سرشناسه : محمدي ري شهري، محمد، 1325 -
عنوان و نام پديدآور : فرهنگ نامه مسجد عربي _ فارسي / محمدي ري شهري ؛ باهمكاري مرتضي خوش نصيب ؛ مترجم مرتضي خوش نصيب.
مشخصات نشر : قم: موسسه علمي فرهنگي دارالحديث، سازمان چاپ و نشر، 1387.
مشخصات ظاهري : 279 ص. ، [16] ص. تصوير.
فروست : پژوهشكده علوم و معارف حديث ؛ 158.
شابك : 30000 ريال ؛ 30000 ريال 978-964-493-332-5 :
يادداشت : چاپ اول: 1387.
يادداشت : چاپ دوم.
يادداشت : كتابنامه: [261] - 274 ؛ همچنين به صورت زير نويس.
موضوع : مسجدها
موضوع : مسجدها-- احاديث
شناسه افزوده : خوش نصيب، مرتضي، 1342 -، مترجم
شناسه افزوده : موسسه علمي - فرهنگي دارالحديث. سازمان چاپ و نشر
رده بندي كنگره : BP261/م35ف4 1387
رده بندي ديويي : 297/75
شماره كتابشناسي ملي : 1598962
ص : 1
ص: 2
ص: 3
ص: 4
ص: 5
ص: 6
ص: 7
پيش گفتارمسجد ، مهم ترين پايگاه شعائر دينى و اصلى ترين پايگاه تداوم ارزش هاى اسلامى در جامعه است و از اين رو ، نقش فوق العاده مؤثّرى در تحكيم اساس نظام اسلامى دارد . با اين نگاه ، مسجد ، جايگاه ويژه اى در فرهنگ عمومى جامعه اسلامى دارد و فرهنگ سازى در زمينه ابعاد مختلف اين پايگاه ، از اهمّيت و اولويت خاصّى برخوردار است . بى ترديد ، بهترين ، مؤثّرترين و نزديك ترين راه براى فرهنگ سازى عمومى در جهت تقويت اين پايگاه مهم فرهنگى و سياسى ، تبيين ره نمودهاى سازنده قرآن ، پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام و انتقال آنها به اقشار مختلف جامعه اسلامى است . هر چند تا كنون كتاب هاى مفيد و ارزنده اى با هدف ياد شده تأليف گرديده ، ليكن فرهنگ نامه مسجد ، تلاشى است نو تا ره نمودهاى قرآن و حديث را با نظمى نوين و دل نشين ، در اختيار همه علاقه مندان ، بويژه پژوهشگران و بخصوص سنگرداران اين پايگاه ، قرار دهد . فرهنگ نامه مسجد ، با الهام گرفتن از قرآن و احاديث اسلامى ، در جهت
.
ص: 8
تقويت فرهنگِ ساختن مسجد ، چگونگى طرّاحى و معمارى آن ، احترام به اين پايگاه مقدّس ، رعايت احكام و آداب آن ، اهمّيت مساجد تاريخى ، لزوم هوشيارى در برابر سوء استفاده هاى سياسى و اجتماعى از اين پايگاه ، و از همه مهم تر ، گسترش فرهنگ حضور عموم مسلمانان و خصوصا جوانان در مسجد ، نكات مهم و آموزنده اى را ارائه مى نمايد . گفتنى است كه اين مجموعه ، بخشى از دانش نامه ميزان الحكمه است كه به دليل اهمّيت موضوع و به پيشنهاد فاضل گران قدر آقاى تقى قرائتى _ كه تلاشى ستودنى در گسترش فرهنگ مسجد دارد _ ، به صورتى مستقل ، ارائه مى گردد . در اين جا ، لازم مى دانم از همه فضلا و پژوهشگران عزيز و بزرگوار «پژوهشكده علوم و معارف حديث» كه در پديد آوردن و عرضه اين اثر سيهم بوده اند ، بويژه فاضل ارجمند جناب آقاى مرتضى خوش نصيب كه در تحقيق اين فرهنگ نامه ، اين جانب را مساعدت نمود و افزون بر اين ، با ترجمه زيباى خود ، زمينه بهره مندى پارسى زبانان را از آن فراهم ساخت ، صميمانه سپاس گزارى نمايم . از خداوند منّان براى همه آنان ، پاداشى در خورِ فضل حضرتش مسئلت دارم . خداوند توفيق خدمت بيشتر به معارف ناب اسلام را به همه ما عنايت فرمايد! محمّد محمّدى رى شهرى پنجم بهمن ماه 1386 شانزدهم محرّم الحرام 1429
.
ص: 9
درآمدواژه شناسى «مسجد»واژه «مسجد» ، در لغت اسم مكان و از ريشه «سجد» ، به معناى سر فرود آوردن و اظهار تذلّل و خاكسارى است . ابن فارِس مى نويسد : السينُ وَ الجيمُ و الدّالُ ، أصلٌ واحدٌ مُطَّرِدٌ يَدُلُّ عَلى تَطامُنٍ و ذُلٍّ ، يُقالُ : سَجَدَ ، إذا تَطامَنَ و كُلُّ ما ذَلَّ فَقَد سَجَد . (1) سين و جيم و دال ، داراى يك معناى اصلى و فراگير است كه بر فروتنى و خاكسارى دلالت مى كند . وقتى گفته مى شود : «سَجَدَ» كه شخص ، فروتنى كرده باشد و هر آنچه خاكسارى كند ، سجده كرده است . ديگر واژه شناسان عرب نيز با عباراتى مشابه ، همين مضمون را تأييد كرده اند . بنا بر اين ، چنان كه گفته شد ، در زبان عربى «سجود» به معناى خاكسارى و سر فرود آوردن در برابر ديگرى است و «مسجد» ، به معناى مكان چنين اقدامى است .
مسجد ، در فرهنگ قرآن و حديثدر فرهنگ قرآن و حديث ، «سجود» ، نه تنها به معناى سر فرود آوردن ، بلكه
.
ص: 10
به معناى سر بر خاك نهادن نيز هست . از اين رو ، سجود به غايتِ خضوع ، تفسير شده است و بر اين پايه ، مسجد در فرهنگ اسلامى ، جايگاه ويژه اى دارد كه در آن ، انسانِ ناتوان و نيازمند ، با خضوع و كُرنش در برابر عظمت آفريدگار توانا و بى نياز ، با او ارتباط برقرار مى كند . البته ، انسان همه جا مى تواند در برابر عظمت الهى ، سر فرود آورد و از اين طريق با وى رابطه برقرار نمايد ؛ ولى اگر مكانى با قصد قربت به اين كار اختصا ص يابد ، مسجد ناميده مى شود . (1) براى بهره گيرى كامل امّت اسلامى از بركات «مسجد» ، در قرآن و احاديث اسلامى ، ره نمودهاى مهم و ارزشمندى آمده كه در واقع ، فرهنگ نامه بهره گيرى از بركات مسجد محسوب مى شوند و مبلّغان دينى بايد با تكيه بر اين فرهنگ نامه ، و بويژه با تأمّل در پيام هاى سازنده آن ، جهت تأسيس و بهره گيرى از ظرفيت هاى مسجد ، تلاش نمايند . به منظور دستيابى به اين هدف ، نوشته حاضر با عنوان فرهنگ نامه مسجد ، متن ره نمودهاى قرآن و اهل بيت عليهم السلام را در دوازده فصل ، تقديم همگان و بويژه پژوهشگران و مبلّغان مى نمايد . امّا پيش از آن ، اشاره كوتاهى داريم به مهم ترين نكاتى كه در اين فرهنگ نامه ، مورد توجّه قرار گرفته است .
1 . نقش مسجد در حاكميت ارزش هاى دينىمسجد ، قلب جامعه اسلامى و مهم ترين پايگاه فرهنگى و سياسى حكومت
.
ص: 11
دينى است . از اين رو ، روايات با تعبيرهاى بلندى ، مانند : «خانه خدا» ، «نشستنگاه پيامبران» «سراى هر پرواپيشه» «بهترينِ مكان ها» و «باغ بهشتى» ، مسلمانان را به برقرارى ارتباط با اين كانون دل ها دعوت مى كنند و به گسترش بهره گيرى از بركات مادّى و معنوى مسجد ، تشويق مى نمايند . (1)
2 . ساختن مسجدبه دليل نقش تعيين كننده مسجد در حاكميت ارزش هاى دينى ، روايات اسلامى ، تأكيد فراوانى در گسترش فرهنگ ساختن مسجد در جامعه اسلامى دارند و توصيه مى كنند كه مسلمانان ، به هر اندازه كه مى توانند ، با ساختن مسجد در هر جايى كه مورد نياز باشد ، در شهر و روستا و جاده هاى ارتباطى ، به گسترش اين فرهنگ ، كمك كنند (2) تا آن جا كه از باب مبالغه ، در حديثى از پيامبر خدا روايت شده كه مى فرمايد : مَن بَنى مَسجِدا و لَو مَفحَصَ قَطاةٍ ، بَنَى اللّهُ لَهُ بَيتا فِى الجَنَّةِ . (3) هر كس مسجدى بسازد ، اگر چه به قدر آشيانه مرغ سنگخواره باشد ، خداوند براى او خانه اى در بهشت ، خواهد ساخت .
3 . معمارى مسجدهر چند در روايات اسلامى ، چيزى با عنوان نظام معمارى مسجد ديده نمى شود ، مى توان گفت چگونگى معمارى ساختمان مسجد ، بستگى به نياز و شرايط زمان و مكان دارد ؛ امّا با تأمّل در ره نمودهاى پيشوايان دينى ، چند
.
ص: 12
نكته را مى توان به عنوان اصول فرهنگ معمارى اسلامى مسجد ، از آنها استنباط كرد :
الف _ پيش بينى ظرفيت مورد نياز آيندگاننخستين نكته اى كه در برخى از روايات به آن اشاره شده ، اين است كه در ساختن مسجد ، نبايد تنها نياز فعلى مردم را در نظر گرفت ؛ بلكه بايد حتّى الامكان ، نياز آيندگان را نيز مدّ نظر داشت تا كمتر نياز به تخريب آن براى توسعه پديد آيد ، چنان كه روايت شده است : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله أتى عَلى قَومٍ مِنَ الأَنصارِ و هُم يَبنونَ مَسجِدا لَهُم ، فَقالَ : أوسِعوهُ تَملَؤوهُ . (1) پيامبر خدا ، بر گروهى از انصار كه براى خود مسجدى مى ساختند ، وارد شد و فرمود : «وسيع و جادار بنايش كنيد كه [درآينده] آن را پُر خواهيد كرد» .
ب _ رعايت سادگىرواياتى كه مسجدسازى پيامبر خدا را توصيف مى كنند (2) يا از آراستن مسجد با طلا و نقّاشى نهى مى كنند ، (3) در واقع ، به لزوم رعايت اصل سادگى در معمارى مسجد ، اشاره دارند . به ديگر سخن ، بهره گيرى از هنر در معمارى مسجد ، اگر صرفا براى ايجاد جاذبه ظاهرى باشد و با فلسفه پايه گذارى مسجد همسو نباشد ،
.
ص: 13
نكوهيده است .
ج _ ناپسند بودن تقليد از معابد غير مسلماناناصولاً تشبّه به غير مسلمانان ، به دليل آثار سوء روانى و اجتماعى آن ، از نظر اسلام همواره ممنوع است ، چنان كه از امام على عليه السلام روايت شده : قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ إلّا أوشَكَ أن يَكونَ مِنهُم . (1) كسى كه خود را شبيه مردمى سازد ، جز به ندرت ، در آستانه آن قرار مى گيرد كه از آنان باشد . امّا در خصوص معمارى مسجد ، از برخى رواياتى كه از كنگره سازى در مساجد نهى كرده اند ، چنين بر مى آيد كه دليل اين نهى ، همانند شدنِ مسجد به معابد يهود و نصاراست . از پيامبر خدا روايت شده كه فرمود : أراكُم سَتُشَرِّفونَ مَساجِدَكُم بَعدى كَما شَرَّفَتِ اليَهودُ كَنائِسَها ، و كَما شَرَّفَتِ النَّصارى بِيَعَها . (2) مى بينم شما را كه پس از من ، مسجدهايتان را كنگره دار مى سازيد ، همان گونه كه يهود ، كنيسه هاى خود را و مسيحيان ، كليساهايشان را كنگره دار مى سازند . همچنين در روايت ديگرى در بيان سيره امام على عليه السلام آمده كه محراب هاى خاصّى را كه شبيه قربانگاه هاى يهود بود ، از بين مى برد : كانَ يَكسِرُ المَحاريبَ إذا رَآها فِى المَساجِدِ ، و يَقولُ : كَأَنَّها مَذابِحُ
.
ص: 14
اليَهودِ (1) . (2) بديهى است كه تفاوتى ميان يهود و نصارا با ساير فِرق غيرمسلمان ، در نكوهيده بودن تقليد از معابد آنان نيست .
4 . احترام گذاشتن به مسجدمسجد ، به دليل اين كه مركز ويژه ارتباط انسان با خداست و خانه خدا ناميده شده ، در اسلام ، احترام خاصّى دارد (3) و براى آن كه احترام به مسجد ، به صورت فرهنگى عمومى در جامعه اسلامى در آيد ، افزون بر احكام و آداب ويژه اى كه در اسلام براى ارتباط با اين مكان مقرّر شده ، (4) در شمارى از روايات ، حتّى تصغير بستن لفظ «مسجد» ، ناروا شمرده شده است ، چنان كه از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمود : لا يَقولَنَّ أحَدُكُم لِلمَسجِدِ ، مُسَيجِدٌ ، فَإِنَّهُ بَيتٌ يُذكَرُ اللّهُ فيهِ . (5)
.
ص: 15
كسى از شما ، مسجد را مسجدك نخواند ؛ زيرا آن ، خانه اى است كه خداوند در آن ياد مى شود .
5 . حضور در مسجداحداث مسجد ، فلسفه اى جز حضور مردم در آن و بهره گيرى از بركات آن ندارد . (1) بنا بر اين ، فرهنگ سازى در جهت حضور هر چه بيشتر مردم در مساجد ، بويژه نسل جوان ، بايد در رأس همه تلاش هاى علاقه مندان به تعميق و گسترش ارزش هاى اسلامى باشد . به همين جهت ، بيشتر ره نمودهاى پيشوايان اسلام در باره مسجد ، ناظر به اين فرهنگ سازى است . اهتمام روايات اسلامى به اين فرهنگ سازى تا آن جاست كه آباد كردن واقعى مساجد را به حضور مردم در آن ، تفسير مى كنند ، (2) چنان كه در حديثى از پيامبر خدا آمده است : إذا رَأَيتُمُ الرَّجُلَ يَعتادُ المَسجِدَ فَاشهَدوا لَهُ بِالإِيمانِ ، قالَ اللّهُ تَعالى : «إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَ_جِدَ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الأَْخِرِ» . (3) هر گاه ديديد كه مردى ، پيوسته به مسجد مى رود ، به ايمان او گواهى دهيد . خداى متعال فرموده است : « تنها كسى كه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورده است ، مساجد خدا را آباد مى كند » . بى ترديد ، آباد كردن مسجد كه به حضور در آن تفسير گرديده . اشاره به اين واقعيت دارد كه ساختن ، توسعه ، تعمير و آبادانى بناى مسجد ، اگر توأم با برنامه ريزى جهت حضور مردم در آن نباشد اصولاً آبادانىِ واقعى محسوب
.
ص: 16
نمى شود . روايات اسلامى ، براى گسترش هر چه بيشتر فرهنگ حضور مردم در مسجد ، با تعبيرهاى گوناگون و وعده به پاداش هاى فراوان ، نظير آنچه در پى بدانها اشاره مى شود ، مسلمانان را براى آمدن به خانه خدا تشويق كرده اند : _ براى برداشتن هر گام به سوى مسجد ، ده حسنه در نامه عمل ثبت مى شود و ده گناه ، پاك مى گردد و ده درجه ، داده مى شود . (1) _ رفتن به سوى مسجد در تاريكى شب ، نورانيت ويژه اى در قيامت براى اهل مسجد ، پديد مى آورد . (2) _ هر چه مسجد دورتر باشد ، ثواب كسى كه به مسجد مى رود ، افزون تر مى گردد . (3) _ پيش گامى در رفتن به مسجد ، پيش گامى در نزديكى به خدا و بهشت جاويد است . (4) _ نشستن در مسجد ، عبادت است . (5) _ اُنس و اُلفت يافتن با مسجد ، در واقع اُنس و اُلفت يافتن با خداست . (6)
.
ص: 17
_ رفتن به مسجد براى آموزش يا فراگيرى معارف ، پاداش حج دارد . (1) همچنين براى تشويق مسلمانان به نماز گزاردن در مسجد ، از يك سو ، و بهره گيرى از بافضيلت ترين و پُرجمعيت ترين مساجد ، از سوى ديگر ، پاداش نماز گزاردن در مسجد الحرام ، برابر با يكصد هزار نماز ، در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله معادل ده هزار نماز (2) و در مسجد الأقصى ، برابر با يكهزار نماز و در مساجد جامع ، معادل يكصد نماز و در مسجد محلّ سكونت ، برابر با بيست و پنج نماز و در مسجد بازار ، برابر با دوازده نماز اعلام شده ، در حالى كه نماز گزاردن در خانه ، آن هم در صورتى كه از سرِ بى اعتنايى به مسجد و جماعت نباشد ، تنها پاداش همان يك نماز را دارد . (3) در مقابل ، ترك مسجد بدون عذر موجّه ، نشانه غفلت ، بلكه نفاق شمرده شده و تأكيد شده است كه همسايه مسجد ، جز در مسجد نبايد نماز بگزارد (4) و مساجدى كه همسايه هايش در آن حاضر نمى شوند ، از آنان به خداوند متعال ، شكايت مى برند و خداوند نيز به آنها چنين پاسخ مى دهد : و عِزَّتى و جَلالى لا قَبِلتُ لَهُم صَلاةً واحِدَةً ، و لا أظهَرتُ لَهُم فِى النّاسِ عَدالَةً ، و لا نالَتهُم رَحمَتى ، و لا جاوَرونى فى جَنَّتى . (5) به عزّت و جلالم سوگند ، هيچ نمازى را از آنها نمى پذيرم ، و هيچ
.
ص: 18
گاه عدالتى را از ايشان در ميان مردم ، آشكار نمى سازم ، و رحمتم شامل حالشان نمى شود . و آنان در بهشتم همسايه من نمى گردند .
6 . رعايت احكام و آداب مسجدرعايت احكام و آداب مسجد نيز نياز به فرهنگ سازى دارد . مسجد ، خانه خداست و كسى كه به مسجد مى رود ، در واقع ، به ديدار خدا مى رود . از اين رو ، شايسته است تا امورى را رعايت كند ، كه از آن جمله است : انگيزه الهى داشتن در رفتن به مسجد ، طهارت روح ، پاكيزگى جسم و لباس ، استعاذه و خواندن دعا هنگام ورود به مسجد و خروج از آن ، خواندن نماز تحيّت و رو به قبله نشستن . نيز شتاب نكردن براى خارج شدن از مسجد ، شايسته و نيكوست . در مقابل ، امورى مانند : عبور كردن از داخل مسجد بدون نماز خواندن در آن ، بلند كردن صدا ، سخن گفتن از مسائل دنيوى ، معرّفى كردن گم شده و پرسش از آن ، اشعار بيهوده و بى محتوا خواندن ، تجارت و خوابيدن در مسجد بدون ضرورت ، شايسته نيست . نيز به مسجد رفتن كسى كه بوى دهانش ديگران را آزار دهد ، مكروه است . همچنين آلوده كردن مسجد به نجاست ، حرام ، و پاك كردن آن از نجاست ، واجب است ، چنان كه توقّف شخص جُنب و حائض در مسجد ، حرام است . (1)
7 . خدمت به مسجدخدمت كردن به خانه خداوند متعال ، افتخارى بزرگ و عملى بسيار پسنديده است . ابراهيم عليه السلام و اسماعيل عليه السلام و مريم عليهاالسلامافتخار خدمت گزارى خانه خدا را
.
ص: 19
دارند . (1) در حديثى از پيامبر خدا نقل شده كه مى فرمايد : إنَّ اللّهَ عز و جل إذا أحَبَّ عَبدا جَعَلَهُ قَيِّمَ مَسجِدٍ . (2) خداى عز و جل هر گاه بنده اى را دوست بدارد ، او را برآورنده نيازهاى مسجدى قرار مى دهد . بنا بر اين ، شايسته است كه بهترين ها براى خدمت به مسجد ، انتخاب شوند ، و اين ، نياز به فرهنگ سازى دارد .
8 . اهتمام به مساجد مهم تاريخىشمارى از مساجد ، از فضائل بيشترى برخوردارند ، مانند مسجد الحرام كه كعبه ، قبله مسلمانان در آن قرار دارد ، مسجدِ پيامبر صلى الله عليه و آله كه پس از مسجد الحرام ، ارزشمندترينِ مساجد است ، و مسجد الأقصى ، كه پيش از كعبه ، نخستين قبله گاه مسلمانان بوده است . همچنين مسجد قبا ، مسجد كوفه ، مسجد سَهْله ، مسجدى خَيف ، مسجد غدير ، مسجد فتح و مسجد فَضيح كه فضائل و بركات فراوانى براى آنها در روايات ، ذكر شده است . (3) تأكيد روايات اسلامى بر فضائل اين مساجد ، نشانه اهتمام اسلام به فرهنگ سازى براى ارج نهادن مساجد قديمى و تاريخى به وسيله امّت اسلامى است كه انبيا و اولياى الهى از بركات آنها بهره گرفته اند .
9 . بر پا كردن نمازخانه در خانهرواياتى از طريق شيعه و اهل سنّت نقل شده كه به آماده سازى مكانى تميز و
.
ص: 20
پاك در خانه براى نماز توصيه كرده اند . (1) اين سفارش ، حاكى از آن است كه شخص مسلمان ، همان طور كه براى نيازهاى مادّى خود در خانه مكان هاى مختلفى را پيش بينى مى كند ، شايسته است براى نيازهاى معنوى خود ، بويژه نماز نيز مكانى را در نظر بگيرد . البته بايد توجّه داشت كه با عنايت به تأكيد فراوانى كه اسلام بر خواندن نمازهاى واجب در مساجد دارد ، بديهى است كه نمازخانه منزل ، جاى مسجد را نمى گيرد و احكام مسجد را نيز ندارد ؛ بلكه اين مكان ، اختصاص به نوافل دارد ، چنان كه از پيامبر خدا روايت شده كه فرمود : أفضَلُ الصَّلاةِ صَلاةُ المَرءِ فى بَيتِهِ إلَا المَكتوبَةَ . (2) برترين نماز ، به استثناى نمازهاى واجب ، نمازى است كه شخص در خانه اش بخواند .
10 . هشيارى در برابر سوء استفاده از مقدّساتمسجد ، همان طور كه مى تواند پايگاه نور و هدايت و ارتباط جمعى انسان با خداوند متعال باشد ، ممكن است در جهت اهداف دشمنان اسلام ، مورد سوء استفاده سياسى و فرهنگى نيز قرار گيرد . از اين رو ، مسلمانان بايد هشيار باشند و فريب كسانى كه مسجد را دام فريب اهداف غير الهى خود قرار مى دهند ، نخورند . آيات و رواياتى كه در فصل دوازدهم ، با عنوان «مساجد نكوهيده» آمده اند ، به اين نكته مهم اشاره دارند كه ممكن است دشمنان اسلام ، از همه مقدّسات ، از جمله مسجد ، سوء استفاده كنند . از اين رو ، فرهنگ هشيارى
.
ص: 21
در برابر توطئه سوء استفاده از مقدّسات ، بايد در جامعه اسلامى نهادينه شود . بدين منظور ، در صدر اسلام ، مسجدى كه در جهت اهداف دشمنان اسلام ساخته شد ، « مسجد ضِرار » نام گرفت و به دستور پيامبر خدا ، ويران گرديد .
.
ص: 22
الفصل الأوّل : فضل المسجد1 / 1بَيتُ اللّهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى : ألا إنَّ بُيوتي فِي الأَرضِ المَساجِدُ ، تُضيءُ لِأَهلِ السَّماءِ كَما تُضيءُ النُّجومُ لاِهلِ الأَرضِ . (1)
عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ بُيوتَ اللّهِ فِي الأَرضِ المَساجِدُ ، وإنَّ حَقّا عَلَى اللّهِ أن يُكرِمَ مَن زارَهُ فيها . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :مَن أحَبَّ القُرآنَ فَليُحِبَّ المَساجِدَ ، فَإِنَّها أفنِيَةُ (3) اللّهِ وأبنِيَتُهُ ، أذِنَ في رَفعِها وبارَكَ فيها ، مَيمونَةٌ مَيمونٌ أهلُها ، مُزَيَّنَةٌ مُزَيَّنٌ أهلُها ، مَحفوظَةٌ مَحفوظٌ أهلُها، هُم في صَلاتِهِم وَاللّهُ في حَوائِجِهِم ، هُم في مَساجِدِهِم وَاللّهُمِن وَرائِهِم . (4)
.
ص: 23
فصل يكم : فضيلت مسجد1 / 1خانه خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند _ تبارك و تعالى _ فرمود : «آگاه باشيد كه خانه هاى من در زمين ، مساجدند كه به سانِ درخشش ستارگان براى اهل زمين ، بر آسمانيان ، نورافشانى مى كنند » .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا خانه هاى خدا در زمين ، مساجدند . بر خداست تا كسى را كه در آن خانه ها ديدارش كند ، گرامى بدارد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس قرآن را دوست دارد ، مسجدها را نيز دوست بدارد ؛ زيرا مساجد ، آستان هاى خدا و بناهاى او [جهت بار يافتن به پيشگاهش ]هستند . بر افراشتنشان را رخصت داده و مباركشان گردانده است . مسجدها ، خود و اهلشان با بركت اند ، خود و اهلشان آراسته اند ، و نيز آنها و اهلشان در امان اند . مسجديان در پىِ نماز خويش اند و خداوند ، در پىِ [ بر آوردن ]نيازشان . آنان ، در مسجدهايشان اند و خداوند ، پشتيبانشان است .
.
ص: 24
1 / 2نورُ اللّهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :المَساجِدُ أنوارُ اللّهِ . (1)
1 / 3مَجلِسُ الأَنبِياءِالإمام عليّ عليه السلام :المَساجِدُ مَجالِسُ الأَنبِياءِ ، وحِرزٌ مِنَ الشَّيطانِ . (2)
1 / 4مَشهَدُ الأَولِياءِالإمام الصادق عليه السلام :ما مِن مَسجِدٍ بُنِيَ إلّا عَلى قَبرِ نَبِيٍّ أو وَصِيِّ نَبِيٍّ قُتِلَ فَأَصابَ تِلكَ البُقعَةَ رَشَّةٌ مِن دَمِهِ ، فَأَحَبَّ اللّهُ أن يُذكَرَ فيها ، فَأَدِّ فيهَا الفَريضَةَ وَ النَّوافِلَ ، وَاقضِ فيها مافاتَكَ . (3)
1 / 5بَيتُ كُلِّ تَقِيٍّرسول اللّه صلى الله عليه و آله :المَسجِدُ بَيتُ كُلِّ تَقِيٍّ . (4)
.
ص: 25
1 / 2نور خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسجدها ، نورهاى خدايند .
1 / 3نشستنگاه پيامبرانامام على عليه السلام :مسجدها ، نشستنگاه پيامبران و محافظت كننده از شيطان اند .
1 / 4محلّ شهادت اولياى خداامام صادق عليه السلام :هيچ مسجدى نيست ، جز اين كه بر قبر پيامبرى يا جانشين او كه به قتل رسيده و قطره اى از خونش در آن جا بر زمين ريخته ، ساخته شده است و خداوند ، دوست دارد كه در آن مكان ، ياد شود . از اين رو ، در آن ، هم نماز واجب و مستحب بخوان ، و هم نماز قضا شده ات را به جا آور .
1 / 5سراى هر پرواپيشهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسجد ، سراى هر پرواپيشه اى است .
.
ص: 26
عنه صلى الله عليه و آله :المَسجِدُ بَيتُ كُلِّ مُؤمِنٍ . (1)
1 / 6خَيرُ البِقاعِرسول اللّه صلى الله عليه و آله عن جبرئيل عن اللّه عز و جل:إنَّ خَيرَ البِقاعِ المَساجِدُ . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :أحَبُّ البِلادِ إلَى اللّهِ عز و جل مَساجِدُها . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :أكرَمُ البُيوتِ عَلى وَجهِ الأَرضِ أربَعَةٌ : الكَعبَةُ ، وبَيتُ المَقدِسِ ، وبَيتٌ يُقرَأُ فيهِ القُرآنُ ، وَالمَساجِدُ . (4)
الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ اللّهَ اختارَ مِن بِقاعِ الأَرضِ سِتَّةً : البَيتَ الحَرامَ ، وَالحَرَمَ ، ومَقابِرَ الأَنبِياءِ ، ومَقابِرَ الأَوصِياءِ ، ومَقاتِلَ الشُّهَداءِ ، وَالمَساجِدَ الَّتي يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللّهِ . (5)
.
ص: 27
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسجد ، خانه هر مؤمنى است .
1 / 6بهترينِ مكان هاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به نقل از جبرئيل ، از خداوند عز و جل _ :همانا بهترين مكان ها ، مسجدها هستند .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دوست داشتنى ترين سرزمين ها نزد خداى عز و جلمساجدند .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گرامى ترينِ خانه ها بر پهنه زمين ، چهارتايند : كعبه ، بيت المقدّس ، خانه اى كه در آن قرآن تلاوت شود ، و مسجدها .
امام صادق عليه السلام :همانا خدا از مكان هاى زمين ، شش مورد را برگزيد : بيت اللّه الحرام ، حرم ، آرامگاه هاى پيامبران ، آرامگاه هاى جانشينان [ _ِ آنان] ، قتلگاه شهيدان ، و مسجدهايى كه در آنها از نام خدا ياد شود .
.
ص: 28
1 / 7رَوضَةُ الجَنَّةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ رِياضَ الجَنَّةِ المَساجِدُ . (1)
سنن الترمذي عن أبي هريرة :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إذا مَرَرتُم بِرِياضِ الجَنَّةِ فَارتَعوا . قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، وما رِياضُ الجَنَّةِ ؟ قالَ : المَساجِدُ . قُلتُ : ومَا الرَّتعُ يا رَسولَ اللّهِ ؟ قالَ : سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ ولا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ . (2)
.
ص: 29
1 / 7باغ بهشتىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا باغ هاى بهشت ، مساجدند .
سنن الترمذى _ به نقل از ابوهُرَيره _:پيامبر خدا فرمود : «هرگاه از باغ هاى بهشت گذر كرديد ، [ در آن ] گردش كنيد » . گفتم : اى پيامبر خدا ! باغ هاى بهشت چيستند؟ فرمود : «مسجدها» . گفتم : اى پيامبر خدا ! گردش كردن چيست ؟ فرمود : «گفتن سبحان اللّه و الحمد للّه ، و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر ؛ پاك است خدا . ستايش ، از آن خداست . معبودى جز خدا نيست . خدا ، بزرگ ترين است » .
.
ص: 30
الفصل الثاني : بركات المسجدرسول اللّه صلى الله عليه و آله :الاِختِلافُ إلَى المَساجِدِ رَحمَةٌ ، وَالاِجتِنابُ عَنها نِفاقٌ . (1)
عنه صلى الله عليه و آله :إذا نَزَلَتِ العاهاتُ وَالآفاتُ عوفِيَ أهلُ المَساجِدِ . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ إذا أرادَ بِقَومٍ عاهَةً ، نَظَرَ إلى أهلِ المَساجِدِ ، فَصَرَفَ عَنهُم . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ إذَا رَأى أهلَ قَريَةٍ قَد أسرَفوا فِي المَعاصي ، وفيها ثَلاثَةُ نَفَرٍ مِنَ المُؤمِنينَ ، ناداهُم جَلَّ جَلالُهُ وتَقَدَّسَت أسماؤُهُ : يا أهلَ مَعصِيَتي ، لَو لا ما فيكُم مِنَ المُؤمِنينَ المُتَحابّينَ بِجَلالي ، العامِرينَ بِصَلاتِهِم أرضي ومَساجِدي ، المُستَغفِرينَ بِالأَسحارِ خَوفاً مِنّي ، لَأَنزَلتُ بِكُم عَذابي ثُمَّ لا اُبالي . (4)
عنه صلى الله عليه و آله :مَن أدمَنَ الاِختِلافَ إلَى المَساجِدِ أصابَ إحدَى الثَّمانِ : أخا مُستَفاداً فِي اللّهِ عَزَّوجَلَّ ، أو عِلما مُستَظرَفا (5) ، أو كَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلى هُدىً ، أو اُخرى تَصرِفُهُ عَنِ الرَّدى ، أو رَحمَةً مُنتَظَرَةً ، أو تَركَ الذَّنبِ حَياءً ، أو خَشيَةً . (6)
.
ص: 31
فصل دوم : بركت هاى مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آمد و شد به مساجد ، [ مايه ] رحمت است ، و پرهيز از آن ، [ موجب ] نفاق است .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه آسيب ها و آفت ها فرود آيند ، مسجديان در امان اند .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه خداوند بخواهد به مردمى آسيب برساند ، چون به مسجديان بنگرد ، آسيب را از آنان دور مى سازد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه خداوند باشكوه ، مردم ديارى را غرق در نافرمانى ببيند ، در حالى كه در آن ديار ، سه مؤمن نيز حضور دارد ، او _ كه باشكوه است و نام هايش مقدّس _ ، آنان را چنين ندا مى دهد : «اى نافرمانان از من ! اگر نبودند در ميان شما ايمان آورندگانى كه به ياد جلالت و شكوه من با يكديگر دوستى مى ورزند ، آنان كه با نمازشان زمين و مساجد مرا آباد مى كنند و در سحرگاهان به خاطر ترس از من ، آمرزش مى طلبند ، بى ترديد ، عذابم را بى آن كه پروا كنم ، بر شما فرو مى فرستادم» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه پيوسته به مساجد ، آمد و شد كند ، به يكى از هشت چيز دست خواهد يافت : برادرى كه در راه خداى عز و جل از او بهره برَد ، يا دانشى لطيف و نغز ، يا سخنى كه او را به هدايتْ ره نمون شود ، يا از هلاكت برَهاند ، يا رحمتى كه چشم به راهش باشد ، يا آن كه گناهى را از روى شرم يا ترس [ از خدا ] ترك گويد .
.
ص: 32
الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى إذا أرادَ أن يُصيبَ أهلَ الأَرضِ بِعَذابٍ قالَ : لَولَا الَّذين يَتَحابّونَ بِجَلالي ، ويَعمُرونَ مَساجِدي ، ويَستَغفِرونَ بِالأَسحارِ ، لَولاهُم لَأَنزَلتُ عَذابي . (1)
الإمام الصادق عليه السلام _ لِفَضلِ بنِ عَبدِالمَلِكِ _ :يا فَضلُ ، لا يَأتِي المَسجِدَ مِن كُلِّ قَبيلَةٍ إلّا وافِدُها (2) ، ومِن كُلِّ أهلِ بَيتٍ إلّا نَجيبُها (3) ، يا فَضلُ إنَّهُ لا يَرجِعُ صاحِبُ المَسجِدِ بِأَقَلَّ مِن إحدى ثَلاثٍ : إمّا دُعاءٍ يَدعو بِهِ يُدخِلُهُ اللّهُ بِهِ الجَنَّةَ ، وإمّا دُعاءٍ يَدعو بِهِ لِيَصرِفَ اللّهُ بِهِ عَنهُ بَلاءَ الدُّنيا ، وإمّا أخٍ يَستَفيدُهُ فِي اللّهِ عَزَّوجَلَّ (4)
.
ص: 33
امام على عليه السلام :هر گاه خداوند _ تبارك و تعالى _ بخواهد كه زمينيان را عذاب كند ، مى فرمايد : «اگر نبودند كسانى كه به پاس بزرگى و عظمت من ، يكديگر را دوست مى دارند و مسجدهايم را آباد مى كنند و سحرگاهان آمرزش مى طلبند ، بى ترديد ، عذابم را فرو مى فرستادم .
امام صادق عليه السلام _ به فضل بن عبدالملك _ :اى فضل! از هر قبيله اى ، جز برگزيده آن ، و از هر خاندانى ، جز اصيل آن ، ره سپار مسجد نمى شود . اى فضل! مسجدرو ، دستِ كم يكى از اين سه چيز نصيبش مى شود : يا دعايى مى كند كه خداوند با آن او را به بهشت مى برد ، يا دعايى كه به سبب آن ، خداوند ، بلاى دنيا را از او دور مى سازد ، و يا برادرى كه در راه خداى عز و جلبهره اش مى گردد .
.
ص: 34
الفصل الثالث : بناء المسجد3 / 1فَضلُ بِناءِ المَسجِدِ وعِمارَتِهِالكتاب«إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَ_جِدَ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الأَْخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَوةَ وَءَاتَى الزَّكَوةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَا اللَّهَ فَعَسَى أُوْلَئِكَ أَن يَكُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ» . (1)
الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى مَسجِدا ولَو مَفحَصَ (2) قَطاةٍ ، بَنَى اللّهُ لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ . (3)
.
ص: 35
فصل سوم : ساختن مسجد3 / 1فضيلت مسجد ساختن و آباد كردن آنقرآن«مساجد خدا را تنها كسى آباد مى كند كه به خدا و روز واپسين ، ايمان آورد و نماز بر پا دارد، و زكات بپردازد، و جز از خدا نترسد . اميد است چنين گروهى ، از هدايت يافتگان باشند» .
حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مسجدى بسازد ، اگر چه به قدرِ آشيانه مرغ سنگخواره باشد ، خداوند براى او خانه اى در بهشت خواهد ساخت .
.
ص: 36
عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى للّهِِ مَسجِدا ، بَنَى اللّهُ لَهُ مِثلَهُ فِي الجَنَّةِ . (1)
عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى للّهِِ مَسجِدا ، فَإِنَّ اللّهَ يَبني لَهُ بَيتا أوسَعَ مِنهُ فِي الجَنَّةِ . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى للّهِِ بَيتا يُعبَدُ اللّهُ فيهِ مِن مالٍ حَلالٍ ، بَنَى اللّهُ لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ مِن دُرٍّ وياقوتٍ . (3)
عنه صلى الله عليه و آله _ في بَيانِ ما رَأى في لَيلَةِ المِعراجِ مِمّا كُتِبَ عَلى بَعضِ أبوابِ الجَنَّةِ _ :مَن أحَبَّ أن يَكونَ قَبرُهُ واسِعا فَسيحا فَليَبنِ المَساجِدَ . (4)
عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ مِمّا يَلحَقُ المُؤمِنَ مِن عَمَلِهِ وحَسَناتِهِ بَعدَ مَوتِهِ ، عِلما عَلَّمَهُ ونَشَرَهُ ... أو مَسجِدا بَناهُ . (5)
عنه صلى الله عليه و آله :خَمسَةٌ في قُبورِهِم وثَوابُهُم يَجري إلى ديوانِهِم (6) ... مَن بَنى للّهِِ مَسجِدا . (7)
عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ عُمّارَ بُيوتِ اللّهِ هُم أهلُ اللّهِ عَزَّوجَلَّ . (8)
.
ص: 37
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى خدا مسجدى بر پا كند ، خداوند ، مانند آن را برايش در بهشت بر پا خواهد كرد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى خدا مسجدى بسازد ، خداوند ، خانه اى فراخ تر از آن در بهشت براى وى مى سازد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى خدا از دارايى حلال ، خانه اى بسازد كه خداوند در آن پرستش شود ، خدا برايش در بهشت ، خانه اى از مرواريد و ياقوت خواهد ساخت .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در بيان آنچه در شب معراج ، بر برخى از درهاى بهشت ، نوشته ديد _ :هر كس دوست دارد كه قبرش وسيع و فراخ باشد ، مسجدها را بسازد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از جمله اعمال و كارهاى نيك مؤمن كه پس از مرگش به وى مى پيوندد ، دانشى است كه آن را آموزش داده و منتشر ساخته . . .يا مسجدى كه بر پا كرده است .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنج نفر در گور خويش مى آرمند و پاداششان ، همچنان به كارنامه آنان سرازير است : . . . . كسى كه براى خدا مسجدى بسازد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به راستى آبادگران خانه هاى خدا ، خانواده خداوند عز و جلهستند .
.
ص: 38
عنه صلى الله عليه و آله :يَقولُ اللّهُ عَزَّوجَلَّ يَومَ القِيامَةِ : أينَ جيراني؟ فَتَقولُ المَلائِكَةُ : ومَن يَنبَغي أن يَكونَ جَارُكَ؟ فَيَقولُ : عُمّارُ مَسجِدي . (1)
3 / 2بِناءُ المَسجِدِ فِي الطُّرُقِالمعجم الكبير عن أبي قرصافة :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن بَنى للّهِِ مَسجِدا بَنَى اللّهُ لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ . قالَ رَجُلٌ : يا رَسولَ اللّهِ ، وهذِهِ المَساجِدُ الَّتي تُبنى فِي الطَّريقِ ؟ قالَ : نَعَم . (2)
الكافي عن هشام بن الحَكَم عن أبي عُبَيدة الحَذّاء :سَمِعتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام يَقولُ : مَن بَنى مَسجِدا بَنَى اللّهُ لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ ، قالَ أبو عُبَيدَةَ : فَمَرَّ بي أبو عَبدِاللّهِ عليه السلام في طَريقِ مَكَّةَ ، وقَد سَوَّيتُ بِأَحجارٍ مَسجِدا ، فَقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، نَرجو أن يَكونَ هذا مِن ذلِكَ ، فَقالَ : نَعَم . (3)
3 / 3بِناءُ النَّبِيِّ مَسجِدَهُسنن ابن ماجة عن أنس بن مالك :كانَ مَوضِعُ مَسجِدِ النَّبيِ صلى الله عليه و آله لِبَنِي النَّجّارِ ، وكانَ فيهِ نَخلٌ ومَقابِرُ لِلمُشرِكينَ . فَقالَ لَهُمُ النَّبيُ صلى الله عليه و آله : ثامِنوني بِهِ ، قالوا : لانَأخُذُ لَهُ ثَمَناً أبَداً . قالَ : فَكانَ الَّنبيُّ صلى الله عليه و آله يَبنيهِ وهُم يُناوِلونَهُ وَالنَّبيُّ صلى الله عليه و آله يَقولُ : ألا إنَّ العَيشَ عَيشُ الآخِرَةِ ، فَاغفِر لِلأَنصارِ وَالمُهاجِرَةِ . قالَ : وكانَ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله يُصَلّي قَبلَ أن يَبنِيَ المَسجِدَ حَيثُ أدرَكَتهُ الصَّلاةُ . (4)
.
ص: 39
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى عز و جل در روز رستاخيز مى فرمايد : «همسايگان من كجايند ؟» . فرشتگان مى گويند : چه كسانى را سِزد كه همسايه تو باشند ؟ مى فرمايد : «آبادگران مسجدم» .
3 / 2مسجد سازى در راه هاالمعجم الكبير _ به نقل از ابو قرصافه _ :پيامبر خدا فرمود : «هر كه براى خدا مسجدى بسازد ، خداوند در بهشت براى او خانه اى خواهد ساخت» . مردى گفت : اى پيامبر خدا! همين مسجدهاى ساخته شده در راه نيز [ از اين قبيل اند] ؟ فرمود : «آرى» .
الكافى _ به نقل از هشام بن حَكَم ، از ابو عبيده حَذّاء _ :از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود : «هر كس مسجدى بر پا كند ، خداوند در بهشت برايش خانه اى بر پا خواهد كرد . امام صادق عليه السلام در مسير مكّه بر من گذشت ، در حالى كه با سنگ هايى مسجدى را فراهم كرده بودم . گفتم : فدايت شوم! اميدوار باشيم كه اين ، از آن جمله است ؟ فرمود : «آرى» .
3 / 3ساختن مسجد پيامبرصلي الله عليه و آله توسّط ايشانسنن ابن ماجة _ به نقل از اَ نَس بن مالك _ :مكان مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله به بنى نجّار تعلّق داشت . در آن، درخت خرما و قبرهاى مشركان بود . پيامبر صلى الله عليه و آله به آنان فرمود : «بهاى آن را تعيين كنيد». گفتند : هرگز بابت آن ، مبلغى نخواهيم گرفت . پيامبر صلى الله عليه و آله آن را مى ساخت و آنها نيز [سنگ و ملاط] مى رساندند . پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمود : «هان! زندگى همانا زندگى اُخروى است . [خداوندا! ]انصار و مهاجران را ببخشا» . پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از اين كه مسجد را بنا كند ، در هر جا كه وقت نماز فرا مى رسيد ، نماز مى خواند .
.
ص: 40
الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله بَنى مَسجِدَهُ بِالسَّميطِ ، ثُمَّ إنَّ المُسلِمينَ كَثُروا فَقالوا : يا رَسولَ اللّهِ لَو أمَرتَ بِالمَسجِدِ فَزيدَ فيهِ ، فَقالَ : نَعَم فَأَمَرَ بِهِ فَزيدَ فيهِ وبَناهُ بِالسَّعيدَةِ ، ثُمَّ إنَّ المُسلِمينَ كَثُروا فَقالوا : يا رَسولَ اللّهِ لَو أمَرتَ بِالمَسجِدِ فَزيدَ فيهِ ، فَقالَ : نَعَم فَأَمَرَ بِهِ فَزيدَ فِيهِ وبَنى جِدارَهُ بِالاُنثى وَالذَّكَرِ ، ثُمَّ اشتَدَّ عَلَيهِمُ الحَرُّ فَقالوا : يا رَسولَ اللّهِ لَو أمَرتَ بِالمَسجِدِ فَظُلِّلَ ، فَقالَ : نَعَم فَأَمَرَ بِهِ فَاُقيمَت فيهِ سَوَاري مِن جُذوعِ النَّخلِ ثُمَّ طُرِحَت عَلَيهِ العَوارِضُ وَالخَصَفُ وَالإِذخِرُ فَعاشوا فيهِ حَتّى أصابَتهُمُ الأَمطارُ فَجَعَلَ المَسجِدُ يَكِفُ عَلَيهِم ، فَقالوا : يا رَسولَ اللّهِ لَو أمَرتَ بِالمَسجِدِ فَطُيِّنَ ، فَقالَ لَهُم رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله : لا عَريشٌ كَعَريشِ موسى عليه السلام فَلَم يَزَل كَذلِكَ حَتّى قُبِضَ رَسولُ اللّه وكانَ جِدارُهُ قَبلَ أن يُظَلَّلَ قامَةً ، فَكانَ إذا كانَ الفَيءُ ذِراعاً وهُوَ قَدرُ مَربِضِ عَنزٍ صَلَّى الظُّهرَ وإِذا كانَ ضِعفَ ذلِكَ صَلَّى العَصرَ . (1)
صحيح البخاري عن عبداللّه بن عمر :إنَّ المَسجِدَ كانَ عَلى عَهدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَبنِيّاً بِاللَّبنِ وسَقفُهُ الجَريدَ وعُمُدُهُ خَشَبَ النَّخلِ ، فَلَم يَزِد فيهِ أبوبَكرٍ شَيئا وزادَ فيهِ عُمَرُوبَناهُ عَلى بُنيانِهِ في عَهدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِاللَّبنِ وَالجَريدِ وأعاد عُمُدَهُ خَشَباً ، ثُمَّ غَيَّرَهُ عُثمانُ فَزادَ فيهِ زِيادَةً كَثيرَةً وبَنى جِدارَهُ بِالحِجارَةِ المَنقوشَةِ وَالقصّةِ ، وجَعَلَ عُمُدَهُ مِن حِجارَةٍ مَنقوشَةٍ و سَقفَهُ بِالسّاجِ . (2)
.
ص: 41
امام صادق عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله ، مسجدش را با خشت خام ساخت . چون مسلمانان بسيار شدند، گفتند: اى پيامبر خدا! كاش دستور مى دادى بر مسجد بيفزايند . فرمود: « باشد » . دستور داد بر آن افزودند و آن را به صورت يك خشت و نيم خشت ، بنا كرد . باز هم مسلمانان ، بسيار شدند و گفتند : اى پيامبر خدا ! كاش دستور مى دادى مسجد را بزرگ كنند. فرمود: «باشد» . دستور داد آن را بزرگ كردند و ديوار آن را با آجر يك در ميان افقى و عمودى ، بنا نمودند . سپس گرما بر آنان ، شدّت يافت. گفتند: اى پيامبر خدا! كاش دستور مى دادى سايه بانى بر مسجد مى ساختند . دستور داد تا ستون هايى از تنه درخت خرما بر پا كنند . سپس چوب هاى پهن ، شاخ و برگ خرما و اِذخَر (1) بر آن افكنند و در آن به سر بردند، تا آن كه باران باريد و از [ سقف ] مسجد بر آنان چكيد. گفتند: اى پيامبر خدا! كاش دستور مى دادى مسجد را گِل اندود كنند. فرمود : « نه ! و سايه بانى همچون سايه بان موسى [كافى است]» . چنان بود تا آن كه پيامبر خدا از دنيا رفت. ديوار مسجد پيش از آن كه سايه بان بر آن بزنند، به اندازه يك قامت بود. هر گاه كه سايه به اندازه يك گز _ كه به اندازه آغل بُز بود _ مى رسيد، نماز ظهر را ، و چون سايه دو برابر آن مى شد ، نماز عصر را مى خواند .
صحيح البخارى _ به نقل از عبد اللّه بن عمر _ :مسجد [پيامبر صلى الله عليه و آله ] در زمان پيامبر خدا با خشت بنا شده بود و سقفش از شاخه بى برگ نخل و ستون هايش تنه درخت خرما بود . ابو بكر ، چيزى بدان نيفزود ؛ امّا عمر آن را توسعه داد و بر همان بنيانش _ كه در زمان پيامبر خدا بود _ با خشت خام و شاخه هاى نخل و ستون هاى چوبى ساخت . سپس عثمان ، افزايش بسيارى در آن پديد آورد و ديوارش را با سنگ هاى نقشدار و گچبُرى ، و ستون هايش را با سنگ هاى نقشدار ، و سقفش را با چوب ساج ، بنا كرد .
.
