تحليلي بر مؤلفه هاي فرهنگي در منظومه فكري امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري

مشخصات كتاب

سرشناسه : ميرمحمدي، داوود،1343 -

عنوان و نام پديدآور : تحليلي بر مولفه هاي فرهنگي در منظومه فكري امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري/ داوود ميرمحمدي؛ تهيه كننده مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما.

مشخصات نشر : قم: صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، مركز پژوهشهاي اسلامي، 1393.

مشخصات ظاهري : 207 ص.؛ 5/14×5/20 س م.

شابك : 65000 ريال:978-964-514-335-8

وضعيت فهرست نويسي : فاپا

يادداشت : كتابنامه: ص. [203] - 207.

موضوع : خميني، روح الله، رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، 1279 - 1368. -- ديدگاه درباره فرهنگ

موضوع : خامنه اي، علي، رهبر جمهوري اسلامي ايران ، 1318 - -- ديدگاه درباره فرهنگ

موضوع : فرهنگ

شناسه افزوده : صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران. مركز پژوهشهاي اسلامي

رده بندي كنگره : DSR1574/5 /ف4 ت3 1393

رده بندي ديويي : 955/0842

شماره كتابشناسي ملي : 3478541

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

كليات

اشاره

كليات

زير فصل ها

مقدمه

1. پرسش هاي تحقيق

2. روش بررسي

3. خطوط كلي پيام نوروزي مقام معظم رهبري

مقدمه

مقدمه

هرساله مقام معظم رهبري، حضرت آيت الله خامنه اي به هنگام تحويل سال و آغاز سال جديد هجري شمسي با پيام نوروزي خويش، ضمن تبريك حلول سال نو به همه ملت هاي مسلمان در اقصي نقاط جهان، به ويژه ملت ايران و ملت هايي كه عيد نوروز را گرامي مي دارند و آن را مبناي شروع سال جديد خود مي دانند، نامي براي سال جديد برمي گزينند. در واقع اين نام گذاري به تعبيري اولويت آن سال و منشور راهبرد كلان و چارچوب فعاليت مديريت راهبردي و مجموعه نظام اجرايي كشور در طول يك سال است. با نگاهي به نام هاي انتخاب شده در سال هاي گذشته درمي يابيم اين نام گذاري ها هوش مندانه و هدف مندانه صورت مي گيرد؛ به نحوي كه با مد نظر قرار دادن سند چشم انداز، قانون برنامه توسعه، نيازهاي روز نظام جمهوري اسلامي، قشرهاي مختلف جامعه و آحاد ملت، اوضاع و اقتضائات روز كشور، اوضاع و تحولات منطقه اي و بين المللي، چشم انداز تحولات در سطح ملي و بين المللي، در قالب آن نقشه راه كشور براي يك سال ترسيم و خطوط كلان و كلي اولويت كاري و جهت گيري حركت دستگاه هاي اجرايي روشن مي شود.

بر همين روال به هنگام تحويل سال1393 مقام معظم رهبري پس از

ص: 12

تبريك سال نو اين سال را سال «اقتصاد، فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي» نام نهادند. جايگاه و اهميت اقتصاد در برنامه ريزي هاي كلان كشور در سال جديد و لزوم تبيين رويكرد نظري و منظومه فكري حضرت امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري در اين زمينه بر كسي پوشيده نيست، اما به دليل اهميت و جايگاه فرهنگ به عنوان زيربناي هرگونه حركت اقتصادي، اجتماعي و سياسي و فعاليت پژوهشي، و نيز به لحاظ گستردگي و حجم وسيع كار و ممكن نبودن پرداختن به هر دو موضوع اقتصاد و فرهنگ در فرصت زماني كوتاه، در اين مجموعه صرفاً بر موضوع فرهنگ متمركز شده و تلاش كرده ايم با بهره گيري از «روش اسنادي» و «تحليل محتواي كيفي» و با مراجعه به مجموعه آثار و سخنراني هاي حضرت امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري در حوزه «فرهنگ» و مد نظر قرار دادن دو مفهوم كليدي «عزم ملي و مديريت جهادي» به عنوان شيوه هاي تحقق اين راهبرد، خطوط كلي انديشه آنان را در اين حوزه استخراج و در چارچوبي مدون و علمي تجزيه و تحليل و ارائه كنيم.

آشكار است كه در منظومه فكري حضرت امام رحمه الله و رهبر معظم انقلاب موضوع فرهنگ از جايگاه ويژه اي برخوردار است تا جايي كه حضرت امام رحمه الله در طول حيات پربارشان و رهبر معظم انقلاب در مناسبت ها و ديدارهاي مختلف مردمي و مسئولان با ايشان و فرمان هاي ابلاغي ايشان به نهاد هاي ذي ربط، همواره بر اين موضوع تأكيد داشته اند. ازاين رو، تبيين انديشه فرهنگي اين دو بزرگوار كاري بسيار مهم، راهگشا نيازمند رعايت ظرافت هاي روش شناختي، و اتخاذ رويكرد همه جانبه نگري و تشكيل گروه هاي پژوهشي بين رشته اي و پيش بيني

ص: 13

زمان كافي است. نگارنده با اذعان به نكات مذكور، كوشيده است متناسب با نياز مخاطبان خود كه عموماً مديران، مسئولان و برنامه سازان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران در شبكه هاي سراسري و استاني اند، از اين خرمن توشه اي برچيند و محورهاي كلان و كلي فرمايش هاي آنان را استخراج و براي سياست گذاري رسانه اي و توليد برنامه هاي مختلف عرضه كند. بنابراين، مركزيت و محور اصلي مباحث اين مجموعه، منظومه فكري امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري بوده است؛ در عين حال در پايان كتاب محورها و موضوعات برنامه اي دسته بندي و تدوين شده، و نيز يافته هاي پژوهشي نگارنده و شاخص هاي راهبردي فرهنگي _ كه دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي با الهام از انديشه هاي آنان در سال 1389 تدوين كرده _ محوريابي و موضوع شناسي شده است.

1. پرسش هاي تحقيق

1. پرسش هاي تحقيق

براي تحقق اهداف اين تحقيق، چند پرسش كليدي مدنظر قرار گرفته است:

1. در منظومه فكري و انديشه اي حضرت امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري الگوي فرهنگ مطلوب چيست؛ چه شاخص ها و ويژگي هايي و چه اهميت و جايگاهي دارد؟

2. از منظر امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري عوامل تقويت و ارتقاي فرهنگ اصيل اسلامي و ايراني چيست و تهديدات و آسيب پذيري هاي آن كدام اند؟

3. با توجه به اينكه رسانه ملي به عنوان يك نهاد فرهنگي خود نيز

ص: 14

مخاطب و مشمول پيام نوروزي مقام معظم رهبري است و همچنين با عنايت به نقش و جايگاهي كه در تبيين اين راهبرد و نقشه راه مي تواند ايفا نمايد، چگونه بايد سياست گذاري و برنامه ريزي نمايد تا ضمن تبيين مؤلفه ها و اهداف مطمح نظر ايشان، در خدمت تحقق اين راهبرد بنيادي و تقويت و تثبيت فرهنگ و هويت اصيل اسلامي و ايراني قرار گيرد؟

2. روش بررسي

2. روش بررسي

مرجع اصلي براي شناخت و فهم موضوعات ياد شده و پاسخ گويي به پرسش هاي مربوط، سخنان امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري است. داده هاي اين مجموعه به روش تحليل محتواي كيفي جمع آوري شده است. «رويكرد پژوهش» ديدگاه ها، باورها و گفته هاي امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري مي باشد كه به منزله گزاره هاي ارتباطي در مورد فرهنگ قادر است نويسنده را در پاسخ به پرسش هاي پژوهش رهنمون سازد. تحليل محتوا يكي از فنون و روش هاي تحقيق است كه براي توصيف عيني و كيفي منظم محتواي آشكار به كار مي رود. (باردن، 1375: 35) در اين روش محتواي اطلاعات از طريق به كارگيري عيني و منتظم قواعد علمي، به اطلاعاتي كه مي توانند خلاصه، مقوله بندي و با هم مقايسه شوند تغيير شكل مي يابد. (هولستر، 1373: 13)

بدين منظور از بين متون مختلف، متون فرهنگي _ اجتماعي امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري آمده است كه شامل صحيفه نور حضرت امام و نيز مجموعه سخنراني ها، پيام ها، بيانيه ها، فرمان ها، مصاحبه ها و سخنراني هاي مقام معظم رهبري مي شود و متضمن ديدگاه هاي فرهنگي آنان درباره مسائل انقلاب، نظام اسلامي، ايران و گاه جهان اسلام و راهبردها،

ص: 15

روش ها و سازوكارهاي راهبردي ايشان است. علاوه بر گزينش مرجع اصلي گردآوري داده ها، انتخاب واحد مناسب تحليل نيز گام ضروري ديگري در كاربست روش تحليل محتواي كيفي است. در اين تحقيق عبارات و گزاره هاي مضبوط در مرجع اصلي تحقيق به عنوان واحد تحليل انتخاب شده اند. بر همين اساس، ضمن مرور و مطالعه متون مذكور به صورت استقرايي، گزاره هايي انتخاب شده است كه متضمن كليدواژه هايي باشد مانند: فرهنگ، فرهنگ ديني، فرهنگي اسلامي، فرهنگ ايراني، ارزش هاي ديني، الهي و انقلابي، هويت ديني، هويت اسلامي و ايراني، خانواده، حجاب، زن، اسلام، آزادي، استقلال ملي، عزم ملي، مديريت جهادي، اقتصاد مقاومتي، خودكفايي، هنر، حماسه اقتصادي، قانون گرايي، وجدان كاري، اراده ملي، تهاجم فرهنگي، خودباوري، الگوي زندگي، و نيز گزاره هاي مشعر به عوامل آسيب رسان و تهديدزا نسبت به استقلال فرهنگي، هويت ديني، فرهنگ اسلامي و ملي مثل ناتوي فرهنگي، وابستگي فرهنگي، وابستگي، تهديد و آسيب پذيري ارزش هاي ديني، ضعف و ناتواني فرهنگي، فرسايش و زوال فرهنگي و...؛ يعني واژه ها و مفاهيمي كه بيشترين ارتباط معنايي و موضوعي را با حوزه فرهنگ دارند. همچنين براي هر محور گزاره هايي به عنوان شاهد مثال و مؤيد ذكر به صورت كيفي تحليل شده است. رويكرد اصلي اين نوشتار توصيفي است كه مرحله اي آغازين و مقدماتي در جست وجوي معرفت محسوب مي شود.

3. خطوط كلي پيام نوروزي مقام معظم رهبري

اشاره

3. خطوط كلي پيام نوروزي مقام معظم رهبري

براي تجزيه و تحليل محتواي پيام نوروزي رهبر انقلاب كه سال 1393 را سال «اقتصاد، فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي» نام گذاري كردند

ص: 16

و به دليل اهميت پيام ايشان در زمان تحويل سال و نيز سخنراني در اجتماع عظيم زائران و مجاوران رضوي عليه السلام در اين بخش خطوط كلي اين دو سخنراني ارائه مي شود. خطوط كلي پيام نوروزي مقام معظم رهبري و سخنراني ايشان در نخستين جمعه و اولين روز از سال 1393 در جمع زائران حرم رضوي و مردم مشهد بدين شرح است:

الف) پيام نوروزي

الف) پيام نوروزي

مقام معظم رهبري در پيام نوروزي 1393 با تبريك سال نو و نوروز به همه هم ميهنان و ايرانيان در سراسر جهان، به خصوص خانواده معظم شهدا و ايثارگران و مجاهدان راه اسلام و ايران، سال جديد را سال «اقتصاد، فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي» نام نهادند و با اشاره به تقارن سال جديد با ايام شهادت بانوي بزرگ جهان اسلام حضرت فاطمه زهرا عليها السلام ، از خداوند متعال مسئلت نمودند اين تقارن فرصت و امكان بهره گيري مضاعف از انوار هدايت الهي و بركات فاطمي را براي ملت ايران فراهم سازد. از جمله نكات برجسته اين پيام مي توان اين موارد را بر شمرد: لزوم مشاركت و حضور گسترده مردم در سازندگي كشور، ترويج اقتصاد و فرهنگ كار با حضور و مشاركت مردم، ضرورت نقش آفريني مردم توأم با اراده و عزم ملي و راسخ در عرصه فرهنگ و اقتصاد، لزوم فراهم سازي بستر و زمينه حضور و مشاركت مردم در عرصه اقتصاد و فرهنگ توسط مسئولان، امكان شكوفايي اقتصاد به كمك مردم و مسئولان، ضرورت استفاده از تجارب و عبرت هاي گذشته در تصميم گيري هاي آينده، لزوم تحقق حماسه اقتصادي در سال جديد و تأكيد بر لزوم تحقق اقتصاد مقاومتي به عنوان زيرساخت فكري و نظري تحقق حماسه اقتصادي در پرتو مديريت جهادي و تلاش مضاعف.

ص: 17

ب) سخنراني در اجتماع عظيم زائران و مجاوران حرم رضوي عليه السلام

ب) سخنراني در اجتماع عظيم زائران و مجاوران حرم رضوي عليه السلام

حضرت آيت الله خامنه اي صبح روز جمعه در اولين روز بهار و نخستين روز سال 1393، دراجتماع عظيم زائران و مجاوران رضوي عليه السلام با تبريك مجدد سال نو، ابعاد مختلف پيام نوروزي خود را كه در آن نقشه كلان راه كشور در سال جديد يعني «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي» تعيين گرديده است، تبيين كردند. در اين مراسم رهبر معظم انقلاب اسلامي با تشريح ماهيت، ظرفيت و الزامات تحقق مقاوم سازي اقتصاد و بايدها و نبايدهاي عرصه بسيار مهم فرهنگ تأكيد كردند بايد خود را آن چنان قوي كنيم كه زورگويان و باج گيران جهاني نتوانند حقي از اين ملت را ناديده بگيرند. ايشان در تشريح نكته محوري و كانوني خود در سال جديد، يعني ضرورت قوي تر شدن ملت و كشور و افزايش اقتدار ملي، به تلاش باج گيران و زورگويان جهاني براي تضييع حقوق ملت هاي ضعيف استناد و بيان كردند: طبيعت جهاني كه با افكار مادي اداره مي شود، زورگويي قدرت مندان نسبت به ضعيفان است؛ پس بايد قوي شويم و پيشرفت كنيم. رهبر انقلاب در بيان علت انتخاب شعار «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي» به عنوان نقشه راه كلي سال 93، به گام هاي بلند و تجربيات موفق ملت و امكانات و ظرفيت هاي وسيع كشور اشاره كردند و افزودند: مسير پر افتخار «اقتدار ملي» با تمركز مسئولان و مردم بر اين شعار، با شتاب بيشتري پيموده خواهد شد. ايشان برخورداري از تسليحات پيشرفته به عنوان يكي از عناصر اصلي قدرت يك ملت را لازم دانستند اما اقتصاد، فرهنگ و علم را سه عنصر اصلي اقتدار ملي برشمردند و فرمودند با ياري خداوند در دوازده سال اخير درباره علم و دانش پيشرفت هاي درخشاني داشته ايم.

ص: 18

رهبر انقلاب اهتمام جدي درباره دو عنصر ديگر «اقتدار ملي»، يعني اقتصاد و فرهنگ را ضروري برشمردند و با تمركز بر مسئله اقتصاد تأكيد كردند: بايد اقتصاد ايران را به گونه اي قوي كنيم كه هيچ تكانه اي در جهان و هيچ كس در هيچ جاي دنيا _ چه امريكا و چه غير امريكا _ نتواند با يك تصميم گيري و يك نشست و برخاست، بر اقتصاد كشور و معيشت مردم ما اثر بگذارد كه اين همان اقتصاد مقاومتي است. رهبر انقلاب با اشاره به ابلاغ سياست هاي اقتصاد مقاومتي و استقبال رؤساي قوا وديگر مسئولان از اين سياست ها، سه سؤال مهم زير را طرح كردند و به آنها پاسخ گفتند:

الف) خصوصيات سلبي و ايجابي اقتصاد مقاومتي چيست؟

ب) آيا اين هدف تحقق پذير است يا يك آرزو و خيال خام؟

ج) اگر تحقق پذير است، الزامات آن چيست؟

ايشان «اقتصاد مقاومتي» را يك الگوي علمي متناسب با نيازهاي كشور تعريف نمودند كه بسياري از كشورهاي ديگر نيز براي كاهش اثرپذيري خود از تكانه هاي اجتماعي و اقتصاد جهاني، متناسب با شرايط خاص خود، به آن روي آورده اند. مهم ترين ويژگي هاي اقتصاد مقاومتي در نگاه رهبر معظم انقلاب از اين قرار است: درون زا بودن و تكيه بر ظرفيت ها و امكانات داخلي در عين برون گرايي و تعامل صحيح با اقتصاد ديگر كشورها و جامعه جهاني، تناسب با نيازهاي جامعه، غير دولتي بودن، اقتصاد دانش بنيان در عين استفاده از تجربيات و مهارت هاي فعالان صنعتي و كشاورزي و مردم بنيان بودن يعني تكيه بر مشاركت و حضور مردم و سرمايه هاي مردمي، توجه به عدالت اقتصادي و اجتماعي در عين توجه به شاخص هاي رايج اقتصادي جهان نظير رشد ملي و

ص: 19

توليد ناخالص ملي و مؤثر بودن اقتصاد مقاومتي در همه شرايط چه تحريم و چه غير تحريم، تحقق پذيري با بهره گيري از ظرفيت ها و توان مندي هاي داخلي نظير ظرفيت هاي عظيم نيروي انساني از جمله جمعيت جوان، ده ميليون دانش آموخته دانشگاهي، بيش از چهار ميليون دانشجو و ميليون ها نيروي ماهر و مجرب صنعتي و غير صنعتي، در كنار منابع طبيعي فراوان و بسيار پر ارزش، موقعيت جغرافيايي كم نظير و زيرساخت هاي نرم افزاري و سخت افزاري.

الزامات تحقق اقتصاد مقاومتي يكي ديگر از نكات كليدي پيام نوروزي رهبر انقلاب بود كه به علت اهميت آن محور تحليل قرار گرفت. تحليل رهبر انقلاب در زمينه الزامات تحقق اقتصاد مقاومتي بر چهار ضرورت متمركز گرديد:

1. حمايت همه جانبه مسئولان از توليد ملي به عنوان حلقه اساسي پيشرفت كشور؛

2. اهميت دادن صاحبان سرمايه و توليدگران به افزايش بهره وري و توليد ملي؛

3. ترجيح صاحبان سرمايه به فعاليت در عرصه هاي توليدي به جاي حضور در عرصه هاي غير توليدي؛

4. پاي بندي ملت به استفاده از توليدات داخلي.

مقوله «فرهنگ» دومين بخش پيام نوروزي رهبر انقلاب را تشكيل مي داد كه ايشان نقش آن را مهم تر از اقتصاد دانستند. ايشان در تشريح علت اهميت فرهنگ، آن را به هوايي تشبيه كردند كه چه بخواهيم چه نخواهيم بايد تنفس كنيم. بنابراين اگر تميز باشد يا آلوده، اثر متفاوتي را بر جامعه و كشور خواهد داشت. ايشان با استناد به تأثير بي بديل فرهنگ در شكل گيري «نگاه

ص: 20

مردم» (طرز تلقي و نگرش مردم) افزودند: همه رفتارهاي روزمره، عادات و «نگاه اقتصادي، اجتماعي و سياسيِ» مردم از فرهنگ آنها الهام مي گيرد و باورهاي فرهنگي به همه مسائل و عرصه هاي ديگر سايه مي اندازد و مهم تر است. تمركز دشمنان بر موضوع فرهنگ ناشي از اهميت فوق العاده اين موضوع است؛ لذا مسئولان فرهنگي بايد با حساسيت و هوشياري مراقب رخنه هاي بسيار خطرناك فرهنگي باشند و به وظايف ايجابي و دفاعي خود در اين زمينه عمل كنند.

رهبر انقلاب تأثير منفي تقصيرات، كم كاري ها و بي برنامگي هاي داخلي بر فرهنگ عمومي را بخشي از مشكلات دانستند و گفتند همه مشكلات فرهنگي ناشي از فعاليت هاي دشمنان نيست؛ اما نبايد اين فعاليت هاي مخرب سي و پنج ساله دشمنان را انكار كرد يا ناديده گرفت. در عرصه فرهنگ رهبر انقلاب مسائلي نظير توليد داخلي، قانون گرايي، روح استقلال ملي، ترويج مباني اخلاقي و ديني جامعه، حجاب اسلامي، توجه به زبان فارسي و خلقيات ملت، پرهيز و جلوگيري از ترويج اباحه گري، حفظ روح عزت ملي، توجه به خانواده، آزادي، نهراسيدن از هوچي گري رسانه هاي بيگانه و يا رسانه هايي كه زبان بيگانه را در كام دارند، حساسيت مسئولان در برابر رخنه ها و انحرافات فرهنگي، نگاه نقادانه نسبت به اوضاع فرهنگي كشور مبتني بر منطق محكم و بيان روشن و صريح، پرهيز از تهمت زني، جنجال آفريني و تكفير يكديگر، طرح مشكلات با منطق محكم و نگاه نقادانه و بيان نقاط ضعف را از معيار و شاخص هاي مهم در اين حوزه برشمردند كه بايد در سايه عزم ملي و مديريت جهادي پي گيري شود.

ص: 21

فصل دوم

فصل دوم

زير فصل ها

تحليل محتواي منظومه فرهنگي امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري

اشاره

تحليل محتواي منظومه فرهنگي امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري

زير فصل ها

مقدمه

1. اصول و مؤلفه هاي فرهنگ از نگاه امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري

2. اقتصاد مقاومتي؛ شاخص ها و مؤلفه ها

3. مديريت جهادي و شاخص هاي آن

4. تهديدها و آسيب هاي فرهنگي

ص: 22

ص: 23

مقدمه

مقدمه

فرهنگ در منظومه فكري و انديشه امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري از جايگاه والايي برخوردار است. به همين دليل آنان در فرمايش ها، رهنمودها و مباحث خود در مناسبت هاي مختلف، به ويژه در پيام هاي نوروزي و نام گذاري هاي سال ها، بر توجه به بنيان هاي فرهنگي كشور و حتي مسلمانان و جهان اسلام تأكيد داشته اند. براي تبيين رويكرد فرهنگي امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري در بدو امر لازم است مقوله فرهنگ به اجزاي گوناگون تقسيم گردد. به همين منظور در گام نخست تلاش شده اصول، مؤلفه ها و شاخص هاي تشكيل دهنده رويكرد فرهنگي امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري تشريح، سپس عوامل و عناصر تهديد فرهنگ از نگاه آنان واكاوي شود و در ادامه پس از تحليل و استنتاج، محورها، موضوعات و پيشنهادها براي تحقق و اجراي منويات اين دو بزرگوار در عرصه فرهنگ عرضه شود. به رغم وقوف به دشواري كار و بضاعت كم نويسنده و اذعان پيشاپيش به كاستي هاي احتمالي تحليل و فهم، تلاش بر آن است تا حد امكان تصوير رساتري از ابعاد مختلف موضوع ترسيم نماييم. همان گونه كه در روش شناسي تحقيق تصريح شد، مرجع اصلي براي شناخت و فهم موضوعات و پاسخ گويي به پرسش هاي تحقيق، سخنان امام خميني رحمه الله در صحيفه نور و بيانات مقام معظم رهبري

ص: 24

در پيام نوروزي و سخنراني ايشان در نخستين روز آغاز سال جديد در حرم رضوي و ساير فرمايش هاي ايشان است كه جمع آوري و دسته بندي شده است.

1. اصول و مؤلفه هاي فرهنگ از نگاه امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري

اشاره

1. اصول و مؤلفه هاي فرهنگ از نگاه امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري

اهميت فرهنگ را از جنبه هاي مختلف مي توان طرح نمود كه در اين ميان دو جنبه برجستگي بيشتري دارد: يكي جايگاهي كه فرهنگ در هويت و موجوديت يك جامعه دارد و ديگري نقشي كه فرهنگ مي تواند در پيشرفت و تعالي جوامع ايفا نمايد. جنبه نخست، اهميت و جايگاه فرهنگ را در موجوديت جامعه نمايش مي دهد و جنبه دوم اهميت و نقش فرهنگ صحيح در حركت به سمت اعتلا يا انحطاط جوامع را ترسيم مي كند. در بعد نخست، حوزه نفوذ فرهنگ به همه ابعاد زندگي بشر كشيده مي شود و همه ويژگي هاي متمايزكننده انسان ها از يكديگر و نيز همه ويژگي هاي متفرقه جوامع در فرهنگ آنها نهفته است. حضرت امام خميني رحمه الله اين مفهوم را با تصريح بيشتر چنين بيان مي فرمايند: «بي شك بالاترين و والاترين عنصري كه در موجوديت هر جامعه دخالت اساسي دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن جامعه را تشكيل مي دهد». (صحيفه نور، ج 15: 160)

اساساً فرهنگ است كه ويژگي هاي مشترك پديده آورنده يك مليت را تشكيل مي دهد و بدون وجود فرهنگ واحد، افراد تبعه يك كشور را نبايد يك ملت ناميد. لذا مي توان گفت اساس مليت يك ملت فرهنگ است. (صحيفه نور، ج 6: 40) اين اهميت والاي فرهنگ در هويت و موجوديت جوامع از تعاريفي استنباط مي شود كه براي فرهنگ ارائه شده است تا

ص: 25

جايي كه همه ابعاد علوم، فنون، ادبيات، هنر، اخلاق، ارزش ها، باورها، اعتقادات، رسوم، هنجارها، مناسك و حتي مصنوعات مادي ساخت بشر و... را در حيطه فرهنگ جاي داده است. كل تمدن بشري از اين مجموعه ساخته شده است. به فرموده امام رحمه الله : «فرهنگ مبدأ همه خوشبختي ها و بدبختي هاي ملت است.» (صحيفه نور، ج 1: 273) زيرا تمام خوشبختي ها و بدبختي هاي جوامع، به بهره مندي از پيشرفت علوم و فنون و عملكرد اعتقادات، اخلاق، ارزش ها و هنر آنها در زمينه هاي مختلف وابسته است. با عملكرد صحيح اين ابعاد فرهنگ و نيز بهره مندي از نتايج پيشرفت علوم و فنون، جوامع مي توانند به خوشبختي برسند. مي توان گفت همه امور جوامع بستگي تام به فرهنگ آنها دارد. لذا «اگر مشكلات فرهنگي و آموزشي به صورتي كه مصالح كشور اقتضا مي كند حل شود، ديگر مسائل به آساني حل مي گردد.» (صحيفه نور، ج 15: 192) به همين دليل است كه امام فرهنگ را رأس همه اصلاحات مي داند و مي فرمايد: «رأس همه اصلاحات اصلاح فرهنگ است.» (صحيفه نور، ج 10: 55) نيز مي فرمايد: «اگر فرهنگ ناصالح شد، اين جوان هايي كه تربيت مي شوند به اين تربيت هاي فرهنگ ناصالح، اينها در آتيه فساد ايجاد مي كنند... . وقتي فرهنگ فاسد شد، جوان هاي ما كه زيربناي تأسيس همه چيز هستند، از دست ما مي روند و انگل بار مي آيند. (صحيفه نور، ج 1: 273) همچنين در جايي ديگر مي فرمايد: «فرهنگ نه تنها انسان ها را به انحطاط مي كشد بلكه مي تواند موجب انحطاط و پوچي و در نهايت اضمحلال جوامع شود». (صحيفه نور، ج 15: 160)

رهبر معظم انقلاب نيز در مناسبت هاي مختلف با تأكيد بر اهميت و جايگاه فرهنگ، قانون گرايي، خودباوري ملي، وجدان كاري، انضباط

ص: 26

اجتماعي، دين باوري، تقويت ارزش هاي الهي و ديانت در جامعه، الگوي مصرف و سبك زندگي ايراني و اسلامي، تعاون اجتماعي، تشكيل خانواده و ازدواج را نمونه هايي از شاخص ها و جهت گيري هاي فرهنگي كشور ذكر نموده و استقلال كشور، ضرورت هاي ديني و اخلاقي جامعه، خلقيات ايراني و زبان فارسي و خودباوري ملي را بخشي از خط قرمز هاي فرهنگي كشور ذكر نموده اند. ايشان فرهنگ را مثل هوايي مي دانند كه انسان وقتي اين را استنشاق كرد و با جاني كه گرفت مي تواند قدم بردارد و رو به جلو حركت كند. از نظر رهبر انقلاب فرهنگ زيربناست و بقيه كارها همه برخاسته از فرهنگ؛ يعني آنچه انسان استنشاق مي كند. اگر چنانچه يك جايي، هواي مسمومي تزريق شود، نتيجه اي كه در اندام ها ديده خواهد شد تابع آن مسموميتي است كه در اين هواست. اگر فضا را با دود يا مخدري تخدير كنند، وقتي انسان آن را استنشاق كرد، رفتارش متناسب با آن چيزي خواهد شد كه استنشاق كرده است. (برگرفته از: بيانات رهبر انقلاب در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت به مناسبت هفته دولت با ايشان: 1386/06/04) ايشان در جايي ديگر مي فرمايند: «بايد در جهتي حركت كنيم كه مردم، متدين بار بيايند، متدين عمل بكنند، به مباني ديني معتقد بشوند، عملاً پاي بند بشوند؛ جهت گيري ما در همه زمينه ها بايد اين باشد». (بيانات معظم له در ديدار اعضاي هيئت دولت، 1388/06/16)

رهبر انقلاب در تعبير ديگر فرهنگ را همان خلقيات اجتماعي جامعه مي خواند و مي فرمايد:

درست است كه مقوله فرهنگ در موارد زيادي شامل رفتارها هم مي شود، اما اساس و ريشه فرهنگ عبارت است از عقيده،

ص: 27

برداشت و تلقي هر انساني از واقعيات و حقايق عالم و نيز خلقيات فردي و خلقيات اجتماعي و ملي... بنده چند نمونه از خلقيات اجتماعي و ملي را كه براي يك ملت تعيين كننده است، در اينجا عرض مي كنم. مثلاً عزم و اراده، غرور ملي، احساس توانايي، احساس قدرت بر اقدام و عمل و سازندگي، انضباط، نشاط، همكاري و مشاركت... .

ايشان فرهنگ را عامل شكل دهنده به ذهن و رفتار عمومي جامعه مي خوانند و مي فرمايند: «حركت جامعه، بر اساس فرهنگ آن جامعه است. انديشيدن و تصميم گيري جامعه، بر اساس فرهنگي است كه بر ذهن آن حاكم است». (در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي: 19/9/1379)

اينك بعد از ارائه تعريفي مختصر از فرهنگ از نگاه امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري، در اين بخش مي كوشيم با اتكا به روش تحليل محتوا، مستند به گفته هاي امام رحمه الله و رهبر انقلاب، مقولات كلان و راهبردي از فرمايش هاي ايشان را به عنوان شاخص ها، مؤلفه ها و اصول فرهنگ اصيل برگزينيم و ويژگي هاي اقتصاد مقاومتي و مديريت جهادي را از نگاه مقام رهبري نماييم. در يك بررسي اجمالي از فرموده هاي امام خميني رحمه الله و رهبر انقلاب، مواضعي كه بيانگر اصول و مباني الگوي فرهنگي اصيل اسلامي و ملي است و روش هاي نهادينه سازي آن _ بدون توجه به تقدم و تأخر و ماهيت آنها _ به شرح ذيل مي شود:

_ تربيت پذيري انسان به عنوان مهم ترين ركن و زمينه فعاليت فرهنگي؛

_ ضرورت مهندسي و مديريت فرهنگي به عنوان وظيفه حكومت اسلامي؛

ص: 28

_ صيانت فرهنگي در پناه اتكا به اسلام؛

_ اهميت فرهنگ و لزوم هدف گذاري و اولويت بندي در فعاليت هاي فرهنگي؛

_ اهميت و جايگاه دين اسلام و ضرورت ترويج و آموزش دين باوري؛

_ پرهيز از افراط و تفريط در فعاليت هاي فرهنگي؛

_ جنگ نرم مهم ترين راهبرد فرهنگي دشمن؛

_ قانون گرايي، قانون مداري، و انضباط اجتماعي؛

_ تأمين آزادي؛

_ اهميت و جايگاه خانواده و زن؛

_ برنامه ريزي براي مبارزه با تهاجم فرهنگي؛

_ ضرورت پايه گذاري سبك زندگي ايراني و اسلامي؛

_ تأكيد بر محتواي فرهنگي اصيل به جاي فرم و صورت و كار تشريفاتي؛

_ خودباوري عامل غلبه بر خودباختگي؛

_ خودشناسي، خودفهمي و بازگشت به خويشتن؛

_ عزم، اراده و غيرت ملي؛

_ ظلم ستيزي؛

_ مبارزه با اباحي گري؛

_ ضرورت تبادل فرهنگي و تعامل با جهان به دور از سلطه گري و سلطه پذيري؛

_ توجه به تعميق و آموزش وجدان كاري؛

_ استقلال ملي؛

ص: 29

_ تأكيد بر خلاقيت و نوآوري و مهارت زندگي؛

_ پايه گذاري هويت اسلامي _ ايراني؛

_ اصلاح الگوي مصرف.

در ادامه مطالب هريك از محورهاي مذكور، مستند به فرمايش هاي امام و رهبر معظم انقلاب تشريح مي گردد.

تربيت پذيري انسان به عنوان مهم ترين ركن و زمينه فعاليت فرهنگي

تربيت پذيري انسان به عنوان مهم ترين ركن و زمينه فعاليت فرهنگي

يكي از عوامل مؤثر در راهبردپردازي فرهنگي در هر جامعه، نوع نگاه آن، به ويژه رهبران و مديريت راهبردي آن به انسان و جايگاه و ويژگي هاي اوست. اين موضوع تا بدان حد اثرگذار است كه مي تواند نوع و محتواي رويكردها و جهت گيري هاي فرهنگي آن جامعه و رهبران آن را تعيين كند. بر خلاف نظر بعضي از انديشه ورزان و فيلسوفان كه انسان را تك ساحتي، بدسرشت و جنگجو يا خوش ذات و صلح جو تفسير و تأويل كرده اند و بر همين مبنا ديدگاه فرهنگي و اجتماعي خود را براي جوامع بشري ارائه داده اند، در نگاه امام خميني قدس سره و رهبر معظم انقلاب انسان موجودي بالقوّه تربيت پذير، اثرپذير، اثرگذار، عاقل، و مختار است كه بر اساس اصل «آزادي و اختيار» سرنوشت خويش را رقم مي زند. اين دو بزرگوار هيچ عاملي را در پيمودن راه سعادت يا شقاوت مؤثرتر و تعيين كننده تر از «اراده» انسان نمي دانند و عواملي همچون وراثت و محيط را عوامل اثرگذار فرعي معرفي مي كنند. در فرمايش ها و منظومه فكري امام رحمه الله ضمن تأكيد بر عنصر تربيت و كمال جويي انسان، چنين آمده است:

بچه وقتي متولّد شد، ديكتاتور نيست...، لكن با تربيت هاي

ص: 30

اعوجاجي در همان محيط كوچكي كه خودش دارد، كم كم ديكتاتوري در او ظهور مي كند. اگر تربيت صحيح باشد براي اين بچه، آن ديكتاتوري اش رو به ضعف مي رود و اگر تربيت فاسد باشد، آن ديكتاتوري كه كم بود، رشد مي كند.

(صحيفه نور، ج 14: 90)

در منظومه فكري امام خميني رحمه الله ، خداوند، كه آفريدگار و پروردگار نظام هستي است، براي تربيت انسان، هاديان و مديراني همراه با طرح و برنامه تربيتي و سازندگي فرستاده است. آنها انبيا و كتب ديني هستند تا استعدادهاي نهفته در انسان را به منصه ظهور رسانند و راه سعادت و شقاوت را به او بنمايانند. ايشان در اين زمينه مي فرمايند: «خداوند تعالي با وحي به انبياي بزرگ مي خواسته اند كه مردم را، همه بشر را هدايت و آدم بسازند.» (صحيفه نور، ج 7: 288) «اگر براي هر علمي موضوعي است... علم همه انبيا هم موضوعش انسان است... تمام انبيا موضوع بحثشان، موضوع تربيتشان، موضوع علمشان انسان است.» (صحيفه نور، ج 8: 324) «قرآن كريم... آمده است كه انسان را بسازد، انسان بالقوه را انسان بالفعل و موجود بالفعل كند». (صحيفه نور، ج 3: 218)

در ديدگاه امام خميني رحمه الله انسان موجودي پويا، و كمال جو است و به طور فطري به كمال عشق دارد: «در فطرت همه بشر اين است كه كمال مطلق را مي خواهد و براي خودش هم مي خواهد. بشر انحصارطلب است، كمال مطلق را مي خواهد كه خودش داشته باشد. قانع نمي شود به آنچه دارد، دنبال آن چيزي است كه ندارد؛ براي اينكه عشق به كمال مطلق دارد». (صحيفه نور، ج 14: 205 و 206)

در منظومه فكري مقام معظم رهبري نيز انسان و رابطه و اتصال قلبي

ص: 31

او با خدا و همچنين مجذوب شدن در برابر لطف الهي، راز و نياز با خدا، و ارتباط دل ها با او جايگاه خاصي دارد. براي درك انديشه رهبر انقلاب در مورد انسان، نگاهي به انديشه ايشان در مورد آزادي، راهگشاست. ايشان با تأكيد بر اينكه ما در مقوله آزادي به دنبال شناخت نظر اسلام هستيم، مهم ترين تفاوت ميان ديدگاه اسلام و غرب در خصوص آزادي را، منشأ و پايه بحث آزادي مي دانند:

در انديشه ليبراليستي، منشأ آزادي، تفكر انسان گرايي يا همان اومانيسم است؛ در حالي كه در اسلام مبناي آزادي، توحيد به معناي اعتقاد به خدا و كفر به طاغوت است. در ديدگاه اسلام، انسان از همه قيود به غير از عبوديت خدا آزاد است. كرامت انساني از ديگر مباني اصلي آزادي در اسلام است. حق در قرآن به معناي مجموعه نظام مند و هدف دار است كه بر اين اساس، عالم تكوين و عالم تشريع، هر دو حق هستند و آزادي انسان حق است و در مقابل باطل قرار مي گيرد. حق در فقه و حقوق به معناي ايجاد توانايي مطالبه كردن است و انسان بايد به دنبال آزادي خود و ديگران باشد. (بيانات رهبر انقلاب در جمع انديشمندان، نخبگان، اساتيد حوزه و دانشگاه، پژوهشگران و مؤلفان آثار علمي، در چهارمين نشست انديشه هاي راهبردي جمهوري اسلامي، 24/11/91)

ضرورت مهندسي و مديريت فرهنگي به عنوان وظيفه حكومت اسلامي

ضرورت مهندسي و مديريت فرهنگي به عنوان وظيفه حكومت اسلامي

اگر فرهنگ را حوزه اي تعريف كنيم كه به عن__وان زيربناي جامعه انساني، پايدارترين پايه اجتماع، شكل و ماهيت حركت جامعه را

ص: 32

مشخص مي نمايد، از منظر راهبردپردازي و سياست گذاري فرهنگي، يكي از اقدامات مهم، تدوين چشم انداز فرهنگي كشور، ترسيم نقشه را ه نيل به آن و مهندسي و مديريت فرهنگ با مد نظر قرار دادن همه ملاحظات و ويژگي هاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي، جغرافيايي و جمعيتي كشور در سايه منابع و مقدورات موجود است كه تدوين و تحقق آن مي تواند به پايه گذاري فرهنگ اصيل اسلامي و ايراني بينجامد و در ذيل يك سند فرهنگي به فرصتي بي نظير براي توسعه ملي تبديل شود. مهندسي فرهنگي اصطلاحي است كه با تأكيدات و پيشگامي مقام معظم رهبري در س_ال 81 مبني بر اينكه يكي از مهم ترين تكاليف ما در درجه اول مهندسي فرهنگ كشور است؛ در محافل فرهنگي داخل كشور، چه پژوهشي و چه سياست گذاري رواج يافت. مقام معظم رهبري در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، مهندسي فرهنگي را بستر عدالت اجتماعي دانستند و دست يابي به اهداف فرهنگي انقلاب را مستلزم تبيين دقيق اين مقوله برشمردند. همچنين با اشاره به ناكافي بودن كارهاي انجام شده در اين زمينه، تأكيد نمودند: «بايد اين مسئله مهم را خيلي جدي تر گرفت». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي با ايشان، 17/9/86)

با وجود اين همه تأكيدات، ادبيات مرتبط با موضوع مهندسي فرهنگي در ايران نسبتاً ضعيف است، ولي در ادبيات غرب پيشينه اي طولاني دارد. تأكيد رهبر معظم انقلاب از يك سو و نياز جامعه و پيشينه طولاني اين موضوع در عرصه بين المللي و كم توجهي به آن در عرصه داخلي، ضرورت پرداختن به مهندسي فرهنگي در عرصه نظر و عمل را بيش از پيش آشكار مي سازد.

ص: 33

از زمان پيدايش نظام دولتي بين المللي در نيمه سده هفدهم، دولت هاي غربي به شيوه هاي گوناگون كوشيده اند فرهنگ مناطق غيرغربي را به اقتضاي منافع خود شكل دهند. هرچند آنان آشكارا اعلام نكرده اند كه با مهندسي فرهنگي مي خواهند به نوعي سلطه خود را بر مناطق غير غربي تحميل كنند، بلكه درصدد برآمده اند طرح هاي خود را در قالب برنامه هايي براي پيشبرد صلح و امنيت بين المللي مطرح نمايند، در دهه گذشته، يكي از دغدغه هاي بارز تلاش غرب براي مهندسي فرهنگي كشورهاي در حال توسعه، جهاني سازي و طرح خاورميانه بزرگ بود، كه بيشتر ريشه اي فرهنگي دارد تا سياسي. اين طرح به دنبال محقق سازي سلطه پذيري فرهنگي كشورهاي جهان و خاورميانه و جذب فرهنگ اين كشورها در فرهنگ غربي است به نحوي كه استقلال فرهنگي كشورها را مخدوش و در كنار آن كم كم چهره فرهنگي و اسلامي خاورميانه را دگرگون سازند. بر اين اساس، ضروري است كه ايران به عنوان اثرگذارترين كشور در حيات فرهنگي خاورميانه و حتي جهان اسلام به روندهاي فرهنگي داخلي خود در راستاي تعاليم الهي و اسلامي و هويت ايراني به نحو شايسته اي شكل دهد تا بتواند با اين هجمه فرهنگي كه مقام معظم رهبري آن را «ناتوي فرهنگي» نيز خوانده اند، مقابله كند. در اين راستا است كه طراحي نقشه مهندسي فرهنگي كشور بيش از پيش به يك ضرورت ديني _ ملي مبدل مي گردد. در واقع مهندسي فرهنگي را مي توان بستري مطلوب براي دست يابي به فرهنگ مطلوب در سايه منابع و مقدورات موجود شمرد.

