالُ، فَاسألُوا رَحِمَكُمُ اللّهُ فإنّهُ يُؤجَرُ أربَعةٌ : السائلُ ، والمُتَكلِّمُ ، والمُستَمِعُ ، والمُحِبُّ لَهُم . (2)769.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :السُّؤالُ نِصفُ العِلمِ . (3)905 _ حُسنُ المَسألَةِ769.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :حُسنُ السؤالِ نِصفُ العِلمِ . (4)770.امام كاظم عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لِسائلٍ سَألَهُ عن مُعضِلَةٍ _: سَلْ تَفَقُّها ، ولا تَسْأل تَعَنُّتا ؛ فإنّ الجاهِلَ المُتَعَلِّمَ شَبيهٌ بالعالِمِ ، وإنَّ العالِمَ المُتَعَسِّفَ (المُتَعَنِّفَ) شَبيهٌ بالجاهِلِ المُتَعَنِّتِ . (5)906 _ ما لا يَنبَغي فِي السُّؤالِالكتاب :(يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْ كُمْ وإِن تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ القُرآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللّهُ عَنْهَا واللّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ) . (6)

الحديث :771.امام صادق عليه السلام ( _ هنگامى كه خون كسى از خدمتگزارانش جوش مى آمد ، ب ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ذَرُوني ما تَرَكتُكُم ، فإنّما هَلَكَ مَن كانَ قَبلَكُم بكَثرَةِ سُؤالِهِم واختِلافِهِم على أنبِيائهِم ، فإذا أمَرتُكُم بِشَيءٍ فَأتُوا مِنهُ ما اسْتَطَعتُم ، وإذا نَهَيتُكُم عن شَيءٍ فَدَعُوهُ . (7)907 _ جوابُ ما لا تعلَمُ من الأسئلَةِ773.امام رضا عليه السلام ( _ در فوايد چغندر ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آلهفي وَصيّته لأبي ذَرٍّ_ : يا أبا ذَرٍّ ، إذا سُئلتَ عن عِلمٍ لا تَعلَمُهُ فَقُل : لا أعلَمُهُ تَنجُ مِن تَبِعَتِهِ ، ولا تُفْتِ بما لا عِلمَ لكَ بهِ تَنجُ مِن عَذابِ اللّهِ يَومَ القِيامَةِ . (8)774.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يَستَحيِي العالِمُ إذا سُئلَ عمّالا يَعلَمُ أن يَقولَ : لا عِلمَ لي بِهِ . (9)775.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن تَرَكَ قولَ «لا أدري» اُصِيبَتْ مَقاتِلُهُ. (10)776.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ مَن أجابَ في كُلِّ ما يُسألُ عَنهُ لَمَجنُونٌ (11) . 12777.الكافي عن محمّد بن يحيى :عنه عليه السلام :للعالِمِ إذا سُئلَ عن شيءٍ وهُو لا يَعلَمُهُ أن يقولَ : اَللّهُ أعلَمُ ، وليسَ لِغَيرِ العالِمِ أن يقولَ ذلكَ . (12)(انظر) عنوان 81 «الجواب» .

.


1- .النحل : 43.
2- .تحف العقول : 41.
3- .كنزالعمّال:29260
4- .كنزالعمّال:29262.
5- .نهج البلاغة : الحكمة 320.
6- .المائدة : 101.
7- .كنز العمّال : 916 .
8- .كارم الأخلاق:2/364/2661.
9- .المحاسن : 1/328/664.
10- .نهج البلاغة : الحكمة 85 .
11- .بحار الأنوار : 2/117/15 .
12- .الكافي : 1/42/5 .

ص: 581

پرسيدن (1) «دانش جويى» (السؤال (1) «طلب العلم»)

السؤال 2 طلب الحاجة

181 السؤال (2) (طلب الحاجة)908 _ النَّهيُ عَن سُؤالِ النّاسِالكتاب :(لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسيماهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحافا وَما تُنفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ) . (1)

الحديث :789.امام رضا عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا أبا ذَرٍّ ، إيّاكَ والسؤالَ فإنّهُ ذُلٌّ حاضرٌ ، وفَقرٌ تَتَعَجَّلُهُ ، وفيهِ حِسابٌ طَويلٌ يَومَ القِيامَةِ. (2)790.امام حسين عليه السلام :كنز العمّال :قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن يَتَكَفَّلُ لِيأن لا يَسألَ الناسَ شيئا وأتَكَفَّلُ لَهُ بالجَنَّةِ؟ قالَ ثَوْبانُ : أنا . فَكانَ ثَوْبانُ لا يَسألُ الناسَ شيئا . (3)791.امام باقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عبدٍ فَتَحَ على نَفسِهِ بابا مِن المَسألَةِ إلّا فَتَحَ اللّهُ علَيهِ سَبعينَ بابا مِنَ الفَقرِ . (4)792.الكافي عن إسحاق بن عمّار :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن سَألَ غيرَ اللّهِ استَحَقَ الحِرمانَ . (5)793.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الحسنُ عليه السلام :إنّ المسألَةَ لا تَحِلُّ إلّا فيإحدى ثلاثٍ : دَمٍ مُفجِعٍ ، أو دَينٍ مُقرِحٍ ، أو فَقرٍ مُدقِعٍ . (6)794.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :طَلَبُ الحَوائجِ إلى الناسِ مَذَلَّةٌ للحياةِ ، ومَذهَبَةٌ للحَياءِ ، واستِخفافٌ بِالوَقارِ ، وهُو الفَقرُ الحاضِرُ ، وقِلَّةُ طَلَبِ الحوائجِ مِنَ الناسِ هُو الغِنى الحاضِرُ . (7)795.عنه عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :شِيعَتُنا مَن لا يَسألُ الناسَ ولَو ماتَ جُوعا . (8)(انظر) اليأس : باب 1907 .

909 _ التَّحذيرُ مِنَ السُّؤالِ عَن ظَهرِ غِنىً793.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن سَألَ عن ظَهرِ غِنىً فَصُداعٌ في الرأسِ وداءٌ في البَطنِ . (9)794.امام صادق عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :ضَمِنتُ على رَبّي أن لايَسألَ أحَدٌ أحَدا مِن غَيرِ حاجَةٍ إلّا اضطَرَّتْهُ حاجَةٌ بالمَسألةِ يَوما إلى أن يَسألَ مِن حاجَةٍ . (10)795.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مَن سَألَ بظَهرِ غِنىً لَقِيَ اللّهَ مَخْموشا وَجهُهُ يَومَ القِيامَةِ . (11)910 _ الحَثُّ عَلَى الاستِغناءِ عَنِ النّاسِ797.الكافي عن محمّد بن الفيض :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن سَألَنا أعطَيناهُ ، ومَنِ استَغنى أغناهُ اللّهُ . (12)

.


1- .البقرة : 273.
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/375/5762 .
3- .كنز العمّال : 17142 .
4- .جامع الأخبار : 379 / 1061 .
5- .غرر الحكم : 7993.
6- .بحار الأنوار : 96/152/16 .
7- .تحف العقول : 279.
8- .وسائل الشيعة : 6/309/15.
9- .بحار الأنوار : 96/156/29
10- .بحار الأنوار : 96/158/37
11- .بحار الأنوار : 96/155/26 .
12- .الكافي : 2/138/2 .

ص: 583

نياز خواهى (السؤال (2) (طلب الحاجة))

السبّ

182 السبّ914 _ خَطَرُ سِبابِ المُؤمنِ831.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :سابُّ المُؤمِنِ كالمُشرِفِ على الهَلَكَةِ . (1)835.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :سِبابُ المؤمِنِ فُسوقٌ ، وقِتالُهُ كُفرٌ ،وأكلُ لَحمِهِ مِن مَعصيَةِ اللّهِ . (2)915 _ النَّهيُ عن سَبِّ الأصنامِ والشّيطانِالكتاب :(وَلا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَيَسُبُّوا اللّهَ عَدْوا بِغَيرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ) . (3)

الحديث :830.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَسُبُّوا الشَّيطانَ وتَعَوَّذُوا بِاللّهِمِن شَرِّهِ . (4)916 _ النَّهيُ عن سَبِّ النّاسِ830.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَسُبُّوا الناسَ فَتَكتَسِبُواالعَداوةَ بَينَهُم . (5)829.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لِقَنْبرٍ وقد رامَ أن يَشتِمَ شاتِمَهُ _: مَهْلاً يا قَنبرُ ! دَعْ شاتِمَكَ مُهانا تُرْضِ الرَّحمنَ وتُسخِطُ الشَّيطانَ وتُعاقِبُ عَدُوَّكَ ، فَوَالذي فَلَقَ الحَبَّةَ وبَرَأ النَّسَمَةَ ما أرضَى المؤمنُ رَبَّهُ بِمِثلِ الحِلْمِ ، ولا أسخَطَ الشَّيطانَ بِمِثلِ الصَّمتِ ، ولا عُوقِبَ الأحمَقُ بمِثلِ السُّكوتِ عَنهُ . (6)828.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ لَمّا رَأى رَجُلَينِ يَتَسابّانِ _: البادِي أظلَمُ ، ووِزرُهُ ووِزرُ صاحِبِهِ علَيهِ ما لَم يَعتَدِ المَظلومُ . (7)827.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :ما تَسابَّ اثنانِ إلّا انحَطَّ الأعلى إلى مَرتَبةِ الأسفَلِ . (8)917 _ النَّهي عَن سَبّ الوالِدَين828.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مِن أكبَرِ الكبائرِ أن يَسُبَّ الرجُلُ والِدَيهِ ، قيلَ : وكيفَ يَسُبُّ والِدَيهِ؟! قالَ : يَسُبُّ الرجُلَ فَيَسُبُّ أباهُ واُمَّهُ . (9)827.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لَعَنَ اللّهُ ... مَن يَسُبُّ والِدَيهِ . (10)918 _ النَّهي عَن سَبّ الأشياءِ825.امام رضا عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَسُبُّوا الرِّياحَ فإنّها مَأمُورَةٌ ،ولا تَسُبُّوا الجِبالَ ولا السّاعاتِ ولا الأيّامَ ولا اللَّيالِيَ فَتَأثَمُوا وتَرجِعَ علَيكُم . (11)

.


1- .كنز العمّال : 8093 .
2- .بحار الأنوار : 75/148/6.
3- .الأنعام : 108.
4- .كنز العمّال : 2120 .
5- .الكافي : 2/360/3.
6- .الأمالي للمفيد : 118/2.
7- .تحف العقول : 412.
8- .أعلام الدين : 305.
9- .بحارالأنوار : ج 74 ص 46 ح 6 .
10- .مسند احمد بن حنبل : ج 1 ص 309 .
11- .علل الشرائع : 577/1.

ص: 587

ناسزاگويى (السبّ)

السجود

183 السجود919 _ دُورُ السُّجودِ فِى التَّقَرّبِ إلَى اللّهِ813.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يُقَرِّبُ مِنَ اللّهِ سبحانَهُ إلّا كَثرَةُ السُّجودِ والرُّكوعِ . (1)812.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به امام على عليه السلام ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :السُّجودُ مُنتَهى العِبادَةِ مِن بَني آدَمَ . (2)815.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ لَمّا قالَ لَهُ سعيدُ بنُ يسارٍ : أدعُو وأناراكِعٌ أو ساجِدٌ ؟ _: نَعَم اُدْعُ وأنتَ ساجِدٌ ، فإنَّ أقرَبَ ما يَكونُ العَبدُ إلى اللّهِ وهُو ساجِدٌ ، اُدْعُ اللّهَ عزّوجلّ لِدُنياكَ وآخِرَتِكَ . (3)920 _ إطالَةُ السُّجودِ813.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا أرَدتَ أن يَحشُرَكَ اللّهُ مَعيفَأطِلِ السُّجودَ بينَ يَدَي اللّهِ الواحِدِ القَهّارِ . (4)812.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أطِيلُوا السُّجودَ ، فما مِن عَمَلٍ أشَدَّ على إبليسَ مِن أن يَرَى ابنَ آدَمَ ساجِدا ، لأ نّهُ اُمِرَ بالسُّجودِ فَعَصى . (5)999.امام كاظم عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ قَوما أتَوا رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله فقالوا : يا رسولَ اللّهِ، اضمَن لَنا على رَبِّكَ الجَنَّةَ ، فقالَ : على أن تُعِينُونِي بِطُولِ السُّجودِ . (6)1002.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :كانَ عليُّ بنُ الحسينِ عليه السلام ... إذا سَجَدَ لَم يَرفَعْ رَأسَهُ حتّى يَرْفَضَّ عَرَقا . (7)921 _ أثرُ السُّجودِالكتاب :(سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ). (8)

الحديث :997.امام رضا عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّي لأكرَهُ للرَّجُلِ أن تُرى جَبهَتُهُ جَلحاءَ لَيسَ فيها شيءٌ مِن أثَرِ السُّجودِ . (9)996.امام رضا عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :كانَ لأبِي عليه السلام في مَوضِعِ سُجودِهِ آثارٌ ناتِيةٌ ، وكانَ يَقطَعُها في السَّنَةِ مَرَّتَينِ ، في كُلِّ مَرّةٍ خَمسَ ثَفِناتٍ فَسُمِّيَ ذا الثَّفِناتِ لذلكَ . (10)922 _ السُّجودُ عَلى تُربَةِ الحُسَينِ عليه السلام997.الإمام الرضا عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :السُّجودُ على تُربَةِ الحُسينِ عليه السلام يَخرُقُ الحُجُبَ السَّبعَ . (11)

.


1- .غرر الحكم : 10888.
2- .الدعوات : 33/70.
3- .بحار الأنوار : 85/131/6
4- .بحار الأنوار : 85/164/12 .
5- .الخصال : 616/10.
6- .الأمالي للطوسي : 664/1389.
7- .بحار الأنوار : 85/137/17.
8- .الفتح : 29.
9- .بحار الأنوار : 71/344/4.
10- .علل الشرائع : 233/1.
11- .بحار الأنوار : 85/153/14.

ص: 589

سجود (السجود)

المسجد

184 المسجد923 _ المَسجِدُ بَيتُ اللّهِالكتاب :(وَأَنَّ المَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللّهِ أَحَدا). (1)

الحديث :984.الكافى ( _ به نقل از حفص بن بخترى ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :علَيكُم بِإتيانِ المَساجِدِ؛فإنّها بُيوتُ اللّهِ في الأرضِ ، ومَن أتاها مُتَطَهِّرا طَهَّرَهُ اللّهُ مِن ذُنوبِهِ وكُتِبَ مِن زُوّارِهِ فَأكثِرُوا فيها مِن الصَّلاةِ والدُّعاءِ . (2)924 _ عِمارَةُ المَساجِدِالكتاب :(إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَاليَومِ الْاخِرِ وَأَقامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَا اللّهَ فَعَسَى أُولئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ المُهْتَدِينَ). (3)

الحديث :982.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ وقد سَألَهُ أبو ذَرٍّ عن كَيفيّهِ عِمارَةِ المَساجِدِ _: لا تُرفَعُ فيها الأصواتُ ،ولا يُخاضُ فيها بالباطِلِ ، ولا يُشتَرى فيها ولا يُباعُ ، واترُكِ اللَّغوَ ما دُمتَ فيها ، فإن لَم تَفْعَل فلا تَلُومَنَّ يَومَ القِيامَةِ إلّا نَفسَكَ . (4)981.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن بَنى مَسجِدا بَنَى اللّهُ لَهُ بَيتا في الجَنَّةِ . (5)925 _ ثَوابُ المَشيِ إلَى المَساجِدِ980.امام صادق عليه السلام ( _ خطاب به مفضّل بن عمر ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن مَشى إلى مَسجِدٍ يَطلُبُ فيهِ الجَماعَةَ كانَ لَهُ بكُلِّ خُطوَةٍ سَبعونَ ألفَ حَسَنةٍ ، ويُرفَعُ لَهُ مِن الدَّرَجاتِ مِثلُ ذلكَ ، وإن ماتَ وهُو على ذلكَ وكَّلَ اللّهُ بهِ سَبعينَ ألفَ مَلَكٍ يَعُودُونَهُ في قَبرِهِ ، ويُؤنِسُونَهُ في وَحدَتِهِ ، ويَستَغفِرُونَ لَهُ حتّى يُبعَثَ . (6)926 _ ثَوابُ الجُلوسِ فِي المَسجِدِ979.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا أبا ذَرٍّ ، إنّ اللّهَ تعالى يُعطِيكَ مادُمتَ جالِسا في المَسجِدِ بِكُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّستَ دَرَجةً في الجَنَّةِ ، وتُصَلِّي علَيكَ الملائكةُ ، وتُكتَبُ لَكَ بِكُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّستَ فيهِ عَشرُ حَسَناتٍ ، وتُمحى عنكَ عَشرُ سَيّئاتٍ . (7)927 _ جِوارُ المَسجِدِ وَالصَّلاةُ فيهِ979.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :بحار الأنوار عن الإمامِ عليٍّ عليه السلام :لا صَلاةَ لِجارِ المَسجِدِ إلّا فيالمَسجدِ، إلّا أن يكونَ لَهُ عُذرٌ أو بهِ عِلَّةٌ، فقيلَ: ومَن جارُالمَسجدِ يا أميرَ المؤمنينَ ؟ قالَ : مَن سَمِعَ النِّداءَ . (8)

.


1- .الجنّ : 18.
2- .الأمالي للصدوق : 440/584 .
3- .التوبة : 18.
4- .مكارم الأخلاق : 2/374/2661.
5- .الكافي : 3/368/1.
6- .بحار الأنوار : 76/336/1
7- .بحار الأنوار : 77/85/3
8- .بحار الأنوار : 83/379/47.

ص: 591

مسجد (المسجد)

السخاء

971.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :حَريمُ المَسجِدِ أربَعونَ ذِراعا ، والجِوارُ أربَعونَ دارا مِن أربعَةِ جَوانِبِها. (1)928 _ آدابُ المَساجِدِ969.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أكَلَ هذهِ البَقلَةَ المُنتِنَةَ [ يَعني الثُّومَ ]فلا يَقرَبْ مَسجِدَنا ، فأمّا مَن أكَلَهُ ولَم يأتِ المَسجِدَ فلا بَأسَ . (2)968.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لا تَجعَلُوا المَساجِدَ طُرُقا حتّى تُصَلُّوا فيها رَكعتَينِ . (3)185 السخاء929 _ فَضلُ السَّخاءِ965.المحاسن ( _ به نقل از احمد بن محمّد بن ابى نصر ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :السَّخاءُ خُلُقُ اللّهِ الأعظَمُ . (4)964.طبّ الأئمّة عليهم السلام ( _ به نقل از بكير بن محمّد ) عنه صلى الله عليه و آله :ما جَبَلَ اللّهُ ولِيّا لَهُ إلّا عَلى السَّخاءِ . (5)963.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :السَّخاءُ قُربَةٌ . (6)966.الإمام الرضا عليه السلام :عنه عليه السلام :لا يُستَعانُ عَلَى اللُّبِّ إلّا بالسَّخاءِ . (7)965.المحاسن عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر :عنه عليه السلام :السَّخاءُ ثَمَرَةُ العَقلِ، والقَناعَةُ بُرهانُ النُّبلِ . (8)964.طبّ الأئمّة عن بكير بن محمّد :عنه عليه السلام :السَّخاءُ يَزرَعُ المَحَبَّةَ . (9)963.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :السَّخاءُ يُكسِبُ المَحَبَّةَ ويُزَيِّنُ الأخلاقَ . (10)962.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :السَّخاءُ مِن أخلاقِ الأنبياءِ ، وهُو عِمادُ الإيمانِ ، ولا يكونُ مؤمنٌ إلّا سَخيّا ، ولا يكونُ سَخيّا إلّا ذو يَقينٍ وهِمَّةٍ عالِيَةٍ ؛ لأنَّ السَّخاءَ شُعاعُ نورِ اليَقينِ ، ومَن عَرَفَ ما قَصَدَ ، هانَ علَيهِ ما بَذَلَ. (11)961.مناقب آل أبى طالب ( _ به نقل از سالم ضرير ) عنه عليه السلام :خِيارُكُم سُمَحاؤكُم وشِرارُكُم بُخَلاؤكُم. (12)

.


1- .الخصال : 544/20.
2- .بحار الأنوار : 84/9/83 .
3- .الأمالي للصدوق : 509/707 .
4- .كنز العمّال : 15926
5- .كنز العمّال : 16204.
6- .بحار الأنوار : 72/193/9
7- .بحار الأنوار : 78/ 7/59.
8- .غرر الحكم : 2145
9- .غرر الحكم : 306
10- .غرر الحكم : 1600 .
11- .بحار الأنوار : 71/355/17
12- .بحار الأنوار : 71/350/3.

ص: 593

بخشندگى (السخاء)

السرّ

186 السرّ932 _ الحَثُّ عَلى كِتمانِ السِّرِّ936.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن كَتَمَ سِرَّهُ كانَتِ الخِيَرَةُ بيَدِهِ . (1)935.امام هادى عليه السلام :عنه عليه السلام :الظَّفَرُ بِالحَزمِ ، والحَزمُ بِإجالَةِ الرَّأيِ ، والرَّأيُ بِتَحصِينِ الأسرارِ . (2)934.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :سِرُّكَ أسِيرُكَ فإن أفشَيتَهُ صِرتَ أسِيرَهُ . (3)939.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :صَدرُ العاقِلِ صُندوقُ سِرِّهِ . (4)938.الإمام الرضا عليه السلام :عنه عليه السلام :كُلَّما كَثُرَ خُزّانُ الأسرارِ كَثُرَ ضُيّاعُها . (5)937.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :اُبْذُلْ لِصَدِيقِكَ كُلَّ المَوَدَّةِ ولا تَبذُلْ لَهُ كُلَّ الطُّمَأ نِينَةِ . (6)936.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :أنجَحُ الاُمورِ ما أحاطَ بهِ الكِتمانُ. (7)935.الإمام الهادي عليه السلام :عنه عليه السلام :لا بَأسَ بأن لا يُعلَمَ سِرُّكَ . (8)934.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إفشاءُ السِّرِّ سُقوطٌ . (9)933.الخصال ( _ به نقل از عايشه ) عنه عليه السلام :سِرُّكَ مِن دَمِكَ فلا يَجرِيَنَّ مِن غَيرِ أوداجِكَ. (10)932.دعائم الإسلام :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :لا يَكونُ المؤمنُ مؤمنا حتّى يَكونَ فيهِ ثلاثُ خِصالٍ: سُنَّةٌ مِن رَبِّهِ ، وسُنَّةٌ مِن نَبِيِّهِ ، وسُنَّةٌ مِن وَلِيِّهِ ، فالسُّنَّةُ مِن رَبِّهِ كِتمانُ سِرِّهِ ، قالَ اللّهُ عزّوجلّ : «عالِمُ الغَيْبِ فلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَدا * إلّا مَنِ ارْتَضى مِن رسولٍ» (11) . (12)933.الخصال عن عائشة :الإمامُ الجوادُ عليه السلام :إظهارُ الشَّيءِ قبلَ أن يَستَحكِمَ مَفسَدَةٌ لَهُ . (13)933 _ مَن لا يَنبَغي إيداعُهُم سِرّا931.امام رضا عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تُسِرَّ إلى الجاهِلِ شيئا لا يُطِيقُ كِتمانَهُ. (14)930.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :لا تُودِعَنَ سِرَّكَ مَن لا أمانَهَ لَهُ. (15)929.الكافى ( _ به نقل از عبد الرحمان بن ابى عبد اللّه ) عنه عليه السلام :اِنفَرِد بِسِرِّكَ؛ ولا تودِعهُ حازَماً فَيَزَلَّ، ولا جاهِلاً فَيَخونَ . (16)928.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :لا تُودِعْ سِرَّكَ إلّا عِندَ كُلِّ ثِقَةٍ . (17)931.الإمام الرضا عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن ضَعُفَ عَن حِفظِ سِرِّهِ لَم يَقْوَ لِسِرِّ غَيرِهِ . (18)930.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أربَعةٌ يَذهَبنَ ضَياعا : ... وسِرٌّ تُودِعُهُ عِندَ مَن لا حَصافَةَ لَهُ. (19)

.


1- .نهج البلاغة : الحكمة 162
2- .نهج البلاغة : الحكمة48 .
3- .غررالحكم : 5630 .
4- .نهج البلاغة : الحكمة 6 .
5- .غرر الحكم : 7197
6- .غرر الحكم : 2463
7- .غرر الحكم : 3284 .
8- .بحار الأنوار : 77/269/1 .
9- .تحف العقول : 315.
10- .بحار الأنوار:75/71/15.
11- .الجنّ : 26 و 27 .
12- .بحار الأنوار : 75/68/2
13- .بحار الأنوار : 75/71/13.
14- .غرر الحكم : 10265
15- .غرر الحكم : 10166
16- .غرر الحكم : 2306 .
17- .بحار الأنوار:77/235/3.
18- .غرر الحكم : 8941.
19- .بحار الأنوار : 75/69/4.

ص: 597

« ر »

راز (السرّ)

السرور

187 السرور934 _ ما يَنبَغِي السُّرورُ بهِ916.كتاب من لا يحضره الفقيه :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لِعَبدِ اللّهِ بنِ عبّاسٍ رحمةُ اللّهِعلَيهِ وكانَ يقولُ : ما انتَفَعتُ بكلامٍ بَعدَ كلامِ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانتِفاعِي بهذا الكلامِ _: أمّا بَعدُ، فإنَّ المَرءَ قد يَسُرُّهُ دَرْكُ ما لَم يَكُن لِيَفُوتَهُ ، ويَسُوؤهُ فَوتُ ما لَم يَكُن لِيُدرِكَهُ ، فَليَكُن سُرُورُكَ بما نِلتَ مِن آخِرَتِكَ ، وليَكُنْ أسَفُكَ على ما فاتَكَ مِنها. (1)935 _ عَوامِلُ السُّرورِ916.كتاب من لا يحضره الفقيه :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أصلُ العَقلِ القُدرَةُ ، وثَمَرَتُها السُّرورُ. (2)915.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :لا يُستَعانُ على السُّرورِ إلّا باللِّينِ. (3)936 _ مَن أودَعَ قَلبا سُرورا915.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ في الجَنَّةِ دارا يُقالُ لَها دارُالفَرَحِ لا يَدخُلُها إلّا مَن فَرَّحَ يَتامَى المؤمنينَ. (4)914.الإمام الكاظم عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنّ في الجَنَّةِ دارا يقالُ لَها دارُ الفَرَحِ ،لا يَدخُلُها إلّا مَن فَرَّحَ الصِّبيانَ. (5)913.امام صادق عليه السلام ( _ در تفسير آيه {Q} «وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَ هِيمَ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :فَوَالذي وَسِعَ سَمعُهُ الأصواتَ ،ما مِن أحَدٍ أودَعَ قَلبا سُرورا إلّا وخَلَقَ اللّهُ لَهُ مِن ذلكَ السُّرورِ لُطفا ، فإذا نَزَلَتْ بهِ نائبَةٌ جَرى إلَيها كالماءِ في انحِدارِهِ حتّى يَطرُدَها عَنهُ ، كَما تُطرَدُ غَرِيبَةُ الإبلِ. (6)912.الكافى ( _ به نقل از اسحاق بن عمّار ، از امام صادق عليه ال ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَرى أحَدُكُم إذا أدخَلَ على مُؤمِنٍ سُرورا أ نَّه علَيهِ أدخَلَهُ فَقَطْ بَل وَاللّهِ علَينا ، بل وَاللّهِ عَلى رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله . (7)937 _ مَن سَرَّ مُؤمِنا فَقَد سَرَّ اللّهَ910.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن سَرَّ مُؤمنا فَقَد سَرَّني ، ومَن سَرَّني فَقَد سَرَّ اللّهَ. (8)938 _ ثَوابُ التَّفريجِ عَنِ المُؤمِنِ908.الكافى ( _ به نقل از ابن سنان ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن نَفَّسَ عَن مؤمنٍ كُربَهً نَفَّسَ اللّهُ عَنهُ كُرَبَ الآخِرَةِ ، وخَرَجَ مِن قَبرِهِ وهُو ثَلِجُ الفُؤادِ. (9)913.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قَولِهِ تعالى {Q} « وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَ ) عنه عليه السلام :إذا بَعَثَ اللّهُ المؤمنَ مِن قَبرِهِ خَرَجَ مَعهُ مِثالٌ يَقدُمُ أمامَهُ ، كُلَّما رَأى المؤمنُ هَوْلاً مِن أهوالِ يَومِ القِيامَةِ قالَ لَهُ المِثالُ : لا تَفزَعْ ولا تَحزَنْ... فيقولُ لَهُ المؤمنُ :... مَن أنتَ ؟ فيقولُ: أنا السُّرورُ الذي كُنتَ أدخَلتَ على أخيكَ المؤمِنِ. (10)912.إسحاق بن عمّار عن أبي عبداللّه عليه السلام ، قالالإمامُ الرِّضا عليه السلام :مَن فَرَّجَ عن مُؤمِنٍ فَرَّجَ اللّهُ عن قَلبِهِ يَومَ القِيامَةِ. (11)(انظر) الحاجة : باب 589 .

.


1- .نهج البلاغة: الكتاب22.
2- .بحار الأنوار : 78/7/59 .
3- .مطالب السؤول : 50 .
4- .كنز العمّال : 6008
5- .كنز العمّال : 6009.
6- .نهج البلاغة : الحكمة 257 .
7- .الكافي : 2/189/6
8- .الكافي : 2/188/1
9- .الكافي : 2/199/3
10- .الكافي : 2/190/8
11- .الكافي : 2/200/4.

ص: 599

« ش »

شادمانى (السرور)

الاسراف

188 الاسراف939 _ ذَمُّ الإسرافِالكتاب :(يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُم عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا واشرَبُوا وَلا تُسْرِفُوا إنَّهُ لا يُحِبُّ المُسْرِفِينَ) . (1)

الحديث :896.الكافى ( _ به نقل از ابوالعباس بقباق ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :وَيحَ المُسرِفِ ، ما أبعَدَهُ عن صَلاحِ نفسِهِ واستِدراكِ أمرِهِ ! (2)895.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :السَّرَفُ مَثواةٌ ، والقَصدُ مَثراةٌ. (3)898.الإمام الكاظم عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ في الدعاءِ _: وامنَعْنيمِنَ السَّرَفِ ، وحَصِّنْ رِزقي مِن التَّلَفِ ، ووَفِّرْ مَلَكَتِي بالبَرَكَةِ فيهِ ، وأصِبْ بِي سَبيلَ الهِدايَةِ لِلبِرِّ فيما اُنفِقُ مِنهُ . (4)940 _ عَلاماتُ المُسرِفِ896.الكافي عن أبي العبّاس البقباق :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أمّا علامةُ المُسرِفِ فأربَعةٌ : الفَخرُ بالباطِلِ ، ويَأكُلُ ما لَيسَ عِندَهُ ، ويَزهَدُ في اصطِناعِ المَعروفِ ، ويُنكِرُ مَن لا يَنتَفِعُ بِشَيءٍ مِنهُ . (5)895.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ مِنَ السَّرَفِ أن تَأكُلَ كُلَّ ما اشتَهَيتَ. (6)894.تاريخ أصبهان ( _ به نقل از عبد اللّه بن عمر_ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إعطاءُ المالِ في غَيرِ حَقِّهِ تَبذيرٌ وإسرافٌ . (7)893.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بحار الأنوار عن إسحاق بنِ عَمّارٍ :قلتُ لأبي عبدِاللّهِ عليه السلام : يكونُ للمؤمِنِ عَشرَةُ أقْمِصَةٍ؟ قالَ : نَعَم ، قلتُ : وَعِشرينَ ؟ قالَ : نَعَم ، وليسَ ذلكَ مِنَ السَّرَفِ ، إنّما السَّرَفُ أن تَجعَلَ ثَوبَ صَونِكَ ثَوبَ بِذْلَتِكَ . (8)892.امام صادق عليه السلام :الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :إنَّ للسَّخاءِ مِقدارا ، فإن زادَ علَيهِ فهُو سَرَفٌ . (9)941 _ أدنَى الإسرافِ894.تاريخ أصبهان عن ابن عمر :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عن أدنَى الإسرافِ _: إبذالُكَ ثَوبَ صَونِكَ ، وإهراقُكَ فَضلَ إنائكَ ، وأكلُكَ التَّمرَ ورَميُكَ النَّوى هاهُنا وهاهُنا . (10)942 _ ما لا يُعَدُّ مِنَ الإسرافِ892.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا خَيرَ في السَّرَفِ ، ولا سَرَفَ في الخَيرِ . (11)891.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَيسَ فيما أصلَحَ البَدَنَ إسرافٌ...إنّما الإسرافُ فيما أتلَفَ المالَ وأضَرَّ بالبَدَنِ. (12)890.المعجم الكبير ( _ به نقل از ابن عباس ) الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ وقد سُئلَ عَن عَشَرَةِ أقْمِصَهٍ هَل ذلكَ مِنَ السَّرَفِ _: لا ، ولكن ذلكَ أبقى لِثِيابِهِ ، ولكنَّ السَّرَفَ أن تَلبَسَ ثَوبَ صَونِكَ في المكانِ القَذِرِ . (13)

.


1- .الأعراف : 31 .
2- .غرر الحكم : 10092 .
3- .بحار الأنوار:72/192/9.
4- .الصحيفة السجّاديّة : الدعاء 20 .
5- .تحف العقول : 22 .
6- .كنز العمّال : 7366 .
7- .نهج البلاغة : الخطبة 126 .
8- .بحار الأنوار:79/317/1.
9- .الدرّة الباهرة : 43 .
10- .الكافي : 4/56/10 .
11- .بحار الأنوار : 77/165/2
12- .بحار الأنوار : 75/303/6
13- .بحار الأنوار : 79/317/1 .

ص: 601

اسراف (الاسراف)

السرقة

189 السرقة943 _ تَحرِيمُ السَّرِقَةِ وَحَدُّهاالكتاب :(والسَّارِقُ والسَّارِقَةُ فاقْطَعُوا أيدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالاً مِنَ اللّهِ واللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ) . (1)

الحديث :1005.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :حَرَّمَ اللّهُ السَّرِقَةَ لِما فِيه[ا]مِن فَسادِ الأموالِ وقَتلِ النَّفسِ لَو كانَت مُباحَةً ، ولِما يَأتي في التَّغاصُبِ مِنَ القَتلِ والتَّنازُعِ والتَّحاسُدِ ، وما يَدعُو إلى تَركِ التِّجاراتِ والصِّناعاتِ في المَكاسِ_بِ ، واقتِناءِ الأموالِ إذا كانَ الشَّيءُ المُقتَنى لا يكونُ أحَدٌ أحَقَّ بِهِ مِن أحَدٍ ...

وعِلَّةُ قَطعِ اليَمينِ مِنَ السّارِقِ ؛ لأ نّهُ يُباشِرُ الأشياءَ بِيَمِينِهِ ، وهِي أفضَلُ أعضائهِ وأنفَعُها لَهُ ، فَجُعِلَ قَطعُها نَكالاً وعِبرَةً لِلخَلقِ لِئلّا يَبتَغُوا أخذَ الأموالِ مِن غَيرِ حِلِّها ، ولأ نّهُ أكثَرَ ما يُباشِرُ السَّرِقَةَ بيَمينِهِ . (2)944 _ مَن لا يَجري عَلَيهِ حَدُّ السَّرِقَةِ1007.الكافى ( _ به نقل از ابوبصير ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تُقطَعُ يَدُ السّارِقِ إلّا في رُبعِ دِينارٍ فَصاعِدا . (3)1008.امام باقر عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ امير المؤمنين عليه السلام اُتيبرجل اختَلَسَ دُرَّةً مِن اُذُنِ جاريَةٍ قال : هذِهِ الدَّغارَةُ المُعلَنَةُ ، فَضَرَبَهُ وحَبَسَهُ . (4)1009.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أربَعةٌ لا قَطعَ علَيهِم : المُختَلِسُ ، والغُلُولُ ، ومَن سَرَقَ مِنَ الغَنيمَةِ ، وسَرِقَةُ الأجيرِ ؛ فإنّها خِيانَةٌ . (5)1010.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الباقرُ أو الإمامُ الصّادقُ عليهماالسلام :لا يُقطَعُ إلّامَن نَقَبَ بَيتا أو كَسَرَ قُفلاً . (6)1011.عنه عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يُقطَعُ الأجيرُ والضَّيفُ إذا سَرَقَ ؛ لأنّهُما مُؤتَمَنانِ . (7)1012.الإمام الصادق عليه السلام ( _ فِي ذِكرِ خَواصِّ البِطّيخِ ) عنه عليه السلام :لا يُقطَعُ السّارِقُ في عامِ سَنَةٍ _ يَعنِيفي عامِ مَجاعَةٍ _ . (8)1013.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :السّارقُ إذا جاءَ مِن قِبَلِ نَفسِهِ تائبا إلى اللّهِ ، ورَدَّ سَرِقَتَهُ عَلى صاحِبِها ، فلا قَطعَ علَيهِ . (9)

.


1- .المائدة : 38 .
2- .نور الثقلين : 1/627/183 .
3- .صحيح مسلم : 3/1312/2 .
4- .الكافي : 7/226/7
5- .الكافي : 7/226/6 .
6- .وسائل الشيعة : 18/510/5 .
7- .علل الشرائع : 535/1 .
8- .الكافي : 7/231/2 .
9- .تهذيب الأحكام : 10/122/489 .

ص: 603

دزدى (السرقة)

السعادة

190 السعادة945 _ عَلامَةُ السَّعيدِ1019.الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لأميرِ المُؤمنينَ عليه السلام _: إنَّ السَّعِيدَ حَقَّ السَّعيدِ مَن أحَبَّكَ وأطاعَكَ . (1)1020.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :السَّعيدُ مَن أخلَصَ الطّاعَةَ . (2)1021.الإمام الباقر عليه السلام ( _ فِي المَرأَةِ يَنقَطِعُ عَنها دَمُ الحَيضِ في آ ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَنبَغي لِمَن لم يَكُن عالِماأن يُعَدَّ سَعيدا . (3)946 _ ما يوجِبُ السَّعادَةَ1023.الكافي عن عبد الملك بن عمرو :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِعمَلُوا بِالعِلمِ تَسعَدُوا . (4)1024.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :جالِسِ العُلماءَ تَسعَدْ . (5)1020.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :في لُزومِ الحَقِّ تَكونُ السَّعادَةُ . (6)1021.امام باقر عليه السلام ( _ درباره زنى كه در آخرين روزهاى عادتش خونريزى وى ) عنه عليه السلام :مَن حاسَبَ نَفسَهُ سَعِدَ . (7)1022.الكافى ( _ به نقل از على بن يقطين ) عنه عليه السلام :مَن أجهَدَ نَفسَهُ في إصلاحِها سَعِدَ ، مَن أهمَلَ نفسَهُ في لَذّاتِها شَقِيَ وبَعُدَ . (8)947 _ ما يُعَدُّ مِنَ السَّعادَةِ1024.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أربَعةٌ مِن سَعادَةِ المَرءِ : الخُلَطاءُالصّالِحُونَ، والوَلَدُ البارُّ، والمَرأةُ المُؤاتِيَةُ، وأن تَكونَ مَعِيشَتُهُ في بَلَدِهِ . (9)1025.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :خُلُوُّ الصَّدرِ مِنَ الغِلِّ والحَسَدِمِن سَعادَةِ العَبدِ . (10)1026.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مِنَ السَّعادَةِ ، التَّوفيقُ لِصالِحِ الأعمالِ. (11)948 _ حَقيقَةُ السَّعادَةِ1028.الإمام الرضا عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ حَقيقَةَ السَّعادةِ أن يُختَمَ لِلمَرءِ عَمَلُهُ بِالسَّعادَةِ ، وإنّ حَقيقَةَ الشَّقاءِ أن يُختَمَ للمَرءِ عَمَلُهُ بِالشَّقاءِ . (12)1029.الكافي عن عُذافِر الصيرفيّ :عنه عليه السلام :عِندَ العَرضِ عَلَى اللّهِ سبحانَهُ تَتَحَقَّقُ السَّعادَةُ مِنَ الشَّقاءِ . (13)949 _ أسعَدُ النّاسِ1026.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أسعَدُ الناسِ مَن خالَطَ كِرامَ الناسِ . (14)1027.الكافى ( _ به نقل از ابو عروه يا شعيب عقرقوفى ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أسعَدُ الناسِ مَن تَرَكَ لَذَّةً فانِيَهً لِلَذَّةٍ باقِيَةٍ . (15)1028.امام رضا عليه السلام :عنه عليه السلام :إنَّ أسعَدَ الناسِ في الدنيا مَن عَدَلَ عَمّا يَعرِفُ ضُرَّهُ ، وإنَّ أشقاهُم مَنِ اتَّبَعَ هَواهُ . (16)1029.الكافى ( _ به نقل از عُذافِر صيرفى ) عنه عليه السلام :أسعَدُ الناسِ مَن عَرَفَ فَضلَنا ، وتَقَرَّبَ إلى اللّهِ بِنا ، وأخلَصَ حُبَّنا ، وعَمِلَ بما إلَيهِ نَدَبنا ، وانتَهى عَمّا عَنهُ نَهَينا ، فذاكَ مِنّا وهُو في دارِ المُقامَةِ مَعَنا . (17)1030.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :أعظَمُ الناسِ سَعادَةً أكثَرُهُم زَهادَةً . (18)

.


1- .الأمالي للطوسي : 426/953 .
2- .غرر الحكم : 1293 .
3- .تحف العقول : 364 .
4- .غرر الحكم : 2479
5- .غرر الحكم : 4717
6- .غرر الحكم : 6489
7- .غرر الحكم : 7887
8- .غرر الحكم : 8246 _ 8247 .
9- .النوادر للرواندي : 110/93 .
10- .غرر الحكم : 5083
11- .غرر الحكم : 9296 .
12- .معاني الأخبار : 345/1 .
13- .غرر الحكم : 6223 .
14- .بحار الأنوار : 74/185/2 .
15- .غرر الحكم : 3218 .
16- .وقعة صفّين : 108 .
17- .غرر الحكم : 3297
18- .غرر الحكم : 3100 .

ص: 605

خوشبختى (السعادة)

السفر

191 السف والتنزّه950 _ الحَثُّ عَلَى السَّفَرِ وَقَصرِها852.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :سافِرُوا تَصِحُّوا وتَغنَمُوا . (1)853.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :السَّفَرُ قِطعَةٌ مِنَ العَذابِ ، وإذا قَضَى أحَدُكُم سَفَرَهُ فَليُسرِعِ الإيابَ إلى أهلِهِ . (2)951 _ الحَثُّ عَلَى التَّنَزُّهِ855.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا دَخَلَ علَيهِ عمرُو بنُ حُرَيثٍ وهُو في مَنزِلِ أخيهِ عبدِ اللّهِ بنِ محمّدٍ فقالَ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، ما حَوَّلَكَ إلى هذا المَنزِلِ؟ _: طَلَبُ النُّزهَةِ . (3)856.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :لَقَد خَرَجنا إلى نُزهَةٍ لَناونَسِيَ بعض الغِلمانُ المِلحَ فَذَبَحُوا لَنا شاةً مِن أسمن ما يكونُ فمَا انتَفَعنا بِشَيءٍ حتّى انصَرَفنا . (4)952 _ آدابُ السَّفَرِ1030.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا كانَ ثلاثةٌ في سَفَرٍ فَلْيُؤَمِّرُوا أحَدَهُم . (5)1031.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :سَيِّدُ القَومِ خادِمُهُم في السَّفَرِ . (6)1032.امام رضا عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إذا خَرَجَ أحَدُكُم إلى سَفَرٍ ثُمّ قَدِمَ على أهلِهِ فَلْيُهدِهِم ولْيُطرِفهُم ولو حِجارةً ! (7)1033.امام على عليه السلام ( _ چون درباره آميزش جنسى از او پرسيدند ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :سَلْ عَنِ الرَّفيقِ قَبلَ الطَّريقِ ،وعنِ الجارِ قَبلَ الدّارِ . (8)1034.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به امام على عليه السلام ) عنه عليه السلام :لا تَصحَبَنَّ في سَفَرٍ مَن لا يَرى لكَ الفَضلَ علَيهِ كما تَرى لَهُ الفَضلَ علَيكَ . (9)1035.الكافي عن عبد الرحمن بن سالم عن أبيه عن الإمام الالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :اِفتَتِحْ سَفَرَكَ بالصَّدقَهِ واخرُجْ إذا بَدا لكَ؛ فإنَّكَ تَشتَرِي سلامَةَ سَفَرِكَ . (10)1036.الإمام الرضا عليه السلام :عنه عليه السلام :قالَ لقمانُ لابنِهِ : إذا سافَرتَ مَع قَومٍ فَأكثِرِ استِشارَتَهُم في أمرِكَ وأمرِهِم ، وأكثِرِ التَّبَسُّمَ في وُجوهِهِم ، وكُن كَريما على زادِكَ بَينَهُم ، وإذا دَعَوكَ فَأجِبهُم ، وإذا استَعانُوكَ فَأعِنهُم ، واغلِبهُم بثَلاثٍ : طُولِ الصَّمتِ ، وكَثرَةِ الصَّلاةِ ، وسَخاءِ النَّفسِ بما مَعكَ مِن دابَّةٍ أو مالٍ أو زادٍ . (11)1037.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام ) عنه عليه السلام :أمّا مُرُوَّةُ السَّفَرِ فَبَذلُ الزادِ ، والمِزاحُ في غَيرِ ما يُسخِطُ اللّهَ ، وقِلّةُ الخِلافِ على مَن تَصحَبُهُ، وتَركُ الرِّوايَةِ علَيهِم إذا أنتَ فارَقتَهُم . (12)

.


1- .كنز العمّال : 17470 .
2- .بحار الأنوار : 76/222/7 .
3- .المحاسن : 2/461/2595 .
4- .الكافي : 6 / 326 / 7 .
5- .كنز العمّال : 17550 .
6- .مكارم الأخلاق : 1/536/1866 .
7- .بحار الأنوار:76/283/2.
8- .نهج البلاغة: الكتاب 31.
9- .بحار الأنوار:76/267/8 .
10- .بحار الأنوار : 100/103/5 ، وانظر : ج 76/226 و ص 227 و ص 231 و ص 232 وج 59/28 .
11- .بحار الأنوار : 76/271/28 .
12- .الأمالي للمفيد : 44/3 .

ص: 607

مسافرت (السفر)

السقي

953 _ السَّفَرُ المَنهِيُّ عَنهُ869.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يَخرُجِ الرَّجُلُ في سَفَرٍ يَخافُ فيهِ على دِينِهِ وصَلاتِهِ . (1)870.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سَألَهُ محمّدُ بنُ مسلمٍ عنِ الرَّجُلِ يُجنِبُ في السَّفَرِ ، فلا يَجِدُ إلّا الثَّلجَ أو ماءً جامدا _: هُو بِمَنزِلَةِ الضَّرُورةِ ، ولا أرى أن يَعُودَ إلى هذِهِ الأرضِ التي تُوبِقُ دِينَهُ . (2)192 السقي954 _ فَضلُ السَّقيِ873.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ الرجُلَ إذا سَقَى امرَأتَهُ الماءَ اُجِرَ . (3)874.الإمام الكاظم عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إذا كَثُرَت ذُنوبُكَ فاسْقِ الماءَ عَلَى الماءِ . (4)875.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :مَن سَقى مُؤمنا مِن ظَمَأٍ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحيقِ المَختومِ . (5)871.امام باقر عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مَن سَقى ظَمآنا ماءً سَقاهُ اللّهُمِنَ الرَّحيقِ المَختومِ . (6)872.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :إنّ أوَّلَ ما يُبدَأُ بهِ يَومَ القِيامَةِ صَدَقةُ الماءِ . (7)873.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أفضَلُ الصَّدقَةِ إبرادُ الكَبِدِ الحَرّى ، ومَن سَقى كَبِدا حَرّى مِن بَهيمَةٍ أو غَيرِها أظَلَّهُ اللّهُ عزّوجلّ يَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّهُ . (8)955 _ ما يَنبَغي لِلسّاقي875.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لِيَشرَبْ ساقِي القَومِ آخِرَهُم . (9)

.


1- .بحار الأنوار : 10/108/1
2- .بحار الأنوار : 76/222/9 .
3- .كنز العمّال : 16380
4- .كنز العمّال : 16377 .
5- .الكافي : 2/201/5 .
6- .بحار الأنوار: 96/172/8
7- .بحار الأنوار: 96/173/13
8- .بحار الأنوار: 96/172/8
9- .بحار الأنوار: 75/455/24.

ص: 609

ساقى گرى (السقي)

السُّكر

المَسكن

193 السكر956 _ كُلُّ مُسكِرٍ حَرامٌ883.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :احذَرُوا كُلَّ مُسكِرٍ ، فإنَّ كُلَّ مُسكِرٍ حَرامٌ . (1)884.سنن ابن ماجة عن سَلمى اُمّ رافع :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :ما أسكَرَ كَثيرُهُ فَقَلِيلُهُ حَرامٌ . (2)957 _ أنواعُ المُسكِراتِ1044.الإمام عليّ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لعبد اللّه بن مسعود _: يابنَ مسعودٍ،اِحذَر سُكرَ الخَطيئةِ ؛ فإنَّ لِلخَطيئةِ سُكرا كَسُكرِ الشَّرابِ ، بل هِي أشَدُّ سُكرا مِنهُ ، يقولُ اللّهُ تعالى : «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فهُم لايَرْجِعُونَ» (3) . (4)1045.الإمام الباقر عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :السُّكرُ أربَعُ سَكراتٍ : سُكرُ الشَّرابِ ، وسُكرُ المالِ ، وسُكرُ النَّومِ ، وسُكرُ المُلكِ . (5)1046.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :يَنبَغِي للعاقِلِ أن يَحتَرِسَ مِن سُكرِالمالِ ، وسُكرِ القُدرَةِ ، وسُكرِ العِلمِ ، وسُكرِ المَدحِ ، وسُكرِ الشَّبابِ ، فإنَّ لِكُلِّ ذلكَ رِياحا خَبيثةً تَسلُبُ العَقلَ وتَستَخِفُّ الوَقارَ . (6)1043.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :سُكرُ الغَفلَةِ والغُرورِ أبعَدُ إفاقَةً مِن سُكرِ الخُمُورِ . (7)194 المَسكن958 _ سَعَةُ المَسكَنِ وَضِيقُهُ1046.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مِن سَعادَةِ المَرءِ المُسلمِ المَسكَنُ الواسِعُ . (8)1047.المناقب :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مِن شَقاءِ العَيشِ ضِيقُ المَنزِلِ. (9)959 _ التَّحذيرُ مِنَ البِناءِ فَوقَ الكَفافِ1048.الإمام الحسن عليه السلام ( _ لِمَن سَأَلَ عَنِ الرَّجُلِ يُشبِهُ أعمامَهُ وأ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مِنَ العَناءِ أنَّ المَرءَ يَجمَعُ مالا يَأكُلُ ويَبنِي ما لا يَسكُنُ ، ثُمّ يَخرُجُ إلى اللّهِ تعالى لا مالاً حَمَلَ ، ولا بِناءً نَقَلَ ! (10)1049.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كُلُّ بِناءٍ ليسَ بِكَفافٍ فهُووبالٌ على صاحِبِهِ يَومَ القِيامَةِ . (11)1048.امام حسن عليه السلام ( _ در پاسخ كسى كه پرسيده بود : چگونه گاه شخص به عم ) عنه عليه السلام :مَن بَنى فَوقَ مَسكَنِهِ كُلِّفَ حَملَهُ يَومَ القِيامَةِ . (12)960 _ بَيعُ الدّارِ1050.الإمام الرضا عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن باعَ دارا ثُمّ لم يَجعَلْ ثَمَنَهافي مِثلِها لَم يُبارَكْ لَهُ فيها . (13)1051.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن باعَ مِنكم دارا أو عَقارا ، فَلْيَعلَمْ أ نَّهُ مالٌ قَمَنٌ أن لا يُبارَكَ لَهُ فيهِ إلّا أن يَجعَلَهُ في مِثلِهِ. (14)

.


1- .كنز العمّال : 13139 .
2- .بحار الأنوار : 79 / 131 / 20 .
3- .البقرة : 18 .
4- .مكارم الأخلاق : 2/352/266 .
5- .بحار الأنوار:10/114/1.
6- .غرر الحكم: 10948
7- .غرر الحكم: 5651.
8- .الكافي : 6 / 526 / 7
9- .الكافي : 6 / 526 / 6 .
10- .نهج البلاغة : الخطبة 114 .
11- .الكافي : 6/531/7 .
12- .المحاسن : 2/446/2531 .
13- .كنز العمّال : 5440
14- .كنز العمّال : 5441 .

ص: 611

مستى (السكر)

مسكن (المَسكن)

السِّلاح

195 السِّلاح961 _ ثَوابُ صُنعِ الأسلِحَةِ1060.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ عَزَّوجلَّ يُدخِلُ بِالسَّهمِ الواحِدِ ثلاثَةَ نَفَرٍ الجَنَّةَ : صانِعَهُ يَحتَسِبُ في صَنعَتِهِ الخَيرَ ، والرامِيَ بهِ ، ومُنبِلَهُ . (1)962 _ السِّلاحُ والخَيرُالكتاب :(وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أسْلِحَتِكُم). (2)

الحديث :1065.الإمام الرضا عليه السلام ( _ في ذِكرِ الجِماعِ وآدابِهِ ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الخَيرُ كُلُّهُ فيالسَّيفِ وتَحتَ ظِلِّ السَّيفِ ، ولا يُقِيمُ الناسَ إلّا السَّيفُ ، والسُّيُوفُ مَقالِيدُ الجَنَّةِ والنارِ . (3)1066.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :الجَنَّةُ تَحتَ ظِلال السُّيُوفِ . (4)1064.امام رضا عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ عَزَّوجلَّ بَعَثَ رسولَهُ بِالإسلامِ إلى الناسِ عَشرَ سِنِينَ ، فَأبَوا أن يَقبَلُوا حتّى أمَرَهُ بالقِتالِ ، فالخَيرُ في السَّيفِ وتَحتَ السَّيفِ ، والأمرُ يَعُودُ كما بَدَأ . (5)963 _ النَّهيُ عَن بَيعِ السِّلاحِ لِأعداءِ الدِّينِ1066.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ في وَصِيَّتِهِ لعليٍّ عليه السلام _: يا عَلِيُّ ،كَفَرَ بِاللّهِ العَظيمِ مِن هَذِهِ الاُمَّةِ عَشرَةٌ : ... وبائعُ السِّلاحِ مِن أهلِ الحَربِ . (6)

.


1- .سنن أبي داوود : 3/13/2513 .
2- .النساء : 102 .
3- .بحار الأنوار : 100/9/10 .
4- .كنز العمّال : 10482 .
5- .الكافي : 5/7/7 .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/356/5762 .

ص: 613

جنگ افزار (السِّلاح)

السُّلطان

196 السُّلطان964 _ إيّاكم ومُخالَطَةَ السُّلطانِ الجائِرِ1072.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكُم ومُخالَطَةَ السُّلطانِ فإنّهُ ذَهابُ الدِّينِ ، وإيّاكُم ومَعُونَتَهُ فإنّكُم لا تَحمَدُونَ أمرَهُ. (1)1073.امام باقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن لَزِمَ السُّلطانَ اُفتُتِنَ ، وما يَزدادُمِنَ السُّلطانِ قُربا إلّا ازدادَ مِنَ اللّهِ بُعدا . (2)1074.امام كاظم عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إيّاكُم وأبوابَ السُّلطانِ وحَواشِيَها؛فإنَّ أقرَبَكُم مِن أبوابِ السُّلطانِ وحَواشِيها أبعَدُكم مِنَ اللّهِ عَزَّوجلَّ ، ومَن آثَرَ السُّلطانَ على اللّهِ عَزَّوجلَّ أذهَبَ اللّهُ عَنهُ الوَرَعَ وجَعَلَهُ حَيرانَ . (3)1075.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از يكى از ياران امام صادق عليه السلام ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :صاحِبُ السُّلطانِ كَراكِبِ الأسَدِ ، يُغبَطُ بمَوقِعِهِ ، وهُو أعلَمُ بِمَوضِعِهِ . (4)1076.الإمام الكاظم عليه السلام :عنه عليه السلام :باعِدِ السُّلطانَ لِتَأمَنَ خُدَعَ الشَّيطانِ . (5)(انظر) الملك : باب 1659 .

965 _ ذَمُّ الخُضوعِ لِلسُّلطانِ الجائِرِ1079.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن خَفَّ لِسُلطانٍ جائرٍ في حاجَةٍ كانَ قَرِينَهُ في النارِ . (6)1076.امام كاظم عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن مَدَحَ سُلطانا جائرا وتَخَفَّفَ وتَضَعضَعَ لَهُ طَمَعا فيهِ ، كانَ قَرِينَهُ إلى النارِ . (7)1077.الكافى ( _ به نقل از عمر بن ابى حسنه جمّال ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أيُّما مُؤمِنٍ خَضَعَ لِصاحِبِ سلطانٍ أو مَن يُخالِفُهُ على دِينِهِ طَلَبا لِما في يَدَيهِ ، أخمَلَهُ اللّهُ ومَقَتَهُ علَيهِ ووَكَلَهُ إلَيهِ ، فإن هُو غَلَبَ عَلى شَيءٍ مِن دُنياهُ وصارَ في يَدِهِ مِنهُ شَيءٌ ، نَزَعَ اللّهُ البَرَكَةَ مِنهُ . (8)(انظر) التعظيم : باب 1312 .

966 _ فَضلُ السُّلطانِ العادِلِ1080.الإمام الكاظم عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :السُّلطانُ العادِلُ المُتَواضِعُ ظِلُ اللّهِ ورُمحُهُ في الأرضِ . (9)1081.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :السُّلطانُ وَزَعَةُ اللّهِ في أرضِهِ . (10)1082.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :إنَّ في سلطانِ اللّهِ عِصمَةً لأِمرِكُم ،فَأعطُوهُ طاعَتَكُم غَيرَ مُلَوَّمَةٍ (مُتَلَوِّمِينَ) ولا مُستَكرَهٍ بها ، واللّهِ لَتَفعَلُنَّ أو لَيَنقُلَنَّ اللّهُ عَنكُم سلطانَ الإسلامِ ، ثُمَّ لا يَنقُلُهُ إلَيكُم أبدا حتّى يَأرِزَ الأمرُ إلى غَيرِكُم . (11)(انظر) عنوان 13 «الإماره» .

.


1- .بحار الأنوار : 10/368/7
2- .بحار الأنوار : 75/371/13
3- .بحار الأنوار : 75/372/19 .
4- .نهج البلاغة : الحكمة 263 .
5- .بحار الأنوار: 77/215/1
6- .بحار الأنوار: 76/360/30.
7- .الأمالي للصدوق : 513/707 .
8- .ثواب الأعمال : 294 .
9- .كنز العمّال : 14589 .
10- .نهج البلاغة : الحكمة 332
11- .نهج البلاغة : الخطبة 169 .

ص: 615

سلطان (السُّلطان)

الإسلام

197 الإسلام967 _ الإسلامُ دِينُ اللّهِالكتاب :(إنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللّهِ الْاءسْلامُ). (1)

(وَمَنْ يَبْتَغِ غَيرَ الْاءِسْلامِ دِيْنا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْاخِرَةِ مِنَ الخاسِرِينَ). (2)

الحديث :1092.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الإسلامُ يَعلُو ولا يُعلى علَيهِ . (3)1093.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن أحسَنَ في الإسلامِ لَم يُؤاخَذْ بماعَمِلَ في الجاهليَّةِ ، ومَن أساءَ في الإسلامِ اُخِذَ بِالأوَّلِ والآخِرِ . (4)1094.امام كاظم عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا شَرَفَ أعلى مِنَ الإسلامِ . (5)1095.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنّ هذا الإسلامَ دِينُ اللّهِ الذياصطَفاهُ لِنفسِهِ ، واصطَنَعَهُ على عَينِهِ ،وأصفاهُ خِيَرَةَ خَلقِهِ ، وأقامَ دَعائمَهُ على مَحَبَّتِهِ ، أذَلَّ الأديانَ بِعِزَّتِهِ ، ووَضَعَ المِلَلَ بِرَفعِهِ . (6)1096.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام_ في وَصفِ الإسلامِ _: فهُو أبلَجُ المَناهِجِ ، وأوضَحُ (واضِحُ) الوَلائجِ ، مُشرِفُ المَنارِ ، مُشرِقُ الجَوادِّ ، مُضِيءُ المَصابِيحِ . (7)968 _ مَعنَى الإسلامِ1098.المعجم الكبير عن ابن عبّاس :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الإسلامُ أن تُسلِمَ قَلبَكَ ويَسلَمَ المُسلمونَ مِن لِسانِكَ ويَدِكَ . (8)1096.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :الإسلامُ حُسنُ الخُلقِ . (9)1097.الكافى ( _ به نقل از محمّد بن يحيى ، در حديثى كه سندش را ب ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الإسلامُ هُو التسليمُ ، والتسليمُ هُو اليَقينُ ، واليَقينُ هُو التصديقُ ، والتصديقُ هُو الإقرارُ ، والإقرارُ هُو الأداءُ ، والأداءُ هُو العَملُ . (10)1098.المعجم الكبير ( _ به نقل از ابن عبّاس ) عنه عليه السلام :غايَةُ الإسلامِ التسليمُ ، غايَةُ التسليمِ الفَوزُ بِدارِ النَّعيمِ . (11)(انظر) الإيمان : باب 173 .

969 _ خَصائِصُ المُسلِمِ1100.الكافي عن الحسين بن خالد :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المُسلمُ أخُو المُسلِم ، لا يَظلِمُهُ ولا يَشتُمُهُ . (12)1101.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في وَصفِ خَلقِ الإِنسانِ ) عنه صلى الله عليه و آله :المُسلمُ أخُو المُسلمِ ، لا يَخُونُهُ ولا يَكذِبُهُ ولا يَخذُلُهُ . (13)1100.الكافى ( _ به نقل از حسين بن خالد ) عنه صلى الله عليه و آله :المُسلمُ مِرآةُ المُسلمِ . (14)

.


1- .آل عمران : 19 .
2- .آل عمران : 85 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/334/5719 .
4- .الكافي : 2/461/2 .
5- .نهج البلاغة: الحكمة 371
6- .نهج البلاغة: الخطبة 198
7- .نهج البلاغة: انظر تمام الخطبة ، الخطبة 106 .
8- .كنز العمّال : 17
9- .كنز العمّال : 5225 .
10- .نهج البلاغة : الحكمة 125 .
11- .غرر الحكم : (6349 _ 6350) .
12- .كنز العمّال : 745
13- .كنز العمّال : 747
14- .كنز العمّال : 742 .

ص: 617

اسلام (الإسلام)

السَّلام

198 السَّلام971 _ تَحِيَّةُ المُسلِمينَالكتاب :(دَعْواهُم فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيْها سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْواهُمْ أنِ الحَمْدُ للّهِِ رَبِّ العالَمِينَ). (1)

(انظر) النساء: 86، هود: 69، الحجر: 52، النحل: 32، مريم: 47 ، 62 ، النور: 61 ، الفرقان: 63 ، 75 ، الأحزاب: 44 ، الذاريات: 25 ، الواقعة: 26 .

الحديث :1125.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :السَّلامُ تَحِيَّةٌ لِمِلَّتِنا،وأمانٌ لِذِمَّتِنا . (2)1125.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أبخَلَ الناسِ مَن بَخِلَ بِالسلامِ . (3)1126.الإمام الصادق عليه السلام ( _ فيما يُفعَلُ بِالمَولودِ إذا وُلِدَ ) عنه صلى الله عليه و آله :أفشِ السلامَ يَكثُر خَيرُ بَيتِكَ . (4)1127.الكافي عن أبي يحيى الرازي عن الإمام الصادق عليه االإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ يُحِبُّ إطعامَ الطَّعامِ ،وإفشاءَ السَّلامِ . (5)1128.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :السَّلامُ قَبلَ الكلامِ . (6)1129.الكافي عن الإمام الباقر عليه السلام :الخصالُ عَن إسماعيلَ بن أبي زيادٍ عَن أبيعبد اللّه عليه السلام ، عن آبائه عليهم السلام: قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن بَدَأ بِالكَلامِ قَبلَ السلامِ فلا تُجِيبُوهُ . وقالَ عليه السلام : لا تَدعُ إلى طَعامِكَ أحَدا حتّى يُسَلِّمَ . (7)972 _ فَضلُ الابتِداءِ بِالسَّلامِ1127.الكافى ( _ به نقل از ابو يحيى رازى ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ أولَى الناسِ بِاللّهِ وبرسولِهِ مَن بَدَأ بِالسلامِ . (8)1128.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :البادِئُ بِالسلامِ بَرِيءٌ مِنَ الكِبرِ . (9)1129.الكافى ( _ به نقل از امام باقر عليه السلام ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :السلامُ سَبعونَ حَسَنةً ، تِسعَةٌ وسِتُّونَ لِلمُبتَدي وواحِدَةٌ لِلرّادِّ . (10)973 _ الحَثُّ عَلى التَّسليمِ عِندَ دُخولِ البَيتِالكتاب :(فَإذَا دَخَلْتُم بُيُوتَا فَسَلِّمُوا عَلَى أنْفُسِكُم تَحِيَّةً مِن عِندِ اللّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً). (11)

الحديث :1131.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلَ أحَدُكُم بَيتَهُ فَلْيُسَلِّمْ ؛ فإنَّهُ يَنزِلُهُ البَركَةُ ، وتُؤنِسُهُ الملائكةُ . (12)974 _ وُجوبُ رَدِّ السَّلامِالكتاب :(وَإذا حُيِّيْتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأحْسَنَ مِنْها أوْ رُدُّوها إنَّ اللّهَ كانَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ حَسِيبا). (13)

الحديث :1133.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :السلامُ تَطَوُّعٌ ، والرَّدُّ فَريضَةٌ. (14)975 _ أدَبُ السَّلامِ1135.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يُسَلِّمُ الصغيرُ عَلى الكبيرِ، ويُسَلِّمُ الواحِدُ على الاثنَينِ ، ويُسَلِّمُ القَليلُ على الكثيرِ ، ويُسَلِّمُ الراكِبُ على الماشي ، ويُسَلِّمُ المارُّ على القائمِ ، ويُسَلِّمُ القائمُ على القاعِدِ . (15)

.


1- .يونس : 10 .
2- .كنز العمّال : 25242 .
3- .الأمالي للطوسي : 89/136 .
4- .الخصال : 181/246 .
5- .المحاسن : 2/143/1371 .
6- .جامع الأخبار : 231/596 .
7- .الخصال : 19/67 .
8- .بحار الأنوار:76/12/50 .
9- .كنز العمّال : 25265 .
10- .بحار الأنوار : 76/11/46 .
11- .النور : 61 .
12- .بحار الأنوار : 76/7/25 .
13- .النساء : 86 .
14- .كنز العمّال : 25294 .
15- .كنز العمّال : 25321 .

ص: 621

سلام كردن (السَّلام)

التَّسليم

1149.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به ايشان ) عنه صلى الله عليه و آله :خَمسٌ لا أدَعُهُنَّ حَتّى المَماتِ :... والتَّسليمُ على الصِّبيانِ لِتَكونَ سُنَّةً مِن بَعدي . (1)1150.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به ايشان ) الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا تُسَلِّمُوا على اليَهُودِ ، ولا على النَّصارى ، ولا على المَجُوسِ ، ولا عَبَدَةِ الأوثانِ ، ولا على مَوائدِ شُرّابِ الخَمرِ ، ولا على صاحِبِ الشَّطرَنجِ والنَّردِ ، ولا على المُخَنَّثِ ، ولا على الشاعِرِ الذي يَقذِفُ المُحصَناتِ ، ولا على المُصَلِّي ؛ وذلكَ لأنَّ المُصَلِّيَ لايَستَطيعُ أن يَرُدَّ السلامَ ، لأنَّ التَّسليمَ مِنَ المُسَلِّمِ تَطَوُّعٌ والرَّدَّ علَيهِ فَريضَةٌ ، ولا على آكِلِ الرِّبا ، ولا على رَجُلٍ جالِسٍ على غائطٍ ، ولا على الذي في الحَمّامِ ، ولا على الفاسِقِ المُعلِنِ بِفِسقِهِ . (2)1151.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُسَلِّمُ عَلَى النِّساءِ ويَردُدْنَ علَيهِ ، وكانَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام يُسَلِّمُ على النِّساءِ ، وكانَ يَكرَهُ أن يُسَلِّمَ على الشّابَّةِ مِنهُنَّ ، ويقولُ : أتَخَوَّفُ أن يُعجِبَني صَوتُها فَيَدخُلَ عَلَيَّ أكثَرُ ممّا طَلَبتُ مِنَ الأجرِ . (3)199 التَّسليم976 _ التَّسليمُ لإرادَةِ اللّهِ(فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَينَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أنْفُسِهِم حَرَجا مِمّا قَضَيتَ ويُسَلِّمُوا تَسْلِيما) . (4)

1155.عنه عليه السلام :بحار الأنوار :أوحَى اللّهُ تعالى إلى داوودَ عليه السلام :تُرِيدُ واُرِيدُ، وإنّما يَكونُ ما اُرِيدُ ، فإن سَلَّمتَ لِما اُريدُ كَفَيتُكَ ما تُرِيدُ ، وإن لَم تُسَلِّم لِما اُرِيدُ أتعَبتُكَ فيما تُرِيدُ ، ثُمّ لا يَكونُ إلّا ما اُرِيدُ . (5)1156.عنه عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :أحَقُّ مَن خَلَقَ اللّهُ بِالتَّسليمِ لِما قَضَى اللّهُ ، مَن عَرَفَ اللّهَ . (6)1157.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :إنّا لَنُحِبُّ أن نُعافى فِيمَن نُحِبُّ ، فإذاجاءَ أمرُ اللّهِ سَلَّمنا فيما يُحِبُّ (7) . (8)1158.الإمام الرضا عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ : بِأيِّ شَيء عُلِمُ المؤمنُ أ نّهُ مُؤمِنٌ ؟ _: بِالتَّسليمِ للّهِِ ، والرِّضا بما وَرَدَ علَيهِ مِن سُرورٍ وسَخَطٍ. (9)1159.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :لَم يَكُن رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يقولُ لِشيءٍ قد مَضى : لو كانَ غَيرَهُ ! (10)

.


1- .بحار الأنوار : 76/10/38
2- .بحار الأنوار : 76/9/35 .
3- .الكافي : 5/535/3 .
4- .النساء : 65 .
5- .بحار الأنوار : 82/136/22
6- .بحار الأنوار : 71/153/63
7- .بحار الأنوار : 46/301/44 .
8- .صدر الحديث في صبيّ له كان مريضا ثمّ توفّي، وقد كان عليه السلام قد أبدى اهتماما كبيرا واغتمّ عمّا شديدا في مرضه حتّى تبيّن ذلك أصحابُه منه، لكنّه بعد موته كان منبسط الوجه .
9- .بحار الأنوار:2/205/91.
10- .تنبيه الخواطر : 2/185 .

ص: 623

تسليم (التَّسليم)

الاستِماع

1163.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إذا قالَ العبدُ : ما شاءَ اللّهُ لاحَولَ ولا قُوَّةَإلّا بِاللّهِ ، قالَ اللّهُ : مَلائكَتي اِستَسلَمَ عَبدي أعِينُوهُ ، أدرِكُوهُ ، اُقضُوا حاجَتَهُ . (1)200 الاستِماع977 _ فَضلُ الأسماعِ الواعِيَةِ1161.لقمان عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا لَم تَكُن عالِما ناطِقا فَكُن مُستَمِعا واعِيَا . (2)1162.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :ألا إنَّ أسمَعَ الأسماعِ ما وَعى التَّذكيرَ وقَبِلَهُ . (3)978 _ مَن حُجِبَ سَمعُهُالكتاب :(وَقالُوا لَو كُنَّا نَسْمَعُ أوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أصْحابِ السَّعِيرِ). (4)

الحديث :1167.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما كُلُّ ذِي قَلبٍ بِلَبِيبٍ ، ولا كُلُ ذِي سَمعٍ بِسَمِيعٍ ، ولا كُلُّ ناظِرٍ بِبَصيرٍ . (5)979 _ حُسنُ الاستِماعِ1169.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :عَوِّدْ اُذُنَكَ حُسنَ الاستِماعِ،ولا تُصغِ إلى ما لا يَزِيدُ في صَلاحِكَ استِماعُهُ . (6)1170.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :سامِعُ ذِكرِ اللّهِ ذاكِرٌ . (7)

.


1- .بحار الأنوار : 93/190/25 .
2- .غرر الحكم : 4090 .
3- .نهج البلاغة : الخطبة 105 .
4- .الملك : 10 .
5- .نهج البلاغة: الخطبة88 .
6- .غرر الحكم : 6234
7- .غرر الحكم : 5579 .

ص: 625

گوش سپردن (الاستِماع)

الأسماء

1176.الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن أحسَنَ الاستِماعَ تَعَجَّلَ الانتِفاعَ . (1)980 _ ما فُرِضَ عَلَى السَّمعِالكتاب :(وَلا تَقْفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إنَّ السَّمْعَ والبَصَرَ والفُؤادَ كُلُّ أُولئكَ كانَ عَنْهُ مَسؤولا). (2)

الحديث :1178.الدعوات :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :فَفَرَضَ على السَّمعِ أن لا تُصغِيَبهِ إلى المَعاصِي ، فقالَ عَزَّوجلَّ : «وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُم فِي الكِتابِ أنْ إذا سَمِعْتُم آياتِ اللّهِ يُكْفَرُ بِها وَيُسْتَهزأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُم حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيرِهِ إنَّكُم إذا مِثْلُهُم إنَّ اللّهَ جامِعُ المُنافِقِينَ والكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعا» . (3)201 الأسماء981 _ اختِيارُ الأسماءِ الحَسَنَةِ1181.الإمام عليّ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :استَحسِنُوا أسماءَكُم ؛ فإنّكُم تُدعَوْنَ بها يَومَ القِيامَةِ : قُمْ يا فُلانَ ابنَ فُلانٍ إلى نورِكَ ، وقُمْ يا فُلانَ ابنَ فُلانٍ لا نُورَ لَكَ . (4)1182.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لِلطَّبيبِ الهِندِيِّ ) عنه صلى الله عليه و آله :سَمُّوا أولادَكُم أسماءَ الأنبياءِ . (5)1177.امام كاظم عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عنِ التَّسميَهِ بِأسماءِ الأئمّةِ ، أفِي ذلك نَفعٌ ؟ _: إي واللّهِ ، وهَلِ الدِّينُ إلّا الحُبُّ ؟! قالَ اللّهُ : «إنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فاتَّبِعُوني يُحبِبْكُمُ اللّهُ ويَغفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُم» (6) . (7)1178.الدعوات :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :أوَّلُ ما يَبَرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ أن يُسَمِّيَهُ بِاسمٍ حَسَنٍ، فَلْيُحَسِّنْ أحَدُكُمُ اسمَ وَلَدِهِ . (8)(انظر) الوالد والولد : باب 1892 .

982 _ استِبدالُ الأسماءِ القَبِيحَةِ1181.امام على عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُغَيِّرُ الأسماءَالقَبيحَةَ في الرِّجالِ والبُلدانِ . (9)

.


1- .غرر الحكم : 9243 .
2- .الإسراء : 36 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/626/3215 .
4- .الكافي : 6/19/10 .
5- .مكارم الأخلاق : 1/474/1626 .
6- .آل عمران : 31 .
7- .تفسير العيّاشيّ : 1/168/28 .
8- .الكافي : 6/18/3 .
9- .بحار الأنوار : 104/127/4 .

ص: 627

نامها (الأسماء)

أسماءُ اللّه

202 أسماءُ اللّه983 _ بِسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرَّحيمِالكتاب :(إنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَإنَّهُ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيْمِ). (1)

الحديث :1193.تنبيه الخواطر :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :بِسمِ اللّهِ الرحمنِ الرحيمِ مِفتاحُ كُلِّ كِتابٍ . (2)1194.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ أمرٍ ذِي بالٍ لا يُبدَأُ فِيهِ بِبِسمِ اللّهِ [ الرحمنِ] (3) الرحيمِ أقطَعُ . (4)1195.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا تَدَعْ بِس_مِ اللّهِ الرحمنِ الرحيمِ وإن كانَ بَعدَهُ شِعرٌ . (5)1196.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :لَرُبَّما تَرَكَ بَعضُ شِيعَتِنا في افتِتاحِ أمرِهِ بِسمِ اللّهِ الرحمنِ الرحيمِ ، فَيَمتَحِنُهُ اللّهُ بِمَكرُوهٍ لِيُنَبِّهَهُ على شُكرِ اللّهِ تباركَ وتعالى والثَّناءِ علَيهِ . (6)984 _ اسمُ اللّهِ الأعظَمُ1192.امام على عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ اسمَ اللّهِ الأعظَمَ على ثلاثةٍ وسَبعينَ حَرفا ، وإنّما كانَ عندَ آصَفَ مِنها حَرفٌ واحِدٌ فَتَكَلَّمَ بهِ فَخَسَفَ بِالأرضِ ما بَينَهُ وبينَ سَرِيرِ بِلقِيسَ حتّى تَناوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ، ثُمّ عادَتِ الأرضُ كما كانَت أسرَعَ مِن طَرفَةِ العَينِ ، ونحنُ عِندَنا مِنَ الاسمِ الأعظَمِ اثنانِ وسَبعونَ حَرفا ، وحَرفٌ عِندَ اللّهِ تَبارَكَ وتعالى استَأثَرَ بهِ في عِلمِ الغَيبِ عِندَهُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العظيمِ . (7)

.


1- .النمل : 30 .
2- .كنز العمّال : 2490 .
3- .مابين المعقوفين سقط من المصدر .
4- .كنز العمّال : 2491 .
5- .الكافي : 2/672/1 .
6- .التوحيد : 231/5 .
7- .بحار الأنوار: 14/113/5.

ص: 629

نامهاى خدا (أسماءُ اللّه )

السُّنَّة

السَّهَر

203 السُّنَّة985 _ الحَثُّ عَلى لُزومِ سُنَّةِ النَّبِيِّ1200.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :صاحِبُ السُّنَّةِ إن عَمِلَ خَيراقُبِلَ مِنهُ ، وإن خَلَطَ غُفِرَ لَهُ . (1)1201.امام على عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إنَّ أفضَلَ الأعمالِ عندَ اللّهِما عُمِلَ بِالسُّنَّةِ وإن قَلَّ . (2)986 _ جَزاءُ مَن سَنَّ سُنَّةً1203.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن سَنَّ سُنَّةً حَسَنةً عُمِلَ بهامِن بَعدِهِ كانَ لَهُ أجرُهُ ومِثلُ اُجُورِهِم مِن غَيرِ أن يَنقُصَ مِن اُجُورِهم شيئا ، ومَن سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً فَعُمِلَ بها بَعدَهُ كانَ علَيهِ وِزرُهُ ومِثلُ أوزارِهِم مِن غَيرِ أن يَنقُصَ مِن أوزارِهِم شيئا . (3)987 _ النَّهيُ عَن نَقضِ السُّنَّةِ الصّالِحَةِ1205.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في كتابٍ لَهُ إلى الأشتَرِ لَمّاوَلّاهُ مِصرَ _: لا تَنقُضْ سُنَّةً صالِحَةً عَمِلَ بها صُدورُ هذهِ الاُمَّةِ ، واجتَمَعَت بها الاُلفَةُ ، وصَلَحَت علَيها الرَّعِيَّةُ ، ولا تُحدِثَنَّ سُنَّةً تُضِرُّ بِشَيءٍ مِن ماضِي تِلكَ السُّنَنِ ، فيكونَ الأجرُ لِمَن سَنَّها ، والوِزرُ علَيكَ بما نَقَضتَ مِنها . (4)204 السَّهَر988 _ السَّهَرُ1206.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا سَهَرَ إلّا في ثلاثٍ : مُتَهَجِّدٍ بالقرآنِ ، وفي طَلَبِ العِلمِ ، أو عَروسٍ تُهدى إلى زَوجِها . (5)1207.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لا سَهَرَ بعدَ العِشاءِ الآخِرَةِ إلّا لأِحَدِ رَجُلَينِ : مُصَلٍّ أو مُسافِرٍ . (6)1208.عدّة الداعي :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :السَّهَرُ رَوضَةُ المُشتاقِينَ . (7)1209.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :سَهَرُ الليلِ في طاعَةِ اللّهِ رَبيعُ الأولياءِ ورَوضَةُ السُّعَداءِ . (8)1210.عيسى عليه السلام :عنه عليه السلام :أفضَلُ العِبادَةِ سَهَرُ العُيونِ بذِكرِ اللّهِ سبحانَهُ . (9)1211.عنه عليه السلام ( _ لِلحَوارِيِّينَ ) عنه عليه السلام :فاتَّقُوا اللّهَ عِبادَ اللّهِ تَقِيَّةَ ذِي لُبٍّ ،شَغَلَ التَّفَكُّرُ قَلبَهُ ، وأنصَبَ الخَوفُ بَدَنَهُ ، وأسهَرَ التَّهَجُّدُ غِرارَ نَومِهِ . (10)989 _ الحَثُّ عَلى إحياءِ هذِهِ اللَّيالي1207.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أحيا لَيلةَ العِيدِ ولَيلةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ ، لَم يَمُتْ قَلبُهُ يَومَ تَموتُ القُلوبُ . (11)

.


1- .كنز العمّال : 911 .
2- .الكافي : 1/70/7 .
3- .كنز العمّال : 43079 .
4- .نهج البلاغة : الكتاب 53 .
5- .بحار الأنوار : 76/178/3
6- .بحار الأنوار : 76/179/5 .
7- .غرر الحكم : 666
8- .غرر الحكم : 5613
9- .غرر الحكم : 3149 .
10- .نهج البلاغة : الخطبة 83 .
11- .ثواب الأعمال : 1/102/2 .

ص: 631

سنّت (السُّنَّة)

شب زنده دارى (السَّهَر)

السَّيِّد

1220.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :كانَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام لا يَنامُ ثلاثَ ليالٍ : لَيلةَ ثلاثٍ وعِشرِينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، ولَيلةَ الفِطرِ ، ولَيلةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ ، وفيها تُقسَمُ الأرزاقُ والآجالُ وما يَكونُ في السَّنَةِ . (1)205 السَّيِّد990 _ خَصائِصُ السَّيِّدِ1218.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :سَيِّدُ القَومِ خادِمُهُم . (2)1219.امام على عليه السلام ( _ در حديث معراج ) الإمامُ الحسينُ عليه السلام_ لَمّا سَألَهُ أبوهُ عنِ السُّؤدُدِ _: إحشاشُ العَشِيرَةِ ، واحتِمالُ الجَرِيرَةِ . (3)991 _ ما يوجِبُ السُّؤدَدَ1221.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :بِاحتِمالِ المُؤَنِ يَجِبُ السُّؤدُدُ . (4)1222.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الشَّريفُ كُلُّ الشَّريفِ مَن شَرَّفَهُ عِلمُهُ ، والسُّؤدُدُ حَقُّ السُّؤدُدِ لِمَنِ اتَّقى اللّهَ رَبَّهُ . (5)1223.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :فَضيلَةُ السادَةِ حُسنُ العِبادَةِ . (6)1224.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :أربَعُ خِصالٍ يَسُودُ بِها المَرءُ : العِفَّةُ ، والأدَبُ ، والجُودُ ، والعَقلُ . (7)1225.عنه عليه السلام :الإمامُ الحسنُ عليه السلام :الإعطاءُ قَبلَ السُّؤالِ مِن أكبَرِ السُّؤدُدِ . (8)992 _ ما يَمنَعُ السُّؤدَدَ1227.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مُنازَعَةُ السُّفَّلِ تَشِينُ السّادَةَ . (9)

.


1- .بحار الأنوار : 97/88/15 .
2- .كنز العمّال : 17517 .
3- .بحار الأنوار : 72/194/14 .
4- .نهج البلاغة : الحكمة 224 .
5- .بحار الأنوار : 78/82/82 .
6- .غرر الحكم : 6559 .
7- .بحار الأنوار : 1/94/23
8- .بحار الأنوار : 78/113/7 .
9- .غرر الحكم : 9813 .

ص: 633

سَروَر (السَّيِّد)

السِّياسة

1235.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَطمَعَنَّ... المُعاقِبُ على الذَنبِ الصغيرِ في السُّؤدُدِ ، ولا القَليلُ التَّجرِبَةِ المُعجَبُ بِرَأيِهِ في رئاسَةٍ . (1)1236.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :لا يَسودُ سَفِيهٌ . (2)206 السِّياسة993 _ سِياسَةُ المُجتَمَع1231.امام على عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :المُلكُ سِياسَةٌ . (3)1232.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :آفَةُ الزُّعَماءِ ضَعفُ السِّياسَةِ . (4)1233.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :حُسنُ السِّياسَةِ يَستَدِيمُ الرِّياسةَ . (5)1234.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :حُسنُ السِّياسَةِ قِوامُ الرَّعِيَّةِ . (6)1235.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :حسُنُ التَّدبيرِ وتَجَنَّبُ التَّبذيرِ من حُسنِ السِّياسَةِ . (7)1236.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :سُوءُ التَّدبيرِ سَبَبُ التَّدميرِ. (8)1237.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مِلاكُ السِّياسَةِ العَدلُ . (9)1238.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :رَأسُ السِّياسَةِ استِعمالُ الرِّفقِ . (10)1239.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :الاحتِمالُ زَينُ السِّياسَةِ . (11)994 _ سِياسَةُ النَّفسِ1241.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن ساسَ نَفسَهُ أدرَكَ السِّياسَةَ . (12)1242.الإمام الباقر عليه السلام :عنه عليه السلام :سُ_وسُوا أن_فُسَكُم بالوَرَعِ ، وداوُوامَرضاكُم بالصَّدَقَةِ . (13)1243.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مِن حَقِّ المَلِكِ أن يَسُوسَ نَفسَهُ قَبلَ جُندِهِ . (14)(انظر) العادة : باب 1398 .

.


1- .الخصال : 434/20
2- .الخصال : 271/10 .
3- .غرر الحكم : 17
4- .غرر الحكم : 3931
5- .غرر الحكم : 4820
6- .غرر الحكم : 4818
7- .غرر الحكم : 4821
8- .غرر الحكم : 5571
9- .غرر الحكم : 9714
10- .غرر الحكم : 5266
11- .غرر الحكم : 772
12- .غرر الحكم : 8013
13- .غرر الحكم : 5588
14- .غرر الحكم : 9333 .

ص: 635

سياست (السِّياسة)

التَّسويف

207 التَّسويف995 _ النَّهيُ عَنِ التَّسويفِ1250.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا أبا ذَرٍّ ، إيّاكَ والتَّسويفَ بِأمَلِكَ ، فإنَّكَ بِيَومِكَ ولَستَ بما بَعدَهُ ، فإن يَكُن غَدٌ لكَ فَكُن في الغَدِ كما كُنتَ في اليَومِ ، وان لم يَكُن غَدٌ لكَ لَم تَندَمْ على ما فَرَّطتَ في اليَومِ . (1)1251.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ فيما كَتَبَهُ إلى بعضِ أصحابِهِ _: فَتَدارَكْ ما بَقِيَ مِن عُمُرِكَ ، ولا تَقُلْ : غَدا وبَعدَ غَدٍ ، فإنّما هَلَكَ مَن كانَ قَبلَكَ بِإقامَتِهِم على الأمانِيِّ والتَّسوِيفِ ، حتّى أتاهُم أمرُ اللّهِ بَغتةً وهُم غافِلونَ . (2)1252.الإمام عليّ عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ) عنه عليه السلام :كُلُّ مُعاجَلٍ يَسألُ الإنظارَ ، وكُلُ مُؤَجَّلٍ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسوِيفِ . (3)1253.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :لا تَكُن مِمَّن يَرجُو الآخِرَةَ بغَيرِ العَمَلِ ، ويُرَجِّي التَّوبَةَ بِطُولِ الأمَلِ ... إن عَرَضَت لَهُ شَهوَةٌ أسلَفَ المَعصِيَةَ وسَوَّفَ التَّوبَةَ . (4)1254.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ في مُناجاتِهِ _: وأعِنّي بِالبُكاءِ عَلى نَفسي ، فقد أفنَيتُ بِالتَّسويفِ والآمالِ عُمرِي ، وقَد نَزَلتُ مَنزِلَةَ الآيِسِينَ مِن خَيرِي . (5)1255.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إيّاكَ والتَّسويفَ ؛ فإنّهُ بَحرٌيَغرَقُ فيهِ الهَلْكى . (6)1256.عنه عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :تَأخِيرُ التَّوبَةِ اغتِرارٌ ، وطُولُ التَّسويفِ حَيرَةٌ . (7)

.


1- .بحار الأنوار : 77/75/3
2- .بحار الأنوار : 73/75/39 .
3- .الحكمة 285
4- .نهج البلاغة : الحكمة 150 .
5- .بحار الأنوار : 98/88/2
6- .بحار الأنوار : 78/164/1
7- .بحار الأنوار : 73/365/97 .

ص: 637

« ك »

كار امروز را به فردا افكندن (التَّسويف)

السِّواك

السُّوق

208 السُّوق996 _ دارُ الغَفْلَةِ1260.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :السُّوقُ دارُ سَهْوٍ وغَفلَةٍ ، فَمَن سَبَّحَ فيها تَسبِيحَةً كَتَبَ اللّهُ لَهُ بها ألفَ ألفِ حَسَنةٍ . (1)1261.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَكونَنَّ _ إن استَطَعتَ _ أوَّلَ مَن يَدخُلُ السّوقَ ولا آخِرَ مَن يَخرُجُ مِنها فَإِنَّها مَعرَكَةُ الشَّيطانِ وبِها يَنصِبُ رايَتَهُ . (2)1262.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :شَرُّ بِقاعِ الأرضِ الأسواقُ ، وهُومَيدانُ إبليسَ ، يَغدُو بِرايَتِهِ ، ويَضَعُ كُرسِيَّهُ ، ويَبُثُّ ذُرِّيَّتَهُ ، فَبَينَ مُطَفِّفٍ في قَفيزٍ ، أو طائشٍ في ميزانٍ ، أو سارِقٍ في ذِراعٍ ، أو كاذِبٍ في سِلعَتِهِ ، فيقولُ : علَيكُم بِرَجُلٍ ماتَ أبوهُ وأبُوكُم حَيٌّ ، فلا يَزالُ مع أوَّلِ مَن يَدخُلُ وآخِرِ مَن يَرجِعُ . (3)997 _ مَوعِظَةُ الإمامِ عَلِيٍّ عليه السلام لِأهلِ السُّوقِ1264.عنه صلى الله عليه و آله :بحار الأنوار عن أبي سعيد :كانَ عَلِيٌّ عليه السلام يَأتِيالسُّوقَ فيقولُ: يا أهلَ السُّوقِ اِتَّقُوا اللّهَ ، وإيّاكُم والحَلفَ فإنّهُ يُنَفِّقُ السِّلعَةَ ، ويَمحَقُ البَرَكَةَ ، وإنَّ التاجِرَ فاجِرٌ إلّا مَن أخَذَ الحَقَّ وأعطاهُ ، السَّلامُ علَيكُم . ثُمَّ يَمكُثُ الأيّامَ ثُمّ يَأتي فَيقولُ مِثلَ مَقالَتِهِ . (4)209 السِّواك998 _ الحَثُّ عَلَى السِّواكِ1262.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لَولا أن أشُقَّ على اُمَّتي لأَمَرتُهُم بِالسِّواكِ مَع كُلِّ صلاةٍ . (5)1263.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ في وصيَّتِهِ لعليٍّ عليه السلام _: علَيكَ بالسِّواكِ عِندَ كُلِّ وُضوءٍ . (6)1264.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ أيضا _: يا عليُّ ، علَيكَ بالسِّواكِ ،وإن استَطَعتَ أن لا تُقِلَّ مِنهُ فافعَلْ ، فإنَّ كُلَّ صلاةٍ تُصَلِّيها بالسِّواكِ تَفضُلُ على التي تُصَلِّيها بغَيرِ سِواكٍ أربَعينَ يَوما . (7)1265.الإمام الباقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :الوُضوءُ شَطرُ الإيمانِ ، والسِّواكُ شَطرُ الوُضوءِ . (8)1266.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :طَيِّبُوا أفواهَكُم بِالسِّواكِ؛ فإنّها طُرُقُ القُرآنِ . (9)1267.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مازالَ جَبرئيلُ يُوصِيني بالسِّواكِ حتّى ظَنَنتُ أ نّهُ سَيَجعَلُهُ فَريضَةً . (10)1268.عنه عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ : أتَرى هذا الخَلقَ كُلَّهُ مِنَ الناسِ ؟ _: فقالَ : ألْقِ مِنهُمُ التارِكَ للسِّواكِ . (11)

.


1- .كنز العمّال : 9330 .
2- .تفسير القرطبى : ج 13 ص 16 .
3- .بحار الأنوار : 84/11/87
4- .بحار الأنوار : 103/102/44 .
5- .الكافي : 3/22/1 .
6- .بحار الأنوار : 77/69/8
7- .بحار الأنوار : 76/137/48 .
8- .كنز العمّال : 26200
9- .كنز العمّال : 2753 .
10- .بحار الأنوار : 76/126/2
11- .بحار الأنوار : 76/128/11.

ص: 639

« ب »

بازار (السُّوق)

مسواك زدن (السِّواك)

« ش »

الشَّباب

999 _ مَنافِعُ السِّواكِ1274.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :السِّواكُ يَزِيدُ الرَّجُلَ فَصاحَةً . (1)1275.امام على عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :في السِّواكِ اثنَتا عَشرَهَ خَصلَةً : هُو مِنَ السُّنَّةِ ، و مَطهَرَةٌ لِلفَمِ ،ومَجلاةٌ لِلبَصَرِ ، ويُرضِي الرحمنَ ، ويُبَيِّضُ الأسنانَ ، ويَذهَبُ بِالحَفرِ ، ويَشُدُّ اللِّثَّةَ ، ويُشَهِّي الطَّعامَ ، ويَذهَبُ بِالبَلغَمِ ، ويَزيدُ فيالحِفظِ ، ويُضاعَفُ بهِ الحَسَناتُ ، وتَفرَحُ بهِ المَلائكةُ . (2)1276.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به ايشان ) عنه عليه السلام :علَيكُم بالسِّواكِ ؛ فإنّهُ يُذهِبُ وَسوَسَةَ الصَّدرِ . (3)1277.لقمان عليه السلام ( _ لاِبنِهِ ) الإمامُ الرِّضا عليه السلام :السِّواكُ يَجلُو البَصَرَ ، ويُنبِتُ الشَّعرَ ، ويَذهَبُ بِالدَّمعَةِ . (4)1000 _ أدَبُ السِّواكِ1279.مصباح الشريعة :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اِستاكُوا عَرضا ولا تَستاكُوا طُولاً. (5)1280.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :بحار الأنوار :كان النبيُّ صلى الله عليه و آله إذا استاكَ استاكَ عَرضا ، وكانَ يَستاكُ كُلَّ لَيلَةٍ ثلاثَ مَرّاتٍ : مَرَّةً قَبلَ نَومِهِ ، ومَرَّةً إذا قامَ مِن نَومِهِ إلى وِردِهِ ، ومَرَّةً قَبلَ خُروجِهِ إلى صلاةِ الصُّبحِ ، وكانَ يَستاكُ بالأراكِ أمَرَهُ بذلك جَبرَئيلُ . (6)1281.الدعوات :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ السِّواكَ في السَّحَرِ قَبلَ الوُضُوءِ مِنَ السُّنَّةِ . (7)210 الشَّباب1001 _ الشّباب1279.مصباح الشريعة ( _ در حديثى كه به امام صادق عليه السلام منسوب است ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الشَّبابُ شُعبَةٌ مِن الجُنُونِ . (8)1280.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :خَيرُ شَبابِكُم مَن تَشَبَّهَ بِكُهُولِكُم ،وشَرُّ كُهُولِكُم مَن تَشَبَّهَ بِشَبابِكُم . (9)1281.الدعوات :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :شَيئانِ لا يَعرِفُ فَضلَهُما إلّامَن فَقَدَهُما : الشَّبابُ، وَالعافِيَةُ . (10)1002 _ تَربِيَةُ الأحداثِ1283.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّما قَلبُ الحَدَثِ كالأرضِ الخاليَةِ ، ما اُلقِيَ فيها مِن شَيءٍ قَبِلَتهُ . (11)1284.الأمالي عن هشام بن سالم عن الإمام الصادق عن آبائهالكافي عَن إسماعيلَ بنِ عبدِ الخالقِ :سمعت أبا عَبدِاللّه عليه السلام يقول لأبي جعفر الأحول وأنا أسمع : أتَيتَ البَصرةَ ؟ فَقالَ : نَعَم ، قالَ : كيفَ رَأيتَ مُسارَعَةَ الناسِ إلى هذا الأمرِ ودُخُولَهُم فيهِ ؟ قالَ : واللّهِ إنّهُم لَقليلٌ ، ولَقَد فَعَلُوا وإنّ ذلك لَقليلٌ ، فقالَ : علَيكَ بِالأحداثِ ؛ فإنّهُم أسرَعُ إلى كُلِّ خَيرٍ . (12)

.


1- .بحار الأنوار : 76/135/48 .
2- .الخصال : 481/53 .
3- .بحار الأنوار : 76/139/52
4- .بحار الأنوار : 76/137/48 .
5- .الدعوات للراونديّ : 161/445 .
6- .بحار الأنوار : 76/135/47 .
7- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1/480/1390 .
8- .الاختصاص : 343 .
9- .كنز العمّال : 43058 .
10- .غررالحكم : 5764 .
11- .تحف العقول : 70 .
12- .الكافي : 8/93/66 .

ص: 641

جوانى (الشَّباب)

الشُّبهَة

211 الشُّبهَة1006 _ مَعنَى الشُّبهَةِ1304.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في وَصِيَّتِهِ لِكُمَيلٍ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّما سُمِّيَتِ الشُّبهَةُ شُبهَةً لأ نّهاتُشبِهُ الحَقَّ ، فأمّا أولياءُ اللّهِ فَضِياؤهُم فيها اليَقينُ ودَلِيلُهُم سَمتُ الهُدى ، وأمّا أعداءُ اللّهِ فَدُعاؤهُم فيها الضَّلالُ ودَليلُهُمُ العَمى . (1)1007 _ خَطَرُ الشُّبهَةِ1306.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِحذَرُوا الشُّبهَةَ ؛ فإنّها وُضِعَت لِلفِتنَةِ . (2)1008 _ وُجوبُ الوقوفِ عِندَ الشُّبهَةِ1304.امام على عليه السلام ( _ در سفارش هاى خود به كُميل ) الإمامُ الباقرُ عليه السلام :الوُقوفُ عِندَ الشُّبهَةِ خَيرٌمِن الاِقتِحامِ في الهَلَكَةِ وتَركُكَ حديثا لم تَروِه خيرٌ مِن رِوايَتِكَ حديثا لَم تُحصِهِ . (3)1305.امام على عليه السلام ( _ خطاب به فرزند خويش امام حسن عليه السلام ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أورَعُ الناسِ مَن وَقَفَ عِندَ الشُّبهَةِ . (4)1009 _ وُجوبُ تَركِ الشُّبُهاتِ1307.امام صادق عليه السلام ( _ به نقل از پدرانش عليهم السلام ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :دَعْ ما يَرِيبُكَ إلى ما لا يَرِيبُكَ ،فَمَن رَعى حَو لَ الحِمى يُوشِكْ أن يَقَعَ فيهِ . (5)1308.المحاسن عن مِسمَع بن عبد الملك :عنه صلى الله عليه و آله :حَلالٌ بَيِّنٌ ، وحَرامٌ بَيِّنٌ ، وشُبُهاتٌ بَينَ ذلكَ ، فَمَن تَرَكَ الشُّبُهاتِ نَجا مِنَ المُحَرَّماتِ ، ومَن أخَذَ بِالشُّبُهاتِ ارتَكَبَ المُحَرَّماتِ وهَلَكَ مِن حيثُ لا يَعلَمُ . (6)

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 38 .
2- .تحف العقول : 155 .
3- .أعلام الدين : 301 .
4- .الخصال : 16/56 .
5- .تنبيه الخواطر : 1/52 .
6- .الكافي : 1/68/10 .

ص: 645

شبهه (الشُّبهَة)

الشَّجاعة

الشَّجر

212 الشَّجر1010 _ أهَمِّيَّةُ غَرسِ الشَّجَرِ1316.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إن قامَتِ السَّاعةُ وفي يَدِأحَدِكُم فَسِيلَةٌ ، فإنِ استَطاعَ أن لا يَقومَ حتّى يَغرِسَها فَلْيَغرِسْها . (1)1317.الإمام الكاظم عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن مُسلِمٍ يَزرَعُ زَرعا أو يَغرِسُ غَرسا فَيَأكُلُ مِنهُ طَيرٌ أو إنسانٌ أو بَهِيمَةٌ إلّا كانَت لَهُ بِهِ صَدَقَةٌ . (2)1314.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن رَجُلٍ يَغرِسُ غَرسا إلّا كَتَبَ اللّهُلَهُ مِنَ الأجرِ قَدْرَ ما يَخرُجُ مِن ثَمَرِ ذلكَ الغَرسِ . (3)1315.امام باقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن نَصَبَ شَجرَةً وصَبَرَ على حِفظِها والقِيامِ علَيها حتّى تُثمِرَ ، كانَ لَهُ في كُلِّ شَيءٍ يُصابُ مِن ثَمَرِها صَدَقةٌ عِندَ اللّهِ . (4)1011 _ النَّهْيُ عَنْ قَطعِ الشَّجَرِ1317.امام كاظم عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا تَقطَعُوا الثِّمارَ فَيَبعَثُ اللّهُ عَليكُمُ العَذابَ صَبّا . (5)1318.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَكروهٌ قَطعُ النَّخلِ . (6)(انظر) عنوان 170 «الزراعة» .

213 الشَّجاعة1012 _ فَضْلُ الشَّجاعَةِ1322.عيسى عليه السلام ( _ في مَواعِظِهِ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الشَّجاعَةُ عِزٌّ حاضِرٌ . (7)1318.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الشَّجاعةُ نُصرَةٌ حاضِرَةٌ وفَضيلَهٌ ظاهِرَةٌ . (8)1319.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :لَو تَمَيَّزَتِ الأشياءُ لَكانَ الصِّدقُ مَع الشَّجاعَةِ ، وكانَ الجُبنُ مَع الكَذِبِ . (9)1320.امام على عليه السلام :الإمامُ الحسنُ عليه السلام_ وقد سُئلَ عنِ الشَّجاعةِ _: مُواقَفَةُ الأقرانِ ، والصَّبرُ عِندَ الطِّعانِ . (10)1013 _ ما يورِثُ الشَّجاعَةَ1322.عيسى عليه السلام ( _ در اندرزهايش ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :جُبِلَتِ الشَّجاعَةُ على ثلاثِ طَبائعَ ، لِكُلِّ واحِدَةٍ مِنهُنَّ فَضيلَةٌ لَيسَت لِلاُخرى : السَّخاءُ بِالنَّفسِ ، والأنَفَةُ مِنَ الذُّلِّ ، وطَلبُ الذِّكرِ ، فإنْ تَكامَلَت في الشُّجاعِ كانَ البَطَلَ الذي لا يُقامُ لِسَبِيلِهِ ، والمَوسومَ بالإقدامِ في عَصرِهِ ، وإن تَفاضَلَت فيهِ بَعضُها على بَعضٍ كانَت شَجاعَتُهُ في ذلكَ الذي تَفاضَلَت فيهِ أكثَرَ وأشَدَّ إقداما . (11)1323.الإمام الرضا عليه السلام :عنه عليه السلام :قَدرُالرَّجُل على قَدرِ هِمَّتِهِ، وصِدقُهُ على قَدرِ مُرُوَّتِهِ ، وشَجاعَتُهُ على قَدرِ أنَفَتِهِ . (12)

.


1- .كنز العمّال : 9056
2- .كنز العمّال : 9051
3- .كنز العمّال : 9057
4- .كنز العمّال : 9081 .
5- .الكافي : 5/264/9
6- .الكافي : 5/264/8 .
7- .غرر الحكم : 572
8- .غرر الحكم : 1700
9- .غرر الحكم : 7597 .
10- .بحار الأنوار: 78/104/2
11- .بحار الأنوار: 78/236/66.
12- .نهج البلاغة : الحكمة 47 .

ص: 647

درخت (الشَّجر)

شجاعت (الشَّجاعة)

الشَّرّ

1332.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :شَجاعَةُ الرَّجُلِ عَلى قَدرِ هِمَّتِهِ ، وغَيرَتُهُعلى قَدرِ حَمِيَّتِهِ . (1)1333.مكارم الأخلاق :عنه عليه السلام :على قَدرِ الحَمِيَّةِ تكونُ الشَّجاعَةُ . (2)1014 _ أشجَعُ النّاسِ1335.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :مَرَّ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بقَومٍيرفَعونَ حَجَرا ، فقالَ : ما هذا؟ قالوا : نعرِفُ بذلكَ أشَدَّنا وأقوانا ، فقالَ صلى الله عليه و آله : ألا اُخبِرُكُم بأشَدِّكُم وأقواكُم ؟ قالوا : بلى يا رسولَ اللّهِ . قالَ : أشَدُّكُم وأقواكُمُ الذي إذا رَضِيَ لَم يُدخِلْهُ رِضاهُ في إثمٍ ولا باطِلٍ ، وإذا سَخِطَ لَم يُخرِجْهُ سَخَطُهُ مِن قَولِ الحَقِّ ، وإذا قَدَرَ لَم يَتَعاطَ ما لَيسَ لَهُ بِحَقٍّ . (3)1336.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أشجَعُ الناسِ أسخاهُم . (4)1337.كشف الغُمَّة عن جَميل بن دَرّاج :عنه عليه السلام :أشجَعُ الناسِ مَن غَلَبَ الجَهلَ بِالحِلمِ . (5)1334.الكافى ( _ به نقل از مفضّل ) عنه عليه السلام :لا أشجَعَ مِن لَبِيبٍ . (6)1335.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :أقوَى الناسِ أعظَمُهم سُلطانا على نَفسِهِ . (7)(انظر) الهوى : باب 1816 .

1015 _ آفَةُ الشَّجاعَةِ1338.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :آفَةُ الشَّجاعَةِ إضاعَةُ الحَ_زمِ . (8)1339.الإمام الرضا عليه السلام :الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :إنَّ ... للشَّجاعَةِ مِقدارا ، فإن زادَ علَيهِ فهُو تَهَوُّرٌ . (9)214 الشَّرّ1016 _ مِعيارُ الخَيرِ وَالشَّرِّالكتاب :(كُتِبَ عَلَيْكُمُ القِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ). (10)

(وَيَدْعُ الإِنْسانُ بِالشَّرِ دُعاءَهُ بِالخَيْرِ وَكانَ الإنْسانُ عَجُولاً). (11)

الحديث :1342.الإمام عليّ عليه السلام ( _ وسُئِلَ فَقيلَ : إنَّ فِي القُرآنِ كُلَّ عِلمٍ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما خَيرٌ بِخَيرٍ بَعدَهُ النارُ ، وما شَرٌّبِشَرٍّ بَعدَهُ الجَنَّةُ ، وكُلُّ نَعيمٍ دُونَ الجَنَّةِ فهُو مَحقورٌ ، وكُلُّ بَلاءٍ دُونَ النارِ عافِيَةٌ . (12)1343.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في مَناهِي النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ) عنه عليه السلام :إنّ اللّهَ سبحانَهُ أنزَلَ كِتابا هادِيَا بَيَّنَ فيه الخَيرَ والشَّرَّ ، فَخُذُوا نَهجَ الخَيرِ تَهتَدُوا ، واصدِفُوا عَن سَمْتِ الشَّرِّ تَقصِدُوا . (13)(انظر) الدعاء : باب 701 .

1017 _ شَرٌّ مِنَ الشَّرِّ1346.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :خَصلَتانِ ليسَ فَوقَهُما مِنَ البِرِّ شَيءٌ:الإيمانُ بِاللّه والنَّفعُ لِعبادِ اللّهِ ، وخَصلَتانِ لَيسَ فَوقَهُما مِنَ الشَّرِّ شَيءٌ:الشِّركُ بِاللّهِ والضُّرُّ لِعِبادِ اللّهِ. (14)

.


1- .غرر الحكم : 5763
2- .غرر الحكم : 6180 .
3- .معاني الأخبار : 366/1 .
4- .غرر الحكم : 2899
5- .غرر الحكم : 3257
6- .غرر الحكم : 10591
7- .غرر الحكم : 3188
8- .غرر الحكم : 3938 .
9- .بحار الأنوار : 78/377/3 .
10- .البقرة : 216 .
11- .الإسراء : 11 .
12- .نهج البلاغة : الحكمة 387
13- .نهج البلاغة : الخطبة 167 .
14- .بحار الأنوار : 77/137/2 .

ص: 649

بدى (الشَّرّ)

الشِّرك

1354.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّهُ ليسَ شَيءٌ بِشرٍّ مِنَ الشَّرِّ إلّا عِقابَهُ ، ولَيسَ شَيءٌ بِخَيرٍ مِنَ الخَيرِ إلّا ثَوابَهُ . (1)1355.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :فاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنهُ . (2)(انظر) الخير : باب 681 .

1018 _ مَفاتيحُ الشُّرورِ1358.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ عَزَّوجلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّأقفالاً وجَعَلَ مَفاتِيحَ تِلكَ الأقفالِ الشَّرابَ ، والكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرابِ . (3)1359.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الغَضَبُ مِفتاحُ كُلِّ شَرٍّ . (4)(انظر) الكذب : 1584 .

1019 _ جِماعُ الشُّرورِ1358.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ إبليسَ يَخطُبُ شَياطينَهُ ويقولُ: علَيكُم باللَّحمِ والمُسكِرِ والنِّساءِ، فَإنّي لا أجِدُ جِماعَ الشَّرِّ إلّا فيها . (5)(انظر) الخير : 671 .

1020 _ انطِباعُ الإنسانِ عَلَى الشَّرِّ1361.المحاسن ( _ به نقل از عائذ بن حبيب ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَكَلَّفُوا فِعلَ الخَيرِ وجاهِدُوا نفوسَكُم علَيهِ؛ فإنَّ الشَّرَّ مَطبوعٌ علَيهِ الإنسانُ . (6)1362.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أكرِهْ نفسَكَ على الفَضائلِ ، فإنَّ الرذائلَ أنتَ مَطبوعٌ علَيها . (7)(انظر) الذنب : باب 771 .

215 الشِّرك1021 _ التَّحذيرُ مِنَ الشِّركِالكتاب :(وَإِذْ قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ). (8)

(إِنَّ اللّهَ لا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ ما دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ ضَلّ ضَلالاً بَعِيدا). (9)

الحديث :1367.مسند ابن حنبل عن يحيى بن أبي إسحاق عن رجل من بنيرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لعبد اللّه بن مسعود _: يابنَ مَسعودٍ ، إيّاكَ أن تُشرِكَ بِاللّهِ طَرفَةَ عَينٍ وإن نُشِرتَ بِالمِنشارِ ، أو قُطِّعتَ ، أو صُلِبتَ ، أو اُحرِقتَ بِالنارِ . (10)1022 _ تَعليمُ الشِّركِ1366.امام باقر عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ بَني اُمَيَّةَ أطلَقُوا لِلنّاسِ تَعليمَ الإيمانِ ولَم يُطلِقُوا تَعليمَ الشِّركِ ؛ لِكَي إذا حَمَلُوهُم علَيهِ لَم يَعرِفُوهُ . (11)1023 _ أدنَى الشِّركِ1368.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عن أدنَى الشِّركِ _: مَن قالَ لِلنَّواةِ : إنَّها حَصاةٌ ، ولِلحَصاةِ : إنّها نَواةٌ ، ثُمّ دانَ بهِ . (12)

.


1- .نهج البلاغة: الخطبة 114
2- .نهج البلاغة: الحكمة32.
3- .بحار الأنوار : 72/236/3
4- .بحار الأنوار : 73/263/4
5- .بحار الأنوار : 62/293 .
6- .تنبيه الخواطر : 2/120 .
7- .غرر الحكم : 2477 .
8- .لقمان : 13 .
9- .النساء : 116 .
10- .مكارم الأخلاق : 2/357 / 2660 .
11- .الكافي : 2/415/1 .
12- .الكافي : 2/397/1

ص: 651

شرك (الشِّرك)

الشَّيطان

216 الشَّيطان1025 _ الاعتِبارُ بِما فَعَلَ اللّهُ بِإبليسَ1396.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :فاعتَبِرُوا بما كانَ مِن فِعلِ اللّهِ بِإبليسَ ؛ إذ أحبَطَ عَمَلَهُ الطَّويلَ وجَهدَهُ الجَهِيدَ (الجميلَ) وكانَ قد عَبَدَ اللّهَ سِتَّةَ آلافِ سَنَةٍ ، لايُدرى أمِن سِني الدُّنيا أم مِن سِني الآخِرَةِ عن كِبْرِ ساعَةٍ واحِدَةٍ . (1)1026 _ الاستِعاذَةُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِالكتاب :(وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ * وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَن يَحْضُرُونِ). (2)

(فَإِذَا قَرَأْتَ القُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ). (3)

الحديث :1397.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أحمَدُ اللّهَ وأستَعِينُهُ على مَداحِرِ الشَّيطانِ ومَزاجِرِهِ (مَزاحِرِهِ) ، والاعتِصامِ مِن حَبائلِهِ ومَخاتِلِهِ . (4)1027 _ عَداوَةُ الشَّيطانِ لِلإنسانِالكتاب :(إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّا إِنَّما يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِيرِ). (5)

الحديث :1402.الكافي عن الحسين بن خالد :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِحذَرُوا عَدوّا نَفَذَ في الصُّدورِ خَفِيّا ، ونَفَثَ في الآذانِ نَجِيّا . (6)1397.امام على عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لقد نَصَبَ إبليسُ حَبائلَهُ في دارِ الغُرورِ ، فما يَقصِدُ فيها إلّا أولِياءَنا . (7)1398.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ لمّا سُئلَ عن أوجَبِ الأعداءِ مُجاهَدةً _: أقرَبُهم إلَيكَ وأعداهُم لَكَ... ومَن يُحَرِّضُ أعداءَكَ علَيكَ ، وهُو إبليسُ . (8)1028 _ التَّحذيرُ مِن فِتَنِ الشَّيطانِالكتاب :(يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ). (9)

الحديث :1403.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الفِتَنُ ثلاثٌ : حُبُّ النِّساءِ وهُوسَيفُ الشَّيطانِ ، وشُربُ الخَمرِ وهُو فَخُّ الشَّيطانِ ، وحُبُّ الدِّينارِ والدِّرهَمِ وهُو سَهمُ الشَّيطانِ . (10)(انظر) عنوان 312 «الفتنة» .

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 192 .
2- .المؤمنون : 97 ، 98 .
3- .النحل : 98 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 151 .
5- .فاطر : 6 .
6- .غرر الحكم : 2623 .
7- .تحف العقول : 301
8- .تحف العقول : 399 .
9- .الأعراف : 27 .
10- .الخصال : 113/91 .

ص: 655

شيطان (الشَّيطان)

الشِّعر

1438.الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :قالَ إبليسُ : خَمسَةٌ ليسَ لي فيهِنَّ حِيلَةٌ وسائرُ الناسِ في قَبضَتي : مَنِ اعتَصَمَ بِاللّهِ عن نيّةٍ صادِقَةٍ واتَّكَلَ علَيهِ في جَميعِ اُمُورِهِ ، ومَن كَثُرَ تَسبيحُهُ في لَيلِهِ ونَهارِهِ ، ومَن رَضِيَ لأخِيهِ المؤمِنِ بما يَرضاهُ لنفسِهِ ، ومَن لَم يَجزَعْ على المُصيبةِ حينَ تُصِيبُهُ ، ومَن رَضِيَ بما قَسَمَ اللّهُ لَهُ ولَم يَهتَمَّ لِرِزقِهِ . (1)1032 _ ما يُسَلِّطُ الشَّيطانَالكتاب :(وَمَن يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطانا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ). (2)

(انظر) آل عمران : 155 والأعراف : 27 و مريم: 83 .

الحديث :1439.دعائم الإسلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :بَينَما موسى عليه السلام جالِسا إذ أقبَلَ إبليسُ... قالَ موسى : فَأخبِرْني بِالذَّنبِ الذي إذا أذنَبَهُ ابنُ آدَمَ استَحوَذتَ علَيهِ . قالَ : إذا أعجَبَتهُ نَفسُهُ ، واستَكثَرَ عَمَلَهُ ، وصَغُرَ في عَينِهِ ذَنبُهُ . (3)1440.الإمام الرضا عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مُجالَسَةُ أهلِ الهَوى مَنساهٌ للإيمانِ ومَحضَرَةٌ للشَّيطانِ . (4)1441.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ليسَ لِاءبليسَ جُندٌ أشَدَّمِنَ النِّساءِ والغَضَبِ . (5)217 الشِّعر1033 _ تَفسيرُ ما وَرَدَ في ذَمِّ الشُّعَراءِالكتاب :(وَالشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الغاوُونَ * ألَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وادٍ يَهِيمُونَ * وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ ما لا يَفْعَلُونَ * إِلّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَذَكَرُوا اللّهَ كَثيرا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعدِ ما ظُلِمُوا). (6)

الحديث :1444.المحاسن عن النَّوفليِ بإسناده :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «والشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الغاوُونَ» _: هل رَأيتَ شاعرا يَتَّبِعُهُ أحَدٌ ؟! إنّما هُم قَومٌ تَفَقَّهُوا لِغَيرِ الدِّينِ فَضَلُّوا وأضَلُّوا . (7)1034 _ الشِّعرُ جِهادٌ بِاللِّسانِ1446.سنن أبي داوود عن أبي سعيد الخدري :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لَمّا سُئلَ عنِ الشِّعرِ _: إنّ المُؤمِنَ مُجاهِدٌ بِسَيفِهِ ولِسانِهِ ، والذي نَفسي بيدِهِ لَكأنّما يَنضِحُونَهم بِالنَّبلِ . (8)1442.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ لحَسّانَ بنِ ثابتٍ _: اُهجُ المُشركينَ؛فإنّ جَبرئيلَ مَعَكَ . (9)

.


1- .الخصال : 285/37 .
2- .الزخرف : 36 .
3- .الكافي : 2/314/8 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 86 .
5- .تحف العقول : 363 .
6- .الشعراء : 224 _ 227 .
7- .معانيالأخبار: 385/19.
8- .مجمع البيان : 7/326 .
9- .الدرّ المنثور : 6/336 .

ص: 659

شعر (الشِّعر)

الشِّعار

1456.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكَما ، وإنّ مِنَ البَيانِ لَسِحرا . (1)1452.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن قالَ فِينا بَيتَ شِعرٍ بَنَى اللّهُ تعالى لَهُ بَيتا في الجَنَّةِ . (2)1453.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :ما قالَ فِينا قائلٌ بَيتا مِن الشِّعرِ حتّى يُؤَيَّدَ بِرُوحِ القُدُسِ . (3)218 الشِّعار1035 _ الشِّعارُ فِى الحَرْبِ1456.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لَمّا أمَرَ بِالشِّعارِ قَبلَ الحَربِ _: ليَكُنْ في شِعارِكُم اسمٌ مِن أسماءِ اللّهِ . (4)1457.الكافي عن شهاب بن عبد ربّه :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كانَ شِعارُ أصحابِ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يومَ بَدرٍ : يا مَنصورُ أمِتْ . (5)1458.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ في شِعارٍ لَهُ لِيَومٍ مِن أيَّامِ واقِعَةِ الجَمَلِ _: حم لا يُنْصَرُونَ ، اللّهُمّ انصُرْنا على القَومِ الناكِثِينَ . (6)1457.الكافى ( _ به نقل از شهاب بن عبد ربّه ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :شِعارُنا يَومَ بَدرٍ : يا نَصرَ اللّهِ اقتَرِبْ اقتَرِبْ ... شِعارُ الحُسينِ عليه السلام : يا محمّدُ ، وشِعارُنا : يا محمّدُ . (7)1036 _ شِعارُ المُسلِمينَ فِي القِيامَةِ1459.الإمام عليّ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :شِعارُ المُسلمينَ على الصِّراطِ يَومَ القِيامَةِ:لاإلهَ إلّا اللّهُ وعلى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ المُتَوكِّلُونَ. (8)1460.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :شِعارُ المؤمنينَ على الصِّراطِ يَومَ القِيامَةِ : رَبِّ ، سَلِّمْ سَلِّمْ . (9)1461.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :شِعارُ المؤمنينَ يومَ القِيامَةِ في ظُلَمِ القِيامَةِ : لا إلهَ إلّا أنتَ . (10)

.


1- .الأمالي للصدوق : 718/987 ، سنن أبي داوود : 4/303/5011 نحوه .
2- .عيون أخبار الرِّضا : 1/7/1
3- .عيون أخبار الرِّضا : 1/7/ 2 .
4- .دعائم الإسلام : 1/370 .
5- .الجعفريّات : 84 .
6- .شرح نهج البلاغة : 1/262 .
7- .الكافي : 5/47/1 .
8- .جامع الأحاديث للقمّي : 89 .
9- .كنز العمّال : 39030
10- .كنز العمّال : 39033 .

ص: 661

شعار (الشِّعار)

الشفاعة

219 الشفاعة1037 _ الشَّفاعَةُ فِي الدُّنيا1465.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اِشفَعُوا تُؤجَرُوا . (1)1466.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن شَفَعَ شَفاعَةً يَدفَعُ بها مَغرَما أويُحيِي بها مَغنَما ، ثَبَّتَ اللّهُ تعالى قَدَمَيهِ حِينَ تَدحَضُ الأقدامُ . (2)1467.امام على عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الشَّفاعَةُ زَكاةُ الجاهِ . (3)1038 _ الشَّفاعَةُ فِي الآخِرَةِالكتاب :(قُلْ للّهِِ الشَّفاعَةُ جَمِيعا 4 لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ والْأرْضِ ثُمَّ إلَيهِ تُرْجَعُونَ». (4)

(مَنْ ذا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إلّا بِإذْنِهِ). (5)

(لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إلّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحمنِ عَهْدا). (6)

(يَوْمَئذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إلّا مَنْ أذِنَ لَهُ الرَّحمنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلاً). (7)

(انظر) الأنعام : 51 ، 70 والسجدة : 40 والأنبياء : 28 .

الحديث :1472.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :شَفاعَتي لِاُمَّتي مَن أحَبَّ أهلَ بَيتي . (8)1473.الكافى ( _ به نقل از على بن ابى على لهبى _ ) عنه صلى الله عليه و آله :لَأشفَعَنَّ يَومَ القِيامَةِ لِمَن كانَ في قَلبِهِ جَناحُ بَعوضَةٍ إيمانٌ . (9)1474.الكافى ( _ به نقل از زياد بن ابى الحلال ) عنه صلى الله عليه و آله :إذا قُمتُ المَقامَ المَحمودَ تَشَفَّعتُ في أصحابِ الكبائرِ مِن اُمَّتي، فَيُشَفِّعُني اللّهُ فِيهِم ، واللّهِ لا تَشَفَّعتُ فِيمَن آذى ذُرِّيَّتي . (10)1475.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ نَبِيٍّ دَعوَةٌ قد دَعا بِها وقد سَألَ سُؤلاً ، وقد خَبَأتُ دَعوَتي لِشَفاعَتِي لِاُمَّتي يَومَ القِيامَةِ . (11)1476.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «ولَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى» _: الشَّفاعَةُ ، واللّهِ الشَّفاعةُ ، واللّهِ الشَّفاعَةُ . (12)

.


1- .كنز العمّال : 6489
2- .كنز العمّال : 6496 .
3- .تحف العقول : 381 .
4- .الزمر : 44 .
5- .البقرة : 255 .
6- .مريم : 87 .
7- .طه : 109 .
8- .كنز العمّال : 39057
9- .كنز العمّال : 39043 .
10- .الأمالي للصدوق : 370/462 .
11- .الخصال : 29/103 .
12- .بحار الأنوار : 8/57/72

ص: 663

شفاعت وميانجيگرى (الشفاعة)

الشَّقاوة

1042 _ أحَقُّ النّاسِ بِالشَّفاعَةِ1501.طبّ الأئمّة عليهم السلامرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ أقرَبَكُم مِنّي غَدا وأوجَبَكُم عَلَيَّ شَفاعَةً : أصدَقُكُم لِسانا ، وأدّاكُم لِلأمانَةِ ، وأحسَنُكُم خُلُقا ، وأقرَبُكُم مِنَ الناسِ . (1)1043 _ شَفاعَةُ المُؤمِنِ عَلى قَدرِ عَمَلِهِ1503.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :في المؤمنينَ مَن يَشفَعُ مِثلَ رَبِيعَةَ ومُضَرَ ، وأقَلُّ المُؤمنينَ شَفاعَةً مَن يَشفَعُ لِثَلاثِينَ إنسانا . (2)1504.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :يَشفَعُ الرَّجُلُ في القَبيلَةِ ،ويَشفَعُ الرَّجُلُ لِأهلِ البَيتِ ، ويَشفَعُ الرجُلُ لِلرَّجُلَينِ على قَدرِ عَمَلِهِ ، فذلكَ المَقامُ المَحمودُ . (3)1044 _ أدنَى المؤمِنينَ شَفاعَةً1503.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :في المؤمنينَ مَن يَشفَعُ مِثلَ رَبِيعَةَ ومُضَرَ ، وأقَلُّ المُؤمنينَ شَفاعَةً مَن يَشفَعُ لِثَلاثِينَ إنسانا . (4)1504.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ أدنَى المؤمنينَ شَفاعَهً لَيَشفَعُ لِثلاثينَ إنسانا ، فَعِندَ ذلكَ يقولُ أهلُ النارِ : «فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ* ولا صَديقٍ حَمِيمٍ» (5) . (6)220 الشَّقاوة1045 _ خَصائِصُ الشَّقِيِّ1505.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الشَّقِيُّ مَنِ انخَدَعَ لِهَواهُ وغُرُورِهِ . (7)1506.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :إنَّ الشَّقِيَّ مَن حُرِمَ نَفعَ ما اُوتِيَ مِنَ العَقلِ والتَّجرِبَةِ . (8)1507.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :تَوَقَّوُا المَعاصِيَ واحبِسُوا أنفُسَكُم عنها ؛ فإنَّ الشَّقِيَّ مَن أطلَقَ فيها عِنانَهُ . (9)1046 _ الشَّقِيُّ شَقِيٌّ في بَطنِ اُمِّهِ1509.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :السَّعيدُ مَن سَعِدَ في بَطنِ اُمِّهِ ، والشَّقِيُّ مَن شَقِيَ في بَطنِ اُمِّهِ . (10)1507.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ اللّهَ عَزَّوجلَّ خَلَقَ السَّعادَةَ والشَّقاوَةَ قَبلَ أن يَخلُقَ خَلْقَهُ ، فَمَن عَلِمَهُ اللّهُ سَعيدا لَم يُبغِضْهُ أبَدا ، وإن عَمِلَ شَرّا أبغَضَ عَمَلَهُ ولَم يُبغِضْهُ ، وإن كانَ عَلِمَهُ شَقِيّا لَم يُحِبَّهُ أبدا ، وإن عَمِلَ صالحا أحَبَّ عَمَلَهُ وأبغَضَهُ لِما يَصِيرُ إلَيهِ . (11)1508.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :إنّ اللّهَ تباركَ وتعالى يَنقُلُ العَبدَ مِنَ الشَّقاءِ إلى السَّعادَةِ ، ولا يَنقُلُهُ مِن السَّعادةِ إلى الشَّقاءِ . (12)

.


1- .الأمالي للصدوق: 598/826 .
2- .بحار الأنوار: 8/58/75
3- .بحار الأنوار: 8/43/41
4- .بحار الأنوار: 8/58/75.
5- .الشعراء : 100 و 101 .
6- .الكافي : 8/101/72 .
7- .نهج البلاغة: الخطبة 86
8- .نهج البلاغة: الكتاب78 .
9- .غرر الحكم : 4499 .
10- .كنز العمّال : 491 .
11- .التوحيد : 357/5 .
12- .التوحيد : 358/6

ص: 667

بدبختى (الشَّقاوة)

الشُّكر

221 الشُّكر1050 _ الحَثُّ عَلَى الشُّكرِ للّهِِالكتاب :(فاذْكُرُونِي أذْكُركُمْ واشْكُرُوا لِي وَلا تَكفُرُونِ). (1)

الحديث :1533.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الشُّكرُ زِينَةُ الغِنى ، والصَّبرُ زِينَةُ البَلوى . (2)1534.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :أوَّلُ ما يَجِبُ علَيكُم للّهِِ سبحانَهُ ، شُكرُ أيادِيهِ وابتِغاءُ مَراضِيهِ . (3)1535.عنه عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :في كُلِّ نَفَسٍ مِن أنفاسِكَ شُكرٌ لازِمٌ لكَ ، بَل ألفٌ وأكثَرُ . (4)1051 _ فَضلُ الشّاكِرِالكتاب :(بَلِ اللّهَ فاعبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ). (5)

الحديث :1536.الكافي عن عبداللّه بن محمّد الجُعفي :مصباح الشريعة_ فيما نسبه إلى الإمام الصّادق عليه السلام _: لَو كانَ عندَ اللّهِ عِبادَةٌ تَعَبَّدُ بها عِبادَةُ المُخلِصينَ أفضَلَ مِن الشُّكرِ على كُلِّ حالٍ لَأطلَقَ لَفظَهُ فيهِم مِن جَميعِ الخَلقِ بها ، فَلمّا لَم يَكُن أفضَلُ مِنها خَصَّها مِن بَينِ العِباداتِ وخَصَّ أربابَها ، فقالَ : «وقَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ» . (6)1537.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :الشاكِرُ أسعَدُ بالشُّكرِ مِنهُ بِالنِّعمَةِ التي أوجَبَتِ الشُّكرَ ؛ لأنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ ، والشُّكرَ نِعَمٌ وعُقبى . (7)1538.عنه عليه السلام :الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :لا يَعرِفُ النِّعمَةَ إلّا الشاكِرُ،ولا يَشكُرُ النِّعمَةَ إلّا العارِفُ . (8)1052 _ دَورُ الشُّكرِ فِي الزِّيادَةِالكتاب :(وَإذْ تَأذَّنَ رَبُّكُمْ لَئنْ شَكَرْتُم لَأزِيْدَنَّكُمْ وَلَئنْ كَفَرتُمْ إنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ). (9)

الحديث :1540.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما فَتَحَ اللّهُ على عَبدٍ بابَ شُكرٍفَخَزَنَ عنهُ بابَ الزِّيادَةِ . (10)1539.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما أنعَمَ اللّهُ على عَبدٍ نِعمَهً فَشَكَرَها بِقَلبِهِ ، إلّا استَوجَبَ المَزِيدَ فيها قَبلَ أن يُظهِرَ شُكرَها عَلى لِسانِهِ . (11)1053 _ وُجوبُ الشُّكرِ عَلَى الشُّكرِ1541.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ في المناجاةِ _: فكيفَ لي بتَحصيلِ الشُّكرِ ، وشُكرِي إيّاكَ يَفتَقِرُ إلى شُكرٍ؟! فَكُلَّما قُلتُ : لكَ الحَمدُ ، وَجَبَ عَلَيَّ لذلكَ أن أقولَ : لكَ الحَمدُ . (12)

.


1- .البقرة : 152 .
2- .الإرشاد : 1/300 .
3- .غرر الحكم : 3329 .
4- .بحار الأنوار : 71/52/77 .
5- .الزمر : 66 .
6- .مصباح الشريعة : ص 55 .
7- .تحف العقول : 483 .
8- .أعلام الدين : 313 .
9- .إبراهيم : 7 .
10- .الكافي : 2/94/2 .
11- .الأمالي للطوسي : 580/1197 .
12- .بحار الأنوار : 94/146/21 .

ص: 671

سپاسگزارى (الشُّكر)

الشَّكّ

1057 _ مَن لَم يَشكُرِ المَخلوقَ لَم يَشكُرِ الخالِقَ1568.المحاسن _ به نقل از حمران بن اَعيَن _ :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :يقولُ اللّهُ تباركَ وتعالى لِعبدٍ مِن عَبِيدِهِ يَومَ القِيامَةِ : أشَكَرتَ فُلانا ؟ فيقولُ : بَل شَكَرتُكَ يا ربِّ ، فيقولُ : لَم تَشكُرْني إذ لَم تَشكُرْهُ . (1)1569.مكارم الأخلاق عن عليّ بن محمّد بن أشيم :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَعَنَ اللّهُ قاطِعِي سَبيلِ المَعروفِ ، وهُو الرجُلُ يُصنَعُ إلَيهِ المَعروفُ فَيَكفُرُهُ ، فَيَمنَعُ صاحِبَهُ مِن أن يَصنَعَ ذلكَ إلى غَيرِهِ . (2)1570.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :مَن لَم يَشكُرِ المُنعِمَ مِنَ المَخلوقينَ لَم يَشكُرِ اللّهَ عَزَّوجلَّ . (3)222 الشَّكّ1058 _ الشَّكُّ فِي الاُصولِ الإعتِقاديَّةِ1569.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از على بن محمّد بن اَشيم ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :علَيكَ بِلُزُومِ اليَقينِ وتَجَنُّبِ الشَّكِّ ، فلَيسَ للمَرءِ شَيءٌ أهْلَكَ لِدِينِهِ مِن غَلَبَةِ الشَّكِّ على يَقينِهِ . (4)1570.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :ما شَكَكتُ في الحَقِّ مُذ اُرِيتُهُ . (5)1571.امام رضا عليه السلام :عنه عليه السلام :إنّي لَعَلى يَقينٍ مِن رَبِّي ، وغَيرِ شُبهَهٍ مِن دِيني . (6)1572.امام رضا عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ» _: الرِّجسُ هُو الشَّكُّ ، واللّهِ لا نَشُكُّ في رَبِّنا أبدا . (7)(انظر) اليقين : باب 1910 .

1059 _ أسبابُ الشَّكِّ1575.الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الشَّكُّ ثَمَرَةُ الجَهلِ . (8)1573.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش هايى به امام على عليه السلام ) عنه عليه السلام :مَن عَتا عن أمرِ اللّهِ شَكَّ ، ومَن شَكَ تعالَى اللّهُ علَيهِ فَأذَلَّهُ بسُلطانِهِ ، وصَغَّرَهُ بجَلالِهِ كما اغتَرَّ بِرَبِّهِ الكَريمِ وَفَرَّطَ في أمرِهِ . (9)

.


1- .الكافي : 2/99/30 .
2- .الاختصاص : 241 .
3- .عيون أخبار الرِّضا : 2/24/2 .
4- .غرر الحكم : 6146
5- .غرر الحكم : 9482 .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 22 ، غرر الحكم : 3773 .
7- .الكافي : 1/288/1 .
8- .غرر الحكم : 725 .
9- .الكافي : 2/392/1 .

ص: 675

شك (الشَّكّ)

الشَّهادة 1 «الشهادة في القضاء»

1581.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :لا تَرتابُوا فَتَشُكُّوا ، ولا تَشُكُّوافَتَكفرُوا ، ولا تُرَخِّصُوا لِأنفُسِكُم فَتُدهِنوا . (1)1060 _ آثارُ الشَّكِّ1583.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الشَّكُّ يُحبِطُ الإيمانَ . (2)1584.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :الشَّكُّ يُطفِئُ نورَ القَلبِ . (3)1585.دعائم الإسلام :عنه عليه السلام :ثَمرَةُ الشَّكِّ الحَيرَةُ . (4)(انظر) اليقين : باب 1914 .

1061 _ ما يَرفَعُ الشَّكَّ1583.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :بتَكَرُّرِ الفِكرِ يَنجابُ الشَّكُّ . (5)1584.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :عَجِبتُ لِمَن شَكَّ في اللّهِ وهو يَرى خَلقَ اللّهِ ! (6)1585.دعائم الإسلام :عنه عليه السلام : ماارتابَ مُخلِصٌ ولا شَكَّ مُوقِنٌ . (7)1062 _ شُعَبُ الشَّكِّ1587.الكافى ( _ به نقل از دُرُست بن ابى منصور ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الشَّكُّ على أربَعِ شُعَبٍ : على التَّمارِي ، والهَولِ ، والتَّرَدُّدِ ، والاستِسلامِ ، فَمَن جَعَلَ المِراءَ دَيدَنا لَم يُصبِحْ لَيلُهُ ، ومَن هالَهُ ما بَينَ يَدَيهَ نَكَصَ على عَقِبَيهِ ، ومَن تَرَدَّدَ في الرَّيبِ وَطِئَتهُ سَنابِكُ الشَّياطينِ ، ومَنِ استَسلَمَ لِهَلَكَةِ الدُّنيا والآخِرَةِ هَلَكَ فيهِما . (8)223 الشَّهادة (1) الشّهادة في القضاء1063 _ الشَّهادَةُ بِالقِسطِ(يا أيُّها الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوّامِينَ للّهِِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَلا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى ألَا تَعْدِلُوا اعدِلُوا هُوَ أقْرَبُ لِلتَّقوَى وَاتَّقُوا اللّهَ إنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ). (9)

1591.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّي عَدلٌ لا أشهَدُ إلّا على عَدلٍ. (10)1588.الكافى ( _ به نقل از مفضّل بن عمر ، درباره امام صادق عليه ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :القِسْطُ رُوحُ الشهادَةِ . (11)1064 _ الحَثُّ عَلى أداءِ الشَّهادَةِالكتاب :(وَأقِيْمُوا الشَّهادَةَ للّهِِ). (12)

(وَلا يَأبَ الشُّهَداءُ إذا ما دُعُوا). (13)

الحديث :1594.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن شَهِدَ شهادَةَ حَقٍّ لِيُحيِيَ بهاحَقَّ امرِئٍ مُسلمٍ أتى يَومَ القِيامَةِ ولِوَجهِهِ نُورٌ مَدَّ البَصَرِ ، يَعرِفُهُ الخلايِقُ بِاسمِهِ ونَسَبِهِ . (14)1592.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ أيضا _: لا يَنبَغِي لِأَحَدٍ إذاما دُعِيَ للشهادَةِ شَهِدَ علَيها أن يَقولَ : لا أشهَدُ لَكُم . (15)

.


1- .بحار الأنوار : 2/54/24 .
2- .غرر الحكم : 723
3- .غرر الحكم : 1242
4- .غرر الحكم : 4619
5- .غرر الحكم : 4271 .
6- .نهج البلاغة : الحكمة 126 .
7- .غرر الحكم : 9532 .
8- .نهج البلاغة : الحكمة 31 .
9- .المائدة : 8 .
10- .كنز العمّال : 17735 .
11- .غرر الحكم : 356 .
12- .الطلاق : 2 .
13- .البقرة : 282 .
14- .بحار الأنوار : 104/311/9 .
15- .تفسير العيّاشيّ : 1/156/524 .

ص: 677

شهادت (1) «گواهى دادن» (الشَّهادة (1) «الشهادة في القضاء»)

الشَّهادة 2 «القتل في

224 الشَّهادة (2) القتل في سبيل اللّه1068 _ فَضلُ الشَّهادَةِالكتاب :(وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أمْواتا بَلْ أحْياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرْزَقُونَ). (1)

1623.مكارم الأخلاق عن أبي ذرّ :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :فَوقَ كُلِّ ذِي بِرٍّ بِرٌّ حتّى يُقتَلَ الرجُلُ في سبيلِ اللّهِ ، فإذا قُتِلَ في سبيلِ اللّهِ فليسَ فَوقَهُ بِرٌّ . (2)1624.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أشرَفُ المَوتِ قَتلُ الشهادَةِ . (3)1625.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَوَدِدتُ أ نّي أغزُو في سَبيلِ اللّهِ فَأُقتَلُ ،ثُمّ أغزُو فَأُقتَلُ ، ثُمّ أغزُو فَأُقتَلُ . (4)1626.الإمام الرضا عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :يُغفَرُ للشَّهيدِ كُلُّ ذَنبٍ إلّا الدَّينَ . (5)1623.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از ابوذر ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن لَقِيَ العَدُوَّ فَصَبَرَ حتّى يُقتَلَ أو يَغلِبَ لَم يُفتَنْ في قَبرِهِ . (6)1624.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن نفسٍ تَموتُ لها عندَ اللّهِ خَيرٌيَسُرُّها أ نّها تَرجِعُ إلَى الدنيا ، ولا أنَّ لَهَا الدنيا وما فيها ، إلّا الشهيدَ ؛ فإنّهُ يَتَمَنّى أن يَرجِعَ فَيُقتَلَ فِي الدنيا ؛ لِما يَرى مِن فَضلِ الشهادَةِ . (7)1625.امام على عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّكُم إن لا تُقتَلُوا تَمُوتُوا ،والذي نَفسُ عَلِيٍّ بيدِهِ ، لَألفُ ضَربَةٍ بالسَّيفِ عَلَى الرَّأسِ أيسَرُ مِن مَوتٍ على فِراشٍ . (8)1069 _ ثَوابُ طَلَبِ الشَّهادَةِ1627.الكافي عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر عن الإمام الرضرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن سَألَ اللّهَ الشهادَةَ بصِدقٍ بَلَّغَهُ اللّهُ مَنازِلَ الشُّهَداءِ وإن ماتَ على فِراشِهِ . (9)1070 _ الشَّهادَةُ الحُكمِيَّةُ1629.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن قُتِلَ دُونَ مَظلِمَتِهِ فهُو شَهيدٌ . (10)1627.الكافى ( _ به نقل از احمد بن محمّد بن ابى نصر ، از امام رض ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن عَشِقَ فَكَتَمَ وعَفَّ فَماتَ فهُو شَهيدٌ. (11)1628.طبّ الأئمّة عليهم السلامعنه صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ على حُبِّ آلِ محمّدٍ ماتَ شَهيدا . (12)1629.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :مَن ماتَ على مُوالاتِنافي غَيبةِ قائمِنا أعطاهُ اللّهُ أجرَ ألفِ شَهيدٍ مِثلِ شُهَداءِ بَدرٍ واُحُدٍ . (13)1071 _ ثَوابُ الجَريحِ في سَبيلِ اللّهِ1631.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن وَصاياهُ لِعَلِيٍّ عليه السلام ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن جُرِحَ في سَبيلِ اللّهِ جاءَ يَومَ القِيامَةِ رِيحُهُ كَرِيحِ المِسكِ ولَونُهُ لَونُ الزَّعفَرانِ ، علَيهِ طابَعُ الشُّهَداءِ ، ومَن سَألَ اللّهَ الشهادَةَ مُخلِصا أعطاهُ اللّهُ أجرَ شَهيدٍ وإن ماتَ على فِراشِهِ . (14)

.


1- .آل عمران : 169 .
2- .الكافي : 2/348/4 .
3- .بحار الأنوار : 100/8/4 .
4- .صحيح مسلم : 3/1496/103 .
5- .كنز العمّال : 11110
6- .كنز العمّال : 10662 .
7- .صحيح مسلم : 3/1498/108 .
8- .الإرشاد : 1/238 .
9- .صحيح مسلم : 3/1517/157 .
10- .كنز العمّال : 11205
11- .كنز العمّال : 11203 .
12- .بحار الأنوار : 68/137/76
13- .بحار الأنوار : 82/173/6 .
14- .كنز العمّال : 11144 .

ص: 681

شهادت (2) «شهادت در راه خدا» (الشَّهادة (2) «القتل في

الشُّهرة

225 الشُّهرة1072 _ الشُّهرَةُ المَحمودَةُالكتاب :(وَرَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ). (1)

(واجعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي الآخِرِينَ). (2)

(انظر) مريم : 50 و طه : 39 والعنكبوت : 27 و الصافات : 78 .

الحديث :1645.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لمّا سُئلَ عنِ الرجُلِ الذي يَعمَلُ العَمَلَ مِنَ الخَيرِ، ويَحمَدُهُ الناسُ علَيهِ _: تلكَ عاجِلُ بُشرَى المؤمِنِ . (3)1646.الكافي :عنه صلى الله عليه و آله :إذا أحَبَّ اللّهُ عَبدا مِن اُمَّتِي قَذَفَ في قُلوبِ أصفِيائهِ وأرواحِ ملائكَتِهِ وسُكّانِ عَرشِهِ مَحَبَّتَهُ لِيُحِبُّوهُ ، فذلكَ المُحَبُّ حقّا . (4)1073 _ الشُّهرَةُ المَذمومَةُ(تِلْكَ الدَّارُ الْاخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوّا فِي الْأرْضِ وَلا فَسادا والْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ) . (5)

1645.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :بِحَسْبِ المَرءِ مِن الشَّرِّ _ إلّا مَن عَصَمَهُ اللّهُ مِن السُّوءِ _ أن يُشِيرَ الناسُ إلَيهِ بالأصابِعِ في دِينِهِ ودُنياهُ . (6)1646.الكافى :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما مِن عَبدٍ يُرِيدُ أن يَرتَفِعَ فِيالدُّنيا دَرَجةً ، فَارتَفَعَ فِي الدُّنيا دَرَجةً ، إلّا وَضَعَهُ اللّهُ فِي الآخِرَةِ دَرَجَةً أكبَرَ مِنها وأطوَلَ . (7)1647.الكافى ( _ به نقل از محمّد بن فضل نيشابورى ، از يكى از مرد ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في صفةِ المؤمنِ _: لا يَرغَبُ في عِزِّ الدُّنيا ولا يَجزَعُ مِن ذُلِّها ، لِلناسِ هَمٌّ قد أقبَلُوا علَيهِ، ولَهُ هَمٌّ قد شَغَلَهُ . (8)1074 _ ذَمُّ شُهرَةِ اللِّباسِ وشُهرَةِ العِبادَةِ1649.الإمام الباقر عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كَفى بِالمَرءِ خِزيا أن يَلبَسَ ثَوبا يَشهَرُهُ ، أو يَركَبَ دابَّةً مَشهورَةً . (9)1650.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ يُبغِضُ الشُّهرَتَينِ : شُهرَةَ اللِّباسِ وشُهرَةَ الصَّلاةِ . (10)1648.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :مَن شَهَرَ نفسَهُ بِالعِبادَةِ فاتَّهِمُوهُ على دِينِهِ ؛ فإنَّ اللّهَ عز و جل يُبغِضُ شُهرَةَ العِبادَةِ وشُهرَةَ اللِّباسِ . (11)1649.امام باقر عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الشُّهرَةُ خَيرُها وشَرُّها في النارِ . (12)(انظر) اللّباس : باب 1624 ، 1627 .

.


1- .الانشراح : 4 .
2- .الشعراء : 84 .
3- .صحيح مسلم: 4/2034/166
4- .بحار الأنوار: 70/24/23.
5- .القصص : 83 .
6- .شرح نهج البلاغة : 2/181 .
7- .كنز العمّال : 6144 .
8- .بحار الأنوار : 67/271/3
9- .بحار الأنوار : 78/252/105 .
10- .مشكاة الأنوار : 553/1864 .
11- .بحارالأنوار : ج 70 ص 252 ح 5 .
12- .الكافي : 6/445/3 .

ص: 683

شهرت (الشُّهرة)

الشُّورى

226 الشُّورى1075 _ الحَثُّ عَلَى المَشورَةِالكتاب :(وَالَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِم وَأقامُوا الصَّلاةَ وَأمرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقناهُم يُنْفِقُونَ). (1)

الحديث :1664.الإمام الصادق عليه السلام ( _ وقَد سُئِلَ عَنِ الحَرمَلِ وَاللُّبانِ فَقالَ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الاستِشارةُ عَينُ الهِدايَةِ ،وقد خاطَرَ مَنِ استَغنى بِرَأيِهِ . (2)1665.مكارم الأخلاق عن محمّد بن الحكم :عنه عليه السلام :لا ظَهِيرَ كالمُشاوَرَةِ . (3)1663.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :إنّما حُضَّ على المُشاوَرَةِ لأنّ رَأيَالمُشيرِ صِرْفٌ ، ورَأيَ المُستَشِيرِ مَشُوبٌ بالهَوى. (4)1076 _ مَن لا يَنبَغي مُشاوَرَتُهُم1665.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از محمّد بن حكم ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ للامام عليّ عليه السلام _: يا عليُّ ،لا تُشاوِرْ جَبانا فإنّهُ يُضَيِّقُ علَيكَ المَخرَجَ ،ولا تُشاوِرِ البَخيلَ فإنّهُ يَقْصُرُ بكَ عن غايَتِكَ ، ولا تُشاوِرْ حَريصا فإنّهُ يُزَيِّنُ لكَ شَرَها . (5)1666.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تَستَشِرِ الكَذّابَ ؛ فإنّهُكالسَّرابِ: يُقَرِّبُ علَيكَ البَعيدَ ويُبَعِّدُ علَيكَ القَريبَ. (6)1077 _ حُدودُ المَشوِرَةِ1668.الإمام الكاظم عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ المَشورَةَ لا تكونُ إلّا بِحُدُودِها الأربَعةِ ... فأوَّلُها أن يكونَ الذي تُشاوِرُهُ عاقِلاً ، والثانيةُ أن يَكونَ حُرّا مُتَدَيِّنا ، والثالثةُ أن يكونَ صَديقا مُواخِيا ، والرابعةُ أن تُطلِعَه على سِرِّكَ فَيكونَ عِلمُهُ بهِ كَعِلمِكَ ثُمّ يُسِرَّ ذلكَ ويَكتُمَهُ . (7)1078 _ الحَثُّ عَلى إرشادِ المُستَشيرِ1667.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَصَدَّقُوا على أخِيكُم بِعِلمٍ يُرشِدُهُ ورَأيٍ يُسَدِّدُهُ . (8)1668.امام كاظم عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :حَقُّ المُستَشيرِ إنْ عَلِمتَ أنَّ لَهُ رَأيا (9) أشَرتَ علَيهِ ، وإن لَم تَعلَمْ أرشَدتَهُ إلى مَن يَعلَمُ . (10)1669.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَنِ استَشارَ أخاهُ فَلَم يَنصَحْهُ مَحْضَ الرَّأيِ سَلَبَهُ اللّهُ رَأيَهُ . (11)1079 _ إستشارة الأعداء1671.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِستَشِرْ أعداءَكَ تَعرِفْ مِن رَأيِهِم مِقدارَ عَداوَتِهِم ومَواضِعَ مَقاصِدِهِم . (12)1672.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :اِستَشِرْ عَدُوَّكَ العاقِلَ ، واحذَرْ رَأيَ صَديقِكَ الجاهِلِ . (13)

.


1- .الشورى : 38 .
2- .نهج البلاغة: الحكمة 211
3- .نهج البلاغة: الحكمة 54 .
4- .غرر الحكم : 3908 .
5- .علل الشرائع : 559/1 .
6- .غرر الحكم : 10351 .
7- .مكارم الأخلاق : 2/98/2280 .
8- .بحار الأنوار : 75/105/40 .
9- .في الأمالي للصدوق: 456/610 «... له رأيا حسنا» .
10- .الخصال : 570/1 .
11- .المحاسن : 2/438/2521 .
12- .غرر الحكم : 2462
13- .غرر الحكم : 2471 .

ص: 685

مشورت (الشُّورى)

الشَّيب

227 الشَّيب1080 _ الشَّيبُالكتاب :(اللّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَهُوَ العَلِيمُ القَدِيرُ). (1)

الحديث :1681.كنز العمّال ( _ به نقل از عايشه ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الشَّيخُ شابٌّ على حُبِّ أنيسٍ ، وطُولِ حَياةٍ ، وكَثرَةِ مالٍ . (2)1682.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :المَشِيبُ رسولُ المَوتِ . (3)1683.امام رضا عليه السلام :عنه عليه السلام :كَفى بالشَّيبِ نَذِيرا . (4)1684.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :وَقارُ الشَّيبِ أحَبُّ إلَيَّ مِن نَضارَةِ الشَّبابِ . (5)1685.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :إذا شابَ العاقِلُ شَبَّ عَقلُهُ ، إذا شابَ الجاهِلُ شَبَّ جَهلُهُ . (6)1686.الإمام الرضا عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :أصبَحَ إبراهيمُ عليه السلام فَرَأى فيلِحيَتِهِ شَيبا شَعرَةً بَيضاءَ ، فقالَ : الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ الذي بَلَّغَني هذَا المَبلَغَ ولَم أعصِ اللّهَ طَرفَةَ عَينٍ . (7)1687.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في خُبزِ الجاوَرسِ ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما رَأيتُ شَيئا أسرَعَ إلى شيءٍ مِن الشَّيبِ إلَى المؤمنِ ، وإنّهُ وَقارٌ للمؤمِنِ في الدنيا ، ونورُ ساطِعٌ يَومَ القِيامَةِ ، بهِ وَقَّرَ اللّهُ تعالى خَليلَهُ إبراهيمَ عليه السلام ، فقالَ : ما هذا يا رَبِّ ؟ قالَ لَهُ : هذا وَقارٌ ، فقالَ : يا رَبِّ زِدني وَقارا . (8)1081 _ الحَثُّ عَلى إجلالِ الكَبيرِ1687.امام صادق عليه السلام ( _ درباره خواصّ نان گاوَرْس {-1-} ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مِن إجلالِ اللّهِ إجلالُ ذي الشَّيبَةِ المُسلمِ . (9)1688.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ مِن إجلالِي تَوقِيرَ الشَّيخِ مِن اُمَّتي . (10)1689.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :عَظِّمُوا كِبارَكُم وصِلُوا أرحامَكُم . (11)1690.الإمام الرضا عليه السلام ( _ فِي البُقولِ ) عنه عليه السلام :ليسَ مِنّا مَن لَم يُوَقِّرْ كبيرَنا ويَرحَمْ صَغِيرَنا . (12)

.


1- .الروم : 54 .
2- .بحار الأنوار : 77/174/9 .
3- .غرر الحكم : 1202
4- .غرر الحكم : 7019
5- .غرر الحكم : 10099
6- .غرر الحكم : 4169 _ 4170 .
7- .علل الشرائع : 104/2 .
8- .الأمالي للطوسي : 699/1492 .
9- .الكافي : 2/165/1 .
10- .كنز العمّال : 6013 .
11- .الكافي : 2/165/3
12- .الكافي : 2/165/2 .

ص: 687

پيرى (الشَّيب)

الشِّيعة

228 الشِّيعة1082 _ فَضلُ شِيعَةِ أهلِ البَيتِ عليهم السلام1696.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :شَكَوتُ إلى رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَسَدَ الناسِ إيَّايَ ، فقالَ : يا عليُّ ، إنّ أوَّلَ أربَعةٍ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ أنا وأنتَ والحَسنُ والحُسينُ ، وذُرِّيَّتُنا خَلفَ ظُهُورِنا ، وأحِبّاؤنا خَلفَ ذُرِّيَّتِنا ، وأشياعُنا عَن أيمانِنا وشَمائلِنا . (1)1697.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :سُئلَت اُمُّ سَلَمَةَ زَوجُ النبيِّ صلى الله عليه و آله عن علِيّ بنِ أبي طالبٍ عليه السلام ، فقالَت : سَمِعتُ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يقولُ : إنّ عليّا وشِيعَتَهُ هُمُ الفائزونَ . (2)1083 _ عَلاماتُ شيعَةِ أهلِ البَيتِ عليهم السلام1699.امام صادق عليه السلام ( _ هنگامى كه نزد ايشان از سركه شراب ياد شد _ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لِنَوفٍ البَكاليِّ _: أتَدرِييا نَوفُ مَن شِيعَتي ؟ قالَ : لا وَاللّهِ ، قالَ : شِيعَتي الذُّبُلُ الشِّفاهِ، الخُمصُ البُطُونِ ، الذينَ تُعرَفُ الرَّهبانيَّةُ في وُجوهِهِم ، رُهبانٌ باللَّيلِ اُسْدٌ بالنَّهارِ . (3)1700.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الحسنُ عليه السلام_ في جَوابِ رَجُلٍ قالَ لَهُ : إنّيمِن شِيعَتِكُم _: يا عبدَ اللّهِ ، إن كُنتَ لَنا في أوامِرِنا وزَواجِرِنا مُطِيعا فقد صَدَقتَ ، وإن كُنتَ بخِلافِ ذلكَ فلا تَزِدْ في ذُنوبِكَ بدَعواكَ مَرتَبةً شَرِيفَةً لَستَ مِن أهلِها ، لا تَقُلْ : أنا مِن شِيعَتِكُم ، ولكن قُل : أنا مِن مُوالِيكُم ومُحِبِّيكُم ومُعادِي أعدائكُم ، وأنتَ في خَيرٍ وإلى خَيرٍ . (4)1701.امام كاظم عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :ما شِيعَتُنا إلّا مَنِ اتَّقى اللّهَوأطاعَهُ، وما كانوا يُعرَفُونَ إلّا بالتَّواضُعِ والتَّخَشُّعِ وأداءِ الأمانَةِ وكَثرَةِ ذِكرِ اللّهِ . (5)1702.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّما شِيعَةُ عليٍّ مَن عَفَ بَطنُهُ وفَرجُهُ ، واشتَدَّ جِهادُهُ ، وعَمِلَ لِخالِقِهِ ، ورَجا ثَوابَهُ ، وخافَ عِقابَهُ، فإذا رأيتَ اُولئكَ فاُولئكَ شِيعَةُ جعفرٍ . (6)1703.الكافي عن محمّد بن عليّ الهمداني :عنه عليه السلام :اِمتَحِنُوا شِيعَتَنا عِندَ ثَلاثٍ : عِندَمَواقيتِ الصلَواتِ كيفَ مُحافَظَتُهُم علَيها ، وعِندَ أسرارِهِم كيفَ حِفظُهُم لَها عَن عَدُوِّنا ، وإلى أموالِ_هِم كيفَ مُواساتُهُم لإِخوانِهم فيها . (7)1702.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :إنّما شِيعَتُنا أصحابُ الأربَعةِ الأعيُنِ : عَينانِ فِي الرَّأسِ ، وعَينانِ فِي القَلبِ ، ألَا والخلائقُ كُلُّهُم كذلكَ إلّا أنَّ اللّهَ عَزَّوجلَّ فَتَحَ أبصارَكُم وأعمى أبصارَهُم . (8)1084 _ مَن لَيسَ مِن شيعَةِ أهلِ البَيتِ عليهم السلام1704.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَيسَ مِن شِيعَتِنا مَن قالَ بِلِسانِهِ وخالَفَنا في أعمالِنا وآثارِنا . (9)

.


1- .الإرشاد : 1/43 .
2- .الإرشاد : 1/41 .
3- .بحار الأنوار : 78/28/95 .
4- .تنبيه الخواطر : 2/106 .
5- .تحف العقول : 295 .
6- .الكافي : 2/233/9 .
7- .بحار الأنوار : 83/22/40 .
8- .الكافي : 8/215/260 .
9- .بحار الأنوار : 68/164/13

ص: 689

شيعه (پيروان اهل بيت) (الشِّيعة)

« ص »

الصَّبر

1088 _ مَقامُ الشِّيعَةِ فِي القِيامَةِ1721.الكافى ( _ به نقل از وليد بن صَبيح ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تُوضَعُ يَومَ القِيامَةِ مَنابِرُحَولَ العَرشِ لِشِيعَتِي وشِيعَةِ أهلِ بَيتِي المُخلِصِينَ في وَلايَتِنا ، ويقولُ اللّهُ عَزَّوجلَّ : هَلُمُّوا يا عبادِي إلَيَّ لأَنشُرَنَّ علَيكُم كَرامَتي؛ فقد اُوذِيتُم في الدُّنيا . (1)1722.امام رضا عليه السلام :الأمالي للطوسي :_ وقد سَألَ رسولَ اللّه صلى الله عليه و آله ابنُ عبّاسٍ عن قولِ اللّهِ عَزَّوجلَّ : «والسّابِقُونَ السابِقُونَ * أُولئكَ المُقَرَّبُونَ» (2) _فقال : قالَ لي جَبرَئيلُ : ذاكَ عَلِيٌّ وشِيعَتُهُ ، هُمُ السابِقونَ إلَى الجَنَّةِ المُقَرَّبُونَ مِنَ اللّهِ بكَرامَتِهِ لَهُم . (3)229 الصَّبر1089 _ فَضلُ الصَّبرِالكتاب :(وَكَأيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيْرٌ فَما وَهَنُوا لِما أصابَهُمْ فِي سَبِيْلِ اللّهِ وَما ضَعُفُوا وَما اسْتَكانُوا واللّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِيْنَ). (4)

(وَأطِيْعُوا اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيْحُكُمْ وَاصْبِرُوا إنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ). (5)

الحديث :1728.عنه صلى الله عليه و آله :عيسى عليه السلام :إنّكُم لا تُدرِكُونَ ما تُحِبُّونَ إلّا بِصَبرِكُم على ما تَكرَهُونَ . (6)1729.الاختصاص عن أبي هند الدّاري :مسكّن الفؤاد_ لَمّا سُئلَ عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله ماالإيمانُ _: الصَّبرُ . (7)1727.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الصَّبرُ يُهَوِّنُ الفَجِيعَةَ . (8)1728.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الصَّبرُ على البَلاءِ أفضَلُ مِن العافيَهِ في الرَّخاءِ . (9)1729.الاختصاص ( _ به نقل از ابو هند دارى ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :المؤمنُ يُطبَعُ عَلَى الصَّبرِ عَلَى النَّوائبِ . (10)1730.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :الصَّبرُ رَأسُ الإيمانِ . (11)

.


1- .عيون أخبار الرِّضا : 2/60/232 .
2- .الواقعة : 10 و 11 .
3- .الأمالي للطوسي : 72/104 .
4- .آل عمران : 146 .
5- .الأنفال : 46 .
6- .مسكّن الفؤاد : 48
7- .مسكّن الفؤاد : 47 .
8- .غرر الحكم : 533
9- .غرر الحكم : 1821 .
10- .مشكاة الأنوار : 59/72 .
11- .الكافي : 2/87/1 .

ص: 693

« ص »

صبر (الصَّبر)

الصِّدق

230 الصِّدق1097 _ فَضلُ الصِّدقِ وَالصّادِقِالكتاب :(يا أيُّها الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ). (1)

(انظر) المائدة : 119 و يوسف : 70 والأنبياء : 63 و الأحزاب: 23، ص 24 والزمر: 33 والحشر: 8.

الحديث :1780.طبّ الأئمّة عليهم السلام ( _ به نقل از طلحة بن زيد ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :علَيكُم بالصِّدقِ ؛ فإنّهُ بابٌ مِن أبوابِ الجَنَّةِ . (2)1781.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الصِّدقُ مُطابَقَةُ المَنطِقِ للوَضعِ الإلهيِّ ، الكِذبُ زَوالُ المَنطِقِ عَنِ الوَضعِ الإلهيِّ . (3)1782.المحاسن عن السيّاري رفعه :عنه عليه السلام :الصِّدقُ لِسانُ الحَقِّ . (4)1783.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الصِّدقُ يُنجِيكَ وإن خِفتَهُ ، الكِذبُ يُردِيكَ وإن أمِنتَهُ . (5)1784.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :الصِّدقُ صَلاحُ كُلِّ شيءٍ ، الكِذبُ فَسادُ كُلِّ شَيءٍ . (6)1785.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :الصِّدقُ أمانةٌ ، الكِذبُ خِيانَةٌ . (7)1782.المحاسن ( _ به نقل از سيّارى ، در حديثى كه سند آن را به معص ) عنه عليه السلام :قَدرُ الرَّجُلِ على قَدرِ هِمَّتِهِ ، وصِدقُهُ على قَدرِ مُرُوءَتِهِ . (8)1783.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الإيمانُ أن تُؤثِر الصِّدقَ حيثُ يَضُرُّكَ،على الكِذبِ حيثُ يَنفَعُكَ. (9)1784.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :الصادِقُ على شَفا مَنجاةٍ وكَرامَةٍ ، والكاذِبُ على شَرَفِ مَهواةٍ ومَهانَةٍ . (10)1785.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :تَعَلَّمُوا الصِّدقَ قَبلَ الحَديثِ . (11)1786.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الصِّدقُ عِزٌّ . (12)1787.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن صَدَقَ لِسانُهُ زَكا عَمَلُهُ . (13)1098 _ الإختِبارُ بِصِدقِ الحَدِيثِ1789.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لَمّا نَظَرَ إلى غُلامٍ جَميلٍ ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا تَغتَرُّوا بِصلاتِهِم ولا بِصِيامِهِم ؛ فإنَّ الرجُلَ ربّما لَهِجَ بِالصلاةِ والصومِ حتّى لَو تَرَكَهُ استَوحَشَ ، ولكنِ اختَبِرُوهُم عِند صِدقِ الحَديثِ وأداءِ الأمانَةِ . (14)1790.الكافي عن شُرَحبيلَ بن مسلم :عنه عليه السلام :أحسَنُ مِنَ الصِدقِ قائلُهُ ، وخَيرٌ مِن الخَيرِ فاعِلُهُ . (15)1099 _ أصدَقُ الأقوالِالكتاب :(اللّهُ لا إلهَ إلَا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إلَى يَوْمِ القِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِيْثا). (16)

الحديث :1790.الكافى ( _ به نقل از شُرَحبيل بن مسلم ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عن أصدَقِ الأقوالِ _: شَهادَةُ أن لا إلهَ إلّا اللّهُ . (17)1791.الكافي عن يحيى بن بشير النَّبّال :عنه عليه السلام :أصدَقُ المَقالِ مانَطَقَ بهِ لِسانُ الحالِ . (18)

.


1- .التوبة : 119 .
2- .تاريخ بغداد : 11/82 .
3- .غرر الحكم: 1552_1553
4- .غرر الحكم: 275
5- .غرر الحكم: 1118_1119
6- .غرر الحكم: 1115_1116
7- .غرر الحكم: 15.
8- .نهج البلاغة : الحكمة 47
9- .نهج البلاغة : الحكمة 458
10- .نهج البلاغة : الخطبة 86 .
11- .الكافي : 2/104/4 .
12- .بحار الأنوار : 78/269/109 .
13- .الكافي : 2/104/3
14- .الكافي : 2/104/2 .
15- .الأمالي للطوسي : 223/385 .
16- .النساء : 87 .
17- .بحار الأنوار:77/378/1.
18- .غرر الحكم : 3302 .

ص: 699

راستى (الصِّدق)

الصَّدِيق

231 الصَّدِيق1100 _ أهَمِّيَّةُ الصَّدِيقِ1805.امام كاظم عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المَرءُ على دِينِ خَلِيلِهِ ، فَليَنظُر أحَدُكُم مَن يُخالِلُ . (1)1806.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الصَّديقُ أقرَبُ الأقارِبِ . (2)1807.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن لا صَدِيقَ لَهُ لا ذُخرَ لَهُ . (3)1808.الإمام الكاظم عليه السلام :عنه عليه السلام :الأصدِقاءُ نَفسٌ واحِدَةٌ في جُسُومٍ مُتَفَرِّقَةٍ . (4)1101 _ تَشاكُلُ النُّفوسِ1806.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :النُّفُوسُ أشكالٌ ، فما تَشاكَلَ مِنها اتَّفَقَ ، والناسُ إلى أشكالِ_هِم أميَلُ . (5)1807.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :كُلُّ امرِئٍ يَمِيلُ إلى مِثلِهِ . (6)(انظر) الروح : باب 845 .

1102 _ مَن يَنبَغي مُصادَقَتُهُ1810.عنه عليه السلام ( _ في ذِكرِ فَوائِدِ السِّلقِ ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أسعَدُ الناسِ مَن خالَطَ كِرامَ الناسِ . (7)1811.المحاسن عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أكثَرُ الصَّلاحِ والصَّوابِ فيصُحبَةِ اُولِي النُهى والألبابِ . (8)1812.بحار الأنوار :عنه عليه السلام :مَن دَعاكَ إلى الدارِ الباقيَةِ وأعانَكَ على العَمَلِ لَها ، فهُو الصَّديقُ الشَّفيقُ . (9)1810.امام رضا عليه السلام ( _ در بيان فايده هاى چغندر ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لاتُسَمِّ الرَّجُلَ صَدِيقا سِمَةَ مَعرِفَةٍ حتّى تَختَبِرَهُ بثلاثٍ : تُغضِبُهُ فَتَنظُرُ غَضَبَهُ يُخرِجُهُ مِن الحَقِّ إلى الباطِلِ ، وعندَ الدِّينارِ والدِّرهَمِ ، وحتّى تُسافِرَ مَعهُ . (10)1811.المحاسن ( _ به نقل از احمد بن محمّد بن ابى نصر ) عنه عليه السلام :اِصحَبْ مَن تَتَزَيَّنُ بهِ ، ولا تَصحَب مَن يَتَزَيَّنُ بكَ (11) . (12)1103 _ مَن لا يَنبَغي مُصادَقَتُهُالكتاب :(وَيَوْمَ يَعَضُّ الظّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيْلاً * يا وَيلَتا لَيْتَنِي لَم أتَّخِذْ فُلانا خَلِيْلاً * لَقَدْ أضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إذْ جاءَنِي وَكانَ الشَّيْطانُ لِلْاءِنْسانِ خَذُولاً). (13)

الحديث :1816.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا خَيرَ لكَ في صُحبَةِ مَن لا يَرى لكَ مِثلَ الذي يَرى لِنَفسِهِ . (14)1813.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن لَم يَصحَبْكَ مُعِينا على نفسِكَ فَصُحبَتُهُ وَبالٌ علَيكَ إن عَلِمتَ . (15)

.


1- .الأمالي للطوسي : 518/1135 .
2- .غرر الحكم : 674
3- .غرر الحكم : 8760
4- .غرر الحكم : 2059 .
5- .بحار الأنوار : 78/92/100 .
6- .غرر الحكم : 6865 .
7- .بحار الأنوار : 74/185/2 .
8- .غرر الحكم : 3129
9- .غرر الحكم : 8775 .
10- .الأمالي للطوسي : 646/1339 .
11- .بحار الأنوار : 76/267/9 .
12- .الظاهر أنّ المراد : اصحب من مصاحبته زينة لك وله، ولا تصحب من يتزيّن بك ولا تتزيّن به .
13- .الفرقان : 27 _ 29 .
14- .الدرّة الباهرة : 19 .
15- .غرر الحكم : 9041 .

ص: 701

دوست (الصَّدِيق)

الصدقة

1106 _ أفضلُ الأصحابِ1846.الكافي عن إبراهيم بن بسطام عن رجلٍ من أهل مرو :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :خَيرُ الأصحابِ مَن قَلَّ شِقاقُهُ وكَثُرَ وِفاقُهُ . (1)1844.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :المُعِينُ على الطاعَةِ خَيرُ الأصحابِ . (2)1107 _ حَقُّ الصّاحِبِ1846.الكافى ( _ به نقل از ابراهيم بن بسطام ، از يكى از مردمان م ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تَقطَعْ صَديقا وإن كَفَرَ . (3)1847.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :أمّا حَقُّ الصاحِبِ :فَأن تَصحَبَهُ بِالتَفَضُّلِ والإنصافِ ، وتُكرِمَهُ كما يُكرِمُكَ ، ولا تَدَعَهُ يَسبِقُ إلى مَكرُمةٍ ، فإن سَبَقَ كافَأتَهُ ، وتَوَدُّهُ كما يَوَدُّكَ ، وتَزجُرُهُ عمّايَهُمُّ بهِ مِن مَعصيَةٍ ، وكُن علَيهِ رَحمَةً ، ولا تَكُن علَيهِ عَذابا . (4)232 الصدقة1108 _ فَضلُ الصَّدَقَةِالكتاب :(خُذْ مِنْ أمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيْهِمْ بِها وَصَلِّ عَلَيهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ). (5)

الحديث :1849.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أرضُ القِيامَةِ نارٌ، ما خَلا ظِلَّ المؤمِنِ فإنَّ صَدَقَتَهُ تُظِلُّهُ . (6)1850.طبّ الأئمّة عليهم السلام ( _ به نقل از يونس بن يعقوب ) عنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ امرِئٍ في ظِلِّ صَدَقَتِهِ حتّى يُقضى بَينَ الناسِ . (7)1851.المحاسن :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ الصَّدَقَةَ لتُطفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ . (8)1852.الكافي عن زرارة :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الصَّدقَةُ جُنَّةٌ مِن النارِ . (9)1109 _ تَلَقِّي اللّهِ لِلصَّدَقاتِالكتاب :(ألَمْ يَعْلَمُوا أنَّ اللّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَأنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ). (10)

الحديث :1853.الكافى عليه السلام ( _ به نقل از محمّد بن فيض ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ اللّهَ تبارَكَ وتعالى يقولُ : ما مِن شَيءٍ إلّا وقد وَكَّلتُ مَن يَقبِضُهُ غَيرِي، إلّا الصَّدَقةَ؛ فإنّي أتَلَقَّفُها بِيَدِي تَلَقُّ_فا . (11)

.


1- .تنبيه الخواطر : 2/123 .
2- .غرر الحكم : 1142
3- .غرر الحكم : 10196 .
4- .بحار الأنوار : 74/7/1 .
5- .التوبة : 103 .
6- .الكافي : 4 / 3 / 6 .
7- .كنز العمّال : 16068
8- .كنز العمّال : 16114 .
9- .وسائل الشيعة : 6/258/17 .
10- .التوبة : 104 .
11- .بحار الأنوار : 96/134/68 .

ص: 705

صدقه (الصدقة)

الصراط

233 الصراط1118 _ خَطَرُ مَعبَرِ الصِّراطِ1925.امام باقر عليه السلام يا امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :وَاعلَمُوا أنَّ مَجازَكُم على الصِّراطِومَزالِقِ دَحضِهِ وأهاوِيلِ زَلَلِهِ وتاراتِ أهوالِهِ. (1)1119 _ تَفسيرُ الصِّراطِ المُستَقيمِالكتاب :(اهْدِنا الصِّراطَ المُسْتَقِيمَ). (2)

(إِنَ اللّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذاصِراطٌ مُسْتَقِيمٌ). (3)

(وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأنْتُمْ تُتْلَى عَلَيكُمْ آياتُ اللّهِ وَفِيْكُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللّهِفَقَدْ هُدِيَ إلَى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ). (4)

الحديث :1929.الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلامالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في معنى الصِّراطِ _: هُو الطَّريقُ إلى مَعرِفَةِ اللّهِ عَزَّوجلَّ، وهُما صِراطانِ : صِراطٌ في الدُّنيا وصِراطٌ في الآخِرَةِ، فأمّا الصِّراطُ الذي في الدُّنيا فهُو الإمامُ المَفروضُ الطاعَةِ، مَن عَرَفَهُ في الدُّنيا واقتَدى بِهُداهُ مَرَّ على الصِّراطِ الذي هو جِسرُ جَهَنَّمَ في الآخرةِ . (5)1930.الكافي عن موسى بن بكر :عنه عليه السلام :الصِّراطُ المُستَقيمُ أميرُالمؤمنينَ عَلِيٌّ عليه السلام . (6)1120 _ صِراطُ الآخِرَةِ وَالمُرورُ عَلَيها1932.مكارم الأخلاق عن موسى بن بكر :موسى عليه السلام_ في المُناجاةِ _: إلهي، ما جَزاءُ مَن تلا حِكمَتَكَ سِرّا وجَهرا ؟ قالَ : يا موسى، يَمُرُّ على الصِّراطِ كالبَرقِ . (7)1929.امام صادق عليه السلام ( _ به نقل از پدرانش عليهم السلام ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أثبَتُكُم قَدَما على الصِّراطِ أشَدُّكُم حُبّا لأِهلِ بَيتي . (8)1930.الكافى ( _ به نقل از موسى بن بكر ) عنه صلى الله عليه و آله :أسبِغِ الوُضُوءَ، تَمُرَّ على الصِّراطِ مَرَّ السَّحابِ . (9)1931.المحاسن ( _ به نقل از سَلَمه ) عنه صلى الله عليه و آله :الصِّراطُ أدَقُّ مِن الشَّعرَةِ وأحَدُّ مِنَ السَّيفِ . (10)1932.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از موسى بن بكر ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولِ اللّهِ عَزَّوجلَّ : «إنَ رَبَّكَ لَبِالْمِرصادِ» _: قَنطَرَةٌ على الصِّراطِ لا يَجُوزُها عبدٌ بِمَظلِمَةٍ . (11)1933.الكافي عن موسى بن بكر :عنه عليه السلام :الناسُ يَمُرُّونَ على الصِّراطِ طَبَقاتٍ : ... فَمِنهُم مَن يَمُرُّ مِثلَ البَرقِ، ومِنهُم مَن يَمُرُّ مِثلَ عَدْوِ الفَرَسِ، ومِنهُم مَن يَمُرُّ حَبْوا، ومِنهُم مَن يَمُرُّ مَشْيا ، ومِنهُم مَن يَمُرُّ مُتَعَلِّقا قد تَأخُذُ النارُ مِنهُ شَيئا وتَترُكُ شيئا . (12)

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 83 .
2- .الفاتحة : 6 .
3- .آل عمران : 51 .
4- .آل عمران : 101 .
5- .بحار الأنوار : 24/ 11/3 .
6- .معاني الأخبار : 32/2 .
7- .بحار الأنوار : 92/197/3 .
8- .فضائل الشيعة : 48/3 .
9- .بحار الأنوار : 76/4/8
10- .بحار الأنوار : 8/ 65/2 .
11- .ثواب الأعمال : 321/2 .
12- .الأمالي للصدوق : 242/257 .

ص: 713

صراط (الصراط)

الصِّغَر

234 الصِّغَر1121 _ الصِّغَرُ1944.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :عَرامَةُ (1) الصَّبيِّ في صِغَرِهِ زِيادَةٌ في عَقلِهِ في كِبَرِهِ . (2)1945.الكافي عن اُمامة بنت أبي العاص بن الربيع _ واُمُّالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن لم يُجهِدْ نَفسَهُ في صِغَرِهِ لَم يَنبُلْ في كِبَرِهِ . (3)1943.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن سَألَ في صِغَرِهِ أجابَ في كِبَرِهِ . (4)1944.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن لَم يَتَعَلَّمْ في الصِّغَرِ لَم يَتَقَدَّمْ في الكِبَرِ . (5)1945.الكافى ( _ به نقل از اُمامه دختر ابو العاص بن ربيع (همان ب ) عنه عليه السلام :الجاهِلُ صَغيرٌ وإن كانَ شَيخا، والعالِمُ كَبيرٌ وإن كانَ حَدَثا . (6)1946.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :تُستَحَبُّ عَرامَةُ الغُلامِ فيصِغَرِهِ لِيَكُونَ حَليما في كِبَرِهِ . (7)8(انظر) الوالد والولد : باب 1893 ؛ الأدب : باب 50 .

.


1- .العُرام: الشدّة والقوّة والشراسة (النهاية: 3/223) .
2- .كنز العمّال : 30747 .
3- .غرر الحكم : 8272
4- .غرر الحكم : 8273
5- .غرر الحكم : 8937 .
6- .بحار الأنوار : 1/183/85 .
7- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/493/ 4748 .

ص: 715

خردسالى (الصِّغَر)

المُصافحة

235 المُصافحة1122 _ التَّرغِيبُ بِالمُصافَحَةِ1951.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا التَقَيتُمْ فَتَلاقَوا بِالتَّسليمِ والتَّصافُحِ ، وإذا تَفَرَّقتُم فَتَفَرَّقُوا بِالاستِغفارِ . (1)1952.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :تَصافَحُوا؛ فإنَّ التَّصافُحَ يُذهِبُ السَّخيمَةَ . (2)1953.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به امام على عليه السلام ) عنه صلى الله عليه و آله :تَصافَحُوا؛ فإنّهُ يَذهَبُ بِالغِلِّ . (3)1954.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إذا صافَحَ الرجُلُ صاحِبَهُ فَالذي يَلزَمُ التَّصافُحَ أعظَمُ أجرا مِنَ الذي يَدَعُ، ألَا وإنَّ الذُّنوبَ لَيَتَحاتُّ فيما بينَهُم حتّى لا يَبقى ذَنبٌ . (4)1955.كنز العمّال عن عبداللّه بن جعفر :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كانَ المُسلمونَ إذا غَزَوا مَع رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ومَرُّوا بمَكانٍ كَثيرِ الشَّجَرِ ثُمّ خَرَجُوا إلى الفَضاءِ نَظَرَ بَعضُهُم إلى بعضٍ فَتَصافَحُوا . (5)1956.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :ما صافَحَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله رَجُلاً قَطُّ فَنَزَعَ يَدَهُ حتّى يَكونَ هُو الذي يَنزِعُ يَدَهُ مِنهُ . (6)1123 _ النَّهيُ عَن مُصافَحَةِ المَرأةِ1958.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّي لَستُ اُصافِحُ النِّساءَ . (7)1954.امام على عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أمّا المرأةُ التي يَحِلُّ لَهُ أن يَتَزَوَّجَها فلا يُصافِحْها إلّا مِن وراءِ الثَّوبِ، ولا يَغمِزْ كَفَّها . (8)

.


1- .الكافي : 2/181/11 .
2- .بحار الأنوار : 77/158/149
3- .بحار الأنوار : 77/165/2 .
4- .الكافي : 2/181/13
5- .الكافي : 2/181/12
6- .الكافي : 2/ 182/15 .
7- .كنز العمّال : 475 .
8- .الكافي : 5/525/1 .

ص: 717

دست دادن (المُصافحة)

الصُّلح

236 الصُّلح1124 _ الصُّلحُ في الحَربِالكتاب :(وَإنْ جَنَحُوا لِلْسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيْعُ العَلِيْمُ). (1)

الحديث :1967.الإمام الباقر عليه السلام عن جابربن عبداللّه :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :_ ما لَم يَكُن وَهنٌ في الإسلامِ _وَجَدتُ المُسالَمَةَ أنجَعَ مِن القِتالِ . (2)1963.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ مِن كتابِهِ للأشتَرِ لَمّا وَلّاهُ مِصرَ _: ولا تَدفَعَنَّ صُلحا دَعاكَ إلَيهِ عَدُوُّكَ وللّهِِفيهِ رِضىً؛ فإنّ في الصُّلحِ دَعَةً لِجُنودِكَ، وراحَةً مِن هُمُومِك، وأمنا لبلادِكَ، ولكِنِ الحذَرَ كُلَّ الحَذَرِ مِن عَدُوِّكَ بَعدَ صُلحِهِ؛ فإنَّ العَدُوَّ ربّما قارَبَ لِيَتَغَفَّلَ، فَخُذْ بِالحَزمِ، واتَّهِمْ في ذلكَ حُسنَ الظَّنِّ . (3)1125 _ صُلحُ الإمامِ الحَسَنِ عليه السلام1965.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في وصيَّتِهِ لابنِهِ الحَسنِ عليه السلام لمّا ضَرَبَهُ ابنُ مُلجَمٍ _: واعلَمْ أنّ معاويةَ سَيُخالِفُكَ كما خالَفَنِي، فإن وادَعتَهُ وصالَحتَهُ كُنتَ مُقتَدِيا بِجَدِّكَ صلى الله عليه و آله في مُوادَعَتِهِ بَنِي ضَمرَةَ وبَنِي أشجَعَ... فإن أرَدتَ مُجاهَدَةَ عَدُوِّكَ فَلَن يَصلُحَ لكَ مِن شِيعَتِكَ مَن يَصلُحُ لأبيكَ . (4)1966.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ الحَسنَ بنَ عليٍّ عليهماالسلام لَمّاطُعِنَ واختَلَفَ الناسُ عَليهِ سَلَّمَ الأمرَ لِمعاويةَ، فَسَلَّمَت علَيهِ الشِّيعَةُ «علَيكَ السَّلامُ يا مُذِلَّ المؤمنينَ !» فقالَ عليه السلام : ما أنا بِمُذِلِّ المُؤمنينَ، ولكِنّي مُعِزُّ المؤمنينَ، إنّي لَمّا رَأيتُكُم ليسَ بِكُم علَيهِم قُوَّةٌ سَلَّمتُ الأمرَ لأِبقى أنا وأنتُم بينَ أظهُرِهِم، كما عابَ العالِمُ السَّفِينَةَ لِتَبقى لأصحابِها، وكذلكَ نَفسِي وأنتُم لِنَبقى بَينَهُم . (5)1126 _ أهَمِّيَّةُ الإصلاحِ بَينَ النّاسِالكتاب :(إنَّما المُؤْمِنُونَ إخْوَةٌ فَأصْلِحُوا بَينَ أخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ). (6)

(لا خَيْرَ فِي كَثِيْرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إلَا مَنْ أمَرَ بِصَدَقَةٍ أوْ مَعْرُوفٍ أوْ إصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَنْ يَفْعَل ذلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضاةِ اللّهِ فَسَوْفَ نُؤتِيهِ أجْرا عَظِيما). (7)

الحديث :1968.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ألا اُخبِرُكم بِأفضلَ مِن دَرَجَهِ الصِّيامِ والصَّلاةِ والصَّدَقةِ ؟ إصلاحُ ذاتِ البَينِ؛ فإنّ فسادَ ذاتِ البَينِ هِي الحالِقةُ . (8)1969.امام على عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :صَدَقةٌ يُحِبُّها اللّهُ : إصلاحٌ بَينَ الناسِ إذا تَفاسَدُوا، وتَقارُبُ بَينِ_هِم إذا تَباعَدُوا . (9)

.


1- .الأنفال : 61 .
2- .غرر الحكم : 10138 .
3- .نهج البلاغة : الكتاب 53.
4- .نهج السعادة : 2/742 .
5- .بحار الأنوار : 78/287/2 .
6- .الحجرات : 10 .
7- .النساء : 114 .
8- .كنز العمّال : 5480 .
9- .الكافي : 2 /209 /1

ص: 719

صلح (الصُّلح)

الصلاة 1

1979.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ لِلمفضَّلِ _: إذا رَأيتَ بينَ اثنَينِ مِن شِيعَتِنا مُنازَعَةً فافتَدِها مِن مالي . (1)1127 _ جَوازُ الكَذِبِ فِي الإصلاحِ1981.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :المُصلِحُ ليسَ بِكاذِبٍ . (2)1982.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الكلامُ ثلاثةٌ : صِدقٌ وكِذبٌ وإصلاحٌ بينَ الناسِ ... تَسمَعُ مِنَ الرَّجُلِ كلاما يَبلُغُهُ فَتَخبُثُ نَفسُهُ، فَتَلقاهُ فَتَقُولُ : سَمِعتُ مِن فُلانٍ قالَ فِيكَ مِنَ الخَيرِ كذا وكذا، خِلافَ ما سَمِعتَ مِنهُ . (3)237 الصلاة (1)1128 _ فَضلُ الصَّلاةِالكتاب :(حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَالصَّلاةِ الوُسْطَى وَقُومُوا لِلّهِ قانِتِينَ). (4)

(فَإذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللّهَ قِياما وَقُعُودا وَعَلَى جُنُوْبِكُمْ فَإذا اطْمَأنَنْتُمْ فَأقِيمُوا الصَّلاةَ إنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى المُؤْمِنِينَ كِتابا مَوْقُوْتا). (5)

(رَبِّ اجْعَلْنِ_ي مُقِيمَ الصَّ_لاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّن_ا وَتَقَبَّلْ دُعاءِ). (6)

الحديث :1982.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ شَيءٍ وَجهٌ، ووَجهُ دِينِكُمُ الصَّلاةُ . (7)1983.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :جَعَلَ اللّهُ جَلَّ ثناؤهُ قُرَّةَ عَينِي فيالصَّلاةِ، وحَبَّبَ إلَيَّ الصَّ_لاةَ كما حَبَّبَ إلى الجائعِ الطَّعامَ، وإلى الظَّمآنِ الماءَ، وإنَّ الجائعَ إذا أكَلَ شَبِعَ، وإنَّ الظَمآنَ إذا شَرِبَ رَوِيَ، وأنا لا أشبَعُ مِن الصَّلاةِ . (8)

.


1- .الكافي : 2 /209 /3، و انظر ح 4
2- .الكافي : 2/ 210 /5
3- .الكافي : 2/ 341/16 .
4- .البقرة : 238 .
5- .النساء : 103 .
6- .إبراهيم : 40 .
7- .دعائم الإسلام : 1/133 .
8- .مكارم الأخلاق : 2/366/2661 .

ص: 721

نماز (1) (الصلاة (1))

الصّلاة 2 «صَلاةُ اللَّيل»

238 الصّلاة (2) «صَلاةُ اللَّيل»1143 _ فَضلُ صَلاةِ اللَّيلِالكتاب :(ومِنَ الليْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاما مَحْمُودا). (1)

(إنَّ ناشِئَةَ الليلِ هِيَ أشَدُّ وَطْ_أً وَأقوَمُ قِيْلاً). (2)

الحديث :145.سليمان بن مهران:رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما زالَ جَبرَئيلُ يُوصِيني بقيامِ اللَّيلِ حَتّى ظَنَنتُ أنَّ خِيارَ أُمَّتي لَن يَنامُوا مِن اللَّيلِ إلّا قليلاً . (3)144.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :رَحِمَ اللّهُ رَجلاً قامَ مِنَ الليلِ فَصلّى وأيقَظَ امرَأتَهُ فَصَلَّت، فإن أبَت نَضَحَ في وَجهِها الماءَ . رَحِمَ اللّهُ امرأةً قامَت مِنَ اللَّيلِ فَصَلَّت وأيقَظَت زَوجَها، فإن أبى نَضَحَت في وَجهِهِ الماءَ . (4)143.از امام صادق عليه السلام در باره ورود به كعبه پرسعنه صلى الله عليه و آله :إنَّ العَبدَ إذا تَخَلّى بِسَيِّدِهِ في جَوفِ اللَّيلِ المُظلِمِ وناجاهُ، أثبَتَ اللّهُ النورَ في قَلبِهِ ... ثُمّ يقولُ جَلَّ جلالُهُ لِملائكَتِهِ : يا ملائكَتي ، اُنظُرُوا إلى عَبدِي ، فقد تَخَلّى بي في جَوفِ اللَّيلِ المُظلِمِ والبطّالونَ لاهُونَ، والغافِلونَ نِيامٌ ، اشهَدُوا أنّي قد غَفَرتُ لَهُ . (5)142.از امام باقر عليه السلامعنه صلى الله عليه و آله :علَيكُم بقيامِ اللَّيلِ ؛ فإنّهُ دَأْبُ الصالِحِينَ قَبلَكُم، وإنَّ قيامَ اللَّيلِ قُربَةٌ إلى اللّهِ، ومَنهاةٌ عنِ الإثمِ . (6)141.امام باقر عليه السلام مى فرمود:الإمامُ عليٌّ عليه السلام :قيامُ اللَّيلِ مَصَحَّةٌ لِلبَدَنِ، ومَ_رض_اةٌ لِل_رَّبِّ عَزَّ وجلَّ ، وتَعَ_رُّضٌ للرَّحمَةِ ، وتَمَسُّكٌ بأخلاقِ النَّبِيِّينَ . (7)140.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بحار الأنوار عن الإمام عليّ عليه السلام :ما تَرَكتُ صلاةَ اللَّيلِ منذُ سَمِعتُ قولَ النبيِّ صلى الله عليه و آله : صلاةُ اللَّيلِ نُورٌ . فقالَ ابنُ الكَوّاءِ : ولا ليلةَ الهَريرِ ؟ قالَ : ولا ليلةَ الهَرِيرِ . (8)146.الإمام الباقر عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :شَرَفُ المُؤمِنِ صلاتُهُ بالليلِ، وعِزُّ المؤمِنِ كَفُّهُ عن أعراضِ الناسِ . (9)145.سُلَيمانُ بنُ مِهران :عنه عليه السلام :لا تَدَعْ قِيامَ اللَّيلِ، فإنَّ المَغبونَ مَن غُبِنَ قِيامَ اللَّيلِ . (10)144.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :ما مِن عَمَلٍ حَسَنٍ يَعمَلُهُ العَبدُ إلّا ولَهُ ثَوابٌ في القرآنِ إلّا صلاةَ اللَّيلِ ؛ فإنَّ اللّهَ لَم يُبَيِّنْ ثَوابَها لِعَظيمِ خَطَرِها عندَهُ، فقالَ : «تَتَجافى جُنُوبُهم عَن المَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَ مِمَّا رَزَقْنَ_هُمْ يُنفِقُونَ * فلا تَعْلَمُ نَفسٌ ما أُخْفِيَ لَهُم مِن قُرَّةِ أعْيُنٍ جَزاءً بِما كانوا يَعمَلونَ» (11) . (12)

.


1- .الإسراء : 79 .
2- .المزمّل : 6 .
3- .كنز العمّال : 21425 .
4- .سنن أبي داوود : 2/70/1450 .
5- .الأمالي للصدوق : 354/432 .
6- .كنز العمّال : 21428 .
7- .بحار الأنوار:87/143/17
8- .بحار الأنوار:41/17/10.
9- .الكافي : 3/488/9 .
10- .معاني الأخبار : 342/1 .
11- .السجدة : 16 و 17 .
12- .بحار الأنوار : 8/126/27 .

ص: 735

نماز (2) «نماز شب» (الصّلاة (2) «صَلاةُ اللَّيل»)

الصّلاة 3 «صلاةُ الجمعةِ»

133.امام باقر عليه السلام ( _ درباره اين آيه {Q} «انّ اوّل بيتٍ ...» {/Q} _ ) عنه عليه السلام :صلاةُ اللَّيلِ تُبَيِّضُ الوَجهَ، وصلاةُ اللَّيلِ تُطَيِّبُ الرِّيحَ، وصلاةُ اللَّيلِ تَجلِبُ الرِّزقَ . (1)1144 _ ما يُوجِبُ الحِرمانَ من صلاةِ الليلِ131.امام على عليه السلام ( _ درباره اين آيه {Q} «انّ اوّل بيتٍ ...» {/Q} _ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لِرَجُلٍ قالَ لَهُ : إنّي حُرِمتُ الصَّلاةَ بالليلِ _: أنتَ رَجُلٌ قد قَيَّدَتكَ ذُنوبُكَ . (2)130.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنّ الرجُلَ لَيَكذِبُ الكِذبَةَ فيُحرَمُ بهاصلاةَ اللَّيلِ . (3)1145 _ أجرُ مَن نَوى صَلاةَ اللَّيلِ فَيَنامُ عَنها133.الإمام الباقر عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يُحَدِّثُ نفسَهُ بقيامِ ساعَةٍ مِنَ اللَّيلِ فَيَنامُ عنها إلّا كانَ نَومُهُ صَدَقَةً تَصَدَّقَ اللّهُ بها علَيهِ وكُتِبَ لَهُ أجرُ مانَوى . (4)239 الصّلاة (3) صلاةُ الجمعةِ1146 _ «أهَمِّيَّةُ صَلاةِ الجُمُعَةِ»الكتاب :(يا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الجُمُعَةِ فَاسْعَوا إلى ذِكْرِ اللّهِ وَذَرُوا البَيْعَ ذلِكُم خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ). (5)

(انظر) المنافقون : 9 .

الحديث :126.ابوحمزه ثمالى :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن تَرَكَ ثلاثَ جُمَعٍ تَهاوُنا بهاطَبَعَ اللّهُ على قَلبِهِ . (6)125.از امام باقر عليه السلام پرسيدند:عنه صلى الله عليه و آله :الجُمُعَةُ حَجُّ المَساكِينِ . (7)129.حَنان :عنه صلى الله عليه و آله :مَن أتَى الجُمُعَةَ إيمانا واحتِسابااستَأنَفَ العَمَلَ . (8)128.عنه عليه السلام ( _ حينَ سُئِلَ : لِمَ سُمِّيَ البَيتُ العَتيقَ _ ) الإمامُ الباقرُ عليه السلام :صلاةُ الجُمُعَةِ فَريضَةٌ، والاجتِماعُ إلَيها فَريضَةٌ مع الإمامِ، فإن تَرَكَ رَجُلٌ مِن غَيرِ عِلَّةٍ ثلاثَ جُمَعٍ فَقَد تَرَكَ ثلاثَ فَرائضَ، ولا يَدَعُ ثلاثَ فَرائضَ مِن غَيرِ عِلَّةٍ إلّا مُنافِقٌ . (9)(انظر) الجمعة : باب 351 .

1147 _ أدَبُ سَماعِ الخُطبَةِ125.أبانُ بنُ عُثمانَ عَمَّن أخبَرَهُ عَن أبي جَعفَرٍالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا كلامَ والإمامُ يَخطُبُ ولا التِفاتَ إلّا كما يَحِلُ في الصَّلاةِ. (10)(انظر)عنوان127 «الخطبة».

.


1- .علل الشرائع : 363/1 .
2- .الكافي : 3/450/34 .
3- .علل الشرائع : 362/2 .
4- .كنز العمّال : 21475 .
5- .الجمعة : 9 .
6- .وسائل الشيعة : 5/6/25 .
7- .الدعوات : 37/91 .
8- .كتاب من لا يحضره الفقيه: 1/427/1260 .
9- .بحارالأنوار : 89/184/21 .
10- .كتاب من لايحضره الفقيه: 1/416/1230.

ص: 737

نماز (3) «نماز جمعه» (الصّلاة (3) «صلاةُ الجمعةِ»)

الصّلاة 4 «الصلاةُ على

240 الصّلاة (4) «الصلاةُ على النبيِّ وآلهِ»1148 _ فَضلُ الصَّلاةِ عَلَى النَّبِيِّ وآلهالكتاب :(إنَّ اللّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَبِيِّ يا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيما). (1)

الحديث :112.مُعاوِيَةُ بنُ عَمّارٍ عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ علرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :حَيثُما كُنتُم فَصَلُّوا عَلَيَّ ،فإنَّ صلاتَكُم تَبلُغُني . (2)111.الإمام الباقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :الصَّلاةُ عَلَيَّ نورٌ على الصِّراطِ . (3)110.افلح ، غلام امام باقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن صَلّى عَلَيَّ في كتابٍ لَم تَزَلِ الملائكَةُ تَستَغفِرُ لَهُ مادَامَ اسمِي في ذلكَ الكتابِ . (4)109.امام صادق عليه السلام ( _ در شرح مأزمين (نام محلّى ميان عرفات و مشعر كه د ) عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أبخَلَ الناسِ مَن ذُكِرتُ عِندَهُ ولَم يُصَلِّ عَلَيَّ . (5)108.عطاء:الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كُلُّ دُعاءٍ مَحجُوبٌ حتّى يُصَلَّى على النبيِّ صلى الله عليه و آله . (6)107.عمران حلبى:الإمامُ الباقرُ أو الإمامُ الصّادقُ عليهماالسلام:أثقَلُ مايُوضَعُ في المِيزانِ يَومَ القِيامَةِ الصَّلاةُ على محمّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ . (7)1149 _ كَيفِيَّةُ الصَّلاةِ عَلَى النَّبِيِّ وآله105.امام باقر عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لَمّا سُئلَ عن كَيفِيَّةِ الصَّلاهِ علَيهِ _: قُولُوا : اللَّهُمَّ صَلِّ على محمّدٍ وعلى آلِ محمَّدٍ، كما صَلَّيتَ على إبراهيمَ وعلى آلِ إبراهيمَ إنّكَ حَميدٌ مَجِيدٌ، وبارِكْ على محمدٍ وعلى آلِ محمّدٍ، كَما بارَكتَ على إبراهيمَ وعلى آلِ إبراهيمَ إنّكَ حَميدٌ مَجيدٌ . (8)

.


1- .الأحزاب : 56 .
2- .كنز العمّال : 2147
3- .كنز العمّال : 2149
4- .كنز العمّال : 2243
5- .كنز العمّال : 2144
6- .كنز العمّال : 2153 .
7- .بحار الأنوار : 94/49/9 .
8- .كنز العمّال : 3993 .

ص: 739

درود فرستادن بر پيامبر و آل او (الصّلاة (4) «الصلاةُ على

الصَّمت

241 الصَّمت1150 _ فَضْلُ الصَّمتِ100.الإمام عليّ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لأبي ذَرٍّ وهو يَعِظُهُ _: أربَعٌ لا يُصِيبُهُنَّ إلّا مؤمنٌ : الصَّمتُ وهُو أوَّلُ العِبادَةِ... . (1)99.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الصَّمتُ آيَةُ النُّبلِ وثَمَرَهُ العَقلِ . (2)98.ابوذر:عنه عليه السلام_ في صِفةِ المؤمِنِ _: كثيرٌ صَمتُهُ، مَشغولٌ وَقتُ_هُ . (3)1151 _ ثَمَراتُ الصَّمتِ96.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :علَيكَ بطُولِ الصَّمتِ فإنّهُ مَطرَدَةٌ لِلشَّيطانِ، وعَونٌ لكَ على أمرِ دِينِكَ . (4)99.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِلزَمِ الصَّمتَ فَأدنى نَفعِهِ السَّلامَةُ . (5)98.أبو ذَ رٍّ :عنه عليه السلام :الصَّمتُ رَوضَةُ الفِكرِ . (6)97.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الحسنُ عليه السلام :قد أكثَرَ مِن الهَيبَةِ الصّامِتُ . (7)96.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :نِعمَ العَونُ الصَّمتُ في مَواطِنَ كثيرَهٍ وإن كُنتَ فَصِيحا . (8)95.ابن عمر:الإمامُ الرِّضا عليه السلام :إنَّ الصَّمتَ بابٌ مِن أبوابِ الحِكمَةِ، إنَّ الصَّمتَ يُكسِبُ المَحَبَّةَ إنّه دَليلٌ على كُلِّ خَيرٍ . (9)1152 _ الصَّمتُ المَمدوحُ93.يونس بن يعقوب:الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا خَيرَ في الصَّمتِ عَنِ الحُكمِ،كما أنّهُ لا خَيرَ في القَولِ بِالجَهلِ . (10)92.امام صادق عليه السلام ( _ در وصف حج پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، فرمو ) عنه عليه السلام_ في علامةِ المُتَّقي _: إن صَمَتَ لَم يَغُمَّهُ ، وإن ضَحِكَ لَم يَعلُ صَوتُهُ . (11)(انظر) عنوان 348 «الكلام» .

.


1- .مكارم الأخلاق : 2/377/2661 .
2- .غرر الحكم : 1343 .
3- .نهج البلاغة : الحكمة 333 .
4- .بحار الأنوار : 71/279/19 .
5- .غرر الحكم : 2314
6- .غرر الحكم : 546 .
7- .بحار الأنوار : 78/113/7 .
8- .معاني الأخبار:401/62.
9- .الكافي : 2/113/1 .
10- .نهج البلاغة : الحكمة 182
11- .نهج البلاغة : الخطبة 193 .

ص: 741

« خ »

خاموشى (الصَّمت)

المصيبة

242 المصيبة1153 _ أجرُ المَصائِبِ82.ابن عمر:الإمامُ الحسنُ عليه السلام :المَصائبُ مَفاتيحُ الأجرِ . (1)1154 _ أشَدُّ المَصائِبِ80.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لَمّا سُئِلَ عن أشَدِّ المَصائبِ _: المُصيبَةُ بِالدِّينِ . (2)79.امام باقر عليه السلام ( _ در پاسخ محمد بن مسلم كه پرسيد: «آيا كسى مى توان ) عنه عليه السلام :أعظَمُ المَصائبِ والشَّقاءِ الوَلَهُ بِالدُّنيا . (3)85.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :أعظَمُ المَصائبِ الجَهلُ . (4)84.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لِرَجُلٍ قدِ اشتَدَّ جَزَعُهُ على وَلَدِهِ _: يا هذا جَزِعتَ لِلمُصيبَةِ الصُّغرى، وغَفَلتَ عنِ المُصيبَةِ الكُبرى ! ولو كنتَ لِما صارَ إليه وَلَدُكَ مُستَعِدّا لَما اش_تَدَّ علَيه جَزَعُكَ ، فَمُصابُكَ بتَركِكَ الاستِعدادَ لَهُ أعظَمُ مِن مُصابِكَ بوَلَدِكَ . (5)1155 _ الاستِرجاعُ (6) عِندَ المُصيبَةِالكتاب :(وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصّابِرِينَ *الَّذِينَ إذا أصابَتْهُمْ مُصِيْبَةٌ قالُوا إنّا لِلّهِ وَإنّا إلَيهِ راجِعُونَ). (7)

الحديث :79.الإمام الباقر عليه السلام ( _ عِندَما سَأَلَهُ مُحَمَّدُ بنُ مُسلِمٍ : هَل يَ ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن اُلهِمَ الاستِرجاعَ عندَ المُصيبَةِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (8)1156 _ أدَبُ المُصابِ77.امام باقر عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :النِّياحَةُ عملُ الجاهِليَّةِ . (9)76.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مِن كُنُوزِ البِرِّ : كِتمانُ المَصائب والأمراضِ والصَّدَقةِ . (10)78.أحمَدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ أبي نَصرٍ البَزَنطِيّ :الأمالي للطوسي عن عائشة :لَمّا ماتَ إبراهيمُ بَكَى النبيُّ صلى الله عليه و آله حتّى جَرَت دُموعُهُ على لِحيَتِهِ، فقيلَ لَهُ : يا رسولَ اللّهِ، تَنهى عنِ البُكاءِ وأنتَ تَبكي ؟! فقالَ : ليسَ هذا بُكاءً، وإنّما هذهِ رَحمَةٌ، ومَن لا يَرحَمْ لا يُرحَمْ . (11)77.الإمام الباقر عليه السلام :سنن النسائي عن أبي هريرة :ماتَ مَيِّتٌ مِن آلِ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فاجتَمَعَ النِّساءُ يَبكِينَ علَيهِ فقامَ عمرُ يَنهاهُنَّ ويَطرُدُهُنَّ ، فقالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : دَعهُنَّ يا عمرُ ، فإنّ العَينَ دامِعةٌ والقَلبَ مُصابٌ والعَهدَ قريبٌ . (12)76.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام عن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله :صَوتانِ مَلعونانِ يُبغِضُهُما اللّهُ : إعوالٌ عندَ مُصيبَةٍ، وصَوتٌ عندَ نِعمَةٍ ؛ يَعنِي النَّوحَ والغِناءَ . (13)

.


1- .أعلام الدين : 297 .
2- .الأمالي للصدوق : 479/644 .
3- .غرر الحكم : 3081
4- .غرر الحكم : 2844 .
5- .عيون أخبار الرِّضا : 2/5/10 .
6- .هو قول : «إنّا للّه ِِ وإنّا إليه راجعون» .
7- .البقرة : 155، 156 .
8- .ثواب الأعمال : 235/2 .
9- .بحار الأنوار : 82/103/50 .
10- .بحار الأنوار : 82/103/50 .
11- .الأمالي للطوسي : 388/850 .
12- .سنن النسائي : 4/19 .
13- .دعائم الإسلام : 1/ 227 .

ص: 743

مصيبت (المصيبة)

الصوت

(انظر) عنوان 64 «الجزع» .

1157 _ ما يُهَوِّنُ المَصائِبَ62.امام باقر عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن زَهِدَ في الدنيا هانَت علَيهِ المُصيباتُ . (1)67.حَريز :عنه صلى الله عليه و آله :مَن عَظُمَت عِندَهُ مُصيبَةٌ فَليَذكُرْمُصيبَتَهُ بي؛ فإنّها سَتَهُونُ علَيهِ . (2)66.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أكثِرُوا ذِكرَ المَوتِ، ويومَ خُروجِكُم مِن القُبورِ، وقِيامِكُم بَينَ يَدَيِ اللّهِ عَزَّوجلَّ، تَهُونُ علَيكُمُ المَصائبُ . (3)65.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ إنّهُ كانَ يقولُ عندَ المُصيبَةِ _: الحَمدُ للّهِِ الذي لَم يَجعَلْ مُصِيبَتي في دِيني، والحَمدُ للّهِِ الذي لو شاءَ أن تكونَ مُصيبَتي أعظَمَ مِمّا كانت (كانَت)، والحَمدُ للّهِِ على الأمرِ الذي شاءَ أن يكونَ وكانَ . (4)64.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنّ المَيِّتَ إذا ماتَ بَعَثَ اللّهُ مَلَكا إلى أوجَعِ أهلِهِ، فَمَسَحَ على قَلبِهِ فَأنساهُ لَوعَةَ الحُزنِ، ولولا ذلكَ لَم تَعمُرِ الدنيا . (5)1158 _ ذَمُّ شِماتَةِ المُؤمِنِ62.الإمام الباقر عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن شَمِتَ بمُصيبَةٍ نَزَلَت بأخِيهِ لَم يَخرُجْ مِن الدنيا حتّى يُفتَتَنَ . (6)(انظر) عنوان 276 «التعزية» .

243 الصوت1159 _ مَدحُ خَفضِ الصَّوتِ وَذَمُّ رَفعِهِالكتاب :(وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إنَّ أنْكَرَ الْأصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ). (7)

الحديث :61.الإمام زين العابدين عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ يُحِبُّ الصَّوتَ الخَفيضَ، ويُبغِضُ الصَّوتَ الرَّفيعَ . (8)60.الإمام زين العابدين عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ في وصيِّتِهِ لأبي ذَ رٍّ _: يا أبا ذَ رٍّ ، اخفِضْ صَوتَكَ عِند الجَنائزِ، وعِندَ القِتالِ ، وعِندَ القرآنِ. (9)59.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ثلاثٌ فيهِنَّ المُروءَةُ : غَضُ الطَّرفِ، وغَضُّ الصَّوتِ، ومَشيُ القَصدِ . (10)58.إبراهيمُ بنُ شَيبَةَ : كَتَبتُ إلى أبي جَعفَرٍ علعنه عليه السلام :خَفضُ الصَّوتِ، وغَضُّ البَصَرِ، ومَشيُ القَصدِ، مِن أمارَةِ الإيمانِ وحُسنِ التَّ_دَيُّنِ . (11)

.


1- .كنز الفوائد : 2/163 .
2- .بحار الأنوار:82/84/26.
3- .الخصال : 616/10 .
4- .بحار الأنوار : 78 / 268 / 183 .
5- .الكافي : 3/227/1
6- .الكافي : 2/359/1 .
7- .لقمان : 19 .
8- .منية المريد : 213 .
9- .بحار الأنوار : 77/82 .
10- .غرر الحكم : 4660
11- .غرر الحكم : 5073 .

ص: 745

صدا (الصوت)

الصَّوم

244 الصَّوم1160 _ فَضْلُ الصِّيامِالكتاب :(يا أيُّها الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ). (1)

الحديث :46.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :علَيكُم بِالصَّومِ؛ فإنّهُ مَحسَمَةٌ للعُرُوقِ ومَذهَبَةٌ للأشَرِ . (2)45.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ شَيءٍ زكاةٌ وزكاةُ الأبدانِ الصِّيامُ . (3)44.الإمام الباقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :صُومُوا تَصِحُّوا . (4)43.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الصائمُ في عِبادَةِ اللّهِ وإن كانَ نائماعلى فِراشِهِ، ما لَم يَغتَبْ مُسلِما . (5)42.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ روز فتح مكّه _ ) عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن صائمٍ يَحضُرُ قَوما يَطعَمُونَ إلّا سَبَّحَت أعضاؤهُ، وكانَت صَلاةُ الملائكةِ علَيهِ، وكانَت صَلاتُهُم استِغفارا . (6)41.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :الصَّومُ جُنَّةٌ مِن النارِ . (7)40.امام صادق عليه السلام :فاطمةُ الزَّهراءُ عليهاالسلام :فَرَضَ اللّهُ الصِّيامَ تَثبِيتا لِلإخلاصِ . (8)39.حنان:الإمامُ الباقرُ عليه السلام :الصِّيامُ والحَجُّ تَسكِينُ القُلوبِ . (9)38.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ تبارَكَ وتعالى يقولُ : الصَّومُ لِي وأنا أجزِي علَيهِ . (10)42.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ يَومَ افتَتَحَ مَكَّةَ _ ) عنه عليه السلام :نَومُ الصائمِ عِبادَةٌ، وصَمتُهُ تَسبيحٌ،وعَمَلُهُ مُتَقَبَّلٌ، ودُعاؤهُ مُستَجابٌ . (11)41.عنه عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «طَهِّرا بَيتِيَ لِلطّا ) عنه عليه السلام :لِلصائمِ فَرحَتانِ : فَرحَةٌ عندَ إفطارِهِ، وفَرحَةٌ عندَ لِقاءِ رَبِّهِ . (12)40.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن فَطَّرَ صائما فلَهُ مِثلُ أجرِهِ . (13)39.حَنان :الإمامُ العسكريُّ عليه السلام_ لمّا سُئلَ عن عِلَّةِ وُجوبِ الصَّومِ _: لِيَجِدَ الغَنِيُّ مَسَّ الجُوعِ؛ فَيَمُنَّ على الفَقيرِ . (14)1161 _ الحَثُّ عَلَى الصِّيامِ تَطَوُّعا37.ابوبصير :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يَوما تَطَوُّعا فلو اُعطِيَمِل ءَ الأرضِ ذَهَبا ماوَفّى أجرَهُ دُونَ يَومِ الحِسابِ . (15)36.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يَوما تَطَوُّعا ابتِغاءَ ثَوابِ اللّهِ وَجَبَت لَهُ المَغفِرَةُ . (16)35.عمرو بن سعيد،عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ ثلاثةَ أيّامٍ مِن كُلِّ شَهرٍ كانَ كَمَن صامَ الدَّهرَ كلّه؛ لأنَّ اللّهَعَزَّوجلَّ يقولُ : «مَنْ جاءَ بالحَسَنَةِ فلَهُ عَشْرُ أمْثالِها» (17) . (18)

.


1- .البقرة : 183 .
2- .كنز العمّال : 23610 .
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : 75/57 .
4- .الدعوات : 76/179 .
5- .ثواب الأعمال : 75/1 .
6- .ثواب الأعمال : 77/1 .
7- .الكافي : 4/62/1 .
8- .بحار الأنوار : 96/368/47 .
9- .الأمالي للطوسي : 296/582 .
10- .الكافي : 4/63/6 .
11- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/76/1783 .
12- .الكافي : 4/65/15
13- .الكافي : 4/68/1، انظر تمام الباب .
14- .بحار الأنوار : 96/369/50 .
15- .معاني الأخبار: 409/91.
16- .الأمالي للصدوق : 645/874 .
17- .الأنعام : 160 .
18- .دعائم الإسلام : 1/283 .

ص: 747

روزه (الصَّوم)

« ض »

الضِّحك

25.مُحَمَّدُ بنُ مُسلِمٍ عَنِ الإِمامِ الباقِرِ عليهالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ الرَّجُلَ لَيَصُومُ يَوماتَطَوُّعا يُرِيدُ بهِ ما عِندَ اللّهِ عَزَّوجلَّ فَيُدخِلُهُ اللّهُ بهِ الجَنَّةَ . (1)1162 _ أدَبُ الصَّومِ23.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يقولُ اللّهُ عَزَّوجلَّ مَن لَم تَصُمْ جَوارِحُهُ عن مَحارِمِي فلا حاجَةَ لي في أن يَدَعَ طَعامَهُ وشَرابَهُ مِن أجلِي . (2)22.على بن مهزيار:الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الصِّيامُ اجتِنابُ المَحارِمِ كمايَمتَنِعُ الرجُلُ مِن الطَّعامِ والشَّرابِ . (3)24.عنه صلى الله عليه و آله :فاطمةُ الزَّهراءُ عليهاالسلام :ما يَصنَعُ الصائمُ بِصِيامِهِ إذالَم يَصُنْ لِسانَهُ وسَمعَهُ وبَصَرَهُ وجوارِحَهُ ؟! (4)23.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن محمّد بن مسلم :قالَ أبو عبدِ اللّهِ عليه السلام :إذا صُمتَ فَلْيَصُمْ سَمعُكَ وبَصَرُكَ وشَعرُكَ وجِلدُكَ وعَدَّدَ أشياءَ غَيرَ هذا، وقالَ : لا يكونُ يومُ صَومِكَ كَيَومِ فِطرِكَ . (5)1163 _ فَضلُ الصَّومِ فِي الحَرِّ والشِّتاءِ21.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الصَّومُ في الشِّتاءِ الغَنيمَةُ البارِدَةُ. (6)20.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أفضَلُ الجِهادِ الصَّومُ في الحَرِّ. (7)19.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :الشِّتاءُ رَبِيعُ المُؤمِنِ، يَطُولُ فيهِ لَيلُهُ فَيَستَعِينُ بهِ على قِيامِهِ، ويَقصُرُ فيهِ نَهارُهُ فَيَستَعِينُ بهِ على صِيامِهِ . (8)245 الضِّحك1164 _ مَدحُ التَّبسُّمِ5.عبدُاللّه ِ بنُ سَنانالإمامُ عليٌّ عليه السلام :كانَ ضِحكُ النبيِّ صلى الله عليه و آله التبسُّمَ . (9)6.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ضِحكُ المؤمِنِ تَبَسُّمٌ . (10)7.مُعاوِيَةُ بنُ عَمّارعنه عليه السلام :مَن تَبَسَّم في وَجهِ أخيهِ كانَت لَهُ حَسَنةٌ. (11)1165 _ ذَمُّ كَثرَةِ الضِّحكِ وَالقَهقَهَةِ9.الإمام الرضا عليه السلام :إرشاد القلوب :في حديث المِعراجِ : عَجِبتُ مِن عَبدٍ لايَدري أنّي راضٍ عَنهُ أو ساخِطٌ علَيهِ وهُو يَضحَك! (12)3.امام باقر عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكَ وكَثرَةَ الضِّحكِ؛ فإنّهُ يُمِيتُ القَلبَ . (13)4.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لو تَعلَمُونَ ما أعلَمُ لَضَحِكتُم قليلاً وَلَبَكَيتُم كثيرا . (14)5.عبداللّه بن سنان:الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن كَثُرَ ضِحكُه ذَهَبَت هَيبَتُهُ . (15)6.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إذا قَهْقَهتَ فقُلْ حينَ تَفرُغُ : اللّهُمّ لا تَمقُتْني . (16)7.معاوية بن عمّار:الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :القَهقَهَةُ مِن الشَّيطانِ . (17)8.امام كاظم عليه السلام ( _ در پاسخ سؤال على بن جعفر كه پرسيد: چرا مكّه را ) الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :مِنَ الجَهلِ الضَّحكُ مِن غَيرِ عَجَبٍ . (18)

.


1- .الكافي : 4/63/5 .
2- .الفردوس : 5/242/8075 .
3- .بحار الأنوار : 96/294/21 .
4- .دعائم الإسلام : 1/268 .
5- .الكافي : 4/87/1 .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/ 356/5762 .
7- .بحار الأنوار : 96/256/38 .
8- .معاني الأخبار : 228/1 .
9- .الأمالي للطوسي : 522/1156 .
10- .الكافي : 2/664/5
11- .الكافي : 2/206/1 .
12- .إرشاد القلوب : 200 .
13- .معاني الأخبار : 335/1 .
14- .الأمالي للصدوق : 289/322 ، نور الثقلين : 2/249/261 .
15- .تحف العقول : 96 .
16- .الكافي : 2/664/13
17- .الكافي : 2/664/10 .
18- .بحار الأنوار : 76/59/10 .

ص: 749

خنده (الضِّحك)

المُستضعف

246 المُستضعف1166 _ فَضلُ المُستَضعَفينَ181.زُرارَة :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ألا اُخبِرُكُم بِشَرِّ عِبادِ اللّهِ ؟ الفَظُّ المُتَكبِّرُ، ألا اُخبِرُكم بخَيرِ عِبادِ اللّهِ ؟ الضَّعيفُ المُستَضعَفُ . (1)182.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :أبغُونِي في الضُّعَفاءِ، فإنّما تُرزَقُونَ وتُنصَرُونَ بضُعَفائكُم . (2)180.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنّما يَنصُرُ اللّهُ هذهِ الاُمَّةَ بضَعِيفِها، بِدَعوَتِهِم وصَلاتِهم وإخلاصِهِم. (3)1167 _ دَولَةُ المُستَضعَفينِالكتاب :(وَنُرِيدُ أنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الوارِثِينَ). (4)

الحديث :185.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «ونُريدُ أنْ نَمُنَّ على الّذينَ اسْتُضْعِفُوا...» _: هُم آلُ محمّدٍ، يَبعَثُ اللّهُ مَهدِيَّهُم بَعد جَهدِهِم، فَيُعِزُّهُم ويُذِلُّ عَدُوَّهُم . (5)1168 _ الاِستِضعافُ المَعنَويُّالكتاب :(إلّا المُسْتَضعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَالنِّساءِ وَالوِلْدانِ لا يَسْتَطِيْعُونَ حِيْلَةً وَلا يَهْتَدُونَ سَبِيْلاً * فَأُولئِكَ عَسَى اللّهُ أنْ يَعْفُوَ عَنْهُم وَكانَ اللّهُ عَفُوَّا غَفُورا). (6)

الحديث :184.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يَقَعُ اسمُ الاستِضعافِ على مَن بَلَغَتهُ الحُجَّةُ فَسَمِعَتها اُذُن_ُهُ ووَعاها قَلبُهُ . (7)185.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «إلّا المُستَضعَفِين ...» _: هُو الذي لا يَستَطيعُ الكُفرَ فَيَكفُرَ ولا يَهتَدِي سَبيلَ الإيمانِ فَيُؤمِنَ، و الصِّبيانُ ، ومَن كانَ مِن الرِّجالِ والنِّساءِ على مِثلِ عُقولِ الصِّبيانِ مَرفوعٌ عَنهُمُ القَلَمُ . (8)186.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :الضَّعيفُ مَن لَم يُرفَعْ إلَيهِ حُجّةٌ، ولَم يَعرِفِ الاختِلافَ، فإذا عَرَفَ الاختِلافَ فليسَ بضَعيفٍ . (9)

.


1- .كنز العمّال : 5944
2- .كنز العمّال : 6019 .
3- .الدرّ المنثور : 2/724 .
4- .القصص : 5 .
5- .الغيبة للطوسي : 184/143 .
6- .النساء : 98، 99 .
7- .نهج البلاغة : الخطبة 189 .
8- .معاني الأخبار : 201/4 .
9- .الكافي : 8/125/95 .

ص: 751

مستضعف (المُستضعف)

الضَّلالة

247 الضَّلالة1169 _ موجِباتُ الضَّلَالَةِالكتاب :(وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الكُفْرَ بِالْاءيْمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ). (1)

(وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَاليَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيْدا). (2)

(وَمَنْ يَعْصِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِيْنا). (3)

(أفَرَأيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَأضَلَّهُ اللّهُ عَلَى عِلمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللّهِ أفَلَا تَذَكَّرُونَ). (4)

الحديث :200.معاوية بن عمّار:الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لِكُلِّ ضَلَّةٍ عِلَّةٌ، ولِكُلِّ ناكِثٍ شُبهَةٌ . (5)201.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :ألَا وإنّ شَرائعَ الدِّينِ واحِدَةٌ، وسُبُلَهُ قاصِدَةٌ، مَن أخَذَ بها لَحِقَ وغَنِمَ، ومَن وَقَفَ عَنها ضَلَّ ونَدِمَ . (6)202.أبو بِلالٍ المَكِّيّ :عنه عليه السلام :اُنظُرُوا أهلَ بَيتِ نَبِيِّكُم فَالْزَمُوا سَمْتَهُم ...لا تَسبِقُوهُم فَتَضِلُّوا، ولا تَتَأخَّرُوا عَنهُم فَتَهلِكُوا . (7)203.أبو نَعيمٍ الأنصارِيُّ عَنِ الإِمامِ المَهدِيِّ ععنه عليه السلام :مَن يَطلُبِ الهِدايَةَ مِن غَيرِ أهلِهايَضِلَّ . (8)(انظر) الهداية : باب 1796 .

1170 _ المُضِلُّونَ201.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ شَرَّ الناسِ عندَ اللّهِ إمامٌ جائرٌضَلَّ وضُلَّ بهِ، فَأماتَ سُنَّةً مأخوذَةً (مَعلومَةً)، وأحيا بِدعَةً مَتروكَةً . (9)202.ابوبلال مكّى:عنه عليه السلام :إنّ أبغَضَ الخَلائقِ إلى اللّهِ رَجُلانِ : رَجُلٌ وَكَلَهُ اللّهُ إلى نَفسِهِ، فهُو جائرٌ عَن قَصدِ السَّبيلِ، مَشغوفٌ بكَلامِ بِدعَةٍ ودُعاءِ ضَلالَةٍ، فهُو فِتنَةٌ لِمَنِ افتُتِنَ بهِ، ضالٌّ عن هَديِ مَن كانَ قَبلَهُ، مُضِلٌّ لِمَنِ اقتَدى بهِ في حَياتِهِ وبعدَ وَفاتِهِ، حَمّالُ خَطايا غَيرِهِ، رَهنٌ (رَهِينٌ) بخَطيئَتهِ . (10)203.ابو نعيم انصارى از امام زمان عليه السلام روايت كرعنه عليه السلام_ في صِفةِ المنافقينَ _: اُحَذِّرُكُم أهلَ النِّفاقِ ؛ فإنّهُمُ الضالُّونَ المُضِلُّونَ ، والزّالُّونَ المُزِلُّونَ . (11)(انظر) الهداية : باب 1797 .

1171 _ هادِمُ أركانِ الضَّلالَةِ206.مُعاوِيَةُ بنُ عَمّار :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :استَعِينُوا بهِ [أي بالقرآنِ ]على لأَْوائكُم؛ فإنَّ فيهِ شِفاءً مِن أكبَرِ الداءِ، وهُو الكُفرُ والنِّفاقُ، والغَيُّ والضَّلالُ . (12)207.أبو بِلالٍ المَكِّيّ :عنه عليه السلام :إنّ هذا الإسلامَ دِينُ اللّهِ الذي اصطَفاهُ لنفسِهِ ... وهَدَمَ أركانَ الضَّلالةِ بِرُكنِهِ . (13)

.


1- .البقرة : 108 .
2- .النساء : 136 .
3- .الأحزاب : 36 .
4- .الجاثية : 23 .
5- .نهج البلاغة : الخطبة 148
6- .نهج البلاغة : الخطبة 120
7- .نهج البلاغة : الخطبة 97 .
8- .غرر الحكم : 8501 .
9- .نهج البلاغة : الخطبة 164
10- .نهج البلاغة : الخطبة 17 انظر تمام الكلام
11- .نهج البلاغة : الخطبة 194
12- .نهج البلاغة : الخطبة 176
13- .نهج البلاغة : الخطبة 198 .

ص: 753

گمراهى (الضَّلالة)

الضمان

الضِّيافة

248 الضمان1172 _ ثُبوتُ الضَّمانِ بِالإتلافِ218.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :عَلَى اليَدِ ما أخَذَت حتّى تُؤَدِّيَهُ . (1)219.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن تَطَبَّبَ أو تَبَيطَرَ فَلْيَأخُذِالبَراءةَ مِن وَلِيِّهِ، وإلّا فهُو لَهُ ضامِنٌ . (2)220.الإمام زين العابدين عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن أضَرَّ بِشَيءٍ مِن طَريقِ المُسلِمينَ فَهُوَ لَهُ ضامِنٌ . (3)1173 _ ذَمُّ التَّعَرُّضِ لِلكَفالَةِ وَالضَّمانِ222.جابِرُ بنُ عَبدِاللّه :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تَضمَنْ ما لا تَقِدرُ على الوَفاءِ بهِ. (4)219.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الباقرُ أو الإمامُ الصّادقُ عليهماالسلام:لا تُوجِبْ على نفسِكَ الحُقوقَ واصبِرْ على النَّوائبِ . (5)220.امام سجّاد عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الكَفالَةُ خَسارَةٌ، غَرامَةٌ، نَدامَةٌ . (6)1174 _ لا ضَمانَ فِي العارِيَةِ222.جابر بن عبداللّه :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا غُرمَ على مُستَعِيرِ عارِيَةٍ إذا هَلَكَت إذا كانَ مَأمُونا . (7)249 الضِّيافة1175 _ فَضْلُ الضِّيافَةِ225.نافِعٌ عَنِ ابنِ عُمَر :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّهِ واليَومِ الآخِرِ فَلْيُكرِمْ ضَيفَهُ . (8)226.عَطاء :عنه صلى الله عليه و آله :الضَّيفُ يَنزِلُ برِزقِهِ، ويَرتَحِلُ بذُنوبِ أهلِ البيتِ . (9)227.ابنُ عُمَر :عنه صلى الله عليه و آله :الرِّزقُ أسرَعُ إلى مَن يُطعِمُ الطَّعامَ مِن السِّكِّينِ في السَّنامِ . (10)228.عنه :عنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ بيتٍ لا يَدخُلُ فيهِ الضَّيفُ لا تَدخُلُهُ المَلائكةُ . (11)229.الإمام الباقر عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن آتاهُ اللّهُ مالاً فَلْيَصِلْ بهِ القَرابَةَ ، ولْيُحسِنْ مِنهُ الضِّيافَةَ . (12)230.حُمَيدُ بنُ أبي سَوِيَّة :عنه عليه السلام_ لَمّا رُئيَ حَزينا فسُئلَ عن عِلَّتِهِ _: لِسَبعٍ أتَتْ لَم يَضِفْ إلَينا ضَيفٌ . (13)1176 _ مَن يَنبَغي ضِيافَتُهُ223.ابن عبّاس:رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أضِفْ بِطَعامِكَ مَن تُحِبُّ في اللّهِ. (14)

.


1- .مستدرك الوسائل : 17/88/20819 .
2- .الجعفريّات : 119 .
3- .الكافي: 7 / 350 / 3.
4- .غرر الحكم : 10178 .
5- .الكافي : 4/33/3 .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/ 97/ 3405 .
7- .الكافي : 5/239/5 .
8- .جامع الأخبار : 377/1053 .
9- .بحار الأنوار : 75/461/14 .
10- .المحاسن : 2/147/1388 .
11- .جامع الأخبار : 378/1058 .
12- .نهج البلاغة : الخطبة 142 .
13- .بحار الأنوار: 41/28/1.
14- .كنز العمّال : 25881 .

ص: 755

« غ »

غرامت و تاوان (الضمان)

ميهمانى (الضِّيافة)

الطِّبّ

250 الطِّبّ1180 _ الطَّبيبُ الحَقيقِيُّ257.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لِطَبيبٍ _: إنّ اللّهَ عَزَّوجلَّ الطَّبيبُ،ولكنَّكَ رجُلٌ رَفيقٌ . (1)1181 _ ما يُستَغنى بِهِ عَنِ الطِّبِّ259.الإمام الصادق عليه السلام :الخصال عن الأصبغِ بنِ نُباتةَ :قالَ أميرُ المؤمنينَعليُّ بنُ أبي طالبٍ عليه السلام للحَسَن ابنه عليه السلام : يا بُنَيَّ ، ألا اُعَلِّمُكَ أربَعَ خِصالٍ تَستَغنِي بها عنِ الطِّبِّ ؟ فقالَ : بلى يا أميرَ المؤمنينَ، قالَ : لا تَجلِسْ على الطَّعامِ إلّا وأنتَ جائعٌ، ولا تَقُمْ عنِ الطَّعامِ إلّا وأنتَ تَشتَهِيهِ، وجَوِّدِ المَضغَ، وإذا نُمتَ فَاعرِضْ نَفسَكَ على الخَلاءِ، فإذا استَعمَلتَ هذا استَغنَيتَ عنِ الطِّبِّ . (2)260.ابنُ أبي مُلَيكَة :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن أكَلَ الطَّعامَ عَلَى النَّقاءِ ،وأجادَ الطَّعامَ تَمَضُّغا ، وتَرَكَ الطَّعامَ وهُوَ يَشتَهيهِ ، ولَم يَحبِسِ الغائِطَ إذا أتى؛لَم يَمرَض إلّا مَرَضَ المَوتِ. (3)1182 _ دَفعُ مُعالَجَةِ الأطِبّاءِ مَهما أمكَنَ262.لَمّا ذُكِرَ عِندَ عُمَرَ بنِ الخَطّابِ في أيّامِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَجَنَّبِ الدَّواءَ مَا احتَمَلَ بَدَنُكَ الدَّاءَ، فَإذا لَم يَحتَمِلِ الدّاءَ فَالدَّواءُ . (4)258.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به عثمان فرمودالإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِمشِ بِدائِكَ ما مَشى بِكَ . (5)

.


1- .كنز العمّال : 28100 و 28073 .
2- .الخصال : 229/67 .
3- .مكارم الأخلاق : 1 / 314 / 1003
4- .مكارم الأخلاق : 2 / 179 / 2464 .
5- .نهج البلاغة : الحكمة 27 .

ص: 759

پزشكى (الطِّبّ)

الإطعام

الطَّلاق

251 الإطعام1183 _ فَضلُ إطعامِ الجائِعِالكتاب :(وَيُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينا وَيَتِيما وَأَسِيرا * إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَلا شُكُورا). (1)

(أَوْ إِطْعامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ * يَتِيما ذا مَقْرَبَةٍ * أَوْ مِسْكِينا ذا مَتْرَبَةٍ). (2)

الحديث :271.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :قوتُ الأجسادِ الطَّعامُ ، وقوتُ الأرواحِ الإطعامُ . (3)272.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :ما أكَلتَهُ راحَ، وما أطعَمتَهُ فاحَ . (4)266.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ اللّهَ يُحِبُّ إطعامَ الطَّعامِ وهِراقَةَ الدِّماءِ . (5)267.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مِن مُوجِباتِ الجَنَّةِ والمَغفِرَةِ إطعامُ الطَّعامِ السَّغْبانَ، ثُمَّ تَلا قولَ اللّهِ عَزَّوجلَّ : «أَوْ إِطْعامٌ في يَومٍ ذِي مَسْغَبةٍ ...» . (6)268.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنَّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام أشبَهُ الناسِ طُعمَةً برسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، كانَ يَأكُلُ الخُبزَ والخَلَّ والزَّيتَ، ويُطعِمُ الناسَ الخُبزَ واللَّحمَ . (7)(انظر) عنوان 249 «الضيافة» .

252 الطَّلاق1184 _ ذَمُّ الطَّلاقِ272.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما أحَلَّ اللّهُ شيئا أبغَضَ إلَيهِ مِن الطَّلاقِ . (8)273.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ عَزَّوجلَّ يُبغِضُ أو يَلعَنُ كُلَ ذَوّاقٍ مِنَ الرِّجالِ، وكُلَّ ذَوّاقَةٍ مِن النِّساءِ . (9)273.امام صادق عليه السلام :الإمام الباقرُ عليه السلام :إنّ اللّهَ عَزَّوجلَّ يُبغِضُ كُلَ مِطلاقٍ ذَوّاقٍ . (10)274.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما مِن شَيءٍ مِمّا أحَلَّهُ اللّهُ عَزَّوجلَّ أبغَضَ إلَيهِ مِن الطلاقِ، وإنَّ اللّهَ يُبغِضُ المِطلاقَ الذَّوّاقَ . (11)275.الإمام الباقر عليه السلام :عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ عَزَّوجلَّ يُحِبُّ البيتَ الذي فيهِ العُرسُ، ويُبغِضُ البيتَ الذي فيهِ الطلاقُ، وما مِن شَيءٍ أبغَضَ إلى اللّهِ عَزَّوجلَّ مِن الطَّلاقِ . (12)1185 _ حِكمَةُ الطَّلاقِ ثَلاثاالكتاب :(فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجا غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يَتَراجَعا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيما حُدُودَ اللّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللّهِ يُبَيِّنُها لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ). (13)

.


1- .الدهر : 8، 9 .
2- .البلد : 14 _ 16 .
3- .مشكاة الأنوار : ص 325 .
4- .غرر الحكم : 9634 .
5- .المحاسن : 2/142/1370
6- .المحاسن : 2/145/1381
7- .المحاسن : 2/279/1901 .
8- .كنز العمّال : 27871 .
9- .الكافي : 6/54/1
10- .الكافي : 6/55/4 ،
11- .الكافي : 6/54/2
12- .الكافي : 6/54/3 .
13- .البقرة : 230 .

ص: 761

اطعام كردن (الإطعام)

« ط »

طلاق (الطَّلاق)

الطَّمَع

الحديث :288.الإمام الرضا عليه السلام ( _ فيما كَتَبَ إلى مُحَمَّدِ بنِ سِنانٍ في جَوابِ ) الإمامُ الرِّضا عليه السلام_ لمّا سُئلَ عن العلّةِ التي من أجلِها لا تَحِلُّ المُطَلَّقَةُ لِلعِدَّةِ لِزَوجِها حتّى تَنكِحَ زَوجا غيرَهُ _: إنَّ اللّهَ تباركَ و تعالى إنّما أذِنَ في الطلاقِ مَرَّتَينِ، فقالَ عَزَّوجلَّ : «الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْروفٍ أَوْ تَسْريحٌ بِإِحْسانٍ» (1) يَعنِي في التَّطليقَةِ الثالثةِ، ولِدُخُولِهِ فيما كَرِهَ اللّهُ عَزَّوجلَّ لَهُ مِن الطلاقِ الثالثِ حَرَّمَها اللّهُ علَيهِ، فلا تَحِلُّ لَهُ مِن بعدُ حتّى تَنكِحَ زَوجا غَيرَهُ؛ لئلاّ يُوقِعَ الناسُ الاستِخفافَ بِالطلاقِ ولا تُضارَّ النِّساءُ . (2)289.هِشامُ بنُ الحَكَم :عنه عليه السلام_ مِمّا كَتَبَ إلى محمّدِ بنِ سِنانٍ فيعِلَّةِ الطلاقِ ثلاثا _: وعِلَّةُ الطلاقِ ثلاثا لِمافيهِ مِن المُهلَةِ فيما بينَ الواحِدَةِ إلى الثلاثِ؛ لرَغبَةٍ تَحدُثُ أو سُكونِ غَضَبٍ إن كانَ، ولِيَكُونَ ذلكَ تَخويفا وتَأديبا للنِّساءِ وزَجِرا لهُنَّ عن مَعصيَةِ أزواجِهِنَّ فَاستَحَقَّتِ المرأةُ الفُرقَةَ والمُبايَنَةَ لدُخُولِها فيما لا يَنبَغي مِن مَعصيَةِ زَوجِها، وعِلَّةُ تَحريمِ المرأةِ بعدَ تِسعِ تَطليقاتٍ فلا تَحِلُّ لَهُ أبدا عُقوبَةً؛ لئلّا يُتَلاعَبَ بِالطلاقِ، ولا تُستَضعَفَ المرأةُ، ولِيَكُونَ ناظِرا في اُمورِهِ مُتَيَقِّظا مُعتَبِرا، ولِيَكونَ يائسا لَها مِن الاجتِماعِ بعدَ تِسعِ تَطلِيقاتٍ . (3)253 الطَّمَع1186 _ ذَمُّ الطَّمَعِ290.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الطَّمَعُ يُذهِبُ الحِكمَةَ مِن قُلوبِ العُلَماءِ . (4)291.فاطمة عليهاالسلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنّ الصَّفاةَ الزُّلالَ الذي لا تَثبُتُ علَيهِ أقدامُ العُلَماءِ الطَّمَعُ . (5)292.الإمام الباقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إيّاكَ والطَّمَعَ؛ فإنّهُ فَقرٌ حاضِرٌ . (6)293.ابنُ عَبّاس :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ . (7)294.عَلِيُّ بنُ جَعفَرٍ عَنِ الإِمامِ الكاظِمِ عليه اعنه عليه السلام :مَن أرادَ أن يَعِيشَ حُرّا أيّامَ حياتِهِ فلا يُسكِنِ الطَّمَعَ قَلبَهُ . (8)290.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :الطامُعُ في وَثاقِ الذُّلِّ . (9)291.فاطمه زهرا عليهاالسلام :عنه عليه السلام :أزرى بِنَفسِهِ مَنِ استَشعَرَ الطَّمعَ . (10)292.امام باقر عليه السلام :عنه عليه السلام :لا أذَلَّ مِن طامِعٍ . (11)293.ابن عبّاسعنه عليه السلام :أكثَرُ مَصارِعِ العُقولِ تحتَ بُرُوقِ المَطامِعِ . (12)294.على بن جعفر : از آن حضرتعنه عليه السلام :لا يَجتَمِعُ الوَرَعُ والطَّمَعُ . (13)

.


1- .البقرة : 229 .
2- .عيون أخبار الرِّضا : 2/85/27 .
3- .علل الشرائع : 507/1 .
4- .كنز العمّال : 7576 .
5- .تنبيه الخواطر : 1/49 .
6- .كنز العمّال : 8852 .
7- .نهج البلاغة : الحكمة 180 .
8- .تنبيه الخواطر : 1/49 .
9- .نهج البلاغة : الحكمة 226
10- .نهج البلاغة : الحكمة 2 .
11- .غرر الحكم : 10593 .
12- .نهج البلاغة : الحكمة 219 .
13- .غرر الحكم : 10578 .

ص: 763

طمع (الطَّمَع)

طهارت و پاكى (الطَّهارَة)

الطَّهارَة

اشاره

303.جاءَ رَجُلٌ إلى عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليهماالسلاالإمامُ الباقرُ عليه السلام :بِئسَ العَبدُ عَبدٌ لَهُ طَمَعٌ يَقودُهُ . (1)304.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ لهشامٍ وهُو يَعِظُهُ _: إيّاكَ والطَّمَعَ، وعلَيكَ باليَأسِ مِمّا في أيدِي الناسِ، وأمِتِ الطَّمَعَ مِن المَخلوقِينَ؛ فإنَّ الطَّمَعَ مِفتاحٌ لِلذُّلِّ، واختِلاسُ العَقلِ، واختِلاقُ المُرُوّاتِ، وتَدنِيسُ العِرضِ، والذَّهابُ بِالعِلمِ . (2)305.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :الطَّمَعُ سَجِيَّةٌ سَيِّئَةٌ . (3)306.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :ما أقبَحَ بالمُؤمِنِ أن تكونَ لَهُ رَغبَةٌ تُذِلُّهُ . (4)(انظر) عنوان 94 «الحرص» .

1187 _ الطَّمَعُ المَمدوحُالكتاب :(تَتَجافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ المَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفا وَطَمَعا وَمِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ). (5)

(وَما لَنا لا نُؤْمِنُ بِاللّهِ وَما جاءَنا مِنَ الحَقِّ وَنَطْمَعُ أَن يُدْخِلَنا رَبُّنا مَعَ القَوْمِ الصَّالِحِينَ). (6)

الحديث :307.عبدالرحمن بن ابى عبداللّه :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ في الدعاءِ _: إذا رَأيتُ مَولايَ ذُنُوبي فَزِعتُ، وإذا رَأيتُ عَفوَكَ طَمِعتُ . (7)308.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ أيضا _: فإنّما أسألُكَ لِقَديمِ الرَّجاءِ فيكَ، وعَظيمِ الطَّمَعِ منكَ؛ الذي أوجَبتَهُ على نفسِكَ مِن الرَّأفَةِ والرَّحمَةِ . (8)254 الطَّهارَة1188 _ الطَّهورُ311.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الطَّهُورُ شَطرُ الإيمانِ . (9)312.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :أوَّلُ مايُحاسَبُ بهِ العَبدُ طَهُورُهُ . (10)313.عُقبَة :عنه صلى الله عليه و آله :لا تُقبَلُ صَلاةٌ بغَيرِ طَهورٍ . (11)1189 _ المُطَهِّراتُالكتاب :(وَهُوَ الَّذِي أرسَلَ الرِّياحَ بُشرا بَينَ يَدَي رَحمَتِهِ وَأنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُورا). (12)

(انظر) المائدة : 6 و التوبة : 108 .

1 _ الماءُ310.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :خَلَقَ اللّهُ الماءَ طَهورا لا يُنَجِّسُهُ شَيءٌ، إلّا ما غَيَّرَ لَونَهُ أو طَعمَهُ أو رِيحَهُ . (13)2 _ الشّمسُ312.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :كُلُّ ما أشرَقَت علَيهِ الشَّمسُ فهُو طاهِرٌ . (14)3 _ التُّرابُ314.معاوية بن وهب با سندهاى متعدّد نقل كرده استالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ اللّهَ عَزَّوجلَّ جَعَلَ التُّرابَ طَهورا كما جَعَلَ الماءَ طَهورا . (15)

.


1- .الكافي : 2/320/2 .
2- .بحار الأنوار: 78/315/1.
3- .الدرّة الباهرة : 42 .
4- .بحار الأنوار : 78/374/35 .
5- .السجدة : 16 .
6- .المائدة : 84 .
7- .بحار الأنوار : 98/83/2 .
8- .الإقبال : 1/168 .
9- .كنز العمّال : 25998
10- .كنز العمّال : 26010
11- .كنز العمّال : 26006 .
12- .الفرقان : 48 .
13- .وسائل الشيعة : 1/101/9
14- .وسائل الشيعة : 2/1043/6 .
15- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1/109/224 .

ص: 765

254 . طهارت و پاكى

1188 _ طهارت (وضو ، غسل ، تيمّم)
1189 _ پاك كننده ها
1 _ آب
2 _ آفتاب
3 _ خاك

315.امام صادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :بد بنده اى است بنده اى كه طمع،زمام او را به پيش كشد .316.محمد بن عثمان عمرى {-1-}امام كاظم عليه السلام_ در اندرز به هشام _فرمود : از طمع بپرهيز و به آنچه مردم دارند ، چشمداشتى نداشته باش ، چشمداشت به مخلوق را در خود بميران ؛ زيرا طمع و چشمداشت، كليد هر خوارى است و عقل را مى دزدد و انسانيّتها را مى برد و آبرو را مى آلايد و دانش را از بين مى برد .317.عَبدُاللّه ِ بنُ جَعفَرٍ الحِميَرِيّ :امام هادى عليه السلام :طمع ، خصلت بدى است .318.أبو مُحَمَّدٍ الحَسَنُ بنُ وَجناء :امام عسكرى عليه السلام :چه زشت است در مؤمن خواسته اى باشد كه او را به خوارى كشاند .ر.ك : عنوان 94 «آزمندى» .

1187 _ طمعِ ستودهقرآن :«پهلوهايشان از بسترها دور مى شود و پروردگارشان را از روى ترس و اميد مى خوانند و از آنچه روزيشان كرده ايم انفاق مى كنند» .

«چرا به خدا و آنچه از حق كه سوى ما آمده ايمان نياوريم و حال آن كه اميد داريم پروردگارمان ما را با گروه شايستگان [به بهشت] در آورد» .

حديث :322.عنه صلى الله عليه و آله :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _گفت : سرورم! چون به گناهان خود مى نگرم بيمناك مى شوم و چون به بخشش تو مى نگرم ، [اميد ]مى بندم .323.عنه صلى الله عليه و آله ( _ عِندَما نَظَرَ إلى قِطارِ جِمالِ الحَجيجِ _ ) امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _گفت : خدايا! به سبب اميد ديرينى كه به تو دارم و چشمداشت بزرگى كه از تو دارم و به سبب رأفت و رحمتى كه بر خود فرض كرده اى ، از تو مسألت مى كنم .254 طهارت و پاكى1188 _ طهارت (وضو ، غسل ، تيمّم)320.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طهارت، جزء [نصف ]ايمان است .321.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين چيزى كه بنده براى آن حسابرسى مى شود ، طهارت است .322.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ نمازى بدون طهارت ، پذيرفته نيست .1189 _ پاك كننده هاقرآن :«و اوست آن كه بادها را نويدى پيشاپيش رحمت خويش فرستاد و از آسمان آبى پاك كننده فرو فرستاديم» .

ر.ك : مائده : آيه 6 و توبه : آيه 108 .

1 _ آب :327.الإمام الباقر عليه السلام :امام على عليه السلام :خداوند آب را پاك و پاك كننده آفريد و هيچ چيز آن را نجس نمى كند ،مگر آنچه رنگ يا مزه يا بوى آن را تغيير دهد .2 _ آفتاب :327.امام باقر عليه السلام :امام باقر عليه السلام :هر چيزى (غير منقول) كه آفتاب بر آن بتابد ، پاك مى شود .3 _ خاك :329.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل خاك را نيز ، همچون آب ، پاك كننده قرار داده است .

.

ص: 766

4 _ آتش
1190 _ پاكى معنوى

255 . فرمانبرى

1191 _ فرمانبرى از خدا و آثار آن
1192 _ كسانى كه شايسته فرمانبرى اند

4 _ آتش343.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه : چنانچه گچ را با نجاست (مدفوع خشكيده) و استخوان مرده بپزند و سپس با آن (كفِ) مسجد را گچكارى كنند ، آيا مى توان بر آن سجده كرد ؟ _: آب و آتش آن را پاك كرده اند .1190 _ پاكى معنوىقرآن :«همانا خداوند مى خواهد آلودگى را از شما اهل بيت [پيامبر ]ببرد و پاك و پاكيزه تان گرداند» .

«از داراييهاى آنان صدقه اى بگير تا بدين وسيله آنان را پاك و پاكيزه كنى و برايشان دعا كن ، كه دعاى تو مايه آرامش آنهاست و خدا شنواى داناست» .

حديث :349.مَنصورُ بنُ حازِم :امام على عليه السلام :خداوند ايمان را براى پاك كردن از شرك واجب فرمود .350.أبو بَكرٍ الحَضرَمِيّ :امام على عليه السلام :همانا تقواى الهى، داروى بيمارى دلهاى شماست ... و پاك كننده آلايش جانهايتان .351.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :اگر براستى جوياى پاكى هستيد خود را از پستى عيوب و گناهان پاك كنيد .ر.ك : دل ، باب 1551 .

255 فرمانبرى1191 _ فرمانبرى از خدا و آثار آنقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خدا فرمان بريد و از رسول و اولياى امر خود اطاعت كنيد» .

حديث :346.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به آنچه نزد خداست جز باطاعت از او ، نتوان رسيد .347.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :طاعت خدا ، كليد هر درستى است و مايه اصلاح هرگونه تباهى .348.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :سزاوارترين مردم به رحمت خدا ، فرمانبردارترين آنهاست .349.منصور بن حازم :امام على عليه السلام :بر شما باد فرمانبردارى از كسى كه در شناخت او معذور نيستيد .350.ابو بكر حضرمى :امام هادى عليه السلام :هر كه آفريدگار را فرمان برد ،از خشم و ناخشنودى مخلوق پروايى به دل راه ندهد .1192 _ كسانى كه شايسته فرمانبرى اند352.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :از خردمند اطاعت كن تا سود برى،و به حرف نابخرد گوش مده تا سالم مانى.353.امام كاظم عليه السلام :امام على عليه السلام :از علم فرمان بر و جهل را نافرمانى كن تا رستگار شوى .354.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :كسى كه به فرمانبرى از مخلوق و نافرمانى از خالق گردن نهد ، دين ندارد .

.

ص: 768

1193 _ كسانى كه شايسته اطاعت نيستند

256 . عطر

1194 _ فضيلت عطر

364.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :از فرادست خود فرمان بر تا زيردستت از تو فرمان برد .365.زِيادٌ القَندِيّ :امام على عليه السلام :هركه دلش در برابر خدا تواضع داشته باشد ، جسمش از طاعت خدا به ستوه نمى آيد .366.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام هادى عليه السلام :هر كه تمام دوستى و انديشه اش را در اختيار تو گذاشت ، تو نيز تمام اطاعتت را در اختيار او گذار .1193 _ كسانى كه شايسته اطاعت نيستندقرآن :«و مى گويند : پروردگارا! ما از مهتران و بزرگانمان اطاعت كرديم و آنها ما را گمراه كردند . پروردگارا! آنان را دوچندان عذاب ده و لعنتشان كن ؛ لعنتى بزرگ» .

حديث :365.زياد قندى :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس با انجام كارى كه خداى را ناخشنود مى كند فرمانروايى را خشنود سازد ، از دين خداوند عز و جل خارج شده است .366.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هان! بپرهيزيد، بپرهيزيد از فرمانبرى مهتران و بزرگانتان كه به حسب و نسب خود مى نازند و بدين سبب خود را برتر از ديگران مى پندارند ... از اين بى بتّه هاى مدّعى بزرگى كه آب تيره آنان را با آب زلال خود نوشيديد و بيماريشان را به سلامتى خود درآميختيد و باطلشان را به حق خود راه داديد و بنياد گناهانند ، اطاعت نكنيد .367.ابن عبّاس :امام على عليه السلام :هركه از سستى فرمان برد ، حقوق را ضايع گرداند و هركه به سخنِ سخن چين گوش سپارد ، دوست را از دست بدهد .256 عطر1194 _ فضيلت عطر370.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بوىِ خوش ، قلب را تقويت مى كند و بر نيروى جنسى مى افزايد .371.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه براى خدا ، خود را خوشبو كند، در روز قيامت بويش خوشتر از مشك است و هركه براى جز خدا خوشبو كند ، در روز قيامت بويش گندتر از مردار است .372.الإمام عليّ عليه السلام :سنن النسائى_ به نقل از أنس بن مالك _: هرگاه عطرى به رسول خدا صلى الله عليه و آله داده مى شد، آن را ردّ نمى كرد.373.الإمام الحسن عليه السلام :امام على عليه السلام :عِطر و بوى خوش ، [مايه ]شادمانى است .374.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في رِسالَةِ الحُقوقِ _ ) امام صادق عليه السلام :عطر زدن از سنّتهاى پيامبران است .375.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله براى عطر بيشتر از غذا خرج مى كرد .376.مِمّا أوحَى اللّه ُ إلى آدَمَ :امام صادق عليه السلام :هركه در آغاز روز به خود عطر زند ، تا شب عقلش با او خواهد بود .371.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :شايسته است كه مرد هر روزاز بوى خوش استفاده كند ؛ اگر هر روز نتوانست ، يك روز در ميان عطر زند و چنانچه اين هم مقدورش نبود جمعه ها را ترك نكند .

.

ص: 770

1195 _ عطرِ زنان

257 . فال بد زدن

1196 _ فال بد زدن

379.امام صادق عليه السلام ( _ در عرفات _ ) امام رضا عليه السلام :عطر زدن از اخلاق پيامبران است .1195 _ عطرِ زنان381.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عطرِ زنان، رنگش آشكار و بويش پنهان است و عطرِ مردان بويش آشكار و رنگش ناپيداست .382.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر زنى كه به خود عطر زند و از كنار عدّه اى [مرد] بگذرد ، تا بويش به مشام آنها رسد ، زناكار است .257 فال بد زدن1196 _ فال بد زدن385.كُلَيبُ بنُ مُعاوِيَةَ الأَسَدِيّ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه فال بد زدن او را از كارش باز دارد ، شرك ورزيده است .386.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه براى سفر خانه اش را ترك كند و بر اثر فال بد زدن بازگردد ، به آنچه بر محمّد نازل شده كفر ورزيده است .387.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :راست ترين فال ، فال خوب است .388.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از ما نيست كسى كه فال بد زند يا برايش فال بد زده شود (به فال بد ديگران نسبت به خود اعتقاد داشته باشد) .384.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كفّاره فال بد ، توكّل است .385.كليب بن معاويه اسدى :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نه فال بد درست است و نه شومى .386.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق :در روايت آمده : پيامبر صلى الله عليه و آله فال خوب زدن را دوست داشت و فال بد زدن را خوش نداشت و مى فرمود : هركس چيز ناخوشايندى ديدكه به نظرش بدشگون مى آيد، بگويد : «خدايا! خوبى را كسى جز تو نمى دهد و بديها را كسى جز تو دفع نمى كند و هيچ دگرگونى و نيرويى نيست مگر به كمك تو» .387.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :تأثير فال بد به خودت بستگى دارد : اگر آن را آسان بگيرى آسان مى شود ، اگر سخت بگيرى سخت مى شود ، و اگر آن را به چيزى نگيرى چيزى نخواهد بود .

.

ص: 772

258 . ناخن ها

1197 _ ترغيب به كوتاه كردن ناخنها
1198 _ تشويق زنان به بلند داشتن ناخنها

259 . ستمگرى

1199 _ هشدار درباره ستمگرى

258 ناخن ها1197 _ ترغيب به كوتاه كردن ناخنها399.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كوتاه كردن ناخنها از درد بزرگ تر جلوگيرى مى كند و روزى را زياد مى گرداند .400.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :ناخنها را به اين دليل بايد گرفت كه لانه شيطان و منشأ فراموشى هستند .401.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پنهان ترين و ناپيداترين راهى كه از آن شيطان بر آدمى مسلط مى شود ، لانه كردن او در زير ناخنهاست .1198 _ تشويق زنان به بلند داشتن ناخنها403.الإمام زين العابدين عليه السلام :الكافى :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به مردان فرمود : ناخنهايتان را بگيريد و به زنان فرمود : [ناخنهايتان را] بلند بگذاريد ؛ زيرا اين براى شما زيباتر است . (1)259 ستمگرى1199 _ هشدار درباره ستمگرىقرآن :«و خداوند گروه ستمگران را هدايت نمى كند» .

«به يقين ستمگران ، رستگار نمى شوند» .

حديث :402.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از ستم كردن بپرهيزيد ، كه آن دلهاى شما را ويران مى كند .403.امام سجاد عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز قيامت بنده خوشحال از حسنات خود وارد محشر مى شود . مردى مى آيد و مى گويد : پروردگارا ! اين مرد به من ظلم كرده است . پس، از حسنات او برداشته و در حسنات آن مرد دادخواه گذاشته مى شود . به همين ترتيب افرادى كه در حق آنها ستم كرده است مى آيند تا جايى كه حتى يك حسنه براى او باقى نمى ماند . از آن پس اگر كسى بيايد و حق خود را از او بخواهد از گناهان آن مرد برداشته و به گناهان او افزوده مى شود . بدين سان همچنان داد مردم از او گرفته مى شود ، تا آن كه به آتش درآيد .404.اسحاق بن عمّار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از ظلم كردن بپرهيزيد كه آن ، ظلمتهاى روز قيامت است .405.اسحاق بن عمّار از امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :ستم، پست ترين رذيلت است .406.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :ستم، قدم را مى لغزاند ، نعمتها را سلب مى كند و ملتها را به نابودى مى كشاند .

.


1- .بديهى است كه تشويق خانم ها به بلند داشتن ناخن ها براى زينت در صورتى است كه نظافت آن رعايت شود و از حدّ متعارف خارج نباشد .

ص: 774

407.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ في خُطبَةٍ لَهُ يَتَبَرَّأُ مِن الظُّلمِ _: واللّهِلأََن أبِيتَ عَلى حَسَكِ السَّعدانِ مُسَهَّدا، أو اُجَرَّ في الأغلالِ مُصَفَّدا، أحَبُّ إلَيَّ مِن أن ألقَى اللّهَ ورسولَهُ يَومَ القِيامَةِ ظالِما لِبَعضِ العِبادِ، وغاصِبا لِشَيءٍ مِن الحُطامِ، وكيفَ أظلِمُ أحَدا لِنَفسٍ يُسرِعُ إلى البِلى قُفُولُها، ويَطُولُ في الثَّرى حُلُولُها ؟! (1)406.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام_ أيضا _: واللّهِ لو اُعطِيتُ الأقاليمَ السَّبعَةَ بما تَحتَ أفلاكِها، على أن أعصِيَ اللّهَ فينَملَةٍ أسلُبُها جُلْبَ شَعِيرَةٍ ما فَعَلتُهُ. (2)407.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إيّاكَ والظُّلمَ؛ فَمَن ظَلَمَ كَرُهَت أيّامُهُ . (3)408.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :لَيسَ شَيءٌ أدعى إلى تَغييرِ نِعمَةِ اللّهِ وتَعجِيلِ نِقْمَتِهِ مِن إقامَةٍ على ظُلمٍ؛ فإنّ اللّهَ سَميعُ دَعوَةِ المُضطَهَدِينَ (المَظلومِينَ)، وهُو للظالِمينَ بِالمِرصادِ . (4)409.الإمام الباقر عليه السلامعنه عليه السلام :مَن ظَلَمَ قُصِمَ عُمرُهُ . (5)410.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :راكِبُ الظُّلمِ يَكبُو بِهِ مَركَبُهُ . (6)411.سَماعَة :عنه عليه السلام :مَن جارَ أهلَكَهُ جَورُهُ . (7)408.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :نهى رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن يُؤكَلَ ماتَحمِلُ النَّملَةُ بِفِيها وقَوائمِها . (8)1200 _ أنواعُ الظُّلمِ410.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ألا وإنَّ الظُّلمَ ثلاثةٌ : فَظُلمٌ لا يُغفَرُ، وظُلمٌ لا يُترَكُ، وظُلمٌ مَغفورٌ لا يُطلَبُ، فأمّا الظُّلمُ الذي لا يُغفَرُ فالشِّركُ بِاللّهِ ... وأمّا الظُّلمُ الذي يُغفَرُ فَظُلمُ العَبدِ نفسَهُ عندَ بعضِ الهَناتِ، وأمّا الظُّلمُ الذي لا يُترَكُ فظُلمُ العِبادِ بَعضِهِم بَعضا . (9)(انظر) الذنب : باب 771 .

1201 _ أفحَشُ الظُّلمِ413.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِمّا أوصى بِهِ عَلِيًّا عليه السلام _ ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اشتَدَّ غَضَبُ اللّهِ عَلى مَن ظَلَمَ مَن لا يَجِدُ ناصِرا غَيرَ اللّهِ . (10)414.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ظُلمُ الضَّعيفِ أفحَشُ الظُّلمِ . (11)415.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ لَمّا سُئلَ : أيُّ ذنبٍ أعجَلُ عُقوبَهً لِصاحِبِهِ ؟ _: مَن ظَلَمَ مَن لا ناصِرَ لَهُ إلّا اللّهُ، وجاوَرَ النِّعمَةَ بِالتَّقصيرِ ، واستَطالَ بِالبَغيِ على الفَقيرِ . (12)416.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مِن أفحَشِ الظُّلمِ ظُلمُ الكِرامِ . (13)412.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در وصيتش به على عليه السلام _ ) الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لَمّا حَضَرَ عليَّ بنَ الحُسينِ عليهماالسلام الوَفاةُ ضَمَّني إلى صَدرِهِ، ثُمّ قالَ : يا بُنَيَّ ، اُوصِيكَ بما أوصانِي بهِ أبي عليه السلام حينَ حَضَرَتهُ الوَفاةُ وبما ذَكَرَ أنَّ أباهُ أوصاهُ بهِ ، قالَ : يا بُنَيَّ ، إيّاكَ وظُلمَ مَن لا يَجِدُ علَيكَ ناصِرا إلّا اللّهَ . (14) .


1- .نهج البلاغة : الخطبة 224.
2- .نهج البلاغة : الخطبة 224.
3- .غرر الحكم : 2638.
4- .نهج البلاغة : الكتاب 53، غرر الحكم : 7523.
5- .غرر الحكم : 7940
6- .غرر الحكم : 5391
7- .غرر الحكم : 7835.
8- .الكافي : 5/307/11.
9- .نهج البلاغة : الخطبة 176.
10- .كنز العمّال : 7605.
11- .نهج البلاغة : الكتاب 31، غرر الحكم : 6054.
12- .بحار الأنوار : 75/320/43.
13- .غرر الحكم : 9272.
14- .الكافي : 2/331/5.

ص: 775

1200 _ انواع ستم
1201 _ زشت ترين نوع ستم

413.از وصيت هاى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به علىامام على عليه السلام_ در خطبه اى كه ضمن آن از بيدادگرى، بيزارى مى جويد _فرمود : به خدا سوگند اگر شب را روى گياه اشترخار بيدار مانم و مرا بسته در كند و زنجير بكشانند ، خوشتر دارم از اين كه در روز قيامت با دامنى آلوده به ستم بر يكى از بندگان خدا يا غصب كمترين چيزى از كالاى پست دنيا ، بر خدا و رسول او وارد شوم . چگونه به خاطر جسمى كه تار و پودش به سوى پوسيدگى مى شتابد و روزگاران درازى در زير خاك مى ماند ، بر كسى ستم كنم؟!414.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ در همان خطبه _فرمود : به خدا سوگند اگر هفت اقليم را با هر آنچه در زير افلاك آن است به من دهند ، بدين شرط كه با گرفتن پوست جوى از دهان مورى نافرمانى خدا كنم، هرگز چنين نخواهم كرد.415.امام على عليه السلام :زنهار از ستمگرى ؛ زيرا هر كه ستم كرد ، روزگارش ناگوار شد .416.امام على عليه السلام :در زوال نعمت خدا و شتاب بخشيدن به خشم و انتقام او ، هيچ چيز كارگرتر از ستمگرى نيست ؛ زيرا خداوند دعاى ستمديدگان را مى شنود و همواره در كمين ستمگران است .417.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه ستم كند، عمرش شكسته شود.418.عنه عليه السلام ( _ أنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يُسَوِّفُ الحَجَّ ) امام على عليه السلام :كسى كه بر مَركب ستم سوار شود ، مركبش او را به سر در آورد .419.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «هَل نُنَبِّئُكُم بِالأ ) امام على عليه السلام :هر كه بيدادگرى كند، ستمش او را هلاك گرداند .420.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ : { ) امام صادق عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله از خوردن چيزى كه مور با دهان و پاهاى خود حمل مى كند ، نهى فرمود .1200 _ انواع ستم422.أبو بَصير :امام على عليه السلام :بدانيد كه ظلم بر سه گونه است :ظلمى كه هرگز بخشيده نمى شود ، ظلمى كه بازخواست مى شود و ظلمى كه بخشوده مى شود و بازخواست نمى گردد . اما ظلمى كه هرگز بخشيده نمى شود ، شرك ورزيدن به خداست ... اما ظلمى كه بخشوده مى شود ستمى است كه بنده با ارتكاب بعضى گناهان كوچك به خود روا مى دارد و اما ظلمى كه بازخواست خواهد شد ، ستم بندگان به يكديگر است .ر.ك : گناه ، باب 771 .

1201 _ زشت ترين نوع ستم418.از امام صادق عليه السلام درباره مردى پرسيدند كه حپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خشم خداوند بر آن كه به كسى ستم مى كند كه ياورى جز خدا نمى يابد، سخت است .419.امام كاظم عليه السلام در تفسير آيه {Q} «هل ننبّئكامام على عليه السلام :ستم كردن به ناتوان ، زشت ترين نوع ستم است .420.از امام صادق عليه السلام درباره آيه {Q} «فأصّدّقامام على عليه السلام _ در پاسخ به اين پرسش كه كيفر كدام گناه زودتر به گنهكار مى رسد _ فرمود :آن كه به كسى ستم كند كه ياورى جز خدا ندارد و آن كه در گزاردن حق نعمتها كوتاهى كند و آن كه با تعدى و ستم بر فقير چيرگى يابد .421.ابن عبّاس :امام على عليه السلام :از زشت ترين ستمها ، ستم كردن به مردمان بزرگوار است .422.ابوبصير:امام باقر عليه السلام :هنگامى كه وفات على بن الحسين عليه السلام فرا رسيد ، مرا به سينه خود چسبانيد و سپس فرمود : فرزندم! تو را به همان چيزى سفارش مى كنم كه پدرم هنگام وفاتش به من سفارش كرد و فرمود كه پدر او نيز همان را به ايشان سفارش كرده است . فرمود : فرزندم! زنهار از ستم كردن به كسى كه در برابر تو ياورى جز خدا نمى يابد .

.

ص: 776

1202 _ إمهالُ الظَّالِمِ425.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ يُمهِلُ الظَّالِمَ حتّى يقولَ :قد أهمَلَنِي! ثُمّ يَأخُذُهُ أخذَةً رابِيَةً، إنّ اللّهَ حَمِدَ نفسَهُ عِندَ هَلاكِ الظّالِمِينَ ، فقالَ : «فَقُطِعَ دَابِرُ القَوْمِ الّذينَ ظَلَمُوا وَالحَمْدُ للّهِِ رَبِّ العالَمِينَ» (1) . (2)426.عنه صلى الله عليه و آله :تفسير نور الثقلين :قال الإمامُ الباقرُ عليه السلام : أملَى اللّهُ عزّ وجلّ لِفرعَونَ ما بينَ الكَلِمَتَينِ ... أربَعينَ سَنَةً، ثُمّ أخَذَهُ اللّهُ نَكالَ الآخِرَةِ والاُولى، وكانَ بينَ أن قالَ اللّهُ عزّوجلّ لموسى وهارونَ عليهماالسلام : «قد أُجِيبَتْ دَعوَتُكُما» (3) وبينَ أن عَرَّفَهُ اللّهُ تعالى الإجابَةَ أربَعينَ سَنَةً . (4)1203 _ نَدامَةُ الظّالِمِالكتاب :(وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا) . (5)

الحديث :431.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الظُّلمُ نَدامَةٌ . (6)432.عنه عليه السلام :الإمامُ عليُّ عليه السلام :يَومُ العَدلِ على الظّالِمِ أشَدُّ مِن يَومِ الجَورِ على المَظلُومِ . (7)423.ابوبصير:الإمامُ الباقرُ عليه السلام :ما يَأخُذُ المَظلومُ مِن دِينِ الظَّالِمِ أكثَرُ ممّا يَأخُذُ الظَّالِمُ مِن دُنيا المَظلومِ . (8)1204 _ التَّحذيرُ مِن إعانَةِ الظَّالِمِالكتاب :(وَلا تَركَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ) . (9)

الحديث :428.سدير :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ نادى مُنادٍ :أينَ الظَّلَمَةُ وأعوانُهُم ؟ مَن لاقَ لَهُم دَواةً، أو رَبَطَ لَهُم كِيسا ، أو مَدَّ لَهُم مُدَّةَ قَلَمٍ ،فَاحشُرُوهُم مَعَهُم . (10)429.حسين احمسى از امام صادق عليه السلام چنين روايت كرالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :العامِلُ بِالظُّلمِ والمُعينُ لَهُ والرَّاضِي بهِ شُرَكاءُ ثَلاثَتُهُم . (11)430.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :لَولا أنَّ بَنِي اُمَيَّةَ وَجَدُوا مَن يَكتُبُ لَهُم، ويَجبِي لَهُمُ الفَيءَ، ويُقاتِلُ عَنهُم، ويَشهَدُ جَماعَتَهُم، لَما سَلَبُونا حَقَّنا . (12)431.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «ولا تَرْكَنُوا إِلى الَّذِينَ ظَلَمُوا ...» _: هُوَ الرَّجُلُ يَأتِي السُّلطانَ فَيُحِبُّ بَقاءَهُ إلى أن يُدخِلَ يَدَهُ إلى كِيسِهِ فَيُعطِيَهُ . (13)1205 _ الحَثُّ عَلى إعانَةِ المَظلومِالكتاب :(مَن يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها وَمَن يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها وَكانَ اللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتا) . (14)

.


1- .الأنعام : 45 .
2- .بحار الأنوار : 75/322/51.
3- .يونس : 89 .
4- .الخصال : 539/11 .
5- .الفرقان : 27.
6- .بحار الأنوار : 75/322/52.
7- .نهج البلاغة : الحكمة 341.
8- .بحار الأنوار : 75/311/15.
9- .هود : 113.
10- .بحار الأنوار : 75/372/17.
11- .الكافي : 2/333/16
12- .الكافي : 5/106/4، انظر تمام الكلام
13- .الكافي : 5/108/12.
14- .النساء : 85.

ص: 777

1202 _ مهلت دادن به ستمگر
1203 _ پشيمانى ستمگر
1204 _ هشدار درباره كمك به ستمگر
1205 _ تشويق به يارى ستمديده

1202 _ مهلت دادن به ستمگر434.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند به ستمگر چندان مهلت مى دهد كه مى گويد : مرا وا گذاشته است، سپس او را به گرفتنى سخت فرو گرفت. خداوند پس از نابود كردن ستمگران، خود را حمد و سپاس گفته و فرموده است : «و دنباله گروهى كه ستم مى كردند قطع شد و خدا را سپاس كه پروردگار جهانيان است» .435.الإمام الصادق عليه السلام :تفسير نور الثقلين :امام باقر عليه السلام فرمود : خداوند عز و جل ميان دو كلمه ، چهل سال به فرعون مهلت داد . آنگاه او را به عذاب آخرت و دنيا گرفتار كرد . از زمانى كه خداوند عز و جل به موسى و هارون عليهماالسلامفرمود : «هر آينه دعاى شما دو تن اجابت شد» تا زمانى كه خداوند متعال اجابتش را به موسى معلوم كرد ، چهل سال طول كشيد.1203 _ پشيمانى ستمگرقرآن :«و روزى كه ستمگر دستان خويش را بگزد و گويد : اى كاش با پيامبر همراهى مى گرفتم!» .

حديث :436.امام رضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ستم كردن ، پشيمانى دارد .437.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :روز عدالت براى ستمگر ، سخت تر از روز ستم بر ستمديده است .438.امام صادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :آنچه ستمديده از دين ستمگر مى گيرد بيشتر است از آنچه ستمگر از دنياى ستمديده مى ستاند .1204 _ هشدار درباره كمك به ستمگرقرآن :«به كسانى كه ستم كرده اند ميل نكنيد كه آتش شما را در بر مى گيرد . و شما را جز خدا هيچ دوستى نيست و هيچ كس ياريتان نكند» .

حديث :440.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون روز قيامت شود ندا دهنده اى ندا دهد : «كجايند ستمگران و ياران آنها؟ همان كسانى كه دواتى براى آنان ليقه كرده ، يا سرِ كيسه اى را براى آنان بسته ، يا قلمى براى آنان در مركّب فرو برده اند . اينان را نيز با ستمگران محشور كنيد» .441.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :ستمگر و يارى دهنده او و كسى كه به ستم او راضى باشد، هر سه در ستم شريكند .442.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :اگر بنى اميه كسى را نمى يافتند كه برايشان بنويسد و ماليات جمع آورى كند و برايشان بجنگد و در جماعتشان حاضر شود ، هرگز نمى توانستند حق ما را سلب كنند .443.حَمّادُ بنُ عيسى :امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «و به كسانى كه ستم كرده اند متمايل مشويد ...» _فرمود : هر كه نزد سلطان رود و آرزو داشته باشد او همين قدر زنده بماند كه دستش را در جيب خود برد و چيزى به وى دهد ، به ستمگر متمايل شده است .1205 _ تشويق به يارى ستمديدهقرآن :«هر كس در كار نيكى ميانجى شود ، او را از آن نصيبى است و هر كس در كار بدى ميانجى شود ، او را از آن بهره اى است . و خدا بر هر چيزى تواناست» .

.

ص: 778

1206 _ هشدار درباره دعاى ستمديده

260 . گمان

1207 _ گمانِ خردمند
1208 _ تشويق به خوشبينى در كار مؤمن
1209 _ ارزش خوش بين بودن

حديث :456.سُفيانُ بنُ عُيَينَة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه داد ستمديده را از ستمگر بگيرد ، در بهشت با من يار و همنشين باشد .457.مالِكُ بنُ أنَس :امام على عليه السلام_ به امام حسن و امام حسين عليهماالسلام _فرمود : حق بگوييد و براى ثواب كار كنيد و خصم ستمگر و يار ستمديده باشيد .458.مُحَمَّدُ بنُ المُنكَدِر :امام كاظم عليه السلام_ به على بن يقطين _: خداوند متعال در كنار اولياى ستمگر، دوستانى دارد تا به وسيله آنان از دوستان خود حمايت كند و تو اى على ، يكى از آنان هستى .1206 _ هشدار درباره دعاى ستمديده455.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از دعاى ستمديده بترسيد ؛ زيرا كه او از خداوند عز و جل حقّ خود را مى طلبد و خداوند هيچ حقدارى را از حقّش محروم نمى كند .456.سفيان بن عُيينه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از دعاى ستمديده بترسيد ، گرچه كافر باشد ؛ زيرا هيچ چيز مانع دعاى مظلوم نمى شود .457.مالك بن انس :امام على عليه السلام :كارگرترين تيرها ، دعاى ستمديده است .ر.ك : دعا ، باب 699 .

260 گمان1207 _ گمانِ خردمند461.السّائِبُ بنُ خَلاّد :امام على عليه السلام :گمان مرد ، به اندازه خرد اوست .462.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :گمان خردمند ، از يقين نادان درست تر است .463.حَريزٌ رَفَعَهُ :امام على عليه السلام :از حدس و گمانهاى مؤمنان بترسيد؛ زيرا خداوند تعالى حق را بر زبانهاى آنان قرار داده است .1208 _ تشويق به خوشبينى در كار مؤمن465.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى گفتار و كردارى كه ازبرادرت سر مى زند ، عذرى بجوى و اگر نيافتى ، عذرى بتراش .466.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :رفتار برادرت را به بهترين وجه آن تفسير كن تا زمانى كه كارى از اوسر زند كه راه توجيه را بر تو ببندد ، و هيچ گاه به سخنى كه از دهان برادرت بيرون آيد ، تا وقتى براى آن توجيه خوبى مى يابى ، گمان بد مبَر .1209 _ ارزش خوش بين بودن460.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :خوش بينى ، مايه آسايش دل و سلامت دين است .461.سائب بن خلاد :امام على عليه السلام :خوش بينى، اندوه را مى كاهد و از افتادن دربند گناه مى رهاند .

.

ص: 780

462.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن حَسُنَ ظَنُّهُ بِالناسِ حازَ مِنهُمُ المَحَبَّةَ . (1)463.حريز در حديثى مرفوعه :عنه عليه السلام :أفضَلُ الوَرَعِ حُسنُ الظَّنِّ . (2)1210 _ التّحذيرُ مِن سوءِ الظَّنِّالكتاب :(يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ) . (3)

الحديث :468.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكُم والظَّنَّ؛ فإنَّ الظَّنَّ أكذَبُ الكَذِبِ . (4)469.عَبدُاللّه ِ بنُ عُمَر :عنه صلى الله عليه و آله :إذا ظَنَنتُم فلا تُحَقِّقُوا، وإذا حَسَدتُم فلا تَبغُوا، وإذا تَطَيَّرتُم فَامضُوا . (5)470.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ البُخلَ والجُبنَ والحِرصَ غَرائزُ شَتّى يَجمَعُها سُوءُ الظَّنِّ بِاللّهِ . (6)467.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :لا إيمانَ مَع سُوءِ الظَّنِّ . (7)468.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :سُوءُ الظَّنِّ يُفسِدُ الاُمورَ ويَبعَثُ على الشُّرورِ . (8)469.عبداللّه بن عمر :عنه عليه السلام :إيّاكَ أن تُسِيءَ الظَّنَّ؛ فإنّ سُوءَ الظَّنِ يُفسِدُ العِبادَةَ . (9)470.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :الشِّرِّيرُ لا يَظُنُّ بِأحَدٍ خَيرا؛ لأنّهُ لا يَراهُ إلّا بِطَبعِ نَفسِهِ . (10)1211 _ ضَرورَةُ التَّجَنُّبِ عَمّا يُوجِبُ سُوءَ الظَّنِّ472.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن وَقَّفَ نفسَهُ مَوقِفَ التُّهَمَهِ فلا يَلُومَنَّ مَن أساءَ بهِ الظَّنَّ . (11)473.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن دَخَلَ مَداخِلَ السَّوءِ اتُّهِمَ، مَنعَرَّضَ نَفسَهُ للتُّهَمَةِ فلا يَلُومَنَّ مَن أساءَ بهِ الظَّنَّ. (12)474.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :مُجالَسَةُ الأشرارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالأخيارِ . (13)475.عَبدُاللّه ِ بنُ المُغيرَة :عنه عليه السلام :أسوَأُ النَّاسِ حالاً مَن لَم يَثِقْ بَأحَدٍلِسُوءِ ظَنِّهِ، ولَم يَثِقْ بهِ أحَدٌ لِسُوءِ فِعلِهِ . (14)471.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن لَم يَحسُنْ ظَنُّهُ استَوحَشَ مِن كُلِّ أحَدٍ . (15)1212 _ مَوارِدُ جَوازِ سوءِ الظَّنِّ473.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اِحتَرِسُوا مِنَ النَّاسِ بسُوءِ الظَّنِّ . (16)474.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا استَولَى الصَّلاحُ على الزَّمانِ وأهلِهِ ثُمّ أساءَ رَجُلٌ الظَّنَّ برَجُلٍ لَم تَظهَرْ مِنهُ حَوبَةٌ فقد ظَلَمَ، وإذا استَولى الفَسادُ على الزَّمانِ وأهلِهِ فَأحسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ برجُلٍ فَقَد غَرَّرَ . (17)475.عبداللّه بن مغيره:الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إذا كانَ الجَورُ أغلَبَ مِنَ الحَقِ لَم يَحِلَّ لأحَدٍ أن يَظُنَّ بأحَدٍ خَيرا حتّى يَعرِفَ ذلكَ مِنهُ . (18) .


1- .غرر الحكم : 8842
2- .غرر الحكم : 3027.
3- .الحجرات : 12.
4- .بحار الأنوار : 75/195/8.
5- .كنز العمّال : 7585.
6- .نهج البلاغة : الكتاب 53.
7- .غرر الحكم : 10534
8- .غرر الحكم : 5575
9- .غرر الحكم : 2709
10- .غرر الحكم : 1903 .
11- .الأمالي للصدوق : 380/483 .
12- .كنز الفوائد : 2/182.
13- .بحار الأنوار : 74/197/31 .
14- .كنز الفوائد : 2/182.
15- .غرر الحكم : 9084.
16- .بحار الأنوار : 77/158/142.
17- .نهج البلاغة : الحكمة 114.
18- .الكافي : 5/298/2.

ص: 781

1210 _ پرهيز از بدگمانى
1211 _ لزوم پرهيز از آنچه سوء ظن ديگران
1212 _ موارد جايز بودن سوء ظن

476.الحُسَينُ بنُ المُختار :امام على عليه السلام :هركه به مردم گمان نيك برد ، محبت آنان را به دست آورد .477.حَمّادُ بنُ عيسى عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ عليه السامام على عليه السلام :برترين پارسايى ، خوش گمانى است .1210 _ پرهيز از بدگمانىقرآن :«اى كسانى كه ايمان آورده ايد از بسيارى گمانها دورى كنيد ؛ زيرا برخى گمانها گناه است» .

حديث :482.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از گمان بپرهيزيد ؛ زيرا گمان دروغترين دروغ است .483.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه گمان برديد ، آن را حقيقت مپنداريد و بدان عمل نكنيد و هرگاه حسد ورزيديد آن را دنبال نكنيد و هرگاه فال بد زديد [اعتنا نكرده] كار خود راانجام دهيد .484.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :همانا بخل و ترس و آزمندى خويهاى متعددى هستند كه در بد گمانى به خدا ريشه دارند .485.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :ايمان ، با بد گمانى سازگار نيست .476.حسين بن مختار :امام على عليه السلام :بد گمانى، كارها را تباه مى كند و باعث روى آوردن به انواع بديها مى شود .477.حمّاد بن عيسى از امام صادق عليه السلام نقل مى كندامام على عليه السلام :از بد گمانى بپرهيز ؛ زيرا بد گمانى عبادت را تباه مى كند .478.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :آدم شرور به هيچ كس گمان نيك نمى برد ؛ زيرا همگان را به خوى و خصلت خود مى بيند .1211 _ لزوم پرهيز از آنچه سوء ظن ديگران را برمى انگيزد480.على بن جعفر از برادرش امام كاظم عليه السلام روايتامام على عليه السلام :هر كه خود را در جايگاه تهمت و بد گمانى نهد ، هرگز نبايد كسى را كه به او گمان بد برده است سرزنش كند .481.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هركه به جاهاى بد آمد و شد كند ، متهم مى شود و هر كه خود را در معرض تهمت قرار دهد ، هرگز نبايد كسى را كه به او گمان بد برده است ، سرزنش كند .482.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :همنشينى با بدان ، بد گمانى به نيكان را در پى دارد .483.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :آن كس حال و روزش از همه بدتر است كه به سبب بدگمانيش، به كسى اعتماد ندارد و به سبب بدكرداريش ديگران نيز به او اعتماد نمى كنند .484.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كه خوشبين نباشد ، از همگان گريزان باشد (با هيچ كس خو نگيرد) .1212 _ موارد جايز بودن سوء ظن486.الإمام الباقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با بدبينى ، خويشتن را از گزند مردم نگه داريد .487.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هر گاه درستى و پاكى بر روزگار و مردمش حكمفرما شد ، اگر كسى به ديگرى بى آن كه گناهى از او آشكار شود گمان بد برد ستم كرده است و هرگاه فساد و ناراستى بر روزگار و مردم آن چيره شد ، اگر كسى به ديگرى گمان نيك برد و خوشبين باشد ، فريب خورده است .488.عنه عليه السلام :امام كاظم عليه السلام :هرگاه ستم و ناراستى ، از حق و راستكارى بيشتر بود، بر هيچ كس روا نيست كه به كسى گمان خوب برد ، مگر آن گاه كه خوبى او بر وى معلوم شود .

.

ص: 782

261 . عبادت

1213 _ تشويق به عبادت
1214 _ نقش شناخت و يقين در عبادت
1215 _ انواع عبادات

261 عبادت1213 _ تشويق به عبادتقرآن:«و من جنّ و انس را نيافريدم، مگر براى آن كه مرا بندگى كنند».