ص: 42
سنن أبي داوود عن ابن عمر :إنَّ مَسجِدَ النَّبيِّ صلى الله عليه و آله كانَت سَواريهِ عَلى عَهدِ رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آله مِن جُذوعِ النَّخلِ ، أعلاهُ مُظَلَّل بِجَريدِ النَّخلِ ، ثُمَّ إنَّها نَخِرَت في خِلافَةِ أبى بَكرٍ فَبَناها بَجُذوعِ النَّخلِ وبِجَريدِ النَّخلِ ، ثُمَّ إنَّها نَخِرَت في خِلافَةِ عُثمانَ فَبَناها بِالآجر ، فَلَم تَزَل ثابِتَةً حَتَّى الآنَ . (1)
اعلام الورى عن أنس بن مالك :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُصَلّي فِي المِربَدِ (2) بِأَصحابِهِ ، فَقالَ لِأَسعَدِ بنِ زُرارَةَ : اشتَرِ هذَا المِربَدَ مِن أصحابِهِ فَساوَمَ اليَتيمَينِ عَلَيهِ ، فَقالا : هُوَ لِرَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ رَسولُ اللّه : لا إلاّ بِثَمَنٍ ، فَاشتَراهُ بِعَشَرَةِ دَنانيرَ وكانَ فيهِ ماءٌ مُستَنقَعٌ ، فَأَمَرَ بِهِ رَسولُ اللّهِ فَسيلَ ، وأمَرَ بِاللَّبِنِ فَضُرِبَ ، فَبَناهُ رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله ، فَحَفَرَهُ فِي الأَرضِ ، ثُمَّ أمَرَ بِالحِجارَةِ فَنُقِلَت مِنَ الحَرَّةِ فَكانَ المُسلِمونَ يَنقُلونَها ، فَأَقبَلَ رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله يَحمِلُ حَجَراً عَلى بَطنِهِ فَاستَقبَلَهُ اُسَيدُ بنُ حُضَيرٍ ، فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ أعطِني أحمِلهُ عَنكَ ، قالَ : لا اِذهَب فَاحمِل غَيرَهُ ، فَنَقَلُوا الحِجارَةَ ورَفَعوها مِنَ الحُفرَةِ حَتّى بَلَغَ وَجهَ الأَرضِ ، ثُمَّ بَناهُ أوَّلاً بِالسَّعيدَةِ لَبِنَةً لَبِنَةً ، ثُمَّ بَناهُ بِالسَّميطِ وهُوَ لَبِنَةٌ وَنِصفٌ ثُمَّ بَناهُ بِالاُنثى وَالذَّكَرِ لَبِنَتَينِ مُخالِفَتَينِ ورَفَعَ حائِطَهُ قامَةً ، وكانَ مُؤَخَّرُهُ ذِراعا في مِئَةٍ ، ثُمَّ اشتَدَّ عَلَيهِمُ الحَرُّ ، فَقالوا : يا رَسولَ اللّهِ لَو أظلَلتَ عَلَيهِ ظِلاًّ فَرَفَعَ صلى الله عليه و آله أساطينَهُ في مُقَدَّمِ المَسجِدِ إلى ما يَلِي الصَّحنَ بِالخَشَبِ ، ثُمَّ ظَلَّلَهُ وألقى عَلَيهِ سَعَفَ النَّخلِ ، فَعاشوا فيهِ فَقالوا : يا رَسولَ اللّهِ لَو سَقَفتَ سَقفاً قالَ : لا عَريشٌ كَعَريشِ موسى ، الأَمرُ أعجَلُ مِن ذلكَ . (3)
.
ص: 43
سنن أبى داوود _ به نقل از ابن عمر _ :ستون هاى مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله در زمان خود پيامبر خدا ، از تنه درخت خرما بود . و سقفش با شاخه هاى بى برگ نخل ، پوشيده شده بود . در زمان خلافت ابو بكر ، اين چوب ها پوسيد و او با تنه ها و شاخه هاى بى برگ نخل ، مسجد را بازسازى كرد . چون در زمان خلافت عثمان ، اين چوب ها ديگربار فرسوده گشت ، وى آن را با آجر بنا كرد كه تاكنون همچنان پا بر جاست .
إعلام الورى _ به نقل از اَ نَس بن مالك _ :پيامبر خدا [در آغاز ورود به مدينه] با يارانش در فضاى باز پشت خانه ها [همان جايى كه خرماها را خشك مى كردند] ، نماز مى گزارد . ايشان به اسعد بن زُراره فرمود : «اين جا را [براى ساختن مسجد] از مالكانش بخر» . وى با دو يتيم [كه مالك آن جا بودند] بر سرِ قيمت ، گفتگو كرد ، گفتند : آن جا براى پيامبر خدا باشد . پيامبر خدا فرمود : «نه . حتما بايد خريدارى شود» . سرانجام ، آن جا را با ده دينار خريدند . در آن زمين ، ماندابى وجود داشت كه پيامبر خدا دستور داد آن را به جريان انداختند . سپس دستور داد تا خشت بزنند كه زده شد . خودِ پيامبر خدا ، بناى آن را گذاشت . پس پىِ آن را كَنْد و آن گاه ، دستور داد تا سنگ جمع كنند ، و از ريگزار ، سنگ جمع آورى كردند . مسلمانان ، سنگ ها را از آن جا مى آوردند . خودِ پيامبر صلى الله عليه و آله هم سنگى را بر روى شكمش گرفته ، حمل مى كرد . اُسَيد بن حُضَير با ايشان رو به رو شد و گفت : اى پيامبر خدا ! آن را به من بده تا برايت ببرم . فرمود : «نه . برو سنگ ديگرى را ببر» . سنگ ها را آوردند و پى را كه كَنْده بودند ، با سنگ هم سطح زمين ، بالا آوردند . سپس ديوار را ابتدا خشتْ خشتْ و سپس به صورت يك خشت و نيم خشت و آن گاه به صورت نَر و ماده و دو خشتِ مخالف هم چيدند تا ديوار به اندازه قامت يك نفر ، بالا آمد . عرض مسجد ، يكصد گز بود . گرما ، آزارشان داد . [به پيامبر صلى الله عليه و آله ]گفتند : كاش سايه بانى برايش فراهم كنى ! پيامبر صلى الله عليه و آله ستون هايى با چوب تا ابتداى حياط آن بر پا كرد و بر آن ، شاخه نخل انداخت . مدّتى را در آن سپرى كردند . سپس گفتند : اى پيامبر خدا ! كاش سقفى بر روى آن بسازى ! فرمود : «نه ! سايه بانى همانند سايه بان موسى عليه السلام [كافى است] . كار ، پُرشتاب تر از اين است» .
.
ص: 44
3 / 4ما يَنبَغي في بِناءِ المَسجِدِالسنن الكبرى عن أبي قَتادة :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله أتى عَلى قَومٍ مِنَ الأَنصارِ وهُم يَبنونَ مَسجِدا لَهُم ، فَقالَ : أوسِعوهُ تَملَؤوهُ . (1)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ضَعُوا المَطاهِرَ عَلى أبوابِ المَساجِدِ . (2)
3 / 5ما يُكرَهُ في بِناءِ المَسجِدِأ _ التَّشريفرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أراكُم سَتُشَرِّفونَ مَساجِدَكُم بَعدي كَما شَرَّفَتِ اليَهودُ كَنائِسَها ، وكَما شَرَّفَتِ النَّصارى بِيَعَها (3) . (4)
.
ص: 45
3 / 4آنچه در ساختن مسجد ، سزاوار استالسنن الكبرى _ به نقل از ابو قتاده _ :پيامبر خدا ، بر گروهى از انصار _ كه براى خود مسجدى مى ساختند _ وارد شد و فرمود : «وسيع و جادار بنايش كنيد كه [ در آينده ] آن را پُر خواهيد كرد» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وضوخانه ها را كنار درهاى ورودى مسجد ، قرار دهيد .
3 / 5آنچه در ساختن مسجد ، ناپسند استالف _ كنگره سازىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مى بينم شما را كه پس از من ، مسجدهايتان را كنگره دار مى سازيد ، همان گونه كه يهوديان ، كنيسه هاى خود و مسيحيان ، كليساهايشان را كنگره دار مى سازند .
.
ص: 46
عنه صلى الله عليه و آله :اُمِرتُ بِالمَساجِدِ جُمّا (1) . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :ما اُمِرتُ بِتَشييدِ المَساجِدِ . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :اِبنُوا المَساجِدَ وَاتَّخِذوها جُمّا . (4)
عنه صلى الله عليه و آله :اِبنوا مَساجِدَكُم جُمّا . وَابنوا مَدائِنَكُم مُشَرَّفَةً . (5)
الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ عَلِيّا عليه السلام رَأى مَسجِدا بِالكوفَةِ قَد شُرِّفَ ، فَقالَ : كَأَنَّهُ بيعَةٌ ، إنَّ المَساجِدَ تُبنى جُمّا لا تُشَرَّفُ . (6)
عنه عليه السلام :إذا قامَ القائِمُ عليه السلام سارَ إلَى الكوفَةِ فَهَدَمَ بِها أربَعَةَ مَساجِدَ ، فَلَم يَبقَ مَسجِدٌ عَلى وَجهِ الأَرضِ لَهُ شُرَفٌ إلّا هَدَمَها وجَعَلَها جَمّاءَ . (7)
.
ص: 47
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به [ساختن] مسجدهاى بى كنگره ، فرمان يافته ام .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به برافراشته ساختن مسجدها ، فرمان داده نشده ام .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسجدها را بسازيد و آنها را بى كنگره قرار دهيد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسجدهايتان را بى كنگره و شهرها (خانه ها)يتان را كنگره دار بسازيد .
امام باقر عليه السلام :على عليه السلام در كوفه ، مسجدى كنگره دار مشاهده كرد . فرمود : «گويا كليساست ! همانا مساجد ، بدون كنگره ساخته مى شوند » .
امام باقر عليه السلام :زمانى كه قائم عليه السلام به پا خيزد ، به كوفه رفته ، چهار مسجد را در آن ويران خواهد ساخت . پس كنگره هر مسجدى را كه داراى آن باشد ، ويران كرده ، آن را بدون كنگره خواهد كرد .
.
ص: 48
ب _ بِناءُ المَقصورَةِالإمام الباقر عليه السلام :هذِهِ المَقاصيرُ لَم يَكُن في زَمانِ أحَدٍ مِنَ النّاسِ ، وإنَّما أحدَثَهَا الجَبّارونَ ، لَيسَت لِمَن صَلّى خَلفَها مُقتَدِيا بِصَلاةِ مَن فيها صَلاةٌ . (1)
الغيبة للطوسي عن داوود بن قاسم الجعفري :كُنتُ عِندَ أبي مُحَمَّدٍ عليه السلام فَقالَ : إذا قامَ القائِمُ يَهدِمُ المَنارَ وَالمَقاصيرَ الَّتي فِي المَساجِدِ . فَقُلتُ في نَفسي : لِأَيِّ مَعنىً هذا؟ فَأَقبَلَ عَلَيَّ فَقالَ : مَعنى هذا أنَّها مُحدَثَةٌ مُبتَدَعَةٌ ، لَم يَبنِها نَبِيٌّ ولا حُجَّةٌ . (2)
تاريخ اليعقوبي :وفي هذِهِ السَّنَةِ [سَنَةِ 44 ه ] عَمِلَ مُعاوِيَةُ المَقصورَةَ فِي المَسجِدِ ، وأخرَجَ المَنابِرَ إلَى المُصَلّى فِي العيدَينِ ، وخَطَبَ الخُطبَةَ قَبلَ الصَّلاةِ ، وذلِكَ أنَّ النّاسَ إذا صَلُّوا ، انصَرَفوا لِئَلّا يَسمَعوا لَعنَ عَلِيٍّ ، فَقَدَّمَ مُعاوِيَةُ الخُطبَةَ قَبلَ الصَّلاةِ ، ووَهَبَ فَدَكا لِمَروانَ بنِ الحَكَمِ لِيَغيظَ بِذلِكَ آلَ رَسولِ اللّهِ . (3)
ج _ بِناءُ المِحرابِالإمام الباقر عليه السلام :إنَّهُ [عَلِيّا عليه السلام ] كانَ يَكسِرُ المَحاريبَ إذا رَآها فِي المَساجِدِ ، ويَقولُ : كَأَنَّها مَذابِحُ اليَهودِ . (4)
.
ص: 49
ب _ ساختن مقصوره (جان پناه امام جماعت)امام باقر عليه السلام :اين مقصوره ها در زمان هيچ يك از خلفاى پيشين وجود نداشت . ستم پيشگان ، آن را پديد آوردند . نماز كسى كه در پشت آن به امام جماعت ايستاده در درون آن اقتدا كند ، صحيح نيست .
الغيبة ، طوسى _ به نقل از داوود بن قاسم جعفرى _ :نزد امام عسكرى عليه السلام بودم كه فرمود : «هر گاه قائم عليه السلام قيام كند ، مناره ها و مقصوره هايى را كه در مساجد است ، منهدم خواهد كرد» . با خود گفتم : اين كار ، چه معنايى دارد؟ امام عليه السلام رو به من كرد و فرمود : «معنايش آن است كه آنها بدعت در دين اند ؛ چه اين كه هيچ پيامبر و حجّت خدايى اقدام به ساخت آنها نكرده است » .
تاريخ اليعقوبى :و در اين سال (سال 44 هجرى) ، معاويه ، مقصوره را در مسجد ساخت و در روزهاى عيد ، منبرها را به مصلّاى نماز برد و خطبه [ى نماز عيد ]را پيش از نماز خواند ؛ چه اين كه مردم پس از نماز ، باز مى گشتند تا دشنام به على عليه السلام را نشنوند . در نتيجه ، معاويه ، خطبه را بر نماز مقدّم ساخت . نيز فدك را به مروان بن حَكَم بخشيد تا خاندان پيامبر خدا را به خشم آورد .
ج _ ساختن محرابامام باقر عليه السلام :على عليه السلام محراب هايى را كه در مساجد مى ديد ، در هم مى شكست و مى فرمود : «آنها همچون محل هايى است كه يهوديان در آن ، قربانى مى كنند» .
ر . ك : ص 13 (ناپسند بودن تقليد از معابد غير مسلمانان ) .
.
ص: 50
د _ تَزيينُ المَسجِدِ وزَخرَفَ_تُهُعيون الأخبار في الحديث القدسي _ فيما أوحَى اللّهُ إلى شَعيا _ :يُشَيِّدونَ لِيَ البُيوتَ ويُزَوِّقونَ (1) لِيَ المَساجِدَ ، وأيُّ حاجَةٍ بي إلى تَشييدِ البُيوتِ ولَستُ أسكُنُها ؟! وإلى تَزويقِ المَساجِدِ ولَستُ أدخُلُها ؟! إنَّما أمَرتُ بِرَفعِها لِأُذكَرَ فيها واُسبَّحَ ، ويُنَجِّسونَ أنفُسَهُم وعُقولَهُم وقُلوبَهُم ويُخَرِّبونَها . (2)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في ذِكرِ أشراطِ السّاعَةِ _ :يا سَلمانُ ! إنَّ عِندَها تُزَخرَفُ المَساجِدُ كَما تُزَخرَفُ البِيَعُ وَالكَنائِسُ . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :سَيَكونُ في آخِرِ اُمَّتي أقوامٌ يُزَخرِفونَ مَساجِدَهُم ويُخَرِّبونَ قُلوبَهُم ، يَتَّقي أحَدُهُم عَلى ثَوبِهِ مالا يَتَّقي عَلى دينِهِ ، لا يُبالي أحَدُهُم إذا سَلُمَت لَهُ دُنياهُ ما كانَ مِن أمرِ دينِهِ . (4)
عنه صلى الله عليه و آله :ماساءَ عَمَلُ قَومٍ قَطُّ إلّا زَخرَفوا مَساجِدَهُم . (5)
عنه صلى الله عليه و آله :إذا رَأَيتُمُ المَصاحِفَ حُلِّيَت ، وَالمَساجِدَ زُيِّنَت ، وَالمَنارَةَ طُوِّلَت ، وَاتُّخِذَ القُرآنُ مَزاميرَ ، وَالمَساجِدُ طُرُقا ، المُؤمِنُ في ذلِكَ الزَّمانِ أعَزُّ مِنَ الكِبريتِ الأَحمَرِ ، أما إنَّ مَساجِدَهُم مُزَخرَفَةٌ ، وأبدانَهُم نَقِيَّةٌ ، وقُلوبَهُم أنتَنُ مِنَ الجيفَةِ . (6)
.
ص: 51
د _ آراستن مسجد و آذين بندى آنعيون الأخبار _ در حديثى قدسى ، در آنچه خداوند به شَعيا وحى فرمود _ :خانه ها را برايم برافراشته مى سازند و مسجدها را به خاطر من ، آذين مى بندند . مرا چه حاجت به برافراشتن خانه هايى كه در آنها سُكنا نمى گزينم ، و به آراستن مسجدهايى كه در آنها وارد نمى شوم ! به افراشتن آنها فرمان داده ام ، تنها براى اين كه در آنها ياد شوم ، و تسبيحم كنند ، در حالى كه جان ها و خردها و دل هايشان را آلوده كرده و ويران مى سازند.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در بيان نشانه هاى رستاخيز _ :اى سلمان! در آن هنگام ، مسجدها همچون كليساها و كنيسه ها زينت مى شوند .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در آخر امّتم كسانى پديدار مى شوند كه مسجدهايشان را آذين مى بندند و دل هايشان را ويرانه مى سازند. كسى از آنان ، آن گونه كه بر جامه اش پرهيز مى كند ، بر دينش نمى پرهيزد . چنانچه دنيايش در مخاطره نباشد ، بر كار دينش بيمى ندارد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ گاه كردار مردمى ناشايست نگرديد ، مگر آن كه مساجدشان را به زيور آراستند .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه ديديد كه قرآن ها، جامه اى زيبا بر تن كرده اند و مساجد ، زينت يافته اند و مناره ها ، قد برافراشته اند و قرآن ، با ساز و آواز خوانده مى شود و مسجدها ، گذرگاه قرار گرفته اند ، مؤمن در آن روزگار ، از گوگرد سرخ ، كمياب تر خواهد بود . آرى . مساجدشان آذين بندى و جسمشان پاكيزه ؛ ليكن دل هايشان از مُردار ، بدبوتر است.
.
ص: 52
الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ القَومَ إذا زَيَّنوا مَساجِدَهُم فَسَدَت أعمالُهُم . (1)
ه _ التَّصويرالكافي عن عمرو بن جُمَيع :سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَنِ الصَّلاةِ فِي المَساجِدِ المُصَوَّرَةِ ، فَقالَ : أكرَهُ ذلِكَ ، ولكِن لا يَضُرُّكُم ذلِكَ اليَومَ ، ولَو قَد قامَ العَدلُ رَأَيتُم كَيفَ يَصنَعُ في ذلِكَ . (2)
3 / 6حَريمُ المَسجِدِكتاب من لا يحضره الفقيه :روي أنَّ حَريمَ (3) المَسجِدِ أربَعونَ ذِراعا مِن كُلِّ ناحِيَةٍ . (4)
الإمام عليّ عليه السلام :حَريمُ المَسجِدِ أربَعونَ ذِراعا ، وَالجِوارُ أربَعونَ دارا مِن أربَعَةِ جَوانِبِها . (5)
.
ص: 53
امام على عليه السلام :هر گاه مردم ، مسجدهايشان را بيارايند ، كردارشان تباه شده است .
ه _ تصويرگرىالكافى _ به نقل از عمرو بن جُمَيع _ :از امام باقر عليه السلام در باره نماز خواندن در مسجدهاى نقّاشى شده پرسيدم . فرمود : «آن را نمى پسندم ؛ ليكن امروزه ، شما را زيان نمى رساند . اگر عدل بر پا شود ، خواهيد ديد در اين باره چه خواهد كرد» .
3 / 6حريم مسجدكتاب من لايحضره الفقيه :روايت شده كه حريم مسجد ، چهل گز از هر سو است .
امام على عليه السلام :حريم مسجد ، چهل گز است و همسايگان ، چهل خانه از چهار سو .
.
ص: 54
توضيحٌ :قال العلّامة المجلسي رحمه الله : حريم المسجد لم يذكره الأكثر ، وقال [الشهيد رحمه الله] في الدروس : رَوَى الصدوق أنّ حريم المسجد أربعون ذراعا من كلّ ناحية ، والأحوط رعاية ذلك في الموات إذا سبق بناء المسجد ، ويدلّ على أنّه يتأكّد استحباب حضور المسجد إلى أربعين دارا من جوانبه الأربعة إلّا أن يكون مسجدٌ أقرب إليه منه . (1)
.
ص: 55
توضيح :علّامه مجلسى رحمه الله گفته است : موضوع حريم مسجد را غالب فقيهان ذكر نكرده اند ؛ ليكن [شهيد رحمه الله] در كتاب الدروس چنين گفته است : به روايت شيخ صدوق ، حريم مسجد ، چهل گز از هر سو است و احتياط اين است كه در زمين موات ، چنانچه ساختن مسجد مقدّم [بر احياى آن زمين ]باشد ، اين مسافت [به نفع مسجد] رعايت گردد . نيز اين حديث ، گوياى آن است كه استحباب حضور در هر مسجد براى چهل خانه از چهار سو مورد تأكيد ويژه است ، مگر آن كه مسجد نزديك ترى وجود داشته باشد .
.
ص: 56
الفصل الرابع : توقير المسجد4 / 1تَأكيدُ تَعظيمِ المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَقولَنَّ أحَدُكُم لِلمَسجِدِ : «مُسَيجِدٌ» فَإِنَّهُ بَيتٌ يُذكَرُ اللّهُ فيهِ ، ولا يَقولَنَّ أحَدُكُم : «مُصَيحِفٌ» فَإِنَّ كِتابَ اللّهِ أعظَمُ مِن أن يُصَغَّرَ ، ولا يَقولَنَّ لِلرَّجُلِ : «رُوَيجِلٌ» ، ولا لِلمَرأَةِ : «مُرَيَّةٌ» . (1)
الإمام عليّ عليه السلام :لا يُسَمَّى المُسلِمُ رُجَيلاً ، ولا يُسَمَّى المُصحَفُ مُصَيحِفا ، ولَا المَسجِدُ مُسَيجِدا . (2)
4 / 2عِلَّةُ تَعظيمِ المَسجِدِعلل الشرائع عن أبي بَصيرٍ :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام عَنِ العِلَّةِ في تَعظيمِ المَساجِدِ ، فَقالَ : إنَّما اُمِرَ بِتَعظيمِ المَساجِدِ لِأَنَّها بُيوتُ اللّهِ فِي الأَرضِ . (3)
.
ص: 57
فصل چهارم : بزرگداشت مسجد4 / 1تأكيد بر بزرگداشت مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگز كسى از شما مسجد را «مسجدك» نخوانَد ؛ زيرا آن خانه اى است كه خداوند در آن ياد مى شود . و هرگز كسى از شما «قرآنك» نگويد ؛ زيرا كتاب خدا ، بزرگ تر از آن است كه به كوچكى ياد شود . نيز كسى مرد را «مردَك» و زن را «زنَك» نخوانَد .
امام على عليه السلام :مسلمان ، «مردك» و قرآن ، «قرآنك» و مسجد ، «مسجدك» ناميده نمى شود .
4 / 2علّت بزرگداشت مسجدعلل الشرائع _ به نقل از ابو بصير _ :از امام صادق عليه السلام در باره علّت بزرگداشت مساجد پرسيدم . فرمود : «تنها از آن رو به بزرگداشتِ مساجد فرمان داده شده كه آنها ، خانه هاى خدا در زمين هستند» .
.
ص: 58
4 / 3ثَوابُ مَن وَقَّرَ المَسجِدَالإمام عليّ عليه السلام :مَن وَقَّرَ مَسجِدا ، لَقِيَ اللّهَ يَومَ يَلقاهُ ضاحِكا مُستَبشِرا ، وأعطاهُ كِتابَهُ بِيَمينِهِ . (1)
4 / 4ذَمُّ مَن لَم يُوَقِّرِ المَسجِدَالإمام الصادق عليه السلام _ لِيونُسَ بنِ يعقوبَ _ :مَلعونٌ مَلعونٌ مَن لَم يُوَقِّرِ المَسجِدَ . أتَدري يا يونُسُ لِمَ عَظَّمَ اللّهُ تَعالى حَقَّ المَساجِدِ ، وأنزَلَ هذِهِ الآيَةَ : «وَ أَنَّ الْمَسَ_جِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُواْ مَعَ اللَّهِ أَحَدًا» (2) ؟ كانَتِ اليَهودُ وَالنَّصارى إذا دَخَلوا كَنائِسَهُم أشرَكوا بِاللّهِ تَعالى ، فَأَمَرَ اللّهُ سُبحانَهُ نَبِيَّهُ أن يُوَحِّدَ اللّهَ فيها ويَعبُدَهُ . (3)
.
ص: 59
4 / 3پاداش كسى كه مسجد را بزرگ بداردامام على عليه السلام :هر كه مسجدى را حرمت نهد ، در روز ملاقات با خدا ، او را خندان و شادمان ديدار مى كند ، در حالى كه كارنامه اش را به دست راست او داده است .
4 / 4نكوهش كسى كه مسجد را بزرگ نداردامام صادق عليه السلام _ به يونس بن يعقوب _ :ملعون است ، ملعون كسى كه مسجد را حرمت ننهد ! اى يونس! آيا مى دانى چرا خداوند ، حقّ مسجدها را بزرگ قرار داده و اين آيه را فرو فرستاده است كه : «مساجد ، از آنِ خدايند . پس كسى را با خدا نخوانيد » ؟ [ زيرا ] يهوديان و مسيحيان ، هر گاه وارد عبادتگاه هاى خود مى شدند ، به خداى متعال شرك مى ورزيدند . از اين رو ، خداى سبحان ، به پيامبرش فرمان داد تا در مساجد ، خدا را يگانه بشمارد و او را پرستش كند .
.
ص: 60
الفصل الخامس : عمارة المسجد المعنويّة5 / 1عِمارَةُ المَسجِدِ بِالحُضورِ فيهِالكتاب«إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَ_جِدَ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْاخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَوةَ وَءَاتَى الزَّكَوةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَا اللَّهَ فَعَسَى أُوْلَئِكَ أَن يَكُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ» . (1)
الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا رَأَيتُمُ الرَّجُلَ يَعتادُ المَسجِدَ فَاشهَدوا لَهُ بِالإِيمانِ ، قالَ اللّهُ تَعالى : «إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَ_جِدَ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْاخِرِ» . (2)
الإمام عليّ عليه السلام :عَلَّمَني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا لَبِستُ ثَوبا جَديدا أن أقولَ : الحَمدُ للّهِِ الَّذي كَساني مِنَ اللِّباسِ ما أتَجَمَّلُ بِهِ فِي النّاسِ ، اللّهُمَّ اجعَلها ثِيابَ بَرَكَةٍ أسعى فيها لِمَرضاتِكَ ، وأعمُرُ فيها مَساجِدَكَ . (3)
.
ص: 61
فصل پنجم : آبادانى معنوى مسجد5 / 1آباد كردن مسجد ، به حضور در آن استقرآن«تنها كسى كه به خدا و روز رستاخيز ، ايمان آورده است ، مساجد خدا را آباد مى كند ، و نماز بر پا مى دارد و زكات مى پردازد، و جز از خدا نمى ترسد . اميد است كه چنين گروهى از هدايت يافتگان باشند» .
حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه ديديد كه مردى پيوسته به مسجد مى رود ، به ايمان او گواهى دهيد . خداوند متعال فرمود : «تنها كسى كه به خدا و روز رستاخيز ، ايمان آورده است ، مساجد خدا را آباد مى كند» .
امام على عليه السلام :پيامبر خدا به من آموخت كه هرگاه جامه نويى بر تن كردم ، بگويم :« سپاس ، خدايى را كه لباسى به من پوشاند كه در ميان مردم با آن ، خود را بيارايم . پروردگارا! جامه اى بابركت قرارش ده تا در آن براى رضايت تو بكوشم و به آباد ساختن مسجدهايت بپردازم » .
.
ص: 62
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ هذا شَهرُ رَمَضانَ الَّذي أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ ، هُدىً لِلنّاسِ وبَيِّناتٍ مِنَ الهُدى وَالفُرقانِ ، أمَرتَنا فيهِ بِعِمارَةِ المَساجِدِ وَالدُّعاءِ وَالصِّيامِ وَالقِيامِ ، وضَمِنتَ لَنا فيهِ الإِجابَةَ . (1)
مكارم الأخلاق عن أبي ذرّ :دَخَلتُ ذاتَ يَومٍ في صَدرِ نَهارِهِ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ... فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ بِأَبي أنتَ واُمّي أوصِني بِوَصِيَّةٍ يَنفَعُنِي اللّهُ بِها ، فَقالَ : ... يا أبا ذَرٍّ ، مَن أجابَ داعِيَ اللّهِ وأحسَنَ عِمارَةَ مَساجِدِ اللّهِ ، كانَ ثَوابُهُ مِنَ اللّهِ الجَنَّةَ . فَقُلتُ : بِأَبي أنتَ واُمّي يا رَسولَ اللّهِ ، كَيفَ تُعمَرُ مَساجِدُ اللّهِ ؟ قالَ : لا تُرفَعُ فيهَا الأَصواتُ ، ولا يُخاضُ فيها بِالباطِلِ ، ولا يُشتَرى فيها ولا يُباعُ ، وَاترُكِ اللَّغوَ ما دُمتَ فيها ، فَإِن لَم تَفعَل فَلا تَلومَنَّ يَومَ القِيامَةِ إلّا نَفسَكَ . (2)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَزالُ المَلائِكَةُ تُصَلّي عَلى أحَدِكُم ما كانَ فِي المَسجِدِ ، وتَقولُ : اللّهُمَّ اغفِر لَهُ ، اللّهُمَّ ارحَمهُ . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أحَدَكُم لا يَزالُ في صَلاةٍ مادامَ فِي المَسجِدِ حَتّى يَخرُجَ مِنهُ . (4)
.
ص: 63
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پروردگارا! اين ، ماه رمضان است كه در آن ، قرآن را براى هدايت مردم همراه با نشانه هاى روشنِ هدايت و وسيله تشخيص حق از باطل ، فرو فرستادى . در آن ، ما را به آباد كردن مسجدها و دعا و روزه و نماز ، فرمان دادى و اجابت را برايمان تضمين فرمودى .
مكارم الأخلاق _ به نقل از ابو ذر _ :در نيم روزى حضور پيامبر خدا رفتم . . . گفتم : اى پيامبر خدا! پدر و مادرم فدايت! به من سفارشى فرما كه خداوند ، مرا بدان سود بخشد . . . . فرمود : «هر كه به فراخوان خدا ، پاسخ مثبت دهد و آبادانى مسجدهاى خدا را نيكو به انجام رساند ، پاداش او از سوى خدا ، بهشت خواهد بود» . گفتم : پدر و مادرم فدايتان ، اى پيامبر خدا! مسجدهاى خدا چگونه آباد مى شوند ؟ فرمود : «در آنها صداها بلند نمى گردند ، در بيهودگى غوطه ور نمى شوند و خريد و فروش ، صورت نمى پذيرد . پيوسته در مسجد ، [ كارهاى ] بيهوده را رها ساز . پس اگر چنين نكردى ، در روز رستاخيز ، جز خويشتن را ملامت مكن» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر هر يك از شما ، تا زمانى كه در مسجد است ، همواره فرشتگان درود مى فرستند و مى گويند : خداوندا! او را ببخشا . خداوندا! مورد رحمت خويش قرارش ده .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر يك از شما ، زمانى كه در مسجد است ، تا وقت بيرون رفتن از آن ، پيوسته در نماز است .
.
ص: 64
عنه صلى الله عليه و آله :جُلوسُ المُؤمِنِ فِي المَسجِدِ رِباطُهُ (1) . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :خَمسٌ مِنَ العِبادَةِ : قِلَّةُ الطُّعمِ ، وَالقُعودُ فِي المَساجِدِ ... . (3)
عنه صلى الله عليه و آله _ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _ :يا أباذَرٍّ إنَّ اللّهَ تَعالى يُعطيكَ _ مادُمتَ جالِسا فِي المَسجِدِ _ بِكُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّستَ فيهِ دَرَجَةً فِي الجَنَّةِ ، وتُصَلّي عَلَيكَ المَلائِكَةُ ، ويُكتَبُ لَكَ بِكُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّستَ فيهِ عَشرُ حَسَناتٍ ، ويُمحى عَنكَ عَشرُ سَيِّئاتٍ . (4)
عنه صلى الله عليه و آله :الجُلوسُ فِي المَسجِدِ لِانتِظارِ الصَّلاةِ عِبادَةٌ . (5)
عنه صلى الله عليه و آله :القاعِدُ فِي المَسجِدِ يَنتَظِرُ الصَّلاةَ كَالقانِتِ ، ويُكتَبُ مِنَ المُصَلّينَ حَتّى يَرجِعَ إلى بَيتِهِ . (6)
عنه صلى الله عليه و آله :لا يَزالُ العَبدُ في صَلاةٍ ، ما كانَ فِي المَسجِدِ يَنتَظِرُ الصَّلاةَ . (7)
الإمام الصادق عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : الجُلوسُ فِي المَسجِدِ لِانتِظارِ (8) الصَّلاةِ عِبادَةٌ مالَم يُحدِث ، قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ وما يُحدِثُ؟ قالَ : الاِغتِيابَ . (9)
.
ص: 65
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نشستن مؤمن در مسجد ، به منزله آمادگى مداوم او براى نبرد با دشمن است .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنج چيز ، از عبادت است : كم خوردن ، نشستن در مسجدها . . . .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در سفارش ايشان به ابو ذر _ :اى ابو ذر! تا زمانى كه در مسجد نشسته اى ، خداى متعال براى هر نفسى كه مى كِشى ، درجه اى در بهشت ارزانى ات مى كند و فرشتگان ، بر تو درود مى فرستند و برابر هر نفسى كه مى كِشى ، ده نيكى نوشته مى شود و ده بدى از تو پاك مى گردد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نشستن در مسجد به انتظار نماز ، عبادت است .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن كه در مسجد به انتظار نماز نشسته ، گويى در فرمان بُردارى است و تا زمانى كه به خانه اش باز گردد ، در شمارِ نمازگزاران نوشته مى شود .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنده ، تا زمانى كه در مسجد انتظار نماز را مى كشد ، پيوسته در نماز است .
امام صادق عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «به انتظار نماز در مسجد نشستن ، عبادت است تا زمانى كه ناروايى پديد نياورد» . گفته شد : اى پيامبر خدا! چه ناروايى ؟ فرمود : «غيبت كردن» .
.
ص: 66
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما مِنكُم مِن رَجُلٍ يَخرُجُ مِن بَيتِهِ مُتَطَهِّرا فَيُصَلّي مَعَ المُسلِمينَ الصَّلاةَ ، ثُمَّ يَجلِسُ فِي المَجلِسِ يَنتَظِرُ الصَّلاةَ الاُخرى ، إنَّ المَلائِكَةَ تَقولُ (1) : اللّهُمَّ اغفِرلَهُ ، اللّهُمَّ ارحَمهُ . (2)
تهذيب الأحكام عن عثمان بن مَظعون :قُلتُ لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يا رَسولَ اللّهِ ، أرَدتُ أن أسأَلَكَ عَن أشياءَ ، فَقالَ : وما هِيَ يا عُثمانُ ؟ قالَ : قُلتُ : إنّي أرَدتُ أن أتَرَهَّبَ . (3) قالَ : لا تَفعَل يا عُثمانُ ، فَإِنَّ تَرَهُّبَ اُمَّتِيَ القُعودُ فِي المَساجِدِ ، وَانتِظارُ الصَّلاةِ بَعدَ الصَّلاةِ . (4)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سَبعَةٌ في ظِلِّ عَرشِ اللّهِ عَزَّوجَلَّ يَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّهُ : . . . و رَجُلٌ خَرَجَ مِنَ المَسجِدِ وفي نِيَّتِهِ أن يَرجِعَ إلَيهِ . (5)
.
ص: 67
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مردى از شما نيست كه پاكيزه از خانه اش بيرون رود و آن گاه با مسلمانان نماز بگزارد و سپس در جايگاه خود به انتظار نماز ديگر بنشيند ، مگر آن كه فرشتگان مى گويند : خدايا! او را ببخشا . خداوندا! او را رحمت فرما .
تهذيب الأحكام _ به نقل از عثمان بن مظعون _ :به پيامبر خدا گفتم : اى پيامبر خدا! بر آنم تا چيزهايى را از شما بپرسم . فرمود : «اى عثمان! آنها چيستند ؟» . گفتم : مى خواهم به رَهبانيت ، رو آورم (ترك دنيا كنم) . فرمود : «اى عثمان! چنين مكن ؛ زيرا رَهبانيت امّت من ، نشستن در مسجدها و انتظار كشيدن نمازى در پىِ نماز ديگر است» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هفت گروه ، در سايه عرش خداى عز و جل هستند ، آن روز كه هيچ سايه اى بجز سايه او وجود ندارد : . . . و كسى كه از مسجد خارج شود و نيّتش آن باشد كه دوباره بِدان بازگردد .
.
ص: 68
الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ المَسجِدَ لَيَشكُو الخَرابَ إلى رَبِّهِ ، وإنَّهُ لَيَتَبَشبَشُ (1) بِالرَّجُلِ مِن عُمّارِهِ إذا غابَ عَنهُ ثُمَّ قَدِمَ ، كَما يَتَبَشبَشُ أحَدُكُم بِغائِبِهِ إذا قَدِمَ عَلَيهِ . (2)
عنه عليه السلام :الجَلسَةُ فِي المَسجِدِ خَيرٌ لي مِنَ الجَلسَةِ فِي الجَنَّةِ ؛ فَإِنَّ الجَنَّةَ فيها رِضا نَفسي وَالجامِعَ فيهِ رِضا رَبّي . (3)
عنه عليه السلام :الجُلوسُ فِي المَسجِدِ مِن بَعدِ طُلوعِ الفَجرِ إلى حينِ طُلوعِ الشَّمسِ لِلاِشتِغالِ بِذِكرِ اللّهِ سُبحانَهُ ، أسرَعُ في تَيسيرِ الرِّزقِ مِنَ الضَّربِ في أقطارِ الأَرضِ . (4)
عنه عليه السلام : لا يَستَوي مَن يَعمُرُ المَساجِدا ومَن يَبيتُ راكِعا وساجِدا يَدأَبُ فيها قائِما وقاعِدا ومَن يَكُرُّ هكَذا مُعانِدا ومَن يَرى عَنِ الغُبارِ حائِدا (5)
الإمام الحسن عليه السلام :أهلُ المَسجِدِ زُوّارُ اللّهِ ، وحَقٌّ عَلَى المَزورِ التُّحفَةُ لِزائِرِهِ . (6)
عنه عليه السلام :ثَلاثَةٌ في جِوارِ اللّهِ تَعالى : رَجُلٌ دَخَلَ المَسجِدَ لا يَدخُلُهُ إلّا للّهِِ ، فَهُوَ ضَيفُ اللّهِ تَعالى حَتّى يَرجِعَ ، ورَجُلٌ زارَ أخاهُ المُسلِمَ لا يَزورُهُ إلّا للّهِِ ، فَهُوَ مِن زُوّارِ اللّهِ تَعالى حَتّى يَرجِعَ مِن عِندِهِ ، ورَجُلٌ خَرَجَ حاجّا أو مُعتَمِرا لا يَخرُجُ إلّا للّهِِ تَعالى ، فَهُوَ مِن وَفدِ اللّهِ تَعالى حَتّى يَرجِعَ إلى أهلِهِ . (7)
.
ص: 69
امام على عليه السلام :مسجد ، از ويرانى خود نزد پروردگارش زبان به شكايت مى گشايد و از ديدن آباد كننده اش كه مدّتى از او دور بوده و اكنون باز گشته ، شاد مى شود ، همان گونه كه هر يك از شما از رسيدن كسى كه از او دور بوده ، شادمان مى گردد.
امام على عليه السلام :نشستن در مسجد نزد من ، از نشستن در بهشت ، نيكوتر است ؛ زيرا در بهشت ، خشنودى من فراهم است و در مسجد ، خشنودى پروردگار من .
امام على عليه السلام :نشستن در مسجد ، پس از سپيده دم تا برآمدن آفتاب براى پرداختن به ياد خداى سبحان ، بيش از جستجوى روزى در همه سوى زمين ، مايه گشايش روزى است .
امام على عليه السلام : هرگز كسى كه مساجد را آباد مى سازد و در آنها با ركوع و سجود ، شب را به سر مى آورد ، با كسى كه به گونه اى ستيزه جويانه باز مى گردد و خود را از گَرد و غبار مسجد ، دور نگه مى دارد ، برابر نيست .
امام حسن عليه السلام :اهل مسجد ، ديدار كنندگان خدايند و بر ديدار شونده است كه به ديدار كننده اش هديه بدهد .
امام حسن عليه السلام :سه كس در همسايگى خداى متعال اند : كسى كه تنها براى خدا وارد مسجد شود ، كه چنين كسى تا زمان بازگشت ، ميهمان خداى متعال است ؛ و كسى كه فقط براى خدا به ديدار برادر مسلمانش برود ، كه چنين فردى تا وقت بازگشت از نزد او ، از ديدار كنندگان خداى متعال است ؛ و كسى كه تنها براى خدا ره سپار حج يا عمره شود ، كه چنين فردى تا زمان بازگشت نزد خانواده اش ، از باريافتگان نزد خداوند است .
.
ص: 70
الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام استَقبَلَهُ مَولىً لَهُ في لَيلَةٍ بارِدَةٍ ، وعَلَيهِ جُبَّةُ خَزٍّ ومِطرَفُ خَزٍّ وعِمامَةُ خَزٍّ وهُوَ مُتَغَلِّفٌ بِالغالِيَةِ (1) ، فَقالَ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، في مِثلِ هذِهِ السّاعَةِ عَلى هذِهِ الهَيئَةِ إلى أينَ ؟ قالَ : فَقالَ : إلى مَسجِدِ جَدّي رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، أخطُبُ الحورَ العينَ إلَى اللّهِ عَزَّوجَلَّ . (2)
الإمام الباقر عليه السلام :إذا قُمتَ إلى صَلاتِكَ فَقُل : ... اللّهُمَّ اجعَلني مِن زُوّارِ بَيتِكَ ، وعُمّارِ مَساجِدِكَ . (3)
الإمام الصادق عليه السلام :اُحضُروا مَعَ قَومِكُم مَساجِدَكُم . (4)
5 / 2فضلُ الخُروجِ إلَى المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن خَطا إلَى المَسجِدِ خُطوَةً كانَ لَهُ بِها أجرٌ . (5)
عنه صلى الله عليه و آله :مَن خَرَجَ مِن بَيتِهِ إلَى المَسجِدِ ، كُتِبَ لَهُ بِكُلِّ خُطوَةٍ يَخطوها عَشرُ حَسَناتٍ . (6)
.
ص: 71
امام صادق عليه السلام :خدمتكار على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام ، ايشان را در شبى سرد ، ملاقات كرد ، در حالى كه جامه و ردا و عمامه اى از خَز پوشيده و خود را با عطرى ، خوش بو كرده بود . گفت : فدايت شوم! در چنين ساعتى و با اين وضع ، ره سپار كجايى؟ امام عليه السلام فرمود : « به مسجد جدّم پيامبر خدا مى روم تا از خداى عز و جلحوريان را خواستگارى كنم » .
امام باقر عليه السلام :هر گاه براى نمازت ره سپار شدى ، بگو : « . . . خداوندا! مرا از زيارت كنندگان خانه ات و آبادگران مسجدهايت قرار ده » .
امام صادق عليه السلام :همراه كسان خود ، در مسجد حاضر شويد .
5 / 2فضيلت روانه شدن به سوى مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه گامى به سوى مسجد بردارد ، در برابر آن ، پاداشى خواهد داشت .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه از خانه اش ره سپار مسجد شود ، در برابر هر گامى كه برمى دارد ، ده حَسَنه برايش نوشته مى شود .
.
ص: 72
عنه صلى الله عليه و آله :مَن مَشى إلى مَسجِدٍ مِن مَساجِدِ اللّهِ ، فَلَهُ بِكُلِّ خُطوَةٍ خَطاها حَتّى يَرجِعَ إلى مَنزِلِهِ عَشرُ حَسَناتٍ ، ويُمحى عَنهُ عَشرُ سَيِّئاتٍ ، ورُفِعَ لَهُ عَشرُ دَرَجاتٍ . (1)
عنه صلى الله عليه و آله :حينَ يَخرُجُ الرَّجُلُ مِن بَيتِهِ إلى مَسجِدِهِ ؛ فَرِجلٌ تَكتُبُ حَسَنَةً ورِجلٌ تَمحو سَيِّئَةً . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ كُلُّهُم ضامِنٌ عَلَى اللّهِ عَزَّوجَلَّ ... رَجُلٌ راحَ إلَى المَسجِدِ فَهُوَ ضامِنٌ عَلَى اللّهِ حَتّى يَتَوَفّاهُ فَيُدخِلَهُ الجَنَّةَ ، أو يَرُدَّهُ بِما نالَ مِن أجرٍ وغَنيمَةٍ . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :إجابَةُ المُؤَذِّنِ رَحمَةٌ ، وثَوابُهُ الجَنَّةُ ، ومَن لَم يُجِب خاصَمتُهُ يَومَ القِيامَةِ . فَطوبى لِمَن أجابَ داعِيَ اللّهِ ومَشى إلَى المَسجِدِ ، ولا يُجيبُهُ ولا يَمشي إلَى المَسجِدِ إلّا مُؤمِنٌ مِن أهلِ الجَنَّةِ . (4)
عنه صلى الله عليه و آله :المَشيُ إلَى المَسجِدِ طاعَةُ اللّهِ وطاعَةُ رَسولِهِ ، ومَن أطاعَ اللّهَ ورَسولَهُ أدخَلَهُ الجَنَّةَ مَعَ الصِّدّيقينَ وَالشُّهَداءِ ، وكانَ فِي الجَنَّةِ رَفيقَ داوودَ عليه السلام ، ولَهُ مِثلُ ثَوابِ داوودَ عليه السلام . (5)
.
ص: 73
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى كسى كه روانه مسجدى از مسجدهاى خدا شود ، در برابر هر گامى كه تا زمان بازگشت به خانه اش برمى دارد ، ده حَسَنه خواهد بود و نيز ده بدى از او پاك مى شود و ده درجه ، بالا برده مى شود .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هنگامى كه شخص از خانه اش به سوى مسجد ، گام بيرون مى نهد ، يك پا حسنه اى را مى نويسد و پاى ديگر ، گناهى را مى زُدايد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه تن هستند كه خداوند عز و جل ، ضامن همه آنهاست : . . . كسى كه روانه مسجد شود ، خدا ضامن است تا وى را دريابد و وارد بهشت گردانَد پاداش و بهره اى دريافت كرده است ، او را باز گردانَد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پاسخ به نداى اذان گو ، [مايه] رحمت و پاداش آن ، بهشت است ، و هر كس به او پاسخ ندهد ، در روز رستاخيز ، با وى ستيز خواهم كرد . خوشا بر آن كه فراخوانِ خدا را لبّيك گويد و روانه مسجد شود! و چنين نخواهد كرد ، جز مؤمنى از جرگه بهشتيان .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گام برداشتن به سوى مسجد ، فرمان بُردن از خدا و فرستاده اوست . هر كس از خدا و فرستاده اش فرمان بَرَد ، خداوند ، او را با صدّيقان و شهيدان ، وارد بهشت مى كند و در بهشت ، همدم داوود عليه السلام است و پاداشى همانند داوود عليه السلام خواهد داشت .
.
ص: 74
عنه صلى الله عليه و آله :الغُدُوُّ وَالرَّواحُ إلَى المَساجِدِ مِنَ الجِهادِ في سَبيلِ اللّهِ . (1)
عنه صلى الله عليه و آله :مَن لَم يَرَغُدُوَّهُ ورَواحَهُ إلَى المَساجِدِ مِن سَبيلِ اللّهِ _ أو في سَبيلِ اللّهِ _ فَقَد قَصُرَ عَمَلُهُ . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :مَن غَدا إلَى المَسجِدِ وراحَ ، أعَدَّ اللّهُ لَهُ نُزلَهُ (3) مِنَ الجَنَّةِ كُلَّما غَدا أو راحَ . (4)
عنه صلى الله عليه و آله :مَشيُكَ إلَى المَسجِدِ ورُجوعُكَ إلى بَيتِكَ فِي الأَجرِ سَواءٌ . (5)
عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يَغدو ويَروحُ إلَى المَسجِدِ ويُؤثِرُهُ عَلى ما سِواهُ إلّا ولَهُ عِندَاللّهِ نُزلٌ يُعِدُّهُ لَهُ فِي الجَنَّةِ ، كُلَّما غَدا أو راحَ ، كَما لَو أنَّ أحَدَكُم زارَهُ مَن يُحِبُّ زِيارَتَهُ إلَا اجتَهَدَ لَهُ في كَرامَتِهِ . (6)
عنه صلى الله عليه و آله :ألا ومَن مَشى إلى مَسجِدٍ يَطلُبُ فيهِ الجَماعَةَ كانَ لَهُ بِكُلِّ خُطوَةٍ سَبعونَ ألفَ حَسَنَةٍ ، ويُرفَعُ لَهُ مِنَ الدَّرَجاتِ مِثلُ ذلِكَ . (7)
.
ص: 75
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ره سپار مسجد شدن در هر صبح و شام ، بخشى از پيكار در راه خداست .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه رفتن خود به سوى مساجد را در هر صبح و شام ، كارى در راه خدا نبيند ، بى ترديد ، عمل او دچار كاستى است .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه صبح و شام روانه مسجد مى شود ، هر بار خداوند ، وسايل پذيرايى بهشتى خود را برايش مهيّا مى سازد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گام برداشتن تو به سوى مسجد و بازگشتت به خانه ، در پاداش مساوى اند .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى هر بنده اى كه صبح و شام به مسجد برود و آن را بر ساير چيزها ترجيح دهد ، در نزد خدا ، وسايل پذيرايى از بهشت است كه هر بار ، آن را برايش آماده مى كند ، همچنان كه هر يك از شما ، اگر كسى را كه ديدارش را دوست دارد ، ملاقات كند ، در پذيرايى او خواهد كوشيد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آگاه باشيد كه هر كس براى [نماز] جماعت ، ره سپار مسجدى شود ، برابر هر گامى ، هفتاد هزار نيكى براى او خواهد بود و به همين مقدار نيز بر درجات او افزوده مى شود .
.
ص: 76
عنه صلى الله عليه و آله :خَصلاتٌ سِتٌّ ، ما مِن مُسلِمٍ يَموتُ في واحِدَةٍ مِنهُنَّ إلّا كانَ ضامِنا عَلَى اللّهِ أن يُدخِلَهُ الجَنَّةَ : ... ورَجُلٌ تَوَضَّأَ فَأَحسَنَ الوُضوءَ ثُمَّ خَرَجَ إلى مَسجِدٍ لِصَلاتِهِ ، فَإِن ماتَ في وَجهِهِ كانَ ضامِنا عَلَى اللّهِ . . . . (1)
عنه صلى الله عليه و آله :مَن تَطَهَّرَ في بَيتِهِ ثُمَّ مَشى إلى بَيتٍ مِن بُيوتِ اللّهِ لِيَقضِيَ فَريضَةً مِن فَرائِضِ اللّهِ ، كانَت خُطوَتاهُ إحداهُما تَحُطُّ خَطيئَةً وَالاُخرى تَرفَعُ دَرَجَةً . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :إذا تَوَضَّأَ أحَدُكُم فَأَحسَنَ وُضوءَهُ ، ثُمَّ خَرَجَ إلَى الصَّلاةِ لايَنزِعُهُ إلَى المَسجِدِ إلَا الصَّلاةُ ، لَم تَزَل رِجلُهُ اليُسرى إلّا تَمحو عَنهُ سَيِّئَةً وتَكتُبُ لَهُ اليُمنى حَسَنَةً حَتّى يَدخُلَ المَسجِدَ . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أحَدَكُم إذا تَوَضَّأَ فَأَحسَنَ ، وأتَى المَسجِدَ لايُريدُ إلَا الصَّلاةَ ، لَم يَخطُ خُطوَةً إلّا رَفَعَهُ اللّهُ بِها دَرَجَةً وحَطَّ عَنهُ خَطيئَةً حَتّى يَدخُلَ المَسجِدَ ، وإذا دَخَلَ المَسجِدَ كانَ في صَلاةٍ ما كانَت تَحبِسُهُ . (4)
الإمام زين العابدين عليه السلام :المَساجِدُ بُيوتُ اللّهِ ، فَمَن سَعى إلَيها فَقَد سَعى إلَى اللّهِ وقَصَدَ إلَيهِ . (5)
.
ص: 77
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شش ويژگى است كه هيچ مسلمانى با يكى از آنها نمى ميرد ، مگر آن كه بر خداست تا او را وارد بهشت كند : . . . كسى كه به نيكويى وضو سازد و سپس براى نمازش روانه مسجدى شود . پس اگر در اين راه در گذرد ، خداوند ، ضامن اوست .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه در خانه اش خود را پاكيزه سازد ، سپس روانه خانه اى از خانه هاى خدا گردد تا واجبى از واجب هاى خدا را به جا آورد ، يكى از گام هايش بدى اى را [ از او ] محو مى كند و ديگرى ، [او را] درجه اى بالا مى برد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما به خوبى وضو سازد ، سپس براى نماز خارج شود ، در حالى كه چيزى جز نمازْ او را به سوى مسجد نكشانده باشد ، تا وارد شدن به مسجد ، پيوسته ، گام چپش بدى را از او مى زُدايد و گام راستش براى وى نيكى مى نويسد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هنگامى كه يكى از شما به خوبى وضو سازد و تنها براى نماز ، آهنگ مسجد كند تا زمان داخل شدن به مسجد ، گامى برنمى دارد ، جز آن كه خداوند ، او را درجه اى بالا مى برد و خطايى از او فرو مى ريزد ، و هنگامى كه وارد مسجد مى شود ، تا زمانى كه نماز پاى بندش كرده ، در نماز است .
