توليد ملي، كار و سرمايه از منظر آموزه هاي ديني

مشخصات كتاب

سرشناسه : سيدنژاد، سيدرضي ، ‫1362 -

عنوان و نام پديدآور : توليد ملي، كار و سرمايه از منظر آموزه هاي ديني/ نويسنده رضي سيدنژاد، صادق سيد نژاد.

مشخصات نشر : قم: صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران. مركز پژوهشهاي اسلامي، ‫1391.

مشخصات ظاهري : ‫296ص.

شابك : ‫50000 ريال ‫‫ 978-964-514-246-7:

وضعيت فهرست نويسي : فيپا

يادداشت : كتابنامه.

موضوع : خامنه اي، علي، رهبر جمهوري اسلامي ايران، ‫1318 - -- ديدگاه درباره اقتصاد

موضوع : اسلام و اقتصاد

موضوع : كسب و كار -- جنبه هاي مذهبي -- اسلام

شناسه افزوده : سيدنژاد، سيدصادق ‫، 1340 -

شناسه افزوده : صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران. مركز پژوهشهاي اسلامي استان قم

رده بندي كنگره : ‫ BP230/2 ‫ /س86ت9 1391

رده بندي ديويي : ‫ 297/4833

شماره كتابشناسي ملي : 2827668

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ديباچه

ديباچه

مقام معظم رهبري, هر ساله به منظور توجه دادن جامعه به مسائل اساسي، هم دل و هم فكر كردن مردم و مسئولان، تعيين اولويت ها و دغدغه هاي نظام اسلامي و وحدت و انسجام بخشيدن به مسير حركت مردمي كشور با تعيين شعار سال, جامعه اسلامي ايران را هدايت و راهبري مي كنند.

به طور طبيعي، اگر بخواهيم تمام جنبه ها و ابعاد مرتبط با شعار سال 91 يعني «توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني» را بررسي كنيم، موضوعات و محورهاي مختلف و متعددي به دست مي آيد و مسئله توليد، كار و سرمايه از منظرهاي مختلف قابل بررسي است. در اين ميان، بحث درباره مباني نظري و فكري موضوع از منظر منابع و متون ديني و سيره معصومان عليهم السلام ، راه گشايي اساسي جهت ايجاد و درك ماهيت توليد خواهد بود. در يك مطالعه جامعه بايد به بايدها و نبايدهاي شرعي و بايسته هاي موضوع از منظر آموزه هاي ديني توجه كرد؛ چرا كه تحقق اهداف مورد نظر نظام اقتصادي اسلام در سطح جامعه اسلامي، بستر را براي رشد و تعالي معنوي جامعه فراهم مي كند. به ويژه در دهه هاي اخير به دليل ناكارآمدي

ص: 10

نظام هاي غير ديني، تمايل فراواني براي به كارگيري مذهب و معنويت در ادبيات علمي و عملي مديريت در جهان ايجاد شده است كه نشان دهنده تمايلات معنوي فزاينده در جوامع مختلف است.

در شرايط كنوني و در روند تحقق اهداف بلند نظام جمهوري اسلامي يكي از اموري كه مي تواند در روشنگري، آگاهي بخشي و ايجاد انگيزه و اميد و نشاط، راه گشا باشد، توجه به آموزه هاي ديني است كه در اثر حاضر تلاش شده است اين مهم محقق گردد.

اين مجموعه با تلاش مجدانه آقايان سيد صادق سيدنژاد و همكاري آقاي سيد رضي سيدنژاد به انجام رسيده است كه اميد است علاقه مندان به ويژه برنامه سازان رسانه ملي از آن به درستي بهره گيرند.

و من الله التوفيق

اداره كل پژوهش

مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما

ص: 11

مقدمه

اشاره

مقدمه

توليد ملي، كار و حمايت از سرمايه ايراني

با توجه به اثري كه فعاليت هاي اقتصادي، در حفظ سلامت و تداوم پيشرفت جامعه و تحقق هدف هاي فردي و اجتماعي دارد، در همه جوامع به اقتصاد و مسائل مربوط به آن، اهميت بسياري داده مي شود. بر اساس برخي بررسي هاي جامعه شناختي، نهاد اقتصاد در برخي كشورها به اندازه اي از جايگاه والايي در مقايسه با ديگر نهادهاي اجتماعي برخوردار است كه از آن به عنوان زيربنا و اصل ياد مي شود و ديگر نهادهاي اجتماعي، فرع و روبنا به شمار مي آيند و بازتابي از نهاد اقتصاد هستند. گفتني است چنين برداشتي در جهان بيني حاكم بر آن جوامع ريشه دارد؛ يعني از نوع نگرش نظام فكري و اعتقادي آنها به انسان و جهان هستي و روابط آن دو سرچشمه مي گيرد. در نظام اقتصادي همه مكاتبي كه در مباني فكري و فلسفي آنها براي انسانيت انسان، در مقابل جنبه حيواني او اصالتي قائل نيستند، چنين تلقي و برداشتي به چشم مي آيد. در آموزه هاي اسلامي، با وجود اينكه نظام اقتصاد از جايگاه بسيار مهمي برخوردار است، ولي چنين برداشتي از آن وجود ندارد.

ص: 12

همان گونه كه استاد مطهري رحمه الله بيان كرده است: «حقيقت اين است كه سير تكاملي انسان از حيوانيت آغاز مي شود و به سوي انسانيت كمال مي يابد. اين اصل هم درباره فرد صدق مي كند و هم درباره جامعه، انسان در آغاز وجود خويش جسمي مادي است و با حركت تكاملي جوهري تبديل به روح يا جوهر روحاني مي شود. روح انسان در دامن جسم او زاييده مي شود و تكامل مي يابد و به سوي استقلال مي رسد. حيوانيت نيز به منزله لانه و آشيانه اي است كه انسانيت در او رشد مي يابد و به تكامل مي رسد. همان طور كه خاصيت تكامل است _ كه موجود متكامل به هر نسبت كه تكامل پيدا مي كند مستقل و قائم به ذات و حاكم و مؤثر بر محيط خود مي شود _ انسانيت انسان چه در فرد و چه در جامعه، به هر نسبت كه تكامل پيدا كند، به سوي استقلال و حاكميت بر ساير جنبه ها گام بر مي دارد. يك فرد انسان تكامل يافته، فردي است كه بر محيط بيروني و دروني خود تسلط نسبي دارد. فرد تكامل يافته يعني وارسته از محكوميت بيروني و دروني و وابسته به عقيده و ايمان.

تكامل جامعه نيز عيناً به همان صورت رخ مي دهد كه تكامل روح در دامن جسم و تكامل انسانيت فرد در دامن حيوانيت او صورت مي گيرد. نطفه جامعه بشري بيشتر با نهادهاي اقتصادي بسته مي شود. جنبه هاي فرهنگي و معنوي جامعه به منزله روح جامعه است. همان طوري كه ميان جسم و روح تأثير متقابل هست، ميان روح جامعه و اندام آن، يعني ميان نهادهاي معنوي و نهادهاي مادي آن چنان رابطه اي برقرار هست. همان گونه كه سير تكامل فرد به سوي آزادي و استقلال و حاكميت بيشتر روح است، سير تكاملي جامعه نيز چنين است؛ يعني جامعه انساني هر اندازه متكامل تر بشود، حيات فرهنگي استقلال و حاكميت بيشتري بر حيات مادي آن پيدا مي كند».(1)


1- مرتضي مطهري، مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، صص 13 _ 15.

ص: 13

بر اساس آنچه بيان شد، در همه جوامع، از جمله در جامعه اسلامي، توجه به اقتصاد اهميت فوق العاده اي دارد. البته با اين تفاوت كه در برخي جوامع، نهاد اقتصاد، زيربنا و اصل دانسته شده است، ولي در اسلام، اقتصاد، زمينه و بستر و وسيله رشد و تعالي انسانيت انسان معرفي مي شود. اسلام با هدف قرار دادن ثروت، مخالف است و با چنين كاري مبارزه مي كند. خداوند در قرآن مي فرمايد:

زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِك مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ. (آل عمران: 14)

محبت امور مادي از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسب هاي ممتاز و چارپايان و زراعت در نظر مردم زيبا جلوه داده شده است. اينها سرمايه هاي زندگي پست (مادي) است و سرانجام نيك نزد خداوند است.

خداوند در آيه اي ديگر چنين مي فرمايد:

كلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَي أَن رَّآهُ اسْتَغْنَي. (علق: 6 و7)

چنين نيست [كه شما مي پنداريد.] به يقين، انسان طغيان مي كند از اين كه خود را بي نياز ببيند.

برخي افراد بدون توجه به معناي حقيقي اين گونه آيات، گمان كرده اند در آيه اول، اصلِ علاقه به زن و فرزند و ثروت و در آيه دوم، برخورداري از امكانات مادي، نكوهش شده است. هر دو آيه و ديگر آيات و روايات شبيه به اين دو آيه، هدف و اصل قرار گرفتن اين امور را نكوهش كرده اند، وگرنه بهره برداري از اين امور در راه كمال و رشد و تعالي، مذموم نيست، بلكه در آيات و روايات فراواني بر آن تأكيد شده است. از آن جهت كه

ص: 14

رشد و تعالي معنوي انسان بدون برخورداري از نظام اقتصادي سالم ميسر نيست، در آموزه هاي ديني با تعابير گوناگوني به ضرورت رسيدگي و سامان بخشيدن به امور اقتصادي، سفارش شده است. براي نمونه، مطالبي كه در آيات و روايات، در زمينه اموري چون جايگاه و اهميت مال و ثروت، ضرورت كسب مال، تعاون و انفاق، اجراي عدالت، فضيلت كار و كارگر، تدبير معيشت، فقرزدايي، نكوهش اسراف و تبذير و مال دوستي، ضرورت حفظ استقلال همه جانبه جامعه اسلامي و نكوهش وابستگي، تلاش براي اقتدار جامعه اسلامي و ده ها موضوع ديگر وارد شده است، به خوبي از ضرورت اهتمام همه جانبه به موضوع اقتصاد و فعاليت هاي مربوط به آن حكايت دارد.

همواره اساسي ترين گام در فعاليت هاي اجتماعي، توجه به نظام اقتصادي و اجراي احكام و مقررات مربوط به آن است؛ زيرا از اين رهگذر، بستري مناسب براي تشكيل و رشد ديگر نهادهاي اجتماعي، اعم از فرهنگي، اعتقادي و سياسي و... فراهم مي شود. ازاين رو، در همه برهه هاي تاريخي، وقتي رهبران اجتماعي درصدد ايجاد اصلاحات اساسي در جامعه برآمده اند، اولويت را به حق، به نظام اقتصادي داده اند. پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي نيز چه در مرحله تدوين قانون اساسي و چه در اجراي سياست هاي كلان راهبردي، همواره اقتصاد اسلامي از جايگاه ويژه اي برخوردار بوده است.

سنت نام گذاري سال ها

يكي از سنت هاي پسنديده كه پس از انقلاب اسلامي و به ويژه در دو دهه اخير، در ايران اسلامي رايج شده، نام گذاري سال هاست. امروزه اين كار، استراتژي شناخته شده اي به شمار مي آيد.

ص: 15

در بيشتر پيام هاي نوروزي حضرت امام رحمه الله و مقام معظم رهبري، درباره مسائل مهم و اولويت هاي جامعه، توصيه هايي ارائه شده است تا جامعه و مسئولان در سال پيش رو به آن موارد توجه ويژه اي داشته باشند. گاهي اولويت ها به موضوع اخلاقي و تربيتي و گاه به جريان تهديدكننده يا نارساي مديريتي، مربوط است. در برجسته سازي اولويت ها، هدف اين است كه مردم و مسئولان، مشكلات اساسي و ضرورت ها را بشناسند و درصدد برطرف كردن و پاسخ گويي به آنها باشند. به عبارت ديگر، اين كار نوعي جريان سازي و جهت دهي افكار عمومي به سمت اولويت هاي جامعه است.

مقام معظم رهبري در پيام نوروزي سال 1378، براي اين سال نام خاصي را برگزيدند و پس از آن، اين نام گذاري به شكل سنت در آمد. امروزه اين مسئله از چنان اهميتي برخوردار است كه در تبيين آن حتي گفته شده كه اين كار به نوعي تعيين نقشه راه اولويت هاي جامعه است؛ زيرا مطابق اصل 110 قانون اساسي، يكي از وظايفي كه براي رهبري در نظام جمهوري اسلامي ايران تعريف شده، تعيين سياست هاي كلي نظام است. ازاين رو، نام گذاري سال و تعيين شعار براي آن در راستاي عمل به اين وظيفه مهم انجام مي گيرد؛ يعني رهبر انقلاب با توجه به تجربيات و اشرافي كه بر امور داخلي و بين المللي و معارف اسلامي و مفاهيم انساني دارند، از طريق نام گذاري سال، افكار عمومي مردم و مسئولان را به سمت موضوع ها و اولويت هاي اساسي مي كشاند. براي نمونه، اگر بي انضباطي اجتماعي در بخش هايي از جامعه گسترش يابد، مقام معظم رهبري روي مسئله اهميت انضباط اجتماعي و لزوم رعايت آن تأكيد مي كند يا وقتي ضرورت ريشه كني سستي و تنبلي از عرصه هاي گوناگون اجتماعي مطرح مي شود، ايشان با سفارش به همت مضاعف و كار بيشتر، مبارزه با آن نارسايي را در اولويت

ص: 16

قرار مي دهد. همچنين وقتي احساس مي شود راهكار اصلي پيشرفت همه جانبه كشور، به اعتماد به نفس، نوآوري، كار بسيار، عشق به كار و احساس تعهد نياز دارد، با نام گذاري سال با عناويني چون نوآوري و شكوفايي يا انضباط و وجدان كاري، اين امر مهم را گوشزد مي كند.

نام گذاري سال 1391 به نام توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني

اشاره

نام گذاري سال 1391 به نام توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني

مقام معظم رهبري در پيام نوروزي خود، سال 1391 را سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني نام گذاري كرد. همان گونه كه بيان شد، اين نام گذاري ها پس از كارشناسي هاي بسيار و مشورت با افراد آگاه و تهيه گزارش از وضعيت امور داخلي كشور و شرايط بين المللي و حركت هاي دشمنان انقلاب اسلامي، با در نظر گرفتن نيازها و اولويت ها انجام مي گيرد.

چه بسا اين پرسش مطرح شود كه چه عواملي سبب شده است در سال هاي اخير در نام گذاري سال ها و انتخاب شعار سال، موضوع هاي اقتصادي در اولويت قرار مي گيرد؟

پاسخ اين پرسش در سخنان مقام معظم رهبري، به روشني بيان شده است. ازاين رو، تعمق در مجموعه سخنان و رهنمودهاي ايشان، بهترين راه براي يافتن پاسخ اين پرسش است. تلاش بر اين است تا در دو محور، براي اين پرسش، از ميان سخنان معظم له، پاسخي ارائه شود.

1. تداوم چالش ها در عرصه هاي اقتصادي

1. تداوم چالش ها در عرصه هاي اقتصادي

گذشته از نقش اساسي تلاش هاي اقتصادي در پيشرفت كشور و حل مشكلات داخلي، دشمنان در رويارويي با انقلاب اسلامي، پس از آزمودن

ص: 17

انواع شيوه هاي سياسي و نظامي، مانند جنگ افروزي، ترور شخصيت ها، ايجاد فتنه هاي داخلي و... ديده اند از طريق اين كارها نمي توانند در اراده آهنين ملت ايران خللي ايجاد كنند. ازاين رو، پس از سال ها مطالعه و پژوهش و بررسي، به اين نتيجه رسيده اند كه بايد از راه ايجاد چالش در عرصه هاي اقتصادي، هدف هاي شوم خود را دنبال كنند. بر اين اساس، از راه محاصره اقتصادي و ايجاد مانع بر سر راه تحقق اهداف و طرح هاي اقتصادي كشور مي كوشند جلوي تحقق اهداف انقلاب اسلامي را بگيرند. مقام معظم رهبري در اشاره به اين حقيقت مي فرمايد:

به تشخيص من، بر طبق گزارش ها و مشاوره با افراد مطلع و آگاه به اين نتيجه مي رسيم كه عرصه هاي چالش مهم در همين سال جاري (سال 1391)، عرصه هاي اقتصادي است.(1)

بديهي است ملت غيور ايران بايد در مقابل اين تصميم دشمنان، آماده تر از پيش و با عزمي به مراتب محكم تر، به منظور تداوم پيشرفت ها و خنثي سازي توطئه هاي دشمنان، بدون غفلت از ديگر عرصه ها، موضوع اقتصاد را در اولويت قرار دهد. ازاين رو، مقام معظم رهبري مي افزايد:

جهاد اقتصادي چيزي نيست كه تمام شدني باشد. مجاهدت اقتصادي حضور جهادگونه در عرصه هاي اقتصادي براي ملت ايران يك ضرورت است.(2)

بنابراين، مردم و مسئولان بايد همچون گذشته با استمداد از الطاف الهي، اعتماد به نفس، حفظ روحيه جهادي، حفظ هم بستگي و يك پارچگي و رعايت قانون و مقررات، بدون توجه به تحريم هاي دشمن، اين راه را با عزم


1- پيام نوروزي 1391.
2- پيام نوروزي 1391.

ص: 18

و اراده بيشتر دنبال كنند تا همان گونه كه بر مشكلات سياسي و نظامي چيره شدند، مشكلات اقتصادي را هم برطرف سازند. همانا با برطرف ساختن همه كاستي هاي اقتصادي و قطع هرگونه وابستگي در اين عرصه مي توان به استقلال و اقتدار اقتصادي شايسته نظام اسلامي دست يافت.

2. اولويت مسئله توليد، كار و سرمايه ايراني

2. اولويت مسئله توليد، كار و سرمايه ايراني

پس از آنكه ثابت شد اولويت كنوني كشور با توجه به شرايط موجود، تلاش جهادگونه در عرصه هاي اقتصادي است، اين پرسش مطرح مي شود كه اقتصاد جنبه هاي گوناگوني دارد. در شرايط كنوني، پرداختن به كدام يك از بخش هاي اقتصاد مي تواند نيازهاي داخلي را برطرف كند و چالش هاي ايجاد شده به وسيله دشمنان را خنثي سازد؟

مقام معظم رهبري در اين باره نخست بر مسئله توليد داخلي تأكيد مي كند و مي فرمايد:

يك بخش مهم از مسائل اقتصادي برمي گردد به مسئله توليد داخلي. اگر به توفيق الهي و با اراده و عزم راسخ ملت و با تلاش مسئولان، ما بتوانيم مسئله توليد داخلي را آنچنان كه شايسته است، رونق ببخشيم و پيش ببريم، بدون ترديد، بخش عمده اي از تلاش هاي دشمن ناكام خواهد ماند. بخش مهمي از جهاد اقتصادي، مسئله توليد ملي است. اگر ملت ايران با همت خود، با عزم خود، با آگاهي و هوشمندي خود، با همراهي و كمك مسئولان و برنامه ريزي درست بتواند مشكل توليد داخلي را حل كند... بدون ترديد، بر چالش هايي كه دشمن آن را فراهم كرده است، غلبه كامل و جدي پيدا خواهد كرد. بنابراين، مسئله توليد ملي مسئله مهمي است.(1)


1- پيام نوروزي 1391.

ص: 19

اين همه تأكيد بر توليد، افزون بر آنكه با توجه به جايگاه مهم توليد در هر نظام اقتصادي انجام گرفته است، حكايت از آن دارد كه كشور از اين جهت با نارسايي هايي روبه روست و دشمن هم متوجه اين مورد شده است و مي كوشد از اين بخش ضربه بزند.

از آغاز شكل گيري انقلاب اسلامي، كارگزاران جامعه اسلامي متوجه اين حقيقت بودند كه در دوره پيش از انقلاب اسلامي، نظام سياسي وابسته به غرب، از طريق اجراي سياست هاي استعماري، ضربه هاي بسيار مهلكي به توان توليد ملي كشور وارد ساخته و اين امر سبب عقب ماندگي هاي فراواني شده است. ازاين رو، همواره درصدد بوده اند اين كاستي را برطرف سازند و براي جبران اين امر و تأمين استقلال اقتصادي و ريشه كن ساختن فقر و محروميت، راهكارهايي در اصل 43 قانون اساسي پيش بيني شده است. براي نمونه، در بند 8 اين اصل، به جلوگيري از سلطه اقتصادي بيگانه توجه شده است و در بند 9، تأكيد بر افزايش توليد از جمله توليدات كشاورزي، دامي و صنعتي _ به گونه اي كه نيازهاي عمومي را تأمين كند و كشور را به مرحله خودكفايي برساند و از وابستگي رهايي بخشد _ به چشم مي آيد.

پس از آن در مسير حوادث بعدي، از جمله رويارويي نظام نوپاي اسلامي با استكبار جهاني به ويژه در دوران دفاع مقدس، ضرورت توجه به استقلال اقتصادي و تقويت توليد ملي بيش از پيش آشكار شد. در دوره دفاع مقدس، اين امر مهم، قداستي هم وزن با جنگ پيدا كرد. رزمندگان اسلام با روحيه جهادي خود آستين بالا زدند و نيازهاي جنگ را با تكيه بر توان مندي هاي داخلي تأمين كردند.

پيروزي هاي پي در پي در اين صحنه و تشويق هاي حضرت امام رحمه الله در تكيه بر امكانات داخلي و تأكيد بر توليد داخلي، يكي از رازهاي ماندگاري نظام و

ص: 20

پيروزي آن، بر انواع توطئه هاي دشمن بود. اين خودباوري در ابعاد اقتصادي و سازندگي، راه پيشرفت و برداشتن گام هاي بلندتر را فراهم ساخت، به گونه اي كه در كمتر از سه دهه شاهد فتح بسياري از قلعه هاي مرتفع علمي و اقتصادي و قطع خيلي از وابستگي ها و تأمين نيازهاي اساسي در داخل كشور هستيم. روشن است كه هنوز تا مرحله كامل دوري از وابستگي و تحقق يافتن اهداف انقلاب شكوهمند اسلامي، راه بسياري در پيش است كه دست يابي به آن مرحله به تداوم در اين مسير نياز دارد. در اين صورت، هم مشكلات داخلي، مانند بي كاري و گراني، و هم توطئه دشمنان، خنثي خواهد شد.

مقام معظم رهبري در اشاره به اين امر مهم مي فرمايد:

اگر ما توانستيم توليد داخلي را رونق ببخشيم، مسئله تورم حل خواهد شد، مسئله اشتغال حل خواهد شد، اقتصاد داخلي به معناي حقيقي كلمه استحكام پيدا خواهد كرد. اينجاست كه دشمن با مشاهده اين وضعيت مأيوس و نااميد خواهد شد. وقتي دشمن مأيوس شد، تلاش دشمن، توطئه دشمن، كيد دشمن هم تمام خواهد شد.(1)

براي رسيدن به آن مرحله از پيشرفت و تحقق چنين هدفي بزرگ، راهكارهايي وجود دارد كه از جمله آنها توجه به كار و سرمايه ملي است؛ امري كه در فرمايش مقام معظم رهبري، به بهترين شيوه، به آن اشاره و تأكيد شده است. ايشان در اين باره مي فرمايد:

ما بايد بتوانيم از كار و كارگر ايراني حمايت كنيم، از سرمايه و سرمايه دار ايراني حمايت كنيم... اين فقط با تقويت توليد ملي كه امكان پذير خواهد شد. سهم دولت در اين كار، پشتيباني از توليدات داخلي صنعتي و كشاورزي است. سهم سرمايه داران و كارگران،


1- پيام نوروزي 1391.

ص: 21

تقويت چرخه توليد و اتفاق در كار توليد است و سهم مردم _ كه به نظر من از همه اينها مهم تر است _ مصرف توليدات داخلي است... بنابراين ما اميدواريم كه با اين گرايش، با اين جهت گيري و رويكرد، ملت ايران در سال 91 هم بتواند بر توطئه دشمنان، بر كيد و مكر بدخواهان در زمينه اقتصادي فايق بيايد.(1)

همه سياست گذاري ها در جامعه اسلامي، بر اساس آموزه هاي ديني انجام مي گيرد؛ يعني اصول و مباني همه نظام هاي حاكم بر نهادهاي اجتماعي، در احكام و قوانين اسلام ريشه دارد. بر اين اساس، مقام معظم رهبري در ارائه نقشه راه براي فعاليت هاي اقتصادي، در مرحله اول، اصول و احكام اسلام را در نظر دارد و اين جهت گيري را در چارچوب تعاليم اسلام پيشنهاد كرده است. ازاين رو، در اثر حاضر كه با هدف تبيين جنبه هاي مختلف موضوع توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني به نگارش درآمده، تلاش شده است تا در پنج فصل، مباني و ريشه هاي اين رهنمودها در آموزه هاي ديني بررسي شود. در فصل اول كه به عنوان كليات آمده است، پس از تعريف اصطلاحات و بيان مفاهيم و كليدواژه هاي اصلي، به اموري چون تبيين اهميت و جايگاه كار و توليد در ديدگاه اسلام، معرفي عوامل توليد و محدوديت هاي آن و... پرداخته شده است. سپس در فصل دوم، مجموعه اهدافي بيان خواهد شد كه براي كار و سرمايه و توليد ملي در نظر گرفته مي شود. آن گاه در فصل سوم، به بخشي از راهكارهاي افزايش توليد و سرمايه اشاره مي گردد و در ادامه، بسترهاي كار، سرمايه و توليد در فصل چهارم، مشخص و سرانجام در فصل پنجم، مجموعه وظايف مردم و مسئولان، به اختصار بيان مي شود.


1- پيام نوروزي 1391.

ص: 22

ص: 23

فصل اول: كليات

اشاره

فصل اول: كليات

در مجموعه مباحث اين فصل _ كه در حكم فراهم سازي بستر براي ورود به مباحث اصلي است _ كوشش شده در قالب ارائه توضيحاتي درباره برخي موضوع ها، افزون بر تبيين مفهوم اصطلاحات يا كليدواژه ها، اهميت و جايگاه اين موضوع ها در نظام اقتصادي اسلام، مشخص، و از اين رهگذر پاسخي هم به بعضي از پرسش هاي احتمالي موجود در اذهان داده شود و در كل ابهاماتي از ميان برود كه سبب برداشت هاي متفاوت و گاهي متعارض مي شود.

محور اصلي در نوشته حاضر، بحث كار و سرمايه و توليد است، اما ضرورت دارد پيش از پرداختن به آنها درباره مال و ثروت و جايگاه و اهميت آن در آموزه هاي اسلامي بحث شود؛ زيرا مال، محور اصلي همه مباحث اقتصادي در همه نظام هاي اقتصادي است. به عبارت ديگر، مال از نظر توليد و توزيع و مصرف آن، معيار اصلي در تمايز مسائل اقتصادي از غير اقتصادي به شمار مي آيد. بر اين اساس، همه اموري كه به گونه اي با توليد، توزيع و مصرف مال ارتباط دارند، در رديف مسائل اقتصادي قرار مي گيرند. گذشته از آن، نوع نگاه

ص: 24

هر مكتب به مال و ثروت، چارچوب جهت گيري نظام اقتصادي را در اموري مانند كار و سرمايه و توليد، مشخص مي سازد. ازاين رو، اصول و مقررات مربوط به چگونگي و ميزان انجام كار و راه هاي توليد و انباشت سرمايه و راهكارهاي توليد و كميت و كيفيت نوع توليدات در هر جامعه اي، از نوع نگرش جهان بيني حاكم بر آن جامعه اثر مي پذيرد. براي نمونه، مكتبي، مقوله مال و دارايي را مجموعه اي از امكانات مي داند كه در طول ساليان متمادي، در نتيجه فعل و انفعالات طبيعي (فيزيكي و شيميايي) پديد آمده و هيچ گونه اراده يا طرح و تفكري در به وجود آمدن آن نقشي نداشته است. بديهي است چنين مكتبي در زمينه نوع تصرف و مصرف مال و ثروت، مقررات دقيق و حساب شده اي نخواهد داشت. از اين رو، به راحتي مجاز خواهد دانست كه افراد از اين عطاياي مجاني طبيعت، به هر ميزاني كه مي توانند و به هر صورت كه دلخواهشان است، بهره برداري كنند، بدون آنكه هيچ گونه پروايي از چيزي داشته باشند.

همچنين مكتبي كه معتقد است مال و ثروت با اراده و قدرت لايزال الهي براي بهره برداري بندگان خداوند، در چارچوب احكام خاصي بر اساس طرح و برنامه و هدف مشخصي آفريده شده است، در زمينه همه فعاليت هاي اقتصادي، از جمله چگونگي انجام كار و روش ها و ميزان تهيه سرمايه و كم و كيف توليد و مصرف آن، احكام و مقررات ويژه اي خواهد داشت.

1. مال و ثروت

اشاره

1. مال و ثروت

«مال»، محور اساسي مباحث اقتصادي است كه جايگاه مهمي در نظام اقتصادي دارد. مال از نظر توليد، توزيع و مصرف آن، معيار اصلي در تمايز مسائل اقتصادي از غير اقتصادي به شمار مي آيد. بر اين اساس، همه اموري كه به گونه اي با توليد، توزيع و مصرف مال، ارتباط پيدا مي كنند، جزو مسائل اقتصادي به شمار مي رود.

ص: 25

مال در لغت

مال در لغت

«مال يعني مجموعه چيزهايي كه قابل مالكيت باشد، ثروت، دارايي، آنچه در تملك كسي باشد، پول، جنس و كالا و... .»(1) به عبارت ديگر، مال عبارت است از هر آنچه در ملك كسي باشد، آنچه ارزش مبادله داشته باشد، دارايي، خواسته، هر چيزي كه انسان مي تواند از آن استفاده كند و قابل تملك باشد. جمع آن نيز اموال است.(2)

در فرهنگ لغات عربي، مال را از ريشه «مول» دانسته اند(3) و بسياري از لغت شناسان، معنايي براي آن ذكر نكرده و مفهوم آن را شناخته شده و از توضيح بي نياز دانسته اند.

ابن اثير مي نويسد: «مال در ريشه لغوي و استعمال اولي خود بر طلا و نقره اي كه شخصي مالك آن بوده، گفته شده است. سپس بر هر چيزي كه اندوخته و نگه داري و تملك شود، اطلاق مي گردد».(4)

تعريف اصطلاحي مال

تعريف اصطلاحي مال

كلمه مال و مشتقات آن، 68 بار در قرآن كريم، حدود هزار بار در وسائل الشيعه و حدود دو هزار بار در بحارالانوار به كار رفته، ولي هيچ تعريف خاصي از آن در نصوص ديني وارد نشده است. شارع مقدس اين واژه را به همان مفهومي به كار مي برد كه عموم عقلا به كار برده اند. عقلا هم به چيزي مال مي گويند كه غرض عقلايي به آن تعلق گيرد و داراي ارزش مبادله اي باشد.


1- حسن انوري، فرهنگ بزرگ سخن، ج7، صص 6538 و 6539.
2- محمد معين، فرهنگ فارسي معين، ج3، ص3708.
3- ابن فارس، مقائيس اللغة، ج5، ص285؛ احمد بن محمد فيّومي، المصباح المنير، ص586.
4- ابن اثير، النهاية، ج4، ص373.

ص: 26

گفتني است شارع مقدس اسلام در زمينه ماليت، نظر عقلا را پذيرفته است، ولي در برخي موارد، آنچه را عرف و عقلا مال مي شمارند، از زمره اموال خارج كرده است. مثال معروف آن، شراب و خوك است. حضرت امام رحمه الله مي گويد:

شارع نمي تواند ماليت عقلايي را از يك شيء سلب كند، بلكه آنچه مي تواند انجام دهد، اين است كه آثار ماليت عقلايي را از يك شيء سلب نمايد. (در شراب و خوك اين كار را كرده است). لذا اگر كسي آن را اتلاف كند، ضامن نخواهد بود.(1)

در نتيجه، هر چه در نظر عقلا، مال باشد، از ديدگاه اسلام، مال به شمار مي آيد و همه آثار مال بر آن مترتب است، مگر در مواردي كه شارع مقدس، آثار ماليت را سلب كرده باشد.(2)

برخي نيز در تعريف مال گفته اند: «مال چيزي است كه نياز انسان را در حال حاضر يا در آينده مرتفع سازد و تأثير آن در رفع نياز انسان شناخته شده و مشروع و مورد قبول نوع مردم بوده و داراي كميابي نسبي باشد».(3)

الف) مال و ثروت از ديدگاه اسلام

اشاره

الف) مال و ثروت از ديدگاه اسلام

آشنايي با ديدگاه اسلام درباره مال، به دقت بيشتري نياز دارد؛ چون چند دسته از آيات و روايات، درباره مال و ثروت، وارد شده است و هر دسته به جنبه اي از موضوع پرداخته اند. راه صواب آن است كه اين آيات و روايات بررسي شود و در نهايت با جمع بندي دقيقي، نتيجه گيري شود، وگرنه اكتفا به برخي از اين آيات و روايات، سبب گمراهي در برداشت خواهد شد و در نهايت، انسان را دچار افراط يا تفريط مي كند. از يك نگاه، مجموعه آيات و روايات مربوط به مال، در پنج دسته قابل طبقه بندي است:


1- روح الله موسوي خميني، كتاب البيع، ج3، ص5.
2- مهدي هادوي، مكتب و نظام اقتصادي اسلام، صص103 _ 107.
3- دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، مباني اقتصاد اسلامي، ص221.

ص: 27

يك _ مال از آن خداست

يك _ مال از آن خداست

به اين حقيقت در آيات و روايات فراواني، تصريح شده است كه مال از آن خداوند متعال است. اين اصل در جهان بيني اسلامي ريشه دارد؛ چون بر اساس اصل ايمان به خداوند، آفريدگار همه موجودات، پروردگار عالميان است. در ده ها آيه از قرآن كريم وارد شده است كه: «لله ما فِي السَّمَاواتِ وَمَا فِي الأَرْضِ».(1)

بر اساس اين باور توحيدي، همه مواهب و نعمت ها و امكانات دنيايي، از جمله اموال از آن خداوند است. در آيه 33 سوره نور، وقتي سفارش شده است كه در اختيار گروهي از مردم، مالي قرار داده شود، اين تعبير به كار رفته است: «وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكمْ...؛ به آنان از مالي بدهيد كه خداوند به شما داده است».

در روايات با تعابير و روش هاي مختلف به اين مسئله پرداخته شده است. براي نمونه، در روايتي از رسول خدا صلي الله عليه و آله چنين نقل شده است: «زماني خواهد آمد كه مردمان از پروردگار خويش گله مي كنند... مردي مي گويد: به خدا سوگند كه از فلان وقت سودي به چنگ نياورده ام و همه از سرمايه خورده ام و نوشيده ام! اي واي، آيا اصل مال و سرمايه تو جز از پروردگار توست».(2)

امام صادق(ع) درباره حقيقت بندگي چنين مي فرمايد:

اينكه بنده در آنچه بر او منت گذاشته و بخشيده شده است، براي خود مالكيت نبيند، بدان جهت كه بندگان را ملكي نيست، مال را مال خدا مي دانند و آن را در جايي قرار مي دهند كه خداوند قرار داده است.(3)


1- بقره: 284؛ آل عمران: 109 و 129؛ نساء: 126، 131، 132، 171 و... .
2- شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج12، ص340.
3- محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج1، ص225.

ص: 28

باز در روايتي ديگر، امام صادق(ع) خطاب به عيسي بن موسي چنين مي فرمايد: «يا عيسي! المالُ مال اللهِ...؛ اي عيسي! مال و دارايي، متعلق به خداست...».(1)

دو _ مال امانت در نزد انسان است

دو _ مال امانت در نزد انسان است

در بسياري از رهنمودهاي امامان معصوم عليهم السلام ، از مال و مصاديق آن به نام امانت ياد شده است. امام صادق(ع) خطاب به ابان بن تغلب چنين مي فرمايد:

گمان نكن خداوند به كساني مال داده است كه در نزد او محترم بوده اند و از كساني آن را دريغ كرده است كه نزد او احترامي ندارند. چون چنين نيست. «ولكنَّ المالَ مالُ اللهِ يَضَعُه عِنْدَ الرَّجلِ وَدائعَ؛ بلكه مال از آن خداوند است و آن را به امانت در نزد انسان قرار داده است».(2)

حضرت در اين باره مي فرمايد: «...ماكانَ في ايدي النَّاسِ عواري وَ انِهّم مالكُونَ مجازاً لاحَقيقةَ لَهُ...؛ آنچه در دست مردم هست، عنوان عاريه و امانت را دارد. مردمان به مجاز مالك آن محسوب مي شوند، نه به حقيقت...».(3)

سه _ مال وسيله قوام و سامان يابي زندگي مردم

سه _ مال وسيله قوام و سامان يابي زندگي مردم

در بخشي از آيات و روايات، به فلسفه وجود مال و ثروت اشاره شده است. خداوند در آيه 5 سوره نسا مي فرمايد: «اموال خود را كه خداوند سبب قوام و برپايي زندگي شما قرار داده است، به دست سفيهان ندهيد.» درباره اين موضوع، از امام باقر(ع) چنين نقل شده است:

حضرت صادق(ع) مي فرمايد: روزي از پدرم درباره درهم و دينار و وظيفه اي كه مردم در قبال آن دو دارند، سؤال شد. آن حضرت در پاسخ فرمود: آن دو سكه هاي خداوند در زمينند، خداوند آنها را مايه


1- ميرزا حسين نوري، مستدرك الوسائل، ج2، ص423.
2- ابونصر محمد بن منصور عياشي، تفسير عياشي، ج2، ص13.
3- مستدرك الوسائل، ج1، ص552.

ص: 29

سامان يابي زندگي مردم قرار داده است و به وسيله آنهاست كه كار مردمان رو به راه مي شود و نيازهاي آنان برآورده مي گردد.(1)

خداوند متعال در بسياري از آيات قرآن كريم، به شيوه هاي مختلف، مردم را به بهره برداري از مال و ثروت، تشويق و رياضت كشي رايج در بين برخي مكاتب از جمله مسيحيان را نفي مي كند و به مؤمنان چنين مي فرمايد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحَرِّمُواْ طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللّهُ. (مائده: 87)

اي كساني كه ايمان آورده ايد، روزي پاكي را كه خداوند براي شما حلال كرده است، بر خود حرام نكنيد. (از آنها درست استفاده كنيد.)

چهار _ نكوهش بهره برداري نادرست از اموال

چهار _ نكوهش بهره برداري نادرست از اموال

مال موهبتي است كه بايد در راه تعالي انسان ها استفاده شود. ازاين رو، بهره مندي نادرست از آن ممنوع دانسته شده است. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَأْكلُواْ أَمْوَالَكمْ بَيْنَكمْ بِالْبَاطِلِ؛ اي مؤمنان، از اموال خود به باطل و ناروا استفاده نكنيد.» (نساء: 29) همچنين در آيه اي ديگر مي فرمايد: «بخوريد و بياشاميد، ولي اسراف نكنيد... .» (اعراف: 31) خداوند در آيه 81 سوره طه نيز مي فرمايد: «كلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ؛ از روزي هاي پاك (حلال) كه به شما داده ايم بخوريد، ولي زياده روي نكنيد».

امام رضا(ع) در روايتي مي فرمايد: «انّ اللهَ يبغِضُ ... اضاعةَ المال؛ خداوند ضايع سازي اموال را دشمن مي دارد.»(2) در روايتي از امام صادق(ع) نيز چنين وارد شده است:

خداوند مال را نزد مال داران به امانت مي گذارد و بر آنها روا مي دارد كه از اين مال با ميانه روي بخورند و بياشامند و بپوشند و ازدواج كنند و با آن، زندگي فقيران مؤمنان را سامان بدهند... اين اندازه


1- شيخ طوسي، امالي، ج2، ص133، به نقل از: الحياة، ج3، ص90.
2- محمد بن يعقوب كليني، تحف العقول، ص326.

ص: 30

بهره برداري بر ايشان حلال است و تجاوز از آن حرام است؛ چون خداوند مي فرمايد: «اسراف نكنيد؛ چرا كه خداوند اسراف كنندگان را دوست ندارد».(1)

پنج _ مال وسيله امتحان انسان

پنج _ مال وسيله امتحان انسان

در قرآن كريم تأكيد شده است كه مال يكي از ابزارهاي امتحان انسان به شمار مي آيد تا آشكار شود هنگام برخورداري از نعمت شكرگزاري مي كنند يا دچار طغيان مي شوند يا در صورت از دست دادن و محروم شدن از آن، صبر پيشه يا بي تابي مي كنند.

خداوند در قرآن مي فرمايد: «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُكمْ وَ... فِتْنَةٌ؛ بدانيد كه اموالتان و... وسيله آزمايش شما هستند.» (انفال: 28) در جايي ديگر هشدار مي دهد و مي فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكمْ أَمْوَالُكمْ وَ... عَن ذِكرِ اللَّهِ؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد، مبادا اموال و دارايي هايتان و ... شما را از ياد خدا غافل كنند.» (منافقون: 9) سرانجام خداوند در آيه 186 سوره آل عمران چنين مي فرمايد: «لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكمْ...؛ بدون ترديد، شما به وسيله دارايي هايتان و ... آزمايش خواهيد شد».

آيين اسلام، مال و ثروت را از جمله نعمت و موهبت هاي الهي معرفي مي كند كه خداوند آن را در اختيار انسان قرار داده است تا به زندگي اش سامان ببخشد و از آن در جهت كمال معنوي و اخروي خويش بهره برداري كند و از حدودي كه بر آن تعيين شده است، خارج نشود؛ يعني در بهره برداري از مال، فرمان الهي را رعايت كند. در اين صورت، از داشتن ثروت منع و نهي نشده، بلكه در اين زمينه، تشويق نيز شده است.


1- تفسير عياشي، ج2، ص13، به نقل از: الحياة، ج3، ص124.

ص: 31

شايد اين پرسش مطرح شود كه چرا در آيات و روايات، گردآوري ثروت و مال نكوهش مذموم دانسته شده است؟ تا حدودي از مطالب گذشته درمي يابيم كه اين گروه از آيات و روايات، به موارد خاصي مربوط مي شوند. كساني مخاطب اين گونه از آيات و روايات هستند كه مال و ثروت را جمع مي كنند و از آنها براي آسايش جامعه استفاده نمي كنند؛ زيرا انباشت مال در دست گروهي خاص، مانع دست يابي بيشتر مردم به زندگي شايسته مي شود. به عبارت ديگر، آنان از كفاف اقتصادي و رفاه عمومي محروم مي شوند و در نهايت، زمينه تعديل ثروت در سطح جامعه از بين مي رود و فاصله طبقاتي پديد مي آيد؛ يعني افراد جامعه به فقير و غني تقسيم مي شوند.

جهت ديگر نكوهش ها، به فسق و فجور و غفلت از ياد خدا مربوط است كه در نتيجه غرق شدن در مال و ثروت و حاكميت ارزش هاي مادي به جاي ايمان و عمل صالح، رواج مي يابد. براي نمونه، خداوند در آيه 34 سوره توبه مي فرمايد: «كساني را كه طلا و نقره (مال و ثروت) جمع آوري مي كنند و در راه خدا انفاق نمي كنند، به عذاب دردناك بشارت بده.»؛ همچنين خداوند در آيه اول سوره تكاثر مي فرمايد: «أَلْهَاكمُ التَّكاثُرُ؛ زياده خواهي (مال و...) شما را غافل كرده است.»، آيه اول ناظر به آفت كنز و انباشت مال و آيه دوم، به غفلت بر اثر زياده خواهي نظر دارد، نه به اصل برخورداري از مال و ثروت.

در نتيجه، اسلام، برخورداري از نعمت مال و ثروت را نقد نمي كند، بلكه در اين زمينه، افراد را تشويق نيز كرده است، مشروط بر اينكه انسان از صراط مستقيم خارج نگردد و به فسق و فجور، غفلت از ياد خدا، غرور، تكبر، طغيان، زير پا نهادن ارزش هاي الهي و ارتكاب ستم مبتلا نشود.

ص: 32

2. كار

اشاره

2. كار

كار، يكي از مهم ترين عوامل توليد است. اين عامل در مقايسه با ديگر عوامل توليد، جايگاه و اهميت بيشتري دارد؛ چون بيشتر منابع مورد نياز انسان، بدون دخالت كار نيروي انساني قابل بهره برداري نيستند. حتي كارآيي سرمايه كه يكي ديگر از عوامل توليد است، در نتيجه همراهي با كار نيروي انساني است كه در روند توليد، سودمند خواهد بود. به سخني ديگر، جريان اقتصاد بر دو محور مي چرخد: طبيعت و كار. اگر عامل كار نبود، زندگي انسان در همان شكل ابتدايي مي ماند كه بوده است. همه پيشرفت هاي تمدني و توليدات عظيم، ره آورد كار انسانند. شايد گفته شود امروزه نقشي كه ابزار و فن آوري هاي پيشرفته در توليد دارند، بسيار بيشتر از كاري است كه نيروي هاي انساني انجام مي دهند. در پاسخ بايد گفت اولاً با حذف كار نيروهاي متخصصي كه اين فن آوري ها را به كار مي اندازند، هيچ نوع كارآيي براي آن ابزار متصور نيست. ثانياً مگر فن آوري و ابزارهاي پيشرفته، ره آورد كار به شمار نمي آيند؟

گذشته از اين ، نقشي كه كار افزون بر توليد در حفظ سلامت اخلاقي و نظام اجتماع دارد، آن را بر ديگر عوامل توليد برتري مي بخشد. كار در همه نظام هاي اقتصادي، منشأ يا موجب استحقاق درآمد است. تفاوتي كه از اين نظر ميان نظام اقتصادي اسلام و ديگر نظام ها وجود دارد، اين است كه اسلام، كار را مبناي استحقاق درآمد قرار داده است؛ چون بر اساس جهان بيني اسلامي، همه امكانات، از جمله ثروت ها براي انسان خلق شده است و اين به آن معنا نيست كه انسان در خدمت ديگر عوامل مادي باشد. ازاين رو، نمي توان گفت مجموعه عوامل توليد در عرض هم قرار دارند و طبق سازوكار عرضه و تقاضا، سهم هر يك از عوامل در توليد تعيين شود. در

ص: 33

نتيجه، عامل كار از جهت استحقاق درآمد تحت الشعاع سرمايه و ابزار توليد قرار مي گيرد كه اين اتفاق در نظام سرمايه داري رخ داده است. همين طور از نظر اسلام، پيوند ميان عامل كار و استحقاق درآمد، بدون واسطه و مستقيم است؛ زيرا اين استحقاق درآمد، ناشي از اصالتي است كه در جهان بيني اسلامي به انسان داده شده است، نه ايجاد ارزش مبادله اي كالا به واسطه مقدار كار صرف شده در آن كه در سوسياليسم بر اساس نظريه ارزش كار مطرح مي شود.(1)

الف) كار و اهميت آن در اسلام

اشاره

الف) كار و اهميت آن در اسلام

در آموزه هاي اسلامي، كمتر موضوعي است كه به اندازه موضوع كار و تلاش بر آن تأكيد شده باشد. اين امر به دليل نقش كار در تأمين نيازهاي مادي و اقتصادي نيست، بلكه پيش از آن، به لحاظ نظام تكوين كار با فطرت و طبيعت انسان، رابطه ناگسستني دارد. بدون توجه به آن امر، انسان دچار آسيب هاي فراواني مي شود. از دقت در آموزه هاي ديني درمي يابيم كه به طور كلي، كار از دو نظر اهميت حياتي دارد:

يك _ قوانين حاكم بر نظام هستي

يك _ قوانين حاكم بر نظام هستي

كار از نظر قانون مندي هاي حاكم بر طبيعت و وجود انسان بسيار مهم و ضروري است؛ چون:

الف) وسيله اي براي آماده سازي امكانات موجود در طبيعت براي قابل استفاده شدن آنها براي انسان است؛ يعني بدون عامل كار از اين امكانات نمي توان بهره برداري كرد. به عبارت ديگر، طبيعت همه مواد مورد نياز انسان را همانند اكسيژن آماده و در اختيار انسان قرار نداده است.


1- مباني اقتصاد اسلامي، ص280.

ص: 34

امام صادق(ع) در روايتي چنين مي فرمايد: «خَلَقَ لَهُ الْحبَّ لِطعامِه و كلّفَ طحنَهُ وَ عجنَهُ وَ خُبَزُه..؛ دانه (گندم) براي خوراك آدمي خلق شد، ولي خودِ انسان به آسياب كردن و خمير كردن و پختن نان مكلف شد».(1) در ادامه روايت آمده است كه پشم براي لباس انسان آفريده شد، ولي آماده كردن پشم و رشتن و بافتن، به عهده خود انسان قرار داده شد: «وَ تَركَ عليهِ في كلّ شيءٍ منَ الاشياءِ موضعَ عملٍ و حركةٍ لِما في ذلكَ مِنَ الصلاحِ؛ در هر پديده اي از پديده ها، جايي براي كار و تلاش آدمي باقي گذاشته شد؛ زيرا صلاح آدمي در همين بوده است».(2)

بنابراين، لازمه استفاده از مواد طبيعت، ايجاد تغيير و انجام كار در آنهاست. ازاين رو، انسان را نظام طبيعت وادار به كار كردن مي كند. شايد سؤال شود كه چرا خداوند طبيعت را به گونه اي خلق نكرد كه همه چيز مانند اكسيژن در اختيار او باشد و هيچ گونه نيازي به كار انسان نداشته باشد؟ به اين موضوع در ادامه اين روايت اشاره شده است. امام صادق(ع) فرموده است:

مردم در حالت بي كاري گستاخ مي شوند و به ناسپاسي گرفتار مي آيند و فساد و كارهاي زشت شيوع پيدا مي كند؛ زيرا اگر تمام (امور معاش و نيازمندي هاي آدمي، آماده) در اختيار انسان قرار داده مي شد و به كار و تلاش در اين امور نيازي نداشت (دچار ناسپاسي و طغيان مي شد) و زمين از گستاخي و ناسپاسي انسان استقرار نمي يافت؛ يعني انسان به كارهايي دست مي زد كه موجبات هلاكت و نابودي اش را فراهم مي ساخت.(3)

همچنين در ادامه روايت چنين آمده است:

خداوند نان را چنان قرار داد كه جز با نيروي كار و مهارت و تلاش به دست نيايد تا انسان به كاري مشغول گردد و از پي آمدهاي بي كاري و گستاخي و رفاه زدگي و بيهودگي باز ماند.(4)


1- بحارالانوار، ج 3، صص 86 و 87.
2- بحارالانوار، ج3، صص86 و 87، به نقل از: الحياة، ج5، ص292.
3- بحارالانوار، ج3، ص86، به نقل از: الحياة، ج5، ص292.
4- بحارالانوار، ج3، ص78، به نقل از: الحياة، ج5، ص294.

ص: 35

در آخر روايت نيز آمده است: «اگر هر چه مردم نياز داشتند، در اختيارشان قرار مي گرفت، نه زندگي به كام آنها گوارا مي شد و نه از آن لذت مي بردند».

ب) در روايات بسياري تصريح شده است كه كار مايه سلامت وجود آدمي است. اگر انسان از كار دست بردارد، كم كم سلامتي خود را از دست مي دهد. از امير مؤمنان علي(ع) نقل شده است كه فرمود: «كسي كه كار كند، نيرو و توان او تقويت مي شود و كسي كه از انجام كار دست كشد، دچار سستي و ناتواني مي گردد».(1)

امام صادق(ع) درباره تجارت نيز فرموده است: «التجارةُ تزيدُ في العقلِ؛ تجارت عقل را زياد مي كند.»(2) در ادامه نيز تأكيد كرده است كه: «لاتتركْ التجارةَ فَاِنّ تَركَها مذهبةٌ للعقلِ؛ تجارت را ترك مكن؛ زيرا ترك آن مايه تباهي عقل است».(3)

دو _ قوانين شريعت و نظام تشريع
اشاره

دو _ قوانين شريعت و نظام تشريع

بخش ديگري از اهميت كار، به نظام تشريع اسلامي مربوط است. البته بين نظام تشريع و نظام تكوين يا قانون طبيعت و قانون و مقررات دين، تناسب كاملي وجود دارد و همه از ناحيه خداوند است. رعايت قوانين هر دو حوزه، زمينه ساز سلامت و سعادت آدمي است. در نظام تشريع اسلامي، به صورت هاي مختلف بر اهميت كار تأكيد شده است.

اول _ سفارش به كسب روزي با دست رنج

اول _ سفارش به كسب روزي با دست رنج

در آيات و روايات بسياري سفارش شده است كه افراد بكوشند روزي شان را با دست رنج خودشان به دست آورند. خداوند در آيه اي چنين مي فرمايد: «لِيَأْكلُوا مِن


1- عبدالواحد تميمي آمدي، غررالحكم و دررالكلم، ص269.
2- يعقوب كليني، كافي، ج5، ص148.
3- مستدرك الوسائل، ج13، ص11.

ص: 36

ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكرُونَ؛ تا از ميوه و حاصل آنچه با دست خود انجام داده اند، بخورند... .» (يس: 35) رسول خدا صلي الله عليه و آله در روايتي سفارش مي كند: «كُلوا مِن كَدِّ ايدِيكم؛ از دست رنج خود بخوريد.»(1) آن حضرت در روايتي ديگر فرموده است: «هر كس كه از دست رنج خود ارتزاق كند، مثل برق از صراط خواهد گذشت.»(2) در جايي ديگر نيز در اين باره فرموده است: «هر كس از دست رنج خود بخورد، خدا به او نظر رحمت مي كند و او را دچار عذاب نمي گرداند».(3)

در تعبيري ديگر از آن حضرت چنين آمده است: «خداوند درهاي بهشت را به روي كسي مي گشايد كه با دست رنج خود ارتزاق كند تا از هر كدام كه بخواهد، وارد بهشت شود.»(4) حتي در روايتي ديگر، منزلت چنين فردي را در رديف پيامبران الهي ذكر مي فرمايد: «هر كس از دست رنج خود روزي بخورد، در روز قيامت در شمار انبياي الهي خواهد بود و پاداش انبيا، بهره او خواهد شد».(5)

در روايتي نيز آمده است كه وقتي از رسول اكرم صلي الله عليه و آله سؤال مي شد پاكيزه ترين كسب انسان كدام است؟ آن حضرت فرمود: «كار كردن با دست خود».(6)

دوم _ كار همانند جهاد در راه خدا و بلكه بالاتر از آن

دوم _ كار همانند جهاد در راه خدا و بلكه بالاتر از آن

در بسياري از روايات، كار براي تأمين نيازهاي خود و خانواده در رديف جهاد در راه خدا ذكر شده است. رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «كسي كه براي تأمين زندگي عيال خود زحمت مي كشد، همانند مجاهد در راه خداست».(7)


1- بحارالانوار، ج66، ص314.
2- «مَنْ اَكلَ مِنْ كدّ يَدِهِ مَرّ عَلي الصِّراطِ كالبْرَقِ الخاطِفِ.» مستدرك الوسائل، ج2، ص217.
3- «مَنْ اَكلَ مِنْ كدّ يَدِهِ نَظَر اللهُ اِليه بالرحمةِ.» همان.
4- «... فَتَحَ لَهُ ابوابَ الْجَنَةِ يَدخُلُ مِنْ اَيهُّما شاءَ.» وسائل الشيعه، ج12، ص13.
5- «من اكل من كدّ يده كان يومُ القيامةِ فِي عِدادِ الانبياءِ وَ ياخُذُ ثوابَ الانبياءِ.» مستدرك الوسائل، ج2، ص417.
6- «ايُّ كسبُ الرجل اطيبُ؟ قال: عمل الرجل بيده.» مجمع البيان، ج2، ص380.
7- «الكادّ علي عَيالِهِ كَالمجاهد في سبيل الله.» مستدرك الوسائل، ج2، ص424.

ص: 37

امام كاظم(ع) نيز مي فرمايد: «كسي كه روزي حلال طلب مي كند تا به مصرف خود و خانواده اش برساند، همچون مجاهدي است كه در راه خدا مشغول جهاد است».(1)

امام رضا(ع) نيز مي فرمايد: «كسي كه بيشتر كار مي كند تا درآمدش براي خود و خانواده اش كفايت كند، در نزد خداوند، پاداشي بزرگ تر از پاداش مجاهدان راه خدا دارد».(2)

سوم _ نكوهش بي كاري و سربار ديگران شدن

سوم _ نكوهش بي كاري و سربار ديگران شدن

يكي از مهم ترين راه هاي تشويق به كار در آموزه هاي ديني، نكوهش سر بار ديگران شدن يا دست به سوي آنها دراز كردن و سستي و تنبلي در به دست آوردن روزي است. نقل مي كنند كه هرگاه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از كسي خوششان مي آمد، اولين چيزي كه درباره او مي پرسيد، اين بود كه آيا اين فرد اهل كار است؟ اگر مي گفتند: نه خير. حضرت مي فرمود: از چشمم افتاد. وقتي مي پرسيدند: چرا از چشم شما افتاد؟ جواب مي فرمود: چون اگر مؤمن، شغل و حرفه اي نداشته باشد، از راه دينش به گذراندن زندگي مي پردازد. (به نام دين، بار دوش مردم مي شود.)(3)

امام صادق(ع)، روايتي را به اين مضمون از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل مي فرمايد: «هر كس بار زندگي خودش را بر دوش ديگران بگذارد، (هزينه زندگي اش را به ديگران تحميل كند) ملعون و دور از رحمت خداوند است.»(4) امام كاظم(ع) نيز مي فرمود: «خداوند از بنده بي كار متنفر است».(5)


1- «مَنْ طَلَبَ هَذا الرَزقَ مِن حَلّةٍ لِيعودَ بِه عَلي نفسِهِ وَ عيالِه كانَ كالمجاهِد في سبيلِ الله.» وسائل الشيعه، ج12، ص11.
2- «اِنَّ الذي يَطلبُ مِنْ فضلٍ يكفُّ بِه عيالَهُ اَعظم اجراً من المجاهدِ في سبيلِ اللهِ.» تحف العقول، ص328.
3- مستدرك الوسائل، ج2، ص415.
4- وسائل الشيعه، ج12، ص18.
5- وسائل الشيعه، ج12، ص37.

ص: 38

نقل است كه امام صادق(ع) به يكي از اصحاب خود چنين نوشت: «درباره معيشت خود تنبلي مكن كه در اين صورت، بار دوش ديگران يا خانواده ات خواهي شد».(1)

چهارم _ عبادت بودن كار

چهارم _ عبادت بودن كار

در اسلام، كار حلال نوعي عبادت به شمار آمده است. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در اين باره مي فرمايد: «العِبادةُ سَبعُون جُزءاً افضَلُها طَلَبُ الحَلالِ؛ عبادت هفتاد جزء دارد كه برترين جزء آن تلاش براي به دست آوردن روزي حلال است.»(2) امام صادق(ع) نيز مي فرمايد: «دنبال كسب و كار رفتن، فريضه اي بعد از فريضه است».(3)

خداوند در سوره جمعه خطاب به مؤمنان چنين مي فرمايد:

هنگامي كه براي نماز جمعه فرا خوانده شديد، به سوي نماز (ذكر خدا) بشتابيد و داد و ستد را در آن زمان رها كنيد. پس از پايان نماز در زمين پراكنده شويد و فضل خدا (روزي) را جست وجو كنيد. (جمعه: 9)

«روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله با يارانش نشسته بود كه متوجه جوان نيرومندي شد كه سخت مشغول كار و تلاش بود. اصحاب گفتند: اگر جواني و نيرومندي اين فرد در راه خدا بود، شايسته ستايش بود. حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمودند: اين حرف را نگوييد. اگر تلاش او به منظور بي نيازي از مردم يا برطرف سازي نياز خانواده اش باشد، كار او در راه خداست، ولي اگر كارش براي دنيادوستي و زراندوزي يا فخرفروشي به ديگران باشد، در راه شيطان خواهد بود».(4)


1- وسائل الشيعه، ج12، ص38.
2- وسائل الشيعه، ج11، ص12.
3- بحارالانوار، ج79، ص103.
4- مختار نيك فر، كار در زندگي فردي و اجتماعي از ديدگاه قرآن، ص39.

ص: 39

پنجم _ تجليل از كارگر

پنجم _ تجليل از كارگر

روش ديگر براي تبيين اهميت كار در آموزه هاي ديني، قدرداني از كارگر است. در روايات فراواني به منزلت و حقوق و جايگاه كارگر اشاره شده است. در برخي ازاين روايات، به جهت نقشي كه عمل كارگر در سعادت فرد و جامعه دارد، از او به عنوان دوست خدا ياد مي شود.

روزي رسول اكرم صلي الله عليه و آله از جنگ تبوك برگشته بود كه سعد انصاري به استقبال حضرت آمد. او با رسول خدا صلي الله عليه و آله مصافحه كرد و دست داد. وقتي حضرت متوجه زبري و خشني دست هاي او شد، فرمود: «اين از چيست؟ مگر آسيب و اذيتي به دست هايت رسيده است؟» سعد انصاري عرض كرد: «اين زبري بر اثر كار با بيل و طناب است كه به وسيله آنها كار مي كنم و خرج خود و خانواده ام را تأمين مي كنم.» نقل مي كنند حضرت دست او را بوسيد و فرمود: «اين دستي است كه آتش با آن تماس پيدا نمي كند».(1)

امام علي(ع) به كارگر توجه ويژه اي داشت. ايشان ضمن تكريم كار و كارگران و صنعتگران، آنها را محبوب خداوند مي داند. اساساً از نگاه دين، هر كار مقدسي يا هر فرد صاحب صنعت نيكويي، به عنوان محبوب خداوند معرفي مي شود و امام علي(ع) درباره صنعتگر متعهد چنين مي فرمايد: «اِنَّ اللهَ يُحبُّ العَبد المحتَرفَ الامينَ؛ خداوند، انسان صنعتگر متعهد و درست كار را دوست مي دارد».

سه _ كار در سيره عملي اولياي الهي

سه _ كار در سيره عملي اولياي الهي

همان گونه كه اشاره شد، بر اساس روايات معصومان عليهم السلام ، كار و تلاش، سيره انبيا و اولياي الهي است و همواره بر اين امر تأكيد و از آن تمجيد شده است.


1- الحياة، ج5، ص504.

ص: 40

وقتي خداي تبارك و تعالي از حضرت موسي(ع) مي پرسيد: «وَمَا تِلْك بِيَمِينِك يَا مُوسَي قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَي غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَي؛ اي موسي اينكه در دست توست، چيست؟ فرمود: اين عصاي من است كه به آن تكيه مي كنم و براي گوسفندانم با آن از درختان برگ فرو مي ريزم و نيازهايي ديگر را نيز با آن برطرف مي سازم». (طه: 17 و 18)

«وقتي شعيبِ پيامبر، به حضرت موسي(ع) پيشنهاد ازدواج با يكي از دخترانش را مطرح كرد، براي او شرطي گذاشت كه هشت سال كار براي وي بود».(1)

در روايتي از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود:

خداوند متعال در آن هنگام كه آدم(ع) را از بهشت به زمين فرود آورد، به او فرمان داد تا با دست خود زراعت كند و پس از محروم ماندن از نعمت هاي بهشت، از دست رنج خويش بخورد.(2)

امام علي(ع) مي فرمايد: «روزي خداي متعال به داوود(ع) وحي فرستاد كه تو اگر از بيت المال استفاده نمي نمودي و با دست خود كار مي كردي، شايسته تر بود... .» حضرت از آن به بعد، هر روز يك زره مي بافت و به چند درهم مي فروخت.(3) و به اين شيوه خرج زندگي اش را تأمين مي كرد.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ، مدتي از دوران جواني را به دامداري و مدتي را نيز به تجارت گذراند. امير مؤمنان، علي(ع) نيز به كار كشاورزي و آبياري اشتغال داشت.

با نگاهي كوتاه به وقف نامه ها و گزارش هاي مربوط به كار و تلاش هاي امام علي(ع) درمي يابيم آن حضرت در نواحي متعدد مدينه، به فعاليت هاي عمراني، مانند حفر چاه و ايجاد كشتزارها و نخلستان ها سرگرم بوده است.


1- «قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَي ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَي أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ...». (قصص: 27)
2- مستدرك الوسائل، ج2، ص417.
3- كافي، ج5، ص74.

ص: 41

ابن ابي الحديد در اين زمينه چنين مي نويسد:

امير مؤمنان، علي(ع) با دست خود كار مي كرد، زمين شخم مي زد، آبياري مي كرد و خرما مي كاشت. همه اين كارها را شخصاً و بي واسطه انجام مي داد و از حاصل اين كارها، هيچ چيز نه براي خود و نه براي فرزندانش باقي نمي گذاشت و همه را در راه خدا انفاق مي كرد.(1)

همچنين وقتي امير مؤمنان علي(ع)، از جهاد فراغت مي يافت، به كار تعليم مردمان و داوري كردن در مرافعات ايشان مي پرداخت و چون از اين كارها فارغ مي شد، در باغچه اي كه داشت، كار مي كرد.(2)

امام علي(ع) در اوايل هجرت، زميني براي كار كردن در اختيار نداشت. ازاين رو، به كارگري مي پرداخت. ابن شهر آشوب نقل مي كند كه روزي امام علي(ع)، آثار گرسنگي را در چهره رسول خدا صلي الله عليه و آله مشاهده كرد. خود ايشان نيز به شدت گرسنه بود. وقتي مردي را ديد كه با چرخ از چاه آب بيرون مي كشيد، به او گفت: آيا به ازاي هر دلو آب، يك خرما مي دهي تا برايت كار كنم؟ او قبول كرد و حضرت براي او از چاه آب بيرون كشيد، به قدري كه از مزد كارش، دست هايش پر از خرما شد. آن گاه خرماها را نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله آورد.(3)

حضرت در روايتي مي فرمايد: «روزي در مدينه سخت گرسنه شدم و براي پيدا كردن كار به محله هاي بالاي مدينه رفتم. در آنجا زني را ديدم كه كلوخ هايي را جمع كرده بود و فكر كردم مي خواهد با آنها گِل درست كند. نزديك او رفتم و با او توافق كردم كه براي هر دلو آب كه از چاه بكشم، يك دانه خرما به من بدهد. چون شانزده دلو كشيدم، دستم تاول زد. دستم را


1- ابن ابي الحديد معتزلي، شرح نهج البلاغه، ج15، ص147.
2- مستدرك الوسائل، ج2، ص417، به نقل از: الحياة، ج5، ص473.
3- ابن شهر آشوب، مناقب، ج2، ص125.

ص: 42

شستم. آن گاه نزد آن زن رفتم و دستم را جلو بردم. او شانزده دانه خرما به من داد. من نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله آمدم و او را از آنچه گذشته بود، آگاه كردم و پيامبر با من از آن خرماها خورد».(1)

شيخ صدوق در علل الشرايع از ابن عمر نقل مي كند كه من همراه پيامبر بودم و ايشان در نخلستان هاي مدينه در جست وجوي علي(ع) بود. در همين حال، به بوستاني رسيد و به درون آن نگاه كرد و علي(ع) را در حالي ديد كه در آن زمين كار مي كرد و گرد و خاك بر چهره اش نشسته بود. فرمود: «مردم را نمي توان سرزنش كرد كه تو را ابوتراب صدا مي كنند».(2)

از علي بن ابي حمزه نقل شده است: «امام موسي بن جعفر(ع) را ديدم كه در زمين خود كار مي كرد و بدن او را عرق فرا گرفته بود. گفتم: فدايت شوم، مردان كجايند (مقصود كارگران و غلاماني است كه در خدمت آن حضرت بودند و انتظار مي رفت به جاي آن حضرت كار كنند). فرمود: اي علي! كسي كه از من و پدرم بهتر بوده با دست كار كرده است. گفتم: چه كسي؟ فرمود: رسول الله صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين و همه پدرانم با دست خود كار مي كردند و اين سيره انبيا و اوصيا و صالحان است».(3)

از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: «امير مؤمنان، علي(ع) هزار بنده را از دست رنج خود آزاد كرد».(4)

يكي از صوفيان معاصر امام محمدباقر(ع)، حضرت را در اطراف مدينه مي بيند كه به هنگام شدت گرمي هوا مشغول كار است و عرق از سر و روي او


1- الحياة، ج5، ص474، به نقل از: كشف الغمه، ج1، صص 175 و 176.
2- شيخ صدوق، علل الشرايع، ص157، ح4.
3- وسائل الشيعه، ج12، باب4، ح6.
4- وسائل الشيعه، ج12، باب9، ح6.

ص: 43

جاري است. وي درصدد موعظه برمي آيد و مي گويد: «سبحان الله! بزرگي از بزرگان قريش در اين ساعت در چنين حال در پي دنياست؟ اگر در چنين حالي مرگت فرا رسد، چه مي كني؟» امام در پاسخ آن مرد مي فرمايد: «اگر مرگ من در اين حال در رسد، من در حال انجام طاعتي از طاعت هاي خداي عزوجل هستم؛ چون خود و عائله ام را از نياز به تو و ديگر مردم حفظ مي كنم...».(1)

شخصي به نام عبدالاعلي مولي آل سام چنين مي گويد: «در يكي از راه هاي مدينه، در روز بسيار داغ تابستان با امام صادق(ع) روبه رو شدم، در حالي كه مشغول كار بود. گفتم فدايت شوم با آن جايگاه و منزلت والايي كه نزد خدا داريد و با آن خويشاوندي و نسبتي كه با رسول خدا صلي الله عليه و آله داريد، در چنين روزي، چرا خود را به زحمت افكنده ايد؟ امام فرمود: اي عبدالاعلي! در پي روزي بيرون آمدم تا از مثل تو بي نياز باشم».(2)

ابوعمرو شيباني مي گويد: «امام صادق(ع) را در حالي ديدم كه در دست او بيلي و بر تن او بالاپوش درشتي بود و در باغ خود كار مي كرد و عرق از بدن او سرازير بود. عرض كردم: فدايت شوم اجازه بدهيد من به جاي شما كار كنم. حضرت فرمود: من دوست دارم مرد در طلب معاش با گرماي خورشيد رنجيده شود».(3)

ابوبصير مي گويد از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: «من در بعضي از زراعت هايم چنان كار مي كنم كه عرق از من بريزد با اين كه كسي را دارم كه به جاي من كار كند، ولي مي خواهم خداي عزوجل ببيند كه من خود براي طلب روزي حلال كار مي كنم».(4)


1- وسائل الشيعه، ج12، باب9، ح1.
2- وسائل الشيعه، ج12، باب4، ح2، به نقل از: الحياة، ج5، ص475.
3- اصول كافي، ج2، ص75، به نقل از: الحياة، ج5، ص476.
4- وسائل الشيعه، ج12، ص23.

ص: 44

ب) آداب كار

اشاره

ب) آداب كار

با وجود تأكيد اسلام بر كار، كار هدف غايي انسان نيست، بلكه وسيله و راهي است كه زمينه سعادت و كمال حقيقي او فراهم مي شود. در نتيجه، هرگونه افراط و تفريط در اين زمينه مردود است. در معارف اسلامي در زمينه آداب و اخلاق كار، رهنمودهاي فراواني بيان شده است:

يك _ اعتدال در كار

يك _ اعتدال در كار

اسلام در انجام كار، دوري از اعتدال را تأييد نكرده است؛ چون منجر به حرص يا سبب سستي و تنبلي و كوتاهي در انجام وظيفه مي شود. در روايات اهل بيت عليهم السلام به اين امر به صورت هاي مختلف اشاره شده است.

امام حسن مجتبي(ع) مي فرمايد: «طلب روزيِ بيشتر سنت، و اعتدال در كسب و كار، عفت است و پاي بندي به عفت در كسب و كار، انسان را از روزي اش محروم نمي سازد».(1)

امام صادق(ع) درباره حدود تلاش براي به دست آوردن روزي مي فرمايد:

بايد كسب تو براي تأمين زندگي از حدّ آدم هاي كم كار بگذرد، ولي به اندازه تكاپوي اشخاص حريص دنيادوست و دل به دنيا داده هم نرسد. پس خود را در كسب و كار در حد افراد منصف عفيف قرار بده و از اشخاص سست و تنبل بالاتر آر و آن گاه آنچه را مورد نياز توست، كسب كن».(2)

در اين زمينه، امير مؤمنان، علي(ع) سفارش مي كند: «دنيا در حال گردش دست به دست است. پس بهره خودت را از آن به معتدل ترين و شايسته ترين صورت طلب كن.»(3) بر اين اساس، افراط در كار نكوهش شده


1- تحف العقول، ص237.
2- كافي، ج5، ص81..
3- وسائل الشيعه، ج12، ص29.