حديث :500.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين مردم كسى است كه عاشق عبادت شود؛ پس، دست در گردن آن آويزد و از صميم دل دوستش بدارد و با پيكر خود با آن در آميزد و خويشتن را وقف آن گرداند؛ پس چنين شخصى را باكى نباشد كه دنيايش به سختى گذرد يا به آسانى.501.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين كار و سرگرمى عبادت است.502.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پروردگارتان مى فرمايد: اى فرزند آدم! خود را به عبادت من مشغول ساز تا دلت را پر از بى نيازى كنم و دستانت را آكنده از روزى سازم. اى فرزند آدم! از من دورى مكن، كه دلت را از فقر انباشته و دستانت را از گرفتارى آكنده مى كنم .503.عَبدُالرَّحمنِ بنُ الحَجّاج :امام على عليه السلام :هر گاه خداوند بنده اى را دوست بدارد ، نيكويى عبادت را در دل او افكند .504.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :بندگى در پنج چيز است : اندرون از طعام تهى داشتن ، قرآن خواندن ، شب را به عبادتگذراندن ، و زارى كردن [ به درگاه خداوند ]هنگام صبح ، و گريستن از ترس خدا .1214 _ نقش شناخت و يقين در عبادت506.ابنُ عُمَر :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ عبادتى جز با يقين ارزش ندارد.507.عنه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدا را چنان عبادت كن كه گويى او را مى بينى؛ و اگر تو او را نمى بينى او تو را مى بيند.508.مُعاوِيَةُ بنُ عَمّار :امام على عليه السلام :در عبادتى كه با شناخت توأم نباشد، خيرى نهفته نيست.503.عبدالرحمن بن حجّاج:امام زين العابدين عليه السلام :هيچ عبادتى جز با شناخت ارزش ندارد.ر.ك : عنوان 419 «يقين» ؛ فقه ، باب 1497 .

1215 _ انواع عبادات506.ابن عمر :عيسى عليه السلام_ خطاب به مردى _فرمود : چه كار مى كنى؟ عرض كرد: عبادت پيشه كرده ام. فرمود: پس چه كسى مخارج تو را تأمين مى كند؟ عرض كرد: برادرم. فرمود: برادرت از تو عابدتر است.507.ابن عمر :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عبادت ده بخش است كه نه بخش آن طلب روزىِ حلال مى باشد .508.معاوية بن عمّار:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نگاه مهرآميز فرزند به پدر و مادرش عبادت است .509.الإمام الباقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نگريستن به دانشمند عبادت است ، نگريستن به پيشواى دادگر عبادت است ، نگاهِ دلسوزانه و مهرآميز به پدر و مادر عبادت است و نگريستن به برادرى كه براى خداوند عز و جل دوستش دارى عبادت است .510.الحَلَبِيّ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گمان نيك داشتن به خداوند ، گونه اى از عبادت خداوند متعال است .511.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :انديشيدن در ملكوت آسمانها و زمين، عبادت مخلصان است.

.

ص: 784

512.يَعقوبُ بنُ شُعَيب :عنه عليه السلام :إنّ مِنَ العِبادَةِ لِينَ الكَلامِ وإفشاءَ السَّلامِ. (1)513.سَعيدٌ الأَعرَجُ عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ عليه السالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ فَوقَ كلِّ عِبادَةٍ عِبادَةً،و حُبُّنا أهلَ البَيتِ أفضَلُ عِبادَةٍ . (2)1216 _ أنواعُ العُبّادِ509.امام باقر عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :(إنّ) العُبّادَ ثَلاثةٌ : قَومٌ عَبَدوااللّهَ عَزَّوجلَّ خَوفا فتِلكَ عِبادَةُ العَبيدِ، وَقَوم عَبَدوا اللّهَ تَباركَ وتَعالى طَلَبَ الثَّوابِ فتِلكَ عِبادَةُ الاُجَراءِ، وقَوم عَبَدوا اللّهَ عَزَّوجلَّ حُبّا لَهُ فَتِلكَ عِبادَةُ الأحرارِ، وهِيَ أفضَلُ العِبادَةِ . (3)510.حلبى:عنه عليه السلام :مَن أطاعَ رَجُلاً في مَعصِيَةٍ فقَد عَبَدَهُ . (4)511.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الجواد عليه السلام :مَن أصغى إلى ناطِقٍ فقَدعَبَدَهُ، فإن كانَ النّاطِقُ يُؤَدّي عَنِ اللّهِ عَزَّوجلَّ فقَد عَبَدَ اللّهَ، وإن كانَ النّاطِقُ يُؤَدّي عنِ الشَّيطانِ فقَد عَبَدَ الشَّيطانَ . (5)1217 _ أفضلُ العِبادَةِ513.سعيد اعرج:ارشاد القلوب:في حديثِ المِعراجِ:يا أحمدُ، ليسَ شَيءٌ مِنَ العِبادَةِ أحَبَّ إلَيَّ مِنَ الصَّمتِ والصَّومِ . (6)514.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أفضَلُ العِبادَةِ الفِقهُ . (7)515.يَعقوبُ بنُ شُعَيب :عنه صلى الله عليه و آله :أعظَمُ العِبادَةِ أجرا أخفاها . (8)516.الإمام الحسن عليه السلام ( _ حينَ التَزَمَ الرُّكنَ _ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أفضَلُ العِبادَةِ العَفافُ . (9)517.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :أفضَلُ العِبادَةِ غَلَبَةُ العادَةِ . (10)515.يعقوب بن شعيب :عنه عليه السلام :أفضَلُ العِبادَةِ الزَّهادَةُ . (11)516.امام حسن عليه السلامالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أفضَلُ العِبادَةِ العِلمُ بِاللّهِ والتَّواضُعُ لَهُ . (12)517.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :أفضَلُ العِبادَةِ إدمانُ التَّفَكُّرِ في اللّهِوفي قُدرَتِهِ . (13)518.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِعُمَرَ بنِ الخَطّاب _ ) عنه عليه السلام :واللّهِ ما عُبِدَ اللّهُ بِشيءٍ أفضَلَ مِن أداءِحَقِّ المُؤمِنِ . (14)519.عائِشَة :عنه عليه السلام :أعبَدُ النّاسِ مَن أقامَ الفَرائضَ . (15)520.أبُو الطُّفَيل :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :لَيسَتِ العِبادَةُ كَثرَةَ الصِّيامِ وَالصَّلاةِ، وَإنَّما العِبادَةُ كَثرَةُ التَّفَكُّرِ في أمرِ اللّهِ . (16)521.الحارِثُ عَنِ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السلام :الإمامُ الجوادُ عليه السلام :أفضَلُ العِبادَةِ الإخلاصُ . (17)(انظر) التفكّر : باب 1502 .

1218 _ النَّشاطُ فِي العِبادَةِ524.حَمّادُ بنُ عُثمان :عيسى عليه السلام :بِحقٍّ أقولُ لَكُم : إنَّهُ كَما يَنظُرُ المَريضُ إلى طَيِّبِ الطَّعامِ فلا يَلتَذُّهُ مَعَ ما يَجِدُهُ مِن شِدَّةِ الوَجَعِ، كذلِكَ صاحِبُ الدّنيا لا يَلتَذُّ بِالعِبادَةِ ولا يَجِدُ حَلاوَتَها مَعَ ما يَجِدُ مِن حُبِّ المالِ . (18)518.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به عمر _ ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :آفَةُ العِبادَةِ الفَترَةُ . (19)519.عايشه:الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا تُكَرِّهوا إلى أنفُسِكُمُ العِبادَةَ . (20) .


1- .غرر الحكم : 3421.
2- .المحاسن : 1/247/462.
3- .الكافي : 2/84/5
4- .الكافي : 2/398/8
5- .الكافي : 6/434/24.
6- .إرشاد القلوب : 205.
7- .الخصال : 30/14 .
8- .قرب الإسناد : 135/475.
9- .الكافي : 2/468/8.
10- .غرر الحكم : 2873
11- .غرر الحكم : 2872.
12- .تحف العقول : 364.
13- .الكافي : 2/55/3.
14- .الاختصاص : 28.
15- .الخصال : 16/56.
16- .تحف العقول : 442.
17- .تنبيه الخواطر : 2/109.
18- .تحف العقول : 507
19- .تحف العقول : 6 .
20- .الكافي : 2/86/2 .

ص: 785

1216 _ انواع عابدان
1217 _ برترين عبادت
1218 _ نشاط در عبادت

520.ابو الطفيل:امام على عليه السلام :به نرمى سخن گفتن و سلام كردن به همگان عبادت است.521.حارث:امام صادق عليه السلام :فوق هر عبادت، عبادتى است و دوست داشتن ما خاندان، برترين عبادت است .1216 _ انواع عابدان523.سيف تمّار:امام صادق عليه السلام :عبادت كنندگان سه دسته اند: گروهى خداوند عز و جل را از ترس عبادت مى كنند، كه اين عبادت بردگان است؛ گروهى خداى تبارك و تعالى را به طمع ثواب عبادت مى كنند، كه اين عبادت مزدوران است؛ و گروهى خداوند عز و جل را از سر عشق و محبّت به او عبادت مى كنند كه اين عبادت آزادگان است و اين برترين عبادت است.524.حماد بن عثمان:امام صادق عليه السلام :هركه از كسى در معصيت خدا فرمان برد، هر آينه او را بندگى كرده است.525.عَبدُالرَّحمنِ بنُ الحَجّاجِ عَن أبي عَبدِاللّه ِامام جواد عليه السلام :هركه به گوينده اى گوش سپارد، او را بندگى كرده است؛ اگر آن گوينده از خداوند عز و جل بگويد شنونده خدا را عبادت كرده و اگر از طرف شيطان بگويد شيطان را عبادت كرده باشد .1217 _ برترين عبادت527.مُحَمَّدُ بنُ عُبَيدِاللّه :ارشاد القلوب :در حديث معراج آمده است: اى احمد! هيچ عبادتى نزد من محبوبتر از خاموشى و روزه نيست.528.عَبدُاللّه ِ بنُ سائِب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين عبادت، فقه (فهم دين) است.525.عبدالرحمن بن حجاج:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بزرگترين ثواب را آن عبادتى دارد كه پنهان تر انجام گيرد.526.محمد حلبى از امام صادق عليه السلام پرسيدم:امام على عليه السلام :برترين عبادت، پاكدامنى است.527.محمد بن عبيداللّه :امام على عليه السلام :برترين عبادت، چيره آمدن بر عادت است.528.عبداللّه بن سائب :امام على عليه السلام :برترين عبادت، دل بركندن از دنياست.529.ابنُ مَسعود :امام صادق عليه السلام :برترين عبادت، شناخت خدا و فروتنى در برابر اوست.530.عَبدُالأَعلَى التَّيمِيّ :امام صادق عليه السلام :برترين عبادت، انديشيدن مداوم درباره خدا و قدرت اوست.531.سَعيدُ بنُ المُسَيّب :امام صادق عليه السلام :به خدا سوگند كه خداوند به چيزى برتر از گزاردن حق مؤمن، عبادت نشده است.532.عُثمان :امام صادق عليه السلام :عابدترين مردم، كسى است كه واجبات را به پا دارد.529.ابن مسعود:امام رضا عليه السلام :عبادت به فراوانى روزه و نماز نيست بلكه عبادت به بسيار انديشيدن در امور مربوط به خداست .530.عبدالأعلى تيمى :امام جواد عليه السلام :برترين عبادت، اخلاص است.ر.ك : انديشيدن ، باب 1502 .

1218 _ نشاط در عبادت533.الإمام الصادق عليه السلام :عيسى عليه السلام :حقيقتى را به شما بگويم: همان گونه كه شخص بيمار به خوراك خوب و خوشمزه مى نگرد اما به سبب درد شديدى كه دارد از آن لذتى نمى برد، دنيادار نيز به سبب مالدوستيش از عبادت لذّت نمى برد و طعم شيرين آن را نمى چشد.534.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آفت عبادت، سستى است.535.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :عبادت را به نفسهاى خود تحميل نكنيد .

.

ص: 786

262 . عبرت گرفتن

1219 _ تشويق به پند گرفتن از عبرتها
1220 _ عوامل عبرت آموز

262 عبرت گرفتن1219 _ تشويق به پند گرفتن از عبرتهاقرآن:«پس، عبرت گيريد اى اهل بصيرت».

حديث:548.مُعاوِيَةُ بنُ عَمّارٍ عَن أبي عَبدِاللّه ِ عليهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عبرت گيريد كه در ميان پيشينيان شما درسهاى عبرت هست .548.امام صادق عليه السلام ( _ به روايت معاوية بن عمار _ ) امام على عليه السلام :مؤمن دنيا را با ديده عبرت مى نگرد و از روى ناچارى، از آن خوراك بر مى گيرد.549.جابِرُ بنُ عَبدِاللّه ِ :امام على عليه السلام :هركه نابخرد باشد، پند گرفتنش اندك است.550.جابِرُ بنُ عَبدِاللّه ِ ( _ في ذِكرِ حَجَّةِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ) امام على عليه السلام :عبرت گيرى، هشدار دهنده اى صادق است، كسى كه بينديشد، عبرت گيرد و كسى كه عبرت گيرد، [از گناهان و عوامل مهلك] كناره گيرد و كسى كه كناره گيرى كند سالم ماند.549.جابر بن عبداللّه :امام على عليه السلام :عبرت گرفتن، به راه راست مى كشاند.550.جابر بن عبداللّه ، حديثِ حج پيامبر خدا صلى الله عامام على عليه السلام :هركه عبرت گيرد، بينش يابد و هركه بينش يابد فهيم گردد و هركه فهيم شود، دانا گردد.1220 _ عوامل عبرت آموزقرآن:«همانا در داستانهايشان براى خردمندان عبرتى است».

«خدا شب و روز را مى گرداند، همانا در اين امر عبرتى براى اهل بصيرت است».

حديث:552.محمد بن عمر بن يزيد ، از برخى اصحاب خود نقل مى كنامام على عليه السلام :در پيشامدها و دگرگونيهاى دنيا، عبرت آموزى است .553.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :اگر از عمر گذشته خود كه تلف كرده اى عبرت گيرى، بى گمان باقيمانده عمرت راپاس دارى.554.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :از رفتار خدا با ابليس پند گيريد ،آن گاه كه عمل طولانى مدت و كوشش توانفرسايش را بر باد داد .555.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :از عذاب خدا و يورشها و بلاها و كيفرهاى او كه بر سر ملتهاى گردنكش پيش از شما آمده است ، درس گيريد .556.الإمام زين العابدين عليه السلام :امام على عليه السلام :وه كه چه بسيار است عبرتها و چه اندك است عبرت گرفتن!557.الإمام الصادق عليه السلام :بحار الأنوار به نقل از امام زين العابدين عليه السلام :بينوا آدمى! هر روز سه مصيبت به او مى رسد و حتى از يكى از آنها پند نمى گيرد كه اگر پند مى گرفت، سختيها و كار دنيا بر او آسان مى شد: مصيبت نخست روزى است كه از عمر او كم مى شود. در صورتى كه اگر از مال او چيزى كم گردد، اندوهگين مى شود حال آن كه درهم (مال) جايگزين دارد اما عمر از دست رفته جبران نمى شود.

مصيبت دوم اين است كه روزيش را به طور كامل دريافت مى كند كه اگر از راه حلال باشد بايد حساب پس دهد و اگر از راه حرام باشد كيفر مى بيند.

مصيبت سوم از اينها بزرگتر است. عرض شد: آن چيست؟ فرمود: هيچ روزى را به شب نمى رساند مگر اين كه يك منزل به آخرت نزديك شده است، اما نمى داند به سوى بهشت يا به سوى آتش ؟!

.

ص: 788

1221 _ ثمره عبرت گرفتن

263 . خودپسندى

1222 _ نكوهش خودپسندى

1221 _ ثمره عبرت گرفتن566.مُحَمَّدُ بنُ مُسلِم :امام على عليه السلام :عبرت گرفتن، مصونيت [از گناه و خطا ]به بار مى آورد.567.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :عبرت گرفتن مداوم به بصيرت مى انجامد و باز ايستادن [از گناه و خطا] را نتيجه مى دهد.568.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :هركه زياد عبرت گيرد، كمتر بلغزد.263 خودپسندى1222 _ نكوهش خودپسندى566.محمد بن مسلم:امام على عليه السلام :هيچ تنهايى اى وحشت انگيزتر از خودپسندى نيست.567.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :خودپسندى، كمبود را آشكار مى سازد.568.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :خودپسندى، حماقت است.569.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :گناهى كه بر اثر آن ناراحت شوى ، نزد خدا بهتر از كار نيكى است كه تو را دچار خودپسندى كند.570.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :مبادا از خود راضى باشى كه در اين صورت ناراضيانِ از تو زياد مى شوند.571.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :ميوه خودپسندى و غرور، دشمنى و كينه توزى است.572.مُعاوِيَةُ بنُ عَمّار :امام على عليه السلام :خودپسندى ، دشمن درستى و آفت خردهاست.569.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :خودپسندى، خرد را تباه مى كند.570.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :خودپسندى و غرور، مانع پيشرفت و كمال است.571.امام صادق عليه السلام :امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام:خداى تبارك و تعالى مى فرمايد: برخى از بندگان من از من توفيق طاعتى مى طلبند تا بدان وسيله دوستشان بدارم، اما من آن را به آنان نمى دهم، مبادا از عمل خود دچار خودپسندى شوند.

.

ص: 790

1223 _ تشويق به كم شمردن كارهاى خوبِ خود
1224 _ درمان خودپسندى

264 . معجزه

1225 _ معجزه معيار شناخت انبياء الهى و
1226 _ حكمت تفاوت معجزات پيامبران

582.رُوِيَ أنَّ أميرَالمُؤمِنينَ عليه السلام سُئِلَ عامام صادق عليه السلام :به هر كه خودپسندى راه يابد، نابود شود.1223 _ تشويق به كم شمردن كارهاى خوبِ خود578.پيامبرخدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در توصيف خردمند _فرمود : خوبى اندك ديگران را زياد مى بيند و خوبى هاى بسيار خود را اندك مى شمارد.579.امام صادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :هر چند نفْست بسيار طاعت خدا كند، باز آن را كم شمار تا بدين وسيله نفْس را زبون سازى و خود را در معرض عفو [خدا ]قرار دهى.580.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :_ كه لعنت خدا بر او باد _ابليس به لشكريانش گفت: اگر در سه كار بر فرزند آدم چيره آيم ، ديگر باكى ندارم كه چه كارى مى كند؛ زيرا آن كار از او پذيرفته نمى شود: هرگاه عملش را زياد شمارد و گناهش را از ياد برد و خودپسند شود.1224 _ درمان خودپسندى582.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :آدميزاده را چه به خودپسندى؟! آغازش نطفه اى گنديده است و فرجامش لاشه اى پليد و در اين ميان انبان نجاست است!583.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلامامام باقر عليه السلام :راه خودپسندى را با خودشناسى ببند.584.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :اگر گذشتن از صراط راست است، پس چرا خودپسندى؟!ر.ك : شناخت ، باب 1248 ؛ تكبّر ، باب 1571 .

264 معجزه1225 _ معجزه معيار شناخت انبياءالهى و حجت هاى او است585.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :معجزه، نشانه اى از خداست و آن را تنها به پيامبران و فرستادگان و حجّتهاى خود مى دهد تا به وسيله آن راستِ راستگو، از دروغِ دروغگو باز شناخته شود.1226 _ حكمت تفاوت معجزات پيامبران587.عنه عليه السلام :امام هادى عليه السلام_ در پاسخ به پرسش ابن سكّيت از علت فرستادن موسى با عصا و يد بيضاء و حربه [ضدّ ]جادو و فرستادن عيسى با حربه طبابت و فرستادن محمّد صلى الله عليه و آله با گفتار و سخن _فرمود : هنگامى كه خداوند موسى عليه السلام را فرستاد جادوگرى بر مردم عصر او غلبه داشت. پس، او از طرف خدا چيزى براى مردم آورد كه توان انجام چنان كارى را نداشتند و به وسيله آن، جادوى آنها را باطل ساخت و حجت را بر آنان ثابت كرد. عيسى عليه السلام را در زمانى مبعوث كرد كه بيماريهاى مزمن شيوع داشت و مردم نياز به طبابت داشتند. پس، عيسى از نزد خدا چيزى برايشان آورد كه مانند آن را نداشتند. او به اذن خدا مردگان را زنده كرد و كور مادرزاد و پيس را شفا داد و با اين وسيله حجت را بر آنان ثابت كرد. و محمد صلى الله عليه و آله را در زمانى فرستاد كه خطابه و سخنورى _ [راوى مى گويد :] به گمانم شعر را هم فرمود _ رواج داشت. پس، آن حضرت از نزد خدا مواعظ و حكمتهايى آورد كه به وسيله آنها گفتار ايشان را باطل كرد و حجت را بر آنان ثابت نمود.

.

ص: 792

265 . شتابكارى

1227 _ نكوهش شتابكارى
1228 _ تشويق به شتافتن به كارهاى نيك

265 شتابكارى1227 _ نكوهش شتابكارىقرآن:«آدمى شتابكار آفريده شده است. بزودى آيات خود را به شما نشان مى دهم، پس شتاب مكنيد».

«و آدمى به دعا شرّى را مى طلبد، چنان كه گويى به دعا خيرى را مى جويد و آدمى بسيار شتابكار است».

حديث:599.عنه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مردم را، در حقيقت، شتابزدگى به هلاكت افكنده است. و اگر مردم آرام و از شتابكارى به دور بودند هيچ كس هلاك نمى شد.600.مُعاوِيَةُ بنُ عَمّار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درنگ از [صفات ]خداست و شتابكارى از [خصلتهاى ]شيطان.598.ابن عبّاس :امام على عليه السلام :شتابكارى، موجب لغزش است.599.ابن عبّاس :امام على عليه السلام :با شتابزدگى، لغزشها زياد مى شود.600.معاوية بن عمار :امام صادق عليه السلام :با آرامش و درنگ، سلامت [از خطا و لغزش] همراه است و با شتابزدگى، پشيمانى.1228 _ تشويق به شتافتن به كارهاى نيك602.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ وهُوَ بِمِنى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند كار خيرى را كه با شتاب صورت گيرد، دوست دارد.603.بِلالُ بنُ رَباح :امام على عليه السلام :درنگ در هر چيزى پسنديده است، مگر در فرصتهايى كه براى انجام كار خوب دست مى دهد.604.أبو حَمزَةَ الثُّمالِيّ :امام صادق عليه السلام :پدرم مى فرمود: هرگاه آهنگ كار خوبى كردى، بشتاب؛ زيرا نمى دانى كه چه پيش خواهد آمد.ر.ك : خير ، باب 676 .

.

ص: 794

266 . عدالت

1229 _ ارزش عدالت
1230 _ ويژگيهاى عادل
1231 _ سفارش به رفتار عادلانه با دشمن و دوست
1232 _ عادلترين مردم

266 عدالت1229 _ ارزش عدالت616.حلبى:امام على عليه السلام :عدالت، شالوده اى است كه جهان بر آن استوار است.617.امام صادق عليه السلام ( _ در شرح آيه «و خدا را در روزهايى معيّن ياد كنيد» ) امام على عليه السلام :خداوند پاك، عدالت را برپادارنده مردمان ، مايه دورى از حق كشيها و گناهان و وسيله آسانى و گشايش براى اسلام قرار داده است .618.محمد بن مسلم :امام على عليه السلام :عدالت، برپادارنده مردم و زيور حكمرانان است.619.زُرارَة :امام على عليه السلام :عدالت، حفاظ دولتهاست.620.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :با عدالت است كه مردم سامان مى يابند .621.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :به سبب عدالت، بركتها دوچندان مى شود.619.زراره :امام على عليه السلام :عدالت، رشته نظام بخش فرمانروايى است.620.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :با هيچ چيز مانند عدالت، شهرها آباد نگرديده است.621.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه: عدالت برتر است يا بخشندگى؟ _فرمود : عدالت، هر چيزى را در جاى خودش مى گذارد و بخشندگى امور را از جهتشان خارج مى سازد؛ عدالت، سياستى فراگير است اما بخشندگى، حالتى اختصاصى است (شامل فرد يا افرادى محدود مى شود) . پس، عدالت برتر است.622.عنه عليه السلام :فاطمه زهرا عليهاالسلام:خداوند عدالت را براى آرامش دلها واجب فرمود.623.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :عدالت، از آبى كه شخص تشنه به آن مى رسد شيرين تر است.624.الصَّدوق :امام صادق عليه السلام :عدالت از عسل شيرين تر، از خامه نرمتر و از مشك خوشبوتر است.1230 _ ويژگيهاى عادل626.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه در رفتار خود با مردم به ايشان ستم نكند و هرگاه با آنان سخن بگويد، دروغ نگويد و چون وعده شان دهد، خلف وعده نكند، انسانيتش كامل و عدالتش آشكار و دوستيش لازم و غيبتش حرام است.627.ابنُ عَبّاس :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه با مردم چنان رفتار كند كه دوست دارد آنان با او رفتار كنند، عادل است.1231 _ سفارش به رفتار عادلانه بادشمن و دوستقرآن:«اى كسانى كه ايمان آورده ايد براى خدا قيام كنيد و به عدل گواهى دهيد و هرگز دشمنى با يك گروه وادارتان نكند كه عدالت نورزيد. عدالت ورزيد كه آن به تقوا نزديكتر است و از خدا بترسيد. همانا خدا به هر كارى كه مى كنيد آگاه است».

حديث:626.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام_ در سفارش به فرزند بزرگوارش حسين عليه السلام _فرمود : تو را سفارش مى كنم به پرواى از خدا در روزگار توانگرى وتهيدستى... و به رعايت عدالت با دوست و دشمن.1232 _ عادلترين مردم628.الإمام الباقر عليه السلام :امام على عليه السلام :عادلترين مردم، كسى است كه با داشتن قدرت، انصاف ورزد.629.الزُّهرِيّ :امام على عليه السلام :عادلترين خلق، كسى است كه بيش از همه به حق داورى كند.630.الإمام الباقر عليه السلام :امام على عليه السلام :نهايت عدالت، اين است كه آدمى با خودش به عدالت رفتار كند.

.

ص: 796

267 . دشمنى

1233 _ نهى از دشمنى با يكديگر
1234 _ تخم دشمنى
1235 _ كسانى كه شايسته اند دشمن ناميده شوند
1236 _ دشمن ترين دشمنت
1237 _ نبايد خود را از دشمن ايمن پنداشت
1238 _ جلب آشتى دشمنان

267 دشمنى1233 _ نهى از دشمنى با يكديگرحديث:641.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل عليه السلام درباره هيچ چيز به اندازه دورى كردن از دشمنى با مردم، به من سفارش نكرد.642.امام صادق عليه السلام ( _ درباره رمى جمره ها _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من بعد از نهى شدن از بت پرستى، از چيزى به اندازه كشمكش كردن با مردمان نهى نشدم.643.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه با مردم بستيزد ، انسانيتش ساقط شود و حرمتش از بين برود.644.ابوبكر:امام على عليه السلام :رأس نابخردى، دشمنى كردن با مردم است.645.امام على عليه السلام :امام باقر عليه السلام :از ستيزه گرى دورى كنيد؛ زيرااين كار دل را تباه مى كند و نفاق به بار مى آورد.1234 _ تخم دشمنى647.الإمام الصادق عليه السلام:امام على عليه السلام :علت دشمنى كردن، بى پروايى است.648.أبو خَديجَة :امام على عليه السلام :هر چيزى را بذرى است و بذر دشمنى، شوخى كردن است.1235 _ كسانى كه شايسته اند دشمن ناميده شوندقرآن:«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! برخى از زنان و فرزندان شما دشمنتان هستند. پس، از آنان حذر كنيد. و اگر گذشت كنيد و چشم بپوشيد و گناهشان را ببخشيد، همانا خدا آمرزنده و مهربان است».

حديث:649.امام سجّاد عليه السلام :امام على عليه السلام :شكم آدم، دشمن اوست.650.امام صادق عليه السلام :امام جواد عليه السلام :كسى كه به خاطر پيروى از دلخواه تو، راه درست را بر تو پنهان دارد، بيگمان با تو دشمنى كرده است.ر.ك : شيطان ، باب 1027 .

1236 _ دشمن ترين دشمنت653.مُعاوِيَةُ عَنِ الإِمامِ الباقِرِ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دشمن ترين دشمن تو، نفسى است كه ميان دو پهلويت قرار دارد.654.الإمام الصادق عليه السلام :امام عسكرى عليه السلام :دشمن ترين دشمن آدمى ،خشم و شهوت اوست . هر كه بر اين دوچيره شود ، مقامش بلند گردد و به هدف خود برسد .1237 _ نبايد خود را از دشمن ايمن پنداشت651.ابن عمر:امام على عليه السلام :هركه از دشمن خود غافل شود، دسيسه ها او را به خود آورد.652.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هركه از دشمن خود غافل باشد، دشمن از او غافل نباشد.653.معاوية بن عمّار روايت مى كند :امام على عليه السلام :هرگز هيچ دشمنى را دست كم مگير، هر چند ناتوان باشد.1238 _ جلب آشتى دشمنان655.سليمان بن مهران:امام على عليه السلام :هركه دشمن خود را به آشتى كشاند، بر عدّه [ياران و دوستان] خود بيفزايد.

.

ص: 798

1239 _ سلاح مناسب در برابر دشمنان
1240 _ دشمنى مردم با آنچه نمى دانند

268 . پوزش خواهى

1241 _ پرهيز از آنچه موجب پوزش خواهى است
1242 _ تشويق به پذيرفتن عذرِ عذرخواه

664.الإمام الرضا عليه السلام ( _ في قَولِ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ : {Q} «وليَطَّوَّف ) امام على عليه السلام :هركه دشمنان خود را به آشتى كشاند، به مرادش دست يابد.1239 _ سلاح مناسب در برابر دشمنان666.عنه عليه السلام :لقمان عليه السلام_ در سفارش به فرزند خود _فرمود : فرزندم! از جمله چيزهايى كه بايد در برابر دشمنت به آن مسلّح شوى و در نتيجه، او را به خاك افكنى، اين است كه با او به زبان چرب و نرم سخن گويى و وانمود كنى كه از وى خرسند هستى، و از او دورى مكن كه آنچه در انديشه ات مى گذرد بر او آشكار مى شود و در نتيجه، خودش را در برابر تو آماده مى سازد.1240 _ دشمنى مردم با آنچه نمى دانند665.امام صادق عليه السلام ( _ در ذكر واجبات حج _ ) امام على عليه السلام :مردم، دشمن چيزى هستند كه نمى دانند.ر.ك : نادانى ، باب 394 .

268 پوزش خواهى1241 _ پرهيز از آنچه موجب پوزش خواهى استحديث:668.امام صادق عليه السلام به عيسى بن منصور فرمودرسول اللّه صلى الله عليه و آله :زنهار از كارى كه به سبب آن پوزش بخواهى؛ زيرا در اين [كار ]شركِ پنهان، است.669.عنه عليه السلام :امام حسين عليه السلام :زنهار از كارى كه از آن پوزش بخواهى؛ زيرا مؤمن نه بدى مى كند و نه پوزش مى خواهد و منافق هر روز بدى مى كند و پوزش مى طلبد.670.عنه عليه السلام :مشكاة الأنوار عليه السلام_ به نقل از مفضل بن عمر _: امام صادق عليه السلام فرمود : شايسته نيست كه مؤمن ، خود را خوار گرداند . عرض كردم : چگونه خود را خوار مى كند؟ فرمود : كارى كند كه از آن عذرخواهى نمايد .1242 _ تشويق به پذيرفتن عذرِ عذرخواه672.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه عذرخواهى كسى را، چه عذرش موجّه باشد يا نباشد، نپذيرد، در كنار حوض كوثر بر من وارد نشود.673.أنَسُ بنُ مالِك :امام على عليه السلام :عذر برادرت را بپذير و اگر عذرى نداشت برايش عذرى بتراش .674.الإمام الباقر عليه السلام :امام على عليه السلام :خردمندترين مردم، عذرپذيرترين آنها از مردم است.675.الإمام الصادق عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :اگر مردى از طرف راستت به تو ناسزا گفت و سپس به طرف چپت آمد و عذر خواست، عذرش را بپذير.

.

ص: 800

269 . آبرو

1243 _ تشويق به آبرودارى
1244 _ ثواب خوددارى از لطمه زدن به حيثيت
1245 _ ثواب دفاع از حيثيّت مسلمان

270 . شناخت

1246 _ ارزش شناخت
1247 _ موانع شناخت

269 آبرو1243 _ تشويق به آبرودارى684.امام على عليه السلام :بخيل ترين مردم در مال خويش بخشنده ترين آنهاست در آبروى خويش.685.شيخ صدوق:امام على عليه السلام :بهترين ثروت، آن است كه مايه حفظ آبرو شود.686.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هركه آبروى خود را دوست دارد، بايد از مجادله بپرهيزد.687.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هرگاه آبرو بريزد، جمع آورى آن دشوار است.1244 _ ثواب خوددارى از لطمه زدن به حيثيت مسلمانان688.عنه عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :هركه از لطمه زدن به آبروى مسلمانان خوددارى كند، خداوند عز و جل روز قيامت از لغزش او در گذرد.1245 _ ثواب دفاع از حيثيّت مسلمان689.الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه از آبروى برادر خود دفاع كند، اين كار حجابى ميان او و آتش باشد.690.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه از آبروى برادر مسلمان خود دفاع كند، البته بهشت بر او واجب آيد.ر.ك : غيبت ، باب 1459 .

270 شناخت1246 _ ارزش شناخت689.امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از ميان شما، كسى برترين ايمان را دارد كه بهترين شناخت را داشته باشد .690.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :علم ، نخستين راهنماست و شناخت [حق تعالى] نقطه پايان است.691.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :شناخت، روشنايى دل است.692.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام حسين عليه السلام :تحصيل دانش، سبب بارورى شناخت است.693.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :خداوند هيچ عملى را جز با شناخت نپذيرد و هيچ شناختى را جز با عمل. پس هركه شناخت پيدا كند، آن شناخت او را به عمل رهنمون شود و كسى كه عمل نكند، شناخت ندارد.1247 _ موانع شناختقرآن:«آيا ديدى كسى را كه هوس خويش را خداى خود گرفت و خدا او را با آن كه علم داشت گمراه كرد و بر گوش و دلش مهر نهاد و بر ديدگانش پرده افكند؟ اگر خدا او را هدايت نكند، چه كسى هدايتش خواهد كرد؟ پس آيا پند نمى گيريد؟»

697.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گرسنگى ، نور حكمت است ، و سيرى ، مايه دور شدن از خدا . و دوستى با بينوايان و نزديك شدن به آنها موجب نزديك شدن به خداست . شكمهايتان را سير نكنيد ، كه نور شناخت در دلهاى شما مى فسرد .

.

ص: 802

1248 _ مَعرِفَةُ النَّفسِ699.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌ عليه السلام :مَعرِفَةُ النَّفسِ أنفَعُ المَعارِفِ . (1)694.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :نالَ الفَوزَ الأكبَرَ مَن ظَفِرَ بِمَعرِفَهِ النَّفسِ . (2)695.امام كاظم عليه السلام :عنه عليه السلام :كَيفَ يَعرِفُ غَيرَهُ مَن يَجهَلُ نَفسَهُ ؟ ! (3)696.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن عَرَفَ نَفسَهُ جاهَدَها ، مَن جَهِلَ نَفسَهُ أهمَلَها . (4)697.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن عَرَفَ اللّهَ تَوَحَّدَ ، مَن عَرَفَ نَفسَهُ تَجَرَّدَ ، مَن عَرَفَ الدّنيا تَزَهَّدَ ، مَن عَرَفَ النّاسَ تَفَرَّدَ . (5)698.شيخ صدوق :عنه عليه السلام :أكثَرُ النّاسِ مَعرِفَةً لِنَفسِهِ أخوَفُهُم لِرَبِّهِ . (6)699.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن عَرَفَ نَفسَهُ عَرَفَ رَبَّهُ . (7)700.الإمام الباقر عليه السلام :عنه عليه السلام :يَنبَغي لِمَن عَلِمَ شَرَفَ نَفسِهِ أن يُنَزِّهَهاعَن دَناءَةِ الدّنيا . (8)701.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :يَنبَغي لِمَن عَرَفَ نَفسَهُ أن يَلزَمَ القَناعَةَ والعِفَّةَ . (9)702._ إسماعيلُ الخَثعَمِيّعنه عليه السلام :يَنبَغي لِمَن عَرَفَ نَفسَهُ أن لا يُفارِقَهُ الحُزنُ والحَذَرُ . (10)703.مُرازِمُ بنُ حَكيم :الإمامُ زينَ العابدينُ عليه السلام_ في الدُّعاءِ _: واجعَلنامِنَ الّذين عَرَفوا أنفُسَهُم ، وأيقَنوا بِمُستَقَرِّهِم ، فكانَت أعمارُهُم في طاعَتِكَ تَفنى . (11)704.أبو بَصير :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في وَصِيَّتِهِ لِجابِرٍ الجُعفيِّ _: لا مَعرِفةَ كَمَعرِفَتِكَ بِنَفسِكَ . (12) .


1- .غرر الحكم : 9865
2- .غرر الحكم : 9965
3- .غرر الحكم : 6998
4- .غرر الحكم : 7855 _ 7856
5- .غرر الحكم : 7829 _ 7832
6- .غرر الحكم : 3126
7- .غرر الحكم : 7946
8- .غرر الحكم : 10930
9- .غرر الحكم : 10927
10- .غرر الحكم : 10937.
11- .بحار الأنوار : 94/128/19 .
12- .تحف العقول : 286 .

ص: 803

1248 _ خودشناسى

1248 _ خودشناسى701.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :خ_ودشناسى، س_ودمندترين شناختهاست.702.اسماعيل خثعمى:امام على عليه السلام :كسى كه موفق به خودشناسى شود، به بزرگترين پيروزى دست يافته است.703.مرازم بن حكيم:امام على عليه السلام :كسى كه خود را نمى شناسد، چگونه ديگرى را بشناسد؟704.ابو بصير :امام على عليه السلام :هركه نفس خود را شناخت، به جهاد با آن برخاست و هر كه آن را نشناخت، به حال خود رهايش ساخت.705.صَفوانُ الجَمّال :امام على عليه السلام :هر كه خدا را شناسد، تنها شود. هر كه خود را شناسد، [از علايق و دلبستگيهاى دنيوى ]رها شود. هر كه دنيا را شناسد، از آن دل بر كند. هركه مردم را شناسد، تنهايى گزيند.706.يونُسُ بنُ يَعقوب :امام على عليه السلام :خودشناس ترين مردم، خداترس ترين آنهاست.707.يَعقوبُ بنُ سالِم :امام على عليه السلام :هر كه خود را شناخت، پروردگارش را شناخت.708.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :كسى كه به شرافت نفس خود پى برده باشد، سزاوار است كه آن را از پستى دنيا منزّه دارد.709.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لِهِشامِ بنِ الحَكَمِ لَمّا سَأَلَهُ عَنِ الرَّ ) امام على عليه السلام :سزاوار است كسى كه خود را شناخته است، پايبند قناعت و عفّت باشد.710.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :كسى كه خود را شناخته است، سزد كه اندوه و حذر از او جدا نشود.705.صفوان جمّال :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _گفت : ما را از كسانى قرار ده كه خود را شناختند و به قرارگاه خويش يقين يافتند و از اين رو عمرشان در راه طاعت تو مى گذشت.706.يونس بن يعقوب :امام باقر عليه السلام_ در سفارش خود به جابر جعفى _فرمود : هيچ شناختى چون شناخت تو از نفست نيست.

.

ص: 804

271 . «خدا شناسى»

1249 _ ارزش خداشناسى
1250 _ آثار خداشناسى

271 شناخت خدا1249 _ ارزش خداشناسى722.عَلِيُّ بنُ جَعفَرٍ :امام على عليه السلام :هر كه خدا را شناخت، معرفتش كامل گشت.718.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در روز غدير _ ) امام على عليه السلام :شناخت خداوند سبحان، بالاترين شناختهاست.719.از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيده شد : نيكىِ حامام على عليه السلام :دوست ندارم كه در كودكى مى مردم و به بهشت مى رفتم و بزرگ نمى شدم تا پروردگارم، عز و جل، را بشناسم.720.وقتى از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام دربارهامام على عليه السلام :ثمره دانش، شناخت خداست.721.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه علم (معرفت) به خدا در دلش جاى گيرد، بى نيازى از خلق خدا در آن مأوى گزيند.722.على بن جعفر :امام صادق عليه السلام :اگر مردم مى دانستند كه شناخت خداوند عز و جل چه ارزشى دارد، به زرق و برق زندگى دنيا و نعمتهاى آن كه خداوند دشمنان را از آنها بهره مند ساخته است چشم نمى دوختند و دنياى آنان در نظرشان كمتر از خاك زير پايشان بود و از معرفت خدا متنعم مى شدند و چونان كسى از آن لذّت مى بردند كه همواره در باغهاى بهشت با اولياء و دوستان خدا باشد. شناخت خدا، مونس هر تنهايى است و يار هر بى كسى و روشنايى هر تاريكى و نيروى هر ناتوانى و شفاى هر بيمارى.1250 _ آثار خداشناسى723.به امام صادق عليه السلام منسوب است كه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه خدا را شناخت و به عظمتش پى برد، دهان خويش را از گفتار [بيهوده] و معده اش را از خوراك [زيادى و حرام ]نگه داشت و با روزه و شب زنده دارى جان خود را پاك كرد.724.السَّيِّدُ عَبدُاللّه ِ سِبطُ المُحَدِّثِ الجَزائپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر خدا را چنان كه بايد مى شناختيد، بر روى درياها راه مى رفتيد و با دعايتان كوهها از جا كنده مى شدند.724.سيد عبداللّه ، نواده محدّث جزايرى در « شرح نخبه»پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه خدا شناس تر باشد، خوفش از خدا بيشتر است.725.أبو إسماعيل :امام على عليه السلام :اندكى شناخت، موجب دل بركندن از دنيا مى شود.726.قُثَمُ بنُ كَعب :امام على عليه السلام :كسى كه عظمت خداى را شناخت، نسزد كه خويشتن را بزرگ بشمارد؛ زيرا بلند مرتبگىِ كسانى كه عظمت خدا را مى دانند به اين است كه در برابر او فروتن باشند.727.مُعاوِيَةُ بنُ عَمّارٍ عَن أبي عَبدِاللّه ِ عليهامام على عليه السلام :غايت شناخت، بيم است.725.ابو اسماعيل :امام على عليه السلام :داناترين مردم به خدا، پرخواهش ترين آنها از اوست.726.قثم بن كعب :امام باقر عليه السلام :سزاوارترين خلق خدا به گردن نهادن در برابر قضاى الهى كسى است كه خداوند عز و جلرا شناخت.727.معاوية بن عمّار از امام صادق عليه السلام روايت مىامام صادق عليه السلام :هر كه خدا را بشناسد، از او بترسد و هر كه از خدا بترسد، دنيا را رها كند.728.إبراهيمُ بنُ أبي مَحمود :امام صادق عليه السلام :داناترين مردم به خدا، خرسندترين آنها به قضا و حكم خداوند عز و جل است.ر.ك : يقين، باب 1916؛ دانش و دانايى، باب 1356.

.

ص: 806

1251 _ صِفَةُ العارِفِ729.على بن مهزيار :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العارِفُ وَجهُهُ مُستَبشِرٌ مُتَبَسِّمٌ ، وقَلبُهُ وَجِلٌ مَحزونٌ . (1)730.أحمَدُ بنُ أبي عَبدِاللّه ِ ، عَن أبيهِ :عنه عليه السلام :الشَّوقُ خُلصانُ العارِفينَ . (2)731.الإمام الباقر عليه السلام :عنه عليه السلام :الخَوفُ جِلبابُ العارِفينَ . (3)732.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :البُكاءُ مِن خِيفَةِ اللّهِ لِلبُعدِ عَنِ اللّهِعِبادَةُ العارِفينَ . (4)733.عنه صلى الله عليه و آله ( _ حَولَ سُكنى مَكَّةَ _ ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ثِقْ بِاللّهِ تَكُن عارِفا . (5)1252 _ أدنَى مَراتِبِ مَعرِفَةِ اللّهِ735.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَن أدنَى المَعرِفةِ _: الإقرارُ بأ نَّهُ لا إلهَ غَيرُهُ ، ولا شِبهَ لَهُ ولا نَظيرَ وأ نَّهُ قَديمٌ ، مُثبَتٌ ، مَوجودٌ ، غَيرُ فَقيدٍ ، وأ نَّهُ لَيسَ كَمِثلِه شَيءٌ . (6)1253 _ مَعرِفَةُ اللّهِ بِاللّهِ737.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌ عليه السلام :اِعرِفوا اللّهَ بِاللّهِ ، والرَّسولَ بِالرِّسالَةِ ، واُولي الأمرِ بِالأمرِ بِالمَعروفِ والعَدلِ والإحسانِ . (7)730.احمد بن ابى عبداللّه از پدرش نقل مى كند :الإمامُ الحسينُ عليه السلام_ في الدُّعاءِ _: إلهي تَرَدُّديفي الآثارِ يُوجِبُ بُعدَ المَزارِ ، فاجمَعْني عَلَيكَ بِخِدمَةٍ تُوصِلُني إلَيكَ ، كَيفَ يُستَدَلُّ عَلَيكَ بِما هُوَ في وُجودِهِ مُفتَقِرٌ إلَيكَ ؟ ! أيَكونُ لِغَيرِكَ مِنَ الظُّهورِ ما لَيسَ لَكَ حتّى يَكونَ هُوَالمُظهِرَ لَكَ ؟! متى غِبتَ حتّى تَحتاجَ إلى دَليلٍ يَدُلُّ عَلَيكَ ؟ ! ... بِكَ أستَدِلُّ عَلَيكَ فَاهْدِني بِنورِكَ إلَيكَ . (8)731.امام باقر عليه السلام :الإقبال عن الإمامِ زينِ العابدينَ عليه السلام_ فيالدّعاءِ _: بِكَ عَرَفتُكَ و أنتَ دَلَلتَني عَلَيكَ و دَعَوتَني إلَيكَ ، و لَولا أنتَ لَم أدرِ ما أنتَ . (9)1254 _ النَّهيُ عَنِ التَّفَكُّرِ في ذاتِ اللّهِ733.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَفَكَّروا في خَلقِ اللّهِ ، ولا تَفَكَّروا في اللّهِ فتَهلِكوا . (10)734.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إيّاكُم والتَّفَكُّرَ في اللّهِ؛ فإنَّ التَّفَكُّرَ في اللّهِ لا يَزيدُ إلّا تِيها ، إنَّ اللّهَ عَزَّوجلَّ لا تُدرِكُهُ الأبصارُ ولا يُوصَفُ بِمِقدارٍ . (11)735.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن نَظَرَ في اللّهِ كَيفَ هُوَ هَلَكَ . (12)(انظر) التفكّر : باب 1504 .

1255 _ عَجزُ العُقولِ عَن مَعرِفَةِ كُنهِهِ738.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌ عليه السلام :فلَسنا نَعلَمُ كُنهَ عَظَمَتِكَ، إلّا أنّا نَعلَمُ أنَّكَ حَيٌّ قَيّومٌ ، لا تَأخُذُكَ سِنَةٌ ولا نَومٌ ، لَم يَنتَهِ إلَيكَ نَظَرٌ ، ولَم يُدرِكْكَ بَصَرٌ . (13)739.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام_ في صِفَةِ المَلائكَةِ _: وإنَّهُم عَلى مَكانِهِم مِنكَ ، ومَنزِلَتِهِم عِندَكَ ، واستِجماعِ أهوائهِم فيكَ ، وكَثرَةِ طاعَتِهِم لَكَ ، وقِلَّةِ غَفلَتِهِم عَن أمرِكَ ، لَو عايَنوا كُنهَ ما خَفِيَ عَلَيهِم مِنكَ لَحَقَّروا أعمالَهُم ، ولَزَرَوا عَلى أنفُسِهِم ، ولَعَرَفوا أ نَّهُم لَم يَعبُدوكَ حَقَّ عِبادَتِكَ ، ولَم يُطيعوكَ حَقَّ طاعَتِكَ . (14) .


1- .غرر الحكم : 1985
2- .غرر الحكم : 855
3- .غرر الحكم : 664
4- .غرر الحكم : 1791 .
5- .تحف العقول: 376 .
6- .الكافي : 1/86/1
7- .الكافي : 1/85/1 .
8- .بحار الأنوار : 98/225 .
9- .الإقبال : 1/157 .
10- .كنز العمّال : 5705.
11- .الأمالي للصدوق : 503/690 .
12- .المحاسن : 1/371/808 .
13- .نهج البلاغة: الخطبة 160.
14- .نهج البلاغة : الخطبة 109.

ص: 807

1251 _ ويژگى عارف
1252 _ كمترين مرتبه خداشناسى
1253 _ شناخت خدا به خدا
1254 _ نهى از انديشيدن در ذات خدا
1255 _ ناتوانى خردها از شناخت ذات خدا

1251 _ ويژگى عارف741.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :عارف چهره اش شاد و خندان است و دلش ترسان و اندوهگين.742.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :شوق، يار يكرنگ عارفان است.743.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :خوف، پيراهن عارفان است.744.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :گريستن از ترسِ دور ماندن از خدا، عبادت عارفان است.738.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :به خدا اعتماد كن، تا خدا شناس باشى.1252 _ كمترين مرتبه خداشناسى740.امام صادق عليه السلام :امام كاظم عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از كمترين مرتبه شناخت _فرمود : اقرار به اين كه خدايى جز او نيست و مانند و همتا ندارد و قديم است ، [ وجودش ] ثابت و قطعى است ، موجود (معلوم) است و مفقود نيست و هيچ چيزى مانند او نباشد .1253 _ شناخت خدا به خدا742.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :خدا را به خدا بشناسيد و رسول را به رسالتش و اولوالامر را به فرمان دادنشان به نيكيها و عدالت و نيكوكارى.743.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام حسين عليه السلام_ در دعا _گفت : بار خدايا! سر گرم شدنم به آثار و نشانه ها، موجب دورى زيارتگاه (ديدار خدا) مى شود، پس تمام قواى مرا متوجه كارى كن كه من را به تو برساند. چيزى كه خود در هستى اش نيازمند توست، چگونه تواند دليل و رهنماى بر تو باشد؟! آيا جز تو را ظهورى است كه تو را نيست تا اين كه آنان آشكاركننده تو باشند؟! كى غايب بوده اى تا نياز داشته باشى (راهنمايى) به جايگاه تو راهنمايى كند؟!... به واسطه توست كه ره به تو مى برم؛ پس، با نور خود مرا به سويت رهنمون شو.744.امام على عليه السلام :الاقبال :امام زين العابدين عليه السلام _ در دعا _ گفت : تو را به خودت شناختم و تو مرا به خودت رهنمون شدى و به سوى خودت فرا خواندى. اگر تو نبودى من نمى دانستم كه تو كيستى.1254 _ نهى از انديشيدن در ذات خدا746.الإمام زين العابدين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در آفرينش خدا بينديشيد، اما در [ذات ]خدا نينديشيد كه نابود مى شويد.747.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :از انديشيدن درباره [ذات ]خدا بپرهيزيد؛ زيرا انديشه كردن در خدا جز بر حيرت و گمراهى نمى افزايد. همانا خداوند عز و جلرا نه ديدگان در مى يابند و نه به اندازه داشتن وصف مى شود.748.الإمام الباقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كه در چگونگى خدا بينديشد، نابود شود.ر.ك : انديشيدن ، باب 1504 .

1255 _ ناتوانى خردها از شناخت ذات خدا745.عبدالوهاب بن صباح از پدرش نقل كردهامام على عليه السلام :ما از كنه عظمت تو چيزى نمى دانيم،تنهاهمين را مى دانيم كه تو زنده اى و همه چيز به تو پايدار است، نه چرت تو را مى گيرد و نه خواب. دست هيچ انديشه اى به [آستان بلند ]تو نرسد و هيچ ديده اى تو را در نيابد.746.امام سجاد عليه السلام :امام على عليه السلام_ در وصف فرشتگان _فرمود : آنانبا همه منزلتى كه نزد تو دارند و همه وجودشان عشق به توست و با وجود فراوانى طاعتشان از تو ، و غافل نبودنشان از تو ، اگر حقيقت آنچه را از تو بر آنان پوشيده است مشاهده كنند ، بى گمان اعمال خويش را خُرد شمارند و بر خويشتن خرده گيرند و دريابند كه تو را چنان كه سزد عبادت نكرده اند و چنان كه شايسته است طاعتت ننموده اند .

.

ص: 808

747.امام سجاد عليه السلام :الإمام زينُ العابدينَ عليه السلام_ في الدّعاءِ _: عَجَزَتِ العُقولُ عَن إدراكِ كُنهِ جَمالِكَ ، وانحَسَرَتِ الأبصارُ دونَ النَّظَرِ إلى سُبُحاتِ وَجهِكَ، ولَم تَجعَلْ لِلخَلقِ طَريقا إلى مَعرِفَتِكَ إلّا بِالعَجزِ عَن مَعرِفَتِكَ . (1)748.امام باقر عليه السلام :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :كُنهُهُ تَفريقٌ بَينَهُ وبَينَ خَلقِهِ . (2)749.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام_ في صِفَةِ اللّهِ سُبحانَهُ _: هُوَ أجَلُّ مِن أن يُدرِكَهُ بَصَرٌ ، أو يُحيطَ بِه وَهمٌ ، أو يَضبِطَهُ عَقلٌ . (3)1256 _ نِطاقُ تُوصِيفِ اللّهِ751.العَيّاشِيّ :الإمامُ عليٌ عليه السلام :مَن وَصَفَهُ فَقَد حَدَّهُ ، ومَن حَدَّهُ فَقَد عَدَّهُ ، ومَن عَدَّهُ فَقَد أبطَلَ أزَلَهُ ، ومَن قالَ : «كَيفَ ؟» فقَدِ استَوصَفَهُ ، ومَن قالَ : «أينَ ؟» فقَد حَيَّزَهُ . (4)752.مسند ابن حنبل عن زَيد بن يثيع عن أبي بَكر :عنه عليه السلام :فتَبارَكَ اللّهُ الّذي لا يَبلُغُهُ بُعدُالهِمَمِ ،ولا يَنالُهُ حَدسُ الفِطَنِ . (5)751.عيّاشى :عنه عليه السلام :واحِدٌ لا بِعَدَدٍ ، ودائمٌ لا بِأمَدٍ ، وقائمٌ لا بِعَمَدٍ . (6)752.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از زيد بن يثيع درباره ابو بكر _ ) الكافي عن الإمامِ الصّادقِ عليه السلام :قالَ رجلٌ عندهُ :اللّهُ أكبَرُ، فقالَ : اللّهُ أكبَرُ مِن أيِّ شَيءٍ ؟ فقالَ :مِن كُلِّ شَيءٍ ، فقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : حَدَّدتَهُ، فقالَ الرَّجُلُ : كَيفَ أقولُ ؟ قالَ : قُل : اللّهُ أكبَرُ مِن أن يُوصَفَ . (7)753.زُرارَة :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ أعلى وأجَلُّ وأعظَمُ مِن أن يُبلَغَ كُنهُ صِفَتِهِ ، فَصِفُوهُ بِما وَصَفَ بِهِ نَفسَهُ ، وكُفّوا عَمّا سِوى ذلكَ . (8)754.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :إنّ الخالِقَ لا يُوصَفُ إلّا بِما وَصَفَ بِهِ نَفسَهُ ، وأنّى يُوصَفُ الخالِقُ الّذي تَعجُزُ الحَواسُّ أن تُدرِكَهُ ، والأوهامُ أن تَنالَهُ ، والخَطَراتُ أن تَحُدَّهُ ، والأبصارُ عَنِ الإحاطَةِ بِهِ ؟ ! جلَّ عَمّا يَصِفُهُ الواصِفونَ ، وتَعالى عَمّا يَنعَتُهُ الناعِتونَ . (9)1257 _ قيمَةُ التَّوحيدِ وَتَفسِيرُهُ756.ابنُ عَبّاس :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :التَّوحيدُ نِصفُ الدِّينِ . (10)753.زراره :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :التَّوحيدُ حَياةُ النَّفسِ . (11)754.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :التَّوحيدُ ألّا تَتَوَهَّمَهُ . (12)755.امام رضا عليه السلام به روايت از پدرانشالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لِرَجُلٍ _: أمَّا التَّوحيدُ فأن لا تُجوِّزَ عَلى رَبِّكَ ماجازَ عَلَيكَ ، وأمَّا العَدلُ فأن لا تَنسِبَ إلى خالِقِكَ ما لامَكَ عَلَيهِ . (13)756.ابن عبّاس:الإمامُ الرِّضا عليه السلام :أوَّلُ عِبادَةِ اللّهِ مَعرِفتُهُ، وأصلُ مَعرِفةِ اللّهِ جلَّ اسمُهُ تَوحيدُهُ ، ونِظامُ تَوحيدِهِ نَفيُ التَّحديدِ عَنهُ ؛ لِشَهادَةِ العُقولِ أنَّ كلَّ مَحدودٍ مَخلوقٌ . (14) .


1- .بحار الأنوار : 94/150/21 .
2- .التوحيد : 36/2
3- .التوحيد : 252/3 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 152
5- .نهج البلاغة : الخطبة 94
6- .نهج البلاغة : الخطبة 185 .
7- .الكافي : 1/117/8
8- .الكافي : 1/102/6 .
9- .كشف الغمّة : 3/176 .
10- .عيون أخبار الرضا : 2/35/75 .
11- .غرر الحكم : 540 .
12- .نهج البلاغة : الحكمة 470 .
13- .معاني الأخبار : 11/2 .
14- .الأمالي للطوسي : 22/28 .

ص: 809

1256 _ قلمرو توصيف خداوند متعال
1257 _ ارزش توحيد و معناى آن

757.الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _گفت : خردهااز رسيدن به كنه جمال تو در ماندند و ديدگان، تاب ديدن انوار و عظمت وجه تو را نياوردند و براى خلايق راهى به سوى شناخت (ذات) خودت قرار ندادى، مگر همان درماندگى از شناختت .758.الإمام الرضا عليه السلام :امام رضا عليه السلام :كنه او، عامل جدائى ميان او وآفريدگان اوست.759.الإمام الباقر عليه السلام :امام رضا عليه السلام_ در وصف خداوند سبحان _فرمود : او والاتر از آن است كه ديده اى دريابدش، يا در وهمى بگنجد، يا خردى فراچنگش آورد.1256 _ قلمرو توصيف خداوند متعال761.ابنُ عَبّاس :امام على عليه السلام :هر كه خدا را وصف كند، براى او حدّ و مرز قائل شده است و هر كه برايش حدّ و مرز قائل شود، او را شمرده است (برايش اجزاء قائل شده است) و هركه او را بشمارد، ازلى بودنش را باطل ساخته است. كسى كه پرسيد: «چگونه است» ، بى گمان او را وصف كرده است و كسى كه پرسيد: «كجاست» او را در مكان قرار داده است.757.امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :امام على عليه السلام :پاك و بلند مرتبه است خدايى كه همتهاى بلند و حدس و گمان هوشمندان به او دسترسى ندارد.758.امام رضا عليه السلام :امام على عليه السلام :[خدا] يكى است اما نه به شماره (مفهوم عددى)، پاينده است امّا نه به مفهوم زمانى آن [كه غايت و نهايتى داشته باشد]، ايستاست اما نه به وسيله ستونها و تكيه گاهها.759.امام باقر عليه السلام :الكافى :امام صادق عليه السلام به مردى كه گفت: خدا بزرگتر است فرمود: خدا بزرگتر از چه چيز است؟ عرض كرد: از همه چيز. امام صادق عليه السلام فرمود: او را محدود كردى. مرد گفت: پس، چگونه بگويم؟ فرمود: بگو: خدا بزرگتر از آن است كه به وصف در آيد.760.امام كاظم عليه السلام :خدا برتر و والاتر و بزرگتراز آن است كه به حقيقت صفتش رسيده شود؛ بنابراين، او را به همان گونه كه خودش خود را وصف كرده است، وصف كنيد و از جز آن خوددارى ورزيد.761.ابن عبّاس:امام هادى عليه السلام :آفريدگار جز آن گونه كه خود خويشتن را وصف كرده است ، وصف نمى شود. چگونه وصف شود آفريدگارى كه حواسّ از درك او ناتوانند و وهمها از رسيدن به او درمانده اند و انديشه ها از تعريف و تحديد او عاجزند و ديدگان از احاطه بر او ناتوانند؟ برتر از وصف توصيفگران است و والاتر از نعت نعت گويان.1257 _ ارزش توحيد و معناى آن763.مُعاوِيَةُ بنُ عَمّارٍ عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ علپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :توحيد، نصف دين است.762.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :توحيد، زندگى بخش جان است.763.معاوية بن عمار :امام على عليه السلام :توحيد، آن است كه خداوند را به وهم در نياورى.764.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به مردى _فرمود : توحيد آن است كه آنچه را بر خود روا مى دانى بر پروردگارت روا ندانى، و عدل آن است كه آنچه را آفريدگارت به سبب آن تو را ملامت و سرزنش كرده به او نسبت ندهى.765.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :نخستين گام در بندگى خدا شناخت اوست و پايه شناخت خداوند بلند نام، يگانه دانستن اوست و نظام توحيدش نفى حدّ و حدود از اوست؛ زيرا خردها بر اين گواهى مى دهند كه هر موجود محدودى مخلوق است.

.

ص: 810

1258 _ دَليلُ التَّوحيدِالكتاب :(وَمَنْ يَدْعُ مَعَ اللّهِ إلها آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ) . (1)

الحديث :764.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ فيوَصِيَّتِه لِابنِه الحَسَنِ عليه السلام _: واعلَمْ يا بُنَيَّ أ نَّهُ لَو كانَ لِرَبِّكَ شَريكٌ لَأتَتكَ رُسُلُهُ ، ولَرَأيتَ آثارَ مُلكِهِ وسُلطانِهِ ، ولَعَرَفتَ أفعالَهُ وصِفاتِهِ، ولكِنَّهُ إلهٌ واحِدٌ كَما وَصَفَ نَفسَهُ ، لا يُضادُّهُ في مُلكِهِ أحَدٌ ، ولا يَزولُ أبَدا . (2)765.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ مِن مُناظَرَتِهِ زِندِيقا _: إن قُلتَ : إنَّهُما اثنانِ لَم يَخْلُ مِن أن يَكونا مُتَّفِقَينِ مِن كُلِّ جِهَةٍ ، أو مُفتَرِقَينِ مِن كُلِّ جِهَةٍ ، فلَمّارَأينا الخَلقَ مُنتَظِما،والفَلَكَ جارِيا (3) ، واختلافَ اللَّيلِ والنَّهارِ والشَّمسِ والقَمَرِ ، دَلَّ صِحَّةُ الأمرِ والتَّدبيرِ وائتِلافُ الأمرِ عَلى أنَّ المُدَبِّرَ واحِدٌ .

ثُمّ يَلزَمُكَ إنِ ادَّعَيتَ اثنَينِ فلابُدَّ مِن فُرجَةٍ بَينَهُما حتّى يَكونا اثنَينِ ، فصارَتِ الفُرجَةُ ثالِثا بَينَهُما قَديما مَعَهُما فيَلزَمُكَ ثَلاثَةٌ ، فإنِ ادَّعيتَ ثَلاثَةً لَزِمَكَ ما قُلنا في الاثنَينِ حتّى يَكونَ بَينَهُم فُرجَتانِ فيَكونَ خَمسا ، ثُمّ يَتَناهى في العَدَدِ إلى ما لا نِهايَةَ في الكَثرَةِ . (4)766.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَنِ الدَّليلِ عَلى أنَّ اللّهَواحِدٌ _: اتِّصالُ التَّدبيرِ ، وتَمامُ الصُّنعِ ، كَما قالَ اللّهُ عَزَّوجلَّ : «لَو كانَ فيهِما آلِهَةٌ إلَا اللّهُ لَفَسَدَتا» . (5)767.سوده ، دختر زمعه :التوحيد عن الإمامِ الرِّضا عليه السلام_ لَمّا سألَهُ رَجُلٌ مِنَ الثَنَوِيَّةِ: إنّي أقولُ: إنّ صانِعَ العالَمِ اثنانِ ،فما الدَّليلُ عَلى أ نَّهُ واحِدٌ ؟ _: قَولُكَ : إنَّهُ اثنانِ دَليلٌ عَلى أ نَّهُ واحِدٌ ؛ لِأنَّكَ لَم تَدَّعِ الثّانِيَ إلّا بَعدَ إثباتِكَ الواحِدَ ، فالواحِدُ مُجمَعٌ عَلَيهِ ، وأكثَرُ مِن واحِدٍ مُختَلَفٌ فيهِ . (6)768.ابن مسكان از امام صادق عليه السلام روايت مى كند كتفسير القمّي:ثُمّ رَدَّ اللّهُ عَلَى الثَّنَويَّةِ الّذينَ قالوا بِإلهَينِ فقالَ اللّهُ تَعالى: «ما اتَّخَذَ اللّهُ مِن وَلَدٍ وما كانَ مَعَهُ مِن إلهٍ ...» قالَ : لَو كانا إلهَينِ كَما زَعَمتُم لَكانا يَختِلفان ؛ فيَخلُقُ هذا ولا يَخلُقُ هذا، ويُريدُ هذا ولا يُريدُ هذا، ويَطلبُ كلُّ واحدٍ مِنهما الغَلَبَةَ، وإذا أرادَ أحدُهُما خَلْقَ إنسانٍ أرادَ الآخرُ خَلْقَ بَهيمَةٍ، فيكونُ إنسانا وبَهيمةً في حالَةٍ واحِدَةٍ ، وهذا غيرُ مَوجودٍ، فَلَمّا بَطُلَ هذا ثَبَتَ التَّدبيرُ والصِنعُ لِواحدٍ، ودَلَّ أيضا التَّدبيرُ وثباتُهُ وقِوامُ بَعضِهِ بِبَعضٍ على أنَّ الصّانِعَ واحدٌ وذلكَ قَولُهُ : «ما اتَّخَذَ اللّهُ مِن وَلَدٍ» إلى قَولِهِ : «لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ» . (7) .


1- .المؤمنون : 117 .
2- .نهج البلاغة : الكتاب 31 .
3- .في الكافي : 1/81/5 هنا زيادة وهي «والتدبير واحدا» .
4- .التوحيد : 243/1
5- .التوحيد : 250 / 2
6- .التوحيد : 270/6 .
7- .تفسير القمّي : 2/93 .

ص: 811

1258 _ دليل بر يگانگى خدا

1258 _ دليل بر يگانگى خداقرآن:«آن كس كه با اللّه خدايى ديگر نيز مى خواند هيچ برهانى بر وجود آن ندارد. جز اين نيست كه حسابش نزد پروردگارش خواهد بود و به يقين كافران رستگار نمى شوند».

حديث:773.جابِرُ بنُ عَبدِاللّه ِ :امام على عليه السلام_ در سفارش خود به فرزند بزرگوارش حسن عليه السلام _نوشت : بدان تو اى فرزندم كه اگر پروردگارت را شريكى بود، بى گمان فرستادگان و رسولان او نيز نزد تو مى آمدند و نشانه هاى پادشاهى و اقتدار او را مى ديدى و افعال و صفاتش را مى شناختى؛ اما خداوند همچنان كه خود در وصف خويش فرموده، خدايى يگانه است و در ملكش رقيبى ندارد و هرگز زوال نمى پذيرد.770.عبد الرّحمن بن سنان :امام صادق عليه السلام_ در بخشى از مناظره خود با يك زنديق _فرمود : اگر بگويى خدا دو تاست، از اين دو حالت بيرون نيست كه يا هر دو از هر جهت يكسانند يا از تمام جهات متفاوتند. از آن جا كه ما آفرينش را نظام مند مى بينيم و فلك را در گردش و آمد و شد شب و روز و خورشيد و ماه را مرتّب، درستى كار و تدبير و هماهنگى امور، دلالت بر اين دارد كه مدبّر يكى است.

وانگهى، اگر ادعا كنى خدا دو تاست لازمه اش اين است كه فاصله اى ميان آنها باشد تا دوتا بودن آنها صدق كند. در اين صورت، آن فاصله خود خداى سومى است كه همچون آنها قديم است و در نتيجه، اعتقاد به خداى سومى بر تو لازم مى آيد و اگر سه خدا ادّعا كنى همان چيزى لازم مى آيد كه در مورد اعتقاد به دو خدا گفتيم؛ يعنى بايد ميان آنها، دو فاصله باشد كه در اين صورت وجود پنج خدا لازم مى آيد و به اين ترتيب تعداد خدايان تا بى نهايت پيش مى رود.771.حازم بن حبيب :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه دليل بر يگانگى خدا چيست _فرمود : پيوستگى و هماهنگى تدبير و نظام حاكم بر هستى و كامل بودن آفرينش ؛ چنان كه خداوند عز و جل فرموده است : «اگر در زمين و آسمان خدايانى جز اللّه مى بود ، هر دو تباه مى شدند» .772.فضل بن هشام هروى :التوحيد :مردى از پيروان آيين دوگانه پرستى به امام رضا عليه السلام عرض كرد : من مى گويم: سازنده جهان دو تاست . چه دليلى وجود دارد كه او يكى است؟ حضرت فرمود: همين كه مى گويى: او دو تاست ، دليل بر اين است كه او يكى است؛ زيرا ادعاى تو بر وجود خداى دوم پس از آنى است كه وجود يك خدا را ثابت مى دانى. پس، وجود يك خدا مورد اتفاق است و بيش از يكى مورد اختلاف مى باشد.773.جابر بن عبداللّه :تفسير القمّى :سپس خداوند دوگانه پرستانىرا كه به دو خدا اعتقاد دارند، رد كرد و فرمود: «خداوند هيچ فرزندى نگرفت و هيچ خدايى همراه او نيست...» فرمود: اگر همچنان كه مى پنداريد، دو خدا بودند، دچار اختلاف مى شدند.

اين مى آفريد و آن نمى آفريد. اين اراده مى كرد و آن اراده نمى كرد و هر كدام از آن [بر ديگرى ]برترى مى جست؛ هر گاه يكى از آن دو، آفرينش انسانى را اراده مى كردخداى ديگر آفرينش چارپايى را اراده مى كرد، پس در يك حال، انسان و چارپايى به وجود مى آمد. در حالى كه اين امر وجود نداد. پس از آنجا كه اين [فرض] باطل است، تدبير و آفرينش براى خداى يگانه ثابت مى شود.

و نيز تدبير [آفرينش] و ثبات و استوارى برخى بر برخى ديگر، بر يگانگى آفريدگار دلالت دارد. و آن، اين گفته خداوند است: «خداوند هيچ فرزندى اختيار نكرده» تا اين فرموده اش «هر آينه برخى بر برخى ديگر تفوق مى جستند» .

.

ص: 812

1259 _ لا تُدرِكُهُ الأبصارُ وتراه القلوبالكتاب :(لا تُدْرِكُهُ الْأبْصارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأبْصارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ) . (1)

الحديث :774.زراره از امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لَمّا اُسرِيَ بي إلَى السَّماءِ بَلَغَ بي جَبرَئيلُ مَكانا لَم يَطَأْهُ جَبرئيلُ قَطُّ ، فكُشِفَ لي فأرانِيَ اللّهُ عَزَّوجلَّ مِن نورِ عَظَمَتِهِ ما أحَبَّ . (2)775.عبدالرحمن بن حجّاج :الأمالي للصدوق :لَمّا جَلَسَ عَليٌّ عليه السلام فِي الخِلافَةِ ... فَقامَ إلَيهِ رَجلٌ يقالُ لهُ ذعلب ... فقالَ : يا أميرَالمؤمنينَ، هَلْ رأيتَ رَبَّكَ؟ فَقالَ : وَيلَكَ يا ذَعلَبُ ! لَم أكُن بِالّذي أعبُدُ رَبّا لَم أرَهُ ! قالَ : فكَيفَ رَأيتَهُ ؟ صِفْهُ لَنا ؟ قالَ : وَيلَكَ ! لَم تَرَهُ العُيونُ بِمُشاهَدَةِ الأبصارِ ، ولكِنْ رَأتهُ القُلوبُ بِحَقائقِ الإيمانِ . (3)776.امام سجاد عليه السلام :الإمامُ الرِّضا عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «لا تُدرِكُهُ الأبصارُ ...» _: لا تُدرِكُهُ أوهامُ القُلوبِ ، فكَيفَ تُدرِكُهُ أبصارُ العُيونِ ؟ ! (4)777.امام صادق عليه السلام :الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى أرى رَسولَهُ بِقَلبِهِ مِن نورِ عَظَمَتِهِ ما أحَبَّ . (5)1260 _ أزَلِيٌّ وأبَدِيٌّ779.عَبدُ الكَريمِ بنُ كَثير :الإمامُ عليٌ عليه السلام :الحَمدُ للّهِِ الأوَّلِ قَبلَ كُلِّ أوَّلٍ ، والآخِرِ بَعدَ كُلِّ آخِرٍ ، وبِأوَّلِيَّتِهِ وَجَبَ أن لا أوَّلَ لَهُ ، وبآخِرِيَّتِهِ وَجَبَ أن لا آخِرَ لَهُ . (6)778.ابوالعرندس كِندىعنه عليه السلام :لا يَزولُ أبَدا ولَم يَزَلْ ، أوَّلٌ قَبلَ الأشياءِ بِلا أوَّلِيَّةٍ ، وآخِرٌ بَعدَ الأشياءِ بِلا نِهايَةٍ . (7)779.عبد الكريم بن كثير :عنه عليه السلام_ وقَد سَألَهُ رَجُلٌ يَهودِيٌّ: مَتى كانَ رَبُّنا عَزَّوجلَّ ؟ _: يا يَهودِيُّ ، (ما كانَ) لَم يَكُنْ رَبُّنا فكانَ ، وإنَّما يُقالُ : «مَتى كانَ» لِشَيءٍ لَم يَكُنْ فكانَ ، هُوَ كائنٌ بِلا كَينونَةِ كائنٍ لَم يَزَلْ لَيسَ لَهُ قَبلٌ ، هُوَ قَبلَ القَبلِ ، وقَبلَ الغايَةِ ، انقَطَعَتْ عَنهُ الغاياتُ ، فهُوَ غايَةُ كُلِّ غايَةٍ . (8)780.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في كِتابِهِ لِعَمرِو بنِ حَزمٍ حينَ أمَّرَهُ عَ ) الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى كانَ ولا شَيءَ غَيرُهُ ، نورا لا ظَلامَ فيهِ ، وصادِقا لا كِذبَ فيهِ ، وعالِما لا جَهلَ فيهِ، وحَيّا لا مَوتَ فيهِ ، وكذلِكَ هُوَ اليَومُ ، وكذلِكَ لا يَزالُ أبَدا . (9)1261 _ حَيٌّالكتاب :(اللّهُ لا إلهَ إلَا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ) . (10)

الحديث :781.عمر بن اُذينه:الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ عِلمٌ لا جَهلَ فيهِ ، حَياةٌ لا مَوتَ فيهِ ، نورٌ لا ظُلمَةَ فيهِ . (11) .


1- .الأنعام : 103 .
2- .التوحيد : 108/4.
3- .الأمالي للصدوق : 423/560
4- .الأمالي للصدوق : 495/673 .
5- .الكافي : 1/95/1 .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 101
7- .نهج البلاغة : الكتاب 31 .
8- .بحار الأنوار : 77/331/18 .
9- .التوحيد : 141/5 .
10- .البقرة : 255 .
11- .التوحيد : 137/11 .

ص: 813

1259 _ ديدگان او را نمى يابند و دلها او را
1260 _ خدا بى آغاز و انجام است
1261 _ خدا زنده است

1259 _ ديدگان او را نمى يابند و دلها او را مشاهده مى كنندقرآن:«ديدگان او را در نمى يابند و او ديدگان را در مى يابد و او لطيف و آگاه است».

حديث:786.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن شب كه مرا به آسمان بردند، جبرئيل مرا به جايى رساند كه خودش هرگز در آن جا قدم نگذاشته بود. پس، پرده ها براى من كنار زده شد و خداوند عز و جل از نور عظمت خود، تا دوست داشت، به من نشان داد.787.عنه صلى الله عليه و آله :الأمالى صدوق :در زمان خلافت على عليه السلام ... شخصى به نام ذِعْلِب در مقابل حضرت ايستاد و عرضه داشت : اى امير مؤمنان! آيا تا كنون پروردگار خود را ديده اى ؟ حضرت فرمود: واى بر تو اى ذعلب! من خدايى را كه نديده باشم نمى پرستم. عرض كرد: چگونه او را ديده اى، برايمان وصفش كن؟ حضرت فرمود: واى بر تو! چشمها او را با نگاه كردن نديده اند، بلكه دلها از طريق حقايق ايمان (تصديقات و باورهاى عقلى يا انوار عقلى ناشى از ايمان) مشاهده اش كرده اند.788.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام_ درباره آيه «ديدگان او را در نمى يابند...» _فرمود : اوهام دلها او را در نمى يابند، چگونه نگاه چشمها دريابندش؟!789.عنه صلى الله عليه و آله :امام عسكرى عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى از نور عظمت خويش، چندان كه دوست داشت، به قلب رسول خود نماياند.1260 _ خدا بى آغاز و انجام است791.عَبدُ الرَّحمنِ بنُ سَمُرَة :امام على عليه السلام :سپاس و ستايش خداى را كه اول است پيش از هر اوّلى و آخر است بعد از هر آخرى و به سبب اول بودنش لازم است كه او را آغازى نباشد و به سبب آخر بودنش واجب است كه او را پايان و آخرى نباشد.792.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هيچ گاه زوال نپذيرد و همواره بوده است؛ پيش از همه چيز بوده بى آن كه او را آغازى باشد و پس از همه چيز هست بى آن كه نهايت و پايانى داشته باشد.793.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعائِشَةَ في عُمرَتِها _ ) امام على عليه السلام_ در پاسخ به مردى يهودى كه پرسيد: پروردگار عز و جل ما از كى بوده است؟ _فرمود : اى يهودى! چنين نبوده كه پروردگار ما نبوده و سپس بود شده باشد. سؤال «از كى بوده؟» تنها درباره موجودى به كار مى رود كه نبوده و سپس بود شده است. خدا موجود است بى آن كه حادث باشد. همواره بوده و قبل و نقطه آغازى ندارد. پيش از پيش است و پيش از نقطه نهايت [در جانب ازل]. غايت و نقطه پايان به او ختم مى شود، او پايان هر پايانى است.794.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى بود و چيزى جز او نبود، نورى بود تهى از تاريكى، راستگو بود و دروغ در او راه نداشت، دانا بود و نادانى همراهش نبود، زنده بود و مرگ با او نبود؛ هم اينك نيز چنين است و همواره چنين خواهد بود.1261 _ خدا زنده استقرآن:«اللّه خدايى است كه هيچ خدايى جز او نيست. زنده و پاينده است».

حديث:788.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خداوند علمى است كه هيچ نادانى در او نيست، زندگى اى است كه مرگى با او نيست و روشنايى اى است كه هيچ تاريكى در او نباشد.

.

ص: 814

789.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :كانَ اللّهُ حَيّا بِلا حَياةٍ حادِثَةٍ ...بَل حَيٌّ لِنَفسِهِ . (1)1262 _ عالِمٌالكتاب :(وَعِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إلّا هُوَ وَيَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إلَا يَعْلَمُها وَلا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا يابِسٍ إلَا فِي كِتابٍ مُبِينٍ) . (2)

الحديث :794.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ولا يَعزُبُ عَنهُ عَدَدُ قَطرِ الماءِ،ولا نُجومُ السَّماءِ ، ولا سَوافِي الرِّيحِ في الهَواءِ ، ولا دَبيبُ النَّملِ عَلَى الصَّفا ، ولا مَقيلُ الذَّرِّ في اللّيلَةِ الظَّلماءِ ، يَعلَمُ مَساقِطَ الأوراقِ ، وخَفِيَّ طَرْفِ الأحداقِ . (3)795.زُرارَة :عنه عليه السلام :يَعلَمُ عَجيجَ الوُحوشِ في الفَلَواتِ ، ومَعاصِيَ العِبادِ في الخَلَواتِ ، واختِلافَ النِّينانِ في بحار الأنوار الغامِراتِ ، وتَلاطُمَ الماءِ بِالرِّياحِ العاصِفاتِ . (4)796.الإمام الكاظم عليه السلام :عنه عليه السلام :خَرَقَ عِلمُهُ باطِنَ غَيبِ السُّتُراتِ ،وأحاطَ بِغُموضِ عَقائدِ السَّريراتِ . (5)795.زراره:الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لَم يَزَلْ عالِما بِما يَكونُ، فعِلمُهُ بِهِ قَبلَ كَونِهِ كعِلمِهِ بِهِ بَعدَ كَونِهِ . (6)796.امام كاظم عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَن عِلمِهِ بِالمَكانِ: أكانَ قَبلَ تَكوينِهِ أم حِينَهُ وبَعدَهُ ؟ _: تَعالَى اللّهُ ! بَل لَم يَزَلْ عالِما بِالمَكانِ قَبلَ تَكوينِهِ كَعِلمِهِ بِهِ بَعدَ ما كَوَّنَهُ ، وكَذلِكَ عِلمُهُ بِجَميعِ الأشياءِ كعِلمِهِ بِالمَكانِ . (7)797.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :والعِلمُ ذاتُه ولا مَعلومَ ... فلَمَّا أحدَثَ الأشياءَ وكانَ المَعلومُ وَقَعَ العِلمُ مِنهُ عَلَى المَعلومِ . (8)798.عنه عليه السلام :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :عِلمُ اللّهِ لا يُوصَفُ مِنهُ بِأينَ ،ولا يُوصَفُ العِلمُ مِنَ اللّهِ بِكَيفَ ، ولا يُفرَدُ العِلمُ مِنَ اللّهِ ، ولا يُبانُ اللّهُ مِنهُ ، ولَيسَ بَينَ اللّهِ وبَينَ عِلمِهِ حَدٌّ . (9)1263 _ عادِلٌالكتاب :(إنَّ اللّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَإنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أجْرا عَظِيما) (10) . (11)

الحديث :800.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :وأشهَدُ أ نَّهُ عَدلٌ عَدَلَ ، وحَكَمٌ فَصَلَ . (12)801.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عنِ العَدلِ _: العَدلُ ألّا تَتَّهِمَهُ . (13) .


1- .التوحيد : 142/6 .
2- .الأنعام : 59 .
3- .نهج البلاغة: الخطبة 178
4- .نهج البلاغة: الخطبة 198
5- .نهج البلاغة: الخطبة 108.
6- .الكافي : 1/107/2 .
7- .التوحيد : 137/9 .
8- .الكافي : 1/107/1 .
9- .التوحيد : 138/16 .
10- .الآيات في نفيالظلم عنه تعالى تزيد على أربعين آية ، فراجع .
11- .النساء : 40 .
12- .نهج البلاغة : الخطبة 214 .
13- .نهج البلاغة : الحكمة 470 .

ص: 815

1262 _ خدا داناست
1263 _ خدا دادگر است

802.الشَّيخُ الطّوسِيّ :امام كاظم عليه السلام :خداوند زنده اى نيست كه حياتش حادث باشد... بلكه او به ذات خود زنده است.1262 _ خدا داناستقرآن:«و نزد اوست كليدهاى غيب. آنها را كسى جز او نمى داند. هر آن چه را در خشكى و درياست مى داند. هيچ برگى نمى افتد مگر اين كه او آن را مى داند و هيچ دانه اى در تاريكيهاى زمين و هيچ ترى و خشكى نيست مگر اين كه در كتابى مبين آمده است».

حديث:800.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :شمار قطره هاى آبها و ستارگان آسمان و ذرات گرد و غبار پراكنده در هوا و حركت مور بر خرسنگ و خفتنگاه مورچگان در شب تاريك، بر او پوشيده نيست. افتادنگاههاى برگها و برهم خوردن پلكها را مى داند.801.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :آواى وحوش در بيابانها و گناهان بندگان در خلوتها و آمد و شد ماهيان در درياهاى بزرگ و برهم خوردن آبها از بادهاى سخت رامى داند.802.شيخ طوسى از امامان عليهم السلام نقل كرده است:امام على عليه السلام :دانش او به آن سوى ناپيداى پرده ها نفوذ مى كند و بر افكار و باورهاى پيچيده درونها احاطه دارد.803.معاوية بن عمّار:امام باقر عليه السلام :خدا به آنچه پديد مى آيد، هميشه عالم بوده است. پس، علم او به اشياء پيش از بود شدنشان، مانند علم اوست به آنها بعد از پديد آمدنشان.804.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه: آيا علم خدا به مكان ، پيش از ايجاد آن بوده يا همزمان با ايجادش يا بعد از آن؟ _فرمود : بلند مرتبه است خدا! او پيوسته عالم بوده است و علم او به مكان پيش از ايجاد آن همانند علم اوست به آن بعد از ايجادش. علم او به همه اشياء نيز همچون علم او به مكان است.805.على بن جعفر:امام صادق عليه السلام :علم ، ذاتى خداست و پيش از آن كه معلومى (متعلق علمى) در كار باشد، عالم بوده است... پس چون اشياء را پديد آورد و معلوم موجود شد علم او به معلوم تعلق گرفت.806.يوسف بن عبداللّه بن سلام از مادر بزرگش ( _ ام معقل _ ) امام كاظم عليه السلام :علم خدا، با صفت «از كجاست؟» وصف نمى شود. علم خدا با صفت «چگونه» توصيف نمى گردد؛ نه علم از خدا جدا مى شود و نه خدا از علم؛ و ميان خدا و علم او حدّى نيست.1263 _ خدا دادگر استقرآن:«همانا خداوند ذرّه اى ستم نمى كند. اگر نيكيى باشد آن را دو چندان مى كند و از جانب خود مزدى بزرگ مى دهد» (1) .

حديث:807.وليد بن صبيح:امام على عليه السلام :گواهى مى دهم كه خداوند دادگرى است كه به عدل رفتار كرده و داورى است كه حق و باطل را از هم جدا ساخته است.808.حمّاد بن عثمان:امام على عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه عدل چيست؟ _فرمود : عدل، آن است كه خدا را متهم نكنى.

.


1- .آياتى كه در نفى ظلم و ستمگرى از خداست، بيش از چهل آيه است. به اين آيات مراجعه شود.

ص: 816

809.على بن حديد:الإمامُ زينَ العابدينُ عليه السلام_ في دُعائهِ يَومَ الأضحى والجُمعَةِ _: وقَد عَلِمتُ أ نَّهُ لَيسَ في حُكمِكَ ظُلمٌ ، ولا في نَقمَتِكَ عَجَلَةٌ ، وإنّما يَعجَلُ مَن يَخافُ الفَوتَ ، وإنَّما يَحتاجُ إلَى الظُّلمِ الضَّعيفُ ، وقَد تَعالَيتَ يا إلهي عَن ذلكَ عُلُوّا كَبيرا . (1)810.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ وقد سُئلَ عَن أساسِ الدِّينِ _: التَّوحيدُ والعَدلُ . . . أمّا التَّوحيدُ فأن لا تُجَوِّزَ عَلى رَبِّكَ ما جازَ عَلَيكَ ، وأمّا العَدلُ فأن لا تَنسِبَ إلى خالِقِكَ ما لامَكَ عَلَيهِ . (2)1264 _ خالِقٌالكتاب :(اللّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ) . (3)

الحديث :815.ابنُ عَبّاس :التوحيد :دَخَلَ ابنُ أبي العَوجاءِ عَلى أبيعَبدِ اللّهِ عليه السلام فقالَ : ألَيسَ تَزعَمُ أنَّ اللّهَ خالِقُ كُلِّ شَيءٍ ؟ فقالَ أبو عَبدِاللّهِ عليه السلام : بَلى ، فقالَ : أنا أخلُقُ ! فقالَ عليه السلام لَهُ : كَيفَ تَخلُقُ ؟ ! فقالَ : اُحدِثُ في المَوضِعِ ثُمّ ألبَثُ عَنهُ فيَصيرُ دَوابَّ فأكونُ أنا الّذي خَلَقتُها ! فقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : ألَيسَ خالِقُ الشَّيءِ يَعرِفُ كَم خَلقُهُ ؟ قالَ : بَلى ، قالَ : فتَعرِفُ الذَّكَرَ مِنها مِنَ الاُنثى ، وتَعرِفُ كَم عُمرُها ؟ فسَكَتَ . (4)816.أبو إسحاق :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :الحَمدُ للّهِِ فاطِرِ الأشياءِ إنشاءً ، ومُبتَدِعِها ابتِداءً بِقُدرَتِهِ وحِكمَتِهِ ، لا مِن شَيءٍ فَيَبطُلَ الاختِراعُ ، ولا لِعِلَّةٍ فلا يَصِحَّ الابتِداعُ ، خَلَقَ ما شاءَ كَيفَ شاءَ . (5)1265 _ قادِرٌالكتاب :(فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَ_رِقِ وَ الْمَغَ_رِبِ إِنَّا لَقَ_دِرُونَ) . (6)

الحديث :814.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌ عليه السلام_ لمّا قيل لَهُ : هل يقدرُ ربُّك على أن يدخل الدنيا في بيضةٍ _: إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى لا يُنسَبُ إلَى العَجزِ ، والّذي سَألتَني لا يَكونُ . (7)815.ابن عبّاس:الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ إبليسَ قالَ لِعيسَى ابنِ مَريَمَ عليه السلام : أيَقدِرُ رَبُّكَ عَلى أن يُدخِلَ الأرضَ بَيضَةً ؛ لا يُصغِّرُ الأرضَ ولا يُكَبِّرُ البَيضَةَ ؟ فقالَ عيسى عليه السلام : وَيلَكَ ! إنَّ اللّهَ لا يُوصَفُ بِعَجزٍ ، ومَن أقدَرُ مِمَّن يُلَطِّفُ الأرضَ ويُعَظِّمُ البَيضَةَ ؟ ! (8)1266 _ مُتَكَلِّمٌالكتاب :(وَرُسُلاً قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ اللّهُ مُوسَى تَكْلِيما) . (9)

.


1- .الصحيفة السجّاديّة : ص 207 الدعاء 48 .
2- .التوحيد : 96/1 .
3- .الزمر : 62 .
4- .التوحيد : 295/5
5- .التوحيد : 98/5 .
6- .المعارج : 40 .
7- .التوحيد : 130/9
8- .التوحيد : 127/5 .
9- .النساء : 164 .

ص: 817

1264 _ خدا آفريننده است
1265 _ خدا تواناست
1266 _ خدا سخنگوست

819.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعاى روز قربانو جمعه _گفت : هر آينه مى دانم كه نه در حكم و داورى تو ستمى روا مى شود و نه در خشم و كيفر رسانيت شتابى است؛ زيرا كسى شتاب مى كند كه مى ترسد [فرصت ]از دستش برود و كسى احتياج به ستم كردن دارد كه ناتوان است، و تو اى خداى من! بسى برتر و والاتر از اين امور هستى.820.أبو حُمَيد :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به پرسش از بنياددين _فرمود : بنياد دين توحيد و عدل است... توحيد به اين معناست كه آنچه را درباره خودت روا مى دانى درباره پروردگارت روا نشمارى و معناى عدل اين است كه آنچه را آفريدگارت به سبب آنها تو را نكوهش كرده است، به او نسبت ندهى.1264 _ خدا آفريننده استقرآن:«خدا آفريننده همه چيز است و او بر هر چيزى نگهبان است».

حديث:820.ابوحميد:التوحيد :ابن ابى العوجاء بر امام صادق عليه السلام وارد شد و گفت: آيا نه اين كه شما مى گويى خدا آفريننده همه چيز است؟ امام عليه السلام فرمود: چرا. ابن ابى العوجاء گفت: من هم مى آفرينم! امام عليه السلام فرمود: چگونه مى آفرينى؟ گفت: در جايى مدفوع مى كنم و آن گاه مدتى صبر مى نمايم و جنبندگانى پديد مى آيند. امام عليه السلام فرمود: آيا نه اين است كه آفريننده هر چيزى، از كم و كيف آنها آگاه است؟ گفت: چرا. فرمود: آيا تو مى دانى كه از آن جنبندگان نر و ماده كدام است و چقدر عمر مى كند؟ ابن ابى العوجاء، خاموش ماند.821.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :ستايش خداى را سزد كه با قدرت و حكمت خويش اشياء را آفريد و ابداع كرد نه از چيزى ديگر كه اختراع صادق نيايد و نه به علّتش تا در نتيجه، ابداعى در كار نباشد. او آفريد هر آنچه كه خواست و هر گونه كه خواست.1265 _ خدا تواناستقرآن:«نه ، سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها كه ما قادريم ...» .

حديث:826.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ آن گاه كه به او گفته شد آيا پروردگار تو مى تواند دنيا را در داخل تخم مرغى جاى دهد _فرمود : نسبت عجز به خداوند تبارك و تعالى نمى توان داد، اما آنچه از من پرسيدى شدنى نيست.827.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :ابليس به عيسى بن مريم عليه السلام گفت:آيا پروردگار تو مى تواند [كره ]زمين را داخل تخم مرغى جاى دهد، بدون آن كه زمين را كوچك و تخم مرغ را بزرگ كند؟ عيسى عليه السلام فرمود: واى بر تو! خدا به صفت ناتوانى وصف نمى شود؛ كسى كه بتواند زمين را كوچك گرداند و تخم مرغ را بزرگ [چندان كه زمين داخل آن جاى گيرد ]تواناتر از چنين كسى كيست؟1266 _ خدا سخنگوستقرآن:«و فرستادگانى كه پيش از اين داستانهايشان را براى تو گفته ايم و فرستادگانى كه داستانهايشان را برايت نگفته ايم. وخدا با موسى سخن گفت سخن گفتنى [بى ميانجى]».

.

ص: 818

الحديث :825.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌ عليه السلام :يُخبِرُ لا بِلِسانٍ ولَهَواتٍ، ويَسمَعُ لا بِخُروقٍ وأدَواتٍ ، يَقولُ ولا يَلفِظُ ، ويَحفَظُ ولا يَتَحَفَّظُ ... يَقولُ لِمَن أرادَ كَونَهُ: «كُنْ» فيَكونُ ، لا بِصَوتٍ يُقرَعُ ، ولا بِنِداءٍ يُسمَعُ ، وإنَّما كَلامُه سُبحانَهُ فِعلٌ مِنهُ ، أنشَأهُ ومَثَّلَهُ ، لَم يَكُنْ مِن قَبلِ ذلكَ كائنا ، ولَو كانَ قَديما لَكانَ إلها ثانِيا . (1)1267 _ مُريدٌالكتاب :(إنَّما أمْرُهُ إذا أرادَ شَيْئا أنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ) . (2)

الحديث :830.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إنَّما تَكونُ الأشياءُ بإرادَتِهِ ومَشيئَتِهِ ؛ مِن غَيرِ كلامٍ ، ولا تَرَدُّدٍ في نَفَسٍ ، ولا نُطقٍ بِلِسانٍ . (3)1268 _ ظاهِرٌ وباطِنٌالكتاب :(هُوَ الْأَوَّلُ وَالْاخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْباطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ) . (4)

الحديث :835.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌ عليه السلام :الظّاهِرُ بِعَجائبِ تَدبيرِهِ لِلنّاظِرينَ ، والباطِنُ بِجَلالِ عِزَّتِهِ عَن فِكْرِ المُتَوَهِّمِينَ . (5)836.زَيدُ بنُ ثابِت :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :ظاهِرٌ لا بِتأويلِ المُباشَرَةِ ،مُتَجَلٍّ لا بِاستِهلالِ رُؤيَةٍ ، باطِنٌ لا بِمُزايَلَةٍ . (6)1269 _ مالِكٌالكتاب :(وَللّهِِ مُلْكُ السَّماواتِ وَالْأرْضِ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ) . (7)

الحديث :834.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كُلُّ مالِكٍ غَيرُهُ مَملوكٌ . (8)835.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ في تَفسيرِ لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ _: إنّا لا نَملِكُ مَعَ اللّهِ شَيئا ، ولا نَملِكُ إلّا ما مَلَّكَنا ، فمَتى مَلَّكَنا ما هُوَ أملَكُ بِهِ مِنّا كَلَّفَنا ، ومَتى أخَذَهُ مِنّا وَضَعَ تَكليفَهُ عَنّا . (9)1270 _ سَميعٌ بصيرٌالكتاب :(وَاللّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إنَّ اللّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ) . (10)

الحديث :840.الحَسَنُ بنُ الجَهم :الإمامُ عليٌ عليه السلام :والسَّميعُ لا بِأداةٍ . (11)841.مُرازِم :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّهُ سَميعٌ بَصيرٌ ، يَسمَعُ بِمايُبصِرُ ، ويُبصِرُ بِما يَسمَعُ . (12)837.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الرّضا عليه السلام :لَمّا لَم يَخفَ عَلَيهِ خافِيَةٌ مِن أثَرِ الذَّرَّةِ السَّوداءِ ، عَلَى الصَّخرَةِ الصَّمّاءِ ، في اللَّيلَةِ الظَّلماءِ ، تَحتَ الثَّرى وبحار الأنوار ، قُلنا : بَصيرٌ . (13) .


1- .نهج البلاغة : الخطبة 186 .
2- .يس : 82 .
3- .التوحيد : 100/8 .
4- .الحديد : 3 .
5- .نهج البلاغة : الخطبة 213.
6- .التوحيد : 37/2 .
7- .آل عمران : 189.
8- .نهج البلاغة : الخطبة 65
9- .نهج البلاغة : الحكمة 404 .
10- .غافر : 20 .
11- .نهج البلاغة : الخطبة 152 .
12- .التوحيد : 144/9 .
13- .التوحيد : 65/18 .

ص: 819

1267 _ خدا خواهنده است
1268 _ خدا آشكار و نهان است
1269 _ خداوند مالك همه چيز است
1270 _ خدا شنواىِ بيناست

حديث:839.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :خبر مى دهد، اما نه به وسيله زبان و زبانچه ها و مى شنود اما نه با سوراخهاى گوش و ابزارهاى شنيدن؛ سخن مى گويد اما نه با تلفظ كردن و از بَر مى كند اما نه با حافظه... به هر چه اراده كند كه هستى يابد، مى گويد: «باش» و او هستى مى يابد، اما اين گفتن او نه با صدايى است كه پرده گوش را بكوبد و نه با آوازى است كه شنيده شود، بلكه گفتار خداوند سبحان فعل اوست كه آن را ايجاد كرده و تجسّم مى بخشد و پيشتر وجود نداشته است؛ زيرا اگر [فعل او نيز ]قديم مى بود آن خداى دومين بود.1267 _ خدا خواهنده استقرآن:«كار خدا چنين است كه هرگاه چيزى بخواهد به او مى گويد: باش، پس موجود مى شود».

حديث:844.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :اشياء با اراده و خواست او پديد مى آيند، بى آن كه سخنى گفته شود و يا انديشه اى از خاطرى بگذرد و يا زبانى به سخن گويا شود.1268 _ خدا آشكار و نهان استقرآن:«اوست آغاز و انجام و آشكار و نهان و او به همه چيز داناست».

حديث:842.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :به سبب شگفتيهاى آفرينشش، براى بينايان آشكار است و به سبب شكوه عزّتش از انديشه و اوهام انديشمندان و انديشه گران پنهان است.843.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :آشكار است، اما نه به واسطه حواسّ و تماس حسّى؛ پيداست اما نه پيدايى ناشى از ديدن با چشم؛ نهان است اما نه به سبب دور بودن.1269 _ خداوند مالك همه چيز استقرآن:«از آن خداست مُلك آسمانها و زمين و خدا بر همه چيز تواناست».

847.حلبى:امام على عليه السلام :هر مالكى، جز خداوند، مملوك است.848.معاوية بن عمار:امام على عليه السلام_ در تفسير «لا حول ولا قوة الا باللّه » _فرمود : با وجود خدا ما مالك هيچ چيز نيستيم و تنها مالك آن چيزى هستيم كه او خود آن را به ملكيت ما در آورده است. پس، وقتى آنچه را كه او به مالكيتش سزاوارتر از ماست در اختيار ما نهد تكليفى بر عهده ما نهاده است و هرگاه آن را از ما باز گيرد، تكليف خويش را از عهده ما برداشته است.1270 _ خدا شنواىِ بيناست«خدا به حق داورى مى كند ولى كسانى كه جز او را به خدايى مى خوانند هيچ داورى نتوانند. همانا خدا شنواى بيناست».

850.الإمام الصادق عليه السلام :امام على عليه السلام :خدا شنواست اما نه به واسطه ابزار شنيدن.850.امام صادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :خداوند شنوا و بيناست؛ با همان چيزى كه مى بيند مى شنود و با همان چيزى كه مى شنود مى بيند.851.أنَس :امام رضا عليه السلام :از آن جا كه هيچ امر پنهانى حتّى همچون ردپاى مورى سياه بر روى خرسنگى تيره در شبى تار در زير زمين و درياها بر او پوشيده نيست، مى گوييم: او بيناست.

.

ص: 820

1271 _ لَطيفٌ وخَبيرٌالكتاب :(لا تُدْرِكُهُ الْأبْصارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأبْصارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ) . (1)

الحديث :851.انس:الإمامُ الرِّضا عليه السلام :أمّا اللَّطيفُ فلَيسَ عَلى قِلَّةٍ وقَضافَةٍ وصِغَرٍ ، ولكِنَّ ذلِكَ عَلَى النَّفاذِ في الأشياءِ ، والامتِناعِ مِن أن يُدرَكَ ، أمّا الخَبيرُ فالّذي لا يَعزُبُ عَنهُ شَيءٌ ولا يَفوتُهُ ، لَيسَ لِلتَّجرِبَةِ ولا لِلاعتِبارِ بِالأشياءِ ، فعِندَ التَّجرِبَةِ والاعتِبارِ عِلمانِ ، ولَولاهُما ما عَلِمَ ؛ لأنَّ مَن كانَ كذلِكَ كانَ جاهِلاً . (2)1272 _ قَوِيٌّ عزيزٌالكتاب :(فَلَمَّا جاءَ أمْرُنا نَجَّيْنا صالِحا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ) . (3)

(مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا) . (4)

الحديث :857.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :وكُلُّ قَوِيٍّ غَيرُهُ ضَعيفٌ . (5)858.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :كُلُّ شَيءٍ خاشِعٌ لَهُ ، وكُلُّ شَيءٍ قائمٌ بِهِ ، غِنى كُلِّ فَقيرٍ ، وعِزُّ كُلِّ ذَليلٍ ، وقُوَّةُ كلِّ ضَعيفٍ . (6)859.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :كُلُّ عَزيزٍ غَيرُهُ ذَليلٌ . (7)860.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الحَمدُ للّهِِ الّذي لَبِسَ العِزَّ والكِبرِياءَ، واختارَهُما لِنَفسِهِ دُونَ خَلقِهِ. (8)1273 _ حَكيمٌالكتاب :(إنَّ هذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَما مِنْ إِلهٍ إِلَا اللّهُ وَإنَّ اللّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ) . (9)

الحديث :857.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ: وكَيفَ لا يُسألُ عَمّا يَفعَلُ ؟ _: لِأنَّهُ لا يَفعَلُ إلّا ما كانَ حِكمَةً وصَوابا . (10)1274 _ صَمَدٌالكتاب :(اللّهُ الصَّمَدُ) . (11)

الحديث :862.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الحسينُ عليه السلام :الصَّمَدُ: الّذي لا جَوفَ لَهُ ، والصَّمَدُ : الّذي قَدِ انتَهى سُؤدَدُهُ ، والصَّمَدُ الّذي لا يَأكُلُ ولا يَشرَبُ ، والصَّمَدُ : الّذي لا يَنامُ ، والصَّمَدُ : الدّائمُ الّذي لَم يَزَلْ ولا يَزالُ . (12) .


1- .الأنعام : 103 .
2- .الكافي : 1/122/2 .
3- .هود : 66 .
4- .فاطر : 10.
5- .نهج البلاغة : الخطبة 65
6- .نهج البلاغة : الخطبة 109
7- .نهج البلاغة : الخطبة 65
8- .نهج البلاغة : الخطبة 192.
9- .آل عمران : 62 .
10- .التوحيد : 397/13 .
11- .الإخلاص : 2 .
12- .التوحيد : 90/3.

ص: 821

1271 _ خدا لطيف و خبير است
1272 _ خدا نيرومند و پيروز است
1273 _ خدا حكيم است
1274 _ خدا صَمَد است

1271 _ خدا لطيف و خبير استقرآن:«ديدگان او را در نمى يابند و او ديدگان را درمى يابد و او لطيف و آگاه است».

866.عَمّارُ بنُ موسَى السّاباطِ_يُّ عَن أب_ي عَب_دِالامام رضا عليه السلام :لطيف بودن خدا به معناى كمى و باريكى و خُردى نيست بلكه به معناى نفوذ [علم و قدرت او ]در اشياء و غير قابل درك بودن است ، اما خبير بدين معناست كه چيزى بر او پوشيده و از نظرش پنهان نمى ماند. آگاه بودن خدا [از اشياء ]ناشى از آزمودن و نتيجه گيرى نيست؛ زيرا آزمودن و نتيجه گيرى (رسيدن از علمى به علم ديگر) دو علم است و اگر اين دو نبود علم و دانشى وجود نداشت؛ چه، كسى كه چنين باشد (علم و دانشش از طريق تجربه و كسب به دست آيد) قبلاً جاهل بوده است [و آگاهى خدا چون از اين دو طريق به دست نمى آيد، پس هميشه آگاه بوده است] .1272 _ خدا نيرومند و پيروز استقرآن:«چون امر ما فرا رسيد، صالح را با كسانى كه به او ايمان آورده بودند، به رحمت خويش از خوارى آن روز نجات بخشيديم؛ زيرا پروردگار تو نيرومند و عزيز است».

«هر كه خواهان عزّت است [ بداند كه ]عزّت همگى از آن خداست .

حديث:867.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :هر نيرومندى، جز او، ناتوان است .868.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :همه چيز در برابر او فروتن است و همه چيز ايستاده به اوست، بى نياز كننده هر نيازمندى است و عزّتبخش هر خوارى و نيرو دهنده هر ناتوانى.869.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :هر عزيزى، جز او، ذليل است .870.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :سپاس و ستايش خداى را سزدكه رداى عزّت و كبريا پوشيد و اين دو صفت را براى خويش برگزيد نه براى مخلوقش.1273 _ خدا حكيم استقرآن :«همانا اين داستانى راست و درست است . و جز اللّه هيچ خدايى نيست و همانا خدا عزيز و حكيم است».

حديث :872.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه چرا خدا از كارى كه مى كند سؤال نمى شود؟ _فرمود : چون هر كارى كه مى كند، حكيمانه و درست است.1274 _ خدا صَمَد استقرآن:«خدا صمد است».

حديث:873.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام حسين عليه السلام :صمد، كسى است كه ميانْ تهى[ممكن الوجود] نيست؛ صمد كسى است كه سرورى و مهتريش در اوج است؛ صمد كسى است كه نه مى خورد و نه مى آشامد؛ صمد كسى است كه نمى خوابد؛ صمد آن مانايى است كه پيوسته بوده و خواهد بود.

.

ص: 822

1275 _ هُوَ في كُلِّ مَكانٍالكتاب :(وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ) . (1)

الحديث :878.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام _ في صِفَةِ اللّهِ سُبحانَهُ _:وإنَّهُ لَبِكُلِّ مَكانٍ ، وفي كُلِّ حِينٍ وأوانٍ ، ومَعَ كُلِّ إنسٍ وجانٍّ. (2)879.عنه صلى الله عليه و آله :التوحيد عن أبي جَعفَرٍ(3) : سَألتُ أبا عبدِ اللّه عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عَزَّ وجلَّ : «وهُوَ اللّهُ في السَّماواتِ وفي الأرضِ» (4) _ : كذلِكَ هُوَ في كُلِّ مَكانٍ . قُلتُ : بِذاتِه ؟ قالَ : وَيحَكَ ! إنَّ الأماكِنَ أقدارٌ ، فإذا قُلتَ : في مَكانٍ بِذاتِهِ لَزِمَكَ أن تَقولَ : في أقدارٍ وغَيرِ ذلكَ ، ولكِنْ هُوَ بائنٌ مِن خَلقِهِ ، مُحيطٌ بِما خَلَقَ عِلما وقُدرَةً وإحاطَةً وسُلطانا ومُلكا . (5)1276 _ صِفاتُ الذّاتِ وصِفاتُ الفِعلِ877.عبدالسلام بن صالح هروى:الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :رَبُّنا نورِيُّ الذّاتِ ، حَيُّالذّاتِ ، عالِمُ الذّاتِ ، صَمَدِيُّ الذّاتِ . (6)878.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :المَشيئَةُ والإرادَةُ مِن صِفاتِ الأفعالِ، فمَن زَعَمَ أنَّ اللّهَ تَعالى لَم يَزَلْ مُريدا شائيا فلَيسَ بِمُوَحِّدٍ . (7)1277 _ مِيزانُ مَعرِفَةِ صِفاتِ الثُّبُوتِيِّةِ والسَّلبِيَّةِ880.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أوَّلُ الدِّينِ مَعرِفَتُهُ ، وكمالُ مَعرِفَتِهِ التَّصديقُ بِهِ ، وكمالُ التَّصديقِ بِهِ تَوحيدُهُ ، وكَمالُ تَوحيدِهِ الإخلاصُ لَهُ ، وكمالُ الإخلاصِ لَهُ نَفيُ الصِّفاتِ عَنهُ ؛ لِشَهادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أ نَّها غَيرُ المَوصوفِ ، وشَهادَةِ كُلِّ مَوصوفٍ أ نَّهُ غَيرُ الصِّفَةِ ، فمَن وَصَفَ اللّهَ سُبحانَهُ فقَد قَرَنَهُ ، ومَن قَرَنَهُ فقَد ثَنّاهُ ، ومَن ثنّاهُ فَقَد جَزَّأهُ ، ومَن جَزَّأهُ فقَد جَهِلَهُ ، (ومَن جَهِلَهُ فقَد أشارَ إلَيهِ) (8) ، ومَن أشارَ إلَيهِ فقَد حَدَّهُ ، ومَن حَدَّهُ فقَد عَدَّهُ ، ومَن قالَ : «فيمَ ؟» فقَد ضَمَّنَهُ ، ومَن قالَ : «عَلامَ ؟» فقَد أخلى مِنهُ ، كائنٌ لا عَن حَدَثٍ ، مَوجودٌ لا عَن عَدَمٍ ، مَعَ كُلِّ شَيءٍ لا بِمُقارَنَةٍ ، وغَيرُ كُلِّ شَيءٍ لا بِمُزايَلَةٍ ، فاعِلٌ لا بِمَعنَى الحَرَكاتِ والآلَةِ ، بَصيرٌ إذ لا مَنظورَ إلَيهِ مِن خَلقِهِ ، مُتَوحِّدٌ إذ لا سَكَنَ يَستَأنِسُ بِهِ ولا يَستَوحِشُ لِفَقدِهِ . (9) .


1- .الحديد : 4 .
2- .نهج البلاغة : الخطبة 195 .
3- .قال الصدوق رضوان اللّه عليه: أظنّه محمّد بن نعمان .
4- .الأنعام : 3 .
5- .التوحيد : 133/15
6- .التوحيد : 140/4
7- .التوحيد : 338/5.
8- .هذه الجملة ليست في غير واحد من النسخ المخطوطة العتيقة ولا في شرحَي ابن ميثم وابن أبي الحديد ، والظاهر أ نّها زيادة من النسّاخ . (كما في هامش بحار الأنوار : 77/300) .
9- .نهج البلاغة : الخطبة 1 .

ص: 823

1275 _ خدا همه جا هست
1276 _ صفات ذات و صفات فعل
1277 _ معيار شناخت صفات ثبوتيه و سلبيه

1275 _ خدا همه جا هستقرآن:«و هر جا كه باشيد او با شماست و خدا به آن چه مى كنيد بيناست».

حديث:885.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ در وصف خداوند سبحان _فرمود : او در هرجا و در هر زمانى و با هر انس و جنّى هست.886.عنه صلى الله عليه و آله :التوحيد_ به نقل از ابوجعفر (1) _: از امام صادق عليه السلام درباره آيه «و او خداست در آسمانها و زمين» سؤال كردم ؟ حضرت فرمود : همين طور است. او در همه جا هست. عرض كردم: ذات او در همه جا هست؟ فرمود: واى بر تو! مكانها داراى حدّ و اندازه هستند. بنابراين، اگر بگويى: خداوند به ذات خود در جايى هست، لازم آيد كه بگويى: در اندازه و امثال اين چيزها جا دارد. اما او از خلقش جداست و علم و قدرت و احاطه و اقتدار و پادشاهيش همه آنچه را آفريده، در ميان گرفته است.1276 _ صفات ذات و صفات فعل881.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :پروردگار ما ذاتش نور است،ذاتش زنده است، ذاتش داناست، ذاتش صمد است.882.امام صادق عليه السلام :امام رضا عليه السلام :مشيّت و اراده از صفات فعلند؛بنابراين هر كس خيال كند كه خداوند متعال هميشه مريد و خواهنده بوده است موحّد نيست.1277 _ معيار شناخت صفات ثبوتيه و سلبيه884.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :آغاز دين شناخت خداست و اوج شناخت او باور كردن و اعتراف به وجود اوست و كمال تصديق او يگانه دانستن اوست و كمال يگانه دانستنش، خالص داشتن اوست [از جسميت و عرضيّت و لوازم اين دو ]و كمال خالص دانستن او نفى صفات از اوست؛ چرا كه هر صفتى گواه بر اين است كه با موصوف فرق مى كند و هر موصوفى گواه بر اين است كه با صفت متفاوت است. پس، هر كه خدا را وصف كند برايش قرين و همتا آورده است و هركه برايش قرين آورد، او را دو تا دانسته است و هركه او را دوگانه بداند برايش جزء قائل شده و هركه او را داراى جزء بداند وى را نشناخته است و هر كه او را نشناسد به او اشاره كند و هركه به او اشاره كند، محدودش[به حدّ و جهتى ]كرده است و هر كه برايش حد تعيين كند او را به شمار درآورده است وهر كه بگويد: «او در چيست؟» خدا را در جايى گنجانده است و هر كه بگويد: «او بر فراز چيست؟» جايى را از او تهى دانسته است. هستى دارد اما هستيش حادث نيست. وجود دارد اما از عدم برنيامده است. با هر چيزى هست اما نه به نحوى كه قرين او باشد و سواى هر چيزى است اما نه آن گونه كه از آن جدا و بر كنار باشد. فاعل است اما نه اين كه فعاليت كند و ابزارى به كار گيرد. بينا بوده پيش از آن كه آفريده اى باشد كه متعلق بينايى او واقع شود. يگانه و تنها بود آن گاه كه نه كسى و چيزى بود كه با آن خو گيرد يا از نبودش احساس تنهايى كند.

.


1- .شيخ صدوق رحمه الله مى گويد: به گمانم او محمّد بن نعمان باشد.

ص: 824

272 . خوبى كردن

1278 _ فضيلت نيكوكارى
1279 _ تشويق به نيكى كردن به همگان از نيك و بد
1280 _ دستگردانى احسان و كمك
1281 _ نهى از منّت گذارى

272 خوبى كردن1278 _ فضيلت نيكوكارى897.الإمام الباقر عليه السلام :امام على عليه السلام :خوبى كردن، كمك به ستمديده و ميهمان نوازى، ابزار سرورى است.895.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :خوبى كردن اندوخته ابدى است [يعنى هميشه ماندگار است و ذخيره روز قيامت].896.ابن ابى نجران:امام حسين عليه السلام :بدانيد كه خوبى كردن، ستايش به بار مى آورد و پاداش در پى دارد. اگر خوبى را به صورت مردى ببينيد هر آينه آن را نيكو و زيبا و خوشايند و برتر از همه جهانيان خواهيد ديد و اگر پستى را ببينيد آن را ناهنجار و زشت و بد منظر كه دلها از آن مى گريزد و چشمها به رويش بسته مى شود، خواهيد ديد.897.امام باقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام :نيكوكاران ، نخستين كسانى اندكه به بهشت در مى آيند.898.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :اهل خوبى در دنيا، در آخرت نيز اهل خوبى هستند؛ زيرا در آخرت كارهاى خوبشان سنگين مى شود. لذا از آنها به گنهكاران مى بخشند.898.امام صادق عليه السلام :امام جواد عليه السلام :نيكوكاران به نيكى كردن نيازمندترند تا كسانى كه به آن نيازمندند؛ زيرا پاداش و افتخار و نيكناميش از آنِ آنهاست. بنابراين، آدمى هر خوبى كه كند، نخست به خود كرده است. پس، نبايد به خاطر خوبيى كه به خود كرده از ديگران سپاسگزارى بخواهد.1279 _ تشويق به نيكى كردن به همگان از نيك و بد900.إسحاقُ بنُ عَمّار :پيامبرخدا صلى الله عليه و آله :سَرلوحه خِرَد، بعد از ديندارى، دوستى با مردم و خوبى كردن به هر آدمى، از نيك و بد، است.901.الإمام الكاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوبى كن چه به كسى كه شايسته آن است و چه به كسى كه شايستگى آن را ندارد؛ زيرا اگر كسى كه به او احسان كرده اى شايستگى احسان را نداشته باشد، تو به فضيلت احسان دست يافته اى.ر.ك : پرسش (2) ، باب 913 .

1280 _ دستگردانى احسان و كمك900.اسحاق بن عمّار:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به مرد مستمندى صدقه اى دهد، به مقدار آن پاداش بگيرد. و اگر اين صدقه را چهل هزار انسان دست به دست گردانند و به دست مستمندى برسد، همه آنها اجر كامل مى برند.901.امام كاظم عليه السلام :امام صادق عليه السلام :اگر احسان و كمك هشتاد دست بگردد، همه آنها به سبب آن پاداش مى يابند، بى آن كه از اجر صاحبش چيزى كم شود.1281 _ نهى از منّت گذارى903.إبراهيمُ بنُ أبِي البِلاد :امام على عليه السلام :با ميراندن (فراموش كردن) احسان خود، آن را زنده گردان.904.السَّيِّدُ ابنُ طاووس ( _ في شَرحِ زِيارَتِهِ صلى الله عليه و آله لِمَن و ) امام على عليه السلام :هر گاه به تو خوبى شد، آن راياد آورى كن و هر گاه تو خوبى كردى، آن را از ياد ببر.

.

ص: 826

903.ابراهيم بن ابى البلاد:عنه عليه السلام :مِلاكُ المَعروفِ تَركُ المَنِّ بِهِ . (1)(انظر) الصدقة : باب 1117 .

1282 _ إتمامُ المَعروفِ906.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :استِتمامُ المَعروفِ أفضَلُ مِنِ ابتِدائهِ. (2)905.يونس بن يعقوب:الإمام عليٌّ عليه السلام :مَن لَم يُرَبِّ مَعروفَهُ فقَد ضَيَّعَهُ . (3)906.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :الصَّنيعَةُ لا تَتِمُّ صَنيعَةً عِندَالمُؤمِنِ لِصاحِبِها إلّا بِثَلاثَةِ أشياءَ : تَصغيرِها، وسَترِها، وتَعجيلِها ، فمَن صَغَّرَ الصَّنيعَةَ عِندَ المُؤمِنِ فقَد عَظَّمَ أخاهُ ، ومَن عَظَّمَ الصَّنيعَةَ عِندَهُ فقَد صَغَّرَ أخاهُ ، ومَن كَتَمَ ما أولاهُ مِن صَنيعِهِ فقَد كَرَّمَ فِعالَهُ ، ومَن عَجَّلَ ما وَعَدَ فقَد هَنِئَ العَطِيَّةَ . (4)1283 _ النَّهيُ عَن تَحقيرِ المَعروفِ908.إبراهيمُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ عيسَى بنِ مُحَمَّدٍ الرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تُحَقِّرَنَّ شَيئا مِنَ المَعروفِ ،ولَو أن تَلقى أخاكَ ووَجهُكَ مَبسوطٌ إلَيهِ . (5)907.يزيد بن عبدالملك از پدرش از جدّش روايت كرده است:الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تَستَصغِر شَيئا مِنَ المَعروفِ قَدَرتَ عَلَى اصطِناعِه إيثارا لِما هُوَ أكثَرُ مِنهُ ؛ فإنَّ اليَسيرَ في حالِ الحاجَةِ إلَيهِ أنفَعُ لأِهلِهِ مِن ذلكَ الكَثيرِ في حالِ الغَناءِ عَنهُ ، واعمَلْ لِكُلِّ يَومٍ بِما فيهِ تَرشُدُ . (6)1284 _ عَلامَةُ قَبولِ المَعروفِ909.الشَّيخُ الصَّدوق :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :خَيرُ المَعروفِ ما اُصيبَ بِهِ الأبرارُ. (7)909.شيخ صدوق:الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَن عَلامَةِ قَبولِ العَبدِ عِندَ اللّهِ _: عَلامَةُ قَبولِ العَبدِ عِندَ اللّهِ أن يُصيبَ بِمَعروفِهِ مَواضِعَهُ ، فإن لَم يَكُن كذلكَ فلَيسَ كذلكَ . (8)1285 _ ثَوابُ المَعروفِ911.أحمَدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ أبي نَصرٍ ، عَنِ الإِمامرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن قادَ ضَريرا أربَعينَ خُطوَهً عَلى أرضٍ سَهلَةٍ ، لا يَفي بِقَدرِ إبرَةٍ مِن جَميعِهِ طِلاعُ الأرضِ ذَهَبا ، فإن كانَ فيما قادَهُ مَهلَكَةٌ جَوَّزَهُ عَنها وَجَدَ ذلكَ في ميزانِ حَسَناتِهِ يَومَ القِيامَةِ أوسَعَ مِنَ الدّنيا مِائةَ ألفِ مَرَّةٍ . (9)910.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :دَخَلَ عَبدٌ الجَنَّةَ بِغُصنٍ مِن شَوكٍ كانَ عَلى طَريقِ المُسلِمينَ فأماطَهُ عَنهُ . (10)911.احمد بن محمد بن ابى نصر:عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى عَلى ظَهرِ الطَّريقِ ما يَأويعابِرَ سَبيلٍ بَعَثَهُ اللّهُ يَومَ القِيامَةِ عَلى نَجيبٍ مِن دُرٍّ ، ووَجهُه يُضيءُ لأِهلِ الجَنَّةِ نورا . (11)912.أحمَدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ أبي نَصر :عنه صلى الله عليه و آله :مَن رَدَّ عَن قَومٍ مِنَ المُسلِمينَ عادِيهَ ماءٍ أو نارٍ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (12)912.احمد بن محمد بن ابى نصر:الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :رَأيتُ المَع_روفَ كَاسمِهِ،ولَيسَ شَيءٌ أفضَلَ مِنَ المَعروفِ إلّا ثَوابَهُ . (13) .


1- .غرر الحكم : 9724.
2- .الأمالي للطوسي : 596/1235 ، كنز العمّال : 16256.
3- .غرر الحكم : 9115.
4- .تحف العقول : 403.
5- .كنز الفوائد: 1/212.
6- .الجعفريّات : 233.
7- .غرر الحكم : 4983.
8- .بحار الأنوار : 74/419/47
9- .بحار الأنوار : 75/15/8.
10- .الخصال : 32/111.
11- .ثواب الأعمال : 343/1.
12- .الكافي : 5/55/3.
13- .مكارم الأخلاق : 1/294/915.

ص: 827

1282 _ به انجام رساندن احسان
1283 _ نهى از دست كم گرفتن خوبى
1284 _ نشانه پذيرفته شدن نيكوكارى
1285 _ پاداش نيكوكارى

913.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :معيار خوبى كردن، منت ننهادن به آن است .ر. ك : صدقه باب 1117 .

1282 _ به انجام رساندن احسان916.جَميلُ بنُ دَرّاج :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به سرانجام رساندن خوبى، برتراز آغاز كردن آن است.913.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كه خوبى و احسان خود را نپروراند، آن را تباه كرده است.914.معاوية بن وهب:امام كاظم عليه السلام :كسى كه به مؤمن احسانى كند ، جزبا سه چيز آن را به كمال نرسانده باشد : كوچك شمردن آن ، پوشاندن آن و شتاب ورزيدن در انجام آن ، پوشاندن آن و شتاب ورزيدن در انجام آن ؛ زيرا كسى كه احسان خود به مؤمن را كوچك شمارد ، برادر خويش را بزرگ داشته است و كسى كه احسان خود به مؤمن را بزرگ شمارد ، برادر خود را كوچك كرده است و كسى كه خوبى خود به مؤمن را پوشيده دارد ، كارى بزرگوارانه كرده است و هر كه در انجام وعده خود شتاب ورزد ، دهش را گوارا ساخته است .1283 _ نهى از دست كم گرفتن خوبى916.جميل بن درّاج:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگز هيچ كار خوبى را دست كم نگير، اگر چه [كارى مانند ]گشاده رويى با برادرت باشد.917.مُرازِم :امام على عليه السلام :هيچ كار خوبى را كه بر انجام آن توانايى، ناچيز مشمار و به خاطر خوبيى بزرگترْ آن را ترك مكن؛ زيرا خوبى و كمك اندك در صورتى كه به آن نياز باشد سودمندتر از آن خوبى و (كمك) بسيارى است كه در حال بى نيازى به كسى شود. براى هر روز كارى كن كه به سبب آن به راه راست در آيى.1284 _ نشانه پذيرفته شدن نيكوكارى918.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :بهترين احسان آن است كه به نيكان شود.919.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه نشانه پذيرفته شدن بنده به درگاه خدا چيست _فرمود: نشانه پذيرفته شدن بنده به درگاه خدا اين است كه احسان و كمكش به جا صورت گيرد، اگر چنين نباشد چنان نيز نخواهد بود.1285 _ پاداش نيكوكارى921.زَيدٌ الشَّحّام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس نابينايى را در دشتى چهل قدم راه برد، اگر همه زمين پر از طلا گردد [و به او داده شود ]به اندازه سوزنى از پاداش اين كار او داده نشده است. چنانچه او را از خطرى كه بر سر راهش قرار داشته باشد بگذراند، روز قيامت اين كار در ترازوى حسنات او صد هزار بار بزرگتر از دنيا باشد.918.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنده اى به سبب برداشتن شاخه خارى از سر راه مسلمانان به بهشت رفت.919.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در كنار راه سر پناهى براى رهگذران بسازد، خداوند در روز قيامت او را سوار بر اشتر نژاده اى از مرواريد محشور فرمايد ، در حالى كه چهره اش براى بهشتيان نور افشانى مى كند.920.ابراهيم بن عبداللّه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس از آسيب رساندن آب يا آتش به گروهى از مسلمانان جلوگيرى كند، بهشت بر او واجب گردد.921.زيد شحّام:امام صادق عليه السلام :خوبى را همچون نامش [خوب ]ديدم و هيچ چيز برتر از خوبى كردن نيست مگر پاداش آن [كه خدا مى دهد].

.

ص: 828

273 . امر به معروف و نهى از منكر

1286 _ اهمّيت امر به معروف و نهى از منكر
1287 _ خطرِ امر به معروف و نهى از منكر نكردن

273 امر به معروف و نهى از منكر1286 _ اهمّيت امر به معروف و نهى از منكرقرآن:«بايد از ميان شما گروهى باشند كه به خير دعوت كنند و به خوبى فرمان دهند و از بدى باز دارند. و اينان رستگارانند».

«شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديد آمده است، به خوبى فرمان مى دهيد و از بدى باز مى داريد و به خدا ايمان داريد. و اگر اهل كتاب ايمان بياورند برايشان بهتر است. بعضى از ايشان مؤمنند ولى بيشترشان تبهكارند».

«مردان و زنان مؤمن ولىّ (يار و ياور) يكديگرند، به نيكى فرمان مى دهند و از ناشايست باز مى دارند».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه امر به معروف و نهى ازمنكر كند، او جانشين خدا در زمين و جانشين رسول اوست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا خداوند تبارك و تعالى مؤمن ضعيفى را كه هيبت و صلابت ندارد دشمن مى دارد. آن حضرت فرمود: او كسى است كه نهى از منكر نمى كند.

امام على عليه السلام :قوام شريعت به امر به معروف و نهى از منكر و بر پاداشتن حدود [الهى ]است.

امام على عليه السلام :همه كارهاى خوب و جهاد در راه خدا، در مقايسه با امر به معروف و نهى از منكر نيست مگر همچون آب دهانى كه در دريايى ژرف انداخته شود.

امام على عليه السلام :امر به معروف برترين كارهاى آفريدگان است.

امام على عليه السلام :بدانيد كه امر به معروف و نهى از منكر، اجل كسى را نزديك نكرده اند و روزى كسى را نبريده اند.

امام حسين عليه السلام :گفته مى شد: بر هيچ چشمِ مؤمنِ به خدا روا نيست كه ببيند خدا نافرمانى مى شود و خود را فرو بندد مگر آن وضع را تغيير دهد.

امام باقر عليه السلام :امر به معروف و نهى از منكر راه پيامبران است و شيوه نيكوكاران. فريضه بزرگى است كه ديگر فرايض به واسطه آن برپا مى شود و راه و روشها امن مى گردد و درآمدها حلال مى شود و حقوق و اموالِ به زور گرفته شده به صاحبانش بر مى گردد و زمين آبادان مى شود و از دشمنان انتقام گرفته مى شود و كارها سامان مى پذيرد.

ر.ك : جهاد (1) ، باب 379 .

1287 _ خطرِ امر به معروف و نهى از منكر نكردنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يا امر به معروف و نهى از منكر مى كنيد، يا عذاب خدا مسلّما همه شما را فرا مى گيرد.

امام على عليه السلام_ در سفارش به حسنين عليهماالسلام پس از ضربت خوردن توسط ابن ملجم _فرمود : امر به معروف و نهى ازمنكر را رها مكنيد كه در اين صورت بدان شما زمام امورتان را به دست مى گيرند و آن گاه هر چه دعا كنيد، مستجاب نخواهد شد.

.

ص: 830

1288 _ مَن رَضِيَ بِفِعلِ قَومٍالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الرّاضي بِفِعلِ قومٍ كالدّاخِلِ فيهِ مَعَهُم ، وعَلى كُلِّ داخِلٍ في باطِلٍ إثمانِ : إثمُ العَمَلِ بِهِ ، وإثمُ الرِّضا بِهِ . (1)

الإمامُ الجوادُ عليه السلام :مَنِ استَحسَنَ قَبيحا كانَ شَريكا فيهِ . (2)

عنه عليه السلام :مَن شَهِدَ أمرا فكَرِهَهُ كانَ كمَن غابَعَنهُ ، ومَن غابَ عَن أمرٍ فرَضِيَهُ كانَ كمَن شَهِدَهُ . (3)

1289 _ شَرائِطُ الآمِرِ بِالمَعروفِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أمَرَ بِمَعروفٍ فليَكُنْ أمرُهُ ذلكَ بِمَعروفٍ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله_ لَمّا قيلَ لَهُ : لا نَأمُرُ ولا نَنهى إلّا بِماعَمِلنا بِهِ أو انتَهَينا عَنهُ كُلِّهِ _: لا ، بَل مُروا بِالمَعروفِ وإن لَم تَعمَلوا بِهِ كُلِّهِ، وانهَوا عَنِ المُنكَرِ وإن لَم تَنتَهوا عَنهُ كُلِّهِ. (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّي لأَرفَعُ نَفسي أن أنهى النّاسَ عَمّا لَستُ أنتَهي عَنهُ ، أو آمُرَهُم بِما لا أسبِقُهُم إلَيهِ بعَمَلي . (6)

عنه عليه السلام :لَعَنَ اللّهُ الآمِرينَ بِالمَعروفِ التّارِكينَ لَهُ ، والنّاهينَ عَنِ المُنكَرِ العامِلينَ بِهِ . (7)

عنه عليه السلام :وانهَوا عَنِ المُنكَرِ وتَناهَوا عَنهُ؛ فإنَّمااُمِرتُم بِالنَّهيِ بَعدَ التّناهي . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّما يَأمُرُ بِالمَعروفِ ويَنهىعَنِ المُنكَرِ مَن كانَت فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ : عامِلٌ بِما يَأمُرُ بِهِ وتارِكٌ لِما يَنهى عَنهُ ، عادِلٌ فيما يَأمُرُ عادِلٌ فيما يَنهى ، رَفيقٌ فيما يَأمُرُ ورَفيقٌ فيما يَنهى . (9)

(انظر) التبليغ : باب 260 ؛ العلم : باب 1359 ؛ الموعظة : باب 1858 .

1290 _ أدنى مَراتِبِ النَّهيِ عَنِ المُنكَرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن رَأى مِنكُم مُنكَرا فَلْيُغَيِّرْهُ بِيَدِهِ ، فإن لَم يَستَطِعْ فبِلِسانِهِ ، فإن لَم يَستَطِعْ فبِقَلبِهِ وذلكَ أضعَفُ الإيمانِ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :ألا لا يَمنَعَنَّ أحَدَكُم هَيبَةُ النّاسِ أن يَقولَ الحَقَّ إذا رَآهُ أن يَذَّكَّرَ بِعِظَمِ اللّهِ ، لا يُقَرِّبُ مِن أجَلٍ ولا يُبعِدُ مِن رِزقٍ . (11)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن تَرَكَ إنكارَ المُنكَرِ بقَلبِهِ ويَدِهِ ولِسانِهِ فهُوَ مَيِّتٌ بَينَ الأحياءِ . (12)

عنه عليه السلام :أمَرَنا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن نَلقى أهلَ المَعاصي بِوُجوهٍ مُكفَهِرَّةٍ . (13)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :حَسبُ المُؤمِنِ عِزّا إذا رَأى مُنكَرا أن يَعلَمَ اللّهُ عَزَّوجلَّ مِن قَلبِه إنكارَهُ . (14)

(انظر) الجهاد (1) : باب 377 ؛ المعروف (2) : باب 1288 .

.


1- .نهج البلاغة : الحكمة 154.
2- .كشف الغمّة : 3/139.
3- .تحف العقول : 456.
4- .كنز العمّال : 5523 .
5- .تنبيه الخواطر : 2/213.
6- .غرر الحكم : 3780.
7- .نهج البلاغة : الخطبة 129
8- .نهج البلاغة : الخطبة 105 .
9- .الخصال : 109/79.
10- .الترغيب والترهيب : 3/223/1.
11- .كنز العمّال : 5570.
12- .تهذيب الأحكام : 6/181/374.
13- .الكافي : 5/59/10
14- .الكافي : 5/60/1.

ص: 831

1288 _ هر كس به كردار عدّه اى راضى باشد
1289 _ شرايط كسى كه امر به معروف مى كند
1290 _ كمترين مرتبه نهى از منكر

1288 _ هر كس به كردار عدّه اى راضى باشدامام على عليه السلام :هر كه به كردار عده اى راضى باشد، مانند كسى است كه همراه آنان، آن كار را انجام داده باشد و هر كس به كردار باطلى دست زند او را دو گناه باشد: گناه به جا آوردن آن و گناه راضى بودن به آن.امام جواد عليه السلام :هر كس كار زشتى را نيك شمارد، در آن كار شريك باشد.روى ناصر بن أبي المكارم الخوارزمي في شرح المقاماتامام جواد عليه السلام :كسى كه شاهد كارى باشد و آن را ناخوش بدارد مانند كسى است كه شاهد آن نبوده است و كسى كه شاهد كارى نباشد اما به آن راضى باشد، مانند كسى است كه شاهد آن بوده است.1289 _ شرايط كسى كه امر به معروف مى كندأسند ابن المغازلىّ الشافعي بطرق عديدة إلى النبي صپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه به كار خوبى فرمان مى دهد،بايد اين فرمان دادن را با شيوه خوبى انجام دهد.روى أبو بكر أحمد بن مردويه في كتابه ، وهو من أعياپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ وقتى به ايشان عرض شد: ما تنهابه چيزهايى امر و نهى مى كنيم كه خودمان به طور كامل آنها را رعايت كنيم _فرمود : نه، بلكه به خوبيها فرمان دهيد هر چند خودتان به همه آنها عمل نكنيد و از زشتيها باز داريد، گرچه خود از همه آنها خوددارى نورزيد.روى أبو نعيم الحافظ بإسناده عنه صلى الله عليه و آامام على عليه السلام :من شأن خود را بالاتر از آن مى دانم كه آنچه را خودم ترك نمى كنم مردم را از آنها باز دارم، يا به كارى فرمانشان دهم كه خود جلوتر به آن عمل نكنم .روى أبو نعيم بإسناده عن أنس عنه صلى الله عليه و آامام على عليه السلام :نفرين خدا بر كسانى كه به خوبى فرمان مى دهند و خود آن را فرو مى گذارند و بر كسانى كه از زشتى باز مى دارند و خود مرتكب آن مى شوند.روى أحمد في مسنده والبيهقي في صحيحه بإسنادهما عنهامام على عليه السلام :از زشتكارى نهى كنيد و خود از آن باز ايستيد؛ زيرا كه شما فرمان داريد ابتدا خود از كار زشت باز ايستيد و سپس ديگران را نهى كنيد.روى أحمد في كتابيه بإسناده عنه صلى الله عليه و آلامام صادق عليه السلام :كسى [بايد] امر به معروف و نهى از منكر كند كه سه خصوصيت در او باشد: به آنچه فرمان مى دهد، خود عمل كند. آنچه را نهى مى كند، خود نيز ترك گويد. در امر و نهى خود عدالت را رعايت كند و در امر و نهيش، طريق ملايمت پيش گيرد.ر.ك : تبليغ ، باب 260 ؛ دانش و دانايى ، باب 1359 ؛ اندرز ، باب 1858 .

1290 _ كمترين مرتبه نهى از منكرروى أبو نعيم في الحلية بإسناده عن أنس عنه صلى اللپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر يك از شما منكرى را ديد بايد با دست خود آن را تغيير دهد. اگر نتوانست، با زبانش تغيير دهد (اعتراض كند) و باز اگر نتوانست، در قلبش آن را انكار كند و اين ضعيف ترين مرحله ايمان است.روى أبونعيم في الحلية بإسناده عنه صلى الله عليه وپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هان! مبادا ترس از مردم مانع از آن شود كه فردى از شما حق را ببيند و نگويد. [كه حق گويى ]نه اجلى را نزديك مى كند و نه روزيى را دور مى گرداند.ى الحافظ أبو نعيم في الحلية بإسناده عنه صلى اللهامام على عليه السلام :كسى كه در برابر منكر با دل و دست و زبان خويش اعتراض نكند، او مرده اى است در ميان زندگان.روى البخاري ومسلم بإسنادهما عن صفيّة بنت شيبة ، قامام على عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله به ما دستور داد كه با افراد گنهكار، با چهره اى درهم كشيده رو به رو شويم.روى جماعة من علماء المذاهب الأربعة عن عليّ عليه اامام صادق عليه السلام :براى عزّت مؤمن همين كافى است كه هر گاه منكرى را ببيند، خداوند عز و جل بداند كه در دل آن را انكار مى كند.ر.ك : جهاد (1) ، باب 377 ؛ خوبى (2) ، باب 1288 .

.

ص: 832

274 . عزّت

1291 _ تفسير عزّت
1292 _ موجبات عزّت

274 عزّت1291 _ تفسير عزّت«كسانى كه به جاى مؤمنان ، كافران را به دوستى برمى گزينند ، آيا عزّت را نزد آنان مى جويند ، در حالى كه عزّت همه ، از آنِ خداست؟» .

حديث:1.امام على عليه السلام :عزيزِ غير خدايى ، ذليل است .2.امام على عليه السلام :بدان كه عزّتمند نيست كسى كه در برابر خدا ذليل نباشد و بلندى نيابد كسى كه در برابر خدا افتادگى نورزد.3.امام على عليه السلام :عزّتى چون بردبارى نيست.4.امام زين العابدين عليه السلام :فرمان بردن از فرمانروايان [الهى ]كمال عزّت است.5.امام صادق عليه السلام :عزّت آن است كه هر گاه با حق رو به رو شدى، در برابر آن خوار باشى.1292 _ موجبات عزّت7.بحارالأنوار:خداوند متعال به داود عليه السلام وحى فرمود: اى داود! من ... عزّت را در طاعت از خود قرار دادم، ولى مردم آن را در خدمت به سلطان جستجو مى كنند و از اين رو نمى يابندش.8.لقمان عليه السلام_ در اندرز به فرزندش _فرمود : اگر مى خواهى عزّت دنيا را به دست آورى، طمع خويش را از آنچه مردم دارند، ببُر؛ زيرا پيامبران و صدّيقان، به سبب بركندن طمع خود، به آن مقامات رسيدند.9.امام على عليه السلام :هيچ عزّتى بالاتر از تقوا نيست.10.امام على عليه السلام_ در مناجات _گفت : الهى! همين عزّت مرا بس كه بنده تو هستم و همين افتخار مرا بس كه تو خداوندگار من هستى.11.امام على عليه السلام :بدانيد كه هركس با مردم به انصاف رفتار كند، خداوند جز بر عزّت او نيفزايد.12.امام على عليه السلام :قانع باش تا عزيز گردى.13.امام باقر عليه السلام :چشم نداشتن به دست مردم موجب عزّت دينى مؤمن است.14.امام باقر عليه السلام :سه چيز است كه خداوند به واسطه آنها جز بر عزّت انسان مسلمان نمى افزايد: گذشت كردن از كسى كه به او ستم كرده است، بخشيدن به كسى كه از [دادن چيزى به] او دريغ كرده است و پيوستن به كسى كه از او بريده است.15.امام صادق عليه السلام :هر كه مى خواهد بى آن كه ايل و تبارى داشته باشد عزتمند باشد و بدون آن كه مال و ثروتى داشته باشد بى نياز باشد و بدون آن كه قدرتى داشته باشد هيبت و شكوه داشته باشد، بايد از خوارى معصيت خدا به عزّت طاعت او در آيد.

.

ص: 834

1293 _ عوامل پايدارى عزّت

275 . گوشه گيرى

1294 _ فضيلت گوشه گيرى
1295 _ آنچه موجب گوشه گيرى مى شود
1296 _ كسى كه گوشه گيرى ، او را نشايد

34.امام صادق عليه السلام :هيچ بنده اى خشم خود را فرو نخورد، مگر اين كه خداوند عز و جل بر عزّت او در دنيا و آخرت افزود.35.امام عسكرى عليه السلام :هيچ عزّتمندى حقّ را فرو نگذاشت مگر اين كه به ذلّت افتاد، و هيچ ذليل و ناتوانى حق را نگرفت مگر اين كه عزيز و نيرومند شد.ر.ك : تقوا ، باب 1866 .

1293 _ عوامل پايدارى عزّت38.امام باقر عليه السلام :پايدارى عزّت را با ميراندنِ طمع بجوى.39.امام صادق عليه السلام :تنهايى و دورى گزيدن از مردم عزّت و احترام را بيشتر نگه مى دارد تا دمخور شدن با آنان.275 گوشه گيرى1294 _ فضيلت گوشه گيرى (1)42.الكافى :از جمله سخنان نجوا آميز خداوندمتعال به موسى اين بود كه: جامه ات كهنه باشد و دلت نو، تا در ميان زمينيان ناشناس باشى و در ميان اهل آسمان سرشناس.43.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گوشه گيرى، عبادت است.44.امام على عليه السلام :تنهايى، آسايشِ عبادت پيشگان است.45.امام على عليه السلام :پيوستن به خدا ، در بريدن ازمردم است .46.امام على عليه السلام :هر كه از مردم كناره گرفت، ازشرّشان سالم ماند.1295 _ آنچه موجب گوشه گيرى مى شود48.امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از علت گوشه نشينى ايشان _فرمود : زمانه فاسد شده و برادران تغيير كرده اند. بنابراين، آرامش دل را در تنهايى يافتم.49.امام عسكرى عليه السلام :كناره گرفتن از مردم، به اندازه شناخت از آنهاست.1296 _ كسى كه گوشه گيرى ، او را نشايد51.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمنى كه با مردم مى آميزد و بر آزار و اذيت آنان صبر مى كند، برتر از مؤمنى است كه با مردم نمى آميزد و آزار و اذيّت آنان را تحمّل نمى كند.

.


1- .مقصود از گوشه گيرى نيكو و با فضيلت ، كناره گيرى از افراد ناشايسته است .

ص: 836

276 . تسليت

1297 _ تسلّى دادن به سوگوار
1298 _ آنچه در تسلّى دادن به سوگوار گفته مى شود
1299 _ تبريك گفتن به سوگوار ، سزاوارتر از

63.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به مردى كه خواست براى عبادت به كوه رود _فرمود: اگر فردى از شما در نقطه اى از جهان اسلام آنچه را كه برايش ناگوار است يك ساعت تحمل كند، بهتر است از اين كه چهل سال در خلوت و تنهايى به عبادت پردازد.276 تسليت1297 _ تسلّى دادن به سوگوار66.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه سوگوارى را تسليت دهد، همانند اجر او داشته باشد.67.امام على عليه السلام :هر كه مادر فرزند مرده اى را تسلّى دهد، خداوند در آن روزى كه هيچ سايه اى جز سايه عرش او نيست، وى را در سايه عرش خود جاى دهد.68.امام صادق عليه السلام :براى تسليت گفتن، همين اندازه كافى است كه صاحب مصيبت تو را ببيند.1298 _ آنچه در تسلّى دادن به سوگوار گفته مى شود70.امام على عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله هرگاه تسليت مى داد، مى فرمود: خداوند پاداشتان دهد و شما رامشمول رحمت خويش گرداند. و هر گاه تبريك مى گفت، مى فرمود: خداوند به شما بركت دهد و مبارك گرداند.1299 _ تبريك گفتن به سوگوار ، سزاوارتر از تسليت گفتن است!72.امام رضا عليه السلام_ در تسليت به حسن بن سهل _فرمود : تبريك گفتن براى ثواب آخرت، سزاوارتر از تسليت گفتن براى سوگوارى دنياست.ر .ك : مصيبت ، باب 1153 .

.

ص: 838

277 . معاشرت

1300 _ آداب معاشرت با مردم
1301 _ آداب معاشرت با خانواده
1302 _ آنچه در معاشرت با مردم سزاواراست

277 معاشرت1300 _ آداب معاشرت با مردم98.امام على عليه السلام :با مردم چنان معاشرت كنيد كه اگر بميريد بر شما بگريند و اگر زنده باشيد [غايب شويد ]مشتاق ديدن شما باشند.99.امام على عليه السلام پيوسته مى فرمود:بايد نياز به مردم و بى نيازى از آنها، هر دو، در دلت جمع باشد، نيازت به آنها در نرم گويى و خوشرويى تو باشد و بى نيازيت از آنها در حفظ آبرو و نگهدارى عزّت و سربلنديت.100.امام باقر عليه السلام :سامان يافتن كار مردم به اين است كه طورى با هم همزيستى و معاشرت كنند كه مانند پيمانه اى باشند كه دو سومش هوشيارى و يك سومش ناديده گرفتن و چشم پوشى است .1301 _ آداب معاشرت با خانوادهقرآن:«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! شما را روا نيست كه زنان را برخلاف ميلشان به ارث ببريد و براى بازستاندن قسمتى از آن چه را كه به آنها داده ايد بر آنان سخت مگيريد، مگر اين كه مرتكب فحشايى آشكار و ثابت شده گردند. و با آنان به نيكويى رفتار كنيد و اگر خوشايندتان نبودند چه بسا چيزهايى كه خوشايند شما نيست در حالى كه خدا خير كثيرى در آن نهاده است».

104.امام على عليه السلام_ در سفارش به فرزند بزرگوار خود حسن عليه السلام _نوشت : مبادا خانواده ات به سبب [رفتار ]تو بدبخت ترين مردمان باشند.105.امام صادق عليه السلام :مرد براى اداره خانه و خانواده اش بايد سه كار انجام دهد، هر چند بر خلاف طبع او باشد: خوشرفتارى، گشاده دستى اما به اندازه، و غيرت و ناموس دارى.ر.ك : عنوان 175 «ازدواج» .

1302 _ آنچه در معاشرت با مردم سزاواراست108.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با كسى كه همنشين توست خوشرفتار باش تا مسلمان باشى.109.امام على عليه السلام :با مردم با زبانها و پيكرهاى خود معاشرت كنيد و با دلها و كردارهايتان از آنان دورى گزينيد .110.امام على عليه السلام :جان و مالت را فداى برادر خودكن و عدل و انصافت را نثار دشمنت و خوشرويى و احسانت را به عموم مردم ببخش .111.امام على عليه السلام :خويشتن را پايبند دوستى كن و خود را در راه تحمل زحمات (هزينه هاى) مردم به شكيبايى وادار.112.امام على عليه السلام :هركه با مردم چنان رفتار كند كه خوش ندارند، مردم درباره او ندانسته سخنها گويند.113.امام حسن عليه السلام :با مردم آن گونه رفتار كن كه دوست دارى با تو رفتار كنند.114.امام صادق عليه السلام :خوش برخوردى با مردم، يك سوم خردمندى است.115.امام كاظم عليه السلام :دوستى ورزيدن با مردم، نيمى از خرد است.ر . ك : عنوان 139 «مدارا كردن» ؛ محبّت ، باب 417 _ 421 .

.

ص: 840

278 . عاشورا

1303 _ عاشورا و گريستن بر مصائب امام حسين عليه السلام

278 عاشورا1303 _ عاشورا و گريستن بر مصائب امام حسين عليه السلام و يارانش126.امام زين العابدين عليه السلام :هر مؤمنى كه چشمانش براى كشته شدن حسين عليه السلام گريان شود به طورى كه اشك بر گونه هايش سرازير گردد، خداوند به سبب آن او را در غرفه هاى بهشتى جاى دهد كه روزگاران درازى را در آنها به سر بَرَد.127.امام باقر عليه السلام_ در حديث زيارت حسين عليه السلام درروز عاشورا از مسافت دور _فرمود : سپس، براى حسين عليه السلام گريه و زارى كند و به كسانى كه در خانه اش هستند و از آنها تقيه نمى كند دستور دهد كه براى او بگريند... و در سوگ حسين عليه السلام به يكديگر تسليت گويند... عرض كردم: چگونه به همديگر تسليت بگوييم؟ حضرت فرمود: بگوييد: خداوند اجر ما را به سبب مصيبتى كه از حسين به ما رسيده بزرگ گرداند و ما و شما را از كسانى قرار دهد كه در كنار ولىّ دم او، امام مهدى از خاندان محمد عليهم السلام ، به خونخواهى او بر مى خيزند.128.امام صادق عليه السلام :هر كس درباره حسين عليه السلام بيتى شعر بسرايد و خود بگريد و ده نفر را بگرياند، براى او و آن ده نفر بهشت باشد.129.امام رضا عليه السلام :هر كه روز عاشورا روز سوگوارى و اندوه و گريه اش باشد، خداوند عز و جل روز قيامت را روز شادى و سرور او قرار دهد.130.امام رضا عليه السلام :بر كسى چون حسين بايد كه گريندگان بگريند؛ زيرا كه گريستن بر او گناهان بزرگ را مى زدايد. ... چون ماه محرّم مى رسيد كسى پدرم عليه السلام را خندان نمى ديد. غم و اندوه بر او چيره بود تا آن كه ده روز مى گذشت. روز دهم روز سوگوارى و اندوه و گريه او بود و مى فرمود: اين روزى است كه حسين عليه السلام در آن كشته شد.

.

ص: 842

279 . عشق

1304 _ نكوهش عشق
1305 _ پاداش عاشق پاكدامن
1306 _ عشق به خدا

279 عشق1304 _ نكوهش عشق144.امام على عليه السلام :هجران، كيفر عشق است.145.امام على عليه السلام :هركه شيفته چيزى شود آن چيز ديده اش را كور و دلش را بيمار گرداند؛ چنين كسى با ديده اى ناسالم مى نگرد و با گوشى ناشنوا مى شنود؛ شهوتها خرد او را از هم گسيخته و دنيا دلش را ميرانده است.146.امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از عشق _فرمود : دلهايى از ياد خدا تهى مى گردد و خداوند محبت غير خود را به آنها مى چشاند.1305 _ پاداش عاشق پاكدامن148.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه عاشق شود و عشق خويش را كتمان كند و پاكدامنى ورزد و با اين حال بميرد، او شهيد است.149.امام على عليه السلام :كسى كه در راه خدا جهاد كند و به شهادت رسد، اجرش بيشتر از آن كسى نيست كه بتواند گناه كند و عفّت ورزد.1306 _ عشق به خدا151.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل مى فرمايد: هرگاه اشتغالِ به من بر جان بنده غالب آيد، خواهش و لذّت او را در ياد خودم قرار دهم و چون خواهش و لذّتش را در ياد خودم قرار دهم عاشق من گردد و من نيز عاشق او. و چون عاشق يكديگر شديم پرده ميان خود و او را بالا زنم و آن [مشاهده جلال و جمال خود ]را بر جان او مسلّط گردانم، به طورى كه وقتى مردم دچار سهو و اشتباه مى شوند، او دستخوش سهو نمى شود.ر . ك : محبّت ، باب 422 .

.

ص: 844

280 . تعصّب

1307 _ نكوهش تعصّب (حمايت بى چون و چرا)
1308 _ تعصّب ستوده

280 تعصّب1307 _ نكوهش تعصّب (حمايت بى چون و چرا)قرآن:«آن گاه كه كافران تعصّب جاهلى را در دلهاى خويش قرار دادند، خداوند نيز آرامش خود را بر دل پيامبرش و مؤمنان فرو فرستاد و تقوا را همراهشان كرد كه آنان به تقوا سزاوارتر و شايسته تر بودند و خدا بر هر چيزى داناست».

ر.ك : مريم : آيات 73 ، 81 و مؤمنون : آيات 33 ، 34 و شعرا : آيه 111 و زخرف : آيات 52 ، 53 وحجرات : آيه 14 .

حديث:173.الكافى :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : كسى كه تعصّب بورزد يا برايش تعصّب ورزيده شود، حلقه ايمان را از گردن خويش باز كرده است.

در حديثى ديگر آمده است: حلقه اسلام را از گردن خويش باز كرده است.174.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در دلش به اندازه دانه خردلى عصبيّت باشد، خداوند در روز قيامت او را با اعراب جاهليت برانگيزد.175.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از ما نيست كسى كه به عصبيّت فرا خواند و از ما نيست كسى كه در راه عصبيّت بجنگد و از ما نيست كسى كه با برخوردارى از عصبيّت بميرد.176.امام على عليه السلام_ در نكوهش ابليس _فرمود : به سبب آفرينش خود [از آتش] بر آدم فخر فروخت و به خاطر اصل و گوهرش عليه او عصبيّت ورزيد. پس، اين دشمن خدا پيشواى متعصّبان و سر سلسله مستكبران و خود بزرگ بينان است و همو عصبيّت را پايه گذارى كرد و بر سر رداى جبروتى و كبريا با خدا به كشمكش برخاست و جامه عزّت و نخوت [كه خاص خداوند است ]پوشيد و نقاب فروتنى را به دور افكند.177.امام زين العابدين عليه السلام_ در پاسخ به پرسش از تعصّب ورزى _فرمود : تعصّبى كه صاحبش به سبب آن گنهكار مى باشد، اين است كه آدمى بَدانِ قوم خود را از نيكانِ قومى ديگر بهتر بداند . اين از عصبيّت نيست كه كسى قوم و مردم خود را دوست داشته باشد، بلكه كمك كردن قوم خود بر ستم از عصبيت است.1308 _ تعصّب ستوده179.امام على عليه السلام :پس ، اگر چاره اى از داشتن تعصب نيست ، بايد تعصّبتان به خاطر خصلتهاى والاى انسانى و كردارهاى پسنديده و امور نيكويى باشد كه خاندانهاى شرافتمند و بزرگوار و دلير عرب و بزرگان و مهتران قبايل در آنها بر يكديگر برترى مى جستند ؛ با خلقهاى پسنديده و خردهاى بزرگ و مقامهاى بلند و آثار و رفتارهاى پسنديده . بنا بر اين ، براى خصلت هاى پسنديده تعصب به خرج دهيد ، خصلتهايى چون : نگاهداشت حق و حرمت همسايگى و پايبندى به عهد و پيمانها و فرمان بردن از نيكيها و مخالفت با تكبّر و گردنفرازى و اقدام به احسان و نيكوكارى و خويشتندارى از زورگويى و تجاوز و بزرگ شمردن قتل نفس و انصاف داشتن با مردم و فرو خوردن خشم و دورى از ايجاد تباهى در جامعه .180.امام على عليه السلام :اگر ناگزير از داشتن تعصب هستيد؛ پس، در راه يارى رساندن به حق و كمك به ستمديده تعصّب نشان دهيد.

.

ص: 846

281 . عصمت

1309 _ تفسير معصوم
1310 _ موجبات عصمت
1311 _ عصمت امام

281 عصمت1309 _ تفسير معصوم202.معانى الأخبار_ به نقل از امام كاظم از پدرانش از امام زين العابدين عليهم السلام _: امامِ ما خاندان، جز معصوم نباشد و عصمت امرى نيست كه در ظاهر فرد باشد و به وسيله آن شناخته شود. از اين رو، معصوم بايد تعيين شود.

عرض شد: يابن رسول اللّه ! پس،معناى معصوم چيست؟ حضرت فرمود: معصوم كسى است كه به ريسمان خدا چنگ در زند، و ريسمان خدا همان قرآن است و اين دو (معصوم و قرآن) تا روز قيامت از هم جدا نمى شوند. امام به سوى قرآن رهنمون مى شود و قرآن به سوى امام و اين فرموده خداوند عز و جل است، آن جا كه مى فرمايد: «همانا اين قرآن به آنچه درست تر است راه مى نمايد».203.امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال هشام از معناى معصوم _فرمود: معصوم كسى است كه به كمك خدا از همه محرّمات الهى خود را نگه دارد. خداوند تبارك و تعالى فرموده است: «و هر كه به خدا عصمت و پناه جويد، هر آينه به راه راست هدايت شده است».1310 _ موجبات عصمت205.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى بلند نام كسى را كه اطاعتش كند [از هر گونه شر و مكروهى ]حفظ مى كند و كسى كه او را نافرمانى كند، به وسيله خدا حفظ نمى شود.206.امام على عليه السلام :هر كه عصمت به او الهام شود، از لغزشها در امان ماند.207.امام على عليه السلام :عبرت آموزى، عصمت (لغزش ناپذيرى) به بار مى آورد.208.امام على عليه السلام :پرهيزگارى، در زمان حياتت مايه عصمت و نگهدارى تو [از گناه ]است و بعد از مرگ موجب قرب منزلت تو مى شود.209.امام على عليه السلام :عصمت ، با تقوا قرين شده است.210.امام على عليه السلام :حكمت [مايه] عصمت است و عصمت يك نعمت.211.امام على عليه السلام_ در مناجات _گفت : خدايا! براى خويشتندارى از گناه راهى جز نگهداشت تو نيست و رسيدن به كارهاى نيك جز با خواست تو ميسّر نمى باشد. پس، چگونه توانم به بهره اى دست يابم كه خواست تو بر آن نيست و چگونه خود را از گناه نگه دارم اگر نگهداشت تو به دادم نرسد؟212.امام باقر عليه السلام :هر گاه خداوند متعال بداند كسى حسن نيّت دارد، او را در پناه خود حفظ كند.ر.ك : شيطان ، باب 1031 .

1311 _ عصمت امام215.امام صادق عليه السلام_ در وصف امامان _فرمود : از لغزشها محفوظند و از هر گونه زشتى و زشتكارى مصون.216.امام صادق عليه السلام :ما ترجمان فرمان خداييم، ما جماعتى معصوم هستيم.217.امام رضا عليه السلام :امام، از گناهان پاك و از عيبهابركنار است.218.امام رضا عليه السلام :... پس، امام معصوم است و تأييدو تقويت شده و توفيق يافته و استوار گشته [از جانب خدا]. از هر گونه خطا و لغزش و اشتباه در امان است. خداوند اين خصوصيات را به او مى بخشد تا حجت او بر بندگانش و گواه او بر آفريدگانش باشد.

.

ص: 848

282 . بزرگداشت

1312 _ بزرگداشت فرمانروايان
1313 _ بزرگداشت شايسته
توضيح :

282 بزرگداشت1312 _ بزرگداشت فرمانروايان237.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به خاطر چشمداشتى ، حاكم ستمگر را بستايد ، يا در برابرش كوچكى و خضوع كند ، در آتش جهنّم ، در كنار او خواهد بود .238.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس دوست داشته باشد كه او نشسته باشد و مردم در برابرش بايستند، جايگاهش در آتش است.239.بحار الأنوار به نقل از ابوذر رحمه الله :سلمان و بلال را ديدم كه به سوى پيامبر صلى الله عليه و آله مى آيند.ناگاه سلمان روى پاى رسول خدا صلى الله عليه و آله افتاد و شروع به بوسيدن آن كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله او را از اين كار باز داشت و سپس به او فرمود: اى سلمان! رفتارى را كه عجمها با شهرياران خود مى كنند با من نكن. من بنده اى از بندگان خدا هستم و مانند بنده غذا مى خورم و مانند بنده نشست و برخاست مى كنم.240.نهج البلاغه :_ در مسير سفر شام به زمين داران انبار كه از مركب هايشان پياده شدند و در برابر ايشان دويدند _امام على عليه السلام فرمود : اين چه كارى است كه مى كنيد؟ عرض كردند: رسمى است كه با آن زمامداران خود را احترام مى نهيم. حضرت فرمود: سوگند به خدا كه زمامداران شما از اين كار سودى نمى برند و شما نيز در دنيا خود را به رنج مى افكنيد و در آخرت به سبب اين رفتار شوربخت مى شويد و چه زيانبار است رنج و مشقّتى كه در پى آن كيفر باشد و چه سودمند است آسودگيى كه ايمنى از آتش آورد!1313 _ بزرگداشت شايستهقرآن:«اين است (مناسك حج) ! و كسانى كه شعاير خدا را بزرگ مى شمارند، اين نشان پرهيزگارى دلهاست».

«اين است (مناسك حج) ! و كسى كه حرامهاى خدا را بزرگ شمارد، اين كار در نزد پروردگارش براى او بهتر است. و چارپايان براى شما حلال گشته اند مگر آنهايى كه برايتان خوانده مى شود. پس، از بتهاى پليد و سخن باطل و دروغ اجتناب كنيد».

حديث:246.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :احترام نهادن به ريش سفيد و حافظ قرآن و پيشواى دادگر، گونه اى بزرگداشت جلال و شكوه خداوند عز و جل است.247.امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به پرسش درباره بلند شدن به احترام كسى _فرمود : اين كار ناپسند است، مگر براى شخصيّتى دينى.248.امام كاظم عليه السلام :دانشمند را به خاطر دانشش احترام بنه و با او ستيزه مكن و نادان را به سبب نادانيش كوچك شمار، اما او را از خود مران بلكه به خود نزديك گردان و او را علم بياموز.توضيح :شهيد اوّل، (از فقيهان بزرگ شيعه)، در كتاب قواعد خود مى نويسد: بزرگداشت مؤمن بر طبق عادات و رسوم روز اشكالى ندارد، هر چند نسبت به آن نحوه رفتار، از گذشتگان چيزى نقل نشده باشد؛ دليلش، عموميت آيات و روايات است ، خداوند متعال فرمود: «آرى، هر كس شعائر خدا را بزرگ شمارد اين از پرهيزگارى دلهاست» و فرمود: «و هر كه حرامهاى خدا را بزرگ شمارد اين نزد پروردگارش براى او بهتر است» و رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز فرمود: با هم دشمنى و حسادت مورزيد و به هم پشت نكنيد و از يكديگر نَبُريد و باهم، اى بندگان خدا، برادر باشيد. بنابراين، از جا برخاستن و خم شدن و امثال اين كارها براى احترام جايز است و چه بسا كه، اگر انجام ندادن اين كارها به دشمنى و قطع رابطه يا اهانت به مؤمن بينجامد، واجب باشد. روايات صحيحى در دست است مبنى بر اين كه پيامبر صلى الله عليه و آله براى فاطمه عليهاالسلام و براى جعفر رضى الله عنه، هنگامى كه از حبشه برگشت، از جا بلند شد، همچنين به انصار فرمود: براى مهتر و بزرگ خود از جا بلند شويد. نيز نقل شده كه وقتى عكرمة بن ابى جهل از يمن آمد، رسول خدا صلى الله عليه و آله از آمدنش خوشحال گشت و براى او بلند شد.

.

ص: 850

283 . عفّت

1314 _ تشويق به عفّت

283 عفّت1314 _ تشويق به عفّتقرآن:«آنان كه توانايى ازدواج ندارند بايد عفّت ورزند تا آن كه خدا از كرم خويش توانگرشان گرداند».

«و آن چنان عفيف و با مناعتند كه هر كس حال ايشان نداند، پندارد كه توانگرند».

حديث:270.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند شخص با حياى بامناعت طبع را دوست دارد و از سائل وقيح سمج نفرت دارد.271.امام على عليه السلام :كسى كه در راه خدا جهاد كندو شهيد شود اجرش بزرگتر از كسى نيست كه بتواند گناه كند و عفّت ورزد . انسان پاكدامن نزديك است كه فرشته اى از فرشتگان خدا شود.272.امام على عليه السلام :عفّت، در رأس همه خوبيهاست.273.امام على عليه السلام :عفّت، برترين جوانمردى است.274.امام على عليه السلام :عفّت، نفس را مصون مى داردو آن را از پستيها دور نگه مى دارد.275.امام على عليه السلام :زكات زيبايى، عفّت است.276.امام صادق عليه السلام :نسبت به زنان مردم عفّت ورزيد،تا نسبت به زنان شما عفّت ورزند.

.

ص: 852

1315 _ الحَثُّ عَلى عِفَّةِ البَطنِ وَالفَرجِالحديث :279.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أكثَرُ ما تَلِجُ بِهِ اُمَّتيَ النّارَالأجوَفانِ : البَطنُ والفَرجُ . (1)280.عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ موسى _ صلّى اللّهُ عليهِ و سَلَّمَ _آجَرَ نَفسَهُ ثَمانِيَ سِنينَ ، أو عَشرا ، عَلى عِفَّةِ فَرجِهِ وطَعامِ بَطنِهِ . (2)281.الإمامُ الباقرُ عليه السلام :ما عُبِدَ اللّهُ بِشَيءٍ أفضَلَ مِن عِفَّةِ بَطنٍ وفَرجٍ . (3)1316 _ أصلُ العَفافِ283.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أصلُ العَفافِ القَناعَةُ، وثَمَرَتُهاقِلَّةُ الأحزانِ . (4)284.عنه عليه السلام :الرِّضا بِالكَفافِ يُؤَدّي إلَى العَفافِ . (5)285.عنه عليه السلام :قَدرُ الرَّجُلِ عَلى قَدرِ هِمَّتِهِ ... وعِفَّتُهُ عَلى قَدرِ غَيرَتِهِ . (6)286.عنه عليه السلام :مَن عَقَلَ عَفَّ . (7)1317 _ ثَمَرَةُ العِفَّةِ288.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أمّا العَفافُ : فيَتَشَعَّبُ مِنهُ الرِّضا ، والاستِكانَةُ ، والحَظُّ ، والرّاحَةُ ، والتَّفَقُّدُ ، والخُشوعُ ، والتَّذَكُّرُ ، والتَّفَكُّرُ ، والجُودُ ، والسَّخاءُ ، فهذا ما يَتَشَعَّبُ لِلعاقِلِ بِعَفافِه رِضىً بِاللّهِ وبِقِسمِهِ . (8)289.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العِفَّةُ تُضَعِّفُ الشَّهوَةَ . (9)290.عنه عليه السلام :ثَمَرَةُ العِفَّةِ القَناعَةُ . (10)1.أخبرني الشيخ الجليل العفيف أبو العبّاس أحمد بن العنه عليه السلام :ثَمَرَةُ العِفَّةِ الصِّيانَةُ . (11)2.وبالإسناد عن محمد بن الحسين التيمليّ ، عن محمد بنعنه عليه السلام :مَن عَفَّ خَفَّ وِزرُهُ ، وعَظُمَ عِندَ اللّهِ قَدرُهُ . (12)3.بالإسناد عن زيد بن حاجب ، عن أبي جعفر محمد بن عبدعنه عليه السلام :بِالعَفافِ تَزكو الأعمالُ . (13) .


1- .الكافي : 2/79/5 .
2- .سنن ابن ماجة : 2/817/2444.
3- .الكافي : 2/79/1.
4- .مطالب السؤول : 50.
5- .غرر الحكم : 1512.
6- .نهج البلاغة : الحكمة 47.
7- .غرر الحكم : 7646.
8- .تحف العقول : 17 .
9- .غرر الحكم : 2148
10- .غرر الحكم : 4637
11- .غرر الحكم : 4593
12- .غرر الحكم : 8597
13- .غرر الحكم : 4238.

ص: 853

1315 _ ترغيب به عفّت از شكم بارگى و شهوترانى
1316 _ ريشه عفّت
1317 _ ميوه عفّت

1315 _ ترغيب به عفّت از شكم بارگى و شهوترانى5.بالإسناد عن عبداللّه بن إبراهيم بن الحسن بن عليّپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيشتر امت من به سبب دو ميان تهى به آتش مى روند : شكم و شرمگاه.6.وبالإسناد عن ثابت البُنانيّ ، عن أنس بن مالك ، قاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :موسى عليه السلام در قبال پاك نگه داشتن شرمگاه و غذاى شكمش، خود را به مدت هشت يا ده سال به مزدورى درآورد.7.بالإسناد عن محمد بن عبدالرحمن بن المخلص بن أحمد بامام باقر عليه السلام :خداوند به چيزى برتر از عفّت شكم و شرمگاه، عبادت نشده است.1316 _ ريشه عفّت9.بالإسناد عن محمد بن الحسن بن أحمد الأسديّ ، عن أحامام على عليه السلام :ريشه عفّت قناعت است و ميوه اش كم شدن اندوهها.10.وبالإسناد عن عبداللّه الجعفيّ ، يرفعه إلى اُسامةامام على عليه السلام :خرسند بودن به كفاف، منجرّ به عفاف (عفّت از مال حرام) مى شود.11.بالإسناد عن عبداللّه بن عليّ الزهريّ ، عن أبي هاشامام على عليه السلام :ارزش و اندازه مرد به اندازه همّت اوست... و پاكدامنى او به اندازه غيرتش.12.وبالإسناد عن إسماعيل بن [ أبي ] {-1-} زياد ، عن جامام على عليه السلام :هر كه خردمند باشد، خويشتندار گردد.1317 _ ميوه عفّت14.بالإسناد عن عاصِم بن عُمر بن قَتادة ، عن محمود بنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آنچه از عفّت منشعب مى شود خشنودى است و خضوع و بهره مندى و آسايش و دلجويى و فروتنى و تذكّر و تفكّر و بخشندگى و سخاوت. اينها خصالى است كه به سبب پارسايى براى خردمندى كه از خدا و قسمت او خشنود است، حاصل مى شود.15.بالإسناد عن عمر بن إبراهيم الكنانيّ ، يرفعه إلى أامام على عليه السلام :عفّت، شهوت را ناتوان مى كند.16.عنه بالإسناد عن إسماعيل بن موسى الفزاريّ ، عن الحامام على عليه السلام :ميوه عفّت، قناعت است.17.بالإسناد عن عبيدة السلمانيّ ، عن الزبير بن العوّاامام على عليه السلام :ميوه پاكدامنى، مصونيّت يافتن است.18.وبالإسناد عن أبي معمر ، عن عبدالعزيز {-1-} ، عن أامام على عليه السلام :هر كه عفّت ورزد، بار گناهانش سبك شود و منزلتش نزد خداوند، بالا رود.19.عنه بالإسناد عن إبراهيم ، عن علقمة ، عن عبداللّهامام على عليه السلام :با عفت است كه اعمال پاكيزه مى شود (رشد مى يابد و پاداش آنها زياد مى گردد).

.

ص: 854

284 . گذشت

1318 _ ارزش گذشت
1319 _ ترغيب به گذشت نيكو
1320 _ ترغيب به گذشت در هنگام قدرت داشتن

284 گذشت1318 _ ارزش گذشتقرآن:«سزاى هر بدى، بديى است همانند آن. پس، كسى كه گذشت كند و آشتى ورزد مزدش با خداست. براستى او ستمكاران را دوست ندارد».

«[پرهيزكاران] كسانى [هستند] كه در توانگرى و تنگدستى انفاق مى كنند و خشم خود را فرو مى خورند و از خطاى مردم در مى گذرند؛ و خدا نيكوكاران را دوست دارد».

حديث:50.وبالإسناد عن أبي الحسن محمد بن جعفر التميميّ _ منپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه خشمى براى شما پيشآمد، با عفو و گذشت آن را از خود دور كنيد؛ زيرا در روز رستاخيز آواز دهنده اى جار مى زند: هر كه به گردن خدا مزدى دارد، برخيزد. و كسى جز بخشايندگان برنخيزند. آيا نشنيده ايد كه خداوند متعال مى فرمايد: «پس، هر كه ببخشد و آشتى ورزد، مزدش با خداست»؟51.وبالإسناد عن محمد بن جعفر ، عن عبدالعزيز ، عن محمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند بسيار باگذشت است و گذشت را دوست دارد.52.وبالإسناد عن أنس بن مالك ، قال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد گذشت؛ زيرا كه گذشت جز بر عزّت بنده نمى افزايد. پس از يكديگر گذشت كنيد تا خداوند شما را عزّت بخشد.53.وبالإسناد عن محمد بن تميم ، عن عائشة أن النّبيّ صپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه پرگذشت باشد، عمرش دراز شود.54.وبالإسناد عن أحمد بن سعيد _ قراءة [عليه] {-1-} _پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از لغزشهاى خطاكاران در گذريدتا بدين سبب خداوند شما را از مقدّرات ناگوار نگه دارد.55.وعنهم بالإسناد عن الأصبغ ، عن عليّ عليه السلام ،امام باقر عليه السلام :پشيمانى از گذشت، برتر و آسانتراز پشيمانى حاصل از كيفر دادن است. (1)56.وبالإسناد عن الأصبغ بن نباتة ، عن عليّ عليه السلاامام صادق عليه السلام :سه چيز از خصلتهاى ارزشمنددنيا و آخرت است: گذشت از كسى كه به تو ستم كرده است، پيوستن به كسى كه از تو بريده است و بردبارى ورزيدن هر گاه نسبت به تو رفتار جاهلانه اى شود.1319 _ ترغيب به گذشت نيكوقرآن:«و ما آسمانها و زمين و آن چه را كه ميان آنهاست جز به حقّ نيافريديم. و بى ترديد قيامت فرا مى رسد. پس گذشت كن، گذشتى نيكو».

حديث:61.وبالإسناد عن مالك بن هُبَيْرة _ وكانت له صحبة _ عامام على عليه السلام :كسى كه به واسطه گناه كسى را سرزنش كند، گذشت نكرده است.62.وعنه بالإسناد عن صالح بن وصيف ، عن أبي صالح ، عنامام رضا عليه السلام_ درباره آيه : «پس گذشت كن گذشتى نيكو» _فرمود : مقصود، گذشت بدون كيفر دادن و نكوهش و سرزنش است.1320 _ ترغيب به گذشت در هنگام قدرت داشتن64.وعنه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در زمانى كه قدرت[بر انتقام ]دارد گذشت كند، خداوند در روز دشوارى از او گذشت كند.65.وعنه بالإسناد ، أنّه قال صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر گاه بر دشمنت قدرت يافتى، گذشت از وى را شكرانه قدرت يافتنت بر او قرار ده.66.وعنه صلى الله عليه و آله ، بالإسناد عن الحصين ، عامام على عليه السلام :گذشت، زكات پيروزى است.67.وعنه عليه السلام ، بالإسناد عن إسحاق بن محمد بن مامام حسين عليه السلام :با گذشت ترين مردم، كسى است كه در زمان قدرت داشتن گذشت كند.ر.ك : جبران ، باب 1608 .

.


1- .در معناى اين حديث چهار وجه احتمال داده شده است. رجوع كنيد به مرآة العقول، ج 8، ص 194.

ص: 856

1321 _ العَفوُ وإستِصلاحُ القُلوبِ70.وعنه بالإسناد عن أبي عوانة ، عن عمر {-1-} ، عن أبمستدركُ الوسائل :شَكا رَجلٌ إلى رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آله خَدَمَهُ، فقال له : اُعفُ عَنهُم تَستَصلِحْ بِهِ قُلوبَهُم ، فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنَّهُم يَتَفاوَتونَ في سُوءِ الأدَبِ ، فَقالَ : اُعفُ عَنهُم، فَفَعلَ . (1)71.وعنه بالإسناد عن صالح بن وصيف ، يرفع به إلى ثابتالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في وَصِيَّتِهِ لِابنِهِ الحَسَنِ عليه السلام _: إذا استَحَقَّ أحَدٌ مِنهُم ذَنبا فأحسِنِ العَذلَ ؛ فإنَّ العَذلَ مَعَ العَفوِ أشَدُّ مِنَ الضَّربِ لِمَن كانَ لَهُ عَقلٌ. (2)(انظر) العداوة : باب 1238 .

1322 _ ما لا يَنبَغي مِنَ العَفوِحدّثنى السيّد الأجلّ الأوحد جمال الدين عزّ الإسلاالإمامُ عليٌّ عليه السلام :العَفوُ يُفسِدُ مِنَ اللَّئيمِ بِقَدرِإصلاحِهِ مِنَ الكَريمِ . (3)عن العدل جمال الدين بن الفوارس أحمد بن حمزة النيلعنه عليه السلام :جازِ بِالحَسَنَةِ وتَجاوَزْ عَنِ السَّيِّئَةِ ما لَم يَكُن ثَلما في الدِّينِ أو وَهنا في سُلطانِ الإسلامِ . (4)1323 _ عَفوُ اللّهِالكتاب :(إنَّ اللّهَ كانَ عَفُوَّا غَفُورا) . (5)

الحديث :حدّثنا منصور بن المظفر بن أردشير {-1-} البغدادي برسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لَمّا سَألَتهُ عائشَةُ عَنِ الدُّعاءِفي لَيلَةِ القَدرِ _: تَقولينَ : اللّهُمَّ إنَّكَ عَفُوٌّ تُحِبُّ العَفوَ ، فَاعفُ عَنّي . (6)أخبرنا عفيف الدين محمد {-1-} بن أحمد بن موسى المرتنبيه الخواطر :قالَ أعرابيٌّ : يا رَسولَ اللّهِ ، مَن يُحاسِبُ الخَلقَ يَومَ القِيامَةِ ؟ قالَ : اللّهُ عزَّوجلَّ ، قالَ : نَجَونا ورَبِّ الكَعبَةِ ! قالَ : وكَيفَ ذاكَ يا أعرابِيُّ ؟ ! قالَ : لأِنَّ الكَريمَ إذا قَدَرَ عَفا . (7)عن عليّ بن عبيد اللّه البيهقي الموصلي في الجامع االإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ اللّهَ تَعالى يُسائلُكُم مَعشَرَ عِبادِهِ عَنِ الصَّغيرَةِ مِن أعمالِكُم وَالكَبيرَةِ ، والظّاهِرَةِ والمَستورَةِ ، فإن يُعَذِّبْ فأنتُم أظلَمُ ، وإن يَعفُ فهُوَ أكرَمُ . (8)عن محمود بن الحسن بن محمود الأهوازي المعروف جدّهعنه عليه السلام_ في المُناجاةِ _: إلهي اُفَكِّرُ في عَفوِكَ فتَهونُ عَلَيَّ خَطيئَتي ، ثُمَّ أذكُرُ العَظيمَ مِن أخذِكَ فتَعظُمُ عَلَيّ بَلِيَّتي . (9)أخبرنا محمد بن الحسن بن أحمد البصري بنصيبين في غرعنه عليه السلام :اَللّهُمَّ احَمِلني عَلى عَفوِكَ ولا تَحمِلْني عَلى عَدِلكَ . (10)عن علي بن فضل اللّه بن علي بن عبد اللّه الحسني {-عنه عليه السلام :مَن تَنَزَّهَ عَن حُرُماتِ اللّهِ سارَعَ إلَيهِ عَفوُ اللّهِ . (11)عن منصور بن شهريار الديلمي الجسروني بهمذان في محلعنه عليه السلام :ولكِنَّ اللّهَ يَختَبِرُ عِبادَهُ بِأنواعِ الشَّدائدِ ، ويَتَعَبَّدُهُم بِأنواعِ المَجاهِدِ ، ويَبتَليهِم بِضُروبِ المَكارِهِ ؛ إخراجا لِلتَّكَبُّرِ مِن قُلوبِهِم ، وإسكانا لِلتَّذَلُّلِ في نُفوسِهِم ، ولِيَجعَلَ ذلكَ أبوابا فُتُحا إلى فَضلِهِ ، وأسبابا ذُلُلاً لِعَفوِهِ . (12)عن محمد بن أحمد البسطامي بدقوق فى شهر صفر في سنةالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ كانَ يَقولُ _: اللّهُمَّ إنَّكَ بِماأنتَ لَهُ أهلٌ مِنَ العَفوِ ، أولى مِنّي بِما أنا لَهُ أهلٌ مِنَ العُقوبَةِ . (13)(انظر) الرّحمة : باب 808 .

.


1- .مستدرك الوسائل : 9/7/10041.
2- .تحف العقول : 87.
3- .كنز الفوائد : 2/182.
4- .غرر الحكم : 4788.
5- .النساء : 43.
6- .سنن ابن ماجة : 2/1265/3850.
7- .تنبيه الخواطر : 1/9.
8- .نهج البلاغة: الكتاب27.
9- .الأمالي للصدوق: 138/136.
10- .نهج البلاغة : الخطبة 227.
11- .بحار الأنوار : 78/90/95.
12- .نهج البلاغة : الخطبة 192.
13- .كشف الغمّة : 2/418.

ص: 857

1321 _ گذشت و جلب دلها
1322 _ گذشتهاى نابجا
1323 _ بخشايش خدا

1321 _ گذشت و جلب دلهاحدّثنا محمود بن عبد اللطيف يوم السبت ثاني عشر شهرمستدرك الوسائل :مردى از خدمتكاران خودنزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شكايت كرد، حضرت فرمود: از آنها گذشت كن، تا بدين وسيله دلهايشان را با خودت آشتى دهى. عرض كرد: اى رسول خدا! آنها در بى ادبى متفاوتند. حضرت فرمود: نسبت به آنان گذشت داشته باش . و آن مرد اطاعت كرد.عن محمد بن علي بن أحمد التبريزى بساوة قال : [حدّثامام على عليه السلام_ در سفارش به فرزندش حسن عليه السلام _فرمود : هر گاه فردى از آنان (غلامان و چاكران) به سبب گناهى سزاوار كيفر شد، او را به وجهى نيكو سرزنش كن؛ زيرا سرزنش همراه با گذشت براى كسى كه عقل و فهمى دارد، دردناكتر از كتك زدن است.ر.ك : دشمنى ، باب 1238 .

1322 _ گذشتهاى نابجاأخبرنا إبراهيم الخزرجي فى يوم السبت في ذي الحجة .امام على عليه السلام :گذشت به همان اندازه كه شخص بزرگوار را درست مى كند، شخص فرومايه را تباه مى گرداند.أخبرنا أبو طالب محمد بن علي بن أبي البقاء الكنديامام على عليه السلام :[بدى يا خوبى را] به نيكى پاداش ده و از بدى درگذر، به شرط آن كه به دين لطمه اى نزند يا در قدرت اسلام ضعفى پديد نياورد.1323 _ بخشايش خداقرآن:«همانا خدا بخشايشگر آمرزگار است».

حديث:أخبرنا محمد بن تاج الدين الشيباني يرفعه ، عن جماعپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به سؤال عايشه از دعاى شب قدر _فرمود : مى گويى: بار خدايا! تو بخشايشگرى و گذشت و بخشش را دوست مى دارى؛ پس مرا ببخش.أخبرنا إسماعيل بن محمد بن أحمد القاشي في حادي عشرتنبيه الخواطر :عربى باديه نشين به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد: اى رسول خدا! روز قيامت چه كسى به حساب خلايق مى رسد؟ فرمود: خداوند عزّوجلّ. باديه نشين گفت: به خداوندگار كعبه سوگند كه نجات يافته ايم! حضرت فرمود: چگونه، اى اعرابى؟ عرض كرد: زيرا كريم هر گاه قدرت يابد ببخشايد.حدّثنا أحمد بن محمد الشاهوردي بمدينة يزدجرد في عاامام على عليه السلام :اى جماعت بندگان خدا! همانا خداوند متعال از كارهاى ريز و درشت و بى پرده و در پرده شما باز خواستتان مى كند. آن گاه، اگر كيفرتان دهد شما بيش از اينها ستمكار بوده ايد و اگر گذشت كند او بيش از آن بخشايشگر است.أخبرنا أبو الفتوح علي بن أحمد البغدادي يرفعه عن جامام على عليه السلام_ در مناجات _گفت : الهى! به بخشايش تو مى انديشم، در نتيجه خطا و گناهم بر من آسان مى شود، سپس سختى كيفر تو را به ياد مى آورم ، پس بلا و گرفتاريم بر من بزرگ مى نمايد.أخبرنا محمد بن أحمد يرفعه عن جماعة من الصادقين يسامام على عليه السلام :بار خدايا! با من به عفوَت رفتار كن، نه به عدلت.أخبرنا محمد بن محمود بن شهريار في البصرة في جامعهامام على عليه السلام :هر كه از حرامهاى خداوند خويشتندارى كند، بخشش خدا به سوى او بشتابد.أخبرنا أبو {-1-} عبد اللّه محمد بن أبيبكر القروانامام على عليه السلام :ليكن خداوند بندگان خود را به انواع سختيها مى آزمايد و به واسطه كوششهاى گوناگون به بندگيشان مى كشد و به اقسام ناخوشايندها و ناملايمات مبتلايشان مى كند تا بدين وسيله كبر را از دلهايشان بيرون بَرد و فروتنى را در جانهايشان جاى دهد و آن را درهايى گشوده به سوى فضل خود و وسايل آسانى براى بخشش خويش قرار دهد.أخبرنا أبوبكر بن عبد اللطيف الخجندي ، [عن] مسلم بامام صادق عليه السلام_ بارها _مى گفت : بار خدايا! سزامندىِ تو به گذشت بيشتر از سزامندىِ من به مجازات است.ر .ك : رحمت ، باب 808 .

.

ص: 858

285 . عافيت

1324 _ ارزش عافيت (سلامتى)
1325 _ آنچه عافيت مى آورد
1326 _ ترغيب به عافيت خواستن از خدا
1327 _ دعاهايى در عافيت طلبى (از خدا)
1328 _ بندگان خاصّ

285 عافيت1324 _ ارزش عافيت (سلامتى)امام على عليه السلام :عافيت، گواراترين نعمتهاست.

امام على عليه السلام :هيچ جامه اى زيباتر از عافيت نيست.

امام على عليه السلام :با عافيت و سلامتى است كه لذت زندگى چشيده مى شود.

امام صادق عليه السلام :عافيت نعمتى پنهان (ناشناخته) است. هر گاه باشد به دست فراموشى سپرده مى شود ( كسى قدرش را نمى داند) و هر گاه نباشد به ياد آورده مى شود.

1325 _ آنچه عافيت مى آوردپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك بار بر من صلوات فرستد، خداوند درى از عافيت به رويش بگشايد.

امام على عليه السلام :عافيت ده جزء است. نُه جزء آن در دم فرو بستن است مگر از ياد خدا و يك جزء در ترك همنشينى با نابخردان.

امام صادق عليه السلام :هر كه خوش دارد از عافيت طولانى برخوردار شود، تقواى خدا در پيش گيرد.

1326 _ ترغيب به عافيت خواستن از خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ چون شنيد مردى از خداوند طلب صبر مى كند _فرمود : از خدا بلا خواستى، از او عافيت بخواه.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از خداوند چيزى خواسته نشده است كه نزد او محبوبتر از عافيت باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از خداوند عافيت طلب كنيد؛ زيرا بعد از [نعمت] يقين، نعمتى بهتر از عافيت به كسى داده نشده است.

الدعوات :روايت شده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله بر بيمارى وارد شد و حالش را پرسيد او گفت: نماز مغرب براى ما خواندى و سوره قارعه را در آن تلاوت كردى؛ من گفتم: خدايا، اگر من گناهى نزد تو دارم كه مى خواهى مرا بدان در آخرت عذاب كنى، آن را در همين دنيا جلو بينداز؛ پس اينگونه كه مى بينى گرفتار شدم. حضرت فرمود: بد حرفى زدى. چرا نگفتى: «اى پروردگار ما! ما را در دنيا و در آخرت نيكى عطا فرما و از عذاب آتش نگهمان دار»؟ سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله براى سلامتى آن مرد دعا كرد و او بهبود يافت.

امام زين العابدين عليه السلام_ آنگاه كه مردى را در حال طواف ديد كه مى گويد: بار خدايا! به من صبر عطا فرما! دستى به شانه او زد و فرمود : بلا مى طلبى؟ بگو: بار خدايا! به من عافيت و شكر بر عافيت عطا فرما.

1327 _ دعاهايى در عافيت طلبى (از خدا)امام كاظم عليه السلام :بار خدايا! من از تو عافيت مسألت دارم، عافيت نيكو عطايم كن و شكر بر عافيت و شكر بر شكرِ عافيت ارزانيم فرما.

1328 _ بندگان خاصّامام باقر عليه السلام :خداوند عز و جل را خاصگانى است كه آنان را از بلا نگه مى دارد، زندگيشان را قرين عافيت مى سازد، با عافيت روزيشان مى دهد، در عافيت مى ميراندشان، در عافيت مبعوثشان مى كند و با عافيت در بهشت جايشان مى دهد.

.

ص: 860

286 . خرد

1329 _ ارزش خرد
1330 _ نقش خرد در كيفر و پاداش

286 خرد1329 _ ارزش خردقرآن:«به هر كه خواهد حكمت مى دهد و به هر كه حكمت داده شود، هر آينه خير فراوان داده شده است و پند نگيرند مگر خردمندان».

«و گفتند: اگر مى شنيديم و تعقل مى كرديم از اصحاب دوزخ نبوديم».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جانمايه آدمى خرد اوست و كسى كه خرد ندارد دين ندارد.

امام على عليه السلام :خداوند در هيچ انسانى خردى به وديعت ننهاد مگر اين كه روزى به وسيله آن نجاتش داد.

امام على عليه السلام :خرد، محكمترين پايه است.

امام على عليه السلام :خرد از زشتكارى دور مى گرداند و به نيكيها فرا مى خواند.

امام على عليه السلام :خرد، سامان دهنده هر كارى است.

امام على عليه السلام :خرد، به سوى علّيين بالا مى رود.

امام على عليه السلام :خرد، فرستاده حق است.

امام على عليه السلام :بهترين توانگرى، خردمندى است.

امام على عليه السلام :خرد، دوست صميمى انسان است.

امام باقر عليه السلام :مصيبتى، چون بى خردى نيست.

امام صادق عليه السلام :خداوند، جلّ ثناءه، خرد را آفريد و آن نخستين موجود روحانى است كه خداوند از سمت راست عرش، از نور خويش خلق كرد.

امام صادق عليه السلام :خداوند متعال عقل را از چهار چيز آفريد: از دانايى و توانايى و روشنايى و مشيّت به امر. پس، آن را به دانايى پايدار ساخت و در ملكوت پاينده.

امام صادق عليه السلام :هيچ ثروتى پر بركت تر از خردمندى نيست و هيچ فقرى پست تر از بى خردى.

امام صادق عليه السلام :هيچ مالى، سودمندتر از خرد نيست.

امام صادق عليه السلام :خرد ، راهنماى مؤمن است .

امام كاظم عليه السلام_ در سفارش به هشام بن حكم _فرمود : اى هشام! ميان بندگان چيزى برتر از خرد تقسيم نشده است. خوابِ خردمند برتر از شب زنده دارىِ نادان است. خداوند هيچ پيامبرى را جز خردمند برنينگيخت تا آن جا كه خردش برتر از همه كوشش كوشندگان باشد. و بنده هيچ فريضه اى از فرايض خدا را نگزارد مگر آن گاه كه معرفت و آگاهى خود را از خدا فرا گرفت .

امام رضا عليه السلام :دوست هر آدمى ، خرد اوست و دشمن او بى خردى اش .

1330 _ نقش خرد در كيفر و پاداشمجمع البيان :عده اى از مردى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله تعريف مى كردند، حضرت فرمود: خرد اين مرد چگونه است؟ عرض كردند: اى رسول خدا! ما از كوشش او در عبادت و كارهاى خوب [او] به عرض شما مى رسانيم و شما درباره خرد او از ما مى پرسيد؟ حضرت فرمود: همانا آدم نابخرد، با بى خردى خود كارهايى بدتر از زشتكارى فرد نابكار مرتكب مى شود. فرداى قيامت بندگان به اندازه عقل خود به درجات دست مى يابند و به مقام قرب پروردگارشان مى رسند.

.

ص: 862

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّما يُدرَكُ الخَيرُ كُلُّهُ بِالعَقلِ ،ولا دِينَ لِمَن لا عَقلَ لَهُ . (1)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :بِالعَقلِ تُدرَكُ الدّارانِ جَميعا ، ومَن حُرِمَ مِنَ العَقلِ (2) حُرِمَهُما جَميعا . (3)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لَمّا خَلَقَ اللّهُ العَقلَ قالَ لَهُ :أقبِلْ فَأقبَلَ ، ثُمَّ قالَ لَهُ : أدبِرْ فَأدبَرَ ، فقالَ : وعِزَّتي وجَلالي ما خَلَقتُ خَلقا أحسَنَ مِنكَ (4) ، إيّاكَ آمُرُ وإيّاكَ أنهى ، وإيّاكَ اُثيبُ وإيّاكَ اُعاقِبُ . (5)

عنه عليه السلام_ مِمّا اُوحِيَ إلى موسى عليه السلام _: أنا اُؤاخِذُ عِبادي عَلى قَدرِ ما أعطَيتُهُم مِنَ العَقلِ . (6)

عنه عليه السلام :وَجَدتُ في الكِتابِ [ يَعني كِتابا لِعَلِيٍّ عليه السلام ] أنَّ قيمَةَ كُلِّ امرِئٍ وقَدرَهُ مَعرِفَتُهُ ، إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى يُحاسِبُ النّاسَ عَلى قَدرِ ما آتاهُم مِنَ العُقولِ في دارِ الدّنيا . (7)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :مَن أرادَ الغِنى بِلا مالٍ ،وراحَةَ القَلبِ مِنَ الحَسَدِ ، والسَّلامَةَ في الدِّينِ ، فَلْيَتَضَرَّعْ إلَى اللّهِ عَزَّوجلَّ في مَسألَتِهِ بِأن يُكمِلَ عَقلَهُ . (8)

1331 _ حُجِّيَّةُ العَقلِالإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إنَّ للّهِِ عَلَى النّاسِ حُجَّتَينِ :حُجَّةً ظاهِرَةً ، وحُجَّةً باطِنَةً ، فأمّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ والأنبِياءُ والأئمَّةُ عليهم السلام ، وأمّا الباطِنَةُ فَالعُقولُ . (9)

عنه عليه السلام_ في وَصِيَّتِهِ لِهِشامِ بنِ الحَكَمِ _: ما بَعَثَ اللّهُ أنبِياءَهُ ورُسُلَهُ إلى عِبادِهِ إلّا لِيَعقِلوا عَنِ اللّهِ ، فأحسَنُهُمُ استِجابَةً أحسَنُهُم مَعرِفَةً ، وأعلَمُهُم بِأمرِ اللّهِ أحسَنُهُم عَقلاً ، وأكمَلُهُم عَقلاً أرفَعُهُم دَرَجَةً في الدّنيا والآخِرَةِ . (10)

1332 _ تَفسيرُ العَقلِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ العَقلَ عِقالٌ مِنَ الجَهلِ، والنَّفسَ مِثلُ أخبَثِ الدَّوابِّ ، فإن لَم تُعقَلْ حارَت . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :العَقلُ نورٌ خَلَقَهُ اللّهُ لِلإنسانِ ، وجَعَلَهُ يُضيءُ عَلَى القَلبِ ؛ لِيَعرِفَ بِهِ الفَرقَ بَينَ المُشاهَداتِ مِنَ المُغَيَّباتِ . (12)

.


1- .تحف العقول : 54.
2- .كذا في المصدر و الظاهر أنّ الصحيح: «حُرِمَ العقلَ» .
3- .كشف الغمّة : 2/197.
4- .في نقل : أعزّ منك . وفي نقل أكرم عليَّ منك . وفي نقل : ما خلقت خلقا هو أحبّ إليَّ منك . وفي نقل : ما خلقت خلقا أحسن منك ، ولا أطوع لي منك ، ولا أرفع منك ، ولا أشرف منك ولا أعزّ منك . وفي نقل : فقال جلّ وعزّ : خلقتك خلقا عظيما وكرّمتك على جميع خلقي . وفي نقل : ما خلقت خلقا أعظم منك ، ولا أطوع منك.
5- .الكافي : 1/26/26.
6- .المحاسن : 1/308/608.
7- .معاني الأخبار : 1/2.
8- .الكافي : 1/18/12
9- .الكافي : 1/16/12
10- .الكافي : 1/16/12.
11- .تحف العقول : 15.
12- .عوالي اللآلي : 1/248/4.

ص: 863

1331 _ حجّيت عقل
1332 _ تفسير خرد

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خير و خوبى، تماما، با خرد به دست مى آيد و كسى كه خرد ندارد دين ندارد.

امام حسن عليه السلام :با خرد است كه هر دو سراى به دست مى آيد و هر كه از خرد محروم باشد از هر دو سراى محروم شود.

امام باقر عليه السلام :چون خداوند عقل را آفريد به او فرمود: رو كن و او رو كرد؛ سپس فرمود: برگرد و او برگشت. آن گاه فرمود: به عزّت و جلالم سوگند كه من آفريده اى نيكوتر از تو نيافريده ام . (1) تو را فرمان مى دهم و تو را نهى مى كنم (مخاطب امر و نهى من تو هستى)، تو را پاداش مى دهم و تو را به كيفر مى رسانم.

امام باقر عليه السلام :از جمله چيزهايى كه به موسى عليه السلام وحى شد، اين بود: من بندگان خود را به اندازه خردى كه به آنها داده ام بازخواست مى كنم.

امام باقر عليه السلام :_ مقصود كتابى از على عليه السلام است _در كتاب خواندم كه ارزش هر كس به اندازه شناخت اوست. همانا خداوند تبارك و تعالى مردم را به اندازه عقل و فهمى كه در دنيا به آنها داده است حسابرسى مى كند.

امام كاظم عليه السلام :هر كه خواهان توانگرىِ بدونداشتن مال و ثروت و آسودگى دل از حسدورزى و داشتن دين سالم است، بايد با تضرّع از خداوند عزّوجلّ بخواهد كه خردش را كامل گرداند.

1331 _ حجّيت عقلامام كاظم عليه السلام :خداوند را بر مردمان دو حجت است: حجتى بيرونى و حجتى درونى. حجت بيرونى همان فرستادگان و پيامبران و امامان عليهم السلام هستند و حجت درونى همان خردها.

امام كاظم عليه السلام_ در سفارش به هشام بن حكم _فرمود: خداوند پيامبران و رسولان خود را به سوى بندگانش نفرستاد مگر براى اين كه درباره خدا انديشه كنند. پس، هر كس از آنان كه شناختش بهتر باشد، دعوت را پذيراتر باشد و داناترينشان به كار خدا، كسى است كه خردش نيكوتر باشد و كسى كه خردش كاملتر باشد، در دنيا و آخرت بلند پايه تر باشد.

1332 _ تفسير خردپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا خرد، زانوبندِ نادانى است،و نفس [امّاره] مانند شرورترين جنبدگان است كه اگر پايش بسته نشود، بيراهه مى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خرد نورى است كه خداوند براى انسان آفريد و آن را روشنگر دل قرار داد، تا به وسيله آن تفاوت ميان ديدنيها و ناديدنيها را بشناسد.

.


1- .در نقلى آمده است: عزيزتر از تو. در نقلى ديگر آمده است: نزد من گراميتر از تو. در نقلى ديگر آمده است: هيچ آفريده اى نيافريده ام كه نزد من محبوبتر از تو باشد. در نقلى ديگر آمده است: هيچ آفريده اى نيافريده ام كه از تو نيكوتر، نسبت به من فرمانبردارتر، از تو بلند پايه تر، از تو شريفتر و از تو عزيزتر باشد. در نقلى ديگر آمده است: پس، خداوند جلّ و عزّ فرمود: تو را مخلوقى با عظمت آفريدم و برهمه آفريدگانم برترى دادمت. و در نقلى هم آمده است: آفريده اى با عظمت تر و فرمانبردارتر از تو نيافريده ام.

ص: 864

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العَقلُ أن تَقولَ ما تَع_رِفُ ،وتَعمَلَ بِما تَنطِقُ بِهِ . (1)

عنه عليه السلام :العَقلُ حِفظُ التَّجارِبِ ، وخَيرُ ما جَرَّبتَ ما وَعَظَكَ . (2)

عنه عليه السلام :العَقلُ عَقلانِ : عَقلُ الطَّبعِ وعَقلُ التَّجرِبَةِ ، وكِلاهُما يُؤَدّي المَنفَعَةَ . (3)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَنِ العَقلِ _: التَّجَرُّعُلِلغُصَّةِ حَتّى تَنالَ الفُرصَةَ . (4)

عنه عليه السلام_ لَمّا سَألَهُ أبوهُ عليه السلام عَنِ العَقلِ _: حِفظُ قَلبِكَ ما استَودَعتَهُ . (5)

1333 _ صِفاتُ العاقِلِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :صِفَةُ العاقِلِ أن يَحلُمَ عَمَّن جَهِلَ عَلَيهِ ، ويَتَجاوَزَ عَمَّن ظَلَمَهُ ، ويَتَواضَعَ لِمَن هُوَ دونَهُ ، ويُسابِقَ مَن فَوقَهُ في طَلَبِ البِرِّ ، وإذا أرادَ أن يَتَكَلَّمَ تَدَبَّرَ ؛ فإنْ كانَ خَيرا تَكَلَّمَ فغَنِمَ ، وإن كانَ شَرّا سَكَتَ فسَلِمَ ، وإذا عَرَضَت لَهُ فِتنَةٌ استَعصَمَ بِاللّهِ وأمسَكَ يَدَهُ ولِسانَهُ ، وإذا رَأى فَضيلَةً انتَهَزَ بِها ، لا يُفارِقُه الحَياءُ ، ولا يَبدو مِنهُ الحِرصُ ، فتِلكَ عَشرُ خِصالٍ يُعرَفُ بِها العاقِلُ. (6)

عنه صلى الله عليه و آله :أعقَلُ النّاسِ أشَدُّهُم مُداراةً لِلنّاسِ . (7)

الإمامُ عليٌ عليه السلام :صَدرُ العاقِلِ صُندوقُ سِرِّهِ . (8)

نهج البلاغة :قيل له [ الإمامُ عليٌّ عليه السلام ] : صِف لناالعاقل ، فقال : هُوَ الّذي يَضَعُ الشَّيءَ مَواضِعَهُ . فقيلَ : فَصِفْ لَنا الجاهِلَ ، فقالَ : قَد فَعَلتُ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يُلسَعُ العاقِلُ مِن جُحرٍمَرَّتَينِ . (10)

الكافي عن بَعضِ أصحابِنا رَفَعَهُ إلَى الإمامِ الصّادقِ عليه السلام :قلتُ لهُ : مَا العقلُ؟ قالَ : ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمنُ وَاكتُسِبَ بِهِ الجِنانُ . قالَ : قُلتُ : فَالّذي كانَ في مُعاوِيَةَ ؟ فقالَ : تِلكَ النَّكراءُ ، تِلكَ الشَّيطَنَةُ ، وهِيَ شَبيهَةٌ بِالعَقلِ ولَيسَت بِالعَقلِ . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :عَلَى العاقِلِ أن يَكونَ عارِفابِزَمانِهِ ، مُقبِلاً عَلى شَأنِهِ ، حافِظا لِلِسانِهِ . (12)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إنَّ العاقِلَ لا يُحَدِّثُ مَن يَخافُ تَكذيبَهُ ، ولا يَسألُ مَن يَخافُ مَنعَهُ ،ولا يَعِدُ ما لا يَقدِرُ عَلَيهِ ، ولا يَرجو ما يُعَنَّفُ بِرَجائهِ ، ولا يَتَقَدَّمُ عَلى ما يَخافُ العَجزَ عَنهُ . (13)

عنه عليه السلام :إنَّ العاقِلَ رَضِ_يَ بِالدُّونِ مِنَ الدّنيامَعَ الحِكمَةِ ، ولَم يَرضَ بِالدُّونِ مِنَ الحِكمَةِ مَعَ الدّنيا ؛ فَلِذلكَ رَبِحَت تِجارَتُهُم . (14)

1334 _ ما يَزيدُ العَقلَالإمامُ عليٌّ عليه السلام :العَقلُ غَريزَةٌ تَزيدُ بِالعِلمِ والتَّجارِبِ . (15)

.


1- .غرر الحكم : 2141.
2- .نهج البلاغة : الكتاب 31.
3- .مطالب السؤول : 49 .
4- .معاني الأخبار : 240/1
5- .معاني الأخبار : 401/62.
6- .تحف العقول : 28.
7- .الأمالي للصدوق : 73/41.
8- .نهج البلاغة : الحكمة 6
9- .نهج البلاغة : الحكمة 235 .
10- .الإختصاص : 245.
11- .الكافي : 1/11/3
12- .الكافي : 2/116/20.
13- .تحف العقول : 390.
14- .الكافي : 1/17/12 .
15- .غرر الحكم : 1717.

ص: 865

1333 _ ويژگيهاى خردمند
1334 _ آنچه خرد را مى افزايد

امام على عليه السلام :خرد، آن است كه دانسته سخن بگويى و به آنچه مى گويى عمل كنى.

امام على عليه السلام :خرد ، نگه داشتن تجربه هاست و بهترين تجربه ات آن تجربه اى است كه تو را اندرز دهد .

امام على عليه السلام :خرد دو گونه است: خرد طبيعى(ذاتى) و خرد تجربى و هر دوى آنها سود آورند.

امام حسن عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه خرد چيست؟ _فرمود : جام اندوه را جرعه جرعه نوشيدن تا به دست آمدن فرصت.

امام حسن عليه السلام_ در پاسخ به سؤال پدر بزرگوارش از او كه خرد چيست؟ _فرمود : اين كه دلت آنچه را به او مى سپارى، نگه دارد.

1333 _ ويژگيهاى خردمندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ويژگى خردمند اين است كه در برابر رفتار جاهلانه نادان نسبت به خود بردبارى نشان مى دهد، از كسى كه به او ستم كرده است در مى گذرد، در برابر فرودست خود فروتن است، از فرادست خود در طلب نيكى پيشى مى گيرد، چون بخواهد سخن بگويد مى انديشد، اگر آنچه مى خواهد بگويد خوب بود مى گويد و بهره مند مى شود و اگر بد بود خاموشى مى گزيند و سالم مى ماند، هر گاه با فتنه اى روبه رو شود به خدا پناه مى برد و دست و زبان خود را نگه مى دارد، هر گاه فضيلتى بيند آن را غنيمت مى شمارد، شرم و حيا از او جدا نمى شود و آزمندى از او سر نمى زند؛ اينها ده خصلتند كه خردمند به آنها شناخته مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خردمندترين مردم،مدارا كننده ترين آنها با مردم است.

امام على عليه السلام :سينه خردمند، صندوق راز اوست.

نهج البلاغه :به امام على عليه السلام عرض شد : خردمندرا براى ما توصيف كن . حضرت فرمود : خردمند كسى است كه هر چيزى را در جاى خود به كار برد. عرض شد: نادان را براى ما توصيف فرما. فرمود: توصيف كردم.

امام صادق عليه السلام :خردمند، از يك سوراخ دوبارگزيده نمى شود.

الكافى :شخصى مى گويد از امام صادق عليه السلام درباره عقل سؤال كردم ؟ حضرت فرمود : عقل آن چيزى است كه به وسيله آن خداى رحمان عبادت شود و بهشت به دست آيد. راوى مى گويد: گفتم: پس آنچه در معاويه بود چيست؟ حضرت فرمود: آن نيرنگ است، آن شيطنت است. آن شبيه عقل است ولى عقل نيست.

امام صادق عليه السلام :بر خردمند است كه زمان خودرا بشناسد، به كار خويش بپردازد و زبانش را نگه دارد.

امام كاظم عليه السلام :خردمند به كسى كه مى ترسدتكذيبش كند، سخنى نمى گويد و از كسى كه مى ترسد مضايقه كند، چيزى نمى خواهد و وعده اى را كه از عهده انجامش برنمى آيد، نمى دهد و به آنچه كه در اميدواريش سرزنش شود، اميد نمى بندد و به كارى كه مى ترسد در آن درماند اقدام نمى ورزد.

امام كاظم عليه السلام :خردمند به كم و كاست دنيا درصورتى كه با حكمت توأم باشد خرسند است، ولى اگر دنيا را داشته باشد و از حكمت كم بهره باشد خرسند نيست؛از اين رو تجارتشان سودمند گشت.

1334 _ آنچه خرد را مى افزايدامام على عليه السلام :خرد، غريزه اى است كه با دانش و تجارب افزايش مى يابد.

.

ص: 866

عنه عليه السلام :بِتَركِ ما لا يَعنيكَ يَتِمُّ لَكَ العَقلُ . (1)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام_ لَمّا تَذاكَروا العَقلَ عِندَ مُعاوِيَةَ _: لا يَكمُلُ العَقلُ إلّا بِاتِّباعِ الحَقِّ ، فقالَ مُعاوِيَةُ : ما في صُدورِكُم إلّا شَيءٌ واحِدٌ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كَثرَةُ النَّظَرِ في العِلمِ يَفتَحُ العَقلَ . (3)

عنه عليه السلام :كَثرَةُ النَّظَرِ في الحِكمَةِ تَلقَحُ العَقلَ . (4)

عنه عليه السلام :كَمالُ العَقلِ في ثَلاثَةٍ : التَّواضُعِ للّهِِ، وحُسنِ اليَقينِ، والصَّمتِ إلّا مِن خَيرٍ. (5)

1335 _ ما يُعتَبَرُ بِهِ العَقلُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ألا وإنَّ مِن عَلاماتِ العَقلِ التَّجافيعَن دارِ الغُرورِ ، والإنابَةُ إلى دارِ الخُلودِ ، والتَّزَوُّدُ لِسُكنَى القُبورِ ، والتَّأهُّبُ لِيَومِ النُّشورِ . (6)

الإمامُ عليٌ عليه السلام :يُستَدَلُّ عَلى عَقلِ كُلِّ امرِئٍبِما يَجري عَلى لِسانِهِ . (7)

عنه عليه السلام :رَسولُكَ تَرجُمانُ عَقلِكَ ، وكِتابُكَ أبلَغُ ما يَنطِقُ عَنكَ . (8)

عنه عليه السلام :سِتَّةٌ تُختَبَرُ بِها عُقولُ النَّاسِ : الحِلمُ عِندَ الغَضَبِ ، والصَّبرُ عِندَ الرَّهَبِ ، والقَصدُ عِندَ الرَّغَبِ ، وتَقوى اللّهِ في كُلِّ حالٍ ، وحُسنُ المُداراةِ ، وقِلَّةُ المُماراةِ . (9)

عنه عليه السلام :سِتَّ_ةٌ تُختَبَرُ بِها عُقولُ الرِّجالِ :المُصاحَبَةُ ، والمُعامَلَةُ ، والوِلايَةُ ، والعَزلُ ، والغِنى ، والفَقرُ . (10)

عنه عليه السلام :عِندَ بَديهَهِ المَقالِ تُختَبَرُ عُقولُ الرِّجالِ. (11)

عنه عليه السلام :رَأيُ الرَّجُلِ ميزانُ عَقلِهِ . (12)

عنه عليه السلام :كَثرَةُ الصَّوابِ تُنبِئُ عَن وُفورِ العَقلِ . (13)

عنه عليه السلام :إذا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الكَلامُ . (14)

عنه عليه السلام :مَن كَمُلَ عَقلُهُ استَهانَ بِالشَّ_هَواتِ . (15)

1336 _ ما يُضعِفُ العَقلَالإمامُ عليٌّ عليه السلام :ذَهابُ العَقلِ بَينَ الهَوى والشَّهوَةِ . (16)

عنه عليه السلام :ضَياعُ العُقولِ في طَلَبِ الفُضولِ . (17)

عنه عليه السلام :إعجابُ المَرءِ بِنَفسِهِ دَليلٌ عَلى ضَعفِ عَقلِهِ . (18)

عنه عليه السلام :مَن صَحِبَ جاهِلاً نَقَصَ مِن عَقلِهِ . (19)

عنه عليه السلام :ما مَزَحَ امرُؤٌ مَزحَةً إلّا مَجَّ مِنَ عَقلِه مَجَّةً . (20)

عنه عليه السلام :مَن تَرَكَ الاستِماعَ مِن ذَوي العُقولِ ماتَ عَقلُهُ . (21)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :ما دَخَلَ قَلبَ امرِئٍ شَيءٌ مِنَ الكِبرِ إلّا نَقَصَ مِن عَقلِهِ . (22)

.


1- .غرر الحكم : 4291.
2- .أعلام الدين : 298.
3- .الدعوات : 221/603 .
4- .تحف العقول : 364.
5- .الاختصاص : 244.
6- .أعلام الدين : 333.
7- .غرر الحكم : 10957.
8- .نهج البلاغة : الحكمة 301.
9- .غرر الحكم : 5608
10- .غرر الحكم : 5600
11- .غرر الحكم : 6221
12- .غرر الحكم : 5422
13- .غرر الحكم : 7091 .
14- .نهج البلاغة : الحكمة 71.
15- .غرر الحكم : 8226
16- .غرر الحكم : 5180
17- .غرر الحكم : 5901 .
18- .كنز الفوائد : 1/200
19- .كنز الفوائد : 1/199 .
20- .نهج البلاغة : الحكمة 450.
21- .كنز الفوائد : 1/199.
22- .بحار الأنوار : 78/186/16.

ص: 867

1335 _ ملاكهاى سنجش خرد آدميان
1336 _ عوامل ناتوان كننده خرد

امام على عليه السلام :با فروگذاشتن كارهاى بيهوده، خردت كامل مى گردد.

امام حسين عليه السلام :_ هنگامى كه نزد معاويه سخن از عقل به ميان آمد _فرمود : عقل به كمال نرسد مگر با پيروى از حق. معاويه گفت: در سينه هاى شما جز يك چيز وجود ندارد.

امام صادق عليه السلام :بسيار نگريستن (انديشيدن)در دانش، خرد را باز و شكوفا مى كند.

امام صادق عليه السلام :بسيار انديشيدن در حكمت ،خرد را بارور مى كند.

امام صادق عليه السلام :كمال خرد در سه چيز است: خاكسارى در برابر خدا، داشتن يقين نيكو، و خاموش ماندن بجز از سخن نيك.

1335 _ ملاكهاى سنجش خرد آدميانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدانيد از نشانه هاى خرداست: دورى كردن از سراى فريب و روى آوردن به سراى جاودانى و توشه برگرفتن براى خانه گور و آماده شدن براى روز رستاخيز.

امام على عليه السلام :از سخنان هر انسانى مى توان به ميزان خرد او پى برد.

امام على عليه السلام :فرستاده تو بازگو كننده خردتوست، و نامه ات رساترين سخنگوى توست.

امام على عليه السلام :شش چيز است كه با آنها خردهاى مردم سنجيده مى شود: بردبارى در هنگام خشم، شكيبايى به گاه ترس، ميانه روى به هنگام خواهش و ميل، ترس از خدا در همه حال، خوش مدارا كردن و كمتر جدال كردن.

امام على عليه السلام :شش چيز است كه خردهاى مردان با آنها آزموده مى شود: همنشينى، داد و ستد، حكومت كردن، بركنارى [از حكومت و قدرت] ، توانگرى و درويشى.

امام على عليه السلام :در هنگام بديهه گويى است كه خرد مردان آزموده مى شود.

امام على عليه السلام :نظر مرد، سنجه خرد اوست.

امام على عليه السلام :فراوانى كار درست، از فراوانى خرد خبر مى دهد.

امام على عليه السلام :هر گاه خرد كامل شود، سخن گفتن اندك شود.

امام على عليه السلام :هر كه خردش كامل باشد، به شهوات بهايى ندهد.

1336 _ عوامل ناتوان كننده خردامام على عليه السلام :بر اثر هوس و شهوت، خرد ازبين مى رود.

امام على عليه السلام :تباه شدن خردها در جستن فزونيهاست.

امام على عليه السلام :خودپسندى آدمى، نشانگر سستى خرد اوست.

امام على عليه السلام :هر كه با نادان همنشينى كند، از خردش كاسته شود.

امام على عليه السلام :هيچ كس شوخى و مزاحى نكندمگر اين كه اندكى از عقل او كاسته شود.

امام على عليه السلام :هر كه به خردمندان گوش نسپارد، خردش بميرد.

امام باقر عليه السلام :در دل آدمى چيزى از كِبر واردنشود، مگر اين كه از خرد او كاسته شود.

.

ص: 868

1337 _ نشانه سست خردى
1338 _ ميوه خرد
1339 _ دشمن خرد

287 . اعتكاف

1340 _ اعتكاف

1337 _ نشانه سست خردىامام على عليه السلام :هر گاه خردها كاستى پذيرد، زياديها فزونى گيرد.

امام على عليه السلام :هر كه خردش كم باشد، بد سخن گويد.

امام على عليه السلام :همنشينى با نادانان، از بى خردى است.

امام على عليه السلام :فراوانى آرزوها، از تباهى خرد است.

1338 _ ميوه خردامام على عليه السلام :ميوه خرد، استقامت (پايدارى در راه حق و راست) است.

امام على عليه السلام :ميوه خرد، پايبندى به حق است.

امام على عليه السلام :ميوه خرد، دشمن داشتن دنيا و سركوب كردن هوس است.

امام على عليه السلام :خرد، درختى است كه ميوه اش بخشندگى و حياست.

1339 _ دشمن خردامام على عليه السلام :دشمن خرد، هواى نفس است.

امام على عليه السلام :بسا خردى كه اسير هوسى چيره است.

امام على عليه السلام :خداوند واجب فرمود... ترك شرابخوارى را به منظور نگهدارى از خرد.

امام على عليه السلام :بدانيد كه آرزو خرد را دچار غفلت مى سازد و ياد خدا را به فراموشى مى سپارد.

امام صادق عليه السلام :هواى نفس، بيدار است و خرد خفته.

ر.ك : عنوان 396 «هوس» .

287 اعتكاف1340 _ اعتكافقرآن :«و كعبه را جايگاه اجتماع و مكان امن مردم ساختيم . و مقام ابراهيم را نمازگاه خويش گيريد. و ما ابراهيم و اسماعيل را فرمان داديم كه خانه مرا براى طواف كنندگان و معتكفان و راكعان و ساجدان پاكيزه داريد».

حديث :كنز العمّال :پيامبر صلى الله عليه و آله در زمانى كه مقيم بود،دهه آخر ماه رمضان را اعتكاف مى كرد و هر گاه به مسافرت مى رفت، سال بعد بيست روز معتكف مى شد.

كتاب من لا يحضره الفقيه_ به نقل از ميمون بن مهران _: در خدمت حسن بن على عليهماالسلامنشسته بودم كه مردى آمد و عرض كرد: يابن رسول اللّه ! فلانى از من مبلغى پول طلبكار است و مى خواهد مرا حبس كند. امام فرمود: به خدا من پولى ندارم كه بدهكارى تو را بپردازم. پس، با آن مرد سخن گفت. ميمون مى گويد: امام عليه السلام كفشهاى خود را پوشيد. من عرض كردم: يابن رسول اللّه ! فراموش كرديد كه در حال اعتكاف هستيد؟ حضرت فرمود: فراموش نكرده ام اما از پدرم شنيدم كه از قول جدّم رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هر كه در راه برآوردن نياز برادر مسلمان خود بكوشد چنان است كه خدا را نه هزار سال، روزه دار و شب زنده دار، عبادت كرده باشد.

.

ص: 870

288 . دانش و دانايى

1341 _ ارزش دانش و دانايى

امام صادق عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله ده روز آخر ماه رمضان را در مسجد اعتكاف مى كرد. در اين مدت براى آن حضرت چادرى سياه برپا مى شد و ايشان دامن به كمر مى زد و بسترش را بر مى چيد...

امام صادق عليه السلام :اعتكاف كردن فقط بايد در مسجد جامع باشد كه در آن پيشنمازى عادل به جماعت نماز خوانده است .

288 دانش و دانايى1341 _ ارزش دانش و دانايىقرآن:«بگو: آيا آنهايى كه مى دانند با آنهايى كه نمى دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند مى پذيرند».

«خدا آنهايى را كه ايمان آورده اند و كسانى را كه دانش داده شده اند، درجه ها بالا مى برد و خدا به آنچه مى كنيد آگاه است».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گناه دانا يكى است و گناه نادان دو.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانايى، سر همه خوبيهاست و نادانى سر همه بديها.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تحصيل دانش بر هر مسلمانى واجب است... با دانش است كه پروردگار فرمانبرى و پرستش مى شود و با دانش است كه پيوندهاى خويشاوندى برقرار مى ماند و روا از ناروا باز شناخته مى شود. دانش پيشواى عمل است و عمل پيرو آن مى باشد، به نيكبختان دانش الهام مى شود و شوربختان از آن محروم مى شوند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با ارزشترين مردم كسانى هستندكه از دانش بيشترى برخوردارند و كم ارزشترين مردم كسانى هستند كه از دانش كمترى بهره مندند.

.

ص: 872

عنه صلى الله عليه و آله :أقرَبُ النّاسِ مِن دَرَجَةِ النُّبُوَّةِ أهلُ الجِهادِ وأهلُ العِلمِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :يُوزَنُ يَومَ القِيامَةِ مِدادُ العُلَماءِ ودِماءُ الشُّهَداءِ فيَرجَحُ مِدادُ العُلَماءِ عَلى دِماءِ الشُّهَداءِ. (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :رَأسُ الفَضائلِ العِلمُ ، غايَهُ الفَضائلِ العِلمُ . (3)

عنه عليه السلام :العِلمُ قائدٌ ، والعَمَلُ سائقٌ ، والنَّفسُ حَرونٌ (4) . (5)

عنه عليه السلام :العِلمُ مِصباحُ العَقلِ . (6)

عنه عليه السلام :الع_ِلمُ نِع_مَ الدَليلُ . (7)

عنه عليه السلام :العِلمُ أشرَفُ الأحسابِ . (8)

عنه عليه السلام :العِلمُ ضالَّةُ المُؤمِنِ . (9)

عنه عليه السلام :كَفى بِالعِلمِ شَرَفا أن يَدَّعِيَهُ مَن لا يُحسِنُهُ ، ويَفرَحَ بِهِ إذا نُسِبَ إلَيهِ ، وكَفى بِالجَهلِ ذَمّا يَبرَأُ مِنهُ مَن هُوَ فيهِ . (10)

عنه عليه السلام :لا كَنزَ أنفَعُ مِنَ العِلمِ . (11)

عنه عليه السلام :لا شَرَفَ كَالعِلمِ . (12)

عنه عليه السلام :كُلُّ وِعاءٍ يَضيقُ بِما جُعِلَ فيهِ إلّاوِعاءَ العِلمِ ؛ فإنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ . (13)

عنه عليه السلام :إذا أرذَلَ اللّهُ عَبدا حَظَرَ عَلَيهِ العِلمَ . (14)

عنه عليه السلام :العِلمُ حَياةٌ . (15)

عنه عليه السلام :إنَّ العِلمَ حَياةُ القُلوبِ ، ونورُ الأبصارِمِنَ العَمى ، وقُوَّةُ الأبدانِ مِنَ الضَّعفِ . (16)

عنه عليه السلام_ لِكُمَيلٍ لَمّا أخَذَ بِيَدِهِ وأخرَجَهُ إلَى الجَبّانِ (17) فلَمّا أصحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَداءَ وقالَ _: يا كُمَيلُ ، العِلمُ خَيرٌ مِنَ المالِ ، العِلمُ يَحرُسُكَ وأنتَ تَحرُسُ المالَ ، والمالُ تَنقُصُهُ النَّفَقَةُ ، والعِلمُ يَزكو عَلَى الإنفاقِ ، وصَنيعُ المالِ يَزولُ بِزَوالِهِ . (18)

عنه عليه السلام :هَلَكَ خُزّانُ الأموالِ وهُم أحياءٌ ،والعُلَماءُ باقونَ ما بَقِيَ الدَّهرُ ، أعيانُهُم مَفقودَةٌ ، وأمثالُهُم فِي القُلوبِ مَوجودَةٌ . (19)

عنه عليه السلام :العالِمُ حَيٌّ وإن كانَ مَيِّتا ، الجاهِلُ مَيِّتٌ وإن كانَ حَيّا . (20)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ قَلبا لَيسَ فيهِ شَيءٌ مِنَ العِلمِ كالبَيتِ الخَرابِ الَّذي لا عامِرَ لَهُ . (21)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ العُلَماءَ وَرَثَةُ الأنبِياءِ . (22)

.


1- .كنز العمّال : 10647 .
2- .الدرّ المنثور : 3/423 .
3- .غرر الحكم : 5234 _ 6379.
4- .فرس حَرُون : لا ينقاد ، وإذا اشتدّ به الجري وقف (الصحاح : 5/2097) .
5- .تحف العقول : 208.
6- .غرر الحكم : 536
7- .غرر الحكم : 837.
8- .كنز الفوائد : 1/319.
9- .عيون أخبار الرِّضا : 2/66/295.
10- .منية المريد : 110.
11- .الكافي : 8/19/4.
12- .نهج البلاغة : الحكمة 113
13- .نهج البلاغة : الحكمة 205
14- .نهج البلاغة : الحكمة 288 .
15- .غرر الحكم : 185.
16- .الأمالي للصدوق : 713/982 .
17- .الجبّان والجبّانة: الصّحراء ، وتُسمّى بهما المقابر. ( النهاية : 1/236).
18- .نهج البلاغة : الحكمة 147.
19- .نهج البلاغة : الحكمة 147.
20- .غرر الحكم : 1124 _ 1125.
21- .الأمالي للطوسي : 543/1165.
22- .الكافي : 1/32/2.

ص: 873

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نزديكترين مردم به درجه پيامبرى، مجاهدان و دانشمندانند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز قيامت مركّب عالمان و خون شهيدان با هم وزن مى شوند و مركّب عالمان بر خون شهيدان مى چربد.

امام على عليه السلام :رأس فضيلتها، دانش است؛ نقطه پايان فضيلتها دانش است.

امام على عليه السلام :دانش، مهار را از جلو مى كشد و عمل از پشت سر مى راند و نفس توسنى مى كند.

امام على عليه السلام :دانش، چراغ خرد است.

امام على عليه السلام :دانش، نيكو راهنمايى است.

امام على عليه السلام :دانش، شريفترين شرافت خانوادگى است.

امام على عليه السلام :دانش، گمشده مؤمن است.

امام على عليه السلام :در ارجمندى، دانش همين بس كه كسى هم كه آن را نيك دانا نيست دم از داشتن آن مى زند و هر گاه نسبت علم و دانايى به او داده شود، خوشحال مى گردد و در نكوهندگى نادانى همين بس، كه حتى آدم نادان وبى بهره از دانش، ازآن بيزارى مى جويد.

امام على عليه السلام :هيچ گنجى، سودمندتر از دانش نيست.

امام على عليه السلام :هيچ شرافتى، چون دانش نيست.

امام على عليه السلام :هر ظرفى وقتى چيزى در آن گذارند، گنجايش خود را از دست مى دهد، مگر ظرف دانش كه با افزودن آن گنجايشش بيشتر مى شود.

امام على عليه السلام :هر گاه خداوند [بخواهد ]بنده اى را پست گرداند، او را از علم بى بهره سازد.

امام على عليه السلام :دانش، زندگى است.

امام على عليه السلام :همانا دانش، [مايه] زندگى دلهاست و روشن كننده ديدگان كور و نيرو بخش بدنهاى ناتوان.

امام على عليه السلام_ وقتى دست كميل بن زياد راگرفت و او را به سوى گورستان برد و چون به صحرا رسيد آهى از نهاد بركشيد _فرمود : اى كميل! دانش بهتر از دارايى است؛ زيرا دانش از تو نگهبانى مى كند اما از دارايى تو بايد نگهبانى كنى، دارايى با خرج كردن كم مى شود، اما دانش با انفاق زياد مى گردد. و دست پرورده مال و ثروت با از بين رفتن آن از بين مى رود (احترام و موقعيت اجتماعى خود را از دست مى دهد).

امام على عليه السلام :مال اندوزان، با آن كه زنده اند، مُرده اند و اهل علم، تا دنيا هست زنده اند. پيكرهايشان از ميان مى رود، امّا يادشان در دلها هست.

امام على عليه السلام :عالم زنده است، گر چه مرده باشد؛ نادان مرده است، گر چه زنده باشد.

امام باقر عليه السلام :دلى كه در آن چيزى از دانش نباشد، مانند خانه ويرانه اى است كه آباد كننده اى ندارد.

امام صادق عليه السلام :همانا علما وارثان پيامبرانند.

.

ص: 874

1342 _ فَضلُ العِلمِ عَلَى العِبادَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قَليلُ العِلمِ خَيرٌ مِن كَثيرِ العِبادَةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :نَومٌ مَعَ عِلمٍ خَيرٌ مِن صَلاةٍ عَلى جَهلٍ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ فَضلَ العالِمِ عَلى العابِدِ كفَضلِ الشَّمسِ عَلى الكَواكِبِ ، وفَضلُ العابِدِ عَلى غَيرِ العابِدِ كفَضلِ القَمَرِ عَلى الكَواكِبِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :ساعَةٌ مِن عالِمٍ يَتَّكِئُ عَلى فِراشِهِ يَنظُرُ في عَمَلِهِ ، خَيرٌ مِن عِبادَةِ العابِدِ سَبعينَ عاما. (4)

عنه صلى الله عليه و آله :فَضلُ العالِمِ عَلى العابِدِ بِسَبعينَ دَرَجَةً ، بَينَ كُلِّ دَرَجَتَينِ حُضْرُ الفَرَسِ سَبعينَ عاما ؛ وذلكَ أنَّ الشَّيطانَ يَضَعُ البِدعَةَ لِلنّاسِ فيُبصِرُها العالِمُ فيَنهى عَنها ، والعابِدُ مُقبِلٌ عَلى عِبادَتِهِ لا يَتَوَجَّهُ لَها ولا يَعرِفُها . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :وَالّذي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدهِ ! لَعالِمٌ واحِدٌأشَدُّ عَلى إبليسَ مِن ألفِ عابِدٍ ؛ لأِنَّ العابِدَ لِنَفسِهِ والعالِمَ لِغَيرِهِ . (6)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :تَذاكُرُ العِلمِ ساعَةً خَيرٌ مِن قِيامِ لَيلَةٍ . (7)

عنه عليه السلام :عالِمٌ يُنتَفِعُ بِعِلمِه ، أفضَلُ مِن سَبعينَ ألفِ عابِدٍ . (8)

1343 _ مَوتُ العالِمِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَوتُ العالِمِ مُصيبَةٌ لا تُجبَرُ وثُلمَهٌ لا تُسَدُّ ، وهُوَ نَجمٌ ط_ُمِسَ ، ومَوتُ قَبيلَةٍ أيسَرُ مِن مَوتِ عالِمٍ . (9)

(انظر) الفقه : باب 1500 .

1344 _ النَّظَرُ إلى وَجهِ العالِمِ عِبادَةٌرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :النَّظَرُ في وَجهِ العالِمِ حُبّا لَهُ عِبادَةٌ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَن قَولِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله : النَّظَرُ في وُجوهِ العُلَماءِ عِبادَةٌ _: هُوَ العالِمُ الّذي إذا نَظَرتَ إلَيهِ ذَكَّرَكَ الآخِرَةَ ، ومَن كانَ خِلافَ ذلكَ فَالنَّظَرُ إلَيهِ فِتنَةٌ . (11)

(انظر) النظر : باب 1733 .

1345 _ الحَثُّ عَلى طَلَبِ العِلمِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اُطلُبوا العِلمَ ولَو بِالصِّينِ؛ فإنَ طَلَبَ العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ . (12)

عنه صلى الله عليه و آله :طَلَبُ العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ ،ألا إنَّ اللّهَ يُحِبُّ بُغاةَ العِلمِ . (13)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن لَم يَصبِر عَلى ذُلِّ التَّعَلُّمِ ساعَةً بَقِيَفي ذُلِّ الجَهلِ أبَدا . (14)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَو عَلِمَ النّاسُ ما في طَلَبِ العِلمِ لَطَلَبوهُ ولَو بِسَفكِ المُهَجِ وخَوضِ اللُّجَجِ . (15)

.


1- .منية المريد : 105
2- .منية المريد : 104.
3- .بحار الأنوار : 2/19/49.
4- .روضة الواعظين : 16
5- .روضة الواعظين : 17.
6- .كنز العمّال : 28908.
7- .الاختصاص : 245.
8- .الدعوات : 62/153.
9- .كنز العمّال : 28858.
10- .النوادر للراوندي : 110/94 .
11- .تنبيه الخواطر : 1/84.
12- .كنز العمّال : 28697 ، 28698.
13- .الكافي : 1/30/1.
14- .عوالي اللآلي : 1/285/135
15- .عوالي اللآلي : 4/61/9.

ص: 875

1342 _ برترى دانش بر عبادت
1343 _ درگذشت عالم
1344 _ نگريستن به چهره عالم عبادت است
1345 _ ترغيب به طلب دانش

1342 _ برترى دانش بر عبادتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اندكى دانش، بهتر از بسيارى عبادت است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوابِ توأم با علم و دانش، بهتراز نماز همراه با نادانى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا برترى عالم بر عابد،همچون برترى خورشيد است بر ستارگان و برترى عابد بر غير عابد، همانند برترى ماه است بر ستارگان.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك ساعت تكيه زدن عالم بر بستر خويش و نگريستن در كار و عملش، بهتر از هفتاد سال عبادت عابداست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عالم، هفتاد درجه بر عابد برترى دارد كه فاصله هر درجه از ديگرى به اندازه اى است كه يك اسب هفتاد سال بدود. علت اين برترى آن است كه شيطان در ميان مردم بدعتى مى گذارد و دانشمند به آن پى مى برد و مردم را از آن نهى مى كند، اما عابد سرگرم عبادت خود است و به بدعت نه توجهى دارد و نه آن را مى شناسد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست، هر آينه وجود يك عالم براى ابليس سخت تر از هزار عابد است؛ زيرا عابد به فكر خويشتن است و عالم در انديشه ديگران.

امام باقر عليه السلام :يك ساعت مذاكره علمى، بهتراز يك شب عبادت است.

امام باقر عليه السلام :عالمى كه از علمش بهره بَرَد، برتراز هفتاد هزار عابد است.

1343 _ درگذشت عالمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مرگ عالم مصيبتى جبران ناپذير و رخنه اى بسته ناشدنى است. او ستاره اى است كه غروب مى كند. و مرگ يك قبيله آسانتر از مرگ يك عالم است.

ر.ك : فقه ، باب 1500 .

1344 _ نگريستن به چهره عالم عبادت استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نگاه مهرآميز به چهره عالم،عبادت است.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به پرسش از اين سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه: نگريستن به چهره علما عبادت است _فرمود : منظور عالمى است كه چون به او بنگرى، تو را به ياد آخرت اندازد و كسى كه بر خلاف اين باشد، نگاه كردن به او فتنه (گمراهى) است.

ر.ك : نگاه كردن ، باب 1733 .

1345 _ ترغيب به طلب دانشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش را فرا گيريد، گرچه درچين باشد؛ زيرا طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است. بدانيد كه خداوند جويندگان دانش را دوست دارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بر خوارى ساعتى دانش آموختن صبر نكند، براى هميشه در خوارى نادانى بماند.

امام صادق عليه السلام :اگر مردم مى دانستند كه علم چه فوايدى دارد، هر آينه در جستجوى آن بر مى آمدند گرچه در راه آن خون بريزند و در ژرفاى درياها فرو روند.

.

ص: 876

1346 _ فَضْلُ طالِبِ العِلمِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :طالِبُ العِلمِ بَينَ الجُهّالِ كَالحَيِّبَينَ الأمواتِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَنهومانِ لايَشبَعُ طالِبُهُما: طالِبُ العِلمِ وطالِبُ الدّنيا . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا جاءَ المَوتُ لِطالِبِ العِلمِ وهُوَعَلى هذهِ الحالَةِ ماتَ وهُوَ شَهيدٌ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن طَلَبَ العِلمَ فهُوَ في سَبيلِ اللّهِ حَتّى يَرجِعَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن طَلَبَ العِلمَ فهُوَ كالصّائمِ نَهارَهُ ،القائمِ لَيلَهُ ، وإنَّ بابا مِنَ العِلمِ يَتَعَلَّمُهُ الرَّجُلُ خَيرٌ لَهُ مِن أن يَكونَ أبو قُبَيسٍ ذَهَبا فأنفَقَهُ في سَبيلِ اللّهِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن طَلَبَ العِلمَ تَكَفَّلَ اللّهُ لَهُ بِرِزقِهِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :طالِبُ العِلمِ طالِبُ الرَّحمَةِ ، طالِبُ العِلمِ رُكنُ الإسلامِ ، ويُعطى أجرَهُ مَعَ النَّبِيّينَ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ طالِبَ العِلمِ تَبسُطُ لَهُ المَلائكَةُ أجنِحَتَها وتَستَغفِرُ لَهُ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَلَكَ طَريقا يَطلُبُ فيهِ عِلما ، سَلَكَ اللّهُ بهِ طَريقا إلَى الجَنَّةِ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن كانَ في طَلَبِ العِلمِ كانَتِ الجَنَّةُ في طَلَبِهِ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ طالِبَ العِلمِ لَيَستَغفِرُ لَهُ كُلُّ شَيءٍ ؛حَتّى حِيتانُ البَحرِ ، وهَوامُّ الأرضِ ، وسِباعُ البَرِّ وأنعامُهُ . (11)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن جاءَتهُ مَنِيَّتُهُ وهُوَ يَطلُبُ العِلمَ فبَينَهُ وبَينَ الأنبياءِ دَرَجَةٌ . (12)

1347 _ بَرَكاتُ التَّعليمِتنبيه الخواطر :أوحَى اللّهُ تَعالى إلى موسى : يا موسى ، تَعَلَّمِ الخَيرَ وعَلِّمْهُ النّاسَ ؛ فإنّي مُنَوِّرٌ لِمُعَلِّمي الخَيرِ ومُتَعَلِّميهِ قُبورَهُم ؛ حَتّى لا يَستَوحِشوا بِمَكانِهِم . (13)

عيسى عليه السلام :مَن عَلِمَ ، وعَمِلَ ، وعَلَّمَ ، عُدَّ فِي المَلَكوتِ الأعظمِ عَظيما . (14)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أفضَلُ الصَّدَقَةِ أن يَعلَمَ المَرءُ عِلما ثُمَّ يُعَلِّمَهُ أخاهُ . (15)

عنه صلى الله عليه و آله :أيُّما رَجُلٍ آتاهُ اللّهُ عِلما فكَتَمَهُ وهُوَ يَعلَمُهُ ، لَقِيَ اللّهَ عَزَّوجلَّ يَومَ القِيامَةِ مُلجَما بِلِجامٍ مِن نارٍ . (16)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما أخَذَ اللّهُ عَلى أهلِ الجَهلِ أن يَتَعَلَّموا حَتّى أخَذَ عَلى أهلِ العِلمِ أن يُعَلِّموا . (17)

.


1- .كنز العمّال : 28726
2- .كنز العمّال : 28932 _ 28933 نحوه.
3- .الترغيب والترهيب : 1/97/16.
4- .كنز العمّال : 28702.
5- .منية المريد : 100.
6- .كنز العمّال : 28701
7- .كنز العمّال : 28729
8- .كنز العمّال : 28745.
9- .الأمالي للصدوق : 116/99 .
10- .كنز العمّال : 28842.
11- .الأمالي للمفيد : 29/1.
12- .مجمع البيان : 9/380.
13- .تنبيه الخواطر : 2/212
14- .تنبيه الخواطر : 1/82.
15- .منية المريد : 105.
16- .الأمالي للطوسي : 377/808.
17- .نهج البلاغة : الحكمة 478.

ص: 877

1346 _ فضيلت جوياى دانش
1347 _ بركات آموختن

1346 _ فضيلت جوياى دانشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جوياى دانش در ميان مردمانِ نادان، همچون شخص زنده است در ميان مردگان.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو پُرخورند كه هيچ گاه سير نمى شوند: جوينده دانش و جوينده دنيا.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه مرگ دانش جويى در حال آموختن دانش فرا رسد، شهيد مرده است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه در طلب دانش بيرون رود، تا زمانى كه برگردد، در راه خدا گام برمى دارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه دانش بجويد، مانند كسى است كه روز خود را به روزه گذراند وشبش را به عبادت. اگر كسى يك باب علم بياموزد، برايش بهتر است از اين كه كوه ابو قبيس طلا باشد و او آن را در راه خدا انفاق كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه دانش بجويد، خداوند روزى او را به عهده گيرد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جوياى دانش جوياى رحمت است. جوينده دانش ركن اسلام است و پاداشش با پيامبران داده مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا فرشتگان بالهاى خود را زير پاهاى جوينده دانش مى گسترانند؛ چون از او خشنودند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در جستجوى دانشى راهى را بپيمايد، خداوند او را در راهى به سوى بهشت حركت دهد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه در جستجوى دانش باشد، بهشت در جستجوى او برآيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر آينه همه اشياء، حتى ماهيان دريا و حشرات و خزندگان روى زمين و درندگان و چرندگان صحرا، براى جوينده دانش آمرزش مى طلبند.

امام على عليه السلام :هر كس در حال طلب دانش مرگش فرا رسد، ميان او و پيامبران تنها يك درجه تفاوت باشد.

1347 _ بركات آموختنتنبيه الخواطر:خداوند متعال به موسى وحى فرمود كه: اى موسى! خوبيها را فرا گير و آنها را به مردم نيز بياموز؛ زيرا من گورهاى آموزگاران و آموزندگان خوبيها را روشن مى سازم تا از جاى خود احساس وحشت و تنهايى نكنند.

عيسى عليه السلام :هر كس بداند و عمل كند و ياد دهد، در ملكوت اعظم با عظمت به شمار آيد!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين صدقه اين است كه انسان علمى را بياموزد و سپس آن را به برادر خود آموزش دهد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر مردى كه خداوند به او دانشى دهد و او آن را، با اين كه مى داند، مخفى نگه دارد، در روز قيامت در حالى كه لگامى از آتش بر او زده شده است خداوند عز و جلرا ديدار كند.

امام على عليه السلام :خداوند، نادانان را براى آموختن علم متعهّد نكرد مگر اين كه پيشتر دانايان را به آموزش دادن آن متعهد و موظّف ساخت.

.

ص: 878

عنه عليه السلام :كلُّ شَيءٍ يَنقُصُ عَلَى الإنفاقِ إلّاالعِلمَ . (1)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مَن عَلَّمَ بابَ هُدىً فلَهُ مِثلُ أجرِ مَن عَمِلَ بِهِ ، ولا يُنقَصُ اُولئكَ مِن اُجورِهِم شَيئا . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ لِكُلِّ شَيءٍ زَكاةً ، وزَكاهُ العِلمِ أن يُعَلِّمَهُ أهلَهُ . (3)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مُعَلِّمُ الخَيرِ يَستَغفِرُ لَهُ دَوابُّ الأرضِ ، وحِيتانُ البُحورِ ، وكُلُّ صَغيرَةٍ وكَبيرَةٍ في أرضِ اللّهِ وسَمائهِ . (4)

1348 _ صِفَةُ حَشْرِ المُعَلِّمِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ألا اُخبِرُكُم عَنِ الأجوَدِالأجوَدِ ؟ اللّهُ الأجوَدُ الأجوَدُ ، وأنا أجوَدُ وُلدِ آدَمَ ، وأجوَدُكُم مِن بَعدي رَجُلٌ عُلِّمَ عِلما فنَشَرَ عِلمَهُ ، يُبعَثُ يَومَ القِيامَةِ اُمَّةً وَحدَهُ ، ورَجُلٌ جادَ بِنَفسِهِ للّهِِ عَزَّوجلَّ حَتّى يُقتَلَ . (5)

1349 _ التَعَلُّمُ للّهِِ ولِغَيرِ اللّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن طَلَبَ العِلمَ للّهِِ لَم يُصِبْ مِنهُ بابا إلّا ازدادَ بِهِ في نَفسِهِ ذُلّاً ، وفِي النّاسِ تَواضُعا ، وللّهِِ خَوفا ، وفِي الدِّينِ اجتِهادا ، وذلكَ الّذي يَنتَفِعُ بِالعِلمِ فَليَتَعَلَّمْهُ ، ومَن طَلَبَ العِلمَ لِلدّنيا والمَنزِلَةِ عِندَ النّاسِ والحَظوَةِ عِندَ السُّلطانِ لَم يُصِبْ مِنهُ بابا إلّا ازدادَ في نَفسِهِ عَظَمَةً ، وعَلى النّاسِ استِطالَةً ، وبِاللّهِ اغتِرارا ، ومِنَ الدِّينِ جَفاءً ، فذلكَ الّذي لا يَنتَفِعُ بِالعِلمِ ، فَلْيَكُفَّ وَليُمسِكْ عَنِ الحُجَّةِ عَلى نَفسِهِ ، والنَّدامَةِ والخِزيِ يَومَ القِيامَةِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ ابتَغى العِلمَ لِيَخدَعَ بِهِ النّاسَ لَم يَجِدْ رِيحَ الجَنَّةِ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن تَعَلَّمَ العِلمَ لِغَيرِ اللّهِ تَعالى فَلْيَتَبَوَّأْمَقعَدَهُ مِن نارٍ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :خُذوا مِنَ العِلمِ ما بَدا لَكُم ،وإيّاكُم أن تَطلُبوهُ لِخِصالٍ أربَعٍ : لِتُباهوا بِهِ العُلَماءَ ، أو تُماروا بِهِ السُّفَهاءَ ، أو تُراؤوا بِهِ فِي المَجالِسِ ، أوتَصرِفوا وُجوهَ النّاسِ إلَيكُم لِلتَّرَؤّسِ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن تَعَلَّمَ للّهِِ وعَمِلَ للّهِِ وعَلَّمَللّهِِ دُعِيَ في مَلَكوتِ السَّماواتِ عَظيما ، فقيلَ : تَعَلَّمَ للّهِِ ، وعَمِلَ للّهِِ ، وعَلَّمَ للّهِِ ! (10)

1350 _ ما يَنبَغي في اختِيارِ المُعَلِّمعيسى عليه السلام :خُذوا الحَقَّ مِن أهلِ الباطِلِ ،ولا تأخُذوا الباطِلَ مِن أهلِ الحَقِّ ، كونوا نُقّادَ الكَلامِ . (11)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :العِلمُ دِينٌ ، الصَّلاةُ دِينٌ ، فَانظُروا عَمَّن تَأخُذونَ هذا العِلمَ . (12)

.


1- .غرر الحكم : 6888.
2- .تحف العقول : 297
3- .تحف العقول : 364.
4- .ثواب الأعمال : 159/1.
5- .الترغيب والترهيب : 1/119/5.
6- .روضة الواعظين : 16.
7- .مكارم الأخلاق : 2/364/2661.
8- .كنز العمّال : 29035.
9- .الإرشاد : 1/230.
10- .الأمالي للطوسي : 167/280.
11- .المحاسن : 1/359/769.
12- .كنز العمّال : 28666.

ص: 879

1348 _ چگونگى برانگيخته شدن آموزگار
1349 _ كسى كه براى خدا دانش آموزد و كسى
1350 _ گزينش آموزگار

امام على عليه السلام :هر چيزى با خرج كردن كم مى شود، مگر دانش.

امام باقر عليه السلام :هر كه يك باب هدايت آموزش دهد، براى او همانند پاداش كسى باشد كه به آن عمل كند و از پاداش عمل كنندگانِ به آن نيز چيزى كاسته نمى شود.

امام صادق عليه السلام :هر چيزى، زكاتى دارد و زكات دانش، آموختن آن است به اهلش.

امام باقر عليه السلام :جنبندگان زمين و ماهيان درياها و هر موجود ريز و درشتى در زمين و آسمان خدا، براى آموزگار خوبيها آمرزش مى طلبند.

1348 _ چگونگى برانگيخته شدن آموزگارپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا شما را از بخشنده ترين بخشنده خبر ندهم؟ خداوند بخشنده ترين بخشنده است. و من بخشنده ترين فرزند آدم هستم و بعد از من بخشنده ترين شما، مردى است كه دانش را آموزش دهد و از اين راه دانش او پخش شود. او در روز قيامت به تنهايى همچون يك امت برانگيخته مى گردد و نيز مردى كه در راه خداوند عز و جل جانبازى كند تا كشته شود.

1349 _ كسى كه براى خدا دانش آموزد و كسى كه براى غير خدا علم بياموزدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه دانش را براى خدا بياموزد، به هيچ بابى از آن نرسد مگر اين كه بيش از پيش خود را حقيرتر بيند، با مردم افتاده تر شود، ترسش از خدا بيشتر گردد و در دين كوشاتر شود. چنين كسى از علم بهره مند مى شود. پس، بايد آن را بياموزد. اما كسى كه دانش را براى دنيا و منزلت يافتن نزد مردم و موقعيت يافتن نزد سلطان و حاكم فرا گيرد، به هيچ بابى از آن نرسد مگر اين كه خود بزرگ بين تر شود و بر مردم بيشتر بزرگى فروشد و از خدا بيشتر غافل شود و از دين بيشتر فاصله گيرد. چنين كسى از دانش سود نمى برد؛ بنابراين، بايد [از تحصيل دانش ]خوددارى ورزد و عليه خود حجّت و پشيمانى و رسوايى در روز قيامت فراهم نياورد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس دانش را براى فريفتن مردم بجويد، بوى بهشت را نيابد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه دانش را براى غير خدا بياموزد، جايگاهش دوزخ باشد.

امام على عليه السلام :از علم هر آنچه كه برايتان پيش مى آيد فرا گيريد و زنهار كه آن را براى چهار كار بياموزيد: براى فخر فروشى بر علما، يا ستيزه كردن با نادانان، يا خودنمايى در مجالس، يا جلب كردن توجه مردم به خود و رياست كردن بر آنها.

امام صادق عليه السلام :هر كه براى خدا علم بياموزد و براى خدا [به آن] عمل كند و براى خدا به ديگران آموزش دهد، در ملكوت آسمانها از او به بزرگى ياد شود و گفته شود: براى خدا آموخت، براى خدا عمل كرد و براى خدا آموزش داد!

1350 _ گزينش آموزگارعيسى عليه السلام :حق را از اهل باطل فراگيريد و باطل را از اهل حق فرا نگيريد. سخن سنج باشيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :علم، دين است. نماز، دين است. پس بنگريد كه اين علم را از چه كسى فرا مى گيريد.

.

ص: 880

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :خُذِ الحِكمَةَ مِمَّن أتاكَ بِها ،وَانظُرْ إلى ما قالَ ، ولا تَنظُرْ (1) إلى مَن قالَ (2) . (3)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :لا عِلمَ إلّا مِن عالِمٍ رَبّانِيٍّ ، ومَعرِفَةُ العالِمِ بِالعَقلِ . (4)

(انظر) الحكمة : باب 562 .

1351 _ حُقوقُ المُتَعَلِّمِ عَلَى المُعَلِّمِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لِينُوا لِمَن تُعلِّمونَ ، ولِمَن تَتَعَلَّمونَ مِنهُ . (5)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :أمّا حَقُّ رَعِيَّتِكَ بِالعِلمِ:فأن تَعلَمَ أنَّ اللّهَ عَزَّوجلَّ إنَّما جَعَلَكَ قَيِّما لَهُم فيما آتاكَ مِنَ العِلمِ ، وفَتَحَ لَكَ مِن خَزائنِهِ ، فإذا أحسَنتَ في تَعليمِ النّاسِ ولَم تَخرُقْ بِهِم ولَم تَضجَرْ عَلَيهِم زادَكَ اللّهُ مِن فَضلِهِ ، وإن أنتَ مَنَعتَ النّاسَ عِلمَكَ أو خَرَقتَ بِهِم عِندَ طَلَبِهِمِ العِلمَ كانَ حَقّا عَلَى اللّهِ عَزَّوجلَّ أن يَسلُبَكَ العِلمَ وبَهاءَهُ ، ويُسقِطَ مِنَ القُلوبِ مَحَلَّكَ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :عَلَى العالِمِ إذا عَلَّمَ أن لا يَعنُفَ ، وإذا عُلِّمَ أن لا يَأنَفَ . (7)

عنه عليه السلام_ في قولهِ تعالى : «وَلا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنّاسِ» (8) _: لِيَكُنِ النّاسُ عِندَكَ فِي العِلمِ سَواءً . (9)

1352 _ حُقوقُ المُعَلِّمِ عَلَى المُتَعَلِّمِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ لا يَستَخِفُّ بِحَقِّهِم إلّامُنافِقٌ : ذو شَيبَةٍ فِي الإسلامِ ، وإمامٌ مُقسِطٌ ، ومُعَلِّمُ الخَيرِ . (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مِن حَقِّ العالِمِ عَلَيكَ أن تُسَلِّمَ عَلَى القَومِ عامَّةً وتَخُصَّهُ دونَهُم بِالتَّحِيَّةِ ، وأن تَجلِسَ أمامَهُ ، ولا تُشيرَنَّ عِندَهُ بِيَدِكَ ، ولا تَغمِزَنَّ بِعَينَيكَ ، ولا تَقولَنَّ : «قالَ فُلانٌ» خِلافا لِقَولِهِ ، ولا تَغتابَنَّ عِندَهُ أحَدا ، ولا تُسارَّ في مَجلِسِهِ ، ولا تَأخُذَ بِثَوبِهِ ، ولا تَلِجَّ (11) عَلَيهِ إذا مَلَّ ، ولا تُعرِضَ مِن طُولِ صُحبَتِهِ ، فإنَّما هِيَ بِمَنزِلَةِ النَّخلَةِ تَنتَظِرُ مَتى يَسقُطُ عَلَيكَ مِنها شَيءٌ . (12)

عنه عليه السلام :لَيسَ مِن أخلاقِ المُؤمِنِ التَّمَلُّقُ وَلا الحَسَدُ إلّا في طَلَبِ العِلمِ . (13)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :حَقُّ سائسِكَ بِالعِلمِ : التَّعظيمُ لَهُ ، والتَّوقيرُ لِمَجلِسِهِ ، وحُسنُ الاستِماعِ إلَيهِ ، والإقبالُ عَلَيهِ ، وأن لا تَرفَعَ عَلَيهِ صَوتَكَ ، وأن لا تُجيبَ أحَدا يَسألُهُ عَن شَيءٍ حَتّى يَكونَ هُوَ الّذي يُجيبُ ، ولا تُحَدِّثَ في مَجلسِهِ أحَدا ، ولا تَغتابَ عِندَهُ أحَدا ، وأن تَدفَعَ عَنهُ إذا ذُكِرَ عِندَكَ بِسُوءٍ ، وأن تَستُرَ عُيوبَهُ ، وتُظهِرَ مَناقِبَهُ ، ولا تُجالِسَ لَهُ عَدُوّا ، ولا تُعادِيَ لَهُ وَلِيّا ، فإذا فَعَلتَ ذلكَ شَهِدَ لَكَ مَلائكَةُ اللّهِ بِأنَّكَ قَصَدتَهُ وتَعَلَّمتَ عِلْمَهُ للّهِِ جَلَّ اسمُهُ لا لِلنّاسِ . (14)

.


1- .في الطبعة المعتمدة: «تنظره»، والصحيح ما أثبتناه كما في الطبعات الاُخرى.
2- .غرر الحكم : 5048.
3- .يُلاحَظُ أنّ هناك تعارضا ظاهريا بين أحاديث هذا الباب وأحاديث الباب السابق، وقد بحثنا هذا الأمر في كتاب العلم والحكمة. راجع كتاب: العلم والحكمة فى الكتاب والسنة: آداب التَّعَلُم، قبولُ الحَقِّ مِمَّن أتى بِهِ .
4- .تحف العقول : 387 .
5- .منية المريد : 193.
6- .عوالي اللآلي : 4/74/54.
7- .تنبيه الخواطر : 1/85.
8- .لقمان : 18 .
9- .منية المريد : 185.
10- .تنبيه الخواطر : 2/212.
11- .كذا في المصدر، و لعلّ الصحيح «تُلِحَّ» .
12- .كنز العمّال : 29363
13- .كنز العمّال : 29520 نحوه ؛ 29364 و 28937 نحوه.
14- .الخصال : 567/1.

ص: 881

1351 _ حقوق دانش آموز بر آموزگار
1352 _ حقوق آموزگار بر دانش آموز

امام على عليه السلام :حكمت را از هر كه برايت آورد فراگير و بنگر كه چه گفت و منگر كه گوينده كيست. (1)

امام كاظم عليه السلام :علم جز از عالم ربّانى به دست نيايد (آن را جز از عالم ربّانى نبايد فرا گرفت) و شناخت چنين عالمى به خِرَد است.

ر.ك : حكمت ، باب 562 .

1351 _ حقوق دانش آموز بر آموزگارپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با كسى كه به او علم مى آموزيد و با كسى كه از او علم فرا مى گيريد، نرم و ملايم باشيد.

امام زين العابدين عليه السلام :حق شاگرد تو اين است كه بدانى خداوند عز و جل، به واسطه علم و دانشى كه به تو داده و از خزانه هاى [دانش ]خود براى تو گشوده، تو را سرپرست شاگردانت ساخته است. بنابراين، اگر مردم را خوب آموزش دهى و با آنان درشتى و بدرفتارى نكنى و از تعليمشان به ستوه نيايى، خداوند از فضل خود بر دانش تو بيفزايد. اما اگر دانش خود را از مردم مضايقه كنى يا وقتى براى آموختن دانش نزد تو آمدند با ايشان درشتى و بدرفتارى كنى، بر خداوند عز و جل سزاوار است كه علم و شكوه آن را از تو بگيرد و جايگاه تو را از دل مردم بيندازد.

امام صادق عليه السلام :بر دانشمند است كه هر گاه آموزش مى دهد، درشتى و خشونت نكند و هر گاه كسى بخواهد به او علم آموزد، ننگش نيايد.

امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «به تكبّر از مردم روى مگردان» _فرمود : بايد مردمى كه براى آموختن علم نزد تو مى آيند، در نظرت يكسان باشند.

1352 _ حقوق آموزگار بر دانش آموزپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه نفرند، كه جز انسان منافق در حق آنان بى حرمتى نمى كند: ريش سفيد مسلمان، پيشواى دادگر و آموزنده خوبيها.

امام على عليه السلام :از جمله حقوق شخص دانشمند بر تو اين است كه [هر گاه در ميان جمعى بود ]بر همگان سلام كنى و به او نيز اختصاصا سلام گويى، روبه رويش بنشينى، در حضور او با دست و چشم و ابرو اشاره نكنى، در مخالفت با نظر او نگويى: «فلانى چنين گفته است». نزد او از كسى غيبت نكنى، در مجلسش در گوشى صحبت نكنى، جامه اش را نگيرى، اگر خسته بود، در سؤال كردن اصرار نورزى. از طول مجالسش به تنگ نيايى؛ زيرا حكايت همنشينى با او حكايت درخت خرمايى است كه انتظار مى كشى تا كى از آن چيزى براى تو بيفتد.

امام على عليه السلام :چاپلوسى و حسادت از اخلاق مؤمن نيست، مگر در تحصيل دانش.

امام زين العابدين عليه السلام :حق استاد تو اين است كه به او احترام گذارى، محضرش را موقّر دارى، با دقت به سخنانش گوش بسپارى، رويت به او باشد و به او توجّه نمايى، صدايت را بر صداى او بلندتر نكنى، هرگاه كسى از او سؤالى كند تو جواب ندهى، بلكه بگذارى خودش جواب دهد. در محضر او با كسى سخن نگويى، در حضور او از كسى غيبت نكنى، اگر پيش تو از او بدگويى شود، از وى دفاع كنى. عيبهايش را بپوشانى، خوبيها و صفات نيكش را آشكار سازى، با دشمن او همنشينى نكنى و با دوستش دشمنى نورزى. هر گاه اين كارها را كردى فرشتگان خدا درباره ات گواهى دهند كه تو براى رضاى خداى بلند نام، نه براى مردم، نزد آن استاد رفته اى و دانش او را فرا گرفته اى.

.


1- .ميان اين احاديث و احاديث باب قبلى، تعارض ظاهرى ديده مى شود كه در كتاب علم و حكمت بدان پرداخته شده است . ر. ك: علم و حكمت در قرآن و حديث: آداب آموختن، پذيرش حق از آورنده آن .

ص: 882

1353 _ تَكريمُ العالِمِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَنِ استَقبَلَ العُلَماءَ فقَدِ استَقبَلَني ،ومَن زارَ العُلَماءَ فقَد زارَني ، ومَن جالَسَ العُلَماءَ فقَد جالَسَني ، ومَن جالَسَني فَكأنَّما جالَسَ رَبّي . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا رَأيتَ عالِما فَكُن لَهُ خادِما. (2)

عنه عليه السلام :مَن وَقَّرَ عالِما فقَد وَقَّرَ رَبَّهُ . (3)

1354 _ ما يَنبَغي عَلَى المُتَعَلِّمِالخضرُ عليه السلام_ لِموسى عليه السلام _: يا موسى ، تَفَرَّغْ لِلعِلمِ إن كُنتَ تُريدُهُ، فإنَّ العِلمَ لِمَن تَفَرَّغَ . (4)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يَتِمُّ عَقلُ المَرءِ حَتّى يَتِمَّ فيهِ عَشرُ خِلالٍ ... لا يَسأمُ مِن طَلَبِ العِلمِ طُولَ عُمرِهِ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :عَلى المُتَعَلِّمِ أن يُدئبَ نَفسَهُ في طَلَبِ العِلمِ ، ولا يَمَلَّ مِن تَعَلُّمِهِ ، ولا يَستَكثِرَ ما عَلِمَ . (6)

عنه عليه السلام :لا يُحرِزُ العِلمَ إلّا مَن يُطيلُ دَرسَهُ . (7)

عنه عليه السلام :مَن أكثَرَ الفِكرَ فيما تَعَلَّمَ أتقَنَ عِلمَهُ ،وفَهِمَ ما لَم يَكُن يَفهَمُ . (8)

1355 _ فَضلُ العُلَماءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :العُلَماءُ اُمَناءُ اللّهِ عَلى خَلقِهِ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :فَضلُ العالِمِ عَلى غَيرِهِ كَفَضلِ النَّبِيِّعَلى اُمَّتِهِ . (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العُلَماءُ حُكّامٌ عَلَى النّاسِ . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :عُلَماءُ شيعَتِنا مُرابِطونَ فِيالثَّغرِ الّذي يَلي إبليسَ وعَفاريتَهُ ، يَمنَعونَهُم عَنِ الخُروجِ عَلى ضُعَفاءِ شيعَتِنا ، وعَن أن يَتَسَلَّطَ عَلَيهِم إبليسُ وشيعَتُهُ . (12)

1356 _ ثَمَرَةُ العِلمِالكتاب :(وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوابِّ وَالْأنْعامِ مُخْتَلِفٌ ألْوانُهُ كَذلِكَ إنَّما يَخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَ اللّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ). (13)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ثَمَرَةُ العِلمِ العَمَلُ بِهِ . (14)

عنه عليه السلام :ثَمَرَةُ العِلمِ العِبادَةُ . (15)

.


1- .كنز العمّال : 28883.
2- .غرر الحكم : 4044
3- .غرر الحكم : 8704.
4- .كنز العمّال : 44176.
5- .تنبيه الخواطر : 2/112.
6- .غرر الحكم : 6197
7- .غرر الحكم : 10758
8- .غرر الحكم : 8917.
9- .كنز العمّال : 28675
10- .كنز العمّال : 28798.
11- .غرر الحكم : 507.
12- .الإحتجاج : 1/13/7.
13- .فاطر : 28.
14- .غرر الحكم : 4624
15- .غرر الحكم : 4600.

ص: 883

1353 _ گراميداشت دانشمند
1354 _ نكاتى كه بايد دانش آموز رعايت كند
1355 _ ارزش علما
1356 _ ميوه دانش

1353 _ گراميداشت دانشمندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه به استقبال دانشمندان رود، مرا استقبال كرده است و هركه به ديدار دانشمندان رود، مرا ديدار كرده است و هركه با دانشمندان نشيند، با من نشسته است و هر كه با من نشيند، چنان است كه با پرودگار من همنشينى كرده باشد.

امام على عليه السلام :هر گاه دانشمندى را ديدى، خدمت او كن.

امام على عليه السلام :هر كه دانشمندى را احترام نهدخدا را احترام كرده است .

1354 _ نكاتى كه بايد دانش آموز رعايت كندخضر عليه السلام_ به موسى عليه السلام _گفت : اى موسى! اگر دانش مى خواهى، خود را وقف آموختن آن كن؛ زيرا دانش از آنِ كسى است كه تمام وقتِ خود را صرف آموختن آن كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خرد آدمى كامل نگردد مگر آن گاه كه ده خصلت در او فراهم آيد... و تا زنده است از دانشجويى خسته نشود.

امام على عليه السلام :بر دانش آموز است كه خود را در طلب علم كوشا سازد و از آموختن دانش خسته نشود و دانسته هاى خود را زياد نشمارد.

امام على عليه السلام :دانش را به دست نياورَد مگر كسى كه مدتها بياموزد.

امام على عليه السلام :هر كه در آموخته هايش زياد بينديشد، دانش خود را استوار گرداند و آنچه را نمى فهميده است بفهمد.

1355 _ ارزش علماپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عالمان اُمناى خدا در ميان خلق اويند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترى عالم بر ديگران، همچون برترى پيامبر بر امّت خود است.

امام على عليه السلام :عالمان، فرمانرواى بر مردمند.

امام صادق عليه السلام :علماى شيعه ما، نگهبانان مرزى هستند كه در آن سويش ابليس و ديوهايش قرار دارند و [اين علما ]جلوى يورش آنها به شيعيان ناتوان ما و تسلّط يافتن ابليس و پيروان او بر ايشان را مى گيرند.

1356 _ ميوه دانشقرآن:«و همچنين از مردم و جنبندگان و چارپايان رنگارنگ. اينچنين ، جز اين نيست كه از ميان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او مى ترسند. همانا خداوند پيروزمند و آمرزنده است».

حديث:امام على عليه السلام :ميوه دانش، به كار بستن آن است.

امام على عليه السلام :ميوه دانش، پرستش است.

.

ص: 884

عنه عليه السلام :ثَمَرَةُ العِلمِ إخلاصُ العَمَلِ . (1)

مصباح الشريعة_ فيما نسبه إلى الإمامِ الصّادقِ عليه السلام _: الخَشيَةُ مِيراثُ العِلمِ ، والعِلمُ شُعاعُ المَعرِفَةِ وقَلبُ الإيمانِ ، ومَن حُرِمَ الخَشيَةَ لا يَكونُ عالِما وإن شَقَّ الشَّعرَ بِمُتَشابِهاتِ العِلمِ ، قالَ اللّهُ تَعالى : «إنَّما يَخْشَى اللّهَ مِن عِبادِهِ العُلَماءُ» . (2)

1357 _ ما يَنبَغي عَلَى العالِمِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : أنا عالِمٌ فَهُوَ جاهِلٌ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العالِمُ مَن لا يَشبَعُ مِنَ العِلمِ ،ولا يَتَشبَّعُ بِهِ . (4)

عنه عليه السلام :العالِمُ الّذي لايَمَلُّ مِن تَعَلُّمِ العِلمِ . (5)

1358 _ ذمّ العمل بلا علمرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن عَمِلَ عَلى غَيرِ عِلمٍ كانَ مايُفسِدُ أكثَرَ مِمّا يُصلِحُ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :المُتَعبِّدُ بِغَيرِ فِقهٍ كالحِمارِ فيالطّاحونِ . (7)

الإمامُ الصادقُ عليه السلام :العامِلُ عَلى غَيرِ بَصيرَهٍ كَالسّائرِ عَلى غَيرِ الطَّريقِ ، ولا يَزيدُهُ سُرعَةُ السَّيرِ مِنَ الطَّريقِ إلّا بُعدا . (8)

1359 _ وجوب العمل بالعلمرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَناصَحوا فِي العِلمِ ؛ فإنَّ خِيانَةَ أحَدِكُم في عِلمِهِ أشَدُّ مِن خِيانَتِهِ في مالِهِ ، وإنَّ اللّهَ سائلُكُم يَومَ القِيامَةِ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :هِمَّةُ العُلَماءِ الوِعايَةُ ، وهِمَّةُ السُّفَهاءِ الرِّوايَةُ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :يَطَّلِعُ قَومٌ مِن أهلِ الجَنَّةِ عَلى قَومٍ مِن أهلِ النّارِ فيَقولونَ : ما أدخَلَكُمُ النَّارَ وقَد دَخَلنا الجَنَّةَ لِفَضلِ تَأديبِكُم وتَعليمِكُم ؟ ! فيَقولونَ : إنّا كُنّا نَأمُرُ بِالخَيرِ ولا نَفعَلُهُ . (11)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّما زَهَّد النّاسَ في طَلَبِ العِلمِ كَثرَةُ ما يَرَونَ مِن قِلَّةِ مَن عَمِلَ بِما عَلِمَ . (12)

عنه عليه السلام :الدّنيا كُلُّها جَهلٌ إلّا مَواضِعَ العِلمِ ،وَالعِلمُ كُلُّه حُجَّةٌ إلّا ما عُمِلَ بِهِ . (13)

عنه عليه السلام :العِلمُ بِلا عَمَلٍ وَبالٌ ، العَمَلُ بِلا عِلمٍ ضَلالٌ . (14)

عنه عليه السلام :قَصَمَ ظَهري عالِمٌ مُتَهَتِّكٌ، وجاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ ، فالجاهِلُ يَغُشُّ النّاسَ بِتَنَسُّكِهِ ، والعالِمُ يُنَفِّرُهُم بِتَهَتُّكِهِ . (15)

عنه عليه السلام :اعقِلوا الخَبَرَ إذا سَمِعتُموهُ عَقلَ رِعايَهٍ لا عَقلَ رِوايَةٍ ؛ فإنَّ رُواةَ العِلمِ كَثيرٌ ورُعاتَهُ قَليلٌ . (16)

.


1- .غرر الحكم : 4642.
2- .مصباح الشريعة : 365 _ 366 .
3- .منية المريد : 137.
4- .غرر الحكم : 1740
5- .غرر الحكم : 1303 .
6- .المحاسن : 1/314/621.
7- .كنز العمّال : 28709.
8- .الأمالي للصدوق : 507/705 .
9- .الأمالي للطوسي: 126/198.
10- .كنز العمّال : 29337.
11- .مكارم الأخلاق : 2/364/2661.
12- .غرر الحكم : 3895.
13- .بحار الأنوار : 2/29/9.
14- .غرر الحكم : 1587 ، 1588.
15- .منية المريد : 181.
16- .نهج البلاغة : الحكمة 98 .

ص: 885

1357 _ آنچه بر دانشمند سزاوار است
1358 _ نكوهش عمل بدون آگاهى
1359 _ وجوب عمل به علم

امام على عليه السلام :ميوه دانش، خالص گردانيدن عمل [براى خدا] است.

مصباح الشريعه_ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است _: ترس [از خدا] ميراث دانش است و دانش، فروغ شناخت و دلِ ايمان. كسى كه از خشيت بى بهره باشد دانشمند نيست، گرچه در مشكلات و پيچيدگيهاى دانش موشكاف باشد. خداوند متعال فرمود: «جز اين نيست كه از ميان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او مى ترسند» .

1357 _ آنچه بر دانشمند سزاوار استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه بگويد : من دانا هستم ، او شخص نادانى است .

امام على عليه السلام :عالم كسى است كه از دانش سير نشود و وانمود به سير شدن از آن نيز نكند.

امام على عليه السلام :عالم كسى است كه از آموختن دانش خسته نشود.

1358 _ نكوهش عمل بدون آگاهىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه بدون شناخت عمل كند، خراب كردنش بيشتر از درست كردن اوست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه از روى فهم و شناخت عبادت نكند، مانند خرِ آسياست.

امام صادق عليه السلام :كسى كه بدون بينش عمل كند، همچون كسى است كه در بيراهه رود، چنين كسى هر چه تندتر رود، از راه دورتر مى افتد.

1359 _ وجوب عمل به علمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در دانش با يكديگر يكرنگ باشيد؛ زيرا خيانت هر يك از شما در علمش، بدتر از خيانت كردن در مال است و در روز قيامت خداوند از شما بازخواست مى كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهتمام دانايان به فهميدن است و اهتمام نادانان به روايت كردن.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گروهى از بهشتيان، به گروهى از دوزخيان مى نگرند و مى گويند: ما به بركت آموزش و پرورش شما به بهشت رفتيم. چه شده است كه شما خود به دوزخ افتاده ايد؟ گويند: ما به نيكى فرمان مى داديم و خود به آن عمل نمى كرديم.

امام على عليه السلام :آنچه مردم را به تحصيل دانش بى رغبت كرده، اين است كه مى بينند كمتر عالمى است كه به علمش عمل كند.

امام على عليه السلام :دنيا همه اش نادانى است، مگر آن جاها كه علم باشد و علم همه اش حجت است، مگر علمى كه به آن عمل شود.

امام على عليه السلام :علمِ بدون عمل وبال است؛ عملِ بدون علم گمراهى است.

امام على عليه السلام :دانشمندِ پرده در و عابد نادان، پشت مرا شكستند؛ زيرا نادان با عبادت خود مردم را فريب مى دهد و دانشمند با تباهكارى هاى خود آنان را فرارى مى دهد.

امام على عليه السلام :هر گاه خبرى را شنيديد، درانديشه به كار بستن آن باشيد، نه به فكر نقل كردنش؛ زيرا بازگو كنندگان دانش بسيارند و به كار برندگان آن اندك.

.

ص: 886

عنه عليه السلام :مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ إماما فعَلَيهِ أن يَبدَأ بِتَعليمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعليمِ غَيرِهِ ، وَليَكُن تَأديبُهُ بِسيرَتِهِ قَبلَ تَأديبِهِ بِلِسانِهِ ، ومُعَلِّمُ نَفسِهِ ومُؤَدِّبُها أحَقُّ بِالإجلالِ مِن مُعَلِّمِ النّاسِ ومُؤَدِّبِهِم . (1)

عنه عليه السلام :عَلَى العالِمِ أن يَعمَلَ بِما عَلِمَ ، ثُمَ يَطلُبَ تَعَلُّمَ ما لَم يَعلَمْ . (2)

عنه عليه السلام :العِلمُ مَقرونٌ بِالعَمَلِ ، فمَن عَلِمَ عَمِلَ، والعِلمُ يَهتِفُ بِالعَمَلِ، فإن أجابَهُ وإلّا ارتَحَلَ عَنهُ. (3)

1360 _ تَشديدُ العُقوبَةِ عَلَى العالِمِ التّارِكِ لِعِلمِهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ أهلَ النّارِ لَيَتَأذَّونَ مِن ريحِ العالِمِ التّارِكِ لِعِلمِهِ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يَستَوي عِندَ اللّهِ في العُقوبَهِ الّذينَ يَعلَمونَ والّذينَ لا يَعلَمونَ ، نَفَعَنا اللّهُ وإيّاكُم بِما عَلِمنا ، وجَعَلَهُ لِوَجهِهِ خالِصا ، إنَّهُ سَميعٌ مُجيبٌ . (5)

عنه عليه السلام :زَلَّةُ العالِمِ كانكِسارِ السَّفينَةِ تَغرَقُ ، وتُغرِقُ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّهُ يُغفَرُ لِلجاهِلِ سَبعونَ ذَنبا قَبلَ أن يُغفَرَ لِلعالِمِ ذَنبٌ واحِ_دٌ . (7)

عنه عليه السلام :أشَدُّ النّاسِ عَذابا عالِمٌ لا يُنتَفَعُ مِن عِلمِهِ بِشَيءٍ . (8)

بحارالأنوار :أوحى اللّهُ تبارك وتعالى إلى داوُودَ عليه السلام : إنَّ أهوَنَ ما أنا صانِعٌ بِعالِمٍ غَيرِ عامِلٍ بِعِلمِه أشَدُّ مِن سَبعينَ عُقوبَةً ؛ أن اُخرِجَ مِن قَلبهِ حَلاوَةَ ذِكري . (9)

(انظر) الإيمان : باب 185 ؛ جهنّم : باب 403 .

1361 _ ذَمُّ عُلَماءِ السُّوءِعيسى عليه السلام :كَيفَ يَكونُ مِن أهلِ العِلمِ مَن دُنياهُ عِندَهُ آثَرُ مِن آخِرَتِهِ وهُوَ مُقبِلٌ عَلى دُنياهُ ، وما يَضُرُّهُ أحَبُّ إلَيهِ مِمّا يَنفَعُهُ؟ ! (10)

عنه عليه السلام :الدِّينارُ داءُ الدِّينِ ، والعالِمُ طَبيبُ الدِّينِ ، فإذا رَأيتُمُ الطَّبيبَ يَجُرُّ الدّاءَ إلى نَفسِهِ فَاتَّهِموهُ ، وَاعلَموا أ نَّهُ غَيرُ ناصِحٍ لِغَيرِهِ . (11)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ألا إنَّ شَرَّ الشّرِّ شِرارُ العُلَماءِ ،وإنَّ خَيرَ الخَيرِ خِيارُ العُلَماءِ . (12)

عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ ازدادَ عِلما ولَم يَزدَدْ هُدىً ، لَم يَزدَدْ مِنَ اللّهِ إلّا بُعدا . (13)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَلعونٌ مَلعونٌ عالِمٌ يَؤمُ سُلطانا جائرا ، مُعينا لَهُ عَلى جَورِهِ . (14)

.


1- .بحار الأنوار : 2/56/33.
2- .غرر الحكم : 6196.
3- .نهج البلاغة : الحكمة 366.
4- .بحار الأنوار : 2/34/30.
5- .الإرشاد : 1/230.
6- .بحار الأنوار : 2/58/39.
7- .تفسير القمّيّ : 2/146.
8- .بحارالأنوار : 2/37/53
9- .بحارالأنوار : 2/32/25 .
10- .منية المريد : 141.
11- .الخصال : 113/91.
12- .منية المريد : 137.
13- .تنبيه الخواطر : 2/21.
14- .بحار الأنوار : 75/381/45.

ص: 887

1360 _ سختگيرى در كيفر عالِم بى عمل
1361 _ نكوهش عالمان بدكردار

امام على عليه السلام :هر كه خود را پيشواى مردم قرار دهد، بايد پيش از آموزش ديگران به آموزش خود بپردازد و پيش از آن كه به زبان [مردم را ]تربيت كند، با كردار و رفتارش تربيت نمايد آن كه آموزگار و مربّى خويش است، بيشتر سزاوار احترام و تجليل است تا آن كه آموزگار و مربّى مردم است.

امام على عليه السلام :بر دانشمند است كه آنچه رامى داند به كار بندد و سپس در پى ياد گرفتن دانشى رود كه نمى داند.

امام على عليه السلام :علم و عمل همدوشند. پس هر كه بداند عمل كند؛ علم عمل را صدا مى زند اگر پاسخش داد مى ماند وگرنه از پيش او مى رود.

1360 _ سختگيرى در كيفر عالِم بى عملپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر آينه دوزخيان از بوى گند عالم بى عمل، در آزارند.

امام على عليه السلام :كيفر كسانى كه مى دانند و كسانى كه نمى دانند، نزد خداوند يكسان نيست. خداوند ما و شما را از علمى كه داريم بهره مند سازد و آن را براى خود خالص گرداند، همانا او شنوا و پذيرنده [دعا] است.

امام على عليه السلام :لغزش عالم مانند شكسته شدن كشتى است كه سرنشينان خود را غرق مى كند و خودش هم غرق مى شود.

امام صادق عليه السلام :از نادان هفتاد گناه آمرزيده مى شود پيش از آن كه يك گناه از دانا آمرزيده شود.

امام صادق عليه السلام :در ميان مردمان [گنهكار ]سخت ترين عذاب را عالمى دارد، كه از علم خود كمترين سودى نبرد.

بحار الأنوار :خداوند تبارك و تعالى به داوود عليه السلام وحى فرمود كه: كمترين كارى كه با عالم بى عمل مى كنم از هفتاد عقوبت سخت تر است ، و آن اين است كه حلاوتِ مناجات خود را از دلش بَركَنَم.

ر.ك : ايمان ، باب 185 ؛ دوزخ ، باب 403 .

1361 _ نكوهش عالمان بدكردارعيسى عليه السلام :چگونه در شمار اهل علم باشدكسى كه دنياى خود را بر آخرتش ترجيح مى دهد و به دنيا روى آورده است و آنچه را به او زيان مى زند دوست تر دارد از آنچه به او سود مى رساند؟

عيسى عليه السلام :دينار، مرض دين است و عالِم،پزشك دين. پس، هر گاه ديديد كه پزشك به اين مرض مبتلا شده است به او بدگمان باشيد و بدانيد كه او خيرخواه ديگران نيست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدانيد كه بدترين بدها، عالمانِ بد و خوبترين خوب ها، عالمانِ خوبند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه علمش فزونى گيرد و هدايتش افزون نشود، جز بر دورى او از خدا افزوده نگردد.

امام صادق عليه السلام :ملعون است، ملعون است، آن عالمى كه پيشواى سلطانى ستمگر باشد و او را در ستمگريش يارى دهد.

.

ص: 888

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام_ في صِفَةِ عُلَماءِ السُّوءِ _: وهُم أضَرُّ عَلى ضُعَفاءِ شيعَتِنا مِن جَيشِ يَزيدَ عَلى الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليهماالسلاموأصحابِهِ ، فإنَّهُم يَسلُبونَهُمُ الأرواحَ والأموالَ ، وهؤلاءِ عُلَماءُ السُّوءِ ... يُدخِلونَ الشَّكَّ والشُّبهَةَ عَلى ضُعَفاءِ شيعَتِنا فيُضِلّونَهُم . (1)

1362 _ آدابُ العِلمِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :جاءَ رَجُلٌ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فقالَ : يا رسولَ اللّهِ ، ما العِلمُ ؟ قالَ : الإنصاتُ ، قالَ : ثُمَّ مَه ؟ قالَ : الاستِماعُ ، قالَ : ثُمَّ مَه ؟ قالَ : الحِفظُ ، قالَ : ثُمَّ مَه ؟ قالَ : العَمَلُ بِهِ ، قالَ : ثُمَّ مَه يارَسولَ اللّهِ ؟ قالَ : نَشرُهُ . (2)

1363 _ ذَمُّ عِلمٍ لا يَنفَعُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ كانَ يَقولُ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن عِلمٍ لا يَنفَعُ ، ومِن قَلبٍ لا يَخشَعُ ، ومِن نَفسٍ لا تَشبَعُ ، ومِن دَعوَةٍ لا يُستَجابُ لَها . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :وَاعلَم أ نَّهُ لا خَيرَ في عِلمٍ لا يَنفَعُ ، ولا يُنتَفَعُ بِعِلمٍ لا يَحُقُّ تَعَلُّمُهُ . (4)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :دَخَلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله المَسجِدَفإذا جَماعَةٌ قَد أطافوا بِرَجُلٍ ، فقالَ : ما هذا ؟ فقيلَ : عَلّامَةٌ ، قالَ : وما العَلّامَةُ ؟ قالوا : أعلَمُ النّاسِ بِأنسابِ العَرَبِ ووَقائعِها ،وأيّامِ الجاهِلِيَّةِ ، وبِالأشعارِ والعَرَبِيَّةِ ، فقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : ذاكَ عِلمٌ لا يَضُرُّ مَن جَهِلَهُ ، ولا يَنفَعُ مَن عَلِمَهُ . (5)

1364 _ أنواعُ العُلومِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّما العِلمُ ثَلاثَةٌ : آيَةٌ مُحكَمَهٌ أو فَريضَةٌ عادِلَةٌ، أو سُنَّةٌ قائمَةٌ (6) ، وما خَلاهُنَّ فهُوَ فَضلٌ. (7)

عنه صلى الله عليه و آله :العِلمُ عِلمانِ: عِلمُ الأديانِ، وعِلمُ الأبدانِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :العِلمُ أكثَرُ مِن أن يُحصى ، فَخُذْ مِن كُلِّ شَيءٍ أحسَنَهُ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :خَيرُ العِلمِ ما نَفَعَ . (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العُلومُ أربَعَةٌ : الفِقهُ لِلأديانِ ،والطِّبُّ لِلأبدانِ ، والنَّحوُ لِلّسانِ ، والنُّجومُ لِمَعرِفَةِ الأزمانِ . (11)

عنه عليه السلام :خَيرُ العُلومِ ما أصلَحَكَ . (12)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :اِعلَمْ أ نَّهُ لا عِلمَ كطَلَبِ السَّلامَةِ ، ولا سَلامَةَ كسَلامَةِ القَلبِ . (13)

.


1- .الاحتجاج : 2/512/337.
2- .الكافي : 1/48/4.
3- .الترغيب والترهيب : 1/124/1.
4- .نهج البلاغة: الكتاب31.
5- .الأمالي للصدوق : 340/403.
6- .يحتمل أن يكون المراد من «آية محكمة» العلم بالاُصول الاعتقاديّة ، والمراد من «فريضة عادلة» العلم بالأعمال الحسنة ، والمراد من «سُنّة قائمة» العلم بمحاسن الأخلاق (راجع شرح اُصول الكافي للمولى محمّد صالح المازندراني : ج 2 ، ص 23) .
7- .الكافي : 1/32/1.
8- .بحار الأنوار : 1/220/52.
9- .كنز الفوائد : 2/31.
10- .الأمالي للصدوق : 576/788.
11- .بحار الأنوار : 1/218/42 .
12- .غرر الحكم : 4962.
13- .تحف العقول : 286.