امام زين العابدين عليه السلام :مساجد ، خانه هاى خدايند . هر كس به سوى آنها بشتابد ، به سوى خدا شتافته و آهنگ او كرده است .
.
ص: 78
الإمام الصادق عليه السلام :مَن مَشى إلَى المَسجِدِ لَم يَضَع رِجلاً عَلى رَطبٍ ولا يابِسٍ إلّا سَبَّحَت لَهُ الأَرضُ إلَى الأَرضِ السّابِعَةِ . (1)
5 / 3فَضلُ السَّبقِ إلَى المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله : «السّابِقونَ السّابِقونَ * اُولئِكَ المُقَرَّبونَ» (2) : أوَّلُ مَن يُهَجِّرُ (3) إلَى المَسجِدِ ، وآخِرُ مَن يَخرُجُ مِنهُ . (4)
الإمام الباقر عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِجَبرَئيلَ عليه السلام : يا جَبرَئيلُ ، أيُّ البِقاعِ أحَبُّ إلَى اللّهِ عَزَّوجَلَّ؟ قالَ : المَساجِدُ ، وأحَبُّ أهلِها إلَى اللّهِ أوَّلُهُم دُخولاً وآخِرُهُم خُروجا مِنها . (5)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _ :يا أبا ذَرٍّ ، طوبى لِأَصحابِ الأَلوِيَةِ يَومَ القِيامَةِ ، يَحمِلونَها فَيَسبِقونَ النّاسَ إلَى الجَنَّةِ ، ألا وهُمُ السّابِقونَ إلَى المَساجِدِ بِالأَسحارِ وغَيرِها . (6)
.
ص: 79
امام صادق عليه السلام :هر كه ره سپار مسجد شود ، بر تَر و خشكى گام نمى نهد ، جز آن كه هفت طبقه زمين براى او تسبيح مى كنند .
5 / 3فضيلت پيشى گرفتن به سوى مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله : « پيش گامان [به سوى طاعت ، كه] پيش گامان [به سوى بهشت اند] ، همانان ، مقرّبان [درگاه خدا] هستند » : نخستين كسى كه روانه مسجد مى شود و آخرين كسى كه از آن ، خارج مى گردد .
امام باقر عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله به جبرئيل فرمود : «اى جبرئيل! كدام مكان نزد خداوند عز و جل محبوب تر است ؟» . گفت : مساجد ، و دوست داشتنى ترين مسجديان در پيشگاه خدا ، كسى است كه پيش از همه وارد مى شود و پس از همه بيرون مى رود .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله درسفارش ايشان به ابو ذر _ :اى ابو ذر! خوشا بر پرچمداران روز رستاخيز! آن را بر دوش مى كِشند و از مردم به سوى بهشت ، پيشى مى گيرند . آگاه باشيد كه آنان ، پيش گامان به سوى مسجدها در سحرگاهان و زمان هاى ديگرند .
.
ص: 80
5 / 4فَضلُ مُلازَمَةِ المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن كانَ القُرآنُ حَديثَهُ وَالمَسجِدُ بَيتَهُ ، بَنَى اللّهُ لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ . (1)
عنه صلى الله عليه و آله _ في بَيانِ ما رَأى في لَيلَةِ المِعراجِ مِمّا كُتِبَ عَلى بَعضِ أبوابِ الجَنَّةِ _ :مَن أرادَ أن يَرى مَوضِعَهُ فِي الجَنَّةِ فَليَسكُن فِي المَساجِدِ . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :كونوا فِي الدُّنيا أضيافا ، وَاتَّخِذُوا المَساجِدَ بُيوتا . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :سَبعَةٌ يُظِلُّهُمُ اللّهُ في ظِلِّهِ يَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّهُ ... رَجُلٌ كانَ قَلبُهُ مُعَلَّقا بِالمَسجِدِ إذا خَرَجَ مِنهُ ، حَتّى يَعودَ إلَيهِ . (4)
.
ص: 81
5 / 4فضيلت اهل مسجد بودنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كه قرآن ، سخنش باشد و مسجد ، خانه اش ، خداوند در بهشت ، خانه اى برايش بر پا مى كند .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در بيان آنچه كه در شب معراج ، بر برخى از درهاى بهشت ، نوشته ديد_ :هر كس مى خواهد جايگاه خويش را در بهشت ببيند ، در مسجدها سُكنا گُزيند .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در دنيا ، ميهمان باشيد و مسجدها را خانه بگُزينيد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هفت گروه اند كه خداى عز و جل ، آن روز كه هيچ سايه اى جز سايه او نيست ، آنان را در زير سايه خود ، جاى خواهد داد : . . . كسى كه چون از مسجد بيرون رود ، دل بسته مسجد است تا به سوى آن باز گردد .
.
ص: 82
عنه صلى الله عليه و آله :الاِتِّكاءُ فِي المَسجِدِ رَهبانِيَّةُ العَرَبِ ، إنَّ المُؤمِنَ مَجلِسُهُ مَسجِدُهُ وصَومَعَتُهُ بَيتُهُ (1) . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ الشَّيطانَ ذِئبُ الإِنسانِ كَذِئبِ الغَنَمِ ؛ يَأخُذُ الشَّاةَ القاصِيَةَ وَالنّاحِيَةَ ، فَإِيّاكُم وَالشِّعابَ ، وعَلَيكُم بِالجَماعَةِ وَالعامَّةِ وَالمَسجِدِ . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :تَبادَلُوا السَّلامَ ، وَليَراكُمُ اللّهُ عز و جل فِي المَساجِدِ . (4)
عنه صلى الله عليه و آله :المَسجِدُ بَيتُ كُلِّ تَقيٍّ ، وقَد ضَمِنَ اللّهُ عز و جل لِمَن كانَ المَساجِدُ بُيوتَهُ ، الرَّوحَ وَالرَّحمَةَ وَالجَوازَ عَلَى الصِّراطِ . (5)
عنه صلى الله عليه و آله :ما تَوَطَّنَ رَجُلٌ مُسلِمٌ المَساجِدَ لِلصَّلاةِ وَالذِّكرِ ، إلّا تَبَشبَشَ اللّهُ لَهُ كَما يَتَبَشبَشُ أهلُ الغائِبِ بِغائِبِهِم إذا قَدِمَ عَلَيهِم . (6)
.
ص: 83
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تكيه دادن (1) در مسجد ، رَهبانيت عرب (مسلمانان) است . همانا نشستنگاه مؤمن ، مسجد او و استراحتگاهش خانه اوست .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شيطان ، گرگِ انسان است ، همچون گرگِ گوسفند كه دور مانده و جدا شده از گلّه را شكار مى كند . پس ، از تفرقه بپرهيزيد و با اجتماع و عموم مردم و مسجد باشيد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميان خود ، سلام را ردّ و بدل كنيد ، و بايد كه خداوند عز و جل ، شما را در مساجد ببيند .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسجد ، سراى هر پرواپيشه اى است و خداوند عز و جل ، راحتى و رحمت و گذشتن از صراط را براى كسانى كه مساجد خانه هايشان باشد ، تضمين كرده است .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مسلمانى مساجد را براى نماز و ياد خدا ، كاشانه خود قرار نمى دهد ، مگر آن كه خداوند ، شادمان مى شود ، همچون شادمانىِ بستگان مسافر دورمانده از جمع ، در زمان بازگشت به ميان آنان .
.
ص: 84
عنه صلى الله عليه و آله :مَن ألِفَ المَسجِدَ ألِفَهُ اللّهُ . (1)
عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ لِلمَساجِدِ أوتادا ؛ المَلائِكَةُ جُلَساؤُهُم ، إذا غابُوا افتَقَدوهُم ، وإن مَرِضوا عادوهُم ، وإن كانوا في حاجَةٍ أعانوهُم . (2)
الإمام عليّ عليه السلام _ في ذِكرِ حَديثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _ :قالَ اللّهُ تَعالى : . . . يا أحمَدُ ، لَيسَ كُلُّ مَن قالَ : «اُحِبُّ اللّهَ» أحَبَّني ، حَتّى ... يَتَّخِذَ المَسجِدَ بَيتا . (3)
عنه عليه السلام :طوبى لِلرّاغِبينَ فِي الآخِرَةِ الزّاهِدينَ فِي الدُّنيا ، اُولئِكَ قَومٌ اتَّخَذوا مَساجِدَ اللّهِ بِساطا ، وتُرابَها فِراشا ، وماءَها طَهورا ، وَالقُرآنَ شِعارا ، وَالدُّعاءَ دِثارا ، ثُمَّ قَبَضُوا الدُّنيا عَلى مِنهاجِ عيسى عليه السلام . (4)
الإمام زين العابدين عليه السلام :قالَ موسَى بنُ عِمرانَ عليه السلام : يا رَبِّ ، مَن أهلُكَ الَّذين تُظِلُّهُم في ظِلِّ عَرشِكَ يَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّكَ ؟ قالَ : فَأَوحَى اللّهُ إلَيهِ : الطّاهِرَةُ قُلوبُهُم ، وَالتَّرِبَةُ أيديهِم ... الَّذينَ يَأوونَ إلى مَساجِدي ، كَما تَأوِي النُّسورُ إلى أوكارِها . (5)
.
ص: 85
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه با مسجد اُنس گيرد ، خداوند با وى اُنس مى گيرد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى مسجدها ميخ هايى است (1) كه فرشتگان ، همنشين آنهايند . هر گاه غايب شوند ، آنان را مى جويند و اگر بيمار شوند ، به عيادتشان مى روند و اگر نيازى داشته باشند ، يارى شان مى كنند .
امام على عليه السلام _ در بيان حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله _ :خداى متعال فرمود : « ...اى احمد! چنين نيست كه هر كس بگويد : خدا را دوست دارم ، مرا دوست داشته باشد تا آن كه . . . مسجد را خانه [ى خود] بگُزيند» .
امام على عليه السلام :خوشا به حال آنان كه به آخرت گرويده اند و از دنيا روى گردان اند! آنها كسانى هستند كه مسجدهاى خدا را فرش ، خاكش را بستر ، آبش را وسيله پاكيزگى ، قرآن را جامه زيرين و دعا را جامه رويين [ _ِ خويش] ساخته اند و به شيوه عيسى عليه السلام دنيا را پذيرفته اند .
امام زين العابدين عليه السلام :موسى بن عمران عليه السلام گفت : پروردگارا! اهل تو كه در روزى كه سايه اى جز سايه تو نيست ، آنان را زير سايه خود مى برى ، كيان اند ؟ خداوند به او وحى كرد : « كسانى كه پاكْ دل و خاكسارند . . . آنها كه چونان مأوا گُزيدن عقاب ها در آشيانه هايشان ، مساجد مرا كاشانه [ى خود] برمى گزينند .
.
ص: 86
الإمام الصادق عليه السلام :المُروءَةُ مُروءَتانِ : مُروءَةٌ فِي الحَضَرِ ومُروءَةٌ فِي السَّفَرِ ، فَأَمَّا الَّتي فِي الحَضَرِ فَتِلاوَةُ القُرآنِ ولُزومُ المَساجِدِ . . . . (1)
الإمام الكاظم عليه السلام :إنَّ المَسيحَ قالَ لِلحَوارِيّينَ : ... اِتَّخِذوا مَساجِدَ رَبِّكُم سُجونا لِأَجسادِكُم وجِباهِكُم . (2)
5 / 5ثَوابُ كَثرَةِ الخُطى إلَى المَسجِدِتنبيه الخواطر :قال [رسول اللّه ] صلى الله عليه و آله : ألا أدُلُّكُم عَلى ما يَمحُو اللّهُ مِنهَا الخَطايا ويُذهِبُ بِهَا الذُّنوبَ؟ فَقُلنا : بَلى يا رَسولَ اللّهِ ، فَقالَ : إسباغُ الوُضوءِ فِي المَكروهاتِ ، وكَثرَةُ الخُطى إلَى المَساجِدِ ، وَانتِظارُ الصَّلاةِ بَعدَ الصَّلاةِ . (3)
المعجم الكبير عن زيد بن ثابت :كُنتُ أمشي مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقارَبَ بَينَ الخُطى ، فَقالَ : أتَدري لِمَ مَشيتُ بِكَ هذِهِ المِشيَةَ؟ قُلتُ : لا ! قالَ : لِتَكثُرَ خُطانا فِي المَشيِ إلَى الصَّلاةِ . (4)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الأَبعَدُ فَالأَبعَدُ مِنَ المَسجِدِ ، أعظَمُ أجرا . (5)
.
ص: 87
امام صادق عليه السلام :مردانگى ، دو گونه است : مردانگى در وطن و مردانگى در سفر . و امّا مردانگىِ در وطن ، تلاوت قرآن است و پيوستگى [با] مساجد .
امام كاظم عليه السلام :مسيح عليه السلام به حواريان گفت : « . . . پرستشگاه هاى پروردگارتان را زندان بدن ها و پيشانى هاى خود ، قرار دهيد» .
5 / 5پاداش بسيار گام برداشتن به سوى مساجدتنبيه الخواطر :[پيامبر خدا] فرمود : «آيا شما را به آنچه كه خدا با آن ، خطاها را پاك مى كند و گناهان را مى زدايد ، ره ننمايم ؟ » . گفتيم : چرا ، اى پيامبر خدا ! پس فرمود : «كامل به جا آوردن وضو در موقعيت هاى سخت و بسيار گام برداشتن به سوى مساجد و بعد از نماز ، انتظار كشيدن براى نماز [ديگر] » .
المعجم الكبير _ به نقل از زيد بن ثابت _ :با پيامبر خدا قدم مى زدم . گام هايش را كوتاه برمى داشت . فرمود : «مى دانى چرا با تو اين گونه قدم مى زنم ؟» . گفتم : نه . فرمود : «براى اين كه تعداد گام هايمان به سوى نماز ، بيشتر شوند» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه از مسجد دورتر باشد ، [وقتى به مسجد مى رود ]پاداش بيشترى خواهد داشت .
.
ص: 88
عنه صلى الله عليه و آله :أعظَمُ النّاسِ أجرا فِي الصَّلاةِ أبعَدُهُم فَأَبعَدُهُم مَمشىً . (1)
صحيح مسلم عن جابر بن عبداللّه :كانَت دِيارُنا نائِيَةً عَنِ المَسجِدِ ، فَأَرَدنا أن نَبيعَ بُيوتَنا فَنَقتَرِبَ مِنَ المَسجِدِ ، فَنَهانا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : إنَّ لَكُم بِكُلِّ خُطوَةٍ دَرَجَةً . (2)
5 / 6ثَوابُ الإِدلاجِ إلَى المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله _ فِي الحَديثِ القُدسِيِّ _ :قالَ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى : ... ألا بَشِّرِ المَشّائينَ فِي الظُّلُماتِ إلَى المَساجِدِ بِالنّورِ السّاطِعِ يَومَ القِيامَةِ . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :بَشِّرِ المُدلِجينَ (4) إلَى المَساجِدِ فِي الظُّلَمِ بِمَنابِرَ مِن نورٍ يَومَ القِيامَةِ ، يَفزَعُ النّاسُ ولا يَفزَعونَ . (5)
عنه صلى الله عليه و آله :مَن مَشى في ظُلمَةِ اللَّيلِ إلَى المَساجِدِ ، آتاهُ اللّهُ نورا يَومَ القِيامَةِ . (6)
عنه صلى الله عليه و آله :المَشّاؤونَ إلَى المَساجِدِ فِي الظُّلَمِ ، اُولئِكَ الخَوّاضونَ في رَحمَةِ اللّهِ . (7)
.
ص: 89
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پُرپاداش ترينِ مردم در نماز ، كسى است كه [نسبت به مسجد] دورتر باشد .
صحيح مسلم _ به نقل از جابر بن عبداللّه _ :محلّه هاى ما از مسجد ، دور بود . خواستيم كه خانه هايمان را بفروشيم و به مسجد ، نزديك شويم ؛ امّا پيامبر خدا ما را باز داشت و فرمود : «براى هر گامى كه بر مى داريد ، برايتان درجه اى است» .
5 / 6پاداش شبانه به مسجد رفتنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در بيان سخن خداوند _ :خداوند _ تبارك و تعالى _ مى فرمايد : « هان ! راهيان هميشگى مسجدها در تاريكى ها را به نور تابنده روز رستاخيز ، مژده ده » .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آنان را كه در تاريكىِ شب ، ره سپار مسجد مى شوند ، به جايگاه هايى از نور در روز رستاخيز ، بشارت ده . مردم ، مى هراسند و آنان ، هراسى به دل راه نمى دهند .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه در تاريكى شب ، به سوى مسجدها روانه شود ، خداوند در روز رستاخيز ، نورى به وى ارزانى مى كند .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آنان كه هماره در تاريكى ها به سوى مسجدها ره سپارند ، فرو رفته در ژرفاى رحمت خداوندند .
.
ص: 90
عنه صلى الله عليه و آله :بَشِّرِ المَشّائينَ فِي الظُّلَمِ إلَى المَساجِدِ بِالنّورِ التّامِّ يَومَ القِيامَةِ . (1)
الاُصول الستّة عشر عن محمّد بن المُنكَدِر :رَأَيتُ أبا جَعفَرٍ مُحَمَّدَ بنَ عَلِيٍّ في لَيلَةٍ ظَلماءَ شَديدَةِ الظُّلمَةِ ، وهُوَ يَمشي إلَى المَسجِدِ ، [و] (2) إنّي أسرَعتُ فَدَفَعتُ إلَيهِ وسَلَّمتُ عَلَيهِ ، فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلامَ ثُمَّ قالَ لي : يا مُحَمَّدَ بنَ المُنكَدِرِ ، قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : بَشِّرِ المَشّائينَ إلَى المَسجِدِ في ظُلَمِ اللَّيلِ بِنورٍ ساطِعٍ يَومَ القِيامَةِ . (3)
5 / 7فَضلُ الصَّلاةِ فِي المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صَلَّى المَغرِبَ وصَلاةَ العِشاءِ الآخِرَة و صَلاةَ الغَداةِ فِي المَسجِدِ في جَماعَةٍ ، فَكَأَنَّما أحيَا اللَّيلَ كُلَّهُ . (4)
عنه صلى الله عليه و آله :صَلاةُ الرَّجُلِ في بَيتِهِ بِصَلاةٍ ، و صَلاتُهُ في مَسجِدِ القَبائِلِ بِخَمسٍ وعِشرينَ صَلاةً ، و صَلاتُهُ فِي المَسجِدِ الَّذي يُجَمَّعُ (5) فيهِ بِخَمسِمِئَةِ صَلاةٍ ، و صَلاتُهُ فِي المَسجِدِ الأَقصى بِخَمسينَ ألفَ صَلاةٍ ، و صَلاتُهُ في مَسجِدي بِخَمسينَ ألفَ صَلاةٍ ، و صَلاتُهُ فِي المَسجِدِ الحَرامِ بِمِئَةِ ألفِ صَلاةٍ . (6)
.
ص: 91
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هماره ، ره سپاران در تاريكى به سوى مسجدها را به نور كامل در روز رستاخيز ، بشارت ده .
الاُصول الستّه عشر _ به نقل از محمّد بن مُنكَدِر _ :در شبى بسيار تاريك ، امام باقر عليه السلام را در حال رفتن به مسجد ، مشاهده كردم . شتابان ، خود را به او رساندم و سلام كردم . پاسخم را داد و سپس فرمود : «اى محمّد بن مُنكدر ! پيامبر خدا فرمود : كسانى را كه پيوسته در تاريكى هاى شب ، روانه مسجد مى شوند ، به نور تابنده روز رستاخيز ، مژده ده » .
5 / 7فضيلت نماز خواندن در مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس نماز مغرب و عشا و نماز صبح را در مسجد ، به جماعت بخواند ، گويا تمام آن شب را زنده داشته است .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نماز آدمى در خانه اش ، معادل يك نماز است و در مسجد محلّه ، برابر با بيست و پنج نماز است و در مسجد جامع ، برابر با پانصد نماز است و در مسجدالأقصى ، برابر با پنجاه هزار نماز است و در مسجد من ، برابر با پنجاه هزار نماز است و در مسجد الحرام ، برابر با يكصد هزار نماز است .
.
ص: 92
الإمام عليّ عليه السلام :صَلاةٌ في بَيتِ المَقدِسِ ألفُ صَلاةٍ ، وصَلاةٌ فِي المَسجِدِ الأَعظَمِ مِئَةُ صَلاةٍ ، وصَلاةٌ في مَسجِدِ القَبيلَةِ خَمسٌ وعِشرونَ صَلاةً ، وصَلاةٌ في مَسجِدِ السّوقِ اثنَتَا عَشرَةَ صَلاةً ، وصَلاةُ الرَّجُلِ في بَيتِهِ وَحدَهُ صَلاةٌ واحِدَةٌ . (1)
الإمام الصادق عليه السلام :عَلَيكُم بِالصَّلاةِ فِي المَساجِدِ . (2)
عنه عليه السلام _ فيما يَنبَغي فِعلُهُ فِي المَساجِدِ _ :أكثِروا فيها مِنَ الصَّلاةِ وَالدُّعاءِ ، وصَلّوا مِنَ المَساجِدِ في بِقاعٍ مُختَلِفَةٍ ، فَإِنَّ كُلَّ بُقعَةٍ تَشهَدُ لِلمُصَلّي عَلَيها يَومَ القِيامَةِ . (3)
عنه عليه السلام :صَلاةُ الرَّجُلِ في مَنزِلِهِ جَماعَةً تَعدِلُ أربَعا و عِشرينَ صَلاةً ، و صَلاةُ الرَّجُلِ جَماعَةً فِي المَسجِدِ تَعدِلُ ثَمانياً و أربَعينَ صَلاةً مُضاعَفَةً فِي المَسجِدِ ، وإنَّ الرَّكعَةَ فِي المَسجِدِ الحَرامِ ألفُ رَكعَةٍ في سِواهُ فِي المَساجِدِ ، و إنَّ الصَّلاةَ فِي المَسجِدِ فَردا بِأَربَعٍ و عِشرينَ صَلاةً . (4)
5 / 8صَلاةُ النَّبِيِّ في المَسجِدِ بَعدَ القُدومِ مِنَ السَّفَرِصحيح البخاري عن كعب بن مالك :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إذا قَدِمَ مِن سَفَرٍ بَدَأَ بِالمَسجِدِ فَصَلّى فيهِ . (5)
.
ص: 93
امام على عليه السلام :يك نماز در بيت المقدّس ، [برابر با] يكهزار نماز است و يك نماز در مسجد جامع ، [برابر با] يكصد نماز است و يك نماز در مسجد محلّه ، [برابر با] بيست و پنج نماز است و يك نماز در مسجد بازار ، [برابر با ]دوازده نماز است و نماز گزاردن به تنهايى و در خانه ، يك نماز به شمار مى آيد .
امام صادق عليه السلام :بر شما باد نماز خواندن در مساجد !
امام صادق عليه السلام _ در بيان آنچه كه انجام دادنش در مساجد ، سزاوار است _ :در مساجد ، بسيار نماز بگزاريد و دعا كنيد و در ميان مسجدها ، اين جا و آن جا به نماز بِايستيد ؛ زيرا در روز رستاخيز ، هر مكانى براى نمازگزارِ بر خود ، گواهى مى دهد .
امام صادق عليه السلام :نماز آدمى در خانه اش به جماعت ، برابر با بيست و چهار نماز است و نمازش در مسجد به جماعت ، برابر با چهل و هشت نماز است ؛ يعنى نماز در مسجد ، دو چندان است . همچنين يك ركعت [نماز گزاردن] در مسجد الحرام ، برابر با هزار ركعت در ديگر مساجد است و نماز گزاردن به تنهايى در مسجد ، برابر با بيست و چهار نماز است .
5 / 8نماز پيامبر در مسجد پس از بازگشت از سفرصحيح البخارى _ به نقل از كعب بن مالك _ :پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه از سفرى باز مى گشت ، نخست به مسجد مى رفت و در آن ، نماز مى گزارد .
.
ص: 94
سنن أبي داوود عن ابن عمر :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله حينَ أقبَلَ مِن حَجَّتِهِ ، دَخَلَ المَدينَةَ فَأَناخَ عَلى بابِ مَسجِدِهِ ، ثُمَّ دَخَلَهُ فَرَكَعَ فيهِ رَكعَتَينِ ، ثُمَّ انصَرَفَ إلى بَيتِهِ . (1)
صحيح البخاري عن جابر بن عبداللّه :كُنتُ مَعَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله في سَفَرٍ ، فَلَمّا قَدِمنَا المَدينَةَ ، قالَ لي : اُدخُلِ المَسجِدَ فَصَلِّ رَكعَتَينِ . (2)
صحيح البخاري عن كعب :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ إذا قَدِمَ مِن سَفَرٍ ضُحىً ، دَخَلَ المَسجِدَ فَصَلّى رَكعَتَينِ قَبلَ أن يَجلِسَ . (3)
5 / 9فَضلُ الذِّكرِ وَالدُّعاءِ فِي المَسجِدِ خاصَّةً لِطَلَبِ الحاجَةِمسند ابن حنبل عن أبي سعيد الخدري عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَقولُ الرَّبُّ عز و جل : سَيَعلَمُ أهلُ الجَمعِ اليَومَ مَن أهلُ الكَرَمِ ؟ فَقيلَ : ومَن أهلُ الكَرَمِ يا رَسولَ اللّهِ ؟ قالَ : أهلُ الذِّكرِ فِي المَساجِدِ . (4)
سنن النسائي عن ابن عبّاس عن جويرية بنت الحارث :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله مَرَّ عَلَيها و هِيَ فِي المَسجِدِ تَدعو ، ثُمَّ مَرَّ بِها قَريباً مِن نِصفِ النَّهارِ ، فَقالَ لَها : مازِلتِ عَلى حالِكِ! قالَت : نَعَم ، قالَ : ألا اُعَلِّمُكِ ؟ _ يَعني كَلِماتٍ تَقولينَهُنَّ _ : سُبحانَ اللّهِ عَدَدَ خَلقِهِ سُبحانَ اللّهِ عَدَدَ خَلقِهِ سُبحانَ اللّهِ عَدَدَ خَلقِهِ ، سُبحانَ اللّهِ رِضا نَفسِهِ سُبحانَ اللّهِ رِضا نَفسِهِ سُبحانَ اللّهِ رِضا نَفسِهِ ، سُبحانَ اللّهِ زِنَةَ عَرشِهِ سُبحانَ اللّهِ زِنَةَ عَرشِهِ سُبحانَ اللّهِ زِنَةَ عَرشِهِ ، سُبحانَ اللّهِ مِدادَ (5) كَلِماتِهِ سُبحانَ اللّهِ مِدادَ كَلِماتِهِ سُبحانَ اللّهِ مِدادَ كَلِماتِهِ . (6)
.
ص: 95
سنن أبى داوود _ به نقل از ابن عمر _ :پيامبر خدا ، هنگامى كه از حج باز گشت ، وارد مدينه شد و شتر خود را مقابل در مسجدش بر زمين خوابانْد . سپس وارد مسجد شد و در آن ، دو ركعت نماز گزارد و سپس ره سپار خانه اش شد .
صحيح البخارى _ به نقل از جابر بن عبد اللّه _ :با پيامبر صلى الله عليه و آله در سفرى بودم . هنگامى كه وارد مدينه شديم ، به من فرمود : «داخل مسجد شو و دو ركعت ، نماز بخوان» .
صحيح البخارى _ به نقل از كعب _ :پيامبر صلى الله عليه و آله هنگامى كه بامدادان از سفر باز مى گشت ، وارد مسجد مى شد و پيش از آن كه بنشيند ، دو ركعت نماز مى گزارد .
5 / 9فضيلت ذكر و دعا در مسجد ، بويژه براى حاجت خواهىمسند ابن حنبل _ به نقل از ابو سعيد خُدرى _ :پيامبر خدا فرمود : « پروردگار عز و جل مى فرمايد : به زودى ، اهل محشر در مى يابند چه كسى شايسته بزرگوارى است » . گفته شد : چه كسى شايسته بزرگوارى است ، اى پيامبر خدا ؟ فرمود : «ذكرگويان در مساجد» .
سنن النسائى _ به نقل از ابن عبّاس ، از جويريه دختر حارث _ :پيامبر صلى الله عليه و آله بر جويريه ، كه در مسجد در حال دعا بود ، گذشت . سپس دوباره در وسط روز بر او گذشت و به او فرمود : «همچنان در همان حال هستى؟» . آن زن گفت : آرى . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : آيا [جملاتى كه آنها را در اين حال بر زبان آورى ،] به تو نياموزم؟ [بگو :] « منزّه است خداوند ، به شمار آفريدگانش ! منزّه است خداوند ، به شمار آفريدگانش ! منزّه است خداوند ، به شمار آفريدگانش ! منزّه است خداوند ، آن اندازه كه خود مى پسندد ! منزّه است خداوند ، آن اندازه كه خود مى پسندد ! منزّه است خداوند ، آن اندازه كه خود مى پسندد ! منزّه است خداوند ، به سنگينىِ عرشش ! منزّه است خداوند ، به سنگينىِ عرشش ! منزّه است خداوند ، به سنگينى عرشش ! منزّه است خداوند ، به گستردگى كلماتش ! منزّه است خداوند ، به گستردگى كلماتش ! منزّه است خداوند ، به گستردگى كلماتش !» .
.
ص: 96
الإمام الصادق عليه السلام :جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : مَن خَيرُ أهلِ المَسجِدِ؟ فَقالَ : أكثَرُهُم للّهِِ ذِكرا . (1)
تاريخ بغداد عن جابر بن عبد اللّه عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :المَساجِدُ سوقٌ مِن أسواقِ الآخِرَةِ ، مَن دَخَلَها كانَ ضَيفَ اللّهِ ، قِراهُ (2) المَغفِرَةُ ، وتَحِيَّتُهُ الكَرامَةُ ، فَعَلَيكُم بِالرَّباحِ . فَقيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، ومَا الرَّباحُ؟ قالَ : الدُّعاءُ ، وَالرَّغبَةُ إلَى اللّهِ تَعالى . (3)
سنن أبي داوود عن أبي سعيد الخدري :دَخَلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ المَسجِدَ فَإِذا هُوَ بِرَجُلٍ مِنَ الأَنصارِ يُقالُ لَهُ أبو اُمامَةَ ، فَقالَ : يا أبا اُمامَةَ ، ما لي أراكَ جالِساً فِي المَسجِدِ في غَيرِ وَقتِ الصَّلاةِ ؟ قالَ : هُمومٌ لَزِمَتني و دُيونٌ يا رَسولَ اللّهِ ، قالَ : أفَلا اُعَلِّمُكَ كلاماً إذا أنتَ قُلتَهُ أذهَبَ اللّهُ عَزَّوجَلَّ هَمُّكَ و قَضى عَنكَ دَينَكَ؟ قالَ : قُلتُ : بَلى يا رَسولَ اللّهِ . قالَ : قُل إذا أصبَحتَ وإذا أمسَيتَ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الهَمِّ وَ الحُزنِ ، و أعوذُ بِكَ مِنَ العَجزِ وَ الكَسَلِ ، و أعوذُ بِكَ مِنَ الجُبنِ وَ البُخلِ ، و أعوذُ بِكَ مِن غَلَبَةِ الدّينِ و قَهرِ الرِّجالِ . قالَ : فَفَعَلتُ ذلِكَ ، فَأَذهَبَ اللّهُ عَزَّوجَلَّ هَمّي ، و قَضى عَنّي دَيني . (4)
.
ص: 97
امام صادق عليه السلام :مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : بهترينِ اهل مسجد ، كيست ؟ فرمود : «كسى كه بيشتر خدا را ياد كند» .
تاريخ بغداد _ به نقل از جابر بن عبد اللّه _ :پيامبر خدا فرمود : «مسجدها ، بازارى از بازارهاى آخرت اند . هر كس وارد آن شود ، ميهمان خداست . پذيرايى آن (مسجد) ، آمرزش است و درودش [به كسى كه وارد آن مى شود ، ]ارجمند داشتن است . پس براى سود جستن ، بكوشيد » . گفته شد : اى پيامبر خدا! چه چيزى سودبخش است ؟ فرمود : «دعا و اشتياق داشتن به خداى متعال» .
سنن أبى داوود _ به نقل از ابوسعيد خُدرى _ :روزى پيامبر خدا وارد مسجد شد و به مردى از انصار به نام ابو اُمامه برخورد . به وى فرمود : «اى ابو اُمامه! چه شده كه در غير وقت نماز ، در مسجد نشسته اى ؟» . گفت : غصّه ها و قرض هايى كه گريبانم را گرفته است ، اى پيامبر خدا! فرمود : «آيا به تو سخنى نياموزم كه اگر بگويى ، خداوند عز و جل ، غصّه را از تو دور مى سازد و بدهى تو را مى پردازد؟» . ابو اُمامه مى گويد كه گفتم : آرى ، اى پيامبر خدا . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «هر صبح و شام بگو : خداوندا! من از غم و اندوه ، از ناتوانى و سستى ، و از بُزدلى و تنگ چشمى ، و از غالب شدن قرض و سلطه مردم بر خود ، به تو پناه مى برم » . ابواُمامه مى گويد : آن چنان كردم و خداى عز و جل ، غم و غصّه مرا از ميان برد و قرض مرا پرداخت كرد .
.
ص: 98
الدعوات :رُوِيَ أنَّ زَينَ العابِدينَ عليه السلام مَرَّ بِرَجُلٍ و هُوَ قاعِدٌ عَلى بابِ رَجُلٍ ، فَقالَ لَهُ : ما يَقعُدُكَ عَلى بابِ هذَا المُترَفِ الجَبّارِ؟ فَقالَ : البَلاءُ ، قالَ : قُم فَاُرشِدَكَ إلى بابٍ خَيرٍ مِن بابِهِ ، و إلى رَبٍّ خَيرٍ لَكَ مِنهُ . فَأَخَذَ بِيَدِهِ حَتَّى انتَهى بِهِ إلَى المَسجِدِ _ مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله _ ثُمَّ قالَ : اِستَقبِلِ القِبلَةَ و صَلِّ رَكعَتَينِ ، ثُمَّ ارفَع يَدَيكَ إلَى اللّهِ عَزَّوجَلَّ فَأَثنِ عَلَى اللّهِ ، و صَلِّ عَلى رَسولِهِ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ ادعُ بِآخِرِ الحَشرِ ، وسِتِّ آياتٍ مِن أوَّلِ الحَديدِ ، و بِالآيَتَينِ اللَّتَينِ فيآلِ عِمرانَ ، (1) ثُمَّ سَلِ اللّهَ سُبحانَهُ ، فَإِنَّكَ لاتَسأَل شَيئا إلّا أعطاكَ . (2)
الإمام الصادق عليه السلام :كانَ أبي إذا طَلَبَ الحاجَةَ طَلَبَها عِندَ زَوالِ الشَّمسِ ، فَإِذا أرادَ ذلِكَ قَدَّمَ شَيئاً فَتَصَدَّقَ بِهِ ، و شَمَّ شَيئاً من طيبٍ ، و راحَ إلَى المَسجِدِ ودَعا في حاجَتِهِ بِما شاءَ اللّهَ . (3)
.
ص: 99
الدعوات :روايت شده كه امام زين العابدين عليه السلام از كنار مردى گذشت كه بر در خانه شخص ديگرى نشسته بود . به او فرمود : «چه چيز تو را بر درِ خانه اين مردِ نازپرورده ستمگر ، نشانده است؟» . گفت : گرفتارى . امام فرمود : «برخيز كه اكنون ، تو را به درى راه نمايى كنم كه از درِ خانه او بهتر است ، و به پروردگارى كه براى تو از او نيكوتر است» . آن گاه ، دستش را گرفت تا به مسجد [ _ِ پيامبر صلى الله عليه و آله ] رسيد و فرمود : «رو به سوى قبله كن و دو ركعت نماز بگزار . سپس دستانت را به درگاه خداى عز و جل بالا ببر و او را ثنا بگو و بر فرستاده اش درود بفرست و با آيات پايانى سوره حشر و شش آيه آغازين سوره حديد و دو آيه سوره آل عمران ، (1) خدا را بخوان و از خداى سبحان ، حاجت بخواه كه تو چيزى درخواست نمى كنى ، جز آن كه بى ترديد ، به تو عطا خواهد كرد» .
امام صادق عليه السلام :پدرم [امام باقر عليه السلام ] هر گاه مى خواست حاجتى را بخواهد ، آن را هنگام زوال خورشيد مى خواست . در آن هنگام ، ابتدا چيزى صدقه مى داد و بوى خوشى را استعمال مى كرد و به مسجد مى رفت و هر حاجتى داشت ، از خدا مى خواست .
.
ص: 100
عنه عليه السلام :عَرَضَت [لي] (1) إلى رَبّي حاجَةٌ فَهَجَّرتُ (2) فيها إلَى المَسجِدِ ، و كَذلِكَ أفعَلُ إذا عَرَضَت بِيَ الحاجَةُ . (3)
عنه عليه السلام _ لِمِسمَعٍ _ :يا مِسمَعُ ، ما يَمنَعُ أحَدُكُم إذا دَخَلَ عَلَيهِ غَمٌّ مِن غُمومِ الدُّنيا أن يَتَوَضَّأَ ، ثُمَّ يَدخُلَ مَسجِدَهُ ويَركَعَ رَكعَتَينِ فَيَدعُوَ اللّهَ فيهِما؟ أما سَمِعتَ اللّهَ يَقولُ : «وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوةِ» (4) . (5)
عنه عليه السلام :إنَّ أحَدَكُم إذا مَرِضَ دَعَا الطَّبيبَ و أعطاهُ ، و إذا كانَ لَهُ حاجَةٌ إلى سُلطانٍ رَشَا البَوّابَ و أعطاهُ ، و لَو أنَّ أحَدَكُم إذا فَدَحَهُ (6) أمرٌ فَزَعَ إلَى اللّهِ تَعالى ، فَتَطَهَّرَ و تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ قَلَّت أو كَثُرَت ، ثُمَّ دَخَلَ المَسجِدَ فَصَلّى رَكعَتَينِ ، فَحَمِدَ اللّهَ و أثنى عَلَيهِ ، و صَلّى عَلَى النَّبِيِّ و أهلِ بَيتِه ، ثُمَّ قالَ : «اللّهُمَّ إن عافَيتَني مِن مَرَضي ، أو رَدَدتَني من سَفَري ، أو عافَيتَني مِمّا أخافُ مِن كَذا وكَذا» إلّا آتاهُ اللّهُ ذلِكَ ، و هِيَ اليَمينُ الواجِبَةُ ، و ما جَعَلَ اللّهُ تَعالى عَلَيهِ فِي الشُّكرِ . (7)
.
ص: 101
امام صادق عليه السلام :مرا حاجت به پروردگارم افتاد . پس در نيمه روز به مسجد رفتم ، و هرگاه حاجتى داشته باشم ، اين گونه عمل مى كنم .
امام صادق عليه السلام _ به مِسمَع _ :اى مِسمَع ! چه چيز ، هر يك از شما را باز مى دارد كه چون غمى از غم هاى دنيا بر او وارد مى گردد ، وضو بگيرد ، سپس به مسجد بيايد و دو ركعت نماز بگزارد و در آن ، خدا را بخواند؟ آيا نشنيده اى كه خداوند مى فرمايد : «از شكيبايى و نماز ، مدد جوييد» ؟» .
امام صادق عليه السلام :آن چنان كه هر يك از شما ، هنگام بيمارى نزد پزشك مى رود و مبلغى به وى مى پردازد و نيز در حال نياز به زمامدار ، به دربان پيشكشى مى دهد ، اگر در زمان گرفتارى ، به خداى متعال پناه ببرد و وضو سازد و كم يا بيش صدقه دهد و سپس وارد مسجد شود و دو ركعت نماز بگزارد و حمد و ثناى الهى را به جاى آورد و بر پيامبر و اهل بيتش درود بفرستد و بگويد : «خدايا ! از بيمارى ام تن درستى و از سفرم ، بازگشت و از آنچه از آن ترسانم ، مرا سلامت عطا فرما» ، خداى متعال ، حاجتش را برمى آورد . اين ، سوگند واجب خداوند است كه با شكرگزارى بنده ، تحقّق مى پذيرد .
.
ص: 102
5 / 10فَضلُ الاِعتِكافِ فِي المَسجِدِالكتاب«وَلَا تُبَ_شِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَ_كِفُونَ فِى الْمَسَ_جِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَ لِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ ءَايَ_تِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ » . (1)
الحديثالإمام الصادق عليه السلام :لاَ اعتِكافَ إلّا بِصَومٍ فِي المَسجِدِ الجامِعِ . (2)
عنه عليه السلام :إنَّ عَلِيّاً صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ كانَ يَقولُ : لا أرَى الاِعتِكافَ إلّا فِي المَسجِدِ الحَرامِ أو مَسجِدِ الرَّسولِ أو مَسجِدٍ جامِعٍ ، و لايَنبَغي لِلمُعتَكِفِ أن يَخرُجَ مِنَ المَسجِدِ إلّا لِحاجَةٍ لا بُدَّ مِنها . (3)
عنه عليه السلام :لا يَصلُحُ العُكوفُ في غَيرِها _ يَعني غَيرَ مَكَّةَ _ إلّا أن يَكونَ في مَسجِدِ رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آله أو في مَسجِدٍ مِن مَساجِدِ الجَماعَةِ . (4)
5 / 11فَضلُ التَّعليمِ وَالتَّعَلُّمِ فِي المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن غَدا إلَى المَسجِدِ لا يُريدُ إلّا لِيَتَعَلَّمَ خَيرا أو لِيُعَلِّمَهُ ، كانَ لَهُ أجرُ مُعتَمِرٍ تامَّ العُمرَةِ ، ومَن راحَ إلَى المَسجِدِ لا يُريدُ إلّا لِيَتَعَلَّمَ خَيرا أو لِيُعَلِّمَهُ ، فَلَهُ أجرُ حاجٍّ تامَّ الحَجَّةِ . (5)
.
ص: 103
5 / 10فضيلت اعتكاف در مسجدقرآن«در حالى كه در مساجد به اعتكاف پرداخته ايد، با زنان آميزش نكنيد . اين، حدود الهى است . پس به آن نزديك نشويد . خداوند ، اين چنين ، آيات خود را براى مردم روشن مى سازد ، باشد كه پروا پيشه كنند» .
حديثامام صادق عليه السلام :هيچ اعتكافى صحيح نيست ، جز همراه با روزه گرفتن در مسجد جامع .
امام صادق عليه السلام :امام على _ كه درودهاى خدا بر او باد _ مى فرمود : «اعتكاف را مگر در مسجد الحرام يا مسجدِ پيامبر صلى الله عليه و آله و يا مسجد جامع ، صحيح نمى بينم . نيز شايسته نيست كه معتكف از مسجد بيرون برود ، جز براى نيازى كه او را ناگزير ساخته باشد» .
امام صادق عليه السلام :اعتكاف در غير مكّه ، شايسته نيست ، مگر در مسجد پيامبر خدا و يا در مسجدى از مساجد جامع .
5 / 11فضيلت آموختن و آموزش دادن در مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه صبحگاهان ، روانه مسجد شود ، تنها بدين خاطر كه خيرى را فرا گيرد يا آموزش دهد ، پاداش كسى را دارد كه عمره كاملى را به جا آورده است ، و كسى كه شبانگاه ، روانه مسجد شود ، تنها با اين هدف كه خيرى را فرا گيرد يا آموزش دهد ، اجر كسى را دارد كه حجّ كاملى را به جا آورده است .
.
ص: 104
عنه صلى الله عليه و آله :مَن جاءَ مَسجِدي هذا لَم يَأتِهِ إلّا لِخَيرٍ يَتَعَلَّمُهُ أو يُعَلِّمُهُ فَهُوَ بِمَنزِلَةِ المُجاهِدِ في سَبيلِ اللّهِ ، ومَن جاءَ لِغَيرِ ذلِكَ فَهُوَ بِمَنزِلَةِ الرَّجُلِ يَنظُرُ إلى مَتاعِ غَيرِهِ . (1)
عنه صلى الله عليه و آله :مَا اجتَمَعَ قَومٌ في بَيتٍ مِن بُيوتِ اللّهِ يَتلونَ كِتابَ اللّهِ ويَتَدارَسونَهُ بَينَهُم ، إلّا نَزَلَت عَلَيهِمُ السَّكينَةُ ، وغَشِيَتهُمُ الرَّحمَةُ ، وحَفَّتهُمُ المَلائِكَةُ ، وذَكَرَهُمُ اللّهُ فيمَن عِندَهُ . (2)
سنن ابن ماجة عن عبداللّه بن عمرو :خَرَجَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ مِن بَعضِ حُجَرِهِ ، فَدَخَلَ المَسجِدَ ، فَإِذا هُوَ بِحَلقَتَينِ ؛ إحداهُما يَقرَؤونَ القُرآنَ و يَدعونَ اللّهَ ، وَ الاُخرى يَتَعَلَّمونَ و يُعَلِّمونَ . فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : كُلٌّ عَلى خَيرٍ ، هؤُلاءِ يَقَرؤونَ القُرآنَ و يَدعونَ اللّهَ ، فَإِن شاءَ أعطاهُم و إن شاءَ مَنَعَهُم . و هؤُلاءِ يَتَعَلَّمونَ و يُعَلِّمونَ ، و إنَّما بُعِثتُ مُعَلِّماً . فَجَلَسَ مَعَهُم . (3)
.
ص: 105
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به اين مسجد من در آيد ، تنها به اين خاطر كه خيرى را بياموزد يا آموزش دهد ، همچون مجاهدِ در راه خداست ، و هر كه به قصد ديگرى بيايد ، همانند كسى است كه به كالاى شخص ديگرى چشم دوخته است .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گروهى كه در خانه اى از خانه هاى خدا ، گِرد هم بيايند و قرآن تلاوت كنند و آن را به يكديگر بياموزند ، آرامش بر آنان فرود مى آيد و رحمت خدا ، بر آنان سايه مى افكند و فرشتگان ، آنها را در بر مى گيرند و خداوند ، در ميان كسانى كه نزد اويند ، از آنان ياد مى كند .
سنن ابن ماجة _ به نقل از عبد اللّه بن عمرو _ :روزى پيامبر خدا ، از يكى از اتاق هاى[خانه] خود خارج شد و وارد مسجد گرديد . در مسجد ، دو دسته از مردم را ديد : دسته نخست ، قرآن تلاوت مى كردند و خدا را مى خواندند ، و دسته ديگر ، مى آموختند و آموزش مى دادند . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «هر دو دسته ، بر [كار] خير هستند . اينان ، قرآن تلاوت مى كنند و خدا را مى خوانند . اگر بخواهد ، عطايشان مى كند و اگر بخواهد ، از آن بازشان مى دارد ؛ و آن دسته ديگر ، فرا مى گيرند و به ديگران مى آموزند . همانا من ، معلّم برانگيخته شده ام» . آن گاه ، با آن دسته نشست .
.
ص: 106
كتاب العظمة عن ابن عبّاس :دَخَلَ عَلَينا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله و نَحنُ فِي المَسجِدِ حَلَقٌ حَلَقٌ ، فَقالَ لَنا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : فيمَ أنتُم؟ قُلنا : نَتَفَكَّرُ فِي الشَّمسِ كَيفَ طَلَعَت و كَيفَ غَرَبَت . قالَ : أحسَنتُم ، كونوا هكَذا ؛ تَفَكَّروا فِي المَخلوقِ و لا تَفَكَّروا فِي الخالِقِ ، فَإِنَّ اللّهَ عَزَّ وجَلَّ خَلَقَ ما شاءَ لِما شاءَ ... . (1)
سنن أبي داوود عن عقبة بن عامر الجهني :خَرَجَ عَلَينا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله و نَحنُ فِي الصُّفَّةِ ، (2) فَقالَ : أيُّكُم يُحِبُّ أن يَغدُوَ إلى بُطحان (3) أوِ العَقيقِ فَيَأخُذُ ناقَتَينِ كَوماوَينِ (4) زَهراوَينِ بِغَيرِ إثمٍ بِاللّهِ عَزَّوجَلَّ و لا قَطعِ رَحِمٍ؟ قالوا : كُلُّنا يا رَسولَ اللّهِ . قالَ : فَلَأَن يَغدُوَ أحَدُكُم كُلَّ يَومٍ إلَى المَسجِدِ فَيَتَعَلَّمَ آيَتَينِ مِن كِتابِ اللّهِ عَزَّوجَلَّ خَيرٌ لَهُ مِن ناقَتَينِ ، و إن ثَلاثٌ فَثَلاثٌ مِثلُ أعدادِهِنِّ مِنَ الإِبِلِ . (5)
الكافي عن سعيد بن المسيّب :كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام يَعِظُ النّاسَ و يُزَهِّدُهُم فِي الدُّنيا ، و يُرَغِّبُهُم في أعمالِ الآخِرَةِ بِهذَا الكَلامِ في كُلِّ جُمُعَةٍ في مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله و حُفِظَ عَنهُ وكُتب ، كانَ يَقولُ : ... . (6)
.
ص: 107
كتاب العظمة _ به نقل از ابن عبّاس _ :پيامبر خدا ، در حالى كه ما حلقه حلقه در مسجد نشسته بوديم ، بر ما وارد شد و فرمود : «به چه كارى مشغوليد؟» . گفتيم : در خورشيد و چگونگى طلوع و غروب آن مى انديشيم . فرمود : «آفرين بر شما! اين گونه باشيد . در آفريده ، انديشه كنيد و در باره [ حقيقت و ذات ] آفريننده ، نينديشيد كه خداوند عز و جل ، هر چيزى را براى آنچه خواسته ، آفريده است» .
سنن أبى داوود _ به نقل از عقبة بن عامر جُهنَى _ :پيامبر خدا ، نزد ما كه در صُفّه (1) نشسته بوديم ، آمد و فرمود : «كدام يك از شما دوست دارد كه به منطقه بُطحان يا عقيق برود و دو ماده شتر بزرگِ كوهان سفيد به دست آورد ، بدون آن كه خداى عز و جل را نافرمانى كند يا پيوندِ خويشاوندى را قطع نمايد؟» . گفتند : همه ما ، اى پيامبر خدا ! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «هر يك از شما اگر هر روز به مسجد بيايد و دو آيه از كتاب خداى عز و جل ياد بگيرد ، برايش از دو ماده شتر ، بهتر است ، و اگر سه آيه ياد بگيرد ، از سه شتر ، و به هر اندازه كه ياد بگيرد ، از همان تعداد شتر ، بهتر است» .
الكافى _ به نقل از سعيد بن مسيّب _ :امام زين العابدين عليه السلام ، هر جمعه ، مردم را در مسجد پيامبر خدا موعظه مى كرد و به زهد در دنيا ، فرا مى خوانْد و به كارهاى آخرت ، تشويق مى نمود . شنوندگان نيز آن را به خاطر مى سپردند و مى نوشتند .
.