البته در تدوين اين نقشه نبايد به نحوي بسته عمل كنيم كه از دست آوردهاي علمي و فرهنگي جهان بي بهره بمانيم؛ بلكه بايد به

ص: 34

گونه اي سياست گذاري كنيم تا امكان استفاده از دست آوردهاي بين المللي فرهم گردد و بدين طريق پاردايم فرهنگ «اسلامي _ ايراني» را هرچه بيشتر به زبان بين المللي نزديك تر سازيم تا الگوپذيري ساير كشورها از اين تدبير افزايش يابد. درباره ضرورت و جايگاه مهندسي فرهنگي كشور رهبر انقلاب بارها در سخنراني هاي خود بر آن اذعان، تأكيد و تصريح داشته اند. براي مثال، ايشان در يكي از سخنراني هاي خود در جمع كارگزاران نظام فرمودند:

يكي از مهم ترين تكاليف ما در درجه اول، مهندسي فرهنگ كشور است؛ يعني مشخص كنيم كه فرهنگ ملي، فرهنگ عمومي و حركت عظيم درون زا و صيرورت بخش و كيفيت بخشي كه اسمش فرهنگ است و در درون انسان ها و جامعه به وجود مي آيد، چگونه بايد باشد؛ اشكالات و نواقصش چيست و چگونه بايد رفع شود؛ كندي ها و معارضاتش كجاست؟ مجموعه اي لازم است اينها را تصوير كند و بعد مثل دست محافظي هواي اين فرهنگ را داشته باشد. (بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي با ايشان، 19 آذر 1379)

رهبر انقلاب توجه به فرهنگ و پرورش ايمان و عقيده انسان ها مطابق موازين اخلاقي و ديني، نجات و هدايت بشر از گمراهي را از وظيفه همگاني و به ويژه از وظايف اصلي دولت و حكومت اسلامي مي داند كه نبايد بي اعتنا از كنار آن بگذرد و بايد در پرتو آموزه هاي نوراني الهي به آن تكليف الهي عمل نمايد. ايشان در ذيل اين آيه شريفه «مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَي بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ

ص: 35

فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا» اين وظيفه را اين گونه تفسير مي كنند:

چند روايت ه_ست ك_ه حضرت مي فرمايند: كسي كه انسان را از «حَرْق او قَتْل» نجات بدهد. در ي_ك روايت هم خود حضرت مي فرمايند كه يا انسان را هدايت كند. بعد مي فرمايند «ذل_ك تأويلها الاعظم»، برترين تأويل و برترين معناي اين آيه همين است ك_ه اگر كسي كسي را به قتل برساند يعني موجب ضلالت او را فراهم بكند, يا ك_سي را اح_يا بكند يعني موجبات هدايت او را فراهم بكند. آنگاه «فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا» هدايت يك انسان ارزش و قيمت هدايت همه بشريت را دارد؛ چ_ون گ_وهر انساني در اين انسان و در همه بشريت يك گوهر است. وقتي شما به گ_وهر ان_ساني كمك كرديد و او را هدايت نموديد، چه در زمينه عقيده و چه در زم_ينه اخ_لاق، ب_ه گوهر بشري كمك كرده ايد و ياري رسانده ايد. بنابراين، اين همان ارزش را خواهد داشت. اي_ن ن_شان ده_نده اين اس_ت كه مسئله هدايت و كمك رساندن به نجات انسان ها وظيفه هركسي است كه بتواند آن را انجام دهد. يا در آن روايت ذيل آيه شريفه «فَلْيَنْظُرْ الآنسَانُ إِلَي طَعَامِهِ» مي فرمايد كه اين طعام معنوي است, اين طعام دي_ن اس_ت, اخ_لاق اس_ت. نظر به طعام معنايش اين است كه ملاحظه كن چه چيزي را م_صرف مي كني, يا چه چيزي را ديگري از دست تو مصرف مي كند. اين نشان دهنده اه_ميت خ_وراك م_عنوي اس_ت. يا در رواي_ت دي_گري آم_ده اس_ت ك_ه وقتي حضرت ام_يرالمؤمنين

ص: 36

مي خواستند براي جمع كردن وجوه بيت المال و عمدتاً براي قضاوت ب_ه ي_من سفر كنند _ ظاهراً اواخر حيات مبارك پيغمبر و نزديك حجة الوداع بوده اس_ت _ پ_يش پ_يغمبر آمدند كه اگر حضرت توصيه اي دارند بفرمايند. آنجا از قول پ_يغمبر نقل شده است كه فرمود: «يا علي! لان يهدي الله بك رجلاً خير مما طلعت ع_ليه الشمس»؛ اگر خدا به وسيله تو يك نفر را به راه راست, به حقيقت و به فضيلت راهنمايي و هدايت كند, براي تو ارزشش از همه روي زمين بيشتر است؛ ي_عني اگ_رهمه ث_روت ها و ق_درت ها و م_قام ها و منزلت هاي مادي دنيوي را به تو بدهند, ارزشش كم تر از اين است كه تو بتواني يك نفر را هدايت كني. اين حقيقت و واق_عيتي اس_ت؛ چ_ون ث_روت و ق_درت مادي چيزهايي زودگذر و زايلي هستند. اي_نها ك_ه ارزش هاي حقيقي به شمار نمي آيند, اما هدايت يك انسان اين قدر در نظر پروردگار حايز اهميت است. ح_الا در چ_نين شرايطي اين سؤال پيش مي آيد كه آيا حكومت مي تواند بگويد من آزادي و امنيت را فراهم مي كنم مردم خودشان بروند ميدان معارضه و بحث عرضه و ت_قاضاست, ه_ركس هرچه توانست در بازار عرضه و تقاضا مطرح كند, هر چه ش_د ش_د؟! ن_ه، ب_ه ه_يچ وجه. اي_ن ج_زو وظ_ايف دول_ت اسلامي است كه در اين آش_فته بازار احتمالي يا حتي غير آشفته بازار, در بازار عرضه فرهنگ و عقيده و اخ_لاق, نگذارد عائله او يعني ملت دچار گمراهي بشوند؛ يعني همان احساسي را ك_ه انسان نسبت به زن و بچه خودش دارد, همان را بايد نسبت به

ص: 37

ديگران هم داش_ته باشد. شما اگر بدانيد كه فرزند خودتان دچار يك انحطاط اخلاقي شده كه از ن_ظر ش_ما و از ن_ظر ج_امعه زشت است, يا در معرض آن قرار گرفته چگونه عكس العمل نشان مي دهيد؟ (بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 19/9/1379)

ايشان همچنين در زمينه اهميت و كاركردهاي فرهنگ و نقش و رسالت حكومت در اصلاح و برنامه ريزي فرهنگي مي فرمايند:

فرهنگ به عنوان شكل دهنده به ذهن و رفتار عمومي جامعه است. حركت جامعه، بر اساس فرهنگ آن جامعه است. انديشيدن و تصميم گيري جامعه، بر اساس فرهنگي است كه بر ذهن آن حاكم است. دولت و دستگاه حكومت، نمي تواند از اين واقعيتِ مهم خود را كنار نگهدارد. وقتي مردم در خانواده، ازدواج، كسب، لباس پوشيدن، حرف زدن و تعامل اجتماعي شان، در واقع دارند با يك فرهنگ حركت مي كنند... دولت و مجموعه حكومت، نمي تواند خود را از اين موضوع بركنار بدارد و بگويد بالاخره فرهنگي وجود دارد و مردم به چيزي فكر مي كنند؛ نه، ما مسئوليت داريم اين فرهنگ را بشناسيم؛ اگر ناصواب است، آن را تصحيح كنيم؛ اگر ضعيف است، آن را تقويت كنيم؛ اگر در آن نفوذي هست، دست نفوذي را قطع كنيم. بنابراين، فرهنگ به عنوان شكل دهنده به ذهن و رفتار عمومي جامعه هم يكي از ميدان هاي اساسي است. (بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 26/9/1381)

ص: 38

تأملي در سخنان ايشان مؤيد چندين نكته است: اولاً فرهنگ عامل شكل دهنده به ذهن و كنش هاي اجتماعي و رفتار عمومي جامعه است. ثانياً هدايت و كمك به ارتقاي فرهنگ و اخلاق مبتني بر آموزه هاي ديني و شريعت هم وظيفه دولت و حكومت اسلامي و هم وظيفه همگاني است و از همين جاست كه تعيين راهبردهاي كلان فرهنگي، راهبردپردازي و مهندسي فرهنگي اهميت و ضرورت مي يابد. ثالثاً يكي از اقدامات اساسي براي مهندسي فرهنگي كشور شمارش تهديدها، فرصت ها، ضعف ها و قوت ها و سياست گذاري واقع بينانه و هوش مندانه براي بهره گيري فرصت ها و قوت ها و ظرفيت ها از يك سو و پيشگيري از آسيب ها و ضعف ها و مقابله با تهديدات فرهنگي از ديگر سو است. رابعاً با توجه به بيانات مقام معظم رهبري، مهندسي فرهنگي چند وظيفه مهم را بر عهده دارد: يكي ارزيابي وضعيت فرهنگي موجود به صورت واقع بينانه و مبتني بر پژوهش هاي ميداني، تعيين فرهنگ آرماني و وضعيت فرهنگي مطلوب يا همان جامعه آرماني (اتوپياي) اسلام با توجه به تمامي ابعاد و زواياي آن شامل ارزش ها، هنجارها، اعتقادات، هنرها، اقتصاد، سياست، معماري، لباس و... و برنامه ريزي. به سخن ديگر، بايد براي حركت از وضع موجود و رسيدن به وضعيت مطلوب، نقشه راه كه نشان دهنده تمام مراحل است طراحي و اقدامات عملي لازم براي اجراي مرحله اي اين حركت عظيم آغاز شود.

رهبر انقلاب در ادامه فرمايش هاي خود در زمينه شاخص ها و چارچوب مهندسي فرهنگي مي فرمايند:

نمي گويم [فرهنگ را] به طور كامل كنترل كند؛ چون كنترل فرهنگ به صورت كامل نه ممكن است، نه جايز؛ اصلاً رشد

ص: 39

فرهنگي با ابتكار و آزادگي و آزادي و ميدان دادن به اراده هاست؛ در اين ترديدي نيست؛ منتها هواي كار را بايد داشت. در تربيت كودك گفته مي شود كه بچه را خيلي امر و نهي و كنترل و مهار نكنيد؛ بگذاريد آزادانه برود بازي كند؛ اما معنايش اين نيست كه اگر لب ايوان رفت و خواست پايين بيفتد، جلويش را نگيريم. بايد مراقبت كرد و مواظب بود. (ماهنامه علمي _ فرهنگي ائمه جمعه، شماره 71 به نقل از: باشگاه انديشه، شنبه 9 فروردين 1393)

مجموعه اين عبارت علاوه بر آنكه نگاه تيزبينانه، هوش مندانه، عالمانه و توأم با عقلانيت رهبر انقلاب در سياست گذاري و برنامه ريزي فرهنگي را نشان مي دهد، در درون خود اهم شاخص ها و معيارهاي مهندسي فرهنگي را ترسيم مي سازد كه از جمله مي توان به پرهيز از افراط و تفريط، توجه به ابتكار، خلاقيت و آزادي عمل كارگزاران فرهنگي، ميدان دادن به اراده ها و نيروهاي خلاق، مخلص، متخصص و متعهد براي كار و فعاليت فرهنگي، اجتناب از امر و نهي هاي بي مورد و مهم تر از همه رصد و مراقبت مستمر و حكيمانه اشاره نمود. اينها ويژگي ها و معيارهاي مهمي است كه رسانه ملي همچون ساير نهادهاي فرهنگيِ مسئول بايد در سياست گذاري ها و برنامه هاي ها سرلوحه كار خود قرار دهد و به آن عمل نمايند.

صيانت فرهنگي در پناه اتكا به اسلام

صيانت فرهنگي در پناه اتكا به اسلام

اسلام به عنوان دين جامع و حيات بخش، انسان ساز و راهنماي عمل سياست گذاران در نظام اسلامي همواره در كانون توجه و مركز انديشه

ص: 40

فرهنگي امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري قرار داشته است. از نظر ايشان دين مبين اسلام و آموزه هاي آن با توجه به ظرفيت و توان وحدت بخش و بسيج اعتقادي پيروانش، يكي از مؤلفه هاي مؤثر و انكارناپذير اقتدار و عزت ملي و ديني مسلمانان محسوب مي شود. حاكميت احكام الهي و اسلامي در جامعه موجب بالندگي و پويايي و قدرت مندي نظام اسلامي و فقدان يا بي توجهي به آن موجب بروز تهديدات، تضعيف و ركود فكري و ناتواني جامعه مي شود. به علاوه، دين اسلام و حاكميت آن معيار سنجش سويه هاي فكري و جهت گيري اعتقادي جامعه و حكومت، ملاك سنجش ضريب تهديدات و آسيب ها و هدف محوري سياست گذاري هاي فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي نيز محسوب مي گردد. امام خميني رحمه الله در اين باره مي فرمايند: «ملت ايران يك نقطه اتكايي دارد و آن اسلام است.» (صحيفه نور، ج 21: 92) حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است.» (وصيت نامه: 25) در جايي ديگر مي فرمايند: «اسلام چيزي است كه همه ما بايد فداي او بشويم تا اينكه تحقق پيدا بكند.» (صحيفه نور، ج14: 315) «تكليف ما اين است كه از اسلام صيانت كنيم و حفظ اسلام را. كشته بشويم تكليف را عمل كرده ايم. بكشيم هم تكليف را عمل كرد ه ايم.» (صحيفه نور، ج 13: 251) «مكتب اسلام يك مكتب مادي نيست، يك مكتب مادي _ معنوي است. ماديت را در پناه اسلام قبول دارد، معنويت، اخلاق، تهذيب نفس (صحيفه نور، ج 7: 5 و 6، به نقل از عزتي، 1375: 15 و 16)

امام خميني رحمه الله در جايي ديگر در باب اهميت دين مبين اسلام و ضرورت توجه و عمل همه مسلمانان به آن مي فرمايد: «بايد تعليمات اسلام را گرفت و همان طوري كه اسلام دستور داده است كه مؤمنين،

ص: 41

همه مؤمنين در همه جا برادرند و امر كرده است به اينكه اعتصام به حبل الله بكنيد و متفرق از هم نشويد و دستور داده است به اينكه تنازع با هم نكنيد والا فَشِل مي شويد. مسلمين وقتي مي توانند از گير ابرقدرت و از گير حكومت هاي فاسد خودشان خلاص بشوند كه اين امر خدا را اجابت كنند. اين دعوت الهي است، از صدر اسلام تا آخر اين دعوت را اجابت كنند. كار وقتي از ما ساخته است كه اسلامي فكر كنيم و به قرآن و اسلام گرايش پيدا كنيم و به تعليمات صدر اسلام عمل كنيم.» (صحيفه نور، ج 12: 283) «تمام مقصد ما مكتب ماست و مسلمان هاي ما براي مكتب ماست كه اين طور قدرت دارند». (صحيفه نور، ج13: 76)

از نظر امام خميني رحمه الله و رهبر انقلاب اسلام به عنوان بن مايه اعتقادي مسلمانان كاركردهاي مفيد و مؤثري دارد كه از جمله آنها هويت و انسجام بخشي به مسلمانان، سامان دهي فكري و سازماندهي عملي آنان و كمك به حل مشكلات و مصائب آنان است. ازاين رو خاستگاه امنيت فكري و فرهنگي جوامع اسلامي در حاكميت همه جانبه تعاليم ديني در همه اركان وجودي آنها و منشأ نابساماني مسلمانان، فاصله گيري آنان از آموزه هاي اسلامي است. به عبارت ديگر، پيشرفت و تعالي جوامع اسلامي و مسلمانان با تمسك آنها به اسلام و كاربست عملي تعاليم آن در فراخناي جامعه اسلامي تحقق مي يابد. اسلام به دليل ريشه هاي وحياني و اتصال به ذات لايزال خداي عالم، هم دربردارنده مصلحت امت و منفعت ملت است و هم با نفي تمايزات فاقد اصالت نژادي و اختلافات طبقاتي و برعكس تأكيد بر شايستگي ها و قابليت هاي صفاتي اكتسابي يا ذاتي، عامل اصلي هويت ديني و انسجام اجتماعي به شمار مي آيد.

ص: 42

امام خميني رحمه الله در همين باره بيان كرده اند: «ما تا به اسلام بر نگرديم، تا به اسلام رسو ل الله برنگرديم مشكلاتمان سرجاي خودش هست، نه مي توانيم قضيه فلسطين را حلش كنيم و نه افغانستان را و نه ساير جاها را.» (صحيفه نور، ج13: 89) «مقصد امروز ما اين است كه اين كشور آفت زده، غرب زده و سلطنت زده را به اسلام برگردانيم و غرضي غير از اين نداريم.» (صحيفه نور، ج16: 6) امام در جايي ديگر مي فرمايد: «آنكه مصالح مردم را مي خواهد آن اسلام است. آنكه خط بطلان كشيده است بر اختلاف نژادي آن اسلام است. آنكه مابين هيچ نژادي فرق نمي گذارد و همه را مي گويد كه بايد تقوا داشته باشيد و آن چيزي كه ميزان است تقواست نه رنگ است و نه نژاد است و نه كشور است و نه هيچ چيز، آن اسلام است و اينها مي خواهند اين نباشد.» (صحيفه نور، ج 18: 429) ايشان در نهايت تكيه بر فرهنگ اسلام، بر مبارزه با غرب زدگي و ساختن انسان هاي مستقل تأكيد مي كنند و مي فرمايند: «بر فرهنگ اسلام تكيه زنيد و با غرب و غرب زدگي مبارزه نماييد و روي پاي خودتان بايستيد و بر روشنفكران غرب زده و شرق زده بتازيد و هويت خويش را دريابيد.» (صحيفه نور، ج 13: 83) برخي ديگر از فرمايش هاي امام درباره جايگاه اسلام از اين قرار است:

_ وقتي مي توانيم با قدرت هاي بزرگ مقابله كنيم و آسيب پذير نباشيم كه متعهد به اسلام، متعهد به احكام اسلام باشيم. (صحيفه نور، ج 19: 193)

_ شما گمان نكنيد كه ايران داراي سلاح بود. ايران سلاحش سنگ بود، چوب، مشت... لكن سلاح معنوي داشت. (صحيفه نور، ج 13: 84)

ص: 43

_ همه زير پرچم توحيد هستيد. زير پرچم اسلام هستيد. و با اين وضع كه زير پرچم اسلام هستيد آسيب پذير نخواهيد بود. (صحيفه نور، ج 13: 403)

_ من اطمينان دارم كه تا اين ملت توجه به خدا دارد، هيچ قدرتي نمي تواند به اين آسيب برساند. (صحيفه نور، ج 15: 21)

_ اين را كراراً من عرض كردم كه آن چيزي را كه دستگاه هاي جبّار، قدرت هاي بزرگ از آن مي ترسند آن عبارت از اسلام است. از اسلام اينها مي ترسند. (صحيفه نور، ج 12: 384)

در مجموع اسلام با كاركرد توليد و بازتوليدكنندگي هويت، تأمين مصلحت ملت، رفع عوامل شقاق و حذف زمينه هاي نفاق و چندپارچگي فرهنگي و هويتي، ايجاد و تقويت بنيادهاي وحدت، وفاق و همبستگي و تحقق عوامل قدرت فرهنگي و نرم افزاري از راه تجهيز و بسيج اعتقادي، فرهنگي و ايدئولوژيك پيروان و سرانجام توان مندي آن براي حل مشكلات و پاسخ گويي به مطالبات آنان، نقش محوري در مصونيت بخشي، تعالي و صيانت فرهنگي جامعه و كشور دارد. لذا از منظر امام و رهبر انقلاب مصونيت فرهنگي و استقلال كشور جز در سايه صيانت از اصول شريعت و تحكيم و تقويت مباني ديانت ميسر نيست و تضعيف اركان دين و تهديد بنيان هاي شريعت به منزله تهديد هويت و فرهنگ اصيل اسلامي و ملي است.

اهميت فرهنگ و لزوم هدف گذاري و اولويت بندي در فعاليت هاي فرهنگي

اهميت فرهنگ و لزوم هدف گذاري و اولويت بندي در فعاليت هاي فرهنگي

«فرهنگ»، از موضوعاتي است كه از منظر جمهوري اسلامي و بنيان گذاران آن اهميت فراواني دارد؛ به گونه اي كه زيربناي نظام اسلامي

ص: 44

را تشكيل مي دهد. برخي كسان از اين منظر، انقلاب اسلامي را يك انقلاب فرهنگي مي دانند كه موفق گرديد همه بنيان هاي فكري جامعه را دگرگون سازد. بر همين مبنا فرهنگ در نظام فكري امام خميني رحمه الله و رهبر انقلاب برجستگي خاصي دارد و از سترگ ترين ساحت هاي انقلاب اسلامي و اصلي ترين وجوه منظومه فكري مقام معظم رهبري به شمار مي آيد. با گذاري بر انديشه هاي ايشان و تأمل در نظام فكري ايشان، محوريت فرهنگ به خوبي و آشكار مي گردد.

مقام معظم رهبري در مورد اهميت و اصالت فرهنگ مي فرمايد:

«فرهنگ يك جامعه اساس هويت آن جامعه است.» (مقام معظم رهبري، 1383) «عاملي كه يك ملت را به ركود و خمودي يا تحرك و ايستادگي يا صبر و حوصله يا پرخاشگري و بي حوصلگي يا اظهار ذلت در مقابل ديگران يا احساس غرور و عزت در مقابل ديگران يا به تحرك و فعاليت توليدي يا به بيكاري و خمودي تحريك مي كند فرهنگ ملي است «(مقام معظم رهبري، 1381) «فرهنگ، به عنوان شكل دهنده به ذهن و رفتار عمومي جامعه است. انديشيدن و تصميم گيري جامعه بر اساس فرهنگي است كه بر ذهن آنها حاكم است... من فرهنگ كشور را در سه عرصه مهم و عام مشاهده مي كنم: اول در عرصه تصميم هاي كلان كشور است؛ يعني فرهنگ به عنوان جهت دهنده به تصميم هاي كلان كشور، حتي تصميم هاي اقتصادي، سياسي، مديريتي و يا در توليد، نقش دارد. وقتي ما مي خواهيم ساختمان بسازيم و شهرسازي كنيم، در واقع، با اين كار، داريم فرهنگي را ترويج يا توليد مي كنيم يا اشاعه مي دهيم.

ص: 45

وقتي توليد اقتصادي هم مي كنيم، در واقع، داريم از اين طريق، فرهنگي را توليد مي كنيم؛ اشاعه مي دهيم يا اجرا مي كنيم. اگر در سياست خارجي، مذاكره اي مي كنيم و تصميمي مي گيريم، عيناً همين معنا وجود دارد. (بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 26/9/1381)

ايشان در جمع رؤساي دانشگاه هاي كشور باز بر جايگاه و اهميت فرهنگ تأكيد و آن را بستر اصلي زندگي و حركت عمومي كشور و بن مايه تفكر و ايمان آن جامعه تعريف مي كنند: «ما فرهنگ را بستر اصلي زندگي انسان مي دانيم؛ نه فقط بستر اصلي درس خواندن و علم آموختن. فرهنگ هر كشور، بستر اصلي حركت عمومي آن كشور است است. حركت سياسي و علمي اش هم در بستر فرهنگ است. فرهنگ، يعني خلاقيت و ذاتيات يك جامعه و بومي يك ملت، تفكراتش، ايمانش، آرمان هايش، اينها تشكيل دهنده مباني فرهنگ يك كشور است؛ اينهاست كه يك ملت را شجاع و غيور و جسور و مستقل مي كند، يا سرافكنده و ذليل و فرودست و خاك نشين و فقير مي كند». (بيانات رهبر انقلاب در ديدار رؤساي دانشگاه ها، 17/10/1390)

در دومين ديدار سالانه هيئت دولت نهم با رهبر معظم انقلاب اسلامي، در چهارم شهريور 1386، ايشان از فرهنگ به عنوان يك بخش مظلوم نام بردند و توجه به آن را براي مسئولان كشور لازم شمردند: «نكته بعدي كه مي خواهم سفارش كنم، اين است كه از بخش فرهنگ رفع مظلوميت كنيد. بخش فرهنگ انصافاً بخش مظلومي است... . واقعاً مسئله فرهنگ را دست كم نگيريد. خيلي از مشكلات جامعه ما با فرهنگ سازي حل مي شود. توجه بكنيد كه امروز، عمده قواي دشمنان ما

ص: 46

در جبهه فرهنگي دارد كار مي كند. اين جنگ هاي رواني، اين فعاليت هاي فرهنگي، اين بودجه هاي پنهان و آشكاري كه براي منحرف كردن ذهن ها مي گذارند، همه اش مربوط به مسئله فرهنگ است. فرهنگ مثل هواست كه انسان وقتي كه اين هوا را استنشاق كرد، با هوايي كه استنشاق كرده و با آن جاني كه گرفته، مي تواند دو قدم بردارد و جلو برود؛ بقيه كارها همه برخاسته از آن چيزي است كه شما استنشاق كرده ايد. اگر چنانچه يك جايي، هواي مسمومي تزريق بشود، نتيجه اي كه در اندام ها ديده خواهد شد تابع آن مسموميتي است كه در اين هواست. اگر فضا را با دود يا مخدري تخدير كنند، وقتي شما آن را استنشاق كرديد، رفتار شما متناسب با آن چيزي خواهد شد كه استنشاق كرده ايد؛ فرهنگ يك چنين حالتي دارد. فرهنگ را دست كم نگيريد؛ خيلي مهم است... بنابراين صرف وقت كنيد و در بودجه هم برايش پول و فصول قابل توجهي بگذاريد... .» (سخنان رهبر معظم انقلاب در دومين ديدار سالانه هيئت دولت نهم، چهارم شهريور 1386) تأمل در سخنان امام رحمه الله و مقام معظم رهبري علاوه بر آنكه اهميت و جايگاه فرهنگ را نزد آنان نشان مي دهد، مؤيد دغدغه هاي جدي و اساسي آنان در مورد فرهنگ و لزوم توجه بيشتر مسئولان به وضعيت فرهنگي و برنامه ريزي فرهنگي در كشور است.

رهبر انقلاب _ مدظله العالي _ درباره موقعيت فرهنگ و نسبت آن با اقتصاد و سياست فرمودند: «فرهنگ، حاشيه و ذيل اقتصاد و سياست نيست؛ بلكه اقتصاد و سياست حاشيه و ذيل فرهنگ هستند.»

(http://payedars. blogfa. com/post-671. aspx)

اين سخن را به چند طريق مي توان تفسير كرد، از جمله اينكه فرهنگ بر اقتصاد و سياست تقدم شأني و رتبه اي دارد؛ زيرا جهان، گذشته

ص: 47

ملت ها و تمدن ها را با فرهنگ آنها مي شناسد نه اقتصاد و سياست آنها. حتي امروزه هم شهرت ملت ها و كشورها با فرهنگ آنهاست و فرهنگ اصلي ترين معيار براي داوري درباره ملت ها و كشورهاست. فرهنگ سالم و قوي كه از آلودگي به دور مانده، مولد اقتصاد و سياست سالم است. فرهنگ سالم حتي در كنار اقتصاد و سياست ضعيف مايه افتخار است، اما اقتصاد شكوفا و سياست پيشرو در كنار فرهنگ فاسد و منحط مايه مباهات نيست. فرهنگ فرهيخته و ارتقايافته روح انسان را آرام و ارضا مي كند هر چند تنگناهاي اقتصادي و ناملايمات سياسي وجود داشته باشد، اما عكس آن امكان پذير نيست. از سوي ديگر فرهنگ بر اقتصاد و سياست تقدم رتبه اي نيز دارد؛ زيرا از زماني كه اقتصاد و سياست به مفهوم امروزي وجود نداشت، فرهنگ بود. در نبود فرهنگ، اقتصاد و سياست شكل نمي گيرد، هر چند آن دو پس از ايجاد بر فرهنگ اثر مي گذارند و در تحولاتي كه در عرصه فرهنگ پيش مي آيد نقش دارند. ازاين رو براي داشتن اقتصاد شكوفا و سياست راهگشا و آرامش آفرين بايد به عرصه فرهنگ رو آورد. بارور شدن فرهنگ در مسائل مختلف قابل احصا، اثر فوري بر رشد اقتصادي و توان سياسي دارد. پس با اصل قرار گرفتن فرهنگ بايد در بسياري از عرصه ها بازبيني و بازآفريني شود.

نكته مهم ديگر از نظر رهبر انقلاب _ كه اساساً از دغدغه هاي ايشان در اين حوزه محسوب مي شود _ جهت گيري هايي است كه در فعاليت ها و سياست گذاري هاي فرهنگي بايد در كانون توجه قرار گيريد. اينكه مبادا كارگزاران فرهنگي كشور و نهاد هاي فرهنگي از جهت دهي هاي دشمن و خوش آيند و بدآيند آنان تأثير پذيرند و دچار افراط و تفريط شوند. رهبر انقلاب علاوه بر تلاش و سرمايه گذاري، مهم ترين رسالت نهاد ها و

ص: 48

مسئولان فرهنگي را جهت دهي ارزشي و انقلابي به محتواي برنامه ها و ابزارها فرهنگي مي دانند و تأكيد مي كنند: «از جمله كارهايي كه مسئولان فرهنگي دولت خيلي بايد به آن بپردازند و واقعاً يك دقيقه را در آن فروگذار نكنند، اين است كه به فرهنگ عمومي جامعه و ابزارها و وسائل فرهنگي، «جهت ارزشي» بدهند. چون تلاش زيادي شده تا جريان هاي فرهنگي و عامل هاي فرهنگي _ هنر و ادبيات و شعر و سينما و بقيه _ در جهت غير ارزشي حركت كنند و راه بيفتند. شما بايد كمك كنيد و همه تلاشتان را بكنيد كه به تحركات فرهنگي كشور در جهت ارزشي جهت بدهيد... با ملاحظه جهت گيري هاي انقلابي و اسلامي در زمينه فرهنگ، دچار رودربايستي نشويد». (بيانات رهبر انقلاب در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت به مناسبت هفته دولت، 6/4/1386)

با بحثي كه درباره اصالت فرهنگ طرح شد، مي توان در خصوص رابطه فرهنگ با حوزه هاي ديگر زندگي هم نتيجه گيري كرد. در نگاه رهبر انقلاب فرهنگ رابطه تعيين كننده اي با ساير حوزه ها دارد. هر چند نقش و تأثير ساير حوزه ها هم به حساب آيد. براي مثال، مقام معظم رهبري براي تبيين رابطه فرهنگ و ساير حوزه ها به تأثير فرهنگ بر توسعه اقتصادي اشاره دارند و توسعه اقتصادي را نيازمند تلاش فرهنگي دانسته، مي فرمايند: «واقعاً ما براي كار در زمينه فرهنگ عمومي، ميدانِ بازي داريم. اگر ما بخواهيم توسعه اقتصادي را به معناي صحيح كلمه در جامعه راه بيندازيم، احتياج به تلاش فرهنگي داريم. مادامي كه حتي محقق و جست وجوگر علمي ما، آن فرهنگ كار و وجدان كار و عشق به كار را، آن چنان كه در يك فرهنگ سالم مطرح است _ كه مظهرعالي اش هم فرهنگ اسلامي است _ نداشته باشد، وجود اين محقق،

ص: 49

بي فايده خواهد بود. گيريم كه محققان بزرگي تربيت كرديم و مثلاً آزمايشگاه ها مهمي هم در اختيارشان گذاشتيم؛ اين به يك كار شخصي تبديل خواهد شد. اگر ما روي فرهنگ عمومي كار نكنيم، در توسعه اقتصادي هم خواهيم ماند. اين تازه در صورتي است كه ما محور را توسعه اقتصادي بگيريم. البته در جامعه اسلامي، محور اين نيست؛ توسعه اقتصادي وسيله است. به هر حال، از هر طرف كه حركت مي كنيم، مي بينيم كه به فرهنگ مي رسيم و راه ها واقعاً به فرهنگ ختم مي شود. براي فرهنگ بايد كاركرد». (ماهنامه علمي _ فرهنگي ائمه جمعه، شماره 71 به نقل از: باشگاه انديشه، شنبه 9 فروردين 1393)

رهبر انقلاب كار فرهنگي را يك تكليف الهي مي دانند كه علاوه بر جهت گيري ارزشي، بايد به صورت هدف مند انجام گيرد: «ما در زمينه فرهنگ و پرداختن به فرهنگ چه كار مي خواهيم بكنيم؟ اول تكليفِ اين را روشن كنيم. يك وقت هست كه يك دستگاهي به امور فرهنگي بي اعتنا است، يك وقت نه، يك دستگاهي اعتناء و اهتمام به امور فرهنگي دارد، ليكن هدف گذاري هاي فرهنگي اش دچار اختلال يا دچار خدشه است. اين هدف گذاري ها خيلي مهم است؛ از اين نبايستي غفلت كرد. ما چه مي خواهيم بكنيم با اخلاق مردم، با فرهنگ مردم؟ آيا ما به عنوان دولت اسلامي مي توانيم هدايتِ فرهنگي جامعه خودمان را رها كنيم؟ قطعاً نه، جزو وظائف ماست. حالا مخالفين، معترضين حرف هايي مي زنند، نقد مي كنند، گاهي مسخره مي كنند، گاهي اهانت مي كنند، بكنند؛ ما كه نمي توانيم تكليف الهي را با اين چيزها فراموش كنيم». (بيانات رهبر انقلاب در ديدار اعضاي هيئت دولت با ايشان 6/؟؟؟/1388)

امام خميني رحمه الله نيز در مورد اهميت و جايگاه فرهنگ در جامعه

ص: 50

مي فرمايند: «مكتب اسلام يك مكتب مادي نيست، يك مكتب مادي _ معنوي است. ماديت را در پناه اسلام قبول دارد، معنويت، اخلاق، تهذيب نفس.» (صحيفه نور، ج 7: 15 و 16، به نقل از عزتي، 1375: 15 و 16) «فرهنگ اساس ملت است، اساس مليت يك ملت است. اساس استقلال يك ملت است.» (صحيفه نور، ج 6: 14) «زيربنا اقتصاد نيست، براي اينكه غايت انسان، اقتصاد نيست». (صحيفه نور، ج 9: 76)

در ديدگاه امام خميني رحمه الله عنصر اصلي و كليدي هويت ملي ايرانيان، فرهنگ اصيل اسلامي است كه فرهنگي انساني، سالم و مستقل است. (صحيفه نور، ج 5: 200 و ج 11: 238) و توانايي ساختن انسان هايي مستقل و كشوري قدرت مند را دارد. «فرهنگ اساس ملت است، اساس مليت يك ملت است، اساس استقلال يك ملت است. لهذا آنها كوشش كردند فرهنگ ما را استعماري كنند تا نگذارند انسان پيدا شود. آنها از انسان مي ترسند.» (صحيفه نور، ج 6: 40) «بي شك بالاترين و والاترين عنصري كه در موجوديت هر جامعه دخالت اساسي دارد، فرهنگ آن جامعه است».

امام خميني رحمه الله برخلاف كساني كه بر عناصري همچون نژاد، سرزمين، رنگ و جنس تأكيد مي كنند، معتقد است: «اساساً فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن جامعه را تشكيل مي دهد... فرهنگ بالاترين و والاترين عنصري است كه در موجوديت جامعه دخالت دارد و با انحراف فرهنگ، هويت جامعه دچار آسيب جدي مي شود و با ارتزاق فرهنگ مخالف، هويت جامعه مستهلك شده و موجوديت خود را از دست مي دهد.» (صحيفه نور، ج 15: 160) تأكيد ايشان بر فرهنگ اصيل اسلامي _ به معناي فرهنگ عقلاني انساني اسلام _ راه را براي تصور معقول و واقع بينانه تري از الگوي فرهنگي مطلوب باز مي كند. اين نوع نگرش به فرهنگ، در واقع محوري را به وجود مي آورد

ص: 51

كه ضمن طرد عناصر غيرعقلاني تمدن هاي ديگر، قابليت گفت وگو و بهره مندي متقابل از عناصر تمدن و فرهنگ هاي ديگر را فراهم مي آورد. به همين دليل در مورد اصل ترقي و تمدن جهاني مي فرمايند: «اسلام با هيچ تمدني مخالف نيست... همه مظاهر تمدن را انبيا قبول دارند... ما مخالف با ترقيات نيستيم... آني كه آنها مي خواهند به ما بدهند تمدن نيست.» (صحيفه نور، ج 5: 94 و 508) تأكيد امام بر محور بودن فرهنگ انسان گرا و عقل گرا به عنوان الگوي فرهنگ ايراني _ اسلامي، وجه ديگر تفكر ايشان محسوب مي شود كه درنتيجه آن امام را از غرب زدگي و غرب ستيزي دور و به متفكري نقاد و گزينش گر در ارتباط با غرب و تمدن هاي ديگر تبديل مي كند. بدين ترتيب معلوم مي شود نظر امام خميني رحمه الله به فرهنگ بسيار خاص است و ايشان اهتمام جدي براي دگرگوني فرهنگي دارند. امام در جاي ديگر درباره اهميت اصلاح فرهنگ فرموده اند: «رأس همه اصلاحات اصلاح فرهنگ است».

نكته ديگري كه در انديشه و منظومه فكري امام و رهبر انقلاب در مورد فرهنگ اهميت فراواني دارد، ضرورت اولويت بندي در فعاليت هاي فرهنگي، نظارت بر هزينه هاي فرهنگي و جلوگيري از حيف و ميل شدن بودجه هايي است كه براي حوزه فرهنگ تعيين و تصويب مي شود. از منظر آنان صرف اختصاص بودجه هاي فرهنگي كافي به نظر نمي رسد؛ بلكه اولويت گذاري فعاليت هاي فرهنگي متناسب با نيازهاي جامعه و حوزه هاي مهم و راهبردي، كاري لازم است.

جذب و هزينه كردن هدف مند بودجه هاي اختصاص يافته از ديگر شاخص ها فعاليت در حوزه فرهنگ محسوب مي شود. در اين زمينه رهبر انقلاب مي فرمايند:

ص: 52

... جذب بودجه فرهنگي در جاي مناسب، خيلي كار سختي است؛ كار آساني نيست. كار فرهنگي مثل ساخت وساز نيست كه آدم بگويد خيلي خوب، اين زمين، اين هم مصالح، حالا برويد بسازيد. كار فرهنگي مصالحش خيلي سخت گير مي آيد؛ معمار و استادكارش خيلي دشوار به دست مي آيد. لذاست كه به نظر من توي كار فرهنگي يك مقداري بايستي اهتمام ورزيد. اولاً ببينيم ما چه قلم از قلم هاي كار فرهنگي را اهميت مي دهيم. در بعضي از آن دوره هاي قبل _ كه حالا نمي خواهيم خيلي مشخص كنيم و اسم بياوريم، ليكن چاره اي هم نيست؛ انسان براي مقايسه مجبور است بگويد _ مي خواستند كار فرهنگي بكنند، گفتند بودجه فرهنگي؛ بنا كردند كاروان سراهاي شاه عباسي بين راه را به عنوان كار فرهنگي، آباد كردن! بله، آباد كردن كاروان سراي شاه عباسي چيز خوبي است، اثر باستاني هم هست؛ اما آيا كار اولويت دار فرهنگي ما همين است؟ ما كه اين جور در مواجهه با فشار عظيم تبليغات جهاني قرار داريم؛ سياست در خدمت فرهنگ است، اقتصاد در خدمت فرهنگ است، هنر در خدمت فرهنگ است، براي فشار آوردن به فرهنگ داخلي ملت ما... در مقابل اين حركت فرهنگي و اين تهاجم عظيم فرهنگي كه مي خواهند روح انقلاب را، روح استقلال را، روح دين را از ما بگيرند، اولويت فرهنگي ما اين است كه برويم حالا فرضاً كاروان سراي شاه عباسي را آباد كنيم؟! اين يعني اشتباه كردن در تشخيص آن قلمِ كار فرهنگي؛ اين يك اشكال است. بنابراين در كار فرهنگي

ص: 53

بايد دنبال چه باشيم؟ دنبال توليدات. (از بيانات رهبر انقلاب در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت با ايشان، 8/6 /1389)

اهميت اسلام و ضرورت ترويج و نهادينه سازي دين باوري

اهميت اسلام و ضرورت ترويج و نهادينه سازي دين باوري

از نگاه بنيان گذار انقلاب اسلامي امام خميني رحمه الله و رهبر معظم انقلاب از آنجا كه دين اسلام به عنوان جوهره؛ ذات، ماهيت و مباني معرفتي و هستي شناسانه انقلاب را تشكيل مي دهد، هرگونه سياست گذاري فرهنگي و آموزشي توسط نهادها و سازمان هاي ذي ربط، به ويژه رسانه ملي، بايد از همين سرچشمه زلال نشئت بگيرد و به ترويج و تعميق دين باوري بينجامد. در منظومه فكري امام خميني رحمه الله اسلام ديني كامل و جامع است؛ ديني كه براي برپايي قسط و عدالت نازل شده است و ازاين رو، در ارتباطي تنگاتنگ با زندگاني اين جهان و امور فرهنگي، اجتماعي و سياسي قرار دارد. مكتبي است كه بر خلاف مكتب هاي غير توحيدي، در تمام شئون فردي و مادي و معنوي و فرهنگي و سياسي و نظامي و اقتصادي دخالت و نظارت دارد و از هيچ نكته اي، هرچند ناچيز كه در تربيت انسان و جامعه و پيشرفت مادي و معنوي نقش دارد، فروگذار ننموده است. ايشان در فرمايش هاي خود، هدف اسلام را تحقق عدل و قسط و رساندن انسان به سعادت مي دانستند و همه احكام اسلام را ابزاري براي اجراي حكومت و گسترش عدالت به حساب مي آوردند.