ص: 889

1362 _ آداب علم
1363 _ نكوهشِ دانش ناسودمند
1364 _ انواع دانشها

امام عسكرى عليه السلام_ در وصف عالمان بدكردار _فرمود : زيان آنها براى شيعيان ناتوان (آسيب پذير) ما بيشتر از زيان سپاه يزيد براى حسين بن على عليهماالسلامو ياران اوست؛ زيرا آنها جان و مال ايشان را گرفتند و اين علماى بدكردار ... در دل شيعيان ناتوان ما شكّ وشبهه مى اندازند وگمراهشان مى كنند.

1362 _ آداب علمامام صادق عليه السلام :مردى خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: اى رسول خدا! علم چيست؟ فرمود: خاموشى. عرض كرد: سپس چه؟ فرمود: گوش سپردن. عرض كرد: ديگر چه؟ فرمود: حفظ و مراقبت. عرض كرد: آن گاه چه؟ فرمود: به كار بستنِ آن. عرض كرد: سپس چه، اى رسول خدا؟ فرمود: انتشار دادن آن.

1363 _ نكوهشِ دانش ناسودمندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ عرضه مى داشت _: بار خدايا ! به تو پناه مى برم از دانشى كه سود نمى دهد و دلى كه خشوع ندارد و دعايى كه شنيده نمى شود و نفسى كه سير نمى گردد .

امام على عليه السلام :بدان كه در دانش ناسودمندخيرى نيست و آموختن دانشى كه سزاوار آموختن نيست، سودى ندهد.

امام كاظم عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد مسجد شد، ديد عده اى گرد مردى جمع شده اند، فرمود: چه خبر است؟ عرض شد: علاّمه است. فرمود: علاّمه يعنى چه؟ عرض كردند: او داناترين مردم است به انساب عرب وجنگهاى ايشان و به روزگار جاهليت و اشعار عربى. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اينها دانشى است كه اگر كسى نداند، به او زيانى نرساند و اگر كسى بداند، او را سودى نبخشد.

1364 _ انواع دانشهاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا علم سه تاست: آيتى محكم، يا فريضه اى ميانه، يا سنّتى برپا و جارى (1) . و جز اينها، همه فضل است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :علم بر دو قسم است: علم اديان و علم ابدان.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش بيش از آن است كه به شماره در آيد؛ بنابراين، از هر چيزى نيكوترين آن را فرا گير.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين دانش، آن است كه سودمند باشد.

امام على عليه السلام :دانشها چهار گونه اند: دين شناسى،پزشكى، دستور زبان و ستاره شناسى براى شناخت زمانها.

امام على عليه السلام :بهترين دانشها، دانشى است كه تو را اصلاح كند.

امام باقر عليه السلام :بدان كه هيچ دانشى چون طلب سلامتى نيست و هيچ سلامتى اى مانند سلامت دل نمى باشد.

.


1- .ممكن است مقصود از «آيتى محكم» علم به مبانى اعتقادى ، و مقصود از «فريضه اى ميانه» علم به كارهاى نيك ، و مقصود از «سنتى بر پا» علم به محاسن اخلاقى باشد . ر . ك : به شرح مولى محمّد صالح مازندرانى ، ج 2 ص 23 .

ص: 890

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَيتَ السِّياطَ عَلى رُؤوسِ أصحابي حَتّى يَتَفَقَّهوا فِي الحَلالِ والحَرامِ . (1)

عنه عليه السلام :لَيسَ العِلمُ بِالتَّعَلُّمِ ، إنَّما هُوَ نورٌ يَقَعُ في قَلبِ مَن يُريدُ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى أن يَهدِيَهُ ، فإن أرَدتَ العِلمَ فَاطلُب أوَّلاً في نَفسِكَ حَقيقَةَ العُبودِيَّةِ ، وَاطلُبِ العِلمَ بِاستِعمالِهِ ، وَاستَفهِمِ اللّهَ يُفهِمْكَ . (2)

1365 _ العِلمُ اللّدُنِّيُّرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :عِلمُ الباطِنِ سِرٌّ مِن أسرارِ اللّهِ عَزَّوجلَّ ، وحُكمٌ مِن حُكمِ اللّهِ ، يَقذِفُه في قُلوبِ مَن شاءَ مِن عِبادِهِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لَو خِفتُمُ اللّهَ حَقَّ خِيفَتِهِ لَعُلِّمتُمُ العِلمَ الّذي لا جَهلَ مَعَهُ . (4)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مَن عَمِلَ بِما يَعلَمُ عَلَّمَهُ اللّهُما لا يَعلَمُ . (5)

(انظر) الإمامة (1) : باب 114 .

1366 _ أعلَمُ النّاسِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أعلَمُ النّاسِ مَن جَمَعَ عِلمَ النّاسِ إلى عِلمِهِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله_ لَمّا قيلَ لَهُ : اُحِبُّ أن أكونَ أعلَمَ النّاسِ _: اِتَّقِ اللّهَ تَكُن أعلَمَ النّاسِ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أعلَمُ النّاسِ المُستَهتَرُبِالعِلمِ. (8)

1367 _ انحِصارُ العِلمِ الصَّحيحِ بِأهلِ البَيتِ عليهم السلامالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لَوِ اقتَبَستُمُ العِلمَ مِن مَعدِنِهِ ، وشَرِبتُمُ الماءَ بِعُذوبَتِهِ ، وَادَّخَرتُمُ الخَيرَ مِن مَوضِعِهِ ، وأخَذتُمُ الطَّريقَ مِن واضِحِهِ ، وسَلَكتُم مِنَ الحَقِّ نَهجَهُ ، لَنَهَجَت بِكُمُ السُّبُلُ ، وبَدَت لَكُمُ الأعلامُ . (9)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ لسَلَمَةَ بنِ كُهَيلٍ والحَكَمِ ابنِ عُتَيبَةَ _: شَرِّقا وغَرِّبا لَن تَجِدا عِلما صَحيحا إلّا شَيئا يَخرُجُ مِن عِندِنا أهلَ البَيتِ . (10)

.


1- .المحاسن:1/358/765.
2- .بحار الأنوار : 1/225/17 .
3- .كنز العمّال : 28820 ؛ 5881
4- .كنز العمّال : 5893 نحوه.
5- .أعلام الدين : 301.
6- .الأمالي للصدوق : 73/41 .
7- .كنز العمّال : 44154.
8- .غرر الحكم : 3079.
9- .الكافي : 8/32/5.
10- .بحار الأنوار : 2/92/20 .

ص: 891

1365 _ علم لدنّى
1366 _ داناترين مردم
1367 _ منحصر بودن دانش درست در اهل بيت عليهم السلام

امام صادق عليه السلام :كاش بالاى سر اصحابم تازيانه بود تا در احكام حلال و حرام دانا شوند.

امام صادق عليه السلام :دانش به آموختن نيست، بلكه نورى است كه در دل هر كس كه خداوند تبارك و تعالى بخواهد هدايتش كند، مى افتد. بنابراين، اگر خواهان دانش هستى، نخست حقيقت عبوديت را در جانت جويا شو و [آن گاه] در پى دانش باش از طريق به كار بستن آن و از خداوند فهم و دانايى بخواه تا تو را فهم و دانايى دهد.

1365 _ علم لدنّىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :علم باطنى، رازى از رازهاى خداوند عز و جل و حكمتى از حكمتهاى خداست و آن را در دل هر كس از بندگانش كه خواهد، مى افكند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر از خدا چنان كه سزد مى ترسيديد، هر آينه علمى به شما آموخته مى شد كه جهل و نادانى با آن همراه نيست.

امام باقر عليه السلام :هر كه به آنچه مى داند عمل كند، خداوند به او آن بياموزد كه نمى داند.

ر.ك : امامت (1) ، باب 114 .

1366 _ داناترين مردمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :داناترين مردم كسى است كه دانش مردم را با دانش خود جمع كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ وقتى كه به ايشان گفته شد: دوست دارم داناترين مردم باشم _فرمود : از خدا پروا داشته باش تا داناترين مردم باشى.

امام على عليه السلام :داناترين مردم كسى است كه آزمند دانش باشد.

1367 _ منحصر بودن دانش درست در اهل بيت عليهم السلامامام على عليه السلام :اگر دانش را از معدن آن فرا مى گرفتيدو آب را از سرچشمه زلالش مى نوشيديد و خوبيها را از كانونش مى اندوختيد و راه روشن را در پيش مى گرفتيد و جادّه حقّ را مى پيموديد، بيگمان راهها بر شما آشكار مى شد و نشانه ها [ى راه ]برايتان هويدا مى گشت.

امام باقر عليه السلام_ به سلمة بن كهيل و حكم بن عتيبه _فرمود : اگر به شرق و غرب برويد، هرگز دانش درستى را نخواهيد يافت، مگر همان چيزى كه از ما خاندان صادر شود.

.

ص: 892

289 . عُمر

1368 _ عمر
1369 _ تشويق به غنيمت شمردن عمر
1370 _ كسى كه عمرش عليه او حجّت است

289 عمر1368 _ عمرقرآن:«خدا شما را از خاكى و سپس از نطفه اى بيافريد. آن گاه جفتهايى قرارتان داد. و هيچ زنى باردار نمى شود و نمى زايد مگر به علم او. و عمر هيچ سالخورده اى به درازا نكشد و از عمر كسى كاسته نشود جز اين كه همه در كتابى نوشته شده است ، همانا اين كارها بر خدا آسان است».

حديث:امام على عليه السلام :عمر تو، شماره نَفَسهاى توست و اين نفسها را نگهبانى شمارش مى كند.

امام على عليه السلام :هيچ يك از شما به استقبال روزى از عمر خويش نمى رود، مگر اين كه روزى از عمرش را پشت سر مى گذارد.

1369 _ تشويق به غنيمت شمردن عمرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به عمر خود بخيل تر باش تا به درهم و دينارت.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مدت زندگانى، محدود است و هيچ كس از عمرى كه برايش مقدّر شده است، هرگز فراتر نمى رود. پس، پيش از آن كه عمر به سرآيد بشتابيد.

امام على عليه السلام :گذشته روز تو رفته است و آينده اش محل ترديد است و زمان حال مغتنم است.

امام على عليه السلام :چه زود مى گذرد ساعات روز و روزهاى ماه و ماههاى سال و سالهاى عمر!

امام على عليه السلام :اى مردم! اينك، اينك زمان را دريابيد، پيش از آن كه پشيمان شويد و پيش از آن كه هر كسى بگويد: اى دريغا! كه در كار خدا كوتاهى كردم.

امام على عليه السلام :رحمت خدا بر آن كس كه دانست نفسهايش گامهايى است كه به سوى مرگ بر مى دارد. پس، به عمل شتافت و آرزو را كوتاه كرد.

امام على عليه السلام :زنهار كه عمر خود را براى چيزى هدر دهيد كه برايتان باقى نمى ماند؛ زيرا عمرهاى از دست رفته بر نمى گردد.

امام على عليه السلام :عمر تو مهريه خوشبختى توست به شرط اين كه آن را در راه طاعت پروردگارت بگذرانى.

1370 _ كسى كه عمرش عليه او حجّت استقرآن:«و از درون آتش فرياد زنند، اى پروردگار ما! ما را بيرون آر تا كارهايى شايسته كنيم غير از آنچه مى كرديم. آيا آن قدر شما را عمر نداديم كه پند گيرندگان پند گيرند؟ و شما را بيم دهنده بيم داد. پس، بچشيد كه ستمكاران را ياورى نيست».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون روز قيامت شود ندا آيد: كجايند شصت ساله ها؟ و اين همان عمرى است كه خداوند متعال فرموده است: «آيا شما را آن قدر عمر نداديم كه در اين مدت پند گيرنده، پند گيرد» .

.

ص: 894

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العُمرُ الّذي أعذَرَ اللّهُ فيهِ إلَى ابنِ آدَمَ سِتّونَ سَنَةً . (1)

عنه عليه السلام :فيالَها حَسرَةً عَلى كُلِّ ذي غَفلَةٍ أن يَكونَ عُمُرُهُ عَلَيهِ حُجَّةً ، وأن تُؤَدِّيَهُ أيّامُهُ إلَى الشِّقوَةِ ! (2)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إذا أتَت عَلَى العَبدِ أربَعونَ سَنَةً قيلَ لَهُ : خُذْ حِذرَكَ ؛ فإنَّكَ غَيرُ مَعذورٍ ، ولَيسَ ابنُ أربَعينَ سَنَةً أحَقَّ بِالعُذرِ مِنِ ابنِ عِشرينَ سَنَةً . (3)

1371 _ ما يَزيدُ فِي العُمُرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أكثِرْ مِنَ الطَّهورِ يَزِدِ اللّهُ في عُمرِكَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَرَّهُ أن يُبسَطَ لَهُ في رِزقِهِ ويُنسَأَلَهُ في أجَلِهِ فَلْيَصِلْ رَحِمَهُ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن أرادَ البَقاءَ _ ولا بَقاءَ _فَلْيُباكِرِ الغَداءَ ، وَليُجَوِّدِ الحِذاءَ ، وَليُخَفِّفِ الرِّداءَ ، وَلْيُقِلَّ غُشْيانَ النِّساءِ . (6)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مُروا شيعَتَنا بِزِيارَةِ قَبرِالحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام ؛ فإنَّ إتيانَهُ يَزيدُ فِي الرِّزقِ ، ويَمُدُّ فِي العُمرِ ، ويَدفَعُ مَدافِعَ السُّوءِ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن حَسُنَت نِيَّتُهُ زِيدَ في عُمرِهِ . (8)

عنه عليه السلام :مَن حَسُنَ بِرُّهُ بِأهلِ بَيتِهِ زِيدَ في عُمرِهِ . (9)

عنه عليه السلام :إن أحبَبتَ أن يَزيدَ اللّهُ في عُمرِكَ فسُرَّ أبَوَيكَ . (10)

(انظر) الرَّحِم : باب 811 .

1372 _ المُؤمِنُ وطَلَبُ طولِ العُمُرِفاطمةُ الزَّهراءُ عليهاالسلام_ فِي المُناجاةِ _: اللّهُمَّ بِعِلمِكَ الغَيبَ ، وقُدرَتِكَ عَلَى الخَلقِ ، أحيِني ما عَلِمتَ الحَياةَ خَيرا لي ، وتَوَفَّني إذا كانَتِ الوَفاةُ خَيرا لي . (11)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ مِن دُعائهِ في مَكارِمِ الأخلاقِ _: وعَمِّرْني ما كانَ عُمري بِذْلَةً في طاعَتِكَ ، فإذا كانَ عُمري مَرتَعا لِلشَّيطانِ فَاقبِضْني إلَيكَ . (12)

1373 _ حِكمَةُ جَهلِ الإنسانِ بِمِقدارِ عُمُرِهِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :تَأمَّلِ الآنَ يا مُفَضَّلُ ما سُتِرَ عَنِ الإنسانِ عِلمُهُ مِن مُدَّةِ حَياتِهِ ؛ فإنَّهُ لَو عَرَفَ مِقدارَ عُمرِهِ وكانَ قَصيرَ العُمرِ لَم يَتَهنَّأْ بِالعَيشِ مَعَ تَرَقُّبِ المَوتِ وتَوَقُّعِهِ لِوَقتٍ قَد عَرَفَهُ ، بَل كانَ يَكونُ بِمَنزِلَةِ مَن قَد فَنى مالُهُ أو قارَبَ الفَناءَ ، فقَدِ استَشعَرَ الفَقرَ والوَجَلَ مِن فَناءِ مالِهِ وخَوفِ الفَقرِ ، عَلى أنَّ الّذي يَدخُلُ عَلَى الإنسانِ مِن فَناءِ العُمرِ أعظَمُ مِمّا يَدخُلُ عَلَيهِ مِن فَناءِ المالِ ، لأِنَّ مَن يَقِلُّ مالُه يَأمَلُ أن يَستَخلِفَ مِنهُ فيَسكُنُ إلى ذلكَ ، ومَن أيقَنَ بِفَناءِ العُمرِ استَحكَمَ عَلَيهِ اليَأسُ ، وإن كانَ طَويلَ العُمرِ ثُمَّ عَرَفَ ذلكَ وَثِقَ بِالبَقاءِ ، وَانهَمَكَ فِي اللَّذّاتِ والمَعاصي ، وعَمِلَ عَلى أ نَّهُ يَبلُغُ مِن ذلكَ شَهوَتَهُ ثُمَّ يَتوبُ في آخِرِ عُمرِهِ ... فإن قُلتَ : وها هُوَ الآنَ قَد سُتِرَ عَنهُ مِقدارُ حَياتِه وصارَ يَتَرَقَّبُ المَوتَ ، في كُلِّ ساعَةٍ يُقارِفُ الفَواحِشَ ويَنتَهِكُ المَحارِمَ ! قُلنا : إنَّ وَجهَ التَّدبيرِ في هذا البابِ هُوَ الّذي جَرى عَلَيهِ الأمرُ فيهِ ، فإن كانَ الإنسانُ مَعَ ذلكَ لا يَرعَوي ولا يَنصَرِفُ عَنِ المَساوئِ فإنَّما ذلكَ مِن مَرَحِهِ (13) ومِن قَساوَةِ قَلبِهِ ، لا مِن خَطَأٍ فِي التَّدبيرِ . (14)

.


1- .نهج البلاغة : الحكمة 326
2- .نهج البلاغة : الخطبة 64 .
3- .الخصال : 545/24 .
4- .الأمالي للمفيد : 60/5 .
5- .الخصال : 32/112 .
6- .عيون أخبار الرضا : 2/38/112 .
7- .بحار الأنوار : 101/4/12
8- .بحار الأنوار : 69/408/117 .
9- .الأمالي للطوسي : 245/425 .
10- .الزهد للحسين بن سعيد : 33/87 .
11- .بحار الأنوار : 94/225/1 .
12- .الصحيفة السجّاديّة : الدعاء 20 .
13- .المَرَحُ : شِدّة الفرح والنشاط (الصحاح : 1/404) .
14- .بحار الأنوار : 3/83 .

ص: 895

1371 _ آنچه عمر را زياد مى كند
1372 _ مؤمن و طلب عمر دراز
1373 _ حكمت بى اطلاعى آدمى از اندازه عمرش

امام على عليه السلام :مدّت عمرى كه خداوند در آن عذر آدمى را مى پذيرد، شصت سال است.

امام على عليه السلام :دريغا بر غافلى كه عمرش بر او حجّت باشد و دوران زندگانيش او را به سوى بدبختى براند!

امام باقر عليه السلام :هر گاه چهل سال بر بنده بگذرد، به او گفته شود: به هوش باش كه عذرى از تو پذيرفته نيست؛ و شخص چهل ساله از فرد بيست ساله سزامندتر در عذر آوردن نيست.

1371 _ آنچه عمر را زياد مى كندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زياد با وضو باش، تا خداوند عمرت را دراز گرداند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه خوش دارد روزيش زياد و عمرش دراز شود، صله رحم به جا آورد.

امام على عليه السلام :هر كس طالب ماندن است، كه البته ماندنى در كار نيست، صبح زود صبحانه بخورد، كفشِ خوب بپوشد، قرض خود را كم كند و با زنان كمتر نزديكى كند.

امام باقر عليه السلام :شيعيان ما را به زيارت قبر حسين بن على عليه السلام فرمان دهيد؛ زيرا زيارت آن، روزى را زياد مى كند، عمر را دراز مى گرداند و بديها را دور مى سازد.

امام صادق عليه السلام :هر كه خوش نيّت باشد، عمرش زياد شود.

امام صادق عليه السلام :هر كه با خانواده اش نيكوكار باشد، عمرش زياد شود.

امام صادق عليه السلام :اگر دوست دارى خداوند بر عمرت بيفزايد، پدر و مادرت را خوشحال كن.

ر.ك : خويشاوندى ، باب 811 .

1372 _ مؤمن و طلب عمر درازفاطمه زهرا عليهاالسلام_ در مناجات _گفت : بار خدايا!تو را به علم غيبت و تواناييت بر آفرينش، سوگند مى دهم كه مرا، تا وقتى مى دانى زنده بودن برايم بهتر است، زنده بدارى و هر گاه مرگ برايم بهتر بود، بميرانى.

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعاى مكارم الاخلاق _گفت : عمر مرا تا زمانى كه صرف طاعت تو شود، دراز گردان و هر گاه عمرم چراگاه شيطان شود، جانم را بستان و به سوى خود بِبَر.

1373 _ حكمت بى اطلاعى آدمى ازاندازه عمرشامام صادق عليه السلام :اينك اى مفضل! درباره مخفى بودن مدت عمر انسان از او، بينديش؛ زيرا اگر آدمى بداند كه مدت عمرش چقدر است و عمرش كوتاه باشد زندگى بر او ناگوار شود چون منتظر است كه مرگ در زمانى كه مى داند فرا رسد. بلكه مانند كسى است كه مالش از بين رفته يا در آستانه نابود شدن باشد. چنين كسى از ترس نابود شدن اموالش و گرفتار شدن به فقر عملاً احساس فقر مى كند. اين در حالى است كه ترس ناشى از به سر آمدن عمر به مراتب بيشتر از ترس ناشى از نابود شدن اموال است؛ زيرا كسى كه ثروتش كم شود به اميد اين كه آن را جايگزين كند آرامش پيدا مى كند ، اما كسى كه به تمام شدن عمرش [در زمان مشخص و معلوم ]يقين داشته باشد، يأس وجودش را فرا مى گيرد. اما اگر عمرش دراز باشد و او از اين موضوع اطلاع داشته باشد، مطمئن مى شود كه هنوز خواهد بود و لذا غرق لذتها و گناهان مى شود و سعى مى كند كامرواييهايش را بكند و سپس در آخر عمر توبه نمايد... ممكن است بگويى: هم اينك نيز كه مدت عمرش براى او نامعلوم است و هر لحظه انتظار فرا رسيدن مرگ را دارد، باز مرتكب زشتكارى و نافرمانى مى شود. در پاسخ مى گوييم: حكمتى كه براى نامعلوم بودن مدت عمر بيان كرديم همچنان به قوت خود باقى است. اما اگر انسان با اين حال، از زشتكارى باز نايستد و خويشتندارى نكند اين ديگر ناشى از سرمستى و سختدلى اوست نه اين كه تدبير و فلسفه كار، نادرست است.

.

ص: 896

290 . عمل

1374 _ تشويق به كار نيكو

290 عمل1374 _ تشويق به كار نيكوقرآن :«هر كس، از مرد و زن، كه مؤمن باشد و كار نيكو انجام دهد، به يقين زندگى خوش و پاكيزه اى بدو خواهيم داد و هر آينه پاداشى بهتر از كارشان به آنان مى دهيم».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز مرده را [ تا لب گور ]همراهى مى كنند : خانواده اش، دارايى اش و عملش. دو تاى آنها برمى گردند و يكى باقى مى ماند. خانواده و دارايى او برمى گردند و عملش با او مى ماند.

امام على عليه السلام :به جِد، عمل كنيد و حتما آن را به پايانش رسانيد و در آن پايدارى كنيد، آن گاه سختْ شكيبايى ورزيد و به راستى پارسا باشيد. همانا شما را پايانى است؛ پس، خود را به آن پايان (بهشت) رسانيد.

امام على عليه السلام :هر كس عملش او را عقب بيندازد، نسبش [حَسَبَش] او را شتابان نَبَرد.

امام على عليه السلام :چونان كسى مباش كه بدون عمل به آخرت اميد مى بندد... مردمان نيك كردار را دوست مى دارد، اما اعمال آنها را انجام نمى دهد، گنهكاران را دشمن دارد اما خود در جرگه آنهاست... براى ديگرى به گناهى كمتر از گناه خود ترسان مى شود و براى خود بيش از كردارش اميد پاداش دارد... در كار [نيك ]كوتاهى مى ورزد و در درخواست پاداش اصرار مى كند... حرف زياد مى زند و عمل كم مى كند!

.

ص: 898

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن قَبِلَ اللّهُ مِنهُ صَلاةً واحِدَهً لَم يُعَذِّبْهُ ، ومَن قَبِلَ مِنهُ حَسَنَهً ... لَم يُعَذِّبْهُ . (1)

عنه عليه السلام :اِعمَلوا قَليلاً تَنَعَّموا كَثيرا . (2)

الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :النّاسُ فِي الدّنيا بِالأموالِ ، وفيالآخِرَةِ بِالأعمالِ . (3)

1375 _ العَمَلُ وَالجَزاءُالكتاب :(لَيْسَ بِأمانِيِّكُمْ وَلا أمانِيِّ أهْلِ الْكِتابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءً يُجْزَ بِهِ وَلا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِيّا وَلا نَصِيرا * وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الجَنَّةَ وَلا يُظْلَمُونَ نَقِيرا) . (4)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كَما لا يُجتَنى مِنَ الشَّوكِ العِنَبُ كَذلكَ لا يَنزِلُ الفُجّارُ مَنازِلَ الأبرارِ ، وهُما طَريقانِ ، فَأيَّهُما أخَذتُم أدرَكتُم إلَيهِ . (5)

(انظر) عنوان 65 «الجزاء» .

1376 _ المُداوَمَةُ عَلَى العَمَلِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :المُداوَمَةَ المُداوَمَةَ ! فإنَّ اللّهَلَم يَجعَلْ لِعَمَلِ المُؤمِنينَ غايَةً إلّا المَوتَ . (6)

عنه عليه السلام :قَليلٌ تَدومُ عَلَيهِ ، أرجى مِن كَثيرٍمَملولٍ مِنهُ . (7)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :ما مِن شَيءٍ أحَبَّ إلَى اللّهِ عز و جل مِن عَمَلٍ يُداوَمُ عَلَيهِ ، وإن قَلَّ . (8)

الإمامُ الصّادق عليه السلام :إذا كانَ الرَّجُلُ عَلى عَمَلٍ فَلْيَدُمْ عَلَيهِ سَنَةً ، ثُمَّ يَتَحَوَّلُ عَنهُ إن شاءَ إلى غَيرِهِ ؛ وذلكَ أنَّ لَيلَةَ القَدرِ يَكونُ فيها في عامِهِ ذلكَ ما شاءَ اللّهُ أن يَكونَ . (9)

1377 _ أفضَلُ الأعمالِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أفضَلُ الأعمالِ أحمَزُها . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :أفضَلُ العَمَلِ أدوَمُهُ وإن قَلَّ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :أحَبُّ الأعمالِ إلَى اللّهِ سُرورٌ (الذي) تُدخِلُهُ عَلَى المُؤمِنِ ، تَطرُدُ عَنهُ جَوعَتَهُ أو تَكشِفُ عَنهُ كُربَتَهُ . (12)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أفضَلُ الأعمالِ ما أكرَهتَ عَلَيهِ نَفسَكَ . (13)

عنه عليه السلام :أفضَلُ العَمَلِ ما اُريدَ بِهِ وَجهُ اللّهِ . (14)

عنه عليه السلام :أفضَلُ الأعمالِ لُزومُ الحَقِّ . (15)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَن أفضَلِ الأعمالِ _: الصَّلاةُ لِوَقتِها ، وبِرُّ الوالِدَينِ ، والجِهادُ في سَبيلِ اللّهِ عَزَّوجلَّ . (16)

.


1- .الكافي : 3/ 266/ 11 .
2- .تنبيه الخواطر : 2/183.
3- .الدرّة الباهرة : 41.
4- .النساء : 123 و 124.
5- .كنز العمّال : 43676 .
6- .مستدرك الوسائل : 1/130/177.
7- .نهج البلاغة : الحكمة 278.
8- .الكافي : 2 / 82 / 3
9- .الكافي : 2/82/1.
10- .بحار الأنوار : 70/191.
11- .تنبيه الخواطر : 1/63.
12- .الكافي : 2 / 191 / 11 .
13- .بحار الأنوار : 78/69/20.
14- .غرر الحكم : 2958
15- .غرر الحكم : 3322.
16- .الكافي : 2/158/4.

ص: 899

1375 _ عمل و سزا
1376 _ مداومت در عمل
1377 _ برترين عمل

امام صادق عليه السلام :هر كه خداوند يك نماز از او بپذيرد، عذابش نكند و از هر كه يك كار خوب بپذيرد... عذابش نكند.

امام صادق عليه السلام :اندكى عمل كنيد و بسيار متنعم شويد.

امام هادى عليه السلام :مردم در دنيا با اموال سر و كار دارند و در آخرت با اعمال.

1375 _ عمل و سزاقرآن :«نه به آرزوهاى شماست و نه به آرزوهاى اهل كتاب. هر كس كه كار بد كند، سزايش را ببيند و جز خدا براى خويش دوست و ياورى نيابد. و هر مؤمنى، مرد يا زن، كار شايسته كند، به بهشت رود و به قدر آن گودى كه بر پشت هسته خرماست به آنان ستم نشود.

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همچنان كه از بوته خار، انگور چيده نمى شود، بدكاران نيز به جايگاه نيكوكاران نمى روند. پس هر راهى را كه مى خواهيد بپيماييد؛ كه هر راهى راكه بپوييد بر اهل همان وارد شويد.

ر.ك : عنوان 65 «سزا» .

1376 _ مداومت در عملامام على عليه السلام :مداومت ورزيد، مداومت ورزيد؛ زيرا كه خداوند براى عمل مؤمنان پايانى جز مرگ قرار نداده است.

امام على عليه السلام :عمل اندك كه بر آن مداومت ورزى، از عمل بسيار كه از آن خسته شوى اميدوار كننده تر است.

امام باقر عليه السلام :هيچ چيز نزد خداوند عز و جل محبوبتر از عملى نيست كه بر آن مداومت شود، هر چند اندك باشد.

امام صادق عليه السلام :هر گاه شخصى عملى را آغاز كند، تا يك سال آن را ادامه دهد. سپس، اگر خواست، به عمل ديگرى پردازد؛ زيرا شب قدر كه آنچه خداوند مى خواهد مقدر مى كند، در آن يك سال وجود دارد.

1377 _ برترين عملپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين عمل، استوارترين آنهاست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين عمل، با دوامترين آنهاست هر چند اندك باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :محبوبترين كارها در پيشگاه خدا، شاديى است كه به مؤمن رسانى، گرسنگيش را بر طرف سازى يا اندوهش را بزدايى.

امام على عليه السلام :برترين عمل، عملى است كه نفس خود را بر انجام آن مجبور گردانى.

امام على عليه السلام :برترين عمل، عملى است كه براى خدا باشد.

امام على عليه السلام :برترين عمل، پايبندى به حق است.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به پرسش از بهترين اعمال _فرمود : نمازِ به وقت، نيكى كردن به پدر و مادر، و جهاد در راه خداوند عز و جل.

.

ص: 900

1378 _ مَن لا يَنفَعُهُ عَمَلُهُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ثَلاثٌ مَن لَم تَكُنْ فيهِ لَم يَقُمْ لَهُ عَمَلٌ: وَرَعٌ يَحجُزُهُ عَن مَعاصي اللّهِ عَزَّوجلَّ، وخُلقٌ يُداري بِهِ النّاسَ ، وحِلمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ لا يَنفَعُ مَعَهُنَّ عَمَلٌ: الشِّركُ بِاللّهِ ، وعُقوقُ الوالِدَينِ ، والفِرارُ مِنَ الزَّحفِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :ما عَمِلَ مَن لَم يَحفَظْ لِسانَهُ . (3)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا يَنفَعُ مَعَ الشَّكِّ والجُحودِ عَمَلٌ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَقبَلُ اللّهُ مِن مُؤمِنٍ عَمَلاًوهُوَ مُضمِرٌ عَلى أخيهِ المُؤمِنِ سُوءا . (5)

(انظر) الصلاة (1) : باب 1132 ؛ الإنفاق : باب 1763 .

1379 _ الأعمالُ الَّتي يَنبَغِي الحَذَرُ مِنهاالإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِحذَرْ كُلَّ عَمَلٍ يَرضاهُ صاحِبُهُ لِنَفسِهِ ، ويَكرَهُهُ لِعامَّةِ المُسلِمينَ . (6)

عنه عليه السلام :اِحذَرْ كُلَّ عَمَلٍ يُعمَلُ بِهِ فِي السِّرِّ ، ويُستَحى مِنهُ فِي العَلانِيَةِ . (7)

عنه عليه السلام :إيّاكَ وكُلَّ عَمَلٍ إذا ذُكِرَ لِصاحِبِهِ أنكَرَهُ . (8)

1380 _ إتقانُ العَمَلِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ تَعالى يُحِبُّ إذا عَمِلَ أحَدُكُم عَمَلاً أن يُتقِنَهُ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَمّا ماتَ إبراهيمُ ابنُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله رَأى النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله في قَبرِهِ خَلَلاً فسَوّاهُ بِيَدِهِ، ثُمَّ قالَ : إذا عَمِلَ أحَدُكُم عَمَلاً فَلْيُتقِنْ . (10)

1381 _ عَرضُ الأعمالِ عَلَى اللّهِ والنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله والأئِمَّةِ عليهم السلامالكتاب :(وُقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إلَى عالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) . (11)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تُعرَضُ الأعمالُ يَومَ الاثنَينِ والخَميسِ ، فمِن مُستَغفِرٍ فيُغفَرُ لَهُ ، ومِن تائبٍ فيُتابُ عَلَيهِ، ويُرَدُّ أهلُ الضَّغائنِ بِضَغائنِهِم حَتّى يَتوبوا . (12)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أعمالَكُم تُعرَضُ عَلَيَّ كُلَّ يَومٍ ، فَما كانَ مِن حَسَنٍ استَزَدتُ اللّهَ لَكُم ، وما كانَ مِن قَبيح استَغفَرتُ اللّهَ لَكُم . (13)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام :إنَّ أعمالَ هذهِ الاُمَّةِ ما مِن صَباحٍ إلّا وتُعرَضُ عَلَى اللّهِ تَعالى . (14)

.


1- .الخصال : 125/121.
2- .كنز العمّال : 43824 و 43937.
3- .بحار الأنوار : 77/85.
4- .الكافي : 2/400/7
5- .الكافي : 2/361/8.
6- .شرح نهج البلاغة : 18/41.
7- .نهج البلاغة: الكتاب 69.
8- .بحار الأنوار : 71/369/19.
9- .كنز العمّال : 9128.
10- .وسائل الشيعة : 2/883/1.
11- .التوبة : 105.
12- .الترغيب والترهيب : 3/458/17.
13- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1/191/582.
14- .عيون أخبار الرضا : 2 / 44 / 156.

ص: 901

1378 _ كسى كه عملش او را سودى نمى بخشد
1379 _ كارهايى كه دورى كردن از آن ها سزاست
1380 _ محكم كارى
1381 _ عرضه شدن اعمال بر خداوند ، پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام

1378 _ كسى كه عملش او را سودى نمى بخشدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز است كه در هر كس نباشد هيچ يك از اعمالش حاصلى ندارد : ورعى كه او را از نافرمانى خداوند عز و جل باز دارد، خُلق و خويى كه به وسيله آن با مردم مدارا كند و بردبارى اى كه با آن جسارت نادان را دفع كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز است كه با وجود آنها هيچ عملى سود نمى بخشد : شرك آوردن به خدا، نافرمانى و آزردن پدر و مادر، و گريختن از جهاد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن كه زبان خود را نگه ندارد، عمل نكرده است.

امام باقر عليه السلام :با وجود شك و انكار، هيچ عملى سودمند نيست.

امام صادق عليه السلام :خداوند از مؤمنى كه نسبت به برادر مؤمن خود نيّت بد داشته باشد، هيچ عملى را نمى پذيرد.

ر.ك : نماز(1) ، باب 1132 ؛ انفاق ، باب 1763 .

1379 _ كارهايى كه دورى كردن از آن ها سزاستامام على عليه السلام :از هر كارى كه كننده اش آن را براى خود مى پسندد و بر مردم مسلمان نمى پسندد، دورى كن.

امام على عليه السلام :از هر كارى كه در نهان انجام مى شود و در آشكار از انجام آن شرم مى شود، دورى كن.

امام على عليه السلام :بپرهيز از هر كارى كه هر گاه به كننده آن ياد آورى شود، به زشتى آن كار اعتراف كند.

1380 _ محكم كارىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال دوست دارد كه هرگاه فردى از شما كارى مى كند آن را درست (بى عيب) انجام دهد.

امام صادق عليه السلام :چون ابراهيم فرزند پيامبر خدا صلى الله عليه و آله درگذشت، پيامبر در گور او شكافى ديد و آن را با دست پر و هموار كرد. سپس فرمود : هرگاه كسى از شما كارى كرد، محكم كارى كند.

1381 _ عرضه شدن اعمال بر خداوند ، پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلامقرآن :«و بگو : عمل كنيد ، پس بزودى خدا و پيامبر او و مؤمنان كار شما را مى بينند. و آن گاه به سوى داناى نهان و آشكار باز گردانده مى شويد و از آنچه انجام مى داديد به شما خبر مى دهد» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز دوشنبه و پنج شنبه، اعمال عرضه مى شود. گناهان آمرزش خواه آمرزيده مى شود و توبه توبه گر پذيرفته مى گردد و كينه هاى كنيه ورزان برگردانده مى شود تا توبه كنند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كارهاى شما هر روز به من نشان داده مى شود. اگر خوب باشد، از خدا مى خواهم بر كارهاى شما بيفزايد و اگر زشت باشد، برايتان از خدا آمرزش مى طلبم.

امام حسين عليه السلام :هر بامداد اعمال اين امّت بر خداوند متعال عرضه مى شود.

.

ص: 902

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَن قَولِهِ تَعالى : «وَقُلِ اعْمَ_ل_وا فَسَيَ_رَى اللّهُ عَمَلَكُ_مْ وَرَس_ولُ_هُ وَالمُؤمِنونَ» _: إيّانا عَنى. (1)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام_ وقَد قالَ عَبدُ اللّهِ بنُ أبانَ لَهُ : إنَّ قَوما مِن مَواليكَ سَألوني أن تَدعُوَ اللّهَ لَهُم _: وَاللّهِ إنّي لَأعرِضُ أعمالَهُم عَلَى اللّهِ في كُلِّ يَومٍ . (2)

1382 _ كِتابُ الأعمالِالكتاب :(هَذَا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) . (3)

(انظر) الأنعام: 61 و يونس : 21 والرعد : 11 و مريم : 79 والمؤمنون : 62 ويس : 12 و ق : 17، 18 والقمر : 25 ، 53 والإنفطار : 10 _ 12 والطارق : 4 .

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :صاحِبُ اليَمينِ يَكتُبُ الحَسَناتِ ، وصاحِبُ الشِّمالِ يَكتُبُ السَّيِّئاتِ ، ومَلَكا النَّهارِ يَكتُبانِ عَمَلَ العَبدِ بِالنَّهارِ ، ومَلَكا اللَّيلِ يَكتُبانِ عَمَلَ العَبدِ فِي اللَّيلِ . (4)

(انظر) الملائكة : باب 1664 ؛ المراقبة : باب 839 ؛ المعاد : باب 1394 .

1383 _ تَجَسُّمُ الأعمالِالكتاب :(فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْرا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّا يَرَهُ) . (5)

(يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرا وَما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أنَّ بَيْنَها وَبَيْنَهُ أمَدا بَعِيدا وَيُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبادِ) . (6)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ المُؤمِنَ إذا خَرَجَ مِن قَبرِهِ صُوِّرَ لَهُ عَمَلُهُ في صورَةٍ حَسَنَةٍ ، فيَقولُ لَهُ : ما أنتَ فَوَاللّهِ إنّي لَأراكَ امرَأَ الصِّدقِ ؟ ! فيَقولُ لَهُ : أنا عَمَلُكَ ، فيَكونُ لَهُ [نورا أو قائدا (7) ] إلَى الجَنَّةِ . وإنَّ الكافِرَ إذا خَرَجَ مِن قَبرِهِ صُوِّرَ لَهُ عَمَلُهُ في صورَةٍ سَيِّئَةٍ ، وبِشارَةٍ سَيِّئَةٍ فيَقولُ : مَن أنتَ فَوَاللّهِ إنّي لَأراكَ امرَأَ السَّوءِ ؟ ! فيَقولُ : أنا عَمَلُكَ ، فيَنطَلِقُ بِهِ حَتّى يَدخُلَ النّارَ . (8)

(انظر) الموت : باب 1680 .

.


1- .بحار الأنوار : 23/337/6.
2- .وسائل الشيعة : 11/392/25.
3- .الجاثية : 29.
4- .بحار الأنوار : 5/327/22.
5- .الزلزلة : 7 ، 8.
6- .آل عمران : 30 .
7- .فى المصدر «نورٌ» أو «قائدٌ» .
8- .كنز العمّال : 38963.

ص: 903

1382 _ نامه اعمال
1383 _ تجسّم اعمال

امام صادق عليه السلام :در پاسخ به سؤال از آيه «بگو : عمل كنيد ، بزودى خدا و پيامبر او و مؤمنان عمل شما را مى بينند» _ فرمود : مقصود [از مؤمنان] ما هستيم .

امام رضا عليه السلام_ وقتى عبد اللّه بن ابان عرض كرد : گروهى از دوستان شما از من خواسته اند كه از شما تقاضا كنم برايشان دعا كنيد _فرمود : به خدا قسم هر روز اعمال آنها را بر خدا عرضه مى كنم.

1382 _ نامه اعمالقرآن :«اين نوشته ماست كه به حق با شما سخن مى گويد؛ همانا ما كارهايى را كه مى كرديد مى نوشتيم».

ر.ك : انعام : آيه 61 ويونس : آيه 21 ورعد : آيه 11 ومريم : آيه 79 ومؤمنون : آيه 62 ويس : آيه 12 و ق : آيات 17 ، 18 وقمر : آيات 25 ، 53 وانفطار : آيات 10 _ 12 و طارق : آيه 4 .

حديث :امام على عليه السلام :فرشته دست راست كارهاى نيك را مى نويسد و فرشته دست چپ گناهان را و دو فرشته روز، اعمال روز بنده را مى نويسند و دو فرشته شب، اعمال شب او را مى نگارند.

ر.ك : فرشتگان ، باب 1664 ؛ مراقبت ، باب 839 ؛ معاد ، باب 1394 .

1383 _ تجسّم اعمالقرآن :«پس هر كس همسنگ ذره اى نيكى كرده باشد، آن را مى بيند. و هر كس همسنگ ذره اى بدى كرده باشد، آن را مى بيند».

«روزى كه هر كس كارهاى نيك و كارهاى بد خود را در برابر خويش حاضر بيند، آرزو كند كه اى كاش ميان او و كردار بدش فاصله اى دور بود. و خداوند شما را از خودش بر حذر مى دارد. و خدا به بندگانش مهربان است».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن هر گاه از گورخود بيرون آيد، عملش به صورتى زيبا در برابرش مجسّم مى شود. مؤمن به او مى گويد : تو كيستى؟به خدا قسم كه تو را شخص خوب و درستى مى بينم! او مى گويد : من كردار تو هستم.پس،براى او نورى مى شود يا راهبرى به سوى بهشت. و كافر چون از گورش بيرون آيد كردارش به صورتى زشت و نويدى بد در برابرش مجسم مى شود. او مى گويد : تو كيستى؟ به خدا قسم كه تو را بد شخصى مى بينم! و او مى گويد : من كردار تو هستم. پس، او را مى برد و به آتش مى افكند.

ر.ك : مرگ ، باب 1680 .

.

ص: 904

291 . پيمان

1384 _ تشويق به وفاى به عهد

291 پيمان1384 _ تشويق به وفاى به عهدقرآن :«و [ نيكوكاران ] كسانى هستند كه چون عهدى مى بندند بدان وفا مى كنند».

ر.ك : مؤمنون : آيه 8 و مريم : آيه 54 و صفّ : آيات 2 ، 3 و معارج : آيه 32 و نحل : آيه 91 .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسلمانان به شروط خود در آنچه حلال دانسته شده است، پايبندند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدانيد كه هر كس به معاهدى (اهل ذمه) ستم كند، يا حقّش را كم بدهد، يا بيش از توانش او را مكلّف سازد، يا بدون رضايتش چيزى از او بگيرد، در روز قيامت من حجت آور (خصم و مدعى) او هستم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه عهد شكنى كنند، خداوند دشمنشان را بر آنان مسلّط گرداند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه پيمان شكن باشد ، دين ندارد .

امام على عليه السلام :همانا پيمانها، قلاده هايى است كه تا روز قيامت بر گردن است، هر كه آنها را رعايت كند خداوند به او احسان نمايد و هر كه آنها را بشكند خداوند او فروبگذارد و هر كه پيمانها را سبك شمارد پيمانها از او نزد آن كس كه بر پيمانها تأكيد كرده و از خلق خود خواسته است تا آنها را پاس دارند، شكايت برد.

امام على عليه السلام_ در عهد نامه خود به مالك اشتر هنگامى كه او را به ولايت مصر گماشت _: هيچ يك از فرايض خداوند مثل وفاى به عهد نيست كه مردم، با وجود داشتن خواسته هاى گوناگون و آرا و انديشه هاى متفاوت، در بزرگداشت آن يكدل باشند.

امام على عليه السلام :خوش قولى (و پايبندى به عهد و پيمان) از ايمان است .

امام على عليه السلام :به خدا يقين ندارد، كسى كه پيمان و زنهار خود را رعايت نكند.

امام باقر عليه السلام :سه چيز است كه خداوند عز و جلدرباره آنها به هيچ كس اجازه مخالفت نداده است : ... و رعايت پيمان نسبت به نيك و بد.

امام باقر عليه السلام_ درباره آيه «مانند آن زنى مباشيد كه رشته خود را پنبه كرد پس از محكم بافتن» _فرمود : آن زنى كه رشته هاى خود را پنبه كرد، زنى از بنى تيم بن مرّه بود به نام رابطه (ريطه) دختر كعب بن سعد بن تيم بن كعب بن لوى بن غالب. او زن احمقى بود كه پشم مى ريسيد و آنچه رشته بود پنبه مى كرد و دوباره مى ريسيد. پس، خداوند فرمود : «مباشيد مانند آن زنى كه رشته خود را پس از محكم بافتن پنبه مى كرد...» . خداى تبارك و تعالى به وفادارى فرمان داد و از پيمان شكنى نهى فرمود و اين مثل را براى آنان زد.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از آيه «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به قراردادها وفا كنيد» _فرمود : مقصود پيمانهاست.

.

ص: 906

292 . معاد

1385 _ معاد
1386 _ دليل هاى اثبات معاد
1387 _ نزديكى زمان قيامت

292 معاد1385 _ معادلقمان عليه السلام_ در اندرز به فرزند خود _فرمود : فرزندم! اگر در مردن شك دارى، خوابيدن را از خودت بردار اما بدان كه هرگز توان اين كار را ندارى و اگر در برانگيخته شدن ترديد دارى بيدار شدن از خواب را از خودت دور گردان، اما بدان كه هرگز نتوانى چنين كنى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :معاد، ميدان [رسيدگى به ]عمل است . كسى كه [در دنيا ]كار كرده نكو حال و بهره مند باشد و آن كه از دست داده اندوهگين و پشيمان باشد.

امام زين العابدين عليه السلام_ در موعظه هاى خود _فرمود : بدان اى پسر آدم كه در پس امروز روزى بزرگتر و ترسناكتر و درد آورتر براى دلهاست و آن روز قيامت است. در آن روز مردم گرد آورده مى شوند و در آن روز همگان حاضر گرديده مى شوند. در آن روز خداوند اولين و آخرين خلايق را جمع مى كند.

1386 _ دليل هاى اثبات معادقرآن :«آيا پنداشتيد كه ما شما را بيهوده آفريديم و به سوى ما باز نمى گرديد؟».

«آيا كسانى را كه ايمان آوردند و كار شايسته كردند همانند فساد كنندگان در زمين قرار دهيم؟ آيا پرهيزگاران را چون بدكاران قرار دهيم؟».

«براى ما مثلى زد و حال آن كه آفرينش خود را از ياد برد. او گفت : چه كسى اين استخوانهاى پوسيده را زنده مى كند؟ بگو : همان كسى آنها را زنده مى كند كه در آغاز بيافريدشان و او به هر آفرينشى داناست».

«و انسان گويد : آيا چون مُردم بزودى زنده از گور بيرون آورده خواهم شد؟ آيا آدمى به ياد ندارد كه ما او را پيش از اين آفريديم، در حالى كه چيزى نبود؟».

«اوست كه موجودات را مى آفريند، سپس آنها را دوباره مى آفريند و اين كار (آفرينش دوباره) بر او آسانتر است. از آنِ اوست صفت برترى در آسمانها و زمين و اوست عزيز و حكيم».

«پس، به نشانه هاى رحمت خدا بنگر كه چگونه زمين بى جان را زنده مى كند. اين همان خداست كه زنده كننده مردگان است و او بر هر چيز تواناست».

«خداست كه بادها را مى فرستد تا ابر را برانگيزاند. و ما آن ابر را به سوى سرزمينى مرده مى رانيم و به وسيله آن زمين بى جان را زنده مى كنيم. زنده گشتن در روز قيامت نيز چنين است».

1387 _ نزديكى زمان قيامتقرآن :«روز حساب مردم نزديك شد و آنان همچنان به غفلت رويگردانند».

حديث :الجعفريّات :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله انگشت خود رانشان داد و فرمود : [فاصله زمانى ميان ]برانگيخته شدن من و قيامت مانند اين دو مى باشد. آن گاه فرمود : سوگند به آن كه جانم در دست اوست، من زمان قيامت را در ميان شانه خود مى يابم.

امام على عليه السلام :قيامت ، چهره خويش آشكار كرده و نشانه آن براى هوشمندان علامت شناس هويدا گشته است .

.

ص: 908

1388 _ تَفَرُّدُ اللّهِ بِعِلمِ السّاعَةِالكتاب :(يَسْألُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللّهِ وَما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبا) . (1)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :قالَ عيسَى بنُ مَريَمَ عليهماالسلاملِجَبرَئيلَ عليه السلام : مَتى قِيامُ السّاعَةِ ؟ فَانتَفَضَ جَبرَئيلُ انتِفاضَةً اُغمِيَ عَلَيهِ مِنها ، فلَمّا أفاقَ قالَ : يا روحَ اللّهِ ، ما المَسؤولُ أعلَمُ بِها مِنَ السّائلِ ، ولَهُ مَن فِي السَّماواتِ والأرضِ ، لا تَأتيكُم إلّا بَغتَةً . (2)

1389 _ أشراطُ السّاعَةِالكتاب :(فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ) . (3)

(وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَمَنْ فِي الأرْضِ إِلَا مَنْ شاءَ اللّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ) . (4)

(إِذا زُلْزِلَتِ الأَرْضُ زِلْزالَها) . (5)

(كَلَا إِذَا دُكَّتِ الأَرْضُ دَكَّا دَكَّا) . (6)

(وَتَسِيرُ الْجِبالُ سَيْرا) . (7)

(وَتَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ) . (8)

(وَإِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ) . (9)

(إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ * وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ) . (10)

(وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ) . (11)

(وَانْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ) . (12)

1390 _ يَومُ الخُروجِالكتاب :(يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ) . (13)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :أشَدُّ ساعاتِ ابنِ آدَمَ ثَلاثُ ساعاتٍ : السّاعَةُ الّتي يُعايِنُ فيها مَلَكَ المَوتِ ، والسّاعَةُ الّتي يَقومُ فيها مِن قَبرِهِ ، والسّاعَةُ الّتي يَقِفُ فيها بَينَ يَدَيِ اللّهِ تَبارَكَ وتَعالى . (14)

1391 _ صِفَةُ المَحشَرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يَموتُ الرَّجُلُ عَلى ما عاشَ عَلَيهِ ، ويُحشَرُ عَلى ما ماتَ عَلَيهِ . (15)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المَيِّتُ يُبعَثُ فى ثِيابِهِ الَّتى يَموتُ فيها . (16)

عنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ مَن وَرَدَ القِيامَةَ عَطشانٌ . (17)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِسمَعْ ياذَا الغَفلَةِ والتَّصريفِ مِنذي الوَعظِ والتَّعريفِ ، جُعِلَ يَومُ الحَشرِ يَومَ العَرضِ والسُّؤالِ والحِباءِ والنَّكالِ ، يَومَ تُقلَبُ إلَيهِ أعمالُ الأنامِ ، وتُحصى فيهِ جَميعُ الآثامِ ، يَومَ تَذوبُ مِنَ النُّفوسِ أحداقُ عُيونِها، وتَضَعُ الحَوامِلُ ما في بُطونِها . (18)

.


1- .الأحزاب : 63.
2- .قصص الأنبياء : 271/346.
3- .محمّد : 18.
4- .الزمر : 68.
5- .الزلزلة : 1.
6- .الفجر : 21.
7- .الطور : 10.
8- .القارعة : 5.
9- .الانفطار : 3.
10- .التكوير : 1 ، 2.
11- .الانفطار : 2.
12- .الحاقّة : 16.
13- .ق : 42.
14- .الخصال : 119/108.
15- .تنبيه الخواطر : 2/133.
16- .الترغيب والترهيب : ج 4 ص 383 ح 10 .
17- .كنز العمّال : 38938.
18- .الأمالي للطوسي : 653/1353.

ص: 909

1388 _ فقط خدا از زمان فرا رسيدن قيامت آگاه است
1389 _ نشانه هاى فرا رسيدن قيامت
1390 _ روز بيرون آمدن از گورها
1391 _ توصيف روز قيامت

1388 _ فقط خدا از زمان فرا رسيدن قيامت آگاه استقرآن :«مردم درباره زمان قيامت از تو مى پرسند. بگو : علم آن نزد خداست. و تو چه مى دانى، شايد زمان قيامت نزديك باشد».

حديث :امام صادق عليه السلام :عيسى بن مريم عليهماالسلام از جبرئيل عليه السلام پرسيد : كى قيامت بر پا مى شود؟ جبرئيل چنان بيتاب و مضطرب شد كه از هوش رفت و چون به هوش آمد، گفت : اى روح اللّه ! سؤال شونده در اين باره بيشتر از سؤال كننده نمى داند. و هركس در آسمانها و زمين است، از آنِ خداست . قيامت سراغ شما نمى آيد مگر ناگهانى و بى خبر.

1389 _ نشانه هاى فرا رسيدن قيامتقرآن :«آيا جز قيامت را انتظار مى كشند كه ناگاه برآنان در رسد؟ هر آينه نشانه هاى فرا رسيدن قيامت آشكار شده است و چون فرا رسد پند گرفتنشان را چه سود».

«و در صور دميده شود، پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است - جز آنها كه خدا بخواهد - بيهوش شوند (بميرند)، سپس بار ديگر در صور دميده شود، پس ناگهان از جاى خود بر مى خيزندو مى نگرند».

«آن گاه كه زمين لرزانده شود به سخت ترين لرزه هايش».

«آرى، آن گاه كه زمين ريز ريز شود».

«و كوهها به شتاب روان شوند».

«و كوهها چون پشمِ زده شده، باشد».

«و آن گاه كه درياها شكافته شوند».

«و آن گاه كه خورشيد بى فروغ شود. و آن گاه كه ستارگان تاريك شوند (فرو ريزند)».

«و آن گاه كه ستارگان پراكنده شوند».

«و آسمان كه در آن روز سست شده است، بشكافد».

1390 _ روز بيرون آمدن از گورهاقرآن :«روزى كه آن بانگ سهمناك را به حق مى شنوند، آن روز روز بيرون شدن [از گورها ]است».

امام زين العابدين عليه السلام :سخت ترين لحظات فرزند آدم سه لحظه است : لحظه اى كه ملك الموت را مى بيند، لحظه اى كه از گور خود بر مى خيزد و لحظه اى كه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى مى ايستد.

1391 _ توصيف روز قيامتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آدمى آن گونه كه زندگى كرده است، مى ميرد و بر همان حالى كه مرده است، برانگيخته مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مرده ، با همان لباسى كه مرده است ، مبعوث مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز قيامت ، همگان تشنه وارد مى شوند .

امام على عليه السلام :اى بى خبر كجرو! بشنو ازاندرزگوى راهنما؛ روز رستاخيز، روز عرضه اعمال و بازخواست و پاداش و كيفر قرار داده شده است، روزى كه كارهاى مردم به آن جا برگردانده مى شود و همه گناهان شماره مى گردد، روزى كه حدقه چشمها گداخته مى شود و آبستنها آنچه در شكم دارند فرو مى نهند.

.

ص: 910

عنه عليه السلام :وذلكَ يَومُ يَجمَعُ اللّهُ فيهِ الأوَّلينَ والآخِرينَ لِنِقاشِ الحِسابِ وجَزاءِ الأعمالِ ، خُضوعا قِياما ، قَد ألجَمَهُمُ العَرَقُ ، ورَجَفَت بِهِمُ الأرضُ ، فَأحسَنُهُم حالاً مَن وَجَدَ لِقَدَمَيهِ مَوضِعا ، ولِنَفَسِهِ مُتَّسَعا ! (1)

1392 _ المُتَّقونَ فِي القِيامَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ في قولهِ تعالى : «يَومَ نَحشُرُ المُتَّقينَ إلَى الرَّحْمنِ وَفْدا» _: إنَّ الوَفدَ لا يَكونونَ إلّا رُكبانا ، اُولئكَ رِجالٌ اتَّقَوا اللّهَ فأحَبَّهُمُ اللّهُ وَاختَصَّهُم ورَضِيَ أعمالَهُم ، فسَمّاهُمُ المُتَّقينَ . (2)

1393 _ المُجرِمونَ فِي القِيامَةِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن لَقِيَ المُسلِمينَ بِوَجهَينِ ولِسانَينِ ، جاءَ يَومَ القِيامَةِ ولَهُ لِسانانِ مِن نارٍ . (3)

عنه عليه السلام :مَن أكَلَ مِن مالِ أخيهِ ظُلما ولَم يَرُدَّهُ عَلَيهِ ، أكَلَ جَذوَةً مِنَ النّارِ يَومَ القِيامَةِ . (4)

عنه عليه السلام :مَن قَرَأ القُرآنَ لِيَأكُلَ بِهِ النّاسَ جاءَيَومَ القِيامَةِ ووَجهُه عَظمٌ لا لَحمَ فيهِ . (5)

عنه عليه السلام :إنَّ المُتَكَبِّرينَ يُجعَلونَ فيصُوَرِ الذَّرِّيَتَوَطَّؤهُمُ النّاسُ حَتّى يَفرُغَ اللّهُ مِنَ الحِسابِ . (6)

عنه عليه السلام :إذا كانَ يومَ القِيامَةِ نادى مُنادٍ : أينَ الصَّدودُ لِأولِيائي ؟ فيَقومُ قَومٌ لَيسَ عَلى وُجوهِهِم لَحمٌ ، فيُقالُ : هؤلاءِ الّذينَ آذَوُا المُؤمِنينَ ونَصَبوا لَهُم وعانَدوهُم وعَنَّفوهُم في دِينِهِم ، ثُمَّ يُؤمَرُ بِهِم إلى جَهَنَّمَ . (7)

1394 _ كِتابُ الأعمالِالكتاب :(وَكُلَّ إِنْسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَومَ الْقِيامَةِ كِتابا يَلْقاهُ مَنْشُورا * اقْرَأْ كِتابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبا) . (8)

الحديث :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في قَولِه تَعالى : «وَكُلَ إنْسانٍ ألْزَمْناهُ طائرَهُ في عُنُقِه» _: يَقولُ : خَيرُهُ وشَرُّهُ مَعَهُ حَيثُ كانَ ، لا يَستَطيعُ فِراقَهُ حَتّى يُعطى كِتابَهُ يَومَ القِيامَةِ بِما عَمِلَ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولِهِ تَعالى _: «اِقْرَأْكِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ اليَومَ» _ : يُذَكَّرُ العَبدُ جَميعَ ما عَمِلَ وما كُتِبَ عَلَيهِ ؛ كأنَّهُ فَعَلَهُ تِلكَ السّاعَةِ ، فلِذلكَ قالوا : «يا وَيْلَتَنا ما لِهذا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَلا كَبيرَةً إلّا أحْصاها» ؟! (10)

تفسير العيّاشي عن الإمام الصّادقِ عليه السلام :إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ دُفِعَ إلَى الإنسانِ كِتابُه ، ثُمَّ قيلَ لَهُ :اقرَأهُ .[قالَ الرّاوي: ]قُلتُ : فيَعرِفُ ما فيهِ ؟ فقالَ : إنَّهُ يَذكُرُهُ فَما مِن لَحظَةٍ ولا كَلِمَةٍ ولا نَقْلِ قَدَمٍ ولا شَيءٍ فَعَلَهُ إلّا ذَكَرَهُ ؛ كأنَّهُ فَعَلَهُ تِلكَ السّاعَةَ ، فلِذلكَ قالوا : «يا وَيْلَتَنا ما لِهذا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَلا كَبيرَةً إلّا أحْصاها» ». (11)

.


1- .نهج البلاغة: الخطبة 102.
2- .الكافي : 8/95/69.
3- .ثواب الأعمال : 319/ 1
4- .ثواب الأعمال : 322/8
5- .ثواب الأعمال : 329/ 1.
6- .الكافي : 2/311/11
7- .الكافي : 2/351/2.
8- .الإسراء : 13 ، 14.
9- .تفسير القمّي : 2/17.
10- .تفسير العيّاشي : 2/328/35.
11- .تفسير العيّاشي : 2/328/34.

ص: 911

1392 _ پرهيزگاران در قيامت
1393 _ گنهكاران در قيامت
1394 _ نامه اعمال

امام على عليه السلام :روز قيامت روزى است كه خداوند همگان را، از اولين نفر تا آخرين نفر، براى رسيدگى به حسابشان و جزاى اعمالشان گرد مى آورد، در حالى كه به فروتنى ايستاده اند و عرق از سر و رويشان مى ريزد و زمين آنها را مى لرزاند. [در آن روز ]نيكو حالترين مردم كسى است كه جايگاهى بيابد و براى خود جايى پيدا كند!

1392 _ پرهيزگاران در قيامتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ درباره آيه «روزى كه پرهيزگاران را محشور كنيم كه به «صورت وَفْد» (1) وارد شوند» _فرمود: «وَفْد» جز سواره نيستند.آنان مردانى هستند كه تقواى خدا در پيش گرفتند.پس خداوند دوستدار آنها شد و برگزيدشان و از كارهايشان خشنود گرديد و از اين رو، آنان را پرهيزگاران ناميد.

1393 _ گنهكاران در قيامتامام صادق عليه السلام :هر كه با مسلمانانْ دو رو و دو زبان برخورد كند، روز قيامت آورده شود در حالى كه دو زبان از آتش دارد.

امام صادق عليه السلام :هر كس چيزى از مال برادر خود را به ناحق بخورد و آن را به او برنگرداند، روز قيامت شراره اى از آتش بخورد.

امام صادق عليه السلام :هر كس براى تكدّى از مردم قرآن بخواند، روز قيامت در حالى بيايد كه چهره اش استخوان است و گوشتى بر آن نيست.

امام صادق عليه السلام :[روز قيامت] افرادمتكبر به شكل مورچه در آورده مى شوند و مردم پيوسته آنها را لگدمال مى كنند، تا زمانى كه خدا از رسيدگى به حساب بندگان فارغ شود.

امام صادق عليه السلام :چون روز قيامت شود،آوازدهنده اى بانگ بر آورد كه : كجايند كسانى كه از دوستان من روى گرداندند (آنها را از حقوقشان محروم ساختند، يا آنان را ريشخند كردند)؟ پس، گروهى كه در چهره شان گوشتى وجود ندارد، برخيزند؛ گفته شود : اينان كسانى هستند كه مؤمنان را آزار دادند و با آنان دشمنى و عناد ورزيدند و به خاطر دينشان ايشان را سخت سرزنش كردند؛ آن گاه فرمان داده شود كه آنها را به دوزخ برند.

1394 _ نامه اعمالقرآن :«كردار نيك و بد هر انسانى را به گردنش آويخته ايم و روز قيامت براى او نامه اى بيرون مى آوريم كه آن را گشوده مى يابد. بخوان نامه ات را. امروز تو خود براى رسيدگى به حسابت بسنده اى».

حديث :امام باقر عليه السلام_ درباره آيه «كردار نيك و بد هر كس به گردن او آويخته شده است» _فرمود : هر جا كه باشد نيك و بد او نيز با اوست و نمى تواند از آنها جدا شود،تا آن كه در روز قيامت نامه اعمالش به او داده مى شود.

امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «بخوان نامه ات راامروز تو براى رسيدگى به حسابت بسنده اى» _فرمود : تمام كارهايى را كه بنده انجام داده و آنچه براى او نوشته شده است، به او يادآورى مى شود به طورى كه گويى در همان لحظه انجامشان داده است. به همين دليل مى گويند : «واى بر ما! اين چه نامه اى است كه هيچ ريز و درشتى را از قلم نينداخته است».

تفسير العيّاشى :امام صادق عليه السلام فرمود : چون روز قيامت شود كارنامه انسان به او داده مى شود و مى گويند : آن را بخوان. [راوى مى گويد : ]عرض كردم: آنچه را در آن كارنامه هست مى شناسد؟ حضرت فرمود : هيچ نگاهى نكرده و هيچ كلمه اى نگفته وهيچ قدمى برنداشته و هيچ كارى انجام نداده باشد، مگر اين كه در آن نامه ذكر شده است و او آنها را به ياد آورد به طورى كه گويى همان لحظه آنها را انجام داده است. به همين دليل مى گويند : «واى بر ما! اين چه نامه اى است كه هيچ ريز و درشتى را از قلم نينداخته است ».

.


1- .در آيه واژه «وفد» آمده است. كلمه «وفد» به معناى قومى است كه به منظور زيارت و ديدار و يا گرفتن حاجتى بر كسى وارد شوند، و اين قوم وقتى به نام «وفد» ناميده مى شوند كه سواره بيايند.(الميزان في تفسير القرآن).

ص: 912

1395 _ اصحاب دست راست و دست چپ

293 . عادت

1396 _ نقش عادت در زندگى

ر.ك : كار ، باب 1368 ؛ مراقبت ، باب 830 .

1395 _ اصحاب دست راست و دست چپامام صادق عليه السلام :خداى تبارك و تعالى چون بخواهد به حساب مؤمن رسيدگى كند كارنامه اش را به دست راست او دهد و ميان خود و او به حسابش رسيدگى نمايد. پس گويد : بنده من! چنين و چنان كرده اى و فلان و بهمان كار را انجام داده اى! عرض مى كند : آرى، پروردگارا من اين كارها را كرده ام. خداوند مى فرمايد : من آنها را بر تو بخشيدم و تبديل به كارهاى نيك كردم. پس، مردم گويند : سبحان اللّه ! اين بنده حتى يك گناه هم نداشت؟ اين است معناى سخن خداوند عز و جل : «اما آن كس كه نامه اش به دست راست او داده شود زودا كه آسان حسابرسى شود و به سوى كسان خود شادمان برگردد».

امام صادق عليه السلام :خداوند تبارك وتعالى... هر گاه براى بنده اى بد بخواهد ، در حضور مردم از او حسابرسى كند و محكومش نمايد و كارنامه اش را به دست چپ او دهد. اين است مراد سخن خداوند عز و جل كه مى فرمايد : «و امّا كسى كه نامه اش از پشت سر به او داده شود، زودا كه بگويد : واى بر من هلاك شدم و به آتش افروخته در آيد، كه او در دنيا نزد كسانش شادمان زيسته بود».

ر . ك : حسابرسى ، باب 526 .

293 عادت1396 _ نقش عادت در زندگىامام على عليه السلام :عادت، طبيعت دوم است.

امام على عليه السلام :عادت، بر هر انسانى سلطه دارد.

امام على عليه السلام :هر كه از عادتها پيروى كند، به درجات [عاليه] نرسد.

امام على عليه السلام :زبان تو، از تو همان مى خواهد كه بدان عادتش داده اى و نفست از تو همان تقاضا مى كند كه بدان خو گرفته اى.

امام على عليه السلام :هرگز به سوى خشم مشتاب، كه به عادت بر تو مسلّط مى شود.

امام على عليه السلام_ در سفارش به فرزند بزرگوارخود حسن عليه السلام _فرمود : دل نوجوان مانند زمين خالى است كه هر چه در آن افكنده شود، آن را مى پذيرد. از اين رو، من پيش از آن كه دلت سخت گردد و خردت مشغول شود، به تأديب و تربيتِ تو شتافتم.

امام على عليه السلام_ وقتى فالوده اى (حلوايى تهيه شده از آرد و آب و عسل) آورده در برابر آن حضرت گذاشتند _فرمود : تو خوشبو و خوشرنگ و خوشمزه هستى، اما من خوش ندارم نفسم را به چيزى عادت دهم كه بدان عادت نكرده است.

امام على عليه السلام :خود را به انجام كارهاى نيك عادت ده و بارهاى تاوان و جريمه ها را بر دوش كش، تا شرافت نفس بيابى و آخرتت آبادان شود و ستايندگانت بسيار شوند.

.

ص: 914

1397 _ چيره شدن بر عادت
1398 _ دشوارى تغيير دادن عادتها

294 . عيد

1399 _ عيد واقعى
1400 _ عيد نوروز

امام حسن عليه السلام :عادتها مقهور كننده اند. پس، هر كس در نهان و خلوتهاى خود به چيزى عادت كند، آن چيز او را در آشكار و ميان جمع رسوا سازد.

1397 _ چيره شدن بر عادتامام على عليه السلام :فضيلت، چيره شدن بر عادت است.

امام على عليه السلام :برترين عبادت، چيره شدن بر عادت است.

امام على عليه السلام :با چيره شدن بر عادتهاست كه مى توان به بالاترين مقامات رسيد.

امام على عليه السلام :عادتها را تغيير دهيد، تا طاعات بر شما آسان شود.

امام على عليه السلام :با ترك كردن عادتها، نفسهاى خود را رام كنيد و آنها را به سوى انجام طاعات بكشانيد و بارهاى تاوانها و جريمه ها را بر دوش آنها نهيد و با به كار بستن كارهاى نيكو، آنها را بياراييد و از پلشتى گناهان، دورشان نگه داريد.

1398 _ دشوارى تغيير دادن عادتهاامام على عليه السلام :دشوارترين سياستها، تغيير دادن عادتهاست.

امام على عليه السلام :هر كارى شدنى است، مگر تغييردادن طبايع.

امام على عليه السلام :اى مردم! تربيت نفْسهاى خود رابه عهده گيريد و آنها را از آزمندى و ولع عادتهايشان باز داريد.

294 عيد1399 _ عيد واقعىقرآن :«عيسى بن مريم گفت : بار خدايا! اى پروردگار ما! براى ما مائده اى از آسمان بفرست، تا براى ما و آنان كه بعد از ما مى آيند عيدى و نشانى از تو باشد و ما را روزى ده كه تو بهترين روزى دهندگانى».

حديث :امام على عليه السلام_ در يكى از اعياد _فرمود : همانااين عيد براى كسى عيد است كه خداوند روزه و نمازش را پذيرفته باشد و هر روزى كه در آن نافرمانى خدا نشود، آن روز عيد است.

بحار الأنوار_ به نقل از سويد بن غفله _: دريك روز عيد بر امير المؤمنين عليه السلام وارد شدم. ديدم در برابر آن حضرت سفره اى است و در آن سفره مقدارى نان گندم و يك ظرف فرنى و قاشقى نهاده شده است. عرض كردم : اى اميرالمؤمنين! روز عيد و فرنى؟! حضرت فرمود : اين عيد كسى است كه آمرزيده شده باشد.

1400 _ عيد نوروزكتاب من لايحضره الفقيه :در نوروز، هديه اى خدمت امام على عليه السلام آوردند. حضرت پرسيد : اين چيست؟ عرض كردند : اى امير المؤمنين! امروز نوروز است. امام عليه السلام فرمود : هر روزمان را نوروز كنيد!

.

ص: 916

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :نَيْروزُنا كُلُّ يَومٍ . (1)

بحار الأنوار عن مُعلّى بن خُنيس :دخَلتُ على الصّادقِ عليه السلام يومَ النَّيروزِ فقال : أتَعرِفَ هذا اليَومَ ؟ قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، هذا يَومٌ تُعَظِّمُهُ العَجَمُ وتَتَهادى فيهِ، فقالَ أبوعَبدِاللّهِ الصّادِقُ عليه السلام : والبَيتِ العَتيقِ الّذي بِمَكَّةَ ! ما هذا إلّا لِأمرٍ قَديمٍ اُفَسِّرُهُ لَكَ حَتّى تَفهَمَهُ ... يا مُعَلّى ، إنَّ يَومَ النَّيروزِ هُوَ اليَومُ الّذي أخَذَ اللّهُ فيهِ مَواثيقَ العِبادِ أن يَعبُدوهُ ولا يُشرِكوا بِه شَيئا ، وأن يُؤمِنوا بِرُسُلِهِ وحُجَجِهِ ، وأن يُؤمِنوا بِالأئمَّةِ عليهم السلام ، وهُوَ أوَّلُ يَومٍ طَلَعَت فيهِ الشَّمسُ... وما مِن يَومِ نَيروزٍ إلّا ونَحنُ نَتَوَقَّعُ فيهِ الفَرَجَ لِأ نَّهُ مِن أيّامِنا وأيّامِ شيعَتِنا ، حَفَظَتهُ العَجَمُ وضَيَّعتُموهُ أنتُم ... وهُوَ أوَّلُ يَومٍ مِن سَنَةِ الفُرسِ ... . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا كانَ يَومُ النَّيروزِ فَاغتَسِلْ وَالبَسْ أنظَفَ ثِيابِكَ ، وتَطَيَّبْ بِأطيَبِ طِيبِكَ ، وتَكونُ ذلكَ اليَومَ صائما . (3)

بحار الأنوار :حُكِيَ أنَّ المَنصورَ تَقَدَّمَ إلى موسَى بنِ جَعفَرٍ عليهماالسلام بِالجُلوسِ لِلتَّهنِئَةِ في يَومِ النَّيروزِ وقَبضِ ما يُحمَلُ إلَيهِ ، فقالَ : إنّي قَد فَتَّشتُ الأخبارَ عَن جَدّي رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فلَم أجِدْ لِهذا العيدِ خَبَرا ، وإنَّهُ سُنَّةُ الفُرسِ ومَحاها الإسلامُ ، ومَعاذَ اللّهِ أن نُحيِيَ ما مَحاها الإسلامُ ، فَقالَ المَنصورُ : إنَّما نَفعَلُ هذا سِياسَةً لِلجُندِ ، فسَألتُكَ بِاللّهِ العَظيمِ إلّا جَلَستَ ، فجَلَسَ ... (4) . 5

1401 _ زينَةُ الأعيادِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :زَيِّنوا أعيادَكُم بِالتَّكبيرِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :زَيِّنوا العيدَينِ بِالتَّهليلِ والتَّكبيرِوالتَّحميدِ والتَّقديسِ . (6)

كنز العمّال :كانَ صلى الله عليه و آله يَخرُجُ فِي العيدَينِ رافِعاصَوتَهُ بِالتَّهليلِ والتَّكبيرِ . (7)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه: 3/300/4074.
2- .بحار الأنوار : 59/92/1.
3- .وسائل الشيعة : 7/346/1 .
4- .بحار الأنوار : 59/100/2 و 48/108/9.
5- .كنز العمّال : 24094
6- .كنز العمّال : 24095
7- .كنز العمّال : 18101.

ص: 917

1401 _ زيور عيدها

امام على عليه السلام :نوروز ما، هر روز است.

بحار الأنوار_ به نقل از معلّى بن خنيس _: درروز نوروز خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم حضرت فرمود : آيا مى دانى امروز چه روزى است؟ عرض كردم : فدايت شوم، اين روزى است كه ايرانيان آن را گرامى مى دارند و در آن به يكديگر هديه مى دهند. امام فرمود : سوگندبه آن خانه كهن كه در مكّه است، جز اين نيست كه اين يك ريشه كهن دارد، من برايت توضيح مى دهم تا آن را بدانى... اى معلّى! روز نوروز، همان روزى است كه خداوند در آن از بندگان پيمان گرفت كه او را بپرستند و هيچ انبازى برايش نياورند و به فرستادگان و حجتهاى او و به امامان عليهم السلام ايمان بياورند. نوروز نخستين روزى است كه خورشيد در آن طلوع كرد... هيچ نوروزى نيست مگر اين كه ما در آن روز منتظر فرج هستيم؛ زيرا نوروز از روزهاى ما و شيعيان ماست. ايرانيان آن را حفظ كردند و شما آن را از دست نهاديد... نوروز نخستين روز از سال ايرانيان است... .

امام صادق عليه السلام :چون نوروز فرا رسد، بدن خودرا بشوى و پاكيزه ترين جامه هايت را بپوش و با خوشبوترين عطرها خودت را معطّر كن و در آن روز روزه دار باش.

بحار الأنوار :نقل شده است كه منصور ازموسى بن جعفر عليه السلام تقاضا كرد كه در روز نوروز در خانه بنشيند، تا مردم براى تبريك گويى پيش ايشان روند و هدايايى را كه برايش مى برند نيز بپذيرد. امام عليه السلام فرمود : من در اخبار جدّم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله جستجو كردم، اما براى اين روز خبرى پيدا نكردم. نوروز سنّت ايرانيان است و اسلام آن را منسوخ كرده است. پناه به خدا از اين كه چيزى را زنده كنيم كه اسلام از بين برده است. منصور گفت : ما اين كار را فقط براى خاطر نظاميان مى كنيم . (1) بنابراين، تو را به خداى بزرگ سوگند مى دهم كه جلوس كنى و حضرت پذيرفت و جلوس كرد... . 2

1401 _ زيور عيدهاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيدهاى خود را با گفتن اللّه اكبر، آذين بنديد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيد فطر و قربان را با جملات «لا إله إلاّ اللّه و اللّه اكبر و الحمد لله و سبحان اللّه » آذين بخشيد.

كنز العمّال:رسول خدا صلى الله عليه و آله در روزهاى عيد فطر و قربان از خانه بيرون مى آمد و با صداى بلند «لا إله إلاّ اللّه و اللّه اكبر» مى گفت.

.


1- .گويى در ميان ارتش منصور عناصر ايرانى بوده اند و او براى جلب رضايت آنها دست به اين كار زده است _ م.

ص: 918

295 . عيب

1402 _ ستايش از كسانى كه به جاى عيب ديگران به معايب خود مى پردازند
1403 _ نكوهش پرداختن به عيبهاى مردم و سازش با نفس خود
1404 _ فضيلت عيب پوشى
1405 _ تشويق به هديه كردن عيبها

295 عيب1402 _ ستايش از كسانى كه به جاى عيب ديگران به معايب خود مى پردازندامام على عليه السلام :خوشا به حال آن كس كه عيب خودش، او را از پرداختن به عيبهاى مردم باز دارد.

امام على عليه السلام :خردمندترين مردم كسى است كه بيناى عيب خود باشد و كور عيب ديگران.

امام على عليه السلام :كسى كه عيب خود را ببيند، از پرداختن به عيب ديگران باز ايستد.

امام صادق عليه السلام :سودمندترين چيزها براى آدمى، اين است كه در رسيدگى به عيبهاى خود بر مردم پيشى گيرد (پيش از پرداختن به عيوب مردم به عيبهاى خود بپردازد).

امام صادق عليه السلام :هر گاه ديديد بنده گناهان مردم را مى جويد و گناهان خودش را از ياد برده است، بدانيد كه گرفتار مكر [ خدا ]شده است.

1403 _ نكوهش پرداختن به عيبهاى مردم و سازش با نفس خودعيسى عليه السلام :اى بندگان بد! مردم را بر اساس گمان سرزنش مى كنيد و با يقينى كه به بديها و عيبهاى خود داريد خويشتن را سرزنش نمى كنيد؟

كنز العمّال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : بعضى از شما خاشاك را در چشم برادرش مى بيند و تنه درخت خرما _ يا فرمود : تنه درخت _ را در چشم خود نمى بيند!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آدمى را همين عيب بس كه عيبى را در مردم ببيند و در خود نبيند و مردم را به خاطر كارى سرزنش كند كه خود نمى تواند آن را ترك كند و همنشين خويش را با چيزهاى نامربوط و بيهوده بيازارد.

امام على عليه السلام :هر كس عيبهاى مردم را ببيند و آنها را زشت شمارد و همان عيبها را در خودش بپسندد، احمق واقعى است!

امام على عليه السلام :بزرگترين (بيشترين) عيب اين است كه از چيزى خرده گيرى، كه مانند آن در خودت وجود دارد.

1404 _ فضيلت عيب پوشىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس زشتكارىِ مؤمنى را بپوشاند، چنان است كه دختر زنده به گور شده اى را نجات داده باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه از برادر خود گناهى بداند و آن را بپوشاند، خداوند در روز قيامت گناهان او را بپوشاند.

امام باقر عليه السلام :مؤمن در برابر مؤمن وظيفه دارد كه هفتاد گناه بزرگ او را بپوشاند!.

تنبيه الخواطر :روايت شده است كه عيسى عليه السلام با حواريان بر لاشه سگى گذشتند؛ حواريان گفتند : اين سگ چه بوى گندى مى دهد! عيسى عليه السلام فرمود : عجب دندانهاى سفيدى دارد !

1405 _ تشويق به هديه كردن عيبهاامام على عليه السلام :هر كه عيبت را به تو اظهار كند، پشت سرت آبروى تو را حفظ نمايد. هر كه در گفتن عيبت به تو ملاحظه كارى كند، پشت سرت عيب تو را بگويد.

.

ص: 920

عنه عليه السلام :ما يَمنَعُ أحَدَكُم أن يَستَقبِلَ أخاهُ بِما يَخافُ مِن عَيبِهِ إلّا مَخافَة أن يَستَقبِلَهُ بِمِثلِهِ ، قَد تَصافَيتُم عَلى رَفضِ الآجِلِ وحُبِّ العاجِلِ! (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أحَبُّ إخواني إلَيَّ مَن أهدى إلَيَّ عُيوبي . (2)

1406 _ ذَمُّ تَتَبُّعِ العُيوبِالكتاب :(وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ (3) لُمَزَةٍ » . (4)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَتَّبِعوا عَوراتِ المُؤمِنينَ؛فإنَّهُ مَن تَتَبَّعَ عَوراتِ المُؤمِنينَ تَتَبَّعَ اللّهُ عَورَتَهُ ، ومَن تَتَبَّعَ اللّهُ عَورَتَهُ فَضَحَهُ ولَو في جَوفِ بَيتِهِ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :تَأمُّلُ العَيبِ عَيبٌ . (6)

عنه عليه السلام_ مِن كِتابِهِ لِلأشتَرِ لَمّا وَلّاهُ مِصرَ _: وَلْيَكُنْ أبعَدَ رَعِيَّتِكَ مِنكَ ، وأشنَأهُم عِندَكَ ، أطلَبُهُم لِمَعايِبِ النّاسِ ؛ فإنَّ فِي النّاسِ عُيوبا ، الوالي أحَقُّ مَن سَتَرَها، فلا تَكشِفَنَّ عَمّاغابَ عَنكَ مِنها . (7)

عنه عليه السلام :لا تَبتَهِجَنَّ بِخَطاءِ غَيرِكَ ؛ فإنَّكَ لَن تَملِكَ الإصابَةَ أبَدا . (8)

عنه عليه السلام :مَن عابَ عِيبَ ، ومَن شَتَمَ اُجيبَ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أبعَدُ ما يَكونُ العَبدُ مِنَ اللّهِأن يَكونَ الرَّجُلُ يُواخي الرَّجُلَ وهُوَ يَحفَظُ (عَلَيهِ) زَلّاتِهِ لِيُعَيِّرَهُ بِها يَوما ما . (10)

(انظر) عنوان 296 «التعبير» ؛ التجسس : باب 335 .

1407 _ ما يُغَطِّي العُيوبَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :العِلمُ والمالُ يَستُرانِ كُلَّ عَيبٍ ، والجَهلُ والفَقرُ يَكشِفانِ كُلَّ عَيبٍ . (11)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الاحتِمالُ قَبرُ العُيوبِ . (12)

عنه عليه السلام :غِطاءُ العُيوبِ العَقلُ . (13)

عنه عليه السلام :مَن كَساهُ الحَياءُ ثَوبَهُ ، لَم يَرَ النّاسُ عَيبَهُ . (14)

عنه عليه السلام :مَن كساهُ العِلمُ ثَوبَهُ ، اختَفى عَنِ النّاسِ عَيبُهُ . (15)

عنه عليه السلام :عَيبُكَ مَستورٌ ما أسعَدَكَ جَدُّكَ . (16)

1408 _ مَن جَهِلَ شَيئا عابَهُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن قَصُرَ عَن مَعرِفَةِ شَيءٍ عابَهُ. (17)

عنه عليه السلام :مَن جَهِلَ شَيئا عابَهُ . (18)

(انظر) الجهل : باب 391 .

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 113.
2- .تحف العقول : 366.
3- .الهُمَزة : الكثي_رالطعن على غي_ره بغير حقّ ، العائب له بما ليس بعيب ، وأصل الهَمز الكسر فكأنّ العائب بعيبه إيّاه وطعنه فيه يكسره ويهمزه ... واللمز العيب أيضا ، والهمزة واللمزة بمعنى ، وقد قيل : بينهما فرق ؛ فإنّ الهُمزة الذي يَعيبك بظهرالغيب ، واللُّمزة الذي يَعيبك في وجهك. (مجمع البيان : 10/817 ).
4- .الهُمَزة : 1.
5- .ثواب الأعمال : 288/1.
6- .غرر الحكم : 4489.
7- .نهج البلاغة : الكتاب 53.
8- .غرر الحكم : 10294.
9- .كنز الفوائد : 1/279.
10- .الكافي : 2/355/7.
11- .كنز العمّال : 28669.
12- .نهج البلاغة : الحكمة 6.
13- .غرر الحكم : 6434.
14- .نهج البلاغة : الحكمة 223.
15- .تحف العقول : 215.
16- .نهج البلاغة : الحكمة 51.
17- .الإرشاد : 1/301.
18- .كشف الغمّة : 3/137.

ص: 921

1406 _ نكوهش عيبجويى
1407 _ آنچه عيب ها را مى پوشاند
1408 _ هر كه چيزى را نداند ، بر آن خرده گيرد

امام على عليه السلام :آنچه مانع هر يك از شما مى شودكه عيب برادرش را پيش روى او بگويد، اين است كه مى ترسد او نيز عيبش را رو به رويش بگويد. شما در راه دور افكندن آخرت و دوستى دنيا با هم رفيق شده ايد.

امام صادق عليه السلام :محبوبترين برادرانم نزد من، كسى است كه عيبهايم را به من هديه كند.

1406 _ نكوهش عيبجويىقرآن :«واى بر هر غيبت كننده (1) عيب جويى».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيبهاى مؤمنان را جستجونكنيد؛ زيرا هر كه دنبال عيبهاى مؤمنان بگردد خداوند عيبهاى او را دنبال كند و هر كه خداوند متعال عيوبش را جستجو كند، او را رسوا سازد گرچه درون خانه اش باشد.

امام على عليه السلام :كاوش كردن در عيب [ديگران]،خود عيبى است.

امام على عليه السلام_ در فرمان استاندارى مصر به مالك اشتر _نوشت : بايد دورترين افراد ملّت از تو و دشمن ترين آنها نزد تو، عيبجوترين آنها از مردم باشد؛ زيرا مردم [خواه ناخواه] عيبهايى دارند و زمامدار سزاوارترين كس به پوشاندن آنهاست. بنابراين، درباره آن دسته از عيبهاى مردم كه بر تو پوشيده است، پى جويى و كنجكاوى مكن.

امام على عليه السلام :از خطاى ديگران هرگز شادمان مشو؛ زيرا تو نيز براى هميشه از خطا كردن مصون نيستى.

امام على عليه السلام :هر كه عيب جويى كند، عيب جويى شود و هر كه دشنام دهد، پاسخ شنود.

امام صادق عليه السلام :دورترين بنده از خدا ، آن مردى است كه با مردى طرح دوستى افكند و [حساب ] لغزشهاى او را نگه دارد تا روزى به واسطه آنها او را سرزنش كند.

ر.ك : عنوان 296 «سرزنش كردن» ؛ تجسّس ، باب 335 .

1407 _ آنچه عيب ها را مى پوشاندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش و دارايى، هرعيبى را مى پوشانند و نادانى و نادارى، هر عيبى را آشكار مى كنند.

امام على عليه السلام :تحمل، گور عيبهاست.

امام على عليه السلام :پرده عيبها، خرد است.

امام على عليه السلام :هر كس كه شرم و حيا جامه خود رابر قامت او بپوشاند، مردم عيبش را نبينند.

امام على عليه السلام :هر كس كه دانش جامه خود را بر قامت او بپوشاند،عيبش از مردم پوشيده ماند.

امام على عليه السلام :تا بخت يار توست، عيبت پوشيده است.

1408 _ هر كه چيزى را نداند ، بر آن خرده گيردامام على عليه السلام :هر كه از شناخت چيزى درماند،بر آن خرده گيرد.

امام على عليه السلام :هر كه چيزى را نداند، آن راعيب شمارد.

ر.ك : نادانى ، باب 391 .

.


1- .در آيه شريفه واژه هُمَزَه آمده است و در لغت به معناى كسى است كه به ناحق بر ديگران بسيار خرده مى گيرد و آنچه را كه عيب نيست از آنان عيب مى گيرد. «هَمْز» در اصل به معناى شكستن است؛ بنابراين، كسى كه از ديگرى عيبجويى و خرده گيرى مى كند، با اين كار خود گويى او را مى شكند (شخصيت او را خُرد مى كند)...«لَمْز» نيز به معناى عيب است. هُمَزَه و لُمَزَه به يك معنا هستند. بعضى ميان اين دو فرق گذاشته و گفته اند «هُمَزَه» كسى است كه پشت سر عيبگويى مى كند و «لُمَزَه» كسى است كه پيش رو عيب و ايراد مى گيرد (مجمع البيان: ج 10 ص 817) .

ص: 922

296 . سرزنش كردن

1409 _ نكوهش سرزنش كردن

296 سرزنش كردن1409 _ نكوهش سرزنش كردنخضر عليه السلام_ در سفارش خود به موسى عليه السلام _فرمود : اى پسر عمران! هيچ كس را به واسطه گناهىْ سرزنش مكن و بر گناه خويش گريه كن.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس برادر خود را براى گناهى كه از آن توبه كرده است سرزنش كند، نميرد تا خود آن گناه را مرتكب شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس زشتكارى و گناهى را فاش كند، مانند كسى است كه آن را انجام داده است و هر كه مؤمنى را به چيزى سرزنش كند، نميرد تا خود مرتكب آن شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه خدمتكار يكى از شمازنا داد ، بايد او را حدّ بزند اما سرزنشش نكند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر برادر مسلمانت عيبى از تو بداند و به آن تو را سرزنش كند ، تو به واسطه عيب و گناهى كه از او مى دانى سرزنشش مكن تا براى تو پاداش باشد و بر او گناه .

امام باقر عليه السلام :هيچ انسانى نيست كه پيش روى مؤمنى از او بد گويد و طعنه زند، مگر اين كه به بدترين شكل بميرد و سزاوار است كه روى خير و سعادت را نبيند. (1)

امام صادق عليه السلام :هر كس مؤمنى را سرزنش كند، خداوند او را در دنيا و آخرت سرزنش كند.

امام صادق عليه السلام :از گرفتارى برادرت اظهار شادى مكن كه خداوند به او رحم مى كند و آن گرفتارى را به تو مى رساند. هر كس از گرفتارى و مصيبتى كه به برادرش رسيده است شاد شود، از دنيا نرود تا خود گرفتار آن شود.

.


1- .در نقلى ديگر از همين حديث آمده است : ... و آرزو كند كه به خير و خوبى باز گردد.

ص: 924

297 . زندگى (خوشى)

1410 _ گواراترين زندگى
1411 _ آنچه زندگى را تيره مى سازد

298 . فريفتگى و غفلت

1412 _ خطر فريفتگى و صفت شخص فريفته
1413 _ مغرور شدن به خدا (طمع بيهوده بستن به او)

297 زندگى (خوشى)1410 _ گواراترين زندگىامام على عليه السلام :گواراترين زندگى، دور افكندن تكلّفات و تشريفات است.

امام على عليه السلام :خوشترين زندگى، در قناعت است.

امام على عليه السلام :خوشترين و آسوده ترين زندگى راكسى دارد كه خداوند پاك او را قناعت ببخشد و همسرى شايسته عطايش فرمايد.

امام صادق عليه السلام :زندگى اى گواراتر ازخوشخويى، نيست.

1411 _ آنچه زندگى را تيره مى سازدامام صادق عليه السلام :سه چيز زندگى را تيره مى كند : فرمانرواى ستمگر، همسايه بد و زن بد دهن و وقيح.

الخصال :امام صادق عليه السلام فرمود : پنچ چيز است كه هر كس يكى از آنها را نداشته باشد، پيوسته زندگيش لنگ، خردش سرگشته و فكرش مشغول است : اول، تندرستى. دوم، امنيّت. سوم، فراخى در روزى. چهارم، همدم سازگار . راوى مى گويد : عرض كردم : منظور از همدم سازگار چيست؟ فرمود : زن نيك و فرزند نيك و همنشين نيك . [امام عليه السلام در ادامه فرمود : ]و پنجم كه جامع همه اينهاست، آسايش.

298 فريفتگى و غفلت1412 _ خطر فريفتگى و صفت شخص فريفتهامام على عليه السلام :خوشا به حال كسى كه فريبهاى كشنده او را نكشته است .

امام على عليه السلام :مستى غفلت و فريب، ديرتر ازمستى مسكرات زايل مى شود.

امام على عليه السلام :هر كه فريب سراب [دنيا ]رابخورد، ريسمانهاى [سعادت] او از هم بگسلد.

امام على عليه السلام :ميان شما و موعظه، پرده اى ازغفلت است.

امام زين العابدين عليه السلام :اى بسا شخص غافل فريفته اى كه روز خود را به هوسرانى و خنده و خوردن و آشاميدن مى گذراند، بى خبر از آن كه شايد خشمى از خداوند او را فرا گرفته باشد كه بدان در آتش دوزخ افكنده شود.

امام صادق عليه السلام :هر كه به سه چيز اعتماد كند،گول خورده است : كسى كه آنچه را شدنى نيست، باور كند و به كسى كه بدو اعتماد ندارد، تكيه كند و در آنچه مالك آن نيست، چشم طمع بندد.

1413 _ مغرور شدن به خدا(طمع بيهوده بستن به او)قرآن :«اى انسان! چه چيز تو را به پروردگار كريمت مغرور (دلير) كرده است. آن كه تو را بيافريد و اعضايت تمام گردانيد و اعتدالت بخشيد. و به هر صورتى كه خواست تو را تركيب داد».

.

ص: 926

1414 _ فريب دنيا را خوردن
1415 _ فريب نفس را خوردن

299 . جنگهاى پيامبر

1416 _ جنگ بزرگ بدر

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى پسر مسعود! هرگز به خدا مغرور مشو و به پاكى و علم و عمل و نيكى و عبادت خود، فريفته مگرد.

امام على عليه السلام :يكى از عوامل مصون ماندن ازگناهان، اين است كه به خدا مغرور نشويد (به او طمع بيهوده مبنديد و خود را ازعذاب او ايمن مپنداريد).

امام على عليه السلام :پا فشارى كردن بنده در معصيت و آرزوى آمرزش داشتن از خدا، مغرور شدن به خداست.

امام على عليه السلام :بسا كسانى كه با احسان خداونداندك اندك به عذاب حق نزديك شده اندو به خاطر پوشاندن گناهانشان مغرور و فريفته شده اند و به سبب تعريف و تمجيد [مردمان ]از آنان به فتنه و تباهى افتاده اند!

1414 _ فريب دنيا را خوردنامام على عليه السلام :از فريب دنيا بپرهيزيد؛ زيرا دنياهر خوبى و نعمتى كه فريبكارانه به انسان دهد، همواره پس مى گيرد و كسى را كه به دنيا دل بندد و در آن جا خوش كند، كوچ دهد.

امام على عليه السلام :دل بستن نفس به دنيا، بزرگترين فريب است.

ر.ك : دنيا ، باب 714 .

1415 _ فريب نفس را خوردنامام على عليه السلام :عزّتت، تو را فريفت و سرانجامآن خوارى تو باشد. پس، از كردار زشت خويش بترس، شايد بدين وسيله هدايت شوى.

امام على عليه السلام :هر كه نادان باشد، فريب نفس خود را بخورد و امروزش بدتر از ديروزش باشد.

ر.ك : عنوان 263 «خودپسندى» .

299 جنگهاى پيامبر1416 _ جنگ بزرگ بدرقرآن :«هر آينه خدا شما را در بَدْر يارى داد و حال آن كه خوار بوديد. پس از خدا بترسيد باشد كه سپاسگزار شويد. آن گاه كه به مؤمنان مى گفتى كه اگر پروردگارتان سه هزار فرشته به ياريتان فرو فرستد، آيا شما را كافى نخواهد بود؟».

ر.ك : آل عمران : آيات 12 ، 13 ونساء : آيات 77 ، 78 وانفال : آيات 1 ، 19 ، 36 ، 38 _ 41 ، 67 ، 71 وحجّ : آيه 19 .

حديث :امام على عليه السلام :در جنگ بدر ، چهره اصحاب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، مانند پشمِ سفيد بود.

امام على عليه السلام :در جنگ بدر ما خود را در پناه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله قرار مى داديم و آن حضرت از همه ما به دشمن نزديكتر بود و در آن روز از همه شجاعت بيشترى نشان مى داد.

امام على عليه السلام :زمانى كه در جنگ بدر شركت كرديم، جز مقداد بن اسود سواره ديگرى در ميان ما نبود. در شب جنگ بدر هر كه با ما بود خوابيد، مگر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه در زير درختى ايستاده بود و تا صبح نماز مى خواند و دعا مى كرد.

.

ص: 928

1417 _ غَزوَةُ اُحُدٍالكتاب :(وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ) . (1)

الحديث :الدرّ المنثور :إنَّ النِّساءَ كُنَّ يومَ اُحُدٍ خَلفَ المسلمينَ يُجهِزْنَ عَلَى جَرحَى المشركينَ ... فجاءَ أبو سُفيانَ فقالَ : أعلُ هُبَلُ ! فقالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : قولوا : اللّهُ أعلى وأجَلُّ ، فقالوا : اللّهُ أعلى وأجَلُّ ، فقالَ أبو سفيانَ : لنا (2) العُزّى ولا عُزّى لَكُم ! فقالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : قُولُوا : اللهم مولانا و الكافرون لا مولى لهم (3) . (4)

صحيح مسلم:إنَّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كُسِرَت رَباعِيَتُهُ يومَ اُحُدٍ ، وشُجَّ في رَأسِهِ ، فَجَعَلَ يَسلُتُ الدَّمَ عَنهُ ويقولُ : كيفَ يُفلِحُ قومٌ شَجُّوا نَبِيَّهُم وكَسَرُوا رَباعِيَتَهُ، وهُو يَدعُوهم إلَى اللّهِ ؟ ! فَأنزَلَ اللّهُ عَزَّوجلَّ : «لَيسَ لَكَ مِن الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَ__لِمُونَ » (5) . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لَمّا انجَلى الناسُ عَن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يومَ اُحُدٍ نَظَرتُ فِي القَتلى فلَم أرَ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فقلتُ : واللّهِ ما كانَ لِيَفِرَّ وما أراهُ فِي القَتلى ، ولكن أرَى اللّهَ غَضِبَ علَينا بما صَنَعنا فَرَفَعَ نَبِيَّهُ ، فما فِيَّ خيرٌ مِن أن اُقاتِلَ حتّى اُقتَلَ ، فَكَسَرتُ جَفنَ سَيفِي ، ثُمّ حَمَلتُ علَى القَومِ فَأفرَجُوا لي ، فإذا أنا برسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله بَينَهُم . (7)

1418 _ غَزوَةُ ذاتِ الرِّقاعِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :نَزَلَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله في غزوةِ ذاتِ الرِّقاعِ تَحتَ شَجرَةٍ على شَفيرِ وادٍ ، فَأقبَلَ سَيلٌ فَحالَ بَينَهُ وبَينَ أصحابِهِ ، فَرآهُ رَجُلٌ مِن المُشركينَ ؛ والمسلمونَ قِيامٌ علَى شَفيرِ الوادِي يَنتَظِرُونَ متَى يَنقَطِعُ السَّيلُ ، فقالَ رجُلٌ مِن المُشركينَ لقومِهِ : أنا أقتُلُ محمّدا ! فَجاءَ وشَدَّ على رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله بالسَّيفِ ، ثُمَّ قالَ : مَن يُنجِيكَ مِنّي يا محمّدُ ؟! فقالَ : رَبّي ورَبُّكَ ، فَنَسَفَهُ جَبرَئيلُ عليه السلام عن فَرَسِهِ فَسَقَطَ على ظَهرِهِ ، فقامَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وأخَذَ السَّيفَ وجَلَسَ على صَدرِهِ ، وقالَ : مَن يُنجِيكَ مِنّي يا غَورثُ ؟ فقالَ : جُودُكَ وكَرَمُكَ يا محمّدُ ، فَتَرَكَهُ ، فقامَ وهُو يَقولُ : واللّهِ لَأنتَ خَيرٌ مِنّي وأكرَمُ . (8)

1419 _ غَزوَةُ الأحزابِ وبَني قُرَيظَةَكنز العمّال :لَمّا كَشَفَ اللّهُ الأحزابَ ورَجَعَ النبيُّ صلى الله عليه و آله إلى بَيتِهِ يَغسِلُ رَأسَهُ ، أتاهُ جِبرِيلُ فقالَ : عَفا اللّهُ عنكَ ! وَضَعتَ السلاحَ ولم تَضَعْهُ ملائكةُ السماءِ ! اِئتِنا عندَ حِصنِ بَني قُريظَةَ ، فَنادَى رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَأتاهُم عِندَ الحِصنِ . (9)

.


1- .آل عمران : 121.
2- .في نقلٍ : إنّ لنا العزّى ولا عُزّى لكم (الدر المنثور : 2/346) .
3- .في نقل : اللّه مولانا ولا مولى لكم (الدرّ المنثور : 2/346).
4- .الدرّ المنثور : 2/345.
5- .آل عمران : 128 .
6- .صحيح مسلم : 3/1417/104 .
7- .كنز العمّال : 30027.
8- .بحار الأنوار : 20/179/6.
9- .كنز العمّال : 30115.

ص: 929

1417 _ جنگ اُحد
1418 _ جنگ ذات الرقاع
1419 _ جنگ احزاب و بنى قريظه

1417 _ جنگ اُحدقرآن :«و بامدادان از ميان كسان خويش بيرون آمدى تا مؤمنان را در آن جايها كه مى بايست بجنگند، بگمارى. و خدا شنواى داناست».

حديث :الدرّ المنثور :در جنگ احد ، زنان در پشت جبهه مسلمانان بودند و مجروحان را مداوا مى كردند... ابوسفيان آمد و شعار «پيروز باد هبل» را سر داد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به مسلمانان فرمود : شما بگوييد : «خدا برتر و بزرگتر است» و مسلمانان شعار را سر دادند. ابو سفيان شعار داد : «ما عُزّى را داريم و شما عُزّايى نداريد». پيامبر خدا به مسلمانان فرمود : شما هم بگوييد : « خدا مولاى ماست و كافران مولايى ندارند». (1)

صحيح مسلم :در جنگ احد، دندان پيشين پيامبر خدا شكست و سر آن حضرت شكاف برداشت و در حالى كه از فرقش خون جارى بود مى فرمود : چگونه رستگار شوند مردمى كه فرق پيامبر خود را كه آنان را به خدا دعوت مى كند، شكافتند و دندان پيشينش را شكستند؟ پس، خداوند عز و جلاين آيه را فرو فرستاد : «تو را در اين كارها دستى نيست ؛ يا [خدا] بر آنان مى بخشايد، يا عذابشان مى كند، زيرا آنان ستمكارند».

امام على عليه السلام :در جنگ احد هنگامى كه مردم از گردِپيامبر خدا پراكنده شدند، من در ميان كشتگان نگاه كردم، اما پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را نديدم. با خود گفتم : به خدا قسم او اهل فرار نبود و در ميان كشته ها هم نمى بينمش. فكر مى كنم خداوند از اين رفتار ما به خشم آمده و پيامبرش را به آسمان برده است. پس، وجود من ديگر بى فايده است و بايد بجنگم تا كشته شوم.لذا غلاف شمشيرم را شكستم و به دشمن حمله كردم و آنان از برابر من دور شدند و ناگاه ديدم كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در ميان آنهاست.

1418 _ جنگ ذات الرقاعامام صادق عليه السلام :در جنگ ذات الرقاع پيامبر خدا صلى الله عليه و آله زير درختى در كنار درّه اى پياده شد. در اين هنگام سيلى آمد و ميان آن حضرت و يارانش جدايى انداخت. مردى از مشركان پيامبر صلى الله عليه و آله را در آن حال ديد و مسلمانان نيز در آن طرف درّه ايستاده ومنتظر بودند تا جريان سيل قطع شود. آن مرد مشرك به همراهان خود گفت : من محمّد را مى كشم. و آن گاه نزد پيامبر آمد و به روى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شمشير كشيد و گفت : اى محمّد! اينك چه كسى تو را از چنگ من مى رهاند؟ حضرت فرمود : پروردگار من و تو. در اين هنگام جبرئيل آن مرد را از اسبش پرت كرد و او به پشت افتاد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برخاست و شمشير كشيد و روى سينه اونشست و فرمود : اى غورث! چه كسى تو را از چنگ من مى رهاند؟ عرض كرد : بخشندگى و كرم تو اى محمّد! حضرت از آن مرد دست كشيد و او برخاست در حالى كه مى گفت : به خدا قسم كه تو از من بهتر و گرامى ترى.

1419 _ جنگ احزاب و بنى قريظهكنز العمّال :چون خداوند احزاب را درهم شكست و پيامبر صلى الله عليه و آله به خانه اش برگشت و شروع به شستن سر و صورت خود كرد، جبرئيل نزد آن حضرت آمد و گفت : خدا از تو درگذرد، سلاح به زمين گذاشته اى در حالى كه فرشتگان آسمان هنوز آن را به زمين نگذاشته اند؟ در محل دژ بنى قريظه نزد ما بيا. پس، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله جار زد و كنار دژ به آنان پيوست.

.


1- .در متن اصلى عبارت به گونه اى متفاوت از نقل مشهور است و متناسب با وزن شعرى هم نيست و از اين رو ما متن مشهور را آورديم.

ص: 930

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «يقولُ أَهْلَكْتُ مالاً لُبَدا» (1) _: هو عَمرُو بنُ عبدِ وَدٍّ حينَ عَرَضَ علَيهِ عليُّ بنُ أبيِ طالبٍ الإسلامَ يومَ الخَندَقِ وقالَ : فَأينَ ما أنفَقتُ فيكُم مالاً لُبَدا ؟! وكانَ أنفَقَ مالاً فيالصَّدِّ عن سبيلِ اللّهِ ، فَقَتَلَهُ عَلِيٌّ عليه السلام . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَمّا حَفَرَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله الخَندَقَ مَرُّوا بِكُديَةٍ ، فَتَناوَلَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله المِعوَلَ مِن يَدِ أميرِ المؤمنينَ عليه السلام أو مِن يَدِ سلمانَ رضى الله عنهفَضَرَبَ بها ضَربَةً فَتَفَرَّقَت بثلاثِ فِرَقٍ ، فقالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لَقَد فُتِحَ عَلَيَّ في ضَربَتي هذِهِ كُنُوزُ كِسرى وقَيصرَ ، فقالَ أحَدُهُما لصاحِبِهِ : يَعِدُنا بكُنُوزِ كِسرى وقَيصرَ وما يَقدِرُ أحَدُنا أن يَخرُجَ يَتَخَلّى ! (3)

1420 _ غَزوَةُ خَيبَرَكنزالعمّال عن بُرَيدة:لمّا كانَ يومُ خَيبَرَ أخَذَ اللِّواءَأبو بكرٍ ، فَرَجَعَ ولَم يُفتَحْ لَهُ ، فَلَمّا كانَ مِن الغَدِ أخَذَ عُمَرُ ولَم يُفتَحْ لَهُ ، وقُتِلَ ابنُ مُسلِمَةَ ورَجَعَ الناسُ ، فقالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لَأدفَعَنَّ لِوائي هذا إلى رَجُلٍ يُحِبُّ اللّهَ ورسولَهُ ويُحِبُّهُ اللّهُ ورسولُهُ ، لَن يَرجِعَ حتى يُفتَحَ علَيهِ . فَبِتنا طَيِّبةً أنفُسُنا أنَّ الفَتحَ غَدا ، فَصَلّى رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله الغَداةَ ثُمّ دَعا بِاللِّواءِ وقامَ قائما ، فما مِنّا مِن رَجُلٍ لَهُ مَنزِلَةٌ مِن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله إلّا وهُو يَرجُو أن يكونَ ذلكَ الرَّجُلَ ؛ حتّى تَطاوَلتُ أنا لها ورَفَعتُ رَأسِي لِمَنزِلَةٍ كانَت لي مِنهُ ، فَدَعا عليَّ بنَ أبي طالبٍ وهو يَشتَكِي عَينَيهِ فَمَسَحَها ثمَّ دَفَعَ إلَيهِ اللِّواءَ فَفُتِحَ لَهُ! (4)

1421 _ غَزوَةُ الفَتحِكنز العمّال :لَمّا كانَ يومُ الفَتحِ ورسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بمكَّةَ ، أرسَلَ إلى صَفوانَ بنِ اُمَيَّةَ وإلى أبي سُفيانَ بنِ حَربٍ وإلَى الحارثِ ابنِ هِشامٍ ، قالَ عمرُ : فَقُلتُ : قَد أمكَنَ اللّهُ مِنهُم لَأعرِفَنَّهُم بما صَنَعُوا ، حتى قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَثَلِي ومَثَلُكُم كَما قالَ يوسفُ لِاءخوَتِهِ : «لا تَثْرِيبَ علَيكُمُ اليومَ يَغْفِرُ اللّهُ لَكُم وهُو أَرْحَمُ الرّاحِمِينَ» (5) ، قالَ عمرُ : فَانفَضَحتُ حَياءً مِن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ؛ كَراهِيَةَ أن يَكونَ بَدَرَ مِنّي وقد قالَ لَهُم رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ما قالَ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله سارَ إلى بَدرٍ فيشهرِ رَمَضانَ ، وافتَتَحَ مَكَّةَ في شهرِ رَمَضانَ . (7)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :دَخَلَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يومَ فَتحِ مكَّةَ والأصنامُ حَولَ الكعبَةِ ، وكانَت ثلاثَمِائةٍ وسِتِّينَ صَنَما ، فَجَعَلَ يَطعَنُها بِمِخصَرَةٍ في يَدِهِ ويقولُ : «جاءَ الحَقُّ وزَهَقَ الباطلُ إِنَّ الباطلَ كانَ زَهُوقا» ، جاءَ الحَقُّ ومايُبدِئُ الباطِلُ ومايُعيدُ . فَجَعَلَت تُكَبُّ لِوَجهِها . (8)

1422 _ غزوَةُ حُنَينٍالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما مَرَّ بالنبِيِّ صلى الله عليه و آله يَومٌ كانَ أشَدَّ علَيهِ مِن يومِ حُنَينٍ، وذلكَ أنَّ العَرَبَ تَباغَت علَيهِ. (9)

.


1- .البلد : 6 .
2- .تفسير القمّي : 2/422.
3- .الكافي : 8/216/264.
4- .كنز العمّال : 30120.
5- .يوسف : 92 .
6- .كنز العمّال : 30158.
7- .الأمالي للطوسي : 342/701.
8- .بحار الأنوار : 21/116/11
9- .بحار الأنوار : 21/180/16.

ص: 931

1420 _ جنگ خيبر
1421 _ جنگ فتح مكه
1422 _ جنگ حنين

امام باقر عليه السلام_ درباره آيه «مى گويد مال فراوانى را تباه كردم» _فرمود : منظور عمرو بن عبدودّ است كه على بن ابى طالب در روز خندق پذيرفتن اسلام را به او پيشنهاد كرد و او گفت : پس آن همه مالى كه در راه مبارزه با شما خرج كردم چه مى شود؟ او براى مبارزه با راه خدا مالى را خرج كرده بود. در اين هنگام على عليه السلام او را كشت.

امام صادق عليه السلام :هنگامى كه پيامبرخدا صلى الله عليه و آله خندق را مى كند مسلمانان به مانعى برخوردند. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كلنگ را از دست اميرالمؤمنين يا از دست سلمان گرفت و ضربه اى بر آن فرود آورد كه سه تكّه شد. در اين هنگام پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : خداوند با اين ضربه من گنجهاى كسرى و قيصر را برايم گشود. يكى از افراد به رفيقش گفت : وعده گنجهاى كسرى و قيصر را به ما مى دهد، در حالى كه هيچ يك از ما [از بيم دشمن ]قادر نيست براى قضاى حاجت بيرون رود!

1420 _ جنگ خيبركنز العمّال_ به نقل از بريده _: در روز جنگ خيبر، ابوبكر پرچم را گرفت اما بدون آن كه موفق به فتح شود برگشت. روز بعد عمر پرچم را گرفت و اوهم ناكام برگشت و ابن مسلمه كشته شد و مردم (مسلمانان) برگشتند. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : اين پرچم را به كسى خواهم داد كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نيز او را دوست دارند و هرگز بر نمى گردد تا فتح و پيروزى نصيبش شود. ما آن شب را خوشحال از اين كه فردا روز پيروزى است، به صبح رسانديم. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نماز صبح را خواند و آن گاه پرچم را خواست و از جا بلند شد. هر يك از ما كه نزد پيامبر خدا قرب و منزلتى داشت اميدوار بود كه آن مرد او باشد. حتى من به خاطر قرب و منزلتى كه نزد پيامبر داشتم گردن كشيدم و سرم را بالا گرفتم. اما پيامبر خدا على بن ابى طالب را صدا زد. على عليه السلام مبتلا به چشم درد بود. پيامبر خدا دستى بر چشم او كشيد و آن گاه پرچم را به وى سپرد و فتح و پيروزى نصيب او شد.

1421 _ جنگ فتح مكهكنز العمّال :چون روز فتح شد و پيامبر خدا به مكه در آمد، دنبال صفوان بن اميه و ابو سفيان بن حرب و حارث بن هشام فرستاد. عمر مى گويد: من با خودم گفتم : خدا آنها را به چنگ ما انداخت، سزاى اعمالشان را به آنها خواهم چشاند.اما پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به آنان فرمود : من امروز به شما همان مى گويم كه يوسف به برادرانش گفت : «امروز ملامتى بر شما نيست. خداوند شما را ببخشايد كه او مهربانترين مهربانان است». عمر گفت : من از اين كه چنان فكرى در مغزم گذشت و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به آنها چنان گفت، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شرمنده شدم.

امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در ماه رمضان به جنگ بدر رفت و در ماه رمضان نيز مكه را فتح كرد.

امام رضا عليه السلام :روزى كه پيامبرخدا صلى الله عليه و آله مكه را فتح كرد، بتها كه تعدادشان سيصد و شصت عدد بود پيرامون كعبه نصب شده بودند.آن حضرت با چوبى كه در دستش بود به آنها مى زد و مى فرمود : حق آمد و باطل نابود شد، براستى كه باطل نابود شدنى است. حق آمد و باطل ديگر آغاز نمى شود و بر نمى گردد. در اين هنگام بتها يكى يكى به رو در مى افتادند.

1422 _ جنگ حنينامام صادق عليه السلام :روزى سخت تر از روز جنگ حنين بر پيامبر صلى الله عليه و آله نگذشت؛ چرا كه عربها براى ستم به آن حضرت همداستان شدند.

.

ص: 932

300 . دغلكارى و ناراستى

1423 _ نكوهشِ دغلكارى

300 دغلكارى و ناراستى1423 _ نكوهشِ دغلكارىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه به برادر مسلمان خودغشّ روا دارد، خداوند بركت را از روزى او بگيرد و زندگيش را بر وى تباه گرداند و او را به خودش واگذارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كالاى معيوبى رابفروشد بدون آن كه عيبش را به خريدار گفته باشد، همواره در خشم خدا باشد و فرشتگان پيوسته نفرينش كنند.

الترغيب و الترهيب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر تلّى ازگندم گذشت. دستش را داخل آن فرو برد و انگشتانش به رطوبتى خورد. فرمود : اين چيست، اى فروشنده؟ عرض كرد : اى پيامبر خدا! باران به آن خورده است. حضرت فرمود : چرا آن قسمت را رو قرار ندادى تا مردم ببينند؟ هر كه با ما تقلّب كند از ما نيست.

امام على عليه السلام_ در سفارش به يكى از كارگزاران خويش _نوشت : همانا بزرگترين خيانت، خيانت به امّت است و زشت ترين دغلكارى، دغلكارى نسبت به پيشوايان است.

امام على عليه السلام :هر كه در دين مردم با آنهادغلكارى كند، دشمن خدا و پيامبر اوست.

امام صادق عليه السلام :از ما نيست كسى كه با مادغلكارى كند.

امام كاظم عليه السلام_ چون بر هشام بن حكم كه درسايه (تاريكى) مشغول فروختن پارچه شاپورى بود، گذشت _فرمود : اى هشام! فروختن كالا در سايه، دغلى است، و دغلى [در معامله] روا نيست.

.

ص: 934

301 . غصب

1424 _ حرمت غصب

302 . خشم

1425 _ خشم، كليد هر بدى است
1426 _ تشويق به تسلّط بر خشم
1427 _ ترغيب به فرو خوردن خشم

301 غصب1424 _ حرمت غصبپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه مال مسلمانى را به ناحق غصب كند، خداوند پيوسته از او رويگردان باشد و از هر كار نيكى كه مى كند در خشم باشد و آنها را در شمار حسناتش ثبت نكند، تا آن گاه كه توبه كند و مالى را كه گرفته است به صاحبش برگرداند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس زمين كسى را به ناحق غصب كند، خداوند متعال را ديدار كند در حالى كه بر او خشمگين است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر هيچ مسلمانى روا نيست كه مال برادرش را بناحق بگيرد؛ زيرا خداوند عز و جل مال مسلمان را بر مسلمان حرام كرده است.

امام على عليه السلام :سنگ غصبى در خانه، ضامن ويرانى آن خانه است . (1)

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از حكم كسى كه زمينى را به ناحق گرفته و ساختمانى در آن ساخته است _فرمود : ساختمانش ويران مى گردد و زمين به صاحبش برگردانده مى شود. براى عِرق ظالم (غاصب) حقى وجود ندارد . (2)

امام مهدى عليه السلام :بر هيچ كس روا نيست كه بدون اجازه ديگرى در مال او تصرف كند.

302 خشم1425 _ خشم، كليد هر بدى استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خشم، اخگرى است از شيطان .

امام على عليه السلام :خشم و تندى، نوعى از ديوانگى است؛ زيرا صاحب آن پشيمان مى شود و اگر پشيمان نشود، ديوانگيش قطعى است.

امام صادق عليه السلام :خشم، كليد هر بدى است.

امام صادق عليه السلام :خشم، نابود كننده دل شخص حكيم است.

1426 _ تشويق به تسلّط بر خشمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا شما را از قوى ترينتان خبر ندهم؟ كسى كه در هنگام خشم، خويشتندار است.

امام باقر عليه السلام :هيچ قدرتى مانند جلوگيرى ازخشم نيست.

امام صادق عليه السلام :كسى كه اختياردار خشم خود نباشد ، اختياردار خِرد خود نيست.

1427 _ ترغيب به فرو خوردن خشمقرآن :«و [اهل تقوا] فرو خورندگان خشم و گذشت كنندگان از مردم[اند]».

.


1- .سيّد رضى رحمه الله مى گويد : اين سخن از پيامبر صلى الله عليه و آله نيزروايت شده است . و تعجّبى نيست كه دو گفتار شبيه هم باشند ؛ زيرا هر دو از يك چشمه آب مى خورند و از يك دلو خالى مى شوند .
2- .«عرق ظالم» اين است كه شخصى در زمينى كه قبلاً توسط كسى ديگر احياشده،غاصبانه نهالى بكارد يا بذرى بيفشاند يا بنايى احداث كند تا از اين طريق مستوجب آن زمين شود. براى ديدن توضيحات بيشتر در اين باره و حديثى كه از پيامبر صلى الله عليه و آله در همين خصوص نقل شده است مراجعه كنيد به لسان العرب، ماده «عرق» _ م .

ص: 936

(وَإذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ لِجَهَنَّمَ بابا لا يَدخُلُها إلّامَن شَفى غَيظَهُ بمَعصيَةِ اللّهِ تعالى . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن كَفَّ غَضَبَهُ كَفَّ اللّهُ عَنهُ عَذابَهُ . (3)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مَن كَظَمَ غَيظا وهو يَقدِرُعلى إمضائهِ حَشا اللّهُ قَلبَهُ أمنا وإيمانا يومَ القِيامَةِ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :نِعمَ الجُرعَةُ الغَيظُ لِمَن صَبَرَ علَيها ... . (5)

1428 _ دَواءُ الغَضَبِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا عليُّ ، لاتَغضَبْ ، فإذا غَضِبتَ فَاقعُدْ وتَفَكَّرْ في قُدرَةِ الرَّبِّ علَى العِبادِ وحِلمِهِ عَنهُم ، وإذا قيلَ لكَ : اِتَّقِ اللّهَ فَانبِذْ غَضَبَكَ ، وراجِعْ حِلمَكَ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :داوُوا الغَضَبَ بالصَّمتِ ،والشَّهوَةَ بالعَقلِ . (7)

1429 _ مدحُ الغَضَبِ للّهِِالإمامُ زين العابدين عليه السلام :قالَ موسى بنُ عمرانَ عليه السلام :يا ربِّ ، مَن أهلُكَ الذينَ تُظِلُّهُم في ظِلِّ عَرشِكَ يومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّكَ ؟ فَأوحَى اللّهُ إلَيهِ : ... والذينَ يَغضَبُونَ لِمَحارِميإذا استُحِلَّت مِثلَ النِّمِرِ إذاجُرِحَ! (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كانَ صلى الله عليه و آله لايَغضَبُ للدنيا ، فإذا أغضَبَهُ الحقُّ لَم يَعرِفْهُ أحَدٌ ولم يَقُمْ لِغَضَبِهِ شَيءٌ حتّى يَنتَصِرَ لَهُ . (9)

عنه عليه السلام :مَن شَنِئ الفاسِقينَ وغَضِبَ للّهِِ ، غَضِبَ اللّهُ لَهُ وأرضاهُ يومَ القِيامَةِ . (10)

.


1- .الشورى : 37.
2- .تنبيه الخواطر : 1/121.
3- .بحار الأنوار : 73/263/7.
4- .الكافي : 2/110/7
5- .الكافي : 2/109/2.
6- .تحف العقول : 14.
7- .غرر الحكم : 5155.
8- .وسائل الشيعة : 11/416/3.
9- .المحجّة البيضاء : 5/303 .
10- .نهج البلاغة : الحكمة 31.

ص: 937

1428 _ داروى خشم
1429 _ ستايش خشم براى خدا

«و [اهل ايمان ] چون به خشم آيند، مى بخشند».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا دوزخ را درى است كه ازآن وارد نشود مگر كسى كه از طريق معصيت خداوند متعال خشم خود را فرو بنشاند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه جلو خشم خود را بگيرد، خداوند جلو عذاب خود را از او بگيرد.

امام باقر عليه السلام :كسى كه خشمى را فرو خورد در حالى كه مى تواند آن را اعمال كند، خداوند در روز قيامت دلش را از ايمنى و ايمان بياكَنَد.

امام صادق عليه السلام :نيكو جرعه اى است خشم، براى كسى كه بر آن شكيبايى ورزد.

1428 _ داروى خشمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على! خشمگين مشو و هرگاه به خشم آمدى بنشين و درباره قدرتى كه پروردگار بر بندگان دارد و گذشتى كه از آنها مى كند، بينديش. و هرگاه به تو گفته شد : از خدا بترس، خشمت را دور افكن و به گذشت و بردبارى خويش مراجعه كن.

امام على عليه السلام :خشم را با خاموشى درمان كنيدو خواهش نفس را با خرد.

1429 _ ستايش خشم براى خداامام زين العابدين عليه السلام :موسى بن عمران عليه السلام به خداوند عرض كرد : پروردگارا! كيستند آن كسان تو كه در آن روزى كه هيچ سايه اى جز سايه تو نيست آنها در سايه عرش تو هستند؟ خداوند به او وحى فرمود : ... و كسانى كه هرگاه حرامهاى من حلال شمرده شوند، مانند پلنگ زخم خورده خشمناك مى شوند!

امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله براى دنيا به خشم نمى آمد اما هرگاه حق او را به خشم مى آورد، هيچ كس او را نمى شناخت و هيچ چيز نمى توانست جلو خشم او را بگيرد تا آن گاه كه انتقام [حق را ]مى گرفت.

امام على عليه السلام :هر كه با نابكاران دشمنى ورزد و براى خدا خشم گيرد، خداوند به خاطر او خشم گيرد و روز قيامت خشنودش گرداند.

.

ص: 938

303 . آمرزش خواهى (از خدا)

1430 _ فضيلت آمرزش خواهى
1431 _ آمرزش خواهى و افزايش روزى

303 آمرزش خواهى از خدا1430 _ فضيلت آمرزش خواهىقرآن :«و [اهل تقوا] كسانى [هستند] كه چون كار زشتى كنند يا به خود ستم ورزند، خدا را ياد مى كنند و براى گناهانشان آمرزش مى طلبند».

«و هر كس كه كار بدى كند يا به خود ستم نمايد، سپس از خدا آمرزش بخواهد، خداوند را آمرزنده و مهربان مى يابد».

حديث :لقمان عليه السلام_ در سفارش به فرزند خود _فرمود : فرزندم! مبادا خروس از تو زرنگتر باشد، هنگام سحر كه تو در خوابى او بر مى خيزد و آمرزش مى طلبد!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين دعا، آمرزش خواهى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين عبادت، استغفار كردن است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زياد استغفار كنيد؛ زيراخداوند عز و جل آمرزش خواهى را به شما ياد نداد، مگر براى اين كه مى خواهد شما را بيامرزد.

امام على عليه السلام :در شگفتم از كسى كه آمرزش خواهى را دارد و با اين حال نوميد مى شود.

امام على عليه السلام :با آمرزش خواهى، خودرا معطّر كنيد تا بوى گناهان شما را رسوا نكند.

امام على عليه السلام :به هر كس [نعمتِ] استغفار داده شود از آمرزيده شدن محروم نشود.

امام صادق عليه السلام :هرگاه بنده گناهى مرتكب شود،از بامداد تا شب به او مهلت داده مى شود. اگر آمرزش خواست، آن گناه برايش نوشته نمى شود.

1431 _ آمرزش خواهى و افزايش روزىقرآن :«و نيز از پروردگارتان آمرزش بخواهيد و به درگاهش توبه كنيد، تا شما را از رزقى نيكو، تا مدتى كه مقرّر است، برخوردار سازد و هر شايسته انعامى را از فضل خود عطا فرمايد».

«و اى قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهيد و آن گاه به درگاه او توبه بريد، تا باران را پياپى بر شما فرو ريزد و بر نيرويتان بيفزايد و چون گنهكاران رخ بر متابيد».

حديث :امام على عليه السلام :خداوند سبحان، آمرزش خواهى را سبب فزونى روزى و رسيدن رحمت به خلق قرار داده و فرموده است : «از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد كه او بسى آمرزنده است» پس، رحمت خدا بر كسى كه به توبه روى آورد و گذشتن از گناهش را بخواهد و پيش از مرگش كارى بكند.

امام على عليه السلام :آمرزش خواهى، روزى رامى افزايد.

.

ص: 940

1432 _ آمرزش خواهى مقرّبان
1433 _ پرهيز از آمرزش خواهى با وجود ادامه

304 . غفلت

1434 _ هشدار نسبت به غفلت
1435 _ غفلت زداها

امام على عليه السلام :استغفار كن تا روزى داده شوى.

ر.ك : روزى ، باب 821 و 822 .

1432 _ آمرزش خواهى مقرّبانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گاه قلبم را غبارى مى گيرد (1) و من روزى هفتاد مرتبه از درگاه خدا آمرزش مى طلبم.

1433 _ پرهيز از آمرزش خواهى با وجود ادامه دادن به گناهامام على عليه السلام :آمرزش خواهى[ها] با وجودادامه دادن به گناه، خود گناهانى تازه اند.

امام رضا عليه السلام :كسى كه از گناهى استغفار مى كندو باز آن را انجام مى دهد، مانند كسى است كه پروردگارش را ريشخند كند.

امام رضا عليه السلام :هر كه به زبانش آمرزش بخواهد و در دلش [از گناه خود ]پشيمان نباشد، خودش را ريشخند كرده است.

ر.ك : گناه ، باب 775 .

304 غفلت1434 _ هشدار نسبت به غفلتامام على عليه السلام :غفلت، گمراهى است.

امام على عليه السلام :اى دريغا بر هر غافلى كه عمرش بر ضد او حجت باشد و روزهايش او را به سوى بدبختى كشاند .

امام على عليه السلام :اى شنونده! از مستى خود به هوش آى و از خواب غفلتت بيدار شو و از شتابت بكاه.

امام على عليه السلام :اى مردمى كه از كار شما غافل نيستند و اى مردمى كه [خدا و اوامر او را ]رها كرده ايد و از شما گرفته مى شود [هر چه داريد] ، چه شده است كه مى بينم از خدا رويگردان شده ايد و به غير او روى آورده ايد؟

امام على عليه السلام :اى بسا غافلى كه پارچه اى مى بافد تا آن را بپوشد، اما كفن او مى شود و خانه اى مى سازد تا در آن بنشيند، اما همان جا قبر او مى شود.

امام صادق عليه السلام :اگر شيطان دشمن است، پس غفلت چرا؟

ر.ك : عنوان : 166 «مراقبت» .

1435 _ غفلت زداهاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى اباذر! آهنگ كار نيك كن ،هر چند آن را به كار نبندى تا در زمره غافلان نوشته نشوى.

.


1- .در متن حديث لَيُغانُ آمده است كه از الغين است. جزرى مى گويد: غَين: ابر، وغينت السماء تغان: ابر آسمان را پوشاند. به قولى: غين، يعنى درختِ درهم پيچيده و انبوه. منظور حضرت، سهوى است كه هيچ بشرى از آن به دور نيست و آن حضرت را نيز گاهى فرا مى گرفت؛ چه دل ايشان هميشه مشغول خداى تعالى بود. لذا اگر گاهى عارضه اى بشرى بر آن بزرگوار عارض مى شد كه او را از امور امّت و دين و مصالح آنها باز مى داشت، آن را براى خود گناه و تقصيرى مى شمرد و لذا به استغفار پناه مى برد. (حاشيه المحجّة البيضاء).

ص: 942

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :بِدَوامِ ذِكرِ اللّهِ تَنجابُ الغَفلَةُ . (1)

عنه عليه السلام :إنَّ مَن عَرَفَ الأيّامَ لم يَغفُلْ عنِ الاستِعدادِ . (2)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :أيّما مُؤمِنٍ حافَظَ علَى الصَّلواتِ المَفروضَةِ فَصَلّاها لِوَقتِها فَلَيسَ هذا مِن الغافِلينَ . (3)

1436 _ عَلاماتُ الغافِلِلُقمانُ عليه السلام_ لابنِهِ وهو يَعِظُهُ _: يابُنَيَّ ، لِكُلِ شَيءٍ علامةٌ يُعرَفُ بها ويُشهَدُ علَيها ... وللغافِلِ ثلاثُ علاماتٍ : السَّهوُ ، واللَّهوُ ، والنِّسيانُ . (4)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :الغَفلَةُ تَركُكَ المَسجِدَ ،وطاعَتُكَ المُفسِدَ . (5)

1437 _ آثارُ الغَفلَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن طالَت غَفلَتُهُ تَعَجَّلَت هَلَكَتُهُ . (6)

عنه عليه السلام :مَن غَلَبَت علَيهِ الغَفلَةُ ماتَ قَلبُهُ . (7)

عنه عليه السلام :دَوامُ الغَفلَةِ يُعمِي البَصيرَةَ . (8)

عنه عليه السلام :إيّاكَ والغَفلَةَ والاغتِرارَ بالمُهلَةِ ؛فإنّ الغَفلَةَ تُفسِدُ الأعمالَ . (9)

1438 _ مَدحُ التَّغافُلِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ العاقِلَ نِصفُهُ احتِمالٌ ،ونِصفُهُ تَغافُلٌ . (10)

عنه عليه السلام :مِن أشرَفِ أعمالِ (أحوالِ) الكَريمِ غَفلَتُهُ عمّا يَعلَمُ . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :صَلاحُ حالِ التَّعايُشِ والتَّعاشُرِ مِلْ ءُ مِكيالٍ : ثُلثاهُ فِطنَةٌ وثُلثُهُ تَغافُلٌ . (12)

.


1- .غرر الحكم : 4269.
2- .التوحيد : 74/27.
3- .الكافي : 3/270/14.
4- .الخصال : 121/113.
5- .بحار الأنوار : 78/115/10.
6- .غرر الحكم : 8318
7- .غرر الحكم : 8430
8- .غرر الحكم : 5146
9- .غرر الحكم : 2717
10- .غرر الحكم : 2378 .
11- .نهج البلاغة : الحكمة 222.
12- .تحف العقول : 359.

ص: 943

1436 _ نشانه هاى غافل
1437 _ پيامدهاى غفلت
1438 _ ستايش تغافل و ناديده گرفتن

امام على عليه السلام :با پيوسته به ياد خدا بودن است كه پرده غفلت كنار مى رود.

امام على عليه السلام :هر كه (تحولات) ايّام را شناخت،از آماده شدن [براى آخرت] غافل نگشت.

امام باقر عليه السلام :هر مؤمنى كه به نمازهاى واجب اهميت دهد و آنها را به وقتش بخواند، از غافلان نيست.

1436 _ نشانه هاى غافللقمان عليه السلام_ در اندرز به فرزندش _فرمود : پسرم! هر چيزى را نشانه اى است كه با آن شناخته مى شود و به وجود آن گواهى مى دهد ... و غافل را سه نشانه است : سهو و سرگرمى و فراموشى.

امام حسن عليه السلام :غفلت آن است كه مسجد [رفتن براى نماز ]را ترك كنى و از تبهكار فرمان برى.

1437 _ پيامدهاى غفلتامام على عليه السلام :هر كه غفلتش به درازا كشد،هلاكتش شتاب گيرد.

امام على عليه السلام :هر كه غفلت بر او چيره گردد،دلش بميرد.

امام على عليه السلام :ادامه يافتن غفلت، ديده بصيرت را كور مى كند.

امام على عليه السلام :زنهار از غفلت و فريب مهلت[عمر ]را خوردن؛ زيرا كه غفلت كارها را تباه مى كند.

1438 _ ستايش تغافل و ناديده گرفتنامام على عليه السلام :خردمند، نصفش تحمل و بردبارى است و نصف ديگرش ناديده گيرى.

امام على عليه السلام :از بهترين رفتارهاى (حالات) شخص بزرگوار، ناديده گرفتن چيزى [از خطاها و بديهاى مردم ]است كه مى داند.

امام صادق عليه السلام :درستى وضع زندگى اجتماعى و معاشرت، پيمانه پُرى را مانَد كه دو سوم آن زيركى و هوشيارى است، و يك سومش چشم پوشى.

.

ص: 944

305 . كينه و خيانت

1439 _ هشدار درباره كينه
1440 _ آنچه دل مسلمان نبايد در آن خيانت و
1441 _ هشدار درباره خيانت در غنيمت

305 كينه و خيانت1439 _ هشدار درباره كينهقرآن :«و در دلهاى ما نسبت به كسانى كه ايمان آوردند، كينه قرار مده».

«و [از اهل بهشت ] كينه اى را كه در سينه هايشان بود، بيرون كشيديم».

حديث :عيسى عليه السلام :اى بندگان دنيا! سرهايتان را مى تراشيدو پيراهنتان را كوتاه مى كنيد و سرهايتان را به زير مى افكنيد و كينه را از دلهايتان برنمى كنيد؟!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه امّت من نسبت به يكديگر كينه نورزند، هرگز دشمنى در برابر آنها قد علم نمى كند.

امام على عليه السلام :كينه، تخم بدى است.

امام على عليه السلام :كينه، كارهاى نيك را از بين مى برد.

امام على عليه السلام :بد كينه ترين دلها، دل شخص كينه توز است.

1440 _ آنچه دل مسلمان نبايد در آن خيانت و ناراستى روا داردپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز است كه دلِ هيچ مرد مسلمانى در آنها خيانت و ناراستى (1) روا نمى دارد : خالص گردانيدن عمل براى خدا و خيرخواهى و صداقت نسبت به زمامداران و همراهى با جامعه مسلمانان؛ زيرا دعاى آنها، همه ايشان را از هر سو در ميان گرفته است. 2

1441 _ هشدار درباره خيانت در غنيمت (2)قرآن :«هيچ پيامبرى را نسزد كه در غنايم خيانت كند و هر كه به چيزى خيانت كند آن را روز قيامت با خود بياورد».

حديث :الدرّ المنثور_ به نقل از ابن عباس _: آيه «و هيچ پيامبرى را نسزد كه خيانت كند» درباره رو انداز قرمز رنگى نازل شد كه روز بدر ناپديد گشت و بعضى افراد گفتند : شايد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آن را برداشته باشد. پس، خداوند اين آيه را نازل فرمود : «هيچ پيامبرى را نسزد كه خيانت كند...» .

.


1- .ابن اثير در توضيح واژه «لا يُغِّل» كه در متن عربى اين حديث آمده مى گويد: اين كلمه از باب افعال «اغلال»، است به معناى خيانت در هر چيزى. به صورت «يَغِلّ» نيز روايت شده كه از «غِل» است به معناى كينه و بدخواهى. يعنى هيچ گونه كينه اى به دل او راه پيدا نمى كند كه از حق دورش كند. به صورت «يَغِلُ» _ بدون تشديد لام _ نيز روايت شده كه از ماده «وغول» به معناى داخل شدن در شرّ و بدى است. معناى حديث اين است كه اين سه كار موجب اصلاح دلهاست و هر كه به آنها چنگ در زند، دلش از خيانت و دغلى و بدى پاك مى ماند. «عليهنّ» نيز حاليه است و تقدير آن چنين مى باشد: لا يغل كائناً عليهن قلب مؤمن (دل مؤمن در حالى كه اين سه عمل را رعايت كند دچار خيانت و دغلى و بدى نمى شود) (النهاية : ج 3 ص 381).
2- .غلول كه در عنوان عربى آمده عبارت است از دزدى و كِش رفتن از غنايم، پيش از تقسيم آنها _ م .

ص: 946

306 . غلوّ

1442 _ هشدار درباره غُلوّ در دين

الترغيب والترهيب :روز خيبر عده اى ازاصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و عرض كردند : فلان كس شهيد شد، فلان كس شهيد شد، فلان كس شهيد شد، تا آن كه به نام مردى رسيدند و گفتند : فلانى هم شهيد شد. در اين هنگام پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : نه، من او را به سبب كِش رفتن بُردى يا عبايى از غنايم، در آتش ديدم.

امام صادق عليه السلام :غلول عبارت است از هرچيزى كه از امام دزديده شود و خوردن مال يتيم به شبهه و خوردن حرام به شبهه.

306 غلوّ1442 _ هشدار درباره غُلوّ در دينقرآن :«اى اهل كتاب! در دين خود غلوّ نكنيد و درباره خدا جز حق نگوييد. هر آينه عيسى پسر مريم فرستاده خدا و كلمه او بود».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مرا از حقّ خودم (حدّى كه دارم) بالاتر نبريد؛ چرا كه خداوند متعال مرا پيش از آن كه پيامبر كند، بنده قرار داد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو دسته اند كه شفاعت من به آنها نمى رسد : فرمانرواى سركش و ستمگرو كسى كه در دين غلوّ ورزد و از دين بيرون رود و از اين عمل خود توبه نكند و دست نكشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على ! حكايت تو در ميان اين امّت ، حكايت عيسى بن مريم است كه گروهى او را دوست داشتند و درباره اش غلوّ كردند و گروهى او را دشمن داشتند و در دشمنى با او افراط ورزيدند . پس وحى نازل شد كه : «و چون داستان پسر مريم آورده شد ، قوم تو با خنده فرياد زدند» .

امام على عليه السلام :در باب من دو كس به هلاكت افتادند : دوست افراطى و دشمن كينه ورز.

.

ص: 948

عنه عليه السلام :اللّهُمّ إنّي بَرِيءٌ مِنَ الغُلاةِ كَبَراءَهِ عيسَى بنِ مَريمَ مِنَ النَّصارى ، اللّهُمّ اخذُلْهُم أبَدا ، ولاتَنصُرْ مِنهُم أحَدا . (1)

عنه عليه السلام :إيّاكُم والغُلُوَّ فِينا ، قُولُوا إنّا عَبِيدٌ مَربُوبُونَ ، وقُولوا في فَضلِنا ما شِئتُم . (2)

الأمالي للطوسي :قالَ الصّادقُ عليه السلام : اِحذَرُواعلى شَبابِكُمُ الغُلاةَ لايُفسِدُونَهُم ؛ فإنَّ الغُلاةَ شَرُّ خَلقِ اللّهِ ، يُصَغِّرُونَ عَظَمَةَ اللّهِ ، ويَدَّعُونَ الرُّبوبِيَّةَ لِعِبادِ اللّهِ ، واللّهِ إنَّ الغُلاةَ شَرٌّ مِن اليَهودِ والنَّصارى والمَجوسِ والذينَ أشرَكُوا ، ثُمّ قالَ : إلَينا يَرجِعُ الغالي فلا نَقبَلُهُ ، وبنا يَلحَقُ المُقَصِّرُ فَنَقبَلُهُ ، فقيلَ لَهُ : كيفَ ذلكَ يا بنَ رسولِ اللّهِ ؟ قالَ : لأنَّ الغالِيَ قدِ اعتادَ تَركَ الصَّلاةِ والزكاةِ والصيامِ والحَجِّ فلا يَقدِرُ على تَركِ عادَتِهِ وعلَى الرُّجوعِ إلى طاعَةِ اللّهِ عَزَّوجلَّ أبَدا ، وإنّ المُقَصِّرَ إذا عَرَفَ عَمِلَ وأطاعَ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تَتَجاوَزوا بنا العُبوديَّةَ ثُمّ قُولوا ماشِئتُم ولن تَبلُغُوا ، وإيّاكُم والغُلُوَّ كَغُلُوِّ النَّصارى ؛ فإنّي بَريءٌ مِن الغالِينَ . (4)

أبو بصيرٍ :قلتُ لأبي عبدِاللّهِ علَيهِ الصَّلاةُ والسلامُ : إنّهم يقولونَ ! قالَ : وما يَقولونَ ؟ قلتُ : يقولونَ : يَعلَمُ قَطْرَ المَطَرِ ، وعَدَدَ النُّجومِ ووَرَقَ الشَّجَرِ ، ووَزنَ ما في البَحرِ ، وعَددَ التُّرابِ ، فَرَفَعَ يَدَهُ إلَى السماءِ وقالَ : سبحانَ اللّهِ سبحانَ اللّهِ ، لا واللّهِ ما يَعلمُ هذا إلّا اللّهُ . (5)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :الغُلاةُ كُفّارٌ ، والمُفَوِّضَةُ مُشرِكونَ ... . (6)

عنه عليه السلام :مَن تَجاوَزَ بأميرِ المؤمنينَ عليه السلام العُبوديَّهَ فهُو مِن المَغضوبِ علَيهِم ومِنَ الضالِّينَ . (7)

.


1- .بحار الأنوار : 25/284/32.
2- .الخصال : 614/10.
3- .الأمالي للطوسي : 650/1349 .
4- .بحار الأنوار : 25 / 274 / 20
5- .بحار الأنوار : 25 / 294 / 52
6- .بحار الأنوار : 25/273/19
7- .بحار الأنوار : 25/274/20.

ص: 949

امام على عليه السلام :بار خدايا! همچنان كه عيسى بن مريم از نصارا بيزارى جست، من نيز از غاليان [در حقّ خود ]بيزارم؛ بار خدايا! آنان را براى هميشه تنها و بى ياور گذار و هيچ كدام آنان را يارى مرسان.

امام على عليه السلام :از غلو كردن درباره ما بپرهيزيدو ما را بندگان پروريده بدانيد. آن گاه هر چه خواستيد در فضيلت ما بگوييد.

الأمالى للطوسى :امام صادق عليه السلام فرمود : به هوش باشيد كه غُلات جوانان شما را فاسد نكنند زيرا غُلات بدترين خلق خدا هستند. عظمت خدا را پايين مى آورند و براى بندگان خدا ادعاى ربوبيّت مى كنند. به خدا قسم كه غُلات از يهود و نصارا و مجوس و مشركان بدترند. حضرت سپس فرمود : غالى و افراط كننده به ما مراجعه مى كند اما ما او را نمى پذيريم و تفريط كننده به ما مى پيوندد و ما او را مى پذيريم. عرض شد : علت چيست، يابن رسول اللّه ؟ فرمود : چون فرد غلو كننده به ترك نماز و زكات و روزه و حج عادت كرده و هرگز قادر نيست از عادت خود دست بردارد و به طاعت خداوند عز و جل روى آورد، اما تفريط كننده وقتى حقيقت را بشناسد، به عبادات عمل مى كند و از خدا فرمان مى برد.

امام على عليه السلام :ما را از مرزِ بندگى [خدا] فراترنبريد ؛ آن گاه هر چه خواستيد بگوييد ، كه كم گفته ايد . زنهار كه مانند نصارا غلو كنيد ؛ زيرا من از غلوكنندگان بيزارم .

ابوبصير :به امام صادق ، عليه الصلاة والسلام ،عرض كردم : آنها (مخالفان اهل بيت عليهم السلام ) حرفهايى مى زنند . فرمود : چه مى گويند ؟ عرض كردم : مى گويند : (امام) تعداد قطرات باران و شمار ستارگان و برگهاى درختان و وزن آنچه در درياهاست و اندازه خاكهاى زمين را مى داند . حضرت دستش را به آسمان برداشت و فرمود : سبحان اللّه ، سبحان اللّه ، نه به خدا قسم ، اينها را كسى جز خدا نمى داند .

امام رضا عليه السلام :غلات كافرند و قائلان به تفويض مشرك ... .

امام رضا عليه السلام :كسى كه اميرالمؤمنين را از مرز عبوديت خدا فراتر برد، از شمار كسانى است كه مورد خشم خدايند و از گمراهان است.

.

ص: 950

307 . توانگرى

1443 _ توانگرى و سركشى
1444 _ توانگرى و پرهيزگارى
1445 _ معناى توانگرى

307 توانگرى1443 _ توانگرى و سركشىقرآن :«نه چنين است، همانا انسان سركشى مى كند، هرگاه كه خويشتن را توانگر بيند».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شيطان گفت : آدم ثروتمند هرگز از چنگ من خلاصى ندارد و او را به يكى از اين سه چيز گرفتار مى كنم : يا مال و ثروت را در نظر او مى آرايم كه در نتيجه، از پرداخت حقوق مالى خويش، خوددارى مى ورزد يا راههاى مصرف آن را برايش آسان مى كنم كه در نتيجه، آنها را به ناحق خرج مى كند و يا مال و ثروت را محبوب او مى گردانم كه در نتيجه، آن را از راههاى ناروا به دست مى آورد.

امام على عليه السلام_ در وصف شگفت ترين عضو انسان؛ يعنى دل _فرمود : اگر به ثروتى برسد، توانگرى او را ياغى مى كند و اگر مصيبتى بدو رسد، بيتابى رسوايش مى گرداند.

امام صادق عليه السلام :مرد ثروتمندى با لباسهايى نو و پاكيزه خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و كنار آن حضرت نشست. پس از او مردى تهيدست با جامه هاى ژوليده و چركين وارد شد و كنار آن ثروتمند نشست. مرد ثروتمند جامه خود را از زير ران او كشيد و جمع كرد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود : ترسيدى كه چيزى از فقر او به تو رسد؟ عرض كرد : نه. فرمود : ترسيدى از دارايى تو چيزى به او رسد؟ عرض كرد : نه. فرمود : ترسيدى لباست را كثيف كند؟ عرض كرد : نه. فرمود : پس چرا اين كار را كردى؟ عرض كرد : اى پيامبر خدا! من همدمى (شيطانى) دارم كه هر كار زشتى را در نظرم زيبا جلوه مى دهد و هر كار خوبى را برايم زشت نمايش مى دهد. اكنون نصف مال خود را به اين مرد بخشيدم. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به آن مرد تهيدست فرمود : تو مى پذيرى؟ عرض كرد : نه. مرد ثروتمند به او گفت : چرا؟! گفت : مى ترسم حالتى كه به تو راه يافت، به من هم راه يابد!

1444 _ توانگرى و پرهيزگارىقرآن :«آيا تو را تنگدست نيافت ؟ و توانگرت گردانيد».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :توانگرى نيكوياورى است براى تقواىِ خداوند متعال .

امام صادق عليه السلام :از خداوند توانگرى و تندرستى در دنيا، و آمرزش و بهشت در آخرت را بخواهيد.

ر.ك : دارايى ، باب 1683 ؛ دنيا ، باب 705 .

1445 _ معناى توانگرىامام على عليه السلام :هيچ گنجى سرشارتر از قناعت نيست.

امام على عليه السلام :هيچ ثروتى چون خرد نيست.

امام زين العابدين عليه السلام :چشم اميد از مردم بركن؛ زيرا كه اين عين توانگرى است.

.

ص: 952

الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :الغِنى قِلَّةُ تَمَنِّيكَ والرِّضابما يَكفِيكَ . الفَقرُ شَرَهُ النّفسِ وشِدَّةُ القُنُوطِ . (1)

(انظر) الفقر : باب 1489 .

1446 _ أعظَمُ الغِنىرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أرادَ أن يَكونَ أغنَى الناسِ فَلْيَكُنْ بما في يَدِ اللّهِ أوثَقَ مِنهُ بما في يَدِ غَيرِهِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :اِستَغنُوا عنِ الناسِ ولو بشَوصِ (3) السِّواكِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :خَيرُ الغِنى غِنَى النفسِ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَنِ استَغنى باللّهِ افتَقَرَ الناسُ إلَيهِ . (6)

عنه عليه السلام :الغِنَى الأكبَرُ اليَأسُ عَمّا في أيدِي الناسِ . (7)

عنه عليه السلام :إنَّ أغنَى الغِنَى العَقلُ ، وأكبَرَ الفَقرِ الحُمقُ . (8)

الإمامُ الباقرُ (أ)و الإمامُ الصّادقُ عليهماالسلام:مَن قَنِعَ بما رَزَقَهُ اللّهُ فهُو مِن أغنَى الناسِ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن رُزِقَ ثلاثا نالَ ثلاثاوهُو الغِنَى الأكبَرُ : القَناعَةُ بما اُعطِيَ ، واليَأسُ مِمّا في أيدِي الناسِ ، وتَركُ الفُضولِ . (10)

1447 _ مِفتاحُ الغِنىالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مِفتاحُ الغِنَى اليَقينُ . (11)

عنه عليه السلام :لا يكونُ غَنيّا حتّى يكونَ عَفيفا . (12)

عنه عليه السلام :مَن أصبَحَ والآخِرَةُ هَمُّهُ استَغنى بغَيرِمالٍ ، واستَأنَسَ بغَيرِ أهلٍ ، وعَزَّ بغَيرِ عَشيرَةٍ . (13)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ أهلَ التَّقوى هُمُ الأغنياءُ،أغناهُمُ القَليلُ مِن الدنيا فَمَؤونَتُهُم يَسِيرَةٌ . (14)

1448 _ مَن يُضاعَفُ لَهُ الأجرُ مِنَ الأغنِياءِالكتاب :(وَما أمْوالُكُمْ وَلا أوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفَى إلَا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صالِحا فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَهُمْ في الْغُرُفاتِ آمِنُونَ) . (15)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا ذَكَرَ رجُلٌ عندَهُ الأغنياءَ ووَقَعَ فيهِم _: اُسكُتْ ! فإنَّ الغَنيَّ إذا كانَ وَصُولاً لِرَحِمِهِ بارّا بِإخوانِهِ ، أضعَفَ اللّهُ لَهُ الأجرَ ضِعفَينِ ؛ لأنَّ اللّهَ يقولُ : «وما أموالُكُم ولا أولادُكُم بالّتي تُقَرِّبُكُم عِندَنا زُلْفى إلّا مَن آمَنَ وعَمِلَ صالِحا فاُولئكَ لَهُم جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وهُمْ في الغُرُفاتِ آمِنونَ » الآية . (16)

.


1- .الدرّة الباهرة : 41 .
2- .الكافي : 2/139/8.
3- .بِشَوصِ السِّواك : بغُسالته، وقيل: بما يتفتّت منه عند التسوّك. (النهاية: 2/509).
4- .كنز العمّال : 7156.
5- .أمالي الصدوق : 394 / 1 .
6- .كشف الغمّة : 3/137.
7- .نهج البلاغة : الحكمة 342
8- .نهج البلاغة : الحكمة 38.
9- .الكافي : 2/139/9.
10- .تحف العقول : 318.
11- .بحار الأنوار : 78/9/65
12- .بحار الأنوار : 78/8/64.
13- .الأمالي للطوسي : 580/1198.
14- .تحف العقول : 287.
15- .سبأ : 37.
16- .تفسير القمّي : 2/203.

ص: 953

1446 _ بزرگترين توانگرى
1447 _ كليد توانگرى
1448 _ توانگرانى كه مزد دو چندان دارند

امام هادى عليه السلام :توانگرى، آن است كه تمنّايت كم باشد و به آنچه تو را بسنده است خرسند باشى، و فقر يعنى سيرى ناپذيرى نفس و نوميدى شديد.

ر.ك : فقر ، باب 1489 .

1446 _ بزرگترين توانگرىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه مى خواهد توانگرترين مردم باشد، بايد به آنچه در دست خداست اطمينان بيشترى داشته باشد تا به آنچه در دست جز اوست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دست نياز به سوى مردم دراز نكنيد، حتّى براى آب مسواك.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين توانگرى ، استغناى نفس است .

امام على عليه السلام :هر كه به خدا توانگر شود، مردم به او نيازمند گردند.

امام على عليه السلام :بزرگترين توانگرى، چشم نداشتن به دست مردم است.

امام على عليه السلام :سرشارترين توانگرى، خردمندى است و بزرگترين تهيدستى، نابخردى.

امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :هر كه به آنچه خداوند روزيش كرده است قانع باشد، توانگرترين مردم است.

امام صادق عليه السلام :هر كه از سه چيز برخوردار شود، به سه چيز دست يابد و اين بزرگترين ثروت است : قانع بودن به آنچه عطايش شده است، چشم اميد بركندن از آنچه مردم دارند و ترك زياديها (آنچه براى زندگى ضرورى نيست).

1447 _ كليد توانگرىامام على عليه السلام :كليد توانگرى، يقين است.

امام على عليه السلام :[آدمى] توانگر نباشد،مگر آن گاه كه خويشتندار باشد.

امام على عليه السلام :هر كه روز خود را بياغازد و آخرت همّ و غم او باشد، با وجود نادارى، توانگر باشد و با وجود بى كسى، تنها نباشد و بدون داشتن ايل و تبار، نيرومند باشد.

امام باقر عليه السلام :براستى كه پرهيزگاران، همان توانگرانند، اندكى از دنيا آنان را بى نياز كرده و از اين رو مخارجشان سبك و اندك است.

1448 _ توانگرانى كه مزد دو چندان دارندقرآن :«و اموال و فرزندانتان چيزى نيست كه شما را به پيشگاه ما نزديك گرداند، مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده باشند. پس، آنان را براى آنچه كرده اند، دو برابر پاداش است و آنان در غرفه ها[ى بهشتى ]آسوده خاطر خواهند بود».

حديث :امام صادق عليه السلام_ وقتى مردى در حضورش از توانگران سخن به ميان آورد و از آنان بدگويى كرد _فرمود : خاموش! ثروتمند، چنانچه به خويشان خود رسيدگى كند و به برادرانش احسان نمايد، خداوند دو برابر به او مزد مى دهد؛ زيرا خدا مى فرمايد : «و اموال و فرزندانتان چيزى نيست كه شما را به پيشگاه ما نزديك گرداند، مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده باشند. پس، آنان را براى آنچه كرده اند دو برابر پاداش است و آنان در غرفه ها[ى بهشتى ]آسوده خاطر خواهند بود» .

.

ص: 954

1449 _ مسؤوليت توانگران در قبال گرسنگى

308 . خُنياگرى

1450 _ نكوهش آوازه خوانى
1451 _ ميراث آوازه خوانى

1449 _ مسؤوليت توانگران در قبال گرسنگى تهيدستانامام على عليه السلام :خداوند سبحان خوراك تهيدستانرا در اموال توانگران قرار داده است. پس، هيچ تهيدستى گرسنه نماند، مگر به سبب اين كه ثروتمندى از حقّ او بهره مند شده است. و خداى بزرگ در اين باره از آنان بازخواست مى كند.

امام على عليه السلام :همانا خداوند در اموال ثروتمندان به اندازه اى كه [نياز ]تهيدستانشان را كفايت كند، حق واجب فرموده است و اگر تهيدستان گرسنه و برهنه و رنجور شوند، به سبب آن است كه ثروتمندان حقّ آنان را نداده اند و خدا حق دارد كه روز قيامت ثروتمندان را بازخواست و براى اين كار عذابشان كند.

امام على عليه السلام :گناهى، بزرگتر از گناه ثروتمندى نيست كه نيازمند را [از حقّش ]محروم كرده باشد.

308 خُنياگرى1450 _ نكوهش آوازه خوانىقرآن :«از پليدى بتها دورى كنيد و از گفتار باطل اجتناب ورزيد».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند مرا به عنوان رحمتى براى جهانيان برانگيخت تا سازها و نى ها و كارهاى جاهلى را نابود (قدغن) كنم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو آوازند كه در دنيا و آخرت لعنت شده هستند : آواز نى به هنگام خوشى و شيون در مصيبت.

امام صادق عليه السلام :آوازه خوانى از جمله گناهانى است كه خداوند عز و جل براى آن وعده آتش داده است، آن جا كه مى فرمايد : «و از مردم كسانى هستند كه سخن بيهوده را خريدارند تا [مردم را ]بى[هيچ ]دانشى از راه خدا گمراه كنند و راه خدا را به ريشخند گيرند. براى آنان عذابى خواركننده خواهد بود».

1451 _ ميراث آوازه خوانىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آوازه خوانى، طلسم زناست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز دل را سخت مى گرداند : شنيدن لهو، شكار كردن، و آمد و شد به دربار سلطان.

امام صادق عليه السلام :آوازه خوانى، از خود نفاق برجاى مى گذارد.

ر.ك : عنوان 356 «سرگرمى و غفلت» .

.

ص: 956

309 . غيب

1452 _ پيامبر با تعليم خداوند ، از غيب خبر دارد
1453 _ امام و علم غيب

309 غيب1452 _ پيامبر با تعليم خداوند ،از غيب خبر داردامام صادق عليه السلام :در جنگ تبوك ناقه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گم شد. منافقان گفتند : براى ما از غيب مى گويد اما جاى شترش را نمى داند! جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه و آله فرود آمد و گفته منافقان را به اطلاع حضرت رساند و گفت : ناقه ات در فلان درّه مى باشد و مهارش به درخت تنومندى گير كرده است. پس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نداى نماز جماعت سر داد. مردم جمع شدند. حضرت فرمود : اى مردم! ناقه من در فلان درّه است. مردم به طرف آن شتافتند و شتر را يافتند.

1453 _ امام و علم غيبامام على عليه السلام_ وقتى يكى از ياران ايشان [از قبيله كلب] به آن حضرت عرض كرد : «اى اميرالمؤمنين! علم غيب به تو داده شده است» ، پس از خنده اى _فرمود : اى مرد كلبى! اين علم غيب نيست، بلكه بر اثر فرا گرفتن از صاحب علمى است. علم غيب، علم داشتن به زمان قيامت است و آنچه خداوند سبحان آنها را بر شمرده و فرموده است : «همانا علم قيامت نزد خداست و باران فرو مى فرستد و آنچه را كه در زهدانهاست، مى داند» .

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه آيا امام غيب مى داند _فرمود : نه، اما هرگاه بخواهد چيزى را بداند، خداوند آن را به او مى آموزد.

امام كاظم عليه السلام_ در پاسخ به مردى از ايرانيان كه پرسيد : آيا شما غيب مى دانيد؟ _فرمود : امام باقر عليه السلام فرمود : چون علم [الهى] براى ما گشوده شود، مى دانيم و هرگاه بر ما بسته شود، نمى دانيم. و فرمود : علم، راز خداى عز و جلاست كه آن را با جبرئيل عليه السلام در ميان گذاشت و جبرئيل با محمّد صلى الله عليه و آله در ميان گذاشت و محمّد با هر كه خواست آن را در ميان نهاد.

.

ص: 958

310 . غيبت

1454 _ نهى از غيبت
1455 _ غيبت و دين

310 غيبت1454 _ نهى از غيبتقرآن :«از يكديگر غيبت نكنيد؛ آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ آن را ناخوش داريد. [پس ]از خدا بترسيد، كه خدا توبه پذير مهربان است».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در شب معراج، مردمى را ديدمكه چهره هاى خود را با ناخنهايشان مى خراشند. پرسيدم : اى جبرئيل! اينها كيستند؟ گفت : اينها كسانى هستند كه از مردم غيبت مى كنند و آبرويشان را مى برند.

الترغيب والترهيب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : غيبت كردن بدتر از زناست. عرض شد : چگونه؟ فرمود : مرد زنا مى كند و سپس توبه مى نمايد و خدا توبه اش را مى پذيرد. اما غيبتگر آمرزيده نمى شود، تا زمانى كه غيبت شونده او را ببخشد.

امام على عليه السلام :غيبت كردن، كار شخص ناتوان است.

امام حسين عليه السلام_ به مردى كه در حضور ايشان از ديگرى غيبت كرد _فرمود: اى مرد! دست از غيبت بردار؛ زيرا غيبت خورش سگهاى دوزخ است.

امام صادق عليه السلام :غيبت نكن، كه از تو غيبت مى شود. و براى برادرت چاه مكن كه خود در آن مى افتى؛ زيرا به هر دست بدهى، با همان دست پس مى گيرى.

امام صادق عليه السلام :مردى به على بن الحسين عليهماالسلامگفت:فلانى به شما نسبت مى دهد كه گمراه و بدعتگذار هستى. على بن الحسين به او فرمود: حقّ همنشينى با آن مرد را پاس نداشتى؛ زيرا سخن او را به ما منتقل كردى. حقّ مرا نيز به جا نياوردى زيرا از برادرم چيزى به من رساندى كه من آن را نمى دانستم!... از غيبت بپرهيز، كه آن نواله سگهاى دوزخ است و بدان كسى كه از مردم زياد عيبگويى كند، اين عيبگويى زياد بر اين نكته گواهى دهد كه او اين عيبها را به همان اندازه اى كه در خودش هست، مى جويد (به همان اندازه عيب دارد ).

1455 _ غيبت و دينپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :غيبت كردن در [نابودى ]دين مرد، زودتر كارگر مى افتد تا بيمارى خوره در اندرون او.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذيرد مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز قيامت فردى را مى آورندو او را در پيشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اش را به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بيند. عرض مى كند : الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم! به او گفته مى شود : پروردگار تو نه خطا مى كند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت كردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند. عرض مى كند : الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را به جا نياورده ام! گفته مى شود : فلانى از تو غيبت كرد پس حسنات او به تو داده شد.

.

ص: 960

1456 _ تَفسيرُ الغيبَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لأبي ذرّ _: .... يا أباذرٍّ، إيّاكَ والغِيبَةَ؛ فإنَّ الغِيبَةَ أشَدُّ مِن الزِّنا ... قلتُ : يارسولَ اللّهِ ، وما الغِيبَةُ ؟ قالَ : ذِكرُكَ أخاكَ بما يَكرَهُ ، قلتُ : يارسولَ اللّهِ ، فإن كانَ فيهِ ذاكَ الذي يُذكَرُ بهِ ؟ قالَ : اِعلَمْ أ نَّكَ إذا ذَكَرتَهُ بما هو فيهِ فقدِ اغتَبتَهُ ، وإذا ذَكَرتَهُ بما ليسَ فيهِ فَقَد بَهَتَّهُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :الغِيبَةُ ذِكرُكَ أخاكَ بما يَكرَهُ . (2)

الترغيب والترهيب عن عَمرُو بن شُعَيبٍ_ عن أبيهِ عن جدِّهِ _: أنّهم ذَكَرُوا عندَ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله رجُلاً فقالوا : لا يَأكُلُ حتّى يُطعَمَ ، ولا يَرحَلُ حتى يُرحَلَ لَهُ ، فقالَ النبيُّ صلى الله عليه و آله : اغتَبتُمُوهُ ، فقالوا : يا رسولَ اللّهِ ، إنّما حَدَّثْنا بما فيهِ ! قال : حَسبُكَ إذا ذَكَرتَ أخاكَ بما فيهِ . (3)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :مَن ذَكَرَ رجُلاً مِن خَلفِهِ بما هُوفيهِ ممّا عَرَفَهُ الناسُ لم يَغتَبْهُ ، ومَن ذَكَرَهُ مِن خَلفِهِ بما هُو فيهِ ممّا لايَعرِفُهُ الناسُ اغتابَهُ . (4)

1457 _ مَن يَجوزُ اغتِيابُهُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أربَعةٌ لَيست غِيبَتُهُم غِيبَةً :الفاسِقُ المُعلِنُ بِفِسقِهِ ، والإمامُ الكَذّابُ إن أحسَنتَ لم يَشكُرْ وإن أسَأتَ لم يَغفِرْ، والمُتَفَكِّهونَ بالاُمَّهاتِ ، والخارِجُ عنِ الجَماعَةِ الطاعِنُ على اُمَّتِي الشاهِرُ علَيها بسَيفِهِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :حتّى مَتى تَرعَوُونَ عن ذِكرِ الفاجِرِ؟!اِهتِكُوهُ حتّى يَحذَرَهُ الناسُ . (6)

1458 _ سَماعُ الغيبَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :السامِعُ لِلغِيبَةِ كالمُغتابِ . (7)

عنه عليه السلام_ وقد نَظَرَ إلى رجُلٍ يَغتابُ رجُلاً عندَ ابنِهِ الحسنِ عليه السلام _: يابُنَيَّ ، نَزِّهْ سَمعَكَ عن مِثلِ هذا ؛ فإنّهُ نَظَرَ إلى أخبَثِ ما في وِعائهِ فَأفرَغَهُ في وِعائكَ ! (8)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :حقُّ السَّمعِ تَنزيهُهُ عن سَماعِ الغِيبَةِ، وسَماعِ ما لايَحِلُّ سَماعُهُ . (9)

1459 _ ثَوابُ رَدِّ الغيبَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن تَطَوَّلَ على أخِيهِ في غِيبةٍ سَمِعَها فيهِ في مَجلِسٍ فَرَدَّها عَنهُ ، رَدَّ اللّهُ عَنهُ ألفَ بابٍ مِن السُّوءِ فِي الدنيا والآخِرَةِ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن اُغتِيبَ عِندَهُ أخوهُ المسلمُ، فاستَطاعَ نَصرَهُ فلم يَنصُرْهُ، خَذَلَهُ اللّهُ فِي الدنيا والآخِرَةِ. (11)

(انظر) العِرض : باب 1245 .

1460 _ كَفّارَةُ الاغتِيابِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ وقد سُئلَ عن كَفّارَةِ الاغتِيابِ _: تَستَغفِرُ اللّهَ لِمَنِ اغتَبتَهُ كُلَّما ذَكَرتَهُ . (12)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا اغتابَ أحَدُكُم أخاهُ فلْيَستَغفِرِ اللّهَ ؛ فإنَّها كفّارَةٌ لَهُ . (13)

.


1- .بحار الأنوار : 77/89/3.
2- .كنز العمّال : 8024،
3- .الترغيب و الترهيب : 3/506/13 .
4- .الكافي : 2/358/6.
5- .بحار الأنوار : 75/261/64.
6- .كنز العمّال : 8074.
7- .غرر الحكم : 1171.
8- .الاختصاص : 225.
9- .الخصال : 566/1.
10- .الأمالي للصدوق : 516/707 .
11- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/372.
12- .الكافي : 2/357/4.
13- .كنز العمّال : 8037.

ص: 961

1456 _ معناى غيبت
1457 _ كسى كه غيبتش رواست
1458 _ گوش دادن به غيبت
1459 _ ثواب ردّ غيبت
1460 _ كفّاره غيبت كردن

1456 _ معناى غيبتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى اباذر! از غيبت بپرهيز كه غيبت بدتر از زناست... عرض كردم : اى پيامبر خدا! غيبت چيست؟ فرمود : غيبت اين است كه از برادرت چيزى بگويى كه خوش ندارد. عرض كردم : اى پيامبر خدا! اگر آنچه درباره او گفته مى شود در او باشد چه؟ فرمود: بدان كه اگر آنچه در او هست بگويى غيبتش كرده اى و اگر آنچه در او نيست بگويى، به او بهتان زده اى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :غيبت آن است كه از برادرت چيزى بگويى، كه خوش ندارد.

الترغيب و الترهيب_ به نقل از عمرو بن شعيب از پدرش از جدّش _: در حضور پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از مردى سخن به ميان آوردند و گفتند : بايد غذا را در دهانش بگذارند و جهاز شترش را براى او ببندند . (1) پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : غيبتش را كرديد.عرض كردند : اى پيامبر خدا! ما چيزى را [از معايب ]گفتيم كه در او هست! پيامبر فرمود : [براى غيبت همين] كافى است كه درباره برادرت آن بگويى كه در او هست.

امام كاظم عليه السلام :هر كس پشت سر ديگرى چيزى بگويد كه در او هست و مردم هم آن را مى دانند غيبتش نكرده است، اما اگركسى پشت سرش چيزى را بگويد كه در او هست ولى مردم نمى دانند، غيبتش كرده است.

1457 _ كسى كه غيبتش رواستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار نفرند كه غيبت كردن ازآنها غيبت نيست : فاسقى كه فسق خود را آشكار مى سازد، پيشواى دروغگويى كه اگر خوبى كنى، سپاسگزارى نمى كند و اگر بدى كنى، نمى بخشد، كسانى كه از سر خنده و شوخى فحش مادر مى دهند و كسى كه از جماعت مسلمانان كناره گيرد و بر امّت من عيب گيرد و به روى آنها شمشير كشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تا كى از بردن نام فاجر خوددارى مى كنيد؟ رسوايش سازيد، تا مردم از او بر حذر باشند.

1458 _ گوش دادن به غيبتامام على عليه السلام :شنونده غيبت،مانند غيبت كننده است.

امام على عليه السلام_ وقتى ملاحظه كرد كه شخصى درحضور فرزند بزرگوارش حسن عليه السلام از كسى غيبت مى كند _فرمود : فرزندم! گوش خود را از چنين كسى به دور دار؛ زيرا او به پليد و نجس ترين چيزهايى كه درظرف خود دارد نگريسته وآنها را در ظرف تو خالى كرده است .

امام زين العابدين عليه السلام :حق گوش اين است كه آن را از شنيدن غيبت و شنيدن هر آنچه شنيدنش روا نيست، دور نگه دارى.

1459 _ ثواب ردّ غيبتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در مجلسى بشنود كه از برادرش غيبت مى شود و آن را از او دفع كند، خداوند هزار باب بدى را در دنيا و آخرت از او دفع كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه در حضور كسى از برادر مسلمانش غيبت شود و او بتواند ياريش دهد اما به يارى (دفاع از) او برنخيزد، خداوند در دنيا و آخرت تنهايش گذارد.

ر.ك : آبرو ، باب 1245 .

1460 _ كفّاره غيبت كردنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به اين سؤال كه كفّاره غيبت چيست _فرمود : كفّاره اش اين است كه هرگاه به ياد كسى كه از او غيبت كرده اى افتادى، از خداوند برايش آمرزش بخواهى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه يكى از شما غيبت برادرش را كرد، از خداوند آمرزش بطلبد؛ زيرا اين كفّاره گناه اوست.

.


1- .يعنى به حدّى ناتوان يا تنبل است كه نياز به كمك كسى دارد، تا به او آب و غذا بدهد و براى مسافرت بايد او را بر دوش حمل كند يا بر مركبش سوار شود.

ص: 962

311 . غيرت

1461 _ ستايش غيرت
1462 _ نكوهش غيرت ورزى و تعصّب بى جا

311 غيرت1461 _ ستايش غيرتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :راستى كه غيرت از ايمان است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پدرم ابراهيم با غيرت بود و من با غيرت تر از اويم. خدا ، بينى مؤمنى را كه غيرت ندارد، به خاك مالد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :راستى كه خداوند متعال غيرت دارد و راستى كه مؤمن غيرت دارد و غيرت خدا به اين است كه مؤمن آنچه را خداوند بر او حرام كرده است، انجام دهد.

كتاب من لا يحضره الفقيه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : بوى بهشت از فاصله پانصد سال راه به مشام مى رسد، اما فرزند ناخلف و شخص ديّوث آن را استشمام نمى كنند. عرض شد : اى پيامبر خدا! ديّوث كيست؟ فرمود : مردى كه زنش زنا دهد و او از آن مطلع باشد.

امام على عليه السلام :ارزش مرد به اندازه همّت اوست... و دليرى او، به اندازه ننگ داشتن اوست [از تن دادن به پستيها و زبونيها] و پاكدامنى او به اندازه غيرت او.

امام على عليه السلام :هيچ غيرتمندى هرگز زنا نمى كند .

امام على عليه السلام :همانا خداوند نسبت به مؤمن غيرت دارد؛ پس، بى غيرت از خود غيرت نشان دهد؛ زيرا كه آدم بى غيرت واژگونه دل (زيبا بيننده زشتى) است.

امام صادق عليه السلام :خداى تبارك و تعالى غيرتمند است و هر غيرتمندى را دوست مى دارد. و از غيرتمندى اوست كه زشتكاريها را ، چه پيدا و چه ناپيدا، حرام فرموده است.

1462 _ نكوهش غيرت ورزى و تعصّب بى جاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :غيرتى هست كه خدا دوست دارد و غيرتى هست كه دوست ندارد. غيرتى كه آن را دوست دارد غيرت ورزى هنگام شكّ است و غيرتى كه دوست ندارد، غيرت نشان دادن در جايى است كه شكّى در بين نباشد.

امام على عليه السلام_ در سفارش به فرزند خود حسن عليه السلام _فرمود : از غيرت نابجا [نسبت به زنان] بپرهيز كه آن، زن سالم را به بيمارى مى كشاند و پاكدامن را به بدگمانى (انديشه گنهكارى)، بلكه درباره آنان محكم كارى كن. آن گاه اگر عيبى ديدى در مجازات كوچك و بزرگ درنگ مكن.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دوگونه غيرت وجود دارد كه يكى را خداوند دوست و يكى را دشمن دارد : غيرت وزدى كه در تهمت و بدگمانى است خدا دوستش دارد و غيرت كه در جايى كه بدگمانى در بين نباشد ، خداوند عز و جلدشمن مى دارد .

سليمان به پسرش :پسرم ، درباره خانواده ات ، زياد غيرت به خرج نده كه با بدگمانى او را مورد هدف قرار دهى ؛ هر چند بى گناه باشد .

امام صادق عليه السلام :در حلال، غيرت و تعصّب نيست... .

.

ص: 964

312 . فتنه و آزمايش الهى

1463 _ حتميّت فتنه و آزمايش الهى
1464 _ انواع فتنه
1465 _ كسانى كه از فتنه ها به سلامت مى رهند

312 فتنه و آزمايش الهى1463 _ حتميّت فتنه و آزمايش الهىقرآن :«آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مى شوند و مورد آزمايش قرار نمى گيرند؟ به يقين كسانى را كه پيش از ايشان بودند، آزموديم تا خدا آنان را كه راست گفته اند مسلّما معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد».

«آيا نمى بينند كه آنان در هر سال يك يا دو بار آزموده مى شوند؟ باز هم توبه نمى كنند و عبرت نمى گيرند».

ر.ك : اعراف ، آيه 155 .

حديث :الكافى_ به نقل از معمّر بن خلّاد _: شنيدم ابوالحسن عليه السلام مى گويد : «الف ، لام ، ميم. آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مى شوند و موردآزمايش قرار نمى گيرند؟».سپس به من فرمود: آزمايش چيست؟ عرض كردم: فدايت شوم، تا جايى كه ما مى دانيم آزمايش در دين است. حضرت فرمود: همچنان كه طلا گداخته و آزموده مى شود، مردم آزموده مى شوند (1) . و باز فرمود : همچنان كه طلا ناب مى شود، مردم ناب مى شوند.

1464 _ انواع فتنهقرآن :«بدانيد كه داراييها و فرزندانتان [مايه] آزمايشند و خداست كه نزد او پاداشى بزرگ است».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز دلربا و فتنه گر است : موى زيبا، رخسار زيبا و صداى خوش.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :راستى كه من از فتنه خوشى براى شما بيمناكترم تا فتنه سختى. شما به فتنه سختى درافتاديدو صبر كرديد،اما دنيا شيرين و فريباست.

امام على عليه السلام :فتنه ها سه چيزند : زنْ دوستى ، كه شمشير شيطان است و شرابخوارى كه دام شيطان است و عشق به درهم و دينار كه تير شيطان است. كسى كه عشق به زنان داشته باشد، از زندگيش بهره مند نشود و كسى كه مشروبات را دوست داشته باشد، بهشت بر او حرام گردد و كسى كه عشق به درهم و دينار داشته باشد، بنده دنياست.

امام على عليه السلام_ به مردى به نام حَرْب كه در ركاب آن حضرت پياده مى رفت _فرمود: برگرد؛ زيرا پياده آمدن كسى چون تو در ركاب كسى چون من باعث فتنه و غرور والى و مايه خوارى مؤمن است.

1465 _ كسانى كه از فتنه ها به سلامت مى رهندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوشا به حال مخلصان، آنان چراغهاى هدايتند و هر فتنه تارى از آنها برطرف مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بزودى فتنه هايى پديد خواهد آمدكه بر اثر آنها انسان شب خود را با ايمان به صبح مى رساند و روزش را در حالى به شب مى رساند كه كافر است، مگر كسى كه خداوند متعال او را به دانش زنده كرده باشد.

.


1- .فتنه در لغت به معناى گداختن طلا، براى گرفتن ناخالصيهاى آن و ناب و خالص شدن است.

ص: 966

1466 _ گوناگون

313 . فتوا

1467 _ كسى كه بر اساس رأى خود فتوا دهد
1468 _ جواز فتوا دادن براى عالِم

امام على عليه السلام :بدانيد كه هر كس تقواى الهى درپيش گيرد، خداوند براى او راه خروجى از فتنه ها قرار دهد و نورى در تاريكيها.

1466 _ گوناگونپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر آينه پس از من فتنه هايى همچون پاره هاى شب تار امّتم را فرا پوشاند، چندان كه آدمى بر اثر آنها شب مؤمن باشد و روز كافر، روز مؤمن باشد و شب كافر. مردمانى دين خود را به اندك متاعى از دنيا مى فروشند.

امام على عليه السلام :هر كس آتش فتنه را برافروزد، خود آتشگيره آن شود.

امام على عليه السلام :زمامدار ستمكار و بيرحم، بهتراز فتنه (هرج و مرجى) است كه دائمى باشد.

امام على عليه السلام :به گاهِ فتنه همچون شتر نر دوساله باش كه نه پشت [و نيرويى ]دارد كه بر او سوار شوند و نه پستانى كه از آن شير دوشند.

313 فتوا1467 _ كسى كه بر اساس رأى خود فتوا دهدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بى باك ترينِ شما در فتوا دادن، بى باك ترين شما در برابر آتش است.

امام باقر عليه السلام :ما اگر بر اساس رأى و هوس خودبه مردم فتوا مى داديم، هر آينه از هلاك شدگان بوديم. ليكن ما بر پايه قول و سنّت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و اصول علميى كه خود داريم و از پدران بزرگوار خود به ارث مى بريم، براى مردم فتوا مى دهيم... .

امام صادق عليه السلام :كسى كه براساس رأى خود به مردم فتوا دهد، از چيزى كه نمى داند پيروى كرده است و كسى كه از آنچه نمى داند پيروى كند، با خدا به ضدّيت برخاسته است؛ زيرا ندانسته چيزى را حلال و حرام كرده است.

امام صادق عليه السلام :از فتوا دادن چنان بگريز كه ازشير مى گريزى و گردنت را پل مردم قرار مده.

ر.ك : رأى ، باب 795 .

1468 _ جواز فتوا دادن براى عالِمامام على عليه السلام_ در نامه خود به قثم بن عباس _نوشت : در صبح و عصر با آنان (مردم) بنشين و براى كسى كه از تو حكم و مسأله اى مى پرسد، فتوا بده و نادان را بياموز و با دانا گفتگوى علمى كن.

امام باقر عليه السلام_ به ابان بن تغلب _فرمود: در مدينه بنشين و براى مردم فتوا بده؛ زيرا من دوست دارم كه در ميان شيعيان من كسانى مانند تو مشاهده شوند.

.

ص: 968

314 . ناسزاگويى

1469 _ پرهيز از ناسزاگويى

315 . فخر فروشى

1470 _ نكوهش فخرفروشى

314 ناسزاگويى1469 _ پرهيز از ناسزاگويىپيامب_ر خ_دا صلى الله عليه و آله :زشت گويى (زشت كردارى)هرگز در چيزى نباشد مگر اين كه آن را عيبناك گرداند و شرم و حيا هرگز در چيزى نباشد مگر اين كه آن را آرايد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند بهشت را بر هر فحّاش بدزبان بى شرمى كه باكى ندارد چه گويد و چه شنود، حرام كرده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يكى از بدترين بندگان خدا كسى است كه، به سبب بد زبانى و دشنام گوييش، همنشينى با او ناخوشايند باشد.

امام على عليه السلام :انسان بزرگوار، هرگز دشنام ندهد.

امام باقر عليه السلام :خداوند شخص ناسزاگوى بد دهن را دشمن دارد.

امام باقر عليه السلام :بهترين چيزى را كه دوست داريد به شما گفته شود، به مردم بگوييد؛ زيرا خداوند از شخص لعنتگر دشنام ده بدگوى مؤمنان و ناسزاگوى بد دهن و گداى سمج نفرت دارد.

امام باقر عليه السلام :حربه فرومايگان، زشتگويى است.

امام صادق عليه السلام :دشنامگويى و بدزبانى و دريدگى ، از [نشانه هاى] نفاق است.

امام صادق عليه السلام :هر كس كه مردم از زبانش بترسند، در آتش باشد.

315 فخر فروشى1470 _ نكوهش فخرفروشىقرآن :«بدانيد كه زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشى ميان شماست».

«همانا خدا هيچ متكبر فخرفروشى را دوست ندارد».

ر.ك : نساء : آيه 36 و هود : آيه 10 و حديد : آيه 23 .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند به من وحى فرمودكه فروتن باشيد، تا كسى بر كسى فخر نفروشد و كسى به كسى تجاوز و زورگويى نكند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آفتِ بزرگى خاندان، فخرفروشى و خودپسندى است.

امام على عليه السلام :دو چيز مردم رانابود كرده است :ترس از نادارى، و فخرجويى .

امام على عليه السلام :فخرفروشى را كنار بگذار و تكبررا فرو نِه و به ياد قبرت باش .

امام على عليه السلام :حماقتى بزرگتر از فخرفروشى نيست .

امام على عليه السلام :از پست ترين حالات زمامداران نزد مردمان نيك، اين است كه گمان رود دوستدار فخر و خودستايى گشته اند و كردارشان بر تكبر حمل شود.

.

ص: 970

1471 _ آنچه از فخرفروشى باز مى دارد
1472 _ روش پيامبر هنگاميكه براى خود فضيلتى
1473 _ آنچه شايسته افتخار است

316 . ايرانيان

1474 _ ايرانيان و ايمان

امام رضا عليه السلام :امير المؤمنين از صعصعة بن صوحان كه بيمار بود عيادت كرد . وقتى برخاست كه برود ، فرمود : اى صعصعه! مبادا از اين كه من به عيادت تو آمده ام بر برادرانت فخر بفروشى؛ و از خدا بترس.

1471 _ آنچه از فخرفروشى باز مى داردامام على عليه السلام :آدميزاد را چه به فخرفروشى!آغازش نطفه اى است و فرجامش مردارى. نه مى تواند خود را روزى دهد و نه مى تواند جلو مرگ خويش را بگيرد .

امام زين العابدين عليه السلام :شگفتا از متكبّر فخر فروشكه ديروز نطفه اى بود و فردا مردارى است!

1472 _ روش پيامبر هنگاميكه براى خود فضيلتى ياد مى كردامام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هرگاه فضيلتى ازخود ياد مى كرد، مى فرمود : [قصدم ]فخر فروشى نيست.

1473 _ آنچه شايسته افتخار استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فقر، افتخار من است.

امام صادق عليه السلام :سه چيز است كه افتخار مؤمن و زيور او در دنيا و آخرت است : نماز آخر شب و چشم نداشتن به آنچه مردم دارند و ولايت و دوستى او نسبت به امام از خاندان محمّد صلى الله عليه و آله .

ر.ك : فقر ، باب 1487 .

316 ايرانيان1474 _ ايرانيان و ايمانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بزرگترين سهم را در اسلام،مردم ايران دارند.

سنن الترمذى :روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله آيه «و اگر روى برتابيد [خدا] جاى شما را به مردمى غير از شما خواهد داد كه مانند شما نخواهند بود» را تلاوت كرد. گفتند : اينهايى كه جاى ما را خواهند گرفت كيانند؟ حضرت دست بر شانه هاى سلمان زد و فرمود: اين مرد و قومش .

مجمع البيان :روايت شده كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در پاسخ به سؤال از آيه «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هر كس از شما از دين خود برگردد بزودى خدا مردمى را مى آورد كه آنها را دوست مى دارد و آنان نيز او را دوست مى دارند ...»، در حالى كه به شانه سلمان مى زد _ فرمود : [آنان ]اين مرد و هموطنان اويند. . . اگر دين به ثريّا آويخته باشد، هر آينه مردانى از ايرانيان به آن دست يابند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر دانش در ثريّا باشد، بيگمان مردانى از ايران به آن دست يابند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر دين به ستاره ثريّا آويخته باشد ، همانا مردانى از پارسيان به آن دست مى يابند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ هنگامى كه در حضور ايشان از عجمها سخن به ميان آمد _فرمود: اطمينان من به آنها يا برخى از آنان، بيشتر از اطمينانم به شما يا برخى از شماست.

.

ص: 972

317 . فرصت

1475 _ فرصت را غنيمت شمار

318 . فرايض

1476 _ ترغيب به انجام فرايض

317 فرصت1475 _ فرصت را غنيمت شمارپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كه درى از خير به رويش گشوده شود، بايد آن را غنيمت شمرد؛ زيرا كه نمى داند آن در چه وقت به رويش بسته مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از كف نهادن فرصتها، اندوهها آورد.

امام على عليه السلام :فرصت، چون ابر مى گذرد. پس، فرصتهاى كار خوب را غنيمت شمريد.

امام على عليه السلام :فرصت، زودگذر است و ديرياب.

امام على عليه السلام :فرصت، غنيمت است.

امام على عليه السلام :از دست دادن فرصت، مايه اندوه است.

امام على عليه السلام :كارها، گروگان زمانهاى خودهستند .

امام على عليه السلام :شتافتن [در كارى] پيش از آن كه فرصت دست دهد و درنگ و كندى پس از دست دادن فرصت، نشانه نادانى است.

امام صادق عليه السلام :به هر كس فرصتى دست دهد و اوبه انتظار دست دادن فرصت كامل آن را تأخير اندازد، روزگار همان فرصت را نيز از او بربايد؛ زيرا كار ايّام، ربودن است و شيوه زمان، از دست رفتن .

ر.ك : عمر ، باب 1369 .

318 فرايض1476 _ ترغيب به انجام فرايضپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به فرايض خدا عمل كن، تا از پرهيزگارترين مردم باشى.

امام على عليه السلام :[بر شما باد] فرايض! فرايض! آنها را براى خدا ادا كنيد تا شما را به بهشت رسانند.

امام على عليه السلام :آنچه را خداوند بر شما فرض كرده است، وجهه همّت خويش قرار دهيد و براى اداى حقّ او كه از شما خواسته است از او توفيق و كمك طلبيد.

امام على عليه السلام :نفْسِ خود را با لطايف الحيل به عبادت وادار و با آن مدارا كن و به آن زور مگو و به هنگام آرامش و نشاطش به عبادت پرداز، مگر در آن چيزهايى كه بر تو فرض شده است كه در اين موارد بايد آنها را به جاى آورى و به موقع ادا كنى.

امام على عليه السلام :عبادتى چون انجام فرايض نيست.

امام على عليه السلام :اگر با پرداختن به فضيلت مستحبات از به جا آوردن فرايض باز مانى، هرگز آن فضيلتى كه به دست مى آورى با [گناه] آن فريضه اى كه ضايعش مى كنى برابرى نمى كند.

امام حسن عليه السلام :خداوند عز و جل چون از روى كرم و رحمت خود فرايض را بر شما واجب ساخت نه بدان سبب بود كه به شما نياز داشت، بلكه از سر مهر و رحمت آن خداوند يگانه به شما بود، تا ناپاك را از پاك جدا سازد و آنچه را در سينه هاى شماست، بيازمايد و آنچه را در دلهاى شماست، ناب و خالص گرداند.

.

ص: 974

1477 _ آنچه كه خداوند سبحان بر مردم
1478 _ جامع فرايض

319 . فراغت

1479 _ فراغت

امام زين العابدين عليه السلام :هر كس به آنچه خداوند بر او فرض كرده است عمل كند، او از بهترين مردمان است.

امام صادق عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى فرموده است: بنده ام به چيزى محبوبتر از آنچه بر او فرض كرده ام خود را محبوب من نكرده است.

1477 _ آنچه كه خداوند سبحان بر مردم واجب كرده استامام على عليه السلام :خداوند متعال بر پيشوايان عدل(حق) فرض كرده است كه خود را با مردم تهيدست برابر سازند، تا فقر فقير او را برنياشوبد.

امام على عليه السلام :خداوند سبحان خوراك تهيدستان را در اموال توانگران واجب فرموده است. بنابراين، هيچ فقيرى گرسنه نماند مگر بدان سبب كه توانگرى از حقّ او بهره مند شد.

امام على عليه السلام :خداوند ايمان را فرض كرد، براى پاك كردن از شرك ، و نماز را براى دور كردن از كبر و نخوت ، و زكات را تا سبب روزى [نيازمندان ]باشد.

امام على عليه السلام :خداوند بر همه اندامهاى تو فرايضى نهاد كه روز قيامت به وسيله آنها با تو احتجاج كند.

1478 _ جامع فرايضامام على عليه السلام :اما آنچه خداوند سبحان در كتاب خود فريضه قرار داده ، تكيه گاههاى اسلام است و آن پنج تكيه گاه مى باشد و اسلام بر اين پنج فريضه بنا شده است. خداوند سبحان براى هر يك از اين فرايض چهار حدّ قرار داده كه همگان موظفند آنها را بدانند . نخستين اين فرايض نماز است و سپس زكات و بعد از آن روزه و آن گاه حج و زان پس ولايت كه اين آخرى تمام كننده و به كمال رساننده و جامع همه واجبات و مستحبات است .

319 فراغت1479 _ فراغتقرآن :«پس، چون فراغت يافتى، به طاعت در كوش. و با اشتياق به سوى پروردگارت روى آور».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز قيامت سخت ترين حسابرسى را كسى دارد كه كارهايش را ديگران [از پيشكار و نوكر و خدمتكار ]انجام دهند و خودش بيكار بگردد. گو اين كه كار كردن مايه رنج و زحمت است اما بيكارى موجب فساد و تباهى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند از شخص تندرست بيكاره كه نه در كار دنياست و نه سرگرم كار آخرت، نفرت دارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو چيز است كه مايه فتنه (آزمايش يا فساد) بسيارى از مردم است: تندرستى و فراغت (بيكارى).

امام على عليه السلام :هوا و هوس برخاسته از فراغت است.

امام على عليه السلام :بدان كه دنيا سراى آزمايش و گرفتارى است، كه آدمى هرگز در آن ساعتى آسوده و بيكار نشود، مگر اين كه آن بيكارى در روز قيامت مايه افسوس او گردد.

امام على عليه السلام :چه سزاوار است كه انسان لحظاتى براى خود داشته باشد كه هيچ بازدارنده اى، او را از آن لحظه ها باز ندارد!

.

ص: 976

320 . فساد

1480 _ آنچه توده مردم را فاسد مى كند
1 _ گناه
2 _ اختلاف
3 _ محروميت از حق

امام على عليه السلام :اگر كار كردن مايه زحمت است، پيوسته بيكار بودن نيز موجب فساد است.

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _گفت: دلهاى ما را با ياد خود از هر يادى و زبانهايمان را با سپاس خود از هر سپاسى و اندامهايمان را با طاعت خود از هر طاعت ديگر باز دار و اگر فراغت از كارى براى ما مقدّر فرموده اى آن را فراغتى سالم قرار ده كه در آن گناهى ما را نرسد و دلزدگى به ما روى نياورد، تا فرشتگان نويسنده بديها با نامه اى خالى از گناهانِ ما برگردند و نويسندگان نيكيها، شادمان از حسناتى كه براى ما نگاشته اند مراجعت كنند.

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعاى مكارم الاخلاق _گفت : بار خدايا! بر محمّد و آل او درود فرست و مرا از كارى كه اهتمام بدان [از عبادت و بندگيت ]بازم مى دارد، بى نياز گردان و مرا به كارى وا دار كه فردا[ى قيامت ]درباره آن از من بازخواست مى كنى و روزهاى مرا در راه آنچه براى آن آفريده شده ام، صرف نما.

امام زين العابدين عليه السلام_ در همان دعا _گفت: تندرستى و صحّتى كه با عبادت گذرد و فراغتى كه با پارسايى همراه باشد، روزيم فرما.

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعاى روز عرفه _گفت : [خدايا!] به گشايشى از گشايشهايت مزه فراغت براى انجام آنچه تو دوست دارى و كوشش در آنچه [مرا ]به تو نزديك مى گرداند، به من بچشان و ارمغانى از ارمغانهايت سوى من بفرست و تجارتم را سودمند و بازگشتم را بى زيان قرار ده و مرا از مقامت بترسان و مشتاق ديدارت گردان.

امام كاظم عليه السلام :همانا خداوند متعال از بنده پر خواب نفرت دارد؛ به تحقيق خداوند متعال از بنده بيكار نفرت دارد.

320 فساد1480 _ آنچه توده مردم را فاسد مى كند1 _ گناهقرآن:«به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده، فساد در خشكى و دريا نمودار شده است تا [سزاى ]بعضى از آنچه را كه كرده اند به آنان بچشاند، باشد كه باز گردند».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گناه را هرگاه بنده پنهانى مرتكب شود به كسى جز صاحب آن زيانى نمى زند و هرگاه آشكارا انجامش دهد و مردم او را منع نكنند، آن گناه به عموم مردم آسيب خواهد رساند.

ر.ك : گناه ، باب 777 .

2 _ اختلافامام على عليه السلام :سوگند به خدا كه هيچ امّتى پس از پيامبر خود دچار اختلاف نشدند، جز آن كه باطل آن بر حقّ آن چيره گشت مگر اين كه خدا نخواست.

ر.ك : اختلاف ، باب 628 .

3 _ محروميت از حقپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگز پاك و پاكيزه (سعادتمند) نگردد آن امّتى، كه حقّ ناتوان بدون ترس و لرز از قدرتمند گرفته نشود.

.

ص: 978

1481 _ مَعرِفَةُ الفَسادِ والمُفسِدِالكتاب :(إنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأرْضِ فَسادَا أنْ يُقَتَّلُوا) . (1)

(قالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذا دَخَلُوا قَرْيَةً أفْسَدُوها وَجَعَلُوا أعِزَّةَ أهْلِها أذِلَّةً وَكَذلِكَ يَفْعَلُونَ) . (2)

(وَإذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأرْضِ قالُوا إنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ) . (3)

(وَلا تُطِيعُوا أمْرَ الْمُسْرِفِينَ * الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأرْضِ وَلا يُصْلِحُونَ) . (4)

الحديث :الخصال :قال رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : صِنفانِ مِن اُمَّتي إذا صَلُحا صَلُحَت اُمَّتي ، وإذا فَسَدا فَسَدَت اُمَّتي ، قيلَ : يارسولَ اللّهِ ، ومَن هُما ؟ قالَ : الفُقَهاءُ والاُمَراءُ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مِن الفَسادِ (المَفسَدَةِ) إضاعَهُ الزادِ ، ومَفسَدَةُ المَعادِ . (6)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :مِن الفَسادِ قَطعُ الدِّرهَمِ والدِّينارِ وطَرحُ النَّوى . (7)

1482 _ ما يَدفَعُ الفَسادَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لولا عِبادٌ للّهِِ (8) رُكَّعٌ ، وصِبيانٌ رُضَّعٌ ، وبَهائمُ رُتَّعٌ ، لَصُبَّ علَيكُمُ العَذابُ صَبّا . (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لو أنَّ الناسَ حينَ تَنزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ ، وتَزولُ عَنهُمُ النِّعَمُ ، فَزِعُوا إلى رَبِّهم بِصِدقٍ مِن نِيّاتِهِم ، وَوَلَهٍ مِن قُلوبِهِم ، لَرَدَّ علَيهِم كُلَّ شارِدٍ، وأصلَحَ لَهُم كُلَّ فاسِدٍ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ (لَ)يَدفَعُ بِمَن يُصَلِّيمِن شيعَتِنا عَمَّن لا يُصَلِّي مِن شِيعَتِنا ولو أجمَعُوا على تَركِ الصلاةِ لَهَلَكُوا ، وإنَّ اللّهَ لَيَدفَعُ بمَن يُزَكِّي مِن شيعَتِنا عَمَّن لايُزَكِّي ... وهو قولُ اللّهِ عَزَّوجلَّ : «ولَولا دَفعُ اللّهِ الناسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَفَسَدَتِ الأَرضُ» . (11)

.


1- .المائدة : 33.
2- .النمل : 34.
3- .البقرة : 11.
4- .الشعراء : 151 ، 152.
5- .الخصال : 37/12.
6- .نهج البلاغة : الكتاب 31.
7- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/167/3625.
8- .في مجمع البيان: «عبادُ اللّه ِ»، والتصويب من تفسير نور الثقلين .
9- .مجمع البيان : 2/621 ، تفسير نور الثقلين : 1/253/1007 .
10- .نهج البلاغة : الخطبة 178.
11- .الكافي : 2/451/1.

ص: 979

1481 _ شناخت فساد و مُفسد
1482 _ آنچه مانع از فساد و تباهى مى شود

1481 _ شناخت فساد و مُفسدقرآن :«همانا سزاى كسانى كه با خدا و پيامبر او مى جنگند و در زمين به فساد مى كوشند، جز اين نيست كه كشته شوند . . .».

«[ملكه] گفت: پادشاهان چون به شهرى درآيند آن را تباه و عزيزانش را خوار مى گردانند. روش آنها نيز چنين است».

«و هرگاه به آنان گفته شود كه در زمين فساد نكنيد، مى گويند: جز اين نيست كه ما اصلاحگريم».

«از فرمان اسرافكاران (زياده روان) پيروى مكنيد. همانان كه در زمين فساد مى كنند و اصلاح نمى كنند».

حديث :الخصال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : دو گروه از امّت من هستند كه اگر آنها درست شوند امّتم درست شود و اگر آنها فاسد گردند امّتم فاسد گردد. عرض شد: اى رسول خدا! آن دو گروه كدامند؟ فرمود: فقيهان و زمامداران.

امام على عليه السلام :ضايع ساختن رهتوشه و تباه كردن معاد، از جمله موارد فساد (اسرافكارى) است.

امام رضا عليه السلام :از جمله فساد (اسراف) است شكستن درهم و دينار [سالم براى مصرفى ديگر] و دور انداختن هسته ميوه.

1482 _ آنچه مانع از فساد و تباهى مى شودپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر نبود وجود بندگانى كه براى خدا ركوع مى كنند و كودكان شيرخوارْ و حيوانات چرنده، بيگمان عذاب سختى بر سرتان مى ريخت.

امام على عليه السلام :اگر مردم آن گاه كه خشم و بلاها بر آنان فرود مى آيد و نعمتها از ميانشان مى رود، با نيّتهاى راست و درست و دلهاى مشتاق به پروردگارشان پناه برند، بيگمان هر گريخته و از دست رفته اى را به آنان بازگرداند و هر فسادى را براى آنان اصلاح كند.

امام صادق عليه السلام :خداوند به بركت وجود شيعيان نمازگزار ما، عذاب را از شيعيانى كه نماز نمى خوانند دفع مى كند. اگر همه آنها نماز را ترك مى كردند، قطعاً هلاك مى شدند ، و خداوند به بركت وجود شيعيان زكات پرداز ما [عذاب را] از شيعيانى كه زكات نمى دهند دور مى گرداند... و اين است معناى سخن خداوند عز و جلكه: «اگر خداوند برخى از مردم را به وسيله برخى ديگر دفع نمى كرد، قطعاً زمين تباه مى گرديد» .

.

ص: 980

321 . فضيلت

1483 _ فضيلت ها
1484 _ برترين فضيلت ها
1485 _ برترين مردم

321 فضيلت1483 _ فضيلت هاامام على عليه السلام :برترى به حسن كمال و كردارهاى والاست، نه به بسيارى مال و بزرگى كارها (منصبها).

امام على عليه السلام :برترى مرتبه مهتران، به نيكويى عبادت است.

امام على عليه السلام :پرهيزگاران در دنيا اهل فضايلند:گفتارشان بر پايه راستى و درستى است و پوشاكشان (رفتارشان) بر پايه ميانه روى.

امام على عليه السلام :بيگمان كسى كه خود را برتر از آن داند كه [خوبى را] به بدى پاداش دهد، مجمع فضايل را فرا چنگ آورده است.

امام على عليه السلام :هر كس به كسى كه به او بدى كرده است، خوبى كند، بيگمان مجمع فضايل را در اختيار گرفته است.

امام على عليه السلام :در زمان قدرتمندى با گذشت باش و در گاه سختى و تنگدستى بخشنده و با وجود تهيدستى ايثارگر، تا فضيلت و برترى تو كامل شود.

امام زين العابدين عليه السلام :چون روز قيامت شود خداوند تبارك و تعالى همه مردم را، از اولين نفر تا آخرين نفر، در يك صحرا جمع كند، آن گاه آواز دهنده اى جار زند: كجايند اهل فضيلت؟ پس گروهى از مردم برخيزند. فرشتگان به استقبال آنان روند و گويند: فضل شما چه بوده است؟ گويند: ما با كسى كه از ما مى بريد پيوند برقرار مى كرديم و به آن كه ما را محروم مى كرد عطا مى كرديم و از كسى كه به ما ستم مى كرد گذشت مى كرديم. پس به آنان گفته شود: راست گفتيد، وارد بهشت شويد.

امام جواد عليه السلام :فضيلتها چهار گونه اند: اول، حكمت كه جانمايه آن انديشه است. دوم، عفّت كه جانمايه اش شهوت است. سوم، قدرت كه جانمايه اش خشم است. چهارم، عدل كه قوام آن در اعتدال قواى نفسانى است.

1484 _ برترين فضيلت هاامام على عليه السلام :انصاف، برترين فضيلتهاست.

امام على عليه السلام :نگه داشتن زبان و بذل احسان، از برترين فضايل انسان است.

امام على عليه السلام :هيچ فضيلتى والاتر از احسان نيست.

امام على عليه السلام :تسلّط بر خشم و ميراندن شهوت سرآمد فضايل است.

امام على عليه السلام :اوج فضيلتها دانش است .

ر.ك : اخلاق ، باب 645 ، 649 .

1485 _ برترين مردمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بلند پايه ترين شما نزد خداوند متعال كسى است كه مدتهاى طولانى ترى گرسنگى بكشد و به تفكر بپردازد ، و منفورترين شما نزد خداوند متعال هر آن كسى است كه پرخواب و پرخور و پرنوش باشد.

.

ص: 982

322 . فقر

1486 _ نكوهش فقر

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى مردم! همانا برترين مردم،كسى است كه با وجود بلند مرتبگى، فروتنى كند و با وجود توانگرى، به دنيا زهد ورزد و در عين داشتن توانايى، انصاف به خرج دهد و در عين قدرتمندى، بردبار باشد. بدانيد كه برترين مردم، بنده اى است كه از دنيا به قدر كفاف برگيرد و در آن با خويشتندارى و عزّت نفس زندگى كند و براى سفر [آخرت] توشه برگيرد و براى رفتن آماده شود.

امام على عليه السلام :برترين بندگان خدا نزد خداوند،پيشواى دادگرى است كه رهيافته باشد و رهنما. پس، سنتّى دانسته و شناخته شده را بر پا دارد و بدعتى ناشناخته را بميراند.

امام على عليه السلام :همانا برترين مردم نزد خداوند،كسى است كه عمل به حق را از عمل به باطل بيشتر دوست داشته باشد، اگر چه حق براى او كمبود و اندوه به بار آورد و باطل سود و فزونى به سويش بكشاند.

ر.ك : ايمان ، باب 195 .

322 فقر1486 _ نكوهش فقرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فقر ، انسان را در آستانه كفر قرار مى دهد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا ! من از كفر و فقر به توپناه مى برم. مردى عرض كرد: آيا اين دو با هم برابرند ؟ فرمود : آرى .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر پروردگار من به فقيران امّتم مهر نمى ورزيد ، فقر آنان را در آستانه كفر قرار مى داد .

امام على عليه السلام :هر آينه فقر ، خوارىِ جان است و مايه سرگشتگىِ عقل و آورنده اندوه .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فقر ، سخترتر از كشتار است .

امام على عليه السلام :فقر ، مرگِ سخت تر است .

امام على عليه السلام :فقر ، زبان شخص زيرك را از بيان دليلش ، فرو مى بندد و آدم فقير در شهر خود ، غريب است .

امام على عليه السلام_ به پسرش حسن عليه السلام _: كسى راكه در پى روزى است ، سرزنش مكن ؛ كه هر كس بى روزى مانَد ، خطاهايش بسيار مى شود . فرزندم ! آدم فقير ، حقير است . سخنش خريدار ندارد و مقام و مرتبتش شناخته و دانسته نمى شود . فقير اگر راستگو باشد ، او را دروغگو مى نامند و اگر زاهد و دنياگريز باشد ، نادانش مى خوانند . فرزندم ! هر كه به فقر گرفتار آيد ، به چهار خصلت مبتلا شود: به سستى در يقين و كاستى در خِرد و شكنندگى در دين و كمى شرم و حيا در چهره . پس ، پناه مى بريم به خدا از فقر .

.

ص: 984

عنه عليه السلام_ لابنِهِ محمّدِبنِ الحَنَفِيَّةِ _: يا بُنَيَّ ،إنّي أخافُ علَيكَ الفَقرَ ، فَاستَعِذْ بِاللّهِ مِنهُ ؛ فإنَّ الفَقرَ مَنقَصَةٌ للدِّينِ ، مَدهَشَةٌ للعَقلِ ، داعيَةٌ لِلمَقتِ . (1)

عنه عليه السلام :الفَقرُ في الوَطَنِ غُربَةٌ . (2)

1487 _ مَدحُ الفَقرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الفَقرُ فَخري ، وبِهِ أفتَخِرُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :الفُقَراءُ أصدِقاءُ اللّهِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ أحيِني مِسكينا ، وتَوَفَّنِيمِسكينا ، واحشُرْنِي في زُمرَةِ المَساكينِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :الفَقرُ أزيَنُ عَلَى المُؤمِنِ مِنَ العِذارِالحَسَنِ عَلى خَدِّ الفَرَسِ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :المَصائِبُ مِنَحٌ مِنَ اللّهِ ،وَالفَقرُ مَخزونٌ عِندَ اللّهِ . (7)

1488 _ ما رُوِيَ في تفضيلِ الفَقرِ علَى الغِنىرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الفَقرُ راحَةٌ ، وَالغِنى عُقوبَةٌ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :الفَقرُ خَيرٌ مِن الغِنى ، إلّا مَن حَمَلَ فيمَغرَمٍ وأعطى في نائبَةٍ . (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ضَرَرُ الفَقرِ أحمَدُ مِن أشَرِالغِنى . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :في مُناجاةِ موسى عليه السلام :يا موسى ، إذا رَأيتَ الفَقرَ مُقبِلاً فَقُل : مَرحَبا بشِعارِ الصالِحينَ ، وإذا رأيتَ الغِنى مُقبِلاً فَقُل : ذَنبٌ عُجِّلَت عُقوبَتُهُ . (11)

قال المجلسي : مقتضى الجمع بين أخبارنا أنَّ الفقر والغنى كلٌّ منهما نعمة من نعم اللّه تعالى ، يعطي كلّاً منهما من شاء من عباده بحسب ما يعلم من مصالحه الكاملة ، وعلَى العبد أن يصبر علَى الفقر بل يشكره ويشكر الغنى إن أعطاه ويعمل بمقتضاه ، فمع عمل كلٍّ منهما بما تقتضيه حاله فالغالب أنَّ الفقير الصابر أكثر ثوابا من الغنيِّ الشاكر ، لكن مراتب أحوالهما مختلفة غاية الاختلاف ، ولا يمكن الحكم الكلّيُّ من أحد الطرفَين ، والظاهر أنَّ الكفاف أسلم وأقلُّ خطرا من الجانبَين ؛ ولذا ورد في أكثر الأدعية طلبه وسأله النبيُّ صلى الله عليه و آله لآله وعترته . وقال بعض : وإذا كان الأمر كذلك فالأفضل ما اختاره النبيُّ صلى الله عليه و آله وجمهور أصحابه من التقلُّل في الدنيا والبعد عن زهرتها . (12) قال الراغب في المفردات : الفقر يستعمل على أربعة أوجه : الأوّل : وجود الحاجة الضروريّة ، وذلك عامّ للإنسان مادام في دار الدنيا ، بل عامّ للموجودات كلّها ، وعلى هذا قوله تعالى : «يا أيُّها الناسُ أنتُمُ الفُقَراءُ إلَى اللّهِ واللّهُ هُو الغَنيُّ الحَميدُ» . (13) والثاني : عدم المُقتَنيات ، وهو المذكور في قوله : «لِلفُقَراءِ الّذينَ اُحْصِروا في سَبيلِ اللّهِ _ إلى قوله _ يَحسَبُهُمُ الجاهِلُ أغنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ» «إنّما الصَّدَقاتُ لِلفُقَراءِ والمَساكِينِ» . (14) الثالث : فقر النفس ، وهو الشَّرَه المَعنيُّ بقوله صلى الله عليه و آله : «كادَ الفَقرُ أن يكونَ كُفرا» ، وهو المقابِلُ بقوله : «الغِنَى غِنَى النفسِ» والمعنيُّ بقولهم : مَن عَدم القناعة لم يفده المال غنىً . الرابع : الفقر إلَى اللّه المشار إليه بقوله صلى الله عليه و آله : «اللّهُمّ أغنِني بالافتِقارِ إليكَ ، ولا تُفقِرْني بالاستِغناءِ عنكَ» ، وإيّاه عُنى بقوله تعالى : «رَبِّ إنّي لِما أنْزَلْتَ إلَيَّ مِن خَيرٍ فَقيرٌ» (15) . (16)

.


1- .نهج البلاغة : الحكمة 319
2- .نهج البلاغة : الحكمة 56 .
3- .عدّة الداعي : 113.
4- .الفردوس : 3 / 157 / 4424 .
5- .كنز العمّال : 16669 .
6- .المعجم الكبير : 7 / 295 / 7181 عن شدّاد بن أوس .
7- .الكافي : 2 / 260 / 2 عن سعدان .
8- .شُعب الإيمان : 5/388/7040 .
9- .بحار الأنوار : 72 / 56 / 86 .
10- .غرر الحكم : 5904 .
11- .الكافي : 2 / 263 / 12 .
12- .بحار الأنوار : 72 / 31 / 26 .
13- .فاطر : 15 .
14- .التوبة : 60 .
15- .القصص : 24 .
16- .مفردات الفاظ القرآن : 641 .

ص: 985

1487 _ ستايش فقر
1488 _ رواياتى كه در برترى فقر بر توانگرى آمده است

امام على عليه السلام_ به فرزندش محمّد بن حنفيه _: فرزندم ! من از فقر و نادارى براى تو بيمناكم . پس ، از آن به خدا پناه بر ؛ زيرا كه فقر باعث كاستى در دين و سرگشتگى خرد است و مايه كينه و دشمنى .

امام على عليه السلام :فقر در زادگاه ، غربت است .

1487 _ ستايش فقرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فقر مايه افتخار من است و به آن مباهات مى ورزم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فقرا ، دوستان خدايند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا ! مرا مستمند زنده بدارو مستمند بميران و در شمار مستمندان ، محشورم فرما .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فقر براى مؤمن زيبنده تر است از داغ و نشانىِ زيبا بر گونه اسب .

امام صادق عليه السلام :مصيبت ها هديه هاى خداوندندو فقر ، گنجينه اى است نزد خداى .

1488 _ رواياتى كه در برترى فقر بر توانگرى آمده استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فقر آرامش است و مالدارى، كيفر.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فقر بهتر ازتوانگرى است ، مگر (در مورد) كسى كه غرامت و تاوانى را (از سوى تنگدستى) بپردازد يا در گرفتاريها به ديگران كمك كند .

امام على عليه السلام :زيان فقر ، ستوده تر از سرمستىِ توانگرى است .

امام صادق عليه السلام :در نجواهاى خداوند م_تعال باموسى عليه السلام آمده است : اى موسى ! هرگاه ديدى كه فقر روى آورده است ، بگو : خوش آمدى ، اى بالاپوش صالحان ! و هرگاه ديدى كه ثروت و توانگرى روى آورده است ، بگو : (اين به خاطر) گناهى است كه كيفرش به سوى من شتافته است .

توضيح :مجلسى، رضوان اللّه عليه ،مى فرمايد : به نظر مى رسد، مقتضاى جمع و سازش ميان اخبارى كه در اين زمينه داريم ، اين است كه فقر و ثروث هر يك به نوبه خود نعمتى الهى است كه خداوند با توجّه به مصلحت كامل افراد ، به آنان يكى از اين دو نعمت را ارزانى مى دارد . و بنده وظيفه دارد كه در هنگام فقر و تهيدستى شكيبا و بلكه سپاسگزار و شاكر باشد و اگر هم خداوند مال و ثروتى به او بخشيد ، سپاسگزار باشد و به مقتضاى آن عمل كند . بنابراين ، بايد به مقتضاى هر يك از فقر و توانگرى عمل كرد . البته غالبا فقيرِ شكيبا ، ثوابش بيشتر از توانگرِ شاكر است . امّا مراتب احوال هر يك كاملاً با هم متفاوتند و نمى توان درباره هر يك از دو طرف ، حكم كلى صادر كرد. پيداست كه بسنده كردن به مقدار كفاف سالمتر و كم خطرتر از طرفين آن ، يعنى فقر و توانگرى ، است . به همين دليل در بيشتر دعاها كفاف خواسته شده و پيامبر صلى الله عليه و آله آن را از خداوند براى خاندان و عترتش مسألت كرده است . وبعضى گفته اند : و اگر امر اينگونه باشد بنا بر اين بهتر آن چيزى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله و جمهور اصحابش برگزيده اند يعنى كم خواهى در دنيا و دورى جستن از زيبائى هاى آن . راغب در مفردات مى گويد : فقر به چهار معنا به كار مى رود : اوّل : وجود نياز ضرورى . اين معنا ، همه انسانها را تا زمانى كه در دنيا هستند و بلكه تمام موجودات را شامل مى شود . به همين معناست آيه «هلا اى مردم ! شما نيازمند خداييد و خدا بى نياز ستوده است» . دوم : تهيدستى . كه در اين آيات فقر به اين معناست : «(اين صدقات) براى آن نيازمندانى است كه در راه خدا فرو مانده اند ... از شدت خويشتندارى ، فرد بى اطلاع ، آنان را توانگر مى پندارد» و «صدقات در حقيقت از آنِ نيازمندان و مستمندان است» . سوم : فقرِ نفْس . كه عبارت است از آزمندى و سيرى ناپذيرى و مقصود از حديث نبوى : نزديك است كه فقر به كفر انجامد ، همين معناست . و در مقابل آن ، حديث «توانگرى ، استغناى نفس است» قرار دارد . و مقصود از اين جمله : كسى كه قناعت نداشته باشد ، مال و ثروت او را توانگر و بى نياز نمى كند ، نيز همين توانگرى است . چهارم : فقر و نيازمندى به خدا . كه اين حديث نبوى : «بار خدايا ! با نيازمندى به خودت مرا بى نياز گردان و با بى نيازى از خودت مرا نيازمند مگردان» ؛ اشاره به همين معنا دارد . همچنين در آيه «پروردگارا ! به آنچه از خيرو خوبى بر من نازل كرده اى ، نيازمندم» .

.

ص: 986

1489 _ تفسيرُ الفَقرِبحار الأنوار :في صُحفِ إدريسَ : لا غِنىً لِمَنِ استَغنى عَنّي ،ولا فَقرَ بمَنِ افتَقَرَ إلَيَّ . (1)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أيُّها الناسُ ... ما الصُّعلوكُ فيكُم ؟ قالوا : الرجُلُ الذي لامالَ لَهُ ، فقالَ : بلِ الصُّعلوكُ حَقَّ الصُّعلوكِ مَن لم يُقَدِّمْ مِن مالِهِ شيئا يَحتَسِبُهُ عِندَاللّهِ وإن كانَ كثيرا مِن بَعدِهِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :الفَقرُ فَقرُ القَلبِ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا فَقرَ كالجَهلِ . (4)

عنه عليه السلام :أكبَرُ الفَقرِ الحُمقُ . (5)

عنه عليه السلام_ وقد سُئلَ : أيُّ فَقرٍأشَدُّ ؟ _: الكُفرُ بعدَ الإيمانِ . (6)

عنه عليه السلام :فَقرُ النَّفسِ شَرُّ الفَقرِ . (7)

عنه عليه السلام :الغِنى والفَقرُ بعدَ العَرضِ علَى اللّهِ . (8)

عنه عليه السلام :لا فَقرَ بعدَ الجَنّةِ ، ولا غِنى بعدَ النارِ . (9)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام_ لمّا سُئلَ عنِ الفَقرِ _: شَرَهُ النفسِ إلى كُلِّ شيءٍ . (10)

الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :الفَقرُ شَرَهُ النفسِ وشِدَّهُ القُنوطِ . (11)

(انظر) الغنى : باب 1445 .

1490 _ الفَقرُ المَمدوحُ والمَذمومُالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لمّا سُئلَ عمّا يُروى عن أبي ذَرٍّ : ثلاثةٌ يُبغِضُها الناسُ وأنا اُحِبُّها : اُحِبُّ المَوتَ واُحِبُّ الفَقرَ واُحِبُّ البَلاءَ _: إنّ هذا ليس على ما يَرَونَ (12) ؛ إنّما عَنى :المَوتُ في طاعَةِ اللّهِ أحَبُّ إلَيَّ مِن الحَياةِ في مَعصيَةِ اللّهِ ،والفَقرُ في طاعةِ اللّهِ أحَبُّ إليَّ مِن الغِنى فيمَعصيَةِ اللّهِ ، والبَلاءُ في طاعَهِ اللّهِ أحَبُ إلَيَّ مِن الصِّحَّةِ في مَعصيَةِ اللّهِ . (13)

.


1- .بحار الأنوار : 95 / 462
2- .بحار الأنوار : 77 / 150 / 86
3- .بحار الأنوار : 72 / 56 / 86 .
4- .نهج البلاغة : الحكمة 54
5- .نهج البلاغة : الحكمة 38 .
6- .بحار الأنوار : 77/ 377/ 1 .
7- .غرر الحكم : 6547 .
8- .نهج البلاغة : الحكمة 452 .
9- .تحف العقول : 216
10- .تحف العقول : 225 .
11- .بحار الأنوار : 78 / 368 / 3 .
12- .في بعض النسخ «يروون» (كما في هامش المصدر) .
13- .معاني الأخبار : 165 / 1 .

ص: 987

1489 _ معناى فقر
1490 _ فقر ستوده و نكوهيده

1489 _ معناى فقربحار الأنوار :در صحف ادريس آمده است :كسى را كه از من اظهار بى نيازى كند ، توانگرى نباشد و كسى را كه به من اظهار نيازمندى كند ، فقر و نادارى نباشد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى مردم ! ... به نظر شما فقيركيست؟ عرض كردند: مردى كه ثروتى ندارد. فرمود : نه، فقير حقيقى كسى است كه از مال خود چيزى به حساب خدا پيش نفرستد ، اگر چه پس از او مال بسيارى بماند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فقر (حقيقى) ، فقر دل است .

امام على عليه السلام :هيچ فقرى چون نادانى نيست .

امام على عليه السلام :بزرگترين فقر ، كم خردى است .

امام على عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه سخت ترين فقر كدام است _: كفر بعد از ايمان .

امام على عليه السلام :فقر نفس ، بدترين فقر است .

امام على عليه السلام :توانگرى و ف_ق_ر (واقعى) آن گاه معلوم شود ، كه اعمال به پيشگاه خدا عرضه شود .

امام على عليه السلام :با وج_ود ب_هشت ، ف_قرى نيست و با وجود دوزخ ، توانگرى نه .

امام حسن عليه السلام_ در پاسخ ب_ه اين سؤال كه فقرچيست _: آزمندى نفس، به هر چيزى.

امام هادى عليه السلام :فقر ، سيرى ناپذيرى نفس است و نوميدى شديد .

ر.ك : توانگرى ، باب 1445 .

1490 _ فقر ستوده و نكوهيدهامام صادق عليه السلام_ درباره سؤال از اين سخنِ نقل شده از ابوذر كه : «سه چيز است كه مردم از آنها نفرت دارند و من دوستشان دارم : من مرگ و فقر و بلا را دوست دارم» _: اين مطلب آن گونه كه مردم (از سخن ابوذر) مى فهمند ، نيست . بلكه مقصود او اين است كه مرگ در راه طاعت خدا را خوشتر دارم ، تا زندگى توأم با معصيت خدا و فقر در طاعت خدا را دوست تر دارم ، تا توانگرى همراه با معصيت خدا و بلا و بيمارى در راه طاعت خدا را خوشتر دارم ، از تندرستى همراه با معصيت خدا .

.

ص: 988

عنه عليه السلام :الفَقرُ مَعَنا خَيرٌ من الغِنى مع غَيرِنا ،والقَتلُ مَعَنا خَيرٌ من الحَياةِ مَع غَيرِنا . (1)

عنه عليه السلام :غِنىً يَحجُزُكَ عنِ الظُّلمِ خَيرٌ مِن فَقرٍ يَحمِلُكَ علَى الإثمِ . (2)

عنه عليه السلام :الفَقرُ المَوتُ الأح_مَرُ ، [قالَ الراوي:]ف_قل_تُ لأبي عبدِاللّهِ عليه السلام : الفَقرُ مِن الدِّينارِ والدِّرهَمِ ؟ فقالَ : لا ، ولكن مِن الدِّينِ . (3)

1491 _ تحقيرُ الفَقيرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَنِ استَذَلَّ مؤمِنا أو مؤمِنَةً أوحَقَّرَهُ لِفَقرِهِ أو قِلَّةِ ذاتِ يَدِهِ ، شَهَرَهُ اللّهُ تعالى يومَ القِيامَةِ ثُمّ يَفضَحُهُ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لاتُحَقِّروا ضُعفاءَ إخوانِكُم ؛ فإنّهُ مَنِ احتَقَرَ مُؤمِنا لم يَجمَعِ اللّهُ عَزَّوجلَّ بينهما في الجنّةِ إلّا أن يتوبَ . (5)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :مَن لَقِيَ فقيرا مُسلِما فَسَلَّمَ علَيهِ خِلافَ سَلامِهِ علَى الغَنيِّ ، لَقِيَ اللّهَ عَزَّوجلَّ يَومَ القِيامَةِ وهُو علَيهِ غَضبانُ . (6)

1492 _ مايَنفِي الفَقرَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :صِلَةُ الرَّحِمِ تَزيدُ في العُمرِ ،وتَنفي الفَقرَ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :داوُوا الفَقرَ بالصَّدقَةِ والبَذلِ . (8)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :البِرُّ وصَدقَةُ السِّرِّ يَنفِيانِ الفَقرَ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ضَمِنتُ لِمَنِ اقتَصَدَ أن لا يَفتَقِرَ . (10)

(انظر) الحج : باب 447 .

1493 _ مايوجِبُ الفَقرَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن تَفاقَرَ افتَقَرَ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :الأمانَةُ تَجلِبُ الغَناءَ ، والخِيانَةُ تَجلِبُ الفَقرَ . (12)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :حُكِمَ بالفاقَةِ على مُكثِرِها_ يَعني الدنيا _ واُعِينَ بالراحَةِ مَن رَغِبَ عنها . (13)

عنه عليه السلام :مَن فَتَحَ على نفسِهِ بابا مِن المَسألَهِ فَتَحَ اللّهُ علَيهِ بابا مِن الفَقرِ . (14)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ لأبي النُّعمانِ _: لا تَستَأكِلْ بِنا الناسَ ، فلا يَزيدَكَ اللّهُ بذلكَ إلّا فَقرا . (15)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ عن آبائهِ عليهم السلام _: مَن لم يَسألِاللّهَ مِن فَضلِهِ افتَقَرَ . (16)

.


1- .الخرائج والجرائح : 2 / 739 / 54 .
2- .الفقيه : 3 / 166 / 3614 .
3- .الكافي : 2 / 266 / 2 .
4- .بحار الأنوار : 72/44/52 .
5- .الخصال : 614/10.
6- .الأمالي للصدوق : 527/714.
7- .بحار الأنوار : 74/103/61.
8- .غرر الحكم : 5156.
9- .بحار الأنوار : 74/81/83 .
10- .الخصال : 9/32 .
11- .بحار الأنوار: 76/316/6
12- .بحار الأنوار: 75/114/6.
13- .تحف العقول : 221.
14- .بحار الأنوار : 103 / 20 /4
15- .بحار الأنوار : 78 / 184 / 11
16- .بحار الأنوار : 76 / 316 / 6 .

ص: 989

1491 _ تحقير فقير
1492 _ آنچه فقر را از بين مى برد
1493 _ آنچه فقر مى آورد

امام صادق عليه السلام :فقير بودن و با ما بودن بهتراست ، از توانگر بودن و با غير ما بودن . و كشته شدن و با ما بودن بهتر است ، از زنده بودن و با غير ما بودن .

امام صادق عليه السلام :ثروتى كه تو را از س_ت_م باز دارد ، بهتر از فقرى است كه تو را به گناه كشاند .

امام صادق عليه السلام :فقر ، مرگ سرخ است . راوى مى گويد : به ابو عبداللّه عليه السلام عرض كردم : (منظورتان) فقر دينار و درم است ؟ فرمود : نه ؛ بلكه (مرادم) فقر دينى است .

1491 _ تحقير فقيرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مرد يا زن مؤمنى را به سبب تهيدستى يا اندك بودن مال و داراييش خوار شمارد يا تحقير كند، خداوند متعال در روز قيامت او را [بدين كار زشتش ] شهره و سپس رسوايش سازد.

امام على عليه السلام :برادران تهيدست خود را تحقيرنكنيد؛ زيرا هر كس مؤمنى را حقير شمارد، خداوند عز و جل ميان آن دو در بهشت جمع نكند، مگر اين كه توبه نمايد.

امام رضا عليه السلام :هر كس با مسلمانى فقير رو به رو شود و به او سلامى متفاوت با سلامى كند كه به ثروتمند مى كند، روز قيامت خداوند عز و جل را ديدار كند در حالى كه خدا از او در خشم است.

1492 _ آنچه فقر را از بين مى بردپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صله رحم، عمر را زياد مى كند و فقر را از بين مى برد.

امام على عليه السلام :فقر را با صدقه و بخشش، درمان كنيد.

امام باقر عليه السلام :نيكى كردن و صدقه نهانى، فقر را از بين مى برند.

امام صادق عليه السلام :من براى كسى كه ميانه روى (صرفه جويى) كند، ضمانت مى كنم كه فقير نشود.

ر.ك : حج ، باب 447 .

1493 _ آنچه فقر مى آوردپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه دم از نادارى زند، نادار شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امانتدارى توانگرى مى آورد وخيانت [در امانت] فقر.

امام على عليه السلام :فزونخواهِ دنيا محكوم به فقر است ، و رويگردانِ از دنيا آسايش يار اوست.

امام على عليه السلام :هر كه درى از نيازخواهى به روى خود بگشايد، خداوند درى از فقر به رويش باز كند.

امام باقر عليه السلام_ به ابو نعمان _فرمود: ما را وسيله سركيسه كردن مردم قرار مده؛ زيرا با اين كار، خداوند بر فقر تو مى افزايد.

امام صادق عليه السلام_ به نقل از پدران پزرگوارش _: هر كه از فضل خدا نطلبد ، فقير شود .

.

ص: 990

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أيُّما رَجُلٍ دَعا على ولَدِهِ أورَثَهُ الفَقرَ . (1)

1494 _ اعتِذارُ اللّهِ سُبحانَه مِنَ الفُقَراءِ!الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ اللّهَ جلَّ ثناؤهُ لَيَعتَذِرُ إلى عَبدِهِ المؤمنِ المُحْوِجِ في الدنيا كما يَعتَذِرُ الأخُ إلى أخيهِ ، فيَقولُ : وعِزَّتي وجَلالي ، ما أحوَجتُكَ في الدنيا مِن هَوانٍ كانَ بِكَ عَلَيَّ ، فارفَعْ هذا السَّجْفَ فانظُرْ إلى ما عَوَّضتُكَ مِن الدنيا . قالَ : فَيَرفَعُ فيَقولُ : ما ضَرَّني ما مَنَعتَني مع ما عَوَّضتَني ؟! (2)

1495 _ زينَةُ الفَقرِالكتاب :(لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبيلِ اللّهِ لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ لايَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحافا) . (3)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ جَعَلَ الفَقرَ أمانَةً عندَخَلقِهِ ، فَمَن سَتَرَهُ أعطاهُ اللّهُ مِثلَ أجرِ الصائمِ القائمِ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العَفافُ زينَةُ الفَقرِ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أشَدُّ شيءٍ مَؤونةً إخفاءُالفاقَةِ . (6)

1496 _ طوبى لِلفُقَراء!رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :طُوبى للمَساكينِ بالصَّبرِ ، وهُمُ الذينَ يَرَونَ مَلَكوتَ السَّماواتِ والأرضِ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :الفُقَراءُ مُلوكُ أهلِ الجَنّةِ ، والناسُ كُلُّهُم مُشتاقُونَ إلَى الجَنّةِ والجَنَّةُ مُشتاقَةٌ إلَى الفُقَراءِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :اِطَّلَعتُ في الجَنَّةِ فَرَأيتُ أكثَرَ أهلِها الفُقَراءَ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ ولم يَترُكْ دِرهَما ولا دِينارا لم يَدخُلِ الجَنّةَ أغنى مِنهُ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ آخِرَ الأنبياءِ دُخولاً إلَى الجَنّةِ سُليمانُ ، وذلكَ لِما اُعطِيَ مِن الدنيا . (11)

بحار الأنوار :محمّدُ بن عبد الحسينِ بن كثير الخزّازُ عَنِ الإمامِ الصّادقِ عليه السلام : قالَ لي : أما تَدخُلُ السُّوقَ ؟ أما تَرى الفاكِهَةَ تُباعُ والشيءَ مِمّا تَشتَهِيهِ ؟ فقلتُ : بَلى ، فقالَ : أمَا إنَّ لكَ بكُلِّ ما تَراهُ فلا تَقدِرُ على شِراهُ حَسَنةً . (12)

(انظر) البلاء : باب 269 ؛ المحبة : باب 436 .

.


1- .بحار الأنوار : 104/99/ 77.
2- .الكافي : 2/264/18.
3- .البقرة : 273.
4- .الكافي : 2/260/3.
5- .نهج البلاغة : الحكمة 68.
6- .بحار الأنوار: 78/249/87.
7- .الكافي : 2/263/13.
8- .بحار الأنوار : 72/49/58 .
9- .مسند ابن حنبل : 1/504/2086.
10- .بحار الأنوار : 71/267/17
11- .بحار الأنوار : 72/52/76
12- .بحار الأنوار : 72/25/19 .

ص: 991

1494 _ عذرخواهى خداوند سبحان از فقيران!
1495 _ زيور فقر
1496 _ خوشا به حال فقيران!

امام صادق عليه السلام :هر مردى كه فرزند خود رانفرين كند، فقر برايش به ارث مى گذارد.

1494 _ عذرخواهى خداوند سبحان از فقيران!امام صادق عليه السلام :[در روز قيامت] خداوند،جلّ ثناؤه، همچنان كه برادرى از برادرش پوزش مى خواهد، از بنده مؤمن نيازمند خود در دنيا، پوزش مى خواهد و مى فرمايد: به عزّت و جلالم سوگند كه من تو را در دنيا از سر خواريت نزد من، محتاج نكردم. اكنون اين روپوش را بردار و ببين به جاى دنيا به تو چه داده ام. او روپوش را برمى دارد و مى گويد: با اين عوضى كه به من دادى مرا چه زيان كه در دنيا ، چيزهايى را از من گرفتى!

1495 _ زيور فقرقرآن:«[اين صدقات] براى آن نيازمندانى است كه در راه خدا فرو مانده اند و نمى توانند [براى تأمين هزينه زندگى] در زمين سفر كنند. از شدّت خويشتندارى، فرد بى اطلاع، آنان را توانگر مى پندارد. آنها را از سيمايشان مى شناسى. با اصرار [چيزى ]از مردم نمى خواهند».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند فقر را نزد خلق خودامانت نهاده است. بنابراين، هر كس آن را مخفى نگه دارد، خداوند پاداش روزه گيرِ شب زنده دار را به او عطا فرمايد.

امام على عليه السلام :خويشتندارى (مناعت طبع) زيورفقر است.

امام صادق عليه السلام :دشوارترين و پر زحمت ترين كارها، پوشيده داشتن فقر است .

1496 _ خوشا به حال فقيران!پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوشا به حال مستمندان شكيبا.آنهايند كسانى كه ملكوت آسمانها و زمين را مى بينند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فقرا شهرياران اهل بهشتند.مردم همگى مشتاق بهشتند و بهشت مشتاق فقيران است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به بهشت سرى زدم، ديدم بيشترمردم آن فقيرانند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه بميرد و درهم و دينارى از خود بر جاى نگذارد، توانگرتر از او كسى وارد بهشت نشود.

امام صادق عليه السلام :آخرين پيامبرى كه وارد بهشت مى شود، سليمان است و اين به سبب دنيايى است كه به او داده شد.

بحار الأنوار_ به نقل از محمّد خزّاز _: امام صادق عليه السلام به من فرمود : آيا به بازار نمى روى؟ آيا ميوه هايى كه به فروش مى رسد و چيزهاى ديگرى كه دلت هوس آنها را مى كند نمى بينى؟ عرض كردم: چرا. فرمود: بدان كه در برابر هر چيزى كه مى بينى اما از عهده خريد آن بر نمى آيى، برايت حسنه اى است.

ر.ك : آزمايش ، باب 269 ؛ محبّت ، باب 436 .

.

ص: 992

323 . فقه

1497 _ تشويق به فقيه شدن در دين
1498 _ ويژگى هاى فقيه
1499 _ گران بودن وجود فقيه بر ابليس

323 فقه1497 _ تشويق به فقيه شدن در دينقرآن:«و شايسته نيست كه مؤمنان همگى [براى جهاد ]كوچ كنند. پس چرا از هر فرقه اى از آنان دسته اى كوچ نمى كنند تا [دسته اى بمانند و] در دين آگاهى پيدا كنند و قوم خود را وقتى به سوى آنان بازگشتند بيم دهند؟ باشد كه آنان [از كيفر الهى ]بترسند».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه خداوند خوبى بنده اى را بخواهد، او را در دين فقيه گرداند و راه درست و راستش را به او الهام فرمايد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين عبادت ، فقه (شناخت دين) است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا براى هر چيزى تكيه گاهى است و تكيه گاه اين دين، فقه است.

امام على عليه السلام :قرآن را بياموزيد، كه آن بهترين سخن است و در آن دانا شويد، كه آن بهار دلهاست.

امام كاظم عليه السلام :در دين خدا فقيه و دانا شويد؛ زيرا فقه كليد بصيرت است و مايه كمال عبادت و وسيله رسيدن به مقامات بلند و مراتب عالى دينى و دنيايى.

1498 _ ويژگيهاى فقيهامام على عليه السلام :دين شناس حقيقى كسى است كه مردم را از رحمت خدا نا اميد نكند و آنان را از نسيم رحمت الهى مأيوس نسازد و از مكر خداوند در امانشان ندارد .

امام على عليه السلام :آيا شما را از فقيهِ حقيقى آگاه نكنم؟ كسى كه جواز معصيت خدا به مردم ندهد و از رحمت خدا نوميدشان نكند و از مكر و عذاب خدا آسوده خاطرشان نسازد و از قرآن، به چيز ديگر رو نكند.

امام باقر عليه السلام_ در پاسخ به مردى كه پرسش كرد و حضرت پاسخ او را داد و او گفت: فقها اين را نمى گويند _فرمود : واى بر تو! آيا هرگز فقيهى ديده اى؟! فقيه حقيقى، كسى است كه به دنيا بى اعتنا و به آخرت مشتاق باشد و به سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله ، چنگ در زند.

امام صادق عليه السلام :هيچ فردى از شما فقيه نباشد، مگر آن گاه كه تعريضات كلام ما را بفهمد.

امام رضا عليه السلام :از نشانه هاى فقاهت، بردبارى و دانش و خاموشى است.

1499 _ گران بودن وجود فقيه بر ابليسپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وجود يك فقيه براى ابليس،گرانتر از هزار عابد است.

.

ص: 994

1500 _ مرگ فقيه

324 . انديشيدن

1501 _ تشويق به انديشيدن

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ چيز براى ابليس كمرشكن تر از عالمى كه در ميان قبيله اى سر بردارد، نيست.

امام زين العابدين عليه السلام يا امام باقر عليه السلام :وجود يك فقيهِ در دين، از وجود هزار عابد براى شيطان گرانتر است.

ر.ك : دانش و دانايى ، باب 1342 .

1500 _ مرگ فقيهامام صادق عليه السلام :هرگاه مؤمنِ فقيه بميرد، رخنه اى در اسلام پديد آيد كه هيچ چيز آن را نبندد.

امام صادق عليه السلام :براى شيطان، مرگ هيچ مؤمنى خوشايندتر از مرگ يك فقيه نيست.

324 انديشيدن1501 _ تشويق به انديشيدنقرآن:«اينچنين خدا آياتش را براى شما روشن مى گرداند، باشد كه [در كار دنيا و آخرت] بينديشيد» .

ر.ك : بقره: آيات 266، 269 و آل عمران : آيات 13، 137 ، 191 و انعام : آيات 11 ، 36 ، 50 ، 152 و اعراف : آيات 3 ، 176 ، 185 ، 201 ويونس : آيات 24 ، 73 ، 101 ويوسف : آيات 109 ، 111 و رعد : آيه 3 و حِجر : آيه 75 ونحل : آيات 11 ، 36 و مؤمنون : آيه 85 و فرقان : آيات 50 ، 73 و نمل : آيات 62 ، 69 و عنكبوت : آيات 20 ، 24 ، 35 ، 43 و روم : آيات 8 ، 9 ، 21 و مؤمن : آيات 13 ، 58 ، 82 وجاثيه : آيات 3 _ 5 ، 13 و محمّد : آيه 10 و قمر : آيات 4 ، 15 و حشر : آيه 2 و حاقّه : آيه 11 و مزّمّل : آيه 19 و انسان : آيه 29 .

حديث :امام على عليه السلام :انديشيدن، به نيكى و عمل به آن فرا مى خواند.

امام على عليه السلام :هر كه بينديشد، بينا شود.

امام على عليه السلام :هر كه در آنچه آموخته است بسيار انديشه كند، دانش خود را استوار گرداند و آنچه را نمى فهميده است، بفهمد.

امام على عليه السلام :هيچ دانشى چون انديشيدن نيست.

امام على عليه السلام :انديشه، آينه اى صاف است.

امام حسن عليه السلام :انديشيدن، مايه زندگى دل شخص با بصيرت است.

.

ص: 996

1502 _ عبادتى چون تفكّر نيست
1503 _ آنچه انديشه را صاف مى كند
1504 _ انديشيدنِ ممنوع

325 . قبر

1505 _ قبر اوّلين منزل آخرت

امام حسن عليه السلام :شما را به تقواى الهى و انديشيدنِ هميشگى سفارش مى كنم؛ زيرا كه انديشيدن پدر و مادر همه خوبيهاست.

امام صادق عليه السلام :انديشه، آينه خوبيها و پوشاننده بديهاست.

1502 _ عبادتى چون تفكّر نيستتنبيه الخواطر :مادر ابوذر رحمه الله _ در پاسخ به سؤال از عبادت ابوذر _ گفت : تمام روز را از مردم كناره مى گرفت و به انديشيدن مى پرداخت.

امام صادق عليه السلام :برترين عبادت، انديشيدن مداوم درباره خدا و قدرت اوست.

امام صادق عليه السلام :يك ساعت انديشيدن بهتر از سالى عبادت است. «جز اين نيست كه خردمندان پند مى گيرند» .

ر.ك : عبادت ، باب 1215 ، 1217 .

1503 _ آنچه انديشه را صاف مى كندامام على عليه السلام :هر كه كم بخورد، انديشه اش صاف گردد.

امام على عليه السلام :چگونه صاف و زلال گردد انديشه كسى كه پيوسته شكمش سير است؟

1504 _ انديشيدنِ ممنوعامام على عليه السلام :انديشيدن در غير حكمت، هوس (1) است.

امام على عليه السلام :كسى كه زياد درباره گناهان بينديشد، گناهان او را به سوى خود بكشانند.

امام على عليه السلام :هر كه در ذات خدا بينديشد ،مُلحد مى شود .

ر.ك : شناخت خدا ، باب 1254 .

325 قبر1505 _ قبر اوّلين منزل آخرتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قبرْ نخستين منزل آخرت است. اگر كسى از آن به سلامت رَسْت، منازل بعد آن آسانتر است و اگر به سلامت نرَسْت، دشوارى منازل بعدى كمتر از آن نيست.

تنبيه الخواطر :_ بر گورى گذشت كه روز قبل شخصى در آن دفن شده بود و خانواده اش مى گريستند _پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : همانا دو ركعت نماز عادى كه شما كوچك مى شماريد، براى صاحب اين گور دوست داشتنى تر از همه دنياى شماست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سرآغاز عدالتِ آخرت، قبرهاست كه شرافتمند از غير شرافتمند نمى شناسد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :منظره اى نديدم مگر اينكه قبر ازآن ترسناك تر است .

امام على عليه السلام :با گورها مأنوس باش تا عبرت گيرى.

امام صادق عليه السلام :قبر را هر روز سخنى است كه مى گويد: من خانه غربتم، من خانه تنهايى ام، من خانه كرمها هستم، من قبرم، من باغى از باغهاى بهشت يا گودالى از گودالهاى دوزخم.

.


1- .هوس : نوعى از جنون و سبك مغزى، هذيان .

ص: 998

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ عندَ قَبرٍ _: إنّ شيئا هذاآخِرُهُ لَحَقيقٌ أن يُزهَدَ في أوَّلِهِ ، وإنّ شيئاهذا أوَّلُهُ لَحَقيقٌ أن يُخافَ آخِرُهُ . (1)

1506 _ سُؤالُ القَبرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ في قولِهِ تعالى : «يُثَبِّتُ اللّهُالّذينَ آمَنوا بالقَولِ الثّابتِ في الحَياةِ الدُّنيا وفي الآخِرَةِ» (2) _: في القَبرِ إذا سُئلَ المَوتى . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :يُسألُ المَيِّتُ في قَبرِهِ عن خَمسٍ : عن صَلاتِهِ ، وزَكاتِهِ ، وحَجِّهِ ، وصيامِهِ ، ووَلايَتِهِ إيّانا أهلَ البَيتِ ، فتَقولُ الوَلايةُ مِن جانِبِ القَبرِ للأربَعِ : ما دَخَلَ فِيكُنَّ مِن نَقصٍ فَعلَيَّ تَمامُهُ . (4)

عنه عليه السلام :لا يُسألُ في القَبرِ إلّا مَن مَحَضَ الإيمانَ مَحضا ، أو مَحَضَ الكُفرَ مَحضا . (5)

1507 _ عَذابُ القَبرِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :يا عِبادَ اللّهِ ، ما بعدَ المَوتِ لِمَن لم يُغفَرْ لَهُ أشدَّ مِن المَوتِ ؛ القَبرُ ،فاحذَرُوا ضِيقَهُ وضَنكَهُ وظُلمَتَهُ وغُربَتَهُ ... وإنّ المَعيشَةَ الضَّنْكَ الّتي حَذَّرَ اللّهُ مِنها عَدُوَّهُ عَذابُ القَبرِ . (6)

عنه عليه السلام :فإنّكُم لو قد عايَنتُم ما قد عايَنَ مَن ماتَ مِنكُم لَجَزِعتُم ووَهِلتُم وسَمِعتُم وأطَعتُم ، ولكنْ مَحجوبٌ عَنكُم ما قد عايَنُوا، وقَريبٌ ما يُطرَحُ الحِجابُ (7) ! (8)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مَن أتَمَّ رُكوعَهُ لم تَدخُلْهُ وَحشَةٌ في قَبرِهِ . (9)

.


1- .معاني الأخبار : 343/1.
2- .إبراهيم : 27 .
3- .بحار الأنوار : 6/228/29 .
4- .الكافي : 3/241/15
5- .الكافي : 3/236/4.
6- .الأمالي للطوسي : 28/31.
7- .نهج البلاغة : الخطبة 20 .
8- .قال ابن أبي الحديد : وهذا الكلام يدلُّ على صحَّة القول بعذاب القبر ، وأصحابنا كلُّهم يذهبون إليه وإن شنَّع عليهم أعداؤهم من الأشعريَّة وغيرهم بجحده . (شرح نهج البلاغة: 1/298).
9- .ثواب الأعمال : 55/1.

ص: 999

1506 _ سؤال قبر
1507 _ عذاب قبر

امام كاظم عليه السلام_ در كنار يك گور _فرمود : چيزى كه پايانش اين است، سزاست كه از همان آغاز دل از آن بركَنند و چيزى كه آغازش اين است ، بجاست كه از پايانش بترسند.

1506 _ سؤال قبرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ درباره آيه: «خداوند كسانى را كه ايمان آورده اند در زندگى دنيا و آخرت با گفتار ثابت و درست استوار مى دارد» (1) _فرمود : مراد در قبر و به هنگام سؤال از مردگان است.

امام صادق عليه السلام :در قبر از مرده پنج سؤال مى كنند: از نماز، زكات، حجّ، روزه و ولايتش نسبت به ما خاندان. پس، ولايت از گوشه قبر به آن چهار چيز مى گويد: هر يك از شما كم و كاستى داشتيد، كامل كردن آن با من.

امام صادق عليه السلام :در قبر پرسش نمى شود، مگر از كسى كه مؤمن محض باشد يا كافر محض.

1507 _ عذاب قبرامام على عليه السلام :بندگان خدا! براى كسى كه آمرزيده نشده، از مرگ سخت تر قبر است. پس، از تنگى و فشار و تاريكى و تنهايى قبر بترسيد ... آن زندگى تنگى كه خداوند به دشمن خود نسبت به آن هشدار داده، عذاب قبر است.

امام على عليه السلام :اگر آنچه را رفتگان شما ديده اند مى ديديد، هر آينه بى تاب مى شديد و وحشت مى كرديد و حرفشنوى مى داشتيد و فرمان مى برديد. امّا آنچه آنها ديده اند، از شما پوشيده است و زود باشد كه پرده فرو افتد. (2)

امام باقر عليه السلام :هر كه ركوع نمازش را كامل انجام دهد، هيچ ترس و وحشتى در قبر به سراغش نمى آيد.

.


1- .ابراهيم ، آيه 27 .
2- .ابن ابى الحديد مى نويسد: اين سخن دال بر اين است كه اعتقاد به عذاب قبر درست است و هم مسلكان ما نيز همگى بر همين باورند؛ گر چه مخالفان اشعرى و غير اشعرىِ آنها با انكار اين موضوع، آنان را به باد انتقاد گرفته اند.

ص: 1000

326 . كشتن

1508 _ حرمت آدم كشى
1509 _ كشتن مؤمن

326 كشتن1508 _ حرمت آدم كشىقرآن:«بدين سبب بر بنى اسرائيل حكم كرديم كه هر كس نفسى را بدون حقّ قصاص يا بى آن كه در روى زمين فساد و تبهكارى كندْ بكشد، چنان است كه همه مردم را كشته و هر كه نفسى را زنده كند، چنان است كه تمام مردم را زندگى بخشيده است».

ر.ك : نساء : آيات 29 ، 92 ، 93 و مائده : آيه 28 و انعام : آيات 140 ، 151 و كهف : آيه 74 و فرقان : آيه 68 و تكوير : آيه 9 .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سركش ترين مردم كسى است كه بى گناهى را كه قصد كشتن او را نداشته است، بكشد يا غيرزننده خود را بزند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز قيامت نخستين چيزى كه درباره آن ميان مردم داورى مى شود، خون است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيگمان اگر همه دنيا نابود شود،نزد خدا اهميتش كمتر از خونى است كه به ناحق ريخته شود.

امام رضا عليه السلام :خداوند قتل نفس را حرام فرمود؛ چون اگر اين كار را روا مى شمرد، موجب نابودى مردم و هرج و مرج در جامعه مى شد.

1509 _ كشتن مؤمنقرآن:«هر كس عمداً مؤمنى را بكشد، كيفرش دوزخ است كه در آن جاويدان خواهد بود. و خدا بر او خشم مى گيرد و لعنتش مى كند و عذابى بزرگ برايش آماده ساخته است».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى مردم! من در ميان شما باشم و جنازه مقتولى پيدا شود و قاتلش معلوم نباشد؟! اگر اهل آسمانها و زمين در كشتن مرد مسلمانى همداستان شوند، هر آينه خداوند همه آنان را، بى شمار و بى حساب، عذاب دهد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس [حتى] با نيم كلمه حرف در كشتن مؤمنى كمك كند، روز قيامت خدا را در حالى ديدار كند كه بر پيشانيش نوشته شده است: نوميد (محروم) از رحمت خدا.

امام باقر عليه السلام :هر كس عمداً مؤمنى را بكشد، خداوند متعال همه گناهان را براى او ثبت كند و مقتول از گناهان پاك شود و اين سخن خداوند متعال است [، آن جا كه به نقل از يكى از فرزندان آدم به برادرش مى فرمايد]: «مى خواهم گناه من و گناه خودت را به دوش كشى و از دوزخيان باشى».

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه : اگر مؤمن عمداً مؤمنى را بكشد آيا توبه دارد؟ _فرمود: اگر به خاطر ايمانش او را كشته باشد، توبه ندارد. ولى اگر از روى خشم يا به انگيزه امرى از امور دنيا بكشد، توبه اش اين است كه قصاص شود.

.

ص: 1002

1510 _ حرام بودنِ خودكشى

327 . قرآن

1511 _ بر شما باد قرآن!

1510 _ حرام بودنِ خودكشىقرآن:«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اموال يكديگر را به ناروا مخوريد، مگر آن كه داد و ستدى به رضايت يكديگر از شما [انجام گرفته ]باشد و خودتان را مكشيد؛ زيرا خدا همواره با شما مهربان است».

حديث :امام باقر عليه السلام :مؤمن به هر بلايى گرفتار مى شود و با هر مرگى مى ميرد، اما خودكشى نمى كند.

امام صادق عليه السلام :هر كه عمداً خودش را بكشد،در آتش دوزخ جاودانه است.

327 قرآن1511 _ بر شما باد قرآن!قرآن:«و براستى كه تو را سبع المثانى (سوره فاتحه) و قرآن بزرگ عطا كرديم».

«و قطعاً قرآن را براى پند آموزى آسان كرده ايم. پس آيا پند گيرنده اى هست؟».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه كارها همچون پاره هاى شب تار بر شما تاريك و شبهه ناك شد، به قرآن روى آوريد؛ زيرا قرآن شفيعى است كه شفاعتش پذيرفته است و شاكى و خصمى است كه شكايتش قبول مى شود. هر كه قرآن را فراپيشِ خود قرار دهد، او را به سوى بهشت كشاند و هر كه آن را پشت سر خويش نهد، به سوى دوزخش كشاند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ وقتى به ايشان گفته شد: بزودى امّت تو گرفتار فتنه خواهد شد، [در جواب اين پرسش كه : ]راه خلاص از آن چيست؟ _فرمود : كتاب گرامى خدا، همان كه باطل نه از پيش و نه از پس بدو راه نيابد، فرود آمده [و ]از سوى حكيمى ستوده است. هر كه علم را در جز قرآن بجويد، خداوند گمراهش كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد قرآن، آن را پيشوا و راهبر خود كنيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترى قرآن بر ديگر سخنان، همچون برترى خدا بر خلق خود است.

.

ص: 1004

عنه صلى الله عليه و آله :القرآنُ غِنىً ، لا غِنىً دونَهُ ، ولا فَقرَ بعدَهُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن اُعطِيَ القرآنَ فَظَنَّ أنّ أحَدا اُعطِيَأكثَرَ ممّا اُعطيَ فقد عَظَّمَ صَغيرا وصَغَّرَ كبيرا . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أرادَ عِلمَ الأوَّلينَ والآخِرينَ فَلْيُثَوِّرِ القرآنَ (3) ، (4) .

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :فَتَجلّى لَهُم سبحانَهُ في كتابِهِ مِن غَيرِ أن يَكُونوا رَأوهُ بما أراهُم مِن قُدرَتِهِ . (5)

عنه عليه السلام :اللّهَ اللّهَ في القرآنِ ، لا يَسبِقُكُم بالعَمَلِ بهِ غَيرُكُم . (6)

عنه عليه السلام :تَعَلَّمُوا كتابَ اللّهِ تباركَ وتعالى ؛ فإنّهُ أحسَنُ الحَديثِ وأبلَغُ المَوعِظَةِ ، وتَفَقَّهُوا فيه فإنّهُ رَبيعُ القُلوبِ ، واستَشفُوا بنُورِهِ فإنّه شِفاءٌ لِما في الصُّدورِ ، وأحسِنُوا تِلاوَتَهُ فإنّهُ أحسَنُ القَصصِ . (7)

عنه عليه السلام :إنّ فيهِ شِفاءً مِن أكبَرِ الداءِ ، وهُوالكُفرُ والنِّفاقُ ، والغَيُّ والضَّلالُ . (8)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :لو ماتَ مَن بَينَ المَشرِقِ والمَغرِبِ لَما استَوحَشتُ بعدَ أن يكونَ القرآنُ مَعي . (9)

1512 _ القُرآنُ في كُلِّ زَمانٍ جَديدٌالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تُخلِقُهُ كَثرَةُ الرَّدِّ ووُلوجُ السَّمعِ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لمّا سُئلَ : ما بالُ القرآنِ لا يَزدادُ علَى النَّشرِ والدَّرسِ إلّا غَضاضَةً؟ _: لأنَّ اللّهَ تباركَ وتعالى لم يَجعَلْهُ لِزمانٍ دونَ زَمانٍ ، ولا لِناسٍ دونَ ناسٍ ، فهُو في كلِّ زَمانٍ جَديدٌ ، وعِند كُلِّ قَومٍ غَضٌّ إلى يَومِ القِيامَةِ . (11)

1513 _ تَعليمُ القُرآنِ وَتَعَلُّمُهُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :خَيرُكُم مَن تَعَلَّمَ القرآنَ وعَلَّمَهُ . (12)

عنه صلى الله عليه و آله :علَيكُم بتَعَلُّمِ القرآنِ وكَثرَةِ تِلاوَتِهِ . (13)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن عَلَّمَ رجُلاً القرآنَ فهُو مَولاهُ ،لا يَخذُلُهُ ولا يَستَأثِرُ علَيهِ . (14)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :حَقُّ الوَلَدِ علَى الوالِدِ أن يُحَسِّنَ اسمَهُ ، ويُحسِّنَ أدَبَهُ ، ويُعَلِّمَهُ القرآنَ . (15)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :يَنبَغي للمؤمنِ أن لا يَموتَ حتّى يَتَعَلَّمَ القرآنَ ، أو يكونَ في تَعَلُّمِهِ . (16)

.


1- .بحار الأنوار : 92/19/18.
2- .معاني الأخبار : 279.
3- .فليُثَوِّر القرآن : أي لينقّر عنه ويفكّر في معانيه وتفسيره وقراءته. (النهاية : 1/229) .
4- .كنز العمّال : 2454.
5- .نهج البلاغة: الخطبة 147 .
6- .نهج البلاغة : الكتاب 47.
7- .تحف العقول : 150.
8- .نهج البلاغة: الخطبة 176 .
9- .الكافي : 2/602/13.
10- .نهج البلاغة : الخطبة 156 .
11- .بحار الأنوار : 92/15/8 . وعن يعقوب بن السكّيت النحوي قال : سألت أبا الحسن الثالث عليه السلام ما بال القرآن _ وذكر نحوه _ بحار الأنوار : 92/15/9.
12- .كنزالعمّال : 2351
13- .كنزالعمّال : 2368
14- .كنزالعمّال : 2382.
15- .نهج البلاغة : الحكمة 399.
16- .الدعوات : 220/600 .

ص: 1005

1512 _ قرآن، هميشه تازگى دارد
1513 _ آموزش دادن قرآن و آموختن آن

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قرآن ثروتى است كه بدون آن توانگرى نباشد و با وجود آن فقرى نه.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به هر كس [نعمت دانستن]قرآن داده شود و با اين حال گمان كند كه به ديگرى نعمتى بالاتر و بيشتر از اين نعمت او داده شده است، بيگمان كوچكى را بزرگ شمرده و بزرگى را كوچك.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه خواهان علم پيشينيان و آيندگان، از اول تا به آخر دنيا است، در قرآن كند و كاو كند.

امام على عليه السلام :خداوند سبحان، قدرت خويش را در كتابش نمايان ساخت و بدين سان خويشتن را به بندگانش، بى آن كه او را ببينند، نشان داد.

امام على عليه السلام :خدا را! خدا را! درباره قرآن، مبادا ديگران با عمل به آن، بر شما پيشى گيرند.

امام على عليه السلام :كتاب خداوند تبارك و تعالى را بياموزيد؛ زيرا كه آن نيكوترين سخن و رساترين اندرز است و قرآن را بفهميد؛ زيرا كه آن بهار دلهاست و از نور آن شفا جوييد؛ زيرا كه آن شفابخش بيماريهاى سينه هاست و آن را نيكو تلاوت كنيد؛ زيرا كه آن بهترين داستان (تاريخ) است.

امام على عليه السلام :در قرآن، درمان بزرگترين دردهاست: درد كفر و نفاق و تباهى و گمراهى.

امام زين العابدين عليه السلام :اگر همه مردم از شرق تا غرب عالم بميرند، با وجود قرآن در كنار من، هرگز احساس وحشت و تنهايى نكنم.

1512 _ قرآن، هميشه تازگى داردامام على عليه السلام :قرآن هر اندازه هم تكرار شود و به گوش خورد ، باز كهنه نمى شود .

امام صادق عليه السلام_ وقتى از ايشان سؤال شد: چه سرّى است كه قرآن هر چه بيشتر خوانده و بحث شود، برتازگى وطراوت آن افزوده مى شود؟ _فرمود : چون خداوند تبارك و تعالى، آن را تنها براى زمانى خاص و مردمى خاصّ قرار نداده است. از اين رو، در هر زمانى و براى هر مردمى، تا روز قيامت، تازه و باطراوت است.

1513 _ آموزش دادن قرآن و آموختن آنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين شما، كسى است كه قرآن را فرا گيرد و [به ديگران ]آموزش دهد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد آموختن قرآن و بسيارخواندن آن.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به مردى قرآن بياموزد،مولاى اوست و آن مرد نبايد او را تنها و بى يار گذارد و خود را بر وى ترجيح دهد.

امام على عليه السلام :حقوق فرزند بر پدر، اين است كه نامى نيكو بر او بنهد و نيكو تربيتش كند و قرآن را به او بياموزد.

امام صادق عليه السلام :سزاوار است كه مؤمن پيش از آن كه بميرد، قرآن را بياموزد يا در حال آموختن آن بميرد.

.

ص: 1006

1514 _ حِفظُ القُرآنِ و أدبُ حافِظِهرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أعطاهُ اللّهُ حِفظَ كتابِهِ فَظَنَ أنَّ أحَدا اُعطيَ أفضَلَ مِمّا اُعطيَ فقد غَمَطَ أفضَلَ النِّعمَةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ الذي ليسَ في جَوفِهِ شيءٌ من القرآنِ كالبَيتِ الخَرِبِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :بِئسَما لأِحدِكُم أن يَقولَ نَسِيتُ آيَهً كَيتَ وكَيتَ ، بَل هو نُسِّيَ . استَذكِرُوا القرآنَ ، فوالذي نَفسي بيَدِهِ لَهُو أشَدُّ تَفَصِّيا مِن صُدورِ الرِّجالِ مِن النَّعَمِ مِن عُقُلِها . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :حَمَلةُ القرآنِ هُمُ المَحفوفُونَ برَحمَهِ اللّهِ ، المَلبوسونَ بنُورِ اللّهِ عَزَّوجلَّ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :أشرافُ اُمّتي حَمَلَةُ القرآنِ وأصحابُ الليلِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ أحَقَّ الناسِ بالتَّخَشُّعِ في السِّرِّ والعَلانيَةِ لَحامِلُ القرآنِ ، وإنَّ أحَقَّ الناسِ فيالسِّرِّ والعَلانيَةِ بالصلاةِ والصومِ لَحامِلُ القرآنِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَنبغي لِصاحِبِ القرآنِ أن يَحِدَّ مَع مَن حَدَّ ، ولا يَجهَلَ مَع مَن يَجهَلُ وفي جَوفِهِ كلامُ اللّهِ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الحافِظُ للقرآنِ العامِلُ بهِ مَع السَّفَرَةِ الكِرامِ البَرَرَةِ . (8)

عنه عليه السلام :مَن نَسِيَ سُورَةً مِن القرآنِ مُثِّلَت لَهُ في صُورَةٍ حَسَنةٍ ودَرَجةٍ رَفيعَةٍ ، فإذا رَآها قالَ : من أنتِ ؟ ما أحسَنَكِ ! لَيتَكِ لي ! فتقولُ : أما تَعرِفُني ؟ أنا سُورَةُ كذا وكذا ، لو لم تَنسَني لَرَفَعتُكَ إلى هذا المَكانِ . (9)

1515 _ الحَثُّ عَلى تِلاوَةِ القُرآنِالكتاب :(إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللّهِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ) . (10)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا أحَبَّ أحدُكُم أن يُحَدِّثَ رَبَّهُ فَلْيَقرَأْ القرآنَ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :يقالُ لِصاحِبِ القرآنِ : اِقرَأ وَارقَ ورَتِّلْ كما كنتَ تُرَتِّلُ في دارِ الدنيا ، فإنّ مَنزِلَتَكَ عندَ آخِرِ آيَةٍ كُنتَ تَقرَؤها . (12)

كنز العمّال عن ابن عمر :قال رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنّ هذهِ القُلوبَ تَصدَأُ كما يَصدَأُ الحَديدُ . قيلَ : يا رسولَ اللّهِ ، فما جَلاؤها ؟ قالَ : تِلاوَةُ القرآنِ . (13)

عنه صلى الله عليه و آله :علَيكَ بقِراءةِ القرآنِ ؛ فإنّ قِراءتَهُ كَفّارةٌ للذُّنوبِ ، وسَترٌ في النارِ ، وأمانٌ مِن العذابِ . (14)

.


1- .كنز العمّال : 2317
2- .كنز العمّال : 2478
3- .كنز العمّال : 2849.
4- .جامع الأخبار : 115/202.
5- .الخصال : 7/21.
6- .الكافي : 2/604/5.
7- .كنز العمّال : 2347.
8- .الكافي : 2/603/2.
9- .ثواب الأعمال : 283/1 .
10- .فاطر : 29.
11- .كنز العمّال : 2257
12- .كنز العمّال : 2330
13- .كنز العمّال : 2441.
14- .بحارالأنوار: 92/17/18.

ص: 1007

1514 _ حفظ قرآن و ادب حفظ آن
1515 _ تشويق به تلاوت قرآن

1514 _ حفظ قرآن و ادب حفظ آنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كه خدا نعمت حفظ كتاب خود را به او عطا كند و آن كس گمان كند كه به ديگران نعمتى بزرگتر از اين نعمت او داده شده است، بيگمان نسبت به بزرگترين نعمت تحقير و ناسپاسى روا داشته است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه در اندرونش چيزى از قرآن نيست، همانند خانه اى ويران است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوب نيست كه فردى از شما بگويد فلان و بهمان آيه را از ياد بردم، [چنين نيست] بلكه از ياد[ش ]برده شده است. قرآن را [در ذهن خود مرور و ]يادآورى كنيد؛ زيرا سوگند به آن كه جانم در دست اوست، قرآن از سينه هاى مردان زودتر مى رهد تا شتر از زانو بندش.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين قرآن دانان هستند كه در رحمت خدا قرار دارند و پوشيده در نور او.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اشراف و بزرگان امّت من قرآن دانان و شب زنده داران هستند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سزاوارترين مردم به خشوع داشتن نهانى و آشكار در برابر خدا، قرآن دان است. سزاوارترين مردم به نماز خواندن و روزه گرفتن در آشكار و نهان، قرآن دان است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى ملازم قرآن شايسته نيست با كسى كه نسبت به او تندى كرده است، تندى كند و كسى كه در اندرونش كلام خداست، با كسى كه [نسبت به وى ]رفتار جهالت آميز مى كند، جاهلانه رفتار نمى كند.

امام صادق عليه السلام :حافظ قرآن كه به آن عمل كند،همراه فرشتگان پيغام آور ارجمند و نيكوكار است.

امام صادق عليه السلام :هر كس سوره اى از قرآن رافراموش كند، آن سوره [در بهشت ]به صورتى زيبا و درجه اى رفيع در برابرش مجسم مى شود و چون او را ببيند، گويد: تو كيستى؟ چقدر زيبايى! كاش از آنِ من بودى. جواب دهد: مرا نمى شناسى؟ من فلان و بهمان سوره هستم. اگر مرا فراموش نكرده بودى، تو را به اين مكان بالا مى آوردم.

1515 _ تشويق به تلاوت قرآنقرآن:«همانا كسانى كه كتاب خدا را تلاوت مى كنند و نماز را به پاى مى دارند و از آنچه روزيشان كرده ايم، در نهان و آشكار، انفاق مى كنند، اميد به تجارتى بسته اند كه هرگز كساد نمى شود».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه فردى از شما دوست داشته كه با پروردگارش سخن بگويد، قرآن بخواند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به كسى كه قرآن مى داند، گفته مى شود: بخوان و بالا رو و با ترتيل بخوان، همچنان كه در دنيا با ترتيل مى خواندى؛ زيرا منزلت و جايگاه تو در آخرين آيه اى است كه مى خوانده اى.

كنز العمّال_ به نقل از ابن عمر _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اين دلها نيز همانند آهن زنگار مى بندد. عرض شد: اى رسول خدا! صيقل دهنده دلها چيست؟ فرمود: تلاوت قرآن.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر تو باد خواندن قرآن؛ زيرا خواندن آن كفّاره گناهان است و پرده اى در برابر آتش و موجب ايمنى از عذاب.

.

ص: 1008

عنه صلى الله عليه و آله :يا بُنَيَّ ، لا تَغفُلْ عَن قِراءةِ القرآنِ ؛فإنَّ القرآنَ يُحيِي القَلبَ ، ويَنهى عنِ الفحشاءِ والمُنكَرِ والبَغيِ . (1)

1516 _ قِراءَةُ القُرآنِ بِالصَّوتِ الحَسَنِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لِكلِّ شيءٍ حِليَةٌ وحِليَةُ القرآنِ الصَّوتُ الحَسَنُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :زَيِّنُوا القرآنَ بأصواتِكُم . (3)

عنه صلى الله عليه و آله_ لمّا سُئلَ عن أحسَنِ الناسِ صَوتا بالقرآنِ _: مَن إذا سَمِعتَ قِراءَتَهُ رَأيتَ أ نّهُ يَخشَى اللّهَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :اقرَؤوا القرآنَ بالحُزنِ ؛ فإنّهُ نَزَلَ بالحُزنِ . (5)

1517 _ حَقُّ التِّلاوَةِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «الَّذِينَ آتَيناهُمُ الكِتابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ» _:يُرَتِّلُونَ آياتِهِ ، ويَتَفَهَّمونَ مَعانِيَهُ ، ويَعمَلُونَ بأحكامِهِ ، ويَرجُونَ وَعدَهُ ، ويَخشَونَ عَذابَهُ ، ويَتَمَثَّلُونَ قصَصَهُ ، ويَعتَبِرُونَ أمثالَهُ ، ويَأتُونَ أوامِرَهُ ، ويَجتَنِبونَ نَواهِيَهُ . ما هُو واللّهِ بحِفظِ آياتِهِ وسَردِ حُروفِهِ ، وتِلاوَهِ سُوَرِهِ ودَرسِ أعشارِهِ وأخماسِهِ ، حَفِظُوا حُروفَهُ وأضاعُوا حُدودَهُ ، وإنّما هو تَدَبُّرُ آياتِهِ ، يقولُ اللّهُ تعالى : «كِتابٌ أنْزَلناهُ إلَيكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّروا آياتِهِ» (6) . (7)

1518 _ آدابُ القِراءَةِ1 _ تنظيفُ الفَمِ:الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : نَظِّفُواطَريقَ القرآنِ ، قيلَ : يا رسولَ اللّهِ ، وما طَريقُ القرآنِ ؟ قالَ : أفواهُكُم ، قيلَ : بماذا ؟ قالَ : بالسِّواكِ . (8)

2 _ الاستِعاذةُ:الكتاب :(فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ) . (9)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لمّا سُئلَ عنِ التَّعوُّذِ عندَافتِتاحِ كُلِّ سُورَةٍ _: نَعَم ، فَتَعَوَّذْ بِاللّهِ مِن الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، وذَكَرَ أنَّ الرَّجيمَ أخبَثُ الشَّياطينِ . (10)

3 _ التَّرتيلُ:الكتاب :(وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً) . (11)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ في قولِهِ تعالى : «وَرَتِّلِ القُرآنَ تَرتيلاً» _: بَيِّنْهُ تِبيانا ، ولا تَنثُرْهُ نَثرَ البَقْلِ ، ولا تَهُذَّهُ هَذَّ الشِّعرِ ، قِفُوا عندَ عَجائبِهِ ، حَرِّكُوا بهِ القُلوبَ ، ولا يَكُن هَمُّ أحَدِكُم آخِرَ السُّورَةِ . (12)

.


1- .كنز العمّال : 4032
2- .كنز العمّال : 2768.
3- .بحار الأنوار : 92/190/2
4- .بحار الأنوار : 92/195/10.
5- .كنز العمّال : 2777.
6- .ص : 29 .
7- .تنبيه الخواطر : 2/236.
8- .بحار الأنوار : 92/213/11.
9- .النحل : 98.
10- .تفسير العيّاشي : 2/270/68.
11- .المزّمّل : 4.
12- .النوادر للراوندي : 164/247.

ص: 1009

1516 _ خواندن قرآن با صوت خوش
1517 _ حق تلاوت
1518 _ آداب قرائت قرآن
1 _ تميز كردن دهان
2 _ پناه بردن به خدا
3 _ ترتيل (روشن و شمرده خواندن)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرزندم! از خواندن قرآن غافل مباش؛ زيرا كه قرآن دل را زنده مى كند و از فحشا و زشتكارى و ستم و گناه باز مى دارد.

1516 _ خواندن قرآن با صوت خوشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر چيزى زيورى دارد و زيور قرآن صوت خوش است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قرآن را با صداهاى [خوش]خود، زينت بخشيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به اين سؤال كه چه كسى قرآن را از همه خوشتر مى خواند _فرمود : كسى كه هر گاه قرآن خواندن او را بشنوى، ترس و خشيت از خدا را در او ببينى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قرآن را با آواز حزين بخوانيد؛زيرا كه آن با صوت حزين نازل شده است.

1517 _ حق تلاوتامام صادق عليه السلام_ درباره آيه: «كسانى كه به آنان كتاب داديم، آن را تلاوت مى كنند آن گونه كه حق تلاوت آن است» _فرمود : آياتش را روشن و شمرده مى خوانند، سعى مى كنند معانى اش را بفهمند، احكام و فرامينش رابه كار مى بندد، به وعده اش اميدوارند، از عذابش مى ترسند، از داستانهايش سرمشق مى گيرند، از مثلهايش پند مى گيرند،امرهايش را به جا مى آورند و از نهى هايش دورى مى كنند. به خدا سوگند كه حق تلاوت قرآن به حفظ آيات و پشت سر هم خواندن حروف و كلماتش و تلاوت سوره اى و مطالعه حواشى و هوامش آن، نيست. حروف و كلماتش را حفظ مى كردند و حدود و معانيش را فرو گذاشتند، بلكه به تدبّر و تأمل در آيات آن است؛ خداوند متعال مى فرمايد: «كتابى است خجسته كه سوى تو فرو فرستاديم، تا در آيات آن تدبّر كنند» .

1518 _ آداب قرائت قرآن1 _ تميز كردن دهانامام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: گذرگاه قرآن را نظافت كنيد. عرض شد: اى رسول خدا! گذرگاه قرآن چيست؟ فرمود: دهانهايتان. عرض شد: با چه تميزش كنيم؟ فرمود: با مسواك زدن.

2 _ پناه بردن به خداقرآن:«پس هر گاه قرآن خواندى، از شيطان رجيم به خدا پناه بر».

حديث :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از استعاذه هنگام شروع هر سوره _فرمود : آرى، ازشيطان رجيم كه پليدترين شياطين است، به خدا پناه بر.

3 _ ترتيل (روشن و شمرده خواندن)قرآن:«قرآن را شمرده شمرده بخوان».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ درباره آيه: «و رتّل القرآن ترتيلاً» _فرمود : قرآن را روشن و شمرده بخوان و آن را مانند تخم علف پراكنده اش مساز و همچون شعر به شتاب و بريده وبريده مخوان. در شگفتيهايش درنگ كنيد،دلها را با آن به تپش و حركت در آوريد و همه كوشش شما اين نباشد كه سوره را به آخر برسانيد.

.

ص: 1010

4 _ التَّدبّرُ:الكتاب :(كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ ولِيَتَذَكَّرَ أُوْلُو الأَلْبابِ) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ألا لا خَيرَ في قِراءةٍ ليسَ فيها تَدَبُّرٌ ، ألا لا خَيرَ في عِبادَةٍ ليسَ فيها تَفَقُّهٌ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لمّا سُئلَ عن قِراءةِ القرآنِ في ليلَةٍ _: لا يُعجِبُني أن تَقرَأهُ في أقَلَّ مِن شَهرٍ . (3)

5 _ الخُشوعُ:الكتاب :(أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُم لِذِكْرِ اللّهِ وَما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِن قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ) . (4)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :_ لمّا سُئلَ عن أحسَنِ الناسِ صَوتا بالقرآنِ _: مَن إذا سَمِعتَ قِراءَتَهُ رَأيتَ أ نّهُ يَخشَى اللّهَ . (5)

عيون أخبار الرِّضا عن رجاءَ بنِ أبي الضحّاكِ_ في ذكرِ سيرة الإمام الرِّضا عليه السلام وقد صَحبَه إلى خراسان _: يُكثِرُ باللَّيلِ في فِراشِهِ مِن تِلاوَةِ القرآنِ ، فإذا مَرَّ بآيَةٍ فيها ذِكرُ جَنّةٍ أو نارٍ بَكى وسَألَ اللّهَ الجَنّةَ وتَعَوَّذَ بهِ مِن النارِ . (6)

1519 _ مَن يَلعَنُه القرآنُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :رُبَّ تالِ القرآنِ والقرآنُ يَلعَنُهُ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :أنتَ تَقرَأُ القرآنَ ما نَهاكَ ، فإذا لم يَنهَكَفَلَستَ تَقرَؤهُ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ في جَهنَّمَ رَحاءً مِن حَديدٍ تُطحَنُ بها رُؤوسُ القُرّاءِ ، والعُلَماءِ المُجرمينَ . (9)

1520 _ استِماعُ القُرآنِالكتاب :(وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ) . (10)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ألا مَن اشتاقَ إلَى اللّهِ فَليَستَمِعْ كلامَ اللّهِ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ استَمَعَ إلى آيَةٍ مِن كتابِ اللّهِ كُتِبَت لَهُ حَسَنةً مُضاعَفةً ، ومَن تَلا آيَةً مِن كتابِ اللّهِ كانَت لَهُ نورا يَومَ القِيامَةِ . (12)

.


1- .ص : 29.
2- .بحارالأنوار:92/211/4.
3- .الكافي : 2/617/1.
4- .الحديد : 16.
5- .بحار الأنوار : 92/195/10.
6- .عيون أخبار الرضا : 2/182/5.
7- .بحار الأنوار : 92/184/19.
8- .شرح نهج البلاغة : 10/23.
9- .جامع الأخبار:130/254.
10- .الأعراف : 204 .
11- .كنز العمّال : 2472 .
12- .كنز العمّال : 2316.

ص: 1011

4 _ تدبّر
5 _ خشوع
1519 _ كسى كه قرآن لعنتش مى كند
1520 _ گوش دادن به قرآن

4 _ تدبّرقرآن:«كتابى است فرخنده كه آن را سوى تو فرو فرستاديم، تا در آياتش تدبّر كنند و خردمندان پند گيرند».

حديث :امام على عليه السلام :بدانيد كه در قرآن خواندنى كه باتدبّر همراه نباشد، خيرى نيست؛ بدانيد كه در عبادتى كه با فهم و انديشه توأم نباشد، خيرى نيست.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از ختم كردن قرآن در يك شب _فرمود : خوش ندارم كه آن را در كمتر از يك ماه بخوانى.

5 _ خشوعقرآن:«آيا براى كسانى كه ايمان آورده اند زمان آن نرسيده است كه دلهايشان براى ياد خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع شود و چونان كسانى نباشند كه پيش از اين به آنها كتاب [آسمانى ]داده شد و روزگار درازى بر آنها گذشت و پس دلهايشان سخت شد و بسيارى از آنان فاسقانند؟».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به اين سؤال كه چه كسى قرآن را از همه خوشتر مى خواند _فرمود : كسى كه هر گاه قرآن خواندن او را بشنوى، ترس و خشيت از خدا را در او ببينى.

عيون أخبار الرضا_ به نقل از رجاء بن ابى ضحاك در بيان سيره امام رضا عليه السلام در سفر به خراسان _: شبها در بسترش بسيار قرآن مى خواند و هرگاه به آيه اى كه در آن از بهشت يا آتش ياد شده بود مى رسيد، مى گريست و بهشت را از خدا مسئلت مى كرد و از آتش به او پناه مى برد.

1519 _ كسى كه قرآن لعنتش مى كندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى بسا قرآن خوانى كه قرآن لعنتش مى كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تا زمانى كه قرآن تو را [ازگناهان ]باز مى دارد، قرآن بخوان؛ زيرا اگر تو را باز نداشت [در حقيقت ]آن را نخوانده اى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در دوزخ آسيابى آهنى است كه با آن سرهاى قاريان و علماى گنهكار آرد مى شود.

1520 _ گوش دادن به قرآنقرآن:«هرگاه قرآن خوانده شود، به آن گوش دهيد و خاموش بمانيد، شايد كه مورد رحمت قرار گيريد».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هان! هر كه مشتاق خداست، پس، به كلام خدا گوش دهد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه به يك آيه از كتاب خداگوش دهد، برايش ثوابى دو چندان نوشته شود و هر كه يك آيه از كتاب خدا تلاوت كند، روز قيامت آن آيه نورى براى او باشد.

.

ص: 1012

1521 _ پرهيز از تفسير به رأى

328 . مقرّبان

1522 _ اوج تقرّب

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ سؤال زراره از وجوب خاموش ماندن و گوش دادن بر كسى كه قرآن را مى شنود _فرمود : آرى، هرگاه قرآن در حضورت خوانده شد، واجب است كه گوش كنى و خاموش بمانى.

1521 _ پرهيز از تفسير به رأىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند فرمود: به من ايمان نياورده است كسى كه سخن مرا بر اساس رأى خودش تفسير كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيشترين چيزى كه بعد از خود براى امتم از آن مى ترسم، مردى است كه قرآن را تأويل نا به جا كند.

امام صادق عليه السلام :كسى كه قرآن را به رأى خودتفسير كند و تفسيرش درست باشد، مأجور نيست و اگر نادرست باشد، گناهش به گردن اوست.

328 مقرّبان1522 _ اوج تقرّبقرآن:«و پيشتازان مقدّمند. آنان مقرّبانند».

«و اما اگر [او] از مقرّبان باشد [در] آسايش و راحت و بهشت پر نعمت [خواهد بود]».

«چشمه اى، كه مقرّبان از آن نوشند».

حديث :الكافي :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله [در شبى كه به آسمان برده شد ]گفت : پروردگارا! حال مؤمن نزد تو چون است؟ فرمود: اى محمّد! ... هيچ بنده اى از بندگانم با چيزى كه نزد من محبوبتر باشد از آنچه بر او واجب كرده ام، به من نزديك نشد. همانا او با نماز نافله به من نزديك مى شود، تا جايى كه دوستدار او مى شوم. پس چون دوستش بدارم آن گاه گوش او شوم كه بدان بشنود و چشم او شوم كه بدان ببيند و زبان او شوم كه با آن سخن بگويد و دست او شوم كه با آن ضربه زند. اگر مرا بخواند پاسخش دهم و اگر از من خواهشى كند، خواهشش را برآورم.

امام على عليه السلام :هر كه در راه رسيدن به خدا شكيبايى ورزد، به او برسد.

امام على عليه السلام_ در مناجات شعبانيه _گفت : الهى! نعمتِ بريدنِ كامل از همه و رويكردن كامل به خودت را به من ارزانى دار و ديدگان دلهاى ما را به نور نگاهشان به تو، روشن گردان، تا ديدگان دلها، پرده هاى نور را بدَرَند و به معدن عظمت و بزرگى بپيوندند.

.

ص: 1014

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :إنَّ الوُصولَ إلَى اللّهِ عَزَّوجلَّ سَفَرٌ لا يُدرَكُ إلّا بامتِطاءِ اللَّيلِ . (1)

1523 _ أقرَبُ الخَلق إلى اللّهِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :فيما أوحَى اللّهُ عَزَّوجلَّ إلى داودَ عليه السلام : يا داودُ ، كما أنَّ أقرَبَ الناسِ مِن اللّهِ المُتَواضِعُونَ كذلكَ أبعَدُ الناسِ مِن اللّهِ المُتَكبِّرُونَ . (2)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إنَّ أقرَبَكُم مِن اللّهِأوسَعَكُم خُلقا . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ثلاثةٌ هُم أقرَبُ الخَلقِ إلَى اللّهِ يَومَ القِيامَةِ حتّى يَفرُغَ (الناسُ) مِن الحِسابِ : رجُلٌ لم تَدَعْهُ قُدرَتُهُ في حالِ غَضَبِهِ إلى أن يَحيفَ على مَن تَحتَ يَدَيهِ ، ورجُلٌ مَشى بينَ اثنَينِ فلم يَمِلْ مَعَ أحَدِهِما علَى الآخَرِ بشَعيرَةٍ ، ورجُلٌ قالَ الحَقَّ فيما لَهُ وعلَيهِ . (4)

1524 _ ما يُتَقَرَّبُ بِهِ إلَى اللّهِالإمامُ الباقرُ عليه السلام :كانَ فيما ناجى بهِ اللّهُ موسى عليه السلام على الطُّورِ أن : يا موسى ، أبلِغْ قَومَكَ أ نّهُ ما يَتَقَرَّبُ إلَيَّ المُتَقرِّبونَ بمِثلِ البُكاءِ مِن خَشيَتي ، وما تَعَبَّدَ لي المُتَعبِّدونَ بمِثلِ الوَرَعِ مِن مَحارِمي ، ولا تَزَيَّنَ لي المُتَزيِّنونَ بمِثلِ الزُّهدِ في الدنيا عمّا بِهِمُ الغِنى عَنهُ . فقالَ موسى عليه السلام : يا أكرَمَ الأكرَمينَ ، فماذا أثَبتَهُم على ذلكَ ؟ فقالَ : يا موسى ، أمّا المُتَقرِّبُونَ إليَّ بالبُكاءِ مِن خَشيَتي فَهُم في الرَّفيقِ الأعلى لا يَشرَكُهُم فيهِ أحَدٌ . (5)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا عليُّ ، إذا تَقَرَّبَ العِبادُ إلى خالِقِهِم بالبِرِّ فَتَقَرَّبْ إلَيهِ بالعَقلِ تَسبِقْهُم . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :تَقَرُّبُ العَبدِ إلَى اللّهِ سبحانَهُ بِإخلاصِ نِيَّتِهِ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :علَيكُم بِصِدقِ الإخلاصِ وحُسنِ اليَقينِ ، فإنّهُما أفضَلُ عِبادَةِ المُقَرَّبينَ . (8)

.