ص: 45

است. امام صادق(ع) در اين زمينه مي فرمايد: «هر كس شب براي كسب بيدار بماند و حق و بهره چشم و بدن را از خواب و استراحت ادا نكند، چنين كسبي حرام است».(1)

از اين رو، نبايد به بهانه انجام كار به اعضاي بدن زيان برسد. گفتني است در روايت ديگري، آن حضرت به اين نكته اشاره دارد كه اگر شرايط به گونه اي بود كه مثلاً روزها هوا گرم بود و كار تمام نشد (با رعايت جهات ايمني و انجام استراحت كافي در وقت مناسب)، ادامه چنين كاري ايرادي ندارد.(2)

دو _ پرداختن به كارهاي مجاز

دو _ پرداختن به كارهاي مجاز

در اسلام، هر كاري كه با رشد انسان سازگار باشد، ارزشمند به شمار مي آيد و كارهايي ممنوع است كه وي را از رسيدن به قرب باز مي دارند. بر اين اساس، كارها در فرهنگ اسلامي از يك ديد به حلال و حرام تقسيم مي شود و از كارهاي حرام به عنوان سُحت و باطل در آيات و روايات ياد شده است و به شدت از اين كارها نهي مي شود. كارهاي حرام عبارت است از: شراب، كسب درآمد از راه قمار، بهره برداري از گوشت خوك و درآمدهايي كه از راه ربا و رشوه يا سحر و جادو و دزدي و تصرف در مال ديگران به دست مي آيد. دليل ممنوعيت اين امور آن است كه رواج چنين كارهايي هم از نظر معنوي آثار منفي دارد و هم سبب اختلال در سلامت نظام معيشت و نظم اجتماعي مي شود؛ چرا كه اين كارها زمينه ساز مال دوستي، ستم به هم نوعان، غفلت از ياد خدا، فخرفروشي، غرور و تكبر و ارزش دانستن مال و ثروت مي گردد. در نهايت، از راه فاسدسازي اخلاق و افكار انسان ها، نظام اجتماعي را به ورطه سقوط مي كشاند. در آيات و روايات به صورت هاي گوناگون نسبت به پديد آمدن


1- وسائل الشيعه، ج12، ص18.
2- بحارالانوار، ج3، ص113.

ص: 46

چنين حالت هايي و آلوده شدن افراد به آن هشدار داده شده است. خداوند در قرآن كريم فرموده است: «چه بسيار شهرها كه هلاكش كرديم؛ چون غرق شدن مردم آنها در لذات زندگي، آنان را سرمست كرده بود». (قصص: 58)

خداوند درباره شيوع ربا در قرآن كريم مي فرمايد: «خداوند داد و ستد را حلال و ربا را حرام كرده است.» (بقره: 275) و در ادامه فرمان مي دهد كه «پرهيزكاري را پيشه خود سازيد و ربا را رها كنيد، وگرنه بدانيد كه شما با اين كار به جنگ با خدا و رسول او برخاسته ايد.» (بقره: 279) امام صادق(ع) در اين باره فرموده است: «وقتي خداوند بخواهد مردمي را هلاك سازد، ربا را در ميان ايشان آشكار مي سازد».(1)

خداوند در اشاره به نتيجه بد اخروي ربا در قرآن كريم مي فرمايد: «كساني كه ربا مي خورند، در قيامت مانند كسي كه بر اثر تماس شيطان با او ديوانه شده است، ديوانه وار محشور مي شود». (بقره: 275)

سه _ پرداختن حقوق مالي

سه _ پرداختن حقوق مالي

يكي ديگر از آداب كار در آموزه هاي ديني، تعلق حقوق مالي به درآمدهاست. انسان در تصرف ره آوردهاي كارش آزاد و رها نيست. از آنجا كه اين درآمدها در بستر اجتماع و به بركت همكاري ديگران حاصل مي شود، در ازاي آن مقرراتي در شرع وضع شده است تا از راه اجراي آنها، افزون بر تعديل ثروت، تعادل نظام اجتماع هم حفظ شود. بنابراين، پرداخت خمس و زكات و انفاق هاي مالي و صدقات در آموزه هاي اسلامي، مقرر شده است تا زمينه پيدايش روحيه فردگرايي و خودبيني از بين برود، راه انباشت ثروت هاي كلان بسته شود و جامعه از آثار سوء اين گونه امور در امان بماند.


1- وسائل الشيعه، ج12، ص427.

ص: 47

خداوند در آيات بسياري به صورت حكمي كلي، مردم را به انفاق تشويق مي كند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاكم؛ اي مؤمنان از آنچه روزي شما كرده ايم، به ديگران انفاق كنيد.» (بقره: 195، 254 و 267) همچنين رسول خدا صلي الله عليه و آله در اين باره مي فرمايد: «ما [پيامبران] براي جمع مال مبعوث نشده ايم، بلكه براي انفاق آن مبعوث شده ايم.»(1) امير مؤمنان، علي(ع) نيز در اين باره مي فرمايد: «مال را به اندازه لازم براي خود نگه دار و اضافه آن را براي روز نيازت (قيامت) از پيش بفرست (انفاق كن)».(2)

3. سرمايه

اشاره

3. سرمايه

امروزه سرمايه در زمينه توليد، نقش بسيار مهمي دارد. در گذشته كه جوامع بسيار ساده و بسيط بودند، بيشتر انسان ها بدون وسيله يا حداكثر با استفاده از ابزارهاي بسيار ابتدايي و ساده، به توليد و تغيير شكل منابع طبيعي و مواد اوليه مي پرداختند، ولي با گذشت زمان، به موازات پيشرفت هاي صنعتي و اختراع انواع ماشين آلات، توليد نيز شكل پيچيده اي پيدا كرد، به گونه اي كه استفاده از تجهيزات جديد و كارخانه هاي بزرگ صنعتي در زمينه توليد ضرورت يافت. به دليل آنكه دست يابي به ماشين آلات و تجهيزات، بدون برخورداري از سرمايه هاي كلان ميسر نبود، سرمايه به عنوان عاملي اساسي در توليد مطرح شد، به گونه اي كه در جوامع كنوني، در عرصه توليد به جهت نقشي كه سرمايه در افزايش و ارتقاي سطح توليد پيدا كرده است، نياز به ديگر عوامل كاهش يافته است و در شرايط فعلي، توليد بدون سرمايه ممكن نيست.


1- الحياة، ج5، ص667.
2- نهج البلاغه، 871.

ص: 48

الف) تعريف و معناي سرمايه

الف) تعريف و معناي سرمايه

بر اساس توضيحات قبلي، مفهوم سرمايه تا حدودي قابل درك است. با اين همه، ذكر تعاريفي كه براي آن شده است، خالي از فايده نيست. در برخي عبارت ها آمده است كه سرمايه چيزي جز كار متبلور شده نيست. در توضيح آن نيز بيان شده است: «انسان وقتي كه كار كرد يا مستقيماً از طبيعت برداشت نمود يا از راه انتقال صحيح، مالكيت پيدا كرد، اين كار در وسيله جديدي متبلور مي شود كه آن وسيله، بازده بيشتري در توليد دارد كه آن سرمايه است».(1)

در جايي ديگر بيان شده است: «سرمايه عبارت است از مقدار ارزش مصرفي به دست آمده كه مي تواند كمكي براي به دست آوردن مقدار ارزش مصرفي ديگر باشد.»(2) در جاي ديگري نيز آمده است: «سرمايه چيزي جز كار مجسم (انباشته) نيست».(3)

در كتاب آشنايي با علم اقتصاد، سرمايه اين گونه توصيف شده است: «مجموع كالاهاي سرمايه اي موجود كه توليد به استعانت آنها انجام مي گيرد و كالاهاي مصرفي ذخيره شده كه در جريان توليد مورد لزوم قرار مي گيرد، سرمايه ناميده مي شود. بنابراين، سرمايه مستقيماّ خواست ها و احتياجات را برآورده نمي سازد. سرمايه را غالباً عامل واسطه توليد مي نامند. سرمايه براي توليد كالاهاي مصرفي و ساير اشيا كه شامل كالاهاي سرمايه اي و خدمات بيشتر نيز مي شود، به كار مي رود».(4)

مؤلف كتاب اقتصاد معاصر در تعريف سرمايه چنين مي نويسد: «سرمايه مجموعه كالاهاي مورد استفاده در جريان فعاليت هاي واحدهاي توليدي است».(5)


1- اكبر هاشمي رفسنجاني، سياست هاي اقتصادي، صص131 و 132.
2- سيد محمدحسين بهشتي، اقتصاد اسلامي، ص51.
3- سيد محمدحسين بهشتي، اقتصاد اسلامي، ص76.
4- لوديك اچ ماي، آشنايي با علم اقتصاد، ص53.
5- منوچهر فرهنگ، اقتصاد معاصر، ص133.

ص: 49

ب) سرمايه از نگاه آموزه هاي ديني

ب) سرمايه از نگاه آموزه هاي ديني

براي آشنايي با ديدگاه اسلام درباره موضوع سرمايه و سرمايه گذاري، راه هاي مختلفي وجود دارد كه برخي از اين راه ها به ديدگاه كلي اسلام در زمينه استفاده از مواهب و نعمت هاي الهي باز مي گردد و برخي ديگر به احكام و مقرراتي مربوط مي شود كه به اصل موضوع سرمايه ارتباط پيدا مي كنند و با آن انطباق دارند. توضيح آنكه وقتي در مسئله سرمايه و سرمايه گذاري دقت كنيم، درمي يابيم سرمايه گذاري يكي از روش هاي مهم بهبود بخشيدن به شيوه بهره برداري از مال در زندگي است؛ چون همواره فرمان اسلام بر اساس اقتضائات و شرايط زمان و مكان است. آيين اسلام خواسته است كه انسان ها با توجه به شرايطي كه در آن به سر مي برند، بكوشند از مواهب الهي به بهترين وجه ممكن براي برطرف سازي نيازهاي خود بهره برداري كنند. امروزه بدون در نظر گرفتن سرمايه و سرمايه گذاري و بهره مندي از فن آوري و امكانات جديد، برطرف سازي نيازهاي اساسي انسان ها ناممكن است. پس به ناچار بايد بپذيريم كه امروزه ضرورت دارد از نيروي كار انساني به شكل سرمايه بهره برداري شود تا زمينه براي توليد انبوه فراهم گردد. همه آموزه هايي كه بر ضرورت اصلاح شيوه هاي بهره برداري از مال دلالت دارند، اين امر را تأييد مي كنند. رسول اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «مِنَ المُرُوّةِ اِستِصلاحُ المال؛ به صلاح آوردن مال از جوان مردي است.»(1) از امام صادق(ع) نيز نقل شده است: «اِصلاحُ المالِ منَ الايمَانِ؛ اصلاح مال از ايمان است».(2)

بدون ترديد، اصلاح بهره برداري از مال به مقدماتي نياز دارد كه استفاده از امكانات و فن آوري هاي جديد از جمله آنهاست؛ چون امروزه اگر انسان


1- وسائل الشعيه، ج12، ص40، ح4 و 5.
2- وسائل الشعيه، ج12، ص40، ح2.

ص: 50

براي رفع نيازهاي خويش از منابع طبيعي به ابزارهاي ساده و ابتدايي قديم قناعت كند، موفق به برآوردن حتي بخش اندكي از نيازهايش نخواهد شد. با در نظر گرفتن آنچه بيان شد، انباشت سرمايه و سرمايه گذاري، با اصول مباني اقتصادي اسلام منافاتي ندارد و بسيار ضروري به شمار مي آيد. همچنين نتيجه استفاده از سرمايه در عرصه هاي اقتصادي، توسعه اقتصادي است؛ چون از منابع طبيعي و انساني و دستاوردهاي علمي، به صورت مطلوب تري استفاده مي شود. اين كار سبب افزايش توليد و درآمد ملي و توسعه اشتغال مي گردد و از اين طريق مشكلاتي، مانند تورم و بي كاري و فقر برطرف مي شود و اين امور جزو اهداف اقتصادي به شمار مي آيد. بنابراين، با توجه به جهت گيري و اهداف كلي نظام اقتصادي، مسئله توجه به سرمايه و سرمايه گذاري، نه تنها مطلوب به نظر مي رسد، بلكه به ويژه در شرايط كنوني از جمله كارهاي ضروري به شمار مي رود.

از سوي ديگر، وقتي در احكام و مقررات مربوط به ثروت در نظام اسلامي دقت شود، در مجموعه آموزه هاي ديني، رهنمودهايي در راستاي بهره برداري از ثروت به چشم مي آيد كه كاملاً با مسئله سرمايه و سرمايه گذاري مطابقت دارند. در مجموعه آموزه هاي اقتصاد اسلامي، دو اصل بيش از ديگر امور برجسته تر است. اول آنكه اسلام به شدت با اندوختن ثروت، به صورت كنز مخالفت مي كند و ثروت اندوزي را حرام مي داند؛ چون سبب محروميت بسياري از انسان ها از آن موهبت الهي مي شود. خداوند مي فرمايد: «وَالَّذِينَ يَكنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ؛ كساني را كه زر و سيم مي اندوزند و در راه خدا انفاق نمي كنند، به عذاب سخت بشارت بده». (توبه: 34)

اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه اگر اسلام ثروت اندوزي را مردود مي داند، پس انسان با ثروتش چه بكند؟ پاسخ به اين پرسش، اصل دومي

ص: 51

است كه در آموزه هاي اقتصادي اسلام به آن بسيار توجه شده است. آيين اسلام، سه راه براي به جريان انداختن ثروت مشخص كرده است:

1. بخشيدن به نيازمندان: به دليل آنكه اصل مال از آن خداوند متعال است، انسان ها پس از برآوردن نيازهاي خود ملزمند اضافه مال را در اختيار ديگر بندگان خدا قرار دهند تا همگان بتوانند از نعمت هاي الهي بهره مند شوند. باز شايد اين پرسش مطرح شود كه با بخشيدن مال به ديگري، چه چيزي عايد بخشندگان مي شود؟ پاسخ اين است كه اولاً پاداش الهي ره آورد اين كار است؛ چون انسان به انگيزه اطاعت از امر الهي چنين عملي را انجام مي دهد. ثانياً اين كار سبب رونق اقتصاد جامعه مي شود؛ چون افراد همين پول را در جامعه به كار مي اندازند. با رونق بازار اقتصادي، وضع اقتصادي ارتقا پيدا مي كند و سود اين رونق به انفاق كنندگان هم مي رسد. ازاين رو، خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: «هر چه انفاق كنيد، خداوند عوضش را خواهد داد. او بهترين روزي دهندگان است.» (سبا: 32) خداوند در آيه اي ديگر چنين مي فرمايد: «وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَلأنفُسِكمْ؛ هر چه را انفاق كنيد، نتيجه اش از آن خودتان است». (بقره: 272)

امير مؤمنان، علي(ع)، در اشاره به جنبه دوم از فايده انفاق چنين مي فرمايد: «ثروت با انفاق كامل مي شود و با هزينه كردن است كه ناقص و كم مي شود.»(1) اگر انسان مالي را انفاق مي كند، در واقع، آن را در مسير رشد قرار داده است. اين نظر اسلام بر خلاف ديدگاه نظام سرمايه داري است كه انفاق را سبب هلاكت سرمايه مي داند.

بر اساس سيره عملي امام علي(ع)، بايد اموال بسياري كه اضافي است، به ديگران بخشيده شود.


1- نهج البلاغه، كلمات قصار، ش147.

ص: 52

2. وام دادن: دارندگان ثروت مي توانند مقداري از سرمايه و ثروت اندوخته شان را به شكل وام در اختيار نيازمندان قرار دهند تا آنها اين اموال را در يكي از عرصه هاي اقتصادي به كار بيندازند و به افزايش توليد كمك كنند. خداوند در آياتي از قرآن كريم، به دادن قرض الحسنه تأكيد كرده است: «مَن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا؛ كيست كه به خداوند قرض الحسنه دهد. اگر به خداوند قرض الحسنه بدهيد، خداوند عوض آن را براي شما دو برابر خواهد داد و در ضمن شما را خواهد آمرزيد». (حديد: 11)

امير مؤمنان، علي(ع) مي فرمايد: «خداوند از روي تنگ دستي و نداري از شما قرض نمي گيرد، بلكه او در حالي كه تمام خزانه هاي آسمان ها و زمين از آن اوست و از همگان بي نياز است، اين كار را مي كند».(1)

ايشان در خطبه اي ديگر چنين مي گويد:

خدا پدرانتان را رحمت كند، از پيش، بخشي از مال تان را به صورت قرض دادن براي آخرت خود بفرستيد، تا اينكه يكُن لَكُم قَرضاً و لاتُخَلِّفوا كلاً فيكون فرضا عليكم؛ تا از آن سود بريد و همه را به پس از خود مگذاريد تا وزر وبالتان گردد.(2)

3. سرمايه گذاري كردن: يعني استفاده از ثروت ها در عرصه هاي اقتصادي تا توليد، افزايش يابد و به سبب آن خدماتي انجام و مشكلات اقتصادي جامعه برطرف شود.

امام علي(ع) در اشاره به انگيزه دروني كساني كه سرمايه اي در اختيار دارند، چنين مي فرمايد: «وَ بَعضُهم يحِبُّ تَثمِير المالِ وَ يكرِه انثِلام المالِ؛ و گروهي (از افراد به صورت يك ميل طبيعي) افزوني سرمايه را دوست دارند و كاستي آن را


1- نهج البلاغه، خطبه 182.
2- نهج البلاغه، خطبه194.

ص: 53

نمي پسندند.»(1) اين افراد دوست دارند سرمايه شان را با سود و بهره افزايش دهند و كاستي سرمايه را نمي پسندند. برخي روايات هم بر جواز اين ميل دروني دلالت دارند. براي مثال، امام صادق(ع) مي فرمايد: «سخت ترين (بدترين) چيزي كه شخص بعد از مرگ خود بر جاي مي گذارد، مال راكد است.» راوي مي پرسد: پس انسان با آن چه كند؟ حضرت مي فرمايد: «آن را در ساخت بنايي، بستاني يا خانه اي سرمايه گذاري كند».(2)

بر اين اساس مي توان گفت اموري چون سفارش به وقف و انجام صدقات جاريه و انفاق هاي مختلف كه در سيره اهل بيت عليهم السلام رايج بوده است، همه به گونه اي از مصاديق سرمايه گذاري و بهره برداري از سرمايه به شمار مي آيند كه اسلام، نه تنها آنها را جايز مي داند، بلكه همواره به آن تشويق مي كند و تأكيد دارد.

حال پرسش اين است كه سوددهي سرمايه چگونه است؟ نظام ماركسيسم مدعي است كه سرمايه نمي تواند سود داشته باشد، ولي نظام سرمايه داري معتقد به آزادي كامل در سوديابي از سرمايه است. از بررسي آموزه هاي اسلامي به دست مي آيد كه اسلام اجازه مي دهد انسان محصول كارش را ذخيره كند، به شرط آنكه اين ذخيره كردن منجر به كنز و احتكار و فساد نشود. آن گاه اجازه مي دهد محصول كار ذخيره شده، يعني همان سرمايه به كار افتد. اگر اسلام اين اجازه را به فرد نمي داد، در حقيقت انسان ها را به توليد نكردن ترغيب كرده بود. بديهي است اگر در جامعه اي، اندوخته ها قابل رشد نباشد، توليد كاهش و مصرف، روز به روز افزايش مي يابد و جامعه دير يا زود دچار بحران مي شود. از سوي


1- وسائل الشيعه، ج12، ص44.
2- وسائل الشيعه، ج12، ص44.

ص: 54

ديگر، اگر اجازه داده شود در مقابل سرمايه هر اندازه كه ممكن است، سود عايد سرمايه گذار شود، همان مشكلي پيش مي آيد كه در نظام هاي سرمايه داري پيش آمده است؛ يعني عده اي با در انحصار گرفتن سرمايه ها، افراد را استثمار مي كنند و مردم جامعه به اقليتِ برخوردار و اكثريت فقير و ناتوان تبديل مي شوند.

براي اينكه جامعه دچار اين دو نارسايي نشود، اسلام سازوكاري را پيش بيني كرده است كه سود حاصل از سرمايه گذاري در توليد، بي حد و مرز نباشد؛ يعني اسلام با تدوين قوانيني، در عين حال كه اجازه مي دهد سرمايه ها راكد نماند و در عرصه توليد به كار گرفته شود و به آنها سودي معقول تعلق گيرد، هرگز اجازه نمي دهد سودهاي كلاني به وجود آيد كه به تشكيل تراست ها و كارتل ها منجر مي شوند. در اسلام، استفاده از سرمايه يا به عبارت بهتر، بهره برداري از سرمايه گذاري، به يكي از اين شكل ها جايز است:

1. ابزار توليد: اگر در اين نوع سرمايه گذاري، كار توليدي به وسيله مالك ابزار صورت گيرد، مشكلي پيش نمي آورد، ولي اگر اين نوع سرمايه گذاري به صورتي باشد كه كار توليدي به وسيله شخصي غير از مالك ابزار انجام گيرد، به دو صورت ممكن است:

الف) اجاره؛ يعني مالك ابزار به ديگري اين دستگاه كار را اجاره مي دهد كه كار كند و مبلغي بابت اجاره ابزار به او بدهد.

ب) فرد ديگري را اجير كند تا در ازاي توليدي كه او انجام مي دهد، به او مبلغي بدهد.

2. مستغلات: اين نوع سرمايه در شكل كار انباشته شده كه قابل بهره برداري است. براي نمونه، شخصي خانه اي را مي سازد و در آن زندگي

ص: 55

مي كند. گاهي آن را در اختيار مسافراني قرار مي دهد و اجاره اي مي گيرد. در اين حالت، سرمايه به صورت عين خارجي، قابل استفاده و خودِ كالا، قابل بهره برداري است.

3. سرمايه بازرگاني: سرمايه اي است كه هيچ يك از دو نوع بهره دهي را ندارد؛ يعني نه توليد را بالا مي برد و نه مي توان آن را مصرف كرد. از ديد اسلام، اين نوع سرمايه عقيم است، نه خود قابل مصرف است و نه سبب به وجود آمدن ارزش مصرفي جديدي است. ازاين رو، مي تواند به استثمارهاي زنجيره اي و متوالي نامرئي بينجامد و به ايجاد فاصله هاي طبقاتي فاحش منجر شود. اين صورت از سرمايه، هيچ گونه مبناي موجه و منطقي درباره منشأ مالكيت ندارد، بلكه نوعي غارتگري به شمار مي آيد؛ چون سود گرفته شده، متناسب با حق الزحمه شخص نيست. در اين صورت، سرمايه گذار سود كلان را در ازاي اصل سرمايه اش دريافت مي كند.(1)

در هر حال، اين صورت از سرمايه گذاري، از نظر منطق و آيين اسلام، پذيرفتني نيست. اين صورت از سرمايه گذاري، اساس مشكل نظام سرمايه داري به شمار مي آيد كه سبب انباشته شدن ثروت در دست عده اي خاص و محروميت اكثريت مردم جامعه از آن مي شود. در قرآن كريم، عبارت «كيْ لَا يَكونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاء مِنكمْ؛ تا ثروت تنها در ميان توانگران شما دست به دست نگردد.» (حشر: 7) اين گونه از سرمايه گذاري را مردود مي داند؛ چون همان گونه كه بيان شد، به انباشت سرمايه در دست عده اي خاص منجر مي شود و سلامت اقتصادي جامعه را از بين مي برد.


1- اقتصاد اسلامي، صص 51 _ 61.

ص: 56

4. توليد

اشاره

4. توليد

مجموعه عمليات اقتصادي را كه براي رفع نيازمندي هاي انسان انجام مي گيرد، به چهار دسته تقسيم مي كنند كه مهم ترين گروه، عمليات توليدي است. در توصيف عمليات توليد گفته شده است: «هر عملي كه منتهي به تغيير شكل و تبديل كالاها و خدمات به صورت كالاها و خدمات ديگر و قابل استعمال و استفاده براي ارضاي احتياجات فردي يا عمومي باشد، عمل توليد ناميده مي شود».(

با دقت به اين توصيف، به دو نكته مهم پي مي بريم:

اولاً منظور از عمل توليدي، عملي است كه بر مبناي اتخاذ تصميم و عمل انساني صورت گرفته باشد. بر اين اساس، توليد مثل حيوانات و روييدن گياهان و درخت ها و...، وقتي توليد در نظر گرفته مي شود كه ناشي از پرورش و رسيدگي انسان باشد؛ يعني به صورت دام پروري و باغ داري انجام بگيرد.

ثانياً منظور از تغيير شكل و تبديل منابع به منابع ديگر، عبارت از استعمال و امتزاج مواد اوليه كار انساني، سرمايه فني و كالاهاي نيم ساخته و خدمات مختلف، براي ايجاد كالاها و خدمات نوع ديگر است.(1)

2. اقتصاد خرد و كلان، صص292 و 293.

الف) اهميت توليد

الف) اهميت توليد

انسان براي ادامه حيات و دست يابي به نيازهايش و رفاه عمومي مطلوب، به برخورداري از نعمت ها نياز دارد. اين نعمت ها در محيط زندگي انسان يافت مي شوند، اما اين گونه نيست كه همه آنها بدون ايجاد تغيير در آنها قابليت استفاده داشته باشند. خداوند بر اساس برخي مصالح و حكمت ها، مقرر كرده


1- 1عمليات اقتصادي چهارگانه، عبارتند از: عمليات مالي، عمليات توزيع، عمليات توليد و عمليات مربوط به استعمال منابع توليد.

ص: 57

است كه انسان با كمك از دانش و انديشه خود و با كوشش و انجام دادن برخي تغييرات در منابع طبيعي موجود در محيط زندگي يا تصرف مجدد در محصولات تهيه شده، به مواد و محصولات لازم براي تأمين نيازهاي مختلفي كه دارد، دسترسي پيدا كند.

امروزه مجموعه نيازهاي آدمي، با توجه به پيشرفت علوم و فن آوري ها و افزايش جمعيت، هم از نظر كمّي و هم به جهت كيفي، بسيار گسترده و پيچيده شده است و به هيچ وجه برآوردن اين نيازها از راه مواد آماده در منابع طبيعي، ميسر نيست. به همين دليل، كمتر كالاي مورد نيازي است كه بدون كار و ايجاد تغيير در آن، قابليت بهره برداري داشته باشد. بر اين اساس، امروزه انجام عمليات توليدي، يعني به فعليت رساندن بهره برداري از نعمت هاي الهي، ضرورتي انكارناپذير است كه بدون آن نظام زندگي مختل مي شود. به علاوه تغييراتي كه هر روز نسبت به روز پيش، در زندگي انسان ها رخ مي دهد، نيازهاي جديدي را پديد مي آورد كه ضرورت انواع توليدات جديدي را مطرح مي سازد كه اصولاً در گذشته چنين نيازهايي براي بشر مطرح نبوده است. آيا اين امور را بدون توليد مي توان سر و سامان داد؟ بنا بر آنچه گفته شد، امروزه مسئله توليد در نظام هاي اقتصادي، به مراتب بيشتر از زمان هاي گذشته اهميت دارد و روز به روز نيز در حال گسترش است.

ب) اسلام و مسئله توليد

اشاره

ب) اسلام و مسئله توليد

از راه هاي بسياري مي توان به جايگاه توليد در آموزه هاي اسلامي پي برد كه آنها را برمي شماريم:

ص: 58

يك _ پاي بندي به اصول و اهداف كلي نظام اقتصادي

يك _ پاي بندي به اصول و اهداف كلي نظام اقتصادي

در نظام اقتصادي اسلام، اهدافي مطرح است كه بدون توسعه توليد اين اهداف تحققپذير نيستند. در مجموعه آموزه هاي اسلامي، براي دست يابي به اين اهداف سفارشهايي شده است:

اول _ تشويق به تحصيل معيشت

هر كار و تلاشي، هدفي در پي دارد. ازاين رو، بيشتر سفارش ها درباره كشاورزي، باغ داري و دام پروري و ...، به گونه اي در جهت توليد بيشتر است، چون اين كارها بيشتر جنبه توليدي دارند. امام صادق(ع) مي فرمايد: «لاتَكْسِلُوا في طلبِ مَعايشِكُم فاِنّ آبائَنا كانُوا يَركُضُونَ فيها وَ يطلُبُونها؛ در طلب معيشت و نيازهاي زندگي خود، تنبلي و كسالت نورزيد. همانا پدران ما در اين راه مي دويدند و آن را طلب مي كردند».(1)

تشويق به تحصيل معيشت، ملازم با انجام كارهاي توليدي نيست؛ چون ممكن است كسي از راه انجام كارهاي خدماتي، نيازهايش را تأمين كند، ولي در هر حال تشويق به تحصيل معيشت به صورت عام شامل فعاليت هاي توليدي نيز مي شود.

دوم _ تشويق به تحصيل رفاه مناسب

خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِيَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ؛ بگو چه كسي زينت خداوند را كه براي بندگانش (از زمين) بيرون آورده و روزي هاي پاكيزه را حرام كرده است؟» (اعراف: 32)

افزايش توليد، يكي از راه هاي برخورداري و بهرهبرداري از زينت هاي الهي است.


1- من لايحضره الفقيه، ج3، كتاب معيشت، ح3576.

ص: 59

سوم _ تشويق به كسب اقتدار

اسلام، جامعه اسلامي را جامعه اي مقتدر مي خواهد. ازاين رو، به مسلمانان فرمان مي دهد كه اسباب عزت و اقتدار را به دست آورند تا دشمنان درصدد تجاوز به آنها بر نيايند. خداوند مي فرمايد: «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ؛ براي مقابله با دشمنان تا آنجا كه مي توانيد، نيرو فراهم كنيد...». (انفال: 60)

در جهانبيني الهي اسلام، اين مورد اصلي مهم به شمار ميآيد. خداوند در جايي ديگر ميفرمايد: «الاسلامُ يعلُوا و لايُعلَي عَلَيهِ؛ اسلام برتر است و چيزي بر آن برتري ندارد.»(1) بنابراين، از مهمترين شيوه هاي دست يابي به اقتدار، توسعه و افزايش توليد در عرصه هاي اقتصادي است.

چهارم _ تشويق به فقرزدايي

با توجه به آثار بسيار منفي كه بر فقر مترتب است، اسلام مبارزه با فقر را تكليف مهم مسلمانان مي داند؛ زيرا به فرموده امام صادق(ع)، «فقر به آن نزديك است كه به كفر بينجامد.»(2) ازاين رو، براي فقرزدايي، چه شيوه اي بهتر از افزايش توليد هست؟

پنجم _ تشويق به سرمايه گذاري در توليد

در آيات و روايات، كنز و راكد گذاشتن سرمايه و ثروت، نكوهش و با هدر دادن ثروت هاي طبيعي، به شدت مخالفت شده است. پس تنها راه درست بهرهبرداري از سرمايه، به كار انداختن آن در توليد است.

ششم _ تشويق به استفاده از درآمدهاي به دست آمده از راه توليد

اين درآمدها بر استفاده از درآمدهايي كه از راه مصرف و استهلاك سرمايه، فراهم مي آيد، مقدم دانسته شده است.


1- تذكرة الفقهاء، ج1، كتاب جهاد، ص446.
2- شيخ صدوق، امالي، ص262؛ الحياة، ج4، ص423.

ص: 60

در اسلام روايات بسياري وارد شده است كه در آنها ارتزاق از راه فروختن زمين و خانه نهي شده است.

آيا دست يابي به اين اهداف و هدف هاي بسيار ديگر كه اسلام به آن تأكيد كرده است، جز از راه پرداختن به توليد ميسر است؟ بنابراين، يكي از راه هاي تشخيص اهميت و جايگاه توليد در معارف اسلامي، در نظر گرفتن اين گونه از رهنمودهاست.

دو _ سيره ائمه اطهار عليهم السلام در افزايش توليد

دو _ سيره ائمه اطهار عليهم السلام در افزايش توليد

يكي از راه هاي آشنايي با ديدگاه اسلام در زمينه توليد، تأمل در رفتار و سيره عملي اهل بيت عليهم السلام است. در متون روايي احاديث فراواني در زمينه شركت حضرات معصومان عليهم السلام در عرصه توليد نقل شده است. براي مثال، امام صادق(ع) در اين زمينه مي فرمايد: «اِنّ اميرالمؤمنينَ(ع) اِعتَقَ الفَ مملوكٍ مِنْ كدِ يَدِهِ؛ همانا حضرت علي(ع) هزار بنده را با پولي كه از دست رنج خويش به دست آورده بود، آزاد ساخت».(1)

بر اساس شواهد تاريخي، اصليترين راه درآمد امير مؤمنان، علي(ع) تلاش و كار در عرصه هاي توليد، يعني كشاورزي و باغداري و... بوده است. «يكي از اصحاب امام صادق(ع) به نام محمد بن عذافر مي گويد: حضرت صادق(ع) هفتصد دينار به من داد و فرمود: اين پول را به كاري صرف كن و من به سود آن نيازي ندارم، اما دوست دارم خداوند عزوجل مرا در حالي ببيند كه اين پول را در معرض استفاده قرار دادهام. عذافر مي گويد: با استفاده از آن پول در توليد سودي در حدود صد دينار به دست آمد. در طواف به خدمت آن حضرت رسيدم و موضوع را به اطلاع ايشان رساندم. امام فرمود: آن سود را نيز به سرمايه اضافه كن».(2)


1- محمد بن يعقوب كليني، فروع كافي، ج5، باب5، ح4، ص74.
2- محمد بن يعقوب كليني، فروع كافي، ج5، باب5، ص76، ح12.

ص: 61

از اين روايت پي ميبريم كه افزايش توليد، مطلوب است، هرچند از راه گذاشتن ابزار و سرمايه در اختيار ديگران باشد.

سه _ قوانين و مقررات مربوط به رشد توليد

سه _ قوانين و مقررات مربوط به رشد توليد

بسياري از مقررات و احكام اسلامي، زمينهساز افزايش توليد هستند. وجود آن قوانين و احكام هم راه ديگري براي تشخيص منزلت توليد در نگرش اسلامي است. اينگونه قوانين افزون بر ده ها مورد است كه تنها به بيان چند مورد بسنده ميشود:

1. زميني كه حكومت اسلامي آن را در اختيار افراد قرار داده است، اگر بلااستفاده رها شد، بايد آن را پس گرفت؛

2. درآمدهايي كه منشأ آنها انجام كار نباشد، مشروعيت ندارند؛

3. تحريم بهره ربوي؛

4. تحريم درآمدهاي ناشي از قمار و جادوگري؛

5. جلوگيري از تمركز ثروت نزد عده اي؛

6. نداشتن جواز واسطهگري هايي كه هيچ گونه كار مفيدي بر آنها مترتب نمي شود؛

7. قانون ارث؛

8. حرمت اسراف و تبذير؛

9. واجب كفايي بودن آموزش فنون و صنايع روز؛

10. دادن حق نظارت و هدايت و جهتدهي به دولت در فعاليت هاي اقتصادي؛

11. تعلق نداشتن امكانات ارائه شده از سوي سازمان هاي تأمين اجتماعي، به كساني كه قدرت كار دارند؛

12. ممنوع سازي تكدي گري.

ص: 62

يكي از عمده ترين پي آمدهاي چنين قوانيني، رونق مسئله توليد در سطح جامعه است. تذكر اين نكته نيز ضروري است كه اين موارد احكام و شرايط خاصي دارند كه پرداختن به آنها در اين اثر ميسر نيست.

ج) تفاوت نگرش اسلام به توليد در مقايسه با ديگر نظامها

اشاره

ج) تفاوت نگرش اسلام به توليد در مقايسه با ديگر نظامها

همه مكاتب اقتصادي براي توليد اهميت فوق العادهاي قائلند و در اين باره كه همواره رشد توليد ضروري است، اتفاق نظر دارند، اما در نوع نگرش به آن، از جهاتي با هم تفاوت دارند. بر اين اساس، بين نوع نگرش اسلام به توليد در مقايسه با ديگر مكاتب، تفاوت هايي به چشم ميآيد:

يك _ تفاوت در هدف توليد

يك _ تفاوت در هدف توليد

در مكتب هاي اقتصادي حاكم بر جهان، انگيزه توليد براي افراد جز سود مادي نيست. براي مثال، در مكتب اقتصاد سرمايه داري كه مظهر كامل تمدن جديد مطرح است، رشد سرمايه، هدف اساسي در فعاليت هاي اقتصادي است؛ زيرا بر اساس جهان بيني اين نظام، همه امور در ماده خلاصه مي شوند. ازاين رو، در اين ساختار رشد و افزايش ثروت ملي بسيار مهم است، بدون آنكه به شيوه توزيع و ميزان برخورداري افراد توجهي شود. از ديدگاه اين مكتب، مشكل اساسي در امور اقتصادي، پايين بودن سطح توليد و محدوديت منابع طبيعي است و تنها راه حل اين مشكل، رشد ميزان توليد به شمار مي رود.

در نظام سرمايهداري، قانون عرضه و تقاضا، جهت و ميزان توليد را تنظيم مي كند؛ زيرا سود در بازارهاي آزاد محركِ هرگونه فعاليت و كار است و مقدار سود، تابع قيمت است. وقتي توليدكننده اي، سود بيشتري را پيشبيني

ص: 63

كرد، كالاي بيشتري را توليد مي كند. افزايش قيمت ها هم حاكي از افزايش ميزان تقاضاست. در نتيجه، مصرف جهت توليد را تعيين مي كند؛ يعني توليد براي مصرفكنندگان است. البته اين امر به ظاهر منطقي به نظر مي رسد، ولي به اين نكته بايد توجه شود كه در نظام سرمايهداري، تقاضا به جاي آنكه بيانگر نيازهاي بشري باشد، بيشتر از قدرت خريد طبقه اي خاص خبر مي دهد. قدرت خريد در نظام سرمايهداري، تنها در اختيار قشر مرفه است كه اقليت جامعه را تشكيل مي دهند و در نهايت، توليد را به سمت كالاهاي غير ضروري و تجملي هدايت مي كنند. در نتيجه، به برآورده شدن نيازهاي عمومي افراد جامعه توجهي نميشود.

در جهانبيني اسلام، انسان دو حيات مادي و معنوي، دنيوي و اخروي دارد كه هر دو در طول هم قرار دارند و كيفيت زندگي اخروي انسان تابع نوع زندگياش در اين دنياست. ازاين رو، هدف از توليد در نظام اقتصادي اين مكتب نميتواند در تحصيل رفاه مادي و دنيوي منحصر شود، بلكه به دنبال رفاهي است كه سعادت اخروي او را نيز تضمين كند. بنابراين، هدف از توليد در چنين نظامي، اولاً تأمين نيازهاي اساسي زندگي دنيوي خود و همنوعان است. البته گاهي مصلحت توليد براي اجتماع آن چنان مهم مي شود كه حكم تكليف وجوبي پيدا مي كند. ثانياً بايد توليد در چارچوبي انجام گيرد كه زمينه قرب انسان به خداوند را فراهم سازد؛ يعني اسلام در كنار تشويق انسان به توليد، براي اصلاح زندگي خود و همنوعانش ميكوشد در روند توليد آن هدف نهايي و سعادت حقيقي هم فراموش نگردد و انسان اسير زرق و برق ماديت نشود و حرص و آز دنيا دوستي او را غرق نكند و تمام ارزش او در بهتر خوردن و بهتر پوشيدن و ... خلاصه نشود، چنان كه در

ص: 64

نظام هاي ديگر نيز چنين است. به عبارت ديگر، هدف او برخورداري از زندگي مادي شايسته اي باشد كه او را در كماليابي و به دست آوردن سعادت جاوداني، ياري كند. امام صادق(ع) با توجه به اين جهت گيري مي فرمايد: «نِعمَ العُون الدنيا عَلَي طَلبِ الاخِرة؛ دنياي خوب، ياور و كمكي براي به دست آوردن آخرت است».(1)

دو _ تفاوت در اقسام توليدات

دو _ تفاوت در اقسام توليدات

گذشته از تفاوت در هدفها و انگيزه هاي توليد، اسلام از نظر نوع و اقسام توليدات هم با ديگر مكاتب فرق دارد. در آيين اسلام، هرگونه توليدي تأييد نشده است، بلكه اسلام توليداتي را پذيرفته است كه براي انسان مفيد بوده و داراي نتايج سازنده اي باشد. ازاين رو، انواع توليدات، به مباح، مستحب، مكروه، واجب و حرام تقسيم مي شود، يعني توليدات را به نيازمندي هاي واقعي او در حد واجب و لازم مربوط مي داند و از سوي ديگر، توليداتي را حرام و ممنوع ميشمارد كه از جهتي زيان و ضرر دارند؛ يعني در نظام اقتصاد اسلامي، فعاليت هاي توليدي در دو لبه واجب و حرام قرار دارند و نميتوانند از آن محدوده خارج شوند؛ چون سلامت جامعه و سعادت و آسايش و امنيت اقتصادي و معنوي انسان ها به خطر مي افتد. ازاين رو، به دست آوردن درآمد از راه اموري چون توليد شراب و مواد مخدر، توليد سلاح هاي خطرناك، پرورش خوك و سگ، ساختن اسباب قمار و موسيقي هاي زيان بار ممنوع است، اما در نظام هاي اقتصادي ديگر، مانند سرمايه داري و كمونيستي، چنين محدوديت هايي وجود ندارد.


1- وسائل الشيعه، ج12، باب6، ح5.

ص: 65

سه _ تفاوت در نگاه به عوامل توليد

سه _ تفاوت در نگاه به عوامل توليد

تفاوت ديگر اسلام با ديگر نظام ها در زمينه توليد به نوع نگرش اسلام بر عوامل توليد مربوط است. اسلام، عوامل توليد يعني كار، سرمايه و منابع خدادادي را موهبت هاي الهي مي داند كه خداوند آنها را در چارچوب احكام و مقرراتي مشخص در اختيار انسان به صورت امانت قرار داده است و در راستاي تحقق اهداف خاصي به كار گرفته مي شوند. در صورت عدول انسان از اين محدوده ها نيز وي بازخواست و مجازات خواهد شد، اما در نظام هاي ديگر، چنين محدوديت هايي مطرح نيست. همه اين عوامل را عطيه هاي طبيعت مي دانند كه مي توان از آنها در طول عمر، به هر گونه اي كه ميسر است، در راستاي خواست ها و اميال بهره برداري كرد. از اين بابت نيز هيچ گونه بازخواستي در انتظار انسان نيست. مي گويند تنها عامل محدود كننده، حق ديگر مردم است، اما وقتي در عمل توان مند شدند، به آن حق هم هيچ اعتنايي نمي كنند؛ چون بر اساس نوع جهان بيني آنها، چنين حقي تضمين و پشتوانه الزام آوري ندارد و اعتنا به چنين موضوعي سبب از دست رفتن بسياري از منافع و فرصت ها مي شود كه چنين كاري معقول و منطقي نيست.

ص: 66

ص: 67

فصل دوم: اهداف توليد ، كار و سرمايه

اشاره

فصل دوم: اهداف توليد ، كار و سرمايه

در مجموعه آموزه هاي اسلامي، به ويژه آيات و روايات، براي هر يك از عناصر اساسي فعاليت هاي اقتصادي، يعني توليد، كار و سرمايه و...، هدف هايي در نظر گرفته شده است. براي مثال، براي توليد هدف هايي چون تأمين نيازهاي معيشتي و توسعه رفاه مادي، تأمين هزينه انجام كارهاي عبادي و معنوي و خدمت به مردم و جامعه و...، بيان گشته است. در زمينه انگيزه و اهداف كار در جامعه اسلامي نيز به اموري چون تأمين مخارج زندگي خود و خانواده و هم نوعان، ايجاد توسعه در زندگي و گسترش رفاه، دستگيري از نيازمندان و حفظ سلامت جسماني و روحي و كمك به حل مشكلات جامعه اسلامي و اطاعت از فرمان خداوند و...، اشاره شده است. همچنين در مجموعه رهنمودهايي كه درباره تهيه سرمايه و سرمايه گذاري وارد شده، هدف هايي نظير آنچه در بخش هاي قبلي بيان شد، مطرح گشته است.

با تحليلي دقيق و بررسي همه جانبه اي مي توان گفت مجموعه اهدافي كه براي اموري چون كار و توليد و سرمايه در آموزه هاي اسلامي بيان شده، در كل به اهداف كلاني باز مي گردد كه در نظام اقتصاد اسلامي به آن توجه شده است كه مهم ترين اين هدف ها عبارتند از:

ص: 68

1. تأمين نيازهاي معيشتي

1. تأمين نيازهاي معيشتي

يكي از هدف هاي اصلي فعاليت هاي اقتصادي، اعم از كار و توليد و سرمايه، تأمين نيازهاي معيشتي انسان هاست. خداوند تبارك و تعالي بر اساس مصالحي، چنين مقرر كرده است كه انسان ها در سايه تلاش و كوشش بتوانند همه نيازهاي ضروري زندگي شان را تأمين كنند. انسان ها در جريان زندگي به صورت طبيعي با اين موضوع آشنا مي شوند و پي مي برند بايد خود از راه انجام كارهاي مختلف، به برآوردن نيازهاي اساسي شان اقدام كنند، ولي به دليل آنكه اسلام در زمينه انواع و مقدار كارها و نوع توليدات و شيوه هاي تأمين سرمايه براي توليد ديدگاه خاصي دارد، در مورد هر يك از اين امور رهنمودهايي را ارائه كرده است. بر اساس جهان بيني اسلامي، روزي هر كس بر پايه تقدير الهي است كه با التزام به احكام شرع به آن مي رسد. بنابراين، هيچ دليلي براي تخلف از قوانين اقتصادي اسلام وجود ندارد. امام صادق(ع) در اين باره فرموده است:

روزي دو گونه تقسيم شده است: يك قسم آن به صاحبش مي رسد، گرچه آن را طلب نكند و روزي ديگر وابسته به كوشش او مي باشد. آنچه براي بنده قسمت شده است، به هر حال به او خواهد رسيد. هر چند در تحصيل آن تلاشي ننمايد وآنچه با كار و تلاش قسمت اوست، بايد از راه هاي خاصي كه براي او معين شده است، طلب شود. آنها همان راه هايي هستند كه خداوند براي انسان قرار داده است، نه راه هاي ديگر. پس اگر انسان از طريق راه هاي حرام روزي خود را به دست آورد، به حساب روزي او گذاشته مي شود و در مقابل آن، در آخرت مواخذه هم خواهد شد.(1)


1- وسائل الشيعه، ج12، ص29.

ص: 69

افزون بر تعيين چارچوب براي فعاليت هاي اقتصادي، در زمينه اصل تلاش براي تأمين نيازها سفارش هاي فراواني در رهنمودهاي ديني به چشم مي آيد. براي نمونه، همگان را به تحصيل معاش (از راه كار و توليد و سرمايه گذاري و انجام خدمات يا شركت در روند توزيع و...) تشويق مي كنند. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: «وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ؛ در پي به دست آوردن نعمت خدا باشيد». (جمعه: 10)

رسول اكرم صلي الله عليه و آله در سفارشي عام خطاب به همگان چنين مي فرمايد: «كُلوا مِن كَدّ ايدِيكم؛ با دست رنج خودتان امور زندگي را سامان ببخشيد.»(1) ايشان در روايتي ديگر نيز مي فرمايد: «هر كس از دست رنج خود ارتزاق كند، خداوند به او نظر رحمت كند و او را به عذاب دچار نسازد».(2)

همچنين امام كاظم(ع) در اين باره مي فرمايد: «كسي كه روزي حلال طلب كند تا از آن در راه تأمين نيازهاي خود و خانواده اش بهره برداري نمايد، همانند كسي است كه در راه خدا به جهاد مي پردازد».(3)

از اين گونه روايات پي مي بريم كه يكي از هدف هاي مهم فعاليت هاي اقتصادي، تأمين نيازهاي معيشتي افراد جامعه اسلامي است.

2. انجام وظايف عبادي

2. انجام وظايف عبادي

اسلام به مسائل اقتصادي رنگ عبادي و معنوي مي بخشد و از انسان مي خواهد، تلاش هاي مادي او با انگيزه الهي انجام گيرد. ازاين رو، در بسياري از مسائل اقتصادي، قصد قربت اعتبار دارد. براي نمونه، احكامي مانند زكات، خمس و ديگر واجبات و مستحبات اقتصادي، قصد قربت شرط است؛ زيرا در اسلام مال و كار، وسيله تقرب به خدا است.


1- بحارالانوار، ج66، ص314، به نقل از: الحياة، ج5، ص429.
2- مستدرك الوسائل، ج2، ص417.
3- وسائل الشيعه، ج12، ص11، به نقل از: الحياة، ج5، ص437.

ص: 70

خداوند در قرآن مي فرمايد: «وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَن يؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْيوْمِ الآخِرِ وَيتَّخِذُ مَاينفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلاَ إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيدْخِلُهُمُ اللّهُ فِي رَحْمَتِهِ؛ گروهي از اعراب به خدا و روز قيامت ايمان دارند و آنچه را انفاق مي كنند، مايه تقرب به خدا و دعاي پيامبر مي دانند. آگاه باشيد اينها مايه تقرب آنهاست و خداوند آنها را در رحمت خود وارد خواهد ساخت». (توبه: 99)

بنابراين، در اسلام، سياست اقتصادي و مالي، از مسائل عبادي و معنوي جدا نيست. بي گمان، انجام فرايض ديني و عبادات و به طور كلي پرداختن به امور معنوي، نيازمند داشتن جسمي سالم و توانا و امكانات مناسب زندگي است. افزون بر آن، انجام عباداتي همچون حج و انفاق به ديگران، متوقف بر توانايي مالي بيشتري است. از سوي ديگر، مطابق آموزه هاي ديني، فقر مالي مي تواند عامل فقر معنوي، تزلزل عقيدتي و در نهايت سبب سقوط اخلاقي باشد. ازاين رو، يكي از متعالي ترين انگيزه هاي مسلمان در زمينه كار و توليد، بسترسازي مناسب براي رشد معنوي و انجام عبادات است.

در روايتي از رسول خدا صلي الله عليه و آله آمده است: «پروردگارا براي ما در نان بركت ده، و ميان ما و آن جدايي ميفكن؛ چرا كه بي نان، توان روزه گرفتن، نماز خواندن و انجام فرايض را نداريم».(1)

در رواياتي، دنيا بهترين وسيله براي به دست آوردن آخرت است. امام صادق(ع) مي فرمايد: «نِعمَ العونُ الدنيا علي الاخِرَةِ؛ دنيا خوب كمكي براي به دست آوردن آخرت است.»(2) در روايتي ديگر باز آن حضرت مي فرمايد: «لاتَدْع طلبَ الرِّزقِ مِنْ حِلِّهِ، فَاِنَّه عونٌ لكَ في دينِكَ؛ از طلب روزي حلال غفلت نكن؛ زيرا آن (داشتن اسباب معيشت) كمك تو براي حفظ دين است».(3)


1- فروع كافي، ج6، ص287.
2- وسائل الشيعه، ج12، ص17.
3- امالي، ج1، ص196.

ص: 71

در نتيجه، انجام بسياري از وظايف ديني، مانند كمك به برادران ديني و حل مشكلات تهي دستان و انجام اعمالي چون حج و وقف و صدقات جاريه به تمكن مالي و توان اقتصادي نياز دارد. بنابراين از جمله اهداف فعاليت هاي اقتصادي، انجام وظايف ديني است. در ضمن آموزه هايي از اين دست، از يك سو، اهميت مسائل اقتصادي در جامعه اسلامي را بازگو مي كند و از سوي ديگر، رابطه عميق ميان بُعد مالي و بُعد معنوي زندگي را در نگرش اسلامي آشكار مي سازد.

3. تحكيم ارزش هاي معنوي و اخلاقي

3. تحكيم ارزش هاي معنوي و اخلاقي

يكي از تفاوت هاي اساسي مكتب اسلام با مكاتب اقتصادي ديگر، در اين است كه در اسلام ارزش هاي اخلاقي و معنوي رفتارهاي اقتصادي افراد را شكل مي دهد. اين در حالي است كه در مكتب هاي ديگر، ارزش هاي اخلاقي، جدا و بيگانه از مسائل اقتصادي مطرح مي شوند.

در اسلام، مسائل اقتصادي از مسائل اخلاقي جدا نيست؛ زيرا نظام اقتصاد اسلامي بر اساس ارزش ها و اخلاق طراحي شده، اما در مكتب هاي مادي، روابط اقتصادي كاملاً خشك و بي روح، بر پايه رقابت هاي منفي استوار است. ازاين رو، به ورشكستگي، درگيري، تفرقه و اختلاف، دشمني و عداوت در بين مردم منجر مي شود.

در اين نوع مكاتب، درآمد از هر راهي كه ميسر شود، ولو با راه انداختن جنگ و كشتارهاي دسته جمعي، توليد و فروش مواد مخدر و غارت حق ديگران اشكالي ندارد، اما روابط اقتصادي در اسلام بر پايه اصول اخلاقي، مانند اخوت، تعاون، ايثار و احسان استوار است. بر اين اساس، بسياري از

ص: 72

معاملات و مكاسب در اسلام حرام دانسته شده؛ چون مسائل اخلاقي و انساني در برخي از آنها ناديده گرفته شده است و بسياري از آنها به زيان مردم تمام مي شوند.

امام صادق(ع) در روايتي فرمود:

هر چيزي كه در آن مصلحت و منفعتي براي مردم و بندگان خدا باشد، معامله، خريد و فروش، اجاره و هرگونه نقل و انتقالش حلال است و هر چيزي كه مفسده و ضرر مردم در آن باشد، خريد و فروش، اجاره و...، آن باطل و حرام مي باشد.(1)

خلاصه اينكه اقتصاد در اسلام زير چتر اخلاق است و ممنوع بودن برخي معاملات به خاطر رعايت مسائل اخلاقي و انساني است. اسلام مي خواهد سايه اخلاق و عاطفه بر روابط اقتصادي حاكم باشد. اسلام در رسيدن به اهداف اقتصادي خود از قبيل، زدودن فقر، ايجاد رفاه و اجراي عدالت، از چارچوب ارزش هاي اخلاقي، خارج نمي شود؛ زيرا تحقق اين ارزش ها همراه با اجراي اصول و احكام اقتصاد اسلامي، از اهداف اصلي مكتب اسلام به شمار مي رود. ازاين رو، كسي حق ندارد از راه هاي حرام كسب درآمد كند يا با اكراه، طرف مقابل را به معامله اي وادار كند. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَأْكلُواْ أَمْوَالَكمْ بَيْنَكمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَكونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكمْ...؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد، اموالتان را در ميان خود به باطل نخوريد، مگر اينكه داد و ستدي از روي رضايت شما باشد». (نساء: 29)

اسلام برخي اهداف اقتصادي خود، مانند تعديل ثروت را با دريافت اموالي از مردم تحقق مي بخشد، اما اين كار را با عنوان عبادت و رشد يافتن صفات اخلاقي مردم انجام مي دهد.


1- مكاسب محرمه، ص2.

ص: 73

در جامعه اسلامي، پرداختن زكات، خمس و...، عباداتي هستند كه افراد با رضايت كامل به آن اقدام مي كنند. قرآن، گرفتن زكات را وسيله پاك شدن و تزكيه اخلاق پرداخت كننده آن به شمار مي آورد: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكيهِم بِهَا...؛ اي رسول! از اموال آنان زكات بگير و بدين وسيله آنان را پاك و تزكيه كن». (توبه: 103)

از سوي ديگر، به مردم و انفاق كنندگان سفارش مي كند از بهترين اموال خود انفاق كنيد، تا به «نيكي» دست يابيد: «لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّي تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ؛ هرگز به نيكي نمي رسيد، مگر آنكه از آنچه دوست داريد، انفاق كنيد». (آل عمران: 92)

بر اين اساس، هدف ديگر فعاليت هاي اقتصادي، كمك به حاكميت ارزش هاي ديني و رشد و تعالي اوصاف اخلاقي و انساني است.

4. عدالت اجتماعي

اشاره

4. عدالت اجتماعي

يكي از اهداف مهم اقتصاد اسلامي، برقراري عدالت فراگير در همه ابعاد است. عدالت يعني برخورد متوازن و يكسان و به دور از افراط و تفريط، با همه اقشار جامعه. در قرآن، لفظ قسط و عدل در موارد متعدد و موضوعات مختلفي به كار گرفته شده است. لفظ عدل، 28 بار و قسط، 27 بار در قرآن به كار رفته است.

در برخي از آيات، هدف اصلي خداوند از ارسال پيامبران و كتاب هاي آسماني و ارائه احكام و قوانين خاص نظام هاي اجتماعي، از جمله نظام اقتصادي اسلام، بر پايي قسط و عدل، بيان شده است. خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايد: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنها كتاب و ميزان نازل كرديم تا مردم به عدالت قيام كنند». (حديد: 25)

ص: 74

خداوند در آيه اي ديگر مي فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كونُواْ قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد، كاملاً به عدالت قيام كنيد. براي خدا شهادت دهيد». (نساء: 135)

اهميت اجراي عدالت در جامعه، به اندازه اي است كه خداوند پس از ايمان به قرآن، بر پا داشتن عدالت را مهم ترين مأموريت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ، در مقام حاكم و رهبر جامعه اسلامي تعيين مي كند و مي فرمايد: «قُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن كتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكمُ؛ بگو به هر كتابي كه خدا نازل كرده است، ايمان آورده ام و مأمورم در ميان شما عدالت را بر پا كنم». (شورا: 15)

در روايات فراواني به اين هدف تأكيد شده است. امام كاظم(ع) از پيامبر گرامي اسلام نقل مي كند كه فرمود: «بِئسَ القومُ لايَقومُونَ لِلّه تَعالي بِالقسطِ. بئسَ القومُ يَقْتُلونَ الَّذِين يأمُرُونَ بِالقِسْطِ فِي الناسِ؛ چه بد مردمي هستند، كساني كه براي برقراري عدالت قيام نمي كنند و چه گروه بدي هستند، قومي كه دعوت كنندگان مردم را به قسط و داد (پيامبران) مي كشند».(1)

حضرت امام خميني رحمه الله ، در اشاره به اين مطلب تأكيد مي كند:

كوشش هايي كه انبيا مي كردند و جنگ هايي كه با مخالفين حق مي كردند و خصوصاً جنگ هايي كه در صدر اسلام واقع شده، مقصد جنگ نبوده است و مقصد كشورگشايي هم نبوده است، مقصد اين بوده كه يك نظام عادلانه كه احكام خدا در آن جاري شود، ايجاد شود.(2)

عدالت اقتصادي، يكي از مصاديق مهم عدالت اجتماعي است. عدالت اقتصادي سبب برقراري رفاه و برخورداري آحاد جامعه از معيشت مناسب مي شود. در اسلام، حقوق جمعي بر حقوق فردي، مقدم است، بر خلاف


1- الحياة، ج5، ص168.
2- سيد روح الله موسوي خميني، صحيفه نور، ج8، ص81 .

ص: 75

ليبراليسم كه بر منافع فردي تأكيد مي كند. با توجه به اين مطلب در جامعه اسلامي، تصميمات مربوط به فعاليت هاي اقتصادي بايد به گونه اي انجام گيرد كه نتايج ناشي از آنها براي همه افراد مفيد باشد.

در روايتي چنين آمده است كه عمران و آبادي بايد بر مبناي عدل باشد؛ يعني اگر امر بين عمران و توسعه اقتصادي و عدالت اقتصادي داير باشد، عدالت اقتصادي مقدّم است. امير مؤمنان، امام علي(ع) مي فرمايد: «ما عُمِّرت البلادُ بِه مثَل العَدلِ؛ شهرها به چيزي جز عدالت آباد نمي گردند».(1)

وقتي اهميت عدالت اقتصادي روشن مي شود كه حضرت علي(ع) در اولين روز حكومتشان، خطاب به مردم اعلام مي كند رعايت عدالت و برقراري قسط در اولويت كاري حكومت من قرار دارد و همگان در بهره مندي از بيت المال، حق مساوي و برابر دارند و هيچ گونه امتياز قومي و قبيله اي، سبب برخورداري از حق بيشتر نمي شود: «آنچه را از بيت المال به صورت امتياز به خود اختصاص داده ايد يا مهريه زنان تان قرار داده ايد همه را به بيت المال بر مي گردانم».(2)

ابن ابي الحديد مي گويد علي(ع) در همان روز اول حكومت دستور داد كه شمشير و زره عثمان (كه مربوط به بيت المال بوده و ربوده شده بود) بازگردانده شود.(3) در ادامه چنين سياستي، حضرت رفتارهاي معروفي در برخورد با دخترشان ، ام كلثوم، در ماجراي امانت گرفتن گردن بندي از بيت المال و توبيخ خزانه دار(4) يا در برخورد با برادرش عقيل كه مقداري از بيت المال را براي تأمين


1- غررالحكم و دررالكلم، ص9543.
2- «واللهِ لو وجدتُه قَدْ تَزوَّجَ بِه النساءَ مَلَكَ بِالاماءِ لرددتُه فَاِنّ فِي العدلِ سعةٌ.» (نهج البلاغه، ترجمه: فيض الاسلام، ص66).
3- «... امر بقبض سيفه ودرعه.» (ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج1، ص270).
4- شيخ طوسي، تهذيب الاحكام، ج10، ص151.

ص: 76

مايحتاج خود و فرزندانش طلب مي كرد يا خاموش كردن شمع بيت المال در ماجراي آمدن طلحه و زبير دارند. همچنين رفتار امام در زندگي فردي، بر اساس عدالت است. ايشان در اين باره فرموده است:

من سير نمي خورم، شايد در دور ترين نقاط، مانند حجاز و يمن، كساني باشند كه گرسنه بخوابند. چگونه من سير بخورم، در حالي كه در اطراف، جگرهاي سوزان وجود داشته باشد.(1)

تمام اين موارد، مسئوليت افراد مسلمان و مجريان و مديران اجتماعي و سياسي جامعه را بازگو مي كند كه در رفتار و عملكردشان دقت داشته باشند كه مبادا بر اثر بي كفايتي و نداشتن نظارت دقيق در توزيع ثروت، عده اي به مال اندوزي بپردازند و به ثروت و مكنت مالي زياد برسند، در حالي كه حق گروهي ديگر پاي مال شود.

عناصر عدالت اقتصادي

اشاره

عناصر عدالت اقتصادي

همه نظام هاي اقتصادي، مدعي عدالت اجتماعي هستند و هدف و شعارشان را اقامه عدالت قرار مي دهند، اما در تفسير عدالت با يكديگر، اختلاف نظر اساسي دارند و هر يك براي تحقق آن راه حل خاصي را ارائه مي كنند. ازاين رو، بيان عناصر دخيل در عدالت از ديدگاه يك نظام اقتصادي اهميت دارد. عدالت در نظام اقتصادي اسلام، بر اساس دو اصل رفع فقر و ايجاد توازن اقتصادي تفسير مي شود.

الف) رفع فقر

الف) رفع فقر

مقصود از رفع فقر اين است كه همگان در وضعيت اقتصادي مطلوب به سر ببرند و از امكانات زندگي در همه زمينه ها (خوراك، پوشاك، مسكن، بهداشت و درمان،


1- نهج البلاغه، نامه 45.

ص: 77

آموزش و پرورش و...) در حد متعارف و مناسب، از شرافت و كرامت انساني برخوردار باشند. ترسيم تصويري صحيح و كامل از جايگاه فقر و غنا در معارف اسلامي، يكي از مفاهيم بنيادي اقتصاد اهميت به شمار مي آيد.

در آموزه هاي اسلامي، فقر مالي امري نامطلوب و منفور معرفي شده است كه مي تواند سبب ايجاد مشكلات اخلاقي و اجتماعي بزرگي شود. از حضرت ابراهيم(ع) نقل كرده اند كه فرمود: «يا ربِّ! الفقرُ اشدُّ مِنَ نارِ نمرودَ؛ خدايا فقر از آتش نمرود سخت تر است».(1)

خداوند متعال در قرآن كريم در كلامي فقر و فحشا را كنار هم گذاشته و آن دو را وعده شيطان دانسته است: «الشَّيْطَانُ يَعِدُكمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكم بِالْفَحْشَاء؛ شيطان به شما وعده تهي دستي مي دهد و به فحشا امر مي كند». (بقره: 268)

رسول اكرم صلي الله عليه و آله در موارد زيادي از تنگ دستي به خداوند پناه مي برد و مي فرمايد: «اللّهم انّي اعوذُ بِكَ مِنْ الكُفرِ وَ الفَقْرِ؛ خداوندا، از كفر و تنگ دستي به تو پناه مي برم. مردي پرسيد: آيا آن دو همسانند؟ فرمود: بلي».(2)

امير مؤمنان، علي(ع)، خطاب به فرزند خود محمد حنفيه مي فرمايد: «يا بني إنَي أخافُ عليكَ الفقرَ فاستعذُ بِالله مِنْهُ فَاِنّ الفقرَ منقصةٌ للدِّينِ مَدهشةٌ لِلعقلِ داعيةٌ لِلْمَقْتِ؛ اي فرزندم، من از فقر بر تو مي ترسم. پس از آن به خدا پناه ببر؛ زيرا فقر مايه كاستي دين، سرگرداني عقل و دل مردگي است».(3)

در همين زمينه رسول خدا صلي الله عليه و آله ضمن دعايي چنين مي فرمايند:

خداوندا، نان را براي ما بركت قرار ده و ميان ما و نان جدايي مينداز؛ زيرا اگر نان نباشد، نه مي توانيم نمازگزاريم و نه روزه و نه ديگر واجبات الهي را انجام بدهيم.(4)


1- محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج3، ص2442.
2- محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج3، ص2438.
3- نهج البلاغه، كلمات قصار 319.
4- وسائل الشيعه، ج12، ص17.

ص: 78

امير مؤمنان، علي(ع) در جاي ديگر، فقر را مرگ بزرگ مي شمارد: «الفقر الموت الاكبر.»(1) ايشان بنا به نقلي ديگر مي فرمايد: «اگر فقر در صورت شخصي برايم ظاهر مي شد، او را مي كشتم».(2)

همواره يكي از برنامه هاي پيامبران الهي و آيين اسلام، تلاش براي رفع فقر بوده و براي تحقق اين هدف، راهكارهاي بسياري ارائه شده است. خداوند، صدقات و بخشي از غنايم را براي برطرف ساختن فقر قرار مي دهد و در آيه اي چنين مي فرمايد: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاء...؛ صدقات تنها به تهي دستان... اختصاص دارد». (توبه: 60)

خداوند در آيه اي ديگر مي فرمايد: «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَي وَالْيَتَامَي وَالْمَسَاكينِ وَابْنِ السَّبِيلِ؛ بدانيد هر چيزي را كه به غنيمت گرفتيد، يك پنجم آن براي خدا و رسول و خويشاوندان او و يتيمان و بينوايان و درماندگان است». (انفال: 41)

ب) توازن اقتصادي

ب) توازن اقتصادي

تعديل ثروت، يكي ديگر از عناصر عدالت اقتصادي در نگاه اسلام است. مقصود اين است كه در جامعه اسلامي نبايد تفاوت فاحشي بين افراد از نظر برخورداري از مواهب مادي وجود داشته باشد. انسان ها از نظر استعداد هاي فكري و جسمي و ميزان كار و فعاليت اقتصادي متفاوتند و اين تفاوت سبب اختلاف درآمد و ثروت و دارايي مي شود. اسلام اين حقيقت انكارناپذير، يعني تفاوت در استعدادها و به تبع آن، تفاوت درآمدها را پذيرفته است. البته چنين تفاوتي را نه مي توان از بين برد و نه از بين بردن آن مفيد است؛ زيرا


1- نهج البلاغه، كلمات قصار، 163.
2- «لَوْ تَمَثَّلَ لِي الفقرُ رَجُلاً لُقَتَلْتهٌ.» امام علي عليه السلام صداي عدالت انساني، ص148.

ص: 79

همين اختلافات است كه كاروان تمدن بشري را به پيش مي برد و امكان رشد و ترقي و تعالي را در جامعه بشري فراهم مي آورد. با توجه به اين جهت است كه خداوند متعال اين تفاوت ها را نشانه حكمت و تدبير خود معرفي مي كند و مي فرمايد: «مَّا لَكمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا وَقَدْ خَلَقَكمْ أَطْوَارًا؛ شما را چه شده است كه از شكوه خدا بيم نداريد؟ و حال آنكه شما را مرحله به مرحله (و متفاوت) خلق كرده است». (نوح: 13و 14)

در كنار اين تفاوت هاي طبيعي، عوامل ديگري چون سوء استفاده از منابع طبيعي، انحصارگرايي ها و احتكار، دزدي و رشوه خواري و رباخواري و توزيع ناعادلانه درآمد بين عوامل توليد، به ويژه بين عامل كار و سرمايه، موجب مي شود به تدريج اقليت با استفاده از فرصت ها و قدرت چانه زني، به درآمدها و ثروت هاي هنگفتي دست يابند و اكثريت از زندگي متعارف ناتوان شوند. با گذشت زمان، فاصله اين دو گروه بيشتر مي شود، به گونه اي كه طبقه اقليت با استفاده از قدرت مالي بر اكثريت مسلط شوند و آنان را بنده وار به استخدام خود درمي آورند و سر به طغيان مي نهند.

در چنين جامعه اي، گروهي به جهت برخورداري بيش از حد از مواهب مالي و توانايي در بند كشيدن انسان هاي هم نوع خود، احساس كبر و غرور و طغيان مي كند و از رشد و تكامل روحي و معنوي باز مي ماند و گروهي ديگر به دليل محروميت و فقر، احساس حقارت و بدبختي مي كند و هميشه به دنبال يافتن درآمدي خواهند بود كه بتوانند ضروريات زندگي خود را تأمين كنند. در نتيجه، فرصت و زمينه تعليم و تعلم و رشد و تعالي معنوي پيدا نمي كنند. بنابراين، در چنين جامعه اي افزون بر يافتن زمينه هاي كينه كه مانع رشد انسان است، زمينه هاي تكامل نيز از بين مي رود.

ص: 80

بر اين اساس، در نظام اقتصادي اسلام به توازن اقتصادي و عدم تمركز ثروت، به عنوان يكي از اصول مهم سياست اقتصادي، اهميت فوق العاده اي داده شده است. خداوند متعال در قرآن كريم، به مسئله تعديل ثروت به صورت هاي مختلف توجه كرده است. از جمله در آيه اي چنين مي فرمايد: «وَالَّذِينَ يَكنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ؛ كساني كه طلا و نقره ذخيره مي كنند و آن را در راه خدا هزينه نمي كنند، آنها را از عذابي دردناك خبر بده». (توبه: 34)

اين آيه و همه آياتي كه از كنز و اندوختن مال نهي كرده اند، حكايت از آن دارند كه اسلام انباشت ثروت و تداول آن بين طبقات خاص را نمي پذيرد و با نهي از اندوختن ثروت و امر به انفاق (هزينه ثروت)، لزوم تعديل ثروت در جامعه را، هدفي اقتصادي مطرح مي كند. علاوه بر اين، آيات ديگري كه بر تشويق به انفاق و بيان پاداش آن و توصيف مقام نيكوكاران و قرار گرفتن آنها در زمره ابرار دلالت مي كنند، به اين نكته تأكيد دارند كه در جامعه اسلامي، ثروت و سرمايه در دست افراد خاصي نبايد قرار گيرد تا به ايجاد فاصله طبقاتي در بين قشرهاي ثروتمند و كم درآمد بينجامد.

در روايات معصومين عليهم السلام نيز به مسئله تعديل ثروت، توجه و تأكيد فراواني شده است. براي نمونه، امام باقر(ع) با اشاره به آيه نهي از كنز، پرداخت نكردن ماليات واجب الهي و زكات مال و اندوختن طلا و نقره و استفاده از ظرف هاي زر و سيم را سبب تحقق وعيد به عذاب دردناك الهي مي شمارد و به وضوح، ضرورت تعديل ثروت و جلوگيري از انباشت آن را بيان مي فرمايد.(1)


1- وسائل الشيعه، ج12، ص153، كتاب تجارت، ابواب ما يكتسب به، باب 49، ح1.

ص: 81

همچنين از امام صادق(ع) نقل شده است كه در پاسخ عبدالله نجاشي كه كارگزار شهر اهواز بود و از حضرت تقاضاي راهنمايي در امور فردي و حكومتي داشت، فرمودند: « اي عبدالله، طلا و نقره ذخيره نكن كه مبادا از اهل اين آيه باشي: «وَالَّذِينَ يَكنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ».(1)

گفتني است از ديدگاه اسلام، علت اين امر (برقراري توازن اقتصادي و تعديل ثروت) دو نكته است:

1. كثرت ثروت، اغلب سبب غفلت از خدا و گرفتاري به هواهاي شيطاني مي شود. همان طور كه علامه طباطبايي رحمه الله درباره معناي آيه «الهيكم التكاثر» چنين مي فرمايد: «مراد اين است كه زياده خواهي در متاع دنيا و زينت هاي آن و پيشي گرفتن در زياد كردن افراد و اموال شما را از آنچه مهم تر است _ يعني ياد خداوند تعالي _ غافل كرده است».(2)

2. اگر ثروت در جايي انباشته شود، نيكي و معروف از جامعه رخت بر مي بندد؛ زيرا طبقات ديگر كه از اين مواهب فراوان بي بهره اند، احساس فقر مي كنند و گرفتار فقر نفس مي شوند. در نتيجه، دچار طمع ورزي مي شوند و درصدد بر مي آيند به هر وسيله ممكن، خود را به آنچه ندارند، برسانند. همين امر سبب زير پا گذاشتن احكام و ارزش هاي ديني و اخلاقي مي شود.

5. استقلال و عدم وابستگي اقتصادي

5. استقلال و عدم وابستگي اقتصادي

هدف اسلام اين است كه امت اسلامي در همه جنبه هاي زندگي از بيگانگان مستقل باشد. از اين ميان، استقلال اقتصادي اهميت خاصي دارد. بديهي


1- وسائل الشيعه، ج12، ص153، كتاب تجارت، ابواب ما يكتسب به، باب 49، ح1.
2- سيد محمدحسين طباطبايي، الميزان، ج20، صص 495 و496.