ص: 108
5 / 12فَضلُ الفَزَعِ إلَى المَسجِدِمسند ابن حنبل عن محمود بن لبيد :كَسَفَتِ الشَّمسُ يَومَ ماتَ إبراهيمُ ابنُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالوا : كَسَفَتِ الشَّمسُ لِمَوتِ إبراهيمَ ! فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنَّ الشَّمسَ وَ القَمَرَ آيَتانِ مِن آياتِ اللّهِ عَزَّوجَلَّ ، ألا وإنَّهُما لايَنكَسِفانِ لِمَوتِ أحَدٍ و لا لِحَياتِهِ ، فَإِذا رَأَيتُموهُما كَذلِكَ فَافزَعوا إلَى المَساجِدِ . (1)
الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ الزَّلازِلَ وَ الكُسوفَينِ وَ الرِّياحَ الهائِلَةَ مِن عَلاماتِ السّاعَةِ ، فَإِذا رَأَيتُم شَيئاً مِن ذلِكَ فَتَذَكَّروا قِيامَ القِيامَةِ ، وَ افزَعوا إلى مَساجِدِكُم . (2)
علل الشرائع عن معاوية بن عمّار :قالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : الصّاعِقَةُ لاتُصيبُ المُؤمِنَ . فَقالَ لَهُ رَجُلٌ : فَإِنّا قَد رَأَينا فُلاناً يُصَلّي فِي المَسجِدِ الحَرامِ فَأَصابَتهُ! فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : إنَّهُ كانَ يَرمي حمامَ الحَرَمِ . (3)
5 / 13ذَمُّ الخُروجِ مِنَ المَسجِدِ بَعدَ الأَذانِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن سَمِعَ النِّداءَ فِي المَسجِدِ ، فَخَرَجَ مِن غَيرِ عِلَّةٍ فَهُوَ مُنافِقٌ ، إلّا أن يُريدَ الرُّجوعَ إلَيهِ . (4)
.
ص: 109
5 / 12فضيلت پناه بردن به مسجدمسند ابن حنبل _ به نقل از محمود بن لبيد _ :روزى كه ابراهيم پسر پيامبر خدا درگذشت ، خورشيد گرفت و مردم گفتند : خورشيد ، به خاطر مرگ ابراهيم ، گرفته است . پيامبر خدا فرمود : «خورشيد و ماه ، دو نشانه از نشانه هاى خداوندند . بدانيد كه آن دو ، نه براى مرگ كسى مى گيرند ، و نه براى زندگى كسى . پس هر گاه آن دو را در حالِ گرفتگى ديديد ، به مسجدها پناه ببريد» .
امام باقر عليه السلام :زلزله و خورشيدگرفتگى و ماه گرفتگى و بادهاى ترسناك ، همه از نشانه هاى ساعت ( رستاخيز ) است . پس هر گاه يكى از اينها را ديديد ، روز رستاخيز رابه ياد آوريد و به مسجدهايتان پناه ببريد .
علل الشرائع _ به نقل از معاوية بن عمّار _ :امام صادق عليه السلام فرمود : «صاعقه ، به مؤمن برخورد نمى كند» . مردى به ايشان گفت : امّا ما كسى را ديديم كه در مسجد الحرام ، نماز مى خواند و صاعقه به او برخورد كرد . امام صادق عليه السلام فرمود : «او به سوى كبوتران حرم ، تير پرتاب مى كرد» .
5 / 13نكوهش بيرون رفتن از مسجد پس از اذانرسول اللّه صلى الله عليه و آله :هر كس صداى اذان را در مسجد بشنود و بى جهت خارج گردد ، منافق است ، مگر اين كه بخواهد دوباره به مسجد بازگردد .
.
ص: 110
الإمام الصادق عليه السلام _ لِيونُسَ بنِ يَعقوبَ _ :يا يونُسُ ! قُل لَهُم : يا مُؤَلَّفَةُ ! قَد رَأَيتُ ما تَصنَعونَ ، إذا سَمِعتُمُ الأَذانَ أخَذتُم نِعالَكُم و خَرَجتُم مِنَ المَسجِدِ . (1)
5 / 14ذَمُّ هَجرِ المَسجِدِالإمام الصادق عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لا صَلاةَ لِمَن لا يُصَلّي فِي المَسجِدِ مَعَ المُسلِمينَ إلّا مِن عِلَّةٍ . وقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لا غيبَةَ إلّا لِمَن صَلّى في بَيتِهِ و رَغِبَ عَن جَماعَتِنا ، و مَن رَغِبَ عَن جَماعَةِ المُسلِمينَ وَجَبَ عَلَى المُسلِمينَ غيبَتُهُ وسَقَطَت بَينَهُم عَدالَتُهُ وَوَجَب هِجرانُهُ ، و إذا رُفِعَ إلى إمامِ المُسلِمينَ أنذَرَهُ و حَذَّرَهُ ، فَإِن حَضَرَ جَماعَةَ المُسلِمينَ وإلّا أحرَقَ عَلَيهِ بَيتَهُ ، و مَن لَزِمَ جَماعَتَهُم حَرُمَت عَلَيهِم غيبَتُهُ ، و ثَبَتَت عَدالَتُهُ بَينَهُم . (2)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الغُرَباءُ فِي الدُّنيا أربَعَةٌ : قُرآنٌ في جَوفِ ظالِمٍ ، ومَسجِدٌ في نادي قَومٍ لا يُصَلّونَ فيهِ ، ومُصحَفٌ في بَيتٍ لايُقرَأُ فيهِ ، ورَجُلٌ صالِحٌ مَعَ قَومِ سَوءٍ . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :يَجيءُ يَومَ القِيامَةِ ثَلاثَةٌ يَشكونَ إلَى اللّهِ عَزَّوجَلَّ : المُصحَفُ ، وَالمَسجِدُ ، وَالعِترَةُ . يَقولُ المُصحَفُ : يا رَبِّ حَرَّقوني ومَزَّقوني ، ويَقولُ المَسجِدُ : يا رَبِّ عَطَّلوني وضَيَّعوني ، وتَقولُ العِترَةُ : يا رَبِّ قَتَلونا وطَرَدونا وشَرَّدونا . (4)
.
ص: 111
امام صادق عليه السلام _ به يونس بن يعقوب _ :اى يونس ! به آنان بگو : « اى دلجويى شدگان! (1) ديدم كه چگونه رفتار مى كنيد . هنگامى كه صداى اذان به گوشتان مى خورد ، كفش هايتان را برداشته ، از مسجد خارج مى شويد » .
5 / 14نكوهش وا گذاشتن مسجدامام صادق عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «نماز كسى كه در مسجد با مسلمانان نماز نخواند ، پذيرفته نيست ، مگر با عذر موجّه» . نيز پيامبر خدا فرمود : «غيبت كسى كه در خانه اش نماز بخواند و از جماعت ما دورى كند ، رواست . كسى كه از جماعت مسلمانان ، روى بگرداند ، غيبت كردن و انتقاد از او ، بر مسلمانان لازم و عدالتش ساقط و راندنش واجب است ، و زمانى كه او را نزد رهبر مسلمانان ببرند ، وى را هشدار دهد و بر حذرش بدارد . پس اگر در جماعت مسلمانان حضور يابد ، [در امان است] و در غير اين صورت ، خانه اش را بسوزانَد . امّا كسى كه به جماعت مسلمانان بپيوندد ، غيبت كردن از او حرام و عدالتش ثابت است» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :غريبان در دنيا ، چهار چيزند : قرآن در سينه فردِ ستم پيشه ، مسجدى كه در ميان مردمى است كه در آن نماز نمى گزارند ، و قرآنى كه در خانه اى است كه آن را تلاوت نمى كنند ، و انسانِ درستكار در ميان جمعيتى بدكردار .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه تن ، در روز رستاخيز به درگاه خداوند عز و جل شكايت مى برند : قرآن و مسجد و اهل بيت . قرآن مى گويد : «پروردگارا! مرا سوزاندند و پاره پاره كردند» و مسجد مى گويد : «پروردگارا! رهايم كردند وتباه ساختند» . واهل بيت مى گويند : «پروردگارا! ما را كُشتند و دور ساختند و تبعيدمان كردند» .
.
ص: 112
عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ لِلمُنافِقينَ عَلاماتٍ يُعرَفونَ بِها ... لا يَقرَبونَ المَساجِدَ إلّا هَجرا ، (1) ولا يَأتونَ الصَّلاةَ إلّا دُبرا (2) ... . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :لا صَلاةَ لِجارِ المَسجِدِ إلّا في مَسجِدِهِ . (4)
دعائم الإسلام :رُوّينا عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عَن أبيهِ عَن آبائِهِ عَن عَليٍّ عليه السلام أنَّهُ قالَ : لا صَلاةَ لِجارِ المَسجِدِ إلّا فِي المَسجِدِ إلّا أن يَكونَ لَهُ عُذرٌ أو بِهِ عِلَّةٌ ، فَقيلَ له : ومَن جارُ المَسجِدِ يا أميرَ المُؤمِنينَ ؟ قالَ : مَن سَمِعَ النِّداءَ . (5)
الإمام عليّ عليه السلام :لا صَلاةَ لِمَن لَم يَشهَدِ الصَّلَواتِ المَكتوباتِ مِن جيرانِ المَسجِدِ ، إذا كانَ فارِغاً صَحيحاً . (6)
الإمام الصادق عليه السلام :رُفِعَ إلى أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام بِالكوفَةِ أنَّ قَوماً مِن جيرانِ المَسجِدِ لايَشهَدونَ الصَّلاةَ جَماعَةً فِي المَسجِدِ ، فَقالَ عليه السلام : لَيَحضُرُنَّ مَعَنا صَلاتَنا جَماعَةً ، أو لَيَتَحَوَّلُنَّ عَنّا ، و لا يُجاوِرونا و لا نُجاوِرُهُم . (7)
.
ص: 113
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى منافقان ، نشانه هايى است كه بدانها شناخته مى شوند : . . . جز از سرِ بى اعتنايى [و وا نهادن] ، به مساجد نزديك نمى شوند ، و مگر ديرهنگام ، به سراغ نماز نمى روند.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نمازِ همسايه مسجد ، جز در مسجدش [_ِ پذيرفته شده ]نيست .
دعائم الإسلام :از امام صادق عليه السلام ، از پدرانش ، از امام على عليه السلام برايمان روايت شده كه ايشان فرمود : «براى همسايه مسجد ، جز در مسجد ، نماز [_ِ پذيرفته شده اى] نيست ، مگر عذر و يا بيمارى اى داشته باشد» . به ايشان گفتند : همسايه مسجد كيست ، اى امير مؤمنان ؟ فرمود : «هر كس كه صداى اذان را مى شنود» .
امام على عليه السلام :براى آن دسته از همسايگان مسجد كه در حال آسودگى و تن درستى ، در نمازهاى واجب حاضر نمى شوند ، نماز [__ِ پذيرفته شده اى] نيست .
امام صادق عليه السلام :به امير مؤمنان در كوفه خبر دادند كه گروهى از همسايگان مسجد ، در نماز جماعت ، حاضر نمى شوند . فرمود : «بايد با ما در نماز جماعت ، حاضر شوند و يا تغييرِ مكان دهند و از همسايگى ما ، چشم بپوشند و ما نيز همسايه آنان نباشيم» .
.
ص: 114
الإمام الحسن عليه السلام :الغَفلَةُ تَركُكَ المَسجِدَ ، وطاعَتُكَ المُفسِدَ . (1)
الإمام الصادق عليه السلام :ثَلاثَةٌ يَشكونَ إلَى اللّهِ عَزَّوجَلَّ : مَسجِدٌ خَرابٌ لا يُصَلّي فيهِ أهلُهُ ، وعالِمٌ بَينَ جُهّالٍ ، ومُصحَفٌ مُعَلَّقٌ قَد وَقَعَ عَلَيهِ الغُبارُ لا يُقرَأُ فيهِ . (2)
عنه عليه السلام :شَكَتِ المَساجِدُ إلَى اللّهِ تَعالى الَّذينَ لا يَشهَدونَها مِن جيرانِها ، فَأَوحَى اللّهُ عَزَّوجَلَّ إلَيها : وعِزَّتي وجَلالي لا قَبِلتُ لَهُم صَلاةً واحِدَةً ، ولا أظهَرتُ لَهُم فِي النّاسِ عَدالَةً ، ولا نالَتهُم رَحمَتي ، ولا جاوَروني في جَنَّتي . (3)
عنه عليه السلام :الصَّلاةُ في مَنزِلِكَ فَردا هَباءً مَنثوراً لايَصعَدُ مِنهُ إلَى اللّهِ شَيءٌ ، ومَن صَلّى في بَيتِهِ جَماعَةً رَغبَةً عَنِ المَسجِدِ فَلا صَلاةَ لَهُ و لا لِمَن صَلّى مَعَهُ ، إلّا مِن عِلَّةٍ تَمنَعُ مِنَ المَسجِدِ . (4)
.
ص: 115
امام حسن عليه السلام :غفلت ، آن است كه مسجد را وا گذارى و از فساد كننده ، فرمان ببرى .
امام صادق عليه السلام :سه چيزند كه به خداوند عز و جل شكايت مى برند : مسجد خراب شده اى كه مردمش در آن نماز نمى گزارند ، و فرد دانا در ميان نادانان ، و قرآنى كه رها شده و غبار گرفته و تلاوت نمى شود .
امام صادق عليه السلام :مساجد ، نزد خداى متعال ، از همسايگانى كه در آنها حضور نمى يابند ، شكايت بردند و خداى عز و جل به آنها چنين وحى فرمود : «به عزّت و جلالم سوگند ، هيچ نمازى را از آنها نمى پذيرم ، و هيچ گاه ، عدالتى را از ايشان در ميان مردم ، آشكار نمى سازم ، و رحمتم شامل حالشان نمى شود و آنان در بهشتم همسايه من نمى گردند» .
امام صادق عليه السلام :نماز گزاردن به تنهايى در خانه ، به غبارى پراكنده مى مانَد كه چيزى از آن ، به سوى خداوند بالا نمى رود . كسى هم كه به منظور روى گردانى از مسجد ، نماز جماعت را در خانه بخواند ، نماز خودش و آنان كه به او اقتدا كرده اند ، پذيرفته نيست ، مگر آن كه علّتى موجب حضور نيافتن در مسجد شده باشد .
.
ص: 116
الفصل السادس : حضور النساء في المسجد6 / 1صَلاةُ النِّساءِ مَعَ النَّبيِ فِي المَسجِدِالإمام عليّ عليه السلام :كانَ النِّساءُ يُصَلّينَ مَعَ النَّبيِّ صلى الله عليه و آله ، فَكُنَّ يُؤمَرنَ ألّا يَرفَعنَ رُؤُوسَهُنَّ قَبلَ الرِّجالِ لِضيقِ الاُزُرِ (1) . (2)
6 / 2لا يَنبَغي مَنعُ النِّساءِ مِنَ الحُضورِ فِي المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تَمنَعُوا النِّساءَ حُظوظَهُنَّ مِنَ المَساجِدِ إذَا استَأذَنوكُم (3) . (4)
.
ص: 117
فصل ششم : حضور زنان در مسجد6 / 1نماز خواندن زنان با پيامبر در مسجدامام على عليه السلام :زنان ، با پيامبر صلى الله عليه و آله نماز مى خواندند . به آنان دستور داده شده بود كه به دليل تنگى و كوتاهى جامه هاى مردان ، پيش از آنان سر از سجده برندارند .
6 / 2ناشايست بودن ممنوعيت حضور زنان در مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه زنان [براى رفتن به مسجد] از شما اجازه طلبيدند ، آنان را از بهره اى كه از مساجد دارند ، محروم نسازيد .
.
ص: 118
عنه صلى الله عليه و آله :إذَا استَأذَنَتِ امرَأَةُ أحَدِكُم إلَى المَسجِدِ ، فَلا يَمنَعها . (1)
عنه صلى الله عليه و آله :لا تَمنَعوا نِساءَكُمُ المَساجِدَ ، وبُيوتُهُنَّ خَيرٌ لَهُنَّ . (2)
سنن أبي داوود عن مجاهد :قالَ عَبدُ اللّهِ بنُ عُمَرَ : قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : «اِئذَنوا لِلنِّساءِ إلَى المَساجِدِ بِاللَّيلِ» . فَقالَ ابنٌ لَهُ : وَاللّهِ لا نَأذَنُ لَهُنَّ فَيَتَّخِذنَهُ دَغلاً (3) ، وَاللّهِ لا نَأذَنُ لَهُنَّ ! قالَ : فَسَبَّهُ وغَضِبَ وقالَ : أقولُ : قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «اِئذَنوا لَهُنَّ» وتَقولُ : لا نَأذَنُ لَهُنَّ؟! (4)
6 / 3ما يَنبَغي لِلنِّساءِ فِي الذَّهابِ إلَى المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لاتَمنَعوا إماءَ اللّهِ مَساجِدَ اللّهِ ، ولكِن لِيَخرُجنَ وهُنَّ تَفِلاتٌ (5) . (6)
.
ص: 119
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه همسرِ يكى از شما براى رفتن به مسجد ، اجازه خواست ، وى را باز ندارد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زنان خود را از [رفتن به] مسجدها بازنداريد ، هر چند خانه هاى آنان ، برايشان نيكوتر است .
سنن أبى داوود _ به نقل از مجاهد _ :عبد اللّه بن عمر گفت : پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «به زنان خود ، شبْ هنگام براى رفتن به مسجد ، رخصت دهيد» . يكى از پسرانش گفت : به خدا سوگند ، رخصت نمى دهيم كه آن را دستْ مايه فريبكارى قرار دهند ! به خدا سوگند ، رخصت نمى دهيم ! پس او را دشنام داد و خشمگينانه گفت : مى گويم كه پيامبر خدا فرمود : «به زنان خود ، اجازه دهيد» و تو مى گويى اجازه نمى دهيم؟!
6 / 3آنچه براى زنان در رفتن به مسجد ، شايسته استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كنيزان خدا (زنان) را از مسجدهاى خدا ، باز نداريد . البته بايد بدون استعمال بوى خوش ، از خانه خارج شوند .
.
ص: 120
عنه صلى الله عليه و آله :أيُّمَا امرَأَةٍ تَطَيَّبَت ، ثُمَّ خَرَجَت إلَى المَسجِدِ ، لَم تُقبَل لَها صَلاةٌ حَتّى تَغتَسِلَ . (1)
عنه صلى الله عليه و آله _ لِبَعضِ النِّساءِ _ :إذا خَرَجَت إحداكُنَّ إلَى العِشاءِ فَلا تَمَسَّ طيباً . (2)
سنن أبي داوود عن حمزة بن أبي اُسيد الأنصاري عن أبيه :أنَّه سَمِعَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ وهُوَ خارِجٌ مِنَ المَسجِدِ ، فَاختَلَطَ الرِّجالُ مَعَ النِّساءِ فِي الطَّريقِ ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِلنِّساءِ : اِستَأخِرنَ ؛ فَإِنَّهُ لَيسَ لَكُنَّ أن تَحقُقنَ الطَّريقَ (3) ، عَلَيكُنَّ بِحافّاتِ الطَّريقِ . (4)
.
ص: 121
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر زنى كه خود را خوش بو نمايد و به مسجد در آيد ، نمازش پذيرفته نيست تا هنگامى كه خود را شستشو دهد [و بوى عطر را از تن خود بزُدايد] .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به يكى از زنان _ :هر گاه يكى از شما بخواهد براى [نماز ]عشا از خانه خارج شود ، نبايد خود را خوش بو سازد .
سنن أبى داوود _ به نقل از حمزة بن ابى اُسيد انصارى ، از پدرش _ :وى از پيامبر خدا _ زمانى كه خارج از مسجد بود و مردان و زنان ، در طول مسير ، در هم آميخته بودند _ ، شنيد كه به زنان مى فرمود : «درنگ ورزيد ! سزاوار نيست كه از وسط جاده حركت كنيد ؛ بلكه كناره هاى راه را برگزينيد» .
.
ص: 122
الفصل السابع : خدمة المسجد7 / 1فَضلُ خِدمَةِ المَسجِدِالكتاب«وَ عَهِدْنَآ إِلَى إِبْرَ هِيمَ وَ إِسْمَ_عِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِىَ لِلطَّ_آئِفِينَ وَ الْعَ_كِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ» . (1)
«إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَ نَ رَبِّ إِنِّى نَذَرْتُ لَكَ مَا فِى بَطْنِى مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّى إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» . (2)
الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ عَزَّوجَلَّ إذا أحَبَّ عَبدا جَعَلَهُ قَيِّمَ مَسجِدٍ . (3)
7 / 2إسراجُ المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أسرَجَ في مَسجِدٍ مِن مَساجِدِ اللّهِ سِراجا ، لَم تَزَلِ المَلائِكَةُ وحَمَلَةُ العَرشِ يَستَغفِرونَ لَهُ مادامَ فِي المَسجِدِ ضَوءٌ مِن ذلِكَ السِّراجِ . (4)
.
ص: 123
فصل هفتم : خدمت به مسجد7 / 1فضيلت خدمت به مسجدقرآن«و به ابراهيم و اسماعيل سپرديم كه : «خانه مرا براى كسانى كه براى طواف و اعتكاف و نماز مى آيند ، پاكيزه سازيد»» .
«آن هنگام كه زن عمران گفت: « پروردگارا! نذر كرده ام كه آنچه در شكم دارم [از كار دنيايى] آزاد بوده ، تنها در خدمت تو باشد. از من بپذير كه تو شنوا و دانايى»» .
حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا خداى عز و جل ، هر گاه بنده اى را دوست بدارد ، او را برآورنده نيازهاى مسجدى قرار مى دهد .
7 / 2روشن كردن مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه در مسجدى از مسجدهاى خدا چراغى بيفروزد ، تا زمانى كه نورى از آن چراغ در مسجد هست ، پيوسته فرشتگان و حاملان عرش ، براى وى آمرزش مى طلبند .
.
ص: 124
عنه صلى الله عليه و آله :مَن عَلَّقَ في مَسجِدٍ قِنديلاً ، صَلّى عَلَيهِ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ مادامَ ذلِكَ القِنديلُ يَقِدُ . (1)
عنه صلى الله عليه و آله :مَن أدخَلَ لَيلَةً واحِدَةً سِراجا فِي المَسجِدِ ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ ذُنوبَ سَبعينَ سَنَةً ، وكَتَبَ لَهُ عِبادَةَ سَنَةٍ ، ولَهُ عِندَاللّهِ تَعالى مَدينَةٌ ، فَإِن زادَ عَلى لَيلَةٍ واحِدَةٍ فَلَهُ بِكُلِّ لَيلَةٍ يَزيدُ ثَوابَ نَبِيٍّ ، فَإِذا تَمَّ عَشرُ لَيالٍ لا يَصِفُ الواصِفونَ ما لَهُ عِندَ اللّهِ مِنَ الثَّوابِ ، فَإِذا تَمَّ الشَّهرُ حَرَّمَ اللّهُ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ . (2)
اُسد الغابة عن أبي هند :حَمَلَ تَميمٌ مَعَهُ مِنَ الشّامِ إلَى المَدينَةِ قَناديلَ وزَيتا ، فَلَمَّا انتَهى إلَى المَدينَةِ وافَقَ ذلِكَ لَيلَةَ الجُمُعَةِ ، فَأَمَرَ غُلاماً لَهُ يُقالُ لَهُ : أبُو البرادِ ، فَعَلَّقَ القَناديلَ وجَعَلَ فيهَا الماءَ وَالزَّيتَ ، فَلَمّا غَرُبَتِ الشَّمسُ أسرَجَها وخَرَجَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إلَى المَسجِدِ فَإِذا هُوَ يَزهَرُ ، فَقالَ : مَن فَعَلَ هذا؟ فَقالوا : تَميمٌ . فَقالَ : نَوَّرتَ الإِسلامَ نَوَّرَ اللّهُ عَلَيكَ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (3)
7 / 3تَنظيفُ المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في بَيانِ ما رَأى في لَيلَةِ المِعراجِ مِمّا كُتِبَ عَلى بَعضِ أبوابِ الجَنَّةِ _ :مَن أحَبَّ ألّا تَأكُلَهُ الدّيدانُ تَحتَ الأَرضِ فَليَكنُسِ المَساجِدَ . (4)
.
ص: 125
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه در مسجدى چراغى بياويزد ، تا زمانى كه آن چراغْ نورافشانى مى كند ، هفتاد هزار فرشته بر او درود مى فرستند .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك شب چراغى را به درون مسجد ببرد (آن را از تاريكى در آورد) ، خداوند از گناهان هفتاد ساله او در مى گذرد و عبادت يك سال را برايش مى نويسد براى او در نزد خدا شهرى خواهد بود ، و اگر بر آن يك شب بيفزايد ، به ازاى هر شبِ افزوده شده ، پاداش پيامبرى را خواهد داشت . پس اگر ده شب را كامل كند ، توصيف كنندگان ، توصيف پاداشى را كه او در نزد خدا دارد ، نمى توانند كرد ، و اگر يك ماه بگذرد ، خداوند كالبد او را بر آتش ، حرام مى گردانَد .
اُسْد الغابة _ به نقل از ابو هند _ :تميم ، با خود چراغ ها و روغنى از شام به مدينه آورد . روز جمعه بود كه به مدينه رسيد . به خدمتكارى كه نامش ابوالبراد بود ، دستور داد تا چراغ ها را بياويزد و آب و روغن در آنها بريزد . چون خورشيد غروب كرد ، آنها را روشن كرد . پيامبر خدا ، هنگامى به سوى مسجد آمد كه آن مى درخشيد . فرمود : «چه كسى چنين كرده است؟» . گفتند : تميم . فرمود : «اسلام را نورانى كردى . خداوند ، در دنيا و آخرت ، تو را نورانى گردانَد!» .
7 / 3نظافت مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در بيان آنچه در شب معراج ، بر برخى از درهاى بهشت ، نوشته ديد _ :هر كس دوست دارد خوراك كِرم هاى زيرِ خاك نشود ، مسجدها را نظافت كند .
.
ص: 126
عنه صلى الله عليه و آله :يا عَلِيُّ ، أعطِ الحورَ العينَ مُهورَهُنَّ : إماطَةَ الأَذى عَنِ الطَّريقِ ، وإخراجَ القُمامَةِ (1) مِنَ المَسجِدِ ، فَذلِكَ مَهرُ الحورِ العينِ . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :اِبنُوا المَساجِدَ وأخرِجُوا القُمامَةَ مِنها ... وإخراجُ القُمامَةِ مِنها مُهورُ الحورِ العينِ . (3)
الإمام عليّ عليه السلام :أمَرَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن تُبنَى المَساجِدُ ، وأن تُطَيَّبَ وتُطَهَّرَ ، وأن تُجعَلَ عَلى أبوابِهَا المَطاهِرُ . (4)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن كَنَسَ المَسجِدَ يَومَ الخَميسِ ولَيلَةَ الجُمُعَةِ ، فَأَخرَجَ مِنهُ مِنَ التُّرابِ ما يُذَرُّ فِي العَينِ ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ . (5)
عنه صلى الله عليه و آله :مَن قَمَّ مَسجِدا كَتَبَ اللّهُ لَهُ عِتقَ رَقَبَةٍ ، ومَن أخرَجَ مِنهُ ما يُقذي عَينا كَتَبَ اللّهُ عَزَّوجَلَّ لَهُ كِفلَينِ مِن رَحمَتِهِ . (6)
.
ص: 127
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به على عليه السلام _ :اى على! مهريه حوريان بهشتى را بپرداز : برطرف كردن مانع از سرِ راه و بيرون بردن خاكروبه از مسجد ، مهريه حوريان بهشتى است .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسجدها را بسازيد و خاكروبه را از آنها خارج سازيد . . . كه رُفتن خاكروبه از آنها ، مهريه حوريان بهشتى است .
امام على عليه السلام :پيامبر خدا فرمان داد تا مسجدها ساخته شوند و خوش بو و پاكيزه گردند و در كنار درِ هر يك ، وضو خانه قرار داده شود .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در روز پنج شنبه و شب جمعه ، مسجد را نظافت كند و گَرد و خاكى را كه در چشم مى رود ، بِروبَد ، خداوندْ او را مى آمرزد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مسجدى را جارو كند ، خداوند براى او ، ثواب آزاد كردن بنده اى را مى نويسد ، و هر كس از مسجد به اندازه خاشاكى كه به چشم مى رود ، بيرون ببرد ، خداى عز و جل ، وى را از رحمتش دوچندان برخوردار مى گردانَد .
.
ص: 128
عنه صلى الله عليه و آله :مَن أخرَجَ أذىً مِنَ المَسجِدِ ، بَنَى اللّهُ لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ . (1)
عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ الَّذينَ يَلتَقِطونَ القَذى مِنَ المَسجِدِ ، هُمُ الَّذينَ يَلتَقِطونَ الياسمينَ فِي الجَنَّةِ . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :عُرِضَت عَلَيَّ اُجورُ اُمّتي ، حَتَّى القَذاةَ يُخرِجُهَا الرَّجُلُ مِنَ المَسجِدِ . (3)
صحيح البخاري عن أبي هريرة :إنَّ رَجُلاً أسوَدَ _ أوِ امرَأَةً سَوداءَ _ كانَ يَقُمُّ المَسجِدَ فَماتَ ، فَسَأَلَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله عَنهُ ، فَقالوا : ماتَ ، قالَ : أفَلا كُنتُم آذَنتُموني (4) بِهِ ؟ دُلُّوني عَلى قَبرِهِ _ أو قالَ قَبرِها _ فَأَتى قَبرَها فَصَلّى عَلَيها . (5)
الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ الجَنَّةَ وَالحورَ لَتَشتاقُ إلى مَن يَكسَحُ المَساجِدَ ويَأخُذُ مِنهَا (6) القَذى . (7)
7 / 4تَجميرُ المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في بَيانِ آدابِ المَسجِدِ _ :جَمِّروهَا (8) فِي الجُمَعِ . (9)
.
ص: 129
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس چيزى را كه موجب آزار است ، از مسجد بيرون ببرد ، خداوند ، خانه اى در بهشت برايش بنا مى كند .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسانى كه مسجد را غبارروبى مى كنند ، همانهايى هستند كه در بهشت ، گل ياسَمَن مى چينند .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پاداش كارهاى نيك امّتم ، حتّى خار و خاشاكى كه شخصى از مسجد بيرون مى برد ، بر من عرضه شده است .
صحيح البخارى _ به نقل از ابو هُرَيره _ :مرد سياه پوست يا زن سياه پوستى كه مسجد را نظافت مى كرد ، درگذشت . پيامبر صلى الله عليه و آله از [حال] او جويا شد . گفتند : درگذشته است . فرمود : «چرا مرا خبر نكرديد؟ قبرش را نشانم دهيد» . پس بر قبر وى حضور يافت و بر او نماز گزارد .
امام صادق عليه السلام :بهشت و حوريان ، مشتاق كسى هستند كه مسجدها را جارو و غبارروبى كند .
7 / 4خوش بو كردن مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در بيان آداب مسجد _ :در روزهاى جمعه ، آنها را خوش بو سازيد .
.
ص: 130
عنه صلى الله عليه و آله :أجمِروهَا [المَساجِدَ] في كُلِّ سَبعَةِ أيّامٍ . (1)
عنه صلى الله عليه و آله :تُحفَةُ المَلائِكَةِ تَجميرُ المَساجِدِ . (2)
.
ص: 131
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر هفته ، مسجدها را با بوى خوش ، بخور دهيد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هديه فرشتگان ، خوش بو كردن مسجدهاست .
.
ص: 132
الفصل الثامن : أحكام المسجد وآدابهأ _ ما يُستَحَبُّ8 / 1الإِخلاصرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أتَى المَسجِدَ لِشَيءٍ فَهُوَ حَظُّهُ . (1)
عنه صلى الله عليه و آله :لا تَقومُ السّاعَةُ حَتّى يَتَباهَى النّاسُ فِي المَساجِدِ . (2)
8 / 2الطَّهارَةرسول اللّه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى : ... ألا طوبى لِعَبدٍ تَوَضَّأَ في بَيتِهِ ثُمَّ زارَني في بَيتي . (3)
.
ص: 133
فصل هشتم : احكام و آداب مسجدالف _ آنچه مستحبّ است8 / 1اخلاصپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه براى چيزى به مسجد برود ، همان ، بهره او مى شود .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رستاخيز نمى شود تا آن كه مردم در مسجدها به يكديگر ، فخر بفروشند .
8 / 2پاكيزگىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند _ تبارك و تعالى _ فرمود : « . . . هان ! خوشا بر بنده اى كه در خانه اش وضو بسازد ، سپس مرا در خانه ام ديدار كند!» .
.
ص: 134
عنه صلى الله عليه و آله :لا تَدخُلِ المَساجِدَ إلّا بِالطَّهارَةِ ، ومَن دَخَلَ مَسجِدا بِغَيرِ الطَّهارَةِ فَالمَسجِدُ خَصمُهُ . (1)
الإمام الصادق عليه السلام :عَلَيكُم بِإِتيانِ المَساجِدِ فَإِنّها بُيوتُ اللّهِ فِي الأَرضِ ، ومَن أتاها مُتَطَهِّرا طَهَّرَهُ اللّهُ مِن ذُنوبِهِ ، وكُتِبَ مِن زُوّارِهِ . (2)
8 / 3تَعاهُدُ النَّعلِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَعاهَدوا (3) نِعالَكُم عِندَ أبوابِ المَساجِدِ . (4)
عنه صلى الله عليه و آله :مَن أرادَ أن يَدخُلَ المَسجِدَ فَنَظَرَ في أسفَلِ خُفَّيهِ أو نَعلَيهِ ، تَقولُ المَلائِكَةُ : طِبتَ وطابَت لَكَ الجَنَّةُ ، اُدخُل بِسَلامٍ . (5)
8 / 4الاِستِعاذَةُ عِندَ الدُّخولِ وَالخُروجِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلَ العَبدُ المَسجِدَ وقالَ : «أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ» ، قالَ الشَّيطانُ الرَّجيمُ : «كُسِرَ ظَهري» ، وكَتَبَ اللّهُ لَهُ بِها عِبادَةَ سَنَةٍ . وإذا خَرَجَ مِنَ المَسجِدِ وقالَ مِثلَ ذلِكَ ، كَتَبَ اللّهُ لَهُ بِكُلِّ شَعرَةٍ عَلى بَدَنِهِ مِئَةَ حَسَنَةٍ ، ورَفَعَ اللّهُ لَهُ مِئَةَ دَرَجَةٍ . (6)
.
ص: 135
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جز پاكيزه ، وارد مسجدها مشو ، كه هر كس ناپاك به مسجدى در آيد ، مسجد با او در ستيز است .
امام صادق عليه السلام :به مسجدها در آييد كه خانه هاى خداوند در زمين اند ، و هر كس پاكيزه وارد آنها شود ، خداوند ، او را از گناهانش پاك مى كند و نامش در زُمره ديدار كنندگان خداوند ، نوشته مى شود .
8 / 3وارسى كردن كفشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نزديك درهاى مساجد ، كفش هاى خود را وارسى كنيد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه مى خواهد وارد مسجد شود ، چنانچه زير پاپوش يا كفش خود را وارسى كند ، فرشتگان مى گويند : «نيكو شدى . بهشت ، گواراى تو باد ! به سلامت ، وارد شو» .
8 / 4به خدا پناه بردن ، هنگام ورود و خروجپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه بنده ، داخل مسجد شود و بگويد : «به خدا پناه مى برم از شيطان رانده شده!» ، شيطان رانده شده مى گويد : «كمرم شكست» و خداوند به خاطر اين كار براى آن گوينده ، عبادت يك سال را مى نويسد ، و هر گاه از مسجد خارج شود و همانند آن را بر زبان آورد ، خداوند برايش در برابر هر مويى كه در بدن اوست ، صد نيكى مى نويسد و صد درجه ، بالايش مى برد .
.
ص: 136
عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أحَدَكُم إذا أرادَ أن يَخرُجَ مِنَ المَسجِدِ تَداعَت جُنودُ إبليسَ وأجلَبَت ، وَاجتَمَعَت كَما تَجتَمِعُ النَّحلُ عَلى يَعسوبِها (1) ، فَإِذا قامَ أحَدُكُم عَلى بابِ المَسجِدِ فَليَقُل : «اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن إبليسَ وجُنودِهِ» ، فَإِنَّهُ إذا قالَها لَم يَضُرَّهُ . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلَ أحَدُكُمُ المَسجِدَ فَليُسَلِّم عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ... وإذا خَرَجَ فَليُسَلِّم عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وَليَقُل : اللّهُمَّ أعِذني مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (3)
سنن أبي داوود عَن عَبدِ اللّهِ بنِ عَمرِو عَنِ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله :إنَّهُ كانَ إذا دَخَلَ المَسجِدَ قالَ : أعوذُ بِاللّهِ العَظيمِ ، وبِوَجهِهِ الكَريمِ ، وسُلطانِهِ القَديمِ ، مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ... (4)
8 / 5الدُّعاءُ عِندَ الدُّخولِ وَالخُروجِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلَ أحَدُكُمُ المَسجِدَ فَليُسَلِّم عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ ليَقُل : «اللّهُمَّ افتَح لي أبوابَ رَحمَتِكَ» ، فَإِذا خَرَجَ فَليَقُل : «اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن فَضلِكَ» . (5)
.
ص: 137
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وقتى هر يك از شما مى خواهد از مسجد بيرون رود ، لشكر ابليس ، يكديگر را فرا مى خوانند و مانند جمع شدن زنبورها بر گِرد مَلَكه ، از هر سو گِرد هم آمده ، اجتماع مى كنند ؛ امّا هنگامى كه يكى از شما بر درِ مسجد بِايستد و بگويد : «خداوندا! از ابليس و لشكر او به تو پناه مى برم» ، با اين گفته ، به وى (گوينده) ، زيانى نمى رسد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر يك از شما كه وارد مسجد مى شود ، بر پيامبر صلى الله عليه و آله سلام كند . . . و چون بيرون مى رود ، بر پيامبر صلى الله عليه و آله سلام كرده ، بگويد : «خداوندا! مرا از شيطانِ رانده شده ، پناه ده» .
سنن أبى داوود _ به نقل از عبد اللّه بن عمرو ، در بيان چگونگى وارد شدن پيامبر صلى الله عليه و آله به مسجد _ :ايشان ، چون داخل مسجد مى شد ، مى گفت : «پناه مى برم به خداى بزرگ و به چهره بزرگوارش و سلطه اَزَلى اش ، از شيطان رانده شده!» .
8 / 5دعا كردن هنگام ورود و خروجپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر يك از شما كه وارد مسجد مى شود ، بر پيامبر صلى الله عليه و آله سلام كند و بگويد : «خداوندا! درهاى رحمتت را به رويم بگشا» ، و زمانى كه بيرون مى رود ، بگويد : «خداوندا! از تو از فضلت درخواست مى كنم» .
.
ص: 138
فاطمة عليهاالسلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ المَسجِدَ يَقولُ : «بِسمِ اللّهِ وَالسَّلامُ عَلى رَسولِ اللّهِ ، اللّهُمَّ اغفِرلي ذُنوبي وَافتَح لي أبوابَ رَحمَتِكَ» ، وإذا خَرَجَ قالَ : «بِسمِ اللّهِ ، وَالسَّلامُ عَلى رَسولِ اللّهِ ، اللّهُمَّ اغفِرلي ذُنوبي وَافتَح لي أبوابَ فَضلِكَ» . (1)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلَ أحَدُكُم المَسجِدَ فَليُسَلِّم عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، وَليَقُل : «اللّهُمَّ افتَح لي أبوابَ رَحمَتِكَ» ، وإذا خَرَجَ فَليُسَلِّم عَلَى النَّبِيِّ ، وَليَقُل : «اللّهُمَّ اعصِمني مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ» . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلَ أحَدُكُمُ المَسجِدَ فَليُصَلِّ عَلَى النَّبِيِّ ، وَليَقُل : اللّهُمَّ أجِرني مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :إذا صَلّى أحَدُكُمُ المَكتوبَةَ وخَرَجَ مِنَ المَسجِدِ ، فَليَقِف بِبابِ المَسجِدِ ثُمَّ ليَقُل : اللّهُمَّ دَعَوتَني فَأَجَبتُ دَعوَتَكَ ، وصَلَّيتُ مَكتوبَتَكَ ، وَانتَشَرتُ في أرضِكَ كَما أمَرتَني ، فَأَسأَلُكَ مِن فَضلِكَ العَمَلَ بِطاعَتِكَ ، وَاجتِنابَ سَخَطِكَ ، وَالكَفافَ مِنَ الرِّزقِ بِرَحمَتِكَ . (4)
دعائم الإسلام عن عليّ عليه السلام أنَّهُ كانَ إذا دَخَلَ المَسجِدَ قالَ :بِسمِ اللّهِ وبِاللّهِ ، السَّلامُ عَلَيكَ أيُّهَا النَّبِيُّ ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ . السَّلامُ عَلَينا وعَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحينَ . (5)
.
ص: 139
فاطمه عليهاالسلام :پيامبر خدا ، هرگاه وارد مسجد مى شد ، مى گفت : «به نام خدا و سلام بر پيامبر خدا . خداوندا! گناهانم را ببخشا و درهاى رحمتت را به رويم بگشا» ، و هنگامى كه خارج مى شد ، مى گفت : «خداوندا! گناهانم را ببخشا و درهاى فضلت را به رويم باز كن» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر يك از شما كه وارد مسجد مى شود ، بر پيامبر درود بفرستد و بگويد : «خداوندا! درهاى رحمتت را به رويم بگشا» ، و هنگامى كه بيرون مى رود ، بر پيامبر صلى الله عليه و آله درود بفرستد و بگويد : «خداوندا! مرا از شيطان رانده شده ، حفظ كن» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما وارد مسجد مى شود ، بر پيامبر درود بفرستد و بگويد : «خداوندا! مرا از شيطان رانده شده ، پناه ده» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما نماز واجب را به جا آورْد و از مسجد خارج شد ، كنار در مسجد بِايستد و بگويد : «خداوندا! دعوتم كردى ، دعوتت را پاسخ گفتم و نَماز واجبت را به جا آوردم و چنان كه فرمان دادى ، در زمينت پراكنده شدم . پس ، از فضلت فرمان بُردارى از تو و پرهيز از ناخشنودى ات را درخواست مى كنم ، و نيز به رحمت تو ، روزى به قدرِ نياز را» .
دعائم الإسلام _ در بيان چگونگى ورود امام على عليه السلام به مسجد _ :هرگاه وى وارد مسجد مى شد ، مى گفت : «به نام خدا و از او يارى مى جويم . اى پيامبر! سلام و رحمت خدا و بركت هاى او نثار تو باد ! سلام بر ما و بر بندگان شايسته خدا باد!» .
.
ص: 140
تنبيه الغافلين :رُوِيَ عَنِ الحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام أنَّهُ كانَ إذا أرادَ أن يَتَوَضَّأَ تَغَيَّرَ لَونُهُ ، فَسُئِلَ عَن ذلِكَ ، فَقالَ : إنّي اُريدُ القِيامَ بَينَ يَدَيِ المَلِكِ الجَبّارِ . وكانَ إذا أَتى بابَ المَسجِدِ رَفَعَ رَأسَهُ ويَقولُ : «إلهي ، عَبدُكَ بِبابِكَ ، يا مُحسِنُ قَد أَتاكَ المُسيءُ ، وَقَد أَمَرتَ المُحسِنَ مِنّا أَن يَتَجاوَزَ عَنِ المُسيءِ ، فَأَنتَ المُحسِنُ وَأَنَا المُسيءُ ، فَتَجاوَز عَن قَبيحِ ما عِندي بِجَميلِ ما عِندَكَ يا كَريمُ» ثُمَّ دَخَلَ المَسجِدَ . (1)
الإمام الصادق عليه السلام :إذا دَخَلتَ المَسجِدَ فَاحمَدِ اللّهَ وأثنِ عَلَيهِ ، وصَلِّ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله . (2)
عنه عليه السلام :إذا دَخَلتَ المَسجِدَ فَصَلِّ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، وإذا خَرَجتَ فَافعَل ذلِكَ . (3)
عنه عليه السلام :مَن أسبَغَ وُضوءَهُ في بَيتِهِ ، وتَمَشَّطَ و تَطَيَّبَ ، ثُمَّ مَشى مِن بَيتِهِ غَيرَ مُستَعجِلٍ _ و عَلَيهِ السَّكينَةُ وَ الوَقارُ _ إلى مُصَلّاهُ رَغبَةً في جَماعَةِ المُسلِمينَ ، لَم يَرفَع قَدَما و لَم يَضَع اُخرى إلّا كُتِبَت لَهُ حَسَنَةٌ ، و مُحِيَت عَنهُ سَيِّئَةٌ ، و رُفِعَت لَهُ دَرَجَةٌ ؛ فَإِذا دَخَلَ المَسجِدَ قالَ : بِسمِ اللّهِ و بِاللّهِ ، و عَلى مِلَّةِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، و مِنَ اللّهِ و إلَى اللّهِ ، و ما شاءَ اللّهُ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، اللّهُمَّ افتَح لي أبوابَ رَحمَتِكَ و مَغفِرَتِكَ ، و أغلِق عَنّي أبوابَ سَخَطِكَ و غَضَبِكَ ، اللّهُمَّ مِنكَ الرَّوحُ (4) وَ الفَرَجُ ، اللّهُمَّ إلَيكَ غُدُوّي و رَواحي ، و بِفِنائِكَ أنَختُ أبتَغي رَحمَتَكَ و رِضوانَكَ و أتَجَنَّبُ سَخَطَكَ ، اللّهُمَّ و أسأَلُكَ الرَّوحَ وَ الرّاحَةَ وَ الفَرَجَ . ثُمَّ قالَ : اللّهُمَّ إنّي أتَوَجَّهُ إلَيكَ بِمُحَمَّدٍ و عَلِيٍّ أميرِ المُؤمِنينَ ، وَاجعَلني مِن أوجُهِ مَن تَوَجَّهَ إلَيكَ بِهِما ، و أقرَبَ مَن تَقَرَّبَ إلَيكَ بِهِما ، و قَرِّبني بِهِما مِنكَ زُلفى (5) ، و لاتُباعِدني عَنكَ ، آمينَ يا رَبَّ العالَمينَ . ثُمَّ افتَتَحَ الصَّلاةَ مَعَ إمامِ جَماعَةٍ ، إلّا وَجَبَت لَهُ مِنَ اللّهِ المَغفِرَةُ وَ الجَنَّةُ ، مِن قَبلِ أن يُسَلِّمَ الإِمامُ . (6)
.
ص: 141
تنبيه الغافلين :درباره امام حسن عليه السلام روايت شده كه هنگام وضو گرفتن ، رنگ رُخسارش تغيير مى يافت . سببش را جويا شدند . فرمود : «مى خواهم در پيشگاه پادشاهى چيره دست بِايستم» . هر گاه به درِ مسجد مى رسيد ، سرش را بلند مى كرد و مى گفت : «خداوندا! بنده ات بر درگاه تو ايستاده است . اى نيكوكار! اين بدكردار به حضورت آمده است ، در حالى كه به نيكوكارِ از ميان ما فرمان داده اى تا از بدكردار درگذرد . تو نيكوكارى و من ، بدكردارم . پس به زيبايىِ آنچه در نزد توست ، از زشتىِ آنچه در نزد من است ، در گذر ، اى بخشنده!» . سپس وارد مسجد مى شد .
امام صادق عليه السلام :هر گاه وارد مسجد شدى ، سپاس خدا را به جاى آور و او را ثنا بگو و بر پيامبر صلى الله عليه و آله درود بفرست .
امام صادق عليه السلام :هر گاه وارد مسجد شدى ، بر پيامبر صلى الله عليه و آله درود فرست ، و هنگام خارج شدن نيز چنين كن .
امام صادق عليه السلام :هر كس در خانه اش نيكو وضو بگيرد و مويش را شانه كند و خود را خوش بو سازد ، سپس از خانه اش با آرامش و وقار ، خارج شود و از روى رغبت براى شركت در جماعت مسلمانان ، به مصلّا برود ، قدمى بر نمى دارد و بر زمين نمى گذارد ، مگر آن كه حَسَنه اى برايش نوشته مى شود و گناهى از وى پاك مى گردد و درجه اى بالا برده مى شود . و هر گاه درون مسجد برود و بگويد «به نام خدا و با يارى جستن از خدا و بر دين پيامبر خدا ، و از سوى خدا و به سوى خدا ، و آنچه خدا بخواهد كه هيچ نيرويى جز نيروى خدا نيست . خداوندا! درهاى رحمت و آمرزشت را به رويم بگشا و درهاى ناخشنودى و خشمت را بر من فرو بند . خداوندا! آرامش و گشايش ، از توست . خداوندا! روز و شبم به سوى تو در چرخش است و من ، به اميد برخوردارى از رحمت و خشنودى تو ، و دور ماندن از ناخشنودى تو ، در پيشگاهت زانو بر زمين زده ام . خداوندا! از تو آرامش و آسايش و گشايش مى طلبم» و سپس بگويد «خداوندا! من به مدد محمّد و على ، امير مؤمنان ، به تو روى آورده ام . پس مرا از آبرومندترين كسانى قرار ده كه به وسيله آن دو به تو رو آورده اند و در زمره نزديك ترين كسانى به شمار آور كه به سبب آن دو به تو تقرّب جسته اند و مرا به خاطر آن دو ، به خود نزديك فرما و از خود ، دور مساز . آمين ، اى پروردگار جهانيان!» ، آن گاه با امام جماعت ، نماز را آغاز كند ، پيش از اين كه امام ، نماز را به پايان ببرد ، خدا او را مى آمرزد و بهشت را بر وى حتمى مى گردانَد .
.
ص: 142
تهذيب الأحكام عن سَماعة :قالَت فاطمة سلام اللّه عليها : إذا دَخَلتَ المَسجِدَ فَقُل : «بِسمِ اللّهِ وَالسَّلامُ عَلى رَسولِ اللّهِ ، إنَّ اللّهَ ومَلائِكَتَهُ يُصَلّونَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَالسَّلامُ عَلَيهِم ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ ، رَبِّ اغفِرلي ذُنوبي وَافتَح لي أبوابَ فَضلِكَ» ، وإذا خَرَجتَ فَقُل مِثلَ ذلِكَ . (1)
8 / 6تَقديمُ اليُمنى عِندَ الدُّخولِ وَاليُسرى عِندَ الخُروجِالمعجم الكبير عن ابن عبّاس :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ... إذا دَخَلَ المَسجِدَ أدخَلَ رِجلَهُ اليُمنى . (2)
.
ص: 143
تهذيب الأحكام _ به نقل از سَماعه _ :فاطمه سلام اللّه عليها فرمود : «هر گاه وارد مسجد شدى ، بگو : به نام خدا . و سلام بر پيامبر خدا باد! همانا خدا و فرشتگانش بر محمّد و خاندان محمّد ، درود مى فرستند . سلام و رحمت خداوند و بركت هاى او بر آنان باد ! پروردگارا! گناهانم را ببخش و درهاى فضلت را به رويم بگشا . هنگام خارج شدن نيز همين را بگو » .
8 / 6پيش نهادن پاى راست ، هنگام ورود و پاى چپ ، هنگام خروجالمعجم الكبير _ به نقل از ابن عبّاس _ :پيامبر خدا . . . هر گاه وارد مسجد مى شد ، [نخست] پاى راست خود را داخل مى كرد .
.