1- .بحار الأنوار : 78/380/4.
2- .الكافي : 2/123/11
3- .الكافي : 8/69/24 .
4- .الخصال : 81/5.
5- .ثواب الأعمال : 205/1.
6- .مشكاة الأنوار: 439/1476 .
7- .غرر الحكم : 4477
8- .غرر الحكم : 6159 .

ص: 1015

1523 _ نزديكترين خلق به خداوند
1524 _ وسايل نزديك شدن به خدا

امام عسكرى عليه السلام :رسيدن به خداوند عز و جل سفرى است كه جز با نشستن بر مركب شب، پيموده نشود.

1523 _ نزديكترين خلق به خداوندامام صادق عليه السلام :از وحى هاى خداوند عز و جل به داوود عليه السلام اين بود: اى داوود! همچنان كه نزديكترين مردم به خدا فروتنانند، دورترين مردم از خدا گردن فرازانند.

امام زين العابدين عليه السلام :نزديكترين شما به خداوند، گشاده خوترين شماست.

امام صادق عليه السلام :سه نفرند كه در روز قيامت، نزديكترين خلق به خدايند تا آن گاه كه كار حسابرسى مردم تمام شود: مردى كه در حال خشم، قدرتش او را به ستم كردن بر زير دستش وا ندارد، مردى كه ميان دو نفر (براى انجام رسالتى) حركت كند و به اندازه جُوى به يكى از آن دو تمايل نداشته باشد و مردى كه حق را بگويد ؛ به سودش باشد يا به زيانش .

1524 _ وسايل نزديك شدن به خداامام باقر عليه السلام :از نجواهاى خداوند متعال با موسى عليه السلام در كوه طور اين بود كه: اى موسى! به قوم خود برسان كه تقرّب جويان، با چيزى مانند گريستن از ترس من، به من نزديك نشدند و متعبدان به چيزى مانند پرهيز از حرامهاى من مرا عبادت نكردند و زينت گران، به چيزى مانند بى اعتنايى به چيزهايى از دنيا كه بدان نياز ندارند، خويشتن را نياراستند. موسى عرض كرد: اى گراميترين گراميان! چه چيز آنان را در اين راه، استوار گرداند؟ فرمود: اى موسى! امّا آنان كه با گريستن از ترس من جوياى تقرّب به من هستند، در ملأ اعلايند و هيچ كس در اين [مرتبه] با آنان شريك نيست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على! هر گاه بندگان با نيكى كردن، به آفريدگار خويش نزديك شوند، تو با خردورزى به او نزديك شو تا از آنان پيشى گيرى.

امام على عليه السلام :مقرّب شدن بنده به خداوندسبحان، با خالص كردن نيّت او [شدنى ]است.

امام على عليه السلام :بر شما باد اخلاص راستين و يقين نيكو؛ زيرا كه اين دو برترين عبادت مقرّبان است.

.

ص: 1016

329 . وام دادن

1525 _ فضيلت وام دادن
1526 _ تشويق به مهلت دادن به بدهكار تنگدست

329 وام دادن1525 _ فضيلت وام دادنقرآن:«كيست آن كس كه به خدا وامى نيكو دهد، تا [نتيجه اش را ]براى وى دو چندان گرداند و او را پاداش خوش باشد؟».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس به اندوهگينى [كه مالش رااز دست داده] وام دهد و در پس گرفتن آن مراعات كند، عمل را از نو شروع كرده است (گناهانش پاك شده) و خداوند به ازاى هر درهم، هزار قنطار (صد رطل) از [درهم ]بهشت به او عطا كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به مؤمنى وامى دهد و [براى پس گرفتن آن ]صبر كند تا دستش باز شود، مال او زكات محسوب شود و فرشتگان براى او دعا كنند تا اين كه وامش به او برگردانده شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه مى خواهد دعايش مستجاب و اندوهش برطرف شود ، به تنگذست مهلت دهد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه برادر مسلمانش در وامى به او نياز پيدا كند و او بتواند وام بدهد و چنين نكند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام گرداند.

امام على عليه السلام :هر كه به خدا توكل كند، خداوند كفايتش كند و هر كه از خدا بخواهد، خداوند به او عطا كند و هر كه به خدا وام دهد، خداوند آن را باز پس دهد و هر كه خدا را سپاس گويد، خداوند به او پاداش دهد.

امام على عليه السلام_ در سفارش به فرزند بزرگوارش حسن عليه السلام _فرمود : اگر تهيدستى ديدى كه توشه تو را تا روز قيامت برايت به دوش كشد و فردا هنگامى كه به آن توشه نياز دارى آن را تحويل تو دهد، وجود او را غنيمت دان و توشه خويش را بر دوش او نِه و تا جايى كه مى توانى اين بار توشه را زياد كن؛ زيرا ممكن است كه دگر باره او را بجويى و نيابى. اگر توانگر بودى و كسى از تو وامى خواست، وجود او را غنيمت دان تا در روز تنگدستى آن را به تو باز پس دهد.

امام صادق عليه السلام :بر در بهشت نوشته است: [ثواب ]وام، هيجده برابر است و صدقه، ده برابر. علّتش اين است كه وام جز به دست نيازمند، نمى رسد اما صدقه، ممكن است به دست غير محتاج بيفتد.

امام صادق عليه السلام :اگر وامى پرداخت كنم، خوشتر دارم از اين كه به همان مقدار صله و بخشش دهم.

1526 _ تشويق به مهلت دادن به بدهكار تنگدستقرآن:«و اگر [بدهكارتان] تنگدست باشد، پس تا [هنگام ]گشايش، مهلتى [به او دهيد] و اگر براستى قدرت پرداخت ندارد، بخشيدن آن براى شما بهتر است، اگر بدانيد».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه به تنگدستى مهلت دهد، خداوند، در روزى كه هيچ سايه اى جز سايه او نيست، وى را در سايه خود در آورد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بترسيد از نفرين تنگدست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همچنان كه بدهكار تو اگر توانگر باشد روا نيست در پرداخت بدهى اش به تو تعلل ورزد، بر تو نيز روا نيست كه اگر بدانى تنگدست است، او را تحت فشار قرار دهى.

ر.ك : بدهى ، باب 751 .

.

ص: 1018

330 . اقتصاد در معيشت

1527 _ تشويق به اقتصاد در معيشت
1528 _ نقش ميانه روى در بى نيازى

330 اقتصاد در معيشت1527 _ تشويق به اقتصاد در معيشتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميانه روى در خرج كردن،نصف معيشت است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ خرجى نزد خدا، محبوبتراز خرجى نيست كه با ميانه روى همراه باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميانه روى و نيك روشى و شيوه درست و پسنديده، جزئى از بيست و اندى جزء نبوت است .

امام على عليه السلام :هر كه ميانه روى پيشه كند، هزينه زندگيش سبك شود.

امام على عليه السلام :هر كه با ميانه روى همنشين شد، همنشينىِ توانگرى با او دوام يافت و ميانه روى فقر و كاستى او را جبران كرد.

امام على عليه السلام :هر كه در توانگرى و تهيدستى ميانه روى كند، خود را در برابر حوادث سخت روزگار آماده (بيمه) كرده است .

امام على عليه السلام_ هنگام وفات و در سفارش به فرزند بزرگوارش حسن عليه السلام _فرمود: فرزندم! در امور معاش خود، ميانه رو باش .

امام على عليه السلام :مؤمن، شيوه اش ميانه روى است و روشش پيمودن راه راست .

1528 _ نقش ميانه روى در بى نيازىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه ميانه روى كند، خداوند توانگرش گرداند.

امام على عليه السلام :ميانه روى، كفاف زندگى راتأمين مى كند.

امام على عليه السلام :ميانه روى، مال اندك را رشدمى دهد و اسراف، مال زياد را نابود مى كند.

امام صادق عليه السلام :من براى كسى كه ميانه روى كند، ضمانت مى كنم كه فقير نشود.

.

ص: 1020

331 . قصاص

1529 _ تشريع قصاص و فائده آن
1530 _ گذشت كردن از قصاص

331 قصاص1529 _ تشريع قصاص و فائده آنقرآن:«و در قصاص كردن براى شما زندگى است، اى خردمندان! باشد كه پرهيزگار شويد».

«اين ماه حرام در برابر آن ماه حرام است و [هتك ]حرمتها، قصاص دارد. پس هر كس بر شما تعدّى كرد، همان گونه كه بر شما تعدّى كرده است، بر او تعدّى كنيد و از خدا پروا بداريد و بدانيد كه خدا با پرهيزگاران است».

«و در تورات بر آنها مقرّر كرديم كه جان در مقابل جان و چشم در برابر چشم و بينى در برابر بينى و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان مى باشد و زخمها [نيز به همان ترتيب ]قصاص دارند. و هر كه از آن [قصاص ]در گذرد، پس آن، كفّاره [گناهان] او خواهد بود. و كسانى كه به موجب آنچه خدا نازل كرده داورى نكرده اند، آنان خود ستمگرانند».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هان، اى مردم! جز اين نيست كه من هم مانند شما بشرى هستم و شايد كه رفتن من از ميان شما نزديك باشد. پس، اگر به آبرو يا مو يا پوست و يا مال كسى لطمه اى زده ام، اينك اين آبروى محمّد و مو و پوست و مال او. برخيزد و قصاص كند! و هرگز كسى از شما نگويد: من از دشمنى و كينه محمّد مى ترسم. بدانيد كه اين دو خصلت از طبيعت من و از اخلاق من به دورند.

امام على عليه السلام :خداوند ايمان را واجب فرمود براى پاك كردن از [آلودگى ]شرك... و قصاص را، براى حفظ خونها.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى مردم! قصاص و حق را زنده كنيد و پراكنده نشويد و مسلمان و تسليم [حق] باشيد تا سالم بمانيد .

امام زين العابدين عليه السلام_ درباره آيه: «و براى شمادر قصاص زندگى است» _فرمود : چون اگر كسى تصميم بگيرد ديگرى را بكشد و بداند كه در اين صورت قصاص مى شود و بدين سبب از كشتن خوددارى ورزد، هم موجب زنده ماندن كسى است كه مى خواسته است او را بكشد و هم موجب زنده ماندن اين جنايتكارى است كه قصد آدم كشى داشته است و هم مايه زنده ماندن ديگران؛ زيرا وقتى بدانند كه قصاص واجب و لازم است از ترس قصاص جرأت آدم كشى به خود راه نمى دهند.

1530 _ گذشت كردن از قصاصپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه از [قصاص] خونى گذشت كند، او را پاداشى جز بهشت نباشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مرد مسلمانى نيست كه به قسمتى از بدنش آسيبى وارد شود و از [قصاص ]آن درگذرد، مگر اين كه خداوند به سبب آنْ يك درجه بالايش برد و يك گناه از او بزدايد.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از آيه: «پس هر كه از آن [قصاص] درگذرد، آن كفّاره [گناهان ]او خواهد بود» _فرمود: به قدر گذشتى كه كرده است از گناهانش پاك مى شود.

ر.ك : عنوان 284 «گذشت» .

.

ص: 1022

332 . قضا و قدر

1531 _ قضا و قدر
1532 _ نوشتن قضا و قدر بر انسان در رَحِم

332 قضا و قدر1531 _ قضا و قدرقرآن:«بگو: جز آنچه خدا براى ما مقرّر كرده است، هرگز چيزى به ما نمى رسد. او سرپرست ماست و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند».

«ولى [چنين شد] تا خداوند كارى را كه انجام شدنى بود، به انجام رساند».

«هر آينه ما هر چيزى را به اندازه آفريده ايم» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همه چيز مقدّر است ، حتّى ناتوانى و زيركى .

پيامبرخدا صلى الله عليه و آله :اگر اسرافيل و جبرئيل و ميكائيل و فرشتگان حامل عرش و من ، همگى با هم براى تو دعا كنيم ، جز با زنى كه برايت نوشته و مقدّر شده است ازدواج نخواهى كرد .

امام على عليه السلام :در ستايش خ_داى سبحان ،مى فرمايد : خدا را آن گونه سپاس مى گزارم كه از آفريدگان خويش خواسته است و براى هر چيزى مقدار و اندازه اى معيّن فرموده و براى هراندازه اى ، اجلى و براى هر اجلى ، نوشته اى (كه در آن ثبت و ضبط است) .

امام على عليه السلام :قَدَر (و سرنوشت) رازى از رازهاى خدا و نهانى از نهانى هاى خداودژى از دژهاى دست نيافتنى خداست ، كه در پس حجاب خداست و از خلق خدا پنهان است .

امام على عليه السلام_ در پاسخ مردى كه از تقديرپرسيد _: دريايى ژرف است ، در آن فرو مرو . عرض كرد : اى امير مؤمنان ! مرا از تقدير ، آگاه كن . فرمود : راز خداست ، خود را (براى دانستن آن) به زحمت مينداز . (سه باره) پرسيد : اى امير مؤمنان ! مرا از تقدير آگاه فرما . فرمود : حال كه اصرار دارى ، بدان كه تقدير ، امرى است ميان دو امر ؛ نه جبر است و نه تفويض (واگذارى امور) .

امام على عليه السلام :تقدير ، بر حسابگرى (ما) بدان گونه چيره است ، كه تدبير مايه آفت و گزند مى شود .

امام على عليه السلام :كارها رام مقدّراتند ، چندان كه تدبير ، به مرگ مى انجامد .

امام صادق عليه السلام :قضا و قدر دو آفريده از آفريدگان خدا هستند و خدا بر آفريده خود آنچه بخواهد مى افزايد.

امام صادق عليه السلام :چون روز قيامت شود و خداوندخلايق را گرد آورد، از آنچه به آنها سفارش كرده وفرمان داده است بازخواستشان كند و از آنچه برايشان مقدّر و حكم فرموده است، نپرسدشان.

امام صادق عليه السلام :خداوند هرگاه چيزى را اراده كند، آن را مقدّر مى نمايد و چون مقدّرش سازد حكم آن را صادر مى كند و چون حكمش را داد به اجرايش در مى آورد.

امام هادى عليه السلام :مقدّرات چيزهايى را كه به ذهنت خطور نمى كند ، نشانت مى دهد.

1532 _ نوشتن قضا و قدر بر انسان در رَحِمامام باقر عليه السلام_ درباره خلقت انسان در رحم _فرمود : چون چهار ماه كامل شود، خداوند دو فرشته آفريننده مى فرستد و آن دو عرض مى كنند: پروردگارا! چه مى آفرينى، پسر يا دختر؟ دستور لازم به آن دو داده مى شود. سپس عرض مى كنند: پروردگارا! بدبخت است يا خوشبخت؟ در اين باره هم دستور لازم داده مى شود. آن گاه عرض مى كنند: پروردگارا! مدت عمر و روزيش چه مقدار؟ همه احوال او _ كه حضرت شمارى از آنها را نام برد _ نوشته مى شود و آن دو فرشته اين ميثاق را مابين دو چشمش (در پيشانى او) مى نويسند.

.

ص: 1024

عنه عليه السلام_ أيضا _: ثُمّ يُوحي اللّهُ إلَى المَلَكَينِ :اُكتُبا علَيهِ قَضائي وقَدَري ونافِذَ أمري واشتَرِطا ليَ البَداءَ فيما تَكتُبانِ. (1)

1533 _ ما قَضاهُ اللّهُ لِلمُؤمِنِ فَهُوَ خَيرٌرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :في كلِّ قَضاءِ اللّهِ عَزَّوجلَّ خِيَرَةٌ (خَيرٌ) للمؤمنِ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :عَجِبتُ للمَرءِ المُسلمِ لا يَقضي اللّهُ عَزَّوجلَّ لَهُ قَضاءً إلّا كانَ خَيرا لَهُ ، وإن قُرِضَ بالمَقاريضِ كانَ خَيرا لَهُ ، وإن مَلَكَ مَشارِقَ الأرضِ ومَغارِبَها كانَ خَيرا لَهُ . (3)

عنه عليه السلام :ما قَضَى اللّهُ لمؤمنٍ قَضاءً فَرَضِيَ بهِ إلّا جَعَلَ اللّهُ لَهُ الخِيَرَةَ فيما يَقضي. (4)

(انظر) البلاء : باب 272 .

1534 _ مَن لَم يَرضَ بِالقَضاءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ جلَّ جلالُهُ : مَن لم يَرضَ بقَضائي ولم يُؤمِنْ بِقَدَري فَلْيَلتَمِسْ إلها غَيري ! (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أشَدُّ الناسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ المُتَسَخِّطُ لِقَضاءِ اللّهِ . (6)

عنه عليه السلام :مَن أصبَحَ علَى الدنيا حَزينا فقد أصبَحَ لِقَضاءِ اللّهِ ساخِطا . (7)

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :إذا كانَ المَقضيُّ كائِنا فالضَّراعَةُ لماذا ؟ ! (8)

(انظر) الرضا بالقضاء : باب 832 .

1535 _ ما هو مِن القَدَرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الدَّواءُ مِن القَدَرِ ، وهُو يَنفَعُ مَن يَشاءُ بما شاءَ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله_ لَمّا سُئلَ : أرأيتَ دَواءً نَتَداوى بهِ ،وَرُقىً نَستَرقِي بِها ، وأشياءَ نَفعَلُها ، هَل تَرُدُّ مِن قَدَرِ اللّهِ ؟ _: بل هِي مِن قَدَرِ اللّهِ . (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ عندَ انصِرافِهِ مِن صِفِّينَ فيجَوابِ شَيخٍ سَألَهُ عن مَسِيرِهِم إلَى الشامِ : أبِقَضاءٍ وقَدَرٍ ؟ _: والذي خَلَقَ الحَبَّةَ وبَرَأ النَّسَمَةَ ، ما قَطَعنا وادِيا ولا عَلَونا تَلعَةً إلّابقَضاءٍ وقَدَرٍ ... لعلَّكَ ظَنَنتَه قَضاءً لازِما وقَدَرا حاتِما ، لو كانَ ذلكَ لَسَقَطَ الوَعدُ والوَعيدُ وبَطَلَ الثَّوابُ والعِقابُ ، ولا أتَت لائمَةٌ مِن اللّهِ لِمُذنِبٍ ولا مَحمَدَةٌ مِن اللّهِ لُمحسِنٍ ، ولا كانَ الُمحسِنُ أولى بثَوابِ الإحسانِ مِن المُذنِبِ ، ذلكَ مَقالُ أحزابِ عَبَدَةِ الأوثانِ ... ومَجُوسِها ، ولكنَّ اللّهَ أمَرَ بالخَيرِ تَخييرا ونَهى عَنِ الشَّرِّ تَحذيرا ، ولم يُعصَ مَغلوبا ولم يُطَعْ مُكرَها ، ولا يُمَلِّكُ تَفويضا . (11)

.


1- .الكافي : 6/14/4.
2- .عيون أخبار الرِّضا : 1/141/42.
3- .الكافي : 2/62/8.
4- .التمحيص : 59/123.
5- .عيون أخبار الرِّضا : 1/141/42.
6- .غرر الحكم : 3225.
7- .نهج البلاغة : الحكمة 228 .
8- .نزهة الناظر : 147/21.
9- .كنز العمّال : 28082
10- .. كنز العمّال : 633 .
11- .كنز العمّال : 1560 .

ص: 1025

1533 _ آنچه خدا براى مؤمن حكم كند خيراست
1534 _ كسى كه به قضاى الهى خرسند نيست
1535 _ آنچه از قدر مى باشد

امام باقر عليه السلام_ در همين باره _فرمود : آن گاه خداوند به دو فرشته وحى مى كند: قضا و قدر و جارى شدن امر مرا درباره او بنويسيد و در آنچه مى نويسيد شرط بدا براى من را قيد كنيد.

1533 _ آنچه خدا براى مؤمن حكم كند خيراستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در هر قضاى خداوند عز و جل براى مؤمن، خيرى است.

امام صادق عليه السلام :در شگفتم از مرد مسلمان كه خداوند عز و جل هيچ قضايى براى او نراند جز اين كه خير او در آن باشد. اگر با قيچى تكه تكه شود برايش خير است و اگر از شرق تا غرب عالم را دراختيار گيرد باز برايش خير است.

امام صادق عليه السلام :خداوند براى مؤمن هيچ قضايى نراند كه از آن خشنود باشد، مگر اين كه خدا در آنچه حكم و مقدّر فرموده خير او را قرار دهد.

ر.ك : آزمايش ، باب 272 .

1534 _ كسى كه به قضاى الهى خرسند نيستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل فرمود: كسى كه به قضاى من خشنود نيست و به تقدير من ايمان ندارد، پس، [برود و ]معبودى جز من بجويد.

امام على عليه السلام :معذّبترين مردم در روز قيامت، كسى است كه از قضاى خداوند ناخشنود باشد.

امام على عليه السلام :هر كه براى دنيا اندوه خورد، از قضاى الهى ناخشنود است.

امام عسكرى عليه السلام :اگر قضاى الهى واقع شدنى است، ديگر ضعف و زبونى چرا؟!

ر.ك : خرسندى به تقدير الهى ، باب 832 .

1535 _ آنچه از قدر مى باشدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دارو جزو تقدير است و براى هر كس كه بخواهد ، به هر اندازه كه بخواهد ، سودمند مى افتد .

كنزالعمّال :به رسول خ_دا صلى الله عليه و آله عرض شد : آيا دارويى كه با آن خود را مداوا مى كنيم و دعا و تعويذى كه با آن خود را معالجه مى كنيم و چيزهاى ديگرى كه به كار مى بريم ، جلو تقدير خدا را مى گيرند ؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : اينها خود جزو تقدير خدايند .

امام على عليه السلام_ وقتى از ص_فّين ب_ازمى گشت ،پيرمردى از او پرسيد كه آيا رفتنشان به جنگ شاميان به قضا و قدر خدا بوده است _: سوگند به آن كه دانه را آفريد و آدميان را به وجود آورد ، هيچ درّه اى را نپيموديم و بر هيچ تپّه اى بالا نرفتيم ، جز با قضا و قدر ... انگار تو قضا را امرى لازم و قدر را موضوعى حتمى و گريزناپذير مى دانى (به طورى كه از تو سلب اختيار كند) . اگر چنين بود ، نويد و بيم و پاداش و كيفر معنا نداشت و گنهكار ، از سوى خدا سرزنش نمى شد و نيكوكار ، مورد ستايش او قرار نمى گرفت و سزاوارىِ نيكوكار به پاداش احسان و نيكوكاريش از بدكار بيشتر نبود . اين سخن ، سخن گروه هاى بت پرست ... و مجوس اين امّت است . خداوند ، به كارهاى خوب فرمان داده است و انسان از روى اختيار آنها را انجام مى دهد و از باب برحذر داشتن از بدى نهى كرده است ، نه به زور ، نافرمانى مى شود و نه به زور و اجبار ، اطاعت مى گردد و اختيارات خود را هم تفويض نكرده است .

.

ص: 1026

333 . داورى

1536 _ اهمّيّت منصب قضاء

ابن نباته :امير المؤمنين عليه السلام از كنار ديوار خميده اى، به طرف ديوار ديگرى رفت. به آن حضرت عرض شد : يا امير المؤمنين ! از قضاى خدا مى گريزى ؟ فرمود : از قضاى خدا به سوى قدر خداوند عز و جل مى گريزم .

333 داورى1536 _ اهمّيّت منصب قضاءقرآن:«اى داوود! ما تو را در زمين خليفه (جانشين) گردانيديم. پس ميان مردم به حق داورى كن و زنهار كه از هوس پيروى كنى كه تو را از راه خدا به در كند. در حقيقت كسانى كه از راه خدا به در مى روند به [سزاى ]آن كه روز حساب را فراموش كرده اند، عذابى سخت خواهند داشت».

حديث :امام على عليه السلام_ به شريح _فرمود: اى شريح! تودر جايى نشسته اى كه جز پيامبرى يا وصىّ پيامبرى و يا شقاوتمندى در آن جا نمى نشيند.

امام على عليه السلام_ در فرمان استاندارى مصر به مالك اشتر _نوشت : براى داورى ميان مردم، بهترين و برترين فردى را كه به نظرت مى رسد از ميان رعيت انتخاب كن؛ كسى كه كارها بر او تنگ نيايد [و از حل اختلافات در نماند] و [ستيزه گرى ]طرفين دعوا او را به لجاجت و پافشارى در رأى خويش وا ندارد (1) ، در لغزش فرو نرود و هر گاه حقيقت را شناخت [و به حكم نادرست خود پى برد]، از بازگشت به حق خوددارى نكند و خويشتن را در پرتگاه طمع ننشاند و به فهم سطحى قضايا بسنده نكند و دنبال فهم عميق و دقيق آنها باشد. در موارد شبهه ناك بيش از همه درنگ و احتياط كند و بيش از همه دنبال دليل و برهان باشد و از مراجعه داد خواهان كمتر به ستوه آيد و در كشف حقيقت دعاوى، از همه شكيباتر باشد و چون حقيقت روشن شد [در صدور حكم]، از هر كس ديگر بيشتر قاطعيت نشان دهد. كسى باشد كه مدح و ستايش، او را فريفته و خودبين نسازدوتشويق وتحريك، او را به سويى متمايل نسازد و البته چنين كسانى اندك شمارند. آن گاه، خودت به كار قضاوت او بسيار رسيدگى كن.

.


1- .يا با سرسختى هر يك از متخاصمين در ادعاى خود، از رأى درست منحرف نشود ؛ يا چنان پرهيبت و صلابت باشد كه طرفين دعوا ، در محك زدن او براى اين كه ببينند رشوه مى پذيرد يا نه و آيا تطميع و تهديد در او اثر دارد يا نه ، به او طمع نداشته باشند .

ص: 1028

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :اتَّقُوا الحُكومَةَ ؛ فإنَ الحُكومَةَ إنّما هي لِلإمامِ العالِمِ بالقَضاءِ ، العادِلِ في المُسلمينَ ، لِنَبيٍّ أو وَصيِّ نبيٍّ . (1)

1537 _ التَّحاكُمُ إلَى الطّاغوتِالكتاب :(أَلَمْ تَرَ إلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ) . (2)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في تَحاكُمِ رَجلَينِ مِن أصحابِهِ إلَى الطاغوتِ وبينَهُما مُنازَعَةٌ في دَينٍ أو مِيراثٍ _: مَن تَحاكَمَ إلَى الطاغوتِ فَحُكِمَ لَهُ فإنّما يَأخُذُ سُحتا وإن كانَ حَقُّهُ ثابِتا لَهُ ، لأ نّهُ أخَذَ بحُكمِ الطاغوتِ ، وقد أمَرَ اللّهُ أن يَكفُرَ بهِ . (3)

عنه عليه السلام :إيّاكُم أن يُحاكِمَ بعضُكُم بَعضا إلى أهلِ الجَورِ ، ولكنِ انظُرُوا إلى رجُلٍ مِنكُم يَعلَمُ شيئا مِن قَضايانا فاجعَلُوهُ بينَكُم، فإنّي قد جَعَلتُهُ قاضيَا فتَحاكَمُوا إلَيهِ . (4)

1538 _ خُطورَةُ عَمَلِ القَضاءِمستدرك الوسائل عن رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آله :مَن جُعِلَ قاضيا فَقَد ذُبِحَ بغيرِ سِكِّينٍ . فقيلَ : يا رسولَ اللّهِ ، وما الذَّبحُ ؟ قالَ : نارُ جهنَّمَ . (5)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ القاضيَ العَدلَ لَيُجاءُ بهِ يَومَ القِيامَةِ فَيَلقَى مِن شِدَّةِ الحِسابِ ما يَتَمَنّى أن لا يكونَ قَضى بينَ اثنَينِ في تَمرَةٍ قَطُّ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ النَّواويسَ (7) شَكَت إلَى اللّهِعَزَّوجلَّ شِدَّةَ حَرِّها ، فقالَ لَها عَزَّوجلَّ : اسكُتي ؛ فإنَّ مَواضِعَ القُضاةِ أشَدُّ حَرّا مِنكِ ! (8)

1539 _ طَلَبُ القَضاءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَنِ ابتَغى القَضاءَ وسَألَ فيهِ الشُّفَعاءَ وُكِلَ إلى نفسِهِ ، ومَن اُكرِهَ علَيهِ أنزَلَ اللّهُ علَيهِ مَلَكا يُسَدِّدُهُ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَطمَعَنَّ قَليلُ الفِقهِ في القَضاءِ . (10)

1540 _ آدابُ القَضاءِأ _ المُواساةُ بينَ الخُصومِ :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَنِ ابتُلِيَ بالقَضاءِ بينَ المُسلمينَ فَلْيَعدِلْ بَينَهُم في لَحظِهِ وإشارَتِهِ ومَقعدِهِ ومَجلِسِهِ . (11)

.


1- .الكافي : 7/406/1.
2- .النساء : 60.
3- .الكافي : 7/412/5.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/2/3216.
5- .مستدرك الوسائل : 17/243/21233.
6- .كنز العمّال : 14988.
7- .موضع في جهنّم .
8- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/6/3226.
9- .كنز العمّال: 14994.
10- .بحار الأنوار : 104/264/5 .
11- .كنز العمّال : 15032.

ص: 1029

1537 _ داورى بردن پيش طاغوت
1538 _ خطرناك بودن كار قضاوت
1539 _ داوطلب شدن براى قضاوت
1540 _ آداب قضاوت
أ _ رعايت برابرى ميان طرفين دعوا

امام صادق عليه السلام :از داورى كردن بپرهيزيد؛ زيرا [منصب ]داورى در حقيقت از آنِ امامى است كه در قضاوت دانا باشد و در ميان مسلمانان به عدالت حكم كند؛ از آنِ پيغمبرى يا وصىّ پيغمبرى.

1537 _ داورى بردن پيش طاغوتقرآن:«آيا نديده اى كسانى را كه مى پندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و [به] آنچه پيش از تو نازل گرديده، ايمان آورده اند و [با اين همه ]مى خواهند داورى ميان خود را به پيش طاغوت ببرند، با آن كه قطعا فرمان يافته اند بدان كفر ورزند».

امام صادق عليه السلام_ درباره دو نفر از اصحابش كهبا هم بر سر وام يا ارثيه اى اختلاف داشتند و داورىِ ميان خود را پيش طاغوت بردند _فرمود : هر كه داورى پيش طاغوت (حاكم ستمگر) برد و او به نفعش حكم صادر كند، آنچه مى گيرد حرام است هر چند حق مسلّم او باشد؛ زيرا به حكم طاغوت گرفته است حال آن كه خداوند دستور داده است به طاغوت كفر ورزيده شود.

امام صادق عليه السلام :مبادا فردى از شما (شيعيان) از ديگرى نزد سلطان ستمگر شكايت كند. بلكه ببينيد چه كسى از خود شما با احكام و داوريهاى ما آشناست همو را ميان خود داور قرار دهيد؛ زيرا كه من او را قاضى شما قرار داده ام. پس براى داورى ميان خود، نزد او رويد.

1538 _ خطرناك بودن كار قضاوتمستدرك الوسائل :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هر كه كار قضاوت به او واگذار شود، بدون كارد سر بريده شده است. عرض شد: اى رسول خدا! منظور از سر بريدن چيست؟ فرمود: آتش دوزخ.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز قيامت قاضى دادگر را مى آورند و چنان حساب سختى از او مى كشند كه آرزو مى كند كاش هرگز حتى درباره يك خرما ميان دو نفر داورى نكرده بود.

امام صادق عليه السلام :نواويس (جايگاهى است در دوزخ) از گرماى سخت خود به درگاه خداوند عز و جل شكايت كرد. پس خداوند عز و جل خطاب بدان فرمود: خاموش باش؛ همانا جايگاه قاضيان گرمايش سخت تر از توست!

1539 _ داوطلب شدن براى قضاوتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه جوياى منصب قضاوت باشد و براى رسيدن به آن متوسّل به اين و آن شود، خداوند او را به خودش واگذارد و هر كه مجبور به پذيرفتن آن شود، خداوند فرشته اى بر او فرو فرستد كه استوارش بدارد.

امام صادق عليه السلام :كسى كه فقه (مسائل حقوقى و احكام قضايى) اندك مى داند، هرگز نبايد به كار قضاوت چشم طمع داشته باشد.

1540 _ آداب قضاوتأ _ رعايت برابرى ميان طرفين دعواپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه به داورى كردن ميان مسلمانان مبتلا شود، بايد در نگاهها و اشاره كردنها و جاى نشستن و نحوه نشستن خود نسبت به آنها به يكسان رفتار كند.

.

ص: 1030

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لِشُرَيحٍ _: ثُمّ واسِ بينَ المسلمينَ بوَجهِكَ ومَنطِقِكَ ومَجلِسِكَ ، حتّى لا يَطمَعَ قَريبُكَ في حَيفِكَ ، ولا يَيأسَ عَدُوُّكَ مِن عَدلِكَ . (1)

ب _ أن لا يَعلُوَ كلامُهُ كلامَ الخصمِ :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لأبي الأسوَدِ الدُّؤَليِّ لمّا سَألَهُعن عِلّةِ عَزلِهِ عنِ القَضاءِ وهُو لم يَخُنْ ولم يَجنِ _: إنّي رَأيتُ كلامَكَ يَعلُو على كلامِ الخَصمِ . (2)

ج _ أنْ لا يَتَضَجَّرَ في مجلسِ القضاءِ :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لِشُرَيحٍ _: إيّاكَ والتَّضَجُّرَوالتَّأذِّيَ في مَجلِسِ القَضاءِ ، الذي أوجَبَ اللّهُ فيهِ الأجرَ ، ويُحسِنُ فيهِ الذُّخرَ لِمَن قَضى بالحَقِّ . (3)

د _ أن لا يَقضيَ قبلَ سماعِ كلامِ الخَصمَينِ معا :كتاب من لا يحضره الفقيه :رُويَ عن عليٍّ عليه السلام أنّه قالَ : قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إذا تَقاضى إلَيكَ رَجُلانِ فلا تَقضِ لِلأوّلِ حتّى تَسمَعَ مِن الآخَرِ ؛ فإنّكَ إذا فَعلتَ ذلكَ تَبَيَّنَ لكَ القَضاءُ . قالَ عليٌّ عليه السلام : فما زِلتُ بَعدَها قاضيا ، وقالَ لَهُ النبيُّ صلى الله عليه و آله : اللّهُمَّ فَهِّمْهُ القَضاءَ . (4)

ه _ عَدَمُ القَضاءِ في الغَضَبِ :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لِشُرَيحٍ _: لا تُسارَّ أحَدا فيمَجلِسِكَ ، وإن غَضِبتَ فَقُمْ ، فلا تَقضِيَنَّ فأنتَ غَضبانُ . (5)

و _ أن لا يَقضيَ وهو مُثقَلٌ بالنَّومِ :دعائم الإسلام :نَهى رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن يَقضيَالقاضي وهُو غَضبانُ أو جائعٌ أو ناعِسٌ . (6)

ز _ أن لا يَقضيَ وهو جُوعانُ أو عَطشانُ :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يَقضِي القاضِي بَينَ إثنَينِ إلّاوهُوَ شَبعان رَيّان . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لِشُرَيحٍ _: ولا تَقعُدَنَّ فيمَجلِسِ القَضاءِ حتّى تَطعَمَ . (8)

ح _ أن لا يُضيفَ أحدَ الخَصمَينِ :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ رجُلاً نَزَلَ بأميرِالمؤمنينَ عليه السلام فمَكَثَ عِندَهُ أيّاما ، ثُمّ تَقَدَّمَ إلَيهِ في خُصومَةٍ لم يَذكُرْها لأميرِ المؤمنينَ عليه السلام ، فقالَ لَهُ : أخَصمٌ أنتَ ؟ قالَ : نَعَم ، قالَ : تَحَوَّلْ عنّا ، إنَّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله نَهى أن يُضافَ الخَصمُ إلّا ومَعهُ خَصمُهُ . (9)

ط _ أن لا يُلَقِّنَ الشُّهودَ :دعائم الإسلام :رُوِيَ : أ نّهُ [رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ]نَهى أن يُحابِيَ القاضي أحَدَ الخَصمَينِ بكَثرَةِ النَّظَرِ وحُضورِ الذِّهنِ ، ونَهى عَن تَلقينِ الشُّهودِ . (10)

1541 _ مَن يُسَدِّدُهُ اللّهُ مِن القُضاةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما مِن قاضٍ مِن قُضاةِ المُسلمينَ إلّا ومَعهُ مَلَكانِ يُسَدِّدانِهِ إلَى الحَقِّ مالَم يُرِدْ غيرَهُ ، فإذا أرادَ غيرَهُ وجارَ مُتَعمِّدا تَبَرَّأَ مِنهُ المَلَكانِ ووَكَلاهُ إلى نفسِهِ . (11)

.


1- .وسائل الشيعة : 18/155/1.
2- .عوالي اللآلي : 2/343/5 .
3- .الكافي : 7/413/1.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/13/3238.
5- .الكافي : 7/413/5.
6- .دعائم الإسلام : 2/537/1907 .
7- .كنز العمّال : 15040 .
8- .الكافي : 7/413/1
9- .الكافي : 7/413/4.
10- .دعائم الإسلام : 2/533/1893 .
11- .كنز العمّال : 14993.

ص: 1031

ب _ بالاتر نبردن صدا از صداى خصم
ج _ اظهار خستگى نكردن در جلسه قضاوت
د _ شنيدن سخنان طرفين دعوا
ه _ قضاوت نكردن در حال خشم
و _ قضاوت نكردن در حالت خواب آلودگى
ز _ قضاوت نكردن در حال گرسنگى يا تشنگى
ح _ ميزبانِ يكى از طرفين دعوا نباشد
ط _ تلقين نكردن به گواهان
1541 _ قاضيانى كه خداوند آنها را كمك و

امام على عليه السلام_ به شريح _فرمود : ميان مسلماناندر نگاه كردن و سخن گفتن و نشستنت برابرى را رعايت كن، تا نزديكانت به جانبدارى (ستم) تو اميد نبندند و دشمنانت از دادگرى تو،نوميد نشوند.

ب _ بالاتر نبردن صدا از صداى خصمامام على عليه السلام_ در پاسخ به ابو الاسود دؤلى كه پرسيد چرا او را با آن كه مرتكب خيانت و جنايتى نشده است از منصب قضا بركنار كرد _فرمود : ديدم كه صدايت را از صداى خصم بالاتر مى برى.

ج _ اظهار خستگى نكردن در جلسه قضاوتامام على عليه السلام_ به شريح _فرمود : مبادا درمجلس قضاوت اظهار خستگى و ناراحتى كنى؛ مجلسى كه خداوند در آن پاداش قرار داده و براى كسى كه به حق داورى كند ذخيره خوبى در نظر گرفته است.

د _ شنيدن سخنان طرفين دعواكتاب من لا يحضره الفقيه :از امام على عليه السلام روايت شده است كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هرگاه دو تن براى قضاوت پيش تو آمدند، تا زمانى كه اظهارات هر دو طرف را نشنيده اى به نفع اوّلى حكم نده. پس هر گاه چنين كردى [سخنان هر دو طرف را شنيدى]، كار قضاوت و صدور حكم براى تو روشن مى شود. على عليه السلام فرمود: پس از آن ، همواره به قضاوت مى پرداختم . و پيامبر صلى الله عليه و آله براى آن حضرت دعا كرد كه: بار خدايا! قضاوت را به او بفهمان.

ه _ قضاوت نكردن در حال خشمامام على عليه السلام_ خطاب به شريح _فرمود : در مجلس قضا با كسى در گوشى صحبت مكن و اگر عصبانى شدى، برخيز و در حال خشم هرگز داورى مكن.

و _ قضاوت نكردن در حالت خواب آلودگىدعائم الاسلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نهى فرمود از اين كه قاضى در حال خشم يا گرسنگى و يا خواب آلودگى قضاوت كند.

ز _ قضاوت نكردن در حال گرسنگى يا تشنگىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قاضى نبايد ميان دو نفر داورى كند مگر زمانى كه گرسنه و تشنه نباشد .

امام على عليه السلام_ خطاب به شريح _فرمود : هرگزدر مجلس قضاوت منشين، مگر اين كه قبلاً چيزى بخورى.

ح _ ميزبانِ يكى از طرفين دعوا نباشدامام صادق عليه السلام :مردى بر امير المؤمنين عليه السلام واردشد و چند روزى ميهمان آن حضرت بود. سپس نزد ايشان دعوايى مطرح كرد كه قبلاً [يعنى از روز اول ورودش] با اميرالمؤمنين در ميان نگذاشته بود. حضرت فرمود: تو شاكى هستى؟ عرض كرد: آرى.امام فرمود: از پيش ما برو؛ زيرا رسول خدا صلى الله عليه و آله نهى فرمود از اين كه شاكى ميهمان [قاضى ]باشد مگر آن كه طرف دعوايش نيز با او باشد.

ط _ تلقين نكردن به گواهاندعائم الاسلام :روايت شده است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله نهى فرمود از اين كه قاضى با نگاه كردن زياد و التفات به يكى از طرفين مخاصمه، از او جانبدارى كند و از تلقين كردن به گواهان نيز نهى فرمود.

1541 _ قاضيانى كه خداوند آنها راكمك و راهنمايى مى كندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ قاضى اى از قاضيان مسلمانان نيست، مگر اين كه دو فرشته با اويند و تا زمانى كه خواهان حقيقت باشد، او را به سوى آن راهنمايى مى كنند. اما هر گاه در پى حقيقت نبود و عمدا ستم و حق كشى كرد، آن دو فرشته از او بيزارى مى جويند و او را به خودش وا مى گذارند.

.

ص: 1032

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :يَدُ اللّهِ فوقَ رَأسِ الحاكِمِ تُرَفرِفُ بالرَّحمَةِ ، فإذا حافَ وَكَلَهُ اللّهُ إلى نفسِهِ . (1)

1542 _ أصنافُ القُضاةِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :القُضاةُ أربَعةٌ : ثلاثةٌ فيالنارِ وواحِدٌ في الجَنَّةِ : رجُلٌ قَضى بجَورٍ وهُو يَعلَمُ فهُو في النارِ ، ورَجُلٌ قَضى بجَورٍ وهو لا يَعلَمُ فهُو في النارِ ، ورجلٌ قَضى بالحَقِّ وهُو لا يَعلَمُ فهُو في النارِ ، ورجُلٌ قَضى بالحَقِّ وهو يَعلَمُ فهُو في الجَنَّةِ . (2)

1543 _ قُضاةُ الحقّالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أعدَلُ الخَلقِ أقضاهُم بِالحَقِّ . (3)

عنه عليه السلام :خَيرُ النّاسِ قُضاةُ الحَقِّ . (4)

1544 _ القَضاءُ بِالبَيِّنَةِمعاني الأخبار :اختصَمَ رَجلانِ إلى النّبيِّ صلى الله عليه و آله في مَواريثَ وأشياءَ قد دَرَسَتْ، فقالَ النّبيُّ صلى الله عليه و آله : لعلَّ بعضَكُم أن يكونَ ألحَنَ بحُجَّتِهِ مِن بَعضٍ ، فَمَن قَضَيتُ لَهُ بشيءٍ مِن حَقِّ أخيهِ فإنّما أقطَعُ لَهُ قِطعَةً مِن النارِ ، فقالَ لَهُ كُلُّ واحِدٍ مِن الرَّجُلَينِ : يا رسولَ اللّهِ ، حَقّي هذا لِصاحبي ؟ فقالَ : ولكنِ اذهَبا فَتَوَخَّيا ثُمّ اسْتَهِما ثُمّ ليُحَلِّلْ كلُّ واحِدٍ مِنكُما صاحِبَهُ . (5)

تنبيه الخواطر :اختصمَ امرؤُ القيس وَرَجلٌ إلى رسولِ اللّهِ في أرضٍ ، قالَ : ألكَ بَيِّنَةٌ ؟ قالَ : لا، قالَ : فَيَمِّنْهُ ، قالَ : إذَن واللّهِ يَذهَبُ بأرضي ! قالَ : إن ذَهَبَ بأرضِكَ بيَمينِهِ كانَ ممَّن لا يَنظُرُ اللّهُ إلَيهِ يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكِّيهِ ولَهُ عَذابٌ أليمٌ . قالَ : فَفَزِعَ الرجُلُ وَرَدَّها إلَيهِ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :خَمسَةُ أشياءَ يَجِبُ علَى القاضي الأخْذُ فيها بظاهِرِ الحُكمِ : الوِلايَةُ والمَناكِحُ والمَواريثُ والذَّبايحُ والشَّهاداتُ ، إذا كانَ ظاهرُ الشُّهودِ مَأمونا جازَت شَهادَتُهُم ولا يَسألُ عن باطِنِهم . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا قامَ قائمُ آلِ محمّدٍ _ علَيهِ وعلَيهِمُ السلامُ _ حَكَمَ بينَ الناسِ بحُكمِ داودَ ، لا يَحتاجُ إلى بَيِّنةٍ ، يُلهِمُهُ اللّهُ تعالى فَيَحكُمُ بعِلمِهِ . (8)

1545 _ قَولُ الإمامِ : أما إنَّها حُكومَةٌ!الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام ألقَى صِبيانُ الكُتّابِ ألواحَهُم بينَ يدَيهِ لِيُخَيِّرَ بينَهُم ، فقالَ : أما إنّها حُكومَةٌ ! والجَورُ فيها كالجَورِ في الحُكمِ ! أبلِغُوا مُعَلِّمَكُم إن ضَرَبَكُم فَوقَ ثلاثِ ضَرَباتٍ في الأدَبِ اقتُصَّ مِنهُ . (9)

.


1- .الكافي : 7/410/1 .
2- .الكافي : 7/407/1.
3- .غرر الحكم : 3014 .
4- .بحار الأنوار : 104 / 266 / 20 .
5- .معاني الأخبار : 279.
6- .تنبيه الخواطر : 2/171.
7- .الخصال : 311/88.
8- .بحار الأنوار : 14/14/23.
9- .وسائل الشيعة : 18/582/2.

ص: 1033

1542 _ انواع قاضيان
1543 _ قضاوت كنندگان به حق
1544 _ قضاوت بر اساس بيّنه
1545 _ فرمايش امام : هان! اين يك داورى است!

امام على عليه السلام :دست رحمت خدا بر فراز سرقاضى در حركت است. پس هر گاه ستم (حق كشى) كند، خداوند او را به خودش وا مى گذارد.

1542 _ انواع قاضيانامام صادق عليه السلام :قاضيان چهار گروهند: سه گروه در آتشند و يك گروه در بهشت. مردى كه دانسته حكم ناحق صادر كند، اين قاضى در آتش است. مردى كه ندانسته [و بى اطلاع از احكام و قوانين ]حكم ناحق دهد، اين نيز در آتش است. مردى كه ندانسته حكم درست و حق صادر كند، اين هم در آتش است و مردى كه دانسته حكم حق و درست را صادر كند، اين قاضى در بهشت است.

1543 _ قضاوت كنندگان به حقامام على عليه السلام :دادگرترينِ مردمان ، بهترين داوربر اساس حق است .

امام على عليه السلام :بهترين مردم ، قاضيان حق اند .

1544 _ قضاوت بر اساس بيّنهمعانى الأخبار :دو نفر درباره ارثيه و مقدارى اشياى فرسوده با هم اختلاف پيدا كردند و براى داورى نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفتند، حضرت فرمود : ممكن است كه يكى از شما در اقامه حجت و دليل از ديگرى زبان آورتر باشد. پس، هر كس كه من از حق برادرش به نفع او حكم دهم، در حقيقت تكه اى آتش در اختيارش مى گذارم. در اين هنگام هر يك از آن دو مرد عرض كرد: اى رسول خدا! من حقّم را به طرفم بخشيدم. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: نه، بلكه برويد و حقجويانه اموال را قسمت كنيد و آن گاه قرعه زنيد و سپس يكديگر را حلال كنيد.

تنبيه الخواطر :امرؤ القيس با مردى بر سرزمينى دعوا داشت و نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله براى داورى رفته بود ، حضرت فرمود : بيّنه (شاهدى) دارى؟ عرض كرد: خير. فرمود: پس او را سوگند ده. امرؤ القيس عرض كرد: در اين صورت زمين مرا مى برد. فرمود: اگر با سوگندش زمين تو را ببرد، از كسانى خواهد بود كه خداوند در روز قيامت به وى نمى نگرد و اعمالش را نمى پذيرد و عذابى دردناك دارد. آن مرد به وحشت افتاد و زمين را به امرؤ القيس برگرداند.

امام على عليه السلام :پنج چيز است كه بايد قاضى [درباره آنها] به ظاهِر حكم عمل كند: ولايت (حق ولايت و سرپرستى كه خدا يا امام براى هر كس يا ولىّ طفل قرار داده است)، همسران (يعنى مسأله زناشويى كه بين مسلمانان مشهوراست)، ميراثها، ذبايح (حلال بودن كشتار مسلمانان) و شهادات. هر گاه شهود، ظاهِرا امين و در خور اعتماد باشند، شهادتشان پذيرفته است و لازم نيست از باطن آنها جستجو كرد.

امام صادق عليه السلام :زمانى كه قائم آل محمّد عليه السلام ، قيام كند، به حكم داوود ميان مردم داورى مى كند و نيازى به بيّنه (گواه و مدرك) ندارد. خداوند متعال حكم را به او الهام مى كند و او به علمش قضاوت مى كند.

1545 _ فرمايش امام : هان! اين يك داورى است!امام صادق عليه السلام :كودكان مكتبى دستخطهاى خودرا در مقابل اميرالمؤمنين عليه السلام نهادند، تا بهترين آنها را انتخاب كند؛ حضرت فرمود: هان! اين يك نوع داورى است! و ظلم در اين باره، مانند ظلم در قضاوت است! به معلّم خود بگوييد كه اگر براى تنبيه بيش از سه ضربه بزند، قصاص مى شود.

.

ص: 1034

334 . دل

1546 _ دل
1547 _ سلامت دل
1548 _ چشم دل

334 دل1546 _ دلپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا خداوند متعال در زمين ظرفهايى دارد. بدانيد كه آن ظرفها، همان دلهايند. پس دوست داشتنى ترين دلها نزد خداوند، نازكترين و صافترين و سختترين آنهاست: نازكترين آنها براى برادران و صافترين آنها از گناهان و سخت ترين آنها در راه خدا.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند تبارك و تعالى، به چهره هاوداراييهاى شما نمى نگرد، بلكه به دلها و كرده هاى شما مى نگرد.

امام على عليه السلام :دل، كتاب ديده است.

امام على عليه السلام :اين دلها ظرفهايى است و بهترين آنها جايگيرترين آنهاست.

امام صادق عليه السلام :جايگاه خرد، مغز است و قساوت و رقّت در دل است.

امام صادق عليه السلام :جايگاه دل نسبت به بدن، همچون جايگاه امام و پيشواست نسبت به مردم.

امام جواد عليه السلام :ره سپردن به سوى خداوندمتعال با دلها، از به رنج افكندن اعضاى بدن با اعمال رساننده تر [به سر منزل مقصود ]است.

1547 _ سلامت دلقرآن:«و روزى كه [مردم] برانگيخته مى شوند، رسوايم مكن. روزى كه هيچ مالى و فرزندى سود نمى دهد. مگر كسى كه دلى سالم به سوى خدا بياورد».

حديث :امام صادق عليه السلام_ درباره آيه: «مگر كسى كه دلى سالم به سوى خدا بياورد» _فرمود : دل سالم، دلى است كه پروردگارش را ديدار كند در حالى كه احدى جز او در خود نداشته باشد و هر دلى كه در آن شرك يا شك باشد، منحطّ است.

امام صادق عليه السلام_ درباره همين آيه _فرمود : قلب سالم، قلبى است كه از دنيا دوستى سالم باشد.

عيسى عليه السلام :دلها بزودى ظرفهاى حكمت خواهند شد ، اگر شهوتها آنها را از هم ندرند و طمع، آلوده شان نسازد و نعمت، آنها را سخت نگرداند .

امام على عليه السلام :دلت براى تو سالم نخواهد شد،مگر آن گاه كه براى مؤمنان همان پسندى كه براى خود مى پسندى.

امام حسن عليه السلام :سالمترين دلها، دلى است كه از شبهات پاك باشد.

امام باقر عليه السلام :هيچ دانشى چون سلامت جويى نيست و هيچ سلامتى چون سلامت دل نيست.

1548 _ چشم دلپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر نبود اين كه شيطانها برگرد دلهاى آدميان مى گردند، هر آينه انسانها ملكوت را مى ديدند.

.

ص: 1036

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في المُناجاةِ _: إلهي هَبْ لي كمالَ الانقِطاعِ إلَيكَ ، وأنِرْ أبصارَ قُلوبِنا بِضِياءِ نَظَرِها إلَيكَ ، حتّى تَخرِقَ أبصارُ القُلوبِ حُجُبَ النُّورِ ، فَتَصِلَ إلى مَعدِنِ العَظَمةِ ، وتَصيرَ أرواحُنا مُعَلّقةً بِعِزِّ قُدسِكَ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّما شيعَتُنا أصحابُ الأربَعةِ الأعيُنِ : عَينانِ في الرَّأسِ ، وعَينانِ في القَلبِ ، ألا والخَلائقُ كُلُّهم كذلكَ ، ألا إنّ اللّهَ عَزَّوجلَّ فَتَحَ أبصارَكُم وأعمى أبصارَهُم . (2)

1549 _ اُذُنُ القَلبِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لولا تَمَزُّعُ قلوبِكُم وتَزَيُّدُكُم في الحَديثِ لَسَمِعتُم ما أسمَعُ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ لكَ قَلبا ومَسامِعَ ، وإنَّ اللّهَ إذا أرادَ أن يَهدِيَ عَبدا فَتَحَ مَسامِعَ قَلبِهِ ، وإذا أرادَ بهِ غيرَ ذلكَ خَتَمَ مَسامِعَ قَلبِهِ فلا يَصلُحُ أبدا ، وهُو قَولُ اللّهِ تعالى «أم عَلى قُلُوبٍ أقْفالُها» (4) . (5)

1550 _ إقبالُ القَلبِ وإدبارُهُالإمامُ الرِّضا عليه السلام :إنَّ لِلقُلوبِ إقبالاً وإدبارا ، ونَشاطا وفُتورا ، فإذا أقبَلَت بَصُرَت وفَهِمَت ، وإذا أدبَرَت كَلَّت ومَلَّت ، فَخُذُوها عِندَ إقبالِها ونَشاطِها ، واترُكُوها عِندَ إدبارِها وفُتورِها . (6)

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :إذا نَشِطَتِ القُلوبُ فَأودِعْها(فَأودِعُوها) ، وإذا نَفرَت فَوَدِّعُوها . (7)

1551 _ طَهارَةُ القَلبِالإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :قالَ موسى بن عمرانَ عليه السلام :يا رَبِّ ، مَن أهلُكَ الذينَ تُظِلُّهُم في ظِلِّ عَرشِكَ يَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّكَ ؟ قالَ : فَأوحَى اللّهُ إلَيهِ : الطاهِرَةُ قُلوبُهُم . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :طَهِّرُوا أنفُسَكُم مِن دَنَسِ الشَّهَواتِ تُدرِكُوا رَفيعَ الدَّرَجاتِ . (9)

عنه عليه السلام :قُلوبُ العِبادِ الطاهِرَةُ مَواضِعُ نَظَرِ اللّهِ سبحانَهُ ، فَمَن طَهَّرَ قَلبَهُ نَظَرَ إلَيهِ . (10)

(انظر) الطهارة : باب 1190 .

1552 _ انشِراحُ القَلبِالكتاب :(فَمَنْ يُرِدِ اللّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْاءِسْلامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقا حَرَجا كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ) . (11)

(أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ) . (12)

الحديث :مجمع البيان :وَردَتِ الرّوايةُ الصَّحيحة أنّه لمّا نَزَلَت هذهِ الآيَةُ : _ «فَمَنْ يُرِدِ اللّهُ أن يَهدِيَهُ» _ سُئلَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عن شَرحِ الصَّدرِ ما هُو ؟ فقالَ: نورٌ يَقذِفُهُ اللّهُ في قَلبِ المؤمنِ فَيَنشَرِحُ لَهُ صَدرُهُ ويَنفَسِحُ . قالوا: فهَل لذلكَ مِن أمارَةٍ يُعرَفُ بها ؟ قالَ صلى الله عليه و آله : نَعَم ، الإنابَةُ إلى دارِ الخُلودِ ، والتَّجافي عن دارِ الغُرورِ ، والاستِعدادُ لِلمَوتِ قَبلَ نُزولِ المَوتِ . (13)

.


1- .الإقبال : 3/299.
2- .الكافي : 8/215/260.
3- .الترغيب والترهيب : 3/497/3.
4- .محمّد : 24 .
5- .المحاسن : 1/318/633.
6- .بحار الأنوار : 78/353/9.
7- .الدّرة الباهرة : 43.
8- .المحاسن : 1/457/1058.
9- .غرر الحكم : 6020
10- .غرر الحكم : 6777.
11- .الأنعام : 125.
12- .الشرح : 1.
13- .مجمع البيان : 4/561.

ص: 1037

1549 _ گوش دل
1550 _ رويكرد و رويگردانى دلها
1551 _ پاكى دل
1552 _ گشادگى دل

امام على عليه السلام_ در مناجات _گفت: معبودا! بريدن از هر چيز و روى كردن كامل به خودت را ارزانيم دار و ديدگان دلهاى ما را به واسطه نور نگاهشان به تو روشن فرما، تا ديدگان دلها پرده هاى نور را از هم بدرند و به معدن عظمت بپيوندند و جانهاى ما به عزّت قدس تو بياويزند.

امام صادق عليه السلام :شيعيان ما در حقيقت داراى چهار چشمند: دو چشم در سر و دو چشم در دل. البته همه مردمان چنين اند، اما خداوند عز و جلچشمهاى شما را باز كرده و چشمهاى آنان را كور كرده است.

1549 _ گوش دلپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر پراكندگى دلها و دروغگوييهاى شما نبود، بيگمان آنچه را من مى شنوم شما نيز مى شنيديد.

امام صادق عليه السلام :همانا تو را دلى است و گوشهايى.هر گاه خداوند بخواهد بنده اى را هدايت كند، گوشهاى دل او را باز مى كند و هر گاه جز اين براى او بخواهد، گوشهاى دلش را مى بندد و ديگر هرگز اصلاح نمى شود و اين است معناى سخن خداوند متعال: «يا بر دلهايشان قفلهاست؟» . (1)

1550 _ رويكرد و رويگردانى دلهاامام رضا عليه السلام :همانا دلها را رويكردى استو روى گردى، نشاطى است و ضعفى. پس هر گاه رو كنند، با فهم و بصيرت شوند و هر گاه پشت كنند، خسته و ملول گردند. بنابراين، به گاه روى آورى و نشاطشان، به آنها چنگ زنيد [و در عبادات به كارشان كشيد] و به گاه رويگردانى و ضعفشان، آنها را به حال خود رها سازيد.

امام عسكرى عليه السلام :هر گاه دلها به نشاط آمدند، به آنها امانت بسپاريد و هر گاه كوچ كردند، با آنها بدرود گوييد.

1551 _ پاكى دلامام زين العابدين عليه السلام :موسى بن عمران عليه السلام به خدا عرض كرد : پروردگارا! كيستند آن كسان تو كه زير سايه عرش تو هستند، در آن روزى كه هيچ سايه اى جز سايه تو نيست؟ خداوند به او وحى فرمود : پاكدلان.

امام على عليه السلام :جانهاى خود را از چرك شهوات پاك كنيد تا به درجات بلند دست يابيد.

امام على عليه السلام :دلهاى پاك بندگان، نظرگاههاى خداوند سبحان است. پس هر كه دلش را پاك سازد خداوند به آن بنگرد.

ر.ك : طهارت و پاكى ، باب 1190 .

1552 _ گشادگى دلقرآن:«پس كسى را كه خدا بخواهد هدايتش كند، دلش را به پذيرش اسلام مى گشايد و هر كه را بخواهد گمراه سازد، دلش را سخت تنگ مى گرداند؛ چنان كه گويى به زحمت در آسمان بالا مى رود. اين گونه خدا پليدى را بر كسانى كه ايمان نمى آورند، قرار مى دهد».

«آيا براى تو سينه ات را نگشاديم؟»

حديث :مجمع البيان :در روايت صحيح وارد شده است كه : هنگامى كه آيه «پس كسى را كه خدا بخواهد هدايتش كند ...» نازل شد، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سؤال شد: شرح صدر چيست؟ حضرت فرمود : نورى است، كه خدا در دل مؤمن مى افكند و بدان سبب سينه اش فراخ مى گردد و گشاده مى شود . عرض كردند: آيا براى شناخت آن نشانه اى وجود دارد؟ فرمود، آرى، روى آوردن به سراى جاودانى و دورى گزيدن از سراى پوچى و فريب و آماده شدن براى مرگ، پيش از فرا رسيدن آن.

.


1- .محمّد ، آيه 24 .

ص: 1038

1553 _ حِجابُ القَلبِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ المؤمنَ إذا أذنَبَ كانَت نُكتَةٌ سَوداءُ في قَلبِهِ ، فإن تابَ ونَزَعَ واستَغفَرَ صُقِلَ قَلبُهُ، فإن زاد زَادَت ، فذلكَ الرانُ الذي ذَكَرَهُ اللّهُ في كتابِهِ «كَلَا بَلْ رانَ على قُلوبِهِم ما كانُوا يَكسِبُونَ» (1) ، (2) .

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :أوحَى اللّهُ تعالى إلى داودَ عليه السلام :يا داودُ ، حَذِّرْ وأنذِرْ (ونَذِّرْ) أصحابَكَ عن حُبِّ الشَّهَواتِ ، فإنّ المُعَلَّقةَ قُلوبُهُم بِشَهَواتِ الدنيا قُلوبُهُم مَحجوبَةٌ عَنِّي . (3)

1554 _ قَسوَةُ القَلبِالكتاب :(ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهارُ وَإِنَّ مِنْها لَما يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَإِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ وَما اللّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ) . (4)

الحديث :الكافي :فيما ناجَى اللّهُ عَزَّوجلَّ بهِ موسى عليه السلام : يا موسى ، لا تُطَوِّلْ في الدُّنيا أملَكَ فَيَقسُوَ قَلبُكَ ، والقاسي القَلبِ مِنّي بَعيدٌ . (5)

عيسى عليه السلام :إنّ الدابَّةَ إذا لم تُرتَكَبْ ولم تُمتَهَنْ وتُستَعمَلْ لَتَصعُبُ ويَتَغَيَّرُ خُلقُها ، وكذلكَ القُلوبُ إذا لم تُرَقَّقْ بذِكرِ المَوتِ ويَتبَعُها دُؤوبُ العِبادَةِ تَقسُو وتَغلُظُ . (6)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تُكثِرُوا الكلامَ بغَيرِ ذِكرِ اللّهِ ؛فإنَّ كَثرَةَ الكلامِ بغَيرِ ذِكرِ اللّهِ قَسوَةُ القَلبِ ، إنّ أبعَدَ الناسِ مِن اللّهِ القَلبُ القاسي . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :ثلاثةٌ يُقسِينَ القَلبَ : استِماعُ اللَّهوِ ، وطَلَبُ الصَّيدِ ، وإتيانُ بابِ السُّلطانِ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ماجَفَّتِ الدُّموعُ إلّا لِقَسوةِالقُلوبِ ، وما قَسَتِ القُلوبُ إلّا لكَثرَةِ الذُّنوبِ . (9)

عنه عليه السلام :إنّ كَثرَةَ المالِ مَفسَدَةٌ للدِّينِ، مَقساةٌ لِلقلوبِ . (10)

عنه عليه السلام :النَّظَرُ إلَى البَخيلِ يُقسي القَلبَ . (11)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ للّهِ عُقوباتٍ في القُلوبِ والأبدانِ : ضَنْكٌ في المَعيشَةِ ووَهنٌ في العِبادَةِ، وما ضُرِبَ عَبدٌ بِعُقوبَهٍ أعظَمَ مِن قَسوَةِ القَلبِ. (12)

.


1- .المطففين : 14 .
2- .سنن ابن ماجة : 2/1418/4244 .
3- .تحف العقول : 397.
4- .البقرة : 74.
5- .الكافي : 2/329/1.
6- .بحار الأنوار : 14/309/17 .
7- .الأمالي للطوسي : 3/1 .
8- .الخصال : 126/122 .
9- .علل الشرائع : 81/1.
10- .تحف العقول : 199
11- .تحف العقول : 214
12- .تحف العقول : 296.

ص: 1039

1553 _ پرده دل
1554 _ سختدلى

1553 _ پرده دلپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن هر گاه گناه كند، نقطه اى سياه در دلش پديد آيد. اگر توبه كرد و دست از گناه كشيد و آمرزش خواست، دلش از آن لكه سياه پاك شود، اما اگر بر گناهش افزود، آن نقطه زياد شود. اين همان زنگارى است كه خداوند متعال در كتاب خود از آن ياد كرده و فرموده است: «نه چنين است، بلكه آنچه مرتكب مى شدند، زنگار بر دلهايشان بسته است» . (1)

امام كاظم عليه السلام :خداوند متعال به داوود عليه السلام وحى فرمود كه: اى داوود! ياران خود را از شهوت پرستى بر حذر دار و بيم ده؛ زيرا كسانى كه دلهايشان آويخته به شهوت دنياست، دلهايشان از من در پرده است.

1554 _ سختدلىقرآن:«سپس دلهاى شما بعد از اين [واقعه] سخت گرديد، همانند سنگ يا سخت تر از آن؛ چرا كه از برخى سنگها جويهايى بيرون مى زند و پاره اى از آنها مى شكافد و آب از آن خارج مى شود و برخى از آنها از بيم خدا فرو مى ريزد. و خدا از آنچه مى كنيد غافل نيست».

حديث :الكافى :از نجواهاى خداوند عز و جل با موسى عليه السلام اين بود كه : اى موسى! در دنيا آرزوى خود را دراز مگردان، كه دلت سخت مى شود و سختدل از من دور است.

عيسى عليه السلام :ستور را هر گاه سوار نشوند و از آن بار و كار نكشند، سركش و كج خلق مى شود. دلها نيز چنين اند، هر گاه با ياد مرگ نرم نشوند و عبادت مداوم آنها را به رنج نيفكند، سخت و سنگ مى شوند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در غير از ذكر خدا، زياده گويى نكنيد؛ زيرا زياده گويى در غير ذكر خدا، موجب سختدلى مى شود و دورترين مردم از خدا، سختدل است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز دل را سخت مى كند: بيهوده شنوى، شكار كردن ، و آمد و شد به دربار سلطان.

امام على عليه السلام :اشكها نخشكيد مگر به سبب سخت شدن دلها و دلها سخت نشد مگر به سبب فزونى گناهان.

امام على عليه السلام :بسيارىِ مال و ثروت، مايه تباهى دين و سختى دل است.

امام على عليه السلام :نگاه كردن به شخص بخيل، دل را سخت مى گرداند.

امام باقر عليه السلام :خداوند را براى دلها و بدنها كيفرهايى است؛ تنگى در معيشت و سستى در عبادت و به هيچ بنده اى كيفرى بزرگتر از سختدلى چشانده نشده است.

.


1- .مطفّفين ، آيه 14 .

ص: 1040

1555 _ مَرَضُ القَلبِالكتاب :(فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إيّاكُم والمِراءَ والخُصومَةَ؛ فإنّهُمايُمرِضانِ القُلوبَ علَى الإخوانِ ويَنبُتُ علَيهِما النِّفاقُ . (2)

عنه عليه السلام :لا وَجَعَ أوجَعُ للقُلوبِ مِن الذُّنوبِ . (3)

1556 _ ما يَشفِي القَلبَالكتاب :(يا أَيُّها النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَهُدىً وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ) . (4)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ تَقوَى اللّهِ دَواءُ داءِ قُلوبِكُم،وبَصَرُ عَمى أفئدَتِكُم ، وشِفاءُ مَرَضِ أجسادِكُم (أجسامِكُم) ، وصَلاحُ فَسادِ صُدورِكُم ، وطَهورُ دَنَسِ أنفُسِكُم ، وجَلاءُ عَشا (غِشاءِ) أبصارِكُم . (5)

1557 _ ما يُميتُ القَلبَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ في مَواعِظِهِ لأبي ذَرٍّ _: إيّاكَ وكَثرَةَ الضَّحِكِ ؛ فإنّهُ يُمِيتُ القَلبَ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن عَشِقَ شيئا أعشى (أعمى) بَصَرَهُ ، وأمرَضَ قَلبَهُ ، فهُو يَنظُرُ بعَينٍ غيرِ صَحيحَةٍ ، ويَسمَعُ باُذُنٍ غيرِ سَميعَةٍ ، قد خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقلَهُ ، وأماتَتِ الدنيا قَلبَهُ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلبُهُ ، ومَن ماتَ قَلبُهُ دَخَلَ النارَ . (8)

1558 _ ما يُحيِي القَلبَلقمانُ عليه السلام_ لابنِهِ وهُو يَعِظُهُ _: يا بُنيَّ ، جالِسِ العُلَماءَ ، وزاحِمْهُم برُكبَتَيكَ ؛ فإنّ اللّهَ عَزَّوجلَّ يُحيي القُلوبَ بِنُورِ الحِكمَةِ كما يُحيي الأرضَ بِوابِلِ السَّماءِ . (9)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ عَزَّوجلَّ يقولُ : تَذاكُرُ العِلمِ بينَ عِبادي مِمّا تَحيا عليهِ القُلوبُ المَيِّتةُ إذا هُمُ انتَهَوا فيهِ إلى أمري . (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ مِن وصيَّتِهِ لابنِهِ الحَسَنِ عليه السلام _: أحيِ قَلبَكَ بالمَوعِظَةِ ، وأمِتْهُ بالزَّهادَةِ . (11)

عنه عليه السلام :لِقاءُ أهلِ الخَيرِ عِمارَةُ القَلبِ . (12)

عنه عليه السلام_ من وصيَّتِهِ لابنِهِ الحسنِ عليه السلام _: اُوصِيكَ بتَقوَى اللّهِ _ أي بُنَيَّ _ ولُزومِ أمرِهِ ، وعِمارَةِ قَلبِكَ بذِكرِهِ. (13)

1559 _ ما يُلينُ القَلبَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لمّا شَكا إلَيهِ رجُلٌ قَساوَةَ قَلبِهِ _: إذا أرَدتَ أن يَلينَ قَلبُكَ فَأطعِمِ المِسكينَ وامسَحْ رَأسَ اليَتيمِ . (14)

.


1- .البقرة : 10.
2- .الكافي : 2/300/1
3- .الكافي : 2/275/28.
4- .يونس : 57.
5- .نهج البلاغة : الخطبة 198.
6- .معاني الأخبار : 335/1.
7- .نهج البلاغة : الحكمة 349.
8- .نهج البلاغة : الحكمة 349.
9- .بحار الأنوار : 1/204/22.
10- .الكافي : 1/41/6.
11- .نهج البلاغة : الكتاب 31.
12- .بحار الأنوار : 77/208/1.
13- .نهج البلاغة : الكتاب 31.
14- .مشكاة الأنوار : 292/885 .

ص: 1041

1555 _ بيمارى دل
1556 _ آنچه دل را درمان مى كند
1557 _ آنچه دل را مى ميراند
1558 _ آنچه دل را زنده مى كند
1559 _ آنچه دل را نرم مى كند

1555 _ بيمارى دلقرآن:«در دلهايشان مرضى است و خدا بر مرضشان افزود و به [سزاى] آنچه به دروغ مى گفتند، عذابى دردناك خواهند داشت».

حديث :امام على عليه السلام :از مجادله و ستيزه كردن بپرهيزيد؛ زيرا اين دو كار، دلها را نسبت به برادرانْ بيمار مى كند و از آنها نفاق مى رويد.

امام على عليه السلام :هيچ دردى براى دلها، دردآورتراز گناهان نيست.

1556 _ آنچه دل را درمان مى كندقرآن:«اى مردم! به يقين، براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى و درمانى براى آنچه در سينه هاست و رهنمود و رحمتى براى گروندگان [به خدا]، آمده است».

حديث :امام على عليه السلام :همانا پرواى از خدا، داروى درد قلوب شماست و بينا كننده كورى دلهايتان و شفا بخش بيمارى جسمهايتان و درست كننده تباهى سينه هايتان و پاك كننده آلودگى جانهايتان و زداينده كورى [پرده ]ديدگانتان.

1557 _ آنچه دل را مى ميراندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در اندرزهاى خود به ابوذر _فرمود : از خنده زياد بپرهيز، كه دل را مى ميراند.

امام على عليه السلام :هر كه عاشق چيزى شود ، ديده اش را كور گرداند و دلش را بيمار . در نتيجه با چشمى عيبناك بنگرد و با گوشى ناشنوا بشنود . شهوتها ، خِرد او را از هم بدَرد و دنيا ، دلش را بميراند .

امام على عليه السلام :هر كه پارسايى اش اندك باشد،دلش بميرد و هر كه دلش بميرد، به دوزخ رود.

1558 _ آنچه دل را زنده مى كندلقمان عليه السلام_ در اندرز به فرزندش _فرمود : فرزندم! با دانشمندان بنشين و زانو به زانوى آنان بزن؛ زيرا خداوند عز و جل، همچنان كه زمين را با بارش آسمان حيات مى بخشد، دلها را با نور حكمت زنده مى كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل مى فرمايد: گفتگوى علمى ميان بندگان من از چيزهايى است كه دلهاى مرده با آن زنده مى شود ، به شرط آن كه در اين گفتگوهاى خود به خواسته من بينجامند.

امام على عليه السلام_ در سفارش به فرزند بزرگوارش حسن عليه السلام _نوشت : دل خويش را با موعظه، زنده كن و با دل بر كندن از دنيا، بميرانش.

امام على عليه السلام :ديدار با اهل خير و نيكى، مايه آبادى دلهاست.

امام على عليه السلام_ در سفارش به فرزند بزرگوارش حسن عليه السلام _نوشت: تو را اى فرزندم! به پرواى از خدا و پايبندى به فرمان او و آباد كردن دلت با ياد او سفارش مى كنم.

1559 _ آنچه دل را نرم مى كندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به مردى كه از سختدلى خود نزد آن حضرت شِكوه كرد _فرمود: اگر مى خواهى دلت نرم شود، مستمند را اطعام كن و بر سر يتيم دست نوازش بكش.

.

ص: 1042

1560 _ آنچه دل را صيقل مى دهد

335 . تقليد

1561 _ تقليد نكوهيده
1562 _ كسى كه تقليد از او رواست

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دلهاى خود را به رقّت خو دهيدو زياد بينديشيد و از خوف خدا بسيار بگرييد.

امام على عليه السلام_ وقتى جامه اى كهنه و وصله خورده بر تن امام عليه السلام ديدند و علت را پرسيدند_فرمود: اين جامه، دل را فروتن مى كند و نفس را خوار و رام، مى گرداند و براى مؤمنان، سر مشق است.

امام باقر عليه السلام :رقّت قلب را با ذكر بسيار [خدا]در خلوتها، بجوى.

ر.ك : عنوان 47 «گريستن» .

1560 _ آنچه دل را صيقل مى دهدكنز العمّال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : همچنان كه آهن اگر آب به آن رسد زنگ مى زند، اين دلها نيز زنگار مى بندد. عرض شد: صيقل دادن آنها به چيست؟ فرمود: بسيار به ياد مرگ بودن و تلاوت قرآن.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صيقل دهنده اين دلها، ياد خدا و تلاوت قرآن است.

امام على عليه السلام :دلت را با موعظه، زنده گردان...و آن را با حكمت، روشنايى بخش.

امام صادق عليه السلام :دلها نيز، همچون مس، زنگار مى بندد، پس آنها را با استغفار صيقل دهيد.

335 تقليد1561 _ تقليد نكوهيدهقرآن:«و چون به آنان گفته شود: به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر بياييد، مى گويند: آنچه پدران خود را بر آن يافته ايم ما را بس است. آيا هر چند پدرانشان چيزى نمى دانستند و هدايت نيافته بودند؟»

حديث :امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «احبار و راهبان خود را به جاى خدا خداوندان خويش قرار دادند» _فرمود : به خدا قسم كه برايشان نماز نمى خواندند و روزه نمى گرفتند بلكه براى مردم حرامى را حلال و حلالى را حرام مى كردند و مردم هم از ايشان پيروى مى نمودند.

امام صادق عليه السلام_ خطاب به يكى از اصحاب خود _فرمود : هرگز همرنگ جماعت نباش كه بگويى: من تابع مردم هستم و من هم مثل بقيه مردم.

ر.ك : مردم ، باب 1775 .

1562 _ كسى كه تقليد از او رواستامام عسكرى عليه السلام_ بعد از تقبيح تقليدِ عوامِ يهود از علماى فاسقشان _: اگر (مسلمانان) از چنين فقهايى تقليد كنند ، مانند همان يهوديانى هستند كه خداوند آنان را به سبب تقليد و پيروى از فقهاى فاسق و بدكارشان نكوهش كرده است . اما هر فقيهى كه خويشتندار و نگاهبان دين خود باشد و با هواى نفْسش بستيزد و مطيع فرمان مولايش باشد ، بر عوام است كه از او تقليد كنند و البته اين ويژگيها را تنها برخى فقهاى شيعه دارا هستند ، نه همه آنها .

.

ص: 1044

336 . قمار

1563 _ نهى از قمار

336 قمار1563 _ نهى از قمارقرآن:«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! همانا شراب و قمار و بتهاو تيرهاى قرعه پليد [و] از عمل شيطانند. پس از آنها دورى گزينيد، باشد كه رستگار شويد. همانا شيطان مى خواهد با شراب و قمار ميان شما دشمنى و كينه ايجاد كند و شما را از ياد خدا و از نماز باز دارد. پس آيا شما دست بر مى داريد؟»

حديث :امام باقر عليه السلام :هنگامى كه خداوند عز و جل آيه «انّما الخمر و الميسر» را بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نازل كرداز ايشان درباره ميسر پرسيدند، حضرت فرمود: هر چيزى، حتى تاسهاى تخته نَرد و گردو، كه با آن برد و باخت شود. عرض شد: «انصاب» چيست؟ فرمود: آنچه براى خدايانشان ذبح مى كردند. عرض شد: «ازلام» چيست؟ فرمود: تيرهايى كه به وسيله آنها، قرعه مى انداختند.

امام على عليه السلام :هر چيزى كه از ياد خدا غافل گرداند، آن چيز در شمار مَيْسِر است.

امام باقر عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از شطرنج بازى _فرمود : مؤمن به بازى كردن، نمى پردازد.

.

ص: 1046

337 . قناعت

1564 _ فضيلت قناعت
1565 _ آنچه باعث قناعت مى شود

امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «و اموالتان را ميان خود به ناروا مخوريد» _فرمود : قريش بر سر زن و مال خود با يكديگر قمار مى زدند و خداوند عزّوجلّ آنها را از اين كار نهى فرمود.

امام باقر عليه السلام :او (امام زين العابدين عليه السلام ) ازخوردن گردويى كه كودكان با بُرد و باخت به دست آورند، نهى مى كرد و مى فرمود: آن حرام است.

337 قناعت1564 _ فضيلت قناعتبحار الأنوار :خداوند متعال به داوود عليه السلام وحى كرد: من توانگرى را در قناعت نهاده ام، اما مردم آن را در فراوانى مال مى جويند؛ از اين رو نمى يابندش.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قناعت، ثروتى تمام ناشدنى است .

امام على عليه السلام_ در پاسخ به پرسش از آيه «فلنحيينّه حياة طيّبة» (1) _فرمود : مقصود، قناعت است.

امام على عليه السلام :شاكرترين مردم، قانع ترين آنهاست و ناسپاس ترين آنان از نعمتها، آزمندترين آنها.

امام على عليه السلام :توانگرى را جستم و آن را جز در قناعت نيافتم. قانع باشيد تا توانگر شويد.

امام على عليه السلام :قناعت، سَر توانگرى است.

امام حسن عليه السلام :بدان كه مردانگى قناعت و خرسندى، بيشتر از مردانگى داد و دهش است.

1565 _ آنچه باعث قناعت مى شودامام على عليه السلام :قناعت، به اندازه خويشتندارى و عزّت نفس بستگى دارد.

امام على عليه السلام :كسى كه عاقل باشد، قانع است.

.


1- .نحل ، آيه 97 .

ص: 1048

1566 _ ميوه قناعت
1567 _ كسى كه اندك ، قانعش نكند

338 . تكبّر

1568 _ هشدار درباره تكبّر

امام صادق عليه السلام :به ناتوانتر از خودت بنگر و به توانگر از خويش منگر؛ زيرا كه اين كار تو را به آنچه قسمت تو شده است قانع تر مى سازد.

1566 _ ميوه قناعتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به آنچه داده شده اى قانع باش،تا حسابت سبك شود.

امام على عليه السلام :بهترين كمك براى خودسازى، قناعت است.

امام على عليه السلام :كسى كه قانع باشد، اندوهگين نشود.

امام على عليه السلام :با قناعت است كه عزّت به دست مى آيد.

امام على عليه السلام :خوشترين زندگى را كسى داردكه خداوند سبحان قناعت را ارزانى اش دارد و همسرى پاك و شايسته نصيبش گرداند.

امام حسين عليه السلام :قناعت، مايه آسايش تن است.

امام صادق عليه السلام :كسى كه به معاش (روزى) اندك خدا خرسند باشد، خداوند به عمل اندك او خرسند شود.

1567 _ كسى كه اندك ، قانعش نكندامام على عليه السلام :كسى كه اندك قانعش نكند، مال بسيار سودش ندهد.

امام صادق عليه السلام :به آنچه خداوند قسمت تو كرده قانع باش و به آنچه ديگران دارند چشم مدوز و آنچه را كه بدان نمى رسى، آرزو مكن؛ زيرا كسى كه قانع باشد، سير مى شود و كسى كه قانع نباشد، سير نمى شود و به فكر بهره آخرتت باش.

338 تكبّر1568 _ هشدار درباره تكبّرقرآن:«پس همه فرشتگان يكسره سجده كردند مگر ابليس كه تكبّر نمود و از كافران شد».

«فرمود: از آن [مقام] فرو شو، تو را نرسد كه در آن [جايگاه ]تكبّر نمايى. پس بيرون شو، كه تو از خوار شدگانى».

حديث:امام على عليه السلام :از كارى كه خدا باابليس كرد پند گيريد. آن گاه كه، به خاطر لحظه اى تكبّر، كار طولانى و كوشش طاقت فرساى [عبادى]... او را بر باد داد! پس، بعد از ابليس [با آن همه مقامى كه داشت] كيست كه با معصيتى چون معصيت او از خشم و كيفر خدا ايمن باشد؟

امام باقر عليه السلام :هيچ مقدارى از تكبّر به دل آدمى راه نيابد، مگر اين كه به همان اندازه، كم باشد يا زياد، از خردش كاسته شود .

امام صادق عليه السلام :هر كه از تكبّر پاك شود، به بزرگوارى دست يابد.

امام صادق عليه السلام :بزرگى ، رداى خداست. پس هر كه بر سر چيزى از آن با خدا كشمكش كند، خداوند او را در آتش سرنگون سازد .

.

ص: 1050

1569 _ تَفسيرُ الكِبرِبحار الأنوار عن أبيذرّ :دَخلتُ ذاتَ يَومٍ فيصدرِ نَهارِهِ على رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله في مَسجدِهِ ... فقلتُ : يا رَسولَ اللّهِ، بأبي أنتَ واُمي ، أوصِني بِوَصيَّةٍ يَنفَعُني اللّهُ بِها ، فقالَ : ... يا أبا ذَرٍّ ، مَن ماتَ وفي قَلبِهِ مِثقالُ ذَرَّةٍ مِن كِبرٍ لم يَجِدْ رائحَةَ الجَنَّةِ إلّا أن يَتوبَ قبلَ ذلكَ ، فقالَ : يا رسولَ اللّهِ ، إني لَيُعجِبُني الجَمالُ حتّى وَدِدتُ أنَّ عِلاقَةَ سَوطي وقِبالَ نَعلي حَسَنٌ ، فَهل يُرهَبُ على ذلكَ ؟ قالَ : كيفَ تَجِدُ قَلبَكَ ؟ قالَ : أجِدُهُ عارِفا للحَقِّ مُطمَئنّا إلَيهِ ، قالَ : ليسَ ذلكَ بالكِبرِ ، ولكنَّ الكِبرَ أن تَترُكَ الحَقَّ وتَتَجاوَزَهُ إلى غيرِهِ ، وتَنظُرَ إلَى النّاسِ ولا تَرى أنَّ أحَدا عِرضُهُ كَعِرضِكَ ولا دَمُهُ كَدَمِكَ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :طَلَبتُ الخُضوعَ فما وَجَدْتُ إلّا بقبولِ الحقِّ ، اقبَلُوا الحَقَّ ، فإنَّ قبولَ الحقِّ يُبَعِّدُ مِن الكِبرِ . (2)

الكافي عن عبد الأعلى بن أعين :قالَ أبوعبدِ اللّه عليه السلام : قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنَّ أعظَمَ الكِبرِ غَمصُ الخَلقِ وسَفَهُ الحَقِّ ، قلتُ : وما غَمْصُ الخَلقِ وسَفَهُ الحَقِّ ؟ قالَ : يَجهَلُ الحَقَّ ويَطعَنُ على أهلِهِ ، فَمَن فَعَلَ ذلكَ فقد نازَعَ اللّهَ عَزَّوجلَّ رِداءَهُ . (3)

الكافي عن حفص بن غياثٍ عن الإمامِ الصّادقِ عليه السلام :مَن ذَهَبَ يَرى أنَّ لَهُ علَى الآخَرِ فَضلاً فهُو مِن المُستَكبِرِينَ، فقلتُ لَهُ : إنّما يَرى أنَّ لَهُ علَيهِ فَضلاً بالعافيَةِ إذا رَآهُ مُرتَكِبا لِلمَعاصِي ؟ فقالَ : هَيهاتَ هَيهاتَ ! فَلَعَلَّهُ أن يكونَ قد غُفِرَ لَهُ ما أتى وأنتَ مَوقوفٌ مُحاسَبٌ ، أما تَلَوتَ قِصَّةَ سَحَرَةِ موسى عليه السلام . (4)

1570 _ ذَمُّ المُتَكَبِّرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أمقَتُ النّاسِ المُتَكبِّرُ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أبعَدَكُم يَومَ القِيامَةِ مِنّيالثَّرثارُونَ ، وهُمُ المُستَكبِرُونَ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :عَجِبتُ لابنِ آدمَ ؛ أوَّلُهُ نُطفَهٌ وآخِرُهُ جِيفَةٌ ، وهو قائمٌ بينَهُما وِعاءٌ للغائطِ، ثُمّ يَتَكبَّرُ ! (7)

عنه عليه السلام :ما تَكَبَّرَ إلّا وَضيعٌ . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما مِن رَجُلٍ تَكَبَّرَ أو تَجَبَّرَإلا لِذِلَّةٍ وَجَدَها في نفسِهِ . (9)

1571 _ عِلاجُ الكِبرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّهُ لَيُعجِبُني أن يَحمِلَ الرَّجُلُ الشَّيءَ في يَدِهِ يكونُ مُهنِئا (10) لأهلِهِ يَدفَعُ بهِ الكِبرَ عَن نفسِهِ . (11)

.


1- .بحار الأنوار : 77/74
2- .بحار الأنوار : 90/3 ؛ 69/399/91.
3- .الكافي : 2/310/9
4- .الكافي : 8/128/98.
5- .بحار الأنوار : 73/231/23
6- .بحار الأنوار : 73/232/25
7- .بحار الأنوار : 73/234/33.
8- .غرر الحكم : 9467.
9- .الكافي : 2/312/17.
10- .في بعض النسخ : مَهنأة (كما في هامش المصدر) .
11- .تنبيه الخواطر : 1/201.

ص: 1051

1569 _ معناى كِبر
1570 _ نكوهش متكبّر
1571 _ درمان كبر

1569 _ معناى كِبربحار الأنوار_ به نقل از ابوذر _: زمانى در آغاز روز در مسجد خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رسيدم و گفتم: اى رسول خدا! پدر و مادرم به فداى شما! مرا يك سفارشى كنيد كه خداوند مرا بدان نفعى رساند، حضرت فرمود: اى ابوذر! هر كس بميرد و در دلش ذرّه اى تكبّر باشد، بوى بهشت را استشمام نمى كند مگر اين كه پيشتر توبه كند. عرض كرد: اى رسول خدا! من زيبايى را دوست دارم، حتى دوست دارم بند تازيانه ام و دوال كفشم زيبا باشد. آيا از اين حالت، بيمِ كبر و خود پسندى مى رود؟ فرمود: دلت را چگونه مى يابى؟ عرض كرد: آن را شناساى حق و آرام گرفته بدو، مى يابم. فرمود: پس اين حالت، كِبر نيست. بلكه كبر، آن است كه حق را فروگذارى و به ناحق روى آورى و به مردم با اين ديد نگاه كنى كه هيچ كس آبرويش چون آبروى تو وخونش چون خون تو نيست.

امام على عليه السلام :فروتنى را جستم و آن را جز در پذيرش حق، نيافتم. پس حق پذير باشيد؛ زيرا پذيرش حق [انسان را ]از تكبّر دور مى سازد.

الكافى_ به نقل از عبدالأعلى بن اعين _: امام صادق عليه السلام از قول رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: بزرگترين تكبّر، پست شمردن مردم است و استخفاف نسبت به حق. عرض كردم: پست شمردن مردم و استخفاف حق چيست؟ فرمود: حق را نشناسد و از اهل حق بد گويد. پس هر كه چنين كند، با خداوند عز و جل بر سر رداى او ستيزيده است.

الكافى_ به نقل از حفص بن غياث _: امام صادق عليه السلام فرمود : هر كه بر اين باور باشد كه از ديگران برتر است، او در شمار مستكبران است. عرض كردم: اگرگنهكارى را ببيند و به سبب بى گناهى و پاكدامنى خود، خويشتن را از او برتر بداند چه؟ فرمود: هيهات هيهات! چه بسا كه او آمرزيده شود اما تو را براى حسابرسى نگه دارند؛ مگر داستان جادوگران موسى عليه السلام را نخوانده اى؟

1570 _ نكوهش متكبّرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :منفورترين مردمان، شخص متكبّر است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز قيامت دورترين شما ازمن، پرگويان، يعنى همان مستكبران، هستند.

امام على عليه السلام :در شگفتم از آدميزاد،كه آغازش نطفه اى است و فرجامش لاشه اى و در اين ميان انبار غائط است و با اين همه تكبّر مى ورزد!

امام على عليه السلام :تكبّرنورزد، مگر كسى كه پست است.

امام صادق عليه السلام :هيچ مردى تكبّر يا گردنفرازى نكرد، مگر به سبب احساس خوارى و حقارتى كه در خود يافت.

1571 _ درمان كبرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براستى كه خوش دارم مرد با خوشحالى و افتخار چيزى را با دست خودش براى خانواده اش ببرد و بدين وسيله كبر را از خود دور كند.

.

ص: 1052

عنه صلى الله عليه و آله :مَن حَلَبَ شاتَهُ ورَقَعَ قَميصَهُ وخَصَفَ نَعلَهُ وواكَلَ خادِمَهُ وحَمَلَ مِن سُوقِهِ ، فَقَد بَرِئَ مِن الكِبرِ . (1)

كنز العمّال :إنّ النبيَّ صلى الله عليه و آله خَرَجَ إلَى البَقيعِ فَتَبِعَهُ أصحابُهُ فَوَقَفَ وأمَرَهُم أن يَتَقَدَّموا،ثُمّ مَشى خَلفَهُم،فَسُئلَ عن ذلكَ فقالَ : إنّي سَمِعتُ خَفقَ نِعالِكُم، فَأشفَقتُ أن يَقَعَ في نفسِي شيءٌ مِن الكِبرِ (2) . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لكنَّ اللّهَ يَختَبِرُ عِبادَهُ بأنواعِ الشَّدائدِ ، ويَتَعبَّدُهُم بأنواعِ المَجاهِدِ ، ويَبتَليهِم بِضُروبِ المَكارِهِ ، إخراجا للتَّكَبُّرِ مِن قُلوبِهِم ، وإسكانا للتَّذَلُّلِ في نُفوسِهِم ، ولِيَجعَلَ ذلكَ أبوابا فُتُحا إلى فَضلِهِ . (4)

عنه عليه السلام :فَرَضَ اللّهُ الإيمانَ تَطهيرا مِن الشِّركِ،والصلاةَ تَنزيها عنِ الكِبرِ . (5)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :لا يَنبغي لِمَن عَرَفَ عَظَمَةَ اللّهِأن يَتَعاظَمَ ، فإنّ رِفعَةَ الذينَ يَعلَمونَ عَظَمَةَ اللّهِ أن يَتَواضَعُوا ، و (عِزَّ) الذينَ يَعرِفُونَ ما جَلالُ اللّهِ أن يَتَذَلَّلُوا (لَهُ) . (6)

1572 _ ثَمَرَةُ الكِبرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن يَستَكبِرْ يَضَعْهُ اللّهُ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحِرصُ والكِبرُ والحَسَدُ دَواعٍ إلَى التَّقحُّمِ في الذُّنوبِ . (8)

عنه عليه السلام :لَيسَ لِمُتَكبِّرٍ صَديقٌ . (9)

عنه عليه السلام :لا يَتَعَلَّمُ مَن يَتَكَبَّرُ . (10)

عنه عليه السلام :مَن تَكَبَّرَ علَى النّاسِ ذَلَّ . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَطمَعَنَّ ذو الكِبرِ فيالثَّناءِ الحَسَنِ . (12)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إنّ الزَّرعَ يَنبُتُ في السَّهلِ ولا يَنبُتُ في الصَّفا ، فكذلكَ الحِكمَةُ تَعمُرُ في قَلبِ المُتَواضِعِ ولا تَعمُرُ في قَلبِ المُتَكبِّرِ الجَبّارِ ؛ لِأنَّ اللّهَ جَعَلَ التَّواضُعَ آلةَ العَقلِ ، وجَعَلَ التَّكبُّرَ مِن آلةِ الجَهلِ ، ألَم تَعلَمْ أنّ مَن شَمَخَ إلَى السَّقفِ برأسِهِ شَجَّهُ ، ومَن خَفَضَ رأسَهُ استَظَلَّ تَحتَهُ وأكَنَّهُ ؟! وكذلكَ مَن لم يَتَواضَعْ للّهِِ خَفَضَهُ اللّهُ ، ومَن تَواضَعَ للّهِِ رَفَعَهُ . (13)

1573 _ مَثوَى المُتَكَبِّرينَالكتاب :(فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ) . (14)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ في جَهنَّمَ لَوادِيا لِلمُتَكبِّرِينَ يقالُ لَهُ سَقَرُ ، شَكا إلَى اللّهِ عَزَّوجلَّ شِدَّةَ حَرِّهِ وسَألَهُ أن يَأذَنَ لَهُ أن يَتَنَفَّسَ ، فَتَنَفَّسَ فَأحرَقَ جَهَنَّمَ . (15)

.


1- .كنز العمّال : 7793
2- .كنز العمّال : 8878.
3- .الاُمور المذكورة في الأحاديث ليست قانونا كلّيّا تكشف عن عدم وجود الكبر ، بل تختلف باختلاف الأشخاص والأعصار والموارد، فقد قيل : «إنّ من النّاس ناساً يلبسون الصوف إرادة التواضع وقلوبهم مملوءة عُجبا وكِبرا» فليُتأمّل .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 192
5- .نهج البلاغة : الحكمة 252.
6- .بحار الأنوار : 78/104/3.
7- .الأمالي للصدوق : 577/788 .
8- .نهج البلاغة : الحكمة 371.
9- .غرر الحكم : 7464
10- .غرر الحكم : 10586.
11- .بحار الأنوار : 77/235/3.
12- .الخصال : 434/20.
13- .تحف العقول : 396.
14- .النحل : 29.
15- .الكافي : 2/310/10.

ص: 1053

1572 _ پيامد تكبّر
1573 _ جايگاه متكبّران

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس خودش گوسفندش را بدوشد و جامه اش را وصله كند و كفشش را پينه زند و با خدمتكارش هم غذا شود و كالايش را از بازار [به خانه ]حمل كند، بى گمان از كبر پاك شده است.

كنز العمّال :[روزى] پيامبر به طرف بقيع رهسپارشد. اصحاب حضرت در پى او به راه افتادند. پيامبر ايستاد و به آنها دستور داد جلو بروند و آن گاه خود در پى آنها حركت كرد. علّت را پرسيدند، فرمود: من صداى كفشهاى شما را شنيدم و ترسيدم چيزى از تكبّر، به وجودم راه يابد. (1)

امام على عليه السلام :ليكن خداوند بندگان خود را به انواع سختيها مى آزمايد و از طريق مجاهدتهاى گوناگون آنان رابه عبادت و بندگى مى گيرد و به انواع ناملايمات و ناخوشاينديها امتحانشان مى كند، تا تكبّر را از دلهايشان بيرون بَرد و خاكسارى را در جانهايشان بنشاند و نيز تا اين آزمايشها را درهاى گشوده اى به سوى فضل (احسان) خويش قرار دهد.

امام على عليه السلام :خداوند، ايمان را براى پاك كردن از [آلودگيهاى] شرك واجب فرمود و نماز را براى دور كردن از كِبر.

امام حسن عليه السلام :سزاوار نيست كسى كه بزرگى خدارا مى شناسد، خود بزرگ بين باشد؛ زيرا بزرگى كسانى كه عظمت خدا را مى دانند، در اين است كه افتادگى كنند و عزّت كسانى كه جلال و شكوه خدا را مى شناسند، در اين است كه [در برابر او ]خوارى نمايند .

1572 _ پيامد تكبّرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه استكبارورزد، خداوند او را پست گرداند.

امام على عليه السلام :آزمندى و تكبّر وحسادت، انگيزه هاى فرو رفتن در گناهانند.

امام على عليه السلام :شخص متكبّر، از دوست بى بهره است.

امام على عليه السلام :كسى كه تكبّر داشته باشد، عالم نمى شود.

امام على عليه السلام :هر كه بر مردم بزرگى فروشد،خوار شود.

امام صادق عليه السلام :متكبّر، هرگز نبايد توقّع تعريف و تمجيد [ديگران را] داشته باشد.

امام كاظم عليه السلام :همانا زراعت، در دشت پست مى رويد و روى تخته سنگ نمى رويد. حكمت نيز چنين است: در دل شخص فروتن آباد مى شود و در دل متكبّر گردنفراز آباد نمى شود؛ زيرا كه خداوند فروتنى را ابزار خرد و دانايى قرار داده و تكبّر را از ابزار نادانى. مگر نمى دانى كه هر كس سرش را به سقف سايد، سرش مى شكافد و هر كه سر پايين گيرد در زيرسقف سايه و پناه مى گيرد. بدين سان نيز هر كه براى خدا فروتنى نكند، خداوند او را پست گرداند و هر كه براى خدا فروتنى كند، خداوند او را بالا برد.

1573 _ جايگاه متكبّرانقرآن:«پس، از درهاى دوزخ وارد شويد و در آن هميشه بمانيد و حقّا كه چه بد است جايگاه متكبّران».

حديث:امام صادق عليه السلام :در دوزخ درّه اى است براى متكبّران به نام «سَقَر». اين درّه از شدّت گرماى خود به خداوند عز و جل شكايت كرد و خواهش نمود كه به وى اجازه دهد تا نَفَسى بكشد. پس نَفَس كشيد و [از نفْس خود] دوزخ را سوزاند.

.


1- .گفتنى است كه آنچه در اين احاديث به عنوان نشانه هاى فروتنى آمده يك قاعده كلى كه نشانگر نبودن كبر در وجود شخص باشد نيست، بلكه در اشخاص و اعصار و موارد مختلف فرق مى كند؛ چه آن كه گفته اند: «عده اى از مردم هستند كه به قصد فروتنى پشمينه مى پوشند، اما دلهايشان آكنده از خود پسندى و كبر است». پس، دقت شود.

ص: 1054

339 . كتاب و نوشته

1574 _ كتاب و نوشته
1575 _ نويسندگى و شخصيت نويسنده
1576 _ تشويق به نوشتن دانش
1577 _ ثواب تأليف و نوشتن
1578 _ آداب نوشتن
1579 _ نامه نگارى

339 كتاب و نوشته1574 _ كتاب و نوشتهقرآن:«نون. سوگند به قلم و آنچه مى نگارند».

حديث:امام على عليه السلام :كتابها، بوستانهاى دانشمندانند.

امام على عليه السلام :خوب سخنگويى است، كتاب(نامه).

امام على عليه السلام :كسى كه خود را با كتابها آرامش دهد، هيچ آرامشى را از دست ندهد.

1575 _ نويسندگى و شخصيت نويسندهامام على عليه السلام :فرستاده تو ترجمان خرد توست،و نوشته ات رساترين سخنگوى تو.

امام على عليه السلام :نوشته (نامه) مرد، نشان خرد اوو دليل فضل اوست.

امام على عليه السلام :خردهاى دانشمندان، در نوك خامه هاى آنهاست.

1576 _ تشويق به نوشتن دانشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :علم را، با نوشتن دربند كشيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش را، پيش از رفتن دانشمندان، بنويسيد؛ زيرا رفتن علم به درگذشت دانشمندان، است.

امام صادق عليه السلام :بنويسيد؛ زيرا تا ننويسيد، نگهدارى نمى كنيد .

امام صادق عليه السلام :دل، به نوشتن آرام مى گيرد.

1577 _ ثواب تأليف و نوشتنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه مؤمن بميردو يك برگه كه روى آن علمى نوشته شده باشد از خود بر جاى گذارد، روز قيامت آن برگه پرده ميان او و آتش مى شود و خداوند تبارك و تعالى به ازاى هر حرفى كه روى آن نوشته شده، شهرى هفت برابر پهناورتر از دنيا به او مى دهد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس دانشى يا حديثى از من بنويسد تا آن دانش و حديث باقى است، برايش اجر نوشته شود.

1578 _ آداب نوشتنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بسم اللّه الرحمن الرحيم، سرآغاز هر نوشته اى است.

امام صادق عليه السلام :بسم اللّه الرحمن الرحيم رافرو مگذار اگر چه قبل از يك شعر باشد.

1579 _ نامه نگارىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پاسخ دادن به نامه ، همانندپاسخ دادن به سلام ، حق (و وظيفه) است .

امام صادق عليه السلام :ارتباط ميان برادران در حَضَرديد و بازديد است و در سفر نامه نگارى.

امام صادق عليه السلام :جواب دادن به نامه، همچون جواب دادن به سلام، واجب است.

.

ص: 1056

340 . راز دارى

1580 _ تأكيد بر رازدارى
1581 _ ستودن بنده راز دار

340 راز دارى1580 _ تأكيد بر رازدارىامام على عليه السلام :خاموشى حكمت است و سكوت [مايه ]سلامت و راز دارى گوشه اى از خوشبختى.

امام زين العابدين عليه السلام :به خدا سوگند كه حاضرم به جبران دو خصلتِ شيعيانمان مقدارى از گوشت ساعد خود را فديه دهم: شتابزدگى و كمى راز دارى.

امام باقر عليه السلام :به خدا قسم محبوبترين يارانم نزد من، پرهيزگارترين و فقيه ترين آنها و كسى است كه نسبت به سخنان ما رازدارتر باشد.

امام صادق عليه السلام :بر امر (ولايت) ما پيمان گرفته شده كه در پرده و پشت نقاب باشد. پس هر كس به زيان ما پرده درى كند ، خداوند خوارش گرداند.

امام صادق عليه السلام :پوشيده نگه داشتن اسرار ما، جهاد در راه خداست.

امام صادق عليه السلام :كسى كه حديث ما را به زيانمان فاش سازد، به منزله كسى است كه حقّ ما را انكار كند.

امام صادق عليه السلام :كسى كه حديث ما را فاش كند، ما را به خطا نكشته، بلكه عمدا كشته است.

امام صادق عليه السلام :فاش كننده راز [ما] شك كننده [و سست عقيده نسبت به حقانيّت ائمه عليهم السلام ]است و كسى كه آن را نزد نااهل بازگو كند، كافر است.

امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «اين بدان سبب است كه به آيات خدا كفر مى ورزيدند و پيامبران را بناحق مى كشتند» (1) _فرمود : به خدا قسم كه آنها را با دستهاى خود نكشتند و با شمشيرهاى خويش نزدند، بلكه سخنان ايشان را شنيدند و آنها را فاش ساختند و در نتيجه، آن پيامبران دستگير و كشته شدند.

المحاسن_ به نقل از ابوبصير _: از امام صادق عليه السلام درباره نقل فراوان حديث پرسيدم. فرمود: آيا هرگز چيزى از احاديث مرا كتمان كرده اى؟ من سعى كردم به ياد بياورم و چون حضرت مرا به اين حال ديد، فرمود: آنچه را براى ياران خود گفته اى اشكالى ندارد. افشا كردن ، آن است كه حديث را براى غير يارانت بگويى.

ر.ك : عنوان 412 «تقيّه» .

1581 _ ستودن بنده راز دارامام على عليه السلام :خوشا به حال هر بنده بى نام و نشانى كه مردم را مى شناسد و مردم او را نمى شناسند.خداوند او را به خشنودى [از خدا ]مى شناسد؛ اينان چراغهاى هدايتند، خداوند هر گونه فتنه تاريكى را از آنان مى زدايد. به زودى آنان را غرق رحمتى از رحمتهاى خود مى كند. نه سخن پراكن و فاش كننده اسرار هستند و نه نافرهيخته و رياكار.

معانى الأخبار :امام على عليه السلام فرمود : پس از من فتنه هايى تاريك و كور و شك برانگيز پديد خواهد آمد، كه تنها شخص گمنام از آنها جان به سلامت مى برد. عرض كردند: اى اميرمؤمنان! گمنام كيست؟ فرمود: كسى كه مردم نمى دانند در درون او چه مى گذرد.

.


1- .بقره ، آيه 61 .

ص: 1058

341 . دروغ

1582 _ نكوهش دروغ
1583 _ دروغ و ايمان
1584 _ دروغ، كليد هر بدى است

341 دروغ1582 _ نكوهش دروغپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدترين ربا، دروغ است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه بنده دروغ بگويد، از بوى گندى كه پديد آورده است، فرشته به مسافت يك ميل از او فاصله گيرد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دروغ، درى از درهاى نفاق است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دروغگو، دروغ نمى گويد، مگر براثر حقارتى كه در وجود اوست و ريشه تمسخر، اعتماد كردن به دروغگويان است.

امام على عليه السلام :راستى، امانتدارى است و دروغ خيانت.

امام على عليه السلام :بدترين سخن، دروغ است.

امام على عليه السلام :[نشانه] ايمان، اين است كه راستگويى را هر چند به زيان تو باشد بر دروغگويى، گرچه به سود تو باشد، ترجيح دهى.

امام على عليه السلام :دروغگو، حقير و خوار است.

امام على عليه السلام :هيچ بدى اى بدتر از دروغ نيست.

امام كاظم عليه السلام_ در اندرز به هشام _فرمود : خردمند دروغ نمى گويد، اگر چه منافع اودر آن باشد.

ر.ك : عنوان 230 «راستى» .

1583 _ دروغ و ايمانقرآن:«تنها كسانى دروغ پردازى مى كنند، كه به آيات خدا ايمان ندارند و آنان خود دروغگويانند».

حديث:امام على عليه السلام :از دروغ كناره گيريد؛ زيرا دروغ از ايمان بر كنار است. شخص راستگو در آستانه نجات و كرامت است و شخص دروغگو، بر لبه پرتگاه و خوارى.

امام باقر عليه السلام :دروغ، ويران كننده ايمان است.

بحار الأنوار_ به نقل از حسن بن محبوب _: به امام صادق عليه السلام عرض كردم : آيا ممكن است مؤمن، بخيل باشد؟ حضرت فرمود : آرى. پرسيدم : آيا ترسو مى شود؟ فرمود: آرى. پرسيدم: آيا دروغگو مى شود؟ فرمود: نه و خائن هم نمى شود. سپس فرمود: مؤمن بر هر خويى سرشته مى شود، مگر خيانت و دروغ.

ر.ك : ايمان ، باب 187 .

1584 _ دروغ، كليد هر بدى استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دروغ به معصيت و انحراف [از مسير حق] مى كشاند و معصيت و انحراف، به آتش رهنمون مى شود.

امام باقر عليه السلام :خداوند عز و جل براى بدى قفلهايى قرار داده و كليدهاى آن قفلها را شراب قرار داده است و دروغ، بدتر از شراب است.

.

ص: 1060

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :جُعِلَتِ الخَبائثُ في بَيتٍ وجُعِلَ مِفتاحُهُ الكذبَ . (1)

1585 _ الأمرُ بِتَركِ جِدِّ الكِذبِ وهَزلِهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ الكذبَ لا يَصلَحُ مِنهُ جِدٌّولا هَزلٌ ، ولا أن يَعِدَ الرجُلُ ابنَهُ ثُمّ لا يُنجِزَ لَهُ، إنّ الصِّدقَ يَهدي إلَى البِرِّ ، وإنَّ البِرَّ يَهدي إلَى الجَنَّةِ ، وإنّ الكذبَ يَهدي إلَى الفُجورِ ، وإنّ الفُجورَ يَهدي إلَى النّارِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :وَيلٌ للذي يُحَدِّثُ فَيكذِبُ ليُضحِكَ بهِ القَومَ ! وَيلٌ لَهُ ، وَيلٌ لَهُ ! (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يَجِدُ عَبدٌ طَعمَ الإيمانِ حتّى يَترُكَ الكذبَ هَزلَهُ وجِدَّهُ . (4)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ كانَ يقولُ لِوُلدِهِ _: اتَّقُوا الكَذِبَ الصَّغيرَ مِنهُ والكبيرَ ، في كلِّ جِدٍّ وهَزلٍ ، فإنّ الرجُلَ إذا كذبَ في الصَّغيرِ اجتَرَأَ علَى الكبيرِ . (5)

1586 _ الكُذَيبَةُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :حَسبُكَ مِن الكذبِ أن تُحَدِّثَ بكُلِّ ما سَمِعتَ . (6)

بحار الأنوار عن أسماء بنت عُمَيسٍ:كنتُ صاحِبَةَ عائشةَ التي هَيَّأتُها وأدخَلتُها على رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ومَعي نِسوَةٌ ، فوَاللّهِ ما وَجَدنا عِندَهُ قُوتا إلّا قَدَحا مِن لَبَنٍ ، فَشَرِبَ ثُمّ ناوَلَهُ عائشةَ _ قالَت : _ فاستَحيَيَتِ الجارِيَةُ ، فقُلتُ : لا تَرُدِّينَ يدَ رسولِ اللّهِ ، خُذي مِنهُ ، _ قالَت : _ فَأخَذَتْهُ على حَياءٍ فَشَرِبَت مِنهُ ،ثمّ قالَ : ناولي صَواحِبَكِ ، فقُلنَ : لا نَشتَهيهِ ، فقالَ : لا تَجمَعنَ جُوعا وكِذبا ، _ قالَت : _ فقُلتُ : يا رسولَ اللّهِ ، إن قالَت إحدانا لِشيءٍ تَشتَهيهِ : لا نَشتَهيهِ ، أيُعَدُّ ذلكَ كِذبا ؟ قال : إنّ الكِذبَ لَيُكتَبُ حتّى يُكتَبَ الكُذَيبَةُ كُذَيبَةً . (7)

الترغيب والترهيب عن عبد اللّهِ بن عامِرٍ :دَعَتني اُمِّي يَوما ورسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله قاعِدٌ في بَيتِنا ، فقالت : ها تَعالَ اُعطِكَ ، فقالَ لها رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ما أرَدتَ أن تُعطِيَهُ ؟ قالت : أرَدتُ أن اُعطِيَهُ تَمرا ، فقالَ لَها رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أما إنّكِ لو لم تُعطِهِ شيئا كُتِبَت علَيكِ كِذبَةٌ . (8)

1587 _ ثَمَرَةُ الكِذبِالكتاب :(إِنَّ اللّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرفٌ كَذَّابٌ) . (9)

(فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللّهَ ما وَعَدُوهُ وَبِما كانُوا يَكذِبُونَ) . (10)

.


1- .الدّرة الباهرة : 43.
2- .كنز العمّال : 8217
3- .كنز العمّال : 8215 .
4- .بحار الأنوار : 72/249/14
5- .بحار الأنوار : 72/235/2.
6- .تنبيه الخواطر : 2/122.
7- .بحار الأنوار : 72/258/20 .
8- .الترغيب والترهيب : 3/598/34.
9- .غافر : 28.
10- .التوبة : 77 .

ص: 1061

1585 _ دستور به ترك دروغ جدّى و شوخى
1586 _ دروغ كوچك
1587 _ نتيجه دروغ

امام عسكرى عليه السلام :[همه] پليديها در يك خانه نهاده شده و كليد آن، دروغ قرار داده شده است.

1585 _ دستور به ترك دروغ جدّى و شوخىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دروغ، چه جدّى و چه شوخى آن، درست نيست. همچنين درست نيست كه مرد به فرزند خود وعده اى بدهد و به آن عمل نكند. همانا راستگويى، به نيكى رهنمون مى شود و نيكى به بهشت هدايت مى كند و دروغ به معصيت و انحراف [از حق ]مى كشاند و معصيت و انحراف، به آتش رهنمون مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :واى بر كسى كه براى خنداندن مردم دروغ بگويد! واى بر او، واى بر او!

امام على عليه السلام :هيچ بنده اى طعم ايمان را نچشد، مگر آن گاه كه دروغ، شوخى يا جدّى آن را، ترك گويد.

امام زين العابدين عليه السلام_ خطاب به فرزندان خود _فرمود : از دروغ كوچك و بزرگش، جدّى و شوخى اش بپرهيزيد؛ زيرا انسان هر گاه در چيز كوچك دروغ بگويد، به گفتن دروغ بزرگ جرى مى شود .

1586 _ دروغ كوچكپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى دروغگويى تو همين بس كه هر چه مى شنوى بازگو كنى.

بحار الأنوار_ به نقل از اسماء بنت عميس _: من ساقدوش عايشه بودم كه او را آماده كردم و به نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله بردم. عدّه اى از زنان نيز با من بودند. به خدا قسم، نزد رسول خدا خوراكى جز يك كاسه شير نبود. رسول خدا، مقدارى شير نوشيد و سپس كاسه را به دست عايشه داد. اسماء مى گويد: دختر [از گرفتن كاسه شير ]شرم كرد. من گفتم: دست رسول خدا را رد نكن ، ظرف را بگير. عايشه، با حالت شرم كاسه را گرفت و مقدارى شير نوشيد. حضرت سپس فرمود: به بقيه زنان هم بده بنوشند. آنها گفتند: ما ميل نداريم. رسول خدا فرمود: گرسنگى و دروغ را با هم جمع نكنيد. اسماء مى گويد: عرض كردم: اى رسول خدا! اگر كسى از ما ميل به چيزى داشته باشد و بگويد ميل ندارم، آيا اين دروغ به شمار مى آيد؟ فرمود: دروغ نوشته مى شود. حتى دروغ كوچك هم نوشته مى شود: دروغ كوچك.

الترغيب والترهيب_ به نقل از عبداللّه بن عامر _: روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله در خانه ما نشسته بود. مادرم مرا صدا زد و گفت: بيا به تو [چيزى ]بدهم. رسول خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود: مى خواهى چه به او بدهى؟ عرض كرد: مى خواهم خرمايى به او بدهم. رسول خدا صلى الله عليه و آله به مادرم فرمود: بدان كه اگر چيزى به او ندهى، يك دروغ برايت نوشته مى شود.

1587 _ نتيجه دروغقرآن:«خداوند كسى را كه افراط كار دروغزن باشد، هدايت نمى كند».

«در نتيجه، به سزاى آن كه با خدا خلف وعده كردند و از آن روى كه دروغ مى گفتند، در دلهايشان پيامدهاى نفاق را باقى گذارد، تا روزى كه او را ديدار خواهند نمود».

.

ص: 1062

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ الكذبَ يُسَوِّدُ الوَجهَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :الكِذبُ يَنقُصُ الرِّزقَ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ثَمَرَةُ الكذبِ المَهانَةُ في الدُّنيا والعَذابُ في الآخِرَةِ . (3)

عنه عليه السلام :كَثرَةُ الكذبِ تُفسِدُ الدِّينَ وتُعظِمُ الوِزرَ . (4)

عنه عليه السلام :الكذبُ يُؤَدِّي إلَى النِّفاقِ . (5)

عنه عليه السلام :مَن كَذَبَ أفسَدَ مُرُوَّتَهُ . (6)

عنه عليه السلام :مَن عُرِفَ بالكذبِ قَلَّتِ الثِقَةُ بهِ ، مَن تَجَنَّبَ الكذبَ صُدِّقَت أقوالُهُ . (7)

عنه عليه السلام :يَكتَسِبُ الكاذِبُ بكِذبِهِ ثلاثا :سَخَطَ اللّهِ علَيهِ ، واستِهانَةَ النّاسِ بهِ ، ومَقتَ الملائكةِ لَهُ . (8)

عنه عليه السلام :اعتِيادُ الكِذبِ يُورِثُ الفَقرَ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا تَكذِبْ فَيَذهَبَ بَهاؤكَ . (10)

عنه عليه السلام :إنّ الرجُلَ لَيَكذِبُ الكِذبَةَ فَيُحرَمُ بهاصَلاةَ الليلِ . (11)

عنه عليه السلام :إنَّ مِمّا أعانَ اللّهُ (بهِ) علَى الكذّابينَ النِّسيانَ (12) . (13)

1588 _ أقبَحُ الكِذبِالكتاب :(فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ) . (14)

(وَيَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرِينَ) . (15)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّه سَيَأتِي علَيكُم مِن بَعدِيزَمانٌ ليسَ فيهِ شيءٌ أخفى مِن الحَقِّ ولا أظهَرَ مِن الباطِلِ ، ولا أكثَرَ مِن الكذبِ على اللّهِ ورسولِهِ . (16)

عنه عليه السلام :فواللّه لَأن أخِرَّ مِن السَّماءِ أو تَخطَفَني الطَّيرُ أحَبُّ إلَيَّ مِن أن أكذِبَ على رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله . (17)

الكافي عن أبي بصير :سَمعتُ أبا عبدِ اللّه عليه السلام يقولُ : إنّ الكِذبَةَ لَتُفَطِّرُ الصائمَ ، قلتُ : وأيُّنا لا يكونُ ذلكَ مِنهُ ؟ ! قالَ : ليسَ حيثُ ذَهَبتَ ، إنّما ذلكَ الكذبُ علَى اللّهِ وعلى رسولِهِ وعلىَ الأئمَّةِ صلواتُ اللّهِ علَيهِ وعلَيهِم . (18)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الكَذِبُ علَى اللّهِ وعلى رسولِهِ صلى الله عليه و آله مِن الكبائرِ . (19)

.


1- .الترغيب والترهيب : 3/596/28
2- .الترغيب والترهيب : 3/596/29.
3- .غرر الحكم: 4640
4- .غرر الحكم: 7123
5- .غرر الحكم: 1181
6- .غرر الحكم: 7794
7- .غرر الحكم: 8888 و9181
8- .غرر الحكم: 11039.
9- .بحار الأنوار : 72/261/36
10- .بحار الأنوار : 72/192/8
11- .بحار الأنوار : 72/260/29.
12- .يعني أنّ النسيان يصير سببا لفضيحتهم ، وذلك لأنّهم ربّما قالوا شيئا فنسوا أنّهم قالوه فيقولون خلاف ما قالوه أوّلاً فيفتضحون (كما في هامش المصدر).
13- .الكافي : 2/341/15.
14- .الأنعام : 144.
15- .الزمر : 60.
16- .نهج البلاغة : الخطبة 147 .
17- .قرب الإسناد : 133/466.
18- .الكافي : 2/340/9
19- .الكافي : 2/339/5.

ص: 1063

1588 _ زشت ترين دروغ

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دروغ، روسياهى مى آورد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دروغ، روزى را كم مى كند.

امام على عليه السلام :نتيجه دروغ، خوارى در دنياو عذاب در آخرت است.

امام على عليه السلام :دروغگويى زياد، دين را تباه و گناه را بزرگ مى گرداند.

امام على عليه السلام :دروغ، به نفاق مى انجامد.

امام على عليه السلام :كسى كه دروغ بگويد، مروّت خودرا تباه كرده است.

امام على عليه السلام :كسى كه به دروغگويى شناخته شود اعتماد به او كم مى شود و كسى كه از دروغ اجتناب ورزد گفته هايش باور مى شود.

امام على عليه السلام :دروغگو با دروغگويى خود سه چيز به دست مى آورد: خشم خدا، نگاه تحقيرآميز مردم و دشمنى فرشتگان .

امام على عليه السلام :عادت به دروغگويى فقر مى آورد.

امام صادق عليه السلام :دروغ مگو، كه شكوهت از بين مى رود.

امام صادق عليه السلام :همانا فرد دروغى مى گويد و به سبب آن، از نماز شب محروم مى شود.

امام صادق عليه السلام :از جمله كمكهاى خداوند بر ضدّ دروغگويان فراموشى است (1) .

1588 _ زشت ترين دروغقرآن:«پس، كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بندد تا از روى نادانى، مردم را گمراه كند».

«و روز قيامت كسانى را كه بر خدا دروغ بسته اند، روسياه مى بينى. آيا نه اين است كه جهنم جايگاه گردنكشان است؟»

حديث:امام على عليه السلام :به زودى پس از من روزگارى بر شما آيد كه در آن زمان، چيزى پوشيده تر از حق و آشكارتر از باطل و رايج تر از دروغ بستن به خدا و رسول او نيست.

امام على عليه السلام :به خدا قسم اگر از آسمان فرو افتم يا پرنده مرا در رُبايد، خوشتر دارم از اين كه بر رسول خدا صلى الله عليه و آله دروغ بندم.

الكافى_ به نقل از ابوبصير _: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود : دروغى، روزه روزه دار را باطل مى كند. عرض كردم: كدام يك از ما هست كه چنين چيزى [يك دروغ در روز ]از او سر نزند؟ حضرت فرمود: مقصود اين نبود كه تو فكر كردى، بلكه مقصود دروغ بستن به خدا و رسول او و ائمه _ صلوات اللّه عليه و عليهم _ مى باشد.

امام صادق عليه السلام :دروغ بستن به خدا و رسول او صلى الله عليه و آله ، از گناهان كبيره است.

.


1- .جمله معروف «دروغگو حافظه ندارد» ناظر به همين معناست _ م .

ص: 1064

1589 _ مَوارِدُ جَوازِ الكِذبِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الكِذبُ مَذمومٌ إلّا فيأمرَينِ : دَفعِ شَرِّ الظَّلَمَةِ، وإصلاحِ ذاتِ البَينِ . (1)

عنه عليه السلام :الكلامُ ثلاثةٌ : صِدقٌ ، وكِذبٌ ،وإصلاحٌ بينَ النّاسِ . (2)

عنه عليه السلام :المُصلِحُ ليسَ بكاذِبٍ . (3)

1590 _ التَّورِيَةُالكتاب :(قالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ) . (4)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ في المَعاريضِ ما يُغني الرجُلَ العاقِلَ عنِ الكذبِ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لمّا سَألَهُ عبدُاللّهِ بنُ بكيرٍعنِ الرجُلِ يُستَأذَنُ علَيهِ فيقولُ لِجاريَتِهِ قُولي: ليسَ هُو هاهُنا ؟ _لا بَأسَ، ليسَ بكذبٍ (6) . (7)

1591 _ استِماعُ الكِذبِالكتاب :(وَمِنَ الَّذِينَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ) . (8)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تُمَكِّنِ الغُواةَ مِن سَمعِكَ . (9)

بحار الأنوار :سُئلَ الصّادقُ عليه السلام عنِ القُصّاصِ : أيَحِلُّ الاستِماعُ لَهُم ؟ فقالَ : لا ، وقالَ عليه السلام : مَن أصغى إلى ناطِقٍ فَقَد عَبَدَهُ ، فإن كانَ النّاطِقَ عن اللّهِ فقد عَبَدَ اللّهَ ، وإن كانَ النّاطِقَ عن إبليسَ فقد عَبَدَ إبليسَ . (10)

.


1- .بحار الأنوار : 72/263/48.
2- .الكافي : 2/341/16
3- .الكافي : 2/210/5.
4- .الأنبياء : 63.
5- .كنز العمّال : 8253 .
6- .مستطرفات السرائر : 137/1.
7- .قال الشيخ الأنصاريّ في «المكاسب» بعد ذكر الحديث : فإنّ سلب الكذب مبنيّ على أنّ المشارإليه بقوله «هاهنا» موضعٌ خال مِن الدّار ، إذ لا وجه له سوى ذلك . (المكاسب : 51) .
8- .المائدة : 41.
9- .نهج البلاغة : الكتاب 10 .
10- .بحار الأنوار: 72/264/1 .

ص: 1065

1589 _ موارد جايز بودن دروغ
1590 _ توريه
1591 _ گوش دادن به دروغ

1589 _ موارد جايز بودن دروغامام صادق عليه السلام :دروغ نكوهيده است، مگر دردو جا: دور كردن شرّ ستمگران و آشتى دادن ميان مسلمانان.

امام صادق عليه السلام :سخن بر سه گونه است: راست و دروغ و آشتى دادن ميان مردم.

امام صادق عليه السلام :اصلاح دهنده [ميان مردم مسلمان]، دروغگو به شمار نمى آيد.

1590 _ توريه (1)قرآن:«گفت: [نه] بلكه آن را اين بزرگترشان كرده است. بنابراين اگر سخن مى گويند؛ از آنها بپرسيد».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در سربسته گويى ها، ظرافتهايى است كه مرد خردمند را از دروغ گفتن بى نياز مى كند.

امام صادق عليه السلام_ وقتى عبداللّه بن بُكير به امام عليه السلام عرض كرد: كسى به خانه مردى مى آيد و او را مى خواهد، اما آن مرد به كنيزش مى گويد: بگو او اين جا (نقطه اى كه به آن اشاره مى كند) نيست [اين چه حكمى دارد؟ ]_فرمود : اشكالى ندارد. اين دروغ نيست. (2)

1591 _ گوش دادن به دروغقرآن:«و [برخى] از يهوديان ، گوش مى سپارند به دروغ» .

حديث:امام على عليه السلام :گمراهان را بر گوش خود مسلّط مكن.

بحار الأنوار :_ در پاسخ به اين سؤال كه آيا گوش دادن به داستان پردازان رواست يا نه _امام صادق عليه السلام فرمود : نه. و هر كس به گوينده اى گوش سپارد، او را بندگى كرده است. پس اگر گوينده از خدا سخن بگويد، [شنونده ]خدا را عبادت كرده است و اگر گوينده سخنان ابليسى بگويد او (شنونده) ابليس را عبادت كرده است.

.


1- .مقصود از توريه آن است كه متكلّم ، خلاف ظاهر كلام خود را اراده كند .
2- .شيخ انصارى در مكاسب، بعد از ذكر اين حديث، مى گويد: دروغ نبودن اين سخن، در وقتى است كه جايى كه با انگشت خود به آن اشاره كرده وگفته اين جا نيست، قسمت خالى خانه باشد؛ زيرا توجيهى جز اين ندارد.

ص: 1066

342 . بزرگوارى

1592 _ فضيلت بزرگوارى
1593 _ اخلاق بزرگواران
1594 _ آنچه از اخلاق بزرگواران نيست
1595 _ تشويق به گرامى داشت كريمان

342 بزرگوارى1592 _ فضيلت بزرگوارىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بزرگوارى مرد، دين اوست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا خداوند متعال بزرگواراست و بزرگوارى را دوست مى دارد.

امام على عليه السلام :نيكو خصلتى است بزرگوارى نمودن.

1593 _ اخلاق بزرگوارانقرآن:«و كسانى اند كه گواهى دروغ نمى دهند و چون بر لغو بگذرند، بزرگوارانه مى گذرند».

حديث:امام على عليه السلام :هر كه براى خود كرامتى قائل باشد، دنيا در نظرش كوچك آيد.

امام على عليه السلام :وفادارى به پيمانها، از بزرگوارى است .

امام على عليه السلام :بزرگوار، كسى است كه كرامت چهره خويش را از خوارى آتش نگه دارد.

امام على عليه السلام :آدم بزرگوار، خود را به غفلت مى زند و فريب مى خورد.

امام على عليه السلام :بزرگوار هر گاه وعده دهد، به كاربندد و هر گاه وعيد و بيم دهد درگذرد.

امام على عليه السلام :خلوص و يكرنگى از اخلاق بزرگواران است و ناخالصى از خويهاى فرومايگان است.

امام على عليه السلام :شتاب در عفو و گذشت از خويهاى بزرگواران است و شتاب در انتقامگيرى از خصلتهاى فرومايگان است.

امام على عليه السلام :فضيلتِ شتاب به سوى نيكوكارى و احسان، از آنِ بزرگواران است.

امام على عليه السلام :شيوه بزرگواران، بخشندگى است.

امام حسن عليه السلام :بزرگوارى، احسان كردن داوطلبانه است و دَهِش پيش از خواهش.

امام زين العابدين عليه السلام :انسان بزرگوار به بخشش خود مى بالد، و انسان پست به دارايى خويش مى نازد.

امام صادق عليه السلام :سه چيز نشانگر بزرگوارى آدمى است: خوشخويى، فرو خوردن خشم و فروهشتن چشم.

1594 _ آنچه از اخلاق بزرگواران نيستامام على عليه السلام :دروغ و خيانت از اخلاق بزرگواران نيست.

امام على عليه السلام :شتاب در انتقام گيرى از خصلتهاى بزرگواران نيست.

امام على عليه السلام :كسى كه بدى را به نيكى پاسخ ندهد از بزرگواران نيست.

امام حسن عليه السلام :هر كه احسانهاى خود را بر شمرد،بخشندگى خويش را از بين برده است.

1595 _ تشويق به گرامى داشت كريمانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بزرگوار هر قومى را گرامى بداريد.

.

ص: 1068

1596 _ فَضلُ الإكرامِبحار الأنوار :قال رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله _ لمّا دَخَلَ علَيهِ سلمانُ وهُو مُتَّكئٌ على وِسادَةٍ فَألقاها إلَيهِ _ : يا سلمانُ ، ما مِن مُسلمٍ دَخَلَ على أخيهِ المُسلمِ فَيُلقي لَهُ الوِسادَةَ إكراما لَهُ إلّا غَفَرَ اللّهُ لَهُ . (1)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ مِن عِظَمِ جَلالِ اللّهِ تعالى إكرامُ ثلاثةٍ : ذِي الشَّيبَةِ في الإسلامِ ، والإمامِ العادِلِ، وحامِلِ القرآنِ غيرِ الغالي ولا الجافي عَنهُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أكرَمَ أخاهُ فإنّما يُكرِمُ اللّهَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا أتاكُم الزّائرُ فَأكرِمُوهُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن كانَ يُؤمِنُ باللّهِ واليَومِ الآخِرِفَليُكرِمْ جَليسَهُ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أخَذَ بِرِكابِ رَجُلٍ لا يَرجُوهُ ولا يَخافُهُ غُفِرَ لَهُ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :بالدّاخِلِ دَهشَةٌ فَتَلَقَّوهُ بِمَرحَبا . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :أكرِمِ اليَتيمَ ، وأحسِنْ إلى جارِكَ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :أكرِمُوا أولادَكُم وأحسِنُوا أدَبَهُم . (9)

1597 _ ذَمُّ رَدِّ الكَرامَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا عُرِضَ على أحَدِكُمُ الكرامَهُ فلا يَرُدَّها ؛ فإنّما يَرُدُّ الكرامَةَ الحِمارُ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :اِقبَلُوا الكرامَةَ ، وأفضَلُ الكرامَهِ الطِّيبُ ، أخَفُّهُ مَحمِلاً وأطيَبُهُ رِيحا . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :مِن تَكرِمَةِ الرجُلِ لأخيهِ المُسلمِ أن يَقبَلَ تُحفَتَهُ ، أو يُتحِفَهُ مِمّا عِندَهُ ولا يَتَكَلَّفَ شيئا . (12)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام :مَن قَبِلَ عَطاءَكَ فقد أعانَكَ علَى الكَرَمِ . (13)

1598 _ أكرَمُ النّاسِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أنا أكرَمُ وُلْدِ آدمَ على رَبِّي ، ولا فَخرَ . (14)

عنه صلى الله عليه و آله_ وقد سَألَهُ رجُلٌ : اُحِبُّ أن أكُونَ أكرَمَ النّاسِ _: لا تَشكُوَنَّ اللّهَ إلَى الخَلقِ تَكُنْ أكرَمَ النّاسِ . (15)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا كَرَمَ كالتَّقوى . (16)

(انظر) التقوى : باب 1866 .

1599 _ إكرامُ النّاسِ إكرامُ النَّفسِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ مَكرُمَةً صَنَعتَها إلى أحَدٍمِن النّاسِ إنّما أكرَمتَ بها نفسَكَ وزَيَّنتَ بها عِرضَكَ ، فلا تَطلُبْ مِن غيرِكَ شُكرَ ما صَنَعتَ إلى نفسِكَ . (17)

عنه عليه السلام :عَوِّدْ نفسَكَ فِعلَ المَكارِمِ ، وتَحَمُّلَ أعباءِ المَغارِمِ ، تَشرُفْ نفسُكَ . (18)

(انظر) الإحسان : باب 539 .

.


1- .بحار الأنوار : 16/235/35
2- .بحار الأنوار : 92/184/21.
3- .كنز العمّال : 25488
4- .كنز العمّال : 25485
5- .كنز العمّال : 25490
6- .كنز العمّال : 25501
7- .كنز العمّال : 25499 .
8- .مسند ابن حنبل : 5/281/15500.
9- .سنن ابن ماجة : 2/1211/3671.
10- .قرب الاسناد : 92/307.
11- .بحار الأنوار : 77/164/190.
12- .النوادر للراوندي : 107/87 .
13- .الدّرة الباهرة : 24.
14- .سنن الترمذي : 5/585/3610.
15- .كنز العمّال : 44154.
16- .نهج البلاغة : الحكمة 113.
17- .غرر الحكم : 3542
18- .غرر الحكم : 6232.

ص: 1069

1596 _ فضيلت گرامى داشتن
1597 _ نكوهش ردّ احترام و گراميداشت
1598 _ گراميترين مردمان
1599 _ گرامى داشتن مردم ، گرامى داشتن خود است

1596 _ فضيلت گرامى داشتنبحار الأنوار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر بالشى تكيه زده بود كه سلمان وارد شد، پيامبر صلى الله عليه و آله پشتى را به او داد و فرمود : اى سلمان! هيچ مسلمانى نيست كه برادر مسلمانش بر او وارد شود و به احترام او برايش پشتى بگذارد، مگر اين كه خداوند او را بيامرزد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از بزرگداشت عظمت خداوند متعال است، بزرگداشت سه نفر: ريش سفيد مسلمان [يا كسى كه موى خود را در اسلام سفيد كرده است] و پيشواى دادگر و قرآن دانى كه نه غلوّ مى كند و نه از [عمل به ]قرآن دورى مى ورزد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه برادر خود را گرامى دارد، در حقيقت خدا را گرامى داشته است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه ميهمانى بر شما وارد شد، او را گرامى بداريد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه به خدا و روز واپسين ايمان دارد، بايد همنشين خود را گرامى دارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس، بدون چشمداشت يا ترس از كسى، برايش ركاب بگيرد [تا بر مركب خويش سوار شود]، آمرزيده شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه وارد مجلسى مى شود، دچار نوعى گيجى و سردرگمى است؛ پس با خوش آمد گويى از او استقبال كنيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يتيم را گرامى بدار و به همسايه ات خوبى كن.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرزندان خود را گرامى بداريدو آنها را نيكو تربيت كنيد.

1597 _ نكوهش ردّ احترام و گراميداشتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه به يكى از شما احترامى نهاده شد، آن را ردّ نكند؛ زيرا اين الاغ است كه احترام را ردّ مى كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :احترام و گراميداشت را بپذيريد و بهترين احترام عطر است؛ هم سبكبار است و هم بسيار خوشبو.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از احترام مرد به برادر مسلمانش اين است كه پيشكش او را بپذيرد، يا از همان چيزى كه در اختيار دارد به او تعارف و پيشكش كند و خودش را به زحمت نيندازد.

امام حسين عليه السلام :كسى كه عطاى تو را بپذيرد در بخشندگى به تو كمك كرده است.

1598 _ گراميترين مردمانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فخر فروشى نباشد، من، گراميترين فرزند آدم نزد پروردگار خويش هستم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به مردى كه عرض كرد: دوست دارم گراميترين مردم باشم _فرمود : هرگز از خدا نزد خلق شكايت مكن، تا گراميترين مردم باشى.

امام على عليه السلام :هيچ بزرگوارى و كرامتى چون پرهيزگارى، نيست.

ر.ك : تقوا ، باب 1866 .

1599 _ گرامى داشتن مردم ، گرامى داشتن خود استامام على عليه السلام :اگر كسى را گرامى بدارى، در حقيقت خودت را گرامى داشته اى و حيثيت خويش را با آن آراسته اى. بنابراين، به خاطر خوبى و احترامى كه به خودت كرده اى، از ديگرى انتظار سپاسگزارى نداشته باش.

امام على عليه السلام :خودت را به انجام كارهاى نيك و به دوش كشيدن بارهاى ديون [مردم] عادت بده، تا شرافت نفس يابى.

ر.ك : نيكى كردن ، باب 539 .

.

ص: 1070

343 . كسب

1600 _ پاكيزه ترين درآمد
1601 _ تشويق به كسب درآمد از دسترنج
1602 _ شغل هاى نكوهيده

343 كسب1600 _ پاكيزه ترين درآمدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا پاكيزه ترين درآمد، درآمدبازرگانانى است كه چون سخنى گويند دروغ نگويند و هر گاه امانتى به آنها سپرده شود، خيانت نكنند و هر گاه وعده دهند، خلف وعده نكنند و وقتى چيزى مى خرند، از آن نكوهش نكنند و وقتى چيزى مى فروشند، تعريف و تبليغ نكنند و هر گاه بدهكارند [در پرداخت بدهى خود]، تعلل نورزند و هر گاه طلبكار باشند [براى گرفتن طلب خود]، فشار نياورند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پاكترين درآمد مسلمان، [درآمداز ]تيرى است كه در راه خدا مى اندازد.

1601 _ تشويق به كسب درآمد از دسترنجداوود عليه السلام_ چون بر كفشگرى گذشت _فرمود : اى مرد! كار كن و بخور؛ زيرا خداوند، كسى راكه كار كند و بخورد، دوست دارد و كسى را كه بخورد و كار نكند، دوست نمى دارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگز كسى غذايى بهتر از دسترنج خود نخورده است. پيامبر خدا، داوود، از دسترنج خود امرار معاش مى كرد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين درآمد،درآمد كارگرى است كه در كارش صداقت داشته باشد.

كتاب من لا يحضره الفقيه :امام على عليه السلام ، در هواى داغ نيمروز براى كار كردن بيرون مى رفت، در حالى كه نيازى نداشت [خودش برود]. علّتش اين بود كه مى خواست خداوند متعال ببيند، او براى كسب روزى حلال زحمت مى كشد.

امام صادق عليه السلام :اميرالمؤمنين عليه السلام ، از دسترنج خود هزار بنده خريد و آزاد كرد.

كتاب من لا يحضره الفقيه_ به نقل از فضل بنابى قرّه _: حضور امام صادق عليه السلام رسيديم، در حالى كه در باغ خود مشغول كار كردن بود. عرض كرديم : خدا ما را فداى شما كند، اجازه دهيد ما براى شما كار كنيم يا غلامان كار را انجام دهند. حضرت فرمود: نه، مرا به حال خود بگذاريد؛ چون خوش دارم خداوند عز و جل ببيند كه من با دست خود كار مى كنم و با رنج،روزى حلال به دست مى آورم.

1602 _ شغل هاى نكوهيدهامام كاظم عليه السلام :مردى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمدو به ايشان عرض كرد: من اين فرزندم را سواد آموخته ام؛ حالا او را به چه شغلى بگمارم؟ حضرت فرمود : خدا پدرت را بيامرزد، او را در هر شغلى بگذار اما به پنج گروه مسپارش: سيّاء، زرگر، قصّاب، گندم فروش و برده فروش. مرد عرض كرد: اى رسول خدا! سيّاء كيست؟ فرمود: كسى كه كفن مى فروشد و آرزوى مرگ افراد امّت مرا دارد، در حالى كه يك نوزاد امّت خود را، از هر آنچه آفتاب بر آن مى تابد بيشتر دوست دارم. اما زرگر؛ زيرا به فكر مغبون ساختن افراد امّت من است. اما قصاب؛ زيرا آنقدر حيوان مى كشد كه رحم از دلش رخت بر مى بندد. اما گندم فروش؛ زيرا ارزاق امّت مرا احتكار مى كند. اگر كسى با عنوان دزد، خدا را ديدار كند بهتر است از اين كه او را ديدار كند، در حالى كه چهل روز خوراك مردم را احتكار كرده باشد. اما برده فروش؛ زيرا جبرئيل عليه السلام نزد من آمد و گفت: اى محمّد! بدترين افراد امّت تو، كسانى هستند كه انسان خريد و فروش مى كنند.

ر.ك : عنوان 55 «بازرگانى» ؛ عنوان 95 «پيشه» .

.

ص: 1072

344 . تنبلى

1603 _ تنبلى

345 . كفر

1604 _ آنچه موجب كفر مى شود
1605 _ كمترين درجه كفر

344 تنبلى1603 _ تنبلىامام على عليه السلام :آفت موفقيت، تنبلى است.

امام على عليه السلام :مؤمن به آنچه ماندنى است راغباست و از آنچه رفتنى است رويگردان... از تنبلى به دور است و پيوسته سرزنده و كوشاست.

امام على عليه السلام :تنبلى، آخرت را تباه مى كند.

امام على عليه السلام :هر كه از سستى فرمان برد، حقوق را تباه سازد.

امام على عليه السلام :يكى از عوامل محروميت، سستى [در كار ]است.

امام على عليه السلام :با عزم و اراده، به جنگ سستى برويد.

امام على عليه السلام :به تأخير افكندن كار، نشانه تنبلى است.

امام باقر عليه السلام :تنبلى به دين و دنيا زيان مى زند.

امام باقر عليه السلام :_ يا براى مرد _من نفرت دارم از مرد كه در كار دنيايش تنبل باشد. هر كه در كار دنيايش تنبل باشد، در كار آخرتش تنبل تر است.

امام صادق عليه السلام :دشمنِ كار، تنبلى است.

امام صادق عليه السلام_ خطاب به يكى از فرزندان خود _فرمود : از تنبلى و بى حوصلگى بپرهيز؛ زيرا كه اين دو خصلت، تو را از بهره دنيا و آخرتت باز مى دارند.

345 كفر1604 _ آنچه موجب كفر مى شودپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پايه هاى كفر چهار تاست: ميل و ترس و نارضايى و خشم.

امام على عليه السلام :كفر، بر چهار ستون استوار است: بيرون شدن از فرمان [خدا]، غلّو [در دين]، شك و شبهه.

الكافى :امام باقر عليه السلام فرمود : هر چيزى (عملى)كه از اقرار (به خدا) و تسليم (شدن به اوامر) برخيزد، آن ايمان است و هر چيزى (عملى) كه از انكار (خدا) و نفى (حق) مايه بگيرد آن كفر است. و در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است: اگر بندگان هنگام ندانستن، درنگ مى كردند و به انكار برنمى خاستند، به كفر كشيده نمى شدند.

امام صادق عليه السلام :كسى كه در خدا و رسول اوشكّ كند، كافر است.

ر.ك : ايمان ، باب 186 ، 187 .

1605 _ كمترين درجه كفرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كمترين درجه كفر اين است كه آدمى از برادر خود سخنى بشنود و آن را نگه دارد تا [روزى ]با آن رسوايش گرداند؛ اينان از خير و خوبى بى نصيبند.

.

ص: 1074

346 . جبران

1606 _ تشويق به جبران خوبى با خوبى

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از كمترين درجه الحاد _فرمود : كِبر از [جمله ]آن است.

امام صادق عليه السلام_ وقتى از ايشان منزلت كسى را پرسيدند كه هرگاه سخن بگويد، دروغ گويد و هر گاه وعده دهد، خلف وعده كند و هر گاه امين شمرده شود، خيانت كند _فرمود : منزلتش نزديكترين منازل به كفر است، اما كافر نيست.

346 جبران1606 _ تشويق به جبران خوبى با خوبىقرآن:«هر گاه درود و تحيّتى به شما گفته شد، به صورتى بهتر يا همانند آن پاسخ دهيد. هر آينه خدا حسابگر هر چيزى است».

«آيا سزاى نيكى جز نيكى است؟»

حديث:امام كاظم عليه السلام_ درباره آيه «آيا سزاى نيكى جزنيكى است؟» _فرمود : اين آيه درباره مؤمن و كافر و نيك و بد جارى است. به هركس خوبى شود، بايد آن را پاداش دهد. پاداش دادن، اين نيست كه همان احسانى را كنى كه او كرده است، مگر اين كه برترى خود را نشان دهى؛ زيرا اگر همان را كنى كه او كرده است، به سبب اين كه آغازگر احسان مى باشد، برترى از آنِ اوست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه كسى به شما نيكى كرد، جبرانش كنيد و اگر چيزى نداشتيد كه آن را جبران نماييد، برايش به درگاه خدا دعا كنيد، چندان كه فكر كنيد پاداش احسان او را داده ايد.

امام على عليه السلام_ در بيان حقوق _فرمود : آن گاه خداوند سبحان از جمله حقوق خويش، براى مردم حقوقى نسبت به يكديگر واجب فرمود. و آنها را به گونه اى قرار داد كه يكديگر را جبران مى كنند و هر يك موجب ديگرى مى شود و هر حقى جز در مقابل حقى ديگر، واجب نمى شود.

.

ص: 1076

عنه عليه السلام :أطِلْ يَدَكَ في مُكافَأةِ مَن أحسَنَ إلَيكَ،فإن لَم تَقدِرْ فلا أقَلَّ مِن أن تَشكُرَهُ . (1)

عنه عليه السلام :إذا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ فَحَيِّ بأحسَنَ مِنها ،وإذا اُسدِيَت إلَيكَ يَدٌ فكافِئْها بِما يُربي عَليها ، والفَضلُ مَعَ ذلكَ لِلبادِئِ . (2)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :المَعروفُ غُلٌّ لا يَفُكُّهُ إلّامُكافَأةٌ أو شُكرٌ . (3)

(انظر) الشكر : باب 1056 .

1607 _ ما يَنبَغي فِي المُكافَأةِ وما لا يَنبَغيالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أقبَحُ المُكافاةِ المُجازاهُ بِالإساءَةِ . (4)

عنه عليه السلام :مِن كَمالِ الإيمانِ مُكافاةُ المُسيءِ بِالإحسانِ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن كافَأ السَّفيهَ بِالسَّفَهِ فقَد رَضِيَ بِما اُتيَ إلَيهِ حَيثُ احتَذى مِثالَهُ . (6)

عنه عليه السلام :مَن أكرَمَكَ فأكرِمْهُ ، ومَنِ استَخَفَّكَ فأكرِمْ نَفسَكَ عَنهُ . (7)

1608 _ ذَمُّ الانتِقامِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام إنّ في التَّوراةِ مَكتوباً :يابنَ آدمَ... إذا ظُلِمتَ بِمَظلِمَةٍ فارضَ بِانتِصاري لَكَ؛ فإنَّ انتِصاري لَكَ خَيرٌ مِن انتِصارِكَ لِنفَسِكَ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا سُؤدُدَ مَع انتِقامٍ . (9)

عنه عليه السلام :التَّسَرُّعُ إلَى الانتِقامِ أعظَمُ الذُّنوبِ . (10)

عنه عليه السلام :أقبَحُ أفعالِ المُقتَدِرِ الانتِقامُ . (11)

1609 _ كَما تَدينُ تُدانُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :كَما تَدينُ تُدانُ . (12)

عنه عليه السلام :مَن حَفَرَ بِئرا لِأخيهِ وَقَعَ فيها ، ومَن هَتَكَ حِجابَ غَيرِهِ انْكَشَفَتْ عَوراتُ بَيتهِ . (13)

عنه عليه السلام :مَن عابَ عِيبَ ، ومَن شَتَمَ اُجيبَ ،ومَن غَرَسَ أشجارَ التُّقى اجتَنى ثِمارَ المُنى . (14)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :بَرُّوا آباءَكُم يَبَرَّكُم أبناؤكُم ، وعِفّوا عَن نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤكُم . (15)

.


1- .غرر الحكم : 2383.
2- .نهج البلاغة : الحكمة 62.
3- .الدّرة الباهرة : 34.
4- .بحار الأنوار : 78/53/85.
5- .غرر الحكم : 9413.
6- .الكافي : 2/322/2.
7- .بحار الأنوار : 78/278/113 .
8- .الكافي : 2/304/10.
9- .غرر الحكم : 10518
10- .غرر الحكم : 6766
11- .غرر الحكم : 3003
12- .غرر الحكم : 7208.
13- .تحف العقول : 88.
14- .كشف الغمّة : 3/136.
15- .تحف العقول : 359.

ص: 1077

1607 _ تلافى شايسته و تلافى ناشايست
1608 _ نكوهش انتقامگيرى
1609 _ از هر دست بدهى با همان دست مى گيرى

امام على عليه السلام :براى عوض دادن به كسى كه به تو نيكى كرده است دستت را دراز كن و اگر توانايى [جبران ]نداشتى، دست كم از او تشكر كن.

امام على عليه السلام :هر گاه به تو درودى گفته شد، با درودى بهتر از آن پاسخ گوى و هر گاه احسانى به تو شد، به احسانى بهتر از آن جبرانش كن. با وجود اين، فضيلت از آنِ آغازگر [نيكى] است.

امام كاظم عليه السلام :نيكى واحسان قلاده اى است كه جز جبران كردن يا تشكر آن را باز نمى كند.

ر.ك : سپاسگزارى ، باب 1056 .

1607 _ تلافى شايسته و تلافى ناشايستامام على عليه السلام :زشت ترين تلافى، پاداش دادن [نيكى ]با بدى است.

امام على عليه السلام :از [نشانه هاى] كمال ايمان اين است كه بدى كننده را به نيكى پاداش دهى.

امام صادق عليه السلام :هر كس [رفتار]شخص نابخرد [نسبت به خود] را با نابخردى تلافى كند، به رفتارى كه [از جانب نابخرد] با او شده رضايت داده است؛ زيرا از نمونه او پيروى كرده است.

امام صادق عليه السلام :هر كس تو را گرامى داشت، تونيز او را گرامى بدار و هر كس به تو بى احترامى كرد، خودت را در مرتبه او قرار مده.

1608 _ نكوهش انتقامگيرىامام صادق عليه السلام :در تورات آمده است: اى آدمى زاده! هر گاه به تو ستمى شد، به انتقامى كه من برايت بگيرم رضايت ده؛ زيرا من بهتر از تو برايت انتقام مى گيرم.

امام على عليه السلام :با انتقامگيرى، سَروَرى در كار نيست.

امام على عليه السلام :شتاب در انتقامگيرى، بزرگترين گناهان است.

امام على عليه السلام :زشت ترين كارهاى شخص قدرتمند، انتقام گرفتن است.

1609 _ از هر دست بدهى با همان دست مى گيرىامام على عليه السلام :از هر دست بدهى، با همان دست پس مى گيرى.

امام على عليه السلام :هر كه براى برادرش چاهى كند،خود در آن افتد و هر كه پرده [حرمت] ديگرى را بدرد، عيبهاى درون خانه او بر ملا شود.

امام على عليه السلام :هر كه عيبجويى كند، عيبجويى شود و هر كه ناسزا گويد، پاسخ [ناسزا] شنود و هر كه درختهاى تقوا بنشاند، ميوه هاى آرزوها بچيند.

امام صادق عليه السلام :با پدرانتان خوشرفتارى كنيد تا فرزندانتان با شما خوشرفتارى كنند، و نسبت به زنان مردم عفّت ورزيد تا نسبت به زنان شما عفّت ورزند.

.

ص: 1078

347 . تكليف

1610 _ توصيف تكليف الهى
1611 _ خداوند كسى را جز به اندازه توانش

347 تكليف1610 _ توصيف تكليف الهىامام على عليه السلام :بدانيد كه آنچه بدان مكلّف شده ايد، اندك و ثوابش بسيار است. اگر براى ستم و تجاوز كه خداوند از آنها نهى فرموده است كيفرى ترسناك هم نبود، باز پاداش خوددارى از آنها چندان بزرگ است كه در ترك آنها بهانه اى نيست.

امام على عليه السلام :خداوند سبحان، بندگان خود را فرمان داده است، حال آنكه آنان مختارند و بازشان داشته است براى اين كه به آنان هشدار داده باشد و تكليف آسان فرموده و تكليف دشوار نداده است و كار اندك را پاداش فراوان مى دهد، نه با زور نافرمانى مى شود و نه با اكراه و اجبار فرمانبرى. پيامبران را از سر بازيچه نفرستاد و براى بندگان بيهوده كتاب آسمانى نازل نكرد و آسمانها و زمين و آنچه را ميان آنهاست به باطل نيافريد «اين گمان كسانى است كه كفر ورزيدند. پس واى بر كافران از آتش» .

1611 _ خداوند كسى را جز به اندازه توانش تكليف نمى كندقرآن:«خداوند، هيچ كس را جز به اندازه توانايى اش تكليف نمى كند. آنچه [ از خوبى ]به دست آورده به سود او، و آنچه [ از بدى ]به دست آورده به زيان اوست ».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[تكليف و مسؤوليت نسبت به]نُه خصلت، از امّت من برداشته شده است: خطا، فراموشى، آنچه نمى دانند، آنچه توانش را ندارند، آنچه بدان ناچارند، آنچه به زور بدان وادار مى شوند، فال بد زدن، وسوسه تفكّر در آفرينش و حسادت تا زمانى كه به زبان يا دست، آشكار نشود.

امام صادق عليه السلام :بندگان، جز به كمتراز توانشان فرمان داده نشده اند. پس، هر چيزى كه مردم به انجام آن مأمور شده اند، توانايى آن را دارند و آنچه كه در توانشان نيست، از عهده آنان برداشته شده است.

.

ص: 1080

348 . سخن

1612 _ اهمّيّت سخن
1613 _ پرهيز از گفتار زشت
1614 _ ترغيب به ترك بيهوده گويى

348 سخن1612 _ اهمّيّت سخنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گاه انسان سخنى خشنود كننده خدا مى گويد كه گمان نمى كند آن سخن بدانجا رسد كه رسيد و خداوند متعال به سبب آن سخن خشنودى خود را تا روزى كه ديدارش كند، براى او مى نويسد و گاه انسان سخنى ناخرسندكننده خداوند مى گويد كه گمان نمى كند آن سخن بدانجا رسد كه رسيد و خداوند به سبب آن سخن خشم و ناخشنودى خود را تا روزى كه ديدارش كند، براى او مى نويسد.

امام على عليه السلام :بسا سخنى كه از يورش كارگرتر است.

امام على عليه السلام :چهره (زيبايى) زن در رخساراوست و چهره (زيبايى) مرد در گفتار او.

امام على عليه السلام :بسا سخنى كه از تير ، كارگرتراست.

تحف العقول :از امام على عليه السلام پرسيدند: بهترين چيزى كه خدا آفريده كدام است؟ فرمود: سخن. عرض شد: زشت ترين چيزى كه خدا آفريده كدام است؟ فرمود: سخن. سپس فرمود: با سخن است كه روسفيدى حاصل مى شود و با سخن است كه روسياهى به وجود مى آيد.

ر.ك : عنوان 353 «زبان» .

1613 _ پرهيز از گفتار زشتامام على عليه السلام :زنهار، از به زبان آوردن سخنان زشت ؛ زيرا كه فرومايگان را گرد تو جمع مى كند و گران مايگان را از تو مى رماند.

امام على عليه السلام :زنهار از سخن زشت ؛ كه دل را كينه ور مى سازد.

امام على عليه السلام :هر كه گفتارش بد باشد، ملامت بسيار شنود.

امام على عليه السلام :شيوه فرومايگان، زشتگويى است.

1614 _ ترغيب به ترك بيهوده گويىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نشانه فهميدگى مرد،اين است كه كمتر سخن بيهوده مى گويد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پر گناهترين مردم، آنانند كه بيشتر بيهوده گويى مى كنند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آدمى [گاه] چندان به بهشت نزديك مى شود كه به اندازه نيزه اى با آن فاصله دارد. پس سخنى مى گويد و به فاصله اى دورتر از صنعا، از بهشت دور مى شود.

امام على عليه السلام_ وقتى بر مردى گذشت كه زياده گويى مى كرد _فرمود : بدان كه تو بر دو فرشته نگهبان اعمالت نوشته اى املا مى كنى و به سوى پروردگارت مى فرستى. پس، سخنانى بگو كه برايت سودمند باشد و از سخنان بيهوده دم فرو بند.

امام على عليه السلام :در شگفتم از كسى كه سخنانى مى گويد كه نه در دنيايش به او سود مى رساند و نه در آخرتش براى او اجرى نوشته مى شود.

امام على عليه السلام :زنهار از ياوه گويى؛ زيرا هر كه پرگو باشد، گناهانش بسيار شود.

.

ص: 1082

الإمامُ الحسينُ عليه السلام_ لابنِ عبّاسٍ _: لا تَتَكَلَّمَنَّ فيما لا يَعنيكَ فإنّي أخافُ علَيكَ الوِزرَ، ولا تَتكَلَّمَنَّ فيما يَعنيكَ حتّى تَرى لِلكلامِ مَوضِعا . (1)

1615 _ ذَمُّ فُضولِ الكَلامِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إيّاكَ وفضولَ الكلامِ ؛ فإنّهُ يُظهِرُ مِن عُيوبِكَ ما بَطَنَ ، ويُحَرِّكُ علَيكَ مِن أعدائكَ ما سَكَنَ . (2)

عنه عليه السلام :طوبى لِمَن ... أنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ ، وأمسَكَ الفَضلَ مِن لِسانِهِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :العالِمُ لا يَتَكلَّمُ بالفُضولِ . (4)

1616 _ النَّهيُ عَن كَثرَةِ الكَلامِالخضرُ عليه السلام_ مِن وصاياهُ لِموسى عليه السلام _: لا تكونَنَّ مِكثارا بالنُطقِ مِهذارا ، فإنّ كَثرَةَ النُّطقِ تَشينُ العُلَماءَ ، وتُبدي مَساويَ السُّخَفاءِ . (5)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تُكثِرُوا الكلامَ بغيرِ ذِكرِ اللّهِ ؛فإنَّ كَثرَةَ الكلامِ بغَيرِ ذِكرِ اللّهِ قَسوَةُ القَلبِ، إنّ أبعَدَ النّاسِ مِن اللّهِ القَلبُ القاسي . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إيّاكَ وكَثرَةَ الكَلامِ ؛ فإنّهُ يُكثِرُالزَّلَلَ ويُورِثُ المَلَلَ . (7)

عنه عليه السلام :إذا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الكلامُ . (8)

عنه عليه السلام :الكلامُ في وَثاقِكَ ما لم تَتَكلَّمْ بهِ ،فإذا تَكَلَّمتَ بهِ صِرتَ في وَثاقِهِ ، فَاخزُنْ لِسانَكَ كما تَخزُنُ ذَهَبَكَ ووَرِقَكَ ، فَرُبَّ كَلِمَةٍ سَلَبَت نِعمَةً وجَلَبَت نِقمَةً . (9)

عنه عليه السلام :إذا تَكَلَّمتَ بالكَلِمَةِ مَلَكَتكَ ، وإذاأمسَكتَها مَلَكتَها . (10)

عنه عليه السلام :مَن عَلِمَ أنّ كلامَهُ مِن عَمَلِهِ قلّ كلامُهُ إلّا فيما يَعنيهِ . (11)

عنه عليه السلام :لا تَقُلْ ما لا تَعلَمُ ، بَل لا تَقُلْ كُلَّ ماتَعلَمُ ، فإنَّ اللّهَ فَرَضَ على جَوارِحِكَ كُلِّها فَرائضَ يَحتَجُّ بها علَيكَ يَومَ القِيامَةِ . (12)

عنه عليه السلام :الكلامُ كالدَّواءِ ؛ قَليلُهُ يَنفَعُ ، وكَثيرُهُ قاتِلٌ . (13)

عنه عليه السلام :الكلامُ بَينَ خَلَّتَي سَوءٍ ، هُما : الإكثارُ والإقلالُ ، فالإكثارُ هَذَرٌ ، والإقلالُ عِيٌّ وحَصَرٌ . (14)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّي لَأكْرَهُ أن يكونَ مِقدارُلِسانِ الرجُلِ فاضِلاً على مِقدارِ عِلمِهِ ، كما أكرَهُ أن يكونَ مِقدارُ عِلمِهِ فاضِلاً على مِقدارِ عَقلِهِ . (15)

الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :الجاهِلُ أسيرُ لِسانِهِ . (16)

(انظر) عنوان 241 «الصمت» .

.


1- .بحار الأنوار : 78/127/10.
2- .غرر الحكم : 2720.
3- .نهج البلاغة : الحكمة 123.
4- .مشكاة الأنوار : 551/1850 .
5- .كنز العمّال : 44176.
6- .الأمالي للطوسي : 3/1.
7- .غرر الحكم : 2680.
8- .نهج البلاغة : الحكمة 71
9- .نهج البلاغة : الحكمة 381.
10- .غرر الحكم : 4084.
11- .نهج البلاغة : الحكمة 349
12- .نهج البلاغة : الحكمة 382 .
13- .غرر الحكم: 2182
14- .غرر الحكم: 1854.
15- .شرح نهج البلاغة : 7/92.
16- .الدّرة الباهرة : 41 .

ص: 1083

1615 _ نكوهش زياده گويى
1616 _ نهى از پرگويى

امام حسين عليه السلام_ به ابن عباس _فرمود : هرگز سخن بيهوده مگوى؛ زيرا بيم گناه براى تو دارم و سخن سودمند نيز هرگز مگوى، مگر اين كه آن سخن به جا باشد.

امام صادق عليه السلام :دانا، زياده گويى نمى كند.

1615 _ نكوهش زياده گويىامام على عليه السلام :از زياده گويى بپرهيز،كه آن عيبهاى پنهان تو را آشكار مى سازد و كينه هاى آرام گرفته دشمنانت را بر ضد تو تحريك مى كند.

امام على عليه السلام :خوشا به حال كسى كه ... زيادى مال خود را انفاق كرد و زبانش را از زياده گويى نگه داشت.

1616 _ نهى از پرگويىخضر عليه السلام_ در سفارش هايش به موسى عليه السلام _فرمود : هرگز پرگو و ياوه گو مباش؛ زيرا پرگويى، دانايان را لكّه دار مى كند و بديهاى سبك مغزان را آشكار مى سازد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در غير از ياد خدا،بسيار سخن مگوييد؛ زيرا بسيار گويى جز در ياد خدا، موجب سختدلى مى شود و دورترين مردم از خدا آدم سختدل است.

امام على عليه السلام :زنهار از پرگويى؛ زيرا كه لغزشها را زياد مى كند و ملال مى آورد.

امام على عليه السلام :هر گاه عقل كامل شود، سخن گفتن كاستى گيرد.

امام على عليه السلام :تا سخن را به زبان نياورده اى، سخن در بند توست. همين كه آن را به زبان آوردى، تو در بند سخن در مى آيى. پس همان گونه كه زر و سيم خود را در گنجينه مى نهى، زبانت را نيز در گنجخانه دهان نگه دار؛ كه بسا سخنى نعمتى را از كف برده و خشم و كيفرى [الهى] را آورده است.

امام على عليه السلام :هر گاه سخنى گفتى، آن سخن مالك توست و هر گاه آن را، نگه داشتى در اختيار توست.

امام على عليه السلام :كسى كه بداند گفتار او در شمار كردار اوست [و بازخواست مى شود]، گفتار او جز در مواردى كه مفيد است، اندك شود.

امام على عليه السلام :آنچه نمى دانى مگوى، حتى تمام آنچه را هم كه مى دانى مگوى؛ زيرا خداوند بر كليه اعضاى بدن تو فرايضى واجب كرده است، كه روز قيامت به وسيله آنها بر ضدّ تو حجّت مى آورد.

امام على عليه السلام :سخن چون داروست، اندكش سود مى بخشد و بسيارش كشنده است.

امام على عليه السلام :سخن، ميان دو خصلت زشت قرارگرفته است: پرگويى و كم گويى؛ زيرا پرگويى به ياوه گويى مى انجامد و كم گويى، نشانگر درماندگى و عجز در سخن گفتن است.

امام باقر عليه السلام :من خوش ندارم كه اندازه زبان مرد، فزونتر از اندازه دانش او باشد؛ چنان كه خوش ندارم اندازه دانش او، فزونتر از اندازه خرد او باشد.

امام هادى عليه السلام :نادان، اسير زبان خويش است.

ر .ك : عنوان 241 «خاموشى» .

.

ص: 1084

1617 _ فَضلُ الكَلامِ عَلَى السُّكوتِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :القولُ بالحَقِّ خيرٌ مِن العِيِّ والصَّمتِ . (1)

بحار الأنوار :سُئِلَ عليُّ بنُ الحُسَين عليه السلام عنِ الكلامِ والسُّكوتِ أيُّهُما أفضَلُ ؟ فقالَ عليه السلام : لكُلِّ واحِدٍ مِنهُما آفاتٌ ، فإذا سَلِما مِن الآفاتِ فالكلامُ أفضَلُ مِن السُّكوتِ . قيلَ : كيفَ ذلكَ يا ابنَ رسولِ اللّهِ ؟ قالَ : لأنَّ اللّهَ عَزَّوجلَّ ما بَعَثَ الأنبياءَ والأوصياءَ بالسُّكوتِ ، إنّما بَعَثَهُم بالكلامِ ، ولا استُحِقَّتِ الجَنّةُ بالسُّكوتِ، ولا استُوجِبَت وَلايَةُ اللّهِ بالسُّكوتِ ، ولا تُوُقِّيَتِ النّارُ بالسُّكوتِ ، إنّما ذلكَ كُلُّهُ بالكلامِ . (2)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ لِرجُلٍ وقَد كَلَّمَهُ بكلامٍ كَثيرٍ _: أيُّها الرجُلُ ، تَحتَقِرُ الكلامَ وتَستَصغِرُهُ ؟ ! اِعلَمْ أنَّ اللّهَ عَزَّوجلَّ لم يَبعَثْ رُسُلَهُ حيثُ بَعَثَها ومَعها ذَهَبٌ ولا فِضَّةٌ ، ولكنْ بَعَثَها بالكلامِ ، وإنّما عَرَّفَ اللّهُ جلَ وعزَّ نفسَهُ إلى خَلقِهِ بالكلامِ والدَّلالاتِ علَيهِ والأعلامِ . (3)

1618 _ ما يفضل السُّكوتَ عَلَى الكَلامِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :السُّكوتُ خَيرٌ مِن إملاءِ الشَّرِّ ، وإملاءُ الخَيرِ خَيرٌ مِن السُّكوتِ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :صَمتٌ يُكسِبُكَ الوَقارَ خَيرٌ مِن كلامٍ يَكسُوكَ العارَ . (5)

عنه عليه السلام :صَمتٌ يُعقِبُكَ السَّلامَةَ خَيرٌ مِن نُطقٍ يُعقِبُكَ المَلامَةَ . (6)

عنه عليه السلام :صَمتٌ يَكسُوكَ الكرامَةَ خَيرٌ مِن قَولٍ يُكسِبُكَ النَّدامَةَ . (7)

عنه عليه السلام :الخَرَسُ خَيرٌ مِن الكَذِبِ . (8)

عنه عليه السلام :الحَصَرُ خَيرٌ مِن الهَذَرِ . (9)

1619 _ أحسَنُ الكَلامِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أحسَنُ الكلامِ كلامُ اللّهِ . (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أحسَنُ الكلامِ ما لا تَمُجُّهُ الآذانُ ولا يُتعِبُ فَهمُهُ الأفهامَ . (11)

عنه عليه السلام :أحسَنُ الكلامِ مازانَهُ حُسنُ النِّظامِ ، وفَهِمَهُ الخاصُّ والعامُّ . (12)

عنه عليه السلام :خَيرُ الكلامِ ما لا يُمِلُّ ولا يَقِلُّ . (13)

1620 _ فَضلُ طيبِ الكَلامِالكتاب :(وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا) . (14)

(وَقُلْ لِعِبادِي يَقُولُوا الَّتِي هِي أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلْاءِنسانِ عَدُوّا مُبِينا) . (15)

.


1- .غرر الحكم : 1462.
2- .بحار الأنوار : 71/274/1.
3- .الكافي : 8/148/128.
4- .بحار الأنوار : 71/294/64 .
5- .غرر الحكم : 5867
6- .غرر الحكم : 5865
7- .غرر الحكم : 5866
8- .غرر الحكم : 283
9- .غرر الحكم : 1266.
10- .سنن النسائي : 3/58.
11- .غرر الحكم : 3371
12- .غرر الحكم : 3304
13- .غرر الحكم : 4969.
14- .البقرة : 83.
15- .الإسراء : 53 .

ص: 1085

1617 _ برترى سخن بر سكوت
1618 _ آنچه سكوت را بر كلام برترى مى دهد
1619 _ بهترين سخن
1620 _ ارزش و برترى خوش سخنى

1617 _ برترى سخن بر سكوتامام على عليه السلام :سخنِ حق گفتن، بهتر از درماندگى در سخن و خاموش ماندن است.

بحارالأنوار:از امام زين العابدين عليه السلام سؤال شدكه سخن گفتن برتر است يا خاموشى گزيدن؟ حضرت فرمود : هر يك از اين دو را آفاتى است. اگر هر دو از آفات به دور باشند، آن گاه سخن گفتن برتر از خاموشى گزيدن است. عرض شد: چگونه، يابن رسول اللّه ؟ فرمود: زيرا خداوند عز و جل، انبيا و اوصيا را با سكوت نفرستاده، بلكه آنان را با سخن و گفتار فرستاده است و نه بهشت با سكوت سزاوار كسى شده و نه ولايت و دوستى خدا با سكوت بر كسى واجب آمده و نه كسى با سكوت از آتش دور شده. بلكه همه اينها، از طريق سخن حاصل مى شود.

امام باقر عليه السلام_ خطاب به مردى كه در حضور ايشان زياد سخن گفت _فرمود : اى مرد! سخن را دست كم و كوچك مى شمارى! بدان كه خداوند عزّوجلّ، وقتى پيامبران خود را فرستاد، آنان را با زر و سيم نفرستاد، بلكه با سخن فرستاد. خداوند عزّوجلّ، از طريق سخن و ديگر دلايل و نشانه ها، خود را به آفريدگانش شناساند.

1618 _ آنچه سكوت را بر كلام برترى مى دهدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خاموشى، بهتر از املا كردن بدى [بر فرشتگان كاتب اعمال ]است و املا كردن خوبى، بهتر از خاموشى است.

امام على عليه السلام :خاموشى اى كه تو را وقار بخشد، بهتر از سخن گفتنى است كه جامه عار بر تو پوشد.

امام على عليه السلام :خاموشى اى كه براى تو سلامت در پى آورد، بهتر از گفتارى است كه برايت ملامت به بار نشاند.

امام على عليه السلام :خاموشى اى كه جامه كرامت بر تو پوشاند، بهتر از سخنى است كه برايت ندامت آورد.

امام على عليه السلام :گنگ و لال بودن، بهتر از دروغ گفتن است.

امام على عليه السلام :ناتوانى در سخن گفتن، بهتر از ياوه گويى است.

1619 _ بهترين سخنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين سخن، سخن خداست.

امام على عليه السلام :بهترين سخن، آن است كه گوشها از شنيدن آن رنجه و بيزار نشود و فهميدن آن، انديشه ها را به رنج نيندازد.

امام على عليه السلام :بهترين سخن، آن است كه به زيبايى نظم (حسن تأليف و تركيب) آراسته باشد و خاصّ و عام آن را بفهمند.

امام على عليه السلام :بهترين سخن، آن است كه نه ملال آورد و نه اندك باشد [اطناب مملّ و ايجاز مخلّ در آن نباشد].

1620 _ ارزش و برترى خوش سخنىقرآن:«و با مردم [به زبان] خوش سخن بگوييد».

«و به بندگانم بگو: آنچه را كه بهتر است بگويند. همانا شيطان، ميانشان را بر هم مى زند. راستى كه شيطان براى انسان دشمنى آشكار است».

.

ص: 1086

349 . كمال

1621 _ كمال انسان

حديث:امام باقر عليه السلام_ درباره آيه «و با مردم[به زبان]خوش سخن بگوييد» _فرمود : بهترين سخنى را كه دوست داريد درباره شما گفته شود، به مردم بگوييد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به مردى كه پرسيد برترين كارها كدام است _فرمود : اطعام كردن و نيكو سخن گفتن.

امام زين العابدين عليه السلام :گفتار نيك، دارايى را زياد مى كند و روزى را افزايش مى دهد و اجل را به تأخير مى اندازد و انسان را نزد خانواده محبوب مى گرداند و [شخص را ]به بهشت مى برد.

امام صادق عليه السلام :اى گروه شيعه! مايه زيور ماباشيد و باعث عيب و ننگ، نباشيد. با مردم نيكو سخن بگوييد و زبانهايتان را نگه داريد و از زياده گويى و سخن زشت، بازشان داريد.

349 كمال1621 _ كمال انسانامام على عليه السلام :دانا، طالب كمال است و نادان جوياى مال.

امام على عليه السلام :آگاهى انسان از ناقص بودنش،نشانه كمال و فراوانى فضل اوست.

امام على عليه السلام :كمال، در دنيا ناياب است.

امام على عليه السلام :كمال مرد به شش خصلت است:به دو عضو كوچك او و دو شى ء بزرگش و دو هيئت او. دو عضو كوچك او دل و زبان اوست؛ اگر بجنگد ، با دلش مى جنگد و اگر سخن بگويد، با زبانش سخن مى گويد. دو عضو بزرگ او، خرد و همّت اوست و دو هيئت او مال و جمال اوست.

امام على عليه السلام :كمال انسان، خرد است.

امام على عليه السلام :از كمال آدمى است كه آنچه رازيبنده او نيست فرو گذارد.

امام على عليه السلام :جامه شرم بپوش و زره وفادارى به تن كن و برادرى را نگه دار و با زنان كم سخن گوى، تا بلند مرتبگى تو كامل شود.

امام باقر عليه السلام :كمال حقيقى، همان فهمِ در دين و شكيبايى در برابر بلاى سخت و اندازه نگه داشتن در معيشت است.

امام صادق عليه السلام :سه خصلت است كه به هر كس روزى شود كامل است: خردمندى، زيبايى و شيوا سخنى.

.

ص: 1088

350 . زيركى

1622 _ نشانه زيركى

351 . پوشاك

1623 _ لباسهاى پسنديده
1624 _ ميانه روى در پوشاك

350 زيركى1622 _ نشانه زيركىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زيرك كسى است كه نفس خود را محكوم سازد و براى پس از مرگ كار كند و درمانده و ناتوان كسى است كه از نفس و خواهش آن، پيروى نمايد و از خداوند عز و جل، آرزوها و توقّعات داشته باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به اين سؤال كه زيركترين مؤمنان كيست؟ _فرمود : كسى كه بيشتر از همه آنان، به ياد مرگ باشد و خود را براى آن، آماده تر سازد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زيركترين زيركى، پرهيزگارى است و احمقانه ترين حماقت، گناه كردن.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زيركترين زيركان،كسى است كه از نفس خود حساب بكشد و براى پس از مرگ كار كند و احمق ترين احمقان، كسى است كه خود را پيرو نفس خويش گرداند و از خدا هم، آرزوها داشته باشد.

امام على عليه السلام :زيرك كسى است كه خود را بشناسد و اعمالش را [براى خدا ]خالص گرداند.

امام على عليه السلام :زيرك كسى است كه امروزش ازديروزش بهتر باشد و نكوهش را از خود باز دارد.

امام على عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از زيركترين مردم _فرمود : كسى كه هدايت خود را از گمراهيش باز شناسد و به هدايت و رستگارى خود، رو كند.

امام على عليه السلام :زيركترين شما، پارساترين شماست.

351 پوشاك1623 _ لباسهاى پسنديدهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نيكوترين جامه اى كه با آن خداوند عزّوجلّ را در گورهايتان و در مساجدتان ديدار مى كنيد، جامه سفيد است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :لباس سفيد بپوشيد؛ زيرا جامه سفيد نيكوتر و پاكيزه تر است. مردگان خود را نيز در پارچه سفيد كفن كنيد.

امام على عليه السلام :لباس پنبه اى (كرباس) بپوشيد، كه آن لباس رسول خدا صلى الله عليه و آله و لباس ما (اهل بيت) است.

امام صادق عليه السلام :كتان از لباسهاى پيامبران است و گوشت را مى روياند.

ر.ك : زيور ، باب 899 .

1624 _ ميانه روى در پوشاككنز العمّال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از دو شهرت نهى فرمود : شهرت در نازكى ، ضخامت ، نرمى و زبرى لباس و در بلندى و كوتاهى آن. بلكه [فرمود : ]بايد حدّ وسط ميان اين خصوصيات را رعايت كرد.

امام على عليه السلام_ در وصف پرهيزگاران _فرمود: گفتارشان حق و درست و پوشاكشان توأم با ميانه روى است.

امام صادق عليه السلام :دارايى ها از آنِ خداست و آنها رانزد مردم به امانت مى سپارد و به آنها اجازه داده است كه با ميانه روى، بخورند و با ميانه روى، بپوشند.

.

ص: 1090

(انظر) الشهرة : باب 1074 .

1625 _ خَيرُ لِباسِ كُلِّ زَمانٍ لِباسُ أهلِهِالكافي عن حَمّادِ بنِ عُثمانَ :كنتُ حاضِرا عندَأبي عبدِاللّهِ عليه السلام إذ قالَ لَهُ رجُلٌ: أصلَحَكَ اللّهُ ، ذَكَرتَ أنّ عليَّ بنَ أبي طالبٍ عليه السلام كانَ يَلبَسُ الخَشِنَ ، يَلبَسُ القَميصَ بأربَعةِ دَراهِمَ وما أشبَهَ ذلكَ ، ونَرى علَيكَ اللِّباسَ الجَيِّدَ ! قالَ : فقالَ لَهُ : إنّ عليَّ بنَ أبي طالبٍ عليه السلام كانَ يَلبَسُ ذلكَ في زمانٍ لا يُنكَرُ ، ولَو لَبِسَ مِثلَ ذلكَ اليومَ لَشُهِرَ بهِ ، فخَيرُ لِباسِ كُلِّ زمانٍ لِباسُ أهلِهِ ، غَيرَ أنّ قائمَنا إذا قامَ لَبِسَ لِباسَ عليٍّ عليه السلام وسارَ بسِيرَتِهِ . (1)

مكارم الأخلاق عن سُفيانَ الثَّوريِّ:قلتُ لأبي عبدِاللّهِ عليه السلام : أنتَ تَروي أنّ عليَّ بنَ أبي طالبٍ عليه السلام كانَ يَلبَسُ الخَشِنَ ، وأنتَ تَلبَسُ القُوهِيَّ والمَرويَّ ! قالَ : وَيحَكَ ! إنّ عليَّ بنَ أبي طالبٍ عليه السلام كانَ في زمانِ ضِيقٍ ، فإذا اتّسَعَ الزّمانُ فأبرارُ الزّمانِ أولى بهِ . (2)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :إنّ أهلَ الضَّعفِ مِن مَوالِيَّيُحِبّونَ أن أجلِسَ علَى اللُّبُودِ وألبَسَ الخَشِنَ ، ولَيس يَتَحَمّلُ الزَّمانُ ذلكَ . (3)

عيون أخبار الرِّضا :كانَ جُلوسُ الرِّضا عليه السلام فيالصَّيفِ على حَصيرٍ ، وفي الشِّتاءِ على مِسْحٍ (4) ، ولُبسُهُ الغَليظُ مِن الثِّيابِ ؛ حتّى إذا بَرزَ للنّاسِ تَزَيّنَ لَهُم . (5)

1626 _ العِمامَةُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :العَمائمُ تِيجانُ العَرَبِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :اِئْتوا المَساجِدَ حُسَّرا ومُعَصَّبينَ ، فإنّ العَمائمَ تِيجانُ المُسلِمينَ . (7)

سنن أبي داوود:إنّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله دَخَلَ عامَ الفَتحِ مَكّةَ وعلَيهِ عِمامَةٌ سَوداءُ . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :عَمَّمَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله علِيّا عليه السلام بِيَدِهِ ، فسَدَلَها مِن بَينِ يَدَيهِ وقَصَّرَها مِن خَلفِهِ قَدْرَ أربَعِ أصابِعَ، ثُمّ قالَ : أدبِرْ فأدبَرَ، ثُمّ قالَ: أقبِلْ فأقبَلَ، ثُمّ قالَ: هكذا تِيجانُ المَلائكَةِ . (9)

1627 _ الألبِسَةُ المَمنوعَةُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :حُرِّمَ لِباسُ الحَريرِ والذَّهَبِ على ذُكورِ اُمَّتي واُحِلَّ لإناثِهِم . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن لَبِسَ ثَوبا يُباهي بهِ لِيَراهُ النّاسُ لَم يَنظُرِ اللّهُ إلَيهِ حتّى يَنزَعَهُ . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَلبَسُ الرّجُلُ الحَريرَ والدِّيباجَ إلّا في الحَربِ . (12)

(انظر) الشهرة : باب 1073 .

.


1- .الكافي : 6/444/15.
2- .مكارم الأخلاق : 1/218/642
3- .مكارم الأخلاق : 1/220/648.
4- .المِسحُ : الكساء من الشعر (لسان العرب : 2/596) .
5- .عيون أخبار الرِّضا : 2/178/1.
6- .الكافي : 6/461/5 ؛ كنز العمّال : 41132.
7- .كنز العمّال : 41143.
8- .سنن أبي داوود : 4/54/4076.
9- .الكافي: 6/461/4.
10- .كنز العمّال : 41210
11- .كنز العمّال : 41203.
12- .الكافي : 6/453/1.

ص: 1091

1625 _ بهترين لباس هر زمانى لباس مردم
1626 _ عِمامه
1627 _ لباسهاى ممنوع

ر.ك : شهرت ، باب 1074 .

1625 _ بهترين لباس هر زمانى لباس مردم آن زمان استالكافى_ به نقل از حمّاد بن عثمان _: در خدمت امام صادق عليه السلام بودم كه مردى به آن حضرت عرض كرد: خداوند به صلاحت دارد! شما فرموديد كه على بن ابى طالب عليه السلام لباس خشن به تن مى كرد، پيراهن چهار درهمى مى پوشيد و امثال اين ها، در حالى كه مى بينيم شما خود جامه اى نيكو پوشيده ايد! حماد مى گويد: حضرت به او فرمود: على بن ابى طالب عليه السلام آن لباس ها را در زمانى مى پوشيد، كه عيب نبود. اگر چنان لباس هايى را امروز مى پوشيد، موجب انگشت نما شدنِ او مى شد. پس، بهترين لباس هر زمانى لباس مردم آن زمان است؛ منتها قائم ما آن گاه كه قيام كند، جامه هايى مانند على عليه السلام مى پوشد و به شيوه آن حضرت رفتار مى نمايد.

مكارم الأخلاق_ به نقل از سفيان ثورى _: به امام صادق عليه السلام عرض كردم : شما روايت مى كنى كه على بن ابى طالب عليه السلام جامه خشن مى پوشيد،در حالى كه خود جامه قوهى و مروى (1) مى پوشى! آن حضرت فرمود: واى بر تو! على بن ابى طالب در روزگار سختى وتنگدستى به سر مى برد، اما هرگاه در زمانه گشايش حاصل شود نيكان روزگار به بهره مند شدن از آن گشايش سزاوارترند.

امام رضا عليه السلام :دوستداران كوته انديشِ من دوست دارند كه من روى نمد بنشينم و لباس درشت بپوشم، درحالى كه زمانه [ما ]اين را نمى پذيرد.

عيون أخبار الرضا :حضرت رضا عليه السلام در تابستان روى حصير و در زمستان روى پلاس مى نشست. لباسش از پارچه درشت بود. اما هرگاه در ميان مردم ظاهر مى شد، خود را مى آراست.

1626 _ عِمامهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عِمامه ها، تاج عربهاست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با چهره گشوده و عمامه به مسجدها درآييد؛ زيرا عِمامه ها، تاجهاى مسلمانان است.

سنن أبى داوود :رسول خدا صلى الله عليه و آله در سال فتح مكّه در حالى كه عمامه سياه داشت، وارد مكّه شد.

امام صادق عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله با دست خود برسر على عليه السلام ، عمامه بست و از جلو، سر پَر آن را آويزان كرد و از پشت سر به اندازه چهار انگشت كوتاه كرد و آن گاه فرمود: برگرد. على عليه السلام برگشت. فرمود: رويت را به طرف من كن. و على عليه السلام به طرف پيامبر رو كرد. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: تاجهاى فرشتگان، اين گونه است.

1627 _ لباسهاى ممنوعپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پوشيدن حرير و طلا براىمردان امّتم حرام و براى زنانشان حلال گشته است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس لباسى فاخر بپوشد كه مردم به او نگاه كنند، خداوند به وى ننگرد تا زمانى كه آن جامه را از تن بيرون آورد.

امام صادق عليه السلام :مرد به جز در جنگ نبايد، جامه حرير و ديبا بپوشد.

ر.ك : شهرت ، باب 1073 .

.


1- .جامه قوهى را در قهستان كرمان و جامه مروى را در مرو مى بافتند.

ص: 1092

352 . لجاجت

1628 _ نكوهش لجاجت

353 . زبان

1629 _ ارزش زبان
1630 _ سلامت انسان در نگهدارى زبان است

352 لجاجت1628 _ نكوهش لجاجتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زنهار از لجاجت؛زيرا كه آغاز آن نادانى و فرجامش پشيمانى است.

امام على عليه السلام :لجاجت، انديشه را مى بَرد.

امام على عليه السلام :لجوج را رأى و انديشه اى نيست.

امام على عليه السلام :لجوج را تدبير نيست.

امام على عليه السلام :لجاجت، جنگها به بار مى آوردو دل ها را كينه ور مى سازد.

امام على عليه السلام :مبادا، مركب لجاجت تو را به هلاكت درافكند.

امام على عليه السلام :زنهار كه مركب لجاجت، سركشانه تو را به سوى مهلكه ها بَرَد.

امام على عليه السلام :از لجاجت حذر كن، تا از به زمين خوردن آن رهايى يابى.

امام على عليه السلام :زياده روى در سرزنش كردن، آتش لجاجت را شعله ور مى كند.

امام على عليه السلام :بهترين خوى ها، دورترين آنها از لجاجت است.

امام على عليه السلام :آن كه لجاجت كند و بر لجاجت خويش پاى فشرد، همان بخت برگشته اى است كه خداوند بر دلش پرده [غفلت ]زده و پيشامدهاى ناگوار بر فراز سرش قرار گرفته است.

امام على عليه السلام :بپرهيز از شتابزدگى در كارها پيش ازفرا رسيدن زمان آنها، يا كندى كردن در كارها به هنگام رسيدن زمان آنها، يا لجاجت در آنها هرگاه مبهم و ناشناخته باشند و يا سستى كردن در آنها هرگاه روشن و آشكار باشند. بنابراين، هر چيزى را در جايگاه خودش بگذار.

353 زبان1629 _ ارزش زبانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زيبايى در زبان است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شيوايى زبان، سرمايه است.

امام على عليه السلام :زبان، ترازوى انسان است.

امام على عليه السلام :انسان، دلش زبان اوست و خردش دين او.

امام على عليه السلام :سخن گوييد، تا شناخته شويد؛زيرا آدمى در زير زبان خود، پنهان است.

امام على عليه السلام :زبان تو، ترجمان خرد توست.

ر.ك : سخن ، باب 1612 .

1630 _ سلامت انسان در نگهدارى زبان استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سلامت انسان، در نگهدارى زبان است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون آدمى صبح خود رابياغازد، اندامها همه در برابر زبان [با خواهش و التماس] كرنش مى كنند و مى گويند: درباره ما از خدا بترس؛ زيرا ما به تو وابسته ايم (سرنوشت ما به تو وابسته است)، اگر راست باشى، راست هستيم و اگر كج شوى، ما نيز كج مى شويم.

.

ص: 1094

354 . گفتار و كردار بيهوده

1631 _ گفتار و كردار بيهوده

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ كس از گناهان در امان نمى ماند مگر آن كه زبانش را در كام كشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه زبانش را نگه نداشته باشد، عملى به جا نياورده است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گرفتارى انسان از زبان است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زبانت را نگه دار؛ زيرا نگهداشتن زبان صدقه اى است كه براى خودت مى دهى.

امام على عليه السلام :هر كه زبانش را نگهدارد، خداوند عيبش را بپوشاند.

امام على عليه السلام :ضربت زبان، دردناكتر از ضربت سرنيزه است.

امام على عليه السلام :زبان درنده اى است كه اگر رها شود، گاز مى گيرد.

امام على عليه السلام :هيچ چيز به اندازه زبان، سزاوار زندان طولانى مدت نيست.

امام على عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: «ايمان هيچ بنده اى درست نشود، تا آن كه دلش درست شود و دلش درست نشود، تا آن گاه كه زبانش درست شود» . بنابراين، هر كس از شما كه مى تواند با دستى نيالوده به خون و اموال مسلمانان و زبانى سالم از [هتك] آبرو و حيثيّت ايشان خداوند متعال را ديدار نمايد، بايد چنين كند.

امام على عليه السلام :زبان خردمند، در پس دل اوست و دل نابخرد، در پس زبان او.

امام باقر عليه السلام :راستى كه اين زبان، كليد هرخوبى و بدى است. پس، سزاوار است كه مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان گونه كه بر [كيسه ]زر و سيم خويش مهر مى زند.

354 گفتار و كردار بيهوده1631 _ گفتار و كردار بيهودهقرآن:«و كسانى كه از بيهوده اعراض مى كنند».

«و آنان كه شهادت دروغ نمى دهند و چون بر بيهوده اى بگذرند، بزرگوارانه مى گذرند».

ر.ك : مريم : آيه 62 و قصص :آيه 55 و لقمان : آيه 6 و مدّثّر : آيه 45 و نبأ : آيه 35 .

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پرارج ترين مردم، كسى است كه آنچه را بيهوده است فرو گذارد.

امام على عليه السلام :هر سخنى كه در آن ياد خدا نباشد، بيهوده است.

امام على عليه السلام :با فرو گذاشتن آنچه سودمند است، خود را در معرض آنچه بيهوده است قرار مده.

امام على عليه السلام_ در نامه اى به عبداللّه بن عباس _نوشت : اما بعد، چيزى را بجوى كه سودمند است و آنچه را كه بيهوده است فرو گذار؛ زيرا فرو گذاشتن چيزهاى بيهوده، باعت رسيدن به كارهاى سودمند است.

مجمع البيان : امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «و كسانى كه از بيهوده اعراض مى كنند» _فرمود : يعنى آن كه كسى درباره تو نادرستى ببافد، يا چيزى كه در تو نيست به تو نسبت دهد و تو به خاطر خدا، از او اعراض كنى. در روايتى ديگر آمده است: مقصود، خنياگرى و كارهاى لهو وغفلت آور است.

.

ص: 1096

355 . ديدار خدا

1632 _ شوق ديدار خدا

355 ديدار خدا1632 _ شوق ديدار خداالمحجّة البيضاء :در اخبار داوود عليه السلام آمده است كه خداوند عز و جل، به او وحى فرمود: اى داوود! من دل هاى مشتاقان را از خشنودى خود آفريدم و آنها را به نور ذات خود منعّم گردانيدم... داوود عرض كرد: پروردگارا! به چه وسيله به اين مقام نزد تو، رسيدند؟ فرمود: به خوش گمانى و دور نگه داشتن خويش از دنيا و اهل آن و خلوت كردن و مناجات نمودن با من. و اين مقامى است كه بدان دست نيابد، مگر كسى كه دنيا و اهل آن را به كنار نهد و هرگز از آن ياد نكند و دلش را براى من خالى گرداند ومرا بر همه آفريدگانم برگزيند. در اين صورت است كه من به او رو مى كنم و نفْس او را براى او فارغ گردانم وحجابِ ميان خود و او را كنار زنم، به طورى كه مرا [با چشم دل ]ببيند همچون كسى كه با چشم [سر] خود چيزى را مى بيند.

المحجّة البيضاء :در اخبار داوود عليه السلام آمده است كه خداوند عز و جل به او وحى فرمود : اى داوود! اگر رويگردانانِ ازمن بدانند كه چه انتظارى براى آنان مى كشم و چه مهرى به آنان مى ورزم و چه اشتياقى به ترك معاصى ازسوى آنها دارم، هر آينه از شوقِ به من بميرند و از عشق به من بندهاى بدنشان از هم بگسلد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعا _گفت : [بار خدايا! ]خشنودى به قضاى تو و زندگى خوشِ بعد از مرگ و لذّت ديدنِ روى تو و شوق به مشاهده و ديدار تو را، از درگاهت مسألت دارم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه ديدار خدا را دوست داشته باشد، خدا ديدار او را دوست دارد و هركه ديدار خدا را خوش نداشته باشد، خدا نيز ديدار او را خوش ندارد.

امام على عليه السلام :در نامه خود به مردم مصر _ نوشت : همانا من به ديدار خداوند مشتاقم و چشم به راه و اميدوار به پاداش نيكوى او هستم.

امام على عليه السلام :كسى كه دوستدار ديدار خداوند سبحان باشد، دنيا را از ياد ببَرَد.

.

ص: 1098

356 . سرگرمى و غفلت

1633 _ سرگرمى و غفلت
1634 _ پيامدهاى سرگرمى كردن
1635 _ ايمان و سرگرمى
1636 _ سرگرمى مؤمن
1637 _ همنشينى با اهل لهو

356 سرگرمى و غفلت1633 _ سرگرمى و غفلتقرآن:«بدانيد كه زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و زيور و فخر فروشى ميان شماست».

«و چون تجارتى يا سرگرميى ببينند، به سوى آن پراكنده مى شوند و تو را همچنان ايستاده رها مى كنند. بگو: آنچه نزد خداست، از سرگرمى و تجارت بهتر است و خدا بهترين روزى دهندگان است».

حديث:امام على عليه السلام :اى مردم! از خدا بترسيد؛ زيرا هيچ كسى عبث آفريده نشده، تا به سرگرمى و غفلت [وقت ]گذراند و مهمل رها نشده تا بيهودگى كند.

امام على عليه السلام :سرگرمى (غفلت)، خوراك حماقت است.

امام على عليه السلام :بدترين چيزى كه عمر در آن تلف مى شود، بازيگوشى است.

1634 _ پيامدهاى سرگرمى كردنامام على عليه السلام :سرگرمى كردن، خداوند مهربان را به خشم مى آورد و شيطان را خشنود مى سازد و قرآن را از ياد مى برد.

امام على عليه السلام :سرگرمى، تصميمات جدّى را تباه مى كند.

امام على عليه السلام :دورترين مردم از موفقيت، كسى است كه شيفته سرگرمى و شوخى است.

امام على عليه السلام :كسى كه زياد به سرگرمى بپردازد، عقلش كم است.

ر.ك : آوازه خوانى ، باب 1451 .

1635 _ ايمان و سرگرمىامام على عليه السلام_ در وصف مؤمن _فرمود : وقتش پُر است.

امام حسن عليه السلام :مؤمن ، سرگرمى نمى كند تا در نتيجه غافل گردد. پس چون [لحظه اى در كار خود] بينديشد اندوهگين شود.

امام صادق عليه السلام_ درباره كسى كه براى سرگرمى دنبال شكار مى رود _فرمود : مؤمن، فرصت چنين كارهايى را ندارد. آخرت جويى او را از سرگرمى باز داشته است . . . مؤمن به هيچ يك از اين كارها نمى رسد، او را چه به سرگرمى ها؟! كارهاى لهو و سرگرم كننده، سختدلى مى آورد و نفاق بر جاى مى گذارد.

1636 _ سرگرمى مؤمنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگونه سرگرمى براى مؤمن نادرست است، مگر در سه كار: در تربيت اسب، تيراندازى با كمانش و بازى و شوخى با همسرش؛ زيرا اين سه كار، حقّ است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين سرگرمى مؤمن، شنا كردن است و بهترين سرگرمى زن، ريسندگى.

1637 _ همنشينى با اهل لهوامام على عليه السلام :همنشينى با اهل لهو ، مايه فراموشى قرآن و حضور شيطان است .

امام على عليه السلام :مجالس سرگرمى [و خوشگذرانى]، ايمان را تباه مى كند.

.

ص: 1100

357 . لواط

1638 _ هشدار درباره لواط

357 لواط1638 _ هشدار درباره لواطقرآن:«و لوط را [فرستاديم] هنگامى كه به قوم خود گفت: آيا آن كار زشت را مرتكب مى شويد كه هيچ كس از جهانيان در آن بر شما پيشى نگرفته است؟! شما از روى شهوت به جاى زنان با مردان در مى آميزيد، آرى شما گروهى تجاوزكاريد».

ر.ك : انبياء : آيه 74 و شعرا : آيات 165 _ 174 و نمل: آيات 54، 55 و عنكبوت: آيات 28_35.

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيشترين چيزى كه براى امّتم ازآن مى ترسم، عمل قوم لوط است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس از امّت من كار قوم لوط را انجام دهد و [با عادت] بر اين كار بميرد، مهلتش دهند تا در لحد گذاشته شود . زمانى كه در لحد گذاشته شد، بيش از سه روز نمى پايد كه زمين او را به ميان قوم هلاك شده لوط پرتاب مى كند و روز قيامت با آنها محشور مى شود.

امام على عليه السلام :خداوند ايمان را براى پاك كردن از لوث شرك واجب فرمود... و ترك لواط را از بهر افزايش نسل.

امام صادق عليه السلام :خداوند نشستن بر استبرق بهشت را بر دُبُرهاى لواط شده حرام كرده است.

امام رضا عليه السلام :علّت تحريم روى آوردن مردان به مردان و زنان به زنان، يكى ساختار وجودى زنان و سرشت وجودى مردان است [كه هر يك براى جنس مخالف آفريده شده است] و ديگر اين كه روى آوردن مردان به مردان و زنان به زنان سبب از بين رفتن نسل [بشر ]و برهم خوردن نظم و تدبير [جامعه ]و نابودى دنيا مى شود.

.

ص: 1102

358 . امتحان

1639 _ امتحان

359 . ستايش

1640 _ نكوهش ستايش

358 امتحان1639 _ امتحانامام على عليه السلام :همانا قضيّه ما دشوار و ديرياب است و جز بنده مؤمنى كه خداوند دلش را براى ايمان آزموده باشد، كسى آن را بر نمى تابد.

امام على عليه السلام_ در وصف انبيا و اوليا _فرمود : خداوند آنان را به گرسنگى آزمود و به [انواع] سختى گرفتارشان ساخت و به بيم و هراس ها امتحانشان نمود.

امام على عليه السلام :بيازماى تا دشمن بدارى.

امام على عليه السلام :در امتحان است كه آدمى سربلند يا سرافكنده مى شود.

امام على عليه السلام :مرد به كردارش آزموده مى شود، نه به گفتارش.

امام على عليه السلام :سه چيز است كه خردهاى آدميان با آنها آزموده مى شود: دارايى، دوستى و مصيبت.

امام صادق عليه السلام :با مردم آميزش كن تا آنها را بيازمايى و چون امتحانشان كردى با آنان دشمن مى شوى.

امام صادق عليه السلام :شيعيان ما را در سه چيز بيازماييد:در اوقات نمازشان كه چگونه بر آن مواظبت مى كنند. در رازهايشان كه چگونه آنها را از دشمنان ما حفظ مى كنند و در اموالشان كه چگونه با آن به برادران خود كمك مى كنند.

359 ستايش1640 _ نكوهش ستايشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از مدح و ستايش بپرهيزيد، كه آن سر بريدن است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر مردى با كاردى تيز و بُرّان به مردى حمله كند، براى او بهتر است تا اين كه رو به رويش او را بستايد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دوست داشتن مدح و ثناى مبالغه آميز [ممدوح را] از دين كور و كر مى سازد وخانه ها را [از اهلش ]خالى مى كند.

سنن ابن ماجة به نقل از مقداد بن عمرو :رسول خدا صلى الله عليه و آله به ما فرمود كه به صورت مدح گويان خاك بپاشيم.

كنز العمّال به نقل از ابو موسى :مردى درحضور پيامبر صلى الله عليه و آله از مردى تعريف و ستايش كرد؛ رسول خدا فرمود: اين حرف ها را به گوشش نرسان كه او را هلاك مى كنى. اگر [اين تعريف و ستايشها را] از تو بشنود رستگار نمى شود.

امام على عليه السلام :اى مردم! بدانيد كه هر كس از سخن دروغ و ناحقّ درباره خود رنجيده شود، خردمند نيست و هر كس از مدح و ثناى نادان درباره خود خوشحال شود، حكيم نمى باشد.

امام على عليه السلام :هر گاه ستودى مختصر كن . هرگاه نكوهيدى كوتاه كن .

.

ص: 1104

عنه عليه السلام :وقَد كَرِهتُ أن يكونَ جالَ في ظنِّكُم أنّي اُحِبُّ الإطراءَ واستِماعَ الثَّناءِ ، ولَستُ _ بحَمدِ اللّهِ _ كذلكَ . ولَو كُنتُ اُحِبُّ أن يقالَ ذلكَ لَتَرَكتُهُ انحِطاطا للّهِ سبحانَهُ عن تَناوُلِ ما هُو أحَقُّ بهِ مِن العَظَمَةِ والكِبرياءِ ، ورُبَّما استَحلى النّاسُ الثَّناءَ بَعدَ البَلاءِ ، فلا تُثنوا علَيَّ بجَميلِ ثَناءٍ لإخراجي نَفسي إلَى اللّهِ سبحانَهُ وإلَيكُم مِن التَّقيَّةِ (البَقيَّةِ) في حُقوقٍ لَم أفرُغْ مِن أدائها وفَرائضَ لابُدَّ مِن إمضائها، فلا تُكَلِّموني بما تُكَلَّمُ بهِ الجَبابِرَةُ ، ولا تَتَحَفَّظوا مِنّي بما يُتَحَفَّظُ بهِ عِندَ أهلِ البادِرَةِ ، ولا تُخالِطوني بالمُصانَعَةِ . (1)

عنه عليه السلام_ لَمّا مَدَحَهُ قَومٌ في وَجهِهِ _: اللّهُمّ إنّكَ أعلَمُ بي مِن نَفسي ، وأنا أعلَمُ بنَفسي مِنهُم . اللّهُمّ اجعَلْنا خَيرا مِمّا يَظُنّونَ ، واغفِرْ لَنا ما لا يَعلَمونَ . (2)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :المؤمنُ يَصمُتُ لِيَسلَمَ ، ويَنطِقُ لِيَغنَمَ... إن زُكِّيَ خافَ مِمّا يَقولونَ ، ويَستَغفِرُ اللّهَ لِما لايَعلمونَ ، لايَغِرُّهُ قَولُ مَن جَهِلَهُ ، ويَخافُ إحصاءَ ما عَمِلَهُ . (3)

1641 _ مَدحُ الرَّجُلِ بِما لَيسَ فيهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يابنَ مَسعودٍ ، إذا مَدَحَكَ النّاسُ فقالوا : إنّك تَصومُ النَّهارَ وتَقومُ اللّيلَ وأنتَ على غَيرِ ذلكَ فلا تَفرَحْ بذلكَ؛ فإنَّ اللّهَ تعالى يقولُ : «لا تَحْسَبَنَّ الّذينَ يَفرَحُونَ بِما أتَوا ويُحِبُّونَ أنْ يُحمَدوا بما لَم يَفْعَلوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ العَذابِ ولَهُمْ عَذابٌ ألِيمٌ» . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن مَدَحَكَ بمالَيسَ فيكَ فَهُو ذَمٌّ لَكَ إن عَقَلتَ . (5)

عنه عليه السلام :اِحذَرْ مَن يُطرِيكَ بما لَيسَ فيكَ فيُوشَكَ أن تَنهَتِكَ بما لَيسَ فيكَ . (6)

عنه عليه السلام_ من كتابهِ للأشتَرِ _: اِلصَقْ بأهلِ الوَرَعِ والصِّدقِ ، ثُمّ رُضهُمْ على ألّا يُطروكَ ، ولا يُبَجِّوكَ بباطِلٍ لَم تَفعَلْهُ ؛ فإنَّ كَثرَةَ الإطراءِ تُحدِثُ الزَّهوَ ، وتُدني مِن العِزَّةِ (الغِرَّةِ) . (7)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ لجابرِ بنِ يزيدَ الجُعفيِّ _: واعلَمْ بأنّكَ لا تكونُ لنا وَلِيّا حتّى لَوِ اجتَمعَ علَيكَ أهلُ مِصرِكَ وقالوا : إنّكَ رجُلُ سَوءٍ لَم يَحزُنْكَ ذلكَ ، ولَو قالوا : إنّكَ رجُلٌ صالِحٌ لَم يَسُرَّكَ ذلكَ ، ولكنِ اعرِضْ نَفسَكَ على كِتابِ اللّهِ ؛ فإن كنتَ سالِكا سَبيلَهُ ، زاهِدا في تَزهِيدِهِ ، راغِبا في تَرغيبِهِ، خائفا مِن تَخويفِهِ ، فاثبُتْ وأبشِرْ ، فإنّهُ لا يَضُرُّكَ ما قيلَ فيكَ ، وإن كنتَ مُبائنا للقُرآنِ فماذا الّذي يَغُرُّكَ مِن نَفسِكَ ؟ ! (8)

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :مَن مَدَحَ غَيرَ المُستَحِقِّ فَقَد قامَ مَقامَ المُتَّهَمِ . (9)

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 216
2- .نهج البلاغة : الحكمة 100.
3- .الكافي : 2/231/3.
4- .مكارم الأخلاق : 2/353/2660.
5- .غررالحكم : 9042.
6- .تنبيه الخواطر : 2/17.
7- .نهج البلاغة : الكتاب : 53.
8- .تحف العقول : 284.
9- .أعلام الدين : 313.

ص: 1105

1641 _ ستودن كسى به آنچه در او نيست
1642 _ پرهيز از ستودن بدكار
1643 _ نهى از خودستايى

امام على عليه السلام :خوش ندارم حتى در ذهن شما بگذرد كه من ستايش اغراق آميز و شنيدن مدح و ثنا را دوست دارم. من _ بحمد اللّه _ چنين نيستم. و اگر هم [به فرض ]دوست مى داشتم كه مرا مدح و ثنا گويند، اين ميل را به خاطر خضوع در برابر خداوند پاك كه به عظمت و كبريايى زيبنده تر است، رها مى كردم. ممكن است مردم مدح و ستايش را پس از تحمل رنج و مشقّت [در كارى ]شيرين بيابند. اما شما مرا مدح و ثنا نگوييد؛ زيرا [اين كه مى بينيد خود را به رنج و سختى مى افكنم براى اين است كه ]مى خواهم خود را از مسؤوليت حقوقى كه از جانب خدا و شما بر گردنم هست خارج سازم؛ حقوقى كه هنوز از انجام آنها فراغت نيافته ام و واجبات و وظايفى كه بايد به جا آورم. پس آن گونه كه با زمامداران گردنكش سخن مى گويند، با من سخن مگوييد و محافظه كارى هايى كه در حضور فرمانروايان عصبانى مى شود در حضور من به جا نياوريد و با ظاهرسازى و تملّق با من رفتار ننماييد.

امام على عليه السلام_ هنگامى كه عده اى در حضور امام او را ستودند _گفت : خدايا! تو مرا بهتر از خودم مى شناسى ومن خود را بهتر از آنان مى شناسم. خدايا! ما را بهتر از آن چيزى قرار ده كه آنان گمان مى كنند و آنچه را هم كه درباره ما نمى دانند بر ما ببخشاى.

امام زين العابدين عليه السلام :مؤمن خاموش مى ماند، تا سالم ماند و سخن مى گويد، تا سود برد... اگر به پاكى ستوده شود، از آنچه مى گويند هراسان مى شود و از آنچه كه نمى دانند، از خداوند آمرزش مى طلبد. سخن كسى كه او را نمى شناسد [و مى ستايدش ]فريبش نمى دهد و از برشمردن اعمالش [در آخرت ]مى ترسد.

1641 _ ستودن كسى به آنچه در او نيستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى پسر مسعود! هرگاه مردم تو راستودند و گفتند: روزها روزه مى گيرى و شب ها عبادت مى كنى، و تو چنان نبودى، شادمان مشو؛ زيرا خداوند متعال مى فرمايد: «البته گمان مبر كسانى كه بدانچه كرده اند شادمانى مى كنند و دوست دارند به آنچه نكرده اند ستايش شوند، قطعا گمان مبر كه براى آنان نجاتى از عذاب است. آنان را عذابى دردناك است». (1)

امام على عليه السلام :كسى كه تو را به آنچه ندارى بستايد، اگر عاقل باشى، اين كار [در واقع ]نكوهش توست.

امام على عليه السلام :از كسى كه تو را بى جهت مدح و ستايش مى كند، پرهيز كن؛ زيرا زود باشد كه بى جهت نيز [توسط او ]بى حرمت و آبرو شوى.

امام على عليه السلام_ در بخشى از نامه خود به مالك اشتر _نوشت : به اهل پارسايى و راستى بپيوند و آنها را چنان تربيت كن كه در ستايش تو اغراق نكنند و با ستودن كارى كه نكرده اى دلشادت نسازند؛ زيرا كه ستايش زياد، خودپسندى آرَد و به سركشى و تكبّر كشانَد.

امام باقر عليه السلام_ به جابر بن يزيد جعفى _فرمود : و بدان كه تو دوست [و پيرو] ما نيستى مگر آن گاه كه اگر همه همشهريانت بر ضد تو همداستان شوند و بگويند: تو مرد بدى هستى، اين سخن تو را اندوهگين نسازد و اگر بگويند: تو مرد خوبى هستى، اين سخن شادمانت نگرداند. بلكه خودت را با قرآن بسنج، اگر پوينده راه آن بودى و به آنچه به بى اعتنايى بدان فراخوانده است بى اعتنا و به آنچه بدان ترغيب كرده است راغب بودى، پس پايدارى كن و خوش باش؛ زيرا كه آنچه درباره تو گفته شده به تو زيانى نرساند و اما اگر از قرآن جدا بودى، چرا بايد فريب نفست را بخورى.

امام عسكرى عليه السلام :هر كس فردى را كه استحقاق ستايش ندارد بستايد، خود را در مقام اتهام و بدگمانى قرار داده است.

.


1- .آل عمران ، آيه 188 .

ص: 1106

360 . زن

1644 _ سخن نماينده زنان با پيامبر صلى الله عليه و آله

1642 _ پرهيز از ستودن بدكارپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه بدكار ستوده شود، عرش بلرزد و پروردگار به خشم آيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس حكمران ستمگرى را مدح گويد و از سر چشمداشت به او خود را در برابرش خفيف و خوار گرداند، همسفر او به سوى آتش باشد.

1643 _ نهى از خودستايىقرآن:«آنان كه از گناهان بزرگ و زشتكارى ها _ جز لغزش هاى كوچك _ خوددارى مى ورزند، پروردگارت [نسبت به آنها] فراخْ آمرزش است. وى آن دم كه شما را از زمين پديد آورد و همان گاه كه در شكمهاى مادرانتان [در زهدان ]نهفته بوديد، به [حال] شما داناتر بود. پس خودتان را پاك مشماريد. او به [حال ]كسى كه پرهيزگارى نموده داناتر است».

حديث:امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از آيه «پس خود را پاك مشماريد...» _فرمود : مانند اين كه انسان بگويد: ديشب نماز خواندم، ديروز روزه گرفتم و امثال اين سخنان. عده اى بودند كه چون صبح مى شد، مى گفتند: ما ديشب نماز خوانديم و ديروز روزه گرفتيم. پس، على عليه السلام فرمود: اما من شب و روز مى خوابم و اگر بين شب و روز نيز فرصتى بيابم در آن هم مى خوابم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه بگويد: من از همه مردم بهترم، او بدترين مردم است و هر كه بگويد: من بهشتى هستم، او دوزخى است.

360 زن1644 _ سخن نماينده زنان با پيامبر صلى الله عليه و آلهمجمع البيان :هنگامى كه اسماء بنت عميس با شوهر خود جعفر بن ابى طالب از حبشه برگشت، نزد همسران رسول خدا صلى الله عليه و آله رفت و گفت: آيا درباره ما [زنان ]هم چيزى از قرآن نازل شده است؟ گفتند: نه. اسماء نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله رفت و عرض كرد: اى رسول خدا! زن ها محروم و بازنده اند! فرمود: چرا؟ عرض كرد: چون از آنها مانند مردها به خوبى ياد نمى شود. پس خداوند متعال اين آيه «مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ايمان، و مردان و زنان عبادت پيشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزه دار، و مردان و زنان پاكدامن، و مردان و زنانى كه خدا را فراوان ياد مى كنند، خدا براى [ همه ] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است» (1) را فرو فرستاد .

الدرّ المنثور :بيهقى از اسماء دختر يزيدانصارى نقل مى كند كه نزد پيامبر صلى الله عليه و آله _ كه در جمع اصحاب نشسته بود _ آمد و گفت: پدر و مادرم به فدايت! من به نمايندگى از طرف زن ها نزد شما آمده ام و _ فدايت شوم _ مى دانم كه هيچ زنى در شرق و غرب عالم نيست كه سخن مرابشنود مگر اين كه با من هم رأى خواهد بود. خداوند تو را به حق سوى مردان و زنان فرستاد و ما هم به تو و خدايى كه تو را فرستاده است ايمان آورديم. ما طايفه زنان محدود و محصور هستيم و اساس خانه هاى شما مى باشيم و خواهش هاى شما را برمى آوريم و فرزندان شما را حامله مى شويم، اما شما مردها بر ما برترى هايى داريد. مثلاً نماز جمعه و جماعت مى خوانيد، به عيادت بيماران مى رويد، تشييع جنازه مى كنيد و پياپى به زيارت حج مى رويد و بالاتر از همه اين ها، جهاد در راه خداست. هرگاه مردى از شما براى حج يا عمره يا جهاد از خانه بيرون مى رود، ما اموال شما را حفظ مى كنيم و پارچه هاى لباسهايتان را مى بافيم و فرزندانتان را تربيت مى كنيم. پس، اى رسول خدا! آيا در اجر و ثواب شريك شما نيستيم؟ پيامبر صلى الله عليه و آله كاملاً رو به اصحاب خود كرد و فرمود: آيا تا به حال شنيده ايد كه زنى در پرسش ازامور دين خود به اين خوبى سخن بگويد؟ عرض كردند: اى رسول خدا! گمان نمى كرديم كه زنى تا بدين پايه برسد! سپس پيامبر صلى الله عليه و آله رو به اسماء كرد و فرمود: اى زن! برگرد و به زنانى كه تو را به نمايندگى فرستاده اند اعلام كن كه نيكو شوهردارى هر يك از شما زنان و جلب رضايت مردش و پيروى كردن از نظر موافق او با همه اين اعمال [كه براى مردان نام بردى ]برابرى مى كند. اسماء در حالى كه از شادى تهليل (لا اله الا اللّه ) و تكبير مى گفت ، برگشت.

.


1- .احزاب ، آيه 35 .

ص: 1108

الترغيب والترهيب :جاءتِ امرأةٌ إلى رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فقالت : يارسولَ اللّهِ، ذَهَبَ الرِّجالُ بحَديثِكَ ، فاجعَلْ لَنا مِن نَفسِكَ يَوما نَأتِكَ فيهِ تُعَلِّمُنا مِمّا عَلّمَكَ اللّهُ . قالَ : اجتَمِعْنَ يَومَ كذا وكذا في مَوضعِ كذا وكذا ، فاجتَمَعنَ ، فأتاهُنَّ النّبيُّ صلى الله عليه و آله فَعلّمَهُنَّ مِمّا عَلّمَهُ اللّهُ . (1)

1645 _ خِيارُ خِصالِ النِّساءِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :خِيارُ خِصالِ النِّساءِ شِرارُخِصالِ الرِّجالِ : الزَّهوُ ، والجُبنُ ، والبُخلُ ؛ فإذا كانتِ المَرأةُ مَزهُوَّةً لَم تُمَكِّنْ مِن نَفسِها ، وإذا كانت بَخيلَةً حَفِظَت مالَها ومالَ بَعلِها ، وإذا كانت جَبانَةً فَرِقَت مِن كُلِّ شَيءٍ يَعرِضُ لَها . (2)

1646 _ المرأةُ الصالحةرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المَرأَةُ الصّالِحَةُ خَيرٌ مِن ألفِ رَجُلٍ غَيرِ صالِحٍ (3) .

عنه صلى الله عليه و آله :الدُّنيا مَتاعٌ، ولَيسَ مِن مَتاعِ الدُّنياشَيءٌ أفضلَ مِنَ المَرأَةِ الصّالِحَةِ (4) .

عنه صلى الله عليه و آله :بِرُّ المَرأَةِ المُؤمِنَةِ كَعَمَلِ سَبعينَ صِدّيقاً، وفُجورُ المَرأَةِ المُؤمِنَةِ كفُجورِ ألفِ فاجِرٍ (5) .

1647 _ مَدحُ حُبِّ النِّساءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كُلَّما ازدادَ العَبدُ إيمانا ازدادَ حُبّا للنِّساءِ . (6)

.


1- .الترغيب والترهيب : 3/76/6.
2- .نهج البلاغة : الحكمة 234.
3- .إرشاد القلوب : 1 / 175 .
4- .فردوس: 2 / 230 / 3108.
5- .كنز العمال: 16 / 398 / 45090.
6- .النوادر للراوندي : 114/109 .

ص: 1109

1645 _ بهترين خصلت هاى زنان
1646 _ زن شايسته
1647 _ ستايش زن دوستى

الترغيب والترهيب :زنى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: اى رسول خدا! مردها از سخنان شما استفاده مى كنند. روزى هم براى ما تعيين فرما تا به محضرتان بياييم و از آنچه خداوند به شما مى آموزد به ما نيز بياموزى. پيامبر فرمود: فلان و بهمان روز در فلان وبهمان جا گرد آييد. در روز موعود زنان جمع شدند و پيامبر صلى الله عليه و آله به جمع آنان رفت و تعاليم خدا را به آنان آموزش داد.

1645 _ بهترين خصلت هاى زنانامام على عليه السلام :بهترين خصلت هاى زنان، بدترين خصلت هاى مردان است: غرور، ترسويى و بخل؛ زيرا زن هرگاه مغرور باشد خودش را در اختيار [نامحرم ]نمى گذارد. هرگاه بخيل (ممسك) باشد مال خود و شوهرش را نگه مى دارد و هرگاه ترسو باشد از هر چيزى كه برايش پيش آيد (مايه بد نامى باشد) وحشت مى كند.

1646 _ زن شايستهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[يك] زن نيكو ، بهتر از هزارمرد ناصالح است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دنيا ، كالا است و هيچ كالايى در دنيا ، بهتر از زن صالح نيست .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نيكى زن باايمان ، همانندعمل هفتاد صدّيق است . و فسق و فجور زنى مؤمن ، همانند فسق و فجور هزار فاجر است .

1647 _ ستايش زن دوستىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر چه ايمان بنده بيشتر شود، زن دوستى او فزونتر مى شود.

.

ص: 1110

1648 _ نكوهش زن دوستى

361 . مردانگى

1649 _ تفسير مردانگى و تماميت آن

امام صادق عليه السلام :هر كس علاقه اش به ما بيشتر باشد، علاقه اش به زن و شيرينى بيشتر است.

امام صادق عليه السلام :از اخلاق پيامبران _ كه درود خدابر آنان باد _ ، زن دوستى است.

1648 _ نكوهش زن دوستى (1)پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ابليس را لشكرى بزرگتر اززنان و خشم نيست.

امام على عليه السلام :فتنه ها سه تاست: زن دوستى، كه اين شمشير شيطان است... كسى كه زن دوست باشد از زندگيش بهره اى نمى برد.

امام على عليه السلام :بپرهيز از شيفتگى به زنان و آزمندى به لذّت هاى دنيا؛ زيرا شيفته زنان در رنج و محنت است و آزمند لذّت ها خوار.

361 مردانگى1649 _ تفسير مردانگى و تماميت آنكنز العمّال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به مردى از قبيله ثقيف _ فرمود : اى مرد ثقفى! در ميان شما مردانگى به چيست؟ عرض كرد: اى رسول خدا! به انصاف داشتن و اصلاح. حضرت فرمود: در ميان ما نيز چنين است.

امام على عليه السلام_ در پاسخ به سؤال : مردانگى چيست؟ _فرمود : اين كه در نهان كارى نكنى كه آشكارا از انجام آن شرم داشته باشى.

امام على عليه السلام :مردانگىِ مرد كامل نشود، مگر آن گاه كه در دينش فقيه و دانا شود، در زندگيش ميانه روى كند، در برابر پيشامدهاى سختى كه به او مى رسد شكيبا باشد و تلخى برادران را شيرين يابد.

امام على عليه السلام :با نرمى و مداراست كه مردانگى به كمال مى رسد.

امام على عليه السلام :با صدق و راستى است كه مردانگى كامل مى شود.

امام حسن عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از مردانگى _فرمود: حفظ دين و عزّت نفس و نرمش و مداومت بر نيكى و احسان و گزاردن حقوق و دوستى نمودن با مردم است.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به پرسش: مردانگى چيست؟ _فرمود : اين كه خداوند تو را در جايى كه نهيت كرده است، حاضر نبيند و در آن جا كه فرمانت داده است، غايب نيابد.

.


1- .اسلام به زندگى خانوادگى اهميت فراوانى مى دهد و مرزهاى آن را محترم مى شمارد. از اين رو همه تمتّعات و برخوردارى هاى جنسى را به همان محدود كرده و خواستار آن است كه مردان تنها به همسران خود توجه داشته باشند و همه محبت و شوق خود را نثار آنان كنند و اين همان محبّت ممدوح و اعلان شده پيامبر صلى الله عليه و آله است ؛ و از سوى ديگر از مردان مى خواهد كه در دام شيطان نيفتاده و دل از زنان ديگر بركنند وگرنه هر روز به محبّت زنى گرفتار آمده و چون نتوانند به مطلوب خود نايل آيند، عيش و زندگى خود را قرين ناكامى و تباهى سازند و يا در ورطه حرام و هلاكت درافتند.

ص: 1112

362 . بيمارى

1650 _ بعضى از حكمتهاى بيمارى
1651 _ پنهان داشتن بيمارى
1652 _ نكوهش كسى كه بيمار نمى شود

362 بيمارى1650 _ بعضى از حكمتهاى بيمارىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گناهان شخص بيمار، همچون برگ درخت، مى ريزد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مرد و زن مؤمن يا مرد و زن مسلمانى بيمار نمى شود، مگر اين كه خداوند به سبب آن بيمارى گناه او را پاك مى كند.

امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام:شبى را از بيمارى يا درد نخفتن، برتر و اجرش بزرگتر از يك سال عبادت است.

امام كاظم عليه السلام :هرگاه مؤمن بيمار شود، خداوند عز و جل به فرشته دست چپ او وحى فرمايد كه براى بنده ام، تا زمانى كه در زندان و بند من است، گناهى منويس . و به فرشته دست راست او وحى مى فرمايد كه همان حسناتى را كه در زمان سلامتى بنده ام مى نوشتى، برايش بنويس.

ر.ك : گناه ، باب 780 .

1651 _ پنهان داشتن بيمارىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل فرمود: هر كه سه روز بيمار شود و از آن به هيچ يك از عيادت كنندگانش شكوه نكند، گوشت و خونى بهتر از آن گوشت و خونى كه دارد جايگزينش كنم. پس، اگراو را عافيت بخشم، عافيتى بدون گناهش دهم و اگر جانش را بستانم، او را به جوار رحمت خود برم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از گنج هاى نيكى، پنهان داشتن مصيبت ها و بيمارى ها و صدقه است.

امام على عليه السلام :هر كس دردى را كه به او رسيده است سه روز از مردم پنهان بدارد و به خدا شكايت كند، بر خداست كه او را از آن درد بهبود بخشد.

امام على عليه السلام :كسى كه بيمارى خود را از پزشكان پوشيده بدارد، به بدن خود خيانت كرده است.

امام على عليه السلام :كسى كه درد نهفته خود را كتمان كند، طبيبش از درمان او ناتوان شود .

1652 _ نكوهش كسى كه بيمار نمى شودداوود عليه السلام_ بارها _مى فرمود : بار خدايا! نه بيمارى اى كه مرا سنگين و بسترى گرداند و نه تندرستى اى كه مرا به فراموشى و غفلت [از ياد تو ]كشاند، بلكه حدّ ميان اين دو [را نصيبم فرما].

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى بيمار بودن (1) ، [هميشه] سالم بودن كافى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند از شخص پليد ديو صفتى كه به جان و مال او آسيبى نمى رسد، نفرت دارد.

امام باقر عليه السلام :جسم اگر بيمار نشود، سرمست مى شود و در بدنى كه [به بيمارى دچار نشود و] سرمست شود، خيرى نيست.

1653 _ عيادت از بيمارپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل در روز قيامت مى فرمايد: اى پسر آدم! من بيمار شدم اما عيادتم نكردى؟! عرض مى كند: پروردگارا! چگونه تو را عيادت كنم حال آن كه تو پروردگار جهانيانى؟! مى فرمايد: مگر ندانستى كه فلان بنده ام بيمار شد و عيادتش نكردى؟! مگر نمى دانستى كه اگر به عيادتش روى، مرا نزد او مى يابى؟!

.


1- .اشاره به بيمارى سرمستى و غرور است كه در حديث 5774 آمده است .

ص: 1114

عنه صلى الله عليه و آله :عائدُ المَريضِ يَخوضُ في الرَّحمَةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :عُودوا المَريضَ واتبَعوا الجَنازَةَ يُذَكِّرْكُمالآخِرَةَ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن عادَ مَريضا شَيَّعَهُ سَبعونَ ألفَ ملَكٍ يَستَغفِرونَ لَهُ حتّى يَرجِعَ إلى مَنزلِهِ . (3)

1654 _ أدَبُ العِيادَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :خَيرُ العِيادَةِ أخَفُّها . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ مِن أعظَمِ العُوّادِ أجرا عندَاللّهِ عَزَّوجلَّ لَمَن إذا عادَ أخاهُ خَفَّفَ الجُلوسَ، إلّا أن يَكونَ المَريضُ يُحِبُّ ذلكَ ويُريدُهُ ويَسألُهُ ذلكَ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :العِيادَةُ قَدرُ فُواقِ ناقَةٍ أوحَلبِ ناقَةٍ . (6)

عنه عليه السلام :تَمامُ العِيادَةِ للمَريضِ أن تَضَعَ يَدَكَ على ذِراعِهِ وتُعَجِّلَ القِيامَ مِن عِندِهِ ؛ فإنَّ عِيادَةَ النَّوكى أشَدُّ علَى المَريضِ مِن وَجَعِهِ . (7)

الكافي عن مولىً لجعفرِ بنِ محمّدٍ عليهماالسلام:مَرِضَ بعضُ مَواليهِ فخَرَجنا إلَيهِ نَعودُهُ ونَحنُ عِدَّةٌ مِن مَوالي جعفرٍ ، فاستَقبَلَنا جعفرٌ عليه السلام في بعضِ الطّريقِ ، فقالَ لنا : أينَ تُريدونَ ؟ فَقُلنا: نُريدُ فُلانا نَعودُهُ ، فقالَ لَنا: قِفوا ، فوَقَفنا ، فقالَ : مَع أحَدِكُم تُفّاحَةٌ، أو سَفَرجَلَةٌ ، أو اُترُجَّةٌ ، أو لَعقَةٌ مِن طِيبٍ، أو قِطعَةٌ مِن عُودِ بَخورٍ ؟ فقُلنا : ما مَعنا شيءٌ مِن هذا، فقالَ: أما تَعلَمونَ أنَّ المَريضَ يَستَريحُ إلى كُلِّ ما اُدخِلَ بهِ علَيهِ ؟ ! (8)

.


1- .كنز العمّال : 25141
2- .كنز العمّال : 25143.
3- .الكافي : 3/120/2.
4- .كنز العمّال : 25139.
5- .الكافي : 3/118/6
6- .الكافي : 3/118/2
7- .الكافي : 3/118/4
8- .الكافي : 3/118/3.

ص: 1115

1653 _ عيادت از بيمار
1654 _ آداب عيادت

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيادت كننده از بيمار، دررحمت [خدا ]غوطه ور مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به عيادت بيمار برويد و درتشييع جنازه شركت كنيد، كه شما را به ياد آخرت مى اندازد.

امام صادق عليه السلام :هر كس به عيادت بيمارى برود، هفتاد هزار فرشته او را مشايعت مى كنند و برايش آمرزش مى طلبند تا آن گاه كه به منزل خود برگردد.

1654 _ آداب عيادتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين عيادت، كوتاه ترين آن است.

امام على عليه السلام :بزرگترين پاداش را نزد خداوند عز و جل آن عيادت كننده اى دارد كه هرگاه به عيادت برادرش برود، زمان كوتاهى نزد او بنشيند، مگر اين كه خود بيمار دوست داشته باشد واز او بخواهد كه بيشتر بنشيند.

امام صادق عليه السلام :زمان عيادت بايد به اندازه زمان رگ كردن پستان شتر يا يك دوشيدن شتر باشد. (1)

امام صادق عليه السلام :عيادت كامل، اين است كه دستت را روى بازوى بيمار بگذارى و زود از پيش او برخيزى؛ زيرا عيادت احمق ها براى بيمار سخت تر از درد خود اوست.

الكافى :يكى از وابستگان امام صادق عليه السلام گفت :يك نفر از ياران حضرت بيمار شد و ما عده اى از ياران امام بوديم كه براى عيادت او رفتيم. در راه با حضرت صادق عليه السلام مواجه شديم. از ما پرسيد: كجامى رويد؟ عرض كرديم: به عيادت فلانى مى رويم. فرمود: بايستيد. ما ايستاديم. حضرت فرمود: آيا سيبى، بِهى، تُرنجى، كمى عطر يا تركه اى خوشبو به همراه يكى از شما هست؟ عرض كرديم: از اين چيزها با خود نداريم. حضرت فرمود: مگر نمى دانيد كه بيمار از اينكه چيزى برايش ببرند، آرامش مى يابد؟!

.


1- .هر گاه شتر را اندكى بدوشند و شير بند آيد، بچه شتر را رها مى كنند تا پستان را بمكد و دوباره شير آيد و به اصطلاح پستان رگ كند. چند دقيقه اول را «حَلَب ناقه = دوشيدن شتر» و چند دقيقه دوم را «فواق ناقه = زمان رگ كردن پستان» گويند و هر دو واژه كنايه از زمان كوتاه است _ م.

ص: 1116

363 . مجادله

1655 _ نكوهش مجادله و آثار آن

364 . شوخى

1656 _ شوخى نيكو

363 مجادله1655 _ نكوهش مجادله و آثار آنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى كاملاً به حقيقت ايمان نرسد، مگر آن گاه كه مجادله را رها كند، هرچند بر حق باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پارساترين مردمان، كسى است كه مجادله را رها كند هرچند حق با او باشد.

امام على عليه السلام :از مجادله وستيزه كردن بپرهيزيد؛ زيرا اين دو كار دل ها را نسبت به برادران بيمار مى كنند و نفاق مى رويانند.

امام على عليه السلام :هر كه آبروى خود را مى خواهد،بايد مجادله را رها كند.

امام على عليه السلام :شش كس اند كه با آنها مجادله نشايد:فقيه، رئيس، فرومايه، بدزبان، زن و كودك.

امام صادق عليه السلام :از فروتنى است كه... مجادله رارها كند هرچند حق با او باشد.

امام هادى عليه السلام :مجادله كردن، دوستى ديرين رااز بين مى برد و پيوند استوار را از هم مى گسلد و كمترين چيزى كه در مجادله هست، چيره جويى است و چيره جويى، خود عامل اصلى قطع رابطه مى باشد.

امام عسكرى عليه السلام :مجادله مكن كه احترامت از بين مى رود و شوخى مكن كه بر تو گستاخ مى شوند.

ر.ك : عنوان 62 «مجادله كردن» و عنوان 377 «مناظره» .

364 شوخى1656 _ شوخى نيكوپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من مزاح مى كنم، اما جزحقّ نمى گويم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.

تنبيه الخواطر:پيرزنى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد.حضرت به او فرمود: پير به بهشت نمى رود. پيرزن گريست. حضرت فرمود: در آن روز تو پير نخواهى بود. خداوند متعال مى فرمايد: «ما آنان را پديد آورديم پديد آوردنى و ايشان را دوشيزه گردانيديم» .

امام باقر عليه السلام :خداوند عز و جل كسى را كه در ميان جمعى شوخى و بذله گويى كند دوست دارد، به شرط آن كه ناسزاگويى نباشد.

الكافى_ به نقل از فضل بن ابى قره _: امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ مؤمنى نيست، جز اين كه در او «دُعابه» هست. عرض كردم: دعابه چيست؟ فرمود: شوخى .

الكافى :امام صادق عليه السلام _ به يونس شيبانى _ فرمود : با يكديگر شوخى هم مى كنيد؟ عرض كردم: كم. فرمود: اين گونه نكنيد؛ زيرا شوخى از خوشخويى است و تو بدان وسيله برادرت را شاد مى سازى. رسول خدا صلى الله عليه و آله براى اين كه كسى را شاد كند، با او شوخى مى كرد.

.

ص: 1118

1657 _ شوخى نكوهيده

365 . فرمانروايى

1658 _ فرمانرواى حقيقى
1659 _ آميختن با شاهان

1657 _ شوخى نكوهيدهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على! شوخى مكن كه ارج و احترامت از بين مى رود و دروغ مگو كه نورانيّتت از ميان مى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شوخى زياد، آبرو را مى برد.

امام على عليه السلام :هيچ انسانى (مردى) شوخيى نكرد، مگر اين كه پاره اى از عقل خود را دور انداخت.

امام على عليه السلام :شوخى، كينه بر جاى مى گذارد.

امام على عليه السلام :هر كه شوخى كند، سبك مى شود.

امام على عليه السلام :بسا شوخى اى كه به جدّ انجامد.

امام صادق عليه السلام :شوخى، دشنام كوچك است.

امام صادق عليه السلام :شوخى مكن؛ زيرا نورانيّتت ازبين مى رود.

امام صادق عليه السلام :هرگاه مردى را دوست داشتى،با او نه شوخى كن نه مجادله.

365 فرمانروايى1658 _ فرمانرواى حقيقىقرآن :«بگو : اى خداى من ، فرمانرواى حقيقى! هر آن كس را كه خواهى، فرمانروايى بخشى و از هر كه خواهى، فرمانروايى بازستانى و هر كه را خواهى، عزّت بخشى و هر كه را خواهى، خوار گردانى. همه خوبى ها به دست توست و تو بر هر چيز توانايى».

«و فرمانروايى آسمان ها و زمين از آنِ خداست و بازگشت [همه ]به سوى خداست».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خشم خدا سخت است بر كسى كه خود را شاهنشاه خواند، در حالى كه شاهى جز خدا نيست.

امام على عليه السلام :هر مالكى غير از او (خدا) مملوك است.

1659 _ آميختن با شاهانامام على عليه السلام :زنهار از مراوده بسيار با شاهان؛زيرا اين جماعت اگر با آنان مصاحبت كنى تو را ملول مى كنند و اگر تو با آنان رو راست باشى آنان با تو ناراستى مى كنند .

امام على عليه السلام :منزلت داشتن نزد شاهان، كليدرنج و محنت است و تخم فتنه و گرفتارى.

امام صادق عليه السلام :دريا، همسايه نمى شناسد و براى پادشاه، دوستى نيست و عافيت، قيمت ندارد!

.

ص: 1120

1660 _ بهترين پادشاهان
1661 _ آنچه براى پادشاهان شايسته است

366 . فرشتگان

1662 _ آفرينش فرشتگان

ر.ك : سلطان ، باب 964 .

1660 _ بهترين پادشاهانامام على عليه السلام :بهترين پادشاهان، آن است كه بيدادرا بميراند و دادگرى را زنده سازد.

امام على عليه السلام :ارجمندترين پادشاهان كسى است كه بر نَفْس خود پادشاهى كند و عدالت را بگستراند.

امام على عليه السلام :. بهترين اميران، كسى است كه بر نفس خود امير باشد.

امام على عليه السلام :برترين پادشاهان كسى است كه كردار و پندارش نيكو باشد و با ارتش و ملّتش به عدالت رفتار كند.

امام على عليه السلام :نكوحال ترينِ شاهان، كسى است كه مردم در روزگار او به نيكى زندگى كنند و عدالتش را در ميان رعيت خود بگستراند.

امام صادق عليه السلام :برترين شهرياران كسى است كه سه خصلت داشته باشد : مهربانى، بخشندگى و دادگرى.

1661 _ آنچه براى پادشاهان شايسته استامام على عليه السلام :بر پادشاه است كه پيش از سپاهيانش،به سياست و تربيت خودش بپردازد.

امام على عليه السلام :هركس حكومت خود را درخدمت دينش قرار دهد، هر سلطانى مطيع او شود؛ هر كس دينش را در خدمت حكومتش در آورد، هر انسانى در او طمع كند.

امام على عليه السلام :هرگاه حكومت بر پايه هاى دادگرى بنا شود و با ستون هاى خرد برپا گردد، خداوند دوستداران آن را يارى رساند و دشمنانش را تنها و بى ياور گذارد.

366 فرشتگان1662 _ آفرينش فرشتگانقرآن :«سپاس خداى را كه پديد آورنده آسمان ها و زمين است [و ]فرشتگان را كه داراى بالهاى دوگانه و سه گانه و چهارگانه اند پيام آورنده قرار داده است. بر آفرينش ، هر چه بخواهد مى افزايد. خدا بر هر چيزى تواناست».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از چيزهايى كه خدا خلق كرده، چيزى فراوان تر از فرشتگان وجود ندارد .

امام على عليه السلام :سپس، خداوند سبحان براى اسكان دادن در آسمان هاى خود و آباد ساختن آسمان بلند ملكوت خويش، مخلوقاتى بديع، يعنى فرشتگانش را بيافريد و به وسيله آنها شكاف هاى راه هاى گشاده آسمان ها را پركرد و فاصله هاى ميان فضاهاى آنها را با آنان بياكَند.

امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل، فرشتگان را از نور آفريد.

امام صادق عليه السلام :سوگند به آنكه جانم در دست اوست، فرشتگان خدا در آسمان ها بيشتر از شمار خاك در زمين هستند و در آسمان هيچ جاى پايى نيست، مگر اينكه در آنجا فرشته اى مشغول تسبيح و تقديس خداست، و در زمين هيچ درخت و كلوخى نيست مگر اينكه در آن فرشته اى است گماشته بر آن .

.

ص: 1122

1663 _ صِفَةُ المَلائِكَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في صفَةِ الملائكةِ _: هُم أعلَمُ خَلقِكَ بكَ ، وأخوَفُهُم لكَ ، وأقرَبُهُم مِنكَ، لَم يَسكُنوا الأصلابَ ، ولَم يُضَمَّنوا الأرحامَ ، ولَم يُخلَقوا مِن ماءٍ مَهينٍ ، ولَم يَتشَعَّبْهُم رَيبُ المَنونِ ، وإنّهُم على مَكانِهِم مِنكَ ، ومَنزِلَتِهِم عِندَكَ ، واستِجماعِ أهوائهِم فيكَ ، وكَثرَةِ طاعَتِهِم لكَ ، وقِلَّةِ غَفلَتِهِم عن أمرِكَ ، لَو عايَنوا كُنهَ ما خَفِيَ علَيهِم مِنكَ لَحَقَّروا أعمالَهُم . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ الملائكةَ لا يأكُلونَ،ولا يَشرَبونَ ، ولايَنكِحونَ ، وإنّما يَعيشونَ بِنَسيمِ العَرشِ. (2)

1664 _ المَلائِكَةُ الحَفَظَةُالكتاب :(وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ) . (3)

الحديث :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في قولهِ تعالى : «لَهُ مَعقِّباتٌ مِنْ بَينِ يَدَيهِ ومِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظونَهُ مِنْ أمْرِ اللّهِ» (4) _: بأمرِ اللّهِ مِن أن يَقعَ في رَكِيٍّ ، أو يَقَعَ علَيهِ حائطٌ، أو يُصيبَهُ شيءٌ؛ حتّى إذا جاءَ القَدَرُ خَلّوا بينَهُ وبينَهُ يَدفَعونَهُ إلَى المَقاديرِ ، وهُما مَلَكانِ يَحفَظانِهِ باللَّيلِ ، ومَلَكانِ يَحفَظانِهِ بالنَّهارِ يَتَعاقَبانِ . (5)

تفسيرِ القمّيِّ : «وإنّ علَيكُم لَحافِظينَ» (6) قالَ : المَلَكانِ المُوَكّلانِ بالإنسانِ، «كِراما كاتِبينَ» (7) يَكتُبونَ الحَسَناتِ والسَّيِّئاتِ . (8)

1665 _ البُيوتُ الَّتي لا تَدخُلُها المَلائِكَةُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أتاني جَبرئيلُ عليه السلام فقالَ: يا محمّدُ،كيفَ نَنزِلُ علَيكُم وأنتُم لا تَستاكونَ ولا تَستَنجونَ بالماءِ ولا تَغسِلونَ بَراجِمَكُم (9) ؟ ! (10)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :قالَ جَبرئيلُ عليه السلام : يا رسولَ اللّهِ ،إنّا لا نَدخُلُ بَيتا فيهِ صُورَةُ إنسانٍ ، ولا بَيتا يُبالُ فيهِ ، ولا بَيتا فيهِ كلبٌ . (11)

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 109 .
2- .تفسير القمّي : 2/206 .
3- .الأنعام : 61 .
4- .الرعد : 11 .
5- .بحار الأنوار : 59/179/16 .
6- .انفطار : 10 .
7- .انفطار : 11 .
8- .تفسير القمّي : 2/409 .
9- .البراجم : هي العقد التي في ظهور الأصابع يجتمع فيها الوسخ ،الواحدة «بُرجُمة» بالضمّ (النهاية : 1/113) .
10- .النوادر للراوندي : 192/349 .
11- .الكافي : 3/393/26 .

ص: 1123

1663 _ وصف فرشتگان
1664 _ فرشتگان نگهبان
1665 _ خانه هايى كه فرشتگان وارد آنها نمى شوند

1663 _ وصف فرشتگانامام على عليه السلام_ در وصف فرشتگان _فرمود : آنان داناترين آفريدگانت به تو هستند و ترسانترين آنها از تو و نزديكترينشان به تو. در پشتها [ى نرينگان ]نبوده و در زهدان ها جاى نداشته اند. از آبى پست آفريده نشده اند و حوادث روزگار آنها را پريشان نساخته است. آنان با همه مقام و منزلتى كه نزد تو دارند و با اينكه همه وجودشان عشق به توست و با وجود طاعت بسيارشان از تو و كمى غفلتشان از امر تو، اگر حقيقت و كنه آنچه را كه از تو بر آنان پوشيده است مشاهده كنند، بى گمان اعمال خود را كوچك خواهند شمرد.

امام صادق عليه السلام :فرشتگان نه مى خورند، نه مى آشامند و نه ازدواج مى كنند؛ بلكه با نسيم عرش زندگى مى كنند.

1664 _ فرشتگان نگهبانقرآن :«و اوست كه بر بندگانش قاهر (غالب) است و نگهبانانى بر شما مى فرستد ، تا هنگامى كه يكى از شما را مرگ فرارسد، فرشتگان ما جانش بستانند، در حالى كه كوتاهى نمى كنند».

حديث :امام باقر عليه السلام_ درباره آيه «له معقّبات من بين يديه و من خلفه يحفظونه من امر اللّه » (1) _فرمود : به فرمان خدا او را از اينكه در چاهى بيفتد يا ديوارى بر سرش خراب شود يا آسيبى به او برسد، حفظ مى كنند و همين كه اجلش رسيد او را با آن تنها مى گذارند و به سوى مقدراتش مى رانند. اين معقّبات عبارتند از دو فرشته كه در شب از او مراقبت مى كنند و دو فرشته كه در روز محافظتش مى نمايند و اين كار را به نوبت انجام مى دهند.

تفسير القمّى : «و انّ عليكم لحافظين» (2) ، فرمود : يعنى دو فرشته گماشته بر انسان، «كراماً كاتبين» (3) كه خوبى ها و بدى ها را مى نويسند.

1665 _ خانه هايى كه فرشتگان واردآنها نمى شوندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل عليه السلام نزد من آمد و گفت : اى محمّد! چگونه فرشته نزد شما فرود آيد در حالى كه مسواك نمى زنيد و با آب طهارت نمى گيريد و بند انگشتان خود را نمى شوييد؟!

امام باقر عليه السلام :جبرئيل عليه السلام گفت : اى رسول خدا! ما به اتاقى كه در آن تصوير انسانى باشد، يا اتاقى كه در آن ادرار شود، يا اتاقى كه در آن سگ باشد، وارد نمى شويم.

.


1- .رعد ، آيه 11 .
2- .انفطار ، آيه 10 .
3- .انفطار ، آيه 11 .

ص: 1124

367 . مرگ

1666 _ مرگ
1667 _ يقين به مرگ

367 مرگ1666 _ مرگقرآن :«همان [خدايى] كه مرگ و زندگى را بيافريد، تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد و اوست ارجمند آمرزنده».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه يكى از شما بميرد،قيامتش برپا شده است، و آن چه براى او از خير و شر هست مى بيند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس با هر چيزى [از اعمال و صفات ]بميرد، خداوند او را با همان برمى انگيزد.

امام على عليه السلام :با مرگ، دنيا پايان مى پذيرد.

امام على عليه السلام :مرگ، دروازه آخرت است.

امام صادق عليه السلام :گروهى نزد پيغمبرى آمدندو گفتند : دعا كن پروردگارت مرگ را از ما بردارد. آن پيامبر برايشان دعا كرد. پس خداوند تبارك و تعالى مرگ را از آن جماعت برداشت. جمعيتشان چندان زياد شد كه خانه ها بر آنان تنگ گشت و نسلشان افزايش يافت. [به طورى كه ]صبح كه مى شد مرد [خانه ]مجبور بود پدر و مادر و پدربزرگ و پدربزرگِ پدربزرگش را غذا بدهد و آنها را راضى گرداند [يا به نظافت آنها برسد]و به ايشان رسيدگى نمايد. لذا از كسب و كار باز ماندند. اين بود كه آمدند و گفتند : از پروردگارت بخواه ما را به عمرهايى كه داشتيم برگرداند. آن پيغمبر از پروردگارش عز و جل، چنين تقاضا كرد و خداوند آنها را به مدّت هاى [معيّن شده] عمرشان باز گرداند.

1667 _ يقين به مرگقرآن :«هر جاندارى، چشنده [طعم] مرگ است. و همانا روز رستاخيز پاداش هايتان به طور كامل به شما داده مى شود. پس هر كه را از آتش به دور دارند و در بهشت در آورند، قطعاً كامياب شده است و زندگى دنيا جز مايه فريب نيست».

حديث :امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «بگو : آن مرگى كه از آن مى گريزيد، قطعاً به سر وقت شما مى آيد...» (1) _فرمود : سال ها را مى شمرى، بعد ماه ها را مى شمرى، بعد روزها را مى شمرى، سپس ساعت ها را مى شمرى و آن گاه نَفَس ها را مى شمرى «پس، چون اجلشان فرا رسد نه [مى توانند ]ساعتى آن را پس اندازند و نه پيش» . (2)

امام على عليه السلام :هيچ ايمانِ توأم با يقينى نديدم كه براى اين انسان به شك شبيه تر باشد؛ او هر روز مردگان را به سوى گورستان توديع و تشييع مى كند و با اين حال باز به دنياى فريبنده روى مى آورد و از شهوت و گناهان دست نمى كشد. اگر اين بينوا فرزند آدم را نه گناهى بود كه مرتكب شود و نه حساب و كتابى در كارش بود به جز همين مرگ كه اجتماع او را پراكنده و جمعش را متفرّق و فرزندانش را يتيم مى كند، بى گمان سزاوار بود كه از اين دنياى پُر رنج و خستگى حذر كند.

.


1- .جمعه ، آيه 8 .
2- .اعراف ، آيه 34 .

ص: 1126

عنه عليه السلام_ مِن وَصاياهُ لابنِهِ الحسنِ عليه السلام _: اعلَمْ يا بُنَيَّ أنَّكَ إنّما خُلِقتَ للآخِرَةِ لا للدُّنيا ، وللفَناءِ لا للبَقاءِ ، وللمَوتِ لا للحَياةِ ، وأ نَّكَ في قُلعَةٍ ودارِ بُلغَةٍ وطَريقٍ إلَى الآخِرَةِ ، وأنّكَ طَريدُ المَوتِ الّذي لايَنجو مِنهُ هارِبُهُ ، ولا يَفوتُهُ طالِبُهُ ، ولابُدَّ أنّهُ مُدرِكُهُ ، فكُن مِنهُ على حَذَرٍ أن يُدرِكَكَ وأنتَ على حالٍ سَيِّئةٍ ، قد كنتَ تُحَدِّثُ نفسَكَ مِنها بالتَّوبَةِ فيَحولُ بينَكَ وبينَ ذلكَ، فإذا أنتَ قد أهلَكتَ نفسَكَ . (1)

عنه عليه السلام :أنتُم طُرَداءُ المَوتِ ، إن أقَمتُم لَهُ أخَذَكُم ، وإن فَرَرتُم مِنهُ أدرَكَكُم ، وهُو ألزَمُ لَكُم مِن ظِلِّكُم ، المَوتُ مَعقودٌ بنَواصيكُم . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما خَلقَ اللّهُ عز و جل يَقينا لا شَكَ فيهِ أشبَهَ بشَكٍّ لا يَقينَ فيهِ مِن المَوتِ . (3)

1668 _ اقتِرابُ الرَّحيلِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا كُنتَ في إدبارٍ والمَوتُ في إقبالٍ ، فما أسرَعَ المُلتَقى ! (4)

عنه عليه السلام :الرَّحيلُ وَشِيكٌ . (5)

عنه عليه السلام :لا غائبَ أقرَبُ مِن المَوتِ . (6)

1669 _ تَفسيرُ المَوتِالإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ لمّا سُئلَ عنِ المَوتِ _: لِلمؤمنِ كنَزعِ ثِيابٍ وَسِخَةٍ قَمِلَةٍ ، وفَكِّ قُيودٍ وأغلالٍ ثَقيلَةٍ ، والاستِبدالِ بأفخَرِ الثِّيابِ وأطيَبِها رَوائحَ ، وأوطَاَ المَراكِبِ ، وآنَسِ المَنازِلِ ؛ وللكافِرِ كخَلعِ ثِيابٍ فاخِرَةٍ ، والنَّقلِ عن مَنازِلَ أنيسَةٍ ، والاستِبدالِ بأوسَخِ الثِّيابِ وأخشَنِها ، وأوحَشِ المَنازِلِ ، وأعظَمِ العَذابِ . (7)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ لَمّا دَخَلَ على رجُلٍ قد غَرِقَفي سَكَراتِ المَوتِ _: المَوتُ هُو المَصْفاةُ يُصَفّي المؤمنينَ مِن ذُنوبِهِم فيكونُ آخِرُ ألَمٍ يُصيبُهُم كَفّارَةَ آخِرِ وِزرٍ بَقِيَ علَيهِم ، ويُصَفّي الكافِرينَ مِن حَسَناتِهِم فيكونُ آخِرَ لَذّةٍ أو راحَةٍ تَلحَقُهُم ، وهُو آخِرُ ثَوابِ حسَنَةٍ تكونُ لَهُم ... . (8)

الإمام الجوادُ عليه السلام_ لمّا سُئل عن المَوتِ _: هُوالنَّومُ الّذي يأتيكُم كُلَّ ليلَةٍ إلّا أنّهُ طويلٌ مُدَّتُهُ لا يُنتَبَهُ مِنهُ إلّا يَومَ القيامَةِ ، فمَن رأى في نَومِهِ من أصنافِ الفَرَحِ ما لا يُقادِرُ قَدرَهُ ، ومِن أصنافِ الأهوالِ ما لا يُقادِرُ قَدرَهُ ، فكيفَ حالُ فَرِحٍ في النَّومِ ووَجِلٍ فيهِ ؟ هذا هُو المَوتُ ، فاستَعِدُّوا لَهُ . (9)

1670 _ مَوتُ المُؤمِنِالكتاب :(الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) . (10)

.


1- .نهج البلاغة: الكتاب 31
2- .نهج البلاغة: الكتاب 27.
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 194 / 596 .
4- .نهج البلاغة : الحكمة 29
5- .نهج البلاغة : الحكمة 187 .
6- .بحار الأنوار: 71/263/2.
7- .معاني الأخبار : 289/4
8- .معاني الأخبار : 289/6
9- .معاني الأخبار : 289/5 .
10- .النحل : 32 .

ص: 1127

1668 _ زمانِ كوچيدن نزديك است
1669 _ تفسير مرگ
1670 _ مرگ مؤمن

امام على عليه السلام_ در سفارش هاى خود به فرزند بزرگوارش حضرت حسن عليه السلام _نوشت : بدان اى فرزندم! كه تو در حقيقت، براى آخرت آفريده شده اى نه براى دنيا، براى رفتن نه براى ماندن، براى مردن نه براى زيستن. تو در منزلگاهى كوچ كردنى و در سرايى ناپايدار و عاريتى و در راه آخرت هستى. تو فرارى و تعقيب شده مرگ هستى؛ مرگى كه نه گريزنده اش را از چنگ آن رهايى است و نه جوينده اش از دست او به در رود ، بلكه ناگزير به او مى رسد. پس، بترس از اينكه مرگ ، تو را به هنگامى در رسد كه در حال گناهى باشى كه خودت را به توبه از آن وعده مى دادى و او نگذارد توبه كنى و آن گاه است كه خود را به هلاكت در افكنده اى.

امام على عليه السلام :شما فراريان (و تعقيب شدگان) مرگ هستيد. اگر برايش بايستيد، شما را مى گيرد و اگر هم از آن بگريزيد، به شما مى رسد. او از سايه شما به شما پيوسته تر است. مرگ به ناصيه هاى شما گره خورده است.

امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل هيچ چيزى مانندمرگ نيافري_ده است كه در عين آن كه يقينى است و هيچ شكّى در آن نيست ، چونان شكّى است كه در آن (كمترين) يقينى نباشد .

1668 _ زمانِ كوچيدن نزديك استامام على عليه السلام :هنگامى كه تو عقب مى روىو مرگ جلو مى آيد ، پس چه زود به يكديگر بر مى خوريد.

امام على عليه السلام :زمانِ كوچيدن نزديك است.

امام على عليه السلام :هيچ غايبى نزديكتر از مرگ نيست.

1669 _ تفسير مرگامام زين العابدين عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه مرگ چيست؟ _فرمود : براى مؤمن چون بركندن جامه هايى چركين و شپشى از تن است و از هم گسستن كُند و زنجيرهاى گرانبار و جايگزين كردن فاخرترين و خوشبوترين جامه ها و راهوارترين مركب ها و امن ترين منزل ها. و براى كافر به منزله بركندن جامه هايى فاخر از تن و منتقل شدن از منزل هايى امن و جايگزين كردن آنها به كثيف ترين و خشن ترين جامه ها و وحشتناك ترين منزل ها و بزرگترين عذاب است.

امام كاظم عليه السلام_ وقتى نزد مردى رفت كه در سكرات مرگ فرو رفته بود _فرمود: مرگ صافى اى است كه مؤمنان را از گناهانشان صاف مى كند و آخرين دردى است كه به عنوان كفّاره آخرين گناهى كه در وجودشان مى باشد به آنها مى رسد و كافران را نيز از حسناتشان صاف مى سازد و آخرين خوشى يا آسايشى است كه به عنوان آخرين پاداش حسنه اى كه دارند، به ايشان مى رسد... .

امام جواد عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از مرگ _فرمود: همان خوابى است كه هر شب به سراغ شما مى آيد، جز اينكه مدتش طولانى است و انسان از اين خواب بيدار نمى شود مگر در روز رستاخيز. پس ، مرده كسى است كه در خواب خود انواع شادى هاى بى شمار و انواع ترس و وحشت هايى كه قادر به شمارش آنها نيست مى بيند. حال [بنگر ]چگونه است حال آنكه در خواب شاد است و آنكه در آن دچار ترس و هراس است؟ اين است مرگ؛ پس خود را براى آن آماده سازيد.

1670 _ مرگ مؤمنقرآن :«همان كسانى كه فرشتگان جانشان را _ در حالى كه پاكند _ مى ستانند [و به آنان ]مى گويند : درود بر شما باد به [پاداش ]آنچه انجام مى داديد، به بهشت در آييد».

.

ص: 1128

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المَوتُ رَيحانَةُ المؤمنِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :تُحفَةُ المؤمنِ المَوتُ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولهِ تعالى : «لَهُمُ البُشْرى في الحَياةِ الدُّنيا» (3) _: هُو أن يُبَشِّراهُ بالجَنّةِ عِند المَوتِ ، يَعني محمّدا وعليّا عليهماالسلام . (4)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام_ في عِيادَةِ رجُلٍ مِن أصحابهِ _: كيفَ تَجِدُكَ ؟ قالَ : لَقِيتُ المَوتَ بَعدَكَ ! _ يُريدُ ما لَقِيَهُ مِن شِدَّةِ مَرَضِهِ _ فقالَ : كيفَ لَقِيتَهُ ؟ فقالَ : أليما شَديدا ، فقالَ : ما لَقِيتَهُ ، إنّما لَقِيتَ ما يُنذِرُكَ بهِ ويُعرِّفُكَ بعضَ حالِهِ ... (5) .

1671 _ ذِكرُ المَوتِبحار الأنوار :قال رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أكثِروا مِن ذِكرِ هادِمِ اللَّذّاتِ ، فقيلَ : يا رسولَ اللّهِ، فما هادِمُ اللَّذّاتِ ؟ قالَ : المَوتُ ، فإنّ أكيَسَ المؤمنينَ أكثَرُهُم ذِكرا للمَوتِ ، وأشَدُّهُم لَهُ استِعدادا . (6)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أكثِروا ذِكرَ المَوتِ ، فما مِن عَبدٍأكثَرَ ذِكرَهُ إلّا أحيا اللّهُ قلبَهُ وهَوَّنَ علَيهِ المَوتَ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لابنهِ الحسنِ عليه السلام _: يا بُنيَّ ،أكثِرْ مِن ذِكرِ المَوتِ ، وذِكرِ ما تَهجُمُ علَيهِ وتُفضي بعدَ المَوتِ إلَيهِ ، حتّى يأتيَكَ (8) وقد أخَذتَ مِنهُ حِذرَكَ وشَدَدتَ لَه أزرَكَ ، ولا يَأتيَكَ بَغتَةً فيَبهَرَكَ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ذِكرُ المَوتِ يُميتُ الشَّهَواتِ في النَّفسِ ، ويَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَةِ ، ويُقَوّي القلبَ بمَواعِدِ اللّهِ ، ويُرِقُّ الطَّبعَ ، ويَكسِرُ أعلامَ الهَوى ويُطفِئُ نارَ الحِرصِ ، ويُحَقِّرُ الدُّنيا . (10)

عنه عليه السلام :أكثِروا ذِكرَ المَوتِ ؛ فإنّهُ ما أكثَرَ ذِكرَ المَوتِ إنسانٌ إلّا زَهِدَ في الدُّنيا . (11)

الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :اُذكُرْ مَصرَعَكَ بينَ يَدَيأهلِكَ؛ ولا طَبيبَ يَمنَعُكَ، ولا حَبيبَ يَنفَعُكَ . (12)

1672 _ الاستِعدادُ لِلمَوتِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَنِ ارتَقَبَ المَوتَ سارَعَ في الخَيراتِ . (13)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِستَعِدّوا للمَوتِ فقد أظَلَّكُم ، وكُونوا قَوما صِيحَ بِهِم فانتَبَهوا ، وعَلِموا أنّ الدُّنيا لَيسَت لَهُم بدارٍ فاستَبدَلوا ... . (14)

عنه عليه السلام :إنّ أمرا لاتَعلَمُ مَتى يَفجَؤُكَ يَنبَغي أنْ تَستَعِدَّ لَهُ قبلَ أن يَغشاكَ . (15)

عنه عليه السلام :عَجِبتُ لمَن يَرى أنّهُ يُنقَصُ كلَّ يَومٍ في نفسِهِ وعُمرِهِ وهُو لا يَتَأهَّبُ للمَوتِ ! (16)

.


1- .كنز العمّال : 42136
2- .كنز العمّال : 42110 .
3- .يونس : 64 .
4- .بحار الأنوار : 6/191/36 .
5- .معاني الأخبار : 289 / 7 .
6- .بحار الأنوار: 82/167/3.
7- .كنز العمّال : 42105 .
8- .في بحار الأنوار : (77/205) «واجعله أمامك حيث (تراه حتّى) يأتيك وقد أخذت منه حذرك».
9- .نهج البلاغة : الكتاب 31 .
10- .بحار الأنوار: 6/133/32
11- .بحار الأنوار: 82/168/3
12- .بحار الأنوار: 78/370/4
13- .بحار الأنوار: 77/171/7.
14- .نهج البلاغة : الخطبة 64 .
15- .غرر الحكم : 3468
16- .غرر الحكم : 6253 .

ص: 1129

1671 _ ياد مرگ
1672 _ آماده شدن براى مرگ

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مرگ براى مؤمن، همانند يك دسته گل خوشبوى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مرگ براى مؤمن ارمغان (خدا) است .

امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «برايشان بشارت است در زندگى دنيا» (1) _فرمود : هنگام مردن، محمّد و على عليهماالسلام او را به بهشت بشارت مى دهند.

امام رضا عليه السلام_ هنگام عيادت از مردى از اصحاب خود _: حالت چگونه است ؟ عرض كرد : بعد از (رفتن) شما ، مرگ را ديدم ! _ منظورش درد و رنجى بود كه از شدّت بيماريش مى كشيد _ حضرت فرمود : آن را چگونه ديدى ؟ عرض كرد : سخت و دردناك . فرمود : تو مرگ را نديده اى ، بلكه هشداردهنده مرگ و چيزى را ديده اى كه پاره اى از احوال آن را به تو مى شناساند ... .

1671 _ ياد مرگبحار الأنوار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : ويران كننده خوشى ها را فراوان ياد كنيد. عرض شد : اى رسول خدا! ويران كننده خوشى ها چيست؟ فرمود : مرگ؛ زيركترين مؤمنان كسى است كه مرگ را بيشتر ياد كند و براى آن آماده تر باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مرگ را فراوان ياد كنيد؛ زيرا هيچ بنده اى آن را بسيار ياد نكرد، مگر اينكه خداوند دلش را زنده گردانيد و مردن را بر او آسان ساخت.

امام على عليه السلام_ به فرزند بزرگوارش حضرت حسن عليه السلام _نوشت : فرزندم! بسيار به ياد مرگ و به ياد آنچه در آن مى افتى و پس از مرگ به سوى آن كشانده مى شوى باش، تا آن گاه كه بر تو درآيد با تمام توان در برابرش آماده و براى آن كمر بسته باشى، نه آنكه ناگهان بر تو در آيد و چشمانت را خيره گرداند.

امام صادق عليه السلام :ياد مرگ، خواهش هاى نفس را مى ميراند و رويشگاه هاى غفلت را ريشه كن مى كند و دل را با وعده هاى خدا نيرو مى بخشد و طبع را نازك مى سازد و پرچم هاى هوس را درهم مى شكند و آتش آزمندى را خاموش مى سازد و دنيا را در نظر كوچك مى كند.

امام صادق عليه السلام :مرگ را فراوان ياد كنيد؛ زيرا هيچ انسانى مرگ را بسيار ياد نمى كند، مگر اينكه به دنيا بى رغبت مى شود.

امام هادى عليه السلام :به يادآور آن هنگامى را كه پيش روى خانواده ات در بستر مرگ افتاده اى و نه طبيبى مى تواند جلو مردنت را بگيرد و نه دوستى به كارت مى آيد.

1672 _ آماده شدن براى مرگپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه چشم به راه مرگ باشد، در كارهاى نيك بكوشد.

امام على عليه السلام :براى مرگ آماده شويد؛ زيرا مرگ بر سر شما سايه افكنده است و همچون گروهى باشيد كه بر سر آنها فرياد زده شد و بيدار گشتند و دانستند كه دنيا سراى آنها نيست و از اين رو آن را [با جهان ديگر ]عوض كردند... .

امام على عليه السلام :چيزى كه نمى دانى چه وقت غافلگيرت مى كند، سزاست كه پيش از آنكه تو را فرا گيرد، خويشتن را برايش آماده سازى.

امام على عليه السلام :در شگفتم از كسى كه مى بيند هر روز از جان و عمر او كاسته مى شود و با اين حال براى مرگ آماده نمى شود؟!

.


1- .يونس ، آيه 64 .

ص: 1130

عنه عليه السلام :بادِروا المَوتَ وغَمَراتِهِ ، وامهَدوا لَهُ قبلَ حُلُولِهِ ، وأعِدُّوا لَهُ قبلَ نُزولِهِ . (1)

عنه عليه السلام :ما أنزَلَ المَوتَ حَقَّ مَنزِلَتِهِ مَن عَدَّ غَدامِن أجَلِهِ . (2)

عنه عليه السلام_ لمّا سُئلَ عنِ الاستِعدادِ للمَوتِ _: أداءُ الفَرائضِ ، واجتِنابُ المَحارِمِ ،والاشتِمالُ علَى المَكارِمِ ، ثُمّ لايُبالي أوَقَعَ علَى المَوتِ أم وَقَعَ المَوتُ علَيهِ . واللّهِ، مايُبالي ابنُ أبي طالبٍ أوَقَعَ علَى المَوتِ أم وَقَعَ المَوتُ علَيهِ . (3)

1673 _ تَمَنِّي المَوتِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يَتَمنّى أحَدُكُمُ المَوتَ لِضُرٍّنَزَلَ بهِ ، فإن كانَ ولابُدَّ فاعِلاً فلْيَقُل : اللّهُمّ أحيِني ما كانَتِ الحَياةُ خَيرا لي ، وتَوَفَّني إذا كانَتِ الوَفاةُ خَيرا لي . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :لايَتَمنّى أحَدُكُمُ المَوتَ إلّا أن يَثِقَ بِعَملِهِ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لِلحارثِ الهَمْدانيِّ _: وأكثِرْذِكرَ المَوتِ وما بعدَ المَوتِ ، ولا تَتَمَنَّ المَوتَ إلّا بشَرطٍ وَثيقٍ . (6)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ لِرجُلٍ يَتَمَنّى المَوتَ _: هل بينَكَ وبينَ اللّهِ قَرابَةٌ يُحابيكَ لَها ؟ قالَ :لا . قالَ : فهَل لكَ حَسَناتٌ قَدَّمتَها تَزيدُ على سَيّئاتِكَ؟ قالَ : لا . قالَ : فأنتَ إذا تَتَمنّى هَلاكَ الأبَدِ ! (7)

1674 _ سَكرَةُ المَوتِالكتاب :(وَجاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ) . (8)

(انظر) النساء : 97 و محمّد : 27 والواقعة : 83 _ 94 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اِحضَروا مَوتاكُم ولَقِّنوهُم «لا إلهَ إلَا اللّهُ» وبَشِّروهُم بالجَنَّةِ ، فإنّ الحَليمَ مِن الرِّجالِ والنِّساءِ يَتَحَيّرُ عندَ ذلكَ المَصرَعِ ، وإنّ الشّيطانَ أقرَبُ ما يكونُ مِن ابنِ آدمَ عندَ ذلكَ المَصرَعِ . والّذي نَفسي بيَدِهِ ! لَمُعايَنةُ مَلَكِ المَوتِ أشَدُّ مِن ألفِ ضَربَةٍ بالسَّيفِ . والّذي نَفسي بيَدِهِ ! لا تَخرُجُ نَفسُ عَبدٍ مِن الدّنيا حتّى يَتَألَّمَ كُلُّ عِرقٍ مِنهُ على حِيالهِ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :لو أنّ البَهائمَ يَعلَمْنَ مِن المَوتِ ماتَعلَمونَ أنتُم ، ما أكَلتُم مِنها سَمينا ! (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ للمَوتِ لَغَمَراتٍ هِيَ أفظَعُ مِن أن تُستَغرَقَ بصِفَةٍ ، أو تَعتَدِلَ على عُقولِ أهلِ الدّنيا . (11)

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 190 .
2- .الكافي : 3/259/30 .
3- .الأمالي للصدوق : 172/173 .
4- .الترغيب والترهيب : 4/257/54 .
5- .كنز العمّال : 42153 .
6- .نهج البلاغة : الكتاب 69 .
7- .كشف الغمّة : 3/42 .
8- .ق : 19 .
9- .كنز العمّال : 42158 .
10- .الأمالي للطوسي : 453/1011 .
11- .نهج البلاغة : الخطبة 221 .

ص: 1131

1673 _ آرزوى مرگ
1674 _ سكرات مرگ

امام على عليه السلام :پيش از مرگ و سختى هاى آن كارى بكنيد و قبل از رسيدنش، مقدمات آن را فراهم آوريد و پيش از فرودآمدنش، براى آن آماده شويد.

امام على عليه السلام :كسى كه فردا را از عمر خود به شمار آورد، مرگ را در جايگاه شايسته اش قرار نداده است.

امام على عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه آماده شدن براى مرگ به چيست؟ _فرمود : به جاى آوردن واجبات و دورى كردن از حرام ها و داشتن خوى هاى نيك. با رعايت اين امور، ديگر آدمى را چه باك كه او به سراغ مرگ رود يا مرگ به سراغش آيد. سوگند به خدا، كه پسر ابى طالب را باكى نيست كه خود به سراغ مرگ رود يا مرگ به سراغ او آيد.

1673 _ آرزوى مرگپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ يك از شما به خاطر گزندى كه به او مى رسد ، مرگ را آرزو نكند؛ و اگر ناچار به اين كار شد، بگويد : بار خدايا! تا زمانى كه زندگى براى من بهتر است مرا زنده بدار و هرگاه مرگ برايم بهتر بود، مرا بميران.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ يك از شما آرزوى مرگ نكند، مگر اينكه به عمل خود اطمينان داشته باشد.

امام على عليه السلام_ به حارث همْدانى _فرمود : مرگ و پس از مرگ را فراوان ياد كن و هرگز آرزوى مرگ مكن، مگر با شرطى استوار.

كشف الغمّه :امام كاظم عليه السلام به مردى كه آرزوى مرگ مى كرد فرمود: آيا ميان تو و خداوند خويشاوندى اى است كه به خاطر آن تو را كمك رساند؟ عرض كرد : خير. فرمود : آيا خوبى هايى كه بر بدى هايت فزونى داشته باشد پيش فرستاده اى؟ عرض كرد : خير. فرمود : پس، در اين صورت تو هلاكت ابدى را آرزو مى كنى !

1674 _ سكرات مرگقرآن :«و سَكَرات مرگ، به راستى در رسيد؛ اين همان است كه از آن مى گريختى».

ر.ك : نساء : آيه 97 و محمّد : آيه 27 و واقعه : آيات 83 _ 94

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر بالين مردگان خود حاضرشويد و به آنان «لا اله الا اللّه » تلقين كنيد و نويد بهشتشان دهيد؛ زيرا حتى مردان و زنان بردبار هم در اين صحنه گيج و سرگشته مى شوند و شيطان بيش از هر زمان ديگرى در هنگام مرگ به آدمى نزديك مى گردد. سوگند به آنكه جانم در دست اوست، مشاهده ملك الموت سخت تر از هزار ضربه شمشير است. سوگند به آنكه جانم در دست اوست، جان هيچ بنده اى از دنيا نرود مگر اينكه يكايك رگ هاى او درد كشند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر حيوانات از مرگ آن دانند كه شما مى دانيد، هرگز حيوان فربهى نمى خورديد!

امام على عليه السلام :مرگ را سختى هايى است دشوارتراز آنكه در وصف گنجد يا با خردهاى مردم جهان سنجيده شود.

.

ص: 1132

1675 _ عِلَّةُ كَراهَةِ المَوتِالإمامُ الباقرُ عليه السلام :أتى النَّبيَّ صلى الله عليه و آله رَجُلٌ فقالَ :ماليَ لا اُحِبُّ المَوتَ؟ فقالَ لهُ : ألكَ مالٌ ؟ قالَ : نَعَم . قالَ : فقَدَّمتَهُ ؟ قالَ: لا، قالَ : فمِن ثَمّ لا تُحِبُّ المَوتَ . (1)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام_ لَمّا قالَ لَهُ رجُلٌ : ما بالُنانكرَهُ الموتَ ولا نُحبُّهُ؟ _: لِأنّكُم أخرَبتُم آخِرَتَكُم ، وعَمّرتُم دُنياكُم ، وأنتُم تَكرَهونَ النُّقلَةَ مِن العُمرانِ إلَى الخَرابِ . (2)

1676 _ تَمثُّلُ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وَالأئِمَّةِ عليهم السلام لِلمُحتَضَرِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن أحَبَّني وجَدَني عندَ مَماتِهِ بحَيثُ يُحِبُّ ، ومَن أبغَضَني وجَدَني عندَ مَماتِهِ بحَيثُ يَكرَهُ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لمّا سُئلَ : هل يُكرَهُ المؤمنُ على قَبضِ رُوحِهِ ؟ _: لا واللّهِ ، إنّهُ إذا أتاهُ ملَكُ المَوتِ لقَبضِ رُوحهِ جَزِعَ عِندَ ذلكَ ، فيَقولُ لَهُ ملَكُ المَوتِ : يا وَليَّ اللّهِ لا تَجزَعْ ، فوالّذي بَعَثَ محمّدا صلى الله عليه و آله لَأنا أبَرُّ بِكَ وأشفَقُ علَيكَ من والِدٍ رَحيمٍ لو حَضَرَكَ ، افتَحْ عَينَكَ فانظُرْ . قالَ : ويُمَثَّلُ لَهُ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وأميرُ المؤمنينَ وفاطمةُ والحسنُ والحسينُ والأئمةُ من ذُرِّيتِهِم عليهم السلام فيقالُ لَهُ : هذا رسولُ اللّهِ و ... رُفَقاؤكَ ... فما شيءٌ أحَبَّ إلَيهِ مِنِ استِلالِ رُوحِهِ واللُّحوقِ بالمُنادي . (4)

عنه عليه السلام :ما يَموتُ مُوالٍ لَنا مُبغِضٌ لأعدائنا إلّا ويَحضُرُهُ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وأميرُالمؤمنينَ والحسنُ والحسينُ عليهم السلام فَيَسُرُّوهُ ويُبَشِّروهُ، وإن كانَ غيرَ مُوالٍ لَنا يَراهُم بحَيثُ يَسوؤهُ . والدّليلُ على ذلكَ قَولُ أميرِ المؤمنينَ عليه السلام لحارثِ الهَمْدانيِّ : يا حارَ هَمْدانَ مَن يَمُتْ يَرَني مِن مؤمنٍ أو مُنافِقٍ قُبُلا . (5)

1677 _ مَوتُ الفُجأةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ مَوتَ الفُجأةِ تَخفيفٌ عنِ المؤمنِ ، وأخذَةُ أسَفٍ عنِ الكافِرِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :مَوتُ الفُجأةِ تَخفيفٌ علَى المؤمنينَ ، ومَسخَطَةٌ علَى الكافِرينَ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :مِن أشراطِ السّاعَةِ أن يَفشوَ الفالَجُ ومَوتُ الفُجأةِ . (8)

1678 _ تَشييعُ الجَنازَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :سِرْ سَنتَينِ بِرَّ والِدَيكَ ، سِرْ سَنهً صِلْ رَحِمَكَ ، سِرْ مِيلاً عُدْ مَريضا ، سِرْ مِيلَينِ شَيِّعْ جَنازَةً . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :علَيكُم بالسَّكِينَةِ ، علَيكُم بالقَصدِ في المَشيِ بجَنائزِكُم . (10)

.


1- .الخصال : 13/47 .
2- .معاني الأخبار : 390/29 .
3- .صحيفة الإمام الرِّضا : 86/203 .
4- .الكافي : 3/127/2 .
5- .تفسير القمّي : 2/265 .
6- .الكافي : 3/112/5 .
7- .كنز العمّال : 42775 .
8- .الكافي : 3/261/39 .
9- .النوادر للراوندي : 92/29 .
10- .الأمالي للطوسي : 383/827 .

ص: 1133

1675 _ علّت ناخوش داشتن مرگ
1676 _ نمايان شدن پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمّه عليهم السلام براى محتضر
1677 _ مرگ ناگهانى
1678 _ تشييع جنازه

1675 _ علّت ناخوش داشتن مرگامام باقر عليه السلام :مردى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رسيد و پرسيد : علّت ناخوش داشتن مرگ چيست؟ حضرت فرمود : آيا ثروتى دارى؟ عرض كرد : آرى. فرمود : آيا آن را [براى آخرتت] پيش فرستاده اى؟ عرض كرد : خير. فرمود : از اين جاست كه مرگ را دوست ندارى.

امام حسن عليه السلام_ در جواب مردى كه به او عرض كرد : چرا مرگ را ناخوش داريم و آن را دوست نداريم؟ _فرمود : زيرا شما آخرت خود را ويران و دنيايتان را آباد كرده ايد و دوست نداريد از آبادانى به ويرانه منتقل شويد.

1676 _ نمايان شدن پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمّه عليهم السلام براى محتضرامام على عليه السلام :هر كه مرا دوست داشته باشد، در هنگام مرگش مرا آن گونه كه خوشايند اوست بيابد و هركه مرا دشمن داشته باشد، به هنگام مرگش مرا بدان گونه كه ناراحت شود بيابد.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه آيا مؤمن از جان كندن خود ناراحت مى شود؟ _فرمود : نه، به خدا، زمانى كه ملك الموت براى ستاندن جانش مى آيد، او بى تابى مى كند. امّا ملك الموت به او مى گويد : اى دوست خدا! بى تابى مكن؛ زيرا سوگند به آنكه محمّد صلى الله عليه و آله را برانگيخت، من از پدر مهربانى كه به بالينت بيايد، با تو خوشرفتارتر و مهربانترم. چشمت را باز كن و بنگر. رسول خدا صلى الله عليه و آله و اميرمؤمنان و فاطمه و حسن و حسين و امامان از نسل آنها، عليهم السلام ، در برابرش نمايان مى شوند و به او گفته مى شود : اين رسول خدا و... رفيقان و همرهان تو هستند... در اين هنگام، چيزى براى او خوشتر از اين نيست كه جانش ستانده شود و به منادى بپيوندد.

امام صادق عليه السلام :هيچ كس نيست كه دوستدار ما و دشمن دشمنان ما باشد و بميرد، مگر اينكه [در هنگام مرگش ]رسول خدا صلى الله عليه و آله و اميرمؤمنان و حسن و حسين _ صلوات اللّه عليهم _ حاضر شوند و اگر دوستدار ما نباشد، آنان را به گونه اى كه ناراحت شود، مشاهده كند. دليل بر اين مطلب، فرموده اميرمؤمنان عليه السلام به حارث همدانى است كه : اى حارث همدانى! هر كس بميرد مرا رو در رو مى بيند، مؤمن باشد يا منافق .

1677 _ مرگ ناگهانىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مرگ ناگهانى، تخفيفى است براى مؤمن [از رنج مردن و سكرات موت] و [جان] ستاندنى خشماگين از كافر.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مرگ ناگهانى، تخفيفى است براى مؤمنان و خشمى است بر كافران.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از نشانه هاى [فرا رسيدن ]قيامت، شيوع فلج و مرگ ناگهانى است.

1678 _ تشييع جنازهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى نيكى به پدر و مادرت، مسافت دوساله بپيما. براى به جا آوردن صله رحم، مسافت يك ساله بپيما. براى عيادت بيمار، يك ميل راه بپيما و براى شركت در تشييع جنازه اى، دو ميل راه بپيما.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد حفظ آرامش و وقار. بر شما باد آرام راه رفتن با جنازه هايتان.

.

ص: 1134

الدعوات :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا تَبِعَ جَنازَهً غَلَبَتهُ كآبَةٌ ، وأكثَرَ حَديثَ النَّفسِ ، وأقَلَّ الكلامَ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أوّلُ ما يُتحَفُ بهِ المؤمنُ يُغفَرُ لِمَن تَبِعَ جَنازتَهُ . (2)

عنه عليه السلام :يَنبَغي لأولياءِ المَيّتِ أن يُؤْذِنواإخوانَ المَيّتِ بمَوتهِ ، فيَشهَدونَ جَنازَتَهُ ويُصَلُّونَ علَيهِ ، فيُكسِبُ لَهُمُ الأجرَ ويُكسِبُ لِمَيّتهِ الاستِغفارَ . (3)

(انظر) الزّواج ، باب 887 .

1679 _ دفنُ المَيِّتِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا ماتَ المَيِّتُ أوّلَ النَّهارِ فلايَقيلُ إلّا في قَبرِهِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :لاتَدفِنوا مَوتاكُم باللّيلِ إلّا أن تَضطَرُّوا . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ أرحَمَ ما يَكونُ اللّهُ بالعَبدِ إذا وُضِعَ في حُفرَتِهِ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أمَرَنا رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن نَدفِنَ مَوتانا وَسطَ قَومٍ صالِحينَ ؛ فإنّ المَوتى يَتأذّونَ بجارِ السَّوءِ كما يَتأذّى بهِ الأحياءُ . (7)

1680 _ ما يَتبَعُ الإنسانَ بَعدَ المَوتِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يَتبَعُ المَيّتَ ثلاثةٌ : أهلُهُ ومالُهُ وعمَلُهُ ، فيَرجِعُ اثنانِ ويَبقى واحِدٌ ؛ يَرجِعُ أهلُهُ ومالُهُ ، ويَبقى عَمَلُهُ . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :سِتّةٌ يَلحَقنَ المؤمنَ بعدَوَفاتِهِ : ولدٌ يَستَغفِرُ لَهُ ، ومصحَفٌ يُخَلِّفُهُ ، وغَرسٌ يَغرِسُهُ ، وصَدَقَةُ ماءٍ يُجريهِ، وقَليبٌ يَحفِرُهُ ، وسُنّةٌ يُؤخَذُ بها مِن بَعدِهِ . (9)

(انظر) العمل : باب 1383 ؛ السنة : باب 986 ؛ المعاد : باب 1394 .

.


1- .الدعوات : 259/736 .
2- .الكافي : 3/173/3 .
3- .علل الشرائع : 301/1 .
4- .الكافي : 3/138/2 .
5- .كنز العمّال : 42385
6- .كنز العمّال : 42386
7- .كنز العمّال : 42916
8- .كنز العمّال : 42761 .
9- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1/185/555 .

ص: 1135

1679 _ خاك سپارى
1680 _ آنچه پس از مردن دنبال انسان مى آيد

الدعوات :رسول خدا صلى الله عليه و آله هرگاه در پى جنازه اى مى رفت، اندوه او را فرا مى گرفت، بيشتر حديث نفس مى كرد و كمتر سخن مى گفت.

امام صادق عليه السلام :نخستين تحفه اى كه به مؤمن داده مى شود، آمرزش تشييع كنندگان جنازه اوست.

امام صادق عليه السلام :شايسته است كه صاحبان عزا برادران دينى ميّت را از مرگ او با خبر سازند، تا در تشييع جنازه اش حاضر شوند و بر او نماز خوانند و بدين ترتيب، هم براى آنان اجرى حاصل شود و هم براى ميّت استغفار به عمل آيد.

ر.ك : ازدواج ، باب 887 .

1679 _ خاك سپارىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه كسى در آغاز روز بميرد، نيمروز را جز در گورش نبايد بگذراند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مردگان خود را شب دفن نكنيد، مگر اينكه ناچار باشيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيشترين مهربانى خدا به بنده آن وقتى است كه در گورش نهاده شود.

امام على عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله به ما دستور داد مردگانمان را ميان مردمانى صالح به خاك بسپاريم؛ زيرا مردگان نيز همچون زندگان از همسايه بد رنج مى برند.

1680 _ آنچه پس از مردن دنبال انسان مى آيدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز از پى مرده مى رود : خانواده اش، مالش و كردارش؛دوتاى آنها بر مى گردند و يكى مى ماند : خانواده و مالش بر مى گردند و كردارش مى ماند.

امام صادق عليه السلام :شش چيز است كه [ثواب آنها] بعد از وفات مؤمن به او مى رسد : فرزندى كه برايش آمرزش طلبد، مصحفى كه از خود بر جاى گذارد، نهالى كه بكارد، صدقه آبى [مانند نهر و قنات] كه جارى سازد، چاهى كه حفر كند و سنتى (كردار نيكى) كه بعد از او به كار بسته شود.

ر.ك : كار ، باب 1383 ؛ سنّت ، باب 986 ؛ معاد ، باب 1394 .

.

ص: 1136

368 . دارايى

1681 _ دارايى، خاستگاه خواهش هاست
1682 _ پيامدهاى مال دوستى
1683 _ دوست داشتن مال حلال
1684 _ نكوهش ثروت زياد

368 دارايى1681 _ دارايى، خاستگاه خواهش هاستقرآن :«دارايى و فرزندان زيور زندگى دنيايند و نيكى هاى ماندگار، نزد پروردگارت بهتر و مايه اميدوارى بيشترى است».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دينار و درهم، كسانى را كه پيش از شما بودند نابود كرد و اين دو نابود كننده شماست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شيطان، كه خدايش لعنت كناد، گفت : شخص دارا در يكى از سه مورد از چنگ من نخواهد رَست و صبح و شب با اين سه پيش او مى روم : به دست آوردن مال از راه غير حلال، خرج كردن نابجاى آن، و اين كه مال را محبوب او مى گردانم و در نتيجه، حق و حقوق آن را نمى پردازد.