نكته كليدي در اين زمينه جايگاه دين باوري در مراتب معرفتي ديني اعضاي جامعه است كه به لحاظ محتوايي و منزلتي بالاتر از مرحله شناخت و آگاهي هاي ديني قرار مي گيرد. در واقع دين باوري به مرحله اي

ص: 54

از اعتقادت ديني گفته مي شود كه افراد مرحله شناخت را پشت سر گذاشته و به مرحله عميق تر از شناخت يعني باور قلبي به آموزه هاي ديني و عمل و اخلاص در عمل رسيده اند. آنچه در اينجا براي سياست گذاري فرهنگي اهميت مي يابد عبور از فرماليسم فرهنگي و صورت گرايي در كار فرهنگي و لزوم پرداختن به محتوا و اقداماتي است كه بتواند باورهاي ديني را در جامعه، به ويژه در ميان نسل جوان و نوجوان، نهادينه و اين آموزه ها را به باورهاي ديني تبديل كند و در زندگي فردي و اجتماعي اعضاي جامعه ساري و جاري سازد و مبناي كنش جمعي قرار گيرد.

رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجويان در زمينه تبيين و اهميت دين باوري در جامعه مي فرمايند:

مقوله بعدي، تدين و دين باوري است؛ دين باوري با همان معناي عام خودش. من اينجا به نظرم به دانشجويان هم اين نكته را گفتم كه هركس شب بيست و يكم قرآن سرش گرفت و «بك يا الله» گفت، از نظرم او همان دانشجويي است كه من مي گويم متدين و خدايي و مسلمان و حزب اللهي است؛ كاري ندارم ازكدام حزب و جناح و تشكيلات است. ما بايد همه را به اين طرف بكشانيم كه شب بيست و يكم ماه رمضان احساس كنند دلشان به سمت مسجد و قرآن مي كشد؛ اين حالت براي كشور ما خيلي لازم است. (ماهنامه علمي _ فرهنگي ائمه جمعه، شماره 71؛ به نقل از: باشگاه انديشه، شنبه 9 فروردين 1393)

رهبر انقلاب ترويج دين باوري را از رسالت هاي همه نهادها و

ص: 55

دستگاه هاي فرهنگي از جمله روزنامه ها، راديو و تلوزيون، روحانيت و متخصصان فرهنگي مي داند كه از طريق بهره گيري از روش ها و ابزار هاي كارساز و مداومت در فعاليت خود بايد به اين مهم همت گمارند:

... شما امروز ببينيد دنياي غرب براي اينكه اين ويژگي هاي فرهنگ غرب را در مردم بدمد از چه چيزهايي استفاده مي كند. اين ويژگي ها بعضي هايش بسيار خوب است، بعضي هاش بسيار بد است، همه اش با همديگر در جوامع غربي وجود دارد. وجدان كارشان خوب است، وقت شناسي شان خوب است، تميزي شان خوب است، اينها چيزهاي خوبي است، اينها جزو چيزهاي فرهنگ غرب است كه عملاً هم وجود دارد، ولي شهوت راني شان بد است، بي اعتنايي شان به ارزش هاي معنوي بد است، چسبيدن شان به ماديات بد است، همه اين چيزهاي بد و خوب را به انواع شيوه هاي مختلف با راديوها، با روزنامه ها، با متخصصين تبليغات مرتبا ًبه ذهن مردم دنيا فرو مي كنند تا جايي كه آنها ديگر به غرب هم قانع نيستند. اين كار را بايد بكنيم، كي بكند اين كار را؟ خوب در جامعه، ما تعدادي روزنامه داريم، يك راديو و تلويزيون داريم، دستگاه روحانيت هم داريم. (ماهنامه علمي _ فرهنگي ائمه جمعه، شماره 71؛ به نقل از: باشگاه انديشه، شنبه 9 فروردين 1393)

ايشان در جايي ديگر در زمينه اهميت استمرار كار فرهنگي و لزوم بهره گيري از روش هاي مناسب براي نهادينه شدن دين و ارزش ها در افكار و اذهان جامعه مي فرمايند:

خوب ما الآن هرچه مي گوييم اولاً ميليون ها نفر مي شنوند. وليكن براي آن چيزهايي كه مربوط به عادات و افكار و اخلاق

ص: 56

هست گفتن كافي نيست. اين علم نيست. علم آن است كه يك بار گفتيد ديگري ياد مي گيرد و دفعه دوم مي شود تكرار، آنچه كه مربوط به عمل است دانستن برايش كافي نيست. همين گفتن و به شكل هاي مختلف گفتن و منتقل كردن لازم دارد تا در ذهن انسان نفوذ كند. (ماهنامه علمي _ فرهنگي ائمه جمعه، شماره 71، به نقل از: باشگاه انديشه، شنبه 9 فروردين 1393)

ايشان در جمع كارگزاران نظام در اين زمينه باز تأكيد مي كنند:

بايد در جهتي حركت كنيم كه مردم متدين بار بيايند، متدين عمل بكنند، به مباني ديني معتقد بشوند، عملاً پاي بند بشوند؛ جهت گيري ما در همه زمينه ها بايد اين باشد. حالا در وزارت ارشاد، مسئله كتاب هست، مسئله هنرهاي تجسمي هست، مسئله هنرهاي گوناگون صوتي، تصويري هست، در همه اين جهت گيري ها، بايستي ما جهتمان اين باشد كه مردم به سمت دين، به سمت خدا حركت بكنند. (بيانات رهبر انقلاب در ديدار اعضاي هيئت دولت با ايشان، 16/06/1388)

پرهيز از افراط و تفريط در فعاليت هاي فرهنگي

پرهيز از افراط و تفريط در فعاليت هاي فرهنگي

يكي از آسيب هايي كه مي تواند فرهنگ يك كشور يا جامعه را تهديد كند، افراط يا تفريط در سياست گذاري و برنامه ريزي و اجراي برنامه هاي فرهنگي است. مقصود از افراط، كنترل غير عقلايي، شديد و بسيار سخت گيرانه نسبت به عناصر تشكيل دهنده فرهنگ و مقصود از تفريط رهاسازي اين عوامل به حال خود يا بي اعتنايي در برنامه ريزي و مديريت فرهنگي است. مقام معظم رهبري در زمينه نگاه افراط گرايانه به فرهنگ

ص: 57

مي فرمايند: «ما نمي خواهيم با نگاه افراطي به مقوله فرهنگ نگاه كنيم. بايستي نگاه معقول اسلامي را ملاك قرار داد.» (بيانات مقام معظم رهبري، 1382) ايشان متقابلاً نگاه تفريط گرايانه به فرهنگ را مردود دانسته، مي افزايند: «ما نه معتقد به ولنگاري و رهاسازي هستيم، كه به هرج و مرج خواهد انجاميد، نه معتقد به سخت گيري شديد، اما معتقد به نظارت، مديريت، دقت در برنامه ريزي و شناخت درست از واقعيات هستيم.» (بيانات مقام معظم رهبري، 8/10/83) در مورد اينكه حد مشاركت مردم در امور فرهنگي تا كجاست؟ و آيا متوليان فرهنگي بايد به افراد اجازه دهند با سلايق و باورهاي خود، خرده فرهنگ هايي را بسازند تا از مجموع آنها نظام فرهنگي شكل گيرد، مقام معظم رهبري با مفروض دانستن برتري نظام فكري اسلام بر همه نظام هاي فكري ديگر، مي فرمايند:

برخورد افراطي [در حوزه فرهنگ] از دو سو متصور است: يكي اينكه مقوله فرهنگ را مقوله اي غير قابل اداره و غير قابل مديريت بدانيم. مقوله اي رها و خود رو كه نبايد وارد آن شد… در مقابل، تفكر افراطي ديگري وجود داردكه سخت گير، خشن و نظارت وكنترل آميز و بسيار دقيق است. اين تفكر هم به همان اندازه غلط است... نمي شود ما ميدان را رها كنيم تا ديگران هركاري كه مي خواهند بكنند. امروز همان كساني كه دم از آزادي و ليبرال بودن مي زنند، پيچيده ترين و دقيق ترين و ظريف ترين شيوه كنترل را بر روي فرهنگ كشورهاي خودشان، بلكه سراسر دنيا اعمال مي كنند. (بيانات مقام معظم رهبري، 1382)

ص: 58

بر اين اساس، اصلي ترين وظيفه متوليان فرهنگ، مهندسي و مديريت فرهنگ بر اساس نظام فكري اسلام است. در اينجا لازم است نخبگان، استادان، دين شناسان، فرهيختگان و صاحبان قلم و متخصصان متعهد با تبيين نظام فكري اسلام و تبليغ و گسترش آن و ارائه مطلوب و مناسب آن به جامعه، به ويژه نسل جوان كه آينده سازان اين كشور و نخبگان فكري و علمي كشور در زمان نه چندان دور خواهند بود، برتري اين نظام فكري را براي آنها تبيين و مطلوبيت آن را در ذهن اين افراد برجسته و نهادينه نمايند. در اين زمينه نخبگان و مديريت راهبردي فرهنگي كشور چند وظيفه عمده را بر عهده دارند:

1. تبيين و تعيين شاخص هاي روشن و مشخص براي هدف گذاري فرهنگي؛

2. تعيين ابزار و سايل لازم براي سنجش كم و كيف اقدامات انجام شده و فاصله موجود تا نقطه كانوني و هدف؛

3. تعيين سازوكارهاي نظارت، ارزيابي و اصلاح.

در اين مورد مقام معظم رهبري مي فرمايند: «بايد تأثير مجموعه كارهايي را كه انجام مي دهيم مشخص كنيم و بتوانيم بسنجيم كه خروجي كارمان در مجموع نظام، در حوزه فرهنگ، چگونه است». (بيانات مقام معظم رهبري، 1382)

جنگ نرم مهم ترين راهبرد فرهنگي دشمن

جنگ نرم مهم ترين راهبرد فرهنگي دشمن

اگر جنگ نرم را عبارت از اعمال اراده و تأمين منافع نظام سلطه، بدون منازعه و از طريق اشغال انديشه و الگوهاي رفتاري همه جانبه يك كشور در حوزه هاي مختلف اجتماعي و فرهنگي بدانيم، اين روند متكي به

ص: 59

روش هاي نرم افزارانه، نامحسوس و تدريجي صورت مي گيرد. اين نوع جنگ بدون واكنش فيزيكي است و نوعي اشغال همه جانبه، نامرئي و پايدار شمرده مي شود. در اين جنگ، عرصه هاي مختلف اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي از طريق تحميل فرهنگ، انديشه و الگوهاي رفتاري نظام سلطه به تصرف كامل در مي آيد. در واقع هدف جنگ نرم، «مردم» است و شامل هر گونه اقدام رواني، تبليغاتي، رسانه اي و فرهنگي است كه جامعه و گروه هدف را نشانه مي گيرد و بدون درگيري نظامي و اِعمال خشونت، رقيب را به انفعال يا شكست وامي دارد. جنگ نرم در پي از پا در آوردن انديشه و تفكر جامعه هدف است تا حلقه هاي فكري و فرهنگي آن را سست كند و با بمباران خبري و تبليغاتي در نظام سياسي _ اجتماعي حاكم تزلزل و بي ثباتي پديد آورد. (ماه پيشانيان، 1387) با اين اوصاف جنگ نرم طيف وسيعي از اقدامات از جنگ رايانه اي و فعاليت هاي اينترنتي تا راه اندازي شبكه هاي راديويي و تلويزيوني و شبكه سازي در فضاي مجازي و موارد ديگر را در بر مي گيرد و موجب دگرگوني در هويت فرهنگي و الگوهاي رفتاري مورد قبول نظام سياسي مي گردد. (نك: نائيني، 1387) به تعبير جامع تر جنگ نرم «سلطه كامل و همه جانبه» در ابعاد سه گانه حكومت، اقتصاد و فرهنگ است كه از طريق استحاله الگوهاي رفتاري در اين حوزه ها و جايگزيني الگوهاي رفتاري مهاجم محقق مي شود. در صورتي كه در جنگ سخت هدف «سرزمين» و در جنگ نيمه سخت هدف «حكومت» است. رهبر معظم انقلاب در دو دهه اخير، مهم ترين راهبرد فرهنگي دشمن بر ضد جمهوري اسلامي را، جنگ نرم معرفي كرده اند. ايشان در اين مورد با هدف آشنايي هرچه بيشتر جامعه و نخبگان، با ادبيات مختلف، جنگ نرم را معرفي و به

ص: 60

خوبي تبيين فرموده اند. اينك برخي از فرمايش هاي ايشان در اين خصوص:

جنگ نرم، يك تهاجم فرهنگي، بلكه يك شبيخون، غارت و قتل عام فرهنگي است. (ديدار با فرماندهان گردان هاي عاشوراي نيروي مقاومت بسيج، 22 تير 1371)

جنگ اراده ها و عزم ها، سياست ها و تدبيرهاست. (پيام رهبري به حجاج بيت الله الحرام، 23 اسفند 1378)

جنگ نرم، يعني ايجاد ترديد در دل ها و ذهن هاي مردم. (ديدار با جمع زيادي از بسيجيان كشور، 4 آذر 1388)

جنگ نرم، يعني جنگ به وسيله ابزارهاي فرهنگي و پيشرفته امروزي. (ديدار با جمع زيادي از بسيجيان كشور، 4 آذر 1388)

جنگ نرم، يعني جنگ به وسيله نفوذ، دروغ و شايعه پراكني. (ديدار با جمع زيادي از بسيجيان كشور، 4 آذر 1388)

جنگ نرم، يعني تهاجم به مرزهاي ايماني، عقيدتي و فرهنگي. (ديدار با خانواده هاي شهداي استان كردستان، 22 ارديبهشت 1388)

جنگي است براي نااميد ساختن مردم از مبارزه. (ديدار با كارگران و فرهنگيان كشور به مناسبت روز كارگر و روز معلم، 15 ارديبهشت 1372)

قانون گرايي، قانون مداري و انضباط اجتماعي

قانون گرايي، قانون مداري و انضباط اجتماعي

هر نظام اجتماعي و سياسي براي نظم دادن به رفتارهاي فردي و جمعي و روابط اجتماعي ضوابط و معيار هايي را وضع مي كند كه قانون ناميده

ص: 61

مي شود. اين معيارها ضمن آنكه مبنا و ملاك عمل مسئولان در سياست گذاري ها و عمل سياسي قرار مي گيرد، ضوابط و چارچوبي است كه همه شهروندان بايد بدان پاي بند باشند و كنش هاي خود را در همه عرصه ها بر اساس آن استوار سازند. وجود قوانين و مقررات در جوامع آن قدر حياتي است كه بدون آن مناسبات اجتماعي دچار بي نظمي و چالش مي شوند و انتظام و ثبات سياسي و امنيت اجتماعي دوام نخواهد يافت. اهميت قانون تا بدان جاست كه وجود قانون بد در جامعه چه بسا بهتر از بي قانوني باشد. علاوه بر وجود قانون، پاي بندي و عمل به قانون نيز از موضوعات مهم در هر جامعه محسوب مي شود و شاخص كليدي براي ارزيابي سطح توسعه يافتگي سياسي و سرمايه اجتماعي است. به علاوه دين مبين اسلام و پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نيز مسلمانان را به رعايت تقوا و نظم سفارش نموده اند. با توجه به كاركردهاي قانون و قانون گرايي و توصيه هاي اسلام به رعايت قانون، اين مقوله در منظومه فكري امام رحمه الله و رهبر انقلاب، به عنوان مجتهد شيعي و ولي فقيه، از اهميت و جايگاه خاصي برخوردار است؛ تا جايي كه رهبر انقلاب قانون گرايي را در كنار تعاون اجتماعي، تشكيل خانواده و ازدواج نمونه هايي از جهت گيري هاي فرهنگي جامعه دانسته اند. (از بيانات رهبر انقلاب در جمع زائران حرم رضوي، 1/1/93)

امام خميني رحمه الله نيز قانون گرايي را مايه وحدت جامعه و قانون مداري را سبب امنيت و آرامش آن مي دانند كه زمينه هاي مساعدي را براي ترقي ديگر ابعاد جامعه فراهم مي آورند. (امام خميني رحمه الله ، 1371، ج1: 911 و ج2: 315؛ 105) رهبر انقلاب برخي مصداق هاي قانون پذيري را چنين ترسيم مي نمايند: «مورد بعدي، قانون پذيري است؛ به هم تنه نزدن، از هم جلو

ص: 62

نيفتادن، حق همديگر را برنداشتن، توي جيب هم ديگر دست نكردن، اينها قانون است و ما در جامعه اينها را لازم داريم.» (بيانات مقام معظم رهبري در جمع اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1390) ايشان در مورد اهميت انضباط اجتماعي مي فرمايند: «چيزهايي كه در فرهنگ عمومي ما ضعيف است، يا جايش كم است، يكي از آنها انضباط است. جامعه ما، به انضباط، نهايت نياز را دارد.» (بيانات مقام معظم رهبري در جمع اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1390) ايشان رسالت اصلي نظام آموزش و پرورش را تربيت انسان هاي مؤمن، پرهيزكار، متخلق به اخلاق اسلامي، بلند همت، اميدوار، خيرخواه، بانشاط، حقيقت جو، آزادمنش، مسئوليت پذير، قانون گرا، عدالت خواه، خردورز، خلاق، وطن دوست، ظلم ستيز، جمع گرا، خودباور و ايثارگر مي دانند و يكي از آنها قانون گرايي است. (بند يك سياست هاي كلي ايجاد تحول در نظام آموزش و پرورش كشور،

)

امام خميني رحمه الله نيز بر همه اركان قانون مندي و قانون گرايي تأكيد وافر دارند و در خصوص ضرورت اهتمام به اجراي قانون مي فرمايند: «در اسلام آن چيزي كه حكومت مي كند يك چيز است و آن قانون الهي است. پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله هم به همان عمل مي كرده است، خلفاي او هم به همان عمل مي كردند، حالا هم ما موظفيم كه به همان عمل كنيم. قانون حكومت مي كند، شخص هيچ حكومتي ندارد. آن شخص، ولو رسول خدا باشد، ولو خليفه رسول خدا باشد، شخص مطرح نيست در اسلام. در اسلام قانون است، همه تابع قانون اند.» (صحيفه نور، ج 9: 425) در منظومه فكري ايشان همه در برابر قانون برابرند و هيچ كس مجاز به امتيازخواهي و برتري در مقابل قانون نيست: «فرقي بين اشخاص نيست در قانون اسلام، فرقي بين گروه ها نيست.» (صحيفه نور، ج 9: 425) «... همه بايد

ص: 63

مقيّد به اين باشيد كه قانون را بپذيريد، ولو بر خلاف رأي شما باشد. بايد بپذيريد؛ براي اينكه ميزان اكثريت است». (صحيفه نور، ج 14: 377)

تأمين آزادي

تأمين آزادي

يكي از مباحث و موضوعات اساسي كه در بينش اسلامي در كانون توجه قرار دارد، آزادي و حد و مرز و ضوابط آن است. به جرئت مي توان گفت هيچ مكتبي به اندازه مكتب حيات بخش اسلام به آزادي توجه نداشته است. اما آنچه در اين زمينه اهميت دارد نوع رويكرد و نگاه ايدئولوژيك اسلامي به مقوله آزادي است كه اساساً تفاوت هاي ماهوي با رويكرد و فلسفه غرب و نظام ليبرال دموكراسي دارد. اين تفاوت ها به خوبي در منظومه فكري رهبر انقلاب و امام خميني رحمه الله قابل تميز و تشخيص است. امام خميني رحمه الله ضمن آنكه آزادي را براي جامعه بسيار مفيد و عامل نيل انسان ها به درجات بالايي از انسانيت مي داند، معتقد است اجتماع آزاد داراي پيشرفت هاي علمي، صنعتي و اخلاقي بيشتري است تا اجتماعي كه هرگونه عمل فرد از طرف حكومت كنترل مي شود. ايشان در اين باره مي فرمايند: «خداي تبارك و تعالي به ما حق نداده است، پيامبر اسلام به ما حق نداده است كه به ملت مان يك چيزي را تحميل كنيم. بلي، ممكن است گاهي وقت ها ما يك تقاضايي از آنها بكنيم، تقاضاي متواضعانه، تقاضاهايي كه خادم يك ملت از ملت مي كند.» (صحيفه نور، ج 11: 34) امام خميني رحمه الله يكي از ويژگي هاي مهم آزادي را سازنده بودن آن مي داند كه از جانب حكومت بايد تأمين شود: «همگي [مردم] اعلام كرده اند كه خواستار استقرار جمهوري اسلامي هستند كه متكي بر آراء ملت باشد و با معيارها و قواعد اسلامي تكوين

ص: 64

يابد و عمل كند و اينچنين حكومتي جز با دادن بيشترين آزادي هاي سازنده اخلاق، امكان پذير نيست». (صحيفه نور، ج 4: 164)

رهبر انقلاب بر ضرورت تأمين آزادي ضابطه مند تأكيد مي كنند و مي فرمايند: «آزادي بدون ضابطه معنا ندارد... . اينكه قرار باشد به بهانه آزادي اجازه بدهيم با هنر يا پول يا موارد ديگر ايمان و فرهنگ مردم توهين و تمسخر شود، چنين نخواهيم كرد.» (سخنراني در جمع زائران و مجاوران حرم رضوي، 1/1/93) رهبر انقلاب وجود آزادي واقعي در غرب را ادعايي بيش ندانسته، مي فرمايند: «... در ماجراي هلوكاست آنها [غرب] اجازه نمي دهند كسي درباره اين ماجرا حتي حرف بزند ولي باز هم ادعاي آزادي مي كنند.» (سخنراني در جمع زائران و مجاوران حرم رضوي، 1/1/93) ايشان را يكي از اصول مهم مي دانند كه بايد به وسيله نهادهاي آموزشي و پرورشي پايه گذاري و در فرآيند جامعه پذيري نهادينه شود، لذا در سند ابلاغي سياست هاي كلي ايجاد تحول در نظام آموزش و پرورش كشور ارتقاي تربيت عقلاني و رشد بينش ديني، سياسي و اجتماعي دانش آموزان و اهتمام به جامعه پذيري براي تحكيم وحدت و همبستگي ملي، وطن دوستي و مقابله هوش مندانه با تهاجم فرهنگي و پاس داشت استقلال و آزادي، مردم سالاري ديني و منافع ملي را از مأموريت هاي مهم وزارت آموزش و پرورش دانسته و بر آن تأكيد كرده اند. (بند 3. 5 سياست هاي كلي ايجاد تحول در نظام آموزش و پرورش كشور، (http://www. asriran. com/fa/news/270170 اصل شعار استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي از همين منظر قابل تبيين است و معنا مي يابد. در مجموع از منظر رهبر انقلاب و حضرت امام خميني رحمه الله وجود آزادي از نيازهاي اساسي جامعه مسلمين است و تأمين آن بر عهده حكومت است. ضابطه مندي، انطباق

ص: 65

با معيارهاي ديني و اعتقادي و سازنده بودن، از شاخص هاي مهم آزادي در جامعه محسوب مي شود.

اهميت و جايگاه خانواده و زن

اهميت و جايگاه خانواده و زن

از منظر جامعه شناسي، خانواده نخستين واحد اجتماعي است كه انسان از بدو تولد تا لحظه مرگ با آن در ارتباط است و در آن زندگي مي كند. در رويكرد نظام مند، جامعه مانند موجود زنده است و همان گونه كه سلول مهم ترين و كوچك ترين واحد سازنده يك موجود زنده را تشكيل مي دهد، خانواده نيز نقش سلول را در جامعه ايفا مي كند، به نحوي كه سلامت آن موجب تداوم و بقاي جامعه و مرگ يا بيماري آن موجب اضمحلال و بيماري جامعه مي شود. بر همين اساس است كه در دين مبين اسلام بر جايگاه و اهميت خانواده و نقش دين و ارزش هاي ديني و الهي در حفظ سلامت آن تأكيد شده است. ازاين رو يكي از نهاد هايي كه در منظومه فكري امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري جايگاه ويژه اي دارد، نهاد خانواده به عنوان يكي از اركان جامعه پذيري و تربيت اجتماعي و عامل اساسي در شكل دهي به شخصيت پايه و هويت ملي و ديني است. جايگاه و نقش خانواده سالم در نظام تربيتي اسلام آن قدر رفيع و مهم است كه مي تواند موجب پويايي، بالندگي و شكوفايي جامعه گردد.

موضوع بعدي منزلت و جايگاه زن در خانواده و جامعه، نوع روابط و مناسبات ميان زن و شوهر و والدين و فرزندان است. رهبر انقلاب تشكيل خانواده و ازدواج، الگوي خانواده اسلامي و شمار فرزندان را نمونه هايي از جهت گيري هاي فرهنگي كشور دانستند كه بايد مورد توجه جدي قرار گيرد. به همين منظور در سندي كه سياست هاي كلي ايجاد

ص: 66

تحول در نظام آموزش و پرورش كشور تصويب و ابلاغ نمودند، ارتقاي معنوي خانواده را از رسالت هاي نظامي آموزشي برشمرده و آورده اند وظيفه آموزش و پرورش ارتقاي معرفت و بصيرت ديني براي رشد و تعالي معنوي و اخلاقي معلمان و دانش آموزان و تلاش براي ارتقاي معنوي خانواده است. (بند پنج سياست هاي كلي ايجاد تحول در نظام آموزش و پرورش كشور،

http://www. asriran. com/fa/news/27017)

از منظر رهبر انقلاب از موضوعات مهم در حوزه فرهنگ كه بايد با برنامه ريزي و تدبير با آن برخورد شود، فرهنگ خانوادگي و ازدواج، نوع پوشش، آرايش و مد است. ايشان در اين زمينه مي فرمايند: «[از] موارد ديگر [در حوزه فرهنگي]، فرهنگ ازدواج، فرهنگ رانندگي، فرهنگ خانواده، فرهنگ اداره و فرهنگ لباس است. بنده با مُد، خيلي موافقم و جزء آدم هايي هستم كه به مُد گرايش دارم؛ اما مُدي كه از داخل جوشيده باشد؛ چون مُد، يعني ابتكار و نوآوري؛ نه چيزي كه از بيرون بيايد. مُد آرايش مو و لباس و حرف زدن ما، همه اش دارد از بيرون مي آيد». (بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 26/9/1381)

در منظومه فكري و انسان شناختي امام خميني رحمه الله نيز خانواده، مناسبات ميان زن و مرد و جايگاه آنان در خانواده و جامعه و حقوق زن به صورت حكيمانه و خردمندانه ترسيم و با ظرافت ويژه اي بيان شده است. امام خميني رحمه الله مي فرمايند زن و مرد از هويت انساني مستقلي برخوردارند و هيچ يك نسبت به ديگري اصل به شمار نمي آيد. امام معتقد است اسلام با مفهوم «زن» به عنوان شي ء مخالفت كرده است. اسلام هيچ گاه مخالف آزادي زنان نبوده، ولي آزادي آنان را در رهايي از قيد و بند ديني و شرعي نمي داند؛ در عين حال زن را انساني مستقل

ص: 67

مي داند كه مي تواند خود انتخاب گر باشد. زن مساوي مرد است و مانند مرد آزاد است كه سرنوشت و فعاليت هاي خود را انتخاب كند. حضرت امام درباره آزادي زنان مي فرمايند: «ما مي خواهيم زنان را از فسادي كه آنان را تهديد مي كند، آزاد سازيم.» (صحيفه نور، ج 3: 370) ايشان يگانه ملاك محدوديت زن را زماني مي دانند كه موجب پيدايش فساد شود كه در اين حالت هم زن و مرد فرقي ندارند. «زنان در جامعه اسلامي آزادند و از رفتن آنها به دانشگاه و ادارات و مجلسين به هيچ وجه جلوگيري نمي شود، از چيزي كه جلوگيري مي شود فساد اخلاقي است كه زن و مرد نسبت به آن مساوي است.» (صحيفه نور، ج 5: 183) ايشان در مورد حقوق زن در جامعه مي فرمايند: «در نظام اسلامي، زن همان حقوقي را دارد كه مرد دارد.» (صحيفه نور، ج 5: 189) ايشان درباره حجاب زنان نيز مي فرمايند: «در اسلام زن بايد حجاب داشته باشد، ولي لازم نيست كه چادر باشد، بلكه زن مي تواند هر لباسي را كه حجابش را به وجود آورد اختيار كند». (صحيفه نور، ج 5: 294)

يكي از مسائل مهم در ارتباط با الگوي خانواده، بعد خانواده، ميزان مواليد و زاد و ولد و شمار فرزندان است. اين مسئله به نوعي با سياست هاي كلان و سطح توسعه يافتگي يك جامعه ارتباط مي يابد. ميزان جمعيت، جواني جمعيت، كيفيت جمعيت و نحوه توزيع آن در بستر جغرافيا (آمايش سرزمين) و سرزمين نيز از مؤلفه هاي اساسي در سياست گذاري جمعيتي و از عناصر قدرت ملي محسوب مي شود. موضوع مهم در اين زمينه نسبت ميان منابع و ظرفيت ها و توان بهره گيري از ظرفيت ها (ميزان توسعه يافتگي و حجم جمعيت در يك كشور) است. با در نظر گرفتن مؤلفه هاي مذكور و ويژگي ها و شرايط ويژه ايران،

ص: 68

موضوع جمعيت اهميت خاصي دارد. رهبر معظم انقلاب كه خود سال ها مسئوليت كلان مديريت اجرايي كشور را در دست داشته اند و تحليل و شناخت عميقي از تحولات سياسي اجتماعي جاري كشور و منطقه و چشم انداز روند تحولات در آينده دارند و به علاوه بر ضرورت ها و اقتضائات زمان واقف اند، در خصوص مواليد و ميزان جمعيت كشور، سياست جمعيتي «افزايش معقولانه» جمعيت را پيشنهاد مي كنند و مي فرمايند:

مسئله جمعيت كه به جد هم مورد بحث و اختلاف نظر در جامعه است، مسئله بسيار مهمي است. بلاشك از نظر سياست كلي كشور، كشور بايد برود به سمت افزايش جمعيت؛ البته به نحو معقول و معتدل. همه اشكالات و ايرادهايي كه وارد مي شود _ كه بعضي از اشكالاتي را هم كه مطرح مي كنند ما ديده ايم _ قابل برطرف شدن و قابل پاسخ دادن است. آنچه مهم است اين است كه كشور ما با ظرفيت طبيعي و با ويژگي جغرافياي سياسي خود احتياج دارد به يك جمعيت بيشتر؛ علاوه بر اين _ همان طور كه قبلاً هم گفته ايم _ مسئله نماي جوان براي كشور يك مسئله اساسي و مهم و تعيين كننده است. آن طوري كه اهل علم و اهل تحقيق بررسي كرده اند و جوانب قضيه را ملاحظه كرده اند و آمارها را مورد مداقه قرار داده اند، ما اگر چنانچه با اين شيوه اي كه امروز داريم حركت مي كنيم پيش برويم، در آينده نه چندان دور، يك كشور پيري خواهيم بود كه علاج اين بيماري پيري هم در حقيقت در دسترس نيست؛ حالا نه [ اينكه] در دسترس ما نيست، [بلكه] در

ص: 69

دسترس هيچ كس نيست؛ يعني امروز كشورهايي كه در دنيا دچار پيري شده اند و قدرت زاد و ولد خودشان را از دست داده اند، به دشواي مي شود گفت كه راه علاجي براي حل اين مشكل دارند. ما هم طبعاً با همين مشكل مواجه خواهيم شد؛ و نبايد بگذاريم به اينجا برسد. البته مباني اسلامي و تفكر اسلامي در زمينه جمعيت و افزايش جمعيت و با توجه به وضع جغرافياي سياسي منطقه و كشور جمهوري اسلامي، يك چيزهاي روشن و واضحي است. (بيانات رهبر انقلاب، 9/8/1392)

رهبر انقلاب همچنين در اجراي بند يك اصل 110 قانون اساسي، در تدوين سند سياست هاي كلي «ايجاد تحول در نظام آموزش و پرورش كشور»، ارتقاي معرفت و بصيرت ديني براي رشد و تعالي معنوي و اخلاقي معلمان و دانش آموزان و تلاش براي ارتقاي معنوي خانواده را از وظايف وزارت آموزش و پرورش دانسته و بر آن تأكيد كرده است. (بند پنج سياست هاي كلي ايجاد تحول در نظام آموزش و پرورش كشور)

برنامه ريزي براي مبارزه با تهاجم فرهنگي

برنامه ريزي براي مبارزه با تهاجم فرهنگي

يكي از دغدغه هاي امام و رهبر انقلاب مسئله تهاجم فرهنگي غرب به عنوان يك واقعيت اجتماعي و هشدار به مسئولان و كارگزاران نظام براي مقابله جدي با آن است. ايشان در مورد اصل تهاجم فرهنگي مي فرمايند:

ما چند سال قبل از اين، بحث تهاجم فرهنگي را مطرح كرديم؛ بعضي ها اصل تهاجم را منكر شدند؛ گفتند چه تهاجمي؟ بعد يواش يواش ديدند كه نه [فقط] ما مي گوييم، خيلي از

ص: 70

كشورهاي غير غربي هم مسئله تهاجم فرهنگي را مطرح مي كنند و مي گويند غربي ها به ما تهاجم فرهنگي كردند؛ بعد ديدند كه خود اروپايي ها هم مي گويند امريكا به ما تهاجم فرهنگي كرده! لابد ديده ايد، خوانده ايد كه [گفتند] فيلم هاي امريكايي، كتاب هاي امريكايي چه تهاجم فرهنگي اي به ما كرده اند و دارند فرهنگ ما را تحت تأثير قرار مي دهند. بعد بالاخره به بركت قبول ديگران، اين حرف ما هم مورد قبول خيلي از كساني كه قبول نمي كردند قرار گرفت! تهاجم فرهنگي يك واقعيتي است. صدها رسانه صوتي، تصويري، اينترنتي، مكتوب در دنيا دارند كار مي كنند با هدف ايران! با هدف ايران! نه اينكه دارند كار خودشان را مي كنند. يك وقت هست كه فرض كنيد راديوي فلان كشور يا تلويزيون فلان كشور يك كاري دارد براي خودش مي كند؛ اين نيست، اصلاً هدف اينجاست؛ با زبان فارسي [برنامه مي سازند]؛ آن را با وقت استفاده فارسي زبان يا عنصر ايراني تطبيق مي كنند؛ مسائل ما را رصد مي كنند و بر طبق آن مسائل، موضوعات و محتوا براي رسانه خودشان تهيه مي كنند؛ يعني كاملاً واضح است كه هدف اينجاست. خودشان هم مي گويند، انكار هم نمي كنند. (بيانات رهبر انقلاب، 19/2/92)

ايشان در جايي ديگر در مورد آثار ويران گر تهاجم فرهنگي كه در پوشش هاي مختلفِ كتاب، فيلم، پوشش و... صورت مي گيرد، چنين مي فرمايند:

در حال حاضر، يك جبهه بندي عظيم فرهنگي كه با سياست و

ص: 71

صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانه ها همراه است، مثل سيلي راه افتاده تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامي نيست. بسيج عمومي هم در آنجا هيچ تأثيري ندارد. آثارش هم به گونه اي است كه تا به خود بياييم، گرفتار شده ايم. مثل يك بمب شيميايي نامحسوس و بدون سر و صدا عمل مي كند... الآن در مدرسه ها و داخل خيابان ها و جبهه ها و حوزه هاي علميه و دانشگاه هاي ما، ناگهان نشانه هاي اين تهاجم تبليغي و فرهنگي را خواهيد ديد. يك كتاب چاپ مي شود، يك فيلم توليد مي شود و به داخل كشور [مي آيد]». (بيانات رهبر انقلاب، 7/9/68)

رهبر انقلاب سال هاي پيش، همچنين با بيان موضوع تهاجم فرهنگي، شبيخون فرهنگي و ناتوي فرهنگي، هشدارهاي جدي درباره نقشه و توطئه شوم دشمنان در اين زمينه داده و همواره به نقش و وظيفه دولت در اين باره اشاره كرده اند. بخش هايي از سخنان ايشان در مورد نقش دولت در امر مقابله با تهاجم فرهنگي از اين قرار است:

1. براي فعاليت هاي فرهنگي، برنامه ريزي ضروري است و نمي توان انتظار داشت كه فرهنگ كشور، اعم از فرهنگ عمومي، فرهنگ نخبگان و فرهنگ دانشگاهي به خودي خود پيش رود.

2. دستگاه هاي مختلف در قبال جريان فرهنگ عمومي كشور مسئول اند.

3. همه ما در قبال مسائل فرهنگي و فرهنگ عمومي كشور مسئوليت شرعي و قانوني داريم.

4. سپردن مسائل فرهنگي به مردم نافي وظيفه نظارتي و هدايتي

ص: 72

دولت نيست و حضور حكومت و دولت در عرصه فرهنگ نيز به معناي سلب حضور مردم نمي باشد.

رهبر معظم انقلاب در خلال بحث درباره گام هاي اول و ضروري براي مقابله با پديده هاي فرهنگي و خطرناك دشمن، به موضوعي كليدي و بسيار اساسي به نام برخورد فعال و تهاجمي به جاي برخورد انفعالي تأكيد دارند:

در بحث تهاجم فرهنگي، انفعال و موضع دفاعي صرف در مقابل فرهنگ مهاجم، بدترين و خسارت بارترين نوع برخورد است. شايد انفعال در برابر تهاجم فرهنگي دشمن بزرگ ترين و بي دفاع ترين گذرگاهي است كه دشمن از مسير آن، زهرآگين ترين توليدات فرهنگي خود را كه در مدتي كوتاه يك جامعه متعالي را به هلاكت دچار مي كند، به كشور و جامعه اي وارد مي سازد و احتمالاً بدتر از آن هم اشتياقي است كه در پي اين انفعال، افراد خودباخته براي استقبال از فرآورده هاي آلوده فرهنگي دشمن از خود نشان مي دهند. انفعال و اشتياق در عرصه فرهنگ دو مقوله اي است كه بخشي از جامعه ايران با آن بيگانه نيست و بسياري از آسيب هاي فرهنگي از اين ناحيه متوجه كشور شده است. خلاصه كلام آن كه جايگاه و وضعيت سه عامل اصلي در عرصه تكاپوي فرهنگي، يعني فرهنگ، وظيفه نظام و وظيفه دولت تا حدودي مشخص شد و معلوم گرديد كه نقطه وصل انديشه فرهنگي به ميدان عمل و عرصه اجتماعي، دولت است و دولت نيز با اعتقاد به وجود دشمني كه در حال تهاجم فرهنگي است و نيز اعتقاد به اينكه وظيفه

ص: 73

دارد با تعهدپذيري با اين تهاجم مقابله كند، بايد به فكر طرح و برنامه باشد؛ زيرا بدون برنامه نمي توان با دشمن با برنامه مقابله كرد. اگر چنين شود مي توان در انتظار جامعه اي سالم و رو به رشد و رسيدن به موفقيت هاي بزرگ ملي بود.

(http://payedars. blogfa. com/post_671. Aspx(

ضرورت پايه گذاري سبك زندگي ايراني و اسلامي

ضرورت پايه گذاري سبك زندگي ايراني و اسلامي

بسياري از نظريه پردازان عصر جديد را عصر جهاني ناميده اند. يكي از ويژگي هاي اين عصر شكل گيري سبك هاي جديد زندگي است كه با گذشته تفاوت فاحش و عميقي دارد و به تبع آن، هويت سازي متمايز را ايجاب مي كند كه مبتني بر علقه مدرن و يك دست شدن و پيوند خوردن در گستره جهاني است. (ويزي، 2001، به نقل از آلن، 1995) در جهان كنوني افراد بر دو مبنا خود را تعريف مي كنند. در رويكرد اول فعاليت توليدي و جايگاه فرد در نظام توليد يا ساختار شغلي شالوده هويت اجتماعي است و در رويكرد دوم رفتارهاي مصرفي مبناي شكل گيري هويت اجتماعي انسان محسوب مي شود. رويكرد اول عمدتاً بر اساس مفهوم طبقه و رويكرد دوم بر مبناي مفهوم سبك زندگي فرمول بندي مي شود. در دهه هاي اخير فعاليت هاي فراغتي و عادات مصرفي به صورت فزاينده به منزله شالوده سبك زندگي و هويت اجتماعي افراد شمرده مي شوند. (نك: به: بورديو 1984؛ گيدنز 1991، به نقل از: ارمكي، 1384)

گيدنز اين موضوع را به شكل دقيق تري نيز بيان كرده است. از نظر گيدنز «سياست رهايي بخش» و «سياست زندگي» دو سياستي هستند كه در جهان مدرن شكل گرفتند. او «سياست رهايي بخش» مدرنيته را شامل

ص: 74

ماركسيسم، ليبراليسم و محافظه كاري مي داند. از نگاه گيدنز در «سياست زندگي» هم غايت سياسي و هم ابزارها عبارت از دگرگوني «خود» هستند. او سياست رهايي بخش را در رابطه با آزادي از قيد استثمار، نابرابري و سركوب و جست وجوي عدالت و مشاركت دموكراتيك مي شمارد. برعكس، «سياست زندگي» سياستي مربوط به شيوه زندگي فرد است. اين سياست دربردارنده تلاش مداوم فرد براي گزينش گري در يك محيط منظم بازانديشانه است كه در آن، ديگر سنت نقشي در ارائه معيارهاي زندگي روزمره ندارد. (نش، 1380:90) امروزه سبك هاي زندگي، فرد را به جهان پيرامونش معرفي مي كنند. هر فرد از اين طريق است كه هويت خود را شكل مي دهد و الگوي هويت يابي قدرت مندي كه فعال است، هويت يابي بر مبناي سبك زندگي و الگوي مصرف است. به تعبيري سبك زندگي، يك نظام معنايي مي سازد، كه افراد بر اساس اين نظام معنايي است كه خود را تعريف مي كنند. جرج زيمل نيز الگوي مصرف و مهم تر از آن مد را جست وجوي تمايز و فرديتي مي داند كه هويت شخص را مي سازد و سبك زندگي خود را بر اساس آن ترسيم مي كند. به اعتقاد گيدنز در زندگي اجتماعي مدرن، مقوله زندگي اهميت خاصي دارد و سنت بيشتر معناي خود را از دست مي دهد و زندگي روزانه بيشتر بر اساس بازي ديالكتيكي امر محلي و امر جهاني شكل مي گيرد و افراد بيشتر مجبور مي شوند تا از ميان مجموعه انتخاب ها، چيزهايي را گزينش كنند. (گيدنز، 1378: 119 _ 129) در مجموع به نظر مي رسد كه هويت مسلط در جهان جديد و پيشرفته كنوني با دو علقه جنبش هاي اجتماعي و سبك زندگي تعريف مي شود.