ص: 144
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلَ المُؤمِنُ فِي المَسجِدِ ووَضَعَ رِجلَهُ اليُمنى ، قالَتِ المَلائِكَةُ : «غَفَرَ اللّهُ لَكَ» ، وإذا خَرَجَ فَوَضَعَ رِجلَهُ اليُسرى ، قالَتِ المَلائِكَةُ : «حَفِظَكَ اللّهُ ، وقَضى لَكَ الحَوائِجَ ، وجَعَلَ مُكافَأَتَكَ الجَنَّةَ» . (1)
الكافي عن يونس عنهم عليهم السلام: الفَضلُ في دُخولِ المَسجِدِ أن تَبدَأَ بِرِجلِكَ اليُمنى إذا دَخَلتَ ، وبِاليُسرى إذا خَرَجتَ . (2)
8 / 7صَلاةُ التَّحِيَّةِالخصال عن أبي ذرّ :دَخَلتُ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وهُوَ جالِسٌ فِي المَسجِدِ وَحدَهُ ، فَاغتَنَمتُ خَلوَتَهُ ، فَقالَ لي صلى الله عليه و آله : يا أباذَرٍّ ، لِلمَسجِدِ تَحِيَّةٌ ، قُلتُ : وما تَحِيَّتُهُ ؟ قالَ : رَكعَتانِ تَركَعُهُما . (3)
مسند ابن حنبل عن أبي ذرّ :أتَيتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله وهُوَ فِي المَسجِدِ فَجَلَستُ ، فَقالَ : يا أبا ذَرٍّ هل صَلَّيتَ؟ قُلتُ : لا . قالَ : قُم فَصَلِّ ، قالَ : فَقُمتُ فَصَلَّيتُ ثُمَّ جَلَستُ . (4)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلَ أحَدُكُمُ المَسجِدَ فَليَركَع رَكعَتَينِ قَبلَ أن يَجلِسَ . (5)
.
ص: 145
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه مؤمن وارد مسجد شود و پاى راست خود را بگذارد ، فرشتگان مى گويند : «خداوند ، تو را ببخشايد!» . و هنگامى كه خارج شود و پاى چپ خود را بگذارد ، فرشتگان مى گويند : «خداوند ، تو را محفوظ بدارد و نيازهايت را بر آوَرَد و پاداشت را بهشت قرار دهد!» .
الكافى _ به نقل از يونس ، از معصومان عليهم السلام_ : فضيلت ، اين است كه در هنگام وارد شدن به مسجد با پاى راستت و زمان خارج شدن ، با پاى چپت آغاز كنى .
8 / 7نماز تحيّتالخصال _ به نقل از ابو ذر _ :حضور پيامبر خدا رسيدم ، در حالى كه تنها در مسجد نشسته بود . تنهايىِ او را غنيمت شمردم . به من فرمود : «اى ابو ذر! براى مسجد ، سلامى است» . گفتم : سلام او چيست ؟ فرمود : «دو ركعت نماز كه آن را به جا آورى» .
مسند ابن حنبل _ به نقل از ابو ذر _ :نزد پيامبر خدا كه در مسجد بود ، رفتم و نشستم . پس فرمود : «اى ابو ذر! نماز خواندى؟» . گفتم : خير . فرمود : «برخيز و نماز بگزار» . پس برخاستم ، نماز خواندم و سپس نشستم .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما وارد مسجد مى شود ، پيش از اين كه بنشيند ، دو ركعت نماز بگزارد .
.
ص: 146
عنه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلَ أحَدُكُمُ المَسجِدَ فَلا يَجلِس حَتّى يَركَعَ رَكعَتَينِ . (1)
صحيح ابن خُزيمة عن أبي قتادة :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أعطُوا المَساجِدَ حَقَّها ، قيلَ : وما حَقُّها؟ قالَ : رَكعَتانِ قَبلَ أن تَجلِسَ . (2)
الإمام عليّ عليه السلام :مِن حَقِّ المَسجِدِ إذا دَخَلتَهُ أن تُصَلِّيَ فيهِ رَكعَتَينِ ، ومِن حَقّ الرَّكعَتَينِ أن تَقرَأَ فيهِما بِاُمِّ القُرآنِ . (3)
8 / 8اِستِقبالُ القِبلَةِ عِندَ الجُلوسِالإمام عليّ عليه السلام :مِنَ السُّنَّةِ إذا جَلَستَ فِي المَسجِدِ ، أن تَستَقبِلَ القِبلَةَ . (4)
8 / 9عَدَمُ التَّعجيلِ لِلخُروجِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :عِشرونَ خَصلَةً تورِثُ الفَقرَ : ... تَعجيلُ الخُروجِ مِنَ المَسجِدِ . (5)
8 / 10الصَّلاةُ في أقرَبِ المَساجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِيُصَلِّ أحَدُكُم في مَسجِدِهِ ولا يَتَتَبَّعِ المَساجِدَ . (6)
.
ص: 147
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما وارد مسجد مى شود ، ننشيند تا آن كه دو ركعت نماز بگزارد .
صحيح ابن خُزَيمة _ به نقل از ابو قتاده _ :پيامبر خدا فرمود : «حقّ مسجدها را اداكنيد» . گفته شد : حقّ آنها چيست ؟ فرمود : «دو ركعت نماز ، پيش از آن كه بنشينى» .
امام على عليه السلام :از جمله حقوق مسجد ، اين است كه هرگاه بدان پا نهادى ، دو ركعت نماز بگزارى ، و از جمله حقوق آن دو ركعت ، اين است كه در آنها « اُمّ القرآن (سوره حمد ) » را بخوانى .
8 / 8به سوى قبله نشستنامام على عليه السلام :از جمله سنّت ها اين است كه نشستنت در مسجد ، رو به قبله باشد .
8 / 9با عجله بيرون نرفتنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيست ويژگى ، مايه فقر است : . . . عجله براى بيرون رفتن از مسجد .
8 / 10نماز خواندن در نزديك ترين مسجدهاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر يك از شما در مسجد [محلّ سكونت] خود نماز بگزارد و مساجد را جستجو [و گزينش] نكند .
.
ص: 148
8 / 11تِلكَ الخِصالُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِلدّاخِلِ فِي المَسجِدِ عَشرُ خِصالٍ : أوَّلُها أن يَتَعاهَدَ خُفَّيهِ أونَعلَيهِ ، وأن يَبدَأَ بِرِجلِهِ اليُمنى ، وإذا دَخَلَ يَقولُ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، بِسمِ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ وَالسَّلامُ عَلى رَسولِ اللّهِ وَالمَلائِكَةِ ، اللّهُمَّ افتَح لَنا أبوابَ فَضلِكَ وأبوابَ رَحمَتِكَ إنَّكَ أنتَ الوَهّابُ» ، وأن يُسَلِّمَ عَلى أهلِ المَسجِدِ ، وأن يَقولَ إذا لَم يَكُن فِي المَسجِدِ أحَدٌ : «السَّلامُ عَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحينَ ، أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ» ، وألّا يَمُرَّ بَينَ يَدَيِ المُصَلّي ، وألّا يَدخُلَ إلّا بِوُضوءٍ ، وألّا يَعمَلَ فيهِ بِعَمَلِ الدُّنيا ، وألّا يَتَكَلَّمَ بِكَلامِ الدُّنيا ، وألّا يَخرُجَ حَتّى يُصَلِّيَ رَكعَتَينِ ، وأن يَقولَ إذا قامَ لِيَخرُجَ : سُبحانَكَ اللّهُمَّ وبِحَمدِكَ ، أشهَدُ أن لا إلهَ إلّا أنتَ أستَغفِرُكَ وأتوبُ إلَيكَ . (1)
جامع الأخبار :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ المَسجِدَ يَضَعُ رِجلَهُ اليُمنى ويَقولُ : «بِسمِ اللّهِ وعَلَى اللّهِ تَوَكَّلتُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» ، وإذا خَرَجَ يَضَعُ رِجلَهُ اليُسرى ويَقولُ : «بِسمِ اللّهِ ، أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ» . ثُمَّ قالَ : يا عَلِيُّ ، مَن دَخَلَ المَسجِدَ وقالَ كَما قُلتُ ، تَقَبَّلَ اللّهُ [صَلاتَهُ] (2) وكَتَبَ لَهُ بِكُلِّ رَكعَةٍ صَلّاها فَضلَ مِئَةِ رَكعَةٍ ، فَإِذا خَرَجَ وقالَ مِثلَ ما قُلتُ ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ الذُّنوبَ ، ورَفَعَ لَهُ بِكُلِّ قَدَمٍ دَرَجَةً ، وكَتَبَ اللّهُ لَهُ بِكُلِّ قَدَمٍ مِئَةَ حَسَنَةٍ . (3)
.
ص: 149
8 / 11اين ويژگى هاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه وارد مسجد مى شود ، بايد ده ويژگى داشته باشد : نخست آن كه كفش و پاپوش خود را وارسى كند ؛ و اين كه با پاى راستْ آغاز كند ؛ و هنگامى كه وارد شد ، بگويد : «به نام خداوند مهرگستر مهربان . به نام خدا ، و ستايش ، ويژه اوست . و درود بر پيامبر خدا و فرشتگان ! خداوندا! درهاى فضل و درهاى رحمتت را به رويم بگشا ، كه همانا تو بسيار بخشنده اى» ؛ و اين كه بر حاضران در مسجد ، سلام كند و اگر كسى در مسجد نبود ، بگويد : «سلام بر بندگان شايسته خدا ! گواهى مى دهم كه خدايى جز اللّه نيست و گواهى مى دهم كه محمّد ، بنده و فرستاده اوست» ؛ و اين كه از جلوى نمازگزارى نگذرد ؛ و بى وضو وارد نشود ؛ و كار دنيايى در آن نكند ؛ و سخن دنيايى به زبان نياورد ؛ و تا دو ركعت نماز نگزارده ، بيرون نرود ؛ و اين كه هنگام بيرون رفتن بگويد : «پروردگارا! تو پاكى و من ، تو را مى ستايم . گواهى مى دهم كه خدايى جز تو نيست . از تو آمرزش مى طلبم و به سوى تو باز مى گردم» .
جامع الأخبار :پيامبر خدا ، هنگام ورود به مسجد ، نخستْ پاى راستش را مى گذاشت و مى گفت : «به نام خدا و با توكّل بر خدا . هيچ نيرو و قدرتى ، جز به خواست خداوند نيست» . و هنگام خارج شدن ، نخستْ پاى چپش را مى گذاشت و مى گفت : «به نام خدا . پناه مى برم به خدا ، از شيطان رانده شده!» . سپس فرمود : «اى على! هر كه به مسجد در آيد و آنچه را گفتم ، بگويد ، خداوند [نمازش را ]مى پذيرد و براى او در برابر هر ركعتى كه نماز گزارده ، فضيلت صد ركعت را مى نويسد . پس اگر زمان بيرون رفتن نيز مانند آنچه گفتم ، بگويد ، خداوند ، گناهانش را مى بخشايد و در برابر هر گامى او را ، درجه اى بالا مى برد ، و نيز در برابر هر گام ، صد نيكى برايش مى نويسد» .
.
ص: 150
الإمام الباقر عليه السلام :إذا دَخَلتَ المَسجِدَ وأنتَ تُريدُ أن تَجلِسَ فَلا تَدخُلهُ إلّا طاهِرا ، وإذا دَخَلتَ فَاستَقبِلِ القِبلَةَ ، ثُمَّ ادعُ اللّهَ وَاسأَلهُ ، وسَلِّم حينَ تَدخُلُهُ ، وَاحمَدِ اللّهَ وصَلِّ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله . (1)
مصباح الشريعة _ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _ :إذا بَلَغتَ بابَ المَسجِدِ ، فَاعلَم أنَّكَ قَصَدتَ بابَ بَيتِ مَلِكٍ عَظيمٍ ، لا يَطَأُ بِساطَهُ إلَا المُطَهَّرونَ ، ولا يُؤذَنُ لِمُجالَسَتِهِ إلَا الصِّدّيقونَ ، وهَبِ القُدومَ إلى بِساطِ خِدمَةِ المَلِكِ هَيبَةَ المَلِكِ فَإِنَّكَ عَلى خَطَرٍ عَظيمٍ إن غَفَلتَ . وَاعلَم أنَّهُ قادِرٌ عَلى ما يَشاءُ مِنَ العَدلِ وَالفَضلِ مَعَكَ وبِكَ ، فَإِن عَطَفَ عَلَيكَ بِرَحمَتِهِ وفَضلِهِ قَبِلَ مِنكَ يَسيرَ الطّاعَةِ وأجزَلَ لَكَ عَلَيها ثَوابا كَثيرا ، وإن طالَبَكَ بِاستِحقاقِهِ الصِّدقَ وَالإِخلاصَ عَدلاً بِكَ حَجَبَكَ ورَدَّ طاعَتَكَ وإن كَثُرَت ، وهُوَ فَعّالٌ لِما يُريدُ . وَاعتَرِف بِعَجزِكَ وقُصورِكَ وتَقصيرِكَ وفَقرِكَ بَينَ يَدَيهِ ، فَإِنَّكَ قَد تَوَجَّهتَ لِلعِبادَةِ لَهُ وَالمُؤانَسَةِ بِهِ ، وَاعرِض أسرارَكَ عَلَيهِ ، وَليُعلَم (2) أنَّهُ لا يَخفى عَلَيهِ أسرارُ الخَلائِقِ أجمَعينَ وعَلانِيَتُهُم . وكُن كَأَفقَرِ عِبادِهِ بَينَ يَدَيهِ ، وأخلِ قَلبَكَ عَن كُلِّ شاغِلٍ يَحجُبُكَ عَن رَبِّكَ ، فَإِنَّهُ لا يَقبَلُ إلَا الأطَهَرَ وَالأَخلَصَ . وَانظُر مِن أيِّ ديوانٍ يَخرُجُ اسمُكَ ، فَإِن ذُقتَ مِن حَلاوَةِ مُناجاتِهِ ولَذيذِ مُخاطَباتِهِ ، وشَرِبتَ بِكَأسِ رَحمَتِهِ وكَراماتِهِ مِن حُسنِ إقبالِهِ وإجابَتِهِ ، فَقَد صَلَحتَ لِخِدمَتِهِ ، فَادخُل فَلَكَ الإِذنُ وَالأَمانُ ، والّا فَقِف وُقوفَ مُضطَرٍّ قَدِ انقَطَعَ عَنهُ الحِيَلُ ، وقَصَرَ عَنهُ الأَمَلُ ، وقُضِيَ الأَجَلُ ، فَإِذَا عَلِمَ اللّهُ عَزَّوجَلَّ مِن قَلبِكَ صِدقَ الاِلتِجاءِ إلَيهِ ، نَظَرَ إلَيكَ بِعَينِ الرَّأفَةِ وَالرَّحمَةِ وَاللُّطفِ ووَفَّقَكَ لِما يُحِبُّ ويَرضى ، فَإِنَّهُ كَريمٌ يُحِبُّ الكَرامَةَ لِعِبادِهِ المُضطَرّينَ إلَيهِ ، المُحتَرِقينَ عَلى بابِهِ بِطَلَبِ مَرضاتِهِ ، قالَ اللّهُ تَعالى : «أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ» (3) . (4)
.
ص: 151
امام باقر عليه السلام :هر گاه به قصد اين كه بنشينى ، وارد مسجد شدى ، جز پاكيزه ، وارد مشو . و هنگامى كه وارد شدى ، رو به قبله بِايست . سپس خدا را بخوان و از او بخواه . و زمان وارد شدن ، سلام كن و خدا را سپاس گو و بر پيامبر صلى الله عليه و آله درود بفرست .
مصباح الشريعة _ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است _ :هنگامى كه به در مسجد رسيدى ، بدان كه تو آهنگِ در خانه بزرگْ پادشاهى را كرده اى كه بر فرش او ، جز پاكيزه شدگان گام نمى زنند و براى همنشينى با او ، جز آنان كه رفتارشان ، گفتارشان را تصديق مى كند ، رخصت داده نمى شوند . از قدم گذاردن به عرصه خدمت گزارى به پادشاه ، ترسان باش ، همان گونه كه از خودِ پادشاه ترسانى ؛ چه اين كه اگر غفلت كنى ، در معرض خطر بزرگى خواهى بود . و بدان كه او مى تواند ، به عدل يا به فضل ، هر آن گونه كه بخواهد ، با تو رفتار نمايد . پس اگر از سرِ رحمت و فزون بخشى خود با تو سر كند ، فرمانبَرى ناچيز تو را مى پذيرد و در برابرش به تو پاداشى بس بزرگ ، عطا مى كند ، و اگر در رفتارى عادلانه با تو ، فراخور استحقاق خود ، از تو راستى و اخلاص بخواهد ، در پس پرده پذيرش ، تو را وا مى نهد و اطاعتت را مردود مى سازد ، كه او هر چه بخواهد ، مى تواند انجام دهد . به ناتوانى و كوتاهى و تقصير و نيز به فقر خود در پيشگاه او ، اعتراف كن ؛ زيرا تو به بندگى او و اُنس يافتن با وى ، روى آورده اى . رازهايت را به حضورش عرضه كن و بدان كه پنهان و آشكارِ هيچ يك از بندگان ، بر او پوشيده نيست . همچون نيازمندترينِ بندگانش ، در حضور او باش و خود را از هر دلْ مشغولى اى كه پرده اى ميان تو و پروردگارت باشد ، تهى ساز ؛ زيرا او جز پاك ترين و خالص ترين را نمى پذيرد . و بنگر كه نام تو از كدام دفتر بيرون مى آيد . پس اگر از شيرينىِ مناجات با او و لذّت گفتگو با وى ، چيزى چشيدى و از جام رحمت و كرامت هايش _ كه از نيكو روى كردن و اجابت كردنش سرچشمه مى گيرد _ ، شربتى نوشيدى ، براى خدمت گزارى به او شايستگى يافته اى . پس داخل شو كه رخصت و امان يافته اى ، و در غيرِ حالت ياد شده ، همچون ناگزير بيچاره نااميد كه مرگش فرا رسيده ، همان جا درنگ كن ، كه اگر خداى عز و جل دريابد كه تو از سرِ راستى به او پناه آورده اى ، به ديده مهربانى و رحمت و لطف به تو خواهد نگريست و در راه آنچه دوست مى دارد و مى پسندد ، موفّقت خواهد كرد ؛ زيرا او ارجمندى است كه ارج نهادن به بندگانى را كه درماندگان پيشگاهش و دل سوختگان درگاهش در راه جلب خشنودى اويند ، دوست دارد . خداى متعال مى فرمايد : «يا كيست كه به درمانده ، آن گاه كه وى را مى خواند ، پاسخ دهد؟» .
.
ص: 152
ب _ ما يُكرَهُ8 / 12جَعلُ المَسجِدِ طَريقارسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تَتَّخِذُوا المَساجِدَ طُرُقا إلّا لِذِكرٍ أو صَلاةٍ . (1)
عنه صلى الله عليه و آله :لا تَجعَلُوا المَساجِدَ طُرُقا حَتّى تُصَلّوا فيها رَكعَتَينِ . (2)
مستدرك الوسائل :رُوِيَ أنَّ مِنَ الجَفاءِ أن تَمُرَّ بِالمَسجِدِ ولا تُصَلِّي فيهِ . (3)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ مِن أشراطِ السّاعَةِ أن يَمُرَّ الرَّجُلُ فِي المَسجِدِ لا يُصَلّي فيهِ رَكعَتَينِ . (4)
.
ص: 153
ب _ آنچه مكروه است8 / 12گذرگاه كردن مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسجدها را گذرگاه قرار ندهيد ، جز براى ذكرى يا نمازى .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسجدها را گذرگاه قرار ندهيد ، مگر آن كه دو ركعت نماز در آن بگزاريد .
مستدرك الوسائل :روايت شده كه از جمله جفاكارى اين است كه از مسجد بگذرى و در آن ، نمازى نگزارى .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از نشانه هاى رستاخيز ، اين است كه كسى از مسجد بگذرد و در آن ، دو ركعت نماز نگزارد .
.
ص: 154
عنه صلى الله عليه و آله :مِنِ اقتِرابِ السّاعَةِ إذا رَأَيتُمُ النّاسَ ... اتَّخَذُوا القُرآنَ مَزاميرَ ، وَاتَّخَذوا جُلودَ السِّباعِ صِفافا (1) ، وَالمَساجِدَ طُرُقا . (2)
8 / 13رَفعُ الصَّوتِ فِي المَسجِدِالإمام عليّ عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إذا عَمِلَت اُمَّتي خَمسَ عَشَرَةَ خَصلَةً حَلَّ بِهَا البَلاءُ ، قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ وما هِيَ ؟ قالَ: إذَا ... ارتَفَعَتِ الأَصواتُ فِي المَساجِدِ . (3)
8 / 14حَديثُ الدُّنيا فِي المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَأتي عَلَى النّاسِ زَمانٌ يَتَحَلَّقونَ في مَساجِدِهِم لَيسَ هِمَّتُهُم إلَا الدُّنيا ، لَيسَ للّهِِ فيهِم حاجَةٌ فَلا تُجالِسوهُم . (4)
عنه صلى الله عليه و آله :يَأتي في آخِرِ الزَّمانِ اُناسٌ مِن اُمَّتي يَأتونَ المَساجِدَ يَقعُدونَ فيها حَلَقا ، ذِكرُهُمُ الدُّنيا وحُبُّ الدُّنيا ، لا تُجالِسوهُم فَلَيسَ للّهِِ بِهِم حاجَةٌ . (5)
.
ص: 155
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از نشانه هاى نزديك شدن رستاخيز ، آن است كه ببينيد مردم . . . قرآن را با ساز و آواز مى خوانند و پوست درندگان را تن پوش ساخته اند و مسجدها را گذرگاه قرار داده اند .
8 / 13بلند كردن صدا در مسجدامام على عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «هر گاه امّت من به پانزده ويژگى عمل كند ، بلا بر او فرود مى آيد» . گفته شد : اى پيامبر خدا! آنها چيست ؟ فرمود : «هنگامى كه . . . صداها در مساجد ، بلند شوند» .
8 / 14سخن گفتن از دنيا در مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزگارى بر مردم فرا خواهد رسيد كه در مسجدهايشان گِرد هم مى آيند ، در حالى كه جز دنيا غمى ندارند . خدا را به اينان ، نيازى نيست . بنا بر اين با آنان ، همنشين نشويد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در آخر زمان ، از امّت من مردمى پديدار گردند كه در مساجد ، گِرد هم مى آيند كه ذكرشان دنيا و دوستى دنياست . با آنها همنشينى نكنيد كه خدا را بديشان ، حاجتى نيست .
.
ص: 156
عنه صلى الله عليه و آله :الحَديثُ لِلبَغيِ (1) فِي المَسجِدِ ، يَأكُلُ الحَسَناتِ كَما تَأكُلُ البَهيمَةُ الحَشيشَ . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ كَلامٍ فِي المَسجِدِ لَغوٌ ، إلَا القُرآنَ وذِكرَ اللّهِ عَزَّوجَلَّ ومَسأَلَةً عَنِ الخَيرِ أو إعطاءَهُ . (3)
الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ أميرَ المُؤمِنينَ عليه السلام رَأى قاصّا فِي المَسجِدِ فَضَرَبَهُ بِالدِّرَّةِ (4) وطَرَدَهُ . 5
8 / 15اِنشادُ الضّالَّةِ فِي المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن نَشَدَ ضالَّةً فِي المَسجِدِ فَقولوا : لا أدّاهَا اللّهُ عَلَيكَ . (5)
عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَمِعَ رَجُلاً يَنشُدُ ضالَّةً فِي المَسجِدِ فَليَقُل : لا رَدَّهَا اللّهُ إلَيكَ ، فَإِنَّ المَساجِدَ لَم تُبنَ لِهذا . (6)
.
ص: 157
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سخن گفتن به ستم [و ناحق] در مسجد ؛ نيكى ها را مى خورد ، آن گونه كه چارپا ، علف خشكيده را مى خورَد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر سخنى در مسجد ، بيهوده است ، جز [قرائت] قرآن و ذكر خداوند عز و جل و از خير پرسيدن يا خير رساندن .
امام صادق عليه السلام :امير مؤمنان عليه السلام ، كسى را در مسجد در حال افسانه گويى ديد . او را با شلّاق زد و بيرونش كرد .
8 / 15جستجو كردن گم شده در مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به هر كس كه گم شده اى را در مسجد بجويد ، بگوييد : «خداوند ، آن را به تو برنگردانَد!» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه شنيد كسى گم شده اى را در مسجد جستجو مى كند ، بگويد : «خداوند ، آن را به تو بازنگردانَد!» ؛ زيرا مسجدها براى اين كار ، ساخته نشده اند .
.
ص: 158
عنه صلى الله عليه و آله _ وقَد سَمِعَ رَجُلاً يَنشُدُ ضالَّةً فِي المَسجِدِ _ :قولوا لَهُ : لا رَدَّ اللّهُ عَلَيكَ ضالَّتَكَ ، فَإنَّها لِغَيرِ هذا بُنِيَت . (1)
صحيح مسلم عن سلمان بن بريدة عن أبيه :إنَّ رَجُلاً نَشَدَ فِي المَسجِدِ ، فَقالَ : مَن دَعا إلَى الجَمَلِ الأَحمَرِ ؟ فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : لا وَجَدتَ ، إنَّما بُنِيَتِ المَساجِدُ لِما بُنِيَت لَهُ . (2)
8 / 16إنشادُ الأَشعارِ الباطِلَةِ فِي المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن سَمِعتُموهُ يُنشِدُ الشِّعرَ فِي المَساجِدِ ، فَقولوا : فَضَّ (3) اللّهُ فاكَ ، إنَّما نُصِبَتِ المَساجِدُ لِلقُرآنِ . (4)
نكتة : ما سيأتي من الأحاديث يدلّ على تقرير النبيّ وأهل بيته عليهم السلام على إنشاد الشعر في المسجد ، ولهذا قيّد جمع غفير من الفقهاء في أحكام المسجد ، كراهة إنشاد الأشعار بالأشعار الباطلة .
المعجم الكبير عن جابر بن سمرة :جالَستُ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله أكثَرَ مِن مِئَةِ مَرَّةٍ فِي المَسجِدِ ، يَجلِسُ أصحابُهُ يَتَناشَدونَ الشِّعرَ . (5)
.
ص: 159
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ زمانى كه شنيد كسى ، گم شده اى را در مسجد ، جستجو مى كند _ :به وى بگوييد : خدا ، گم شده ات را به تو بازنگردانَد!» ؛ چه اين كه مسجدها براى كار ديگرى ساخته شده اند .
صحيح مسلم _ به نقل از سلمان بن بُرَيده ، از پدرش _ :مردى در مسجد ، بانگ برآورد و گفت : چه كسى شتر سرخ موى گم شده ام را يافته است؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «[اميدوارم] به آن دست نيابى ؛ زيرا مساجد براى كار ديگرى ساخته شده اند» .
8 / 16خواندن شعرهاى بيهوده در مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه شنيديد كسى در مساجد ، شعر مى خواند ، بگوييد : «خداوند ، دندان هايت را فرو ريزانَد!» . مسجدها ، تنها براى [خواندن] قرآن بر پا شده اند .
نكته : بر خلاف حديث پيشين و برخى نظاير آن ، روايات زير از تأييد پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام نسبت به شعرخواندن در مسجد ، حكايت دارند . از اين روست كه بسيارى از فقيهان ، كراهت شعرخوانى در مسجد را ناظر به اشعارِ ناشايست و باطل دانسته اند .
المعجم الكبير _ به نقل از جابر بن سَمُره _ :بيش از صد بار در مجلس پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد شركت كردم كه ايشان در جمع يارانش مى نشست و آنان براى يكديگر ، شعر مى خواندند .
.
ص: 160
سنن الترمذي عن عروة عن عائشة :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَضَعُ لِحَسّانَ مِنبَراً فِي المَسجِدِ يَقومُ عَلَيهِ قائِماً يُفاخِرُ عَن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله _ أو قالَ : يُنافِحُ (1) عَن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله _ . و يَقولُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّهَ يُؤَيِّدُ حَسّانَ بِروحِ القُدُسِ ، ما يُفاخِرُ _ أو يُنافِحُ _ عَن رَسولِ اللّهِ . (2)
تاريخ دمشق عن سعيد بن المسيّب :بَينَما حَسّانُ بنُ ثابِتٍ يُنشِدُ الشِّعرَ في مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَجاءَ عُمَرُ فَقالَ : يا حَسّانُ ! أتُنشِدُ في مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله الشِّعرَ؟ قالَ : قَد أنشَدتُ وفيهِ مَن هُوَ خَيرٌ مِنكَ ! قالَ : صَدَقتَ . وَانصَرَفَ . (3)
تاريخ دمشق عن نائل بن طفيل بن عمرو الدوسي :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله قَعَدَ في مَسجِدِهِ مُنصَرَفَهُ مِنَ الأَباطِلِ ، فَقَدِمَ عَلَيهِ خفافُ بنُ نَضلَةَ بنِ عُمَرَ بنِ بَهدَلَةَ الثَّقَفيُّ ، فَأَنشَدَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله : كَم قَد تَحَطَّمَتِ القَلوصُ (4) فِي الدُّجى في مَهمَهٍ قَفرٍ (5) مِنَ الفَلَواتِ... فَاستَحسَنَها رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وقالَ : إنَّ مِنَ البَيانِ لَسِحرا ، وإنَّ مِنَ الشِّعرِ كَالحِكَمِ . (6)
.
ص: 161
سنن الترمذى _ به نقل از عروه ، از عايشه _ :پيامبر خدا ، براى حَسّان در مسجد ، منبرى مى گذاشت و او بر روى آن مى ايستاد و به پيامبر صلى الله عليه و آله ، مباهات مى كرد و يا از پيامبر خدا ، دفاع مى نمود و ايشان مى فرمود : «خداوند ، حَسّان را _ تا وقتى كه به پيامبر خدا مباهات مى ورزد يا از او دفاع مى كند _ ، با روح القُدُس ، يارى مى فرمايد» .
تاريخ دمشق _ به نقل از سعيد بن مسيّب _ :زمانى حسّان بن ثابت ، در مسجد شعر مى خواند كه عمر از راه رسيد و گفت : اى حسّان! آيا در مسجدِ پيامبر خدا ، شعر مى خوانى ؟! وى در پاسخ گفت : در گذشته ، شعر خواندم ، در حالى كه بهتر از تو (پيامبر صلى الله عليه و آله ) در مسجد بود! گفت : راست گفتى . و رد شد .
تاريخ دمشق _ به نقل از نائل بن طفيل بن عمرو دَوسى _ :پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد خود نشست _ كه پناهگاه او از [ شنيدن ] سخنان بيهوده بود _ و خفاف بن نضلة بن عمر بن بَهدَله ثقفى به حضور ايشان آمد و اين اشعار را خواند : چه قدر شتران جوان ره پيما در تاريكى در بيابان هاى بى آب و علف ، ناتوان و رنجور شدند . . . . پيامبر خدا ، اين ابيات را نيكو شمرد و فرمود : «همانا برخى بيان ها افسون اند و برخى شعرها ، حكمت» .
.
ص: 162
تاريخ دمشق عن يحيى بن سعيد :إنَّ عَبدَاللّهِ بنَ اُنَيسٍ حَدَّثَهُ عَن اُمِّهِ وهِيَ ابنَةُ كَعبِ بنِ مالِكٍ ، أنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله خَرَجَ عَلى كَعبِ بنِ مالِكٍ في مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُنشِدُ ، فَلَمّا رَآهُ كَأَنَّهُ القَمَرُ ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ما كُنتُم عَلَيهِ؟ قالَ كَعبٌ : كُنتُ اُنشِدُ ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : فَأَنشِدني حَتّى مَرَّ بِقَولِهِ : نُقاتِلُ عَن جِذمِنا (1) كُلَّ قُحمَةٍ (2) فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لا تَقُل : نُقاتِلُ عَن جِذمِنا ، وقُل : عَن دينِنا . (3)
المناقب لابن شهرآشوب :قَدِمَ أعرابيٌّ المَدينَةَ فَسَأَلَ عَن أكرَمِ النّاسِ بِها ، فَدُلَّ عَلَى الحُسَينِ عليه السلام ، فَدَخَلَ المَسجِدَ فَوَجَدَهُ مُصَلِّيا ، فَوَقَفَ بِإِزائِهِ وأنشَأَ : لَم يَخِب الآنَ مَن رَجاكَ ومَن حَرَّكَ مِن دونِ بابِكَ الحَلَقَه أنتَ جَوادٌ وأنتَ مُعتَمَدُ أبوكَ قَد كانَ قاتِلَ الفَسَقَه لَولَا الَّذي كانَ مِن أوائِلِكُم كانَت عَلَينَا الجَحيمُ مُنطَبِقَه قالَ : فَسَلَّمَ الحُسَينُ عليه السلام وقالَ : يا قَنبَرُ ، هَل بَقِيَ شَيءٌ مِن مالِ الحِجازِ؟ قالَ : نَعَم أربَعَةُ آلافِ دينارٍ . فَقالَ : هاتِها ، قَد جاءَ مَن هُوَ أحَقُّ بِها مِنّا . ثُمَّ نَزَعَ بُردَيهِ ولَفَّ الدَّنانيرَ فيهِما وأخرَجَ يَدَهُ مِن شِقِّ البابِ حَياءً مِنَ الأَعرابِيِّ ، وأنشَأَ : خُذها فَإِنّي إلَيكَ مُعتَذِرٌ وَاعلَم بِأَنّي عَلَيكَ ذو شَفَقَه ... . (4)
.
ص: 163
تاريخ دمشق _ به نقل از يحيى بن سعيد _ :عبد اللّه بن اُنَيس ، از مادرش ، يعنى دختر كعب بن مالك ، حكايت كرد كه پيامبر خدا ، در مسجد خود بر كعب بن مالك وارد شد ، در حالى كه وى ، شعر مى خواند . هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را ديد ، همچون ماه [تابان و گشاده رو] بود . پيامبر خدا فرمود : «به چه كارى مشغول بوديد ؟» . كعب گفت : شعر مى خواندم . پيامبر خدا فرمود : «براى من هم بخوان» . تا آن كه به اين بيت رسيد : در حمايت از خاندان خود با همه مشكلات طاقت فرسا مى ستيزيم . پيامبر خدا فرمود : «نگو : در حمايت از خاندان خود ؛ بلكه بگو : در حمايت از دين خود » .
المناقب ، ابن شهرآشوب :بيابان نشينى به مدينه آمد و سراغ ارجمندترين فرد مدينه را گرفت . امام حسين عليه السلام را به وى معرّفى كردند . داخل مسجد شد و او را در حال نماز يافت . در برابرش ايستاد و چنين سرود : اكنون نوميد نشد كسى كه به تو اميد بست و نيز هر كس كه حلقه در خانه ات را به حركت در آورد . تو بخشنده اى و تو مورد اعتمادى . پدر تو كُشنده نابه كاران بود . اگر نبودند پيشينيان شما ، جهنّم ، ما را در خود گرفته بود . امام حسين عليه السلام نماز را به پايان برد و فرمود : «اى قنبر! آيا از مال حجاز ، چيزى باقى مانده است ؟ » . گفت : آرى ! چهار هزار درهم . فرمود : «آن را بياور ؛ چه اين كه كسى از راه رسيده كه از ما بدان سزاوارتر است» . آن گاه ، روپوش خود را از تن در آورد و دينارها را در آن پيچيد و با خجالت از مرد بيابان نشين ، دستش را از شكاف در بيرون برد و چنين سرود : اين را بگير كه از تو عذرخواهم و بدان كه من نسبت به تو مهربانم .
.
ص: 164
8 / 17النَّومُ فِي المَسجِدِ مِن غَيرِ ضَرورَةٍرسول اللّه صلى الله عليه و آله :قوموا ، لا تَرقُدوا فِي المَسجِدِ . (1)
تاريخ المدينة عن جابر :جاءَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله ونَحنُ مُضطَجِعونَ فِي المَسجِدِ ، في يَدِهِ عَسيبٌ (2) رَطبٌ ، فَضَرَبَنا ، فَقالَ : تَرقُدونَ فِي المَسجِدِ ولا يُرقَدُ ؟! . (3)
سنن الدارمي عن أبي ذرّ :أتاني نَبِيُّ اللّهِ صلى الله عليه و آله وأنَا نائِمٌ فِي المَسجِدِ ، فَضَرَبَني بِرِجلِهِ ، قالَ : ألا أراكَ نائِما فيهِ؟ قُلتُ : يا نَبِيَّ اللّهَ غَلَبَتني عَيني . (4)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن نامَ فِي المَسجِدِ بِغَيرِ عُذرٍ ، اِبتَلاهُ اللّهُ بِداءٍ لا زَوالَ لَهُ . (5)
عنه صلى الله عليه و آله :إذا نَعَسَ أحَدُكُم فِي المَسجِدِ يَومَ الجُمُعَةِ فَليَتَحَوَّل مِن مَجلِسِهِ ذلِكَ إلى غَيرِهِ . (6)
.
ص: 165
8 / 17بدون ضرورت در مسجد خوابيدنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر خيزيد و در مسجد نخوابيد .
تاريخ مدينة _ به نقل از جابر _ :پيامبر صلى الله عليه و آله آمد ، در حالى كه ما در مسجد ، دراز كشيده بوديم . در دست ايشان ، شاخه اى تَر از درخت خرما بود . ما را [با آن ]نواخت و فرمود : «در مسجد مى خوابيد ، حال آن كه نبايد در آن خوابيد ؟!» .
سنن الدّارمى _ به نقل از ابو ذر _ :پيامبر خدا به سراغم آمد ، در حالى كه در مسجد به خواب رفته بودم . با پايش مرا نواخت و فرمود : «آيا تو را درون مسجد ، در خواب مى بينم ؟!» . گفتم : اى پيامبر خدا! ديدگانم بر من ، چيره شدند .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بدون عذر در مسجد بخوابد ، خداوند ، او را به مرضى ماندگار ، دچار خواهد ساخت .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس را در روز جمعه در مسجد ، چرت فرا گرفت ، جاى نشستن خود را تغيير دهد .
.
ص: 166
8 / 18التَّنَخُّعُ فِي المَسجِدِالإمام عليّ عليه السلام :نَهى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَنِ ... التَّنَخُّعِ (1) فِي المَساجِدِ . (2)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عُرِضَت عَلَيَّ أعمالُ اُمَّتي حَسَنُها وسَيِّئُها ، فَوَجَدتُ في مَحاسِنِ أعمالِها : الأَذى يُماطُ عَنِ الطَّريقِ . ووَجَدتُ في مَساوِئِ أعمالِها : النُّخاعَةَ تَكونُ فِي المَسجِدِ لا تُدفَنُ . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :البُزاقُ (4) فِي المَسجِدِ خَطيئَةٌ ، وكَفّارَتُها دَفنُها . (5)
عنه صلى الله عليه و آله :إذا تَنَخَّمَ أحَدُكُم فِي المَسجِدِ فَليُغَيِّب نُخامَتَهُ ، أن تُصيبَ جِلدَ مُؤمِنٍ أو ثَوبَهُ فَتُؤذِيَهُ . (6)
مسند ابن حنبل عن عبداللّه بن عمر :صَلّى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فِي المَسجِدِ ، فَرَأى فِي القِبلَةِ نُخامَةً ، فَلَمّا قَضى صَلاتَهُ قالَ : إنَّ أحَدَكُم إذا صَلّى فِي المَسجِدِ فَإِنَّهُ يُناجي رَبَّهُ ، وإنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى يَستَقبِلُهُ بِوَجهِهِ ، فَلا يَتَنَخَّمَنَّ أحَدُكُم فِي القِبلَةِ ولا عَن يَمينِهِ ، ثُمَّ دَعا بِعودٍ فَحَكَّهُ بِهِ . ثُمَّ دَعا بِخَلوقٍ (7) فَخَضَبَهُ . (8)
.
ص: 167
8 / 18آب دهان انداختن در مسجدامام على عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله ، از . . . آب دهان انداختن در مساجد ، نهى فرمود .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوب و بد كارهاى امّتم بر من عرضه شد . در ميان كارهاى نيك امّت ، برطرف كردن موانع آزار دهنده از گذرگاه ها را يافتم ، و در ميان كارهاى بدشان ، آب دهان انداختن در مسجد را ، بدون آن كه دفن گردد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آب دهان انداختن در مسجد ، كارى خطاست و كفّاره آن ، از بين بردن [اثر] آن است .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه كسى در مسجد ، آب دهان بيندازد ، بايد [اثر] آن را از بين ببرد ، مبادا به بدن يا لباس كسى برخورد كند و او را بيازارد .
مسند ابن حنبل _ به نقل از عبداللّه بن عمر _ :پيامبر خدا، در مسجد نماز گزارد و در سمت قبله،آب دهانى را [بر زمين] مشاهده كرد. چون نمازش به پايان رسيد، فرمود : «هر يك از شما كه به نماز مى ايستد ، با پرودگارش مناجات مى كند و خداوند _ تبارك و تعالى _ روى خود را به سوى وى مى كند . پس هيچ يك از شما به سوى قبله و يا جانب راست آن ، آب دهان نيندازد» . آن گاه ، تكّه چوبى خواست و آب دهان را با آن زُدود . نيز مايع خوش بويى خواست و با آن ، آن جا را شستشو داد .
.
ص: 168
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا هَمَّ العَبدُ أن يَبزُقَ فِي المَسجِدِ اضطَرَبَت أركانُهُ ، وَانزَوى كَما تَنزَوِي الجِلدَةُ فِي النّارِ ، فَإِن هُوَ ابتَلَعَها أخرَجَ مِنهُ اثنَينِ (1) وسَبعينَ داءً ، وكَتَبَ لَهُ ألفَي ألفِ حَسَنَةٍ . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ المَسجِدَ لَيَنزَوي مِنَ النُّخامَةِ كَما تَنزَوِي الجِلدَةُ فِي النّارِ . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :مَن رَدَّ ريقَهُ تَعظيما لِحَقِّ المَسجِدِ ، جُعِلَ ريقُهُ صِحَّةً في بَدَنِهِ ، وعوفِيَ مِن بَلوىً في جَسَدِهِ . (4)
الإمام عليّ عليه السلام :مَن وَقَّرَ المَسجِدَ مِن نُخامَتِهِ لَقِيَ اللّهَ يَومَ القِيامَةِ ضاحِكا ، قَد (5) اُعطِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ ، وإنَّ المَسجِدَ لَيَلتَوي مِنَ النُّخامَةِ كَما يلتَوي أحَدُكُم بِالخَيزُرانِ إذا وَقَعَ بِهِ . (6)
.
ص: 169
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه بنده بخواهد در مسجد ، آب دهان بيندازد ، پايه هاى مسجد مى لرزد و همچون در هم كشيده شدن پوستى در آتش ، در هم كشيده مى شود . حال اگر آن را فرو بَرَد ، هفتاد و دو مرض را از وى بيرون مى راند و برايش دو ميليون نيكى مى نويسد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا مسجد ، از آب دهان ، همچون در هم كشيده شدن پوستى در آتش ، در هم كشيده مى شود .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس آب دهانش را به خاطر بزرگداشت حقّ مسجد فرو بَرَد ، همان آب دهان ، مايه سلامت بدن او مى شود و از بيمارى جسمانى در امان خواهد بود » . (1)
امام على عليه السلام :هر كس با پرهيز از آب دهان انداختن ، مسجد را بزرگ بدارد ، در روز رستاخيز ، خداوند را خندان ديدار خواهد كرد ، در حالى كه كارنامه او به دست راستش داده شده است . همانا مسجد ، از آب دهان در هم كشيده مى شود ، همچون در هم كشيده شدن هر يك از شما ، هنگامى كه بر وى تازيانه زده مى شود .
.
ص: 170
الإمام الصادق عليه السلام :مَن تَنَخَّعَ فِي المَسجِدِ ثُمَّ رَدَّها في جَوفِهِ لَم تَمُرَّ بِداءٍ في جَوفِهِ إلّا أبرَأَتهُ . (1)
8 / 19دُخولُ المَسجِدِ لِمَن أكَلَ المُؤذِياتِصحيح مسلم عن جابر :نَهى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عن أكلِ البَصَلِ وَالكُرّاثِ ، فَغَلَبَتنا الحاجَةُ فَأَكَلنا مِنها ، فَقالَ : مَن أكَلَ مِن هذِهِ الشَّجَرَةِ المُنتِنَةِ فَلا يَقرَبَنَّ مَسجِدَنا ؛ فَإِنَّ المَلائِكَةَ تَأَذّى مِمّا يَتَأَذّى مِنهُ الإِنسُ . (2)
الكافي عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر عليه السلام ، قالَ :سَأَلتُهُ عَن أكلِ الثّومِ ، فَقالَ : إنَّما نَهى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَنهُ لِريحِهِ ، فَقالَ : مَن أكَلَ هذِهِ البَقلَةَ الخَبيثَةَ فَلا يَقرَب مَسجِدَنا ، فَأَمّا مَن أكَلَهُ ولَم يَأتِ المَسجِدَ فَلا بَأسَ . (3)
الإمام الصادق عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن أكَلَ مِن هذَا الطَّعامِ فَلا يَدخُل مَسجِدَنا . يَعنِي الثّومَ ، ولَم يَقُل : إنَّهُ حَرامٌ . (4)
.
ص: 171
امام صادق عليه السلام :هر كس در مسجد ، دچار خلط و آب دهان شود و آن را فرو بَرَد ، در شكم او به مرضى برنمى خورَد ، مگر آن را بهبود مى بخشد .
8 / 19به مسجد رفتن كسى كه خوراك آزار دهنده اى خوردهصحيح مسلم _ به نقل از جابر _ :پيامبر خدا ، از خوردن پياز و تَرَه ، نهى فرمود ؛ امّا زمانى نيازمندى ناگزيرمان ساخت و ما از آنها خورديم . پس فرمود : «هر كس از اين گياه بد بو خورد ، هيچ گاه به مسجد ما نزديك نشود ؛ زيرا فرشتگان از هر چه انسان ها از آن آزرده شوند ، آزرده مى گردند » .
الكافى _ به نقل از محمّد بن مسلم _ :از امام باقر عليه السلام در باره خوردن سير پرسيدم . فرمود : «پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، تنها به خاطر بويش از آن نهى كرد و فرمود : هر كس از اين سبزىِ بدبو ، خورد به مسجد ما نزديك نشود ؛ امّا سير خوردن كسى كه به مسجد نيايد ، اشكالى ندارد » .
امام صادق عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس از اين خوراكى (يعنى سير) خورد ، وارد مسجد ما نشود »؛ ليكن نفرمود : «آن ، حرام است» .
.
ص: 172
سنن أبي داوود عن أبي سعيد الخدريّ :ذُكِرَ عِندَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله الثّومُ وَالبَصَلُ ، قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، وأشَدُّ ذلِكَ كُلِّهِ الثّومُ ، أفَتُحَرِّمُهُ؟ فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : كُلوهُ ، ومَن أكَلَهُ مِنكُم فَلا يَقرَب هذَا المَسجِدَ حَتّى يَذهَبَ ريحُهُ مِنهُ . (1)
الإمام عليّ عليه السلام :مَن أكَلَ شَيئا مِنَ المُؤذِياتِ ريحُها فَلا يَقرَبَنَّ المَسجِدَ . (2)
الكافي عن الحسن الزيّات :لَمّا أن قَضَيتُ نُسُكي ، مَرَرتُ بِالمَدينَةِ ، فَسَأَلتُ عَن أبي جَعفَرٍ عليه السلام ، فَقالَ : هُوَ بِيَنبُعَ (3) ، فَأَتَيتُ يَنبُعَ ، فَقالَ لي : يا حَسَنُ مَشَيتَ إلى هاهُنا؟ قُلتُ : نَعَم جُعِلتُ فِداكَ ، كَرِهتُ أن أخرُجَ و لا أراكَ . فَقالَ عليه السلام : إنّي أكَلتُ مِن هذِهِ البَقلَةِ _ يَعنِي الثَّومَ _ فَأَرَدتُ أن أتَنَحّى عَن مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله . (4)
8 / 20التِّجارَةُ فِي المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا رَأَيتُم مَن يَبيعُ أو يَبتاعُ فِي المَسجِدِ ، فَقولوا : لا أربَحَ اللّهُ تِجارَتَكَ . (5)
.
ص: 173
سنن أبى داوود _ به نقل از ابو سعيد خُدرى _ :در حضور پيامبر خدا ، از سير و پياز ، سخن به ميان آمد . گفته شد : اى پيامبر خدا! بد[بو]ترينشان سير است . آيا آن را حرام مى كنى ؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «آن را بخوريد ؛ ليكن هر كس از شما كه آن را خورد ، تا زمانى كه بويش از [ دهان ] او نرفته ، به اين مسجد ، نزديك نشود» .
امام على عليه السلام :هر كس چيزى خورد كه بوى آن آزار دهنده است ، هرگز به مسجد نزديك نشود .
الكافى _ به نقل از حسن زيّات _ :هنگامى كه اعمال حج را به پايان بردم ، به مدينه رفتم و از امام باقر عليه السلام جويا شدم . گفتند : در يَنبُع است . به يَنبُع آمدم . فرمود : «اى حسن! در پى من به اين جا آمدى ؟» . گفتم : آرى ، فدايت شوم ! خوش نداشتم بدون ملاقات شما ، اين جا را ترك كنم . امام عليه السلام فرمود : «من از اين سبزى (يعنى سير) خورده بودم ، خواستم كه از مسجد پيامبر خدا ، دور باشم» .
8 / 20خريد وفروش در مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه كسى را در مسجد ، در حال خريد و فروش ديديد ، بگوييد : «خداوند ، تجارتت را سودبخش قرار ندهد !» .
.
ص: 174
8 / 21الصَّلاةُ عَلَى الأَمواتِ فِي المَسجِدِالكافي عن أبي بكر بن عيسى بن أحمد العلوي :كُنتُ فِي المَسجِدِ وقَد جيءَ بِجِنازَةٍ فَأَرَدتُ أن اُصَلِّيَ عَلَيها ، فَجاءَ أبُوالحَسَنِ الأَوَّلُ عليه السلام فَوَضَعَ مِرفَقَهُ في صَدري فَجَعَلَ يَدفَعُني حَتّى أَخرَجَني (1) مِنَ المَسجِدِ ، فَقالَ : يا أبا بَكرٍ ، إنَّ الجَنائِزَ لا يُصلّى عَلَيها فِي المَساجِدِ . (2)
8 / 22إقامَةُ الحُدودِ فِي المَسجِدِسنن ابن ماجة عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن جدّه :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله نَهى عَن إقامَةِ الحَدِّ فِي المَساجِدِ . (3)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تُقامُ الحُدودُ فِي المَساجِدِ . (4)
.
ص: 175
8 / 21نماز بر مُردگان در مسجدالكافى _ به نقل از ابو بكر بن عيسى بن احمد علوى _ :در مسجد بودم كه جنازه اى آوردند خواستم بر وى نماز بگزارم كه امام كاظم عليه السلام آمد . آرنجش را بر سينه ام گذارد و مرا تا جايى كه از مسجد خارج سازد ، به عقب راند و فرمود : «اى ابو بكر! بر مُردگان ، در مسجد نماز خوانده نمى شود» .
8 / 22حد جارى كردن در مسجدسنن ابن ماجة _ به نقل از عمرو بن شعيب ، از پدرش ، از جدّش _ :پيامبر خدا ، از اجراى حد در مساجد ، نهى فرمود .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كيفرها (حدود) ، در ميان مساجد اجرا نمى شوند .
.
ص: 176
8 / 23تِلكَ الأَعمالُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تُسَلُّ السُّيوفُ ولا تُنثَرُ النَّبلُ فِي المَساجِدِ ، ولا يُحلَفُ بِاللّهِ فِي المَسجِدِ ، ولا يُمنَعُ القائِلَةُ (1) فِي المَساجِدِ مُقيما ولا ضَيفا ، ولا تُبنى بِالتَّصاوير ولا تُزَيَّنُ بالقَواريرِ (2) ، فَإِنَّما بُنِيَت بِالأَمانَةِ وشُرِّفَت بِالكَرامَةِ . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :خِصالٌ لا تَنبَغي فِي المَسجِدِ : لا يُتَّخَذُ طَريقا ، ولا يُشهَرُ فيهِ سِلاحٌ ... ولا يُضرَبُ فيهِ حَدٌّ ، ولا يُقتَصُّ فيهِ مِن أحَدٍ ، ولا يُتَّخَذُ سوقا . (4)
الإمام عليّ عليه السلام :نَهى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن أن تُقامَ الحُدودُ فِي المَساجِدِ ، وأن يُرفَعَ فيهَا الصَّوتُ ، أو تُنشَدَ فيهَا الضّالَّةُ ، وأن يُسَلَّ فيهَا السَّيفُ ، أو يُرمى فيها بِالنَّبلِ ، أو أن يُباعَ فيها أو يُشتَرى ، أو يُعَلَّقَ فِي القِبلَةِ منها سِلاحٌ ، أو تُبرى فيها نَبلٌ . (5)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :جَنِّبوا مَساجِدَكُم صِبيانَكُم ومَجانينَكُم وشِراءَكُم وبَيعَكُم . (6)
الكافي عن محمّد بن مسلم عن أحدهما عليهماالسلام :نَهى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن سَلِّ السَّيفِ فِي المَسجِدِ ، وعَن بَريِ النَّبلِ فِي المَسجِدِ ، قالَ : إنّما بُنِيَ لِغَيرِ ذلِكَ . (7)
.