ص: 82

است، اين كار جز در سايه توسعه فعاليت هاي اقتصادي، اعم از توليد و سرمايه گذاري و رونق اشتغال، امكان پذير نيست.

يادآوري اين نكته لازم است كه معناي استقلال غير از خودكفايي است. خودكفايي آن است كه جامعه همه نيازهايش را تأمين كند و به وارد كردن كالا از خارج نيازي نداشته باشد، اما استقلال اعم از آن است. جامعه مستقل اقتصادي ممكن است به وارد كردن برخي كالاها احتياج داشته باشد، اما تأمين اين نياز به معناي تكيه بر ديگر جوامع و باج دادن و سر فرود آوردن در مقابل ديگر جوامع نيست، بلكه در روابطي سالم، برخي محصولات خود را مي دهد و توليدات ديگران را مي ستاند، اما خودكفايي بيش از اين است. جامعه خودكفا مي تواند همه نيازهاي خود را با هزينه بيشتر تأمين كند، ولي ممكن است ترجيح دهد براي بهتر استفاده كردن از امكانات خود و صرفه جويي كردن، برخي كالاها را از بيرون وارد كند.

استقلال شرط لازم قدرت حكومت اسلامي است و بدون آن تحقق اقتدار اقتصادي حكومت متصور نيست. البته برخي استقلال را مستلزم اقتدار دانسته و كشوري را كه اقتدار اقتصادي نداشته باشد، فاقد استقلال شمرده اند. اين در حالي است كه اقتدار از لوازم استقلال نيست؛ زيرا كشوري ممكن است روي پاي خود بايستد، ولي نتواند حرف اول را در روابط تجاري با ديگران بزند. در اين صورت، استقلال دارد، ولي اقتدار و قدرت چانه زني ندارد. ازاين رو، چنين كشوري نمي تواند شرايط خود را در روابط تجاري به ديگران بقبولاند. بنابراين، استقلال، شرط اقتدار است و هدفي اقتصادي به شمار مي آيد.

از مفاد و مفهوم برخي آيات، لزوم استقلال اقتصادي فهميده مي شود كه در ذيل به چند نمونه اشاره مي شود: «وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً؛ خداوند هرگز به نفع كافران بر عليه مؤمنين راه تسلطي قرار نداده است». (نساء: 141)

ص: 83

بيشتر فقهاي بزرگ اسلام، براي نفي هر گونه سلطه كافران بر مسلمانان به اين آيه استناد مي كنند و مفاد آن را حكم مي دانند، نه اخبار؛ يعني مسلمانان بايد كاري كنند كه كفار بر آنان مسلط نشوند و هر عملي كه به سلطه كفار بينجامد، نامشروع است.(1) بر اين اساس، مسلمانان براي حفظ حيثيت اسلامي شان وظيفه دارند از هر عملي خودداري كنند كه راه نفوذ و تسلط بيگانگان را بر مسلمانان مي گشايد. به دليل آنكه بزرگ ترين راه نفوذ آنان از طريق تأمين نيازهاي اقتصادي است؛ يعني مهم ترين راه سلطه كفار بر مؤمنين سلطه اقتصادي است، اعمال سياست هاي اقتصادي مستقل و عدم وابستگي در كالاهاي اساسي و همياري عمومي مردم در تحصيل خودكفايي و بستن راه هاي نفوذ آنان، از مهم ترين مسئوليت هاي امت اسلامي به شمار مي آيد تا بدين وسيله از هرگونه وابستگي به بيگانگان، به خصوص وابستگي اقتصادي مصون بمانند؛ چرا كه به تعبير حضرت امام رحمه الله ، وابستگي اقتصادي منشأ همه وابستگي هاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي است.(2)

تاريخ نشان مي دهد كه كشورهاي استعمارگر، عمدتاً از همين طريق توانسته اند به مقاصد شوم سياسي _ فرهنگي شان در كشورهاي مستعمره و تحت حمايت دست يابند. متأسفانه در عصر حاضر، بيگانگان بر مسلمانان سلطه اقتصادي پيدا كرده اند و اين واقعيت در بي توجهي به آموزه هاي ديني ريشه دارد. مطابق مفاد آيه «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ؛ براي مقابله با كفار و مشركان آنچه مي توانيد نيرو آماده كنيد»، (انفال: 60) مؤمنان وظيفه دارند بكوشند خود را از وابستگي ها _ از جمله وابستگي اقتصادي _ رها كنند. سياق كلي آيه نشان مي دهد، آيه درباره جنگ است و طبعاً مهم ترين نيرو براي مقابله با


1- مباني اقتصاد اسلامي، ص202.
2- صحيفه نور، ج8، ص39.

ص: 84

دشمن، نيروي نظامي است، اما كلمه «من قوه» شامل هر نيرويي مي شود. نيروي اقتصادي براي رويارويي با دشمن از اهميت فوق العاده اي برخوردار است، به خصوص در جنگ هاي امروز كه قدرت اقتصادي، يكي از دو طرف جنگ در سرنوشت آن نقش به سزايي دارد. رواياتي در تفسير اين آيه آمده است كه با استفاده از آنها شمول آيه را نسبت به توان اقتصادي بهتر مي توان فهميد.

از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: سياه كردن موي صورت (براي پيرمردان) از مصاديق «قوه» در آيه است؛ «مِنْه الخضابُ بِالسَّوادِ.»(1) در روايت ديگري از امام باقر(ع) نقل شده است كه فرمود:

گروهي بر امام حسين(ع) وارد شدند و ديدند كه آن حضرت محاسن خود را به رنگ سياه خضاب كرده است. علت آن را پرسيدند، فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله در يكي از جنگ ها به مسلمانان دستور داد، با رنگ سياه خضاب كنند تا به اين وسيله بر مشركان قوت و قوي تر بنمايند.(2)

با استناد به اين قبيل از آيات، جامعه اسلامي موظف است از راه توجه بيشتر به پيشرفت تلاش هاي اقتصادي، اعم از توليد و سرمايه گذاري، زمينه استقلال اقتصادي جامعه اسلامي را فراهم سازند و اين بايد يكي از هدف هاي اساسي نظام اقتصادي به شمار آيد.

6. خودكفايي و اقتدار اقتصادي

6. خودكفايي و اقتدار اقتصادي

مقصود از خودكفايي اين است كه جامعه بتواند كالاها و خدمات مورد نياز خود را توليد كند و در كالاهاي اساسي، به بيگانگان وابسته نباشد. به عبارت


1- تفسير الميزان، ج9، ص130.
2- تفسير الميزان، ج9، به نقل از: مباني اقتصاد اسلامي، صص 201 و 202.

ص: 85

ديگر، مراد از خودكفايي اين است كه جامعه بتواند نيازمندي هايش را در حد بالايي توليد كند و ناگزير به وارد كردن كالا از خارج نباشد. البته همان گونه كه اشاره شد، ممكن است كشوري ترجيح دهد بعضي از نيازهاي خود را از خارج تأمين كند؛ چرا كه هزينه تهيه آن در داخل بيشتر است و با وارد كردن آنها، جامعه مي تواند امكانات خود را در راه مفيدتري به كار گيرد. اين كار با خودكفايي ناسازگار نيست؛ زيرا جامعه قدرت لازم براي توليد آن كالا را دارد، ولي فايده وارد كردن آن از كشور ديگر بيشتر است، جامعه اي خودكفاست كه توانايي تأمين نيازمندي هاي خود را در سطح عالي رفاه داشته باشد. ممكن است كشوري به توليدات داخلي بسنده كند، ولي وضعيت فقيرانه اي داشته باشد. در اين حال، آن كشور خودكفا نيست. در خودكفايي، توان مندي و اقتدار نهفته است.

خودكفايي و اقتدار اقتصادي مستلزم توان مندي كمي و كيفي در توليد است؛ چرا كه بسنده كردن به توليدات اندك يا نامطلوب داخلي نمي تواند اقتدار ملي را به ارمغان آورد. از برخي آيات قرآن، لزوم اقتدار اقتصادي فهميده مي شود. قرآن تلاش براي رهايي از وابستگي ها، از جمله وابستگي اقتصادي را وظيفه همه مؤمنان مي داند و در زمينه به كارگيري تمام توان براي دست يابي به اقتدار كامل، تأكيد مي كند: «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ». (انفال: 6)

خداوند درباره مؤمنان به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله چنين مي فرمايد: «كزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَي عَلَي سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكفَّارَ؛ مانند دانه اي است كه شاخ و بال بيرون آورده و (اين شاخه ها) او را تقويت كرده و در نتيجه، آن گياه درشت شده، تا آنكه بر ساقه استوار گرديده، بدان گونه كه كشاورز را به شگفتي واداشته است (خدا آنان را قوي كرده)، تا به وسيله آنان كافران را به خشم آورد». (فتح: 29)

ص: 86

مفاد اين آيه، قدرت يافتن مسلمانان و رسيدن آنان به حدي از شكوه و عظمت است كه دشمنان هرگز اين جرئت را به خود ندهند كه نسبت به جامعه اسلامي، تعرض كنند. بديهي است، چنين اقتداري شامل اقتدار در امور سياسي و اقتصادي و فرهنگي باشد.

در عصر حاضر، توان و اقتدار سياسي، نظامي و فرهنگي تا حد زيادي، در پرتوي توان اقتصادي ميسر است. بنابراين، توليد فكر و فن آوري، كالاها و خدمات، در مفهوم «اعداد قوه» نهفته است و نيل به عزت و اقتدار در سطح جهاني، از اهداف اساسي توليد و اشتغال و سرمايه گذاري ها در جامعه اسلامي به شمار مي رود. بنابراين، در هدف گذاري فعاليت هاي اقتصادي، دست يابي به اقتدار اقتصادي و حفظ آن بايد در اولويت باشد.

7. رفاه عمومي

7. رفاه عمومي

كار و توليد در بينش اقتصادي اسلام، تنها براي رفع نيازهاي اوليه و ضروري بشر و فراهم ساختن سطح معمولي زندگي نيست، بلكه ايجاد رفاه نسبي و تأمين آسايش در زندگي هم ضرورت دارد؛ چون يكي از اهداف توسعه در اسلام، مسئله بهره مندي از نعمت هاي خداوند در اين دنياست كه با سعادت انسان منافات ندارد و كساني كه از راه هاي مشروع، در پي فراهم آوردن اسباب رفاه خود و خانواده خويش برمي آيند، تشويق مي شوند. خداوند نعمت هاي بي شماري را در اختيار انسان قرار داده است تا از آنها بهره گيرد. در استفاده از اين نعمت ها، حدي كه معيّن شده، دوري از اسراف و تبذير و رعايت پرداخت حقوق متعلق به اموال و دارايي هاست.

خداوند مي فرمايد: «كلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ؛ بخوريد و بياشاميد، ولي اسراف نكنيد. همانا خداوند مسرفان را دوست نمي دارد». (اعراف: 31)

ص: 87

خداوند در جايي ديگر مي فرمايد: «وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ؛ اسراف و ولخرجي مكن، چرا كه اسراف كنندگان برادران شيطان هايند». (اسراء: 26 و 27)

خداوند با در اختيار قرار دادن اين نعمت ها، درصدد آسان تر كردن استفاده از آنها نيز برآمده و وسايل كاستن از رنج و زحمت بشر را نيز فراهم آورده است. به همين جهت، بر انسان منت مي نهد كه براي شما حيوانات باركش را آفريديم تا براي حمل بار خويش از آنها استفاده كنيد: «وَالأَنْعَامَ خَلَقَهَا... وَلَكمْ فِيهَا جَمَالٌ... وَتَحْمِلُ أَثْقَالَكمْ إِلَي بَلَدٍ لَّمْ تَكونُواْ بَالِغِيهِ إِلاَّ بِشِقِّ الأَنفُسِ؛ و چارپايان را آفريد... در آنها براي شما زيبايي است... و آنها بارهاي سنگين شما را به شهري مي برند كه جز با مشقت به آن نمي رسيديد». (نحل: 5 _ 7)

همچنين وسايل رفاهي ديگري را به انسان نويد مي دهد كه بشر از آنها در زمان نزول وحي چيزي نمي دانست. در اين باره مي فرمايد: «وَيَخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ؛ و خداوند چيزي را كه نمي دانيد، مي آفريند.» (نحل: 8) كه شايد به امكانات فراواني اشاره دارد كه انسان به موازات پيشرفت دانش، از آنها خبردار مي شود و از آنها براي رفاه و آسايش بيشتر خود بهره مي برد.

بدين سان، تأمين آسايش و رفاه بشر، خواست خداوند است و اگر بشر خود با رعايت موازين ديني، درصدد آسان تر كردن زندگي برآيد، نه تنها نكوهش نشده كه از آن تمجيد نيز شده است، به ويژه اگر اين كار با اين قصد همراه باشد كه با استفاده بيشتر از نعمت هاي الهي، اسباب شكر بيشتر او را فراهم كند و فرصت بيشتري براي فرا گرفتن معارف الهي و رسيدگي به تهذيب خويش و تربيت ديگران و عبادت خدا پديد آورد.

در اين صورت، رفاه مذموم نيست، بلكه تشويق شده است. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَي آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكاتٍ مِّنَ السَّمَاء

ص: 88

وَالأَرْض؛ اگر اهل آبادي ها ايمان آورده و تقوا گزيده بودند، بر آنها بركت هايي را از آسمان و زمين مي گشوديم». (اعراف: 96)

خداوند در جايي ديگر مي فرمايد: «لَئِن شَكرْتُمْ لأَزِيدَنَّكمْ؛ اگر شكر كنيد، براي شما نعمت ها را زيادتر هم مي كنيم». (ابراهيم: 7)

امير مؤمنان، علي(ع) نيز در وصف متقين مي فرمايد:

همانا متقين بهره دنياي نقد و آخرت آينده را بردند، با اهل دنيا در دنيايشان شريك شدند، ولي اهل دنيا در آخرت آنان شريك نگشتند. در دنيا به بهترين نوع مسكن گرفتند و به بهترين وجه خوردند. از دنيا به آن گونه كه مترفين بهره مند مي شوند، استفاده كردند و از آن، چيزي را كه جابران متكبر برمي داشتند، برگرفتند، سپس از آن با توشه كافي و تجارت سودمند بيرون رفتند.(1)

حضرت در برخي سفارش هاي خود به واليان و متصديان حكومت، در زمينه تأمين رفاه و آسايش همه مردم تأكيد كرده است. ايشان در اين باره مي فرمايد:

مردم ناچاراً به حاكم و دولت نياز دارند، خواه نيكوكار باشد يا تبه كار. تا مؤمن در پناه آن حاكم و حكومت او به راحتي به كار خود مشغول باشد و... به وسيله او اموال بيت المال جمع آوري گردد. به ياري او با دشمنان مبارزه شود. راه ها در امنيت باشند. حق ضعيفان از نيرومندان گرفته شود تا انسان نيكوكار در رفاه و از دست فاجر در آسايش باشد.(2)

حضرت در اين خطبه نتيجه مجموع اقدام هاي حاكم و دولت اسلامي را رفاه و آسايش مردم مي شمارد، به گونه اي كه بايد هدف دولت از مجموع سياست ها و برنامه ريزي ها، تأمين رفاه عمومي و آسايش همگاني باشد.


1- نهج البلاغه، نامه 27.
2- نهج البلاغه، خطبه 40.

ص: 89

حضرت در جايي ديگر، هنگامي كه مالك اشتر را به مصر گسيل داشت، در نامه اي كه به او مي نويسد، ضمن اشاره به وظايف حاكم اسلامي، به او امر مي كند كه به گونه اي برنامه ريزي كند كه همگان از امكانات مادي و رفاهي بهره مند شوند. حضرت در همين نامه بر رفاه و گشايش عمومي تأكيد كرد و تصريح فرمود: «وَ في الله لِكُلٍ سِعةٌ وَ لكلٍ علي الوالي حقٌّ بِقَدَرِ ما يُصْلِحُهُ؛ نزد خداي متعال براي تمام مردم، گشايش و رفاه قرار داده شده است و تمام مردم بر حاكم حق دارند، چندان كه امور آنان را سامان دهد».(1)

وقتي حضرت حاكم مي شود و رهبري امت را بر عهده مي گيرد، هدف حكومتش را در عرصه اقتصادي، بهره مندي همگان از امكانات اقتصادي ذكر مي كند:

پروردگارا خود مي داني كه من طالب حكومت و رياست نيستم، بلكه از پذيرش آن هدفي جز اقامه حدود و اجراي احكام و اصلاح امور و بهره مندي بيشتر مردم از امكانات و پيروي راه پيامبر و هدايت گمراهان در سر ندارم.(2)

در واقع، امام در اين سخن افزون بر بيان اهداف فرهنگي و حقوقي خود، هدف اقتصادي اش را اصلاح امور و بهره مندي بيشتر مردم از امكانات معرفي مي كند كه تعبير ديگري از تحقق سازي رفاه عمومي است. وقتي انسان در سياست هاي مالي و اقتصادي حضرت تأمل مي كند، به روشني در مي يابد كه رفاه عمومي از مهم ترين اهداف اقتصادي ايشان بوده است. حتي به نتايج تلاش هاي خود در اين زمينه هم اشاره دارد. حضرت وضعيت مردم كوفه آن روز را كه در سايه سياست هاي آن بزرگوار به رفاه عمومي نسبي دست يافته بود، چنين توصيف مي كند:


1- نهج البلاغه، نامه 53، ص329.
2- دانش نامه امام علي عليه السلام، ج7، ص86.

ص: 90

همه مردم كوفه برخوردارند و در نعمت و رفاه به سر مي برند، به طوري كه پايين ترين مردم از خوراك خوب (نان گندم)، مسكن و سرپناه مناسب و آب گوارا استفاده مي كنند.(1)

علاوه بر اين موارد، براي تأييد رفاه عمومي به عنوان هدف نظام اقتصادي روايات ديگري از ائمه عليهم السلام وارد شده است. براي نمونه، از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود:

پنج چيز است كه هر كس يكي از آنها را نداشته باشد، همواره زندگي اش با كاستي مواجه بوده، خودش سرگشته و فكرش مشغول است: اول: تندرستي، دوم: امنيت، سوم: فراخي در روزي، چهارم: همدم سازگار و پنجم: رفاه و آسايش.(2)

نكته مهم در اين حديث، ويژگي پنجم؛ يعني رفاه و آسايش است كه چهار ويژگي ديگر را به تنهايي در بر دارد. اگر جامعه اي يكي از چهار ويژگي را داشته باشد، مردم آن به رفاه و آسايش نمي رسند، بلكه زماني صاحب رفاه و آسايش هستند كه تمام آن چهار ويژگي را داشته باشند. به عبارت ديگر، آن چهار ويژگي مقدمه اي براي دست يابي به ويژگي پنجم است. بنابراين، يكي از مهم ترين اهداف نظام اقتصادي اسلام، رفاه و آسايش عمومي است.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در روايتي، رفاه و آسايش را وظيفه مهم حكومت برمي شمارد و مي فرمايد: «هر حاكمي كه مسئول امور مسلمانان باشد، اما بي شائبه در جهت رفاه و بهره وري آنان نكوشد، با آنان وارد بهشت نخواهد شد».(3)

در حكومت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف كه حكومت مطلوب همه معصومان عليهم السلام است و از همه نظر، از جمله اقتصادي به بلوغ كامل خواهد رسيد، يكي از


1- بحارالانوار، ج40، ص327.
2- ميزان الحكمه، ج3، ص2217.
3- سعيد فراهاني، نقش دولت در اقتصاد، ص165، به نقل از: صحيح مسلم، ج10، ص126.

ص: 91

ويژگي ها رفاه و آسايش عمومي است كه به صورت هدف اقتصادي مطرح شده و با برنامه ريزي هاي حكومت حضرت و با لطف و عنايت خداي متعال به اوج خود مي رسد كه اين امر مي تواند تأييد روشن ديگري بر اين باشد كه رفاه و آسايش از اهداف مهم نظام اقتصاد اسلامي است. حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف با روش عادلانه و تدابيري كه در پيش مي گيرد، همه گنج هاي زمين و امكانات مادي و اقتصادي آن را در اختيار خواهد داشت تا در جهت رفاه و آسايش عمومي از آنها بهره گيرد. در روايتي از پيامبر نقل شده است: «امت من در زمان مهدي، از چنان نعمتي برخوردار شوند كه مانند آن را هرگز برخوردار نشده باشند...».(1)

رفاه اقتصادي به صورت هدف نظام اقتصادي اسلام، به گونه اي در رفتار و سيره اهل بيت عليهم السلام نمود داشت كه برخي به همين سبب از دولت امام علي(ع) با عنوان دولت رفاه ياد مي كنند.(2) برخي محققان اقتصادي گفته اند: «مدارك دال بر وظيفه دولت اسلامي، در ايجاد رفاه عمومي در قرآن و سنت و نوشته هاي دانشمندان مسلمان چنان فراوان است كه اگر دولت اسلامي را دولت رفاه نناميم، كاملاً از انصاف به دور افتاده ايم».(3)

گفتني است، رفاه در الگوي توسعه اسلامي، ويژگي هاي خاصي دارد كه با رفاه مورد نظر ديگر نظام هاي اجتماعي و اقتصادي، بسيار متفاوت است. برخي ويژگي هاي رفاه اسلامي، به اين شرح است:

الف) مشروعيت: رفاه و آسايش مردم بايد از راه هاي مشروع تحقق يابد و موجب ارتكاب حرام يا تضييع حقوق ديگران نشود.


1- علي كوراني، عصر ظهور، ص364.
2- محمدتقي حكيم آبادي، دانش نامه امام علي عليه السلام، مقاله «دولت و سياست هاي اقتصادي»، ص339.
3- محمدجواد مهدوي، مطالعاتي در اقتصاد اسلامي، خورشيد احمد، ص201.

ص: 92

ب) همگاني بودن: بايد عموم مسلمانان و افرادي كه در كشور اسلامي زندگي مي كنند، از رفاه برخوردار شوند. حتي در نظام اسلامي به حقوق اقليت ها نيز توجه شده است. حضرت علي(ع) از بي توجهي به مرد بي كار و فرتوت مسيحي، ناراحت شد و فرمان داد نيازهاي وي را از بيت المال برآورده سازند».(1)

ج) رعايت حدود الهي: رفاه در توسعه اسلامي به عدم اسراف و تبذير محدود است. آنچه امروزه در بسياري از كشورها رفاه خوانده مي شود، از نظر مورد مصرفي و مقدار آن، نوعي اسراف است. ترويج فرهنگ مصرف كالاهاي لوكس، براي افزايش تقاضا براي فرآورده هاي كارخانه ها، به معناي از بين بردن منابع اوليه متعلق به نسل هاي آينده و آلوده ساختن محيط زيست است كه همه از مصاديق بارز اسراف به شمار مي آيند.

د) پرهيز از غفلت و دنيازدگي: تأمين وسايل آسايش انسان در اين دنيا، در راستاي تحقق هدف والاي وي، يعني نزديكي به خداست. بنابراين، استفاده از اين نعمت ها بايد به فزوني شكر انسان و تربيت و تهذيب وي بينجامد، نه غفلت و سركشي. به عبارت ديگر، در توسعه اسلامي، رفاه مطلوب است، نه اسراف. از آنجا كه به طور معمول ثروت زياد به غفلت از ياد خدا مي انجامد و آثاري چون طغيان و گناه را در پي مي آورد، رهبران الهي پيروان خود را به داشتن حد كفاف از نعمت ها و خواستن آن از خداوند سفارش كرده اند.

8. حفظ حاكميت سياسي اسلام

8. حفظ حاكميت سياسي اسلام

حفظ حاكميت سياسي اسلام در قبال كشورها و حاكميت هاي غير اسلامي، اصل مهمي در آموزه هاي اسلامي است. از آنجا كه كشورها، به هم پيوسته اند و نيازهاي خود را از طريق روابط با يكديگر تأمين مي كنند، نمي توان انتظار


1- وسائل الشيعه، ج11، ص49، باب 19، ح1.

ص: 93

داشت روابط جامعه اسلامي با بيگانگان قطع باشد. اين كار به زيان مسلمانان تمام مي شود و آنها از منافع معاملات و مراودات علمي و فرهنگي محروم مي شوند و تبادل افكار كه در سطوح مختلف، سبب پويايي علمي، فرهنگي ... مي شود، صورت نمي گيرد. ازاين رو، نمي توان دنياي اسلام را تافته جدا بافته يا مجموعه منحصري در محدوده جغرافيايي خاص قرار داد، بلكه بايد در ارتباط با دنياي خارج، حفظ حاكميت سياسي اسلام به شدت لحاظ شود. اين مسئله در ارتباط هاي اقتصادي نمود خاصي دارد؛ زيرا در روابط خارجي، مناسبات اقتصادي و سياسي بسيار به هم پيوسته اند و وابستگي اقتصادي، به وابستگي سياسي و فرهنگي مي انجامد. در اينجا حاكميت سياسي اسلام با خطر مواجه مي شود. هم اكنون نيز وابستگي سياسي بسياري از كشورهاي جهان سوم، بر اثر وابستگي اقتصادي آنهاست. به اين سبب، در اهداف اقتصادي اسلام، حفظ حاكميت سياسي در رأس اهداف قرار دارد؛ يعني اين گزينه مكمل ديگر اهداف است و مواردي مانند رفاه عمومي، توسعه و رشد، رفع فقر و نابرابري و... از جهت اولويت، در رده هاي بعد از حفظ حاكميت سياسي قرار مي گيرند. يعني در صورتي آن اهداف بايد تعقيب شوند كه در نهايت، به حاكميت سياسي اسلام لطمه وارد نشود. براي نمونه، وقتي نتيجه كار و توليد، به رفاه عمومي يا رفع فقر در جامعه اسلامي منجر شود، اما حاكميت سياسي از بين برود، نمي شود آن را جزو اهداف اقتصادي اسلام دانست، بلكه برعكس اين كار به ضد ارزش تبديل مي شود.

بنابراين، رفاه، رشد و توسعه بايد با رعايت ارزش هاي اخلاقي، عدالت اجتماعي و حفظ حاكميت سياسي اسلام به وجود آيد، نه اينكه به قيمت از دست رفتن اين اهداف عالي، فقر از ميان برود يا رفاه عمومي تأمين شود. اين هدف از اهميت والايي برخوردار است، به گونه اي كه در صورت

ص: 94

ضرورت، حتي بايد عدالت اجتماعي را فداي آن كرد تا مسلمانان زير سلطه بيگانگان نروند؛ زيرا با از بين رفتن حاكميت سياسي اسلام، هيچ يك از اهداف ديگر، آنچنان كه شايسته است، تحقق نخواهد يافت، ولي با بقاي حاكميت سياسي زمينه تحقق ديگر اهداف فراهم مي شود.

در تاريخ اسلام شواهد زيادي يافت مي شود كه بر اين دلالت دارد كه با وجود مشقت و رنج بايد از كيان عقايد و حاكميت سياسي و ارزش هاي ديني دفاع كرد و جلوي زيان به اساس نظام اسلامي گرفته شود. سه سال محاصره اقتصادي و انزواي اجتماعي پيامبر و مسلمانان در شعب ابي طالب كه رنج هاي فراواني براي آنها داشت، نشانه تحمل سختي ها، رنج ها، گرسنگي ها و ناملايمات براي حفظ و دفاع از اسلام و تسليم نشدن در برابر عقايد سخيف و باطل است.

در روايتي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله آمده است: «الاسلامُ يعلوا و لا يُعلي عَليهِ؛ اسلام برتر است و چيزي بر آن برتري ندارد.»(1) بنابراين، در مناسبات سياسي نيز بايد برتري اسلام و مسلمانان مراعات شود. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكمْ؛ براي مقابله با دشمنان تا آنجا كه مي توانيد نيرو و اسب هاي بسته و آماده فراهم كنيد تا به اين وسيله دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد.» (انفال: 60) يا «وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً؛ خداوند براي كافران بر مؤمنان راه تسلطي قرار نداده است». (نساء: 141)

مجموعه اين قبيل از رهنمودها بيانگر اين حقيقت است كه بايد در تمامي فعاليت ها، از جمله در فعاليت هاي اقتصادي، به گونه اي عمل شود كه اين تلاش ها به حاكميت سياسي و سلامت نظام اسلامي آسيبي نرسانند و نتيجه اصلي و كلي آنها سب تقويت و حفظ آن شود.


1- علامه حلي، تذكرة الفقها، ج1، ص446.

ص: 95

9. توسعه و رشد اقتصاد

اشاره

9. توسعه و رشد اقتصاد

يكي از اهداف اقتصاد اسلامي، ايجاد توسعه و رشد است. رشد اقتصادي، بر افزايش توليد يا

دلالت دارد. اگر توليد كالاها يا خدمات، به هر وسيله ممكن در كشوري افزايش پيدا كند، مي توان گفت در آن كشور، رشد اقتصادي اتفاق افتاده است. رشد اقتصادي، به تعبير ساده عبارت از افزايش توليد كشوري، در يك سال خاص، در مقايسه با مقدار آن در

است.

موقعي كه در جامعه اي، روز به روز كمبودها، يكي پس از ديگري برطرف شود و به همان مقدار كه بر جمعيت جامعه افزوده مي شود، امكانات وسايل رفاهي آنها هم در حد متناسب، افزايش يابد، چنين جامعه اي رشديافته تلقي مي شود.

از نظر اسلام، رشد بر اساس عدل و قسط است كه عوامل توليدي آن، بر اساس عدالت اجتماعي و ضوابط انساني به وجود آمده باشد. رشد و توسعه اقتصادي دو هدف اصلي دارد:

1. افزايش ثروت و رفاه مردم جامعه و ريشه كني فقر.

2. ايجاد اشتغال.

براي دسترسي به اين دو هدف، چاره اي جز زمينه سازي براي رشد و توسعه مداوم اقتصادي نيست. همچنين قدرت اقتصادي و اقتدار مالي حكومت اسلامي، نيازمند از بين بردن فاصله اقتصادي بين كشورهاي اسلامي و ديگر كشورهاست كه اين امر به نوبه خود، آهنگ سريعي از رشد اقتصادي را مي طلبد. بنابراين، هنگامي كه اسلام عدالت اقتصادي مشتمل بر رفاه عمومي و قدرت اقتصادي حكومت اسلامي را هدف نظام اقتصادي خود معرفي مي كند، بدون شك، رشد اقتصادي را براي رسيدن به سطح لازم توان اقتصادي كه تحقق بخش اين اهداف باشد، مطلوب مي شمارد.

ص: 96

بر اين اساس، گاهي آموزه هاي اسلامي مستقيماً به عمران و آباداني و گاهي غير مستقيم به لوازم و پي آمدهاي آن دستور مي دهد تا جامعه اسلامي از رشد مستمر اقتصادي برخوردار باشد.

براي نمونه، خداوند متعال در آياتي، آباداني زمين را وظيفه و تكليفي براي انسان ها توصيف مي كند و مي فرمايد: «هُوَ أَنشَأَكم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكمْ فِيهَا؛ خداوند شما را از خاك آفريد و براي آباد ساختن زمين برگماشت». (هود: 61)

بر اساس اين مسئوليت، رسول اكرم صلي الله عليه و آله بعد از تشكيل حكومت اسلامي، به روش هاي گوناگون، همچون تشكيل كاروان هاي تجارتي براي مسلمانان، تشويق مهاجر و انصار به انجام فعاليت هاي كشاورزي و دام داري و تقسيم زمين ميان مسلمانان مدينه، براي ساختن خانه، بازار و حمام، زمينه رشد و توسعه اقتصادي جامعه اسلامي را فراهم مي آورد كه نتيجه آن را در تغيير وضعيت اقتصادي جزيرة العرب مشاهده مي كنيم. به گونه اي كه اين منطقه افزون بر رشد در عرصه هاي تجارت و بازرگاني، از نظر كشاورزي تا آنجا پيش مي رود كه مدينه مركز مهم توليدات كشاورزي مي شود. اين كار با تشويق مردم و كار و كوشش و آبادسازي زمين ها و شهرها و تعطيل نشدن اراضي، ممكن شد.

در روايتي از نبي مكرم اسلام صلي الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: «مَنْ كانَ لَهُ ارضٌ فَيزرعُها وَ الاّ فليؤدَها اخاهُ و لا يؤاجِرُها اياهُ؛ هر كس زميني دارد، آن را بكارد، وگرنه به برادرش بدهد و از او اجاره نگيرد».(1)


1- كنزالعمال، ج15، ش42053.

ص: 97

اين روايت نشانه يكي از سياست هاي اقتصادي پيامبر است؛ زيرا اجاره دادن زمين بر اساس احكام اسلامي، مشروع و مجاز است، اما با توجه به موقعيت خاص مدينه، آن حضرت با اين كار زمينه را براي رشد و توليد فراهم مي كند.

پيرو همين تعاليم است كه امير مؤمنان، علي(ع) در نامه معروف خود به مالك اشتر، يكي از وظايف استانداران را عمران و آبادسازي شهرها معرفي مي كند و مي فرمايد:

جِبايةُ خِراجِها، وَ جَهادُ عَدُّوِها وَ اِسْتِصلاحُ اَهْلِها وَ عِمارَةُ بِلادِها.(1)

وظايف استاندار عبارت است از جمع آوري ماليات آن منطقه و مبارزه با دشمن و به صلاح آوردن اهل آن و آباد كردن شهرهاي آن.

حضرت بي توجهي به عمران و آباداني را عامل خرابي شهرها، نابودي انسان ها و زوال دولت ها مي داند و به او چنين سفارش مي كند:

وَ ليكنْ نظرُكَ فِي عمارة الارضِ اَبلغُ مِنْ نظرِكَ فِي استجلاب الخراجِ. لِاَنَّ ذلكَ لايُدرَكُ اِلاّ بالعمارةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخراجَ بِغَيرِ عِمارةٍ اَخْرَبَ البلادَ وَ اهلكَ العبادَ وَ لَمْ يستقمْ اَمرُهُ الاَّ قَليلاً.(2)

اي مالك! بايد كوشش تو در آبادي زمين، بيش از كوشش تو در جمع آوري خراج باشد؛ زيرا خراج جز با آباداني به دست نمي آيد و كسي كه بخواهد ماليات را بدون عمران و آباداني مطالبه كند، شهرها را خراب و بندگان خدا را نابود و حكومتش فقط مدت كمي دوام خواهد داشت.


1- نهج البلاغه، ص427.
2- نهج البلاغه، ص436.

ص: 98

تشويق به كوشش و به دست آوردن روزي را مي توان نشانه ديگري بر پذيرش انديشه رشد اقتصادي از سوي اسلام دانست. در روايتي از امام كاظم(ع) نقل شده است: «اِعْمَلْ لِدُنياكَ كانّك تَعِيشُ اَبداٌ؛ براي دنيايت آن چنان كار كن كه گويا تا ابد زنده هستي».(1)

اسلام به كار انداختن سرمايه و پرهيز از كنار گذاشتن پول را گامي ديگر براي رشد و توسعه اقتصادي دانسته و بدان سفارش كرده است. امام صادق(ع) مي فرمايد: «مَا يَخلفُ الرجلُّ بَعَدَهُ شَيئاً اَشدُّ عَليهِ مِنْ الْمالِ الصامِتِ؛ سخت ترين و بدترين چيزي كه شخص بعد از خود به جاي مي گذارد، مال راكد است.» راوي سؤال مي كند: پس با آن چه كار كند؟ امام مي فرمايد: «آن را در ساختن بنايي، بستاني يا خانه اي (در راه آبادسازي) سرمايه گذاري كند».(2)

در راستاي همين تدبيرها و تشويق ها بود كه اقتصاد جوامع اسلام، به رشد و توسعه بي نظيري دست يافت كه حتي ضعيف ترين كشورهاي اسلامي (واقع در مناطق افريقايي) با مازاد زكات مواجه مي شدند و آن را به مركز حكومت اسلامي مي فرستادند.(3)

عوامل رشد اقتصادي

عوامل رشد اقتصادي

مكاتب اقتصادي دنيا، برخي امور را عوامل رشد اقتصادي برشمرده اند كه در اين ميان، سرمايه، كار و تلاش، انضباط و وجدان كاري، در رشد اقتصادي نقش بيشتري دارند. البته وجود منابع مادي، پول، ثروت، سهولت در دسترسي به تسهيلات بانكي، از ديگر عوامل رشد اقتصادي است. داشتن آب مناسب و كافي، زمين خوب و مرغوب نيز در توليد و بهره وري نقش دارند.


1- وسائل الشيعه، ج12، ص49، باب 28، ح2.
2- وسائل الشيعه، ج12، ص44.
3- دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، مباني اقتصاد اسلامي، ص208.

ص: 99

دانش نيز يكي ديگر از اين عوامل است. امروزه دانش، اصلي ترين سرمايه در اقتصاد تلقي مي شود. رشد اقتصادي، رشد دانش را در پي دارد و دانش هم منشأ فن آوري، نوآوري و كارآفريني است. در نتيجه، اقتصاد مبتني بر دانايي سبب توليد و بهره وري بيشتر مي شود.

امنيت و آرامش از ديگر عوامل رشد اقتصادي است و تأثير امنيت و آرامش در توسعه و رشد اقتصادي، بر كسي پوشيده نيست؛ زيرا بدون امنيت نيروي كار، هرگز به تلاش بر نمي خيزد و سرمايه گذار هم سرمايه اش را در جايي سرمايه گذاري نمي كند كه امنيت كافي ندارد.

در اقتصاد اسلامي، ضمن اينكه به همه اين عوامل رشد اقتصادي توجه شده است، از عامل مهم ديگري كه عبارت از معنويت است، غفلت نشده است. در نگرش اسلامي، اقتصاد با معنويت ارتباط تنگاتنگ و استواري دارد. ازاين رو، اقتصاد اسلامي هويتي خاص، و تفاوت محسوسي با شيوه ها و روش هاي مكاتب اقتصادي ديگر دارد. در اقتصاد اسلامي، عوامل مادي رشد اقتصادي با عوامل معنوي در هم آميخته شده است.

خداوند در قرآن، آب را مايه حيات همه موجودات مي داند: «وجعلنا من الماء كل شي»، وآن را از عوامل مهم دست يابي به رشد و شكوفايي اقتصادي برمي شمارد. در كنار اين عوامل مادي نيز مسئله توبه و استغفار و بازگشت به خدا را زمينه ساز افزايش بارندگي و دست يابي به آب كافي و مناسب مي داند.

حضرت نوح(ع) به قوم خود گفت: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا، يرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيكُمْ مِدْرَارًا؛ از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد كه او بسيار آمرزنده است تا باران هاي پربركت آسمان را پي در پي بر شما بفرستد». (هود: 52)

ص: 100

از اين آيات و آيات ديگر قرآن به روشني فهميده مي شود كه ميان استغفار و افزايش بارندگي و فراواني آب و شكوفايي و رشد اقتصادي رابطه خاصي وجود دارد.

همچنين قرآن داشتن زمين مناسب و مرغوب را عامل مهم رشد اقتصادي مي داند. خداوند در سوره سبأ، آيه 15، ضمن اشاره به رشد اقتصادي قوم سبأ، زمين را عامل اصلي شكوفايي اقتصاد آنان برمي شمارد و در كنار اين امر به عامل معنوي «شكر»، اشاره مي كند. شكرگزاري و قدرداني از نعمت هاي الهي سبب شد كه آنان از زمين مناسب برخوردار شوند. در نتيجه، شاهد رشد و شكوفايي اقتصاد جامعه خود باشند.

خداوند از عوامل معنوي متعدد ديگر، در حوزه رشد اقتصادي و شكوفايي آن سخن به ميان آورده است كه يكي از آنها ايمان و تقواست. خدا در قرآن مي فرمايد: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَي آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَيهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ وَلكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يكْسِبُونَ؛ اگر اهل شهر ها و آبادي ها ايمان مي آوردند و تقوا پيشه مي كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مي گشوديم، ولي آنها حق را تكذيب كردند و ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم». (اعراف: 96)

در اين آيه شريفه، ايمان و تقوا، كليد بركات آسماني و عامل مهم رشد اقتصادي دانسته شده است؛ يعني اگر جامعه اي به خدا ايمان بياورد و تقواپيشه، و به قوانين و تعاليم وحياني عمل كند، حتماً به رشد و شكوفايي اقتصادي دست مي يابد.

تقوا در همه حوزه ها اثرگذار است، خداوند در سوره طلاق، آيه 3، تقوا را عامل مهم براي رهايي از بحران هاي اقتصادي و سبب جلب روزي مي داند: «وَمَن يتَّقِ اللَّهَ يجْعَل لَهُ مَخْرَجاً، وَيرْزُقْهُ مِنْ حَيثُ لاَ يحْتَسِبُ.» اين آيه

ص: 101

شريفه، از اميدبخش ترين آيات قرآن است كه نااميدي را از بين مي برد و نور حيات بخش اميد را در قلب ها مي تاباند و به تمام افراد پرهيزكار، وعده نجات و حل مشكلات را مي دهد.

در حديثي، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: من آيه اي را مي شناسم كه اگر تمام انسان ها دست به دامن آن زنند، براي حل مشكلات آنها كافي است. سپس اين آيه را تلاوت كرد. بنابراين، تقوا و ايمان توأم با تلاش، سبب رشد و شكوفايي اقتصاد جامعه مي شود.

ص: 102

ص: 103

فصل سوم: بسترهاي توليد ، كار و سرمايه

اشاره

فصل سوم: بسترهاي توليد ، كار و سرمايه

در بستر و عرصه هاي اقتصادي، كار و رشد سرمايه و توليد، رونق مي يابد. اين بسترها در هر كشوري با توجه به شرايط و امكانات طبيعي و پيشرفت هاي علمي و صنعتي، فرق مي كند. در آموزه هاي ديني، به بعضي بسترها بيشتر توجه و تأكيد شده است كه برخي از آنها عبارتند از: كشاورزي، دام داري، باغ داري، صنعت، تجارت و بازرگاني و... .

گفتني است در هر جامعه اي با توجه به شرايط و امكانات، بعضي از بسترها در اولويت قرار مي گيرند. با توجه به امكانات جامعه اسلامي و اهميت و اولويت عرصه هاي اقتصادي در عصر حاضر و تأكيدات اولياي الهي، مي توان از عرصه هاي زير به عنوان بسترهاي رونق كار، سرمايه و توليد ياد كرد:

1. كشاورزي

اشاره

1. كشاورزي

كشاورزي، كهن ترين فعاليت توليدي و مهم ترين فعاليت اقتصادي در همه كشورهاي جهان، در طول تاريخ است. امروزه بخش كشاورزي در بسياري از كشورهاي درحال توسعه، بخش غالب اقتصاد ملي به شمار مي رود، به

ص: 104

گونه اي كه رشد و توسعه اقتصادي اين كشورها، با توسعه كلي بخش كشاورزي ارتباط بسيار تنگاتنگي دارد. به عبارتي ديگر، توسعه كشاورزي در چارچوب توسعه ملي كشور بررسي مي شود.

به طور كلي، از ديدگاه توسعه اقتصادي، نقش كشاورزي به دليل كمك آن به پيشبرد جريان رشد و توسعه، نمايان تر است. بخش كشاورزي در جريان رشد و توسعه اقتصادي، چند وظيفه مهم و اساسي بر عهده دارد كه از آن جمله مي توان به اين موارد اشاره كرد:

يكي از مشكلات اساسي بشر، در جهان امروز، تأمين نيازهاي غذايي است، به گونه اي كه امنيت غذايي، يكي از اهداف مهم دولت هاست. بدون شك، براي رسيدن به امنيت غذايي، علاوه بر اتخاذ سياست هاي مطلوب و برخورداري از منابع كافي، بايد توليدات

به گونه اي باشد كه همه نيازهاي جامعه را برآورده كند.

تأمين ارز خارجي براي وارد كردن كالاهاي سرمايه اي، از راه افزايش صادرات، عرضه مواد خام مورد نياز صنعت و كمك به توسعه فعاليت هاي توليدي از ديگر مواردي است كه توسعه كشاورزي نقشي به سزا در آنها دارد. افزون بر اين، توسعه كشاورزي، سبب افزايش توليدات كشاورزي و دامي و شيلات و جنگل داري مي شود و افزايش توليد اين اقلام، ضمن ايجاد اشتغال و كمك به رشد اقتصادي، به امنيت غذايي و بهبود تغذيه در جامعه كمك مي كند.

صدور محصولات كشاورزي، براي به دست آوردن ارز خارجي، در مقايسه با صدور مواد خام معدني و زيرزميني، با مشكلات بيشتري همراه است، ولي با صرفه تر است؛ زيرا اولاً، محصولات كشاورزي جزو منابع تجديدشونده است.

ص: 105

ازاين رو، منبعي دائمي و تمام ناشدني براي تأمين ارز به شمار مي رود. ثانياً، توليد و صدور محصولات كشاورزي، جنبه اشتغال زايي دارد و توسعه فعاليت هاي مربوط به توليد و صدور اين محصولات، سبب رشد و شكوفايي بيشتر در اقتصاد ملي مي شود. از سوي ديگر، توسعه بخش كشاورزي، به دليل ماهيت فعاليت ها در اين بخش، اساساً به ارز خارجي كمتري نياز دارد. همچنين بخش كشاورزي از راه توليد مواد غذايي مورد نياز براي مصرف داخلي، در حقيقت از دامنه نياز به ارز خارجي براي واردات مواد غذايي مي كاهد.

بخش كشاورزي، از يك سو، برخي از نهاده هاي مورد استفاده خود، مانند ماشين هاي كشاورزي، كودهاي شيميايي و سموم دفع آفات را از بخش صنعت تأمين و براي برخي توليدات صنعتي، تقاضا ايجاد مي كند و از سوي ديگر، سبب تأمين بسياري از مواد خام و مواد واسطه اي مورد نياز در رشته هاي مختلف صنايع مي شود.

بر اين اساس، توسعه اصولي بخش كشاورزي، از طريق اين ارتباط ها، به تكميل زنجيره هاي توليد و رونق فعاليت هاي توليدي، مرتبط با كشاورزي در اقتصاد ملي كمك خواهد كرد.

فعاليت هاي مختلف بخش كشاورزي بر روي محيط زيست، آثار مثبتي بر جا مي گذارد، به گونه اي كه اگر از مصرف بي رويه كودها و سموم شيميايي دوري شود، فعاليت هاي زراعي، جنگل داري و مرتع داري مي توانند در بهبود وضع محيط زيست و كاهش آلودگي هاي ايجاد شده در آن نقش بسيار اثرگذاري داشته باشند.

بدون ترديد، توسعه بخش كشاورزي با همه ويژگي ها و پيچيدگي هاي آن، فرآيندي نيست كه در كوتاه مدت و بدون تدوين و اجراي برنامه هاي

ص: 106

اصولي و صحيح محقق شود. البته اين مهم در مورد توسعه ديگر بخش هاي اقتصادي نيز صادق است.

توسعه كشاورزي، از ايجاد تغييرات در بخش كشاورزي حكايت دارد و ايجاد اين تغييرات، مستلزم به وجود آوردن شرايطي مناسب براي وقوع آن است تا در نتيجه آن، فرصت هاي مناسب در اختيار كشاورزان قرار گيرد كه ايجاد تعديلاتي درساخت هاي اقتصادي و اجتماعي جامعه، پي افكندن زير بناهاي فيزيكي مناسب، به وجود آوردن و راه اندازي زيربناهاي اجتماعي لازم براي تقويت كشاورزي و تعيين قيمت هاي مناسب براي محصولات كشاورزي، از جمله اين شرايط است.

اهميت كشاورزي در اسلام

اهميت كشاورزي در اسلام

از دير باز، يكي از پسنديده ترين كارها در ميان تمام ملل و اديان، كشاورزي و دام داري بوده است. چنانچه تمام اديان الهي، كشاورزي را حرفه اي مقدس دانسته و پيشوايان مذهبي در هر عصري، افزون بر آنكه خود با كمال علاقه مندي به كار كشاورزي اشتغال داشته اند، مردم را نيز به اين كار فرا مي خواندند. آباد كردن زمين، خواست خداوند بزرگ است و بهره برداري از منابع و ذخاير آن، به شكل هاي مختلف ميسر است. يكي از بهترين راه هايي كه در روايات اسلامي نيز تشويق شده، بهره برداري از آن به صورت كشاورزي است.

دين مبين اسلام، به كشاورزي عنايت ويژه اي دارد و پيشوايان دين با عمل خود، مردم را به اين حرفه هدايت و تشويق كردند. قرآن كريم با لحن تشويق آميزي، از موضوع كشت سخن به ميان آورده و منافع آن را اعم از منافع غذايي و پوششي، برشمرده است. در سوره هود، با اشاره به آفرينش زمين و نعمت هاي فراواني كه خداوند متعال در اختيار انسان قرار داده است، انسان ها را

ص: 107

به آباد كردن زمين فرمان مي دهد و مي فرمايد: «هُوَ أَنْشَأَكمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكمْ فيها؛ اوست كه شما را از زمين پديد آورد و خواست كه آبادانش داريد». (هود: 61)

حضرت علي(ع) در تفسير اين آيه شريفه مي فرمايد: «فَأَعْلَمَنَا سُبْحَانَهُ أَنَّهُ قَدْ أَمَرَهُمْ بِالْعِمَارَةِ لِيَكونَ ذَلِك سَبَباً لِمَعَايِشِهِمْ بِمَا يَخْرُجُ مِنَ الْأَرْضِ مِنَ الْحَبِّ وَ الثَّمَرَاتِ وَ مَا شَاكلَ ذَلِك مِمَّا جَعَلَهُ اللَّهُ مَعَايِشَ لِلْخَلْقِ؛ خداوند سبحان اعلام كرد، مردم را به آباداني امر كرده است تا اين مطلب سبب گذران زندگي شان شود. به اين نحو كه از زمين، دانه ها و ثمره ها و نظير آنها، از اموري كه خداوند براي مَمَر زندگي قرار داده است، برويد».(1)

نقل مي كنند پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در هر نقطه اي كه قواي اسلامي را متمركز مي ساخت، نخست به حفر چاه دستور مي داد و آنان را از سال هاي اول هجرت، تشويق به كشاورزي و باغ داري و حفر قنوات مي كرد و آنان نيز با تلاش به اين امور اشتغال مي ورزيدند و بر اثر آن، اراضي بدون مصرف بسياري، آباد شد.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به كشاورزي و درخت كاري به گونه اي اهميت مي داد كه به پيروان خود مي فرمود: «اِنْ قامتْ الساعةُ وَ فِي يدِ احدِكمْ الفَسِيلةَ فَاِنْ اسْتَطاعَ اَنْ لاتَقومُ السَّاعَةُ حَتّي يَغْرِسَها فَلْيَغْرِسها؛ اگر هنگام انقراض عالم و به هم ريختن منظومه شمسي برسد، يكي از شما نهال درختي در دست داريد. چنانچه به اندازه كاشتن آن فرصت باشد، آن را بكاريد»، يعني فكر انقراض عالم و به پايان رسيدن جهان، شما را از اين عمل شريف باز ندارد.(2)

امام علي(ع) درباره ترويج و توسعه كشاورزي، بسيار مي كوشيد. افزون بر اينكه حضرت كشاورزي نمونه بود، در برنامه دولتش، كشاورزي در


1- وسائل الشيعه، ج19، ص35.
2- مستدرك الوسائل، ج13، ص46؛ الحياة، ج5، ص507.

ص: 108

اولويت قرار داشت و به استانداران و فرمانداران خود دستور داده بود كه هميشه از حال كشاورزان و خراج گزاران باخبر باشند.

در فرمان آن حضرت به مالك اشتر آمده است:

بايد كوشش تو در آبادي زمين، بيش از كوششت در جمع آوري خراج (ماليات) باشد؛ زيرا خراج جز با آباداني به دست نمي آيد و آن كس كه بخواهد ماليات را بدون عمران و آباداني مطالبه كند، شهرها را خراب، و بندگان خدا را نابود مي سازد و حكومتش بيش از مدت كمي دوام نخواهد داشت. اگر كشاورزان از سنگيني ماليات يا رسيدن آفات يا خشك شدن آب قنات ها يا كمي باران يا دگرگوني زمين بر اثر آب گرفتن و فساد بذرها يا تشنگي بسيار براي زراعت و فاسد شدن آن به تو شكايت آورند، ماليات را به مقداري كه حال آنها بهبود پذيرد، تخفيف ده و هرگز اين تخفيف بر تو گران نيايد؛ زيرا ذخيره و گنجينه اي است كه آنها بالاخره آن را در عمران و آبادي كشورت به كار مي بندند و اين كار موجب عمران سرزمين هاي تو و زينت حكومت و رياست تو خواهد بود.(1)

اگر به آموزه هاي اسلامي توجه و از آنها پيروي شود، زمين ها آباد مي شود و همگان از سفره گسترده اي كه خداوند در روي زمين گسترده است، بهره مند مي شوند و هيچ فقير و گرسنه اي در جامعه نمي ماند؛ زيرا با وجود آب و خاك، معني ندارد انساني گرسنه بماند. امير مؤمنان، علي(ع) پيوسته مي فرمود: «مَنْ وَجَد ماءً وَ تُراباً ثُمَّ افتقرَ فَاَبْعَدَهُ اللهُ؛ هر كس آب و خاك در اختيار دارد و نيروي خود را براي بهره برداري به كار نمي بندد و با فقر و گدايي، روزگار خود


1- نهج البلاغه، نامه 53: «وَ لَيكُنْ نَظرُكَ فِي عمارةِ الأرضِ اَبلغُ مِنْ نَظرِكَ فِي اِسْتِجلابِ الخَراجِ, لِاَّن ذلك لايُدرَكُ اِلاّ بالعِمارةَ وَ مَنْ طَلَبَ الخراج بغير عمارةٍ اَخْرَبَ البِلادَ وَ اَهلكَ العِبادَ وَ لَمْ يَسْتقيمْ اَمرُهُ الاّ قليلاً فَاِنْ شَكُوا ثقلاً او عِلّةً او اِنقطاعَ شربَ او بالَّةٍ او احالةَ ارضٍ اغتمرها غَرَقٌ او اجَحْفَ بِها عَطشٌ خَفَفتُ عنهُم بِما تَرجُوانَ يُصلِحَ بِه امرُهُمْ».

ص: 109

را مي گذراند، نفرين و لعنت خدا بر او باد.»(1) امام صادق(ع) نيز درباره اهميت زراعت مي فرمايد: «اَلْكيمِيَاءُ الْأَكبَرُ الزِّرَاعَةُ؛ كشاورزي، بزرگ ترين كيمياست.»(2) باز آن حضرت در جاي ديگري مي فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَبَّ لِأَنْبِيَائِهِ: مِنَ الْأَعْمَالِ الْحَرْثَ وَ الرَّعْيَ؛ خداوند عزوجل از ميان كارها و حرفه، كشاورزي و چوپاني را براي انبياي خود دوست دارد».(3)

آيين اسلام، كشاورزي را مقدس ترين حرفه ها و كشاورز را شريف ترين انسان ها و درآمد او را بهترين اموال مي داند، مشروط بر اينكه هنگام برداشت، حقي را كه خدا در آن قرار داده است، ادا كند.

از امام علي(ع) نقل شده است كه فرمود: «قيل يا رسول الله اي المال خير؟ قال: زرع زرعه صاحبه و اصلحه ادي حقه يوم حصاده؛ از رسول خدا صلي الله عليه و آله سؤال شد، بهترين مال ها چيست؟ فرمود: زراعتي كه صاحبش آن را كاشته و بر اثر فعاليت و خدمت به ثمر رسانده و هنگام برداشت محصول، حقي را كه خدا در آن قرار داده است ادا كرده باشد و در كار خود، حلال و حرام را مراعات كند و دست به كار خلاف و حرام نزند».(4)

بنابراين، با وجود اينكه كشاورزان زحمت مي كشند و محصولات گوناگوني توليد مي كنند، بايد رضاي خدا را فراموش نكنند و حدود و حقوق الهي را در نظر داشته باشند. اگر خداي ناكرده از اين امر سرپيچي كنند، ممكن است به بلاي الهي دچار شوند.

«روزي رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله از جبرييل پرسيد: آيا فرشتگان نيز مانند انسان ها گريه مي كنند و مي خندند؟ عرض كرد: آري. در مواردي مي گريند


1- قرب الإسناد، ص55؛ وسائل الشيعه، ج12، ص24.
2- وسائل الشيعه، ج9، ص34.
3- علل الشرائع، ج1، ص32، به نقل از: الحياة، ج5، ص511.
4- قرب الإسناد، ص55؛ وسائل الشيعه، ج12، ص24.

ص: 110

و گاهي از روي تمسخر مي خندند. يكي از مواردي كه از روي تمسخر مي خندند، وقتي است كه كشاورزي را مي بينند، بيل به دست گرفته است تا حدود مزرعه اش را اصلاح كند و علف هاي هرز را برطرف سازد، ولي هدفش آن است كه مزرعه خويش را تغيير دهد و از ملك ديگري بر زمينش بيفزايد. در اينجا فرشتگان آسمان مي خندند و مي گويند: اين همه زمين ها و باغ هاي زراعي تو را سير نكرد، حالا اين مقدار اندك سيرت خواهد كرد؟»(1)

بنابراين، اگر كشاورزان زحمت بكشند و حد و مرز خويش را نگه دارند و به زمين همسايگان خود تجاوز نكنند يا در زمينه آبياري وتقسيم بندي آن به يكديگر ستم نورزند و هنگام برداشت، با پرداخت زكات و حقوق الهي، در حق فقرا كوتاهي نكنند، مشمول رحمت هاي بيكران الهي خواهند شد.

بديهي است، اگر كشاورزي مرتكب خلاف شد و از رعايت حدود الهي سر باز زد، ديگر جزو بهترين انسان ها و درآمدش نيز بهترين درآمدها به شمار نمي آيد. پيامبر فرمود: «شِرارُ النّاسِ الزّارعُونَ وَ التُّجارُ، الاّ مَنْ شُحَّ مِنْهُم عَلي دِينِهِ؛ بدترين انسان ها، كشاورزان و تاجران هستند، مگر كساني از آنها كه نسبت به دينشان بخل ورزند و دينشان را نفروشند».(2)

آنچه ارزش و اعتبار انسان ها را ارتقا مي بخشد، رعايت احكام الهي و تلاش در چارچوب فرمان خداوند است. اگر كشاورزي اين گونه عمل كرد، محبوب خدا مي شود، وگرنه به محض اينكه حدود الهي را زير پا بگذارد، جزو بدترين انسان ها به شمار مي رود.


1- تهذيب، ج2، ص115.
2- مستدرك الوسائل، ج13، ص473.

ص: 111

كشاورزي، شغل انبيا و اوليا

كشاورزي، شغل انبيا و اوليا

بسياري از انبيا و اولياي الهي، داراي كشت و زرع بوده اند. بي شك، انتخاب اين حرفه و صرف بخشي از عمر پيامبران خدا در اين راه، نشانه عنايت ويژه خداوند به اين حرفه است.

حضرت امام صادق(ع) فرمود:

آن روز كه آدم ابوالبشر از بهشت به زمين رانده شد و به غذا و آب نياز پيدا كرد، با حضرت جبرييل به مشورت پرداخت واز او ياري طلبيد. جبرييل، آدم را اين گونه راهنمايي كرد: «يا آدم كن حراثا»؛ اي آدم، اگر مي خواهي نيازمندي هاي خود را برطرف كني، كشاورز باش و به زراعت بپرداز.(1)

اين گونه بود كه آدم ابوالبشر، اولين كشاورز روي زمين شد. حضرت آدم و بيشتر پيامبران الهي، كشاورز بودند و روزي خود را از اين راه به دست مي آوردند.

امام صادق(ع) در پاسخ به پرسش كسي كه درباره فلّاحين پرسيد، فرمودند: «هُمُ الزَّارِعُونَ كنُوزُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ مَا فِي الْأَعْمَالِ شَيْ ءٌ أَحَبَّ إِلَي اللَّهِ مِنَ الزِّرَاعَةِ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا زَارِعاً إِلَّا إِدْرِيسَ(ع) فَإِنَّهُ كانَ خَيَّاطاً؛ آنان همان كشاورزانند كه گنج هاي خدا در زمينش هستند و در ميان كارها، چيزي دوست داشتني تر از كشاورزي در نزد خدا نيست و خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نكرده، مگر اينكه كشاورز بوده، جز حضرت ادريس كه خياط بوده است».(2)

ائمه بزرگوار، درباره كار و تلاش براي امرار معاش، تأكيد داشتند. آنان، كشاورزي را يكي از بهترين كارها براي خويش برگزيده بودند.


1- وسائل الشيعه، ج19، ص37.
2- وسائل الشيعه، ج17، ص42.

ص: 112

يكي از دوست داران خاندان رسالت مي گويد:

امام كاظم(ع) را در مزرعه اش ديدم كه بيل در دست و عرق ريزان كار مي كرد. به ايشان عرض كردم: فدايت گردم! پس كارگران شما كجا هستند كه خودتان اين گونه عرق مي ريزيد؟ فرمود: «يَا عَلِيُّ! قَدْ عَمِلَ بِالْيَدِ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ مِنْ أَبِي فِي أَرْضِه؛ اي علي! كساني كه از من و پدرم بهتر بودند، با دست در مزرعه خويش كار مي كردند.» و پس از آنكه پرسيدم: آنان چه كساني هستند؟ فرمود: «رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله وَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ وَ آبَائِي(ع) كلُّهُمْ كانُوا قَدْ عَمِلُوا بِأَيْدِيهِمْ وَ هُوَ مِنْ عَمَلِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ وَ الصَّالِحِينَ؛ پيامبر و اميرالمؤمنين(ع) و پدران گران قدرم عليهم السلام ، همگي كساني بودند كه با دستان خويش كار مي كردند؛ چرا كه كار و تلاش سيره پيامبران، مرسلين، اوصياء و صالحين است».(1)

2. دام داري و دام پروري

اشاره

2. دام داري و دام پروري

دام داري، يكي ديگر از عرصه هاي مهم فعاليت هاي اقتصادي است. توليدات دامي در اقتصاد كشورها، به طور اعم و در اقتصاد كشاورزي هر كشور، به طور اخص، نقش مهمي دارد. در كشورهاي پيشرفته صنعتي، سهم قابل توجهي از درآمدهاي حاصل از توليدات كشاورزي به توليدات دامي مربوط است. براي مثال، در آلمان، محصولات دامي حدود 75 درصد از كل درآمد بخش كشاورزي را تشكيل مي دهد.

دام داري، از نظر اهميت و جايگاه همطراز كشاورزي است. امروزه در دنيا با وجود پيشرفت هاي علمي كه در زمينه هاي مختلف صورت گرفته است،


1- الكافي، ج5، ص76.

ص: 113

هنوز هم مسئله غذا از نظر اجتماعي و اقتصادي در درجه اول اهميت قرار دارد و مسئله اي استراتژيك به شمار مي آيد، به گونه اي كه موقعيت كشوري، با سطح و نوع غذاي مردم آن كشور مشخص مي شود. بدون شك آنچه در ميان مواد غذايي بسيار اهميت دارد و جزو جدايي ناپذير مواد غذايي روزانه است، پروتئين حيواني است كه از راه دام تهيه مي شود. توليدات و فرآورده هاي دامي، افزون بر تأمين غذاي مردم جوامع، در تأمين پوشاك و برخي محصولات صنعتي و دارو و مواد بهداشتي كاربرد فراواني دارند.

اهميت و جايگاه دام داري در اسلام

اهميت و جايگاه دام داري در اسلام

در آموزه هاي ديني، به موضوع دام داري با توجه به نقشي كه در تأمين نيازهاي مردم دارد، اهميت زيادي داده شده است. بر اساس روايات ديني و تاريخي، انبيا و اولياي الهي، دام دار بود. براي نمونه، حضرت موسي(ع) سال ها چوپان بود و نبي مكرم اسلام صلي الله عليه و آله نيز بخشي از عمر شريف خويش را به چوپاني و گله داري گذراند.

در اشاره به اين حقيقت، در برخي روايات چنين آمده است: «ما بَعَثَ اللهُ نبياً قَطُّ حتّي يستَرْعِيهِ الغَنَمَ؛ خدا هيچ پيامبري را برنينگيخت، مگر اينكه وي را بر شباني گمارد».(1)

دام داري از نظر تأمين نيازمندي هاي زندگي، در درجه دوم اهميت است؛ زيرا بسياري از مواد غذايي، پوشاك و... از فرآورده هاي دامي فراهم مي شود.

به همين دليل، بر اساس آموزه هاي حيات بخش اسلام، دام داري اهميت فوق العاده اي دارد. در آيات و روايات، به صورت هاي مختلفي از فوايد و


1- بحارالانوار، ج11، ص64.

ص: 114

بركات دام داري سخن به ميان آمده است. خداوند در آيه اي مي فرمايد: «وَجَعَلَ لَكم مِّن جُلُودِ الأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا...؛ (خداوند) براي شما از پوست هاي چارپايان، خانه و خيمه هايي فراهم آورد _ كه (هنگام استفاده از آنها) در سفرها و در اقامتگاه ها، احساس سبكي مي كنيد و از پشم ها و كرك ها و موهاي آنها، اثاث و متاع (تهيه مي كنيد)...». (نحل: 80)

در روايات اسلامي، از پيشه دام داري و دام پروري، بسيار تجليل شده است و ثروتي كه از اين راه كسب شده باشد، بهترين مال و نيكوترين درآمد معرفي مي شود و براي گسترش آن سفارش هاي بسياري به چشم مي آيد.

امام صادق(ع) به نقل از پدران بزرگوارش فرمود:

از پيامبر خدا پرسيدند كه كدام مال بهتر است؟ فرمود: «كشتي كه صاحبش آن را بكارد و آن را بارور سازد و پس از درو كردن حق آن را بدهد.» گفتند: اي پيامبر خدا، پس از زراعت، كدام مال نيكوتر است؟ فرمود: «(مال) مردي گوسفنددار كه به دنبال گوسفندان خود به سرزمين هاي باران خيز مي رود.» عرض شد: اي پيامبر خدا! پس از گوسفندداري چه مالي؟ فرمود: «گاوداري كه صبح و شام از آن سود و بهره مي رسد».(1)

در اين باره پيامبر به روايت امام علي بن ابي طالب(ع) فرموده است: «عَليكمْ بِالغَنَمِ وَ الحَرثِ، فَإِنَّهُمَا يُغَدوان بِخيرٍ، وَ يَروُحانِ بخيرٍ؛ به گوسفندداري و كشاورزي رو آوريد، كه اين دو شغل، صبح و شام سود مي رسانند».(2)

نقل شده است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله به عمه خود فرمود:


1- كافي، ج5، ص260؛ تفسير نورالثقلين، ج3، ص39.
2- بحارالانوار، ج64، ص133.

ص: 115

ما يَمنِعك مِنْ أَنْ تتخذي في بيتكَ البركةَ؟ فقالتْ: يا رسولَ اللهِ ! ما البركةُ؟ فَقالَ: شاةٌ تَحْلَبُ، فَأِنَّهُ مِنْ كانَتْ فِي دارِهِ شاةٌ تُحْلبُ أو نَعجَةٌ أو بقرةٌ فَبركاتٌ كلُّهنَ.(1)

چه چيز تو را از آوردن بركت بر خانه ات باز داشته است؟ عرض كرد: يا رسول الله! بركت چيست؟ فرمود: «گوسفند شيرده، چه آن كس كه گوسفندي شيرده يا گوساله اي يا ماده گاوي در خانه اش داشته باشد، همه اينها بركت است.

در روايتي ديگر، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ، پرورش گوسفند را يكي از سه بركتي دانست كه خداوند به بشر عطا كرده است و فرمود: «انّ الله أنزل ثلاث بركات: الماء و النّار و الشاة؛ خداوند سه بركت نازل كرده است: آب، آتش و گوسفند».(2)

امام علي(ع) نيز فرموده است:

بهترين چيزي كه انسان در منزلش براي خانواده اش نگه داري مي كند، گوسفند است. هر كس در منزلش گوسفندي داشته باشد، ملايكه دو بار در روز او را تقديس مي كنند و بار سوم مي گويند: مبارك باد.(3)

3. صنعت و فن آوري

اشاره

3. صنعت و فن آوري

در گذشته، كشاورزي تنها منبع اصلي درآمد ملي بيشتر كشورها بود. مردم با ابزاري ساده و اندك، در روستاها روي زمين كار و از مواهب طبيعت بهره برداري مي كردند، اما با همت و تلاش انسان ها، كم كم روستاها رشد كرد و به صورت شهرهاي پرجمعيت درآمد. راه ها، بزرگ راه ها، پل ها و بندرها


1- سفينة البحار، ج1، ص719.
2- سفينة البحار، ج1، ص719.
3- تفسير نورالثقلين، ج3، ص40.

ص: 116

ايجاد شد كه از پيش شرط هاي جامعه صنعتي به شمار مي آيد. كارها هر چه بيشتر تخصصي شد و شكل هاي جديد مهارت پديد آمد و طولي نكشيد انقلاب صنعتي روي داد و سبب شد تا در برداشت مردم از جهان طبيعت و غايت زندگي اجتماعي، تغييري عمده پديد آيد.

به موازات رشد فن آوري و صنعت رشد اقتصادي، جامعه از نظر فرهنگي و اجتماعي نيز رشد مي كند. در واقع، انقلاب صنعتي، انقلاب انديشه است. وقتي صنعت رشد مي كند و بر فن آوري افزوده مي شود، سطح آگاهي هاي عمومي در همه زمينه ها بالا مي رود و امكان بررسي، تحقيق، تتبع و ابتكار در زمينه هاي گوناگون علمي، فني، ديني، فرهنگي و... فراهم مي گردد. ازاين رو، شايسته است جديدترين و پيشرفته ترين فن آوري ها، آموخته شود و صنعت هر چه بيشتر در خدمت انسان درآيد.

امروزه صنعت در تعيين ميزان قدرت و اعتبار كشورها نقش مهمي دارد. چنانچه مجموع توليدات صنعتي جامعه اي از ميزان مصرف آن كمتر باشد، آن جامعه، جامعه اي مصرفي و عقب مانده قلمداد مي شود. امروزه عقب ماندگي، مشكلي است كه تا حدود بسياري از راه تلاش هاي بي وقفه صنعتگران سخت كوش و خستگي ناپذير در جامعه برطرف مي شود. البته رويارويي كامل با عقب ماندگي و پي آمدهاي آن، جهادي بزرگ و همه جانبه مي طلبد كه در خط مقدم آن، صنعتگران و پيشه وراني هستند كه وسايل مورد نياز مردم را با كيفيتي عالي توليد مي كنند و خط پشتيباني آن، مردمي هستند كه صنايع از آنان حمايت و پشتيباني مي كنند.

در عصر حاضر كه جمعيت رشد داشته، تأمين نيازهاي غذايي كشورها، تنها از راه كشاورزي صنعتي امكان پذير است. اصولاً بخش كشاورزي و

ص: 117

صنعت، لازم و ملزومند و هماهنگي آنها مي تواند در فرآيند توسعه اقتصادي هر كشوري اثر انكارناپذيري ايجاد كند. از طرفي ديگر جهان با كار و توليد به رفاه و آسايش مي رسد و اين فعاليت مي تواند در بخش هاي كشاورزي، صنعت و خدمات انجام پذيرد.

تلاش شبانه روزي صنعتگران، كشورها را به سوي رشد، توسعه و خودكفايي مي كشاند و جامعه را از ابرقدرت هاي جهان بي نياز مي كند. تنها در صورتي جامعه نيازمند بيگانگان نمي شود و زير بار ذلت آنان نمي رود كه افراد آن جامعه، به كار و فعاليت بپردازند و از هر نوع وابستگي، دوري گزينند. به همين دليل، دين مبين اسلام بر خودكفايي جامعه اسلامي تأكيد فراوان دارد و بسيار سفارش شده است كه مسلمانان، براي رفع نيازهاي جامعه خود بكوشند و دستشان را به سوي بيگانگان دراز نكنند. امروزه چنين هدف مهمي بدون توجه به پيشرفت صنعت و فن آوري امكان پذير نيست.

صنعت در اسلام

صنعت در اسلام

همواره مسلمانان به مسئله صنعت اهتمام داشته اند. در منابع اسلامي، اعم از آيات و روايات، تشويق و تأكيدهاي بسياري در اين زمينه وارد شده است؛ به گونه اي كه اين تشويق ها هر مسلماني را وادار به كار و كوشش و تلاش و فعاليت مي كند و او را در رساندن جامعه اسلامي به حد خودكفايي اقتصادي و بي نيازي از بيگانگان متعهد مي سازد. اين تشويق ها در طول تاريخ، انگيزه اي شد كه مسلمانان، دانش و علوم و اطلاعات رايج در هر زمان را به دست آوردند. سپس آنها را با آميزه اي از نوآوري هاي خود به كار گيرند و به ويژه با كوشش بيشتر در عرصه صنعت و كشاورزي، به موفقيت هاي چشم گيري دست يابند.