با توجه با اهميت يافتن مقوله سبك زندگي در ادبيات سياسي _

ص: 75

اجتماعي و محقق سازي و تبليغ آن به عنوان الگوي زندگي انسان مدرن براي جهان امروز و لزوم سياست گذاري و تبيين الگو و سبك زندگي متناسب با اوضاع فرهنگي و اجتماعي ايران، اين موضوع همچون ساير مسائل مبتلابه روز در كانون توجه رهبر معظم انقلاب قرار دارد. در اين زمينه يكي از نكات مهمي كه رهبر معظم انقلاب در سخنانشان همواره بر آن تأكيد داشته اند، طراحي سبك زندگي مبتني بر آموزه هاي ديني و اسلامي و فرهنگ اصيل ايراني است. در اينجا به بازخوانش بخشي از فرمايش هاي رهبر معظم انقلاب درباره موضوع سبك زندگي مي پردازيم.

رهبر معظم انقلاب اسلامي سال هاي متمادي درباره سبك زندگي مطالبي طرح كرده اند. ايشان در سخنراني خود در جمع خانواده ها و جوانان در سفر به خراسان شمالي در زمينه محتوا و ويژگي هاي سبك زندگي غربي چنين فرمودند:

فرهنگ غربي فقط هواپيما و وسايل آسايش زندگي و وسايل سرعت و سهولت نيست؛ اينها ظواهر فرهنگ غربي است، كه تعيين كننده نيست؛ باطن فرهنگ غربي عبارت است از همان سبك زندگي مادي شهوت آلودِ گناه آلودِ هويت زدا و ضد معنويت و دشمن معنويت. (بيانات رهبر انقلاب در ديدار جوانان استان خراسان شمالي، 23/7/91)

رهبر انقلاب راه پايه گذاري سبك زندگي ديني و تمدن اسلامي را رهاسازي تقليد از غرب و روي آوردن به فرهنگ خودي مي دانند:

شرط رسيدن به تمدن اسلامي نوين در درجه اول اين است كه از تقليد غربي پرهيز شود. ما متأسفانه در طول سال هاي متمادي، يك چيزهايي را عادت كرده ايم تقليد كنيم. بنده

ص: 76

طرفدار اين نيستم كه حالا در مورد لباس، در مورد مسكن، در مورد ساير چيزها، يك باره يك حركت جمعي و عمومي انجام بگيرد؛ نه، اين كارها بايد به تدريج انجام بگيرد؛ دستوري هم نيست؛ اينها فرهنگ سازي لازم دارد. همان طور كه گفتم، كار نخبگان است، كار فرهنگ سازان است و شما جوان ها بايد خودتان را براي اين آماده كنيد؛ اين، رسالت اصلي است. ما از علم ترويج مي كنيم، از صنعت ترويج مي كنيم، از اختراع و نوآوري ترويج مي كنيم، هر مبتكري و هر ابتكاري را با احترامِ تمام بر روي چشم مي نشانيم. اين به جاي خود محفوظ؛ اما همان طور كه گفتيم، اصل قضيه جاي ديگر است؛ اصل قضيه، درست كردن سبك زندگي است، رفتار اجتماعي است، اخلاق عمومي است، فرهنگ زندگي است. بايد در اين بخش، ما پيش برويم؛ بايد تلاش كنيم. تمدن نوين اسلامي كه ما مدعيش هستيم و دنبالش هستيم و انقلاب اسلامي مي خواهد آن را به وجود بياورد، بدون اين بخش تحقق پيدا نخواهد كرد. اگر آن تمدن به وجود آمد، آن وقت ملت ايران در اوج

است؛ ثروت هم دنبالش هست، رفاه هم دنبالش هست، امنيت هم دنبالش هست، عزت بين المللي هم دنبالش هست؛ همه چيز با او خواهد بود، همراه با معنويت. (بيانات رهبر انقلاب در ديدار جوانان استان خراسان شمالي؛ 23/7/91)

همان گونه كه ملاحظه مي شود نوع و محتواي سبك زندگي مد نظر رهبر معظم انقلاب با محتوا و الگوي سبك زندگي غربي تفاوت ماهوي و بنيادي دارد. در منظومه فكري رهبر انقلاب، ساخت و محتواي سبك

ص: 77

زندگي در ايران را آموزه هاي اعتقادي برخاسته از دين اسلام، معنويت، اخلاق و فرهنگ و ارزش هاي اصيل اسلامي و ملي تشكيل مي دهد. اين الگو از سبك زندگي علاوه بر واكسينه كردن جامعه از آسيب هاي اخلاقي و اجتماعي، جامعه را از بروز بحران معنا و هويت محفوظ مي سازد. حال آنكه در نظريه گيدنز كه يكي از طلايه داران نظريه سبك زندگي و سياست زندگي در غرب است، ماهيت و جوهره سبك زندگي داراي ويژگي هاي ديگري و ماهيتاً مادي و مصرف گرايي است. سياست زندگي گيدنز به بهترين شكل گوياي هويت يابي بر مبناي سبك زندگي در غرب است. بر اين اساس افراد مي كوشند تا با الگوهاي مصرف و علقه و تعهد خود به يك سبك زندگي مشخص، هويت خويش را تعريف كنند. در ادبيات گسترده اي از جامعه شناسي كنوني، مصرف گرايي يكي از وجوه تشكيل دهنده دوران جديد شمرده شده است. دوران جديد، دوراني ارزيابي مي شود كه مصرف در آن ويژگي خاصي يافته و از عوامل تعريف كننده اين دوران است. (فاضلي، 1382: 52) نظام معنايي افراد بر اين اساس تعريف مي شود كه چه مصرف مي كنند، چه خودرويي سوار مي شوند، چه خانه اي مي خرند، به چه موسيقي يا هنري علاقه دارند و چگونه اوقاغت فراغت خود را پر مي كنند. اين موضوعات و بسياري الگوهاي مصرفي ديگر هويت و سبك زندگي فرد را مي سازند. ويژگي و مشخصه اصلي هويت مسلط در جهان مدرن، تعلق افراد به سبك هاي زندگي و الگوهاي مصرف شان است. (گيدنز، 1378: 119)

رهبر انقلاب در زمينه تلاش غرب براي بهره گيري از ابزار ها و وسايل گوناگون از جمله هنر، تبليغات و سينما براي تغيير ذائقه و سلايق ملت ها در جهان، بر لزوم هشياري و تلاش براي مواجهه با اين هجمه

ص: 78

فرهنگي و هويت سوز سفارش مؤكد دارند:

يكي از نكاتي كه بايد در مواجهه با دنياي غرب كاملاً به آن توجه داشت، عامل و ابزار هنري است كه در اختيار غربي هاست. اينها از هنر حداكثر استفاده را كرده اند براي ترويج اين فرهنگ غلط و منحط و هويت سوز؛ به خصوص از هنرهاي نمايشي، به خصوص از سينما حداكثر استفاده را كرده اند. اينها به صورت پروژه اي يك ملت را تحت مطالعه قرار مي دهند، نقاط ضعفش را پيدا مي كنند، از روان شناس و جامعه شناس و مورخ و هنرمند و اينها استفاده مي كنند، راه هاي تسلط بر اين ملت را پيدا مي كنند؛ بعد به فيلم ساز، به فلان بنگاه هنري در هاليوود سفارش مي كنند كه بسازد و مي سازد. بسياري از فيلم هايي كه براي ماها و براي كشورهايي نظير ما مي سازند، از اين قبيل است. من از فيلم هاي داخل خود امريكا خبري ندارم؛ اما آنچه كه براي ملت هاي ديگر مي سازند، جنبه تهاجم دارد. چند سال پيش از اين در خبرها بود كه در بعضي از كشورهاي بزرگ اروپايي تصميم گرفته شد كه با فيلم هاي امريكايي مقابله شود. آنها مسلمان نيستند، اما آنها هم احساس خطر مي كردند؛ آنها هم احساس تهاجم مي كردند. نسبت به كشورهاي اسلامي البته بيشتر، و در مورد كشور انقلابي ما هم به طور ويژه؛ نگاه مي كنند، خصوصيات را مي سنجند، وضعيت را مي سنجند، فيلم را بر اساس آن مي سازند، خبر را بر اساس آن تنظيم مي كنند، رسانه را بر اساس آن شكل مي دهند و مي فرستند فضا. بايد به اينها توجه داشت. سليقه سازي مي كنند،

ص: 79

فرهنگ سازي مي كنند؛ بعد از آنكه سليقه ها را عوض كردند، ذائقه ها را عوض كردند، آن وقت اگر احتياج به زر و زور بود، دلارها را وارد مي كنند، نيروهاي نظامي و ژنرال ها را وارد مي كنند. اين، شيوه حركت غربي هاست؛ بايد مراقب بود. بايد همه احساس كنند كه

ايجاد تمدن اسلامي نوين بر دوش آنهاست؛ و يكي از حدود و ثغور اين كار، مواجهه با تمدن غرب است، به صورتي كه تقليد از آن انجام نگيرد. (بيانات رهبر انقلاب در ديدار جوانان استان خراسان شمالي، 23/7/91)

تأكيد بر محتواي فرهنگي اصيل به جاي شكل و صورت و كار تشريفاتي

تأكيد بر محتواي فرهنگي اصيل به جاي شكل و صورت و كار تشريفاتي

يكي از موضوعات مهم در زمينه فعاليت هاي فرهنگي از نظر رهبر انقلاب محتواگرايي و توجه به مفاهيم و محتواي آموزه هايي است كه در قالب برنامه هاي فرهنگي به جامعه عرضه مي شود و پرهيز از صورت گرايي و كار تشريفاتي است. ايشان در اين باره مي فرمايند:

... نكته دوم در اين زمينه [فرهنگ] اين است حالا بعد از آنكه مصرف فرهنگي را پيدا كرديم، قلمي كه بايد اين بودجه صرف آن بشود، پيدا كرديم، برويم سراغ محتوايش. بالاخره مي خواهيم فيلم بسازيم. مثلاً مي خواهيم ده تا فيلم انقلابي بسازيم؛ ده تا فيلمي كه حامل ارزش ها باشد. يا مي خواهيم فلان تعداد كتاب منتشر كنيم؛ محتواهايش چه باشد، چه جوري باشد، با چه قوتي، با چه استحكامي، با چقدر مايه علمي و هنري كه در آنجا به كار برده مي شود؟ اينها خيلي كارهاي

ص: 80

سخت و ظريفي است. در زمينه هاي فرهنگي، دنبال كارهاي تشريفاتي و ويتريني نباشيد. نمايش دادن كار فرهنگي، نه اينكه فايده اي ندارد؛ ضرر هم دارد. در زمينه فرهنگ بايد دنبال كارهاي محتوايي و اصيل و واقعي رفت، كه امروز نياز عمده كشور هم اين است. (از بيانات رهبر انقلاب در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت با ايشان، 8/6/1389)

با ملاحظه جهت گيري هاي انقلابي و اسلامي در زمينه فرهنگ، دچار رودربايستي نشويد... در همه شعبه هاي فرهنگي، چه در موضوع كتاب، چه در كارهاي هنري، چه در مؤسسات فرهنگي، جهت گيري ها را انقلابي و اسلامي قرار بدهيد. اولويت ها را در اينجا هم ملاحظه كنيد، چون منابع بالاخره محدود است... با توجه به محدوديت منابع، نگاه كنيد ببينيد اولويت ها چيست. (از بيانات رهبر انقلاب در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت با ايشان، 16/6/1390)

به كارهاي سطحي نبايد اكتفا كرد. به كارهاي عميق تر، كارهاي بنياني تر، كارهايي كه از يكي شان ده ها كار صادر مي شود و نشئت مي گيرد، توجه كنيد... در باب فرهنگ بايد به شدت مراقبت شود كه ما به «فرهنگ مهاجم» كمك نكنيم. فرهنگ مهاجم خطرناك است. اگر ما فرهنگ عمومي كشور و فرهنگي كه نخبگان و مردم و قشرهاي گوناگون را به سمت يك هدفي هدايت مي كند، نتوانيم از آسيب دشمن محفوظ بداريم، كار خيلي مشكل خواهد شد؛ هرچه هم شما تصميم بگيريد، اينها مي آيند خرابش مي كنند و جور ديگري منعكس خواهد شد. (از

ص: 81

بيانات رهبر انقلاب در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت با ايشان،02/06/1391)

مقام معظم رهبري در خصوص لزوم پرهيز از شعارزدگي و لزوم انجام دادن فعاليت هاي علمي عميق و پايدار توسط مراكز علمي مي فرمايند:

ما نمي خواهيم اين قضيه را با شعار و با اينكه «صلوات بفرست تمام بشود» و مانند اينها پيش ببريم؛ مي خواهيم مسئله به شكل عميق و علمي حل بشود، گره هاي ذهني اي كه وجود دارد باز بشود، حقيقت قضيه روشن بشود و به اعتقاد من ما مي توانيم اين كار را بكنيم؛ يعني متفكرين ما و صاحبان دانشِ مرتبط با مسئله جمعيت _ در هر بخشي از بخش ها _ مي توانند در اين زمينه منطق صحيح و قابل قبولي را ارائه كنند. اين همايش البته قدم اول است، يعني قدم ابتدايي است، [اما] از گذاشتن قانون به نظر من مهم تر است، چون [در] فرهنگ سازي... اكتفا نكنيد به اينكه يك ميزگردي تشكيل بشود و سخنراني اي گذاشته بشود و مثلاً تعدادي مقاله چاپ بشود؛ اينها كارهاي لازمي است، اما ناكافي است. (بيانات رهبر انقلاب، 9/8/1392)

در نگاه كلي از منظر رهبر انقلاب پرهيز از شعارزدگي و كار فرهنگي تشريفاتي و ظاهرگرا، انجام دادن فعاليت هاي فرهنگي _ علمي عميق و پايدار به نحوي كه حامل ارزش ها باشد و بتواند فرهنگ را در مقابل آسيب دشمن و فرهنگ مهاجم مصونيت بخشد، پرهيز از سطحي نگري، توجه به جهت گيري هاي انقلابي و اسلامي اصيل و واقعي و برخورداري برنامه ها از قوت و استحكام لازم از شاخص هاي فعاليت و برنامه ريزي فرهنگي محسوب مي شود.

ص: 82

خودباوري عامل غلبه بر خودباختگي

اشاره

خودباوري عامل غلبه بر خودباختگي

از منظر امام خميني رحمه الله و رهبر معظم انقلاب يكي از آفات و بيماري هاي اساسي كشورهاي اسلامي و جهان سوم خودباختگي و مرعوب شدن در مقابل فرهنگ و تمدن غرب، مصون دانستن غربي ها از اشتباه، و احساس نياز و وابستگي به غرب است. اين خودباختگي و نوع نگرش در برخي جوامع و ميان برخي نخبگان آن قدر عميق است كه از آنها فرهنگ و ارزش هاي فرهنگي خود احساس حقارت مي كنند. امام خميني رحمه الله خودباختگي در مشرق زمين و به خصوص بين مسلمانان را معلول علل زير مي دانند:

الف) پيشرفت هاي مادي جهان غرب

الف) پيشرفت هاي مادي جهان غرب

اينها [نويسندگان] گمان كرده اند كه اگر مملكتي در سير طبيعي پيشرفت كرد، در سير حكمت الهي نيز پيش قدم است، و اين از اشتباهات بزرگ ماست. [اين نوع نگاه را] يكي از تبهكاري هاي نويسندگان مشرق اسلامي بايد دانست. (كشف اسرار، بي تا: 34)

ب) مصون دانستن غرب و انسان غربي از خيانت و اشتباه

ب) مصون دانستن غرب و انسان غربي از خيانت و اشتباه

همين كه نام يك مستشار امريكايي روي كسي آمد، ديگر براي او، اين زمامداران بيهوش و خودسر ما، خطا و اشتباه يا خيانت و دزدي قائل نمي شوند.

همان: 182)

ج) مرعوب شدن در مقابل پيشرفت هاي غرب:

ج) مرعوب شدن در مقابل پيشرفت هاي غرب:

وقتي كشورهاي استعمارگر با پيشرفت علمي و صنعتي، يا به حساب استعمار و غارت ملل آسيا و آفريقا، ثروت و تجملاتي فراهم آوردند،

ص: 83

اينها خود را باختند، فكر كردند راه پيشرفت صنعتي اين است كه قوانين و عقايد خود را كنار بگذارند. (ولايت فقيه، 1379: 13 و 14)

د) تصور ترقي به سبب گرايش به غرب و شرق

د) تصور ترقي به سبب گرايش به غرب و شرق

در سال هاي طولاني، تبليغات دامنه دار دولت هاي شرق و غرب موجب اين شد كه ملت هاي مسلمان از آنها ياري بخواهند و گمان كنند كه ترقيات اين كشورهاي ضعيف، در گرايش به يكي از اين دو ابرقدرت است، لكن به هر طرف كه تمايل پيدا كردند، بعد از مدتي فهميدند كه آنها جز اسير كردن اينها و بردن خزائن و غارت كردن مخازن آنها كار ديگري نمي كنند. (صحيفه نور، ج 4: 183)

ه) القائات و عمليات رواني غرب بر ضد شرق

ه) القائات و عمليات رواني غرب بر ضد شرق

وقتي از بچگي، وقتي هم وارد شدند در مدرسه، توي مدرسه اين را به گوششان خوانده اند؛ وقتي هم وارد شدند در جامعه، هي اين در گوششان خوانده شده است، در روزنامه ها تبليغ شده است، در مجلات تبليغ شده است، همه جا اين مطلب پيش آمده است كه «شما خودتان نمي توانيد خودتان را اداره كنيد؛ اگر از دامن شرق فرار مي كنيد به دامن غرب بايد پناهنده بشويد». (صحيفه نور، ج 14: 284)

خودشناسي، خودفهمي و بازگشت به خويشتن

خودشناسي، خودفهمي و بازگشت به خويشتن

امام خميني رحمه الله خودشناسي را رمز استقلال ملي و مانعي در راه گسترش سلطه قدرت هاي جهاني مي دانند و مي فرمايند: «هيچ نحو استقلالي حاصل نمي شود الّا اينكه ما خودمان را بشناسيم.» (صحيفه نور، ج 9: 258)

ص: 84

«ما تا تمام حيثيت خودمان را نفهميم، نفهميم كه چه بوديم، ما در تاريخ چه بوده و چه هستيم، چه داريم، تا اينها را نفهميم استقلال نمي توانيم پيداكنيم.» (صحيفه نور، ج 10: 74) ايشان در جايي ديگر مي فرمايند: «هيچ ملتي نمي تواند استقلال پيدا بكند الّا اينكه خودش، خودش را بفهمد. مادامي كه خودشان را گم كردند و ديگران را جاي خودشان نشاندند، استقلال نمي توانند پيدا كنند.» (صحيفه نور، ج 11: 183) امام عظمت هر ملتي را در «بازگشت به خويشتن» و «خودباوري» و لازمه خودباوري را تحقق اين امر مي دانند كه افراد يك جامعه بفهمند كه خود، موجوديتي دارند و آن موجوديت در فرهنگ آنان تبلور يافته است. (صحيفه نور، ج 9: 166) «ماها الآن خودمان را گم كرده ايم، مفاخر خودمان را الآن گم كرده ايم، تا اين گمشده پيدا نشود، شما مستقل نمي شويد. بگرديد پيدايش كنيد». (صحيفه نور، ج 9: 59)

امام علت انحطاط جوامع و عقب ماندگي ملل مشرق زمين را احساس ضعف و فقدان خودباوري ملل جهان سوم مي داند كه آنها را آماده پذيرش سلطه فرهنگي و به دنبال آن سلطه سياسي _ اقتصادي غرب كرده است و در اين باره مي فرمايند: «غربي ها كوشش كرده اند كه ما را از خودمان بي خود كنند، ما را ميان تهي كنند، به ما اين طور بفهمانند و فهماندند كه خودتان هيچ نيستيد و هرچه هست غرب است و بايد رو به غرب بايستيد.» (صحيفه نور، ج 9: 25) «ما از خود هيچ نداريم و بايد همه چيز، علم، تمدن، قانون و پيشرفت را از آنان بگيريم.» (صحيفه نور، ج 18: 89) «بايد به خودمان اثبات كنيم كه ما هم آدميم، كه ما هستيم در دنيا، كه شرق هم يك جايي است، همه اش غربي نيست، شرق هم يك جايي است كه خزائنش بيشتر از همه جا و متفكرينش بيشتر از همه جا بوده،

ص: 85

طب از شرق رفته به غرب، تمدن از شرق رفته به غرب، لكن تبليغات چه بوده است كه ما را به عقب زدند». (صحيفه نور، ج 11: 193)

در مجموع امام خميني رحمه الله بازگشت به خويش و خودشناسي، خودباوري و تقويت آن را مهم ترين عامل استقلال كشور و مانعي فراراه هر گونه سلطه خارجي مي شمارند و لذا شناخت و تقويت آن را مهم ترين عامل حفظ موجوديت كشورها در مقابل جريان پرقدرت فرهنگي غرب و موج ايدئولوژي «غربي سازي» مي دانند.

رهبر انقلاب نيز رمز مقابله با ترفند دشمن و بازگشتن به خويشتن را قوي كردن خود و افزودن بر اقتدار ملي مي دانند و مي فرمايند: «ملت ايران بايد خود را قوي كند؛ اگر ملتي قوي نباشد و ضعيف باشد به او زور خواهندگفت و باج گيران عالم از او باج مي خواهند و اگر بتوانند به او اهانت كرده و او را زير پا لگد مي كنند؛ اين طبيعت دنيايي است كه با افكار مادي اداره مي شود.» (سخنراني در جمع زائران و مجاوران حرم رضوي، 1/1/93) ايشان تضعيف روح استقلال ملي را از اهداف دشمن مي دانند كه از طريق آن نظريه پردازي وابستگي تعقيب مي شود: «اگر كساني روح استقلال ملي را نشانه مي روند و استقلال كشور را مسخره مي كنند و وابستگي را تئوريزه مي كنند، نمي شود در مقابل آنان بي تفاوت ماند». (سخنراني در جمع زائران و مجاوران حرم رضوي، 1/1/93)

امام خميني قدس سره نيز معتقد بودند راه مقابله با خودباختگي و ايجاد خودباوري اين است كه به خود بياييم و از غرب نهراسيم. ايشان مي فرمودند: «نقطه اول اين است كه خود انسان متحول بشود، خود انسان از غرب زدگي بيرون بيايد. اگر فرهنگ ما متحول شود، فرهنگ انگلي متوقف مي گردد.» (صحيفه نور، ج 6: 395) ايشان راه دست يابي به

ص: 86

هويت اصيل را در تحول فرهنگ، باور به توانايي و اميد به موفقيت و آينده و بيداري مسلمانان مي دانند و اينكه بايد فرهنگ از غرب زدگي بيرون بيايد. در اين صورت است كه مي توان روي پاي خود ايستاد و با زدودن مظاهر فرهنگي غرب، به خودباوري رسيد. ولي راه خودباوري طولاني است؛ بايد مغزهاي استقلالي جانشين مغزهاي استعماري بشوند. ايشان با توصيه به جوانان براي تحصيل خوب در داخل، معتقد بودند كه با انقلاب فرهنگي بايد با نفوذ ريشه دار غرب مبارزه كرد. (صحيفه نور، ج 19: 110 و 111) «اين مكانيزم ها از مكانيزم هاي اساسي براي سازندگي و سعادتمندسازي جامعه است. ما كه مي خواهيم وابسته نباشيم، بايد اول بيدار شويم كه ما خودمان هم شخصيت داريم و مي توانيم كار انجام دهيم.» (صحيفه نور، 1371، ج 2: 218) البته امام در راه سازندگي متذكر مي شوند كه نبايد توقع داشت كه يك روزه به همه چيز رسيد اما نبايد مأيوس شد و بايد اميدوار بود و به اراده خود تكيه كرد. (صحيفه نور، ج 2: 218) باور به توانايي هاي خود و تكيه بر آن اساس پيروزي است. (صحيفه نور، ج 2: 297)

رهبر معظم انقلاب نبود خودباوري را نتيجه بزرگ ديدن غرب و كوچك ديدن خود دانسته، مي فرمايند: «در كشور ما متأسفانه فرهنگِ كاملاً منحرفي از گذشته پايه گذاري شده، كه هنوز آثارش از بين نرفته _ با اين همه تبليغاتي كه ماها از اول انقلاب تا امروز داشتيم _ و آن، نگاه نيازمندانه به سمت غرب، بزرگ ديدن غرب و كوچك ديدن خود در مقابل اوست؛ كه متأسفانه اين فرهنگ ريشه كن نشده و وجود دارد؛ اين به دليل نبود خودباوري است». (بيانات در ديدار معلمان و اساتيد دانشگاه هاي خراسان، 20/07/1391)

ص: 87

عزم، اراده و غيرت ملي

عزم، اراده و غيرت ملي

هر ملتي براي اينكه بتواند در صحنه داخلي به رشد و شكوفايي برسد و در صحنه جهاني و بين الملل چيزي براي عرضه و ارائه داشته باشد نيازمند انسجام و همبستگي و عزم و اراده ملي است. «عزم» تصميمي است كه يك ملت پس از تعيين اهداف و راهبردهاي خود براي نيل به آن اتخاذ مي نمايد و «اراده» حركتي است كه در مسيري از پيش تعيين شده در جهت نيل به همان اهداف پيموده مي شود. هرچه اهداف متعالي و بلند تر باشند، اراده جمعي براي دست يابي به آنها قوي تر شكل خواهد گرفت. عزم و اراده ملي اساساً از خصوصيات روان شناختي ملت هاست كه بر پايه نوع آموزه هاي فرهنگي آن ملت و ميزان تلاشي كه براي دروني سازي و نهادينه كردن آنها صورت گرفته، در قالب شخصيت ملي تجلي و تبلور مي يابد. همين كه عزم و اراده ملي شكل گرفت و جزئي از ذات و جوهره يك ملت شد، خود به خود در منش و رفتار ملي و كنش هاي فردي افراد تجلي مي يابد. همچنين ضمن توليد شوق، ذوق و انگيزه، به رفتارها جمعي در همه عرصه هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و حتي دفاعي و حراست از كيان و هويت آن ملت تبديل مي شود و آن ملت را قادر مي سازد همه موانع و سختي ها را به سادگي پشت سر گذارد. از اين منظر عزم و اراده ملي و عجين شدن آن با غيرت و غرور ملي، احساس توانايي، احساس قدرت، احساس عزت نفس، احساس افتخار، تعهد، تكليف و وظيفه براي اقدام و عمل جمعي و سازندگي، انضباط، نشاط، همكاري و مشاركت ملي توليد مي كند. در منظومه فكري رهبر انقلاب مقوله عزم و اراده ملي جايگاه مهمي دارد و بارها به مناسبت هاي مختلف از آن سخن به ميان آمده است. در اين باره مقام معظم رهبري مي فرمايند:

ص: 88

خلقيات اجتماعي، رفتارهاي اجتماعي را به وجود مي آورند. بنابراين، درست است كه مقوله فرهنگ در موارد زيادي شامل رفتارها هم مي شود، اما اساس و ريشه فرهنگ، عبارت است از عقيده، برداشت و تلقي هر انساني از واقعيات و حقايق عالم و نيز خلقيات فردي و خلقيات اجتماعي و ملي. بنده چند نمونه از خلقيات اجتماعي و ملي را كه براي يك ملت تعيين كننده است، در اينجا عرض مي كنم. مثلاً عزم و اراده، غرور ملي، احساس توانايي، احساس قدرت بر اقدام و عمل و سازندگي، انضباط، نشاط، همكاري و مشاركت. اگر فرض كنيم ملتي همراه با ايمان و عقيده اي كه دارد، اين اخلاقيات را هم دارا باشد، خواهيم ديد كه چقدر در رسيدن به اهداف و آرمان هايش، به او كمك خواهد كرد. بنابراين، به نظر ما، مقوله فرهنگ از نظر تأثيرش در آينده يك ملت و يك كشور، با هيچ چيز ديگري قابل مقايسه نيست؛ اهميت مقوله فرهنگ از اين جاست. (بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 19/9/1379)

ايشان در مورد غيرت ملي مي فرمايند: «موضوع ديگر، غيرت ملي است. اگر ببينيم كسي دارد به نحوي از انحا، به مرزهاي فرهنگي يا ديني يا جغرافيايي يا ملي ما تعرض مي كند يا فكر تعرض دارد، بايد خون ما به جوش بيايد و غيرت ما تحريك شود.» (بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 26/9/1381) «كساني كه از دين و انگيزه هاي ديني تهي دستند، با همين غيرت ملي توانسته اند كشور و هويت فرهنگي و استقلال و ماندن خود را حفظ كنند.» (بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 26/9/1381) «براي

ص: 89

علاج قطعي فشارهاي اقتصادي دشمنان، بايد به گونه اي اقتصاد خود را قوي و مستحكم كنيم كه آنها از تأثيرگذاري فشارهاي خود مأيوس شوند كه اين هدف با اجراي سياست هاي ابلاغ شده محقق خواهد شد... مشكلات مزمن جز با يك حركت برنامه ريزي شده براي مقاوم سازي اقتصاد برطرف نمي شود. (از بيانات مقام معظم رهبري در جمع زائران و مجاوران حرم رضوي، فروردين ماه 1393)

امام خميني رحمه الله در مورد لزوم تقويت اراده و غيرت ملي در جامعه براي حفظ دست آوردهاي نظام و رسالت و مسئوليت خطير مردم و مسئولان مبني بر فداكاري، پايداري و استقامت در دفاع از آرمان هاي انقلاب مي فرمايند: «ما با هيچ قيمتي اين متاعي را كه به دست آورديم از دست نخواهيم داد». (صحيفه نور، ج 14: 83)

ظلم ستيزي

ظلم ستيزي

در منظومه فكري امام رحمه الله و رهبر معظم انقلاب ظلم ستيزي جايگاه ويژه اي دارد. امام خميني رحمه الله درباره ظلم ستيزي و ضرورت ها و انگيزه هاي آن، فصل جديدي در ترويج فرهنگ ديني در ايران و جهان گشودند. ايشان از ابتداي نهضت، با تبيين فلسفه حمايت از مظلوم و مبارزه با ستم و فساد، به همه انقلابيان و قشرهاي جامعه اين نكته را گوشزد كردند كه ظلم ستيزي و مجاهده يكي از ويژگي هاي انسان هاي وارسته و مؤمن است و مربوط به زمان خاصي از تاريخ نيست. به همين علت ايشان لحظه اي هم در مقابل زورگويي هاي جباران سر فرود نياوردند و فرمودند: «من اكنون قلب خود براي سرنيزه هاي مأمورين شما حاضر كردم، ولي براي قبول زورگويي ها و خضوع در مقابل جباري هاي شما

ص: 90

حاضر نخواهم كرد. من به خواست خدا، احكام خدا را در موقع مناسبي بيان خواهم كرد، و تا قلم در دست دارم كارهاي مخالف بر مصالح مملكت را برملا مي كنم.» (صحيفه نور، ج 1: 179) مقام معظم رهبري نيز درباره اهميت ظلم ستيزي و ايستادگي در مقابل سختي ها و جانفشاني براي آرمان ها مي فرمايند: «عامل اصلي سربلندي و عزت يك ملت در ميان ملت ها و همچنين در طول تاريخ، مجاهدت و تلاش آن ملت در عرصه هاي مختلف علمي، اقتصادي و تعاون اجتماعي و از همه مهم تر در عرصه آمادگي براي جانفشاني است... دوران دفاع مقدس و جنگ پر ماجراي هشت ساله نمونه بارز ايستادگي ملت ايران و جوانان كشور بر سر آرمان ها و مقابله با جبهه كفر و استكباراست. (بيانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع عظيم زائران مناطق عملياتي دفاع مقدس، 6/1/93)

مبارزه با اباحي گري

مبارزه با اباحي گري

از ديگر دغدغه هاي رهبر انقلاب در عرصه فرهنگي، تلاش دشمن براي ترويج بي بندوباري و اباحي گري است كه به دليل حركت خزنده و پنهان، آن را به موريانه تشبيه كرده است كه پايه و بنيان فرهنگي و ارزشي يك جامعه را سست و نابود مي كند. رهبر معظم انقلاب شكستن مرزهاي ايماني و مرزهاي روحي، تضعيف پاي بندي ها و تقيدات ديني و اعتقادي جامعه، سست نمودن پايه هاي فكري و هنجاري، خدشه دار نمودن اعتقادات و باورهاي اصيل ايراني، ترويج جريان هاي خلاف اخلاق در جامعه و تشويق به فساد و شهوت راني و حركت هاي خزنده و پنهان به ويژه در درون خانواده ها را از مهم ترين شيوه ها و پي آمدهاي اباحي گري مي دانند كه اگر مراقبت لازم صورت نگيريد، دامن گير كشور و جامعه

ص: 91

مي شود. ايشان در اين باره مي فرمايند:

يكي از مسائلي كه دشمن به طور جدي در كشور تبليغ مي كند، مسئله اباحي گري است. اباحي گري اعتقادي و عملي، يعني پاي بندي ها و تقيدات و تكيه گاه هايي كه يك انسان را در حركت خود به سمت هدف مشخصي عازم و مصمم مي كند، از او گرفتن و او را سرگردان و لنگ كردن. اين را بايد جدي بگيريد. همه بايد مسائل فرهنگي را جدي بگيرند. مظهر اين تهاجم، همان اباحي گري است كه از راه خدشه در اعتقادات، تشويق جريان هاي خلاف اخلاق در جامعه و تشويق و ترويج انواع و اقسام فسادها ايجاد مي شود. اينها چيزهايي است كه همه مسئولان كشور بايد به آن بسيار توجه كنند و فقط مخصوص مسئولان فرهنگي نيست... نگذاريد دشمن مثل موريانه اي به جان پايه هاي فكري و اعتقادي و ايماني مردم بيفتد و آنها را دچار رخنه كند؛ اين مهم است. همه وظيفه داريم مرزهاي ايماني و مرزهاي روحي خودمان را حفظ كنيم... من كه مي گويم تهاجم فرهنگي، عده اي خيال مي كنند مراد من اين است كه مثلاً پسري موهايش را تا اينجا بلند كند. خيال مي كنند بنده با موي بلند تا اينجا مخالفم. مسئله تهاجم فرهنگي اين نيست. البته بي بندوباري و فساد هم يكي از شاخه هاي تهاجم فرهنگي است؛ اما تهاجم فرهنگيِ بزرگ تر، اين است كه اينها در طول سال هاي متمادي به مغز ايراني و باور ايراني تزريق كردند كه تو نمي تواني؛ بايد دنباله رو غرب و اروپا باشي. نمي گذارند خودمان را باور كنيم... يكي از راه هاي

ص: 92

تهاجم فرهنگي، اين بوده است كه سعي كنند جوانان مؤمن را از پاي بندي هاي متعصبانه به ايمان _ كه همان عواملي است كه يك تمدن را نگه مي دارد _ منصرف كنند؛ همان كاري را كه در اندلس، در قرن هاي گذشته كردند. يعني جوانان را در عالم، به فساد و شهوتراني و مي گساري و اين چيزها مشغول كردند. اين كار، حالا هم انجام مي گيرد... صداي فرو ريختن ايمان و اعتقاد ناشي از تهاجم پنهاني و زيرزيركي دشمن _ اگرشما ملت و عناصر فرهنگي بيدار نباشيد _ خداي نخواسته، آن وقتي درمي آيد كه ديگر قابل علاج نيست... عده اي خيال كرده اند كه وقتي ما به تهاجم فرهنگي غرب حمله مي كنيم، فقط مسئله مان اين است كه يك نفر در خيابان حجابش را درست رعايت نكرده است. مردم به حمدالله حجابشان را رعايت مي كنند؛ الا افرادي قليل. مسئله اينها نيست. اين، فرعي است. اصل قضيه آن است كه داخل خانه هاست و از مجامع جوانان سرچشمه مي گيرد و دشمنان آنجا كار مي كنند. آنكه آشكار نيست، آنكه پنهان است، خطرآنجاست... جوانان ما شهوات را دور انداختند، راحتي و لذت را دور انداختند؛ رفتند در ميدان مبارزه و توانستند دشمن را به زانو درآورند. حال دشمن از جوانان ما انتقامش را مي گيرد. انتقامش چيست؟ انتقام دشمن اين است كه جوانان ما را به لذات و شهوات سرگرم كند. (بيانات رهبر انقلاب در ديدار جمعي از اعضاي تشكل ها وكانون ها و نشريات و هيئت هاي مذهبي و شماري از نخبگان دانشجويي، 1390)

ص: 93

ضرورت تبادل فرهنگي و تعامل با جهان به دور از سلطه گري و سلطه پذيري

ضرورت تبادل فرهنگي و تعامل با جهان به دور از سلطه گري و سلطه پذيري

امت محوري و فراملي انديشي در مباني معرفتي و افكار و رفتار امام خميني رحمه الله جايگاه برجسته اي دارد و مبتني بر آموزه هاي فكري ويژه اي است. به اعتقاد امام خميني رحمه الله مرزبندي بين ملت ها و تفكيك و تقسيم آنها زماني كه صبغه جهان بيني نيافته و به نژادپرستي، قوم محوري، تجاوز و توسعه طلبي و تفرقه افكني منجر نشده، و سازوكاري براي شناسايي و تمايز آنان از يكديگر باشد، پذيرفتني محسوب مي شود. مقام معظم رهبري نيز لازمه رشد و پيشرفت در جامعه را تعامل و تبادل با جهان مي شمارند، و به ويژه بر تبادل فرهنگي تأكيد دارند و هيچ ملتي را بي نياز از اين نمي دانند كه در همه زمينه ها، از جمله در زمينه مسائل فرهنگي، از ملت هاي ديگر بياموزد. امام خميني رحمه الله در زمينه تعامل با جهان مي فرمايند: «مسلمين بايد با هم يد واحده باشند. خودشان را از هم جدا ندانند؛ مرزها را اسباب جدايي قلب ها ندانند. مرزها جدا، قلب ها با هم.» (صحيفه نور، ج 1: 223) در جايي ديگر مي فرمايند: «ما مي خواهيم روابط دوستانه با همه كشورها داشته باشيم؛ مادام كه آنها در امور داخلي ما مداخله نكنند.» (صحيفه نور، ج 1: 223) منظور امام از مفهوم «ما» در برابر «آنها» از يك طرف ناظر بر پذيرش مرزبندي ها و اهميت هويت ملي و از طرف ديگر حاكي از تأييد و قبول تمايزات بر مبناي اصل سرزمين و جدايي و امور داخلي از خارجي و قبول اصل حاكميت و استقلال ملي و نفي مداخله ديگران در امور داخلي كشورهاست. امام خميني رحمه الله در جايي ديگر مي فرمايند: «دولت اسلامي با همه ملت ها و با همه دولت ها مي خواهد كه تفاهم و ارتباط صحيح داشته باشد، در صورتي كه آنها متقابلاً احترام دولت اسلامي را مراعات كنند.» (صحيفه نور، ج 8: 18) مقام معظم رهبري ضمن

ص: 94

بيان ضرورت تبادل فرهنگي در ميان ملل و كشورها، ميان تبادل فرهنگي و تهاجم فرهنگي تفاوت قائل است. ايشان در باب ضرورت تبادل فرهنگي و تفاوت آن با تهاجم فرهنگي نكات ارزنده اي دارند كه ما بخش هايي از فرمايش هاي ايشان را فهرست وار مي آوريم.

_ ملت ها در رفت و آمدهايشان، آداب زندگي را، خلقيات را، علم را، لباس پوشيدن را، آداب معاشرت را، زبان را، معارف را و دين را از يكديگر فراگرفته اند. اين، مهم ترين تبادل هاي ملت ها با هم بوده است؛ حتي مهم تر از تبادل اقتصادي و كالا.

_ بسيار اتفاق افتاده است كه اين تبادل فرهنگي، به تغيير مذهب يك كشور انجاميده است! مثلاً در شرق آسيا، بيشترين عاملي كه اسلام را به اين كشورها _ از جمله به كشور اندونزي، به كشور مالزي و حتي به قسمت هاي مهمي از شبه قاره _ برد، دعوت مبلغان نبود؛ بلكه رفت و آمد آحاد ملت ايران بود.

_ خود ملت ما هم، در طول زمان، خيلي چيزها از ملت هاي ديگر آموخته است، و اين، يك روند ضروري براي تر و تازه ماندن معارف و حيات فرهنگي در سرتاسر عالم است. اين، تبادل فرهنگي است و خوب است.

_ تهاجم فرهنگي اين است كه يك مجموعه سياسي يا اقتصادي براي مقاصد سياسي خود و براي اسير كردن يك ملت، به بنيان هاي فرهنگي آن ملت هجوم مي برد. چنين مجموعه اي هم چيزهاي تازه اي را وارد آن كشور و آن ملت مي كند؛ اما به زور؛ اما به قصد جاي گزين كردن آنها با فرهنگ و باورهاي ملي. اين، اسمش تهاجم است.

_ در تبادل فرهنگي، هدف، بارور كردن فرهنگ ملي و كامل كردن

ص: 95

آنهاست. اما در تهاجم فرهنگي، هدف، ريشه كن كردن فرهنگ ملي و از بين بردن آن است.