ص: 177
8 / 23مجموعه اين كارهاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در مساجد ، شمشيرها [از نيام] بيرون كشيده نمى شوند و تير ، پرتاب نمى شود . در مسجد ، به خدا سوگند ياد نمى شود و از استراحت نيم روزى كسى كه مقيم يا ميهمان است ، ممانعت به عمل نمى آيد و بناهاى نقشدار و آينه كارى شده ، ساخته نمى شوند . اصولاً مسجدها بر پايه امنيت بنا شده و با كرامت ، شرافت يافته اند . (1)
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ويژگى هايى است كه سزاوار مسجد نيست : گذرگاه ، قرار داده نمى شود و در آن ، اسلحه اى از نيام بيرون نمى آيد . . . و در آن ، حد جارى نمى گردد و كسى را آن جا قصاص نمى كنند ، نيز بازار قرار داده نمى شود .
امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، از اجراى حدود (كيفرها) و بلند كردن صدا يا گم شده را جستجو كردن و شمشير از نيام كشيدن يا تير انداختن يا خريد و فروش كردن يا آويختن اسلحه در سمت قبله يا تراشيدن تير در مسجدها ، نهى فرمود .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كودكان (2) و ديوانگانتان و نيز خريد و فروشتان را از مساجد ، دور سازيد.
الكافى _ به نقل از محمّد بن مسلم _ :امام باقر (/ امام صادق) عليه السلام فرمود : «پيامبر صلى الله عليه و آله از برهنه كردن شمشير و نيز از تراشيدن تير در مسجد ، نهى كرد و فرمود : بى ترديد ، مسجد براى جز اين ، تأسيس شده است » .
.
ص: 178
سنن أبي داوود عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن جدّه :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله نَهى عَنِ الشِّراءِ وَالبَيعِ فِي المَسجِدِ ، وأن تُنشَدَ فيهِ ضالَّةٌ ، وأن يُنشَدَ فيهِ شِعرٌ . (1)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أوحَى اللّهُ إلَيَّ أن يا أخَا المُرسَلينَ ، ويا أخَا المُنذِرينَ ، أنذِر قَومَكَ لا يَدخُلوا بَيتا مِن بُيوتي ولِأَحَدٍ مِن عِبادي عِندَ أحَدٍ مِنهُم مَظلِمَةٌ ، فَإِنّي ألعَنُهُ مادامَ قائِما يُصَلّي بَينَ يَديَّ حَتّى يَرُدَّ تِلكَ المَظلِمَةَ ، فَأَكونَ سَمعَهُ الَّذي يَسمَعُ بِهِ ، وأكونَ بَصَرَهُ الَّذي يُبصِرُ بِهِ ، ويَكونَ مِن أولِيائي وأصفِيائي ، ويَكونَ جاري مَعَ النَّبِيّينَ وَالصِّدّيقينَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحينَ فِي الجَنَّةِ . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :أوحَى اللّهُ تَعالى إلى نَبِيٍّ مِنَ الأَنبِياءِ : ما بالُ عِبادي يَدخُلون بُيوتي _ يَعنِي المَساجِدَ _ بِقُلوبٍ غَيرِ طاهِرَةٍ ، وأيدٍ غَيرِ نَقِيَّةٍ ، أبي يَغتَرّونَ؟ أو إيّايَ يُخادِعونَ؟ وعِزَّتي وجَلالي وعُلُوّي فِي ارتِفاعي ، لَأَبتَلِيَنَّهُم بِبَلِيَّةٍ أترُكُ الحَليمَ فيهم حَيرانَ ، لا يَنجو مِنهُم إلّا مَن دَعا كَدُعاءِ الغَريقِ . (3)
الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى أوحى إلَى المَسيحِ عيسَى بنِ مَريَمَ عليهماالسلام : قُل لِلمَلَأِ مِن بَني إسرائيلَ : لا تَدخُلوا بَيتا مِن بُيوتي إلّا بِقُلوبٍ طاهِرَةٍ ، وأبصارٍ خاشِعَةٍ ، وأكُفٍّ نَقِيَّةٍ ، وقُل لَهُم : إنّي غَيرُ مُستَجيبٍ لِأَحَدٍ مِنكُم دَعوَةً ولِأَحَدٍ مِن خَلقي قِبَلَهُ مَظلِمَةٌ . (4)
.
ص: 179
سنن أبى داوود _ به نقل از عمرو بن شعيب ، از پدرش ، از جدّش _ :پيامبر خدا ، از خريد و فروش در مسجد و اين كه در آن ، گم شده اى جستجو گردد و يا شعرى خوانده شود ، نهى فرمود .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند به من چنين وحى فرمود : «اى برادر پيامبران و اى برادر بيم دهندگان ! مردم خود را هشدار ده تا زمانى كه حقّ يكى از بندگان من بر گردن هر يك از آنهاست ، وى به خانه اى از خانه هاى من ، وارد نشود كه او را كه در برابرم به نماز ايستاده ، نفرين مى كنم تا هنگامى كه آن حق را ادا كند ، كه در آن صورت ، خود ، گوش او خواهم شد _ همان كه با آن مى شنود _ و ديده وى خواهم شد _ همان كه با آن مى بيند _ و او از دوستان و برگزيدگانم مى گردد و نيز در بهشت ، همراه پيامبران و صدّيقان و شهيدان و صالحان ، همسايه من خواهد بود » .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند به پيامبرى از پيامبران ، وحى فرمود كه : «چه شده است كه بندگانم با دل هاى ناپاك و دستانى آلوده ، به خانه هاى من (مساجد) درمى آيند؟ آيا به من غرّه مى شوند؟ يا مرا مى فريبند؟ به عزّت و شُكوه و بلندى مقامم سوگند كه آنان را به چنان بلايى گرفتار مى سازم كه شخص بردبار را در آن سرگشته كنم ! از ايشان ، تنها آن كس نجات مى يابد كه چونان شخصِ در حال غرق شدن ، دعا كند».
امام على عليه السلام :خداوند _ تبارك وتعالى _ به مسيح عيسى بن مريم عليه السلام وحى فرمود كه : «به اشراف بنى اسرائيل بگو : جز با دل هاى پاك و ديدگان فروفتاده و دستانى پاكيزه و به ستم نيالوده ، به خانه اى از خانه هاى من وارد نشويد . و به آنان بگو : بدانيد كه من ، دعاىِ كسى از شما را كه حقّ يكى از آفريدگان من بر گردن اوست ، مستجاب نمى كنم».
.
ص: 180
ج _ ما يَحرُمُ8 / 24تَنجيسُ المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :جَنِّبوا مَساجِدَكُمُ النَّجاسَةَ . (1)
عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ هذِهِ المَساجِدَ لا تَصلُحُ لِشَيءٍ مِن هذَا البَولِ ولَا القَذَرِ . إنَّما هِيَ لِذِكرِ اللّهِ عَزَّوجَلَّ ، وَالصَّلاةِ ، وقِراءَةِ القُرآنِ . (2)
8 / 25وُقوفُ الجُنُبِ وَالحائِضِ فِي المَسجِدِالكتاب«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَقْرَبُواْ الصَّلَوةَ وَأَنتُمْ سُكَ_رَى حَتَّى تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَلَاجُنُبًا إِلَا عَابِرِى سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُواْ» . (3)
الحديثالإمام عليّ عليه السلام _ في قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَلَاجُنُبًا إِلَا عَابِرِى سَبِيلٍ» _ : هُوَ الجُنُبُ يَمُرُّ فِي المَسجِدِ مُرورا ولا يَجلِسُ فيهِ . (4)
.
ص: 181
ج _ آنچه حرام است8 / 24نجس كردن مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسجدهايتان را از آلودگى ، دور بداريد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا اين مسجدها با آلودگى ادرار و مدفوع ، تناسبى ندارند . آنها تنها براى ياد خداى عز و جل و نماز و تلاوت قرآن اند .
8 / 25توقّف جنب و حائض در مسجدقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! در حال مستى گِرد نماز مگرديد تا بدانيد كه چه مى گوييد ، و نيز در حال جنابت ، تا غسل كنيد ، مگر آن كه ره گذر باشيد» .
حديثامام على عليه السلام _ در باره اين سخن خداى عز و جل :_ «در حال جنابت، [به نماز نَايستيد] ، مگر آن كه ره گذر باشيد» _ : مقصود ، شخص جُنُب است كه مى تواند از مسجد عبور كند ، ليكن در آن نمى نشيند .
.
ص: 182
الإمام الباقر عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «وَلَاجُنُبًا إِلَا عَابِرِى سَبِيلٍ» _ : ... مَعناهُ : لا تَقرَبوا مواضِعَ الصَّلاةِ مِنَ المَساجِدِ وأنتُم جُنُبٌ إلّا مُجتازينَ . (1)
علل الشرائع عن زرارة ومحمّد بن مسلم عن الإمام الباقر عليه السلام :قُلنا لَهُ : الحائِضُ وَالجُنُبُ يَدخُلانِ المَسجِدَ أم لا؟ قالَ الحائِضُ وَالجُنُبُ لا يَدخُلانِ المَسجِدَ إلّا مُجتازَينِ ؛ إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى يَقولُ : «وَلَاجُنُبًا إِلَا عَابِرِى سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُواْ» . (2)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ المَسجِدَ لا يَحِلُّ لِجُنُبٍ ولا لِحائِضٍ . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى كَرِهَ لي سِتَّ خِصالٍ وكَرِهتُهُنَّ لِلأَوصِياء مِن وُلدي وأتباعِهِم مِن بَعدي : ... وإتيانَ المَساجِدِ جُنُبا . (4)
الإمام الباقر عليه السلام :الجُنُبُ وَالحائِضُ ... يَدخُلانِ المَسجِدَ مُجتازَينِ ، ولا يَقعُدانِ فيهِ ، ولا يَقرَبانِ المَسجِدَينِ الحَرَمَينِ . (5)
.
ص: 183
امام باقر عليه السلام _ در باره همان آيه _ :معنايش آن است كه در حال جنابت ، جز به صورت گذرا به محل هاى برپايى نماز ، يعنى مسجدها ، نزديك نشويد .
علل الشرائع _ به نقل از زراره و محمّد بن مسلم _ :به امام باقر عليه السلام گفتيم : آيا حائض و جُنُب ، حق دارند وارد مسجد شوند يا خير ؟ فرمود : «حائض و جنب ، جز در حال گذر ، نبايد وارد مسجد شوند . خداوند _ تبارك و تعالى _ مى فرمايد : «نيز در حال جنابت [به نماز نَايستيد ] تا غسل كنيد ، مگر آن كه ره گذر باشيد» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسجد ، براى هيچ جنب و حائضى روا نيست .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند _ تبارك و تعالى _ براى من ، شش ويژگى را نپسنديد . و من نيز پس از خود ، آنها را براى جانشينانم كه از ميان فرزندانم هستند و نيز براى پيروانشان نمى پسندم : . . . داخل مسجد شدن در حال جنابت .
امام باقر عليه السلام :جنب و حائض . . . در حال گذر مى توانند وارد مسجد شوند ؛ ليكن در آن ننشينند . و به دو مسجدِ بسيار با حرمت (مسجد الحرام و مسجد النّبى صلى الله عليه و آله ) نبايد نزديك شوند .
.
ص: 184
عنه عليه السلام :إذا كانَ الرَّجُلُ نائِما فِي المَسجِدِ الحَرامِ أو مَسجِدِ الرَّسولِ صلى الله عليه و آله فَاحتَلَمَ فَأَصابَتهُ جَنابَةٌ فَليَتَيَمَّم ، ولا يَمُرُّ فِي المَسجِدِ إلّا مُتَيَمِّما حَتّى يَخرُجَ مِنهُ ثُمَّ يَغتَسِلَ ، وكَذلِكَ الحائِضُ إذا أصابَهَا الحَيضُ تَفعَلُ كَذلِكَ ، ولا بَأسَ أن يَمُرّا في سائِرِ المَساجِدِ ولا يَجلِسانِ فيها . (1)
الإمام الصادق عليه السلام :لِلجُنُبِ أن يَمشِيَ فِي المَساجِدِ كُلِّها ، ولا يَجلِسُ فيها إلَا المَسجِدَ الحَرامَ ومَسجِدَ الرَّسولِ صلى الله عليه و آله . (2)
8 / 26وَضعُ الجُنُبِ وَالحائضِ شَيئا فِي المَسجِدِالكافي عن عبد اللّه بن سنان :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ الجُنُبِ وَ الحائِضِ يَتَناوَلانِ مِنَ المَسجِدِ المَتاعَ يَكونُ فيهِ؟ قالَ : نَعَم ، و لكِن لايَضَعانِ فِي المَسجِدِ شَيئا . (3)
الكافي عَن زُرارَةَ عَنِ الإمامِ الباقِرِ عليه السلام ، قالَ :سَأَلتُهُ كَيفَ صارَتِ الحائِضُ تَأخُذُ ما فِي المَسجِدِ و لاتَضَعُ فيهِ؟ فَقالَ : لِأَنَّ الحائِضَ تَستَطيعُ أن تَضَعَ ما في يَدِها في غَيرِهِ ، ولا تَستَطيعُ أن تَأخُذَ ما فيهِ إلّا مِنهُ . (4)
.
ص: 185
امام باقر عليه السلام :هر گاه مردى در مسجد الحرام و مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله بخوابد و در اثر احتلام ، جنب گردد ، بايد تيمّم كند و از مسجد ، جز با تيمّم عبور نكند تا از مسجد ، بيرون رود و غسل كند . زن حائض نيز هنگامى كه دچار عادت ماهانه مى شود ، چنين نمايد . در ديگر مساجد ، بى آن كه بنشينند ، گذر كردن آن دو ، اشكالى ندارد .
امام صادق عليه السلام :شخص جنب ، حق دارد در تمامى مسجدها _ بى آن كه در آنها بنشيند _ گذر كند ، مگر در مسجد الحرام و مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله .
8 / 26گذاشتن چيزى در مسجد توسّط جنب و حائضالكافى _ به نقل از عبد اللّه بن سنان _ :از امام صادق عليه السلام پرسيدم : آيا جنب و حائض ، مى توانند كالاى خود را از درون مسجد بردارند؟ فرمود : «آرى ؛ ليكن نمى توانند چيزى در مسجد بگذارند» .
الكافى _ به نقل از زُراره _ :از امام باقر عليه السلام پرسيدم : چگونه است كه زن حائض مى تواند آنچه را كه در مسجد گذاشته است ، بردارد ؛ امّا نمى تواند چيزى را در آن بگذارد ؟ امام عليه السلام فرمود : «زيرا حائض مى تواند آنچه دارد ، در جايى غير از مسجد بگذارد ؛ امّا ناگزير است آنچه را در مسجد باقى گذارده ، از همان جا بردارد » .
.
ص: 186
الفصل التاسع : هدم المسجدالكتاب«وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَ مِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَوَ تٌ وَ مَسَ_جِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا» . (1)
«وَ مَنْ أَظْ_لَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَ_جِدَ اللَّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ سَعَى فِى خَرَابِهَا أُوْلَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَن يَدْخُلُوهَا إِلَا خَائِفِينَ لَهُمْ فِى الدُّنْيَا خِزْىٌ وَ لَهُمْ فِى الْأَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ» . (2)
الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في تَفسيرِ مَعنَى الوِلايَةِ _ :إنَّ في وِلايَةِ الوالِي الجائِرِ ... هَدمَ المَساجِدِ ، وتَبديلَ سُنَّةِ اللّهِ وَشَرائِعِهِ . (3)
.
ص: 187
فصل نهم : ويران كردن مسجدقرآن«و اگر خدا ، دفع شرّ بعضى از مردم را به برخى ديگر نكند ، همانا صومعه ها و دِيرها و نمازخانه ها و مساجدى كه در آن ذكر خدا بسيار مى شود ، همه ويران مى گردد» .
«از آن كس كه نگذارد در مسجدهاى خدا نام او را ياد كنند و در ويرانى آنها بكوشد ، چه كسى ستمكارتر است ؟ روا نباشد كه اينان ، جز در حال ترس به مسجدها وارد شوند . در دنيا ، خوارى و در آخرت ، عذابى بزرگ ، گريبانگير آنهاست» .
حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در تفسير معناى ولايت _ :همانا در حاكميت يافتن زمامدار ستم پيشه ، ... ويرانى مسجدها و دگرگونى سنّت خدا و مقرّرات دين اوست .
.
ص: 188
الفصل العاشر : أفضل المساجد10 / 1المَسجِدُ الحَرامُالكتاب«إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَ__لَمِينَ * فِيهِ ءَايَ_ت بَيِّنَ_تٌ مَّقَامُ إِبْرَ هِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِىٌّ عَنِ الْعَ__لَمِينَ» . (1)
الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أعظَمُ المَساجِدِ حُرمَةً ، وأحَبُّها إلَى اللّهِ وأكرَمُها عَلَى اللّهِ تَعالى ، المَسجِدُ الحَرام . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :فَضلُ المَسجِدِ الحَرامِ عَلى مَسجِدي ، كَفَضلِ مَسجِدي عَلَى المَساجِدِ . (3)
.
ص: 189
فصل دهم : برترين مسجدها10 / 1مسجد الحرام (1)قرآن«نخستين خانه اى كه براى مردم بنا شده ، همان است كه در مكّه است ؛ خانه اى كه براى جهانيان ، مايه بركت و هدايت است . در آن جاست آيات روشن و مقام ابراهيم ، و هر كه وارد آن شود ، ايمن است. براى خدا، حجّ آن خانه ، بر كسانى كه قدرت رفتن به آن را داشته باشند ، واجب است. و هر كه راه كفر در پيش گيرد، [بداند كه] خدا از جهانيان ، بى نياز است» .
حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با حرمت ترينِ مسجدها و دوست داشتنى ترين آنها نزد خدا و گرامى ترينشان در پيشگاه خداى متعال ، مسجد الحرام است .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فضيلت مسجد الحرام بر مسجد من ، همچون فضيلت مسجد من بر ساير مسجدهاست .
.
ص: 190
صحيح البخاري عن أبي ذرّ :قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ! أيُّ مَسجِدٍ وُضِعَ فِي الأَرضِ أوَّلُ؟ قالَ : المَسجِدُ الحَرامُ . قالَ : قُلتُ : ثُمَّ أيُّ؟ قالَ : المَسجِدُ الأَقصى . قُلتُ : كَم كانَ بَينَهُما؟ قالَ : أربَعونَ سَنَةً . (1)
الكافي عن أبي حمزة الثّمالي :قُلتُ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام فِي المَسجِدِ الحَرامِ : لِأَيِّ شَيءٍ سَمّاهُ اللّهُ العَتيقَ؟ فَقالَ : إنَّهُ لَيسَ مِن بَيتٍ وَضَعَهُ اللّهُ عَلى وَجهِ الأَرضِ إلّا لَهُ رَبٌّ و سُكّانٌ يَسكُنونَهُ ، غَيرَ هذَا البَيتِ فَإِنَّهُ لا رَبَّ لَهُ إلَا اللّهُ عَزَّ وجَلَّ و هُوَ الحُرُّ . (2) ثُمَّ قالَ : إنَّ اللّهَ عَزَّ وجَلَّ خَلَقَهُ قَبلَ الأَرضِ ، ثُمَّ خَلَقَ الأَرضَ مِن بَعدِهِ فَدَحاها مِن تَحتِهِ . (3)
تفسير العيّاشي عن سلام الحنّاط عن رجل عن الإمام الصادق عليه السلام ، قالَ :سَأَلتُهُ عَنِ المَساجِدِ الَّتي لَهَا الفَضلُ ، فَقالَ : المَسجِدُ الحَرامُ ومَسجِدُ الرَّسولِ . (4)
الكافي عن معاوية بن عمّار عن الإمام الصّادق عليه السلام قالَ :إذا دَخَلتَ المَسجِدَ الحَرامِ فَادخُلهُ حافِيا عَلَى السَّكينَةِ وَ الوَقارِ وَ الخُشوعِ ، و قالَ : ومَن دَخَلَهُ بِخُشوعٍ غَفَرَ اللّهُ لَهُ إن شاءَ اللّهُ . قُلتُ : مَا الخُشوعُ؟ قالَ : السَّكينَةُ ، لا تَدخُلهُ بِتَكَبُّرٍ ، فَإِذَا انتَهَيتَ إلى بابِ المَسجِدِ فَقُم ، و قُل : السَّلامُ عَلَيكَ أيُّهَا النَّبِيُّ و رَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ ، بِسمِ اللّهِ وبِاللّهِ ومِنَ اللّهِ و ما شاءَ اللّهُ ، وَالسَّلامُ عَلى أنبِياءِ اللّهِ و رُسُلِهِ ، وَالسَّلامُ عَلى رَسولِ اللّهِ ، وَالسَّلامُ عَلى إبراهيمَ ، وَالحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ . فَإِذا دَخَلتَ المَسجِدَ فَارفَع يَدَيكَ وَ استَقبِلِ البَيتَ ، و قُل : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ في مَقامي هذا في أوَّلِ مَناسِكي أن تَقبَلَ تَوبَتي ، و أن تَجاوَزَ عَن خَطيئَتي ، و تَضَعَ عَنّي وِزري ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي بَلَغَني بَيتَهُ الحَرامَ ، اللّهُمَّ إنّي أشهَدُ أنَّ هذا بَيتُكَ الحَرامُ الَّذي جَعَلتَهُ مَثابَةً لِلنّاسِ و أمنا مُبارَكاً و هُدىً لِلعالَمينَ ، اللّهُمَّ إنّي عَبدُكَ ، وَ البَلَدُ بَلَدُكَ ، وَ البَيتُ بَيتُكَ ، جِئتُ أطلُبُ رَحمَتَكَ ، و أؤُمُّ طاعَتَكَ ، مُطيعاً لِأَمرِكَ راضِياً بِقَدَرِكَ ، أسأَلُكَ مَسأَلَةَ المُضطَرِّ إلَيكَ الخائِفِ لِعُقوبَتِكَ ، اللّهُمَّ افتَح لي أبوابَ رَحمَتِكَ ، وَ استَعمِلني بِطاعَتِكَ و مَرضاتِكَ . (5)
.
ص: 191
صحيح البخارى _ به نقل از ابو ذر _ :گفتم : اى پيامبر خدا! نخستين مسجد روى زمين ، كدام است ؟ فرمود : «مسجد الحرام» . گفتم : سپس كدام ؟ فرمود : «مسجد الأقصى» . گفتم : فاصله زمانى ميان [ساختن] آن دو چه قدر است ؟ فرمود : «چهل سال» .
الكافى _ به نقل از ابو حمزه ثُمالى _ :در مسجد الحرام به امام باقر عليه السلام گفتم : از چه رو ، خداوند ، مسجد الحرام را «عتيق» ناميده است؟ فرمود : «هر خانه اى را كه خداوند بر روى زمين پديد آورد ، صاحب و ساكنانى دارد كه در آن به سر مى برند ، جز اين خانه كه هيچ كس در آن سُكنا ندارد و آن را صاحبى غير از خداى عز و جل نيست ، و آن ، آزاد است » . (1) آن گاه فرمود : «خداوند ، آن را قبل از [ساير] آفريده ها پديد آورد و سپس ، زمين را خلق كرد و از زير آن ، زمين را گسترانْد» .
تفسير العيّاشى _ به نقل از سلام حنّاط ، از مردى _ :از امام صادق عليه السلام در باره مسجدهايى كه داراى فضيلت هستند ، پرسيدم . فرمود : «مسجد الحرام و مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله » .
الكافى _ به نقل از معاويه بن عمّار _ :امام صادق عليه السلام فرمود : « هنگام ورود به مسجد الحرام ، پابرهنه ، با آرامش و وقار و فروتنى وارد شو كه هركس فروتن وارد شود ، اگر خدا بخواهد ، بخشيده مى گردد» . گفتم : فروتنى چيست ؟ فرمود : «آرامش است . با تكبّر ، وارد آن مشو . پس هرگاه به درِ مسجد رسيدى ، بِايست و بگو : سلام ما و رحمت و بركت هاى خدا بر تو ، اى پيامبر ! به نام خدا و با يارى خدا . و [من ]از خدا[يم ]و آنچه خدا بخواهد . سلام بر پيامبران و فرستادگان خدا ! و سلام بر پيامبر خدا! و سلام بر ابراهيم ! ستايش ، خدا را كه پروردگار جهانيان است . پس هرگاه وارد مسجد شدى ، دست به سوى آسمان بردار و رو به كعبه كن و بگو : خداوندا! من در اين جايگاه و در ابتداى مناسك حجّم ، از تو مى خواهم كه توبه ام را قبول كنى و از خطاهايم درگذرى و بار گران گناه را از دوشم بردارى . ستايش ، خداوندى را كه مرا به خانه بسيار محترم خود ، كعبه ، رساند . خداوندا! من تو را گواه مى گيرم كه اين جا ، خانه بسيار محترم توست كه آن را جايگاه اجتماع مردم و محلّى امن و بابركت و مايه هدايت جهانيان گردانيدى . خداوندا! اين بنده ، بنده توست و اين سرزمين ، سرزمين توست و اين خانه ، خانه توست . من ، در جستجوى رحمتت و به قصد اطاعتت و گوش به فرمانت و خوش دل از تقديرت آمده ام . همچون درمانده بيمناك از كيفرت ، از تو درخواست مى كنم . خداوندا! درهاى رحمتت را به رويم بگشا و مرا به راه فرمانبرى و خشنودى خود ، وا دار » .
.
ص: 192
الإمام الباقر عليه السلام :مَن صَلّى فِي المَسجِدِ الحَرامِ صَلاةً مَكتوبَةً ، قَبِلَ اللّهُ بِها مِنهُ كُلَّ صَلاةٍ صَلّاهَا مُنذُ يَومَ وَجَبَت عَلَيهِ الصَّلاةُ ، وكُلَّ صَلاةٍ يُصَلّيها إلى أن يَموتَ . (1)
10 / 2مَسجِدُ النَّبِيِّرسول اللّه صلى الله عليه و آله :صَلاةٌ في مَسجِدي مِثلُ ألفِ صَلاةٍ في غَيرِهِ ، إلَا المَسجِدَ الحَرامَ فَإِنَّها خَيرٌ مِن ألفِ صَلاةٍ . (2)
.
ص: 193
امام باقر عليه السلام :هر كس نماز واجبى را در مسجد الحرام به جا آورد ، خداوند ، همه نمازهاى پيشين او را از زمانى كه نماز بر او واجب شده است و هر نمازى را كه تا پايان حياتش خواهد خواند ، مى پذيرد .
10 / 2مسجد پيامبر (1)پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك نماز در مسجد من ، همچون هزار نماز در ساير مسجدهاست ، جز مسجد الحرام ؛ زيرا نماز در آن ، از هزار نماز نيز برتر است .
.
ص: 194
عنه صلى الله عليه و آله :صَلاةٌ في مَسجِدي تَعدِلُ عِندَاللّهِ عَشرَةَ آلافِ صَلاةٍ في غَيرِهِ مِنَ المَساجِدِ ، إلَا المَسجِدَ الحَرامَ ، فَإِنَّ الصَّلاةَ فيهِ تَعدِلُ مِئَةَ ألفِ صَلاةٍ . (1)
كامل الزيارات عن أبي بكر الحضرمي :أمَرَني أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام أن اُكثِرَ الصَّلاةَ في مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَا استَطَعتُ ، و قالَ : إنَّكَ لا تَقدِرُ عَلَيهِ كُلَّما شِئتَ . (2)
10 / 3المَسجِدَ الأَقصىالكتاب«سُبْحَ_نَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِى بَ_رَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ ءَايَ_تِنَآ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» . (3)
الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَمّا فَرَغَ سُلَيمانُ بنُ داوودَ مِن بِناءِ بَيتِ المَقدِسِ ، سَأَلَ اللّهَ ثَلاثا : حُكما يُصادِفُ حُكمَهُ ، ومُلكا لا يَنبَغي لِأَحَدٍ مِن بَعدِهِ ، وألّا يَأتِيَ هذَا المَسجِدَ أحَدٌ لا يُريدُ إلَا الصَّلاةَ فيهِ إلّا خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَيَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ . (4)
.
ص: 195
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در نزد خداوند ، هر نماز در مسجد من ، برابر با ده هزار نماز در ديگر مسجدها ، جز مسجد الحرام است ؛ زيرا نماز در اين مسجد ، برابر با يكصد هزار نماز است .
كامل الزيارات _ به نقل از ابو بكر حَضرَمى _ :امام صادق عليه السلام به من فرمود : «هر چه بيشتر مى توانى ، در مسجد پيامبر نماز بگزار» . و افزود : «البته هر قدر هم كه بخواهى ، قادر به انجام دادن آن نيستى (يعنى با توجّه به شرافت آن مسجد ، هر قدر در آن نماز بخوانى ، هنوز نمازِ بسيارى نخوانده اى)» .
10 / 3مسجد الأقصى (1)قرآن«پاك است آن خدايى كه بنده خود را شبانه از مسجد الحرام به مسجد الأقصى _ كه گرداگردش را بركت داده ايم _ ، سير داد، تا بعضى از آيات خود را به او بنماييم . هر آينه ، او شنوا و بيناست» .
حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون سليمان بن داوود عليه السلام از ساختن بيت المقدّس فارغ شد ، سه چيز از خدا درخواست كرد : قدرت قضاوتى كه با حكم الهى هماهنگ باشد ؛ سلطنتى كه پس از وى سزاوار كسى نباشد ؛ و نيز پاك شدن از گناه ، مانند زمان تولّد از مادر براى كسى كه تنها به خاطر نماز به اين مسجد بيايد .
.
ص: 196
سنن ابن ماجة عن ميمونة :قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ! أفتِنا في بَيتِ المَقدِسِ؟ قالَ : أرضُ المَحشَرِ وَالمَنشَرِ . اِئتوهُ فَصَلّوا فيهِ ، فَإِنَّ صَلاةً فيهِ كَأَلفِ صَلاةٍ في غَيرِهِ . قُلتُ : أرَأَيتَ إن لَم أستَطِع أن أتَحَمَّلَ إلَيهِ ؟ قالَ : فَتُهدي لَهُ زَيتا يُسرَجُ فيهِ ، فَمَن فَعَلَ ذلِكَ فَهُوَ كَمَن أتاهُ . (1)
الإمام عليّ عليه السلام :أربَعَةٌ مِن قُصورِ الجَنَّةِ فِي الدُّنيا : المَسجِدُ الحَرامُ ، ومَسجِدُ الرَّسولِ صلى الله عليه و آله ، ومَسجِدُ بَيتِ المَقدِسِ ، ومَسجِدُ الكوفَةِ . (2)
10 / 4مَسجِدُ قُباالكتاب«لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ» . (3)
.
ص: 197
سنن ابن ماجة _ به نقل از ميمونه _ :گفتم : اى پيامبر خدا! در باره بيت المقدّس نظرت را برايمان بازگو . فرمود : «محلّ حشر و نشر [در روز رستاخيز] است .بدان جا برويد و در آن ، نماز بگزاريد ؛ زيرا يك نماز در آن ، همچون يك هزار نماز در ديگر مكان هاست» . گفتم : نظر شما چيست اگر توان سفر به آن جا را نداشته باشم ؟ فرمود : «روغنى را تقديم او مى كنى تا در آن روشن شود ، كه هر كس چنين كند ، همچون كسى است كه به آن جا رفته است» .
امام على عليه السلام :چهار مكان ، از قصرهاى بهشتى در دنيايند : مسجد الحرام ، مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله ، مسجد بيت المقدّس ، و مسجد كوفه .
10 / 4مسجد قُبا (1)قرآن«هرگز در آن مسجد (ضِرار) [به عبادت] نَايست؛ [ چرا كه ] آن ، مسجدى ( مسجد قُبا ) كه از روز نخست ، بر پايه پرهيزگارى بنا شده ، شايسته تر كه در آن [به عبادت ]بِايستى . در آن ، مردانى هستند كه دوست دارند پاكيزه باشند ؛ و خداوند ، پاكيزگان را دوست مى دارد» .
.
ص: 198
الحديثالكافي عن الحلبي عن الإمام الصادق عليه السلام ، قالَ :سَأَلتُهُ عَنِ المَسجِدِ الَّذي اُسِّسََعَلى التَّقوى ؟ قالَ : مَسجِدُ قُبا . (1)
تفسير العيّاشي عن زرارة وحمران ومحمّد بن مسلم عن الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام _ في تَفسيرِ ما نَزَلَ بِشَأنِ مَسجِدِ قبا أي : « ... أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ» _ : يَعني مِن مَسجِدِ النِّفاقِ . (2)
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أتى مَسجِدي _ مَسجِدَ قُبا _ فَصَلّى فيهِ رَكعَتَينِ ، رَجَعَ بِعُمرَةٍ . (3)
عنه صلى الله عليه و آله :الصَّلاةُ في مَسجِدِ قُباءَ كَعُمرَةٍ . (4)
عنه صلى الله عليه و آله :مَن تَوَضَّأَ فَأَحسَنَ وُضوءَهُ ثُمَّ جاءَ مَسجِدَ قُبا فَرَكَعَ فيهِ أربَعَ رَكَعاتٍ ، كانَ ذلِكَ كَعِدلِ عُمرَةٍ . (5)
صحيح مسلم عن ابن عمر :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَأتي مَسجِدَ قُباءَ راكِبا وماشِيا ، فَيُصَلّي فيهِ رَكعَتَينِ . (6)
.
ص: 199
حديثالكافى _ به نقل از حلبى _ :از امام صادق عليه السلام در باره مسجدى كه بر پرهيزگارى بنيان نهاده شده ، پرسيدم . فرمود : «آن ، مسجد قباست» .
تفسير العيّاشى _ به نقل از زراره و حَمْران و محمّد بن مسلم _ :امام باقر و امام صادق عليهماالسلام در تفسير اين آيه نازل شده در باره مسجد قبا كه فرموده : «شايسته تر است كه در آن [به نماز] بِايستى» ، فرمودند : « مقصود ، [مقايسه مسجد قبا با] مسجد نفاق است .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به مسجد من ، يعنى مسجد قبا بيايد و در آن دو ركعت نماز بگزارد ، با [پاداش] يك عمره باز خواهد گشت .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نماز در مسجد قبا ، همانند يك عمره است .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس نيكو وضو بسازد ، سپس به مسجد قبا بيايد و در آن ، چهار ركعت نماز بگزارد ، عمل او به سانِ يك عمره است .
صحيح مسلم _ به نقل از ابن عمر _ :پيامبر خدا ، پياده و سواره ، به مسجد قبا مى آمد و در آن ، دو ركعت نماز مى گزارد .
.
ص: 200
10 / 5مَسجِدُ الكوفَةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَمّا اُسرِيَ بي إلَى السَّماءِ الدُّنيا أراني مَسجِدَ كوفانَ ، فَقُلتُ : يا جَبرَئيلُ ، ما هذا؟ قالَ : مَسجِدٌ مُبارَكٌ ، كَثيرُ الخَيرِ عَظيمُ البَرَكَةِ ، اختارَهُ اللّهُ لِأَهلِهِ ، هُوَ يَشفَعُ لَهُم يَومَ القِيامَةِ . (1)
عنه صلى الله عليه و آله :لَمّا اُسرِيَ بي مَرَرتُ بِمَوضِعِ مَسجِدِ الكوفَةِ وأنَا عَلَى البُراقِ ومَعي جَبرَئيلُ عليه السلام ، فَقالَ لي : يا مُحَمَّدُ ، انزِل فَصَلِّ في هذَا المَكانِ ، قالَ : فَنَزَلتُ فَصَلَّيتُ . فَقُلتُ : يا جَبرَئيلُ ، أيُّ شَيءٍ هذَا المَوضِعُ؟ قالَ : يا مُحَمَّدُ ، هذِهِ كوفانُ ، وهذا مَسجِدُها ، أمّا أنَا فَقَد رَأَيتُها عِشرينَ مَرَّةً خَرابا ، وعِشرينَ مَرَّةً عُمرانا ، بَينَ كُلِّ مَرَّتَينِ خَمسُمِئَةِ سَنَةٍ . (2)
عنه صلى الله عليه و آله :لَكَأَنَّي بِمَسجِدِ كوفانَ يَأتي يَومَ القِيامَةِ مُحرِما في مُلاءَتَينِ ، يَشهَدُ لِمَن صَلّى فيهِ رَكعَتَينِ . (3)
الإمام عليّ عليه السلام :أربَعَةٌ مِن قُصورِ الجَنَّةِ فِي الدُّنيا : المَسجِدُ الحَرامُ ، ومَسجِدُ الرَّسولِ صلى الله عليه و آله ، ومَسجِدُ بَيتِ المَقدِسِ ، ومَسجِدُ الكوفَةِ . (4)
عنه عليه السلام :النّافِلَةُ في هذَا المَسجِدِ تَعدِلُ عُمرَةً مَعَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، وَالفَريضَةُ فيهِ تَعدِلُ حَجَّةً مَعَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، وقَد صَلّى فيهِ ألفُ نَبِيٍّ وألفُ وَصِيٍّ . (5)
.
ص: 201
10 / 5مسجد كوفه (1)پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هنگامى كه [در شب معراج] مرا به آسمان دنيا بُردند ، مسجد كوفه را نشانم دادند . گفتم : «اى جبرئيل ! اين چيست؟» . گفت : مسجدى بسيار مبارك و پُرخير و بركت است كه خداوند ، آن را براى اهل خود برگزيده است و آن مسجد ، در روز رستاخيز ، براى آنان شفاعت خواهد كرد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هنگامى كه سوار بر بُراق به معراج برده شدم ، از محلّ مسجد كوفه گذر كردم . جبرئيل عليه السلام كه همراهم بود ، به من گفت : اى محمّد ! در اين مكان ، فرود آى و نماز بگزار . من نيز فرود آمدم و نماز خواندم و گفتم : «اى جبرئيل ! اين مكان كجاست؟» . گفت : اى محمّد! اين جا كوفه است و اين هم مسجد آن است ؛ ليكن من ، آن را بيست مرتبه خراب و بيست مرتبه آباد يافته ام كه بين هر بار خرابى و آبادى ، پانصد سال فاصله بوده است» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گويى مسجد كوفه را مى بينم كه در روز رستاخيز ، در حالى كه دو جامه احرام به تن دارد ، آمده است و به سود كسى كه در او دو ركعت نماز گزارده ، گواهى مى دهد .
امام على عليه السلام :چهار مكان ، از قصرهاى بهشتى در دنيايند : مسجد الحرام ، مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله ، مسجد بيت المقدّس ، و مسجد كوفه .
امام على عليه السلام :نماز مستحب در اين مسجد، معادل يك عمره با پيامبر صلى الله عليه و آله و نماز واجب در آن ، همسنگ حجّى با پيامبر صلى الله عليه و آله است . هر آينه ، هزار پيامبر و هزار جانشين [ _ِ پيامبر] ، در آن به نماز ايستاده اند .
.
ص: 202
عنه عليه السلام _ في حَديثٍ لَهُ في فَضلِ مَسجِدِ الكوفَةِ _ :فيهِ نَجَرَ نوحٌ سَفينَتَهُ ، وفيهِ فارَ التَّنّورُ ، وبِهِ كانَ بَيتُ نوحٍ ومَسجِدُهُ . (1)
عنه عليه السلام :إنَّ مَسجِدَ الكوفَةِ رابِعُ أربَعَةِ مَساجِدَ لِلمُسلِمينَ ، رَكعَتانِ فيهِ أحَبُّ إلَيَّ مِن عَشرٍ فيما سِواهُ . (2)
كتاب من لا يحضره الفقيه عن الأَصبَغ بن نُباتة :بَينا نَحنُ ذاتَ يَومٍ حَولَ أميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام في مَسجِدِ الكوفَةِ ، إذ قالَ : يا أهلَ الكوفَةِ ، لَقَد حَباكُمُ اللّهُ عَزَّوجَلَّ بِما لَم يَحبُ بِهِ أحَدا مِن فَضلٍ : مُصَلّاكُم بَيتُ آدَمَ ، وبَيتُ نوحٍ ، وبَيتُ إدريسَ ، ومُصَلّى إبراهيمَ الخَليلِ ، ومُصَلّى أخِيَ الخِضرِ عليهم السلام ، ومُصَلّاي ، وإنَّ مَسجِدَكُم هذا لَأَحَدُ الأَربَعَةِ المَساجِدِ الَّتِي اختارَهَا اللّهُ عَزَّوجَلَّ لِأَهلِها ، وكَأَنّي قَد اُتِيَ بِهِ يَومَ القِيامَةِ في ثَوبَينِ أبيَضَينِ يَتَشَبَّهُ بِالمُحرِمِ ، ويَشفَعُ لِأَهلِهِ ولِمَن يُصَلّي فيهِ فَلا تُرَدُّ شَفاعَتُهُ ، ولا تَذهَبُ الأَيّامُ وَاللَّيالي حَتّى يُنصَبَ الحَجَرُ الأَسوَدُ فيهِ . ولَيَأتِيَنَّ عَلَيهِ زَمانٌ يَكونُ مُصَلَّى المَهدِيِّ مِن وُلدي ، ومُصَلّى كُلِّ مُؤمِنٍ ، ولا يَبقى عَلَى الأَرضِ مُؤمِنٌ إلّا كانَ بِهِ أو حَنَّ قَلبُهُ إلَيهِ ، فَلا تَهجُروهُ ، وتَقَرَّبوا إلَى اللّهِ عَزَّوجَلَّ بِالصَّلاةِ فيهِ ، وَارغَبوا إلَيهِ في قَضاءِ حَوائِجِكُم ، فَلَو يَعلَمُ النّاسُ ما فيهِ مِنَ البَرَكَةِ لَأَتَوهُ مِن أقطارِ الأَرضِ ولَو حَبوا (3) عَلَى الثَّلجِ . (4)
.
ص: 203
امام على عليه السلام _ در حديثى در فضيلت مسجد كوفه _ :در اين مسجد ، نوح عليه السلام كشتى خود را ساخت و در آن ، تنور جوشيد ، و خانه و مسجد نوح نيز در اين جا بود .
امام على عليه السلام :همانا مسجد كوفه ، چهارمين مسجد از مساجد چهارگانه مسلمانان است . نزد من ، دو ركعت نماز در آن ، از ده ركعت نماز در غير آن ، محبوب تر است .
كتاب من لايحضره الفقيه _ به نقل از اَصبغ بن نُباته _ :روزى پيرامون امير مؤمنان ، در مسجد كوفه نشسته بوديم كه فرمود : «اى كوفيان! خداوند ، فضيلتى به شما ارزانى داشته كه به ديگران نداده است و آن ، مصلّاى شماست كه خانه آدم و نوح و ادريس عليهم السلام و محلّ نماز ابراهيم خليل و برادرم خضر عليهماالسلامو نيز نمازگاه من است . اين مسجد ، از جمله چهار مسجدى است كه خداوند عز و جل آنها را براى اهل مسجد ، برگزيده است و گويا من ، آن را همانند مُحرمى در دو جامه سپيد مى بينم كه در روز رستاخيز ، آورده شده است كه اهل خود و كسانى را كه در آن نماز مى گزارند ، شفاعت مى كند و شفاعتش هم رد نمى شود و روزگارى خواهد آمد كه حجر الأسود درآن نصب مى شود . بى ترديد ، زمانى فرا خواهد رسيد كه آن جا محلّ نماز يكى از فرزندانم ، مهدى ، و نمازگاه همه مؤمنان شود و هيچ مؤمنى بر روى زمين باقى نمى ماند ، مگر اين كه در آن مسجد است و يا دل بسته اوست . پس آن را وا مگذاريد و با نماز خواندن در آن ، به خداى عز و جل نزديك شويد ، و براى برآمدن نيازهايتان ، بِدان رو كنيد كه اگر مردم بركت آن را بدانند ، اگر چه چهار دست و پا بر روى برف و يخ ، از هر سو بدان روى مى آورند .
.
ص: 204
الإمام الصادق عليه السلام :جاءَ رَجُلٌ إلى أميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام وهُوَ في مَسجِدِ الكوفَةِ فَقالَ : السَّلامُ عَلَيكَ يا أميرَالمُؤمِنينَ ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ ، فَرَدَّ عَلَيهِ ، فَقالَ : جُعِلتُ فِداكَ إنّي أرَدتُ المَسجِدَ الأَقصى ، فَأَرَدتُ أن اُسَلِّمَ عَلَيكَ واُوَدِّعَكَ . فَقالَ لَهُ : فَأَيَّ شَيءٍ أرَدتَ بِذاكَ ؟ فَقالَ : الفَضلَ جُعِلتُ فِداكَ . قالَ : فَبِع راحِلَتَكَ ، وكُل زادَكَ ، وصَلِّ في هذَا المَسجِدِ ، فَإِنَّ الصَّلاةَ المَكتوبَةَ فيهِ حَجَّةٌ مَبرورَةٌ ، وَالنّافِلَةَ فيهِ عُمرَةٌ مَبرورَةٌ ، وَالبَرَكَةَ فيهِ عَلَى اثنَي عَشَرَ ميلاً (1) ، يَمينُهُ يُمنٌ ، ويَسارُهُ مَكرٌ (2) ، وفي وَسَطِهِ عَينٌ مِن دُهنٍ ، وعَينٌ مِن لَبَنٍ ، وعَينٌ مِن ماءٍ شَرابٍ لِلمُؤمِنينَ ، وعَينٌ مِن ماءٍ طُهرٍ لِلمُؤمِنينَ ، مِنهُ سارَت سَفينَةُ نوحٍ عليه السلام ، وكانَ فيهِ نَسرٌ ويَغوثُ ويَعوقُ ، صَلّى فيهِ سَبعونَ نَبِيّا وسَبعونَ وَصِيّا أنَا أحَدُهُم . وقالَ (3) بِيَدِهِ في صَدرِهِ : مادَعا فيهِ مَكروبٌ بِمَسأَلَةٍ في حاجَةٍ مِنَ الحَوائِجِ ، إلّا أجابَهُ اللّهُ وفَرَّجَ عَنهُ كُربَتَهُ . (4)
.
ص: 205
امام صادق عليه السلام :امير مؤمنان ، در مسجد كوفه بود كه مردى به سراغش آمد و گفت : سلام و رحمت خدا و بركت هاى او بر تو باد ، اى امير مؤمنان ! ايشان ، پاسخ سلامش را داد . او گفت : فدايت شوم! قصد مسجد الأقصى كرده ام . خواستم بر تو سلام كنم و با تو وداع نمايم . فرمود : «با اين سفر ، در پى چه هستى ؟» . گفت : درك فضيلت ، فدايت شوم ! فرمود : «مَركب سوارى خود را بفروش و توشه ات را مصرف كن و در اين مسجد ، نماز بخوان ، كه نماز واجب در آن ، برابر با حجّى پذيرفته شده است و نماز مستحب در آن ، برابر با عمره اى پذيرفته شده است و تا شعاع دوازده ميلى آن ، بركت خيز است . سمت راستش بركت است و سمت چپش حيله ورزى است . (1) در ميانه آن ، چشمه اى از روغن و چشمه اى از شير و چشمه اى از آب نوشيدنى و چشمه اى از آب پاكيزه براى مؤمنان است . كشتى نوح عليه السلام از آن جا به حركت در آمد و بت هاى نَسر و يَغوث و يَعوق ، در آن قرار داشتند . هفتاد پيامبر و نيز هفتاد جانشين [ _ِ پيامبر ] كه من يكى از آنهايم ، در آن نماز گزارده است» . آن گاه ، در حالى كه دستش را بر سينه اش گذاشته بود ، فرمود : «هيچ گرفتارى نيست كه در آن براى درخواست نيازى از نيازهايش دعا كند ، مگر آن كه خداوند پاسخش را مى دهد و گرفتارى اش را برطرف مى سازد» .
.
ص: 206
معجم البلدان عن حَبَّة العُرَنيّ :كُنتُ جالِسا عِندَ عَلِيٍّ عليه السلام فَأتاهُ رَجُلٌ ، فَقالَ : يا أميرَالمُؤمِنينَ ، هذِهِ راحِلَتي وزادي اُريدُ هذَا البَيتَ _ أعني بَيتَ المَقدِسِ _ . فَقالَ عليه السلام : كُل زادَكَ ، وبِع راحِلَتَكَ ، وعَلَيكَ بِهذَا المَسجِدِ _ يَعني مَسجِدَ الكوفَةِ _ فَإِنَّهُ أحَدُ المَساجِدِ الأَربَعَةِ . رَكعَتانِ فيهِ تَعدِلانِ عَشرا فيما سِواهُ مِنَ المَساجِدِ . (1)
الإمام الباقر عليه السلام :لَو يَعلَمُ النّاسُ ما في مَسجِدِ الكوفَةِ ، لَأَعَدّوا لَهُ الزّادَ وَالرَّواحِلَ مِن مَكانٍ بَعيدٍ ، إنَّ صَلاةً فَريضَةً فيهِ تَعدِلُ حَجَّةً ، وصَلاةً نافِلَةً تَعدِلُ عُمرَةً . (2)
كامل الزيارات عن حَنان بن سَدير :كُنتُ عِندَ أبي جَعفَرٍ عليه السلام ، فَدَخَلَ عَلَيهِ رَجُلٌ فَسَلَّمَ وجَلَسَ ، فَقالَ لَهُ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : مِن أيِّ البِلادِ أنتَ ؟ قالَ : فَقالَ الرَّجُلُ : أنَا مِن أهلِ الكوفَةِ ، وأنَا لَكَ مُحِبٌّ مُوالٍ . قالَ : فَقالَ له أبو جَعفَرٍ عليه السلام : أتُصَلّي في مَسجِدِ الكوفَةِ كُلَّ صَلَواتِكَ؟ قالَ : فَقالَ الرَّجل : لا . فَقالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : إنَّكَ لَمَحرومٌ مِنَ الخَيرِ . (3)
كامل الزيارات عن أبي عُبَيدة الحَذّاء :قال أبو جَعفَرٍ عليه السلام : لا تَدَع يا أبا عُبَيدَةَ الصَّلاةَ في مَسجِدِ الكوفَةِ ولَو أتَيتَهُ حَبوا ، فَإِنَّ الصَّلاةَ فيهِ بِسَبعينَ صَلاةً في غَيرِهِ مِنَ المَساجِدِ . (4)
.
ص: 207
معجم البلدان _ به نقل از حَبّه عُرَنى _ :نزد على عليه السلام نشسته بودم . مردى به حضورش آمد و گفت : اى امير مؤمنان! اين ، مَركب و توشه من است . عازم اين خانه (يعنى بيت المقدّس) هستم . فرمود : «توشه ات را مصرف كن و مَركبت را بفروش و پايبند اين مسجد (يعنى مسجد كوفه) باش ؛ زيرا يكى از مساجدِ چهارگانه است . دو ركعت نماز در آن ، برابر با ده ركعت در ديگر مساجد است» .
امام باقر عليه السلام :اگر مردم آنچه را كه در مسجد كوفه است ، مى دانستند ، از راه دور براى آن ، توشه و مَركب هايى فراهم مى ساختند . همانا نماز واجب در آن ، برابر با حجّى است و نماز مستحب ، برابر با عمره اى است .