ص: 118

خداوند در آيات متعددي، مردم را به عمل و كار كردن، تشويق كرده است. خداوند در سوره آل عمران چنين فرموده است: «أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكم مِّن ذَكرٍ أَوْ أُنثَي؛ من عمل هيچ صاحب عملي از شما را از مرد يا زن تباه نمي كنم.» (آل عمران: 195) همچنين در سوره نجم فرموده است: «وَأَنّ لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَي؛ و به انسان جز آنچه انجام مي دهد، نخواهد رسيد». (نجم: 39)

در اين گونه از آيات، عمل شامل اعمال معنوي و كارهاي دنيوي، مانند صنعت و كشاورزي مي شود. صنعت، يكي از مهم ترين عرصه هاي فعاليت هاي اقتصادي به شمار مي آيد. ازاين رو، در آموزه هاي اسلامي بسيار به آن توجه و تأكيد شده است. خداوند در قرآن از پيامبراني نام برده است كه صنعتگر بوده اند، مانند ادريس(ع) كه صنعت خياطي مي دانست و داوود كه آهن را ذوب مي كرد و از آن زره مي ساخت: «وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكمْ لِتُحْصِنَكم مِّن بَأْسِكمْ؛ و تعليم داديم به (حضرت داوود) صنعت زره بافي را به خاطر شما تا حفظ كند شما را در مقابل خطرات». (انبياء: 80)

وجود آيات متعدد درباره مواد صنعتي و انواع صنايع، حكايت از جايگاه والاي صنعت در بينش اسلامي دارد. در ضمن، برخي آيات اهميت برخي از اين مواد را به مردم يادآوري كرده است تا آنها با بركات آن مواد آشنا شوند و از آن در مواردي كه كاربرد دارند، به صورت شايسته بهره برداري كنند. براي نمونه، در آيه اي از آهن و ويژگي ها و فوايد آن سخن به ميان آمده است: «وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ؛ ما آهن را كه داراي استحكام و مقاومت و سود زيادي است، در اختيار (انسان ها) قرار داديم». (حديد: 25)

خداوند تبارك و تعالي، در ضمن اين آيه، هم به قابليت هاي آهن در برآوردن نيازهاي انسان ها اشاره و هم به صورت غير مستقيم آنها را تشويق به بهره برداري از آهن در عرصه هاي مختلف زندگي مي كند. از سوي ديگر

ص: 119

هم بررسي ها نشان مي دهد كه اين نعمت بزرگ الهي، در حدّ بسيار زيادي در طبيعت وجود دارد تا انسان از آن در تأمين انواع نيازهايش، از جمله صنعت و فن آوري بهره برداري كند. همچنين در آيات فراواني، به اين حقيقت تصريح شده است كه خداوند تبارك بسياري از صنايع را به وسيله پيامبرانش به مردم آموزش داده است كه اين واقعيت، ادعاي نادرست برخي دشمنان اديان است كه مي گويند دين با دانش و صنعت و فن آوري، مخالفت دارد؛ زيرا در چند آيه تأكيد شده است كه انبياي الهي بسياري از صنايع مهم را به انسان آموختند. در ادامه به برخي از اين آيات اشاره مي كنيم:

الف) به نوح وحي مي شود كه با كمك غيبي و رهنمود الهام بخش خداوند، كشتي بسازد: «وَاصْنَعِ الْفُلْك بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلاَ تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ؛ و زير نظر ما و [به] وحي ما كشتي را بساز و درباره كساني كه ستم كرده اند با من سخن مگوي، چرا كه آنان غرق شدني اند». (هود: 37)

«وَيَصْنَعُ الْفُلْك وَكلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكمْ كمَا تَسْخَرُونَ؛ و [نوح] كشتي را مي ساخت و هر بار كه اشرافي از قومش بر او مي گذشتند، او را مسخره مي كردند. حضرت نوح به آنها مي گفت اگر ما را مسخره مي كنيد، ما [نيز] شما را همان گونه كه ما را مسخره مي كنيد، مسخره خواهيم كرد». (هود: 38)

بر اساس اين آيات شريفه، حضرت نوح(ع) از پيش كسوتان استفاده درست از دانش و صنعت به شمار مي آيد و صنعت كشتي سازي نوح(ع) الگويي براي ساخت و پرداخت هرگونه وسايل نقليه دريايي و زيردريايي، به طور خاصّ اعم از وسيله نقل مسافر، بار و مانند آن و نيز وسايل نقلي زميني و هوايي، به طور عام است.(1)


1- عبدالله جوادي آملي، بنيان مرصوص امام خميني، ص347.

ص: 120

ب) حضرت داوود، پدر سليمان(ع) از امكانات فراواني برخوردار بود. او مأمور شد كه صنعت زره بافي را رواج دهد. وي زره هاي وسيع، حلقه هاي هندسي شده و روزنه هاي هم اندازه و متناسب مي ساخت تا انسان با پوشيدن آن در جنگ ها از صدمه تير و نيزه و... محفوظ بماند.

خداوند متعال درتبيين اين واقعيت چنين مي فرمايد: «وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ. أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ و به راستي داوود را از جانب خويش مزيتي عطا كرديم [و گفتيم] اي كوه ها با او [در تسبيح خدا] هم صدا شويد و اي پرندگان [هماهنگي كنيد] و آهن را براي او نرم گردانيديم [كه] زره هاي فراخ بساز و حلقه ها را درست اندازه گيري كن و كار شايسته كنيد؛ زيرا من به آنچه انجام مي دهيد، بينايم». (سباء: 10 و 11)

اين حرفه، منشأ و مبدأ ساختن هرگونه وسايل دفاعي براي انسان است، خواه در برابر تير و مانند آن و خواه در برابر مواد و سلاح هاي شيميايي و نظاير آن.

ج) حضرت سليمان(ع) از جمله انبياي الهي است كه خداوند امكانات فراواني را در اختيار او قرار داده بود. قرآن كريم، شيوه استفاده او از وسايل صنعتي آن روزگار را در سوره سبأ بازگو ميكند و مي فرمايد كارگزاران حضرت سليمان، هم در صنعت معماري، بناهاي بلند و قصرهاي رفيع مي ساختند و هم در صنعت نقاشي و هنر، تمثال ها را با زيبايي ترسيم مي كردند تا ضمن تشويق به هنر و ارضاي غريزه زيباجويي، روش بهره برداري درست از اين امور را به انسان ها آموزش دهند و نيز در صنعت فلزكاري، ظرف هاي مورد نياز فردي و جمعي را مي ساختند تا علاوه بر

ص: 121

هنرآموزي، زمينه تهيه و ساخت وسايل رفاهي را فراهم آورند و آيين بهزيستي را در سايه تأمين لوازم ضروري زندگي بياموزند.(1)

قصر ظريف شيشه اي حضرت سليمان، هم شاهد مهمي بر پيشرفت صنعت معماري، هنري و صنعتي آن عصر است و هم شاهد اينكه اولياي الهي از امكانات و دستاورد هاي صنعتي و زينت ها، به صورت شايسته استفاده مي كردند.

صنعت معماري و كارهاي دستي و ظرايف هنري و ساختن ظرف هاي فلزي سليمان(ع)، نمونه اي براي ساختن هرگونه لوازم زندگي به شمار مي آيد كه نيازمندي هاي فردي يا گروهي و هنري و ادبي، با آن برطرف مي شود.

د) ذوالقرنين از همه امكانات لازم بهره مند بود و كارهاي خارق العاده اي انجام داد كه يكي از آنها ساختن سد عظيم نفوذناپذير بود. وقتي وي با جمعيتي روبه رو شد كه از ناحيه دشمنان خون خواري چون يأجوج و مأجوج درگير جنگ بودند، آنها مقدم ذوالقرنين را كه قدرت و امكانات عظيمي داشت، غنيمت شمردند و دست به دامن او شدند و درخواست كمك كردند و پيشنهاد دادند تا تمام امكانات خود را در اختيار او قرار دهند تا وي براي نجات ايشان چاره انديشي كند. ذوالقرنين در جواب درخواست آنان چنين


1- «وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَن يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَن يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِيَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاء مِن مَّحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ؛ و باد را براي سليمان [رام كرديم] كه رفتن آن بامداد يك ماه و آمدنش، شبانگاه يك ماه [راه] بود و معدن مس را براي او ذوب [و روان] گردانيديم و برخي از جن به فرمان پروردگارشان، پيش او كار مي كردند و هر كس از آنها از دستور ما سر برمي تافت، از عذاب سوزان به او مي چشانيديم. [آن متخصصان] براي او هر چه مي خواست، از نمازخانه ها و مجسمه ها و ظروف بزرگ، مانند حوضچه ها و ديگ هاي چسبيده به زمين مي ساختند. اي خاندان داوود، شكرگزار باشيد و از بندگان من اندكي سپاسگزارند.» (سبا: 12 و 13) بنيان مرصوص امام خميني، صص 334 و 345.

ص: 122

پاسخ داد: «آنچه پروردگارم به من در آن تمكن داده [از كمك مالي شما] بهتر است. مرا با نيرويي [انساني] ياري كنيد [تا] ميان شما و آنها سدي استوار قرار دهم. براي من قطعات آهن بياوريد، تا آن گاه كه ميان دو كوه برابر شد، گفت بدميد تا وقتي كه آن [قطعات] را آتش گردانيد. آن گاه گفت مس گداخته برايم بياوريد تا روي آن بريزم. در نتيجه، دشمنان آنها نتوانستند از آن [مانع] بالا روند يا آن را سوراخ كنند. ذوالقرنين گفت: اين رحمتي از جانب پروردگار من است و[لي] چون وعده پروردگارم فرا رسد، آن [سد] را درهم كوبد و وعده پروردگارم حق است». (كهف: 95 _ 98)

اين آيات دلالت دارند كه ذوالقرنين از امكانات پيشرفته آن زمان براي ساختن سدي به آن عظمت بهره برد كه به راحتي قابل فتح و بر اثر استواري و استحكام، قابل سوراخ كردن نبود؛ زيرا سدي فلزي بود و از قطعه هاي آهن و مس گداخته، ساخته شده بود كه چنين كاري، به ويژه در آن عصر مرسوم نبود.

علاوه بر اينها، در احاديث و روايات بسياري به نياز جامعه به صنعت و فن آوري روز، اشاره شده است. امير مؤمنان امام علي(ع)، درباره نياز جامعه به صنعتگران چنين مي فرمايند:

مردم جامعه از گروه هاي گوناگوني تشكيل شده است و هيچ يك از اين گروه ها، از گروه ديگر بي نياز نيست، اما هيچ يك از گروه هاي ديگر، بدون بازرگانان وصاحبان صنايع نمي توانند دوام بياورند؛ زيرا آنان وسايل زندگي را با دست آن گونه مي سازند كه از توان ديگران خارج است.(1)


1- نهج البلاغه، نامه52.

ص: 123

از اين سخن امام علي(ع)، به اهميت و ارزش صنعتگران پي مي بريم كه يكي از قشرهاي مهم جامعه هستند. آن حضرت افزون بر تبين جايگاه و اهميت صنعت و صنعتگران، به صنعتگران سفارش مي كند، به كيفيت محصولات و خدمات صنعتي اهميت بدهند. ايشان در اين باره مي فرمايد: «لاتَطلُب سُرعَةَ العَملِ وَ اطلُبْ تَجويدَهُ ؛ فَإنَّ النّاسَ لايَسألونَ فيكمْ فَرَغَ مِنَ العَمَلِ؟ إنَّما يَسألونَ عَن جَودَةِ صَنعَتِهِ؛ به دنبال سرعت در انجام دادن كار مباش، بلكه كيفيّت خوب را بجوي. مردم نمي پرسند: در چند روز كار را به پايان برده است، بلكه در پي خوبي و نيكويي محصول كارند».(1)

امام صادق(ع)، صنعتگران را براي موفقيت بيشتر در كسب و كارشان، چنين راهنمايي مي كنند: «كلُّ ذِي صَناعَةٍ مُضطَرٌّ إلي ثَلاثِ خِصالٍ يَجتَلِبُ بِهَا المَكسَبَ و هُوَ أن يَكونَ حاذِقا بِعَمَلِهِ مُؤَدِّيا لِلأمانَةِ فِيهِ مُستَميلاً لِمَن؛ استَعمَلَهُ؛ هر صنعتگر از سه خصلت گريزي ندارد تا با آنها كسبش را رونق بخشد: در كارش زبردست باشد، امانت دار باشد و نظر كارفرماي خود را [تأمين و] به خود جلب كند».(2)

با دقت به مجموعه اين مطالب، مي توان با ديدگاه اسلام درباره صنعت و بهره برداري از صنايع و فن آوري آشنا شد. بنابراين، از منظر آموزه هاي اسلامي، پرداختن به صنعت، جايز و استفاده از آن، لازم و ضروري است، اما اين نكته را هم نبايد فراموش كرد كه اسلام، در صورتي دانش ها و پيشرفت ها را قبول دارد كه در جهت هدف اصلي آفرينش، يعني سعادت انسان باشد. به عبارتي ديگر، صنايع، ابزار و وسيله اي براي رساندن انسان به اين هدف غايي باشند. ازاين رو، زماني انسان ها مجوز استفاده از اين ابزار ها


1- شرح نهج البلاغه، ج20، ص267.
2- تحف العقول، ص237، به نقل از: الحياة، ج5، ص539.

ص: 124

را دارند كه آنها را در امور سازنده و سودمند به كار بگيرند. در نتيجه، استفاده درست از صنعت و فن آوري، خواست اسلام است و بهره برداري از آن در امور تخريبي، مانند آلوده سازي زمين، دريا، هوا، گياهان، جانواران، انسان ها، طبيعت يا ...، هرگز جايز نيست.

4. تجارت و بازرگاني

اشاره

4. تجارت و بازرگاني

يكي ديگر از بسترهاي كار و سرمايه گذاري، عرصه بازرگاني است. امروزه با توجه به پيشرفت هاي انجام شده در زمينه ارتباطات و گسترش امكانات حمل و نقل و برداشته شدن فاصله بين جوامع، مسئله تجارت اهميت كم نظيري دارد، به گونه اي كه در هيچ عرصه اي به اندازه عرصه بازرگاني، كار و اشتغال توسعه نيافته است و عمده سرمايه گذاري ها در اين بخش به كار گرفته مي شود. به تعبير ديگر، امروزه اهميت توزيع كالا كه به دست بازرگانان انجام مي گيرد، كمتر از اصل توليد نيست.

در آموزه هاي اسلامي، به مسئله بازرگاني، به ويژه در متون فقهي، به دليل اهميت و گستردگي مسائل بازرگاني، از زاويه هاي مختلف پرداخته شده است؛ زيرا از سويي بازرگاني، حرفه رايج مردم حجاز و جايگاه تشريع احكام اسلامي بوده است و همه مردم، چه بازرگانان و چه ديگر قشرها، با مسائل بازرگاني درگير بودند. از سوي ديگر، رابطه بازرگاني با توليد و نقش آن در رشد توليد و دست يابي به اهداف ديگر اقتصادي نيازمند سياست گذاري صحيح و قوانين و مقررات جامع است. ازاين رو، در روايات معصومان عليهم السلام به موضوع بازرگانان در جامعه اسلامي، بسيار توجه شده است و ائمه اطهار عليهم السلام دستورهاي فراواني براي بهبود وضعيت تجارت، داده اند.

ص: 125

از ديدگاه امام علي(ع)، جامعه از طبقات مختلف نظاميان، كشاورزان، قضات، كارمندان، بازرگانان، صنعتگران و... تشكيل شده و سرنوشت اين طبقات در جامعه و حيات اجتماعي، به يكديگر وابسته است. در اين ميان، نقش بازرگانان و صنعتگران برجسته تر است. حضرت در اين باره مي فرمايند:

... و كار طبقاتي، چون سپاهيان، كشاورزان، قضات، عاملان و نويسندگان، استوار نمي شود، جز با بازرگانان و صنعتگران كه با سودي كه به دست مي آورند، بازارها را بر پا مي دارند و كار مردم را كفايت مي كنند... .(1)

صنعتگران به ياري فكر و بازو و سرمايه خود، مصنوعات (كالاهاي سرمايه اي و مصرفي) را مي سازند. بازرگانان اين مصنوعات را به بازارهاي مصرف مي رسانند و چرخه توليد را استمرار مي بخشند. اگر توليدات مصنوعات صنعتي، به ياري بازرگانان به بازارهاي مصرف روانه نگردد، توليد صنايع ادامه نمي يابد و طبقاتي چون كشاورزان، نظاميان و قضات و كارمندان به كالاها و ابزارهاي مورد نياز خود دست نمي يابند. در نتيجه، ادامه كار آنها ممكن نيست. بدين سبب، امام علي(ع)، قوام كار ديگر طبقات را به دو طبقه بازرگانان و صنعتگران وابسته مي داند. به تعبير ديگر، در هر دوره از حيات اجتماعي انسان، طبقه كشاورز به صنايع و ابزار كشت نياز دارد و نظاميان و سپاهيان، نيازمند سلاح و ساز و برگ نظامي هستند و قضات و ديگر كارگزاران دولت به درآمد ماليات وابسته اند. اگر صاحبان صنعت، ابزارهاي لازم را توليد نكنند و بازرگانان آنها را به بازارهاي مصرفي نرسانند، بدون شك روابط اجتماعي مختل مي شود. البته از اين نكته هم نبايد غافل شد كه صنعتگران و كشاورزان و بازرگانان، براي فعاليت خود و برقراري امنيت به نظاميان و قضات و از نظر نظم اجتماعي و زمينه سازي و اجراي قراردادها، به كارگزاران و دولت مردان نيازمندند.


1- نهج البلاغه، نامه 53.

ص: 126

حضرت علي(ع) در نامه خود به مالك اشتر، بازرگانان و صنعتگران را در كنار يكديگر نام مي برد و ضمن بر شمردن اهداف مشترك دو گروه به حاكم اسلامي، در رسيدگي به امور آنان سفارش مي كند و مي فرمايد:

سفارش مرا به بازرگانان و صاحبان صنايع بپذير و آنها را به نيكوكاري سفارش كن. چه بازرگاناني كه در شهر ساكنند و چه آنان كه همواره در حال سير و كوچ كردن مي باشند. بازرگاناني كه با نيروي جسماني كار مي كنند. آنان منابع اصلي منفعت و وسايل زندگي و آسايش را از جاهاي دور دست و دشوار، مانند بيابان و دريا و دشت و كوهسار و ديگر مكان هايي كه مردم از رفتن به آنجا خودداري مي كنند يا جرئت رفتن به آن مناطق را ندارند، تهيه مي كنند و به شهرها و آبادي ها مي آورند.(1)

جايگاه تجارت در اسلام

اشاره

جايگاه تجارت در اسلام

تجارت از جمله مشاغلي بوده است كه اعراب پيش از اسلام به آن مشغول بودند. خداوند در قرآن به اين نكته اشاره مي كند و مي فرمايد: «لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّيْفِ؛ براي الفت دادن قريش، الفتشان به هنگام كوچ زمستان و تابستان». (قريش: 1 و 2)

وقتي رسول خدا صلي الله عليه و آله به مدينه منوره هجرت كرد، يهوديان در عرصه تجارت فعال بودند و بيشتر اهالي يثرب، به كشاورزي مي پرداختند. در كنار رسول خدا صلي الله عليه و آله نيز شماري از مهاجران هم در زمينه تجارت، كارآزموده بودند. وقتي پيامبر ميان مهاجران و انصار، پيمان برادري برقرار كرد، مسلمانان بر امور اقتصادي مدينه چيره شدند. انصار به كشاورزي و مهاجران به تجارت


1- نهج البلاغه، نامه 53.

ص: 127

سرگرم شدند. اين كار در دشمني يهود با رسول خدا صلي الله عليه و آله بي تأثير نبود؛ زيرا اين سياست، به طور جدي حيات اقتصادي آنان را تهديد مي كرد. به هر حال، بازرگاني پيشرفت زيادي كرد و قلمرو حكومت اسلامي، گسترش يافت. از اين رهگذر، ثروت هاي بسياري به مسلمانان رسيد.

اسلام به تجارت اهميت زيادي داده و علاوه بر ويژگي اقتصادي، به آن وجهه ديني و تبليغي نيز بخشيده است. اين دو ويژگي، چنان به هم گره خورد كه جدايي بين آنان ممكن نبود؛ زيرا تجارت نيازمند روابط اجتماعي بين كشورها بود و اسلام موجب مي شد تاجران مسلمان در آن كشورها، به پايگاهي اقتصادي دست يابند.

امير مؤمنان، علي(ع) با پيروي از رسول خدا صلي الله عليه و آله ، به تجارت اهميت بسياري مي داد و مسلمانان را به آن تشويق مي كرد و مي فرمود: «تَعرضُوا لَلتِّجَارَةِ فَانَّ فِيها غني لَكُم عَمّا فِي اَيدِي النّاسِ؛ به تجارت بپردازيد كه شما را از آنچه در دست مردم است، بي نياز مي گرداند.»(1) حضرت در جاي ديگري مي فرمايد: «تجارت كنيد، خداوند به شما خير و بركت دهد. من از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم كه مي فرمود: روزي، ده جزء دارد كه نه جزء آن در تجارت است و يك جزء در ديگر كارهاست».(2)

ايشان در زمينه تشويق به تجارت مي فرمايد: «ما اجملَ فِي الطَلبِ مَنْ رَكِبَ البحَرِ للتِجَارةِ؛ چه زيباست كه انسان براي طلب روزي به دريا سفر كند و به تجارت بپردازد».(3)


1- كافي، ج5، ص149.
2- كافي، ج5، ص149.
3- كافي، ج5، ص318.

ص: 128

همان گونه كه گفته شد، تجارت در دين اسلام بر پايه معنويت و فضيلت استوار است و بارها در كتاب هاي فقهي، به تاجران تأكيد شده است كه از روي عدل و انصاف رفتار كنند.

در جامعه اسلامي، همه روابط اجتماعي بايد بر مبناي فضايل اخلاقي و در نظر گرفتن ارزش هاي الهي انجام بگيرد. از جمله اصول مهم حقوق تجارت در عصر حاضر، گردش ثروت و توزيع عادلانه آن است و در قرآن كريم در اين باره چنين آمده است:

اي اهل ايمان بسياري از علما و راهبان اموال مردم را به باطل طعمه خود كرده اند و از راه خدا باز مي دارند و كساني كه طلا و نقره را گنجينه و انباشته مي كنند و آنها را در راه خدا انفاق نمي كنند آنان را به عذاب دردناك بشارت بده. (توبه: 34)

براي اينكه داد و ستد روندي اسلامي و شايسته داشته باشد، بايد احكام و مقررات و سيره و روش پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام مورد توجه باشد. به يك اعتبار مجموعه سفارش هاي اسلام درباره تجارت را مي توان در محورهاي زير خلاصه كرد:

الف) انگيزه سالم

الف) انگيزه سالم

انسان به هر عملي كه مي پردازد، اعم از عبادات و اعمال صالح يا فعاليت هاي اجتماعي، بايد در انجام آن نيت و انگيزه سالم و شرعي داشته باشد. در ارزش گذاري رفتارهاي آدمي از ديدگاه اسلام، افزون بر حسن عمل، سنجش ها و معيارهايي همچون نيت نقش دارند. از سوي ديگر، پسنديدگي حسن نيت، همه رفتارها و كردارهاي آدمي را در بر مي گيرد و اين امر تنها به انجام وظايف عبادي منحصر نمي شود. رسول گرامي اسلام به ابوذر غفاري

ص: 129

فرمود: «يا اباذرُ! لِيكُنْ لكَ في كُلِّ شَيءٍ نيةٌ صالحةٌ حتّي في النومِ و الاكلِ؛ اي ابوذر، در هر كاري نيت پاك داشته باش، حتي در خوابيدن و خوردن».(1)

انگيزه در رفتارهاي اقتصادي و داد و ستد، نقش مهمي دارد؛ زيرا در آموزه هاي ديني، داشتن انگيزه سالم و هدف متعالي، نقش اثرگذاري در حسن عمل دارد. تجارت در اسلام، نوعي عبادت به شمار مي رود و ركن عبادت، همان انگيزه و نيت درست است.

ب) صداقت و راستي

ب) صداقت و راستي

صداقت، يكي از اصول و فضيلت هاي مهم اخلاقي است. به اندازه اي صداقت در گفتار و رفتار، نزد خداوند اهميت دارد كه خداوند از همه پيامبران، به صداقت و راستي پيمان گرفت و آنان را پيش از بعثت به اين صفت آزمود.

صداقت و دوري از نيرنگ، در همه زمينه ها لازم و ضروري است. در رهنمودهاي اولياي الهي، برخورداري از صداقت، به ويژه در عرصه تجارت بسيار تأكيد شده است.

در حديثي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «يا مَعْشَرَ التُجّار اِنّ التُجّار يبعثُونَ يومَ القيامةَ فُجّاراً اِلّا مَنِ اتَّقي وَ بَرَّ وَ صَدَقَ؛ اي گروه تجار، همه شما به دليل رعايت نكردن مسائل اخلاقي، فاجر هستيد، مگر كساني كه در معاملات از خدا بترسند و نيكي كنند و صداقت و راستي در معامله داشته باشند».(2)

در روايت ديگري، يكي از ياران به نام عبدالرحمان انصاري از پيامبر پرسيد: چرا تاجران فاجرند؟ حضرت فرمود: براي اينكه در معامله دروغ مي گويند. قسم مي خورند و تقلب و نيرنگ به كار مي برند.(3)


1- مكارم الاخلاق، ج2، ص370، ش2661.
2- كنزالعمال، ش9437.
3- كنزالعمال، ش9219؛ ميزان الحكمه، ج2، صص 619 و 620.

ص: 130

صداقت و راستي در معامله آثار مثبت فراواني دارد كه عبارتند از: جلب اعتماد عمومي، بركت معامله و سود بيشتر و...، صداقت و راستي اساس هرگونه پيشرفت و رشد اقتصادي در جامعه است. صداقت، مايه ارتقاي منزلت و شخصيت آدمي است و در مقابل دروغ و تقلب، مايه رسوايي و بي آبرويي به شمار مي آيد. همچنين صداقت و راستي، سبب رهايي و رستگاري و صفا و صميميت مي شود.

امام صادق(ع) در پاسخ كسي كه درباره تجارت سؤال كرده بود، فرمود:

بر تو باد راست گويي در سخن. مبادا عيبي را كه در كالاي تو هست، پنهان داري و مشتريي را كه به تو واگذار كرده است، مغبون مكن؛ چرا كه اين غبن در حكم رباست. براي مردم مپسند، مگر آنچه را كه براي خود مي پسندي. درست بده و درست بستان... تاجر راست گو در روز قيامت، همراه با كاتبان (فرشتگان) بزرگوار نيكوكار خواهد بود. از قسم خوردن بپرهيز كه قسم نادرست، قسم خورنده را به جهنم مي برد. تاجر و كاسب، فاجر است، مگر اينكه به صورت سالم داد و ستد كند.(1)

شيوع معضلاتي مانند غش در معامله، كم فروشي، ثبات نداشتن نرخ ها و... در نبود صداقت ريشه دارند، كه همه از گناهان كبيره به شمار مي آيند.

ج) دانش و تخصص

ج) دانش و تخصص

انجام هر عملي، نيازمند دانش، مهارت، تجربه و تخصص است. تجارت در ديدگاه اسلام، به دو دليل نيازمند آگاهي است: نخست به دليل فراگيري احكام بازرگاني است كه در روايات به آن تأكيد شده است.

كسي كه مي خواهد به فعاليت هاي اقتصادي بپردازد، پيش از آن بايد احكام شرعي اقتصادي مورد نياز را ياد بگيرد. همواره به اين موضوع در دين


1- مستدرك الوسائل، ج2، صص463 و 464.

ص: 131

مقدس اسلام تأكيد و دليل عقلي بر آن اقامه شده است. در كتاب هاي فقهي، برخي بزرگان، اين تعبير را دارند: «ينْبَغي تَعَلُّمُ اَحْكامِ التَّجارَة؛ يادگيري احكام تجارت، سزاوار و شايسته است».

در آيات و روايات و سيره معصومين عليهم السلام ، آموزش و يادگيري احكام شرعي اقتصادي، پيش از ورود به عرصه كسب و كار، بسيار سفارش شده است: «الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَر؛ اول يادگيري احكام، سپس پرداختن به تجارت».(1)

اصبغ ابن نباته مي گويد: «از امير مؤمنان، علي(ع) شنيدم كه فرمود: يا مَعشَر التُجَّار الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَر؛ اي اهل تجارت، اول با احكام شرعي تجارت آشنا شويد، بعد وارد معامله شويد.(2) سه بار اين جمله را تكرار كرد. سپس حضرت ادامه داد و فرمود: به خدا سوگند، در بين مردم، ربا پنهان تر از حركت مورچگان در سنگ سخت است، يعني چه بسيار معاملات ربوي صورت مي گيرد، در حالي كه افراد اصلاً متوجه آن نيستند».(3)

امام صادق(ع) از امير مؤمنان، علي(ع) در اين باره نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: «مَن اتَّجرَ بغيرِ علمٍ ارتطمَ في الرّبا ثُمَّ ارتطمَ؛ هر كس بدون دانستن احكام شرعي تجارت و خريد و فروش، مشغول تجارت شود، گرفتار ربا مي شود و هر لحظه بيش از پيش در آن فرو مي رود».(4)

فراگيري احكام واجب و حرام داد و ستد كه فرد مسلمان در تلاش هاي اقتصادي به آن نياز دارد، وظيفه مهمي است و براي اين مسئله دلايل خاصي وجود دارد. تجارت در اسلام مقرراتي دارد كه آگاهي از آنها نيازمند آموزش و فراگيري است. بنابراين، حتي حكم به استحباب در فراگيري احكام


1- ميزان الحكمه، ج1، ص520.
2- ميزان الحكمه، ج1، ص520.
3- كافي، ج5، ص154.
4- كافي، ج5، ص154.

ص: 132

تجارت و روا دانستن ترك آن، بسترسازي براي گرفتار آمدن به محرمات شرعي است. هرگز ندانستن را براي جواز انجام فعاليت هاي اقتصادي حرام نمي توان دليل به شمار آورد. تاجر مسلمان بايد به تمامي احكام و قوانين ديني مربوط به نحوه و آداب تجارت، علم داشته باشد. همچنين تجارت موفق، تجارت كساني است كه از تخصص و آگاهي هاي لازم برخوردار باشند و قوانين و قراردادهاي تجاري، چند و چون توليدات كشورها و ويژگي هاي بازارها را بشناسند و در اين زمينه اطلاعات لازم را داشته باشند.

اين امر مهم به ويژه در عصر كنوني، كه با انقلاب در فن آوري هاي اطلاعات و ارتباطات و گذر از فن آوري سخت افزاري به نرم افزاري، نقطه عطفي در شكل گيري بازارهاي مبتني بر نظام ها و شبكه هاي اطلاعاتي به وجود آورده، بيش از پيش ضرورت مي يابد؛ زيرا كساني كه تخصص اقتصادي و آگاهي هاي لازم را دارند، پيوسته خود و جامعه را با خطر عملكردهاي تجاري نادرست و ويرانگر، روبه رو مي سازند. ازاين رو، خداوند در قرآن كريم، از قرار گرفتن اموال در دست افراد «سفيه» نهي مي كند: «وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكمُ الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكمْ قِيَاماً؛ اموال خود را كه خداوند آن را وسيله قوام [زندگي] شما قرار داده، به سفيهان مدهيد.» (نساء: 5) انسان بايد در سرمايه گذاري و انجام فعاليت هاي تجاري، خردمندان و دانشمندان را به كار گيرد. چنان كه امام صادق(ع) نيز مي فرمايد: «كان اَميرُ المؤمنين(ع) يَقولُ: لايقَعُدنَّ في السّوقِ الّا مَنْ يَعقَلُ الشّراءَ و البيعَ؛ كسي كه احكام و قوانين خريد و فروش را نمي داند نبايد در بازار مشغول كار شود و به تجارت بپردازد».(1)


1- كافي، ج5، ص154، ح4.

ص: 133

حتي در روايات، اعتماد به شخص تباه كننده، در رديف اعتماد به خيانت پيشه است؛ زيرا نتيجه هر دو، زيان و خسارت است.

د) رعايت عدل و انصاف

د) رعايت عدل و انصاف

از ديگر اصول و آداب فعاليت اقتصادي، از جمله تجارت، رعايت عدل و انصاف و دوري از ستم است، هر چند رعايت عدل و پرهيز از ستم در همه موارد لازم و ضروري است. خداي متعال در قرآن، به صورت كلي مي فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ يأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِي الْقُرْبي وَ ينْهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكرِ وَ الْبَغْي؛ خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان فرمان مي دهد و از فحشا و بلكه ظلم نهي مي كند». (نحل: 90)

اين موضوع در تجارت و بازرگاني نيز اهميت ويژه اي دارد. در حديثي حضرت علي(ع) فرموده است: «الْعَدْلُ الْإِنْصَافُ وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّل؛ عدل آن است انصاف را رعايت كني و حق مردم را به آنها برساني و احسان آن است كه بر آنها تفضل كني و سخت نگيري».(1)

انصاف در معامله، از خلق و خوي پيامبران الهي و برترين ارزش هاست. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:

كسي كه در زندگي انصاف را رعايت كند، شبيه ترين افراد از نظر اخلاق با من است. پس با مردم منصفانه رفتار كن تا بركت و آباداني به شما روي آورد و از ستم پرهيز كنيد تا از خشم الهي در امان باشيد.

انصاف در معامله صورت هاي گوناگوني دارد كه از جمله آنها مي توان به مواردي چون پرهيز از گران فروشي و به حداقل سود بسنده كردن، اشاره كرد.


1- نهج البلاغه، حكمت231؛ ميزان الحكمه، ج13، ص6308.

ص: 134

در روايات درباره ميزان سود تأكيد شده است. ضمن پرهيز از سودهاي كلان به حداقل سود بسنده شود، چون از ديد آموزه هاي ديني، گرفتن سود از برادر مؤمن در حكم رباست. رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «ربح المومن علي المومن ربا؛ سود گرفتن از برادر ديني در حكم رباست».(1)

ازاين رو، مغبون كردن برادر ديني در معامله، حرام دانسته شده است. بنابراين، گران فروشي، يكي از مصاديق مهم بي انصافي به شمار مي آيد كه در آموزه هاي اسلامي مردود است. امام صادق(ع) در اين باره مي فرمايد: «غبن المومن حرامٌ؛ مغبون كردن مؤمن حرام است».(2)

ه) اولويت تجارت داخلي

ه) اولويت تجارت داخلي

تا حد ممكن بايد در تجارت و داد و ستد، اولويت را به معامله گران داخلي داد و در صورت مازاد كالا، با كشورهاي خارجي معامله كرد. بي گمان، فعاليت هاي تجاري و داد و ستدهاي بازرگاني، بايد به سود جامعه و منافع ملي باشد و سبب رشد و شكوفايي اقتصاد و توان مندي ملي شود و از وابستگي به بيگانگان بكاهد. اين امر مهم، افزون بر آنكه گامي در راه استقلال اقتصادي است كه از مهم ترين اهداف اقتصاد اسلامي نيز به شمار مي رود، آثار خوبي در زمينه هاي سياسي و فرهنگي به جا خواهد گذاشت.

تاجر مسلمان بايد براي خدمت به جامعه و رفاه و آسايش مردم بكوشد. رسول خدا صلي الله عليه و آله در روايتي مي فرمايند: «فاِنّ الجالِبَ اِلي سُوقِنا كالمُجاهِدِ في سَبيلِ الله.»(3) واژه «جالب» در مفهومي گسترده، انتقال هرگونه سرمايه، فن آوري،


1- بحارالانوار، ج103، ص103، به نقل از: الحياة، ج5، ص562.
2- كافي، ج5، ص153، به نقل از: الحياة، ج5، ص571.
3- نهج الفصاحه، ح1317.

ص: 135

مديريت و كارآفريني و كالاهاي مورد نياز به كشور را در بر مي گيرد كه زمينه رونق تجاري و رفاه عمومي را فراهم مي سازد. اكنون دولت ها نه تنها تلاش مي كنند از فرار سرمايه هاي گوناگون، اعم از انساني و غير انساني جلوگيري كنند، بلكه از فعاليت سرمايه گذاران خارجي نيز استقبال مي كنند.

رسول خدا صلي الله عليه و آله در آن عصر، براي تحقق اين امر تدابيري انديشيدند. ايشان براي واردكنندگان كالاهاي استراتژيك و اساسي از خارج كشور، امتيازاتي در نظر گرفت كه از جمله مي توان به تأمين مخارج آنان در اقامت در شهر و بيمه كالاهاي آنان در برابر خسارت ها اشاره كرد.

و) انتخاب كالاي مرغوب

و) انتخاب كالاي مرغوب

زماني خداوند به تجارت مسلماني واقعي عنايت مي كند كه فرد، كالاهاي مرغوبي در اختيار مردم قرار دهد. از وظايف اخلاقي و اجتماعي تاجر مسلمان و متعهد، ارائه خدمات مناسب و عرضه كالاهاي مرغوب است. گسترش اين كار در جامعه، دست كم اين اثر اقتصادي مثبت را دارد كه توليدكنندگان به كيفيت محصولات خود توجه ويژه داشته باشند. هرگاه از كالاهاي نامرغوب در بازار استقبال نشود، توليدكنندگان ناگزير نيروي فكري و فيزيكي بيشتري را در بهبود كيفيت آنها صرف مي كنند، به ويژه در اجناسي كه بازار رقابت شديدتري دارد. طبيعي است كه توليد بيشتر كالاهاي مرغوب بر اثر بالا رفتن ميزان تقاضا مي تواند به كاهش قيمت ها نيز بينجامد.

ز) استفاده بهينه از امكانات

ز) استفاده بهينه از امكانات

بيشتر مؤسسه هاي بزرگ بازرگاني و مراكز تجارت جهاني، با سرمايه گذاري هاي اندك و امكانات و فعاليت هاي محدود، آغاز به كار كرده

ص: 136

و به طور شايسته از كمترين فرصت ها و زمينه ها سود جسته اند. ازاين رو، در روايات تأكيد شده است كه بر كار و پيشه خود، هر چند با درآمد اندك مداومت كنيد تا به پيشرفت دست يابيد. امام صادق(ع) مي فرمايند: «مَن طَلَبَ قَليلَ الرِّزقِ كانَ ذلك داعيهً الي اِجتلابِ كثيرٍ مِنْ الرّزقِ».(1)

بي گمان عمل به اين فرمان، در ايجاد فرصت هاي شغلي براي افراد بي كار، افزايش درآمد و نيز جلوگيري از بي كار شدن نيروي كار، نقش اثرگذاري مي تواند داشته باشد. با وجود اين، ايجاد روحيه در افراد بر تقويت اراده و ايجاد پاره اي از زيرساخت هاي اخلاقي، چون شكيبايي، خرسندي و قناعت، به اميد و توكل به خدا بستگي دارد.

ح) اصلاح سرمايه

ح) اصلاح سرمايه

سرمايه از ديدگاه اسلام، امانتي الهي در دست انسان است كه با هدف حفظ منافع خود و جامعه بايد براي رشد، افزايش و نگه داري آن كوشيد. در روايات با واژه هاي اصلاح، استصلاح، استثمار و حفظ به اين امر، تأكيد شده است. رسول خدا صلي الله عليه و آله در اين باره مي فرمايد: «مِنْ المرُوَّهِ استصلاحُ المالِ».(2)

گفتني است، واژه استثمار در زبان عرب، به معناي بهره برداري، سودجويي و سرمايه گذاري است و با مفهوم رايج آن در زبان فارسي؛ يعني بهره كشي ستم كارانه، فرق دارد. سرمايه گذاري و به گردش درآوردن سرمايه در فعاليت هاي اقتصادي، از برجسته ترين مصاديق اصلاح و استثمار آن، به شمار مي رود.


1- عزيزالله عطاردي، مسند الامام الصادق، ج13، ص335.
2- وسائل الشيعه، ج12، ص40، ح 4 و 5.

ص: 137

نفي واسطه گري هاي غير ضروري

نفي واسطه گري هاي غير ضروري

اسلام براي سلامت و حفظ روند طبيعي بازار، اقدام به وضع قوانين حقوقي و اخلاقي و نظارت مستمر كرده است. يكي از مقررات، نهي از واسطه گري هاي كاذب است كه بر پايه روايات و احاديث نهي واسطه ها دستوري الزامي براي سامان دهي و سالم سازي امور تجاري و فراتر از نهي كراهتي است؛ چرا كه اين كار نوعي استثمار، نيرنگ و فريب و ستمگري است. كسي كه با خريد كالاها به قيمت پايين، تجارت آن را به انحصار خود در مي آورد و با قيمت گزاف آن را مي فروشد، بدون انجام كاري مفيد، سود سرشاري را به دست مي آورد و فشار گراني و گاه كمبود كالارا بر جامعه تحميل مي كند. پس هرگاه واسطه گري، تنها مايه گراني كالاها و زيان رساندن به فروشندگان و سبب اختلال و ناهماهنگي در روند طبيعي عرضه و تقاضا شود، مشمول نهي و حرمت شرعي مي شود.(1)

در روايات بسياري، واسطه گري در زمينه خريد و فروش، نهي شده كه يكي از مصاديق آن در اصطلاح تلقي ركبان است؛ يعني فرد مال كاروان هاي تجارتي را در خارج از شهر بخرد و آنها را در شهر به قيمت گران تري بفروشد. امام صادق(ع) مي فرمايد: «لاتلِقِ فَاِنّ رسولَ اللهِ صلي الله عليه و آله نَهي عَنْ التلقّي؛ به پيش باز كاروان هاي تجارتي نرو (كه از آنها كالاهايشان را ارزان بخري و بعد در شهر گران بفروشي) زيرا رسول خدا صلي الله عليه و آله از اين كار نهي كرده است».(2)

علاوه بر آنچه بيان شد، در متون فقهي آداب ديگري براي تجارت و داد و ستد ذكر شده است. براي مثال، در كتاب شرح لمعه، براي تجارت 24 فرمان بيان شده كه از جمله آنهاست:


1- ليلا نعمتي، آداب داد و ستد از منظر اسلام.
2- وسائل الشيعه، ج12، صص327 و 328.

ص: 138

1. تاجر بايد با عدل و انصاف و مساوات رفتار كند.

2. تاجر مكلف است، چنانچه يكي از مشتريان از معامله اظهار عدم رضايت نموده، معامله را فسخ نمايد.

3. تاجر نبايد كالاي خود را براي جلب افراد ناآگاه بيارآيد.

4. هرگاه در كالا عيبي، اعم از آشكار و نهان باشد، فروشنده بايد آن را به خريدار اظهار نمايد. البته چنين اعلامي كمال خير خواهي و تماميت ايمان تاجر است.

5. از سوگند ياد كردن به هنگام خريد و فروش خودداري شود. در اين باره رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «واي بر تاجر كه تكيه كلامش به هنگام معامله، «نه به خدا» و «بلي به خدا» باشد».(1)

6. در تجارت بايد مقدار و قيمت كالا معيّن و معلوم باشد، در غير اين صورت و در حالت مجهول بودن، مورد معامله به تجارت خلل وارد مي شود.

7. در تجارت، فروشنده، كالاي خود را نستايد و مشتري، كالاي فروشنده را نكوهش نكند.

8. تاجر در ورود به بازار براي شروع تجارت از ديگران سبقت و پيشي نگيرد و سعي كند پس از تأمين مخارج روزانه خود زودتر از ساير تجار به كسب خود خاتمه دهد و بازار را ترك كند.

9. از جمله آداب تجارت، خودداري كردن از معامله با اشخاص لاابالي و بي مبالات است.


1- وسائل الشيعه، ج12، صص327 و 328، به نقل از: الحياة، ج5، ص575.

ص: 139

10. تاجر نبايد در وزن و پيمانه بي دقتي كند، به نحوي كه از لحاظ زيادتي و نقصاني، مرتكب حرام شود.

11. تاجر نبايد در معامله برادر مؤمن خود مداخله نمايد، كراهت و حرمت اين عمل وقتي است كه شخص ثالثي در انجام معامله اي كه بين طرفين توافق شده يا نزديك به تراضي مي باشند، اقدام كند و معامله را بر هم زند.

12. ازجمله آداب مذموم در تجارت، اخذ رباست كه در اسلام به شدت از آن نهي و حرام دانسته شده است.(1)


1- اللمعة الدمشقيه، باب بيع و تجارت.

ص: 140

ص: 141

فصل چهارم: راهكارهاي افزايش كار ، سرمايه گذاري و توليد

اشاره

فصل چهارم: راهكارهاي افزايش كار ، سرمايه گذاري و توليد

پس از آنكه اهميت كار و سرمايه و توليد در پيشرفت جوامع و تحقق اهداف آن مشخص شد، گام ديگر، پاسخ به اين پرسش است كه راه رشد كار و افزايش سرمايه گذاري و ارتقاي توليد چيست؟ چگونه با وجود بديهي بودن تأثير مثبت رونق فعاليت هاي اقتصادي و بهبود زندگي افراد يك جامعه و علاقه مندي همه انسان ها به رشد و تعالي، شاهد وجود كشورهاي بسيار عقب مانده اي در سراسر جهان هستيم؟

بررسي هاي كارشناسانه، عوامل مختلفي را براي ركود فعاليت هاي اقتصادي و به تبع آن براي عقب ماندگي هاي همه جانبه نشان مي دهد كه عبارتند از: نبود ساختارهاي مناسب اجتماعي و سياسي، سلطه بيگانگان، نبود برنامه ريزي هاي كارآمد، رشد بي رويه جمعيت، نبود عدالت اجتماعي، پايين بودن سطح زندگي، كمبود منابع طبيعي، واردات بي رويه، نبود سازوكار جذب سرمايه ها، مصرف گرايي افراطي، بي بهره بودن از ابزارهاي پيشرفته صنعتي و فن آوري هاي جديد، نبود نيروي كار ماهر و متخصص، نبود نظام آموزشي كارآمد، نبود فرهنگ تعاون و همكاري، رواج فرهنگ غلط در زمينه

ص: 142

كار و توليد، فقر و بي سوادي مردم، افزايش بي كاري و از بين رفتن زمينه هاي اشتغال، نبود امنيت، بهره برداري نامناسب از وام هاي خارجي، ناكارآمدي قوانين و مقررات، كوتاهي دولت ها در حمايت و نظارت و كنترل و... .

بديهي است در ركود فعاليت هاي اقتصادي هر كشوري، همه اين عوامل نقش ندارند. ممكن است وجود چند نارسايي ، سبب ركود اقتصاد جامعه اي شود. بر اين اساس، در هر كشوري بايد با توجه به آسيب هاي موجود در آن، برنامه ريزي و اصلاحاتي انجام بگيرد. در هر حال، با جمع بندي مجموعه آسيب ها و نارسايي ها مي توان چنين نتيجه گرفت كه از راه اجراي چند اصل، امكان رونق بخشيدن به كار و افزايش ميزان سرمايه گذاري و ارتقاي توليد ميسر است.

1. اصلاح برخي برداشت هاي نادرست فكري، فرهنگي و اعتقادي

اشاره

1. اصلاح برخي برداشت هاي نادرست فكري، فرهنگي و اعتقادي

عناصر و عوامل فرهنگي، زماني اثر مثبت در پي دارند كه به ارزش تبديل شوند و حالت ارزش بودن خودشان را حفظ كنند. در اين صورت، آنها انگيزه هاي قوي و واكنش هاي اثرگذاري را در رفتار افراد ايجاد مي كنند. وقتي مجموعه عناصر فرهنگي، به صورت منظم و پويا، واكنش هاي سازنده اي را براي افراد ارائه كرد، اين كار سبب ايجاد دگرگوني در همه عرصه هاي اجتماعي، از جمله فعاليت هاي اقتصادي مي شود. از اين رهگذر، فرهنگ درست زمينه حركت به سوي تعالي را در جامعه فراهم مي سازد، اما اگر اين ويژگي از عناصر فرهنگي گرفته شود، كم كم ركود و سستي و تن آسايي و شانه خالي كردن از مسئوليت هاي فردي و اجتماعي شيوع پيدا مي كند. در نهايت، فرهنگ به صورت يك مانع بزرگي در برابر هرگونه تحول و دگرگوني سازنده در مي آيد.

با توجه به اين نكات، عامل برخي عقب ماندگي ها و حداقل مانع بسياري از حركت هاي سازنده در عرصه فعاليت هاي اقتصادي، از جمله كار و

ص: 143

سرمايه گذاري و افزايش توليد، پيدايش برخي انديشه هاي نادرست يا ايجاد تحريف در معني بعضي موضوع هاي اسلامي يا به فراموشي سپرده شدن ارزش هاي اصيل اسلامي است.

وقتي سخن از ضرورت توجه به كار و سرمايه گذاري و افزايش توليد به ميان مي آيد، بلافاصله اين دغدغه ها به صورت سلسله نگراني هايي مطرح مي شود. آيا پرداختن به اين امور، دنيادوستي نيست؟ آيا سرگرم شدن به اين امور، با زهد و قناعت سفارش شده در آموزه هاي ديني، هم خواني دارد؟ چگونه اين كار با وجود نكوهش درباره ثروت اندوزي، قابل جمع است؟ مسئله تقدير رزق و روزي و توكل به خدا چه مي شود؟ و ده ها سؤال ديگر... .

ديدگاه ارزشي هر مكتب اجتماعي، درباره مفاهيم گفته شده، سازنده پيكره اصلي فرهنگ اقتصادي آن مكتب است كه در پي آن، رفتارهاي اقتصادي خاصي در عرصه هاي مختلف كار و توليد و سرمايه به مردم و مسئولان القا مي شود كه پيشرفت يا عقب ماندگي جامعه با آن رقم مي خورد. از جمله نارسايي هاي موجود در جوامع اسلامي، وجود برداشت هاي ناصواب درباره اين موضوع هاست كه براي تحقق پيشرفت در عرصه هاي اقتصادي، لازم است اين برداشت اصلاح شود.

آيت الله مطهري رحمه الله در بررسي علل عقب ماندگي جوامع اسلامي، تصريح مي كند كه نوع داوري و برداشت نادرستي كه مسلمانان از مفاهيمي همانند تقدير الهي، اعتقاد به آخرت و تحقير دنيا، زهد و توكل و قناعت پيدا كردند، يكي از عوامل عقب ماندگي جوامع اسلامي از پيشرفت علمي، فني و اعتقادي و... به شمار مي آيد.(1)


1- احمدعلي يوسفي، نظام اقتصاد علوي، ص144.

ص: 144

چگونه تمدن بزرگ اسلامي با وجود آن همه عظمت، به انحطاط علمي و فني دچار شد؟ اين پرسش را مي توان از زواياي مختلف، تحليل و بررسي كرد. يكي از پاسخ ها مي تواند اين باشد كه شيوع برخي برداشت هاي نادرست از مفاهيم گفته شده، مانعي در راه پرداختن به فعاليت هاي اقتصادي، از جمله كار و توليد، زمينه ساز بسياري از عقب ماندگي هاست. اولين و مهم ترين گام در راه تلاش براي پيشرفت، اصلاح ديدگاه افراد درباره اين قبيل از مفاهيم و تبيين معناي درست آنهاست كه در ادامه به آنها اشاره مي كنيم:

الف) تبيين مفهوم تقدير روزي انسان

الف) تبيين مفهوم تقدير روزي انسان

در آيات مختلف و نيز روايات فراواني، تصريح شده كه روزي هر كس را خداوند تعيين كرده است: «ان الله هو الرزاق؛ خداوند روزي رسان است.» (ذاريات: 58) «إِنّ رَبّك يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ؛ پروردگار تو در رزق و روزي هر كس كه بخواهد گشايش مي دهد يا تنگ مي گيرد.» (اسرا: 30)

در روايتي امير مؤمنان، علي(ع) مي فرمايد: «بهره هر كسي، همچون قطره هاي باران است كه از آسمان به زمين فرود مي آيد، به هر كس هر اندازه كه سهم اوست (كم يا زياد) مي رسد.»(1) ايشان در جاي ديگري مي فرمايد:

(خداوند) روزي انسان ها را مقدر ساخت و آن گاه آنها را زياد و كم و به تنگي و فراخي عادلانه، تقسيم كرد تا هر كس را كه بخواهد، به وسعت روزي يا تنگي آن بيازمايد و از طريق سپاسگزاري و شكيبايي توانگر و تهي دست را آزمايش كند.(2)

متأسفانه ناآشنايي با شيوه هاي استفاده از آيات و روايات يا تحت تأثير القائات نادرست عمدي برخي افراد مغرض، عده اي با تمسك به اين گونه از


1- نهج البلاغه، خطبه 23.
2- نهج البلاغه، خطبه91.

ص: 145

آيات و روايات معتقد شده اند، فعاليت هاي اقتصادي در توسعه و رشد و رفاه جامعه و افزايش روزي افراد نمي تواند اثر داشته باشد؛ چرا كه خداوند پيشاپيش اين امور را تعيين كرده است. بديهي است، رواج چنين ديدگاهي، راه را بر هر نوع پيشرفت، از جمله پيشرفت هاي اقتصادي مي بندد.

بنابراين، ضرورت دارد از راه ارائه تفسير درست اين قبيل از آيات و روايات و نشان دادن منشأ خطاي صاحبان اين برداشت ها، اين موانع را از سر راه برداشت. بر اين اساس، پس از بررسي دقيق موضوع معلوم مي شود كه پيدايش چنين ديدگاه هاي نادرستي، به اين دلايل شكل گرفته است:

1. بي توجهي به اين نكته كه چنين ديدگاهي سر از جبر درمي آورد، در حالي كه بر طبق آموزه هاي اسلامي جبري در كار نيست، وگرنه تكليفي متوجه انسان، و كيفر و عقابي نسبت به اعمال آدمي مطرح نمي شد.

2. بي دقتي در معني اين روايات. براي مثال، اگر گفته شده، روزي بندگان را از راه هايي كه هيچ گمانش را نمي برند،(1) «من حيث لايحتسب» مي دهد(2) يا روزي هر كس از طرف خدا تعيين شده است.(3)

اين قبيل روايات، نه تنها با كار و تلاش منافاتي ندارد، بلكه با توجه به روايات ديگري كه در اين باره نقل شده است، اصولاً كار و تلاش يكي از علل تعيين و تحصيل روزي مقدر است. امام علي(ع) فرموده است: «لكل


1- غررالحكم و دررالكلم، ج2، ص539.
2- تاريخ نشان مي دهد، سران بني اميه به عمد از راه تمسك به اموري چون قضا و قدر و ارائه برداشت هاي نادرستي از بسياري از معارف اسلامي، سعي در منحرف كردن مردم داشتند و با اين كار درصدد تحكيم پايه هاي حكومت خود بودند، چون اگر مردم با معاني درست اين معارف آشنا مي شدند، هرگز به قبول حكومت آنها و پيروي از سياست هايشان تن نمي دادند... . استاد مطهري نقل كرده است: «در زمان امويان... هر وقت شكايتي از زبان كسي در مورد اعمال حكومت در مي آمد، طرفداران حكومت آن را حواله به تقدير كرده و مي گفتند: آنچه مي شود، مقدر و مرضي خداوند است و نبايد اعتراض كرد». (مجموعه آثار، ج1، صص 375 و 376)
3- مجموعه آثار، ج1، ص34.

ص: 146

شيء سبب؛ هر چيزي سبب و علتي دارد.»(1) امير مؤمنان، علي(ع)، درباره ارزاق تصريح كرده است: «قَدْ تَكفَّلَ لَكُمْ بِالرِّزْقِ وَ امُرتُم بِالعَمَلِ...؛ خداوند روزي شما را بر عهده گرفته و شما را بر تلاش فرمان داده است.»(2) بنابراين، انسان بايد روزي مقدر را از راه كوشش به دست آورد.

3. غفلت از دستورهاي قرآن و اهل بيت عليهم السلام درباره كار و تلاش. در قرآن براي انجام عمل صالح تأكيد شده است و اهل بيت عليهم السلام به ارتزاق از كدّ يمين (دست رنج) سفارش كرده اند. همچنين سيره عملي آنان هم مؤيد اين واقعيت است كه آنها بيش از ديگر مردم، در به دست آوردن روزي كوشش مي كردند و هرگز ديده نشده است كه بدون انجام كار، اميد دست يابي به درآمدي داشته باشند. بنابراين، اعتقاد به مقدر بودن روزي، هرگز سبب كوتاهي در كار و تلاش نمي شود.

ب) تبيين مفهوم توكل

ب) تبيين مفهوم توكل

به نظر گروهي از افراد، برخي آيات و روايات وارد شده درباره توكل مانند «وَ مَنْ يَتَوَكلْ عَلَي اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛ هر كس به خداوند توكل كند خداوند براي او كفايت مي كند.» (طلاق: 3) «لَوْ تَوكَّلْتُم عَلي الله حَقّ تَوكلِهِ لَرَزَقُكْم كَما يَرزقُ الطيرَ؛(3) اگر شما به صورت شايسته بر خداوند توكل كنيد، خداوند روزي شما را تضمين مي كند، همان گونه كه به پرنده روزي مي دهد.»، به تحمل رنج كار و تلاش، نيازي نيست. همين قدر كه انسان توكل به خداوند داشته باشد، مشكلاتش حل مي شود.

بديهي است، چنين برداشت هاي نادرستي در درك نكردن معناي درست توكل در فرهنگ اسلامي ريشه دارد، با دقت در موارد توصيه به توكل درمي يابيم، معمولاً توكل در جايي مطرح مي شود كه تشويق به عمل هم


1- ميزان الحكمه، ج2، ص1232، ح8168.
2- نهج البلاغه، خطبه114.
3- مستدرك الوسائل، ج11، ص217، ح12789.

ص: 147

هست. به گفته استاد مطهري رحمه الله ، توكل در قرآن مفهومي حماسي و زنده دارد. هرجا قرآن خواسته است بشر را وادار به عمل كند و ترس ها و بيم ها را از او دور سازد، مي گويد: «نترس و به خدا توكل كن و تكيه ات به خدا باشد... .»(1) ايشان در جاي ديگري نيز مي نويسد:

توكل تضمين الهي است، براي كسي كه هميشه حامي و پشتيبان حق است. مثلاً شما از مغازه اي متاعي را خريداري مي كنيد و صاحب مغازه مرغوبيت آن را تضمين نموده، به شما اطمينان مي دهد. راه حق هم چيزي است كه انبيا آن را از طرف خدا شناسانده و آن را تضمين كرده اند كه هر كس اين راه را برود به نتيجه مي رسد... معناي توكل اين نيست كه كاري نكنيد... و به خدا اعتماد كنيد كه به جاي شما وظيفه تان را انجام مي دهد. كار نكردن و راه نرفتن كه تضمين نمي خواهد.(2)

بنابراين، توكل به معناي حقيقي اش، هرگز سبب دست كشيدن از كار و تلاش نمي شود و هرگز موجب رواج تنبلي و سستي نمي گردد، بلكه سبب افزايش اميد انسان در برداشتن گام هاي بزرگ مي شود، چون از راه توكل انسان تكيه گاه بزرگي چون خداوند را پشتوانه كار خود مي يابد و از دچار شدن به نگراني در امان مي ماند. علاوه بر اين، در برخي روايات، به صورت صريح اين برداشت نادرست از توكل نكوهش شده است.

نقل مي كنند كه «روزي امير مؤمنان، علي(ع) به گروهي برخورد كرد كه ساكن مسجد شده و دست از كار و تلاش كشيده بودند. حضرت از ايشان پرسيد: شما چه كساني هستيد؟ پاسخ دادند: ما اهل توكل هستيم. حضرت


1- مرتضي مطهري، حق و باطل، صص123 و 124.
2- مرتضي مطهري، بيست گفتار، صص 137 و 138.

ص: 148

مي فرمايد: اين طور نيست، بلكه شما سر بار مردم هستيد. اگر شما اهل توكل هستيد، اين توكل شما چه سودي به حالتان دارد؟ آنها پاسخ دادند: فايده توكل ما اين است كه چون چيزي بيابيم، مي خوريم و زماني كه چيزي پيدا نكنيم بردباري پيشه مي كنيم. امام علي(ع) ضمن نكوهش آنها فرمود: نزد ما سگان نيز چنين كنند».(1)

نظير اين كلام از رسول اكرم صلي الله عليه و آله هم نقل شده است. در اين گونه از روايات با برداشت نادرست از معناي توكل برخورد شده است تا كسي به بهانه توكل به خدا، به تنبلي و كوتاهي در تلاش تن ندهد.

ج) تبيين مفهوم زهد و قناعت

ج) تبيين مفهوم زهد و قناعت

زهد و قناعت، دو مفهوم ديگري هستند كه چه بسا تصور شده است، رعايت آن دو با تلاش براي تحصيل ثروت و سرمايه و افزايش توليد، هم خواني ندارد، ولي با دقت به مفهوم درست زهد و قناعت در آموزه هاي اسلامي، معلوم مي شود كه اين قبيل برداشت ها، در نشناختن مفهوم واقعي زهد و قناعت ريشه دارد. زهد در برابر حبّ دنيا مطرح است، يعني وقتي انسان به مقام زهد دست مي يابد كه حب دنيا از قلبش بيرون رود. اما قناعت در برابر حرص به دنياست. بر اين اساس، لازمه دست يابي به مقام زهد، قانع بودن است و به اصطلاح قناعت زمينه ساز زهد است. ازاين رو، اگر شبهه مربوط به زهد پاسخ داده شود، در حقيقت، شبهه موجود درباره قناعت هم خود به خود برطرف خواهد شد. به هر حال، عده اي گمان كرده اند دعوت به زهد با تشويق به تلاش براي رشد و توسعه امور اقتصادي، يعني ترغيب به كار و سرمايه گذاري و تلاش براي توليد، منافات دارد. وقتي حضرت علي(ع)


1- مستدرك الوسائل، ج11، ص217، ح12798.

ص: 149

مي فرمايد: «اِنَّكَ لَنْ تَخلُقَ لِلدُّنْيا فَازَهَد فِيها وَ اَعرَضَ عَنْها؛ اي انسان تو براي دنيا آفريده نشده اي. بنابراين، به دنيا بي ميل باش و از آن دوري كن.»(1) يا آنجا كه حضرت به نوفي مي فرمايد:

اي نوف! خوشا به حال زاهدان در دنيا و دل بستگان به آخرت! آنان مردماني هستند كه زمين را سفره، خاك را بستر، آب را عطر، قرآن را شعار و دعا را ورد زبان قرار داده اند. آن گاه دنيا را به روش مسيح از خود دور ساخته اند.(2)

گمان شده است، با وجود اين گونه از آموزه ها، هيچ گاه جامعه به رشد و توسعه اقتصادي نخواهد رسيد. اگر در مجموعه روايات مربوط به زهد بيشتر تأمل شود و تنها به برخي از آنها بسنده نشود، درمي يابيم از روايات، زهد تعريف شده است. براي نمونه، حضرت علي(ع) مي فرمايد: «اَصلُ الزهدِ حُسنُ الرَغبَة فيما عِندَاللهِ؛ اساس زهد، رغبت نيكو به آنچه نزد خداست».(3)

بر اساس آنچه خدا در قرآن مي فرمايد: «ما عِنْدَكمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللّهِ باقٍ؛ آنچه نزد شماست، فاني مي شود، ولي آنچه نزد خداست، باقي و پايدار است»، (نحل: 60) زاهد كسي نيست كه فقط بي رغبت به دنيا باشد، بلكه بايد به نعمت هاي آخرت علاقه مند و شيفته هم باشد. به عبارت ديگر، زاهد كسي است كه به جهت دلدادگي به آخرت و نعمت هاي جاويدان به دنيا بي اعتناست.

حضرت در جايي ديگر مي فرمايد: «اي مردم! زهد، كوتاه كردن آرزو و شكرگزاري نعمت ها و پرهيز از حرام است.»(4) ايشان در كلام ديگري باز مي افزايد:


1- 1. عبدالواحد تميمي آمدي، غررالحكم و دررالكلم، شرح خوانساري، ج3، ص57، ح3811.
2- نهج البلاغه، حكمت104، ص376.
3- غررالحكم و دررالكلم، ج2، ص415، ح3086.
4- نهج البلاغه، خطبه81.

ص: 150

همه زهد در يك جمله قرآن است كه خداوند مي فرمايد: «تا بر آنچه از دستتان، رفته، غمگين نشويد و به آنچه به شما داده شده، شادمان و دلداده مباشيد.» هر كس كه بر گذشته تأسف نخورد و به آنچه بر وي روي مي آورد، شادمان نباشد، زهد را به صورت كامل به دست آورده است.(1)

امام صادق(ع) نيز مي فرمايد: «زهد در دنيا به نابودي مال يا حرام شمردن حلال خدا نيست، بلكه آن است كه اعتمادت به آنچه در اختيار داري، در مقايسه با آنچه در دست خداست، بيشتر نباشد».(2)

با جمع بندي رواياتي درباره زهد، مي توان دريافت، زاهد كسي است كه شيفته و دلبسته دنيا نيست و آرزوهاي بلند دنيايي ندارد و در برابر نعمت ها شاكر است و از دست دادن نعمت، غمگين و به دست آوردن آن، خوشحالش نمي كند و به مقدار نياز و در حد كفاف، از نعمت ها بهره برداري مي كند و دل باخته آخرت و نعمت هاي اخروي است.

با اين وصف، وي سودپرست و لذت دوست نيست، ولي اين دلالت ندارد كه وي مخالف رشد و توسعه اقتصادي و افزايش سرمايه و توليد است، بلكه وقتي معناي زهد، اكتفا به حد نياز و متعارف باشد، نتيجه ميانه روي در مصرف، به ضميمه نكوهشي كه از كنز و ثروت اندوزي در آموزه هاي ديني شده است، زمينه را براي پس انداز و سرمايه گذاري در عرصه توليد فراهم مي آورد. مي دانيم كه توليد بيشتر سبب برآورده شدن نياز هم نوعان مي گردد كه مصداق آخرت گرايي است؛ زيرا برآوردن نياز هم نوعان در بينش اسلامي، نوعي عبادت است و انسان زاهد، شيفته آخرت.


1- نهج البلاغه، حكمت 439.
2- وسائل الشيعه، ج16، ص15، ح13.

ص: 151

اين نوع زهدگرايي سبب مي شود جامعه زهدگرا از مصرف زياد بكاهد و مازاد مصرف و پس اندازش در راه توليد و خدمات مورد نياز جامعه به كار گيرد و از اين راه، طرح هاي بزرگ توليدي را راه اندازي كند. بنابراين، زهدورزي با رشد اقتصادي هيچ گونه منافاتي ندارد. بايد گفت رشد اقتصادي كه به كمك آن همگان بتوانند از امكانات اقتصادي جامعه بهره مند شوند، تنها از راه توسعه اين فرهنگ زهدگرايانه ميسر است.

ممكن است گفته شود اين شيوه در نهايت به انباشت توليد مي انجامد و روحيه زاهدانه مردم سبب خواهد شد، مازاد توليد دور ريخته شود كه اين اسراف به شمار مي آيد. معناي زهد و روش زاهدانه، زندگي كردن به اين معنا نيست كه اگر توليدات فراوان شد و همه مردم از حداقل امكانات زندگي بهره مند شدند، حق نداشته باشند از امكانات بيشتر استفاده كنند، بلكه بايد وضعيت اقتصادي هر زمان و وضع عمومي مردم را در نظر گرفت. ازاين رو، در زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله و امام علي(ع)، وضع اقتصادي مردم بسيار نامناسب بود. ازاين رو، سطح زندگي آنها همانند عموم مردم و پايين تر از آنها بود، ولي وقتي وضع تغيير يافت و نوع زندگي مردم بهتر شد، شيوه بهره برداري از نعمت ها نيز تغيير كرد. بر اين اساس، وقتي عباد بن كثير بصري، به امام صادق(ع) اعتراض مي كند كه جد شما لباس ساده مي پوشيد، شما چرا لباس خوب پوشيده ايد؟ حضرت در پاسخ وي مي فرمايد:

علي(ع) در زماني زندگي مي كرد كه لباسش مناسب همان زمان بود. اگر مثل آن لباس در اين زمان بپوشيديم، مردم مي گويند: اين شخص رياكارانه خود را عابد نشان مي دهد.(1)


1- كافي، ج6، ص443، ح9.

ص: 152

بنابراين، زهد و قناعت، مانع رشد و توسعه اقتصادي نيست و سبب ركود تلاش در عرصه هاي كار و سرمايه و توليد نمي شود؛ زيرا «اِنَّ اللهَ جَمِيلٌ يُحبُّ الجَمالَ وَ يُحبُّ انَ يري اَثَر النِّعمةِ عَلي عَبدِهِ؛ خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد و نيز دوست دارد اثر نعمت را بر بنده اش ببيند».(1)

هيچ فرد عاقلي نمي پذيرد خداوند انواع نعمت ها را بيافريند، اما بندگانش را از بهره برداري از آنها محروم سازد، بلكه بايد گفت در صورت نبود مانع، مؤمنان در مقايسه با ديگران در بهره برداري از نعمت ها از اولويت برخوردارند. با توجه به اين حقيقت، امام صادق(ع) به سفيان ثوري فرمود: «رسول خدا صلي الله عليه و آله در زمان تنگ دستي و سختي به سر مي برد و متناسب با آن شرايط، از نعمت ها برخوردار بود، اما بعد از آن دنيا رو به فزوني آورد (وضع اقتصادي جامعه بهتر شد) و سزاوارترين اهل دنيا به نعمت هاي آن، نيكان دنيا هستند.» سپس با استشهاد به آيه اي از قرآن كريم كه مي فرمايد: «بگو چه كسي زينت الهي را كه خداوند آفريده و نيز روزي هاي پاكيزه را حرام كرده است» فرمود: «ما سزاوارترين كساني هستيم كه از نعمت هايي كه خداوند عطا فرموده است، استفاده كنيم».(2)

از آنچه گفته شد، تعارض ظاهري موجود بين رواياتي كه به نكوهش دنيا و ثروت مي پردازند با رواياتي كه به كار و تلاش براي كسب روزي تشويق مي كنند، بر طرف مي شود. چون آنچه مذموم است، هدف قرار گرفتن دنياست. ازاين رو، هيچ وقت نبايد دنيا و مظاهر آن را هدف نهايي فعاليت هاي اقتصادي قرار داد، اما تلاش براي تحصيل دنيا و مظاهر آن براي فراهم سازي زمينه كسب آخرت، نه تنها امر مطلوب و پسنديده اي است، بلكه عبادت هم به شمار مي آيد. انساني كه دنيا و امكانات آن را همانند پل و


1- ميزان الحكمه، ج2، ص772.
2- ميزان الحكمه، ج2، ص442، ح8.

ص: 153

ابزاري براي دست يابي به كمالات و زندگي جاويدان اخروي ديد، هدفش از كار و توليد، منحصر در رفع نيازهاي مادي و دنيوي نمي شود، بلكه به رفع نياز ديگر انسان ها، اعم از خويشاوندان يا برادران ديني و همه بشريت توجه مي كند؛ زيرا بر اساس آموزه هاي اسلامي، اعتقاد دارد از اين طريق به هدف غايي، يعني كمال معنوي و زندگي سعادتمند ابدي دست مي يابد. در اين گونه نگرش، ديگر كار و سرمايه گذاري براي توليد بيشتر، پاياني ندارد. چون كمال آدمي بي نهايت است و به هر اندازه كه در رفع نياز ديگران، چه از راه توليد يا كار و انجام خدمات بيشتر كمك كند، به همان ميزان بر كمال معنوي و ارتقاي منزلت واقعي و سعادت ابدي خود افزوده است. پس اين نوع از رويكرد به دنيا، يكي از راه هاي بسيار مهم در توجه به فعاليت هاي اقتصادي و تلاش در راستاي رشد و توسعه آن است.

2. ترويج و تبيين ديدگاه اسلام در زمينه فعاليت هاي اقتصادي

اشاره

2. ترويج و تبيين ديدگاه اسلام در زمينه فعاليت هاي اقتصادي

اسلام به عنوان يك برنامه كامل هدايت بشر، به تمام ابعاد زندگي انسان توجه كرده است و در هر زمينه طرح و برنامه خاصي دارد. آشنايي با نظام اقتصاد اسلامي و مجموعه رهنمودهايي كه اسلام درباره فعاليت هاي اقتصادي دارد، بسيار ضروري است. تنها از راه دست يابي به الگوي اقتصاد اسلامي است كه بشر مي تواند از نابساماني هاي ناشي از به كارگيري اقتصاد سرمايه داري و سوسياليستي نجات يابد؛ چرا كه اين نظام، بر اساس خواست افراد نيست، بلكه بر اساس نيازهاي واقعي انسان و اقتضائات و قوانين و مقررات حاكم بر نظام هستي، طراحي شده است، اما متأسفانه غفلت مسلمانان و حاكميت طاغوت ها در طول تاريخ و نفوذ فرهنگ و ملاك هاي مورد نظر قدرت هاي مسلط جهاني، آموزه هاي اسلامي به فراموشي سپرده شده است.

ص: 154

اينك ضرورت دارد در روند احياي تمدن اسلامي كه با پيروزي انقلاب اسلامي آغاز شده است، مجموعه آموزه هاي اقتصادي اسلام در قالب طرحي منسجم ارائه شود و از راه تحقق اهداف مورد نظر آن، زمينه براي حاكميت نظام اقتصاد اسلامي فراهم شود. پيش نياز اين امر مهم، آشنايي با جنبه هاي گوناگون آموزه هاي اقتصاد اسلام است. اين كار مي تواند در تصحيح نوع نگرش افراد جامعه، به مقولاتي چون كار و سرمايه گذاري و توليد بسيار اثرگذار باشد و انگيزه آنها را در برطرف سازي مشكلات اقتصادي جامعه تقويت سازد و آنان را به تلاش در عرصه هاي رشد و توسعه اقتصادي تشويق كند. از اين ديدگاه مي توان به موضوعات بسياري پرداخت و با در نظر گرفتن هدف اين نوشته، به بيان چند مورد بسنده مي شود.