امام على عليه السلام :مال ، مايه شهوت هاست .

امام على عليه السلام :مال ، آرزوها را تقويت مى كند.

1682 _ پيامدهاى مال دوستىقرآن :«و مال را دوست مى داريد، دوست داشتنى بسيار».

حديث :عيسى عليه السلام :به دارايى هاى دنياپرستان منگريد؛زيرا درخشش اموال آنان نور ايمان شما را مى برد.

امام على عليه السلام :مال، آينده را تباه مى كند و آرزوهارا گسترش مى دهد.

امام على عليه السلام :مال دوستى، دين را سست و يقين را تباه مى كند.

1683 _ دوست داشتن مال حلالپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چه نيكوست مال شايسته براى مردِ شايسته.

امام على عليه السلام :توانگرى، در غربت وطن است و نادارى در وطن غربت.

امام زين العابدين عليه السلام :بهره بردارى از مال (به كار انداختن سرمايه) كمال مردانگى است.

امام صادق عليه السلام :در كسى كه دوست نداشته باشداز راه حلال مال به دست آورد، تا به وسيله آن آبرويش را نگه دارد و بدهكاريش را بپردازد و صله رحم به جا آورد خيرى نيست.

1684 _ نكوهش ثروت زيادقرآن :«و كسانى كه زر و سيم را گنجينه مى كنند و آن را در راه خدا هزينه نمى كنند، ايشان را از عذابى دردناك خبر ده».

ر.ك : قصص : آيات 76 ، 82 و معارج : آيه 18 و كهف : آيه 34 و حديد : آيه 20 و توبه : آيه 69 و يونس : آيه 88 و سبأ : آيه 35 .

.

ص: 1138

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :فيما ناجَى اللّهُ عَزَّوجلَّ بهِ موسى عليه السلام : ... لا تَغبِطْ أحَدا بكَثرَةِ المالِ ؛ فإنَّ مَعَ كَثرَةِ المالِ تَكثُرُ الذُّنوبُ لِواجِبِ الحُقوقِ . (1)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما أخشى علَيكُمُ الفَقرَ ، ولكنّي أخشى علَيكُمُ التَّكاثُرَ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كَثرَةُ المالِ تُفسِدُ القُلوبَ وتُنشِئُ الذُّنوبَ . (3)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام :مالُكَ إن لَم يَكُنْ لَكَ كُنتَ لَهُ،فلا تُبقِ علَيهِ فإنّهُ لا يُبقي علَيكَ ، وكُلْهُ قَبلَ أن يَأكُلَكَ (4) ! (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما كَثُرَ مالُ رجُلٍ قَطُّ إلّاعَظُمَتِ الحُجّةُ للّهِ تعالى علَيهِ ، فإن قَدَرتُم أن تَدفَعوها عَن أنفُسِكُم فافعَلوا ، فقيلَ : بماذا ؟ قالَ : بقَضاءِ حَوائجِ إخوانِكُم مِن أموالِكُم . (6)

عنه عليه السلام :طَلَبتُ فَراغَ القلبِ فوَجَدتُهُ في قِلَّةِ المالِ . (7)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :لا يَجتَمِعُ المالُ إلّا بخِصالٍ خَمسٍ : بِبُخلٍ شَديدٍ ، وأمَلٍ طَويلٍ ، وحِرصٍ غالِبٍ ، وقَطيعَةِ الرَّحِمِ ، وإيثارِ الدُّنيا علَى الآخِرَةِ . (8)

1685 _ مَن كَسَبَ مالاً مِن غَيرِ حِلِّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن كَسَبَ مالاً مِن غيرِ حِلِّهِ أفقَرَهُ اللّهُ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن لَم يُبالِ مِن أينَ اكتَسَبَ المالَ لَم يُبالِ اللّهُ مِن أينَ أدخَلَهُ النّارَ . (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن يَكسِبْ مالاً مِن غَيرِ حَقِّهِ يَصرِفْهُ في غَيرِ أجرِهِ . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن كَسَبَ مالاً مِن غَيرِ حِلِّهِ سُلِّطَ علَيهِ البِناءُ والطِّينُ والماءُ . (12)

عنه عليه السلام :مَن طَلَبَ المالَ بغَيرِ حَقٍّ حُرِمَ بَقاءهُ لَهُ بِحَقٍّ . (13)

(انظر) عنوان 113 «الحلال» .

1686 _ المالُ ما أفادَ الرِّجالَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ لكَ في مالِكَ ثلاثا شُرَكاءَ :أنتَ، والتّلَفُ، والوارِثُ، فإنِ استَطَعتَ أن لا تكونَ أعجَزَهُم فافعَلْ . (14)

عنه صلى الله عليه و آله :يقولُ ابنُ آدمَ : مُلكي مُلكي ! وماليمالي ! يامِسكينُ ! أينَ كنتَ حيثُ كانَ المُلكُ ولَم تَكُن ، وهَل لكَ إلّا ما أكَلتَ فأفنَيتَ ، أو لَبِستَ فأبلَيتَ ، أو تَصَدَّقتَ فأبقَيتَ ؟! إمّا مَرحومٌ بهِ وإمّا مُعاقَبٌ علَيهِ ، فاعقِلْ أن لا يكونَ مالُ غيرِكَ أحَبَّ إلَيكَ مِن مالِكَ . (15)

.


1- .الكافي : 2/135/21 .
2- .كنز العمّال : 6139 .
3- .غرر الحكم : 7109 .
4- .الدرّة الباهرة : 24 .
5- .ولنعم ما قيل في تفسير الزّهد أ نّه «ليس الزُّهدُ أن لا تَملِكَ شيئا ، بلِ الزُّهدُ أن لا يَملِكَكَ شيءٌ» .
6- .الأمالي للطوسي : 302/600 .
7- .مستدرك الوسائل : 12/174/13810 .
8- .الخصال : 282/29 .
9- .الأمالي للطوسي : 182/306 .
10- .بحار الأنوار : 103/13/63 .
11- .تحف العقول : 94 .
12- .المحاسن : 2/445/2528 .
13- .تحف العقول : 321 .
14- .كنز العمّال : 16147 .
15- .بحار الأنوار : 71/356/17 .

ص: 1139

1685 _ كسى كه مالى را از غير حلال به دست آورد
1686 _ دارايى آن است كه مردم را سود رساند

حديث :امام صادق عليه السلام :از نجواهاى خداوند متعال با موسى عليه السلام اين بود : به ثروت انبوهِ هيچ كس غبطه مخور؛ زيرا ثروت زياد مايه گناهان زياد مى شود؛ زيرا حق و حقوقى بر آن واجب مى گردد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من از فقر بر شما نمى ترسم. بلكه از فزون خواهى و تفاخر به زياد داشتن براى شما نگرانم.

امام على عليه السلام :فراوانى مال و ثروت، دل ها را تباه مى كند و گناهان را پديد مى آورد.

امام حسين عليه السلام :دارايى تو اگر از آن تو نباشد، تو از آنِ او خواهى بود. پس به آن رحم نكن؛ زيرا كه او به تو رحم نمى كند وپيش از آنكه او تو را بخورد تو آن را بخور! (1)

امام صادق عليه السلام :هيچ گاه ثروت مردى زياد نشد، مگر اينكه حجّت خداى متعال بر او بزرگ شد. پس، اگر مى توانيد اين حجّت را از خود دور كنيد، اين كار را بكنيد. عرض شد : با چه چيز؟ فرمود : با برآوردن نيازهاى برادران خود از اموالتان.

امام صادق عليه السلام :آسايش دل را جستجو كردم و آن را در كمى مال و ثروت يافتم.

امام رضا عليه السلام :مال و ثروت جمع نشود، مگر با داشتن پنج خصلت : بخل شديد، آرزوى دراز، آزمندى چيره [بر جان]، رسيدگى نكردن به خويشان و برگزيدن دنيا بر آخرت.

1685 _ كسى كه مالى را از غير حلال به دست آوردپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مالى را از غير حلال كسب كند، خداوند او را فقير گرداند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس باكى نداشته باشد كه از كجا كسب مال مى كند، خداوند باكى ندارد كه از كجا به دوزخش بَرَد.

امام على عليه السلام :هر كس مالى را به ناحق كسب كند، آن را در راهى خرج كند كه اجرى نداشته باشد.

امام صادق عليه السلام :هر كس مالى را از راه غير حلال به دست آورد، بنّايى و گل و آب بر او مسلّط شود.

امام صادق عليه السلام :هر كس مال و دارايى را به ناحق تحصيل كند، از ماندن آن برايش به حقّ محروم گردد.

ر.ك : عنوان 113 «حلال» .

1686 _ دارايى آن است كه مردم را سود رساندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در دارايى تو سه نفر شريكند : خودت، تلف و نابودى، و وارث. پس، اگر مى توانى كارى كن كه ناتوانترين اين ها نباشى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آدميزاد مى گويد: مِلكِ من،ملك من، و مالِ من، مال من. اى بينوا! كجا بودى زمانى كه ملك بود و تو نبودى؟ آيا مال تو جز همان مقدارى است كه مى خورى و از ميان مى برى، يا مى پوشى و كهنه مى گردانى يا صدقه مى دهى و [براى آخرتت ]باقى مى گذارى كه به خاطر آن يا مشمول رحمت مى شوى يا كيفر مى بينى؟ پس، بينديش كه مال ديگرى را بيشتر از مال خودت دوست نداشته باشى .

.


1- .چه خوب گفته اند در تفسير زهد كه : «زهد آن نيست كه مالك چيزى نباشى، بلكه زهد آن است كه چيزى مالك تو نباشد».

ص: 1140

369 . نبوّت (1) «نبوّت عامّه»

1687 _ فلسفه نبوّت
1 _ تكامل
2 _ رهانيدن انسان از سلطه طاغوت ها

امام على عليه السلام :دارايى آن است كه مردم را سود رساند.

امام على عليه السلام :مال و ثروت، صاحب خود را تا زمانى كه آن را بذل و بخشش كند، گرامى مى گرداند و هرگاه بخل ورزد خوارش مى سازد.

امام على عليه السلام :از مال و دارايى به اندازه ضرورت خود نگه دار و زيادى آن را براى روز نيازمندى خود پيش فرست.

امام على عليه السلام :برترين دارايى آن است كه با آن آبرو حفظ و حقوق [خدا و مردم ]پرداخته شود.

امام على عليه السلام :بهترين دارايى تو، آن است كه براى رفع نيازت به تو كمك كند.

امام صادق عليه السلام :در حقيقت، خداوند اين مال هاى زيادى را به شما داده است تا آنها را در جهتى كه خداوند عز و جل معلوم كرده است به كار اندازيد. آنها را به شما نداده است كه بيندوزيد.

امام رضا عليه السلام :بهترين دارايى انسان، اندوخته هاى صدقه است.

369 نبوّت (1) «نبوّت عامّه»1687 _ فلسفه نبوّت1 _ تكاملامام صادق عليه السلام_ در پاسخ به زنديقى كه پرسيد : پيامبران را از چه راهى ثابت مى كنى؟ _فرمود : چون ثابت كرديم كه ما را آفريدگار و سازنده اى است برتر از ما و از همه آنچه آفريده،و آن سازنده حكيم و متعال است به طورى كه ممكن نيست آفريدگانش او را ببينند يا لمسش كنند و در نتيجه، بتوانند با يكديگر ارتباط مستقيم و بى واسطه برقرار سازند و با هم بحث و محاجّه كنند، ثابت شد كه در ميان خلق خود سفيران و فرستادگانى دارد كه سخنان او را براى آفريدگان و بندگانش بيان مى كنند و آنان را به مصالح و منافعشان و عوامل ماندگارى و نابوديشان رهنمون مى شوند.

2 _ رهانيدن انسان از سلطه طاغوت هاقرآن :«هر آينه در ميان هر امّتى فرستاده اى برانگيختيم [تا بگويد :] خدا را بپرستيد و از طاغوت بپرهيزيد. پس، از آن امت كسى است كه خدا [او را ]هدايت كرده و از ايشان كسى است كه گمراهى بر او سزاوار است. پس، در زمين بگرديد و ببينيد فرجام تكذيب كنندگان چگونه بوده است».

حديث :امام على عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى محمّد صلى الله عليه و آله را به حق برانگيخت، تا بندگان خود را از عبادت بندگانش به بندگى خويش ، از تعهدات بندگانش به تعهدات خود ، از طاعت بندگانش به طاعت خود و از ولايت بندگانش به ولايت خود بكشاند.

.

ص: 1142

3 _ تزكيةُ الأخلاقِالكتاب :(هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وإن كانُوا مِنْ قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبِينٍ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :بُعِثتُ لاُتمِّمَ مَكارِمَ الأخلاقِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّما بُعِثتُ لاُتمِّمَ حُسنَ الأخلاقِ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :فبَعَثَ فيهِم رُسُلَهُ وواتَرَ إلَيهِم أنبياءهُ ؛ لِيَستَأدُوهُم مِيثاقَ فِطرَتِهِ ، ويُذَكِّروهُم مَنسِيَّ نِعمَتِهِ ، ويَحتَجُّوا علَيهِم بالتَّبليغِ ، ويُثيروا لَهُم دَفائنَ العُقولِ ، ويُرُوهُم آياتِ المَقدِرَةِ . (4)

4 _ قيامُ النّاسِ بالقِسطِالكتاب :(لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ) . (5)

5 _ رفعُ الاختلافِ :الكتاب :(كَانَ النَّاسُ أَُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيما اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ البَيِّنَاتُ بَغْيَا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بإِذْنِهِ وَاللّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ) . (6)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اُنظُروا إلى مَواقِعِ نِعَمِ اللّهِ علَيهِم حِينَ بَعَثَ إلَيهِم رَسولاً فعَقدَ بمِلَّتِهِ طاعَتَهُم ، وجَمعَ على دَعوَتِهِ اُلفتَهُم : كيفَ نَشَرَتِ النِّعمَةُ علَيهِم جَناحَ كَرامَتِها ، وأسالَت لَهُم جَداوِلَ نَعيمِها ، والتَفّتِ المِلّةُ بِهِم في عَوائدِ بَرَكَتِها ، فأصبَحوا في نِعمَتِها غَرِقِينَ! (7)

6 _ إتمامُ الحُجّةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :بَعَثَ إلَيهِمُ الرُّسُلَ لِتكونَ لَهُ الحُجّةُ البالِغَةُ على خَلقِهِ ، ويكونَ رُسُلُهُ إلَيهِم شُهَداءَ علَيهِم ، وابتَعَثَ فيهِمُ النَّبيّينَ مُبَشِّرينَ ومُنذِرينَ ليَهلِكَ مَن هَلَكَ عَن بَيّنَةٍ ، ويَحيى مَن حَيَّ عَن بَيّنَةٍ ، وليَعقِلَ العِبادُ عن ربِّهِم ما جَهِلوهُ ، فيَعرِفوهُ برُبوبيَّتِهِ بعدَ ما أنكَروا ، ويُوحِّدوهُ بالإلهيّةِ بعد ما عَضَدوا . (8)

.


1- .الجمعة : 2 .
2- .كنز العمّال : 31969 .
3- .الطبقات الكبرى : 1/193 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 1 .
5- .الحديد : 25 .
6- .البقرة : 213 .
7- .نهج البلاغة : الخطبة 192 ، انظر تمام الكلام .
8- .التوحيد : 45/4 .

ص: 1143

3 _ تزكيه اخلاق
4 _ روى آوردن مردم به انصاف و دادگرى
5 _ از بين بردن اختلاف
6 _ اتمام حجّت

3 _ تزكيه اخلاققرآن :«اوست كه در ميان بى سوادان فرستاده اى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و (آنان) قطعا پيش از آن در گمراهى آشكار بودند» .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من برانگيخته شده ام، تا صفات عاليه انسانى را كامل سازم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من در حقيقت براى اين برانگيخته شده ام، تا خوى هاى نيكو را به كمال رسانم.

امام على عليه السلام :پس [خداوند] رسولان خود را در ميان آنان برانگيخت و پيامبرانش را پياپى سوى ايشان فرستاد، تا از آنان بخواهند عهد الهى را كه در فطرتشان نهاده است، بگزارند و نعمت فراموش شده او را به يادشان آورند و با رساندن پيام الهى حجّت را بر آنان تمام كنند و گنجينه هاى خردهايشان را بيرون آورند و نشانه هاى قدرت [خدا] را به آنها نشان دهند.

4 _ روى آوردن مردم به انصاف و دادگرى«براستى ما پيامبرانِ خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو فرو فرستاديم تا مردم به انصاف برخيزند و آهن را كه در آن نيرويى سخت و منافعى براى مردم است فرو فرستاديم تا خدا معلوم بدارد چه كسى او و پيامبرانش را در نهان يارى مى دهد. آرى، خدا نيرومند شكست ناپذير است».

5 _ از بين بردن اختلاف:قرآن :«(در آغاز) مردم امّتى يگانه بودند. پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم دهنده برانگيخت و با آنان كتاب [خود ]را به حقّ فرو فرستاد تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند. و جز كسانى كه [كتاب] به آنان داده شد _ پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد _ به خاطر ستم (حسدى) كه ميانشان بود، [هيچ كس ]در آن اختلاف نكرد. پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند، به توفيق خويش، به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند، هدايت كرد. و خدا هركه را بخواهد به راه راست هدايت مى كند».

حديث :امام على عليه السلام :بنگريد به نعمت هاى بزرگى كه خداوند عطايشان فرمود آنگاه كه پيامبرى سوى آنان فرستاد و فرمانبردارى ايشان را به آيين خود پيوند داد و ايشان را برگرد دعوت خويش همدل و همداستان ساخت؛ [بنگريد كه] چگونه اين نعمت ، بال كرامت خويش را بر سر آنان گسترد و نهرهاى نعمت هايش را برايشان روان ساخت واين آيين ، با فوايد و حاصل هاى بركت خويش، آنان را فروگرفت و در نعمت آن غرق شدند!

6 _ اتمام حجّتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[خداوند] رسولان را به سوى مردم فرستاد تا او را بر آفريدگانش حجّت رسا باشد و فرستادگانش به سوى آنان گواه بر ايشان باشند و پيامبرانِ بشارتگر و بيم دهنده را در ميان مردم برانگيخت تا اگر هلاك مى شوند از روى دليل باشد و اگر به حيات (و سعادت) دست مى يابند، آن هم از روى دليل باشد، و براى اينكه بندگان آنچه را درباره پروردگارشان نمى دانستند، بدانند و ربوبيت او را كه منكرش بودند بشناسند و الوهيتش را كه براى آن شريك قائل بودند، يگانه دانند.

.

ص: 1144

1688 _ أصنافُ الأنبِياءِ عليهم السلامالكتاب :(وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللّهُ إِلَا وَحْيا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ) . (1)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الأنبياءُ والمُرسَلونَ على أربَعِ طَبَقاتٍ : فنَبيٌّ مُنَبّأٌ في نَفسِهِ لا يَعدو غيرَها . ونَبيٌّ يَرى في النَّومِ ويَسمَعُ الصَّوتَ ولا يُعايِنُهُ في اليَقَظَةِ ، ولَم يُبعَثْ إلى أحَدٍ وعلَيهِ إمامٌ ، مِثل ما كانَ إبراهيمُ على لُوطٍ عليهماالسلام . ونَبيٌّ يَرى في مَنامِهِ ويَسمَعُ الصَّوتَ ويُعايِنُ المَلَكَ ، وقد اُرسِلَ إلى طائفةٍ قَلُّوا أو كَثُروا ، كيُونُسَ ، قالَ اللّهُ ليونُسَ : «وأرْسَلْناهُ إلى مِائةِ ألْفٍ أو يَزيدونَ» (2) _ قالَ : يَزيدونَ : ثلاثينَ ألفا _ وعليهِ إمامٌ . والّذي يَرى في نَومِهِ ويَسمَعُ الصَّوتَ ويُعايِنُ في اليَقَظَةِ وهُو إمامٌ مِثلُ اُولي العَزمِ . وقد كانَ إبراهيمُ عليه السلام نَبيّا وليسَ بإمامٍ حتّى قالَ اللّهُ : «إنّي جاعِلُكَ للنّاسِ إماما ...» (3) . (4)

1689 _ عِدَّةُ الأنبِياءِ عليهم السلامالخصال عن أبيذرّ :دخلتُ على رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وهُو جالسٌ في المسجدِ وحدَهُ ... قلتُ : يا رسولَ اللّهِ ، كَم النَّبِيّون؟ قال : مِائةُ ألفٍ وأربَعةٌ وعِشرونَ ألفَ نَبيٍّ . قلتُ : كَمِ المُرسَلونَ مِنهُم ؟ قالَ : ثلاثُمِائةٍ وثلاثةَ عَشَرَ جَمّاءَ غَفيراءَ . قلتُ : مَن كانَ أوّلَ الأنبياءِ ؟ قالَ : آدمُ . (5)

1690 _ اُولو العَزمِ من الأنبياءالكتاب :(فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَا سَاعَةً مِنْ نَهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ) . (6)

الحديث :بحار الأنوار عن أبي حمزة عَن الإمامِ زين العابدينَ عليه السلام :مِنهُم خَمسَةٌ اُولو العَزمِ مِن الرُّسُلِ . قُلنا : مَن هُم ؟ قالَ : نُوحٌ ، وابراهيمُ ، وموسى، وعيسى ، ومحمّدٌ صلَّى اللّهُ علَيهِم ، قُلنا لَهُ : ما معنى اُولو العَزمِ ؟ قالَ : بُعِثوا إلى شَرقِ الأرضِ وغَربِها ، جِنِّها وإنسِها . (7)

الكافي عن سماعةِ بن مِهران :قلتُ لأبي عبداللّهِ عليه السلام : قولُ اللّه عزّوجلّ: «فاصْبِرْ كَما صَبَرَ اُولو العَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ» فقالَ : نُوحٌ ، وإبراهيمُ ؛ وموسى ، وعيسى ، ومحمّدٌ صلَّى اللّه عَليهِ وآلهِ وعلَيهِم . قلتُ : كيفَ صارُوا اُولي العَزمِ ؟ قالَ : لأنَّ نُوحا بُعِثَ بكِتابٍ وشَريعَةٍ ، وكلُّ مَن جاءَ بعدَ نُوحٍ أخذَ بكِتابِ نُوحٍ وشَريعَتِهِ ومِنهاجِهِ ، حتّى جاءَ إبراهيمُ عليه السلام بالصُّحُفِ وبعَزيمَةِ تَركِ كِتابِ نُوحٍ لا كُفرا بهِ ... . (8)

.


1- .الشورى : 51 .
2- .الصافّات : 147 .
3- .البقرة : 124 .
4- .الكافي : 1/174/1 .
5- .الخصال : 524/13 .
6- .الأحقاف : 35 .
7- .بحار الأنوار : 11/33/25 .
8- .الكافي : 2/17/2 ، انظر تمام الحديث .

ص: 1145

1688 _ طبقات پيامبران
1689 _ شمار پيامبران عليهم السلام
1690 _ پيامبران اولوالعزم

1688 _ طبقات پيامبرانقرآن :«و هيچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن گويد، جز [از راه ]وحى يا از فراسوى حجابى يا فرستاده اى بفرستد و به اذن او هرچه بخواهد وحى نمايد. آرى اوست بلند مرتبه سنجيده كار».

حديث :امام صادق عليه السلام :پيامبران و رسولان چهار طبقه اند:پيامبرى كه تنها براى خودش پيغمبر است و به ديگرى سرايت نمى كند، و پيامبرى كه در خواب مى بيند و صدا [ى هاتف] را مى شنود ولى خود او را در بيدارى نمى بيند و بر هيچ كس مبعوث نيست و خود او امام و پيشوايى دارد _ چنان كه ابراهيم بر لوط عليهماالسلام امام بود _ و پيامبرى كه در خواب مى بيند و صدا را مى شنود و فرشته را مى بيند و به سوى گروهى كم يا زياد مبعوث است، مانند يونس كه خدا درباره او فرموده : «ما او را به سوى صدهزار نفر يا بيشتر فرستاديم» . (1) مراد از آن«بيشتر» سى هزار است [يعنى يكصد و سى هزار نفر] و يونس نيز خود امام و پيشوايى داشت،و [سرانجام ]پيامبرى كه در عالم خواب مى بيند و صدا را مى شنود و در بيدارى مشاهده مى كند و امام هم مى باشد، مانند پيامبران اولوالعزم. ابراهيم عليه السلام [در ابتدا ]فقط پيامبر بود و امام نبود تا آنكه خدا فرمود : «من تو را امام مردم قرار دادم...» . (2)

1689 _ شمار پيامبران عليهم السلامالخصال_ به نقل از ابوذر _: خدمت پيامبرخدا صلى الله عليه و آله رسيدم در حالى كه حضرت در مسجد تنها نشسته بود. از تعداد پيامبران سؤال كردم، حضرت فرمود : يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر.عرض كردم:از آنها چه تعداد مرسل بودند؟ پيامبر فرمود : خيلى زياد، سيصد و سيزده نفر. عرض كردم : نخستين پيامبر كه بود؟ فرمود : آدم.

1690 _ پيامبران اولوالعزمقرآن :«پس، همان گونه كه رسولان اولوالعزم صبر كردند، صبر كن و براى آنان شتابزدگى به خرج مده. روزى كه آنچه را وعده داده مى شوند، بنگرند گويى كه آنان جز ساعتى از روز را [در دنيا ]نمانده اند. [اين] ابلاغى است. پس آيا جز مردم نافرمان هلاك خواهند شد؟»

حديث :بحار الأنوار_ به نقل از ابو حمزه _: امام زين العابدين عليه السلام فرمود: از ميان پيامبران، پنج تن پيامبر اولوالعزم هستند. عرض كرديم : آنها كيستند؟ فرمود : نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمّد صلى اللّه عليهم. عرض كرديم : معناى اولوالعزم چيست؟ فرمود : [يعنى ]به سوى مردم شرق و غرب زمين، از جنّ و انس، فرستاده شده اند.

الكافى_ به نقل از سماعة بن مهران _: از امام صادق عليه السلام درباره آيه «فاصبر كما صبر اولوالعزم من الرسل» سؤال كردم، حضرت فرمود : [پيامبران اولوالعزم عبارتند از : ]نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمّد صلى اللّه عليه و آله و عليهم. عرض كردم : اين ها چرا اولوالعزم شدند؟ فرمود : چون نوح با كتاب و شريعتى مبعوث شد و هر پيغمبرى كه بعد از نوح آمد همان كتاب و شريعت و راه نوح را دنبال كرد، تا آن گاه كه ابراهيم عليه السلام با صُحُف و به عزم بر كنار گذاشتن كتاب نوح آمد البته نه از روى كفر ورزيدن به آن... .

.


1- .صافّات ، آيه 147 .
2- .بقره ، آيه 124 .

ص: 1146

1691 _ خَصائِصُ الأنبِياءِ عليهم السلامرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّا مَعاشِرَ الأنبياءِ اُمِرنا أن نُكلِّمَ النّاسَ على قَدرِ عُقولِهِم . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّا مَعاشِرَ الأنبياءِ تَنامُ عُيونُنا ولا تَنامُ قُلوبُنا ، ونَرى مِن خَلفِنا كما نَرى مِن بَينِ أيدِينا . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مِن أخلاقِ النَّبيِّينَ والصِّدِّيقينَ البَشاشَةُ إذا تَراءوا ، والمُصافَحَةُ إذا تَلاقوا . (3)

الطبقات الكبرى عن قَتادَة :ما بَعَثَ اللّهُ نَبيّا قَطُ إلّا بَعَثَهُ حَسَنَ الوَجهِ ، حَسَنَ الصَّوتِ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في صِفَةِ الأنبياءِ : _: كانُواقَوما مُستَضعَفِينَ ، قدِ اختَبرَهُمُ اللّهُ بالمَخمَصَةِ ، وابتَلاهُم بالمَجهَدَةِ ، وامتَحَنَهُم بالمَخاوِفِ ، ومَخَضَهُم بالمَكارِهِ ... ولَقد دَخَلَ موسَى بنُ عِمرانَ ومَعهُ أخُوهُ هارونُ علَيهِما السّلامُ على فِرعَونَ وعلَيهِما مَدارِعُ الصُّوفِ ، وبأيديهِما العِصِيُّ ... ولَو أرادَ اللّهُ سبحانَهُ لأنبيائهِ حَيثُ بَعَثَهُم أن يَفتَحَ لَهُم كُنوزَ الذِّهْبانِ ، ومَعادِنَ العِقْيانِ ، ومَغارِسَ الجِنانِ ... لَفعَلَ ، ولَو فَعَلَ لَسَقَطَ البَلاءُ ، وبَطَلَ الجَزاءُ ... ولكنَّ اللّهَ سبحانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ اُولي قُوَّةٍ في عَزائمِهِم ، وضَعَفةً فيما تَرَى الأعيُنُ مِن حالاتِهِم ، مَعَ قَناعَةٍ تَملَأُ القُلوبَ والعُيونَ غِنىً ، وخَصاصَةٍ تَملَأُ الأبصارَ والأسماعَ أذىً . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما بَعَثَ اللّهُ نَبيّا قَطُّ حتّى يَستَرعِيَهُ الغَنَمَ ، يُعَلِّمُهُ بذلكَ رِعْيَةَ النّاسِ . (6)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :ما بَعَثَ اللّهُ عَزَّوجلَّ نَبيّا ولا وَصِيّا إلّا سَخِيّا . (7)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :مِن أخلاقِ الأنبياءِ التَّنَظُّفُ . (8)

عنه عليه السلام :الطِّيبُ مِن أخلاقِ الأنبياءِ . (9)

(انظر) البلاء : باب 263 .

.


1- .بحار الأنوار : 77/140/19
2- .بحار الأنوار : 16/172/7 .
3- .تنبيه الخواطر : 1/29 .
4- .الطبقات الكبرى: 1/376.
5- .نهج البلاغة : الخطبة 192 .
6- .علل الشرائع : 32/2 .
7- .الكافي : 4/39/4 .
8- .تحف العقول : 442 .
9- .الكافي : 6/510/1 .

ص: 1147

1691 _ ويژگى هاى پيامبران عليهم السلام

1691 _ ويژگى هاى پيامبران عليهم السلامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ما، جماعت پيامبران، فرمان داريم كه با مردم به فراخور فهم و خردهايشان سخن بگوييم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ما گروه پيامبران، چشمانمان مى خوابد اما دل هايمان نمى خوابد و پشت سر خود را نيز همچون پيش رويمان، مى بينيم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از اخلاق پيامبران و صدّيقان، خوشرويى هنگام روبه رو شدن با هم و دست دادن به هنگام رسيدن به يكديگر بود.

الطبقات الكبرى_ به نقل از قتاده _: خداوند هرگز پيامبرى نفرستاد، مگر اينكه او را خوش سيما و خوش آوا مبعوث كرد.

امام على عليه السلام_ در وصف پيامبران عليهم السلام _فرمود : آنان مردمى به ظاهر ناتوان بودند كه خداوند آنها را با گرسنگى آزمود و به سختى ها مبتلايشان فرمود و با ترس و هراس ها امتحانشان نمود و در بوته ناملايمات زير و روشان كرد... موسى بن عمران به همراه برادرش هارون، عليهماالسلام در حالى نزد فرعون رفتند كه لباس پشمين برتن و عصاى چوبين در دست داشتند... و اگر خداوند سبحان، آن گاه كه پيامبرانش را برانگيخت، مى خواست گنجينه هاى طلا و كان هاى زرِ ناب و باغ هاى پر درخت را به رويشان بگشايد... هر آينه اين كار را مى كرد و اگر چنين مى كرد، آن گاه آزمايش از ميان مى رفت و پاداش منتفى مى شد... . اما خداوند سبحان فرستادگان خود را صاحب اراده هايى استوار قرار داد و از نظر حالات ظاهريشان فقير گردانيد، امّا توأم با قناعتى كه دل ها و چشم ها را از بى نيازى مى آكند، و نيازمندى و فقرى كه چشم ها و گوش ها را از ناراحتى لبريز مى سازد.

امام صادق عليه السلام :خداوند هرگز پيامبرى را مبعوث نكرد، مگر اينكه قبلاً او را به شبانى گوسفندان گماشت تا از اين طريق اداره مردم را به او تعليم دهد.

امام كاظم عليه السلام :خداوند عز و جل هيچ نبىّ يا وصيّى نفرستاد مگر اينكه سخاوتمند بود.

امام رضا عليه السلام :يكى از خصلت هاى پيامبران پاكيزگى است.

امام رضا عليه السلام :به كار بردن بوى خوش، از اخلاق پيامبران است.

ر.ك : آزمايش ، باب 263 .

.

ص: 1148

370 . نبوّت (2) «نبوّت خاصّه»

1692 _ آدم عليه السلام

370 نبوّت (2) «نبوّت خاصّه»1692 _ آدم عليه السلامقرآن :«اى مردم! از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز] از همان آفريد و از آن دو، مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد، پروا بداريد و از خدايى كه به [نامِ ]او از همديگر درخواست مى كنيد پروا نماييد و زنهار از خويشاوندان مَبُريد، كه خدا همواره بر شما نگهبان است».

حديث :امام على عليه السلام_ در بيان آفرينش آدم عليه السلام _فرمود : سپس، خداوند سبحان از قسمت هاى سخت و نرم زمين و شيرين و شوره زار آن، خاكى برداشت و بر آن آب ريخت تا پاك و خالص شد و با رطوبت بياميختش تا آنكه چسبناك گشت. آن گاه از آن هيكلى بيافريد، داراى اعضا و پيوندها و گسستگى ها؛مدتى مشخص و زمانى معلوم آن را بداشت تا اينكه خشكيد و به هم پيوست و چون سفال سخت شد. آن گاه از روح خويش در آن دميد، تا به صورت انسانى گرديد صاحب ذهن هايى كه آنها را به حركت در مى آورد و انديشه اى كه با آن [در كارهايش ]دخل وتصرف مى كند... آميخته به طينتى با رنگ هاى گوناگون و چيزهايى همانند يكديگر و حالاتى متضاد و آميخته هايى ناهمگون از قبيل گرمى و سردى و رطوبت و خشكى .

امام على عليه السلام :... چون زمينش را آماده ساخت و فرمانش را روان ساخت، آدم عليه السلام را به عنوان مخلوق برتر خود برگزيد و او را نخستين آفريده خود [از نوع انسان ]قرار داد.

امام صادق عليه السلام :آدم را آدم ناميده اند، چون ازاَديم (روى) زمين آفريده شده است.

بحار الأنوار_ به نقل از ابومقدام _: از امام باقر عليه السلام پرسيدم : خداوند حوّا را از چه آفريد؟ فرمود : اين مردم چه مى گويند؟ عرض كردم : مى گويند : خداوند او را از يكى از دنده هاى آدم خلق كرده است. فرمود : نادرست مى گويند. مگر عاجز بود از اينكه او را از غير دنده آدم بيافريند؟ عرض كردم : فدايت شوم يابن رسول اللّه ! او را از چه چيز آفريد؟ فرمود : پدرم از پدرانش عليهم السلام به من خبر داد كه رسول خدا فرمود : خداى تبارك و تعالى مشتى گل برداشت و آن را با دست راست خود _ هر دو دست خدا راست است _ به هم آميخت و از آن آدم را خلق كرد و مقدارى از آن گل اضافه آمد كه از آن حوّا را آفريد.

امام زين العابدين عليه السلام :در بحث با شخصى قرشى كه طى آن به نحوه ازدواج هابيل با بلوزا خواهر قابيل و ازدواج قابيل با اقليما خواهر قابيل مى پردازد و آن قرشى مى گويد : پس ، فرزندان آن دو با هم ازدواج كردند؟ فرمود : آرى . قرشى گفت : اين كارى است كه امروزه مجوسى ها مى كنند! على بن حسين عليهماالسلامفرمود : مجوس اين كار را بعد از تحريم خداوند انجام دادند . على بن حسين عليه السلام سپس فرمود : منكر اين مطلب مباش . اين ها قوانين و شرايعى است كه صورت گرفته است ... پس اين يكى از شرايع و مقررات آن ها بود . اما بعدا خداوند آن را تحريم كرد .

.

ص: 1150

1693 _ إدريسُ عليه السلامالكتاب :(وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقا نَبِيَّا * وَرَفَعْنَاهُ مَكَانا عَلِيَّا) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أنزَلَ اللّهُ على إدريسَ ثَلاثينَ صَحيفَةً (2) . (3)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أوّلُ مَن خَطَّ بالقَلمِ إدريسُ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَسجِدُ السَّهلَةِ مَوضِعُ بَيتِ إدريسَ النَّبيِّ عليه السلام الّذي كانَ يَخِيطُ فيهِ . (5)

1694 _ نوحٌ عليه السلامالكتاب :(لَقَدْ أَرْسَلنَا نُوحَا إِلَى قَوْمِهِ فقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ مَالَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ) . (6)

(وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقَامِي وَتَذْكِيري بِآيَاتِ اللّهِ فَعَلَى اللّهِ تَوَكَّلْتُ ) . (7)

(انظر) هود : 25 _ 48 والأنبياء : 76 ، 77 والمؤمنون : 23 _ 30 والشعراء : 105 _ 122 والعنكبوت : 14 ، 15 والصافّات : 75 _ 82 والذاريات : 46 والقمر : 9 _ 17 والتحريم : 10 ونوح : 1 _ 28 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أوّلُ نَبيٍّ اُرسِلَ نُوحٌ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :بَعَثَ اللّهُ نُوحا لأربَعينَ سَنةً ، ولَبِثَ في قَومهِ ألفَ سَنةٍ إلّا خَمسينَ عاما يَدعُوهم ، وعاشَ بعدَ الطُّوفانِ سِتّينَ سَنةً حتّى كَثُرَ النّاسُ وفَشَوا . (9)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في قولهِ تعالى : «وما آمَنَ مَعَهُ إلّا قَليلٌ» (10) _: كانوا ثمانِيَةً . (11)

عنه عليه السلام :إنّ نُوحا عليه السلام لَمّا غَرَسَ النَّوى مَرَّ علَيهِ قَومُهُ فجَعلوا يَضحَكونَ ويَسخَرونَ ويقولونَ : قد قَعَدَ غَرّاسا ! حتّى إذا طالَ النَّخلُ وكانَ جَبّارا طُوالاً قَطَعَهُ ثُمّ نَحَتَهُ فقالوا : قد قَعَدَ نَجّارا ! ثُمّ ألّفَهُ فجَعَلَهُ سَفينَةً فمَرُّوا علَيهِ فجَعلوا يَضحَكونَ ويسخَرونَ ويقولونَ : قد قَعَدَ مَلّاحا في فَلاةٍ من الأرضِ ! حتّى فَرَغَ مِنها . (12)

عنه عليه السلام :كانَ بينَ آدَمَ وبينَ نُوحٍ عليهماالسلام عَشرَهُ آباءٍ كلُّهُم أنبياءُ اللّهِ . (13)

قِصّتُهُ عليه السلام فِي القُرآنِ :بَعثُهُ وإرسالُهُ :كان الناس بعد آدم عليه السلام يعيشون اُمةً واحدةً على بساطة وسذاجة وهم علَى الفطرة الإنسانيّة ؛ حتّى فشا فيهم روح الاستكبار وآل إلَى استعلاء البعض على البعض تدريجيّا . . . فشاع في زمن نوح عليه السلام الفساد في الأرض ، وأعرض الناس عن دين التوحيد وعن سنّة العدل الاجتماعيّ ، وأقبلوا على عبادة الأصنام . وقد سمَّى اللّه سبحانه منها وَدّا وسُواعا ويَغوث ويَعوق ونَسرا (سورة نوح) . وتباعدت الطبقات ؛ فصار الأقوياء بالأموال والأولاد يضيّعون حقوق الضعفاء ، والجبابرة يستضعفون مَن دونهم ويحكمون عليهم بما تهواه أنفسهم (الأعراف _ هود _ نوح) . فبعث اللّه نوحا عليه السلام وأرسله إليهم بالكتاب والشريعة يدعوهم إلى توحيد اللّه سبحانه وخلع الأنداد والمساواة فيما بينهم (البقرة : 213) بالتبشير والإنذار .

.


1- .مريم : 56 و 57 .
2- .وفي خبر : ... أنزل على إدريس خمسين صحيفة ، وهو اُخنوخ ، وهو أوّل من خطّ بالقلم . (بحار الأنوار : 11/60/68) .
3- .بحار الأنوار : 11/277/5 .
4- .كنزالعمّال : 32269 .
5- .بحار الأنوار : 11/284/12 .
6- .الأعراف : 59 .
7- .يونس : 71 .
8- .كنز العمّال : 32391 .
9- .المستدرك على الصحيحين : 2/595/4005 .
10- .هود : 40 .
11- .بحار الأنوار : 11/336/64 .
12- .الكافي : 8/283/425 .
13- .كمال الدين : 214/2 .

ص: 1151

1693 _ ادريس عليه السلام
1694 _ نوح عليه السلام
داستان نوح عليه السلام در قرآن
مبعوث گردانيدن و فرستادن او

1693 _ ادريس عليه السلامقرآن :«و در اين كتاب از ادريس ياد كن كه او راستگويى پيامبر بود. و ما او را به مقامى بلند ارتقاء داديم».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند بر ادريس سى صحيفه نازل كرد. (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين كسى كه با قلم نوشت ، ادريس بود .

امام صادق عليه السلام :مسجد سهله جايگاه خانه ادريس پيامبر عليه السلام است كه در آن خياطى مى كرد.

1694 _ نوح عليه السلامقرآن :«همانا نوح را به سوى قومش فرستاديم. پس گفت : اى قوم من! خدا را بپرستيد كه براى شما معبودى جز او نيست. من از عذاب روزى سترگ بر شما بيمناكم».

«و خبر نوح را بر آنان بخوان، آن گاه كه به قوم خود گفت : اى قوم من! اگر ماندن من [در ميان شما] و اندرز دادن من به آيات خدا بر شما گران آمده است [بدانيد كه من] بر خدا توكّل كرده ام» .

ر.ك : هود : آيات 25 _ 48 وانبيا : آيات 76 ، 77 و مؤمنون : آيات 23 _ 30 و شعرا : آيات 105 _ 122 و عنكبوت : آيات 14 ، 15 و صافّات : آيات 75 _ 82 و ذاريات : آيه 46 و قمر : آيات 9 _ 17 و تحريم : آيه 10 و نوح : آيات 1 _ 28 .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين پيامبرِ مرسَل نوح است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند نوح را در چهل سالگى مبعوث كرد و او نهصد و پنجاه سال قوم خود را دعوت مى كرد و بعد از توفان شصت سال زنده ماند تا آنكه تعداد مردم زياد و فراوان شد.

امام باقر عليه السلام_ درباره آيه «و با او جز اندكى ايمان نياوردند» (2) _فرمود : آنها هشت نفر بودند.

امام باقر عليه السلام :هنگامى كه نوح عليه السلام هسته [خرما ]را مى كاشت، قومش بر او گذشتند و شروع به خنديدن و تمسخر او كردند و مى گفتند : كارش به درختكارى كشيده است! تا آنكه درخت بزرگ شد و به نخلى ستبر و بلند تبديل گشت و نوح آن را بريد و تراشيد. قومش گفتند : كارش به نجّارى كشيده است! نوح الوارهاى نخل را باهم تركيب كرد و كشتى اى ساخت. باز قومش بر او گذشتند و شروع به خنديدن و تمسخر او كردند و مى گفتند : كارش به كشتيرانى در يك دشت انجاميده است! تا آنكه نوح كار ساختن كشتى را به پايان برد.

امام باقر عليه السلام :ميان آدم و نوح عليهماالسلام ده پدر فاصله بود كه همگى پيامبر خدا بودند .

داستان نوح عليه السلام در قرآن:مبعوث گردانيدن و فرستادن او:پس از حضرت آدم عليه السلام مردم به صورت يك امت زندگى اى ساده و مبتنى بر فطرت انسانى را مى گذراندند تا آنكه روحيه تكبر در ميانشان شيوع يافت و اندك اندك كار به آنجا كشيد كه عده اى بر عدّه اى ديگر سلطه يافتند . اين بود كه در زمان نوح عليه السلام فساد و تبهكارى در روى زمين شيوع يافت و مردم از كيش يكتاپرستى و از قانون عدالت اجتماعى روى گرداندند و به پرستش بت ها روى آوردند كه از ميان اين بت ها خداوند سبحان، نام وَدّ و سُواع و يَغُوث و يَعُوق و نَسْر را (در سوره نوح ، آيه 23) نام برده است. طبقات جامعه از يكديگر دور شدند و قدرتمندانى كه ثروت و فرزند ، مايه قدرت آنها شده بود، حقوق ضعفا را پايمال كردند و زورگويان ، زيردستان خود را به ضعف كشاندند و به دلخواه بر آنان حكومت راندند (سوره اعراف ، هود ، نوح). در اين شرايط بود كه خداوند نوح عليه السلام را برانگيخت و او را با كتاب و شريعت به سوى مردم فرستاد تا، با نويد و بيم، آنان را به توحيد خداى سبحان و دورافكندن شريك ها و برقرارى مساوات ميان خود دعوت كند (بقره/ 213) .

.


1- .در خبرى آمده است : ... پنجاه صحيفه بر ادريس نازل كرد، او همان اُخنوخ است و نخستين كسى است كه خطّ نوشت . (بحار الأنوار : 11 / 60 / 68) .
2- .هود ، آيه 40 .

ص: 1152

إجتهادُهُ عليه السلام في دَعوتِهِ :وكان عليه السلام يدعو قومه إلَى الإيمان باللّه وآياته ، ويبذل في ذلك غاية وسعه ؛ فيندبهم إلَى الحقّ ليلاً ونهارا وإعلانا وإسرارا ، فلا يجيبونه إلّا بالعناد والاستكبار ...

لَبْثُهُ عليه السلام في قَومِهِ :لبث عليه السلام في قومه ألف سنة إلّا خمسين عاما يدعوهم إلَى اللّه سبحانه ، فلم يجيبوه إلّا بالهزء والسخرية ورميه بالجنون وأ نّه يقصد به أن يتفضّل عليهم ، حتّى استنصر ربّه (سورة العنكبوت) . . .

صَنْعُهُ عليه السلام الفُلْكَ :أمره اللّه تعالى أن يصنع الفلك بتأييده سبحانه وتسديده فأخذ في صنعها ...

نُزولُ العَذابِ ومَجيءُ الطوفانِ :حتّى إذا تمّت صنعة الفلك وجاء أمر اللّه وفار التنّور أوحَى اللّه تعالى إليه أن يحمل في السفينة من كلٍّ من الحيوان زوجَين اثنَين ، وأن يحمل أهله إلّا من سبق عليه القول الإلهيّ بالغرق وهو امرأته الخائنة وابنه الذي تخلّف عن ركوب السفينة ، وأن يحمل الذين آمنوا (سورتا هود والمؤمنون) ، فلمّا حملهم وركبوا جميعا فتح اللّه أبواب السماء بماء منهمر وفجّر الأرض عيونا فالتقَى الماء على أمر قد قُدِر (سورة القمر) وعلا الماءُ وارتفعت السفينة عليه وهي تسير في موج كالجبال (سورة هود)...

قَضاءُ الأمرِ ونُزولُهُ ومَن مَعه عليه السلام إلَى الأرضِ :فلمّا عمّ الطوفان وأغرق الناس (كما يظهر من سورة الصافّات آية 77) أمر اللّه الأرض أن تبلع ماءها والسماء أن تقلع وغِيضَ الماء و استوت السفينة على جبل الجُوديّ . . . (1)

1695 _ ه_ودٌ عليه السلامالكتاب :(وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ مَالَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ) . (2)

(انظر) هود : 50 _ 60 والمؤمنون : 31 _ 41 والشعراء : 123 _ 140 وفصّلت : 13 _ 16 والأحقاف : 21_26 والذّاريات : 41 ، 42 والقمر : 18_22 والحاقّة : 4 _ 8 والفجر : 6 _ 8 .

.


1- .تفسير الميزان : 10 / 270 .
2- .الأعراف : 65 .

ص: 1153

سختكوشى نوح عليه السلام در دعوتش
مدّت دعوت نوح عليه السلام
ساختن كشتى
نزول عذاب و آمدن طوفان
به انجام رسيدن فرمان خدا و پياده شدن نوح عليه السلام و همراهانش از كشتى
1695 _ هود عليه السلام
اشاره

سختكوشى نوح عليه السلام در دعوتش:نوح عليه السلام قوم خود را به ايمان آوردن به خدا و آيات او فرا مى خواند و در اين راه تمام توان خود را به كار مى گرفت و شب و روز و آشكار و نهان آنان را به حق دعوت مى كرد. امّا پاسخ مردم به او جز عناد و گردنكشى چيزى نبود. . .

مدّت دعوت نوح عليه السلام :نوح عليه السلام نُهصد و پنجاه سال مردم خود را به خداى سبحان دعوت كرد. امّا پاسخ آنها به او جز ريشخند و تمسخر و اتهام او به جنون و برترى طلبى چيز ديگرى نبود، تا آنكه از پروردگارش كمك طلبيد (سوره عنكبوت)

ساختن كشتى:خداى متعال به نوح عليه السلام وحى كرد كه با كمك و يارى او كشتى را بسازد و نوح شروع به ساختن كشتى كرد.

نزول عذاب و آمدن طوفان:وقتى كار ساختن كشتى تمام شد و فرمان خدا دررسيد و تنور (كوفه) فوران كرد خداى متعال به نوح وحى فرمود كه از هر حيوانى يك جفت [نر و ماده ]و نيز خانواده اش را _ مگر آن افرادى كه قبلاً فرمان الهى راجع به غرق شدن آنها صادر شده، يعنى زن خائن و فرزند او كه از سوار شدن به كشتى سرباز زدند _ و همچنين كسانى را كه ايمان آورده اند سوار كشتى كند (سوره هود و مؤمنون). وقتى نوح آنها را بار كرد و همه سوار كشتى شدند، خداوند درهاى آسمان را باز كرد و آب سرازير شد و چشمه هاى زمين را نيز جوشان كرد و آب طبق فرمان مقدّر، به هم رسيد (سوره قمر). آب بالا آمد و كشتى روى آب قرار گرفت و در ميان امواجى كوه آسا به راه افتاد (سوره هود).

به انجام رسيدن فرمان خدا و پياده شدن نوح عليه السلام و همراهانش از كشتى:چون طوفان همه گير شد و مردم (كافر) را غرق كرد (چنان كه از سوره صافّات، آيه 77 پيداست) خداوند به زمين فرمان داد آب خود را فرو برد و به آسمان فرمود از بارش باز ايستد و آب فرو نشست و كشتى روى كوه جودى قرار گرفت . . .

1695 _ هود عليه السلامقرآن :«و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را فرستاديم [و او ]گفت : اى قوم من! خدا را بپرستيد، شما را معبودى جز او نيست. چرا نمى پرهيزيد؟»

ر.ك : هود : آيات 50 _ 60 و مؤمنون : آيات 31 _ 41 و شعرا : آيات 123 _ 140 و فصّلت : آيات 13 _ 16 و احقاف : آيات 21 _ 26 و ذاريات : آيات 41 ، 42 و قمر : آيات 18 _ 22 و حاقّه : آيات 4 _ 8 و فجر : 6 _ 8 .

.

ص: 1154

الحديث :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ نُوحا عليه السلام لَمّا انقَضَت نُبُوّتُهُ واستَكمَلَت أيّامُهُ أوحَى اللّهُ عَزَّوجلَّ إلَيهِ أن : يا نُوحُ قد قَضَيتَ نُبُوّتَكَ واستَكمَلتَ أيّامَكَ، فاجعَلِ العِلمَ الّذي عِندَكَ والإيمانَ والاسمَ الأكبَرَ ومِيراثَ العِلمِ وآثارَ عِلمِ النُّبُوّةِ في العَقِبِ مِن ذُرّيَّتِكَ ... وبَشَّرَ نُوحٌ ساما بِهُودٍ عليه السلام ، وكانَ فيما بينَ نُوحٍ وهُودٍ مِن الأنبياءِ . وقالَ نُوحٌ : إنّ اللّهَ باعِثٌ نَبيّا يُقالُ لَهُ : هُودٌ ، وإنّهُ يَدعو قَومَهُ إلَى اللّهِ عَزَّوجلَّ فيُكَذِّبونَهُ واللّهُ عَزَّوجلَّ مُهلِكُهُم بالرِّيحِ ، فمَن أدرَكَهُ مِنكُم فَليُؤمِنْ بهِ وليَتَّبِعْهُ فإنّ اللّهَ عَزَّوجلَّ يُنَجِّيهِ مِن عَذابِ الرِّيحِ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَمّا بَعثَ اللّهُ عَزَّوجلَّ هُودا عليه السلام أسلَمَ لَهُ العَقِبُ مِن وُلدِ سامٍ ، وأمّاالآخَرونَ فقالوا: مَن أشَدُّ مِنّا قُوّةً ؟! فاُهلِكوا بالرِّيحِ العَقيمِ ، وأوصاهُم هُودٌ وبَشَّرَهُم بصالِحٍ عليه السلام . (2)

إشارة إلى قِصّةِ هُودٍ وقَومِهِ عادٍوالذي يذكره القرآن الكريم من قصّتهم هو أنّ عادا _ وربّما يسمّيهم عادا الاُولى (النجم : 50) وفيه إشارة إلى أنّ هناك عادا ثانية _ كانوا قوما يسكنون الأحقاف (3) من شبه جزيرة العرب (الأحقاف : 21) بعد قوم نوح (الأعراف : 69) ... لم يزل القوم يتنعّمون بنعمه اللّه حتّى غيّروا ما بأنفسهم، فتعرّقت فيهم الوثنيّة وبنَوا بكلّ رِيع آيةً يَعبثون ... فبعث اللّه إليهم أخاهم هودا يدعوهم إلَى الحقّ ويرشدهم إلى أن يعبدوا اللّه ويرفضوا الأوثان ويعملوا بالعدل والرحمة (الشعراء : 130) فبالغ في وعظهم وبثّ النصيحة فيهم ، وأنار الطريق وأوضح السبيل ، وقطع عليهم العذر ، فقابلوه بالإباء والامتناع ... فأنزل اللّه عليهم العذاب ، وأرسل إليهم الريح العقيم ما تذر من شيء أتت عليه إلّا جعلته كالرميم (الذاريات : 42) . . . (4)

1696 _ صالِحٌ عليه السلامالكتاب :(وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَكُمْ آيَةٌ) . (5)

(انظر) هود 61 _ 68 والحِجْر : 80 _ 84 والشعراء : 141 _ 159 والنمل : 45 _ 53 وفصّلت : 17 ، 18 والذاريات : 43 _ 45 والقمر : 23 _ 32 والحاقّة : 4 ، 5 والفجر : 9 والشمس : 11 _ 15 .

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أيُّها النّاسُ، إنّما يَجمَعُ النّاسَ الرِّضى والسُّخطُ ، وإنّما عَقَرَ ناقَةَ ثَمودَ رجُلٌ واحِدٌ فعَمَّهُمُ اللّهُ بالعَذابِ لَمّا عَمُّوهُ بالرِّضا ، فقالَ سبحانَهُ : «فعَقَرُوها فأصْبَحُوا نادِمينَ» (6) فما كانَ إلّا أن خارَت أرضُهُم بالخَسفَةِ خُوارَ السِّكَّةِ المُحْماةِ في الأرضِ الخَوَّارَةِ . (7)

.


1- .الكافي : 8/115/92 .
2- .كمال الدين : 136/5 .
3- .الأحقاف : جمع حِقْف : من الرمل، والعرب تسمّي الرمل المعوّج حقافا ... ، والأحقاف المذكور في الكتاب العزيز وادٍ بين عُمان وأرض مهرة ، قال ابن إسحاق : رمال فيما بين عُمان إلى حضرموت ، وقال قتادة الأحقاف : رمال مشرفة علَى البحر بالشحر من أرض اليمن . وقال الضحّاك : الأحقاف جبل بالشام . (معجم البلدان : 1/115) .
4- .تفسير الميزان : 10 / 307 .
5- .الأعراف : 73 .
6- .الشعراء : 157 .
7- .نهج البلاغة : الخطبة : 201 .

ص: 1155

اشاره اى به داستان هود عليه السلام و قومش عاد
1696 _ صالح عليه السلام
اشاره

حديث :امام باقر عليه السلام :چون نبوّت نوح به پايان رسيد ودوره عمرش به سر آمد، خداوند عز و جل به او وحى فرمود كه اى نوح! نبوّت تو به پايان رسيده و دوره عمرت به سر آمده است. پس، علمى را كه نزد توست و ايمان و نام بزرگ و ميراث دانش و آثار علم نبوّت را در ميان بازماندگان از نسل خود قرار ده... نوح آمدن هود عليه السلام را به سام بشارت داد و در فاصله ميان نوح تا هود انبيايى بودند. نوح گفت : خداوند پيامبرى به نام هود بر خواهد انگيخت و او قوم خود را به سوى خداوند عز و جل فرا مى خواند. امّا قومش او را تكذيب مى كنند و خداوند عز و جل آنان را به وسيله باد نابود خواهد كرد. پس، هر يك از شما او را درك كرد، به وى ايمان آورد و پيرويش كند تا خداوند عزّوجلّ او را از عذاب باد نجات دهد.

امام صادق عليه السلام :هنگامى كه خداوند عز و جل هود را برانگيخت، بازماندگان از فرزندان سام در برابر او سر تسليم فرود آوردند.بقيه گفتند : از ما قوى تر كيست؟! پس، به وسيله بادى سترون (و عذاب آور) هلاك شدند و هود [نيز ]پيروان خود را سفارش كرد و به آمدن صالح عليه السلام بشارت داد.

اشاره اى به داستان هود عليه السلام و قومش عاد :آنچه قرآن از سرگذشت اين قوم ذكر مى كند، اين است كه عاد _ و گاهى هم از آنها به نام عاد نخستين ياد مى كند (نجم / 50) كه اين خود نشان مى دهد قوم دومى هم به نام عاد وجود داشته است _ قومى بوده اند كه بعد از قوم نوح (اعراف / 69) در احقاف (1) واقع در شبه جزيرة العرب سكونت داشته اند (احقاف / 21) . قوم عاد همچنان از نعمت هاى خداوند برخوردار بودند، تا آنكه اخلاق و رفتارشان تغيير كرد و بت پرستى در ميانشان ريشه دوانيد و بر فراز هر بلندى به بيهودگى بُرجى بر آوردند . پس خداوند نيز هم تبار ايشان هود را به سوى آنان فرستاد تا به سوى حق دعوتشان كند و به پرستش خدا و كنار گذاشتن بت پرستى و عمل به عدالت و مهربانى ارشادشان نمايد (شعراء / 130). هود با تمام توان در راه پند و اندرز آنان كوشيد و راه را برايشان روشن و آشكار ساخت و راه عذر و بهانه را بر آنان بست. امّا آنها در برابر او به سرپيچى و امتناع برخاستند . . . آن گاه، خداوند بر ايشان عذاب نازل كرد و بادى خشك و عقيم فرستاد كه بر هرچه مى وزيد، چون استخوان مرده اش مى كرد (ذاريات / 42)

1696 _ صالح عليه السلامقرآن :«و به سوى قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستاديم [و او ]گفت : اى قوم من! خدا را بپرستيد [كه ]شما را معبودى جز او نيست. از جانب خدا براى شما نشانه اى آشكار آمد. اين ماده شترِ خدا براى شما نشانه اى است».

ر.ك : هود : آيات 61 _ 68 و حِجر : آيات 80 _ 84 و شعرا : آيات 141 _ 159 و نمل : آيات 45 _ 53 و فصّلت : آيات 17 ، 18 و ذاريات : آيات 43 _ 45 و قمر : آيات 23 _ 32 و حاقّه : آيات 4 ، 5 و فجر : آيه 9 و شمس : آيات 11 _ 15 .

حديث :امام على عليه السلام :اى مردم! جز اين نيست كه راضى بودن و راضى نبودن [به يك عمل ]است كه مردم را گرد هم مى آورد. ناقه ثمود را فقط يك مرد پى كرد، امّا خداوند همه آنان را عذاب كرد؛ چون همه آنان به اين كار او راضى بودند. خداى سبحان مى فرمايد : «آن را پى كردند، پس پشيمان گشتند». عذاب آنها اين بود كه سرزمينشان صدايى همچون صداى فرو رفتن ميخ گداخته در زمين نرم و هموار، برآورد و فرو رفت.

.


1- .اَحْقَاف : جمع «حقف» است به معناى شنزار پست و بلند . و احقاف كه در قرآن ذكر شده واديى است ميان عمّان و سرزمين مهره . و به قولى : از عمّان است تا حضرموت كه ريگستانى است مشرف بر دريا در «شمر» . ضحاك گفته است : احقاف كوهى است در شام (معجم البلدان : 1 / 115) .

ص: 1156

بحار الأنوار عن أبيمَطَرٍ :لَمّا ضَرَبَ ابنُ مُلجَمٍ الفاسِقُ لَعَنهُ اللّهُ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام قالَ لَهُ الحسَنُ: أَقتُلُهُ ؟ قالَ : لا،ولكنِ احبِسْهُ؛ فإذا مُتُ فاقتُلوهُ، وإذا مُتُّ فادفِنوني في هذا الظَّهرِ في قَبرِ أخَوَيَّ : هُودٍ وصالِحٍ . (1)

إشارة إلى قِصّةِ صالحٍ وقَومِهِ ثَمودَكانت ثمود تعيش على سنّة الشعوب والقبائل ؛ يحكم فيهم سادتهم وشيوخهم . وقد كانت في المدينة التي بعث فيها صالح تسعة رهط يفسدون في الأرض ولا يصلحون (النمل : 48) فطغوا في الأرض وعبدوا الأصنام وأفرطوا عتوّا وظلما . لمّا نسيت ثمود ربّها وأسرفوا في أمرهم أرسل اللّه إليهم صالحا النبيّ عليه السلام ، وكان من بيت الشرف والفَخار معروفا بالعقل والكفاية (هود : 62 ، النمل : 49) فدعاهم إلى توحيد اللّه سبحانه ، وأن يتركوا عبادة الأصنام ، وأن يسيروا في مجتمعهم بالعدل والإحسان ، ولا يعلوا في الأرض ولا يسرفوا ولا يطغوا ، وأنذرهم بالعذاب (هود ، الشعراء ، الشمس وغيرها) . ثمّ إنّهم طغوا ومكروا ، وبعثوا أشقاهم لقتل الناقة فعقرها ، وقالوا لصالح : ائتنا بما تعدنا إن كنت من الصادقين ! قال صالح عليه السلام : تمتّعوا في داركم ثلاثة أيّام ، ذلك وعد غير مكذوب (هود : 65) . ثمّ مكرت شعوب المدينة وأرهاطها بصالح، وتقاسموا بينهم : لنُبيّتنّه وأهله ثمّ نقولنّ لوليّه : ما شهدنا مَهلِك أهله وإنّا لصادقون ، ومكروا مكرا ومكراللّه مكرا وهم لايشعرون (النمل:50) فأخذتهم الصاعقة وهم ينظرون (الذاريات : 44) والرجفة والصيحة فأصبحوا في دارهم جاثمين ، فتولّى عنهم وقال : يا قومِ لقد أبلغتكم رسالة ربّي ونصحت لكم ، ولكن لاتحبّون الناصحين (الأعراف: 79 ، هود : 67) وأنجَى اللّه الذين آمنوا وكانوا يتّقون (فصّلت : 18) ونادى بعدهم المنادي الإلهيّ : ألا إنّ ثمود كفروا ربَّهم ألا بُعدا لثمود . (2)

1697 _ إبراهيمُ عليه السلامالكتاب :(وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاما قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ) . (3)

(انظر) البقرة : 125 _ 132 ، 258 ، 260 وآل عمران : 65 _ 68 والأنعام : 74 _ 84 والتوبة : 114 وهود : 69 _ 76 وإبراهيم : 35 _ 41 والنحل : 120 _ 123 ومريم : 41 _ 48 والأنبياء : 51 _ 73 والحجّ : 26، 27 والشعراء : 69 _ 87 والعنكبوت : 16 _ 18 ، 24 ، 27 والصافّات : 83 _ 113 والزخرف : 26 _ 28 والممتحنة : 4 ، 5 والنجم : 36 _ 38 والأعلى : 18 ، 19 .

.


1- .بحار الأنوار : 11/379/4 .
2- .تفسير الميزان : 10 / 317 .
3- .البقرة : 124 .

ص: 1157

اشاره اى به داستان صالح عليه السلام و قومش ثمود
1697 _ ابراهيم عليه السلام
اشاره

بحار الأنوار_ به نقل از ابو مطر _: چون ابن ملجم فاسق و ملعون بر اميرمؤمنان عليه السلام ضربت زد، حسن عليه السلام به حضرت عرض كرد : او را بكشم؟ فرمود: نه، زندانيش كن. اگر مُردم، او را بكشيد و هرگاه مُردم مرا در اين پشت؛ در جاى قبر برادرانم هود و صالح، به خاك بسپاريد.

اشاره اى به داستان صالح عليه السلام و قومش ثمود :قوم ثمود به شيوه طايفه ها و قبايل زندگى مى كرده اند؛ يعنى بزرگان و پيرانشان بر آنها فرمان مى رانده اند. در شهرى كه صالح مبعوث شد، نُه گروه بودند كه در زمين تبهكارى مى كردند و اهل صلاح و درستكارى نبودند (نمل / 48). اين قوم در روى زمين سر به طغيان برداشتند و به بت پرستى پرداختند و سركشى و ستمگرى را ازحدّ گذراندند. چون قوم ثمود پروردگار خود را از ياد بردند و گمراهى و ستم را از حدّ گذراندند، خداوند صالح پيامبر را به سوى آنان فرستاد. او از خاندانى شريف و پر افتخار بود و به خردمندى و كاردانى شهرت داشت (هود/ 62 و نمل / 49). صالح قوم خود را به پرستش خداى يگانه و ترك بت پرستى دعوت كرد و از ايشان خواست كه در جامعه خود به عدالت و احسان رفتار كنند و برترى طلبى را كنار بگذارند و زياده روى نكنند و سركشى نورزند و آنان را از عذاب برحذر داشت و اعلام خطر كرد (هود، شعراء، شمس و سوره هاى ديگر). سپس قوم صالح به طغيان و مكر پرداختند و شقى ترين فرد خود را مأمور كشتن ناقه كردند و او ناقه را پى كرد و آنها به صالح گفتند :اگر راست مى گويى آنچه را به ما وعده مى دهى، عملى كن. صالح عليه السلام فرمود : سه روز در خانه هايتان برخوردار شويد. اين وعده اى بى دروغ است (هود / 65). سپس قبيله ها و گروه هاى شهر براى صالح دسيسه چينى كردند و با خود هم قسم شدند كه به صالح و كسانش شبيخون مى زنيم و آن گاه به ولىّ او مى گوييم : ما در محل وهنگام قتل كسان او حاضر نبوديم و ما راست مى گوييم. آنان دست به نيرنگ زدند و خدا نيز نيرنگ زد و آنها خبر نداشتند (نمل / 50) و در حالى كه مى نگريستند صاعقه(الذاريات / 44) و زمين لرزه و صيحه ايشان را فرو گرفت و در خانه هايشان از پا در آمدند. پس، صالح از آنان روى برتافت و گفت : اى قوم من! من پيام پروردگارم را به شما رساندم و خير شما را خواستم ولى شما افراد ناصح و خيرخواه را دوست نداريد (اعراف / 79؛ هود / 67) و خدا كسانى را كه ايمان آورده و پرهيزگار بودند نجات داد (فصّلت / 18) و بعد از هلاكت ثمود، منادى الهى ندا داد : هان، ثموديان به پروردگارشان كافر شدند. هان، مرگ بر ثمود!

1697 _ ابراهيم عليه السلامقرآن :«و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او ]فرمود : من تو را پيشواى مردم قرار دادم. [ابراهيم ]پرسيد : از دودمانم [چطور]؟ فرمود : پيمان من به بيدادگران نمى رسد».

ر.ك: بقره: آيات 125_132،258، 260 و آل عمران: آيات 65 _ 68 و انعام : آيات 74_84 و توبه : آيه 114 و هود : آيات 69 _ 76 ، و ابراهيم : آيات 35 _ 41 و نحل: آيات 120_123 و مريم: آيات 41 _ 48 و انبياء: آيات 51_73 و حجّ : آيات 26 ، 27 و شعرا : آيات 69 _ 87 و عنكبوت : آيات 16 _ 18 ، 24 ، 27 و صافّات : آيات 83 _ 113 و زخرف : آيات 26 _ 28 و نجم : آيات 36 _ 38 و ممتحنه : آيات 4 ، 5 واعلى : آيات 18 ، 19 .

.

ص: 1158

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اُتيَ بإبراهيمَ يَومَ النّارِ إلَى النّارِ ، فلَمّا أبصَرَها قالَ : حَسبُنا اللّهُ ونِعمَ الوَكيلُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :ما اتَّخَذَ اللّهُ إبراهيمَ خَليلاً إلّا لإطعامهِ الطَّعامَ ، وصَلاتِهِ باللَّيلِ والنّاسُ نِيامٌ . (2)

الدرّ المنثور عن حَسّان بنِ عَطِيّةَ :أوّلُ مَن رَتَّبَ العَسكرَ في الحَربِ مَيمَنَةً ومَيسَرَةً وقَلبا إبراهيمُ عليه السلام ، لَمّا سارَ لقِتالِ الّذينَ أسَرُوا لُوطا عليه السلام . (3)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :اتَّخَذَ اللّهُ عَزَّوجلَّ إبراهيمَ خَليلاً لأ نّهُ لَم يَرُدَّ أحَدا ، ولَم يَسألْ أحَدا غيرَ اللّهِ عَزَّوجلَّ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام إنّ اللّهَ تباركَ وتعالى اتَّخَذَ إبراهيمَ عَبدا قَبلَ أن يَتَّخِذَهُ نَبيّا ، وإنّ اللّهَ اتَّخَذَهُ نَبيّا قَبلَ أن يَتَّخِذَهُ رَسولاً ، وإنّ اللّهَ اتَّخَذَهُ رَسولاً قَبلَ أن يَتَّخِذَهُ خَليلاً ، وإنّ اللّهَ اتَّخَذَهُ خَليلاً قَبلَ أنْ يَجعَلَهُ إماما ، فلَمّا جَمَعَ لَهُ الأشياءَ قالَ : «إنّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إماما» . (5)

قِصّةُ إبراهيمَ عليه السلام فِي القرآنِ الكريمِ :«كان إبراهيم عليه السلام _ في طفوليّته إلى أوائل تمييزه _ يعيش في معزل من مجتمع قومه ، ثمّ خرج إليهم ولحق بأبيه فوجده وقومه يعبدون الأصنام ، فلم يرتضِ منه ومنهم ذلك ... يحاجّ القوم في أمر الأصنام (الأنبياء : 51 _ 56 ، الشعراء : 69 _ 77 ، الصافّات : 83 _ 87) ويحاجّ أقواما آخرين منهم يعبدون الشمس والقمر والكوكب في أمرها حتّى ألزمهم الحقّ ، وشاع خبره في الانحراف عن الأصنام والآلهة (الأنعام : 74 _ 82) حتّى خرج القوم ذات يوم إلى عبادةٍ جامعة خارجَ البلد واعتلّ هو بالسقم فلم يخرج معهم وتخلّف عنهم، فدخل بيت الأصنام فراغ على آلهتهم ضربا باليمين فجعلهم جُذاذا إلّا كبيرا لهم لعلّهم إليه يرجعون ، فلمّا تراجعوا وعلموا بما حدث بآلهتهم وفتّشوا عمّن ارتكب ذلك قالوا : سمعنا فتىً يذكرهم يقال له : إبراهيم . فأحضروه إلى مجمعهم فأتوا به على أعين الناس لعلّهم يشهدون ، فاستنطقوه فقالوا : أأنت فعلت هذا بآلهتنا يا إبراهيم ؟ قال : بل فعله كبيرهم هذا فاسألوهم إن كانوا ينطقون ، وقد كان أبقى كبيرَ الأصنام ولم يجذّه ووضع الفأس على عاتقه أو ما يقرب من ذلك ؛ ليشهد الحال على أ نّه هو الذي كسر سائر الأصنام . قالوا : حَرِّقوه وانصروا آلهتكم ، فبنوا له بنيانا وأسعروا فيه جحيما من النار ، وقد تشارك في أمره الناس جميعا وألقوه في الجحيم ، فجعله اللّه بَردا عليه وسلاما وأبطل كيدهم (الأنبياء : 57 _ 70 ، الصافّات : 88 _ 98) . . . ثمّ لمّا أنجاه اللّه من النار أخذ يدعو إلَى الدين الحنيف دين التوحيد ، فآمن له شرذمة قليلة ... ثمّ تبرّأ هو عليه السلام ومن معه من المؤمنين من قومهم ، وتبرّأ هو من آزر الذي كان يدعوه أبا ولم يكن بوالده الحقيقيّ (6) ، وهاجر ومعه زوجته ولوط إلَى الأرض المقدّسة ليدعو اللّه سبحانه من غير معارض يعارضه من قومه الجفاة الظالمين (الممتحنة : 4 ، الأنبياء : 71). وبشّره اللّه سبحانه هناك بإسماعيل وبإسحاق ومن وراء إسحاق يعقوب ، وقد شاخ وبلغه كبر السنّ فولد له إسماعيل ثمّ ولد له إسحاق ، وبارك اللّه سبحانه فيه وفي ولدَيه وأولادهما . ثمّ إنّه عليه السلام بأمر من ربّه ذهب إلى أرض مكّة _ وهي وادٍ غير ذي زرع _ فأسكن فيه ولده إسماعيل وهو صبيّ ورجع إلَى الأرض المقدّسة ، فنشأ إسماعيل هناك ، واجتمع عليه قوم من العرب القاطنين هناك ، وبُنيت بذلك بلدة مكّة . وكان عليه السلام ربّما يزور إسماعيل في أرض مكّة ، قبل بناء مكّة والبيت وبعد ذلك (البقرة : 126 ، إبراهيم : 35 _ 41) . ثمّ بنى بها الكعبة البيت الحرام ، بمشاركة من إسماعيل . وهي أوّل بيت وُضع للناس من جانب اللّه مباركا وهُدىً للعالمين، فيه آيات بيّنات مقام إبراهيم ومن دخله كان آمنا (البقرة : 127 _ 129 ، آل عمران : 96، 97) وأذّنَ في الناس بالحجّ ، وشرّع نسك الحجّ (الحجّ : 26 _ 30) . ثمّ أمره اللّه بذبح ولده إسماعيل عليه السلام فخرج معه للنُّسك، فلمّا بلغ معه السعي قال : يا بُنيّ إنّي أرى في المنام أ نّي أذبحك ، قال : يا أبتِ افعلْ ما تُؤمر ستجدني إن شاء اللّه من الصابرين ، فلمّا أسلما وتَلَّه للجبين نودي أن : يا إبراهيم ، قد صدّقتَ الرؤيا ، وفداه اللّه سبحانه بذِبح عظيم (الصافّات : 101 _ 107) . (7)

.


1- .كنز العمّال : 32288 .
2- .علل الشرائع : 35/4 .
3- .الدرّ المنثور : 1/282 .
4- .علل الشرائع : 34/2 .
5- .الكافي : 1/175/2 .
6- .وقد تقدّم استفادة ذلك من دعائه المنقول في سورة إبراهيم . (كما في هامش المصدر).
7- .تفسير الميزان : 7 / 215 .

ص: 1159

داستان ابراهيم عليه السلام در قرآن كريم

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزى كه مى خواستند ابراهيم را به آتش افكنند، او را به سوى آتش بردند. چون چشمش به آتش افتاد، فرمود : خداوند ما را كافى است و او نيكو حمايتگرى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، ابراهيم را به خليلى نگرفت مگر براى آنكه اطعام مى كرد و شب هنگام كه مردم خواب بودند، نماز مى گزارد.

الدرّ المنثور_ به نقل از حسان بن عطيّه _: نخستين كسى كه در جنگ، لشكر را به جناح چپ و راست و قلب آرايش داد، ابراهيم عليه السلام بود و آن ، هنگامى بود كه براى جنگ با اسيركنندگان لوط عليه السلام رهسپار شد.

امام باقر عليه السلام :خداوند عز و جل ابراهيم را خليل (خود)قرار داد ، چون دست ردّ به سينه هيچ كس نزد و از هيچ كس هم جز خداوند عز و جل چيزى نخواست .

امام صادق عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى ابراهيم عليه السلام را پيش از آنكه به پيامبرى برگزيند، به بندگى [خود ]گرفت و پيش از آنكه به رسولى برگزيندش به پيامبرى برگزيد و پيش از آنكه خليلش گرداند او را به رسولى برگزيد و پيش از آنكه امامش قرار دهد او را به خليلى گرفت و چون همه اين مقامات را برايش فراهم آورد، فرمود : «من تو را امام مردم قرار دادم» .

داستان ابراهيم عليه السلام در قرآن كريم :ابراهيم عليه السلام در دوران طفوليت خود تا روزگار رسيدن به سنّ تشخيص، در حالت عزلت و به دور از محيط قوم خود زندگى مى كرد. سپس به ميان آنان آمد و نزد پدرش رفت، امّا ملاحظه كرد كه او و قومش بت مى پرستند. ابراهيم كه فطرتى پاك و سالم داشت و به سبب شهود حق و ارائه ملكوت اشياء از جانب خداوند به او و به طوركلّى به واسطه سخن حق و كردار شايسته، مؤيّد به تأييد الهى شده بود، اين كار پدر و قوم خود را نپسنديد. با مردم درباره بت ها بحث مى كرد (انبياء / 56 _ 51؛ شعراء / 77 _ 69 و صافّات / 87 _ 83) و با عدّه اى ديگر كه خورشيد و ماه و ستاره مى پرستيدند درباره اين پديده ها احتجاج و استدلال مى كرد تا جايى كه بطلان عقايد آنها را اثبات كرد و شايع شد كه او از بت ها و خدايان منحرف شده است. (انعام /82 _ 74) . يك روز كه مردم براى انجام مراسم عبادى همگانى از شهر بيرون رفتند، ابراهيم به بهانه اينكه بيمار است، همراه آنان نرفت و در شهر ماند و به بتخانه رفت وهمه بت ها را خُرد كرد مگر بت بزرگ را كه شايد به سراغ آن بروند. وقتى مردم برگشتند و از بلايى كه به سر خدايانشان آمده بود با خبر شدند و از عامل اين كار جستجو وتحقيق كردند ، گفتند: شنيده ايم كه جوانى به نام ابراهيم از بت ها به بدى ياد مى كند. لذا، ابراهيم عليه السلام را به انجمن خود احضار كردند و او را به حضور مردم آوردند، تا بلكه مردم شهادت دهند. آن حضرت را بازجويى كردند و گفتند : اى ابراهيم! آيا تو باخدايان ما چنين كرده اى؟ حضرت فرمود : آن بزرگترشان اين كار را كرده است، اگر سخن مى گويند، از آنها بپرسيد. ابراهيم بت بزرگ را سالم نگه داشته و آن را نشكسته بود و تبر را بر شانه يا نزديك شانه اش قرار داده بود، تا وانمود شود كه اين بت بزرگ بوده كه بقيه بت ها را شكسته است. مردم گفتند : او را بسوزانيد و خدايانتان را يارى كنيد. پس، آتشخانه اى ساختند و جهنّمى از آتش افروختند و در اين كار همگان مشاركت كردند و آن گاه ابراهيم را درآتش افكندند. امّا خداوند آتش را براى او خنك و بى گزند گردانيد و نقشه آنان را نقش بر آب كرد (انبياء/ 70 _ 57؛ صافّات / 98 _ 88). بارى، پس از آنكه خداوند ابراهيم را از آتش نجات داد، آن حضرت شروع به دعوت به آيين حنيف و حق گراى توحيد كرد و شمار اندكى به آن حضرت ايمان آوردند . . . ابراهيم عليه السلام و كسانى كه به او ايمان آورده بودند از قوم خود بيزارى جستند و ابراهيم خود نيز از آزر كه پدر خطابش مى كرد، امّا پدر حقيقى او نبود (1) ، بيزارى جست و با همسر خود و لوط به سرزمين مقدّس مهاجرت كرد تا در آنجا بدون مزاحمت قوم بى فرهنگ و منحرف خود، به عبادت خداوند بپردازد (ممتحنه / 4؛ انبياء / 71). در اين جا بود كه خداوند سبحان به ابراهيم كه پير شده بود، به دنيا آمدن اسماعيل و اسحاق و همچنين يعقوب از صلب اسحاق را بشارت داد. پس از مدتى، ابتدا اسماعيل و بعد اسحاق به دنيا آمدند و خداوند وجود او و دو فرزندش و نوادگان او را پر بركت ساخت. ابراهيم سپس، به فرمان پروردگارش راهى سرزمين مكه شد كه وادى اى بى آب و علف بود و كودك خردسالش، اسماعيل را در آنجا گذاشت و خودش به سرزمين مقدس بازگشت. اسماعيل در سرزمين مكه نشو و نما يافت و گروهى از عرب هاى ساكن آنجا دورش جمع شدند و بدين ترتيب شهر مكه ساخته شد. ابراهيم عليه السلام ، پيش از بناى مكّه و خانه كعبه و پس از آن، گاه گاهى به ديدن اسماعيل در سرزمين مكه مى رفت (بقره/ 126؛ ابراهيم / 41 _ 35). او بعدا با كمك اسماعيل بيت اللّه الحرام را ساخت و آن نخستين خانه اى است كه از جانب خداوند براى مردم ساخته شد و خانه اى است بركت زا و مايه هدايت جهانيان. در آن، آياتى روشن و مقام ابراهيم هست و هر كه واردش شود، در امان است (بقره / 129 _ 127 وآل عمران / 97 _ 96). ابراهيم بعد از ساختن كعبه دستور حج را صادر كرد وآيين ها و مراسم مربوط به آن را تشريع نمود (حجّ / 30 _ 26). آن گاه خداوند به ابراهيم عليه السلام فرمان داد كه فرزندش اسماعيل را ذبح كند. پس، ابراهيم براى انجام مراسم حج با اسماعيل بيرون رفت و چون به جايگاه سعى رسيد، فرمود : پسركم، خواب ديدم كه تو را ذبح مى كنم. اسماعيل گفت : اى پدر! آنچه را كه به آن مأمورى انجام بده كه به خواست خدا مرا از شكيبايان خواهى يافت. پس از آنكه هر دو به فرمان الهى تن دادند و ابراهيم پسر را به پيشانى بر خاك افكند، ندا آمد كه اى ابراهيم! رؤياى خود را حقيقت بخشيدى و خداوند قربانى بزرگى را جانفداى اسماعيل كرد (صافّات / 101 _ 107) .

.


1- .اين مطلب را از دعايى كه در سوره ابراهيم از قول آن حضرت بيان شده است استفاده كرديم.

ص: 1160

1698 _ لُ_وطٌ عليه السلامالكتاب :(وَلُوطا إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ) . (1)

(انظر) هود : 77 _ 83 والحِجر : 51 _ 77 والأنبياء : 74 ، 75 والشعراء : 160 _ 175 والنمل : 54 _ 58 والعنكبوت : 28 _ 35 والصافّات : 133 _ 138 والذاريات : 24 _ 37 والقمر : 33 _ 40 والتحريم : 10 .

الحديث :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :وأمّا القَريَةُ الّتي اُمطِرَت مَطرَ السَّوءِ فهِيَ سَدُومُ قَريَةُ قَومِ لُوطٍ ، أمطَرَ اللّهُ علَيهِم حِجارَةً مِن سِجِّيلٍ، يقولُ: مِن طِينٍ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما بَعَثَ اللّهُ نَبيّا بعدَ لُوطٍ إلّافي عِزٍّ مِن قَومِهِ . (3)

إشارة إلى قِصّةِ لوطٍ عليه السلام وقَومِهِ«كان لوط عليه السلام من كلدان في أرض بابل ومن السابقين الأوّلين ممّن آمن بإبراهيم عليه السلام ، آمن به وقال : «إنّي مُهاجِرٌ إلى ربِّي» (4) ، فنجّاه اللّه مع إبراهيم إلَى الأرض المقدّسة أرضِ فلسطين (الأنبياء : 71) فنزل في بعض بلادها وهي مدينة سَدوم على ما في التواريخ والتوراة وبعض الروايات . وكان أهل المدينة وما والاها من المدائن _ وقد سمّاها اللّه في كلامه ب «المُؤتَفِكات»(التوبة : 70) _ يعبدون الأصنام ، ويأتون بالفاحشة : اللواط ، وهم أوّل قوم شاع فيهم ذلك (الأعراف : 80) حتّى كانوا يأتون به في نواديهم من غير إنكار ، ولم يَزَل تشيع الفاحشة فيهم حتّى عادت سُنّة قوميّة ابتلت به عامّتهم ، وتركوا النساء وقطعوا السبيل (العنكبوت : 29). فأرسل اللّه لوطا إليهم (الشعراء : 162) فدعاهم إلى تقوَى اللّه وترك الفحشاء والرجوع إلى طريق الفطرة، وأنذرهم وخوّفهم ، فلم يَزِدهم إلّا عُتوّا ، ولم يكن جوابهم إلّا أن قالوا : ائتِنا بعذاب اللّه إن كنت من الصادقين ! وهدّدوه بالإخراج من بلدتهم ، وقالوا له : «لَئن لَم تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ المُخْرَجينَ» (5) و «قالوا أخْرِجوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُم إنّهُمْ اُناسٌ يَتَطَهَّرونَ» . (6) حتَّى استقرّ بهم الطغيان وحقّت عليهم كلمة العذاب ، فبعث اللّه رسلاً من الملائكة المكرّمين لإهلاكهم ... فمضَوا إلى لوط في صُوَرِ غِلمان مُرد ودخلوا عليه ضيفا ، فشقّ ذلك على لوط وضاق بهم ذرعا؛ لِما كان يعلم من قومه أ نّهم سيتعرّضون لهم وأ نّهم غير تاركيهم البتّة ، فلم يلبث دون أن سمع القوم بذلك وأقبلوا يُهرَعون إليه وهم يستبشرون ، وهجموا على داره ، فخرج إليهم وبالغ فيوعظهم واستثارة فُتوّتهم ورشدهم حتّى عرض عليهم بناته ، وقال : يا قوم ، إنّ هؤلاء بناتي هنّ أطهر لكم، فاتّقوا اللّه ولا تخزوني في ضيفي . ثمّ استغاث وقال : أليس منكم رجل رشيد ؟ ! فردّوا عليه أ نّه ليس لهم في بناته إربة ، وأ نّهم غير تاركي أضيافه البتّة ، حتّى أيس لوط و قال : «لَوْ أنّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أو آوِي إلى رُكْنٍ شَديدٍ» . (7) قالت الملائكة عند ذلك : يا لوط إنّا رسل ربّك ، طِب نفسا إنّ القوم لن يصلوا إليك . فطمسوا أعين القوم فعادوا عميانا يتخبّطون وتفرّقوا ( القمر : 37) . فأخذت الصيحةُ القوم مُشرِقين ، وأرسل اللّه عليهم حجارة من طين مُسوَّمة عند ربّك للمسرفين ، وقلبَ مدائنهم عليهم فجعل عاليَها سافلَها ، وأخرج من كان فيها من المؤمنين فلم يجد فيها غير بيت من المسلمين وهو بيت لوط ، وترك فيها آية للذين يخافون العذاب الأليم (الذاريات : 37 وغيرها) . (8)

.


1- .الأعراف : 80 .
2- .بحار الأنوار : 12/152/5
3- .بحار الأنوار : 12/157/8 .
4- .العنكبوت : 26 .
5- .الشعراء : 167 .
6- .النمل : 56 .
7- .هود : 80 .
8- .تفسير الميزان : 10 / 352 .

ص: 1161

1698 _ لوط عليه السلام
اشاره اى به داستان لوط عليه السلام و قوم او

1698 _ لوط عليه السلامقرآن :«و لوط را [فرستاديم] هنگامى كه به قوم خود گفت : آيا آن كار زشت را مرتكب مى شويد كه هيچ كس از جهانيان در آن بر شما پيشى نگرفته است؟!»

ر.ك : هود : آيات 77 _ 83 و حِجر : آيات 51 _ 77 و انبياء : آيات 74 ، 75 و شعرا : آيات 160 _ 175 و نمل : آيات 54 _ 58 و عنكبوت : آيات 28 _ 35 و صافّات : آيات 133 _ 138 و ذاريات : آيات 24 _ 37 و قمر : آيات 33 _ 40 و تحريم : آيه 10 .

حديث :امام باقر عليه السلام :آن آبادى اى كه باران عذاب برايشان باريد، سدوم، آبادى قوم لوط است كه خداوند سنگ هايى از سجّيل، يعنى گِل، بر آنها باراند.

امام صادق عليه السلام :خداوند بعد از لوط هيچ پيامبرى نفرستاد مگر اينكه ميان قومش عزّت داشت.

اشاره اى به داستان لوط عليه السلام و قوم اولوط عليه السلام از كلدانيان سرزمين بابل و از شمار نخستين كسانى بود كه به ابراهيم عليه السلام ايمان آوردند. او به حضرت ابراهيم ايمان آورد و گفت : «من به سوى پروردگار خود هجرت مى كنم» و خداوند او را به همراه ابراهيم نجات داد و به سرزمين مقدس، خاك فلسطين، رفتند (انبياء : 71) و لوط در يكى از شهرهاى آن كه بنا به تواريخ و تورات و برخى روايات، شهر سدوم بود، سكنا گزيد. مردم اين شهر و شهرهاى تابع آن _ كه خداوند در قرآن آنها را مؤتفكات ناميده است _ (توبه : 70) بت مى پرستيدند و عمل زشت لواط را مرتكب مى شدند. اينان اولين قومى بودند كه اين عمل در ميانشان شيوع يافت (اعراف : 80) به حدّى كه در انجمن ها و محافل خود آن را انجام مى دادند، بدون اينكه آن را بد بدانند (عنكبوت :29). اين عمل زشت همچنان در ميان اين مردم شيوع داشت تا به صورت يك سنّت قومى در آمد و عموم مردم بدان مبتلا شدند و زن ها را واگذاشتند و راه توالد و تناسل را بستند (عنكبوت : 29). در چنين شرايطى بود كه خداوند لوط را به سوى آنان فرستاد (شعراء : 162) و او مردم را به پرهيز از خدا و كنار گذاشتن فحشا و بازگشت به راه فطرت فرا خواند و به آنها اعلام خطر كرد و [از عاقبت ناگوار اين امر و عذاب خدا ]ترساندشان، امّا جز بر عصيان و سركشى آنها نيفزود و تنها جوابشان اين بود كه گفتند : اگر راست مى گويى، عذاب خدا را بر ما فرود آر. همچنين آن حضرت را به اخراج از شهرشان تهديد كردند و گفتند : «اى لوط! اگر دست بر ندارى بيرونت خواهيم كرد» و «گفتند : خاندان لوط را از آبادى خود بيرون كنيد كه آنان مردمى در پى پاكى اند». تا جايى كه طغيان و نافرمانى در جانشان نشست و سزاوار عذاب شدند. در اين هنگام، خداوند مأمورانى از فرشتگان گرامى خود را براى هلاك كردن آنها فرستاد. . . فرشتگان سپس به صورت پسركانى نورسته پيش لوط رفتند و به عنوان ميهمان بر او وارد شدند. اين جريان بر لوط گران آمد و از كار آنان درمانده شد؛ چون مى دانست كه قومش به زودى متعرض آنان خواهند شد و هرگز از آنان دست بر نخواهند داشت. چندى نگذشت كه مردم جريان را شنيدند و با شتاب و خوشحالى به سوى لوط آمدند و به خانه اش هجوم بردند. لوط عليه السلام از خانه اش بيرون آمد و تا جايى كه توانست نصيحتشان كرد و سعى نمود غيرت و مردانگى آنها را برانگيزد و حتى دختران خود را به آنان پيشنهاد كرد و فرمود : اى قوم من! اينان دختران منند، آنان براى شما پاكيزه ترند. پس از خدا بترسيد و مرا در باب ميهمانانم رسوا مكنيد. سپس فرياد كمك سر داد و فرمود : آيا در ميان شما آدم فهميده اى پيدا نمى شود؟ امّا مردم جواب دادند كه به دختران او نيازى ندارند و به هيچ وجه دست از سر ميهمانانش برنخواهند داشت. بالاخره لوط نوميد شد و گفت : «كاش در برابر شما قدرتى داشتم يا به تكيه گاهى استوار پناه مى جستم»... در اين هنگام فرشتگان گفتند : اى لوط! ما فرستادگان پروردگار تو هستيم. خاطر آسوده دار كه اين قوم هرگز به تو دست نيابند. سپس نور چشم مردم را گرفتند وجماعت كورمال كورمال پراكنده شدند (قمر : 37). هنگام طلوع آفتاب، صيحه قوم لوط را فرا گرفت و خداوند سنگ هايى از گل كه نزد پروردگارت نشان دار بود، برايشان فرو باراند و شهرهايشان را بر سرشان واژگون ساخت و آنها را زير و رو كرد و همه مؤمنانى را كه در شهر بودند نجات داد و در آنجا جز يك خانه از مسلمانان يعنى همان خانه لوط را نيافت و در آن سرزمين براى كسانى كه از عذاب دردناك مى ترسند، نشانه اى بر جاى گذاشت (ذاريات : 37 و آياتى ديگر).

.

ص: 1162

1699 _ يَعقوبُ ويوسُفُ عليهماالسلامالكتاب :(وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ * أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَإِلهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلها واحِدا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ) . (1)

.


1- .البقرة : 132 ، 133 .

ص: 1163

1699 _ يعقوب و يوسف عليهماالسلام

1699 _ يعقوب و يوسف عليهماالسلامقرآن :«و ابراهيم و يعقوب، پسران خود را به همان [آيين ]سفارش كردند [و هر دو در وصيّتشان چنين گفتند : ]اى پسران من! خداوند اين دين را براى شما برگزيد. پس البته نبايد جز مسلمان بميريد. آيا وقتى كه يعقوب را مرگ فرا رسيد، حاضر بوديد؟ هنگامى كه به پسران خود گفت : پس از من چه را خواهيد پرستيد؟ گفتند : معبود تو و معبود پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق _ معبودى يگانه _ را مى پرستيم و در برابر او تسليم هستيم».

.

ص: 1164

(انظر) يوسف : 3 _ 102 و مريم : 49 .

الحديث :الأمالي للطوسي :لَمّا قَدِمَ يَعقوبُ على يُوسفَ عليهماالسلامخَرَجَ يُوسفُ عليه السلام فاستَقبَلَهُ في مَوكِبِهِ ، فَمَرَّ بامرأةِ العَزيزِ وهِيَ تَعبُدُ في غُرفَةٍ لَها ، فلَمّا رأتهُ عَرَفَتهُ فنادَتهُ بصَوتٍ حَزينٍ : أيُّها الرّاكِبُ طالَ ما أحزَنتَني ، ما أحسَنَ التَّقوى كيفَ حَرَّرَتِ العَبيدَ ؟! وما أقبَحَ الخَطيئةَ كيفَ عَبَّدَتِ الأحرارَ ؟! (1)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اُعطِيَ يُوسُفُ شَطرَ الحُسنِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :الكريمُ ابنُ الكريمِ ابنِ الكريمِ ابنِ الكريمِ : يُوسفُ بنُ يَعقوبَ بنِ إسحاقَ بنِ إبراهيمَ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ بني يَعقُوبَ لمّا سَألواأباهُم يَعقوبَ أن يَأذَنَ ليوسُفَ في الخُروجِ مَعهُم ، قالَ لَهم : «إنّي أخافُ أن يأكُلَه الذئبُ وَأنتم غافِلون» (4) ... قَرَّبَ يَعقوبُ لَهُم العلّةَ اعتلّوا بها في يوسُفَ . (5)

1700 _ أيُّوبُ عليه السلامالكتاب :(وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أََهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ) . (6)

(انظر) ص : 41 _ 44 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عَزَّوجلَّ لأيُّوبَ: أتَدريما كانَ جُرمُكَ إلَيَّ حتَّى ابتَلَيتُكَ ؟ قالَ: [لا] (7) ياربِّ ! قالَ : لأ نّكَ دَخَلتَ على فِرعَونَ فادَّهَنتَ بكَلِمَتَينِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :كانَ أيُّوبُ أحلَمَ النّاسِ ، وأصبَرَالنّاسِ ، وأكظَمَ النّاسِ لِغَيظٍ . (9)

الدعوات عن ابن عبّاس :إنّ امرأةَ أيُّوبَ عليه السلام قالَت لَهُ يَوما : لَو دَعَوتَ اللّهَ أن يَشفيَكَ ! فقالَ : وَيحَكِ ! كُنّا في النَّعماءِ سَبعينَ عاما فهَلُمَّ نَصبِرْ في الضَّرّاءِ مِثلَها ! قالَ : فلَم يَمكُثْ بعدَ ذلكَ إلّا يَسيرا حتّى عُوفِيَ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ابتُلِيَ أيُّوبُ سَبعَ سِنينَ بلا ذَنبٍ . (11)

عنه عليه السلام :إنّ اللّهَ تَباركَ وتعالَى ابتَلى أيُّوبَ عليه السلام بلا ذَنبٍ ، فصَبَرَ حتّى عُيِّرَ، وإنّ الأنبياءَ لا يَصبِرونَ علَى التَّعيِيرِ . (12)

.


1- .الأمالي للطوسي : 457/1021 .
2- .كنز العمّال : 32400
3- .كنز العمّال : 32404 .
4- .يوسف : 13 .
5- .نور الثقلين : 2 / 415 / 20 .
6- .الأنبياء : 83 ، 84 .
7- .ما بي_ن المعق_وفي_ن سق_ط م_ن المص_در و أضفناه من الفردوس : 3/174/4468.
8- .كنز العمّال : 32318
9- .كنز العمّال : 32316 .
10- .الدعوات : 165/456 .
11- .علل الشرائع : 75/3 .
12- .علل الشرائع : 75/4 .

ص: 1165

1700 _ ايّوب عليه السلام

ر.ك : يوسف : آيات 3 _ 102 و مريم : آيه 49 .

حديث :الأمالى للطوسى :هنگامى كه يعقوب به ديدن يوسف رفت، يوسف عليه السلام با موكب خود به استقبال او آمد. در راه بر همسر عزيز مصر گذشت كه در غرفه خود مشغول عبادت بود، همسر عزيز با ديدن يوسف او را شناخت و با صدايى حزين به يوسف گفت : هان! اى سواره! مرا به اندوهى دراز گرفتار ساختى. چه نيكوست تقوا و پرهيزگارى، چگونه بردگان را آزاد كرد؟! و چه زشت است گناه، چگونه آزادها را برده ساخت؟!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نصف زيبايى، به يوسف داده شد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بزرگوار، پور بزرگوار، پور بزرگوار، پور بزرگوار، يوسف پور يعقوب پور اسحاق پور ابراهيم است.

امام صادق عليه السلام :وقتى پسران يعقوب از پدرشان خواستند كه اجازه دهد يوسف همراه آنان بيرون (از شهر) برود ، يعقوب به آنان گفت: «من مى ترسم شما از يوسف غافل شويد و گرگ او را بخورد» . يعقوب با اين سخن بهانه به دست آنان داد و آنها نيز از همين بهانه براى حيله در كار يوسف بهره بردند .

1700 _ ايّوب عليه السلامقرآن :«و ايّوب را [ياد كن] هنگامى كه پروردگارش را ندا داد كه : به من آسيب رسيده است و تويى مهربانترين مهربانان. پس [دعاى ]او را اجابت نموديم و آسيب وارده بر او را برطرف كرديم و كسان او و نظيرشان را همراه با آنان [مجدّداً ]به وى عطا كرديم [تا ]رحمتى از جانب ما و عبرتى براى عبادت كنندگان باشد».

ر.ك : ص : آيات 41 _ 44 .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل به ايّوب فرمود : آيا مى دانى جُرم تو در پيشگاه من چه بود كه مبتلايت كردم؟ عرض كرد : پروردگار من! [نه]. فرمود : چون بر فرعون وارد شدى (و براى خوش آمد او) دو كلمه با مداهنه و مماشات سخن گفتى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ايّوب، بردبارترين مردم و شكيباترين مردمان بود و بيش از همه مردم خشمش را فرو مى خورد .

الدعوات_ به نقل از ابن عبّاس _: همسر ايّوب روزى به او گفت : كاش دعا مى كردى خداوند تو را شفا بخشد! ايّوب فرمود : حيف از تو! ما هفتاد سال در نعمت بوديم، حالا بيا همين اندازه در سختى و گرفتارى نيز صبور باشيم! ابن عباس مى گويد : بعد از آن اندك زمانى نگذشت كه ايّوب بهبود يافت.

امام صادق عليه السلام :ايّوب بى هيچ گناهى، هفت سال مبتلا شد.

امام صادق عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى ايّوب را، بى هيچ گناهى، گرفتار بلا كرد و او شكيبايى ورزيد تا جايى كه سرزنش شد و پيامبران سرزنش را تحمّل نمى كنند.

.

ص: 1166

عنه عليه السلام :ماسَألَ أيُّوبُ عليه السلام العافِيَةَ في شَيءٍ مِن بَلائهِ . (1)

1701 _ شُعَيبٌ عليه السلامالكتاب :(وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ مَالَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِن رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلا تُفْسِدُوا فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ*... الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبا كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبا كَانُوا هُمُ الخَاسِرِينَ) . (2)

(انظر) هود : 84 _ 95 والحِجر : 78 ، 79 والعشراء : 176 _ 190 والقصص : 45 والعنكبوت : 36 ، 37 وق : 14 .

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَم يَبعَثِ اللّهُ عَزَّوجلَّ مِنَ العَرَبِ إلّا خمسَةَ أنبياءَ : هُودا وصالِحا وإسماعيلَ وشُعَيبا ومُحمّدا خاتمَ النَّبيِّينَ صلواتُ اللّهِ علَيهِم ، وكانَ شُعَيبٌ بَكّاءً . (3)

إشارة إلى قِصّةِ شُعَيبٍ عليه السلام وقَومِهِ فِي القُرآنِ الكريمِ :كان عليه السلام من أهل مَديَن _ مدينة في طريق الشام من الجزيرة _ وكان معاصرا لموسى عليه السلام ، وقد زوّجه إحدى ابنتيه على أن يأجُره ثمانيَ حِجج وإن أتمّ عشرا فمن عنده (القصص : 27)، فخدمه موسى عشر سنين ، ثمّ ودّعه وسار بأهله إلى مصر . وكان قومه من أهل مَديَن يعبدون الأصنام ، وكانوا قوما مُنعَّمين بالأمن والرفاهية والخصب ورخص الأسعار ، فشاع الفساد بينهم والتطفيف بنقص المكيال والميزان (هود : 84 وغيرها)، فأرسل اللّه إليهم شعيبا وأمره أن ينهاهم عن عبادة الأصنام وعن الفساد في الأرض ونقص المكيال والميزان ، فدعاهم إلى ما اُمر به ، ووعظهم بالإنذار والتبشير ، وذكّرهم ما أصاب قوم نوح وقوم هود وقوم صالح وقوم لوط . وبالغ عليه السلام في الاحتجاج عليهم وعظتهم فلم يزدهم إلّا طغيانا وكفرا وفسوقا (الأعراف وهود وغيرهما من السور). ولم يؤمنوا به إلّا عدّة قليلة منهم ، فأخذوا في إيذائهم والسخرية بهم وتهديدهم عن اتّباع شعيب عليه السلام ، وكانوا يقعدون بكلّ صراط يوعدون ويصدّون عن سبيل اللّه من آمن به ويبغونها عِوَجا (الأعراف : 86) . وأخذوا يرمونه عليه السلام بأنّه مسحور وأ نّه كاذب (الشعراء : 185 ، 186) وأخافوه بالرجم ، وهدّدوه والذين آمنوا به بالإخراج من قريتهم أو ليعودنّ في ملّتهم (الأعراف : 88) . ولم يزالوا به حتّى أيأسوه من إيمانهم ، فتركهم وأنفسهم (هود : 93) . ودعا اللّه بالفتح قال : ربّنا افتح بيننا وبين قومنا بالحقّ وأنت خير الفاتحين . فأرسل اللّه إليهم عذاب يوم الظُّلّة (الشعراء : 189) ، وقد كانوا يستهزؤون به أن أسقِطْ علينا كسفا من السماء إن كنت من الصادقين ، وأخذتهم الصيحة (هود : 94) والرجفة (الأعراف : 91 ، العنكبوت : 37) فأصبحوا في ديارهم جاثمين ، ونجّى شعيبا ومن معه من المؤمنين (هود : 94) فتولّى عنهم وقال : يا قوم لقد أبلغتكم رسالات ربّي ونصحت لكم، فكيف آسى على قوم كافرين ؟! (الأعراف : 93) . (4)

.


1- .قصص الأنبياء : 139/147 .
2- .الأعراف : 85 _ 92 .
3- .قصص الأنبياء : 145/157 .
4- .تفسير الميزان : 10 / 377 .

ص: 1167

1701 _ شعيب عليه السلام
اشاره اى به سرگذشت شعيب عليه السلام و قوم او در قرآن كريم

امام صادق عليه السلام :ايّوب عليه السلام در هيچ موردى از بلايش، عافيت (بهبودى) مسألت نكرد.

1701 _ شعيب عليه السلامقرآن :«و به سوى [مردم] مَدْيَن، برادرشان شعيب را [فرستاديم]. گفت : اى قوم من! خدا را بپرستيد كه براى شما هيچ معبودى جز او نيست. در حقيقت، شما را از جانب پروردگارتان برهانى روشن آمده است. پس پيمانه و ترازو را تمام نهيد و اموال مردم را كم مدهيد و در زمين، پس از اصلاح آن فساد مكنيد. اين [رهنمودها] اگر مؤمنيد براى شما بهتر است... كسانى كه شعيب را تكذيب كرده بودند، گويى خود در آن [ديار] سكونت نداشتند. كسانى كه شعيب را تكذيب كرده بودند، خود، همان زيانكاران بودند».

ر.ك : هود : آيات 84 _ 95 و حجر : آيات 78 ، 79 و شعرا : آيات 176 _ 190 و قصص : آيه 45 و عنكبوت : آيات 36 و 37 و ق : آيه 14 .

حديث :امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل از عرب جز پنج پيامبر مبعوث نكرد : هود و صالح و اسماعيل و شعيب و محمّد خاتم پيامبران صلوات اللّه عليهم؛ و شعيب بسيار پرگريه بود .

اشاره اى به سرگذشت شعيب عليه السلام و قوم او در قرآن كريم :آن حضرت از مردم مدين _ شهرى بر سر راه شام و جزيره العرب _ و همروزگار موسى عليه السلام بود و يكى از دو دختر خود را به ازدواج موسى عليه السلام در آورد به اين شرط كه هشت سال براى او كار كند و اگر هم بخواهد ده سال كار كند اختيار با اوست (قصص: 27). موسى ده سال شعيب را خدمت كرد و آن گاه با او خداحافظى نمود و با خانواده اش به مصر رفت. قوم مَدَينىِ شعيب بت مى پرستيدند. اين قوم از نعمت امنيت و رفاه و فراوانى و ارزانى برخوردار بودند. امّا فساد و تباهى و كم فروشى و كاستن از پيمانه و ترازو در ميان آنان شيوع يافت (هود: 84 و سوره هاى ديگر). لذا خداوند شعيب را به سوى ايشان فرستاد و به او دستور داد مردم را از بت پرستى و فسادانگيزى در جامعه و كم كردن پيمانه و ترازو نهى كند. حضرت شعيب قوم خود را به آنچه مأمور بود دعوت كرد و از طريق بيم و نويد دادن موعظه شان كرد و عذاب و بلايى را كه به سر قوم نوح وهود و صالح و لوط آمده بود، به آنان گوشزد فرمود. وى در ارشاد و نصيحت آنان كوشش فراوان به خرج داد. امّا جز بر طغيان و كفر و نافرمانى آنان نيفزود (اعراف و هود و ديگر سوره ها) و تنها شمارى اندك به او ايمان آوردند. امّا مردم شروع به آزاررسانى و تمسخر آنان كردند و تهديدشان مى كردند تا دست از پيروى شعيب بردارند. آنان بر سر هر گذرگاهى مى نشستند، تا كسانى راكه به خدا ايمان آورده بودند بترسانند و از راه خدا بازشان دارند و به انحرافشان كشانند (اعراف: 86). آنان شعيب عليه السلام را متهم مى كردند كه افسون شده و دروغگوست (شعراء: 186 _ 185) و او را از سنگسار شدن ترساندند و تهديد كردند كه وى و كسانى را كه به او ايمان آورده اند از شهرشان بيرون مى كنند، مگر اينكه به آيين آنها بازگردند (اعراف: 88). آنها همچنان به مخالفت خود با شعيب ادامه دادند تا جايى كه آن بزرگوار ازايمان آوردن ايشان نوميد شد و آنها را به حال خودشان واگذاشت (هود: 93) و از خداوند طلب فتح و گشايش كرد و گفت : «بار پروردگارا! ميان ما و قوم ما به حق داورى كن كه تو بهترين داورانى». اين جا بود كه خداوند عذاب روز ابرآلود را بر آنان فرستاد (شعراء: 189) و در حالى كه شعيب را مسخره مى كردند كه اگر راست مى گويى تكّه ابرى از آسمان بر ما فروافكن، صيحه (هود: 94) و زمين لرزه (اعراف: 91؛ عنكبوت: 37) آنان را فرو گرفت و در خانه هاى خود از پا در آمدند و خداوند شعيب و كسانى را كه به او ايمان آورده بودند، نجات داد (هود: 94) و آن حضرت از آنان روى گرداند و فرمود : اى قوم من! هر آينه من پيام هاى پروردگارم را به شما ابلاغ كردم و شما را نصيحت نمودم. پس چگونه بر مردمى كافر تأسف خورم؟ (اعراف: 93).

.

ص: 1168

1702 _ موسى وهارونُ عليهماالسلامالكتاب :(وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرا لِلْمُتَّقِينَ) . (1)

(وَرُسُلاً قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ اللّهُ مُوسَى تَكْلِيما) . (2)

(انظر) البقرة : 49 _ 93 وهود : 17 ، 110 والمائدة : 20 _ 26 وإبراهيم : 5 _ 8 ومريم : 51 _ 53 والسجدة : 23 ، 24 والأحزاب : 69 والصافّات : 114 _ 122 والمؤمن : 23_46 ، 53 ، 54 و فصّلت : 45 والأحقاف : 12 والقصص : 3 _ 46 والأنفال : 52 _ 54 ويونس : 75 _ 93 والإسراء : 101 _ 104 وطه : 9 _ 97 والمؤمنون : 45 _ 49 والشعراء : 10 _ 68 وص : 12 والزخرف : 46 _ 56 والتحريم : 11 والأعراف : 103 _ 156 ، 159 _ 162 والدخان : 17 _ 33 والذاريات : 38 _ 40 والصفّ : 5 والمزّملّ : 15 ، 16 والنازعات : 15 _ 26 .

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أوحَى اللّهُ إلى موسَى بنِ عِمرانَ عليه السلام : أتَدري يا موسى لِمَ انتَجَبتُكَ مِن خَلقي واصطَفَيتُكَ لِكَلامي ؟ فقالَ : لا ياربِّ ، فأوحَى اللّهُ إلَيهِ : إنّي اطَّلَعتُ إلَى الأرضِ فلَم أجِدْ علَيها أشَدَّ تَواضُعا لِي مِنكَ . (3)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أوّلُ نَبيٍّ من بَني إسرائيلَ موسى ، وآخِرُهُم عيسى ، وسِتُّمِائةِ نَبيٍّ . (4)

الطبقات الكبرى عن ابن عباس :قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنّيرَأيتُ عيسى وموسى وإبراهيمَ؛ فأمّا عيسى فجَعْدٌ أحمَرُ عَريضُ الصَّدرِ ، وأمّا موسى فآدِمُ جَسِيمٌ سَبْطٌ كأنّهُ مِن رِجالِ الزُّطِّ ، فقالوا لَهُ : إبراهيمُ ؟ فقالَ : انظُروا إلى صاحِبِكُم ؛ يَعني رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله نفسَهُ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحَمدُ للّهِ ... الّذي كَلَّمَ موسى تَكلِيما ، وأراهُ مِن آياتِهِ عَظيما ، بلا جَوارِحَ ولا أدَواتٍ ، ولا نُطقٍ ولا لَهَواتٍ . (6)

عنه عليه السلام_ في بيان زهد الأنبياء _: وإنْ شئتَ ثَنَّيتُ بموسى كَليمِ اللّهِ صلى الله عليه و سلم ؛ حَيثُ يقولُ : «رَبِّ إنّي لِما أنْزَلْتَ إلَيَّ مِن خَيرٍ فَقيرٌ» (7) واللّهِ ، ما سَألَهُ إلّا خُبزا يأكُلُهُ ، لأ نّهُ كانَ يأكُلُ بَقلَةَ الأرضِ . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ فِرعَونَ لَمّا وَقَفَ على أنّ زَوالَ مُلكِهِ على يدِ موسى أمرَ بإحضارِ الكَهَنَةِ ، فدَلُّوهُ على نَسَبِهِ وأ نّهُ مِن بَني إسرائيلَ ، فلَم يَزَلْ يأمُرُ أصحابَهُ بِشَقِّ بُطونِ الحَوامِلِ مِن بَني إسرائيلَ حتّى قَتَلَ في طَلَبِهِ نَيّفا و عِشرينَ ألفَ مَولودٍ ، وتَعَذّرَ علَيهِ الوُصولُ إلى قَتلِ موسى ؛ لحِفظِ اللّهِ تباركَ وتعالى إيّاهُ . (9)

.


1- .الأنبياء : 48 .
2- .النساء : 164 .
3- .الأمالي للطوسي: 165/275.
4- .بحار الأنوار : 13/7/5 .
5- .الطبقات الكبرى:1/417.
6- .نهج البلاغة : الخطبة 182 .
7- .القصص : 24 .
8- .نهج البلاغة : الخطبة 160 .
9- .بحار الأنوار : 13/47/15 .

ص: 1169

1702 _ موسى و هارون عليهماالسلام
اشاره

1702 _ موسى و هارون عليهماالسلامقرآن :«و در حقيقت به موسى و هارون فرقان داديم [و كتابشان ]براى پرهيزگاران روشنايى و اندرزى است».

«و پيامبرانى را [فرستاديم] كه در حقيقت [ماجراى ]آنان را قبلاً بر تو حكايت نموديم و پيامبرانى را [نيز برانگيخته ايم ]كه [سرگذشت ]ايشان را براى تو بازگو نكرده ايم. و خدا با موسى سخن گفت سخن گفتنى».

ر.ك : بقره : آيات 49 _ 93 و مائده : آيات 20 _ 26 و اعراف : آيات 103 _ 156 ، 159 _ 162 و انفال : آيات 52 _ 54 و يونس : آيات 75 _ 93 و هود : آيات 17 ، 110 و ابراهيم : آيات 5 _ 8 و اسراء : آيات 101 _ 104 و مريم : آيات 51 _ 53 و طه : آيات 9 _ 97 و مؤمنون : آيات 45 _ 49 و مؤمن : آيات 23 _ 46 ، 53 ، 54 و شعرا : آيات 10 _ 68 و قصص : آيه 3 _ 46 و سجده : آيات 23 ، 24 و احزاب : آيه 69 و صافّات : آيات 114 _ 122 و ص : آيه 12 و فصّلت : آيه 45 و زخرف : آيات 46 _ 56 و دخان : آيات 17 _ 23 و احقاف : آيه 12 و ذاريات : 38 _ 40 و صفّ : آيه 5 و تحريم : آيه 11 و مزّمّل : آيات 15 ، 16 و نازعات : آيات 15 _ 26 .

حديث :امام صادق عليه السلام :خداوند به موسى بن عمران عليه السلام وحى فرمود : اى موسى! آيا مى دانى چرا از ميان آفريدگانم تو را برگزيدم و براى [شنيدن ]سخنم تو را انتخاب كردم؟ عرض كرد : نه، اى پروردگار! خداوند به او وحى فرمود : من به زمين نگريستم و در روى آن كسى را نيافتم كه در برابر من متواضع تر از تو باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين پيامبر بنى اسرائيل موسى بود و آخرينشان عيسى. آنان ششصد پيامبر بودند.

الطبقات الكبرى_ به نقل از ابن عباس _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : من، عيسى و موسى و ابراهيم را ديدم : عيسى موهايى مجعّد داشت و سرخ روى و فراخ سينه بود. موسى مردى تنومند با موهاى صاف فروهشته و به شكل مردم زُطّ (1) بود. عرض كردند : إبراهيم چگونه بود؟ فرمود : به همراه خودتان بنگريد؛ و مراد رسول خدا صلى الله عليه و آله ، خودش بود .

امام على عليه السلام :سپاس و ستايش خدايى را... كه با موسى به تمام و كمال سخن گفت و از نشانه هاى خود آيتى بزرگ به او نماياند، بى آنكه عضو و ابزارى يا زبان و زبانچه اى داشته باشد.

امام على عليه السلام :_ در بيان زهد انبيا _و اگر بخواهم نمونه دومى _ از زهد انبيا _ را بياورم، از موسى كليم اللّه ياد مى كنم، آنجا كه مى فرمايد : «پروردگارا! من به آن خوبى اى كه تو برايم فرو فرستى نيازمندم». به خدا سوگند كه او از خداوند چيزى جز نانى براى خوردن نخواست؛ زيرا از علف و سبزه زمين تغذيه مى كرد.

امام صادق عليه السلام :هنگامى كه فرعون فهميد سلطنت او به دست موسى از بين خواهد رفت، دستور داد كاهنان را احضار كنند و آنان او را از نسب موسى و اينكه او از بنى اسرائيل است آگاه ساختند. از آن پس، فرعون پيوسته به نيروهاى خود دستور مى داد شكم زنان باردار بنى اسرائيل را بدرند تا جايى كه براى نابودى موسى بيست و چند هزار جنين را كشت، امّا موفق به كشتن موسى نشد؛ زيرا كه خداى تبارك و تعالى او را حفظ مى كرد.

.


1- .زطّ : در منتهى الارب و اقرب الموارد آمده است كه نام طايفه اى از هندوان و معرّب جت است.

ص: 1170

كلامٌ حَولَ قِصَصِ مُوسى وهارونَ عليهماالسلام :أ نّه تولّد بمصر في بيتٍ إسرائيليّ حينما كانوا يذبحون المواليد الذُّكور من بني إسرائيل بأمر فرعون ، وجعلت اُمّه إيّاه في تابوت وألقته في البحر ، وأخذ فرعون إيّاه ثمّ ردّه إلى اُمّه للإرضاع والتربية ونشأ في بيت فرعون . ثمّ بلغ أشدّه وقتل القبطيّ وهرب من مصر إلى مَديَن خوفا من فرعون وملئه أن يقتلوه قصاصا . ثمّ مكث في مَدين عند شعيب النبيّ عليه السلام ، وتزوّج إحدى بنتيه . ثمّ لمّا قضى موسَى الأجل وسار بأهله آنس من جانب الطور نارا وقد ضلّوا الطريق في ليلةٍ شاتيةٍ ، فأوقفهم مكانهم وذهب إلَى النّار ليأتيهم بقبسٍ أو يجد علَى النار هدى، فلمّا أتاها ناداه اللّه من شاطئ الواديالأيمن في البقعه المباركة من الشجرة ، وكلّمه واجتباه وآتاه معجزة العصا واليد البيضاء في تسع آيات ، واختاره للرسالة إلى فرعون وملئه وإنجاء بني إسرائيل وأمره بالذهاب إليه . فأتى فرعون ودعاه إلى كلمة الحقّ وأن يرسل معه بني إسرائيل ولا يعذّبهم ، وأراه آية العصا واليد البيضاء فأبى ، وعارضه بسحر السَّحَرة وقد جاؤوا بسحر عظيمٍ من ثعابين وحيّات ، فألقى عصاه فإذا هي تلقف ما يأفكون ، فاُلقي السّحرة ساجدين قالوا : آمنّا بربّ العالمين ربّ موسى وهارون ، وأصرّ فرعون على جحوده وهدّد السَّحَرة ولم يؤمن. فلم يزل موسى عليه السلام يدعوه وملأه ويريهم الآية بعد الآية كالطوفان والجراد والقُمّل والضفادع والدم آياتٍ مفصّلاتٍ وهم يصرّون علَى استكبارهم ، وكلّما وقع عليهم الرّجز قالوا : يا موسى ، ادع لنا ربّك بما عَهِد عندك لئن كشفت عنّا الرجز لنؤمننّ لك ولنرسلنّ معك بني إسرائيل ، فلمّا كشف اللّه عنهم الرجز إلى أجل هم بالغوه إذا هم ينكثون . فأمره اللّه أن يسري ببني إسرائيل ليلاً ، فساروا حتّى بلغوا ساحل البحر ، فعقّبهم فرعون بجنوده،فلمّا تراءى الفريقان قال أصحاب موسى : إنّا لَمُدرَكون . قال : كلّا إنّ معي ربّي سيهدين . فاُمر بأن يضرب بعصاه البحر فانفلق الماء فجاوزوا البحر ، وأتبعهم فرعون وجنوده حتّى إذا ادّاركوا فيها جميعا أطبق اللّه عليهم الماء فأغرقهم عن آخرهم . ولمّا أنجاهم اللّه من فرعون وجنوده وأخرجهم إلَى البرّ ولا ماء فيه ولا كلأ أكرمهم اللّه فأنزل اللّه عليهم المنّ والسّلوى ، واُمر موسى فضرب بعصاه الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عينا قد علم كلّ اُناس مشربهم ، فشربوا منها وأكلوا منهما وظلّلهم الغمام . ثمّ واعد اللّه موسى أربعين ليلةً لنزول التوراة بجبل الطور ، فاختار قومه سبعين رجلاً ليسمعوا تكليمه تعالى إيّاه ، فسمعوا ثمّ قالوا : لن نؤمن لك حتّى نرَى اللّه جهرةً ، فأخذتهم الصاعقة وهم ينظرون ، ثمّ أحياهم اللّه بدعوة موسى ، ولمّا تمّ الميقات أنزل اللّه عليه التوراة وأخبره أنّ السامريّ قد أضلّ قومه بعده فعبدوا العجل . فرجع موسى إلى قومه غضبان أسفا ، فأحرق العجل ونسفه في اليمّ وطرد السامريّ وقال له : اذهب فإنّ لك في الحياة أن تقول لا مساس . وأمّا القوم فاُمروا أن يتوبوا ويقتلوا أنفسهم ، فتيب عليهم بعد ذلك ، ثمّ استكبروا عن قبول شريعة التوراة حتّى رفع اللّه الطور فوقهم . ثمّ إنّهم ملّوا المنّ والسّلوى وقالوا : لن نصبر على طعام واحد ، وسألوه أن يدعو ربّه أن يُخرج لهم ممّا تنبت الأرض من بقلها وقثّائها وفومها وعدسها وبصلها ، فاُمروا أن يدخلوا الأرض المقدّسة الّتي كتب اللّه لهم فأبوا، فحرّمها اللّه عليهم وابتلاهم بالتِّيه يتيهون في الأرض أربعين سنة . (1)

.


1- .تفسير الميزان : 16 / 40 .

ص: 1171

گفتارى پيرامون داستان هاى موسى و هارون عليهماالسلام

گفتارى پيرامون داستان هاى موسى و هارون عليهماالسلام:وى در مصر در يك خانواده اسرائيلى ديده به جهان گشود و تولد او در زمانى بود كه به دستور فرعون نوزادان پسر بنى اسرائيل را سر مى بريدند. مادر موسى او را در صندوقى نهاد و آن را در نيل انداخت و فرعون او را گرفت و به مادرش برگردانيد تا او راشير دهد و بزرگ كند و بدين ترتيب موسى عليه السلام در خانه فرعون نشو و نما يافت. وقتى به سنّ بلوغ رسيد، يكى از قبطيان را كشت و از ترس اينكه فرعون و درباريانش او را به قصاص آن مرد بكشند، به مديَن گريخت. او در مدين نزد شعيب پيامبر عليه السلام ماند و با يكى از دختران او ازدواج كرد و پس از آنكه مدّت مقرّر براى خدمت به شعيب را به پايان رساند و با خانواده خود راهى مصرشد، از جانب كوه طور آتش ديد و چون در آن شبِ تار راه را گم كرده بودند، موسى خانواده خود را در همان جا كه بودند متوقف كرد و خودش به طرف آن آتش رفت تا مقدارى آتش برايشان بياورد يا چنانچه كسى كنار آتش باشد راه را از او بپرسد. وقتى نزديك آتش رسيد، خداوند از ساحل راست وادى در آن سرزمين پربركت،از درخت به او ندا داد و با وى سخن گفت و به رسالتش برگزيد و نُه آيت پيامبرى، از جمله معجزه عصا و يد بيضاء را به او داد و وى را براى ابلاغ پيام الهى به فرعون و فرعونيان و نجات بنى اسرائيل انتخاب كرد و دستور داد به سوى فرعون برود. موسى عليه السلام نزد فرعون رفت و او را به آيين حق فراخواند و از وى خواست تا بنى اسرائيل را با وى روانه كند و دست از آزار و شكنجه شان بردارد و معجزه عصا و يد بيضاء را به فرعون نشان داد.فرعون زيربار نرفت و با حربه جادوى جادوگران به مبارزه با موسى عليه السلام برخاست. جادوگران با جادوگرى هاى خود اژدها و مارهايى نمودار ساختند. امّا موسى عليه السلام عصاى خود را بيفكند و ناگاه عصا به اژدهايى تبديل شد و تمامى آن جادوها را بلعيد.جادوگران به خاك افتادند و گفتند : ما به خداى جهانيان، خداى موسى و هارون، ايمان آورديم. ولى فرعون همچنان بر انكار خود پاى فشرد و جادوگران را تهديد كرد و ايمان نياورد. موسى عليه السلام همچنان فرعون و درباريانش را دعوت مى كرد و نشانه هاى نبوّت خويش همچون طوفان و ملخ و شپش و قورباغه و خون را يكى پس از ديگرى به آنان نشان مى داد. امّا آنان همچنان بر استكبار و گردنكشى خود پاى مى فشردند و هر گرفتارى و بلايى كه بر سرشان مى آمد، مى گفتند : اى موسى! پروردگارت را به عهدى كه نزد تو دارد براى ما بخوان. اگر اين عذاب را از ما برطرف سازى حتماً به تو ايمان خواهيم آورد و بنى اسرائيل را قطعاً با تو روانه خواهيم ساخت. امّا چون خداوند عذاب را كه تا مدّتى برايشان مقرّر شده بود، از ايشان برطرف مى كرد دوباره پيمان شكنى مى كردند. لذا، خداوند به موسى دستور داد بنى اسرائيل را شبانه حركت دهد و آنان حركت كردند و رفتند تا اينكه به ساحل دريا رسيدند. فرعون با سپاهيان خود به تعقيب آنان پرداخت و همين كه دو گروه يكديگر را ديدند، دار و دسته موسى گفتند : به ما مى رسند. موسى فرمود : هرگز؛ زيرا پروردگار من با من است و به زودى راهنماييم مى كند. پس، فرمان آمد كه با عصايش به دريا بزند و همين كه زد آب شكافته شد و بنى اسرائيل از دريا گذشتند و فرعون و سپاهيانش به دنبال آنان وارد دريا شدند و وقتى همگى وارد شدند، خداوند آب را از هر طرف سر به هم آورد و همه فرعونيان را غرق كرد. پس از آنكه خداوند بنى اسرائيل را از دست فرعون و سپاهيانش نجات داد و آنان را به خشكى رساند، كه در آن نه آبى بود و نه علفى، خداوند آنان را مورد لطف وكرامت خويش قرار داد و گزانگبين و بلدرچين برايشان نازل كرد و موسى فرمان يافت و عصايش را به سنگ زد و دوازده چشمه از آن جوشيد و هريك از تيره هاى بنى اسرائيل به دنبال آبشخور خود رفت و از آن چشمه ها نوشيدند و از گزانگبين و بلدرچين خوردند و ابر بر سرشان سايه افكند. آن گاه خداوند با موسى وعده گذاشت كه چهل شب به كوه طور برود، تا تورات بر او نازل شود. موسى از ميان قوم خود هفتاد مرد انتخاب كرد تا سخن گفتن خداى متعال را با او بشنوند. آن هفتاد نفر مكالمه خدا با موسى را شنيدند، امّا گفتند : تا خدا را آشكارا نبينيم هرگز به تو ايمان نمى آوريم. ناگاه صاعقه آنان را در حالى كه مى نگريستند، فروگرفت، ليكن خداوند با دعاى موسى ايشان را زنده كرد و چون ميقات (آن چهل شب مقرّر) تمام شد، خداوند تورات را بر موسى نازل فرمود و به او خبر داد كه بعد از آمدن وى، سامرى قومش را گمراه كرده و گوساله پرست شده اند. موسى با خشم و اندوه به سوى قوم خود بازگشت و گوساله را آتش زد و خاكسترش را به دريا ريخت و سامرى را طرد كرد و به او فرمود : برو كه در زندگى هميشه بگويى : «لا مَساس (به من دست نزنيد)». به بقيه مردم هم دستور داد توبه كنند و خودشان را بكشند تا شايد توبه شان قبول شود و قبول شد.باز از پذيرفتن احكام تورات سرباز زدند تا جايى كه خداوند كوه طور را برفراز سرشان بالا برد. بنى اسرائيل، از خوردن گزانگبين و بلدرچين نيز به تنگ آمدند و گفتند : ما تحمّل يك نوع غذا را نداريم و از آن حضرت خواستند تا از پروردگارش بخواهد كه ازروييدنى هاى زمين؛ مانند سبزى ها و خيار و سير و عدس و پياز برايشان بروياند. پس، خداوند به آنان دستور داد به سرزمين مقدّسى كه خداوند برايشان مقرّر فرموده است وارد شوند، ليكن بنى اسرائيل زير بار نرفتند. لذا خداوند آن سرزمين را بر ايشان حرام كرد و آنان را به سرگردانى گرفتار ساخت به طورى كه مدّت چهل سال در بيابان سرگردان بودند.

.

ص: 1172

1703 _ موسى وَالخِضرُ عليهماالسلامالكتاب :(وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبا * ... وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرا) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :رَحِمَ اللّهُ أخي موسى استَحيافقالَ ذلكَ، لَو لَبِثَ مَع صاحِبهِ لأبصَرَ أعجَبَ الأعاجِيبِ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ الخضرَ كانَ نَبيّا مُرسَلاً ،بَعَثَهُ اللّهُ تباركَ وتعالى إلى قَومِهِ فدَعاهُم إلى تَوحيدِهِ والإقرارِ بأنبيائهِ ورُسُلِهِ وكُتُبِهِ ، وكانَتْ آيَتُهُ أ نّهُ كانَ لا يَجلِسُ على خَشَبَةٍ يابِسَةٍ ولا أرضٍ بَيضاءَ إلّا أزهَرَت خَضِرا ، وإنّما سُمِّيَ خضرا لذلكَ . (3)

عنه عليه السلام :مَسجِدُ السَّهلَةِ مُناخُ الرَّاكِبِ . قيلَ :ومَنِ الرّاكِبُ ؟ قالَ : الخضرُ عليه السلام . (4)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :إنّ الخضرَ شَرِبَ مِن ماءِالحَياةِ فهُو حَيٌّ لا يَموتُ حتّى يُنفَخَ في الصُّورِ ، وإنّهُ لَيأتِينا فيُسَلِّمُ فنَسمَعُ صَوتَهُ ولا نَرى شَخصَهُ ، وإنّهُ لَيَحضُرُ حيثُ ما ذُكِرَ ، فمَن ذكَرَهُ مِنكُم فلْيُسَلِّمْ علَيهِ ، وإنّهُ لَيَحضُرُ المَوسِمَ كُلَّ سَنةٍ فيَقضي جَميعَ المَناسِكِ ويَقِفُ بعَرَفَةَ فيُؤمِّنُ على دُعاءِ المؤمِنينَ ، وسيُؤنِسُ اللّهُ بهِ وَحشَةَ قائمِنا في غَيبَتِهِ ، ويَصِلُ بهِ وَحدَتَهُ . (5)

.


1- .الكهف : 60 _ 82 .
2- .بحار الأنوار : 13/284/1 .
3- .علل الشرائع: 59/1 .
4- .بحار الأنوار : 13/303/25 .
5- .كمال الدين : 390/4 .

ص: 1173

1703 _ موسى و خضر عليهماالسلام
اشاره

1703 _ موسى و خضر عليهماالسلامقرآن :«و [ياد كن] هنگامى را كه موسى به جوانِ (همراه) خود گفت : دست بردار نيستم تا به محل برخورد دو دريا برسم، هر چند سال ها سير كنم... و امّا ديوار، از آنِ دو پسر بچه يتيم در آن شهر بود و زيرِ آن گنجى متعلّق به آن دو بود و پدرشان مردى نيكوكار بود. پس پروردگار تو خواست آن دو يتيم به حدّ رشد برسند و گنجينه خود را _ كه رحمتى از جانب پروردگارت بود _ بيرون آورند. و اين كارها را من خودسرانه انجام ندادم. اين بود تأويل آنچه كه نتوانستى بر آن شكيبايى ورزى».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند برادرم موسى را رحمت كند؛ حيا كرد و آن حرف را زد. اگر با همسفر خود مى ماند بى گمان شگفت ترين عجايب را مى ديد.

امام صادق عليه السلام :خضر، پيامبرى مرسل بود كه خداوند تبارك و تعالى وى را به سوى قومش فرستاد و او آنان را به يگانه دانستن خدا و اقرار به پيامبران و فرستادگان او و كتاب هايش فراخواند و معجزه اش اين بود كه روى هر چوب خشك يا هر زمين بى علفى مى نشست، سبز مى شد و از اين رو «خضر» ناميده شد.

امام صادق عليه السلام :مسجد سهله، اقامتگاه آن سواره است، عرض شد : آن سواره كيست؟ فرمود : خضر عليه السلام .

امام رضا عليه السلام :خضر از آب حيات نوشيد و از اين رو زنده است و تا روزى كه در صور دميده شود نمى ميرد. او نزد ما مى آيد و سلام مى كند و ما صدايش را مى شنويم امّا خودش را نمى بينيم. هرجا اسمش برده شود، حاضر مى شود. بنابراين، هريك از شما نام او را برد، به وى سلام دهد. هر سال در موسم حج حاضر مى شود و تمام مناسك را به جا مى آورد و در عرفه مى ايستد و براى دعاى مؤمنان آمين مى گويد. زودا كه خداوند او را انيس تنهايى قائم ما، در زمان غيبتش قرار دهد و به وسيله او، وى را از تنهايى به در آورد.

.

ص: 1174

قِصّةُ مُوسى والخِضرِ عليهماالسلام فِي القُرآنِ :قال العالم : إنّك لن تستطيع معي صبرا على ما تشاهده من أعمالي التي لا عِلم لك بتأويلها ،وكيف تصبر على ما لم تُحِط به خبرا ؟! فوعده موسى أن يصبر ولا يعصيه في أمر إن شاء اللّه ، فقال له العالم _ بانيا على ما طلبه منه ووعده به _ : فإن اتّبعتني فلا تسألني عن شيء حتّى اُحدِث لك منه ذِكرا . فانطلق موسى والعالم حتّى ركبا سفينة وفيها ناس من الركّاب _ وموسى خالي الذهن عمّا في قصد العالم _ فخرق العالمُ السفينة خرقا لا يؤمَن معه الغرق ، فأدهش ذلك موسى وأنساه ما وعده فقال للعالم : أخرقتها لتغرق أهلها ؟! لقد جئت شيئا إمرا ! قال له العالم : ألم أقل : إنّك لن تستطيع معي صبرا ؟! فاعتذر إليه موسى بأنّه نسي ما وعده من الصبر قائلاً : لا تؤاخذني بما نسيت ولا ترهقني من أمري عسرا . فانطلقا فلقيا غلاما فقتله العالم ، فلم يملك موسى نفسه دون أن تغيّر وأنكر عليه ذلك قائلاً : أقتلت نفسا زكيّةً بغير نفس ؟! لقد جئت شيئا نُكرا ! قال له العالم ثانيا : ألم أقل لك : إنّك لن تستطيع معي صبرا ؟ ! فلم يكن عند موسى ما يعتذر به ويمتنع به عن مفارقته ونفسه غير راضية بها ، فاستدعى منه مصاحبة مؤجّلة بسؤال آخر إن أتى به كان له فراقه ، واستمهله قائلاً : إن سألتك عن شيء بعدها فلا تصاحبني قد بلغت من لدنّي عذرا ، وقبله العالم . فانطلقا حتّى أتيا قرية _ وقد بلغ بهما الجوع _ فاستطعما أهلها فلم يضيّفهما أحد منهم ، وإذا بجدار فيها يريد أن ينقضّ ويتحذّر منه الناس فأقامه العالم ، قال له موسى : لو شئتَ لاتّخذتَ على عملك منهم أجرا فتوسّلنا به إلى سدّ الجوع ، فنحن في حاجة إليه والقوم لا يضيّفوننا ! فقال له العالم : هذا فراقُ بيني وبينك ، ساُنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرا . ثمّ قال : أمّا السفينة فكانت لمساكين يعملون في البحر ويتعيّشون بها ، وكان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبا، فخرقتُها لتكون مَعيبة لا يرغب فيها. وأمّا الغلام فكان كافرا وكان أبواه مؤمنَين ، ولو أنّه عاش لأرهقهما بكفره وطغيانه ، فشملتهما الرحمة الإلهيّة ، فأمرني أن أقتله ليبدلهما ولدا خيرا منه زكاةً وأقرب رُحما ، فقتلته . وأمّا الجدار فكان لغلامَين يتيمَين في المدينة وكان تحته كنز لهما ، وكان أبوهما صالحا ، فشملتهما الرحمة الإلهيّة لصلاح أبيهما ، فأمرني أن اُقيمه فيستقيم حتّى يبلغا أشدّهما ويستخرجا كنزهما ، ولو انقضّ لظهر أمر الكنز وانتهبه الناس . قال : وما فعلت الذي فعلت عن أمري بل عن أمر من اللّه ، وتأويلها ما أنبأتك به، ثمّ فارق موسى. (1)

.


1- .تفسير الميزان : 13 / 350 .

ص: 1175

داستان موسى و خضر عليهماالسلام در قرآن

داستان موسى و خضر عليهماالسلام در قرآن:آن مرد دانا گفت : تو قدرت تحمّل كارهايى را كه از من مشاهده خواهى كرد و حقيقتشان را نمى دانى، ندارى؛ زيرا چگونه مى توانى در برابر كارهايى صبر و شكيبايى كنى كه از راز آنها اطلاع ندارى؟ موسى قول داد كه به خواست خدا صبر خواهد كرد و در هيچ كارى نافرمانى و مخالفت او نكند. آن دانا بر اساس خواسته و وعده اش گفت : اگر به دنبال من آمدى، نبايد درباره هيچ چيز از من سؤال كنى تا اينكه خودم پيرامون آن برايت توضيح دهم. پس، موسى و آن مرد دانا به راه افتادند تا بر كشتى اى نشستند كه عدّه اى سرنشين داشت. موسى از آنچه در ذهن آن دانا مى گذشت بى خبر بود. آن مرد دانا كشتى را سوراخ كرد، به طورى كه بيم غرق شدن آن مى رفت. اين موضوع موسى را به تعجّب واداشت و وعده اى را كه داده بود از يادش برد. لذا به او گفت : كشتى را سوراخ كردى كه سرنشينان آن را غرق كنى؟ كار ناروايى كردى! مرد دانا گفت : نگفتم كه تو هرگز نمى توانى همپاى من صبر كنى؟! موسى از اينكه وعده خود را فراموش كرده است عذر خواهى كرد و گفت : مرا به سبب آنچه فراموش كرده ام مؤاخذه مكن و در كارم بر من سخت مگير. آن دو به راه خود ادامه دادند، تا به پسر بچه اى رسيدند. مرد دانا او را كشت. موسى نتوانست خوددارى كند و بر او خرده گرفت كه : شخص بى گناهى را بدون آنكه مرتكب قتلى شده باشد، كشتى؟! راستى كه كار ناپسندى مرتكب شدى! مرد دانا دوباره گفت : آيا به تو نگفتم كه هرگز نمى توانى همپاى من صبر كنى؟ اين بار موسى ديگر عذرى نداشت كه بياورد و بدان وسيله از مفارقت او كه بدان راضى نبود، جلوگيرى كند. لذا از او خواست كه مصاحبتش مشروط به سؤالى ديگر باشد؛ اگر براى بار سوم سؤال كرد از وى جدا شود. موسى مهلت خواهى خود را چنين بيان داشت : اگر از اين پس چيزى از تو پرسيدم، ديگر با من همراهى مكن و از جانب من قطعاًمعذور خواهى بود. مرد دانا پذيرفت. آن دو مجدداً به راه خود ادامه دادند، تا به آبادى اى رسيدند در حالى كه سخت گرسنه شده بودند ، پس از مردم آن آبادى غذا خواستند. امّا هيچ كس از آنان پذيرايى نكرد. در همين هنگام ديوارى را ديدند كه در آستانه فرو ريختن بود به طورى كه مردم از نزديك شدن به آن پرهيز مى كردند. مرد دانا ديوار را درست كرد. موسى گفت : اگرمى خواستى مى توانستى بابت آن مزدى بگيرى و از اين طريق سدّ جوع كنيم؛ زيرا ما به اين دستمزد احتياج داريم و اين مردم هم از ما پذيرايى نكردند. مرد دانا گفت : اينك زمان جدايى ما از يكديگر فرا رسيد و من تو را از راز كارهايى كه ديدى و نتوانستى آنها را تحمّل كنى آگاه مى سازم. سپس گفت : امّا آن كشتى، ازآنِ بينوايانى بود كه در دريا كار مى كردند و از طريق آن زندگى خود را مى گذراندند و چون آن طرف آنان پادشاهى بود كه كشتى ها را به زور مى گرفت، لذا آن را سوراخ كردم تا معيوب باشد و پادشاه به آن رغبت نكند. و امّا آن پسر بچّه، خودش كافر بود حال آنكه پدر و مادرش مؤمن بودند و اگر او زنده مى ماند با كفر و طغيان خود آنان را هم منحرف مى كرد. لذا رحمت الهى شامل حال آنان شد و به من دستور داد او را بكشم تا خداوند به جاى او فرزندى پاكتر و مهربانتر به ايشان عوض دهد و من هم او را كشتم. و امّا آن ديوار، متعلّق به دو پسر بچه يتيم در اين آبادى بود و زير آن گنجى بود كه به ايشان تعلق داشت و چون پدرشان مردى درستكار بود، به خاطر پاكى پدرشان،رحمت الهى شامل حال آن دو شد و به من دستور داد آن ديوار را بسازم تا اينكه سر پا بماند و آن دو پسر بچّه به سن بلوغ برسند و گنج خود را بيرون آورند. اگر ديوار فرو مى ريخت، گنج پديدار مى شد و مردم آن را غارت مى كردند. آن گاه گفت : اين كارهايى كه كردم، خودسرانه انجام ندادم. بلكه به فرمان خداوند بود و راز آنها نيز آن بود كه به تو گفتم. سپس از موسى جدا شد.

.

ص: 1176

1704 _ إسماعِيلُ بن حِزقيلَالكتاب :(وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولاً نَبِيّا * وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيّا) . (1)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ اسماعيلَ الّذي قالَ اللّهُ عَزَّوجلَّ في كِتابهِ : «واذْكُرْ فِي الكِتابِ إسْماعيلَ ...» لَم يَكُن إسماعيلَ بنَ إبراهيمَ ، بَل كانَ نَبيّا مِن الأنبياءِ بَعَثَهُ اللّهُ عَزَّوجلَّ إلى قَومِهِ ، فأخَذوهُ فسَلَخوا فَروَةَ (2) رأسهِ ووَجهِهِ ، فأتاهُ ملَكٌ فقالَ : إنّ اللّهَ بَعَثَني إلَيكَ فَمُرْني بِما شِئتَ ،فقالَ : لِي اُسوَةٌ بما يُصنَعُ بالحُسَينِ عليه السلام . (3)

عنه عليه السلام :إنّ إسماعيلَ كانَ رَسولاً نَبيّا ، سُلِّطَ علَيهِ قَومُهُ فقَشَروا جِلدَةَ وَجهِهِ وفَروَةَ رأسِهِ ، فأتاهُ رَسولٌ مِن رَبِّ العالَمينَ، فقالَ لَهُ : ربُّكَ يُقرِئُكَ السّلامَ ويقولُ : قَد رأيتُ ما صُنِعَ بكَ وقد أمَرَني بطاعَتِكَ فمُرْني بما شِئتَ ، فقالَ : يكونُ لِي بالحُسَينِ بنِ عليٍّ عليهماالسلام اُسوَةٌ . (4)

تفسيرِ القُمّيِّ :في قولهِ تعالى : «واذْكُرْ في الكِتابِ إسْماعيلَ إنّهُ كانَ صادِقَ الوَعْدِ» ، قالَ : وَعدَ وَعدا فانتَظَرَ صاحِبَهُ سَنَةً ، وهُو إسماعيلُ بنُ حِزقيلَ عليه السلام (5) . 6

1705 _ اليَسَعُ عليه السلامالكتاب :(وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطا وَكُلّاً فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ) . (6)

الحديث :الإمامُ الرِّضا عليه السلام_ فيما احتَجَّ بهِ على جاثلِيقِ النَّصارى _: إنّ اليَسَعَ قد صَنَعَ مِثلَ ما صَنَعَ عيسى عليه السلام : مَشى علَى الماءِ ، وأحيا المَوتى ، وأبرَأ الأكمَهَ والأبرَصَ ، فلَم تَتَّخِذْهُ اُمّتُهُ رَبّا . (7)

.


1- .مريم : 54 ، 55 .
2- .الفروة : جلدة الرأس . (القاموس المحيط : 4/373) .
3- .علل الشرائع : 77/2
4- .علل الشرائع : 78/3 .
5- .تفسير القمّي : 2/51 .
6- .الأنعام : 86 .
7- .الاحتجاج : 2/407/307 .

ص: 1177

1704 _ اسماعيل بن حِزقيل
1705 _ يَسَع عليه السلام

1704 _ اسماعيل بن حِزقيلقرآن :«و در اين كتاب از اسماعيل ياد كن زيرا كه او درست وعده و فرستاده اى پيامبر بود. و خاندان خود را به نماز و زكات فرمان مى داد و همواره نزد پروردگارش پسنديده [رفتار ]بود».

حديث :امام صادق عليه السلام :آن اسماعيل كه خداوند عز و جل دركتاب خود فرموده است: «در اين كتاب از اسماعيل ياد كن...» آن اسماعيل فرزند ابراهيم نيست. بلكه پيامبرى از پيامبران است كه خداوند عز و جل او را به سوى قومش فرستاد و آنها او را گرفتند و پوست سر و رويش را كندند. فرشته اى نزد وى آمد و گفت : خداوند مرا نزد تو فرستاده است، هر دستورى كه مى خواهى به من بده. او گفت : من به آنچه با حسين عليه السلام مى شود اقتدا مى كنم.

امام صادق عليه السلام :اسماعيل، فرستاده اى پيامبر بود. قومش بر او مسلّط شدند و پوست سر و صورتش را كندند. پس ، فرشته اى از جانب پروردگار جهانيان آمد و گفت: پروردگارت تو را سلام مى رساند و مى گويد: آنچه را با تو شد ديدم. خداوند به من دستور داده كه از تو اطاعت كنم. پس هر دستورى مى خواهى به من بده. او گفت : حسين بن على عليهاالسلاممقتداى من است.

تفسير القمّى_ ذيل آيه «واذكر فى الكتاب اسماعيل انّه كان صادق الوعد» _: [امام عليه السلام ]فرمود: اسماعيل وعده اى گذاشت و يك سال منتظر همراهش نشست. او اسماعيل پسر حزقيل عليه السلام است. 1

1705 _ يَسَع عليه السلامقرآن :«و اسماعيل و يَسَع و يونس و لوط، كه جملگى را بر جهانيان برترى داديم».

حديث :امام رضا عليه السلام_ در مباحثه خود با جاثليق نصرانى _فرمود : يَسَع نيز همان كارهاى عيسى عليه السلام را مى كرد : روى آب راه مى رفت، مردگان را زنده مى كرد، كور مادرزاد و پيس را شفا مى داد؛ با اين حال امّتش او را به خدايى نگرفتند.

.

ص: 1178

1706 _ ذُو الكِفلِ عليه السلامالكتاب :(وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ * وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ) . (1)

(وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الأَخْيَارِ) . (2)

الحديث :الإمامُ الجوادُ عليه السلام_ لَمّا سَألَهُ عبدُ العَظيمِ الحَسَنيُّ عن ذي الكِفلِ ما اسمُهُ ؟ وهلَ كانَ مِن المُرسَلينَ ؟ _: بَعَثَ اللّهُ تعالى جَلَّ ذِكرُهُ مِائةَ ألفِ نَبيٍّ وأربَعةً وعِشرينَ ألفَ نَبيٍّ ، المُرسَلونَ مِنهُم ثلاثُمِائةٍ وثلاثَةَ عَشَرَ رجُلاً ، وإنّ ذا الكِفلِ مِنهُم صلواتُ اللّهِ علَيهِم . وكانَ بَعدَ سُليمانَ بنِ داوودَ عليه السلام ، وكانَ يَقضي بينَ النّاسِ كما كانَ يَقضي داوودُ ، ولَم يَغضَبْ إلّا للّهِ عَزَّوجلَّ ، وكانَ اسمُهُ عُويديا ، وهُو الّذي ذَكرَهُ اللّهُ تعالى جَلّت عظَمتُهُ في كِتابهِ حيثُ قالَ : «واذْكُرْ إسْماعيلَ واليَسَعَ وذا الكِفْلِ وكُلٌّ مِنَ الأخْيارِ» . (3)

1707 _ داوودُ عليه السلامالكتاب :(اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أوَّابٌ * ... يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ) . (4)

(وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ) . (5)

(انظر) النساء : 163 والإسراء : 55 والمائدة : 78 ، 79 والأنعام : 84 والأنبياء : 78 _ 80 والنمل : 15 وسبأ : 10 ، 11 .

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أوحَى اللّهُ عَزَّوجلَّ إلى داوودَ عليه السلام :إنّكَ نِعمَ العَبدُ لَولا أنّكَ تأكُلُ مِن بَيتِ المالِ ولا تَعمَلُ بِيَدِكَ شيئا . قالَ : فبَكى داوودُ عليه السلام ، فأوحَى اللّه عَزَّوجلَّ إلَى الحَديدِ : أنْ لِنْ لِعَبدي داوودَ ، فلانَ ، فألانَ اللّهُ تعالى لَهُ الحَديدَ ، فكانَ يَعمَلُ كلَّ يَومٍ دِرعا فيَبيعُها بألفِ دِرهَمٍ ، فعَمِلَ عليه السلام ثلاثَمِائةٍ وسِتّينَ دِرعا فباعَها بثلاثِمِائةٍ وسِتِّينَ ألفا ، واستَغنى عن بَيتِ المالِ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ اللّهَ تباركَ وتعالى أوحى إلى داوودَ عليه السلام : ما لِي أراكَ وَحدانا ؟ قالَ : هَجَرتُ النّاسَ وهَجَروني فيكَ . قالَ : فَما لِي أراكَ ساكِتا ؟ قالَ : خَشيَتُكَ أسكَتَتني . قالَ : فَما لِي أراكَ نَصِبا ؟ قالَ : حُبُّكَ أنصَبَني. قالَ : فما لِي أراكَ فَقيرا وقَد أفَدتُكَ ؟ قالَ : القِيامَ بحَقِّكَ أفقَرَني . قالَ : فَما لِي أراكَ مُتَذَلِّلاً ؟ قالَ : عَظيمُ جَلالِكَ الّذي لا يُوصَفُ ذَلّلَني ، وحقَّ ذلكَ لكَ يا سيّدي . قالَ اللّهُ جَلّ جَلالُهُ: فأبشِرْ بالفَضلِ مِنِّي، فَلَكَ ما تُحِبُّ يَومَ تَلقاني ، خالِطِ النّاسَ وخالِقهُم بأخلاقِهِم وزايلْهُم في أعمالِهِم تَنَلْ ما تُريدُ مِنّي يَومَ القِيامَةِ . (7)

.


1- .الأنبياء : 85 ، 86 .
2- .ص : 48 .
3- .قصص الأنبياء : 213/277 .
4- .ص : 17 _ 26 .
5- .الأنبياء : 105 .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/162/3594 .
7- .الأمالي للصدوق : 263/280 .

ص: 1179

1706 _ ذوالكفل عليه السلام
1707 _ داوود عليه السلام

1706 _ ذوالكفل عليه السلامقرآن :«و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را [ياد كن] كه همه از شكيبايان بودند. و آنان را در رحمت خود داخل نموديم؛ چرا كه ايشان از شايستگان بودند».

«و اسماعيل و يَسَع و ذوالكفل را ياد كن كه همه از نيكانند».

حديث :امام جواد عليه السلام_ در پاسخ به عبدالعظيم حسنى كه پرسيد نام ذوالكفل چه بود و آيا از پيامبران مرسل بوده است يا نه؟ _فرمود : خداوند متعال يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبر فرستاد كه سيصد و سيزده نفر آنان مرسل بودند و ذوالكفل يكى از آن مرسلين عليهم السلام مى باشد. او بعد از سليمان بن داوود عليه السلام مى زيست و در ميان مردم مانند داوود قضاوت مى كرد و جز براى خداوند عز و جل خشم نگرفت. نامش عويديا بود و او همان كسى است كه خداوند متعال در كتاب خود از وى نام برده است، آنجا كه مى فرمايد : «و ياد كن اسماعيل و يَسَع و ذوالكفل را كه همه از نيكانند».

1707 _ داوود عليه السلامقرآن :«بر آنچه مى گويند صبر كن و داوود، بنده ما را كه داراى امكانات [متعدد] بود به ياد آور. آرى او بسيار بازگشت كننده [به سوى خدا] بود... اى داوود! ما تو را در روى زمين خليفه گردانيديم. پس ميان مردم به حق داورى كن و زنهار از هوس پيروى مكن كه تو را از راه خدا به در كند. در حقيقت كسانى كه از راه خدا به در مى روند، به سزاى آنكه روز حساب را فراموش كرده اند، عذابى سخت خواهند داشت».

«هر آينه، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد».

ر.ك : نساء : آيه 163 و مائده : آيات 78 ، 79 و انعام : آيه 84 و اسراء : آيه 55 و انبياء : آيات 78 _ 80 و نمل : آيه 15 و سبأ : آيات 10 ، 11 .

حديث :امام على عليه السلام :خداوند عز و جل به داوود عليه السلام وحى كرد :تو چه بنده خوبى هستى اگر نبود كه از بيت المال مى خورى و با دست خود هيچ كارى نمى كنى. داوود عليه السلام گريست. پس خداوند عز و جل به آهن وحى كرد: براى بنده ام، داوود نرم شو. پس آهن نرم شد، البته خداوند متعال آهن را براى او نرم كرد. از آن پس، داوود روزى يك زره مى بافت وآن را به هزار درهم مى فروخت. او 360 زره بافت و آنها را به 360 هزار درم فروخت و از بيت المال بى نياز شد.

امام صادق عليه السلام :خداى تبارك و تعالى به داوود عليه السلام وحى فرمود : چه شده است كه تو را تنها مى بينم؟ عرض كرد : به خاطر تو، مردم را ترك كرده ام و آنان نيز مرا ترك كرده اند. فرمود: چه شده است كه تو را خاموش مى بينم؟ عرض كرد : ترس از تو، مرا خاموش ساخته است. فرمود : چه شده است كه تو را رنجور مى بينم؟ عرض كرد : عشق و محبت تو، مرا رنجور ساخته است. فرمود : چه شده است كه تو را فقير مى بينم، حال آنكه تو را بهره مند ساخته ام؟ عرض كرد : گزاردن حقّ تو، مرا فقير كرده است.فرمود : چه شده است كه تو را خوار مى بينم؟ عرض كرد : عظمت وصف ناشدنى جلال تو، مرا خوار كرده است و اين حق توست اى آقاى من! خداوند جل جلاله فرمود : پس، مژده بادا تو را به فضل من. در آن روز كه مرا ملاقات كنى، هرچه دوست داشته باشى به تو بخشم. با مردم بياميز و با اخلاق آنان بساز، امّا در اعمال و كردارشان با آن همراهى مكن تا روز قيامت بدان چه از من خواهى دست يابى.

.

ص: 1180

بحار الأنوار :رُوِيَ أ نّ داوودَ عليه السلام خَرَجَ مُصحِرا مُنفَرِدا ، فأوحَى اللّهُ إلَيهِ : يا داوودُ ، ما لِي أراكَ وَحدانِيّا ؟ فقالَ : إلهي اشتَدَّ الشَّوقُ مِنّي إلى لِقائكَ ، وحالَ بَيني وبَينَ خَلقِكَ . فأوحَى اللّهُ إلَيهِ : ارجِعْ إلَيهِم فإنّكَ إن تأتِني بعَبدٍ آبِقٍ اُثبِتْكَ في اللَّوحِ حَميدا . (1)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كانَ داوودُ أعبَدَ البَشَرِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :كانَ النّاسُ يَعودُونَ داوودَ ويَظُنّونَ أنّ بهِ مَرَضا ، وما بهِ إلّا شِدَّةُ الخَوفِ مِن اللّهِ تعالى . (3)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :وأمّا داوودُ فمَلَكَ ما بَينَ الشّاماتِ إلى بلادِ إصطَخرَ ، وكذلكَ كانَ مُلكُ سُلَيمانَ . (4)

1708 _ سُلَيمانُ عليه السلامالكتاب :(وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُدَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ) . (5)

(انظر) النساء : 163 والأنعام : 84 والأنبياء : 81 ، 82 وسبأ: 12، 13 وص : 30_40 والنمل : 17_44 والبقرة : 102 .

الحديث :بحار الأنوار :رُويَ أنّ سُلَيمانُ عليه السلام رأى عُصفورا يَقولُ لِعُصفورَةٍ : لِمَ تَمنَعينَ نَفسَكِ مِنّي ، ولو شِئتُ أخَذتُ قُبّةَ سُلَيمانَ بمِنقارِي فألقَيتُها في البَحرِ ؟! فتبسَّمَ سليمانُ وقالَ للعُصفور : أتُطيقُ أن تَفعَلَ ذلكَ ؟ ! فقالَ : لا يا رسولَ اللّهِ ، ولكنَّ المَرءَ قد يُزَيِّنُ نَفسَهُ ويُعَظِّمُها عِندَ زَوجَتِهِ ، والمُحِبُّ لا يُلامُ على ما يقولُ ، فقالَ سُلَيمانُ عليه السلام لِلعُصفورَةِ : لِمَ تَمنَعينَهُ مِن نَفسِكَ وهُو يُحِبُّكِ ؟ فقالت : يا نَبيَّ اللّهِ ، إنّهُ لَيس مُحِبّا ولكنّهُ مُدَّعٍ ؛ لأ نّهُ يُحِبُّ مَعي غَيري ! فأثَّرَ كلامُ العُصفورَةِ في قَلبِ سُلَيمانَ وبَكى بُكاءً شَديدا واحتَجَبَ عنِ النّاسِ أربَعينَ يَوما يَدعُو اللّهَ أن يُفَرِّغَ قَلبَهُ لمَحَبّتِهِ وأن لا يُخالِطَها بمَحَبَّةِ غَيرِهِ . (6)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :قالَ سُليمانُ بنُ داوودَ عليه السلام اُوتِيناما اُوتِيَ النّاس وما لَم يُؤتَوا ، وعَلِمنا ما عَلِمَ الناسُ وما لَم يَعلَموا ، فلم نَجِدْ شيئا أفضَلَ مِن خَشيَةِ اللّهِ في الغَيبِ والمَشهَدِ، والقَصدِ في الغِنى والفَقرِ ، وكَلِمَةِ الحَقِّ في الرِّضا والغَضبِ، والتَّضَرُّعِ إلَى اللّهِ عَزَّوجلَّ على كلِّ حالٍ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لَو أنَّ أحَدا يَجِدُ إلَى البَقاءِ سُلَّما،أو لِدَفعِ المَوتِ سَبيلاً ، لَكانَ ذلكَ سُلَيمانُ بنُ داوودَ عليه السلام ، الّذي سُخِّرَ لَهُ مُلكُ الجِنِّ والإنسِ ، مَع النُّبُوّةِ وعَظيمِ الزُّلفَةِ ، فلَمّا استَوفى طُعمَتَهُ ، واستَكمَلَ مُدَّتَهُ ، رَمَتهُ قِسِيُّ الفَناءِ بنِبالِ المَوتِ ، وأصبَحَتِ الدِّيارُ مِنهُ خالِيَةً ، والمَساكِنُ مُعَطَّلَةً ، ووَرِثَها قَومٌ آخَرونَ . (8)

.


1- .بحار الأنوار: 14/40/26.
2- .كنز العمّال : 32322
3- .كنز العمّال : 32323 .
4- .الخصال : 248/110 .
5- .النمل : 16 .
6- .بحار الأنوار : 14/95/3 .
7- .الخصال : 241/91 .
8- .نهج البلاغة : الخطبة 182 .

ص: 1181

1708 _ سليمان عليه السلام

بحار الأنوار :روايت شده است كه داوود عليه السلام تنهابه صحرا رفت. پس خداوند به او وحى فرمود : اى داوود! چه شده است كه تو را يكّه و تنها مى بينم؟ عرض كرد: الهى، شوق ديدارت در من بالا گرفته و ميان من و خَلقت جدايى افكنده است. خداوند به او وحى فرمود : به سوى آنان برگرد؛ زيرا اگر بنده گريز پايى را نزد من بياورى، تو را در لوح [افراد ]ستوده ثبت مى كنم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :داوود، عابدترين انسان ها بود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مردم خيال مى كردند داوود دچار بيمارى است و به عيادت او مى رفتند، حال آنكه او را چيزى نبود مگر شدت ترس از خداوند متعال.

امام باقر عليه السلام :داوود بر سرزمين هاى ميان شامات تا بلاد اصطخر پادشاهى كرد و قلمرو پادشاهى سليمان نيز چنين بود.

1708 _ سليمان عليه السلامقرآن :«و سليمان وارث داوود شد و گفت : اى مردم! زبان پرندگان به ما آموخته شده و از هر چيزى به ما داده شده است. راستى كه اين همان فضل آشكار است».

ر.ك : بقره : آيه 102 و نساء : آيه 163 و انعام : آيه 84 و انبياء : آيات 81 ، 82 و نمل : آيات 17 _ 44 و سبأ : آيات 12 ، 13 و ص : آيات 30 _ 40 .

حديث :بحارالأنوار:روايت شده سليمان عليه السلام گنجشك نرى را ديد كه به جفت خود مى گويد : چرا خودت را از من دريغ مى كنى؟ اگر بخواهم قُبّه سليمان را با منقار خود بر مى دارم و آن را به دريا مى افكنم! سليمان در حالى كه لبخند مى زد به آن گنجشگ گفت : آيا براستى مى توانى اين كار را بكنى؟ گنجشك گفت : نه، اى پيامبر خدا! امّا گاهى اوقات مرد براى همسرش خودنمايى مى كند و خودش را پيش او بزرگ نشان مى دهد و عاشق را بر آنچه مى گويد ملامتى نيست. سليمان به گنجشك ماده گفت : چرا خودت را از او دريغ مى دارى، در حالى كه او عاشق توست؟ گفت : اى پيامبر خدا! او عاشق نيست بلكه لاف عشق مى زند؛ چون در كنار من غير مرا هم دوست دارد. سخن ماده گنجشگ در دل سليمان اثر كرد و بشدّت گريست و چهل روز از مردم كناره گرفت و در اين مدّت از خداوند مسألت مى كرد كه دل او را براى محبت خودش خالى گرداند و محبّتش را با محبت غير خود نياميزد.

امام باقر عليه السلام :سليمان بن داوود گفت : آنچه به مردم داده شده و نشده، به ما داده شد و آنچه به مردم آموخته شده و نشده، به ما آموخته شد. امّا چيزى برتر از خداترسى در نهان و آشكار و ميانه روى در توانگرى و نادارى و حق گويى در حال خشم و خشنودى و دعا و زارى در همه حال به درگاه خداوند عز و جل، نيافتيم.

امام على عليه السلام :اگر بنا بود كسى براى بالارفتن به سوى جاودانگى نردبانى بيابد يا براى دور كردن مرگ از خود راهى پيدا كند، بى گمان آن كس سليمان بن داوود عليه السلام بود كه افزون بر مقام نبوّت و منزلت والا، سلطنت بر جنّ و انس نيز در اختيار او نهاده شد. چون روزىِ خود را به طور كامل دريافت كرد و مدّت عمرش به سر آمد، كمان هاى نابودى او را آماج تيرهاى مرگ قرار دادند و خانه ها از او خالى گشت و مسكن ها بى صاحب ماند و گروهى ديگر وارث آنها شدند.

.

ص: 1182

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كانَ سُلَيمانُ عليه السلام يُطعِمُ أضيافَهُ اللَّحمَ بالحُوّارى ، وعِيالَهُ الخُشكارَ ، ويأكُلُ هُو الشَّعيرَ (غَيرَ) مَنخولٍ . (1)

عنه عليه السلام :آخِرُ مَن يَدخُلُ الجَنّةَ مِن النَّبيِّينَ سُلَيمانُ بنُ داوودَ عليه السلام ، وذلكَ لِما اُعطِيَ في الدُّنيا . (2)

عنه عليه السلام :إنّ سُلَيمانَ بنَ داوودَ عليه السلام قالَ ذاتَ يَومٍ لأصحابِهِ : إنّ اللّهَ تباركَ وتعالى قد وَهَبَ لِي مُلكا لا يَنبَغي لأحَدٍ مِن بَعدي ، سَخَّرَ لِي الرِّيحَ والإنسَ والجِنَّ والطَّيرَ والوُحوشَ ، وعَلَّمَني مَنطِقَ الطَّيرِ ، وآتاني مِن كلِّ شيءٍ ، ومَعَ جَميعِ ما اُوتِيتُ مِن المُلكِ ماتَمَّ لِي سُروري يَوم إلَى اللّيلِ ، وقد أحبَبتُ أن أدخُلَ قَصري في غَدٍ فأصعَدَ أعلاهُ وأنظُرَ إلى مَمالِكي ، فلا تَأذَنوا لأحَدٍ علَيَّ لِئلّا يَرِدَ علَيَّ ما يُنَغِّصُ علَيَّ يَومي ، فقالوا : نَعَم . فلَمّا كانَ مِن الغَدِ أخَذَ عَصاهُ بيَدِهِ وصَعِدَ إلى أعلى مَوضِعٍ مِن قَصرِهِ ، ووَقَفَ مُتَّكِئا على عَصاهُ يَنظُرُ إلى مَمالِكِهِ مَسرورا بِما اُوتِيَ فَرِحا بِما اُعطِيَ ، إذ نَظَرَ إلى شابٍّ حَسَنِ الوَجهِ واللِّباسِ قَد خَرَجَ علَيهِ مِن بَعضِ زَوايا قَصرِهِ ، فلَمّا أبصَرَهُ سُلَيمانُ قالَ لَهُ : مَن أدخَلَكَ إلى هذا القَصرِ ، وقد أرَدتُ أن أخلُوَ فيهِ اليَومَ ؟! وبإذنِ مَن دَخَلتَ ؟! فقالَ الشابُّ : أدخَلَني هذا القَصرَ رَبُّهُ وبإذنِهِ دَخَلتُ . فقالَ : ربُّهُ أحَقُّ بهِ مِنّي ، فمَن أنتَ ؟ قالَ : أنا مَلَكُ المَوتِ ، قالَ : وفيما جِئتَ ؟ قالَ : جِئتُ لأقبِضَ رُوحَكَ . قالَ : إمضِ لِما اُمِرتَ بهِ فهذا يَومُ سُروري ، وأبَى اللّهُ عَزَّوجلَّ أن يكونَ لِي سُرورٌ دُونَ لِقائهِ . فقَبَضَ مَلَكُ المَوتِ رُوحَهُ وهُو مُتَّكئٌ على عَصاهُ ، فبَقِيَ سُلَيمانُ مُتّكِئا على عَصاهُ وهُو مَيِّتٌ ما شاءَ اللّهُ والنّاسُ يَنظُرونَ إلَيهِ وهُم يُقَدِّرونَ أنّهُ حَيٌّ ، فافتُتِنوا فيهِ واختَلَفوا ؛ فمِنهُم مَن قالَ : إنّ سُلَيمانَ قَد بَقِيَ مُتَّكِئا على عَصاهُ هذهِ الأيّامَ الكَثيرَةَ ولَم يَتعَبْ ولَم يَنَمْ ولَم يَشرَبْ ولَم يَأكُلْ، إنّهُ لَرَبُّنا الّذي يَجِبُ علَينا أن نَعبُدَهُ ! وقالَ قَومٌ : إنّ سُلَيمانَ ساحِرٌ وإنّهُ يُرِينا أ نّهُ واقِفٌ مُتّكِئٌ على عَصاهُ ، يَسحَرُ أعيُنَنا ولَيس كذلكَ ! وقالَ المؤمنونَ : إنّ سُلَيمانَ ، هُو عَبدُ اللّهِ ونَبيُّهُ يُدَبِّرُ اللّهُ أمرَهُ بما شاءَ ؛ فلَمّا اختَلَفوا بَعَثَ اللّهُ عَزَّوجلَّ الأرضَةَ فدَبَّت في عَصاةِ سُلَيمانَ، فلَمّا أكَلَت جَوفَها انكَسَرَتِ العَصا وخَرَّ سُلَيمانُ عليه السلام مِن قَصرِهِ على وَجهِهِ . (3)

1709 _ زَكَرِيّا عليه السلامالكتاب :(وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبا وَرَهَبا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ) . (4)

.


1- .الدعوات : 142/363 .
2- .مستطرفات السرائر : 41 / 7 .
3- .علل الشرائع : 73/2 .
4- .الأنبياء : 89 و 90 .

ص: 1183

1709 _ زكريّا عليه السلام

امام صادق عليه السلام :سليمان عليه السلام به ميهمانان خود گوشت و نان سفيد مى خوراند و به خانواده اش نان گندم سبوس دار و خودش نان جو نابيخته مى خورد.

امام صادق عليه السلام :آخرين پيامبرى كه وارد بهشت مى شود ، سليمان بن داود عليه السلام است و اين به سبب چيزى است كه در دنيا به او داده شد .

امام صادق عليه السلام :روزى سليمان بن داوود عليه السلام به اطرافيان خود گفت : خداوند تبارك و تعالى سلطنتى به من بخشيد كه پس از من شايسته هيچ كس نيست؛ باد و انس و جنّ ومرغان و ددان را به تسخير من درآورد و زبان پرندگان را به من آموخت و از هر چيزى به من عطا فرمود. امّا با همه سلطنتى كه به من داده شده يك روز نشد كه تا شب شاد و مسرور باشم. بنابراين، دوست دارم فردا به كاخ خود اندر شوم و بر بام آن روم و به قلمرو خود بنگرم. بنابراين، به احدى اجازه ندهيد نزد من آيد تا مبادا مطلبى برايم بياورد كه روزم را بر من تلخ و منغّص سازد. اطرافيان گفتند : اطاعت مى شود. روز بعد، سليمان عصايش را برداشت و به بلندترين نقطه بام قصر خود رفت و بر عصاى خويش تكيه داد و شادمان از آنچه به او داده شده بود شروع به نگريستن به قلمرو پادشاهى خود كرد. ناگاه چشمش به جوانى خوبروى و خوش پوش افتاد كه از يكى از گوشه هاى قصرش پيش او آمد. سليمان چون او را ديد گفت : چه كسى تو را به اين كاخ درآورد، در حالى كه من مى خواستم امروز را در آن تنها بگذرانم؟ با اجازه چه كسى وارد شدى؟ آن جوان گفت : خداوندِ اين كاخ مرا به آن درآورد و با اجازه او وارد شدم. سليمان گفت : البته خداوندِ اين كاخ به آن از من سزاوارتر است. تو كيستى؟ گفت : من ملك الموت هستم. سليمان گفت : براى چه آمده اى؟ گفت : آمده ام جانت را بگيرم. سليمان گفت : مأموريت خود را انجام بده كه امروز روز شادى من است و خداوند عز و جل نخواسته است كه مرا شادى و سرورى جز ديدار او باشد. پس، در حالى كه سليمان به عصاى خود تكيه داده بود ملك الموت جان او را گرفت و سليمان مدّت ها همچنان مرده بر عصايش تكيه داشت و مردم او را مى ديدند و خيال مى كردند زنده است. پس از مدتى درباره او دچار ترديد و اختلاف شدند. بعضى گفتند : روزهاى زيادى است كه سليمان همچنان بر عصاى خود تكيه داده است و نه خسته شده و نه خوابيده و نه چيزى آشاميده و نه چيزى خورده است. او همان خداوند ماست كه بايد عبادتش كنيم. عدّه اى گفتند : سليمان جادوگر است و با جادو كردن چشمان ما چنين وانمود مى كند كه به عصايش تكيه داده امّا چنين نيست. مؤمنان گفتند : سليمان بنده خدا و پيامبر اوست و خداوند كار او را به دلخواه خود تدبير و اداره مى كند. پس، چون اين اختلاف نظرها درباره سليمان پيدا شد، خداوند عز و جلموريانه اى فرستاد و او عصاى سليمان را از درون خورد و عصا شكست و سليمان عليه السلام از فراز كاخ خود به رو درافتاد.

1709 _ زكريّا عليه السلامقرآن :«و زكريّا را [ياد كن] هنگامى كه پروردگار خود را خواند : پروردگارا! مرا تنها مگذار و تو بهترين ارث برندگانى. پس[دعاى ]او را اجابت نموديم و يحيى را بدو بخشيديم و همسرش را براى او شايسته (آماده حمل) كرديم زيرا آنان در كارهاى خير شتاب مى نمودند و ما را از روى رغبت و بيم مى خواندند و در برابر ما فروتن بودند».

.

ص: 1184

(انظر) آل عمران : 38 _ 41 ومريم : 1 _ 12 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :خَرَجَت بَنو إسرائيلَ في طَلَبِ زَكريّا ليَقتُلوهُ ، فخَرَجَ هارِبا في البَرِّيَّةِ ، فانفَرَجَت لَهُ شَجَرَةٌ فدَخَلَ فيها فَبَقِيَت هُدبَةٌ مِن ثَوبهِ، فجاؤوا حتّى قامُوا علَيها فنَشَروهُ بالمِنشارِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :كانَ زَكريّا نَجّارا . (2)

1710 _ يَحيى عليه السلامالكتاب :(يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيّا * ... يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيّا * وَحَنَانا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكانَ تَقِيّا * وَبَرّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارا عَصِيّا * وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيّا) . (3)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :رَحِمَ اللّهُ أخي يحيى حِينَ دَعاهُ الصِّبيانُ إلَى اللَّعِبِ وهُو صَغيرٌ فقالَ : ألِلَّعبِ خُلِقتُ ؟ ! فكيفَ بمَن أدرَكَ الحِنْثَ مِن مَقالِهِ ؟ ! (4)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :كانَ يحيَى بنُ زَكريّا عليهماالسلاميَبكي ولا يَضحَكُ ، وكانَ عيسَى بنُ مَريمَ عليهماالسلاميَضحَكُ ويَبكي ، وكانَ الّذي يَصنَعُ عيسى عليه السلام أفضَلَ مِن الّذي كانَ يَصنَعُ يحيى عليه السلام . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام عن آبائهِ :_ في ذِكرِ حَديثٍ ليحيى عليه السلام مَع الشَّيطانِ _: قالَ يحيى عليه السلام : فهَل ظَفِرتَ بِي ساعَةً قَطُّ ؟ قالَ : لا ، ولكن فيكَ خَصلَةٌ تُعجِبُني . قالَ يحيى : فما هِي ؟ قالَ : أنتَ رَجُلٌ أكُولٌ ، فإذا أفطَرتَ أكَلتَ وبَشِمتَ فيَمنَعُكَ ذلكَ مِن بَعضِ صَلاتِكَ وقِيامِكَ باللَّيلِ . قالَ يحيى عليه السلام : فإنّي اُعطِي اللّهَ عَهدا أنّي لا أشبَعُ مِن الطَّعامِ حتّى ألقاهُ . قالَ لَهُ إبليسُ : وأنا اُعطي اللّهَ عَهدا أنّي لا أنصَحُ مُسلِما حتّى ألقاهُ ، ثُمّ خَرجَ فما عادَ إلَيهِ بعدَ ذلكَ . (6)

1711 _ عيسى عليه السلامالكتاب :(إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ) . (7)

(وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى بْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينا * بَلْ رَفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللّهُ عَزِيزا حَكِيما * وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدا) . (8)

(انظر) البقرة : 87 ، 253 وآل عمران : 45 _ 58 والمائدة : 110 _ 118 و مريم : 16 _ 34 والمؤمنون : 50 والزخرف : 57 _ 65 والحديد : 27 والصفّ : 6 ، 14 .

.


1- .كنز العمّال : 32330
2- .كنز العمّال : 32329 .
3- .مريم : 7 _ 15 .
4- .كنز العمّال : 32425 .
5- .الكافي : 2/665/20 .
6- .الأمالي للطوسي : 340/692 .
7- .آل عمران : 59 .
8- .النساء : 157 _ 159 .

ص: 1185

1710 _ يحيى عليه السلام
1711 _ عيسى عليه السلام
اشاره

ر.ك: آل عمران: آيات 38_41 و مريم : آيات 1_12.

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنى اسرائيل در جستجوى زكريّابر آمدند تا او را بكشند. زكريا به صحرا گريخت. درختى براى او دهان باز كرد و زكريا داخل آن رفت،امّا ريشه اى از لباس او بيرون ماند.بنى اسرائيل آمدند و روى درخت رفتند و او را ارّه كردند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زكريّا نجّار بود.

1710 _ يحيى عليه السلامقرآن :«اى زكريّا! ما تو را به پسرى كه نامش يحيى است، مژده مى دهيم كه قبلاً همنامى براى او قرار نداده ايم... اى يحيى! كتاب [خدا ]را به جدّ و جهد بگير. و از كودكى به او نبوّت داديم. و نيز از جانب خود، مهربانى و پاكى به او داديم و تقوا پيشه بود. و با پدر و مادر خود نيك رفتار بود و زورگويى نافرمان نبود. و درود بر او روزى كه زاده شد و روزى كه مى ميرد و روزى كه زنده برانگيخته مى شود».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدا رحمت كند برادرم يحيى را؛ وقتى او كودك بود و بچه ها او را به بازى دعوت كردند، گفت : مگر براى بازى خلق شده ام؟! چنين كسى وقتى به سن بلوغ رسد، چه خواهد گفت؟!

امام كاظم عليه السلام :روش يحيى بن زكريّا عليهماالسلام اين بودكه مى گريست و هيچ گاه نمى خنديد؛ عيسى بن مريم هم مى خنديد و هم مى گريست و كارى كه عيسى عليه السلام مى كرد، برتر از كارى بود كه يحيى عليه السلام مى كرد.

امام صادق_ از پدران بزرگوارش عليهم السلام در گفتگويى ميان يحيى عليه السلام و شيطان _فرمود : يحيى عليه السلام گفت : آيا هرگز شده است كه لحظه اى بر من چيره آيى؟ شيطان گفت : نه، امّا در توخصلتى است كه خوشايند من است. يحيى گفت : آن خصلت چيست؟ شيطان گفت : تو مرد پرخورى هستى. هرگاه افطار مى كنى، آن قدر مى خورى كه دچار تخمه مى شوى و اين كار تو را از برخى نمازها و شب زنده دارى هايت باز مى دارد. يحيى عليه السلام گفت : با خدا عهد مى بندم كه از اين پس تا زنده هستم هرگز از غذايى سير نخورم. ابليس نيز به او گفت : من هم با خدا عهد مى بندم كه از اين پس تا زنده هستم، هرگز مسلمانى را اندرز ندهم. آن گاه بيرون رفت و بعد از آن ديگر نزد يحيى بازنگشت.

1711 _ عيسى عليه السلامقرآن :«در واقع، مَثَل عيسى نزد خدا همچون مَثَل [خلقت ]آدم است كه او را از خاكى آفريد. سپس بدو گفت : باش، پس شد».

«و گفته ايشان : ما مسيح، عيسى بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم و حال آنكه آنان او را نكشتند و مصلوبش نكردند، ليكن امر بر آنان مشتبه شد. و كسانى كه درباره او اختلاف كردند، قطعاً در مورد آن دچار شك شده اند و هيچ علمى بدان ندارند، جز آنكه از گمان پيروى مى كنند و يقيناً او را نكشتند. بلكه خدا او را به سوى خود بالا برد و خدا توانا و حكيم است. و از اهل كتاب، كسى نيست مگر آنكه پيش از مرگ خود حتماً به او ايمان مى آورد و روز قيامت [عيسى نيز] بر آنان شاهد خواهد بود».

ر.ك : بقره : آيات 87 ، 253 و آل عمران : آيات 45 _ 58 و مائده : آيات 110 _ 118 و مريم : آيات 16 _ 34 ومؤمنون : آيه 50 و زخرف : آيات 57_65 و حديد: آيه 27 و صفّ : آيات 6_14.

.

ص: 1186

الحديث :عيسى عليه السلام :خادِمي يَدايَ ، ودابَّتي رِجلاي ، وفِراشي الأرضُ ، ووِسادي الحَجَرُ ، ودِفئي في الشِّتاءِ مَشارِقُ الأرضِ ... أبِيتُ ولَيسَ لِي شيءٌ ، واُصبِحُ (1) ولَيسَ لِي شيءٌ ، ولَيسَ على وَجهِ الأرضِ أحَدٌ أغنى مِنّي . (2)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أوّلُ نَبيٍّ مِن بَني إسرائيلَ موسى ، وآخِرُهُم عيسى وستُّمِائةِ نَبيٍّ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :كانَ طَعامُ عيسَى الباقِلّاءَ حتّى رُفِعَ ،ولَم يأكُلْ عيسى شيئا غَيَّرَتهُ النّارُ حتّى رُفِعَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :يا اُمَّ أيمَنَ ! أما عَلِمتِ أنّ أخي عيسى كانَ لا يُخبئُ عَشاءً لِغَداءٍ ولا غَداءً لِعَشاءٍ ؟ ! يأكُلُ مِن وَرَقِ الشَّجَرِ ، ويَشرَبُ مِن ماءِ المَطَرِ ، يَلبَسُ المُسُوحَ ، ويَبِيتُ حَيثُ يُمسي ، ويَقولُ : يأتي كُلُّ يَومٍ برِزقِهِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :رَأيتُ عيسَى بنَ مَريمَ فإذا هُو رجُلٌ أبيَضُ مُبَطَّنٌ (6) مِثلُ السَّيفِ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في صِفَةِ عيسى عليه السلام _: وإن شِئتَ قُلتُ في عيسَى بنِ مَريمَ عليه السلام ، فلَقد كانَ يَتَوسَّدُ الحَجَرَ ، ويَلبَسُ الخَشِنَ ، ويأكُلُ الجَشِبَ ، وكانَ إدامُهُ الجُوعَ ، وسِراجُهُ باللَّيلِ القَمَرَ ، وظِلالُهُ في الشِّتاءِ مَشارِقَ الأرضِ ومَغارِبَها ، وفاكِهَتُهُ ورَيحانُهُ ما تُنبِتُ الأرضُ لِلبَهائمِ ، ولَم تَكُن لَهُ زَوجَةٌ تَفتِنُهُ ، ولا وَلَدٌ يَحزُنُهُ (يَخزِنُهُ) ، ولا مالٌ يَلفِتُهُ، ولا طَمَعٌ يُذِلُّهُ، دابَّتُهُ رِجلاهُ، وخادِمُهُ يَداهُ! (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى نَقلاً عن عيسى عليه السلام : «وجَعَلَنِي مُبارَكا أيْنَما كُنْتُ» (9) _: نَفّاعا . (10)

قِصّةُ عيسى عليه السلام واُمِّهِ فِي القرآنِ :كانت اُمّ المسيح مريم بنت عمران حملت بها اُمّها ، فنذرت أن تجعل ما في بطنها إذا وضعته محرّرا يخدم المسجد ، وهي تزعم أنّ ما في بطنها ذكر ، فلمّا وضعتها وبان لها أنّها اُنثى حزنت وتحسّرت ثمّ سمّتها مريم أي الخادمة _ وقد كان توفّي أبوها عمران قبل ولادتها _ فأتت بها المسجد تسلّمها للكهنة وفيهم زكريّا ، فتشاجروا في كفالتها ، ثمّ اصطلحوا علَى القرعة وساهموا ، فخرج لزكريّا فكفلها ، حتّى إذا أدركت ضرب لها من دونهم حجابا ، فكانت تعبد اللّه سبحانه فيها لا يدخل عليها إلّا زكريّا . وكلّما دخل عليها زكريّا المحراب وجد عندها رزقا ، قال : يامريم أنّى لكِ هذا ؟! قالَت : هو من عنداللّه ، واللّه يرزق من يشاء بغير حساب وقد كانت عليهاالسلامصدّيقة ، وكانت معصومة بعصمة اللّه ، طاهرة ، مصطفاة ، محدَّثة ؛ حدّثها الملائكة بأنّ اللّه اصطفاها وطهّرها ، وكانت من القانتين ومن آيات اللّه للعالمين (سورة آل عمران آية 35 _ 44 ، سورة مريم آية 16 ، سورة الأنبياء آية 91 ، سورة التحريم آية 12) . ثمّ إنّ اللّه تعالى أرسل إليها الرُّوح وهي محتجبة فتمثّل لها بشرا سويّا ، وذكر لها أنّه رسول من ربّها ليهب لها بإذن اللّه ولدا من غير أب، وبشّرها بما سيظهر من ولدها من المعجزات الباهرة ، وأخبرها أنّ اللّه سيؤيّده بروح القدس ، ويعلّمه الكتاب والحكمة والتوراة والإنجيل ، ورسولاً إلى بني إسرائيل ذا الآيات البيّنات ، وأنبأها بشأنه وقصّته ، ثمّ نفخ الروح فيها فحملت بها حمل المرأة بولدها (الآيات من آل عمران : 35 _ 44) . ثمّ انتبذت مريم به مكانا قصيّا ، فأجاءها المخاض إلى جذع النخلة ، قالت : يا ليتني متُّ قبل هذا وكنت نسيا منسيّا ، فناداها من تحتها أن لا تحزني قد جعل ربّك تحتك سريّا ، وهُزّي إليك بجذع النخلة تساقط عليك رُطبا جنيّا ، فكُلي واشربي وقرّي عينا فإمّا ترينَّ من البشر أحدا فقولي : إنّي نذرت للرحمن صوما فلن اُكلّم اليوم إنسيّا ، فأتت به قومها تحمله (سورة مريم : 20 _ 27) . وكان حمله ووضعه وكلامه وسائر شؤون وجوده من سنخ ما عند سائر الأفراد من الإنسان . فلمّا رآها قومها _ والحال هذه _ ثاروا عليها بالطعنة واللوم بما يشهد به حال امرأة حملت ووضعت من غير بعل ، وقالوا : يا مريم ، لقد جئت شيئا فريّا ! يا اُخت هارون ما كان أبوك امرأ سوء وما كانت اُمّك بغيّا ، فأشارت إليه ، قالوا : كيف نكلّم من كان في المهد صبيّا ؟! قال : إنّي عبد اللّه آتاني الكتاب وجعلني نبيّا ، وجعلني مباركا أينما كنت وأوصاني بالصلاة والزكاة ما دمت حيّا ، وبرّا بوالدتي ولم يجعلني جبّارا شقيّا ، والسلام عليَّ يوم ولدت ويوم أموت ويوم اُبعث حيّا (سورة مريم آية 27 _ 33) ... فكان هذا الكلام منه عليه السلام كبراعة الاستهلال بالنسبة إلى ما سينهض علّى البغي والظلم ، وإحياء شريعة موسى عليه السلام وتقويمه ، وتجديد ما اندرس من معارفه ، وبيان ما اختلفوا فيه من آياته . ثمّ نشأ عيسى عليه السلام وشبّ وكان هو واُمّه علَى العادة الجارية في الحياة البشريّة : يأكلان ويشربان ، وفيهما ما في سائر الناس من عوارض الوجود إلى آخر ما عاشا . ثمّ إنّ عيسى عليه السلام اُوتي الرسالة إلى بني إسرائيل ، فانبعث يدعوهم إلى دين التوحيد ويقول : إنّي قد جئتكم بآية من ربّكم أنّي أخلق لكم من الطين كهيئة الطير فأنفُخ فيه فيكون طيرا بإذن اللّه ، واُبرئ الأكمه والأبرص واُحيي الموتى بإذن اللّه ، واُنبّئُكُم بما تأكلون وما تدّخرون في بيوتكم ، إنّ في ذلك لآية لكم ، إنّ اللّه هو ربّي وربّكم فاعبدوه ... وكان يدعوهم إلى شريعته الجديدة وهو تصديق شريعة موسى عليه السلام ، إلّا أنّه نسخ بعض ما حُرّم في التوراة تشديدا على اليهود ، وكان يقول : إنّي قد جئتكم بالحكمة ولاُبيِّن لكم بعض الذي تختلفون فيه ، وكان يقول : يا بني إسرائيل ، إنّي رسول اللّه إليكم مصدّقا لما بين يديّ من التوراة مبشّرا برسول يأتي من بعدي اسمه أحمد . وأنجز عليه السلام ما ذكره لهم من المعجزات كخلق الطير ، وإحياء الموتى ، وإبراء الأكمه والأبرص ، والإخبار عن المغيّبات بإذن اللّه . ... ولم يزل يدعوهم إلى توحيد اللّه وشريعته الجديدة حتّى أيس من إيمانهم ؛ لِما شاهد من عتوّ القوم وعنادهم واستكبار الكهنة والأحبار عن ذلك ، فانتخب من الشرذمة التي آمنت به الحواريّين أنصارا له إلَى اللّه . ثم إنّ اليهود ثاروا عليه يريدون قتله فتوفّاه اللّه ورفعه إليه ، وشُبِّه لليهود : فمن زاعم أنّهم قتلوه ، ومن زاعم أنّهم صلبوه ، ولكن شُبّه لهم . آل عمران : آية 45 _ 58 ، الزخرف : آية 63 _ 65 ، الصّف : آية 6 و 14 ، المائدة : آية 110 و 111 ، النساء : آية 157 و 158 ، فهذه جمل ما قصّه القرآن في عيسى بن مريم واُمّه . (11)

.


1- .في المصدر : أبيت وليس معي شيء ، وأصبحت وليس ليشيء. (كما في هامش بحار الأنوار).
2- .بحار الأنوار : 14/239/17 .
3- .الخصال : 524/13 .
4- .كنز العمّال : 32357
5- .كنز العمّال : 32358 .
6- .المبطَّن : الضامر البطن (النهاية : 1/137) .
7- .كنز العمّال : 32359 .
8- .نهج البلاغة : الخطبة 160 .
9- .مريم : 31 .
10- .معاني الأخبار : 212/1 .
11- .تفسير الميزان : 3 / 279 .

ص: 1187

داستان عيسى عليه السلام و مادرش در قرآن

حديث :عيسى عليه السلام :خدمتكار من دو دست من است و مَركبم دو پاى من و بسترم زمين و بالشم سنگ و گرمابخشم در زمستان آفتابگيرها... شبم را با تهيدستى به سر مى برم و روزم را با نادارى سپرى مى كنم و با اين حال در روى زمين احدى توانگرتر و بى نيازتر از من وجود ندارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنى اسرائيل ششصد پيامبر داشتندكه اولين آنها موسى بود و آخرينشان عيسى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوراك عيسى تا زمانى كه به آسمان برده شد، باقلا بود؛ عيسى تا زمانى كه به آسمان برده شد غذايى كه با آتش پخته شده باشد، نخورد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى امّ ايمن! مگر نمى دانى كه برادرم عيسى شام را براى صبحانه نگه نمى داشت و صبحانه اى را براى شام؟ از برگ درختان تغذيه مى كرد و از آب باران مى آشاميد، پلاس مى پوشيد و هر جا كه شب مى رسيد بيتوته مى كرد و مى گفت : هر روز، روزى خود را مى آورد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من عيسى بن مريم را ديدم، اومردى بود سفيدپوست و ميان باريك چون شمشير.

امام على عليه السلام_ در وصف عيسى عليه السلام _فرمود : و اگر خواهى، از عيسى بن مريم عليه السلام برايت بگويم؛ او سنگ را بالش خود مى كرد و جامه خشن مى پوشيد و نان خشك و گلوآزار مى خورد. خورش او گرسنگى بود و چراغش در شب، ماه و سرپناهش در زمستان، آفتابگيرهاى صبح و عصر و ميوه و سبزيجاتش، علف و گياهانى كه زمين براى چهار پايان مى روياند. نه زنى داشت كه مايه گرفتارى او باشد و نه فرزندى كه اندوهگينش سازد و نه مال و ثروتى كه دل او را به خود مشغول گرداند و نه طمعى كه به خواريش اندازد. مركب او دو پايش بود و خدمتكارش دو دست او!

امام صادق عليه السلام_ درباره اين سخن خداوند متعال به نقل از عيسى : «و مرا هرجا كه باشم با بركت قرار داد» _فرمود : يعنى پر سود و منفعت.

داستان عيسى عليه السلام و مادرش در قرآن :مادر عيسى عليه السلام مريم دختر عمران بود. هنگامى كه مادر مريم او را باردار شد، نذر كرد كه وقتى فرزندش به دنيا آمد او را در راه خدا آزاد كند تا در معبد خدمت كند. او كه خيال مى كرد آنچه در شكم دارد پسر است، وقتى وضع حمل كرد و معلوم شد فرزندش دختر است دچار اندوه و حسرت شد و با اين حال او را «مريم»، يعنى «خادمه» ، ناميد. عمران، پدر مريم، پيش از تولد او درگذشته بود. مادر مريم او را به معبد آورد تا به كاهنان كه يكى از آنان زكريّا بود، بسپارد. ميان كاهنان بر سر عهده دارشدن سرپرستى مريم، بحث و نزاع در گرفت تا بالاخره تصميم گرفتند قرعه بزنند و قرعه به نام زكريا درآمد و زكريا سرپرستى مريم را به عهده گرفت. وقتى مريم به سن بلوغ رسيد، زكريّا ميان او و كاهنان پرده اى آويخت و مريم پشت آن پرده خداوند سبحان را عبادت مى كرد و كسى جز زكريّا نزد او رفت و آمد نمى كرد. هروقت زكريا وارد محراب مريم مى شد، نزد او غذايى مى ديد. از او پرسيد : اى مريم! اين غذا از كجاست؟ مريم گفت : از نزد خداست و خداوند به هر كه خواهد بى شمار روزى مى دهد، مريم عليه السلام بانويى صديقه، معصوم به عصمت و نگهداشت الهى، پاك، برگزيده، و محدَّثه بود كه فرشتگان با او سخن گفتند و خبرش دادند كه خداوند او را برگزيده و پاك و پاكيزه اش قرار داده است. او از عبادت پيشگان و از نشانه هاى خداوند براى مردم جهان بود (آل عمران: 44 _ 35؛ مريم: 16، انبياء: 91 و تحريم: 12). سپس، خداى متعال روح را به سوى مريم كه در پس پرده بود فرستاد و روح به صورت بشرى كامل در برابرش جلوه كرد و به وى گفت كه او فرستاده پروردگارش مى باشد و آمده است تا به اذن خداوند _ بدون آنكه شوهرى داشته باشد _ به او فرزندى ببخشد و به مريم بشارت داد كه به زودى از فرزند او معجزات درخشانى سرخواهد زد و همچنين به وى خبر داد كه خداوند فرزند او را با روح القدس تأييد خواهد كرد و كتاب و حكمت و تورات و انجيل را به وى مى آموزد و با آيات و معجزاتى روشن او را به سوى بنى اسرائيل مى فرستد. روح، قصه عيسى و شرح حال او را براى مريم گفت و آن گاه در وى دميد و مريم بر اثر آن همچون ساير زنان حامله شد (آل عمران: 44 _ 35). مريم با جنين خود به مكان دور افتاده اى پناه جست تا اينكه درد زايمان او را به سوى تنه درخت خرمايى كشانيد و با خود گفت : كاش پيش از اين مرده و به كلى ازيادها رفته بودم. در اين حال از زير پاى او فرشته اى وى را ندا داد : غم مدار، پروردگارت در زير پاى تو چشمه آبى پديد آورده است. تنه درخت خرما را به طرف خودتكان ده، برايت خرماى تازه مى ريزد و از آن خرما تناول كن و از آن چشمه بياشام و ديده روشن دار. اگر كسى از آدميان را ديدى بگو : من براى خداى رحمان روزه نذر كرده ام و امروز مطلقاً با هيچ انسانى سخن نخواهم گفت. مريم فرزند خود را در آغوش گرفته او را به سوى قوم خود آورد (مريم: 27 _ 20). حامله شدن به عيسى و وضع حمل او و سخن گفتن و ديگر شؤون وجودى او، همگى با همين امور در ديگر افراد انسان هم سنخ بوده است. هنگامى كه قوم مريم او را با اين وضع مشاهده كردند، زبان به سرزنش او گشودند و درباره او سخنانى گفتند كه به زنى كه بدون داشتن شوهر حامله شده مى گويند. آنان گفتند : اى مريم! براستى كار بسيار ناپسندى مرتكب شده اى. اى خواهر هارون! پدرت مرد بدى نبود و مادرت هم بدكار نبود. مريم به عيسى اشاره كرد. امّا آنها گفتند : چگونه با كودكى گهواره اى سخن بگوييم؟ كودك به سخن آمده گفت : منم بنده خدا، به من كتاب داده و مرا پيامبر گردانيده است و هرجا كه باشم مرا با بركت ساخته و به من سفارش كرده است كه تا زنده ام نماز بگزارم و زكات بپردازم و به مادرم نيكى كنم. مرا زورگو و نافرمان قرار نداده است و درود بر من روزى كه زاده شدم و روزى كه مى ميرم و روزى كه زنده برانگيخته مى شوم (مريم: آيات 33 _ 27). اين سخنان عيسى عليه السلام به منزلت براعت استهلالى بود نسبت به كارهايى كه در آينده خواهد كرد، يعنى بر ضدّ زورگويى و ستم قيام كردن و احيا و بر پا داشتن شريعت موسى و تجديد معارف كهنه شده او و بيان آيات شريعت موسى كه بنى اسرائيل درباره آنها دچار اختلاف شده بودند. عيسى رشد كرد و به سنّ جوانى رسيد. او و مادرش مانند بقيه مردم عادى خورد و خوراك داشتند و در معرض همان عوارض و آسيب هايى بودند كه ساير مردم هستند و تا آخر عمر يك زندگى عادى بشرى داشتند. پس از مدتى، عيسى به سوى بنى اسرائيل به رسالت فرستاده شد و شروع به دعوت آنان به آيين توحيد و يكتاپرستى نمود و مى گفت : من ازجانب پروردگارتان براى شما معجزه اى آورده ام. من از گِل براى شما چيزى به شكل پرنده مى سازم، آن گاه در آن مى دمم كه به اذن خدا پرنده اى مى شود. و به اذن خدا كور مادرزاد و پيس را بهبود مى بخشم و مردگان را زنده مى گردانم و شما را از آنچه مى خوريد و آنچه در خانه هايتان ذخيره مى كنيد خبر مى دهم. مسلماً در اين معجزات براى شما، اگر مؤمن باشيد،عبرتى است. همانا خداوند پروردگار من و پروردگار شماست. پس او را بپرستيد. همچنين، آنان را به شريعت جديد خود، كه در واقع تصديق شريعت موسى بود و فقط برخى چيزهايى را كه به خاطر سختگيرى بر يهود، در تورات حرام شده و او لغو كرده بود، فرا مى خواند و مى فرمود : من براى شما حكمت آورده ام و آمده ام تا چيزهايى را كه درباره آنها با يكديگر اختلاف داريد براى شما روشن كنم. همچنين مى فرمود : اى فرزندان اسرائيل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم. تورات را كه پيش از من بوده تصديق مى كنم و به فرستاده اى كه پس از من مى آيد و نام او احمد است بشارت مى دهم. عيسى عليه السلام معجزاتى را براى آنان ذكر نمود، مانند آفريدن پرنده و زنده كردن مردگان و بهبود بخشيدن به كور مادرزاد و شخص مبتلا به پيس و خبر دادن از غيب، همه را به اذن خدا عملى ساخت. آن حضرت پيوسته آنان را به يگانگى خدا و شريعت جديد خود دعوت مى كرد امّا با مشاهده سركشى ها و عنادهاى مردم و سرپيچى كاهنان و ملايان يهود از دعوت او، عاقبت از ايمان آوردن آنان مأيوس شد و از ميان اندك كسانى كه به او ايمان آورده بودند، حواريون را به عنوان ياران خود در راه دعوت به سوى خدا انتخاب كرد. سرانجام، يهود بر ضد آن حضرت شوريدند و آهنگ قتل او كردند. ليكن خداوند او را برگرفت و به سوى خود بالا برد و امر بر يهود مشتبه شد. بعضى گمان كردند او راكشتند و برخى خيال كردند او را به صليب كشيدند، در صورتى كه هيچ يك از اين ها نبود، بلكه دچار اشتباه شدند (آل عمران/58 _ 45؛ زخرف/ 65 _ 63؛ صفّ/ 6 و 14؛مائده/ 110 و 111 و نساء/ 157 و 158) اين بود مجموع آنچه قرآن درباره داستان عيسى بن مريم و مادرش ذكر كرده است.

.

ص: 1188

. .

ص: 1189

. .

ص: 1190

1712 _ إرمِيا عليه السلامالكتاب :(أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ...) . (1)

الحديث :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ لَمّا سَألَهُ عالِمٌ نَصرانِيٌّ عن رجُلٍ دَنا مِنِ امرأتِهِ فحَملَت باثنَينِ ، حَمَلَتهُما جَميعا في ساعَةٍ واحِدَةٍ ، ووَلَدَتهُما في ساعَةٍ واحِدَةٍ ، وماتا في ساعَةٍ واحِدَةٍ ، ودُفِنا في قَبرٍ واحِدٍ ، عاشَ أحَدُهُما خَمسينَ ومِائَةَ سَنَةٍ وعاشَ الآخَرُ خَمسِينَ سَنَةً ، مَن هُما ؟ _: عُزَيرٌ وعُزرَةُ ، كانا حَمَلَت اُمُّهُما بِهما على ما وَصَفتَ ووَضَعَتهُما على ما وَصَفتَ وعاشَ عُزَيرٌ وعُزرَةُ كذا وكذا سَنَةً ، ثُمّ أماتَ اللّهُ تباركَ وتعالى عُزَيرا مِائةَ سَنَةٍ ، ثُمّ بُعِثَ وعاشَ مَع عُزرَةَ هذهِ الخَمسينَ سَنَةً ، وماتا كِلاهُما في ساعَةٍ واحِدَةٍ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أماتَ اللّهُ إرمياءَ النَّبيَّ عليه السلام الّذي نَظَرَ إلى خَرابِ بَيتِ المَقدِسِ وما حَولَهُ حِينَ غَزاهُم بُختُ نَصَّرُ ، وقالَ : أنَّى يُحيي هذهِ اللّهُ بَعدَ مَوتِها ؟! فأماتَهُ اللّهُ مِائةَ عامٍ ثُمّ أحياهُ ، ونَظَرَ إلى أعضائهِ كيفَ تَلتَئمُ وكيفَ تَلبَسُ اللَّحمَ ، وإلى مَفاصِلِهِ وعُروقِهِ كَيفَ تُوصَلُ ، فلَمّا استَوى قاعِدا قالَ : «أعْلَمُ أ نّ اللّهَ على كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ» (3) . (4)

1713 _ يونُس عليه السلامالكتاب :(وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ * إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ * فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ * فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ * فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ * فَنَبَذْنَاهُ بِالعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ * وأَنْبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ * وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ * فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ) . (5)

.


1- .البقرة : 259 .
2- .الكافي : 8/123/94 .
3- .البقرة : 259 .
4- .الاحتجاج : 2/230/223 .
5- .الصافّات : 139 _ 148 .

ص: 1191

1712 _ اِرميا عليه السلام
1713 _ يونس عليه السلام
اشاره

1712 _ اِرميا عليه السلامقرآن :«يا چون آن كسى كه به شهرى كه بام هايش يكسره فرو ريخته بود، عبور كرد و گفت : چگونه خداوند [اهل ]اين [ويرانكده ]را پس از مرگشان زنده مى كند؟... » .

حديث :امام باقر عليه السلام_ در پاسخ به عالمى نصرانى كه ازايشان پرسيد : مردى با زنش مقاربت كرد و زن دو قلو حامله شد. هر دوى آنها را همزمان باردار شد و همزمان زاييد و آن دو همزمان مردند و هردو در يك قبر دفن شدند. امّا يكى از آنها صد و پنجاه سال عمر كرد و ديگرى پنجاه سال. اين دو چه كسانى بودند؟ _فرمود : عُزير و عزره. مادرشان، همان طور كه تو گفتى، آن دو را همزمان حامله شد و همان طور كه گفتى همزمان زاييدشان و عزير و عزره چندين و چند سال زندگى كردند. سپس خداوند تبارك و تعالى عزير را به مدّت صد سال ميراند و آن گاه دوباره زنده شد و پنجاه سال با عزره زندگى كرد و هر دو در يك ساعت مردند.

امام صادق عليه السلام :هنگامى كه ارمياى نبىّ به ويرانه هاى بيت المقدس و پيرامونش كه بخت نصّر در جنگ با يهود ويرانش كرده بود، نگاهى افكند و گفت : چگونه خداوند اين ها را پس از مرگشان زنده مى كند؟ خداوند او را به مدّت صد سال ميراند و سپس زنده اش كرد و او اعضايش را ديد كه چگونه به هم مى پيوندند و چگونه گوشت بر آنها مى رويد و چگونه بندها و رگ هايش به هم وصل مى شود. پس چون راست نشست گفت : «مى دانم كه خدا بر هر كارى تواناست».

1713 _ يونس عليه السلامقرآن :«و يونس از فرستادگان بود. آن گاه كه به سوى كشتى پُر [پُر از بار و جمعيت]، بگريخت. پس [سرنشينان ]با هم قرعه انداختند و [يونس] از بازندگان شد. [او را به دريا انداختند] و ماهى او را بلعيد، در حالى كه او نكوهشگر خويش بود. و اگر او از زمره تسبيح كنندگان نبود، قطعاً تا روزى كه برانگيخته مى شوند، در شكم آن [ماهى ]مى ماند. پس او را در حالى كه ناخوش بود به خشكى افكنديم. و بر بالاى [سر] او بوته كدويى رويانيديم. و او را به سوى صد هزار نفر يا بيشتر روانه كرديم. پس ايمان آوردند و تا چندى برخوردارشان كرديم».

.

ص: 1192

(انظر) يونس: 98 والأنبياء: 87،88 والقلم : 48_50.

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لايَنبَغي لأحَدٍ أن يَقولَ : أنا عندَ اللّهِ خَيرٌ مِن يُونُسَ بنِ مَتّى . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لَمّا سَألَهُ بَعضُ اليَهودِ عن سِجنٍ طافَ أقطارَ الأرضِ بِصاحِبِهِ _: يا يَهوديُّ، أمّا السِّجنُ الّذي طافَ أقطارَ الأرضِ بِصاحِبِهِ فإنّهُ الحُوتُ الّذي حُبِسَ يُونُسُ في بَطنِهِ . (2)

كلامٌ فِي قِصّةِ يونس عليه السلام :أنّ يونس عليه السلام كان من الرسل أرسله اللّه تعالى إلى قومه وهم جمع كثير يزيدون على مائة ألف فدعاهم فلم يجيبوه إلّا بالتكذيب والردّ ، حتّى جاءهم عذاب أوعدهم به يونس ، ثمّ خرج من بينهم . فلمّا أشرف عليهم العذاب وشاهدوه مشاهدة عيان أجمعوا علَى الإيمان والتوبة إلَى اللّه سبحانه ، فكشف اللّه عنهم عذاب الخزي في الحياة الدنيا . ثمّ إنّ يونس عليه السلام استخبر عن حالهم فوجد العذاب انكشف عنهم _ وكأنّه لم يعلم بإيمانهم وتوبتهم _ فلم يعد إليهم ، وذهب لوجهه على ما به من الغضب والسخط عليهم ، فكان ظاهر حاله حال من يأبق من ربّه مغاضبا عليه ظانّا أنّه لا يقدر عليه ، وركب البحر في فُلك مشحون ، فعرض لهم حوت عظيم لم يجدوا بدّا من أن يلقوا إليه واحدا منهم يبتلعه وينجو الفلك بذلك ، فساهموا وقارعوا فيما بينهم فأصابت يونس عليه السلام ، فألقوه في البحر فابتلعه الحوت ونجت السفينة . ثمّ إنّ اللّه سبحانه حفظه حيّا سويّا في بطنه أيّاما وليالي ، ويونس عليه السلام يعلم أنّها بليّة ابتلاه اللّه بها مؤاخذة بما فعل ، وهو ينادي في بطنه أن «لا إلهَ إلّا أنْتَ سُبْحانَكَ إنّي كُنْتُ مِن الظّالِمينَ» . فاستجاب اللّه له ، فأمر الحوت أن يلفظه ، فنبذه بالعراء وهو سقيم ، فأنبت اللّه سبحانه عليه شجرة من يقطين يستظلّ بأوراقها ، ثمّ لمّا استقامت حاله أرسله إلى قومه ، فلبّوا دعوته وآمنوا به فمتّعهم اللّه إلى حين . (3)

.


1- .كنز العمّال : 32422 .
2- .بحار الأنوار : 14/382/2 .
3- .تفسير الميزان : 17 / 165 .

ص: 1193

گفتارى درباره داستان يونس عليه السلام

ر.ك : يونس : آيه 98 و انبياء : آيات 87 ، 88 و قلم : آيات : 48 _ 50 .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ كس را نسزد كه بگويد : من در نزد خداوند بهتر از يونس بن متّى هستم.

امام على عليه السلام_ وقتى كه مردى يهودى از ايشان پرسيد : آن كدام زندان بود كه زندانى خود را در اطراف و اكناف زمين چرخاند؟ _فرمود : اى مرد يهودى! آن زندانى كه زندانىِ خود را به اطراف و اكناف زمين چرخاند، ماهى اى بود كه يونس در شكم او زندانى شد.

گفتارى درباره داستان يونس عليه السلام :يونس عليه السلام يكى از پيامبران بوده و خداوند او را به سوى قومش كه جمعيتى بيش از صد هزار نفر بودند، فرستاد و او آنان را دعوت كرد. امّا تنها جوابى كه به وى دادند، تكذيب و ردّ دعوت او بود، تا آنكه عذابى كه يونس به آن تهديدشان مى كرد فرا رسيد و يونس از ميان آنان بيرون رفت. هنگامى كه در آستانه عذاب قرار گرفتند و آشكارا آن را ديدند، همگى ايمان آوردند و به درگاه خداوند سبحان توبه نمودند و خداوند آن عذاب را كه در دنيا خوار و خفيفشان مى كرد بر طرف ساخت. يونس عليه السلام از حال قوم خود جويا شد و دريافت كه عذاب از آنان برطرف شده است _ و گويا از ايمان آوردن و توبه كردنشان اطلاع نداشت _ با اين حال به سوى قوم خود برنگشت و در حال خشم و عصبانيت از دست آنان به راه خود ادامه داد. ظاهر حالش، حال كسى بود كه از خواجه خويش خشمگين باشد و از او بگريزد و خيال كند كه بر او تنگ نمى گيرد. او سوار بر يك كشتى پُر [از بار و جمعيت ]شد. در بين راه ماهى بزرگى بر سر راه كشتى ظاهر شد و چاره اى نديدند كه يكى از سرنشينان را به دريا افكنند تا ماهى او را بخورد و بدين ترتيب كشتى نجات يابد. براى اين منظور بين خود قرعه زدند. قرعه به نام يونس درآمد و او را به دريا انداختند و نهنگ يونس را بلعيد و كشتى نجات يافت. خداوند سبحان، چند شبانه روز يونس را زنده و سالم در شكم ماهى نگه داشت. يونس كه مى دانست اين بلايى است كه خداوند او را، به سزاى كارى كه كرده، بدان گرفتار نموده است، در شكم ماهى ندا سر مى داد : «معبودى جز تو نيست، منزهى تو، بى گمان من از ستمكاران بودم». خداوند، دعاى يونس را اجابت فرمود و به ماهى دستور داد او را بيرون افكند. ماهى يونس را در حالى كه ناخوش بود به خشكى پرت كرد. خداوند سبحان، براى اوكدوبنى رويانيد تا در سايه برگ هاى آن بيارمد. وقتى حالش جا آمد، او را به سوى قومش فرستاد و اين بار مردم دعوت او را اجابت كردند و به وى ايمان آوردند وخداوند هم تا مدتى ايشان را برخوردار ساخت.

.

ص: 1194

371 . نبوّت (3) «محمّد، پيامبر خدا»
1714 _ محمّد ، رسول خدا صلى الله عليه و آله
1715 _ خاتم پيامبران صلى الله عليه و آله
1716 _ محمّد صلى الله عليه و آله از زبان محمّد صلى الله عليه و آله

371 نبوّت (3) محمّد، پيامبر خدا1714 _ محمّد ، رسول خدا صلى الله عليه و آلهقرآن:«محمّد رسول خداست».

«هر آينه رسولى از خود شما برايتان مبعوث شد كه آنچه شما را رنج مى دهد بر او گران مى آيد. سخت به شما دلبسته است و نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است...».

«هان اى پيامبر! ما تو را گواه و نويد دهنده و هشدار دهنده فرستاديم. و كسى كه به اذن خدا به سوى او دعوت مى كند و چراغى روشنى بخش».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به سؤال مردىيهودى از علّت نامگذارى ايشان به محمّد و احمد و ابوالقاسم و بشير و نذير و داعى _فرمود : امّا محمّد، از آن روست كه من در زمين ستوده ام. اما احمد، از آن روست كه من در آسمان ستوده ام. اما ابوالقاسم، از آن روست كه خداوند عز و جل روز قيامت قسمت آتش را جدا مى كند و هر كه، از اولين و آخرين انسان ها، به من كافر شده باشد جايش در آتش است و قسمت بهشت را جدا مى سازد و هركه به من ايمان آورده و به نبوّت من اقرار كرده باشد، جايش در بهشت است. اما داعى، از آن روست كه من مردم را به دين پروردگارم عز و جل دعوت مى كنم. اما نذير، از آن روست كه هركس نافرمانيم كند او را به آتش بيم مى دهم و اما بشير، از آن روست كه هركس اطاعتم كند، او را به بهشت بشارت مى دهم.

1715 _ خاتم پيامبران صلى الله عليه و آلهقرآن:«محمّد، پدر هيچ يك از مردان شما نيست، بلكه فرستاده خدا و خاتم پيامبران است و خدا همواره بر همه چيز داناست».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من عاقِب هستم، [يعنى] كسى كه پس از او پيامبرى نيست.

امام صادق عليه السلام :خداوند _ عزّ ذكره _ با پيامبرشما، به پيامبران خاتمه داد. بنابراين، بعد از او هرگز پيامبرى برانگيخته نخواهد شد و [نيز] با كتاب شما به همه كتاب ها[ى آسمانى] پايان بخشيد . پس، بعد از كتاب شما هرگز كتابى نازل نخواهد شد.

امام صادق عليه السلام :... تا اينكه محمّد صلى الله عليه و آله آمد و قرآن و شريعت و طريقت خود را آورد. پس، حلال [دين ]او تا روز قيامت حلال است و حرام [دين ]او تا روز قيامت حرام.

1716 _ محمّد صلى الله عليه و آله از زبان محمّد صلى الله عليه و آلهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من تربيت شده خدا هستم و على تربيت شده من.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى مردم! من در حقيقت رحمتى اهدايى [از جانب خدا ]هستم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من همان دعاى ابراهيم هستم كه هنگام ساختن پايه هاى كعبه گفت : «اى پروردگار ما! در ميان آنان رسولى از خودشان برانگيز...» .

.

ص: 1196

عنه صلى الله عليه و آله :أنا سَيِّدُ وُلدِ آدَمَ ولا فَخرَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :أنا قائدُ المُرسَلينَ ولا فَخرَ ، وأناخاتَمُ النَّبيِّينَ ولا فَخرَ ، وأنا أوّلُ شافِعٍ وأوّلُ مُشَفَّعٍ ولا فَخرَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :أنا أوّلُ وافِدٍ علَى العَزيزِ الجَبّارِ يَومَ القِيامَةِ وكِتابُهُ وأهلُ بَيتي ثُمّ اُمَّتي ، ثُمّ أسألُهُم: ما فَعَلتُم بكِتابِ اللّهِ وبأهلِ بَيتي ؟ (3)

عنه صلى الله عليه و آله :أنا أتقاكُم للّهِ ، وأعلَمُكُم لِحُدودِ اللّهِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :ما خَلَقَ اللّهُ خَلقا أفضَلَ مِنّي ، ولاأكرَمَ علَيهِ مِنّي . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :اُعطيتُ خَمسا لَم يُعطَهُنَّ نَبيٌّ كانَ قَبلي : اُرسِلتُ إلَى الأبيَضِ والأسوَدِ والأحمَرِ، وجُعِلَت لِيَ الأرضُ طَهورا ومَسجِدا ، ونُصِرتُ بالرُّعبِ ، واُحِلَّت ليَ الغَنائمُ ولَم تُحَلَّ لأحَدٍ _أو قالَ : لنَبيٍّ _ قَبلي ، واُعطِيتُ جَوامِعَ الكَلِمِ . (6)

1717 _ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله عَلى لِسانِ عليٍّ عليه السلامالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لمّا سُئلَ عن صِفَةِ النَّبيِّ صلى الله عليه و آله وهُو مُحْتَبٍ بحَمائلِ سَيفِهِ في مَسجِدِ الكُوفَةِ _: كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أبيَضَ اللَّونِ مُشرَبا حُمرَةً ، أدعَجَ العَينِ ، سَبطَ الشَّعرِ ، كَثَّ اللِّحيَةِ ، سَهلَ الخَدِّ ، ذا وَفرَةٍ ، دَقيقَ المَسرُبَةِ ، كأنّ عُنقَهُ إبريقُ فِضَّةٍ ، لَهُ شَعرٌ مِن لَبَّتِهِ إلى سُرَّتِهِ يَجري كالقَضيبِ ، لَيسَ في بَطنِهِ ولا صَدرِهِ شَعرٌ غَيرُهُ ، شَثْنُ الكَفِّ والقَدَمِ ، إذا مَشى كأنّما يَنحَدِرُ مِن صَبَبٍ ، وإذا قامَ كأنّما يَنقَلِعُ مِن صَخرٍ ، إذا التَفَتَ التَفَتَ جَميعا ، كأنَّ عَرَقَهُ في وَجهِهِ اللُّؤلؤُ ، ولَريحُ عَرَقِهِ أطيَبُ مِن المِسكِ الأذفَرِ ، لَيسَ بالقَصيرِ ولا بالطَّويلِ ، ولا بالعاجِزِ ولا اللَّئيمِ ، لَم أرَ قَبلَهُ ولا بَعدَهُ مِثلَهُ صلى الله عليه و آله . (7)

عنه عليه السلام :... حتّى بَعَثَ اللّهُ محمّدا صلى الله عليه و آله شَهيدا وبَشيرا ونَذيرا ، خَيرَ البَريَّةِ طِفلاً ، وأنجَبَها كَهلاً، وأطهَرَ المُطَهَّرينَ شِيمَةً، وأجوَدَ المُستَمطَرينَ دِيمَةً . (8)

عنه عليه السلام :لا عَرَضَ لَهُ أمرانِ إلّا أخَذَ بأشَدِّهِما . (9)

عنه عليه السلام :ما بَرَأ اللّهُ نَسمَةً خَيرا مِن محمّدٍ صلى الله عليه و آله . (10)

عنه عليه السلام :طَبيبٌ دَوّارٌ بطِبِّهِ ، قد أحكَمَ مَراهِمَهُ ، وأحمى (أمضى) مَواسِمَهُ ، يَضَعُ ذلكَ حَيثُ الحاجَةُ إلَيهِ ، مِن قُلوبٍ عُميٍ ، وآذانٍ صُمٍّ ، وألسِنَةٍ بُكمٍ ، مُتَتبِّعٌ بدَوائهِ مَواضِعَ الغَفلَةِ ومَواطِنَ الحَيرَةِ ، لَم يَستَضيئوا بأضواءِ الحِكمَةِ ، ولَم يَقدَحوا بزِنادِ العُلومِ الثّاقِبَةِ ، فهُم في ذلكَ كالأنعامِ السّائمَةِ ، والصُّخورِ القاسِيَةِ . (11)

عنه عليه السلام :إنّما أنا عَبدٌ مِن عَبيدِ محمّدٍ صلى الله عليه و آله . (12)

.


1- .بحار الأنوار : 8 / 48 / 51.
2- .كنز العمّال: 31883.
3- .الكافي : 2 / 600 / 4.
4- .كنز العمّال : 31964.
5- .عيون أخبار الرِّضا : 1 / 262 / 22.
6- .الأمالي للطوسيّ : 484 / 1059.
7- .الطبقات الكبرى : 1 / 410.
8- .نهج البلاغة : الخطبة: 105.
9- .مكارم الأخلاق : 1 / 61 / 55.
10- .الكافي : 1 / 440 / 2.
11- .نهج البلاغة : الخطبة 108.
12- .التوحيد : 174 / 3.

ص: 1197

1717 _ محمّد صلى الله عليه و آله از زبان على عليه السلام

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خودستايى نيست، من سرور فرزندان آدم هستم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خودستايى نيست، من جلودار پيامبرانم ؛ خودستايى نباشد، من خاتم پيامبرانم؛ خودستايى نيست، من نخستين شفاعت كننده و نخستين كسى هستم كه شفاعتش پذيرفته مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين كسى كه روز قيامت بر خداى عزيز جبّار وارد مى شود، من هستم و كتاب او و اهل بيت من و سپس امّتم. آن گاه از آنان مى پرسم كه با كتاب خدا و اهل بيت من چه كردند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من خداپرواترين شما و آگاهترينتان به حدود خداوندم هستم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند هيچ مخلوقى نيافريد كه نزد او از من برتر و گراميتر باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنج چيز به من داده شده كه به هيچ يك از پيامبران پيش از من داده نشده است : به سوى سفيد و سياه و سرخ فرستاده شده ام. زمين براى من طهور و سجده گاه قرار داده شده، به واسطه رعب و وحشت يارى داده شده ام. غنائم براى من حلال شده، در حالى كه پيش از من براى هيچ كس _ يا فرمود : هيچ پيامبرى _ حلال نبوده و سخنان جامع به من عطا شده است.

1717 _ محمّد صلى الله عليه و آله از زبان على عليه السلامامام على عليه السلام_ وقتى مردى از ايشان كه در مسجد كوفه حمايل شمشيرش را به خود پيچيده بود، درباره خصوصيات [جسمى ]پيامبر سؤال كرد _فرمود : رسول خدا صلى الله عليه و آله رخسارى سفيد و گلگون داشت و چشمانى سياه و درشت و موهايى صاف و نرم و ريشى انبوه و گونه هايى كم گوشت و استخوانى و گيسوانى كه تا نرمه گوشش مى رسيد و گردنى چون جام سيمين و از زير گلو تا نافش خط باريكى از مو چون نى رسته بود و جز آن مويى بر سينه و شكمش وجود نداشت. دست و پايش درشت و استخوانى بود. هرگاه راه مى رفت، مثل اين بود كه از سرازيرى فرود مى آيد و به هنگام برخاستن چابك و سريع بود. وقتى به طرفى برمى گشت، با تمام بدنش برمى گشت. دانه هاى عرق بر چهره اش چون مرواريد بود، عرق بدنش خوشبوتر از مشك تند بود، نه كوتاه قامت بود و نه بلند، نه ناتوان بود و نه پست. كسى را چون او نديده ام، نه پيش از او و نه پس از او.

امام على عليه السلام :... تا آنكه خداوند محمّد صلى الله عليه و آله را به عنوان گواه و نويد دهنده و هشدار دهنده فرستاد. در كودكى بهترين مردم بود و در ميانسالى نجيب ترين خلايق. اخلاق و خصالش، پاكتر از همه پاكان بود و جود و كرمش، سرشارتر و مداومتر از بخشندگان.

امام على عليه السلام :هيچ گاه دو كار براى آن حضرت پيش نيامد، مگر اينكه سخت ترش را انتخاب كرد.

امام على عليه السلام :خداوند انسانى بهتر از محمّد صلى الله عليه و آله نيافريده است.

امام على عليه السلام :طبيبى بود كه با داروى خود ميان مردم مى گرديد. مرهمهايش را درست و آماده كرده و ابزار داغ كردنش را تافته بود و آنها را بر هر جا كه لازم بود، از دل هاى كور و گوش هاى كر و زبان هاى گنگ، مى گذاشت. با داروى خود بيمارى هاى غفلت و سرگردانى را در كسانى كه از پرتوهاى حكمت روشنايى برنگرفته بودند و با آتش زنه هاى دانش هاى درخشان شعله اى برنيفروخته بودند، و همچون حيوانات چرنده و تخته سنگهاى سخت بودند، درمان مى كرد.

امام على عليه السلام :جز اين نيست كه من غلامى از غلامان محمّد صلى الله عليه و آله هستم.

.

ص: 1198

1718 _ عالَمِيَّةُ رِسالَةِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آلهالكتاب :(وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرا وَنَذِيرا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَايَعْلَمُونَ) . (1)

الحديث :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أنا رَسولُ مَن أدرَكتُ حَيّا ومَن يُولَدُ بَعدي . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :بُعِثَ كلُّ نَبيٍّ كانَ قَبلي إلى اُمَّتِهِ بلِسانِ قَومِهِ ، وبَعَثَني إلى كُلِّ أسوَدَ وأحمَرَ بالعَربيَّةِ . (3)

1719 _ خَيرُ النّاسِ أُسرَةًالإمامُ عليٌّ عليه السلام :اُسرَتُهُ خَيرُ اُسرَةٍ ، وشَجَرَتُهُ خَيرُ شَجَرَةٍ ، أغصانُها مُعتَدِلَةٌ ، وثِمارُها مُتَهَدِّلَةٌ ، مَولِدُهُ بمَكّةَ ، وهِجرَتُهُ بطَيبَةَ، عَلا بِها ذِكرُهُ ، وامتَدَّ مِنها صَوتُهُ . (4)

عنه عليه السلام :أشهَدُ أنّ محمّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ ،وسَيّدُ عِبادِهِ ، كُلَّما نَسَخَ اللّهُ الخَلقَ فِرقَتينِ جَعَلَهُ في خَيرِهِما . (5)

1720 _ خَصائصُ الرَّسولِ صلى الله عليه و آله1 _ عَلى خُلُقٍ عَظيمٍالكتاب :(وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ) . (6)

الحديث :الغارات عن إبراهيم بن محمّدٍ_ مِن وُلدِعليٍّ عليه السلام _: كانَ عليٌّ عليه السلام إذا نَعَتَ النَّبيَّ صلى الله عليه و آله قالَ : هو خاتَمُ النَّبيّينَ ، أجوَدُ النّاسِ كَفّا، وأجرَأُ النّاسِ صَدرا ، وأصدَقُ النّاسِ لَهجَةً وأوفَى النّاسِ ذِمَّةً ، وأليَنُهُم عَريكَةً ، وأكرَمُهُم عِشرَةً . مَن رَآهُ بَديهَةً هابَهُ ، ومَن خالَطَهُ فَعَرِفَهُ أحَبَّهُ ، يَقولُ ناعِتُهُ : لَم أرَ قَبلَهُ ولا بَعدَهُ مِثلَهُ . (7)

عائشةُ_ لَ_مّا سُئلَت ع_ن خُلقِ النّبيِّ صلى الله عليه و آله فيبَيتِهِ _: كانَ أحسَنَ النّاسِ خُلقا ، لَم يَكُن فاحِشا ولا مُتَفَحِّشا ، ولا صَخّابا في الأسواقِ ، ولا يَجزي بالسَّيّئَةِ مِثلَها ، ولكنْ يَعفو ويَصفَحُ . (8)

عائشة :ما كانَ خُلقٌ أبغضَ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن الكِذبِ ، وما اطَّلَعَ مِنهُ على شيءٍ عِندَ أحَدٍ مِن أصحابِهِ فيَبخَلُ لَهُ مِن نَفسِهِ حتّى يَعلَمَ أن أحدَثَ تَوبَةً . (9)

الطبقات الكبرى عن عائشة :كانَ صلى الله عليه و آله أليَنَ النّاسِ ، وأكرَمَ النّاسِ ، وكانَ رجُلاً مِن رِجالِكُم إلّا أ نّهُ كانَ ضَحّاكا بَسّاما . (10)

الطبقات الكبرى عن محمّد بنِ الحَنَفيّةِ :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لا يَكادُ يَقولُ لشيءٍ : لا ، فإذا هُو سُئلَ فأرادَ أن يَفعَلَ ، قالَ : نَعَم ، وإذا لَم يُرِدْ أن يَفعَلَ سَكَتَ ، فكانَ قد عُرِفَ ذلكَ مِنهُ . (11)

.


1- .سبأ : 28.
2- .الطبقات الكبرى : 1 / 191.
3- .بحار الأنوار : 16 / 316 / 6.
4- .نهج البلاغة : الخطبة 161
5- .نهج البلاغة : الخطبة 214 .
6- .القلم : 4 .
7- .الغارات : 1 / 167 .
8- .الطبقات الكبرى : 1 / 365
9- .الطبقات الكبرى : 1 / 378
10- .الطبقات الكبرى : 1 / 365
11- .الطبقات الكبرى : 1 / 368 .

ص: 1199

1718 _ جهانى بودن رسالت محمّد صلى الله عليه و آله
1719 _ بهترينِ مردم از جهت دودمان
1720 _ ويژگى هاى پيامبر صلى الله عليه و آله
1 _ برخوردار از خويى والا

1718 _ جهانى بودن رسالت محمّد صلى الله عليه و آلهقرآن:«وما تو را جز [به سِمَت] بشارتگر و هشدار دهنده براى تمام مردم نفرستاديم. ليكن بيشتر مردم نمى دانند».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من پيامبر كسانى كه با من به سر مى برند و كسانى كه بعد از من به دنيا مى آيند هستم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيش از من هر پيامبرى به زبان قوم خود به سوى امّتش فرستاده شد، ولى خداوند مرا به زبان عربى به سوى هر سياه و سفيدى فرستاده است.

1719 _ بهترينِ مردم از جهت دودمانامام على عليه السلام :دودمان او بهترين دودمان است و شجره اش بهترين شجره، شاخه هايش راست است و ميوه هايش آويخته، زادگاهش مكّه است و هجرتش به طَيْبَه ، در آن جا آوازه اش بلند شد و صداى [دعوت ]او به همه جا كشيده شد.

امام على عليه السلام :گواهى مى دهم كه محمّد بنده و فرستاده خدا و مهتر بندگان اوست. هرگاه خداوند خلق را به دو گروه تقسيم كرد، او را در بهترين گروه آن قرار داد .

1720 _ ويژگى هاى پيامبر صلى الله عليه و آله1 _ برخوردار از خويى والاقرآن:«و راستى كه تو را خويى والاست».

حديث:الغارات_ به نقل از ابراهيم بن محمّد يكى ازنوادگان على عليه السلام _: على عليه السلام هرگاه پيامبر صلى الله عليه و آله را وصف مى كرد، مى فرمود : او خاتم پيامبران است. بخشنده ترين مردم بود و دليرترين و راستگوترين و پايبندترين آنان به عهد و پيمان. از همه نرمخوتر بود و رفتارش بزرگوارانه تر. هركس بدون سابقه قبلى او را مى ديد، هيبتش او را مى گرفت و هر كه با وى معاشرت مى كرد و او را مى شناخت دوستدارش مى شد. هر كه مى خواست آن حضرت را وصف كند، مى گفت : نظير او را در گذشته و حال نديده ام.

الطبقات الكبرى_ به نقل از عايشه ، در پاسخ بهاين سؤال كه اخلاق پيامبر صلى الله عليه و آله در محيط خانه چگونه بود؟ _خوش خوترين مردمان بود، نه دشنام مى داد و نه بد زبانى مى كرد و نه در كوچه و بازار هياهو به راه مى انداخت و نه بدى را به بدى جبران مى كرد، بلكه مى بخشيد و گذشت مى كرد.

عايشه :هيچ خصلتى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله منفورتر از دروغ نبود و هرگاه مطلع مى شد يكى از اصحابش دروغى گفته است ، به او بى اعتنايى مى كرد تا آن كه مى فهميد توبه كرده است .

الطبقات الكبرى_ به نقل از عايشه _: رسول خدا صلى الله عليه و آله نرمخوترين و بزرگوارترين مردم بود. او هم مردى چون مردان شما بود، با اين تفاوت كه همواره خنده و تبسّم بر لب داشت.

الطبقات الكبرى_ به نقل از محمّد بن حنفيّه _: رسول خدا صلى الله عليه و آله تقريباً هيچ گاه به چيزى «نه» نمى گفت. هرگاه از او چيزى خواسته مى شد اگر مى خواست آن را انجام دهد، مى فرمود : آرى و اگر نمى خواست انجامش دهد سكوت مى كرد و در نتيجه، طرف مى فهميد كه حضرت به آن كار تمايلى ندارد.

.

ص: 1200

الطبقات الكبرى عن عبداللّهِ بن الحارِثِ :مارَأيتُ أحَدا أكثَرَ تَبَسُّما مِن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله . (1)

2 _ أمينٌرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أما واللّهِ إنّي لَأمينٌ في السَّماءِ وأمينٌ في الأرضِ . (2)

السيرة النبويّة لابن هشام عن ابن اسحاق :كانَت قُرَيشٌ تُسَمِّي رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَبلَ أن يَنزِلَ علَيهِ الوَحيُ : الأمينَ . (3)

السيرة النبويّة لابن هشام:كانَت خَديجَةُ بِنتُ خُوَيلدٍ امرأةً تاجِرَةً ذاتَ شَرَفٍ ومالٍ، تَستأجِرُ الرِّجالَ في مالِها وتُضارِبُهُم إيّاهُ بشيءٍ تَجعَلُهُ لَهُم ، وكانَت قُرَيشٌ قَوما تُجّارا ، فلَمّا بَلَغَها عن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ما بَلَغَها مِن صِدقِ حَديثِهِ ، وعِظَمِ أمانَتِهِ ، وكَرَمِ أخلاقِهِ ، بَعَثَت إلَيهِ فعَرَضَت علَيهِ أن يَخرُجَ في مالٍ لَها إلَى الشّامِ تاجِرا . (4)

3 _ عادِلٌالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُقَسِّمُ لَحَظاتِهِ بَينَ أصحابِهِ، يَنظُرُ إلى ذا ويَنظُرُ إلى ذا بالسَّوِيَّةِ . (5)

4 _ شُجاعٌالإمامُ عليٌّ عليه السلام :كُنّا إذا احمَرَّ البأسُ ولَقِيَ القَومُ القَومَ اتّقَينا برسولِ اللّهِ، فما يَكونُ أحَدٌ أقرَبَ إلَى العَدُوِّ مِنهُ . (6)

كنز العمّال عن البَراء بن عازِبٍ :كنّا إذا احمَرَّ البأسُ نَتَّقي برسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وإنّ الشُّجاعَ لَلّذي يُحاذي بهِ . (7)

صحيح مسلم عن أنسٍ :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أحسَنَ النّاسِ ، وكانَ أجوَدَ النّاسِ ، وكانَ أشجَعَ النّاسِ ، ولَقد فَزِعَ أهلُ المَدينَةِ ذاتَ لَيلَةٍ ، فانطَلقَ ناسٌ قِبَلَ الصَّوتِ ، فتَلَقّاهُم رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله راجِعا _ وقَد سَبَقَهُم إلَى الصَّوتِ _ وهُو على فَرَسٍ لأبي طَلحَةَ عُرْي ، في عُنُقِهِ السَّيفُ وهو يقولُ : لم تُراعُوا ، لَم تُراعُوا . (8)

5 _ رَحيمٌمكارم الأخلاق عن أنسٍ :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذافَقَدَ الرّجُلَ مِن إخوانِهِ ثَلاثَةَ أيّامٍ سألَ عَنهُ ؛ فإن كانَ غائبا دَعا لَهُ ، وإن كانَ شاهِدا زارَهُ، وإن كانَ مَريضا عادَهُ . (9)

6 _ حَليمٌالترغيب والترهيب عن أنسٍ :كُنتُ أمشيمَع رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وعلَيهِ بُردٌ نَجرانيٌّ غَليظُ الحاشِيَةِ ، فأدرَكَهُ أعرابيٌّ فجَذَبَهُ بِردائهِ جَذبَةً شَديدَةً، فنَظَرتُ إلى صَفحَةِ عُنُقِ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وقَد أثّرَ بها حاشِيَةُ الرِّداءِ مِن شِدَّةِ جَذبَتِهِ . ثُمّ قالَ : يا محمّدُ ، مُرْ لي من مالِ اللّهِ الّذي عِندَكَ، فالتَفَتَ إلَيهِ فضَحِكَ ثُمّ أمَرَ لَهُ بعَطاءٍ . (10)

.


1- .الطبقات الكبرى : 1 / 372.
2- .كنز العمّال : 32147 .
3- .السيرة النبويّة لابن هشام : 1 / 210
4- .السيرة النبويّة لابن هشام : 1 / 199 .
5- .الكافي : 8/268/393.
6- .مكارم الأخلاق : 1 / 53 / 26.
7- .كنز العمّال : 35347.
8- .صحيح مسلم : 4 / 1802 / 48.
9- .مكارم الأخلاق : 1 / 55 / 34 .
10- .الترغيب والترهيب : 3 / 418 / 20.

ص: 1201

2 _ امين
3 _ دادگر
4 _ شجاع
5 _ مهربان
6 _ بردبار

الطبقات الكبرى_ به نقل از عبداللّه بن حارث _: هيچ كس را نديدم كه بيشتر از رسول خدا صلى الله عليه و آله لبخند بر لب داشته باشد.

2 _ امينپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هان! به خدا قسم كه من در آسمان امين هستم و در زمين نيز امينم.

السيرة النبويّة ، ابن هشام_ به نقل از ابن اسحاق _: پيش از آنكه به رسول خدا صلى الله عليه و آله وحى نازل شود، قريش به آن حضرت امين مى گفتند.

السيرة النبويّه ، ابن هشام :خديجه دختر خويلد، بانويى تاجر و بزرگ زاده و ثروتمند بود. مردم را براى تجارت با اموال خود استخدام مى كرد و در قبال كارشان مقدارمعينى از سود حاصل از تجارت را به ايشان مى داد. قريش مردمى تاجر پيشه بودند. وقتى خبر راستگويى و امانتدارى و خلق و خوهاى پسنديده پيامبر به گوش خديجه رسيد، كسى را نزد آن حضرت فرستاد و پيشنهاد كرد با اموالى از او براى تجارت به شام رود.

3 _ دادگرامام صادق عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله نگاه هاى خود را ميان اصحابش تقسيم مى كرد و به اين و آن يكسان مى نگريست.

4 _ شجاعامام على عليه السلام :وقتى جنگ شدّت مى گرفت و دو سپاه به جان هم مى افتادند، ما خود را در پناه رسول خدا قرار مى داديم و هيچ كس به دشمن نزديكتر از آن حضرت نبود.

كنز العمّال_ به نقل از بَراء بن عازب _: هرگاه جنگ بالا مى گرفت، ما خود را در پناه رسول خدا قرار مى داديم و شجاع كسى بود كه جرأت مى كرد با او همرديف شود .

صحيح مسلم_ به نقل از انس _: رسول خدا صلى الله عليه و آله زيباترين و بخشنده ترين و شجاعترين مردم بود. شبى مردم مدينه صدايى شنيدند و دچار وحشت شدند. عده اى از مردم به طرف صدا حركت كردند. پيامبر كه جلوتر از آنهابه طرف صدا رفته بود وقتى سوار بر اسب برهنه ابو طلحه و شمشير به دوش برمى گشت، آن عده را ديد و فرمود : نترسيد، نترسيد.

5 _ مهربانمكارم الأخلاق_ به نقل از انس _: اخلاق رسول خدا صلى الله عليه و آله چنين بود كه هرگاه يكى از اصحاب خود را سه روز نمى ديد، جوياى حالش مى شد. اگر به مسافرت رفته بود برايش دعا مى كرد و اگر در شهر بود به ديدنش مى رفت و اگر بيمار بود، از او عيادت مى كرد.

6 _ بردبارالترغيب والترهيب_ به نقل از انس _: من بارسول خدا صلى الله عليه و آله راه مى رفتم و حضرت بُردى نجرانى با حاشيه اى زبر و درشت بر تن داشت. عربى باديه نشين از راه رسيد و رداى ايشان را محكم كشيد. من به گردن پيامبر صلى الله عليه و آله نگاه كردم ديدم حاشيه رداء، از شدّت كشيدن، روى گردن حضرت ردّ انداخته است. آن باديه نشين سپس گفت : اى محمّد! دستور بده از مال خدا كه نزد توست به من بدهند. پيامبر صلى الله عليه و آله به طرف او برگشت و خنده اى كرد و سپس دستور داد به او چيزى عطا كنند.

.

ص: 1202

7 _ حَيِيٌّكنز العمّال عن أبي سعيدٍ الخُدريِّ :كانَ صلى الله عليه و آله أشَدَّ حَياءً مِن العَذراءِ في خِدرِها . (1)

مكارم الأخلاق عن أبي سعيدٍ الخُدريِّ :كانَ رسولُ اللّهِ حَيِيّا لا يُسألُ شيئا إلّا أعطاهُ . (2)

8 _ مُتَواضِعٌرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :خَمسٌ لا أدَعَهُنَّ حتَّى المَماتِ:الأكلُ علَى الحَضيضِ مَع العَبيدِ ، ورُكوبيَ الحِمارَ مُؤْكَفا ، وحَلبيَ العَنزَ بِيَدي ، ولُبسُ الصُّوفِ ، والتَّسليمُ علَى الصِّبيانِ ؛ لِتَكونَ سُنّةً مِن بَعدي . (3)

سنن ابن ماجة عن ابنِ مسعودٍ :أتى النَّبيَّ صلى الله عليه و آله رجُلٌ فكَلَّمَهُ، فجَعَلَ تَرعُدُ فَرائصُهُ ، فقالَ لَهُ : هَوِّن علَيكَ فإنّي لَستُ بمَلِكٍ ، إنّما أنا ابنُ امرأةٍ تأكُلُ القَديدَ . (4)

الطبقات الكبرى عن حمزةِ بنِ عبداللّهِ بنِ عُتبَةَ :كانَت في النَّبيِّ صلى الله عليه و آله خِصالٌ لَيسَت في الجَبّارينَ ، كانَ لا يَدعوهُ أحمَرُ ولا أسوَدُ مِن النّاسِ إلّا أجابَهُ . (5)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :ولَقَد أتاهُ جَبرئيلُ عليه السلام بمَفاتيحِ خَزائنِ الأرضِ ثَلاثَ مَرّاتٍ يُخَيِّرُهُ مِن غَيرِ أن يَنقُصَهُ اللّهُ تباركَ وتعالى مِمّا أعَدَّ اللّهُ لَهُ يَومَ القِيامَةِ شيئا ، فيَختارُ التَّواضُعَ لِربِّهِ جلَ وعَزَّ . (6)

عنه عليه السلام :كانَ رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله يأكُلُ أكلَ العَبدِ ، ويَجلِسُ جِلسَةَ العَبدِ ، وكانَ يأكُلُ علَى الحَضيضِ ، ويَنامُ علَى الحَضيضِ . (7)

9 _ مُتَوَكِّلٌالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :نَزَلَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله في غَزوَهِ ذاتِ الرِّقاعِ تَحتَ شَجَرَةٍ على شَفيرِ وادٍ ،فأقبَلَ سَيلٌ فحالَ بَينَهُ وبَينَ أصحابِهِ فرآهُ رجُلٌ مِن المُشرِكينَ والمُسلِمونَ قِيامٌ على شَفيرِ الوادي يَنتَظِرونَ مَتى يَنقَطِعُ السَّيلُ ،فقالَ رجُلٌ مَن المُشرِكينَ لقَومِهِ : أنا أقتُلُ محمّدا ، فجاءَ وشَدَّ على رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله بالسَّيفِ ، ثُمّ قالَ : مَن يُنْجِيكَ مِنّي يا محمّدُ ؟! فقالَ : رَبِّي ورَبُّكَ ، فنَسَفَهُ جَبرئيلُ عليه السلام عن فَرَسِهِ فسَقَطَ على ظَهرِهِ ، فقامَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وأخذَ السَّيفَ وجَلَسَ على صَدرِهِ وقالَ : مَن يُنْجِيكَ مِنّي يا غورثُ ؟! فقالَ : جُودُكَ وكَرمُكَ يا محمّدُ ، فتَرَكَهُ فقامَ وهُو يقولُ : واللّهِ، لَأنتَ خَيرٌ مِنّي وأكرَمُ . (8)

.


1- .كنز العمّال : 17817 .
2- .مكارم الأخلاق : 1 / 50 / 15 .
3- .الأمالي للصدوق : 130 / 117 .
4- .سنن ابن ماجة : 2 / 1101 / 3312 .
5- .الطبقات الكبرى : 1 / 370.
6- .الكافي: 8/130/100.
7- .المحاسن : 2 / 244 / 1759.
8- .الكافي : 8 / 127 / 97 .

ص: 1203

7 _ با حيا
8 _ فروتن
9 _ توكّل كننده

7 _ با حياكنز العمّال_ به نقل از ابوسعيد خدرى _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با حياتر از دختران پرده نشين بود.

مكارم الأخلاق_ به نقل از ابوسعيد خدرى _: رسول خدا صلى الله عليه و آله چندان باشرم و حيا بود كه هيچ چيز از او خواسته نمى شد مگر اينكه آن را عطا مى كرد.

8 _ فروتنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنج كار است كه تا زنده هستم رهايشان نمى كنم : غذا خوردن روى زمين با بندگان، سوار شدن بر الاغ برهنه، دوشيدن بز با دست خودم، پوشيدن لباس پشمينه و سلام كردن به كودكان، تا اين كارها بعد از من سنّت شود.

سنن ابن ماجة_ به نقل از ابن مسعود _: مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و در حالى كه بدنش مى لرزيد، با آن حضرت به صحبت پرداخت. پيامبر فرمود : آرام باش، من كه پادشاه نيستم. من فرزند زنى هستم كه گوشت خشكيده نمك سود مى خورد.

الطبقات الكبرى_ به نقل از حمزة بن عبداللّه بن عتبه _: در پيامبر صلى الله عليه و آله خصلت هايى وجود داشت كه در جباران نبود : هر انسانى از سفيد و سياه ايشان را دعوت مى كرد، دعوتش را مى پذيرفت.

امام باقر عليه السلام :جبرئيل عليه السلام كليدهاى گنجينه هاى زمين را سه بار نزد پيامبر آورد و او را در انتخاب آنها آزاد گذاشت، بدون آنكه خداى تبارك و تعالى از آنچه در روز قيامت برايش آماده كرده است، چيزى بكاهد. اما هر بار پيامبر فروتنى در برابر خداوند عز و جلرا برگزيد.

امام باقر عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله مانند عبد غذا مى خورد و مانند عبد مى نشست و روى زمين چيز مى خورد و روى زمين مى خوابيد.

9 _ توكّل كنندهامام صادق عليه السلام :در جنگ ذات الرقاع، رسول خدا صلى الله عليه و آله در كنار درّه اى زير درختى توقف كرد. در همين هنگام سيلى آمد و ميان آن حضرت ويارانش فاصله انداخت. مردى از مشركان متوجه شد كه ياران پيامبر از او دور افتاده و منتظر بند آمدن سيل هستند، به همرزمان خود گفت : من محمّد را مى كشم. و آمد و به روى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شمشير كشيد و گفت : اى محمّد! كيست كه تو را از دست من نجات دهد؟ پيامبر فرمود : آنكه پروردگار من و توست. در اين هنگام جبرئيل آن مرد را از اسبش پرت كرد و او به پشت روى زمين افتاد. رسول خدا صلى الله عليه و آله برخاست و شمشير را برداشته روى سينه او نشست و فرمود : اى غورث! كيست كه تو را از دست من نجات دهد؟ عرض كرد : بخشندگى و آقايى تو اى محمّد! پيامبر او را رها كرد. مرد از جا برخاست، در حالى كه مى گفت : به خدا قسم كه تو از من بهتر و بزرگوارترى .

.

ص: 1204

10 _ صَبورٌرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما اُوذِيَ أحَدٌ مِثلَ ما اُوذِيتُ في اللّهِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :لَقد اُوذِيتُ في اللّهِ وما يُؤذى أحَدٌ ،واُخِفْتُ [في] اللّهِ وما يُخافُ أحَدٌ ، ولَقد أتَت علَيَّ ثَلاثونَ مِن يَومٍ ولَيلَةٍ وما لي ولبِلالٍ طَعامٌ يأكُلُهُ ذو كَبِدٍ إلّا شيءٌ يُوارِيهِ إبطُ بلالٍ . (2)

الطبقات الكبرى عن إسماعيل بنِ عيّاشٍ :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أصبَرَ النّاسِ على أوزارِ النّاسِ . (3)

الترغيب والترهيب عن ابن مسعودٍ :كأنّيأنظُرُ إلى رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَحكي نَبيّا مِن الأنبياءِ ضَربَهُ قَومُهُ فأدمَوهُ ، وهُو يَمسَحُ الدَّمَ عَن وَجهِهِ ويَقولُ : اللّهُمَّ اغفِرْ لِقَومي فإنّهُم لا يَعلَمونَ . (4)

11 _ زاهِدٌرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ وقد قيلَ لَهُ : لوِ اتَّخَذتَ فِراشا ،وهُو على حَصيرٍ قد أثَّرَ في جَنبَيهِ _: ما لِي ولِلدُّنيا ؟! ما مَثَلي ومَثَلُ الدُّنيا إلّا كَراكِبٍ سارَ في يَومٍ صائفٍ فاستَظَلَّ تَحتَ شَجَرَةٍ ساعَةً مِن نَهارٍ ثُمّ راحَ وتَرَكَها . (5)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَم يُورِّثْ دِينارا ولا دِرهَما ولا عَبدا ولا وَليدَةً ولا شاةً ولا بَعيرا ، ولقد قُبِضَ صلى الله عليه و آله وإنّ دِرعَهُ مَرهونَةٌ عِند يَهوديٍّ مِن يَهودِ المَدينَةِ بعِشرينَ صاعا مِن شَعيرٍ استَسلَفَها نَفَقَةً لأهلِهِ . (6)

الترغيب والترهيب عن عُمر :دَخَلتُ على رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وهُو على حَصيرٍ، قالَ : فجَلَستُ ، فإذا علَيهِ إزارُهُ ، ولَيس علَيهِ غَيرُهُ ، وإذا الحَصيرُ قد أثَّرَ في جَنبِهِ ، وإذا أنا بِقَبضَةٍ مِن شَعيرٍ نَحوِ الصّاعِ ، وقَرَظٌ في ناحِيَةٍ في الغُرفَةِ ، وإذا إهابٌ مُعَلَّقٌ ، فابتَدَرَت عَيناي ، فقالَ : ما يُبكيكَ يابنَ الخَطّابِ ؟ فقالَ : يا نَبيَّ اللّهِ ، وما ليَ لا أبكي وهذا الحَصيرُ قد أثَّرَ في جَنبِكَ وهذهِ خِزانَتُكَ لا أرى فيها إلّا ما أرى ، وذاكَ كِسرى وقَيصرُ في الثِّمارِ والأنهارِ ، وأنتَ نَبيُّ اللّهِ وصَفوَتُهُ ، وهذهِ خِزانَتُكَ ؟! قالَ : يابنَ الخطّابِ ، أما تَرضى أن تَكونَ لَنا الآخِرَةُ ولَهُمُ الدُّنيا ؟ ! (7)

مكارمِ الأخلاقِ :جاءَهُ صلى الله عليه و آله ابنُ خولي بإناءٍ فيهِ عَسَلٌ ولَبَنٌ ، فأبى أن يَشرَبَهُ ، فقالَ : شَربَتانِ في شَربَةٍ ، وإناءانِ في إناءٍ واحِدٍ ؟! فأبى أن يَشرَبَهُ ، ثُمّ قالَ : ما اُحَرِّمُهُ ، ولكنّي أكرَهُ الفَخرَ والحِسابَ بِفُضولِ الدُّنيا غَدا ، واُحِبُّ التَّواضُعَ ، فإنّ مَن تواضَعَ للّهِ رَفَعَهُ اللّهُ . (8)

12 _ إيثارُهُ النّاسَ عَلى نَفسِهِ صلى الله عليه و آله وأهلِ بَيتِهِالإمامُ الباقرُ عليه السلام_ لمحمّدِ بنِ مُسلمٍ _: يا محمّدُ، لَعلَّكَ تَرى أ نّهُ [يَعني رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ]شَبِعَ مِن خُبزِ البُرِّ ثَلاثةَ أيّامٍ مُتَوالِيَةٍ مِن أن بَعَثَهُ اللّهُ إلى أن قَبَضَهُ ؟! لا واللّهِ ، ما شَبِعَ مِن خُبزِ البُرِّ ثَلاثةَ أيّامٍ مُتَوالِيَةٍ مُنذُ بَعَثَهُ اللّهُ إلى أن قَبَضَهُ . أما إنّي لا أقولُ : إنّهُ كانَ لا يَجِدُ ، لَقد كانَ يُجيزُ الرّجُلَ الواحِدَ بالمِائةِ مِن الإبلِ ، فلو أرادَ أن يأكُلَ لَأكَلَ . (9)

.


1- .كنز العمّال : 5818
2- .كنز العمّال : 16678 .
3- .الطبقات الكبرى : 1 / 378 .
4- .الترغيب والترهيب : 3 / 419 / 21 .
5- .مكارم الأخلاق : 1 / 64 / 65 .
6- .قرب الإسناد: 91/304.
7- .الترغيب والترهيب : 4 / 199 / 120 .
8- .مكارم الأخلاق : 1 / 79 / 124 .
9- .الكافي : 8 / 130 / 100 .

ص: 1205

10 _ شكيبا
11 _ بى رغبت به دنيا
12 _ مقدم داشتن مردم بر خود و خانواده اش

10 _ شكيباپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ كس به اندازه اى كه من درراه خدا آزار ديده ام، آزار نديده است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ كس به اندازه من در راه خدا آزار نديده و هيچ كس به اندازه من در راه خدا ترسانده و تهديد نشده است. سى شبانه روز بر من گذشت و من و بلال [حبشى] غذايى كه موجود زنده اى مى خورد، براى خوردن نداشتيم، مگر آن مقدارى كه اگر زير بغل بلال مى گذاشتى ناپديد مى شد.

الطبقات الكبرى_ به نقل از اسماعيل بن عياش _: رسول خدا صلى الله عليه و آله در برابر گناهان (خطاهاى) مردم از همه شكيباتر بود.

الترغيب والترهيب_ به نقل از ابن مسعود _: انگار رسول خدا صلى الله عليه و آله را مى بينم كه داستان پيامبرى از پيامبران را به نمايش مى گذارد كه قومش او را زدند و خونين كردند و او خون از چهره اش پاك مى كرد و مى گفت : بار خدايا! قوم مرا بيامرز ؛ زيرا كه آنان نادانند.

11 _ بى رغبت به دنيامكارم الأخلاق :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روى بوريايى دراز كشيده و آن بوريا بر پهلوى حضرت ردّ انداخته بود. به ايشان عرض كردند : كاش بسترى تهيه كنيد! حضرت فرمود : مرا چه به دنيا؟! حكايت من و دنيا حكايت سواره اى است كه در يك روز گرم تابستانى به راهى رود و ساعتى از روز را زير سايه درختى بيارمد و سپس حركت كند و برود.

امام باقر عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله نه دينارى به ارث گذاشت و نه درهمى و نه بنده اى و نه كنيزى و نه گوسفندى و نه شترى. زمانى كه درگذشت زره او در گرو يكى از يهوديان مدينه بود كه در قبال قرض كردن بيست صاع جو براى خرجى خانواده اش، آن را نزد وى به گرو گذاشته بود.

الترغيب والترهيب_ به نقل از عمر _: خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيدم. آن حضرت روى حصيرى نشسته بود. من هم نشستم، ديدم جز يك ازار چيز ديگرى بر تن ندارد و حصير بر پهلويش ردّ انداخته است. در گوشه اى از اتاق مشتى جو به اندازه يك صاع و مقدارى برگ درخت سلم [براى دباغى كردن پوست] به چشم مى خورد و يك پوست دباغى نشده اى هم آويزان بود. اشك از چشمانم سرازير شد. رسول خدا فرمود : چرا گريه مى كنى، پسر خطاب؟ عرض كردم : اى پيامبر خدا! چرا گريه نكنم وقتى مى بينم كه اين حصير بر پهلوى شما ردّ انداخته و اين هم خزانه شماست كه مى بينم، در حالى كه كسرا و قيصر در باغ هاى پر از ميوه و جويبار زندگى مى كنند. اما شما كه پيامبر و برگزيده خدا هستى، اين وضع خزانه تان مى باشد؟! پيامبر فرمود : اى پسر خطاب! آيا نمى پسندى كه آخرت از آنِ ما باشد و دنيا از آنِ ايشان؟!

مكارم الأخلاق :ابن خولى، ظرفى از شير و عسل براى پيامبر صلى الله عليه و آله آورد. رسول خدا صلى الله عليه و آله از خوردن آن امتناع ورزيد و فرمود : دو نوشيدنى در يك وعده و دو ظرف در يك ظرف؟! حضرت آن را نخورد و فرمود: من [خوردن ]اين را حرام نمى دانم، اما خوش ندارم كه فخر بفروشم و فردا[ى قيامت] به خاطر چيزهاى زيادى دنيا حسابرسى شوم. من فروتنى را دوست دارم؛ زيرا هر كه براى خدا فروتنى كند، خداوند او را رفعت مى بخشد.

12 _ مقدم داشتن مردم بر خود و خانواده اشامام باقر عليه السلام_ به محمّد بن مسلم _فرمود : اى محمّد! آيا فكر مى كنى رسول خدا صلى الله عليه و آله ، از زمانى كه خداوند او را برانگيخت تا وقتى جانش را گرفت، سه روز پياپى از نان گندم سير خورد؟! نه به خدا قسم! آن حضرت از زمانى كه خداوند او را برانگيخت تا وقتى جانش را گرفت، هيچ گاه سه روز پياپى از نان گندم سير نخورد. هان! من نمى گويم كه چيزى پيدا نمى كرد [تا بخورد]. آن حضرت گاهى اوقات به يك نفر صد شتر جايزه مى داد. بنابراين، اگر مى خواست بخورد، مى توانست.

.

ص: 1206

13 _ عَدَمُ غَضَبِهِ صلى الله عليه و آله لِنَفسِهِالمناقبِ لابنِ شهرآشوبَ :كانَ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله ...يَغضَبُ لِرَبِّهِ ، ولا يَغضَبُ لِنَفسِهِ . (1)

صحيح مسلم عن عائشة :ما ضَرَبَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله شيئا قَطُّ بِيَدِهِ ، ولا امرأةً ولا خادِما إلّا أن يُجاهِدَ في سَبيلِ اللّهِ ، وما نِيلَ مِنهُ شيءٌ قَطُّ فيَنتَقِمُ مِن صاحِبِهِ ، إلّا أن يُنتَهَكَ شيءٌ مِن مَحارِمِ اللّهِ فيَنتَقِمَ للّهِ عَزَّوجلَّ . (2)

14 _ إجهادُ نَفسِهِ صلى الله عليه و آله فِي العِبادَةِالكتاب :(طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ القُرْآنَ لِتَشْقَى) . (3)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لَمّا نَزَلَ علَى النَّبيِّ صلى الله عليه و آله «يا أيُّهاالمُزَّمِّلُ* قُمِ اللَّيلَ إلّا قَليلاً» (4) قامَ اللَّيلَ كلَّهُ حتّى تَوَرَّمَت قَدَماهُ ، فجَعَلَ يَرفَعُ رِجلاً ويَضَعُ رِجلاً ، فهَبَطَ علَيهِ جِبريلُ فقالَ : «طه» يَعني الأرضَ بِقدَمَيكَ يا محمّدُ «ما أنزَلْنا عَلَيْكَ القُرْآنَ لِتَشْقى» ،وأنزَلَ «فاقْرأوا ما تَيَسَّرَ مِنَ القُرْآنِ» (5) . (6)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عِندَعائشةَ لَيلَتَها ، فقالَت : يا رَسولَ اللّهِ، لِمَ تُتعِبُ نَفسَكَ وقد غَفَرَ اللّهُ لَكَ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وما تأخَّرَ ؟ فقالَ : يا عائشةُ ، ألا أكونُ عَبدا شَكورا ؟! (7)

.


1- .المناقب لابن شهراشوب : 1 / 145 و 146 .
2- .صحيح مسلم : 4 / 1814 / 79 .
3- .طه : 1 و 2 .
4- .المزَّمِّل : 1 و 2 .
5- .المزَّمِّل : 20 .
6- .الميزان في تفسير القرآن : 14 / 126 .
7- .الكافي : 2 / 95 / 6 .

ص: 1207

13 _ خشمگين نشدن براى خويش
14 _ به رنج افكندن خود در عبادت

13 _ خشمگين نشدن براى خويشالمناقب ، ابن شهر آشوب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله براى پروردگارش خشم مى گرفت ولى براى خودش نه .

صحيح مسلم_ به نقل از عائشة _: رسول خدا صلى الله عليه و آله هيچ گاه نه چيزى را با دست خود زد و نه زنى را و نه خدمتكارى را مگر هنگامى كه در راه خدا مى جنگيد. هرگز به خاطر امور شخصى از كسى انتقامجويى نكرد، مگر در مواردى كه محارم الهى هتك مى شد كه در اين صورت به خاطر خداوند عز و جل انتقام مى گرفت.

14 _ به رنج افكندن خود در عبادتقرآن:«طا . ها. ما قرآن را بر تو نازل نكرديم تا به رنج افتى».

حديث:امام على عليه السلام :وقتى آيه «اى جامه به خويشتن فرو پيچيده، به پا خيز شب را مگر اندكى» بر پيامبر نازل شد، آن حضرت تمام شب را به عبادت مى پرداخت تا جايى كه پاهايش ورم كرد به طورى كه [موقع نماز خواندن ]يك پايش را بلند مى كرد و يكى را روى زمين مى گذاشت. پس جبرئيل بر آن حضرت فرود آمد و گفت : «طه» يعنى هر دو پايت را به زمين بگذار اى محمّد «ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه به رنج افتى» و نيز اين آيه را نازل كرد : «پس، آنچه از قرآن ميسّر است تلاوت كنيد» . (1)

امام باقر عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله ، در شب نوبتى عايشه، نزد او بود. به پيامبر عرض كرد : اى رسول خدا! چرا خودت را به رنج مى اندازى، حال آنكه خداوند گناهان گذشته و آينده تو را آمرزيده است؟ حضرت فرمود : اى عايشه! آيا بنده اى سپاسگزار نباشم؟!

.


1- .مزّمّل ، آيه 1 و 2 .

ص: 1208

372 . اخترشناسى
1721 _ دانش اخترشناسى

372 اخترشناسى1721 _ دانش اخترشناسىامام على عليه السلام :اى مردم ، از آموختن اخترشناسى بپرهيزيد ، مگر آن مقدارى كه در بيابان يا دريا ، وسيله راهيابى مى شود ؛ زيرا اخترشناسى به كهانت و پيشگويى مى انجامد و اخترگو مانند كاهن است ، و كاهن چون ساحِر و ساحر همانند كافر و كافر در آتش است .

بحار الأنوار_ به نقل از يونس بن عبدالرحمن _: به امام صادق عليه السلام عرض كردم فدايت شوم علم نجوم را براى من بيان كنيد . حضرت فرمود : آن علمى از علوم پيامبران است.

امام صادق عليه السلام_ وقتى به ايشان عرض شد : دربين مردم چنين شهرت دارد كه پرداختن به علم نجوم حرام است و به دين انسان آسيب مى رساند _فرمود : چنان نيست كه مى گويند، به دينت آسيبى نمى رساند. شما به موضوعى مى پردازيد كه زيادِ آن دست نيافتنى است و اندكِ آن هم كارآيى ندارد. (1)

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال زنديقى از اخترشناسى _فرمود : آن علمى است كه منافعش اندك و مضرّاتش بسيار است؛ زيرا آنچه مقدّر باشد به وسيله اين علم دفع نمى شود و جلو بلا را به كمك آن نمى توان گرفت. اگر منجّم از بلا خبر دهد محافظت و مراقبت از خود ، او را از قضاى الهى نجات نمى دهد و اگر از خير و خوبيى خبر دهد، نمى تواند به آن شتاب بخشد و اگر بديى برايش پيش آيد، نمى تواند آن را برگرداند. منجّم با علم خدا مى ستيزد و به خيال خودش قضاى خدا را از خلق او برمى گرداند.

بيان :گفتنى است كه مقصود از علم نجومى كه آموختن آن نكوهيده است ، دانش ستاره شناسى به مفهوم امروزى آن نيست ، بلكه مقصود ، آشنايى با نقش ستارگان در سرنوشت انسان و پيش بينى حوادث آينده از طريق مطالعه در سر كواكب و يا عقيده به نقش ستارگان در سرنوشت انسان است ، چنان كه طالع بينى براى پيش بينى حوادث آينده نيز نكوهيده است ، و روايت بعدى ناظر به اين موضوع است :

.


1- .در مبحث تنجيم كتاب مكاسب آمده است : پيشگويى كردن از روى اوضاع كواكب و حركات آنها اشكال ندارد ، به اين معنا كه كسى ، با مشاهده وضع معيّنى در ستارگان ، مانند نزديكى و دورى و مقابله و اقتران ميان دو ستاره ، به صورت گمان و تخمين حكم به وقوع فلان حادثه در آينده بكند ... و بلكه ، على الظاهر ، پيشگويى كردن به صورت قطع و جزم نيز اشكالى ندارد ، در صورتى كه آن پيشگويى مبتنى بر تجربه اى قطعى باشد. مثلاً اشكالى ندارد كه فردى با توجه به اين تجربه كه هرگاه سگش شب هنگام از پشت بام به داخل خانه پناه برده در آن شب باران آمده است ، با قطع و يقين بگويد كه امشب باران مى بارد . چنان كه نقل مى شود كه اين مطلب براى مروّج و بلكه احياگر علم نجوم اتفاق افتاده است. او در يكى از سفرهاى خود نزد آسيابانى كه در خارج شهر آسيابى داشت اتراق كرد . وقتى وارد منزل آسيابان شد ، به خاطر گرماى هوا ، تصميم گرفت شب را پشت بام بگذراند . صاحب منزل به او گفت : بيا پايين و داخل اتاق بخواب ، تا از باران محفوظ بمانى . محقّق ، به اوضاع فلكى نگاهى كرد ، امّا نشانه اى كه حاكى از باران باشد مشاهده نكرد . صاحب منزل گفت : من سگى دارم كه شب هايى كه حسّ مى كند باران خواهد آمد به داخل اتاق مى رود . محقّق حرف او را قبول نكرد و شب را پشت بام خوابيد ، امّا نيمه شب باران گرفت و محقّق دچار تعجّب شد . (مكاسب ، ص 25) .

ص: 1210

373 . نَذر
1722 _ وفا به نذر
1723 _ كراهت واجب كردن چيزى بر خود

كتاب من لايحضره الفقيه_ به نقل از عبد الملك بن اعين _: به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم : من گرفتار اين علم شده ام. لذا هرگاه مى خواهم كارى انجام دهم به طالع مى نگرم. اگر طالع بد باشد مى نشينم و دنبال انجام آن كار نمى روم و اگر طالع نيك باشد دنبال آن كار مى روم. حضرت به من فرمود : به خواسته ات هم مى رسى؟ عرض كردم : آرى. فرمود : كتاب هايت را بسوزان.

373 نَذر1722 _ وفا به نذرقرآن:«آنگاه كه زن عمران گفت : پروردگارا! آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تا آزاد [از مشاغل دنيا و وقف خدمت تو] باشد. پس، از من بپذير كه تو شنواى دانايى».

«و هر نفقه اى را كه انفاق، يا هر نذرى را كه عهد كرده ايد، قطعاً خداوند آن را مى داند و براى ستمكاران هيچ ياورى نيست».

«به نذر خود وفا مى كنند و از روزى كه گزند آن فراگير است، مى ترسند».

حديث:امام باقر عليه السلام_ درباره آيه «به نذر خود وفا مى كنند» _فرمود : حسن و حسين عليهماالسلامدر خردسالى بيمار شدند. رسول خدا صلى الله عليه و آله به همراه دو نفر ديگر به عيادت آنان رفت. يكى از آن دو مرد گفت : اى ابا الحسن! كاش براى اين دو طفل خود نذرى مى كردى تا خداوند شفايشان دهد. على عليه السلام فرمود : براى سپاسگزارى از خداوند عز و جلسه روز روزه مى گيرم. فاطمه عليهاالسلامو كنيز آنها فضّه نيز همين حرف را زدند. پس، خداوند بر آن دو لباس عافيت پوشاند و آنان روزه گرفتند.

1723 _ كراهت واجب كردن چيزى بر خودوسائل الشيعه_ به نقل از اسحاق بن عمّار _: به امام صادق عليه السلام عرض كردم : _ براى سپاسگزارى از خداوند، خود را متعهد كردم كه در سفر و حضر دو ركعت نماز بخوانم، آيا مى توانم آن دو ركعت را در سفر به هنگام روز بخوانم؟ حضرت فرمود : آرى. سپس فرمود : من خوش ندارم كه كسى چيزى را بر خود واجب گرداند. عرض كردم : من آن دو ركعت را براى خدا به گردن خود قرار نداده ام، بلكه خودم، خود را متعهد كردم كه براى سپاسگزارى از خدا دو ركعت نماز بخوانم و آن را بر خويش واجب نگردانيده ام. در اين صورت اگر بخواهم، مى توانم نخوانم؟ فرمود : آرى.

.

ص: 1212

374 . نصيحت و خيرخواهى
1724 _ تشويق به نصيحت و خيرخواهى

374 نصيحت و خيرخواهى1724 _ تشويق به نصيحت و خيرخواهىقرآن:«پيام هاى پروردگارم را به شما مى رسانم و براى شما خيرخواهى مى كنم و از سوى خداوند چيزهايى مى دانم كه شما نمى دانيد».

ر.ك : اعراف : آيات 79 ، 93 و توبه : آيه 91 .

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل فرمود: محبوبترين چيزى كه بنده ام به وسيله آن مرا عبادت مى كند، خيرخواهى (خلوص) براى من است.

صحيح مسلم_ به نقل از تميم الدارى _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : دين، نصيحت و خيرخواهى است. عرض كرديم : نصيحت و خيرخواهى براى چه كسى؟ فرمود : براى خدا، براى كتاب او، براى پيامبر او، براى پيشوايان مسلمانان و براى توده آنها.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با منزلت ترين مردم نزد خداوند در روزقيامت، كسى است كه در راه خيرخواهى براى خلق او بيش از ديگران قدم بر دارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر يك از شما همان گونه كه خيرخواه خويش است، بايد خيرخواه برادرش نيز باشد.

امام على عليه السلام :برادرت را خالصانه نصيحت (راهنمايى) كن، خواه آن نصيحت خوشايند باشد يا ناخوشايند.

.

ص: 1214

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :يَجِبُ لِلمؤمنِ علَى المؤمنِ النَّصيحَةُ لَهُ في المَشهَدِ والمَغيبِ . (1)

عنه عليه السلام :علَيكُم بالنُّصحِ للّهِ في خَلقِهِ ، فلَن تَلقاهُ بعَمَلٍ أفضَلَ مِنهُ . (2)

1725 _ عَلامَةُ النّاصِحِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أمّا علامَةُ النّاصِحِ فأربَعةٌ :يَقضي بالحَقِّ ، ويُعطي الحَقَّ مِن نَفسِهِ ، ويَرضى للنّاسِ ما يَرضاهُ لنَفسِهِ ، ولا يَعتدي على أحَدٍ . (3)

الإمامُ عليٌ عليه السلام :حَسبُ المَرءِ ... مِن نُصحِهِ نَهيُهُ عَمّا لا يَرضاهُ لنَفسِهِ . (4)

عنه عليه السلام :إنّ أنصَحَ النّاسِ لِنَفسِهِ أطوَعُهُم لِرَبِّهِ،وإنّ أغَشَّهُم لِنفسِهِ أعصاهُم لِرَبِّهِ . (5)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :كَثرَةُ النُّصحِ يَدعوإلَى التُّهمَةِ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :النَّصيحَةُ مِن الحاسِدِ مُحالٌ. (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما ناصَحَ اللّهَ عَبدٌ مُسلِمٌ في نَفسِهِ ، فأعطَى الحَقَّ مِنها وأخَذَ الحَقَّ لَها ، إلّا اُعطِيَ خَصلَتَينِ : رِزقا مِن اللّهِ عَزَّوجلَّ يَقنَعُ بهِ ورِضىً عنِ اللّهِ يُنجيهِ . (8)

1726 _ الحَثُّ عَلى قَبولِ النَّصيحَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :طُوبى لمَن أطاعَ ناصِحا يَهديهِ ، وتَجَنَّبَ غاوِيا يُرديهِ . (9)

عنه عليه السلام :مَن خالَفَ النُّصحَ هَلَكَ . (10)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :اِتَّبِعْ مَن يُبكيكَ وهُو لكَ ناصِحٌ ، ولا تَتَّبِعْ مَن يُضحِكُكُ وهُو لكَ غاشٌّ . (11)

.


1- .الكافي : 2/208/2
2- .الكافي : 2 / 208 / 6.
3- .تحف العقول : 20.
4- .كشف الغمّة : 3 / 137، 138.
5- .نهج البلاغة : الخطبة 86.
6- .الدرّة الباهرة : 26.
7- .بحار الأنوار : 78 / 194 / 9.
8- .الخصال : 46 / 47.
9- .غررالحكم: 5944
10- .غررالحكم: 7743.
11- .المحاسن : 2 / 440 / 2526.

ص: 1215

1725 _ نشانه شخص خيرخواه
1726 _ تشويق به پذيرش نصيحت

امام صادق عليه السلام :بر مؤمن واجب است كه در حضور و غياب مؤمن خيرخواه او باشد.

امام صادق عليه السلام :براى خدا خيرخواه خلق اوباشيد ؛ زيرا هرگز خداوند را با عملى بهتر از اين كار ملاقات نخواهى كرد.

1725 _ نشانه شخص خيرخواهپيامبرخدا صلى الله عليه و آله :نشانه شخص خيرخواه چهار چيز است : به حق قضاوت مى كند و از خود به ديگران حق مى دهد، براى مردم همان مى پسندد كه براى خود مى پسندد و به [حقّ ]هيچ كس دست درازى نمى كند.

امام على عليه السلام :در خيرخواهى انسان همين بس كه [ديگران را ]از آنچه براى خود نمى پسندد نهى كند.

امام على عليه السلام :خيرخواه ترين مردم به خود، فرمانبردارترين آنان از پروردگار خويش است و خيانتكارترين آنان به خود، كسى است كه در برابر پروردگارش نافرمان تر باشد.

امام زين العابدين عليه السلام :نصيحت زياد باعث بدبينى و تهمت مى شود.

امام صادق عليه السلام :خيرخواهى (ارشاد) از حسود محال است.

امام صادق عليه السلام :هيچ بنده مسلمانى براى خدا خيرخواه نفس خود نشد و حقّ را از نفس خويش و براى آن نگرفت مگر اينكه دو نعمت به او داده شد : رزقى از جانب خداوند عز و جل كه او را كفايت كند و خشنودى و رضايتى از خدا كه وى را نجات بخشد.

1726 _ تشويق به پذيرش نصيحتامام على عليه السلام :خوشا كسى كه از نصيحت كننده اش كه او را ارشاد مى كند اطاعت نمايد و از گمراهى كه وى را به هلاكت مى افكند دورى كند.

امام على عليه السلام :هركه از نصيحت و راهنمايى سرپيچد، هلاك گردد.

امام باقر عليه السلام :از كسى كه تو را مى گرياند اما خيرخواه توست پيروى كن و از كسى كه تو را مى خنداند اما با تو روراست نيست پيروى مكن.

.

ص: 1216

375 . انصاف
1727 _ تشويق به انصاف
1728 _ تشويق به رعايت انصاف با كسى كه
1729 _ دادخواهى از خود
1730 _ كسانى كه داد خود نمى ستانند

375 انصاف1727 _ تشويق به انصافامام على عليه السلام_ درباره آيه «همانا خداوند به عدل و احسان فرمان مى دهد» (1) _فرمود : عدل، انصاف دادن است و احسان، دست بخشش گشودن.

امام على عليه السلام :انصاف داشتن، برترين خصلت هاست.

امام على عليه السلام :انصاف ، دل ها را الفت مى بخشد.

امام على عليه السلام :با رعايت انصاف است كه پيوندهادوام مى يابد.

امام على عليه السلام :انصاف داشتن، باعث افزايش دوستان مى گردد.

امام على عليه السلام :زكاتِ قدرت، انصاف است.

امام باقر عليه السلام :هيچ عدالتى چون انصاف نيست.

1728 _ تشويق به رعايت انصاف با كسى كه انصاف نداردامام على عليه السلام :مؤمن [حتّى] با كسى كه نسبت به اوانصاف به خرج نمى دهد، با انصاف عمل مى كند.

امام على عليه السلام :عادلترين مردم كسى است كه درحقّ ستم كننده اش با انصاف عمل كند.

امام صادق عليه السلام :با كسى كه از تو بريده ، رابطه برقرار كن ... و با كسى كه با تو خصومت ورزيده ، به انصاف رفتار نما .

1729 _ دادخواهى از خودپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه به تهيدست كمك مالى كند و نسبت به مردم، از خود انصاف به خرج دهد چنين كسى مؤمن حقيقى است.

امام على عليه السلام :با انصافترين مردم كسى است كه بى آنكه پاى داورى در ميان باشد از خودش دادخواهى كند.

امام على عليه السلام :بدانيد كه هركس نسبت به مردم از خود انصاف به خرج دهد، خداوند جز بر عزّت او نمى افزايد.

امام على عليه السلام :در خردمندى انسان همين بس كه از خود انصاف به خرج دهد... و در انصافدارى او همين بس كه هرگاه حقيقت برايش روشن شد آن را بپذيرد.

امام على عليه السلام_ در فرمان خود به مالك اشتر _نوشت : حقّ خدا و مردم را از خودت و خويشان و نزديكانت و هر رعيتى كه مورد توجه و علاقه توست، بستان؛ زيرا اگر چنين نكنى ستم كرده اى!...

امام باقر عليه السلام :خداوند را بهشتى است كه جزسه گروه كسى وارد آن نشود : يكى از آنها كسى است كه درباره خودش به حقّ داورى كند (به كسى كه حق با اوست حق بدهد) .

1730 _ كسانى كه داد خود نمى ستانندامام على عليه السلام :سه گروهند كه هرگز از سه گروه داد خود نمى ستانند : خردمند از نابخرد، نيكوكار از نابكار و بزرگوار از فرومايه.

امام على عليه السلام :نيكوكار از نابكار داد خود نمى ستاند؛ هيچ شخص دانا و فهميده اى از نادان داد خود را نمى گيرد.

.


1- .نحل ، آيه 90 .

ص: 1218

376 . نگاه كردن
1731 _ چشم، بَلَد دل است
1732 _ چشم ها، دام هاى شيطانند
1733 _ كسى كه نگاه كردن به او عبادت است
1734 _ تشويق به فروهشتن چشم

376 نگاه كردن1731 _ چشم، بَلَد (1) دل استامام على عليه السلام :نگاه ، قاصد دل است.

امام على عليه السلام :چشم، جاسوس دل و قاصد خرد است.

امام على عليه السلام :دل، كتابِ ديده است.

1732 _ چشم ها، دام هاى شيطانندعيسى عليه السلام :از نگاه به حرام ها حذر كنيد ، كه بذر شهوت و گياه هرزگى اند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از نگاه هاى زيادى بپرهيزيد؛زيرا كه آن تخم هوس مى پراكند و غفلت مى زايد.

امام على عليه السلام :چشم ها، دام هاى شيطانند.

امام على عليه السلام :كورى چشم بهتر از بسيارى نگاه هاست.

امام على عليه السلام :كسى كه [عنانِ] چشم خود را رها كند، زندگى اش را به زحمت اندازد؛ كسى كه نگاه هايش پياپى باشد حسرت هايش بپايد.

امام صادق عليه السلام :بسى نگاه كه حسرتى طولانى به بار آورده است!

1733 _ كسى كه نگاه كردن به او عبادت استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نگاه كردن به عالِم عبادت است، نگاه كردن به پيشواى دادگر عبادت است، نگاه كردن مهرآميز به پدر و مادر عبادت است و نگاه كردن به برادرى كه به خاطر خدا دوستش دارى عبادت است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نگريستن در سه چيز عبادت است : نگاه كردن در روى پدر و مادر، و در قرآن، و در دريا. (2)

1734 _ تشويق به فروهشتن چشمقرآن:«به مردان با ايمان بگو : ديدگان خود را فرو نهند و شرمگاه هايشان را نگه دارند كه اين براى آنان پاكيزه تر است و خداوند به آنچه انجام مى دهند آگاه است. و به زنان با ايمان بگو : ديدگان خود را [از هر نامحرمى ]فرو بندند و شرمگاه هايشان را نگه دارند و زيورهاى خود را جز آنچه پيداست آشكار نگردانند».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى هر عضوى از اعضاى آدميزاد بهره اى از زناست، زناى چشم هم چشم چرانى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چشمان خود را [از حرام] فروبنديد تا شگفتى ها را بينيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه چشم خود را از حرام پركند، خداوند در روز قيامت چشم او را از آتش پرگرداند مگر اينكه توبه كند و از عمل خود دست بردارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خشم خداوند عز و جل سخت است بر زن شوهردارى كه چشم خود را از غير شوهر خود يا از كسى كه محرم او نيست پركند.

.


1- .بلد، ترجمه رائد است، يعنى كسى كه كاروانيان او را پيشاپيش مى فرستند، تا محل اتراق و منزلگاه مناسبى را برايشان پيدا كند، نيز : جاسوس، پيغام آور .
2- .در متن عربى حديث بحر به معناى دانشمند پر علم، و مرد بخشنده و دست و دل باز نيز آمده است .

ص: 1220

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن غَضَّ طَرفَهُ أراحَ قَلبَهُ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :النَّظرَةُ سَهمٌ مِن سِهامِ إبليسَ مَسمومٌ ، مَن تَرَكَها للّهِ عَزَّوجلَّ لا لغَيرِهِ أعقَبَهُ اللّهُ إيمانا يَجِدُ طَعمَهُ . (2)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام_ مِمّا كَتَبَ في جَوابِ مَسائلِ محمّدِ بنِ سِنانٍ _: وحُرِّمَ النَّظَرُ إلى شُعورِ النِّساءِ المَحجوباتِ بالأزواجِ وإلى غَيرِهِنَّ مِن النِّساءِ ؛ لِما فيهِ مِن تَهييجِ الرِّجالِ ، وما يَدعو التَّهييجُ إلَيهِ مِن الفَسادِ والدُّخولِ فيما لا يَحِلُّ ولايَجمُلُ ، وكذلكَ ما أشبَهَ الشُّعورَ ، إلّا الّذي قالَ اللّهُ تعالى : «والقَ_واعِدُ مِ_ن النِّس_اءِ ال_لاتي لا يَ_رجُونَ نِكاحا ...» (3) ... فلا بأسَ بالنَّظَرِ إلى شُعورِ مِثلِهِنَّ . (4)

(انظر) الزنا : باب 863 .

1735 _ النَّظرَةُ الاُولى خَطَأٌ وَالثّانِيَةُ عَمدٌرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لعَليٍّ عليه السلام _: يا عليُّ، لكَ أوّلُ نَظرَةٍ ، والثّانِيَةُ علَيكَ ولا لَكَ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أوّلُ النَّظرَةِ لكَ ، والثّانِيَهُ علَيكَ ولا لَكَ ، والثّالِثَةُ فيها الهَلاكُ . (6)

عنه عليه السلام :النَّظرَةُ بعدَ النَّظرَةِ تَزرَعُ في القَلبِ الشَّهوَةَ ، وكفى بها لِصاحِبِها فِتنَةً . (7)

1736 _ مَن رَأى امرَأةً تُعجِبُهُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا رأى أحَدُكُمُ امرأةً تُعجِبُهُ فلْيَأْتِ أهلَهُ ؛ فإنَّ عِندَ أهلهِ مِثلَ ما رأى ، ولا يَجعَلَنَّ لِلشَّيطانِ إلى قَلبِهِ سَبيلاً ، وليَصرِفْ بَصَرَهُ عَنها ، فإن لَم تَكُنْ لَهُ زَوجَةٌ فَلْيُصَلِّ رَكعَتَينِ ويَحمَدِ اللّهَ كثيرا ، ويُصَلّي علَى النَّبيِّ وآلِهِ ، ثُمّ ليَسألِ اللّهَ مِن فَضلِهِ فإنّهُ يُبيحُ لَهُ برأفتِهِ ما يُغنيهِ . (8)

.