كامل الزيارات _ به نقل از حَنان بن سَدير _ :در حضور امام باقر عليه السلام بودم كه مردى وارد شد و سلام كرد و نشست . امام باقر عليه السلام به وى فرمود : «از كدام منطقه اى ؟» . مرد گفت : من ، اهل كوفه ام و دوستدار و علاقه مند به شما . امام باقر عليه السلام به وى فرمود : «آيا همه نمازهايت را در مسجد كوفه به جا مى آورى ؟» . مرد گفت : خير . امام باقر عليه السلام فرمود : «همانا تو از خير ، محرومى» .
كامل الزيارات _ به نقل از ابو عبيده حَذّاء _ :امام باقر عليه السلام فرمود : «اى ابو عبيده! نماز در مسجد كوفه را ترك نكن ، اگر چه با چهار دست و پا رفتن باشد ؛ زيرا نماز در آن ، برابر با هفتاد نماز در ساير مسجدهاست» .
.
ص: 208
الإمام الباقر عليه السلام :مَسجِدُ كوفانَ رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، صَلّى فيهِ ألفُ نَبِيٍّ وسَبعونَ نَبِيّا ، ومَيمَنَتُهُ رَحمَةٌ ، ومَيسَرَتُهُ مَكرٌ ، فيهِ عَصا موسى عليه السلام ، وشَجَرَةُ يَقطينٍ ، وخاتَمُ سُلَيمانَ عليه السلام ، ومِنهُ فارَ التَّنّورُ ، ونُجِرَتِ السَّفينَةُ ، وهِيَ صُرَّةُ (1) بابِلَ ، ومَجمَعُ الأَنبِياءِ عليهم السلام . (2)
المزار الكبير عن حمّاد بن زيد الحارثيّ :كُنتُ عِندَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام وَالبَيتُ غاصٌّ مِنَ الكوفِيّينَ ، فَسَأَلَهُ رَجُلٌ مِنهُم : يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، إنّي ناءٍ عَنِ المَسجِدِ ولَيسَ لي نِيَّةُ الصَّلاةِ فيهِ . فَقالَ عليه السلام : ائِتِهِ ، فَلَو يَعلَمُ النّاسُ ما فيهِ لَأَتَوهُ ولَو حَبوا . قالَ : إنّي أشتَغِلُ . قالَ : فَآئتِهِ ولا تَدَعهُ ما أمكَنَكَ ، وعَلَيكَ بِمَيامِنِهِ مِمّا يلَي أبوابَ كِندَةَ ، فَإِنَّهُ مَقامُ إبراهيمَ عليه السلام ، وعِندَ الخامِسَةِ مَقامُ جَبرَئيلَ : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ، لَو يَعلَمُ النّاسُ مِن فَضلِهِ ما أعلَمُ لَازدَحَموا عَلَيهِ . (3)
الإمام الصادق عليه السلام :صَلاةٌ في مَسجِدِ الكوفَةِ بِأَلفِ صَلاةٍ . (4)
الكافي عن هارون بن خارجة عن الإمام الصادق عليه السلام ، قالَ :قالَ لي : يا هارونَ بنَ خارِجَةَ! كَم بَينَكَ وبَينَ مَسجِدِ الكوفَةِ ، يَكونُ ميلاً؟ قُلتُ : لا ، قالَ : فَتُصَلّي فيهِ الصَّلَواتِ كُلَّها؟ قُلتُ : لا . فَقالَ : أما لَو كُنتُ بِحَضرَتِهِ لَرَجَوتُ ألّا تَفوتَني فيهِ صَلاةٌ ، وتَدري ما فَضلُ ذلِكَ المَوضِعِ؟ ما مِن عَبدٍ صالِحٍ ولا نَبِيٍّ إلّا وقَد صَلّى في مَسجِدِ كوفانَ ، حَتّى إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَمّا أسرَى اللّهُ بِهِ ، قالَ لَهُ جَبرَئيلُ عليه السلام : تَدري أينَ أنتَ يا رَسولَ اللّهِ السّاعَةَ؟ أنتَ مُقابِلُ مَسجِدِ كوفانَ . قالَ : فَاستَأذِن لي رَبّي حَتّى آتِيَهُ فَاُصَلِّيَ فيهِ رَكعَتَينِ . فَاستَأذَنَ اللّهَ عَزَّوجَلَّ ، فَأَذِنَ لَهُ . وإنَّ مَيمَنَتَهُ لَرَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وإنَّ وَسَطَهُ لَرَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وإنَّ مُؤَخَّرَهُ لَرَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وإنَّ الصَّلاةَ المَكتوبَةَ فيهِ لَتَعدِلُ ألفَ صَلاةٍ ، وإنَّ النّافِلَةَ فيهِ لَتَعدِلُ خَمسَمِئَةِ صَلاةٍ ، وإنَّ الجُلوسَ فيهِ بِغَيرِ تِلاوَةٍ ولا ذِكرٍ لَعِبادَةٌ ، ولَو عَلِمَ النّاسُ ما فيهِ لَأَتَوهُ ولَوحَبوا . (5)
.
ص: 209
امام باقر عليه السلام :مسجد كوفه ، باغى از باغ هاى بهشت است . هزار و هفتاد پيامبر در آن نماز خوانده است و سمت راستش رحمت خدا و سمت چپش مكر است . عصاى موسى عليه السلام و بوته كدو [كه يونس عليه السلام پس از نجات از شكم ماهى در سايه آن آرميد] و انگشترى سليمان عليه السلام در آن جا بود . درمسجد كوفه بود كه آب از تنور جوشيد و كشتى [نوح عليه السلام ] ساخته شد و آن ، مهم ترين نقطه بابِل و محلّ تجمّع انبيا عليهم السلام است .
المزار الكبير _ به نقل از حمّاد بن زيد حارثى _ :نزد امام صادق عليه السلام بودم ، در حالى كه خانه از مردم كوفه پُر بود . مردى از ميان آنان از امام عليه السلام پرسيد : اى فرزند پيامبر خدا! من از مسجد [كوفه] دورم و نيّت نماز در آن را ندارم . امام عليه السلام فرمود : «آن جا برو كه اگر مردم ، آنچه را در آن است ، مى دانستند ، اگر چه چهار دست و پا ، بدان روى مى آورند» . آن مرد گفت : من ، گرفتار كارى هستم . امام عليه السلام فرمود : «بدان مسجد برو و تا آن جا كه مى توانى ، آن را ترك مكن . و بر تو باد كه به سمت راست مسجد ، نزديك درهاى كَنده بروى ، كه مقام ابراهيم عليه السلام آن جاست ، و نيز در كنار [ستون] پنجم مسجد ، كه مقام جبرئيل عليه السلام است . سوگند به خداوندى كه جانم در دست اوست ، اگر مردم از فضيلت اين مسجد ، آنچه را كه من مى دانم ، مى دانستند ، در آن ازدحام مى كردند» .
امام صادق عليه السلام :يك نماز در مسجد كوفه ، برابر با يكهزار نماز است .
الكافى _ به نقل از هارون بن خارجه _ :امام صادق عليه السلام به من فرمود : «اى هارون بن خارجه! فاصله [خانه] تو و مسجد كوفه چه قدر است ؟ يك ميل هست ؟ » . گفتم : نه . فرمود : «آيا همه نمازهايت را در آن به جا مى آورى ؟» . گفتم : نه . فرمود : «اگر من نزديك آن بودم ، اميد داشتم كه هيچ نمازى در آن از من ترك نشود . مى دانى فضيلت آن مكان چه قدر است ؟ هيچ بنده درستكار و يا پيامبرى نيست ، جز آن كه در مسجد كوفه نماز گزارده است . حتّى پيامبر صلى الله عليه و آله _ هنگامى كه خداوند او را به معراج بُرد _ ، جبرئيل عليه السلام به وى گفت : مى دانى اكنون كجايى ، اى پيامبر خدا ؟ تو در برابر مسجد كوفه اى . فرمود : «از پروردگارم برايم رخصت بگير تا داخل آن شده ، دو ركعت نماز بگزارم» . پس ، از خداوند اجازه طلبيد و خداوند به وى اجازه داد . همانا جانب راست آن ، باغى از باغ هاى بهشتى است و ميانه آن و نيز آخر آن ، باغى از باغ هاى بهشتى است . هر نماز واجب در آن ، برابر با يكهزار نماز است و نماز مستحب در آن ، برابر با پانصد نماز است . نشستن در آن [حتّى] بدون تلاوت قرآن و ذكر ، عبادت است و اگر مردم ، فضيلتى را كه در آن است ، مى دانستند ، اگر چه چهار دست و پا ، بدان روى مى آورند» .
.
ص: 210
الكافي عن المفضّل بن عمر :كُنتُ عِندَ أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام بِالكوفَةِ أيّامَ قَدِمَ عَلى أبِي العَبّاسِ [السَّفّاحِ] ، فَلَمَّا انتَهَينا إلَى الكُناسَةِ (1) قالَ : ههُنا صُلِبَ عَمّي زَيدٌ رحمه الله ، ثُمَّ مَضى حَتَّى انتَهى إلى طاقِ الزَّيّاتينَ وهُوَ آخِرُ السَّرّاجينَ ، فَنَزَلَ وقالَ : اِنزِل فَإِنَّ هذَا المَوضِعَ كانَ مَسجِدَ الكوفَةِ الأَوَّلَ الَّذي خَطَّهُ آدَمُ عليه السلام ، وأنَا أكرَهُ أن أدخُلَهُ راكِبا ، قالَ : قُلتُ : فَمَن غَيَّرَهُ عَن خِطَّتِهِ؟ قالَ : أمّا أوَّلُ ذلِكَ فَالطّوفانُ في زَمَنِ نوحٍ عليه السلام ، ثُمَّ غَيَّرَهُ أصحابُ كِسرى ونُعمانَ ، ثُمَّ غَيَّرَهُ بَعدُ زِيادُ بنُ أبي سُفيانَ . فَقُلتُ : وكانَتِ الكوفَةُ ومَسجِدُها في زَمَنِ نوحٍ عليه السلام ؟ فَقالَ لي : نَعَم يا مُفَضَّلُ ، وكانَ مَنزِلُ نوحٍ وقَومِهِ في قَرَيةٍ عَلى مَنزِلٍ مِنَ الفُراتِ مِمّا يَلي غَربِيَّ الكوفَةِ ، قالَ : وكانَ نوحٌ عليه السلام رَجُلاً نَجّارا فَجَعَلَهُ اللّهُ عَزَّوجَلَّ نَبِيّا وَانتَجَبَهُ ، ونوحٌ عليه السلام أوَّلُ مَن عَمِلَ سَفينَةً تَجري عَلى ظَهرِ الماءِ ، ولَبِثَ نوحٌ عليه السلام في قَومِهِ ألفَ سَنَةٍ إلّا خَمسينَ عاما ، يَدعوهُم إلَى اللّهِ عَزَّوجَلَّ فَيَهزَؤونَ بِهِ ويَسخَرونَ مِنهُ ، فَلَمّا رَأى ذلِكَ مِنهُم دَعا عَلَيهِم ، فَقالَ : «رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَ_فِرِينَ دَيَّارًا * إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّواْ عِبَادَكَ وَ لَا يَلِدُواْ إِلَا فَاجِرًا كَفَّارًا» . (2) فَأَوحَى اللّهُ عَزَّوجَلَّ إلى نوحٍ : أنِ اصنَع سَفينَةً وأوسِعها وعَجِّل عَمَلَها ، فَعَمِلَ نوحٌ سَفينَةً في مَسجِدِ الكوفَةِ بِيَدِهِ ، فَأَتى بِالخَشَبِ مِن بُعدٍ حَتّى فَرَغَ مِنها . (3)
.
ص: 211
الكافى _ به نقل از مُفضّل بن عمر _ :نزد امام صادق عليه السلام در كوفه بودم ، در ايّامى كه بر ابوالعباس سفّاح ، وارد شده بود . هنگامى كه به محلّه كُناسه رسيديم ، فرمود : «عمويم زيد ، اين جا به دار آويخته شد» . سپس به راه خود ادامه داد تا به راسته روغن فروشان _ كه در انتهاى راسته زين سازان بود _ ، رسيد . پس خود پياده شد و فرمود : «پياده شو . اين ، مكان سابق مسجد كوفه است ؛ همان كه آدم عليه السلام آن را رسم كرد و من نمى پسندم كه سواره داخل آن شوم» . گفتم : چه كسى نقشه آن را تغيير داد ؟ فرمود : «نخستين آن ، توفان زمان نوح عليه السلام بود . سپس ياران پادشاهان ايران و عرب ، و سرانجام ، زياد بن ابى سفيان ، آن را تغيير دادند» . گفتم : كوفه و مسجد آن ، در عصر نوح عليه السلام وجود داشتند ؟ فرمود : «آرى ، اى مفضّل! و محلّ سكونت نوح عليه السلام و قوم او ، در روستايى به فاصله يك منزلى در سمت غرب كوفه بود . نوح عليه السلام ، مردى نجّار بود كه خداوند ، او را به پيامبرى برانگيخت و وى را برگزيد . نوح ، نخستين كسى است كه كشتى اى ساخت كه بر آب ، روان گردد . نوح ، نهصد و پنجاه سال در ميان مردم خود ، درنگ كرد و آنان را به سوى خداوند عز و جل فرا مى خواند ؛ ليكن ، وى را استهزا كرده ، به تمسخر مى گرفتند . چون از آنان چنين ديد ، نفرينشان كرد و گفت : «پروردگارا! هيچ كس از كافران را بر روى زمين ، باقى مگذار ؛ چرا كه اگر آنان را باقى بگذارى ، بندگانت را گم راه مى كنند و جز زشتكارِ ناسپاس نمى زايند» . پس خداوند به نوح وحى فرمود : كشتى جادارى بساز و در ساختن آن ، شتاب كن . آن گاه ، نوح به دست خود در مسجد كوفه كشتى ساخت و چوب آن را از راه دور آورد تا آن كه از ساختن آن ، رهايى يافت» .
.
ص: 212
الكافي عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق عليه السلام ، قالَ :قُلتُ لَهُ : إنَّ مَسجِدَ الكوفَةِ قَديمٌ؟ فَقالَ : نَعَم ، وهُوَ مُصَلَّى الأَنبِياءِ عليهم السلام ، ولَقَد صَلّى فيهِ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حينَ اُسرِيَ بِهِ إلَى السَّماءِ ، فَقالَ لَهُ جَبرَئيلُ عليه السلام : يا مُحَمَّدُ هذا مَسجِدُ أبيكَ آدَمَ عليه السلام ومُصَلَّى الأَنبِياءِ عليهم السلام ، فَانزِل فَصَلِّ فيهِ ، فَنَزَلَ فَصَلّى فيهِ ، ثُمَّ إنَّ جَبرَئيلَ عليه السلام عَرَجَ بِهِ إلَى السَّماءِ . (1)
الكافي عن الحسن بن علي بن أبي حمزة عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، قالَ :سَمِعتُهُ يَقولُ : نِعمَ المَسجِدُ مَسجِدُ الكوفَةِ ، صَلّى فيهِ ألفُ نَبِيٍّ وألفُ وَصِيٍّ ، ومِنهُ فارَ التَّنّورُ ، وفيهِ نُجِرَتِ السَّفينَةُ ، مَيمَنَتُهُ رِضوانُ اللّهِ ، ووَسَطُهُ رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، ومَيسَرَتُهُ مَكرٌ . فَقُلتُ لِأَبي بَصيرٍ : ما يَعني بِقولِهِ «مَكرٌ» ؟ قالَ : يَعني مَنازِلَ السُّلطانِ . (2)
.
ص: 213
الكافى _ به نقل از مفضّل بن عمر _ :به امام صادق عليه السلام گفتم : مسجد كوفه ، قديمى است ؟ فرمود : «آرى ؛ و آن ، محلّ نماز پيامبران عليهم السلام است . پيامبر خدا نيز _ هنگامى كه به آسمان برده شد _ ، در آن به نماز ايستاد . جبرئيل عليه السلام به او گفت : اى محمّد! اين جا مسجد پدرت آدم عليه السلام و نمازگاه پيامبران است . فرود آى و در آن ، نماز بگزار . پس فرود آمد و نماز گزارد . سپس جبرئيل ، او را به آسمان برد » .
الكافى _ به نقل از حسن بن على بن ابى حمزه ، از ابو بصير _ :از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود : «چه خوب مسجدى است ، مسجد كوفه ! در آن ، يكهزار پيامبر و يكهزار جانشين [_ِ پيامبر] نماز گزارده اند و در آن جا آب از تنور جوشيد و كشتى [نوح ]ساخته شد . سمت راستش رضوان الهى است و ميانه آن ، باغى از باغ هاى بهشت و سمت چپش مكر است» . به ابو بصير گفتم : منظور از اين سخن كه [سمت چپ آن] مكر است ، چيست ؟ گفت : مقصود ، خانه هاى سلطان ( دار الحكومه كوفه ) است .
.
ص: 214
الإمام الرضا عليه السلام :الصَّلاةُ في مَسجِدِ الكوفَةِ فَردا ، أفضَلُ مِن سَبعينَ صَلاةً في غَيرِهِ جَماعَةً . (1)
عنه عليه السلام :إنَّ مَسجِدَ الكوفَةِ بَيتُ نوحٍ عليه السلام ، لَو دَخَلَهُ رَجُلٌ مِئَةَ مَرَّةٍ لَكَتَبَ اللّهُ لَهُ مِئَةَ مَغفِرَةٍ ، لِأَنَّ فيهِ إجابَةَ دَعوَةِ نوحٍ عليه السلام ، حَيثُ قالَ : «رَّبِّ اغْفِرْ لِى وَ لِوَ لِدَىَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَيْتِىَ مُؤْمِنًا» (2) . (3)
10 / 6مَسجِدُ السَّهلَةِتهذيب الأحكام عن أبي بكر الحضرمي عن الإمام الباقر عليه السلام ، قالَ :قُلتُ لَهُ : أيُّ البِقاعِ أفضَلُ بَعدَ حَرَمِ اللّهِ وحَرَمِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ؟ فَقالَ : الكوفَةُ يا أبا بَكرٍ ، هِيَ الزَّكِيَّةُ الطّاهِرَةُ ، فيها قُبورُ النَّبِيّينَ المُرسَلينَ وغَيرِ المُرسَلينَ وَالأَوصِياءِ الصّادِقينَ ، وفيها مَسجِدُ سُهَيلٍ الَّذي لَم يَبعَثِ اللّهُ نَبِيّا إلّا وقَد صَلّى فيهِ ، وفيها يَظهَرُ عَدلُ اللّهِ ، وفيها يَكونُ قائِمُهُ وَالقُوّامُ مِن بَعدِهِ ، وهِيَ مَنازِلُ النَّبِيّينَ وَالأَوصِياءِ وَالصّالِحينَ . (4)
.
ص: 215
امام رضا عليه السلام :نماز گزاردن به تنهايى در مسجد كوفه ، از هفتاد نماز جماعت در غير آن ، برتر است .
امام رضا عليه السلام :مسجد كوفه ، خانه نوح عليه السلام است . اگر كسى صد بار وارد آن شود ، خداوند ، يكصد بار آمرزش برايش مى نويسد ؛ زيرا دعاى نوح عليه السلام است كه در باره اش به اجابت رسيده است ، هنگامى كه عرضه داشت : «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و هر كس را كه باايمان به خانه ام در آيد ، ببخشا» .
10 / 6مسجد سَهْله (1)تهذيب الأحكام _ به نقل از ابو بكر حَضْرَمى _ :به امام باقر عليه السلام گفتم : پس از حرم خدا و حرم پيامبر خدا ، كدام مكان با فضيلت تر است؟ فرمود : «اى ابو بكر ! كوفه كه پاك و پاكيزه است و در آن ، قبور پيامبران مُرسل و غير مُرسل و جانشينان راستين قرار دارد ، و نيز مسجد سُهَيل كه هر پيامبرى را كه خدا برانگيخت ، در آن نماز گزارد و در آن ، عدل الهى پديدار مى شود و در آن ، قيام كننده الهى و به پا خاسته هاى از پىِ او به سر مى برند ، و منزل پيامبران و جانشينان [آنها] و صالحان هم در آن جاست » .
.
ص: 216
الإمام الصادق عليه السلام :ما مِن مَكروبٍ يَأتي مَسجِدَ السَّهلَةِ فَيُصَلّي فيهِ رَكعَتَينِ بَينَ العِشاءَينِ ويَدعُو اللّهَ تَعالى ، إلّا فَرَّجَ اللّهُ كَربَهُ . (1)
عنه عليه السلام :بِالكوفَةِ مَسجِدٌ يُقالُ لَهُ : مَسجِدُ السَّهلَةِ ، لَو أنَّ عَمّي زيدا أتاهُ فَصَلّى فيهِ وَاستَجارَ اللّهَ لَأَجارَهُ عِشرينَ سَنَةً ، فيهِ مُناخُ الرّاكِبِ [الخضر عليه السلام ] ، وبَيتُ إدريسَالنَّبِيِّ عليه السلام ، وما أتاهُ مَكروبٌ قَطُّ فَصَلّى فيهِ بَينَ العِشاءَينِ ودَعَا اللّهَ ، إلّا فَرَّجَ اللّهُ كُربَتَهُ . (2)
تهذيب الأحكام عن عبدالرحمن بن كثير عن الإمام الصادق عليه السلام ، قالَ :سَمِعتُهُ يَقولُ لِأَبي حَمزَةَ الثُّماليِّ : يا أبا حَمزَةَ ، هَل شَهِدتَ عَمّي لَيلَةَ خَرَجَ؟ قالَ : نَعَم ، قالَ : فَهَل صَلّى في مَسجِدِ سُهَيلٍ ؟ قالَ : وأينَ مَسجِدُ سُهَيلٍ ، لَعَلَّكَ تَعني مَسجِدَ السَّهلَةِ ؟ قالَ : نَعَم ، قالَ : أما إنَّهُ لَو صَلّى فيهِ رَكعَتَينِ ، ثُمَّ استَجارَ بِاللّهِ لَأَجارَهُ سَنَةً . فَقالَ أبو حَمزَةَ : بِأَبي أنتَ واُمّي ، هذا مَسجِدُ السَّهلَةِ؟ قالَ : نَعَم ، فيهِ بَيتُ إبراهيمَ الَّذي كانَ يَخرُجُ مِنهُ إلَى العَمالِقَةِ (3) ، وفيهِ بَيتُ إدريسَ الَّذي كانَ يَخيطُ فيهِ ، وفيهِ صَخرَةٌ خَضراءُ فيها صورَةُ جَميعِ النَّبِيّينَ عليهم السلام ، وتَحتَ الصَّخرَةِ الطّينَةُ الَّتي خَلَقَ اللّهُ مِنهَا النَّبِيّينَ ، وفيهِ المِعراجُ . 4
قرب الإسناد عن العَلاءِ بن رَزينٍ :قالَ لي أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : تُصَلّي (4) فِي المَسجِدِ الَّذي عِندَكُمُ الَّذي تُسَمّونَهُ مَسجِدَ السَّهلَةِ ، ونَحنُ نُسمّيهِ مَسجِدَ الشِّرى ، قُلتُ : إنّي لَاُصَلّي فيهِ جُعِلتُ فِداكَ . قالَ : اِئتِهِ ؛ فَإِنَّهُ لَم يَأتِهِ مَكروبٌ إلّا فَرَّجَ اللّهُ كُربَتَهُ _ أو قالَ : قَضى حاجَتَهُ _ وفيهِ زَبَرجَدَةٌ فيها صورَةُ كُلِّ نَبِيٍّ وكُلِّ وَصِيٍّ . (5)
.
ص: 217
امام صادق عليه السلام :هيچ گرفتارى نيست كه به مسجد سَهْله در آيد و ميان نماز مغرب و عشا ، در آن دو ركعت نماز بگزارد و خدا را بخواند ، جز آن كه خداوند در گرفتارى وى ، گشايشى پديد آورد .
امام صادق عليه السلام :در كوفه ، مسجدى است كه به آن مسجد سَهْله مى گويند . اگر عمويم زيد به آن جا مى آمد و در آن نماز مى خواند و به خدا پناه مى آورد ، خداوند ، او را بيست سال پناه مى داد . اين مسجد ، محلّ بار افكندن آن سوار ( خضر عليه السلام ) و خانه ادريس پيامبر عليه السلام است و هرگز گرفتارى بدان وارد نمى شود كه ميان نماز مغرب و عشا به نماز بِايستد و خدا را بخواند ، مگر آن كه خداوند ، اندوهش را برطرف مى سازد .
تهذيب الأحكام _ به نقل از عبد الرحمان بن كثير _ :از امام صادق عليه السلام شنيدم كه به ابوحمزه ثُمالى مى فرمود : «اى ابوحمزه! آيا عمويم (زيد) را در شبى كه قيام كرد ، ديدى ؟» . گفت : آرى . فرمود : «آيا در مسجد سُهيل ، نماز گزارد ؟» . گفت : مسجد سهيل كجاست ؟ شايد مقصود شما مسجد سهله است ؟ فرمود : «آرى» . [سپس] فرمود : «اگر در آن ، دو ركعت نماز مى گزارد و سپس به خدا پناه مى بُرد ، يك سال او را پناه مى داد» . ابوحمزه گفت : پدر و مادرم فدايت باد ! اين ، مسجد سهله است ؟ فرمود : «آرى . خانه ابراهيم عليه السلام در آن است ؛ همان كه از او به سوى عَمالِقه (1) ره سپار مى شد . خانه ادريس عليه السلام نيز كه آن جا خيّاطى مى كرد ، در آن است و در آن ، صخره اى سبزفام وجود دارد كه در آن ، تصوير همه پيامبران هست و زير صخره اى خاكى است كه خداوند ، پيامبران را از آن آفريد و معراج نيز در آن است» .
قرب الإسناد _ به نقل از علاء بن رَزين _ :امام صادق عليه السلام به من فرمود : «آيا در مسجدى كه كنارتان است و شما آن را مسجد سهله و ما مسجد شَرى مى ناميم ، نماز مى خوانى؟» . گفتم : آرى ، فدايتان شوم! در آن ، نماز مى خوانم . فرمود : «به آن مسجد برو كه هيچ گرفتارى به آن جا نمى رود ، جز آن كه خداوند در گرفتارى اش گشايشى را پديد مى آورد (/ جز اين كه خداوند ، حاجتش را برآورده مى سازد) . در اين مسجد ، سنگ زِبَرجدى قراردارد كه تصوير هر پيامبر و جانشينى در آن هست» .
.
ص: 218
الإمام الصادق عليه السلام :إذا دَخَلتَ الكوفَةَ فَائتِ مَسجِدَ السَّهلَةِ ، فَصَلِّ فيهِ وَاسأَلِ اللّهَ حاجَتَكَ لِدينِكَ ودُنياكَ ، فَإِنَّ مَسجِدَ السَّهلَةِ بَيتُ إدريسَ عليه السلام الَّذي كانَ يَخيطُ فيهِ ويُصَلّي فيهِ ، ومَن دَعَا اللّهَ فيهِ بِما أحَبَّ قَضى لَهُ حَوائِجَهُ ، ورَفَعَهُ يَومَ القِيامَةِ مَكانا عَلِيّا إلى دَرَجَةِ إدريسَ ، واُجيرَ مِن مَكروهِ الدُّنيا ومَكائِدِ أعدائِهِ . (1)
عنه عليه السلام _ في ذِكر مَسجِدِ السَّهلَةِ _ :أما إنَّهُ مَنزِلُ صاحِبِنا إذا قامَ بِأَهلِهِ . (2)
قصص الأنبياء عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام :يا أبا مُحَمَّدٍ ، كَأَنّي أرى نُزولَ القائِمِ في مَسجِدِ السَّهلَةِ بِأَهلِهِ وعِيالِهِ . قُلتُ : يَكونُ مَنزِلَهُ؟ قالَ : نَعَم ، هُوَ مَنزِلُ إدريسَ عليه السلام ، وما بَعَثَ اللّهُ نَبِيّا إلّا وقَد صَلّى فيهِ ، وَالمُقيمُ فيهِ كَالمُقيمِ في فُسطاطِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وما مِن مُؤمِنٍ ولا مُؤمِنَةٍ إلّا وقَلبُهُ يَحِنُّ إلَيهِ ، وما مِن يَومٍ ولا لَيلَةٍ إلّا وَالمَلائِكَةُ يَأوونَ إلى هذَا المَسجِدِ يَعبُدونَ اللّهَ فيهِ . يا أبا مُحَمَّدٍ ، أما إنّي لَوكُنتُ بِالقُربِ مِنكُم ما صَلَّيتُ صَلاةً إلّا فيهِ ، ثُمَّ إذا قامَ قائِمُنَا انتَقَمَ اللّهُ لِرَسولِهِ ولَنا أجمَعينَ . (3)
.
ص: 219
امام صادق عليه السلام :هنگامى كه وارد كوفه شدى ، به مسجد سهله بيا و در آن ، نماز بخوان و از خداوند ، نيازهاى دين و دنيايت را بخواه ، كه مسجد سهله ، خانه ادريس عليه السلام است كه در آن ، خيّاطى مى كرد و نماز مى گزارد . هر كس خدا را در آن به آنچه دوست دارد ، بخواند ، خداوند حاجاتش را برمى آورد و در روز رستاخيز ، او را تا جايگاهى رفيع تا رتبه ادريس عليه السلام بالا مى برد و از رنج دنيا و حيله هاى دشمنانش در امان نگاه مى دارد .
امام صادق عليه السلام _ در باره مسجد سهله _ :آن مسجد ، جايگاه صاحب ماست ، هنگامى كه با بستگان خود [و يارانش] قيام مى كند .
قصص الأنبياء _ به نقل از ابو بصير _ :امام صادق عليه السلام فرمود : «اى ابا محمّد ! گويا هم اكنون ، اقامت قائم عليه السلام همراه با اهل و خانواده اش را در مسجد سهله مى بينم» . گفتم : آيا منزلش آن جاست؟ فرمود : «آرى . آن جا منزل ادريس عليه السلام است . خداوند ، هيچ پيامبرى را برنينگيخت ، مگر آن كه آن جا نماز خواند . كسى كه در آن اقامت كند ، همانند كسى است كه در خيمه پيامبر خدا اقامت كرده باشد . هر مرد و زن مؤمنى دل بسته اوست . و هيچ روز و شبى نيست ، جز آن كه فرشتگان در اين مسجد ، مأوا مى گزينند و در آن به عبادت خدا مى پردازند . اى ابو محمّد! اگر من نزديك شما بودم ، همه نمازهايم را فقط در آن جا مى خواندم . اگر قائم ما به پا خيزد ، خداوند ، انتقام پيامبرش و همه ما را [از دشمنان] خواهد گرفت » .
.
ص: 220
10 / 7مَسجِدُ الخَيفِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :صَلّى في مَسجِدِ الخَيفِ سَبعونَ نَبِيّا ، مِنهُم موسى عليه السلام . (1)
الإمام الباقر عليه السلام :صَلّى في مَسجِدِ الخَيفِ سَبعُمِئَةِ نَبِيٍّ . (2)
عنه عليه السلام :مَن صَلّى في مَسجِدِ الخَيفِ بِمِنى مِئَةَ رَكعَةٍ قَبلَ أن يَخرُجَ مِنهُ ، عَدَلَت عِبادَةَ سَبعينَ عاما ، ومَن سَبَّحَ اللّهَ فيهِ مِئَةَ تَسبيحَةٍ كَتَبَ اللّهُ لَهُ كَأَجرِ عِتقِ رَقَبَةٍ ، ومَن هَلَّلَ اللّهَ فيهِ مِئَةَ تَهليلَةٍ عَدَلَت أجرَ إحياءِ نَسَمَةٍ ، ومَن حَمِدَ اللّهَ فيهِ مِئَةَ تَحميدَةٍ عَدَلَت أجرَ خَراجِ العِراقَينِ (3) يَتَصَدَّقُ بِهِ في سَبيلِ اللّهِ عَزَّوجَلَّ . (4)
الإمام الصادق عليه السلام :صَلِّ في مَسجِدِ الخَيفِ وهُوَ مَسجِدُ مِنى ، وكانَ مَسجِدُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَلى عَهدِهِ عِندَ المَنارَةِ الَّتي في وَسَطِ المَسجِدِ وفَوقَها إلَى القِبلَةِ نَحوا مِن ثَلاثينَ ذِراعا وعَن يَمينِها وعَن يَسارِها وخَلفِها نَحوا مِن ذلِكَ . فَقالَ : فَتَحَرَّ ذلِكَ فَإِنِ استَطَعتَ أن يَكونَ مُصَلّاكَ فيهِ فَافعَل ، فَإِنَّهُ قَد صَلّى فيهِ ألفُ نَبِيٍّ ، وإنَّما سُمِّيَ الخَيفَ لِأَنَّهُ مُرتَفِعٌ عَنِ الوادي ، ومَا ارتَفَعَ عَنهُ يُسمَّى خَيفا . (5)
.
ص: 221
10 / 7مسجد خَيف (1)پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در مسجد خَيف ، هفتاد پيامبر از جمله موسى عليه السلام به نماز ايستاده است .
امام باقر عليه السلام :در مسجد خَيف ، هفتصد پيامبر ، نماز خوانده است .
امام باقر عليه السلام :هر كس در مسجد خَيف _ كه در مِنا واقع است _ ، پيش از خارج شدن از آن ، يكصد ركعت نماز بخواند ، با پاداش هفتاد سال عبادت ، برابرى مى كند ، و هر كس در آن يكصد بار خدا را تسبيح كند ، خداوند ، اجر آزاد كردن بنده اى را برايش مى نويسد ، و هر كس در آن ، يكصد بار خدا را به يكتايى وصف كند ، عملش با پاداش زندگى بخشيدن به يك نفر ، برابرى مى كند ، و هر كس در آن يكصد بار خدا را سپاس بگويد ، چنان است كه ماليات كوفه و بصره را در راه خداوند عز و جل صدقه داده باشد .
امام صادق عليه السلام :در مسجد خَيف _ كه همان مسجد _ مناست _ ، نماز بخوان و سجده گاه پيامبر خدا در زمان خود ايشان ، كنار مناره اى بود كه در وسط مسجد قرار گرفته است كه از سمت جلو به سوى قبله است و نيز سمت راست و چپ و پشت آن ، در حدود سى گز مسافت است . اگر توانستى محلّ نمازت را در اين مسجد قرار دهى ، چنان كن ؛ زيرا در آن جا هزار پيامبر نماز گزارده اند . اين مسجد ، خَيف ناميده شده ؛ زيرا در سطحى مرتفع نسبت به درّه واقع شده است و هر چيزى كه چنين باشد ، آن را خَيف مى نامند .
.
ص: 222
10 / 8مَسجِدُ الغَديرِالإمام الصادق عليه السلام :يُستَحَبُّ الصَّلاةُ في مَسجِدِ الغَديرِ ؛ لِأَنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله أقامَ فيهِ أميرَالمُؤمِنينَ عليه السلام ، وهُوَ مَوضِعٌ أظهَرَ اللّهُ عز و جل فيهِ الحَقَّ . (1)
الكافي عن عبدالرحمن بن الحجّاج :سَأَلتُ أبا إبراهيمَ عليه السلام عَنِ الصَّلاةِ في مَسجِدِ غَديرِ خُمٍّ بِالنَّهارِ وأنَا مُسافِرٌ . فَقالَ : صَلِّ فيهِ ؛ فَإِنَّ فيهِ فَضلاً ، وقَد كانَ أبي يَأمُرُ بِذلِكَ . (2)
10 / 9مَسجِدُ الفَتحِمسند ابن حنبل عن جابر بن عبد اللّه :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله دَعا في مَسجِدِ الفَتحِ ثَلاثا ، يَومَ الإِثنَينِ ، ويَومَ الثَّلاثاءِ ، ويَومَ الأَربِعاءِ ، فَاستُجيبَ لَهُ يَومَ الأَربِعاءِ بَينَ الصَّلاتَينِ ، فَعُرِفَ البُشرُ في وَجهِهِ . (3)
10 / 10مَسجِدُ الفَضيخِالإمام الباقر عليه السلام :سُمِّيَ المَسجِدُ الَّذي قَعَدَ فيهِ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَومَ اُكفِئَتِ المَشرَبَةُ مَسجِدَ الفَضيخِ مِن يَومَئِذٍ ، لِأَنَّهُ كانَ أكثَرُ شَيءٍ اُكفِئَ مِنَ الأَشرِبَةِ الفَضيخَ (4) . (5)
.
ص: 223
10 / 8مسجد غديرامام صادق عليه السلام :نماز خواندن در مسجد غدير ، مستحبّ است ؛ زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله امير مؤمنان را در آن [به امامت] نصب كرد ، و آن ، همان مكانى است كه خداى عز و جل حق را در آن آشكار ساخت .
الكافى _ به نقل از عبد الرحمان بن حَجّاج _ :از امام كاظم عليه السلام در باره نماز در مسجد غدير خم به هنگام روز و در حالى كه مسافر هستم ، پرسيدم . فرمود : «در آن نماز بخوان ، كه بسيار فضيلت دارد و پدرم پيوسته بدان امر مى كرد » .
10 / 9مسجد فتحمسند ابن حنبل _ به نقل از جابر بن عبد اللّه _ :پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد فتح ، سه بار دعا كرد : روزهاى دوشنبه ، سه شنبه و چهارشنبه . پس در روز چهارشنبه و در فاصله ميان دو نماز ، دعايش به اجابت رسيد و شادمانى در رخسار ايشان ، پديدار گشت .
10 / 10مسجد فَضيخ (1)امام باقر عليه السلام :مسجدى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز واژگون شدن خمره هاى شراب در آن نشسته بود ، از آن روز ، مسجد فَضيخ (شراب خرما) ناميده شد ؛ زيرا بيشترين شراب هاى واژگون شده ، شرابِ خرما بود .
.
ص: 224
الكافي عن ليث المرادي :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام عَن مَسجِدِ الفَضيخِ ، لِمَ سُمِّيَ مَسجِدَ الفَضيخِ؟ فَقالَ : لِنَخلٍ يُسَمَّى الفَضيخَ ، فَلِذلِكَ سُمِّيَ مَسجِدَ الفَضيخِ . (1)
الكافي عن عمّار بن موسى :دَخَلتُ أنَا وأبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام مَسجِدَ الفَضيخِ ، فَقالَ : يا عَمّارُ ، تَرى هذِهِ الوَهدَةَ؟ قُلتُ : نَعَم ، قالَ : كانَتِ امرَأَةُ جَعفَرٍ الَّتي خَلَفَ عَلَيها أميرُ المؤمنينَ عليه السلام قاعِدَةً في هذَا المَوضِعِ ومَعَهَا ابناها مِن جَعفَرٍ فَبَكَت ، فَقالَ لَهَا ابناها : ما يُبكيكِ يا اُمَّه؟ قالَت : بَكَيتُ لِأَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام ، فَقالا لَها : تَبكينَ لِأَميرِالمُؤمِنينَ ولا تَبكينَ لِأَبينا؟ قالَت : لَيس هذا هكَذا ، ولكِن ذَكَرتُ حَديثا حَدَّثَني بِهِ أميرُ المُؤمنينَ عليه السلام في هذَا المَوضِعِ فَأَبكاني ، قالا : وما هُوَ؟ قالَت : كُنتُ أنَا وأميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام في هذَا المَسجِدِ ، فَقالَ لي : تَرَينَ هذِهِ الوَهدَةَ؟ قُلتُ : نَعَم ، قالَ : كُنتُ أنَا ورَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله قاعِدَينِ فيها ، إذ وَضَعَ رَأسَهُ في حِجري ثُمَّ خَفَقَ حَتّى غَطَّ ، وحَضَرَت صَلاةُ العَصرِ فَكَرِهتُ أن اُحَرِّكَ رَأسَهُ عَن فَخِذي فَأَكونَ قَد آذَيتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، حَتّى ذَهَبَ الوَقتُ وفاتَت . فَانتَبَهَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : يا عَلِيُّ ، صَلَّيتَ؟ قُلتُ : لا ، قالَ : ولِمَ ذلِكَ ؟ قُلتُ : كَرِهتُ أن اُوذِيَكَ . قالَ : فَقامَ وَاستَقبَلَ القِبلَةَ ومَدَّ يَدَيهِ كِلتَيهِما ، وقالَ : اللّهُمَّ رُدَّ الشَّمسَ إلى وَقتِها حَتّى يُصَلِّيَ عَلِيٌّ ، فَرَجَعَتِ الشَّمسُ إلى وَقتِ الصَّلاةِ حَتّى صَلَّيتُ العَصرَ ، ثُمَّ انقَضَّتِ انقِضاضَ الكَوكَبِ . (2)
.
ص: 225
الكافى _ به نقل از ليث مرادى _ :از امام صادق عليه السلام در باره مسجد فَضيخ پرسيدم كه چرا به اين اسم ناميده شده است . فرمود : «به خاطر نوعى درخت خرما كه فَضيخ خوانده مى شود ، اين مسجد ، فَضيخ ناميده شده است » .
الكافى _ به نقل از عمّار بن موسى _ :من همراه امام صادق عليه السلام وارد مسجد فَضيخ شديم . فرمود : «اى عمّار! اين گودال را مى بينى؟» . گفتم : آرى . امام عليه السلام فرمود : «زن جعفر _ كه بعدها امير مؤمنان وى را به همسرى گرفت _ ، در اين جا نشسته بود و پسرانش از جعفر ، همراهش بودند . زن گريست . پسرانش گفتند : براى چه گريه مى كنى ، مادر؟ گفت : براى امير مؤمنان . گفتند : براى امير مؤمنان ، گريه مى كنى و براى پدر ما گريه نمى كنى؟! گفت : اين ، از آن گونه [گريه ها] نيست ؛ بلكه به ياد سخنى افتادم كه امير مؤمنان ، آن را در اين جا به من گفت و همين ، مرا به گريه انداخته است . گفتند : آن سخن چيست ؟ گفت : من و امير مؤمنان ، در اين مسجد بوديم كه او به من فرمود : اين گودال را مى بينى ؟ گفتم : آرى . امير مؤمنان فرمود : من و پيامبر خدا ، در اين جا نشسته بوديم كه پيامبر صلى الله عليه و آله سرش را در دامن من گذاشت . آن گاه ، چُرتش برد و كم كم ، خوابش عميق شد . وقت نماز عصر رسيد . دلم نيامد سرش را از روى دامنم بردارم و او را اذيّت كنم ، تا آن كه وقت گذشت و نماز عصر من ، فوت شد . سپس پيامبر خدا بيدار شد و فرمود : اى على! نماز خوانده اى؟ . گفتم : نه . فرمود : چرا؟ گفتم : دوست نداشتم تو را اذيّت كنم . پيامبر خدا برخاست و رو به قبله ايستاد و دو دستش را بلند كرد و گفت : خداوندا! خورشيد را به وقت پيشين آن برگردان تا على ، نماز بخواند . خورشيد به وقت نماز برگشت تا آن كه من ، نماز خواندم . آن گاه ، همچون ستاره اى غروب كرد» .
.
ص: 226
10 / 11تِلكَ المَساجِدُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أربَعٌ مُسبِغاتٌ وأربَعٌ ماحِياتٌ ... وأمَّا الماحِياتُ فَصِيامُ شَهرِ رَمَضانَ ، وَحِجُّ البَيتِ ، وإتيانُ مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ ، وإتيانُ مَسجِدِ بَيتِ المَقدِسِ . (1)
الإمام عليّ عليه السلام :لا تُشَدُّ الرِّحالُ إلّا إلى ثَلاثَةِ مَساجِدَ : المَسجِدِ الحَرامِ ، ومَسجِدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، ومَسجِدِ الكوفَةِ . (2)
الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ بِالكوفَةِ مَساجِدَ مَلعونَةً ومساجِدَ مُبارَكَةً ، فَأَمَّا المُبارَكَةُ فَمَسجِدُ غَنِيٍّ (3) ، وَاللّهِ إنَّ قِبلَتَهُ لَقاسِطَةٌ ، وإنَّ طينَتَهُ لَطَيِّبَةٌ ، ولَقَد وَضَعَهُ رَجُلٌ مُؤمِنٌ ، ولا تَذهَبُ الدُّنيا حَتّى تَفَجَّرَ مِنهُ عَينانِ ، وتَكونُ عِندَهُ جَنَّتانِ ، وأهلُهُ مَلعونونَ وهُوَ مَسلوبٌ مِنهُم ، ومَسجِدُ بَني ظَفَرٍ وهُوَ مَسجِدُ السَّهلَةِ ، ومَسجِدٌ بِالخَمراءِ ، ومَسجِدُ جُعفيٍّ ولَيسَ هُوَ اليَومَ مَسجِدَهُم _ قالَ : دَرَسَ _ . (4)
.
ص: 227
10 / 11اين مسجدهاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز ، [مايه] فزونى [و كمال] است و چهار چيز ، زُداينده [ ى گناهان ] . . . و امّا زُداينده ها عبارت اند از : روزه ماه رمضان ، حجّ خانه خدا ، آمدن به مسجد پيامبر خدا ، و آمدن به مسجد بيت المقدّس .
امام على عليه السلام :جز به سوى سه مسجد ، بار سفر بسته نمى شود : مسجد الحرام ، مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله ، و مسجد كوفه .
امام باقر عليه السلام :در كوفه ، مساجدى نفرين شده و مساجدى خجسته وجود دارد . مساجد خجسته عبارت اند از : مسجد غنى (1) كه به خدا سوگند ، قبله اش ميزان [و دقيق] و گِلش پاكيزه است ؛ مردى مؤمن ، آن را بنا كرده است و دنيا به آخر نمى رسد تا در آن مسجد ، دو چشمه روان مى شود و در كنار آن دو چشمه ، دو باغ پديدار مى شود واهل آن مسجد ، همه مورد نفرين اند و مسجد را با ايشان ، كارى نيست . نيز مسجد بنى ظَفَر _ كه همان مسجد سهله است _ ، و مسجدى كه در خَمراء است ، و مسجد جُعفى كه امروزه ديگر وجود ندارد و از بين رفته است .
.
ص: 228
عنه عليه السلام :المَساجِدُ الأَربَعَةُ : المَسجِدُ الحَرامُ ، ومَسجِدُ الرَّسولِ صلى الله عليه و آله ، ومَسجِدُ بَيتِ المَقدِسِ ، ومَسجِدُ الكوفَةِ ، يا أبا حَمزَةَ ، الفَريضَةُ فيها تَعدِلُ حَجَّةً ، وَالنّافِلَةُ تَعدِلُ عُمرَةً . (1)
الإمام الصادق عليه السلام :لا تَدَع إتيانَ المَشاهِدِ كُلِّها ، مَسجِدِ قُباءَ ؛ فَإِنَّهُ المَسجِدُ الَّذي اُسِّسَ عَلَى التَّقوى مِن أوَّلِ يَومٍ ، ومَشرَبَةِ (2) اُمِّ إبراهيمَ ، ومَسجِدِ الفَضيخِ ، وقُبورِ الشُّهداءِ ، ومَسجِدِ الأَحزابِ ؛ وهُوَ مَسجِدُ الفَتحِ . (3)
الكافي عن عقبة بن خالد :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام إنّا نَأتِي المَساجِدَ الَّتي حَولَ المَدينَةِ ، فَبِأَيِّها أبدَأُ؟ فَقالَ : اِبدَأ بِقُباءَ فَصَلِّ فيهِ وأكثِر ؛ فَإِنَّهُ أوَّلُ مَسجِدٍ صَلّى فيهِ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله في هذِهِ العَرصَةِ ، ثُمَّ ائتِ مَشرَبَةَ اُمِّ إبراهيمَ عليه السلام فَصَلِّ فيها ، وهِيَ مَسكَنُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ومُصَلّاهُ ، ثُمَّ تَأتي مَسجِدَ الفَضيخِ فَتُصَلّي فيهِ ، فَقَد صَلّى فيهِ نَبِيُّكَ ، فَإِذا قَضَيتَ هذَا الجانِبَ أتَيتَ جانِبَ اُحُدٍ ، فَبَدَأتَ بِالمَسجِدِ الَّذي دونَ الحَرَّةِ فَصَلَّيتَ فيهِ ، ثُمَّ مَرَرتَ بِقَبرِ حَمزَةَ بنِ عَبدِ المُطَّلبِ عليه السلام فَسَلَّمتَ عَلَيهِ ، ثُمَّ مَرَرتَ بِقُبورِ الشُّهَداءِ فَقُمتَ عِندَهُم ، فَقُلتَ : «السَّلامُ عَلَيكُم يا أهلَ الدِّيارِ ، أنتُم لَنا فَرَطٌ وإنّا بِكُم لاحِقونَ» . ثُمَّ تَأتِي المَسجِدَ الَّذي كانَ فِي المَكانِ الواسِعِ إلى جَنبِ الجَبَلِ عَن يَمينِكَ حينَ تَدخُلُ اُحُدا فَتُصَلّي فيهِ ، فَعِندَهُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إلى اُحُدٍ حَيثُ لَقِيَ المُشرِكينَ ، فَلَم يَبرَحوا حَتّى حَضَرَتِ الصَّلاةُ فَصَلّى فيهِ ، ثُمَّ مُرَّ أيضا حَتّى تَرجِعَ فَتُصَلِّيَ عِندَ قُبورِ الشُّهَداءِ ما كَتَبَ اللّهُ لَكَ . ثُمَّ امضِ عَلى وَجهِكَ حَتّى تَأتِيَ مَسجِدَ الأَحزابِ فَتُصَلِّيَ فيهِ ، وتَدعُوَ اللّهَ فيهِ ، فَإِنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله دَعا فيهِ يَومَ الأَحزابِ ، وقالَ : يا صَريخَ المَكروبينَ ، و يا مُجيبَ (دَعوَةِ) المُضطَرّينَ ، ويا مُغيثَ المَهمومينَ ، اكشِف هَمّي وكَربي وغَمّي فَقَد تَرى حالي وحالَ أصحابي . (4)
.
ص: 229
امام باقر عليه السلام :مساجد چهارگانه عبارت اند از : مسجد الحرام ، مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله ، مسجد بيت المقدّس ، و مسجد كوفه . اى ابوحمزه ! هر نماز واجب در آنها ، برابر با يك حجّ است و هر نماز نافله در آنها ، برابر با يك عمره است .
امام صادق عليه السلام :آمدن به هيچ يك از مشاهد [و اماكن] را ترك نكن، مانند مسجد قبا _ مسجدى كه از روز نخست بر پرهيزگارى بنا شده است _ ، مَشربه امّ ابراهيم، مسجد فَضيخ، قبور شهيدان ، و مسجد احزاب ، كه همان مسجد فتح است .
الكافى _ به نقل از عُقْبة بن خالد _ :از امام صادق عليه السلام پرسيدم : ما كه به مسجدهاى اطراف مدينه مى رويم ، از كدام يك آغاز كنم ؟ فرمود : «از قُبا شروع كن و در آن ، بسيار نماز بگزار ؛ زيرا نخستين مسجدى است كه پيامبر خدا در اين منطقه ، در آن به نماز ايستاده است . سپس به مشربه اُمّ ابراهيم بيا و در آن نماز بخوان كه آن ، محلّ سكونت و نماز پيامبر خداست . آن گاه به مسجد فَضيخ آمده ، در آن نماز مى گزارى كه پيامبرت در آن نماز خوانده است . هنگامى كه اين قسمت را به آخر رساندى ، به سمت اُحُد رفته ، از مسجدى كه در پايين حَرّه است ، آغاز مى كنى و در آن نماز مى خوانى . سپس ره سپار قبر حمزة بن عبدالمطّلب مى شوى و بر او سلام مى كنى . آن گاه بر قبر شهيدان مى گذرى و كنارشان مى ايستى و مى گويى : سلام بر شما ، اى اهل اين ديار! شما پيشتاز ماييد و يقينا ما هم به شما خواهيم پيوست . سپس به مسجدى كه در محلّ وسيع كنار كوه _ همان كه در وقت ورود به اُحُد در سمت راستت قرار گرفته _ ، وارد مى شوى در آن به نماز مى ايستى . از همان جا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام مواجه شدن با مشركان به سمت اُحُد ، حركت فرمود و پس تا وقت نماز ماندند و ايشان در آن جا نماز گزارد . سپس همچنان به حركت خود ادامه بده تا باز گشته ، در كنار قبر شهيدان ، آن قدر كه خداوند براى تو نوشته ، نماز بخوانى . سپس از سمت مقابل خود بگذر تا به مسجد احزاب در آيى و در آن ، نماز بگزارى و خدا را در آن جا بخوانى ؛ زيرا پيامبر خدا ، در زمان جنگ احزاب ، در آن جا دعا كرد و گفت : اى دادرسِ گرفتاران و اجابت كننده [دعاى] بيچارگان و اى غم گسار اندوهگينان! اندوه و گرفتارى و غم مرا برطرف ساز ؛ چه اين كه حال من و يارانم را مى بينى » .