الف) كار در اسلام

الف) كار در اسلام

كار و تلاش در آموزه هاي اسلامي، جايگاه والايي دارد. نيل به تمام اهداف از راه تلاش ميسر مي شود. از مجموعه رهنمودهاي وارد شده در زمينه كار چنين به دست مي آيد كه:

يك _ آفرينش جهان و انسان به گونه اي انجام شده است كه انسان از طريق كار و تلاش به خواست هاي خود دسترسي پيدا كند. در قرآن كريم مي خوانيم: «خداوند شما را از خاك آفريده و شما را براي آباد سازي آن گماشته است.»(1) همچنين امام سجاد(ع) مي فرمايد: «سپاس خداوندي را كه... در بدن ما اندام هايي را كه براي كار كردن لازم است آفريد.»(2) خداوند در قرآن كريم نيز مي فرمايد: «از جمله رحمت هاي خداوند اينكه... روز را آفريد تا در آن به جست وجوي نعمت هاي او برخيزيد».(3)


1- «هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا». (هود: 61)
2- «... اثَبتَ فَينا جَوارحَ الاعمالِ.» صحيفه سجاديه، دعاي اول، ص39.
3- «... وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ...». (قصص: 73)

ص: 155

امام سجاد(ع) مي فرمايد:

سپاس خدا را كه شب و روز را با قدرت خويش بيافريد... روز را روشن ساخت تا به جست وجوي نعمت او بپردازند و راه نان درآوردن را پيدا كنند و به دنبال سامان بخشي امور خود باشند و آنچه را در اين دنيا به آن نياز دارند و آنچه را در آن دنيا به كارشان خواهد آمد، بطلبند.(1)

دو _ انسان ها را تشويق مي كند از دست رنج خود ارتزاق كنند. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: «...از حاصل آنچه با دست خود انجام داده اند، بخورند.» (يونس: 35) پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نيز فرمود: «كُلوا مِن كَدّ ايدِيكُم؛ از دست رنج خود رزق و روزي بخوريد».(2)

ايشان، كساني را كه با دست رنج خود زندگي شان را اداره مي كنند، جزو پيامبران الهي به شمار آورده و آنها را بهره مند از پاداش دانسته است(3) و تصريح مي فرمايد اين قبيل افراد، مشمول رحمت خداوند هستند و از عذاب در امان خواهند بود.(4)

سه _ تلاشگران براي تأمين زندگي خود و خانواده شان، در زمره جهادگران در راه خدا هستند. رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «الكادُّ علي عِيالِهِ كالمجُاهِدِ فِي سبيلِ اللهِ؛ كسي كه براي تأمين زندگي عيال خود زحمت مي كشد، همچون مجاهد در راه خداست.»(5) همچنين در كلامي از امام رضا(ع)، پاداش چنين شخصي بيشتر از پاداش مجاهد در راه خدا دانسته شده است.(6)


1- «الحمدِللهِ الذّي خَلقَ الليلَ وَ النهارَ بِقُوَّتِهِ... خلق النهارَ مَبصراً لِيبتغُوا فِيهِ مَنْ فَضْلِهِ... .» صحيفه سجاديه، دعاي ششم، صص68 و 69.
2- بحارالانوار، ج66، ص314.
3- مستدرك الوسائل، ج2، ص417.
4- مستدرك الوسائل، ج2، ص417.
5- مستدرك الوسائل، ج2، ص424.
6- «اعظمُ اجراً مِنْ المجاهدِ فِي سبيلِ اللهِ.» تحف العقول، ص328.

ص: 156

چهار _ امام باقر(ع) مي فرمايد: «حضرت موسي(ع) به خدا گفت: پروردگارا از كدام يك از بندگانت بيشتر نفرت داريد؟ خداوند فرمود: كسي كه شب هنگام چون مردار است (تا صبح در بستر مي افتد) و روز را با بي كاري به سر مي برد.»(1) امام كاظم(ع) مي فرمايد: «خداوند از بنده پرخواب، بيزار است و از بنده بي كار، متنفر».(2)

پنج _ امام صادق(ع) مي فرمايد: «كسي كه بار زندگي خود را به دوش ديگران بنهد، ملعون است.»(3) نقل مي كنند وقتي رسول خدا صلي الله عليه و آله از ظاهر كسي خوشش مي آمد، بلافاصله از كار او مي پرسيد. اگر مي گفتند كار ندارد، مي فرمود: «از چشمم افتاد.» وقتي دليل آن را پرسيدند، جواب مي داد: «چون اگر مؤمن كار و شغلي نداشته باشد، با دينش زندگي مي كند (به نام دين سر بار ديگران مي شود)».(4)

فردي حضور امام صادق(ع) آمد و عرض كرد: از من بر نمي آيد كه با دست خود كار كنم و نيز نمي توانم به كسب و بازرگاني بپردازم. من فردي بدبخت و نيازمندم. امام فرمود: «كار كن و با سر خود براي اين و آن بار ببر، تا خود را از مردم بي نياز سازي».(5)

شش _ عبادت در فرهنگ اسلامي، بالاترين ارزش ها به شمار مي آيد و كار جزو عبادات افضل است. رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «العبادةُ تسعونَ جزءاً افضلُها طلبُ الحَلالِ؛ عبادت هفتاد جزء است كه افضل آنها، كار و تلاش براي كسب روزي حلال است».(6)


1- بحارالانوار، ج76، ص180.
2- وسائل الشيعه، ج12، ص37.
3- وسائل الشيعه، ج12، ص18.
4- مستدرك الوسايل، ج2، ص415.
5- وسائل الشيعه، ج12، ص23.
6- سيري در اررش كار و كارگر، ص27.

ص: 157

وقتي از رسول خدا صلي الله عليه و آله سؤال مي شود: كدام كسب انسان پاكيزه تر است؟ مي فرمايد: «كار كردن او با دستش.»(1) در روايتي ديگر، طلب كردن روزي حلال را بر همه انسان ها، اعم از زن و مرد، فريضه و عملي واجب معرفي مي كند.(2)

ب) برادري مؤمنان در اسلام

ب) برادري مؤمنان در اسلام

اسلام، افراد جامعه اسلامي را برادران ايماني يكديگر معرفي مي كند. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: «إِنّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ؛ همانا مؤمنان با هم برادرند». (حجرات: 10)

از اين رهگذر، مؤمنان نسبت به همديگر حقوقي دارند. در جامعه اي كه اعضاي آن برادر يكديگر به شمار مي آيند، امكان ندارد افراد نسبت به وضع همديگر بي تفاوت باشند. براي نمونه، در حالي كه عده اي در مشكلات اقتصادي دست و پا مي زنند، ممكن نيست عده اي ديگر در انواع نعمت ها غرق باشند و به هر نوع عيش و نوش مشغول باشند كه دلشان مي خواهد. رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد:

مسلمان، برادر مسلمان است. به او ستم روا نمي دارد و او را تسليم (حوادث) نمي كند. هر كس در پي برآوردن نياز برادرش باشد، خدا نياز او را بر مي آورد و هر كس اندوهي را از مسلمانان دور كند، خدا در مقابل، اندوهي را از اندوه هاي روز قيامت از او دور خواهد كرد و هر كس مسلماني را بپوشاند، خدا در قيامت او را خواهد پوشاند.(3)


1- مجمع البيان، ج2، ص380.
2- بحارالانوار، ج103، ص9.
3- مجمع البيان، ج9، ص134.

ص: 158

امير مؤمنان، علي(ع) با اشاره به حقوق برادري ديني، چنين مي فرمايد: «لايشبعُ المؤمنُ وَ اخوُهُ جائعٌ؛ مؤمن در حالي كه برادر ديني اش گرسنه است به سير بودن راضي نمي شود».(1)

امام صادق(ع) نيز مي فرمايد:

مسلمان برادر مسلمان است و حق مسلمان بر برادر مسلمانش اين است كه اگر برادرش گرسنه باشد، او سير نخورد و اگر برادرش تشنه است، سيراب نشود و هرگاه برادرش جامه ندارد، جامه (زياد) نپوشد. پس حق مسلمان بر برادر مسلمانش، چه حق بزرگي است.(2)

بر اساس اين روايات، بايد بين مؤمنان الفت و مهرباني حاكم باشد كه در مشكلات زندگي، پشتيبان و حامي يكديگر باشند و اگر يكي از آنها يا گروهي از آنان دچار مشكل شدند، بقيه وارد ميدان شوند و براي حل مشكل و گرفتاري او چاره انديشي كنند.

وقتي از امام صادق(ع) پرسيدند: كمترين حق مؤمن بر برادرش چيست؟ حضرت فرمود: «اينكه چيزي را كه او به آن بيشتر نيازمند است، نزد خود نگاه ندارد».(3)

با توجه به اين گونه روايات، چگونه ممكن است وقتي برادران ديني، نيازمند به سرمايه گذاري و توليد بيشتر باشند، افرادي بدون توجه به نياز آنان، به جمع آوري و انباشت سرمايه، سرگرم باشند. ازاين رو، رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «ليسَ بمؤمنٍ مَنْ شبعانُ و جارُهُ طاوياً؛ كسي كه سير بخوابد، در حالي كه همسايه او گرسنه باشد، مؤمن نيست».(4)


1- غررالحكم و دررالكلم، ص348؛ الحياة، ج5، ص139.
2- سفينة البحار، ج1، ص13.
3- بحارالانوار، ج74، ص391.
4- مكارم الاخلاق، ص157.

ص: 159

امام صادق(ع) نيز با اشاره به چگونگي تعامل مؤمنان با همديگر چنين مي فرمايد: «المؤمنُ اخو المؤمنِ كالجَسدِ الواحِد، اِن اشتكي شيئاً مِنْهُ وَجَدَ اَلَم ذلكَ في سائِر جَسَدِهِ؛ مؤمن برادر مؤمن است، همچون تن واحد كه اگر جايي از آن به درد آيد، همه تن دردمند مي شود».(1)

اگر مؤمنان به اين وظيفه عمل كنند، لحظه اي از حال يكديگر غافل نمي شوند و تا فقيري در جامعه اسلامي وجود دارد، نه دست از كار مي كشند و نه سرمايه اي براي خود مي اندوزند، بلكه پس از شناسايي راه برطرف شدن مشكلات اقتصادي، با همكاري همديگر آن را عملي مي سازند، اگر اين مشكل ناشي از نبود ابزار باشد، به تهيه آن اقدام مي كنند يا اگر به دليل نبود سرمايه باشد، سرمايه اش را در آن مسير به كار مي اندازند.

ج) مواسات در اسلام

ج) مواسات در اسلام

مواسات، يكي از اصول مهم روابط اسلامي است. مواسات يعني ديگري را در مال خويش شريك قرار دادن، به گونه اي كه هر گونه، خود او از مالش استفاده مي كند، ديگري نيز در آن تصرف و از آن بهره برداري كند. گفته شده است، وقتي مواسات شكل مي گيرد كه شخص به اندازه كفاف خود داشته باشد، نه بيشتر و ديگري را در همان مقدار كفاف شريك سازد، ولي اگر افزون از اندازه كفاف داشت و از آن مال افزون به كسي داد، اين مواسات نيست.(2)

طبق آموزه هاي اسلامي، مؤمن حقيقي كسي است كه به مواسات پاي بند باشد. امام صادق(ع) از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت كرده است: «هر كس به فقير مواسات كند (او را در مال خود شريك نمايد) و داد مردم را از خود بستاند، مؤمن راستين است».(3)


1- الحياة، ج5، صص172 و 173.
2- الحياة، ج5، صص156 و 157.
3- اصول كافي، ج2، ص147.

ص: 160

امير مؤمنان علي(ع) مي فرمايد: «بهترين برادران (ديني) تو كسي است كه با تو به مواسات رفتار كند. (تو را در مال خود شريك سازد) و بهتر از او كسي است كه تو را از ديگران بي نياز سازد.»(1) آن حضرت در روايت ديگري فرموده است: «برترين مرتبه جوان مردي، و مواسات با برادران ديني، يعني مال بخشيدن به آنهاست و همانند ايشان زندگي كردن است».(2)

رسول خدا صلي الله عليه و آله در توصيف آثار رعايت اصل مواسات مي فرمايد:

هر كس برادر برهنه خود را بپوشاند، خداوند لباس بهشتي بر او خواهد پوشاند... آن كس كه برادر گرسنه اش را خوراك دهد، خدا از خوراك هاي پاكيزه بهشتي به او خواهد داد و كسي كه تشنه اي را سيراب كند، خداوند از رحيق مختوم بهشتي، به او خواهد نوشاند تا سيراب شود... هر كس برادر مؤمن خويش را بر مركب خود سوار كند، خدا او را بر مركبي از مركب هاي بهشتي سوار خواهد كرد و كسي كه براي برادر ديني خويش، همسري تهيه كند و او را از تنهايي نجات بخشد... خداوند از حوريان بهشتي بر او همسري بر خواهد گزيد.(3)

به اندازه اي مواسات اهميت دارد كه از جمله ملاك هاي شناخت شيعيان واقعي شمرده شده است. امام صادق(ع) مي فرمايد: «شيعه ما را با سه چيز امتحان كنيد... با مواسات مالي با برادران خويش و چگونگي اجراي آن».(4)

محمد بن عجلان مي گويد: «روزي در حضور امام صادق(ع) بوديم. مردي وارد شد و پس از احوال پرسي، امام صادق(ع) از ايشان پرسيدند: حال برادرانت چگونه است؟ آن مرد ايشان را ستود. امام فرمود: مواسات و خيررساني ثروتمندانشان به فقيران چگونه است؟ عرض كرد: اندك است. حضرت فرمود:


1- غررالحكم و دررالكلم، ص172.
2- غررالحكم و دررالكلم، ص98.
3- بحارالانوار، ج77، ص192.
4- بحارالانوار، ج74، ص391.

ص: 161

ديدار ثروتمندان از فقيران چگونه است؟ عرض كرد: اندك. حضرت سپس فرمود: كمك مالي توان مندان به فقيران از چه قرار است؟ آن مرد گفت: شما از اخلاق و آدابي مي پرسيد كه در نزد ما اين امور كمتر يافت مي شود. امام صادق(ع) فرمود: پس آنان چگونه مي پندارند كه شيعه ما هستند».(1)

اگر مسلمانان متوجه باشند كه جامعه اسلامي مورد نظر قرآن و اهل بيت عليهم السلام ، جامعه اي است كه مردم آن كاملاً با همديگر مواسات داشته باشند، بدون ترديد نسبت به كاستي هاي اقتصادي نمي توانند بدون تفاوت باشند، آنان بر اساس اصل مواسات، مكلف هستند براي حل مشكلات اقتصادي برادر ديني شان بكوشند. اگر اين مشكلات در وجود بي كاري در جامعه ريشه داشت، موظفند براي فراهم شدن زمينه هاي اشتغال، تلاش كنند يا اگر اين امر به جهت وجود موانعي در راه توليد پيش آمده است، بايد زمينه هاي افزايش توليد را فراهم سازند. در هر حال، بر اساس اقتضاي اصل مواسات اسلامي، تك تك افراد جامعه اسلامي، به ويژه كساني كه از امكانات مالي بيشتري برخوردارند، بايد نسبت به روند فعاليت هاي اقتصادي، احساس مسئوليت داشته باشند و از پديد آمدن مشكل در آن عرصه، جلوگيري كنند تا از پيدايش نابساماني هاي فرهنگي و اجتماعي و اخلاقي، جلوگيري شود.

د) تعاون همگاني در اسلام

د) تعاون همگاني در اسلام

اسلام همه مردم را در برابر پيش آمدهاي اجتماعي مسئول مي داند و از آنها مي خواهد از راه همكاري جمعي در زمينه حفظ سلامت جامعه و برطرف كردن مشكلاتي كه پيش مي آيد، اقدام كنند. خداوند در قرآن كريم، در فرماني صريح، از مؤمنان مي خواهد: «تَعاوَنُوا عَلَي البِرِّ وَ التَّقوَي؛ در راه نيكي كردن به يكديگر و پرهيزكاري با همديگر، همكاري داشته باشيد». (مائده: 2)


1- كافي، ج8، ص214.

ص: 162

بدون ترديد، هيچ امري همانند همكاري همگاني در پيشبرد اهداف و تحقق برنامه هاي جامعه اثرگذار نخواهد بود. امير مؤمنان، علي(ع) مي فرمايند: «خوضُ النّاسِ فِي الشَّيءِ مُقَدمةُ الكاَئِن؛ روي آوردن مردم براي انجام كاري، مقدمه تحقق و انجام آن است».(1)

بر اين اساس، حضرت در جاي ديگري مي فرمايد: «انّما عمودُ الدِّينِ وَ جماعُ الْمُسلِمينَ... العامةَ مِنْ الاُمَّةِ؛ قوام جامعه اسلامي و عامل اصلي رشد و تعالي آن، توده هاي مردمند».(2)

از راه مشاركت همگاني، همه مشكلات جامعه حل شدني است. يكي از معضلات مهم اجتماعي، كه در روايات براي حل آن به اصل تعاون و مشاركت عمومي تأكيد شده است، حل موضوع فقر و نداري است. امير مؤمنان، علي(ع) از جامعه اسلامي مي خواهد: «فُقراءُ المسلِمينَ اَشْرَكُوهُْم في مَعيشَتِكُم؛ بينوايان مسلمانان را در زندگي شريك خويش سازيد».(3)

در جاي ديگري نيز مي فرمايد: «خداوند ثروتمندان را مكلف ساخت تا از مال خويش به بينوايان خوراك بدهند و بار سنگين زندگي را از دوش آنان بردارند».(4)

امام صادق(ع) در اين باره تأكيد مي كند كه خداي متعال، ثروتمندان و بينوايان را در اموال شريك قرار داد. پس ثروتمندان حق ندارند ثروت را در غير شريكانشان هزينه كنند.(5)

فقرزدايي، يكي از مهم ترين آرزوهاي هر جامعه اي است؛ زيرا از راه فقر و كمبودهاي معيشتي، مشكلات بزرگ فرهنگي و اجتماعي و اعتقادي، به جوامع آسيب مي رساند. اسلام انجام اين امر مهم را تكليفي همگاني مي داند.


1- ميزان الحكمه، ج10، ص240.
2- الحياة، ج2، ص282.
3- الحياة، ج4، ص391.
4- وسائل الشيعه، ج6، ص146.
5- وسائل الشيعه، ج6، ص150؛ الحياة، ج4، ص392.

ص: 163

امروزه نيز همه كارشناسان مسائل اجتماعي و اقتصادي و سياسي و فرهنگي، اعتراف مي كنند از ميان بردن فقر و آثار منفي ويرانگر آن، جز با مشاركت مردم و مسئولان ممكن نيست. امام سجاد(ع) در دعاي بيست و ششم صحيفه سجاديه، براي عامه مردم چنين دعا مي كنند:

پروردگارا، ايشان (مسلمانان) را به برپايي سنت هاي خود و دست يابي به تربيت نيك موفق دار تا براي ناتوانان، سودمند باشند و نياز آنان را تأمين كنند... و وسايل مورد نياز را به شايستگي در اختيار آنان بگذارند و با آنان با جود و بخشش و تأمين نيازها پيش از سؤال برخورد كنند.(1)

امام صادق(ع) در روايت هشدار مي دهد:

هر مؤمني كه توانايي برآوردن حاجت مؤمني را داشته باشد و به رفع حاجت او اقدام نكند، خداي متعال در روز قيامت او را با چهره سياه و چشمان برگشته محشور خواهد كرد، در حالي كه دست هاي او به گردنش بسته شده است. آن گاه گفته مي شود، اين آن شخصي است كه به خدا و رسول او خيانت كرده است و سپس فرمان مي رسد تا او را به دوزخ ببرند.(2)

بر اين اساس، نه تنها در فقرزدايي كه در همه اهداف مهم اقتصادي ديگر، مشاركت و همكاري عمومي ضرورت دارد كه در آموزه هاي ديني به آن تأكيد شده است. تك تك مردم، با توجه به مقدار توان و قدرتي كه دارند، در پيشبرد اهداف خود بايد اعلام آمادگي كنند. در غير اين صورت، بدون ترديد به عقاب الهي دچار خواهند شد. امروزه به باور همه كارشناسان امور اقتصادي، رشد و توسعه اقتصاد جامعه، بدون همكاري جامعه ممكن نيست. ازاين رو، بر اساس آموزه هاي اسلامي، همگان در حد توان، بايد در بهبود بخشيدن به فعاليت هاي اقتصادي، كمك كنند؛ گروهي با انجام دادن كار و گروهي با سرمايه گذاري.


1- صحيفه سجاديه، ص177؛ الحياة، ج4، ص336.
2- اصول كافي، ج2، ص367.

ص: 164

راه ديگر كمك به رشد اقتصادي كشور، تبيين و ترويج آن بخش از معارف اسلامي _ كه مردم را با ديدگاه هاي اسلام، در زمينه وظايف شان در برابر فعاليت هاي اقتصادي آشنا مي كند _ به فراهم شدن بستر مجموعه اي از كارهايي كه در راستاي انجام توسعه اقتصادي ضرورت دارد، كمك و در توده هاي مردم، آمادگي لازم براي مشاركت در اين كار ايجاد شود.3. توجه به سنت هاي الهي در تدبير جوامع

بر اساس آموزه هاي اسلام، سلسله ضوابطي در نظام هستي وجود دارد كه در امور عالم و آدم اثرگذارند كه از آنها به عنوان سنت هاي الهي در تدبير جوامع ياد مي شود.

اين سنت ها را به دو دسته اخروي و دنيوي تقسيم مي كنند. سنت هاي دنيوي نيز به دو دسته تقسيم مي شوند؛ دسته اي از سنت هاي دنيوي كه به اعمال و رفتار فردي انسان اختصاص دارند و به مباحث جامعه شناختي ربطي ندارند و بخش ديگر سنت هاي دنيوي، به رفتارهاي اجتماعي مربوط مي شوند. در هر حال، قسمتي از اين سنت ها در رفتارهاي اقتصادي مردم و جامعه و سياست هاي اقتصادي دولت ها اثرگذارند. اولياي الهي اين سنت ها را به صورت هاي گوناگون گوشزد كرده و از مردم خواسته اند تا آنها را بشناسند و از راه در نظر داشتن آنها و موضع گيري شايسته در قبالشان، آينده بهتري را براي خود رقم بزنند. بنا بر آنچه بيان شد، بر اساس جهان بيني اسلامي، از جمله اموري كه در رشد و توسعه فعاليت هاي اقتصادي، مانند افزايش سرمايه و توليد محصولات مورد نياز جامعه اثرگذار است، رعايت اين سنت هاست. تعداد اين سنت هاي الهي زياد است. براي نمونه به بعضي از آنها اشاره مي شود.

ص: 165

الف) پاي بندي به ايمان و تقواي الهي

الف) پاي بندي به ايمان و تقواي الهي

ايمان به خدا و رعايت پرهيزكاري و عمل به دستورهاي الهي، افزون بر كمك براي رسيدن به سعادت ابدي، سبب افزوني نعمت ها و بركات دنيوي مي شود. در آيات و روايات فراواني، به صراحت به اين امر اشاره شده است. در مورد اهل كتاب چنين آمده است: «اگر آنان( اهل كتاب) تورات و انجيل و آنچه را از سوي پروردگارشان به آنان فرو فرستاده شده است بر پا مي داشتند از بالاي سر و از زير پاهايشان (روزي) مي خوردند». (مائده: 66)

خداوند در آيه ديگري به صورت عام مي فرمايد: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَي آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ؛ اگر مردم شهرها و آبادي ها ايمان مي آوردند و تقوا و پرهيزكاري مي كردند، بركاتي از آسمان و زمين بر آنان نازل مي كرديم». (اعراف: 96)

امير مؤمنان امام علي(ع) در اين باره فرموده است:

هر كس تقواي الهي را بيشتر سازد، سختي هايي كه به او روي آورده اند، برطرف مي شوند. تلخي ها، شيرين مي گردند و امواج متراكم گرفتاري ها، برطرف و مشكلات پياپي خسته كننده آسان مي شود. عظمت از دست رفته باز مي آيد و رحمت قطع شده خداوند، تجديد مي شود و نعمت هاي الهي، به جوشش مي آيند و بركات كم شده، افزايش مي يابند.(1)

ب) استغفار از گناهان

ب) استغفار از گناهان

بر اساس آموزه هاي اسلامي، شيوع گناهان يكي از عوامل اصلي بروز فقر و مشكلات اقتصادي در جامعه است. ازاين رو، ضرورت دارد انسان در كنار كار و كوشش، اولاً به از بين رفتن زمينه هاي گناه در جامعه توجه كنند و ثانياً از استغفار غافل نباشند. استغفار از گناهان، يكي ديگر از سنت هاي الهي است


1- نهج البلاغه، خطبه 198.

ص: 166

كه به ويژه در برطرف شدن فقر نقش مهمي دارد. در آيات بسياري، توبه و استغفار از گناهان، به وسيله اي براي جلب رحمت الهي و نزول باران و ديگر نعمت هاي الهي است. خداوند در قرآن از زبان حضرت نوح مي فرمايد:

به آنها گفتم از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد كه او بسيار آمرزنده است. تا باران هاي پربركت آسمان را پي در پي براي شما بفرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان كمك كند و باغ هاي سرسبز و نهرهاي جاري در اختيارتان قرار دهد. (نوح: 10 _ 12)

از زبان حضرت هود(ع) نيز مي فرمايد:

اي قوم، از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوي او بازگرديد تا باران آسمان را پي در پي بر شما نازل كند و نيرويي بر نيرويتان بيفزايد. گنه كارانه روي از حق بر نتابيد. (هود: 52)

امير مؤمنان، علي(ع)، ضمن تلاوت اين آيه، چنين مي فرمايد:

خداي متعال، بندگانش را كه مرتكب اعمال ناشايست شوند، به كاسته شدن ميوه ها و قطع بركات و خيرات مي آزمايد تا توبه كنندگان، توبه كنند و گناه كاران از گناه كردن خودداري كنند... خداوند، آمرزش خواستن را سبب فراواني روزي و رحمت بر آفريدگان قرار داده است... خداوند رحمت كند، كسي را كه به توبه روي مي آورد.(1)

ج) صله رحم

ج) صله رحم

براي صله رحم در آموزه هاي ديني، بركات فراواني بيان شده است كه از جمله آنها: طولاني شدن عمر و آباداني شهرها، پاك شدن و زياد شدن اموال، و در مقابل ترك يا بي توجهي به آن، سبب كوتاهي عمر و ويراني شهرها و وقوع بلاها و كمي ارزاق و روزي ها مي شود. ازاين رو، در بسياري از آموزه هاي اسلامي، رعايت صله رحم گوشزد شده است.


1- نهج البلاغه، خطبه 143.

ص: 167

ابوحمزه ثمالي نقل مي كند، روزي در حضور امير مؤمنان، علي(ع) بوديم. حضرت فرمود: «اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الذُنوبِ الَّتي تُعجِّلُ الفَناءَ؛ به خداوند پناه مي برم از گناهاني كه سبب نابودي مي شود. ابن كوّا از خوارج در آنجا بود. گفت: يا علي، مگر گناهاني هست كه سبب تعجيل در نابودي شود؟ حضرت فرمود: نَعَم. و تِلكَ قَطيعَةُ الرَحِم؛ آري، آن گناهي كه سبب تعجيل در هلاكت مي شود، قطع صله رحم است».(1)

در اين باره از امام باقر(ع) نيز نقل شده است كه فرمود: «صله رحم، اعمال را پاك و اموال را زياد مي كند. بلاها را دور مي گرداند و اجل آدمي را به تأخير مي اندازد و حساب روز قيامت را آسان مي سازد».(2)

از امير مؤمنان امام علي(ع) روايات بسياري درباره تأثير صله رحم درباره مسائل اقتصادي نقل شده است: صله رحم سبب حفظ و افزايش نعمت هاي الهي،(3) سرازير شدن نعمت هاي خدا،(4) رشد اموال،(5) آباداني نعمت ها(6) خواهد شد.

د) پرداخت زكات مال

د) پرداخت زكات مال

برخلاف تصور عامه مردم كه پرداختن حقوق مالي، از جمله زكات را عامل كم شدن مال و ثروت مي دانند، اولياي الهي عمل به اين دسته از تكاليف را يكي از راه هاي مهم افزايش ثروت معرفي مي كنند. يكي از برداشت هايي كه ازاين روايات، شده، اين است كه اگر افراد به پرداخت زكات پاي بند باشند، قشرهاي فقير هم به كمك اين اموال، وضع بهتري پيدا مي كنند. در نتيجه، نيازمندي در جامعه يافت نمي شود.


1- كافي، ج4، ص48.
2- كافي، ج3، صص221 _ 223.
3- غررالحكم و دررالكلم، ج4، ص412، ح4929.
4- غررالحكم و دررالكلم، ج3، ص238، ح4346.
5- غررالحكم و دررالكلم، ج4، ص215، ح5878.
6- غررالحكم و دررالكلم، ج4، ص218، ح5883.

ص: 168

يكي از رواياتي كه به اين برداشت شاهد ذكر شده، روايت امام رضا(ع) است. آن حضرت در اين باره مي فرمايد: «هرگاه مردم زكات اموال خود را پرداخت مي كردند، هيچ كس نيازمند نمي شد»؛(1) يعني پرداخت زكات جلوي پيدايش فقر را مي گرفت، اما در دسته اي از روايات به سنت حتميه الهي تصريح شده است كه زكات دادن سبب جاري شدن بركات الهي مي شود. در اين باره از امام علي(ع) روايت است كه فرمود: «اذا مُنِعوا الزَكاة مُنعَت الاَرضُ بَركاتها مِنَ الزَرعِ و الثِمار و المَعادِن؛ هرگاه مردم زكات خود را نپردازند، زمين هم بركات خود را؛ يعني زراعت و ميوه ها و معدن ها را از آنان دريغ مي دارد».(2)

باز از آن حضرت نقل شده است: «زكات مال سبب فراواني روزي ها مي شود.»(3) در نقل ديگري وارد شده است: «زكات، مايه حفظ اموال مي شود و بركت مال را افزايش مي دهد».(4)

ه) رعايت عدل و داد

ه) رعايت عدل و داد

عدالت در حفظ كيان هستي و در همه عرصه هاي زندگي، نقش سازنده اي دارد. در اشاره به نقش مثبت عدالت در فعاليت هاي اقتصادي، مطالب بسياري از اهل بيت عليهم السلام وارد شده است. از امير مؤمنان، علي(ع) نقل است كه فرمود: «بِالعَدلِ تَتَضاعَفُ البَرَكَات؛ با برقراري عدالت، بركات و نعمت هاي خدا افزايش مي يابد.»(5) امام در جاي ديگري مي فرمايد: «هيچ چيز مانند عدالت شهرها را آباد


1- ميزان الحكمه، ج2، ص1147، ح7565.
2- غررالحكم و دررالكلم، ج1، ص324.
3- غررالحكم و دررالكلم، ج4، ص450.
4- غررالحكم و دررالكلم، ج4، صص 260 و 409.
5- ميزان الحكمه، ج3، ص3497، ح11971.

ص: 169

نكرده است.»(1) در مقابل اگر ستم و خيانت در جامعه شيوع يابد، نعمت ها از دست مي روند. امير مؤمنان، علي(ع) در اين باره مي فرمايد: «الظُلمُ يَطرِدُ النِعَم؛ ستم، نعمت ها را از بين مي برد».(2)

ايشان درباره اثر خيانت نيز چنين مي فرمايد: «اذا ظَهَرتظ الخيانةُ ارتَفَعَت البَركَات؛ وقتي خيانت ها (كه از مهم ترين مصداق هاي ظلم و ستم است) در جامعه شيوع پيدا كند، بركت هاي الهي از بين مي رود».(3)

افزون بر آنچه بيان شد، در بروز مشكلات اقتصادي، يعني كسادي كار و كاهش توليد و كمبود سرمايه و امور ديگر نيز اثرگذارند كه عبارتند از: شيوع كم فروشي، ترك امر به معروف و نهي از منكر، شراب خواري، بي اعتنايي به نماز، ناسپاسي، اختلاف و تفرقه، بداخلاقي، خودداري از انفاق، كفران نعمت و... .

4. استفاده از تجربيات و دستاوردهاي علمي

اشاره

4. استفاده از تجربيات و دستاوردهاي علمي

بدون ترديد، يكي از مهم ترين دستاورد هاي حيات بشر، مجموعه تجربيات و معلوماتي است كه در عرصه هاي گوناگون زندگي به دست آمده است. انسان از راه توجه و به كارگيري اين تجربه ها، شاخه هاي مختلف علوم را پي ريزي كرده و به كمال رسانده است. بخش قابل توجهي از اين دستاوردهاي علمي در بستر فعاليت هاي اقتصادي تحقق يافته است كه در نهايت به پيدايش دانش اقتصاد و زيرشاخه هاي آن منجر شده است. علم اقتصاد در طبقه بندي علوم، يكي از علوم اجتماعي به شمار مي آيد كه به بررسي فعاليت هاي فردي و جمعي مربوط به توليد و مبادله و مصرف كالا و خدمات مي پردازد.(4)


1- ميزان الحكمه، ج7، ص3492، ح11979.
2- غررالحكم و دررالكلم، ج1، ص186، ح709.
3- غررالحكم و دررالكلم، ج1، ص312.
4- تئوري اقتصاد و خرد، ص9.

ص: 170

در اين علم، كيفيت فعاليت اقتصادي و چگونگي روابط اقتصادي افراد با همديگر و اصول و قوانيني كه بر اين امور اثر دارند و مسائلي بحث و گفت وگو مي شود كه بايد در عمل با توجه به شرايط زماني و مكاني موردنظر باشد تا زمينه رفاه و آسايش معيشتي افراد جامعه فراهم شود. امروزه به دليل تحولاتي كه در زندگي انسان به واسطه رشد علم و صنايع به وجود آمده، نوع فعاليت هاي اقتصادي بسيار پيچيده شده است. در نتيجه، بدون در نظر گرفتن دستاوردهاي علمي، پيشرفت اقتصادي ممكن نيست. ازاين رو، بسياري از كارشناسان، داشتن نگرش علمي را مهم ترين عامل رشد و توسعه اقتصادي مي دانند. در آموزه هاي اسلامي به اين موضوع بسيار توجه شده است، به گونه اي كه از هر اقدامي كه پشتوانه علمي نداشته باشد، به شدت نهي شده است.

از امام صادق(ع) نقل مي كنند كه فرمود: «قِف عِندَ كُلّ امرٍ حتّي تَعرِفُ مَدخَله مِن مَخرَجه قَبلَ اَن تَقَعَ فيه فَتندم؛ پيش از پرداختن به هر كاري درباره آن درنگ و تأمل كن تا قبل از اينكه به آن در افتي و پشيمان شوي، از راه ورود و خروج آن آگاه باشي».(1)

حضرت به مناسبتي ديگر، در اشاره به اقدامات ناآگاهانه در كارها چنين مي فرمايد: «العاملُ بِغيرِ عِلمٍ كالسّائرِ عَلي غَيرِ طَريقٍ. فَلايزيدُه بُعده عنِ الطريقِ الواضحِ الّا بعداً في حاجتهِ و العاملُ بالعلمِ كالسّائرِ عَلَي الطريقِ الواضحِ...؛ عمل كننده بدون علم، همانند كسي است كه در خارج از راه پيش مي رود، يعني هر چه از راه روشن دورتر شود، از مقصود خود دورتر خواهد شد و آنكه با علم عمل كند، چون كسي است كه بر راه روشن حركت مي كند...».(2)


1- الحياة، ج1، ص274.
2- الحياة، ج1، ص199.

ص: 171

بنا بر آنچه گفته شد، ضرورت دارد به راهكارهاي ارائه شده در دانش اقتصاد، در راستاي پيشرفت كار و افزايش سرمايه و توليد توجه شود. در اين قسمت، به صورت مختصر به بعضي از اين راهكارها اشاره مي كنيم:

الف) راهكارهاي توسعه كار و تلاش

اشاره

الف) راهكارهاي توسعه كار و تلاش

در نظام هاي اقتصادي، كار و تلاش، پايه اصلي اقتصاد به شمار مي آيد. بررسي ها نيز نشان داده است، جامعه اي كه به كار توجه كرده، پيشرفت اقتصادي داشته است، ولي در همه جوامعي كه دچار عقب ماندگي بوده اند، نگرش شايسته اي براي كار و تلاش نبوده است. در نتيجه، اهميت كافي و لازم به آن داده نشده است. امروزه به اثبات رسيده است تا زماني كه مردم به مسئله كار اهتمام نداشته باشند، هرگز نمي توانند در زمينه اقتصاد به رشد و توسعه لازم دست يابند. در اين باره سفارش هاي فراواني شده است كه عبارتند از:

يك _ ايجاد و حفظ فرهنگ كار

يك _ ايجاد و حفظ فرهنگ كار

به دليل آنكه اقتصاد، بر تصرف در طبيعت متكي است و اين امر جز با كار محقق نمي شود، بنابراين كار بر اي اقتصاد، مانند ستون ساختمان است. اصولاً اقتصاد منهاي كار، معنا و مفهومي ندارد. ازاين رو، اولين گام در جامعه اي كه خواهان اقتصاد پيشرفته و توسعه يافته است، توجه به فرهنگ كار است. متأسفانه در جوامع عقب مانده اقتصادي، نگرش درستي درباره كار، به ويژه كارهاي يدي وجود ندارد. بنابراين، ضرورت دارد پيش نياز زاويه ديد مردم نسبت به كار تغيير يابد. آن گاه وجدان كاري و صداقت در انجام وظايف، تقويت شود.

در هر جامعه اي، افزون بر كمك گرفتن از نوع ارزش هاي حاكم، با راهكار هاي مناسبي كه وجود دارد، بايد مردم به اين باور برسند كه زندگي مناسب جز در سايه انجام كار به دست نمي آيد. مبدأ حركت اغلب جوامعي

ص: 172

كه در تاريخ به موفقيت هايي دست يافته اند، اصلاح ذهنيت مردم نسبت به كار بوده است. از بررسي هاي تاريخي چنين به دست مي آيد كه در آغاز بعثت رسول اكرم صلي الله عليه و آله ، مردم حجاز به جاي تن دادن به كار، ترجيح مي دادند از راه چپاول و غارت اموال ديگران يا وادار ساختن غلامان و كنيزان به كار، نيازهاي خود را برطرف سازند. رسول خدا صلي الله عليه و آله در اولين گام جامعه سازي خود، به تبيين ارزش و اهميت كار و گسترش فرهنگ آن در جامعه پرداخت و نخست جايگاه والاي كار و تلاش را بيان كرد، به گونه اي كه تلاش براي كسب روزي را در رديف بافضيلت ترين كارها در اسلام، يعني عبادت(1) و جهاد در راه خدا(2) قرار داد. سپس ارتزاق از دست رنج ديگران را به شدت نكوهش كرد(3) و علاوه بر اين، خود نيز در موقعيت هايي كه پيش مي آمد، به انجام كارهايي چون زراعت و دام پروري مشغول مي شد. به اين ترتيب، افراد كار كردن را ارزش و فضيلتي شناخته شده پنداشتند و ديد نادرستي كه درباره كار كردن شكل گرفته بود؛ از بين رفت، به گونه اي كه كوشش انبيا و اولياي الهي و سستي و تنبلي در آن، ويژگي افراد فرومايه و دون همت به شمار آمد.(4)

در اين باره مطالب بسياري از اولياي الهي نقل شده است. از جمله وقتي علي بن حمزه ديد امام كاظم(ع) در اوج گرما، در مزرعه اي كار مي كنند، عرض كرد: اي پسر رسول خدا! چرا شما كار مي كنيد. خدمتكارانتان كجايند؟ حضرت فرمود: «رسول خدا صلي الله عليه و آله و امير مؤمنان، علي(ع) و همه پدران من، خودشان كار مي كردند. اين (با دست خود كار كردن) سيره تمامي انبيا الهي و اوصيا و صالحان بوده است».(5)


1- بحارالانوار، ج103، ص9.
2- مستدرك الوسائل، ج2، ص424.
3- وسائل الشيعه، ج12، ص18.
4- بحارالانوار، ج76، ص180.
5- كافي، ج5، صص75 و 76.

ص: 173

درباره فرزند بزرگوار امام باقر(ع)، از ابوبصير نقل شده است كه گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه مي فرمود: من در بعضي از زراعت هايم، چندان كار مي كنم كه عرق از بدنم جاري مي شود. با اينكه كسي را دارم كه به جاي من كار كند، ولي مي خواهم خداي عزوجل ببيند كه من خود براي طلب روزي حلال تلاش مي كنم».(1)

مسئله بعدي درباره تصحيح ديد مردم درباره كار، توجه به درست انجام شدن كار است. در بسياري از جوامع به نظر مي رسد، مردم اقبال به كار دارند و عده بسياري سرگرم به كارند و حتي بي كاري را نكوهش مي كنند، ولي نتيجه و بازدهي لازم كه مورد انتظار است، به دست نمي آيد. بررسي هاي آسيب شناسانه نشان مي دهد، افراد اين جوامع چنان كه بايد وجدان كاري لازم را ندارند و به استحكام كار و انجام درست و به موقع آن اهميت نمي دهند. ازاين رو، گام بعدي احياي وجدان كاري به مردم بستگي دارد. در آموزه هاي اسلامي، در اين باره رهنمودهاي بسياري نقل شده است. براي نمونه، از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «خداي تبارك و تعالي، دوست دارد وقتي كسي كار مي كند، آن را به خوبي انجام دهد».(2)

وقتي سعد بن معاذ از دنيا رفت، رسول خدا صلي الله عليه و آله در گذاشتن وي به قبر، بسيار دقت مي كرد. كار كه تمام شد، فرمود: «من مي دانم به زودي اين قبر فرسوده و خراب خواهد شد، اما خداوند دوست دارد وقتي بنده اي متصدي انجام كاري شد، آن را به صورت احسن و بي عيب انجام دهد».(3)

نتيجه آنكه يكي از راهكارهاي پيشرفت در عرصه كار و تلاش، ايجاد فرهنگ و زمينه علاقه مندي افراد به كار و تشويق آنان به درست انجام دادن آن است.


1- وسائل، ج12، ص23.
2- ميزان الحكمه، ج9، ص4037.
3- وسائل الشيعه، ج2، ص884، ح2.

ص: 174

دو _ تربيت نيروي كار ماهر

دو _ تربيت نيروي كار ماهر

امروزه فعاليت در عرصه هاي اقتصادي، با گذشته بسيار متفاوت است. نوع كالاهاي توليدي و كميت و كيفيت آنها و فرآيند توليدشان، بسيار پيچيده تر شده است. بر اين اساس، به نيروهاي كاري ماهر و متخصص نياز است كه از توانايي هاي لازم براي كار با ابزارهاي پيشرفته صنعتي برخوردار باشند و بتوانند نوآوري داشته باشند. با توجه به اين امر مهم، امروزه آموزش را زيربناي رشد و توسعه توصيف مي كنند. در مقابل، كمبود نيروي هاي كاردان و متخصص، از موانع بزرگ پيشرفت اقتصادي به شمار مي آيد. ازاين رو، در همه كشورهاي علاقه مند به رشد و پيشرفت، مسئله آموزش كاركنان، ضرورت دارد و از راه ايجاد و تحول در مراكز آموزشي، تلاش مي شود زمينه براي پرورش نيروهاي متخصص فراهم گردد. تجربه نشان داده است، استفاده از فن آوري ها، اگر همراه با آموزش حرفه اي نيروهاي كار نباشد، هرگز بازدهي مناسب نخواهد داشت. به اين مسئله در آموزه هاي اسلامي، به صورت كامل توجه شده است.

اولاً در روايات بسياري، ضمن نكوهش جهل و بي سوادي تصريح شده است كه رشد و پيشرفت و سعادت مندي با دانش و آگاهي پيوند دارد و نابساماني و عقب ماندگي و آشفتگي، در جهل و ناداني ريشه دارد. رسول خدا صلي الله عليه و آله در روايتي مي فرمايد: «الجَهلُ رَأسُ الشَّرِ كُلّه؛ اساس بدي ها و بدبختي ها ناداني است.» (1) امام علي(ع) نيز مي فرمايد: «ده طايفه خود و ديگران را فريب مي دهند. يكي از آنان اصلاح طلبي است كه از علم و آگاهي لازم برخوردار نباشد».(2)


1- الحياة، ج1، ص95.
2- الحياة، ج1، ص276.

ص: 175

امام صادق(ع) از زبان رسول خدا صلي الله عليه و آله اين خطر را براي افراد جامعه اسلامي به صورت عام گوشزد مي كند كه: «مَن عَمِلَ عَلَي غَيرِ عِلمٍ كانَ مَا يفسِدُه اَكثر مِمَّا يُصلِح؛ كسي كه بدون علم به عمل اقدام كند، بيش از آنكه اصلاح كند، تباهي به بار مي آورد».(1)

ثانياً در ضمن آيات و روايات، درباره واگذاري كار به افراد به تخصص بسيار تأكيد شده است. حضرت يوسف از پادشاه مصر درخواست مي كند، تهيه غله براي سال هاي خشك سالي ها را به وي واگذار كند. در بيان دليل آمادگي خود براي اين كار مهم، به مسئله برخورداري از تخصص و آشنايي لازم به آن كار در كنار امانت داري تصريح مي كند و مي فرمايد: «انّي حفيظً عليمٌ». (يوسف: 55)

امام صادق(ع) مي فرمايد: «صاحب هر شغل و صناعت، به چند ويژگي نياز دارد تا كاري را كه انجام مي دهد، از رونق بيشتري برخوردار شود كه از جمله آنها مهارت و تخصص است».(2)

آن حضرت به اين نكته نيز تأكيد مي فرمايد كه سپردن كار به انسان غيرمتخصص و ناآگاه، تفاوتي با سپردن آن به فرد غير امين و خائن ندارد،(3) چون هر دو موجب ضايع شدن آن كار مي شوند.

بر اساس آنچه گفته شد، ضرورت دارد در روند تلاش براي رشد اقتصادي جامعه، كه نسبت به ارتقاي توان علمي و تخصصي نيروهاي كار، اقدامات لازم انجام گيرد و با اصلاح نظام آموزشي يا راه اندازي مراكز آموزشي در سطوح مختلف، همگام با پيشرفت هاي تكنولوژيكي و صنعتي مهارت نيروهاي كاري را به صورت روز افزون به سطح مطلوب رساند. در


1- الحياة، ج1، صص9 _ 198.
2- «اَنْ يكونَ حاذِقاً في عَمَلِهِ.» تحف العقول، ص237.
3- تحف العقول، ص270.

ص: 176

ضمن، بايد همه دست اندركاران فعاليت هاي اقتصادي را به اين باور رساند كه آموزش مهارت، جزو مهم ترين عوامل رشد و توسعه جامعه است. اين امر سبب خواهد شد، آحاد جامعه پس از آگاهي از اهميت آموزش و مهارت در پيشرفت ها، نه تنها از برنامه هاي آموزشي استقبال كنند، بلكه خود نيز نسبت به فراهم شدن زمينه هاي مهارت يابي كمك كنند.

سه _ ايجاد اشتغال و بستر كار

سه _ ايجاد اشتغال و بستر كار

يكي از عوامل بسيار مهم، به توسعه كار و فراهم سازي بستر كار و اشتغال مربوط است. بسياري از صاحب نظران درباره مسائل مربوط به توسعه، سلامت اجتماعي _ اقتصادي جامعه را با شاخص اشتغال ارزيابي مي كنند كه اين نشانه اهميت اشتغال است. همان گونه كه بيشتر روان شناسان، بسياري از نابساماني هاي اجتماعي را با مسئله بي كاري مرتبط مي دانند. واقعيت اين است، آنچه رشد اقتصادي را در پي مي آورد، وجود نيروي ماهر نيست، بلكه به كارگيري آنان است. وقتي نيروي كار متخصص از عوامل توسعه اقتصادي محسوب مي شود كه فرصت و بستر مناسبي براي كار را در اختيار داشته باشد، وگرنه اگر بستر كار مهيا نباشد، علاوه بر هرز رفتن، اين سرمايه عظيم منشأ بسياري از معضلات سياسي و اجتماعي و فرهنگي خواهد بود. امروزه الگو هاي بسياري از سوي اقتصاددانان براي اشتغال ارائه شده است. هر يك از اين الگو ها با در نظر گرفتن شرايط جوامع ديگر، به ويژه جوامع غربي، تنظيم و تدوين شده اند، ولي واقعيت هاي موجود در آنها مي تواند راهنمايي باارزش در راستاي يافتن الگويي مناسبِ اشتغال براي جوامع در حال توسعه، از جمله جامعه ما باشد. البته بايد اين نكته را در نظر داشت كه در به كارگيري راهكارها و الگو ها، به مباني فكري و اعتقادي و نظام ارزش جامعه

ص: 177

اسلامي توجه كرد؛ چرا كه بدون توجه به اين امر، آن راهكارها نه تنها به هيچ گونه پيشرفتي نمي انجامد، بلكه از جهات ديگري، گرفتاري هاي بيشتري را نيز در پي مي آورند. چنان كه تجربيات نشان مي دهد، همواره استفاده از الگو هاي پيش گفته در جوامع اسلامي، نه تنها سبب هيچ گونه پيشرفتي نشده، بلكه از راه آسيب رساني به ارزش هاي ديني و اخلاقي، عدالت اجتماعي و هم بستگي هاي اعتقادي ملي و تعاون و اخوت اسلامي را نيز از بين برده است. در راستاي ايجاد اشتغال، توجه به دو امر ضروري است:

1. شناسايي بستر هاي مناسب كار، با توجه به مجموعه امكانات جامعه و اهداف كلاني كه جامعه دارد. بعد از آنكه عرصه هاي پيشرفت مشخص و اولويت ها شناسايي شد، براي نمونه اگر در جامعه اي اولويت رشد و توسعه، صنعت، كشاورزي يا... تشخيص داده شده است، بايد اشتغال زايي در همان عرصه ايجاد شود. اگر بر فرض مردم و مسئولان جامعه اي، پيشرفت صنعتي را در اولويت قرار دادند، بايد بسترهاي توسعه كار را در اموري كه به اين هدف جامه عمل مي پوشاند، قرار دهند كه از جمله آنها عبارتند از:

الف) برنامه ريزي صنعتي؛

ب) تهيه تكنولوژي هاي پيشرفته و مدرن؛

ج) تعاون؛

د) ايجاد صنايع مناسب جانبي؛

و) تحقيقات صنعتي؛

ه) آموزش هاي فني و حرفه اي و... .

اگر اولويت و جهت گيري، پيشرفت رشد و توسعه كشاورزي بود، بايد اشتغال در اموري باشد كه در نهايت به تحقق كشاورزي پيشرفته و

ص: 178

توسعه يافته بينجامد، يعني بستر كار اموري چون اصلاح و آماده سازي زمين هاي كشاورزي، توسعه صنايع كشاورزي، تحقيقات كشاورزي، حفظ سلامت زمين هاي كشت و منابع آبي، ايجاد روش هاي مناسب آبياري، تكنولوژي ماشين آلات كشاورزي، حمل و نقل و... قرار داده شود.

2. براي آنكه مقدمات اشتغال در عرصه هاي شناسايي شده و مطلوب جامعه فراهم شود، ضرورت دارد برخي مقررات و قوانين جديدي وضع شود. همچنين بسياري از اموري كه در قالب قانون يا هر امر ديگري سبب ايجاد موانعي در مسير اشتغال و كارآفريني شده است، اصلاح شود.

بديهي است، در وضع يا اصلاح قوانين، بايد اصول و مباني نظام اقتصادي جامعه لحاظ شود؛ زيرا مردم هر جامعه اي بر اساس جهان بيني و نظام اعتقادي و اخلاقي خاصي كه دارند، در هر يك از عرصه هاي زندگي دنبال اهداف به خصوصي در قالب طرح و برنامه ويژه اي هستند كه با روش هايي كه مناسب اين هدف هاست و در عين حال، هماهنگي كامل با نظام اعتقادي و اخلاقي شان دارد، آنها را دنبال مي كنند، وگرنه دست يابي به هدفي خاص از هر راهي، ممكن و مطلوب نيست. براي مثال، اگر يكي از اهداف تمام نظام هاي اقتصادي، دست يابي به خودكفايي يا قدرت اقتصادي است، گرچه در نظام سرمايه داري حاكم بر جهان تلاش مي شود از هر راه ممكن به اين هدف برسند و لازمه چنين كاري، به راه انداختن جنگي بزرگ يا اشغال كشوري يا تخريب اقتصاد جوامع ديگر از راه اموري چون تحريم و محاصره اقتصادي، استعمار، احتكار، و... باشد، چنين كارهايي از منظر آموزه هاي اسلامي مردود است؛ زيرا بر اساس جهان بيني الهي اسلام، ستم ممنوع و تمامي اين امور، مصداق بارز و مسلم ظلم است.

ص: 179

مطلب ديگر اين است كه با توجه به شرايط طبيعي و موقعيت هاي جغرافيايي و منابع و امكانات موجود در هر جامعه اي، عرصه هاي خاصي براي رشد و پيشرفت مناسب است. ازاين رو، در برنامه ريزي هاي مربوط به رشد و توسعه، بايد جهت گيري هاي كار و سرمايه به آن سمت باشد، اما در آموزه هاي اسلامي تذكر داده شده است كه حتي الامكان از منحصر ساختن فعاليت ها در عرصه خاص، براي مثال تنها در صنعت يا كشاورزي يا دام داري و...، خودداري شود؛ زيرا تجربه نشان مي دهد، چنين جوامعي هنگام بروز برخي مشكلات، بسيار آسيب پذير و از سوي دشمنان، متحمل زيان هاي جبران ناپذيري مي شوند.

در آموزه هاي اسلامي، به اموري سفارش شده است كه مورد نياز بشر است؛ يعني در كنار سفارش به كشاورزي، به صنعت و دام پروري هم تأكيد مي شود. پيام چنين سياستي اين است كه مردم و مسئولان جامعه اسلامي تا مي توانند و شرايط محيطشان اقتضا كند، در عرصه هاي مختلف به فعاليت بپردازند تا در شرايط سخت، محتاج ديگران نباشند و در بعضي روايات هم از چنين كاري به عنوان بهترين تدبير ياد شده است. امام صادق(ع) مي فرمايد: «خداوند تبارك، سامان يابي زندگي مردم را در انواع كارها و صنعت ها قرار داده است. اين شيوه ضامن بقا و استمرار زيست آدمي است و مي توان آن را صحيح ترين تدبيرها در اين زمينه دانست».(1)

چهار _ توجه به حقوق كارگر و حفظ انگيزه كار
اشاره

چهار _ توجه به حقوق كارگر و حفظ انگيزه كار

يكي از اموري كه به رشد و توسعه فعاليت هاي اقتصادي و حفظ فرهنگ كار در جامعه كمك مي كند، حفظ انگيزه نيروهاي انساني فعال در عرصه هاي كار و كوشش است.


1- پديده شناسي فقر و توسعه، ج4، ص247.

ص: 180

امروزه با شيوه هاي مختلفي تلاش مي شود، ضمن حفظ جايگاه و اهميت كار در اذهان توده هاي مردم، انگيزه نيروهاي شاغل در عرصه هاي اقتصادي افزايش يابد. در هر جامعه اي براي تحقق اين كار از روش هاي به خصوصي استفاده مي شود كه مرسوم ترين اين روش ها، وضع و اجراي قوانين و مقررات مربوط به حقوق قشر كارگر و اجرا شدن سياست هاي تشويقي است كه در قالب دستمزد عادلانه، بيمه، تأمين اجتماعي، استخدام و ايجاد شرايط ايمني كار، فراهم سازي امكان ارتقاي شغلي، خدمات درماني، از كار افتادگي و ايجاد تعاوني هاي كارگري انجام مي پذيرد.

در آموزه هاي اسلامي نيز به اين امر توجه شده است. همزمان با بعثت رسول خدا صلي الله عليه و آله ، قشر كارگر، گرفتار انواع بي عدالتي ها و بي احترامي ها بوده است. از همان آغاز، رهبران اسلامي با عملي كردن دو راهكار ارزشمند، به حمايت از نيروي كار جامعه برخاستند.

اول _ ارتقاي جايگاه و احترام كارگر در جامعه

اول _ ارتقاي جايگاه و احترام كارگر در جامعه

نخستين كاري كه رسول خدا صلي الله عليه و آله در اين زمينه انجام داد، احياي شخصيت و احترام كارگر در ميان افراد جامعه اسلامي بود. ايشان نوع نگاه مردم را، كه در آن زمان به ديده حقارت به كارگر نگاه مي كردند، تغيير داد. آن حضرت با بوسيدن دست كارگر و بيان اين مطلب كه «اين دستي است كه آتش دوزخ به آن آسيب نمي رساند»،(1) جايگاه والاي كارگر را از ديد اسلام به جهانيان معرفي كرد. همچنين با بيان اين امر كه نوع پيامبران الهي، كارگر بودند، به تحقير كارگراني كه ناشي از حاكميت فرهنگ هاي جاهلي بود، پايان بخشيد و آنان را در رديف انبياي الهي قرار داد.


1- الحياة، ج5، ص504.

ص: 181

امام باقر(ع) از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل مي كند كه آن حضرت فرمود: «خداوند عزوجل در آن زمان كه حضرت آدم(ع) را در زمين ساكن كرد، به او فرمان داد تا با دست خود زراعت و از دست رنج خويش ارتزاق كند».(1)

همين طور با بيان اين نكته كه حضرت داود(ع) از راه بافتن زره و فروش آن و حضرت سليمان(ع) از راه فروش زنبيل هايي كه از شاخه هاي درخت خرما مي بافت، به گذراندن زندگي مي پرداخت يا حضرت موسي(ع) به شباني مي پرداخت.(2)

به اين ترتيب، دوباره شخصيت پاي مال شده قشر كارگر، در جامعه احيا شد، به گونه اي كه ديگر، اين قشر از موقعيت و وضع خود ناراضي نبود بلكه به آن افتخار مي كرد.

دوم _ احياي حقوق كارگر

دوم _ احياي حقوق كارگر

دومين اقدام رسول خدا صلي الله عليه و آله در حق كارگران، تبيين حقوق ايشان و دفاع از آن بود. در اين راستا، از جمله كارهايي كه انجام داده شد، به اين شرح بوده است:

آزادي كارگر در انتخاب كار؛

لزوم تعيين مزد كارگر قبل از شروع كار؛

حرمت مغبون واقع شدن كارگر؛

مستحب بودن نوشتن قرارداد براي كار؛

بيمه و تضمين اجتماعي براي كارگر؛

ضامن نبودن كارگر در برابر تلف شدن چيزي، مگر در صورت ثابت شدن خيانت و كوتاهي اش؛

محفوظ بودن حق استراحت و عبادت كارگر.


1- مستدرك الوسائل، ج2، ص417.
2- الحياة، ج5، صص471 _ 477.

ص: 182

در اين باره روايات فراواني نقل شده است كه به ذكر چند مورد اكتفا مي شود. پيامبراكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «دستمزد كارگر را قبل از خشك شدن عرق بدنش به او بپردازيد».(1)

ايشان در روايت ديگري فرموده است: «وقتي يكي از شما كارگري را اجير مي كند، حتماً دستمزد او را قبل از آغاز كار مشخص كند».(2)

از امير مؤمنان، علي(ع) روايت شده است كه فرمود: «رسول خدا صلي الله عليه و آله از معامله كردن با كسي كه در شرايط اضطرار قرار گرفته است، نهي فرمودند».(3)

راضي شدن كارگر به مزد اندك از روي ناچاري، نوعي معامله با مضطر به شمار مي آيد و چنين كاري از ديد اسلام صحيح و مطلوب نيست.

ب) راهكارهاي استفاده از سرمايه و افزايش سرمايه گذاري

اشاره

ب) راهكارهاي استفاده از سرمايه و افزايش سرمايه گذاري

پس از آنكه نقش سرمايه گذاري در فرآيند توسعه و پيشرفت اقتصاد جامعه روشن شد؛ يعني همان گونه كه نظريه پردازان اقتصادي معتقدند، سرمايه از قوي ترين اهرم هاي دست يابي به يك اقتصاد پيشرفته است. بدون برخورداري از سرمايه نه تنها امكان تحقق بخشي به اهداف اقتصادي ميسر نيست، بلكه جبران عقب ماندگي هاي اقتصادي هم ناممكن است. حال سؤال مهم اين است كه راه دست يابي به سرمايه و شيوه هاي افزايش آن چيست؟ در پاسخ به اين پرسش، كارشناسان اقتصادي چندين راهكار را پيشنهاد مي كنند. گفتني است در انتخاب اين راهكارها بايد كاملاً دقت شود؛ زيرا اولاً همه اين راهكارها به يك ميزان داراي كارآيي نيستند. ثانياً اگر زمينه هاي لازم براي عملي سازي برخي از اين راهكارها فراهم نشود، چه بسا گزينش آنها، نه تنها به رشد اقتصاد كمك


1- «اِعطُوا الاجِيرَ حَقَّهُ قَبلَ اَنْ يَجِفَّ عَرَقَهُ.» كنزالعمال، ص907، ح3.
2- «اِذا استجارَ اَحدُكُم اجيرا فَلْيَعلِمُه اجره.» كافي، ج5، ص289.
3- الحياة، ج5، ص385.

ص: 183

نمي رساند، بلكه مشكلات بسيار ديگري را هم از نظر سياسي و فرهنگي و اجتماعي در پي خواهد داشت. بر اين اساس، ضرورت دارد در گزينش راهكارهاي افزايش سرمايه، همه ابعاد موضوع بررسي و از وقوع هرگونه اشتباه جلوگيري شود. بعضي از شيوه هاي افزايش سرمايه به اين شرح است:

يك _ انباشت سرمايه
اشاره

يك _ انباشت سرمايه

يكي از راه هاي افزايش سرمايه، تمركز و انباشت سرمايه هاست كه اين كار از راه پس انداز درآمدها ميسر مي شود. بنابراين، بايد بسترهاي لازم براي روي آوردن مردم به سمت پس انداز فراهم گردد. تحقق چنين كاري به اموري بستگي دارد كه در ادامه به آنها اشاره مي كنم.

اول _ هم بستگي اجتماعي

اول _ هم بستگي اجتماعي

وقتي بين مردم جامعه اي اتحاد و هم بستگي لازم وجود نداشته باشد، هرگز همكاري شايسته اي براي برطرف سازي مشكلات و پيشرفت كارها باهم نخواهند داشت. بر اين اساس، با توجه به نظام اعتقادي و ارزشي حاكم بر هر جامعه، از عوامل خاصي براي ايجاد هم بستگي و اتحاد استفاده مي شود. در جامعه اسلامي، بر اساس اموري چون مواسات و اخوت اسلامي، بين آحاد مردم پيوند عميقي وجود دارد كه اين امر زمينه مساعدي را براي هم ياري در تحقق يابي اهداف اجتماعي و اقتصادي و... پديد مي آورد. وقتي بر اساس اخوت اسلامي، هر مسلماني در ژرفاي دل خود حريصانه آرزومند سعادت مردم جامعه اسلامي باشد، بدون ترديد زماني كه به اين حقيقت پي برد كه رشد اقتصاد جامعه به پس انداز سرمايه آحاد مردم و به كارگيري آن در عرصه فعاليت هاي اقتصادي نياز دارد، از آن دريغ نخواهد كرد. بنابراين، يكي از اموري كه به امكان انباشت سرمايه كمك مي رساند، وجود هم بستگي اجتماعي در جامعه است.

ص: 184

دوم _ پرهيز از اسراف و تبذير

دوم _ پرهيز از اسراف و تبذير

هرگز انباشت سرمايه يا پس انداز با اسراف ممكن پذير نيست. ازاين رو، يكي از لوازم تحصيل سرمايه، ترك اسراف و تبذير است. امير مؤمنان، علي(ع) مي فرمايد: «ميانه روي (مال) كم و اندك را زياد مي كند، ولي اسراف (مال) فراوان را نابود مي سازد».(1)

ايشان درباره تعيين حد و اندازه اسراف چنين مي فرمايد: «مَافوقَ الكفافِ اسرَاف؛ بيش از حدّ كفاف (مقدار متعارف رفع نيازها) اسراف است».(2)

رسول خدا صلي الله عليه و آله خبر داده اند كه هر كس به تبذير، يعني بيهوده خرج كردن روي آورد، دچار فقر و ناداري مي شود.(3)

سوم _ قناعت

سوم _ قناعت

اگر مردم جامعه اي در مصرف ميانه رو و قانع باشند، به عزت و استقلال مي رسند. امام كاظم(ع) مي فرمايد: «هر كس ميانه رو و قانع باشد، نعمت در دست او باقي مي ماند».(4)

اگر افراد ميانه روي و قناعت را پيشه خود سازند، مي توانند مازاد بر نيازشان را پس انداز كنند و در راستاي تأمين سرمايه مورد نياز، به فعاليت اقتصادي كلان بپردازند.

در نتيجه، اگر مردم جامعه در تأمين نيازهايشان ميانه رو شدند و قناعت پيشه كردند و از آلودگي به اسراف و مصرف گرايي افراطي و غرق شدن در تجملات اضافي بپرهيزند، زمينه براي تمركز و انباشت سرمايه فراهم مي شود. آن گاه از طريق هدايت سرمايه ها به بخش فعاليت هاي اقتصادي، مي توان به پيشرفت هاي لازم دست يافت.


1- الحياة، ج4، ص348.
2- الحياة، ج4، ص309.
3- «مَنْ بذّر افَقَرهُ اللهُ.» الحياة، ج4، ص323.
4- تحف العقول، ص297.

ص: 185

راكد ماندن سرمايه ها در دست افراد خاص كه از آن در آموزه هاي ديني به عنوان كنز ياد مي شود يا روي آوردن به سرمايه هاي غير مولد، يعني سرمايه گذاري هايي كه از آنها چيزي خلق نمي شود و ارزشي پديد نمي آيد، مانند خريد خانه و طلا و نگه داري آن به اميد سود بيشتر و...، از جمله موانعي به شمار مي آيند كه بايد از آنها جلوگيري شود. اين قبيل كارها، انباشت سرمايه توليد به شمار نمي آيند و انواع مشكلات اقتصادي را براي جامعه ايجاد مي كنند.

دو _ امنيت اقتصادي

دو _ امنيت اقتصادي

نبود امنيت، افزون بر آنكه زمينه را براي شيوع انواع ناهنجاري ها فراهم مي سازد، مانع اجراي تمام برنامه هاي مورد نياز و سازنده مي شود. بر اين اساس، گام اول در انجام اصلاحات اجتماعي، برقراري نظم و امنيت قضايي است. با توجه به نقش بي نظيري كه امنيت در پيشرفت و حفظ سلامت جامعه دارد، در آموزه هاي اسلامي با عبارت هاي گوناگوني از اهميت امنيت ياد شده است. از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: «امنيت از جمله اموري است كه بدون آن انسان نمي تواند از زندگي لذت ببرد.»(1) امام علي(ع) مي فرمايد: «جامعه اي كه در آن امنيت حاكم نباشد، خيري در آن نيست».(2)

براي انجام شايسته فعاليت هاي اقتصادي، افزون بر امنيت قضايي و اجتماعي، به امنيت اقتصادي نياز است كه عبارت از آزادي از هر نوع ترس، شك و ابهام در بلا، اجرا ماندن تعهدات و مطالبات و در عين حال حصول اطمينان از ثمره فعاليت هايي است كه در زمينه توليد ثروت و توزيع و مصرف آن صورت


1- الحياة، ج4، ص274.
2- ميزان الحكمه، ج1، ص527.

ص: 186

مي گيرد.(1) هرگاه در جامعه اي، شاخص هاي امنيت سرمايه گذاري، وضعيت مطلوبي را نشان دهند، صاحبان سرمايه با اطمينان خاطر، حاضر به مشاركت در فعاليت هاي اقتصادي مي شوند. اين شاخص ها عبارتند از:

1. برقراري ثبات سياسي در پرتوي ثبات دولت و عملكرد اقتصادي؛

2. مشاركت مردمي در پرتوي آزادي هاي مدني، حقوقي و سياسي؛

3. نظام حقوقي سالم در پرتوي حاكميت قانون و كاهش خطر ابطال قرارداد ها به وسيله دولت؛

4. نظام اداري سالم در پرتوي كاهش ميزان فساد مالي؛

5. كاهش ميزان خشونت سياسي در پرتو كاهش تنش هاي قومي، خطر جنگ ها و منازعات داخلي.

در شرايط بي نظمي و هرج و مرج، سرمايه هاي اقتصادي به سمت كارهاي غير توليدي، مانند دلالي، واسطه گري، توزيع انگلي، واردات و...، گرايش پيدا مي كنند كه اين كار علاوه بر هدر دادن استعداد ها و سرمايه ها، سبب آسيب استقلال كشور مي شوند. در هر حال، تا در جامعه اي افزون بر امنيت قضايي و سياسي، امنيت اقتصادي و سرمايه گذاري ايجاد نشود، نمي توان به سرمايه گذاري و توسعه و پيشرفت اقتصادي اميدي داشت. در زمينه امنيت اقتصادي، به طور عام، روايات فراواني از اهل بيت عليهم السلام نقل شده است. رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «حرمت مال مؤمن، همانند حرمت خون اوست.»(2) ايشان در جاي ديگري مي فرمايد: «تمام امور متعلق به مؤمن، اعم از عرض او و مال او خون او محترم است».(3)


1- شهرزاد برومند، امنيت اقتصادي در ايران و چند كشور ديگر، ص25.
2- الحياة، ج3، ص203.
3- تحف العقول، ص46.

ص: 187

اين همه تأكيد بر حرمت مال براي آن است كه بر اساس فرموده خدا در قرآن: «خداوند (مال) را وسيله قوام و برقرار ماندن زندگي انسان قرار داده است.» (نساء: 29) اگر امنيت اقتصادي از بين برود، امكان پيشرفت اقتصادي ميسر نخواهد شد و زندگي انسان از بين خواهد رفت. بر اين اساس، يكي از آثار زيان بار نبود امنيت اقتصادي، از بين رفتن زمينه جذب سرمايه ها و هدايت شان به سوي فعاليت هاي مهم اقتصادي، مانند توليد است.

سه _ استفاده از سرمايه هاي خارجي
اشاره

سه _ استفاده از سرمايه هاي خارجي

در بسياري از كشورهاي در حال توسعه، منابع سرمايه گذاري داخلي براي جبران عقب ماندگي ها و رونق فعاليت هاي اقتصادي، كفايت نمي كند؛ چون مشكلاتي همانند درآمد ناچيز، جمعيت انبوه، مصرف فراوان، كمبود منابع طبيعي، صنعت و كشاورزي، كم بازده و ناكارآمدي نظام سياسي و اداري و فرهنگي، وضعيت نامطلوب توزيع و خدمات و... مانع از تحصيل و انباشت سرمايه به ميزان مورد نياز است. بر اين اساس، مسئولان چنين جوامعي براي تهيه سرمايه مورد نياز طرح هاي عمراني و اقتصادي كشور، به استفاده از سرمايه هاي خارجي روي مي آورند تا از راه به كارگيري اين سرمايه ها، همه عقب ماندگي هاي گذشته را جبران كنند و به رشد و توسعه اقتصادي پايدار دست يابند.

كارشناسان مسائل توسعه اقتصادي، درباره استفاده از سرمايه هاي خارجي نظريه هاي متفاوتي دارند. برخي از آنها چنين كاري را با توجه به آثار مثبتي كه ممكن است در پي داشته باشد، بسيار مفيد و ضروري ارزيابي مي كنند و بر اين باورند كه اين كار در نهايت از راه گسترش صادرات و جلوگيري از واردات، به روند پيشرفت ها سرعت مي بخشد. در مقابل، گروه ديگري از كارشناسان، با اشاره به آثار منفي كه ممكن است چنين كاري در پي داشته باشد، آن را هديه مسموم مي دانند و با آن به شدت مخالفت مي كنند. بديهي

ص: 188

است، تقابل سود سرمايه گذاران خارجي با منافع كشورهاي استفاده كننده از اين سرمايه اجتناب ناپذير است. در چنين شرايطي، بايد به راه ميانه اي انديشيد كه هيچ يك از طرفين متحمل زيان نشوند. در هر حال، برخي از آثار منفي استفاده از سرمايه هاي خارجي، عبارتند از:

1. اين سرمايه در برخي شاخه هاي فعاليت هاي توليدي به كار گرفته مي شود. در نتيجه، ديگر بخش ها با بي توجهي مواجه و رشد نامتعادل ايجاد مي شود و از بين مي روند. اين امر سبب ايجاد شكاف شديد طبقاتي مي شود و به اصطلاح، بين بخش مدرن و سنتي جامعه فاصله طبقاتي شديدي به وجود مي آيد. اين حالت ناشي از تورم است كه بر اثر رشد نامتعادل پديدار مي شود. از طرف ديگر، براي بازپرداخت وام ها، به افزايش صادرات نياز است. كشور وام گيرنده مجبور مي شود به محصولاتي توجه كند كه كشورهاي وام دهنده آن را مي خواهند. اين مورد هم سبب بي توجهي به توليدات داخلي مي شود و بهاي كالاهاي اساسي در داخل افزايش مي يابد. در نتيجه، مردم متحمل فشار زيادي مي شوند.