_ در تبادل فرهنگي، آن ملتي كه از ملت هاي ديگر چيزي مي گيرد، مي گردد چيزهاي مطبوع و دل نشين و خوب و مورد علاقه را مي گيرد. فرض بفرماييد، دانش را از آنها تعليم مي گيرد. فرض كنيد، ملت ايران به اروپا مي رود و مي بيند آنها مردمي اهل سخت كوشي و خطر كردن اند. اگر اين را از آنها ياد بگيرد، خيلي خوب است. به اقصاي شرق آسيا مي رود و مي بيند كه آنها مردمي هستند داراي وجدان كار، علاقه مند به كار، مشتاق كار. اگر اين را از آنها ياد بگيرد، خيلي خوب است. به فلان كشورمي رود و مي بيند مردم آن كشور، وقت شناس، داراي نظم و انضباط، داراي محبت، داراي حس ادب و حس احترام اند. اگر ياد بگيرد، اينها چيزهاي خوبي است.

_ در تبادل فرهنگي، قضيه چنين است: ملت فراگيرنده، مي گردد نقاط درست و چيزهايي را كه فرهنگ او را كامل مي كند، از ديگران تعليم مي گيرد. درست مثل انساني كه ضعيف است و دنبال غذاي مناسبي مي گردد. دوا و غذاي مناسب را مصرف مي كند، تا سالم شود و نقصش از بين برود.

_ در تهاجم فرهنگي، چيزهايي كه به ملت مورد تهاجم مي دهند، چيزهاي خوب نيست، بلكه چيزهاي بد است. فرض بفرماييد اروپايي ها، وقتي تهاجم فرهنگي را در كشور ما شروع كردند، نيامدند روحيه وقت شناسي شان را، روحيه شجاعت و خطر كردند مسائل را، يا تجسس و كنجكاوي علمي را، در ملت ما منتشر كنند و با تبليغات و تحقيقات، سعي كنند ملت ايران، ملتي داراي وجدان كاري يا وجدان علمي شود.

ص: 96

اين كارها را كه نمي كنند! مسئله لاابالي گري جنسي را وارد كشور ما مي كردند. ملت ما، در طول هزاران سال، ملتي بود داراي مبالات جنسي؛ يعني رعايت هاي مربوط به زن و مرد و اين در تمام دوران اسلامي بوده است. نه اينكه كسي خطا و تخلف نمي كرده؛ خطا هميشه هست. در همه دوران ها و در همه زمينه ها، افراد بشر خطا مي كنند. خطا هست؛ اما خطا غير از اين است كه چيزي بشود عرف جامعه.

_ اگر در تبادل فرهنگي، ملتي كه از فرهنگ بيگانه چيزي مي گيرد، تشبيه به آدمي شود كه در كوچه و بازار، غذا و دواي مناسب مي خرد كه مصرف كند؛ در تهاجم فرهنگي، ملتي را كه تحت تهاجم قرار گرفته است، بايد به بيماري كه افتاده و خودش كاري نمي تواند بكند، تشبيه كنيم. آن وقت دشمن، آمپولي به او تزريق مي كند و معلوم است آمپولي كه دشمن تزريق كند، چيست. اين، فرق دارد با آن دارو و درماني كه خود شما برويد و آن را با ميل انتخاب، و وارد بدنتان كنيد. اين، تهاجم فرهنگي است.

_ تبادل فرهنگي به انتخاب ماست؛ اما تهاجم فرهنگي به انتخاب دشمن است.

_ تبادل فرهنگي انجام مي دهيم تا كامل شويم؛ يعني فرهنگ خودي را كامل كنيم. اما تهاجم فرهنگي انجام مي گيرد تا فرهنگ خودي را ريشه كن كند. (دغدغه هاي فرهنگي، 1390: 114)

توجه به تعميق و آموزش وجدان كاري

توجه به تعميق و آموزش وجدان كاري

توجه به ترويج وجدان كاري و تعميق و نهادينه سازي آن، از آموزه هاي ديگري است كه بارها رهبر انقلاب بر آن تأكيد داشته اند. اين موضوع در

ص: 97

سپهر انديشه رهبر انقلاب آن چنان حائز اهميت است كه سالي را به نام «وجدان كاري و انضباط اجتماعي» نام نهادند. ايشان در مورد كاركردها و ضرورت هاي وجدان كاري مي فرمايند:

شما اگر مي خواهيد درآمد كشور زياد بشود، بايستي وجدان كار را در مردم بيدار كنيد. بايستي روح اتقان گرايي دركار را به وجود بياوريد. كيفيت كار را خوب كنيد، چرا ما مي بينيم كه كار ايراني با اينكه الآن اين همه روي كار ايراني تكيه مي شود، روي صادرات تكيه مي شود، اين همه مي گويند و از اول انقلاب هم جهت كلي اين بوده، در عين حال هنوز كه هنوز است، كيفيت كار ايراني در موارد بسياري _ نمي گويم در همه جا _ از كيفيت مشابه خارجي پايين تر است. چرا اين جوري بايد باشد؟ همه اش مربوط به اين است كه ماشين آلات آنها مدرن تر است؟! من قبول ندارم كه هميشه اين جور باشد، بيشتر به خاطر اين است كه وجدان كار نيست. آن كفاشي كه اين نخ بخيه كفش را مي كشد مي تواند محكم تر بكشد و مي تواند يك قدري سست تر بكشد. اين دو جور كار به وجود خواهد آورد. اين كفاش هاي قديم را ديده بودم كه نخ را مومي مي كردند، كفاش مي تواند اين نخ را دوبار مومي كند و مي تواند دوبار كمتر مومي كند. اين در كيفيت كار فرق خواهد گذاشت. كيفيت كار يعني اينكه اين كفش اگر رفت خارج و يك نفري اين را خريد، آيا دفعه بعد هم دنبالش خواهد آمد يا خواهد گفت: «نه آقا جنس ايراني نه كفشش حتي جوراب و ژاكتش را هم ديگر نمي خرم.» ببينيد چقدر تأثير دارد. وجدان كار، اتفاق

ص: 98

دركار، دنبال كار را گرفتن و كار را يك عبادت دانستن مهم است. (دغدغه هاي فرهنگي، 1390)

تلقي كار به منزله عبادت (افزايش كارايي) از توصيه ها و تأكيدات امام رحمه الله است. ايشان يكي از لوازم اصلي توسعه به مفهوم عام آن را، افزايش كارايي مي داند. بنابر فرمايش هاي حضرت امام، در ديدگاه اسلامي، اگر كار براي خدا باشد، به منزله عبادت است. (صحيفه نور، ج 6: 251 و 260; ج 19: 4 و 253) هنگامي كه انسان در اين عبادت و كار انگيزه الهي داشت و هدفش جلب رضايت خدا بود، با تمام توان به آن خواهد پرداخت. در نتيجه كارايي بسيار زيادي خواهد داشت. چنين كاري كه با حداكثر توان انجام مي شود كاراترين شيوه فعاليت است و قرين موفقيت خواهد بود. در اين زمينه امام مي فرمايند: «اگر اين انگيزه شد، مسلماً دنبال اين هستيد كه كار خوب باشد، وقتي انگيزه الهي شد... وقتي كه انگيزه براي خدا شد، دنبال اين است كه اين كار را انجام بدهد به طوري كه خداپسند باشد. از اين جهت در اين كار موفق است». (صحيفه نور، ج 19: 254)

استقلال ملي

استقلال ملي

اگر بپذيريم حفظ استقلال همه جانبه ملي و رهايي از وابستگي به بيگانه و دولت هاي خارجي يكي از مهم ترين وظايف و رسالت هاي دولت اسلامي است، اين وظيفه حاكمان و دولت مردان است كه از طريق طراحي راهبردهاي همه جانبه و اتخاذ و اعمال سياست هاي ويژه زمينه هاي تحقق آن را فراهم سازند. در اين زمينه هرگونه فعاليت و سياستي كه اصل استقلال ملي را مخدوش و پايه هاي خودبيندگي را

ص: 99

تضعيف و مباني وابستگي به دولت هاي بيگانه مخصوصاً دولت هاي متخاصم را تشديد كند، موجب بسترسازي بروز بحران فرهنگي و هويتي و آسيب پذيري استقلال ملي خواهد شد. از اين منظر در سپهر انديشه و گفتمان رهبر انقلاب و امام رحمه الله هرگونه وابستگي به خارجيان و مداخله اجانب در تعيين سرنوشت كشور و ترسيم سياست هاي ملي، خودباختگي و احساس ناتواني، و ضعف عزت نفس و حقارت در برابر بيگانگان، عوامل بحران و آسيب فرهنگي (ناتوي فرهنگي) و بازدارنده از استقلال فرهنگي و و خودكفايي اقتصادي شمرده مي شود و مطرود است. امام خميني رحمه الله در خصوص لزوم حفظ استقلال ملي مي فرمايند: «ما با هيچ كدام از ابرقدرت ها و قدرت ها سر سازش نداريم، نه تحت سلطه امريكا مي رويم و نه زير بار شوروي.» (صحيفه نور، ج 15: 339) در جايي ديگر مي فرمايند: «بر هيچ يك از مردم و مسئولان پوشيده نيست كه دوام و قوام جمهوري اسلامي ايران بر پايه سياست نه شرقي و نه غربي استوار است و عدول از اين سياست، خيانت به اسلام و مسلمين و باعث زوال عزت و اعتبار و استقلال كشور و ملت قهرمان ايران خواهد بود.» (صحيفه نور، ج 21: 36) «شعار نه شرقي و نه غربي ما، شعار اصولي انقلاب اسلامي در جهان گرسنگان و مستضعفين بوده و ترسيم كننده سياست واقعي عدم تعهد كشورهاي اسلامي و كشورهايي است كه در آينده نزديك و به ياري خدا اسلام را به عنوان تنها نجات بخش بشريت مي پذيرند و ذره اي هم از اين سياست عدول نخواهد شد و كسي گمان نكند كه اين شعار، شعار بشريت مقطعي است، كه اين سياست ملاك عمل ابدي مردم ما و جمهوري اسلامي ما و همه مسلمانان سرتاسر عالم است». (پيام امام به حجاج، 1366: 14)

ص: 100

از موضوعاتي كه در انديشه امام جايگاه ويژه اي دارد، حفظ استقلال سياسي و اقتصادي و جلوگيري از مداخله بيگانگان در امور داخلي كشور است. ايشان در زمينه پاي بندي به قراردادها و عرف بين المللي به شرط تأمين مصاح ملي، تضمين استقلال كشور، رعايت موازنه، عدالت و عدم تبعيض و تحديد مداخله بيگانگان در امور داخلي كشور مي فرمايند: «ما كليه قراردادهايي را كه برخلاف مصلحت ملتمان باشد برايشان ارزش قائل نيستيم و اگر قراردادي باشد كه انصاف داشته باشد و براي ما فايده اي داشته باشد آن قرارداد را تصويب مي كنيم.» (صحيفه نور، ج 3: 73) ايشان در موضوع رابطه با ساير دولت ها در چارچوب عرف بين المللي معتقدند: «با احترام متقابل نسبت به كشورهاي خارجي عمل مي شود.» (صحيفه نور، ج 2، 255) «تمام كشورها اگر احترام ما را حفظ كنند ما هم احترام متقابل را حفظ خواهيم كرد و اگر كشورها و دولت ها بخواهند به ما تحميلي بكنند، از آنها قبول نخواهيم كرد.» (صحيفه نور، ج 3: 31) «قطع رابطه با دولت ها برخلاف عقل و شرع است، ما بايد با همه رابطه داشته باشيم. اما اينكه با هيچ دولتي نبايد رابطه داشته باشيم هيچ عقل و هيچ انساني آن را نمي پذيرد؛ چون معنايش شكست خوردن و فنا و مدفون شدن است تا آخر.» (صحيفه نور، ج 19) «نقشه هاي قدرت هاي بزرگ كه مي خواهند مسلمين را زيرسلطه خود بياورند و مخازن آنها را به غصب ببرند و اموال آنها را به چپاول ببرند، از سال هايي طولاني دنبال نقشه هايي بودند و...». (صحيفه نور، 13: 225)

از ديدگاه امام خميني رحمه الله پذيرش آگاهانه و علاقه مندانه هزينه هاي استقلال طلبي ملي نتايج عميق و ديرپايي همچون شكوفايي حس خودباوري ملي، عزت و اقتدار ملي و منزلت و اعتبار جهاني را به همراه

ص: 101

خواهد آورد كه همگي مصونيت فرهنگي كشور را در برابر آسيب ها و تهديدات گوناگون تضمين مي كند. ازاين رو امام رحمه الله همگان را بدون هيچ گونه مسامحه اي به استواري و ايستادگي براي استقبال از هزينه هاي استقلال طلبي و تعقيب آن به مثابه راهبرد هميشگي امت اسلامي و ملت ايران، و نه يك روشي مقطعي، فراخوانده، بيان داشتند: «باز سفارش مي كنم كه به خدا متكي باشيد و براي هميشه زير بار شرق و غرب نرويد. مردم بايد تصميم خود را بگيرند يا رفاه و مصرف گرايي يا تحمل سختي و استقلال و اين مسئله ممكن است چند سالي طول بكشد، ولي مردم يقيناً دومين راه را كه استقلال و شرافت و كرامت است، انتخاب خواهند كرد.» (صحيفه نور، ج21: 71) ايشان باز مي فرمايند: «اگر بخواهيد بر همه مشكلات پيروز شويد، بايد همه محكم بايستيد در مقابل قدرت ها و استقلال خودتان را... محكم نگهداريد». (صحيفه نور، ج17: 238)

تأكيد بر خلاقيت و نوآوري و مهارت زندگي

تأكيد بر خلاقيت و نوآوري و مهارت زندگي

رهبر معظم انقلاب اسلامي در اجراي بند يك اصل 110 قانون اساسي در سياست هاي كلي «ايجاد تحول در نظام آموزش و پرورش كشور» بر لزوم توسعه تفكر و خلاقيت در نظام آموزش و پرورش به عنوان مركز توليد سرمايه اجتماعي تأكيد نموده است. در سياست هاي كلي مذكور در زمينه اهميت ترويج فرهنگ تفكر و خلاقيت توسط وزارت آموزش و پرورش چنين آمده است: «بند 2_4_ توسعه فرهنگ تفكر، تحقيق، خلاقيت و نوآوري و بهره گيري از روش هاي ياددهي و يادگيري متنوع و مطلوب و ايجاد تفكر منطقي و منسجم براي تحليل و بررسي موضوعي.» بندهاي ديگري از سياست هاي مذكور، جامعه پذيري، آموزش منافع ملي

ص: 102

و مردم سالاري ديني، مهارت زندگي با هدف ارتقاي توانايي حل مسائل زندگي را از ديگر وظايف نهاد آموزش و پرورش مي شمارد و تصريح مي دارد: «بند 7_4_ تقويت آداب و مهارت هاي زندگي و توانايي حل مسائل و عمل به آموخته ها براي بهبود زندگي فردي و اجتماعي دانش آموزان.» و بند «3_ 5_ ارتقاء تربيت عقلاني و رشد بينش ديني، سياسي و اجتماعي دانش آموزان و اهتمام به جامعه پذيري براي تحكيم وحدت و همبستگي ملي، وطن دوستي و مقابله هوش مندانه با تهاجم فرهنگي و پاس داشت استقلال، آزادي، مردم سالاري ديني و منافع ملي». (

http://www. asriran. com/fa/news/270170)

پايه گذاري هويت اسلامي _ ايراني

پايه گذاري هويت اسلامي _ ايراني

احياي هويت ملي، هدف و آرمان متفكران و به ويژه انديشوران مسلمان است براي ايجاد جنبشي اجتماعي و فرهنگي براي شكل دهي به هويت مقاومت در مقابل موج يكسان سازي كه تجددگرايان در قالب غربي گرايي در اين كشورها، تبليغ و اجرا كرده اند. اما م خميني رحمه الله نيز از جمله متفكراني است كه بر هويت ملي به عنوان يك مفهوم مهم و كليدي تأكيد دارد و شناخت و تبيين دقيق آن را مهم ترين عامل شناخت اهداف و جهت گيري هاي هر نوع حركت اصلاحي و نوسازي در كشورهاي جهان سوم مي داند. واژه «هويت» سه بار در سخنان و دست نوشته هاي امام خميني و به صورت واژه هايي همچون هويت ايراني _ اسلامي و هويت اسلامي به كار رفته است. (صحيفه نور، ج 22) اما واژگاني كه به معناي هويت هستند، به طور گسترده اي در سخنان ايشان به كار رفته است؛ مفاهيمي همچون «ما» (در مقابل ديگري) يا مفهوم «خود»،

ص: 103

«خودي»، «ايراني» و «اسلامي» (در مقابل غربي) يا «ملت ايران»، «مردم ايران» و «ايرانيان».

رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز در اجراي بند يك اصل 110 قانون اساسي در سياست هاي كلي «ايجاد تحول در نظام آموزش و پرورش كشور» كه پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام تعيين شده است، هم در بازنگري در محتواي متون درسي و هم در فضاي كالبدي مدارس، بر ضرورت انطباق آن با هويت ايراني و اسلامي تأكيد نموده اند. در بند (1_4_) سياست هاي كلي آمده است: «روزآمد ساختن محتواي تعليم و تربيت و تدوين برنامه درس ملي مبتني بر فلسفه تعليم و تربيت اسلامي و متناسب با نيازهاي كشور و انطباق محتوي با پيشرفت هاي علمي و فن آوري و اهتمام به تقويت فرهنگ و هويت اسلامي _ ايراني.» همچنين در بند هفتِ سياست ها بر بهينه سازي فضا، زير ساخت هاي كالبدي و تجهيزات مدارس در مسير تحقق اهداف نظام تعليم و تربيت اسلامي با تأكيد بر ضابطه مندسازي، بهسازي، زيباسازي، مقاوم سازي و مصون سازي مدارس با رعايت اصول معماري اسلامي ايراني تصريح شده است».

در بررسي سخنان امام درباره «خود» و «ما» به عنوان دو ركن هويت ملي، مي توان به شاخص هايي اشاره كرد كه از نظر ايشان عناصر سازنده هويت ملي اند. امام وي در سخنان خود بر اصطلاحاتي همچون «شخصيت ايراني _ اسلامي»، «انسان اسلامي»، «موجود شرقي _ اسلامي»، «انسان ايراني _ اسلامي» تأكيد دارد و معتقد است كه بايد براي تحقق آنها به عنوان «خود واقعي» كوشيد. به نظر ايشان اين «شخصيت ايراني، اسلامي، شرقي، انساني» گم شده است و به جاي آن «شخصيت غربي»،

ص: 104

«انسان غربي» و «فكرغربي» نشسته است. ايشان در اين زمينه مي فرمايند: «به جاي يك موجود شرقي اسلامي، يك موجود غربي بر ما تحميل شده كه خودمان را گم كرده ايم. به جاي مغز شرقي، مغز غربي نشسته است... حالا طوري شده ايم كه ديگر خودمان هم نمي توانيم خود را بفهميم. خودمان را گم كرده ايم به جاي خودمان يك موجود غربي نشسته است.» (صحيفه نور، ج 9: 26 _ 25) امام با نفي ازخودبيگانگي، تمام تلاش خود را براي معرفي خودِ واقعي به كار مي گيرد و در توصيف آن بر نشاندن انسان ايراني _ اسلامي را به جاي انسان بيگانه با خود تأكيد دارد.

اصلاح الگوي مصرف

اصلاح الگوي مصرف

يكي ديگر از محورهايي كه مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي بر آن تأكيد وافر دارند، توجه به اصلاح الگوي مصرف و برنامه ريزي براي ترويج و آموزش فرهنگ درست مصرف كردن و مصرف بهينه در جامعه است. از منظر جامعه شناسي اقتصادي اساساً يكي از شاخص هايي كه از طريق آن مي توان به سطح توسعه يافتگي فرهنگي و حتي اقتصادي يك كشور پي برد، نوع الگوي مصرف در آن جامعه است. فراتر از آن اگر كشوري بخواهد به توسعه اقتصادي برسد، يكي از گام هاي اساسي كه بايد بردارد، تلاش براي نهادينه سازي مصرف بهينه و جلوگيري از اتلاف انرژي است. بر همين اساس، در آموزه هاي اسلام و سيره ائمه اطهار عليهم السلام بر پرهيز از اسراف و تبذير، بسيار تأكيد و سفارش شده است. در اينجا لازم است به اين نكته اشاره شود كه مراد از اصلاح الگوي مصرف، مصرف هدف مند و بهينه كالا، خدمات و انرژي و مقابله با حرص، ولع، هوس و بد مصرف كردن و هدر دادن نعمت هاي خدادادي

ص: 105

است و نه چيز ديگر. مقام معظم رهبري درباره ضرورت و شيوه هاي كار و تلاش فرهنگي براي اصلاح الگوي مصرف در جامعه و تأثير آن بر جلوگيري از هدر رفتن نعمت هاي الهي و حل مشكلات اقتصادي جامعه مي فرمايند:

يكي از بخش هاي عمده كار را به صورت جداگانه بگذاريد راجع به مسائل مربوط به فرهنگ عمومي و ابزارهايي كه فرهنگ عمومي را تزريق مي كنند. حالا اين در مورد توليد بيشتر درباره مصرف كمتر، خوب شما چه كار مي توانيد بكنيد كه مصرف مردم كمتر بشود؟ اين كار جز با تبليغات و جز با شيوه هاي فرهنگي ممكن است؟ ممكن است؟ كه الآن متأسفانه يك دست هايي از روي جهل يا از روي غرض عمداً دارند عكس آن عمل مي كنند و به مردم دامن مي زنند كه بيشتر مصرف كنند. پس بايد مصرف و تضييع مواد كم بشود. الآن شما ببينيد چقدر مواد لازم در ايران هدر مي رود. چند روز پيش راديو مي گفت كه سي درصد از مواد غذايي ايران هدر مي رود و به شكل نان يا زيادي غذا و به شكل هاي ديگر ضايع مي شود و مردم دور مي ريزند. بيشتر هم آدم هاي متنعم و متمكن اين كارها را مي كنند. سي درصد تضييع مواد شوخي است؟ اين سي درصد را اگر به فقراي اين مملكت بدهند ديگر فقيري در اين مملكت مي ماند؟ ببينيد مسئله مصرف، يك مسئله فرهنگي است. شما بايد متصدي اش باشيد، بنشينيد برنامه ريزي كنيد. يك قلم برنامه ريزي، كم كردن مصرف است. (ماهنامه علمي _ فرهنگي ائمه جمعه، شماره 71)

ص: 106

ايشان در جايي ديگر مي فرمايند:

الگوي مصرف و وسايل زندگي مهم است؛ فرش و پرده و چراغمان چه طوري باشد؛ اينها را نمي شود نديده گرفت. اگر كسي توي بحر اين كارها برود، مي بيند چقدر سرمايه و فكر و همت و هنر دارد صرف اينها مي شود كه گاهي بسياري از آنها بيهوده است. بالاخره جايي بايد موضع خود را درباره اينها معين كند؛ حتي اگر بگويد من الآن وقت ندارم و اولويتم تعيين لباس ملي نيست... خيلي خوب، معلوم بشود كه ما تا پنج سال يا ده سال اين اولويت را نداريم و مي خواهيم آن را كنار بگذاريم؛ ليكن بالاخره اين انبار مجموعه فرهنگي صاحبي داشته باشد. (ماهنامه علمي _ فرهنگي ائمه جمعه، شماره 71)

ايشان درباره روش ها و شيوه هاي تبليغ و آموزش فرهنگ مصرف بهينه ضمن تأكيد بر همه مسئولان و متصديان، در خطاب به نهادهاي فرهنگي و رسانه ها مي فرمايند:

اگر ما بخواهيم مصرف كم بشود نبايد بنده يا يك مسئول ديگر برود بگويد مردم مصرف را كم كنيد، اين فوراً بار سياسي پيدا مي كند و در دنيا مي گويند ايران ورشكسته شده، و در داخل هم ممكن است هيچ اثري نگذارند. اين از مقوله اخلاق است، از مقوله علم نيست. «مصرف را كم كنيد» علم نيست كه يك بار كه گفتي همه بدانند و كافي باشد. اين از مقوله اخلاق است، از مقوله عادت است، بايست با شيوه هاي لازم و مفيد اين را گفت تا مصرف مردم كم بشود. حاصل اينكه اگر به فرهنگ عمومي به معناي تصحيح عادات و اخلاق ملكات و

ص: 107

روش هاي زندگي مردم كه اينها از بخش ها و از قلم هاي عمده فرهنگ يك كشور هست بپردازيم، مشكل اقتصاديمان هم حل خواهد شد. هم مصرف كم خواهد شد، هم توليد ما زياد خواهد شد و هم درآمد ما زياد خواهد شد. چرا ما به اين نمي پردازيم؟ ببينيد، آقا اين را كه عرض مي كنم يك مسئله اخلاق نيست كه عرض مي كنم، نصيحت نمي كنم، اين يك چيزي است كه توقع بنده و توقع نظام از شماست. (ماهنامه علمي _ فرهنگي ائمه جمعه، شماره 71)

رهبر انقلاب خطاب اصلي خود را در زمينه اصلاح الگوي مصرف متوجه مسئولان مي دانند كه بايد در درجه اول در حوزه مأموريتي خود، از اسراف و ريخت و پاش به جد پرهيز و در درجه بعد، اين موضوع را در زندگي هاي شخصي خود رعايت كنند. ايشان با تأكيد بر اينكه پاي بندي مسئولان به پرهيز از ريخت و پاش، موجب سرايت اين روحيه به جامعه خواهد شد، معتقدند: «منظور از اصلاح الگوي مصرف، سخت گيري و زندگي رياضتي نيست، بلكه هدف، مصرف بر اساس الگويي عاقلانه، مدبرانه، صحيح و اسلامي است». (ماهنامه علمي _ فرهنگي ائمه جمعه، شماره 71)

2. اقتصاد مقاومتي؛ شاخص ها و مؤلفه ها

2. اقتصاد مقاومتي؛ شاخص ها و مؤلفه ها

يكي از موضوعات مهم در منظومه فكري مقام معظم رهبري، «اقتصاد مقاومتي»، تعريف، شاخص ها و نحوه اجرا و محقق سازي آن است. از منظر امام خميني رحمه الله و رهبر معظم انقلاب هرچند اقتصاد _ برعكس رويكرد ماركسيستي _ روبنا محسوب مي شود، توجه به معيشت مردم به ويژه طبقات محروم و مستضعف، مبازره جدي و بي امان با فقر و

ص: 108

عقب ماندگي اقتصادي، تلاش براي رونق اقتصادي، اشتغال، عدالت اجتماعي، استقلال و خودكفايي، توجه به خلاقيت ها و نيروهاي بومي، فعال سازي ظرفيت هاي عظيم خدادادي در كشور، رهايي از اقتصاد تك محصولي و وابستگي به نفت، ترويج كشاورزي و صنعت و معدن و تجارت، توسعه همه جانبه و ملي به جاي توسعه تك بعدي و در عين حال تعامل و تبادل اقتصادي با جهان از اولويت هاي مهم در عرصه اقتصادي محسوب مي شود. مقام معظم رهبري پس از سال ها تلاش عملي و انديشه اي و اخذ نظر نخبگان اقتصادي و انديشوران كشور و به دليل دغدغه هاي فراواني كه در اين زمينه دارند، انديشه اقتصادي خود را در قالب نظريه جامع و دقيقي با عنوان «گفتمان اقتصاد مقاومتي» طرح و نظريه پردازي و به مسئولان ذي ربط ابلاغ نمودند. تأملات عالمانه و متعهدانه و واكاوي انديشه و منظومه فكري حضرت امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري در عرصه اقتصاد نيازمند تلاش گسترده و وسيع است كه خوشبختانه تا حدود زيادي انجام شده و ما مخاطبان را به مطالعات انجام شده در اين خصوص ارجاع مي دهيم. در عين حال به دليل اهميت گفتمان اقتصاد مقاومتي به عنوان نقشه راه اقتصادي كشور در سال جاري و سال هاي آينده، در اين مجموعه به اختصار مهم ترين ويژگي ها و شاخص هاي اقتصاد مقاومتي را با بهره گيري از مباحث ايشان بيان مي كنيم:

_ بومي بودن گفتمان اقتصاد مقاومتي: الگوي اقتصاد مقاومتي الگويي بومي و علمي، برآمده از فرهنگ انقلابي و اسلامي است و اتكا به معارف اسلامي، و پشتيباني الهي و بهره گيري از تجربيات 35 سال انقلاب دارد. به علاوه تكيه آن بر امكانات و ظرفيت هاي داخلي شامل ظرفيت هاي

ص: 109

گسترده علمي، انساني، طبيعي، مالي، جغرافيايي و اقليمي در كنار بهره گيري حداكثري از ظرفيت ها و امكانات كشورهاي ديگر است. اين الگو به گونه اي طراحي و انديشيده شده است كه با بهره گيري از ظرفيت هاي فراوان مادي و معنوي و عالي انساني، سرمايه هاي معدني، طبيعي و صنعتي و نيز موقعيت ممتاز جغرافيايي كشور قادر است مشكلات مزمن و اقتصادي ديرپايي همچون تورم، بيكاري، وابستگي به واردات بي رويه، معيوب بودن برخي ساختارهاي اقتصادي، پايين بودن بهره وري و... را برطرف كند.

_ آينده نگري و برخورداري از چشم انداز بلندمدت: گفتمان اقتصاد مقاومتي صرفاً براي وضعيت امروز جامعه طراحي نشده؛ بلكه تدبيري بلندمدت براي فرداي اقتصاد كشور و رسيدن به اهداف بلند اقتصادي نظام اسلامي است.

_ تعدد و تكثر اهداف: اقتصاد مقاومتي واجد اهداف متعددي است كه از آن جمله مي توان به قابليت و ظرفيت همگرا سازي توان مندي هاي مادي و معنوي، ايجاد عزم ملي، هم دلي و هم فكري براي اجراي سياست هاي اقتصادي، شتاب بخشيدن به پيشرفت كشور و حركت در مسير تحقق آرمان هاي بلند نظام اسلامي.

_ راهبردي و كلان نگر بودن گفتمان: اقتصاد مقاومتي راهبرد و نقشه راه و شاخص هاي لازم و صحيح براي پيمودن مسير اقتصاد كشور را مي نماياند.

_ قابليت تكميل و انطباق آن با شرايط گوناگون: گفتمان اقتصاد مقاومتي از ويژگي هايي متعددي برخوردار است به نحوي كه قابليت انطباق پذيري و انعطاف پذيرسازي اقتصاد در وضعيت هاي گوناگون و دوران هاي مختلف را فراهم مي سازد.

ص: 110

_ دقت و استحكام و مناسب بودن آن براي مقاوم سازي اقتصاد كشور و برطرف كردن حالت شكنندگي آن در شرايط مختلف و تهديد: الگوي اقتصادي مقاومتي قابليت مقابله با سوءنيت ها و اخلال گري هاي قدرت هاي بزرگ در اقتصاد كشور، و توانايي مقاومت در برابر تكانه هاي اقتصادي دنيا، بلاياي طبيعي، شرايط تحريمي و تخاصمي را دارد.

_ پويايي سياست هاي كلي اقتصاد مقاومتي: اين الگو ظرفيت كافي براي ايجاد تحرك و پويايي در اقتصاد كشور و بهبود شاخص هاي كلان اقتصادي، كمك به ارتقا و بهبود شاخص هاي رشد اقتصادي، توليد ملي، عدالت اجتماعي، ايجاد اشتغال، رفع تورم و رفاه عمومي و رونق اقتصادي را در خود دارد.

_ مقبوليت و وجاهت علمي و همگاني آن: اقتصاد مقاومتي الگويي است كه همه قوا و دستگاه هاي مختلف و قاطبه نخبگان به ابعاد، اجزا و مؤلفه ها آن اجماع نظر دارند؛ زيرا اين الگو با تلاش و هم فكري افراد صاحب نظر و بحث و بررسي در مجمع تشخيص مصلحت نظام _ كه رؤساي سه قوه و مسئولان مختلف در آن حضور دارند _ تدوين شده است.

_ تعميم پذيري اين گفتمان براي ساير مناطق: گفتمان اقتصاد مقاومتي اختصاص صرف به ايران ندارد، بلكه با توجه به بحران اقتصادي جهاني بسياري از كشورهاي جهان گرايش به محقق سازي و بومي كردن آن دارند.

_ عدالت محوري: الگوي اقتصاد مقاومتي توجه و تمركز بر عدالت اجتماعي به عنوان مهم ترين شاخص و توجه نكردن محض به رونق اقتصادي بدون در نظر گرفتن عدالت اجتماعي است و بر الگويي از

ص: 111

پيشرفت اقتصادي تكيه دارد كه به بهبود وضع طبقات محروم به معني واقعي كلمه بينجامد.

_ مردم محوري و مشاركت جويي: الگوي اقتصاد مقاومتي بر مردم و مشاركت ملي و عمومي و استفاده از ظرفيت ها و امكانات مردمي در اقتصاد كشور مبتني است. ازاين رو برنامه محوري و لزوم برنامه ريزي و زمينه سازي دولت براي استفاده از توان نيروهاي بي پايان مردمي اعم از فعالان اقتصادي، كارآفرينان، مبتكران، صاحبان سرمايه و افراد صاحب مهارت، از الزامات آن محسوب مي شود.

_ جهت گيري تأمين امنيت اقتصادي: الگوي اقتصاد مقاومتي تأمين امنيت غذايي، اقلام راهبردي و اساسي به ويژه غذا و دارو و خودكفايي در اين اقلام را رويكرد بنيادي خود قرار داده است.

_ كاهش وابستگي به درآمد فروش نفت و نجات كشور از اقتصاد تك محصولي: اين گزينه نيز از اهداف اقتصاد مقاومتي است.

_ اصلاح الگوي مصرف: اين گفتمان اصلاح الگوي مصرف در جامعه، به ويژه در زندگي شخصي و حوزه مأموريتي مسئولان و جلوگيري از اسراف و ريخت و پاش به دور از سخت گيري و زندگي رياضتي از يك سو و مصرف بر اساس الگويي عاقلانه، مدبرانه، صحيح و اسلامي و افزايش سطح رفاه عامه مردم از ديگر سو را در دستور كار قرار دارد و به تحقق شاخص هاي مصرف بهينه مي انجامد.

_ فسادستيزي و مبازره با رانت خواري: اگر شفاف سازي اقتصادي را شرط اصلي مقابله با فساد اقتصادي، فسادستيزي را لازمه تأمين امنيت اقتصادي و تأمين امنيت اقتصادي را لازمه فعاليت سالم و پرتحرك اقتصادي و فرصت فعاليت نداشتن براي مفسدان اقتصادي و افراد

ص: 112

قانون گريز و رانت خواران بدانيم، اين الگو اين ويژگي ها را در دورن خود دارد و مي پروراند.

_ دانش محوري و دانش بنيادي: الگوي اقتصاد مقاومتي ابتنا و اتكايش علم و دانش با توجه به ظرفيت ها و اوضاع كنوني و پيشرفت هاي علمي كشور است؛ زيرا پايه گذاري اقتصاد دانش بنيان مهم ترين زيرساخت اقتصاد كشور و تكميل چرخه علم و توليد ثروت محسوب مي شود.

آنچه بيان شد رئوس و محورهاي كلان و شاخص هاي كلي سياست ابلاغي اقتصاد مقاومتي بود. اكنون اين پرسش مطرح است كه الزامات و ملزومات اجرا و تحقق الگوي اقتصاد مقاومتي چيست؟ ذيلاً به اختصار به برخي از الزامات مذكور كه از فرمايش هاي رهبر انقلاب در اين زمينه برگرفته شده است، اشاره و تحليل جامع آن به مجالي ديگر موكول مي شود:

_ عزم و اراده ملي و ورود مسئولان به ميدان عمل و نيز لزوم عزم ملي و جدي براي تحقق الگوي اقتصاد مقاومتي و مسئوليت پذيري همه مسئولان اجرايي، قضايي و قوه مقننه در قبال اين الگو؛

_ ايجاد فضاي رقابتي سالم براي تحقق ثبات و امنيت، ابتكار و خلاقيت اقتصادي و پشتكار و عملياتي شدن سياست ها؛

_ برنامه ريزي، حركت علمي، همت و مديريت جهادي در اجراي اين سياست ها، پرهيز از حركت عادي و بدون حساسيت، تبديل سياست ها به برنامه هاي زمان بندي شده اجرايي، اولويت بندي مسائل و برنامه ها؛

_ نظارت دقيق، جامع و مستمر و ارزيابي اقدامات در دست اجرا؛

_ رفع موانع حضور فعالان و مردم در عرصه اقتصادي؛

_ تعيين و مشخص سازي دقيق نقش، مسئوليت و سهم هر قوه و هر دستگاه در اجراي سياست هاي اقتصاد مقاومتي؛

ص: 113

_ تهيه و تدوين سازوكار هماهنگي، همكاري و هم دلي همه دستگاه ها و نيز نظارت در همه سطوح توسط سران قوا؛

_ برطرف كردن موانع قانوني، اجرايي، حقوقي و قضايي از سر راه اجراي سياست هاي اقتصاد مقاومتي؛

_ رفع موانع مزاحم و بازسازي شرايط براي حضور و مشاركت فعالان اقتصادي، صاحبان سرمايه، كارآفرينان، مبتكران و دانشمندان براي ورود توأم با اعتماد و آرامش به اين ميدان؛

_ ضرورت گفتمان سازي و ارائه تصويري درست از اقتصاد مقاومتي توسط نهاد هاي فرهنگي و آموزشي از جمله صدا و سيما، رسانه ها، مسئولان، دلسوزان و صاحبان انديشه براي تبيين اين الگو و ايجاد مطالبه در جامعه نسبت به پيگيري و تحقق آن؛

_ پاسخ گويي به پرسش هاي دل سوزانه نخبگان، مردم و شهروندان در اين باره؛

_ مقابله عالمانه و هدف مندانه با شبهه افكني ها و اشكال تراشي بيگانگان و بدخواهان و دستگاه هاي تبليغاتي مخالفِ پيشرفت ايران كه به دنبال بي اهميت جلوه دادن اين سياست ها هستند؛

_ تأسيس نهاد و مركزي توان مند، قوي و بينا با هدف پايش مستمر و اطلاع رساني دقيق و كامل در مورد كيفيت و نحوه اجراي سياست هاي اقتصاد مقاومتي و ارزيابي فعاليت هاي ذي ربط، گردآوري و پردازش اطلاعات، استنتاج، تعيين شاخص براي هر بخش از سياست هاي مذكور و اطلاع رساني به مردم از پيشرفت كار و موانع موجود. (برگرفته از بيانات رهبر انقلاب در جمع مسئولان دستگاه هاي مختلف، فعالان اقتصادي و مديران مراكز علمي، رسانه اي و نظارتي كشور، 20 /12/1392)

ص: 114

علاوه بر نكات مذكور كه برگرفته از فرمايش هاي رهبر انقلاب است؛ ايشان در جراي بند يك اصل 110 قانون اساسي سند مربوط به سياست هاي كلي «اقتصاد مقاومتي» را كه پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام تعيين شده در تاريخ 29 بهمن 1392 براي اجرا ابلاغ نموده اند. در اين قسمت براي تكميل بحث، سند مذكور عيناً ارائه مي شود:

بسم الله الرحمن الرحيم

سياست هاي كلي اقتصاد مقاومتي

با هدف تأمين رشد پويا و بهبود شاخص هاي مقاومت اقتصادي و دست يابي به اهداف سند چشم انداز بيست ساله، سياست هاي كلي اقتصاد مقاومتي با رويكردي جهادي، انعطاف پذير، فرصت ساز، مولد، درون زا، پيشرو و برون گرا ابلاغ مي گردد:

1. تأمين شرايط و فعال سازي كليه امكانات و منابع مالي و سرمايه هاي انساني و علمي كشور به منظور توسعه كارآفريني و به حداكثر رساندن مشاركت آحاد جامعه در فعاليت هاي اقتصادي با تسهيل و تشويق همكاري هاي جمعي و تأكيد بر ارتقاء درآمد و نقش طبقات كم درآمد و متوسط.

2. پيشتازي اقتصاد دانش بنيان، پياده سازي و اجراي نقشه جامع علمي كشور و سامان دهي نظام ملي نوآوري به منظور ارتقاء جايگاه جهاني كشور و افزايش سهم توليد و صادرات محصولات و خدمات دانش بنيان و دست يابي به رتبه اول اقتصاد دانش بنيان در منطقه.

3. محور قرار دادن رشد بهره وري در اقتصاد با تقويت عوامل توليد، توان مندسازي نيروي كار، تقويتِ رقابت پذيري اقتصاد، ايجاد بستر رقابت

ص: 115

بين مناطق و استان ها و به كارگيري ظرفيت و قابليت هاي متنوع در جغرافياي مزيت هاي مناطق كشور.

4. استفاده از ظرفيت اجراي هدف مند سازي يارانه ها در جهت افزايش توليد، اشتغال بهره وري، كاهش رشد انرژي و ارتقاء شاخص هاي عدالت اجتماعي.

5. سهم بري عادلانه عوامل در زنجيره توليد تا مصرف متناسب با نقش آنها در ايجاد ارزش، به ويژه با افزايش سهم سرمايه انساني از طريق ارتقاء آموزش، مهارت، خلاقيت، كارآفريني و تجربه.

6. افزايش توليد داخلي نهاده ها و كالاهاي اساسي (به ويژه در اقلام وارداتي)، و اولويت دادن به توليد محصولات و خدمات راهبردي و ايجاد تنوع در مبادي تأمين كالاهاي وارداتي با هدف كاهش وابستگي به كشورهاي محدود و خاص.

7. تأمين امنيت غذا و درمان و ايجاد ذخاير راهبردي با تأكيد بر افزايش كمي و كيفي توليد (مواد اوليه و كالا)

8. مديريت مصرف با تأكيد بر اجراي سياست هاي كلي اصلاح الگوي مصرف و ترويج مصرف كالاهاي داخلي همراه با برنامه ريزي براي ارتقا كيفيت و رقابت پذيري در توليد.

9. اصلاح و تقويت همه جانبه نظام مالي كشور با هدف پاسخ گويي به نيازهاي اقتصاد ملي، ايجاد ثبات در اقتصاد ملي و پيشگامي در تقويت بخش واقعي.