.
ص: 230
. .
ص: 231
. .
ص: 232
الفصل الحادي عشر : مسجد البيت (1)سنن أبي داوود عن عائشة :أمَرَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِبِناءِ المَساجِدِ فِي الدّورِ ، وأن تُنَظَّفَ وتُطَيَّبَ . (2)
مسند ابن حنبل عن عروة بن الزبير عمّن حدّثه من أصحاب رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَأمُرُنا أن نَصنَعَ المَساجِدَ في دورِنا ، وأن نُصلِحَ صَنعَتَها ونُطَهِّرَها . (3)
سنن ابن ماجة عن أبي هريرة :إنَّ رَجُلاً مِنَ الأَنصارِ أرسَلَ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن تَعالَ فَخُطَّ لي مَسجِدا في داري اُصَلّي فيهِ ؛ و ذلِكَ بَعدَما عَمِيَ . فَجاءَ فَفَعَلَ . (4)
سنن النسائي عن عُتبانَ بنِ مالِكٍ :يا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ السُّيولَ لَتَحولُ بَيني وبَينَ مَسجِدِ قَومي ، فَاُحِبُّ أن تَأتِيَني فَتُصَلِّيَ في مَكانٍ مِن بَيتي أتَّخِذُهُ مَسجِدا . فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : سَنَفعَلُ ، فَلَمّا دَخَلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ : أينَ تُريدُ؟ فَأَشَرتُ إلى ناحِيَةٍ مِنَ البَيتِ ، فَقامَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَصَفَفنا خَلفَهُ فَصَلّى بِنا رَكعَتَينِ . (5)
.
ص: 233
فصل يازدهم : مسجد درون خانه (1)سنن أبى داوود _ به نقل از عايشه _ :پيامبر خدا ، به ساختن مسجدهايى در درون خانه ها و پاكيزگى و خوش بو كردن آنها فرمان داد .
مسند ابن حنبل _ به نقل از عروة بن زبير ، از يكى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله كه برايش حكايت كرد _ :پيامبر خدا ، همواره به ما فرمان مى داد تا مسجدهايى در خانه هاى خود بسازيم و آنها را نيكو بنا كنيم و پاكيزه گردانيم .
سنن ابن ماجة _ به نقل از ابو هُرَيره _ :مردى از انصار ، پس از آن كه بينايى خود را از دست داد ، در پىِ پيامبر خدا فرستاد كه : بيا و در منزلم نمازخانه اى معيّن كن تا در آن جا نماز بخوانم . پيامبر خدا آمد و چنين كرد .
سنن النسائى _ به نقل از عُتبان بن مالك _ :اى پيامبر خدا ! سيل باعث مى شود كه ميان من و مسجد قبيله ام جدايى افتد . دوست دارم كه نزد من بيايى و در جايى از خانه ام نماز بخوانى تا من ، آن جا را نمازخانه خود قرار دهم . پيامبر خدا فرمود : «به زودى ، چنين خواهيم كرد» . وقتى پيامبر خدا وارد شد ، فرمود : «كجا مى خواهى نماز بگزارم ؟» . من به گوشه اى از خانه اشاره كردم . پيامبر خدا برخاست و ما نيز پشت سرش صف كشيديم و ايشان با ما دو ركعت نماز خواند .
.
ص: 234
الإمام الصادق عليه السلام :كانَ لِعَلِيٍّ عليه السلام بَيتٌ لَيسَ فيهِ شَيءٌ إلّا فِراشٌ وسَيفٌ ومُصحَفٌ ، وكانَ يُصَلّي فيهِ _ أو قالَ _ وكانَ يَقيلُ فيهِ . (1)
عنه عليه السلام :كانَ عَلِيٌّ عليه السلام قَدِ اتَّخَذَ بَيتا في دارِهِ لَيسَ بِالكَبيرِ ولا بِالصَّغيرِ ، وكانَ إذا أرادَ أن يُصَلِّيَ مِن آخِرِ اللَّيلِ أخَذَ مَعَهُ صَبِيّا لا يَحتَشِمُ مِنهُ ، ثُمَّ يَذهَبُ مَعَهُ إلى ذلِكَ البَيتِ فَيُصَلّي . (2)
المحاسن عن مِسمع :كَتَبَ إلَيَّ أبو عَبدِاللّهِ عليه السلام : إنّي اُحِبُّ لَكَ أن تَتَّخِذَ في دارِكَ مَسجِدا في بَعضِ بُيوتِكَ ، ثُمَّ تَلبَسَ ثَوبَينِ طِمرَينِ غَليظَينِ ، ثُمَّ تَسأَلَ اللّهَ أن يُعتِقَكَ مِنَ النّارِ ، وأن يُدخِلَكَ الجَنَّةَ ، ولا تَتَكَلَّمَ بِكَلِمَة باطِلٍ ولا بِكَلِمَةِ بَغيٍ . (3)
الكافي عن أبي الجارود :سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَنِ المَسجِدِ يَكونُ فِي البَيتِ ، فَيُريدُ أهلُ البَيتِ أن يَتَوَسَّعوا بِطائِفَةٍ مِنهُ ، أو يُحَوِّلوهُ إلى غَيرِ مَكانِهِ ، قالَ : لا بَأسَ بِذلِكَ . (4)
.
ص: 235
امام صادق عليه السلام :على عليه السلام اتاقى داشت كه در آن ، چيزى جز يك فرش و يك شمشير و يك قرآن نبود و در آن جا نماز مى خواند ( / در آن به خواب و استراحت نيم روزى مى پرداخت ) .
امام صادق عليه السلام :على عليه السلام در خانه اش اتاقى را _ كه نه چندان بزرگ بود و نه كوچك _ ، انتخاب كرده بود كه هر گاه مى خواست در پايان شب نماز بگزارد ، كودكى را كه از [حضورش] خجالت نمى كشيد ، همراه خود به آن اتاق مى برد و به نماز مى ايستاد .
المحاسن _ به نقل از مَسمَع _ :امام صادق عليه السلام به من چنين نوشت : «دوست دارم كه يكى از اتاق هاى منزلت را مسجد قرار دهى و سپس ، دو جامه فرسوده زِبْر بپوشى و آن گاه ، از خداوند درخواست كنى كه تو را از آتش ، رهايى دهد و به بهشتت برد ، و اين كه هيچ سخن باطل يا گناه آلودى به زبان نياورى » .
الكافى _ به نقل از ابو جارود _ :از امام باقر عليه السلام در باره نمازخانه درون خانه پرسيدم ؛ چه اين كه ساكنان خانه در صددند با بخشى از فضاى آن ، [ديگر قسمت هاى] خانه را توسعه دهند يا آن را به جاى ديگرى منتقل سازند . فرمود : «مانعى ندارد» .
.
ص: 236
الفصل الثاني عشر : المساجد المذمومةالكتاب«وَ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَ كُفْرًا وَ تَفْرِيقَا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَا الْحُسْنَى وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَ_ذِبُونَ» . (1)
الحديثتفسير القمي :قَولُهُ تَعالى : «وَ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَ كُفْرًا» فَإِنَّهُ كانَ سَبَبُ نُزولِها ، أنَّهُ جاءَ قَومٌ مِنَ المُنافِقينَ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، أتَأذَنُ لَنا أن نَبنِيَ مَسجِدا في بَني سالِمٍ لِلعَليلِ وَاللَّيلَةِ المَطيرَةِ وَالشَّيخِ الفاني ؟ فَأَذِنَ لَهُم رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وهُوَ عَلَى الخُروجِ إلى تَبوكَ . فَقالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، لَو أتَيتَنا فَصَلَّيتَ فيهِ ! قالَ صلى الله عليه و آله : أنَا عَلى جَناحِ السَّفَرِ ، فَإِذا وافَيتُ إن شاءَ اللّهُ أتَيتُهُ فَصَلَّيتُ فيهِ . فَلَمّا أقبَلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن تَبوكَ ، نَزَلَت عَلَيهِ هذِهِ الآيَةُ في شَأنِ المَسجِدِ وأبي عامِرٍ الرّاهِبِ ، وقَد كانوا حَلَفوا لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله أنَّهُم يَبنونَ ذلِكَ لِلصَّلاحِ وَالحُسنى ، فَأَنزَلَ اللّهُ عَلى رَسولِهِ : «وَ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَ كُفْرًا وَ تَفْرِيقَا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِن قَبْلُ» . . . فَبَعَثَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مالِكَ بنَ الدَّجشَمِ (دَحشَم خ ل) الخُزاعِيَّ وعامِرَ بنَ عَدِيٍّ أخا بَني عَمرِو بنِ عَوفٍ عَلى أن يَهدِموهُ ويُحرِقوهُ ، فَجاءَ مالِكٌ فَقالَ لِعامِرٍ : اِنتَظِرني حَتّى اُخرِجَ نارا مِن مَنزِلي ، فَدَخَلَ فَجاءَ بِنارٍ وأشعَلَ في سَعَفِ النَّخلِ ثُمَّ أشعَلَهُ فِي المَسجِدِ ، فَتَفَرَّقوا وقَعَدَ زَيدُ بنُ حارِثَةَ حَتَّى احتَرَقَتِ البِنيَةُ ، ثُمَّ أمَرَ بِهَدمِ حائِطِهِ . (2)
.
ص: 237
فصل دوازدهم : مسجدهاى نكوهش شدهقرآن«آنانى كه مسجدى ساختند براى زيان [ مسلمانان ] و [ تقويت ] كفر و تفرقه افكنى ميان مؤمنان و تا براى كسانى كه مى خواهند با خدا و پيامبرش بجنگند ، كمينگاهى باشد، آن گاه سوگند مى خورند كه قصدى جز نيكوكارى نداشته ايم ، خدا شهادت مى دهد كه آنان ، دروغ مى گويند» .
حديثتفسير القمّى :دليل نازل شدن اين سخن خداى متعال : «آنانى كه مسجدى ساختند براى زيان [ مسلمانان ] و [ تقويت ] كفر » ، اين بود كه گروهى از منافقان نزد پيامبر خدا آمدند و گفتند : اى پيامبر خدا! رخصت مى دهى تا در ميان [قبيله] بنى سالم ، مسجدى براى بيماران و شب هاى بارانى و كهن سالان بنا كنيم ؟ پيامبر خدا _ در حالى كه عازم تبوك بود _ ، اجازه فرمود . گفتند : اى پيامبر خدا! اى كاش مى آمدى و در آن ، نماز مى خواندى . فرمود : «من ، عازم سفرم . هر گاه به خواست خدا بازگشتم ، مى آيم و در آن ، نماز مى گزارم» . هنگامى كه پيامبر خدا از تبوك باز گشت ، اين آيه در باره آن مسجد و شخص ابو عامر راهب ، نازل شد ، در حالى كه براى پيامبر خدا سوگند ياد كرده بودند كه مسجد را به قصد درستكارى و نيكويى مى سازند . پس خداوند اين آيه را نازل فرمود : «آنانى كه مسجدى ساختند براى زيان [ مسلمانان ] و [ تقويت ] كفر و تفرقه افكنى ميان مؤمنان » _ . . . . پس پيامبر خدا ، مالك بن دَجشَم (/ دَحشم) خزاعى و عامر بن عدى ، برادر بنى عمرو بن عوف را گسيل داشت تا آن را ويران كرده ، بسوزانند . مالك به عامر گفت : منتظرم باش تا از خانه ام آتشى بياورم . آن گاه ، وارد خانه شد و آتشى آورد و شاخه هاى خرما را آتش زد و با آن ، مسجد را به آتش كشاند و سپس از آن جا پراكنده شدند و زيد بن حارثه ، آن جا نشست تا ساختمان بسوزد . سپس فرمان داد تا ديوارش را فرو ريزند .
.
ص: 238
الدرّ المنثور عن ابن عباس :لَمّا بَنى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَسجِدَ قُباءَ ، خَرَجَ رِجالٌ مِنَ الأَنصارِ مِنهُم يَخدَجُ جَدُّ عَبدِاللّهِ بنِ حُنَيفٍ ، ووَديعَةُ بنُ حِزامٍ ، ومَجمَعُ بنُ جارِيَهَ الأَنصارِيُّ فَبَنَوا مَسجِدَ النِّفاقِ . فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِيَخدَجَ : وَيلَكَ يايَخدَجُ ، ما أرَدتَ إلى ما أرى؟ قالَ : يا رَسولَ اللّه ، وَاللّهِ ما أرَدتُ إلَا الحُسنى ، وهُوَ كاذِبٌ ، فَصَدَّقَهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وأرادَ أن يَعذِرَهُ ، فَأَنزَلَ اللّهُ : «وَ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَ كُفْرًا وَ تَفْرِيقَا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» يَعني رَجُلاً يُقالُ لَهُ أبو عامِرٍ ، كانَ مُحارِبا لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وكانَ قَدِ انطَلَقَ إلى هِرَقلَ ، وكانوا يَرصُدونَ إذا قَدِمَ أبو عامِرٍ أن يُصَلِّيَ فيهِ ، وكانَ قَد خَرَجَ مِنَ المَدينَةِ مُحارِباً للّهِِ ولِرَسولِهِ . (1)
الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ بِالكوفَةِ مَساجِدَ مَلعونَةً ومساجِدَ مُبارَكَةً ... أمَّا المَساجِدُ المَلعونَةُ : فَمَسجِدُ ثَقيفٍ ، ومَسجِدُ الأَشعَثِ ، ومَسجِدُ جَريرٍ ، ومَسجِدُ سِماكٍ ، ومَسجِدٌ بِالخَمراءِ بُنِيَ عَلى قَبرِ فِرعَونٍ مِنَ الفَراعِنَةِ . (2)
.
ص: 239
الدرّ المنثور _ به نقل از ابن عبّاس _ :هنگامى كه پيامبر خدا ، مسجد قبا را ساخت ، مردانى از انصار ، از جمله يَخدَج ، پدربزرگ عبد اللّه بن حُنيف ، به همراه وديعة بن حِزام و مَجمع بن جاريه انصارى ، مسجد نفاق را بنا كردند . پيامبر خدا ، به يَخدَج فرمود : «چه در سر دارى ؟» . گفت : اى پيامبر خدا! جز نيكوترين قصد ، چيزى در سر ندارم . وى دروغگو بود ؛ ليكن پيامبر خدا [در ظاهر] او را تصديق كرد و مى خواست ادّعايش را بپذيرد . پس خداوند ، اين آيه را فرو فرستاد : «آنانى كه مسجدى ساختند براى زيان [ مسلمانان ] و تقويت كفر و تفرقه افكنى ميان مؤمنان ، و تا براى كسانى كه مى خواهند با خدا و پيامبرش بستيزند ، كمينگاهى باشد» . منظور آيه ، مردى به نام ابو عامر است كه با پيامبر خدا ، ستيزه جويى مى كرد و به سوى هِرَقل ( پادشاه روم ) رفته بود . [سازندگان مسجد ضِرار] در انتظار آمدن وى بودند تا در آن مسجد ، نماز بخواند ، حال آن كه او در ستيز با خدا و پيامبرش از مدينه خارج شده بود .
امام باقر عليه السلام :در كوفه ، مسجدهايى نفرين شده و مسجدهايى بابركت وجود دارد : . . . مساجد نفرين شده ، عبارت اند از : مسجد ثقيف و مسجد اشعث و مسجد جرير و مسجد سِماك و مسجدى واقع در خَمراء كه بر گور يكى از فراعنه ساخته شده است .
.
ص: 240
عنه عليه السلام :جُدِّدَت أربَعَةُ مَساجِدَ بِالكوفَةِ فَرَحا لِقَتلِ الحُسَينِ عليه السلام : مَسجِدُ الأَشعَثِ ، ومَسجِدُ جَريرٍ ، ومَسجِدُ سِماكٍ ، ومَسجِدُ شَبَثِ بنِ رِبعيٍّ . (1)
الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ أميرَالمُؤمِنينَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ ، نَهى بِالكوفَةِ عَنِ الصَّلاةِ في خَمسَةِ مَساجِدَ : مَسجِدِ الأَشعَثِ بنِ قَيسٍ ، ومَسجِدِ جَريرِ بنِ عَبدِاللّهِ البَجَلِيِّ ، ومَسجِدِ سِماكِ بنِ مَخرَمَةَ ، ومَسجِدِ شَبَثِ بنِ رِبعِيٍّ ، ومَسجِدِ التَّيمِ . (2)
عنه عليه السلام :يَأتِي القائِمُ عليه السلام _ بَعدَ أن يَطَأَ شَرقَ الأَرضِ و غَربَها _ الكوفَةَ و مَسجِدَها ، و يَهدِمُ المَسجِدَ الَّذي بَناهُ يَزيدُ بنُ مُعاوِيَةَ لَمّا قَتَلَ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام ، و هُوَ مَسجِدٌ لَيسَ للّهِِ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَن بَناهُ . (3)
.
ص: 241
امام باقر عليه السلام :چهار مسجد در كوفه ، به قصد شادمانى از كشته شدن حسين عليه السلام بازسازى شد : مسجد اشعث ، مسجد جرير ، مسجد سِماك ، مسجد شَبَث بن رِبعى .
امام صادق عليه السلام :امير مؤمنان _ كه درودهاى خدا بر او باد _ ، از نماز گزاردن در پنج مسجد كوفه نهى فرمود : مسجد اشعث بن قيس ، مسجد جرير بن عبد اللّه بَجَلّى ، مسجد سِماك بن مَخرَمه ، مسجد شَبَث بن رِبعى ، و مسجد تَيم .
امام صادق عليه السلام :قائم عليه السلام پس از اين كه شرق و غرب زمين را درنورديد ، به كوفه و مسجد آن مى آيد و مسجدى را كه يزيد بن معاويه پس از قتل حسين بن على عليه السلام بنيان نهاده است ، ويران مى كند ، و آن ، مسجدى نيست كه براى خدا ساخته شده باشد . آن مسجد و سازنده اش ، مورد نفرين اند .
.
ص: 242
. .
ص: 243
M614_T1_File_7557174
.
ص: 244
M614_T1_File_7557175
.
ص: 245
M614_T1_File_7557176
.
ص: 246
M614_T1_File_7557177
.
ص: 247
M614_T1_File_7557178
.
ص: 248
M614_T1_File_7557179
.
ص: 249
M614_T1_File_7557180
.
ص: 250
M614_T1_File_7557181
.
ص: 251
M614_T1_File_7557182
.
ص: 252
M614_T1_File_7557183
.
ص: 253
M614_T1_File_7557184
.
ص: 254
M614_T1_File_7557185
.
ص: 255
M614_T1_File_7557186
.
ص: 256
M614_T1_File_7557187
.
ص: 257
M614_T1_File_7557188
.
ص: 258
M614_T1_File_7557189
.
ص: 259
. .
ص: 260
. .
ص: 261
فهرست منابع و مآخذ1 . قرآن كريم . 2 . أخبار مكّة فى قديم الدهر و حديثه ، محمّد بن إسحاق الفاكهى (م 3 ق ) ، تحقيق : عبد الملك بن عبد اللّه بن دهيش ، بيروت : دار خضر ، 1414 ق ، دوم . 3 . أخبار مكّة ، محمّد بن عبد اللّه الأزرقى (م بعد از 212 ق ) ، تحقيق : رشدى الصالح ملحس ، قم : منشورات الشريف الرضى ، 1411 ق ، اوّل. 4 . اختيار معرفة الرجال (رجال الكشّى) ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، تحقيق : السيّد مهدى الرجائى ، قم : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، 1404 ق ، اوّل. 5 . أدب الإملاء والاستملاء ، عبد الكريم بن محمّد السمعانى (م 562 ق ) ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1401 ق ، اوّل. 6 . الأذكار المنتخبة من كلام سيّد الأبرار صلى الله عليه و آله ، يحيى بن شرف النَّوَوى (م 671 ق) ، تحقيق : محمّد ناجى العمر ، بيروت : دار الخير ، 1414 ق . 7 . الإرشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد ، محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، تحقيق : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، 1413 ق ، اوّل .
.
ص: 262
8 . إرشاد القلوب ، الحسن بن محمّد الديلمى (م 711 ق ) ، بيروت : مؤسّسة الأعلمى ، 1398 ق ، چهارم . 9 . اُسد الغابة فى معرفة الصحابة ، على بن أبى الكرم محمّد الشيبانى (ابن الأثير الجَزَرى) (م 630 ق ) ، تحقيق : على محمّد معوّض و عادل أحمد عبد الموجود ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1415ق ، اوّل. 10 . الإصابة فى تمييز الصحابة ، أحمد بن على العسقلانى (ابن حجر) (م 852 ق ) ، تحقيق : عادل أحمد عبد الموجود و على محمّد معوّض ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1415 ق ، اوّل. 11 . الاُصول الستّة عشر ، عدّة من الرواة ، قم : دار الشبسترى ، 1405 ق ، دوم . 12 . أعلام الدين فى صفات المؤمنين ، الحسن بن محمّد الديلمى (م 711 ق ) ، تحقيق : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام . 13 . إعلام الورى بأعلام الهدى ، الفضل بن الحسن الطَّبْرِسى (م 548 ق ) ، تحقيق : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، 1417 ق ، اوّل. 14 . الآداب ، أحمد بن الحسين البيهقى الخسروجردى (م 458 ق) ، تحقيق : محمّد عبد القادر أحمد عطا ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1406 ق . 15 . الأمالى ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، تحقيق : مؤسّسة البعثة ، قم : دار الثقافة ، 1414 ق ، اوّل. 16 . الأمالى ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : مؤسّسة البعثة ، قم : مؤسّسة البعثة ، 1407 ق ، اوّل. 17 . بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار عليهم السلام ، محمّدباقر بن محمّدتقى المجلسى (العلّامة المجلسى) (م 1111 ق ) ، بيروت : مؤسّسة الوفاء ، 1403 ق ، دوم . 18 . البداية و النهاية ، إسماعيل بن عمر الدمشقى (ابن كثير) (م 774 ق ) ، تحقيق : مكتبة المعارف ، بيروت : مكتبة المعارف ، 1389 ق . 19 . البلد الأمين و الدِّرع الحصين ، إبراهيم بن على الحارثى العاملى (الكفعمى) (م 905 ق ) ، قم ، 1400 ق (اُفست از چاپ نجف) .
.
ص: 263
20 . تاج العروس من جواهر القاموس ، السيّد محمّد المرتضى بن محمّد الحسينى الزَّبيدى (م 1205 ق ) ، تحقيق : على شيرى ، بيروت : دار الفكر ، 1414 ق ، اوّل. 21 . تاريخ أصبهان ، أحمد بن عبد اللّه الأصفهانى (أبو نعيم) (م 430 ق ) ، تحقيق : سيّد كسروى حسن ، بيروت : دار الكتب العلميّة . 22 . تاريخ بغداد أو مدينة السلام ، أحمد بن على الخطيب البغدادى (م 463 ق ) ، مدينه : المكتبة السلفيّة . 23 . تاريخ دمشق ، على بن الحسن بن هبة اللّه (ابن عساكر الدمشقى) (م 571 ق ) ، تحقيق : على شيرى ، بيروت : دار الفكر ، 1415 ق ، اوّل. 24 . التاريخ الكبير ، محمّد بن إسماعيل البخارى (م 256 ق ) ، بيروت : دار الفكر . 25 . تاريخ المدينة المنوّرة ، عمر بن شبّه النميرى البصرى (م 262 ق ) ، تحقيق : فهيم محمّد شلتوت ، بيروت : دار التراث ، 1410 ق ، اوّل. 26 . تاريخ اليعقوبى ، أحمد بن أبى يعقوب (ابن واضح اليعقوبى) (م 284 ق ) ، بيروت : دار صادر ، 1390 ق . 27 . تحرير الوسيلة ، السيّد روح اللّه الموسوى الخمينى(الإمام الخمينى) ، قم : جماعة المدّرسين ، 1405 ق . 28 . تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليه و آله ، الحسن بن على الحَرّانى (ابن شُعبة) (م 381 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، قم : مؤسّسة النشر الإسلامى ، 1404 ق ، دوم . 29 . ترجمه و شرح غُرَر الحكم ودُرَر الكلم ، آقا جمال خوانسارى (م 1125 ق) ، تحقيق : مير جلال الدين محدّث اُرمَوى ، تهران : دانشگاه تهران ، 1360 ش ، سوم . 30 . تفسير ابن كثير (تفسير القرآن العظيم) ، إسماعيل بن عمر البصروى الدمشقى (م 774 ق ) ، تحقيق : عبد العزيز غنيم ومحمّد أحمد عاشور و محمّد إبراهيم البنّا ، قاهره : دار الشعب . 31 . تفسير العيّاشى ، محمّد بن مسعود السلمى السمرقندى (العيّاشى) (م 320 ق ) ، تحقيق : السيّد هاشم الرسولى المحلّاتى ، تهران : المكتبة العلميّة ، 1380 ق ، اوّل .
.
ص: 264
32 . تفسير القمّى ، على بن إبراهيم القمّى (م 307 ق ) ، به كوشش : السيّد الطيّب الموسوى الجزائرى ، نجف : مطبعة النجف الأشرف . 33 . تنبيه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورّام) ، ورّام بن أبى فراس الحَمْدان (م 605 ق ) ، بيروت : دار التعارف و دار صعب . 34 . تنبيه الغافلين ، نصر بن محمّد السمرقندى (م 372 ق ) ، تحقيق : يوسف على بديوى ، بيروت : دار ابن كثير ، 1413 ق ، اوّل. 35 . تهذيب الأحكام فى شرح المقنعة ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، بيروت : دار التعارف ، 1401 ق ، اوّل. 36 . تهذيب الكمال فى أسماء الرجال ، يونس بن عبد الرحمان المِزّى (م 742 ق ) ، تحقيق : بشّار عوّاد معروف ، بيروت : مؤسّسة الرسالة ، 1409 ق ، اوّل. 37 . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ، محمّد بن على ابن بابويه القمى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، تهران : مكتبة الصدوق ، 1402 ق . 38 . جامع الأحاديث ، جعفر بن أحمد القمّى (ابن الرازى) (ق 4 ق) ، تحقيق : السيّد محمّد الحسينى النيسابورى ، مشهد : مؤسّسة الطبع والنشر التابعة للحضرة الرضويّة المقدّسة ، 1413 ق ، اوّل. 39 . جامع الأخبار أو معارج اليقين فى اُصول الدين ، محمّد بن محمّد الشَّعيرى السبزوارى (ق 7 ق) ، تحقيق : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، 1414 ق ، اوّل. 40 . الجامع لأحكام القرآن (تفسير القُرطُبى) ، محمّد بن أحمد الأنصارى القُرطُبى (م 671 ق ) ، تحقيق : محمّد عبد الرحمان المرعشلى ، بيروت : دار إحياء التراث العربى ، 1405 ق ، دوم . 41 . الجامع لأخلاق الراوى وآداب السامع ، أحمد بن على الخطيب البغدادى (م 463 ق) ، تصحيح : محمّد عجاج الخطيب ، بيروت : مؤسّسة الرسالة ، 1406 ق . 42 . الجعفريّات (الأشعثيّات) ، محمّد بن محمّد بن الأشعث الكوفى (ق 4 ق ) ، تهران : مكتبة نينوى (طبع شده به ضميمه : قرب الإسناد) .
.
ص: 265
43 . جواهر الكلام فى شرح شرائع الإسلام ، محمّد حسن النجفى (م 1266 ق) ، بيروت : مؤسّسة المرتضى العالمية . 44 . حلية الأولياء و طبقات الأصفياء ، أحمد بن عبد اللّه الأصبهانى (أبو نعيم) (م 430 ق ) ، بيروت : دار الكتاب العربى ، 1387 ق ، دوم . 45 . الخرائج والجرائح ، سعيد بن عبد اللّه الراوندى (قطب الدين الراوندى) (م 573 ق ) ، تحقيق : مؤسّسة الإمام المهدى عليه السلام ، قم : مؤسّسة الإمام المهدى عليه السلام ، 1409 ق ، اوّل . 46 . الخصال ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، قم : مؤسّسة النشر الإسلامى ، 1414 ق ، چهارم . 47 . الدرّ المنثور فى التفسير المأثور ، عبد الرحمان بن أبى بكر السيوطى (م 911 ق ) ، بيروت : دار الفكر ، 1414 ق ، اوّل. 48 . دعائم الإسلام وذكر الحلال والحرام والقضايا والأحكام ، النعمان بن محمّد التميمى المغربى (القاضى أبو حنيفة) (م 363 ق ) ، تحقيق : آصف بن على أصغر فيضى ، مصر : دار المعارف ، 1389 ق ، سوم . 49 . الدعوات ، سعيد بن عبد اللّه الراوندى (قطب الدين الراوندى) (م 573 ق ) ، تحقيق : مؤسّسة الإمام المهدى عليه السلام ، قم : مؤسّسة الإمام المهدى عليه السلام ، 1407 ق ، اوّل. 50 . دلائل الإمامة ، محمّد بن جرير الطبرى (م 310 ق ) ، تحقيق : مؤسّسة البعثة ، قم : مؤسّسة البعثة ، 1413 ق ، اوّل. 51 . الديوان المنسوب إلى الإمام على عليه السلام ، محمّد حسين الكَيدُرى (ق 6 ق) ، ترجمه : ابو القاسم اماهى ، تهران : اُسوه . 52 . ربيع الأبرار و نصوص الأخبار ، محمود بن عمر الزمخشرى (م 538 ق ) ، تحقيق : سليم النعيمى ، قم : منشورات الشريف الرضى ، 1410 ق ، اوّل. 53 . روضة الواعظين ، محمّد بن الحسن الفتّال النيسابورى (م 508 ق ) ، تحقيق : حسين الأعلمى ، بيروت : مؤسّسة الأعلمى ، 1406 ق ، اوّل . 54 . الزهد ، عبد اللّه بن المبارك الحنظلى المروزى (ابن المبارك) (م 181 ق ) ، تحقيق : حبيب الرحمان الأعظمى ، بيروت : دار الكتب العلميّة .
.
ص: 266
55 . سنن ابن ماجة ، محمّد بن يزيد القزوينى (ابن ماجة) (م 275 ق ) ، تحقيق : محمّد فؤاد عبد الباقى ، بيروت : دار إحياء التراث ، 1395 ق ، اوّل. 56 . سنن أبى داوود ، سليمان بن أشعث السجستانى الأزْدى (م 275 ق ) ، تحقيق : محمّد محيى الدين عبد الحميد ، بيروت : دار احياء السنة النبوية . 57 . سُنَن التِّرمِذى (الجامع الصحيح) ، محمّد بن عيسى الترمذى (أبو عيسى) (م 279 ق ) ، تحقيق : أحمد محمّد شاكر ، بيروت : دار إحياء التراث . 58 . سنن الدارِمى ، عبد اللّه بن عبد الرحمان الدارمى (م 255 ق ) ، تحقيق : مصطفى ديب البغا ، بيروت : دار القلم ، 1412 ق ، اوّل. 59 . السنن الكبرى ، أحمد بن الحسين البيهقى (م 458 ق ) ، تحقيق : محمّد عبد القادر عطا ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1414 ق ، اوّل. 60 . السنن الكبرى ، أحمد بن شعيب النسائى (م 303 ق) ، تحقيق : عبد الغفّار سليمان البُندارى ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1411 ق ، اوّل. 61 . سنن النسائى بشرح الحافظ جلال الدين السيوطى و حاشية الإمام السِّندى ، أحمد بن شعيب النسائى (م 303 ق ) ، بيروت : دار الجيل ، 1407 ق ، اوّل . 62 . السيرة النبويّة ، إسماعيل بن عمر البُصروى الدمشقى (ابن كثير) (م 747 ق ) ، تحقيق : مصطفى عبد الواحد ، بيروت : دار إحياء التراث العربى . 63 . السيرة النبويّة ، عبد الملك بن هشام الحميرى (ابن هشام) (م 218 ق ) ، تحقيق : مصطفى السقّا و إبراهيم الأبيارى ، قم : مكتبة المصطفى ، 1355 ق ، اوّل. 64 . شرح الأخبار فى فضائل الأئمّة الأطهار ، النعمان بن محمّد المصرى (القاضى أبو حنيفة) (م 363 ق ) ، تحقيق : السيّد محمّد الحسينى الجلالى ، قم : مؤسّسة النشر الإسلامى ، 1412 ق ، اوّل. 65 . شرح السنة ، حسين بن مسعود الفرّاء البَغَوى (م 516 ق) ، تصحيح : على محمّد معوّض و عادل أحمد عبد الموجود ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1412 ق . 66 . شرح نهج البلاغة ، عبد الحميد بن محمّد المعتزلى (إبن أبى الحديد) (م 656 ق ) ، تحقيق : محمّد أبوالفضل إبراهيم ، بيروت : دار إحياء التراث ، 1387 ق ، دوم .
.
ص: 267
67 . شُعب الإيمان ، أحمد بن الحسين البيهقى (م 458 ق ) ، تحقيق : محمّد السعيد بسيونى زغلول ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1410 ق ، اوّل. 68 . الصحاح (تاج اللغة وصحاح العربيّة) ، إسماعيل بن حمّاد الجوهرى (م 398 ق ) ، تحقيق : أحمد بن عبد الغفور عطّار ، بيروت : دار العلم للملايين ، 1410 ق ، چهارم . 69 . صحيح ابن حبّان بترتيب ابن بلبان ، محمّد بن أحمد بن حِبّان (ابن حِبّان) (م 354 ق) ، ترتيب : على بن بلبان الفارسى (م 739 ق ) ، تحقيق : شعيب الأرنؤوط ، بيروت : مؤسّسة الرسالة ، 1414 ق ، دوم . 70 . صحيح ابن خزيمة ، محمّد بن إسحاق السلمى النيسابورى (ابن خزيمة) (م 311 ق ) ، تحقيق : محمّد مصطفى الأعظمى ، بيروت : المكتب الإسلامى ، 1412 ق ، سوم . 71 . صحيح البخارى ، محمّد بن إسماعيل البخارى (م 256 ق ) ، تحقيق : مصطفى ديب البغا ، بيروت : دار إبن كثير ، 1410 ق ، چهارم . 72 . صحيح مسلم ، مسلم بن الحجّاج القشيرى النيسابورى (م 261 ق ) ، تحقيق : محمّد فؤاد عبد الباقى ، قاهره : دار الحديث ، 1412 ق ، اوّل. 73 . الطبقات الكبرى ، محمّد بن سعد (كاتب الواقدى) (م 230 ق ) ، بيروت : دار صادر . 74 . الطرائف فى معرفة مذاهب الطوائف ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، قم : مطبعة الخيّام ، 1400 ق ، اوّل. 75 . عدّة الداعى و نجاح الساعى ، أحمد بن محمّد الحلّى الأسدى (ابن فهد) (م 841 ق ) ، تحقيق : أحمد الموحّدى ، تهران : مكتبة وجدانى . 76 . العروة الوثقى ، السيّد محمّد كاظم الطباطبائى اليزدى (م 1337 ق) ، تهران : المكتبة العلميّة الإسلاميّة ، 1399 ق . 77 . العظمة ، عبد اللّه بن محمّد الإصفهانى (أبو الشيخ) (م 396 ق) ، تحقيق : محمّد فارس ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1414 ق . 78 . علل الشرائع ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، بيروت : دار إحياء التراث ، 1408 ق ، اوّل.
.
ص: 268
79 . عمل اليوم والليلة ، أحمد بن شعيب النسائى (م 303 ق ) ، تحقيق : فاروق حمادة ، بيروت : مؤسّسة الرسالة ، 1407 ق ، سوم . 80 . عمل اليوم والليلة ، أحمد بن محمّد الدينورى (م 464 ق ) ، تحقيق : حمدى عبد المجيد السلفى ، بيروت : مؤسّسة الكتب الثقافيّة ، 1408 ق ، اوّل. 81 . عوالى اللّالى العزيزيّة فى الأحاديث الدينيّة ، محمّد بن على الأحسائى (ابن أبى جمهور) (م 940 ق ) ، تحقيق : مجتبى العراقى ، قم : مطبعة سيّد الشهداء عليه السلام ، 1403 ق ، اوّل. 82 . عيون الأخبار ، عبد اللّه بن مسلم الدينورى (ابن قتيبة) (م 276 ق ) ، قاهره : دار الكتب المصريّة ، 1343 ق . 83 . الغارات ، إبراهيم بن محمّد الثقفى (ابن هلال) (م 283 ق ) ، تحقيق : مير جلال الدين المحدّث الاُرمَوى ، تهران : انجمن آثار ملّى ، 1395 ق ، اوّل. 84 . الغدير فى التراث الإسلامى ، السيّد عبدالعزيز الطباطبائى ، قم : الهادى ، 1415 ق . 85 . الغدير فى الكتاب والسنّة والأدب ، عبد الحسين بن أحمد الأمينى (م 1390 ق ) ، بيروت : دار الكتاب العربى ، 1387 ق ، سوم . 86 . غرر الحكم ودرر الكلم ، عبد الواحد الآمِدى التميمى (م 550 ق ) = ترجمه و شرح غرر الحكم . 87 . غُرَر الحكم و دُرَر الكلم ، عبد الواحد الآمِدى التميمى (م 550 ق) = ترجمه و شرح غُرر الحكم . 88 . الغيبة ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، تحقيق : عباد اللّه الطهرانى وعلى أحمد ناصح ، قم : مؤسّسة المعارف الإسلاميّة ، 1411 ق ، اوّل. 89 . الفائق فى غريب الحديث ، محمود بن عمر الزمخشرى (م 583 ق ) ، تحقيق : على محمّد البجاوى ، بيروت : دار الفكر ، 1414 ق . 90 . فتح الأبواب ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق : حامد الخفّاف ، قم : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، 1409 ق ، اوّل. 91 . الفردوس بمأثور الخطاب ، شيرويَة بن شهردار الديلمى الهَمَدانى (م 509 ق ) ، تحقيق : محمّد السعيد بسيونى زغلول ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1406 ق ، اوّل.
.
ص: 269
92 . فرهنگ لاروس (عربى _ فارسى) ، خليل الجرّ ، ترجمه : حميد طبيبيان ، تهران : اميركبير ، 1375ش . 93 . الفضائل ، شاذان بن جبرئيل القمّى (م 660 ق ) ، نجف : المطبعة الحيدريّة ، 1338 ق . 94 . فلاح السائل ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق : غلامحسين مجيدى ، قم : مكتب الإعلام الإسلامى ، 1419 ق ، اوّل. 95 . فيض القدير ، محمّد عبد الرؤوف المناوى (ق 10 ق ) ، بيروت : دار الفكر . 96 . القاموس المحيط ، محمّد بن يعقوب الفيروزآبادى (م 817 ق ) ، بيروت : دار الفكر . 97 . القاموس المحيط ، محمّد بن يعقوب الفيروزآبادى (م 817 ق ) ، بيروت : دار الفكر . 98 . قرب الإسناد ، عبد اللّه بن جعفر الحِمْيرى القمّى (م بعد از 304 ق ) ، تحقيق : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، 1413 ق ، اوّل. 99 . قصص الأنبياء ، سعيد بن عبد اللّه (قطب الدين الراوندى) (م 573 ق ) تحقيق : غلامرضا عرفانيان ، مشهد : مجمع البحوث الإسلاميّة التابع لمؤسّسة الآستانة الرضويّة ، 1409 ق ، اوّل. 100 . الكافى ، محمّد بن يعقوب الكلينى الرازى (م 329 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، بيروت : دار صعب و دار التعارف ، 1401 ق ، چهارم . 101 . كامل الزيارات ، جعفر بن محمّد بن قولويه (ابن قولويه) (م 367 ق ) ، تحقيق : جواد القيّومى ، قم : نشر الفقاهة ، 1417 ق ، اوّل. 102 . كتاب من لا يحضره الفقيه ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، قم : مؤسّسة النشر الإسلامى ، دوم . 103 . كشف الريبة عن أحكام الغيبة ، زين الدين بن على العاملى (الشهيد الثانى) (م 965 ق) ، تهران : المكتبة المرتضوية . 104 . كشف الغمّة فى معرفة الأئمّة ، على بن عيسى الإربلى (م 687 ق ) ، تصحيح : السيّد هاشم الرسولى المحلّاتى ، بيروت : دار الكتاب ، 1401 ق ، اوّل.
.
ص: 270
105 . كنز العمّال فى سنن الأقوال و الأفعال ، على المتّقى بن حسام الدين الهندى (م 975 ق ) ، تصحيح : صفوة السقّا ، بيروت : مكتبة التراث الإسلامى ، 1397 ق ، اوّل. 106 . كنز الفوائد ، محمّد بن على الكراجكى الطرابلسى (م 449 ق ) ، به كوشش : عبد اللّه نعمة ، قم : دار الذخائر ، 1410 ق ، اوّل. 107 . لسان العرب ، محمّدبن مكرّم المصرى الأنصارى (ابن منظور) (م 711 ق ) ، بيروت : دار صادر ، 1410 ق ، اوّل. 108 . المَجازات النبويّة ، محمّد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى) (م 406 ق ) ، تحقيق وشرح : طه محمّد الزينى ، قم : مكتبة بصيرتى . 109 . المجازات النبويّة ، محمّد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى) (م 406 ق ) ، تحقيق وشرح : طه محمّد الزينى ، قم : مكتبة بصيرتى . 110 . مجمع البحرين ، فخر الدين الطريحى (م 1085 ق ) ، تحقيق : السيّد أحمد الحسينى ، تهران : مكتبة نشر الثقافة الإسلاميّة ، 1408 ق ، دوم . 111 . مجمع البيان فى تفسير القرآن (تفسير مجمع البيان) ، الفضل بن الحسن الطبرسى (أمين الإسلام) (م 548 ق ) ، تحقيق : السيّد هاشم الرسولى المحلّاتى والسيّد فضل اللّه اليزدى الطباطبائى ، بيروت : دار المعرفة ، 1408 ق ، دوم . 112 . المحاسن ، أحمد بن محمّد البرقى (م 280 ق ) ، تحقيق : السيّد مهدى الرجائى ، قم : المجمع العالمى لأهل البيت عليهم السلام ، 1413 ق ، اوّل. 113 . مرآة العقول فى شرح أخبار آل الرسول ، محمّدباقر بن محمّدتقى المجلسى (العلّامة المجلسى) (م 1111 ق ) ، تحقيق : السيّد هاشم الرسولى المحلّاتى ، تهران : دار الكتب الإسلاميّة ، 1370 ش ، سوم . 114 . المزار الكبير ، محمّد بن جعفر المشهدى (ق 6 ق ) ، تحقيق : جواد القيّومى الإصفهانى ، قم : قيّوم ، 1419 ق ، اوّل. 115 . المزار ، محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، تحقيق : محمّدباقر الأبطحى ، قم : المؤتمر العالمى لألفيّة الشيخ المفيد ، 1413 ق ، اوّل .
.
ص: 271
116 . مسائل على بن جعفر و مستدركاتها ، على بن جعفر الحسينى العلوى الهاشمى العُريضى (م 210 ق ) تحقيق : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، مشهد : المؤتمر العالمى للإمام الرضا عليه السلام ، 1409 ق ، اوّل. 117 . المستدرك على الصحيحين ، محمّد بن عبد اللّه الحاكم النيسابورى (م 405 ق ) ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1411 ق ، اوّل. 118 . مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ، ميرزا حسين النورى الطَّبَرسى (م 1320 ق ) ، قم : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، 1407 ق ، اوّل. 119 . مسكّن الفؤاد ، زين الدين بن على الجبعى العاملى (الشهيد الثانى) (م 965 ق) ، تحقيق: مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، 1412 ق ، دوم . 120 . مسند ابن حنبل ، أحمد بن محمّد الشيبانى (ابن حنبل) (م 241 ق ) ، تحقيق : عبد اللّه محمّد الدرويش ، بيروت : دار الفكر ، 1414 ق ، دوم . 121 . مسند أبى داوود الطيالسى (مسند الطيالسى) ، سليمان بن داوود البصرى (أبو داوود الطيالسى) (م 204 ق ) ، بيروت : دار المعرفة . 122 . مسند أبى يعلى الموصلى ، أحمد بن على التميمى الموصلى (أبو يعلى) (م 307 ق ) ، تحقيق : إرشاد الحقّ الأثرى ، جدّه : دار القبلة ، 1408 ق ، اوّل. 123 . مسند الإمام زيد(مسند زيد) ، المنسوب إلى زيد بن على بن الحسين عليهماالسلام(م 122 ق ) ، بيروت : منشورات دار مكتبة الحياة ، 1966 م ، اوّل. 124 . مسند الشاميين ، سليمان بن أحمد الطَّبَرانى (م 360 ق) ، تحقيق: حمدى عبد المجيد السلفى ، بيروت: مؤسّسة الرسالة . 125 . مسند الشهاب ، محمّد بن سلامة (القاضى القضاعى) (م 454 ق) ، بيروت : مؤسّسة الرسالة ، 1398 ق . 126 . مسند عبد بن حميد ، عبد بن حُمَيد الحُمَيدى (م 249 ق) ، تحقيق : صبحى البدرى السامّرائى ، بيروت : عالم الكتب و مكتبة النهضة العربيّة ، 1408 ق . 127 . مشكاة الأنوار فى غرر الأخبار ، على بن الحسن الطَّبْرِسى (ق 7 ق) ، تحقيق : مهدى هوشمند ، قم : دار الحديث ، 1418 ق ، اوّل.
.
ص: 272
128 . مشكاة الأنوار فى غرر الأخبار ، على بن الحسن الطَّبْرِسى (ق 7 ق) ، تحقيق : مهدى هوشمند ، قم : دار الحديث ، 1418 ق ، اوّل. 129 . مشكاة المصابيح ، محمّد بن عبد اللّه العمرى الخطيب التبريزى (ق 8 ق) ، تحقيق: محمّد ناصر الدين الآلبانى ، دمشق: المكتب الإسلامى. 130 . مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة ، المنسوب إلى الإمام الصادق عليه السلام ، شرح : عبد الرزّاق گيلانى (م 1089 ق) ، تصحيح : جلال الدّين محدّث اُرمَوى ، تهران : نشر صدوق ، 1407 ق ، سوم. 131 . مصباح المتهجّد ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، تحقيق : على أصغر مرواريد ، بيروت : مؤسّسة فقه الشيعة ، 1411 ق ، اوّل. 132 . المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى ، أحمد بن محمّد الفيّومى (م 770 ق ) ، قم : مؤسّسة دار الهجرة ، 1414 ق ، دوم . 133 . المصنَّف ، عبد الرزّاق بن همّام الصنعانى (م 211 ق ) ، تحقيق : حبيب الرحمان الأعظمى ، بيروت : منشورات المجلس العلمى . 134 . المصنّف فى الأحاديث و الآثار ، عبد اللّه بن محمّد العبسى الكوفى (ابن أبى شيبة) (م 235 ق ) ، تحقيق : سعيد محمّد اللحّام ، بيروت : دار الفكر . 135 . معانى الأخبار ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، قم : مؤسّسة النشر الإسلامى ، 1361 ش ، اوّل. 136 . المعجم الأوسط ، سليمان بن أحمد اللَّخمى الطَّبَرانى (م 360 ق ) ، تحقيق : طارق بن عوض اللّه و عبد الحسن بن إبراهيم الحسينى ، قاهره : دار الحرمين ، 1415 ق . 137 . معجم البلدان ، ياقوت بن عبد اللّه الحَمَوى الرومى(م 626 ق ) ، بيروت : دار إحياء التراث العربى ، 1399 ق ، اوّل. 138 . المعجم الكبير ، سليمان بن أحمد اللخمى الطَبَرانى (م 360 ق ) ، تحقيق : حمدى عبد المجيد السلفى ، بيروت : دار إحياء التراث العربى ، 1404 ق ، دوم . 139 . معجم مقاييس اللغة ، أحمد بن فارس (م 395 ق) ، مصر : شركة مكتبة مصطفى البابى و أولاده .
.
ص: 273
140 . مكارم الأخلاق ، الفضل بن الحسن الطبرسى (م 548 ق ) ، تحقيق : علاء آل جعفر ، قم : مؤسّسة النشر الإسلامى ، 1414 ق ، اوّل. 141 . مناقب آل أبى طالب (المناقب لابن شهرآشوب) ، محمّد بن على المازندرانى (ابن شهرآشوب) (م 588 ق ) ، قم : المطبعة العلميّة . 142 . مناقب الإمام أمير المؤمنين عليه السلام (المناقب للكوفى) ، محمّد بن سليمان الكوفى القاضى (م 300 ق ) ، تحقيق : محمّدباقر المحمودى ، قم : مجمع إحياء الثقافة الإسلاميّة ، 1412 ق ، اوّل . 143 . المناقب (المناقب للخوارزمى) ، الموفّق بن أحمد المكّى الخوارزمى (م 568 ق ) تحقيق : مالك المحمودى ، قم : مؤسّسة النشر الإسلامى ، 1414 ق ، دوم . 144 . منية المريد ، زين الدين على العاملى (الشهيد الثانى) (م 965 ق ) قم : مكتب الإعلام الإسلامى ، 1415ق . 145 . المواعظ العدديّة ، محمّد بن محمّد بن الحسن الحسينى العاملى (ابن القاسم) (ق 11 ق) ، ترتيب و تصحيح : على المشكينى الأردبيلى ، تحقيق : على الأحمدى الميانجى ، قم : الهادى ، 1406 ق ، چهارم . 146 . موضح أوهام الجمع والتفريق (ذيل التاريخ الكبير) ، أحمد بن على الخطيب البغدادى (م 462 ق ) ، شرح وتحقيق : عبد الرحمان بن يحيى المعلمى ، بيروت : دار الفكر . 147 . ميزان الحكمة با ترجمه فارسى ، محمّد محمّدى رى شهرى ، ترجمه : حميدرضا شيخى ، قم : دار الحديث ، 1377ش . 148 . النوادر ، فضل اللّه بن على الحسنى الراوندى (م 571 ق ) ، تحقيق : سعيدرضا على عسكرى ، قم : دار الحديث ، 1377 ش ، اوّل. 149 . النهاية فى غريب الحديث و الأثر ، مبارك بن محمّد الجَزَرى (ابن الأثير) (م 606 ق ) ، تحقيق : طاهر أحمد الزاوى ، قم : مؤسّسة إسماعيليان ، 1367 ش ، چهارم . 150 . نهج البلاغة ، محمّد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى) (م 406 ق) ، ترجمه : سيّد جعفر شهيدى ، تهران : علمى و فرهنگى ، 1378ش ، چهاردهم .
.
ص: 274
151 . نهج البلاغة ، محمّد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى) (م 406 ق ) ، تصحيح : محمّد عبده ، بيروت : مؤسّسة الأعلمى ، 1399 ق . 152 . نهج البلاغة ، محمّد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى) (م 406 ق) ، تصحيح و ترجمه : سيّد على نقى فيض الإسلام ، تهران : جاويدان ، 1360 ش . 153 . نهج البلاغة ، محمّد بن الحسين الموسوى (م 406 ق ) ، تصحيح : صبحى الصالح ، قم : دار الاُسوة ، 1373ش . 154 . وسائل الشيعة ، محمّد بن الحسن الحرّ العاملى (م 1104 ق ) ، تحقيق : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، 1409 ق ، اوّل.
.
ص: 275
فهرست تفصيلى .
ص: 276
. .
ص: 277
. .
ص: 278
. .
ص: 279
. .