2. انتقال سود، ارزش اضافي، سود سهام، حق امتياز، اصل و فرع سرمايه و دستمزد كاركنان خارجي بر كسري تراز پرداخت كشور ميزبان، اثر زيان باري دارد و ارز فراواني را از كشور خارج مي سازد.

3. در اين نوع از سرمايه گذاري ها، از راه هايي استفاده مي شود كه انتقال فن آوري به كشور ميزبان، به صورت كامل انجام نمي گيرد و همواره آن كشور را به سرمايه گذاري نيازمند نگه مي دارند و به دليل استفاده از امكانات فرسوده، بازدهي كم و هزينه هاي تعمير بالاست.

4. وقتي سرمايه گذاران خارجي وارد كشوري شدند، در دستگاه حاكمه آن نفوذ مي كنند و آنها را به تغيير قوانين يا وضع قوانين جديدي كه به نفع

ص: 189

سرمايه گذاران باشد، وادار مي سازند و آنها را ملزم مي كنند از سرمايه ها در طرح هايي استفاده كنند كه بيش از آنكه به رشد و پيشرفت كشور ميزبان كمك كند، براي تأمين منافع سرمايه گذاران مفيد باشد. در نهايت، اين قبيل از امور سبب تشديد انواع نارسايي فرهنگي و اجتماعي و سياسي و به بروز بي ثباتي در سطح جامعه منجر مي شود و انقلاب، كودتا و شورش ها و ناامني ها را در پي مي آورد.

در مقابل از اموري هم به عنوان آثار مثبت سرمايه گذاري خارجي ياد شده است كه عبارتند از:

1. سرمايه گذاري هاي خارجي شكاف بين پس انداز و سرمايه گذاري مورد نياز در كشورهاي كمتر توسعه يافته را پر مي كند و در اين جوامع تمركز سرمايه را بهبود مي بخشد و كمبود ارز را تأمين مي كند.

2. همراه با سرمايه گذاري خارجي، فن آوري جديد، مديريت صحيح، نيروي متخصص، تحقيق و نوآوري در شيوه هاي توليد و روش هاي تازه بازاريابي به كشورهاي توسعه نيافته، كه فاقد اين امور هستند، گسيل مي شود.

3. سرمايه هاي خارجي براي كشور، ارزش افزوده به ارمغان مي آورد و توليد ملي را افزايش مي دهد.

4. اين سرمايه ها، منبع درآمدي براي كشورها به شمار مي آيد؛ زيرا دولت ها با گرفتن ماليات، حقوق گمركي و غيره، به درآمدهاي قابل توجهي دست مي يابند.

5. سرمايه گذاري خارجي سبب افزايش بازدهي سرمايه و نيروي كار مي شود.

6. در كشور ميزبان، سطح دستمزد كارگران مشغول در مؤسسات خارجي، بالا مي رود و به دنبال آن تقسيم كار، بهتر و منسجم تر انجام مي شود.

ص: 190

7. در صورت سرمايه گذاري در بخش توليد كالاهاي صادراتي، به سوددهي اجتماعي آن بسيار توجه شده است.

8. مشكل اشتغال را در كشورهاي جهان سوم بهبود مي بخشد.

9. اين سرمايه گذاري ها در كوتاه مدت، تراز پرداخت ها را به سود كشور ميزبان تغيير مي دهد؛ زيرا در اوايل شروع پروژه تا بهره برداري از آن، فاصله اي وجود دارد كه سرمايه گذار خارجي هزينه لازم را تأمين مي كند.

10. وجود سرمايه گذاران خارجي سبب مي شود، سرمايه گذاران كشور ميزبان، سرمايه خود را به كار اندازند و در كشور سومي سرمايه گذاري كنند و سودهاي خوبي براي كشورشان به دست آورند.

پس از بيان ديدگاه هاي مثبت و منفي كارشناسان، توجه به اين نكته لازم است كه بين اصل دريافت سرمايه خارجي و شرايطي كه سرمايه گذاران مطرح مي كنند، بايد تفاوت قائل شد. براي كشورهايي كه از منابع طبيعي و سرمايه هاي بزرگ داخلي محرومند، يكي از راه هاي جذب سرمايه، استفاده از سرمايه هاي خارجي است. اين كار به خودي خود امر مثبتي به شمار مي آيد، منتهي بايد مراقب بود شرايط و محدوديت هايي كه وام دهندگان مطرح مي كنند، هدف اصلي از دريافت اين سرمايه ها را از بين نبرد كه همانا دست يابي به پيشرفت و استقلال است. به اصطلاح به جاي پيشرفت، سبب عقب ماندگي و به جاي خودكفايي و استقلال و اقتدار، موجب وابستگي نشود. بررسي ها نشان مي دهد، در تمام كشورها سرمايه گذاري هاي خارجي يكسان نبوده است. برخي از آنها كه با در نظر گرفتن جوانب امر و رفتار منطقي و عقلاني، از طريق استفاده از اين نوع سرمايه ها به اهدافي كه داشته اند، تا حدود زيادي دست يافته و به پيشرفت و توسعه رسيده اند، اما در بسياري از كشورهاي توسعه نيافته، استفاده از اين قبيل سرمايه ها، آثار منفي

ص: 191

داشته و اين آثار تنها به مسائل اقتصادي هم مربوط نبوده، بلكه از نظر سياسي، فرهنگي و اجتماعي، زيان هاي فراواني را متوجه كشور ها ساخته است.

اسلام و استفاده از سرمايه هاي خارجي

اسلام و استفاده از سرمايه هاي خارجي

در اسلام وام دادن، كار بسيار پسنديده اي است. خداوند در قرآن كريم فرموده است: «كيست كه به صورتي نيكو به خداوند وام (قرض الحسنه) بدهد تا آن را خداوند براي او دو چندان كند و مزدي كريمانه بهره او شود». (حديد: 11)

از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: «هر كس به ستم ديده اي وام دهد و در زمان سررسيد آن، با خوش رفتاري از او بدهي اش را طلب كند، خداوند همه گناهان او را مي آمرزد و در برابر هر درهم وامي كه داده است، هزاران برابر از (نعمت هاي) بهشتي به وي خواهد بخشيد».(1)

اين حكم مربوط به جامعه اسلامي است، ولي در صورت نياز و با رعايت برخي شرايط، استقراض يا وام گرفتن از كشورهاي ديگر نيز اشكالي ندارد. هر چند در شرايط عادي، بدون نياز حتي قرض خواستن مؤمن از مؤمن هم پسنديده نيست. همواره ترك سؤال از ديگران، ولو از برادر مؤمن مورد سفارش اسلام است.

امام باقر(ع) مي فرمايد: «دست نياز به سوي مردم دراز كردن عزت را مي ربايد و حيا و شرم را مي برد و چشم بر كندن از آنچه در دست مردم است، مايه عزت مؤمنان و طمع همان فقر موجود است.»(2) امام علي(ع) نيز مي فرمايد: «سؤال كردن طوق خواري است كه عزت را از عزيز و بزرگي را از بزرگ زاده مي ربايد».(3)


1- الحياة، ج6، ص150.
2- ميزان الحكمه، ج5، ص2327.
3- ميزان الحكمه، ج5، ص2327.

ص: 192

روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله به اصحاب خود فرمود: «با من پيمان ببنديد كه از مردم چيزي نخواهيد. از آن پس وقتي در حال سوار بودن بر مركب، از دست يك نفرشان چوب دستي مي افتاد، خود پياده مي شد و آن را بر مي داشت و به كسي نمي گفت: آن را به من بده.»(1) از آن حضرت روايت مي كنند كه فرمود: «نياز خواهي روا نيست، مگر در صورت فقر كشنده يا قرض كمرشكن».(2)

بر اين اساس، تا نياز مبرمي نباشد، هرگز نبايد به سوي سرمايه خارجي رفت و تا جايي كه ممكن است، به سرمايه هاي داخلي بسنده شود، اما در شرايط اضطرار، اگر مجبور به استفاده از آن شد، حتماً بايد مراقبت شود كه اين كار با عزت و استقلال جامعه اسلامي منافات نداشته باشد. در اين زمينه، به چند مورد اشاره مي شود:

1. پيش بيني توان بازپرداخت سرمايه خارجي

اگر درست كارشناسي نشود و در چگونگي بازپرداخت سرمايه، برنامه ريزي دقيقي نباشد، مشكل آفرين خواهد شد. امام صادق(ع) مي فرمايد: «لايَسْتَقْرِضُ عَلي ظَهْرِهِ اِلاّ وَ عندَهُ وَفاءٌ...؛ در صورتي استقراض و استفاده از سرمايه ديگران در صورتي جايز است كه فرد يا جامعه بتواند از عهده بازپرداخت آن برآيد».(3)

2. استثمارگرانه نبودن شرايط سرمايه خارجي

به شرايطي كه سرمايه گذاران خارجي براي سرمايه گذاري ها مطرح مي كنند، بايد دقت شود كه در ضمن آن، اصول غير انساني و غير اخلاقي در آن گنجانده نشود؛ چرا كه بر اساس آموزه هاي قرآني، ارتباط جامعه اسلامي با


1- ميزان الحكمه، ج5، ص2329.
2- ميزان الحكمه، ج5، ص2331.
3- پديده شناسي فقر و توسعه، ج3، ص295.

ص: 193

ديگر جوامع نبايد به گونه اي باشد كه زمينه براي تسلط يا نفوذ بيگانگان فراهم شود؛ چرا كه «لَنْ يجعلَ الله لِلْكافِرينَ عَلي الْمُسلِمينَ سَبيلاً». (انفال: 26)

3. هم خواني شرايط سرمايه خارجي با اصول هدايت

گاهي شرايط سرمايه گذاران در راه سعادت انسان ها مانع ايجاد مي كند. كسي حق ندارد، به بهانه دريافت سرمايه، به اين گونه شرايط تن دهد. خدا در قرآن مي فرمايد: «آناني كه كافر شده اند، اموالشان را براي بازداشتن مردم از راه خدا خرج مي كنند. آنان اين اموال را كه در اين راه مصرف مي كنند، اين كار مايه حسرت و اندوهشان خواهد شد و شكست خواهند خورد». (انفال: 26)

4. هم خواني استفاده از سرمايه خارجي با استقلال

استفاده از سرمايه خارجي به گونه اي نباشد كه سبب وابستگي شود، چون هرگونه وابستگي از جمله وابستگي اقتصادي، از ديد اسلام محكوم و مطرود است.

خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: «وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً؛ خداوند هرگز راهي براي سلطه بيگانگان (كافران) بر مؤمنان قرار نداده است». (نسا: 141)

5. هماهنگي شرايط استفاده از سرمايه خارجي با عزت اسلامي

گاهي مفادي در سرمايه گذاري هاي خارجي گنجانده مي شود كه با عزت اسلامي مطابقت نمي كند. هيچ فرد مسلماني حق ندارد زير بار چنين شرايطي برود؛ چرا كه طبق آموزه هاي اسلامي، عزت از آن خداوند است: «كساني كه كافران را به جاي مؤمنان دوست خود انتخاب مي كنند، آيا عزت و آبرو را نزد آنان مي جويند؟ با اينكه همه عزت ها از آن خداوند است.» (نساء: 139) همان گونه كه در آيه اي ديگر آمده است: «عزت، مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است». (منافقون: 8)

ص: 194

امام باقر(ع) نيز فرمود: «... زمام اختيار خود را به دست مردم مسپار كه ذليل مي شوي».(1)

انسان حق ندارد عزت و آبروي خود را در پاي منافع مادي قرباني كند. لقمان حكيم، به فرزند خود چنين اندرز مي دهد:

اي فرزند، اگر مي خواهي عزت دنيا را به دست آوري، طمع خويش را از آنچه مردم دارند، ببر؛ زيرا پيامبران و صديقان به سبب بر كندن طمع از ديگران، به آن مقامات دست يافته اند.(2)

چهار _ تحمل سختي هاي اقتصادي مقطعي
اشاره

چهار _ تحمل سختي هاي اقتصادي مقطعي

تلاش براي تحقق هر هدفي، علاوه بر فراهم سازي امكانات لازم، به تحمل برخي سختي ها و ناملايمات نياز است. رسيدن به پيشرفت هاي اقتصادي، بدون صبر بر برخي كمبودهاي مقطعي، ميسر نيست. بر اين اساس، يكي از راه هاي تهيه سرمايه براي استفاده در طرح هاي توليد آن است كه افراد، با پذيرش برخي سختي ها و قناعت بر امكانات كم، سرمايه هاي لازم را مهيا كنند. ازاين رو، مي توان با اجراي برخي سياست هاي اقتصادي، به جمع شدن سرمايه كمك كرد. لازمه چنين كاري، تحمل سختي ها و حتي محروميت هاي مقطعي است.

البته بايد برنامه ريزي و مديريت امكانات به گونه اي باشد كه تحمل اين تنگناهاي معيشتي طاقت فرسا نباشد. در اين راستا، سياست گذاران و توان مندان جامعه بايد به افراد كم توان توجه كنند تا كاستي ها و كمبودها به آنها آسيب نرساند.

در آموزه هاي ديني، صبر بر ناملايمات، يكي از راه كارهاي دست يابي به موفقيت، بيان شده است. تحمل و رياضت اقتصادي، از جمله اموري است كه علاوه بر حفظ كرامت انساني، در برهه هاي حساس، ضامن بقا و حفظ استقلال


1- ميزان الحكمه، ج8، ص3741.
2- ميزان الحكمه، ج8، ص3743.

ص: 195

جامعه هم است. البته صبر بر ناملايمات، هرگز به معناي سكوت در برابر تبعيض ها و سياست هاي نادرست و اسراف و تبذيرها نيست، بلكه صبر به اين معناست كه انسان در ناملايماتي كه ناگزير دامن گير جامعه شده است، ناشكيبايي نكند و براي دست يابي به اهداف بزرگ، سختي ها را تحمل كند و در مقابل خواهش هاي نفساني، مقاومت كند و حقوق ديگران را محترم شمارد؛ چرا كه انسان مؤمن تمام پيش آمدهاي زندگي را نوعي امتحان الهي مي داند و معقتد است : «اِنَّ مَعَ العُسرِ يسرَا؛ با هر سختي، گشايشي هست». (انشراح: 6)

امير مؤمنان، علي(ع) مي فرمايد: «الصبرُ عونٌ عَلي كُلِّ اَمرٍ؛ صبر بر هر كاري، به انسان ياري مي رساند».(1)

رسول اكرم صلي الله عليه و آله نيز فرمود: «اِنَّ النصرَ مَعَ الصَّبرِ؛ پيروزي (بر ناملايمات) با شكيبايي به دست مي آيد».(2)

در اين زمينه امام صادق(ع) نويد مي دهد: «پايداري عالمانه در برابر مشكلات و رنج هاي مقطعي را به جان خريدن، نويد بخش آينده درخشان است. به ميزان استقامت در اين مسير، چيرگي بر مشكلات سرعت مي گيرد».(3)

امام علي(ع) بشارت مي دهد كه اگر مردم، تحمل سختي ها را بر خود هموار سازند، بر دشمنان پيروز خواهند شد: «الصَّبرُ يزعَمُ الاَعدَاء؛ شكيبايي سبب شكست دشمنان مي شود».(4)

امام صادق(ع) ايستادگي در برابر ناملايمات را اخلاق پيامبران دانسته اند: «اربعةٌ مِن اخلاقِ الاَنبياء.... والصبرُ عَلَي النابِئه؛ چهار چيز از اخلاق پيامبران است... از جمله آنهاست، ايستادگي در رويارويي با مشكلات و سختي ها».(5)


1- ميزان الحكمة، ج5، ص257.
2- ميزان الحكمة، ج5، ص259.
3- پديده شناسي فقر و توسعه، ج1، ص271.
4- الحياة، ج5، ص256.
5- الحياة، ج6، ص94.

ص: 196

امام رضا(ع) صبر را از عوامل كامل شدن ايمان به شمار مي آورد و مي فرمايد: «مقاومت در برابر تنگناها، فشارها و حوادث ناخوشايند، از مراتب بالاي دين داري است كه بدون آن ايمان آدمي كامل نمي شود».(1)

در شرايطي كه به تحمل سختي هاي معيشتي نياز است، به توان مندان سفارش شده است كه وضعيت قشرهاي كم درآمد را رعايت و به آنها در حد توان خود كمك كنند و با وجود داشتن امكان استفاده از امكانات، از آنها چشم پوشي كنند تا به جهت عاطفي و رواني، افراد مستمند آزرده خاطر نشوند. امام علي(ع) مي فرمايد: «الصَّبرُ صَبران و صَبرٌ مِمَّا تُحِبّ؛ صبر بر دو گونه است و يكي از آنها، صبر در برابر دوست داشتني هاست».

خودداري كردن از خريد كالاهاي دوست داشتني، نوعي رياضت اقتصادي به شمار مي آيد. ايشان در عبارتي ديگر مي فرمايد: «يكي از اقسام صبر اين است كه انسان امور ناخوشايند را (آنچه را دوست ندارد) عاقلانه تحمل كند».(2)

در مقابل به افراد مستمند سفارش شده است كه مراقب باشند، كمبودها آنان را از جاده مستقيم خارج نسازد و به حرام آلوده نشوند. امام علي(ع) مي فرمايد: «فرد و جامعه اي كه در مقطعي از زمان مشكلات را تحمل كند، مدت ها ستايش مي شود».(3)

از حضرت عيسي(ع) نيز نقل شده است كه فرمود: «انسان به خواسته هاي مطلوب خويش نمي رسد، مگر آنكه از ناملايمت با بردباري به سلامت بگذرد».(4)


1- الحياة، ج5، ص256.
2- ميزان الحكمه، ج5، ص297.
3- الحياة، ج5، ص265.
4- الحياة، ج5، ص265.

ص: 197

علاوه بر موارد چهارگانه پيشين، براي افزايش سرمايه، اموري ديگري نيز ذكر شده است كه با توجه به ويژگي هاي هر جامعه اي، مي توان در چارچوب اصول اعتقادي و فرهنگي و اخلاقي، از اين راهكارها در راه تحصيل سرمايه بهره برداري كرد.

اول _ ايجاد تعاوني هاي اعتبار

اول _ ايجاد تعاوني هاي اعتبار

اين تعاوني ها از راه جمع آوري پس اندازهاي اندك افراد و هدايت آنها به سوي برنامه هاي عمراني در سراسر كشور، مي توانند در روند پيشرفت اهداف اقتصادي سهيم شوند.

دوم _ تشويق مردم به پس انداز

دوم _ تشويق مردم به پس انداز

همه دولت ها با توجه به اهرم ها و امكاناتي كه در اختيار دارند، مي توانند مردم را به پس انداز و سرمايه گذاري در فعاليت هاي اقتصادي تشويق كنند. اين كار سبب مي شود مردم بسياري سرمايه هاي غير مولد را وارد بازار كار، و به حل برخي مشكلات اقتصادي كمك كنند.

سوم _ اصلاح و تصويب قوانين

سوم _ اصلاح و تصويب قوانين

دليل بسياري از نابساماني هاي اقتصادي و اجتماعي، در نبود قوانين و مقررات لازم و مناسب ريشه دارد. اگر در اين باره گام هاي درستي برداشته شود، بستر براي سرمايه گذاري در عرصه هاي اقتصادي فراهم مي شود و مردم و نهادها مي توانند سرمايه هاي خود را با آرامش خيال و اطمينان كامل به سوي فعاليت هاي اقتصادي هدايت كنند.

ص: 198

ص: 199

فصل پنجم: وظايف مردم، دولت و رسانه

اشاره

فصل پنجم: وظايف مردم، دولت و رسانه

زير فصل ها

1. وظايف مردم در فعاليت هاي اقتصادي

2. وظايف دولت

3. نقش رسانه ملي در عرصه فعاليت هاي اقتصادي

1. وظايف مردم در فعاليت هاي اقتصادي

1. وظايف مردم در فعاليت هاي اقتصادي

الف) جدّيت در كار و شركت در توليد

مردم، اصلي ترين عامل رونق كار و رشد و توسعه توليد در جامعه اسلامي به حساب مي آيند. از آنجا كه گام اول در پيشرفت هر جامعه اي، عنصر كار و تلاش است و دست يابي به تمامي اهداف از جمله هدف هاي اقتصادي تنها از راه كوشش ميسر است، ازاين رو، تك تك افراد جامعه اسلامي وظيفه دارند در حد توان نسبت به تحقق اين هدف ها كمك كنند. در آموزه هاي ديني، به صورت هاي مختلف به اين موضوع توجه شده است. در قرآن كريم، راه دست يابي به زندگي پاك و خوب، كار نيكو و شايسته معرفي شده است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكرٍ أَوْ أُنثَي وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كانُواْ يَعْمَلُونَ؛ هر كس از مرد و زن كه مؤمن باشد و كار نيكو انجام دهد، زندگي خوش و پاكيزه اي به او خواهيم داد و پاداشي بهتر از كارشان به آنان مي دهيم». (نحل: 97)

ص: 200

حضرت علي(ع) در توصيف ارزش و اهميت كار، فرموده است: «العَملُ يبلُغ بكَ الغاية؛ كار تو را به هدف مي رساند».(1)

ايشان در روايت ديگري، مردم را اين چنين براي انجام دادن كار سفارش مي كند: «العَمل، العمَل، ثُمَّ النَهاية النَهاية و الاستقامة و الاستقامة، ثم الصَبر الصَبر و الوَرع الوَرع انَّ لكُم نهايةً فانتَهوا الي نهَايتكم؛ كار كنيد كار كنيد و آن را به سرانجام برسانيد و در آن پايداري و شكيبايي و پارسايي داشته باشيد...».(2)

رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله ، كار كردن براي كسب مال حلال و هزينه هاي زندگي را براي هر مرد و زني وظيفه و تكليف معرفي مي كنند.(3) در مقابل، بي كاري و شانه خالي كردن از آن بسيار نكوهش شده است: «خداوند از بنده... بي كار به شدت متنفر است.»(4) يا «كسي كه بار خود (هزينه زندگي) را به دوش ديگران بيفكند، از حاصل زحمات ديگران ارتزاق كند، از رحمت خداوند دور است».(5)

بر اين اساس، با مطالعه سيره انبيا و اولياي الهي در مي يابيم، آنها زندگي شان را با دست رنج شان اداره مي كردند و علاوه بر آن با كار و تلاش، براي سامان يابي زندگي ديگران، كمك مي كردند. رسول اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «هرگز كسي غذايي بهتر از دست رنج خود نخورده است. پيامبر خدا، حضرت داود(ع)، از دست رنج خود ارتزاق مي كرد».(6)

وقتي حواريون حضرت عيسي(ع) از وي سؤال كردند، بهترين افراد از پيروان شما كيست؟ آن حضرت فرمود: «كسي كه با دست خود كار كند و از كسب خودش زندگي را اداره كند».(7)


1- غررالحكم و دررالكلم، ش2060.
2- نهج البلاغه، خطبه 176.
3- بحارالانوار، ج100، ص9.
4- وسائل الشيعه، ج12، ابواب مقدمات تجارت، باب17، ح4.
5- وسائل الشيعه، ج12، ابواب مقدمات تجارت، باب6، ح10؛ به نقل از: مباني اقتصاد اسلامي، ص136.
6- كنزالعمال، ش9223؛ ميزان الحكمه، ج11، ص5175.
7- بحارالانوار، ج14، ص276، ح7.

ص: 201

امام صادق(ع) مي فرمود: «در طلب معاش، كوتاهي و تنبلي نكنيد. همانا پدران ما در پي به دست آوردن معاش، مي دويدند و آن را طلب مي كردند».(1)

در جايي ديگر، آن حضرت به اصحاب خود مي فرمود:

به هر يك از يارانتان كه برخورديد (شيعيان) سلام مرا به ايشان برسانيد و بگوييد: بر شما باد رعايت تقواي الهي و توجه به آنچه به وسيله آن به ماعندالله (پاداش الهي) مي توان دست يافت. سوگند به پروردگار، ما به شما فرماني را نمي دهيم، مگر آنكه خود آن را به جاي مي آوريم. بر شما باد كار و كوشش و جديت در آن. هرگاه از نماز صبح فارغ شديد، صبح زود در پي روزي برويد و در پي طلب حلال باشيد. خداوند به شما روزي دهد و بر آن ياري تان خواهد كرد.(2)

فضل بن ابي قره مي گويد: «روزي بر امام صادق(ع) در بستاني برخوردم كه در آن مشغول كار بودند. عرض كردم: فدايت شوم، اجازه بدهيد ما به جاي شما برايتان كار كنيم يا غلامان كار را انجام بدهند. حضرت فرمود: مرا آزاد بگذاريد تا كار كنم. من دوست دارم خداي عزوجل ببيند كه با دست خودم كار مي كنم و روزي حلال خود را در به زحمت انداختن خود طلب مي كنم».(3)

امام موسي بن جعفر(ع)، به يكي از يارانش كه كاسب و فروشنده بود، فرمود: «اُغْدِ الي عزّك؛صبح زود به سوي عزت و سربلندي خود بشتاب».(4) منظور آن حضرت، كسب و تجارت بوده است. عزت انسان، در سايه تلاش او در جهت توليد به دست مي آيد. ازاين رو، پيشوايان معصوم عليهم السلام با تمام مشكلات و مسئوليت هاي طاقت فرساي اجتماعي، سياسي و فرهنگي، در عرصه كار و تلاش هاي اقتصادي، كوشا و فعال بودند و در كنار كارگران و غلامان به كار و توليد مي پرداختند.


1- وسائل الشيعه، ج22، باب18، ح8.
2- وسائل الشيعه، ج22، باب4، ح8.
3- وسائل الشيعه، ج22، باب9، ح11، به نقل از مباني اقتصاد اسلامي، ص189.
4- عزيزالله عطاردي، مسند الامام الكاظم7، ج2، ص359.

ص: 202

پيشوايان معصوم عليهم السلام ، علاوه بر اينكه خود در عرصه توليد و تلاش هاي اقتصادي پيش گام بودند، از توليدكنندگان و كشاورزان حمايت مي كردند و به آسيب ديدگان و ورشكستگان و بدهكاراني كه زندگي اقتصادي آنها به دليل مشكلات طبيعي مختل شده بود، كمك هاي فراواني مي كردند.

امام علي(ع) به توليدكنندگان و كشاورزان، عنايت ويژه اي داشت. امام صادق(ع) در اين باره مي فرمايد: «كان اميرَالمؤمنينَ يَكْتُبُ وَ يُوصي بِفلّاحِينَ خَيْراً؛ امير مؤمنان هميشه به عمال و كارمندانشان، سفارش كشاورزان را مي كرد».(1)

«امام موسي كاظم(ع) از كشاورزان و توليدكنندگان مدينه، بسيار حمايت مي كرد. شخصي مي گويد: در نزديكي مدينه صيفي كاري داشتم. موقعي كه فصل برداشت محصول نزديك شد، ملخ ها آن را نابود كردند. من خرج مزرعه را با پول دو شتر، بدهكار بودم. نشسته بودم و فكر مي كردم. ناگهان امام موسي بن جعفر(ع) را ديدم كه در حال عبور از آنجا بود و مرا ديد، فرمود: چرا ناراحتي؟ عرض كردم: به خاطر اينكه ملخ ها كشاورزي مرا نابود كرده اند.

حضرت فرمود: چه قدر ضرر كرده اي؟ عرض كردم: يك صد و بيست دينار، با پول دو شتر. حضرت به غلام خود فرمود: يك صد و پنجاه دينار به او بده. سي دينار سود به اضافه اصل مخارج و دو شتر هم، به وي تحويل بده!

آن مرد مي گويد: وقتي اين كمك را تحويل گرفتم، عرض كردم: وارد زمين من شويد و در حق من دعا كنيد. حضرت وارد زمين شد و دعا كرد. سپس از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل كرد و فرمود: از بازماندگان مشكلات، به درستي مراقبت و نگه داري كنيد».(2)


1- وسائل الشيعه، ج13، ص216.
2- خطيب بغدادي، تاريخ بغداد، ج15، ص16.

ص: 203

بدين سان، امام به مسئولان و افراد جامعه مي آموزد كه چگونه به آسيب ديدگان كمك كنند. حضرت موسي بن جعفر(ع)، در كمك به كشاورزي كه زراعت او آسيب ديده بود، علاوه بر اصل سرمايه، مقدار سودي كه انتظار داشت به او مي پردازد، ضمن اينكه حمايت معنوي خود را نيز اعلام مي دارد و براي آن كشاورز دعا مي كند و با ذكر روايتي از پيامبر او را مشمول هدايت فكري و معنوي خود قرار مي دهد.

بنابراين، هر جامعه اي براي ادامه حيات و بقا، به كار و فعاليت مردم و مسئولان نياز دارد. كار، شامل قسمت مهم زندگي انسان مي شود. به عقيده بسياري از متفكران اجتماعي و انديشمندان اسلامي، انسان موجودي اجتماعي است. انسان ها قسمت اعظم نيازهاي خود را از راه كار گروهي و اجتماعي تأمين مي كنند.

ب) نظارت بر كار دولت

در جامعه اسلامي، همه در برابر يكديگر مسئول به شمار مي آيند. حيطه مسئوليت افراد در جامعه اسلامي گسترده است. امير مؤمنان، علي(ع) مي فرمايد: «اي مردم تقواي الهي را درباره بندگان خدا و سرزمين هايش رعايت كنيد؛ زيرا شما نسبت به سرزمين و چارپايان نيز مسئول به حساب مي آييد. از خدا اطاعت و از نافرماني اش خودداري كنيد.»(1) رسول اكرم صلي الله عليه و آله در سخني مشهور فرموده است: «اَلا كُلُّكُم رَاعٍ وّ كُلُّكُم مَسئولٌ..؛ آگاه باشيد همه شما سرپرست و مسئول هستيد...».(2)

گذشته از آنچه بيان شد، جامعه در برابر كارهاي دولت، بر اساس اصل امر به معروف و نهي از منكر مسئول است. وقتي امام علي(ع) درباره حقوق


1- نهج البلاغه، خطبه167.
2- ميزان الحكمه، ج5، ص2310.

ص: 204

مردم و حكومت سخن مي گويد، اين حقوق را به صورت متقابل بيان مي كند، يعني دولت و مردم در برابر همديگر مسئول به شمار مي آيند. آن حضرت با اشاره به موارد خاصي به مردم تعليم مي دهد كه متوجه باشند در برابر اعمال حكومت، بايد به وظيفه كنترل و نظارتي كه دارند، عمل كنند.

وقتي با هجوم آوردن مردم، امير مؤمنان علي(ع) زمام حكومت را در دست گرفت، در همان مجلس به مردم فرمود: «اي مردم كوفه! اگر از نزد شما به غير از خانه و مركب و غلامي كه از قبل داشته ام، بيرون رفتم، بدانيد كه به شما خيانت كرده ام».(1)

با توجه به اين روايات، در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، يكي از اصول مهم، ضرورت رسيدگي به اموال رهبران جامعه است. از اين رهگذر، زمينه نظارت مردم بر حكومت فراهم شده است. اگر اصل نظارت، به صورت شايسته به همه تصميم هاي اقتصادي دولت به وسيله مردم انجام گيرد، بسياري از نارسايي ها برطرف و زمينه رشد و توسعه فعاليت هاي اقتصادي، فراهم مي شود و جلوي هرگونه سوء استفاده از قدرت را مي گيرد.

حضرت امام خميني رحمه الله ، نظارت مردم بر اعمال دولت مردان را بسيار مهم مي شمارد و مي فرمايد:

هر فردي از افراد ملت حق دارد كه مستقيماً در برابر سايرين، زمام داران مسلمين را استيضاح كند و به او انتقاد كند و او بايد جواب قانع كننده بدهد و در غير اين صورت، اگر برخلاف وظايف اسلامي خود عمل كرده باشد، خود به خود از مقام زمام داري معزول است.(2)


1- وسائل الشيعه، ج11، ص83.
2- صحيفه امام، ج15، ص409.

ص: 205

ايشان در جاي ديگري در اين باره مي فرمايد:

همه ملت موظفند نظارت كنند بر اين امور. نظارت كنند، اگر من پايم را كنار گذاشتم، كج گذاشتم. ملت موظف است كه بگويند پايت را كج گذاشتي. خودت را حفظ كن... تا اين كج را درست كنند.(1)

از نگاه شيعي، نظارت مردمي برحكومت اصلي بنيادين به شمار مي آيد. حضرت علي(ع) درباره فرهنگ سياسي، مردم را به شجاعت، نظارت و اظهارنظر درباره حكومت خودش فرا مي خواند و مي فرمايد:

فَلا تُكلِمُونِي بِما تُكَلَّمُ بِهِ الجَبابِرَةُ، وَ لا تَتَحَفَّظُوا مِنّي بِمايَتحفَّظُ بِه عِندَ أَهلِ البادِرَةِ وَ لاتُخالِطُوني بِالمُصانَعَةِ وَ لا تُظنُّوا ِبي استثِقالاً فِي حقٍّ قِيلَ لِي وَ لا اِلتماسَ اِعظام لِنفسي، فَاِنَّهُ مَنْ اِسْتثَقَلَ الْحقَّ أنْ يُقالَ لَهُ أو العدلَ أنَ يُعرَضَ عَلَيهِ، كانَ العملُ بِهما أثقلَ عَلَيهِ، فَلا تَكُفُوا عَن مَقالةٍ بِحقٍ أو مَشورةٍ بِعدلٍ، فَانّي لَستُ فِي نَفْسي بِفُوقِ أَنْ أخطِئ وَ لا آمَنُ ذلِكَ مِنْ فِعْلي.(2)

بنابراين، آن گونه كه با زمام داران ستمگر سخن مي گوييد، با من سخن نگوييد و چنان كه در پيشگاه حكام خشمگين و جبار، خود را جمع وجور مي كنيد، در حضور من نباشيد و به طور تصنعي، با من رفتار منماييد و هرگز گمان مبريد در مورد حقي كه به من پيشنهاد كرده ايد، كندي ورزم و نه اينكه خيال كنيد، من در پي بزرگ ساختن خويشتنم؛ زيرا كسي كه شنيدن حق يا عرضه داشتن عدالت به او برايش مشكل باشد، عمل به آن براي وي مشكل تر است! با توجه اين، از گفتن سخن حق يا مشورت عدالت آميز، خودداري مكنيد؛ زيرا من، خويشتن را مافوق آنكه اشتباه كنم، نمي دانم و از آن در كارهايم ايمن نيستم... .


1- صحيفه نور، ج7، ص33.
2- نهج البلاغه، خطبه 216.

ص: 206

درباره سخن امير مؤمنان(ع)، نكات مهمي وجود دارد كه آنها را برمي شماريم:

1. گفتن سخن حق به بالاترين مقام حكومتي و ارائه مشورت در كارها و...، منوط و مشروط به نظارت است؛ زيرا تا كسي نداند و نبيند كه در شرايط موجود، چه چيزهايي و چگونه امور تدبير مي شود، چگونه مي تواند اظهار نظر كند؟

2. نظارت، علاوه بر جلوگيري از مشكلات، خطا و سوء استفاده ها، مي تواند سبب ارتقاي كيفيت مديريت شود. دعوت حضرت علي(ع) از ديگران براي نظارت و مشاركت در حكومت، براي ارائه حكومتي مطلوب تر و كاركردي مناسب تر است. ضمن اينكه ممكن است مراد حضرت، لزوماً شخص حضرت علي(ع) نباشد، بلكه مراد نظارت و دخالت مردم در ساختار حكومتي است كه افراد بسياري در آن فعال هستند و همه آنها امكان خطا يا حتي سوء استفاده از موقعيت حكومتي را دارند و به نظارت و كنترل نياز دارند. چنان كه در مواردي حضرت علي(ع) از شيوه عملكرد استانداران و فرماندارانش، به شدت ناراضي مي شد و به صورت مكتوب يا حضوري، با آنها برخورد مي كردند.

ج) پرهيز از رفاه زدگي و مصرف بي رويه

اسلام ضمن اينكه با رفاه و آسايش انسان ها مخالف نيست و آن را لازم مي داند، اما با هر گونه تجمل گرايي و غرق شدن در لذات كه به طغيان انسان ها منجر مي شود، مخالف است و با آن مبارزه مي كند. اصولاً شيوه مصرف در جامعه اسلامي، نبايد به گونه اي باشد كه عده اي غرق در نعمت ها باشند و عده اي ديگر، محروم از آنها. اگر چنين اتفاقي بيفتد، جامعه در معرض تهديد، تنفر و انزجاز خداي متعال خواهد بود. خداوند

ص: 207

در قرآن كريم مي فرمايد: «ذَرْهُمْ يَأْكلُواْ وَيَتَمَتَّعُواْ وَيُلْهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ؛ بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزوها سرگرمشان كند، پس به زودي خواهند دانست». (حجر: 3)

و در جاي ديگر غرق شدن در نعمت ها و افراط در بهره برداري از آنها را ويژگي كافران توصيف مي كند: «وَالَّذِينَ كفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكلُونَ كمَا تَأْكلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًي لَّهُمْ؛ كساني كه كافر شده اند، در ظاهر بهره مي برند و همان گونه كه چارپايان مي خورند، مي خورند و جايگاه آنها آتش است». (محمد: 12)

امام سجاد(ع) در دعايي از خداوند چنين درخواست مي كند: «خدايا مرا از اسراف و زياده روي باز دار. به بخشش و ميانه روي قوام بده و حُسن تقدير را به من بياموز و به لطف خود مرا از تبذير نگاه دار».(1)

حضرت امام خميني رحمه الله در وصيت نامه سياسي _ الهي شان، مردم را از خطرهاي تجمل گرايي و رفاه زدگي آگاه مي كند و خواستار ممنوعيت ورود كالاهاي لوكس و تجملاتي به كشور مي شود. ايشان چنين مي نويسد:

از ورود كالاهاي مصرف ساز و خانه برانداز جلوگيري نماييد و مردم به آنچه دارند بسازند تا خود همه چيز بسازند و از جوانان، دختران و پسران مي خواهم، كه استقلال و آزادي و ارزش هاي انساني را ولو با تحمل زحمت و رنج فداي تجملات و عشرت ها و بي بند و باري ها و حضور در مراكز فحشا... كه از طرف غرب و عمال بي وطن به شما عرضه مي شود نكنند كه آنان چنان چه تجربه نشان داده جز تباهي شما و اغفالتان از سرنوشت كشورتان و چاپيدن ذخاير شما... و مصرفي نمودن ملت و كشور شما به چيز ديگر فكر نمي كنند.(2)


1- تحف العقول، ص48.
2- الحياة، ج4، ص235.

ص: 208

( پي آمدهاي منفي مصرف گرايي و رفاه زدگي

هر پديده اجتماعي، پي آمدهايي دارد. بر اين اساس، مصرف گرايي داراي سلسله پي آمدهاي زيان باري است كه برخي از آنها عبارتند از:

يك _ نابودي سرمايه هاي مادي

مصرف بي رويه و تجمل گرايي سبب مي شود فرد بيش از آنچه توليد مي كند، مصرف كند. بدين ترتيب، در سطح وسيع تر، جامعه اي كه به بيراهه تجمل طلبي و رفاه زدگي گام نهاده است، جامعه اي مصرف زده خواهد بود؛ يعني با مصرف بيشتر منابع و امكانات آن، در عرصه توليد و سرمايه گذاري، با مشكل بزرگي روبه رو خواهد شد.

اسلام از گرايش فطري بشر به زيبايي آگاه است. به همين دليل، برآوردن اين نياز طبيعي و فطري را در محدوده شريعت و عقل تأييد مي كند، ولي فراتر از آن را ممنوع كرده است؛ زيرا هدر دادن ثروت و اموال براي امور واهي، مانند تجمل گرايي مجاز نيست. امام رضا(ع) در روايتي فرموده است: «اِنّ اللهَ يَبَغَضُ القِيلَ وَ القالَ وَ اِضاعَةَ الْمالِ وَ كثرةَ السؤالِ؛ خداوند، قيل و قال (گفتار بيهوده) و تباه سازي اموال و درخواست كردن فراوان را دوست نمي دارد».(1)

دو _ زمينه سازي براي گناهان

افراط در مصرف و تجمل گرايي، زمينه را براي انجام بسياري از گناهان، مانند غرور، حسد، طمع، شهوت پرستي و كينه توزي آماده مي سازد. خداي متعال مي فرمايد:

همانا بدانيد كه زندگاني دنيا، بازيچه و سرگرمي كودكانه است و آرايش و تفاخر و خودستايي با يكديگر و حرص افزودن بر مال و فرزندان است... دنيا جز متاع فريب و غرور چيزي نيست. (حديد: 20)


1- عيون اخبار الرضا7، ج1، ص276.

ص: 209

سه _ گسترش فقر در جامعه

بي توجهي به ميانه روي در دخل و خرج زندگي و پرداختن به تجملات، زمينه هاي پيدايش فقر را فراهم مي آورد. امام علي(ع) درباره اندازه نگه نداشتن مخارج زندگي و زياده روي در مصرف مي فرمايد: «اندازه نگه نداشتن در معيشت، سبب فقر و نيازمندي انسان مي شود».(1)

افراد بسياري هستند كه با رنج و زحمت، اشرافي گري پيشه مي كنند و به زياده روي در مصرف روي مي آورند. پس از مدتي چنين افرادي، به سبب زياده روي و ترك ميانه روي در زمينه معيشت، به ديگران محتاج، و به فقر مبتلا مي شوند.

امير مؤمنان، علي(ع)، در اين باره فرموده است:

خداي سبحان، روزي فقيران را در مال توانگران قرار داده است. پس هر جا بينوايي گرسنه است، حق او در سفره رنگين اغنياست و خداي متعال از توانگران بازخواست خواهد كرد.(2)

بديهي است يكي از علل گسترش فقر در جامعه، بي توجهي توان مندان به مشكلات اجتماعي برادران ديني خود است.

امام صادق(ع) نيز در اين باره مي فرمايد: «... مردم فقير و محتاج و گرسنه و برهنه نمي شوند، مگر به دليل گناهان و ستم كاري توانگران».(3)

چهار _ تبديل ارزش به ضد ارزش

تبديل باورها و ارزش هاي ديني و مذهبي به ضد ارزش، يكي ديگر از پي آمدهاي مصرف گرايي است. با گسترش مصرف گرايي، ارزش هايي كه دين بر آن تأكيد مي كند و هر انسان عاقلي آن را مي پذيرد و حتي تجربه پيشينيان


1- بحارالانوار، ج71، ص347.
2- نهج البلاغه، حكمت 328.
3- وسائل الشيعه، ج9، ص12.

ص: 210

آن را به اثبات رسانده و در تار و پود جامعه ديني و مذهبي، ريشه دوانده است، دستخوش نابودي، و ضد ارزش قلمداد مي شود. در جامعه اي كه تلاش همه، دست يابي به تجملات بي حد و حصر و امكانات بهتر و بيشتر باشد، ديگر مفاهيم زهد، قناعت، انفاق و ايثار، جايگاهي نخواهد داشت؛ زيرا همه اين ارزش ها مخالف خواست و ميل آنان است و هيچ كدام براي آنها ارزشي ندارند. مصرف گرايي و تجمل پرستي، در ميل دروني انسان به اندوختن مال و زينت هاي مادي ريشه دارد. خداوند در قرآن مي فرمايد: «موسي(ع) گفت: پروردگارا! تو فرعون و اشراف وابسته به او را در زندگي دنيا، زيور و دارايي داده اي كه با آن، مردمان ما را از راه تو گمراه مي كنند. خدايا! دارايي آنان را نابود ساز». (يونس: 88)

امام رضا(ع) درباره اين گونه افراد فرموده است:

«مال دنيا جمع نمي شود، مگر با پنج خصلت، بخل بسيار و آرزوهاي دراز و چيرگي آزمندي (بر انسان) و ترك صله رحم (و رسيدگي به بستگان تنگ دست) و دنياپرستي و فراموش كردن آخرت.(1)

پنج _ ورشكستگي و بدهكاري

بيشتر ورشكستگي ها و بدهكاري هاي اقتصادي، به دليل رعايت نكردن ميانه روي در دخل و خرج است. تجمل پرستاني كه دل در هوا و هوس دنيايي دارند، زماني به خود مي آيند كه كار از كار گذشته و ديگر براي بازگشت شان راهي نمانده است. كم نيستند كساني كه دست به طرف ديگران، دراز مي كنند و قرض مي گيرند، تا زندگي ساده و معمولي شان را به پاي زندگي اشراف و اعيان برسانند. به همين دليل، ناچار مي شوند سرمايه هايشان را در اين دنيا، قرباني تجمل پرستي و دست يابي به زندگي اشرافي كنند.


1- تحف العقول، ص326.

ص: 211

امام كاظم(ع) مي فرمايد: «كسي كه ميانه روي داشته باشد و قناعت كند، نعمت ها (و اموال) خود را از دست نخواهد داد. در مقابل، كسي كه اسراف و تبذير كند، نعمت ها را از دست مي دهد (و محتاج ديگران مي شود)».(1)

شش _ ناتواني در انجام وظيفه

از نظر دين مبين اسلام، هر مسلماني در جامعه اسلامي، در برابر خود و اجتماعي كه در آن زندگي مي كند، داراي وظايفي است. البته اين وظايف در شرايط متفاوت، فرق دارد. اگر شماري از اعضاي اين جامعه به مصرف بي رويه و تجمل گرايي سرگرم شوند، خواه ناخواه از وظايف خود در برخي موارد باز مي مانند و به خود و ديگران آسيب مي رساند؛ زيرا پرداختن انسان به امور فرعي، او را از توجه به امور مهم وي در زندگي فردي و اجتماعي باز مي دارد. بر اين اساس، غرق شدن در زرق و برق دنيا، سبب تباهي عقل و ادراك آدمي مي شود. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرموده است: «كسي كه به دنيا عشق و علاقه بورزد و آرزوهاي طولاني براي خود بپروراند، خدا قلب او را كور مي كند، به هر انداز ه اي كه نسبت به دنيا علاقه بورزد».(2)

د) تلاش براي سرمايه گذاري

سرمايه، يكي از مهم ترين عوامل توليد است كه در توليد نقش مهمي دارد. شكي نيست كه امروزه روند توسعه اقتصادي، نيازمند منابع مالي و سرمايه فراواني است و بدون آن انجام هيچ كاري، اعم از عمراني و اقتصادي، ميسر نخواهد بود.

سرمايه به معناي ذخيره عوامل فيزيكي، قابل توليد مجدد در روند توليد است. هنگامي كه در طول زمان، ذخاير سرمايه افزايش مي يابد، روند تمركز سرمايه (تشكيل سرمايه) ناميده مي شود. ازاين رو، بايد همگان در اين فرآيند شركت


1- صحيفه سجاديه، دعاي30.
2- سيد روح الله موسوي خميني، وصيت نامه الهي _ سياسي.

ص: 212

داشته باشند تا برنامه هاي توسعه و پيشرفت اقتصادي اجرا شود و اين كار نيازمند آن است كه سطح آگاهي سياسي و اقتصادي مردم، در اين زمينه بالا برود و احساس ضرورت پس انداز در آنان به وجود آيد؛ زيرا پس انداز عامل اصلي در فرآيند تمركز و انباشت سرمايه است و اگر مردم بخواهند به اين مورد عمل كنند، بايد هزينه ها را كاهش بدهند و به نيازهاي ضروري و حياتي بسنده كنند.

امروزه تقريباً بيشتر اقتصاددانان بر تمركز و تشكيل سرمايه، به مثابه مهم ترين عامل تعيين كننده رشد و توسعه اقتصادي تأكيد دارند. اختصاص بخشي از درآمد به پس انداز و سرمايه گذاري، براي توليد بيشتر و ايجاد زمينه هاي كار و اشتغال براي رفاه جامعه اسلامي در آينده، امري مطلوب است و فايده هاي بسياري براي جامعه دارد.

سرمايه گذاري در توليد سبب افزايش توليد كالا، امكانات و فرصت هاي اشتغال مي شود. تمركز سرمايه سبب گسترش مؤسسات علمي و تحقيقاتي و در نهايت، سبب گسترش پيشرفت هاي فني مي گردد كه صرفه جويي هاي اقتصادي در جنبه هاي گسترده و گسترش تخصص و مهارت ها در توليد را امكان پذير خواهد ساخت. اين عامل سبب گسترش ماشين آلات، ابزارهاي توليد و تجهيزات براي نيروي كار در حال رشد و تضعيف عوامل مخرب غيراقتصادي بازدارنده توسعه اقتصادي مي شود. تمركز سرمايه، جنبه هاي بازار را گسترش خواهد داد و عوامل ويرانگر در تكامل بازار را از طريق ايجاد امكانات عديده در ايجاد سرمايه هاي بالاسري اجتماعي و اقتصادي، تضعيف مي كند. افزون بر اين، حتي تمركز سرمايه در حالت هاي افزايش جمعيت و نيروي كار نيز امكان توسعه اقتصادي را فراهم مي سازد.

از طرفي راكد گذاشتن سرمايه يا زياده روي در هزينه ها و به كار نبستن سرمايه در كارهاي بنيادي، برخلاف فلسفه وجودي مال از ديدگاه اسلام

ص: 213

است؛ چرا كه خداوند متعال، اموال را براي برطرف كردن نيازهاي انسان آفريده است. پس اگر انسان هايي به اموال نيازمند باشند، آن اموال نبايد راكد و بدون استفاده بمانند. بر اساس اين منطق، امير مؤمنان، علي(ع)، ذخيره كردن مال در محل بيت المال را نمي پسنديد.(1)

در روايات فراواني از معصومان عليهم السلام آمده است كه راكد گذاشتن مال، خلاف مسير اصلاح مال است و بهترين دارايي آن است كه انسان، مال خود را در مسير بهره وري و بهره برداري و توسعه و رشد جامعه اسلامي قرار دهد.

در روايتي از امام صادق(ع) مي خوانيم: «سخت ترين و بدترين چيزي كه شخص پس از خود به جا مي گذارد، مال راكد است. راوي سؤال مي كند: پس با آن چه كار كند؟ امام فرمود: آن را در ساختن بناي و بستان يا خانه اي، سرمايه گذاري كند».(2)

در قرآن كريم نيز آمده است: «وَالَّذِينَ يَكنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ؛ كساني را كه زر و سيم مي اندوزند و در راه خدا انفاقش نمي كنند، به عذابي دردآور بشارت ده.» (توبه: 34) امير مؤمنان، علي(ع) با الهام از قرآن كريم مي فرمايد: «لاترغبْ في اِقتناءِ الامْوالِ؛ به گردآوري مال تمايل پيدا نكن.»(3) ايشان در جايي ديگر مي فرمايد: «به دارايي زياد مردمان فريفته نشوي كه خود به چشم خود ديدي آن را كه پيش از تو بود و مال ها اندوخت.»(4) همچنين حضرت، گردآوري ثروت را نهي مي كند و مي فرمايد: «المالُ يعسوبُ الفُجّارِ؛ ثروت پيشواي تباهكاران است».(5)


1- نظام اقتصاد علوي، ص235.
2- وسائل الشيعه، ج12، ص44.
3- شرح نهج البلاغه، ج20، ص333.
4- نهج البلاغه، خطبه 132.
5- كلمات قصار، 308.

ص: 214

ثروت اندوزي، شخص را به سركشي و ارتكاب جرايم وا مي دارد، اما اگر جمع كردن مال براي انفاق و سرمايه گذاري باشد، كاري پسنديده است و مسلمان در ازاي آن پاداش مي گيرد. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: «مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ كمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَاللّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛ مَثَل (صدقات) كساني كه اموال خود را در راه خدا انفاق مي كنند، همانند دانه اي است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشه اي صد دانه باشد و خداوند براي هر كس كه بخواهد (آن را) چند برابر مي كند، و خداوند گشايشگر داناست». (بقره: 261)

با توجه به اين مطالب، مي توان چنين نتيجه گرفت كه كاهش هزينه ها از طرف مردم و پس انداز آن و به كارگيري سرمايه در عرصه فعاليت هاي توليدي و اشتغال زايي، به رشد و توسعه اقتصادي جامعه اسلامي كمك مي كند. ازاين رو، مردم جامعه اسلامي كمك بايد در جهت اين امر مهم بكوشند و از اسراف و تبذير، خودداري كنند.

ه) رقابت در جهت ارتقا كيفيت محصولات

رقابت بين افراد يكي از كارهايي است كه سبب رشد اقتصادي جامعه در همه عرصه ها، از جمله كار و توليد و سرمايه مي شود و انگيزه فعاليت و تلاش در اين امور را افزايش مي دهد.

اگر در ميان مردم، فرهنگ رقابت، البته به معناي صحيح و اسلامي آن رايج و نهادينه شود، سبب مي شود افراد بيشتر بكوشند و اقتصاد جامعه اسلامي رونق يابد.

رقابت به معناي كوشش و مبارزه با رقيبان براي پيروزي در دست يابي به امكانات اقتصادي بيشتر است. با كوشش براي به دست آوردن سود بيشتر، رقابت در اقتصاد شكل مي گيرد. براي مثال، هر توليدكننده اي در رقابت با

ص: 215

توليدكنندگان ديگر، همه كوشش خود را براي كاهش هزينه توليد و كاهش قيمت ها به كار مي گيرد تا در سايه آن به منافع بيشتري دست يابد.

به يقين، رقابت براي سود بيشتر، بدون محبت شديد به امور دنيايي ممكن نيست. اگر اين محبت بدون ملاحظه ضوابط اخلاقي و شرعي باشد، به يقين مفاسد فراواني را به دنبال خواهد داشت.

اصل رقابت در اسلام پذيرفته است، اما رقابتي كه در فرهنگ و آموزه هاي اسلامي تأييد شده است، هيچ گاه رقابت به معنايي نيست كه در نظام سرمايه داري موجود است؛ زيرا عنصر انحصار و امور ضدارزشي و تهديد در رقابت اسلامي پذيرفته نيست. پرهيز از رفتارهاي انحصارگرانه و رعايت امور اخلاقي و ارزشي، از جمله ضوابط حقوقي است كه بايد در فعاليت هاي اقتصاد اسلامي رعايت شود.

هيچ گاه در چنين بستري، فعالان اقتصادي با تهديد همديگر روبه رو نمي شوند و هرگاه نياز باشد، در مشكلات اقتصادي به ياري هم مي شتابند و با تدابير اقتصادي سبب رونق فعاليت هاي اقتصادي ديگران مي شوند. در واقع، رقابت در اسلام به معناي تشويق افراد، براي كوشش بيشتر در فعاليت هاي اقتصادي براي به دست آوردن سود بيشتر است. منتهي اين رفتار آنها به حد رفتار انحصارگرانه يا به حد ارتكاب كار و رفتارهاي حرام و ضدارزشي نمي رسد.

مسئله اصلي در رقابت، قصد و انگيزه انسان هاست. اگر در اسلام هدف از رقابت، افزايش سود مادي در سايه احكام اسلامي و شرعي باشد، اشكال ندارد. دليل روشن در اين باره، سيره عملي و قولي امام علي(ع) است. حضرت در بازارها مي گشت و بازاريان را نصيحت مي كرد و آنان را از ارتكاب حرام باز مي داشت، ولي هرگز آنها را از به دست آوردن سود يا رقابت با هم، در به دست آوردن سود بيشتر، منع نمي كرد.(1)


1- دانش نامه امام علي عليه السلام، ج7، صص 512 _ 528.

ص: 216

امام باقر(ع) درباره نظارت امام علي(ع) مي فرمايد:

زماني كه امام علي(ع) در كوفه بود، هر روز صبح در حالي كه تازيانه اي در دست داشت، به بازار مي رفت. به هر بازاري كه مي رسيد، مي ايستاد و صدا مي زد: اي تاجران، از خدا بترسيد. بازاريان با شنيدن صداي حضرت، هر آنچه در دست داشتند، رها مي كردند و به سخنان او گوش مي دادند. حضرت مي فرمود: خير و نيكي را بر هر چيزي مقدم بداريد و با سهل گرفتن در معامله در پي بركت باشيد. خود را به بردباري زينت دهيد و از سوگند خودداري كنيد و از دروغ بپرهيزيد. از ستم فاصله بگيريد و با مظلومان به انصاف برخورد كنيد و به ربا نزديك نشويد و اندازه و ميزان را رعايت كنيد و كالاهاي مردم را حقير نشماريد و در زمين فساد نكنيد.(1)

يادآوري اين نكته لازم است كه اگر تزاحمي بين سود معنوي و مادي رخ بدهد، اسلام اولويت را به سود معنوي مي دهد. در آيات و روايات فراواني، به مؤمنان براي پيشي گرفتن از هم در امور خير و نيك، سفارش، و در اين زمينه به آنها فرمان داده شده است. امام علي(ع) مي فرمايد: «خيرُ اخِوانِكَ مَنْ سارعَ الي الخيرِ وَ جذبَكَ اِليهِ وَ اَمَر بالبِرِّ وَ اَعانَكَ عَلَيهِ؛ بهترين برادران تو كسي است كه در حركت به سوي خير از ديگران سرعت بگيرد و تو را به سوي آن بكشاند و به آن امر كند و نيز تو را در امر نيك ياري رساند».(2)

خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: «فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ؛ در امور خير از همديگر سبقت و پيشي بگيريد.» (مائده: 48) پيشي گرفتن از هم در امور خير، سود مادي و آخرتي فعاليت هاي اقتصادي را فزوني مي بخشد؛ چرا كه سود آخرت،


1- الكافي، ج5، ص151.
2- شرح غررالحكم و دررالكلم، ج3، ص433.

ص: 217

فراوان تر و پايدارتر است. امام علي(ع) فرمود: «اِربَحْ النّاسَ مَنْ اشِتري بالدنيا الآخِرَةَ؛ پر سودترين انسان كسي است كه با دنيا، آخرت را بخرد».(1)

در نتيجه، رقابت سالم براي ارتقا و شكوفايي اقتصادي جامعه، بسيار سودمند و لازم است و انگيزه افراد را در فعاليت هاي اقتصادي بالا مي برد، ولي منظور رقابت سالم است، نه رقابت به معنايي كه در نظام هاي سرمايه داري ليبرال مطرح است. در آن نظام ها، ارزش هاي اخلاقي، هيچ جايگاهي ندارد و تنها كسب سود و درآمد مال، هدف به شمار مي آيد.

رقابت مسئولانه مردم در فعاليت هاي اقتصادي، آثار بسيار دارد كه از جمله مي توان به اين موارد اشاره كرد:

( مانع شكل گيري انحصارهاي بزرگ مي شود و از تمركز ثروت در دست گروهي اندك، جلوگيري مي كند و توزيع مناسب و عادلانه را ممكن مي سازد؛

( دست يابي به امنيت واقعي را ميسر مي سازد؛ زيرا در چنين رقابتي تهديد وجود ندارد، به ويژه اگر رقابت براي حداكثر سود مادي و معنوي باشد، عنصر تهديد به مراتب ضعيف تر خواهد بود.

( سبب رشد اقتصادي و كاهش هزينه هاي توليد و تعديل قيمت ها مي شود؛ زيرا هميشه رقابت موجب نوآوري و خلاقيت ها مي گردد و زمينه پيشرفت بيشتر را فراهم مي آورد؛

( افزايش عرضه، قيمت را پايين مي آورد و هر كدام از رقيبان مي كوشند كالاي خود را با قيمتي ارزان تر از ديگران به مشتري ها عرضه كنند؛

( هر توليدكننده اي درصدد جلب مشتري است و مي كوشد كالاي با كيفيت برتر ارائه دهد؛


1- شرح غررالحكم و دررالكلم، ج2، ص413.

ص: 218

( هر توليدكننده اي، براي كاهش هزينه توليد، ضايعات را كاهش مي دهد و بيشتر به صرفه جويي اهميت مي دهد تا جايي كه ضايعات را نيز به كالاهاي قابل استفاده تبديل مي كند.

( هر يك از رقبا، براي به دست آوردن سود بيشتر مي كوشد تا بيش از ديگران كالاهاي مورد نياز مردم را عرضه كند. در نتيجه، عرضه كالا افزايش مي يابد؛

و... .

و) مصرف كالاهاي داخلي

يكي از مسئوليت هاي مهم در زمينه مسائل اقتصادي كه متوجه مردم جامعه اسلامي است، استفاده از كالاهاي داخلي است. اين كار علاوه بر آنكه سبب حمايت از كار و توليد و انباشت سرمايه مي شود، از نظر فرهنگي و سياسي و اجتماعي، سبب تقويت خودباوري و حفظ استقلال و اقتدار حاكميت اسلامي مي گردد.

مصرف كالاهاي داخلي، سبب رونق اشتغال و توسعه توليد مي شود و توليدكنندگان را به اين باور مي رساند كه بدون كمك بيگانگان مي توانند نيازهاي جامعه اسلامي را برطرف كنند. احساس خودباوري آنها، در راستاي تهيه و تأمين كالاهاي مورد نياز جامعه، سبب نوآوري و ابتكار مي شود و چون اطمينان به حمايت مردم دارند، از درگير شدن با مشكلات بزرگ، هيچ گونه هراسي به دل راه نمي دهند و در نهايت، زمينه پيشرفت هاي بزرگ را فراهم مي سازند.

همچنين پاي بندي به استفاده از توليدات داخلي، زمينه هرگونه نفوذ دشمنان در عرصه هاي فرهنگ و اقتصاد و نظام سياسي را از بين مي برد؛ چون

ص: 219

عمده شيوه نفوذ دشمنان در فرهنگ و انديشه مردم جوامع، از راه صدور محصولاتشان انجام مي گيرد، چون آنها هر كالايي را كه وارد كشوري مي كنند، در يك زمان با انجام يك كار به چند هدف دست مي يابند. اولاً با اين كار برتري خود را به رخ مردم جامعه واردكننده مي كشند و ثانياً اعتماد به نفس و خودباوري آنها را از بين مي برند و ثالثاً از طريق اين كالاها، فرهنگ و ارزش هاي خود را در ميان ديگر جوامع گسترش مي دهند كه اين كار در نهايت سبب به خطر افتادن استقلال و عزت و اقتدار آنها مي شود.

با توجه به اين قبيل امور، در آموزه هاي اسلامي به مسئله پرهيز از استفاده كالاهاي بيگانگان توجه بسياري شده است. در بخشي از روايات تأكيد شده كه دراز كردن دست نياز به سوي ديگران، سبب وابستگي و پاي مال شدن عزت مي شود و هيچ مؤمني حق ندارد، عزت و كرامت و آزادگي خود را فداي برخي امور مادي كم ارزش كند. ازاين رو، مؤمنان موظف اند براي تأمين نيازهايشان، چاره انديشي و از دست دراز كردن به سوي بيگانگان خودداري كنند.

در اين باره امير مؤمنان علي(ع) مي فرمايد: «اِحتَجْ لِمَنْ شِئتَ تَكُنْ اَسِيرُهُ، اِستَغْنِ عَمّنْ شِئتَ تَكُنْ نَظِيرَهُ؛ به (سوي) هر كس مي خواهي، دست نياز دراز كن، (ولي بدان) اسير او خواهي شد؛ اما اگر استغنا داشته باشي، از دست دراز كردن به سوي ديگري خودداري كني، همانند و هم رديف او مي شوي.»(1) ازاين رو، او نمي تواند فخرفروشي كند و خودش را از تو بزرگ تر بداند.

بهره مندي از محصولات بيگانگان، به ويژه در زمينه نيازهاي اساسي، يكي از مصاديق برجسته دست دراز كردن به سوي ديگران است. افزون بر اين، داشتن پيوند تجاري گسترده در زمينه نيازهاي اساسي، كم كم سبب برقراري


1- ميزان الحكمه، ج2، ص536.

ص: 220

روابط دوستانه با بيگانگان مي شود كه در نهايت، اين دوستي، اعتماد و ركون به دشمنان را در پي مي آورد كه قرآن كريم به شدت با اين گونه كارها مخالفت كرده و به مؤمنان دستور داده است: «لاَ تَتَّخِذُواْ الْكافِرِينَ أَوْلِيَاء؛ كافران را دوست خود نگيريد.» (نساء: 144)

خداوند در جايي ديگر تأكيد كرده است: «وَلاَ تَرْكنُواْ إِلَي الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكمُ النَّارُ؛ به ستم پيشگان تكيه ننماييد؛ چون اين كار سبب مي شود آتش شما را فراگيرد؛ يعني آنها شما را به سوي آتش مي كشانند». (هود: 113)

يكي از آثار استفاده از كالاهاي بيگانگان، باز شدن راه نفوذ دشمنان در سرنوشت مسلمانان است: «وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً؛ خداوند هرگز كافران را بر مؤمنان تسلطي نداده است.» (نساء: 141) بنابراين، آنها هم حق ندارند راه نفوذي براي كافران در سرنوشت و مقدرات جامعه اسلامي ايجاد كنند كه يكي از راه هاي نفوذ، استفاده از كالاهاي آنهاست.

اين كار به اندازه اي اهميت دارد كه امام صادق(ع) در روايت بسيار مهمي، از امير مؤمنان علي(ع) چنين روايت كرده است: «لاتَزال هذه الامةُ بِخَيرٍ مالَمْ يَلْبَسُوا لباسَ العَجَمِ وَ يطعَمُوا َاطعِمَةَ العَجمِ فَاذا فَعَلُوا ذلك ضَربَهُم الله بالذُّلِّ؛ هميشه اين امت اسلامي در نيك بختي و خوبي به سر مي برد تا وقتي كه لباس بيگانگان را نپوشند و غذاي بيگانگان را نخورند؛ اما وقتي چنين كردند (محصولات بيگانگان را مصرف كردند) خداوند آنان را به ذلت و خواري گرفتار خواهد ساخت».(1)

منظور از اين تعبير كه خداوند آنها را به خواري گرفتار مي سازد، يعني اقتضاي اين عمل ناپسند، استفاده از محصولات بيگانگان، گرفتاري به ذلت و خواري است.


1- بحارالانوار، ج66، ص323، ح6.

ص: 221

حضرت امام خميني رحمه الله در وصيت نامه الهي _ سياسي خود، ضمن هشدار به مردم، خواستار ممنوعيت ورود كالاهاي لوكس و تجملاتي در كشور شد. ايشان چنين مي نويسد: «از ورود كالاهاي مصرف ساز و خانه برانداز جلوگيري نماييد و مردم به آنچه دارند، بسازند تا خود همه چيز بسازند و از جوانان، دختران و پسران مي خواهم كه استقلال و آزادي و ارزش هاي انساني را ولو با تحمل زحمت و رنج فداي تجملات و عشرت ها و بي بند و باري ها و حضور در مراكز فحشا... كه از طرف غرب و عمال بي وطن به شما عرضه مي شود، نكنند كه آنان چنانچه تجربه نشان داده، جز تباهي شما و اغفالتان از سرنوشت كشورتان و چاپيدن ذخاير شما... و مصرفي نمودن ملت و كشور شما به چيز ديگر فكر نمي كنند».(1)

درباره وظايف مردم در فعاليت هاي اقتصادي، علاوه بر مواردي كه بيان شد، مي توان به امور ديگري هم اشاره كرد كه البته بيشتر به بسترسازي براي فراهم شدن زمينه مشاركت مردم در عرصه هاي اقتصادي اعم كار، سرمايه گذاري، توليد و توزيع و... مربوط مي شوند.

يك _ حفظ و تقويت هم بستگي اجتماعي

اگر هم بستگي اجتماعي و عوامل اتحاد در ميان مردم، جايگاه و استحكام لازمي نداشته باشد، آنچنان كه بايد به مصالح اجتماعي توجه نمي شود. اين وضع سبب رشد انديشه تقدم منافع فردي بر مصالح عمومي مي گردد. در نهايت، ادامه چنين امري به بي اعتنايي نسبت به اهداف نظام اقتصادي مي انجامد و به طور كلي امكان رشد و توسعه اقتصادي منتفي مي شود.

بر اين اساس، يكي از مسئوليت هايي كه متوجه جامعه اسلامي است، مراقبت از عوامل هم بستگي ميان امت اسلامي است كه شامل اموري چون


1- سيد روح الله موسوي خميني، صحيفه روح الله، تهيه و تنظيم: رسول سعادتمند، صص 51 و 52.

ص: 222

حفظ و تقويت اخوت اسلامي، رعايت حقوق عمومي، همانند تكافل اجتماعي، مواسات و... ، مي شود كه در مجموعه آموزه هاي اسلامي، دستورهاي فراواني درباره هر يك از اين امور آمده كه در بخش هاي گذشته، به آنها پرداخته شده است.

دو _ تقويت تلاش و تعاون همگاني

اگر در تلاش براي رسيدن به اهداف كلان نظام اقتصادي، همكاري و تعاون همگاني نباشد، تحقق اين هدف امكان پذير نيست. بنابراين، لازمه دست يابي به اين اهداف، همكاري مردم در پيشبرد همه برنامه هايي است؛ كه به تحقق اين اهداف كمك مي كنند. يعني همه افراد از احساس مسئوليت بسياري برخوردارند، به گونه اي كه در اموري چون احترام به قانون، رعايت نظم و انضباط، تحمل مشكلات، جديت در كار و كوشش، آموزش مهارت ها، بهره مندي بهينه از امكانات، دوري از اسراف و... ، با يكديگر كمال همكاري را داشته باشند. اين در حالي است كه اگر هر كس به تشخيص يا خواست و ميل خود عمل كند، هيچ گونه پيشرفتي به دست نمي آيد و در عين حال، سرمايه ها و امكانات جامعه از بين مي رود.

سه _ احترام به برنامه و سياست هاي اقتصادي دولت

اگر مردم با دولت همكاري لازم را نداشته باشد و در عمل به طرح ها و برنامه هايي پاي بند نباشد كه دولت براي پيشرفت و توسعه امور اقتصادي تصويب مي كند، اين طرح ها شكست مي خورند. ازاين رو، از طريق شكست برنامه هاي دولت، انواع نابساماني ها در سطح جامعه پديد مي آيد كه خسارت آن سبب عقب ماندگي كشور مي شود كه در اين صورت به همگان آسيب مي رساند.

ص: 223

در آموزه هاي ديني، به ويژه در سفارش هاي امير مؤمنان، علي(ع)، به مسئله پشتيباني و همكاري مردم با سياست هاي دولت، در عرصه پيشبرد اهداف كلان اجتماعي و اقتصادي، بسيار تأكيد شده است. حتي بسياري از شكست هايي كه در دوره حكومت علوي متوجه جامعه اسلامي شد، بر اساس تحليل هايي كه از امير مؤمنان(ع) بر جاي مانده، در نداشتن همكاري و كوتاهي مردم در پشتيباني از برنامه هاي حكومت اسلامي ريشه دارد. اگر به دقت مشكلات حكومت علوي بررسي شود، نقش همكاري نكردن مردم با دستورها و برنامه هاي حضرت علي(ع)، كمتر از انواع توطئه ها و كارشكني هاي دشمنان داخلي و خارجي، در وقوع نابساماني ها نبوده است.

چهار _ توجه به دانش و روش هاي علمي

امروزه در توسعه و پيشرفت همه جانبه جوامع، از جمله در امور اقتصادي، كمتر عاملي همانند بهره برداري از دانش و تخصص و مهارت و به كارگيري روش هاي علمي اثرگذار است. بر اين اساس، بايد مردم از راه ارتقاي توان علمي و آموزش مهارت هاي لازم در عرصه هاي كاري و آموزش شيوه هاي پيشرفته علمي در پيشبرد كارها، به روند انجام كارها و استفاده از فن آوري هاي مدرن و پيشرفته، سرعت ببخشند و لازمه انجام چنين مسئوليتي، اين است كه علاوه بر اعلام آمادگي براي كسب مهارت ها و گذراندن دوره هاي آموزشي، مشخص شده از سوي مراكز آموزش خود نيز در ايجاد و گسترش مراكز آموزشي، در حد توان مشاركت داشته باشند.

ص: 224

2. وظايف دولت1

اشاره

2. وظايف دولت(1)

از ديدگاه اسلام، دولت مشروعيت خود را از خداوند مي گيرد. كسي به خودي خود حق زمام داري بر مردم و تصدي امور آنان را ندارد. خداوند متعال بر اساس آموزه هاي اسلامي، تصدي جامعه اسلامي را به رسول خدا صلي الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام واگذار كرده است. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ». (مائده: 55)

خداوند بر اساس اين آيه كه مشتمل بر منشور اعتقادي شيعه در باب ولايت است، نخست ولايت را براي خود و بر رسول خدا صلي الله عليه و آله و آن گاه براي علي بن ابي طالب(ع)، ثابت مي كند.(2) سپس زمام داري جامعه اسلامي، در زمان غيبت امام معصوم(ع)، بر اساس ادله فراوان بر عهده فقهاي جامع الشرايط است.(3)

الف) مسئوليت دولت اسلامي

اشاره

الف) مسئوليت دولت اسلامي

وظيفه دولت اسلامي، تحقق آرمان هاي اسلام در جامعه و اداره امور اجتماع بر اساس معيارهاي اسلامي است. در حوزه اقتصاد، دولت مسئول اصلي اجراي نظام اقتصادي اسلام و عينيت بخشيدن به آن در خارج است. البته هرگز اين به معناي سلب مسئوليت از مردم نيست، بلكه جامعه اسلامي مكلفند از ارزش هاي اسلامي، پاسداري كنند و در راه تحقق نظام هاي اسلامي در خارج بكوشند.