10. حمايت همه جانبه هدف مند از صادرات كالاها و خدمات به تناسب ارزش افزوده و با خالص ارزآوري مثبت از طريق:

_ تسهيل مقررات و گسترش مشوق هاي لازم؛

ص: 116

_ گسترش خدمات تجارت خارجي و ترانزيت و زيرساخت هاي مورد نياز؛

_ تشويق سرمايه گذاري خارجي براي صادرات؛

_ برنامه ريزي توليد ملي متناسب با نيازهاي صادراتي، شكل دهي بازارهاي جديد، و تنوع بخشي پيوند هاي اقتصادي با كشورها به ويژه با كشورهاي منطقه؛

_ استفاده از سازوكار مبادلات تهاتري براي تسهيل مبادلات در صورت نياز؛

_ ايجاد ثبات رويه و مقررات در مورد صادرات با هدف گسترش پايدار سهم ايران در بازارهاي هدف.

11. توسعه حوزه عمل مناطق آزاد و ويژه اقتصادي كشور به منظور انتقال فن آوري هاي پيشرفته، گسترش و تسهيل توليد، صادرات كالا و خدمات و تأمين نيازهاي ضروري و منابع مالي از خارج.

12. افزايش قدرت مقاومت و كاهش آسيب پذيري اقتصاد كشور از طريق:

_ توسعه پيوندهاي راهبردي و گسترش همكاري و مشاركت با كشورهاي منطقه و جهان به ويژه همسايگان؛

_ استفاده از ديپلماسي در جهت حمايت از هدف هاي اقتصادي؛

_ استفاده از ظرفيت هاي سازمان هاي بين المللي و منطقه اي.

13. مقابله با ضربه پذيري درآمد حاصل از صادرات نفت و گاز از طريق:

_ انتخاب مشتريان راهبردي؛

_ ايجاد تنوع در روش هاي فروش؛

ص: 117

_ مشاركت دادن بخش خصوصي در فروش؛

_ افزايش صادرات گاز؛

_ افزايش صادرات برق؛

_ افزايش صادرات پتروشيمي؛

_ افزايش صادرات فرآورده هاي نفتي.

14. افزايش ذخاير راهبردي نفت وگاز كشور به منظور اثرگذاري در بازار جهاني نفت و گاز و تأكيد بر حفظ و توسعه ظرفيت هاي توليد نفت و گاز، به ويژه در ميادين مشترك.

15. افزايش ارزش افزوده از طريق تكميل زنجيره ارزش صنعت نفت و گاز، توسعه توليد كالاهاي داراي بازدهي بهينه (بر اساس شاخص شدت مصرف انرژي) و بالا بردن صادرات برق، محصولات پتروشيمي و فرآورده هاي نفتي با تأكيد بر برداشت صيانتي از منابع.

16. صرفه جويي در هزينه هاي عمومي كشور با تأكيد بر تحول اساسي در ساختارها، منطقي سازي اندازه دولت و حذف دستگاه هاي موازي و غيرضرور و هزينه هاي زايد.

17. اصلاح نظام درآمدي دولت با افزايش سهم درآمدهاي مالياتي.

18. افزايش سالانه سهم صندوق توسعه ملي از منابع حاصل از صادرات نفت و گاز تا قطع وابستگي بودجه به نفت.

19_ شفاف سازي اقتصاد و سالم سازي آن و جلوگيري از اقدامات، فعاليت ها و زمينه هاي فسادزا در حوزه هاي پولي، تجاري، ارزي و... .

20. تقويت فرهنگ جهادي در ايجاد ارزش افزوده، توليد ثروت، بهره وري، كارآفريني، سرمايه گذاري و اشتغال مولد و اعطاي نشان اقتصاد مقاومتي به اشخاص داراي خدمات برجسته در اين زمينه.

ص: 118

21. تبيين ابعاد اقتصاد مقاومتي و گفتمان سازي آن به ويژه در محيط هاي علمي، آموزشي و رسانه اي و تبديل آن به گفتمان فراگير و رايج ملي.

22. دولت مكلف است براي تحقق سياست هاي كلي اقتصاد مقاومتي با هماهنگ سازي و بسيج پوياي همه امكانات كشور، اقدامات زير را معمول دارد:

_ شناسايي و به كارگيري ظرفيت هاي علمي، فني و اقتصادي براي دسترسي به توان آفندي و اقدامات مناسب؛

_ رصد برنامه هاي تحريم و افزايش هزينه براي دشمن؛

_ مديريت مخاطرات اقتصادي از طريق تهيه طرح هاي واكنش هوش مند، فعال، سريع و به هنگام در برابر مخاطرات و اختلال هاي داخلي و خارجي.

23. شفاف و روان سازي نظام توزيع و قيمت گذاري و روزآمدسازي شيوه هاي نظارت بر بازار.

24. افزايش پوشش استاندارد براي كليه محصولات داخلي و ترويج آن. (فارس نيوز؛ 30 /11/1392 در:

http://www. khabarpu. com/h. php)

3. مديريت جهادي و شاخص هاي آن

3. مديريت جهادي و شاخص هاي آن

مديريت در علوم انساني و اجتماعي، مفهومي داراي سابقه نسبتاً طولاني است. مديريت، فراگردي است كه در نتيجه كاركرد فردي و سازماني و به وسيله افراد و گروه هايي در درون ساختاري به نام سازمان و براي تحقق اهداف خاص شكل مي گيرد. بنابراين، مديريت بدون وجود افراد و سازماني با اهداف مشخص نمود عيني نمي يابد. به هر صورت، اين فرآيند

ص: 119

نيازمند لوازمي است از جمله: وجود سازماني با هدف مشخص، افراد يا گروه هايي كه در خدمت سازمان اند و اشخاصي به نام «مدير» كه در جهت همگرا كردن اقدامات و وظايف كاركنان و امكانات در راستاي اهداف سازماني فعاليت دارند. البته لازم است ميان دو نوع از مديريت يكي «سرپرستي» و ديگري «هدايت» تفاوت قائل شد. در ادبيات اين رشته، مديريتي كه در متن نهاد يا ساختاري به نام سازمان اجرا مي شود «سرپرستي» و مديريتي كه دامنه نفوذ و حيطه عملكرد آن فراتر از ساختاري مشخص است به نام «رهبري و هدايت سازمان» شناخته شده است. اين نوع مديريت علاوه بر دانش ها و مهارت هاي فني و عملي مديريت، آن گونه كه در ادبيات اين حوزه مطرح شده است، بايد از توانايي رهبري و آنچه اقتضائات و واقعيت هاي عيني ايجاب مي كند، برخوردار باشند. ما در اين نوشتار بنا نداريم به موضوع مديريت به معناي مطلق آن و ساير مسائل حوزه مديريت _ كه ارتباط مفهومي و موضوعي با مطالب اين بخش ندارد _ بپردازيم، بلكه در اينجا هدف بررسي و تبيين مفهومي است كه مقام معظم رهبري «مديريت جهادي» ناميده اند و از منظر رهيافت مديريتي و ارائه راهبردي و الزامات آن حائز اهميت است. به عبارت ديگر، از ميان انواع مديريت و رهبري و اجزاء مديريت سازمان و كاركنان، ويژگي هاي مديران و مهارت هاو توانايي هاي آنها در امر مديريت؛ بر آن نوع مديريت كه مبتني اهداف كلان، راهبردي سازماني به نام دولت جمهوري اسلامي ايران است، متمركز شويم. به علاوه، از ميان ويژگي هاي مديران عالي، ميانه و صف، بيشتر بر ويژگي ها و مهارت هاي راهبردي و توانايي در طراحي و اجراي الگوي مديريتي مناسب در جهت پيشبرد اهداف دولت و نظام در هر سه سطح متمركز شويم.

ص: 120

در نظام مديريتي، از جمله وظايف و مهارت هاي مديران سطوح مختلف، به ويژه مديران سطوح عالي، برخورداري از مهارت ها و توانايي لازم براي اجراي نقش هاي متعدد از جمله برنامه ريزي، سازماندهي، هدايت، كنترل ارتباط گيري، راهبري، تنظيم و كنترل، توزيع، سخنگويي، تصميم گيري، كارآفريني، حل مشكلات، تخصيص منابع و مذاكره است. اين همان ويژگي هايي است كه «گريفين» در الگويي نظري خود ارائه داده است. (نك: صالحي اميري، 1385: مديريت منازعات قومي در ايران: 25 _ 27)

يكي از مفاهيمي كه در سال هاي اخير مقام معظم رهبري به صورت علمي وارد ادبيات اجتماعي كرد، مفهوم «مديريت جهادي» است. مديريت جهادي هرچند اصطلاحي جديد در ادبيات انقلابي ما نيست، در سال هاي اخير به صورت نظريه پردازي شده توسط رهبر انقلاب مطرح شد. جهاد سازندگي در سال هاي آغازين پيروزي انقلاب اسلامي و همچنين در طول دوران دفاع مقدس با رهبري امام خميني رحمه الله توانست به خوبي كشور را اداره كند و كارآيي خود را به خوبي نشان دهد. به كارگيري واژه جهاد به عنوان قرين مفهوم مديريت توسط رهبر انقلاب مؤيد يك واقعيت مهم است كه امروزه نوع ديگري از فشار بر اين كشور و مردم تحميل شده است كه لازم است همچون دفاع مقدس با مديريت جهادي به مقابله و برخورد با آن پرداخت.

اكنون اين پرسش وجود دارد كه با توجه به فرمايش هاي مقام معظم رهبري در مورد مديريت جهادي و نهادينه كردن اين مفهوم، آيا مديريت جهادي را بايد در بالا بردن هزينه ها و سخت تر نمودن سطح اصطهكاك و رويارويي با مشكلات و دشمنان تفسير نمود يا اينكه آن را به معناي

ص: 121

بهره گيري از عقل، تدبير و دانش و نرمش قهرمانانه به همراه پايداري بر اصول انقلاب در صحنه مقابله و جنگ اقتصادي و فرهنگي با دشمنان انقلاب دانست؟ با ديدگاه مذكور مي توان بخشي از تفسير مديريت جهادي را در محورهاي ذيل خلاصه كرد:

1. نگاه كارشناسانه و مدبرانه به مشكلات اقتصادي و معيشتي مردم؛

2. توجه به توليدات داخلي و صادرات كالا؛

3. شناسايي نيازهاي ضروري و اساسي مردم در حوزه اقتصاد؛

4. سوق دادن هدف مندي يارانه ها به سمت خدمات عمومي و ضروري مردم؛

5. نگاه واقع گرايانه به اقتصاد جهاني و چگونگي تعامل با دنياي خارج و روابط كشورها؛

6. شناسايي صحيح ظرفيت ها و توان مندي هاي موجود در كشور و سرعت عمل لازم در حل و فصل موضوعات و مشكلات؛

7. پرهيز از هرگونه شتاب در تصميمات كلان؛

8. بهره گيري صحيح و به موقع از ظرفيت ها و امكانات و قابليت هاي سياسي و اقتصادي و فرهنگي در داخل كشور؛

9. بهره گيري صحيح و مناسب از منابع در داخل كشور (حامل هاي انرژي و..)؛

10. متناسب كردن قيمت ها با درآمد مردم؛

11. بالا بردن هزينه هاي كالاهاي تجملاتي وارداتي (خودروهاي لوكس و..)؛

12. توزيع عادلانه بر حسب نياز در سطح كشور به منظور افزايش انگيزه در جهت حمايت از سياست هاي اقتصادي؛

ص: 122

13. ايجاد فرصت هاي برابر براي تمام بنگاه هاي اقتصادي و سرمايه گذاران داخلي؛

14. سوق دادن تمام ابزار فرهنگي كشور و رسانه ها داخلي در تبليغ و تشويق مردم به مصرف صحيح محصولات و توليدات داخلي؛

15. بالا بردن ساعات بهره وري كار در سطح كشور (ادارات، كارخانه ها و..)؛

16. كاهش تعطيلات رسمي؛

17. بالا بردن سرعت گردش سرمايه در كشور و توزيع تسهيلات بدون هرگونه قرطاس بازي اضافه؛

18. بالا بردن اشراف كامل دستگاه هاي نظارتي و كنترلي بر اقتصاد كشور؛

19. ايجاد فضاي كامل امنيت اقتصادي براي سرمايه گذاران در اقتصاد داخلي؛

20. ايجاد روش هاي جديد با حفظ توان مندي و آمادگي قبلي در جهت حل معضلات و مشكلات پيش بيني نشده در موضوعات اقتصادي؛

21. بالا بردن نقش بنگاه هاي خرد اقتصادي در داخل كشور در جهت افزايش توليد؛

22. تصويب و تسهيل قوانين براي كارآفريني و حمايت از توليدات داخلي؛

23. نگاه ويژه به مناطق محروم و كم برخوردار به منظور ايجاد و برقراري عدالت اجتماعي و بالا بردن انگيزه هاي حمايتي مردم؛ (

http://alef. ir/vdcb9gb5arhb5zp. uiur. html?220794)

24. پرهيز از تجمل گرايي و زندگي اشرافي گري و لزوم ساده زيستي.

ص: 123

مبارزه با اشرافي گري و پركردن شكاف هاي طبقاتي در جامعه و هم سطح سازي نحوه زيست و معيشت مسئولان و زمامداران حكومت با آحاد ملت و توده ها، از آرمان هاي اصلي بانيان انقلاب اسلامي و از آموزه هاي اسلام و سيره معصومان عليهم السلام است كه متضمن دوام و بقاي نظام و تحقق استقلال ملي است. امام خميني رحمه الله در زمينه اهميت ساده زيستي مسئولان و پرهيز آنان از تجمل گرايي و اشرافي گري مي فرمايند: «مردان بزرگ براي ملت هاي خود كرده اند اكثر ساده زيست و بي علاقه به زخارف دنيا بوده اند». (صحيفه نور، ج 18: 471)

ساده زيستي مسئولان و كارگزاران نظام اسلامي موجب حذف و تقليل فاصله اجتماعي و طبقاتي در جامعه مي شود و اعتماد ميان آنان و توده مردم را افزايش مي دهد. از اين منظر ساده زيستي مسئولان و مديران نظام سياسي، واجد كاركردهاي چندوجهي از قبيل كاركرد سياسيِ مشاركت زايي، كاركرد اجتماعيِ اعتمادسازي، كاركرد فرهنگيِ تجمل گريزي و كاركرد اقتصاديِ توليد روحيه قناعت و مناعت طبع در جامعه مي گردد.

25. وابسته نبودن كارگزاران به بيگانگان و قدرت هاي بزرگ

هر كشور و جامعه اي براي نيل به استقلال كامل ملي و پايه گذاري فرهنگ و هويت اصيل نيازمند كاستن از وابستگي و اتكاي محض و يك طرفه نظام اجرايي و مديريت كلان آن به بيگانگان است. در ساختار ناعادلانه نظام بين المللي كه اخلاق پذيري، هنجارمندي و ارزش گرايي در پرتو زورگويي، قدرت محوري و اصالت منفعت ملي رنگ مي بازد، اتكا به حمايت هاي قدرت هاي بزرگ و بيگانگان براي صيانت از استقلال، آزادي و فرهنگ و هويت اصيل ملي اقدامي نسنجيده، غير منطقي و غير

ص: 124

عقلاني محسوب مي شود كه هيچ گاه نمي توان اميد رويش و به ثمر نشستن محصولي به نام استقلال فرهنگي را از آن داشت. امام خميني رحمه الله در زمينه آسيب هاي فاصله گيري مسئولان و كارگزاران نظام از مردم و نيروهاي بومي و وابستگي آنان به بيگانگان مي فرمايند: «اين يك اشتباهي از حكومت ها بوده است كه خيال مي كردند كه اگر قدرت هاي بزرگ را به دست بياورند بهتر از اين است كه قدرت ملت خودشان را به دست بياورند.» (صحيفه نور، ج 14: 232) ايشان در جايي ديگر درباره لزوم درون گرايي دولت ها و اتكايشان به مردم خود مي فرمايند: «قدرت شما بايد از خود مردم باشد. آنها نمي توانند به شما قدرت بدهند. شما بايد خودتان قدرت مند بشويد. اگر آنها مي توانستند محمدرضا را حفظش مي كردند، همه مي خواستند حفظ بكنند نتوانستند حفظ بكنند». (صحيفه نور، ج 14: 236)

بر اساس همين اصل است كه در منظومه انديشه امام و رهبري گرايش به نيروهايي بومي و ملي، درون گرايي و ملت باوري اصيل ترين رويكرد، مطمئن ترين منبع قدرت و كليدي ترين سازوكار براي استقلال فرهنگي و پايه گذاري فرهنگ و هويت اصيل اسلامي و ايراني محسوب مي شود.

26. توجه به نيروهاي اصيل و مدافع نظام

سرمايه انساني هوش مند، مسئوليت شناس، مشاركت جو، توان مند و وفادار به مباني نظام سياسي و دولت از اركان مهم امنيت ملي به شمار مي رود كه هر نظام و دولتي با اتكا به آن مي تواند با پشت سرگذاشتن تهديدات جدي و تنگناهاي سخت امنيتي به امنيت دست يابد. از منظر امام رحمه الله نيز حاضران در صحنه انقلاب، مشاركت كنندگان در ميدان هاي جنگ

ص: 125

تحميلي، مقابله كنندگان با مخاطرات فراروي انقلاب و نظام به مثابه نيروهاي مؤمن و وفادار به آرمان ها و مباني آن، سرمايه انساني امنيت ساز و ضامن حفظ انقلاب، كشور و نظام شمرده مي شوند كه تداوم امنيت ملي اقتضا مي كند مسئولان و كارگزاران نظام همواره عنايت به آنان را در كانون توجه سياست گذاري ها و برنامه ريزي هاي خويش قرار دهند. از نظر ايشان چنين نيروهايي هم عامل ايجاد انقلاب (علت مُوجِبِه) و هم ضامن بقا و دوام آن (علت مُبْقيه) محسوب مي شوند. هستي و امنيت نظام انقلابي به ارج گذاري اين نيروها از سوي همگان و به ويژه دولت مردان و سياست گذاران نظام اسلامي بستگي دارد. البته ضرورت اهتمام و حرمت گذاري به اين نيروها به معني شكل گيري هسته هاي اوليگارشيك و چرخه بسته اي از صاحبان قدرت در درون نظام اسلامي نيست كه به منافع ملت و دولت بي توجه باشند، بلكه قرار گرفتن آنان در كانون هاي اصلي خدمت رساني به توده ها و صيانت از نظام در برابر اقدامات خصمانه دشمنان و بدخواهان نظام است تا رضايت مندي فزاينده آنان را فراهم آورد. بدين طريق نظام و انقلاب اسلامي از آسيب نارضايتي توده ها و تهديدات خارجي مصون مي ماند. ايشان در همين باره بيان داشتند: «به مسئولان محترم جمهوري اسلامي ايران براي چندمين بار سفارش مي كنم _ و اين نصيحت و سفارش هميشگي است _ كه قدر اين نعمت هاي بزرگ الهي را بدانند و در شرايط كنوني و آينده هاي دور، اولويت را به اين عزيزان و كساني بدهند كه در راه اسلام خون داده اند و مبارزه كرده اند.» (صحيفه نور، ج 19: 297) همچنين در جايي ديگر مي فرمايند: «اگر انقلاب مال يك حزبي بود يا مال يك گروهي بود و مردم حاضر نبودند در صحنه، آن انقلاب دوام نداشت و هميشه بايد با سرنيزه حفظش مي كردند. آنهايي كه انقلاب كردند در جاهايي يا شورش كردند بعدش حفظ

ص: 126

انقلاب را بايد با سرنيزه بكنند. ايران حفظ انقلاب را به افراد مؤمن كرد و الآن هم به دست افراد مؤمن اين انقلاب پيش مي رود». (صحيفه نور، ج 14: 319)

27. پايداري و استقامت نيروهاي انقلابي و متدين

اگرچه از نظر امام رحمه الله حكومت وظيفه دار اهتمام به امور انقلابي هاي اصيل، مشاركت جويان هميشگي و ايثارگران واقعي است آنان نيز بايد در مقايسه با مردم عادي به رسالت و مسئوليت خطير خود مبني بر پايداري و استقامت در دفاع از آرمان هاي انقلاب و انتقال و نهادينه سازي اين آرمان ها به نسل هاي بعد وقوف داشته باشند و بدان ملتزم بمانند و به صرف مواجهه با دشواري يا نارضايتي و حتي كم توجهي دولت مردان از بار مسئوليت خود شانه خالي نكنند، در چنين اوضاعي انقلاب و نظام از نيروهايي فداكار، هميشه حاضر، واقف و عامل به رسالت خويش تشكيل مي شود كه با وقف خود براي اهداف و آرمان هاي انقلاب و نظام، امنيت و موجوديت آن را در برابر هر گزند و تهديدي مصون نگه مي دارند. (كريمي و بابايي، 1389) حضرت امام در زمينه ضرورت پايداري نيروهاي انقلابي و مديران مي فرمايند: «آنان كه كمر براي حفظ اسلام بسته اند بايد اگر همه هم رفتند آنها بمانند.» (صحيفه نور، ج 18: 348) در جاي ديگري مي فرمايند: «ما با هيچ قيمتي اين متاعي را كه به دست آورديم از دست نخواهيم داد». (صحيفه نور، ج 14: 83)

28. كارمحوري و شعارگريزي

از جمله مسائلي كه به انباشت سرمايه اجتماعي و اعتمادسازي فزاينده بين مردم و مسئولان مي انجامد، معتبر ساختن برنامه ها، وعده ها و شعارها با فعاليت ها و اقدامات عملي به منظور پاسخ گويي به مطالبات و تقاضاهاي مردم است كه در نهايت با بهبود ظرفيت پاسخ گويي نظام از

ص: 127

راه افزايش اعتماد، رضايت و مشاركت مردم به ارتقاي ضريب امنيت ملي منجر مي شود و متقابلاً استمرار شعارگرايي بدون برخوردارسازي آن به پشتوانه اقدامات عملي به اعتمادسوزي مردم و امنيت زدايي از نظام مي انجامد. با عنايت به اين مهم امام خميني رحمه الله كارگزاران نظام را به اجتناب از شعارگرايي و متقابلاً التزام به عمل گرايي و كارمحوري به مثابه يكي از سازوكارهاي امنيت افزايي فراخوانده، بيان داشتند: «مردم به جاي برنامه دادن، عمل مي خواهند». (كريمي و بابايي، 1390؛ به نقل از: صحيفه نور، ج 15: 120)

29. محروم مداري و محروم محوري

حضور حمايت آميز اكثريت شهروندان جامعه در دفاع از حكومت، ضامن ثبات و پايايي آن و بقا و ماندگاري دولت است كه خود معلول عوامل مختلف است كه از جمله مهم ترين آن، محوريت منافع، ديدگاه ها و تقاضاي اكثريت مردم مي باشد. ايران نيز نه تنها از اين قاعده مستثني نيست بلكه به دليل ابتناي انقلاب بر حضور، نقش آفريني و پايداري طبقات فقير و كوخ نشينان جامعه، ضرورت محروم مداري و عنايت همه جانبه حكومت به آنان در صدر تأكيدات امام خميني رحمه الله قرار داشت. از نظر امام رحمه الله محرومان و مستضعفان جامعه، به دليل يكسان انگاري خويش با حكومت، خود را وقف صيانت از آرمان هاي انقلاب و دفاع از كيان نظام كرده در اين راه از چيزي فروگذار ننموده اند و همين مشاركت آگاهانه و رضايت مندانه موجب تثبيت انقلاب، و استحكام و تداوم امنيت نظام جمهوري اسلامي گرديد. حكومت نيز در اقدامي متقابل بايد محروم نوازي و محروميت زدايي از زندگي آنان را در صدر اولويت هاي كاري خود قرار دهد كه در غير اين صورت، با رويگرداني محرومان به

ص: 128

مثابه ياوران اصلي، نظام و انقلاب با سست شدن اركان حمايتي و تضعيف بنياد امنيت ملي خود مواجه خواهند شد. با عنايت به چنين نكته اي است كه امام خميني رحمه الله فروتني، محروم نوازي و تواضع كارگزاران نظام در قبال آنان و ولي انگاري محرومان را گوشزد كرده، فرمودند: «آني كه آن قدر زحمت دارد مي كشد براي حفظ كشورش و براي حفظ اسلام، همين قشر هستند [قشر محروم] اينها آقاي ما هستند، اينها به ما منت دارند، با اينها با كمال تواضع رفتار كنيد». (كريمي و بابايي، 1390؛ به نقل از: صحيفه نور، ج19: 159)

30. لزوم حفظ وحدت و همگرايي ميان مسئولان فرهنگي

از جمله عوامل مهم و ضروري براي نيل به اهداف فرهنگي در هر جامعه، همگرايي، وحدت و اجماع نظر بين نخبگان فرهنگي و نيز انسجام و هماهنگي عملي بين كارگزاران فرهنگي نظام با هدف پيشگيري از اتلاف سرمايه ها، انباشت توان فكري و اجرايي، و استفاده از ظرفيت ها و قابليت هاي عمومي جامعه در مسير توسعه فرهنگي و تعالي جامعه است. بديهي است شكاف بين مسئولان و نخبگان عالي رتبه نظام و تفرق و چندپارچگي آنان، موجب اختلاف، تشتت، دسته بندي و صف آرايي مردم مي شود. البته تضارب آرا و تفاوت سليقه ها و گوناگوني ديدگاه ها بين نخبگان امري مطلوب و موجب پويايي و شكوفايي نظام فرهنگي مي گردد، اما اگر اختلاف سليقه به اختلاف عقيده كشيده شود، تضييع نيروها و اتلاف منابع را به دنبال دارد. رهبر انقلاب ضمن تأكيد بر ضرورت همگرايي ميان كارگزاران، اختلافات ميان مسئولان نظام را بسيار مضر و خطرناك مي خوانند و آن را عامل پسرفت كشور معرفي مي كنند:

ص: 129

اختلافات مضر است. هم اختلافات بين مسئولان مضر است؛ هم بدتر از آن، كشاندن اختلاف ميان مردم مضر است... اختلافات را به ميان مردم نكشانند، چيزهاي جزئي را مايه جنجال و هياهو و استفاده تبليغاتي دشمن و خوراك تبليغاتي راديوهاي بيگانه و تلويزيون هاي بيگانه نكنند... اختلاف نظر نبايد به اختلاف در عمل و اختلاف در برخوردهاي گوناگون، به اختلاف علني، به گريبان گيري، به مچ گيري در مقابل چشم مردم منتهي شود... اختلافات را نبايد علني كرد؛ اختلافات را نبايد به مردم كشاند؛ احساسات مردم را نبايد در جهت ايجاد اختلاف تحريك كرد. (بيانات در ديدار دانش آموزان و دانشجويان، 10/8/91)

رهبر انقلاب يكي از آفت هاي تفرقه در ميان مسئولان و كارگزاران نظام را عدم رعايت اخلاق سياسي مي دانند و مي فرمايند:

سياست اخلاقي كمال است و سياست بي اخلاق آفت، تقواي سياسي يعني رفتار صادقانه و دلسوزانه... سياست اگر از اخلاق سرچشمه بگيرد، از معنويت سيراب بشود، براي مردمي كه مواجه با آن سياست اند، وسيله كمال است، راه بهشت است؛ اما اگر سياست از اخلاق جدا شد، از معنويت جدا شد، آن وقت سياست ورزي مي شود؛ يك وسيله اي براي كسب قدرت، به هر قيمت؛ براي كسب ثروت، براي پيش بردن كار خود در دنيا. اين سياست مي شود آفت؛ براي خود سياست ورز هم آفت است، براي مردمي هم كه در عرصه زندگي آنها اين سياست ورزيده مي شود هم آفت است. (خطبه هاي نماز جمعه تهران، 20/06/1388)

ص: 130

ايشان در جايي ديگر مي فرمايند:

تقواي سياسي يعني هر كس كه در كار سياست است، سعي كند با مسائل سياسي صادقانه و دردمندانه و از روي دلسوزي برخورد كند. سياست به معناي پشت هم اندازي و فريب و دروغ گفتن به افكار عمومي مردم، مطلوب اسلام نيست. سياست يعني اداره درست جامعه؛ اين جزو دين است. تقواي سياسي، يعني انسان در ميدان سياست، صادقانه عمل كند. (بيانات در ديدار اعضاي ستادهاي نمازجمعه، 05/05/1381)

31. عدم تعهد به شرق و غرب

تجربه سياست ورزي كشورها در ادوار مختلف تاريخ نشان مي دهد يكي از عواملي كه به طور زيربنايي و ساختاري امنيت ملي آنها را تضعيف يا تهديد مي كند، وابستگي سياسي همه جانبه كشور به نيروها و دولت هاي بيگانه است؛ زيرا وابستگي موجب ضعف نفس، خودناباوري، ناتواني در تأمين نيازمندي هاي اساسي كشور به ويژه در اوضاع بحراني و حاد مثل جنگ و عقب ماندگي همه جانبه مي شود، در نتيجه چه بسا كشورها ناگريز شوند به سبب وابستگي به بازيگران خارجي از منافع، اعتبار و حيثيت، تماميت سرزميني و خلاصه امنيت خود چشم پوشي نمايند. در نقطه مقابل، استقلال هيچ گاه به معني فقدان و نفي ارتباط با ديگران يا قطع آن نيست، بلكه بدين معني است كه كشور با ملاحظه مقدورات و قابليت هاي داخلي، مطابق مصالح و مقتضيات ملي و بر اساس خواست و اراده مردم و نخبگان سياسي خود رفتار كند؛ ازاين رو ضامن امنيت و ثبات جامعه خواهد بود. امام خميني رحمه الله كه تجربه تلخ وابستگي تمام عيار حكومت هاي گذشته به بيگانگان و در نتيجه

ص: 131

پي آمدهاي زيان بار آن را براي منفعت، حيثيت و امنيت ملي طي دو سده اخير با عمق جان حس كرده بود، بارها منافع سياست ناوابستگي به قدرت هاي بزرگ و رابطه معنادار منطقي و تاريخي بين استقلال و امنيت ملي را يادآور شدند. از منظر امام رحمه الله نيل به استقلال و تداوم آن، راه غلبه بر مشكلات و گذار از تنگناها، راز زيست عزت مند و رمز بالندگي و پويايي ملي و تحقق امنيت پايدار است. (كريمي و بابايي، 1390) امام خميني رحمه الله در خصوص ضرورت حفظ استقلال و عدم گرايش به شرق و غرب مي فرمايند: «سياست نه شرقي و نه غربي را در تمام زمينه هاي داخلي و روابط خارجي حفظ كنيد.» (صحيفه نور، ج 12: 363) در جايي ديگر مي فرمايند: «اگر بخواهيد بر همه مشكلات پيروز شويد، بايد همه محكم بايستيد در مقابل قداست و استقلال خود، آن را... محكم نگه داريد. (صحيفه نور، ج 17: 238) «... باز سفارش مي كنم كه به خدا متكي باشيد و براي هميشه زير بار شرق و غرب نرويد». (صحيفه نور، ج21: 71)

4. تهديدها و آسيب هاي فرهنگي

4. تهديدها و آسيب هاي فرهنگي

شناخت تهديدها و آسيب هاي فرهنگي، از نگاه امام خميني رحمه الله و رهبر معظم انقلاب چشم انداز روشن و درستي از وضعيت موجود و روند آينده جامعه به دست مي دهد و اين امكان و فرصت را در اختيار برنامه ريزان و مديران ذي ربط در رسانه ملي قرار مي دهد تا بتوانند با شناخت و درك عميق تر مسائل، بر اساس واقعيات و شرايط جاري حركت كنند و سياست هاي خود را مبتني بر نيازها و الزامات موجود تدوين و تنظيم نمايند. لذا در اين قسمت تلاش شده است مبتني بر فرمايش هاي اين دو بزرگوار برخي از مهم ترين آسيب ها و تهديدات فرهنگي شمارش و ارائه شود:

ص: 132

1. تهديدها و آسيب ها فرهنگي از نظر مقام معظم رهبري

مقام معظم رهبري در طول سال هاي گذشته همواره در سخنراني هاي خود با ظرافت خاصي بسياري از تهديدها، آسيب ها و آفات انقلاب و توسعه فرهنگ ديني را برشمرده اند. اينك به اختصار كليدواژه هايي را كه از نظر مقام معظم رهبري ناظر بر تهديدها، آسيب ها و آفات انقلاب است مي آوريم:

_ تحجر؛

_ بحران ارزش ها؛

_ روشن فكران مرتجع؛

_ تربيت هاي طاغوتي و فاسد (تربيت هاي غيرالهي)؛

_ غافل سازي از شخصيت اسلامي و ملي؛

_ وابسته سازي؛

_ ايجاد خوف و ارعاب؛

_ ايجاد احساس پوچي و ناتواني؛

_ ايجاد يأس؛

_ تفرقه اندازي بين قشرهاي جامعه خاصه روحاني و دانشگاهي؛

_ پرده پوشي اصل دين (اسلام ناب)، وارونه سازي معناي دين و تضعيف آن؛

_ سركوب دين داران و دين خواهان؛

_ اشاعه فحشا و فساد؛

_ تبليغ ترقياب غرب؛

_ ايجاد ناامني فرهنگي؛

_ تبليغ جدايي دين و سياست و دين و دانش؛

ص: 133

_ ايجاد خودباختگي؛

_ اسلامي نبودن دانشگاه ها؛

_ غفلت از تهاجم فرهنگي؛

_ ميكروب ارتجاع؛

_ متحول نشدن مراكز علمي و ديني _ همچون حوزه هاي علميه _ با تغييرات زمان؛

_ ناآگاهي نسل جوان؛

_ انفعال؛

_ ظهور طبقه نوكيسه؛

_ نبود وجدان كاري؛

_ بي انضباطي اقتصادي؛

_ اشرافي گري؛

_ فقر؛

_ نزاع بين جناح هاي سياسي؛

_ انحراف خواص؛

_ قبيله گرايي؛

_ دست كم گرفتن توطئه هاي دشمن؛

_ ترويج جدايي دين از سياست؛

_ جدايي مردم و مسئولان؛

_ خلاف و انزواي نيروهاي حزب اللهي و بسيجي؛

_ بي نظمي اجتماعي؛

_ تحقق نيافتن عدالت؛

_ شكاف در وحدت؛

ص: 134

_ قانون گريزي؛

_ مد و مد گرايي.

2. تهديدات و آسيب هاي فرهنگي از نظر امام خميني رحمه الله

حضرت امام رحمه الله نيز همواره در سخنراني ها و ديدارهاي خود با مردم و مسئولان به صورت حكيمانه تهديدات، آسيب ها و آفات توسعه فرهنگ ديني را بر مي شمردند. در زير به اختصار كليدواژه هايي را مي آوريم كه از نظر ايشان ناظر بر تهديدات و آسيب ها فرهنگي انقلاب اسلامي است:

_ بي تقوايي متصديان امور مملكت (صحيفه امام، ج 17: 123)؛

_ جدايي دين و حكومت از مردم (صحيفه امام، ج 29 ص 144)؛

_ كناره گيري از مسئوليت (صحيفه امام، ج 21، ص52)؛

_ عدول از سياست نه شرقي و نه غربي (صحيفه امام، ج18: 242)؛

_ ظلم و تعدي به افراد به اسم انقلاب و انقلابي بودن (صحيفه امام، ج 17: 142)؛

_ تبليغ گرايش به امريكا (صحيفه امام، ج 14: 437)؛

_ قدرت طلبي و مال طلبي مسئولان مملكتي (صحيفه امام، ج 16، ص23)؛

_ تأويل غلط از خواسته هاي مردم (صحيفه امام، ج 11: 198)؛

_ ضعف مديريت و تصدي امور به دست افراد نالايق (صحيفه امام، ج 19: 157)؛

_ بي عدالتي حكومت نسبت به مردم (صحيفه امام، ج 8، ص525)؛

_ سرگرم شدن به درگيري هاي سياسي و غفلت از مشكلات مردم (صحيفه امام، ج13، ص202)؛

_ باندبازي و گزينش هاي رابطه اي در انتخاب دولت مردان (صحيفه امام، ج 19: 157)؛

ص: 135

_ دخالت قوا در كار يكديگر (صحيفه امام، ج 13: 117)؛

_ اختلاف در سران مملكت و ناهماهنگي آنها (صحيفه امام، ج 17: 123 و 442)؛

_ تضعيف و تخريب قواي سه گانه توسط يكديگر (صحيفه امام، ج 12: 347)؛

_ سستي در خدمت به مردم (صحيفه امام، ج 13: 382)؛

_ برخورد استبدادي مسئولان و طاغوتي شدن (صحيفه امام، ج 18: 79)؛

_ خطر قاضيان ناصالح و بي دقتي در قضاوت (صحيفه امام، ج 14)؛

_ ناهماهنگي در نهادها و دستگاه ها (صحيفه امام، ج12: 412)؛

_ مشوه كردن چهره نهاد هاي انقلابي از جانب خودي ها و غيرخودي ها (صحيفه امام، ج 11: 313)؛

_ مساجد بدون نتيجه و اثرگذاري (صحيفه امام، ج 17: 111)؛

_ منحرف ساختن انجمن هاي اسلامي (صحيفه امام، ج 17، ص111)؛

_ دخالت انجمن هاي اسلامي در اموري كه مربوط به آنها نيست (صحيفه امام، ج 16: 171)؛

_ انحراف در برنامه هاي اسلامي دانشگاه ها (صحيفه امام، ج 21: 418)؛

_ تبديل دانشگاه به مكاني صرفاً سياسي (صحيفه امام، ج 13: 2)؛

_ نفوذ اشخاص منحرف و غيراسلامي در دانشگاه ها (صحيفه امام، ج 16: 447)؛

_ استادان و معلمان منحرف (صحيفه امام، ج 21: 96)؛

_ ايرادها و كمبودهاي تبليغي نهادها در گذشته و حال (صحيفه امام، ج 14: 41 و 257)؛

_ بي نظمي امور به علت بي توجهي به برنامه ريزي (صحيفه امام، ج 16: 46)؛

_ اختلاف در سازمان روحانيت (صحيفه امام، ج 18: 16)؛

ص: 136

_ دنياطلبي روحانيت و دوري از ذي طلبگي (صحيفه امام، ج 19: 317)؛

_ تشريفات گسترده حوزه هاي روحانيت (صحيفه امام، ج 19: 44)؛

_ فاصله بين اعمال و گفتار روحانيان (صحيفه امام، ج 17: 452 و 493)؛

_ حاضر نشدن در عرصه هاي سياسي و اجتماعي (صحيفه امام، ج 17: 493)؛

_ ساده لوحي برخي از علما (صحيفه امام، ج 14: 254)؛

_ اشتباه و خطاي روحانيان را به اسلام نسبت دادن (صحيفه امام، ج 9: 150)؛

_ دخالت غير قانوني علما و روحانيت و اظهار نظر در اموري كه صلاحيت آن را ندارند (صحيفه امام، ج 19: 43)؛

_ خطر متحجرانه و مقدس نمايان (صحيفه امام، ج 21: 278)؛

_ خطر روحانيان وابسته (صحيفه امام، ج 14: 75)؛

_ نداشتن نظارت و جلوگيري نكردن از برنامه ها و فيلم هاي منحرف در صدا و سيما (صحيفه امام، ج 16: 120)؛

_ كوچك شمردن خدمات و بزرگ كردن معايب در رسانه هاي گروهي به ويژه مطبوعات؛

_ تهمت و افترا در رسانه هاي گروهي به انقلاب و افراد (صحيفه امام، ج 16: 158)؛

_ ايرادها و كمبودهاي تبليغي رسانه ها (صحيفه امام، ج 14: 257)؛

_ تبليغ گرايش به امريكا (صحيفه امام، ج 14: 437)؛

_ ترويج و تبليغ جدايي دين از سياست (صحيفه امام، ج 6: 202)؛

_ روشن فكران مغرض و غرب زده (صحيفه امام، ج 11: 68، ج 9: 342)؛

_ نويسندگان منحرف و روشن فكرنماهاي اهل قلم (صحيفه امام، ج 9: 211)؛

_ كناره گيري نخبگان و حاضر نشدن نخبگان و روشن فكران ديني در عرصه هاي مختلف به ويژه سياست؛

ص: 137

_ روشن فكران ديني منافق (صحيفه امام، ج 11: 234)؛

_ فشارهاي اقتصادي بر مردم (صحيفه امام، ج 17: 250، ج 19: 44)؛

_ فقدان مراقبت مردم از رفتار مسئولان (صحيفه امام، ج 16: 24)؛

_ سستي حضور مردم در صحنه (صحيفه امام، ج 18: 39)؛

_ تفرقه و اختلاف بين قشرهاي مختلف مردم (صحيفه امام، ج 12: 406)؛

_ ايجاد و دامن زدن به اختلافات قومي و قبيله اي و شيعه و سني (صحيفه امام، ج 7: 345)؛

_ منزوي كردن، كوبيدن و بدنام كردن اسلام و جمهوري اسلامي ايران به وسيله استعمارگران و قدرت هاي بزرگ (صحيفه امام، ج 16: 113)؛

_ شايعه پراكني، تحريف اخبار وقايع و نشر اكاذيب توسط قدرت هاي بزرگ (صحيفه امام، ج 17: 203)؛

_ ارائه نشدن چهره واقعي اسلام (صحيفه امام، ج 11: 36، 37)؛

_ قطع رابطه با دولت ها و كشورها و سياست غيرفعال (صحيفه امام، ج 19: 413).