1- .غرر الحكم : 9122.
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4 / 18 / 4969.
3- .النور : 60 .
4- .عيون أخبار الرِّضا : 2 / 97 / 1 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4 / 19 / 4971
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3 / 474 / 4658
7- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/18/4970.
8- .بحار الأنوار : 10 / 115 / 1.

ص: 1221

1735 _ نگاه اول ناخواسته است و نگاه دوم عمدى
1736 _ هر كه زن زيبايى را ببيند

امام على عليه السلام :كسى كه چشم خود را پايين اندازد، دلش را آسوده گرداند.

امام صادق عليه السلام :نگاه كردن، تيرى از تيرهاى زهرآلود ابليس است. هركه براى خداوند عز و جل و نه براى غير او، چشم خود را فرو بندد خداوند در پى آن ايمانى به او ارزانى دارد كه مزه اش را بچشد.

امام رضا عليه السلام_ در پاسخ به يكى از پرسش هاى محمّد بن سنان _فرمود : نگاه كردن به موى زنان شوهردار و ديگر زنان به اين علّت حرام شده است كه باعث تحريك مردها مى شود و اين تحريك به فساد و ارتكاب اعمال حرام و ناشايست مى انجامد. همچنين است چيزهايى كه [به لحاظ تحريك كنندگى ]مانند مو باشد. مگر در مواردى كه خداى متعال فرموده است «والقواعد من النساء اللاتى لا يرجون نكاحا... ؛ و زنان از كار افتاده اى كه اميد به ازدواج ندارند ...» ... نگاه كردن به موهاى اين گونه زنان اشكالى ندارد.

ر.ك : زنا ، باب 863 .

1735 _ نگاه اول ناخواسته است و نگاه دوم عمدىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به على عليه السلام _فرمود : اى على!نگاهِ اول از آنِ تو و نگاه دوم به زيان توست نه به سود تو.

امام صادق عليه السلام :نگاهِ اول از آنِ توست، نگاه دوم به زيان توست نه به سود تو و نگاه سوم مايه هلاكت است.

امام صادق عليه السلام :نگاهِ بعد از نگاه، بذر شهوت در دل مى كارد و اين خود براى به فتنه كشاندن صاحبش كافى است.

1736 _ هر كه زن زيبايى را ببيندامام على عليه السلام :هرگاه فردى از شما زنى را ديد و از او خوشش آمد، برود و با همسر خود همبستر شود؛ زيرا نظير آنچه ديده است در همسر خود او نيز هست. و هرگز شيطان را به دل خود راه ندهد و چشم خود را از آن زن برگرداند. اگر زن ندارد دو ركعت نماز بخواند و بسيار حمد خدا گويد و بر پيامبر و آل او صلوات فرستد و آنگاه از خداوند مسألت كند كه از فضل خويش عطايش فرمايد. خداوند از روى مهر و رأفت خود نياز او را برطرف خواهد ساخت.

.

ص: 1222

377 . مناظره
1737 _ مناظره
1738 _ پاسخ امام به كسى كه ايشان را به

377 مناظره1737 _ مناظرهامام على عليه السلام_ در سفارش به كميل _فرمود : اى كميل! در ميان هر طبقه اى از مردم، گروهى هستند كه از ديگران برتر و ارجمندترند. پس، از بحث و مناظره كردن با گروه هاى پست و دون پايه آنها پرهيز كن و اگر سخن ناخوشايندى به تو گفتند، بردبارى كن و از كسانى باش كه خداوند متعال در وصف ايشان فرموده است : «و هرگاه نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند، به ملايمت پاسخ مى دهند» .

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به طيّار كه پرسيدآيا مناظره كردن با مردم ناخوشايند است؟ _فرمود : صحبت هاى امثال تو ناخوشايند نيست. كسى كه هرگاه به پرواز درآيد به خوبى فرود آيد و هرگاه بنشيند به خوبى به پرواز درآيد. كسى كه چنين قدرتى داشته باشد ما مناظره كردن هاى او را ناخوش نداريم.

بحار الأنوار_ به نقل از ابو جعفر احول _: امام صادق عليه السلام فرمود: از ابن طيّار چه خبر؟عرض كردم : از دنيا رفت. حضرت فرمود : خداوند رحمتش كند. خداوند رحمت وخرّمى به او برساند؛ چرا كه وى از ما اهل بيت دفاع مى كرد.

1738 _ پاسخ امام به كسى كه ايشان را به مناظره دعوت كردامام حسين عليه السلام_ به مردى كه گفت : بنشين تا با يكديگر درباره دين مناظره كنيم _فرمود : اى مرد! من به دين خود آگاهم و راه راست برايم معلوم و روشن است. اگر تو نسبت به دينت آگاهى ندارى برو و آن را تحصيل كن، مرا چه به بحث و مجادله؟ همانا شيطان آدمى را وسوسه مى كند و در گوش او مى خواند و مى گويد : درباره دين با مردم مناظره كن تا فكر نكنند كه تو آدم ناتوان و نادانى هستى!

ر . ك : عنوان 62 «مجادله كردن» و عنوان 363 «مجادله» .

.

ص: 1224

378 . پاكيزگى
1739 _ تشويق به پاكيزگى
1740 _ هشدار درباره ترك پاكيزگى

378 پاكيزگى1739 _ تشويق به پاكيزگىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند پاك است و شخص پاك را دوست دارد، پاكيزه است و پاكيزگى را دوست دارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين بدن ها را پاكيزه سازيد، [تا ]خداوند [جان] شما را پاكيزه گرداند؛ زيرا هيچ بنده اى نيست كه شب با بدنى پاكيزه بخوابد مگر اينكه فرشته اى در ميان جامه او با وى مى خوابد و هيچ ساعتى از شب از اين پهلو به آن پهلو نمى چرخد مگر اينكه آن فرشته گويد : خدايا! بنده ات را بيامرز؛ زيرا كه با بدنى پاكيزه خوابيده است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ وقتى مردى را ديد كه موهايى ژوليده و جامه اى چركين و سر و وضعى نامرتّب داشت _فرمود : استفاده از نعمت هاى خدا و آشكار ساختن نعمت جزو دين است.

سنن أبى داوود_ به نقل از جابر بن عبداللّه _: رسول خدا صلى الله عليه و آله نزد ما آمد و چشمش به مردى افتاد كه موهايش ژوليده و درهم بود. فرمود : آيا اين مرد چيزى پيدا نكرده كه با آن موهاى خود را مرتب كند؟! و مرد ديگرى را ديد كه لباس هايى چركين به تن داشت، فرمود : آيا اين مرد آبى پيدا نكرده كه با آن لباسش را بشويد؟!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خودتان را با هر وسيله اى كه مى توانيد پاكيزه كنيد؛ زيرا كه خداوند متعال اسلام را برپايه پاكيزگى بنا كرده است و هرگز به بهشت نرود مگر كسى كه پاكيزه باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند، عبادت كننده پاكيزه را دوست دارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه جامه اى مى پوشد، بايد آن را پاكيزه نگه دارد.

امام على عليه السلام :لباس تميز غم و اندوه را مى بردو موجب پاكيزگى براى نماز است.

امام باقر عليه السلام :جارو كردن اتاق ها فقر را از بين مى برد.

امام صادق عليه السلام :شستن ظرف و جارو زدن جلو در منزل، باعث جلب روزى مى شود.

امام رضا عليه السلام :پاكيزگى از اخلاق پيامبران است.

1740 _ هشدار درباره ترك پاكيزگىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چه بد است بنده كثيف و لاقيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مردمان كثيف و پلشت به هلاكت در افتند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خاكروبه را پشت در [حياط]جمع نكنيد؛ زيرا كه لانه شيطان مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زباله را شب در خانه هاى خودنگه نداريد و آن را در روز به بيرون از خانه منتقل كنيد؛ زيرا زباله جايگاه شيطان است.

امام على عليه السلام :خودتان را با آب از بوى نامطبوعى كه مايه آزار ديگران است پاكيزه سازيد، به [سر و وضع ]خودتان برسيد؛ زيرا خداوند عز و جل از بندگان پلشت و كثيف خود، كه هر كس با او مى نشيند از وى بيزار مى شود، نفرت دارد.

امام على عليه السلام :اتاق هاى خود را از تار عنكبوت تميز كنيد؛ زيرا باقى گذاشتن آن در خانه فقر مى آورد.

ر.ك : عنوان 254 «طهارت و پاكى» .

.

ص: 1226

379 . نعمت
1741 _ نعمت هاى خداوند به شمار نمى آيد
1742 _ غفلت از نعمت ها
1743 _ خوش همسايگى با نعمت ها
1744 _ عوامل پايندگى نعمت ها

379 نعمت1741 _ نعمت هاى خداوند به شمار نمى آيدقرآن:«و هر آنچه از او خواستيد به شما عطا كرد و اگر نعمت خدا را شماره كنيد، نمى توانيد آن را به شمار در آوريد. همانا انسان ستم پيشه ناسپاس است».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه نعمت خداوند عز و جل را فقط در خوراك يا نوشيدنى يا پوشاك ببيند، بى گمان عملش كوتاه و عذابش نزديك باشد.

امام على عليه السلام :سپاس خداوندى را كه سخنوران در ستودنش در مانند و شمارندگان ، شمردن نعمت هايش را ندانند.

امام على عليه السلام_ در سفارش به كميل _فرمود : اى كميل! تو هيچ گاه از نعمت و عافيت خداوند عز و جل بى بهره نيستى. پس در هيچ حال از ستايش و تمجيد و تسبيح و تقديس و شكر و ياد او دست برندار.

1742 _ غفلت از نعمت هاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو نعمت است كه بسيارى ازمردم در آنها آزموده مى شوند [يا به سبب آنها به گمراهى و فساد مى افتند] : فراغت و تندرستى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو نعمت است كه ناديده گرفته مى شود : امنيّت و سلامت.

امام على عليه السلام :كسى كه در نعمت باشد، قدر گرفتارى را نمى داند.

امام حسن عليه السلام :نعمت ها تا هستند ناشناخته اندو همين كه رفتند [قدرشان ]شناخته مى شوند.

1743 _ خوش همسايگى با نعمت هاامام على عليه السلام :براى نعمت ها، پيش از آنكه ازشما جدا شوند، همدمى نيكو باشيد؛ زيرا نعمت ها مى روند و به نحوه رفتارى كه همدمشان با آنها كرده است گواهى مى دهند.

امام على عليه السلام :مواظب باشيد كه نعمت ها نَرَمند؛ زيرا هر گريخته اى باز نمى گردد.

امام هادى عليه السلام :براى نعمت ها همسايه خوبى باشيد و باسپاسگزارى و قدردانى از آنها، بر نعمت هاى خويش بيفزاييد و بدانيد كه نفْس ، آنچه را به او داده مى شود به راحتى مى پذيرد و در برابر آنچه از آن باز داشته مى شود، به شدت مقاومت مى كند.

1744 _ عوامل پايندگى نعمت هاقرآن:«و اگر مردم آبادى ها ايمان آورده بودند و پرهيزگارى مى كردند، هر آينه بركاتى از آسمان و زمين بر ايشان مى گشوديم، ولى تكذيب كردند. پس به كيفر دستاوردشان آنان را فرو گرفتيم».

«اين [كيفر] بدان سبب است كه خداوند نعمتى را كه به قومى ارزانى داشته باشد تغيير نمى دهد، مگر آنكه آنان آنچه را در دل دارند تغيير دهند و خدا شنواى داناست».

.

ص: 1228

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ للّهِ عِبادا اختَصَّهُم بالنِّعَمِ ،يُقِرُّها فيهِم ما بَذَلوها للنّاسِ ، فإذا مَنَعوها حَوَّلَها مِنهُم إلى غَيرِهِم . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن كَثُرَت نِعَمُ اللّهِ علَيهِ كَثُرَت حَوائجُ النّاسِ إلَيهِ ، فمَن قامَ للّهِ فيها بما يَجِبُ فيها عَرَّضَها لِلدَّوامِ والبَقاءِ ، ومَن لَم يَقُمْ فيها بما يَجِبُ عَرَّضَها لِلزَّوالِ والفَناءِ . (2)

عنه عليه السلام :أقلُّ ما يَلزَمُكُم للّهِ ألّا تَستَعينوا بنِعَمهِ على مَعاصيهِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا تَدومُ النِّعَمُ إلّا بعدَ ثَلاثٍ(إلّا بثَلاثٍ) : مَعرِفَةٌ بما يَلزَمُ للّهِ سبحانَهُ فيها ، وأداءُ شُكرِها ، والتَّعَبُ فيها . (4)

عنه عليه السلام :مَن عَظُمَت نِعمَةُ اللّهِ علَيهِ اشتَدَّت مَؤونَةُ النّاسِ علَيهِ ، فاستَديموا النِّعمَةَ باحتِمالِ المَؤونَةِ ولا تُعَرِّضوها لِلزَّوالِ ، فقَلَّ مَن زالَتَ عَنهُ النِّعمَةُ فكادَت أن تَعودَ إلَيهِ . (5)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :مَنِ اقتَصَدَ وقَنَعَ بَقِيَت علَيهِ النِّعمَةُ، ومَن بَذَّرَ وأسرَفَ زالَت عنهُ النِّعمَةُ . (6)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :اِستِعمالُ العَدلِ والإحسانِ مُؤْذِنٌ بِدَوامِ النِّعمَةِ . (7)

(انظر) الذنب : باب 777 .

1745 _ تَتابُعُ النِّعَمِ وَالاستِدراجُالكتاب :(وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْما وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ) . (8)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :يابنَ آدمَ ، إذا رَأيتَ ربَّكَ سبحانَهُ يُتابِعُ علَيكَ نِعمَهُ وأنتَ تَعصيهِ فاحذَرْهُ . (9)

عنه عليه السلام :أيُّها النّاسُ، لِيَرَكُمُ اللّهُ مِن النِّعمَهِ وَجِلِينَ كما يَراكُم مِن النِّقمَةِ فَرِقِينَ ؛ إنّهُ مَن وُسِّعَ علَيهِ في ذاتِ يَدِهِ فلَم يَرَ ذلكَ استِدراجا فَقد أمِنَ مَخُوفا ، ومَن ضُيِّقَ علَيهِ في ذاتِ يَدِهِ فلَم يَرَ ذلكَ اختِبارا فَقد ضَيَّعَ مَأمولاً . (10)

عنه عليه السلام :رُبَّ مُنعَمٍ علَيهِ مُستَدرَجٌ بالنُّعمى ،ورُبَّ مُبتَلىً مَصنوعٌ لَهُ بالبَلوى . (11)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام :الاستِدراجُ مِن اللّهِ سبحانَهُ لِعَبدِهِ أن يُسبِغَ علَيهِ النِّعَمَ ويَسلُبَهُ الشُّكرَ . (12)

1746 _ التَّحَدُّثُ بِنِعمَةِ اللّهِالكتاب :(وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ) . (13)

.


1- .بحار الأنوار : 75 / 353 / 62.
2- .نهج البلاغة : الحكمة 372
3- .نهج البلاغة : الحكمة 330.
4- .تحف العقول : 318.
5- .الكافي : 4 / 37 / 1 .
6- .بحار الأنوار : 78 / 327 / 4.
7- .عيون أخبار الرِّضا : 2 / 24 / 52 .
8- .آل عمران : 178.
9- .نهج البلاغة : الحكمة 25
10- .نهج البلاغة : الحكمة 358
11- .نهج البلاغة : الحكمة 273 .
12- .بحار الأنوار : 78 / 117 / 7.
13- .الضحى : 11.

ص: 1229

1745 _ نعمت هاى پياپى و مهلت دهى خداوند
1746 _ بازگو كردن نعمت هاى خدا

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند بندگانى دارد كه نعمت ها را در اختيار آنان نهاده است. تا زمانى كه اين نعمت ها را به مردم بذل و بخشش كنند، آنها را در ميانشان نگه مى دارد و هرگاه دريغ ورزند نعمت ها را از آنان به ديگران منتقل مى كند.

امام على عليه السلام :هركه از نعمت هاى خدا بيشتر بهره مند باشد، نيازهاى مردم به او زياد شود. پس، هركس براى رضاى خدا وظيفه خود را در قبال نعمت ها به جا آورد، آنها را در معرض دوام و پايندگى قرار دهد و هركه به وظيفه خود در اين باره عمل نكند، آن نعمت ها را در معرض زوال و نابودى نهاده است.

امام على عليه السلام :كمترين وظيفه شما در قبال خداوند اين است كه از نعمت هاى او در راه معصيتش كمك نگيريد.

امام صادق عليه السلام :نعمت ها نپايند مگر بعد از سه كار : شناخت جايگاه شايسته خداوند در نعمت ها، گزاردن شكر آنها، و رنج و زحمت كشيدن براى آنها. (1)

امام صادق عليه السلام :هر كه نعمت خدا به او زيادشود، بار زحمت و هزينه مردم بر دوش او سنگين تر شود؛ بنابراين، با به دوش كشيدن بار زحمت و هزينه مردم نعمت [خود] را پايدار سازيد و آن را در معرض زوال قرار ندهيد؛ زيرا به ندرت پيش مى آيد كه نعمتى از كسى زوال يابد و دوباره به او باز گردد.

امام كاظم عليه السلام :كسى كه صرفه جو و قانع باشد،نعمت برايش مى ماند و كسى كه ريخت و پاش و اسراف كند نعمت از او زوال مى يايد.

امام رضا عليه السلام :به كار بستن عدالت و نيكوكارى، خبر از دوام نعمت مى دهد.

ر.ك : گناه ، باب 777 .

1745 _ نعمت هاى پياپى و مهلت دهى خداوندقرآن:«البته نبايد كسانى كه كافر شده اند تصور كنند اين كه به ايشان مهلت مى دهيم براى آنان خوب است. ما فقط به ايشان مهلت مى دهيم تا بر گناه خود بيفزايند و [آنگاه ]عذابى خفّت آور خواهند داشت».

حديث:امام على عليه السلام :اى فرزند آدم! هرگاه ديدى كه گناه مى كنى و با اين حال پروردگار پاك نعمت هايش را پياپى به تو ارزانى مى دارد، از او برحذر باش.

امام على عليه السلام :اى مردم! همان گونه كه خداوندشما را از سختى و عذاب ترسان مى بيند بايد از نعمت نيز هراسان ببيند؛ زيرا هر كه دَرِ نعمت به رويش گشوده شود و آن را مهلت خداوندى نداند از پيشامدى ترسناك خود را ايمن پنداشته است و هركس به تنگدستى گرفتار آيد و آن را آزمايشى [الهى] نداند، پاداشى را كه در انتظار اوست از دست داده است.

امام على عليه السلام :بسا نعمت داده اى كه به تدريج به خشم خدا نزديكتر مى شود و بسا بلا زده اى كه با آن بلا به او خوبى مى شود.

امام حسين عليه السلام :استدراج و مهلت دهى خداوند سبحان به بنده اش اين است كه به او نعمت هاى فراوان دهد و توفيق شكرگزارى را از وى بگيرد.

1746 _ بازگو كردن نعمت هاى خداقرآن:«و از نعمت پروردگار خويش [با مردم] سخن گوى».

.


1- .در نسخه اى «لا يَعيبُ فيها» (در نعمت ها عيب گيرى نكنند) آمده است .

ص: 1230

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ يُحِبُّ أن يَرى أثَرَ نِعمَتِهِ على عَبدِهِ . (1)

سنن أبي داوود عن أبي الأحوَصِ عن أبيهِ :أتَيتُ النَّبيَّ صلى الله عليه و آله في ثَوبٍ دُونٍ ، فقالَ : ألكَ مالٌ ؟ قالَ : نَعَم . قالَ : مِن أيِّ المالِ ؟ قالَ : قد آتانيَ اللّهُ مِن الإبِلِ والغَنَمِ والخَيلِ والرَّقيقِ . قالَ : فإذا آتاكَ اللّهُ مالاً فليُرَ أثَرُ نِعمَةِ اللّهِ علَيكَ وكَرامَتُهُ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ اللّهَ جَميلٌ يُحِبُّ الجَمالَ،ويُحِبُّ أن يَرى أثَرَ النِّعمَةِ على عَبدِهِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا أنعَمَ اللّهُ على عَبدِهِ بنِعمَةٍ فظَهَرَت علَيهِ سُمِّيَ حَبيبَ اللّهِ مُحَدِّثا بنِعمَةِ اللّهِ ، وإذا أنعَمَ اللّهُ على عَبدٍ بِنِعمَةٍ فلَم تَظهَرْ علَيهِ سُمِّيَ بَغيضَ اللّهِ مُكَذِّبا بنِعمَةِ اللّهِ . (4)

عنه عليه السلام :إنّي لَأكرَهُ لِلرّجُلِ أن يَكونَ علَيهِ نِعمَهٌ مِن اللّهِ فلا يُظهِرُها . (5)

1747 _ تَمامُ النِّعمَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أمسى وأصبحَ وعِندَهُ ثَلاثٌ فقد تَمَّت علَيهِ النِّعمَةُ في الدُّنيا : مَن أصبَحَ وأمسى مُعافىً في بَدَنِهِ ، آمِنا في سَرْبِهِ ، عِندَهُ قُوتُ يَومِهِ ، فإن كانَت عِندَهُ الرّابِعَةُ فَقد تَمَّت علَيهِ النِّعمَةُ في الدُّنيا والآخِرَةِ ؛ وهُو الإيمانُ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :بالتَّواضُعِ تَتِمُّ النِّعمَةُ . (7)

عنه عليه السلام :استَتِمُّوا نِعمَ اللّهِ علَيكُم بالصَّبرِ على طاعَتِهِ ، والمُجانَبَةِ لِمَعصيَتِهِ . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :النَّعيمُ في الدُّنيا الأمنُ وصِحَّةُ الجِسمِ ، وتَمامُ النِّعمَةِ في الآخِرَةِ دُخولُ الجَنَّةِ ، وما تَمَّتِ النِّعمَةُ على عَبدٍ قَطُّ لَم يَدخُلِ الجَنَّةَ . (9)

.


1- .سنن الترمذي : 5 / 124 / 2819.
2- .سنن أبي داوود : 4 / 51 / 4063.
3- .الكافي : 6 / 438 / 1
4- .الكافي : 6 / 438 / 2
5- .الكافي : 6/ 439 /9.
6- .تحف العقول : 36.
7- .نهج البلاغة : الحكمة 224
8- .نهج البلاغة : الخطبة 188.
9- .معاني الأخبار : 408 / 87.

ص: 1231

1747 _ تماميّت و كمال نعمت

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند دوست دارد كه اثر نعمت خود را در بنده اش ببيند.

سنن أبى داوود_ به نقل از ابو الاحوص به نقل از پدرش _: با جامه اى پست و ارزان قيمت خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيدم. حضرت فرمود : آيا مال و ثروتى دارى؟ عرض كرد : آرى. فرمود : چه مالى دارى؟ عرض كرد : خداوند شتر و گوسفند و گاو و بَرده به من داده است. فرمود : پس اگر خداوند به تو ثروتى داده است، بايد نشانه نعمت و كرامتى كه ارزانيت داشته است در تو ديده شود.

امام على عليه السلام :خداوند زيباست و زيبايى رادوست مى دارد و دوست دارد اثر نعمت را در بنده اش ببيند.

امام صادق عليه السلام :هرگاه خداوند به بنده خودنعمتى عطا كند و آن نعمت در وجود او به چشم خورد، او حبيب خدا و بازگو كننده نعمت خدا ناميده مى شود. و هرگاه خداوند به بنده اى نعمتى دهد وآن نعمت در وجودش نمايان نباشد، وى دشمن خدا و تكذيب كننده نعمت او خوانده مى شود.

امام صادق عليه السلام :من خوش ندارم كه كسى نعمتى از خدا داشته باشد و آن را اظهار نكند.

1747 _ تماميّت و كمال نعمتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه شب و روز خود راسپرى كند و از سه چيز برخوردار باشد نعمت دنيا بر او تمام شده است : كسى كه بام و شامش را در تندرستى و آسودگى خاطر گذراند و خوراك روز خود را داشته باشد و اگر چهارمين نعمت را هم داشته باشد، نعمت دنيا و آخرت را كامل دارد و آن نعمت ايمان است.

امام على عليه السلام :با فروتنى، نعمت كامل مى شود.

امام على عليه السلام :با شكيبايى بر طاعت خدا و دورى از معصيت او، نعمت هايش را برخويش كامل سازيد.

امام صادق عليه السلام :نعمت دنيا، امنيّت و تندرستى است و كمال نعمت آخرت، وارد شدن به بهشت است و بنده اى كه به بهشت نرود هرگز نعمت بر او تمام نشده است.

.

ص: 1232

380 . نَفْس
1748 _ نفْس امّاره
1749 _ نفْسِ ملامتگر (وجدان بيدار)
1750 _ تعليم نفْس و تربيت وتهذيب آن

380 نَفس1748 _ نفْس امّارهقرآن:«و من نفْس خود را تبرئه نمى كنم؛ چرا كه نفس همواره به بدى فرمان مى دهد، مگر آن جا كه پروردگارم رحم كند. همانا پروردگار من آمرزنده مهربان است».

حديث:امام على عليه السلام :نفْسِ بد فرمانِ ظاهرآرا، همچونمنافق چاپلوسى مى كند و خود را چون دوستى سازگار و دلسوز جلوه مى دهد و همين كه فريب داد و [بر انسان ]دست يافت، چون دشمن مسلّط مى شود و با خودخواهى و قلدرى فرمان مى راند و [شخص را ]به جايگاه هاى بدى و هلاكت مى كشاند.

امام زين العابدين عليه السلام_ در مناجات _گفت: الهى،به تو شكايت مى كنم از نفسى كه همواره به بدى فرمان مى دهد و به سوى گناه مى شتابد و به معاصى تو آزمند است... پر عذر و بهانه است و آرزوى دراز دارد، اگر به او گزندى رسد بيتابى مى كند و اگر خير و بركتى رسدش بخل مى ورزد، شيفته بازى و سرگرمى است، آكنده از غفلت و بى خبرى است، مرا به سوى گناه مى شتاباند و در كار توبه، به من وعده امروز و فردا مى دهد.

1749 _ نفْسِ ملامتگر (وجدان بيدار)قرآن:«و سوگند به نفس ملامتگر».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش خود به ابن مسعود _فرمود : اى پسر مسعود! كارهاى شايسته و نيك بسيار به جاى آر؛ زيرا نيكوكار و بدكار هر دو پشيمان مى شوند. نيكوكار مى گويد : كاش خوبى هاى بيشترى انجام مى دادم و بدكار مى گويد : كوتاهى كردم. مؤيد اين مطلب، سخن خداى متعال است كه مى فرمايد : «و سوگند به نفس ملامتگر» .

1750 _ تعليم نفْس و تربيت وتهذيب آنقرآن:«سوگند به نَفْس و آن كس كه آن را درست كرد. سپس پليدكارى و پرهيزگاريش را به آن الهام كرد. هر كس آن را پاك گردانيد، قطعاً رستگار شد و هر كه آلوده اش ساخت، قطعاً در باخت».

حديث :امام على عليه السلام :اى مردم! به تربيت نفس هاى خود بپردازيد و آن را از آزمندى به عادت هايش باز داريد.

امام على عليه السلام :از طريق جهادِ پيگير با نفْس هايتان بر آنها مسلّط شويد.

امام على عليه السلام :تقواى الهى داروى درد دل هاى شماست... و پاك كننده آلودگى جان هايتان.

امام على عليه السلام :با پشت كردن به نفْس [امّاره]خود به [نفْس فاضله و ناطقه انسانىِ ]خويشتن روى كن.

امام على عليه السلام :هر كه نفْس خود را نكوهش كندآن را اصلاح گردانَد و هر كه نفس خويشتن را بستايد آن را بكُشد.

.

ص: 1234

1751 _ آثار كرامت نفْس
381 . نفاق
1752 _ نفاق
1753 _ ويژگى منافق

امام على عليه السلام :هر كه خود را مهذّب نسازد، عادت هاى زشت او را رسوا كند.

امام على عليه السلام :هر كه به نقص خود رسيدگى نكند، هوا و هوس بر او چيره گردد و هر كه نقص داشته باشد، مرگ برايش بهتر است.

ر.ك : ياد خدا ، باب 758 ؛ پارسايى ، باب 1823 .

1751 _ آثار كرامت نفْسامام على عليه السلام :هر كه براى نفْس (شخصيت) خود احترام قائل باشد، آن را با معصيت خوار نمى گرداند.

امام على عليه السلام :هر كه براى خود احترام قائل باشد خواهش هاى نفسانيش در نظرش بى ارزش باشد.

امام على عليه السلام :هر كه كرامت نفْس داشته باشد،دنيا در چشمش خُرد و ناچيز آيد.

381 نفاق1752 _ نفاققرآن:«در نتيجه، به سزاى آنكه با خدا خلف وعده كردند و از آن روى كه دروغ مى گفتند، در دل هايشان _ تا روزى كه او را ديدار كنند _ پيامدهاى نفاق را باقى گذاشت».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نفاق ابتدا به صورت نقطه اى سياه [بر دل ]ظاهر مى شود و هرچه نفاق بيشتر شود آن نقطه بزرگتر مى گردد و چون نفاق به مرحله كمال رسيد، دل به كلّى سياه مى شود.

امام على عليه السلام :نفاق، برادر شرك است.

امام على عليه السلام :چه زشت است كه انسان ظاهرى موافق داشته باشد و باطنى منافق!

امام على عليه السلام :نفاق انسان، از ذلّتى است كه درخود حسّ مى كند.

1753 _ ويژگى منافققرآن:«منافقان با خدا نيرنگ مى كنند و حال آنكه او با آنان نيرنگ مى كند. و چون به نماز ايستند با كسالت و تنبلى برخيزند. با مردم ريا مى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى كنند. ميانِ آن [دو گروه] دو دلند، نه با اينانند و نه با آنان. و هر كه را خدا گمراه كند، هرگز راهى براى [نجات ] او نخواهى يافت».

.

ص: 1236

(انظر) البقرة : 8 ، 20 وآل عمران : 167 ، 168 والنساء : 61 ، 138 ، 145 والعنكبوت : 10 ، 11 ومحمد : 30 والمجادلة : 14 _ 16 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المُنافِقُ مَن إذا وَعَدَ أخلَفَ ،وإذا فَعَلَ أفشى (1) ، وإذا قالَ كَذَبَ ، وإذا ائتُمِنَ خانَ ، وإذا رُزِقَ طاشَ ، وإذا مُنِعَ عاشَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :المُنافِقُ يَملِكُ عَينَيهِ يَبكي كمايَشاءُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لِلمُنافِقينَ عَلاماتٌ يُعرَفونَ بِها :تَحِيَّتُهُم لَعنَةٌ ، وطَعامُهُم نُهمَةٌ ، وغَنيمَتُهُم غُلولٌ ، لا يَقرَبونَ المَساجِدَ إلّا هُجرا ، ولا يَأتونَ الصَّلاةَ إلّا دُبُرا ، مُستَكبِرينَ لا يَألَفونَ ولا يُؤلَفونَ ، خُشُبٌ باللَّيلِ سُخُبٌ بالنَّهارِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن خالَفَت سَريرَتُهُ عَلانِيَتَهُ فهُومُنافِقٌ كائنا مَن كانَ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :ما زادَ خُشوعُ الجَسَدِ على ما فيالقَلبِ فهُو عِندَنا نِفاقٌ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :المُنافِقُ إذا نَظَرَ لَها ، وإذاسَكَتَ سَها ، وإذا تَكَلَّمَ لَغا ، وإذا استَغنى طَغا ، وإذا أصابَتهُ شِدَّةٌ ضَغا ، فهُو قَريبُ السُّخطِ بَعيدُ الرِّضا ، يُسخِطُهُ علَى اللّهِ اليَسيرُ ، ولا يُرضيهِ الكثيرُ ، يَنوي كثيرا مِن الشَّرِّ ويَعمَلُ بطائفَةٍ مِنهُ ، ويَتَلَهَّفُ على ما فاتَهُ مِن الشَّرِّ كيفَ لَم يَعمَلْ بهِ ! (7)

عنه عليه السلام :لو ضَرَبتُ خَيشومَ المُؤمِنِ بسَيفي هذا على أن يُبغِضَني ما أبغَضَني ، ولو صَبَبتُ الدُّنيا بِجَمّاتِها علَى المُنافِقِ على أن يُحِبَّني ما أحَبَّني ، وذلكَ أنّهُ قُضِيَ فانقَضى على لِسانِ النَّبيِّ الاُمِّيِّ صلى الله عليه و آله ، أنّهُ قالَ : يا عليُّ، لا يُبغِضُكَ مُؤمِنٌ ، ولا يُحِبُّكَ مُنافِقٌ . (8)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :المُنافِقُ يَنهى ولا يَنتَهي ، ويأمُرُ بما لا يأتي ، إذا قامَ في الصَّلاةِ اعتَرَضَ ، وإذا رَكَعَ رَبَضَ ، وإذا سَجَدَ نَقَرَ ، وإذا جَلَسَ شَغَرَ ، يُمسي وهَمُّهُ الطَّعامُ وهُو مُفطِرٌ ، ويُصبِحُ وهَمُّهُ النَّومُ ولَم يَسهَرْ ، إن حَدَّثَكَ كَذبَكَ ، وإن وَعَدَكَ أخلَفَكَ ، وإنِ ائتَمَنتَهُ خانَكَ ، وإن خالَفتَهُ اغتابَكَ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أربَعٌ مِن عَلاماتِ النِّفاقِ : قَساوَةُ القَلبِ ، وجُمودُ العَينِ ، والإصرارُ علَى الذَّنبِ ، والحِرصُ علَى الدُّنيا . (10)

1754 _ أظهَرُ النّاسِ نِفاقاالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أظهَرُ النّاسِ نِفاقا مَن أمَرَ بالطّاعَةِ ولَم يَعمَلْ بها، ونَهى عنِ المَعصيَةِ ولَم يَنتَهِ عنها . (11)

.


1- .في المصدر : أساء . (كما في هامش بحار الأنوار).
2- .بحار الأنوار : 72 / 207 / 8.
3- .كنز العمّال : 854.
4- .كنز العمّال : 862.
5- .بحار الأنوار : 72 / 207 / 8.
6- .الكافي : 2 / 396 / 6.
7- .تحف العقول : 212.
8- .نهج البلاغة: الحكمة45.
9- .الأمالي للصدوق : 582 / 802 .
10- .الاختصاص : 228.
11- .غرر الحكم : 3214

ص: 1237

1754 _ آشكارترين منافق

ر.ك : بقره : آيات 8 ، 20 وآل عمران : آيات 167 ، 168 ونساء: آيات61، 138، 145 و عنكبوت: آيات 10 ، 11 ومحمّد : آيه 30 ومجادله : آيات 14 _ 16 .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :منافق كسى است كه هرگاه وعده دهد خلف وعده كند، هرگاه كارى كند آن را در بوق و كرنا كند، و هرگاه سخن بگويد دروغ گويد، هرگاه امانتى به او سپارند خيانت ورزد، هرگاه روزى داده شود سبكسرى كند و هرگاه روزى داده نشود (و تنگدست گردد) به زندگى روى آورد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :منافق، چشمانش در اختيار اوست، هر گونه بخواهد گريه مى كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :منافقان را نشانه هايى است كه با آنها شناخته مى شوند : درودشان لعنت است، پرخور و شكم باره اند، به غنائم دستبرد مى زنند، به مساجد نزديك نمى شوند مگر به قصد دورى ، نماز را آخر وقت مى خوانند، خود برتر بينند، به طورى كه با كسى انس و الفت نمى گيرند و كسى هم با آنان الفت نمى گيرد، شب مانند چوب خشك مى افتند (شب زنده دارى نمى كنند) و روز صداى خود را به جرّ و بحث بلند مى كنند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه باطنش با ظاهرش ناسازگار باشد، همو منافق است، هر كه مى خواهد باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چنانچه خشوع بدن بر خشوع دل بچربد اين در نظر ما نفاق است.

امام على عليه السلام :منافق هرگاه نگاه مى كند براى سرگرمى است، هرگاه سكوت مى كند همراه غفلت است، وقتى سخن مى گويد بيهوده گويى مى كند، هرگاه بى نياز شود طغيان مى كند، وقتى گرفتارى به او رسد داد و فرياد راه مى اندازد، زود ناراحت مى شود و دير خشنود مى گردد، از اندكِ خدا ناخشنود مى شود و بسيارش هم او را خشنود نمى سازد، شرّ بسيار در سر مى پروراند و مقدارى از آنها را به كار مى بندد و افسوس مى خورد كه چرا فلان كار بد را انجام نداده است.

امام على عليه السلام :اگر با اين شمشيرم بُن بينى مؤمن را بزنم تا با من دشمنى ورزد هرگز دشمنى نخواهد كرد و اگر همه دنيا را به پاى منافق بريزم تا مرا دوست داشته باشد، هيچ گاه مرا دوست نخواهد داشت و اين از آن روست كه قلم قضا بر اين امر رقم خورده و اين قضاى الهى بر زبان پيامبر امّى صلى الله عليه و آله گذشته است كه فرمود : اى على! هيچ مؤمنى با تو دشمنى نمى كند و هيچ منافقى تو را دوست نمى دارد .

امام زين العابدين عليه السلام :منافق نهى مى كند و خودنهى نمى پذيرد، به آنچه دستور مى دهد خودش عمل نمى كند، چون به نماز ايستد به چپ و راست مى نگرد، چون ركوع كند خود را به زمين اندازد، چون سجده كند [مانند پرندگان ]منقار به زمين زند و چون بنشيند نيم خيز نشيند (1) ، چون شب شود با اينكه روزه نداشته است همه اش به فكر خوردن غذاست و در روز با آنكه شب زنده دارى نكرده است، همّ و غمش خفتن است. اگر سخنى (حديثى) به تو گويد، دروغ گويد و اگر به تو وعده اى دهد، خلف وعده كند و اگر به او اعتماد كنى و امانتى سپارى به تو خيانت كند و اگر با او مخالفت كنى، پشت سرت بدگويى كند.

امام صادق عليه السلام :چهار چيز از نشانه هاى نفاق است : سختدلى، خشكيدگى چشم، مداومت بر گناه، و آزمندى به دنيا .

1754 _ آشكارترين منافقامام على عليه السلام :آشكارترين منافق كسى است كه به طاعت [خدا] فرا خواند و خودش بدان عمل نكند و از معصيت باز دارد و خودش از آن باز نايستد.

.


1- .احتمالاً اين حركات ناشى از عجله و اهميت ندادن به نماز و واجبات است .

ص: 1238

عنه عليه السلام :أشَدُّ النّاسِ نِفاقا مَن أمَرَ بالطّاعَهِ ولَم يَعمَلْ بها ، ونَهى عَنِ المَعصيَةِ ولم يَنتَهِ عنها . (1)

1755 _ التَّحذيرُ مِنَ المُنافِقِ المِنطيقِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :ولَقد قالَ لي رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنّيلا أخافُ على اُمَّتي مُؤمِنا ولا مُشرِكا ، أمّا المُؤمنُ فيَمنَعُهُ اللّهُ بإيمانِهِ ، وأمّا المُشرِكُ فيَقمَعُهُ اللّهُ بشِركِهِ، ولكنّي أخافُ علَيكُم كُلَّ مُنافِقِ الجَنانِ ، عالِمِ اللِّسانِ ، يقولُ ما تَعرِفونَ ، ويَفعَلُ ما تُنكِرونَ . (2)

1756 _ صِفَةُ حَشرِ المُنافِقينَ وعاقِبتُهُمالكتاب :(وَعَدَ اللّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ) . (3)

(إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرا) . (4)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يَجيءُ يَومَ القِيامَةِ ذو الوَجهَينِ دالِعا لِسانَهُ في قَفاهُ ، وآخَرُ مِن قُدّامِهِ ، يَلتَهِبانِ نارا حتّى يُلهِبا جَسَدَهُ ، ثُمّ يُقالُ لَهُ : هذا الّذي كانَ في الدُّنيا ذا وَجهَينِ وذا لِسانَينِ ، يُعرَفُ بذلكَ يَومَ القِيامَةِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :ذو الوَجهَينِ في الدُّنيا يأتي يَومَ القِيامَةِ ولَهُ وَجهانِ مِن نارٍ . (6)

1757 _ ما يَذهَبُ بِالنِّفاقِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الصَّلاةُ علَيَّ وعلى أهلِ بَيتيتَذهَبُ بالنِّفاقِ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :ارفَعوا أصواتَكُم بالصَّلاةِ علَيَّ ؛فإنّها تَذهَبُ بالنِّفاقِ . (8)

.


1- .غرر الحكم : 3309.
2- .نهج البلاغة : الكتاب 27.
3- .التوبة : 68.
4- .النساء : 145.
5- .الخصال : 38 / 16 .
6- .الترغيب والترهيب : 3 / 603 / 3.
7- .الكافي : 2 / 492 / 8
8- .الكافي : 2 / 493 / 13.

ص: 1239

1755 _ پرهيز از منافقِ زبان باز
1756 _ نحوه محشور شدن منافقان و فرجام آنها
1757 _ عوامل از بين برنده نفاق

امام على عليه السلام :بدترين منافق كسى است كه به طاعت [خدا] امر كند و خودش بدان عمل نكند و از معصيت باز دارد و خودش از آن باز نايستد.

1755 _ پرهيز از منافقِ زبان بازامام على عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود : من براى امّتم نه از مؤمن مى ترسم و نه از مشرك؛ زيرا مؤمن را خداوند به واسطه ايمانش جلوگيرى مى كند و مشرك را خداوند به سبب شركش از پاى در مى آورد. امّا ترس من براى شما از منافق زبان بازى است كه مطابق اعتقادات شما سخن مى گويد و برخلاف آنچه معتقديد عمل مى كند.

1756 _ نحوه محشور شدن منافقان و فرجام آنهاقرآن:«خدا به مردان و زنان منافق و كافران آتش جهنّم را وعده داده است. در آن جاودانه اند. آن آتش براى ايشان كافى است و خدا لعنتشان كرده و براى آنان عذابى پايدار است».

«آرى، منافقان در فروترين طبقات دوزخند و هرگز براى آنان ياورى نخواهى يافت».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز قيامت انسان دو چهره در حالى مى آيد كه يك زبان از پس گردنش آويزان است و يك زبان از جلو و در آنها آتشى افروخته است كه به [تمام ]بدنش زبانه مى كشد. سپس به او گفته مى شود : اين كسى است كه در دنيا دو رو و دو زبان بود. او بدين گونه در روز قيامت شناخته مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه در دنيا دو چهره باشد،روز قيامت با دو چهره از آتش محشور مى شود.

1757 _ عوامل از بين برنده نفاقپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صلوات فرستادن بر من و اهل بيتم نفاق را از بين مى برد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با صداى بلند بر من صلوات بفرستيد كه آن نفاق را از بين مى برد.

.

ص: 1240

382 . انفاق
1758 _ فضيلت انفاق
1759 _ بركت انفاق

382 انفاق1758 _ فضيلت انفاققرآن:«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از آنچه به شما روزى كرده ايم انفاق كنيد پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه وساطتى. و كافران خود ستمكارانند».

«به خدا و پيامبر او ايمان آوريد و از آنچه شما را در [استفاده از] آن جانشين كرده است انفاق كنيد؛ زيرا كسانى از شما كه ايمان آورده و انفاق كنند پاداش بزرگى خواهند داشت».

«و هر مالى كه انفاق كنيد، به سود خود شماست».

ر.ك : بقره : آيات 261 _ 265 و انسان : آيه 8 .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سرزمين قيامت سراسر (گرما) آتش است، مگر سايه مؤمن؛ زيرا كه صدقه اش بر او سايه مى افكند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه يك درهم در راه خدا بدهد، خداوند برايش هفتصد ثواب مى نويسد.

الترغيب و الترهيب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به اصحاب خود فرمود : كدام يك از شما مال وارثش را بيشتر از مال خود دوست دارد؟ اصحاب عرض كردند : اى رسول خدا! هيچ يك از ما نيست مگر اينكه مال خودش را بيشتر از مال و دارايى وارثش دوست دارد. حضرت فرمود : مالِ هركس همان است كه [براى آخرت ]پيش مى فرستد، و مال وارثش آن است كه پس از خود برجاى مى گذارد.

امام على عليه السلام :خوشا كسى كه زيادى مال خويش را انفاق كند و جلوى زياده گويى خود را بگيرد.

امام على عليه السلام :سودى كه شما از آنچه بخشيده ايد مى بريد بيشتر از سودِ كسى است كه با خواهش از شما چيزى به او مى رسد.

امام على عليه السلام_ در سفارش به فرزند بزرگوارش حسن عليه السلام _فرمود : در حقيقت بهره تو از دنيايت همان است كه با آن آخرتت را بسازى. پس در راه حق خرج كن و خزانه دار ديگران مباش.

امام على عليه السلام :شما به انفاق كردن آنچه به دست آورده ايد محتاجتريد تا به دست آوردن آنچه گرد مى آوريد.

امام صادق عليه السلام :ملعون است، ملعون كسى كه خداوند مالى به او ببخشد و او از آن مال صدقه اى ندهد.

1759 _ بركت انفاققرآن:«بگو : در حقيقت پروردگار من است كه روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد گشايش مى دهد يا بر او تنگ مى گرداند و هر چه را انفاق كرديد عوضش را او مى دهد. و او بهترين روزى دهندگان است».

حديث:مكارم الأخلاق به نقل از مردى از اصحاب امام صادق عليه السلام :به امام صادق عليه السلام عرض كردم[به استناد] آيه «و آنچه انفاق كنيد عوضش را او مى دهد...» انفاق مى كنم اما عوضى نمى بينم. حضرت فرمود : آيا خيال مى كنى خداوند خُلف وعده مى كند؟ عرض كردم : نه. فرمود : پس علّت چيست؟ عرض كرد : نمى دانم. حضرت فرمود : اگر فردى از شمامال حلال به دست آورد و به حقّ انفاق كند، درهمى انفاق نكند مگر اينكه خداوند عوض آن را بدهد.

.

ص: 1242

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما نَقَصَ مالٌ مِن صَدَقَةٍ قَطُّ ، فأعطُوا ولا تَجبُنوا . (1)

كنز العمّال عن عائشة :أنّهُم ذَبَحوا شاةً ، فقالَ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله : ما بَقِيَ ؟ فقالَت : ما بَقِيَ مِنها إلّا كَتِفُها ، قالَ [ صلى الله عليه و آله ]: بَقِيَ كلُّها غيرَ كَتِفِها . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن أيقَنَ بالخَلَفِ جادَ بالعَطيَّةِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أنفِقْ وأيقِنْ بالخَلَفِ . (4)

عنه عليه السلام :إنّ الصَّدَقَةَ تَقضي الدَّينَ وتَخلُفُ بالبَركَةِ . (5)

(انظر) الزكاة : باب 852 .

1760 _ الإنفاقُ بِما تُحبُّالكتاب :(لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ) . (6)

الحديث :مجمع البيان عن أبي الطُّفَيلِ :اشتَرى عليٌّ عليه السلام ثَوبا فأعجَبَهُ فتَصَدَّقَ بهِ . (7)

الكافي_ وقَد قيلَ لِلإِمامِ الصّادقِ عليه السلام ، وكانَ يَتَصَدَّقُ بالسُّكَّرِ، أتَتَصَدَّقُ بالسُّكّرِ؟! _: نَعَم، إنّهُ لَيس شَيءٌ أحَبَّ إلَيَّ مِنهُ ، فأنا اُحِبُّ أن أتَصَدَّقَ بأحَبِّ الأشياءِ إلَيَّ . (8)

1761 _ مَن لَم يُنفِق في طاعَةِ اللّهِ يُنفِق في مَعصِيَتِهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن مَنَعَ مالَهُ مِن الأخيارِاختِيارا صَرَفَ اللّهُ مالَهُ إلَى الأشرارِ اضطِرارا . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما مِن عَبدٍ يَمنَعُ دِرهَما فيحَقِّهِ إلّا أنفَقَ اثنَينِ في غَيرِ حَقِّهِ . (10)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إيّاكَ أن تَمنَعَ في طاعَهِ اللّهِ ، فتُنفِقَ مِثلَيهِ في مَعصيَةِ اللّهِ . (11)

1762 _ فَضلُ إنفاقِ المُقتِرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ مِن حَقائقِ الإيمانِ:الإنفاقُ مِن الإقتارِ ، وإنصافُكَ النّاسَ مِن نَفسِكَ ، وبَذلُ العِلمِ لِلمُتَعلِّمِ . (12)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إنّ مِن أخلاقِ المُؤمنِ الإنفاقَ على قَدرِ الإقتارِ . (13)

.


1- .بحار الأنوار : 96 / 131 / 62.
2- .كنز العمّال : 16150.
3- .نهج البلاغة : الحكمة 138 .
4- .بحار الأنوار : 96 / 130 / 57.
5- .الكافي : 4 / 9 / 1.
6- .آل عمران : 92.
7- .مجمع البيان : 2 / 792 .
8- .الكافي : 4 / 61 / 3.
9- .جامع الأخبار : 505 / 1395.
10- .الكافي : 3 / 504 / 7.
11- .تحف العقول : 408.
12- .بحار الأنوار : 77 / 52 / 3.
13- .تحف العقول : 282.

ص: 1243

1760 _ انفاق از آنچه دوست دارى
1761 _ هر كه در راه طاعت خدا خرج نكند
1762 _ فضيلت انفاق كردن تنگدست

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ گاه مالى بر اثر صدقه دادن كم نشده است. پس عطا كنيد و نترسيد.

كنز العمّال_ به نقل از عايشه _: گوسفندى را سر بريدند [و گوشت آن را انفاق كردند]. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : چيزى مانده است؟ عايشه عرض كرد : به جز دستش، چيزى باقى نمانده است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : به جز دستش، همه آن باقى مانده است.

امام على عليه السلام :هر كه به عوض يقين داشته باشد، داد و دهش كند.

امام صادق عليه السلام :انفاق كن و به عوض يقين داشته باش.

امام صادق عليه السلام :صدقه دادن، بدهى را ادا مى كند وبركت مى آورد.

ر.ك : زكات ، باب 852 .

1760 _ انفاق از آنچه دوست دارىقرآن:«هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد و از هرچه انفاق كنيد قطعا خدا بدان آگاه است».

حديث :مجمع البيان_ به نقل از ابوالطفيل _: على عليه السلام جامه اى خريد و از آن خوشش آمد، پس آن را صدقه داد.

الكافى :امام صادق عليه السلام شكَر صدقه مى داد. به ايشان عرض شد : آيا شكَر صدقه مى دهيد؟ فرمود : آرى، شكر را از هر چيز ديگرى بيشتر دوست دارم و از اين رو خوش دارم آنچه را بيشتر دوست دارم صدقه دهم.

1761 _ هر كه در راه طاعت خدا خرج نكند در راه معصيت او خرج خواهد كردپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه مال خود را به اختيار از نيكان دريغ كند، خداوند مالش را به اجبار نصيب بدان گرداند.

امام صادق عليه السلام :هيچ بنده اى نيست كه از خرج كردن يك درهم در راهى كه حقّ آن است دريغ ورزد مگر اينكه دو درهم به ناحق خرج كند.

امام كاظم عليه السلام :از خرج كردن در راه طاعت خدا دريغ مكن كه [لاجرم] دو چندان آن را در راه معصيت خدا خرج خواهى كرد.

1762 _ فضيلت انفاق كردن تنگدستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز از حقيقت هاى ايمان است : انفاق كردن در حال تنگدستى، انصاف به خرج دادن با مردم و دانش بخشى به طالب دانش .

امام زين العابدين عليه السلام :از خصلت هاى مؤمن، انفاق كردن به اندازه تنگدستى است.

.

ص: 1244

1763 _ كسى كه انفاقش پذيرفته نمى شود
383 . سخنى چينى
1764 _ پرهيز از سخن چينى

1763 _ كسى كه انفاقش پذيرفته نمى شودقرآن:«بگو : چه با رغبت و چه با بى ميلى انفاق كنيد، هرگز از شما پذيرفته نخواهد شد ؛ چرا كه شما گروهى فاسق بوده ايد. و هيچ چيز مانع پذيرفته شدن انفاق هاى آنان نشد جز اينكه به خدا و پيامبرش كفر ورزيدند و جز با [حال] كسالت نماز به جا نمى آورند و جز با كراهت انفاق نمى كنند».

حديث:امام باقر عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از آيه «ولا تيمّموا الخبيث منه تنفقون (1) ؛ و در پى ناپاك آن نرويد كه از آن انفاق كنيد» _فرمود : مردم زمانى كه اسلام آوردند درآمدهايى از ربا و اموال حرام در اختيار داشتند و افراد به سراغ اين درآمدها در بين دارايى هاى خود مى رفتند و آنها را صدقه مى دادند، اما خداوند آنان را از اين كار نهى فرمود؛ چرا كه صدقه دادن جز از درآمد پاك و حلال درست نيست.

امام صادق عليه السلام :اگر مردم از راهى كه خداوند به آنان فرمان داده است كسب درآمد كنند و آنها را در راهى كه خداوند از آن بازشان داشته است انفاق كنند، آن را از ايشان نمى پذيرد و اگر از راهى كه آنها را از آن نهى كرده است درآمد به دست آورند و آن درآمد را در راهى كه خداوند بدان فرمانشان داده است به مصرف رسانند باز از آنان نمى پذيرد، مگر اينكه از راه حلال به دست آورند و در راه حلال انفاق كنند.

383 سخنى چينى1764 _ پرهيز از سخن چينىقرآن:«و از هر قسم خورنده فرومايه اى فرمان مبر، كه عيبجوست و براى خبرچينى گام برمى دارد».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از سخن چينى بپرهيزيد.

امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به اصحابش فرمود : آيا شما را از بدترين افرادتان آگاه نكنم؟ عرض كردند : چرا اى رسول خدا، فرمود : كسانى كه سخن چينى مى كنند، آنان كه ميان دوستان جدايى مى افكنند، كسانى كه براى افراد پاك و بى گناه عيب مى تراشند.

امام على عليه السلام :از سخن چينى پرهيز، كه آن تخم كينه مى افشاند و از خدا و مردم دور مى گرداند.

امام على عليه السلام :بدترين راستى، سخن چينى است.

امام صادق عليه السلام :از بزرگترين جادو، سخن چينى است، [زيرا] با سخن چينى ميان دوستان جدايى افكنده مى شود، ياران يكدل را با هم دشمن مى كند، به واسطه آن خون ها ريخته مى شود، خانه ها ويران مى گردد و پرده ها دريده مى شود. آدم سخن چين بدترين كسى است كه روى زمين گام برمى دارد.

.


1- .بقره ، آيه 267 .

ص: 1246

1765 _ نكوهش سعايت كردن
384 . عبادت مستحبى
1766 _ فضيلت عبادت مستحبّى
1767 _ مقدّم داشتن واجبات بر مستحبّات

1765 _ نكوهش سعايت كردنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه از برادر خود نزد سلطانى سعايت كند، خداوند متعال همه اعمال او را بر باد دهد و اگر به شخصى كه از او سعايت كرده است ناراحتى يا گزندى رسد خداى متعال سعايت كننده را با هامان در يك درجه از آتش قرار دهد.

امام صادق عليه السلام :سعايت كننده، قاتل سه نفراست : قاتل خودش و قاتل كسى كه از او سعايت مى كند و قاتل كسى كه پيش او سعايت مى كند.

384 عبادت مستحبى1766 _ فضيلت عبادت مستحبّىقرآن:«و پاسى از شب را زنده بدار [عبادت] زياده اى براى توست، اميد كه پروردگارت تو را به مقامى پسنديده برساند».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بى گمان دل ها را روى آوردن و روى گرداندنى است. پس هرگاه روى آوردند مستحبّات به جا آوريد و هرگاه روى گرداندند به واجبات بپردازيد.

الكافى_ به نقل از فضيل _: از حضرت باقر عليه السلام درباره آيه «كسانى كه بر نمازهايشان محافظت مى كنند» (1) پرسيدم، فرمود : مقصود نمازهاى واجب است. عرض كردم : «كسانى كه به نمازهايشان مداومت مى ورزند» (2) يعنى چه؟ فرمود : مقصود نماز مستحبّى است.

1767 _ مقدّم داشتن واجبات بر مستحبّاتامام على عليه السلام :در هيچ فريضه اى كوتاهى نبايدو در هيچ نافله اى سختگيرى نشايد.

امام على عليه السلام :هرگاه مستحبات به واجبات لطمه زنند، مستحبّات را كنار بگذاريد.

امام على عليه السلام :اگر مستحبّات باعث لطمه خوردن به واجبات شوند، مايه نزديكى به خدا نگردند .

.


1- .معارج ، 23 .
2- .معارج ، 34 .

ص: 1248

385 . نور
1768 _ نور بصيرت
1769 _ نور دل و نور چهره
1770 _ با هر امر درستى نورى است
1771 _ نور مؤمنان در قيامت

385 نور1768 _ نور بصيرتقرآن:«آيا كسى كه مرده [دل] بود و زنده اش گردانيديم و براى او نورى پديد آورديم تا در پرتو آن در ميان مردم راه برود، چون كسى است كه گويى در تاريكى هاست و از آن بيرون آمدنى نيست؟ اين گونه كار كافران برايشان تزيين شده است».

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خدا پروا داريد و به پيامبر او بگرويد تا از رحمت خويش شما را دو بهره عطا كند و براى شما نورى قرار دهد كه به وسيله آن راه سپريد و بر شما ببخشايد و خدا آمرزنده مهربان است».

حديث :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _گفت : و مرانورى بخش تا با آن در ميان مردم گام بردارم و به واسطه آن در تاريكى ها راه يابم و در پرتو آن از شكّ و شبهات به درآيم.

امام صادق عليه السلام :علمْ به آموختن نيست، بلكه آن، در حقيقت، نورى است كه خداوند تبارك و تعالى در دل هر كس كه خواهان هدايتش باشد، مى نهد.

1769 _ نور دل و نور چهرهامام على عليه السلام :بسيار خموشى گزين تا انديشه ات بارور شود و دلت روشنايى گيرد و مردم از دست تو در امان مانند.

امام زين العابدين عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه : چرا شب زنده داران نيكوروى ترين مردمان هستند؟ _فرمود : چون آنان با خدا خلوت كرده اند و خداوند از نور خود بر [قامت ]آنان پوشانده است.

امام صادق عليه السلام :روشنايى دل را جستم و آن رادر انديشيدن و گريستن يافتم، و گذر از صراط را جستم و آن را در صدقه دادن يافتم، و نورانيت چهره را جستم و آن را در نماز شب يافتم.

1770 _ با هر امر درستى نورى استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نماز، نور و روشنايى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه يك تير در راه خدابيندازد، آن تير در روز قيامت براى او نورى باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تلاوت قرآن كن كه آن در زمين براى تو نور است و در آسمان برايت اندوخته.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس شهادت حقّى بدهد تابا آن حقّ مسلمانى را زنده كند، روز قيامت در حالى بيايد كه چهره اش نورانى است و تا چشم كار مى كند نورش مى درخشد و خلايق او را به نام و نسب بشناسند.

امام على عليه السلام :با هر امر حقّى، حقيقتى است و با هر امر درستى، نورى.

1771 _ نور مؤمنان در قيامتقرآن:«آن روز كه مردان و زنان مؤمن را مى بينى كه نورشان پيشاپيش آنها و به جانب راستشان دوان است. [به آنان گويند : ]امروز مژدگانى شما باغ هايى است كه از زير [درختان] آن نهرها روان است؛ در آنها جاويدانيد. اين است همان كاميابى بزرگ».

.

ص: 1250

386 . مردم
1772 _ مردم
1773 _ برابرى مردم در حقوق

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به مردى كه عرض كرد : من دوست دارم در روز قيامت با نور و روشنايى به محشر آيم _فرمود : به هيچ كس ظلم نكن تا روز قيامت در نور و روشنايى محشور شوى.

386 مردم1772 _ مردمامام على عليه السلام :مردم مانند درختان هستند كه همگى از يك آب آبيارى مى شوند اما ميوه هايشان گوناگون است.

امام صادق عليه السلام :سه چيز است كه همه مردم به آنها نياز دارند : امنيت و عدالت و رفاه.

امام صادق عليه السلام :با همتايان [خود] از مردم و طبقات متوسط جامعه باشيد؛ كه معدن هاى گوهر را در ميان اينان مى يابيد.

1773 _ برابرى مردم در حقوقپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مردم همانند دندانه هاى شانه يكسان اند.

امام على عليه السلام :مردم در برابر حق يكسان اند.

امام على عليه السلام :مردم تا آدم با يكديگر يكسان و برابرند.

شرح نهج البلاغة_ به نقل از ابو اسحاق همدانى _: دو زن، يكى عرب و ديگرى از موالى (1) ، خدمت امام على عليه السلام آمدند و از حضرت طلب كمك كردند. حضرت، به يكسان مقدارى درهم و خوراك (گندم) به آنها داد ؛ زن عرب گفت : من زنى عرب هستم و اين زن، عجم است. حضرت فرمود : به خدا سوگند كه من در اين اموال براى فرزندان اسماعيل بر فرزندان اسحاق برترى نمى بينم.

.


1- .موالى به ايرانيان و غير عرب ها گفته مى شد كه در عراق و در ميان عرب ها زندگى مى كردند .

ص: 1252

1774 _ آنكه از مردم نيست
1775 _ تفسير واژه «اِمَّعه»
387 . خواب
1776 _ خواب
1777 _ پرهيز از پُرخوابى

ر.ك : تقوا ، باب 1866 .

1774 _ آنكه از مردم نيستامام صادق عليه السلام_ به مردى كه عرض كرد : آيااين خلايق همه در شمار آدميانند؟ _فرمود : از شمار آنان بيفكن كسى را كه مسواك نمى زند، كسى كه در جاى تنگ چهار زانو مى نشيند، كسى كه به چيزهاى بى ربط و بيهوده مى پردازد، كسى كه در موضوعاتى كه نمى داند بحث و مجادله مى كند، كسى كه بى جهت خود را در بستر بيمارى مى اندازد، كسى كه بدون مصيبتى سر و وضعش ژوليده و پريشان باشد، كسى كه با ياران خود درباره حقيقتى كه همه آنها بر آن همداستانند مخالفت كند، كسى كه به مفاخر پدران خود ببالد اما از كارهاى نيك و شايسته آنان بى بهره باشد، چنين كسى به خَلنگ (1) مى ماند كه پوسته هاى آن لايه لايه برداشته شود تا به مغزش برسد و نيز چنان است كه خداوند عز و جل فرموده است : «اينان نيستند مگر مانند چارپايان و بلكه اينان گمراهترند» . (2)

1775 _ تفسير واژه «اِمَّعه»تحف العقول :امام كاظم عليه السلام به فضل بن يونس فرمود : خير برسان و خير بگو و اِمَّعه نباش. عرض كردم : امّعه يعنى چه؟ فرمود : نگو : من با مردم هستم و من هم مثل يكى از مردم. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : اى مردم! دو راه بيشتر وجود ندارد : راه خوب و راه بد. پس نبايد راه بد نزد شما دوست داشتنى تر از راه خوب باشد.

ر.ك : تقليد ، باب 1561 .

387 خواب1776 _ خوابقرآن :«و خواب شما را [مايه] آسايش و استراحت (3) قرار داديم ».

«خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى باز مى ستاند و [نيز] روحى را كه در [موقع ]خوابش نمرده است [قبض مى كند] . پس آن نفسى را كه مرگ را بر او واجب كرده است نگاه مى دارد و آنهاى ديگر را تا هنگامى معيّن باز پس مى فرستد. قطعاً در اين امر براى مردمى كه مى انديشند نشانه هايى است».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوابْ برادر مرگ است،و بهشتيان نمى ميرند [و در بهشت نمى خوابند] .

امام رضا عليه السلام :خواب، سلطان مغز است و مايه قوام و نيروى بدن.

امام هادى عليه السلام :شب زنده دارى، خواب رالذتبخش تر مى كند.

1777 _ پرهيز از پُرخوابىامام باقر عليه السلام :موسى عليه السلام [به خداوند متعال]عرض كرد : كدام بنده ات نزد تو منفورتر است؟ فرمود : مردارِ شب و بيكارِ روز.

.


1- .گياهى است بصورت درختچه يا علف كه در نواحى گرم و معتدل مى رويد . (فرهنگ معين : 1 / 1437) .
2- .اعراف ، آيه 179 .
3- .سُبات : به معناى راحتى و آسايش است؛ زيرا خواب باعث آرامش و آسودگى قواى جسمانى از خستگى و رنجى مى شود كه هنگام بيدارى بر اثر تصرّفات نفْس در بدن عارض مى شود (الميزان : ج 20 ص162).

ص: 1254

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكُم وكَثرَةَ النَّومِ ؛ فإنَّ كَثرَهَ النَّومِ يَدَعُ صاحِبَهُ فَقيرا يَومَ القِيامَةِ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن خافَ البَياتَ قَلَّ نَومُهُ . (2)

عنه عليه السلام :ما أنقَضَ النَّومَ لعَزائمِ اليَومِ ! (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كَثرَةُ النَّومِ مَذهَبَةٌ للدِّينِ والدُّنيا . (4)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :لا تُعَوِّدْ عَينَيكَ كَثرَةَ النَّومِ ؛فإنّها أقَلُّ شَيءٍ في الجَسَدِ شُكرا . (5)

عنه عليه السلام :إنّ اللّهَ جَلَّ وعَزَّ يُبغِضُ العَبدَ النَّوّامَ الفارِغَ . (6)

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :مَن أكثَرَ المَنامَ رأَى الأحلامَ . (7)

1778_ صُعودُ روحِ المُومِنِ عِندَ النَّومِ إلَى السَّماءِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يَنامُ المُسلمُ وهُو جُنُبٌ ، ولا يَنامُ إلّا على طَهورٍ ، فإن لَم يَجِدِ الماءَ فلْيَتَيمَّمْ بالصَّعيدِ ؛ فإنَّ رُوحَ المُؤمنِ تَروحُ إلَى اللّهِ عَزَّوجلَّ فَيَلقاها ويُبارِكُ علَيها ، فإن كانَ أجَلُها قَد حَضَرَ جَعَلَها في مَكنونِ رَحمَتِهِ ، وإن لَم يَكُن أجَلُها قَد حَضَرَ بَعَثَ بِها مَعَ اُمَنائهِ مِن مَلائكَتهِ فيَرُدُّوها في جَسَدِهِ . (8)

(انظر) الروح : باب 847 .

1779 _ آدابُ النَّومِ1 _ النَّظافةُ:رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يَبيتَنَّ أحَدُكُم ويَدُهُ غَمرَةٌ ،فإن فَعَلَ فأصابَهُ لَمَمٌ لِلشَّيطانِ فلا يَلُومَنَّ إلّا نَفسَهُ . (9)

2 _ الطَّهارةُ:رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن نامَ علَى الوُضوءِ إن أدرَكَهُ المَوتُ في لَيلِهِ فهُو عِندَ اللّهِ شَهيدٌ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن تَطَهَّرَ ثُمّ أوى إلى فِراشِهِ باتَ وفِراشُهُ كمَسجِدِهِ . (11)

عنه عليه السلام :مَن تَطَهَّرَ ثُمّ أوى إلى فِراشِهِ ، باتَ وفِراشُهُ كمَسجِدِهِ ، فإن ذَكرَ أ نّهُ على غَيرِ وُضوءٍ فلْيَتَيمَّمْ مِن دِثارِهِ كائنا ما كانَ ، فإن فَعَلَ ذلكَ لَم يَزَلْ في الصَّلاةِ وذِكرِ اللّهِ عَزَّوجلَّ . (12)

3 _ عَرضُ النَّفسِ علَى الخَلاءِ:الخصال :قالَ أميرُ المؤمنين عليُّ بنُ أبيطالبٍ عليه السلام للحَسَنِ ابنِه عليه السلام : يا بُنَيَّ ، ألا اُعَلِّمُكَ أربَعَ خِصالٍ تَستَغني بِها عَنِ الطِّبِّ ؟ فقالَ : بلى يا أميرَ المؤمنينَ . قالَ : لا تَجلِسْ علَى الطَّعامِ إلّا وأنتَ جائعٌ ، ولا تَقُمْ عَنِ الطَّعامِ إلّا وأنتَ تَشتَهيهِ ، وجَوِّدِ المَضغَ ، وإذا نِمتَ فاعرِضْ نَفسَكَ علَى الخَلاءِ ، فإذا استَعمَلتَ هذا استَغنَيتَ عَنِ الطِّبِّ . (13)

.


1- .الاختصاص : 218.
2- .الأمالي للصدوق : 478 / 644 .
3- .نهج البلاغة : الحكمة 440 و الخطبة 241.
4- .الكافي : 5 / 84 / 1.
5- .تفسير العيّاشيّ : 2 / 115 / 149.
6- .الكافي : 5 / 84 / 2.
7- .الدرّة الباهرة : 43.
8- .بحار الأنوار : 81 / 153 / 8 .
9- .الأمالي للصدوق : 510 / 707 .
10- .بحار الأنوار : 76 / 183 / 7.
11- .ثواب الأعمال : 35 / 1.
12- .بحار الأنوار : 76 / 182 / 6.
13- .الخصال : 229 / 67.

ص: 1255

1778 _ بالا رفتن روح مؤمن به آسمان در وقت خواب
1779 _ آداب خوابيدن
1 _ پاكيزگى
2 _ طهارت
3 _ قضاى حاجت كردن

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از پرخوابى بپرهيزيد؛ زيرا پرخوابى صاحب خود را در روزقيامت تهيدست مى گذارد.

امام على عليه السلام :هر كه از شبيخون [مرگ ]بترسد، خوابش كم شود.

امام على عليه السلام :چه بسيار خواب ها[ى شبانه]كه تصميمات روز را برهم زده است.

امام صادق عليه السلام :پرخوابى، باعث از دست رفتن دين و دنياست.

امام كاظم عليه السلام :چشمانت را به پرخوابى عادت مده؛ زيرا چشم ها ناسپاس ترين عضو بدن هستند.

امام كاظم عليه السلام :خداوند عز و جل ، از بنده پرخوابِ بيكار نفرت دارد.

امام عسكرى عليه السلام :هر كه زياد بخوابد، خواب هاى پريشان بيند.

1778 _ بالا رفتن روح مؤمن به آسمان در وقت خوابامام على عليه السلام :مسلمان در حال جنابت نمى خوابدو جز با طهارت به خواب نمى رود؛ زيرا روح مؤمن به سوى خداوند عزّ و جلّ مى رود و خدا آن را مى پذيرد و بركتش مى دهد و چنانچه اجلش رسيده باشد، آن را در پناه رحمت خود قرار مى دهد و اگر هنوز اجلش نرسيده باشد، آن را به همراه فرشتگان امين خود مى فرستد و آن را به كالبدش بر مى گردانند.

ر.ك : روح ، باب 847 .

1779 _ آداب خوابيدن1 _ پاكيزگى:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ يك از شما با دست هاى چرب [از غذا] نخوابد. پس اگر چنين كرد و گزندى از شيطان به او رسيد كسى را جز خود سرزنش نكند.

2 _ طهارت:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه با وضو بخوابد، اگردر آن شب مرگش در رسد نزد خداوند شهيد به شمار مى آيد.

امام صادق عليه السلام :هركس طهارت (وضو) بگيردو سپس به بسترش رود، در آن شب بستر او چون مسجدش باشد.

امام صادق عليه السلام :هركه طهارت بگيرد و سپس به بسترش رود، در آن شب بستر او به منزله مسجد اوست و اگر يادش آيد كه وضو ندارد، به همان لحاف خود، هرچه باشد، تيمم كند، كه اگر چنين كرد پيوسته در نماز و ذكر خداوند عز و جل باشد.

3 _ قضاى حاجت كردن:الخصال :امام على عليه السلام به فرزند خود حضرت حسن عليه السلام فرمود : فرزندم! آيا چهار كار به تو نياموزم كه با به كار بستن آنها از طبابت بى نياز شوى؟ عرض كرد: چرا، اى امير المؤمنين. فرمود: بر سفره غذا منشين مگر وقتى كه گرسنه باشى، هنوز اشتها دارى از خوردن دست بكش، غذا را خوب بجو و هرگاه خواستى بخوابى قضاى حاجت كن. اگر اينها را به كار بندى از طبابت بى نياز خواهى شد.

.

ص: 1256

4 _ المُحاسَبةُ:الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا أوَيتَ إلى فِراشِكَ فانظُرْما سَلَكتَ في بَطنِكَ وما كَسَبتَ في يَومِكَ ، واذكُرْ أ نَّكَ مَيِّتٌ وأنَّ لكَ مَعادا . (1)

5 _ القِراءةُ والدُّعاءُ عِندَ النَّومِ:رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن قَرَأَ «قُلْ هُوَ اللّهُ أحَدٌ» حِينَ يأخُذُ مَضجَعَهُ ، غَفَرَ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ لَهُ ذُنوبَ خَمسينَ سَنَةً . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قَرأَ «ألْهاكُمُ التَّكاثُرُ» عِندَ مَنامِهِ وُقِيَ فِتنَةَ القَبرِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا آوى أحَدُكُم إلى فِراشِهِ ... لِيَقُلْ :اللّهُمّ إن أمسَكتَ نَفسي في مَنامي فاغفِرْ لَها ، وإن أرسَلتَها فاحفَظْها بما تَحفَظُ بهِ عِبادَكَ الصّالِحينَ . (4)

6 _ النَّومُ علَى القَفا أو علَى اليَمينِ:الإمامُ عليٌّ عليه السلام :النَّومُ على أربَعَةِ أوجُهٍ :الأنبياءُ عليهم السلام تَنامُ على أقفِيَتِهِم مُستَلقِينَ وأعيُنُهُم لا تَنامُ مُتَوَقِّعَةً لِوَحيِ اللّهِ عَزَّوجلَّ ، والمُؤمنُ يَنامُ على يَمينهِ مُستَقبِلَ القِبلَةِ ، والمُلوكُ وأبناؤها تَنامُ على شَمائلها لِيَستَمرئوا ما يأكُلونَ ، وإبليسُ وإخوانُهُ وكُلُّ مَجنونٍ وذوعاهَةٍ يَنامُ على وَجهِهِ مُنبَطِحا . (5)

7 _ الدُّعاءُ عِندَ الانتِباهِ:بحار الأنوار :إنَّ النَّبيَّ صلى الله عليه و آله كانَ إذا آوى إلى فِراشِهِ قالَ : «باسمِكَ اللّهُمّ أمُوتُ وأحيا» ، وإذا استَيقَظَ قالَ : «الحَمدُ للّهِ الّذي أحيانا بَعدَما أماتَنا وإلَيهِ النُّشورُ» . (6)

.


1- .بحار الأنوار : 76 / 190 / 21.
2- .الأمالي للصدوق : 64 / 27 .
3- .بحار الأنوار : 76 / 196 / 12.
4- .علل الشرائع : 589/34.
5- .الخصال : 263 / 140.
6- .بحار الأنوار : 76 / 218 / 25.

ص: 1257

4 _ رسيدگى به اعمال روز
5 _ قرائت قرآن و دعا در موقع خواب
6 _ خوابيدن به پشت يا به دست راست
7 _ دعا در وقت بيدار شدن

4 _ رسيدگى به اعمال روز:امام صادق عليه السلام :هرگاه به بسترت رفتى بينديش كه در آن روز چه غذايى روانه شكم خود كرده اى و چه به دست آورده اى و به ياد آر كه خواهى مرد و معادى در پيش دارى.

5 _ قرائت قرآن و دعا در موقع خواب:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس وقتى به بستر خودمى رود سوره «قل هو اللّه احد» را بخواند، خداوند گناهان پنجاه سال او را بيامرزد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس موقع خواب سوره «ألهاكم التكاثر» را بخواند از عذاب قبر محفوظ ماند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه فردى از شما به بسترش رفت... بگويد: «اللهم إن امسكت نفسى فى منامى فاغفر لها، و ان ارسلتها فاحفظها بما تحفظ به عبادك الصالحين؛ خداوندا! اگر جان مرا در خواب گرفتى، آن را بيامرز و اگر [به پيكرم ]بازگرداندى آن را چنانكه بندگان صالح خود را حفظ مى كنى حفظ كن » .

6 _ خوابيدن به پشت يا به دست راست:امام على عليه السلام :خوابيدن چهار صورت دارد: پيامبران عليهم السلام به پشت دراز مى كشند و مى خوابند، اما چشمانشان بيدار و منتظر وحى خداوند عزّ وجلّ است. مؤمن به دست راست و رو به قبله مى خوابد. شاهان و شاهزادگان به دست چپ مى خوابند، تا غذايى را كه مى خورند به هضم رسانند و ابليس و برادران او و هر ديوانه و آفت زده اى دَمَر مى خوابند.

7 _ دعا در وقت بيدار شدن:بحار الأنوار :پيامبر صلى الله عليه و آله هرگاه به بستر خودمى رفت، مى فرمود: «باسمك اللهم أموت و أحيا ؛ بارالها! به نام تو مى ميرم و زنده مى شوم» و هرگاه بيدار مى شد، مى فرمود: «الحمد للّه الذى احيانا بعد ما أماتنا واليه النشور ؛ ستايش خدايى راست كه پس از آن كه ميراند، زنده كرد و به سوى اوست رستاخيز».

.

ص: 1258

388 . نيّت
1780 _ نقش نيّت در عمل
1781 _ نقش نيّت در قيامت
1782 _ پاداش نيّت خوب

388 نيّت1780 _ نقش نيّت در عملپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى مردم! جز اين نيست كه اعمال به نيّت هاست و در حقيقت براى هر كس آن چيزى است كه نيّت مى كند. پس هركه هجرتش براى خدا و رسول او باشد، به سوى خدا و رسول او هجرت كرده است و هركه هجرتش براى رسيدن به چيزى از دنيا يا ازدواج كردن با زنى باشد، هجرتش به سوى همان چيزى است كه به نيّت آن هجرت كرده است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ هنگامى كه على عليه السلام را با فرماندهى سپاهى روانه جنگ كرد و مردى به برادر خود گفت: با ما در سپاه على به جنگ بيا شايد غلامى يا چهارپايى يا چيزى كه به دردمان بخورد به دست بياوريم _فرمود : جز اين نيست كه اعمال به نيّت هاست و براى هركس همان چيزى است كه نيّتش را دارد. پس هركه براى تحصيل آنچه نزد خداست بجنگد، بى گمان اجرش با خداست و هركس براى رسيدن به متاع دنيا يا به نيّت عقالى (زانوبند شتر) بجنگد ، او را [نصيب و پاداشى ]جز همان چه برايش جنگيده است، نباشد.

امام على عليه السلام :نيّت ، شالوده كار است .

امام زين العابدين عليه السلام :عمل جز به نيّت نيست.

امام صادق عليه السلام :هيچ بدنى در انجام آنچه نيّتِ بر آن قوى باشد، ناتوان نيست.

1781 _ نقش نيّت در قيامتالكافى :امام صادق عليه السلام فرمود : دوزخيان درحقيقت بدان سبب در آتش جاويدان مى شوند كه نيّت آنها در دنيا اين بوده كه اگر در آن جاويدان باشند براى هميشه خدا را نافرمانى كنند و بهشتيان در حقيقت بدان سبب در بهشت جاويدان مى مانند كه نيّت آنها در دنيا اين بوده كه اگر در آن باقى بمانند براى ابد خدا را اطاعت كنند. پس جاودانگى هر دو گروه به سبب نيّت هاست. حضرت سپس آيه «بگو : هر كس فراخور خويش عمل مى كند» (1) را تلاوت كرد و فرمود: يعنى بر پايه نيّت خود.

امام صادق عليه السلام :خداوند در روز قيامت مردم را مطابق نيّت هايشان محشور مى كند.

1782 _ پاداش نيّت خوبكنز العمّال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : افرادى را درمدينه باقى گذاشتيم كه هيچ وادى اى را نپيموديم و بر هيچ تپه اى بالا نرفتيم و در هيچ سراشيبى قدم نگذاشتيم، مگر اينكه آنان نيز با ما بودند. عرض كردند: چگونه با ما هستند، در حالى كه حضور پيدا نكردند؟ فرمود: نيّت هايشان [با ماست] .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى ابوذر! قصد كار نيك كن هرچند انجامش ندهى، تا از غافلان نوشته نشوى.

امام على عليه السلام :نيّت خوب، خود يك عمل است.

نهج البلاغة :امام على عليه السلام به مردى كه دوست داشت برادرش نيز مى بود تا پيروزى خدا بر دشمنانش را در جنگ جمل ببيند فرمود : آيا دل برادرت با ماست؟ عرض كرد: آرى. حضرت فرمود: پس، او با ما بوده است. هر آينه در اين سپاه ما افرادى حضور داشته اند كه هنوز در پشت پدران و زهدان مادرانند. به زودى روزگار آنان را به جهان هستى آورد و با وجود آنها [جبهه] ايمان نيرو گيرد.

.


1- .إسراء ، آيه 84 .

ص: 1260

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :على قَدرِ النِّيَّةِ تَكونُ مِن اللّهِ العَطِيَّةُ . (1)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إذا عَلِمَ اللّهُ تعالى حُسنَ نِيَّهٍ مِن أحَدٍ ، اكتَنَفَهُ بالعِصمَةِ . (2)

1783 _ نِيَّةُ المُؤمِنِ خَيرٌ مِن عَمَلِهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :نِيَّةُ المُؤمنِ خَيرٌ مِن عَمَلِهِ ، ونِيَّهُ الكافِرِ شَرٌّ مِن عَمَلِهِ، وكُلُّ عامِلٍ يَعمَلُ على نِيَّتِهِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :نِيَّةُ المُؤمنِ أبلَغُ مِن عَمَلِهِ ، وكذلكَ الفاجِرُ . (4)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :نِيَّةُ المُؤمنِ أفضَلُ مِن عَمَلِهِ ؛ وذلكَ لأ نّهُ يَنوي مِن الخَيرِ ما لا يُدرِكُهُ ، ونِيَّةُ الكافِرِ شَرٌّ مِن عَمَلِهِ ؛ وذلكَ لأنَّ الكافِرَ يَنوي الشَّرَّ ويأمَلُ مِن الشَّرِّ ما لا يُدرِكُهُ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في الجَوابِ عَن عِلَّةِ فَضلِ نِيَّةِ المُؤمنِ على عَملِهِ _: لأنَّ العَمَلَ رُبَّما كانَ رِياءً لِلمَخلوقينَ، والنِّيَّةُ خالِصَةٌ لرَبِّ العالَمينَ، فيُعطي تَعالى علَى النِّيَّةِ ما لا يُعطي علَى العَمَلِ . (6)

1784 _ الحَثُّ عَلَى النِّيَّةِ الصّالحَةِ في كُلِّ شَيءٍرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا أبا ذرٍّ ، لِيَكُن لَكَ في كُلِّ شَيءٍنِيَّةٌ صالِحَةٌ ، حتّى في النَّومِ والأكلِ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لابُدَّ لِلعَبدِ مِن خالِصِ النِّيَّهِ في كُلِّ حَرَكَةٍ وسُكونٍ ؛ لأ نَّهُ إذا لَم يَكُن هذا المَعنى يَكونُ غافِلاً . (8)

1785 _ حُسنُ النِّيَّةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أفضَلُ العَمَلِ النِّيَّةُ الصّادِقَةُ . (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :حُسنُ النِّيَّةِ جَمالُ السَّرائرِ . (10)

عنه عليه السلام :جَميلُ النِّيَّةِ سَبَبٌ لِبُلوغِ الاُمنِيَّةِ . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن حَسُنَت نِيَّتُهُ زادَ اللّهُ في رِزقِهِ . (12)

عنه عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عن حَدِّ العِبادَةِ التي إذا فَعَلَها فاعِلُها كانَ مُؤدِّيا _: حُسنُ النِّيَّةِ بالطّاعَةِ . (13)

1786 _ سوءُ النِّيَّةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :سُوءُ النِّيَّةِ داءٌ دَفينٌ . (14)

عنه عليه السلام :عِندَ فَسادِ النِّيَّةِ تَرتَفِعُ البَرَكَةُ . (15)

عنه عليه السلام :إذا فَسَدَتِ النِّيَّةُ وَقَعَتِ البَلِيَّةُ . (16)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ المُؤمنَ لَيَنوي الذَّنبَ فيُحرَمُ رِزقَهُ . (17)

.


1- .غرر الحكم : 6193.
2- .أعلام الدين : 301.
3- .الكافي : 2 / 84 / 2.
4- .الأمالي للطوسيّ : 454 / 1013.
5- .علل الشرائع : 524 / 2.
6- .علل الشرائع : 524 / 1.
7- .مكارم الأخلاق : 2 / 370 / 2661.
8- .بحار الأنوار : 70 / 210 / 32.
9- .كنز العمّال : 7238.
10- .غرر الحكم : 4806
11- .غرر الحكم : 4766.
12- .المحاسن : 1 / 406 / 922.
13- .الكافي : 2 / 85 / 4.
14- .غرر الحكم : 5568
15- .غرر الحكم : 6228
16- .غرر الحكم : 4021 .
17- .بحار الأنوار : 71 / 247 / 6 ، ثواب الأعمال : 288 / 1.

ص: 1261

1783 _ نيّت مؤمن بهتر از عمل اوست
1784 _ ترغيب به داشتن نيّت پاك در هر كارى
1785 _ نكويى نيّت
1786 _ بد نيّتى

امام على عليه السلام :دهِش خداوند به هركس، به اندازه نيّت اوست.

امام باقر عليه السلام :هرگاه خداوند متعال در كسى حسن نيّتى ببيند، او را با عصمت پوشش مى دهد .

1783 _ نيّت مؤمن بهتر از عمل اوستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نيّت مؤمن، بهتر از عمل اوست و نيّت كافر، بدتر از عمل اوست و هر عمل كننده اى مطابق نيّت خود عمل مى كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نيّت مؤمن، رساننده تر از عمل اوست و همين طور فاجر (كافر).

امام باقر عليه السلام :نيّت مؤمن برتر از عمل اوست؛ چون گاه نيّت كارهاى خير مى كند، اما موفق به انجام آنها نمى شود و نيّت كافر بدتر از عمل اوست؛ زيرا كافر نيّت بد در سر مى پروراند و به انجام بدى هايى اميد مى بندد ليكن امكان به كار بستن آنها را نمى يابد.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از علّت برترى نيّت مؤمن بر عمل او _فرمود : چون عمل گاه ممكن است براى ريا و خودنمايى به مخلوقين صورت گيرد، اما نيّت به طور خالص از آنِ پروردگار جهانيان است. بنابراين، خداى متعال براى نيّت چيزى عطا مى كند كه براى عمل عطا نمى كند.

1784 _ ترغيب به داشتن نيّت پاك در هر كارىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى ابوذر! بايد در هر كارى نيّتى پاك داشته باشى حتى در خوابيدن و خوردن.

امام صادق عليه السلام :بنده بايد در تمام حركات و سكنات خود نيّت خالص [براى خدا ]داشته باشد؛ زيرا اگر اين معنا در كار نباشد، در شمار غافلان است.

1785 _ نكويى نيّتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين عمل، نيّت صادق است.

امام على عليه السلام :نكويى نيّت، زيبايى درون هاست.

امام على عليه السلام :نيّت نيكو، سبب رسيدن به آرمان و آرزوست.

امام صادق عليه السلام :هر كه نيّتش نيكو شود، خداوندبر روزيش بيفزايد.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از اندازه عبادتى كه چون كسى انجام دهد وظيفه خود را انجام داده است _فرمود : حسن نيّت داشتن در طاعت.

1786 _ بد نيّتىامام على عليه السلام :بد نيّتى، دردى پنهان و نهفته است.

امام على عليه السلام :با فاسد شدن نيّت، بركت مى رود.

امام على عليه السلام :هر گاه نيّت فاسد شود، بلا وگرفتارى پيش آيد.

امام صادق عليه السلام :به راستى كه مؤمن نيّت گناه مى كند و بدان سبب از روزى خود محروم مى شود.

.

ص: 1262

389 . هجرت
1787 _ تداوم هجرت
1788 _ برترين هجرت
1789 _ وجوب هجرت كردن از سرزمين گنهكاران
1790 _ نهى از تعرّب بعد از هجرت

389 هجرت1787 _ تداوم هجرتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى مردم! مهاجرت كنيد و به اسلام چنگ در زنيد؛ زيرا تا زمانى كه جهاد باشد هجرت قطع نمى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هجرت دو گونه است: يك هجرت، دورى كردن از گناهان است و ديگرى آن است كه به سوى خداى متعال و رسول او هجرت كنى و تا زمانى كه توبه پذيرفته مى شود هجرت قطع نمى شود.

امام على عليه السلام :هجرت همچنان به قوّت اوّليه خودباقى است. خداوند را نيازى به مردم روى زمين نيست، چه به آنان كه ايمان خويش را پنهان دارند و چه به آنان كه آشكارش سازند. نام هجرت بر كسى نهاده نمى شود، مگر به شناخت حجّت خدا در زمين. پس كسى كه آن حجّت را بشناسد و بدان اقرار كند، مهاجر است و كسى كه حجّت به او برسد و گوشش آن را بشنود و دلش پذيرايش گردد، مستضعف خوانده نمى شود.

امام باقر عليه السلام :هر كه داوطلبانه به اسلام در آيد،او مهاجر است.

1788 _ برترين هجرتقرآن:«و از پليدى دور شو».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين هجرت، آن است كه از آنچه خدا خوش ندارد هجرت (دورى) كنى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين هجرت، آن است كه از بدى هجرت (دورى) كنى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مهاجر كسى است كه از خطاها و گناهان دور شود.

1789 _ وجوب هجرت كردن از سرزمين گنهكارانقرآن:«كسانى كه بر خويشتن ستمكار بوده اند [وقتى ]فرشتگان جانشان را مى گيرند، مى گويند: در چه [وضعى] بوديد؟ پاسخ مى دهند: ما در زمين از مستضعفان بوديم. مى گويند: مگر زمين خدا وسيع نبود تا در آن مهاجرت كنيد؟ پس، آنان جايگاهشان دوزخ است و دوزخ بد سرانجامى است».

«اى بندگان من كه ايمان آورده ايد! به راستى كه زمين من پهناور است. پس [تنها] مرا بپرستيد».

حديث:امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «اى بندگان من كه ايمان آورده ايد ! به راستى كه زمين من ...» _فرمود : هرگاه در سرزمينى كه تو در آن به سر مى برى خداوند نافرمانى شد، از آنجا به جاى ديگر كوچ كن.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس براى دين خود از سرزمينى به سرزمينى ديگر، ولو به اندازه يك وجب زمين باشد، بگريزد، سزاوار بهشت باشد و همدم ابراهيم و محمّد است .

1790 _ نهى از تعرّب بعد از هجرتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به على عليه السلام _فرمود : بعد از هجرت، تعرّب [جايز ]نيست.

.

ص: 1264

390 . قهر كردن
1791 _ هشدار درباره قهر كردن

امام على عليه السلام :از جمله گناهان بزرگ ، كشتن عمدى مؤمن و ... و بازگشت به جاهليت پس از هجرت است .

امام صادق عليه السلام :متعرِّب بعد از هجرت، كسى است كه بعد از شناختن اين امر (ولايت اهل بيت) آن را رها كند.

امام رضا عليه السلام :خداوند تعرّب بعد از هجرت را حرام فرمود؛ چون باعث برگشتن از دين و دست شستن از يارى پيامبران و حجّتها[ى خدا] عليهم السلام و نيز تباهى و از بين بردن حقّ هر صاحب حقّى مى شود، چون با باديه نشينان همنشين مى شود و همچنين اگر كسى دين را كاملاً شناخت، براى او جايز نيست در ميان مردمان نادان و بى خبر [از دين و معارف آن ]سكونت كند؛ چون بيم آن مى رود كه دست از علم بردارد و با نادانان در آيد و در جهل غوطه ور شود.

390 قهر كردن1791 _ هشدار درباره قهر كردنحديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قهر كردن مسلمان با برادرش، مانند ريختن خون اوست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى ابوذر! از قهر كردن با برادرت بپرهيز؛ زيرا با وجود قهر بودن عمل پذيرفته نمى شود.

امام صادق عليه السلام :تا زمانى كه دو مسلمان با يكديگر قهر باشند، ابليس خوشحال است و هرگاه با هم ديدار (آشتى) كنند، زانوهايش به هم خورد و بندهايش از هم بگسلد و فرياد زند: اى واى بر من، هلاك شدم.

الكافى :امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ گاه دو مرد با حالت قهر از يكديگر جدا نشوند، مگر اينكه يكى از آن دو سزاوار بيزارى [خدا و رسولش از او ]و لعنت باشد و چه بسا كه هر دوى آنها سزاوار اين امر باشند. معتّب عرض كرد: خدا مرا فدايتان گرداند، ظالم، درست [كه مستحق اين كيفر است ]اما مظلوم چرا؟ حضرت فرمود: براى آنكه برادرش را به آشتى با خود دعوت نمى كند و از سخن او چشم نمى پوشد. شنيدم پدرم مى فرمود: هرگاه دو نفر با هم ستيزه كردند و يكى از آن دو بر ديگرى چيره آمد، بايد آنكه در حقّ او ستم شده نزد آن ديگرى برود و به او بگويد: اى برادر! ستمكار منم، تا قهر و جدايى ميان او و رفيقش برطرف شود؛ زيرا خداوند تبارك و تعالى داورى عادل است و حقّ ستمديده را از ستمگر مى ستاند.

.

ص: 1266

1792 _ النَّهيُ عن هِجرَةِ الأخِ فَوقَ ثَلاثٍرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا هِجرَةَ فَوقَ ثَلاثٍ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَحِلُّ للمُؤمنِ أن يَهجُرَ أخاهُ فَوقَ ثَلاثَةِ أيّامٍ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تَحِلُّ الهِجرَةُ فَوقَ ثَلاثَةِ أيّامٍ ، فإنِ التَقَيا فسَلَّمَ أحَدُهُما فَرَدَّ الآخَرُ اشتَرَكا في الأجرِ ، وإن لَم يَرُدَّ بَرِئَ هذا مِن الإثمِ ، وباءَ بهِ الآخَرُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تَدابَرُوا، ولا تَقاطَعُوا، وكُونواعِبادَ اللّهِ إخوانا ، هَجرُ المُؤمنَينِ ثَلاثا ، فإن تَكَلَّما وإلّا أعرَضَ اللّهُ عَزَّوجلَّ عَنهُما حتّى يَتَكلَّما . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :أيُّما مُسلِمَينِ تَهاجَرا فمَكَثا ثَلاثالا يَصطَلِحانِ إلّا كانا خارِجَينِ مِن الإسلامِ ،ولَم يَكُن بَينَهُما وَلايَةٌ ، فأيُّهُما سَبَقَ إلى كلامِ أخيهِ كانَ السّابِقَ إلَى الجَنَّةِ يَومَ الحِسابِ . (5)

بحار الأنوار عن حمران عن الإمامِ الباقرِ عليه السلام :ما مِن مُؤمنَينِ اهتَجَرا فَوقَ ثَلاثٍ إلّا وَبَرِئتُ مِنهُما في الثّالِثَةِ ، فقيلَ لَهُ : يابنَ رسولِ اللّهِ ، هذا حالُ الظّالِمِ فما بالُ المَظلومِ ؟ فقالَ عليه السلام : ما بالُ المَظلومِ لا يَصيرُ إلَى الظّالِمِ فيَقولُ : أنا الظّالِمُ ، حتّى يَصطَلِحا ؟! (6)

.


1- .الكافي : 2 / 344 / 2.
2- .كنز العمّال : 24793.
3- .الترغيب والترهيب : 3 / 457 / 7.
4- .الترغيب والترهيب : 3 / 457 / 8.
5- .الكافي : 2 / 345 / 5.
6- .بحار الأنوار : 75 / 188 / 10 .

ص: 1267

1792 _ نهى از قهر بودن با برادر بيش از سه روز

1792 _ نهى از قهر بودن با برادر بيش از سه روزپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قهر بيش از سه روز، روا نيست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روا نيست كه مؤمن بيش از سه روز با برادرش قهر باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قهر كردن بيش از سه روزروا نيست. پس اگر با هم رو به رو شدند و يكى از آن دو سلام كرد و ديگرى جواب سلامش را داد، هر دو در ثواب شريك هستند، ولى اگر جوابش را نداد، آن كه سلام كرده از گناه مبرّاست و ديگرى گنهكار است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با يكديگر قهر نكنيد و از هم نَبُريد و با هم، اى بندگان خدا، برادر باشيد. قهر كردن دو مؤمن سه روز است؛ اگر [پس از سه روز ]با هم صحبت نكردند خداوند عز و جل از آن دو روى گرداند تا زمانى كه با هم صحبت كنند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر دو مسلمانى كه با هم قهر كنند و سه روز به قهر خود ادامه دهند و آشتى نكنند، هر دو از اسلام بيرون روند و ميان آنان هيچ پيوند دينى نباشد و هركدام از آنان پيش از ديگرى با برادرش حرف بزند، در روز حسابرسى جلوتر به بهشت رود.

بحار الأنوار_ به نقل از حمران _: امام باقر عليه السلام فرمود : هيچ دو مؤمنى بيش از سه روز با يكديگر قهر نكردند، مگر اينكه در روز سوم من از آن دو بيزار شدم. عرض شد: يابن رسول اللّه ! آنكه ظالم و مقصّر است، درست [چون حقّش همين است ]اما مظلوم چرا؟ فرمود: چرا آن مظلوم پيش مقصّر نمى رود و نمى گويد: مقصّر منم، تا آشتى كنند؟

.

ص: 1268

391 . هدايت
1793 _ هدايت عامّه خداوند
1794 _ زنده كردن از طريق هدايت
1795 _ ثواب هدايت كردن
1796 _ هدايت كردن، ويژه خداوند است

391 هدايت1793 _ هدايت عامّه خداوندقرآن:«گفت: پروردگار ما آن كسى است كه هر چيزى را خلقتى كه در خور اوست داد، سپس هدايت كرد».

حديث:امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «براستى كه ما راه را به او نشان داديم...» (1) _فرمود : يعنى ما راه را به او شناسانديم؛ يا آن را در پيش مى گيرد و يا رهايش مى كند.

1794 _ زنده كردن از طريق هدايتقرآن:«و هركس، كسى را زنده كند، چنان است كه همه مردم را زنده كرده است».

حديث:امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از همين آيه _فرمود : يعنى كسى كه ديگرى را از گمراهى به راه راست درآورد، مانند اين است كه او را زنده كرده است و كسى كه ديگرى را از راه راست به گمراهى كشاند، او را كشته است.

1795 _ ثواب هدايت كردنبحارالأنوار :روايت شده است كه داوود عليه السلام تنها به صحرا رفت. پس خداوند به او وحى فرمود: اى داوود! چه شده است كه تو را تنها مى بينم؟ عرض كرد: معبودا! شوق ديدار تو در جانم شدّت گرفته و ميان من و خلق تو حائل گشته است. خداوند به او وحى فرمود: به ميان آنان برگرد؛ زيرا اگر تو يك بنده گريز پا را نزد من بياورى نام تو را در لوح، با صفت ستوده ثبت مى كنم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ هنگامى كه على عليه السلام را به يمن فرستاد _فرمود : اى على! هرگز با كسى جنگ مكن مگر اينكه قبلاً او را [به اسلام ]دعوت كرده باشى كه به خدا سوگند، اگر خداوند كسى را به دست تو هدايت كند برايت بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع و غروب مى كند ؛ و تو بر شخص هدايت شده ولايت دارى ، اى على .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به مردى كه خواهش كرد او را سفارشى كند _فرمود : به تو سفارش مى كنم كه چيزى را شريك خدا نگردانى... و مردم را به اسلام فراخوان و بدان كه به ازاى هر كس كه دعوت تو را پاسخ دهد، ثواب آزاد كردن بنده اى از فرزندان يعقوب خواهى داشت.

1796 _ هدايت كردن، ويژه خداوند استقرآن:«در حقيقت، تو هر كه را دوست دارى نمى توانى راهنمايى كنى، بلكه خداست كه هركه را بخواهد راهنمايى مى كند و او به هدايت پذيران داناتر است».

حديث:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند جلّ جلاله فرمود: اى بندگان من! همه شما گمراهيد، مگر كسى كه من هدايتش كنم و همه شما نيازمنديد، مگر كسى كه من توانگرش سازم و همه شما گنهكاريد، مگر كسى كه من او را از گناه نگهدارم.

.


1- .انسان ، آيه 3 .

ص: 1270

1797 _ كسانى كه خداوند هدايتشان مى كند
392 . هديه
1798 _ تشويق به هديه دادن
1799 _ حرام بودن هديه دادن به كارگزاران حكومتى

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من [فقط] براى دعوت ورساندن [پيام خدا] برانگيخته شده ام و در كار هدايت، هيچ اختيارى ندارم و ابليس نيز براى آراستن [گناهان در نظر مردم ]آفريده شد و در كار گمراه كردن هيچ اختيارى ندارد.

1797 _ كسانى كه خداوند هدايتشان مى كندقرآن:«هيچ مصيبتى جز به اذن خدا نرسد و كسى كه به خدا بگرود، دلش را به راه آورد و خدا[ست كه] به هر چيزى داناست».

«و كسانى كه براى ما كوشيده اند، به يقين راه هاى خود را به آنان مى نمايانيم و به راستى كه خدا با نيكوكاران است».

«بى ترديد خدا مردم ستمكار را راهنمايى نمى كند».

«آرى، خدا گروه كافران را هدايت نمى كند».

حديث:امام باقر عليه السلام_ در نامه خود به سعد الخير _نوشت : خداوند تبارك و تعالى بردبار و داناست. در حقيقت بر كسى خشم مى گيرد كه خشنودى او را نپذيرد و از كسى دريغ مى كند كه عطاى او را نپذيرد و كسى را بى راه مى گذارد كه هدايتش را نپذيرد.

392 هديه1798 _ تشويق به هديه دادنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به يكديگر هديه دهيد، تانسبت به همديگر با محبت شويد. به يكديگر هديه دهيد؛ زيرا هديه كينه ها را مى برد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هديه دادن، محبّت مى آورد و برادرى را نگه مى دارد و كينه و دشمنى را مى برد . براى يكديگر هديّه ببريد تا دوستدار هم شود .

امام على عليه السلام :اگر به برادر مسلمان خود هديه اى دهم كه به كارش آيد، خوشتر است نزد من از اينكه همانند آن هديه صدقه دهم.

1799 _ حرام بودن هديه دادن به كارگزاران حكومتىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هدايايى كه به كارگزاران پيشكش مى شود، خيانت است.

صحيح البخارى :پيامبر صلى الله عليه و آله مردى از بنى اسدبه نام ابن اُتبيّه (1) را مأمور جمع آورى زكات كرد.چون اموال زكات را آورد، عرض كرد: اين براى شماست و اين هم به خود من هديه شده است. رسول خدا صلى الله عليه و آله بر منبر ايستاد... و پس از حمد و ثناى خداوند، فرمود: چه شده است كه كارگزار را مى فرستيم و وقتى مى آيد مى گويد: اين از آنِ توست و اين از آنِ من؟! چرا در خانه پدر و مادرش نمى نشيند تا ببيند آيا باز هم براى او هديه مى آورند يا نه؟! سوگند به آنكه جان من در دست اوست [آن كارگزار ]هيچ چيز بر ندارد مگر اينكه روز قيامت آن را بر دوش خود كشد، در حالى كه اگر شتر باشد صداى شتر و اگر گاو باشد صداى گاو و اگر گوسفند باشد صداى گوسفند مى دهد .

.


1- .در الترغيب والترهيب (ج 1 ص 564 ح 9) از اين شخص به نام: ابن اللُتبيّه (به ضمّ لام وسكون تاء وكسر باء وتشديد ياء) نام برده شده كه منسوب به تيره اى است به نام بنى لُتْب. _ م .

ص: 1272

1800 _ النَّهيُ عَن قَبولِ هَدِيَّةِ المُشرِكِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّا لانَقبَلُ هَدِيَةَ مُشرِكٍ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله نَهى عَن زَبْدِ المُشرِكينَ ؛ يُريدُ هَدايا أهلِ الحَربِ . (2)

1801 _ الحَثُّ عَلى قَبولِ الهَدِيَّةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لَو اُهدِيَ إلَيَّ كُراعٌ (3) لَقَبِلتُهُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مِن تَكرِمَةِ الرّجُلِ لأخيهِ المُسلمِ أن يَقبَلَ تُحفَتَهُ ، ويُتحِفَهُ بما عِندَهُ ، ولا يَتَكَلّفَ لَهُ شيئا . (5)

كنز العمّال عن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لِعائشةَ لَمّاأهدَت إلَيها امرأةٌ مِسكينَةٌ هَدِيَّةً فلَم تَقبَلْها رَحمَةً لَها _: ألَا قَبِلتيها مِنها وكافَيتيها مِنها؟! فلا تَرى أ نَّكِ حَقَّرتيها ! يا عائشةُ ، تَواضَعي فإنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُتواضِعينَ ويُبغِضُ المُستَكبِرينَ . (6)

(انظر) الكرم : باب 1597 .

1802 _ العائِدُ في هِبَتِهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :العائدُ فِي هِبَتِهِ كالعائدِ فيقَيئهِ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في الرّجُلِ يَخرُجُ بِالصَّدَقَهِ لِيُعطِيَها السّائلَ فيَجِدَهُ قد ذَهَبَ _: فلْيُعطِها غَيرَهُ ، ولا يَرُدَّها في مالِهِ . (8)

.


1- .كنز العمّال : 14475، 14479.
2- .الجعفريّات : 82 .
3- .الكُراع : هو مادون الرُّكبة من الساق (النهاية : 4/165) .
4- .الكافي : 5/143/9
5- .الكافي : 5/143/8.
6- .كنز العمّال : 14482
7- .كنز العمّال : 46164.
8- .بحار الأنوار : 103/189/5.

ص: 1273

1800 _ نهى از پذيرفتن هديه مشرك
1801 _ تشويق به پذيرفتن هديه
1802 _ پس گرفتن بخشش

1800 _ نهى از پذيرفتن هديه مشركپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ما هديه هيچ مشركى را نمى پذيريم.

امام على عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله از پذيرفتن عطاى مشركان نهى فرمود؛ منظورش هداياى حربيان بود.

1801 _ تشويق به پذيرفتن هديهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر پاچه گاو يا گوسفندى هم به من هديه دهند، آن را مى پذيرم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از احترام مرد به برادرش اين است كه پيشكش او را بپذيرد و از همان چيزى كه نزد خود دارد به او پيشكشى دهد و براى پيشكش دادن چيزى به او، خود را به تكلّف و زحمت نيندازد.

كنز العمّال :زن مستمندى هديه اى براى عايشه آورد، اما عايشه از روى ترحّم و دلسوزى آن را قبول نكرد. پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: چرا آن را قبول نكردى و متقابلاً هديه اى به او ندادى كه فكر نكند او را تحقير كرده اى؟ اى عايشه! فروتن باش؛ زيرا خداوند فروتنان را دوست مى دارد و از افراد متكبّر نفرت دارد.

ر.ك : بزرگوارى ، باب 1597 .

1802 _ پس گرفتن بخششپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه بخشش خود را پس بگيرد، مانند كسى است كه استفراغش را بخورد.

امام صادق عليه السلام_ درباره مردى كه صدقه اى مى آورد تا به سائل بدهد، اما وقتى دَم در مى آيد مى بيند او رفته است _فرمود : بايد آن را به سائل ديگرى بدهد و به مالش برنگرداند.

.

ص: 1274

393 . پيرى
1803 _ پيرى و فرتوتى
1804 _ آنچه هنگام پيرى در انسان جوان مى شود
1805 _ آنچه موجب پيرى و فرتوتى زودرس
394 . نابودى
1806 _ عوامل نابودكننده

393 كهنسالى1803 _ پيرى و فرتوتىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آدميزاد راست ايستاده است و نود و نه عامل مرگ در كنارش صف كشيده اند. اگر اين عوامل مرگ به او اصابت نكنند به پيرى و فرتوتى مى رسد.

امام على عليه السلام :حاصل زندگى دراز، بيمارى و پيرى است.

1804 _ آنچه هنگام پيرى در انسان جوان مى شودپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آدمى پير مى شود و دوچيز دراو جوان مى گردد: آزمندى و آرزو.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آدميزاده پير مى شود و دو چيزدر وجود او جوان مى گردد: آزمندى به مال، و آزمندى به زندگى.

1805 _ آنچه موجب پيرى و فرتوتى زودرس مى شودامام على عليه السلام :اندوه ، نيمى از پيرى است.

امام صادق عليه السلام :چهار چيز است كه پيرى زودرس مى آورد: خوردن گوشت نمك سود، نشستن روى زمين نمناك، بالا رفتن از پلكان، و نزديكى كردن با پير زنان.

394 نابودى1806 _ عوامل نابودكنندهقرآن:«و ما آبادى ها را تا مردمشان ستمگر نبودند، نابود كننده نبوده ايم».

ر.ك : انفال : آيه 54 و يونس : آيه 13 و ابراهيم : آيه 13 و كهف : آيه 59 و حجّ : آيه 45 و شعرا : آيه 139 و دخان : آيه 37 .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عوامل نابود كننده عبارتنداز: فرمانبرى از بخل، پيروى از هوس و خودپسندى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به راستى كه درهم و دينارپيشينيان شما را نابود كرد و همين دو نابود كننده شماست.

امام على عليه السلام :پيشينيان شما كه نابود شدنددر حقيقت بدان سبب به هلاكت در افتادند كه مرتكب گناهان مى شدند و علما و احبار آنان را نهى نمى كردند... .

امام على عليه السلام :كسى كه يقين را به شك فروخت و حق را به باطل و آخرت را به دنيا ، نابود شد .

امام على عليه السلام :انسانى كه قدر و اندازه خود را نشناسد، نابود شود.

امام على عليه السلام :در [راه] من دو گروه هلاك شوند: دوست افراطى و دشمن كينه توز.

.

ص: 1276

395 . همّت
1807 _ فضيلت بلند همّتى
1808 _ نتايج بلند همّتى

امام صادق عليه السلام :دو كار ، هلاكتبار است: به رأى خود براى مردم فتوا دهى، يا ندانسته از چيزى (عقيده اى) پيروى كنى.

امام صادق عليه السلام :خداوند شش گروه را به سبب شش خصلت نابود مى كند: فرمانروايان را به سبب ستمگرى، عرب ها را به سبب تعصّب، ملّاكان را به سبب كبر، بازرگانان را به سبب خيانت، روستاييان را به سبب نادانى و فقيهان را به سبب حسادت.

395 همّت1807 _ فضيلت بلند همّتىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال كارهاى والا و شريف را دوست دارد و كارهاى پست و حقير را خوش ندارد.

امام على عليه السلام :ارزش مرد، به اندازه همّت اوست.

امام على عليه السلام :هركه همّتش والا باشد، ارزشش عظيم شود.

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _گفت: [بارخديا!]از گواهى و شهادت، عادلانه ترين آن را از تو مسألت دارم و از عبادت ، با نشاط ترين آن را... و از همّت ، عاليترين آن را.

امام باقر عليه السلام :هيچ شرافتى (افتخارى) چون بلندهمّتى نيست.

1808 _ نتايج بلند همّتىامام على عليه السلام :بردبارى و وقار دو همزادند كه از بلندى همّت زاده مى شوند.

امام على عليه السلام :كَرَم داشتن، زاييده بلندى همّت است.

امام على عليه السلام :كردار زيبا، از بلندى همّت خبر مى دهد.

امام على عليه السلام :اندوه ها به اندازه همّت ها و خواسته هاست.

.

ص: 1278

1809 _ كوتَه همّتى
1810 _ هر كه همّتش شكمش باشد
396 . هوس
1811 _ هوس ، الهه اى است پرستيده
1812 _ هشدار در مورد هوسرانى

امام على عليه السلام :حميّت (عار داشتن از زشتى ها)به اندازه همّت است.

امام على عليه السلام :شجاعت مرد، به اندازه همّت اوست.

امام باقر عليه السلام :عزّتِ طمع نداشتن را با بلندى همّت به دست آر.

1809 _ كوتَه همّتىامام على عليه السلام :هر كه همّتش حقير باشد، فضيلتش از بين برود.

امام على عليه السلام :رشك بردن بر نعمت دوست، از دون همّتى است.

امام على عليه السلام :آدم حقير، همّت ندارد.

امام صادق عليه السلام :سه چيز انسان را از رفتن در پى مقامات عاليه و اهداف بلند باز مى دارد: كوتاهى همّت، چاره انديش نبودن، و سستى انديشه.

1810 _ هر كه همّتش شكمش باشدپيامبرخدا صلى الله عليه و آله :هركه همّتش خوراكش باشد،ارزشش به اندازه همان چيزى است كه مى خورد.

امام على عليه السلام :هر كه همّتش چيزى باشد كه وارد شكمش مى شود، ارزش او به اندازه همان چيزى است كه از شكمش خارج مى شود.

امام على عليه السلام :چه دور است خير و خوبى ازكسى كه همّ و غمش شكم و شرمگاه اوست.

ر.ك : خوردن ، باب 64 .

396 هوس1811 _ هوس ، الهه اى است پرستيدهقرآن:«پس، آيا ديدى كسى را كه هواى خويش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانيده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر ديده اش پرده نهاده است؟ آيا پس از خدا چه كسى او را هدايت خواهد كرد؟ آيا پند نمى گيريد؟».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در زير اين آسمان ، هيچ معبودى كه به جاى خداوند پرستيده شود، نزد خدا منفورتر از هواى نفْس نيست.

امام على عليه السلام :هوس، الهه اى پرستيده است و خرد دوستى پسنديده.

امام على عليه السلام :نادان، بنده شهوت خويش است.

1812 _ هشدار در مورد هوسرانىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هوى را بدان سبب هوى ناميده اندكه صاحب خود را فرو مى افكند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ابليس گفت: من آنان را با گناهان به هلاكت افكندم و آنان مرا با استغفار هلاك كردند. پس، چون چنين ديدم، آنان را به واسطه هواها (فرقه ها و عقايد گوناگون) به هلاكت انداختم؛ زيرا [در اين صورت ]خيال مى كنند رهيافته اند و از اين رو ديگر استغفار نمى كنند.

.

ص: 1280

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّما بَدءُ وُقوعِ الفِتَنِ أهواءٌتُتَّبَعُ ، وأحكامٌ تُبتَدَعُ ... . (1)

عنه عليه السلام_ لمّا سُئلَ عن أغلَبِ السَّلاطِينِ وأقواها قالَ _: الهَوى . (2)

عنه عليه السلام :إنّ الجَنّةَ حُفَّت بِالمَكارِهِ ، وإنّ النّارَحُفَّت (حُجِبَت) بِالشَّهَواتِ . (3)

عنه عليه السلام :اللَّذّةُ تُلهي . (4)

عنه عليه السلام :قَلَّ مَن غَرِيَ بِاللَّذّاتِ إلّا كانَ بِهاهَلاكُهُ . (5)

1813 _ آثارُ اتّباعِ الهَوىالكتاب :(بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْوَاءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللّهُ وَمَالَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ) . (6)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :رُبَّ شَهوَةِ ساعَةٍ تُورِثُ حُزنا طَويلاً . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اُوصِيكُم بمُجانَبَةِ الهَوى ؛ فإنّ الهَوى يَدعو إلَى العَمى، وهُوَ الضَّلال في الآخِرَةِ والدُّنيا . (8)

عنه عليه السلام :الهَوى شَريكُ العَمى . (9)

عنه عليه السلام :مَنِ اتَّبَعَ هَواهُ أعماهُ ، وأصَمَّهُ ، وأذَلَّهُ ، وأضَلَّهُ . (10)

عنه عليه السلام :أوَّلُ الشَّهوَةِ طَرَبٌ ، وآخِرُها عَطَبٌ. (11)

عنه عليه السلام :إيّاكُم وغَلَبَةَ الشَّهَواتِ على قُلوبِكُم ؛فإنَّ بِدايَتَها مَلَكَةٌ ، ونِهايَتَها هَلَكَةٌ . (12)

عنه عليه السلام :قَرينُ الشَّهوَةِ مَريضُ النّفسِ ، مَعلولُ العَقلِ . (13)

عنه عليه السلام :عَبدُ الشَّهوَةِ أذَلُّ مِن عَبدِالرِّقِّ . (14)

عنه عليه السلام :كَم مِن عَقلٍ أسيرٍ تَحتَ هَوى أميرٍ ! (15)

عنه عليه السلام :مَن أطاعَ نَفسَهُ في شَهَواتِها فَقد أعانَها على هُلْكِها . (16)

عنه عليه السلام :مَن تَلَذَّذَ بِمَعاصي اللّهِ أورَثَهُ اللّهُ ذُلّاً. (17)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :اِحذَروا أهواءكُم كماتَحذَرونَ أعداءكُم ، فلَيسَ شَيءٌ أعدى لِلرِّجالِ مِن اتِّباعِ أهوائهِم ، وحَصائدِ ألسِنَتِهِم . (18)

1814 _ مُخالَفَةُ الهَوىالكتاب :(وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى) . (19)

الحديث :الكافي :فيما وَعَظَ اللّهُ تعالى بهِ عيسى عليه السلام : ياعيسى، لاتَستَيقِظَنَّ عاصِيا ولا تَستَنبِهَنَّ لاهِيا ، وافطِمْ نَفسَكَ عَنِ الشَّهَواتِ المُوبِقاتِ ، وكُلُّ شَهوَةٍ تُباعِدُكَ مِنّي فاهجُرْها . (20)

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 50.
2- .بحار الأنوار : 70/76/6.
3- .نهج البلاغة : الخطبة 176.
4- .غرر الحكم : 27
5- .غرر الحكم : 6813.
6- .الروم : 29.
7- .بحار الأنوار : 77/82/3.
8- .دعائم الإسلام : 2/350 .
9- .نهج البلاغة : الكتاب 31.
10- .غرر الحكم : 9168
11- .غرر الحكم : 3133
12- .غرر الحكم : 2746
13- .غرر الحكم : 6790
14- .غرر الحكم : 6298.
15- .نهج البلاغة : الحكمة 211.
16- .غرر الحكم: 8794
17- .غرر الحكم: 8823.
18- .الكافي : 2/335/1.
19- .النازعات : 40 ، 41.
20- .الكافي : 8/136/103.

ص: 1281

1813 _ آثار پيروى از هوس
1814 _ مخالفت با هواىِ نفْس

امام على عليه السلام :در حقيقت نقطه آغاز فتنه ها هوس هايى است كه پيروى مى شود و احكامى است كه بدعت نهاده مى شود... .

امام على عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه : چيره ترين و نيرومندترين سلاطين كيست؟ _فرمود: هوس.

امام على عليه السلام :بهشت به امور ناخوشايند درپيچيده شده است و دوزخ به شهوت ها.

امام على عليه السلام :لذّت، باعث غفلت [از ياد خداو آخرت ]است.

امام على عليه السلام :كمتر پيش مى آيد كه كسى آزمند لذّت ها شود و به واسطه آنها نابود نشود.

1813 _ آثار پيروى از هوسقرآن:«نه، [اين چنين نيست] بلكه كسانى كه ستم كرده اند، بدون هيچ گونه دانشى، هوس هاى خود را پيروى كرده اند. پس آن كس را كه خدا گمراه كرده، چه كسى هدايت مى كند؟ و براى آنان ياورانى نخواهد بود».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چه بسيار شهوتى كه ساعتى بيش نپايد، اما اندوهى طولانى در پى آرَد.

امام على عليه السلام :شما را به دورى گزيدن از هوس سفارش مى كنم؛ زيرا هوس به كوردلى فرا مى خواند و آن [باعث ]گمراهى در آخرت و دنياست.

امام على عليه السلام :هوس، شريك كوردلى است.

امام على عليه السلام :هر كه از هوس خود پيروى كند، هوس او را كوردل و كر باطن و خوار و گمراه مى سازد.

امام على عليه السلام :آغاز شهوت، سرمستى است و فرجامش هلاكت و نابودى .

امام على عليه السلام :زنهار از چيره آمدن شهوت هابر دل هايتان؛ زيرا كه آغاز آنها بندگى است و انجامشان نابودى .

امام على عليه السلام :كسى كه شهوت پرست باشد ، جانش بيماردل و ناقص عقل است .

امام على عليه السلام :بنده شهوت، خوارتر از بنده زرخريد است .

امام على عليه السلام :بسا خردى كه اسير هوسى فرمانرواست!

امام على عليه السلام :هر كه در شهوت هايش از نفْسخود فرمان بَرد، آن را در هلاكتش كمك كرده است.

امام على عليه السلام :هر كه از معصيت هاى خدا لذّت بَرَد، خداوند او را خوار گرداند.

امام صادق عليه السلام :همان گونه كه از دشمنان خودحذر مى كنيد، از هوس هايتان حذر كنيد؛ زيرا براى مردان دشمنى بدتر از پيروى از هوس هايشان و محصولات زبان هايشان (سخنان بيهوده و ياوه) نيست.

1814 _ مخالفت با هواىِ نفْسقرآن:«و اما كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفْس خود را از هوس بازداشت، پس، جايگاه او همان بهشت است».

الكافى :از جمله اندرزهاى خداوند متعال به عيسى عليه السلام اين بود: اى عيسى! در حال بيدارى گناه مكن و در گاه هشيارى غافل مباش و [كودك ]نفْس خود را [از شير] شهوت هاى هلاكتبار بازگير و از هر شهوتى كه تو را از من دور مى كند، دور شو.

.

ص: 1282

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :رأسُ العَقلِ مُجاهَدَةُ الهَوى . (1)

عنه عليه السلام :رَدْعُ النَّفسِ عَنِ الهوى الجِهادُ الأكبَرُ. (2)

عنه عليه السلام :غالِبِ الهَوى مُغالَبَةَ الخَصمِ خَصمَهُ ، وحارِبْهُ مُحارَبَةَ العَدُوِّ عَدُوَّهُ . (3)

عنه عليه السلام :غالِبوا أنفُسَكُم على تَركِ العاداتِ تَغلِبوها ، وجاهِدوا أهواءكُم تَملِكُوها . (4)

عنه عليه السلام :غالِبِ الشَّهوَةَ قَبلَ قُوَّةِ ضَراوَتِها ؛ فإنّهاإن قَوِيَت مَلَكَتْكَ واستَقادَتْكَ (5) ولَم تَقدِرْ على مُقاوَمَتِها . (6)

عنه عليه السلام :الرُّشدُ في خِلافِ الشَّهوَةِ . (7)

تحف العقول :قيلَ لَه [ الإمامِ الصّادقِ] عليه السلام :أينَ طَريقُ الرّاحَةِ ؟ فقالَ عليه السلام : في خِلافِ الهَوى . قيلَ : فمَتى يَجِدُ عَبدٌ الرّاحَةَ ؟ فقالَ عليه السلام : عِندَ أوَّلِ يَومٍ يَصيرُ في الجَنَّةِ . (8)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إذا مَرَّ بكَ (9) أمرانِ لا تَدريأيُّهُما خَيرٌ وأصوَبُ ، فانظُرْ أيُّهُما أقرَبُ إلى هواكَ فخالِفْهُ ؛ فإنَّ كَثيرَ الصَّوابِ في مُخالَفَةِ هَواكَ . (10)

(انظر) عنوان 77 «الجهاد (2)» .

1815 _ غَلَبَةُ الهَوىرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يقولُ اللّهُ عَزَّوجلَّ : وَعِزَّتي وجَلالي ... لا يُؤثِرُ عَبدٌ هَواهُ على هَوايَ إلّا شَتَّتُّ علَيهِ أمرَهُ ، ولَبَّستُ علَيهِ دُنياهُ ، وشَغَلتُ قَلبَهُ بها ، ولَم اُؤْتِهِ مِنها إلّا ما قَدَّرتُ لَهُ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :حَرامٌ على كُلِّ قَلبٍ مُتَوَلِّهٍ بِالشَّهَواتِ أن يَسكُنَهُ الوَرَعُ . (12)

عنه صلى الله عليه و آله :حَرامٌ على كُلِّ قَلبٍ عزّي (13) بِالشَّهَواتِ أن يَجُولَ في مَلَكوتِ السَّماواتِ . (14)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن قَوِيَ هَواهُ ضَعُفَ عَزمُهُ . (15)

عنه عليه السلام :حَرامٌ على كُلِّ عَقلٍ مَغلولٍ بِالشَّهوَةِ أن يَنتَفِعَ بِالحِكمَةِ . (16)

عنه عليه السلام :مَن لَم يَملِكْ شَهوَتَهُ لَم يَملِكْ عَقلَهُ . (17)

1816 _ أشجَعُ النّاسِ مَن غَلَبَ هَواهُسُليمانُ عليه السلام :إنّ الغالِبَ لِهَواهُ أشَدُّ مِن الّذي يَفتَحُ المَدينَةَ وَحدَهُ . (18)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أشجَعُ النّاسِ مَن غَلَبَ هَواهُ . (19)

.


1- .غرر الحكم : 5263
2- .غرر الحكم : 5393
3- .غرر الحكم : 6421
4- .غرر الحكم : 6418 .
5- .في الطبعة المعتمدة «واستفادتك» ، والصحيح ما أثبتناه كما في طبعة النجف وطهران وبيروت.
6- .غرر الحكم : 6444.
7- .بحار الأنوار : 78/53/87.
8- .تحف العقول : 370.
9- .في بعض النسخ «وإذا خرّبك أمران» وخرّبه أمر : أي نزل به وأهمّه . (كما في هامش المصدر).
10- .تحف العقول : 398.
11- .الكافي : 2/335/2.
12- .تنبيه الخواطر : 2/122.
13- .كذا في المصدر، ولعلّ الصواب «غَرِيَ» من غَرِيَ بالشيء : اُولِعَ به.
14- .تنبيه الخواطر : 2/122.
15- .غرر الحكم : 7959
16- .غرر الحكم : 4902
17- .غرر الحكم : 8995.
18- .تنبيه الخواطر : 1/60.
19- .معاني الأخبار : 195/1 .

ص: 1283

1815 _ چيرگى هوس
1816 _ شجاعترين مردم كسى است كه بر

امام على عليه السلام :مبارزه با هوس، رأس خرد است.

امام على عليه السلام :بازداشتن نفْس از هوس، جهاداكبر است.

امام على عليه السلام :بر هوس چنان چيره جويى كن كه حريف براى چيره آمدن بر طرف مقابلش مى كند و با آن چنان بجنگ، كه دشمن با دشمن خود مى جنگد.

امام على عليه السلام :با نفس هاى خود بر سر تركعادت ها بستيزيد تا بر آنها چيره آييد و با هوس هاى خود مبارزه كنيد، تا بر آنها تسلّط يابيد.

امام على عليه السلام :بر شهوت خود، پيش از آنكه وَلَع آن قدرت گيرد، چيره شو؛ زيرا اگر قدرت گيرد، بر تو مسلّط شود و تو را به دنبال خود كشد و تو توان ايستادگى در برابرش را ندارى .

امام على عليه السلام :هدايت،در مخالفت با شهوت است.

تحف العقول :به امام صادق عليه السلام گفته شد : راه آسايش در چيست؟ حضرت فرمود: در مخالفت با هوس. عرض شد: پس، آدمى كى به آسايش دست مى يابد؟ فرمود: در نخستين روزى كه به بهشت مى رود.

امام كاظم عليه السلام :هرگاه دو كار برايت پيش آمدكه ندانستى كدام يك بهتر و درست تر است، بنگر كه كدام يك از آنها به هوس تو نزديكتر است، با همان مخالفت كن؛ زيرا درست هاى بسيارى در مخالفت كردن با هواى نَفْست نهفته است.

ر.ك : عنوان 77 «جهاد (2) » .

1815 _ چيرگى هوسپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل مى فرمايد: به عزّت و جلالم سوگند... هيچ بنده اى پسند خود را بر پسند من مقدّم ندارد، مگر اينكه كار او را پريشان سازم و دنيايش را بر وى نابسامان كنم و دلش را به آن مشغول گردانم و از دنيا به او ندهم، مگر همانچه برايش مقدّر كرده ام.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر هر دلى كه شيفته شهوت ها باشد، حرام است كه پارسايى در آن منزل كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر هر دلى كه به شهوت ها آرام گرفته باشد، حرام است كه در ملكوت آسمان ها گردش كند.

امام على عليه السلام :هر كه هواى نفْسش نيرومند شود، اراده اش سست گردد.

امام على عليه السلام :بر هر خردى كه بسته به زنجير شهوت باشد، حرام است كه از حكمت بهره مند شود.

امام على عليه السلام :كسى كه اختياردار شهوت خود نباشد، اختياردار خرد خود نخواهد بود .

1816 _ شجاعترين مردم كسى است كه بر هوس خود پيروز شودسليمان عليه السلام :كسى كه بر هوس خود پيروز شود، نيرومندتر از كسى است كه به تنهايى شهرى را فتح كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شجاعترين مردم، كسى است كه بر هوس خود چيره آيد.

.

ص: 1284

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ الشَّديدَ لَيسَ مَن غَلَبَ النّاسَ ،ولكِنَّ الشَّديدَ مَن غَلَبَ على نَفسِهِ . (1)

(انظر) الشجاعة : باب 1014 .

1817 _ مايُضعِفُ الشَّهوَةَالكافي :إنّ موسى عليه السلام ناجاهُ اللّه تباركَ وتعالى فقال له ... : اُذكُرْ أ نَّكَ ساكِنُ القَبرِ ؛ فَلْيَمنَعكَ ذلكَ مِن الشَّهَواتِ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كُلَّما قَوِيَتِ الحِكمَةُ ضَعُفَتِ الشَّهوَةُ . (3)

عنه عليه السلام :مَن كَمُلَ عَقلُهُ استَهانَ بِالشَّهَواتِ . (4)

عنه عليه السلام :العِفَّةُ تُضعِفُ الشَّهوَةَ . (5)

عنه عليه السلام :مَن كَرُمَت علَيهِ نَفسُهُ هانَت علَيهِ شَهَواتُهُ . (6)

عنه عليه السلام :فاتَّقوا اللّهَ _ عِبادَ اللّهِ _ تَقِيَّةَ ذِي لُبٍّ ،شَغَلَ التَّفَكُّرُ قَلبَهُ ... ، وظَلَفَ الزُّهدُ شَهَواتِهِ (7) . (8)

عنه عليه السلام :مَنِ اشتاقَ إلَى الجَنَّةِ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ . (9)

(انظر) الموت : باب 1671 .

1818 _ مَن غَلَبَ هَواهُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يقولُ اللّهُ عَزَّوجلَّ : وعِزَّتي وجَلالي ... لايُؤثِرُ عَبدٌ هَوايَ على هَواهُ إلّا استَحفَظتُهُ مَلائكَتي ، وكَفَّلتُ السَّماواتِ والأرَضِينَ (الأرضَ) رِزقَهُ ، وكُنتُ لَهُ مِن وراءِ تِجارَةِ كُلِّ تاجِرٍ ، وأتَتهُ الدُّنيا وهِيَ راغِمَةٌ . (10)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :قالَ اللّه عَزَّوجلَّ : وعِزّتي وجَلالي وعَظَمَتي وبَهائي وعُلُوِّ ارتِفاعي ، لا يُؤثِرُ عَبدٌ مُؤمنٌ هَوايَ على هَواهُ في شيءٍ مِن أمرِ الدُّنيا إلّا جَعَلتُ غِناهُ في نَفسِهِ ، وهِمَّتَهُ في آخِرَتِهِ ، وضَمَّنتُ السَّماواتِ والأرضَ رِزقَهُ ، وكُنتُ لَهُ مِن وَراءِ تِجارَةِ كُلِّ تاجِرٍ . (11)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن غَلَبَ شَهوَتَهُ ظَهَرَ عَقلُهُ . (12)

عنه عليه السلام :بمِلكِ الشَّهوَةِ التَّنَزُّهِ عَن كُلِّ عابٍ . (13)

عنه عليه السلام :رَدُّ الشَّهوَةِ أقضى لَها ، وقَضاؤها أشَدُّ لَها . (14)

.


1- .تنبيه الخواطر : 2/10.
2- .الكافي : 8/42 و ص 46/8 .
3- .غرر الحكم : 7205
4- .غرر الحكم : 8226
5- .غرر الحكم : 2148 .
6- .نهج البلاغة : الحكمة 449.
7- .ظَلَفَ الزُهدُ شَهَوَاتِه : أي كَفَّها ومَنَعَهَا . (النهاية : 3/159).
8- .نهج البلاغة : الخطبة 83
9- .نهج البلاغة : الحكمة 31.
10- .الكافي : 2/335/2
11- .. الكافي : 2/137/2.
12- .غرر الحكم : 7953
13- .غرر الحكم : 4354
14- .. غرر الحكم : 5390 .

ص: 1285

1817 _ آنچه شهوت را ناتوان مى كند
1818 _ هر كه بر هوس خود چيره شود

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پهلوان كسى نيست كه بر مردم چيره شود، بلكه پهلوان كسى است كه بر نفْس خود چيره شود.

ر.ك : شجاعت ، باب 1014 .

1817 _ آنچه شهوت را ناتوان مى كندالكافى :خداوند تبارك و تعالى به موسى عليه السلام وحى فرمود : به خاطر بسپار كه تو قبرنشين خواهى شد ، كه اين يادآورى تو را از شهوت ها باز مى دارد.

امام على عليه السلام :هر چه حكمت (خرد) قويتر گردد، شهوت ناتوانتر مى شود.

امام على عليه السلام :كسى كه خردش كامل باشد، شهوت ها را خوار شمارد.

امام على عليه السلام :خويشتندارى، شهوت را ناتوان مى كند.

امام على عليه السلام :هر كه خويشتن را ارج نهد، شهوت هايش در نظر او بى ارج گردند.

امام على عليه السلام :پس، از خدا پروا كنيد، _ اى بندگان خدا _ همچون پرواى خردمندى كه انديشيدن [درباره مبدأ و معاد] دل او را مشغول ساخته... ، و بى رغبتى به دنيا جلو شهوت هايش را گرفته است.

امام على عليه السلام :هر كس به سراى ماندگار عشق ورزد ، لذّت ها را از ياد ببرد.

ر.ك : مرگ ، باب 1671 .

1818 _ هر كه بر هوس خود چيره شودپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل مى فرمايد: سوگند به عزّت و جلالم... كه هيچ بنده اى دلخواه مرا بر دلخواه خودش ترجيح ندهد مگر اينكه فرشتگانم را به نگهبانى از او بگمارم و آسمان ها و زمين ها را ضامن روزى او گردانم و از پسِ تجارتِ هر تاجرى به فكر او باشم (بيشتر از تجارت هر تاجرى به او سود رسانم) و دنيا به رغم ميل خود [ذليلانه] سوى او آيد .

امام باقر عليه السلام :خداوند عز و جل مى فرمايد: به عزّت و جلال و عظمت و شكوه و بلندى جايگاهم سوگند كه هيچ بنده مؤمنى در چيزى از امور دنيا خواست مرا بر خواست خودش مقدّم ندارد، مگر اينكه به او غناى نفْس بخشم و همّ و غمش را مصروف آخرت سازم و آسمان ها و زمين را ضامن روزى او قرار دهم و از پسِ تجارت هر تاجرى هواى او را داشته باشم.

امام على عليه السلام :هر كه بر شهوت خود غالب آيد، خردش آشكار گردد.

امام على عليه السلام :پيراستگى از هر عيبى، با تسلّط بر شهوت حاصل مى شود.

امام على عليه السلام :مخالفت با خواهش و هوس ، فارغ كننده تر است از آن ، و جواب مثبت دادن به آن محكم كننده تر آن است .

.

ص: 1286

397 . ارث
1819 _ ارث
1820 _ موانع ارث
1821 _ ميراث پيامبران

397 ارث1819 _ ارثقرآن:«خدا به شما درباره فرزندانتان سفارش مى كند: سهم پسر مانند سهم دو دختر است. و اگر [همه وارثان ]دختر [و ]از دو تن بيشتر بودند سهم آنان دو سوم ماترك است و اگر [دخترى كه ارث مى برد] يكى باشد نيمى از ميراث از آنِ اوست و براى هر يك از پدر و مادر وى (متوفّى) يك ششم از ماترك است. اين در صورتى است كه [متوفّى] فرزندى داشته باشد ...» .

ر.ك : نساء : آيات 7 _ 12 ، 23 ، 32 ، 127 ، 176 و مريم : آيه 6 ونمل : آيه 16 و فجر : آيه 19 .

حديث :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه چرا سهم الارث مرد دو برابر زن است _فرمود : چون بر زن نه جهادى واجب است نه نفقه اى [براى تأمين هزينه زندگى] و نه پرداخت ديه اى [در مورد عاقله] بلكه اينها به عهده مردان گذاشته شده است.

امام رضا عليه السلام_ در پاسخ به همين پرسش _فرمود : علت اينكه از ميراث به زنان نصف سهم مردهاداده مى شود اين است كه زن چون ازدواج كند، مى گيرد ولى مرد دهنده است. به همين جهت بر سهم مردها افزوده شده است و علت ديگر اينكه سهم مرد دو برابر سهم زن مى باشد، اين است كه زن اگر احتياج پيدا كند تحت كفالت مرد است و مرد مكلّف است امور معاش او را تأمين كند و نفقه اش را بپردازد، اما زن نه مكلّف است معاش مرد را تأمين كند و نه وظيفه دارد در صورتى كه مرد محتاج شود نفقه او را بپردازد. به اين دلايل است كه خداوند متعال بر سهم مردها افزوده است و اين سخن خداوند عز و جل است كه مى فرمايد: «مردان قيّم زنان هستند، بدان سبب كه خداوند بعضى از آنان (انسان ها) را بر برخى ديگر برترى داده و [نيز ]بدان سبب است كه [مردان] از اموال خود هزينه مى كنند».

1820 _ موانع ارثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميراثى براى قاتل نيست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زنازاده نه ارث مى برد و نه كسى از او ارث مى برد.

امام صادق عليه السلام :فرد مسلمان مانع [ارث بردن]كافر مى شود و از او (كافر) ارث مى برد ؛ ولى كافر نه مانع [ارث بردن ]مؤمن مى شود و نه از او ارث مى برد.

1821 _ ميراث پيامبرانقرآن:«و سليمان از داوود ارث برد و گفت: اى مردم! ما زبان پرندگان را تعليم يافته ايم و از هر چيزى به ما داده شده است. راستى كه اين همان امتياز آشكار است».

«و من پس از خويشتن از بستگانم بيمناكم و زنم نازاست، پس از جانب خود وليّى (جانشينى) به من ببخش كه از من ارث برد و از خاندان يعقوب [نيز ]ارث برد و او را، اى پروردگار من، پسنديده گردان».

حديث :الطبقات الكبرى به نقل از جعفر :فاطمه عليهاالسلام و عباس بن عبد المطّلب براى مطالبه ميراث خود نزد ابوبكر آمدند و على عليه السلام نيز همراه آن دو رفت. ابوبكر گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: ما ارث نمى گذاريم؛ آنچه بر جاى گذاريم صدقه است. [ابوبكر گفت:] و خرجى كسانى كه نانخور پيامبر بوده اند به عهده من است. على عليه السلام فرمود: «و سليمان از داوود ارث برد» . و زكريا گفت كه : «از من ارث بَرَد و ازخاندان يعقوب [نيز ]ارث بَرَد» . ابوبكر گفت: مطلب همين است و به خدا قسم كه تو نيز آنچه را من مى دانم مى دانى. على عليه السلام فرمود: اين كتاب خداست كه [به صراحت در مورد ارث گذاشتن پيامبران ]سخن مى گويد. آنان (على و فاطمه عليهماالسلام و عباس) ديگر چيزى نگفتند و رفتند.

.

ص: 1288

398 . پارسايى
1822 _ فضيلت پارسايى

398 پارسايى1822 _ فضيلت پارسايىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر چيزى بنيادى دارد و بنيادايمان پارسايى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پايه دين، پارسايى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين (كارهاى) دين شما، پارسايى است.

امام على عليه السلام :هيچ سنگرى بهتر از پارسايى نيست.

امام على عليه السلام :پارسايى، يك حفاظ است.

امام على عليه السلام :هر كه ما را دوست دارد بايد به كردار ما رفتار كند و از پارسايى مدد گيرد؛ زيرا كه پارسايى، بهترين مدد در كار دنيا و آخرت است.

امام باقر عليه السلام :سخت ترين عبادت، پارسايى است.

امام صادق عليه السلام :بر شما باد پارسايى؛ زيراپارسايى همان دينى است كه ما از آن پيروى مى كنيم و خدا را با آن بندگى و اطاعت مى نماييم و [پايبندى به] آن را از دوستداران خود مى خواهيم.

امام صادق عليه السلام :_ و ارزشى ندارد _از ما نيست كسى كه در شهرى صد هزار نفرى يا بيشتر زندگى كند و در آن شهر، شخصى پارساتر از او وجود داشته باشد.

.

ص: 1290

1823 _ ثَمَرَةُ الوَرَعِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :ثَمَرَةُ الوَرَعِ صَلاحُ النَّفسِ والدِّينِ. (1)

عنه عليه السلام :الوَرَعُ يحجِزُ عَنِ ارْتِكابِ المَحارِمِ . (2)

عنه عليه السلام :الوَرَعُ أساسُ التَّقوى . (3)

عنه عليه السلام :لا يَزكو العِلمُ بغَيرِ وَرَعٍ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :اِتَّقُوا اللّهَ وصُونوا دِينَكُم بِالوَرَعِ . (5)

1824 _ دَورُ الوَرَعِ فِي العِبادَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا خَيرَ في نُسُكٍ لا وَرَعَ فيهِ . (6)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :الوَرَعُ نِظامُ العِبادَةِ ،فإذا انقَطَعَ ذَهَبَتِ الدِّيانَةُ ؛ كما إذا انقَطَعَ السِّلكُ أتبَعَهُ النِّظامُ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَنفَعُ اجتِهادٌ لا وَرَعَ فيهِ . (8)

عنه عليه السلام_ في وصيَّتِهِ لِعَمرِو بنِ سعيدٍ _: اُوصيكَ بتَقوَى اللّهِ والوَرَعِ والاجتِهادِ ، واعلَم أ نّهُ لا يَنفَعُ اجتِهادٌ لا وَرَعَ فيهِ . (9)

1825 _ تَفسيرُ الوَرَعِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الوَرَعُ سَيِّدُ العَمَلِ ، مَن لَم يَكُن لَهُ وَرَعٌ يَرُدُّهُ عَن مَعصيَةِ اللّهِ تعالى إذا خَلا بها لَم يَعبَأِ اللّهُ بسائرِ عَمَلِهِ ، فذلكَ مَخافَةُ اللّهِ في السِّرِّ والعَلانِيَةِ ، والاقتِصادُ في الفَقرِ والغِنى، والعَدلُ عِندَ الرِّضاوالسُّخطِ. (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أصلُ الوَرَعِ تَجَنُّبُ الآثامِ ،والتَّنزُّهُ عنِ الحَرامِ . (11)

عنه عليه السلام :الوَرَعُ الوُقوفُ عِندَ الشُّبهَةِ . (12)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَن الوَرِعِ مِن النّاسِ _: الّذي يَتَوَرَّعُ عَن مَحارِمِ اللّهِ عَزَّوجلَّ . (13)

عنه عليه السلام_ أيضا _: الّذي يَتَوَرَّعُ عَن مَحارِمِ اللّهِ ، ويَجتَنِبُ هؤلاءِ ، وإذا لَم يَتَّقِ الشُّبُهاتِ وَقَعَ في الحَرامِ وهُو لايَعرِفُهُ . (14)

1826 _ أورَعُ النّاسِالإمامُ الباقرُ عليه السلام :قالَ اللّه عَزَّ وجلَّ : يا بنَ آدَمَ ، اِجتَنِبْ ما حَرَّمتُ علَيكَ تَكُنْ مِن أورَعِ النّاسِ . (15)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كُفَّ عَن مَحارِمِ اللّهِ تَكُن أورَعَ النّاسِ . (16)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أورَعُ النّاسِ أنزَهُهُم عَنِ المَطالِبِ . (17)

عنه عليه السلام :أكيَسُكُم أورَعُكُم . (18)

.


1- .غرر الحكم : 4636
2- .غرر الحكم : 1436
3- .غرر الحكم : 1107
4- .غرر الحكم : 10689 .
5- .الكافي : 2/76/2.
6- .المحاسن : 1/65/9.
7- .تنبيه الخواطر : 2/88.
8- .الكافي : 2/77/4.
9- .بحار الأنوار : 70/296/1.
10- .كنز العمّال : 7299.
11- .غرر الحكم : 3097
12- .غرر الحكم : 2161.
13- .الكافي : 2/77/8.
14- .بحار الأنوار: 70/303/15.
15- .الكافي : 2/77/7.
16- .بحار الأنوار : 69/368/4.
17- .غرر الحكم : 3368
18- .غرر الحكم : 2839.

ص: 1291

1823 _ ثمره پارسايى
1824 _ نقش پارسايى در عبادت
1825 _ تفسير پارسايى
1826 _ پارساترين مردم

1823 _ ثمره پارسايىامام على عليه السلام :ثمره پارسايى، درست شدن نفْس و دين است.

امام على عليه السلام :پارسايى، مانع ارتكاب حرام ها مى شود.

امام على عليه السلام :پارسايى، بنياد تقواست.

امام على عليه السلام :علم (معرفت) بدون پارسايى پاك نمى شود (رشد نمى كند).

امام صادق عليه السلام :از خدا پروا كنيد و دين خود رابا پارسايى نگه داريد.

1824 _ نقش پارسايى در عبادتامام على عليه السلام :در عبادتى كه با پارسايى همراه نباشد، خيرى نيست.

امام زين العابدين عليه السلام :پارسايى، رشته عبادت است، اگر اين رشته پاره شود ديندارى از بين مى رود، همچنان كه اگر نخِ [مهره و تسبيح و گردنبند و امثال آن] پاره گردد رشته از هم مى پاشد.

امام صادق عليه السلام :كوششِ در عبادت اگر با پارسايى همراه نباشد، سودبخش نيست.

امام صادق عليه السلام_ به عمروبن سعيد _فرمود : تورا به تقواى الهى و پارسايى و كوشش [در عبادت ]سفارش مى كنم و بدان كه كوششى كه در آن پارسايى نباشد، سودى نمى دهد.

1825 _ تفسير پارسايىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پارسايى سرور اعمال است؛هر كس پارسايى نداشته باشد كه هرگاه در خلوت با نافرمانى خدا رو به رو شود او را از ارتكاب آن باز دارد، خداوند به ديگر اعمال او توجّهى نكند؛ زيرا كه پارسايى، ترس از خداست در نهان و آشكار و ميانه روى در تهيدستى و توانگرى و مراعات عدالت در خشنودى و خشم.

امام على عليه السلام :ريشه پارسايى، دورى كردن از گناهان و پرهيز از حرام است.

امام على عليه السلام :پارسايى، درنگ كردن به هنگام رو به رو شدن با شبهه است.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از مرد پارسا _فرمود: كسى كه از حرام هاى خداوند عز و جلپرهيز كند.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به همين پرسش _فرمود: پارسا كسى است كه از حرام هاى خدا پرهيز و دورى مى كند و اگر از شبهات [نيز ]پرهيز نكند، ندانسته به حرام افتد.

1826 _ پارساترين مردمامام باقر عليه السلام :خداوند عز و جل فرمود: اى فرزند آدم! از آنچه بر تو حرام كرده ام دورى كن، تا از پارساترين مردم باشى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از حرام هاى خدا باز ايست، تا پارساترين مردم باشى.

امام على عليه السلام :پارساترين مردم دورترين آنها از خواهش ها و نياز خواهى است.

امام على عليه السلام :زيركترين شما، پارساترين شماست.

.

ص: 1292

399 . ترازو
1827 _ ترازوى [سنجش] اعمال

399 ترازو1827 _ ترازوى [سنجش] اعمالقرآن:«و در آن روز وزن، حقّ است. پس هركس ترازوهاى [عمل ]او سنگين باشد، آنان رستگارانند. و هر كس ترازوهاى [اعمال ]وى سبك باشد، پس آنانند كه به خود زيان زده اند، چرا كه به آيات ما ستم مى كردند».

ر.ك : كهف : آيه 105 ومؤمنون : آيات 102 ، 103 وقارعه : آيات 6 _ 11 .

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز قيامت خداوند به آدم مى فرمايد: نزد ترازو بايست و به آنچه از اعمال آنها به سوى تو بالا مى آيد بنگر، پس هريك از آنها خوبى هايش به وزن ذرّه اى بر بدى هايش بچربد، بهشت از آنِ او خواهد بود .

امام باقر عليه السلام :خداوند كار نيك را بر مردم دنيا سنگين ساخته است، چنان كه در ترازوهاى روز قيامت آنان سنگين است و خداوند عز و جلبدى را بر مردم دنيا سبك ساخته است، چنان كه در ترازوهاى روز قيامت ايشان سبك است.

الاحتجاج :زنديقى از امام صادق عليه السلام سؤالهايى پرسيد و از جمله اينكه آيا اعمال وزن نمى شوند؟ حضرت فرمود : نه، اعمال جسم نيستند، بلكه در حقيقت صفتِ كارى است كه مردم انجام مى دهند. وانگهى كسى محتاج وزن كردن چيزى است كه شمار اشيا و سنگينى و سبكى آنها را نداند، ولى براى خداوند هيچ چيز پوشيده نيست. زنديق گفت: پس معناى ميزان چيست؟ حضرت فرمود: عدل . زنديق گفت: پس، اينكه در كتاب خود گفته است: «و كسى كه ترازوهايش سنگين باشد» به چه معناست؟ حضرت فرمود: يعنى كسى كه عملش بچربد (1) .

.


1- .مرحوم علّامه طباطبايى گويد: در اين روايت تأييدى است بر آنچه در تفسير «وزن» گفتيم. يكى از لطيف ترين نكاتى كه در اين روايت وجود دارد، اين فرموده امام است كه: «اعمال در حقيقت صفتِ كارى است كه مردم انجام مى دهند». امام عليه السلام در اين جمله اشاره مى فرمايد كه مراد از اعمال در اين موارد، حركات طبيعى اى كه از انسان سر مى زند نيست؛ زيرا اين حركات در طاعت و گناه، هردو، صورت مى گيرد. بلكه مراد از اعمال صفاتى هستند كه بر كردارها عارض مى شوند و سنن و قوانين دينى يا اجتماعى آنها را براى اعمال معتبر مى داند. مثلاً در حالت جماع حركاتى صورت مى گيردكه اگرمطابق با سنّت اجتماعى يا اجازه شرعى باشد، نكاح ناميده مى شوند و اگر مطابق بااينها نباشند، زنا به شمار مى آيد، در صورتى كه طبيعت وماهيت حركاتى كه سر مى زند در هر دو حالت يكى است. امام عليه السلام براى فرمايش خود از دو راه استدلال كرده است: اول اينكه اعمال صفت هستند و وزن ندارند. دوم اينكه، خداوند متعال احتياج به وزن كردن اشيا ندارد؛ چون متّصف به صفت جهل نمى باشد (الميزان في تفسير القرآن : 8/16).

ص: 1294

400 . وسوسه
1828 _ وسوسه در عقايد
1829 _ پرهيز از وسواس در وضو و نماز
1830 _ علاج وسواس

400 وسوسه1828 _ وسوسه در عقايدكنز العمّال_ به نقل از ابن مسعود _: از پيامبرخدا صلى الله عليه و آله سؤال كرديم كه گاهى اوقات چيزهايى از ذهن انسان مى گذرد كه اگر از آسمان سقوط كند و در وسط آسمان پرنده او را بربايد برايش خوشتر است تا اينكه آن خطورات ذهنى را به زبانش آورد حضرت فرمود : اين ايمان محض است، يا ايمان ناب است. (1)

پيامبرخدا صلى الله عليه و آله :خداوند از وسوسه ها و تشكيكات ذهنى امّت من تا زمانى كه آنها را به زبان يا به مرحله عمل نياورده باشند، گذشت كرده است.

1829 _ پرهيز از وسواس در وضو و نمازالكافى_ به نقل از عبد اللّه بن سنان _: از مردى نزد امام صادق عليه السلام ياد كردم كه در وضو و نمازش گرفتار وسواس است و گفتم كه او مردى عاقل است . حضرت فرمود : چه عقلى دارد كه فرمانبرى شيطان مى كند؟ عرض كردم: چگونه فرمانبرى شيطان مى كند؟ فرمود: از او بپرس وسوسه اى كه به وى دست مى دهد از چيست؟ قطعاً به تو خواهد گفت: كار شيطان است.

الكافى_ به نقل از زراره و ابوبصير _: به امام صادق عليه السلام گفتيم: مردى در تعداد ركعات نمازش زياد شكّ مى كند به طورى كه اصلاً نمى داند چند ركعت خوانده و چند ركعت باقى مانده است. حضرت فرمود : بايد نمازش را اعاده كند. عرض كرديم : زياد شكّ مى كند، به طورى كه هرچه هم اعاده كند باز شك مى كند. فرمود: به شكّ خود اعتنايى نكند [و به نمازش ادامه دهد] . سپس فرمود: با شكستن نماز ، شيطان پليد را به خودتان عادت ندهيد كه با اين كار او را به طمع مى اندازيد [كه هر لحظه به سر وقت شما بيايد و وسوسه تان كند] ؛ زيرا شيطانْ خبيث است و بدانچه عادتش دهند، عادت مى كند. پس، هريك از شما [كه كثيرالشكّ باشد] به شكّ خود اعتنا نكند و نمازش را زياد نشكند؛ چون اگر چند مرتبه به شكّ خود اعتنا نكرد،ديگر دچار شكّ نخواهد شد. زراره مى گويد: حضرت سپس فرمود: شيطان پليد مى خواهد مطاع باشد، لذا اگر نافرمانى شود ديگر به سراغ كسى از شما نمى آيد.

1830 _ علاج وسواسقرآن:«و بگو: پروردگارا! از وسوسه هاى شياطين به تو پناه مى برم. و پروردگارا! به تو پناه مى برم از اينكه [شيطان ها]نزد من حاضر شوند».

«بگو: پناه مى برم به پروردگار مردم، پادشاه مردم، معبود مردم، از بدى وسوسه گر خنّاس، كه در سينه هاى مردم وسوسه مى كند، از جنّ و انس».

ر.ك : اعراف : آيه 20 و طه : آيه 120 .

حديث :امام على عليه السلام :_ پنجشنبه اول و آخر ماه و چهارشنبه وسط آن _روزه گرفتن در سه روز از هر ماه و روزه ماه شعبان وسواس سينه و پريشانى هاى دل را از بين مى برد.

امام على عليه السلام :ياد ما اهل بيت، شفابخش هرناخوشى و بيمارى و وسوسه ترديدآور است.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از وسوسه زياد _فرمود: اشكالى ندارد. مى گويى: «لا اله الّا اللّه ».

.


1- .ترديد از راوى است .

ص: 1296

401 . همدردى
1831 _ تشويق به همدردى
402 . وصيّت براى پس از مرگ
1832 _ تشويق به وصيّت كردن
1833 _ نهى از ضرر زدن و ظلم و حق كشى در وصيّت

401 همدردى1831 _ تشويق به همدردىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه دو پيراهن داشته باشد ،يكى از آنها را بپوشد و ديگرى را به برادرش دهد .

امام على عليه السلام :بهترين احسان ، همدردى با برادران است .

امام على عليه السلام :كسى را كه با مال خود (به تو) يارى نمى رساند ، هرگز دوست مشمار .

امام على عليه السلام :همدردى با برادر دينى ، روزى رازياد مى كند .

امام صادق عليه السلام :با دستگيرى از برادرانتان خودرا به خداوند متعال نزديك سازيد .

امام صادق عليه السلام :دو خصلت است كه در هركه نباشد ، از او دورى كن ، دورى كن ، دورى كن ! عرض شد : آن دو چيست ؟ فرمود : نمازِ به وقت و مواظبت كردن بر (آداب و شرايط) آن و همدردى (دستگيرى از برادران) .

امام كاظم عليه السلام_ خ_طاب به ج_عفر ب_ن محمّدع_اصمى _: اى عاصم ، در زمينه مراوده باهم و همدردى با يكديگر چگونه هستيد ؟ عرض كردم : در بهترين وضعى كه يك نفر مى تواند داشته باشد . فرمود : آيا چنين هست كه فردى از شما در هنگام تنگدستى به دكّان يا منزل برادرش برود و دخل او را بيرون كشد و آنچه احتياج دارد بردارد و برادرش به او اعتراض نكند ؟ عاصم عرض كرد : نه . حضرت فرمود : پس ، در مراوده باهم آن طور كه من دوست دارم نيستيد .

402 وصيّت براي پس از مرگ1832 _ تشويق به وصيّت كردنقرآن:«بر شما مقرّر شده است كه چون يكى از شما را مرگ فرا رسد، اگر مالى برجاى گذارد، براى پدر و مادر و خويشاوندان [خود ]به طور پسنديده وصيت كند. [اين كار ]حقّى است براى پرهيزگاران».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وصيّت كردن وظيفه هر مسلمانى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :محروم [از رحمت خدا ]كسى است كه از وصيّت كردن محروم شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر هيچ مسلمانى سزاوار نيست كه شبى را سپرى كند، مگر اينكه وصيّتش زير سرش باشد.

امام باقر عليه السلام :هركس هنگام مرگ خود براى خويشاوندانش كه از او ارث نمى برند وصيّت نكند عمل خود را به معصيتى ختم كرده است.

1833 _ نهى از ضرر زدن و ظلم و حق كشى در وصيّتامام على عليه السلام :هر كس وصيّت كند و [در وصيّت خود ]ستم نكند و [به وارث ]زيان وارد نياورد، مانند كسى است كه آن [مال مورد وصيّت ]را در زمان حيات خود صدقه داده باشد.

امام على عليه السلام :ستم و حق كشى در وصيّت، ازگناهان كبيره است.

امام صادق عليه السلام :هر كه به يك سوم [داراييش]وصيّت كند به وارثان ضرر زده است و وصيّت كردن به يك پنجم و يك چهارم، از وصيّت كردن به يك سوم افضل است. كسى كه به يك سوم وصيّت كند، چيزى [از مورد مأذون و مجاز] را باقى نگذاشته است.

.

ص: 1298

403 . وضو
1834 _ وضو
1835 _ حكمت وضو
1836 _ آثار وضو
1837 _ فضيلت دائم الوضو بودن

403 وضو1834 _ وضوقرآن:«اى كسانى كه ايمان آورده يد! هرگاه براى نماز برخاستيد صورت ها و دست هايتان را تا آرنج ها بشوييد و سرهايتان و پاهايتان را تا برآمدگى روى پا مسح كنيد... خدا نمى خواهد شما در رنج افتيد، بلكه مى خواهد كه شما را پاكيزه سازد و نعمتش را بر شما تمام كند. باشد كه سپاس گزاريد».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وضو، نصف ايمان است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه در سرماى شديد خوب وضو بگيرد، دو سهم اجر دارد و هر كه در گرماى سخت، كامل وضو بگيرد يك سهم اجر دارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه مرد مسلمان وضو بگيرد، گناهان او از گوش و چشم و دستان و پاهايش بيرون مى روند. و چون بنشيند در حال آمرزيدگى نشسته است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه بنده وضو گيرد، گناهانش همچون برگ هاى اين درخت فرو مى ريزد.

امام على عليه السلام :هر كه درست طهارت بگيردو سپس به مسجد برود، تا زمانى كه حَدَثى از او سر نزده، همواره در حال نماز [محسوب ]مى شود.

امام باقر عليه السلام :نماز جز با طهارت درست نيست.

1835 _ حكمت وضوامام باقر عليه السلام :وضو در حقيقت حدّى از حدود خداست تا اينكه خداوند بداند چه كسى از او فرمان مى برد و چه كسى نافرمانيش مى كند.

امام رضا عليه السلام_ درباره حكمت وضو _فرمود: براى اينكه بنده وقتى براى مناجات باخداوند جبّار در برابر او مى ايستد، پاك باشد، فرمان او را اطاعت كرده باشد و از آلودگى ها و نجاست پاكيزه باشد، به علاوه اينكه وضو باعث از بين رفتن حالت كسالت و زدودن خواب آلودگى و پاك ساختن دل براى ايستادن در حضور خداوند جبّار است.

1836 _ آثار وضوپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل امّت مرا در روزقيامت، بر اثر وضو، با چهره هاى زيبا و دست و پاى سفيد محشور مى كند.

1837 _ فضيلت دائم الوضو بودنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فراوان وضو بگير تا خداوندعمر تو را زياد گرداند. و اگر توانستى شب و روز با طهارت باشى اين كار را بكن ؛ زيرا اگر در حال طهارت بميرى، شهيد خواهى بود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه با طهارت بخوابد،همانند روزه دارِ شب زنده دار است.

ر.ك : خواب ، باب 1779 .

.

ص: 1300

1838 _ تجديد وضو
404 . فروتنى
1839 _ تشويق به فروتنى

1838 _ تجديد وضوپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه با طهارت باشد و [روى آن ]وضو سازد، ده ثواب برايش نوشته شود.

امام صادق عليه السلام :هر كه بدون سرزدن حَدَثى ازاو، تجديد وضو كند، خداوند توبه او را، بى آنكه استغفار كند، تجديد گرداند.

امام صادق عليه السلام :وضو روى وضو، روشنايى روى روشنايى است.

404 فروتنى1839 _ تشويق به فروتنىتنبيه الخواطر :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: چه شده است كه حلاوت عبادت را در شما نمى بينم؟! عرض كردند: حلاوت عبادت چيست؟ فرمود: فروتنى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترينِ مردم در بندگى [خدا ]كسى است كه در عين بزرگى فروتنى كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوشا به حال كسى كه براى خداوند متعال فروتنى كند، بى آنكه او را نقص و كاستى باشد و خود را ذليل گرداند بى آنكه او را خوارى و مسكنت باشد.

امام على عليه السلام :هيچ شرافت خانوادگى اى چون فروتنى نيست.

امام على عليه السلام :زيور انسان شريف (بزرگ زاده) فروتنى است.

امام على عليه السلام :فروتنى، زكات شرافت (وبزرگ زادگى) است .

امام على عليه السلام :بر تو باد فروتنى ؛ زيرا كه آن از بزرگترين عبادت هاست.

امام على عليه السلام_ در وصف پرهيزگاران _: پوشاكشان ميانه روانه است و راه رفتن و رفتارشان فروتنانه .

امام على عليه السلام :فروتنى باعث انتشار فضايل(انسان متواضع در ميان مردم) مى شود .

.

ص: 1302

عنه عليه السلام :ما أحسَنَ تَواضُعَ الأغنياءِ لِلفُقَراءِ طَلَبالِما عِندَ اللّهِ ، وأحسَنُ مِنهُ تِيهُ الفُقَراءِ علَى الأغنِياءِ اتِّكالاً علَى اللّهِ . (1)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :التَّواضُعُ أن تُعطِيَ النّاسَ ما تُحِبُّ أن تُعطاهُ . (2)

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :التَّواضُعُ نِعمَةٌ لا يُحسَدُعلَيها . (3)

1840 _ مِن عَلاماتِ التَّواضُعِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ مِن التَّواضُعِ أن يَجلِسَ الرّجُلُ دُونَ شَرَفِهِ . (4)

عنه عن آبائهِ عليهم السلام: إنّ مِن التَّواضُعِ أن يَرضى الرّجُلُ بِالمَجلِسِ دُونَ المَجلِسِ ، وأن يُسَلِّمَ على مَن يَلقى ، وأن يَترُكَ المِراءَ وإن كانَ مُحِقّا ، ولا يُحِبَّ أن يُحمَدَ علَى التَّقوى . (5)

1841 _ ثَمَرَةُ التَّواضُعِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ التَّواضُعَ يَزيدُ صاحِبَهُ رِفعَةً ، فتَواضَعُوا يَرفَعْكُمُ اللّهُ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن تَواضَعَ للّهِ رَفَعَهُ اللّهُ ، فهُو في نَفسِهِ ضَعيفٌ وفي أعيُنِ النّاسِ عَظيمٌ ، ومَن تَكبَّرَ وَضَعَهُ اللّهُ ، فهُو في أعيُنِ النّاسِ صَغيرٌ وفينَفسِهِ كَبيرٌ ؛ حتّى لَهُو أهوَنُ علَيهِم مِن كَلبٍ أو خِنْزيرٍ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ثَمَرَةُ التَّواضُعِ المَحَبّةُ ، ثَمَرَهُ الكِبرِ المَسَبَّةُ . (8)

عنه عليه السلام :التَّواضُعُ يَكسوكَ المَهابَةَ . (9)

عنه عليه السلام :بِخَفضِ الجَناحِ تَنتَظِمُ الاُمورُ . (10)

عنه عليه السلام :التَّواضُعُ يَنشُرُ الفَضيلَةَ ، التَّكبُّرُ يُظهِرُ الرَّذيلَةَ . (11)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إنّ الزَّرعَ يَنبُتُ في السَّهلِ ولا يَنبُتُ في الصَّفا ؛ فكذلكَ الحِكمَةُ تَعمُرُ في قَلبِ المُتَواضِعِ ، ولا تَعمُرُ في قَلبِ المُتَكبِّرِ الجَبّارِ ؛ لأنّ اللّهَ جَعلَ التَّواضُعَ آلَةَ العَقلِ ، وجَعَلَ التَّكبُّرَ مِن آلَةِ الجَهلِ . (12)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إنّ اللّهَ لَم يَرفَعِ المُتَواضِعينَبقَدرِ تَواضُعِهِم،ولكنْ رَفَعَهُم بِقَدرِ عَظَمَتِهِ ومَجدِهِ. (13)

1842 _ ما يُستَعانُ بِهِ عَلَى التَّواضُعِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يُستَعانُ ... علَى التَّواضُعِ إلّا بسَلامَةِ الصَّدرِ . (14)

عنه عليه السلام :التَّواضُعُ ثَمَرَةُ العِلمِ . (15)

عنه عليه السلام :لا يَنبَغي لِمَن عَرَفَ عَظَمَةَ اللّهِ أن يَتَعَظَّمَ ؛فإنّ رِفعَةَ الّذينَ يَعلَمونَ ما عَظَمَتُهُ أن يَتَواضَعُوا لَهُ . (16)

.


1- .نهج البلاغة : الحكمة 406.
2- .الكافي : 2/124/13.
3- .تحف العقول : 489.
4- .الكافي : 2/123/9.
5- .بحار الأنوار : 75/118/3.
6- .الكافي : 2/121/1.
7- .كنز العمّال : 5730.
8- .غرر الحكم : 4613 ، 4614 .
9- .بحار الأنوار : 77/287/1.
10- .غرر الحكم : 4302 ؛ 522
11- .غرر الحكم : 523.
12- .بحار الأنوار : 78/312/1.
13- .تحف العقول : 399.
14- .بحار الأنوار : 78/7/59.
15- .غرر الحكم : 301.
16- .نهج البلاغة : الخطبة 147.

ص: 1303

1840 _ از نشانه هاى فروتنى
1841 _ ثمره فروتنى
1842 _ آنچه در راه رسيدن به فروتنى كمك مى كند

امام على عليه السلام :چه نيكوست فروتنى توانگران در برابر تهيدستان به قصد رسيدن به اجر خداوند ، و نيكوتر از آن بى اعتنايى و سرفرازى درويشان است در برابر توانگران از سر اعتماد به خداوند.

امام رضا عليه السلام :فروتنى آن است كه با مردم چنان رفتار كنى كه دوست دارى با تو رفتار شود.

امام عسكرى عليه السلام :فروتنى، نعمتى است كه به آن حسادت نمى شود.

1840 _ از نشانه هاى فروتنىامام صادق عليه السلام :از فروتنى است كه آدمى درجايى از مجلس بنشيند كه پايين تر از مقام و منزلت او باشد.

امام صادق عليه السلام _ به نقل از پدران بزرگوار خويش عليهم السلام_ فرمود: از فروتنى است كه انسان به پايين مجلس رضايت دهد، به هر كه برمى خورد سلام كند، مجادله را رها كند اگر چه حق با او باشد ودوست نداشته باشد كه او را به پرهيزگارى بستايند.

1841 _ ثمره فروتنىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا فروتنى، بر بلندى و رفعت صاحب خود مى افزايد. پس فروتن باشيد، تا خداوند شما را رفعت بخشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه براى خدا فروتنى كند ، خداوند او را بالا برد . پس او در نظر خودش ناچيز باشد و در چشم مردم بزرگ . و هر كه بزرگى فروشد ، خداوند او را پست گرداند . پس او در چم مردم كوچك باشد و در نظر خودش بزرگ ؛ در نظر مردم حتّى از سگ و خوك هم پست تر باشد .

امام على عليه السلام :ثمره فروتنى دوستى است، ثمره تكبر ناسزا [شنيدن] است .

امام على عليه السلام :فروتنى جامه ابهّت بر قامت تو مى پوشاند .

امام على عليه السلام :با فروتنى، كارها سامان مى يابد.

امام على عليه السلام :فروتنى فضيلت را منتشر مى سازدو تكبّر رذيلت را آشكار مى گرداند.

امام كاظم عليه السلام :همانا زراعت در دشت مى رويدو روى تخته سنگ برآمده نمى رويد. حكمت نيز چنين است، در دل شخص فروتن آباد مى شود و در دل انسان متكبّر و گردنفراز آباد نمى شود؛ زيرا خداوند فروتنى را ابزار خرد قرار داده است و تكبّر را ابزار نابخردى.

امام كاظم عليه السلام :خداوند فروتنان را به اندازه فروتنى شان بالا نمى برد، بلكه آنان را به اندازه عظمت و بزرگى خود رفعت مى بخشد.

1842 _ آنچه در راه رسيدن به فروتنى كمك مى كندامام على عليه السلام :... براى رسيدن به فروتنى جزاز سلامت صدر (دل پاك) كمك نتوان گرفت.

امام على عليه السلام :فروتنى، ثمره دانايى است.

امام على عليه السلام :سزاوار نيست كسى كه بزرگى خدا را مى شناسد خود را بزرگ شمارد؛ زيرا رفعت كسانى كه عظمت خدا را مى شناسند در اين است كه در برابر او فروتن باشند.

.

ص: 1304

1843 _ تعريف فروتنى
405 . ميهن
1844 _ ميهن دوستى
1845 _ دفاع از ميهن
1846 _ غربت و وطن

1843 _ تعريف فروتنىامام على عليه السلام :انسان را از فروتنى همين بس كه اندازه خود را بشناسد.

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از فروتنى _فرمود: فروتنى اين است كه از مجلس به نشستن در جايى پايين تر از مقام و موقعيّت خود رضايت دهى، به هر كه برخوردى سلام كنى و مجادله را رها كنى، اگرچه حق با تو باشد.

امام رضا عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه تعريف فروتنى چيست؟ _: با مردم آن گونه رفتار كنى كه دوست دارى مانند آن با تو رفتار كنند .

امام رضا عليه السلام_ در پاسخ به ابن جهم كه ازايشان پرسيد: حدّ و مرز تواضع كه هرگاه بنده آن را به كار بندد فروتن است، چيست؟ _فرمود: فروتنى درجاتى دارد: يكى از آنها اين است كه انسان اندازه خود را بشناسد و با طيب خاطر خود را در آن جايگاه قرار دهد، دوست داشته باشد با مردم همان گونه رفتار كند كه انتظار دارد با او رفتار كنند، اگر بدى ديد آن را با خوبى جواب دهد، خشم خود را فرو خورد و از مردم درگذرد، و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.

405 ميهن1844 _ ميهن دوستىامام على عليه السلام :كشورها با ميهن دوستى آباد شده اند.

امام على عليه السلام :از بزرگوارى انسان است، گريستن او بر زمان سپرى شده اش و علاقه او به ميهنش و نگهداشتن دوستان ديرينه اش.

سفينة البحار:روايت شده است كه : دوست داشتن وطن از ايمان است.

1845 _ دفاع از ميهنامام على عليه السلام :پيش از آنكه با شما بجنگند باآنان بجنگيد ؛ زيرا به خدا قسم كه هيچ قومى هرگز در عمق خاكشان مورد حمله قرار نگرفتند مگر اينكه خوار و مغلوب شدند. اما شما كار جنگ را به يكديگر حواله داديد و دست از يارى هم شستيد، تا جايى كه مورد حملات پياپى واقع شديد و وطن هاى شما از تصرّفتان خارج شد.

1846 _ غربت و وطنامام على عليه السلام :توانگرى در غربت، در وطن بودن است و نادارى در وطن، غربت.

امام على عليه السلام :در غريب بودن ننگى نيست،بلكه نيازمندى و نادارى است كه در وطن هم ننگ است .

امام على عليه السلام :خردمندى در غربتْ آشنايى است. نابخردى در وطنْ غربت است.

.

ص: 1306

406 . وعده
1847 _ وعده خدا حق است
1848 _ وعده، دَين است
1849 _ وعده، يكى از دو بندگى است
1850 _ وعده هايى كه شايسته نيست داده شود

406 وعده1847 _ وعده خدا حق استقرآن:«پس، شكيبا باش كه وعده خدا راست است و مبادا كسانى كه يقين ندارند تو را به شتابزدگى وا دارند».

«اى پروردگار ما! تو مردم را در روزى كه در آن شكّى نيست جمع خواهى كرد، براستى كه خدا خلف وعده نمى كند».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند به هر كس وعده پاداش در برابر كارى دهد، حتما آن وعده را به كار مى بندد و هر كس را در برابر كارى وعده كيفر دهد در [عملى كردن، يا عملى نكردن] آن وعده آزاد است.

1848 _ وعده، دَين استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وعده، دَين است؛ واى بر كسى كه وعده دهد و خُلف وعده كند، واى بر كسى كه وعده دهد و خلف وعده كند، واى بر كسى كه وعده دهد و خلف وعده كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وعده مؤمن، دَين است [به گردن او]، وعده مؤمن مانند گرفتن با دست (قطعى) است.

امام على عليه السلام :بى قرارى شبانه مردى در بسترش كه به او وعده اى داده ام، تا صبح شود و به مرادش برسد بيشتر از بى قرارى من در بسترم نيست كه جوش مى زنم صبح شود و از دَين وعده اى كه به او داده ام بيرون آيم و از ترس اينكه مبادا مانعى باعث خُلف وعده شود؛ زيرا كه خلف وعده از خصلت هاى كريمان نيست.

امام رضا عليه السلام :ما خاندانى هستيم كه وعده خود را دَينى بر گردن خويش مى بينيم، چنان كه رسول خدا صلى الله عليه و آله چنين كرد.

1849 _ وعده، يكى از دو بندگى استالترغيب والترهيب_ به نقل از عبد اللّه بن ابى الحمساء _: پيش از آنكه رسول خدا صلى الله عليه و آله مبعوث شود با او معامله اى كردم و مقدارى از آنچه مى خواستم به ايشان بدهم باقى ماند و من وعده دادم كه آن باقيمانده را در همان جا كه هست برايش ببرم. اما وعده اى را كه داده بودم فراموش كردم. بعد از گذشت سه روز به يادم آمد . آمدم ديدم پيامبر صلى الله عليه و آله در همان جاست . فرمود: اى جوان! مرا به زحمت انداختى، سه روز است كه من در اين جا منتظر تو هستم!

امام على عليه السلام :كسى كه از او چيزى خواسته مى شود، آزاد است تا آن هنگام كه وعده دهد.

امام على عليه السلام :وعده يك نوع بندگى است.انجام دادن وعده يك نوع آزادى [از قيد بندگى ]است.

امام على عليه السلام :وعده دادن ، گونه اى بيمارى است كه درمانش ، عمل به آن است .

1850 _ وعده هايى كه شايسته نيست داده شودامام على عليه السلام :هرگز وعده اى نده كه نسبت به انجام آن از خود مطمئن نيستى.

.

ص: 1308

1851 _ نكوهش خُلف وعده
407 . اندرز
1852 _ نقش پند و اندرز در حيات دل
1853 _ انواع اندرزدهنده ها

امام صادق عليه السلام :هرگز به برادرت وعده اى نده كه انجام آن به دست تو نيست.

امام كاظم عليه السلام :خردمند ، ... به چيزى كه نمى تواند ، وعده نمى دهد .

1851 _ نكوهش خُلف وعدهامام صادق عليه السلام :وعده مؤمن نذرى است كه كفّاره اى برايش [متصوّر] نيست؛ زيرا هر كه خُلف وعده كند، قبل از هر چيز با خدا خُلف وعده كرده و خود را در معرض خشم و دشمنى او قرار داده است و اين سخن خداوند متعال است آنجا كه مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چرا چيزى مى گوييد كه انجام نمى دهيد؟» .

امام كاظم عليه السلام :هرگاه به كودكان وعده اى داديدبه آن عمل كنيد؛ زيرا آنها فكر مى كنند اين شما هستيد كه به آنها روزى مى دهيد و خداوند به اندازه اى كه براى زنان و كودكان خشم مى گيرد، براى هيچ چيز به خشم نمى آيد.

407 اندرز1852 _ نقش پند و اندرز در حيات دلامام على عليه السلام_ در مقام اندرز به فرزند خود _فرمود : دلت را با اندرز زنده بدار.

امام على عليه السلام :اندرزها صيقل بخش جان ها و جلادهنده دل هاست.

امام على عليه السلام :با اندرزهاست كه پرده غفلت كنار مى رود.

ر.ك : دل ، باب 1558 .

1853 _ انواع اندرزدهنده هاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مرگ براى اندرز گرفتن بس است .

امام على عليه السلام :خردمند كسى است كه تجربه هااو را پند دهند.

امام على عليه السلام :براى خردمندان، تجربه هاى آنان پندى است كافى.

امام على عليه السلام :هرگاه خداوند بنده اى را دوست بدارد، او را با عبرت ها پند دهد.

امام على عليه السلام :هر كه پندهاى زمانه را بفهمد،به روزگار خوشبين نباشد.

امام على عليه السلام :از مال تو آنچه تو را پند دهد ازكف نرفته است.

امام على عليه السلام_ در وصف دنيا _فرمود : همانادنيا سراى پند است براى كسى كه از آن پند گيرد... دنيا به آنان يادآورى كرد و ايشان يادآور شدند، آنان را [از رويدادها و سرگذشت ها ]خبر داد و ايشان تصديق كردند، آنان را پند داد و ايشان پندش را پذيرفتند.

.

ص: 1310

عنه عليه السلام :أبلَغُ العِظاتِ الاعتِبارُ بِمَصارِعِ الأمواتِ . (1)

عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ سبحانَهُ لَم يَعِظْ أحَدا بمِثلِ هذا القرآنِ . (2)

عنه عليه السلام :لا واعِظَ أبلَغُ مِن النُّصحِ . (3)

عنه عليه السلام :واتَّعِظوا بِمَن كانَ قَبلَكُم قَبلَ أن يَتَّعِظَ بِكُم مَن بَعدَكُم . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أصدَقُ القَولِ ، وأبلَغُ المَوعِظَةِ ، وأحسَنُ القَصصِ : كِتابُ اللّهِ . (5)

(انظر) العبرة : باب 1219 .

1854 _ في كُلِّ شَيءٍ مَوعِظَةٌالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ في كُلِّ شَيءٍ مَوعِظَةً وعِبرَهً لذَوي اللُّبِّ والاعتِبارِ . (6)

عنه عليه السلام :لِلكَيِّسِ في كُلِّ شَيءٍ اتِّعاظٌ . (7)

عنه عليه السلام :مَن كانَت لَهُ فِكرَةٌ فَلَهُ في كُلِّ شَيءٍ عِبرَةٌ . (8)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ في كِتابِهِ إلى هارونَ الرَّشيدِ،لَمّا طَلَبَ مِنهُ المَوعِظَةَ _: ما مِن شَيءٍ تَراهُ عَينُكَ إلّا وفيهِ مَوعِظَةٌ . (9)

1855 _ آدابُ المَوعِظَةِالكتاب :(اُدْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ) . (10)

الحديث :سنن أبي داوود عن جابر بن سَمُرَة :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لا يُطيلُ المَوعِظَةَ يَومَ الجُمُعَةِ ، إنّما هُنَّ كَلِماتٌ يَسيراتٌ . (11)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :نُصحُكَ بَينَ المَلَأِ تَقْريعٌ . (12)

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :مَن وَعَظَ أخاهُ سِرّا فَقَدزانَهُ ، ومَن وَعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَد شانَهُ . (13)

(انظر) التبليغ : باب 260 .

1856 _ الواعِظُ النَّفسيُّالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن كانَ لَهُ في نَفسِهِ واعِظٌ كانَ علَيهِ مِن اللّهِ حافِظٌ . (14)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ كانَ يقولُ _: ابنَ آدَمَ،لا تَزالُ بِخَيرٍ ما كانَ لكَ واعِظٌ مِن نَفسِكَ ، وما كانَتِ المُحاسَبَةُ مِن هَمِّكَ ، وما كانَ الخَوفُ لَكَ شِعارا ، والحُزنُ لَكَ دِثارا . ابنَ آدمَ ، إنّكَ مَيِّتٌ وَمبعوثٌ ومَوقوفٌ بَينَ يَدَيِ اللّهِ عَزَّوجلَّ ومَسؤولٌ فأعِدَّ جَوابا . (15)

.


1- .غرر الحكم : 3123.
2- .نهج البلاغة : الخطبة 176.
3- .غرر الحكم : 10622.
4- .نهج البلاغة : الخطبة 32.
5- .الأمالي للصدوق : 576/788 .
6- .غرر الحكم : 3460
7- .غرر الحكم : 7338
8- .غرر الحكم : 9236.
9- .بحار الأنوار : 71/324/14.
10- .النحل : 125.
11- .سنن أبي داوود : 1/289/1107.
12- .غرر الحكم : 9968.
13- .تحف العقول : 489.
14- .بحار الأنوار : 78/67/11.
15- .الأمالي للطوسي: 115/176.

ص: 1311

1854 _ در هر چيزى اندرز است
1855 _ آداب اندرز دادن
1856 _ واعظ درونى

امام على عليه السلام :رساترين پندها عبرت گرفتن از آرامگاه هاى مردگان است.

امام على عليه السلام :خداوند پاك هيچ كس را به چيزى چون اين قرآن اندرز نداده است.

امام على عليه السلام :هيچ واعظى تأثيرگذارتر از خيرخواهى نيست.

امام على عليه السلام :از پيشينيان خود پند گيريد، پيش از آنكه آيندگان از شما پند گيرند.

امام صادق عليه السلام :راست ترين سخن و رساترين پند و بهترين حكايت، كتاب خداست.

ر.ك : عبرت گرفتن ، باب 1219 .

1854 _ در هر چيزى اندرز استامام على عليه السلام :به راستى كه در هر چيزى براى خردمندان و پندآموزان ، پند و عبرتى است .

امام على عليه السلام :انسان زيرك، از هر چيزى پندى مى آموزد.

امام على عليه السلام :هر كه انديشه اى داشته باشد ،براى او در هر چيزى عبرتى است .

امام كاظم عليه السلام_ در نامه خود به هارون الرشيدكه از آن حضرت پند و موعظه خواسته بود _نوشت: هيچ چيزى نيست كه چشم تو آن را ببيند مگر اينكه در آن پند و موعظتى است.

1855 _ آداب اندرز دادنقرآن:«با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به آن [شيوه اى] كه نيكوتر است مجادله نماى. در حقيقت، پروردگار تو به [حال ]كسى كه از راه او منحرف شده داناتر، و او به [حال] راه يافتگان [نيز ]داناتر است».

حديث :سنن أبى داوود_ به نقل از جابر بن سمره _: رسول خدا صلى الله عليه و آله در روز جمعه موعظه خود را به درازا نمى كشاند، بلكه چند جمله كوتاه بود.

امام على عليه السلام :نصيحت كردنت در ميان جمع، سركوفت است.

امام عسكرى عليه السلام :هر كه برادر خود را پنهانى اندرز دهد، او را آراسته است و هر كه در برابر ديگران موعظه اش كند، او را لكّه دار كرده است.

ر.ك : تبليغ ، باب 260 .

1856 _ واعظ درونىامام على عليه السلام :هر كه واعظى درونى داشته باشد، او را از جانب خداوند نگهبانى است.

امام زين العابدين عليه السلام_ بارها _مى فرمود: اى فرزند آدم! تا زمانى كه واعظى درونى دارى و به محاسبه نفْس اهتمام مى ورزى و ترسْ جامه زيرين تو باشد و اندوهْ بالاپوشَت ، پيوسته در خير و صلاح خواهى بود. اى فرزند آدم! تو مى ميرى و برانگيخته مى شوى؛ و نيز در برابر خداوند عز و جل نگه داشته مى شوى و بازخواست مى شوى؛ پس جوابى آماده كن.

.

ص: 1312

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مَن لَم يَجعَلِ اللّهُ لَهُ مِن نفسِهِ واعِظا ، فإنَّ مَواعِظَ النّاسِ لَن تُغنيَ عَنهُ شيئا . (1)

1857 _ مَن لا يَنتَفِعُ بِالمَوعِظَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الجاهِلُ لا يَرتَدِعُ ، وبِالمَواعِظِ لا يَنتَفِعُ . (2)

عنه عليه السلام :مَن لَم يُعِنْهُ اللّهُ على نَفسِهِ لَم يَنتَفِعْ بِمَوعِظَةِ واعِظٍ . (3)

عنه عليه السلام :بَينَكُم وبَينَ المَوعِظَةِ حِجابٌ مِن الغِرَّةِ . (4)

1858 _ الواعِظُ غَيرُ المُتَّعِظِالكتاب :(يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتا عِنْدَ اللّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ) . (5)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أوحَى اللّهُ إلى عيسَى بنِ مَريمَ:عِظْ نفسَكَ بحِكمَتي ، فإنِ انتَفَعتَ فَعِظِ النّاسَ ، وإلّا فاستَحيِ مِنّي . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تَكُن مِمَّن ... يُبالِغُ فيالمَوعِظَةِ ولا يَتَّعِظُ ، فهُو بِالقَولِ مُدِلٌّ ومِن العَمَلِ مُقِلٌّ ، يُنافِسُ فيما يَفنى ، ويُسامِحُ فيما يَبقى ، يَرَى الغُنمَ مَغرَما ، والغُرمَ مَغنَما . (7)

عنه عليه السلام :رُبَّ زاجِرٍ غَيرُ مُزدَجِرٍ ، رُبَّ واعِظٍ غَيرُ مُرتَدِعٍ . (8)

عنه عليه السلام :أيُّها النّاسُ ، اِستَصبِحوا مِن شُعلَهِ مِصباحِ واعِظٍ مُتَّعِظٍ ، وامتاحُوا مِن صَفوِ عَينٍ قَد رُوِّقَت مِن الكَدَرِ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ العالِمَ إذا لم يَعمَلْ بعِلمِهِ زَلَّت مَوعِظَتُهُ عنِ القُلوبِ كَما يَزِلُّ المَطَرُ عنِ الصَّفا . (10)

1859 _ الدَّعوَةُ بِغَيرِ اللِّسانِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ الوَعظَ الّذي لا يَمُجُّهُ سَمعٌ،ولا يَعدِلُهُ نَفعٌ ، ما سَكَتَ عَنهُ لِسانُ القَولِ وَنطَقَ بهِ لِسانُ الفِعلِ . (11)

.


1- .تحف العقول : 294.
2- .غرر الحكم : 1729
3- .غرر الحكم : 9010.
4- .نهج البلاغة : الحكمة 282.
5- .الصفّ : 2 ، 3.
6- .كنز العمّال : 43156.
7- .نهج البلاغة : الحكمة 150.
8- .غرر الحكم : 5360 _ 5361.
9- .نهج البلاغة : الخطبة 105.
10- .منية المريد : 146 و 181.
11- .غرر الحكم : 3538.

ص: 1313

1857 _ كسى كه از اندرز سود نمى برد
1858 _ پند گوىِ پندناپذير
1859 _ دعوت عملى

امام باقر عليه السلام :كسى كه خداوند براى او واعظى درونى قرار ندهد، موعظه هاى مردم هرگز در او سودمند نمى افتد.

1857 _ كسى كه از اندرز سود نمى بردامام على عليه السلام :نادان باز نمى ايستد (هيچ نهى و بازداشتى در او اثر نمى كند) و پند و اندرزها سودش نمى دهد.

امام على عليه السلام :كسى كه خدا او را بر نفْسش كمك نكند، از پند هيچ پندگويى سود نبرد.

امام على عليه السلام :ميان شما و اندرز پرده اى از بى خبرى آويخته است.

1858 _ پند گوىِ پندناپذيرقرآن:«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چرا چيزى مى گوييد كه عمل نمى كنيد؟ نزد خدا سخت ناپسند است كه چيزى را بگوييد و نكنيد».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند به عيسى بن مريم چنين وحى فرمود: با حكمت من خودت را اندرز ده، اگر از آن سود بردى آنگاه مردم را نيز اندرز ده وگرنه ازمن شرم كن.

امام على عليه السلام :از آن دسته مباش كه... در پنددادن مى كوشند و خود پند نمى پذيرند، پُر مى گويند و كم عمل مى كنند، براى آنچه فانى مى شود سخت مى كوشند و در آنچه ماندگار است، سهل انگارند، سود را زيان مى بينند و زيان را سود مى شمارند.

امام على عليه السلام :بسا بازدارنده اى كه خود باز نمى ايستد و بسا پندگويى كه خود پند نمى پذيرد.

امام على عليه السلام :اى مردم! از شعله چراغ پندگوىِ پندنيوش روشنى برگيريد، و از زلال چشمه اى آب برداريد كه آبش از گل و لاى صاف است.

امام صادق عليه السلام :عالم هرگاه به علم خود عمل نكند، پند او از دل ها فرو غلتَد، آن گونه كه باران از روى تخته سنگ فرو مى غلتد.

1859 _ دعوت عملىامام على عليه السلام :اندرزى كه هيچ گوشى آن را دور نمى اندازد و هيچ سودى با آن برابرى نمى كند، آن اندرزى است كه زبانِ گفتار از آن خاموش شود و زبانِ كردار بدان گويا گردد.

.

ص: 1314

408 . توفيق
1860 _ توفيق
1861 _ توفيق وبى توفيقى

408 توفيق1860 _ توفيققرآن:«گفت: اى قوم من! بينديشيد، اگر از جانب پروردگارم دليلى روشن داشته باشم و او از سوى خود روزى نيكويى به من داده باشد [آيا باز هم از پرستش او دست بردارم؟] من نمى خواهم در آنچه شما را از آن باز مى دارم مخالفت كنم[و خود مرتكب آن شوم]. من قصدى جز اصلاح [مردم] در حد توان خود ندارم و توفيق من جز به [يارى ]خدا نيست. بر او توكّل كرده ام و به سوى او باز مى گردم».

حديث :امام على عليه السلام :توفيق، عنايت [الهى ]است.

امام على عليه السلام :توفيق، رحمت [الهى ]است.

امام على عليه السلام :توفيق،از كشش هاى پروردگار است.

امام على عليه السلام :توفيق، نخستين نعمت است.

امام على عليه السلام :هيچ كوششى بدون توفيق سود نمى بخشد.

امام على عليه السلام :توفيق، اساس خوشبختى است.

امام على عليه السلام :هيچ رهبرى چون توفيق نيست .

امام على عليه السلام :حفظ تجربه از توفيق [الهى]است .

امام على عليه السلام :درنگ كردن هنگام حيرت، يكى از توفيقات است .

امام باقر عليه السلام :نعمتى چون عافيت نيست، و عافيتى چون يارىِ توفيق .

امام باقر عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از معناى جمله «لا حول و لا قوّة الّا باللّه » _فرمود : معنايش اين است كه ما حول و قدرت روى گرداندن از معصيت خدا نداريم ، مگر به يارى خدا، و قوّت و توانايى بر طاعت خدا نداريم، مگر با توفيق خداوند عز و جل .

1861 _ توفيق وبى توفيقىقرآن:«اگر خدا شما را يارى كند هيچ كس بر شما غالب نخواهد شد و اگر واگذاردتان چه كسى بعد از او شما را يارى خواهد كرد؟ و مؤمنان بايد فقط به خدا توكّل كنند».

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به وسيله گناهان، خذلان برگنهكار مستولى مى شود تا جايى كه او را در گناهانِ بزرگتر مى اندازد.

امام على عليه السلام :توفيق، مددكار خرد است و خذلان (يارى نرساندن خدا) مددكار نادانى.

امام على عليه السلام :اى مردم! هر كه خدا را مرشد و خيرخواه خود بگيرد، توفيق يابد و هر كه گفتار او را راهنماى خويش قرار دهد، به راه و آيينى كه استوارتر است رهنمون شود؛ زيرا كه پناهنده خدا در امان است و دشمن او در هراس.

امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «توفيق من جز به [يارى ]خدا نيست» و آيه «اگر خدا شما را يارى كند هيچ كس بر شما غالب نخواهد شد و اگر واگذاردتان چه كسى بعد از او شما را يارى خواهد كرد؟ و مؤمنان بايد فقط به خدا توكّل كنند» _فرمود : هرگاه بنده طاعتى را كه خداوند عزّوجلّ بدان فرمان داده است انجام دهد، عمل او موافق فرمان خداوند عز و جل مى باشد و بدين سبب بنده را موفّق ناميده اند و هرگاه بنده بخواهد در موردى نافرمانى خداوند كند و خداى تبارك و تعالى ميان او و آن معصيت حايل شود و در نتيجه بنده آن را مرتكب نشود اين ترك گناه او به توفيق خداوند تبارك و تعالى بوده است. اما هرگاه جلو او را از آن معصيت نگيرد و به حال خود رهايش كند تا مرتكب آن گناه شود، خداوند او را واگذارده و ياريش نرسانده و توفيقش نداده است.

.

ص: 1316

409 . وفادارى
1862 _ تشويق به وفادارى به عهد
410 . وقار
1863 _ تشويق به وقار
1864 _ عوامل وقار

409 وفادارى1862 _ تشويق به وفادارى به عهدقرآن:«و به پيمان وفا كنيد زيرا كه از پيمان پرسش خواهد شد» .

«و آنان كه چون عهد بندند، به عهد خود وفا دارند».

حديث :3721.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه به خدا و روز قيامت ايمان دارد بايد هرگاه وعده مى دهد [بدان ]وفا كند.3722.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :وفادارى، دژ سَروَرى است.3723.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :وفادارى، نشان ديندارى زياد و امانتدارى قوى است.3724.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :برترين امانتدارى، پايبندى به عهد است.3725.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :بالاترين صداقت، وفاى به پيمان هاست.3726.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :به دوستى كسى كه به عهد خودوفادار نيست، اعتماد مكن.3727.عنه عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام_ در پاسخ به اين سؤال كه : چكيده شرايع دين چيست؟ _فرمود : حقگويى، داورى عادلانه، و وفاى به عهد.3728.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :سه چيز است كه هيچ كس در آنها معذور نيست: برگرداندن امانت به نيك و بد، وفاى به عهد با نيك و بد ، و خوشرفتارى با پدر و مادر، خوب باشند يا بد.410 وقار1863 _ تشويق به وقارقرآن:«و بندگان خداى رحمان كسانى هستند كه روى زمين به نرمى گام برمى دارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ مى دهند».

حديث :3725.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد آرامش و وقار.3726.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نيكى و صلاح به نيكويى لباس و هيأت نيست، بلكه نيكى و صلاح به آرامش و وقار است.3727.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :وقار، زيور خرد است.3728.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :بايد كه خصلت تو وقار باشد زيراهر كه تندى و درشتى او زياد باشد، پست و زبون شمرده شود.3729.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :زيبايى مرد، وقار است.1864 _ عوامل وقار3731.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :سبب وقار، بردبارى است.3732.امام باقر عليه السلام :امام على عليه السلام :با سكوت، وقار زياد مى شود.3733.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه باوقار باشد احترام شود.3734.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كس حكيم شناخته شود ، ديده هابا وقار و هيبت او را مى نگرند .3735.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :براى وقار جز از هيبت . . . كمك گرفته نشود.

.

ص: 1318

411 . تقوا
1865 _ فضيلت تقوا

411 تقوا1865 _ فضيلت تقواقرآن:«و اگر مردم آبادى ها ايمان آورده و تقوا پيشه كرده بودند، قطعا بركاتى از آسمان و زمين برايشان مى گشوديم، ولى تكذيب كردند. پس به [كيفر ]دستاوردشان [گريبان] آنان را گرفتيم».

«اين است كتابى كه در [حقانيّت] آن هيچ ترديدى نيست و براى پرهيزگاران هدايت است... آنان برخوردار از هدايتى از سوى پروردگار خويشند و آنان همان رستگارانند».

«و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، از آنِ خداست و ما به كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب داده شده و [نيز ]به شما سفارش كرديم كه از خدا پروا كنيد و اگر كفر ورزيد [چه باك؟ كه ]آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است از آنِ خداست و خدا بى نياز ستوده [صفات ]است».

«اى فرزندان آدم! درحقيقت ما براى شما لباسى فرو فرستاديم كه عورت هاى شما را پوشيده مى دارد و [نيز ]زينتى [فرو فرستاديم] و بهترين جامه، تقواست. اين از نشانه هاى [قدرت] خداست، باشد كه متذكّر شوند».

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر از خدا پروا داريد، براى شما [نيروى] تشخيص [حق از باطل ]قرار مى دهد و گناهانتان را از شما مى زدايد و شما را مى آمرزد و خدا داراى بخشش بزرگ است».

«آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى دهيم كه در زمين خواستار برترى و فساد نيستند و فرجام [نيك] از آنِ پرهيزگاران است».

حديث :3748.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :تقوا، رئيس خوى هاست.3749.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :براستى كه تقوا بهترين گنج و محكمترين پناهگاه و عزيزترين عزّت و اقتدار است، نجات هر گريزنده اى [از هلاكت و دوزخ ]و اميد هر جوينده اى و پيروزى هر چيره جويى در تقواست.3750.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :از خداوند بترس گرچه اندكى،و ميان خود و خدا پرده اى [از شرم ]بيفكن هرچند نازك باشد.3751.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :امام على عليه السلام :تقوا نهايت خشنودى خداوند ازبندگان خود و [نهايت ]خواسته او از آفريدگانش مى باشد.3752.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :اى بندگان خدا! شما را به پرواداشتن از خدا سفارش مى كنم، كه آن توشه است و پناهگاه ، توشه اى است رساننده (به سر منزل مقصود) و پناهگاهى رهاننده .3753.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :اى بندگان خدا! شما را به تقواى خدا سفارش مى كنم؛ زيرا كه تقوا مهار است وتكيه گاه. پس بندهاى محكم آن را بچسبيد و به حقايق آن چنگ در زنيد.3754.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :شما را به تقواى خدا سفارش مى كنم؛ زيرا كه آن آرمان هر جوينده اميدوارى است و مورد اعتماد هر فرارى پناه جويى، تقوا را جامه زيرين خود كنيد.3755.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :شما را به تقواى خدا سفارش مى كنم... آن را شعار دل هاى خود كنيد و گناهانتان را با آن بشوييد... هان! تقوا را حفظ كنيد و خود را [نيز] به وسيله آن محفوظ بداريد.3756.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :همانا تقوا امروز پناهگاه است و حفاظ و فردا راهى است به سوى بهشت، جاده اش روشن است و رهپويش برنده.

.

ص: 1320

3757.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :إنّ تَقوَى اللّهِ مِفتاحُ سَدادٍ ، وذَخيرَهُ مَعادٍ ، وعِتقٌ مِن كُلِّ مَلَكَةٍ ، ونَجاةٌ مِن كُلِّ هَلَكَةٍ ، بِها يَنجَحُ الطّالِبُ ، ويَنجو الهارِبُ ، وتُنال الرَّغائبُ . (1)3758.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن غَرَسَ أشجارَ التُّقى جَنى ثِمارَ الهُدى . (2)3751.امام على عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ لِسَعدِ الخَيرِ _: اُوصِيكَ بِتَقوَى اللّهِ ؛ فإنّ فيها السَّلامَةَ مِن التَّلَفِ ، والغَنيمَةَ في المُنقَلَبِ. (3)1866 _ التَّقوى مِفتاحُ الكَرامَةِالكتاب :(يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ) . (4)

3755.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كُن بِالعَمَلِ بِالتَّقوى أشَدَّ اهتِماما مِنكَ بِالعَمَلِ بغَيرِهِ ؛ فإنّهُ لا يَقِلُّ عَملٌ بِالتَّقوى ، وكَيفَ يَقِلُّ عَملٌ يُتَقَبَّلُ ؟! لِقَولِ اللّهِ عَزَّوجلَّ : «إنَّما يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ المُتَّقِينَ» (5) . (6)3756.امام على عليه السلام :بحار الأنوار :روي عن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله أنّه قال : خَصلَةٌ من لَزِمَها أطاعَتهُ الدُّنيا والآخِرَةُ ، ورَبِحَ الفَوزَ بِالجَنَّةِ . قيلَ : وما هِيَ يا رسولَ اللّهِ ؟ قالَ : التَّقوى ، مَن أرادَ أن يَكونَ أعَزَّ النّاسِ فلْيَتَّقِ اللّهَ عَزَّوجلَّ ، ثُمَّ تَلا : «ومَن يَتَّقِ اللّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * ويَرْزُقْهُ مِن حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» (7) . (8)3757.امام على عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا كَرمَ أعَزُّ مِن التَّقوى . (9)3758.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :مِفتاحُ الكَرَمِ التَّقوى . (10)3759.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن أخَذَ بِالتَّقوى ... هَطَلَت علَيهِ الكَرامَةُ بَعدَ قُحوطِها ، وتحَدَّبَت علَيهِ الرَّحمَةُ بَعدَ نُفورِها ، وتَفَجَّرَت علَيهِ النِّعَمُ بَعدَ نُضوبِها ، ووَبَلَتْ علَيهِ البَركَةُ بَعدَ إرذاذِها . (11)3760.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :إنَّ تَقوَى اللّهِ دَواءُ دَاءِ قُلوبِكُم ، وبَصَرُعَمى أفئدتِكُم ، وشِفاءُ مَرَضِ أجسادِكُم ، وصَلاحُ فَسادِ صُدورِكُم، وطَهورُ دَنَسِ أنفُسِكُم، وجَلاءُ عَشا أبصارِكُم، وأمنُ فَزَعِ جَأشِكُم، وضِياءُ سَوادِ ظُلمَتِكُم . (12)3761.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :فاعتَصِموا بتَقوَى اللّهِ ؛ فإنّ لَها حَبلاًوَثِيقا عُروَتُهُ ، ومَعقِلاً مَنِيعا ذُروَتُهُ . (13)3762.عنه عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :لا حَسَبَ لِقُرَشيٍّولا عَرَبيٍّ إلّا بِتَواضُعٍ ، ولا كرَمَ إلّا بِتَقوى . (14)3763.الإمامُ الباقرُ عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ فيما كَتَبَ إلى سَعدِ الخَيرِ _: إنّ اللّهَ عَزَّوجلَّ يَقِي بِالتَّقوى عَنِ العَبدِ ما عَزُبَ عَنهُ عَقلُهُ ، ويُجَلِّي بِالتَّقوى عَنهُ عَماهُ وجَهلَهُ ، وبِالتَّقوى نَجا نُوحٌ ومَن مَعهُ فيالسَّفينَةِ ، وصالِحٌ ومَن مَعهُ مِن الصّاعِقَةِ ، وبِالتَّقوى فازَ الصّابِرونَ ، ونَجَتْ تِلكَ العُصَبُ مِن المَهالِكِ . (15) .


1- .نهج البلاغة : الخطبة 230.
2- .بحار الأنوار : 78/90/95.
3- .الكافي : 8/52/16.
4- .الحجرات : 13.
5- .المائدة : 27 .
6- .بحار الأنوار : 70/286/8.
7- .الطلاق : 2 و 3 .
8- .بحار الأنوار : 70/285/7
9- .بحار الأنوار : 70/288/16
10- .بحار الأنوار : 78/9/65.
11- .نهج البلاغة : الخطبة 198.
12- .نهج البلاغة : الخطبة 198.
13- .نهج البلاغة : الخطبة 190.
14- .بحار الأنوار : 70/288/19 .
15- .الكافي : 8/52/16.

ص: 1321

1866 _ تقوا، كليد كرامت است

3764.الإمامُ عليٌّ عليه السلام ( _ و قد سُئلَ : أيُّ ذُلٍّ أذَلُّ _ ) امام على عليه السلام :تقواى خدا كليد پاكى و درستى و اندوخته اى براى بازگشتگاه و باعث آزادى از هر بندگى و رهايى از هر نابودى است. به وسيله تقواست كه جوينده به مطلوبش مى رسد و گريزانِ [از عذاب و كيفر الهى] رهايى مى يابد و به خواست ها رسيده مى شود.3765.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه درختان تقوا بكارد، ميوه هاى هدايت بچيند.3766.عنه عليه السلام :امام باقر عليه السلام_ به سعد الخير _فرمود : تو را به تقواى خدا سفارش مى كنم؛ زيرا كه آن باعث رستن از نابودى و سود بردن در بازگشتگاه (آخرت) است.1866 _ تقوا، كليد كرامت استقرآن:«اى مردم! ما شما را از مرد و زنى آفريديم و ملّت ملّت و قبيله قبيله تان گردانيديم تا يكديگر را بشناسيد. در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. بى ترديد، خدا داناى آگاه است».

حديث :3762.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به عملِ با تقوا بيشتر اهتمام داشته باش، تا به عملِ بدون تقوا؛ زيرا هيچ عملى كه با تقوا توأم باشد اندك نيست، چگونه اندك باشد عملى كه پذيرفته مى شود! چون خداوند عز و جل مى فرمايد: «جز اين نيست كه خداوند از تقوا پيشگان مى پذيرد».3763.امام باقر عليه السلام :بحار الأنوار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: يك خصلت است كه هر كس پايبند آن باشد دنيا و آخرت به فرمانش در آيند و به بهشت دست يابد. عرض شد: آن چيست اى رسول خدا؟ فرمود: تقوا. هركه مى خواهد با عزّت ترين مردم باشد، بايد از خدا پروا كند. حضرت سپس اين آيه را تلاوت كرد: «و هركه از خدا پروا كند خداوند براى او برونشوى قرار دهد و از جايى كه گمان نمى بَرَد روزيش رسانَد».3764.امام على عليه السلام ( _ در پاسخ به اين پرسش كه : كدام خوارى بدتر است ؟ ) امام على عليه السلام :هيچ كرامتى عزيزتر از تقوا نيست.3765.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :كليد ارجمندى، تقواست.3766.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :هركه تقوا پيشه كند... باران بندآمده كرامت دوباره بر او فرو ريزد و رحمت گريخته به سوى او بازگردد و چشمه فروكش

كرده نعمت ها دگرباره برايش جوشان شود و بارشِ كاستى گرفته بركت دوباره بر او سرازير شود.3767.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :همانا تقواى خدا داروى درد قلب هاى شماست و بينا كننده كورى دلهايتان و شفابخش بيمارى جسمهايتان و برطرف كننده تباهى سينه هايتان و پاك كننده آلودگى جان هايتان و روشنى بخش ضعف چشم هايتان و فرو نشاننده ترس و اضطراب دل هايتان و زداينده سياهى ظُلمتتان.3768.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :به تقواى خدا چنگ زنيد؛ زيرا تقواريسمانى دارد كه دستگيره اش استوار است و پناهگاهى دارد كه بلندايش سر به فلك كشيده است .3769.عنه عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :هيچ افتخارى براى فرد قرشى و يا عرب نيست، مگر به فروتنى و هيچ كرامتى نيست مگر به تقوا.3770.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :امام باقر عليه السلام_ در نامه خود به سعد الخير _نوشت : خداوند عز و جل به واسطه تقوا آنچه را كه عقل بنده به آن نمى رسد، از وى دور مى گرداند و به وسيله تقوا كورى و نادانى او را برطرف مى سازد. به كمك تقوا بود كه نوح و كسانى كه با او در كشتى بودند نجات يافتند و صالح و پيروانش از صاعقه رستند و با تقواست كه شكيبايان كامياب شدند و آن گروه ها از مهلكه ها رهايى يافتند.

.

ص: 1322

3771.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَنِ اعتَصمَ باللّهِ بتَقواهُ عَصَمَهُ اللّهُ ، ومَن أقبَلَ اللّهُ عليهِ وعَصَمَهُ لَم يُبالِ لَو سَقَطَتِ السَّماءُ علَى الأرضِ ، وإنْ نَزلَتْ نازِلَةٌ على أهلِ الأرضِ فشَمِلَهُم بَلِيَّةٌ كانَ في حِرزِ اللّهِ بِالتَّقوى مِن كُلِّ بَلِيَّةٍ ، ألَيسَ اللّهُ تعالى يَقولُ : «إنّ المُتَّقِينَ في مَقامٍ أمِينٍ» (1) ؟! (2)1867 _ خَصائِصُ المُتَّقينَالكتاب :(لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ) . (3)

(إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ * آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ * كَانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ * وَبِالأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ * وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ) . (4)

(انظر) البقرة : 2 _ 5 و آل عمران : 133 _ 136 والزمر : 33 والمائدة : 8 .

الحديث :3771.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ المُتَّقينَ الّذينَ يَتَّقونَ اللّهَ مِن الشّيءِ الّذي لا يُتَّقى مِنهُ خَوفا مِن الدُّخولِ في الشُّبهَةِ . (5)3772.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ في وصِيَّتِهِ لأبي ذرٍّ _: يا أبا ذرٍّ، لا يكونُ الرّجُلُ مِن المُتَّقينَ حتّى يُحاسِبَ نَفسَهُ أشَدَّ مِن مُحاسَبَةِ الشَّريكِ لِشَريكِهِ ، فيَعلَمَ مِن أينَ مَطعَمُهُ ، ومِن أينَ مَشرَبُهُ ، ومِن أينَ مَلبَسُهُ ؟ أمِن حِلٍّ ذلكَ ، أم مِن حَرامٍ ؟ (6)3773.امام صادق عليه السلام :نهج البلاغة :رُويَ أنّ صاحِبا لأميرِ المؤمنينَ عليه السلام يقالُ لَهُ هَمّامٌ كانَ رجُلاً عابِدا ، فقالَ لَهُ : يا أميرَ المؤمِنينَ ، صِفْ لِيَ المُتَّقينَ ، حتّى كأنّي أنظُرُ إلَيهِم ... فحَمِدَ اللّهَ وأثنى علَيهِ وصلّى علَى النَّبيِّ صلى الله عليه و آله ثُمّ قالَ عليه السلام : . . . فالمُتَّقونَ فيها هُم أهلُ الفَضائلِ : مَنطِقُهُمُ الصَّوابُ ، ومَلبَسُهُمُ الاقتِصادُ ، ومَشيُهُمُ التَّواضُعُ ، غَضُّوا أبصارَهُم عَمّا حَرَّمَ اللّهُ علَيهِم ، ووَقَفوا أسماعَهُم علَى العِلمِ النّافِعِ لَهُم ، نُزِّلَت أنفُسُهُم مِنهُم في البَلاءِ كالّتي نُزِّلَت في الرَّخاءِ ، ولَولا الأجَلُ الّذي كَتَبَ اللّهُ علَيهم لَم تَستَقِرَّ أرواحُهُم في أجسادِهِم طَرفَةَ عَينٍ ؛ شَوقا إلَى الثَّوابِ ، وخَوفا مِن العِقابِ ...

فمِن عَلامَةِ أحَدِهِم أ نَّكَ تَرى لَهُ قُوَّةً في دِينٍ ، وحَزما في لِينٍ ، وإيمانا في يَقينٍ ، وحِرصا في عِلمٍ ، وعِلما في حِلمٍ ، وقَصدا في غِنى ، وخُشوعا في عِبادَةٍ ، وتَجَمُّلاً في فاقَةٍ ، وصَبرا في شِدَّةٍ ، وطَلَبا في حَلالٍ ، ونَشاطا في هُدىً ، وتَحَرُّجا عَن طَمَعٍ . يَعمَلُ الأعمالَ الصّالِحَةَ وهُو على وَجَلٍ ، يُمسي وَهَمُّهُ الشُّكرُ ، ويُصبِحُ وَهَمُّهُ الذِّكرُ ، يَبِيتُ حَذِرا ، ويُصبِحُ فَرِحا ؛ حَذِرا لِما حُذِّرَ مِن الغَفلَةِ ، وفَرِحا بما أصابَ مِن الفَضلِ والرَّحمَةِ .

إن اِستَصعَبَت علَيهِ نَفسُهُ فيما تَكرَهُ لَم يُعْطِها سُؤلَها فيما تُحِبُّ . قُرَّةُ عَينِهِ فِيما لا يَزولُ ، وزَهادَتُهُ فِيما لا يَبقى ، يَمزُجُ الحِلمَ بِالعِلمِ والقَولَ بِالعَمَلِ . تَراهُ قَريبا أمَلُهُ ، قَليلاً زَلَلُهُ ، خاشِعا قَلبُهُ ، قانِعَةً نَفسُهُ ، مَنزورا أكلُهُ ، سَهلاً أمرُهُ ، حَريزا دِينُهُ، مَيِّتَةً شَهوَتُهُ ، مَكظوما غَيظُهُ ، الخَيرُ مِنهُ مَأمولٌ ، والشَّرُّ مِنهُ مَأمونٌ . (7) .


1- .الدخان : 51 .
2- .بحار الأنوار: 70/285/8.
3- .البقرة : 177.
4- .الذاريات : 15 _ 19.
5- .تنبيه الخواطر : 2/62.
6- .كنز العمّال : 8501.
7- .نهج البلاغة : الخطبة 193 .

ص: 1323

1867 _ ويژگى هاى تقواپيشگان

3774.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كه با تقوا داشتن از خدا به او پناه برد، خداوند او را نگه دارد و هر كس كه خداوند به او رو كند و نگهدارش باشد، وى را از افتادن آسمان بر زمين باكى نباشد و اگر بر اهل زمين بلايى فرود آيد و همگان را در بر گيرد، او به سبب تقوا از هر بلايى در امان ماند، مگر نه اينكه خداوند متعال مى فرمايد: «براستى كه پرهيزگاران در جايگاهى امن هستند»!1867 _ ويژگى هاى تقواپيشگانقرآن:«نيكوكارى (طاعت) آن نيست كه روى خود را به سوى مشرق و مغرب بگردانيد، بلكه نيكى (طاعت) آن است كه كسى به خدا و روز واپسين و فرشتگان و كتاب [آسمانى ]و پيامبران ايمان آوَرَد و مال [خود ]را با وجود دوست داشتنش، به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان و گدايان و در [راه آزاد كردن ]بندگان بدهد و نماز را برپاى دارد و زكات بدهد و آنان كه چون عهد بندند، به عهد خود وفادارانند و در سختى و زيان و به هنگام جنگ شكيبايانند. آنانند كسانى كه راست گفته اند و آنان همان پرهيزگارانند».

«پرهيزگاران در باغ ها و چشمه سارانند. آنچه را پروردگارشان عطا فرموده مى گيرند؛ زيرا كه آنها پيش از اين نيكوكار بودند و از شب اندكى را مى غنودند و در سحرگاهان طلب آمرزش مى كردند و در اموالشان براى سائل و محروم حقّى [معيّن ]بود».

ر.ك : بقره : آيات 2 _ 5 و آل عمران : آيات 133 _ 136 و مائده : آيه 8 و زمر : آيه 33 .

حديث :3781.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پرهيزگاران كسانى هستند كه از ترس افتادن در شبهه، از آنچه جاى پرهيز ندارد پرهيز مى كنند و از خدا پروا مى نمايند .3782.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش خود به ابوذر _فرمود : اى ابوذر! آدمى از پرهيزگاران نباشد، مگر آنگاه كه حسابرسى او از نفْسش سخت تر از حساب كشيدن شريك از شريكش باشد و بداند كه از كجا مى خورد، از كجا مى آشامد و از كجا مى پوشد، آيا اينها از راه حلال است يا از حرام؟3783.عنه عليه السلام :نهج البلاغة :روايت شده است كه يكى از ياران اميرمؤمنان عليه السلام به نام همّام، كه مردى عابد بود، به حضرت عرض كرد : اى امير مؤمنان! پرهيزگاران را چنان برايم وصف كن كه گويى [در برابرم ايستاده اند و ]آنان را مى بينم... پس امام عليه السلام حمد و ثناى الهى به جاى آورد و بر پيامبر صلى الله عليه و آله درود فرستاد و آنگاه فرمود: ...

بنابراين پرهيزگاران در اين دنيا اهل فضايل اند: گفتارشان با راستى و درستى توأم است و پوشاكشان با ميانه روى و راه رفتنشان با تواضع. از چيزهايى كه خداوند بر آنان حرام كرده است، چشم پوشيده اند و گوش هاى خود را وقف دانشى كرده اند كه برايشان سودمند است.در بلا و گرفتارى همان گونه اند كه در خوشى و آسايش و اگر نبود مهلت و اجلى كه خداوند برايشان رقم زده است، از شوق به پاداش و ترس از كيفر، لحظه اى جان هايشان در پيكرهايشان قرار نمى گرفت.

از نشانه هاى يكى از آنان اين است كه در دين نيرومند است و نرمش و ملايمت را با قاطعيت در آميخته است. ايمانى توأم با يقين دارد، به علم و معرفت حريص است، علم را با بردبارى توأم كرده است، در زمان توانگرى مقتصد است، در عبادت خشوع دارد، در تنگدستى آراسته و با عزّت نفْس است، در سختى ها شكيباست، در طلبِ حلال است، در پيمودن راه راست بانشاط است و از طمع و حرص به دور مى باشد، در حالى كه اعمال نيك انجام مى دهد ترسان و نگران است، روز را با اهتمام به شكر [حق ]به شب مى رساند، و شب را در حالى به صبح مى رساند كه همّ و غمش ياد خداست، شب را با ترس و حذر مى گذراند و روز را با شادى و خوشحالى ؛ ترس و حذر از غفلتى كه از آن برحذر داشته شده است و شادى و خوشحالى به خاطر فضل و رحمتى كه به او رسيده است.

اگر نفْسش در آنچه وى دوست ندارد سركشى و نافرمانى كند، او نيز شهوت هاى نفْس خود را بر آورده نمى سازد، شادى و دلخوشى او به چيزى است كه زوال نمى پذيرد (آخرت) و بى رغبتى او به چيزى است كه باقى و پايدار نمى ماند (دنيا) بردبارى را با دانش و گفتار را با كردار آميخته است. او را مى بينى كه آرزويش كوتاه و لغزشش اندك و دلش خاشع و نَفْسش قانع و خوراكش كم و كارش آسان و دينش محفوظ و شهوتش مرده و خشمش فروخورده است، به خيرش اميد مى رود و شرّش به كسى نمى رسد.

.

ص: 1324

3784.عنه عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :كانَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام يقولُ :إنّ لِأهلِ التَّقوى عَلاماتٍ يُعرَفونَ بِها: صِدقُ الحَديثِ، وأداءُ الأمانَةِ ، والوَفاءُ بِالعَهدِ ... وقِلَّةُ المُؤاتاةِ لِلنِّساءِ ، وبَذلُ المَعروفِ ، وحُسنُ الخُلقِ ، وسَعَةُ الحِلمِ ، واتِّباعُ العِلمِ فيما يُقَرِّبُ إلَى اللّهِ عَزَّوجلَّ . (1)3775.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :إنّ أهلَ التَّقوى أيسَرُ أهلِ الدُّنيامَؤونَةً ، وأكثَرُهُم لكَ مَعونَةً ، تَذكُرُ فيُعِينونَكَ ، وإن نَسِيتَ ذَكَّروكَ ، قَوّالُونَ بأمرِ اللّهِ ، قَوّامُونَ على أمرِ اللّهِ ، قَطَعوا مَحَبَّتَهُم بمَحَبَّةِ رَبِّهِم ، ووَحَّشوا الدُّنيا لِطاعَةِ مَليكِهِم ، ونَظَروا إلَى اللّهِ عَزَّوجلَّ وإلى مَحَبَّتِهِ بِقُلوبِهِم ، وعَلِموا أنّ ذلكَ هُو المَنظورُ إلَيهِ ، لِعَظيمِ شَأنِهِ . (2)(انظر) الإيمان : باب 190 _ 194 .

1868 _ ما يَمنَعُ التَّقوى3778.امام على عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :حَرامٌ على كُلِّ قَلبٍ مُتَوَلِّهٍ بِالدُّنياأن تَسكُنَهُ التَّقوى . (3)3779.امام حسن عليه السلام ( _ در پاسخ به پدر بزرگوارش كه پرسيد: فقر چيست ؟ _ ) عنه عليه السلام :واللّهِ ، ما أرى عَبدا يَتَّقي تَقوىً تَنفَعُهُ حتّى يَخزِنَ لِسانَهُ . (4)3780.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :لا يَستَطيعُ أن يَتَّقِيَ اللّهَ مَن خاصَمَ . (5)3781.امام على عليه السلام :الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :مَن لَم يَتَّقِ وُجوهَ النّاسِ لَم يَتَّقِ اللّهَ . (6)1869 _ حَقُّ التَّقوىالكتاب :(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ) . (7)

الحديث :3786.عنه عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَن قَولِهِ تعالى : «اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» _: يُطاعُ فلا يُعصى ، ويُذكَرُ فلا يُنسى ، ويُشكَرُ فلا يُكفَرُ . (8)3787.عنه عليه السلام :بحار الأنوار عن أبيبَصيرٍ:سَألتُ أبا عبدِ اللّهِ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ: «اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» (9) قالَ: مَنسوخَةٌ . قلتُ : وما نَسَخَتها ؟ قالَ: قَولُ اللّهِ: «اتَّقُوا اللّهَ ما اسْتَطَعْتُم» (10) . (11) .


1- .الخصال : 483/56.
2- .الكافي : 2/133/16.
3- .غرر الحكم : 4904.
4- .نهج البلاغة : الخطبة 176
5- .نهج البلاغة : الحكمة 298.
6- .بحار الأنوار : 78/377/3.
7- .آل عمران : 102.
8- .بحار الأنوار : 70/291/31.
9- .آل عمران : 102 .
10- .التغابن : 16 .
11- .بحار الأنوار : 70/287/12.

ص: 1325

1868 _ آنچه مانع تقوا مى شود
1869 _ حقّ تقوا

3788.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :امام باقر عليه السلام :امير المؤمنين عليه السلام مى فرمود: تقوا پيشگان نشانه هايى دارند كه با آنها شناخته مى شوند: راستگويى، امانتدارى، وفاى به عهد... كم آميختن با زنان، احسان كردن بيدريغ، خوش خويى، بردبارى زياد و پيروى از علمى كه به خداوند عز و جل نزديك مى كند.3789.عنه عليه السلام :امام باقر عليه السلام :تقواپيشگان كم خرج ترين مردم دنيا و كمك كارترين آنان به تو هستند. به ياد داشته باشى، ياريت مى دهند، فراموش كنى، به يادت مى آورند، پيوسته گوينده امر خدايند و همواره برپا دارنده آن . براى دوستى خدا، از هر دوستى و محبتى دل كنده اند و به خاطر طاعت پادشاه خويش از دنيا گريخته اند و از صميم دل به خداوند عز و جل و دوستى و محبّت او رو كرده اند و دانسته اند تنها به همو بايد چشم داشت كه شأن و مرتبى عظيم دارد.ر.ك : ايمان ، باب 190 _ 194 .

1868 _ آنچه مانع تقوا مى شود3792.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :جاى گرفتن تقوا در دلى كه شيفته دنيا باشد، حرام باشد.3785.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :به خدا قسم هيچ بنده اى را نديده ام كه تقوايش سودمند باشد، مگر اينكه زبانش را نگه دارد.3786.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :كسى كه دشمنى ورزد ، نمى توانداز خدا پروا داشته باشد .3787.امام على عليه السلام :امام عسكرى عليه السلام :هر كه از مردم پروا [حيا] نكند،از خداوند [نيز] پروا نمى كند.1869 _ حقّ تقواقرآن:«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خدا آن گونه كه حقِّ پروا كردن از اوست ، پروا كنيد و زينهار ، جز مسلمان نميريد».

حديث :3792.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از آيه «از خداآن گونه كه حقّ پروا كردن از اوست ، پروا كنيد» _فرمود : [حقّ تقوا از خدا اين است] كه اطاعت شود و نافرمانى نشود و پيوسته ياد شود و هرگز فراموش نگردد و سپاسگزارى شود و ناسپاسى نشود.3793.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :بحار الأنوار_ به نقل از ابوبصير _: از امام صادق عليه السلام درباره آيه «اتقواللّه حقّ تقاته ، از خدا پروا كنيد ، چنانچه شايسته خدا پروائى است» پرسيدم، فرمود: اين آيه منسوخ شده است. عرض كردم: ناسخ آن چيست؟ فرمود: آيه «اتّقوا اللّه ما استطعتم ، هر قدر مى توانيد از خدا پروا كنيد» .

.

ص: 1326

1870 _ تفسير تقوا
1871 _ باتقواترين مردم
412 . تقيّه
1872 _ تشريع تقيّه و مورد آن

1870 _ تفسير تقوا3807.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همه تقوا اين است كه آنچه را نمى دانى بياموزى و آنچه را مى دانى به كار بندى.3803.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :تقوا اين است كه انسان از هر آنچه او را به گناه مى كشاند، پرهيز كند.3804.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كه بر شهوت خود مسلّط باشد، باتقواست.3805.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از معناى تقوا _فرمود : تقوا اين است كه خداوند تو را در جايى كه فرمانت داده است غايب نبيند و در آنجا كه نهيت كرده است، حاضر نيابد.3806.امام باقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هرگز گريه آنان تو را نفريبد، كه تقوا در دل جاى دارد.ر.ك : پارسايى ، باب 1825 .

1871 _ باتقواترين مردم3809.جامع الأخبار عن ابن عبّاس :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :باتقواترين مردم، كسى است كه حقيقت را به سود و زيان خود بگويد.3810.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به واجبات خدا عمل كن، تا با تقواترين مردم باشى.3811.دعائم الإسلام عن جَعفرِ بنِ محمّدٍ عليه السلام أنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ه_رك_ه دوس_ت دارد باتقواترين مردم باشد، بايد به خدا توكل كند.ر.ك : پارسايى ، باب 1126 .

412 تقيّه1872 _ تشريع تقيّه و مورد آنقرآن:«نبايد مؤمنان، كافران را به جاى مؤمنان، به دوستى برگزينند. پس هر كه چنين كند او را با خدا رابطه اى نيست، مگر اينكه از آنها بيمناك باشيد و خدا شما را از خودش مى ترساند و بازگشت به سوى اوست».

«كسى كه بعد از ايمان آوردنش، به خدا كفر ورزد [عذابى سخت خواهد داشت] مگر آن كس كه مجبور شده و[لى] قلبش به ايمان اطمينان دارد. ليكن هر كه سينه اش به كفر گشاده گردد، خشم خدا بر آنان است و برايشان عذابى بزرگ خواهد بود».

حديث :3815.عنه عليه السلام :امام باقر عليه السلام :تقيّه در هر موردى است كه ضرورت پيش آيد و تقيّه كننده خود بهتر مى داند كه در چه وقت بايد تقيّه كند.3816.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :تقيّه، سپر خدا ميان او و آفريدگانش مى باشد.3812.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :نگران دين خود باشيد و آن را با تقيّه پوشيده نگه داريد؛ زيرا كسى كه تقيّه ندارد ايمان ندارد. شما در ميان مردم مانند زنبوران عسل در ميان پرندگان هستيد. اگر پرندگان بدانند كه درون زنبور عسل چيست، همه آنها را مى خورند و چيزى باقى نمى گذارند.3813.امام على عليه السلام :الكافى_ به نقل از هشام كندى _: امام صادق عليه السلام فرمود : به خدا سوگند كه خداوند به چيزى كه نزد او محبوبتر از «خب ء» باشد عبادت نشده است. عرض كردم: خب ء چيست؟ فرمود: تقيّه.

.

ص: 1328

3814.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :المُؤمنُ مُجاهِدٌ ؛ لأنّهُ يُجاهِدُ أعداءَاللّهِ عَزَّوجلَّ في دَولَةِ الباطِلِ بِالتَّقيَّةِ ، وفي دَولَةِ الحَقِّ بِالسَّيفِ . (1)1873 _ النَّهيُ عَن تَجاوُزِ مَواضعِ التَّقِيَّةِ3816.امام على عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :سَتُدعَونَ إلى سَبِّي فسُبُّوني ، وتُدعَون إلَى البَراءَةِ مِنّي فمُدُّوا الرِّقابَ ؛ فإنّي علَى الفِطرَةِ . (2)3817.عنه عليه السلام :إسحاق بن عمّار الصيرفي:دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام وكُنتُ تَرَكتُ التّسليمَ عَلى أصحابِنا في مَسجِدِ الكوفَةِ؛ وذلِكَ لِتَقِيَّةٍ عَلَينا فيها شَديدَةٍ، فَقالَ لي أبو عَبدِاللّهِ عليه السلام : يا إسحاقَ، مَتى أحدَثتَ هذَا الجَفاءَ لِاءِخوانِكَ تَمُرُّ بِهِم فَلا تُسَلِّمُ عَلَيهِم؟! فَقُلتُ لَهُ: ذلِكَ لِتَقِيَّةٍ كُنتُ فيها. فَقالَ : لَيسَ عَلَيكَ فِي التَّقِيَّةِ تَركُ السَّلامِ، وإنَّما عَلَيكَ فِي التَّقِيَّةِ الإِذاعَةُ . (3)3817.امام على عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لِلتَّقيَّةِ مَواضِعُ ، مَن أزالَهاعَن مَواضِعِها لَم تَستَقِمْ لَهُ، وتَفسيرُ ما يُتَّقى مِثلُ (أنْ يَكونَ) قَومُ سَوءٍ ظاهِرُ حُكمِهِم وفِعلِهِم على غَيرِ حُكمِ الحَقِّ وفِعلِهِ ، فكُلُّ شيءٍ يَعمَلُ المؤمنُ بَينَهُم لِمَكانِ التّقيَّةِ مِمّا لا يُؤدّي إلَى الفَسادِ في الدِّينِ فإنّهُ جائزٌ . (4)3818.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :عنه عليه السلام :إنّما جُعِلَتِ التَّقيَّةُ لِيُحقَنَ بِها الدَّمُ ،فإذا بَلَغَتِ التَّقيَّةُ الدّمَ فلا تَقيَّةَ . وايمُ اللّهِ ، لَو دُعِيتُم لِتَنصُرونا لَقُلتُم: لا نَفعَلُ ، إنّما نَتَّقي ، ولَكانَتِ التَّقيَّةُ أحَبَّ إلَيكُم مِن آبائكُم واُمَّهاتِكُم ، ولَو قَد قامَ القائمُ ما احتاجَ إلى مُساءلَتِكُم عَن ذلكَ ، ولَأقامَ في كَثيرٍ مِنكُم مِن أهلِ النِّفاقِ حَدَّ اللّهِ . (5)(انظر) الإمامة (1) : باب 105 _ 106 .

.


1- .علل الشرائع : 467/22.
2- .أمالي الطوسي : 210 / 362 .
3- .بحار الأنوار : 76 / 5 / 18 .
4- .الكافي : 2/168/1.
5- .وسائل الشيعة : 11/483/2 .

ص: 1329

1873 _ نهى از پا فراتر نهادن از موارد تقيّه

3819.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :مؤمن [هميشه] مجاهد است؛ چون در دولت باطل از طريق تقيّه با دشمنان خدا مى جنگد و در دولت حقّ به وسيله شمشير.1873 _ نهى از پا فراتر نهادن از موارد تقيّه3821.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :ب_ه زودى از شما خواسته خواهدشد كه مرا ناسزا گوييد ، اشكالى ندارد ، ناسزا بگوييد و از شما خواسته خواهد شد كه از من بيزارى جوييد ، گردنتان را (جلو) بكشيد (تا بزنند امّا از من بيزارى نجوييد) زيرا كه من بر فطرت (توحيد و مسلمان) هستم .3822.عنه صلى الله عليه و آله :اسحاق بن عمّار صيرفى :خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم و [تا آن روز] به خاطر خفقان شديدى كه بر ضدّ ما حاكم بود ، [تقيّه مى كردم و ]بر دوستان شيعه سلام نمى كردم . امام صادق عليه السلام به من فرمود : اى اسحاق ! از كى اين جفا را در حقّ برادرانت روا مى دارى كه با آنها برخورد مى كنى و سلامشان نمى كنى ؟ عرض كردم : اين ، به خاطر شرايط تقيّه است .

امام فرمود : در حالت تقيّه ، سلام نكردن نيست ؛ بلكه تقيّه واجب بر تو ، برملا نكردن [اسرار ]است .3823.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :تقيّه جايگاه هايى دارد. هر كه آنها را از جايگاهشان دور كند براى او استوار نمانند و توضيح مورد تقيّه مثل اين است كه مردمى بدكار ظاهرِ حكم و كردارشان برخلاف حكم و كردار حقّ باشد. در چنين وضعى هر عملى كه مؤمن در ميان اين مردم از روى تقيّه انجام دهد به شرط آنكه به تباهى دين نينجامد جايز است.3824.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :تقيّه در حقيقت براى جلوگيرى از ريختن خون ها قرار داده شده است. پس هرگاه تقيّه منجر به ريخته شدن خون شود، ديگر تقيّه نباشد. به خدا سوگند كه اگر شما رادعوت كنند كه ما را يارى دهيد قطعاً خواهيد گفت ما اين كار را نمى كنيم بلكه تقيّه مى كنيم وتقيّه را از پدر و مادرتان دوست تر خواهيد داشت و زمانى كه قائم قيام كند، نيازى ندارد كه دراين باره از شما سؤال كند و درباره بسيارى از منافقان شماحدّ خدا را جارى خواهد ساخت.ر.ك : امامت (1) ، باب 105 _ 106 .

.

ص: 1330

413 . توكّل
1874 _ فضيلت توكّل
1875 _ تفسير توكّل

413 توكّل1874 _ فضيلت توكّلقرآن:«و در كار [ها ]با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكّل كن زيرا خدا توكّل كنندگان را دوست مى دارد».

«و بر آن زنده كه نمى ميرد توكّل كن و به ستايش اوتسبيح گوى و همين بس كه او به گناهان بندگانش آگاه است».

حديث :3835.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :ايمان چهار ركن دارد: توكّل برخدا، واگذارى كار به خدا، راضى بودن به قضاى خدا و تسليم بودن در برابر فرمان خداوند عزّوجلّ.3836.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :امام على عليه السلام :توكّل، دژ حكمت است.3835.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :توكّل بر خداوند، مايه نجات از هر بدى و محفوظ ماندن از هر دشمنى است.3836.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :حقيقت يقين ، در توكّل است .1875 _ تفسير توكّلقرآن:«اگر خدا شما را يارى كند هيچ كس بر شما غالب نخواهد شد و اگر دست از يارى شما بردارد، چه كسى بعد از او شما را يارى خواهد كرد؟ و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند».

«بگو: جز آنچه خدا براى ما مقرّر داشته هرگز به ما نمى رسد. او سرپرست ماست و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند».

ر.ك : انعام : آيه 80 و احزاب : آيه 17 و فاطر : آيات 2 ، 10 و زمر : آيه 38 و شورا : آيه 10 و فتح : آيه 11 و تغابن : آيه 13 و جنّ : آيه 22 .

حديث :3838.امام على عليه السلام :جبرئيل عليه السلام_ در پاسخ به سؤال پيامبر صلى الله عليه و آله از او درباره توكّل بر خداوند _گفت : دانستن اين مطلب كه مخلوق نه زيانى مى زند و نه سودى مى رساند، نه مى دهد و نه جلوگيرى مى كند، و چشم اميد بركندن از خلق. هرگاه بنده چنين باشد، ديگر براى احدى جز خداوند كار نمى كند و اميد و بيمش از كسى جز خداوند نيست و چشم طمع به هيچ كس جز خدا ندارد. اين است توكّل.3839.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه خود را داغ نهد يا تعويذ ببندد، از توكّل بى بهره است. (1)3840.امام صادق عليه السلام :الكافى_ به نقل از ابو بصير _امام صادق عليه السلام فرمود : هيچ چيز نيست، مگر اينكه حدّى دارد. عرض كردم: فدايت شوم، حدّ توكل چيست؟

فرمود: يقين. عرض كردم: حدّ يقين چيست؟ فرمود: اينكه از چيزى جز خدا نترسى.

.


1- .در گذشته هاى دور و بويژه در ميان اعراب، به گاه نااميد شدن از روش هاى معمول درمان، بر زخم ها، داغ مى نهادند و يا براى پيشگيرى، اوراد و اذكارى خود ساخته را بر گردن و دست افراد مى آويختند كه اين حديث ظاهرا هر دو را منافى با توكّل بر خداوند توانا مى داند .

ص: 1332

1876 _ ثَمَرَةُ التَّوَكُّلِالكتاب :(مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرا) . (1)

الحديث :3843.امام على عليه السلام :لُقمانُ عليه السلام_ لابنِهِ وهُو يَعِظُهُ _: يا بُنَيَّ ، ثِقْ باللّهِ عَزَّوجلَّ ثُمّ سَلْ في النّاسِ : هَل مِن أحَدٍ وَثِقَ باللّهِ فلَم يُنجِهِ ؟! يا بُنَيَّ ، تَوَكَّلْ علَى اللّهِ ثُمّ سَلْ في النّاسِ : مَن ذا الّذي تَوَكَّلَ علَى اللّهِ فلَم يَكفِهِ ؟! (2)3844.عنه عليه السلام ( _ من خُطبةٍ لَهُ حِينَ بَلغَهُ خَبرُ الناكِثينَ ب ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أحَبَّ أن يَكونَ أقوَى النّاسِ فلْيَتَوكَّلْ علَى اللّهِ تعالى . (3)3845.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن تَوَكَّلَ علَى اللّهِ ذَلَّت لَهُ الصِّعابُ ، وتَسهَّلَت علَيهِ الأسبابُ . (4)3846.عنه عليه السلام ( _ مِن خُطبةٍ لَهُ يَصِفُ فيها المُنافِقينَ _ ) عنه عليه السلام :مَن وَثِقَ باللّهِ أراهُ السُّرورَ ، ومَن تَوَكَّلَ علَيهِ كَفاهُ الاُمورَ . (5)3847.الإمامُ الحسينُ عليه السلام ( _ مِن خُطبةٍ لَه خَطبَ بها لمّا رأى صُفوفَ أهلِ ا ) الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مَن تَوَكَّلَ علَى اللّهِ لا يُغلَبْ ،ومَنِ اعتَصمَ باللّهِ لا يُهزَمْ . (6)3844.امام على عليه السلام ( _ در قسمتى از خطبه خويش ، پس از شنيدن خبر ناكثين ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ الغِنى والعِزَّ يَجُولانِ ،فإذا ظَفِرا بمَوضِعِ التَّوكُّلِ أوطَنا . (7)3845.امام على عليه السلام :الكافي عن الإمامِ الصّادقِ عليه السلام :مَن اُعطي ثلاثالم يُمنع ثلاثا ... : مَن اُعطِيَ التَّوَكُّلَ اُعطِيَ الكِفايَةَ . ثُمّ قالَ : أتَلَوتَ كِتابَ اللّهِ عَزَّوجلَّ «ومَن يَتَوكَّلْ علَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» ؟ ! (8)3846.امام على عليه السلام ( _ در قسمتى از خطبه خويش در توصيف منافقان _ ) الإمامُ الجوادُ عليه السلام :الثِّقَةُ باللّهِ تعالى ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ ، وسُلَّمٌ إلى كُلِّ عالٍ . (9)(انظر) الغنى : باب 1446 .

1877 _ أدَبُ التَّوَكُّلِ3849.عنه عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ قَوما مِن أصحابِ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَمّا نَزَلَت : «ومَن يَتَّقِ اللّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا ويَرْزُقْهُ مِن حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» أغلَقوا الأبوابَ وأقبَلوا علَى العِبادَةِ وقالوا : قد كُفِينا ، فبَلَغَ ذلكَ النَّبيَّ صلى الله عليه و آله فأرسَلَ إلَيهِم فقالَ : ما حَمَلَكُم على ما صَنَعتُم؟ قالوا : يا رسولَ اللّهِ ! تُكُفِّلَ لَنا بأرزاقِنا فأقبَلنا علَى العِبادَةِ ، فقالَ : إنّهُ مَن فَعَلَ ذلكَ لَم يُستَجَبْ لَهُ، علَيكُم بِالطَّلَبِ. (10)3850.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لِرجُلٍ قالَ لَهُ : أعقِلُها (يعنيدابّته) وأتَوَكَّلُ ، أو اُطلِقُها وأتَوَكَّلُ ؟ _: اِعقِلْها وتَوَكَّلْ . (11)3851.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مستدرك الوسائل :رأى رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَوما لا يَزرَعُونَ ، قالَ : ما أنتُم ؟ قالوا: نَحنُ المُتَوَكِّلونَ ، قالَ : لا ، بَل أنتُمُ المُتَّكِلونَ . (12)3852.الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لابنِهِ محمّدِ بنِ الحَنَفيَّةِ لَمّاأعطاهُ الرّايَةَ يَومَ الجَمَلِ _: تَزولُ الجِبالُ ولا تَزُلْ ، عَضَّ على ناجِذِكَ ، أعِرِ اللّهَ جُمجُمَتَكَ ، تِدْ في الأرضِ قَدَمَكَ ، اِرْمِ بِبَصَرِكَ أقصَى القَومِ ، وغُضَّ بَصَرَكَ ، واعلَمْ أنَّ النَّصرَ مِن عِندِ اللّهِ سبحانَهُ . (13) .


1- .الطلاق : 3 .
2- .بحار الأنوار : 71/156/73.
3- .جامع الأخبار : 321/904.
4- .غرر الحكم : 9028.
5- .جامع الأخبار : 322/905
6- .جامع الأخبار : 322/907.
7- .الكافي : 2/65/3
8- .الكافي : 2/65/6.
9- .بحار الأنوار : 78/ 364/ 5.
10- .الكافي : 5/84/5.
11- .سنن الترمذي : 4/668/2517.
12- .مستدرك الوسائل : 11/217/12789.
13- .نهج البلاغة : الخطبة 11.

ص: 1333

1876 _ نتيجه توكّل
1877 _ آداب توكّل

1876 _ نتيجه توكّلقرآن:«و هر كس به خدا توكّل كند، او براى وى بس است. خدا فرمانش را به انجام رساننده است. به راستى خدا براى هر چيزى اندازه اى قرار داده است».

حديث :3851.امام صادق عليه السلام :لقمان_ در اندرز به فرزندش _فرمود : فرزندم! به خداوند عز و جل اعتماد كن و آنگاه در ميان مردم پرس و جو كن [ببين ]آيا كسى هست كه به خدا اعتماد كرده باشد و خداوند او را نجات نداده باشد؟! فرزندم! به خدا توكّل كن و سپس در ميان مردم پرسش كن كه: كيست كه به خدا توكّل كرده و خداوند كفايتش نكرده باشد؟!3852.امام هادى عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركه دوست دارد نيرومندترين مردم باشد، بايد به خدا توكّل كند.3853.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه به خدا توكّل كند، دشوارى ها براى او آسان شود و اسباب برايش فراهم گردد.3854.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه به خدا اعتماد كند، خداوند شادمانى نشانش دهد و هر كه به او توكّل كند، خداوند كارهايش را كفايت كند.3855.عنه عليه السلام :امام باقر عليه السلام :آنكه به خدا توكّل كند،مغلوب نشودو آنكه به خدا توسّل جويد، شكست نخورد.3856.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :بى نيازى و عزّت در گردش اندو چون به جايگاه توكّل مى رسند، در آنجا سكنا مى گزينند.3857.عنه عليه السلام :الكافى :امام صادق عليه السلام فرمود : هر كس به او سه چيز عطا شود از سه چيز محروم نمى ماند : ... به هر كه توكّل داده شود، بسندگى داده شود. سپس فرمود: آيا كتاب خداوند عز و جل را تلاوت كرده اى: «و هر كه به خدا توكّل كند او براى وى بس است»؟3858.عنه عليه السلام :امام جواد عليه السلام :اعتمادِ به خداوند متعال، بهاى هر چيز گرانى است و نردبان رسيدن به هر بلندايى.ر.ك : توانگرى ، باب 1446 .

1877 _ آداب توكّل3854.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :وقتى آيه «و هركه از خدا پروا كند خداوند براى او راه خروجى قرار مى دهد و از جايى كه گمان نمى برد روزيش مى دهد» نازل شد، عدّه اى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله درها را به روى خود بستند و به عبادت پرداختند و گفتند: [روزى ]ما را ضمانت كردند. اين خبر به گوش پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد. حضرت در پى آنان فرستاد و فرمود: چه چيز شما را واداشت كه چنين بكنيد؟ عرض كردند: اى رسول خدا! روزى ما تضمين شده ، از اين رو به عبادت روى آورده ايم. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بدانيد كه هركس چنين كند، دعايش مستجاب نمى شود. دنبال كسب و كار برويد.3855.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به مردى كه به ايشان عرض كرد: زانوى اشترم را ببندم و به خدا توكل كنم يا رهايش بگذارم و توكل كنم؟ _فرمود : با توكّل زانوى اشتر را ببند.3856.امام على عليه السلام :مستدرك الوسائل:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله عدّه اى راديد كشاورزى نمى كنند . به آنها فرمود : شما چه كاره ايد؟ عرض كردند: ما توكّل كنندگانيم. فرمود: نه، بلكه شما سربار [ديگران ]هستيد.3857.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام_ زمانى كه در جنگ جمل پرچمرا به دست فرزندش محمّد بن حنفيه داد _فرمود : كوه ها از جاى خود مى جنبند اما تو نَجُنب، دندان هايت را بر هم بفشار و كاسه سرت را به خداوند عاريت دِه، پاى خود را در زمين ميخكوب كن، نگاهت را به انتهاى سپاه دشمن بدوز و ديده ات را [از برق شمشيرها و نيزه ها] فرو بند و بدان كه پيروزى از جانب خداوند سبحان است.

.

ص: 1334

1878 _ اعتماد به غير خدا
414 . پدر و فرزند
1879 _ ارزش فرزند
1880 _ فتنه فرزند

3868.عنه عليه السلام :مستدرك الوسائل :امام على عليه السلام به عدّه اى كه با اينكه سالم و تندرست بودند در گوشه مسجد نشسته بودند فرمود : شما كيستيد؟ عرض كردند: ما توكّل كنندگانيم. حضرت فرمود: نه، بلكه شما سربار ديگرانيد.3869.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :به دست آوردن روزى حلال رارها مكن؛ زيرا روزى حلالْ تو را در دينت بيشتر كمك مى كند، زانوى اشترت را ببند و آنگاه توكّل كن.1878 _ اعتماد به غير خدا3871.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل مى فرمايد: هيچ مخلوقى نيست كه به جاى من، به مخلوقى چنگ زند مگر اينكه درهاى آسمان ها و زمين را به روى او ببندم . پس، چون مرا بخواند جوابش ندهم و چون از من بخواهد، به او عطا نكنم.3872.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به كسى غير از خدا تكيه نكن، كه خداوند تو را به همو وا مى گذارد.3873.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :از اطمينان به خودت بپرهيز؛ زيراكه آن از بزرگترين دام هاى شيطان است.414 پدر و فرزند1879 _ ارزش فرزند3876.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر درختى ميوه اى دارد و ميوه دل فرزند است.3868.امام على عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :يكى از خوشبختى هاى مرد اين است كه فرزندانى داشته باشد كه كمك كار و ياورش باشند.3869.امام على عليه السلام :امام باقر عليه السلام :از خوشبختى مرد اين است كه قيافه و اخلاق و شمايل فرزندش شبيه خود او باشد.1880 _ فتنه فرزندقرآن:«و بدانيد كه اموال و فرزندان شما [وسيله ]آزمايش هستند و خداست كه نزد او پاداشى بزرگ است».

حديث :3874.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرزندان ما جگر گوشه هاى ما هستند، خردسالانشان فرمانروايان ما هستند و بزرگترهايشان دشمنان ما، اگر زنده باشند مايه آزمايش ما هستند و اگر بميرند، باعث غم و اندوه ما مى شوند.3875.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرزندان، ترسو كننده و بخل و اندوه آورند.

.

ص: 1336

3876.امام على عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تَجعَلَنَّ أكثَرَ شُغُلِكَ بأهلِكَ ووَلَدِكَ ؛ فإن يَكُن أهلُكَ ووَلَدُكَ أولياءَ اللّهِ ، فإنَّ اللّهَ لا يُضِيعُ أولياءهُ ، وإن يَكُونوا أعداءَ اللّهِ فما هَمُّكَ وشُغُلُكَ بأعداءِ اللّهِ ؟! (1)1881 _ حُبُّ الوَلَدِ3878.الإمامُ الحسنُ عليه السلام ( _ لَمّا سألَهُ أبوهُ : ما الحَزمُ ؟ _ ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أحِبُّوا الصِّبيانَ وارحَموهُم . (2)3879.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ في رجُلٍ قالَ : ما قَبَّلتُ صَبِيّا قَطُّ ،فلَمّا ولَّى قالَ _: هذا رجُلٌ عِندي أ نّهُ مِن أهلِ النّارِ . (3)3880.الإمامُ الباقرُ عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ اللّهَ عَزَّوجلَّ لَيَرحَمُ العَبدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ . (4)1882 _ التَّصابي لِلصَّبِيِّ3882.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن كانَ عِندَهُ صَبِيٌّ فلْيَتَصابَ لَهُ . (5)3883.عنه عليه السلام :بحار الأنوار عن جابِر :دَخَلتُ علَى النَّبيِّ صلى الله عليه و آله والحَسَنُ والحُسَينُ عليهماالسلام على ظَهرِهِ وهُو يَجثو لَهُما ويَقولُ : نِعمَ الجَمَلُ جَمَلُكُما ، ونِعمَ العِدلانِ أنتُما . (6)1883 _ الوَلَدُ الصّالِحُالكتاب :(وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاما) . (7)

(انظر) مريم : 49 ، 50 والأنبياء : 90 .

الحديث :3882.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ الوَلدَ الصّالِحَ رَيحانَةٌ مِن رَياحِينِ الجَنَّةِ . (8)3883.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :الوَلَدُ الصّالِحُ رَيحانَةٌ مِن اللّهِ ، قَسَمَهابَينَ عِبادِهِ . (9)3884.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مِن سَعادَةِ الرّجُلِ الوَلَدُ الصّالِحُ . (10)3885.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما سَألتُ ربِّي أولادا نُضْرَالوَجهِ ، ولا سَألتُهُ وَلَدا حسَنَ القامَةِ ، ولكنْ سَألتُ ربِّي أولادا مُطِيعِينَ للّهِ وَجِلِينَ مِنهُ ؛ حتّى إذا نَظَرتُ إلَيهِ وهُو مُطيعٌ للّهِ قَرَّت عَيني . (11)3886.عنه عليه السلام :الإمامُ الصادقُ عليه السلام :مِيراثُ اللّهِ مِن عَبدِهِ المؤمنِ وَلَدٌ صالِحٌ يَستَغفِرُ لَهُ . (12)1884 _ النَّهيُ عَن كُرهِ البَناتِ3888.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَكرَهوا البَناتَ ؛ فإنَّهُنَّ المُؤنِساتُ الغالِياتُ . (13)3889.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :البَناتُ هُنَّ المُشفِقاتُ المُجَهَّزاتُ المُبارَكاتُ . (14)3890.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ تباركَ وتعالى علَى الإناثِ أرأفُ مِنهُ علَى الذُّكورِ ، وما مِن رجُلٍ يُدخِلُ فَرحَةً علَى امرأةٍ بَينَهُ وبَينَها حُرمَةٌ ، إلّا فَرَّحَهُ اللّهُ تعالى يَومَ القِيامَةِ . (15) .


1- .نهج البلاغة : الحكمة 352.
2- .الكافي : 6/49/3
3- .الكافي : 6/50/7
4- .الكافي : 6/50/5.
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/483/4707.
6- .بحار الأنوار : 43/285/50.
7- .الفرقان : 74.
8- .الكافي : 6/3/10
9- .الكافي : 6/2/1.
10- .بحار الأنوار : 104/98/67
11- .بحار الأنوار : 104/98/66.
12- .مكارم الأخلاق : 1/471/1610.
13- .كنز العمّال : 45374
14- .كنز العمّال : 45399.
15- .الكافي : 6/6/7

ص: 1337

1881 _ دوست داشتن فرزند
1882 _ كودكى كردن با كودكان
1883 _ فرزند شايسته

3891.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :مبادا بيشتر اوقات خود را صرف زن و فرزند خويش كنى ؛ زيرا اگر آنان دوست خدا باشند، خداوند دوستانش را وا نمى گذارد و اگر دشمن خدا باشند، چرا بايد همّ و غمت رسيدگى به دشمنان خدا باشد؟1881 _ دوست داشتن فرزند3893.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كودكان را دوست بداريد و با آنان مهربان باشيد.3884.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ درباره مردى كه گفت: من هرگز كودكى را نبوسيده ام. وقتى كه رفت _فرمود : اين مرد در نظر من از دوزخيان است.3885.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل به انسان، براى محبت شديد او به فرزندش، رحم مى كند.1882 _ كودكى كردن با كودكان3887.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كودكى دارد، بايد با او كودكانه رفتار كند.3888.امام على عليه السلام :بحار الأنوار_ به نقل از جابر _: بر پيامبر صلى الله عليه و آله وارد شدم. ديدم كه حسن و حسين عليهماالسلام بر پشت آن حضرت سوارند و پيامبر براى آنان زانو زده و خم شده است و مى فرمايد: چه شتر خوبى داريد و چه بار خوبى هستيد شما!1883 _ فرزند شايستهقرآن:«و كسانى كه مى گويند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايه روشنىِ چشمان باشد، و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان».

ر.ك : مريم : آيات 49 ، 50 و انبياء : آيه 90 .

حديث :3894.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرزند صالح، دسته گلى از گل هاى بهشت است.3895.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرزند شايسته، دسته گلى است از جانب خداوند كه ميان بندگانش قسمت مى كند.3896.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از خوشبختى مرد، داشتن فرزند شايسته است.3897.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :من از پروردگار خود ، نه فرزندانى زيبارو خواستم و نه فرزندى خوش قد و قامت، بلكه از پروردگارم فرزندانى خواستم كه فرمانبردار خدا باشند و از او بترسند تا وقتى به او نگاه كردم و ديدم از خداوند فرمان مى برد شاد شوم.3898.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :ميراث خدا از بنده مؤمنش،فرزند صالحى است كه براى او آمرزش بطلبد.1884 _ نهى از دوست نداشتن دختران3900.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دختران را بد ندانيد؛ زيرا آنها مونس هاى گرانبهايى هستند.3901.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين دخترانند كه دلسوز و مددكارو بابركتند .3902.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند تبارك و تعالى به زنان مهربانتر از مردان است. هيچ مردى نيست كه زنى از محارم خود را خوشحال سازد، مگر اينكه خداوند متعال در روز قيامت او را شادمان گرداند.

.

ص: 1338

3894.امام على عليه السلام :الإمامُ الصادقُ عليه السلام :البَنونَ نَعيمٌ والبَناتُ حَسَناتٌ ، واللّهُ يَسألُ عَنِ النَّعيمِ ويُثيبُ علَى الحَسَناتِ . (1)1885 _ الحَثُّ عَلَى العَدلِ بَينَ الأولادِ3896.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اِعدِلوا بَينَ أولادِكُم في النُّحْلِ (2) ، كما تُحِبُّونَ أن يَعدِلوا بَينَكُم في البِرِّ واللُّطفِ . (3)3897.امام على عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أبصَرَ رسولُ اللّهِ رجُلاً لَهُ وَلَدانِ فقَبَّلَ أحَدَهُما وتَرَكَ الآخَرَ ، فقالَ صلى الله عليه و آله : فَهَلّا واسَيتَ بَينَهُما ؟ ! (4)1886 _ الحَثُّ عَلَى الإحسانِ إلَى الوالِدَينِالكتاب :(وَقَضَى رَبُّكَ أَلَا تَعْبُدُوا إِلَا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناإِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلاً كَرِيما * وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرا) . (5)

(انظر) البقرة : 83 ومريم : 14 ، 32 ولقمان : 14 والأحقاف : 15 .

الحديث :3903.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لَمّا سُئلَ عَن حقِّ الوالِدَينِ على وَلَدِهِما_: هُما جَنَّتُكَ ونارُكَ . (6)3904.عنه عليه السلام :الترغيب والترهيب عن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ وقدسَألَهُ ابنُ مَسعودٍ عَن أحَبِّ الأعمالِ إلَى اللّهِ تعالى _: الصَّلاةُ على وَقتِها . قلتُ : ثُمّ أيٌّ ؟ قالَ : بِرُّ الوالِدَينِ . (7)3905.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :منَ بَرَّ والِدَيهِ طُوبى لَهُ ، زادَ اللّهُفي عُمرِهِ . (8)3906.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :رِضا اللّهِ في رِضا الوالِدِ ، وسَخَطُ اللّهِفي سَخَطِ الوالِدِ . (9)3907.عنه عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :بَرُّوا آباءكُم يَبَرَّكُم أبناؤكُم. (10)3908.عنه عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :بِرُّ الوالِدَينِ واجِبٌ ، فإن كانا مُشرِكَينِ فلا تُطِعْهُما ولا غَيرَهُما في المَعصيَةِ ؛ فإنّهُ لاطاعَةَ لِمَخلوقٍ في مَعصِيَةِ الخالِقِ . (11)3909.عنه عليه السلام :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :إنّ اللّهَ عَزَّوجلَّ ... أمَرَ بِالشُّكرِلَهُ ولِلوالِدَين ، فمَن لَم يَشكُرْ والِدَيهِ لَم يَشكُرِ اللّهَ . (12)1887 _ الحَثُّ عَلى بِرِّ الوالِدَينِ بَعدَ مَوتِهِما3911.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لَمّا سُئلَ عن بِرِّ الوالِدَينِ بَعدَ مَوتِهِما _: نَعَم ، الصَّلاةُ عَلَيهِما ، والاستِغفارُ لَهُما ، وإنفاذُ عَهدِهِما مِن بَعدِهِما ، وصِلَةُ الرَّحِمِ الّتي لا تُوصَلُ إلّا بِهِما ، وإكرامُ صَديقِهِما . (13) .


1- .الكافي : 6/7/12.
2- .النُّحْل : العطيّة والهبة ابتداءً من غير عِوَض ولا استحقاق. (النهاية : 5/29).
3- .كنز العمّال : 45347.
4- .بحار الأنوار : 74/84/94 .
5- .الإسراء : 23 و 24.
6- .الترغيب والترهيب : 3/316/10
7- .الترغيب والترهيب : 3 / 314 / 1
8- .الترغيب والترهيب : 3/ 317 / 17
9- .الترغيب والترهيب : 3/322/30.
10- .بحار الأنوار : 74/65/31.
11- .الخصال : 608/9
12- .الخصال : 156/196.
13- .الترغيب والترهيب : 3/323/32.

ص: 1339

1884 _ نهى از دوست نداشتن دختران
1885 _ تشويق به رعايت عدالت ميان فرزندان
1886 _ تشويق به نيكى كردن به پدر و مادر
1887 _ ترغيب به نيكى كردن به پدر و مادر بعد

3903.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :پسران نعمتند و دختران حسنه،و خداوند از نعمت ها بازخواست مى كند و براى حسنات پاداش مى دهد.1885 _ تشويق به رعايت عدالت ميان فرزندان3905.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميان فرزندان خود در عطا و بخشش به عدالت رفتار كنيد، همچنان كه دوست داريد آنان نيز، در احترام و محبت، ميان شما عادلانه عمل كنند.3906.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله مردى را ديد كه دو فرزند داشت و يكى را بوسيد و ديگرى را نبوسيد. فرمود: چرا ميان آن دو برابرى نگذاشتى؟!1886 _ تشويق به نيكى كردن به پدر و مادرقرآن:«و پروردگار تو مقرّر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو، در كنار تو به سالمندى رسيدند، به آنها [حتى ]افّ مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها به شايستگى سخن گوى و از سر مهربانى، بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو: پروردگارا! آن دو را رحمت كن، چنان كه مرا در خُردى پروردند».

ر.ك : بقره : آيه 83 و مريم : آيات 14 ، 32 و لقمان : آيه 14 و احقاف : آيه 15 .

حديث :3912.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به سؤال از حق پدرو مادر بر فرزندشان _فرمود : آن دو ، بهشت و دوزخ تو هستند.3913.عنه عليه السلام :الترغيب والترهيب_ به نقل از ابن مسعود _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در پاسخ به سؤال [من] از محبوبترين كارها نزد خداوند متعال فرمود : نمازِ به وقت. عرض كردم: سپس چه؟ فرمود: نيكى به پدر و مادر.3914.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه به پدر و مادرش نيكى كند، خوشا به حالش، خداوند عمرش را زياد كند.3915.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خشنودى خدا در خشنودى پدر است و ناخشنودى خدا در ناخشنودى پدر.3916.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :با پدرانتان خوش رفتار باشيد،تا فرزندانتان با شما خوشرفتارى كنند.3917.الإمامُ الرِّضا عليه السلام :امام صادق عليه السلام :نيكى به (اطاعت از) پدر و مادرواجب است، اما اگر مشرك بودند، در كار معصيت، از آنان و از هيچ كس ديگرى اطاعت نكن؛ زيرا در معصيت خالق، از هيچ مخلوقى اطاعت نبايد كرد.3912.امام على عليه السلام :امام رضا عليه السلام :خداوند عز و جل... به سپاسگزارى ازخود و پدر و مادر فرمان داده است. پس هر كه از پدر و مادرش سپاسگزارى نكند، از خداوند سپاسگزارى نكرده است.1887 _ ترغيب به نيكى كردن به پدر و مادر بعد از مرگ آنها3914.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به سؤال از نيكى كردن به پدر و مادر بعد از فوت آنان _فرمود : آرى، دعاكردن براى آنها، آمرزش خواستن برايشان و اجرا كردن وصيت هايشان بعد از مرگ آنها وصله رحم كردن با خويشان آنها، و احترام گذاشتن به دوستان آنان.

.

ص: 1340

3915.امام على عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ العَبدَ لَيكونُ بارّا بِوالِدَيهِ في حياتِهِما ، ثُمّ يَموتانِ فلا يَقضي عَنهُما دُيونَهُما ولا يَستَغفِرُ لَهُما فيَكتُبُهُ اللّهُ عاقّا . وإنّهُ لَيكونُ عاقّا لَهُما في حياتِهِما غَيرَ بارٍّ بِهِما ، فإذا ماتا قَضى دَينَهُما واستَغفَرَ لَهُما فيَكتُبُهُ اللّهُ عَزَّوجلَّ بارّا . (1)1888 _ الجَنَّةُ تَحتَ أقدامِ الاُمَّهاتِ3917.امام رضا عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الجَنَّةُ تَحتَ أقدامِ الاُمَّهاتِ . (2)3918.عيسى عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدين عليه السلام :جاءَ رَجلٌ إلى النبيِّ صلى الله عليه و آله فقالَ : يا رسولَ اللّهِما مِن عَمَلٍ قَبيحٍ إلّا قَد عَمِلتُهُ ، فهَل لِي مِن تَوبَةٍ ؟ فقالَ لهُ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : فهَل مِن والِدَيكَ أحَدٌ حَيٌّ ؟ قالَ : أبي ، قالَ : فاذهَبْ فَبَرَّهُ . قالَ : فلَمّا ولّى ، قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لَو كانَت اُمُّهُ! (3)3919.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :جاءَ رجُلٌ إلَى النَّبيِّ صلى الله عليه و آله فقالَ : يا رسولَ اللّهِ ، مَن أبَرُّ ؟ قالَ : اُمَّكَ ، قالَ : ثُمّ مَن ؟ قالَ : اُمَّكَ ، قالَ : ثُمَّ مَن ؟ قالَ : اُمَّكَ ، قالَ : ثُمّ مَن ؟ قالَ : أباكَ . (4)1889 _ إيذاءُ الوالِدَينِ3921.عنه عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أدنَى العُقوقِ : «اُفٍّ» ، ولَوعَلِمَ اللّهُ عَزَّوجلَّ شَيئا أهوَنَ مِنهُ لَنَهى عَنهُ . (5)3922.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «واخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ» (6) _: لا تَملَأْ عَينَيكَ من النَّظَرِ إلَيهِما إلّا بِرَحمَةٍ ورِقَّةٍ ، ولا تَرفَعْ صَوتَكَ فَوقَ أصواتِهِما ، ولا يَدَكَ فَوقَ أيديهِما ، ولا تَقَدَّمْ قُدّامَهُما . (7)3923.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام_ في قَولِهِ تعالى : «وقُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيما» _: إن ضَرَباك فَقُلْ لَهُما : غَفَرَ اللّهُ لَكُما . (8)1890 _ عُقوقُ الوالِدَينِ3925.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يُقالُ لِلعاقِّ : اِعمَلْ ما شِئتَ فإنّي لا أغفِرُ لَكَ . (9)3926.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن أحزَنَ والِدَيهِ فَقَد عَقَّهُما . (10)3918.مسيح عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :عُقوقُ الوالِدَينِ مِن الكَبائرِ؛لأنَّ اللّهَ تعالى جَعَلَ العاقَّ عَصِيّا شَقِيّا . (11)3919.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :مِن العُقوقِ أن يَنظُرَ الرّجُلُ إلى والِدَيهِ فيُحِدَّ النَّظَرَ إلَيهِما . (12)3920.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن نَظَرَ إلى أبَويهِ نَظَرَ ماقِتٍ وهُماظالِمانِ لَهُ ، لَم يَقبَلِ اللّهُ لَهُ صَلاةً . (13)3921.امام على عليه السلام :الإمامُ الهادي عليه السلام :العُقوقُ يُعقِبُ القِلَّةَ ، ويُؤَدّيإلَى الذِّلَّةِ . (14) .


1- .الكافي : 2/163/21.
2- .كنز العمّال : 45439.
3- .بحار الأنوار : 74/82/88.
4- .الكافي : 2/159/9
5- .الكافي : 2/348/1.
6- .الإسراء : 24 .
7- .الكافي : 2/158/1.
8- .الكافي : 2/158/1.
9- .بحار الأنوار : 74/80/82.
10- .كنز العمّال : 45537.
11- .علل الشرائع : 479/2.
12- .الكافي : 2/349/7.
13- .بحار الأنوار : 74/61/26
14- .بحار الأنوار : 74/84/95.

ص: 1341

1888 _ بهشت، زير پاى مادران است
1889 _ آزردن پدر و مادر
1890 _ نافرمانى پدر و مادر

3922.امام على عليه السلام :امام باقر عليه السلام :يك وقت هست كه بنده در زمان حيات پدر و مادر خود نسبت به آنان نيكوكار است، اما وقتى مى ميرند نه بدهى آنان را مى پردازد و نه برايشان طلب آمرزش مى كند،در اين صورت خداوند او را نافرمان قلمداد مى كند و يك وقت هم هست كه بنده در زمان حيات پدر و مادر خود ناخلف و نافرمان است و به آنان نيكى نمى كند، اما وقتى مردند بدهى هاى آنها را مى پردازد و براى ايشان آمرزش مى طلبد. لذا خداوند عز و جل او را نيكوكار مى نويسد.1888 _ بهشت، زير پاى مادران است3924.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، زير پاى مادران است.3925.امام صادق عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :مردى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و به ايشان عرض كرد: هيچ كار زشتى نيست كه نكرده باشم. آيا راه توبه و بازگشت برايم وجود دارد؟ حضرت فرمود : آيا از پدر و مادرت كسى زنده هست؟ عرض كردم: پدرم. فرمود: برو و به او نيكى كن. وقتى آن مرد رفت، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كاش مادرش مى بود!3926.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمدو عرض كرد: اى رسول خدا! به چه كسى نيكى كنم؟ فرمود: به مادرت. عرض كرد: سپس به چه كسى؟ فرمود: به مادرت. عرض كرد: بعد از او به چه كسى؟ فرمود: به مادرت. عرض كرد: سپس به چه كسى؟ فرمود: به پدرت.1889 _ آزردن پدر و مادر3928.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :كمترين بى احترامى به پدر و مادر،«افّ» گفتن است و اگر خداوند عز و جل چيزى كمتر از آن سراغ داشت، بى گمان از آن نهى مى كرد.3929.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «و از روى مهربانى، در برابر آنان خوار و فروتن باش» _فرمود : نگاهت را جز از سر مهر و دلسوزى به آنان خيره مكن و صدايت را از صداى آنها بلندتر مگردان و رو دست آنها نيز بلند نشو و از آنها جلو نَيُفت.3930.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ درباره آيه «و به آن دو به شايستگى سخن بگو» _فرمود : اگر تو را كتك زدند، بگو: خدا شما را بيامرزد.1890 _ نافرمانى پدر و مادر3932.عنه عليه السلام :پيامبر خدا عليه السلام :به فرزند نافرمان گفته مى شود: هر كار [عبادى] كه مى خواهى بكن كه من تو را نمى آمرزم.3933.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه پدر و مادر خود را اندوهگين كند، آنان را عاقّ كرده است.3927.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :نافرمانى والدين از گناهان كبيره است؛ زيرا خداوند متعال فرزند نافرمان را عصيانگر بدبخت قرار داده است.3928.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :و از جمله نافرمانى از والدين آن است كه انسان به آنان خيره نگاه كند.3929.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هركه به پدر و مادر خود كه به او ستم كرده اند كينه توزانه نگاه كند، خداوند هيچ نمازى از او نپذيرد.3930.امام على عليه السلام :امام هادى عليه السلام :نافرمانى والدين، تنگدستى مى آورد و به ذلّت مى كشاند.

.

ص: 1342

1891 _ حَقُّ الوالِدِ عَلَى الوَلَدِ3932.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لَمّا سُئلَ عَن حَقِّ الوالِدِ على وَلدِهِ _: لا يُسَمِّيهِ باسمِهِ ، ولا يَمشي بَينَ يَدَيهِ ، ولا يَجلِسُ قَبلَهُ ، ولا يَستَسِبُّ لَهُ . (1)3933.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ لِرجُلٍ قالَ لَهُ : إنّ أبي يُريدُ أن يَستَبيحَ مالي _: أنتَ ومالُكَ لأبيكَ . (2)1892 _ حَقُّ الوَلَدِ عَلَى الوالِدِ3935.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مِن حَقِّ الوَلَدِ على والِدِهِ ثَلاثَةٌ : يُحَسِّنُ اسمَهُ ، ويُعَلِّمُهُ الكِتابَةَ ، ويُزَوِّجُهُ إذا بَلَغَ . (3)3936.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :حَقُّ الوَلَدِ على والِدِهِ أنْ يُحَسِّنَ اسمَهُ ، ويُحَسِّنَ مَوضِعَهُ ، ويُحَسِّنَ أدَبَهُ . (4)3934.امام باقر عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :تَجِبُ للوَلَدِ على والِدِهِ ثَلاثُ خِصالٍ : اختِيارُهُ لِوالِدَتِهِ ، وتَحسينُ اسمِهِ ، والمُبالَغَةُ في تَأديبِهِ . (5)3935.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :بِرُّ الرّجُلِ بوَلَدِهِ ، بِرُّهُ بوالِدَيهِ . (6)1893 _ تَربِيَةُ الوَلَدِ3937.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أكرِموا أولادَكُم وأحسِنوا آدابَهُم. (7)3938.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :أدِّبوا أولادَكُم على ثَلاثِ خِصالٍ : حُبِّ نَبيِّكُم ، وحُبِّ أهلِ بَيتِهِ ، وقِراءةِ القرآنِ . (8)3939.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :عَلِّموا أولادَكُم السِّباحَةَ والرِّمايَةَ . (9)3940.الإمامُ الحسينُ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :الوَلَدُ سَيّدٌ سَبعَ سِنينَ ، وخادِمٌ سَبعَ سِنينَ، ووَزيرٌ سَبعَ سِنينَ، فإن رضِيتَ مُكانَفَتَهُ لإحدى وعِشرينَ ، وإلّا فاضرِبْ على كَتِفِهِ ، قد أعذَرتَ إلَى اللّهِ فيهِ . (10)3937.امام على عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مُرُوا أولادَكُم بطَلَبِ العِلمِ . (11)3938.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :عَلِّموا صِبيانَكُمُ الصَّلاةَ، وخُذوهُم بها إذا بَلَغوا الحُلمَ . (12)3939.امام على عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الغُلامُ يَلعَبُ سَبعَ سِنينَ ، ويَتَعَلَّمُ الكِتابَ سَبعَ سِنينَ ، ويَتَعَلَّمُ الحَلالَ والحَرامَ سَبعَ سِنينَ . (13)(انظر) عنوان 210 «الشباب»؛ الأدب : باب 50، 51 .

.


1- .الكافي : 2/159/5.
2- .كنز العمّال : 45933.
3- .مكارم الأخلاق : 1/474/1627.
4- .كنز العمّال : 45193.
5- .بحار الأنوار : 78/236/67.
6- .مكارم الأخلاق : 1/475/1633.
7- .كنز العمّال: 45410
8- .كنز العمّال: 45409.
9- .وسائل الشيعة : 12/247/13.
10- .كنز العمّال : 45338
11- .كنز العمّال : 45953.
12- .غرر الحكم : 6305.
13- .وسائل الشيعة : 12/247/12.

ص: 1343

1891 _ حقّ پدر بر فرزند
1892 _ حقّ فرزند بر پدر
1893 _ تربيت فرزند

1891 _ حقّ پدر بر فرزند3942.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به سؤال از حقّ پدربر فرزندش _فرمود : او را به اسم صدا نزند، جلوتر از او راه نرود، پيش از او ننشيند و برايش دشنام نخرد.3943.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به مردى كه به ايشان عرض كرد: پدرم مى خواهد مال مرا از آنِ خود كند _فرمود : تو و مال تو از آنِ پدرت هستيد.1892 _ حقّ فرزند بر پدر3945.الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از جمله حقوق فرزند بر پدرش سه چيز است: برايش نام خوب انتخاب كند، سواد به او بياموزد و هر گاه به سن بلوغ رسيد، او را همسر دهد.3941.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حقّ فرزند بر پدرش اين است كه نام خوب بر او بنهد و حرفه خوبى به او بياموزد و خوب تربيتش كند.3942.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :فرزند سه حق بر گردن پدرش دارد: مادر خوبى برايش انتخاب كند، نام نيكويى بر او بگذارد و در تربيت او بكوشد.3943.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :نيكى كردن مرد به فرزندش،نيكى كردن اوست به پدر ومادرش.1893 _ تربيت فرزند3945.امام كاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به فرزندان خود احترام بگذاريدو آنها را نيكو تربيت كنيد.3946.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرزندان خود را بر سه خصلت تربيت كنيد: دوست داشتن پيامبرتان، دوست داشتن اهل بيت او و خواندن قرآن.3947.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به كودكان خود شنا و تيراندازى ياد دهيد.3948.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرزند هفت سال سرور است، هفت سال نوكر و هفت سال وزير و دستيار. اگر در بيست و يك سالگى از كمك كار بودن او راضى بودى كه خوب و گر نه بر شانه او بزن (به حال خود رهايش كن) كه تو درباره او نزد خداوند معذورى.3946.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :فرزندان خود را به آموختن دانش واداريد.3947.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :به كودكان خود نماز ياد دهيدو چون به سنّ بلوغ رسيدند ، براى (ترك) نماز ، بر آنان سخت بگيريد .3948.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :پسر بايد هفت سال بازى كند، هفت سال سواد بياموزد و هفت سال حلال و حرام را ياد بگيرد.ر.ك : عنوان 210 «جوانى»؛ ادب ، باب 50 ، 51.

.

ص: 1344

415 . حكومت بر مردم
1894 _ وجوب فرمانبرى از فرمانروايان الهى
1895 _ عوامل روى كار آمدن زمامداران نابكار
1896 _ زمامداران دادگر

415 حكومت بر مردم1894 _ وجوب فرمانبرى از فرمانروايان الهىقرآن:«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را نيز فرمان بريد. پس، هرگاه در امرى اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز واپسين ايمان داريد، آن را به [كتاب ]خدا و پيامبر او عرضه بداريد، اين بهتر و نيك فرجامتر است».

حديث :3962.عنه عليه السلام :كمال الدين_ به نقل از جابر جعفى _: شنيدم جابر بن عبداللّه انصارى مى گفت: چون خداوند عز و جلآيه «خدا را اطاعت كنيد و از پيامبر و اولياى امر خود نيز فرمان بريد» را بر پيامبر خود محمّد صلى الله عليه و آله نازل كرد، عرض كردم: اى رسول خدا! خدا و رسول او براى ما معلوم است، اما اولياى امر كه خداوند اطاعت از آنان را به اطاعت خود بسته است، چه كسانى هستند؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى جابر! آنان همان جانشينان من و پيشوايان مسلمانان بعد از من هستند.اولين آنها على بن ابى طالب است، سپس حسن، بعد حسين، بعد على بن الحسين ، بعد محمّد بن على كه در تورات به باقر معروف است... بعد جعفر بن محمّد صادق،بعد موسى بن جعفر ، بعد على بن موسى ، بعد محمّد بن على ، بعد على بن محمّد ، بعد حسن بن على ، بعد هم اسم و هم كنيه من ، حجّت خدا در زمين و باقى مانده او در ميان بندگانش فرزند حسن بن على ...1895 _ عوامل روى كار آمدن زمامداران نابكارقرآن:«در حقيقت، خدا حال قومى را تغيير نمى دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند و هرگاه خدا براى قومى آسيبى بخواهد، هيچ برگشتى براى آن نيست و غير از او حمايتگرى براى آنان نخواهد بود».

حديث :3961.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل فرمود: هرگاه از خلق من كسى كه مرا مى شناسد نافرمانيم كند، از ميان خلق خود كسى را كه مرا نمى شناسد بر او مسلّط گردانم.3962.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گونه شما باشيد، همان گونه بر شما حكومت مى شود.3963.امام كاظم عليه السلام :امام على عليه السلام_ در توبيخ اصحاب خود _فرمود : هان! سوگند به آنكه جانم در دست اوست، اين جماعت بى گمان بر شما چيره خواهند شد، نه به خاطر اينكه آنان از شما برحقّ ترند، بلكه بدان سبب كه آنان در حمايت از باطل امير خود مى شتابند و شما در حمايت از حق من كندى مى كنيد.ر.ك : فساد ، باب 1480 ؛ امر به معروف و نهى از منكر ، باب 1287 .

1896 _ زمامداران دادگر3966.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كس زمام امرى از امور مردم را به دست گيرد و عدالت پيشه كند و درِ خانه خود را به روى مردم بگشايد و شرّ نرساند و به امور مردم رسيدگى كند، بر خداوند عز و جل است كه در روز قيامت او را از ترس و هراس ايمن گرداند و به بهشتش بَرَد.

.

ص: 1346

1897 _ وُلاةُ الجَورِ3964.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن وَلِيَ مِن أمرِ المُسلِمينَ شيئا فغَشَّهُم فهُو في النّارِ . (1)3965.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :سَبُعٌ أكُولٌ حَطُومٌ خَيرٌ مِن والٍ ظَلُومٍ غَشُومٍ . (2)3966.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :شَرُّ الوُلاةِ مَن يَخافُهُ البَريءُ . (3)3967.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن جارَت وِلايَتُهُ زالَت دَولَتُهُ . (4)1898 _ ما يَجِبُ عَلَى الوالي في نَفسِهِ3969.الكافي عن جابرٍ الجُعفيِّ :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ مِن كِتابِهِ للأشتَرِ لَمّا وَلّاهُ مِصرَ _: إنّما يُستَدَلُّ علَى الصّالِحينَ بِما يُجري اللّهُ لَهُم على ألسُنِ عِبادِهِ ، فلْيَكُن أحَبَّ الذَّخائرِ إلَيكَ ذَخيرَةُ العَمَلِ الصّالِحِ ، فاملِكْ هَواكَ ، وشُحَّ بِنَفسِكَ عَمّا لا يَحِلُّ لَكَ ؛ فإنَّ الشُّحَّ بِالنَّفسِ الإنصافُ مِنها فيما أحَبَّت أو كَرِهَت . (5)3968.علل الشرائع ( _ به نقل از ابو بصير _ ) عنه عليه السلام_ أيضا _: أنصِفِ اللّهَ وأنصِفِ النّاسَ مِن نَفِسكَ ، ومِن خاصَّةِ أهلِكَ ، ومَن لَكَ فيهِ هَوىً مِن رَعِيَّتِكَ ؛ فإنَّكَ إلّا تَفعَلْ تَظلِمْ . (6)3969.الكافى ( _ به نقل از جابر جعفى _ ) عنه عليه السلام_ أيضا _: وإيّاكَ والإعْجابَ بِنَفسِكَ ، والثِّقَةَ بما يُعجِبُكَ مِنها ، وحُبَّ الإطراءِ ؛ فإنّ ذلكَ مِن أوثَقِ فُرَصِ الشَّيطانِ في نَفسِهِ لِيَمحَقَ مايَكونُ مِن إحسانِ المُحسِنينَ . (7)1899 _ أهَمُّ مايَجِبُ عَلَى الوالي في وِلايَتِهِ3971.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادق عليه السلام :قالَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام لِعُمرَ بنِ الخَطّابِ : ثَلاثٌ إن حَفِظتَهُنَّ وعَمِلتَ بِهِنَّ كَفَتكَ ماسِواهُنَّ ، وإن تَرَكتَهُنَّ لَم يَنفَعْكَ شيءٌ سِواهُنَّ . قالَ : وما هُنَّ يا أباالحَسَنِ ؟ قالَ : إقامَةُ الحُدودِ علَى القَريبِ والبَعيدِ ، والحُكمُ بكِتابِ اللّهِ في الرِّضا والسُّخطِ ، والقَسْمُ بِالعَدلِ بَينَ الأحمَرِ والأسوَدِ . فقالَ لَهُ عُمَر : لَعَمري لَقَد أوجَزتَ وأبلَغتَ . (8)3972.عنه صلى الله عليه و آله ( _ و قد سُئلَ : أينَ اللّه ُ ؟ _ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ مِن كِتابِهِ للأشتَرِ لَمّا وَلّاهُ مِصرَ _: وأشعِرْ قَلبَكَ الرَّحمَةَ لِلرَّعِيَّةِ،والمَحَبَّة لَهُم، واللُّطفَ بِهِم ، ولاتَكونَنَّ علَيهِم سَبُعا ضارِيا تَغتَنِمُ أكلَهُم ؛ فإنَّهُم صِنفانِ : إمّا أخٌ لَكَ في الدِّينِ ، أو نَظيرٌ لَكَ في الخَلقِ ، يَفرُطُ مِنهُمُ الزَّلَلُ ، وتَعرِضُ لَهُمُ العِلَلُ ، ويُؤتى على أيديهِم في العَمدِ والخَطأِ ، فأعطِهِم مِن عَفوِكَ وصَفحِكَ مِثلَ الّذي تُحِبُّ وتَرضى أن يُعطِيَكَ اللّهُ مِن عَفوِهِ وصَفحِهِ ، فإنَّكَ فَوقَهُم ، وَوالِي الأمرِ علَيكَ فَوقَكَ ، واللّهُ فَوقَ مَن وَلّاكَ ! (9)3973.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ مِن كِتابِهِ للأشتَرِ لَمّا وَلّاهُ مِصرَ _:ولْيَكُن أحَبَّ الاُمورِ إلَيكَ أوسَطُها في الحَقِّ ، وأعَمُّها في العَدِل ، وأجمَعُها لرِضا الرَّعِيَّةِ؛ فإنَّ سُخطَ العامَّةِ يُجحِفُ برِضا الخاصَّةِ ، وإنَّ سُخطَ الخاصَّةِ يُغتَفَرُ مَع رِضا العامَّةَ . ولَيسَ أحَدٌ مِن الرَّعِيَّةِ أثقَلَ علَى الوالِي مَؤونَةً في الرَّخاء ، وأقَلَّ مَعونَةً لَهُ في البَلاءِ ، وأكرَهَ للإنصافِ ، وأسألَ بالإلحافِ ، وأقَلَّ شُكرا عِندَ الإعطاءِ ، وأبَطأ عُذرا عِندَ المَنعِ ، وأضعَفَ صَبرا عِندَ مُلِمّاتِ الدَّهرِ ، مِن أهلِ الخاصَّةِ . وإنّما عِمادُ الدِّينِ وجِماعُ المُسلمينَ والعُدَّةُ للأعداءِ : العامَّةُ مِن الاُمَّةِ ، فلْيَكُنْ صِغوُكَ لَهُم ، ومَيلُكَ مَعهُم . (10) .


1- .الترغيب والترهيب : 3/176/40.
2- .غرر الحكم : 5626
3- .غرر الحكم : 5687
4- .غرر الحكم : 8365.
5- .نهج البلاغة : الكتاب 53.
6- .نهج البلاغة : الكتاب 53.
7- .نهج البلاغة : الكتاب 53.
8- .تهذيب الأحكام : 6/227/547.
9- .نهج البلاغة : الكتاب 53.
10- .نهج البلاغة: الكتاب53.