به دليل آنكه آرمان هاي نظام اقتصاد اسلام در اهداف آن متجلي است، وظيفه اصلي دولت در صحنه اقتصاد، تحقق اهداف اقتصادي اسلام، يعني عدالت


1- گاهي دولت به حكومت، با تمام بخش هاي آن، يعني مجريه، مقننه و قضاييه گفته مي شود كه در زبان انگليسي از آن به عنوان state ياد مي شود و گاهي دولت به معناي قوه مجريه به كار مي رود كه معادل آن در زبان انگليسي Goverment است. در اين نوشته معناي اول مورد نظر است.
2- بر اساس روايات فراواني از شيعه و سني، مصداق «الَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»، امير مؤمنان، علي بن ابي طالب7 است و بعد از ايشان فرزندان معصومش:. (اصول كافي، ج1، ص288)
3- شيخ صدوق، كمال الدين، ج2، ص483؛ شيخ طوسي، الغيبه، ص177؛ وسائل الشيعه، ج18، ص101.

ص: 225

اقتصادي و قدرت اقتصادي است كه براي رسيدن به عدالت اقتصادي، بايد اولاً رفاه عمومي در جامعه تأمين و ثانياً ثروت ها تعديل شود و قدرت اقتصادي هم از راه رشد اقتصادي و استقلال و خودكفايي اقتصادي تحقق پذير است.

بديهي است، تحقق نظام اقتصادي اسلام، مشروط به حصول مباني و شكل گيري نهادهاي آن است كه دولت بايد امكان آن را فراهم سازد.

از يك نگاه، مجموعه وظايف دولت اسلامي در زمينه اقتصاد را مي توان به اين شرح بيان كرد:

يك _ تحقق اهداف اقتصادي اسلام

يك _ تحقق اهداف اقتصادي اسلام

اين كار از دو راه قابل انجام است:

1. گسترش عدالت اقتصادي در پرتوي بسط رفاه عمومي، رفع فقر از جامعه و تعديل ثروت؛

2. تقويت اقتصاد كشور از طريق سرمايه گذاري هاي بنيادي در زمينه زيرساخت هاي اقتصادي، گسترش توليد داخلي و حمايت از آن و تقويت صادرات و حمايت از پول ملي و... .

دو _ زمينه سازي براي تحقق عيني مباني اقتصاد اسلامي

دو _ زمينه سازي براي تحقق عيني مباني اقتصاد اسلامي

اين زمينه سازي از طريق اين راهكارها تحقق پذير است:

1. حفظ ارزش اموال و ثروت ها به وسيله كنترل بازار و گسترش توليد و جلوگيري از كاهش ارزش پول... ؛

2. صيانت و بسط مالكيت مختلط از راه شناسايي اموال دولتي و عمومي و در اختيار گرفتن آنها و حمايت از مالكيت هاي خصوصي و تعيين محدوده آن؛

ص: 226

3. تأمين آزادي اقتصادي در چارچوب احكام اسلام، براي همه مردم، از راه وضع قوانين مناسب و ايجاد امنيت اقتصادي و فراهم آوردن فرصت هاي اقتصادي براي همه.

سه _ تحقق نظام اقتصادي اسلام

سه _ تحقق نظام اقتصادي اسلام

اين مهم با انجام اين امور ممكن است:

1. پي ريزي نهادهاي موقعيتي دولتي بر اساس نهادهاي جهان شمولي دولتي؛

2. سازمان دهي نهادهاي موقعيتي غير دولتي هماهنگ با نهادهاي جهان شمولي دولتي؛

3. تنظيم روابط مجموعه نهادها بر اساس احكام ثابت اسلامي؛

4. جبران كاستي هاي قانوني، متناسب با موقعيت از طريق قانون گذاري؛

گفتني است، وقتي دولت اسلامي اين وظايف را مي تواند انجام دهد كه اختيارات و امكانات لازم را داشته باشد كه اين امر در قالب اين محور ها پيش بيني شده است:

( اختيار سياست گذاري و برنامه ريزي؛

( مسئوليت اجراي حدود و تعزيرات؛

( حق قانون گذاري؛

( در اختيار داشتن منابع گسترده مالي.(1)

ب) جايگاه دولت در اقتصاد

ب) جايگاه دولت در اقتصاد

تعيين جايگاه دولت در اقتصاد، يكي از مباحث مهم در نظام هاي اقتصادي است. اصل ضرورت دخالت دولت در فعاليت هاي اقتصادي، در همه نظام ها پذيرفته شده است، ولي هنوز در ميزان دخالت دولت نظر واحدي وجود ندارد.


1- مهدي هادوي، مكتب و نظام اقتصادي اسلام، صص 147 _ 152.

ص: 227

نخستين اقتصاددانان نظام سرمايه داري، به نقش دولت در فعاليت هاي اقتصادي اعتقادي نداشتند. اين امر در اهداف و مباني فلسفي نظام اقتصاد سرمايه داري يا مكتب كلاسيك ها ريشه داشت. آنها به جهت باور به دييسم(1) و اصالت فرد،(2) به مالكيت خصوصي، آزادي مطلق فعاليت هاي اقتصادي و دخالت نكردن دولت در امور اقتصادي تأكيد داشتند و معتقد بودند، دولت جز تأمين امنيت و حفاظت از ثروت هاي مردم، در اقتصاد نقش مهم ديگري ندارد. همه فعاليت ها به عهده بخش خصوصي است. مي گفتند اگر عوامل توليد و بازارهاي توزيع آزاد گذاشته شوند، اقتصاد به تعادل لازم خواهد رسيد و توليدكنندگان و مصرف كنندگان در سايه اين وضعيت متعادل به


1- دييسم: از جمله مسائلي كه در شكل گيري نظام هاي مختلف اقتصادي نقش مهمي دارد، نگرش هر مكتب به مسئله خداشناسي است. اغلب دانشمندان و مردم اروپا در قرون وسطا، خداوند را خير برتر و علت العلل همه حوادث و پديده ها و مدبر و پروردگار پيوسته جهان هستي مي شمردند، ولي هم زمان با آغاز رنسانس (عصر روشنفكري) در اروپا، تحولاتي در زمينه نقش خداوند در طبيعت به وجود آمد كه از جمله آنها فلسفه «دييسم»، زير بناي فلسفي نظام سرمايه داري و «ماترياليسم»، زيربناي فلسفي سوسياليسم است. بر اساس فلسفه دييسم، خداوند آفريدگار هستي است و چنان طبيعت را بر اساس قانون مندي ها به وجود آورده است كه به صورت خودكار به حيات خود ادامه مي دهد. در اين بينش، خداوند پس از آفرينش، به هيچ وجه در امور جهان دخالت نمي كند و جهان همانند ساعتي به كار خود ادامه مي دهد و ساعت ساز هم ديگر با آن كاري ندارد. بر اساس فلسفه ماترياليسم، ماده اساس و جوهر كليه واقعيات مادي و روحي است و خداوند به عنوان موجودي جدا از طبيعت مادي انكار مي شود. (سيد عباس موسويان، كليات نظام اقتصاد اسلام، صص 17 و 18)
2- «يكي از اموري كه در شكل گيري اهداف و مباني مكتبي نظام هاي اقتصادي مؤثر است، ديدگاه آنها نسبت به فرد و جامعه است. اصالت فرد بينشي است كه هسته و محور اجتماع را فرد مي داند و اجتماع را چيزي جز مجموع اجزاي تشكيل دهنده آن (يعني تك تك افراد) نيست كه با حفظ هويت و استقلال خود آن را به وجود آورده اند. بنابراين، اجتماع فاقد وجود حقيقتي است، فقط وجود اعتباري دارد. اعتقاد به اصالت فرد، تبلور كامل خود را در نظام اقتصاد سرمايه داري و در توجه اين نظام به اصالت منافع فردي و ناديده گرفتن منافع جامعه نشان مي دهد. طرف داران اين بينش، هيچ جايگاهي را براي منافع جامعه در نظر نمي گيرند و آن را امري اعتباري و قابل تحقق در ضمن منافع فرد معرفي مي كنند. بر اساس اين، ديدگاه اقتصاددانان سرمايه داري مالكيت خصوصي بدون حد و مرز، آزادي هاي مطلق اقتصادي را توجيه كرده و آن را به نفع جامعه مي دانند. (حسين نمازي، نظام هاي اقتصادي، صص 88، 159 و 163، به نقل از: كليات نظام اقتصادي اسلام، صص 25 _ 28)

ص: 228

خواسته هاي خود دست خواهند يافت، اما وقتي در نيمه دوم قرن نوزدهم، كم كم نارسايي هاي اين انديشه آشكار شد و به ويژه بحران هايي را در كشورهاي صنعتي پديد آورد، به ناچار اقتصاددانان نظام سرمايه داري، براي جلوگيري از نابودي اين نظام و حفظ منافع مشترك دولت و طبقه سرمايه دار، به انجام تحولاتي در نظام اقتصاد سرمايه داري تن داد، يعني با قبول وضع قوانين و مقرراتي به سود طبقه كارگر، سبب شدند نظام سرمايه داري ليبرال به نظام اقتصاد سرمايه داري مقرراتي يا ارشادي تبديل شود. در نتيجه، زمينه براي دخالت دولت در اقتصاد فراهم شد. بر اين اساس، بعدها به دنبال انتشار كتاب اشتغال اثر كينز، اقتصاددان انگليسي انقلابي، در عقايد اقتصادي سرمايه داري به وجود مي آيد و بسياري از نظريات كلاسيك ها زير سؤال مي رود.

وي نه تنها دخالت دولت در فعاليت هاي اقتصادي را جايز شمرد، بلكه اين كار را براي جلوگيري از وقوع بحران ها و ركود اقتصادي، ضرروي دانست. از ديدگاه كينز، دولت مي تواند از راه اعمال سياست هاي مالي، روند توسعه اقتصادي را سرعت بخشد و در شرايط ركود، اقتصاد را رونق دهد و از وقوع بحران هاي اقتصادي جلوگيري كند.

بنابراين، امروزه دخالت دولت در فعاليت هاي اقتصادي، از نظر نظام سرمايه داري، كاملاً امري پذيرفته شده است.(1)

گفتني است، مكتب اقتصاد سوسياليستي _ كه به نشانه اعتراض به نظام سرمايه داري پديد آمده است _ در آغاز منشأ همه گرفتاري ها را در مالكيت خصوصي و آزادي فعاليت هاي اقتصادي مي ديد. در نتيجه، نظام اقتصادي


1- نظام هاي اقتصادي، ص97.

ص: 229

خود را بر مبناي سه اصل، اصالت جمع،(1) مالكيت دولتي و برنامه ريزي متمركز اقتصادي بنا گذاشت و ساختار اقتصاد را بر اساس ساختاري تك بخشي دولتي مبتني ساخت، اما به دليل آنكه با اين كار آن نظام در برابر نظام سرمايه داري، دچار تفريط شده بود، طولي نكشيد آثار منفي آن هم با نابودي انگيزه فردي در عرصه هاي كار و توليد مشخص شد، به گونه اي كه بزرگ ترين كشور سوسياليستي كه پيش از حاكميت نظام سوسياليستي، از جمله صادركنندگان بزرگ بود، به واردكننده عمده محصولات كشاورزي و غير كشاورزي تبديل گشت. اين امر سبب شد، سردمداران جوامع سوسياليستي در ساختار نظام اقتصادي خود تجديد نظر كنند و حضور بخش خصوصي را در كنار دولت بپذيرند(2) و با اين كار تا حدي مالكيت دولتي محدود شد.

نظام اقتصادي اسلام، با توجه به مباني و اهدافي كه داشت، ساختاري دو بخشي دارد، يعني براي دولت جايگاه خاصي در نظر گرفته است كه به عنوان عامل اصيلي (نه به عنوان استثنا يا نهادي كه تنها در شرايط بحراني به ميدان بيايد) مطرح است كه پيوسته در جريان اقتصادي حضور فعال دارد، به گونه اي كه دولت اسلامي از يك سو با نظارت مستمر بر رفتارهاي اقتصادي بخش خصوصي و هدايت آن از انحرافات جلوگيري مي كند و مانع تحقق


1- «اصالت جامعه يا جمع: اقتصاددانان سوسياليستي در قرن نوزدهم ميلادي، نظام اقتصادي سوسياليستي را بر مبناي اصولي متضاد با اصول نظام سرمايه داري، پايه گذاري و مطرح كردند. در اين ديدگاه، نظم طبيعي اجتماع انساني، تحت تأثير قوانين طبيعت و در قالب زندگي اشتراكي افراد تضمين مي شود. بنابراين، جامعه از وجود حقيقي برخوردار بوده و وجود فرد به اعتبار جامعه است. به همين دليل، وجودش اعتباري است. نتيجه طبيعي اين ديدگاه، تقدم منافع جامعه بر فرد است و اثر عملي آن اصول سوسياليستي، چون نفي مالكيت خصوصي ابزار توليد، نفي آزادي فعاليت هاي اقتصادي و برنامه ريزي متمركز اقتصادي، نشان مي دهد.» (نظام هاي اقتصادي، صص 88، 159 و 163، به نقل از: كليات نظام اقتصادي اسلام، صص 25 _ 28).
2- نظام هاي اقتصادي، ص159، به نقل از: كليات نظام اقتصادي اسلام، صص 73 _ 75.

ص: 230

آثار سوء نظام سرمايه داري مي شود و از سوي ديگر، به دليل مداخله نكردن مستقيم در فعاليت هاي بخش خصوصي و باور به آزادي افراد در چارچوب احكام و مقررات اسلامي، از آسيب رساني به انگيزه افراد در عرصه فعاليت هاي اقتصادي، خودداري مي كند.

در نتيجه، نظام اقتصادي اسلام با توجه به پذيرش مالكيت مختلط(1) و آزادي در چارچوب قوانين اسلامي و با توجه به بينش اصالت فرد و جامعه(2) براي دولت در اقتصاد، جايگاه ويژه اي قايل است.

ج) مسئوليت دولت در قبال كار و سرمايه و توليد

اشاره

ج) مسئوليت دولت در قبال كار و سرمايه و توليد

بدون ترديد، اصلي ترين عناصر هر اقتصادي، عبارت از كار و سرمايه و توليد است، به گونه اي كه رونق كار و اشتغال و افزايش سرمايه گذاري و جذب سرمايه و توسعه و توليد، از شاخص هاي مهم پيشرفت فعاليت هاي اقتصادي هر جامعه اي به شمار مي آيد. تحقق اهداف اقتصادي، در گروي رشد و توسعه اين


1- مسئله مالكيت در هر نظام اقتصادي، در مسائل فكري و فلسفي و اصول ارزشي آن ريشه دارد. نظام سرمايه داري به جهت باور به اصالت فرد و مقدم داشتن منافع فرد بر منافع جامعه در مسئله مالكيت، اصالت را به مالكيت خصوصي مي دهد و در نتيجه، مالكيت دولتي را به صورت استثنا در موارد خاص مي پذيرد. در مقابل، نظام سوسياليستي به جهت اعتقاد به اصالت جامعه و مقدم داشتن منافع جامعه بر فرد مالكيت خصوصي را منشأ همه مفاسد مي داند و آن را جز در كالاها و خدمات مصرفي به رسميت نمي شناسد، اما نظام اقتصاد اسلامي با توجه به بينش اصالت فرد و جامعه و اعتقاد به رعايت مصالح فرد و جامعه و تقدم مصالح جامعه بر مصالح فرد، در موارد تزاحم سه نوع مالكيت، خصوصي، عمومي و دولتي را در كنار هم مطرح مي كند.
2- «در جهان بيني اسلامي، انسان موجودي صرفاً مادي نيست. بنابراين، به اجتماع انسان ها مانند تركيب مواد نگريسته نمي شود، بلكه انسان به جهت تركيب خاصش از جسم و روح در اجتماع ظاهر مي شود. در عين حال كه شخصيتي مستقل دارد، از ديگر انسان ها نيز اثر مي پذيرد. به عبارت ديگر، هويت جامعه از ديد اسلام، نه امري موهوم و اعتباري است و نه حقيقتي مستقل از هويت افراد، بلكه امري انتزاعي است، يعني خودش در خارج وجود ندارد، ولي منشأ انتزاعش حقيقي است. هر چند اين روح جمعي از قدر مشترك هويت افراد انتزاع مي شود، ولي در عين حال بر هويت افراد نيز تأثير مي گذارد. اين ديدگاه كه از قرآن به دست آمده است، به اصالت فرد و جامعه شناخته مي شود.» (مير معزي، نظام اقتصاد اسلامي، مباني فلسفي، صص96 و 97).

ص: 231

سه عنصر اصلي است. بر اين اساس، ضرورت دارد دولت با توجه به امكانات و اختياراتي كه دارد، نسبت به سامان يابي روند رونق كار و گسترش بيشتر آن در همه عرصه هاي اجتماعي به ويژه در بسترهاي اقتصادي، اهتمام به خرج دهد و با برنامه ريزي هاي شايسته، زمينه انباشت سرمايه ها و هدايت آن به سوي توليد را فراهم سازد. علاوه بر آن، با تقويت راهكارهاي افزايش توليد ملي، خودكفايي و اقتدار اقتصادي جامعه اسلامي را محقق سازد. براي انجام چنين مسئوليت بزرگي كه بر سر راه آن انواع موانع و تنگناها وجود دارد، ناگزير بايد دو گونه كار انجام گيرد كه بخشي از اين كارها جنبه زمينه سازي دارند و قسمتي ديگر، مستقيماً به رونق و توسعه كار و سرمايه و توليد، مربوط مي شوند.

يك _ بسترسازي براي رشد و پيشرفت فعاليت هاي اقتصادي
اشاره

يك _ بسترسازي براي رشد و پيشرفت فعاليت هاي اقتصادي

بخشي از وظايف دولت در زمينه كار و توليد و سرمايه، به سرمايه گذاري هاي بنيادي مربوط است. اين نوع از سرمايه گذاري ها در توليد و كار و در توسعه اقتصادي نقش مستقيمي ندارند، اما بدون آنها اهداف اقتصادي تحقق پذير نيست. گاهي از اين نوع سرمايه گذاري ها به عنوان سرمايه گذاري بالاسري اجتماعي ياد مي شود كه عبارت از سرمايه گذاري هايي است كه به خودي خود عامل توسعه اقتصادي نيستند، اما براي دست يابي به پيشرفت اقتصادي، ضرورت دارند؛(1) زيرا بستر را براي فعاليت هاي اقتصادي فراهم مي سازند، مانند سرمايه گذاري براي افزايش كيفيت كار نيروي انساني و گسترش مراكز فرهنگي، آموزشي و بهداشتي... .

اين بخش از مسئوليت دولت، شامل سرمايه گذاري هاي بسياري مي شود كه عبارتند از:


1- رشد و توسعه اقتصادي و مسائل جهان سوم، ص148.

ص: 232

اول _ ايجاد تحول علمي و فرهنگي
اشاره

اول _ ايجاد تحول علمي و فرهنگي

امروزه بيشتر كارشناسان مسائل اجتماعي بر اين باورند كه گام اساسي براي موفقيت در عرصه فعاليت هاي اقتصادي و دست يابي به پيشرفت و توسعه پايدار، ارتقاي فرهنگ و انديشه و ايجاد تحول در دانش و بينش افراد جامعه است. مجموعه بررسي هاي مربوط به علل پيشرفت نكردن جوامع عقب مانده، گوياي اين واقعيت است كه عمده ترين عامل عقب افتادگي، پايين بودن سطح دانش و آگاهي ها و رواج ديدگاه هاي ناصواب درباره فعاليت هاي اقتصادي است. تا زماني كه اين وضع تغيير نكند، يعني آموزش هاي عمومي گسترش نيابد و در نوع نگرش افراد، نسبت به كار و كوشش و سرمايه گذاري و توليد، تحول ايجاد نشود، رشد و توسعه اقتصادي ممكن نخواهد شد.

به دليل آنكه معمولاً اين كار به صورت طبيعي تحقق پيدا نمي كند، ضرورت دارد با دخالت دولت انجام شود. در اين راستا، دولت موظف است دو كار را در اولويت قرار دهد:

1. توسعه آموزش

1. توسعه آموزش

تا زماني كه سطح دانش و تخصص و آگاهي افراد به حد مطلوبي نرسد، انتظار وقوع دگرگوني هاي مثبت بزرگ نامعقول است، چون اگر تغييرات را به انقلابي تشبيه كنيم، آموزش فراهم سازي، پشتوانه فكري آن انقلاب به شمار مي رود. بديهي است، هيچ انقلابي بدون داشتن زمينه هاي فكري مناسب به پيروزي نهايي نمي رسد. اگر به آموزش توجه نشود، همه تلاش هايي كه براي رشد و پيشرفت اقتصادي انجام مي گيرد، بي اثر خواهد شد. بنابراين، دولت به عنوان پيش نياز پيشرفت اقتصاد، بايد به توسعه مراكز آموزشي و اصلاح نظام آموزشي بپردازد تا زمينه براي ارتقاي سطح آگاهي ها و

ص: 233

تخصص ها فراهم شود و از اين رهگذر، تربيت نيروهاي انساني ماهر مورد نياز براي عرصه هاي اقتصادي انجام گيرد، چون همان گونه كه اشاره شد، نيروي انساني نقطه مركزي هر نوع پيشرفت و توسعه به شمار مي آيد، وگرنه منابع مادي و سرمايه ها به خودي خود در پيشرفت نقش تعيين كننده اي ندارند و منابع انساني آگاه و برخوردار از بينش و تخصص، روند پيشرفت را مشخص مي كنند.

فردريك هاريبسون معتقد است:

منابع انساني... پايه اصلي ثروت ملت ها را تشكيل مي دهد. سرمايه و منابع طبيعي عوامل توليد اند در حالي كه انسان ها عوامل فعالي هستند كه سرمايه ها را متراكم مي سازند، از منابع طبيعي بهره برداري مي كنند، سازمان هاي اجتماعي اقتصادي و سياسي را مي سازند و توسعه ملي را جلو مي برند. به وضوح كشوري كه نتواند مهارت ها و دانش مردمش را توسعه دهد و از آن در اقتصاد ملي به نحو مؤثر بهره برداري كند، قادر نيست هيچ چيز ديگر را توسعه بخشد.(1)

سرمايه گذاري در زمينه نيروي انساني، مهم تر و سودمندتر از سرمايه گذاري در طرح هاي صنعتي است. بررسي ها نشان مي دهد، در برخي جوامع كه سرمايه گذاري هاي خوبي هم در عرصه هاي صنعتي و غير صنعتي انجام مي گيرد، باز گاهي رشد اقتصادي آن گونه اي كه بايد انجام بگيرد، صورت نمي پذيرد. اين امر ناشي از كمبود سرمايه گذاري در منابع انساني است. بر اين اساس، برخي گفته اند: آينده هر ملت را نيروي انساني(كارآور رشديافته) آن تعيين مي كند، چه اينكه مواد خام و منابع طبيعي هر كشور را نيروي انساني آن تغيير مي دهند و قابل استفاده مي كند.(2)


1- توسعه اقتصادي جهان سوم، ج1، ص473.
2- اقتصاد رشد و توسعه، ج2، ص658 و 658؛ نوسازي جامعه، ص62.

ص: 234

بنابراين، دولت از راه توسعه مراكز آموزشي، در سطوح مختلف بايد نقيصه پايين بودن سطح دانش و نبود نيروي انساني ماهر و متخصص را برطرف سازد. در آموزه هاي ديني، ضمن اينكه به ضرورت دانش افزايي و تربيت انسان هاي انديشمند و توانا تأكيد فراوان شده است و از دانش آموزي به عنوان فريضه و تكليفي همگاني ياد مي شود.(1) با وجود اين، پرداختن به اين امر، يكي از وظايف مهم دولت به شمار آمده است.

رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «... بِالتَعليمِ اُرْسِلتُ لَمّا اُرْسِلتُ؛ رسالت من، آموزش و ارائه آگاهي هاي مطلوب است».(2)

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به معاذ بن جبل، هنگام گسيل وي به يمن فرمود: «اظهر امر الاسلام كله صغيره و كبيره؛ امر اسلام (احكام و آداب آن) را به تمامي ظاهر گردان و بزرگ و كوچك آن را عملي كن».(3)

امير مؤمنان، علي(ع)، توسعه آموزش را از جمله وظايف خود به شمار مي آورد و مي فرمايد: «اَيُّها الناسُ اِنَّ لِي عَليكُمْ حَقاً وَ لَكُمْ عَليَّ حقٌ؛ فَامّا حَقُّكُم عَليَّ... تَعليمكُمْ كَيْ لاتَجهلُوا وَ تادِييكُمْ كَيْ تَعْلَمُوا؛ اي مردم! به درستي كه مرا بر شما حقي و شما را نيز بر من حقي است، اما حق شما بر من... آموزش دادن شماست تا در ناداني نمانيد و پرورش شما تا آگاه شويد».(4)

در سيره آن حضرت وارد شده است كه «كانَ اذا يَفرغُ مِن الجَهادِ يَتفرعُ لِتَعليمِ النّاسِ؛ وقتي از جهاد در راه خدا فارغ مي شد، به آموزش مردم مي پرداخت.»(5) همچنين امير مؤمنان، علي(ع) در نامه اي به قثم بن عباس، فرماندار مكه چنين مي نويسد: «...عَلّمْ الجاهلَ وَ ذاكرْ العالِمَ؛ نادان را تعليم كن و با دانشمند، مذاكره علمي نما».(6)


1- «طلبُ العلم فريضةٌ علي كُلِ مُسلمٍ وَ مُسلمةٍ.» الحياة، ج1، ص41.
2- الحياة، ج1، ص37.
3- تحف العقول، ص25؛ الحياة، ج2، ص646.
4- نهج البلاغه، خطبه34؛ تاريخ طبري، ج5، ص91.
5- ارشاد القلوب، ص218؛ بحارالانوار، ج103، ص16، ح70.
6- نهج البلاغه، نامه 67؛ بحارالانوار، ج33، ص497.

ص: 235

آن حضرت باز به مناسبتي مي فرمايد:

اَلَمْ اَعملْ فِيكُمْ بِثقلِ الاكبرِ وَ اتركْ فيكُمْ ثِقَل الاصغرِ وَ ركزتُ فيكم رايةَ الايمانِ وَ وقفتُكُمْ عَلي حدودِ الْحَلالِ وَ الْحَرامِ و اَلْبَستُكُمْ العافيةَ من عَدْلي وَ فرشتكم المعروفَ مِن تَولي و فعلي و اريتكُمُ كرائَم الاخلاقِ مِنْ نفسي. (1)

آيا در ميان شما به ذخيره بزرگ پيامبر عمل نكردم و ذخيره كوچك تر او (فرزند پيامبر) را در ميان شما نگذاشتم؟ من پرچم ايمان را در ميان شما گرفتم و بر حدود حلال و حرام آگاهتان ساختم و با دادگري خويش، لباس عافيت بر شما پوشانيدم و با گفتار و كردار خود و معروف (كار نيك) را در ميان شما رواج دادم و اخلاق نمونه را با سيرت خويش به شما نماياندم.

بنابراين، دولت مقدمه تحقق پيشرفت هاست و بايد با شيوه هاي گوناگون موجود، امكان ارتقاي آموزش مردم و تربيت نيروهاي كيفي براي عرصه هاي اقتصادي را فراهم و عملي سازد.

2. ترويج فرهنگ اسلامي

2. ترويج فرهنگ اسلامي

هر نظام اقتصادي در بستر فرهنگ خاصي تحقق پذير است. بر اين اساس، نظام اقتصادي اسلامي در جامعه اي قابل تحقق است كه آموزه ها و عناصر فرهنگ اسلامي در آن حاكميت پيدا كرده باشد. فرهنگ اقتصادي اسلام، مشتمل بر ارزش هايي است كه توجه به آنها در عين حال كه بسياري از مشكلات موجود بر سر راه تحقق اهداف اقتصادي را برطرف مي سازد، زمينه را نيز براي هر چه بيشتر فراهم شدن بسترهاي پيشرفت مهيا مي كند. مردم جامعه اي كه نسبت به


1- نهج البلاغه، ص1215؛ الحياة، ج2، صص60 و 61.

ص: 236

كار، ديد مثبتي ندارند و آن را به نوعي سرشكستگي مي دانند و حتي اين امر در ميان آنها، به صورت فرهنگ درآمده است و همين طور نيروهاي فعال جامعه، وجدان كاري لازم را ندارند و شانه خالي كردن از كار را نوعي زيركي به حساب مي آورند و در قبال مشكلات اقتصاد جامعه هيچ گونه احساس مسئوليتي نكنند و در به دست آوردن ثروت به هيچ حد و مرز و اصلي مقيد نباشند و منافع فردي و گروهي خود را بر تمام مصالح ملي و اجتماعي ترجيح دهند و در بهره برداري از منابع طبيعي و استفاده از سرمايه ها بي رويه عمل كنند و در مصرف مرتكب اسراف و تبذير شوند و...، بديهي است انتظار محقق شدن اهدافي چون رفاه عمومي، عدالت اجتماعي و خودكفايي و دست يابي به قدرت اقتصادي بالا، كار بيهوده اي است.

با توجه به آنچه گفته شد، بايد اصلاح فرهنگ و رشد فرهنگ اسلامي را مقدمه اصلاحات اقتصادي دانست و مسئولان جامعه اسلامي، از رهگذر توسعه فرهنگي سازوكار رسيدن به اقتصاد سالم و دست يابي به اهداف بزرگي چون عدالت اقتصادي را دنبال كنند. اگر مي بينيم همواره اولياي الهي نهادينه سازي ارزش هاي اسلامي را در سطح جامعه در اولويت قرار مي دادند و از هر فرصتي، براي توسعه فرهنگي اسلام به بهترين وجه استفاده مي كردند، هدف آنها فراهم شدن زمينه و بستر انجام اهداف بزرگ اجتماعي، از جمله هدف هاي اقتصادي بوده است. بر اين اساس، حضرت علي(ع) به صورت اصل و قانوني كلي مي فرمايند: «عَلي الامامِ اَنْ تَعلَّمَ اَهلَ وِلايتِهِ حُدُودَ الاسلامِ وَ الايمانِ؛ بر حكمران (حكومت) است كه به مردمان تحت حكومتش، احكام و مقررات اسلام و ايمان را بياموزد».(1)


1- غررالحكم و دررالكلم، ش6199؛ عيون الحكم و المواعظ، ص328، ح5637.

ص: 237

امام باقر(ع) نيز مي فرمايد:

هنگامي كه حضرت علي(ع) نماز صبح به جا مي آورد، در حال تعقيبات نماز به سر مي برد تا خورشيد طلوع مي كرد. هنگام طلوع خورشيد تهي دستان و مستمندان و ديگر قشرهاي مردم جمع مي شدند، آن حضرت به ايشان قرآن و احكام اسلامي را آموزش مي داد و در ساعتي خاص آن جلسه را به پايان مي رساند.(1)

امام علي بن موسي الرضا(ع) در تبيين فلسفه حكومت و نصب حاكم براي جامعه اسلامي چنين مي فرمايد: «فَجَعَل عليهِمْ قَيّماً... يُقيمُ فِيها الحُدودَ و الاحكامَ؛ از طرف خداوند براي مردم سرپرستي قرار داده شده است تا حدود و احكام الهي را در بين ايشان اقامه كند».(2)

امير مؤمنان، علي(ع) روايت شده است كه فرمود: «امام (دولت اسلامي) بايد آرمان هاي اجتماعي اصيل ديني را در مردم نهادينه كند، پيام دين را به آنها برساند و در خيرخواهي و جهت دهي درست مردم نهايت توان خود را به كار گيرد.»(3) ايشان در روايتي ديگر تصريح مي كند: «اِنّه ليسَ علي الامامِ الاّ... احياءٌ لِلسَّنَةِ؛ امام (دولت اسلامي) مسئوليتي جز احياي سنت هاي ديني (احكام و ارزش هاي اسلامي) ندارد».(4)

بر اساس آنچه بيان شد، دولت اسلامي براي دست يابي به توسعه و پيشرفت اقتصادي، نخست بايد به توسعه فرهنگ و ارزش هاي اسلامي، به ويژه فرهنگ اقتصادي بپردازد؛ يعني مردم را با احكام و مقرراتي آشنا سازند كه خداوند كريم و حضرات معصوم عليهم السلام درباره كار و سرمايه و توليد بيان كردند،


1- شرح نهج البلاغه، ج4، ص109؛ بحارالانوار، ج41، ص132.
2- معيارهاي اقتصادي تعاليم رضوي، ص288.
3- الحياة، ج6، ص310.
4- الحياة، ج6، ص310.

ص: 238

به گونه اي كه آنها همه امكانات، از جمله منابع طبيعي را از طرف خداوند امانتي بدانند و در تصرف آنها چارچوب هاي شرعي را رعايت و از هر گونه اسراف و تبذير خودداري و به مقدار كفايت، بسنده كنند و تلاش براي برقراري عدالت اجتماعي و اقتصادي را تكليف به شمار آورند و مقدم داشتن منافع و مصالح اجتماعي و ملي را بر خواست هاي نفساني و منافع فردي و گروهي لازم بدانند. و كار و تلاش را عبادت، و بي كاري و كوتاهي در به دست آوردن روزي و تهيه هزينه هاي زندگي را ناشايست بشمارند و تلاش در عرصه هاي توليد و سرمايه گذاري را تا حدي كه جامعه اسلامي به خودكفايي و اقتدار اقتصادي برسد، وظيفه تلقي كنند و رعايت قوانين و دستورهاي حكومت اسلامي در عرصه فعاليت هاي اقتصادي را واجب بدانند.

بديهي است وقتي دولت اسلامي به درستي اين قبيل از آموزه هاي اسلامي _ كه در هر مورد آنها ده ها آيه و روايت موجود است _ تبيين كند و مردم با وظايف خود در مورد فعاليت هاي اقتصادي به صورت كامل، آشنايي پيدا كنند و راه براي تحقق هدف هاي اقتصادي هموار شود، مشكلات موجود بر سر راه پيشرفت هاي جامعه، يكي پس از ديگري به كمك مردم برطرف مي شود. در نتيجه، بين مردم و دولت همدلي و هماهنگي پديد مي آيد و هيچ يك از توطئه ها و كارشكني هاي دشمنان نمي تواند آسيبي را متوجه جامعه سازد.

دوم _ ايجاد و تقويت عدالت اجتماعي

دوم _ ايجاد و تقويت عدالت اجتماعي

امروزه عدالت اجتماعي يكي از اركان مهم توسعه و پيشرفت به شمار مي آيد. بيشتر نظريه پردازان توسعه، بر اين باورند كه هرگز پيشرفت اساسي حاصل نخواهد شد، مگر اينكه به ميزان قابل قبولي عدالت اجتماعي در جامعه وجود

ص: 239

داشته باشد. بر اين اساس، توسعه و پيشرفت اقتصادي، بدون توجه به عدالت اجتماعي ناممكن است. ازاين رو، در آموزه هاي اسلامي، عدالت اجتماعي جايگاه و اهميت ويژه اي دارد؛ زيرا در سايه عدالت اجتماعي، همگان زندگي خوبي دارند و زمينه براي شكوفايي مهارت ها و مشاركت در فعاليت هاي اجتماعي، از جمله كارهاي اقتصادي فراهم مي شود. در حالي كه نبود عدالت اجتماعي، سبب گسترش فقر و انباشت سرمايه در دست گروه خاصي مي شود. در نتيجه، با پيدايش فاصله ظالمانه طبقاتي، مردم جامعه به دو قشر فقير و غني تقسيم مي شوند. گروه گرفتار فقر، توانايي مشاركت در پيشبرد هدف هاي اقتصادي و اجتماعي را ندارد و قشر پول دار هم به دليل ترجيح منافع شخصي، در طرح هاي مربوط به تحقق هدف هاي بزرگ اقتصادي جامعه، حاضر به مشاركت نمي شوند.

در اسلام با شيوه هاي گوناگوني، از به وجود آمدن چنين شرايطي جلوگيري شده است. دولت بايد از راه آماده سازي بستر و با به كار بردن راهكارهايي، جلوي تقسيم مردم جامعه، به دو دسته فقير و غني را بگيرد كه اين كار تنها با حاكميت عدالت در همه عرصه هاي اجتماعي ممكن است. با توجه به اين حقيقت، امام كاظم(ع) مي فرمايد: «لو عدل في الناس لاستغنوا؛ اگر در ميان مردم عدالت اقامه گردد، همه مستغني مي شوند».(1)

بر اين اساس، امير مؤمنان، علي(ع) در تقسيم بيت المال بين مردم، عادلانه رفتار مي كرد و مي فرمود: «فَانتُمْ عِبادُاللهِ وَ المالُ مالُ الله يُقَسُّم بينِكُمْ بِالسَّوِيَةِ، لافضَلَ فِيهِ لِاحدٍ علي احدٍ...؛ شما بندگان خداييد و مال، مال خداست، در نتيجه، آن در ميان شما به صورت مساوي تقسيم مي شود. هيچ كس را در آن نسبت به ديگري برتري نيست».(2)


1- اصول كافي، ج1، ص455، ح4.
2- الحياة، ج2، ص409.

ص: 240

وقتي از امام صادق(ع) درباره تقسيم بيت المال و امكانات عمومي سؤال شد، آن حضرت فرمود: «اهل الاسلام هم ابناء الاسلام اسوّي بينهم في العطاء و فضائلهم بينهم و بين الله؛ اهل اسلام همه فرزندان اسلامند كه به صورت مساوي بايد از امكانات برخوردار شوند. هر كسي فضيلتي دارد، آن بين خودش و خداست»؛(1) يعني فضيلت ها سبب ترجيح افراد بر يكديگر نمي شود.

وقتي امير مؤمنان، علي(ع) در تقسيم بيت المال مساوات را رعايت كرد، گروهي از افراد ويژه كه در دوره حكومت هاي قبلي از بيت المال سهم بيشتري دريافت مي كردند، به آن حضرت اعتراض كردند. حضرت به آنها فرمود:

آيا به من دستور مي دهيد كه پيروزي (حكومت بر مردم) را با ستم بر كساني كه زمام دارشان هستم، به دست آورم؟ سوگند به خدا تا جان در بدن دارم و جهان برقرار است، چنين پيشنهاد و درخواستي را قبول نخواهم كرد. اگر مال از آنِ خودم بود، آن را بين مردم، به صورت برابر تقسيم مي كردم، چه رسد كه آن مال خداوند است.(2)

بنا بر آنچه گفته شد، اولين و در عين حال مهم ترين كار حضرت در ايجاد عدالت اجتماعي، تقسيم مساوي بيت المال در ميان مردم بود. علاوه بر اين، حضرت دو كار بسيار مهم را با هدف تحقق عدالت اجتماعي انجام داد:

الف) مبارزه با فقر: در اين باره امير مؤمنان نخست از فقر و ويژگي هايش مي گويد تا مردم به خوبي آن را بشناسند. براي مثال، ايشان در روايتي فرموده است: «الا! و اِنَّ مِن البَلاءِ الفاقةُ؛ آگاه باشيد كه فقر و فاقه، از جمله بلاهاست.»(3) ايشان در جايي ديگر مي فرمايد: «قبر از فقر بهتر است».(4)


1- الحياة، ج1، ص257.
2- نهج البلاغه، خطبه 126؛ تحف العقول، ص185.
3- الحياة، ج4، ص381.
4- الحياة، ج4، ص384.

ص: 241

آن حضرت به فرزندشان، محمد حنفيه چنين فرمود: «پسرم، من از فقر براي تو بيمناكم. از آن به خدا پناه ببر، چون فقر سبب نقصان دين مي شود.»(1) سپس حضرت عوامل پيدايش فقر را معرفي مي كند و در اين باره مي فرمايد: «سَبَبُ الفَقرِ الاسرَافُ؛ اسراف سبب فقر است.»(2) ايشان در روايتي ديگر مي فرمايد: «اندازه نداشتن در معيشت، فقر مي آورد.»(3) يا «نبود تدبير و برنامه ريزي، كليد فقر است.»(4) امام علي(ع) در جاي ديگري تصريح مي فرمايد: «خرابي زمين، نتيجه فقر مردم آن است و فقر مردم، ره آورد حريص بودن حاكمان بر جمع مال است...».(5) آن گاه درباره خودش مي فرمايد:

من با اين اندك چيز (اشاره به آنچه در بقچه كوچك در دست داشت) وارد شهر شما شدم. اسباب سفر من اين هاست. پس اگر از سرزمين شما با بيشتر از اين مقدار دارايي كه آورده ام، خارج شوم، به يقين من از خيانت كارانم.(6)

زمينه رسيدگي به وضع فقرا و سامان دهي به زندگي ايشان، علاوه بر آنكه هر كاري از دست خويش بر مي آمد، انجام مي داد، به كارگزاران خود سفارش مي كرد، مشكلات اين قشر را بر طرف سازند. ايشان به مالك اشتر مي نويسد:

در مورد طبقه پايين اجتماع، يعني بينوايان و نيازمندان و زمين گيرشدگان كه چاره اي ندارند، همواره خدا را در نظر داشته باش. بخشي از بيت المال و محصولاتي كه در اختيار توست، به آنها اختصاص بده... از آنان روي مگردان و آنان را از نظر دور مدار.(7)


1- الحياة، ج4، ص388.
2- الحياة، ج4، ص440.
3- الحياة، ج4، ص440.
4- الحياة، ج4، ص480.
5- الحياة، ج4، صص2 _ 481.
6- الحياة، ج4، ص500.
7- الحياة، ج4، ص502.

ص: 242

علاوه بر آن، ايشان به ثروتمندان گوشزد مي كرد كه مبادا از مستمندان غافل شوند. حتي در وصيت خود يادآور شده است: «خدا را خدا را، درباره فقيران و بينوايان (در نظر بگيريد) و آنان را در معيشت هايتان شريك قرار دهيد».(1)

گذشته از آنچه بيان شد، حضرت علي(ع) براي مبارزه با فقر، كارهاي ديگري نيز انجام داده است كه عبارتند از:

تشويق فقيران به انجام كار و يادگيري دانش و تخصص و سفارش به قناعت و زهد، بردباري و تحمل، عفت و پاكدامني؛

تشويق ثروتمندان بر محبت به فقرا و بذل و بخشش به آنها؛

ايجاد زمينه هاي اشتغال فقرا؛

آموزش راه هاي كاهش هزينه ها و غنيمت شمردن فرصت ها؛

ايجاد و گسترش روحيه تعاون و همكاري و... .

ب) مبارزه با انباشت ثروت اغنيا: بدون ترديد يكي از عوامل مهم پيدايش فقر، انباشت ثروت در دست اغنياست. اسلام با اين كار مخالف است، چون آثار زيان بار آن، جامعه انساني را به انحطاط مي كشد. ازاين رو، براي تعديل ثروت و ايجاد توازن اقتصادي، احكام و مقرراتي تعيين شده است كه عبارتند از: منع از احتكار و انحصار، جلوگيري از اسراف و تبذير، تحريم ربا و بهره، ارث، انفاق هاي واجب و مستحب، تأمين اجتماعي و... .

رسول خدا صلي الله عليه و آله ضمن كمك به مستمندان و تلاش براي ريشه كن شدن فقر، به تعديل ثروت ها در جامعه مي پرداخت. بر اين اساس، دولت اسلامي بايد با اجراي شايسته اين گونه از قوانين، نسبت به تحقق عدالت اجتماعي در جامعه بپردازد تا از اين رهگذر، سطح زندگي افراد و جامعه اسلامي، به


1- الحياة، ج4، ص588.

ص: 243

اندازه اي ارتقا يابد كه زمينه براي امكان ورود آنها به عرصه فعاليت هاي اقتصادي فراهم شود و هر يك از آنان با توجه به توانايي هاي مالي يا تخصصي و علمي بتوانند در روند رشد و توسعه اقتصادي اثرگذار باشند.

سوم _ تأمين امنيت اقتصادي

سوم _ تأمين امنيت اقتصادي

يكي از وظايف مهم دولت در زمينه رشد و توسعه امور اقتصادي، برقراري نظم و امنيت اقتصادي است. نبود امنيت اقتصادي، شرايط و فضايي را در جامعه ايجاد مي كند كه همه فعاليت هاي اقتصادي از رونق مي افتد و زمينه هاي اشتغال، يكي پس از ديگري از بين مي رود؛ زيرا برنامه هاي عمراني تنها در سايه آرامش و حاكميت قانون و ثبات و امنيت، قابل اجرا و پي گيري است. با نبود امنيت، برنامه ها به كنار گذاشته مي شوند و با كنار رفتن برنامه ها، بسترهاي ايجاد كار و اشتغال نابود مي شود. همين طور نبود امنيت، جذب سرمايه ها را ناممكن مي سازد. سرمايه گذار دنبال محيط و شرايط امن است. ازاين رو، همواره، نبود امنيت سرمايه و سرمايه گذار را فراري مي دهد. بديهي است، با از بين رفتن زمينه هاي كار و انباشت سرمايه، ديگر جايي براي صحبت از توليد نمي ماند، چه بسا در چنين وضعي سرمايه هاي انساني بي كار، به سمت شغل هاي غير اقتصادي (غير توليدي) نظير واسطه گري، توزيع انگلي و... كشيده مي شود. در ضمن، روح ابتكار و خلاقيت به تدريج نابود مي گردد و سرمايه ها در كارهاي غير اقتصادي، به اصطلاح زود بازده به كار گرفته مي شوند كه چنين كاري در نهايت به ايجاد و گسترش تورم و گراني قيمت ها و رشد بي رويه خدمات و... مي انجامد. بنابراين، وقتي دولت مصمم شد، برنامه هاي مربوط به توسعه و پيشرفت اقتصادي را اجرا كند، پيش از آن ضرورت دارد، به موضوع نظم و امنيت و حاكميت يابي آن دو در

ص: 244

همه عرصه هاي اجتماعي به ويژه اقتصاد توجه كند. در آموزه هاي اسلامي، به صورت هاي مختلف، به اهميت امنيت و آسيب هاي ناشي از نبود آن تأكيد و تصريح شده است.

رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرموده است: «لاخيرَ في... الوَطن اِلاّ مَعَ الامَنِ؛ سرزميني كه در آن امنيت نيست، در آن خيري وجود ندارد.»(1) امام صادق(ع) مي فرمايد: «هر جا كه امنيت وجود ندارد، در آنجا زندگي گوارا نيست.»(2) باز از آن حضرت نقل شده است: «امنيت از جمله امور سه گانه اي است كه همگان به آن نياز دارند».(3)

امير مؤمنان، علي(ع) در تشريح فلسفه تشكيل حكومت، از برقراري امنيت ياد مي كند و مي فرمايد:

مردم به زمام دار نيازمندند، خواه آن زمام دار نيك رفتار يا فاجر و بدكار باشد تا مؤمن در سايه حكومت او كارش را بكند و كافر بهره و سهم خود را برد... به وسيله او اموال بيت المال گردآوري و به كمك او با دشمنان مبارزه و پيكار گردد و راه ها امن و حقوق ناتوان از توان مند گرفته شود، تا آنجا كه نيكو رفتار آسوده باشد و از گزند و آسيب بدكار در امان ماند.(4)

به دليل آنكه به تبيين هدف حكومت خود مي پردازد، به اين نكته نيز اشاره مي كند كه هدف دولت علوي، برقراري امنيت، به ويژه براي اقشار پايين جامعه است. ايشان مي فرمايد:

«پروردگارا! تو مي داني آنچه از من سر زد (گرفتن زمام حكومت) به خاطر رغبت و ميل به حكومت و سهم بيشتر از دنيا نبود؛ بلكه


1- ميزان الحكمه، ج10، ص527.
2- الحياة، ج4، ص274.
3- الحياة، ج6، ص413.
4- نهج البلاغه، خطبه40.

ص: 245

مي خواستيم نشانه هاي دين را بر جاي خود بنشانيم و اصلاح در شهرها را آشكار سازيم تا بندگان مظلوم و ستم ديده ات به امنيت برسند... .(1)

ايشان در اين باره از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت مي كند كه فرمود: «اگر امنيت در جامعه به ميزاني نبود كه ضعيف بتواند بدون كوچك ترين دغدغه و اضطراب حق خود را از قوي بستاند، چنين جامعه اي قابل احترام نيست».(2)

ايشان در جايي ديگر، در معرفي بدترين سرزمين ها مي فرمايد: «شر البلاد بلد لاامن فيه و لاحصب؛ بدترين مكان ها آن شهر و دياري است كه در آن امنيت و آباداني نباشد».(3)

ايشان از مردم جامعه اسلامي مي خواهد كه او را در برقراري امنيت ياري كنند: «اَيُّها الناسُ اعيوني علي انفسِكُمْ وَ اَيمُ اللهُ لِاَنْضِفَنَّ المَظلومَ مِن ظالِمه وَ لاقودنَّ الظالَم بِجازِمَته حتي اُورَدهُ مِنْهَل الْحَقِّ وَ اِنْ كان كارِهاً؛ اي مردم مرا در برابر نفس (هوس هاي) خود ياري كنيد. به خدا سوگند من داد و حق ستمديده را از ستمگر خواهم ستاند و مهار و زمام ستمگر را چندان مي كشم تا او را _ هرچند دوست ندارد _ به سرچشمه حق برسانم و به رعايت حق ملزم كنم».(4)

درباره امنيت اقتصادي، جداگانه مطالبي بيان مي كند: «اولاً همان گونه كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: احترام مال مؤمن همانند احترام خون اوست».(5)

سپس اهميت و احترام اموال مردم را گوشزد مي فرمايد و در اين باره مي فرمايد: «اعظمُ الخطايا اقتطاعُ مالِ امرءٍ مسلمٍ بغيرِ حقِ؛ بردن و خوردن مال مسلمان


1- نهج البلاغه، خطبه131.
2- «لَنْ تقدُّسْ اُمةٌ لايُوخَذُ لِلضَّعِيفِ فيها حَقُّهُ مِنْ القَّوِيِ غَيْرَ مُتعتعٍ.» نهج البلاغه، نامه53.
3- غررالحكم و دررالكلم، ح5684.
4- الحياة، ج2، ص42.
5- الحياة، ج3، ص203.

ص: 246

به ناحق، از بزرگ ترين خطاها (گناهان) به شمار مي آيد.»(1) ثانياً سوگند ياد مي كند، اگر به مالي كه به ناحق گرفته شده است، برخورد كند، بي درنگ آن را به صاحبش بر مي گرداند: «واللهُ لَوْوجدتُهُ... لَرَدْدُتُه».(2)

نقل مي كنند وقتي آن حضرت خبردار شد يكي از كارگزارانش تصرفات ناشايستي در دارايي ها انجام داده است، به ايشان نامه اي نوشت و در آن خطاب به وي فرمود:

از تو به من گزارشي دادند كه اگر چنان باشد، خداي خود را به خشم آورده و امام خويش را نافرماني كرده اي. خبر رسيده است كه تو غنيمت مسلمانان را به خويشاوندانت مي بخشي و... حق پروردگارت را سبك مشمار و دنياي خود را با نابودي آخرتت، آباد مكن... .(3)

آن گاه از وي مي خواهد هر چه اموال نزد اوست، بازگرداند. همچنين در اين باره به زياد بن ابيه مي نويسد:

به خدا سوگند... اگر به من خبر رسد كه در اموال مسلمانان اندك يا بسيار خيانت روا داشته اي، چنان بر تو سخت مي گيرم كه كم مايه گردي تا جايي كه نتواني هزينه عيال و زندگي ات را تأمين كني و حقير و بي مقدار گردي.(4)

بدون برقراري امنيت به ويژه امنيت اقتصادي، امكان رونق و پيشرفت در عرصه هاي اقتصادي نيست، ازاين رو، حكومت اسلامي مسئوليت دارد با راهكارهاي مناسب، نظم و امنيت اقتصادي را براي جامعه فراهم سازد تا عوامل اقتصادي، اعم از كارگر و صاحب سرمايه و توليدكننده با اشتياق فراوان وارد ميدان شوند.


1- بحارالانوار، ج78، ص55.
2- نهج البلاغه، خطبه51.
3- نهج البلاغه، نامه 43.
4- نهج البلاغه، نامه 30، به نقل از: انديشه هاي اقتصادي در نهج البلاغه، ص209.

ص: 247

گفتني است ناامني اقتصادي در بسياري از فعاليت هاي اقتصادي، از قبيل اشتغال و تجارت و سرمايه گذاري ممكن است رخ بدهد كه در هر مورد بايد با توجه به امكانات و شرايط موجود، اقدامات لازم انجام شود. براي مثال، ناامني در زمينه اشتغال و خطرات احتمالي در بخش تجارت را _ كه ريشه ناامني ها به شمار مي آيند _ مي توان از راه بيمه كالاهاي تجاري از ميان برداشت، مهم ترين راه هاي شكل گيري ناامني هاي اقتصادي، عبارت از بي ثباتي سياسي، حاكميت نداشتن نظم و قانون، بي توجهي به قراردادها، فساد دستگاه هاي اداري، گرفتن مالكيت از سرمايه گذاران و وقوع انواع خشونت ها در جامعه و وجود نداشتن ضوابط عادلانه و يا وجود ابهام در قوانين و ضوابط و... است.

دولت اسلامي از راه سياست گذاري هاي دقيق، بايد جلوي پيدايش اين قبيل از امور را بگيرد و در صورت وقوع برخي از اين موارد، در كمترين زمان ممكن، براي برطرف ساختن آن، اقدامات لازم را انجام دهد.

چهارم _ قانون گذاري و اجراي قوانين و مقررات

چهارم _ قانون گذاري و اجراي قوانين و مقررات

به دليل آنكه تأمين نيازهاي مادي و معنوي بشر، بدون زندگي اجتماعي ميسر نيست، خداوند زندگي او را به صورت اجتماعي قرار داده است. وقتي در زندگي اجتماعي، تعارض منافع پيش مي آيد، به مجموعه اي از قوانين و مقررات نياز است كه در سايه آن حقوق افراد مشخص شود تا از بروز هرگونه نابساماني و تخاصم جلوگيري شود. به علاوه اجراي اين قوانين به ضمانت اجرايي نياز دارند. در همه جوامع، دولت، ضامن اجراي احكام و مقررات است. بر اين اساس، بخش قابل توجهي از مسئوليت هاي هر دولتي، به وضع و اجراي قانون و مقررات مربوط است. در اين راستا، در جامعه اسلامي، دولت افزون بر مسئوليت نظارت بر رعايت احكام و قوانين شرعي اقتصادي، موظف است براي تنظيم امور اقتصادي، در صورت نياز به وضع مقررات و احكام جديد بپردازد.

ص: 248

توضيح آنكه در اسلام، دو دسته احكام و قوانين وجود دارد كه شامل قوانين ثابت و قوانين متغير مي شود. احكام ثابت اقتصادي، چارچوب نظام اقتصادي را تشكيل مي دهد و ماهيت اسلاميت آن را حفظ و احكام متغير، جنبه پويايي و نيازهاي مربوط به شرايط و مقتضيات زمان و مكان را تأمين مي كند. اين دو دسته از قوانين مكمل همديگرند. وجود هر دو براي نظام اقتصادي، ضروري است. براي حفظ سلامت روند فعاليت هاي اقتصادي و توسعه و رشد آن ضرورت دارد كه اولاً دولت به اجراي همه جانبه قوانين ثابت و متغير اهتمام بورزد، ثانياً در مواقعي كه به مقررات و احكام جديدي نياز است، نسبت به تهيه و تدوين آن در كوتاه ترين زمان، عمل كند.

بخشي از قوانين اسلامي كه به رشد توليد و رونق كار و اشتغال در جامعه كمك مي كند و دولت موظف به اجراي آنهاست، به اين شرح است:

1. باز پس گرفتن زمين از كساني كه آن را بدون استفاده رها كرده اند، ضرورت دارد. بر اساس آموزه هاي اسلامي، مالكيت در زمينه منابع طبيعي و ثروت هاي عمومي، در صورتي به وجود مي آيد كه دولت اسلامي در مقام مالك اين منابع، اجازه فعاليت و كار را در اين منابع بدهد. همچنين تملك درآمد در برابر كار و تلاش خدماتي يا توليدي، با نبودن ممنوعيت قانوني و شرعي نسبت به آن خدمت و توليد حاصل مي شود. بنابراين، مالكيت از نظر پيدايش مالكيت ابتدايي و مالكيت ارزش افزوده كالاهاي توليدي، تابع شرايط و حدودي است كه حاكميت اسلام آنها را مشخص مي سازد؛

2. ممنوعيت حمي(1) در اسلام؛

3. افرادي كه به احياي يكي از منابع طبيعي مي پردازند، اگر فعاليت خويش را نيمه كاره رها كنند، حقي به آنان تعلق نمي گيرد؛


1- اينكه كسي بدون كار خاص روي زمين هاي عمومي، از طريق حريم قرار دادن آن را به خود اختصاص دهد و مانع استفاده ديگران از آن بشود.

ص: 249

4. دولت اسلامي اجازه ندارد منابع طبيعي را در اختيار افراد قرار دهد، مگر به مقدار رفع نياز؛

5. درآمدي كه بر اساس كار نباشد، مشروع نيست، مثل اينكه كسي چيزي را اجاره كند و آن را با قيمت بيشتري به ديگري اجاره دهد؛

6. تحريم بهره ربوي. اين كار دو اثر بسيار مهم دارد:

الف) از ميان رفتن تضاد هاي شديد بين منافع تجاري و صنعتي، از يك سو، منافع سرمايه هاي نزولي، از سوي ديگر؛ زيرا سرمايه داران مترصد فرصت مناسبي براي افزايش تقاضاي سرمايه براي فعاليت هاي اقتصادي هستند چون افزايش تقاضا موجب بالا رفتن نرخ بهره مي شود و برعكس با لغو بهره ربوي، سرمايه داران ناچارند بر اساس اشتراك در منافع و مضار، در قالب مضاربه يا اجاره و... ، به فعاليت هاي صنعتي و تجاري بپردازند.

ب) افراد با تحريم ربا، بر خلاف نظام بهره سرمايه هاي خويش را در طرح هاي دراز مدت و وسيع به كار مي اندازند. در نظامي كه بهره پذيرفته شده است، سرمايه دار، اموالش را در وام هاي كوتاه مدت به كار مي اندازد تا در صورت ترقي نرخ بهره، از شرايط بهتر و منافع بيشتر استفاده كند. همچنين وام گيرندگان مجبورند به كارهاي كوتاه مدت بپردازند تا بتوانند وام و بهره را به موقع پرداخت كنند؛ و تا اطمينان پيدا نكنند، كاري سودآور است، هرگز به آن كار نمي پردازند. اينها موانعي در راه رشد توليد است كه به پيدايش بحران هاي بزرگ و متزلزل شدن اوضاع اقتصادي منجر مي شود، ولي رباخواران با الغاي بهره، به صف توليدكنندگان مي پيوندند و منافع و مصالح خويش را در كارهاي توليدي دنبال مي كنند. به اين ترتيب، به جاي آنكه همواره بخشي از سرمايه نقدي در دست رباخواران راكد و بدون استفاده بماند، در عرصه هاي توليد، به كار مي افتد و به فعاليت هاي اقتصادي، رونق مي بخشد.

ص: 250

7. اسلام، قمار و جادوگري را تحريم كرده است.

8. اسلام از ذخيره كردن نقدينگي و كنز آن جلوگيري مي كند. اسلام كساني را، كه دارايي هاي نقدي خود را از جريان اقتصادي جامعه خارج كنند، مشمول مالياتي به نام زكات مي كند. اين ماليات، سالانه بوده و مبلغ 5/2٪ مقدار پس انداز شده است. اين ماليات تا وقتي كه قيمت مال به 20 دينار كاهش نيافته است، گرفته مي شود. با اجراي اين سياست مالياتي، همه اموالي كه از چرخه اقتصادي خارج شده است، دوباره وارد فعاليت هاي اقتصادي مي شوند.

9. اسلام خرج هاي اضافي و بي جا را ممنوع كرده است. كارهايي كه شخصيت حقيقي انسان را نابود مي كند و او را از ميدان فعاليت هاي سالم و مفيد دور مي سازد.

10. جلوگيري از تمركز ثروت. در قرآن كريم مي خوانيم: «كيْ لا يَكونَ دُولَةً بَيْنَ اْلأَغْنِياءِ مِنْكمْ؛ تا قدرت و توان در ميان ثروتمندان خلاصه نگردد.» (حشر: 7) اسلام اين كار را از راه سياست هاي تعديل ثروت عملي ساخته و دولت اسلامي موظف به دنبال كردن اين برنامه است. گفتني است، اين اصل به توزيع ثروت مربوط است، ولي به صورت غير مستقيم با مسئله توليد نيز مرتبط است؛ زيرا تمركز ثروت در دست گروهي مخصوص، سبب فقر عمومي مي شود. در نتيجه، با كاهش قدرت خريد عمومي، توده مردم از تأمين نيازمندي هاي خويش درمانده مي شوند و به تبع آن توليدات بر روي هم انباشته مي گردد و ركود بر سازمان توليد اجتماع حاكم و بدين ترتيب، از ميزان توليد كاسته مي شود.

11. تحريم واسطه گري در امور بازرگاني؛

ص: 251

12. اجازه اسلام بر تملك نزديكان شخص نسبت به دارايي هاي او پس از مرگ، كه اين كار انگيزه فعاليت دائمي را در انسان حفظ مي كند؛

13. اسلام، قانون تأمين اجتماعي را وضع كرده است. اين موضوع در قلمرو بخش خصوصي بسيار اهميت دارد؛ زيرا از اين طريق، انگيزه روحي مهمي در انسان پديد مي آيد كه سبب مي شود جرئت اقدام به انواع فعاليت ها و اختراعات در شخص پرورش يابد. در غير اين صورت، ترس از ضررهاي احتمالي كه همواره آدميان را تهديد مي كند، موجب مي شود بسياري از فعاليت هاي اقتصادي تعطيل شود.

14. اسلام كساني را كه قدرت كار دارند، از تأمين اجتماعي محروم مي كند و از گدايي كردن باز مي دارد؛

15. در اسلام اسراف و تبذير حرام است. به اين ترتيب، بسياري از مصارف غير ضروري از بين مي رود و در عوض، سرمايه بيشتري در مسير توليد قرار مي گيرد.

16. فراگيري و آموزش فنون و صنايع روز بر عموم مسلمانان واجب كفايي است؛

17. مسلمانان موظفند از عالي ترين تخصص ها در زمينه هاي گوناگون برخوردار شوند. بر اساس آيه كريمه «وَ أَعِدّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوّةٍ؛ آنچه در توان داريد آماده سازيد»، به طور مطلق، كلمه قوه شامل تمام نيروها و امكاناتي است كه امت اسلامي را به عزت و عظمت مي رساند.

دولت اسلامي پس از تلاش بر اجراي اين قبيل از قوانين، كه بدون ترديد سبب رونق توليد و اشتغال مي شوند، در صورت نياز با توجه به حق قانون گذاري و اصل احكام ثانويه حاكميت جامعه اسلامي مي تواند با وضع

ص: 252

قوانين و احكام جديد، فعاليت هاي اقتصادي را به سمت تأمين هر چه بيشتر مصالح جامعه به ويژه توليد سوق دهد، كه از اين گونه احكام به عنوان احكام متغير كه بنابر مقتضيات زمان وضع مي شوند، در آموزه هاي اسلامي سياست هاي اقتصادي حضرت علي(ع) در مورد جلوگيري از احتكار، ضامن دانستن رنگ رزان و طلاسازان به منظور رعايت احتياط در مورد اموال مردم و مراقبت از آنها و دستور اخذ ماليات از اسب و... به اين نوع قانون گذاري ها تطبيق داده شده است.(1)

البته همان گونه كه بيان شد، قانون گذاري دولت اسلامي، بر رعايت معيار هاي خاصي منوط است كه در شرايط و موقعيت هاي به خصوصي انجام مي گيرد. به صورت خلاصه معيارهاي كلي قانون گذاري عبارتند از:

1. توجه و پاي بندي به عناصر جهان شمول و احكام ثابت اسلامي؛

2. رعايت مصالح اسلام و مسلمانان از طريق بررسي هاي كارشناسانه و تشخيص دقيق بهترين كار در هر موقعيت براي تأمين مصالح اسلام و مسلمين؛

3. رعايت ضوابط مربوط به باب تزاحم در حوزه الزاميات و تشخيص اهم از مهم، به كمك كارشناسان ديني و خبرگان علوم و... .

اگر دولت با رعايت اين موازين اقدام به وضع قوانين كند، از ديد آموزه هاي اسلامي، اين قوانين لازم الاتباع است و مخالفت با آنها، همانند مخالفت با احكام و قوانين ثابت الهي تلقي مي شود كه استحقاق عقوبت اخروي و مجازات دنيوي را در پي دارد.

اين امر (اختيار وضع قانون در شرايط خاص) توان مندي دولت اسلامي را در انجام وظايف خود ارتقا مي بخشد و آن را قادر مي سازد كه متناسب با


1- بازار در سايه حكومت اسلامي، صص 65 _ 75.

ص: 253

شرايط مختلف، به وضع قوانين گوناگون دست بزند و از طريق آنها زمينه تحقق آرمان هاي اسلامي و انجام مسئوليت سنگين اقتصادي را كه از جمله آنها افزايش توليد و رونق دادن به كار و اشتغال و جذب و هدايت سرمايه هاست، ... فراهم مي سازد.(1)

دو _ مشاركت مستقيم دولت در توسعه فعاليت هاي اقتصادي
اشاره

دو _ مشاركت مستقيم دولت در توسعه فعاليت هاي اقتصادي

با توجه به ساختار خاصي كه حكومت در نظام سياسي اسلام دارد و امكانات و اختياراتي كه بر عهده اش نهاده و مسئوليت هايي كه برايش تعيين و هدف هايي براي آن در نظر گرفته شده است، مي توان به اين حقيقت پي برد كه دولت اسلامي، علاوه بر مديريت امور جامعه، به صورت مستقيم در توسعه اقتصادي و تحقق يابي هدف هاي نظام اقتصادي اسلام وظايف مهمي بر عهده دارد. ازاين رو، كوتاهي در انجام اين مسئوليت ها، دست يابي به اهداف اجتماعي به ويژه مقاصد اقتصادي را كه زمينه ساز رشد ديگر بخش ها، مانند: بخش فرهنگي، سياسي، تربيتي و بهداشتي و... را ناممكن مي سازد.

گفتني است، محورهاي اقتصادي كه ضرورت دارد دولت در آنها به صورت بي واسطه وارد عمل شود، محدود به چند مورد خاص نيست؛ زيرا در شرايط مختلف اين موارد قابل كم و زياد شدن است، اما مي توان گفت عرصه هايي كه براي تحقق رشد و توسعه اقتصادي كه غالباً ضرورت دارد دولت در آنها حضور مستقيم و پررنگ داشته باشد، عبارتند از:

اول _ تهيه طرح و برنامه اقتصادي

اول _ تهيه طرح و برنامه اقتصادي

براي دست يابي به هر هدفي به طرح و برنامه نياز است؛ زيرا برنامه ريزي فرآيندي است كه ضمن آن اهداف تعيين و روش تحقق آنها شناسايي و


1- مكتب و نظام اقتصادي اسلام، صص251 و 252.

ص: 254

ابزار و وسايل و امكانات لازم پيش بيني مي شود. اگر دولت درصدد توسعه و رشد اقتصادي جامعه باشد، ولي اگر طرح و برنامه كاملي تهيه نكرده باشد كه بتواند هدف ها و راهكارها و موانع احتمالي و امكانات و ظرفيت ها را مشخص سازد، بدون ترديد، نه تنها در زمينه پيشبرد اقتصاد و رونق بخشيدن به فعاليت هاي اقتصادي موفقيتي به دست نمي آورد، بلكه چه بسا متحمل زيان هاي بسياري هم مي شود. امام سجاد(ع) در اين زمينه مي فرمايد: «مَنْ لَمْ يَعْرِفْ داءَهُ اَفَسَدَهُ دوائَهُ؛ كسي كه درد خود را نشناسد، مصرف دارو او را از بين مي برد.»(1) امير مؤمنان، علي(ع) نيز مي فرمايد: «اصلاح طلبي كه عالم و آگاه به كار نباشد، سبب فريب خود و ديگران مي شود.»(2) همچنين از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل شده كه فرموده است: «مَنْ عَمِلَ عَلي غيرِ علمٍ كانَ ما يُفْسِدُهُ اَكثرُ مِمّا يَصلِحُ؛ كسي كه بدون علم به عملي اقدام كند، بيش از آنكه اصلاح كند، سبب تباهي مي شود».(3)

بر اين اساس، به تدبير و برنامه ريزي در آموزه هاي ديني بسيار تأكيد مي شود. رسول خدا صلي الله عليه و آله به ابن مسعود مي فرمايد: «هرگاه مي خواهي كاري انجام بدهي، آن را از روي علم و آگاهي و عقل و انديشه، انجام بده. مبادا كاري را بدون تدبير و برنامه ريزي و كسب و آگاهي از ابعاد گوناگون آن انجام بدهي كه همانا خداوند عزوجل مي فرمايد: همانند آن زني نباشيد كه هميشه رشته هاي خود را پس از محكم بافتن، دوباره مجبور مي شد كه آنها را از هم باز كند»؛(4) زيرا آن را بر اساس هدف و طرح مشخصي نمي بافت.


1- ميزان الحكمه، ج3، ص365.
2- الحياة، ج1، ص200.
3- الحياة، ج1، صص 198 و 199.
4- بحارالانوار، ج77، ص100.

ص: 255

امام علي(ع) داشتن برنامه را مهم ترين نشانه و دليل توان مندي عقلاني انسان معرفي مي كند آنجا كه مي فرمايد: «اوّلُ شيٍء عَلي غَزارَةِ العَقْلِ حُسنُ التَّدبِيرِ؛ اول نشانه كامل بودن عقل، برخورداري از تدبير نيكوست».(1)

در نكوهش بي تدبيري، مطالب بسياري وارد شده است. امام علي(ع) مي فرمايد: «هر كس كه تدبير و برنامه ريزي مناسبي در كار نداشته باشد، نابودي و هلاكتش سرعت پيدا مي كند.»(2) ايشان در جايي ديگر فرموده است: «برنامه ريزي بد، سرمايه هاي زياد را از بين مي برد.»(3) همچنين فرموده است: «دنيايي كه در آن تدبير و برنامه ريزي نباشد، خيري در آن وجود ندارد».(4)

برنامه ريزي سبب مي شود انسان هر كاري را از راه خودش در زمان و فرصت مناسب با اشراف به تمام زواياي آن انجام دهد و از مقدم داشتن كارهاي ديگر خودداري كند و هر كاري را مطابق با نيازهاي جامعه، به مقدار لازم در چارچوب احكام و مقررات تعيين شده به انجام برساند. امام رضا(ع) مي فرمايد:

هر كس هدفي را از راه مخصوص به آن دنبال كند، هرگز لغزش پيدا نمي كند و اگر به فرض دچار لغزش هم شد، راه چاره بر او بسته نمي شود و به راحتي و با تأمل و دقت بيشتر مي تواند راه اصلاح آن را بيابد.(5)

بنابراين، يكي از تكاليف مهمي كه اسلام بر عهده حاكميت جامعه اسلامي گذاشته است، برنامه ريزي مناسب براي پي گيري اهداف اجتماعي، از


1- غررالحكم و دررالكلم، ح3151؛ الحياة، ج1، ص544.
2- الحياة، ج1، ص544.
3- الحياة، ج4، ص346.
4- الحياة، ج1، ص554.
5- الحياة، ج1، ص558.

ص: 256

جمله هدف هاي اقتصادي است؛ چرا كه داشتن برنامه نقشه راه به شمار مي آيد و در كمترين زمان لازم و با صرف حداقل امكانات و سرمايه ها، هدف ها تحقق مي يابد. در مجموعه اي از روايات، به فوايد برنامه ريزي اشاره شده است كه عبارتند از:

1. كاهش ميزان خطا و اشتباه

امام علي(ع) در اين باره فرموده است: «التَّدبيرُ قَبْلَ الْعَمَل يُومِنُ العِثارَ؛ داشتن تدبير قبل از اقدام به كار، سبب در امان ماندن از لغزش هاست».(1)

2. فقرزدايي

امام علي(ع) مي فرمايد: «سُوء التَّدبيرِ مِفْتاحُ الْفَقْرِ»(2) يا در روايتي ديگر يادآور مي شود: «فَلا فَقْرَ مَعَ حُسْنِ التَّدبِيرِ؛ با برنامه ريزي و تدبير شايسته، فقر و كمبود اتفاق نمي افتد».(3)

3. مانع پشيماني

از امام علي(ع) نقل شده است كه فرمود: «التَّدْبيرُ قَبْلَ الْعَمَلَ يُؤمِنُكَ مِنَّ النَّدَمِ؛ برنامه ريزي قبل از كار، تو را از پشيماني در امان نگاه مي دارد».(4)

4. افزايش بهره وري

از جمله آثار برنامه ريزي و تدبير، رشد و افزايش ثروت است. امير مؤمنان، علي(ع) مي فرمايد: «حُسنُ التَّدبيرِ يُنمي القَّلِيلَ المالِ؛ سرمايه اندك با برنامه ريزي مناسب رشد پيدا مي كند».(5)


1- غررالحكم و دررالكلم، ح1482.
2- الحياة، ج4، ص346.
3- غررالحكم و دررالكلم، ح1092.
4- بحارالانوار، ج71، ص338.
5- الحياة، ج4، ص351.