برخي ديگر از آسيب هاي فرهنگي كه هم در لابه لاي فرمايش هاي امام خميني رحمه الله و رهبر معظم انقلاب آمده و هم علما و انديشوران حوزه هاي علميه، و نخبگان و كارشناسان دانشگاهي و صاحب نظران مطرح شده، از اين قرار است:

_ نفوذ انديشه هاي بيگانه كه اين نفوذ ممكن است از طريق دشمنان يا دوستاني كه مجذوب آراي ديگران شده اند، صورت پذيرد؛

_ تغيير جهت دادن انديشه هاي اصيل ديني و فرهنگي: حضرت امام رحمه الله در وصيت نامه خود، فراموش كردن فرهنگ قيام ملت و مكتب الهي اسلام، به انزوا كشاندن روحانيت، غرب زدگي و شرق زدگي و سلطه بيگانگان بر

ص: 138

مقدرات مراكز تعليم و تربيت را از آفات فرهنگي انقلاب معرفي كرده اند؛

_ تجدد گرايي افراطي: در مقابل تمسك به اسلام ناب، تجدد گرايي افراطي _ يا التقاط _ و زهدگرايي منفي قرار دارد. تجددگرايي افراطي تلفيق اسلام با انديشه هاي غير اسلامي براي زيبا جلوه دادن آن است؛

_ دنياطلبي و اشتغال به زينت هاي دنيوي بالأخص بين قشرهاي انقلابي؛

_. حاكم شدن روحيه ريا و تملق به جاي اخلاص و ايثار، دگرگوني مجدد ارزش هاي جامعه و فرآيند تبديل ثروت به ارزش و نابرابري اجتماعي؛

_ اثر پذيري از جنگ رواني و تهاجم فرهنگي و تبليغاتي دشمن؛

_ بحران هويت ملي به ويژه بين نوجوانان و جوانان نسل دوم و سوم انقلاب و گرايش به الگوهاي غربي؛

_ فرار مغزها؛ نداشتن برنامه اي همه جانبه براي جلوگيري از مهاجرت تحصيل كردگان و متخصصان و نبود تمايز مرزهاي «تعهد» و «تخصص» و ظهور پديده فرار مغزها به كشورهاي ديگر جهان؛

_ دوگانگي رفتار و گفتار برخي از مسئولان (فاصله بين گفتار و كردار آنها و سخن گويي به جاي عمل و سياسي كاري به جاي خلاقيت هاي مديريتي)؛

_ بازيچه شدن دين در دست برخي از سياست داران براي منافع شخصي يا گروهي (جناحي)؛

_ درگيري و اختلافات سياسي (سرگرم شدن به درگيري هاي سياسي و غفلت از مشكلات مردم)؛

ص: 139

_ نبود تحمل سياسي و نداشتن روحيه انتقادپذيري؛

_ ضعف مديريت و تصدي امور فرهنگي به دست افراد نالايق كم توان و به دور از آگاهي و بينش قوي (هرچند دل سوز و با حسن نيت)؛

_ نبودن عدالت اجتماعي در توزيع قدرت، ثروت و دنياگرايي و عافيت طلبي مردم؛

__ افزايش روحيه رياكاري و تظاهر به دين؛

_ ضعف و به حاشيه رفتن مشاركت عمومي در تصميم سازي، نظارت، اجرا و پشتيباني و اداره مادي و معنوي نهادها و فعاليت هاي ديني؛

_ بي توجهي به آموزه هاي اسلام در توليد ارزش هاي مشترك جهاني؛

_. تهاجم برنامه ريزي شده دشمنان خارجي براي منحرف كردن نسل جوان؛

_. فقدان نظام مشورت گيري از نخبگان و روشن فكران ديني و به حاشيه رفتن نقش آنها در فرآيند توليد و عرضه كالاها و خدمات فرهنگي؛

_. وفاق ذهني نداشتن نخبگان كشور در حل مسائل فرهنگي و معنوي؛

_ تقابل روشن فكران و نخبگان فرهنگي با سنت گرايان؛

_ تداخل وظايف و فعاليت هاي موازي نهادهاي ديني به علت نبود برنامه ريزي جامع در مورد تقسيم وظايف؛

_. گسترش ظاهرنگري، سطحي نگري، جزم انديشي و عوام زدگي در فعاليت هاي نهادهاي ديني و فرهنگي؛

ص: 140

_ فقدان نظام برنامه ريزي صحيح فرهنگي براي نسل جوان به علت نبود مديريت واحد فرهنگي؛

_ نبود برنامه ريزي صحيح و اصولي فرهنگي و ديني براي نسل جوان توسط حوزه هاي علميه و روحانيت؛

_ ارائه تصويري عوامانه از دين، ناهمگون با مقتضيات زمان و متضاد با مباني فكري نسل جوان توسط برخي از روحانيان و علماي ديني؛

_ ارائه ندادن چهره دل نشين از اسلام توسط روحانيت و دين شناسان؛

_ نبودن پاسخ كافي، جامع و مستدل براي شبهات جديد و انحراف در گفتار و كردار. (

، چهارشنبه 28 بهمن ماه سال 1388)

ص: 141

فصل سوم

فصل سوم

زير فصل ها

موضوعات راهبردي براي سياست گذاري و برنامه ريزي رسانه اي

اشاره

موضوعات راهبردي براي سياست گذاري و برنامه ريزي رسانه اي

زير فصل ها

مقدمه

1. اهداف و آرمان هاي فرهنگي در منظومه انديشه اي امام خميني رحمه الله و رهبر معظم انقلاب

2. ملاحظات راهبردي در تدوين سياست هاي رسانه اي در حوزه فرهنگي

3. چارچوب كلي سياست گذاري و برنامه ريزي هاي رسانه اي

4. جمع بندي و نتيجه گيري

5. توصيه هاي روشي براي تهيه و اجراي سياست ها و برنامه هاي رسانه اي

ص: 142

ص: 143

مقدمه

مقدمه

تدوين و ارائه محورهاي فرهنگي در مجموعه حاضر مبتني بر ديدگاه هاي فقهي، سياسي، اقتضايي، خلاق، معناگرا، ارزش گرا، كاركردگرا و سازمان يافته امام خميني رحمه الله و رهبر معظم انقلاب است كه با هدف مهندسي هوش مندانه، هدف مندانه و كارآمد وضعيت فرهنگي كشور استخراج و تدوين گرديده و كوشش شده مباني و موضوعات كاربردي براي استحكام، تثبيت و نهادينه سازي نظام فرهنگي و هويتي كشور بر پايه اسلام و ارزش هاي ملي ارائه گردد. از ديگر سو با توجه به اينكه مهندسي فرهنگ و پايه گزاري فرهنگ اصيل در بستر و دامن جهان بيني و نظام معنايي اسلام و نيز آموزه هاي اصيل ملي و ايراني تحقق مي پذيرد، در فرآيندي نظام يافته تدوين موضوعات، علاوه بر مباني ديني در انديشه امام و رهبر انقلاب؛ ارزش هاي فرهنگي ملي و ايراني و ملاحظات اساسي و جاري كشور و تحولات دروني و بيروني و نيازهاي جامعه مد نظر قرار گرفته اند. مطالب اين فصل در چهار حوزه شامل اهداف و آرمان هاي فرهنگي در منظومه فكري امام خميني رحمه الله و رهبر معظم انقلاب، ملاحظات راهبردي در تدوين سياست هاي رسانه اي در حوزه؛ چارچوب كلي سياست گذاري و برنامه ريزي هاي رسانه اي و روش ها و شيوه هاي اجراي برنامه ها و موضوعات پيشنهادي است.

ص: 144

1. اهداف و آرمان هاي فرهنگي در منظومه انديشه اي امام خميني رحمه الله و رهبر معظم انقلاب

1. اهداف و آرمان هاي فرهنگي در منظومه انديشه اي امام خميني رحمه الله و رهبر معظم انقلاب

با عنايت اهميت و لزوم شناخت و آشنايي مخاطبان با اهداف و آرمان هاي فرهنگي امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري و نقشي كه اين شناخت مي تواند در جامع نگري و غنا بخشيدن به محتواي سياست گذاري هاي رسانه اي و برنامه سازي ايفا كند، در اين قسمت تلاش شده است با استناد به مجموعه پيام ها، سخنراني ها و بيانيه هاي حضرت امام رحمه الله كه در كتاب تحولات اجتماعي و انقلاب اسلامي جمع آوري و ضبط شده است و فرمايش هاي رهبر انقلاب، رئوس كلي اهداف و آرمان هاي فرهنگي ايشان دسته بندي و آورده شود:

_ انسجام اسلامي: حفظ و تقويت وحدت ملي و انسجام اسلامي؛

_ فرهنگ اسلامي و ايراني: تقويت فرهنگ اسلامي و ايراني و تحقق الگوي هويت اسلامي و ايراني؛

_ مسئوليت پذيري: تقويت اعتماد عمومي و احساس تعهد، مسئوليت پذيري در جامعه؛

_ صيانت فرهنگي: صيانت از استقلال فرهنگي و اقتصادي كشور در قبال برنامه ريزي و دست اندازي بيگانگان؛

_ مقابله با شبيخون و ناتوي فرهنگي: پيشگيري از بروز بحران و آسيب هاي فرهنگي و هويتي در كشور با اولويت بخشي به اقدامات پيشگيرانه و نرم افزارانه در عرصه فرهنگي؛

_ نهادينه سازي فرآيند فرهنگ سازي و فرهنگ پذيري در جامعه؛

_ آگاه سازي ملت: ملت ها را آگاه سازيد؛

_ افشاي نقشه دشمنان: نقشه هاي شوم و خانمان سوز استعمارگران را برملا نماييد؛

ص: 145

_ تلاش براي معرفي اسلام: در شناسايي اسلام بيشتر جديت كنيد؛

_ آموزش و كاربست تعاليم الهي: تعاليم مقدس قرآن را بياموزيد و به كار ببنديد؛

_ تبليغ و معرفي اسلام به جهانيان: با كمال اخلاص در نشر و تبليغ و معرفي اسلام به ملل ديگر بكوشيد؛

_ اصلاح مراكز آموزشي و تربيتي خاصه راديو و تلويزيون و به ويژه حوزه و دانشگاه: اهميت اين مراكز به سبب ايفاي نقش هاي اساسي از جمله تبليغي، تربيتي و آدم سازي است؛

_ ريشه كن سازي فساد: همه عوامل فساد و مهم تر اينكه همه انگيزه هاي فساد در زمينه هاي اجتماعي و اقتصادي ريشه كن شود. مبارزه با فساد مي كنيم، فحشا را قطع مي كنيم؛

_ مقابله با فرهنگ غربي: از بين بردن آثار و مفاسد فرهنگ غربي جزو اهداف انقلاب است؛

_ ترويج اسلام: محتواي اسلام در همه عرصه هاي جامعه ظاهر شود. هر كجا قدم گذاشته شود اسلام باشد؛

_ پايه گذاري نهضت الهي در ايران: نهضت ايران نهضت الهي بود؛

_ بسيج مردمي: مردم به عنوان اسلام و به عنوان احكام اسلام به خيابان ها ريختند؛

_ اسلامي سازي دانشگاه ها: ما مي خواهيم جمعيتي نوراني پيدا كنيم. دانشگاه ما علمش، اخلاقش، عملش نوراني باشد.

_ انسان سازي: انقلاب مقدمه اي است براي اينكه يك ملت انسان پيدا شود. به دنبال ملتي هستيم كه روح انسانيت در آن است پيدا شود. بايد انسان ها درست بشوند. اگر انسان درست شد همه چيز درست مي شود؛

ص: 146

_ عمل به احكام الهي: با رأي به جمهوري اسلامي آرمان هاي اسلام تحقق پيدا نمي كند. دنبال اين رأي بايد عمل شود. احكام شرع در دادگستري، بازار، فرهنگ، مدارسي تحقق پيدا كند؛

_ اجراي قوانين الهي:همه قوانين اسلام بايد تحقق پيدا كند ان شاء الله؛

_ تحول جامعه بر مدار دين: همه بايد جوري بشود كه وقتي يك كسي وارد شد ببيند كه در مملكت اسلامي وارد شده است؛

_ قانون گرايي و ترويج اخلاق: به گونه اي بايد عمل شود كه نه گران فروشي و اجحاف باشد نه دروغ، نه تقلب، نه كاغذبازي و... . قانون اساسي محترم و شاخص محوري نظارت و ارزيابي است؛

_ تحول فرهنگي: بايد فرم غربي به فرم اسلامي برگردد؛

_ خودباوري و بازگشت به خويشتن: بايد توجه داشته باشيم كه ما خودمان كي هستيم و چي هستيم و مملكت ما احتياج به چي و كي دارد؟ افراد باور دارند كه خواستن، توانستن است، اميدوارند و يأس به خود راه نمي دهند. افراد باور دارند كه بايد خودشان و قدرت خودشان را بشناسند، به خودشان تكيه كنند، به مفاخر خودشان رجوع كنند و نسبت به موفقيت اميد داشته باشند؛

_ تغيير از درون: ما بايد خودمان را تغيير بدهيم تا بتوانيم سرپاي خود بايستيم؛

_ ترويج معنويت: اعتلا به اين نيست كه شكم ما پر باشد، اعتلا به اين است كه ما مسلمانان را و مكتبمان را به پيش ببريم؛

_ اميد به آينده: ما رو به اعتلا هستيم و بشر را رو به اعتلا خواهيم برد. افراد داراي استقلال فكري و روحي هستند، نمي ترسند، خود را نمي بازند؛

_ بازسازي فرهنگي (انقلاب فرهنگي): مقصد ما اين است كه اين كشور آفت زده، غرب زده و سلطنت زده را به اسلام برگردانيم. مقاصد

ص: 147

ملت شريف ايران در رأس آن روحانيت معظم براي چيزي جز دفع مفاسد دوران شاهنشاهي ستم پيشه و اجراي احكام اسلام و رواج فرهنگ غني اسلامي در جميع نهادها نبوده و نخواهد بود؛

_ توسعه دين اسلام: ما بر سر شهر و مملكت با كسي دعوا نداريم، ما تصميم داريم پرچم «لا اله الا الله» را بر قلل رفيع كرامت و بزرگواري به اهتزاز درآوريم. همه مقدمه بوده، مقصد اسلام است. منشأ ارزش هاي اصيل و الگوها و قواعد رفتار فردي و اجتماعي، اسلام و قرآن است. احكام اسلام در آن جاري مي شود و هنجارهاي ديني در آن رعايت مي گردد؛

_ عدالت گرايي: مقصد اعلامي ما اين است كه حكومت عدلي مبتني بر قوانين اسلامي حاصل شود؛

_ ترويج احكام الهي: سهم همه ما، همه شما و همه ملت و همه علماي اسلام اين است كه اسلام بر همه ابعاد تحقق پيدا كند؛

_ توجه به آزادي انسان: انسان محترم و آزاد است و حدود آزادي قوانين الهي است. آزادي به عنوان يكي از ارزش مندترين ارزش ها، نعمت بزرگ الهي، امانت الهي و بزرگ ترين موهبت الهي تلقي مي شود؛

_ رعايت حقوق بشر: حقوق اوليه بشر از جمله استقلال، آزادي عقيده، آزادي بيان، آزادي مطبوعات، و آزادي راديو و تلويزيون در جامعه متمدن تأمين و رعايت مي شود؛

_ ارتقاي جايگاه زن: زن داراي احترام، جايگاه و توانايي برابر با مرد است.

_ ترويج دين گرايي: دين نه تنها افيون ملت ها نيست بلكه مايه وحدت جامعه، حركت و قيام مردم در برابر ظالمان و به زير كشاندن قدرت مند ها و سبب احياي محرومان است؛

_ خدمت به مردم: خدمت به ملت و مملكت خدمت به خدا تلقي مي شود؛

ص: 148

_ تزكيه جامعه: افراد مُزكَّي و تربيت شده هستند. اگر افراد يك ملت تزكيه و تربيت شده باشند آن ملت پيشرو است؛

_ بصيرت و آگاهي: اشخاص بيدار و آگاه اند و از خود و شخصيت خود غافل نيستند؛

_ تواضع و فروتني: تواضع صفت افراد است و اشخاص نسبت به يكديگر احساس فخر و برتري نمي كنند. (تحولات اجتماعي و انقلاب اسلامي؛ دفتر سي و ششم، دفتر نشر و تنظيم آثار:177_ و 151؛ دغدغه هاي فرهنگي، 1390)

2. ملاحظات راهبردي در تدوين سياست هاي رسانه اي در حوزه فرهنگي

اشاره

2. ملاحظات راهبردي در تدوين سياست هاي رسانه اي در حوزه فرهنگي

در اين قسمت تلاش مي شود با مد نظر قرار دادن فرمايش هاي رهبر معظم انقلاب و امام خميني رحمه الله و اقتضائات و شرايط زماني و مكاني، برخي ملاحظات و الزاماتي كه در تدوين سياست ها، برنامه ريزي ها، برنامه سازي و توليد رسانه اي در حوزه فرهنگي بايد مد نظر مديران، مسئولان و توليدكنندگان صدا و سيماي جمهوري اسلامي قرار گيرد، به اختصار ارائه شوند:

الف) توجه جدي به مباني اسلامي براي سياست گذاري رسانه اي و برنامه سازي ها

الف) توجه جدي به مباني اسلامي براي سياست گذاري رسانه اي و برنامه سازي ها

رسانه ملي براي تدوين سياست هاي رسانه اي خود در سال جاري در راستاي تحقق شعار سال كه به نام «اقتصاد، فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي» نام گرفته است، به ويژه در حوزه فرهنگي بايد جهت گيري اساسي خود را بر پايه فرهنگ غني و آرماني اسلام بنا نهد. سياست هاي رسانه اي بايد فرهنگ متعالي اسلام و ملي را نمايندگي كند به نحوي كه به

ص: 149

تقويت فرهنگ و ارزش هاي اسلامي بينجامد؛ زيرا فرهنگ و ارزش هاي اسلامي و آموزه هاي دين مبين اسلام واجد اهرم هاي قوي معنوي، متكي به قدرت، حركت آفرين، هويت بخش، بسيج گر، امنيت زا، چراغ راهنماي جامعه، معيار رفتار و كردار فردي و اجتماعي و ملاك سنجش عملكرد مردم و مسئولان، تضمين كننده سلامت اخلاقي افراد، گروه ها و جامعه، الهام بخش حركت مردمي، اعتقاد محور، آخرت نگر، نگهدارنده انقلاب و نظام اسلامي، منشأ تحول و انقلاب دروني انسان ها، نجات بخش و مايه رستگاري انسان، و استبدادستيز است. با توجه به چنين نقش هايي از نظر امام رحمه الله تحقق و استواري هويت فرهنگي و ديني، مرهون اسلام ناب و حقيقي و دين داري و معنويت گرايي و حاكميت فرهنگ و ارزش هاي اسلامي در عرصه عمومي و متقابلاً تضعيف و تهديدات فرهنگي منبعث از دور افتادگي، فاصله گيري يا انحراف مردم و دولت مردان از هسته و اصالت آموزه هاي ديني است.

از سوي ديگر رسانه ملي در تدوين برنامه هاي خود اين اصل را بايد رعايت نمايد كه نمي توان سياست گذاري رسانه اي را از فرهنگ غني و آرماني اسلام اتخاذ نمود ولي برنامه ها به لحاظ محتوا و صورت با اهداف و سياست در تعارض قرا گيرد يا برنامه ريزي رسانه اي از مباني غير ديني و ملي متابعت كند و يا بدون قواعد خاصي به توسعه كمي، كم ارزش، محتواي ضعيف و فاقد جامعيت برنامه سازي اقدام نمايد. در اين صورت، سياست ها و برنامه ها در ذات خود دچار تناقض و ناسازگاري دروني خواهد شد و فاقدكاركرد و اثربخشي لازم خواهد بود. البته اين نبايد به معناي بهره نگرفتن از توليدات فرهنگي ساير كشورهاي از جمله كشورهاي مسلمان و هم سنخ شمرده شود.

ص: 150

ب) نفي ازخودبيگانگي و تقويت خودباوري ملي

ب) نفي ازخودبيگانگي و تقويت خودباوري ملي

نخستين و مهم ترين راهكار براي حفظ و تقويت فرهنگ و هويت اصيل، نفي «خود كاذب» و گام نخست براي اقدام، شناخت «خود واقعي» است. گفته شد از ديدگاه امام و رهبري، فرهنگ غرب و شرق به جاي فرهنگ واقعي و اصيل اسلامي، انساني و ملي ما نشسته و هويت كاذبي را براي ما به وجود آورده است. لذا گام اول براي دست يابي به هويتي اصيل، روي آوردن به فرهنگ اسلامي _ انساني است. به علاوه، آشنايي با معارف ديني و تبليغ فرهنگ خودي و توانايي هاي بومي از جمله راهكارهاي ديگري است كه مي تواند به رهايي از بروز بحران فرهنگي كمك كند. به نظر امام رحمه الله آگاهي به اينكه شرق خودش فرهنگ غني دارد، به طوري كه فرهنگ او صادر شده و غربي ها از آن استفاده كرده اند، مي تواند از اهميت خاصي برخوردار باشد. صدا و سيما مي تواند از طريق توليد برنامه هاي مختلف و معرفي مآثر شرق، طب، فلسفه، دانشمندان و بزرگان شرق و (متفكران مسلمان و توليدات و آثار درخشان و خدماتي كه آنها در حوزه علم و معرفت به پيشرفت بشر كرده اند) گام مؤثري در خودشناسي و روي آوردن به خويشتن بردارد. (صحيفه نور، ج 9: 12 و 25)

ج) مقابله با چالش ها و آسيب هاي برنامه ريزي فرهنگي و رسانه اي

ج) مقابله با چالش ها و آسيب هاي برنامه ريزي فرهنگي و رسانه اي

از جمله آسيب هاي برنامه ريزي فرهنگي به اين موارد مي توان اشاره كرد: وجود مراكز متعدد برنامه ريزي و سياست گذاري فرهنگي، تعيين نكردن اولويت ها و سلسله مراتب برنامه هاي فرهنگي، ارتباط نداشتن برنامه ريزي فرهنگي با برنامه ريزي هاي ساير حوزه هاي اقتصادي و سياسي و اجتماعي، نبودن يك پارچگي در خصوص رسالت ها و ديدمان ها و فقدان نظام دقيق

ص: 151

ارزيابي عملكرد و تعيين شاخص ها و معيارها در حوزه فرهنگ (صالحي اميري و همكاران، 1387)، انفعالي بودن، سطحي نگري، عوام زدگي، مقطعي بودن، گذشته نگري، سياست زدگي (گودرزي، 1385) رويكرد ابزارانگارانه به فرهنگ، برداشت متفاوت برنامه ريزان از فرهنگ و برنامه ريزي فرهنگي، بي توجهي به خصوصيات فرهنگ، بي توجهي به نيازهاي فرهنگي، تعارض ميان حوزه هاي نظري فقهي _ فرهنگي و نظام هاي اجرايي، ناكار آمدي صنعت فرهنگي، انعطاف ناپذير بودن چارچوب هاي فرهنگ، نبودن شفافيت در هدف و تقاضاهاي فرهنگي، ناتواني در ارائه الگو هاي كارآمد مبتني با ارزش ها اعتقادات و رويكردهاي ايراني _ اسلامي و التقاط حوزه هاي فرهنگ ملي، اسلامي با فرهنگ غرب. (يادگارزاده و ديگران، 1385) ازاين رو مديريت رسانه ملي بايد براي عبور موفقيت آميز از اين مشكلات ها و انطباق سياست هاي رسانه اي خود با شعار سال و برنامه سازي در راستاي تحقق آن، تدابير و برنامه ريزي هاي لازم را به عمل آورد.

د) توجه به جايگاه مردم در سياست گذاري هاي رسانه اي

د) توجه به جايگاه مردم در سياست گذاري هاي رسانه اي

در رويكرد فرهنگي امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري، مردم از جايگاه والا و كانوني برخوردار بوده و اساساً در منظومه فكري آنان توسعه فرهنگي بدون حضور، مشاركت و پشتيباني مردم و تأمين رضايت آنان ممكن نيست؛ مردمي كه با بصيرت، ناظر و هميشه حاضر در صحنه، متحد و يكپارچه اند و از روحيه انفعالي، بي شكل و محدودانديشي و تحجر فاصله دارند. به علاوه امام خميني رحمه الله با تركيب و معرفي الگوي بديع جمهوري اسلامي، بر نقش جمهوريت در كنار اسلاميت براي تكوين نظام آرماني خود صحه نهادند و آن را متمايز از نظام هاي ليبرال و سكولار و اشكال مختلف حكومت

ص: 152

استبدادي و فاشيستي منهاي مردم معرفي كردند. حكومت مورد نظر امام بر دو پايه الهي و مردمي استوار است و تنها زماني مشروعيت دارد كه مبتني بر قوانين، احكام و تعاليم اسلام از يك سو، و متكي به آراي مردم از سوي ديگر باشد. (كريمي و بابايي؛ 1390)

ه) مبارزه و مقابله با غرب زدگي

ه) مبارزه و مقابله با غرب زدگي

گفته شد در رويكرد فرهنگي امام و رهبر انقلاب غرب زدگي بُعد ديگري از «خود كاذب» است كه باعث خودباختگي و ازخودبيگانگي مي شود و لذا نفي آن را براي احياي فرهنگ و هويت واقعي و اصيل ضروري مي سازد. غرب زدگي از ديدگاه آنان نوعي خودباختگي و نوعي «شست وشوي مغزي» است كه فرد خود را از ياد مي برد، يا هيچ مي انگارد و همه چيز را در غرب مي بيند. (صحيفه نور: ج 8: 122 و ج 1: 166) شخص غرب زده خودش نيست و نمي تواند ادراك كند كه خودش هم فرهنگي يا توانايي هايي دارد. (صحيفه نور: ج9: 166) بنابراين، سياست گذاري هاي رسانه اي بايد به گونه اي تدوين و محقق گردد كه موجب تحقق تحول در انسان ها و زدايش فرهنگ غرب و احياي فرنگ اصيل اسلامي و ايراني شود.

و) تقويت و نهادينه سازي بصيرت و بيداري در جامعه

و) تقويت و نهادينه سازي بصيرت و بيداري در جامعه

برنامه هاي رسانه ملي بايد به گونه اي تدوين و اجرا گردد كه موجب آگاهي و بيداري مردم نسبت به مسائل و مشكلات خود، جامعه و جهان و راهبردهاي چندوجهي و شگردهاي پيچيده دشمنان، و بدخواهان ملت شود. همچنين ضمن تقويت بينش و معرفت ديني و ملي، روحيه مقاومت و پايداري ملي در برابر اقدامات و نقشه هاي دشمنان ملت را

ص: 153

ارتقا دهد و به مشاركت و ايستادگي همه جانبه مردم براي حل مشكلات و گذار از تنگناها و نيل به مقاصد و منافع ملي كمك كند؛ همان رسالتي كه امام و رهبر انقلاب بر دوش نهاد هاي فرهنگي و رسانه ها نهاده اند. «اگر بخواهيد و بخواهند و دانشمندها بخواهند و علماي همه بلاد اسلامي و دانشگاه هاي همه بلاد اسلامي بخواهند مشكل اسلام و ممالك اسلامي حل بشود، بايد مردم را بيدار كنند.» (صحيفه نور، ج 13: 85) رهبر معظم انقلاب اسلامي در اجراي بند يك اصل 110 قانون اساسي در سياست هاي كلي «ايجاد تحول در نظام آموزش و پرورش كشور» بصيرت افزايي را از وظايف اصلي نظام آموزش و پرورش دانسته اند. در سياست هاي كلي مذكور در زمينه اهميت ترويج و ارتقاي معرفت و بصيرت ديني توسط وزارت آموزش و پرورش چنين آمده است: «1_5_ ارتقاء معرفت و بصيرت ديني براي رشد و تعالي معنوي و اخلاقي معلمان و دانش آموزان و تلاش براي ارتقا معنوي خانواده ها.» همچنين در بند يك سياست هاي مذكور تصريح شده است: «بند 1. تحول در نظام آموزش و پرورش مبتني بر فلسفه تعليم و تربيت اسلامي در جهت رسيدن به حيات طيبه (زندگي فردي و اجتماعي مطلوب اسلامي) و رشد و شكوفايي استعدادهاي فطري و ارتقاء كيفي در حوزه هاي بينش، دانش، مهارت، تربيت و سلامت روحي و جسمي دانش آموزان با تأكيد بر ريشه كن كردن بي سوادي و تربيت انسان هاي مؤمن، پرهيزكار، متخلق به اخلاق اسلامي، بلندهمت، اميدوار، خيرخواه، بانشاط، حقيقت جو، آزادمنش، مسئوليت پذير، قانون گرا، عدالت خواه، خردورز، خلاق، وطن دوست، ظلم ستيز، جمع گرا، خودباور و ايثارگر». (سياست هاي كلي ايجاد تحول در نظام آموزش و پرورش كشور ابلاغ شده توسط رهبر انقلاب)

ص: 154

ز) ترويج امر به معروف و نهي از منكر

ز) ترويج امر به معروف و نهي از منكر

برنامه هاي صدا و سيما بايد مروج و نهادينه ساز امر به معروف و نهي از منكر در جامعه باشد. امام خميني رحمه الله در اين باره مي فرمايد: «ما همه امروز وظيفه داريم. امر به معروف و نهي از منكر بر همه مسلمين واجب است. جلوگيري از منكرات بر همه مسلمين واجب است.» (صحيفه نور، ج 13: 470) «اگر يك وقت مثلاً يك جمعيتي يا يك فردي يك حكومتي پايش را كج گذاشت، همه اعتراض كنند و نگذارند كه واقع بشود». (صحيفه نور: ج 13: 14)

ح) تأمين رضايت اجتماعي

ح) تأمين رضايت اجتماعي

سياست ها و برنامه هاي رسانه ملي بايد رضايت عموم را در پي داشته باشد، به نحوي كه ضمن تقويت گرايش شهروندان به استفاده از رسانه هاي داخلي و بيزاري از رسانه هاي بيگانه و جذب مخاطب، بتواند اهداف خود را محقق سازد. امام خميني رحمه الله تأمين رضايت مندي شهروندان را هدف اساسي و بنيادين نظام و دولت مردان مي داند و مي فرمايد: «با مردم كه شما سروكار داريد اين مردم را بايد رضايتشان را به دست بياوريد. همين مردم كوچه و بازار و كشاورزهاي بسيار عزيز و كارمندان و كساني كه در كارخانه ها زحمت مي كشند اينها هستند كه مايه افتخار يك ملت و مايه پيروزي يك ملت است. پيروزي را براي ما و شما اينها به دست آوردند و اينها ولي نعمت ما هستند.» (صحيفه نور، ج 18: 280) در جايي ديگر مي فرمايند: «... همه مان و شما آقايان همه و آنهايي كه در اختيار شما هستند همه بايد كوشش بكنيدكه رضايت مردم را جلب بكنيد در همه امور». (صحيفه نور: ج 18: 378)

ص: 155

ط) توليد اميدواري ملي (مبازره با نااميدي و تقويت ايمان و اميد به آينده)

ط) توليد اميدواري ملي (مبازره با نااميدي و تقويت ايمان و اميد به آينده)

در نظريه هاي اجتماعي اين گزاره تأييد شده است كه ميان رضايت مردم از عملكرد حكومت و اميدواري به آينده و ميل به مشاركت عمومي رابطه اي ديالكتيكي و هم فراخوان وجود دارد؛ بدين معني كه رضايت مندي، به بازتوليد اميدواري مي انجامد و اميدواري به آينده، انگيزه مشاركت و حمايت را تقويت مي كند. شهروندان اميدوار، واجد انگيزه مشاركت، پويايي حضور و حمايت بانشاط مي شوند و اين خصيصه روحي و رواني ملي بدين طريق سهم مهمي در تحقق و استمرار عزم و اراده ملي ايفا مي كند. بديهي است ملتي كه اميدواري را به عنوان منش ملي و سرمايه اجتماعي در ذات خود داشته باشد، در قبال شرايط تهديد و تنگناهاي منفعل ساز و كسالت آور مقاومت مي كند و نشاط و پويايي را جانشين رخوت و يأس مي سازد. از اين زاويه نقش دستگاه هاي فرهنگي و فكري و كارگزاران و مجرا هاي جامعه پذيري و روحيه سازي ملي مانند رسانه هاي جمعي و صدا و سيما در توليد، ايجاد، گسترش و تعميم روحيه اميدواري حائز اهميت بسيار مي شود. امام خميني رحمه الله در اين باره مي فرمايند: «آنهايي كه در مطبوعات چيز مي نويسند _ در راديو و تلويزيون صحبت مي كنند _ حيف است كه اينها توجه به اين معنا نداشته باشند كه بايد اين ملت را اميداور كرد و بايد مطمئن كرد ملت را.» (صحيفه نور، ج 13: 537) امام در جايي ديگر مي فرمايند: «ما امروز احتياج به اين داريم كه اين ملت را اميدوار كنيم و دلگرم. ما هرچه داريم از اين ملت هست از اين توده هاي عظيم انسان است.» (صحيفه نور: ج 14: 16) مقام معظم رهبري نيز نااميدي را بزرگ ترين دشمن انسان مي دانند و مي فرمايند:

يأس، بزرگ ترين دشمن انساني است كه مي خواهد آرزو يا

ص: 156

آرماني را دنبال كند. اگر بگوييم اين چه فايده دارد؟ ما كه نمي توانيم، چرا بي خود تلاش كنيم؟ يقين بدانيد كه آن كار، نخواهد شد. لذا در اسلام، يأس، از عوامل منفي است و بعضي از يأس ها، گناه كبيره است؛ مثلاً «يأس من روح اللَّه» مأيوس شدن از لطف و تفضل الهي و توجه خاص خدا. انسان از اين اگر مأيوس شد، گناه كبيره مرتكب شده است. حق نداريم مأيوس شويم. يأس از رحمت خدا، از گناهان كبيره است. كسي حق ندارد از رحمت خدا مأيوس شود؛ ولو موانع آن رحمت را هم زياد ببيند. (بيانات رهبر انقلاب در ديدار جمعي از آزادگان با ايشان؛ 26/05/1371)

ي) حفظ استقلال به عنوان نهادي فرهنگ ساز

ي) حفظ استقلال به عنوان نهادي فرهنگ ساز

رسانه ملي از نهاد هايي است كه محل تجلي اراده ملي، حفظ بي طرفي و عام گرايي است و رسالت ها و كاركردهاي آن در توليد، تأمين و تقويت فرهنگ ملي، استقلال فكري و فرهنگي، احساس تعهد و تكليف ملي و ترويج منافع و مصالح جمعي و عام به طور مستقيم و غير مستقيم مؤثر است؛ لذا بايد حفظ استقلال را سرلوحه فعاليت ها و سياست گذاري هاي خود قرار دهد و فرصت حضور و بهره گيري از اين ظرفيت را در اختيار همه علايق و سلايق سازنده قرار دهد. امام خميني رحمه الله در خصوص اهميت استقلال رسانه ها مي فرمايند: «نقش نشريات در هر كشوري از همه چيزها بالاتر است. روزنامه ها و مجلات مي توانند يك كشوري را رشد بدهند و هدايت بدهند به راهي كه صلاح كشور است و مي توانند كه به عكس عمل بكنند.» (صحيفه نور، ج 14: 383) همچنين مي فرمايند: «مطبوعات بايد يك مدرسه سيار باشند

ص: 157

تا مردم را از همه مسائل به خصوص روز آگاه نمايند و به صورتي شايسته از انحرافات جلوگيري كنند و اگر كسي انحرافي ديد با آرامش در رفع آن بكوشد. به طور كلي مطبوعات بايد يك بنگاه هدايت باشد». (صحيفه نور: ج 18: 61)

ك) تقويت روحيه استقامت و پايداري در جامعه

ك) تقويت روحيه استقامت و پايداري در جامعه

روحيه استقامت، ايستادگي و تسليم ناپذيري ملي در مواقع سختي ها و بحران ها و متقابلاً اصرار و مداومت بر سر آرمان ها و منافع جامعه از جمله عوامل مهم و ارزش مند قدرت و پشتوانه مستحكم امنيت ملي هر كشوري است. اين روحيه به ويژه اگر برآمده از آموزه هاي ديني و متكي به قدرت زوال ناپذير الهي باشد و وعده بهره مندي از اجرت اخروي در قبال تحمل شدايد دنيوي را به معتقدينش بدهد، انگيزه و توان بسيج مضاعفي را در اختيار دولت مردان قرار مي دهد تا بدون واهمه وادادگي، عقب نشيني، امتيازدهي، سازش و تسليم در برابر فشارها، باج ستاني ها و تهديدات با سرفرازي و عزت مندي براي نيل به اهداف و منافع خود ايستادگي كنند و در شرايط امنيت اطمينان بخش و پايدار به حيات نظام و جامعه اسلامي تداوم بخشند. امام خميني رحمه الله در اين خصوص مي فرمايند: «ملتي كه بين ذلت و شهادت دومي را انتخاب نموده است، شكست پذير نيست و ملت هاي مظلوم جهان چاره اي جز اين ندارد.» (صحيفه نور، ج 19: 203) همچنين مي فرمايند: «ملتي كه بخواهد شرافت خودش را حفظ كند، اسلام را كه مبدأ همه شرافت هاست بخواهد حفظ كند، اين ملت بايد علاوه بر جهاد، استقامت در جهاد داشته باشد». (صحيفه نور: ج 13: 463) «... بايد مقاومت كنيم تا اسلام استقرار پيدا كند و عدالت برقرار شود و دست ظالم ها كوتاه گردد.» (صحيفه نور: ج 19: 58) «... مردم بايد محكم و استوار براي آزادي و استقلال بايستند». (صحيفه نور: ج 19: 58)

ص: 158

با عنايت به ديدگاه ها و آراي امام رحمه الله مي توان دريافت كه استقلال فكري و فرهنگي و عزت ملي، از كاركرد روزآمد، دانش پايه، دين محور و ملت باور مراكز آموزشي و فرهنگي رسمي و غير رسمي مانند حوزه هاي علميه، دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي، مراكز پيش دبستاني، دبستان ها، مدارس و دبيرستان ها از يك سو، و كاركرد تخصصي و متعهدانه دستگاه هاي اطلاع رساني و تبليغي مثل مطبوعات و رسانه هاي ارتباط جمعي از سوي ديگر به دست خواهد آمد. (نك: كريمي، 1390)

3. چارچوب كلي سياست گذاري و برنامه ريزي هاي رسانه اي

اشاره

3. چارچوب كلي سياست گذاري و برنامه ريزي هاي رسانه اي

از آنجا كه چارچوب كلي سياست گذاري و برنامه ريزي هاي رسانه اي بايد تبيين كننده و بسترساز تحقق اهداف فرهنگي نظام جمهوري اسلامي باشد، در اين قسمت به احصا و معرفي مؤلفه ها و موضوعات راهبردي براي سياست گذاري و برنامه سازي فرهنگي مي پردازيم. چنانكه پيش از اين بيان شد، رويكرد نرم افزاري نقطه كانوني منظومه فرهنگي امام خميني رحمه الله و رهبر معظم انقلاب را تشكيل مي دهد. در يك ارزيابي اجمالي، دسته بندي و برشماري كمي و كيفي مؤلفه هاي فرهنگي و تهديدات و آسيب هاي فراروي آن از نگاه امام رحمه الله و رهبري انقلاب اهميت حوزه فرهنگ و تعلق و تقدم نظر آنان به رويكرد نرم افزاري را در اين حوزه به خوبي نشان مي دهد. اين بدان دليل است كه در منظومه فكري آن دو بزرگوار خاستگاه انقلاب اسلامي خاستگاه فرهنگي _ ديني و آرمان ها و اهداف آن نيز واجد نشانگاهي ديني است. در نتيجه همان گونه كه مهم ترين تهديدات و جدي ترين آسيب هايي كه از ديدگاه امام رحمه الله و رهبر انقلاب متوجه انقلاب، كشور، نظام و مردم است، تهديدات فرهنگي است، در نقطه مقابل اساسي ترين، كليدي ترين و

ص: 159

اولويت دارترين مؤلفه هاي تضمين سلامت و پويايي جامعه نيز صبغه فرهنگي دارند. لذا برنامه ها و سياست گذاري ها بايد به گونه اي تدوين و اجرا شوند كه ايجاد، تداوم و تحكيم فرهنگي ديني، اسلامي و ملي را تضمين كنند. دلالت ها و آراي امام رحمه الله و رهبر معظم انقلاب مؤيد اين واقعيت است كه موجوديت و بقاي كشور و نظام جمهوري اسلامي با استحكام و استقلال فرهنگي آن ارتباط تنگاتنگ دارد و متقابلاً اضمحلال، فروپاشي، زوال، فساد و حقارت كشور در ضعف، نابساماني، بي هدفي، سوء تدبير، فساد و وابستگي فرهنگي ريشه دارد. با عنايت به چنين باوري، مؤلفه ها و موضوعات كلان، راهبردي و بنيادي فرهنگي زير براي سياست گذاري و برنامه ريزي رسانه اي براي مديران سطوح مختلف صدا و سيماي جمهوري اسلامي، توليدكنندگان، كارگردانان، فيلم نامه نويسان، برنامه سازان، نويسندگان و ديگر عوامل فعال در رسانه ملي ارائه مي گردد. اين موضوعات و محورها مبتني بر فرمايش هاي امام خميني رحمه الله و رهبر معظم انقلاب تدوين شده است، در عين حال يافته ها و تجربيات پژوهشي نگارنده و نيز ايده برداري از شاخص هاي فرهنگي كه دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي در سال 1389 ارائه كرده، منابع مكمل بوده است.