ص: 1347

1897 _ زمامداران ستمگر
1898 _ وظايف شخصى حكمران
1899 _ مهمترين وظايف حكمران در حكومتش

1897 _ زمامداران ستمگر3970.بحار الأنوار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه زمام كارى از كارهاى مسلمانان را به دست گيرد و به آنان خيانت ورزد، او در آتش است.3971.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :جانور درنده پرخور بى رحم، بهتراز حكمران ستمگر دژخيم است.3972.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در پاسخ به اين پرسش كه : خدا كجاست ؟ _ ) امام على عليه السلام :بدترين حكمرانان، كسى است كه بيگناه از او بترسد.3973.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه حكومتش ستمكارانه باشد، دولتش به سر آيد.1898 _ وظايف شخصى حكمران4150.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام_ در فرمان استاندارى مصر بهمالك اشتر _نوشت : در حقيقت، مردمان نيكوكار و شايسته از طريق سخنانى شناخته مى شوند كه خداوند درباره آنان بر زبان بندگان خويش جارى مى سازد. بنابراين، بايد دوست داشتنى ترين اندوخته ها نزد تو، كردار نيك و شايسته باشد. پس، بر هوس خويش مسلّط باش و آنچه را كه برايت حلال نيست از نفْست دريغ دار؛ زيرا دريغ داشتن از نفْس، وادار كردن او به پيمودن راه انصاف است در آنچه خوش دارد يا خوش ندارد.4149.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام_ در همان فرمان _نوشت : داد خدا و مردم را از خودت و كسان نزديكت و از رعايايى كه مورد علاقه تو هستند بگير؛ زيرا اگر چنين نكنى ستم كرده اى.4148.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :امام على عليه السلام_ در همان فرمان _نوشت : زنهاراز خود پسندى و تكيه كردن به آنچه خودپسندى مى آورد و زنهار از اينكه شيفته ستايش مردم از خود باشى؛ زيرا اين خصيصه از مطمئن ترين فرصت هاى شيطان است، تا نيكى نيكوكاران را بر باد دهد.1899 _ مهمترين وظايف حكمران در حكومتش4146.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام به عمربن خطّاب فرمود : سه چيز است كه اگر آنها را به خاطر سپارى و به كار بندى به چيز ديگرى نياز نخواهى داشت و اگر آنها را فرو گذارى، هيچ چيز ديگرى سودت نبخشد. عمر گفت: آنها چيست اى ابا الحسن؟ فرمود: جارى ساختن حدود و كيفرها درباره خويش و بيگانه، حكم كردن بر اساس كتاب خدا در حال خشنودى و خشم و تقسيم عادلانه [بيت المال ]ميان سرخ و سفيد. عمر گفت: به جانم سوگند كه كوتاه و رسا گفتى.4145.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام_ در فرمان استاندارى مصر به مالك اشتر _نوشت : دل خود را آكنده از مهر و محبّت و لطف نسبت به مردم گردان و مبادا براى آنان چون جانور درنده اى باشى كه خوردنشان را غنيمت دانى؛ زيرا كه مردم دو دسته اند: يا برادر دينى تو هستند و يا همنوع تو. در معرض لغزش و خطا قرار دارند و گاه از روى عمد يا خطا دست به گناه و تجاوز مى آلايند. پس همان گونه كه خود دوست دارى خداوند نسبت به تو بخشش و گذشت كند، تو نيز نسبت به آنان بخشش و گذشت داشته باش؛ زيرا تو بالادست آنها هستى و فرمانرواى بر تو بالادست تو مى باشد و خداوند بالا دست كسى است كه تو را به امارت گماشته است!4144.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام_ در فرمان استاندارى مصر بهمالك اشتر _نوشت : بايد ميانه روى در حقّ و گستراندن عدالت و عمل به آنچه بيش از هر چيز رضايت ملّت را فراهم مى آورد، محبوبترين كارها در نزد تو باشد؛ زيرا نارضايى توده مردم رضايت خواصّ را بى اثر مى سازد و نارضايتى خواص، با رضايت توده مردم، بخشوده مى شود. و هيچ يك از افراد ملّت همچون طبقه خواصّ نيست؛ زيرا اين طبقه به هنگام آسايش بار سنگين ترى بر دوش حكمران هستند و در گرفتارى ها و مشكلات، كمتر به او كمك مى كنند، دادگرى را ناخوش مى دارند، خواسته ها و توقّعات بيشترى دارند، اگر به آنها چيزى داده شود، كمتر قدردانى مى كنند و اگر دريغ شود ديرتر عذر مى پذيرند و در پيشامدهاى ناگوار روزگار ناشكيباترند. ستون دين و جامعه مسلمانان و نيروى هميشه آماده در برابر دشمنان، درحقيقت همان توده ملت است. پس بايد گرايش و توجه تو به آنان باشد.

.

ص: 1348

4143.امام على عليه السلام :الإمامُ الصّادق عليه السلام :ثَلاثَةٌ تَجِبُ على السُّلطانِ لِلخاصَّةِ والعامَّةِ : مُكافأةُ المُحسِنِ بالإحسانِ لِيَزدادُوا رَغبَةً فيهِ ، وتَغَمُّدُ ذُنوبِ المُسيءِ لِيَتُوبَ ويَرجِعَ عَن غَيِّهِ (عَتبِهِ) ، وتَألُّفُهُم جَميعا بالإحسانِ والإنصافِ . (1)(انظر) عنوان 139 «المداراة» .

1900 _ ما يَجِبُ عَلَى الوالي في استِعمالِ العُمّالِ4140.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَنِ استَعمَلَ رجُلاً مِن عِصابَةٍ ، وفِيهِم مَن هُو أرضى للّهِ مِنهُ ، فَقَد خانَ اللّهَ ورَسولَهُ والمُؤمنينَ . (2)4139.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنّا واللّهِ لانُوَلِّي على هذا العَمَلِ أحَدا سَألَهُ ، ولا أحَدا حَرَصَ علَيهِ . (3)4138.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ لِعَبدِ الرَّحمنِ بنِ سَمُرَةَ _: يا عبدَالرَّحمنِ بنَ سَمُرَةَ ، لاتَسألِ الإمارَةَ ؛ فإنَّكَ إذا اُعطِيتَها عَن مَسألَةٍ وُكِلتَ فيها إلى نَفسِكَ ، وإنْ اُعطِيتَها عَن غَيرِ مَسألَةٍ اُعِنتَ علَيها . (4)4137.امام على عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ فيما كَتبَ للأشتَرِ لمَّا وَلّاهُ مِصرَ _: ثُمّ انظُرْ في اُمورِ عُمّالِكَ ، فاستَعمِلْهُمُ اختِبارا ، ولا تُوَلِّهِم مُحاباةً وأثَرَةً ؛ فإنَّهُما جِماعٌ مِن شُعَبِ الجَورِ والخِيانَةِ . وتَوَخَّ مِنهُم أهلَ التَّجرِبَةِ والحَياءِ مِن أهلِ البُيوتاتِ الصّالِحَةِ ، والقَدَمِ في الإسلامِ المُتَقَدِّمَةِ . (5)4136.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام_ مِن كِتابِهِ للأشتَرِ لَمّا وَلّاهُ مِصرَ _: ثُمّتَفَقَّدْ أعمالَهُم ، وابعَثِ العُيونَ (6) مِن أهلِ الصِّدقِ والوَفاءِ علَيهِم ، فإنَّ تَعاهُدَكَ في السِّرِّ لاُمورِهِم حَدوَةٌ لَهُم (7) على استِعمالِ الأمانَةِ ، والرِّفقِ بِالرَّعِيَّةِ .

وتَحَفَّظْ مِن الأعوانِ ، فإن أحَدٌ مِنهُم بَسَطَ يَدَهُ إلى خِيانَةٍ اجتَمَعَت بِها علَيهِ عِندَكَ أخبارُ عُيونِكَ ، اكتَفَيتَ بذلكَ شاهِدا ، فبَسَطتَ علَيهِ العُقوبَةَ في بَدَنِهِ ، وأخَذتَهُ بما أصابَ مِن عَمَلِهِ ، ثُمّ نَصَبتَهُ بمَقامِ المَذَلَّةِ ، ووَسَمتَهُ بِالخِيانَةِ ، وقَلَّدتَهُ عارَ التُّهَمَةِ . (8)1901 _ عَدمُ الإحتِجابِ4144.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ من كِتابِهِ للأشتَرِ لَمّا وَلّاهُ مِصرَ _: فلا تُطَوِّلَنَّ احتِجابَكَ عَن رَعِيَّتِكَ ، فإنَّ احتِجابَ الوُلاةِ عَن الرَّعِيَّةِ شُعبَةٌ مِن الضِّيقِ ، وقِلَّةُ عِلمٍ بالاُمورِ ، والاحتِجابُ مِنهُم يَقطَعُ عَنهُم عِلمَ ما احتَجَبوا دُونَهُ ، فيَصغُرُ عِندَهُمُ الكَبيرُ ، ويَعظُمُ الصَّغيرُ ، ويَقبُحُ الحَسَنُ ، ويَحسُنُ القَبيحُ ، ويُشابُ الحَقُّ بِالباطِلِ ... . (9) .


1- .تحف العقول : 319.
2- .الترغيب والترهيب: 3/179/1.
3- .صحيح مسلم: 3/1456/14.
4- .سنن أبي داوود : 3/130/2929.
5- .نهج البلاغة : الكتاب 53.
6- .العَين : الذي يُبعَث ليتجسّس الخبر (لسان العرب : 13/301) .
7- .تحدوني : تبعثني وتسوقني، وهو من حَدْو الإبل فإنّه من أكبر الأشياء على سوقها (النهاية : 1/355) .
8- .نهج البلاغة : الكتاب 53.
9- .نهج البلاغة : الكتاب 53.

ص: 1349

1900 _ آنچه بايد حكمران در استخدام كارگزاران
1901 _ نهى از گماشتن حاجب

4143.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :سه چيز است كه بر زمامدار واجب است درباره خواص و عوام رعايت كند: پاداش نيكوكار را به نيكى دادن تا رغبت مردم به كارهاى نيك افزون شود، پوشاندن گناهان بدكار تا توبه كند و از گمراهى و انحراف خود برگردد و ايجاد الفت ميان همه آنان از طريق احسان و رعايت انصاف و داد.ر.ك : عنوان 139 «مدارا كردن» .

1900 _ آنچه بايد حكمران در استخدام كارگزاران رعايت كند4140.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مردى را از ميان گروهى به كار گمارد و بين آنها خداپسندتر از او باشد، به خدا و رسول او و مؤمنان خيانت كرده است.4139.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به خدا سوگند ما كسى را كه متقاضى اين مقام يا بر آن حريص باشد، به اين كار نمى گماريم.4138.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به عبدالرحمان بن سمره _فرمود : اى عبدالرحمان بن سمره! متقاضى مقام مشو؛ زيرا اگر با تقاضاى تو اين منصب به تو سپرده شود در اداره آن تنها مى مانى و اگر بدون تقاضا به تو واگذار شود، در اداره آن يارى مى شوى.4137.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام_ در فرمان استاندارى مصر به مالك اشتر _نوشت : ديگر آنكه در كارهاى كارگزارانت انديشه و تأمل كن و پس از آزمودنِ آنها، ايشان را به كار گمار و به صرف جانبدارى يا علاقه به كسى او را عهده دار كارى مكن؛ زيرا اين دو، كانون انواع ستم وخيانت است. كارگزاران خود را از ميان افراد با تجربه و آبرومند از خاندان هاى نيك و خوشنام و پيشگام در اسلام انتخاب كن.4136.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام_ در فرمان استاندارى مصر به مالك اشتر _نوشت : آنگاه به كارهاى آنان (كارگزاران) رسيدگى كن و از ميان افراد با صداقت و وفادار مراقبانى بر آنها بگمار؛ زيرا مراقبتِ نهانى تو در كارهاى ايشان، آنان را به رعايت امانت و خوشرفتارى با مردم وا مى دارد و با دقّت مراقب دستياران خويش باش و اگر يكى از آنان دست به خيانت گشود و گزارش هاى همه مراقبانت آن را تأييد كرد، همان گزارش ها را شاهد بگير و بى درنگ او را كيفر جسمانى ده و از ثروتى كه از طريق مقامش به دست آورده بازخواست كن و او را به خوارى بكشان و داغِ خيانت بر پيشانيش بنشان و حلقه ننگ تهمت به گردنش بياويز.1901 _ نهى از گماشتن حاجب4134.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ در فرمان استاندارى مصر بهمالك اشتر _نوشت : مبادا كه خويشتن را زياده از حدّ از مردم پنهان نگه دارى؛ زيرا روى نهان داشتن حكمرانان از توده مردم، نوعى تنگ حوصلگى و سبب كم اطلاعى از امور است، و حكمران اگر از مردم روى نهان كند، باعث مى شود كه مردم از حقايق پشت پرده آگاه نشوند و از اين رو كارهاى بزرگ و مهم در نظر آنان كوچك و بى اهميت مى آيد و كارهاى كوچك، بزرگ. زيبا زشت جلوه مى كند و زشت زيبا و حق و باطل در هم آميخته مى شود... .

.

ص: 1350

4135.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن تَولّى أمرا مِن اُمورِالنّاسِ ، فعَدَلَ ، وفَتَحَ بابَهُ ، ورَفَعَ سِترَهُ ، ونَظَرَ في اُمورِ النّاسِ ، كانَ حَقّا علَى اللّهِ أن يُؤمِنَ رَوعَتَهُ يَومَ القِيامَةِ ويُدخِلَهُ الجَنَّةَ . (1)1902 _ وُجوبُ اهِتمامِ الوالي بِالمُستَضعَفينَ4133.امام رضا عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ مِن كِتابِهِ للأشتَرِ لَمّا وَلّاهُ مِصرَ _: ... ثُمَّ اللّهَ اللّهَ في الطَّبَقَةِ السُّفلى مِنَ الّذينَ لا حِيلَةَ لَهُم ، مِن المَساكينِ والمُحتاجِينَ وأهلِ البُؤْسى والزَّمنى ، فإنَّ في هذهِ الطَّبَقَةِ قانِعا ومُعتَرّا ، واحفَظْ للّهِ ما استَحفَظَكَ مِن حَقِّهِ فيِهم، واجعَلْ لَهُم قِسْما مِن بَيتِ مالِكَ ...

وتَفَقَّدْ اُمورَ مَن لايَصِلُ إلَيكَ مِنهُم مِمَّن تَقتَحِمُهُ العُيونُ ، وتَحقِرُهُ الرِّجالُ ، ففَرِّغْ لاُولئكَ ثِقَتَكَ مِن أهلِ الخَشيَةِ والتَّواضُعِ ، فلْيَرفَعْ إلَيكَ اُمورَهُم ، ثُمّ اعمَلْ فيهِم بالإعذارِ إلَى اللّهِ يَومَ تَلقاهُ ؛ فإنَّ هؤلاءِ مِن بَينِ الرَّعِيَّةِ أحوَجُ إلَى الإنصافِ مِن غَيرِهِم ، وكلٌّ فأعذِرْ إلَى اللّهِ في تَأدِيَةِ حَقِّهِ إلَيهِ . (2)4132.امام باقر عليه السلام :عنه عليه السلام_ أيضا _: واجعَل لِذَوي الحاجاتِ مِنكَ قِسما تُفَرِّغُ لَهُم فيهِ شَخصَكَ ، وتَجلِسُ لَهُم مَجلِسا عامّا ، فتَتَواضَعُ فيهِ للّهِ الّذي خَلَقَكَ ، وتُقعِدَ عَنهُم جُندَكَ وأعوانَكَ مِن أحراسِكَ وشُرَطِكَ ، حتّى يُكَلِّمَكَ مُتَكلِّمُهُم غَيرَ مُتَتَعتِعٍ ؛ فإنّي سَمِعتُ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ في غَيرِ مَوطِنٍ : لَن تُقَدَّسَ اُمَّةٌ لا يُؤخَذُ لِلضَّعيفِ فِيها حَقُّهُ مِن القَوِيِّ غَيرَ مُتَتَعتِعٍ .

ثُمّ احتَمِلِ الخُرقَ مِنهُم والعِيَّ ، ونَحِّ عَنهُمُ الضِّيقَ والأنَفَ ... . (3)1903 _ خَصائِصُ أولياءِ اللّهِالكتاب :(أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ) . (4)

الحديث :4130.كنز العمّال ( _ به نقل از خالد بن وليد _ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ أولياءَ اللّهِ هُمُ الذينَ نَظَروا إلى باطِنِ الدُّنيا إذا نَظَرَ النّاسُ إلى ظاهِرِها ، واشتَغَلوا بآجِلِها إذا اشتَغَلَ النّاسُ بعاجِلِها ، فأماتُوا مِنها ما خَشَوا أن يُميتَهُم ، وتَرَكوا مِنها ما عَلِموا أنّهُ سَيَترُكُهُم ، وَرأوا استِكثارَ غَيرِهِم مِنها استِقلالاً ، وَدَركَهُم لَها فَوتا ، أعداءُ ما سالَمَ النّاسُ ، وسِلمُ ما عادَى النّاسُ ! بِهِم عُلِمَ الكِتابُ وبِهِ عَلِموا ، وبِهِم قامَ الكِتابُ وبهِ قاموا ، لا يَرَونَ مَرجُوّا فَوقَ ما يَرجُونَ ، ولا مَخُوفا فَوقَ ما يَخافونَ . (5)4129.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :يا أبا بَصيرٍ، طُوبى لِشِيعَهِ قائمِناالمُنتَظِرِينَ لِظُهورِهِ في غَيبَتِهِ ، والمُطيعينَ لَهُ في ظُهورِهِ ، اُولئكَ أولِياءُ اللّهِ الّذينَ لا خَوفٌ علَيهِم ولا هُم يَحزَنونَ . (6)(انظر) الإيمان : باب 190 ؛ التقوى : باب 1867 .

.


1- .تنبيه الخواطر : 2/165.
2- .نهج البلاغة : الكتاب 53.
3- .نهج البلاغة : الكتاب 53.
4- .يونس : 62 ، 63.
5- .نهج البلاغة : الحكمة 432.
6- .كمال الدين : 357/54 .

ص: 1351

1902 _ وجوب توجّه حكمران به مستضعفان
1903 _ ويژگى هاى دوستان خدا

4127.تحف العقول :امام صادق عليه السلام :هر كه عهده دار امرى از امورمردم شود و عدالت پيشه كند و دَرِ خود را [به روى مردم ]باز گذارد و پرده اش را كنار زند و به كارهاى مردم رسيدگى نمايد، بر خداست كه در روز قيامت او را از ترس و هراس ايمن گرداند و به بهشتش برد.1902 _ وجوب توجّه حكمران به مستضعفان4129.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :امام على عليه السلام_ در فرمان استاندارى مصر به مالك اشتر _نوشت : ... ديگر آنكه درباره طبقه پايين، از كسانى كه راه چاره اى ندارند و نيازمندان و بينوايان و رنجوران، خدا را در نظر گير؛ زيرا در ميان اين طبقه تهيدستانى وجود دارند كه دست نياز سوى اين و آن دراز مى كنند و عدّه اى هم روى گدايى ندارند. بنابراين، حقّ آنان را كه خداوند اداى آن را از تو خواسته است ادا كن و از بيت المال براى آنان هم سهمى در نظر گير...

و به كار كسانى از آنان كه به تو دسترسى ندارند و چشم ها آنان را خرد و بزرگان آنها را حقير مى شمارند، رسيدگى كن و براى اين كار از افراد خداترس و فروتن مورد اعتماد خود كسانى را مأمور رسيدگى به امور ايشان كن تا احوال آنها را به تو گزارش دهند و آنگاه درباره آنان آن گونه عمل كن كه روزى كه خدا را ديدار مى كنى عذرت را بپذيرد؛ زيرا اين گروه از مردم به دادگرى نيازمندتر از ديگران هستند.پس در اداى حقّ هر يك از اينان،در پيشگاه خدا عذر و حجّتى داشته باش.4128.الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ( _ في قولهِ تعالى : {Q} «مَنْ جاءَ بالحَسَنةِ فلَه ) امام على عليه السلام_ در همان فرمان _نوشت: و مقدارى از وقت خود را به نيازمندان خود اختصاص ده و با آنان در يك مجلس عمومى بنشين و شخصاً به مشكلاتشان رسيدگى كن و در آن مجلس براى خداوندى كه تو را آفريده است فروتنى نما و سربازان و يارانت را كه از پاسداران و نگهبانان تو هستند از آنان دور بدار تا هر كه مى خواهد سخن بگويد بدون لكنت زبان و ترس و واهمه مطالبش را بگويد ؛ چرا كه من از رسول خدا صلى الله عليه و آله بارها شنيدم كه مى فرمود: ملّتى كه در آن حقّ ناتوان بدون ترس و واهمه از قدرتمندان گرفته نشود هرگز روى رستگارى را نمى بيند.همچنين درشتى و درماندگى و ناتوانى آنان را در سخن گفتن تحمل كن و كم حوصلگى و تكبّر را از خود دور گردان... .1903 _ ويژگى هاى دوستان خداقرآن:«آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى شوند. همانان كه ايمان آورده و پرهيزگارى ورزيده اند».

حديث :4125.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :دوستان خدا همان كسانى هستند كه باطن دنيا را مى نگرند در حالى كه ديگر مردم به ظاهرش چشم دارند، و به آينده و فرجام دنيا مشغولند در حالى كه ساير مردم به نقد و امروز آن سرگرمند. آنچه را از دنيا كه مى ترسند آنان را نابود كند، نابود مى كنند و آنچه را از دنيا كه مى دانند بزودى آنان را ترك خواهد گفت، ترك مى كنند و آنچه را كه ديگران از دنيا زياد و با ارزش مى شمارند اندك و حقيرش مى بينند و رسيدن خود به آنها را از دست دادن [سعادت و رستگارى خويش ]مى شمارند. دشمن چيزى هستند كه مردم [دنياطلب] با آن در صلح و سازشند و دوستدار چيزى هستند كه مردم با آن دشمنى مى ورزند! كتاب [خدا ]به وجود آنان شناخته و دانسته مى شود و آنان به آن دانا و عارفند، كتاب به آنان استوار است و آنان به كتاب استوارند، بالاتر از چيزى كه بدان اميد بسته اند اميدى نمى شناسند و ترسناكتر از چيزى كه از آن مى ترسند، چيزى را مايه ترس نمى دانند.4124.امام باقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام :اى ابوبصير ، خوشا به حال شيعيان قائم ما كه در زمان غيبت او منتظر ظهورش هستند و در زمان ظهورش فرمانبردار اويند . اينان دوستان خدايند كه نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى شوند .ر.ك : ايمان ، باب 190 ؛ تقوا ، باب 1867 .

.

ص: 1352

416 . تهمت
1904 _ پرهيز از تهمت
1905 _ نهى از رفت و آمد به جاهاى تهمت برانگيز
417 . نوميدى
1906 _ نكوهش نوميدى
1907 _ نتايج قطع اميد كردن از آنچه مردم دارند

416 تهمت1904 _ پرهيز از تهمت4109.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هرگاه مؤمن به برادر خودتهمت زند ايمان در قلب او آب مى شود همچنان كه نمك در آب حل مى شود.4108.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كس به برادر دينى خود تهمت زند حرمتى ميان آن دو به جا نمى ماند.1905 _ نهى از رفت و آمد به جاهاى تهمت برانگيز4113.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سزاوارترينِ مردم به تهمت كسى است كه با متّهمان و افراد مظنون همنشينى كند .4112.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :از رفت و آمد به جاهاى تهمت برانگيز و مجالسى كه گمان بد به آنها برده مى شود بپرهيز؛ زيرا دوست بد همنشين خود را مى فريبد.4111.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :كسى كه خود را در معرض تهمت قرار دهد هرگز نبايد كسى را كه به او گمان بد مى برد سرزنش كند.4110.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كه به جاهاى بد رفت و آمد كند، مورد بدگمانى و تهمت واقع مى شود.ر.ك : گمان ، باب 1211 .

417 نوميدى1906 _ نكوهش نوميدىقرآن:«و اگر از جانب خود رحمتى به انسان بچشانيم، سپس آن را از وى سلب كنيم، قطعاً نوميد و ناسپاس خواهد بود».

حديث :4103.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :بزرگترين بلا، نوميدى است.4102.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :نوميدى ، صاحب خود رامى كُشد .1907 _ نتايج قطع اميد كردن از آنچه مردم دارند4100.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :بزرگترين توانگرى، چشم نداشتن به مال مردم است.4099.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :از نظر من، نگاهدارى چيزى كه در دست دارى بهتر از طلب چيزى است كه در دست ديگرى است و تلخى بركندن اميد، بهتر از خواهش از مردمان است.4106.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :قطع اميد كردن از آنچه مردم دارند، مايه عزّت دينى مؤمن است.ر.ك : نيازخواهى ، باب 908 ؛ عزّت ، باب 1292 .

.

ص: 1354

418 . يتيم
1908 _ تشويق به سرپرستى يتيمان
1909 _ خوردن مال يتيم

418 يتيم1908 _ تشويق به سرپرستى يتيمانقرآن:«و چون از فرزندان اسرائيل پيمان محكم گرفتيم كه: جز خدا را نپرستيد و به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و مستمندان احسان كنيد».

ر.ك : بقره : آيات 177 ، 220 و فجر : آيات 17 ، 18 و ماعون : آيات 2 ، 3 .

حديث :4086.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ آنگاه كه انگشت اشاره وميانى خود را نشان داد _فرمود: من و سرپرست يتيم _ در صورتى كه از خداوند عز و جل پروا كند _ در بهشت مانند اين دو [انگشت كنار هم ]هستيم.4085.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت سرايى است كه به آن «شادى سرا» گفته مى شود و تنها كسى وارد آن مى شود كه ايتام مؤمنان را شاد سازد.4084.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به مردى كه از سنگدلى خود شكايت كرد _فرمود: آيا دوست دارى نرمدل شوى و به خواسته ات برسى؟ به يتيم مهربانى كن و دست محبت بر سر او كش و از غذايت به او بخوران؛ در اين صورت دلت نرم مى شود و به خواسته ات مى رسى.4092.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام_ در وصيت خود پيش از شهادت _فرمود : درباره يتيمان از خدا بترسيد و مبادا يك روز سيرشان كنيد و يك روز گرسنه بمانند و مبادا كه با حضور شما آنان از بين بروند؛ زيرا از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: هر كس يتيمى را سرپرستى كند تا آنكه بى نياز شود، خداوند عز و جل با اين كار بهشت را بر او واجب گرداند، همچنان كه آتش دوزخ را بر خورنده مال يتيم واجب ساخته است.1909 _ خوردن مال يتيمقرآن:«كسانى كه اموال يتيمان را به ناحق مى خورند، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مى برند و به زودى در آتش فروزان درآيند».

ر.ك : نساء : آيات 2 ، 6 وانعام : آيه 152 واسراء : آيه 34 .

حديث :4086.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدترين خوراك ها، به ناحق خوردن مال يتيم است.4085.عنه عليه السلام :تفسير العيّاشى :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : روز قيامت عدّه اى از گورهايشان بيرون مى آيند در حالى كه از دهان هايشان آتش زبانه مى كشد. عرض شد: اى رسول خدا! آنان چه كسانى هستند؟ فرمود : كسانى كه اموال يتيمان را مى خورند .4084.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :فاطمه زهرا عليهاالسلام_ در يكى از سخنرانى هاى خود _فرمود : خداوند پرهيز از خوردن مال يتيم را به دليل جلوگيرى از ظلم و حق كشى واجب فرمود.

.

ص: 1356

419 . يقين
1910 _ فضيلت يقين
1911 _ علم اليقين

419 يقين1910 _ فضيلت يقينقرآن:«و چون شكيبايى كردند و به آيات ما يقين داشتند، برخى از آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم را] هدايت مى كنند».

حديث :4073.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين چيزى كه در دل افكنده شده، يقين است.4072.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :اى مردم! از خداوند يقين بخواهيد و عافيت از او مسألت كنيد؛ زيرا بزرگترين نعمت عافيت است و بهترين چيزى كه در دل پايدار ماند يقين است و زيان ديده، كسى است كه در دينش زيان بيند و رشك برده، كسى است كه در يقينش بر او رشك برند.4071.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :امام على عليه السلام :چه سعادت بزرگى دارد كسى كه دلش خنكاى يقين را چشيده باشد.4070.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :با يقين است كه هدف نهايى به دست مى آيد.4069.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :نيرومندى يقين به اندازه ديندارى است.4068.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :يقين، پايه ايمان است.4067.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :خوابى كه همراه يقين باشد، بهتراز نمازى است كه همراه شكّ باشد.4066.امام على عليه السلام :امام باقر عليه السلام :هيچ چيز كمتر از يقين در ميان مردم تقسيم نشده است.4065.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :ايمان از اسلام برتر است و يقين از ايمان برتر، و چيزى كميابتر از يقين وجود ندارد.4064.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :عملِ پيوسته و اندك كه بايقين همراه باشد، نزد خداوند برتر از عمل بسيار است كه با يقين توأم نباشد.ر.ك : شكّ ، باب 1058 .

1911 _ علم اليقينقرآن:«هرگز چنين نيست، اگر علم اليقين مى داشتيد! به يقين دوزخ را مى ديديد. سپس آن را قطعاً به عين اليقين مى ديديد. سپس در همان روز است كه از نعمتِ [روى زمين] پرسيده خواهيد شد».

«و اينچنين ملكوت آسمان ها و زمين را به ابراهيم نمايانديم و تا از يقين كنندگان باشد».

حديث :4057.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال مى فرمايد: سه چيز است كه آنها را از ديد بندگانم پنهان نگه داشته ام و اگر فردى آنها را مشاهده كند، هرگز عمل بد انجام نمى دهد: اگر پرده خود را كنار زنم و مرا ببيند به طورى كه يقين پيدا كند و بداند كه بعد از ميراندن آفريدگانم با آنها چه مى كنم... .

.

ص: 1358

1912 _ تَفسيرُ اليَقينِ4065.عنه عليه السلام :المحاسن :جاءَ جَبرئيلُ عليه السلام إلَى النَّبيِّ صلى الله عليه و آله : فقال : يا رسولَ اللّهِ ، إنّ اللّهَ تباركَ وتعالى أرسَلَني إلَيكَ بِهَديَّةٍ لَم يُعطِها أحَدا قَبلَكَ . قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : قلتُ : وماهِي ؟ قالَ : الصَّبرُ وأحسَنُ مِنهُ _ إلى أن قالَ _ قلتُ : فما تَفسيرُ اليَقينِ ؟قالَ : المُوقِنُ يَعمَلُ للّه كأنّهُ يَراهُ ، فإن لَم يَكُن يَرى اللّهَ فإنّ اللّهَ يَراهُ ، وأن يَعلَمَ يَقينا أنَّ ما أصابَهُ لَم يَكُن لِيُخطِئَهُ ، وأنَّ ما أخطأهُ لَم يَكُن لِيُصيبَهُ ، وهذا كُلُّهُ أغصانُ التَّوكُّلِ ومَدرَجَةُ الزُّهدِ . (1)4064.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الإسلامُ هُو التَّسليمُ ، والتَّسليمُ هُو اليَقينُ ، واليَقينُ هُو التَّصديقُ ، والتَّصديقُ هُو الإقرارُ ، والإقرارُ هُو الأداءُ ، والأداءُ هُو العَمَلُ . (2)1913 _ عَلاماتُ المُوقِنِ4062.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أمّا عَلامَةُ المُوقِنِ فَسِتَّةٌ : أيْقَنَ باللّهِ حَقّا فآمَنَ بهِ ، وأيقَنَ بأنّ المَوتَ حقٌّ فحَذِرَهُ ، وأيقَنَ بأنّ البَعثَ حَقٌّ فخافَ الفَضيحَةَ ، وأيقَنَ بأنّ الجَنّةَ حَقٌّ فاشتاقَ إلَيها ، وأيقَنَ بأنّ النّارَ حَقٌّ فظَهَرَ سَعيُهُ لِلنَّجاةِ مِنها ، وأيقَنَ بأنّ الحِسابَ حَقٌّ فحاسَبَ نَفسَهُ . (3)4061.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :يُستَدَلُّ علَى اليَقينِ بِقِصَرِ الأملِ،وإخلاصِ العَملِ ، والزُّهدِ في الدُّنيا . (4)4060.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن أيقَنَ أنّهُ يُفارِقُ الأحبابَ ، ويَسكُنُ التُّرابَ ، ويُواجِهُ الحِسابَ ، ويَستَغني عَمّا خَلَّفَ ، ويَفتَقِرُ إلى ما قَدَّمَ ، كانَ حَرِيّا بِقِصَرِ الأمَلِ ، وطُولِ العَمَلِ . (5)4059.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن تَيَقَّنَ أنّ اللّهَ سبحانَهُ يَراهُ وهُو يَعمَلُ بِمَعاصيهِ فَقَد جَعَلَهُ أهوَنَ النّاظِرينَ . (6)(انظر) الإيمان : باب 194 ؛ التقوى : باب 1867 .

1914 _ ما يُفسِدُ اليَقينَ4056.مجمع البيان :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :يُفسِدُ اليَقينَ الشَّكُّ وغَلَبَهُ الهَوى . (7)4055.امام على عليه السلام ( _ در پاسخ به اين پرسش كه خداوند چگونه به حساب آن ) عنه عليه السلام :الجَدَلُ في الدِّينِ يُفسِدُاليَقينَ . (8)4056.مجمع البيان :عنه عليه السلام :خِلطَةُ أبناءِ الدُّنيا تَشينُ الدِّينَ ،وتُضعِفُ اليَقينَ . (9)4055.الإمامُ عليٌّ عليه السلام ( _ و قد سُئلَ : كيفَ يُحاسِبُ اللّه ُ الخَلْقَ على ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :حُرِمَ الحَريصُ خَصلَتَينِ ولَزِمَتهُ خَصلَتانِ : حُرِمَ القَناعَةَ فافتَقَدَ الرّاحَةَ ، وحُرِمَ الرِّضا فافتَقَدَ اليَقينَ . (10)(انظر) الشك : باب 1059 .

1915 _ ضَعفُ اليَقينِ4052.تنبيه الخواطر :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما أخافُ على اُمَّتي إلّا ضَعفَ اليَقينِ . (11)4054.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنّ مِن ضَعفِ اليَقينِ أن تُرضِيَ النّاسَ بِسَخَطِ اللّهِ تعالى ، و أن تَحمَدَهُم على رِزقِ اللّهِ تعالى ، و أن تَذُمَّهُم على ما لَم يُؤتِكَ اللّهُ . (12) .


1- .بحار الأنوار: 77/20/4.
2- .نهج البلاغة : الحكمة 125.
3- .تحف العقول : 20.
4- .غرر الحكم : 10970.
5- .بحار الأنوار : 73/167/31
6- .بحار الأنوار : 78/92/98.
7- .غرر الحكم : 11011
8- .غرر الحكم : 1177
9- .غرر الحكم : 5072.
10- .بحار الأنوار : 73/161/6.
11- .كنز العمّال : 7332.
12- .بحار الأنوار : 77/185/30.

ص: 1359

1912 _ تفسير يقين
1913 _ نشانه هاى اهل يقين
1914 _ عوامل تباه كننده يقين
1915 _ سستى يقين

1912 _ تفسير يقين4052.تنبيه الخواطر : ( _ قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ ) المحاسن:جبرئيل نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى رسول خدا! خداوند تبارك و تعالى مرا با هديه اى به سوى تو فرستاده كه پيش از تو آن را به هيچ كس نداده است. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: آن هديه چيست؟ جبرئيل گفت: صبر و بهتر از آن... رسول خدا فرمود: گفتم: تفسير يقين چيست؟

گفت: شخصى كه يقين دارد، براى خدا چنان كار مى كند كه گويى او را مى بيند ؛ زيرا اگر او خدا را نمى بيند، خدا كه او را مى بيند و به يقين مى داند كه آنچه به او رسيده نمى شد كه نرسد و آنچه به او نرسيده امكان نداشت كه برسد. همه اينها شاخه هاى توكّل و پلكان زهدند.4051.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اسلام همان تسليم [در برابر خدا ]است و تسليم همان يقين و يقين همان تصديق و تصديق همان اقرار و اقرار همان به جا آوردن و به جا آوردن همان عمل كردن.1913 _ نشانه هاى اهل يقين4035.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ( _ في قولهِ تعالى : {Q} «و يَخافُونَ سُوءَ الحِساب ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نشانه اهل يقين شش چيز است:به حقانيّت خدا يقين پيدا كرده و لذا به او ايمان آورده است، يقين پيدا كرده كه مرگ راست است و لذا از آن بر حذر است، يقين پيدا كرده كه رستاخيز راست است و از اين رو از رسوايى [در آن روز ]مى ترسد، يقين پيدا كرده كه بهشت راست است و از اين رو مشتاق آن است، يقين پيدا كرده كه دوزخ راست است و از اين رو براى نجات از آن مى كوشد و يقين پيدا كرده كه حساب راست است و از اين رو از خود حساب مى كشد.4034.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :امام على عليه السلام :كوتاهى آرزو، اخلاص در عمل و بى رغبتى به دنيا، دليل بر داشتن يقين است.4033.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :كسى كه يقين دارد از دوستان جدا مى شود و در خاك جاى مى گيرد و با حساب رو به رو مى شود و آنچه از خود برجاى مى گذارد به كارش نمى آيد و به آنچه پيش مى فرستد نيازمند است، سزاوار است كه آرزو را كوتاه كند و در كار و عمل بكوشد.4032.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره آيه «سپس كتاب را به كسانى كه برگزيديم به ) امام على عليه السلام :كسى كه يقين دارد خداوند سبحان او را مى بيند و با اين حال او را نافرمانى مى كند، بى گمان خداوند را بى مقدارترين بينندگان قرار داده است.ر.ك : ايمان ، باب 194 ؛ تقوا ، باب 1867 .

1914 _ عوامل تباه كننده يقين4032.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ( _ في قولهِ تعالى : {Q} «ثُمَّ أوْرَثْنا الكِتابَ ) امام على عليه السلام :يقين را شكّ و چيره آمدن هوس، تباه مى سازد.4031.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :مجادله كردن در دين، يقين را ازبين مى برد.4030.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :معاشرت با دنياپرستان دين راعيبناك و يقين را سست مى كند.4029.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :انسان آزمند از دو خصلت محروم و دو خصلت پيوسته با اوست: از قناعت محروم است و از اين رو آسايش ندارد و از خرسندى محروم است و از اين رو يقين را از دست داده است.ر.ك : شك ، باب 1059 .

1915 _ سستى يقين4030.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من براى امّت خود از چيزى جز سستى يقين، نمى ترسم.4029.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از سستى يقين است كه با به خشم آوردن خداوند متعال مردم را خشنود گردانى و براى روزى اى كه خداوند متعال به تو داده است آنان را بستايى و براى آنچه خداوند به تو نداده است، مردم را نكوهش كنى.

.

ص: 1360

1916 _ ثَمَراتُ اليَقينِ4027.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :الامامُ عليٌّ عليه السلام :غايَةُ اليَقينِ الإخلاصُ ، غايَةُ الإخلاصِ الخَلاصُ . (1)4026.امام صادق عليه السلام ( _ درباره آيه «گوش و چشم و دل همگى بازخواست خواهند ) عنه عليه السلام :زُهدُ المَرءِ فيما يَفنى على قَدرِ يَقينِهِ بما يَبقى . (2)4025.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :التَّوكُّلُ مِن قُوَّةِ اليَقينِ . (3)4024.امام صادق عليه السلام ( _ نيز درباره همين آيه _ ) الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الصَّبرُ مِن اليَقينِ . (4)4023.امام صادق عليه السلام ( _ نيز در ذيل همين آيه _ ) عنه عليه السلام :الرِّضا بِمَكروهِ القَضاءِ مِن أعلى دَرَجاتِ اليَقينِ . (5)1917 _ ازدِيادُ اليَقينِ4026.عنه عليه السلام ( _ في قولِ اللّه ِ : {Q} «إنَّ السّمْعَ و البَصَرَ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لَو كُشِفَ الغِطاءُ ما ازدَدتُ يَقينا. (6)4025.عنه عليه السلام :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :تَعاهَدُوا عِبادَ اللّهِ نِعَمَهُ بإصلاحِكُم أنفُسَكُم تَزدادُوا يَقينا ، وتَربَحوا نَفِيسا ثَمِينا . (7)4024.عنه عليه السلام ( _ أيضا _ ) الإمامُ الرِّضا عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَن قَولِ اللّهِ لإبراهيمَ: «أوَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى ولكِنْ لِيَطْمَئنَّ قَلْبي» (8) أكانَ في قَلبِهِ شَكٌّ؟ _: لا ، كانَ على يَقينٍ ، ولكنَّهُ أرادَ مِن اللّهِ الزِّيادَةَ في يَقينِهِ . (9)(انظر) الإيمان : باب 178.

اللّهمّ صلّ على محمّدٍ وآل محمّدٍ ، وبلّغ بإيمانيأكمل الإيمان ، واجعل يقيني أفضل اليقين . وتقبّل منّي يا مبدّل السيّئات بالحسنات يا أرحم الراحمين . تمّ الكتاب بحمد اللّه وتوفيقه ، واتّفق الفراغ من ميزان الحكمة في ليلة القدر المباركة الثالثة والعشرين من ليالي شهر رمضان سنة خمسٍ وأربعمائة بعد الألف من الهجرة ، والحمد للّه أوّلاً و آخرا ، والصلاة على سيّدنا محمّد وآله ، والسلام .

.


1- .غرر الحكم : 6347 و 6348
2- .غرر الحكم : 5488
3- .غرر الحكم : 699.
4- .مشكاة الأنوار : 56/58 .
5- .بحار الأنوار : 71/152/60.
6- .غرر الحكم : 7569.
7- .الكافي : 2/268/1.
8- .البقرة : 260 .
9- .بحار الأنوار : 70/176/34.

ص: 1361

1916 _ ثمرات يقين
1917 _ افزايش يافتن يقين

1916 _ ثمرات يقين4020.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :غايت يقين، اخلاص است و غايت اخلاص، خلاص و رهايى.4021.الكافي عن أبي خالدٍ الكابُليِّ:امام على عليه السلام :بى رغبتى انسان به آنچه فناپذير است، به اندازه يقين اوست به آنچه ماندنى مى باشد.4020.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :توكّل،ناشى از نيرومندى يقين است.4019.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :شكيبايى، برخاسته از يقين است.4018.امام باقر يا امام صادق عليهما السلام :امام صادق عليه السلام :رضايت به قضاى ناخوشايند، از بالاترين درجات يقين است.1917 _ افزايش يافتن يقين4016.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اگر پرده [هم] كنار رود، بر يقين من چيزى افزوده نشود.4015.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :اى بندگان خدا! با اصلاح خود،نعمت هاى خداوند را پاس داريد، تا بر يقين شما افزوده شود و سودى باارزش و گرانبها به دست آوريد.4019.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :امام رضا عليه السلام_ درباره اين سخن خداوند به ابراهيم كه: «آيا ايمان ندارى؟ گفت: چرا، اما براى اينكه دلم آرام گيرد» سؤال شد كه: مگر در دل او شك بود؟ _فرمود : نه، او يقين داشت، اما از خداوند خواست به يقين او بيفزايد.ر.ك : ايمان ، باب 178 .

بار خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد صلوات فرست و ايمان مرا به مرحله كمال آن برسان و يقين مرابرترين يقين گردان و از من پذيرا شو، اى كه گناهان و بدى ها را به نيكى تبديل مى كنى،اى مهربانترين مهربانان! * * * ستايش خداوندى را كه توفيق به پايان بردن اين كتاب را ارزانيم داشت. تاريخ فراغت از تأليف ميزان الحكمه مصادف شد با شب بيست و سوم از شب هاى مبارك قدر ماه رمضانِ سال هزار و چهار صدو پنج هجرى. ستايش، سراسر، از آنِ خداست و درود بر سرور ما محمّد و خاندان او باد. والسلام.

.

ص: 1362

« ط »

الطاعة

4 _ النارُ331.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ لمّا سُئلَ عنِ الجِصِّ يُوقَدُعَلَيهِ بِالعذَرَةِ وعِظامِ المَوتى ثُمَّ يُجَصَّصُ بِهِ المَسجِدُ ، أيُسجَدُ عَلَيهِ ؟ _: إنَّ الماءَ وَالنّارَ قَد طَهَّراهُ . (1)1190 _ الطَّهارَةُ المَعنَوِيَّةُالكتاب :(إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ البَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا). (2)

(خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِها وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ). (3)

الحديث :334.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لِعيسَى بنِ أبي مَنصور _ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :فَ_رَضَ اللّهُ الإيم_انَ تَطهي_رامِ_ن الشِّركِ . (4)335.أبو هَمّام :عنه عليه السلام :إنَّ تَقوَى اللّهِ دَواءُ داءِ قُلوبِكُم ...وطَهُورُ دَنَسِ أنفُسِكُم . (5)336.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :إن كُنتُم لا مَحالَةَ مُتَطَهِّرِينَ فَتَطَهَّرُوامِن دَنَسِ العُيوبِ والذُّنوبِ . (6)(انظر) القلب : باب 1551 .

255 الطاعة1191 _ طاعَةُ اللّهِ وآثارُهاالكتاب :(يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ). (7)

الحديث :337.امام سجاد عليه السلام در دعاى خويش مى فرمايدرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّهُ لا يُدرَكُ ما عِندَ اللّهِ إلّا بطاعَتِهِ. (8)338.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :طاعَةُ اللّهِ مِفتاحُ كُلِّ سَدادٍ،وصَلاحُ كُلِّ فَسادٍ . (9)339.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :أجدَرُ الناسِ برَحمَةِ اللّهِ أقوَمُهُم بالطّاعَةِ. (10)340.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :علَيكُم بطاعَةِ مَن لا تُعذَرُونَ بجَهالَتِهِ . (11)341.الإمام الصادق والإمام الكاظم عليهماالسلام :الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :مَن أطاعَ الخالِقَ لَم يُبالِ بسَخَطِ المَخلوقِ . (12)1192 _ مَن يَنبَغي طاعَتُهُ339.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أطِعِ العاقِلَ تَغنَمْ، اِعْصِ الجاهِلَ تَسلَمْ . (13)340.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :أطِعِ العِلمَ واعْصِ الجَهلَ تُفلِحْ . (14)341.امام صادق و امام كاظم عليهماالسلام :عنه عليه السلام :لا دِينَ لمَن دانَ بطاعَةِ المَخلوقِ ومَعصيَةِ الخالِقِ . (15)

.


1- .الكافي : 3 / 330 / 3 .
2- .الأحزاب : 33 .
3- .التوبة : 103 .
4- .نهج البلاغة : الحكمة 252
5- .نهج البلاغة : الخطبة 198 .
6- .غرر الحكم : 3743 .
7- .النساء : 59 .
8- .وسائل الشيعة : 11/184/2 .
9- .غرر الحكم : 6012
10- .غرر الحكم : 3192 .
11- .بحار الأنوار : 70/95/1
12- .بحار الأنوار : 78/366/2 .
13- .غرر الحكم : 2263 _ 2264
14- .غرر الحكم : 2309 .
15- .عيون أخبار الرِّضا : 2/43/149 .

ص: 767

فرمانبرى (الطاعة)

الطِّيب

355.الإمام الرضا عليه السلام :عنه عليه السلام :أطِعْ مَن فَوقَكَ يُطِعْكَ مَن دُونَكَ . (1)356.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن تَواضَعَ قَلبُهُ للّهِِ لَم يَسأمْ بَدَنُهُ مِن طاعَةِ اللّهِ . (2)357.الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام :الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :مَن جَمَعَ لَكَ وُدَّهُ ورَأيَهُ فَاجمَعْ لَهُ طاعَتَكَ . (3)1193 _ مَن لا يَنبَغي طاعَتُهُالكتاب :(وَقالُوا رَبَّنا إِنّا أَطَعْنا سادَتَنَا وَكُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلا * رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ العَذابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنا كَبِيرا). (4)

الحديث :356.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أرضى سُلطانا بما يُسخِطُ اللّهَ خَرَجَ عن دِينِ اللّهِ عَزَّوجلَّ . (5)357.امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ألا فَالحَذَرَ الحَذَرَ مِن طاعَةِ ساداتِكم وكُبَرائكُمُ الَّذينَ تَكَبَّرُوا عن حَسَبِهِم، وتَرَفَّعُوا فَوقَ نَسَبِهِم ... ولا تُطِيعُوا الأدعِياءَ الذينَ شَرِبتُم بِصَفوِكُم كَدَرَهُم، وخَلَطتُم بِصِحَّتِكُم مَرَضَهُم، وأدخَلتُم في حَقِّكُم باطِلَهُم، وهُم أساسُ الفُسوقِ . (6)358.روايت شده است :عنه عليه السلام :مَن أطاعَ التَّوانِيَ ضَيَّعَ الحُقوقَ، ومَن أطاعَ الواشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ . (7)256 الطِّيب1194 _ فَضْلُ الطِّيبِ361.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ الرِيحَ الطَّيِّبَةَ تَشُدُّ القَلبَ وتَزِيدُ في الجِماعِ . (8)362.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن تَطَيَّبَ للّهِِ جاءَ يَومَ القِيامَةِ ورِيحُهُ أطيَبُ مِنَ المِسكِ، ومَن تَطَيَّبَ لِغَيرِ اللّهِ جاءَ يَومَ القِيامَةِ ورِيحُهُ أنتَنُ مِن الجِيفَةِ . (9)363.أبو خَديجَة {-1-} :سنن النسائي عن أنس بن مالك :كانَ النبيُّ صلى الله عليه و آله إذا اُتِيَ بِطِيبٍ لَم يَرُدَّهُ . (10)364.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الطِّيبُ نُشْرَةٌ . (11)360.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :العِطرُ مِن سُنَنِ المُرسَلِينَ . (12)361.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُنفِقُ في الطِّيبِ أكثَرَ مِمّا يُنفِقُ في الطَّعامِ . (13)362.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن تَطَيَّبَ أوَّلَ النهارِ لَم يَزَلْ عَقلُهُ مَعهُ إلى اللَّيلِ . (14)363.ابو خديجه (سالم بن مكرم) :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :لا يَنبَغِي للرَّجُلِ أن يَدَعَ الطِّيبَ في كُلِّ يَومٍ، فإن لَم يَقدِرْ علَيهِ فَيَومٌ ويَومٌ لا، فإن لَم يَقدِرْ ففي كُلِّ جُمُعَةٍ و لا يَدَعْ . (15)

.


1- .غرر الحكم : 2475 .
2- .بحار الأنوار : 78/90/95
3- .بحار الأنوار : 78/365/4 .
4- .الأحزاب : 67، 68 .
5- .عيون أخبار الرِّضا : 2/69/318 .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 192
7- .نهج البلاغة : الحكمة 239 .
8- .الكافي : 6/510/3 .
9- .المصنّف لعبد الرزّاق : 4/319/7933 .
10- .سنن النسائي : 8/189 .
11- .نهج البلاغة : الحكمة 400 .
12- .الكافي : 6/510/2
13- .الكافي : 6/512/18
14- .الكافي : 6/510/7
15- .الكافي : 6/510/4 .

ص: 769

عطر (الطِّيب)

الطِّيَرَة

372.امام على عليه السلام :الإمامُ الرِّضا عليه السلام :الطِّيبُ مِن أخلاقِ الأنبياءِ . (1)1195 _ طِيبُ النِّساءِ374.امام سجّاد عليه السلام در « رسالة الحقوق» فرمودهرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :طِيبُ النِّساءِ ما ظَهَرَ لَونُهُ وخَفِيَ رِيحُهُ، وطِيبُ الرِّجالِ ما ظَهَرَ رِيحُهُ وخَفِيَ لَونُهُ . (2)375.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :أيُّما امرأةٍ استَعطَرَتْ فَمَرَّت على قَومٍ لِيَجِدُوا مِن رِيحِها فهي زانِيَةٌ . (3)257 الطِّيَرَة1196 _ التَّطَيُّرُ378.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن رَدَّتهُ الطِّيَرَةُ عَن حاجَتِهِ فَقَد أشرَكَ . (4)379.عنه عليه السلام ( _ بِعَرَفَةَ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن خَرَجَ يُريدُ سَفَرا فَرَجَعَ مِن طَيرٍفقد كَفَرَ بما اُنزِلَ على محمّدٍ . (5)380.عنه عليه السلام ( _ عِندَما سَأَلَهُ سائِلٌ : لِمَ كُرِهَ الصِّيامُ ) عنه صلى الله عليه و آله :أصدَقُ الطِّيَرَةِ الفَألُ . (6)381.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ليسَ مِنّا مَن تَطَيَّرَ أو تُطُيِّرَ لَهُ . (7)382.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :كَفّارَةُ الطِّيَرَةِ التَّوَكُّلُ . (8)383.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لا طِيَرَةَ ولا شُؤمَ . (9)377.خالد بن ربعى :مكارم الأخلاق :في الحديث: إنّ النبيَّ صلى الله عليه و آله كانَ يُحِبُّ الفَألَ الحَسَنَ ويَكرَهُ الطِّيَرَةَ ، وكانَ يَأمُرُ مَن رَأى شَيئا يَكرَهُهُ ويَتَطَيَّرُ مِنهُ أن يقولَ : اللّهُمّ لايُؤتِي الخَيرَ إلّا أنتَ، ولا يَدفَعُ السَّيّئاتِ إلّا أنتَ ، ولا حولَ ولاقُوَّةَ إلّا بكَ . (10)378.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الطِّيَرَةُ على ما تَجعَلُها إن هَوَّنتَها تَهَوَّنَت، وإن شَدَّدتَها تَشَدَّدَت، وإن لَم تَجعَلْها شَيئا لَم تَكُن شَيئا . (11)

.


1- .الكافي : 6/510/1
2- .الكافي : 6/512/17 .
3- .سنن النسائي : 8/153 .
4- .كنز العمّال : 28566
5- .كنز العمّال : 28570
6- .كنز العمّال : 28584 .
7- .الترغيب والترهيب : 4/33/4 .
8- .الكافي : 8/198/236 .
9- .تفسير نور الثقلين : 4/382/35 .
10- .مكارم الأخلاق : 2/153/2374 و2375، انظر كنز العمّال: 7/136 .
11- .الكافي : 8/197/235 .

ص: 771

« ف »

فال بد زدن (الطِّيَرَة)

« ظ »

الظُّفر

الظُّلْم

258 الظُّفر1197 _ الحَثُّ عَلى تَقليمِ الأظفارِ390.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَقليمُ الأظفارِ يَمنَعُ الداءَ الأعظَمَ، و يُدِرُّ الرِّزقَ . (1)391.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّما قَصُّ الأظفارِ لأنّها مَقِيلُ الشَّيطانِ، ومِنهُ يَكونُ النِّسيانُ . (2)392.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ أستَرَ وأخفى ما يُسَلَّطُ الشَّيطانُ مِنِ ابنِ آدَمَ أن صارَ أن يَسكُنَ تَحتَ الأظافِيرِ. (3)1198 _ الحَثُّ عَلى تَركِ الأظافيرِ لِلنِّساءِ (4)394.الإمام زين العابدين عليه السلام :الكافي :قال رسولُ اللّهِ _ للرِّجالِ _ : قُصُّوا أظافِيرَكُم، وللنِّساءِ : اُترُكْنَ فإنّهُ أزيَنُ لَكُنَّ . (5)259 الظُّلْم1199 _ التَّحذيرُ مِنَ الظُّلمِالكتاب :(وَاللّهُ لا يَهْدِي القَوْمَ الظَّالِمِينَ) . (6)

(إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ) . (7)

الحديث :392.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكُم والظُّلمَ؛ فإنّهُ يُخرِبُ قُلوبَكُم . (8)393.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنّه لَيَأتِيَ العَبدُ يَومَ القِيامَةِ وقد سَرَّتهُ حَسَناتُهُ، فَيَجِيءُ الرجُلُ فيقولُ : يا ربِّ ظَلَمَني هَذا، فَيُؤخَذُ مِن حَسَناتِهِ فَيُجعَلُ في حَسَناتِ الذي سَألَهُ، فما يَزالُ كذلكَ حتّى ما يَبقى لَهُ حَسَنةٌ، فإذا جاءَ مَن يَسألُهُ نَظَرَ إلى سَيِّئاتِهِ فَجُعِلَت مَع سيّئاتِ الرَّجُلِ، فلا يَزالُ يُستَوفى مِنهُ حتّى يَدخُلَ النارَ . (9)394.امام سجّاد عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :اتَّقُوا الظُّلمَ؛ فإنّهُ ظُلُماتٌ يَومَ القِيامَةِ . (10)395.امام باقر عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الظُّلمُ ألأمُ الرَّذائلِ . (11)396.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :الظُّلمُ يُزِلُّ القَدَمَ، ويَسلُبُ النِّعَمَ ويُهلِكُ الاُمَمَ . (12)

.


1- .الكافي : 6/490/1
2- .الكافي : 6/490/6
3- .الكافي : 6/490/7.
4- .من الواضح أنّ الترغيب في إطالة الأظافير للنساء هو في حالة مراعاة نظافتها ، وعدم خروجها عن الحدّ المتعارف عليه .
5- .الكافي : 6/491/15.
6- .البقرة : 258.
7- .الأنعام : 21، يوسف : 23.
8- .كنز العمّال : 7639.
9- .روضة الواعظين : 512 .
10- .الكافي : 2/332/11.
11- .غرر الحكم : 804
12- .غرر الحكم : 1734.

ص: 773

ستمگرى (الظُّلْم)

ناخن ها (الظُّفر)

الظَّنّ

الحديث :443.حمّاد بن عيسى:رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أخَذَ لِلمَظلومِ مِنَ الظَّالِمِ كانَ مَعِيَ في الجَنَّةِ مُصاحِبا . (1)444.ابان از كسى روايت مى كند كه :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ للحَسَنَينِ عليهماالسلام _: قُولا بِالحَقِّ، واعمَلا لِلأجرِ، وكُونا للظَّالِمِ خَصما ولِلمَظلومِ عَونا . (2)445.سليمان بن جعفر:الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ لِعليِّ بنِ يَقطينٍ _: إنّ للّهِِتعالى أولياءَ مَع أولياءِ الظَّلَمَةِ لِيَدفَعَ بِهِم عَن أوليائهِ، وأنتَ مِنهُم يا عليُّ . (3)1206 _ التَّحذيرُ مِن دَعوةِ المَظلومِ447.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اِتَّقُوا دَعوَةَ المَظلومِ؛ فإنّما يَسألُ اللّهُ تعالى حَقَّهُ، وإنَّ اللّهَ تعالى لَم يَمنَعْ ذا حَقٍّ حَقَّهُ . (4)448.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :اِتَّقُوا دَعوَةَ المَظلومِ وإن كانَ كافِرا ؛فإنّهُ لَيسَ دُونَهُ حِجابٌ . (5)449.خُزَيمَةُ بنُ ثابِت :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أنفَذُ السِّهامِ دَعوَةُ المَظلومِ . (6)(انظر) الدعاء : باب 699 .

260 الظَّنّ1207 _ ظَنُّ العاقِلِ449.خزيمة بن ثابت :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ظَنُّ الرَّجُلِ على قَدرِ عَقلِهِ . (7)450.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :ظنُّ العاقِلِ أصَحُّ مِن يَقينِ الجاهِلِ . (8)451.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :اتَّقُوا ظُنُونَ المُؤمِنِينَ؛ فإنَّ اللّهَ تعالى جَعَلَ الحَقَّ على ألسِنَتِهم . (9)1208 _ الحَثُّ عَلى حُسنِ الظَّنِّ بِفِعلِ المُؤمِنِ453.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اُطلُبْ لأِخِيكَ عُذرا، فَإنْ لَم تَجِدْلَهُ عُذرا فَالتَمِسْ لَهُ عُذرا . (10)451.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ضَعْ أمرَ أخيكَ على أحسَنِهِ حتّى يَأتِيَكَ مِنهُ ما يَغلِبُكَ، ولا تَظُنَّنَّ بكَلِمَةٍ خَرَجَت مِن أخيكَ سُوءا وأنتَ تَجِدُ لَها في الخَيرِ مَحمِلاً . (11)1209 _ فَضلُ حُسنِ الظَّنِّ453.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :حُسنُ الظَّنِّ راحَةُ القَلبِ وسَلامةُ الدِّينِ . (12)454.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :حُسنُ الظَّنِّ يُخَفِّفُ الَهمَّ ، ويُنجي من تَقَلُّدِ الإثمِ . (13)

.


1- .بحار الأنوار: 75/359/75
2- .بحار الأنوار: 100/90/75
3- .بحار الأنوار: 75/349/56.
4- .كنز العمّال : 7597
5- .كنز العمّال : 7602.
6- .غرر الحكم : 2979.
7- .غرر الحكم : 6038
8- .غرر الحكم : 6040.
9- .نهج البلاغة : الحكمة 309.
10- .بحار الأنوار : 75/197/15.
11- .الأمالي للصدوق : 380/483 .
12- .غرر الحكم : 4816.
13- .غرر الحكم : 4823

ص: 779

گمان (الظَّنّ)

العِبادة

261 العِبادة1213 _ الحَثُّ عَلَى العِبادَةِالكتاب :(وَما خَلَقْتُ الجِنَّ وَالإِنْسَ إِلّا لِيَعْبُدُونِ) . (1)

الحديث :487.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أفضَلُ النّاسِ مَن عَشِقَ العِبادَةَ فَعانَقَها، وأحَبَّها بقَلبِهِ، وباشَرَها بِجَسَدِهِ، وتَفرَّغَ لَها، فَهُو لا يُبالي عَلى ما أصبَحَ مِنَ الدُّنيا : عَلى عُسرٍ أم عَلى يُسرٍ . (2)488.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :كَفى بِالعِبادَةِ شُغلاً . (3)489.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :يَقولُ رَبُّكُم : يَابنَ آدَمَ، تَفَرَّغْ لِعِبادَتي أملَأْقَلبَكَ غِنىً وأملَأْ يَدَيكَ رِزقا. يَابنَ آدمَ، لا تَباعَدْ مِنّي فأملَأَ قَلبَكَ فَقرا وأملَأَ يَدَيكَ شُغلاً . (4)490.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا أحَبَّ اللّهُ عَبدا ألهَمَهُ حُسنَ العِبادَةِ . (5)491.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :العُبوديَّةُ خَمسَةُ أشياءَ : خَلاءُ البَطنِ، وَقِراءةُ القرآنِ، وقِيامُ اللَّيلِ، والتَّضَرُّعُ عِندَ الصُّبحِ، والبُكاءُ مِن خَشيَةِ اللّهِ . (6)1214 _ دَورُ التَّفَقُّهِ واليقينِ فِي العِبادَةِ493.سالِمٌ عَن أبيهِ :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا عِبادَةَ إلّا بِيَقينٍ . (7)494.جابِر :عنه صلى الله عليه و آله :اُعبُدِ اللّهَ كَأ نَّكَ تَراهُ، فَإن لَم تَكُن تَراهُ،فَإنَّهُ يَراكَ . (8)495.أبُو الطُّفَيل :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا خَيرَ في عِبادَةٍ ليسَ فيها تَفَقُّهٌ. (9)496.بَكرُ بنُ مُحَمَّد :الإمامُ زينَ العابدينُ عليه السلام :لا عِبادَةَ إلّا بالتَفَقُّهِ . (10)(انظر) عنوان 419 «اليقين» ؛ الفقه : باب 1497 .

1215 _ أنواعُ العِبادَةِ494.جابر :عيسى عليه السلام_ لِرجُلٍ _: ما تَصنَعُ ؟ قالَ : أتَعَبَّدُ،قالَ : فمَن يَعودُ علَيكَ ؟ قالَ : أخي، قالَ: أخوكَ أعبَدُ مِنكَ . (11)495.ابوطفيل:رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :العِبادَةُ عَشرَةُ أجزاءٍ، تِسعَهُ أجزاءٍ في طَلَبِ الحَلالِ . (12)496.بكر بن محمد:عنه صلى الله عليه و آله :نَظَرُ الوَلَدِ إلى والِدَيهِ حُبّا لَهُما عِبادَةٌ. (13)497.سعدان بن مسلم :عنه صلى الله عليه و آله :النَّظَرُ إلَى العالِمِ عِبادَةٌ، والنَّظَرُ إلَى الإمامِ المُقسِطِ عِبادَةٌ، وَالنَّظَرُ إلَى الوالِدَينِ بِرَأفَةٍ وَرحمَةٍ عِبادَةٌ، وَالنَّظَرُ إلى أخٍ تَوَدُّهُ في اللّهِ عَزَّوجلَّ عِبادَةٌ . (14)498.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :حُسنُ الظَّنِّ باللّهِ مِن عِبادَةِ اللّهِ تعالى . (15)499.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :التَّفَكُّرُ في مَلَكوتِ السّماواتِ والأرضِ عِبادَةُ المُخلِصينَ . (16)

.


1- .الذاريات : 56.
2- .الكافي : 2/83/3.
3- .تحف العقول : 35.
4- .كنز العمّال : 43614.
5- .غرر الحكم : 4066.
6- .جامع الأخبار : 505/1397 .
7- .كنز الفوائد : 1/55.
8- .كنز العمّال : 5250.
9- .تحف العقول : 204
10- .تحف العقول : 280.
11- .تنبيه الخواطر : 1/65.
12- .بحار الأنوار : 103/18/81.
13- .تحف العقول : 46.
14- .الأمالي للطوسي : 454/1015.
15- .الدرّة الباهرة : 18.
16- .غرر الحكم : 1792.

ص: 783

عبادت (العِبادة)

العِبرة

262 العِبرة1219 _ الحَثُّ عَلَى الاتِّعاظِ بِالعِبَرِالكتاب :(فَاعْتَبِرُوا يا اُولِي الأَبْصارِ) . (1)

الحديث :536.امام سجاد عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اِعتَبِروا؛ فَقَد خَلَتِ المَثُلاتُ فيمَن كانَ قَبلَكُم . (2)537.عبدالسلام بن عبدالرحمن :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :يَنظُرُ المُؤمِنُ إلَى الدّنيا بِعَينِ الاعتِبارِ، ويَقتاتُ مِنها بِبَطنِ الاضطِرارِ . (3)538.أحمَدُ بنُ موسَى بنِ سَعدٍ عَنِ الإِمامِ الرِّضاعنه عليه السلام :مَن جَهِلَ قَلَّ اعتِبارُهُ . (4)539.الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام :عنه عليه السلام :الاعتِبارُ مُنذِرٌ ناصِحٌ، مَن تَفَكَّرَ اعتَبَرَ، ومَنِ اعتَبَرَ اعتَزَلَ، ومَنِ اعتَزَلَ سَلِمَ . (5)540.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :الاعتِبارُ يَقودُ إلَى الرَّشادِ . (6)541.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :مَنِ اعتَبَرَ أبصَرَ، ومن أبصَرَ فَهِم، ومَن فَهِمَ عَلِمَ . (7)1220 _ ما يَنبَغِي الاعتِبارُ بِهِالكتاب :(لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِاُولِي الْألْبابِ) . (8)

(يُقَلِّبُ اللّهُ الَّليْلَ وَالنَّهارَ إنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأبْصارِ) . (9)

الحديث :543.رُئِيَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليهماالسلامالإمامُ عليٌّ عليه السلام :في تَصاريفِ الدّنيا اعتِبارٌ . (10)544.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :لَوِ اعتَبَرتَ بِما أضَعتَ مِن ماضي عُمرِكَ لَحَفِظتَ ما بَقِيَ . (11)545.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :فاعتَبِروا بِما كانَ مِن فِعلِ اللّهِ بِإبليسَ؛إذ أحبَطَ عَمَلَهُ الطَّويلَ، وَجَهدَهُ الجَهيدَ (الجَميلَ) . (12)546.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :فاعتَبِروا بِما أصابَ الاُمَمَ المُستَكبِرينَ مِن قَبلِكُم؛ مِن بأسِ اللّهِ وصَوْلاتِه ووَقائعِهِ ومَثُلاتِه. (13)547.عَلِيُّ بنُ جَعفَرٍ عَنِ الإِمامِ الكاظِمِ عليه اعنه عليه السلام :ما أكثَرَ العِبَرَ، وأقَلَّ الاعتِبارَ! (14)542.حسين بن عثمان :بحار الأنوار عن الإمامِ زينِ العابدينَ عليه السلام :مِسكينٌ ابنُ آدَمَ ! لَهُ في كُلِّ يَومٍ ثَلاثُ مَصائبَ لا يَعتَبِرُ بِواحِدَةٍ مِنهُنَّ، ولَوِ اعتَبَرَ لَهانَت عَلَيهِ المَصائبُ وأمرُ الدُّنيا: فَأمّا المُصيبَةُ الاُولى : فاليَومُ الَّذي يَنقُصُ مِن عُمرِهِ، وإنْ نالَهُ نُقصانٌ في مالِهِ اغتَمَّ بِهِ، والدِّرهَمُ يَخلُفُ عَنهُ وَالعُمرُ لا يَرُدُّهُ شيء.

والثانِيةُ : أنَّهُ يَستَوفي رِزقَهُ، فإن كانَ حَلالاً حُوسِبَ عَلَيهِ، وإن كانَ حَراما عُوقِبَ عَلَيهِ.

والثّالِثَةُ أعظَمُ مِن ذلِكَ _ قيلَ : وما هِيَ؟ قالَ _ : ما مِن يَومٍ يُمسي إلّا وقَد دَنا مِنَ الآخِرَةِ مَرحَلَةً، لا يَدري عَلَى الجَنَّةِ أم عَلَى النّارِ ؟! (15)

.


1- .الحشر : 2.
2- .كنز الفوائد : 2/31.
3- .نهج البلاغة : الحكمة 367.
4- .غرر الحكم : 7837.
5- .بحار الأنوار : 78/92/101.
6- .بحار الأنوار : 78/92/101.
7- .نهج البلاغة : الحكمة 208.
8- .يوسف : 111 .
9- .النور : 44.
10- .غرر الحكم : 6453
11- .غرر الحكم : 7589.
12- .. نهج البلاغة : الخطبة 192.
13- .. نهج البلاغة : الخطبة 192.
14- .نهج البلاغة : الحكمة 297.
15- .بحار الأنوار : 78/160/20.

ص: 787

عبرت گرفتن (العِبرة)

العُجب

1221 _ ثَمَرَةُ الاعتِبارِ559.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الاعتِبارُ يُثمِرُ العِصمَةَ . (1)560.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :دَوامُ الاعتِبارِ يُؤَدّي إلَى الاستِبصارِ، ويُثمِرُ الازدِجارَ . (2)555.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن كَثُرَ اعتِبارُهُ قَلَّ عِثارُهُ . (3)263 العُجب1222 _ ذَمُّ العُجبِ558.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا وَحدَةَ أوحَشُ مِنَ العُجبِ . (4)559.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :العُجبُ يُظهِرُ النَّقيصَةَ . (5)560.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :العُجبُ حُمقٌ . (6)561.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :سَيِّئَةٌ تَسوؤكَ خَيرٌ عِندَ اللّهِ مِن حَسَنَةٍ تُعجِبُكَ . (7)562.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :إيّاكَ أن تَرضى عَن نَفسِكَ فَيَكثُرَالسّاخِطُ عَلَيكَ . (8)563.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :ثَمَرَةُ العُجبِ البَغضاءُ . (9)561.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :الإعجابُ ضِدُّ الصَّوابِ، وآفَةُ الألبابِ . (10)562.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :العُجبُ يُفسِدُ العَقلَ . (11)563.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :الإعجابُ يَمنَعُ الازدِيادَ . (12)564.عُبَيدُاللّه ِ بنُ عَلِيٍّ الحَلَبِيُّ عَن أبي عَالإمامُ الباقرُ أو الإمامُ الصّادقُ عليهماالسلام :إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى يَقولُ : إنَّ مِن عِبادي مَن يَسأ لُني الشَّيءَ مِن طاعَتي لِاُحِبَّهُ، فأصرِفُ ذلكَ عَنهُ لِكَي لا يُعجِبَهُ عَمَلُه . (13)

.


1- .غرر الحكم : 879
2- .غرر الحكم : 5150
3- .غرر الحكم : 8056.
4- .نهج البلاغة : الحكمة 113.
5- .غرر الحكم : 954
6- .غرر الحكم : 62.
7- .نهج البلاغة : الحكمة 46.
8- .غرر الحكم : 2642
9- .غرر الحكم : 4606.
10- .تحف العقول : 74.
11- .غرر الحكم : 726.
12- .نهج البلاغة : الحكمة 167.
13- .الزهد للحسين بن سعيد : 68/179.

ص: 789

خودپسندى (العُجب)

المعجزة

572.معاوية بن عمّار :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن دَخَلَهُ العُجبُ هَلَكَ . (1)1223 _ الحَثُّ عَلَى استِقلالِ الخَيرِ مِنَ النَّفسِ574.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ في صِفَةِ العاقِلِ _: يَستَكثِرُقَليلَ الخَيرِ مِن غَيرِهِ، ويَستَقِلُّ كَثيرَ الخَيرِ مِن نَفسِهِ . (2)575.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :اِستَقلِلْ مِن نَفسِكَ كَثيرَ الطّاعَةِللّهِِ؛ إزراءً عَلَى النَّفسِ وتَعَرُّضا لِلعَفوِ . (3)576.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :قالَ إبليسُ _ لَعنةُ اللّهِ عَلَيهِ _ لِجُنودِهِ : إذا استَمكَنتُ مِنِ ابنِ آدَمَ في ثَلاثٍ لَم اُبالِ ما عَمِلَ؛ فإنَّهُ غَيرُ مَقبولٍ مِنهُ : إذا استَكثَرَ عَمَلَهُ، ونَسِيَ ذَنبَهُ، ودَخَلَهُ العُجبُ . (4)1224 _ مُعالَجَةُ العُجبِ573.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :ما لِابنِ آدمَ والعُجبَ ؟! وأوَّلُهُ نُطفَةٌ مَذِرَةٌ، وآخِرُهُ جيفَةٌ قَذِرَةٌ، وَهُوَ بَينَ ذلكَ يَحمِلُ العَذِرَةَ؟! (5)574.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :سُدَّ سَبيلَ العُجبِ بِمَعرِفةِ النَّفسِ . (6)575.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إن كانَ المَمَرُّ عَلَى الصِّراطِ حَقّا فالعُجبُ لِماذا ؟! (7)(انظر) المعرفة : باب 1248 ؛ الكبر : باب 1571 .

264 المعجزة1225 _ المُعجِزَةُ عَلامَةُ مَعرِفَهِ أنبِياءِ اللّهِ وحُجَجِهِ579.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :المُعجِزَةُ عَلامةٌ للّهِِ لا يُعطيهاإلّا أنبِياءَهُ ورُسُلَهُ وحُجَجَهُ؛ لِيُعرَفَ بهِ صِدقُ الصّادِقِ مِن كِذبِ الكاذِبِ . (8)1226 _ حِكمَةُ اختِلافِ مُعجِزاتِ الأنبِياءِ581.عنه عليه السلام:الإمامُ الهاديُّ عليه السلام_ في جَوابِ ابنِ السِّكِّيتِ عَن عِلّهِ بَعثِ موسى بِالعَصا ويَدِهِ البَيضاءِ وآلَةِ السِّحرِ، وبَعثِ عيسى بِآلَةِ الطِّبِّ، وبَعثِ مُحمَّدٍ _صلَّى اللّهُ علَيهِ وآلِهِ وعَلى جَميعِ الأنبِياءِ _ بِالكَلامِ والخُطَبِ _ : إنَّ اللّهَ لَمّا بَعَثَ موسى عليه السلام كانَ الغالِبُ عَلى أهلِ عَصرِهِ السِّحرَ، فأتاهُم مِن عِندِ اللّهِ بِما لَم يَكُن في وُسعِهِم مِثلُهُ، وما أبطَلَ بِهِ سِحرَهُم، وأثبَتَ بِهِ الحُجَّةَ عَلَيهِم . وإنَّ اللّهَ بَعَثَ عيسى عليه السلام في وَقتٍ قَد ظَهَرَت فيهِ الزَّماناتُ واحتاجَ النّاسُ إلَى الطِّبِّ ، فأتاهُم مِن عِندِ اللّهِ بِما لَم يَكُن عِندَهُم مِثلُهُ، وبِما أحْيا لَهُمُ المَوتى ، وأبرَأ الأكمَهَ والأبرَصَ بِإذنِ اللّهِ، وأثبَتَ بِهِ الحُجَّةَ عَلَيهِم . وإنَّ اللّهَ بَعَثَ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله في وَقتٍ كانَ الغالِبُ على أهلِ عَصرِهِ الخُطَبَ والكَلامَ _ وأظُنُّهُ قالَ : الشِّعرَ _ فأتاهُم مِن عِندِ اللّهِ مِن مَواعِظِهِ وحِكَمِهِ ما أبطَلَ بِهِ قَولَهُم، وأثبَتَ بِهِ الحُجَّةَ عَلَيهِم . (9)

.


1- .الكافي : 2/313/2.
2- .الخصال : 433/17 .
3- .تحف العقول : 285.
4- .الخصال : 112/86.
5- .غرر الحكم : 9666.
6- .تحف العقول : 285.
7- .الأمالي للصدوق : 56/12.
8- .علل الشرائع : 122/1.
9- .الكافي : 1/24/20.

ص: 791

معجزه (المعجزة)

العجلة

265 العجلة1227 _ ذَمُّ العَجَلَةِالكتاب :(خُلِقَ الإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آياتِي فَلا تَسْتَعْجِلُونَ) . (1)

(وَيَدْعُ الإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكانَ الإِنْسانُ عَجُولاً) . (2)

الحديث :590.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّما أهلَكَ النّاسَ العَجَلَةُ، ولَوأنَّ النّاسَ تَثَبَّتوا لَم يَهلِكْ أحَدٌ . (3)591.أبو يَحيى زَكَرِيَّا المَوصِلِيّ :عنه صلى الله عليه و آله :الأناةُ مِنَ اللّهِ، والعَجَلَةُ مِنَ الشَّيطانِ . (4)592.أنَسُ بنُ مالِك :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العَجَلُ يوجِبُ العِثارَ . (5)593.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَعَ العَجَلِ يَكثُرُ الزَّلَلُ . (6)591.ابو يحيى زكرياى موصلى :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَ_عَ التَّثَبُّتِ تَك_ونُ السَّلامَةُ، ومَعَ العَجَلَةِ تَكونُ النَّدامَةُ . (7)1228 _ الحَثُّ عَلَى المُبادَرَةِ إلَى الخَيراتِ593.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ يُحِبُّ مِنَ الخَيرِ مايُعَجَّلُ . (8)594.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :التُّؤَدَةُ مَمدوحَةٌ في كُلِّ شَيءٍ إلّافي فُرَصِ الخَيرِ . (9)595.الإمام عليّ عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كانَ أبي يَقولُ : إذا هَمَمتَ بِخَيرٍ فبادِرْ؛ فإنَّكَ لا تَدري ما يَحدُثُ . (10)(انظر) الخير : باب 676 .

.


1- .الأنبياء : 37.
2- .الإسراء : 11.
3- .المحاسن: 1/340/697.
4- .المحاسن : 1/340/698؛ كنز العمّال : 5674.
5- .غرر الحكم : 432
6- .غرر الحكم : 9740.
7- .الخصال : 100/52.
8- .الكافي : 2/142/4 .
9- .غرر الحكم : 1937.
10- .الكافي : 2/142/3 .

ص: 793

شتابكارى (العجلة)

العدل

266 العدل1229 _ قيمَةُ العَدلِ604.ابو حمزه ثمالى:الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العَدلُ أساسٌ بِه قِوامُ العالَمِ . (1)605.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :جَعَلَ اللّهُ سُبحانَهُ العَدلَ قِواما لِلأنامِ، وتَنزيها مِنَ المَظالِمِ والآثامِ، وتَسنِيَةً لِلإسلامِ . (2)606.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :العَدلُ قِوامُ الرَّعِيَّةِ وجَمالُ الوُلاةِ . (3)607.قيلَ لِأَميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام :عنه عليه السلام :العَدلُ جُنَّةُ الدُّوَلِ . (4)608.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :بِالعَدلِ تَصلُحُ الرَّعِيَّةُ . (5)605.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :بِالعَدلِ تَتَضاعَفُ البَرَكاتُ . (6)606.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :العَدلُ نِظامُ الإمرَةِ . (7)607.به امير المؤمنين عليه السلام گفتند :عنه عليه السلام :ما عُمِّرَتِ البُلدانُ بِمِثلِ العَدلِ . (8)608.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَن أفضَلِيّةِ العَدلِ أو الجُودِ _: العَدلُ يَضَعُ الاُمورَ مَواضِعَها، والجُودُ يُخرِجُها مِن جِهَتِها، والعَدلُ سائسٌ عامٌّ، والجُودُ عارِضٌ خاصٌّ، فالعَدلُ أشرَفُهُما وأفضَلُهُما . (9)609.عنه عليه السلام :فاطمةُ الزَّهراءُ عليهاالسلام :فَرَضَ ... العَدلَ تَسكينالِلقُلوبِ . (10)610.عنه عليه السلام:الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :العَدلُ أحلى مِنَ الماءِ يُصيبُهُ الظَّمآنُ . (11)609.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :العَدلُ أحلى مِنَ الشَّهدِ، وأليَنُ مِنَ الزُّبدِ، وأطيَبُ ريحا مِنَ المِسكِ . (12)1230 _ صِفاتُ العادِلِ611.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن عامَلَ النّاسَ فلَم يَظلِمْهُم، وَحَدَّثَهُم فلَم يَكذِبْهُم، ووَعَدَهُم فلَم يُخلِفْهُم، فَهُو مِمَّن كَمُلَت مُروءَتُهُ، وظَهَرَت عَدالَتُهُ، ووَجَبَت اُخُوَّتُهُ، وحَرُمَت غِيبَتُهُ . (13)612.الفَضلُ بنُ عَبّاس :عنه صلى الله عليه و آله :مَن صاحَبَ النّاسَ بِالَّذي يُحِبُّ أن يُصاحِبوهُ كانَ عَدلاً . (14)1231 _ الوَصِيَّةُ بِالعَدلِ عَلَى الصَّدِيقِ والعَدُوِّالكتاب :(يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسْطِ وَلا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ) . (15)

الحديث :613.معاوية بن عمّار از امام صادق عليه السلام روايت مىالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في وَصِيَّتِهِ لِابنِهِ الحُسَينِ عليه السلام _: اُوصيكَ بِتَقوَى اللّهِ في الغِنى والفَقرِ ... وبِالعَدلِ عَلَى الصَّديقِ والعَدُوِّ . (16)1232 _ أعدَلُ النّاسِ615.الإمام الرضا عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أعدَلُ النّاسِ مَن أنصَفَ عَن قُوَّةٍ . (17)616.الحَلَبِيُّ عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام :عنه عليه السلام :أعدَلُ الخَلقِ أقضاهُم بالحَقِّ . (18)617.الإمام الصادق عليه السلام ( _ فيقَولِ اللّه ِعَزَّوجَلَّ: {Q} «واذكُرُوا اللّ ) عنه عليه السلام :غايَةُ العَدلِ أن يَعدِلَ المَرءُ في نَفسِهِ . (19)

.


1- .مطالب السؤول : 61.
2- .غررالحكم : 4789
3- .غررالحكم : 1954
4- .غررالحكم : 1873
5- .غررالحكم : 4215
6- .غررالحكم : 4211
7- .غررالحكم : 774
8- .غررالحكم : 9543.
9- .نهج البلاغة : الحكمة 437.
10- .علل الشرائع : 248/2.
11- .الكافي : 2/146/11
12- .الكافي : 2/147/15.
13- .الخصال : 208/28.
14- .كنز الفوائد : 2/162.
15- .المائدة : 8.
16- .تحف العقول : 88.
17- .غرر الحكم : 3242
18- .غرر الحكم : 3014
19- .غرر الحكم : 6368.

ص: 795

عدالت (العدل)

العداوة

267 العداوة1233 _ النَّهيُ عَنِ المُعاداةِ629.زهرى :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما عَهِدَ إلَيَّ جَبرَئيلُ عليه السلام في شَيءٍما عَهِدَ إلَيَّ في مُعاداةِ الرِّجالِ . (1)630.امام باقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ما نُهِيتُ عن شَيءٍ بَعدَ عِبادَةِ الأوثانِ ما نُهِيتُ عَن مُلاحاةِ الرِّجالِ . (2)631.سليمان بن عمرو بن احوص از مادرش روايت مى كند :عنه صلى الله عليه و آله :مَن لاحَى الرِّجالَ سَقَطَت مُروءَتُهُ وذَهَبَت كَرامَتُهُ . (3)632.ابنُ عَبّاس :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :رَأسُ الجَهلِ مُعاداةُ النّاسِ . (4)633.يَعقوبُ بنُ شُعَيب :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إيّاكُم والخُصومَةَ ؛ فإنَّهاتُفسِدُ القَلبَ وتُورِثُ النِّفاقَ . (5)1234 _ بَذرُ العَداوَةِ635.مُعاوِيَةُ بنُ عَمّارٍ عَن أبي عَبدِاللّه ِ عليهالإمامُ عليٌّ عليه السلام :عِلَّةُ المُعاداةِ قِلَّةُ المُبالاةِ . (6)632.ابن عبّاس :عنه عليه السلام :لِكُلِّ شَيءٍ بَذرٌ وبَذرُ العَداوَةِ المِزاحُ . (7)1235 _ مَن يَنبَغي أن يُسمّى عَدُوّاالكتاب :(يا أيُّها الَّذِينَ آمَنُوا إنَّ مِنْ أزْواجِكُمْ وَأوْلادِكُمْ عَدُوَّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ) . (8)

الحديث :637.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :بَطنُ المَرءِ عَدوُّهُ . (9)638.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الجوادُ عليه السلام :قَد عاداكَ مَن سَتَرَ عَنكَ الرُّشدَ اتِّباعا لِما تَهواهُ . (10)(انظر) الشيطان : باب 1027 .

1236 _ أعدى عَدُوِّكَ636.امام رضا عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أعدى عَدوِّكَ نَفسُكَ الَّتي بَينَ جَنبَيكَ . (11)637.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أعدى عَدُوٍّ لِلمَرءِ غَضَبُهُ وشَهوَتُهُ ، فَمَن مَلَكَهُما عَلَت دَرَجَتُهُ وبَلَغَ غايَتَهُ . (12)1237 _ التَّحذيرُ مِن ائتِمانِ العَدُوِّ639.ابن عمر :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن نامَ عَن عَدُوِّهِ أنبَهَتهُ المَكايِدُ . (13)640.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن نامَ لَم يُنَمْ عَنهُ . (14)641.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :لاتَستَصغِرَنَ عَدُوّا وإن ضَعُفَ . (15)1238 _ استِصلاحُ الأعداءِ643.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَنِ استَصلَحَ عَدُوَّهُ زَادَ في عَدَدِهِ. (16)

.


1- .الكافي : 2/302/11.
2- .تحف العقول : 42 .
3- .الأمالي للطوسي : 512/1119 .
4- .غرر الحكم : 5247.
5- .حلية الأولياء : 3/184/235 .
6- .غرر الحكم : 6302
7- .غرر الحكم : 7316 .
8- .التغابن : 14 .
9- .غرر الحكم : 4424 .
10- .أعلام الدين : 309 .
11- .تنبيه الخواطر : 1/259.
12- .غرر الحكم : 3269
13- .غرر الحكم : 8672 .
14- .نهج البلاغة : الكتاب 62.
15- .غرر الحكم : 10216
16- .غرر الحكم : 8230 .

ص: 797

دشمنى (العداوة)

الاعتِذار

656.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :مَنِ استَصلَحَ الأضدادَبَلَغَ المُرادَ . (1)1239 _ ما يَنبَغي التَّسَلُّحُ بِهِ عَلَى الأعداءِ658.الإمام الصادق عليه السلام :لقمانُ عليه السلام_ في وَصِيَّتِهِ لاِبنِهِ _: يا بُنَيَّ ، لِيَكُن مِمّا تَتَسَلَّحُ بِهِ عَلى عَدُوِّكَ فَتَصرَعُهُ المُماسَحَةُ وإعلانُ الرِّضا عَنهُ ، ولا تُزاوِلْهُ بِالمُجانَبَةِ فيَبدُوَ لَهُ ما في نَفسِكَ فَيتَأهَّبَ لَكَ . (2)1240 _ عَداوَةُ النّاسِ لِما جَهِلوا660.الإمام الصادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :النّاسُ أعداءُ ما جَهِلوا . (3)(انظر) الجهل : باب 394 .

268 الاعتِذار1241 _ التَّحذيرُ مِمّا يُعتَذَرُ مِنهُ657.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكَ وما تَعتَذِرُ مِنهُ ؛ فإنَّ فيهِ الشِّركَ الخَفِيَّ . (4)658.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الحسينُ عليه السلام :إيّاكَ وما تَعتَذِرُ مِنهُ ؛ فإنَّ المُؤمِنَ لا يُسيءُ ولا يَعتَذِرُ ، والمُنافِقَ كُلَّ يَومٍ يُسيءُ ويَعتَذِرُ . (5)659.حسين بن ابى العلاء:مشكاة الأنوار عن مُفَضّلِ بنِ عُمرَ:قالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : لا يَنبَغي لِلمُؤمِنِ أن يُذِلَّ نَفسَهُ ، قُلتُ : بِما يُذِلُّ نَفسَهُ ؟ قالَ : يَدخُلُ فيما يَعتَذِرُ مِنهُ . (6)1242 _ الحَثُّ عَلى قَبولِ عُذرِ مَنِ اعتَذَرَ661.امام صادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن لَم يَقبَلِ المَعذِرَةَ مِن مُحِقٍّ أو مُبطِلٍ ، لَم يَرِدْ عَلَيَّ الحَوضَ . (7)662.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِقبَلْ عُذرَ أخيكَ ، وإن لَم يَكُن لَهُ عُذرٌ فَالتَمِسْ لَهُ عُذرا . (8)663.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :أعقَلُ النّاسِ أعذَرُهُم لِلنّاسِ . (9)663.امام صادق عليه السلام :الإمام زين العابدين عليه السلام :إن شَتَمَكَ رَجُلٌ عَن يَمينِكَ ثُمّ تَحَوَّلَ إلى يَسارِكَ واعتَذَرَ إلَيكَ فَاقبَلْ عُذرَهُ . (10)

.


1- .غرر الحكم : 8043 .
2- .الأمالي للصدوق : 766/1031 .
3- .نهج البلاغة : الحكمة 172 ، 438 .
4- .بحار الأنوار : 78/200/28 .
5- .تحف العقول : 248 .
6- .مشكاة الأنوار : 103/235 .
7- .كنز العمّال : 7032 .
8- .بحار الأنوار : 74/165/29 .
9- .غرر الحكم : 2988 .
10- .بحار الأنوار : 78/141/34 .

ص: 799

پوزش خواهى (الاعتِذار)

العِرض

المَعرِفَة

269 العِرض1243 _ الحَثُّ عَلى صِيانَةِ العِرضِ670.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أبخَلُ النّاسِ بِعَرضِهِ ، أسخاهُم بِعِرضِهِ . (1)671.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :أفضَلُ الغِنى ما صِينَ بِهِ العِرضُ . (2)672.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن ضَنَّ بِعِرضِهِ فلْيَدَعِ المِراءَ . (3)673.انس بن مالك:الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا رَقَّ العِرضُ اسْتُصعِبَ جَمعُهُ . (4)1244 _ ثَوابُ الكَفِّ عَن أعراضِ المُسلِمينَ675.امام صادق عليه السلام :الإمامُ زينَ العابدينُ عليه السلام :مَن كَفَّ عَن أعراضِ المُسلِمينَ أقالَهُ اللّهُ عَزَّوجلَّ عَثرَتَهُ يَومَ القِيامَةِ . (5)1245 _ ثَوابُ الدِّفاعِ عَن عِرضِ المُسلِمِ677.عنه صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن رَدَّ عَن عِرضِ أخيهِ كانَ لَهُ حِجابا مِنَ النّارِ . (6)678.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن رَدَّ عَن عِرضِ أخيهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّ_ةُ البَتَّ_ةَ . (7)(انظر) الغيبة : باب 1459 .

270 المَعرِفَة1246 _ قيمَةُ المَعرِفَةِ677.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أفضَلُكُم إيمانا أفضَلُكُم مَعرِفَةً . (8)678.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العِلمُ أوَّلُ دَليلٍ، والمَعرِفَةُ آخِرُ نِهايَةٍ . (9)679.زراره:عنه عليه السلام :المَعرِفَةُ نورُ القَلبِ . (10)680.ابن عمر:الإمامُ الحسينُ عليه السلام :دِراسَةُ العِلمِ لِقاحُ المَعرِفةِ . (11)681.محمد بن ابراهيم تيمىالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَقبَلُ اللّهُ عَمَلاً إلّا بِمَعرِفَةٍ،ولا مَعرِفَةً إلّا بِعَمَلٍ ، فمَن عَرَفَ دَلَّتهُ المَعرِفَةُ عَلَى العَمَلِ ، ومَن لَم يَعمَلْ فلا مَعرِفَةَ لَهُ . (12)1247 _ مَوانِعُ المَعرِفَةِالكتاب :(أفَرَأيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إلهَهُ هَواهُ وَأضَلَّهُ اللّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللّهِ أفَلاَ تَذَكَّرُونَ) . (13)

الحديث :686.الإمام الصادق عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :نورُ الحِكمَةِ الجُوعُ ، والتَّباعُدُ مِنَ اللّهِ الشِّبَعُ ، والقُربَةُ إلَى اللّهِ حُبُّ المَساكينِ والدُّنُوُّ مِنهُم ، لا تَشبَعوا فَيُطفَأَ نورُ المَعرِفةِ مِن قُلوبِكُم . (14)

.


1- .غرر الحكم : 3190
2- .غرر الحكم : 3038 .
3- .نهج البلاغة : الحكمة 362.
4- .أعلام الدين : 303 .
5- .صحيفة الإمام الرِّضا عليه السلام : 85/195 .
6- .الأمالي للمفيد : 338/2 .
7- .وسائل الشيعة : 8/606/3.
8- .جامع الأخبار : 36/18 .
9- .غرر الحكم : 2061
10- .غرر الحكم : 538.
11- .بحار الأنوار : 78/128/11 .
12- .الكافي : 1/44/2 .
13- .الجاثية : 23 .
14- .بحار الأنوار : 70/71/20 .

ص: 801

« الف »

آبرو (العِرض)

شناخت (المَعرِفَة)

مَعرِفةُ اللّه

271 مَعرِفةُ اللّهِ1249 _ فَضلُ مَعرِفَةِ اللّهِ709.امام صادق عليه السلام در پاسخ به هشام بن حكم كه دالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن عَرَفَ اللّهَ كَمُلَت مَعرِفتُهُ . (1)710.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :مَعرِفةُ اللّهِ سُبحانَهُ أعلى المَعارِفِ . (2)711.موسَى بنُ القاسِم :عنه عليه السلام :ما يَسُرُّني لَو مِتُّ طِفلاً واُدخِلتُ الجَنَّةَ ولم أكبُرْ فأعرِفَ رَبّي عَزَّوجلَّ . (3)712.الإمام الباقر عليه السلام :عنه عليه السلام :ثَمَرَةُ العِلمِ مَعرِفَةُ اللّهِ . (4)711.موسى بن قاسم :عنه عليه السلام :مَن سَكَنَ قَلبَهُ العِلمُ بِاللّهِ سَكَنَهُ الغِنى عَن خَلقِ اللّهِ . (5)712.امام باقر عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَو يَعلَمُ النّاسُ ما في فَضلِمَعرِفةِ اللّهِ عَزَّوجلَّ ما مَدُّوا أعيُنَهُم إلى ما مَتَّعَ اللّهُ بِهِ الأعداءَ مِن زَهرَةِ الحَياةِ الدّنيا ونَعيمِها ، وكانَت دُنياهُم أقَلَّ عِندَهُم مِمّا يَطَؤونَهُ بِأرجُلِهِم ، ولَنَعِموا بِمَعرِفةِ اللّهِ جَلَّ وعزَّ ، وتَلَذَّذوا بِها تَلَذُّذَ مَن لَم يَزَلْ في رَوضاتِ الجِنانِ مَعَ أولِياءِ اللّهِ . إنَّ مَعرِفةَ اللّهِ عَزَّوجلَّ اُنسٌ مِن كُلِّ وَحشَةٍ ، وصاحِبٌ مِن كُلِّ وَحدَةٍ ، ونُورٌ مِن كُلِّ ظُلمَةٍ ، وقُوَّةٌ مِن كُلِّ ضَعفٍ ، وشِفاءٌ مِن كُلِّ سُقمٍ . (6)1250 _ آثارُ مَعرِفَةِ اللّهِ714.سَدير :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن عَرَفَ اللّهَ وعَظَّمَهُ مَنَعَ فاهُ مِنَ الكَلامِ وبَطنَهُ مِنَ الطَّعامِ ، وعَنّى نَفسَهُ بِالصِّيامِ والقِيامِ . (7)715.الإمام الباقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَو عَرَفتُمُ اللّهَ حَقَّ مَعرِفتِهِ لَمَشَيتُم عَلَى البُحورِ ، ولَزالَت بِدُعائكُمُ الجِبالُ . (8)716.الفُضَيل :عنه صلى الله عليه و آله :مَن كانَ بِاللّهِ أعرَفَ كانَ مِنَ اللّهِ أخوَفَ . (9)717.الإمام الباقر عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «فَاجعَل أفئِدَةً مِنَ ) الإمامُ عليٌّ عليه السلام :يَسيرُ المَعرِفَةِ يُوجِبُ الزُّهدَفي الدّنيا . (10)713.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :إِنَّهُ لا يَنبَغي لِمَن عَرَفَ عَظَمَةَ اللّهِ أن يَتَعَظَّمَ ؛ فإنَّ رِفعَةَ الّذينَ يَعلَمونَ ما عَظَمَتُهُ أن يَتَواضَعوا لَهُ . (11)714.سدير :عنه عليه السلام :غايَةُ المَعرِفَةِ الخَشيَةُ . (12)715.امام باقر عليه السلام :عنه عليه السلام :أعلَمُ النّاسِ بِاللّهِ أكثَرُهُم لَهُ مَسألَةً . (13)716.فضيل :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :أحَقُّ خَلقِ اللّهِ أن يُسَلِّمَ لِماقَضَى اللّهُ عَزَّوجلَّ : مَن عَرَفَ اللّهَ عَزَّوجلَّ . (14)717.امام باقر عليه السلام در تفسير آيه {Q} «فاجعل أفئالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن عَرَفَ اللّهَ خافَ اللّهَ ،ومَن خافَ اللّهَ سَخَت نَفسُهُ عَنِ الدّنيا . (15)718.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في خُطبَتِهِ يَومَ الغَدير _ ) عنه عليه السلام :إنَّ أعلَمَ النّاسِ بِاللّهِ أرضاهُم بِقَضاءِاللّهِ عَزَّوجلَّ . (16)(انظر) اليقين : باب 1916 ؛ العلم : باب 1356 .

.


1- .غرر الحكم : 7999
2- .غرر الحكم : 9864 .
3- .كنز العمّال : 36472 .
4- .غرر الحكم : 4586
5- .غرر الحكم : 8896.
6- .الكافي : 8/247/347 .
7- .الأمالي للصدوق : 647/878.
8- .كنز العمّال : 5893 .
9- .بحار الأنوار : 70/393/64 .
10- .غرر الحكم : 10984.
11- .نهج البلاغة : الخطبة 147 .
12- .غرر الحكم : 6359
13- .غرر الحكم : 3260.
14- .الكافي : 2/62/9 .
15- .تنبيه الخواطر : 2/185
16- .تنبيه الخواطر : 2/184 .

ص: 805

«خدا شناسى» (مَعرِفةُ اللّه )

المعروف 1 «فِعلُ المَعروف»

272 المعروف (1) «فِعلُ المَعروف»1278 _ فَضْلُ المَعروفِ887.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌ عليه السلام :فِعلُ المَعروفِ ، وإغاثَهُ المَلهوفِ ، وإقراءُ الضُّيوفِ ، آلَةُ السِّيادَةِ . (1)888.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :المَعروفُ ذَخيرَةُ الأبَدِ . (2)889.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الحسينُ عليه السلام :اعلَموا أنَّ المَعروفَ مُكِسبٌ حَمدا ، ومُعقِبٌ أجرا ، فلَو رَأيتُمُ المَعروفَ رَجُلاً لَرَأيتُموهُ حَسَنا جَميلاً يَسُرُّ النّاظِرينَ ويَفوقُ العالَمينَ ، ولَو رَأيتُمُ اللُّؤمَ رَأيتُموهُ سَمِجا قَبيحا مَشوما تَنفِرُ مِنهُ القُلوبُ وتُغَضُّ دُونَهُ الأبصارُ . (3)890.الإمام الباقر عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ أهلُ المَعروفِ . (4)891.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :أهلُ المَعروفِ في الدّنيا هُم أهلُالمَعروفِ في الآخِرَةِ ؛ لأِ نَّهُم في الآخِرَةِ تَرجَحُ لَهُمُ الحَسَناتُ ، فيَجودونَ بِها عَلى أهلِ المَعاصي . (5)892.عنه صلى الله عليه و آله :الإمامُ الجوادُ عليه السلام :أهلُ المَعروفِ إلَى اصطِناعِه أحوَجُ مِن أهلِ الحاجَةِ إلَيهِ ؛ لأِنَّ لَهُم أجرَهُ وفَخرَهُ وذِكرَهُ ، فمَهما اصطَنَعَ الرَّجُلُ مِن مَعروفٍ فإنَّما يَبدأ فيهِ بِنَفسِهِ ، فلا يَطلُبَنَّ شُكرَ ما صَنَعَ إلى نَفسِهِ مِن غَيرِهِ . (6)1279 _ الحَثُّ عَلى بَذلِ المَعروفِ إلَى البَرِّ وَالفاجِرِ894.أبو شِهاب :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :رَأسُ العَقلِ بَعدَ الدِّينِ التَّوَدُّدُ إلَى النّاسِ ، واصطِناعُ الخَيرِ إلى كُلِّ بَرٍّ وفاجِرٍ . (7)887.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :اصطَنِعِ الخَيرَ إلى مَن هُوَ أهلُهُ ، وإلى مَن هُوَ غَيرُ أهلِهِ ، فإن لَم تُصِبْ مَن هُوَ أهلُهُ فأنتَ أهلُهُ . (8)(انظر) السؤال (2) : باب 913 .

1280 _ تَداوُلُ الأيدي فِي المَعروفِ890.امام باقر عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ عَلى رَجُلٍ مِسكينٍ كانَ لَهُ مِثلُ أجرِهِ ، ولَو تَداوَلَها أربَعونَ ألفَ إنسانٍ ثُمّ وَصَلَت إلى مِسكينٍ كانَ لَهُم أجرا كامِلاً . (9)891.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصّادقُ عليه السلام :لَو جَرَى المَعروفُ عَلى ثَمانينَ كَفّا لَاُجِروا كُلُّهُم فيهِ ، مِن غَيرِ أن يُنقَصَ صاحِبُهُ مِن أجرِهِ شَيئا . (10)1281 _ النَّهيُ عَنِ الامتِنانِ بِالمَعروفِ893.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أحْيِ مَعروفَكَ بِإماتَتِهِ . (11)894.ابو شهاب:عنه عليه السلام :إذا صُنِعَ إلَيكَ مَعروفٌ فَاذكُرْ ، إذا صَنَعتَ مَعروفا فَانْسَهُ . (12)

.


1- .غرر الحكم : 6585
2- .غرر الحكم : 980 .
3- .أعلام الدين : 298 .
4- .الدعوات: 108/240 .
5- .الأمالي للطوسي : 304/610.
6- .كشف الغمّة : 3/137.
7- .بحار الأنوار : 74/401/44.
8- .عيون أخبار الرضا : 2 / 35 / 76.
9- .ثواب الأعمال : 342/1.
10- .الكافي : 4/18/2.
11- .غرر الحكم : 2282.
12- .غرر الحكم : 4000 _ 4001

ص: 825

خوبى كردن (المعروف (1) «فِعلُ المَعروف»)

المعروف 2 «الأمر بالمعروف

273 المعروف (2) «الأمر بالمعروف والنّهي عن المنكر»1286 _ أهَمِّيَّةُ الأمرِ بِالمَعروفِ وَالنَّهيِ عَنِ المُنكَرِالكتاب :(وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ اُمَّةٌ يَدْعُونَ إلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) . (1)

(كُنْتُمْ خَيْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْرا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ) . (2)

(وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ) . (3)

الحديث :926.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أمَرَ بِالمَعروفِ ونَهى عَنِ المُنكَرِ فهُوَ خَليفَةُ اللّهِ في الأرضِ ، وخَليفَةُ رَسولِهِ . (4)927.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى لَيُبغِضُ المُؤمِنَ الضَّعيفَ الّذي لا زَبْرَ لَهُ ، وقالَ : هُوَ الّذي لا يَنهى عَنِ المُنكَرِ . (5)928.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌ عليه السلام :قِوامُ الشَّريعَةِ الأمرُ بِالمَعروفِ، والنَّهيُ عَنِ المُنكَرِ ، وإقامَةُ الحُدودِ . (6)925.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :وما أعمالُ البِرِّ كُلُّها والجِهادُ في سَبيلِ اللّهِ عِندَ الأمرِ بِالمَعروفِ والنَّهيِ عَنِ المُنكَرِ ، إلّا كَنَفثَةٍ في بَحرٍ لُجِّيٍّ . (7)926.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :الأمرُ بِالمَعروفِ أفضَلُ أعمالِ الخَلقِ . (8)927.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :اعلَموا أنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ والنَّهيَ عَنِ المُنكَرِلَم يُقَرِّبا أجَلاً ، ولَم يَقطَعارِزقا . (9)928.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الحسينُ عليه السلام :كانَ يُقالُ : لا تَحِلُّ لِعَينٍ مُؤمِنَةٍ تَرَى اللّهَ يُعصى فتَطرِفُ حتّى يُغَيِّرَهُ . (10)929.عنه عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ والنَّهيَعَنِ المُنكَرِ سَبيلُ الأنبياءِ ، ومِنهاجُ الصُّلَحاءِ ، فريضَةٌ عَظيمَةٌ بِها تُقامُ الفَرائضُ ، وتَأمَنُ المَذاهِبُ ، وتَحِلُّ المَكاسِبُ ، وتُرَدُّ المَظالِمُ ، وتَعمُرُ الأرضُ ، ويُنتَصَفُ مِنَ الأعداءِ ، ويَستَقيمُ الأمرُ . (11)(انظر) الجهاد (1) : باب 379 .

1287 _ خَطَرُ تَركِ الأمرِ بِالمَعروفِ وَالنَّهيِ عَنِ المُنكَرِ930.سيد بن طاووس ( _ در ذكر زيارت قبور شهداى احد _ ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لَتَأمُرُنَّ بِالمَعروفِ ولَتَنهُنَّ عَنِ المُنكَرِ ، أو لَيَعُمَّنَّكُم عَذابُ اللّهِ . (12)الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ مِن وَصِيَّتِهِ لِلحَسَنَينِ عليهماالسلام بعدَأن ضَرَبَهُ ابنُ مُلجَمٍ _: لا تَترُكوا الأمرَ بِالمَعروفِ والنَّهيَ عَنِ المُنكَرِ فَيُوَلّى عَلَيكُم شِرارُكُم ثُمَّ تَدعونَ فلا يُستَجابُ لَكُم . (13)

.


1- .آل عمران : 104.
2- .آل عمران : 110.
3- .التوبة : 71.
4- .مستدرك الوسائل : 12/179/13817.
5- .معاني الأخبار : 344/1.
6- .غرر الحكم : 6817.
7- .نهج البلاغة : الحكمة 374.
8- .غرر الحكم : 1977 .
9- .الكافي : 5/57/6.
10- .تنبيه الخواطر : 2/179.
11- .الكافي : 5/56/1.
12- .وسائل الشيعة : 11/407/12.
13- .نهج البلاغة : الكتاب47

ص: 829

امر به معروف و نهى از منكر (المعروف (2) «الأمر بالمعروف

الع_زّة

274 الع_زّة1291 _ تَفسيرُ العِزِّالكتاب :(الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَ_فِرِينَ أَوْلِيَآءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا) . (1)

الحديث :روى الفقيه الشافعي أبوالحسن ابن المغازلي في مناقبالإمامُ عليٌ عليه السلام :العَزيزُ بِغَيرِ اللّهِ ذَليلٌ . (2)روى الفقيه . أيضا . بإسناده إلى عبداللّه بن مسعودعنه عليه السلام :اِعلَمْ أ نَّهُ لا عِزَّ لِمَن لا يَتَذَلَّلُ للّهِِ ،ولا رِفعَةَ لِمَن لا يَتَواضَعُ للّهِِ . (3)روى أبو نعيم في الحلية بإسناده عنه صلى الله عليهعنه عليه السلام :ولا عِزَّ كَالحِلمِ . (4)روى الثعلبي في تفسيره ، أ نّه لمّا نزلت سورة الفتالإمامُ زينَ العابدينُ عليه السلام :طاعَةُ وُلاةِ الأمرِ تَمامُ العِزِّ . (5)روى أحمد في مسنده ، أنّ فاطمة قالت لأبيها :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :العِزُّ أن تَذِلَّ لِلحَقِّ إذالَزِمَكَ . (6)1292 _ موجِباتُ العِزِّروى صاحب المناقب بإسناده عنه صلى الله عليه و آلهبحار الأنوار :أوحَى اللّهُ تَعالى إلى داوودَ عليه السلام :يا داوودُ ، إنّي ... وَضَعتُ العِزَّ في طاعَتي ، وهُم يَطلُبونَهُ في خِدمَةِ السُّلطانِ فلا يَجِدونَهُ . (7)روى أحمد في مسنده عن ابن عباس ، عن رسول اللّه صلىلقمانُ عليه السلام_ لِابنِه وهُوَ يَعِظُهُ _: إن أردتَ أن تَجمَعَ عِزَّ الدّنيا فَاقطَعْ طَمَعَكَ مِمّا في أيدي النّاسِ ؛ فإنَّما بَلَغَ الأنبِياءُ والصِّدِّيقونَ ما بَلَغوا بِقَطعِ طَمَعِهِم . (8)روى ابن المغازلي الشافعي في المناقب ، قال :الإمامُ عليٌ عليه السلام :لا عِزَّ أعَزُّ مِنَ التَّقوى . (9)روى ابن مردويه في مناقبه عن أنس ، قال :عنه عليه السلام_ في المُناجاةِ _: إلهي كَفى لي عِزّاأن أكونَ لَكَ عَبدا ، وكَفى بي فَخرا أن تَكونَ لي رَبّا . (10)روى أبو المكارم في الأربعين والراغب في مفرداته وغعنه عليه السلام :ألا إنَّهُ مَن يُنصِفُ النّاسَ مِن نَفسِهِ لَم يَزِدْهُ اللّهُ إلّا عِزّا . (11)روى ابن مردويه بإسناده عن عقبة بن عامر ، قال :عنه عليه السلام :اِقنَعْ تَعِزَّ . (12)روى الخوارزمي في مناقبه عن ابن مسعود ، عنه صلى الالإمامُ الباقرُ عليه السلام :اليَأسُ مِمّا في أيدي النّاسِ عِزُّ للمُؤمِنِ في دِينِهِ . (13)روى الديلمي فيفردوسه بإسناده عنه صلى الله عليه وعنه عليه السلام :ثَلاثٌ لا يَزيدُ اللّهُ بِهِنَّ المَرءَ المُسلِمَ إلّا عِزّا : الصَّفحُ عَمَّن ظَلَمَهُ ، وإعطاءُ مَن حَرَمَهُ ، والصِّلَةُ لِمَن قَطَعَهُ . (14)روى الثعلبي عن ابن عبّاس أ نّه لمّا نزلت :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن أرادَ عِزّا بِلا عَشيرَةٍ ،وغِنىً بِلا مالٍ ، وهَيبَةً بِلا سُلطانٍ ، فَلْيُنقَلْ مِن ذُلِّ مَعصِيَةِ اللّهِ إلى عِزِّ طاعَتِهِ . (15)

.


1- .النساء : 139.
2- .بحار الأنوار : 78/10/67.
3- .تحف العقول : 366.
4- .نهج البلاغة : الحكمة 113.
5- .تحف العقول : 283.
6- .بحار الأنوار : 78/228/105
7- .بحار الأنوار : 78/453/21.
8- .قصص الأنبياء : 195 / 244.
9- .نهج البلاغة : الحكمة 371.
10- .الخصال : 420/14.
11- .الكافي : 2/144/4 .
12- .بحار الأنوار:78/53/90.
13- .الكافي : 2 / 149 / 6
14- .الكافي : 2/109/10.
15- .الخصال : 169/222.

ص: 833

عزّت (الع_زّة)

العزلة

16.عنه عليه السلام :ما مِن عَبدٍ كَظَمَ غَيظا إلّا زادَهُ اللّهُعَزَّوجلَّ عِزّا في الدّنيا والآخِرَةِ . (1)17.الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :ما تَرَكَ الحَقَّ عَزيزٌ إلّا ذَلَّ،ولا أخَذَ بِهِ ذَليلٌ إلّا عَزَّ . (2)(انظر) التقوى : باب 1866 .

1293 _ ما يوجِبُ بَقاءَ العِزِّ20.الإمامُ الباقرُ عليه السلام :اُطلُب بَقاءَ العِزِّ بإماتَةِ الطَّمَعِ. (3)21.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :حِشمَةُ الانقِباضِ أبقى لِلعِزِّمن اُنسِ التَّلاقي . (4)275 العزلة1294 _ فَضلُ العُزلَةِ24.الكافي :مِمّا ناجَى اللّهُ تَعالى بِهِ موسى : كُن خَلَقَ الثِّيابِ جَديدَ القَلبِ ، تَخفى عَلى أهلِ الأرضِ ، وتُعرَفُ في أهلِ السَّماءِ . (5)25.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :العُزلَةُ عِبادَةٌ . (6)26.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الانفِرادُ راحَةُ المُتَعَبِّدينَ . (7)27.عنه عليه السلام :مَنِ انفَرَدَ عَنِ النّاسِ أنِسَ بِاللّهِ سُبحانَهُ . (8)28.عنه عليه السلام :مَنِ اعتَزَلَ النّاسَ سَلِمَ مِن شَرِّهِم . (9)1295 _ ما يوجِبُ العُزلَةَ30.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَن عِلَّةِ اعتِزالِه _: فَسَدَ الزَّمانُ وتَغَيَّرَ الإخوانُ ، فرَأيتُ الانفِرادَ أسكَنَ لِلفُؤادِ . (10)31.الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :الوَحشَةُ مِنَ النّاسِ عَلى قَدرِ الفِطنَةِ بِهِم . (11)1296 _ مَن لا يَنبَغي لَهُ العُزلَةُ33.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المُؤمِنُ الّذي يُخالِطُ النّاسَ ويَصبِرُ عَلى أذاهُم أفضَلُ مِنَ المُؤمِنِ الّذيلا يُخالِطُ النّاسَ ولا يَصبِرُ عَلى أذاهُم . (12)

.


1- .الكافي : 2/110/5.
2- .بحار الأنوار : 78/374/24 .
3- .تحف العقول : 286.
4- .بحار الأنوار : 74/180/28 .
5- .الكافي : 8/42/8.
6- .أعلام الدين : 341.
7- .غرر الحكم : 661
8- .غرر الحكم : 8644
9- .غرر الحكم : 8151.
10- .بحار الأنوار : 47/60/116
11- .بحار الأنوار : 70/111/14.
12- .كنز العمّال : 686.

ص: 835

گوشه گيرى (العزلة)

التّعزية

52.عنه صلى الله عليه و آله_ لِرَجُلٍ أرادَ الجَبَلَ لِيَتعَبَّدَ فيهِ _: لَصَبرُ أحَدِكُم ساعَةً عَلى ما يَكرَهُ في بَعضِ مَواطِنِ الإسلامِ خَيرٌ مِن عِبادَتِهِ خالِيا أربَعينَ سَنَةً . (1)276 التّعزية1297 _ تَعزِيَةُ المُصابِ55.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن عَزّى مُصابا كانَ لَهُ مِثلُ أجرِهِ . (2)56.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن عَزَّى الثَّكلى أظَلَّهُ اللّهُ فيظِلِّ عَرشِهِ يَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّهُ . (3)57.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كَفاكَ مِنَ التَّعزِيَةِ بأن يَراكَ صاحِبُ المُصيبَةِ . (4)1298 _ ما يُقالُ في تَعزِيَةِ المُصابِ59.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا عَزّى قالَ : آجَرَكُمُ اللّهُ ورَحِمَكُم ، وإذا هَنَّأ قالَ : بارَكَ اللّهُ لَكُم وبارَكَ عَلَيكُم . (5)1299 _ تَهنِئَةُ المُصابِ أولى مِن تَعزِيَتِه!61.الإمامُ الرِّضا عليه السلام_ في تَعزِيَتِهِ لِلحَسَنِ بنِ سَهلٍ _: التَّهنِئَةُ بِآجِلِ الثَّوابِ أولى مِن التَّعزِيَةِ عَلى عاجِلِ المُصيبَةِ . (6)(انظر) المصيبة : باب 1153 .

.


1- .الدرّ المنثور : 1/161 .
2- .بحار الأنوار : 82/94/46.
3- .الكافي : 3/227/3.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1/174/505.
5- .مسكّن الفؤاد : 108.
6- .بحار الأنوار : 78/353/9 .

ص: 837

تسليت (التّعزية)

العشرة

277 العشرة1300 _ أدَبُ العِشرَةِ مَعَ النّاسِ76.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :خالِطوا النّاسَ مُخالَطَةً إن مِتُّم مَعَهابَكَوا عَلَيكُم ، وإن عِشتُم (غِبتُم) حَنُّوا إلَيكُم . (1)77.عنه عليه السلام_ كانَ يَقولُ _: لِيَجتَمِعْ في قَلبِكَالافتِقارُ إلَى النّاسِ ، والاستِغناءُ عَنهُم، يَكونُ افتِقارُكَ إلَيهِم في لينِ كَلامِكَ وحُسنِ بِشرِكَ،ويَكونُ استِغناؤكَ عَنهُم في نَزاهَةِ عِرضِكَ وبَقاءِ عِزِّكَ . (2)78.الإمامُ الباقرُ عليه السلام :صَلاحُ شَأنِ النّاسِ التَّعايُشُوالتّعاشُرُ مِل ءَ مِكيالٍ : ثُلثاهُ فِطَنٌ ، وثُلثٌ تَغافُلٌ . (3)1301 _ أدَبُ العِشرَةِ مَعَ الأهلِالكتاب :(يا أيُّها الَّذِينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْها وَلا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إلَا أنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أنْ تَكْرَهُوا شَيْئا وَيَجْعَلَ اللّهُ فِيهِ خَيْرا كَثِيرا) . (4)

الحديث :83.الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في وَصِيَّتِ_هِ لِابنِهِ الحَسَنِ عليه السلام _ : لا يَكُن أهلُكَ أشقَى الخَلقِ بِكَ . (5)84.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ المَرءَ يَحتاجُ في مَنزِلِهِ وعِيالِهِ إلى ثَلاثِ خِلالٍ يَتَكَلَّفُها وإن لَم يَكُن في طَبعِهِ ذلكَ : مُعاشَرَةٍ جَميلَةٍ ، وسَعَةٍ بتَقديرٍ ، وغَيرَةٍ بتَحَصُّنٍ . (6)(انظر) عنوان 175 «الزواج» .

1302 _ ما يَنبَغي في مُخالَطَةِ النّاسِ87.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أحسِنْ مُصاحَبَةَ مَن صاحَبَكَ تَكُن مُسلِما . (7)88.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :خالِطوا النّاسَ بألسِنَتِكُم وأجسادِكُم ، وزايِلوهُم بِقُلوبِكُم وأعمالِكُم . (8)89.عنه عليه السلام :اُبذُلْ لأِخيكَ دَمَكَ ومالَكَ ، ولِعَدُوِّكَ عَدلَكَ وإنصافَكَ ، ولِلعامَّةِ بِشرَكَ وإحسانَكَ . (9)90.عنه عليه السلام :ألزِم نَفسَكَ التَّوَدُّدَ ، وصَبِّر على مُؤَناتِ النّاسِ نَفسَكَ . (10)91.عنه عليه السلام :مَن أسرَعَ إلَى النّاسِ بما يَكرَهونَ قالوا فيهِ ما لا يَعلَمونَ . (11)92.الإمامُ الحسنُ عليه السلام :صاحِبِ النّاسَ مِثلَ ما تُحِبُ أن يُصاحِبوكَ بِهِ . (12)93.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مُجامَلَةُ النّاسِ ثُلثُ العَقلِ . (13)94.الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :التَّوَدُّدُ إلَى النّاسِ نِصفُ العَقلِ. (14)(انظر) عنوان 139 «المداراة» ؛ المحبّة : باب 417 _ 421 .

.


1- .نهج البلاغة : الحكمة 10.
2- .معاني الأخبار : 267/1.
3- .بحار الأنوار : 74/167/34.
4- .النساء : 19.
5- .نهج البلاغة : الكتاب 31.
6- .بحار الأنوار : 78/236/63.
7- .الأمالي للصدوق : 269/295 .
8- .غرر الحكم : 5071.
9- .بحار الأنوار : 78/50/76
10- .بحار الأنوار : 74/175/6
11- .بحار الأنوار : 75/151/17 .
12- .أعلام الدين : 297.
13- .تحف العقول : 366
14- .تحف العقول : 403.

ص: 839

معاشرت (العشرة)

عاشوراء

278 عاشوراء1303 _ عاشوراءُ والبُكاءُ عَلَى الحُسَينِ عليه السلام وأصحابِهِ119.الإمامُ زينَ العابدينُ عليه السلام :أيُّما مُؤمِنٍ دَمِعَت عَيناهُ لِقَتلِ الحُسَينِ عليه السلام حَتّى تَسيلَ عَلى خَدِّهِ، بَوَّأهُ اللّهُ بِها في الجَنَّةِ غُرَفا يَسكُنُها أحقابا . (1)120.الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في حديثِ زِيارَةِ الحُسَينِ عليه السلام يَومَ عاشوراءَ مِن بُعدٍ _: ثُمَّ ليَندُبِ الحسينَ عليه السلام ويَبكيهِ ، ويأمُرُ مَن في دارِهِ مِمَّن لا يَتَّقيهِ بِالبُكاءِ عَلَيهِ ... ولِيُعَزِّ بَعضُهُم بَعضا بِمُصابِهِم بِالحُسَينِ عليه السلام ... قُلتُ : فكَيفَ يُعَزّي بَعضُنا بَعضا ؟ قالَ : تَقولونَ : أعظَمَ اللّهُ اُجورَنا بِمُصابِنا بِالحُسَينِ ، وجَعَلَنا وإيّاكُم مِنَ الطّالِبينَ بِثارِه مَعَ وَلِيِّهِ الإمامِ المَهدِيِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلام . (2)121.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن أنشَدَ في الحُسَينِ عليه السلام بَيتا مِن شِعرٍ فبَكى وأبكى عَشرَةً فَلَهُ ولَهُمُ الجَنَّةُ . (3)122.الإمامُ الرِّضا عليه السلام :مَن كانَ يَومُ عاشوراءَ يَومَ مُصيبَتِهِ وحُزنِهِ وبُكائهِ ، يَجعَلِ اللّهُ عزَّوجلَ يَومَ القِيامَةِ يَومَ فَرَحِهِ وسُرورِهِ . (4)123.عنه عليه السلام :فَعَلى مِثلِ الحُسَينِ فَليَبكِ الباكونَ ؛فإنَّ البُكاءَ عَلَيهِ يَحُطُّ الذُّنوبَ العِظامَ . ... كانَ أبي عليه السلام إذا دَخَلَ شَهرُ المُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكا ، وكانَتِ الكَآبَةُ تَغلِبُ عَلَيهِ حَتّى تَمضِيَ عَشرَةُ أيّامٍ ، فإذا كانَ يَومُ العاشِرِ كانَ ذلكَ اليَومُ يَومَ مُصيبَتِهِ وحُزنِهِ وبُكائهِ ، ويَقولُ : هُوَ اليَومُ الَّذي قُتِلَ فيهِ الحُسَينُ عليه السلام . (5)

.


1- .ثواب الأعمال : 108/1.
2- .مصباح المتهجّد : 772.
3- .ثواب الأعمال : 110/3.
4- .علل الشرائع : 227/2.
5- .وسائل الشيعة : 10/394/8.

ص: 841

عاشورا (عاشوراء)

العشق

279 العشق1304 _ ذَمُّ العِشقِ133.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الهِجرانُ عُقوبَةُ العِشقِ . (1)134.عنه عليه السلام :ومَن عَشِقَ شَيئا أعشى (أعمى) بَصَرَهُ وأمرَضَ قَلبَهُ ، فَهُوَ يَنظُرُ بِعَينٍ غَيرِ صَحيحَةٍ ، ويَسمَعُ بِاُذُنٍ غَيرِ سَميعَةٍ ، قَد خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقلَهُ ، وأماتَتِ الدّنيا قَلبَهُ . (2)135.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَنِ العِشقِ _: قُلوبٌ خَلَت من ذِكرِاللّهِ فأذاقَها اللّهُ حُبَّ غَيرِهِ . (3)1305 _ ثَوابُ مَن عَشِقَ وعَفَّ137.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن عَشِقَ فكَتَمَ وعَفَّ فماتَ فَهُوَ شَهيدٌ . (4)138.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما المُجاهِدُ الشَّهيدُ في سَبيلِ اللّهِ بِأعظَمَ أجرا مِمَّن قَدَرَ فعَفَّ . (5)1306 _ عِشقُ اللّهِ140.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يَقولُ اللّهُ عزَّوجلَّ : إذا كانَ الغالِبُ عَلَى العَبدِ الاشتِغالَ بي جَعَلتُ بُغيَتَهُ ولَذَّتَهُ في ذِكري ، فإذا جَعَلتُ بُغيَتَهُ ولَذَّتَهُ في ذِكري عَشِقَني وعَشِقتُهُ ، فإذا عَشِقَني وعَشِقتُهُ رَفَعتُ الحِجابَ فيما بَيني وبَينَهُ ، وصَيَّرتُ ذلكَ تَغالُبا عَلَيهِ ، لا يَسهو إذا سَها النّاسُ. (6)(انظر) المحبّة : باب 422 .

.


1- .بحار الأنوار : 78/11/70.
2- .نهج البلاغة : الخطبة 109.
3- .الأمالي للصدوق : 765/1029 .
4- .كنز العمّال : 7000.
5- .نهج البلاغة : الحكمة 474 .
6- .كنز العمّال : 1872.

ص: 843

عشق (العشق)

التَّعصُّب

280 التَّعصُّب1307 _ ذَمُّ التَّعَصُّبِالكتاب :(إذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهُمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِليَّةِ فَأنْزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَألْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكانُوا أحَقَّ بِها وَأهْلَها وَكانَ اللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيما) . (1)

(انظر) مريم: 73، 81 والمؤمنون: 33، 34 والشعراء: 111 والزخرف : 52 ، 53 والحجرات : 14 .

الحديث :159.الكافي :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن تَعَصَّبَ أو تُعُصِّبَ لَهُ فقَد خَلَعَ رِبْقَ الإيمانِ مِن عُنُقِهِ . (2)

وفي نَقلٍ : فقَد خَلَعَ رِبقَةَ الإسلامِ مِن عُنُقِهِ . (3)160.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :منَ كانَ في قَلبِهِ حَبَّةٌ مِن خَردَلٍ مِن عَصَبِيَّةٍ بَعَثَهُ اللّهُ يَومَ القِيامَةِ مَعَ أعرابِ الجاهِلِيَّةِ . (4)161.عنه صلى الله عليه و آله :لَيسَ مِنّا مَن دَعا إلى عَصَبِيَّةٍ ، ولَيسَ مِنّا مَن قاتَلَ (عَلى) عَصَبِيَّةٍ ، ولَيسَ مِنّا مَن ماتَ عَلى عَصَبِيَّةٍ . (5)162.الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في ذَمِّ إبليسَ _: فافتَخَرَ عَلى آدَمَ بِخَلقِهِ ، وتَعَصَّبَ عَلَيهِ لأِصلِهِ ، فعَدُوُّ اللّهِ إمامُ المُتَعَصِّبينَ ، وسَلَفُ المُستَكبِرينَ ، الّذي وَضَعَ أساسَ العَصَبِيَّةِ ، ونازَعَ اللّهَ رِداءَ الجَ_بريَّ_ةِ ، وادَّرَعَ لِباسَ التَّعَزُّزِ ، وخَلَعَ قِناعَ التَّذَلُّلِ . (6)163.الإمامُ زينَ العابدينُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَنِ العَصَبِيَّةِ _: العَصَبِيَّةُ الّتي يَأثَمُ عَلَيها صاحِبُها أن يَرَى الرَّجُلُ شِرارَ قَومِهِ خَيرا مِن خِيارِ قَومٍ آخَرينَ ، ولَيسَ مِنَ العَصَبِيَّةِ أن يُحِبَّ الرَّجُلُ قَومَهُ، ولكِن مِنَ العَصَبِيَّةِ أن يُعينَ قَومَهُ عَلَى الظُّلمِ . (7)1308 _ التَّعَصُّبُ المَمدوحُ165.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :فإن كانَ لابُدَّ مِنَ العَصَبِيَّهِ فلْيَكُن تَعَصُّبُكُم لِمَكارِمِ الخِصالِ ، ومَحامِدِ الأفعالِ ، ومَحاسِنِ الاُمورِ ، الّتي تَفاضَلَت فيها المُجَداءُ والنُجَداءُ مِن بُيوتاتِ العَرَبِ ، ويَعاسيبُ القَبائلِ ، بِالأخلاقِ الرَّغيبَةِ ، والأحلامِ العَظيمَةِ ، والأخطارِ الجَليلَةِ ، والآثارِ المَحمودَةِ . فتَعَصَّبوا لِخِلالِ الحَمدِ مِنَ الحِفظِ لِلجِوارِ ، والوَفاءِ بِالذِّمامِ ، والطَّاعَةِ لِلبِرِّ ، والمَعصِيَةِ لِلكِبرِ ، والأخذِ بِالفَضلِ ، والكَفِّ عَنِ البَغيِ ، والإعظامِ لِلقَتلِ ، والإنصافِ لِلخَلقِ ، والكَظمِ لِلغَيظِ ، واجتِنابِ الفَسادِ في الأرضِ . (8)166.عنه عليه السلام :إن كُنتُم لا مَحالَةَ مُتَعَصِّبينَ فتَعَصَّبوالِنُصرَةِ الحَقِّ وإغاثَةِ المَلهوفِ . (9)

.


1- .الفتح : 26.
2- .الكافي : 2/308/2 .
3- .ثواب الأعمال : 263/1 .
4- .الكافي : 2/308/3 .
5- .سنن أبي داوود : 4/332/5121.
6- .نهج البلاغة : الخطبة 192.
7- .الكافي : 2/308/7.
8- .نهج البلاغة : الخطبة 192.
9- .غرر الحكم : 3738.

ص: 845

تعصّب (التَّعصُّب)

العصمة

281 العصمة1309 _ تَفسِيرُ المَعصُومِ183.معاني الأخبار عن الإمامِ الكاظم عن آبائه عنالإمامِ زينِ العابدينَ عليهم السلام: الإمامُ مِنّا لا يَكونُ إلّا مَعصوما ، ولَيسَتِ العِصمَةُ في ظاهِرِ الخِلقَةِ فيُعرَفَ بِها ، ولِذلكَ لا يَكونُ إلّا مَنصوصا . فقيلَ لَهُ : يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، فَما مَعنَى المَعصومِ ؟ فقالَ : هُوَ المُعتَصِمُ بِحَبلِ اللّهِ ، وحَبلُ اللّهِ هُوَ القُرآنُ ، لا يَفتَرِقانِ إلى يَومِ القِيامَةِ ، والإمامُ يَهدي إلَى القُرآنِ ، والقُرآنُ يَهدي إلَى الإمامِ ، وذلكَ قَولُ اللّهِ عزَّوجلَّ : «إنَّ هذا القُرآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أقْوَمُ» . (1)184.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سَألَهُ هِشامٌ عَن مَعنَى المَعصومِ _: المَعصومُ هُوَ المُمتَنِعُ بِاللّهِ مِن جَميعِ مَحارِمِ اللّهِ ، وقالَ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى : «ومَن يَعتَصِمْ بِاللّهِ فقَد هُدِيَ إلى صِراطٍ مُستَقيمٍ» . (2)1310 _ موجِباتُ العِصمَةِ186.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ عزَّ ذِكرُهُ يَعصِمُ مَن أطاعَهُ،ولا يَعتَصِمُ بِهِ مَن عَصاهُ . (3)187.الإمامُ عليٌ عليه السلام :من اُلهِمَ العِصمَةَ أمِنَ الزَّلَلَ . (4)188.عنه عليه السلام :الاعِتبارُ يُثمِرُ العِصمَةَ . (5)189.عنه عليه السلام :إنَّ التَّقوى عِصمَةٌ لَكَ في حَياتِكَ ، وزُلفى لَكَ بَعدَ مَماتِكَ . (6)190.عنه عليه السلام :بِالتَّقوى قُرِنَتِ العِصمَةُ . (7)191.عنه عليه السلام :الحِكمَةُ عِصمَةٌ ، العِصمَةُ نِعمَةٌ . (8)192.عنه عليه السلام_ في مُناجاتِهِ _: إلهي ، لا سَبيلَ إلى الاحتِراسِ مِنَ الذَّنبِ إلّا بِعِصمَتِكَ ، ولا وُصولَ إلى عَمَلِ الخَيراتِ إلّا بِمَشِيئَتِكَ ، فكَيفَ لي بِإفادَهِ ما أسلَفتَني فيهِ مَشيئَتَكَ ؟! وكَيفَ لي بِالاحتِراسِ مِنَ الذَّنبِ ما إن لَم تُدرِكْني فيهِ عِصمَتُكَ ؟ ! (9)193.الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إذا عَلِمَ اللّهُ تَعالى حُسنَ نِيَّهٍ مِن أحَدٍ اكتَنَفَهُ بِالعِصمَةِ . (10)(انظر) الشيطان : باب 1031 .

1311 _ عِصمَةُ الإمامِ196.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في صِفَةِ الإمامِ _: مَعصومامِنَ الزَّلّاتِ ، مَصونا عَنِ الفَواحِشِ كُلِّها . (11)197.عنه عليه السلام :نَحنُ تَراجِمَةُ أمرِ اللّهِ ، نَحنُ قَومٌ مَعصُومونَ. (12)198.الإمامُ الرِّضا عليه السلام :الإمامُ : المُطَهَّرُ مِنَ الذُّنوبِ ، والمُبَرَّأُ عَنِ العُيوبِ . (13)199.عنه عليه السلام :. . . فهُوَ مَعصومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ ، قَدأمِنَ مِنَ الخَطايا والزَّلَلِ والعِثارِ ، يَخُصُّهُ اللّهُ بِذلكَ لِيَكونَ حُجَّتَهُ عَلى عِبادِهِ وشاهِدَهُ عَلى خَلقِهِ . (14)

.


1- .معاني الأخبار : 132/1
2- .معاني الأخبار : 132/2 .
3- .الكافي : 8/82/39.
4- .غرر الحكم : 8469
5- .غرر الحكم : 879
6- .غرر الحكم : 3466
7- .غرر الحكم : 4316
8- .غرر الحكم : 12 .
9- .البلد الأمين : 315.
10- .بحار الأنوار : 78/188/41.
11- .الكافي : 1/204/2
12- .الكافي : 1/269/6
13- .الكافي : 1/200/1
14- .الكافي : 1/203/1 .

ص: 847

عصمت (العصمة)

التّعظيم

282 التّعظيم1312 _ تَعظيمُ الاُمَراءِ221.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن مَدَحَ سُلطانا جائرا وتَخَفَّفَ وتَضَعضَعَ لَهُ طَمَعا فيهِ كانَ قَرينَهُ إلَى النّارِ . (1)222.عنه صلى الله عليه و آله :مَن أحَبَّ أن يَمثُلَ لَهُ الرِّجالُ فَلْيَتبَوَّأْمَقعَدَهُ في النّارِ . (2)223.بحار الأنوار عن أبي ذَرٍّ رحمه الله :رَأيتُ سَلمانَ وبِلالاً يُقبِلانِ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله إذ انكَبَّ سَلمانُ عَلى قَدَمِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُقَبِّلُها ، فزَجَرَهُ النّبِيُّ صلى الله عليه و آله عَن ذلكَ ، ثُمّ قالَ لَهُ : يا سَلمانُ ، لا تَصنَعْ بي ما تَصنَعُ الأعاجِمُ بِمُلوكِها ، أنا عَبدٌ مِن عَبيدِ اللّهِ آكُلُ مِمّا يَأكُلُ العَبدُ ، وأقعُدُ كَما يَقعُدُ العَبدُ . (3)224.نهجُ البلاغة :قالَ [ أميرُ المُؤمنينَ] عليه السلام وقَد لَقِيَهُ عندَ مَسيرِهِ إلَى الشّامِ دَهاقينُ الأنبارِ فَتَرَجَّلوا لَهُ وَاشتَدُّوا بَينَ يَدَيهِ ، فقالَ : ما هذا الّذي صَنَعتُموهُ ؟ فَقالوا : خُلقٌ مِنّا نُعَظِّمُ بِهِ اُمَراءَنا ، فقالَ : وَاللّهِ ما يَنتَفِعُ بِهذا اُمَراؤكُم ! وإنَّكُم لَتَشُقُّونَ عَلى أنفُسِكُم في دُنياكُم ، وتَشقَونَ بِهِ في آخِرَتِكُم ، وما أخسَرَالمَشَقَّةَ وَراءَها العِقابُ ، وأربَحَ الدَّعَةَ مَعَها الأمانُ مِنَ النّارِ ! (4)1313 _ ما يَنبَغي مِنَ التَّعظيمِالكتاب :(ذلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللّهِ فَإنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ) . (5)

(ذلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأنْعامُ إلَا ما يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأوْثانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ) . (6)

الحديث :230.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ مِن تَعظيمِ جَلالِ اللّهِ عزَّوجلَ كَرامَةَ ذي الشَّيبَةِ ، وحامِلِ القُرآنِ ، والإمامِ العادِلِ . (7)231.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَنِ القِيامِ تَعظيما لِلرَّجُلِ _: مَكروهٌ إلّا لِرَجُلٍ في الدِّينِ . (8)232.الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :عَظِّمِ العالِمَ لِعِلمِهِ ودَعْ مُنازَعتَهُ ، وصَغِّرِ الجاهِلَ لِجَهلِهِ ولا تَطرُدْهُ ، ولكِن قَرِّبْهُ وعَلِّمْهُ . (9)بيان :قالَ الشهيدُ قدّس اللّه روحه في قواعده : يجوز تعظيم المؤمن بما جرت به عادة الزمان وإن لم يكن منقولاً عن السَّلف؛لدلالة العُمومات عليه ، قال اللّه تعالى : «ذلكَ ومَنْ يُعَظِّمْ شَعائرَ اللّهِ فإنَّها مِن تَقوَى القُلوبِ» وقالَ تعالى : «ذلكَ ومَن يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللّهِ فهُوَ خَيرٌ لَهُ عِندَ رَبِّه» ولقول النبيّ صلى الله عليه و آله : لاتَباغَضوا ولا تَحاسَدوا ولا تَدابَروا ولا تَقاطَعوا وكونوا عِبادَ اللّهِ إخوانا . فعلى هذا يجوز القيام والتعظيم بانحناءٍ وشبهه ، وربّما وجب إذا أدّى تركه إلَى التباغض والتقاطع أو إهانة المؤمن . وقد صحّ أنَّ النبيَّ صلى الله عليه و آله قام إلى فاطِمَةَ عليهاالسلاموإلى جَعفَرٍ رضى الله عنهلَمّا قَدِمَ مِن الحَبشَةِ ، وقال للأنصار : قُوموا إلى سَيِّدِكُم . ونُقِل أنَّهُ صلى الله عليه و آله قامَ لِعِكرِمَةَ بنِ أبي جَهلٍ لَمّا قَدِم مِنَ اليَمنِ فَرَحا بِقُدومِه . (10)

.


1- .أمالي الصدوق : 347 / 1.
2- .بحار الأنوار : 16/240
3- .بحار الأنوار : 76/63/3 .
4- .نهج البلاغة : الحكمة 37.
5- .الحجّ : 32.
6- .الحجّ : 30.
7- .كنز العمّال : 25507.
8- .المحاسن : 1/364/786.
9- .تحف العقول : 394 .
10- .القواعد والفوائد : ج 2 ص 159_161 .

ص: 849

بزرگداشت (التّعظيم)

العفّة

283 العفّة1314 _ الحَثُّ عَلَى العَفافِالكتاب :(وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ) . (1)

(يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ) . (2)

الحديث :257.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ يُحِبُّ الحَيِيَّ المُتَعفِّفَ ،ويُبغِضُ البَذِيَّ السّائلَ المُلحِفَ . (3)258.الإمامُ عليٌ عليه السلام :ما المُجاهِدُ الشَّهيدُ في سَبيلِ اللّهِ بِأعظَمَ أجرا مِمَّن قَدَرَ فعَفَّ ، لَكادَ العَفيفُ أن يَكونَ مَلَكا مِنَ المَلائكَةِ . (4)259.عنه عليه السلام :العِفَّةُ رَأسُ كُلِّ خَيرٍ . (5)260.عنه عليه السلام :العِفَّةُ أفضَلُ الفُتُوَّةِ . (6)261.عنه عليه السلام :العَفافُ يَصونُ النَّفسَ ويُنَزِّهُها عَنِ الدَّنايا . (7)262.عنه عليه السلام :زَكاةُ الجَمالِ العَفافُ . (8)263.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :عِفّوا عَن نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤكُم . (9)

.


1- .النور : 33.
2- .البقرة : 273.
3- .الأمالي للطوسي : 39/43.
4- .نهج البلاغة : الحكمة 474.
5- .غرر الحكم : 1168
6- .غرر الحكم : 529
7- .غرر الحكم : 1989
8- .غرر الحكم : 5449 .
9- .الخصال : 55/75.

ص: 851

عفّت (العفّة)

العفو

284 العفو1318 _ فَضيلَةُ العَفوِالكتاب :(وَجَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَأَصْلَحَ فَأجْرُهُ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ) . (1)

(الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ) . (2)

25.بالإسناد عن عبدالملك بن عمير ، عن معاوية بن قرّةرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا عَنَّت لَكُم غَضبَةٌ فَادرَؤوهابِالعَفوِ ؛ إنَّهُ يُنادي مُنادٍ يَومَ القِيامَةِ : مَن كانَ لَهُ عَلَى اللّهِ أجرٌ فَلْيَقُمْ ، فَلا يَقومُ إلّا العافُونَ ، ألَم تَسمَعوا قَولَهُ تَعالى: «فَمَن عَفا وأصلَحَ فَأجرُهُ عَلَى اللّهِ» ؟! (3)26.وبالإسناد عن محمد بن عبيد الأمويّ الصفّار ، عن محعنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ عَفُوٌّ يُحِبُّ العَفوَ . (4)27.بالإسناد عن سهل {-1-} ، عن أبي معاذ عطاء {-2-} بنعنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالعَفوِ ؛ فَإنَّ العَفوَ لا يَزيدُ العَبدَإلّا عِزّا ، فَتَعافَوا يُعِزَّكُمُ اللّهُ . (5)28.بالإسناد عن عبداللّه بن وهب المصريّ ، يرفعه إلى أعنه صلى الله عليه و آله :مَن كَثُرَ عَفوُهُ مُدَّ في عُمرِهِ . (6)29.بالإسناد عن نافع ، عن ابن عمر ، قال :عنه صلى الله عليه و آله :تَجاوَزوا عَن عَثَراتِ الخاطِئينَ يَقيكُمُ اللّهُ بِذلكَ سُوءَ الأقدارِ . (7)30.بالإسناد عن سهيل بن أبي صالح ، عن أبيه ، عن أبي هالإمامُ الباقرُ عليه السلام :النَّدامَةُ عَلَى العَفوِ أفضَلُ وأيسَرُ مِنَ النَّدامَةِ عَلَى العُقوبَةِ . (8)31.وبالإسناد عن إسماعيل بن زياد ، عن أبان ، عن أنس ،الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ثَلاثٌ مِن مَكارِمِ الدّنيا والآخِرَةِ : تَعفو عَمَّن ظَلَمَكَ ، وتَصِلُ مَن قَطَعَكَ ، وتَحلِمُ إذا جُهِلَ عَلَيكَ . (9)1319 _ الحَثُّ عَلَى الصَّفحِ الجَميلِالكتاب :(وَما خَلَقْنا السَّماواتِ وَالْأرْضَ وَما بَيْنَهُما إلَا بِالْحَقِّ وَإنَّ السَّاعَةَ لَاتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ) . (10)

الحديث :36.بالإسناد عن إسحاق بن عمّار ، عن جعفر ، عن أبيه علالإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما عَفا عَنِ الذَّنبِ مَن قَرَّعَ بِهِ. (11)37.بالإسناد عن عيسى بن سوادة ، عن الزهريّ ، قال :الإمامُ الرِّضا عليه السلام_ في قَولِه تَعالى : «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ» _: عَفوٌ مِن غَيرِ عُقوبَةٍ، ولا تَعنيفٍ ، ولا عَتبٍ . (12)1320 _ الحَثُّ عَلَى العَفوِ عِندَ القُدرَةِ39.بالإسناد عن محمد بن القاسم الأسديّ ، عن سفيان الثرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن عَفا عِندَ القُدرَةِ عَفا اللّهُ عَنهُ يَومَ العُسرَةِ . (13)40.بالإسناد عن محمد بن القاسم بن زكريّا المحاربيّ ،الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا قَدَرتَ عَلى عَدُوِّكَ فَاجعَلِ العَفوَ عَنهُ شُكرا لِلقُدرَةِ عَلَيهِ . (14)41.بالإسناد عن الحسين بن علوان ، عن جعفر ، عن أبيه ،عنه عليه السلام :العَفوُ زَكاةُ الظَّفَرِ . (15)42.بالإسناد عن عيسى بن عبداللّه ، عن أبيه ، عن جدّهالإمامُ الحسينُ عليه السلام :إنَّ أعفَى النّاسِ مَن عَفا عِندَقُدرَتِهِ . (16)(انظر) المكافأة : باب 1608 .

.


1- .الشورى : 40.
2- .آل عمران : 134.
3- .أعلام الدين : 337.
4- .كنز العمّال : 7005.
5- .الكافي : 2/108/5.
6- .أعلام الدين : 315.
7- .تنبيه الخواطر : 2/120.
8- .الكافي : 2/108/6
9- .الكافي : 2/107/3.
10- .الحجر : 85.
11- .غرر الحكم : 9567.
12- .أعلام الدين : 307.
13- .كنز العمّال : 7007.
14- .نهج البلاغة : الحكمة 11
15- .نهج البلاغة : الحكمة 211.
16- .الدرّة الباهرة : 24.

ص: 855

« گ »

گذشت (العفو)

العافية

285 العافية1324 _ قِيمَةُ العافِيَةِروي عن أبيذر وسلمان الفارسي رضى اللّه عنهما أنهماالإمامُ عليٌ عليه السلام :العافِيَةُ أهنى النِّعَمِ . (1)أخبرنا إبراهيم الخزرجي يوم السبت في {-1-}

ذيعنه عليه السلام :لا لِباسَ أجمَلُ مِنَ العافِيَةِ . (2)عنه عليه السلام :بِالعافِيَةِ تُوجَدُ لَذَّةُ الحَياةِ . (3)الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :العافِيَةُ نِعمَةٌ خَفِيَّةٌ ، إذاوُجِدَت نُسِيَت ، وإذا فُقِدَت ذُكِرَت . (4)

1325 _ ما يورِثُ العافِيَةَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن صَلّى عَلَيَّ مَرَّةً فَتَحَ اللّهُ عَلَيهِ بابا مِنَ العافِيَةِ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العافِيَةُ عَشرَةُ أجزاءٍ ، تِسعَهٌ مِنها في الصَّمتِ إلّا بِذِكرِ اللّهِ ، وواحِدٌ في تَركِ مُجالَسَةِ السُّفَهاءِ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن سَرَّهُ طولُ العافِيَةِ فَلْيَتَّقِ اللّهَ. (7)

1326 _ الحَثُّ عَلى طَلَبِ العافِيَةِ مِنَ اللّهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لَمّا سَمِعَ رَجُلاً يَسألُ اللّهَ الصَّبرَ _: سَألتَ اللّهَ البَلاءَ ، فَاسألْهُ المُعافاةَ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :ما سُئلَ اللّهُ شَيئا أحَبَّ إلَيهِ مِن أن يُسألَ العافِيَةَ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :سَلُوا اللّهَ المُعافاةَ ؛ فإنَّهُ لَم يُؤتَ أحَدٌبَعدَ اليَقينِ خَيرا مِنَ المُعافاةِ . (10)

الدعوات :رُويَ أنَّ النَّبيَّ صلى الله عليه و آله دَخلَ عَلى مَريضٍ ، قالَ : ما شأنُكَ؟ قالَ : صَلَّيتَ بِنا صلاةَ المَغربِ فقرأتَ القارِعَةَ ، فقلتُ : اللّهمَّ إن كانَ لي عندَكَ ذَنبٌ تريدُ أن تُعذِّبني بهِ في الآخِرَةِ فَعَجِّلْ ذلكَ في الدُّنيا؛ فَصرتُ كَما ترى! فقال صلى الله عليه و آله : بِئسَما قُلتَ ، ألا قُلتَ، رَبَّنا آتِنا في الدّنيا حَسَنَةً وفي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ النّارِ ؟! فَدَعا لَهُ حَتّى أفاقَ . (11)

الإمامُ زينَ العابدينُ عليه السلام_ لَمّا ضَرَبَ عَلى كَتِفِ رَجُلٍ يَطوفُ بِالكَعبَةِ ويَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أسألُكَ الصَّبرَ _: سَألتَ البَلاءَ ! قُلِ : اللّهُمَّ إنّي أسألُكَ العافِيَةَ ، والشُّكرَ عَلَى العافِيَةِ . (12)

1327 _ دُعاءٌ في طَلَبِ العافِيَةِالإمامُ الكاظمُ عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أسألُكَ العافِيَةَ ،وأسألُكَ جَميلَ العافِيَةِ ، وأسألُكَ شُكرَ العافِيَةِ ، وأسألُكَ شُكرَ شُكرِ العافِيَةِ . (13)

1328 _ الضَّنائِنُالإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ للّهِِ عزَّوجلَّ ضَنائنَ يَضُنُ بِهِم عَنِ البَلاءِ ، فيُحييهِم في عافِيَةٍ ، ويَرزُقُهُم في عافِيَةٍ ، ويُميتُهُم في عافِيَةٍ ، ويَبعَثُهُم في عافِيَةٍ ، ويُسكِنُهُمُ الجَنَّةَ في عافِيَةٍ . (14)

.


1- .غرر الحكم : 973.
2- .التوحيد : 74/27.
3- .غرر الحكم : 4207.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/406/5878.
5- .جامع الأخبار : 153/344.
6- .تحف العقول : 89.
7- .بحار الأنوار : 72/232/2.
8- .كنز العمّال : 4935
9- .كنز العمّال : 3272 ؛ 3130 _ 3153.
10- .سنن ابن ماجة : 2/1265/3849.
11- .الدعوات : 114/262
12- .الدعوات : 114/261
13- .الدعوات : 84 / 211 .
14- .الكافي : 2/462/1.

ص: 859

عافيت (العافية)

العقل

286 العقل1329 _ قِيمَةُ العَقلِالكتاب :(يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرا كَثِيرا وَما يَذَّكَّرُ إلَا أُوْلُوا الْألْبابِ) . (1)

(وَقالُوا لَوْ كُنّا نَسْمَعُ أوْ نَعْقِلُ ما كُنّا فِي أصْحابِ السَّعِيرِ) . (2)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قِوامُ المَرءِ عَقلُهُ ، ولا دِينَ لِمَن لا عَقلَ لَهُ . (3)

الإمامُ عليٌ عليه السلام :ما استَودَعَ اللّهُ امرَأً عَقلاً إلّااستَنقَذَهُ بِهِ يَوما ما . (4)

عنه عليه السلام :العَقلُ أقوى أساسٍ . (5)

عنه عليه السلام :العَقلُ مُنَزِّهٌ عَنِ المُنكَرِ آمِرٌ بِالمَعروفِ. (6)

عنه عليه السلام :العَقلُ مُصلِحُ كُلِّ أمرٍ . (7)

عنه عليه السلام :العَقلُ رُقِيٌّ إلى عِلِّيِّينَ . (8)

عنه عليه السلام :العَقلُ رَسولُ الحَقِّ . (9)

عنه عليه السلام :إنَّ أغنَى الغِنَى العَقلُ . (10)

عنه عليه السلام :العَقلُ خَليلُ المَرءِ . (11)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا مُصيبَةَ كَعَدَمِ العَقلِ . (12)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ جلَّ ثَناؤهُ خَلَقَ العَقلَ،وهُوَ أوَّلُ خَلقٍ خَلَقَهُ مِنَ الرُّوحانيّينَ عَن يَمينِ العَرشِ مِن نورِهِ . (13)

عنه عليه السلام :خَلَقَ اللّهُ تَعالى العَقلَ مِن أربَعَةِ أشياءَ :مِنَ العِلمِ ، والقُدرَةِ ، والنّورِ ، والمَشيئَةِ بِالأمرِ ، فجَعَلَهُ قائما بِالعِلمِ ، دائما في المَلَكوتِ . (14)

عنه عليه السلام :لا غِنى أخصَبُ مِنَ العَقلِ ، ولا فَقرَأحَطُّ مِنَ الحُمقِ . (15)

عنه عليه السلام :لا مالَ أعوَدُ مِنَ العَقلِ . (16)

عنه عليه السلام :العَقلُ دَليلُ المُؤمِنِ . (17)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ في وَصِيَّتِهِ لِهِشامِ ابنِ الحَكَمِ _: يا هِشامُ ، ما قُسِّمَ بَينَ العِبادِ أفضَلُ مِنَ العَقلِ ؛ نَومُ العاقِلِ أفضَلُ مِن سَهَرِ الجاهِلِ ، وما بَعَثَ اللّهُ نَبِيّا إلّا عاقِلاً حَتّى يَكونَ عَقلُهُ أفضَلَ مِن جَميعِ جَهدِ المُجتَهِدينَ ، وما أدَّى العَبدُ فَريضَةً مِن فَرائضِ اللّهِ حَتّى عَقَلَ عَنهُ . (18)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :صَديقُ كُلِّ امرِئٍ عَقلُهُ وعَدُوُّهُ جَهلُهُ . (19)

1330 _ دَورُ العَقلِ فِي العِقابِ وَالثَّوابِمجمع البيان :أثنى قومٌ على رجُلٍ عندَ رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آله فقالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : كَيفَ عَقلُ الرَّجُلِ ؟ قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، نُخبِرُكَ عَنِ اجتِهادِهِ في العِبادَةِ وأصنافِ الخَيرِ ، وتَسألُنا عَن عَقلِهِ ؟ ! فقالَ : إنَّ الأحمَقَ يُصيبُ بِحُمقِهِ أعظَمَ مِن فُجورِ الفاجِرِ، وإنَّما يَرتَفِعُ العِبادُ غَدا في الدَّرَجاتِ ويَنالونَ الزُّلفى مِن رَبِّهِم عَلى قَدرِ عُقولِهِم . (20)

.


1- .البقرة : 269.
2- .الملك : 10.
3- .روضة الواعظين : 9.
4- .نهج البلاغة : الحكمة 407.
5- .غرر الحكم : 475
6- .غرر الحكم : 1250
7- .غرر الحكم : 404
8- .غرر الحكم : 1325
9- .غرر الحكم : 272 .
10- .نهج البلاغة : الحكمة 38.
11- .الأمالي للطوسي : 146/240.
12- .تحف العقول : 286.
13- .الخصال : 589/13.
14- .الاختصاص : 244.
15- .الكافي : 1/29/34 .
16- .الاختصاص : 246.
17- .الكافي : 1 / 25 / 24 .
18- .تحف العقول : 397.
19- .الكافي : 1/11/4.
20- .مجمع البيان : 10/487.

ص: 861

خرد (العقل)

الاعتكاف

1337 _ ما يَدُلُّ عَلى ضَعفِ العَقلِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا قَلَّتِ العُقولُ كَثُرَ الفُض_ولُ . (1)

عنه عليه السلام :مَن قَلَّ عَقلُهُ ساءَ خِطابُهُ . (2)

عنه عليه السلام :مِن عَدَمِ العَقلِ مُصاحَبَةُ ذَوي الجَهلِ . (3)

عنه عليه السلام :كَثرَةُ الأماني مِن فَسادِ العَقلِ . (4)

1338 _ ثَمَرَةُ العَقلِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :ثَمَرَةُ العَقلِ الاستِقامَةُ . (5)

عنه عليه السلام :ثَمَرَةُ العَقلِ لُزومُ الحَقِّ . (6)

عنه عليه السلام :ثَمَرَةُ العَقلِ مَقتُ الدّنيا ، وقَمعُ الهَوى . (7)

عنه عليه السلام :العَقلُ شَجَرَةٌ ، ثَمَرُها السَّخاءُ والحَياءُ . (8)

1339 _ عَدُوُّ العَقلِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الهَوى عَدُوُّ العَقلِ . (9)

عنه عليه السلام :كَم مِن عَقلٍ أسيرٍ تَحتَ هَوى أميرٍ ! (10)

عنه عليه السلام :فَرَضَ اللّهُ... تَركَ شُربِ الخَمرِ تَحصينا لِلعَقلِ . (11)

عنه عليه السلام :اِعلَموا أنَّ الأمَلَ يُسهي العَقلَ ، ويُنسي الذِّكرَ . (12)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الهَوى يَقظانٌ والعَقلُ نائمٌ . (13)

(انظر) عنوان 396 «الهوى» .

287 الاعتكاف1340 _ الاعتِكافُالكتاب :(وَإذْ جَعَلْنا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَأمْنا وَاتَّخِذُوا مِن مَقامِ إبْراهِيمَ مُصَلَّى وَعَهِدنا إلَى إبْراهِيمَ وَإسْماعِيلَ أنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ) . (14)

الحديث :كنز العمّال :كانَ [ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله ] إذا كانَ مُقيمااعتَكَفَ العَشرَ الأواخِرَ مِن رَمَضانَ ، وإذا سافَرَ اعتَكَفَ مِنَ العامِ المُقبِلِ عِشرينَ . (15)

كتاب من لا يحضره الفقيه عن مَيمون بنِ مِهرانَ:كُنتُ جالِسا عِندَ الحَسَنِ ابنِ عَلِيٍّ عليهماالسلامفأتاهُ رَجُلٌ فقالَ لَهُ : يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، إنَّ فُلانا لَهُ عَلَيَّ مالٌ ويُريدُ أن يَحبِسَني ، فقالَ : وَاللّهِ ما عِندي مالٌ فأقضِيَ عَنكَ . قالَ : فَكَلِّمْهُ ، قالَ : فلَبِسَ عليه السلام نَعلَهُ ، فقُلتُ لَهُ : يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، أنَسِيتَ اعتِكافَكَ ؟ فقالَ لَهُ : لَم أنسَ ، ولكِنّي سَمِعتُ أبي عليه السلام يُحَدِّثُ عَن (جَدّي) رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله أنَّهُ قالَ : مَن سَعى في حاجَةِ أخيهِ المُسلِمِ فَكَأنَّما عَبَدَ اللّهَ عَزَّوجلَّ تِسعَةَ آلافِ سَنَةٍ ، صائما نَهارَهُ ، قائما لَيلَهُ . (16)

.


1- .غرر الحكم : 4043
2- .غرر الحكم : 7985
3- .غرر الحكم : 9299
4- .غرر الحكم : 7093
5- .غرر الحكم : 4589
6- .غرر الحكم : 4602
7- .غرر الحكم : 4654
8- .غرر الحكم : 1254.
9- .مطالب السؤول : 56.
10- .نهج البلاغة : الحكمة 211
11- .نهج البلاغة : الحكمة 252
12- .نهج البلاغة : الخطبة 86.
13- .الدرّة الباهرة : 31.
14- .البقرة : 125.
15- .كنز العمّال : 18091 .
16- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/189/2108.

ص: 869

اعتكاف (الاعتكاف)

العلم

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا كانَ العَشرُ الأواخِرُ [ يَعني مِن رَمَضانَ ]اعتَكَفَ في المَسجِدِ ، وضُرِبَت لَهُ قُبَّةٌ مِن شَعرٍ ، وشَمَّرَ الميزَرَ وطَوى فِراشَهُ . (1)

عنه عليه السلام :لَا اعتِكافَ إلّا في مَسجِدِ جَماعَهٍ قَد صَلّى فيهِ إمامُ عَدلٍ بِصَلاةِ جَماعَةٍ . (2)

288 العلم1341 _ فَضلُ العِلمِالكتاب :(قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الأَلْبابِ) . (3)

(يَرْفَعِ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا العِلْمَ دَرَجاتٍ وَاللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ) . (4)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ذَنبُ العالِمِ واحِدٌ ، وذَنبُ الجاهِلِ ذَنبانِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :العِلمُ رَأسُ الخَيرِ كُلِّهِ ، والجَهلُ رَأسُ الشَّرِّ كُلِّهِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :طَلَبُ العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ... بِهِ يُطاعُ الرَّبُّ ويُعبَدُ ، وبِهِ تُوصَلُ الأرحامُ ، ويُعرَفُ الحَلالُ مِنَ الحَرامِ ، العِلمُ إمامُ العَمَلِ والعَمَلُ تابِعُهُ ، يُلهَمُ بِهِ السُعَداءُ ، ويُحرَمُهُ الأشقِياءُ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :أكثَرُ النّاسِ قيمَةً أكثَرُهُم عِلما ، وأقَلُّ النّاسِ قيمَةً أقَلُّهُم عِلما . (8)

.


1- .تهذيب الأحكام : 4/287/869 .
2- .الكافي : 4/176/1.
3- .الزمر : 9.
4- .المجادلة : 11.
5- .كنز العمّال : 28784.
6- .بحار الأنوار : 77/175/9.
7- .الأمالي للطوسي : 488/1069.
8- .الأمالي للصدوق : 73/41 .

ص: 871

دانش و دانايى (العلم)

العُمر

289 العُمر1368 _ العُمُرُالكتاب :(وَاللّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أزْوَاجا وَما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثَى وَلا تَضَعُ إِلَا بِعِلْمِهِ وَما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إلَا فِي كِتابٍ إنَّ ذلِكَ عَلَى اللّهِ يَسِيرٌ) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ عُمرَكَ عَدَدُ أنفاسِكَ ، وعَلَيها رَقيبٌ يُحصيها . (2)

عنه عليه السلام :إنَّهُ لَن يَستَقبِلَ أحَدُكُم يَوما مِن عُمرِهِ إلّا بِفِراقِ آخَرَ مِن أجَلِهِ . (3)

1369 _ الحَثُّ عَلى اغتِنامِ العُمُرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كُنْ عَلى عُمرِكَ أشَحَّ مِنكَ عَلى دِرهَمِكَ ودينارِكَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ العُمرَ مَحدودٌ لَن يَتَجاوَزَ أحَدٌ ماقُدِّرَ لَهُ، فبادِروا قَبلَ نَفاذِالأجَلِ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ماضي يَومِكَ فائتٌ ، وآتيهِ مُتَّهَمٌ ، ووَقتُكَ مُغتَنَمٌ . (6)

عنه عليه السلام :ما أسرَعَ السّاعاتِ فِي اليَومِ ، وأسرَعَ الأيّامَ فِي الشَّهرِ ، وأسرَعَ الشُّهورَ فِي السَّنَةِ ، وأسرَعَ السّنينَ (السَّنَةَ) فِي العُمرِ ! (7)

عنه عليه السلام :أيُّها النّاسُ ! الآنَ الآنَ مِن قَبلِ النَّدَمِ ،ومِن قَبلِ «أن تَقولَ نَفسٌ يا حَسرَتى عَلى ما فَرَّطتُ في جَنبِ اللّهِ» (8) ! (9)

عنه عليه السلام :رَحِمَ اللّهُ امرَأً عَلِمَ أنَّ نَفَسَهُ خُطاهُ إلى أجَلِهِ ، فبادَرَ عَمَلَهُ وقَصَّرَ أمَلَهُ . (10)

عنه عليه السلام :اِحذَروا ضَياعَ الأعمارِ فيما لا يَبقى لَكُم ، فَفائتُها لا يَعودُ . (11)

عنه عليه السلام :إنَّ عُمرَكَ مَهرُ سَعادَتِكَ إن أنفَدتَهُ في طاعَةِ رَبِّكَ . (12)

1370 _ مَن يَكونُ عُمُرُهُ حُجَّةً عَلَيهِالكتاب :(وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيها رَبَّنا أخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أوَلَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَجاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ) . (13)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذَا كانَ يَومُ القِيامَةِ نودِيَ: أينَ أبناءُ السِّتّينَ ؟ وهُوَالعُمرُ الّذي قالَ اللّهُ تَعالى : «أوَلَمْ نُعَمِّرْكُم ما يَتَذَكَّرُ فيهِ مَن تَذَكَّرَ» . (14)

.


1- .فاطر : 11 .
2- .غرر الحكم : 3434.
3- .تنبيه الخواطر : 2/218 .
4- .مكارم الأخلاق : 2/364/2661 .
5- .أعلام الدين : 336/12 .
6- .غرر الحكم : 9840 .
7- .نهج البلاغة : الخطبة 188 .
8- .الزمر : 56 .
9- .تنبيه الخواطر : 2/89.
10- .غرر الحكم : 5214
11- .غرر الحكم : 2618
12- .غرر الحكم : 3429.
13- .فاطر : 37 .
14- .كنز العمّال : 2924 .

ص: 893

عُمر (العُمر)

العمل

290 العمل1374 _ الحَثُّ عَلى العَمَلِ الصّالِحِالكتاب :(مَنْ عَمِلَ صالِحا مِنْ ذَكَرٍ أوْ اُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أجْرَهُمْ بِأحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يَتبَعُ المَيِّتَ ثَلاثَةٌ : أهلُه ومالُهُ وعَمَلُهُ ، فيَرجِعُ اثنانِ ويَبقى واحِدٌ ؛ يَرجِعُ أهلُهُ ومالُه ويَبقى عَمَلُهُ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العَمَلَ العَمَلَ ، ثُمَّ النِّهايَهَ النِّهايَةَ ، والاستِقامَةَ الاستِقامَةَ ، ثُمَّ الصَّبرَ الصَّبرَ ، والوَرَعَ الوَرَعَ ، إنَّ لَكُم نِهايَةً فَانتَهوا إلى نِهايَتِكُم . (3)

عنه عليه السلام :مَن أبطَأ بِهِ عَمَلُهُ ، لَم يُسرِعْ بِه نَسَبُهُ (حَسَبُه) . (4)

عنه عليه السلام :لا تَكُن مِمَّن يَرجو الآخِرَةَ بِغَيرِالعَمَلِ ... يُحِبُّ الصّالِحينَ ولا يَعمَلُ عَمَلَهُم ، ويُبغِضُ المُذنِبينَ وهُوَ أحَدُهُم ... يَخافُ عَلى غَيرِهِ بِأدنى مِن ذَنبِهِ ، ويَرجو لِنَفسِهِ بِأكثَرَ مِن عَمَلِهِ ... يُقَصِّرُ إذا عَمِلَ ، ويُبالِغُ إذا سَألَ ... فهُوَ بِالقَولِ مُدِلٌّ ، ومِنَ العَمَلِ مُقِلٌّ ! (5)

.


1- .النحل : 97.
2- .كنز العمّال : 42761.
3- .نهج البلاغة : الخطبة 176
4- .نهج البلاغة : الحكمة 23 ، 389.
5- .نهج البلاغة : الحكمة 150.

ص: 897

عمل (العمل)

العَهد

291 العَهد1384 _ الَحثُّ عَلَى الوَفاءِ بِالعَهدِالكتاب :(وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إذا عاهَدُوا) . (1)

(انظر) المؤمنون : 8 و مريم : 54 و الصّف : 2 ، 3 والمعارج : 32 والنحل : 91 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المُسلِمونَ عِندَ شُروطِهِم فيما اُحِلَّ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :ألا مَن ظَلَمَ مُعاهَدا ، أوِ انتَقَصَهُ ، أوكَلَّفَهُ فَوقَ طاقَتِهِ ، أو أخَذَ مِنهُ شَيئا بِغَيرِ طِيبِ نَفسٍ مِنهُ ، فَأنا حَجيجُه يَومَ القِيامَةِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا نَقَضوا العَهدَ سَلَّطَ اللّهُ عَلَيهِم عَدُوَّهُم . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :لا دِينَ لِمَن لا عَهدَ لَهُ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ العُهودَ قَلائدُ في الأعناقِ إلى يَومِ القِيامَةِ ، فمَن وَصَلَها وَصَلَهُ اللّهُ ، ومَن نَقَضَها خَذَلَهُ اللّهُ ، ومَنِ استَخَفَّ بِها خاصَمَتهُ إلَى الّذي أكَّدَها وأخَذَ خَلقَهُ بِحِفظِها . (6)

عنه عليه السلام_ مِن كِتابِهِ لِلأشتَرِ لَمّا وَلّاهُ مِصرَ _: لَيسَ مِن فَرائضِ اللّهِ شَيءٌ النّاسُ أشَدُّ عَلَيهِ اجتِماعا _ مَعَ تَفَرُّقِ أهوائهِم ، وتَشَتُّتِ آرائهِم _ مِن تَعظيمِ الوَفاءِ بِالعُهودِ . (7)

عنه عليه السلام :حُسنُ العَهدِ مِنَ الإيمانِ . (8)

عنه عليه السلام :ما أيقَنَ بِاللّهِ مَن لَم يَرْعَ عُهودَهُ وذِمَّتَهُ. (9)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :ثَلاثٌ لَم يَجعَلِ اللّهُ عَزَّوجلَ لِأحَدٍ فيهِنَّ رُخصَةً : ... الوَفاءُ بِالعَهدِ لِلبَرِّ والفاجِرِ . (10)

عنه عليه السلام_ في قولهِ تعالى : «وَلا تَكونوا كَالَّتي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوة» (11) _: الّتي نَقَضَت غَزلَها امرَأةٌ مِن بَني تَيمِ بنِ مُرَّةَ يُقالُ لَها : رابِطَةُ (ريطَةُ) بِنتُ كَعبِ بنِ سَعدِ بنِ تَيمِ بنِ كَعبِ بنِ لُؤيَّ بنِ غالِبٍ ، كانَت حَمقاءَ تَغزِلُ الشَّعَرَ ، فإذا غَزَلَت نَقَضَتهُ ثُمَّ عادَت فَغَزَلَتهُ ، فقالَ اللّهُ : «وَلا تَكونوا كَالَّتي نَقَضَتْ غَزلَها مِنْ بَعْدِ قُوة» إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى أمَرَ بِالوَفاءِ ونَهى عَن نَقضِ العَهدِ ، فضَرَبَ لَهُم مَثَلاً . (12)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَن قَولِهِ تَعالى: «ياأيُّها الَّذينَ آمَنوا أوْفوا بِالعُقودِ» _: العُهودِ. (13)

.


1- .البقرة : 177.
2- .كنز العمّال : 10919
3- .كنز العمّال : 10924.
4- .بحار الأنوار : 100/46/3.
5- .النوادر للراوندي : 91/27 .
6- .غرر الحكم : 3650.
7- .نهج البلاغة : الكتاب 53.
8- .كنز العمّال : 10937.
9- .غرر الحكم : 9577.
10- .الكافي : 2/162/15.
11- .النحل : 92 .
12- .تفسير القمّي : 1/389.
13- .تفسير العيّاشي : 1/289/5.

ص: 905

پيمان (العَهد)

المَعاد

292 المَعاد1385 _ المَعادُلقمانُ عليه السلام_ لِابنِهِ وهُوَ يَعِظُهُ _: يا بُنَيَّ ، إن تَكُ في شَكٍّ مِنَ المَوتِ فَارفَعْ عَن نَفسِكَ النَّومَ ولَن تَستَطيعَ ذلكَ ، وإن كُنتَ في شَكٍّ مِنَ البَعثِ فَارفَعْ عَن نَفسِكَ الانتِباهَ ولَن تَستَطيعَ ذلكَ . (1)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المَعادُ مِضمارُ العَمَلِ ، فمُغتَبِطٌ بِما احتَقَبَ غانِمٌ ، ومُبتَئسٌ بِما فاتَهُ نادِمٌ . (2)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ مِن مَواعِظِهِ _: اِعلَمْ يَابنَ آدَمَ أنَّ مِن وَراءِ هذا أعظَمَ وأفظَعَ وأوجَعَ لِلقُلوبِ يَومَ القِيامَةِ ، ذلكَ يَومٌ مَجموعٌ لَهُ النّاسُ وذلكَ يَومٌ مَشهودٌ ، يَجمَعُ اللّهُ فيهِ الأوَّلينَ والآخِرينَ . (3)

1386 _ دلائلُ إثباتِ المَعادِالكتاب :(أفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثا وَأنَّكُمْ إلَيْنا لا تُرْجَعُونَ) . (4)

(أمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدينَ فِي الْأرْضِ أمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ) . (5)

(وَضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَنَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظامَ وَهِيَ رَمِيمٌ * قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أنْشَأها أوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ) . (6)

(وَيَقُولُ الْاءنْسانُ ءَإذَا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيَّا * أوَلا يَذْكُرُ الْاءنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئا) . (7)

(وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أهْوَنُ عَلَيْهِ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأعْلَى فِي السَّماواتِ وَالْأرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ) . (8)

(فَانْظُرْ إلَى آثارِ رَحْمَةِ اللّهِ كَيْفَ يُحْيي الْأرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إنَّ ذلِكَ لَمُحْيي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ) . (9)

(وَاللّهُ الَّذِي أرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحابا فَسُقْناهُ إلَى بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأحْيَيْنا بِهِ الْأرْضَ بَعْدَ مَوْتِها كَذلِكَ النُّشُورُ) . (10)

1387 _ اِقتِرابُ السّاعَةِالكتاب :(اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَهُمْ في غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ) . (11)

الحديث :الجعفريّات عن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله :بُعِثتُ أنا والسّاعَةُ كَهاتَينِ _ وأشارَ بِإصبَعهِ : السَّبّابَةِ والوُسطى ثُمَّ قالَ _ : وَالّذي نَفسِي بِيَدِه إنّي لَأجِدُ السّاعةَ بَينَ كِتفَيَّ . (12)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أسفَرَتِ السّاعَةُ عَن وَجهِها ، وظَهَرَتِ العَلامَةُ لِمُتَوَسِّمِها . (13)

.


1- .بحار الأنوار : 7/42/13.
2- .أعلام الدين : 341.
3- .الكافي : 8/73/29.
4- .المؤمنون : 115.
5- .ص : 27 ، 28.
6- .يس : 78 ، 79.
7- .مريم : 66 ، 67.
8- .الروم : 27.
9- .الروم : 50.
10- .فاطر : 9.
11- .الأنبياء : 1.
12- .الجعفريّات : 212.
13- .نهج البلاغة : الخطبة 108 .

ص: 907

معاد (المَعاد)

« ع »

العادَة

1395 _ أصحابُ اليَمينِ والشمالالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى إذا أرادَأن يُحاسِبَ المُؤمِنَ أعطاهُ كِتابَهُ بِيَمينِه وحاسَبَهُ فيما بَينَهُ وبَينَهُ ، فيَقولُ : عَبدي ، فَعَلتَ كَذا وكَذا وعَمِلتَ كَذا وكَذا ! فيَقولُ : نَعَم يا رَبِّ قَد فَعَلتُ ذلكَ ، فيَقولُ : قَد غَفَرتُها لَكَ وأبدَلتُها حَسَناتٍ ، فيَقولُ النّاسُ : سُبحانَ اللّهِ أما كانَ لِهذا العَبدِ سَيِّئَةٌ واحِدَةٌ ؟! وهُوَ قَولُ اللّهِ عَزَّوجلَّ : «فَأَمّا مَن اُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِسابا يَسيرا وَيَنْقَلِبُ إلى أهْلِهِ مَسرورا» . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى ... إذاأرادَ بِعَبدٍ شَرّا حاسَبَهُ عَلى رُؤوسِ النّاسِ ، وبَكَّتهُ (2) ، وأعطاهُ كِتابَهُ بِشِمالِهِ ، وهُوَ قَولُ اللّهِ عَزَّوجلَّ : «وَأمّا مَنْ اُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْ_رِهِ فَسَوْفَ يَ_دْعو ثُب_ورا * وَيَصْل_ى سَعي_را * إنّ_هُ ك_انَ ف_ي أهْلِ_هِ مَسرورا» . (3)

(انظر) الحساب : باب 526 .

293 العادَة1396 _ دورُ العادَةِ فِي الحَياةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :العادَةُ طَبعٌ ثانٍ . (4)

عنه عليه السلام :لِلعادَةِ عَلى كُلِّ إنسانٍ سُلطانٌ . (5)

عنه عليه السلام :غَيرُ مُدرِكِ الدَّرَجاتِ مَن أطاعَ العاداتِ . (6)

عنه عليه السلام :لِسانُكَ يَستَدعيكَ ما عَوَّدتَهَ ، ونَفسُكَ تَقتَضيكَ ما ألِفتَهُ . (7)

عنه عليه السلام :لا تُسرِعَنَّ إلَى الغَضَبِ فيَتَسَلَّطَ عَلَيكَ بِالعادَةِ . (8)

عنه عليه السلام_ في وَصِيَّتِه لِابنِه الحَسَنِ عليه السلام _: إنَّماقَلبُ الحَدَثِ كالأرضِ الخالِيَةِ ما اُلقِيَ فيها مِن شَيءٍ قَبِلَتهُ ، فبادَرتُكَ بِالأدَبِ قَبلَ أن يَقسُوَ قَلبُكَ ، ويَشتَغِلَ لُبُّكَ . (9)

عنه عليه السلام_ لَمّا اُتِيَ بِفالوذَجٍ فوُضِعَ قُدّامَهُ _: إنَّكَ طَيِّبُ الرّيحِ حَسَنُ اللَّونِ طَيِّبُ الطَّعمِ ، ولكن أكرَهُ أن اُعَوِّدَ نَفسي ما لَم تَعتَدْ . (10)

عنه عليه السلام :عَوِّدْ نَفسَكَ فِعلَ المَكارِمِ ، وتَحَمَّلْ أعباءَ المَغارِمِ ، تَشرُفْ نَفسُكَ ، وتُعمَرْ آخِرَتُكَ ، ويَكثُرْ حامِدوكَ . (11)

.


1- .الزهد للحسين بن سعيد : 92/246.
2- .التبكيت : التقريع والتوبيخ ، ويقال : بكته بالحجّة : إذا غلبه (مجمع البحرين : 1/177) .
3- .الزهد للحسين بن سعيد : 92/246.
4- .غرر الحكم : 702
5- .غرر الحكم : 7327
6- .غرر الحكم : 6409
7- .غرر الحكم : 7634
8- .غرر الحكم : 10288.
9- .نهج البلاغة : الكتاب 31.
10- .كنز العمّال : 36549.
11- .غرر الحكم: 6232.

ص: 913

« ع »

عادت (العادَة)

العِيد

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :العاداتُ قاهِراتٌ ، فَمَنِ اعتادَ شَيئا في سِرِّهِ وخَلَواتِهِ، فَضَحَهُ في عَلانِيَتِهِ وعِندَ المَلَأِ. (1)

1397 _ غَلَبَةُ العادَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الفَضيلَةُ غَلَبَةُ العادَةِ . (2)

عنه عليه السلام :أفضَلُ العِبادَةِ غَلَبَةُ العادَةِ . (3)

عنه عليه السلام :بِغَلَبَةِ العاداتِ الوُصولُ إلى أشرَفِ المَقاماتِ . (4)

عنه عليه السلام :غَيِّروا العاداتِ تَسهُلْ عَلَيكُمُ الطّاعاتُ . (5)

عنه عليه السلام :ذَلِّلوا أنفُسَكُم بِتَركِ العاداتِ ،وَقودوها إلى فِعلِ الطّاعاتِ ، وحَمِّلوها أعباءَ المَغارِمِ ، وحَلُّوها بِفِعلِ المَكارِمِ ، وصُونوها عَن دَنَسِ المَآثِمِ . (6)

1398 _ صُعوبَةُ نَقلِ العاداتِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أصعَبُ السِّياساتِ نَقلُ العاداتِ . (7)

عنه عليه السلام :كُلُّ شَيءٍ يُستَطاعُ ، إلّا نَقلَ الطِّباعِ . (8)

عنه عليه السلام :أيُّها النّاسُ ، تَوَلَّوا مِن أنفُسِكُم تَأديبَها ، وَاعدِلوا بِها عَن ضَرَاوَةِ عاداتِها . (9)

294 العِيد1399 _ العيدُ الحَقِيقيالكتاب :(قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِيدا لِأَوَّلِنا وَآخِرِنا وَآيَةً مِنْكَ وَارْزُقْنا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ) . (10)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ قالَ في بَعضِ الأعيادِ _: إنَّماهُوَ عيدٌ لِمَن قَبِلَ اللّهُ صِيامَهُ وشَكَرَ قِيامَهُ ، وكُلُّ يَومٍ لا يُعصى اللّهُ فيهِ فهُوَ عيدٌ . (11)

بحار الأنوار عن سُوَيدِ بنِ غَفلَة :دَخَلتُ عَلَيهِ [ يَعني أميرَ المُؤمِنينَ عليه السلام ]يَومَ عيدٍ ، فإذا عِندَهُ فاثورٌ عَلَيهِ خُبزُ السَّمراءِ وصَفحَةٌ فيها خَطيفَةٌ ومِلبَنَةٌ (12) ، فقُلتُ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، يَومُ عيدٍ وخَطيفَةٌ ؟ ! فقالَ : إنَّما هذا عيدُ مَن غُفِرَ لَهُ . (13)

1400 _ عيدُ النَّيروزِكتاب من لا يحضره الفقيه :اُتيَ عليٌّ عليه السلام بِهَدِيَّةِ النَّيروزِ، فقالَ : ما هذا ؟ قالوا : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، اليَومُ النَّيروزُ ، فقالَ عليه السلام : اِصنَعوا لَنا كُلَّ يَومٍ نَيروزا ! (14)

.


1- .تنبيه الخواطر : 2/113.
2- .غرر الحكم: 357
3- .غرر الحكم: 2873
4- .غرر الحكم: 4300
5- .غرر الحكم: 6405
6- .غرر الحكم: 5199
7- .غرر الحكم: 2969
8- .غرر الحكم: 6906.
9- .نهج البلاغة : الحكمة 359.
10- .المائدة : 114.
11- .نهج البلاغة : الحكمة 428 .
12- .فاثور : أي خِوانٌ ، والسمراء : الحنطة، والخطيفة: لبن يُطبخ بدقيق ويُختطف بالملاعق بسرعة، والملبنة : الملعقة. (النهاية : 3/412 وج 2 / 399 وص 49 وج 4/229).
13- .بحار الأنوار : 40/326/7 .
14- .كتاب من لا يحضره الفقيه: 3/300/4073

ص: 915

عيد (العِيد)

العَيب

295 العَيب1402 _ مَدحُ مَن شَغَلَهُ عَيبُهُ عَن عُيوبِ النّاسِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :طوبى لِمَن شَغَلَهُ عَيبُهُ عَن عُيوبِ النّاسِ . (1)

عنه عليه السلام :أعقَلُ النّاسِ مَن كانَ بِعَيبِهِ بَصيرا ، وعَن عَيبِ غَيرِهِ ضَريرا . (2)

عنه عليه السلام :مَن أبصَرَ عَيبَ نَفسِهِ شُغِلَ عَن عَيبِ غَيرِه . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أنفَعُ الأشياءِ لِلمَرءِ سَبقُهُ النّاسَ إلى عَيبِ نَفسِهِ . (4)

عنه عليه السلام :إذا رَأيتُمُ العَبدَ مُتَفَقِّدا لِذُنوبِ (النّاسِ)ناسِيا لِذُنوبِهِ ، فَاعلَموا أنَّهُ قَد مُكِرَ بِهِ . (5)

1403 _ ذَمُّ الاشتِغالِ بِعُيوبِ النّاسِ ومُداهَنَةِ النَّفسِعيسى عليه السلام :يا عَبيدَ السّوءِ ، تَلومونَ النّاسَ عَلَى الظَّنِّ ، ولا تَلومونَ أنفُسَكُم عَلَى اليَقينِ ؟ ! (6)

كنز العمّال :قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يُبصِرُ أحَدُكُمُ القَذى في عَينِ أخيهِ ، ويَنسى الجِذعَ _ أو قالَ : الجِذْلَ _ في عَينِه ! (7)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كَفى بِالمَرءِ عَيبا أن يَنظُرَ مِنَ النّاسِ إلى ما يَعمى عَنهُ مِن نَفسِهِ ، ويُعَيِّرَ النّاسَ بِما لا يَستَطيعُ تَركَهُ ، ويُؤذي جَليسَهُ بِما لا يَعنيهِ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن نَظَرَ في عُيوبِ النّاسِ فأنكَرَها ثُمَّ رَضِيَها لِنَفسِهِ ، فذلكَ الأحمَقُ بِعَينِهِ . (9)

عنه عليه السلام :أكبَرُ (أكثرُ) العَيبِ أن تَعيبَ ما فيكَ مِثلُه . (10)

1404 _ فَضلُ سَترِ العُيوبِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن سَتَرَ عَلى مُؤمِنٍ خِزيَهً فكأنَّما أحيا مَوؤودَةً مِن قَبرِها . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن عَلِمَ مِن أخيهِ سَيِّئَةً فسَتَرَها ، سَتَرَاللّهُ عَلَيهِ يَومَ القِيامَةِ . (12)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :يَجِبُ لِلمُؤمِنِ عَلَى المُؤمِنِ أن يَستُرَ عَلَيهِ سَبعينَ كَبيرَةً ! (13)

تنبيه الخواطر :رُوِيَ أنّ عيسى عليه السلام مَرَّوالحَوارِيّونَ عَلى جيفَةِ كَلبٍ ، فقالَ الحَوارِيّونَ : ما أنتَنَ ريحَ هذا الكَلبَ ! فقالَ عيسى عليه السلام : ما أشَدَّ بَياضَ أسنانِهِ! (14)

1405 _ الحَثُّ عَلى إهداءِ العُيوبِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن كاشَفَكَ في عَيبِكَ حَفِظَكَفي غَيبِكَ ، مَن داهَنَكَ في عَيبِكَ عابَكَ في غَيبِكَ . (15)

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 176.
2- .غرر الحكم : 3233.
3- .تحف العقول : 88.
4- .الكافي : 8/243/337.
5- .مستطرفات السرائر : 48/7.
6- .تحف العقول : 501.
7- .كنز العمّال : 44141.
8- .الخصال : 110/81.
9- .نهج البلاغة : الحكمة 349
10- .نهج البلاغة : الحكمة 353.
11- .كنزالعمّال : 6387 .
12- .الترغيب والترهيب : 3/239/7.
13- .الكافي : 2/207/8.
14- .تنبيه الخواطر : 1/117.
15- .غرر الحكم : 8260 و 8261.

ص: 919

عيب (العَيب)

التَّعيير

296 التَّعيير1409 _ ذَمُّ التَّعييرِالخضرُ عليه السلام_ في وَصِيَّتِهِ لِموسى عليه السلام _: يَابنَ عِمرانَ ، لا تُعَيِّرَنَّ أحَدا بِخَطيئَةٍ ، وَابكِ عَلى خَطيئَتِكَ . (1)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن عَيَّرَ أخاهُ بِذَنبٍ قَد تابَ مِنهُ لَم يَمُتْ حَتّى يَعمَلَهُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أذاعَ فاحِشَةً كانَ كمُبتَدِئها ، ومَن عَيَّرَ مُؤمِنا بِشَيءٍ لَم يَمُتْ حَتّى يَركَبَهُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا زَنَت خادِمُ أحَدِكُم فَلْيَجلِدْها الحَدَّولا يُعَيِّرْها . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :إن عَ_يَّرَكَ أخ_وكَ المُسلِمُ بِما يَعلَمُ فيكَ فَلا تُعَيِّرْهُ بِما تَعلَمُ فيهِ ؛ يَكونُ لَكَ أجرا وعَلَيهِ إثما . (5)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :ما مِن إنسانٍ يَطعَنُ في عَينِ مُؤمِنٍ إلّا ماتَ بِشَرِّ ميتَةٍ ، وكانَ قَمِنا أن لا يَرجِعَ إلى خَيرٍ (6) . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن أ نَّبَ مُؤمِنا أ نَّبَهُ اللّهُ فِيالدّنيا والآخِرَةِ . (8)

عنه عليه السلام :لا تُبدي الشَّماتَةَ لِأخيكَ فيَرحَمَهُ اللّهُ ويُصَيِّرَها بِكَ . مَن شَمَتَ بِمُصيبَةٍ نَزَلَت بِأخيهِ لَم يَخرُجْ مِنَ الدّنيا حَتّى يُفتَتَنَ . (9)

.


1- .قصص الأنبياء : 157/171.
2- .تنبيه الخواطر : 1/113.
3- .الكافي : 2/356/2 .
4- .تنبيه الخواطر : 1 / 57
5- .تنبيه الخواطر : 2 / 155 .
6- .الكافي : 2/361/9.
7- .وفي نقل : ... وكانَ يَتَمَنّى أن يَرجِعَ إلى خَيرٍ . ثواب الأعمال : 284/1 .
8- .الكافي : 2/356/1
9- .الكافي : 2/359/1.

ص: 923

سرزنش كردن (التَّعيير)

العَيش

« غ »

الغُرور

297 العَيش1410 _ أهنَأُ العَيشِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أهنَى العَيشِ اطّراحُ الكُلَفِ . (1)

عنه عليه السلام :أطيَبُ العَيشِ القَناعَةُ . (2)

عنه عليه السلام :أنعَمُ النّاسِ عَيشا مَن مَنَحَهُ اللّهُسُبحانَهُ القَناعَةَ ، وأصلَحَ لَهُ زَوجَهُ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا عَيشَ أهنَأُ مِن حُسنِ الخُلقِ . (4)

1411 _ ما يُكَدِّرُ العَيشَالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ثَلاثَةٌ تُكَدِّرُ العَيشَ :السُّلطانُ الجائرُ ، والجارُ السَّوءُ ، والمَرأةُ البَذِيَّةُ. (5)

الخصال عنه عليه السلام :خَمسُ خِصالٍ مَن فَقَدَ واحِدَهً مِنهُنَّ لَم يَزَلْ ناقِصَ العَيشِ زائلَ العَقلِ مَشغولَ القَلبِ ، فأوَّلُها : صِحَّةُ البَدَنِ ، والثّانِيَةُ : الأمنُ ، والثّالِثَةُ : السَّعَةُ فيالرِّزقِ ، والرّابِعَةُ : الأنيسُ المُوافِقُ _ [ قال الراوي : ]قُلتُ : وما الأنيسُ المُوافِقُ ؟ قالَ : الزَّوجَةُ الصّالِحَةُ ، والوَلَدُ الصّالِحُ ، والخَليطُ الصّالِحُ _ والخامِسَةُ : وهِيَ تَجمَعُ هذِه الخِصالَ : الدَّعَةُ . (6)

298 الغُرور1412 _ خَطَرُ الغُرورِ وصِفَةُ المَغرُورِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :طُوبى لِمَن لَم تَقتُلْهُ قاتِلاتُ الغُرورِ . (7)

عنه عليه السلام :سُكرُ الغَفلَةِ والغُرورِ أبعَدُ إفاقَةً مِن سُكرِ الخُمُورِ . (8)

عنه عليه السلام :مَن غَرَّهُ السَّرابُ تَقَطَّعَت بهِ الأسبابُ . (9)

عنه عليه السلام :بَينَكُم وبينَ المَوعِظَةِ حِجابٌ مِن الغِرَّةِ . (10)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :رُبَّ مَغرورٍ مَفتونٍ يُصبِحُ لاهِيا ضاحِكا يَأكُلُ ويَشرَبُ ، وهو لا يَدرِي لَعلَّهُ قد سَبَقَت لَهُ مِنَ اللّهِ سَخَطَةٌ يَصلى بها نارَ جَهَنَّمَ . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن وَثِقَ بثلاثَةٍ كانَ مَغرورا:مَن صَدَّقَ بما لا يكونُ ، ورَكَنَ إلى مَن لا يَثِقُ بهِ ، وطَمِعَ فيما لا يَملِكُ . (12)

1413 _ الاِغتِرارُ بِاللّهِالكتاب :(يا أَيُّها الْاءِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ * الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ * فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ) . (13)

.


1- .غرر الحكم : 2964
2- .غرر الحكم : 2918
3- .غرر الحكم : 3295 .
4- .علل الشرائع : 560/1.
5- .تحف العقول : 320.
6- .الخصال : 284/34.
7- .غرر الحكم : 5973
8- .غرر الحكم : 5651
9- .غرر الحكم : 9224 .
10- .نهج البلاغة: الحكمة 282.
11- .تحف العقول : 282
12- .تحف العقول : 319.
13- .الانفطار : 6 _ 8.

ص: 925

زندگى (خوشى) (العَيش)

فريفتگى و غفلت (الغُرور)

الغَزوة

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يابنَ مَسعودٍ ، لا تَغتَرَّنَّ بِاللّهِ ،ولا تَغتَرَّنَّ بصَلاحِكَ وعِلمِكَ وعَمَلِكَ وبِرِّكَ وعبادَتِكَ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ مِن العِصمَةِ ألّا تَغتَرُّوا بِاللّهِ. (2)

عنه عليه السلام :إنَّ مِنَ الغِرَّةِ باللّهِ أن يُصِرَّ العَبدُ علَى المَعصيَةِ ويَتَمَنّى علَى اللّهِ المَغفِرَةَ . (3)

عنه عليه السلام :كم مِن مُستَدرَجٍ بالإحسانِ إلَيهِ ، ومَغرورٍ بِالسَّترِ علَيهِ ، ومَفتونٍ بِحُسنِ القَولِ فيهِ ! . (4)

1414 _ الاِغتِرارُ بِالدُّنياالإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِتَّقُوا غُرورَ الدنيا ؛ فإنّهاتَستَرجِعُ أبدا ما خَدَعَت بهِ مِن المَحاسِنِ ، وتُزعِجُ المُطمَئنَّ إلَيها والقاطِنَ . (5)

عنه عليه السلام :سُكونُ النفسِ إلَى الدنيا مِن أعظَمِ الغُرورِ . (6)

(انظر) الدنيا : باب 714 .

1415 _ الاِغتِرارُ بِالنَّفسِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :غَرَّكَ عِزُّكَ ، فَصارَ قُصارُ ذلكَ ذُلَّكَ ، فَاخشَ فاحِشَ فِعلِكَ، فَعَلَّكَ بهذا تُهدى . (7)

عنه عليه السلام :مَن جَهِلَ اغتَرَّ بنفسِهِ ، وكانَ يَومُهُ شَرّامِن أمسِهِ . (8)

(انظر) عنوان 263 «العجب» .

299 الغَزوة1416 _ غَزوَةُ بَدرٍ الكُبرىالكتاب :(وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللّهَ لَعَّلَكُمْ تَشْكُرُونَ * إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُنْزَلِينَ) . (9)

(انظر) آل عمران : 12 ، 13 والنساء : 77 ، 78 والأنفال : 1، 19، 36، 38 _ 41، 67 ، 71 و الحجّ : 19 .

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :سِيماءُ أصحابِ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَومَ بَدرٍ الصُّوفُ الأبيضُ . (10)

عنه عليه السلام :لقد رَأيتُنا يومَ بدرٍ ونحنُ نَلُوذُبرسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وهُو أقرَبُنا إلَى العَدُوِّ ، وكانَ مِن أشَدِّ الناسِ يَومَئذٍ بَأسا . (11)

عنه عليه السلام :لقد حَضَرنا بَدرا وما فِينا فارِسُ غيرَ المِقدادِ بنِ الأسوَدِ ، ولقد رَأيتُنا ليلةَ بَدرٍوما فِينا إلّامَن نامَ غيرَ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فإنّهُ كانَ مُنتَصِبا فيأصلِ شَجَرةٍ يُصَلِّي ويَدعُو حتَّى الصَّباحِ . (12)

.


1- .مكارم الأخلاق : 2/350/2660.
2- .تحف العقول : 150.
3- .تنبيه الخواطر : 2/72
4- .نهج البلاغة : الحكمة 116.
5- .غرر الحكم : 2562
6- .غرر الحكم : 5650.
7- .بحار الأنوار : 78/83/86.
8- .غرر الحكم : 8744.
9- .آل عمران : 123 ، 124.
10- .كنز العمّال : 29942
11- .كنز العمّال : 29943.
12- .الإرشاد : 1/73.

ص: 927

جنگهاى پيامبر (الغَزوة)

الغِشّ

300 الغِشّ1423 _ ذَمُّ الغِشِّرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن غَشَّ أخاهُ المُسلِمَ نَزَعَ اللّهُعَنهُ بَرَكةَ رِزقِهِ، وأفسَدَ علَيهِ مَعيشَتَهُ، ووَكَلَهُ إلى نفسِهِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن باعَ عَيبا لَم يُبَيِّنْهُ لَم يَزَلْ في مَقتِ اللّهِ ، ولَم تَزَلِ المَلائكةُ تَلعَنُهُ . (2)

الترغيب والترهيب :إنَّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَرَّ على صُبْرَةِ طَعامٍ ، فَأدخَلَ يَدَهُ فيها فَنالَت أصابِعُهُ بَلَلاً ، فقالَ : ما هذا يا صاحِبَ الطَّعامِ ؟ قالَ : أصابَتهُ السماءُ يارسولَ اللّهِ . قالَ : أفَلا جَعَلتَهُ فَوقَ الطَّعامِ حتّى يَراهُ الناسُ؟! مَن غَشَّنا فَلَيسَ مِنّا . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ مِن عَهدِهِ إلى بعضِ عُمّالِهِ _: إنَّ أعظَمَ الخِيانَةِ خِيانَةُ الاُمَّةِ، وأفظَعَ الغِشِّ غِشُّ الأئمَّةِ . (4)

عنه عليه السلام :مَن غَشَّ الناسَ في دِينِهِم فَهُو مُعانِدٌللّهِِ ورسولِهِ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ليسَ مِنّا مَن غَشَّنا . (6)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ لَمّا مَرَّ بهشامِ بنِ الحَكَمِ وهو يَبِيعُ السَّابِرِيَّ فِي الظِّلالِ _: يا هِشامُ ، إنّ البَيعَ فِي الظِلِّ غِشٌّ ، وإنَّ الغِشَّ لا يَحِلُّ . (7)

.


1- .بحار الأنوار : 76/365/30.
2- .كنز العمّال : 9501.
3- .الترغيب والترهيب : 2/571/2.
4- .نهج البلاغة : الكتاب 26.
5- .غرر الحكم : 8891 .
6- .الكافي : 5/160/1
7- .الكافي : 5/160/6.

ص: 933

دغلكارى و ناراستى (الغِشّ)

الغَصب

الغَضَب

301 الغَصب1424 _ حُرمَةُ الغَصبِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَنِ اقتَطَعَ مالَ مؤمنٍ غَصبا بغَيرِ حَقِّهِ لَم يَزَلِ اللّهُ مُعرِضا عَنهُ ، ماقِتا لأِعمالِهِالتي يَعمَلُها مِن البِرِّ والخَيرِ ، لا يُثبِتُها في حَسَناتِهِ حتّى يَتُوبَ ويَرُدَّ المالَ الذي أخَذَهُ إلى صاحِبِهِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن غَصَبَ رَجُلاً أرضا ظُلما لَقِيَ اللّهَ تعالى وهُو علَيهِ غَضبانُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَحِلُّ لِامرِئٍ مُسلمٍ أن يَأخُذَ مالَ أخِيهِ بغَيرِ حَقِّهِ ؛ وذلكَ لِما حَرَّمَ اللّهُ عَزَّوجلَّ مالَ المُسلمِ علَى المُسلمِ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحَجَرُ الغَصِيبُ (4) فِي الدارِرَهنٌ على خَرابِها . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَمَّن أخَذَ أرضابِغَيرِ حَقِّها وبَنى فيها _: يُرفَعُ بِناؤهُ ، وتُسَلَّمُ التُّربَةُ إلى صاحِبِها ؛ ليسَ لِعِرقِ ظالِمٍ حَقٌّ . (6)

الإمامُ المهديُّ عليه السلام :لا يَحِلُّ لأِحدٍ أن يَتَصَرَّفَ في مالِ غَيرِهِ بغَيرِ إذنِهِ . (7)

302 الغَضَب1425 _ الغَضَبُ مِفتاحُ كُلِّ شَرٍّرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الغَضَبُ جَمرَةٌ مِن الشيطانِ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحِدَّةُ ضَربٌ مِن الجُنونِ لأنَّ صاحِبَها يَندَمُ ، فإن لَم يَندَمْ فَجُنُونُهُ مُستَحكِمٌ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الغَضَبُ مِفتاحُ كُلِّ شَرٍّ . (10)

عنه عليه السلام :الغَضَبُ مَمحَقَةٌ لِقَلبِ الحَكيمِ . (11)

1426 _ الحَثُّ عَلى مِلكِ الغَضَبِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ألا اُخبِرُكُم بِأشَدِّكُم ؟ مَن مَلَكَ نفسَهُ عِندَ الغَضَبِ . (12)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا قُوَّةَ كَرَدِّ الغَضَبِ . (13)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن لَم يَملِكْ غَضَبَهُ لَم يَملِكْ عَقلَهُ . (14)

1427 _ الحَثُّ عَلى كَظمِ الغَيظِالكتاب :(وَالْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعافِينَ عَنِ النَّاسِ) . (15)

.


1- .عوالي اللآلي : 1/364/56 .
2- .كنز العمّال : 30366
3- .كنز العمّال : 30343.
4- .في شرح نهج البلاغة: 19/72 «الغصب» بدل «الغصيب» .
5- .نهج البلاغة: الحكمة 240 .
6- .وسائل الشيعة : 17/311/1.
7- .وسائل الشيعة : 17/309/4.
8- .بحار الأنوار : 73/265/15.
9- .نهج البلاغة : الحكمة 255 .
10- .الكافي : 2/303/3
11- .الكافي : 2/305/13.
12- .نثر الدرر : 1/183.
13- .تحف العقول : 286.
14- .الكافي : 2/305/13.
15- .آل عمران : 134.

ص: 935

خشم (الغَضَب)

غصب (الغَصب)

الاستِغفار

303 الاستِغفار1430 _ فَضْلُ الاستِغفارِالكتاب :( وَالَّذِينَ إذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ) . (1)

( وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءًا أوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللّهَ يَجِدِ اللّهَ غَفُورا رَحِيما ) . (2)

الحديث :لقمانُ عليه السلام_ في وصيَّتِهِ لابنِهِ _: يا بُنَيَّ ، لا يكونُ الدِّيكُ أكيَسَ مِنكَ ،يقومُ في وَقتِ السَّحَرِ ويَستَغفِرُ ، وأنتَ نائمٌ ! (3)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :خَيرُ الدعاءِ الاستِغفارُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :خَيرُ العِبادَةِ الاستِغفارُ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :أكثِرُوا مِن الاستِغفارِ ؛ فإنّ اللّهَ عَزَّوجلَ لم يُعَلِّمْكُمُ الاستِغفارَ إلّا وهُو يُريدُ أن يَغفِرَ لَكُم . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :عَجِبتُ لِمَن يَقنَطُ ومَعهُ الاستِغفارُ ! (7)

عنه عليه السلام :تَعَطَّرُوا بالاستِغفارِ لاتَفضَحْكُم روائحُ الذُّنوبِ . (8)

عنه عليه السلام :مَن اُعطِيَ الاستِغفارَ لم يُحرَمِ المَغفِرَةَ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ العَبدَ إذا أذنَبَ ذَنبا اُجِّلَ مِن غُدوَةٍ إلَى الليلِ ، فإنِ استَغفَرَ اللّهَ لم يُكتَبْ علَيهِ . (10)

1431 _ الاستِغفارُ وزِيادَةُ الرِّزقِالكتاب :(وَأنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتاعا حَسَنا إِلَى أجَلٍ مُسَمَّىً وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ) . (11)

(وَيا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْرارا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إلَى قُوَّتِكُمْ وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ) . (12)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :وقد جَعَلَ اللّهُ سبحانَهُ الاستِغفارَ سَبَبا لِدُرورِ الرِّزقِ ورَحمَةِ الخَلقِ ، فقالَ سبحانَهُ : «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إنّهُ كانَ غَفّارا » (13) فَرَحِمَ اللّهُ امرَأً استَقبَلَ تَوبَتَهُ ، واستَقالَ خَطيئتَهُ ، وبادَرَ مَنِيّتَهُ . (14)

عنه عليه السلام :الاستِغفارُ يَزِيدُ في الرِّزقِ . (15)

.


1- .آل عمران : 135.
2- .النساء : 110.
3- .مستدرك الوسائل : 12/146/13744.
4- .الكافي : 2/504/1
5- .الكافي : 2/517/2 .
6- .تنبيه الخواطر : 1/5.
7- .نهج البلاغة : الحكمة 87.
8- .بحار الأنوار : 93/278/7.
9- .نهج البلاغة : الحكمة 135.
10- .الكافي : 2/437/1.
11- .هود : 3.
12- .هود : 52.
13- .نوح : 10 .
14- .نهج البلاغة : الخطبة 143.
15- .بحار الأنوار : 93/277/4.

ص: 939

آمرزش خواهى (از خدا) (الاستِغفار)

الغَفلة

عنه عليه السلام :اِستَغفِرْ تُرزَقْ . (1)

(انظر) الرزق : باب 821 ، 822 .

1432 _ استِغفارُ المُقَرَّبينَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّهُ لَيُغانُ (2) عَلى قَلبِي ، وإنّيلَأستَغفِرُ اللّهَ في كُلِّ يَومٍ سَبعينَ مَرّةً . (3)

1433 _ التَّحذيرُ مِنَ الاستِغفارِ مَعَ الإصرارِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الاستِغفارُ مَع الإصرارِ ذُنوبٌ مُجَدَّدَةٌ . (4)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :المُستَغفِرُ مِن ذَنبٍ ويَفعَلُهُ كَالمُستَهزئَ بربِّهِ . (5)

عنه عليه السلام :مَنِ استَغفَرَ بلِسانِهِ ولم يَندَمْ بقَلبِهِ فَقدِ استَهزَأ بنفسِهِ . (6)

(انظر) الذنب : باب 775 .

304 الغَفلة1434 _ التَّحذيرُ مِنَ الغَفلَةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الغَفلَةُ ضَلالَةٌ . (7)

عنه عليه السلام :فَيالَها حَسرَةً على كُلِّ ذِي غَفلَةٍ أن يكونَ عُمُرُهُ علَيهِ حُجّةً ، وأن تُؤَدِّيَهُ أيّامُهُ إلَى الشِّقوَةِ ! (8)

عنه عليه السلام :فَأفِقْ أيُّها السامِعُ مِن سَكرَتِكَ ، واستَيقِظْ مِن غَفلَتِكَ ، واختَصِر مِن عَجَلَتِكَ . (9)

عنه عليه السلام :أيُّها الناسُ غيرُ المَغفولِ عَنهُم ، والتارِكونَ المَأخوذَ مِنهُم ، مالي أراكُم عنِ اللّهِ ذاهِبينَ ، وإلى غيرِهِ راغِبينَ ؟ ! (10)

عنه عليه السلام :كَم مِن غافِلٍ يَنسِجُ ثَوبا لِيَلبَسَهُ وإنّماهُو كَفَنُهُ ! ويَبنِي بَيتا لِيَسكُنَهُ وإنّما هو مَوضِعُ قَبرِهِ ! (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إن كانَ الشيطانُ عَدُوّافالغَفلَةُ لِماذا ؟ ! (12)

(انظر) عنوان : 166 «المراقبة» .

1435 _ ما يَمنَعُ الغَفلَةَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا أباذرٍّ ، هُمَّ بالحَسَنَةِ وإن لم تَعمَلْها ؛ لِكيلا تُكتَبَ مِن الغافِلينَ . (13)

.


1- .غرر الحكم : 2228 .
2- .قال الجزريّ : الغين : الغيم ، وغينت السماء تغان: إذا أطبق عليهاالغيم ، وقيل : الغين شجر ملتفّ . أراد ما يغشاه من السهو الذي لا يخلو منه البشر ؛ لأنّ قلبه أبدا كان مشغولاً باللّه تعالى، فإن عرض له وقتا ما عارض بشريّ يشغله من اُمور الاُمّة والمِلّة ومصالحهما عدّ ذلك ذنبا وتقصيرا ، فيفزع إلى الاستغفار. (النهاية : 3/403) .
3- .مستدرك الوسائل : 5/320/5987.
4- .تحف العقول : 223.
5- .الكافي : 2/504/3.
6- .بحار الأنوار : 78/356/11.
7- .غرر الحكم : 196.
8- .نهج البلاغة : الخطبة 64
9- .نهج البلاغة : الخطبة 153
10- .نهج البلاغة : الخطبة 175 .
11- .بحار الأنوار : 77/401/26
12- .بحار الأنوار : 78/190/1.
13- .مكارم الأخلاق : 2/378/2661.

ص: 941

غفلت (الغَفلة)

الغِلّ

305 الغِلّ1439 _ التَّحذيرُ مِنَ الغِلِّ (1)الكتاب :(وَلا تَجْعَلْ في قُلُوبِنا غِلّاً لِلَّذِينَ آمَنُوا) . (2)

(وَنَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ) . (3)

الحديث :عيسى عليه السلام :يا عَبيدَ الدنيا ، تَحلِقُونَ رُؤوسَكُم وتُقَصِّرُونَ قُمُصَكُم وتُنَكِّسونَ رُؤوسَكُم ولا تَنزِعونَ الغِلَّ مِن قُلوبِكُم ؟ ! (4)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا لم تَغُلَّ اُمَّتي لم يَقُمْ لَها عَدُوٌّ أبَدا . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الغِلُّ بَذْرُ الشَّرِّ . (6)

عنه عليه السلام :الغِلُّ يُحبِطُ الحَسَناتِ . (7)

عنه عليه السلام :أشَدُّ القُلوبِ غِلّاً قَلبُ الحَقُودِ . (8)

1440 _ مالا يَغُلُّ عَلَيهِ قَلبُ المُسلِمِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ثلاثٌ لايَغُلُّ (9) علَيهِنَّ قلبُ امرئٍ مسلمٍ : إخلاصُ العَمَلِ للّهِ ، ومُناصَحَةُ وُلاةِ الأمرِ ، ولزومُ جَماعَةِ المُسلمينَ ؛ فإنَّ دَعوَتَهُم تُحيطُ مِن وَراءِهِم (10) . (11)

1441 _ التَّحذِيرُ مِنَ الغُلولِ (12)الكتاب :( وَما كانَ لِنَبِيٍّ أنْ يَغُلَّ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ) . (13)

الحديث :الدرّ المنثور عن ابنِ عبّاسٍ :نَزَلَت هذهِ الآيةُ : «وما كانَ لِنبيٍّ أنْ يَغُلَّ» في قَطيفَةٍ حَمراءَ افتُقِدَتْ يَومَ بَدرٍ ، فقالَ بعضُ الناسِ : لَعَلَّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله أخَذَها ! فَأنزَلَ اللّهُ : «وما كانَ لِنبيٍّ أن يَغُلَّ » . (14)

.


1- .الحقد والفحشاء .
2- .الحشر : 10.
3- .الحِجْر : 47.
4- .بحار الأنوار : 14/305/17.
5- .كنز العمّال : 11044.
6- .غرر الحكم : 547
7- .غرر الحكم : 642
8- .غرر الحكم : 2932.
9- .قال ابن الأثير : «ثلاث لا يغلّ عليهنّ قلب مؤمن» هو من الإغلال:الخيانة فيكلّ شيء.ويروى«يَغِلّ» بفتح الياء ، من الغِلّ وهوالحقد والشحناء : أي لايدخله حقد يزيله عن الحقّ . ورُوي «يَغِلُ» بالتخفيف من الوغول : الدخول في الشرّ ، والمعنى : أنّ هذه الخلال الثلاث تُستصلَح بها القلوب ، فمن تمسّك بها طَهُر قلبه من الخيانه والدَّغَل والشرّ ، و«عليهنّ» في موضع الحال، تقديره لايغلّ كائنا عليهنّ قلب مؤمن . (النهاية : 3/ 381).
10- .كنز العمّال : 44272 .
11- .محيطة من ورائهم، أى تحوطهم وتكفيهم وتحفظهم (النهاية : 4 / 157). قال العلّامة المجلسي : و يمكن أن يكون على صيغة الموصول أو بالكسر حرف جر. و على التقديرين، يحتمل أن يكون المراد بالدعوة، دعاء النبي إلى الإسلام أو دعاؤه و شفاعته لنجاتهم و سعادتهم أو الأعم منه و من دعاء المؤمنين بعضهم لبعض . بأن يكون اضافة الدعوة الى الفاعل، و على التقدير الأول يحتمل أن يكون المعنى : أن دعوة النبي ليست مختصة بالحاضرين بل تبليغه _ ع _ يشمل الغائبين و من يأتى من بعدهم من المعدومين (بحار الأنوار : 73/117). و على احتمال كون الدعوة بمعنى الدعاء، صار معنى الكلام : فعليكم بجماعة المسلمين فانّه يشمل دعائهم لأنفسهم و لغيرهم و على تقدير من حرف الجر، يحتمل أن يكون المعنى : فعليكم بجماعة المسلمين ؛ لأن دعائهم يشمل كلّهم فيشمل ايّاكم .
12- .كلّ من خان في شيء خفية فقد غلّ .
13- .آل عمران : 161.
14- .الدرّ المنثور : 2/361.

ص: 945

كينه و خيانت (الغِلّ)

الغُلُوّ

الترغيب والترهيب :لَمّا كانَ يومُ خَيبَرَ أقبَلَ نَفَرٌ مِن أصحابِ النبيِّ صلى الله عليه و آله فقالوا : فلانٌ شَهيدٌ ، وفلانٌ شَهيدٌ ، وفلانٌ شهيدٌ ، حتّى مَرُّوا على رَجُلٍ فقالوا : فلانٌ شَهيدٌ ، فقالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : كَلّا ، إنّي رَأيتُهُ فِي النارِ في بُردَةٍ غَلَّها ، أو عَباءَةٍ غَلَّها . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الغُلولُ (2) كُلُّ شيءٍ غُلَ عن الإمامِ ، وأكلُ مالِ اليَتيمِ شُبهَةً ، والسُّحْتُ شُبهَةً . (3)

306 الغُلُوّ1442 _ التَّحذيرُ مِن الغُلوِّ فِي الدِّينالكتاب :(يا أهْلَ الْكِتابِ لاتَغْلُوا في دِينِكُمْ وَلا تَقُولُوا عَلَى اللّهِ إلَا الْحَقَّ إنَّما الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللّهِ وَكَلِمَتُهُ) . (4)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا تَرفَعُونِي فَوقَ حَقِّي ؛ فإنّ اللّهَتعالى اتَّخَذَني عَبدا قبلَ أن يَتَّخِذَني نَبِيّا . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :صِنفانِ لا تَنالُهُما شَفاعَتي : سُلطانٌ غَشومٌ عَسُوفٌ ، وغالٍ فِي الدِّينِ مارِقٌ مِنهُ غيرُ تائبٍ ولانازعٍ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله_ لعليّ عليه السلام _: ياعليُّ ، مَثَلُكَ في هذهِ الاُمَّةِ كَمَثَلِ عيسَى بنِ مَريمَ ؛ أحَبَّهُ قَومٌ فَأفرَطوا فيهِ ، وأبغَضَهُ قَومٌ فَأفرَطوا فيهِ ، قالَ : فَنَزَلَ الوَحيُ : «ولَمّا ضُرِبَ ابنُ مَريمَ مَثَلاً إذا قَومُكَ مِنهُ يَصِدُّونَ» (7) . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :هَلَكَ فِيَّ رَجُلانِ : مُحِبٌّ غالٍ ، ومُبغِضٌ قالٍ . (9)

.


1- .الترغيب والترهيب : 2/307/4 .
2- .قال ابن الأثير: قد تكرّر ذكر الغلول في الحديث ، وهو الخيانة في المَغنَم والسرقة من الغنيمة قبل القِسْمة ، يقال : غلَّ في المغنَم يَغُلُّ غُلولاً فهو غالٌّ ، وكلّ من خان في شيءٍ خُفْيَة فقد غلّ، وسُمّيت غُلولاً لأنّ الأيدي فيها مغلولة : أي ممنوعة مَجعُول فيها غُلٌّ ، وهو الحديدة التي تَجمع يد الأسير إلى عُنقه ، ويقال لها: جامعة أيضا. (النهاية : 3/380).
3- .تفسير العيّاشي : 1/205/148.
4- .النساء : 171.
5- .النوادر للراوندي : 125/143 .
6- .قرب الإسناد : 64/204.
7- .الزخرف : 57 .
8- .بحار الأنوار : 25/284/34، وانظر الغارات : 2/589.
9- .نهج البلاغة : الحكمة 469.

ص: 947

غلوّ (الغُلُوّ)

الغِنى

307 الغِنى1443 _ الغِنى وَالطُّغيانُالكتاب :( كلّا إنَّ الْاءنْسانَ لَيَطْغَى * أنْ رَءاهُ اسْتَغْنَى ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ الشَّيطانَ قالَ : لن يَنجُوَ مِنّي الغَنِيُّ مِن إحدى ثلاثٍ : إمّا أن اُزَيِّنَهُ في عَينِهِ فَيَمنَعَهُ مِن حَقِّهِ ، وإمّا أن اُسَهِّلَ علَيهِ سبيلَهُ فَيُنفِقَهُ في غيرِ حَقِّهِ ، وإمّا أن اُحَبِّبَهُ إلَيهِ فَيَكسِبَهُ بغيرِ حَقِّهِ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في صفةِ أعجَبِ ما فِي الإنسانِ وهُو القَلبُ _: إن أفادَ مالاً أطغاهُ الغِنى ، وإن أصابَتهُ مُصيبَةٌ فَضَحَهُ الجَزَعُ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :جاءَ رجُلٌ مُوسِرٌ إلى رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله نَقِيُّ الثَّوبِ فَجَلَسَ إلى رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فجاءَ رَجُلٌ مُعسِرٌ دَرِنُ الثَّوبِ فَجَلَسَ إلى جَنبِ المُوسِرِ ، فَقَبَضَ المُوسِرُ ثيابَهُ مِن تَحتِ فَخِذَيهِ ، فقالَ لَهُ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أخِفتَ أن يَمَسَّكَ مِن فَقرِهِ شَيءٌ ؟! قالَ : لا ، قالَ : فَخِفتَ أن يُصيبَهُ مِن غِناكَ شَيءٌ ؟! قالَ : لا ، قالَ : فَخِفتَ أن يُوَسِّخَ ثِيابَكَ ؟! قالَ : لا ، قالَ : فما حَمَلَكَ على ما صَنَعتَ ؟ فقالَ : يا رسولَ اللّهِ ، إنَّ لي قَرينا يُزَيِّنُ لي كُلَّ قَبيحٍ ، ويُقَبِّحُ لي كُلَّ حَسَنٍ ، وقد جَعَلتُ لَهُ نِصفَ مالي ! فقالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله للمُعسِرِ : أتَقبَلُ ؟ قالَ : لا ، فقالَ لَهُ الرَّجُلُ : ولِمَ ؟! قالَ : أخافُ أن يَدخُلَني ما دَخَلَكَ ! (4)

1444 _ الغِنى وَالتَّقوىالكتاب :(وَوَجَدَك عائِلاً فَأغْنَى ) . (5)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :نِعمَ العَونُ على تَقوَى اللّهِ تَعالى الغِنى . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :سَلُوا اللّهَ الغِنى فِي الدّنيا والعافِيَةَ ، وفي الآخِرَةِ المَغفِرَةَ والجَنَّةَ . (7)

(انظر) المال : باب 1683 ؛ الدنيا : باب 705 .

1445 _ تَفسيرُ الغِنىالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا كَنزَ أغنى مِن القَناعَةِ . (8)

عنه عليه السلام :لا غِنى كالعَقلِ . (9)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :أظهِرِ اليَأسَ مِن الناسِ ؛ فإنَّ ذلكَ هُو الغِنى . (10)

.


1- .العلق : 6 ، 7.
2- .كنز العمّال : 16677.
3- .نهج البلاغة : الحكمة 108.
4- .الكافي : 2/262/11.
5- .الضحى : 8.
6- .الجعفريّات : 155 .
7- .الكافي : 5/71/4.
8- .نهج البلاغة : الحكمة 371
9- .نهج البلاغة : الحكمة 54.
10- .الأمالي للمفيد : 183/6.

ص: 951

توانگرى (الغِنى)

الغِناء

1449 _ مَسؤولِيَّةُ الأغنِياءِ عَن جوعِ الفُقَراءِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ اللّهَ سبحانَهُ فَرَضَ في أموالِ الأغنياءِ أقواتَ الفُقَراءِ ، فما جاعَ فَقيرٌ إلّا بما مُتِّعَ بهِ غَنيٌّ ، واللّهُ تعالى سائلُهُم عن ذلكَ . (1)

عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ فَرَضَ علَى الأغنياءِ فيأموالِهِم بقَدْرِ ما يَكفِي فُقَراءَهُم ، وإن جاعُوا وعَرُوا وجَهَدُوا فَبِمَنعِ الأغنياءِ ، وحَقٌّ عَلَى اللّهِ أن يُحاسِبَهُم يَومَ القِيامَةِ ويُعذِّبَهُم علَيهِ . (2)

عنه عليه السلام :لا وِزرَ أعظَمُ مِن وِزرِ غَنيٍّ مَنَعَ المُحتاجَ . (3)

308 الغِناء1450 _ ذَمُّ الغِناءِالكتاب :(فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأوْثانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ) . (4)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ بَعَثَنَي رَحمَةً للعالَمينَ، ولأِمحَقَ المَعازِفَ والمَزاميرَ واُمورَ الجاهِليّةِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :صَوتانِ مَلعونانِ فِي الدنيا والآخِرَةِ : مِزمارٌ عندَ نِعمَةٍ ، ورَنَّةٌ عندَ مُصيبَةٍ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الغِناءُ مِمّا أوعَدَ اللّهُ عَزَّوجلَ علَيهِ النارَ ، وهُو قَولُهُ عَزَّوجلَّ : «ومِنَ الناسِ مَن يَشْتَري لَهْوَ الحَديثِ لِيُضِلَّ عن سَبيلِ اللّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ ويَتَّخِذَها هُزُوا اُولئكَ لَهُم عَذابٌ مُهينٌ» . (7)

1451 _ ميراثُ الغِناءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الغِناءُ رُقْيَةُ الزِّنا . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :ثلاثٌ يُقسِينَ القَلبَ : استِماعُ اللهوِ ، وطَلَبُ الصَّيدِ ، وإتيانُ بابِ السُّلطانِ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الغِناءُ يُورِثُ النِّفاقَ . (10)

(انظر) عنوان 356 «اللهو» .

.


1- .نهج البلاغة : الحكمة 328.
2- .كنز العمّال : 16840 .
3- .غرر الحكم : 10738.
4- .الحجّ : 30.
5- .بحار الأنوار : 79/250/2.
6- .كنز العمّال : 40661.
7- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/58/5092.
8- .بحار الأنوار : 79/247/26
9- .بحار الأنوار : 79/252/6
10- .بحار الأنوار : 79/241/7 .

ص: 955

خُنياگرى (الغِناء)

الغَيب

309 الغَيب1452 _ النَّبِيُّ يَعلَمُ الغَيبَ بِتَعليمِ اللّهِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ضَلَّت ناقَةُ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله في غَزوَةِ تَبُوكَ ، فقالَ المُنافقونَ : يُحَدِّثُناعَنِ الغَيبِ ولا يَعلَمُ مَكانَ ناقَتِهِ ! فأتاهُ جَبرَئيلُ عليه السلام فَأخبَرَهُ بما قالوا ، وقالَ : إنَّ ناقَتَكَ في شِعْبِ كذا ، مُتَعَلِّقٌ زِمامُها بشَجَرَةِ بَحرٍ . فَنادى رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : الصلاةَ جامِعَةً، قالَ : فاجتَمَعَ الناسُ ، فقالَ : أيُّها الناسُ ، إنّ ناقَتي بِشِعبِ كذا ، فَبادَرُوا إلَيها حتّى أتَوها . (1)

1453 _ الإمامُ وعِلمُ الغَيبِالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لَمّا قالَ لَهُ بعضُ أصحابِهِ(وكانَ كَلبِيّا) : لَقَد اُعطِيتَ يا أميرَالمؤمنينَ عِلمَ الغَيبِ ، فَضَحِكَ عليه السلام _: يا أخا كَلبٍ، ليسَ هُو بعِلمِ غَيبٍ ، وإنّما هُو تَعَلُّمٌ مِن ذِي عِلمٍ ، وإنَّما عِلمُ الغَيبِ عِلمُ الساعَةِ ، وما عَدَّدَهُ اللّهُ سبحانَهُ بقولِهِ : «إِنَّ اللّهَ عِندَهُ عِلمُ السّاعَةِ ويُنَزِّلُ الغَيثَ ويَعْلَمُ ما في الأرْحامِ» (2) . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لمّا سُئلَ : هل يَعلَمُ الإمامُ بالغَيبِ _: لا ، ولكن إذا أرادَ أن يَعلَمَ الشيءَ أعلَمَهُ اللّهُ ذلكَ . (4)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ لَمّا سَألَهُ رَجُلٌ مِن أهلِ فارِسَ : أتَعلَمُونَ الغَيبَ؟ _: قالَ أبو جعفرٍ عليه السلام : يُبسَطُ لَنا العِلمُ فَنَعلَمُ ، ويُقبَضُ عنّا فلا نَعلَمُ . وقالَ : سِرُّ اللّهِ عَزَّوجلَّ أسَرَّهُ إلى جَبرَئيلَ عليه السلام ، وأسَرَّهُ جَبرَئيلُ إلى محمّدٍ صلى الله عليه و آله ، وأسَرَّهُ محمّدٌ إلى مَن شاءَ اللّهُ . (5)

.


1- .قصص الأنبياء : 308/408.
2- .لقمان : 34 .
3- .نهج البلاغة :الخطبة 128.
4- .الكافي : 1/257/4
5- .الكافي : 1/256/1.

ص: 957

غيب (الغَيب)

الغِيبة

310 الغِيبة1454 _ النَّهيُ عنِ الغِيبَةِالكتاب :(وَلا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضا أيُحِبُّ أحَدُكُمْ أنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أخِيهِ مَيْتا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللّهَ إنَّ اللّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَرَرتُ ليلةَ اُسرِيَ بي على قَومٍ يَخمِشُونَ وُجوهَهُم بأظفارِهمِ ، فقلتُ : يا جَبرَئيلُ ، مَن هؤلاءِ ؟ فقالَ : هؤلاءِ الذينَ يَغتابُونَ الناسَ ويَقَعُونَ في أعراضِهِم . (2)

الترغيب والترهيب :قالَ رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله : الغِيبَهُ أشَدُّ مِن الزِّنا ، قيلَ : وكيفَ ؟ قالَ : الرجلُ يَزني ثُمّ يَتوبُ فَيَتُوبُ اللّهُ علَيهِ ، وإنّ صاحِبَ الغِيبَةِ لايُغفَرُ لَهُ حتّى يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الغِيبَةُ جُهدُ العاجِزِ . (4)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام_ لِرجُلٍ اغتابَ عِندَهُ رجُلاً _: يا هذا، كُفَّ عنِ الغِيبَةِ؛ فإنّها إدامُ كِلابِ النارِ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا تَغتَبْ فتُغتَبُ ، ولا تَحفِرْ لِأخِيكَ حُفرَةً فَتَقَعَ فيها ؛ فإنَّكَ كما تَدينُ تُدانُ . (6)

عنه عليه السلام :قالَ رَجُلٌ لعليِّ بنِ الحسينِ عليهماالسلام : إنَ فُلانا يَنسُبُكَ إلى أ نّكَ ضالٌّ مُبتدِعٌ ! فقالَ لَهُ عليُّ بنُ الحسينِ عليهماالسلام : مارَعَيتَ حقَّ مُجالَسَةِ الرجُلِ حيثُ نَقَلتَ إلَينا حَديثَهُ ، ولا أدَّيتَ حَقِّي حيثُ أبلَغتَني عن أخي ما لَستُ أعلَمُهُ ! ... إيّاكَ والغِيبَةَ فإنّها إدامُ كِلابِ النارِ ، وَاعلَمْ أنّ مَن أكثَرَ مِن ذِكرِ عُيوبِ الناسِ شَهِدَ علَيهِ الإكثارُ أ نّهُ إنّما يَطلُبُها بقَدرِ ما فيهِ . (7)

1455 _ الغيبَةُ وَالدِّينُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الغِيبَةُ أسرَعُ في دِينِ الرجُلِ المُسلمِ مِن الآكِلَةِ في جَوفِهِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ اغتابَ مُسلِما أو مُسلمَةً لم يَقبَلِ اللّهُ صَلاتَهُ ولاصيامَهُ أربَعينَ يَوما ولَيلةً ، إلّا أن يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :يُؤتى بأحَدٍ يَومَ القِيامَةِ يُوقَفُ بينَ يَدَيِ اللّهِ ويُدفَعُ إلَيهِ كتابُهُ فلا يَرى حَسَناتِهِ ، فيقولُ : إلهي ، ليسَ هذا كتابِي ! فإنّي لا أرى فيها طاعَتي ؟ ! فيقالُ لَهُ : إنّ رَبَّكَ لايَضِلُّ ولايَنسى ، ذَهَبَ عَمَلُكَ بِاغتِيابِ الناسِ . ثُمّ يُؤتى بآخَرَ ويُدفَعُ إلَيهِ كتابُهُ فَيَرى فيهِ طاعاتٍ كثيرَةً ، فيقولُ : إلهي ، ما هذا كتابِي ! فإنّي ما عَمِلتُ هذهِ الطَّاعاتِ ! فيقالُ : لأنَّ فلانا اغتابَكَ فَدُفِعَت حَسَناتُهُ إلَيكَ . (10)

.


1- .الحجرات : 12.
2- .تنبيه الخواطر : 1/115.
3- .الترغيب والترهيب : 3/511/24.
4- .نهج البلاغة : الحكمة 461.
5- .تحف العقول : 245.
6- .بحار الأنوار : 75/249/16
7- .بحار الأنوار : 75/246/8.
8- .الكافي : 2/357/1.
9- .بحار الأنوار : 75/258/53 .
10- .جامع الأخبار : 412/1144.

ص: 959

غيبت (الغِيبة)

الغَيرة

311 الغَيرة1461 _ مدحُ الغَيرةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ الغَيرَةَ مِن الإيمانِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :كانَ إبراهيمُ أبي غَيورا وأنا أغيَرُ مِنهُ ، وأرغَمَ اللّهُ أنفَ مَن لا يَغارُ مِن المؤمنينَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ تعالى يَغارُ وإنّ المؤمنَ يَغارُ ،وغَيرَةُ اللّهِ أن يَأتِيَ المؤمنُ ما حَرَّمَ اللّهُ علَيهِ . (3)

كتاب من لا يحضره الفقيه :قالَ [رسولُ اللّهِ] صلى الله عليه و آله :إنَّ الجَنَّةَ لَتُوجَدُ ريحُها مِن مَسيرَةِ خَمسِمائةِ عامٍ ، ولايَجِدُها عاقٌّ ولا دَيُّوثٌ . قيلَ : يا رسولَ اللّهِ ، وما الدَّيُّوثُ ؟ قالَ : الذي تَزنِي امرأتُهُ وهُو يَعلَمُ بها . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :قَدرُ الرجُلِ على قَدرِ هِمَّتِهِ ... وشَجاعَتُهُ على قَدرِ أنَفَتِهِ ، وعِفَّتُهُ على قَدرِ غَيرَتِهِ . (5)

عنه عليه السلام :ما زَنى غَيورٌ قطُّ . (6)

عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ يَغارُ للمؤمِنِ ، فَلْيَغَرْ مَن لايَغارُ ؛فإنّهُ مَنكوسُ القَلبِ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ اللّهَ تباركَ وتعالى غَيورٌيُحِبُّ كُلَّ غَيورٍ ، ولِغَيرَتِهِ حَرَّمَ الفواحِشَ ظاهِرَها وباطِنَها . (8)

1462 _ ذمُّ التَّغايُرِ في غيرِ مَوضِعِ الغَيرةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مِن الغَيرَةِ مايُحِبُّ اللّهُ ، ومِنها ما يَكرَهُ اللّهُ ، فأمّا مايُحِبُّ فالغَيرَةُ فِي الرِّيبةِ، وأمّا ما يَكرَهُ فالغَيرَةُ في غيرِ الرِّيبةِ . (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في وصيَّتِهِ لابنِهِ الحسنِ عليه السلام _: إيّاكَ والتَّغايُرَ في غيرِ مَوضِعِ الغَيرَةِ، فإنَّ ذلكَ يَدعُو الصَّحيحَةَ مِنهُنَّ إلَى السَّقَمِ ، ولكن أحكِمْ أمرَهُنَّ فإن رَأيتَ عَيبا فَعَجِّلِ النَّكيرَ علَى الكبيرِوالصغيرِ (10) . (11)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :غَيرَتانِ أحَدُهُما يُحِبُّهَا اللّهُوَالاُخرى يُبغِضُهَا اللّهُ : الغَيرَةُ مِنَ الرِّيبَةِ يُحِبُّهَا اللّهُ وَالغَيرَةُ مِن غَيرِ الرِّيبَةِ يُبغِضُهَا اللّهُ عَزَّوجَلَّ . (12)

سليمان عليه السلام لِابنِهِ :يا بُنَيّ لا تُكثِرِ الغَيرَةَ عَلىأهلِكَ فَتُرمى بِالسّوءِ مِن أجلِكَ وإن كانَت بَريئَةً. (13)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا غَيرَةَ في الحَلالِ... . (14)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/444/4541.
2- .بحار الأنوار : 103/248/33.
3- .كنز العمّال : 7072.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/444/4542.
5- .نهج البلاغة : الحكمة 47
6- .نهج البلاغة : الحكمة 305.
7- .المحاسن : 1/204/355.
8- .الكافي : 5/535/1.
9- .كنز العمّال : 7067.
10- .في نهج البلاغة : الكتاب 31 : «وإيّاك والتغاير في غير موضع غيرة، فإنّ ذلك يدعو الصحيحة إلى السقم، والبريئة إلى الرَّيب».
11- .بحار الأنوار : 77/214/1.
12- .الفردوس : ج 3 ص 106 ح 4295 .
13- .الدر المنثور : ج 4 ص 326 .
14- .الكافي : 5/537/1.

ص: 963

غيرت (الغَيرة)

« ف »

الفِتن_ة

312 الفِتن_ة1463 _ لُزومُ الفِتنَةِالكتاب :(أحَسِبَ النَّاسُ أنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ) . (1)

(أوَلا يَرَوْنَ أنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ) . (2)

(انظر) الأعراف : 155 .

الحديث :الكافي عن مُعمَّر بنِ خَلّادٍ :سَمِعتُ أبا الحَسَنِ عليه السلام يقولُ : «الم * أحَسِبَ الناسُ أنْ يُتْرَكُوا أنْ يَقُولُوا آمَنّا وهُم لا يُفْتَنُونَ» (3) ثُمّ قالَ لي : ما الفِتنَةُ ؟ قلتُ : جُعِلتُ فداكَ الذي عِندَنا الفِتنَةُ في الدِّينِ ، فقالَ : يُفتَنُونَ كما يُفتَنُ الذَّهبُ ، ثُمّ قالَ : يُخلَصُونَ كما يُخلَصُ الذَّهبُ . (4)

1464 _ أنواعُ الفِتَنِالكتاب :(وَاعْلَمُوا أنَّما أمْوالُكُمْ وَأوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأنَّ اللّهَ عِنْدَهُ أجْرٌ عَظِيمٌ) . (5)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ثلاثٌ فاتِناتٌ : الشَّعرُ الحَسَنُ ، والوَجهُ الحَسَنُ ، والصَّوتُ الحَسَنُ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :لَأنا لِفِتنَةِ السَّرّاءِ أخوَفُ علَيكُم مِن فِتنَةِ الضَّرّاءِ ، إنّكُمُ ابتُلِيتُم بفِتنَةِ الضَّرّاءِ فَصَبَرتُم ، وإنّ الدنيا حُلوَةٌ خَضِرَةٌ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الفِتَنُ ثلاثٌ : حُبُّ النِّساءِوهُو سَيفُ الشَّيطانِ ، وشُربُ الخَمرِ وهُوفَخُّ الشَّيطانِ ، وحُبُّ الدِّينارِ والدِّرهَمِ وهُو سَهمُ الشَّيطانِ ، فَمَن أحَبَّ النِّساءَ لم يَنتَفِعْ بعَيشِهِ ، ومَن أحَبَّ الأشرِبَةَ حَرُمَت علَيهِ الجَنّةُ ، ومَن أحَبَّ الدِّينارَ والدِّرهَمَ فهُو عَبدُ الدنيا . (8)

عنه عليه السلام_ لرجُلٍ يُسَمّى حَربا يَمشي مَعهُ وهُو راكِبٌ _: ارجِعْ ، فإنَّ مَشيَ مِثلِكَ مَع مِثلِي فِتنَةٌ للوالي ، ومَذَلَّةٌ للمؤمنِ . (9)

1465 _ مَن تَنجَلي عَنهُمُ الفِتَنُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :طُوبى لِلمُخلِصينَ ، اُولئكَ مَصابيحُ الهُدى تَنجَلي عَنهُم كلُّ فِتنَةٍ ظَلماءَ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :سَتَكُونُ فِتَنٌ يُصبِحُ الرجُلُ فيها مؤمِناويُمسِي كافِرا ، إلّا مَن أحياهُ اللّهُ تعالى بالعِلمِ . (11)

.


1- .العنكبوت : 2.
2- .التوبة : 126.
3- .العنكبوت : 1 و 2 .
4- .الكافي : 1/370/4.
5- .الأنفال : 28.
6- .كنز العمّال : 44129.
7- .الترغيب والترهيب :4/184/74.
8- .بحار الأنوار : 73/140/12.
9- .نهج البلاغة : الحكمة 322 .
10- .الترغيب والترهيب : 1/54/5.
11- .كنز العمّال : 30883.

ص: 965

فتنه و آزمايش الهى (الفِتن_ة)

الفَت_وى

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اعلَمُوا أنّهُ مَن يَتَّقِ اللّهَ يَجعَلْ لَهُ مَخرجا مِن الفِتَنِ ، ونورا مِن الظُّلَمِ . (1)

1466 _ النَّوادِرُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لَيَغشَيَنَّ اُمَّتِي مِن بَعدي فِتَنٌ كَقِطَعِ الليلِ المُظلِمِ ، يُصبِحُ الرجُلُ فيها مؤمِنا ويُمسِي كافِرا ، ويُمسِي مؤمِنا ويُصبِحُ كافِرا ، يَبيعُ أقوامٌ دِينَهُم بعَرَضٍ مِن الدنيا قَليلٍ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن شَبَّ نارَ الفِتنَةِ كانَ وَقودالها . (3)

عنه عليه السلام :والٍ ظَلومٌ غَشومٌ خَيرٌ مِن فِتنَهٍ تَدُومُ . (4)

عنه عليه السلام :كُنْ في الفتنَةِ كَابنِ اللَّبونِ ؛ لا ظَهرٌ فَيُركَبَ ، ولاضَرعٌ فيُحلَبَ (فَيُحتَلَبَ) . (5)

313 الفَت_وى1467 _ مَن أفتَى النّاسَ بِرَأيِهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أجرَؤكُم علَى الفَتوى أجرَؤكُم علَى النارِ . (6)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لو كنّا نُفتِي الناسَ بِرَأيناوهَوانا لَكُنّا مِن الهالِكِينَ ، ولَكُنّا نُفتِيهِم بآثارٍ مِن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله واُصولِ عِلمٍ عِندَنا ، نَتَوارَثُها كابِرا عن كابِرٍ ... . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن أفتَى النّاسَ بِرَأيهِ فَقَددانَ بِما لا يَعلَمُ ، ومَن دانَ بِما لا يَعلَمُ فَقَد ضادَّ اللّهَ حَيثُ أحَلَّ وَحَرَّمَ فِيما لايَعلَمُ . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :اُهرُبْ مِن الفُتيا هَرَبَكَ مِنَ الأسَدِ ، ولاتَجعَلْ رَقَبَتَكَ للناسِ جِسرا . (9)

(انظر) الرأي : باب 795 .

1468 _ جَوازُ الإفتاءِ لِلعالِمِالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ فيما كَتَبَ إلى قُثَمَ بنِ العبّاس _: وَاجلِسْ لَهُمُ العَصرَينِ، فَأفتِ المُستَفتيَ، وعَلِّمِ الجاهِلَ ، وذاكِرِ العالِمَ . (10)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ لأبانَ بنِ تَغلِبَ _: اِجلِسْ فيمَجلِسِ (11) المَدينةِ وأفتِ الناسَ ؛ فإنّي اُحِبُّ أن يُرى في شِيعَتي مِثلُكَ . (12)

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 183.
2- .كنز العمّال : 30893 .
3- .غرر الحكم : 9163
4- .غرر الحكم : 10109.
5- .نهج البلاغة : الحكمة 1.
6- .بحار الأنوار : 2/123/48
7- .بحار الأنوار : 2/172/3
8- .بحار الأنوار : 2/299/25
9- .بحار الأنوار : 2/260 .
10- .نهج البلاغة : الكتاب 67 .
11- .في مستدرك الوسائل 17/315/21452 : «مسجد» بدل «مجلس» .
12- .رجال النجاشي : 1/73/6 .

ص: 967

فتوا (الفَت_وى)

الفُحش

الفَخ_ر

314 الفُحش1469 _ التَّحذيرُ مِنَ الفُحشِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما كانَ الفُحشُ في شيءٍ قَطُّ إلّا شانَهُ ، ولا كانَ الحَياءُ في شيءٍ قَطُّ إلّا زانَهُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ حَرَّمَ الجَنَّةَ على كُلِّ فَحّاشٍبَذِيءٍ، قَليلِ الحَياءِ،لا يُبالِي ما قالَ ولا ما قيلَ لَهُ. (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ مِن شَرِّ عِبادِ اللّهِ مَن تُكرَهُ مُجالَسَتُهُ لِفُحشِهِ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما أفحَشَ كريمٌ قَطُّ . (4)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ يُبغِضُ الفاحِشَ المُتَفَحِّشَ . (5)

عنه عليه السلام :قُولوا للناسِ أحسَنَ ما تُحِبُّونَ أن يُقالَ لَكُم ؛ فإنَّ اللّهَ يُبغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ علَى المؤمنينَ ، الفاحِشَ المُتَفَحِّشَ ، السائلَ المُلحِفَ . (6)

عنه عليه السلام :سِلاحُ اللِّئامِ قَبيحُ الكلامِ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الفُحشُ والبَذاءُ والسَّلاطَهُ مِن النِّفاقِ . (8)

عنه عليه السلام :مَن خافَ الناسُ لِسانَهُ فهُو في النارِ . (9)

315 الفَخ_ر1470 _ ذَمُّ الفَخرِ والتَّفاخُرِالكتاب :(اعْلَمُوا أنَّما الحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ) . (10)

(إنَّ اللّهَ لايُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ) . (11)

(انظر) النساء : 36 و هود : 10 والحديد : 23 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ أوحَى إلَيَّ أن تواضَعوا ،حتّى لايَفخَرَ أحَدٌ على أحَدٍ ، ولا يَبغي أحَدٌ على أحَدٍ . (12)

عنه صلى الله عليه و آله :آفَةُ الحَسَبِ الافتِخارُ والعُجبُ . (13)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أهلَكَ الناسَ اثنانِ: خَوفُ الفَقرِ ، وطَلَبُ الفَخرِ . (14)

عنه عليه السلام :ضَعْ فَخرَكَ ، واحطُطْ كِبرَكَ ، واذكُرْقَبرَكَ . (15)

عنه عليه السلام :لا حُمقَ أعظَمُ مِن الفَخرِ . (16)

عنه عليه السلام :إنَّ مِن أسخَفِ حالاتِ الوُلاةِ عندَ صالِحِ الناسِ، أن يُظَنَّ بِهِم حُبُّ الفَخرِ، ويُوضَعَ أمرُهُم علَى الكِبرِ . (17)

.


1- .بحارالأنوار:79/111/6.
2- .الكافي : 2/323/3
3- .الكافي : 2/325/8.
4- .غرر الحكم : 9478.
5- .الكافي : 2/324/4.
6- .بحار الأنوار : 78/181/67
7- .بحار الأنوار : 78/185/14
8- .بحار الأنوار : 79/113/14.
9- .الكافي : 2/327/3.
10- .الحديد : 20.
11- .لقمان : 18.
12- .الترغيب والترهيب : 3/558/1.
13- .الكافي : 2/328/2.
14- .الخصال : 69/102.
15- .نهج البلاغة : الحكمة 398.
16- .غرر الحكم : 10655 .
17- .نهج البلاغة : الخطبة 216.

ص: 969

فخر فروشى (الفَخ_ر)

ناسزاگويى (الفُحش)

الفُرس

الإمامُ الرضا عليه السلام :إنَّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام عادَصَعصَعةَ بنَ صُوحانَ في مَرَضِهِ ، فلمّا قامَ مِن عندِهِ قالَ : يا صَعصَعةُ ، لا تَفتَخِرَنَّ على إخوانِكَ بعِيادَتي إيّاكَ واتَّقِ اللّهَ . (1)

1471 _ ما يَمنَعُ مِنَ الفَخرِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما لابنِ آدمَ والفَخرِ ؟ ! أوَّلُهُ نُطفَةٌ ،وآخِرُهُ جِيفَةٌ ، ولا يَرزُقُ نفسَهُ ، ولا يَدفَعُ حَتفَهُ . (2)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :عَجَبا للمُتَكبِّرِ الفَخورِ الذي كانَ بالأمسِ نُطفَةً ثُمّ هُو غَدا جِيفَةٌ ! (3)

1472 _ سيرة النَّبيِّ إذا ذكر لِنَفسِهِ فَضِيلَةًالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لقد كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا ذَكَرَلنفسِهِ فضيلةً قالَ : ولا فَخرَ . (4)

1473 _ ما يَنبَغي الفَخرُ بِهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الفَقرُ فَخرِي . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ثلاثٌ هُنَّ فَخرُ المؤمنِ وزَينُهُ في الدنيا والآخِرَةِ : الصلاةُ في آخِرِ اللّيلِ ، وَيأسُهُ مِمّا في أيدي الناسِ ، ووَلايَتُهُ الإمامَ مِن آلِ محمّدٍ صلى الله عليه و آله . (6)

(انظر) الفقر : باب 1487 .

316 الفُرس1474 _ الفُرسُ وَالإيمانُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أعظَمُ الناسِ نَصيبا في الإسلامِ أهلُ فارِسَ . (7)

سنن الترمذي :تلا رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله هذه الآيه يوما : «وإنْ تَتَوَلَّوا يَسْتَبْدِلْ قَوْما غَيْرَكُمْ ثُمَّ لايَكُونوا أمْثالَكُمْ» قالوا : و مَن يستبدِل بِنا ؟ قال : فضربَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله على مَنكبِ سلمانَ ثمّ قالَ : هذا وقومُهُ . (8)

مجمع البيان :رُويَ أنّ النبيّ صلى الله عليه و آله سُئلَ عن هذهِ الآيةِ : «يا أيُّها الّذينَ آمَنوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنكُم عَن دِينِهِ فسَوفَ يَأتِي اللّهُ بقَومٍ يُحِبُّهُم ويُحِبُّونَهُ...» فَضَربَ بيَده على عاتِقِ سلمانَ فقالَ _ : هذا وذَوُوهُ ... لو كانَ الدِّينُ مُعَلّقا بالثُّريّا لَتَناوَلَهُ رِجالٌ مِن أبناءِ فارِسَ . (9)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لو كانَ العِلمُ بالثُّريّا لَتَناوَلَهُ رِجالٌ مِن فارِسَ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :لَو أنَّ الدّينَ مُعَلَّقٌ بِالثُّرَيّا لَتَناوَلَهُ رِجالٌ مِن أبناءِ فارِسَ (11) .

عنه صلى الله عليه و آله_ لمّا ذُكِرَتِ الأعاجِمُ عِندَهُ _: لَأنا بِهِم أو ببَعضِهِم أوثَقُ مِنّي بكُم أو بِبَعضِكُم . (12)

.


1- .مستدرك الوسائل : 12/90/13599.
2- .نهج البلاغة : الحكمة 454.
3- .الكافي : 2/328/1.
4- .بحار الأنوار : 16/341/33
5- .بحار الأنوار : 72/30 .
6- .الكافي : 8/234/311.
7- .كنز العمّال : 34126.
8- .سنن الترمذي : 5 / 60 .
9- .مجمع البيان : 3/321.
10- .كنز العمّال : 34131.
11- .فردوس: 3 / 360.
12- .كنز العمّال : 34128.

ص: 971

ايرانيان (الفُرس)

الفَرائض

الفُرصة

317 الفُرصة1475 _ إغتنم الفُرصَةَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن فُتِحَ لَهُ بابٌ مِن الخَيرِفَلْيَنتَهِزْهُ ؛ فإنّهُ لايَدرِي مَتى يُغلَقُ عَنهُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :تَركُ الفُرَصِ غُصَصٌ . (2)

الإمام عليٌّ عليه السلام :الفُرصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ ،فانتَهِزُوا فُرَصَ الخَيرِ . (3)

عنه عليه السلام :الفُرصَةُ سَريعَةُ الفَوتِ ، وبَطِيئَةُ العَودِ . (4)

عنه عليه السلام :الفُرصَةُ غُنمٌ . (5)

عنه عليه السلام :إضاعَةُ الفُرصَةِ غُصَّةٌ . (6)

عنه عليه السلام :الاُمورُ مَرهونَةٌ بأوقاتِها . (7)

عنه عليه السلام :مِن الخُرقِ المُعاجَلَةُ قبلَ الإمكانِ ،والأناةُ بعدَ الفُرصَةِ . (8)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَنِ انتَظَرَ بمُعاجَلَةِ الفُرصَةِ مُؤاجَلةَ الاستِقصاءِ سَلَبَتهُ الأيّامُ فُرصَتَهُ ؛ لأنّ مِن شَأنِ الأيّامِ السَّلبَ ، وسَبيلُ الزَّمَنِ الفَوتُ . (9)

(انظر) العمر : باب 1369 .

318 الفَرائض1476 _ الحَثُّ عَلى أداءِ الفَرائِضِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اِعمَلْ بفَرائضِ اللّهِ تَكُن أتقَى الناسِ . (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الفَرائضَ الفَرائضَ ! أدُّوها إلَى اللّهِ تُؤَدِّكُم إلَى الجَنَّةِ . (11)

عنه عليه السلام :اِجعَلُوا ما افتَرَضَ اللّهُ علَيكُم مِن طَلَبِكُم ، وَاسألوهُ مِن أداءِ حَقِّهِ ما سَألَكُم . (12)

عنه عليه السلام :خادِعْ نفسَكَ في العِبادَةِ ، وارفُقْ بهاولا تَقهَرْها ، وخُذْ عَفوَها ونَشاطَها ، إلّا ما كانَ مَكتوبا علَيكَ مِن الفَريضَةِ ؛ فإنّهُ لا بُدَّ مِن قَضائها وتَعاهُدِها عِندَ مَحَلِّها . (13)

عنه عليه السلام :لا عِبادَةَ كَأداءِ الفَرائضِ . (14)

عنه عليه السلام :إنّك إنِ اشتَغَلتَ بفَضائلِ النَّوافِلِ عَن أداءِالفَرائضِ ، فلَن يقومَ فَضلٌ تَكسِبُهُ بِفَرضٍ تُضَيِّعُهُ . (15)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :إنّ اللّهَ عَزَّوجلَّ بِمَنِّهِ ورَحمَتِهِ لَمّا فَرَضَ عَليكُمُ الفَرائضَ لم يَفرِضْ علَيكُم لِحاجَةٍ مِنهُ إلَيهِ ، بَل رَحمَةً مِنهُ إلَيكُم (علَيكُم) لا إلهَ إلّا هُو ، لِيَميزَ الخَبيثَ مِن الطَّيِّبِ ، ولِيَبتَلِيَ ما في صُدورِكُم ، ولِيُمَحِّصَ ما في قُلوبِكُم . (16)

.


1- .كنز العمّال : 43134.
2- .بحار الأنوار:77/165/2.
3- .نهج البلاغة : الحكمة 21.
4- .غرر الحكم : 2019
5- .غرر الحكم : 194.
6- .نهج البلاغة : الحكمة 118.
7- .بحار الأنوار : 77/ 165/2.
8- .نهج البلاغة : الحكمة 363.
9- .بحار الأنوار : 78/268/181.
10- .الكافي : 2/82/4.
11- .نهج البلاغة : الخطبة 167
12- .نهج البلاغة : الخطبة 113
13- .نهج البلاغة : الكتاب 69
14- .نهج البلاغة : الحكمة 113.
15- .غرر الحكم : 3793.
16- .بحار الأنوار : 23/99/3.

ص: 973

فرايض (الفَرائض)

فرصت (الفُرصة)

الفَراغ

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :مَن عَمِلَ بما افتَرَضَ اللّهُ علَيهِ فهُو مِن خَيرِ الناسِ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :قالَ اللّهُ تبارَكَ وتعالى : ماتَحَبَّبَ إلَيَّ عبدِي بِأحَبَّ ممّا افتَرَضتُ علَيهِ . (2)

1477 _ ما فَرَضَ اللّهُ سُبحانَهُ عَلَى النّاسِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ اللّهَ تعالى فَرَضَ على أئمّهِ العَدلِ (الحقِّ) أن يُقَدِّرُوا أنفُسَهُم بِضَعَفَةِ الناسِ ، كيلا يَتَبيَّغَ بالفَقيرِ فَقرُهُ . (3)

عنه عليه السلام :إنّ اللّهَ سبحانَهُ فَرَضَ في أموالِ الأغنياءِأقواتَ الفُقَراءِ ، فما جاعَ فَقيرٌ إلّا بما مُتِّعَ بهِ غَنيٌّ . (4)

عنه عليه السلام :فَرَضَ اللّهُ الإيمانَ تَطهيرا مِن الشِّركِ ، والصلاةَ تَنزيها عنِ الكِبرِ ، والزكاةَ تَسبيبا للرِّزقِ . (5)

عنه عليه السلام :إنّ اللّهَ فَرَضَ على جَوارِحِكَ كُلِّهافَرائضَ يَحتَجُّ بها علَيكَ يَومَ القِيامَةِ . (6)

1478 _ جامِعُ الفَرائِضِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أمّا ما فَرَضَهُ اللّهُ سبحانَهُ في كتابِهِ فدَعائمُ الإسلامِ ، وهِي خَمسُ دَعائمَ . وعلى هذهِ الفَرائضِ الخَمسِ بُنِيَ الإسلامُ ، فَجَعَلَ سبحانَهُ لِكُلِّ فَريضَةٍ مِن هذهِ الفَرائضِ أربَعةَ حُدودٍ لايَسَعُ أحَدا جَهلُها ، أوَّلُها : الصلاةُ ، ثُمّ الزكاةُ ، ثُمّ الصيامُ ، ثُمّ الحَجُّ ، ثُمّ الوَلايَةُ ، وهِي خاتِمَتُها والجامِعَةُ لِجَميعِ الفَرائضِ والسُّنَنِ . (7)

319 الفَراغ1479 _ الفَراغُالكتاب :(فَإذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ * وَإلى رَبِّكَ فَارْغَبْ) . (8)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أشَدُّ الناسِ حِسابا يَومَ القِيامَةِ المَكفِيُّ الفارِغُ، إن كانَ الشُغلُ مَجهَدَةً فالفَراغُ مَفسَدَةٌ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ يُبغِضُ الصَّحيحَ الفارِغَ ، لا في شُغلِ الدنيا ولا في شُغلِ الآخِرَةِ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :خَلَّتانِ كثيرٌ مِن الناسِ فيهِما مَفتونٌ : الصِّحَّةُ والفَراغُ . (11)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مِن الفَراغِ تكونُ الصَّبوَةُ . (12)

عنه عليه السلام :اِعلَمْ أنَّ الدنيا دارُ بَلِيَّةٍ لم يَفرُغْ صاحِبُها فيها قَطُّ ساعَةً إلّا كانَت فَرغَتُهُ علَيهِ حَسرَةً يَومَ القِيامَةِ . (13)

عنه عليه السلام :ما أحَقَّ الإنسانَ أن تكونَ لَهُ ساعَةٌ لا يَشغَلُهُ عَنها شاغِلٌ ! (14)

.


1- .الكافي : 2/81/1
2- .الكافي : 2/82/5.
3- .نهج البلاغة: الخطبة 209
4- .نهج البلاغة: الحكمة 328
5- .نهج البلاغة: الحكمة 252
6- .نهج البلاغة: الحكمة 382 .
7- .بحارالأنوار : 68 / 388 / 39 .
8- .الشَرح : 7 ، 8 .
9- .تنبيه الخواطر : 1/60.
10- .شرح نهج البلاغة : 17/146.
11- .الكافي : 8/152/136.
12- .غرر الحكم : 9251.
13- .نهج البلاغة: الكتاب59.
14- .غرر الحكم : 9684.

ص: 975

فراغت (الفَراغ)

الفَساد

عنه عليه السلام :إنْ يَكُنِ الشُّغلُ مَجهَدَةً فاتِّصالُ الفَراغِ مَفسَدَةٌ . (1)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ في دعائهِ _: وَاشغَلْ قُلوبَنا بِذِكرِكَ عن كُلِّ ذِكرٍ ، وألسِنَتَنا بشُكرِكَ عن كُلِّ شُكرٍ ، وجَوارِحَنا بطاعَتِكَ عن كُلِّ طاعَةٍ ، فإن قَدَّرتَ لنا فَراغا مِن شُغلٍ فاجعَلْهُ فَراغَ سلامَةٍ ، لاتُدرِكُنا فيهِ تَبِعَةٌ ، ولاتَلحَقُنا فيهِ سَأمَةٌ ، حتّى يَنصَرِفَ عنّا كُتّابُ السَّيّئاتِ بصَحيفَةٍ خالِيَةٍ مِن ذِكرِ سَيِّئاتِنا ، ويَتَوَلّى كُتّابُ الحَسَناتِ عنّا مَسرورِينَ . (2)

عنه عليه السلام_ مِن دعائهِ في مكارمِ الأخلاقِ _: اللّهُمَّ صَلِّ على محمّدٍ وآلِهِ ، واكفِني ما يَشغَلُنِي الاهتِمامُ بهِ ، واستَعمِلْني بما تَسألُنِي غَدا عَنهُ ، واستَفرِغْ أيّامِي فيما خَلَقتَنِي لَهُ . (3)

عنه عليه السلام_ أيضا _: وارزُقْنِي صِحَّةً في عِبادَةٍ ، وفَراغا في زَهادَةٍ . (4)

عنه عليه السلام_ مِن دعائهِ في يومِ عَرَفَةَ _: وأذِقْنيطَعمَ الفَراغِ لِما تُحِبُّ بِسَعَةٍ مِن سَعَتِكَ ، والاجتِهادِ فيما يُزلِفُ لَدَيكَ وعِندَك ، وأتحِفْني بتُحفَةٍ من تُحَفاتِكَ ، واجعَلْ تِجارَتِي رابِحَةً ، وكَرَّتي غيرَ خاسِرَةٍ ، وأخِفنِي مَقامَكَ ، وشَوِّقْني لِقاءَكَ . (5)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إنّ اللّهَ تعالى لَيُبغِضُ العَبدَالنَّوَّامَ ، إنّ اللّهَ تعالى لَيُبغِضُ العَبدَ الفارِغَ . (6)

320 الفَساد1480 _ مايُفسِدُ العامَّةَ1 _ المَعصِيةُالكتاب :(ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ) . (7)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ المَعصيَةَ إذا عَمِلَ بها العَبدُسِرّا لم تَضُرَّ إلّا عامِلَها ، وإذا عَمِلَ بها عَلانِيَهً ولم يُغَيَّرْ علَيهِ أضَرَّت بالعامَّةِ . (8)

(انظر) الذنب : باب 777 .

2 _ الاختِلافُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :وأيمُ اللّهِ ، ما اختَلَفَت اُمَّةٌ بَعدَ نَبِيِّهاإلّا ظَهَرَ باطِلُها على حَقِّها إلّا ماشاءَاللّهُ . (9)

(انظر) الإختلاف : باب 628 .

3 _ مَنعُ الحقِّرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لن تُقَدَّسَ اُمّةٌ لايُؤخَذُ للضَّعيفِ فيها حَقُّهُ مِن القَوِيِّ غيرَ مُتَعتَعٍ . (10)

.


1- .بحار الأنوار : 77/419/40.
2- .الصحيفة السجّاديّة : الدعاء 11
3- .الصحيفة السجّاديّة : الدعاء 20
4- .الصحيفة السجّاديّة : الدعاء 20
5- .الصحيفة السجّاديّة : الدعاء 47.
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/169/3635.
7- .الروم : 41.
8- .بحار الأنوار: 100/74/15.
9- .الأمالي للمفيد : 235/5.
10- .بحار الأنوار : 77/258/1.

ص: 977

فساد (الفَساد)

الفضل

321 الفضل1483 _ الفَضائِلُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الفَضيلَةُ بحُسنِ الكَمالِ ومَكارِمِ الأفعالِ ، لا بكَثرَةِ المالِ وجَلالَةِ الأعمالِ . (1)

عنه عليه السلام :فَضيلَةُ السادَةِ حُسنُ العِبادَةِ . (2)

عنه عليه السلام :فالمُتَّقُونَ فيها هُم أهلُ الفَضائلِ:مَنطِقُهُمُ الصَّوابُ ، ومَلبَسُهُمُ الاقتِصادُ . (3)

عنه عليه السلام :لَقَد أخَذَ بجَوامِعِ الفَضلِ مَن رَفَعَ نفسَهُ عن سُوءِ المُجازاةِ . (4)

عنه عليه السلام :مَن أحسَنَ إلى مَن أساءَ إلَيهِ فقد أخَذَ بجَوامِعِ الفَضلِ . (5)

عنه عليه السلام :كُن عَفُوّا في قُدرَتِكَ ، جَوادا فيعُسرَتِكَ ، مُؤْثِرا مَعَ فاقَتِكَ ؛ يَكمُلْ لكَ الفَضلُ . (6)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إذا كانَ يَومُ القِيامَهِ جَمَعَ اللّهُ تبارَكَ وتعالَى الأوَّلينَ والآخِرينَ في صَعيدٍ واحِدٍ ، ثُمّ يُنادِي مُنادٍ : أينَ أهلُ الفَضلِ ؟ قالَ : فَيَقومُ عُنُقٌ مِن الناسِ ، فَتَلقّاهُم المَلائكةُ فيَقولونَ : وما كانَ فَضلُكُم ؟ فيَقولونَ : كنّا نَصِلُ مَن قَطَعَنا ، ونُعطِي مَن حَرَمَنا ، ونَعفُو عَمَّن ظَلَمَنا ، فيقالُ لَهُم :صَدَقتُم، ادخُلُوا الجَنَّةَ . (7)

الإمامُ الجوادُ عليه السلام :الفَضائلُ أربَعةُ أجناسٍ :أحَدُها : الحِكمَةُ ، وقِوامُها في الفِكرَةِ ، والثاني : العِفَّةُ ، وقِوامُها في الشَّهوَةِ ، والثالثُ : القُوَّةُ ، وقِوامُها في الغَضَبِ ، والرابِعُ : العَدلُ ، وقِوامُهُ في اعتِدالِ قُوَى النفسِ . (8)

1484 _ أفضَلُ الفَضائِلِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الإنصافُ أفضَلُ الفَضائلِ . (9)

عنه عليه السلام :حِفظُ اللِّسانِ وبَذلُ الإحسانِ مِن أفضَلِ فَضائلِ الإنسانِ . (10)

عنه عليه السلام :لا فَضيلَةَ أجَلُّ مِن الإحسانِ . (11)

عنه عليه السلام :رَأسُ الفَضائلِ مِلكُ الغَضَبِ ، وإماتَةُ الشَّهوَةِ . (12)

عنه عليه السلام :غايَةُ الفَضائلِ العِلمُ . (13)

(انظر) الخلق : باب 645 ، 649 .

1485 _ أفضَلُ النّاسِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أفضَلُكُم مَنزِلَةً عندَ اللّهِ تعالى أطوَلُكُم جُوعا وتَفَكُّرا ، وأبغَضُكُم إلَى اللّهِ تعالى كُلُّ نَؤومٍ وأكُولٍ وشَروبٍ . (14)

.


1- .غرر الحكم: 1925
2- .غرر الحكم: 6559.
3- .نهج البلاغة : الخطبة 193.
4- .غرر الحكم : 5139
5- .غرر الحكم : 8905
6- .غرر الحكم : 7179.
7- .الكافي : 2/107/4.
8- .كشف الغمّة : 3/138 .
9- .غرر الحكم : 805
10- .غرر الحكم : 4899
11- .غرر الحكم : 10625
12- .غرر الحكم : 5237
13- .غرر الحكم : 6379 .
14- .تنبيه الخواطر : 1/100.

ص: 981

فضيلت (الفضل)

الفَق_ر

عنه صلى الله عليه و آله :أيُّها الناسُ ، إنّ أفضَلَ الناسِ مَن تَواضَعَ عَن رِفعَةٍ ، وزَهِدَ عن غُنيَةٍ ، وأنصَفَ عن قُوَّةٍ ، وحَلُمَ عن قُدرَةٍ ، ألَا وإنَّ أفضَلَ الناسِ عَبدٌ أخَذَ مِن الدنيا الكَفافَ ، وصاحَبَ فيها العَفافَ ، وتَزَوَّدَ للرَّحيلِ ، وتَأهَّبَ للمَسيرِ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أفضَلُ عِبادِ اللّهِ عِندَ اللّهِ إمامٌ عادِلٌ، هُدِيَ وهَدَى، فَأقامَ سُنَّةً مَعلومَةً، وأماتَ بِدعَةً مَجهولَةً . (2)

عنه عليه السلام :إنّ أفضَلَ الناسِ عندَ اللّهِ مَن كانَ العَمَلُ بالحَقِّ أحَبَّ إلَيهِ _ وإن نَقَصَهُ وكَرَثَهُ _ مِن الباطِلِ وإن جَرَّ إلَيهِ فائدَةً وزادَهُ . (3)

(انظر) الإيمان : باب 195 .

322 الفَق_ر1486 _ ذمُّ الفَقرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كادَ الفَقرُ أن يَكونَ كُفرا . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمّ إنّي أعوذُ بكَ مِن الكُفرِ والفَقرِ ،فقالَ رجُلٌ : أيَعدِلانِ ؟ قالَ : نَعَم . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :لَولا رَحمَةُ رَبّي عَلى فُقَراءِ اُمَّتي ، كادَالفَقرُ يَكونُ كُفرا . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ الفَقرَ مَذَلَّةٌ لِلنَّفسِ ، مَدهَشَهٌ لِلعَقلِ ، جالِبٌ لِلهُمومِ . (7)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الفَقرُ أشَدُّ مِنَ القَتلِ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الفَقرُ المَوتُ الأَكبَرُ . (9)

عنه عليه السلام :الفَقرُ يُخرِسُ الفَطِنَ عن حُجَّتِهِ ، والمُقِلُّ غَريبٌ في بَلدَتِهِ . (10)

عنه عليه السلام_ لابنِهِ الحسنِ عليه السلام _: لا تَلُمْ إنسانايَطلُبُ قُوتَهُ ، فَمَن عَدِمَ قُوتَهُ كَثُرَت خَطاياهُ . يابُنَيَّ ، الفقيرُ حَقيرٌ لا يُسمَعُ كلامُهُ ، ولا يُعرَفُ مَقامُهُ ، لو كانَ الفَقيرُ صادِقا يُسَمُّونَهُ كاذِبا ،ولو كانَ زاهِدا يُسَمُّونَهُ جاهِلاً . يابُنَيَّ ، مَن ابتُلِيَ بالفَقرِ فقدِ ابتُلِيَ بأربَعِ خِصالٍ : بالضَّعفِ في يَقينِهِ ، والنُّقصانِ في عَقلِهِ ، والرِّقَّةِ في دِينِهِ ، وقِلَّةِ الحَياءِ في وَجهِهِ ، فَنَعُوذُ باللّهِ مِن الفَقرِ . (11)

.


1- .أعلام الدين : 337/15.
2- .نهج البلاغة : الخطبة 164
3- .نهج البلاغة : الخطبة 125 .
4- .الكافي : 2 / 307 / 4 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام .
5- .كنز العمّال : 16687 .
6- .جامع الأخبار : 300 / 817 .
7- .غرر الحكم : ح 3428 .
8- .جامع الأخبار : 299 / 816 .
9- .نهج البلاغة : الحكمة 163
10- .نهج البلاغة : الحكمة 3 .
11- .جامع الأخبار : 300 / 818 .

ص: 983

فقر (الفَق_ر)

الفِق_ه

323 الفِق_ه1497 _ الحَثُّ عَلَى التَّفَقُّهِ فِي الدِّينِالكتاب :(وَما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلْيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا أرادَ اللّهُ بعَبدٍ خَيرا فَقَّهَهُ في الدِّينِ ، وألهَمَهُ رُشدَهُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :أفضَلُ العِبادَةِ الفِقهُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ لِكُلِّ شيءٍ دِعامَةً ، ودِعامَةُ هذاالدِّينِ الفِقهُ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :تَعَلَّموا القرآنَ ؛ فإنّهُ أحسَنُ الحَديثِ ، وتَفَقَّهُوا فيهِ فإنَّهُ رَبيعُ القُلوبِ . (5)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :تَفقَّهُوا في دِينِ اللّهِ ، فإنَ الفِقهَ مِفتاحُ البَصيرَةِ ، وتَمامُ العِبادَةِ ، والسَّببُ إلَى المَنازِلِ الرَّفيعَةِ والرُّتَبِ الجَليلَةِ في الدِّينِ والدنيا ، وفَضلُ الفَقيهِ علَى العابِدِ كَفَضلِ الشَّمسِ علَى الكواكِبِ ، ومَن لم يَتَفَقَّهْ في دِينِهِ لم يَرضَ اللّهُ لَهُ عَمَلاً . (6)

1498 _ خَصائِصُ الفَقيهِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الفَقيهُ كُلُّ الفَقيهِ مَن لَم يُقَنِّطِ النّاسَ مِن رَحمَةِ اللّهِ ، ولَم يُؤيِسهُم مِنَ روحِ اللّهِ ، ولَم يُؤمِنهُم مِن مَكرِ اللّهِ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ألا اُخبِرُكُم بالفَقيهِ حَقِّ الفَقيهِ؟مَن لم يُرَخِّصِ الناسَ في مَعاصِي اللّهِ ، ولم يُقَنِّطْهُم مِن رَحمَةِ اللّهِ ، ولم يُؤمِنْهُم مِن مَكرِ اللّهِ ، ولم يَدَعِ القرآنَ رَغبَةً عَنهُ إلى ما سِواهُ . (8)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ وقد سَألَهُ رجُلٌ فأجابَهُ ،فقالَ الرجُلُ : إنّ الفُقَهاءَ لا يَقولونَ هذا ! _: يا وَيحَكَ ! وهَل رَأيتَ فَقيها قَطُّ ؟ ! إنَّ الفَقيهَ حَقَّ الفَقيهِ : الزاهِدُ في الدنيا ، الراغِبُ في الآخِرَةِ ، المُتَمسِّكُ بسُنَّةِ النبيِّ صلى الله عليه و آله . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يكونُ الرجُلُ مِنكُم فَقيها حتّى يَعرِفَ مَعاريضَ كلامِنا . (10)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :مِن علاماتِ الفِقهِ الحِلمُ والعِلمُ والصَّمتُ . (11)

1499 _ شِدَّةُ الفَقيهِ عَلى إبليسَرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :فَقيهٌ واحِدٌ أشَدُّ على إبليسَ مِن ألفِ عابِدٍ . (12)

.


1- .التوبة : 122.
2- .كنز العمّال : 28690.
3- .الترغيب والترهيب : 1/93/3.
4- .كنز العمّال : 28768.
5- .نهج البلاغة : الخطبة 110.
6- .بحار الأنوار : 78/321/19.
7- .نهج البلاغة : حكمة 90 .
8- .تحف العقول : 204.
9- .الكافي : 1/70/8.
10- .معاني الأخبار : 2/3 .
11- .الاختصاص : 232 .
12- .بحار الأنوار : 1/177/48.

ص: 993

فقه (الفِق_ه)

التفكّر

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن شيءٍ أقطَعَ لِظَهرِ إبليسَ مِن عالِمٍ يَخرُجُ في قَبيلَةٍ . (1)

الإمامُ زينُ العابدينَ أو الإمامُ الباقرُ عليهماالسلام :مُتَفَقِّهٌ في الدِّينِ أشَدُّ على الشيطانِ مِن عِبادَةِ ألفِ عابِدٍ . (2)

(انظر) العلم : باب 1342 .

1500 _ مَوتُ الفَقيهِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا ماتَ المؤمنُ الفَقيهُ ثُلِمَ في الإسلامِ ثُلمَةٌ لا يَسُدُّها شيءٌ . (3)

عنه عليه السلام :مامِن أحَدٍ يَموتُ مِن المؤمنينَ أحَبَ إلى إبليسَ مِن مَوتِ فَقيهٍ . (4)

324 الفكر1501 _ الحَثُّ عَلَى التَّفَكُّرِالكتاب :(كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ اْلْاياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ) . (5)

(انظر) البقرة : 266 ، 269 وآل عمران : 13 ، 137 ، 191 والأنعام : 11 ، 36 ، 50 ، 152 والأعراف : 3 ، 176 ، 185 ، 201 ويونس : 24 ، 73 ، 101 ويوسف : 109 ، 111 ، والرعد : 3 والحِجر : 75 والنحل : 11 ، 36 والمؤمنون : 85 والفرقان : 50 ، 73 والنمل : 62 ، 69 والعنكبوت : 20 ، 24 ، 35 ، 43 والروم : 8 ، 9 ، 21 والمؤمن : 13 ، 58 ، 82 والجاثية : 3 _ 5 ، 13 و محمد : 10 والقمر : 4 ، 15 والحشر : 2 والحاقّة : 11 والمزّمّل : 19 و الإنسان : 29 .

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :التفكُّرُ يَدعُو إلَى البِرِّ والعَمَلِ بهِ. (6)

عنه عليه السلام :مَن تَفَكَّرَ أبصَرَ . (7)

عنه عليه السلام :مَن أكثَرَ الفِكرَ فيما تَعَلَّمَ أتقَنَ عِلمَهُ ،وفَهِمَ ما لم يَكُن يَفهَمُ . (8)

عنه عليه السلام :لا عِلمَ كالتَّفكُّرِ . (9)

عنه عليه السلام :الفِكرُ مِرآةٌ صافِيَةٌ . (10)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :التفكُّرُ حَياةُ قَلبِ البَصيرِ . (11)

.


1- .كنز العمّال : 28755 .
2- .بحار الأنوار : 1/213/10.
3- .الكافي : 1/38/2
4- .الكافي : 1/38/1 .
5- .البقرة : 219.
6- .الكافي : 2/55/5.
7- .نهج البلاغة: الكتاب 31.
8- .غرر الحكم : 8917.
9- .نهج البلاغة : الحكمة 113
10- .نهج البلاغة : الحكمة 5 .
11- .بحار الأنوار : 78/115/11.

ص: 995

انديشيدن (التفكّر)

« ق »

الق_بر

عنه عليه السلام :اُوصيكُم بتَقوَى اللّهِ وإدامَةِ التَّفَكُّرِ ؛فإنَّ التَّفَكُّرَ أبو كُلِّ خَيرٍ واُمُّهُ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الفِكرَةُ مِرآةُ الحَسَناتِ وكَفّارَةُ السَّيّئاتِ . (2)

1502 _ لا عِبادَةَ كَالتَّفَكُّرِتنبيه الخواطر :اُمُّ أبي ذَرٍّ _ وقد سُئلَت عن عِبادَةِ أبي ذَرٍّ _ : كانَ نَهارَهُ أجمَعَ يَتفكَّرُ في ناحِيَةٍ عن الناسِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أفضَلُ العِبادَةِ إدمانُ التَّفكُّرِفي اللّهِ وفي قُدرَتِهِ . (4)

عنه عليه السلام :تَفَكُّرُ ساعَةٍ خَيرٌ مِن عِبادَةِ سَنَةٍ «إنَّما يَتَذَكَّرُ اُولُوا الأَلبابِ» . (5)

(انظر) العبادة : باب 1215 ، 1217 .

1503 _ مايُصَفِّي الفِكرَالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن قَلَّ أكلُهُ صَفا فِكرُهُ . (6)

عنه عليه السلام :كيفَ تَصفُو فِكرَةُ مَن يَستَديمُ الشِّبَعَ ؟ ! (7)

1504 _ التَّفَكُّرُ المَنهِيُّ عَنهُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الفِكرُ في غَيرِ الحِكمَةِ هَوَسٌ . (8)

عنه عليه السلام :مَن كَثُرَ فِكرُهُ في المَعاصي دَعَتهُ إلَيها . (9)

عنه عليه السلام :مَن تَفَكَّرَ في ذاتِ اللّهِ أَلحَدَ . (10)

(انظر) معرفة اللّه : باب 1254 .

325 الق_بر1505 _ القَبرُ أوَّلُ مَنازِلِ الآخِرَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ القَبرَ أوَّلُ مَنازِلِ الآخِرَةِ ، فإن نَجا مِنهُ فما بَعدَهُ أيسَرُ مِنهُ ، وإنْ لم يَنجُ مِنهُ فما بَعدَهُ لَيسَ أقلَّ مِنهُ . (11)

تنبيه الخواطر :_ لَمّا مَرَّ بقَبرٍ دُفِنَ فيهِ بالأمسِ إنسانٌ وأهلُهُ يَبكُونَ _رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لَرَكعَتانِ خَفيفَتانِ ممّا تَحتَقِرُونَ أحَبُّ إلى صاحِبِ هذا القَبرِ مِن دُنياكُم كُلِّها . (12)

عنه صلى الله عليه و آله :أوّلُ عَدلِ الآخِرَةِ القُبورُ ، لا يُعرَفُ شَريفٌ مِن وَضيعٍ . (13)

عنه صلى الله عليه و آله :ما رَأيتُ مَنظَرا إلّا والقَبرُ أفظَعُ مِنهُ . (14)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :جاوِرِ القُبورَ تَعتَبِرْ . (15)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ لِلقَبرِ كلاما في كُلِ يَوم ، يقولُ : أنا بَيتُ الغُربَةِ ، أنا بَيتُ الوَحشَةِ ، أنا بَيتُ الدُّودِ ، أنا القَبرُ ، أنا رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنّةِ أو حُفرَةٌ مِن حُفَرِ النارِ . (16)

.


1- .تنبيه الخواطر : 1/52.
2- .بحار الأنوار : 71/326/20.
3- .تنبيه الخواطر : 1/250.
4- .الكافي : 2/55/3.
5- .بحار الأنوار : 71/327/22.
6- .غرر الحكم : 8462
7- .غرر الحكم : 6975
8- .غرر الحكم : 1278
9- .غرر الحكم : 8561.
10- .غرر الحكم : ح 8487 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 449 ح 7976 .
11- .بحار الأنوار: 6/242/64.
12- .تنبيه الخواطر : 2/225.
13- .الجعفريّات : 205 .
14- .تنبيه الخواطر: 1/284 .
15- .غرر الحكم : 4800.
16- .الكافي: 3/242/2.

ص: 997

« ق »

قبر (الق_بر)

القت_ل

326 القت_ل1508 _ حُرمَةُ قَتلِ النَّفسِالكتاب :(مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلَى بَنِي إِسْرَائيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسَا بِغَيْرِ نَفْسٍ أوْ فَسادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعا وَمَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيا النَّاسَ جَمِيعا) . (1)

(انظر)النساء:29،92،93والمائدة:28 والأنعام:140، 151 والكهف : 74 والفرقان : 68 والتكوير : 9 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أعتَى الناسِ مَن قَتَلَ غيرَ قاتِلِهِ ،أو ضَرَبَ غيرَ ضارِبِهِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :أوَّلُ ما يُقضى بينَ الناسِ يَومَ القِيامَهِ في الدِّماءِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لَزَوالُ الدنيا جَميعا أهوَنُ علَى اللّهِ مِن دَمٍ سُفِكَ بغيرِ حَقٍّ . (4)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :حَرَّمَ اللّهُ قَتلَ النفسِ لِعِلَّهِ فَسادِ الخَلقِ في تَحليلِهِ لو أحَلَّ ، وفَنائهِم وفَسادِ التَّدبيرِ . (5)

1509 _ قَتلُ المُؤمِنِالكتاب :(وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنا مُتَعَمِّدا فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِدا فِيها وَغَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأعَدَّ لَهُ عَذَابا عَظِيما) . (6)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا أيُّها الناسُ ، أيُقتَلُ قَتيلٌ وأنابَينَ أظهُرِكُم لا يُعلَمُ مَن قَتَلَهُ ؟! لو أنّ أهلَ السماءِ والأرضِ اجتَمَعُوا على قَتلِ رجُلٍ مُسلمٍ لَعَذَّبَهُم اللّهُ بلا عَددٍ ولا حِسابٍ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أعانَ على قَتلِ مؤمنٍ بشَطرِ كَلِمَهٍ لَقِيَ اللّهَ يَومَ القِيامَةِ مَكتوبٌ بينَ عَينَيهِ : آيِسٌ مِن رَحمَةِ اللّهِ . (8)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مَن قَتَلَ مُؤمنا مُتَعمِّدا أثبَتَ اللّهُ تعالى علَيهِ جَميعَ الذُّنوبِ ، وبَرِئَ المَقتولُ مِنها ، وذلكَ قولُ اللّهِ تعالى : «أُرِيدُ أن تَبُوأَ بِإثْمِي وإثْمِكَ فتَكونَ مِن أصْحابِ النّارِ» (9) . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لمّا سُئلَ : المؤمنُ يَقتُلُ المؤمنَ مُتَعمِّدا هَل لَهُ تَوبَةٌ ؟ _: إن كانَ قَتَلَهُ لِاءيمانِهِ فلا تَوبةَ لَهُ ، وإن كانَ قَتَلَهُ لِغَضَبٍ أو لِسَبَبِ شيءٍ مِن أمرِ الدنيا فإنَّ توبَتَهُ أن يُقادَ مِنهُ . (11)

.


1- .المائدة : 32.
2- .الأمالي للصدوق : 73/41 .
3- .كنز العمّال : 39887.
4- .الترغيب والترهيب : 3/293/6 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/565/4934.
6- .النساء : 93.
7- .كنز العمّال : 39952
8- .كنز العمّال : 39895، وراجع وسائل الشيعة: 8/615 باب 163.
9- .المائدة : 29 .
10- .ثواب الأعمال : 328/9 .
11- .الكافي : 7/276/2 ، راجع وسائل الشيعة : 19/19 باب 9.

ص: 1001

كشتن (القت_ل)

الق_رآن

1510 _ تَحريمُ قَتلِ الإنسانِ نَفسَهُالكتاب :(يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْباطِلِ إِلَا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيما) . (1)

الحديث :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ المؤمنَ يُبتَلى بكُلِّ بَليَّةٍ ويَموتُ بكُلِّ مِيتَةٍ إلّا أنّهُ لا يَقتُلُ نفسَهُ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن قَتَلَ نفسَه مُتَعمِّدا فهُوفي نارِ جَهنَّمَ خالِدا فيها . (3)

327 الق_رآن1511 _ عَلَيكُم بِالقُرآنِالكتاب :(وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ) . (4)

(وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ) . (5)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا التَبَسَتِ الاُمورُ علَيكُم كَقِطَعِ اللَّيلِ المُظلِمِ فعلَيكُم بالقرآنِ ؛ فإنّهُ شافِعٌ مُشَفَّعٌ ، وماحِلٌ مُصدَّقٌ ، ومَن جَعَلَهُ أمامَهُ قادَهُ إلَى الجَنَّةِ ، ومَن جَعَلَهُ خَلفَهُ قادَهُ إلَى النارِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله_ لَمّا قِيلَ لَهُ : اُمَّتُكَ سَتُفتَتَنُ ، فَسُئلَ :ما المَخرَجُ مِن ذلكَ ؟ _: كتابُ اللّهِ العَزيزُ ، الذي لا يَأتيهِ الباطِلُ مِن بَينِ يَدَيهِ ولا مِن خَلفِهِ ، تَنزيلٌ مِن حَكيمٍ حَميدٍ ، مَنِ ابتَغَى العِلمَ في غَيرِهِ أضَلَّهُ اللّهُ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :علَيكُم بالقرآنِ، فاتَّخِذُوهُ إماماوقائدا . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :فَضلُ القرآنِ على سائرِ الكلامِ كَفَضلِ اللّهِ على خَلقِهِ . (9)

.


1- .النساء : 29.
2- .الكافي : 3/112/8 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/95/5163.
4- .الحِجر : 87.
5- .القمر : 17.
6- .كنز العمّال : 4027.
7- .تفسير العيّاشيّ : 1/6/11 ، اُنظر تمام الحديث.
8- .كنز العمّال : 4029.
9- .بحار الأنوار : 92/19/18.