ص: 257

5. نشانه عنايت الهي

در روايت ديگري، امام علي(ع) مي فرمايد: «اگر خداوند اراده كند كه به بنده اي خير و نيكي برساند، به او دو چيز را الهام مي كند: ميانه روي و تدبير و برنامه ريزي داشتن».(1)

6. خنثي سازي تهديد

فايده ديگر برنامه ريزي و تدبير، اين است كه خطرات احتمالي دشمنان يا پيش آمدهاي ناگوار را نقش بر آب مي سازد. امام علي(ع) در اين باره مي فرمايد: «بِالنَظَرِ في العَواقِبِ تُوْمَنُ المَعاطِبُ؛ با دقت و تدبير در پي آمد كارها، مي توان از خطرات و سختي هايي كه ممكن است پيش آيد، در امان ماند».(2)

برنامه ريزي اين امكان را مي دهد كه پيشاپيش براي هر شرايطي، تدبير و چاره انديشي لازم انجام پذيرد و هنگام روبه رو شدن با آن پيش آمدها، به راحتي راه برون رفت از آنها را تشخيص داد.

دوم _ ايجاد زمينه اشتغال و مشاركت در توليد و سرمايه گذاري
اشاره

دوم _ ايجاد زمينه اشتغال و مشاركت در توليد و سرمايه گذاري

از آموزه هاي اسلامي مربوط به مداخله دولت در اقتصاد جامعه و كم و كيف آن در مي يابيم، در وضعيت طبيعي، مردم و بخش خصوصي، مديريت بيشتر واحدهاي اقتصادي، از جمله واحدهاي توليدي را بر عهده دارند. فقط دولت موظف است، تمام فعاليت هاي مربوط به اقتصاد را زير نظر بگيرد و مراقب باشد كه اين فعاليت ها در چارچوب احكام و مقررات اسلامي انجام گيرد و در صورت مشاهده هر گونه انحراف و نارسايي، به صورت شايسته به راهنمايي آنها بپردازد.


1- الحياة، ج6، ص201.
2- غررالحكم و دررالكلم، ح4833.

ص: 258

اصولاً در شرايطي كه اوضاع اقتصادي جامعه در حالت عادي و طبيعي است و تنش هاي خاصي بر آن عارض نشده است، دخالت دولت هيچ گونه توجيه منطقي ندارد؛ زيرا همه افراد بر اساس انگيزه فردي فعاليت هاي اقتصادي را در چارچوب برنامه اقتصادي كه از جانب دولت تعيين شده است، انجام مي دهند و سياست اقتصادي دولت با فرض سلامت وضعيت اقتصادي، بايد بر اين اساس تنظيم شود كه انگيزه هاي فردي را در مسير تحقق اهداف مشخص شده هدايت كند، اما در شرايط غير طبيعي به دولت اختيارات و امكانات لازم براي هرگونه دخالت مستقيم در عرصه هاي مختلف اقتصادي اعم از توليد، توزيع و خدمات و...، داده شده است.

مالكيت در نظام اقتصادي اسلام، به سه قِسم مالكيت حكومت اسلامي، مالكيت عموم مسلمين و مالكيت خصوصي تقسيم مي شود كه بيشترين بخش مالكيت در اختيار حكومت اسلامي قرار داده شده كه به صورت تسلط بر بخش عظيمي از منابع به عنوان انفال، خمس يا نظارت بر بخش بزرگ ديگري از منابع جامعه به عنوان اموال عمومي، مباحات عامه، مصارف زكات، تجلي مي كند. براي مالكيت حكومت اسلامي حكمت هايي هم بيان شده است كه آنها را بر مي شماريم:

1. اگر حكومت اموالي را در اختيار نداشته باشد، در راستاي اصلاح يا توسعه فعاليت هاي كلان اقتصادي جامعه، نمي تواند كار مهمي انجام دهد، چون نمي تواند بدون توجه به منافع كمك كنندگان به دولت (براي مثال ماليات دهندگان و...) گام بزرگي بردارد. چه بسا دولت در چنان شرايطي همانند ابزاري در دست توانگران عمل كند و از خدمت به محرومان يا پيشبرد اهداف اقتصاد اسلامي، ناتوان شود.

ص: 259

2. اگر ثروت هاي طبيعي در اختيار دولت نباشد، چه بسا تملك آن به وسيله مردم، سبب نزاع و درگيري شود؛ زيرا وقتي هر كس مجاز باشد، هر مقدار كه مي تواند اراضي بيشتري داشته باشد، اين امر در هر حال به نزاع و تخاصم مي انجامد وقتي دولت متصدي تملك اين اموال باشد، مي تواند براي بهره برداي از آنها ضوابط و مقرراتي را وضع و از بروز هرگونه نزاع جلوگيري كند. اين نكته را از آيه مربوط به سوره انفال در مي يابيم: «قُلِ الأَنفَالُ لِلّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بِيْنِكمْ؛ بگو انفال متعلق به خدا و رسول است. پس تقواي خدا را برگزينيد و در ميان خويش اصلاح انجام دهيد». (انفال: 1)

ميان اصحاب رسول اكرم صلي الله عليه و آله درباره مالكيت انفال نزاع درگرفت، وقتي به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مراجعه كردند و از او خواستند، بين آنان صلح برقرار كند، حضرت پس از شنيدن دعواي طرفين اين آيه را تلاوت فرمود و گفت: «انفال متعلق به خدا و رسول است و جايي براي نزاع شما درباره آن وجود ندارد».(1)

3. از سوي ديگر بيان شده است، وقتي اين اموال در اختيار دولت باشد، از به وجود آمدن شكاف طبقاتي در بين افراد جامعه جلوگيري مي شود؛ چون اگر اين اموال در اختيار تعدادي از افراد جامعه قرار گيرد، بقيه مردم از آنها محروم و درنهايت، مردم به دو قشر فقير و غني تقسيم مي شوند. وقتي اين اموال در اختيار دولت قرار بگيرد، دولت به كمك اين اموال مي تواند از قشرهاي محروم حمايت كند و آنها را به سطح عامه مردم برساند. خداوند در قرآن كريم در اين باره مي فرمايد:


1- درآمدي بر اقتصادي اسلامي، ص106.

ص: 260

مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَي رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَي فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَي وَالْيَتَامَي وَالْمَسَاكينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كيْ لَا يَكونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاء مِنكمْ. (حشر: 7)

آنچه را خداوند از اهل قريه ها به رسولش بازگرداند، متعلق به خدا و رسول و ذي القربي و يتيمان و مسكينان و در راه ماندگان است تا اينكه مايه تداول (گردش) ميان ثروتمندانتان نباشد.

وقتي ثروت در دست اغنيا انباشته نشود و در جامعه به گردش در آيد، نيازمندان هم از آن بهره مند مي شوند. در نتيجه، توازن اقتصادي در جامعه برقرار مي گردد و از پيدايش دو قشر فقير و غني، جلوگيري مي شود. گذشته از اين امور، اين ثروت ها پشتوانه مهمي براي انجام مسئوليت هايي هستند كه در آموزه هاي ديني بر عهده دولت اسلامي قرار داده شده است كه عبارتند از: حفظ استقلال جامعه اسلامي و ارتقاي قدرت اقتصادي آن و ايجاد رفاه و اقامه عدالت اقتصادي.

تحقق چنين اهدافي و انجام چنين وظايفي، به پشتوانه مالي كلاني نياز دارد تا دولت به كمك آن در شرايط مختلف بتواند امور مربوط به مسائل اجتماعي و اقتصادي را سامان دهي كند. بديهي است، لازمه انجام شايسته چنين مسئوليتي، گاهي به كارآفريني و توسعه اشتغال نياز دارد و در مواردي هم به سرمايه گذاري و هدايت سرمايه هاي جامعه به سمت فعاليت هاي خاص يا وارد شدن مستقيم در عرصه هاي توليد و توزيع و خدمات، نيازمند است. بر اين اساس، در درجه اول، نوع ساختار حكومت اسلامي و اهداف نظام اقتصادي و مسئوليت هاي حاكم اسلامي اقتضا مي كند، در مواردي كه نياز بود، دولت در زمينه ايجاد اشتغال و توليد و سرمايه گذاري، به صورت مستقيم اقدام كند.

ص: 261

علاوه بر آن، با بررسي سيره حكومتي رسول خدا صلي الله عليه و آله و امير مؤمنان، علي(ع) اين نكته روشن مي شود كه در صدر اسلام، با هدف تحقق بخشيدن به همه اهداف فرهنگي و سياسي و اقتصادي حكومت اسلامي، به محض احساس نياز در تمامي اين عرصه ها، با اقتدار تمام وارد ميدان مي شدند. براي نمونه، در عرصه فعاليت هاي اقتصادي و در مسئله كارآفريني و توليد و سرمايه گذاري، به صورت مستقيم كارهاي زيادي انجام مي دادند كه از ميان آنها، به اين موارد مي توان اشاره كرد:

1. شكستن تجارت انحصاري قريش

1. شكستن تجارت انحصاري قريش

هنگام هجرت مسلمانان به مدينه، تقريباً تجارت در انحصار قريش بود. آنان با استفاده از اموال خود و اموال مصادره شده مسلمانان مكه به تجارت مي پرداختند. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله براي بازپس گيري اموال مسلمانان و براي از ميان بردن اين تجارت انحصاري، ابتدا كوشيدند امنيت راه تجاري قريش را برهم زنند. به همين دليل غزوه بدر در گرفت. بعد از بدر، سران قريش راه تجاري ديگري را انتخاب كردند كه از عراق مي گذشت. رسول خدا صلي الله عليه و آله ، متقابلاً گروهي را براي مواجهه با آنان فرستادند. بزرگان كاروان همگي گريختند و فقط يك يا دو مرد اسير شدند. مسلمانان، كاروان را به حضور حضرت آوردند. حضرت، خمس آن را گرفت كه معادل بيست هزار درهم بود و بقيه را بين اهل لشكر تقسيم كرد. بعد از شكسته شدن اين انحصار، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ، سرمايه لازم براي تجارت را از طريق عقد مضاربه براي مسلمانان فراهم آورد و وسيله حمل و نقل كالا را كه آن روز شتر بود، با تقسيم شترهايي كه در جنگ هاي متعدد به غنيمت گرفته مي شد، تأمين كرد. بدين ترتيب، ايشان كاروان تجاري مسلمانان را به راه انداخت.(1)


1- سيد كاظم صدر، اقتصاد صدر اسلام، صص66 و 67.

ص: 262

2. مشاركت در توليد

2. مشاركت در توليد

از نخستين اقدامات پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ، فراهم كردن زمينه توليد و اشتغال در مدينه و تشويق انصار و مهاجران به بستن قراردادهاي مزارعه و مساقات با يكديگر بود. انصار كه صاحبان مزارع و باغ هاي مدينه بودند، در ابتداي هجرت مي خواستند مهاجران را در املاك و دارايي خويش شريك كنند. حضرت راهنمايي فرمود كه مهاجران در مزارع و بستان هاي انصار به زراعت و باغ داري بپردازند و اين امر مهم را از طريق عقد مزارعه و مساقات، حل كنند. اين كار افزون بر آنكه مهاجران بدون زمين را به كار كشاورزي واداشت، سبب بازدهي زمين هاي زير كشت انصار هم شد.

3. واگذاري زمين

3. واگذاري زمين

يكي ديگر از اقدامات مهم پيامبر اسلام، واگذاري زمين براي امور مختلف اقتصادي بود. ايشان گاهي زمين هايي را براي خانه سازي ميان مهاجران تقسيم مي كرد كه به «اقطاع الدور» معروف است و اين كار سبب گسترش فرهنگ سازندگي در ميان مسلمانان و برآورده شدن يكي از نيازهاي اساسي و اوليه مهاجران، يعني مسكن شد. گاه ايشان با واگذاري زمين هاي باير، زمينه سرمايه گذاري و احيا را فراهم آورد و گاهي هم با واگذاري زمين براي ساختن بازار و حمام زمينه فعاليت هاي تجاري و خدماتي را مهيا كرد.(1)

4. كمك به تهيه سرمايه براي فعاليت هاي اقتصادي

4. كمك به تهيه سرمايه براي فعاليت هاي اقتصادي

رسول خدا صلي الله عليه و آله از طريق تقسيم غنايم جنگي بين مجاهدان و توزيع درآمدهاي بيت المال، مانند خمس، زكات، خراج و انفاقات در بين مسلمانان و واگذاري حق بهره برداري از انفالي كه در اختيار دولت اسلامي


1- سيد كاظم صدر، اقتصاد صدر اسلام، ص66.

ص: 263

بود، مسلمانان را به صورت مستقيم يا غير مستقيم، در تدارك سرمايه هاي لازم جهت انجام فعاليت هاي اقتصادي ياري مي دادند. حتي در تاريخ به مواردي بر مي خوريم كه گاهي مسلمانان براي تأمين سرمايه فعاليت تجاري از بيت المال استقراض مي كردند.(1)

5. اعمال سياست هاي مالي و پولي

5. اعمال سياست هاي مالي و پولي

در صدر اسلام، از خراج براي اجراي سياست هاي مالي استفاده مي شد. روشن ترين اين سياست ها، دستور امام علي(ع) به مالك اشتر است كه فرمود:

هنگام خشك سالي و ركود از ميزان خراج بكاهد و از اين كار نگران نباشد؛ زيرا موجب افزايش درآمد مردم و رونق اقتصاد مي شود. پس از بهبود اوضاع والي مي تواند دوباره ميزان خراج را افزايش دهد.(2)

6. عمران و آبادسازي

6. عمران و آبادسازي

امير مؤمنان، علي(ع)، آباداني را يكي از وظايف دولت مي داند. در برخي از نامه هاي آن حضرت، چنين آمده است: «آباداني سرزمين رشد اقتصادي را در پي دارد و اين كار سبب افزايش ماليات ها نيز مي شود».(3)

در آغاز نامه آن حضرت به مالك اشتر نيز آمده است:

هذا ما اَمَر به عَبدِاللهِ عَليِّ اميرالمؤمنينَ مالكَ بنَ الحارثِ الاشتر في عَهْدِهِ اِليهِ حِينَ وَلاّهُ مُصِرَ جَبايةَ خِراجِها و جهَادَ عَدَوِّها و استصلاح اَهْلِها وَ عِمارَة بِلادُها.(4)


1- جواد علي، المفصل في تاريخ العرب، ج7، ص436.
2- كليات نظام اقتصادي اسلام، صص 80 _ 83.
3- نهج البلاغه، نامه 53.
4- نهج البلاغه، ص325.

ص: 264

اين فرماني است كه بنده خدا، علي، امير مؤمنان به مالك اشتر، پسر حارث، در عهدي با او مي گذارد؛ هنگامي كه وي را به حكومت مصر گمارد تا خراج آنجا را گرد آورد، با دشمنان آن جهاد كند و به سامان دادن كار مردم و آباداني آن سرزمين بپردازد.

امام در جاي ديگري از همين نامه، دستور مي دهد كه همت تو براي آباداني بايد بيش از تلاشت براي جمع آوري ماليات باشد:

وَليكُنْ نَظرُكَ فِي عِمارة الارضِ اَبلَغَ مِن نظرِكَ فِي اِستجلاب الخَراج لِانَّ ذلكَ لايُدرَكْ اِلاّ بِالعمارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الخِراجَ بِغَيرِ عِمارَةٍ اخربَ البلادَ وَ اَهلكَ العِبادَ وَ لَمْ يستَقِمْ اَمْرَهُ اِلاّ قَلِيلاً.(1)

بايد توجه تو به آباداني زمين بيش از جمع آوري خراج باشد؛ زيرا كه خراج جز با آباداني زمين حاصل نمي شود و هر كس خراج را بدون آباداني زمين طلب كند، شهرها را ويران و بندگان خدا را نابود سازد و حكومتش جز اندك زماني، دوام نخواهد يافت.

امير مؤمنان در بازار كوفه، غرفه هايي را براي داد و ستد ساخت و آنها را در اختيار بازاريان قرار داد و از گرفتن اجاره آنها خودداري كرد.(2) حضرت به يكي از كارگزاران خود به نام قرظه بن كعب، فرمان داد تا نهرهاي كشاورزان را لاي روبي و براي آب رساني به زمين هاي كشاورزي اقدام كند.(3)

با توجه به آنچه بيان شد، دولت اسلامي در صورت نياز با استفاده از امكانات و اختياراتي كه دارد، بايد در همه عرصه هاي اقتصادي، اعم از فراهم سازي بستر كار و تهيه سرمايه و توسعه توليد و... ، اقدامات لازم را انجام بدهد تا اهداف


1- نهج البلاغه، ص333.
2- دانش نامه امام علي عليه السلام، ج7، ص509.
3- دانش نامه امام علي عليه السلام، ج7، ص425.

ص: 265

نظام اقتصادي اسلام در جامعه، به صورت كامل تحقق يابد و امت اسلامي در شرايط مناسبي، كه در سايه تحقق اين اهداف پديد مي آيد، به رشد و كمال و سعادتي دست يابند كه شايسته آنان است.

سوم _ حمايت از تلاشگران عرصه هاي اقتصادي
اشاره

سوم _ حمايت از تلاشگران عرصه هاي اقتصادي

براي تحقق اهداف نظام اقتصادي اسلام، يكي از وظايف دولت، حمايت همه جانبه از تلاشگران عرصه هاي كار و توليد است. واقعيت هاي تاريخي گوياي اين حقيقتند كه در حكومت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و امير مؤمنان، امام علي(ع)، از اصلي ترين فعالان اقتصادي، يعني كارگران، كشاورزان و صنعتگران و تاجران و... حمايت مي كرد تا انگيزه آنها در توليد و توزيع، تقويت، و با ادامه تلاش هاي آنها، نيازهاي اساسي افراد جامعه اسلامي، به بهترين شكل تأمين شود و رشد و پيشرفت اقتصادي تحقق يابد.

1. حمايت از كشاورزان

1. حمايت از كشاورزان

در آموزه هاي اسلامي، صنعت كشاورزي اهميت ويژه اي دارد. كشاورزي، عامل اساسي تأمين معاش توده هاي مردم، اعم از خوراك و پوشاك و ديگر امكانات زندگي به شمار مي رود. بر اين اساس، اسلام به كشاورزان به دليل تلاش و فعاليت مفيد و سخت آنان، بسيار احترام گذاشته است. همچنين از آنها با تعابيري چون گنجينه هاي روي زمين ياد مي كند.

امام صادق(ع) در روايتي چنين مي فرمايد:

كشاورزان، گنجينه هاي خداوند در روي زمين هستند. هيچ كاري نزد خداوند، محبوب تر از كشاورزي نيست. خداوند همه پيامبراني را كه برانگيخت، كشاورز بودند، به جز حضرت ادريس كه خياط بود.(1)


1- دانش نامه امام علي عليه السلام، ج5، ص511.

ص: 266

امام علي(ع)، در دوره حكومت خود، از كشاورزي و كشاورزان به صورت هاي گوناگوني حمايت كرد و جلوي هرگونه اجحاف به آنان را گرفت. حضرت در نامه اش به مالك اشتر، درباره نيكي به كشاورزان سفارش هايي دارد:

در زمينه ماليات چنان كن كه حال خراج دهندگان (كشاورزاني كه در روي زمين هاي دولتي كار مي كردند) وضع ديگران نيز اصلاح مي شود و كار ديگران جز با بهبود آن سامان نمي پذيرد؛ زيرا همه مردم روزي خوار خراج و خراج گزارانند و بايد نظر و توجه تو بيشتر در آباداني زمين باشد تا گرفتن خراج. چون خراج بدون آباداني ميسر نيست و كسي كه بدون آباداني خراج بخواهد، سرزمين ها را ويران مي كند و بندگان خدا را هلاك مي سازد و دولت چنين كسي، چند روزي بيش دوام نمي آورد. اگر مردم (كشاورزان) از سنگيني ماليات يا آفت زدگي يا كم آبي يا خشك سالي يا ديگر عوارض زيان رسان به كشاورزي مثلاً زيان رساني آب زياد يا بي آبي شكايت كردند، به آنان به ميزاني كه وضع زندگي شان بهبود يابد، تخفيف بده. مبادا اين تخفيف دادن بر تو گران آيد؛ زيرا اين كار اندوخته اي است كه با آباداني و زيباسازي شهرها به تو باز مي گردد.(1)

در روايات ديگري وارد شده است كه روش آن حضرت اين بود كه هميشه نسبت به كشاورزان عنايت ويژه اي داشت و به همگان سفارش آنها را مي كرد: «كانَ عليٌ(ع) يوصي بالاكارِينَ وَ هُم الفَلاّحِوَن».(2)

علامه مجلسي مي فرمايد: «همواره آن حضرت به مدارا با كشاورزان و دهقانان توصيه مي كرد.» همچنين نقل شده است كه به فرماندهان نظامي


1- نهج البلاغه، نامه53.
2- بحارالانوار، ج103، ص172.

ص: 267

تأكيد مي فرمود: «اَنشَدْكُمْ الله في فَلاحي الارضِ اَنْ يَظلَمُوا قِبَلَكُمْ؛ از شما فرماندهان نظامي مي خواهم كه مبادا فلاحت پيشه گان به وسيله شما مورد ستم واقع شوند».(1)

ايشان به مأموران خراج و ماليات، چنين سفارش مي كرد: «...ولاتَبيعنَّ لِلنّاسِ في الخِراجِ كسوةَ شتاءٍ و لاصيفٍ ولادابةٍ يَعتملون عَلَيها؛ براي گرفتن خراج (از كشاورزان) جامه تابستاني يا زمستاني آنها يا چارپاياني كه با آن كار مي كنند يا بنده (غلامي را كه دارند) مفروشيد»؛(2) يعني در عوض خراجشان اين كار را با آنها نكنيد و حال ايشان را رعايت كنيد و بر آنها سخت نگيريد.

در نتيجه سياست امير مؤمنان، علي(ع)، در دوره كوتاه حكومت حضرت، صنعت كشاورزي چنان رونقي يافت كه براي همگان خوراك مناسب فراهم شد. ايشان در اين باره مي فرمايد: «ما اَصبح بالكوفةِ احدٌ الاّ نائماً انّ ادناهم لِياكُلُ من البِرُّ؛ در كوفه كسي نبود، جز آنكه برخوردار و بهره مند بود و نان گندم (به مقدار نياز) به دست مي آورد».(3)

2. حمايت از صنعتگران

2. حمايت از صنعتگران

امروزه توسعه صنعتي، بخشي از فرآيند رشد اقتصادي در سطح كلان مطرح است. اصولاً بدون توسعه صنعت، رشد اقتصادي ممكن نيست. سطح زندگي امروز جوامع بشري، نتيجه روند تكاملي آن در طول تاريخ است. زندگي بشر در آغاز با اتكا به طبيعت و منابع موجود در آن اداره مي شد. شكار حيوانات در خشكي و دريا و دام داري و كشاورزي، اساس زيست معيشتي بشر را تشكيل مي داد و به تدريج با رشد دانش، حرفه هاي ديگري نيز اضافه شد تا


1- موسوعه الامام علي بن ابي طالب7، ج4، ص172.
2- نهج البلاغه، نامه51.
3- سياست نامه امام علي عليه السلام، ص412.

ص: 268

اينكه با رشد صنعت و فن آوري در زندگي انسان، تحول عظيمي به وقوع پيوست. در هر حال، صنعت ره آورد پيشرفت فني است كه تابعي از پيشرفت هاي علمي به شمار مي آيد.

در شرايط كنوني و با توجه به تحولات گوناگون، بدون توجه به صنعت، دست يابي به زندگي ايده ئال ميسر نيست؛ زيرا جوامعي كه توانايي هاي صنعتي و فني لازم را ندارند، نمي توانند استقلال داشته باشند. بررسي هاي تاريخي، حكايت از اين واقعيت دارد كه كشورهاي برخوردار از صنعت، به شرايط و موقعيتي دست يافته اند كه همواره سلطه خود را بر جوامع فاقد صنعت تحميل كرده اند. ازاين رو، امروزه لازمه حفظ استقلال و كاهش وابستگي، دست يابي به صنعت و فن آوري هاي پيشرفته است. افزون بر آن، توان مندي صنعتي و تكنولوژيكي قدرت بهره برداري بهينه از منابع را افزايش مي دهد و برآورده ساختن نيازهاي توسعه يافته كشورها را ممكن مي سازد. بر اين اساس بايد دولت ضمن توجه به همه ابعاد توسعه صنعت، نسبت به استفاده از آن در عرصه هاي اقتصادي توجه كند به گونه اي كه ضمن در امان ماندن جامعه از عوارض منفي آن، از همه جنبه هاي مثبتش، به صورت شايسته براي پيشرفت و رشد جامعه بهره ببرد.

در آموزه هاي اسلامي به مسئله صنعت و پيشرفت آن و بهره برداري از دستاوردهايش و حمايت از صنعتگران توجه زيادي شده است. اولاً بهره برداري از انواع صنايع به مردم گوشزد و اشاره شده است كه بدون بهره برداري از صنايع گوناگون، زندگي بشري به صورتي كه شايسته است به سامان نخواهد رسيد.

ص: 269

امام صادق(ع) در روايتي مي فرمايد:

خداوند سامان يابي زندگي مردم را در انواع كارها و صنعت ها قرار داده و بهره برداري از صنايع مختلف هم ضامن بقا و استمرار زندگي انسان است و اين كار مناسب ترين تدبير براي زندگي محسوب مي شود.(1)

آن گاه از انسان خواسته شده است كه درباره انواع معادن و منابع طبيعي بينديشد و از آنها براي سامان بخشيدن به زندگي اش بهره ببرد. اين كار فقط از راه پيشرفت در صنايع و فنون ميسر مي شود. امام صادق(ع) مي فرمايد: «فَكِّرْ... في هذهِ المعادنِ وَ ما يخرجُ منها... مِن القارِ... وَ النَفْطِ وَ غير ذلكَ مِمّا يَستعملُهُ فِي مارِبِهِم؛ بجاست انسان در معادن و آنچه از آنها به دست مي آيد، بينديشد... قير... نفت و غير از آنكه از زمين استخراج مي شود و انسان مي تواند از آنها نيازهاي مختلفي را بر آورد».(2)

در ضمن، به اين نكته نيز اشاره شده است كه بهره برداري از صنايع به تخصص نياز دارد. بايد هر صنعت گري بكوشد در صنعت خود تخصص پيدا كند تا بتواند به پيشرفت صنعت كمك رساند. امام صادق(ع) در اين باره فرموده است: «كلُّ ذيِ صناعةٍ مضطرٌ الي ثلاث خلالٍ يجتلبُ بها المكسبَ و هو اَنْ يكونَ حاذقاً بِعَمِلِه؛ هر صنعت گري براي ايجاد رونق در كسب و كار، بايد در حرفه و فن خود تخصص يابد و مهارت لازم را به دست آورد».(3)

امير مؤمنان، علي بن ابي طالب(ع)، در زمان حكومت خود، با اينكه مردمان عرب به صنعت توجهي نداشتند، به مقوله صنعت بسيار توجه داشت.


1- «وَ جَعَل اسبابَ ارزاقِهم في ضروبِ الاعمالِ وَ انواعِ الصناعاتِ.» الحياة، ج5، ص357.
2- الحياة، ج5، ص358.
3- الحياة، ج5، ص362.

ص: 270

حضرت در تشويق آنها به آموزش صنعت و به كارگيري آن، بسيار كوشيد و از صنعتگران به شيوه هاي مختلف حمايت كرد.

ام حسن نخعي مي گويد: روزي امير مؤمنان، علي(ع) از كنارم مي گذشت. از من پرسيد: ام حسن مشغول چه كاري هستي؟ عرض كردم: ريسندگي مي كنم. حضرت فرمود: «بدان كه ريسندگي از جمله حلال ترين كسب هاست».(1)

ابراهيم نخعي با زني به نام ام بكر روبه رو شد كه مشغول نخ ريسي بود. خطاب به او گفت: اي ام بكر، ديگر پير شده اي، آيا وقت آن نرسيده است كه چرخ نخ ريسي را كنار بگذاري؟ ام بكر گفت: چگونه آن را كنار بگذارم، در حالي كه شنيدم حضرت علي بن ابي طالب(ع) مي فرمود: «ريسندگي از حلال ترين و پاك ترين كسب و كارهاست».(2)

امير مؤمنان، علي(ع) افزون بر تشويق به صنعت و حمايت از صنعت گران، به كارگزاران خود سفارش مي كرد، از اين قشر حمايت كنند. ايشان در اين باره به مالك اشتر چنين نوشته است: «ثُّم استوصَ... بِذوي الصناعاتِ اَوصِ بهم خيراً... فَانَّهم... اَسبابُ المَرافِقِ؛ سپس سفارش مرا در حق صنعت گران بپذير و به ديگران هم سفارش كن كه با آنان به نيكي رفتار كنند، چه اين گروه ابزارهاي راحتي و آسايش زندگي مردم را فراهم مي سازند».(3)

علاوه بر كشاورزان و صنعت گران، امير مؤمنان، علي(ع)، به بازرگانان نيز توجه فراواني داشت. با بررسي شرايط زندگي دوران آن حضرت، مي توان گفت ايشان به همه تلاشگران عرصه هاي اقتصاد عنايت فوق العاده اي داشت و


1- كافي، ج5، ص311، ح32.
2- بحارالانوار، ج103، ص53، ح15.
3- نهج البلاغه، نامه53.

ص: 271

به صورت كامل از همه آنها حمايت مي كرد؛ زيرا عمده راه هاي تأمين نيازهاي مردم آن زمان، عبارت از كشاورزي و صنعت و تجارت بود. ازاين رو، حضرت از هر جهت از اين امور و دست اندركارانش حمايت مي كرد.

در مورد تجارت هم با توجه به اين نكته كه عمده راه تأمين زندگي مردمان عرب، به ويژه جزيرة العرب، تجارت و بازرگاني بود، حضرت با تمجيد از حرفه بازرگاني، مردم را در اين زمينه تشويق مي كرد. در روايتي وارد شده است كه آن حضرت مي فرمود: «تَعرَّضوا للتّجارَةِ فَانّ فيها غنيً لَكُمْ عمّا في ايدي النّاسِ؛ به تجارت بپردازيد كه شما را از آنچه در دست مردم هست، بي نياز مي گرداند».(1)

در روايت ديگري آمده است كه آن حضرت خطاب به بازرگانان فرمود: «اِتجرُوا باركَ اللهَ لَكُمْ فانّي سمعتُ رسول اللهِ صلي الله عليه و آله يَقولُ: الرِّزقُ عشرةُ اجزاءٍ تِسعةُ اجزاءٍ في التجارةِ و واحدُها في غيرِها؛ تجارت كنيد تا خداوند به شما خير و بركت عطا كند. من از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم كه مي فرمود: روزي ده جزو دارد كه نه جزو آن در تجارت و بازرگاني است و يك جزء آن در ديگر كارهاست».(2)

حمايت از آنها در سرلوحه كارهاي حضرت بود. يكي از سفارش هاي آن حضرت به مالك اشتر، درباره حمايت از بازرگانان بود. حضرت در آن نامه ضمن آنكه به تبيين اوصاف آنها مي پردازد، به مالك اشتر سفارش مي كند:

نيكي به بازرگانان را بپذير و سفارش كردن به نيكي در حق آنان را بر عهده بگير.... به كارهاي آنها رسيدگي كن، چه در آنجايي كه باشند كه خود به سر مي بري و چه در شهرهاي ديگر... .(3)


1- كافي، ج5، ص149، ح9.
2- كافي، ج5، ص149، ح9.
3- نهج البلاغه، نامه53.

ص: 272

چهارم _ نظارت و كنترل فعاليت هاي اقتصادي

چهارم _ نظارت و كنترل فعاليت هاي اقتصادي

نظارت يكي از اركان حياتي در ساختارهاي حكومتي است. انديشمندان مديريت براي نظارت، تعريف هاي گوناگوني بيان كردند كه هر يك از آنها از زاويه اي به اين مورد توجه دارند. استيفن رابينز، نظارت را اين گونه تعريف مي كند: «فرآيند تحت نظر قرار دادن فعاليت ها، به منظور حصول اطمينان از اينكه آنها همان گونه كه برنامه ريزي شده اند، انجام مي پذيرد...».(1)

بر اساس اين تعريف، نظارت و كنترل، فرآيندي است كه بايد ها را با هست ها، مطلوب ها را با موجودها و پيش بيني ها را با عملكردها مقايسه مي كند. ضرورت چنين كاري انكارناپذير است. با اين كار، كارگزاران هر جامعه يا سازماني، به روند انجام كارها اشراف پيدا مي كنند و از وقوع هر گونه انحراف در مسير پي گيري اهداف باخبر مي شوند و در كوتاه ترين زمان، به اصلاح آن مي پردازند. به عبارت ديگر، مسئولان جامعه با نظارت درست، از حركت درست همه عوامل به سمت هدف هاي تعيين شده، بر اساس برنامه ريزي هاي انجام شده، اطمينان مي يابند. در آموزه هاي اسلامي، از جمله مسئوليت هايي كه براي رهبران جامعه ذكر شده، نظارت كامل بر روند كارهاست تا اطمينان بيابند، همه فعاليت ها در چارچوب احكام و مقررات اسلامي، براي تحقق هدف هاي معيّن در مجموعه نظام هاي اجتماعي اسلام، در حال انجام است.

امام رضا(ع) مي فرمايد:

اگر كسي بگويد براي چه براي جامعه اولي الامر(رهبر) قرار داده شده و آن گاه به فرمان بردن از او دستور داده شده است؟ در پاسخ گفته


1- مديريت در اسلام، ص314.

ص: 273

مي شود: به علت هاي فراوان. يكي از آنها اين است كه چون مردمان بر حد معيّن شده اي بايستند و مأمور باشند كه براي جلوگيري از فساد از آن حد تجاوز نكنند، اين امر ثبات و دوامي پيدا نمي كند، مگر اينكه برايشان اميني گمارده شود كه از تجاوز ايشان و دست اندازي به آنچه برايشان ممنوع شده است، جلوگيري كند. اگر چنين نباشد، لذت و منفعت خود را به خاطر نرسيدن فسادي به ديگران ترك نخواهد كرد. ازاين رو، خداوند قيمي برايشان قرار داد تا از فساد جامعه جلوگيري كند.(1)

از بررسي سيره حكومتي امير مؤمنان، علي(ع) در مي يابيم آن حضرت با دو نوع نظارت، يعني نظارت علني و پنهاني، عملكرد مجموعه سازمان ها و نهادهاي حكومتي جامعه را زير نظر داشت. حتي حضرت بر اساس نظارت علني، در مواردي به صورت مستقيم، اين كار را انجام مي داد.

از امام باقر(ع) روايت شده است كه سيره امام علي(ع) اين گونه بود كه:

هر روز صبح به تك تك بازارهاي كوفه سر مي زد، در حالي كه تازيانه اي به همراه داشت. در هر بازاري مي ايستاد و با صداي بلند ندا مي داد: اي تجارت كنندگان! پيش از هر داد و ستدي، از خداوند خير و نيكي بطلبيد و با آسان گيري در معامله، از خداوند بركت مسألت كنيد. با خريداران تقرب داشته باشيد (گران نفروشيد كه آنها از شما فاصله بگيرند) و خود را به زينت بردباري آراسته سازيد. از دروغ گفتن و سوگند كذب ياد كردن بپرهيزيد. از ستم كناره گيري و با مظلومان و درماندگان به انصاف رفتار كنيد و به رباخواري نزديك نشويد. پيمانه و ترازو را دقيق و كامل بگيريد و از اموال مردم چيزي را كم نگذاريد و در زمين فساد نكنيد... .(2)


1- عيون اخبار الرضا، ج2، ص100، به نقل از: الحياة، ج6، ص596.
2- «كان اميرالمؤمنين عليٌ7 كلَّ بُكَرةٍ يطوفُ فِي سواقِ الكُوفَةِ سُوقاً سَوقاً... .» بحارالانوار، ج41، ص104.

ص: 274

از امام حسين(ع) در اين باره نقل شده است:

امير مؤمنان، علي(ع)، در كوفه بر «شهبا»، مركب رسول الله سوار مي شد و از همه بازارها ديدن مي كرد. روزي به بازار گوشت فروشان رفت و با صداي بلند فرمود: « اي قصابان، در ذبح گوسفندان شتاب نكنيد. بگذاريد روح از بدنشان بيرون رود و هنگام فروش از دميدن در گوشت برحذر باشيد. همانا رسول الله( صلي الله عليه و آله از اين عمل نهي مي فرمود. سپس به بازار خرمافروشان رفت و فرمود: همان گونه كه خرماهاي خوب را در معرض ديد مي گذاريد، با خرماهاي بد نيز چنين كنيد. بعد به بازار ماهي فروشان رفت و فرمود: غير از ماهي حلال گوشت نفروشيد و از فروش ماهي هايي كه در دريا مرده اند و موج آنها را بيرون از آب انداخته است، خودداري كنيد. حضرت بعد از آن به محله كناسه رفت و در آن تجارت هاي مختلفي از قبيل شترفروشي، صرافي، بزازي و خياطي صورت مي گرفت. حضرت با صداي بلند فرمود: در اين بازارها، قسم خوردن متداول شده است. قسم هايتان را با صدقه درهم آميزيد و از اين كار خودداري كنيد. همانا خداوند كسي را كه قسم دروغ بخورد، پاك نخواهد كرد».(1)

به كارگزاران خود نيز دستور مي داد براي نظارت و بازرسي كارها، مأموراني را گسيل دارند. براي مثال، به مالك اشتر سفارش مي كند: «ثُمَّ تَفَقّدْ اَعْمالَهُمْ وَ ابعثْ العُيُونَ مِنْ اَهْلِ الصِّدْقِ وَ الوَفاءِ عَلَيْهِمْ؛ سپس با فرستادن مأموران راست گو و با وفا، كارهاي آنان را زير نظر داشته باش».(2)


1- دعائم الاسلام، ج7، ص538، ح1913، به نقل از: نظام اقتصاد علوي، ص442.
2- نهج البلاغه، نامه53.

ص: 275

همچنين نقل مي كنند، گاهي حضرت علي(ع) براي نظارت بر كارگزاران مناطق، افرادي را به آن مناطق مي فرستاد تا از روند كارها و عملكرد كارگزاران حكومتي گزارشي تهيه كنند. از جمله افراد مورد اعتماد حضرت، شخصي به نام مالك بن كعب ارحبي بوده است. وي فرماندار منطقه «عين التمر» بود. حضرت در نامه اي به او دستور مي دهد تا به منطقه عراق برود و گزارشي از عملكرد فرماندار عراق و روند كارهاي آنجا تهيه كند. حضرت در بخشي از نامه خود چنين نوشته است:

پس كسي را به عنوان جانشين خود قرار بده و خود به همراه گروهي از يارانت (به منظور نظارت بر رفتار و اعمال كارگزاران منطقه عراق) به آن منطقه برو و تمام سرزمين عراق را منطقه به منطقه بگرديد و از چگونگي اعمال و رفتار كارگزاران و مسئولان آن مناطق جويا شويد و بر سيره و روش و عمل و رفتارشان نظارت داشته باشيد.(1)

امير مؤمنان، علي(ع)، درباره نظارت بر عملكرد كارگزارانش و چگونگي روند كارها، دقت بسياري داشت، به گونه اي كه كوچك ترين عملكرد ها از ديد او پنهان نمي ماند. اگر عثمان بن حنيف، كارگزار حضرت، در بصره در مهماني اشرافي شركت مي كند، خبردار مي شود و در نامه اي او را توبيخ مي كند كه: « گمان نمي كردم تو مهماني افرادي را بپذيري كه نيازمندانشان از آن سفره رانده و ثروتمندانشان، دعوت شده اند...».(2)

وقتي نيز خبردار مي شود منذر بن جارود عبدي، مرتكب كار خلافي شده و حقوق مردم را پاي مال كرده است، در نامه اي به او مي نويسد: «وَلئنْ كانَ ما


1- قاضي ابويوسف، الخرايج، ص118، به نقل از: مديريت علوي، ص116.
2- نهج البلاغه، نامه45.

ص: 276

بلغَني عنكَ حَقّاً، لَجَملُ اهلِكَ و شَسع نَعْلِكَ خيرٌ منك... فَاْقبلْ اِليَّ حينَ يَصِلُ اِلَيكَ كتابي هذا... ؛ اگر آنچه در مورد تو به من گزارش شده است، درست باشد، همانا شتر خانواده ات و بند كفشت از تو بهتر هستند... آن گاه كه نامه ام به دست تو رسيد، به سوي من حركت كن».(1)

دولت اسلامي بايد بر فعاليت هاي اقتصادي نظارت داشته باشد تا كارها به گونه اي شايسته و در چارچوب مقررات اسلامي، در همه اين عرصه ها جريان يابد و در صورت بروز هرگونه نابساماني يا تخلف با دخالت دولت، كارها به روال سالم خود برگردد تا مراحل سرمايه گذاري و كار و توليد و توزيع، به شيوه اي كه با هدف هاي نظام اقتصادي هم خواني كامل داشته باشد، با جديت تمام انجام گيرد. براي مثال، دولت براي حفظ سلامت بازار و جريان رقابت سالم در آن، مانع رفتارهاي انحصارگرانه شود و از هر گونه فعاليت هاي انحصاري جلوگيري كند و بستر رقابت مسئولانه را فراهم سازد يا در تصرفات مربوط به ثروت هاي طبيعي و منابع توليد، از راه وضع قوانين يا برنامه ريزي و نظارت ترتيبي دهد كه افراد به ميزاني كه حق دارند و به مصلحت جامعه است، از آنها بهره ببرند يا در مرحله توزيع، پس از توليد دولت، همانند ديگر مراحل تدبيري بينديشد كه سهم بردن عوامل توليد، فقط بر اساس معيار كار مفيد اقتصادي و نقشي تعيين شود كه افراد در توليد دارند، و بايد جلو بهره مندي عوامل توليد به شكل ربا را بگيرد.

مورد ديگر، نظارت بر مالكيت است. دولت بايد به همه شكل هاي مالكيت نظارت داشته باشد تا مشخص شود، زمين هايي كه با حيازت به


1- نهج البلاغه، نامه71.

ص: 277

تملك افراد در آمده است يا از جمله انفال به شمار مي آيد، به خوبي اداره مي شوند و در بهره برداري از آنها و در احيا و آبادسازي آن و مسئوليت هايي كه در قبالش بر عهده اداره كنندگان است، كوتاهي نمي شود.

از امام علي(ع) در اين باره روايت شده است:

هر كس از مسلمانان زمين مواتي را احيا كند و آن را آباد نگه دارد و خراج آن را به امام از اهل بيت بپردازد، هر چه از آن سود مي برد، مال اوست و اگر زمين را رها كند يا به اهل آن آسيب برساند و مردي از مسلمين آن را پس از او بگيرد و آبادش سازد و در احياي آن بكوشد، به آن سزاوارتر از كسي است كه آن را رها كرده است و بايد خراج آن را به امام بپردازد.(1)

گفتني است، نظارت حكومت بر همه عرصه هاي اقتصادي ضرورت دارد كه عبارتند از:

1. بر چرخش مال در اجتماع؛

2. بر توزيع امكانات و نيازمندي هاي مردم؛

3. بر روابط اقتصادي و معيشت؛

4. بر تحقق بخشيدن به اصل « اندازه نگه داشتن در معيشت و مصرف كردن» در همه جوانب كه شامل اين موارد مي شود:

در توليد كشاورزي؛

در توليد صنعتي؛

در زمينه واردات؛

در عرصه مالكيت ها؛

در مصرف و امثال آن و از همه مهم تر در زمينه نرخ گذاري.(2)


1- وسائل الشيعه، ج2، ص143.
2- الحياة، ج6، ص595.

ص: 278

3. نقش رسانه ملي در عرصه فعاليت هاي اقتصادي

اشاره

3. نقش رسانه ملي در عرصه فعاليت هاي اقتصادي

رسانه ها در دنياي امروز، از چنان جايگاه و اهميتي برخوردارند كه تقريباً هيچ هدف مهمي بدون بهره برداري از رسانه تحقق پذير نيست. اگر مديريت رسانه، بر اساس اصول انساني و اخلاقي و عدالت انجام گيرد، مي توان نظام فكري، اعتقادي و اخلاقي جامعه را به بهترين شكل سامان داد و به تبع آن، صلح و عدالت و فضيلت هاي اخلاقي را در سراسر عالم حاكم كرد. بر اين اساس، اگر مجموعه رخدادهاي بزرگ و كوچك دنيا، تحليل شود، درمي يابيم همه آنها به كمك رسانه ها رخ داده اند. رسانه ها به گونه اي در تحولات اثرگذارند كه عصر حاضر را عصر رسانه ها و ارتباطات مي نامند.

وقتي مردم و مسئولان هر جامعه اي، بر اساس اصول و ارزش هاي فكري و اعتقادي خاص آن جامعه بتوانند رسانه ها را با خود همراه سازند و از ظرفيت و قابليت هاي آن در راستاي اهداف كلان اجتماعي به صورت شايسته بهره برداري كنند، به موفقيت هاي بزرگي دست خواهند يافت. بنابراين، در جامعه اسلامي هم ضرورت دارد كه براي تحقق به هدف هاي اجتماعي، از جمله رشد و توسعه اقتصاد، از ظرفيت رسانه به بهترين شكل ممكن استفاده شود. به دليل آنكه در نظام اسلامي، رسانه ها وظيفه دارند با توجه به سه كاركرد بسيار مهمي كه دارند، يعني آموزش و بصيرت افزايي، تبليغ و ترويج، اطلاع رساني و آگاهي بخشي معرفت ديني را گسترش دادند و ايمان روشن بينانه را تعميق بخشند و اخلاق فاضله را در ميان مردم نهادينه سازند، مي توانند از اين رهگذر در ايجاد فرهنگ كار و اشتغال و سرمايه گذاري و رشد و افزايش توليد و سامان يابي توزيع و مصرف بهينه و جلوگيري از اسراف و تبذير و... اثرگذار باشند.

ص: 279

بر اساس آنچه گفته شد، رسانه ملي مي تواند در پيشبرد هدف هاي نظام اقتصادي جامعه اسلامي، به ويژه در زمينه توسعه كار و سرمايه و توليد از طريق تبيين موضوع و بيان اهميت آن و انجام آسيب شناسي شايسته، كمك كند.

الف) رسانه و كار و اشتغال

اشاره

الف) رسانه و كار و اشتغال

رسانه در زمينه ايجاد فرهنگ كار و اشتغال و گسترش وجدان كاري و ارتقاي انگيزه كارگران در عرصه هاي اجتماعي، به صورت هم زمان مي تواند چندين كار مهم را انجام دهد.

يك _ تبيين اهميت كار در اسلام

يك _ تبيين اهميت كار در اسلام

در اسلام، كار محور اساسي مالكيت است. خداوند در قرآن مي فرمايد: «وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَي». (نجم: 39)

انسان در جامعه اسلامي، بايد از دست رنج خود ارتزاق كند. در اين باره، رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «كُلُوا مِن كَدِّ اَيديكُم؛ (1) انسان بي كار نكوهش شده است».

امام كاظم(ع) نيز مي فرمايد: «اِنَّ الله ليبغضُ العبد الفارغَ؛ خداوند، انسان بي كار را دشمن مي دارد».(2)

انسان بي كار به ناچار سربار جامعه خواهد شد. در اين باره رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «اگر كسي كار و حرفه اي نداشته باشد، با دين خود ارتزاق خواهد كرد».(3)


1- الحياة، ج3، ص323.
2- الحياة، ج5، ص334.
3- الحياة، ج5، ص322.

ص: 280

كار از ديد اسلام، عبادت به شمار مي آيد. رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «عبادت هفتاد جزو دارد كه برترين نوع عبادت، طلب روزي حلال است». همچنين امير المؤمنين علي(ع) مي فرمايد: «العَمَلُ شِعاُر المُومِنِ؛ كار و تلاش، شعار مؤمن است».(1)

دو _ تبيين آداب كار و كوشش

دو _ تبيين آداب كار و كوشش

به دليل آنكه هدف از كار، رسيدن به اهداف والايي است، براي آن احكام و مقرراتي در اسلام مطرح شده است و بايد به موقع هر كار را انجام داد. امام علي(ع) مي فرمايد: «هر كاري را در زمان و وقت خود انجام ده».(2)

انسان بايد در انجام هر كاري، دانش و تخصص لازم را داشته باشد. امام صادق(ع) در اين باره فرموده است: «اگر انسان بدون داشتن علم و تخصص لازم، اقدام به كاري كند، ضرر و زيان آن بيش از فايده و اصلاحش خواهد بود».(3)

در انجام وظايف، محكم كاري و داشتن وجدان كاري ضروري است. رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «هرگاه كسي از شما كاري انجام مي دهد، بايد آن را به صورت شايسته و بي نقص و با كيفيت انجام دهد».(4)

در اسلام، افراط در كار نكوهيده است. امام صادق(ع) مي فرمايد: «اگر انسان تمام وقت خود را صرف كار كند و وقتي را به استراحت و خواب اختصاص ندهد، چنين كاري حرام است.»(5) حضرت در جايي ديگر مي فرمايد: «آن چنان كه خداوند دستور داده است، كار كن».(6)


1- ميزان الحكمه، ج7، ص8.
2- الحياة، ج5، ص299.
3- الحياة، ج1، ص118.
4- الحياة، ج5، ص314.
5- الحياة، ج5، ص315.
6- الحياة، ج5، ص295.

ص: 281

سه _ تشريح نتايج كار و كوشش

سه _ تشريح نتايج كار و كوشش

رسانه با بيان آثار كار و كوشش، علاقه به كار را افزايش مي دهد و انگيزه كاركنان را ارتقا مي بخشد. امام كاظم(ع) مي فرمايد: «از سستي و تنبلي پرهيز كن، چون اين دو تو را از بهره دنيا و آخرت باز مي دارد».(1)

از طرفي ديگر، كار، نيرو و توان بدن را افزايش مي دهد. امام علي(ع) مي فرمايد: «كار و فعاليت بر توانايي انسان مي افزايد و ترك كار، انسان را سست و ناتوان مي سازد.»(2) حضرت در جايي ديگر فرموده است: «كار و تلاش انسان را به اهدافي كه دارد، موفق مي سازد».(3)

كار از ديد اسلام، سبب برتري ملتي بر ملت ديگر مي شود. امام صادق(ع) در اين باره فرموده است: «انّما تفاضَلُ القومِ بالاَعْمالِ؛ همانا اقوام با كار و تلاش بر همديگر برتري پيدا مي كنند».(4)

از امام رضا(ع) روايت شده است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله به فرزندان عبدالمطلب مي فرمود: «با كوشش هنر خود را بنمايانيد، نه با به رخ كشيدن حسب و نسب.»(5) در اين باره از امام علي(ع) نيز نقل شده است: «مَنْ ابطائَهُ عُلْمُهُ لَمْ يَسرعْ بِهِ حَسبُهُ؛ كسي كه در عمل، سستي و كوتاهي كند، حسب و نسبش او را به پيشرفت نمي رساند».(6)

جامعه اي مي تواند به اهداف مورد نظرش دست يابد كه با تمام توان به كوشش بپردازد. حضرت علي(ع) مي فرمايد: «كسي كه با دل و جان به كار و تلاش مشغول شود، به اهداف و خواسته هايش دست مي يابد».(7)


1- الحياة، ج4، ص319.
2- الحياة، ج5، صص291 و 292.
3- الحياة، ج1، ص293.
4- الحياة، ج1، ص320.
5- بحارالانوار، ج1، صص302 و 303.
6- بحارالانوار، ج68، ص189.
7- ميزان الحكمه، ج2، ص149.

ص: 282

چهار _ توجه به كارگر و حفظ انگيزه كار

چهار _ توجه به كارگر و حفظ انگيزه كار

رسانه بايد به عوامل كار، اعم از كارگر و كارفرما نيز بپردازد. در آموزه هاي ديني، كارگر از منزلت ويژه اي برخوردار است. رسول خدا صلي الله عليه و آله با بوسه زدن بر دستان كارگر، جايگاه والاي وي را به مردم نشان داد كه مبادا كسي به كارگران كم توجهي كند.(1)

براي آنكه كارگر، انگيزه كار كردن را از دست ندهد و احساس حقارت نكند، بهترين بندگان خداوند، يعني انبيا و اولياي الهي، در زمره قشر كارگر ياد شده اند. امام كاظم(ع) مي فرمايد: «رسول خدا صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين علي(ع) و همه پدرانم كار مي كردند و كار كردن، سيره انبيا و اوصيا و صالحان بوده است».(2)

همواره حفظ حقوق كارگر در اولويت قرار دارد تا در هيچ شرايطي، به انگيزه كار آسيب نرسد. ازاين رو، سفارش شده است، مزد كارگر در مناسب ترين زمان به وي پرداخت و پيش از آغاز كار، دستمزد وي به صورت شفاف و بدون ابهام مشخص شود؛ زيرا ستم به كارگر از گناهان نابخشودني به شمار مي آيد.(3)

پس از كمك به ايجاد و تحكيم فرهنگ كار در جامعه، رسانه ملي بايد در زمينه رونق كار و تلاش، گام هاي بسيار مفيد بر دارد كه عبارتند از:

( شناسايي و معرفي بسترهاي كار در جامعه به ترتيب اولويت؛

( شناسايي و معرفي عوامل بي كاري و كم كاري و ارائه راهكارهاي مناسب؛


1- پيام هاي پيامبر، ص136.
2- الحياة، ج5، ص25.
3- كنزالعمال، ص907، ح7؛ كافي، ج5، ص289.

ص: 283

( نقد سياست هاي دولت در زمينه كار و اشتغال؛

( كمك به تحكيم هم بستگي اجتماعي و تعاون همگاني در انجام كارها؛

( تبيين اهداف كار در نظام اقتصادي اسلام؛

( نظارت بر روند انجام كارها در مراكز اقتصادي و ارائه گزارش؛

( تبيين قوانين مربوط به كار و انعكاس نقاط ضعف و قوت آن؛

( نظارت بر كم و كيف آموزش عوامل كار و چگونگي توزيع نيروي انساني ماهر در مراكز كار؛

( ارائه گزارش از كيفيت ابزارهاي كار؛

( معرفي الگوهاي موفق در عرصه هاي اقتصادي؛

( شناسايي جنبه هاي عقب ماندگي ها و پيشرفت ها؛

( تبيين ارتباط علم و معنويت با كار و اشتغال؛

( آموزش احكام و مقررات مربوط به كار و اشتغال؛

( اطلاع رساني در زمينه پيشرفت كار و نتايج آن؛

( اطلاع رساني در زمينه كارشكني دشمنان در روند كار و اشتغال؛

( بيان تفاوت هاي نگاه به كار در آموزه هاي اسلامي و نظام هاي سرمايه داري و سوسياليستي؛

( معرفي نوآوري ها در زمينه كار و اشتغال؛

( معرفي مبتكران و مخترعان؛

( تجليل از تلاشگران عرصه كار و كارآفرينان؛

( آموزش مهارت و مشاغل؛

( افشاي نارسايي ها و اخلال گري ها در عرصه كار؛

( ايجاد روحيه خودباوري در انجام كارها؛

و... .

ص: 284

ب) نقش رسانه ملي در توسعه سرمايه گذاري

اشاره

ب) نقش رسانه ملي در توسعه سرمايه گذاري

نظريه پردازان اقتصادي، سرمايه را يكي از اهرم هاي اساسي توسعه اقتصاد هر جامعه اي مي دانند. به گونه اي كه بدون سرمايه، تلاش هاي ديگر، اعم از برنامه ريزي و تربيت نيروي انساني و... ، نمي توانند در پيشبرد هدف هاي اقتصادي اثرگذار باشند. با توجه به ظرفيت و كاركرد رسانه ها، يكي از عرصه هايي كه رسانه ملي مي تواند در اين زمينه بسيار مفيد باشد، عرصه جذب و جهت دهي به سرمايه ها و نظارت بر روند درست سرمايه گذاري ها و بهره برداري از آن است. از جمله كارهايي كه رسانه ملي در زمينه سرمايه و سرمايه گذاري مي تواند انجام دهد، عبارتند از:

يك _ تبيين ديدگاه اسلام درباره سرمايه و سرمايه گذاري

يك _ تبيين ديدگاه اسلام درباره سرمايه و سرمايه گذاري

به دليل ناآشنايي بسياري از مردم از آموزه هاي ديني، شايد برخي به ويژه با توجه به اهميت موضوعاتي چون زهد و قناعت و نكوهش كنز و ثروت اندوزي و تجمل گرايي و دنيادوستي، گمان كنند اسلام به انباشت سرمايه و سرمايه گذاري، ديد مثبتي ندارد. رسانه ملي ضمن تبيين درست آموزه هاي ديني مي تواند در اين زمينه مردم را با حقايق احكام اسلامي آشنا سازد و از هر گونه افراط و تفريط در اين عرصه جلوگيري كند؛ چرا كه بر اساس آموزه هاي اسلامي، سرمايه گذاري براي ريشه كني فقر و به دست آوردن استقلال و خودكفايي و ارتقاي قدرت و اقتدار اقتصادي جامعه اسلامي، تكليف به شمار مي آيد. اصولاً دليل اصلي مشروعيت دخالت دولت در فعاليت هاي اقتصادي، تحقق اين اهداف است. هيچ يك از اين هدف ها، بدون فراهم سازي سرمايه و به كارگيري آن در بسترهاي مناسب ميسر نيست. ازاين رو، در آموزه هاي ديني، به صورت هاي مختلف به اين

ص: 285

موضوع توجه شده است. گاهي اين كار با تشويق به سرمايه گذاري انجام شده است. امام سجاد(ع) مي فرمايد: «اِسْتِنْماء المالِ تَمامُ المُروَّةِ؛ رشد و سودآورسازي مال، نشان كمال مروت است».(1)

همان گونه كه پيش از اين بيان شد، اسلام با راكد گذاشتن سرمايه مخالف است. از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: «براي آدمي پس از مرگ، سخت تر و ناشايست تر از اينكه مال صامتي را به جاي گذارد، وجود ندارد. راوي مي پرسد: با آن مال چه بايد كرد؟ حضرت فرمود: آن را در ساختن بناي يا آباد سازي باغي به كار اندازد».(2)

در اين قبيل از روايات، به طور ضمني مسئله سرمايه گذاري تأييد شده است؛ زيرا بدون جمع سرمايه و راه اندازي آن، اين قبيل از هدف ها دست يافتني نيست. همچنين در اسلام، كاركرد اموري چون صدقات جاريه، وقف و برخي انفاق ها و... ، در حكم سرمايه گذاري اند. مي توان با استناد به دلايل آنها، موضوع جواز سرمايه گذاري در اسلام را روشن تر ساخت.

دو _ تبيين تفاوت هاي اساسي بين ديدگاه اسلام با ديگر نظام ها در مورد سرمايه

دو _ تبيين تفاوت هاي اساسي بين ديدگاه اسلام با ديگر نظام ها در مورد سرمايه

اسلام اجازه ذخيره سازي محصول كار (سرمايه) را به شرطي مي دهد كه به احتكار منجر نشود يا در به كارگيري سرمايه، ربا را مردود مي داند. بايد استفاده از سرمايه ها در قالب مضاربه يا اجاره يا مشاركت انجام گيرد. رسانه ملي از راه تبيين اين امور مي تواند از دچار شدن مردم به ربا و امثال آن جلوگيري كند و روند جريان سرمايه و سرمايه گذاري را به گونه اي هدايت كند كه در چارچوب آموزه هاي ديني، جايز دانسته شده


1- الحياة، ج6، ص201.
2- الحياة، ج4، ص353.

ص: 286

است همچنين رسانه با پرداختن به ره آوردهايي كه در نهايت به نوع نگرش اسلام و ديگر نظام ها در مورد سرمايه مترتب مي شود و ارائه شواهد عيني مي تواند امتيازهاي ديدگاه اسلام را نسبت به ديگر نظام ها، به صورت ملموس نشان دهد.

سه _ تبيين راه هاي جذب سرمايه هاي داخلي و امتيازهاي آن

سه _ تبيين راه هاي جذب سرمايه هاي داخلي و امتيازهاي آن

رسانه ملي ضمن تبيين ضرورت جذب سرمايه ها و هدايت آن به سوي بسترهاي توليد و راهكارهاي آن مي تواند با تشريح پي آمدهاي بهره مندي از سرمايه هاي خارجي، مردم و مسئولان را نسبت به خطراتي آگاه سازد كه به استقلال كشور آسيب مي رساند. همچنين در صورت ضرورت بهره مندي از سرمايه هاي خارجي، راهكارهاي در امان ماندن از اين خطرها را شناسايي و معرفي كند. در اين باره، بيان تجربه نوع برخورد ديگر كشورها كه در اين عرصه متحمل شكست هايي شده يا پيروزي هايي به دست آورده اند، سودمند است.

چهار _ تبيين اهميت سرمايه گذاري هاي بنيادي

چهار _ تبيين اهميت سرمايه گذاري هاي بنيادي

به دليل آنكه سرمايه گذاري هاي مولد در صورت نپرداختن به سرمايه گذاري هاي بنيادي، بازدهي كافي را ندارد، ضرورت دارد مردم و مسئولان به اهميت سرمايه گذاري هاي بنيادي، توجه كنند. در اين باره رسانه ملي مي تواند بسيار كارساز و مفيد باشد. سرمايه گذاري هاي بنيادي با توليد و افزايش توان اقتصادي رابطه مستقيمي ندارد، ولي اين كار بستر موفقيت سرمايه گذاري هاي مولد را فراهم مي سازد. ازاين رو، رسانه ملي اهميت سرمايه گذاري در عرصه هايي چون آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و

ص: 287

مراكز تحقيقاتي و راه سازي و حمل و نقل و بنادر و كشتي راني و... را مي تواند به شيوه هاي مختلف بيان كند و زمينه را براي انجام آنها به عنوان مقدمه و بستر پيشرفت ها، فراهم سازد.

افزون بر آنچه گفته شد، رسانه ملي در زمينه سرمايه و سرمايه گذاري مي تواند كارهاي ديگري را انجام دهد. براي نمونه:

_ شناسايي و معرفي اولويت هاي سرمايه گذاري؛

_ تبيين آثار سرمايه گذاري در امنيت و عدالت اجتماعي و استقلال و اقتدار كشور؛

_ تشريح اهداف سرمايه گذاري ها و بيان مطابقت يا عدم مطابقت آنها با كاركردهاي جاري؛

_ تشويق مردم به پس انداز و هدايت پس اندازها به سوي سرمايه گذاري؛

_ نظارت بر روند جذب سرمايه ها و چگونگي به كارگيري آنها؛

_ تشويق دولت و مردم براي تشكيل تعاوني هاي سرمايه گذاري؛

_ مبارزه با انباشت سرمايه ها به صورت كنز؛

_ مبارزه با اسراف و تبذير و تبيين آثار آن در نابودي سرمايه ها؛

_ بسترسازي براي حفظ امنيت سرمايه و سرمايه گذاري؛

_ اطلاع رساني در زمينه آثار سرمايه گذاري ها؛

_ معرفي راهكارهاي مصرف بهينه كالا و پرهيز از تبليغ مصرف گرايي؛

_ تقويت حس مشاركت همگاني و تحكيم مباني هم بستگي هاي اقتصادي و اجتماعي؛

_ آموزش شيوه هاي درست مديريت سرمايه گذاري هاي خصوصي؛

_ مقابله با نقشه هاي دشمنان در عرصه هاي سرمايه گذاري؛

ص: 288

_ اطلاع رساني در زمينه موانع تشكيل و جذب سرمايه و سرمايه گذاري؛

_ تشويق مردم به سرمايه گذاري هاي اجتماعي نظير موقوفات؛

_ اطلاع رساني در زمينه چگونگي مديريت و اداره موقوفات؛

_ تشويق ايجاد صندوق هاي قرض الحسنه براي سرمايه گذاري هاي كوچك؛

و... .

ج) رسانه ملي و توليد

ج) رسانه ملي و توليد

همه مكاتب اقتصادي، درباره لزوم رشد توليد اتفاق نظر دارند، چون بدون افزايش توليد زندگي در جوامع بشري، با مشكلات اساسي روبه رو مي شود. با اين همه، هر يك از اين مكاتب درباره هدف توليد و شيوه هايي كه در پيش مي گيرند، با همديگر اختلاف نظر دارند. براي مثال، هدف اصلي در نظام سرمايه داري، رشد سرمايه و كسب سود است، ولي هدف اصلي در اسلام، فراهم شدن زمينه قرب به خداوند است كه اين كار به اموري نياز دارد كه آنها از راه توليد تحقق پذير و به تعبيري ديگر، آن امور اهداف مياني توليد را تشكيل مي دهند كه از يك نگاه شامل سه هدف است:

1. تأمين نيازهاي فردي و توسعه رفاه؛

2. تأمين هزينه كارهاي معنوي؛

3. خدمت به مردم.

رسانه ملي با توجه به ظرفيت خود، از راه بيان ويژگي هاي توليد مورد نظر نظام اقتصادي اسلامي و مقايسه آن با اهداف ديگر نظام هاي اقتصادي و آثار هر يك، مي تواند بينش توده هاي مردم را در زمينه چگونگي شركت در

ص: 289

فرآيند توليد و كم و كيف آن ارتقا بخشد. سپس از راه تبيين نوع نگرش اسلام به عوامل توليد، اعم از كار و نيروي انساني و منابع طبيعي، جايگاه و اهميت هر يك از اين عوامل را مشخص، و آن گاه از راه بيان بايد ها و نبايدهاي فرآيند توليد، از وقوع هر گونه اسراف و تبذير در بهره برداري از منابع طبيعي و تخريب محيط زيست و پيدايش نيازهاي كاذب و انحصار در توليد و... ، جلوگيري كند.

گذشته از اين عوامل، رسانه ملي براي سامان يابي موضوع توليد، وظيفه دارد كارهاي ديگري را انجام دهد كه عبارتند از:

_ ارائه گزارش كامل از وضعيت توليد در كشور؛

_ تبيين موانع گسترش فعاليت هاي توليدي؛

_ آموزش آداب و احكام توليد مطلوب؛

_ اطلاع رساني در زمينه بسترهاي لازم و آماده براي توليد؛

_ معرفي توليدكنندگان موفق و دلسوز و تشويق آنها؛

_ زمينه سازي براي افزايش توليد در صورت نياز؛

_ تلاش براي استفاده از توليدات داخلي؛

_ ترغيب براي توليدات صادراتي و صادرات توليدات؛

_ اطلاع رساني در زمينه تأثيرات منفي واردات به توليد داخلي؛

_ اطلاع رساني در زمينه خدمات دولت در عرصه هاي توليد؛

_ فراهم سازي زمينه هاي حمايت از توليدكنندگان داخلي؛

_ معرفي بازارهاي مناسب براي توليدات داخلي؛

_ نظارت بر كيفيت توليدات داخلي؛

_ ارتقاي آگاهي عمومي نسبت به امتيازات توليدات داخلي؛

_ تبليغ نكردن توليدات تجملي غير لازم؛

ص: 290

_ معرفي نارسايي هاي مربوط به مقررات و قوانين توليد؛

_ تبيين نقش مخرب قاچاق كالا به توليد داخلي؛

_ مبارزه با مفاسد اقتصادي اثرگذار بر كميت و كيفيت توليدات داخلي؛

_ آموزش راه هاي بهره برداري شايسته از توليدات داخلي؛

_ توجه به ارتقاي آموزش ها و تحقيقات در زمينه توليد؛

_ توجه به بازسازي امكانات توليد؛

_ حمايت از اقدامات قانوني مبارزه با مفاسد توليد؛

_ اطلاع رساني از برنامه هاي دولت در زمينه توليد؛

_ اطلاع رساني در زمينه موفقيت هاي مربوط به توليدات داخلي.

ص: 291

كتاب نامه

كتاب نامه

٭ قرآن كريم.

٭ نهج البلاغه.

٭ صحيفه سجاديه.

آژيني، محسن، امام و اقتصاد اسلامي، تهران، كيهان، چاپ اول، 1374.

ابن ابي الحديد معتزلي، شرح نهج البلاغه، قم، كتاب خانه آيت الله مرعشي نجفي، 1404 ه .ق.

ابن شعبه حرّاني، حسين بن علي حسين، تحف العقول عن آل الرسول صلي الله عليه و آله ، تهران، اسلاميه، 1369.

ابن فارس، معجم مقاييس اللغة، تهران، دارالاسلاميه، 1410 ه .ق.

بهشتي، سيد محمدحسين، اقتصاد اسلامي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ اول، پاييز 1362.

پژوهشكده اقتصاد دانشگاه تربيت مدرس، بررسي انديشه هاي اقتصادي امام خميني رحمه الله ، (مقالات دومين كنگره بررسي انديشه هاي اقتصادي حضرت امام خميني رحمه الله )، تهران، نشر ستاد بزرگداشت يكصدمين سال ميلاد امام، چاپ اول، 1380.

ص: 292

پژوهشكده فرهنگ و معارف، اسلام و توسعه (مجموعه مقالات)، تهران، دفتر نشر معارف، چاپ اول، 1382.

تدوين: پژوهشكده فرهنگ و معارف، اسلام و توسعه، تهران، دفنر نشر معارف، چاپ دوم، 1386.

تميمي آمدي، عبدالواحد بن محمد، غررالحكم و دررالكلم، تهران، دانشگاه تهران، 1366.

توانيان فرد، حسن، مقايسه سيستم هاي اقتصادي، تهران، فرپخش، چاپ چهارم، 1372.

حائري، سيد محسن، انديشه هاي اقتصادي در نهج البلاغه، ترجمه: عبدالعلي آل بويه لنگرودي، ترجمه: بنياد نهج البلاغه، چاپ اول، 1378.

حر عاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، تهران، مكتبة الاسلاميه، چاپ هفتم، 1403ه .ق.

حكيمي، محمد، پديده شناسي فقر و توسعه (جلد 1_ 4)، تهيه و تدوين: دفتر تبليغات اسلامي شعبه خراسان، قم، بوستان كتاب، چاپ اول، 1380.

_____________ ، معيارهاي اقتصادي در تعاليم رضوي، قم، بوستان كتاب، چاپ سوم، 1388.

حكيمي، محمدرضا و محمد و علي حكيمي، الحياة (جلد 1_ 6)، ترجمه: احمد آرام، چاپ هشتم، تابستان 1386.

خدمتي، ابوطالب، علي آقاپيروز و عباس شفيعي، مديريت علوي، پژوهشكده حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1381.

دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، درآمدي بر اقتصاد اسلامي، تهران، سمت، چاپ چهارم، 1374.

ص: 293

دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، مباني اقتصاد اسلامي، تهران، سمت، چاپ اول، 1371.

رشاد، علي اكبر، دانش نامه امام علي(ع)، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول، 1380.

رضاييان، علي، مديريت بازرگاني، تهران، سمت، 1369.

سبحاني، حسن، نظام اقتصادي اسلام، قم، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1373.

سيدنژاد، سيدصادق، جهاد اقتصادي از منظر حضرت امام خميني رحمه الله ، قم، مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، چاپ اول، 1390.

طباطبايي، سيد محمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، ترجمه: سيد محمدباقر موسوي همداني، قم، انتشارات اسلامي، چاپ هشتم، 1375.

عطاردي، عزيزالله، مسند الامام الصادق، تهران، عطارد.

كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ترجمه و شرح: سيد جواد مصطفوي، قم، نشر فرهنگ اهل بيت، بي تا.

مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، دار احياء التراث العربي.

محدث نوري، ميرزا حسين، مستدرك الوسائل، بيروت، مؤسسه آل البيت لاحيا التراث، 1408 ه .ق.

محمدتقي، مصباح يزدي، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسه آموزشي _ پژوهشي امام خميني، چاپ اول، 1376.

محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، قم، دارالحديث، چاپ چهارم، 1383.

مطهري، مرتضي، مجموعه آثار (جلد 1)، قم و تهران، صدرا، چاپ پنجم، 1373.

ص: 294

مظاهري، حسين، مقايسه اي بين سيستم هاي اقتصادي (جلد 1 _ 3)، قم، مؤسسه در راه حق.

معاونت پژوهشي مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني رحمه الله ، منتخبي از مقالات اولين كنگره بررسي انديشه هاي اقتصادي امام خميني رحمه الله ، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني رحمه الله ، چاپ دوم، 1377.

معين، محمد، فرهنگ فارسي معين، تهران، اميركبير، 1371.

مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ بيست و هشتم، 1371.

موسوي خميني، سيد روح الله، صحيفه نور، تهران، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي (گروه انتشارات)، چاپ سوم، 1370 _ 1378.

موسويان، سيد عباس، كليات نظام اقتصادي اسلام، قم، دارالثقلين، چاپ دوم، 1379.

نظري، حسن، كار و/ توليد، كانون انديشه جوان، تهران، چاپ اول، 1381.

نوري، حسين، اقتصاد اسلامي (جلد 1و2)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ دوم، 1369.

نيك فر، مختار، كار در زندگي فردي و اجتماعي از ديدگاه قرآن، قم، مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، چاپ اول، 1383.

هادوي تهراني، مهدي، مكتب و نظام اقتصادي اسلام، قم، مؤسسه فرهنگي خانه خرد «مؤسسه بيت الحكمة الثقافيه»، چاپ اول، 1376.

يوسفي، احمدعلي، نظام اقتصاد علوي، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ دوم، 1386.

_______________ ، نظام مالي اسلام، تهران، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، چاپ اول، 1379.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109