ص: 1003

قرآن (الق_رآن)

المُقرَّبون

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لمّا سَألَهُ زُرارَةُ عن وُجوبِ الإنصاتِ والاستِماعِ على مَن يَسمَعُ القرآنَ _: نَعَم ،إذا قُرئَ القرآنُ عِندَكَ فقد وَجَبَ علَيكَ الاستِماعُ والإنصاتُ . (1)

1521 _ التَّحذيرُ مِن التَّفسيرِ بِالرَّأيِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ جلَّ جلالُه : ما آمَنَ بيمَن فَسَّرَ بِرَأيهِ كَلامي . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :أكثَرُ ما أخافُ على اُمَّتِي مِن بَعديرجُلٌ يَتَأوَّلُ القرآنَ يَضَعُهُ على غيرِ مَواضِعِهِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن فَسَّرَ القرآنَ بِرَأيهِ فَأصابَ لم يُؤجَرْ ، وإن أخطَأَ كانَ إثمُهُ علَيهِ . (4)

328 المُقرَّبون1522 _ غايَةُ التَّقَرُّبِالكتاب :(وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئكَ الْمُقَرَّبُونَ) . (5)

(فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ * فَرَوْحٌ وَرَيْحانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ) . (6)

(عَيْنا يَشْرَبُ بِها الْمُقَرَّبُونَ) . (7)

الحديث :الكافي :_ لمّا اُسرِيَ بهِ _رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا رَبِّ،ما حالُ المؤمِنِ عِندَكَ ؟ قالَ : يا محمّدُ ... ما يَتَقَرَّبُ إلَيَّ عَبدٌ مِن عِبادِي بشيءٍ أحَبّ إلَيَّ ممّا افتَرَضتُ علَيهِ ، وإنّهُ لَيَتقرَّبُ إلَيَّ بالنافِلَةِ حتّى اُحِبَّهُ ، فإذا أحبَبتُهُ كنتُ إذا سَمعَهُ الذي يَسمَعُ بهِ ، وبَصَرَهُ الذي يُبصِرُ بهِ ، ولِسانَهُ الذي يَنطِقُ بهِ ، ويَدَهُ التي يَبطِشُ بها ، إن دَعاني أجَبتُهُ ، وإن سَألَني أعطَيتُهُ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن صَبَرَ علَى اللّهِ وَصَلَ إلَيهِ . (9)

عنه عليه السلام_ في المناجاةِ الشَّعبانيّةِ _: إلهي هَبْ لي كمالَ الانقِطاعِ إلَيكَ ، وأنِرْ أبصارَ قُلوبِنا بضِياءِ نَظَرِها إلَيكَ ، حتّى تَخرِقَ أبصارُ القُلوبِ حُجُبَ النورِ ، فَتَصِلَ إلى مَعدِنِ العَظَمَةِ . (10)

.


1- .بحارالأنوار: 92/222/7
2- .بحارالأنوار: 92/107/1.
3- .منية المريد : 369.
4- .بحار الأنوار : 92/110/11 .
5- .الواقعة : 10 و 11.
6- .الواقعة : 88 و 89.
7- .المطفّفين : 28.
8- .الكافي : 2/352/8.
9- .الدعوات : 292/39.
10- .الإقبال : 3/299.

ص: 1013

مقرّبان (المُقرَّبون)

القَ_رض

329 القَ_رض1525 _ فَضلُ القَرضِالكتاب :(مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللّهَ قَرْضا حَسَنا فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أقرَضَ مَلهوفا فَأحسَنَ طَلِبَتَهُ استَأنَفَ العَمَلَ وأعطاهُ اللّهُ بِكُلِّ دِرهَمٍ ألفَ قِنطارٍ مِن الجَنَّةِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أقرَضَ مُؤمنا قَرضا يَنتَظِرُ بهِ مَيسورَهُ كانَ مالُهُ في زَكاةٍ ، وكانَ هو في صَلاةٍ مِن المَلائكةِ حتّى يُؤَدِّيَهُ إلَيهِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أرادَ أن تُستَجابَ دَعوَتُهُ وأن تُكشَفَ كُربَتُهُ فَلْيُفَرِّجْ عن مُعسِرٍ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ احتاجَ إلَيهِ أخوهُ المُسلمُ فيقَرضٍ وهُو يَقدِرُ علَيهِ فلم يَفعَلْ حَرَّمَ اللّهُ علَيهِ ريحَ الجَنّةِ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن تَوَكَّلَ علَيهِ كَفاهُ ، ومَن سَألَهُ أعطاهُ ، ومَن أقرَضَهُ قَضاهُ ، ومَن شَكَرَهُ جَزاهُ . (6)

عنه عليه السلام_ في وصيَّتِهِ لابنِهِ الحسنِ عليهماالسلام _: وإذا وَجَدتَ مِن أهلِ الفاقَةِ مَن يَحمِلُ لكَ زادَكَ إلى يَومِ القِيامَةِ فَيُوافِيكَ بهِ غَدا حيثُ تَحتاجُ إلَيهِ فاغتَنِمْهُ وحَمِّلْهُ إيّاهُ ، وأكثِرْ مِن تَزويدِهِ وَأنتَ قادِرٌ علَيهِ فلَعلَّكَ تَطلُبُهُ فلا تَجِدُهُ ، واغتَنِمْ مَنِ استَقرَضَكَ في حالِ غِناكَ ، لِيَجعَلَ قَضاءَهُ لكَ في يَومِ عُسرَتِكَ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :على بابِ الجَنّةِ مَكتوبٌ : القَرضُ بثَمانيةَ عَشرَ ، والصَّدَقةُ بعَشرَةٍ ، وذلكَ أنّ القَرضَ لا يكونُ إلّا في يدِ المُحتاجِ ، والصَّدَقةُ ربّما وَقَعَت في يَدِ غَيرِ مُحتاجٍ . (8)

عنه عليه السلام :لَأن اُقرِضَ قَرضا أحَبُّ إلَيَّ مِن أن أصِلَ بمِثلِهِ . (9)

1526 _ الحَثُّ عَلى إنظارِ المُعسِرِالكتاب :(وَإِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسَرَةٍ وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ) . (10)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن أنظَرَ مُعسِرا أظَلَّهُ اللّهُ بظِلِّهِ يَومَ لا ظِلَّ إلّا ظلُّهُ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :اتَّقُوا دَعوَةَ المُعسِرِ . (12)

عنه صلى الله عليه و آله :كما لا يَحِلُّ لِغَريمِكَ أن يَمطُلَكَ وهُو مُوسِرٌ ، فكذلكَ لا يَحِلُّ لكَ أن تُعسِرَهُ إذا عَلِمتَ أ نّهُ مُعسِرٌ . (13)

(انظر) الدين : باب 751 .

.


1- .الحديد : 11.
2- .ثواب الأعمال : 341/1
3- .ثواب الأعمال : 166/1.
4- .كنز العمّال : 15398.
5- .الأمالي للصدوق : 516/707 .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 90
7- .نهج البلاغة : الكتاب 31.
8- .بحار الأنوار : 103/138/2.
9- .ثواب الأعمال : 167/4.
10- .البقرة : 280.
11- .الكافي : 8/9/1.
12- .كنز العمّال : 15424.
13- .ثواب الأعمال : 167/5.

ص: 1017

وام دادن (القَ_رض)

الإقتصاد

330 الإقتصاد1527 _ الحَثُّ عَلى الاقتِصادِ فِي المَعِيشَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الاقتِصادُ فِي النَّفَقةِ نِصفُ المَعيشَةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن نَفَقةٍ أحَبَّ إلَى اللّهِ مِن نَفَقهِ قَصدٍ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :الاقتِصادُ وحُسنُ السَّمتِ والهَدْيُالصالِحُ جُزءٌ مِن بِضعٍ وعِشرينَ جُزءا مِن النُّبوَّةِ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن تَحَرَّى القَصدَ خَفَّت علَيهِ المُؤَنُ . (4)

عنه عليه السلام :مَن صَحِبَ الاقتِصادَ دامَت صُحبَهُ الغِنى لَهُ ، وجَبَرَ الاقتِصادُ فَقرَهُ وخَللَهُ . (5)

عنه عليه السلام :مَنِ اقتَصَدَ فِي الغِنى والفَقرِ فقدِ استَعَدَّ لِنَوائبِ الدَّهرِ . (6)

عنه عليه السلام_ في وصيَّتِهِ لابنِهِ الحسنِ عليه السلام عندَوفاتِهِ _: اقتَصِد يا بُنَيَّ في مَعِيشَتِكَ . (7)

عنه عليه السلام :المؤمنُ سِيرَتُهُ القَصدُ، وسُنَّتُهُ الرُّشدُ. (8)

1528 _ دُورُ الاقتِصادِ فِي الغِنىرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَنِ اقتَصَدَ أغناهُ اللّهُ . (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الاقتِصادُ بُلغَةٌ . (10)

عنه عليه السلام :الاقتِصادُ يُنمي القليلَ ، الإسرافُ يُفني الجَزيلَ . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ضَمِنتُ لِمَنِ اقتَصَدَ أن لا يَفتَقِرَ . (12)

.


1- .كنز العمّال : 5434.
2- .بحار الأنوار : 76 / 269 / 17.
3- .تنبيه الخواطر : 1 / 167.
4- .بحار الأنوار : 71/342/15.
5- .غرر الحكم : 9165
6- .غرر الحكم : 9048.
7- .الأمالي للطوسي : 8/8.
8- .غرر الحكم : 1501.
9- .تنبيه الخواطر : 1/167.
10- .بحار الأنوار : 78/10/67 .
11- .غرر الحكم : 334 ، 335.
12- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/64/1721.

ص: 1019

اقتصاد در معيشت (الإقتصاد)

القِصاص

331 القِصاص1529 _ تَشرِيعُ القِصاصِ وَفائِدَتُهُالكتاب :(وَلَكُم فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ) . (1)

(الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ ما اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ) . (2)

(وَكَتَبْنا عَلَيْهِمْ فِيها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ والأَنْفَ بِالأَنْفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ والسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصاصٌ فَمَنَ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُول_ئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ) . (3)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا أيُّها الناسُ ، إنّما أنا بَشَرٌمِثلُكُم ، ولَعلّهُ أن يكونَ قد قَرُبَ مِنّي خُفوفٌ مِن بينِ أظهُرِكُم ، فَمَن كُنتُ أصَبتُ مِن عِرضِهِ أو مِن شَعرِهِ أو مِن بَشَرِهِ أو مِن مالِهِ شَيئا ، هذا عِرضُ مُحمّدٍ وشَعرُهُ وبَشَرُهُ ومالُهُ فَلْيَقُمْ فَلْيَقتَصَّ ! ولا يَقولَنَّ أحَدٌ مِنكُم : إنّي أتَخَوَّفُ مِن مُحمّدٍ العَداوَةَ والشَّحناءَ ، ألا وإنّهُما لَيسَتا مِن طَبِيعَتي ولَيسَتا مِن خُلُقي . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :فَرَضَ اللّهُ الإيمانَ تَطهيرا مِن الشِّركِ ... والقِصاصَ حَقنا للدِّماءِ . (5)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أيُّها الناسُ ، أحيُوا القِصاصَ وأحيُوا الحَقَّ ولا تَفَرَّقُوا ، وأسلِموا وسَلِّموا تَسلَموا . (6)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى: «ولَكُم في القِصاصِ حَياةٌ» _: لأنَّ مَن هَمَّ بالقَتلِ فَعَرَفَ أ نّهُ يُقتَصُّ مِنهُ فكَفَّ لِذلكَ عنِ القَتلِ كانَ حَياةً لِلّذي (كانَ) هَمَّ بقَتلِهِ ، وحَياةً لهذا الجاني الذي أرادَ أن يَقتُلَ ، وحَياةً لغَيرِهِما مِن الناسِ إذا عَلِموا أنَّ القِصاصَ واجِبٌ لا يَجرؤونَ علَى القَتلِ مَخافَةَ القِصاصِ . (7)

1530 _ العَفوُ عَنِ القِصاصِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن عَفا عَن دَمٍ لم يَكُن لَهُ ثَوابٌ إلّا الجَنّةُ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن رَجُلٍ مُسلمٍ يُصابُ بشَيءٍ في جَسَدِهِ فَيَتَصَدَّقُ بهِ إلّا رَفَعَهُ اللّهُ بهِ دَرجَةً وحَطَّ عَنهُ بهِ خَطيئةً . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لمّا سُئلَ عن قَولِ اللّهِعَزَّوجلَّ : «فَمَنْ تَصَدَّقَ بهِ فَهُوَ كفّارَةٌ لَهُ» _: يُكَفَّرُ عَنهُ مِن ذُنوبِهِ بِقَدرِ ما عَفا . (10)

(انظر) عنوان 284 «العفو» .

.


1- .البقرة : 179.
2- .البقرة : 194.
3- .المائدة : 45.
4- .كنز العمّال : 39831.
5- .نهج البلاغة : الحكمة 252.
6- .الأمالي للمفيد : ص 53 ح 15 .
7- .التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : 595/354 .
8- .كنز العمّال : 39854
9- .كنز العمّال : 39850.
10- .الكافي : 7/358/1.

ص: 1021

قصاص (القِصاص)

القضاء والقدر

332 القضاء والقدر1531 _ القَضاءُ وَالقَدَرُالكتاب :(قُلْ لَنْ يُصِيبَنا إِلَا ما كَتَبَ اللّهُ لَنا هُوَ مَوْلَانا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ) . (1)

(وَلكِنْ لِيَقْضِيَ اللّهُ أمْرا كانَ مَفْعُولاً) . (2)

(إِنَّا كُلَّ شَيءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ) . (3)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :وكُلُّ شيءٍ بِقَدَرٍ حتَّى العَجزُ والكَيسُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :لو دَعا لك إسرافيلُ وجِبريلُ وميكائيلُ وحَمَلةُ العَرشِ وأنا فيهِم ما تَزَوَّجتَ إلّا المرأةَ التي كُتِبَت لكَ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في تَحميدِ اللّهِ سبحانَهُ _: أحمَدُهُ إلى نفسِهِ كما استَحمَدَ إلى خَلقِهِ ،وجَعَلَ لكُلِّ شيءٍ قَدرا ، ولِكُلِّ قَدرٍ أجَلاً ، ولكُلِّ أجَلٍ كتابا . (6)

عنه عليه السلام :القَدَرُ سِرٌّ مِن سِرِّ اللّهِ ، وسِترٌ مِن سِترِاللّهِ وحِرزٌ مِن حِرزِ اللّهِ مَرفوعٌ في حِجابِ اللّهِ ، مَطوِيٌّ عَن خَلقِ اللّهِ . (7)

عنه عليه السلام_ وقد سَألَهُ رجُلٌ عنِ القَدَرِ _: بَحرٌعَميقٌ فلا تَلِجْهُ . قالَ : يا أميرَ المؤمنينَ ، أخبِرنا عنِ القَدَرِ . قالَ : سِرُّ اللّهِ فلا تَتَكَلَّفْهُ . قالَ : يا أميرَ المؤمنينَ ، أخبِرْنا عنِ القَدَرِ . قالَ : أما إذ أبَيتَ فإنّهُ أمرٌ بَينَ أمرَينِ لا جَبرَ ولا تَفويضَ . (8)

عنه عليه السلام :يَغلِبُ المِقدارُ علَى التَّقديرِ ، حتّى تكونَ الآفَةُ في التَّدبيرِ . (9)

عنه عليه السلام :تَذِلُّ الاُمورُ للمَقاديرِ حتّى يكونَ الحَتفُ في التَّدبيرِ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ القَضاءَ والقَدَرَ خَلقانِ مِن خَلقِ اللّهِ ، واللّهُ يَزيدُ في الخَلقِ ما يَشاءُ . (11)

عنه عليه السلام :إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ وجَمَعَ اللّهُ الخَلائقَ سَألَهُم عمّا عَهِدَ إلَيهِم ولم يَسألْهُم عَمّا قَضى علَيهِم . (12)

عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ إذا أرادَ شيئا قَدَّرَهُ ، فإذا قَدَّرَهُ قَضاهُ ، فإذا قَضاهُ أمضاهُ . (13)

الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :المَقاديرُ تُريكَ ما لَم يَخطُرْبِبالِكَ . (14)

1532 _ كِتابَةُ القَضاءِ وَالقَدَرِ عَلَى الإنسانِ فِي الرَّحِمِالإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في خِلقَةِ الإنسانِ في الرَّحِمِ _: إذا كَمُلَ أربَعةُ أشهُرٍ بَعَثَ اللّهُ مَلَكَينِ خَلّاقَينِ، فيَقولانِ: يا ربِّ ما تَخلُقُ، ذَكَرا أو اُنثى ؟ فَيُؤمَرانِ ، فيَقولانِ : يا ربِّ ، شَقِيّا أو سَعيدا ؟ فيُؤمَرانِ ، فيقولانِ : يا رَبِّ ، ما أجَلُهُ وما رِزقُهُ وكلُّ شيءٍ مِن حالِهِ _ وعَدَّدَ مِن ذلك أشياءَ _ ؟ ويَكتُبانِ المِيثاقَ بينَ عَينَيهِ . (15)

.


1- .التوبة : 51.
2- .الأنفال : 42.
3- .القمر : 49 .
4- .كنز العمّال : 499
5- .كنز العمّال : 501 .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 183 .
7- .التوحيد : 383 / 32 .
8- .كنزالعمّال : 1567 .
9- .نهج البلاغة : الحكمة 459
10- .نهج البلاغة : الحكمة 16 .
11- .التوحيد : 364/1.
12- .الدّرة الباهرة : 33.
13- .بحار الأنوار : 5/121/64.
14- .أعلام الدين : 311 .
15- .الكافي : 6/13/3.

ص: 1023

قضا و قدر (القضاء والقدر)

القضاء

ابن نُباتَة :إنّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام عَدَلَ مِن عِندِ حائطٍ مائلٍ إلى حائطٍ آخَرَ ، فقيلَ لَهُ : يا أميرَ المؤمنينَ ، تَفِرُّ مِن قَضاءِ اللّهِ ؟ ! قالَ : أفِرُّ مِن قَضاءِ اللّهِ إلى قَدَرِ اللّهِ عَزَّوجلَّ . (1)

333 القضاء1536 _ أهَمِّيَّةُ موقِعِ القَضاءِالكتاب :(يا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ) . (2)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لِشُرَيحٍ _: يا شُرَيحُ ، قدجَلَستَ مَجلِسا لا يَجلِسُهُ إلّا نَبيٌّ أو وَصيُّ نَبيٍّ أو شَقيٌّ . (3)

عنه عليه السلام_ مِن كتابٍ كَتَبَهُ للأشتَرِ لَمّا وَلّاهُ على مِصرَ _: ثُمّ اختَرْ لِلحُكمِ بينَ الناسِ أفضَلَ رَعِيَّتِكَ في نَفسِكَ ، ممَّن لا تَضيقُ بهِ الاُمورُ ، ولا تُمَحِّكُهُ الخُصومُ ، ولا يَتَمادى في الزَّلَّةِ ، ولايَحصَرُ مِنَ الفَيءِ إلَى الحَقِّ إذا عَرَفَهُ ، ولا تُشرِفُ نَفسُهُ على طَمَعٍ ، ولا يَكتَفي بأدنى فَهمٍ دونَ أقصاهُ ، وأوقَفَهُم في الشُّبُهاتِ ، وآخَذَهُم بالحُجَجِ وأقَلَّهُم تَبَرُّما بمُراجَعَةِ الخَصمِ ، وأصبَرَهُم على تَكشُّفِ الاُمورِ ، وأصرَمَهُم عِند اتِّضاحِ الحُكمِ ، مِمّن لا يَزدَهيهِ إطراءٌ ، ولا يَستَميلُهُ إغراءٌ ، واُولئكَ قَليلٌ ، ثُمّ أكثِر تَعاهُدَ (تَعهُّدَ) قَضائهِ . (4)

.


1- .بحار الأنوار : 41 / 2 / 3 .
2- .ص : 26.
3- .الكافي : 7/406/2 .
4- .نهج البلاغة : الكتاب 53.

ص: 1027

داورى (القضاء)

القل_ب

334 القل_ب1546 _ القَلبُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ للّهِ تعالى في الأرضِ أوانِيَ ،ألا وهِي القُلوبُ ، فَأحَبُّها إلَى اللّهِ ، أرَقُّها وأصفاها وأصلَبُها ؛ أرقُّها للإخوانِ، وأصفاها مِن الذُّنوبِ ، وأصلَبُها في ذاتِ اللّهِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ تباركَ وتعالى لا يَنظُرُ إلى صُوَرِكُم ولا إلى أموالِكُم ولكنْ يَنظُرُ إلى قُلوبِكُم وأعمالِكُم . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :القلبُ مُصحَفُ البَصَرِ . (3)

عنه عليه السلام :إنَّ هذهِ القُلوبَ أوعِيَةٌ ، فخَيرُهاأوعاها . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَوضِعُ العَقلِ الدِّماغُ ،والقَسوَةُ والرِّقَّةُ في القلبِ . (5)

عنه عليه السلام :إنَّ مَنزِلَةَ القلبِ مِن الجَسَدِ بمَنزِلَهِ الإمامِ مِن الناسِ . (6)

الإمامُ الجوادُ عليه السلام :القَصدُ إلَى اللّهِ تعالى بالقُلوبِ أبلَغُ مِن إتعابِ الجَوارحِ بالأعمالِ . (7)

1547 _ سَلامةُ القَلبِالكتاب :(وَلَا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ * يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مالٌ وَلا بَنُونَ * إِلَا مَنْ أَتَى اللّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ) . (8)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «إلّا مَن أتَى اللّهَ بِقَلبٍ سَليمٍ» _: القَلبُ السَّليمُ الذي يَلقَى رَبَّهُ ، وليسَ فيهِ أحَدٌ سِواهُ ، وكُلُّ قَلبٍ فيهِ شِركٌ أو شَكٌّ فهُو ساقِطٌ . (9)

عنه عليه السلام_ أيضا _: هُو القَلبُ الذي سَلِمَ مِن حُبِّ الدنيا . (10)

عيسى عليه السلام :القُلوبُ ما لم تَخرِقْها الشَّهَواتُ ويُدَنِّسْها الطَّمَعُ ويُقْسِها النَّعيمُ فَسوفَ تَكونُ أوعيَةً للحِكمَةِ . (11)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يَسلَمُ لكَ قَلبُكَ حتّى تُحِبَّ للمُؤمنينَ ما تُحِبُّ لنفسِكَ . (12)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :أسلَمُ القُلوبِ ما طَهُرَمِن الشُّبُهاتِ . (13)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا عِلمَ كَطَلَبِ السَّلامَةِ ،ولا سَلامَةَ كسَلامَةِ القَلبِ . (14)

1548 _ عَينُ القَلبِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لولا أنَّ الشَّياطينَ يَحومُونَ على قُلوبِ بَني آدَمَ لَنَظَرُوا إلَى المَلَكوتِ . (15)

.


1- .كنز العمّال : 1225.
2- .الأمالي للطوسي : 536/1162.
3- .نهج البلاغة : الحكمة 409
4- .نهج البلاغة : الحكمة 147 .
5- .تحف العقول : 371.
6- .علل الشرائع : 109/8.
7- .الدّرة الباهرة : 39.
8- .الشعراء : 87 _ 89.
9- .الكافي : 2/16/5.
10- .مجمع البيان : 7/305 .
11- .تحف العقول : 504.
12- .بحار الأنوار : 78/8/64.
13- .تحف العقول : 235.
14- .بحارالأنوار: 78/164/1.
15- .بحار الأنوار : 70/59/39.

ص: 1035

دل (القل_ب)

التَّقليد

عنه صلى الله عليه و آله :عَوِّدُوا قُلوبَكُمُ الرِّقَّةَ ، وأكثِرُوا مِن التَّفَكُّرِ والبُكاءِ مِن خَشيَةِ اللّهِ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ وقد رُئيَ علَيهِ إزارٌ خَلَقٌ مَرقوعٌ فقيلَ لَهُ في ذلكَ _: يَخشَعُ لَهُ القَلبُ ، وتَذِلُّ بهِ النفسُ ، ويَقتَدي بهِ المُؤمنونَ . (2)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :تَعَرَّضْ لِرِقَّةِ القَلبِ بكَثرَهِ الذِّكرِ فيالخَلَواتِ . (3)

(انظر) عنوان 47 «البكاء» .

1560 _ ما يَجلِي القَلبَكنز العمّال :قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنّ هذهِ القُلوبَ تَصدَأُ كما يَصدأُ الحَديدُ إذا أصابَهُ الماءُ . قيلَ : وما جَلاؤها ؟ قالَ : كَثرَةُ ذِكرِ المَوتِ، وتِلاوَةِ القرآنِ . (4)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :جَلاءُ هذهِ القُلوبِ ذِكرُ اللّهِوتِلاوَةُ القرآنِ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أحْيِ قَلبَكَ بالمَوعِظَةِ ... ونَوِّرْهُ بالحِكمَةِ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ للقُلوبِ صَداءً كصَداءِ النُّحاسِ ، فاجلُوها بالاستِغفارِ . (7)

335 التَّقليد1561 _ التَّقليدُ المَذمومُالكتاب :(وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلَى ما أَنْزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آبَاءَنا أَوَلَوْ كانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئا وَلَا يَهْتَدُونَ) . (8)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «اتَّخَذُواأحْبارَهُم ورُهْبانَهُم أربابا مِن دُونِ اللّهِ» _: واللّهِ ما صَلَّوا لَهُم ولا صامُوا ، ولكنَّهُم أحَلُّوا لَهُم حَراما ، وحَرَّموا علَيهِم حَلالاً فاتَّبَعُوهُم . (9)

عنه عليه السلام_ لِرجُلٍ مِن أصحابِهِ _: لا تَكونَنَ إمَّعةً ، تقولُ : أنا مَع الناسِ وأنا كَواحِدٍ مِن الناسِ ! (10)

(انظر) الناس : باب 1775 .

1562 _ مَن يَجوزُ تَقليدُهُالإمامُ العسكريُّ عليه السلام_ بَعدَ تَقبِيحِ تَقلِيدِ عَوامِ اليَهودِ لِعُلَماءِ الفَسَقَةِ _: فَمَن قَلَّدَ مِن عَوامِّنا مِثلَ هؤلاءِ الفُقَهاءِ فَهُم مِثلُ اليَهودِ الذينَ ذَمَّهُمُ اللّهُ بالتَّقليدِ لِفَسَقَةِ فُقَهائهِم . فَأمّا مَن كانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدينِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِيعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن يُقَلِّدُوهُ ، وذلكَ لا يكونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّيعَةِ لا جَميعَهُم . (11)

.


1- .أعلام الدين : 365/33.
2- .نهج البلاغة: الحكمة103.
3- .تحف العقول : 285.
4- .كنز العمّال : 42130.
5- .تنبيه الخواطر : 2/122.
6- .نهج البلاغة : الكتاب 31.
7- .عدّة الداعي : 249.
8- .المائدة : 104.
9- .المحاسن : 1/383/847 .
10- .معاني الأخبار : 266/1.
11- .الاحتجاج : 2/510/337.

ص: 1043

تقليد (التَّقليد)

القِم_ار

336 القِم_ار1563 _ النَّهيُ عَنِ القِمارِالكتاب :(يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا إنَّما الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنْصابُ وَالأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنِ ذِكْرِ اللّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُم مُنْتَهُونَ). (1)

الحديث :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لمّا أنزلَ اللّهُ عزّوجلّ على رسولِ اللّه صلى الله عليه و آله : «انّما الخَمرُ والمَيسِرُ» قيلَ: يا رسولَ اللّهِ، مَا المَيسِرُ؟ قال: كُلُّ ما تُقُومِرَ بهِ حتَّى الكِعابُ والجَوزُ . قيلَ : فما الأنصابُ ؟ قالَ : ما ذَبَحُوهُ لآِلِهَتِهم . قيلَ : فما الأزلامُ ؟ قالَ : قِداحُهُم التي يَستَقسِمُونَ بها . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كُلُّ ما ألهى عن ذِكرِ اللّهِ فهُومِن المَيسِرِ . (3)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ ل_مّا سُ_ئلَ ع_نِ الل_عبِ بالشَّطرَنجِ _: إنّ المُؤمِنَ لَمَشغولٌ عنِ اللَّعِبِ . (4)

.


1- .المائدة: 90 و 91.
2- .الكافي : 5/123/2 .
3- .الأمالي للطوسي : 336/681.
4- .الخصال : 26/92.

ص: 1045

قمار (القِم_ار)

القَناع_ة

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «ولا تَأْكُلُواأموالَكُم بَينَكُم بالباطِلِ» (1) _: كانَت قُرَيشٌ تُقامِرُ الرجُلَ بأهلِهِ ومالِهِ، فَنَهاهُمُ اللّهُ عَزَّوجلَّ عَن ذلكَ . (2)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :أنّهُ [الإمامَ زينَ العابدينَ عليه السلام ]كانَ يَنْهى عَنِ الجَوزِ الذي يَجيءُ بهِ الصِّبيانُ مِن القِمارِ أنْ يُؤكَلَ ، وقالَ : هُو السُّحتُ . (3)

337 القَناع_ة1564 _ فَضلُ القَناعَةِبحار الأنوار :أوحَى اللّهُ تعالى إلى داوودَ عليه السلام :وَضَعتُ الغِنى في القَناعَةِ وهُم يَطلُبُونَهُ في كَثرَةِ المالِ فلا يَجِدُونَهُ . (4)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :القَناعَةُ مالٌ لا يَنفَدُ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لمّا سُئلَ عن قولِهِ تعالى : «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبةً» _: هِي القَناعَةُ . (6)

عنه عليه السلام :أشكَرُ الناسِ أقنَعُهُم ، وأكفَرُهُم لِلنِّعَمِ أجشَعُهُم . (7)

عنه عليه السلام :طَلَبتُ الغِنى فما وَجَدتُ إلّا بالقَناعَةِ ، علَيكُم بالقَناعَةِ تَستَغنُوا . (8)

عنه عليه السلام :لا كَنزَ أغنى مِن القَناعَةِ . (9)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :اعلمْ أنَّ مُروَّةَ القَناعَهِ والرِّضا أكثرُ مِن مُرُوّةِ الإعطاءِ . (10)

1565 _ ما يورِثُ القَناعَةَالإمامُ عليٌّ عليه السلام :على قَدرِ العِفَّةِ تكونُ القَناعَةُ. (11)

عنه عليه السلام :مَن عَقلَ قَنِعَ . (12)

.


1- .البقرة : 188 .
2- .الكافي : 5/122/1.
3- .تفسير العيّاشيّ : 1/322/116 .
4- .بحار الأنوار: 78/453/21.
5- .كنز العمّال : 7080.
6- .نهج البلاغة : الحكمة 229.
7- .بحار الأنوار : 77/422/40
8- .بحار الأنوار : 69/399/91.
9- .نهج البلاغة : الحكمة 371.
10- .بحار الأنوار : 78/111/6.
11- .غرر الحكم : 6179
12- .غرر الحكم : 7724.

ص: 1047

قناعت (القَناع_ة)

« ك »

الكِبر

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :اُنظُرْ إلى مَن هُو دُونَكَ في المَقدُرَةِ ولا تَنظُرْ إلى مَن هو فَوقَكَ في المَقدُرَةِ ، فإنّ ذلكَ أقنَعُ لكَ بما قُسِمَ لكَ . (1)

1566 _ ثَمَرَةُ القَناعَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اِقنَعْ بما اُوتِيتَهُ يَخِفَّ علَيكَ الحِسابُ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أعوَنُ شيءٍ على صَلاحِ النَّفسِ القَناعَةُ . (3)

عنه عليه السلام :مَن قَنِعَ لم يَغتَمَّ . (4)

عنه عليه السلام :بالقَناعَةِ يكونُ العِزُّ . (5)

عنه عليه السلام :أنعَمُ الناسِ عَيشا مَن مَنَحَهُ اللّهُسُبحانَهُ القَناعَةَ وأصلَحَ لَهُ زَوجَهُ . (6)

الإمامُ الحسينُ عليه السلام :القُنوعُ راحَةُ الأبدانِ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن رَضِيَ مِن اللّهِ بِاليَسيرِمِن المَعاشِ رَضِيَ اللّهُ مِنهُ بِاليَسيرِ مِن العَمَلِ . (8)

1567 _ مَن لَم يُقنِعْهُ اليَسيرُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن لم يُقنِعْهُ اليسيرُ لم يَنفَعْهُ الكَثيرُ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :اقنَعْ بما قَسَمَ اللّهُ لكَ ولا تَنظُرْ إلى ما عِندَ غيرِكَ ولا تَتَمَنَّ ما لَستَ نائلَهُ ؛ فإنّهُ مَن قَنِعَ شَبِعَ ومَن لم يَقنَعْ لم يَشبَعْ ، وخُذْ حَظَّكَ مِن آخِرَتِكَ . (10)

338 الكِبر1568 _ التَّحذِيرُ مِنَ الكِبرِالكتاب :(فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ * إِلَا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكانَ مِنَ الْكافِرينَ) . (11)

(قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ) . (12)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :فاعتَبِرُوا بما كانَ مِن فِعلِ اللّهِ بإبليسَ، إذ أحبَطَ عَمَلَهُ الطَّويلَ وجَهدَهُ الجَهيدَ ... عن كِبْرِ ساعَةٍ واحِدَةٍ ! فمَن ذا بَعدَ إبليسَ يَسلَمُ علَى اللّهِ بمثلِ مَعصيَتِهِ ؟! (13)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :ما دَخَلَ قَلبَ امرِئٍ شيءٌمِن الكِبرِ إلّا نَقَصَ مِن عَقلِهِ مِثلُ ما دَخَلَهُ مِن ذلكَ ، قَلَّ ذلكَ أو كَثُرَ . (14)

الإمامُ الصّادق عليه السلام :مَن بَرِئَ مِن الكِبرِ نالَ الكَرامَةَ . (15)

عنه عليه السلام :الكِبرُ رِداءُ اللّهِ ، فَمَن نازَعَ اللّهَ شيئامِن ذلكَ أكَبَّهُ اللّهُ في النّارِ . (16)

.


1- .الكافي : 8/244/338.
2- .بحار الأنوار : 77/187/37.
3- .غرر الحكم : 3191
4- .غرر الحكم : 7771
5- .غرر الحكم : 4244
6- .غرر الحكم : 3295.
7- .بحار الأنوار : 78/128/11.
8- .الكافي : 2/138/3.
9- .بحار الأنوار : 78/71/33.
10- .الكافي : 8/243/337.
11- .ص : 73 ، 74.
12- .الأعراف : 13.
13- .نهج البلاغة : الخطبة 192.
14- .بحار الأنوار : 78/186/16
15- .بحار الأنوار : 78/229/5
16- .بحار الأنوار : 73/215/5 .

ص: 1049

تكبّر (الكِبر)

الكتاب

339 الكتاب1574 _ الكِتابُالكتاب :(ن وَالْقَلَمِ وَما يَسْطُرُونَ) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الكُتُبُ بَساتِينُ العُلَماءِ . (2)

عنه عليه السلام :نِعمَ المُحَدِّثُ الكتابُ . (3)

عنه عليه السلام :مَن تَسَلّى بالكُتبِ لم تفُتْهُ سَلوَةٌ . (4)

1575 _ الكِتابَةُ وَشخصِيَّةُ الكاتِبِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :رَسولُكَ تَرجُمانُ عَقلِكَ ، وكِتابُكَ أبلَغُ ما يَنطِقُ عَنكَ . (5)

عنه عليه السلام :كِتابُ الرَّجُلِ عُنوانُ عَقلِهِ وبُرهانُ فَضلِهِ. (6)

عنه عليه السلام :عُقولُ الفُضَلاءِ في أطرافِ أقلامِها . (7)

1576 _ الحَثُّ عَلى كِتابَةِ العِلمِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قَيِّدُوا العِلمَ بالكِتابِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :اكتُبُوا العِلمَ قبلَ ذَهابِ العُلَماءِ،وإنّما ذَهابُ العِلمِ بِمَوتِ العُلَماءِ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :اكتُبُوا ؛ فإنّكُم لا تَحفَظُونَ حتّى تَكتُبوا . (10)

عنه عليه السلام :القَلبُ يَتَّكِلُ علَى الكِتابَةِ . (11)

1577 _ ثَوابُ التَّأليفِ وَالكِتابَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المؤمنُ إذا ماتَ وتَرَكَ وَرَقهً واحِدَةً علَيها عِلمٌ تَكونُ تِلكَ الوَرَقةُ يَومَ القِيامَةِ سِترا فيما بَينَهُ وبَينَ النّارِ ، وأعطاهُ اللّهُ تباركَ وتعالى بكُلِّ حَرفٍ مَكتوبٍ علَيها مَدينَةً أوسَعَ مِن الدُّنيا سَبعَ مَرّاتٍ . (12)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن كَتَبَ عَنِّي عِلما أو حَديثا لم يَزَلْ يُكتَبْ لَهُ الأجرُ ما بَقِيَ ذلكَ العِلمُ والحَديثُ . (13)

1578 _ أدَبُ الكِتابَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ مِفتاحُ كلِّ كِتابٍ . (14)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا تَدَعْ بسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ وإن كانَ بعدَهُ شِعرٌ . (15)

1579 _ المُكاتَبَةُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :رَدُّ جَوابِ الكتابِ حَقٌ كَرَدِّ السَّلامِ. (16)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :التَّواصُلُ بينَ الإخوانِ فيالحَضَرِ التَّزاوُرُ ، والتَّواصُلُ في السَّفَرِ المُكاتَبةُ. (17)

عنه عليه السلام :رَدُّ جَوابِ الكتابِ واجِبٌ كَوُجوبِ رَدِّ السَّلامِ . (18)

.


1- .القلم : 1.
2- .غرر الحكم : 991
3- .غرر الحكم : 9948
4- .غرر الحكم : 8126.
5- .نهج البلاغة : الحكمة 301.
6- .غرر الحكم : 7260
7- .غرر الحكم : 6339.
8- .كنز العمّال : 29332
9- .كنز العمّال : 28733.
10- .الكافي : 1/52/9
11- .الكافي : 1/52/8 .
12- .الأمالي للصدوق : 91/64 .
13- .كنز العمّال : 28951.
14- .الدّرّ المنثور : 1/27.
15- .الكافي : 2/672/1.
16- .كنز العمّال : 29294.
17- .تحف العقول : 358.
18- .الكافي : 2/670/2.

ص: 1055

كتاب و نوشته (الكتاب)

الكِتمان

340 الكِتمان1580 _ التَّأكيدُ عَلى كِتمانِ الأسرارِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الصَّمتُ حُكمٌ، والسُّكوتُ سَلامَةٌ ، والكِتمانُ طَرفٌ مِن السَّعادَةِ . (1)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :وَدِدتُ واللّهِ أنّي افتَدَيتُ خَصلَتَينِ في الشِّيعَةِ لنا بِبَعْضِ لَحمِ ساعِدي : النَّزَقُ (2) وقِلَّةُ الكِتمانِ . (3)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :واللّهِ ، إنَّ أحَبَّ أصحابِي إلَيَّ أورَعُهُم وأفقَهُهُم وأكتَمُهُم لِحَديثِنا . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ أمرَنا مَستورٌ مُقنَّعٌ بالمِيثاقِ، فمَن هَتَكَ علَينا أذلَّهُ اللّهُ . (5)

عنه عليه السلام :كِتمانُ سِرِّنا جِهادٌ في سبيلِ اللّهِ . (6)

عنه عليه السلام :مَن أذاعَ علَينا حَديثَنا فهُو بمَنزِلَهِ مَن جَحَدَنا حَقَّنا . (7)

عنه عليه السلام :ما قَتَلَنا مَن أذاعَ حَديثَنا قَتلَ خَطَأٍولكنْ قَتَلَنا قَتلَ عَمدٍ . (8)

عنه عليه السلام :مُذيعُ السِّرِّ شاكٌّ ، وقائلُهُ عندَ غيرِأهلِهِ كافِرٌ . (9)

عنه عليه السلام_ في قولِهِ تعالى : «ذلكَ بأنّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بآياتِ اللّهِ ويَقْتُلونَ النَبيِّينَ بغَيرِ الحَقِّ» _: واللّهِ ما قَتَلُوهُم بأيديهِم ولا ضَرَبُوهُم بأسيافِهِم ، ولكنَّهُم سَمِعُوا أحاديثَهُم فَأذاعُوها ، فَاُخِذُوا علَيها فقُتِلُوا . (10)

المحاسن عن أبي بَصيرٍ:سَألتُ أبا عبدِ اللّه عليه السلام عن حَديثٍ كثيرٍ ، فقالَ : هَل كَتَمتَ علَيَّ شيئا قَطُّ ؟ فَبَقِيتُ أتَذَكَّرُ ، فلَمّا رَأى ما بي قالَ : أمّا ما حَدَّثتَ بهِ أصحابَكَ فلا بأسَ ، إنّما الإذاعَةُ أن تُحَدِّثَ بهِ غيرَ أصحابِكَ . (11)

(انظر) عنوان 412 «التقية» .

1581 _ مَدحُ العَبدِ الكَتومِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :طوبى لِكُلِّ عَبدٍ نُومَةٍ ، عَرَفَ النّاسَ ولم يَعرِفْهُ النّاسُ ، عَرَفَهُ اللّهُ برِضوانٍ ، اُولئكَ مَصابيحُ الهُدى ، يَكشِفُ اللّهُ عَنهُم كُلَّ فِتنَةٍ مُظلِمَةٍ ، سَيُدخِلُهُم اللّهُ في رَحمَةٍ مِنهُ ، ليسَ اُولئكَ بالمَذاييعِ البُذُرِ ولا الجُفاةِ المُرائينَ . (12)

معاني الأخبار :قال عليٌّ عليه السلام : إنَّ بَعدِي فِتَنامُظلِمَةً عَمياءَ مُشَكِّكةً ، لا يَبقى فيها إلّا النُّومَةُ . قيلَ : وما النُّومَةُ يا أميرَ المؤمنينَ ؟ قالَ : الذي لا يَدري النّاسُ ما في نفسِهِ . (13)

.


1- .تحف العقول : 223.
2- .النَّزَق : الخِفّة و الطَّيش . (لسان العرب : 10/352).
3- .الكافي : 2/221/1
4- .الكافي : 2/223/7
5- .الكافي : 2/226/15.
6- .بحار الأنوار : 75/70/7.
7- .الكافي : 2/370/2
8- .الكافي : 2/370/4
9- .الكافي : 2/371/10
10- .الكافي : 2/371/6.
11- .المحاسن : 1/403/910.
12- .حلية الأولياء : 1/76 ، وانظر الكافي : 2/225/12.
13- .معاني الأخبار : 166/1.

ص: 1057

راز دارى (الكِتمان)

الكذب

341 الكذب1582 _ ذَمُّ الكِذبِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أربَى الرِّبا الكذبُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا كَذَبَ العَبدُ كِذبَةً تَباعَدَ المَلَكُ مِنهُ مَسيرَةَ مِيلٍ مِن نَتْنِ ما جاءَ بهِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ الكذبَ بابٌ مِن أبوابِ النِّفاقِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَكذِبُ الكاذِبُ إلّا مِن مَهانَةِ نفسِهِ، وأصلُ السُّخريَةِ الطُّمأنينَةُ إلى أهلِ الكذبِ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الصِّدقُ أمانَةٌ، والكذبُ خِيانَةٌ . (5)

عنه عليه السلام :شَرُّ القَولِ الكذبُ . (6)

عنه عليه السلام :(عَلامَةُ) الإيمانِ أن تُؤثِرَ الصِّدقَ حَيثُ يَضُرُّكَ علَى الكذبِ حَيثُ يَنفَعُكَ . (7)

عنه عليه السلام :الكاذِبُ مُهانٌ ذَليلٌ . (8)

عنه عليه السلام :لا سُوءَ أسوَأُ مِن الكذبِ . (9)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ لِهشامٍ وهُو يَعِظُهُ _: إنّ العاقِلَ لا يَكذِبُ وإن كانَ فيهِ هَواهُ . (10)

(انظر) عنوان 230 «الصدق» .

1583 _ الكِذبُ وَالإيمانُالكتاب :(إنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللّهِ وَأُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ) . (11)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :جانِبوا الكذبَ ؛ فإنّهُ مُجانِبٌ للإيمانِ ، الصادِقُ على شَفا مَنجاةٍ وكَرامَةٍ ، والكاذِبُ على شرفِ مَهواةٍ ومَهانَةٍ . (12)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ الكذبَ هُو خَرابُ الإيمانِ . (13)

بحار الأنوار عن الحسن بن محبوب :قلتُ لأبي عبد اللّه عليه السلام : يكونُ المؤمنُ بَخيلاً ؟قالَ : نَعَم ، قُلتُ : فيكونُ جَبانا ؟ قالَ : نَعَم ،قلتُ : فيكونُ كَذّابا ؟ قالَ : لا ، ولا خائنا ، ثُمّ قالَ : يُجبَلُ المؤمنُ على كُلِّ طَبيعَةٍ إلّاالخِيانَةَ والكذبَ . (14)

(انظر) الإيمان : باب 187 .

1584 _ الكِذبُ مِفتاحُ كُلِّ شَرٍّرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ الكذبَ يَهدي إلَى الفُجورِ ، وإنّ الفُجورَ يَهدي إلَى النّارِ . (15)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ عَزَّوجلَّ جَعَلَ لِلشرِّ أقفالاً ، وجَعَلَ مَفاتيحَ تِلكَ الأقفالِ الشَّرابَ، والكذبُ شَرٌّ مِن الشَّرابِ . (16)

.


1- .بحار الأنوار : 72/263/47.
2- .شرح نهج البلاغة : 6/357.
3- .كنز العمّال : 8212.
4- .بحار الأنوار : 72/262/45
5- .بحار الأنوار : 72/261/37.
6- .نهج البلاغة : الخطبة 84
7- .نهج البلاغة : الحكمة 458.
8- .غرر الحكم : 339.
9- .بحار الأنوار : 72/259/23
10- .بحار الأنوار : 78/305/1.
11- .النحل : 105.
12- .نهج البلاغة : الخطبة 86.
13- .بحار الأنوار : 72/247/8
14- .بحار الأنوار : 75/172/11 .
15- .كنز العمّال : 8217.
16- .بحار الأنوار : 72/236/3.

ص: 1059

دروغ (الكذب)

الكَرَم

342 الكَرَم1592 _ فَضلُ الكَرَمِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كَرَمُ الرجُلِ دِينُهُ . (1)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ تَعالى كريمٌ يُحِبُّ الكَرَمَ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :نِعمَ الخُلقُ التَّكرُّمُ . (3)

1593 _ أخلاقُ الكِرامِالكتاب :(وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَاما) . (4)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن كَرُمَت نفسُهُ صَغُرَتِ الدُّنيا في عَينِهِ . (5)

عنه عليه السلام :مِن الكَرَمِ الوَفاءُ بالذِّمَمِ . (6)

عنه عليه السلام :الكريمُ مَن أكرَمَ عَن ذُلِّ النّارِ وَجهَهُ . (7)

عنه عليه السلام :الكريمُ يَتَغافَلُ ويَنخَدِعُ . (8)

عنه عليه السلام :الكريمُ إذا وَعَدَ وَفى ، وإذا تَوَعَّدَ عَفا . (9)

عنه عليه السلام :النَّصيحَةُ مِن أخلاقِ الكِرامِ ، الغِشُّ مِن أخلاقِ اللِّئامِ . (10)

عنه عليه السلام :المُبادَرَةُ إلَى العَفوِ مِن أخلاقِ الكِرامِ ، المُبادَرَةُ إلَى الانتِقامِ مِن شِيَمِ اللِّئامِ . (11)

عنه عليه السلام :لِلكِرامِ فَضيلَةُ المُبادَرَةِ إلى فِعلِ المَعروفِ وإسداءِ الصَّنائعِ . (12)

عنه عليه السلام :سُنَّةُ الكِرامِ الجُودُ . (13)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :أمّا الكَرَمُ فالتَّبرُّعُ بالمَعروفِ والإعطاءُ قَبلَ السُّؤالِ . (14)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إنّ الكريمَ يَبتَهِجُ بفَضلِهِ ، واللَّئيمَ يَفتَخِرُ بمُلكِهِ . (15)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ثلاثةٌ تَدُلُّ على كَرَمِ المَرءِ : حُسنُ الخُلُقِ ، وكَظمُ الغَيظِ ، وغَضُّ الطَّرْفِ . (16)

1594 _ ما لَيسَ مِن أخلاقِ الكِرامِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الكِذبُ والخِيانَةُ لَيسا مِن أخلاقِ الكِرامِ . (17)

عنه عليه السلام :ليسَ مِن شِيَمِ الكِرامِ تَعجيلُ الانتِقامِ . (18)

عنه عليه السلام :مَن لم يُجازِ الإساءَةَ بالإحسانِ فليسَ مِن الكِرامِ . (19)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :مَن عَدَّدَ نِعَمَهُ مَحَقَ كَرَمَهُ . (20)

1595 _ الحَثُّ عَلى إكرامِ الكَريمِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أكرِمُوا كريمَ كُلِّ قَومٍ . (21)

.


1- .مسند ابن حنبل : 3/292/8782.
2- .كنز العمّال : 15991 .
3- .بحار الأنوار : 77/211/1.
4- .الفرقان : 72.
5- .غرر الحكم : 9130.
6- .بحار الأنوار : 77/209/1
7- .بحار الأنوار : 78/82/82.
8- .غرر الحكم : 446
9- .غرر الحكم : 1528
10- .غرر الحكم : 1298 و 1299
11- .غرر الحكم : 1566 و 1567
12- .غرر الحكم : 7353
13- .غرر الحكم : 5558 .
14- .بحار الأنوار : 44/89/2.
15- .الدّرة الباهرة : 27.
16- .تحف العقول : 319.
17- .غرر الحكم : 1507
18- .غرر الحكم : 7490
19- .غرر الحكم : 8958 .
20- .بحار الأنوار : 78/113/7
21- .بحار الأنوار : 46/15/33 .

ص: 1067

بزرگوارى (الكَرَم)

الكسب

343 الكسب1600 _ أطيَبُ الكَسبِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ أطيَبَ الكَسبِ كَسبُ التُّجّارِ الذينَ إذا حَدَّثُوا لم يَكذِبُوا ، وإذا ائتُمِنُوا لم يَخُونُوا ، وإذا وَعَدُوا لم يُخلِفُوا ، وإذا اشتَرَوالم يَذُمُّوا ، وإذا باعُوا لم يُطرُوا ، وإذا كانَ علَيهِم لم يَمطُلُوا ، وإذا كانَ لَهُم لَم يُعَسِرُوا . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :أطيَبُ كَسبِ المُسلمِ سَهمُهُ في سَبيلِ اللّهِ. (2)

1601 _ الحَثُّ عَلَى التَّكَسُّبِ بِاليَدِداوود عليه السلام_ لَمّا مَرَّ بِإسكافٍ _: يا هذا اِعمَلْ وكُل ، فَإنَّ اللّهَ يُحِبُّ مَن يَعمَلُ ويَأكُلُ ، ولا يُحِبُّ مَن يَأكُلُ ولا يَعمَلُ . (3)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما أكَلَ أحَدٌ طَعاما قطُّ خَيرا مِن أن يَأكُلَ مِن عَمَلِ يَدِهِ ، وإنّ نَبيَّ اللّهِ داوودَ كانَ يَأكُلُ مِن عَمَلِ يَدِهِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :خَيرُ الكَسبِ كَسبُ يَدَيِ العامِلِ إذا نَصَحَ. (5)

كتاب من لايحضره الفقيه :كانَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام يَخرُجُ في الهاجِرَةِ في الحاجَةِ قد كُفِيَها يُريدُأن يَراهُ اللّهُ تعالى يُتعِبُ نفسَهُ في طَلَبِ الحَلالِ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنَّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام أعتَقَ ألفَ مَملوكٍ مِن كَدِّ يَدِهِ . (7)

كتاب من لايحضره الفقيه عن الفَضل بن أبي قُرَّةَ :دَخَلنا على أبي عبدِاللّهِ عليه السلام وهُو يَعمَلُ في حائطٍ لَهُ ، فقُلنا : جَعَلَنا اللّهُ فِداكَ ، دَعْنا نَعمَلْ لكَ أو تَعمَلْهُ الغِلمانُ ، قالَ : لا ، دَعُوني فإنّي أشتَهي أن يَرانيَ اللّهُ عَزَّوجلَّ أعمَلُ بِيَدي وأطلُبُ الحلالَ في أذى نَفسِي . (8)

1602 _ المَكاسِبُ المَذمومَةُالإمامُ الكاظمُ عليه السلام جاء رجلٌ إلى النبيّ صلى الله عليه و آله فقال :يا رسولَ اللّهِ قد عَلَّمتُ ابني هذا الكتابَ ففي أيِّ شيءٍ اُسَلِّمُهُ ؟ فقالَ _ : سَلِّمْهُ للّهِ أبوكَ ، ولا تُسَلِّمْهُ في خَمسٍ : لا تُسَلِّمْهُ سَيّاءً ، ولا صايغا ، ولا قَصّابا ، ولا حَنّاطا ، ولا نَخّاسا . فقالَ : يا رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وما السَّيّاءُ ؟ قالَ : الذي يَبيعُ الأكفانَ ويَتَمَنّى مَوتَ اُمَّتي ، ولَلمَولُودُ مِن اُمَّتي أحَبُّ إلَيَّ ممّا طَلَعَت علَيهِ الشَّمسُ ، وأما الصائغُ فإنّهُ يُعالِجُ غَبنَ اُمّتي ، فأمّا القَصّابُ فإنّهُ يَذبَحُ حتّى تَذهَبَ الرَّحمَةُ مِن قَلبِهِ ، وأمّا الحَنَّاطُ فإنّهُ يَحتَكِرُ الطَّعامَ على اُمَّتي ، ولَأن يَلقَى اللّهُ العَبدَ سارِقا أحَبُ إليَّمِن أن يَلقاهُ قدِ احتَكَرَ طَعاما أربَعينَ يَوما . وأمّا النَّخّاسُ فإنّهُ أتاني جَبَرئيلُ عليه السلام فقالَ : يا محمّدُ ، إنَّ شِرارَ اُمَّتِكَ الذينَ يَبيعُونَ النّاسَ . (9)

(انظر) عنوان 55 «التجارة» ؛ عنوان 95 «الحرفة» .

.


1- .كنز العمّال : 9340 و 9341
2- .كنز العمّال : 10516.
3- .تنبيه الخواطر : 1/42.
4- .كنز العمّال : 9223.
5- .جامع الأحاديث للقمّي : 76.
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/163/3596.
7- .تهذيب الأحكام: 6/326/895.
8- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/163/3595.
9- .بحار الأنوار : 103/77/1.

ص: 1071

كسب (الكسب)

الكَسل

الكُفر

344 الكَسل1603 _ الكَسَلُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :آفةُ النُّجْحِ الكَسَلُ . (1)

عنه عليه السلام :المؤمنُ يرغَبُ فيما يَبقى ، ويَزهَدُ فيما يَفنى ... بَعيدٌ كَسَلُهُ ، دائمٌ نَشاطُهُ . (2)

عنه عليه السلام :الكَسَلُ يُفسِدُ الآخِرَةَ . (3)

عنه عليه السلام :مَن أطاعَ التَّوانِيَ ضَيَّعَ الحُقوقَ . (4)

عنه عليه السلام :مِن التَّواني يَتَولَّدُ الكَسَلُ . (5)

عنه عليه السلام :ضادُّوا التَّوانِيَ بالعَزمِ . (6)

عنه عليه السلام :تَأخيرُ العَمَلِ عُنوانُ الكَسَلِ . (7)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :الكَسَلُ يُضِرُّ بالدِّينِ والدُّنيا . (8)

عنه عليه السلام :إنّي لَاُبغِضُ الرجُلَ _ أو اُبغِضُ للرَّجُلِ _أن يَكونَ كَسلانَ عن أمرِ دُنياهُ ، ومَن كَسِلَ عَن أمرِ دُنياهُ فهُو عن أمرِ آخرتِهِ أكسَلُ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :عَدُوُّ العَمَلِ الكَسَلُ . (10)

عنه عليه السلام_ لِبَعضِ وُلدِهِ _: إيّاكَ والكَسَلَ والضَّجَرَ ؛ فإنّهما يَمنَعانِكَ مِن حَظِّكَ مِن الدُّنيا والآخِرَةِ . (11)

345 الكُفر1604 _ موجِباتُ الكُفرِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أركانُ الكُفرِ أربَعةٌ : الرَّغبَةُ ، والرَّهبَةُ ، والسَّخَطُ ، والغَضَبُ . (12)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :بُنِيَ الكفرُ على أربَعِ دَعائمَ :الفِسقُ ، والغُلوُّ ، والشَّكُّ ، والشُّبهَةُ . (13)

الكافي :قالَ الإمامُ الباقرُ عليه السلام : كُلُّ شَيءٍ يَجُرُّهُ الإقرارُ والتَّسليمُ فهُو الإيمانُ ، وكُلُّ شَيءٍ يَجُرُّهُ الإنكارُ والجُحودُ فهُو الكُفرُ . (14) وفي روايةٍ عن الإمامِ الصّادقِ عليه السلام : لوأنّ العِبادَ إذا جَهِلُوا وَقَفُوا ولم يَجحَدُوالم يَكفُروا . (15)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن شَكَّ في اللّهِ وفي رسولِهِ صلى الله عليه و آله فهُو كافِرٌ . (16)

(انظر) الإيمان : باب 186 ، 187 .

1605 _ أدنَى الكُفرِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أدنَى الكُفرِ أن يَسمَعَ الرجلُ عن أخيهِ الكَلِمَةَ فَيَحفَظَها علَيهِ يُريدُ أن يَفضَحَهُ بها ، اُولئكَ لا خَلاقَ لَهُم . (17)

.


1- .غرر الحكم : 3968.
2- .بحار الأنوار : 78/26/92.
3- .مستدرك الوسائل : 13/45/14695.
4- .نهج البلاغة : الحكمة 239 .
5- .غرر الحكم : 9284
6- .غرر الحكم : 5927
7- .غرر الحكم : 4471.
8- .بحار الأنوار : 78/180/64.
9- .الكافي : 5/85/4
10- .الكافي : 5/85/1
11- .الكافي : 5/85/2.
12- .الكافي: 2/289/2
13- .الكافي: 2/391/1
14- .الكافي: 2/387/15
15- .الكافي: 2/388/19
16- .الكافي: 2/386/10.
17- .بحار الأنوار : 78/276/112.

ص: 1073

تنبلى (الكَسل)

كفر (الكُفر)

المكافأة

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لمّا سُئلَ عن أدنَى الإلحادِ _: الكِبرُ مِنهُ . (1)

عنه عليه السلام_ لمّا سُئلَ عن مَنزِلَةِ رجُلٍ إن حَدَّثَ كَذَبَ ، وإن وَعَدَ أخلَفَ ، وإن ائتُمِنَ خانَ _: هِي أدنَى المَنازِلِ مِن الكُفرِ وليسَ بكافِرٍ . (2)

346 المكافأة1606 _ الحَثُّ عَلى مُكافَأةِ الإحسانِ بِالإحسانِالكتاب :(وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللّهَ كانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبا) . (3)

(هَلْ جَزَاءُ الأِحْسانِ إِلَا الإِحْسانُ) . (4)

الحديث :الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ في قَولِه تَعالى : «هَلْ جَزاءُ الإحْسانِ إلّا الإحْسانُ» _: جَرَت في المُؤمِنِ والكافِرِ والبَرِّ والفاجِرِ ، مَن صُنِعَ إلَيهِ مَعروفٌ فعَلَيهِ أن يُكافِئَ بهِ ، ولَيسَتِ المُكافَأةُ أن تَصنَعَ كما صَنَعَ حتّى تَرى فَضلَكَ ، فإن صَنَعتَ كما صَنَعَ فلَهُ الفَضلُ بِالابتِداءِ . (5)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن آتاكُم مَعروفا فكافِئوهُ ، وإن لَم تَجِدوا ما تُكافِئونَهُ فادْعوا اللّهَ لَهُ حتّى تَظُنّوا أنَّكُم قَد كافَيتُمُوهُ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في بَيان الحُقوقِ _: ثُمّ جَعَلَ سُبحانَهُ مِن حُقوقِهِ حُقوقا افتَرَضَها لِبَعضِ النّاسِ عَلى بَعضٍ ، فَجَعَلَها تَتَكافَأُ في وُجوهِها . ويُوجِبُ بَعضُها بَعضا ، ولا يُستَوجَبُ بَعضُها إلّا بِبَعضٍ . (7)

.


1- .معاني الأخبار : 394/47 .
2- .الكافي : 2/290/5.
3- .النساء : 86.
4- .الرحمن : 60.
5- .بحار الأنوار : 78/311/1
6- .بحار الأنوار : 75/43/8.
7- .نهج البلاغة : الخطبة 216.

ص: 1075

جبران (المكافأة)

التكليف

347 التكليف1610 _ صِفَةُ تَكلِيفِ اللّهِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِعلَمُوا أنّ ما كُلِّفتُم بهِ يَسيرٌ ،وأنّ ثَوابَهُ كثيرٌ ، ولو لم يَكُن فيما نَهَى اللّهُ عَنهُ مِن البَغيِ والعُدوانِ عِقابٌ يُخافُ لَكانَ في ثَوابِ اجتِنابِهِ ما لا عُذرَ في تَركِ طَلَبِهِ . (1)

عنه عليه السلام :إنّ اللّهَ سبحانَهُ أمَرَ عِبادَهُ تَخييرا ،ونَهاهُم تَحذيرا ، وكَلَّفَ يَسيرا ، ولم يُكَلِّفْ عَسيرا ، وأعطى علَى القَليلِ كثيرا ، ولم يُعصَ مَغلوبا ، ولم يُطَعْ مُكرَها ، ولم يُرسِلِ الأنبياءَ لَعِبا ، ولم يُنزِلِ الكتابَ لِلعِبادِ عَبَثا ، ولا خَلَقَ السماواتِ والأرضَ وما بَينَهُما باطِلاً : «ذلكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيلٌ للّذينَ كَفَرُوا مِنَ النّارِ» (2) . (3)

1611 _ لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفسا إلّا وُسعَهاالكتاب :(لَا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسا إِلَا وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَعَلَيْها ما اكْتَسَبَتْ) . (4)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :وُضِعَ عن اُمّتي تِسعُ خِصالٍ : الخَطاءُ ، والنِّسيانُ ، وما لا يَعلَمونَ ، وما لا يُطيقُونَ، وما اضطُرُّوا إلَيهِ ، وما استُكرِهُوا علَيهِ ، والطِّيَرَةُ ، والوَسوَسَةُ في التَّفَكُّرِ في الخَلقِ ، والحَسَدُ ما لم يَظهَرْ بلِسانٍ أو يَدٍ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما اُمِرَ العِبادُ إلّا بِدُونِ سَعَتِهِم ، فُكلُّ شيءٍ اُمِرَ النّاسُ بأخذِهِ فهُم مُتَّسِعونَ لَهُ ، وما لا يَتَّسِعونَ لَهُ فهُو مَوضوعٌ عَنهُم . (6)

.


1- .نهج البلاغة : الكتاب 51.
2- .ص : 27 .
3- .نهج البلاغة : الحكمة 78.
4- .البقرة : 286.
5- .الكافي : 2/463/2.
6- .التوحيد : 347/6 .

ص: 1079

تكليف (التكليف)

الكلام

348 الكلام1612 _ أهَمِّيَّةُ الكَلامِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ الرجُلَ لَيتكَلَّمُ بالكَلِمَةِ مِن رِضوانِ اللّهِ ما كانَ يَظُنُّ أن تَبلُغَ ما بَلَغَت يَكتُبُ اللّهُ تعالى لَهُ بها رِضوانَهُ إلى يَومِ يَلقاهُ ، وإنّ الرجُلَ لَيَتكلَّمُ بالكَلِمَةِ مِن سَخَطِ اللّهِ ما كانَ يَظُنُّ أن تَبلُغَ ما بَلَغَت يَكتُبُ اللّهُ لَهُ بها سَخَطَهُ إلى يَومِ يَلقاهُ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :رُبَ قَولٍ أنفَذُ مِن صَولٍ . (2)

عنه عليه السلام :صُورَةُ المرأةِ في وَجهِها ، وصُورَهُ الرجُلِ في مَنطِقِهِ . (3)

عنه عليه السلام :رُبَّ كلامٍ أنفَذُ مِن سِهامٍ . (4)

تحف العقول :سُئلَ [ عليٌّ] عليه السلام أيُّ شَيءٍ مِمّاخلقَ اللّهُ أحسَنُ ؟ فَقالَ عليه السلام : الكلامُ ، فقيلَ : أيُّ شيءٍ ممّا خَلَقَ اللّهُ أقبَحُ ؟ قالَ : الكلامُ ، ثُمّ قالَ : بالكلامِ ابيَضَّتِ الوُجوهُ ، وبالكلامِ اسوَدَّتِ الوُجوهُ . (5)

(انظر) عنوان 353 «اللسان» .

1613 _ التَّحذيرُ مِنَ الكَلامِ المُستَهجَنالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إيّاكَ وما يُستَهجَنُ مِن الكلامِ ؛فإنّهُ يَحبِسُ علَيكَ اللِّئامَ ويُنَفِّرُ عنكَ الكِرامَ . (6)

عنه عليه السلام :إيّاكَ ومُستَهجَنَ الكلامِ ؛ فإنّهُ يُوغِرُ القَلبَ . (7)

عنه عليه السلام :مَن ساءَ كلامُهُ كَثُرُ مَلامُهُ . (8)

عنه عليه السلام :سُنَّةُ اللِّئامِ قُبحُ الكلامِ . (9)

1614 _ الحَثُّ عَلى تَركِ ما لا يَعني مِن الكَلامِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مِن فِقهِ الرجُلِ قِلَّةُ كَلامِهِ فيما لا يَعنيهِ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :أكثَرُ النّاسِ ذُنوبا أكثَرُهُم كلاما فيما لا يَعنيهِ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ الرجُلَ لَيَدنُو مِن الجَنَّةِ حتّى مايكونُ بينَهُ وبينَها إلّا قِيدُ رُمحٍ ، فيَتَكلَّمُ بالكَلِمَةِ فَيَتباعَدُ مِنها أبعَدَ مِن صَنعاءَ . (12)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لمّا مَرَّ برجُلٍ يَتكَلَّمُ بِفُضولِ الكلامِ _: إنّك تُملِي على حافِظَيكَ كِتابا إلى رَبِّكَ ، فَتَكَلَّمْ بما يَعنيكَ ودَعْ ما لا يَعنيكَ . (13)

عنه عليه السلام :عَجِبتُ لِمَن يَتكلَّمُ بما لا يَنفَعُهُ في دُنياهُ ولا يُكتَبُ لَهُ أجرُهُ في اُخراهُ . (14)

عنه عليه السلام :إيّاكَ والهَذَرَ ؛ فَمَن كَثُرَ كلامُهُ كَثُرَت آثامُهُ . (15)

.


1- .الترغيب والترهيب : 3/537/45.
2- .نهج البلاغة : الحكمة 394.
3- .بحار الأنوار : 71/293/63.
4- .غرر الحكم : 5322.
5- .تحف العقول : 216.
6- .غرر الحكم : 2722
7- .غرر الحكم : 2675
8- .غرر الحكم : 8496
9- .غرر الحكم : 5551 .
10- .بحار الأنوار: 2/55/28.
11- .الترغيب والترهيب : 3/540/51
12- .الترغيب والترهيب : 3/537/46.
13- .الأمالي للصدوق : 85/53 .
14- .غرر الحكم : 6283
15- .غرر الحكم : 2637.

ص: 1081

سخن (الكلام)

الكمال

الحديث :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في قولِ اللّهِ عَزَّوجلَّ : «وقُولُوا للنّاسِ حُسْنا» (1) _: قولوا للناسِ أحسَنَ ما تُحِبُّونَ أن يُقالَ فيكُم . (2)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لمّا سَألَهُ رجُلٌ عن أفضَلِ الأعمالِ _: إطعامُ الطَّعامِ، وإطيابُ الكلامِ . (3)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :القَولُ الحَسَنُ يُثرِيالمالَ ، ويُنمي الرِّزقَ ، ويُنسِئُ في الأجَلِ ، ويُحَبِّبُ إلَى الأهلِ ، ويُدخِلُ الجَنَّةَ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَعاشِرَ الشِّيعَةِ ، كونوا لنازَينا ولا تكونوا علَينا شَينا ، قولوا لِلناسِ حُسنا ، واحفَظُوا ألسِنَتَكُم ، وكُفُّوها عنِ الفُضولِ وقَبيحِ القَولِ . (5)

349 الكمال1621 _ كَمالُ الإنسانِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :العاقِلُ يَطلُبُ الكَمالَ ، الجاهِلُ يطلُبُ المالَ . (6)

عنه عليه السلام :مِن كمالِ الإنسانِ ووُفورِ فَضلِهِ استِشعارُهُ بنفسِهِ النُّقصانَ . (7)

عنه عليه السلام :الكمالُ في الدُّنيا مَفقودٌ . (8)

عنه عليه السلام :كمالُ الرجُلِ بسِتِّ خِصالٍ : بِأصغَرَيهِ ،وأكبَرَيهِ ، وهيئَتَيهِ ؛ فأمّا أصغراهُ فقَلبُهُ ولِسانُهُ ، إن قاتَلَ قاتَلَ بجَنانٍ ، وإن تَكَلَّمَ تَكَلَّمَ بلِسانٍ ، وأمّا أكبَراهُ فعَقلُهُ وهِمَّتُهُ ، وأمّا هَيئَتاهُ فمالُهُ وجَمالُهُ . (9)

عنه عليه السلام :كمالُ الإنسانِ العَقلُ . (10)

عنه عليه السلام :مِن كمالِ المَرءِ تَركُهُ ما لا يَجمُلُ بهِ . (11)

عنه عليه السلام :تَسَربَلِ الحَياءَ وادَّرِعِ الوَفاءَ واحفَظِ الإخاءَ وأقلِلْ مُحادَثَةَ النِّساءِ ، يَكمُلْ لكَ السَّناءُ . (12)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :الكمالُ كُلُّ الكمالِ التَّفقُّهُ في الدِّينِ ، والصَّبرُ علَى النّائبَةِ ، وتَقديرُ المَعيشةِ . (13)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ثلاثُ خِصالٍ مَن رُزِقَها كانَ كامِلاً : العَقلُ ، والجَمالُ ، والفَصاحةُ . (14)

.


1- .البقرة : 83 .
2- .الكافي : 2/165/10 .
3- .بحار الأنوار : 71/312/12.
4- .الأمالي للصدوق : 49/1
5- .الأمالي للصدوق : 484/657 .
6- .غرر الحكم: 579
7- .غرر الحكم: 9442
8- .غرر الحكم: 331.
9- .معاني الأخبار : 150/1.
10- .غرر الحكم : 7244.
11- .أعلام الدين : 292.
12- .غرر الحكم : 4536.
13- .بحار الأنوار : 78/172/3.
14- .تحف العقول : 320.

ص: 1087

كمال (الكمال)

الكياسة

« ل »

اللِّباس

350 الكياسة1622 _ عَلامَةُ الكِياسَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الكَيِّسُ مَن دانَ نفسَهُ وعَمِلَ لِمابَعدَ المَوتِ ، والعاجِزُ مَن أتبَعَ نفسَهُ وهواها وتَمنَّى علَى اللّهِ عَزَّوجلَّ الأمانِيَّ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله_ لمّا سُئلَ : منَ أكيَسُ المؤمنينَ _:أكثُرهُم ذِكرا لِلمَوتِ وأشَدُّهُم لَهُ استِعدادا . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :أكيَسُ الكَيْسِ التُّقى ، وأحمَقُ الحُمقِ الفُجورُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :أكيَسُ الكَيِّسِينَ مَن حاسَبَ نفسَهُ وعَمِلَ لِما بَعدَ المَوتِ ، وأحمَقُ الحَمقى مَن أتبَعَ نفسَهُ هَواها وتَمَنَّى علَى اللّهِ الأمانِيَّ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الكَيِّسُ مَن عَرَفَ نفسَهُ وأخلَصَ أعمالَهُ . (5)

عنه عليه السلام :الكَيِّسُ مَن كانَ يَومُهُ خَيرا مِن أمسِهِ ، وعَقَلَ الذَّمَّ عن نفسِهِ . (6)

عنه عليه السلام_ لمّا سُئلَ عن أكيَسِ النّاسِ _: مَن أبصَرَ رُشدَهُ مِن غَيِّهِ فَمالَ إلى رُشدِهِ . (7)

عنه عليه السلام :أكيَسُكُم أورَعُكُم . (8)

351 اللِّباس1623 _ الالبسة الممدوحةرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أحسَنُ ما زُرتُمُ اللّهَ عَزَّوجلَّ بهِ في قُبورِكُم ومَساجِدِكُمُ البَياضُ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :اِلبَسوا البَياضَ ؛ فإنّهُ أطيَبُ وأطهَرُ ، وكَفِّنوا فيهِ مَوتاكُم . (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اِلبَسوا ثِيابَ القُطنِ ؛ فإنّهالِباسُ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وهُو لِباسُنا . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الكَتّانُ مِن لِباسِ الأنبياءِ ،وهُو يُنبِتُ اللَّحمَ . (12)

(انظر) الزينة : باب 899 .

1624 _ الاِقتِصادُ فِي اللِّباسِكنز العمّال :نَهى [النبيُّ صلى الله عليه و آله ] عن الشُّهرَتَينِ، دِقَّةِ الثِّيابِ وغِلظِها ، ولِينِها وخُشونَتِها ، وطُولِها وقِصَرِها ، ولكنْ سَدادٌ فيما بَينَ ذلكَ واقتِصادٌ . (13)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في صِفَةِ المُتّقينَ _: مَنطِقُهُمُ الصَّوابُ ، ومَلبَسُهُمُ الاقتِصادُ . (14)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :المالُ مالُ اللّهِ يَضَعُهُ عِندَ الرّجُلِ وَدايِعَ ، وجَوّزَ لَهُم أن يأكُلوا قَصدا ويَلبَسوا قَصدا . (15)

.


1- .مكارم الأخلاق : 2/368/2661.
2- .الزهد للحسين بن سعيد : 78/211.
3- .بحار الأنوار : 77/115/8
4- .بحار الأنوار : 92/250.
5- .غرر الحكم : 1139
6- .غرر الحكم : 1797.
7- .بحار الأنوار : 77/378/1.
8- .غرر الحكم : 2839.
9- .الترغيب والترهيب : 3/88/3.
10- .الكافي : 6/445/2
11- .الكافي : 6/446/4
12- .الكافي : 6/449/1.
13- .كنز العمّال : 41172.
14- .نهج البلاغة : الخطبة 193.
15- .بحار الأنوار : 79/304/17.

ص: 1089

پوشاك (اللِّباس)

زيركى (الكياسة)

اللِّجاج

اللِّسان

352 اللِّجاج1628 _ ذَمُّ اللَّجاجَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكَ واللَّجاجَةَ ؛ فإنّ أوَّلَهاجَهلٌ وآخِرَها نَدامَةٌ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اللَّجاجَةُ تَسُلُّ الرّأيَ . (2)

عنه عليه السلام :اللَّجوجُ لا رأيَ لَهُ . (3)

عنه عليه السلام :لَيسَ لِلَجوجٍ تَدبيرٌ . (4)

عنه عليه السلام :اللَّجاجُ يُنتِجُ الحُروبَ ويُوغِرُ القُلوبَ . (5)

عنه عليه السلام :إيّاكَ أن تَطيحَ بكَ مَطِيَّةُ اللَّجاجِ . (6)

عنه عليه السلام :إيّاكَ أن تَجمَحَ بكَ مَطِيَّةُ اللَّجاجِ . (7)

عنه عليه السلام :اِحذَرِ اللَّجاجَ تَنْجُ مِن كَبوَتِهِ . (8)

عنه عليه السلام :الإفراطُ فيالمَلامَةِ يَشُبُ نِيرانَ اللَّجاجَةِ. (9)

عنه عليه السلام :خَيرُ الأخلاقِ أبعَدُها عَنِ اللَّجاجِ . (10)

عنه عليه السلام :مَن لَجَّ وتَمادى فهُو الرّاكِسُ الّذي رانَ اللّهُ على قَلبِهِ ، وصارَت دائرَةُ السَّوءِ على رأسِهِ . (11)

عنه عليه السلام :إيّاكَ والعَجَلَةَ بالاُمورِ قَبلَ أوانِها ، أوِالتَّسَقُّطَ (التَّساقُطَ _ التَّثبُّطَ) فيها عِندَ إمكانِها ، أوِ اللَّجاجَةَ فيها إذا تَنَكّرَت ، أوِ الوَهنَ عَنها إذا استَوضَحَت ، فضَعْ كُلَّ أمرٍ مَوضِعَهُ . (12)

353 اللِّسان1629 _ قِيمَةُ اللِّسانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الجَمالُ في اللِّسانِ . (13)

عنه صلى الله عليه و آله :ذَلاقَةُ اللِّسانِ رأسُ المالِ . (14)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :اللِّسانُ مِيزانُ الإنسانِ . (15)

عنه عليه السلام :الإنسانُ لُبُّهُ لِسانُهُ ، وعَقلُهُ دِينُهُ . (16)

عنه عليه السلام :تَكَلّموا تُعرَفوا ؛ فإنّ المَرءَ مَخبوءٌتَحتَ لِسانِهِ . (17)

عنه عليه السلام :لِسانُكَ تَرجُمانُ عَقلِكَ . (18)

(انظر) الكلام : باب 1612 .

1630 _ سَلامَةُ الإنسانِ في حِفظِ اللِّسانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :سَلامَةُ الإنسانِ في حِفظِ اللِّسانِ . (19)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا أصبَحَ ابنُ آدمَ فإنّ الأعضاءَ كُلَّهاتُكَفِّرُ اللِّسانَ ، فتَقولُ : اِتَّقِ اللّهَ فِينا فإنّما نَحنُ بِكَ؛ فإنِ استَقَمتَ استَقَمنا ، وإنِ اعوَجَجْتَ اعوَجَجْنا . (20)

.


1- .تحف العقول : 14.
2- .نهج البلاغة : الحكمة 179.
3- .غرر الحكم : 887
4- .غرر الحكم : 7478
5- .غرر الحكم : 1718.
6- .بحار الأنوار : 77/208/1.
7- .نهج البلاغة : الكتاب 31.
8- .بحار الأنوار : 78/10/68
9- .بحار الأنوار : 77/212/1.
10- .غرر الحكم : 4975.
11- .نهج البلاغة : الكتاب 58
12- .نهج البلاغة : الكتاب 53.
13- .تحف العقول : 37 .
14- .جامع الأخبار : 247/631.
15- .غرر الحكم : 1282.
16- .بحار الأنوار : 78/56/119.
17- .نهج البلاغة : الحكمة 392.
18- .بحار الأنوار : 77/231/2
19- .بحار الأنوار : 71/286/42.
20- .سنن الترمذي : 4/605/2407 .

ص: 1093

« ز »

زبان (اللِّسان)

« ل »

لجاجت (اللِّجاج)

اللّغو

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَسلَمُ أحَدٌ مِن الذُّنوبِ حتّى يَخزُنَ لِسانَهُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :ما عَمِلَ مَن لَم يَحفَظْ لِسانَهُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :بَلاءُ الإنسانِ مِن اللِّسانِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :أمسِكْ لِسانَكَ ؛ فإنّها صَدَقَةٌ تَصَّدَّقُ بها على نَفسِكَ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن حَفِظَ لِسانَهُ سَتَرَ اللّهُ عَورَتَهُ . (5)

عنه عليه السلام :ضَربُ اللِّسانِ أشَدُّ مِن ضَربِ السِّنانِ . (6)

عنه عليه السلام :اللِّسانُ سَبُعٌ ، إن خُلِّيَ عَنهُ عَقَرَ . (7)

عنه عليه السلام :ما مِن شيءٍ أحَقَّ بطُولِ السِّجنِ مِن اللِّسانِ . (8)

عنه عليه السلام :لَقد قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «لا يَستَقيمُإيمانُ عَبدٍ حتّى يَستَقيمَ قَلبُهُ ، ولا يَستَقيمُ قَلبُهُ حتّى يَستَقيمَ لِسانُهُ» فمَنِ استَطاعَ مِنكُم أن يَلقَى اللّهَ تعالى وهُو نَقِيُّ الرّاحَةِ مِن دِماءِ المُسلمينَ وأموالِهِم ، سَليمُ اللِّسانِ مِن أعراضِهِم ، فلْيَفعَلْ . (9)

عنه عليه السلام :لِسانُ العاقِلِ وَراءَ قَلبِهِ ، وقَلبُ الأحمَقِ وَراءَ لِسانِهِ . (10)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ هذا اللِّسانَ مِفتاحُ كلِ خَيرٍ وشَرٍّ ، فيَنبَغي للمؤمنِ أن يَختِمَ على لِسانِهِ كَما يَختِمُ على ذَهَبِهِ وفِضَّتِهِ . (11)

354 اللّغو1631 _ اللَّغوُالكتاب :(وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ) . (12)

(وَالَّذِينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَاما) . (13)

(انظر) مريم : 62 والقصص : 55 ولقمان : 6 والمدّثّر : 45 والنبأ : 35 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أعظَمُ النّاسِ قَدرا مَن تَركَ مالا يَعنيهِ . (14)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كُلُّ قَولٍ لَيسَ للّهِ فيهِ ذِكرٌ فلَغوٌ . (15)

عنه عليه السلام :لا تَعَرَّضْ لِما لا يَعنيكَ بِتَركِ ما يَعنيكَ . (16)

عنه عليه السلام_ مِن كِتابٍ لَهُ إلى عبدِاللّهِ بنِ العبّاسِ _: أمّا بَعدُ، فاطلُبْ ما يَعنيكَ واترُكْ ما لا يَعنيكَ ؛ فإنّ في تَركِ ما لا يَعنيكَ دَركَ ما يَعنيكَ . (17)

مجمع البيان :_ في قولهِ تعالى : «والّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغوِ مُعْرِضونَ» _قال الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : هُو أن يَتَقَوّلَ الرّجُلُ علَيكَ بالباطِلِ ، أو يأتِيَكَ بما لَيسَ فيكَ ، فتُعرِضَ عَنهُ للّهِ . وفي روايةٍ اُخرى : إنّهُ الغِناءُ والمَلاهي . (18)

.


1- .تحف العقول : 298.
2- .بحار الأنوار : 77/85/3
3- .بحار الأنوار : 71/286/42.
4- .الكافي : 2/114/7.
5- .بحار الأنوار : 71/283/36
6- .بحار الأنوار : 71/286/42.
7- .نهج البلاغة: الحكمة60.
8- .بحار الأنوار : 71/277/11.
9- .نهج البلاغة : الخطبة 176
10- .نهج البلاغة : الحكمة 40.
11- .تحف العقول : 298.
12- .المؤمنون : 3.
13- .الفرقان : 72.
14- .الأمالي للصدوق : 73/41 .
15- .بحار الأنوار : 78/92/101
16- .بحار الأنوار : 78/7/59.
17- .تحف العقول : 218.
18- .مجمع البيان : 7/157.

ص: 1095

گفتار و كردار بيهوده (اللّغو)

لقاء اللّه سبحانه وتعالى

355 لقاء اللّه1632 _ شَوقُ اللِّقاءِالمحجّة البيضاء :في أخبارِ داوودَ عليه السلام أنَّ اللّهَ عَزَّوجلَّ أوحى إلَيهِ : ... يا داوودُ ، إنّي خَلَقتُ قُلوبَ المُشتاقينَ مِن رِضواني ، وَنعَّمتُها بنُورِ وَجهي ... فقالَ داوودُ: يا رَبِّ ، بِمَ نالُوا مِنكَ هذا ؟ قالَ : بحُسنِ الظَّنِّ ، والكَفِّ عَنِ الدُّنيا وأهلِها ، والخَلَواتِ بِي ومُناجاتِهِم لِي ، وإنَّ هذا مَنزِلٌ لا يَنالُهُ إلّا مَن رَفَضَ الدُّنيا وأهلَها ، ولَم يَشتَغِلْ بشيءٍ مِن ذِكْرِها ، وفَرَّغَ قَلبَهُ لِي واختارَني على جَميعِ خَلقي ، فعِندَ ذلكَ أعطِفُ علَيهِ فاُفَرِّغُ نَفسَهُ لَهُ ، وأكشِفُ الحِجابَ فيما بَيني وبَينَهُ ؛ حتّى يَنظُرَ إلَيَّ نَظَرَ النّاظِرِ بعَينِهِ إلَى الشّيءِ . (1)

المحجّة البيضاء_ في أخبار داوودَ عليه السلام أيضا _: يا داوودُ ، لَو يَعلَمُ المُدبِرونَ عَنّي كَيفَ انتِظاري لَهُم ، ورِفقي بِهِم ، وشَوقي إلى تَركِ مَعاصيهِم ، لَماتُوا شَوقا إلَيَّ وتَقَطّعَت أوصالُهُم مِن مَحَبّتي . (2)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ في الدُّعاءِ _: أسألُكَ الرِّضابالقَضاءِ ، وَبَردَ العَيشِ بَعدَ المَوتِ ، ولَذّةَ النَّظَرِ إلى وَجهِكَ ، وشَوقا إلى رؤيَتِكَ ولِقائكَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أحَبَّ لِقاءَ اللّهِ أحَبَّ اللّهُ لِقاءَهُ ، ومَن كَرِهَ لِقاءَ اللّهِ كَرِهَ اللّهُ لِقاءَهُ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ مِن كِتابِه إلى أهلِ مِصرَ _: وإنّيإلى لِقاءِ اللّهِ لَمُشتاقٌ ، وحُسنِ ثَوابِهِ لَمُنتَظِرٌ راجٍ . (5)

عنه عليه السلام :مَن أحَبَّ لِقاءَ اللّهِ سُبحانَهُ سَلا عَنِ الدُّنيا . (6)

.


1- .المحجّه البيضاء: 8/59 و 61
2- .المحجّه البيضاء: 8/62.
3- .مكارم الأخلاق : 2/31/2069.
4- .كنز العمّال : 42121.
5- .نهج البلاغة: الكتاب62.
6- .غرر الحكم : 8425.

ص: 1097

ديدار خدا (لقاء اللّه سبحانه وتعالى)

اللّهو

356 اللّهو1633 _ اللَّهوُالكتاب :(اِعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ) . (1)

(وَإِذَا رَأَوا تِجَارَةً أَوْ لَهْوا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قائما قُلْ مَا عِنْدَ اللّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ) . (2)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أيُّها النّاسُ ، اتَّقوا اللّهَ ؛ فما خُلِقَ امرؤٌ عَبَثا فيَلهوَ ، ولا تُرِكَ سُدىً فيَلغوَ ! (3)

عنه عليه السلام :اللّهوُ قُوتُ الحَماقَةِ . (4)

عنه عليه السلام :شَرُّ ما ضُيِّعَ فيهِ العُمرُ اللَّعِبُ . (5)

1634 _ ثَمَراتُ اللَّهوِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :اللّهوُ يُسخِطُ الرَّحمنَ ، ويُرضي الشَّيطانَ ، ويُنسي القُرآنَ . (6)

عنه عليه السلام :اللّهوُ يُفسِدُ عَزائمَ الجِدِّ . (7)

عنه عليه السلام :أبعَدُ النّاسِ مِن النّجاحِ المُستَهتَرُباللَّهوِ والمِزاحِ . (8)

عنه عليه السلام :مَن كَثُرَ لَهوُهُ قَلَّ عَقلُهُ . (9)

(انظر) الغناء : باب 1451 .

1635 _ الإيمانُ وَاللَّهوُالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في صفةِ المؤمنِ _: مَشغولٌ وَقتُهُ . (10)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :المؤمنُ لا يَلهو حتّى يَغفُلَ ،فإذا تَفَكّرَ حَزِنَ . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ فيمَن طَلبَ الصَّيدَ لاهِيا _: وإنّ المؤمنَ لَفي شُغُلٍ عن ذلكَ ، شَغَلَهُ طَلَبُ الآخِرَةِ عَنِ المَلاهي . . . وإنَّ المؤمنَ عَن جَميعِ ذلكَ لَفي شُغُلٍ ، ما لَهُ وللمَلاهي ؟! فإنَّ المَلاهيَ تُورِثُ قَساوَةَ القَلبِ وتُورِثُ النِّفاقَ . (12)

1636 _ لَهوُ المُؤمِنِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كُلُّ لَهوِ المؤمنِ باطِلٌ إلّا في ثلاثٍ : في تأديبِهِ الفَرَسَ ، ورَميِهِ عَن قَوسِهِ ، ومُلاعَبَتِهِ امرأتَهُ ، فإنّهُنَّ حَقٌّ . (13)

عنه صلى الله عليه و آله :خَيرُ لَهوِ المؤمنِ السِّباحَةُ ، وخَيرُ لَهوِ المَرأةِ المِغزَلُ . (14)

1637 _ مُجالَسَةُ الّلآهيالإمام عليّ عليه السلام :مُجالَسَةُ أهلِ اللّهوِ يُنسِي القُرآنَ ويُحضِرُ الشَّيطانَ . (15)

عنه عليه السلام :مَجالِسُ اللّهوِ تُفسِدُ الإيمانَ . (16)

.


1- .الحديد : 20.
2- .الجمعة : 11.
3- .نهج البلاغة : الحكمة 370.
4- .غرر الحكم : 937
5- .غرر الحكم : 5729.
6- .بحار الأنوار: 78/9/66.
7- .غرر الحكم : 2165
8- .غرر الحكم : 3333
9- .غرر الحكم : 8426 .
10- .نهج البلاغة : الحكمة 333.
11- .تنبيه الخواطر : 1/52.
12- .الاُصول الستّة عشر: 51 .
13- .الكافي : 5/50/13.
14- .كنز العمّال : 40611.
15- .تحف العقول : 151.
16- .غرر الحكم : 9815.

ص: 1099

سرگرمى و غفلت (اللّهو)

اللّواط

357 اللّواط1638 _ التَّحذِيرُ عَنِ اللِّواطِالكتاب :(وَلُوطا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ العَالَمِينَ * إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ) . (1)

(انظر) الأنبياء : 74 والشعراء : 165 _ 174 والنمل : 54 ، 55 والعنكبوت : 28 _ 35 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ أخوَفَ ما أخافُ على اُمّتي مِن عَمَلِ قَومِ لُوطٍ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن يَعمَلْ مِن اُمّتي عَملَ قَومِ لُوطٍ ثُمّ يَموتُ على ذلكَ فهُو مُؤَجَّلٌ إلى أن يُوضَعَ في لَحدِهِ ، فإذا وُضِعَ فيهِ لَم يَمكُثْ أكثَرَ مِن ثَلاثٍ حتّى تَقذِفَهُ الأرضُ إلى جُملَةِ قَومِ لُوطٍ المُهلَكينَ فيُحشَرَ مَعَهُم . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :فَرَضَ اللّهُ الإيمانَ تَطهيرا مِن الشِّركِ ... وتَرْكَ اللِّواطِ تَكثيرا للنَّسلِ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :حَرّمَ اللّهُ على كُلِّ دُبُرٍ مُستَنكَحٍ الجُلوسَ على إستَبرَقِ الجَنّةِ . (5)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :عِلّةُ تَحريمِ الذُّكرانِ للذُّكرانِ والإناثِ للإناثِ ؛ لِما رُكِّبَ في الإناثِ وما طُبِعَ علَيهِ الذُّكرانُ ، ولِما في إتيانِ الذُّكرانِ الذُّكرانَ والإناثِ الإناثَ مِنِ انقِطاعِ النَّسلِ ، وفَسادِ التَّدبيرِ ، وخَرابِ الدُّنيا . (6)

.


1- .الأعراف : 80 ، 81.
2- .الترغيب والترهيب : 3/285/1.
3- .بحار الأنوار : 79/72/24 .
4- .نهج البلاغة : الحكمة 252.
5- .بحار الأنوار : 79/72/27 .
6- .علل الشرائع : 547/1.

ص: 1101

لواط (اللّواط)

الامتحان

المدح

358 الامتحان1639 _ الاِمتِحانُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ أمرَنا صَعبٌ مُستَصعَبٌ ،لا يَحمِلُهُ إلّا عَبدٌ مؤمنٌ امتَحَنَ اللّهُ قَلبَهُ للإيمانِ . (1)

عنه عليه السلام_ في صفةِ الأنبياءِ عليهم السلام والأولياءِ _: قَدِ اختَبَرهُمُ اللّهُ بالمَخمَصَةِ ، وابتَلاهُم بالمَجهَدَةِ ، وامتَحَنَهُم بالمَخاوِفِ . (2)

عنه عليه السلام :اُخبُرْ تَقْلِهِ (3) . (4)

عنه عليه السلام :عِندَ الامتِحانِ يُكرَمُ الرّجُلُ أو يُهانُ . (5)

عنه عليه السلام :يُمتَحَنُ الرّجُلُ بفِعلِهِ لا بِقَولِهِ . (6)

عنه عليه السلام :ثَلاثٌ يُمتَحَنُ بها عُقولُ الرِّجالِ ،هُنَّ : المالُ ، والوِلايَةُ ، والمُصيبَةُ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :خالِطِ النّاسَ تَخبُرْهُم ،ومتى تَخبُرْهُم تَقْلِهِم . (8)

عنه عليه السلام :اِمتَحِنوا شِيعَتَنا عِندَ ثَلاثٍ : عِندَمَواقيتِ الصَّلاةِ كيفَ مُحافَظَتُهُم علَيها ، وعِندَ أسرارِهِم كيفَ حِفظُهُم لَها عِندَ عَدُوِّنا ، وإلى أموالِهِم كيفَ مُواساتُهُم لإخوانِهِم فيها . (9)

359 المدح1640 _ ذَمُّ المَدحِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكُم والمَدحَ ؛ فإنّهُ الذَّبحُ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :لَو مَشى رجُلٌ إلى رجُلٍ بسِكِّينٍ مُرهَفٍ كانَ خَيرا لَهُ مِن أن يُثني علَيهِ في وَجهِهِ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :حُبُّ الإطراءِ والثّناءِ يُعمي ويُصِمُ عَنِ الدِّينِ ، ويَدَعُ الدِّيارَ بَلاقِعَ . (12)

سنن ابن ماجة عن المقداد بن عمرو :أمَرَنارسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن نَحثُوَ في وُجوهِ المَدّاحِينَ التُّرابَ . (13)

كنز العمّال عن أبي موسى :إنّ رجُلاً مَدَحَ رجُلاً عِندَ النَّبيِّ صلى الله عليه و آله ، فقالَ صلى الله عليه و آله : لا تُسمِعْهُ فتُهلِكَهُ ، لَو سَمِعَكَ لَم يُفلِحْ . (14)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أيُّها النّاسُ ، اعلَموا أنّهُ ليسَ بعاقِلٍ مَنِ انزَعَجَ مِن قَولِ الزُّورِ فيهِ ، ولابحَكيمٍ مَن رَضِيَ بثَناءِ الجاهِلِ علَيهِ . (15)

عنه عليه السلام :إذا مَدَحتَ فاختَصِرْ ، إذا ذَمَمتَ فاقتَصِرْ . (16)

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 189
2- .نهج البلاغة : الخطبة 192
3- .نهج البلاغة : الحكمة 434.
4- .قال الرضيّ : ومن النّاس من يروي هذا للرسول صلى الله عليه و آله ، وممّا يقوّي أنّه من كلام أمير المؤمنين عليه السلام ما حكاه ثعلبٌ عن ابن الأعرابيّ ، قال المأمون : لولا أنّ عليّا قال : «اُخبر تقله» لقلت : اقله تخبر .
5- .غرر الحكم : 6206
6- .غرر الحكم : 11026
7- .غرر الحكم : 4664.
8- .الكافي : 8/176/196.
9- .الخصال : 103/62.
10- .كنز العمّال : 8331.
11- .المحجّة البيضاء : 5/284.
12- .تنبيه الخواطر : 2/122.
13- .سنن ابن ماجة : 2/1232/3742.
14- .كنز العمّال : 8339.
15- .تحف العقول : 208.
16- .غرر الحكم : 3983 و 3984.

ص: 1103

امتحان (الامتحان)

ستايش (المدح)

المرأة

1642 _ التَّحذيرُ مِن مَدحِ الفاجِرِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا مُدِحَ الفاجِرُ اهتَزَّ العَرشُ وغَضِبَ الرَّبُّ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن مَدَحَ سُلطانا جائرا وتَخَفَّفَ وتَضَعضَعَ لَهُ طَمَعا فيهِ كانَ قَرينَهُ إلَى النّارِ . (2)

1643 _ النَّهيُ عَن تَزكِيَةِ النَّفسِالكتاب :(الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْاءثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أنْشَأَكُمْ مِنَ الْأرضِ وَإِذْ أنْتُمْ أجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أنْفُسَكُمْ هُوَ أعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى) . (3)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عن قولِ اللّهِعَزَّوجلَّ : «فلا تُزَكُّوا...» _: قولُ الإنسانِ : صَلّيتُ البارِحَةَ وصُمتُ أمسِ ونَحو هذا . إنّ قَوما كانوا يُصبِحونَ فيَقولونَ : صَلَّينا البارِحَةَ وصُمنا أمسِ ، فقالَ عليٌّ عليه السلام : لكنّي أنامُ اللّيلَ والنّهارَ ، ولَو أجِدُ بَينَهُما شَيئا لَنُمتُهُ ! (4)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : إنّي خَيرُ النّاسِ فهُو مِن شَرِّ النّاسِ ، ومَن قالَ : إنّي في الجَنّةِ فهُو في النّارِ . (5)

360 المرأة1644 _ كَلامُ وافِدَةِ النِّساءِ مَعَ النَّبِيّ صلى الله عليه و آلهمجمع البيان :لمّا رَجَعَت أسماءُ بِنتُ عُمَيسٍ مِن الحَبَشةِ مَع زَوجِها جعفرِ بنِ أبي طالبٍ عليه السلام دخَلَت على نِساءِ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فقالَت : هَل نزل فِينا شَيءٌ مِن القرآنِ ؟ قُلنَ : لا ، فأتَت رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله فقالت : يارسولَ اللّهِ، إنّ النِّساءَ لَفي خَيبَةٍ وخَسارٍ ! فقالَ صلى الله عليه و آله : ومِمَّ ذلكَ ؟ قالَت : لأنّهُنَّ لايُذكَرنَ بخَيرٍ كما يُذكَرُ الرِّجالُ . فأنزَلَ اللّهُ تعالى هذهِ الآيَةَ «إنّ المُسلِمينَ والمُسلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَ_تِ وَ الْقَ_نِتِينَ وَ الْقَ_نِتَ_تِ وَ الصَّ_دِقِينَ وَ الصَّ_دِقَ_تِ وَ الصَّ_بِرِينَ وَالصَّ_بِرَ تِ وَ الْخَ_شِعِينَ وَ الْخَ_شِعَ_تِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقَ_تِ وَ الصَّ_ائِمِينَ وَالصَّ_ائِمَ_تِ وَ الْحَ_فِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَ_فِظَ_تِ وَ الذَّ كِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَ الذَّ كِرَ تِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِيمًا» (6) . (7)

الدرّ المنثور :أخرَجَ البَيهَقيُّ عن أسماءَ بِنتِ يَزيدَ الأنصاريّةِ أنّها أتَتِ النّبيَّ صلى الله عليه و آله وهُو بَينَ أصحابهِ ، فقالَت : بأبي أنتَ واُمّي! إنّي وافِدَةُ النِّساءِ إلَيكَ ، واعلَمْ _ نَفسي لَكَ الفِداءُ _ أنّهُ ما مِن امرأةٍ كائنَةٍ في شَرقٍ ولاغَربٍ سَمِعَت بمَخرَجي هذا إلّا وهِيَ على مِثلِ رأيِي ، إنّ اللّهَ بَعَثَكَ بالحَقِّ إلَى الرِّجالِ والنِّساءِ ، فآمَنّا بكَ وبإلهِكَ الّذي أرسَلَكَ ، وإنّا مَعشَرَ النِّساءِ مَحصوراتٌ مَقصوراتٌ ، قَواعِدُ بُيوتِكُم ومَقضى شَهَواتِكُم وحامِلاتُ أولادِكُم ، وإنّكُم مَعاشِرَ الرّجالِ فُضِّلتُم علَينا بالجُمُعَةِ والجَماعاتِ وعِيادَةِ المَرضى وشُهودِ الجَنائزِ والحَجِّ بَعدَ الحَجِّ ، وأفضَلُ مِن ذلكَ الجِهادُ في سبيلِ اللّهِ ، وإنّ الرّجُلَ مِنكُم إذا خَرَجَ حاجّا أو مُعتَمِرا أو مُرابِطا حَفِظنا لَكُم أموالَكُم ، وغَزَلنا لَكُم أثوابَكُم ، ورَبَّينا لَكُم أموالَكُم (8) فما نُشارِكُكُم في الأجرِ يا رسولَ اللّهِ؟ فالتَفَتَ النّبيُّ صلى الله عليه و آله إلى أصحابهِ بِوَجهِهِ كُلِّهِ، ثُمّ قالَ : هَل سَمِعتُم مَقالَةَ امرأةٍ قَطُّ أحسَنَ مِن مُساءلَتِها في أمرِ دِينِها مِن هذهِ؟ فقالوا : يا رسولَ اللّهِ، ما ظَنَنّا أنّ امرَأةً تَهتَدي إلى مِثلِ هذا ! فالتَفَتَ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله إلَيها، ثُمّ قالَ لَها : انصَرفي أيَّتُها المَرأةُ ، وأعلِمي مَن خَلفَكِ مِن النِّساءِ أنّ حُسنَ تَبَعُّلِ إحداكُنَّ لزَوجِها وطَلَبَها مَرضاتَهُ واتِّباعَها مُوافَقَتَهُ يَعدِلُ ذلكَ كُلَّهُ . فأدبَرَتِ المَرأةُ وهِي تُهَلِّلُ وتُكَبِّرُ استِبشارا . (9)

.


1- .تحف العقول : 46.
2- .الأمالي للصدوق : 513/707 .
3- .النجم : 32.
4- .معاني الأخبار : 243/1.
5- .النوادر للراوندي : 107/86 .
6- .الأحزاب : 35 .
7- .مجمع البيان : 8/560 .
8- .هكذا في المصدر ، والظاهر «وربّينا لكم أولادكم».
9- .الدرّ المنثور : 2/518.

ص: 1107

زن (المرأة)

المروءة

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كُلُّ مَنِ اشتَدَّ لَنا حُبّا اشتَدَّ للنِّساءِ حُبّا وللحَلْواءِ . (1)

عنه عليه السلام :مِن أخلاقِ الأنبياءِ صلّى اللّهُ علَيهِم حُبُّ النِّساءِ . (2)

1648 _ ذَمُّ حُبِّ النِّساءِ (3)رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما لإبليسَ جُندٌ أعظَمُ مِن النِّساءِ والغَضَبِ . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الفِتَنُ ثلاثٌ:حُبُّ النِّساءِ وهُو سَيفُ الشّيطانِ... فمَن أحَبَّ النِّساءَ لَم يَنتَفِعْ بعَيشِهِ . (5)

عنه عليه السلام :إيّاكَ وكَثرَةَ الوَلَهِ بالنِّساءِ، والإغراءِبِلَذّاتِ الدُّنيا ، فإنّ الوَلِهَ بالنِّساءِ مُمتَحَنٌ، والغَرِيَّ باللَّذّاتِ مُمتَهَنٌ . (6)

361 المروءة1649 _ تَفسيرُ المُروءَةِ وتَمامُهاكنز العمّال :_ لِرجُلٍ مِن ثَقيفٍ _قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا أخا ثَقيفٍ ، ما المُروءةُ فيكُم ؟ قالَ : يارسولَ اللّهِ، الإنصافُ والإصلاحُ . قالَ : وكذلكَ هِي فينا . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَنِ المُروءَةِ _: لاتَفعَلُ شيئا في السِّرِّ تَستَحيي مِنهُ في العَلانِيَةِ . (8)

عنه عليه السلام :لاتَتِمُّ مُروءَةُ الرّجُلِ حتّى يَتَفَقّهَ (فيدِينهِ)، ويَقتَصِدَ في مَعيشَتِهِ، ويَصبِرَ علَى النّائبةِ إذا نَزَلَت بهِ، ويَستَعذِبَ مَرارَةَ إخوانِهِ . (9)

عنه عليه السلام :بالرِّفقِ تَتِمُّ المُروءَةُ . (10)

عنه عليه السلام :بالصِّدقِ تَكمُلُ المُروءَةُ . (11)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَنِ المُروءَةِ _: حِفظُ الدِّينِ ، وإعزازُ النّفسِ ، ولِينُ الكَنَفِ ، وتَعَهُّدُ الصَّنيعَةِ ، وأداءُ الحُقوقِ ، والتَّحَبُّبُ إلَى النّاسِ . (12)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَنِ المُروءَةِ _: لا يَراكَ اللّهُ حَيثُ نَهاكَ ، ولا يَفقِدُكَ مِن حَيثُ أمَرَكَ . (13)

.


1- .مستطرفات السرائر : 143/8.
2- .الكافي : 5/320/1.
3- .أعطى الإسلام الأهميّة البالغة للحياة العائليّة ، واهتمّ اهتماما كبيرا بحفظ حدودها واحترامها . ولذلك فقد قيّد كلّ اللذات والأفعال الجنسيّة بما يتناسب مع هذا الأمر الأساسي ؛ وذلك بهدف صرف الرجال عن الاهتمام بغير زوجاتهم ، وحثّهم على اعطاء الحظّ الوافر من الحبّ والشوق وإبراز العلاقة لهنّ ، وهذا هو الحبّ الممدوح والذي أكّد عليه الرسول الأكرم صلى الله عليه و آله . ومن جهة أخرى فالإسلام يريد من الرجال ألّا يقعوا في فخّ الشيطان وحبائله وأن يقطعوا رغباتهم عن أن تنال غير زوجاتهم ؛ وإلّا سيقعون كلّ يوم بحبّ امرأة ، وبما أنّهم لا يستطيعون نيل مرادهم فستكون حياتهم عرضةً للخيبة والضياع ، أو أنّهم يتورّطون في الحرام ويكون مصيرهم الهلاك والخسران .
4- .الكافي : 5/515/5.
5- .الخصال : 113/91.
6- .غرر الحكم : 2721.
7- .كنز العمّال : 8763.
8- .تحف العقول : 223.
9- .تحف العقول : 223.
10- .غرر الحكم : 4201
11- .غرر الحكم : 4224.
12- .تحف العقول : 225.
13- .تحف العقول : 359.

ص: 1111

مردانگى (المروءة)

المرض

362 المرض1650 _ بَعضُ حِكَمِ المَرَضِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :المَريضُ تَحاتُّ خَطاياهُ كَمايَتَحاتُّ وَرَقُ الشَّجَرِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَمرَضُ مؤمنٌ ولا مؤمنةٌ ولا مسلمٌ ولا مسلمةٌ إلّا حَطَّ اللّهُ بهِ خَطيئتَهُ . (2)

الإمامُ الباقرُ أو الإمامُ الصّادقُ عليهماالسلام :سَهَرُ لَيلَهٍ مِن مَرَضٍ أو وَجَعٍ أفضَلُ وأعظَمُ أجرا مِن عِبادَةِ سَنَةٍ . (3)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إذا مَرِضَ المؤمنُ أوحَى اللّهُ عَزَّوجلَّ إلى صاحِبِ الشِّمالِ : لا تَكتُبْ على عَبدي مادامَ في حَبسي ووَثاقي ذَنبا. ويُوحي إلى صاحِبِ اليَمينِ أنِ اكتُبْ لِعَبدي ما كُنتَ تَكتُبُهُ في صِحَّتِهِ مِن الحَسَناتِ . (4)

(انظر) الذنب : باب 780 .

1651 _ كِتمانُ المَرَضِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عَزَّوجلَّ : مَن مَرِضَ ثلاثا فلَم يَشكُ إلى أحَدٍ مِن عُوّادِهِ أبدَلتُهُ لَحما خَيرا مِن لَحمِهِ ودَما خَيرا مِن دَمهِ، فإن عافَيتُهُ عافَيتُهُ ولا ذَنبَ لَهُ، وإن قَبَضتُهُ قَبَضتُهُ إلى رَحمَتي . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :مِن كُنوزِ البِرِّ : كِتمانُ المَصائبِ ، والأمراضِ ، والصَّدَقَةِ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن كَتَمَ وَجَعا أصابَهُ ثلاثةَ أيّامٍ مِن النّاسِ وشَكا إلَى اللّهِ، كانَ حَقّا علَى اللّهِ أن يُعافِيَهُ مِنهُ. (7)

عنه عليه السلام :مَن كَتَمَ الأطِبّاءَ مَرَضَهُ خانَ بَدَنَهُ . (8)

عنه عليه السلام :مَن كَتَمَ مَكنونَ دائهِ عَجَزَ طَبيبُهُ عَن شِفائهِ . (9)

1652 _ ذَمُّ مَن لا يَمرَضُداوودُ عليه السلام_ كانَ يقولُ _: اللّهُمّ لا مَرَضٌ يُضنِيني ، ولا صِحَّةٌ تُنسِيني ، ولكنْ بينَ ذلكَ . (10)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كَفى بالسَّلامَةِ داءً . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ يُبغِضُ العِفرِيَةَ النِّفرِيَةَ الّذي لَم يُرزَأ في جِسمِهِ ولا مالهِ . (12)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :الجَسَدُ إذا لم يَمرَضْ أشِرَ ،ولا خَيرَ في جَسَدٍ يَأشَرُ . (13)

1653 _ عِيادَةُ المَريضِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّه عَزَّوجلَّ يقولُ يَومَ القِيامَةِ : يابنَ آدمَ، مَرِضتُ فلَم تَعُدْني ! قالَ: ياربِّ، كيفَ أعودُكَ وأنتَ رَبُّ العالَمينَ ؟! قالَ: أما عَلِمتَ أنّ عَبديَ فُلانا مَرِضَ فلَم تَعُدْهُ ؟ ! أما عَلِمتَ أنّكَ لَو عُدتَهُ لَوَجَدتَني عِندَهُ ؟ ! (14)

.


1- .الترغيب والترهيب : 4/292/56
2- .الترغيب والترهيب : 4/292/55.
3- .الكافي : 3/114/6
4- .الكافي : 3/114/7
5- .الكافي : 3/115/1.
6- .الخصال : 167/462
7- .الخصال : 630/10.
8- .غرر الحكم : 8545
9- .غرر الحكم : 8612 .
10- .الدعوات : 134/334.
11- .تنبيه الخواطر : 2/7.
12- .الدعوات: 172/482.
13- .مشكاة الأنوار : 487/1626 .
14- .الترغيب والترهيب : 4/317/3.

ص: 1113

بيمارى (المرض)

المِراء

المِزاح

363 المِراء1655 _ ذَمُّ المِراءِ وآثارُهُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لايَستَكمِلُ عَبدٌ حَقيقَةَ الإيمانِ حتّى يَدَعَ المِراءَ وإن كانَ مُحِقّا . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :أورَعُ النّاسِ مَن تَركَ المِراءَ وإن كانَ مُحِقّا . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إيّاكُم والمِراءَ والخُصومَةَ ؛فإنّهُما يُمرِضانِ القُلوبَ علَى الإخوانِ ، ويَنبُتُ علَيهما النِّفاقُ . (3)

عنه عليه السلام :مَن ضَنَّ بعِرضِهِ فَلْيَدَعِ المِراءَ . (4)

عنه عليه السلام :سِتّةٌ لا يُمارَونَ : الفَقيهُ ، والرّئيسُ ، والدَّنيُّ ، والبَذيُّ ، والمَرأةُ ، والصَّبيُّ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ مِنَ التَّواضُعِ... أن يَترُكَ المِراءَ وإن كانَ مُحِقّا . (6)

الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :المِراءُ يُفسِدُ الصَّداقَةَالقَديمَةَ ، ويَحلُلُ العُقدَةَ الوَثيقَةَ ، وأقلُّ ما فيهِ أن تَكونَ فيهِ المُغالَبةُ ، والمُغالَبةُ اُسُّ أسبابِ القَطيعَةِ . (7)

الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :لا تُمارِ فيَذهَبَ بَهاؤكَ ، ولاتُمازِحْ فيُجتَرأَ علَيكَ . (8)

انظر : عنوان 62 «الجدال» و عنوان 377 «المناظرة» .

364 المِزاح1656 _ المِزاحُ المَحمودُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّي أمزَحُ ولا أقولُ إلّا حَقّا . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :المؤمنُ دَعِبٌ لَعِبٌ ، والمُنافقُ قَطِبٌ غَضِبٌ . (10)

تنبيه الخواطر :أتَتِ امرأةٌ عَجوزٌ إلَى النّبيِّ صلى الله عليه و آله فقالَ صلى الله عليه و آله : لا تَدخُلُ الجَنّةَ عَجوزٌ ؛ فبَكتْ ، فقالَ : إنّكِ لستِ يَومئذٍ بعَجوزٍ ، قالَ اللّهُ تعالى: «إنّا أنْشَأناهُنَّ إنشاءً * فجَعَلْناهُنَّ أبْكارا» (11) . (12)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ اللّهَ عَزَّوجلَّ يُحِبُّ المُداعِبَ في الجَماعةِ بلا رَفَثٍ . (13)

الكافي عن الفضلِ بنِ أبي قرَةَ عن الإمامِ الصّادقِ عليه السلام :ما مِن مؤمنٍ إلّا وفيهِ دُعابَةٌ، قلتُ: وما الدُّعابَةُ؟ قالَ: المِزاحُ. (14)

الكافي عن يونسَ الشيبانيِّ :قال أبو عبد اللّه عليه السلام : كيفَ مُداعَبَةُ بَعضِكُم بَعضا ؟ قلتُ : قليلٌ ، قالَ : فلا تَفعلوا (15) ، فإنّ المُداعَبةَ مِن حُسنِ الخُلقِ ، وإنّكَ لَتُدخِلُ بها السُّرورَ على أخيكَ ، ولقد كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُداعِبُ الرّجُلَ يُريدُ أن يَسُرَّهُ . (16)

.


1- .منية المريد : 171.
2- .الأمالي للصدوق : 73/41 .
3- .الكافي : 2/300/1.
4- .نهج البلاغة : الحكمة 362.
5- .غرر الحكم : 5634.
6- .معاني الأخبار : 381/9.
7- .أعلام الدين : 311.
8- .تحف العقول : 486.
9- .شرح نهج البلاغة : 6/330.
10- .تحف العقول : 49.
11- .الواقعة : 35 و 36 .
12- .تنبيه الخواطر : 1/112.
13- .الكافي : 2/663/4 ، الرَّفَثُ : الفحش من القول (مجمع البحرين : 2/716) ، وفي بعض النسخ «يحبّ المداعبة» . (كما في هامشه).
14- .الكافي : 2/663/2.
15- .المداعبة : المُمازحة (لسان العرب : 1/375) . أي فلا تفعلوا ما تفعلون من قلّة المداعبة ، بل كونوا على حدّ الوسط (كما في هامش المصدر) ، وفي مكارم الأخلاق: 1 / 58 / 47 «هَلّا تفعلوا» وهو الأصوب .
16- .الكافي : 2/663/3.

ص: 1117

شوخى (المِزاح)

مجادله (المِراء)

المُلك

1657 _ المِزاحُ المَذمُومُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا عليُّ، لا تَمزَحْ فيَذهَبَ بَهاؤكَ،و لا تَكذِبْ فيَذهَبَ نورُكَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :كَثرَةُ المِزاحِ يَذهَبُ بماءِ الوجهِ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما مَزَحَ امرؤٌ (رجُلٌ) مَزحَةً إلّامَجَّ مِن عَقلِهِ مَجّةً . (3)

عنه عليه السلام :المِزاحُ يُورِثُ الضَّغائنَ . (4)

عنه عليه السلام :مَن مَزَحَ استُخِفَّ بهِ . (5)

عنه عليه السلام :رُبَّ هَزلٍ (6) عادَ جِدّا . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :المِزاحُ السِّبابُ الأصغَرُ . (8)

عنه عليه السلام :لاتَمزَحْ فيَذهَبَ نورُكَ . (9)

عنه عليه السلام :إذا أحبَبتَ رجُلاً فلا تُمازِحْهُ ولاتُمارِهِ. (10)

365 المُلك1658 _ مالِكُ المُلكِالكتاب :(قُلِ اللّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ) . (11)

(وَللّهِِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللّهِ الْمَصِيرُ) . (12)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :اِشتَدَّ غضَبُ اللّهِ على مَن زَعَمَ أنّهُ مَلِكُ الأملاكِ ، لا مَلِكَ إلّا اللّهُ . (13)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كلُّ مالِكٍ غَيرَهُ مَملوكٌ . (14)

1659 _ خُلطَةُ المُلوكِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تُكثِرَنَّ الدُّخولَ علَى المُلوكِ؛فإنّهُم إن صَحِبتَهُم مَلُّوكَ ، وإن نَصَحتَهُم غَشُّوكَ . (15)

عنه عليه السلام :المَكانَةُ مِن المُلوكِ مِفتاحُ المِحنَهِ وبَذرُ الفِتنَةِ . (16)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ليسَ لِلبَحرِ جارٌ،ولا للمَلِكِ صَديقٌ ، ولا للعافِيَةِ ثَمَنٌ . (17)

.


1- .مكارم الأخلاق : 2/321/2656.
2- .الأمالي للصدوق : 344/412 .
3- .نهج البلاغة : الحكمة 450 .
4- .تحف العقول : 86.
5- .بحار الأنوار: 77/235/3.
6- .هزل في كلامه هزلاً : مزح (المصباح المنير : 638) .
7- .تحف العقول : 85.
8- .الكافي : 2/665/15.
9- .الأمالي للصدوق : 636/853 .
10- .الكافي : 2/664/9.
11- .آل عمران : 26 .
12- .النور : 42 .
13- .كنز العمّال : 45244 .
14- .نهج البلاغة : الخطبة 65 .
15- .غرر الحكم : 10321
16- .غرر الحكم : 2184 .
17- .الخصال : 223/51 .

ص: 1119

فرمانروايى (المُلك)

المَلائكة

(انظر) السلطان : باب 964 .

1660 _ خَيرُ المُلوكِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :خَيرُ المُلوكِ مَن أماتَ الجَورَوأحيا العَدلَ . (1)

عنه عليه السلام :أجَلُّ المُلوكِ مَن مَلَكَ نفسَهُ وبَسَطَ العَدلَ . (2)

عنه عليه السلام :أعقَلُ المُلوكِ مَن ساسَ نفسَهُ لِلرَّعيَّهِ بما يُسقِطُ عنهُ حُجَّتَها ، وساسَ الرَّعيَّةَ بما تَثبُتُ بهِ حُجَّتُهُ علَيها . (3)

عنه عليه السلام :أحسَنُ المُلوكِ حالاً مَن حَسُنَ عَيشُ النّاسِ في عَيشِهِ ، وعَمَّ رعِيَّتَهُ بعَدلِهِ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أفضَلُ المُلوكِ مَن اُعطِيَثلاثَ خِصالٍ : الرّأفةَ ، والجُودَ ، والعَدلَ . (5)

1661 _ ما يَنبغي لِلملوكالإمامُ عليٌّ عليه السلام :حَقٌّ علَى المَلِكِ أن يَسوسَ نفسَهُ قَبلَ جُندِهِ . (6)

عنه عليه السلام :مَن جَعَلَ مُلكَهُ خادِما لدِينِهِ انقادَ لَهُ كلُّ سُلطانٍ ، مَن جَعَلَ دِينَهُ خادِما لمُلكِهِ طَمِعَ فيهِ كلُّ إنسانٍ . (7)

عنه عليه السلام :إذا بُني المُلك على قَواعِدِ العَدلِ ودَعَمَبدعائمِ العَقلِ ، نَصَرَ اللّهُ مُوالِيَهُ وخَذَلَ مُعادِيَهُ . (8)

366 المَلائكة1662 _ خِلقَةُ المَلائِكَةِالكتاب :(الْحَمْدُ للّهِِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً أُوْلِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ) . (9)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما مِن شيءٍ مِمّا خَلَقَ اللّهُ أكثَرَمِن الملائكةِ . (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ثُمّ خَلَقَ سُبحانَهُ لإسكانِ سَماواتهِ ، وعِمارَةِ الصَّفيحِ الأعلى مِن مَلَكوتِهِ ، خَلقا بَديعا مِن مَلائكتهِ ، ومَلأ بِهِم فُروجَ فِجاجِها ، وحَشا بِهِم فُتوقَ أجوائها (أجْوابِها) . (11)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ اللّهَ عَزَّوجلَّ خَلَقَ المَلائكةَ مِن النُّورِ . (12)

عنه عليه السلام :والّذي نَفسي بيَدِهِ ، لَملائكةُ اللّهِ في السَّماواتِ أكثَرُ مِن عَدَدِ التُّرابِ في الأرضِ ، ومافي السَّماءِ مَوضِعُ قَدَمٍ إلّا وفيها مَلكٌ يُسَبِّحُهُ ويُقَدِّسُهُ ، ولا في الأرضِ شَجَرٌ ولا مَدَرٌ إلّا وفيها مَلَكٌ مُوَكَّلٌ بِها . (13)

.


1- .غرر الحكم : 5005
2- .غرر الحكم : 3206
3- .غرر الحكم : 3350
4- .غرر الحكم : 3261 .
5- .تحف العقول : 319 .
6- .غرر الحكم : 4940
7- .غرر الحكم : 9016 و 9017
8- .غرر الحكم : 4118 .
9- .فاطر : 1 .
10- .تفسير القمّي : 2/206 .
11- .نهج البلاغة : الخطبة 91 .
12- .الاختصاص : 109 .
13- .بحار الأنوار:59/176/7.

ص: 1121

فرشتگان (المَلائكة)

الموت

367 الموت1666 _ المَوتُالكتاب :(الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا ماتَ أحَدُكُم فَقد قامَت قِيامَتُهُ ، يَرى ما لَهُ مِن خَيرٍ و شَرٍّ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ على شيءٍ بَعثَهُ اللّهُ علَيهِ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :بالمَوتِ تُختَمُ الدُّنيا . (4)

عنه عليه السلام :المَوتُ بابُ الآخِرَةِ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ قَوما أتَوا نَبيّا فقالُوا : اُدعُ لَنا ربَّكَ يَرفَعْ عنّا المَوتَ ، فدَعا لَهُم فَرفَعَ اللّهُ تباركَ وتعالى عنهُمُ المَوتَ، وكَثُروا حتّى ضاقَت بهِمُ المَنازِلُ وكَثُرَ النَّسلُ ، وكانَ الرّجُلُ يُصبِحُ فيَحتاجُ أن يُطعِمَ أباهُ واُمَّهُ وجَدَّهُ وجَدَّ جدِّهِ ويُرضِيَهُم (6) ويَتعاهَدَهُم ، فشُغِلوا عن طَلَبِ المَعاشِ ، فأتَوهُ فقالوا : سَلْ ربَّكَ أن يَرُدَّنا إلى آجالِنا الّتي كُنّا علَيها ، فسَألَ ربَّهُ عَزَّوجلَّ فَرَدَّهُم إلى آجالِهِم . (7)

1667 _ اليَقينُ بِالمَوتِالكتاب :(كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَا مَتَاعُ الْغُرُورِ) . (8)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولهِ تعالى: «قُلْ إنّ المَوتَ الّذي تَفِرّونَ مِنهُ فإنّهُ مُلاقِيكُم ...» (9) _: تَعُدُّ السِّنينَ ، ثُمّ تَعُدُّ الشُّهورَ، ثُمّ تَعُدُّ الأيّامَ ، ثُمّ تَعُدُّ السّاعاتِ ، ثُمّ تَعُدُّ النّفَسَ «فإذا جاءَ أجَلُهُمْ لا يَسْتَأخِرونَ ساعَةً ولا يَسْتَقدِمونَ» (10) . (11)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما رَأيتُ إيمانا مَع يَقينٍ أشبَهَ مِنهُ بشَكٍّ على هذا الإنسانِ ؛ إنّهُ كُلَّ يَومٍ يُوَدِّعُ إلَى القُبورِ ويُشَيِّعُ ، وإلى غُرورِ الدّنيا يَرجِعُ، وعنِ الشَّهوَةِ والذُّنوبِ لا يُقلِعُ ، فلَو لَم يَكُن لابنِ آدمَ المِسكينِ ذَنبٌ يَتَوَكَّفُهُ ولاحِسابٌ يَقِفُ علَيهِ إلّا مَوتٌ يُبَدِّدُ شَملَهُ ويُفَرِّقُ جَمعَهُ ويُوتِمُ وُلدَهُ ، لَكانَ يَنبَغي لَهُ أن يُحاذِرَ ما هُوَ فيهِ بأشَدِّ النَّصَبِ والتّعَبِ . (12)

.


1- .الملك : 2 .
2- .كنز العمّال : 42123
3- .كنز العمّال : 42721 .
4- .نهج البلاغة: الخطبة156.
5- .غرر الحكم : 319 .
6- .في نسخة «ويربّيهم» وفي نسخ اُخرى «ويوضّيهم» . (كما في هامش المصدر).
7- .التوحيد : 401/4 .
8- .آل عمران : 185 .
9- .الجمعة : 8 .
10- .الأعراف : 34 .
11- .الكافي : 3/262/44 .
12- .بحار الأنوار : 6/137/40 .

ص: 1125

مرگ (الموت)

« م »

الم_ال

368 الم_ال1681 _ المالُ مادَّةُ الشَّهَواتِالكتاب :(الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا والبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوابا وَخَيْرٌ أَمَلاً) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ الدِّينارَ والدِّرهَمَ أهلَكا مَن كانَ قَبلَكُم ، وهُما مُهلِكاكُم . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :قالَ الشّيطانُ لَعَنهُ اللّهُ : لَن يَسلَمَ مِنّي صاحِبُ المالِ من إحدى ثلاثٍ أغدو علَيهِ بهِنَّ وأرُوحُ : أخذُهُ مِن غيرِ حِلِّهِ ، وإنفاقُهُ في غيرِ حَقِّهِ ، واُحَبِّبُهُ إلَيهِ فيَمنَعُهُ مِن حَقِّهِ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :المالُ مادَّةُ الشَّهَواتِ . (4)

عنه عليه السلام :المالُ يُقَوِّي الآمالَ . (5)

1682 _ آثارُ حُبِّ المالِالكتاب :(وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبّا جَمّا) . (6)

الحديث :عيسى عليه السلام :لا تَنظُروا إلى أموالِ أهلِ الدُّنيا ؛فإنّ بَرِيقَ أموالِهِم يَذهَبُ بنُورِ إيمانِكُم . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :المالُ يُفسِدُ المآلَ ، ويُوَسِّعُ الآمالَ . (8)

عنه عليه السلام :حُبُّ المالِ يُوهِنُ الدِّينَ ، ويُفسِدُاليَقينَ . (9)

1683 _ حُبُّ المالِ مِنَ الحَلالِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :نِعمَ المالُ الصّالِحُ للرّجُلِ الصّالِحِ . (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الغِنى في الغُربَةِ وَطَنٌ ، والفَقرُ في الوَطَنِ غُربَةٌ . (11)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :اِستِثمارُ المالِ تَمامُ المُرُوَّةِ . (12)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا خَيرَ فيمَن لا يُحِبُّ جَمعَ المالِ مِن حَلالٍ ، يَكُفُّ بهِ وَجهَهُ ويَقضي بهِ دَينَهُ ويَصِلُ بهِ رَحِمَهُ . (13)

1684 _ ذَمُّ كَثرَةِ المالِالكتاب :(وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ) . (14)

(انظر) القصص : 76 ، 82 والمعارج : 18 والكهف : 34 والحديد : 20 والتوبة : 69 ويونس : 88 وسبأ : 35 .

.


1- .الكهف : 46 .
2- .الكافي : 2/316/6 .
3- .الترغيب والترهيب : 4/182/68 .
4- .نهج البلاغة: الحكمة 58.
5- .غرر الحكم : 577 .
6- .الفجر : 20 .
7- .المحجّة البيضاء : 7/328 .
8- .غرر الحكم : 1427
9- .غرر الحكم : 4876 .
10- .تنبيه الخواطر : 1/158 .
11- .نهج البلاغة : الحكمة 56 .
12- .الكافي : 1/20/12
13- .الكافي : 5/72/5 .
14- .التوبة : 34 .

ص: 1137

« د »

دارايى (الم_ال)

النُّبُوَّةُ 1 «النبوّة العامّة»

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :المالُ ما أفادَ الرِّجالَ . (1)

عنه عليه السلام :المالُ يُكرِمُ صاحِبَهُ ما بَذَلَهُ ، ويُهينُهُ ما بَخِلَ بهِ . (2)

عنه عليه السلام :أمسِكْ مِن المالِ بقَدرِ ضَرورَتِكَ، وقَدِّمِ الفَضلَ لِيَومِ حاجَتِكَ . (3)

عنه عليه السلام :أفضَلُ المالِ ما وُقِيَ بهِ العِرضُ ،وقُضِيَت بهِ الحُقوقُ . (4)

عنه عليه السلام :خَيرُ مالِكَ ما أعانَكَ على حاجَتِكَ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّما أعطاكُمُ اللّهُ هذهِ الفُضولَ مِن الأموالِ لتُوَجِّهوها حيثُ وَجَّهَها اللّهُ عَزَّوجلَّ ، ولَم يُعطِكُموها لِتَكنِزوها . (6)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :خَيرُ مالِ المَرءِ ذَخائِرُالصَّدَقَةِ . (7)

369 النُّبُوَّةُ (1)«النبوّة العامّة»1687 _ فَلسَفَةُ النُّبُوَّةِ1 _ التّكاملُالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ للزِّنديقِ الّذي سألَهُ: مِن أينَ أثبَتَّ الأنبياءَ ؟ _: إنّا لَمّا أثبَتنا أنّ لَناخالِقا صانِعا مُتَعالِيا عنّا وعن جَميعِ ما خَلَقَ ، وكانَ ذلكَ الصّانِعُ حَكيما مُتَعالِيا لَم يَجُزْ أن يُشاهِدَهُ خَلقُهُ ، ولا يُلامِسوهُ ، فيُباشِرَهُم ويُباشِروهُ ، ويُحاجَّهُم ويُحاجُّوهُ ، ثَبَتَ أنَّ لَهُ سُفَراءَ في خَلقِهِ يُعَبِّرونَ عَنهُ إلى خَلقِهِ وعِبادِهِ ، ويَدُلُّونَهُم على مصالِحِهِم ومَنافِعِهِم ، وما بهِ بَقاؤهُم وفي تَركِهِ فَناؤهُم . (8)

2 _ إنقاذُ الإنسانِ مِن وَلايةِ الطّواغيتِالكتاب :(وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ) . (9)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ اللّهَ تباركَ وتعالى بَعَثَ محمّدا صلى الله عليه و آله بالحَقِّ ليُخرِجَ عِبادَهُ مِن عِبادَةِ عِبادِهِ إلى عِبادَتِهِ ، ومِن عُهودِ عِبادِهِ إلى عُهودِهِ ، ومِن طاعَةِ عِبادِهِ إلى طاعَتِهِ ، ومِن وَلايَةِ عِبادِهِ إلى وَلايَتِهِ . (10)

.


1- .غرر الحكم : 508
2- .غرر الحكم : 1838 .
3- .نهج البلاغة : الكتاب 21 .
4- .بحار الأنوار : 78/7/60
5- .بحار الأنوار : 78/12/70 .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/57/1693 .
7- .تنبيه الخواطر : 2/182 .
8- .الكافي : 1/168/1 .
9- .النحل : 36 .
10- .الكافي : 8/386/586 .

ص: 1141

نبوّت (1) «نبوّت عامّه» (النُّبُوَّةُ (1) «النبوّة العامّة»)

النُّبُوَّةُ 2 «النبوّة الخاصّة»

370 النُّبُوَّةُ (2) «النبوّة الخاصّة»1692 _ آدَمُ عليه السلامالكتاب :(يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْها زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيرا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبا) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في صِفَةِ خَلقِ آدَمَ عليه السلام _: ثُمّ جَمَعَ سبحانَهُ مِن حَزْنِ الأرضِ وسَهْلِها ، وعَذْبِها وسَبَخِها ، تُربَةً سَنَّها (سَنّاها) بالماءِ حتّى خَلَصَت ، ولاطَها بالبَلَّةِ حتّى لَزِبَت ، فَجَبَلَ مِنها صُورَةً ذاتَ أحناءٍ ووُصولٍ ، وأعضاءٍ وفُصولٍ ، أجمَدَها حتَّى استَمسَكَت ، وأصلَدَها حتّى صَلْصَلَت ، لِوَقتٍ مَعدودٍ وأمَدٍ مَعلومٍ . ثُمّ نَفَخَ فيها مِن رُوحهِ فَمَثُلَت (فتَمثّلَت) إنسانا ذا أذهانٍ يُجيلُها وفِكَرٍ يَتَصَرّفُ بها ... مَعجونا بطِينَةِ الألوانِ المُختَلِفَةِ ، والأشباهِ المُؤتَلِفَةِ ، والأضدادِ المُتَعادِيَةِ ، والأخلاطِ المُتَبايِنَةِ ، مِن الحَرِّ والبَردِ ، والبَلَّةِ والجُمودِ . (2)

عنه عليه السلام :... فلَمّا مَهَدَ أرضَهُ ، وأنفَذَ أمرَهُ ، اختارَ آدَمَ عليه السلام خِيَرَةً مِن خَلقِهِ ، وجَعَلَهُ أوّلَ جِبِلَّتِهِ (3) . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّما سُمِّيَ آدَمُ آدَمَ لأ نّهُ خُلِقَ مِن أديمِ الأرضِ . (5)

بحار الأنوار عن أبي المِقدامِ :سألتُ أباجعفرٍ عليه السلام : مِن أيِّ شيءٍ خَلقَ اللّهُ حَوّاءَ _ : أيَّ شيءٍ يقولُ هذاالخَلقُ؟ قلتُ : يقولونَ : إنّ اللّهَ خَلَقَها من ضِلعٍ مِن أضلاعِ آدَمَ . فقالَ : كَذَبوا ، كانَ يُعجِزُهُ أن يَخلُقَها مِن غَيرِ ضِلعهِ ؟! فقلتُ : جُعِلتُ فِداكَ يا ابنَ رسولِ اللّهِ، مِن أيِّ شيءٍ خَلَقَها ؟ فقالَ : أخبَرَني أبي عن آبائهِ : قالَ : قالَ رسولُ اللّهِ : إنّ اللّهَ تباركَ وتعالى قَبَضَ قَبضَةً مِن طِينٍ فخَلَطَها بيَمينِهِ _ وكِلتا يَدَيهِ يَمينٌ _ فخَلَقَ مِنها آدَمَ ، وفَضلََت فَضلَةٌ مِن الطِّينِ فخَلَقَ مِنها حَوّاءَ . (6)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ في احتِجاجِهِ مَع قُرَشيٍّ يَصِفُ فيهِ تَزويجَ هابِيلَ بلوزا اُختِ قابِيلَ ، وتَزويجَ قابيلَ بإقليما اُختِ هابِيلَ ، فقالَ لَهُ القُرَشيُّ : فأولَداهُما؟! _: نَعَم . فقالَ لَهُ القُرَشيُّ : فهذا فِعلُ المَجوسِ إنّما فَعَلوا ذلكَ بعدَ التَّحريمِ مِن اللّهِ . ثُمّ قالَ لَهُ عليُّ بنُ الحسينِ عليهماالسلام : لا تُنكِرْ هذا إنّما هِيَ شَرايعُ جَرَت ... فكانَ ذلكَ شَريعَةً مِن شَرايعِهِم ، ثُمّ أَنزَلَ اللّهُ التَّحريمَ بعدَ ذلكَ (7) .

.


1- .النساء : 1 .
2- .نهج البلاغة : الخطبة 1 .
3- .أي خلقته .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 91 .
5- .علل الشرائع : 14/1 .
6- .بحار الأنوار: 11/116/46.
7- .الاحتجاج : ج 2 ص 143 ح 180 .

ص: 1149

نبوّت (2) «نبوّت خاصّه» (النُّبُوَّةُ (2) «النبوّة الخاصّة»)

النُّبُوَّةُ 3 «محمّد رسول اللّه »

371 النُّبُوَّةُ (3) «محمّد رسول اللّه »1714 _ مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آلهالكتاب :(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ) . (1)

(لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِين رَؤُوفٌ رَحِيمٌ) . (2)

(يَا أَيُّهَا النِّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدا وَمُبَشِّرا وَنَذِيرا * ودَاعِيا إِلَى اللّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجا مُنِيرا) . (3)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لَمّا سألَهُ يَهوديٌّ عَن وَجهِ تَسمِيَتِهِ بمُحمّدٍ وأحمَدَ وأبي القاسِمِ وبَشيرٍ ونَذيرٍ وداعٍ ؟ _: أمّا مُحمّدٌ فإنّي مَحمودٌ في الأرضِ ، وأمّا أحمَدُ فإنّي مَحمودٌ فيالسَّماءِ ، وأمّا أبو القاسِمِ فإنَّ اللّهَ عَزَّوجلَ يَقسِمُ يَومَ القِيامَةِ قِسمَةَ النّارِ ؛ فمَن كَفَرَ بِي مِن الأوَّلينَ والآخِرينَ ففي النّارِ ، ويَقسِمُ قِسمَةَ الجَنّةِ ؛ فمَن آمَنَ بي وأقَرَّ بِنُبُوَّتي ففي الجَنّةِ . وأمّا الدّاعي فإنّي أدعُو النّاسَ إلى دِينِ ربّي عَزَّوجلَّ ، وأمّا النَّذيرُ فإنّي اُنذِرُ بالنّارِ مَن عَصاني ، وأمّا البَشيرُ فإنّي اُبشِّرُ بالجَنّةِ مَن أطاعَني . (4)

1715 _ خاتَمُ النَّبِيِّينَ صلى الله عليه و آلهالكتاب :(مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيما) . (5)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أنا العاقِبُ الّذي لَيسَ بَعدَهُ نَبيٌّ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ اللّهَ عَزَّ ذِكرُهُ خَتَمَ بنَبِيِّكُمُ النَّبيِّينَ فلا نَبيَّ بَعدَهُ أبَدا ، وخَتَمَ بكِتابِكُمُ الكُتُبَ فلا كِتابَ بَعدَهُ أبدا . (7)

عنه عليه السلام :... حتّى جاءَ محمّدٌ صلى الله عليه و آله فجاءَ بالقرآنِ وبشَريعَتِهِ ومِنهاجِهِ ، فحَلالُهُ حَلالٌ إلى يَومِ القِيامَةِ ، وحَرامُهُ حَرامٌ إلى يَومِ القِيامَةِ . (8)

1716 _ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله عَلى لِسانِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آلهرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أنا أديبُ اللّهِ وعليٌّ أدِيبي . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :أيُّها النّاسُ ، إنّما أنا رَحمَةٌ مُهداةٌ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :أنا دَعوَةُ إبراهيمَ ، قالَ وهُو يَرفَعُ القَواعِدَ مِن البَيتِ : «ربَّنا وابْعَثْ فِيهِم رَسُولاً مِنْهُم ...» (11) . (12)

.


1- .الفتح : 29.
2- .التوبة : 128.
3- .الأحزاب : 45 و 46.
4- .معاني الأخبار : 52 / 2.
5- .الأحزاب : 40.
6- .الطبقات الكبرى : 1 / 105.
7- .الكافي : 1 / 269 / 3
8- .الكافي : 2 / 17 / 2.
9- .مكارم الأخلاق : 1 / 51 / 19.
10- .الطبقات الكبرى : 1 / 192.
11- .البقرة : 129 .
12- .كنز العمّال : 31833.

ص: 1195

نبوّت (3) «محمّد، پيامبر خدا» (النُّبُوَّةُ (3) «محمّد رسول اللّه »)

النّجوم

372 النّجوم1721 _ عِلمُ النُّجومِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أيُّها النّاسُ ، إيّاكُم وتَعَلُّمَ النُّجومِ إلّا ما يُهتَدى بهِ في بَرٍّ أو بَحرٍ ، فإنّها تَدعو إلَى الكِهانَةِ ، والمُنَجِّمُ كالكاهِنِ ، والكاهِنُ كالسّاحِرِ ، والسّاحِرُ كالكافِرِ ، والكافِرُ في النّارِ . (1)

بحار الأنوار عن يونسِ بنِ عبد الرّحمن بإسناده :قلتُ لأبي عبدِ اللّه عليه السلام : جُعلتُ فِداكَ، أخبِرني عن عِلمِ النُّجومِ ما هوَ؟ فَقالَ : هُو عِلمٌ مِن عِلمِ الأنبياءِ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عمّا اشتَهَرَ بينَ النّاسِ مِن حُرمَةِ النَّظَرِ في النُّجومِ وعن ضَررِهِ بالدِّينِ _: لَيس كما يَقولونَ ، لا تَضُرُّ بدِينِكَ. إنّكُم تَنظُرونَ في شَيءٍ مِنها كثيرُهُ لا يُدرَكُ ، وقَليلُهُ لا يُنتَفَعُ بهِ . 3

عنه عليه السلام_ لَمّا سألَهُ زِنديقٌ عن عِلمِ النُّجومِ _: هُو عِلمٌ قَلَّت مَنافِعُهُ وكَثُرَت مَضَرّاتُهُ ؛ لأ نّهُ لا يُدفَعُ بهِ المَقدورُ ولا يُتَّقى بهِ المَحذورُ ، إن أخبَرَ المُنَجِّمُ بالبَلاءِ لَم يُنجِهِ التَّحَرُّزُ مِن القَضاءِ ، وإن أخبَرَ هُو بخَيرٍ لَم يَستَطِعْ تَعجيلَهُ ، وإن حَدَثَ بهِ سُوءٌ لَم يُمكِنْهُ صَرفُهُ ، والمُنَجِّمُ يَضادُّ اللّهَ في عِلمِهِ بزَعمِهِ أ نّهُ يَرُدُّ قَضاءَ اللّهِ عَن خَلقِهِ . (3)

تعليق :يتبيّن بالتأمّل في نصوص هذه الأحاديث أنّ المقصود من علم النجوم المحرّم تعلّمه ليس العلم بمفهومه المعاصر، بل المقصود هو تعلّم النجوم الأحكامي الّذي يبحث عن تأثير النجوم في مصير الإنسان والتنبؤ بحوادث المستقبل عن طريق المطالعة في سير الكواكب على أنّها هي المؤثّرات ، كما أن النّظر في الطالع أيضا بهذا الهدف مذموم أيضا حسب ما في الرواية التالية :

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 79 .
2- .بحار الأنوار : 58 / 235 / 15 .
3- .بحار الأنوار : 58 / 223 / 3.

ص: 1209

اخترشناسى (النّجوم)

النّذر

كتاب من لا يحضره الفقيه عن عبد الملكِ بنِ أعيَنٍ :قلتُ لأبي عبدِ اللّهِ عليه السلام : إنّي قدِ ابتُلِيتُ بهذا العِلمِ ، فاُريدُ الحاجَةَ ؛ فإذا نَظَرتُ إلَى الطّالِعِ ورأيتُ الطّالِعَ الشَّرَّ جَلَستُ ولَم أذهَبْ فيها ، وإذا رأيتُ الطّالِعَ الخَيرَ ذَهَبتُ في الحاجَةِ ، فقالَ لي : تَقضي ؟ قلتُ : نَعَم ، قالَ : أحرِقْ كُتُبَكَ . (1)

373 النّذر1722 _ الوَفاءُ بِالنَّ_ذرِالكتاب :(إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرَا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ) . (2)

(وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللّهَ يَعْلَمُهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ) . (3)

(يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمَا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرَا) . (4)

الحديث :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ في قولهِ تعالى : «يُوفُونَ بالنَّذْرِ» _: مَرِضَ الحَسنُ والحُسينُ وهُما صَبيّانِ صَغيرانِ ، فعادَهُما رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ومَعهُ رجُلانِ ، فقالَ أحَدُهُما : يا أبا الحَسَنِ، لو نَذَرتَ في ابنَيكَ نَذرا إن عافاهُما اللّهُ ، فقالَ : أصومُ ثَلاثَةَ أيّامٍ شُكرا للّهِ عَزَّوجلَّ ، وكذلكَ قالَت فاطمَةُ ، وكذلكَ قالَت جارِيَتُهُم فِضَّةُ ، فألبَسَهُما اللّه عافِيَةً فأصبَحوا صِياما . (5)

1723 _ كَراهَةُ الإيجابِ عَلَى النَّفسِوسائل الشيعة عن إسحاق بنِ عمّار :قلتُ لأبي عبد اللّهِ عليه السلام : إنّي جَعَلتُ على نفسي شُكرا للّه رَكعتين اُصَلّيهما في السَّفَرِ والحَضَرِ ، أفَاُصَلّيهِما في السَّفَرِ بالنَّهارِ؟ فقالَ : نَعَم ._ ثُمَّ قالَ : إنّي لَأكرَهُ الإيجابَ ؛ أن يُوجِبَ الرّجُلُ على نَفسِهِ . قُلتُ : إنّي لَم أجعَلْهُما للّهِ علَيَّ ، إنّما جَعَلتُ ذلكَ على نَفسي اُصَلِّيهما شُكرا للّهِ ولَم اُوجِبْهُما على نَفسي ، أفأدَعُهُما إذا شِئتُ ؟ قالَ : نَعَم . (6)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 267 / 2402.
2- .آل عمران : 35.
3- .البقرة : 270.
4- .الإنسان : 7.
5- .وسائل الشيعة : 16 / 190 / 5 .
6- .وسائل الشيعة : 16 / 189 / 1.

ص: 1211

نَذر (النّذر)

النُّصح

374 النُّصح1724 _ الحَثُّ عَلَى النُّصحِالكتاب :(أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنْصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِمَا لَا تَعْلَمُونَ) . (1)

(انظر) الأعراف : 79 ، 93 والتوبة : 91 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عَزَّوجلَّ : أحَبُّ ما تَعَبَّدَلي بهِ عَبدي ، النُّصحُ لي . (2)

صحيح مسلم عن تميمِ الداريّ :أنّ النبيّ صلى الله عليه و آله قالَ : الدِّينُ النَّصيحَةُ ، قُلنا : لِمَن ؟ قالَ : للّهِ ، ولكِتابِهِ ، ولرَسولِهِ ، ولأئمَّةِ المُسلِمينَ ، وعامَّتِهِم . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ أعظَمَ النّاسِ مَنزِلَةً عِندَ اللّهِ يَومَ القِيامَةِ أمشاهُم في أرضِهِ بالنَّصيحَةِ لِخَلقِهِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :لِيَنصَحِ الرّجُلُ مِنكُم أخاهُ كنَصيحَتِهِ لنَفسِهِ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :امحَضْ أخاكَ النَّصيحَةَ ، حَسَنةً كانَت أو قَبيحَةً . (6)

.


1- .الأعراف : 62.
2- .الترغيب والترهيب : 2 / 577 / 16.
3- .صحيح مسلم : 1 / 74 / 95 .
4- .الكافي : 2 / 208 / 5
5- .الكافي : 2 / 208 / 4.
6- .نهج البلاغة : الكتاب 31.

ص: 1213

نصيحت و خيرخواهى (النُّصح)

الإنصاف

375 الإنصاف1727 _ الحَثُّ عَلَى الإنصافِالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في قولهِ تعالى «إنَّ اللّهَ يَأمُرُبالعَدْلِ والإحْسانِ» (1) _: العَدلُ : الإنصافُ ، والإحسانُ : التَّفَضُّلُ . (2)

عنه عليه السلام :الإنصافُ أفضَلُ الشِّيَمِ . (3)

عنه عليه السلام :الإنصافُ يُؤلِّفُ القُلوبَ . (4)

عنه عليه السلام :بالنَّصفَةِ تَدومُ الوُصلَةُ . (5)

عنه عليه السلام :بالنَّصفَةِ يَكثُرُ المُواصِلونَ . (6)

عنه عليه السلام :زَكاةُ القُدرَةِ الإنصافُ . (7)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا عَدلَ كالإنصافِ . (8)

1728 _ الحَثُّ عَلى إنصافِ مَن لا يُنصِفُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :المؤمِنُ يُنصِفُ مَن لا يُنصِفُهُ . (9)

عنه عليه السلام :أعدَلُ النّاسِ مَن أنصَفَ مَن ظَلَمَهُ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :صِلْ مَنْ قَطَعَكَ ... واَنصِفْ مَن خاصمك (11) .

1729 _ الاِنتِصافُ مِنَ النَّفسِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن واسَى الفَقيرَ ، وأنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ ، فذلكَ المؤمِنُ حَقّا . (12)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أنصَفُ النّاسِ مَن أنصَفَ مِن نَفسِهِ مِن غَيرِ حاكِمٍ علَيهِ . (13)

عنه عليه السلام :ألا إنّهُ مَن يُنصِفُ النّاسَ مِن نَفسِهِ لَم يَزِدْهُ اللّهُ إلّا عِزّا . (14)

عنه عليه السلام :حَسْبُ المَرءِ ... من عَقلِهِ إنصافُهُ مِن نَفسِهِ ... ومِن إنصافِهِ قَبولُهُ الحَقَّ إذا بانَ لَهُ . (15)

عنه عليه السلام_ في عَهدِهِ إلى مالِكٍ الأشترِ _: أنصِفِ اللّهَ وأنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِكَ ومِن خاصَّةِ أهلِكَ ومَن لكَ فيهِ هَوىً مِن رَعيّتِكَ ، فإنَّكَ إلّا تَفعَلْ تَظلِمْ ! ... (16)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ للّهِ جَنَّةً لا يَدخُلُها إلّا ثَلاثَةٌ ، أحَدُهُم مَن حَكَم في نَفسِهِ بالحَقِّ . (17)

1730 _ مَن لا يَنتَصِفُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :ثَلاثَةٌ لا يَنتَصِفونَ مِن ثَلاثَهٍ أبَدا : العاقِلُ مِن الأحمَقِ ، والبَرُّ مِن الفاجِرِ ، والكَريمُ مِن اللَّئيمِ . (18)

عنه عليه السلام :لا يَنتَصِفُ البَرُّ مِن الفاجِرِ ، لا يَنتَصِفُ عالِمٌ مِن جاهِلٍ . (19)

.


1- .النحل : 90 .
2- .نهج البلاغة : الحكمة 231.
3- .غرر الحكم : 971.
4- .غرر الحكم: 1130 ، وفي الطبعة المعتمدة «يألف» والصحيح ما أثبتناه كما في طبعة طهران .
5- .غررالحكم : 4190.
6- .نهج البلاغة : الحكمة 224.
7- .غرر الحكم : 5448.
8- .بحار الأنوار : 78 / 165 / 1.
9- .غرر الحكم : 1410
10- .غرر الحكم : 3186.
11- .تحف العقول : 305 .
12- .الخصال : 47 / 48.
13- .غرر الحكم : 3345.
14- .الكافي : 2 / 144 / 4.
15- .كشف الغمّة : 3 / 137، 138.
16- .نهج البلاغة : الكتاب 53.
17- .الكافي : 2/148/19.
18- .غرر الحكم : 4674
19- .غرر الحكم : 10732 و 10733.

ص: 1217

انصاف (الإنصاف)

النّظر

376 النّظر1731 _ العَينُ رائِدُ القَلبِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :العَينُ بَريدُ القَلبِ . (1)

عنه عليه السلام :العَينُ جاسُوسُ القَلبِ وبَريدُ العَقلِ . (2)

عنه عليه السلام :القَلبُ مُصحَفُ (3) البَصَرِ . (4)

1732 _ العُيونُ مَصائِدُ الشَّيطانِعيسى عليه السلام :إيّاكُم والنَّظَرَ إلَى الَمحذوراتِ ؛ فإنّها بَذرُ الشَّهَواتِ ونَباتُ الفِسقِ (5) .

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكُم وفُضولَ النَّظَرِ ؛ فإنَّهُ يَبذُرُ الهوى ، ويُوَلِّدُ الغَفلَةَ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العُيونُ مَصائدُالشَّيطانِ . (7)

عنه عليه السلام :عَمَى البَصَرِ خَيرٌ مِن كَثيرٍ مِن النَّظَرِ . (8)

عنه عليه السلام :مَن أطلَقَ ناظِرَهُ أتعَبَ حاضِرَهُ ، مَن تَتابَعَت لَحَظاتُهُ دامَت حَسَراتُهُ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كَم مِن نَظرَةٍ أورَثَت حَسرَةً طَويلَةً ! (10)

1733 _ مَن يَكونُ النَّظرُ إلَيهِ عِبادَةًرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :النَّظَرُ إلَى العالِمِ عِبادَةٌ ، والنَّظَرُإلَى الإمامِ المُقسِطِ عِبادَةٌ ، والنَّظَرُ إلَى الوالِدَينِ بِرأفَةٍ ورَحمَةٍ عِبادَةٌ ، والنَّظَرُ إلَى الأخِ تَوَدُّهُ في اللّهِ عَزَّوجلَّ عِبادَةٌ . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :النَّظَرُ في ثَلاثَةِ أشياءَ عِبادَةٌ : النَّظَرُ في وَجهِ الوالِدَينِ ، وفي المُصحَفِ ، وفي البَحرِ . (12)

1734 _ الحَثُّ عَلى غَضِّ البَصَرِالكتاب :(قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ * وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَا مَا ظَهَرَ مِنْهَا) . (13)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ عُضوٍ مِن ابنِ آدمَ حَظٌّ مِن الزِّنا : العَينُ زِناها النَّظَرُ . (14)

عنه صلى الله عليه و آله :غُضُّوا أبصارَكُم تَرَونَ العَجائبَ . (15)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن مَلأَ عَينَهُ مِن حَرامٍ مَلأَ اللّهُ عَينَهُ يَومَ القِيامَةِ مِن النّارِ ، إلّا أن يَتوبَ ويَرجِعَ . (16)

عنه صلى الله عليه و آله :اِشتَدَّ غَضَبُ اللّهِ عَزَّوجلَّ علَى امرأةٍ ذاتِ بَعلٍ مَلأت عَينَها مِن غَيرِ زَوجِها أو غَيرِ ذِي مَحرَمٍ مِنها . (17)

.


1- .غرر الحكم : 368.
2- .بحار الأنوار : 104 / 41 / 52.
3- .أي ما يتناوله البصر يُحفظ في القلب كأنّه يُكتب فيه . (كما في هامش نهج البلاغة ضبط الدكتور صبحي الصالح) .
4- .نهج البلاغة: الحكمة 409.
5- .بحار الأنوار : 104 / 42 / 52
6- .بحار الأنوار : 72 / 199 / 29.
7- .غرر الحكم: 950.
8- .تحف العقول : 95.
9- .بحار الأنوار : 104 / 38 / 33.
10- .الكافي : 5 / 559 / 12.
11- .بحار الأنوار : 74 / 73 / 59.
12- .صحيفة الإمام الرِّضا : 90 / 19.
13- .النور : 30 و 31.
14- .جامع الأخبار : 408 / 1129 .
15- .بحار الأنوار : 104 / 41 / 52
16- .بحار الأنوار : 76 / 334 / 1.
17- .ثواب الأعمال : 338/1.

ص: 1219

نگاه كردن (النّظر)

المناظرة

377 المناظرة1737 _ المُناظَرَةُالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في وَصيَّتِهِ لِكُمَيلٍ _: يا كُمَيلُ ،في كُلِّ صِنفٍ قَومٌ أرفَعُ مِن قَومٍ ، فإيّاكَ ومُناظَرَةَ الخَسيسِ مِنهُم ، وإن أسمَعوكَ فاحتَمِلْ وكُن مِن الّذينَ وَصَفَهُمُ اللّهُ تعالى بقولِهِ : «وإذا خاطَبَهُمُ الجاهِلونَ قالوا سَلاما» (1) . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سَألَهُ الطَّيّارُ عَن كَراهَةِ مُناظَرَةِ النّاسِ _: أمّا كَلامُ مِثلِكَ فلا يُكرَهُ ، مَن إذا طارَ يُحسِنُ أن يَقَعَ ، وإن وَقَعَ يُحسِنُ أن يَطيرَ ، فمَن كانَ هكذا لا نَكرَهُهُ . (3)

بحار الأنوار عن أبي جعفر الأحول عن الإمامِ الصّادقِ عليه السلام :ما فَعَلَ ابنُ الطَّيَّارِ ؟ فقلتُ :تُوُفِّي ، فقالَ : رَحِمَهُ اللّهُ ، أدخَلَ اللّهُ علَيهِ الرَّحمَة والنَّضرَةَ ؛ فإنّهُ كانَ يُخاصِمُ عنّا أهلَ البَيتِ . (4)

1738 _ جَوابُ الإمامِ لِمَن دَعاهُ إلَى المُناظَرَةِالإمامُ الحسينُ عليه السلام_ لرجُلٍ قالَ لَهُ : اجلِسْ حتّى نَتَناظَرَ في الدِّينِ _: يا هذا أنا بَصيرٌ بدِيني مَكشوفٌ علَيَّ هُداي ، فإن كُنتَ جاهِلاً بدِينِكَ فاذهَبْ واطلُبْهُ ، ما لي ولِلمُماراةِ ؟! وإنَّ الشَّيطانَ لَيُوَسوِسُ لِلرّجُلِ ويُناجيهِ ويقولُ : ناظِرِ النّاسَ في الدِّينِ كيلا يَظُنّوا بكَ العَجزَ والجَهلَ ! (5)

(اُنظر) عنوان 62 «الجدال» و 363 «المراء» .

.


1- .الفرقان : 63 .
2- .بشارة المصطفى : 26 .
3- .بحار الأنوار : 2 / 136 / 39
4- .بحار الأنوار : 2 / 136 / 41
5- .بحار الأنوار : 2 / 135 / 32.

ص: 1223

مناظره (المناظرة)

النّظافة

378 النّظافة1739 _ الحَثُّ عَلَى النَّظافَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ طَيِّبٌ يُحِبُّ الطَّيِّبَ، نَظيفٌ يُحِبُّ النَّظافَةَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :طَهِّروا هذهِ الأجسادَ طَهَّرَكُمُ اللّهُ ؛ فإنّهُ لَيسَ عَبدٌ يَبيتُ طاهِرا إلّا باتَ مَعَهُ مَلَكٌ في شِعارِهِ ، ولا يَتَقَلَّبُ ساعَةً مِن اللّيلِ إلّا قالَ : اللّهُمّ اغفِرْ لعَبدِكَ فإنّهُ باتَ طاهِرا . (2)

عنه صلى الله عليه و آله_ لَمّا أبصَرَ رجُلاً شَعثا شَعرُ رأسِهِ ، وَسخَةً ثِيابُهُ ، سَيّئةً حالُهُ _: مِن الدِّينِ المُتعَةُ وإظهارُ النِّعمَةِ . (3)

سنن أبي داوود عن جابرِ بنِ عبد اللّهِ :أتانارسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فرأى رجُلاً شَعِثا قد تَفَرَّقَ شَعرُهُ ، فقالَ : أما كانَ يَجِدُ هذا ما يُسَكِّنُ بهِ شَعرَهُ ؟ ! ورأى رجُلاً آخَرَ (و) علَيهِ ثيابٌ وسِخَةٌ فقالَ : أما كانَ هذا يَجِدُ ماءً يَغسِلُ بهِ ثَوبَهُ ؟ ! (4)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَنَظَّفوا بكُلِّ ما استَطَعتُم ؛ فإنَّ اللّهَ تعالى بَنَى الإسلامَ علَى النَّظافَةِ ، ولَن يَدخُلَ الجَنَّةَ إلّا كُلُّ نَظيفٍ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ يُحِبُّ النّاسِكَ النَّظيفَ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ اتَّخَذَ ثَوبا فلْيُنَظِّفْهُ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :النَّظيفُ مِن الثِّيابِ يُذهِبُ الهَمَّ والحُزنَ ، وهُو طَهورٌ للصَّلاةِ . (8)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :كَنسُ البُيوتِ يَنفي الفَقرَ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :غَسلُ الإناءِ وكَسحُ الفِناءِ، مَجلَبَةٌ للرِّزقِ . (10)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :مِن أخلاقِ الأنبياءِ التَّنَظُّفُ . (11)

1740 _ التَّحذيرُ مِن تَركِ النّظافَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :بِئسَ العَبدُ القاذُورَةُ . (12)

عنه صلى الله عليه و آله :هَلَكَ المُتَقذَّرونَ . (13)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تُؤْوُا التُّرابَ خَلفَ البابِ ؛ فإنّهُ مَأوَى الشَّيطانِ . (14)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تُبَيِّتوا القُمامَةَ في بُيوتِكُم وأخرِجوها نَهارا ؛ فإنّها مَقعَدُ الشَّيطانِ . (15)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :تَنَظّفوا بالماءِ مِن النَّتنِ الرِّيحِ الّذي يُتأذّى بِهِ ، تَعَهَّدوا أنفُسَكُم ؛ فإنّ اللّهَ عَزَّوجلَّ يُبغِضُ مِن عِبادِهِ القاذُورَةَ الّذي يَتأنَّفُ بهِ مَن جَلَسَ إلَيهِ . (16)

عنه عليه السلام :نَظِّفوا بُيوتَكُم مِن حَوكِ العَنكَبوتِ ؛فإنَّ تَركَهُ في البَيتِ يُورِثُ الفَقرَ . (17)

(انظر) عنوان 254 «الطهارة» .

.


1- .سنن الترمذي : 5 / 112 / 2799.
2- .كنز العمّال : 26003.
3- .الكافي : 6 / 439 / 5.
4- .سنن أبي داوود : 4 / 51 / 4062.
5- .كنز العمّال : 26002
6- .كنز العمّال : 26000.
7- .الكافي : 6 / 441 / 3
8- .الكافي : 6 / 444 / 14.
9- .وسائل الشيعة : 3 / 571 / 2.
10- .الخصال : 54 / 73.
11- .بحار الأنوار : 78 / 335 / 4.
12- .الكافي : 6 / 439 / 6.
13- .كنز العمّال : 7422.
14- .وسائل الشيعة : 3 / 572 / 3.
15- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4 / 5 / 4968.
16- .الخصال : 620 / 10.
17- .وسائل الشيعة : 3 / 575 / 2.

ص: 1225

پاكيزگى (النّظافة)

النّعمة

379 النّعمة1741 _ نِعَمُ اللّهِ لا تُحصىالكتاب :(وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْاءِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن لَم يَرَ للّهِ عَزَّوجلَّ علَيهِ نِعمَةً إلّا في مَطعَمٍ أو مَشرَبٍ أو مَلبَسٍ ، فقد قَصُرَ عَملُهُ ودنا عَذابُهُ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحَمدُ للّهِ الذي لا يَبلُغُ مِدحَتَهُ القائلونَ ، ولا يُحصِي نَعماءَهُ العادُّونَ . (3)

عنه عليه السلام_ في وَصيَّتِهِ لِكُميلٍ _: يا كُمَيلُ ، إنّهُ لا تَخلو مِن نِعمَةِ اللّهِ عَزَّوجلَّ عِندَكَ وعافِيَتِهِ ، فلا تَخْلُ مِن تَحميدِهِ وتَمجيدِهِ وتَسبيحِهِ وتَقديسِهِ وشُكرِهِ وذِكرِهِ على كلِّ حالٍ . (4)

1742 _ الغَفلَةُ عَنِ النِّعَمِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :نِعمَتانِ مَفتونٌ فيهِما كَثيرٌ مِن النّاسِ : الفَراغُ والصِّحَّةُ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :نِعمَتانِ مَكفورَتانِ : الأمنُ والعافِيَةُ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن كانَ في النِّعمَةِ جَهِلَ قَدرَ البَلِيَّةِ . (7)

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :تُجهَلُ النِّعَمُ ما أقامَت ، فإذاوَلَّت عُرِفَت . (8)

1743 _ إحسانُ مُجاوَرَةِ النِّعَمِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أحسِنوا صُحبَةَ النِّعَمِ قَبلَ فِراقِها ؛ فإنّها تَزولُ وتَشهَدُ على صاحِبِها بما عَمِلَ فيها . (9)

عنه عليه السلام :اِحذَروا نِفارَ النِّعَمِ ؛ فما كلُّ شارِدٍ بمَردُودٍ . (10)

الإمامُ الهادي عليه السلام :ألقُوا النِّعَمَ بحُسنِ مُجاوَرَتِها ؛ والتَمِسوا الزِّيادَةَ فيها بالشُّكرِ علَيها ، واعلَموا أنّ النَّفسَ أقبَلُ شيءٍ لِما اُعطِيَت ، وأمنَعُ شَيءٍ لِما مُنِعَت . (11)

1744 _ ما يوجِبُ بَقاءَ النِّعَمِالكتاب :(وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ القُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأرْضِ وَلكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ) . (12)

(ذلِكَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ) . (13)

.


1- .إبراهيم : 34.
2- .الكافي : 2 / 316 / 5.
3- .نهج البلاغة : الخطبة 1.
4- .بشارة المصطفى : 28.
5- .الخصال : 35 / 7.
6- .بحار الأنوار : 81 / 170 / 1
7- .بحار الأنوار : 78 / 12 / 70
8- .بحار الأنوار : 78 / 115 / 12.
9- .علل الشرائع: 464/12.
10- .نهج البلاغة : الحكمة 246.
11- .أعلام الدين : 312.
12- .الأعراف : 96.
13- .الأنفال : 53.

ص: 1227

نعمت (النّعمة)

النّفس

380 النّفس1748 _ النَّفسُ الأمّارَةُالكتاب :(وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :النَّفسُ الأمّارةُ المُسَوِّلَةُ تَتَملَّقُ تَمَلُّقَ المُنافِقِ ، وتَتَصَنَّعُ بشِيمَةِ الصَّديقِ المُوافِق ، حتّى إذا خَدَعَت وتَمَكَّنَت تسَلَّطَت تَسَلُّطَ العَدُوِّ ، وتَحَكَّمَت تَحَكُّمَ العُتُوِّ ، فأورَدَت مَوارِدَ السُّوءِ . (2)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ في المُناجاةِ _: إلهي ، إليكَ أشكو نَفسا بالسُّوءِ أمّارَةً ، وإلَى الخَطيئةِ مُبادِرَةً ، وبمَعاصيكَ مُولَعَةً ، ... كثيرَةَ العِلَلِ ، طَويلَةَ الأمَلِ ، إن مَسَّها الشَّرُّ تَجزَعْ ، وإن مَسَّها الخَيرُ تَمنَعْ ، مَيّالَةً إلَى اللَّعبِ واللَّهوِ ، مَملُوّةً بالغَفلَةِ والسَّهوِ ، تُسرِعُ بي إلَى الحَوبَةِ ، وتُسَوِّفُني بالتَّوبَةِ . (3)

1749 _ النَّفسُ اللَّوّامَةُالكتاب :(وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ) . (4)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ في وصيَّتهِ لابنِ مَسعودٍ _: يابنَ مَسعودٍ ، أكثِرْ مِن الصّالِحاتِ والبِرِّ ؛ فإنّ المُحسِنَ والمُسِيءَ يَندَمانِ ، يَقولُ المُحسِنُ : يا لَيتَني ازدَدتُ مِن الحَسَناتِ ! ويقولُ المُسِيءُ : قَصَّرتُ ، وتَصديقُ ذلكَ قَولُهُ تعالى : «ولا اُقْسِمُ بالنَّفْسِ اللَّوّامَةِ» . (5)

1750 _ تَعليمُ النَّفسِ وتَأديبُها وتَهذيبُهاالكتاب :(وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا) . (6)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أيُّها النّاسُ ، تَولّوا مِن أنفسِكُم تأديبَها ، واعدِلوا بِها عَن ضَراوَةِ عاداتِها . (7)

عنه عليه السلام :اِملِكوا أنفُسَكُم بدَوامِ جِهادِها . (8)

عنه عليه السلام :إنَّ تَقوَى اللّهِ دَواءُ داءِ قُلوبِكُم... وطَهورُ دَنَسِ أنفُسِكُم . (9)

عنه عليه السلام :أقبِلْ على نَفسِكَ بالإدبارِ عَنها . (10)

عنه عليه السلام :مَن ذَمَّ نفسَهُ أصلَحَها ، مَن مَدَحَ نَفسَهُ ذَبَحَها . (11)

.


1- .يوسف : 53.
2- .غرر الحكم : 2106.
3- .بحار الأنوار : 94 / 143.
4- .القيامة : 2.
5- .مكارم الأخلاق : 2 / 353 / 2660.
6- .الشمس : 7 _ 10.
7- .نهج البلاغة : الحكمة 359.
8- .غرر الحكم : 2489.
9- .نهج البلاغة : الخطبة 198.
10- .غرر الحكم : 2434
11- .. غرر الحكم : 9103 و 9104.

ص: 1233

نَفْس (النّفس)

النفاق

عنه عليه السلام :مَن لَم يُهَذِّبْ نفسَهُ فضَحَهُ سُوءُالعادَةِ . (1)

عنه عليه السلام :مَن لَم يَتَعاهَدِ النَّقصَ مِن نفسِهِ غَلَبَ علَيهِ الهَوى ، ومَن كانَ في نَقصٍ فالمَوتُ خَيرٌ لَهُ . (2)

(انظر) الذكر : باب 758 ؛ الورع : باب 1823 .

1751 _ آثارُ كَرامَةِ النَّفسِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن كَرُمَت علَيهِ نَفسُهُ لَم يُهِنْهابالمَعصيَةِ . (3)

عنه عليه السلام :مَن كَرُمَت علَيهِ نَفسُهُ هانَت علَيهِ شَهوَتُهُ . (4)

عنه عليه السلام :مَن كَرُمَت نَفسُهُ صَغُرَتِ الدُّنيا فيعَينِهِ . (5)

381 النفاق1752 _ النِّفاقُالكتاب :(فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ) . (6)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ النِّفاقَ يَبدو لُمظَةً سَوداءَ ،فكُلّما ازدادَ النِّفاقُ عِظَما ازدادَ ذلكَ السَّوادُ ، فإذا استَكمَلَ النِّفاقُ اسوَدَّ القَلبُ . (7)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :النِّفاقُ أخو الشِّركِ . (8)

عنه عليه السلام :ما أقبَحَ بالإنسانِ ظاهِرا مُوافِقا،وباطِنا مُنافِقا ! (9)

عنه عليه السلام :نِفاقُ المَرءِ مِن ذُلٍّ يَجِدُهُ في نفسِهِ. (10)

1753 _ صِفَةُ المُنافِقِالكتاب :(إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُواإِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاؤُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللّهَ إِلَا قَلِيلاً * مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذلِكَ لَا إِلَى هؤُلاءِ وَلَا إِلَى هؤُلَاءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً) . (11)

.


1- .غرر الحكم : 9170.
2- .الأمالي للصدوق : 478 / 644 .
3- .غرر الحكم : 8730
4- .غرر الحكم : 8771
5- .غرر الحكم : 9130.
6- .التوبة : 77.
7- .كنز العمّال : 1734 .
8- .غرر الحكم : 483
9- .غرر الحكم : 9559
10- .غرر الحكم : 9988 .
11- .النساء : 142 و 143 .

ص: 1235

نفاق (النفاق)

الإنفاق

382 الإنفاق1758 _ فَضلُ الإنفاقِالكتاب :(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ) . (1)

(آمِنُوا بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ) . (2)

(وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ) . (3)

(انظر) البقرة : 261 _ 265 والإنسان : 8 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أرضُ القِيامَةِ نارٌ ما خَلا ظِلَّ المُؤمِنِ ؛ فإنَّ صَدَقَتَهُ تُظِلُّهُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أعطى دِرهَما في سَبيلِ اللّهِ كَتَبَ اللّهُ لَهُ سبعَمِائةِ حَسَنَةٍ . (5)

الترغيب والترهيب :_ قال رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لأصحابِهِ _: أيُّكُم مالُ وارِثهِ أحَبُّ إلَيهِ مِن مالِهِ ؟ قالوا : يا رسولَ اللّهِ ، ما مِنّا أحدٌ إلّا مالُهُ أحَبُّ إلَيهِ مِن مالِ وارِثِهِ. قالَ : فإنَّ مالَهُ ما قَدَّمَ ، ومالَ وارِثِهِ ما أخَّرَ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :طُوبى لِمَن أنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ وأمسَكَ الفَضلَ مِن كلامِهِ . (7)

عنه عليه السلام :إنّكُم أغبَطُ بما بَذَلتُم مِن الرّاغِبِ إلَيكُم فيما وَصَلَهُ مِنكُم . (8)

عنه عليه السلام_ في وصيَّتِهِ لابنهِ الحسنِ عليه السلام _: إنّما لكَ مِن دُنياكَ ما أصلَحتَ بهِ مَثواكَ ، فأنفِقْ في حَقٍّ ولا تَكُن خازِنا لِغَيرِكَ . (9)

عنه عليه السلام :إنّكُم إلى إنفاقِ ما اكتَسَبتُم أحوَجُ مِنكُم إلَى اكتِسابِ ما تَجمَعونَ . (10)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَلعونٌ مَلعونٌ مَن وَهَبَ اللّهُ لَه مالاً فلَم يَتَصَدَّقْ مِنهُ بشيءٍ . (11)

1759 _ بَرَكَةُ الإنفاقِالكتاب :(قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ) . (12)

الحديث :مكارم الأخلاق عن رجلٍ من أصحابِ الإمامِ الصّادقِ عليه السلام :قلتُ لأبي عبدِ اللّه عليه السلام : ... قولُهُ تعالى : «وما أنفَقْتُم من شيء فهو يخلفه ...» فَأراني اُنفِقُ ولا أرى خَلَفا! قالَ : أفَتَرَى اللّهَ أخلَفَ وَعدَهُ ؟! قلتُ : لا ، قالَ : فمِمَّ ؟ قُلتُ :لا أدري ، قالَ : لَو أنّ أحَدَكُمُ اكتَسَبَ المالَ مِن حِلِّهِ وأنفَقَهُ في حَقِّهِ لَم يُنفِقْ دِرهَما إلّا أخلَفَ اللّهُ علَيهِ . (13)

.


1- .البقرة : 254.
2- .الحديد : 7.
3- .البقرة : 272 .
4- .الكافي : 4 / 3 / 6 ، ثواب الأعمال : 169 / 9.
5- .الأمالي للطوسيّ : 183 / 306.
6- .الترغيب والترهيب : 2 / 50 / 8.
7- .بحار الأنوار : 96 / 117 / 9.
8- .غرر الحكم : 3834.
9- .تحف العقول : 83.
10- .غرر الحكم : 3827.
11- .بحار الأنوار : 96 / 133 / 67.
12- .سبأ : 39.
13- .مكارم الأخلاق : 2 / 21 / 2053.

ص: 1241

انفاق (الإنفاق)

النّميمة

1763 _ مَن لا تُقبَلُ نَفَقتُهُالكتاب :(قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعا أَوْ كَرْها لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْما فَاسِقِينَ * وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَا وَهُمْ كُسَالَى وَلَا يُنْفِقُونَ إِلَا وَهُمْ كَارِهُونَ) . (1)

الحديث :الإمامُ الباقرُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عن قولهِ تعالى : «ولا تَيَمَّمُوا الخَبيثَ مِنْهُ تُنْفِقونَ» (2) _: كانَ النّاسُ حينَ أسلَموا عِندَهُم مَكاسِبُ مِن الرِّبا ومِن أموالٍ خَبيثَةٍ ، فكانَ الرّجُلُ يَتعَمَّدُها مِن بَينِ مالِهِ فتَصَدّقَ بها ، فنهاهُمُ اللّهُ عَن ذلكَ، وإنّ الصَّدَقَةَ لا تَصلُحُ إلّا مِن كَسبٍ طَيِّبٍ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَو أنَّ النّاسَ أخَذوا ماأمَرَهُمُ اللّهُ بهِ فأنفَقوهُ فيما نَهاهُم عَنهُ ما قَبِلَهُ مِنهُم ، ولو أخَذوا ما نَهاهُمُ اللّهُ عَنهُ فأنفَقوهُ فيما أمَرَهُمُ اللّهُ بهِ ما قَبِلَهُ مِنهُم ؛ حتّى يأخُذوهُ مِن حَقٍّ ويُنفِقوهُ في حَقٍّ . (4)

383 النّميمة1764 _ التَّحذيرُ مِنَ النَّميمَةِالكتاب :(وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَافٍ مَهِينٍ * هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ) . (5)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكُم والنَّميمَةَ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ... لاٌصحابهِ: ألا اُخبِرُكُم بشِرارِكُم ؟ قالوا : بلى يا رسولَ اللّهِ . قالَ : المَشّاؤونَ بالنَّميمَةِ ، المُفَرِّقونَ بَينَ الأحِبَّةِ ، الباغُونَ لِلبُرَآءِ العَيبَ . (7)

عنه عليه السلام :إيّاكَ والنَّميمَةَ ؛ فإنّها تَزرَعُ الضَّغينَهَ وتُبَعِّدُ عنِ اللّهِ والنّاسِ . (8)

عنه عليه السلام :أسوَأُ الصِّدقِ النَّميمَةُ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ مِن أكبَرِ السِّحرِ النَّميمَةَ؛يُفَرَّقُ بها بَينَ المُتَحابَّينِ ، ويُجلَبُ العَداوَةُ علَى المُتَصافِيَينِ ، ويُسفَكُ بها الدِّماءُ ، ويُهدَمُ بها الدُّورُ ، ويُكشَفُ بها السُّتورُ ، والنَّمّامُ أشَرُّ مَن وَطئَ علَى الأرضِ بقَدَمٍ . (10)

.


1- .التوبة : 53 و 54.
2- .البقرة : 267 .
3- .تفسير العيّاشيّ : 1 / 149 / 492.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 57 / 1694.
5- .القلم : 10 و 11.
6- .كنز العمّال : 8354.
7- .الخصال : 182 / 249.
8- .غرر الحكم : 2663
9- .غرر الحكم : 2939 .
10- .بحار الأنوار : 63 / 21 / 14.

ص: 1245

سخنى چينى (النّميمة)

النّافلة

1765 _ ذَمُّ السِّعايَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن سَعى بأخيهِ إلى سُلطانٍ أحبَطَ اللّهُ تعالى عَمَلَهُ كُلَّهُ ، وإن وَصَلَ إلَيهِ مَكروهٌ أو أذىً جَعَلَهُ اللّهُ تعالى مَع هامانَ في درَجَةٍ في النّارِ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :السّاعي قاتِلُ ثَلاثَةٍ :قاتِلُ نَفسِهِ ، وقاتِلُ مَن يَسعى بهِ ، وقاتِلُ مَن يَسعى إلَيهِ . (2)

384 النّافلة1766 _ فَضلُ النّافِلَةِالكتاب :(وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَاما مَحْمُودا) . (3)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ لِلقُلوبِ إقبالاً وإدبارا ، فإذا أقبَلَت فتَنَفَّلوا ، وإذا أدبَرَت فعلَيكُم بالفَريضَةِ . (4)

الكافي عن الفُضَيل:سألتُ أبا جعفرٍ عليه السلام عن قَولِ اللّهِ عَزَّوجلَّ : «الّذينَ هُمْ على صَلَواتِهِمْ يُحافِظونَ» (5) قالَ : هِي الفَريضَةُ . قلتُ : «الّذينَ هُمْ على صَلاتِهِمْ دائِمونَ» (6) قالَ : هِيَ النّافِلَةُ . (7)

1767 _ تَقديمُ الفَرائِضِ عَلَى النَّوافلِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا رُخصَةَ في فَرضٍ ، ولا شِدَّهَ في نافِلَةٍ . (8)

عنه عليه السلام :إذا أضَرَّتِ النَّوافِلُ بالفَرائضِ فارْفُضوها. (9)

عنه عليه السلام :لا قُربَةَ بالنَّوافِلِ إذا أضَرَّت بالفَرائضِ . (10)

.


1- .كنز العمّال : 7545.
2- .الخصال : 108 / 73 .
3- .الإسراء : 79.
4- .الكافي : 3 / 454 / 16.
5- .المؤمنون : 9 .
6- .المعارج : 23 .
7- .الكافي : 3 / 269 / 12.
8- .بشارة المصطفى : 28.
9- .نهج البلاغة : الحكمة 279
10- .نهج البلاغة : الحكمة 39.

ص: 1247

عبادت مستحبى (النّافلة)

النّور

385 النّور1768 _ نُورُ البَصيرَةِالكتاب :(أَوَمَنْ كَانَ مَيْتا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ) . (1)

(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ) . (2)

الحديث :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ في الدّعاء _: وَهَبْ لي نُورا أمشي بهِ في النّاسِ ، وأهتَدي بهِ في الظُّلُماتِ ، وأستَضيءُ بهِ مِن الشَّكِّ والشُّبُهاتِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَيسَ العِلمُ بالتَّعلُّمِ ، إنّما هُونُورٌ يَقَعُ في قَلبِ مَن يُريدُ اللّهُ تباركَ وتعالى أن يَهدِيَهُ . (4)

1769 _ نورُ القَلبِ ونورُ الوَجهِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :أكثِرْ صَمتَكَ يَتَوفَّرْ فِكرُكَ ، ويَستَنِرْ قَلبُكَ ، ويَسلَمِ النّاسُ مِن يَدَيكَ . (5)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَن عِلَّةِ كَونِ المُتَهَجِّدينَ باللَّيلِ مِن أحسَنِ النّاسِ وَجها _: لأ نَّهُم خَلَوا باللّهِ فكَساهُمُ اللّهُ مِن نُورِهِ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :طَلَبتُ نُورَ القَلبِ فوَجَدتُهُ في التَّفَكُّرِ والبُكاءِ ، وطَلَبتُ الجَوازَ علَى الصِّراطِ فوَجَدتُهُ في الصَّدَقَةِ ، وطَلَبتُ نُورَ الوَجهِ فوَجَدتُهُ في صَلاةِ اللَّيلِ . (7)

1770 _ عَلى كُلِّ صَوابٍ نُورٌرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الصَّلاةُ نُورٌ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن رَمى بسَهمٍ في سَبيلِ اللّهِ كانَ لَهُ نُورا يَومَ القِيامَةِ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :علَيكَ بتِلاوَةِ القرآنِ ؛ فإنّهُ نُورٌ لَكَ في الأرضِ ، وذُخرٌ لكَ في السّماءِ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن شَهِدَ شَهادَةَ حَقٍّ لِيُحيِيَ بِها حَقَ امرئٍ مُسلِمٍ أتى يَومَ القِيامَةِ ولِوَجهِهِ نُورٌ مَدَّ البَصَرِ ، يَعرِفُهُ الخَلايِقُ باسمِهِ ونَسَبِهِ . (11)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ على كُلِّ حَقٍّ حَقيقَةً ، وعلى كُلِّ صَوابٍ نُورا . (12)

1771 _ نورُ المُؤمِنينَ فِي القِيامَةِالكتاب :(يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ) . (13)

.


1- .الأنعام : 122.
2- .الحديد : 28.
3- .الصحيفة السجّاديّة : الدعاء 22 .
4- .بحار الأنوار : 1 / 225 / 17.
5- .غرر الحكم : 3725.
6- .علل الشرائع : 366 / 1.
7- .مستدرك الوسائل : 12 / 173 / 13810.
8- .الترغيب والترهيب : 1 / 156 / 22
9- .الترغيب والترهيب : 2 / 281 / 18
10- .الترغيب والترهيب : 2/349/10.
11- .بحار الأنوار : 104 / 311 / 9.
12- .الكافي : 2 / 54 / 4.
13- .الحديد : 12 و 13.

ص: 1249

نور (النّور)

« ن »

النّاس

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لِرجُلٍ قالَ : اُحِبُّ أن اُحشَرَ يَومَ القِيامَةِ في النُّورِ _: لا تَظلِمْ أحَدا تُحشَرْ يَومَ القِيامَةِ في النُّورِ . (1)

386 النّاس1772 _ النّاسُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :النّاسُ كالشَّجَرِ ؛ شَرابُهُ واحِدٌ وثَمَرُهُ مُختَلِفٌ . (2)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ثَلاثَةُ أشياءَ يَحتاجُ النّاسُ طُرّا إلَيها : الأمنُ ، والعَدلُ ، والخِصبُ . (3)

عنه عليه السلام :علَيكُم بالأشكالِ مِن النّاسِ والأوساطِ مِن النّاسِ ، فعِندَهُم تَجِدون مَعادِنَ الجَوهر . (4)

1773 _ تَساوِي النّاسِ فِي الحُقوقِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :النّاسُ سَواءٌ كأسنانِ المُشطِ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :النّاسُ في الحَقِّ سَواءٌ . (6)

عنه عليه السلام :النّاسُ إلى آدَمَ شَرعٌ سَواءٌ . (7)

شرح نهج البلاغة عن أبي إسحاقِ الهمْداني :أنّ امرَأتَينِ أتَتا عَليّا عليه السلام ، إحداهُما مِن العَرَبِ والاُخرى مِن المَوالي فَسألَتاه، فَدَفَعَ إلَيهِما دَراهِمَ وطَعاما بالسَّواء . فقالَت إحداهُما : إنّي امرأةٌ مِن العَرَبِ وهذهِ مِن العَجَمِ! فقالَ : إنّي واللّهِ لا أجِدُ لِبَني إسماعيلَ في هذا الفَيءِ فَضلاً على بَني إسحاقَ . (8)

.


1- .كنز العمّال : 44154 .
2- .غرر الحكم : 2097.
3- .تحف العقول : 320.
4- .الاُصول الستّة عشر : 57 .
5- .كنز العمّال : 24822.
6- .نهج السعادة : 2 / 97.
7- .بحار الأنوار : 78 / 57 / 119.
8- .شرح نهج البلاغة : 2 / 200.

ص: 1251

مردم (النّاس)

النّوم

(انظر) التقوى : باب 1866 .

1774 _ مَن لَيس مِن النّاسِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لرجُلٍ قالَ لَهُ: أتَرى هذاالخَلقَ كُلُّهُ مِن النّاسِ ؟ : اِلقَ مِنهُمُ التّارِكَ للسِّواكِ ، والمُتَرَبِّعَ في مَوضِعِ الضِّيقِ ، والدّاخِلَ فيما لايَعنيهِ، والمُماريَ فيما لاعِلمَ لَهُ، والمُتَمَرِّضَ مِن غَيرِ عِلَّةٍ، والمُتَشَعِّثَ مِن غَيرِ مُصيبَةٍ، والمُخالِفَ على أصحابِهِ في الحَقِّ وقَدِ اتَّفَقوا علَيهِ، والمُفتَخِرَ يَفتَخِرُ بآبائهِ وهُو خِلْوٌ مِن صالِحِ أعمالِهِم، فهُو بمَنزِلَةِ الخَلَنجِ (1) يُقشَرُ لِحاءً عَن لِحاءٍ حتّى يُوصَلَ إلى جَوهَريَّتِهِ ، وهُو كما قالَ اللّهُ عَزَّوجلَّ : «إنْ هُمْ إلّا كالأنْعامِ بَلْ هُمْ أضَلُّ سَبيلاً» (2) . (3)

1775 _ تَفسيرُ كَلِمَةِ «إمَّعَةٍ»تحف العقول :قال [الإمامُ الكاظمُ] عليه السلام لِفَضلِابنِ يُونُسَ : أبلِغْ خَيرا ، وقُلْ خَيرا ولا تَكُن إمَّعَةً . قلتُ : وما الإمَّعَةُ ؟ قالَ : لا تَقُلْ : أنا مَعَ النّاسِ ، وأنا كَواحِدٍ مِن النّاسِ . إنّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ : يا أيُّها النّاسُ، إنّما هُما نَجدانِ : نَجدُ (4) خَيرٍ ونَجدُ شَرٍّ، فلا يَكُن نَجدُ الشَّرِّ أحَبَّ إلَيكُم مِن نَجدِ الخَيرِ . (5)

(انظر) تقليد : باب 1561 .

387 النّوم1776 _ النَّ_ومُالكتاب :(وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتا (6) » . (7)

(اللّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْاُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمّىً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَايَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ) . (8)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :النَّومُ أخُو المَوتِ ، ولا يَموتُ أهلُ الجَنَّةِ . (9)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :إنَّ النَّومَ سُلطانُ الدِّماغِ ،وهُو قِوامُ الجَسَدِ وقُوَّتُهُ . (10)

الإمامُ الهادي عليه السلام :السَّهَرُ ألَذُّ لِلمَنامِ . (11)

1777 _ التَّحذيرُ مِن كَثرَةِ النَّومِالإمامُ الباقرُ عليه السلام :قالَ موسى عليه السلام : أيُّ عِبادِكَ أبغَضُ إلَيكَ ؟ قالَ : جِيفَةٌ باللَّيل ، بَطّالٌ بالنَّهارِ . (12)

.


1- .الخَلَنْج شجرٌ ، فارسي معرّب ، تتّخذ من خشبه الأواني. (لسان العرب : 2 / 261).
2- .الفرقان : 44 .
3- .الخصال : 409 / 9.
4- .النجد : الطريق الواضح المرتفع (القاموس المحيط : 1 / 340)، وقوله عليه السلام : «إنّما هما نجدان» فالظاهر إشارة إلى قوله في سورة البلد: 10 «وهدَيناه النجدَين» . (كما في هامش المصدر ).
5- .تحف العقول : 413.
6- .السُّبات بالضمّ : أي النوم الثقيل ، وأصله الراحة، ومعناه : جعلنا نومكم راحةً لأبدانكم (مجمع البحرين : 2 / 802) .
7- .النبأ : 9.
8- .الزمر : 42.
9- .كنز العمّال : 39321.
10- .بحار الأنوار : 62 / 316.
11- .أعلام الدين : 311.
12- .قصص الأنبياء : 163 / 185.

ص: 1253

خواب (النّوم)

النّيّة

388 النّيّة1780 _ دُورُ النِّيَّةِ في العَمَلِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا أيُّها النّاسُ، إنّما الأعمالُ بالنِّيّاتِ ، وإنّما لِكُلِّ امرئٍ ما نَوى ، فمَن كانَت هِجرَتُهُ إلَى اللّهِ ورَسولِهِ فهِجرَتُهُ إلَى اللّهِ ورَسولِهِ ، ومَن كانَت هِجرَتُهُ إلى دُنيا يُصيبُها أوِ امرأةٍ يَتَزَوَّجُها فهِجرَتُهُ إلى ما هاجَرَ إلَيهِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله_ لَمّا أغزى علِيّا عليه السلام فيِ سَرِيَّةٍ ، فقالَ رجُلٌ لأخٍ لَهُ : اُغْزُ بِنا في سَرِيّةِ علِيٍّ لَعلَّنانُصيبُ خادِما أو دابَّةً أو شَيئا نَتَبَلَّغُ بهِ _: إنّما الأعمالُ بالنِّيّاتِ ، ولكُلِّ امرئٍ ما نَوى ، فمَن غَزا ابتِغاءَ ما عِندَ اللّهِ فَقد وَقَعَ أجرُهُ علَى اللّهِ ، ومَن غَزا يُريدُ عَرَضَ الدُّنيا أو نَوى عِقالاً لَم يَكُن لَهُ إلّا ما نَوى . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :النِّيَّةُ أساسُ العَمَلِ . (3)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :لا عَمَلَ إلّا بِنِيَّةٍ . (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما ضَعُفَ بَدَنٌ عمّا قَوِيَت علَيهِ النِّيَّةُ . (5)

1781 _ دَورُ النِّيَّةِ فِي القيامَةِالكافي عن الإمام الصّادق عليه السلام :إنّما خُلِّدَ أهلُ النّارِ في النّارِ لأنّ نِيّاتِهِم كانَت في الدُّنيا أن لَو خُلِّدوا فيها أن يَعصُوا اللّهَ أبدا ، وإنّما خُلِّدَ أهلُ الجَنّةِ في الجَنّةِ لأنّ نِيّاتِهِم كانَت في الدُّنيا أن لَو بَقُوا فيها أن يُطِيعوا اللّهَ أبَدا ، فبِالنِّيّاتِ خُلِّدَ هؤلاءِ وهؤلاءِ ، ثُمّ تَلا قولَهُ تعالى : «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ» (6) قالَ : على نِيَّتِهِ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ اللّهَ يَحشُرُ النّاسَ على نِيّاتِهِم يَومَ القِيامَةِ . (8)

1782 _ ثَوابُ نِيَّةِ الخَيرِكنز العمّال عن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَرَكنا في المَدينَةِ أقواما لا نَقطَعُ وادِيا ولا نَصعَدُ صُعودا ولا نَهبِطُ هُبوطا إلّا كانُوا مَعَنا . قالُوا : كَيفَ يَكونونَ مَعَنا ولَم يَشهَدوا ؟! قالَ : نِيّاتُهُم . (9)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يا أبا ذرٍّ ، هِمَّ بالحَسَنَةِ وإن لَم تَعمَلْها ، لِكَيلا تُكتَبَ مِن الغافِلينَ . (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :النِّيَّةُ الصّالِحَةُ أحَدُ العَمَلَينِ. (11)

نهج البلاغة عن الإمامِ عليٍّ عليه السلام_ لِرجُلٍ يَوَدُّ حُضورَ أخيهِ ليَشهَدَ نَصرَ اللّهِ على أعدائهِ في الجَمَلِ _: أهَوى أخيكَ مَعَنا ؟ فقالَ : نَعَم ، قالَ : فَقد شَهِدَنا ، ولَقد شَهِدَنا في عَسكَرِنا هذا أقوامٌ (قَومٌ) في أصلابِ الرِّجالِ وأرحامِ النِّساءِ ، سَيَرعَفُ بِهِمُ الزَّمانُ (12) ، ويَقوى بِهِمُ الإيمانُ . (13)

.


1- .كنز العمّال : 7272.
2- .الأمالي للطوسيّ : 618 / 1274.
3- .غرر الحكم : 1040 .
4- .الكافي : 2 / 84 / 1.
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4 / 400 / 5859.
6- .الإسراء : 84 .
7- .الكافي: 2/85/5، إشارة إلى رسوخ الملَكات بحيث يبطل في النفس استعداد ما يقابلها.(الميزان في تفسير القرآن:13/212).
8- .المحاسن : 1 / 409 / 929.
9- .كنز العمّال : 7261.
10- .مكارم الأخلاق : 2 / 378 / 2661.
11- .غرر الحكم : 1624.
12- .يرعف بهم الزمان : يجود على غير انتظار كما يجود الأنف بالرعاف. (كما في هامش نهج البلاغة ضبط الدكتور صبحي الصالح). والرُعاف : خروج الدم من الأنف (المصباح المنير : 230) .
13- .نهج البلاغة : الخطبة 12.

ص: 1259

نيّت (النّيّة)

الهجرة

389 الهجرة1787 _ عَدَمُ انقِطاعِ الهِجرَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أيُّها النّاس، هاجِروا وتَمَسَّكوا بالإسلامِ ؛ فإنَّ الهِجرَةَ لا تَنقَطِعُ ما دامَ الجِهادُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :الهِجرَةُ هِجرَتانِ : إحداهُما أن تَهجُرَ السَّيّئاتِ ، والاُخرى أن تُهاجِرَ إلَى اللّهِ تعالى ورَسولِهِ ، ولا تَنقَطِعُ الهِجرَةُ ما تُقُبِّلَتِ التَّوبَةُ . (2)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الهِجرَةُ قائمَةٌ على حَدِّهاالأوَّلِ ، ماكانَ للّهِ في أهلِ الأرضِ حاجَةٌ مِن مُستَسَرِّ الاُمَّةِ ومُعلَنِها، لا يَقَعُ اسمُ الهِجرَةِ على أحَدٍ (إلّا) بمَعرِفَةِ الحُجَّةِ في الأرضِ ، فمَن عَرَفَها وأقَرَّ بها فهُو مُهاجِرٌ ، ولا يَقَعُ اسمُ الاستِضعافِ على مَن بَلَغَتهُ الحُجَّةُ فسَمِعَتها اُذُنُهُ ووَعاها قَلبُهُ . (3)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مَن دَخَلَ في الإسلامِ طَوعافهُو مُهاجِرٌ . (4)

1788 _ أفضَلُ الهِجرَةِالكتاب :(وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ) . (5)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أفضَلُ الهِجرَةِ أن تَهجُرَ ما كَرِهَ اللّهُ. (6)

عنه صلى الله عليه و آله :أفضَلُ الهِجرَةِ أن تَهجُرَ السُّوءَ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :المُهاجِرُ مَن هَجَرَ الخَطايا والذُّنوبَ . (8)

1789 _ وُجوبُ الهِجرَةِ عَن بِلادِ أهلِ المَعاصيالكتاب :(إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرا) . (9)

(يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ) . (10)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ فيقولِهِ تعالى : «يا عِباديَ الّذِينَ آمَنوا إنَّ اَرضي ...» _: إذا عُصِيَ اللّهُ في أرضٍ أنتَ فيها فاخرُجْ مِنها إلى غَيرِها . (11)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن فَرَّ بدِينِهِ مِن أرضٍ إلى أرضٍ وإن كانَ شِبرا مِن الأرضِ ، استَوجَبَ الجَنّةَ وكانَ رَفيقَ إبراهيمَ ومحمّدٍ . (12)

1790 _ النَّهيُ عَنِ التَّعرُّبِ بَعدَ الهِجرَةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ في وصيَّتِهِ لعليٍّ عليه السلام _: لا تَعَرُّبَ بَعدَ الهِجرَةِ . (13)

.


1- .كنز العمّال : 46260
2- .كنز العمّال : 46262.
3- .نهج البلاغة : الخطبة 189.
4- .الكافي : 8 / 148 / 126.
5- .المدّثّر : 5.
6- .كنز العمّال : 46263
7- .كنز العمّال : 46264
8- .كنز العمّال : 676.
9- .النساء : 97.
10- .العنكبوت : 56 .
11- .مجمع البيان : 8 / 455
12- .مجمع البيان : 3 / 153.
13- .وسائل الشيعة : 11 / 75 / 1.

ص: 1263

« ه »

هجرت (الهجرة)

« ه »

الهجران

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مِنَ الكَبائِرِ قَتلُ المُؤمِنِ عَمداً... وَالتَّعرُّبُ بَعدَ الهِجرَةِ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :المُتَعَرِّبُ بَعدَ الهِجرَةِ التّارِكُ لهذا الأمرِ بَعدَ مَعرِفَتِهِ . (2)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :حَرَّمَ اللّهُ التَّعَرُّبَ بَعدَ الهِجرَةِ للرُّجوعِ عَنِ الدِّينِ وتَركِ المُوازَرَةِ للأنبياءِ والحُجَجِ عليهم السلام ، وما في ذلِكَ مِن الفَسادِ وإبطالِ حَقِّ كُلِّ ذي حَقٍّ لِعِلَّةِ سُكنَى البَدوِ ؛ ولذلكَ لَو عَرَفَ الرّجُلُ الدِّينَ كامِلاً لَم يَجُزْ لَهُ مُساكَنَةُ أهلِ الجَهلِ، والخَوفِ علَيهِ؛ لأنّهُ لا يُؤمَنُ أن يَقَعَ مِنهُ تَركُ العِلمِ، والدُّخولُ مَع أهلِ الجَهلِ والتَّمادِي في ذلكَ . (3)

390 الهجران1791 _ التَّحذيرُ عَنِ الهِجرانِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :هَجرُ المُسلِمِ أخاهُ كَسَفكِ دَمِهِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :يا أبا ذرٍّ ، إيّاكَ وهِجرانَ أخِيكَ ؛ فإنَّ العَمَلَ لا يُتَقَبَّلُ مِن الهِجرانِ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا يَزالُ إبليسُ فَرِحا ما اهتَجرَ المُسلِمانِ ، فإذا التَقَيا اصطَكَّت رُكبَتاهُ وتَخَلّعَت أوصالُهُ (6) ، ونادَى يا وَيلَهُ ، ما لَقِيَ مِن الثُّبُورِ ؟! (7)

الكافي عن الإمامِ الصّادقِ عليه السلام :لا يَفتَرِقُ رجُلانِ علَى الهِجرانِ إلّا استَوجَبَ أحَدُهُما البَراءةَ واللَّعنَةَ ، ورُبَّما استَحقَّ ذلكَ كِلاهُما ، فقالَ لَهُ مُعَتّبٌ : جَعَلَنيَ اللّهُ فِداكَ ، هذا الظّالِمُ فما بالُ المَظلومِ ؟ قالَ : لأ نَّهُ لا يَدعو أخاهُ إلى صِلَتِهِ ولا يَتَغامَسُ (8) لَهُ عَن كَلامِهِ ، سَمِعتُ أبي يقولُ : إذا تَنازَعَ اثنانِ فَعازَّ أحَدُهُما الآخَرَ فلْيَرجِعِ المَظلومُ إلى صاحِبِهِ حتّى يَقولَ لِصاحِبِهِ : أي أخِي أنا الظّالِمُ ، حتّى يَقطَعَ الهِجرانَ بَينَهُ وبَينَ صاحِبِهِ ، فإنّ اللّهَ تبارَكَ وتعالى حَكَمٌ عَدلٌ يأخُذُ للمَظلومِ مِن الظّالِمِ . (9)

.


1- .مستدرك الوسائل: 11 / 90 / 1249.
2- .معاني الأخبار : 265 / 1 .
3- .وسائل الشيعة : 11 / 75 / 2.
4- .كنز العمّال : 24789.
5- .بحار الأنوار : 77 / 89 / 3.
6- .اصطَكَّت رُكبتاه : اضطَرَبتا، والتخلّع : التفكّك، الوَصل : المِفصل ، أو مجتمع العظام (المعجم الوسيط : 1 / 519 وص 250 وج 2 / 1037) .
7- .الكافي : 2 / 346 / 7.
8- .«يتغامس» في أكثر النسخ بالغين المعجمة ، والظاهر أنّه بالمهملة كما في بعضها ، وفي القاموس تعامس : تغافل. وتعامسَ عليّ: تعامى عليَّ ، وبالمعجمة : غمسه في الماء ، والغميس: الليل المظلم. (انظر القاموس المحيط : 2 / 233 وص 235) .
9- .الكافي : 2 / 344 / 1

ص: 1265

قهر كردن (الهجران)

الهداية

391 الهداية1793 _ الهِدايَةُ الإلهِيَّةُ العامَّةُالكتاب :(قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى) . (1)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قولِهِ عَزَّوجلَّ : «إنّاهَدَيْناهُ السَّبيلَ ...» (2) _: عَرَّفناهُ إمّا آخِذاوإمّا تارِكا . (3)

1794 _ الإحياءُ بِالهِدايَةِالكتاب :(وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعا) . (4)

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئل عَنِ الآيَةِ _: مَن أخرَجَها مِن ضَلالٍ إلى هُدى فكأنّما أحياها ، ومَن أخرَجَها مِن هُدىً إلى ضَلالٍ فَقد قَتَلَها . (5)

1795 _ ثَوابُ الهِدايَةِبحارالأنوار :رُويَ أنّ داوودَ عليه السلام خَرَجَ مُصحِرا مُنفَرِدا، فأوحَى اللّهُ إلَيهِ : يا داوودُ ، مالِي أراكَ وَحدانِيّا ؟ فقالَ : إلهي اشتَدَّ الشَّوقُ مِنّي إلى لِقائكَ ، وحالَ بَيني وبَينَ خَلقِكَ ، فأوحَى اللّهُ إلَيهِ : اِرجِعْ إلَيهِم ؛ فإنّكَ إن تَأتِني بِعَبدٍ آبِقٍ اُثْبِتْكَ في اللَّوحِ حَميدا . (6)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ لعليٍّ عليه السلام لَمّا بَعَثَهُ إلَى اليَمَنِ _: يا عليُّ ، لا تُقاتِلَنَّ أحَدا حتّى تَدعُوَهُ ، وايمُ اللّهِ لَأن يَهدي اللّهُ على يَدَيكَ رجُلاً خَيرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَت علَيهِ الشَّمسُ وغَرَبَت ، ولَكَ وَلاؤهُ يا عليُّ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله_ لرجُلٍ سألَهُ أن يُوصِيَهُ _: اُوصِيكَ أن لا تُشرِكَ باللّهِ شَيئا ... وادْعُ النّاسَ إلَى الإسلامِ ، واعلَمْ أنّ لكَ بكُلِّ مَن أجابَكَ عِتقَ رَقَبَةٍ مِن وُلدِ يَعقوبَ . (8)

1796 _ اختِصاصُ الهِدايَةِ بِاللّهِالكتاب :(إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلكِنَّ اللّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ) . (9)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ جلّ جلالُهُ : عِبادِي،كُلُّكُم ضالٌّ إلّا مَن هَدَيتُهُ ، وكَلُّكُم فَقيرٌ إلّا مَن أغنَيتُهُ ، وكُلُّكُم مُذنِبٌ إلّا مَن عَصَمتُهُ . (10)

.


1- .طه : 50.
2- .الإنسان : 3 .
3- .بحار الأنوار : 5 / 196 / 4.
4- .المائدة : 32.
5- .الكافي : 2 / 210 / 1.
6- .بحار الأنوار : 14 / 40 / 26.
7- .الكافي : 5 / 28 / 4.
8- .وسائل الشيعة : 11 / 448 / 5.
9- .القصص : 56.
10- .الأمالي للصدوق : 162 / 161 .

ص: 1269

هدايت (الهداية)

الهديّة

عنه صلى الله عليه و آله :بُعِثتُ داعِيا ومُبَلِّغا ولَيسَ إلَيَّ مِن الهُدى شَيءٌ ، وخُلِقَ إبليسُ مُزَيِّنا ولَيسَ إلَيهِ مِن الضَّلالَةِ شَيءٌ . (1)

1797 _ مَن يَهديهِمُ اللّهُالكتاب :(مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَا بِإذْنِ اللّهِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ) . (2)

(وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ) . (3)

(إِنَّ اللّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ) . (4)

(إِنَّ اللّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ) . (5)

الحديث :الإمامُ باقر عليه السلام_ في كِتابِهِ إلى سَعدِ الخَير _: إنّ اللّهَ تباركَ وتعالى الحَليمُ العَليمُ ، إنّما غَضَبُهُ على مَن لَم يَقبَلْ مِنهُ رِضاهُ ، وإنّما يَمنَعُ مَن لَم يَقبَلْ مِنهُ عَطاهُ ، وإنّما يُضِلُّ مَن لَم يَقبَلْ مِنهُ هُداهُ . (6)

392 الهديّة1798 _ الحَثُّ عَلَى الهَدِيَّةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَهادَوا تَحابُّوا ، تَهادُوا فإنَّها تَذهَبُ بِالضَّغائنِ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :الهَدِيَّةُ تُورِثُ المَوَدَّةَ ، وتَجدُرُ (8) الاُخُوَّةَ ، وتُذهِبُ الضَّغينَةَ ، تَهادُوا تَحابُّوا . (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لَأن اُهدِيَ لأخِي المُسلِمِ هَدِيَّةً تَنفَعُهُ أحَبُّ إلَيَّ مِن أن أتَصَدَّقَ بمِثلِها . (10)

1799 _ حُرمَةُ هَدايا العُمّالِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :هَدايا العُمّالِ غُلولٌ . (11)

صحيح البخاري :استَعمَلَ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله رجُلاً مِن بَني أسَدٍ يُقال لَهُ ابنُ الاُتبِيّةِ على صَدَقَةٍ، فلَمّا قَدِمَ قالَ: هذا لَكُم و هذا اُهدِيَ لِي، فقامَ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله عَلَى المِنبَرِ... فحَمِدَ اللّهَ وأثنى علَيهِ ثُمّ قالَ: ما بالُ العامِلِ نَبعَثُهُ، فَيأتي فَيقولُ : هذا لَكَ و هذا لِي ؟! فهَلّا جَلَسَ في بَيتِ أبِيهِ واُمِّهِ فيَنظُرَ أيُهدى لَهُ أم لا ؟ وَالّذي نَفسي بِيَدِهِ لا يَأتيبشيءٍ إلّا جاءَ بهِ يَومَ القِيامَةِ يَحمِلُهُ على رَقَبَتِهِ ، إن كانَ بَعيرا لَهُ رُغاءٌ أو بَقَرَةً لَها خُوارٌ أو شاةً تَيعَرُ . (12)

.


1- .كنز العمّال : 546.
2- .التغابن : 11.
3- .العنكبوت : 69.
4- .القصص : 50.
5- .المائدة : 67.
6- .الكافي : 8 / 52 / 16.
7- .الكافي : 5/144/14.
8- .جَدَرَه يَجْدُرُه : حَوَّطه، والضغينة : الحقد(لسان العرب : 4/121 و ج 13/255) .
9- .بحار الأنوار : 77/166/2.
10- .الكافي : 5/144/12 .
11- .كنز العمّال : 15067.
12- .صحيح البخاري : 6/2624/6753.

ص: 1271

هديه (الهديّة)

الهَ_رَم

الهَ_لاك

393 الهَ_رَم1803 _ الهَ_َرمُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَثُلَ ابنُ آدَمَ وإلى جَنبِهِ تِسعٌ وتِسعونَ مَنِيَّةً ، إن أخطَأتهُ المَنايا وَقَعَ في الهَرَمِ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ثَمَرَةُ طُولِ الحَياةِ السَّقَمُ والهَرَمُ . (2)

1804 _ مايَشِبُّ فِي الإنسانِ عِندَ هَرَمِهِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يَهرَمُ ابنُ آدَمَ وتَشِبُّ مِنهُ اثنَتانِ : الحِرصُ والأمَلُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :يَهرَمُ ابنُ آدَمَ ويَشِبُّ مِنهُ اثنانِ :الحِرصُ علَى المالِ ، والحِرصُ علَى العُمرِ . (4)

1805 _ موجِباتُ الهَرَمِ قَبلَ أوانِهِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الهَمُّ نِصفُ الهَرَمِ . (5)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :أربَعَةٌ تُهرِمُ قَبلَ أوانِ الهَرَمِ:أكلُ القَديدِ ، والقُعودُ علَى النَّداوَةِ ، والصُّعودُ في الدَّرَجِ ، ومُجامَعَةُ العَجوزِ . (6)

394 الهَ_لاك1806 _ ما يوجِبُ الهَلاكَالكتاب :(وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ) . (7)

(انظر) يونس 13 والحجّ : 45 والأنفال : 54 والكهف : 59 والشعراء : 139 والدخان : 37 وإبراهيم : 13 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أمّا المُهلِكاتُ : فشُحٌّ مُطاعٌ ،وهَوَىً مُتَّبَعٌ ، وإعجابُ المَرءِ بنَفسِهِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ الدِّينارَ والدِّرهَمَ أهلَكا مَن كانَ قَبلَكُم ، وهُما مُهلِكاكُم . (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّما هَلَكَ مَن هَلَكَ مِمَّن كانَ قَبلَكُم بِرُكوبِهِمُ المَعاصي ، ولَم يَنهَهُم الرَّبّانِيّونَ والأحبارُ... . (10)

عنه عليه السلام :هَلَكَ مَن باعَ اليَقينَ بِالشَّكِّ ، والحَقَّ بِالباطِلِ ، والآجِلَ بِالعاجِلِ . (11)

عنه عليه السلام :هَلَكَ امرؤٌ لَم يَعرِفْ قَدرَهُ . (12)

عنه عليه السلام :هَلَكَ فِيَّ رجُلانِ: مُحِبٌّ غالٍ، ومُبغِضٌ قالٍ . (13)

.


1- .تنبيه الخواطر : 1/272.
2- .غرر الحكم : 4623.
3- .تحف العقول : 56.
4- .الخصال : 73/112.
5- .نهج البلاغة : الحكمة 143.
6- .تحف العقول : 317.
7- .القصص : 59.
8- .الترغيب والترهيب : 1/86/10.
9- .الكافي : 2/316/6.
10- .تاريخ دمشق : 42/502 .
11- .غرر الحكم : 10030.
12- .نهج البلاغة : الحكمة 149.
13- .نهج البلاغة : الحكمة 117.

ص: 1275

پيرى (الهَ_رَم)

« ن »

نابودى (الهَ_لاك)

الهِمَّ_ة

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :خَصلَتَينِ (1) مُهلِكَتَينِ : تُفتي النّاسَ برَأيِكَ ، أو تَدينُ بِما لا تَعلَمُ . (2)

عنه عليه السلام :يُهلِكُ اللّهُ سِتّا بِسِتٍّ : الاُمَراءَ بِالجَورِ ، والعَربَ بِالعَصَبيَّةِ ، والدَّهاقِينَ بِالكِبرِ ، والتُّجّارَ بِالخِيانَةِ ، وأهلَ الرُّستاقِ بِالجَهلِ ، والفُقَهاءَ بِالحَسَدِ . (3)

395 الهِمَّ_ة1807 _ فَضلُ عُلُوِّ الهِمَّةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ تعالى يُحِبُّ مَعالِيَ الاُمورِ وأشرافَها ، ويَكرَهُ سَفسافَها . (4)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :قَدرُ الرّجُلِ على قَدرِ هِمَّتِهِ . (5)

عنه عليه السلام :مَن شَرُفَت هِمَّتُهُ عَظُمَت قِيمَتُهُ . (6)

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ في الدُّعاءِ _: أسألُكَ مِن الشَّهادَةِ أقسَطَها ، ومِن العِبادَةِ أنشَطَها ... ومِن الهِمَمِ أعلاها . (7)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لاشَرَفَ كبُعدِ الهِمَّةِ . (8)

1808 _ ثَمَراتُ عُلُوِّ الهِمَّةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الحِلمُ والأناةُ تَوأمانِ يُنتِجُهُماعُلُوُّ الهِمَّةِ . (9)

عنه عليه السلام :الكَرَمُ نَتيجَةُ عُلُوِّ الهِمَّةِ . (10)

عنه عليه السلام :الفِعلُ الجَميلُ يُنبئُ عَن عُلُوِّ الهِمَّةِ . (11)

عنه عليه السلام :بقَدرِ الهِمَمِ تَكونُ الهُمومُ . (12)

.


1- .مفعول به لفعل محذوف تقديره «احذر» .
2- .تحف العقول : 369.
3- .بحار الأنوار : 78/207/67.
4- .كنز العمّال : 43021.
5- .نهج البلاغة : الحكمة 47.
6- .غرر الحكم : 8320.
7- .الصحيفة السجّاديّة الجامعة : الدعاء 199 .
8- .بحار الأنوار : 78/165/1.
9- .نهج البلاغة : الحكمة 460 .
10- .غرر الحكم : 1477
11- .غرر الحكم : 1388
12- .غرر الحكم : 4277 .

ص: 1277

همّت (الهِمَّ_ة)

الهَ_وى

عنه عليه السلام :على قَدرِ الهِمَّةِ تَكونُ الحَمِيَّةُ . (1)

عنه عليه السلام :شَجاعَةُ الرّجُلِ على قَدرِ هِمَّتِهِ . (2)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :اِستَجلِبْ عِزَّ اليأسِ بِبُعدِالهِمَّةِ . (3)

1809 _ قِصَرُ الهِمَّةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن صَغُرَت هِمَّتُهُ بَطَلَت فَضيلَتُهُ. (4)

عنه عليه السلام :مِن صِغَرِ الهِمَّةِ حَسَدُ الصَّديقِ علَى النِّعمَةِ . (5)

عنه عليه السلام :لا هِمَّةَ لِمَهينٍ . (6)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ثَلاثٌ يَحجُزنَ المرءَ عَن طَلَبِ المَعالي : قِصَرُ الهِمَّةِ ، وقِلَّةُ الحِيلَةِ، وضَعفُ الرّأيِ . (7)

1810 _ مَن كانَت هِمَّتُهُ بَطنَهُرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن كانَت هِمَّتُهُ أكلَهُ ، كانَت قِيمَتُهُ ما أكَلَهُ . (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن كانَت هِمَّتُهُ ما يَدخُلُ بَطنَهُ ، كانَت قِيمَتُهُ مايَخرُجُ مِنهُ . (9)

عنه عليه السلام :ما أبعَدَ الخَيرَ مِمَّن هِمَّتُهُ بَطنُهُ وفَرجُهُ! (10)

(انظر) الأكل : باب 64 .

396 الهَ_وى1811 _ الهَوى إلهٌ مَعبودٌالكتاب :(أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ وأَضَلَّهُ اللّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ) . (11)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :ما تَحَت ظِلِّ السَّماءِ مِن إلهٍ يُعبَدُ مِن دُونِ اللّهِ أعظَمَ عِندَ اللّهِ مِن هَوىً مُتَّبَعٍ . (12)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الهَوى إلهٌ مَعبودٌ ، العَقلُ صَدِيقٌ مَحمودٌ . (13)

عنه عليه السلام :الجاهِلُ عَبدُ شَهوَتِهِ . (14)

1812 _ التَّحذِيرُ مِن اتِّباعِ الهَوىرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّما سُمِّيَ الهَوى لأ نّهُ يَهوي بصاحِبِهِ . (15)

عنه صلى الله عليه و آله :إنّ إبليسَ قالَ : أهلَكتُهُم بِالذُّنوبِ فأهلَكوني بالاستِغفارِ، فلَمّا رأيتُ ذلكَ أهلَكتُهُم بالأهواءِ فهُم يَحسَبونَ أ نّهُم مُهتَدونَ فلا يَستَغفِرونَ . (16)

.


1- .غرر الحكم : 1674
2- .غرر الحكم : 5763.
3- .بحار الأنوار:78/164/1.
4- .غرر الحكم : 8019
5- .غرر الحكم : 9256.
6- .بحار الأنوار : 78/10/67.
7- .تحف العقول : 318.
8- .تنبيه الخواطر : 1/48.
9- .غرر الحكم : 8830
10- .غرر الحكم : 9642 .
11- .الجاثية : 23.
12- .الدرّ المنثور : 6/261.
13- .غرر الحكم : 2217
14- .غرر الحكم : 2218 ؛ 449.
15- .سنن الدارمي : 1/115/401.
16- .الترغيب والترهيب : 1/87/13.

ص: 1279

هوس (الهَ_وى)

الإرث

397 الإرث1819 _ الإرثُالكتاب :(يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ) . (1)

(انظر) النساء : 7 _ 12 ، 32 ، 33 ، 127 ، 176 ومريم : 6 والنمل : 16 والفجر : 19 .

الحديث :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عن عِلَّةِ إعطاءِالذَّكَرِ مِثلَ حَظِّ الاُنثَيَينِ _: إنّ المرأةَ لَيسَ علَيها جِهادٌ ولا نَفَقَةٌ ولامَعقُلَةٌ (2) ، وإنّما ذلكَ علَى الرِّجالِ . (3)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام_ أيضا _: عِلَّةُ إعطاءِ النِّساءِنِصفَ ما يُعطَى الرِّجالُ مِن المِيراثِ لأنَّ المرأةَ إذا تَزَوَّجَت أخَذَت والرّجُلُ يُعطي ، فلِذلكَ وُفِّرَ علَى الرِّجالِ . وعِلَّةٌ اُخرى في إعطاءِ الذَّكَرِ مِثلَي ما يُعطَى الاُنثى ، لِأنَّ الاُنثى في عِيالِ الذَّكَرِ إنِ احتاجَت ، وعلَيهِ أن يَعُولَها وعلَيهِ نَفَقَتُها ، ولَيسَ علَى المَرأةِ أن تَعُولَ الرَّجُلَ ، ولا يُؤخَذُ بنَفَقَتِهِ إنِ احتاجَ ، فوَفَّرَ اللّهُ تعالى علَى الرِّجالِ لِذلكَ ، وذلكَ قَولُ اللّهِ عزّوجلّ : «الرِّجالُ قَوّامُونَ علَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ على بَعْضٍ وبِما أنفَقوا مِن أمْوالِهِم» (4) . (5)

1820 _ مَوانِعُ الإرثِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا مِيراثَ لِلقاتِلِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :وَلَدُ زِنا لا يَرِثُ ولا يُوَرِّثُ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :المُسلِمُ يَحجُبُ الكافِرَ ويَرِثُهُ ، والكافِرُ لايَحجُبُ المُؤمنَ ولا يَرِثُهُ . (8)

1821 _ إرثُ الأنبِياءِالكتاب :(وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُدَ وَقالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ) . (9)

(وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرَا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيَّا * يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيّا) . (10)

الحديث :الطبقات الكبرى عن جعفر :جاءَت فاطِمَةُ عليهاالسلام إلى أبي بكرٍ تَطلُبُ مِيراثَها ، وجاءَ العَبّاسُ بنُ عبدِالمُطَّلبِ يَطلُبُ مِيراثَهُ ، وجاءَ مَعَهُما عليٌّ عليه السلام . فقالَ أبو بكرٍ : قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «لا نُوَرِّثُ ، ما تَرَكناهُ صَدَقَةٌ» وما كانَ النَّبيُّ يَعولُ فَعَلَيَّ ، فقالَ عليٌّ عليه السلام : «وَوَرِثَ سُلَيمانُ داودَ» ، وقالَ زكريّا : «يَرِثُني ويَرِثُ مِن آلِ يَعقوبَ» . قالَ أبو بكرٍ : هُو هكذا ، وأنتَ واللّهِ تَعلَمُ مِثلَ ما أعلَمُ . فقالَ عليٌّ عليه السلام : هذا كِتابُ اللّهِ يَنطِقُ .فسَكَتُوا وانصَرَفوا . (11)

.


1- .النساء : 11.
2- .العاقلة : الدِّية (النهاية : 3/287) . أي لا تصير عاقلة في دية الخطأ. (كما في هامش المصدر).
3- .الكافي : 7/85/3.
4- .النساء : 34 .
5- .عيون أخبار الرضا : 2/98/1.
6- .الكافي : 7/141/5.
7- .كنز العمّال : 30447.
8- .الكافي : 7/143/5.
9- .النمل : 16.
10- .مريم : 5 ، 6.
11- .الطبقات الكبرى : 2 / 315 .

ص: 1287

ارث (الإرث)

الوَرَع

398 الوَرَع1822 _ فَضلُ ال_وَرَعِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لكلِّ شَيءٍ اُسٌّ ، واُسُّ الإيمانِ الوَرَعُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مِلاكُ الدِّينِ الوَرَعُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :أفضَلُ دِينِكُمُ الوَرَعُ . (3)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لامَعقِلَ أحسَنُ مِن الوَرَعِ . (4)

عنه عليه السلام :الوَرَعُ جُنَّةٌ . (5)

عنه عليه السلام :مَن أحَبَّنا فلْيَعمَلْ بعَمَلِنا ولْيَستَعِنْ بِالوَرَعِ؛ فإنّهُ أفضَلُ ما يُستَعانُ بهِ في أمرِ الدُّنيا والآخِرَةِ . (6)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ أشَدَ العِبادَةِ الوَرَعُ . (7)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :علَيكُم بِالوَرَعِ ؛ فإنّهُ الدِّينُ الّذي نُلازِمُهُ ، ونَدينُ اللّهَ بِهِ ، ونُريدُهُ مِمَّن يُوالِينا . (8)

عنه عليه السلام :لَيسَ مِنّا _ ولا كَرامَةَ _ مَن كانِ فِيمِصرٍ فيهِ مِائةُ ألفٍ أو يَزيدونَ ، وكانَ في ذلكَ المِصرِ أحَدٌ أورَعَ مِنهُ . (9)

.


1- .كنز العمّال : 7284
2- .كنز العمّال : 7300.
3- .بحار الأنوار : 70/304/18.
4- .نهج البلاغة : الحكمة 371
5- .نهج البلاغة : الحكمة 4.
6- .بحار الأنوار : 70/306/30.
7- .الكافي : 2/77/5.
8- .الأمالي للطوسي : 281/544.
9- .الكافي : 2/78/10.

ص: 1289

پارسايى (الوَرَع)

المِيزان

399 المِيزان1827 _ مَوازينُ الأعمالِالكتاب :(وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ * وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَظْلِمُونَ) . (1)

(انظر) الكهف : 105 والمؤمنون : 102 ، 103 والقارعة : 6 _ 11 .

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله_ و يَقولُ اللّهِ عزّوجلّ لآدمَ [يومَ القِيامَةِ] _: قُمْ عِندَ المِيزانِ فانظُرْ ما يُرفَعُ إلَيكَ مِن أعمالِهِم ، فمَن رَجَحَ مِنهُم خَيرُهُ على شَرِّهِ مِثقالَ ذَرَّةٍ فلَهُ الجَنّةُ . (2)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ اللّهَ ثَقَّلَ الخَيرَ على أهلِ الدُّنيا كثِقْلِهِ في مَوازِينِهِم يَومَ القِيامَةِ ، وإنَّ اللّهَ عَزَّوجلَّ خَفَّفَ الشَّرَّ على أهلِ الدُّنيا كخِفَّتِهِ في مَوازِينِهِم يَومَ القِيامَةِ . (3)

الاحتجاج :من سؤالِ الزِّنديق الذي سألَ أبا عبدِ اللّهِ عليه السلام عن مسائلَ كثيرةٍ أن قالَ : ... أوَليسَ تُوزَنُ الأعمالُ؟ قالَ عليه السلام : لا ، إنّ الأعمالَ لَيسَت بأجسامٍ ، وإنّما هِي صِفَةُ ماعَمِلوا ، وإنّما يَحتاجُ إلى وَزنِ الشّيءِ مَن جَهِلَ عَدَدَ الأشياءِ ولا يَعرِفُ ثِقلَها وخِفَّتَها ، وإنّ اللّهَ لا يَخفى علَيهِ شيءٌ . قالَ : فما معنَى المِيزانِ ؟ قالَ عليه السلام : العَدلُ . قالَ : فما مَعناهُ في كِتابِهِ : «فَمَنْ ثَقُلَت مَوازِينُهُ» ؟ قالَ عليه السلام : فمَن رَجَحَ عَمَلُهُ . 4

.


1- .الأعراف : 8 ، 9.
2- .كنز العمّال : 39768.
3- .الكافي : 2/143/10.

ص: 1293

ترازو (المِيزان)

الوَسوَسة

400 الوَسوَسة1828 _ الوَسوَسَةُ فِي العَقائِدِكنز العمّال عن ابن مسعودٍ:سألنا رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله عنِ الرّجُلِ يَجِدُ الشّيءَ لَو خَرَّ مِن السّماءِ فتَخطَفُهُ الطَّيرُ كانَ أحَبَّ إلَيهِ مِن أن يَتَكلَّمَ بهِ ، قالَ : ذاكَ مَحضُ الإيمانِ ، أو صَريحُ الإيمانِ . (1)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَجاوَزَ اللّهُ لاُمَّتي عَمّا حَدَّثَت بهِ أنفُسَها مالَم تَنطِقْ بهِ أو تَعمَلْ . (2)

1829 _ التَّحذيرُ مِنَ الوَسوَسَةِ فِيالوُضوءِ وَالصَّلاةِالكافي عن عبدِ اللّهِ بن سنان :ذكرتُ لأبي عبدِاللّهِ عليه السلام رجُلاً مُبتَلىً بِالوُضوءِ والصَّلاةِ ، وقلتُ : هو رجُلٌ عاقِلٌ ، فقالَ أبو عبدِ اللّه عليه السلام : وأيُّ عَقلٍ لَهُ وهُو يُطيعُ الشَّيطانَ ؟ ! فقلتُ لَهُ : وكيفَ يُطيعُ الشَّيطانَ ؟ فقالَ : سَلهُ هذا الّذي يَأتِيهِ مِن أيِّ شَيءٍ هُو؟ فإنّهُ يَقولُ لَكُ: مِن عَمَلِ الشَّيطانِ. (3)

الكافي عن زرارة وأبي بصير :قلنا لَه (4) :الرَّجُلُ يشُكّ كثيرا في صلاتِهِ حتّى لا يدري كم صلّي ولا ما بَقِيَ علَيهِ قالَ : يُعيدُ ، قُلنا لَهُ : فإنّهُ يَكثُرُ علَيهِ ذلكَ كُلّما عادَ شَكَّ ؟ قالَ : يَمضي في شَكِّهِ . ثُمّ قالَ : لاتُعَوِّدوا الخَبيثَ مِن أنفُسِكُم بِنَقضِ الصَّلاةِ فتُطمِعوهُ ؛ فإنَّ الشَّيطانَ خَبيثٌ يَعتادُ لِما عُوِّدَ ، فلْيَمضِ أحَدُكُم في الوَهمِ ، ولا يُكثِرَنَّ نَقضَ الصَّلاةِ ، فإنّهُ إذا فَعَلَ ذلكَ مَرّاتٍ لَم يَعُدْ إلَيهِ الشَّكُّ . قالَ زُرارَةُ : ثُمّ قالَ : إنّما يُريدُ الخَبيثُ أن يُطاعَ ، فإذا عُصِيَ لَم يَعُدْ إلى أحَدِكُم . (5)

1830 _ عِلاجُ الوَسواسِالكتاب :(وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّيَاطِينِ * وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ) . (6)

(قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الجِنَّةِ وَالنَّاسِ) . (7)

(انظر) الأعراف : 20 وطه : 120 .

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :صَومُ ثَلاثَةِ أيّامٍ مِن كُلِّ شَهرٍ _ أربَعاءُ بَينَ خَميسَينِ _ وصَومُ شَعبانَ يَذهَبُ بوَسواسِ الصَّدرِ ، وبَلابِلِ القَلبِ . (8)

عنه عليه السلام :ذِكرُنا أهلَ البَيتِ شِفاءٌ مِن الوَعكِ والأسقامِ ووَسواسِ الرّيبِ . (9)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ وقد سُئلَ عَنِ الوَسوَسَةِوإن كَثُرَت _: لا شيءَ فيها، تقولُ: لاإلهَ إلّا اللّهُ. (10)

.


1- .كنز العمّال : 1709 . والترديد من الرّاوي .
2- .تنبيه الخواطر : 2/120.
3- .الكافي : 1/12/10.
4- .هكذا جاء الحديث في المصدر مضمرا .
5- .الكافي : 3/358/2.
6- .المؤمنون : 97 و 98.
7- .الناس : 1 _ 6.
8- .الخصال : 612/10.
9- .بحار الأنوار : 81/203/5.
10- .الكافي : 2/424/1.

ص: 1295

وسوسه (الوَسوَسة)

المُواساة

الوصيّةُ

401 المُواساة1831 _ الحَثُّ عَلى المُواساةِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن كانَ لَهُ قَميصانِ فلْيَلبَسْ أحَدَهُما ولْيُلبِسِ الآخَرَ أخاهُ . (1)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أحسَنُ الإحسانِ مُواساةُ الإخوانِ . (2)

عنه عليه السلام :لاتَعُدَّنَّ صَدِيقا مَن لا يُواسي بمالِهِ . (3)

عنه عليه السلام :مُواساةُ الأخِ في اللّهِ عز و جل تَزيدُ في الرِّزقِ. (4)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :تَقَرَّبوا إلَى اللّهِ تعالى بِمُواساهِ إخوانِكُم . (5)

عنه عليه السلام :خَصلَتانِ مَن كانَتا فيهِ وإلّا فاعزُبْ ثُمّ اعزُبْ ثُمّ اعزُبْ ! قيلَ : وما هُما ؟ قالَ : الصَّلاةُ في مَواقيتِها والمُحافَظَةُ علَيها ، والمُواساةُ . (6)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام_ لِجَعفرِ بنِ محمّدِ العاصِميِّ _: يا عاصِمُ، كيفَ أنتُم في التَّواصُلِ والتَّواسي؟ [قالَ: ]قلتُ : على أفضَلِ ما كانَ علَيهِ أحَدٌ . قالَ : أيَأتي أحَدُكُم إلى دُكّانِ أخيهِ أو مَنزِلِهِ عِندَ الضَّائقَةِ فيَستَخرِجُ كِيسَهُ ويأخُذُ مايَحتاجُ إلَيهِ فلا يُنكِرُ علَيهِ ؟! قالَ : لا ، قالَ : فَلَستُم على ما اُحِبُّ في التَّواصُلِ . (7)

402 الوصيّةُ1832 _ الحَثُّ عَلَى الوَصِيَّةِالكتاب :(كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّا عَلَى الْمُتَّقِينَ) . (8)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الوَصِيَّةُ حَقٌّ على كُلِّ مُسلمٍ . (9)

عنه صلى الله عليه و آله :المَحرومُ مَن حُرِمَ الوَصيَّةَ . (10)

عنه صلى الله عليه و آله :ما يَنبَغي لامرئٍ مُسلمٍ أن يَبِيتَ لَيلَهً إلّا ووَصيَّتُهُ تَحتَ رأسِهِ . (11)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مَن لَم يُوصِ عِندَ مَوتِهِ لِذَويقَرابَتِهِ مِمَّن لا يَرِثُهُ فَقد خَتَمَ عَمَلَهُ بمَعصِيَةٍ . (12)

1833 _ النَّهيُ عَنِ الإضرارِ وَالحَيفِ فِي الوَصِيَّةِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن أوصى ولَم يَحِفْ ولَم يُضارَّكانَ كَمَن تَصَدَّقَ بهِ في حَياتِهِ . (13)

عنه عليه السلام :الحَيفُ في الوَصيَّةِ مِن الكَبائرِ . (14)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن أوصى بِالثُّلُثِ فَقَد أضَرَّبِالوَرَثَةِ ، والوَصيَّةُ بِالخُمسِ والرُّبعِ أفضَلُ مِن الوَصيَّةِ بِالثُّلُثِ ، ومَن أوصى بِالثُّلُثِ فلَم يَترُكْ . (15)

.


1- .مكارم الأخلاق : 2 / 380 / 2661 .
2- .غرر الحكم : 3023
3- .غرر الحكم : 10276 .
4- .بحار الأنوار : 74 / 395 / 22 .
5- .الخصال : 8 / 26
6- .الخصال : 47 / 50 .
7- .بحار الأنوار : 74 / 231 / 28 .
8- .البقرة : 180.
9- .وسائل الشيعة : 13/352/6.
10- .كنز العمّال : 46051.
11- .بحار الأنوار : 103/194/3.
12- .تهذيب الأحكام:9/174/708.
13- .الكافي : 7/62/18.
14- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/184/5420.
15- .الكافي : 7/11/5.

ص: 1297

وصيّت براى پس از مرگ (الوصيّةُ)

همدردى (المُواساة)

الوُضوء

403 الوُضوء1834 _ الوُضوءُالكتاب :(يَا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُؤوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ... مَا يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ) . (1)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الوُضوءُ نِصفُ الإيمانِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أسبَغَ الوُضوءَ في البَردِ الشَّديدِ كانَ لَهُ مِن الأجرِ كِفلانِ ، ومَن أسبَغَ الوُضوءَ في الحَرِّ الشَّديدِ كانَ لَهُ أجرُ كِفلٍ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا تَوَضَّأَ الرّجُلُ المُسلِمُ خَرَجَتْ خَطاياهُ مِن سَمعِهِ وبَصَرِهِ ويَدَيهِ ورِجلَيهِ ، فإن قَعَدَ قَعَدَ مَغفورا لَهُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا تَوَضّأَ العَبدُ تَحاطُّ عَنهُ ذُنوبُهُ كما تَحاطُّ وَرَقُ هذهِ الشَّجَرَةِ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن أحسَنَ الطَّهورَ ثُمّ مَشى إلَى المَسجِدِ ، فهُو في صَلاةٍ ما لَم يُحدِثْ . (6)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لاصَلاةَ إلّا بِطَهورٍ . (7)

1835 _ عِلَّةُ الوُضوءِالإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّما الوُضوءُ حَدٌّ مِن حُدودِ اللّهِ؛لِيَعلَمَ اللّهُ مَن يُطيعُهُ ومَن يَعصيهِ . (8)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام_ في عِلَّةِ الوُضوءِ _: لأنّهُ يَكونُ العَبدُ طاهِرا إذا قامَ بَينَ يَدَيِ الجَبّارِ عِندَ مُناجاتِهِ إيّاهُ ، مُطيعا لَهُ فيما أمَرَهُ ، نَقِيّا مِن الأدناسِ والنَّجاسَةِ ، مَع ما فيهِ مِن ذَهابِ الكَسَلِ وطَردِ النُّعاسِ ، وتَزكِيَةِ الفُؤادِ لِلقِيامِ بَينَ يَدَيِ الجَبّارِ . (9)

1836 _ آثارُ الوُضوءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يَحشُرُ اللّهُ عَزَّوجلَّ اُمَّتي يَومَ القِيامَهِ بَينَ الاُمَمِ غُرّا مُحَجَّلِينَ مِن آثارِ الوُضوءِ . (10)

1837 _ فَضلُ كَثرَةِ الوُضوءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أكثِرْ مِن الطَّهورِ يَزِدِ اللّهُ فيعُمرِكَ ، وإنِ استَطَعتَ أن تَكونَ بِاللَّيلِ والنَّهارِ على طَهارَةٍ فافعَلْ ؛ فإنَّكَ تَكونُ إذا مُتَّ علَى الطَّهارَةِ شَهيدا . (11)

عنه صلى الله عليه و آله :الطّاهِرُ النّائمُ كالصّائمِ القائمِ . (12)

(انظر) النوم : باب 1779 .

.


1- .المائدة : 6.
2- .بحار الأنوار : 80/238/12.
3- .كنز العمّال : 26059
4- .كنز العمّال : 26031
5- .كنز العمّال : 26030.
6- .بحار الأنوار : 80/237/11.
7- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1/58/129.
8- .علل الشرائع : 279/1
9- .علل الشرائع : 257/9.
10- .بحار الأنوار : 80/237/11.
11- .الأمالي للمفيد : 60/5 .
12- .كنز العمّال : 25999.

ص: 1299

وضو (الوُضوء)

التَّواضُع

1838 _ تَجديدُ الوُضوءِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن تَوَضّأ على طُهرٍ كُتِبَ لَهُ عَشرُ حَسَناتٍ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن جَدَّدَ وُضوءَهُ لِغَيرِحَدَثٍ جَدَّدَ اللّهُ تَوبَتَهُ مِن غَيرِ استِغفارٍ . (2)

عنه عليه السلام :الوُضوءُ علَى الوُضوءِ نُورٌ على نُورٍ . (3)

404 التَّواضُع1839 _ الحَثُّ عَلَى التَّواضُعِتنبيه الخواطر عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مالي لا أرى علَيكُم حَلاوَةَ العِبادَةِ ؟! قالوا : وما حَلاوَةُ العِبادَةِ ؟ قالَ : التَّواضُعُ . (4)

رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ أفضَلَ النّاسِ عَبدا مَن تَواضَعَ عَن رِفعَةٍ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :طُوبى لِمَن تَواضَعَ للّهِ في غَيرِ مَنقَصَةٍ ، وأذَلَّ نَفسَهُ في غَيرِ مَسكَنَةٍ . (6)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا حَسَبَ كالتَّواضُعِ . (7)

عنه عليه السلام :زِينَةُ الشَّريفِ التَّواضُعُ . (8)

عنه عليه السلام :التَّواضُعُ زَكاةُ الشَّرَفِ . (9)

عنه عليه السلام :علَيكَ بِالتَّواضُعِ ؛ فإنّهُ مِن أعظَمِ العِبادَةِ . (10)

عنه عليه السلام_ في صِفَةِ المُتَّقينَ _: ومَلبَسُهُمُ الاقتِصادُ ، ومَشيُهُمُ التَّواضُعُ . (11)

عنه عليه السلام :التَّواضُعُ يَنشُرُ الفَضيلَةَ . (12)

.


1- .كنز العمّال : 26042.
2- .وسائل الشيعة : 1/264/7 .
3- .وسائل الشيعة : 1/265/8 ، عوالي اللآلي : 1/23/2.
4- .تنبيه الخواطر : 1/201.
5- .بحار الأنوار : 77/179/10.
6- .تنبيه الخواطر : 2/66.
7- .نهج البلاغة : الحكمة 113.
8- .بحار الأنوار : 75/120/11.
9- .غرر الحكم : 939 .
10- .بحار الأنوار : 75/119/5.
11- .نهج البلاغة : الخطبة 193 .
12- .غرر الحكم : 522 .

ص: 1301

فروتنى (التَّواضُع)

الوَطَن

1843 _ حَدُّ التَّواضُعِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :حَسبُ المَرءِ... مِن تَواضُعِهِ مَعرِفَتُهُ بقَدرِهِ . (1)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَنِ التَّواضُعِ _: هُو أن تَرضى مِن المَجلِسِ بدُونِ شَرَفِكَ ، وأن تُسَلِّمَ على مَن لَقِيتَ ، وأن تَترُكَ المِراءَ وإن كُنتَ مُحِقّا . (2)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَن حَدِّ التَّواضُعِ _: أن تُعطِيَ النّاسَ مِن نَفسِكَ ما تُحِبُّ أن يُعطوكَ مِثلَهُ . (3)

عنه عليه السلام_ لَمّا سألَهُ ابنُ الجَهمِ : ما حَدُّ التَّواضُعِ الّذي إذا فَعَلَهُ العَبدُ كانَ مُتَواضِعا ؟ _: التَّواضُعُ دَرَجاتٌ : مِنها أن يَعرِفَ المَرءُ قَدرَ نَفسِهِ فيُنزِلَها مَنزِلَتَها بقَلبٍ سَليمٍ ، لا يُحِبُّ أن يأتيَ إلى أحَدٍ إلّا مِثلَ ما يُؤتى إلَيهِ ؛ إن رأى سَيّئةً دَرأها بِالحسَنَةِ ، كاظِمُ الغَيظِ ، عافٍ عَنِ النّاسِ ، واللّهُ يُحِبُّ المُحسِنينَ . (4)

405 الوَطَن1844 _ حُبُّ الوَطَنِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :عَمُرَتِ البُلدانُ بِحُبِّ الأوطانِ. (5)

عنه عليه السلام :مِن كَرَمِ المَرءِ بُكاؤهُ على ما مَضى مِن زَمانِهِ،وحَنينُهُ إلى أوطانِهِ ، وحِفظُهُ قَديمَ إخوانِهِ. (6)

سفينة البحار:رُويَ: حُبُّ الوَطَنِ مِن الإيمانِ. (7)

1845 _ الدِّفاعُ عَنِ الوَطَنِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :اغزُوهُم قَبلَ أنْ يَغزوكُم ، فوَاللّهِما غُزِيَ قَومٌ قَطُّ في عُقرِ دارِهِم إلّا ذَلُّوا ، فتَواكَلتُم وتَخاذَلتُم حتّى شُنَّت علَيكُمُ الغاراتُ، ومُلِكَت علَيكُمُ الأوطانُ . (8)

1846 _ الغُربَةُ وَالوَطَنُالإمامُ عليٌّ عليه السلام :الغِنى في الغُربَةِ وَطَنٌ ، والفَقرُفي الوَطنِ غُربَةٌ . (9)

عنه عليه السلام :لَيسَ في الغُربَةِ عارٌ ، إنّما العارُ فيالوَطنِ الافتِقارُ . (10)

عنه عليه السلام :العَقلُ في الغُربَةِ قُربَةٌ ، الحُمقُ فيالوَطنِ غُربَةٌ . (11)

.


1- .بحار الأنوار : 78/80/66
2- .بحار الأنوار : 78/277/113.
3- .عيون أخبار الرِّضا عليه السلام : 2 / 50 / 192 .
4- .الكافي : 2/124/13.
5- .بحار الأنوار : 78/45/50
6- .بحار الأنوار : 74/264/3.
7- .سفينة البحار : 8/525.
8- .نهج البلاغة : الخطبة 27
9- .نهج البلاغة : الحكمة 56.
10- .غرر الحكم : 7517
11- .غرر الحكم : 1291 و 1292.

ص: 1305

ميهن (الوَطَن)

الوَع_د

406 الوَع_د1847 _ وَعدُ اللّهِ حَقٌّالكتاب :(فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَلَايَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ) . (1)

(رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ) . (2)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن وَعَدَهُ اللّهُ على عَمَلٍ ثَوابافهُو مُنجِزُهُ لَهُ ، ومَن أوعَدَهُ على عَمَلٍ عِقابا فهُو فِيهِ بِالخِيارِ . (3)

1848 _ العِدَةُ دَينٌرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :العِدَةُ دَينٌ ، وَيلٌ لِمَن وَعَدَ ثُمّ أخلَفَ ، وَيلٌ لمَن وَعَدَ ثُمّ أخلَفَ ، وَيلٌ لِمَن وَعَدَ ثُمّ أخلَفَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :عِدَةُ المُؤمنِ دَينٌ ، وعِدَةُ المُؤمنِ كالأخذِ بِاليَدِ . (5)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ما باتَ لِرجُلٍ عِندي مَوعِدٌ قَطُّ فباتَ يَتمَلمَلُ على فِراشِهِ لِيَغدوَ بِالظَّفَرِ بحاجَتِهِ ، أشَدَّ مِن تَمَلمُلي على فِراشي حِرصا علَى الخُروجِ إلَيهِ مِن دَينِ عِدَتِهِ ، وخَوفا مِن عائقٍ يُوجِبُ الخُلفَ ؛ فإنّ خُلفَ الوَعدِ لَيسَ مِن أخلاقِ الكِرامِ . (6)

الإمامُ الرِّضا عليه السلام :إنّا أهلُ بَيتٍ نَرى ما وَعَدْناعلَينا دَينا كَما صَنَعَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله . (7)

1849 _ الوَعدُ أحَدُ الرِّقَّينِالترغيب والترهيب عن عبدِ اللّهِ بنِ أبيالحَمساءِ :بايَعتُ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِبَيعٍ قَبلَ أن يُبعَثَ ، فَبَقِيَت لَهُ بَقيَّةٌ ووَعَدتُهُ أن آتِيَهُ بها في مَكانِهِ ، فنَسِيتُ ، ثُمّ ذَكَرتُ بَعدَ ثَلاثٍ فَجِئتُ فإذا هُو مَكانَهُ . فقالَ : يافَتى، لَقَد شَقَقتَ علَيَّ ، أنا هاهُنا مُنذُ ثَلاثٍ أنتَظِرُكَ! (8)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :المَسؤولُ حُرٌّ حتّى يَعِدَ . (9)

عنه عليه السلام :الوَعدُ أحَدُ الرِّقَّينِ ، إنجازُ الوَعدِأحَدُ العِتقَينِ . (10)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الوَعدُ مَرَضٌ وَالبُرءُ إنجازُهُ . (11)

1850 _ ما لا يَنبَغي مِنَ الوَعدِالإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تَعِدَنَّ عِدَةً لا تَثِقُ مِن نَفسِكَ بإنجازِها . (12)

.


1- .الروم : 60.
2- .آل عمران : 9.
3- .التوحيد : 406/3.
4- .كنز العمّال : 6865
5- .كنز العمّال : 6870.
6- .غرر الحكم : 9692.
7- .بحار الأنوار : 75/97/20.
8- .الترغيب والترهيب : 4/9/12.
9- .نهج البلاغة : الحكمة 336.
10- .غرر الحكم : 1646 و 1647 .
11- .غرر الحكم : 1134
12- .غرر الحكم : 10297.

ص: 1307

وعده (الوَع_د)

المَوعظة

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لاتَعِدَنَّ أخاكَ وَعدا لَيسَ في يَدِكَ وَفاؤُهُ . (1)

الإمامُ الكاظِمُ عليه السلام :إنّ العاقِلَ ... لا يَعِدُ ما لا يَقدِرُعَلَيهِ . (2)

1851 _ ذَمُّ خُلفِ الوَعدِالإمامُ الصّادقُ عليه السلام :عِدَةُ المُؤمنِ أخاهُ نَذرٌلا كَفّارَةَ لَهُ ، فمَن أخلَفَ فبِخُلفِ اللّهِ بَدأَ ، ولِمَقتِهِ تَعَرَّضَ ، وذلكَ قَولُهُ : «يا أيُّها الّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولونَ ما لا تَفْعَلُونَ» (3) . (4)

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إذا وَعَدتُمُ الصِّغارَ فأوفُوالَهُم ؛ فإنَّهُم يَرَونَ أنّكُم أنتُمُ الّذينَ تَرزُقونَهُم ، وإنّ اللّهَ لايَغضَبُ بشَيءٍ كغَضَبِهِ لِلنِّساءِ والصِّبيانِ . (5)

407 المَوعظة1852 _ دَورُ المَوعِظَةِ في حَياةِ القَلبِالإمامُ عليٌّ عليه السلام_ في وَصيَّتِهِ لابنِهِ وهُو يَعِظُهُ _: أحيِ قَلبَكَ بِالمَوعِظَةِ . (6)

عنه عليه السلام :المَواعِظُ صَقالُ النُّفوسِ ، وجَلاءُ القُلوبِ . (7)

عنه عليه السلام :بِالمَواعِظِ تَنجَلي الغَفلَةُ . (8)

(انظر) القلب : باب 1558 .

1853 _ أنواعُ الوُعّاظِرسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :كَفى بِالمَوتِ واعِظا . (9)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العاقِلُ مَن وَعَظَتهُ التَّجارِبُ . (10)

عنه عليه السلام :كَفى عِظَةً لِذَوي الألبابِ ما جَرَّبوا . (11)

عنه عليه السلام :إذا أحَبَّ اللّهُ عَبدا وعَظَهُ بِالعِبَرِ . (12)

عنه عليه السلام :مَن فَهِمَ مَواعِظَ الزَّمانِ لَم يَسكُنْ إلى حُسنِ الظَّنِّ بالأيّامِ . (13)

عنه عليه السلام :لَم يَذهَبْ مِن مالِكَ ما وَعَظَكَ . (14)

عنه عليه السلام_ في صِفَةِ الدُّنيا _: إنَّ الدُّنيا دارُمَوعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِها ... ذَكَّرَتهُمُ الدُّنيا فتَذَكَّروا ، وحَدَّثَتهُم فصَدَّقوا ، ووَعَظَتهُم فاتَّعَظوا . (15)

.


1- .بحار الأنوار : 78/250/94.
2- .الكافي : 1 / 20 / 12 .
3- .الصفّ : 2 .
4- .الكافي : 2/363/1.
5- .بحار الأنوار : 104/73/23.
6- .نهج البلاغة : الكتاب 31.
7- .غرر الحكم : 1354
8- .غرر الحكم : 4191.
9- .تحف العقول : 35.
10- .تحف العقول : 85.
11- .غرر الحكم : 7059
12- .غرر الحكم : 4032
13- .غرر الحكم : 8938 .
14- .نهج البلاغة : الحكمة 196.
15- .نهج البلاغة : الحكمة 131.

ص: 1309

اندرز (المَوعظة)

التَّوفيق

408 التَّوفيق1860 _ التَّوفيقُالكتاب :(قَالَ يَا قَوْمِ أَرأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقا حَسَنا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَا الْاءِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَا بِاللّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ) . (1)

الحديث :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :التَّوفيقُ عِنايَةٌ . (2)

عنه عليه السلام :التَّوفيقُ رَحمَةٌ . (3)

عنه عليه السلام :التَّوفيقُ مِن جَذَباتِ الرَّبِّ . (4)

عنه عليه السلام :التَّوفيقُ أوَّلُ النِّعمَةِ . (5)

عنه عليه السلام :لا يَنفَعُ اجتِهادٌ بغَيرِ تَوفيقٍ . (6)

عنه عليه السلام :التَّوفيقُ رأسُ السَّعادَةِ . (7)

عنه عليه السلام :لا قائدَ كالتَّوفيقِ . (8)

عنه عليه السلام :مِن التَّوفيقِ حِفظُ التَّجرِبَةِ . (9)

عنه عليه السلام :مِن التَّوفيقِ الوُقوفُ عِندَ الحَيرَةِ . (10)

الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لا نِعمَةَ كالعافِيَةِ ، ولا عافِيَةِ كَمُساعَدَةِ التَّوفيقِ . (11)

عنه عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عن«لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا باللّهِ»_: مَعناهُ لا حَولَ لَنا عَن مَعصِيَةِ اللّهِ إلّا بِعَونِ اللّهِ ، ولا قُوَّةَ لَنا على طاعَةِ اللّهِ إلّا بِتَوفيقِ اللّهِ عَزَّوجلَّ . (12)

1861 _ التَّوفيقُ وَالخِذلانُالكتاب :(إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ) . (13)

الحديث :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ المَعاصِي يَستَولي بِها الخِذلانُ على صاحِبِها حتّى تُوقِعَهُ بما هُوَ أعظَمُ مِنها . (14)

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :التَّوفيقُ مُمِدُّ العَقلِ ، الخِذلانُ مُمِدُّ الجَهلِ . (15)

عنه عليه السلام :أيُّها النّاسُ ؛ إنّهُ مَنِ استَنصَحَ اللّهَوُفِّقَ ، ومَنِ اتَّخَذَ قولَهُ دَليلاً هُدِيَ لِلّتي هِي أقوَمُ ؛ فإنَّ جارَ اللّهِ آمِنٌ ، وعَدُوَّهُ خائفٌ . (16)

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ في قَولِهِ تعالى: «ومَا تَوْفِيقي إلّا بِاللّهِ» وقَولِهِ: «إنْ يَنْصُرْكُمُ اللّهُ فَلا غالِبَ لَكُمْ وإنْ يَخْذُلْكُم فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» _: إذا فَعَلَ العَبدُ ما أمرَهُ اللّهُ عَزَّوجلَّ بهِ مِن الطّاعَةِ كانَ فِعلُهُ وَفْقا لأمرِ اللّهِ عَزَّوجلَّ وسُمِّيَ العَبدُ بهِ مُوَفَّقا ، وإذا أرادَ العَبدُ أن يَدخُلَ في شيءٍ مِن مَعاصِي اللّهِ فَحالَ اللّهُ تبارَكَ وتعالى بَينَهُ وبَينَ تِلكَ المَعصِيَةِ فتَرَكَها كانَ تَركُهُ لَها بِتَوفيقِ اللّهِ تعالى ذِكرُهُ ، ومَتى خَلّى بَينَهُ وبَينَ تِلكَ المَعصِيَةِ فلَم يَحُلْ بَينَهُ وبَينَها حتّى يَرتَكِبَها فَقَد خَذَلَهُ ولَم يَنصُرْهُ ولَم يُوَفِّقْهُ . (17)

.


1- .هود : 88.
2- .غرر الحكم : 73
3- .غرر الحكم : 162
4- .غرر الحكم : 539
5- .غرر الحكم : 545
6- .غرر الحكم : 10802
7- .غرر الحكم : 858 .
8- .نهج البلاغة : الحكمة 113
9- .نهج البلاغة : الحكمة 211 .
10- .تحف العقول : 83
11- .تحف العقول : 286.
12- .التوحيد : 242/3.
13- .آل عمران : 160.
14- .تنبيه الخواطر : 2/102.
15- .غرر الحكم : 718 و 719.
16- .نهج البلاغة: الخطبة 147.
17- .التوحيد : 242/1.

ص: 1315

توفيق (التَّوفيق)

الوَف_اء

الوَق_ار

409 الوَف_اء1862 _ الحَثُّ عَلَى الوَف_اءِ بِالعَهدِالكتاب :(وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤُولاً) . (1)

(وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عَاهَدُوا) . (2)

الحديث :3709.الدرّ المنثور عن عائشة :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن كانَ يُؤمِنُ باللّهِ واليَومِ الآخِرِ فَلْيَفِ إذا وَعَدَ . (3)3707.سنن أبي داوود :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الوَفاءُ حِصنُ السُّؤدَدِ . (4)3708.مجمع البيان :عنه عليه السلام :الوَفاءُ عُنوانُ وُفُورِ الدِّينِ ، وقُوَّةِ الأمانَةِ . (5)3709.الدرّ المنثور ( _ به نقل از عائشة _ ) عنه عليه السلام :أفضَلُ الأمانَةِ الوَفاءُ بِالعَهدِ . (6)3710.الإمامُ عليٌّ عليه السلام ( _ و قد قيلَ لَهُ : أ لاَ نَحْرِسُكَ ؟ _ ) عنه عليه السلام :أفضلُ الصِّدقِ الوَفاءُ بِالعُهودِ . (7)3711.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :عنه عليه السلام :لا تَعتَمِدْ على مَوَدَّةِ مَن لا يُوفي بعَهدِهِ. (8)3710.امام على عليه السلام ( _ وقتى به ايشان عرض شد : از شما محافظت نكنيم ؟ _ ) الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَن جَميعِ شَرايعِ الدِّينِ _: قَولُ الحَقِّ ، والحُكمُ بِالعَدلِ، والوَفاءُ بِالعَهدِ . (9)3711.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ثَلاثَةٌ لا عُذرَ لأحَدٍ فيها :أداءُ الأمانَةِ إلَى البَرِّ والفاجِرِ ، والوَفاءُ بِالعَهدِ لِلبَرِّ والفاجِرِ ، وبِرُّ الوالِدَينِ بَرَّينِ كانا أو فاجِرَينِ . (10)410 الوَق_ار1863 _ الحَثُّ عَلَى الوَق_ارِالكتاب :(وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَاما) . (11)

الحديث :3715.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :علَيكُم بِالسَّكِينَةِ والوَقارِ . (12)3716.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَيس البِرُّ في حُسنِ اللِّباسِ والزِّيِّ ،ولكنَّ البِرَّ في السَّكِينَةِ والوَقارِ . (13)3717.عنه عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الوَقارُ حِليَةُ العَقلِ . (14)3718.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :لِتَكُن شِيمَتُكَ الوَقارَ ، فمَن كَثُرَخُرقُهُ استُرذِلَ . (15)3714.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :جَمالُ الرّجُلِ الوَقارُ . (16)1864 _ موجِباتُ الوَقارِ3716.امام على عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :سَببُ الوَقارِ الحِلمُ . (17)3717.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :بِالصَّمتِ يَكثُرُ الوَقارُ . (18)3718.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن تَوَقَّرَ وُقِّرَ . (19)3719.الإمامُ الحسينُ عليه السلام ( _ خِطابُهُ لِأَعدائِهِ _ ) عنه عليه السلام :مَن عُرِفَ بِالحِكمَةِ لَحظَتهُ العُيونُ بِالوَقارِ وَالهَيبَةِ . (20)3720.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :عنه عليه السلام :لا يُستَعانُ ... علَى الوَقارِ إلّا بِالمَهابَةِ . (21)

.


1- .الإسراء : 34.
2- .البقرة : 177.
3- .بحار الأنوار : 77/149/77.
4- .غرر الحكم: 1044
5- .غرر الحكم: 1430
6- .غرر الحكم: 3018
7- .غرر الحكم: 3020
8- .غرر الحكم: 10260.
9- .الخصال : 113/90
10- .الخصال : 123/118.
11- .الفرقان : 63.
12- .كنز العمّال : 6402
13- .كنز العمّال : 6401.
14- .غرر الحكم : 270
15- .غرر الحكم : 7397
16- .غرر الحكم : 4744
17- .غرر الحكم : 5534
18- .غرر الحكم : 4182
19- .غرر الحكم : 7666 .
20- .الكافي : 8 / 23 / 4 .
21- .بحار الأنوار : 78/7/59.

ص: 1317

وفادارى (الوَف_اء)

وقار (الوَق_ار)

التَّقوى

411 التَّقوى1865 _ فَضلُ التَّقوىالكتاب :(وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ وَلكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ) . (1)

(ذلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ ... أُولئِكَ عَلَى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) . (2)

(وَللّهِِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَإِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللّهَ وَإِنْ تَكْفُرُوا فَإنَّ للّهِِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَانَ اللّهُ غَنِيّا حَمِيدا) . (3)

(يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذلِكَ خَيْرٌ ذلِكَ مِنْ آيَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ) . (4)

(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ) . (5)

(تِلْكَ الدَّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَايُرِيدُونَ عُلُوّا فِي الأرْضِ وَلَا فَسَادا وَالعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ) . (6)

الحديث :3740.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :التُّقى رئيسُ الأخلاقِ . (7)3741.الإمامُ الباقرُ عليه السلام :عنه عليه السلام :إنّ التَّقوى أفضَلُ كَنزٍ ، وأحرَزُ حِرزٍ ،وأعَزُّ عِزٍّ ، فيهِ نَجاةُ كُلِّ هارِبٍ ، ودَركُ كُلِّ طالِبٍ ، وظَفَرُ كُلِّ غالِبٍ . (8)3740.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :اِتَّقِ اللّهَ بَعضَ التُّقى وإن قَلَّ ، واجعَلْ بَينَكَ وبَينَ اللّهِ سِترا وإن رَقَّ . (9)3741.امام باقر عليه السلام :عنه عليه السلام :إنّ التَّقوى مُنتَهى رِضَى اللّهِ مِن عِبادِهِ وحاجَتِهِ مِن خَلقِهِ . (10)3742.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :عنه عليه السلام :اُوصِيكُم عِبادَاللّهِ بتَقوَى اللّهِ الّتي هِيالزّادُ وبِها المَعاذُ ، زادٌ مُبلِغٌ ، ومَعاذٌ مُنجِحٌ . (11)3743.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :اُوصِيكُم عِبادَ اللّهِ بتَقوَى اللّهِ ، فإنَّهاالزِّمامُ والقِوامُ، فتَمَسَّكوا بوَثائقِها، واعتَصِموا بحَقائقها. (12)3744.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :اُوصِيكُم بتَقوَى اللّهِ ؛ فإنّها غِبطَهُ الطّالِبِ الرّاجي ، وثِقَةُ الهارِبِ اللّاجِي ، واستَشعِروا التَّقوى شِعارا باطِنا . (13)3745.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :اُوصِيكُم بتَقوَى اللّهِ... وأشعِروهاقُلوبَكُم ، وارحَضوا بِها ذُنوبَكُم ... ألا فَصُونوها وتَصَوَّنُوا بِها . (14)3746.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :إنّ التَّقوى في اليَومِ الحِرزُ والجُنَّةُ ،وفي غَدٍ الطّريقُ إلَى الجَنَّةِ ، مَسلَكُها واضِحٌ وسالِكُها رابِحٌ . (15)

.


1- .الأعراف : 96.
2- .البقرة : 2 و 5.
3- .النساء : 131.
4- .الأعراف : 26.
5- .الأنفال : 29 .
6- .القصص : 83 .
7- .نهج البلاغة : الحكمة 410.
8- .بحار الأنوار : 77/374/36.
9- .نهج البلاغة : الحكمة 242.
10- .غرر الحكم : 3620.
11- .نهج البلاغة : الخطبة 114
12- .نهج البلاغة : 195 .
13- .الكافي : 8/17/3.
14- .نهج البلاغة : الخطبة 191 .
15- .نهج البلاغة : الخطبة 191

ص: 1319

تقوا ( التَّقوى)

التَّقيّة

1870 _ تَفسيرُ التَّقوى3795.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :تَمامُ التَّقوى أن تَتَعلَّمَ ما جَهِلتَ وتَعمَلَ بِما عَلِمتَ . (1)3796.الإمامُ الحسينُ عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :التَّقوى أن يَتَّقِيَ المَرءُ كُلَّ ما يُؤثِمُهُ . (2)3797.الإمامُ عليٌّ عليه السلام ( _ و قد سُئلَ عنِ الحِرصِ : ما هُو ؟ _ ) عنه عليه السلام :مَن مَلَكَ شَهوَتَهُ كانَ تَقِيّا . (3)3793.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام_ لَمّا سُئلَ عَن تَفسيرِ التَّقوى _: أن لا يَفقِدَكَ اللّهُحَيثُ أمَرَكَ، ولا يَراكَ حَيثُ نَهاكَ. (4)3794.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :لا يَغُرَّنَّكَ بُكاؤهُم ، إنّما التَّقوى فيالقَلبِ . (5)(انظر) الورع : باب 1825 .

1871 _ أتقَى النّاسِ3797.امام على عليه السلام ( _ در پاسخ به اين پرسش كه : آزمندى چيست ؟ _ ) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أتقَى النّاسِ مَن قالَ الحَقَّ فيما لَهُ وعلَيهِ . (6)3798.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :اِعمَلْ بفَرائضِ اللّهِ تَكُن أتقَى النّاسِ . (7)3799.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن أحَبَّ أن يَكونَ أتقَى النّاسِ فلْيَتَوكَّلْ علَى اللّهِ . (8)(انظر) الورع : باب 1826 .

412 التَّقيّة1872 _ تَشرِيعُ التَّقِيَّةِ وَمُورِدُهاالكتاب :(لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَمِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللّهِ فِي شَيْءٍ إِلَا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللّهِ الْمَصِيرُ) . (9)

(مَنْ كَفَرَ بِاللّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْاءِيمَانِ وَلكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ) . (10)

الحديث :3802.بحار الأنوار ( _ به نقل از ابو بصير _ ) الإمامُ الباقرُ عليه السلام :التَّقيَّةُ في كُلِّ ضَرورَةٍ،وصاحِبُها أعلَمُ بِها حِينَ تَنزِلُ بهِ . (11)3803.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :التَّقيَّة تُرسُ اللّهِ بَينَهُ وبَينَ خَلقِهِ . (12)3804.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :اتَّقُوا على دِينِكُم فاحجِبُوهُ بِالتَّقيَّةِ ؛فإنّهُ لا إيمانَ لِمَن لا تَقيَّةَ لَهُ ، إنّما أنتُم في النّاسِ كالنَّحلِ في الطَّيرِ ؛ لَو أنَّ الطَّيرَ تَعلَمُ ما في أجوافِ النَّحلِ ما بَقِيَ مِنها شيءٌ إلّا أكَلَتهُ . (13)3805.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الكافي عن هشام الكندي عنه عليه السلام :واللّهِ، ماعُبِدَ اللّهُ بشيءٍ أحَبَّ إلَيهِ مِن الخَب ءِ ، قلتُ : وما الخَب ءُ ؟ قال : التَّقيَّةُ . (14)

.


1- .تنبيه الخواطر : 2/120.
2- .غرر الحكم : 2162
3- .غرر الحكم : 8284.
4- .بحار الأنوار : 70/285/8
5- .بحار الأنوار : 70/286/9.
6- .الأمالي للصدوق : 72/41 .
7- .بحار الأنوار : 71/196/4.
8- .معاني الأخبار : 196/2.
9- .آل عمران : 28.
10- .النحل : 106.
11- .الكافي : 2/219/13
12- .الكافي : 2/220/19
13- .الكافي : 2/218/5.
14- .الكافي : 2/219/11.

ص: 1327

تقيّه (التَّقيّة)

التَّوكُّل

413 التَّوكُّل1874 _ فَضلُ التَّوَكُّ_لِالكتاب :(وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ) . (1)

(وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرا) . (2)

الحديث :3825.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الإيمانُ لَهُ أركانٌ أربعَةٌ : التَّوكُّلُ علَى اللّهِ ، وتَفويضُ الأمرِ إلَى اللّهِ ، والرِّضا بِقَضاء اللّهِ ، والتِّسليمُ لأمرِ اللّهِ عَزَّوجلَّ . (3)3826.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :التَّوكُّلُ حِصنُ الحِكمَةِ . (4)3827.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :التَّوكُّلُ علَى اللّهِ نَجاةٌ مِن كُلِّ سُوءٍ ، وحِرزٌ مِن كُلِّ عَدُوٍّ . (5)3828.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :عنه عليه السلام :في التَّوكُّلِ حَقيقَةُ الإيقانِ . (6)1875 _ تَفسيرُ التَّوَكُّلِالكتاب :(إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ) . (7)

(قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَا مَا كَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ) . (8)

(انظر) فاطر : 2 ، 10 والزمر : 38 والشورى : 10 والفتح : 11 والتغابن : 13 والجن : 22 والأنعام : 80 والأحزاب : 17 .

الحديث :3829.تنبيه الخواطر :جَبرئيلُ عليه السلام_ لَمّا سألَهُ النّبيُّ صلى الله عليه و آله عنِ التَّوكُّلِ علَى اللّهِ _: العِلمُ بأنّ المَخلوقَ لا يَضُرُّولا يَنفَعُ ، ولا يُعطي ولا يَمنَعُ ، واستِعمالُ اليَأسِ مِن الخَلقِ ، فإذا كانَ العَبدُ كذلكَ لَم يَعمَلْ لأحَدٍ سِوَى اللّهِ ، ولَم يَرْجُ ولَم يَخَفْ سِوَى اللّهِ ، ولَم يَطمَعْ في أحَدٍ سِوَى اللّهِ ، فهذا هُو التَّوكُّلُ . (9)3830.امام باقر عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَنِ اكتَوى أو استَرقى ، فَقَد بَرِئَمِن التَّوكُّلِ (10) . (11)3831.امام صادق عليه السلام ( _ درباره آيه «و به اعمالى كه كرده اند پردازيم و ه ) الكافي عن أبي بَصيرٍ عن الإمامِ الصّادقِ عليه السلام :لَيسَ شَيءٌ إلّا ولَهُ حَدٌّ. قلتُ : جُعِلتُ فِداكَ، فما حَدُّ التَّوَكُّلِ ؟ قالَ : اليَقينُ . قلتُ : فما حَدُّ اليَقينِ ؟ قالَ : ألّا تَخافَ مَعَ اللّهِ شَيئا . (12)

.


1- .آل عمران : 159.
2- .الفرقان : 58.
3- .الكافي : 2/47/2.
4- .غرر الحكم : 544.
5- .بحار الأنوار : 78/79/56.
6- .غرر الحكم : 6484 .
7- .آل عمران : 160
8- .التوبة : 51.
9- .معاني الأخبار : 261/1 ، انظر تمام الحديث في بحار الأنوار : 77/20/4.
10- .سنن ابن ماجة : 2/1154/3489.
11- .في الماضي القديم كان الناس _ وخصوصا العرب _ يعالجون مرضاهم بالكىّ اذا يئسوا من الدواء، وكانوا يربطون الرُّقى التى يبتدعوها من انفسهم على أعناق وأيدي الأفراد لئلا يصيبهم داء، وهذا الحديث يرى أن الاتكال و الاعتماد على كلا الأمرين المذكورين بالكلية منافٍ للتوكل .
12- .الكافي : 2/57/1.

ص: 1331

توكّل (التَّوكُّل)

« و »

الوالِد والوَلد

پدر و فرزند (الوالِد والوَلد)

3858.امام على عليه السلام :مستدرك الوسائل :إنّه [أميرَ المؤمنين عليه السلام ] مَرَّيَوما على قَومٍ أصِحّاءَ جالِسينَ في زاويةِ المَسجِدِ فقال عليه السلام : مَن أنتُم ؟ قالوا : نحنُ المُتَوَكِّلونَ . قالَ عليه السلام : لا ، بَل أنتُمُ المُتَأكِّلَةُ . (1)3859.امام على عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لا تَدَعْ طَلَبَ الرِّزقِ مِن حِلِّهِ فإنّهُ أعوَنُ لَك على دِينِكَ، واعقِلْ راحِلَتَكَ وتَوَكَّلْ . (2)1878 _ الاِتّكالُ إلى غَيرِ اللّهِ3861.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :يَقولُ اللّهُ عَزَّوجلَّ : ما مِن مَخلوقٍ يَعتَصِمُ بمَخلوقٍ دُوني إلّا قَطَعتُ أبوابَ السَّماواتِ والأرضِ دُونَهُ ، فإن دَعاني لَم اُجِبْهُ ، وإن سَألَني لَم اُعطِهِ . (3)3862.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لا تَتَّكِلْ إلى غَيرِ اللّهِ فيَكِلَكَ اللّهُ إلَيهِ . (4)3863.الإمامُ الجوادُ عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إيّاكَ والثِّقَةَ بنَفسِكَ ؛ فإنَّ ذلكَ مِن أكبَرِ مَصائدِ الشَّيطانِ . (5)414 الوالِد والوَلد1879 _ فَضلُ الوَلدِ3866.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ لِكُلِّ شَجَرَةٍ ثَمَرَةً ، وثَمَرَهُ القَلبِ الوَلَدُ . (6)3867.عنه عليه السلام :الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :مِن سَعادَةِ الرّجُلِ أن يَكونَ لَهُ وُلْدٌ يَستَعينُ بِهِم . (7)3861.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مِن سَعادَةِ الرّجُلِ أن يَكونَ لَهُ الوَلَدُ يَعرِفُ فيهِ شِبهَهُ : خَلقَهُ ، وخُلقَهُ ، وشَمائلَهُ . (8)1880 _ فِتنَةُ الوَلَدِالكتاب :(وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ) . (9)

الحديث :3866.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أولادُنا أكبادُنا، صُغَراؤهُم اُمَراؤنا ، وكُبَراؤهُم أعداؤنا ، فإن عاشُوا فتَنُونا ، وإن ماتُوا أحزَنُونا . (10)3867.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :الوَلَدُ مَجبَنَةٌ مَبخَلَةٌ مَحزَنَةٌ . (11)

.


1- .مستدرك الوسائل : 11/220/12798.
2- .الأمالي للطوسيّ : 193/326.
3- .كنز العمّال : 8512.
4- .مستدرك الوسائل : 11/217/12790.
5- .غرر الحكم : 2678.
6- .كنز العمّال : 45415.
7- .الكافي : 6/2/2.
8- .الكافي : 6/4/2.
9- .الأنفال : 28.
10- .جامع الأخبار : 283/755.
11- .بحار الأنوار:104/97/60.

ص: 1335

الولاية

415 الولاية1894 _ وُجوبُ طاعَةِ وُلاةِ الأمرِ مِن قِبَلِ اللّهِالكتاب :(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً) . (1)

الحديث :3951.مطالب السؤول ( _ به نقل از ابن عباس _ ) كمال الدين عن جابرٍ الجُعفيِّ :سمعتُ جابرَ بنَ عبدِ اللّهِ الأنصاريّ يقول : لَمّا أنزَلَ اللّهُ عَزَّوجلَّ على نَبيِّهِ محمّدٍ صلى الله عليه و آله : «أطِيعُوا اللّهَ وأطِيعُوا الرَّسُولَ واُولي الأمْرِ مِنْكُم» قلتُ : يا رسولَ اللّهِ ، عَرَفْنا اللّهَ ورَسولَهُ ، فمَن اُولو الأمرِ الّذينَ قَرَنَ اللّهُ طاعَتَهُم بطاعَتِكَ ؟

فقالَ عليه السلام : هُم خُلَفائي ياجابِرُ ، وأئمَّةُ المُسلِمينَ مِن بَعدي ، أوَّلُهُم عليُّ بنُ أبي طالِبٍ ، ثُمَّ الحَسَنُ ، و الحُسَينُ ، ثمّ عليّ بن الحسين ، ثمّ محمّد بن عليّ المعروف في التوراة بالباقر . . . ثمّ الصّادق جعفر بن محمّد ، ثمّ عليّ بن موسى ، ثمّ موسى بن جعفر ، ثمّ محمّد بن علي ، ثمّ عليّ بن محمّد ، ثمّ الحسن بن عليّ ، ثمّ سمييّ وكنيي حجّة اللّه في أرضه وبقيّته في عباده ابن الحسن بن عليّ... . (2)1895 _ ما يوجِبُ تَسَلُّطَ وُلاةِ السَّوءِالكتاب :(إِنَّ اللّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ) . (3)

الحديث :3956.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عَزَّوجلَّ : إذا عَصاني مِن خَلقي مَن يَعرِفُني سَلَّطتُ علَيهِ مِن خَلقي مَن لا يَعرِفُني . (4)3957.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :كَما تَكُونوا يُوَلّى علَيكُم . (5)3953.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ وهُو يُوَبِّخُ أصحابَهُ _: أما والّذي نَفسي بِيَدِهِ لَيَظهَرَنَّ هؤلاءِ القَومُ علَيكُم ، لَيس لأنّهُم أولى بِالحَقِّ مِنكُم ، ولكنْ لإسراعِهِم إلى باطِلِ صاحِبِهِم (باطِلِهِم) ، وإبطائكُم عَن حَقِّي . (6)(انظر) الفساد : باب 1480 ؛ المعروف (2) : باب 1287 .

1896 _ وُلاةُ العَدلِ3956.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن تَوَلّى أمرا مِن اُمورِ النّاسِ فعَدَلَ وفَتَحَ بابَهُ ورَفَعَ شَرَّهُ ونَظَرَ في اُمورِ النّاسِ ، كانَ حَقّا علَى اللّهِ عَزَّوجلَّ أن يُؤمِنَ رَوعَتَهُ يَومَ القِيامَةِ ويُدخِلَهُ الجَنَّةَ . (7)

.


1- .النساء : 59.
2- .كمال الدين : 253/3 .
3- .الرعد : 11.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/404/5871.
5- .كنز العمّال : 14972.
6- .نهج البلاغة : الخطبة 97.
7- .بحار الأنوار : 75/340/18.

ص: 1345

حكومت بر مردم (الولاية)

التهمة

« ي »

اليأس

416 التهمة1904 _ التَّحذيرُ مِنَ التُّهَمَةِ4122.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا اتَّهَمَ المؤمنُ أخاهُ انْماثَ الإيمانُ مِن قلبِهِ كما يَنْماثُ المِلحُ في الماءِ . (1)4121.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :مَنِ اتَّهمَ أخاهُ في دِينِهِ فلا حُرمَهَ بَينَهُما . (2)1905 _ النَّهيُ عَن مَواقِفِ التُّهَمَةِ4122.عنه عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أولى النّاسِ بالتُّهْمةِ مَن جالَسَ أهلَ التُّهْمةِ . (3)4121.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إيّاكَ ومَواطِنَ التُّهْمةِ والمجلسَ المَظْنونَ بهِ السّوءُ ، فإنَّ قَرينَ السُّوءِ يَغُرُّ جَلِيسَهُ . (4)4120.عنه عليه السلام ( _ و قد سُئلَ : مَن أعظَمُ النّاسِ حَسْرةً ؟ _ ) عنه عليه السلام :مَن وَقَفَ نَفسَهُ مَوقِفَ التُّهْمةِ فلا يلُومَنَ مَن أساءَ بهِ الظّنَّ . (5)4119.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن دَخلَ مَداخِلَ السُّوءِ اتُّهِمَ . (6)(انظر) الظن : باب 1211 .

417 اليأس1906 _ ذَمُّ اليَأسِالكتاب :(وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤوسٌ كَفُورٌ) . (7)

الحديث :4114.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أعظَمُ البَلاءِ انقِطاعُ الرَّجاءِ . (8)4117.عنه عليه السلام ( _ و قد سُئلَ عَن قولِ اللّه ِ : {Q} «و لا تَتَمنّ ) عنه عليه السلام :قَتَلَ القُنوطُ صاحِبَهُ . (9)1907 _ ثَمَراتُ اليَأسِ مِمّا في أيدِي النّاسِ4115.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الغِنَى الأكبَرُ اليَأسُ عَمّا فيأيدي النّاسِ . (10)4114.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :حِفظُ ما في يَدَيكَ أحَبُّ إلَيَّ مِن طَلَبِ ما في يَدَي غَيرِكَ ، ومَرارَةُ اليَأسِ خَيرٌ مِن الطَّلَبِ إلَى النّاسِ . (11)4113.امام صادق عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :اليَأسُ مِمّا في أيدي النّاسِ عِزٌّ لِلمُؤمنِ في دِينِهِ . (12)(انظر) السؤال (2) : باب 908 ؛ العزّة : باب 1292 .

.


1- .الكافي : 2/361/1
2- .الكافي : 2/361/2.
3- .الأمالي للصدوق : 73/41.
4- .بحار الأنوار : 75/90/2
5- .بحار الأنوار : 75/90/4
6- .بحار الأنوار : 75/91/8.
7- .هود : 9 _ 11.
8- .غرر الحكم : 2860
9- .غرر الحكم : 6731 .
10- .نهج البلاغة : الحكمة 342
11- .نهج البلاغة : الكتاب 31.
12- .وسائل الشيعة : 6/314/5.

ص: 1353

تهمت (التهمة)

نوميدى (اليأس)

اليتيم

418 اليتيم1908 _ الحَثُّ عَلى رِعايَةِ الأيتامِالكتاب :(وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاتَعبُدُونَ إِلَا اللّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتامَى وَالْمَسَاكِينِ) . (1)

(انظر) البقرة : 177 ، 220 والفجر : 17 ، 18 والماعون : 2 ، 3 .

الحديث :4098.امام باقر عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أنا وكافِلُ اليَتيمِ كَهاتَينِ فيالجَنَّةِ إذا اتَّقَى اللّهَ عَزَّوجلَّ _ وأشارَ بِالسَّبّابَةِ والوُسطى _ . (2)4097.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنّ في الجَنَّةِ دارا يُقالُ لَها : دارُالفَرَحِ ، لايَدخُلُها إلّا مَن فَرَّحَ يَتامَى المُؤمنينَ . (3)4096.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ لِرجُلٍ يَشكو قَسوَةَ قَلبِهِ _: أتُحِبُ أن يَلينَ قَلبُكَ ، وتُدرِكَ حاجَتَكَ ؟ : اِرحَمِ اليَتيمَ وامسَحْ رأسَهُ ، وأطعِمْهُ مِن طَعامِكَ ، يَلِنْ قَلبُكَ وتُدرِكْ حاجَتَكَ . (4)4095.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمامُ عليٌّ عليه السلام_ فيوَصِيَّتِهِ قَبلَ شَهادَتِهِ _: اللّهَاللّهَ في الأيتامِ ، فلا تُغِبُّوا (5) أفواهَهُم ، ولا يَضِيعوا بحَضرَتِكُم ، فقد سَمِعتُ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : مَن عالَ يَتيما حتّى يَستَغنِيَ أوجَبَ اللّهُ عَزَّوجلَّ لَهُ بذلكَ الجَنَّةَ كما أوجَبَ لآكِلِ مالِ اليَتيمِ النّارَ . (6)1909 _ أكلُ مالِ اليَتيمِالكتاب :(إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتامَى ظُلْما إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرا) . (7)

(انظر) النساء : 2 ، 6 والأنعام : 152 والاسراء : 34 .

الحديث :4095.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :شَرُّ المَآكِلِ أكلُ مالِ اليَتيمِ ظُلما . (8)4094.عنه عليه السلام :تفسير العيّاشي عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يُبعَثُ اُناسٌ مِن قُبورِهِم يَومَ القِيامَةِ تأجَّجُ أفواهُهُم نارا ، فقيلَ لَهُ : يا رسولَ اللّهِ ، مَن هؤلاءِ؟ قالَ : الّذينَ يَأكُلونَ أموالَ اليَتامى... . (9)4093.عنه عليه السلام :فاطمةُ الزَّهراءُ عليهاالسلام_ في خُطبَةٍ لَها _: فَرَضَ اللّهُ مُجانَبَةَ أكلِ أموالِ اليَتامى إجارَةً مِن الظُّلمِ . (10)

.


1- .البقرة : 83.
2- .تفسير نور الثقلين : 5/597/23.
3- .كنز العمّال : 6008.
4- .الترغيب والترهيب : 3/349/14.
5- .أغبَّ القومَ : جاءهم يوما وترك يوما (القاموس المحيط : 1/109) أي: صِلُوا أفواههم بالإطعام ولا تقطعوه عنها. ( كما في هامش نهج البلاغة ضبط الدكتور صبحي الصالح).
6- .الكافي : 7/51/7.
7- .النساء : 10.
8- .الأمالي للصدوق : 577/788 .
9- .تفسير العيّاشيّ : 1/225/47.
10- .بحار الأنوار : 79/268/7 .

ص: 1355

يتيم (اليتيم)

اليقين

419 اليقين1910 _ فَضلُ اليَقينِالكتاب :(وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ) . (1)

الحديث :4081.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :خَيرُ ما اُلقِيَ في القَلبِ اليَقينُ . (2)4080.امام صادق عليه السلام :الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أيُّها النّاسُ ، سَلُوا اللّهَ اليَقينَ ، وارغَبوا إلَيهِ في العافِيَةِ ؛ فإنّ أجَلَّ النِّعمَةِ العافِيَةُ ، وخَيرُ مادامَ في القَلبِ اليَقينُ ، والمَغبونُ مَن غُبِنَ دِينَهُ ، والمَغبوطُ مَن غُبِطَ يَقينَهُ . (3)4079.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :ما أعظَمَ سَعادَةَ مَن بُوشِرَ قَلبُهُ بِبَردِ اليَقينِ ! (4)4078.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :بِاليَقينِ تُدرَكُ الغايَةُ القُصوى . (5)4077.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :على قَدرِ الدِّينِ تَكونُ قُوَّةُ اليَقينِ . (6)4076.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :اليَقينُ عِمادُ الإيمانِ . (7)4075.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :نَومٌ على يَقينٍ خَيرٌ مِن صَلاةٍ في شَكٍّ . (8)4074.امام على عليه السلام :الإمامُ الباقرُ عليه السلام :لَم يُقسَمْ بَينَ النّاسِ شيءٌأقَلُّ مِن اليَقينِ . (9)4080.عنه عليه السلام :الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ الإيمانَ أفضَلُ من الإسلامِ ، وإنّ اليَقينَ أفضَلُ مِن الإيمانِ ، وما مِن شيءٍ أعَزُّ مِن اليَقينِ . (10)4079.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :عنه عليه السلام :إنّ العَمَلَ الدّائمَ القَليلَ علَى اليَقينِ أفضَلُ عِندَ اللّهِ مِن العَمَلِ الكَثيرِ على غَيرِ يَقينٍ . (11)(انظر) الشك : باب 1058 .

1911 _ عِلمُ اليَقينِالكتاب :(كَلَا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقِينِ * ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ) . (12)

(وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ) . (13)

الحديث :4072.امام على عليه السلام :رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ تعالى يَقولُ : ثَلاثُ خِصالٍ غَيَّبتُهُنَّ عَن عِبادِي لَو رآهُنَّ رجُلٌ ما عَمِلَ سُوءا أبَدا : لَو كَشَفتُ غِطائي فَرَآني حتّى يَستَيقِنَ ، ويَعلَمَ كَيفَ أفعَلُ بخَلقي إذا أمَتُّهُم... . (14)

.


1- .السجدة : 24.
2- .الأمالي للصدوق : 576/788 .
3- .بحار الأنوار : 70/176/33.
4- .غرر الحكم : 9556 .
5- .نهج البلاغة : الخطبة 157.
6- .غرر الحكم : 6184
7- .غرر الحكم : 398
8- .غرر الحكم : 9958 .
9- .الكافي : 2/52/5
10- .الكافي : 2/51/1
11- .الكافي : 2/57/3.
12- .التكاثر : 5 _ 8.
13- .الأنعام : 75 .
14- .كنزالعمّال : 29858.

ص: 1357

يقين (اليقين)

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109