الف) هويت اسلامي و ايراني

اشاره

الف) هويت اسلامي و ايراني

زير فصل ها

يك. ترويج دين مداري

دو. نهادينه سازي و تقويت هويت انقلابي در ميان شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان

سه. روحيه عدالت اجتماعي

چهار. تاريخ اسلام و ايران

پنج. زبان و ادبيات فارسي

شش. ترويج و نهادينه سازي علاقه و گرايش شهروندان به وطن، سرزمين، ارزش ها و نمادهاي ملي

يك. ترويج دين مداري

يك. ترويج دين مداري

_ ترويج و آموزش اخلاص در عمل و توكل به خدا؛

_ احيا، تقويت و نهادينه سازي فرهنگ صحيح و تحريف نشده جشن ها، اعياد و عزاداري امام معصوم عليهم السلام خاصه احياي عزاي سيدالشهدا؛

_ نهادينه سازي فرهنگ مبنا قرار گرفتن قرآن براي ملت؛

ص: 160

_ تقويت و ترويج باور به تقدم اصلاح و تهذيب خود و بعد ديگران؛

_ ترغيب و تشويق جامعه، به ويژه جوانان به همراه سازي دانش و تعليم با تزكيه و پرورش؛

_ نهادينه سازي فرهنگ جهاد و استقامت در راه حق و نداشتن هراس، سستي و عقب نشيني در مشكلات؛

_ دعوت و ترغيب متكفلان جامعه به اهميت بخشي به تقوا، دعوت مردم به تقوا و آموزش تقوا توسط آنها؛

_ نهادينه سازي فرهنگ تزكيه و تهذيب نفس؛

_ توجه دادن مسئولان به اهميت بخشي به جوانان به عنوان ذخاير انساني؛

_ تلاش براي معرفي اصل اسلام (اسلام ناب) به جامعه با همكاري و بهره گيري از ظرفيت علما، دانشگاهيان، نخبگان و متخصصان؛

_ جريان شناسي فرهنگي، لزوم آشنايي با جريان هاي فكري براي مديران فرهنگي و اهل تبليغ و آموزش حكمت هاي ناب براي مجاهدت فرهنگي؛

_ آموزش، ترويج و نهادينه سازي اصول و احكام ديني در بعد اعتقادي و رفتاري به ويژه در بين نوجوانان و جوانان از جمله تقويت و تحكيم اعتقاد به وحدانيت خداوند متعال پرهيز از شرك به خداوند تبارك و تعالي، اعتقاد به قرآن به عنوان معجزه جاويد و غير قابل تحريف، قادريت و قدرت مطلق خداوند متعال، به اينكه تدبير همه امور در دست اوست، اصل توكل و توسل، عدالت خداوند در آفرينش خلقت و هستي، وحي، نبوت، امامت، معاد، اصل ظهور و عصمت، حيات جاويد پس از مرگ، بهشت و دوزخ و...؛

_ نهادينه سازي نگرش و اعتقاد شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان به لزوم و ضرورت بهره مندي از سنت و سيره معصومان عليهم السلام و آثار و بركات آن در زندگي؛

ص: 161

_ آموزش و نهادينه سازي نگرش و اعتقاد شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان به روحيه اميدواري و پرهيز از نااميدي؛

_ تقويت تمايل و گرايش شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان به حضور و شركت در مناسك و شعائر ديني و مذهبي؛

_ نهادينه سازي نگرش و تقويت گرايش و اعتقاد شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان به التزام عملي به احكام شرعي مانند حجاب، زكات، خمس، پرهيز از غيبت و مال حرام و...؛

_ نهادينه سازي نگرش و اعتقاد شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان به احكام اجتماعي ديني و شرعي مانند رعايت قانون، پرهيز از تجاوز به حقوق ديگران، رعايت نظم و مقررات اجتماعي، پرداخت ماليات، پرهيز از تهمت و...؛

_ ترويج و نهادينه سازي پاي بندي مردم به اخلاق به ويژه اخلاق عملي در مناسبات اجتماعي و رفتاري؛

_ تقويت ايمان، باور و اعتقاد شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان به توان مندي شايستگي و كفايت آن در اداره امور جامعه خود؛

_ تقويت احساس غرور و افتخار و رضايت شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان از اينكه مسلمان اند؛

_ نهادينه سازي نگرش و تقويت گرايش و اعتقاد شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان به ضرورت حمايت از مسلمانان و مظلومان در جهان؛

_ تقويت احساس غرور و تعلق خاطر شهروندان به ميراث فرهنگي كشور؛

_ نهادينه سازي نگرش مثبت و تقويت احساس غرور و تعلق خاطر شهروندان به نمادهاي اسلامي و ديني؛

ص: 162

_ تقويت احساس غرور وتعلق خاطر شهروندان به فرهنگ و روش و سبك زندگي ديني و اسلامي؛

_ نهادينه سازي و تقويت شناخت و آگاهي شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان نسبت به رخدادها، و تاريخ اسلام و شخصيت هاي ديني؛

_ نهادينه سازي و تقويت شناخت و آگاهي شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان نسبت به سيره پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام .

دو. نهادينه سازي و تقويت هويت انقلابي در ميان شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان

دو. نهادينه سازي و تقويت هويت انقلابي در ميان شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان

_ تقويت روحيه استكبارستيزي در جامعه، به ويژه در جوانان و نوجوانان؛

_ تقويت گرايش شهروندان به مبارزه با تحجر و التقاط؛

_ تقويت گرايش شهروندان به حمايت از مستضعفان و محرومان؛

_ تقويت احساس تكليف و تعهد شهروندان، به ويژه جوانان و نوجوانان به حفظ نظام جمهوري اسلامي و دست آوردهاي انقلاب؛

_ تقويت گرايش شهروندان به نفي سلطه گري و سلطه پذيري؛

_ تقويت و نهادينه سازي فرهنگ ايثار و شهادت طلبي و احترام به شهداي انقلاب اسلامي در ميان شهروندان، به ويژه جوانان و نوجوانان؛

_ تقويت و نهادينه سازي اعتقاد و علاقه شهروندان، به ويژه جوانان و نوجوانان به امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري.

سه. روحيه عدالت اجتماعي

سه. روحيه عدالت اجتماعي

_ توجه به ترويج و نهادينه سازي مقوله عدالت، جوان مردي و شجاعت به عنوان خصلت بارز و عنصر مهم هويت ديني و شخصيت پايه ايرانيان. يكي

ص: 163

از مؤلفه ها و خصوصيات روحي و رواني ايرانيان كه برگرفته از آموزه هاي ديني و مذهب تشيع و خصلت مردم كهن ايران محسوب و در قالب جلوه هاي فرهنگي و رفتاري نمود يافته و به عنصر هويتي تبدل شده، «روحيه عدالت خواهي و جوان مردي» است. اين ويژگي از ديرباز در ايران و در ميان ايرانيان وجود داشته و عنصر مركزي باورهاي اسلامي و شيعي را نيز تشكيل مي دهد تا جايي كه رهبران و شخصيت هاي ديني و سياسي و نخبگان ديني از جمله امام خميني رحمه الله ، عدالت خواهي را سرلوحه برنامه و عمل تشكيل حكومت جمهوري اسلامي ايران قرار دادند. امام در اين باره مي فرمايد: «حكومتي مبتني بر عدل و انصاف نسبت به اقشار وطن خواهيم ساخت.» (صحيفه نور، ج5: 133) ايشان اساس تشكيل جمهوري اسلامي را عدالت اجتماعي دانسته، اظهار مي دارد: «مبناي جمهوري اسلامي بر عدالت اجتماعي است و حسن روابط با همه كشورها، با احترام متقابل.» (صحيفه نور: ج9: 71) رهبر انقلاب نيز به پيروي از امام خميني رحمه الله ، اصلي و فوري ترين هدف انقلاب اسلامي و تشكيل نظام اسلامي را استقرار عدالت اجتماعي و قسط اسلامي مي شمارند و قيام پيامبران خدا و نزول كتاب و ميزان الهي را براي اين مي دانند كه مردم از فشار ظلم و تبعيض و تحميل نجات يابند و در سايه قسط و عدل زندگي كنند». (10/3/69)

چهار. تاريخ اسلام و ايران

چهار. تاريخ اسلام و ايران

_ اگر وظيفه رسانه جمعي تبيين خودآگاهي تاريخي و يادآوري اين اصل به مخاطبان خود باشد كه بدانند كه چه بوده اند و كه و چه بايد باشند، لازم است متناسب با اين هدف در توليدات رسانه ملي مفاخر فرهنگي، شخصيت هاي ادبي، دانشمندان، نخبگاه علمي و سياسي، چهره هاي

ص: 164

تاريخ ساز ديني و ملي، گذشته تاريخي، معماري ايراني، و موسيقي اصيل بازتاب بيشتري داشته باشد؛

_ تاريخ دوران معاصر به ويژه از اسلام به بعد جايگاه برجسته تري را در هويت ملت ايران يافته است، اما از آنجا كه بخشي از حافظه تاريخي و آداب و رسوم و فرهنگ ما از دوره باستان برخاسته است، جا دارد كه براي خودآگاهي ملي به آن دوره نيز پرداخته شود؛

_ تقويت و ترويج دانش، شناخت و خودآگاهي تاريخي شهروندان ايراني و تعميق آگاهي آنان از وقايع و شخصيت هاي تاريخي اسلامي و ايراني؛

_ تقويت شناخت و احساس تعلق خاطر تاريخي شهروندان ايراني و ارتقاي احساس عاطفه آنان نسبت به حوادث و شخصيت هاي تاريخي.

پنج. زبان و ادبيات فارسي

پنج. زبان و ادبيات فارسي

_ آموزش و ترويج زبان و ادبيات فارسي به عنوان زبان اصيل ايراني و عامل پيوند ميان همه اقوام و آحاد ملت ايران؛

_ تقويت آشنايي و شناخت شهروندان نسبت به حكما و دانشمندان ايران و چهره هاي ادبي، فرهنگي و فرهيختگان؛

_ آموزش و نهادينه سازي اعتقاد و التزام شهروندان؛ به ويژه جوانان و نوجوانان به پاس داشت و رعايت زبان فارسي به عنوان زبان معيار در گفتار.

شش. ترويج و نهادينه سازي علاقه و گرايش شهروندان به وطن، سرزمين، ارزش ها و نمادهاي ملي

شش. ترويج و نهادينه سازي علاقه و گرايش شهروندان به وطن، سرزمين، ارزش ها و نمادهاي ملي

_ برجسته سازي آن دسته از عناصر و حصوصياتي است كه به حوزه قلمرو سرزميني، جغرافيايي و ميهني قرار مي گيرد. تمام سرزمين ايران از قبيل

ص: 165

كوه ها، دشت ها، كوير، درياها، صحراها و جنگل هاي ايران مانند خليج فارس، البرز، زاگرس، كوير لوط، دماوند، درياي مازنداران و... اين ظرفيت را دارد كه كانون توجه مخاطبان و برنامه سازان قرار گيرد. امام خميني رحمه الله ، در خصوص اهميت سرزمين، آحاد ملت را نسبت به سرزمين و خاك كشور داراي مسئوليت ملي و دفاع از سرزمين را يك وظيفه ملي مي دانند. ايشان مي فرمايند: «شما امروز يك وظيفه ملي داريد نسبت به كشورتان، يك وظيفه اسلامي داريد نسبت به حفظ اسلام... امروز همه دنيا متوجه ايران اند كه اين ملت چه مي خواهند بكنند.» (صحيفه نور، ج 19: 259) «حب وطن و حب اهل وطن و حفظ و حدود كشور، مسئله اي است كه در آن حرفي نيست.» (صحيفه نور: ج 13، 18) «حتي يك وجب از زمين خودمان را به ديگران نخواهيم داد؛ نه ظلم مي كنيم به آنها و نه تحت ظلم واقع مي شويم». (صحيفه نور: ج 14: 83)

مقام معظم رهبري نيز تعلق به سرزمين ايران را مورد تأكيد قرار داده اند. ايشان مي فرمايند: «اين مملكت، مملكت شماست. مملكت عظيم، بابركت و ثروتمندي است. خيلي ثروت در اين خاك نهفته است كه همه اش متعلق به شما و نسل هاي آينده اين كشور است. ثروت معنوي زيادي در اين كشور وجود دارد و همه اش متعلق به شماست». (13/2/74)

_ ترويج علاقه و افتخار به وطن و مرزوبوم ايران در ميان شهروندان؛

_ تقويت علاقه و تمايل شهروندان ايراني به دفاع از ميهن در برابر تجاوز بيگانگان؛

_ تقويت علاقه و اداي احترام به پرچم و سرود جمهوري اسلامي ايران و قبور شهدا و ساير نمادهاي ملي و ديني در جامعه؛

_ آشناسازي شهروندان با قهرمانان ملي و ايراني و تقويت احساس تعلق خاطر شهروندان به آنها؛

ص: 166

_ تبليغ، ترويج و آشنا سازي شهروندان با فرهنگ و روش زندگي ايراني و تقويت احساس تعلق آنان نسبت به اين سبك و روش زندگي؛

_ آگاه سازي و تبيين نقش تاريخي و رسالت جهاني ايران در گذشته، حال و آينده در ميان شهروندان ايراني؛

_ آموزش و نهادينه سازي احترام به نمادها، الگوها و قهرمانان ايراني _ اسلامي به ويژه در ميان جوانان و نوجوانان؛

_ تبليغ, ترويج و آموزش نحوه بزرگ داشت ميراث فرهنگي؛

_ آموزش و توجيه جامعه و شهروندان به ضرورت استفاده صحيح از آثار تاريخي، باستاني و اسلامي و همكاري و مشاركت با مسئولان در حفظ، مرمت و نگهداري و جلوگيري از تخريب و نابودي آنها؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف از ظرفيت هاي فرهنگي، اماكن مذهبي، باستاني و تاريخي و ساير ظرفيت فرهنگي و گردشگري ايران با هدف معرفي اين ظرفيت ها و جذب گردشگر؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف با هدف ترويج ايران گردي و ارتقاي شناخت و آگاهي شهروندان ايراني و اقوام نسبت به سرزمين و وطن خود؛

_ برنامه سازي در جهت مقابله با يأس و سرخوردگي از يك سو و تقويت اميد به آينده از ديگر سو در ميان آحاد ملت به ويژه نسل جوان و نوجوان كشور؛

_ تقويت احساس تعلق و علاقه شهروندان به مردم ايران؛

_ تقويت و ترويج تلقي مثبت شهروندان از صفات مردم ايران؛

_ تقويت و ترويج تلقي مثبت و افتخار شهروندان از مليت و ايراني بودن خود؛

ص: 167

_ تقويت و ارتقاي احساس هم دلي، انسجام و همبستگي در ميان شهروندان ايراني و اقوام و گروه هاي مختلف؛

_ تقويت و ترويج تلقي و نگرش مثبت شهروندان نسبت به شرايط زندگي در ايران؛

_ تقويت نگرش و تلقي مثبت شهروندان از اثرگذاري ايران در منطقه و جهان؛

_ تقويت و ترويج تلقي و نگرش مثبت شهروندان نسبت به استقلال فرهنگي، سياسي و اقتصادي كشور؛

_ تقويت احساس غرور و افتخار از ايراني بودن در ميان شهروندان؛

_ تقويت احساس تعلق، تكليف و تعهد شهروندان نسبت ميهن و منافع ملي؛

_ تقويت شناخت، آگاهي و آشنايي شهروندان، به ويژه جوانان و نوجوانان به تاريخ انقلاب؛

_ تقويت شناخت، آگاهي و آشنايي شهروندان، به ويژه جوانان و نوجوانان به قانون اساسي؛

_ تقويت شناخت، آگاهي و آشنايي شهروندان، به ويژه جوانان و نوجوانان نسبت به تاريخ انقلاب اسلامي؛

_ تبيين و توجه دادن مديران، مسئولان و مردم به ضرورت اصلاح معماري در شهر سازي و پرهيز از ترويج سبك معماري غير بومي و غير ايراني و اسلامي در كشور به ويژه در شهرسازي هاي جديد.

ب) اخلاق اجتماعي

ب) اخلاق اجتماعي

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي مختلف با هدف ترويج و نهادينه سازي فرهنگ «امر به معروف و نهي از منكر» در جامعه؛

ص: 168

_ تبيين، ترويج و نهادينه سازي فرهنگ اهميت و جايگاه خانواده در جامعه به ويژه در بين نسل نوجوان و جوان؛

_ تبيين، ترويج و نهادينه سازي فرهنگ احترام به جايگاه زن درخانواده؛

_ تبيين، ترويج و تقويت پيوند و ارتباطات خانوادگي و نهادينه سازي فرهنگ توجه به صله ارحام؛

_ تبيين و نهادينه سازي فرهنگ نيكي، احسان و احترام به والدين و بزرگان خانواده؛

_ تبيين و تقويت پيوند و نهادينه سازي فرهنگ علاقه جوانان و نوجوانان به خانواده؛

_ تأكيد بر لزوم پيروي جوانان و نوجوانان از ارزش هاي اخلاقي خانواده و والدين و تبيين آن؛

_ تبيين و توجه دادن والدين به انتخاب نام نيكو براي فرزندان به عنوان مسئوليت و وظيفه ديني والدين؛

_ تبيين و نهادينه سازي فرهنگ روابط اجتماعي سالم ميان اعضاي خانواده، والدين و خويشاوندان و پرهيز از هرج و مرج در روابط زن و مرد در بين خويشاوندان و در جامعه به ويژه در بين جوانان و نوجوانان؛

_ تبيين، نهادينه سازي، ترويج و تبليغ حسن معاشرت بين افراد و اعضاي خانواده؛

_ تبيين و نهادينه سازي فرهنگ نوع دوستي و دعوت به خير عام و جمعي؛

_ تبيين، نهادينه سازي و آموزش فرهنگ احترام به جامعه بزرگ سالان به ويژه در ميان نسل جوان؛

ص: 169

_ نهادينه سازي و آموزش فرهنگ رعايت الگوهاي ديني، اسلامي و ملي در پوشش، ظاهر، رفتار و گفتار؛

_ آموزش و ترويج فرهنگ مسئوليت پذيري و احساس مسئوليت اجتماعي در جامعه؛

_ آموزش و نهادينه سازي فرهنگ رعايت و احترام به حقوق ديگران در مناسبات، روابط و رفتار اجتماعي؛

_ آموزش و تبليغ فرهنگ عفاف و پاك دامني و اجتناب از آنچه به اخلاق فردي و جمعي آسيب مي زند؛

_ ترويج و نهادينه سازي منش، خصايل و فضايل اخلاقي فردي و جمعي مبتني بر فرهنگي اصيل ديني و ملي مانند: هم دلي، شجاعت، فداكاري، صبر، بردباري، تحمل پذيري، توجه به خودسازي، رواج ندادن ظاهرگرايي و مقدس مآبي، پرهيز از رياكاري و نفاق، تملق و چاپلوسي، پرهيز از زهد ناصواب و ترك دنيا به ويژه در نسل جوان و نوجوان؛

_ آموزش و تبليغ فرهنگ ايماني با رويكرد مرجح دانستن ارزش هاي الهي و انساني بر مادي گرايي افراطي و ارزش هاي مادي و توجه بر منافع عمومي و رضايت الهي در فعاليت هاي اقتصادي؛

_ ترويج فرهنگ اجتناب از رفاه طلبي و مصرف زدگي در جامعه و در بين خانواده ها؛

_ ترويج، احيا و نهادينه سازي منش، خصايل و فضايل ديني و اعتقادي شامل فرهنگ انفاق، وقف، حمايت از محرومان و مستمندان، پرداخت خمس و زكات، ماليات، رعايت حرام و حلال، روحيه سخاوت و گشاده دستي، و عزت نفس در جامعه به ويژ ه در نسل جوان و نوجوان و تبيين تأثير آن بر تحقق توسعه و عدالت اجتماعي؛

ص: 170

_ تقبيح منش، خصائل، روحيات و رفتار هاي ناپسند از قبيل رشوه، ربا، اختلاس، جعل، كلاهبرداري، احتكار و گران فروشي و خوردن مال حرام، تكدي گري، اجير كردن ديگران، انواع قاچاق و... در بين اعضاي جامعه.

_ افزايش بصيرت، بينش و آگاهي عمومي در جامعه به ويژه در بين نسل جوان، ارتقاي سطح فهم و درك درست و عميق آحاد ملت از امور و مسائل و هدايت جامعه به پرهيز از جمود و تحجر فكري و متقابلاً نفي روشنفكرمآبي در جامعه؛

_ ترويج و تقويت روحيه و منش آزادانديشي در جامعه به ويژه در بين نسل جوان؛

_ آموزش و آگاه سازي جامعه و تعميق فرهنگ حقيقت گرايي و حقيقت پذيري و معياربودن حق، نه اشخاص؛

_ تقبيح استفاده از پوشش نامناسب و نامتعارف و نامتناجس با فرهنگ ديني و ملي، تقليد از الگوهاي غربي، گرايش به فحشا و بزهكاري، جرم روابط نامشروع، اعتياد به مواد مخدر و مشروبات الكلي و... .

_ تشويق، ترغيب و دعوت توليدكنندگان، مؤلفان، مصنفان، نويسندگان و اصحاب قلم، هنرمندان، كارگردانان، هنرپيشه گان و متصديان صنعت چاپ به توليد محتوا، كالاها و خدمات فرهنگي و كتاب متناسب با شئون ديني، فرهنگي و ملي؛

_ تشويق، ترغيب و دعوت رسانه هاي مكتوب اعم از كتب غير درسي، نشريات و مطبوعات و نويسندگان اين عرصه به توليد كالاها و محتواهاي فاخر متناسب با شئون ديني، فرهنگي و ملي ملت ايران و رعايت اخلاق حرفه اي و امانت داري؛

_ تشويق، ترغيب و دعوت رسانه هاي غير مكتوب ديداري و

ص: 171

شنيداري (راديو، تلويزيون، اينترنت، مراكز فرهنگي و...) و فعالان اين عرصه به توليد كالاها و محتواهاي فاخر متناسب با شئون ديني، فرهنگي و ملي ملت ايران و رعايت اخلاق حرفه اي و امانت داري؛

_ تشويق، ترغيب و دعوت هنرمندان و توليدكنندگان عرصه هاي مختلف هنر، فيلم، نمايش، تئاتر، سينما، موسيقي، عكس، هنرهاي تجسمي، شعر و ادبيات فارسي به توليد كالاها و محتواهاي فاخر متناسب با شئون ديني، فرهنگي و ملي ملت ايران و رعايت اخلاق حرفه اي و امانت داري.

ج) تقويت و ترويج «تعاملات و روابط فرهنگي» در سطح داخلي و بين المللي

ج) تقويت و ترويج «تعاملات و روابط فرهنگي» در سطح داخلي و بين المللي

_ تبيين ضرورت تقويت تعاملات و ارتباطات بين فرهنگي و علمي در سطح جهان به ويژه با اولويت كشورهاي همسايه و مسلمان و مستقل با هدف تبادل تجارت فرهنگي و علمي در سطح جهان و منطقه؛

_ تبيين فرهنگ ايران گردي و تعاملات و ارتباطات درون فرهنگي در قالب شيوه ها و روش هاي مختلف از جمله سفرهاي علمي، زيارتي و تفريحي در داخل كشور با هدف تقويت همگرايي و روابط ميان فرهنگ ها؛

_ تبيين ضرورت تقويت تعاملات و ارتباطات با سازمان هاي بين المللي در عرصه هاي فرهنگي و علمي و مراكز علمي و فرهنگي خارج از كشور؛

_ تبيين ضرورت تأسيس واحد ها و شعبات مراكز علمي و فرهنگي خارجي در كشور به صورت هدف مند و مديريت شده با اولويت كشورهاي مسلمان و همسايه و مستقل؛

_ تبيين ضرورت برقراري و تقويت ارتباط و تعامل مديريت شده و

ص: 172

هدف مند با شخصيت هاي علمي، فرهنگي و هنري بين المللي و بهره گيري از تجارب، دانش و توان مندي هاي آنان در توليد علم، فرهنگ و هنر؛

_ تبيين و توجه دادن مديران و مسئولان به ضرورت ترويج و تقويت صنعت گردشگري در كشور با هدف معرفي ايران به جهان و جذب سرمايه؛

_ تبيين ضرورت حضور قدرت مند و مقتدر فرهنگي ايران در ساير كشورها به صورت هدف مند و مديريت شده؛

_ تبيين ضرورت برقراري و توسعه ارتباطات رسانه اي با ساير كشورهاي جهان با اولويت كشورهاي مسلمان و مستقل؛

_ تبيين ضرورت توليد گسترده كمّي و كيفي كالاها و خدمات فرهنگي، علمي و رسانه اي، محصولات مكتوب فرهنگي، هنري، ديجيتالي و... به صورت مديريت شده و هدف مند و عرضه آن به جهان؛

_ توليد و عرضه گسترده محصولات فرهنگي، علمي، هنري و... در فضاي مجازي و سايبر و شبكه هاي ماهواره اي.

د) استقلال و خودباوري ملي

د) استقلال و خودباوري ملي

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف با هدف تبيين، تقويت انگيزه و توجه دادن مديران و مسئولان به ضرورت تلاش جهادي براي نهادينه سازي و تحقق فرهنگ بهره وري در جامعه؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف با هدف تبيين و توجه دادن مديران، مسئولان و مردم به ضرورت محقق سازي و عمل به فرهنگ و الگوي زندگي مبتني بر «صرفه جويي در مصرف، ساده زيستي، قناعت» و...؛

_ تبيين و توجه دادن مديران و مسئولان به ضرورت «اصلاح الگوي مصرف» در جامعه؛

ص: 173

_ تبيين و توجه دادن مديران و مسئولان به ضرورت اصلاح «سبك زندگي» در جامعه و پرهيز از ترويج سبك زندگي غير بومي و غير ايراني و اسلامي در كشور به ويژه در ميان قشر جوان و نوجوان؛

_ تبيين و توجه دادن شهروندان به ضرورت گرايش به مصرف كالاهاي داخلي و بومي؛

_ تبيين و توجه دادن مديران، مسئولان و مردم به ضرورت حفظ، مرمت و نگهداري از آثار تاريخي، باستاني و اسلامي و جلوگيري از تخريب و نابودي آنها؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف در جهت تبيين «دفاع مقدس» و زنده نگهداشتن ايثارگري ها، ياد و خاطره و رشادت هاي شهدا، جانبازان و آزادگان به عنوان نمودها و تجسم واقعي اسلام خواهي و وطن دوستي در ميان نسل هاي گذشته و تداوم اين فرهنگ براي نسل موجود و نسل هاي آينده؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف در جهت تبيين و احياي روحيه جهادي در ميان مسئولان و مديران در امر سازندگي كشور، «اميدواري به آينده» كشور و توسعه همه جانبه ملي؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف در جهت تبيين و احياي روحيه جهادي در ميان مسئولان و مديران در جهت اتكا و اعتماد به توان نيروهاي خودي و بومي و زمينه سازي براي تقويت، ارتقا و بهره گيري از آنها؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف در جهت تبيين و توجه دادن مديران و مسئولان به حمايت از كارآفرينان و صنعت گران مولد؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف در جهت تبيين و توجه دادن مديران و مسئولان به تحقق الگوي پيشرفت ايراني _ اسلامي در كشور؛

ص: 174

_ آموزش و تبيين لزوم عزم و اراده ملي براي اهتمام به تحقق فرهنگ ديني در جامعه؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي مختلف با هدف توجه دادن مديران، مسئولان و مردم به ضرورت مقاومت و ايستادگي در مقابل سلطه گران و زياده خواهان؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي مختلف با هدف توجه دادن مديران، مسئولان و مردم به ضرورت مقابله با تهاجم فرهنگي و ايستادگي در برابر ناتوي فرهنگي؛

_ تبيين و توجه دادن مديران و مسئولان به تلاش و كار جهادي در جهت خودبسندگي در صنعت و كشاورزي و ساير فعاليت هاي اقتصادي و توليدي؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي مختلف با هدف توجه دادن آحاد ملت و شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان به پاي بندي به ارزش ها و سنت هاي ديني و ملي؛

_ ترويج و نهادينه سازي فرهنگ كار و تلاش، فعاليت و كوشش، توليد، خلاقيت، فعال گرايي، تعهد وجدان كاري، كيفيت گرايي، مسئوليت پذيري و رعايت اخلاق حرفه اي در حوزه فعاليت ها، مسئوليت ها و كسب و كار و توجه دادن شهروندان، مولدان و به ويژه جوانان به تلاش و كار جهادي و مشاركت گسترده در جهت استقلال، عمران و آباداني كشور و متقابلاً تقبيح روحيات ناپسند مانند تنبلي، تن پروري، عافيت طلبي و انفعال گرايي؛

_ ترويج و نهادينه سازي فرهنگ احترام به طبيعت، حفظ محيط زيست، پرهيز از تجاوز و تخريب منابع خدادادي و آموزش شيوه هاي بهره گيري صحيح از آنها با هدف استفاده بهينه از منابع، ظرفيت ها، فرصت ها و امكانات و همه داشته ها؛

ص: 175

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف در جهت تبيين، ترويج و نهادينه سازي و احياي فرهنگ توليد روزي و كسب و كار حلال به عنوان يك ارزش اجتماعي در جامعه؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف در جهت تبيين، نهادينه سازي و احياي فرهنگ و روحيه مشاركت، همكاري و تعاون در همه عرصه ها به ويژه تحقق توسعه ملي؛

_. تهيه و توليد برنامه هاي مختلف در جهت تبيين، نهادينه سازي و احياي فرهنگ و روحيه خودباوري، اعتقاد به توان خودي در توسعه علمي، صنعتي و اقتصادي كشور (ما مي توانيم) و تقويت اعتماد به نفس در ميان شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان؛

_ تقويت و ترويج و نهادينه سازي فرهنگ ميل به كمال گراي و تعالي در آحاد جامعه؛

_ آموزش و نهادينه سازي اعتقاد، پاي بندي و احترام به آداب وسنت هاي اسلامي _ ايراني؛

_ آموزش و نهادينه سازي نگرش و اعتقاد و التزام شهروندان به لزوم نفي و نپذيرفتن الگوهاي بيگانگان در مناسبات اجتماعي و الگوي مصرف و لزوم توجه به الگوي اسلامي و ايراني و بومي؛

_ ترويج، آموزش و تقويت انگيزه ميل به پيشرفت، ترقي و توسعه همه جانبه در ميان شهروندان، به ويژه در بين نسل جوان جامعه؛

_ ترويج، آموزش و تقويت انگيزه ميل به استفاده از محصولات توليدي بومي و داخلي و ترجيح توليدات و مصنوعات داخلي بر توليدات و مصنوعات خارجي و غير بومي؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف با هدف تبيين و نهادينه سازي فرهنگ بهره وري در جامعه؛

ص: 176

_ تبيين و نهادينه سازي فرهنگ و الگوي ساده زيستي، قناعت و... در جامعه و ترغيب شهروندان به ضرورت محقق سازي و عمل به آن در زندگي خود؛

_ ترويج و تقويت روحيه و منش استقامت و خودنباختگي و مرعوب نشدن در مقابل دشمن و فرهنگ و تمدن بيگانه.

ه) تقويت و نهادينه سازي فرآيند جامعه پذيري و فرهنگ پذيري

ه) تقويت و نهادينه سازي فرآيند جامعه پذيري و فرهنگ پذيري

_ ترويج و تعميق فرهنگ عبرت آموزي و پند و اندرزگيري در زندگي و مناسبات فردي و اجتماعي؛

_ آموزش، ترويج و تعميق فرهنگ تفكر، تأمل گرايي، تعقل، عقلانيت، تدبر و انديشه و خرد جمعي و پرهيز از رفتارهاي احساسي؛ هيجاني، غير عقلاني و غير منطقي قبل از تصميم و اقدام در جامعه خاصه در بين نسل نوجوان و جوان؛

_ آموزش، ترويج و تعميق فرهنگ نقد و نقادي در جامعه خاصه در بين نسل نوجوان و جوان اعم از نگاه نقادانه در درجه اول به خود (نقدپذيري)، افزايش ظرفيت و آمادگي براي پذيرش انتقاد از ديگران، رعايت عدالت و انصاف در نقد ديگران به دور از هياهو و هوچي گري، نگاه نقادانه به پديده ها و امور و مسائل حوزه پيرامون؛

_ تقبيح تعصب، جزم گرايي، پيش داوري هاي غير منطقي و غير اخلاقي و قضاوت هاي نادرست و ناعادلانه و تخريبي در جامعه؛

_ آموزش علم باوري و ترويج و تعميق جايگاه دانش خاصه در بين نسل جوان و لزوم بهره گيري و كاربست آن در همه امور به ويژه زندگي فردي و اجتماعي، سياست گذاري، برنامه ريزي و مديريت و عرصه اجرا

ص: 177

و عمل و اتخاذ رويكرد علمي و نگرش نظام مند و برنامه اي در حل مسائل (ايجاد پيوند ميان علم و عمل؛ انديشه و اجرا)؛

_ تلاش رسانه ملي براي حفظ شأن و جايگاه تحقيق و پژوهش در نظام سياست گذاري و برنامه ريزي رسانه اي، تلاش براي بهره گيري و استفاده از تجارب و دست آوردهاي علمي و پژوهشي در توليد محتوا و برنامه، مديريت و اجرا؛

_ برنامه ريزي رسانه ملي براي به كارگيري و حمايت از نخبگان، افراد صاحب ابتكار و خلاقيت، فرهيختگان، دانشمندان و اصحاب قلم و فكر و انديشه در عرصه برنامه سازي و همچنين ترويج فرهنگ نخبه گرايي، جذب نخبگان و مبتكران و جلوگيري از فرار و مهاجرت مغزها و نخبگان به خارج از كشور؛

_ آموزش، ترويج و تقويت روحيه ابتكار، نوآوري و دانستن (در برابر جهل و ناآگاهي) در جامعه و نسل جوان كشور و تلاش براي تبديل آن به ارزش اجتماعي و توجه دادن مسئولان، نهاد هاي فرهنگي و مردم به تلاش براي فراهم سازي زمينه هاي لازم براي شكوفايي استعدادها و خلاقيت ها؛

_ نفي فرهنگ افراط و تفريط و متقابلاً ترويج منش و روحيه رعايت اعتدال در مناسبات فردي و اجتماعي؛

_ آموزش، ترويج و نهادينه سازي فرهنگ و روحيه عدالت جويي، عدالت خواهي، عدالت گرايي و عمل و رفتار عادلانه در جامعه در همه عرصه ها؛

_ آموزش و نهادينه سازي فرهنگ قانون گرايي، حاكميت قانون براي همه، توجه به ضوابط، قوانين و مقررات به جاي روابط و اجراي عادلانه قوانين و مقررات در جامعه؛

ص: 178

_ توجه دادن جامعه به واقع گرايي، واقع بيني و شرايط موجود؛

_ آشناسازي شهروندان به ويژه كودكان و نوجوانان و جوانان با ارزش هاي فرهنگي خانواده و اجتماع؛

_ آشنايي و نهادينه سازي هنجارهاي مشترك اجتماعي در ميان شهروندان به ويژه كودكان، نوجوانان و جوانان؛

_ آشنا ساختن شهروندان به ويژه كودكان، نوجوانان و جوانان با نقش، جايگاه، حقوق و مسئوليت هاي خانوادگي و اجتماعي؛

_ آشنا ساختن شهروندان به ويژه كودكان، نوجوانان و جوانان با قوانين و مقررات جامعه؛

__ آموزش و نهادينه سازي اعتقاد و التزام شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان به حاكميت قانون و ضوابط بر روابط؛

_ آموزش و نهادينه سازي اعتقاد و التزام شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان به عمل به قانون و تعهدات قانوني در حوزه روابط فردي و اجتماعي؛

_ آموزش و نهادينه سازي اعتقاد و التزام شهروندان؛ به ويژه جوانان و نوجوانان به پاس داشت حقوق و مالكيت مادي و معنوي، فردي و جمعي؛

_ آموزش و نهادينه سازي اعتقاد و التزام شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان به پاس داشت و رعايت حقوق شهروندي؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي ترويج ورزش و اخلاق گرايي در ورزش؛

_ آموزش و نهادينه سازي وجدان كاري در ميان شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان؛

ص: 179

_ آموزش و نهادينه سازي اعتقاد و التزام شهروندان؛ به ويژه جوانان و نوجوانان به پاي بندي به سنن ديني، اعتقادي و سنت هاي اجتماعي و خانوادگي سالم و صحيح؛

_ آموزش و نهادينه سازي اعتقاد و التزام شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان به نداشتن تجسس و سوء ظن در مناسبات فردي و اجتماعي؛

_ آموزش و نهادينه سازي اعتقاد و التزام شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان به رعايت ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي به هنگام حضور در جامعه (حفظ حجاب، پوشش، آرايش و ظاهر و..)؛

_ آموزش و نهادينه سازي مسئوليت پذيري در ميان شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان؛

_ آموزش و نهادينه سازي اعتقاد، التزام و تعهد شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان به هنجارهاي و ارزش هاي ديني و ملي مشترك.

و) آموزش مهارت هاي زندگي و اجتماعي

و) آموزش مهارت هاي زندگي و اجتماعي

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي ارتقاي سطح آگاهي و معلومات عمومي و اجتماعي شهروندان؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي ارتقاي آگاهي شهروندان و به ويژه جوانان از حقوق و مسئوليت اجتماعي خود؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي ارتقاي دانش، آگاهي و قدرت شهروندان و به ويژه جوانان و نوجوانان در حل مسئله و تصميم گيري؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي ارتقاي دانش، آگاهي و تبيين ضرورت مشورت پذيري در ميان شهروندان و نتايج و آثار مثبت آن؛

ص: 180

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي ارتقاي دانش، آگاهي و تبيين ضرورت ترجيح راه حل هاي فرهنگي، نرم و ايجابي در برخورد با پديده ها و مسائل؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي ارتقاي دانش و آگاهي آحاد ملت و تبيين ضرورت هم نوايي، هم دلي و ارتباط ميان فردي در جامعه، ارتباط با اقوام و اعضاي خانواده با يكديگر؛

_ آموزش روش ها و شيوه هاي انباشت همه توان ها و استعدادها توسط همه دوستداران اسلام و ملت در جهت اصلاح و پيشرفت جامعه.

ز) نهاد اوقات فراغت

ز) نهاد اوقات فراغت

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي تبيين ضرورت و روش ها و نحوه پر كردن اوقات فراغت با روش هاي صحيح از جمله ترويج استفاده از طبيعت، فضاها و مراكز فرهنگي و تفريحي، گذران اوقات فراغت با خانواده، دوستان و بستگان و...؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي تبيين ضرورت رو آوردن جامعه به مطالعه و كتاب خواني و ترويج و نهادينه سازي فرهنگ كتاب خواني؛

_ تقبيح استفاده از پوشش نامناسب و نامتعارف و نامتجانس با فرهنگ ديني و ملي، تقليد از الگوهاي غربي، گرايش به فحشا و بزهكاري، و بيان جرم روابط نامشروع، اعتياد به مواد مخدر و مشروبات الكلي و...؛

_ تشويق، ترغيب و دعوت توليدكنندگان، مؤلفان، مصنفان، نويسندگان و اصحاب قلم، هنرمندان، كارگردانان، هنرپيشگان و متصديان صنعت

ص: 181

چاپ به توليد محتوا، كالاها و خدمات فرهنگي و كتاب متناسب با شئون ديني، فرهنگي و ملي؛

_ تشويق، ترغيب و دعوت رسانه هاي مكتوب اعم از كتب غير درسي، نشريات و مطبوعات و نويسندگان اين عرصه به توليد كالاها و محتواهاي فاخر متناسب با شئون ديني، فرهنگي و ملي ملت ايران و رعايت اخلاق حرفه اي و امانت داري؛

_ تشويق، ترغيب و دعوت رسانه هاي غير مكتوب ديداري و شنيداري(راديو، تلويزيون، اينترنت، مراكز فرهنگي و..) و فعالان اين عرصه به توليد كالاها و محتواهاي فاخر متناسب با شئون ديني، فرهنگي و ملي ملت ايران و رعايت اخلاق حرفه اي و امانت داري؛

_ تشويق، ترغيب و دعوت هنرمندان و توليدكنندگان عرصه هاي مختلف هنر، فيلم، نمايش، تئاتر، سينما، موسيقي، عكس، هنرهاي تجسمي، شعر و ادبيات به توليد كالاها و محتواهاي فاخر متناسب با شئون ديني، فرهنگي و ملي ملت ايران و رعايت اخلاق حرفه اي و امانت داري؛

_ ترويج و تشويق شهروندان در بهره گيري از ميراث فرهنگي، موزه ها، آثار باستاني و گردشگري اماكن طبيعي، زيارتي، باستاني، علمي، و فضاهاي فرهنگي كشور مانند، سينماها تالارهاي نمايش و تئاتر، تالار ها، نمايشگاه هاي فرهنگي و هنري، كتابخانه ها و شركت در ورزش همگاني، ورزش قهرماني و حرفه اي، استفاده از طبيعت، پارك ها و باغ ها، و اماكن ورزشي و...؛

ح) تبيين جايگاه نهاد خانواده، خويشاوندي و ازدواج

ح) تبيين جايگاه نهاد خانواده، خويشاوندي و ازدواج

برنامه سازي در جهت تقويت و برجسته سازي نقش و كاركرد تربيتي و آموزشي خانواده ايراني و آموزش مهارت هاي اجتماعي و زندگي؛

ص: 182

_ توليد برنامه هاي آموزشي براي تشويق و ترغيب خانواده ها به اهتمام به فراگيري علوم و فنون؛

_ توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي تبيين جايگاه و نقش نهاد خانواده در فرآيند جامعه پذيري و انتقال و نهادينه سازي ارزش ها، باورها و آداب و رسوم ديني و ملي و شكل گيري شخصيت اجتماعي و منش ملي جوانان و نوجوانان؛

_ توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي تبيين جايگاه و نقش نهاد خانواده در پرورش اخلاقي، روحي، بهداشت رواني و آرامش اعضاي خانواده؛

_ توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي تبيين جايگاه و نقش مادري به عنوان كانون مهرورزي، محبت، عطوفت، گرمي و صفابخشي به خانواده؛

_ توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي تبيين جايگاه و نقش پدري به عنوان تكيه گاه اعضا و آرامش بخشي و اطمينان خاطرآوري براي اعضاي خانواده؛

_ توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي تبيين جايگاه و نقش مرد و زن و همسري در تدوام پيوند نهاد خانواده و تربيت فرزندان؛

_ توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي تبيين تعلق خاطر واحساس وظيفه و تكليف اعضاي خانواده نسبت به يكديگر و نقش حمايتي و عاطفي اعضا نسبت به هم؛

_ توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي تبيين جايگاه و منزلت والدين در خانواده و لزوم اطاعت پذيري فرزندان از آنان؛

_ توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي تبيين نقش و مسئوليت

ص: 183

متقابل اعضا در خانواده و لزوم رعايت احترام و ادب متقابل در خانواده؛

_ تبيين و تشريح جايگاه و اهميت مشورت و رايزني در خانواده و وظيفه فرزندان در جهت لزوم مشورت پذيري و جلب رضايت والدين هنگام تصميم گيري هاي مهم و سرنوشت ساز به ويژه در زمان ازدواج و تشكيل خانواده و نقش مشورتي اعضاي خانواده براي يكديگر؛

_ تبيين و تشريح جايگاه، اهميت و شيوه هاي همسريابي و همسرگزيني در خانواده مبتني بر الگوهاي ديني و ايراني؛

_ توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي تبيين نقش و مسئوليت ديني و اجتماعي، پشتيباني، حمايت و دستگيري فرزندان از والدين هنگام نياز؛

_ توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي تبيين نقش، اهميت و لزوم احساس مسئوليت والدين نسبت به فرزندان به هنگام ازدواج و تشكيل خانواده؛

_ تبيين و تشريح جايگاه نقش مديريتي، هدايتي و سرپرستي مرد در خانواده بر اساس آموزه هاي ديني و ملي؛

_ توليد برنامه هاي مختلف آموزشي براي تبيين و آشنا سازي شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان نسبت به نقش انسجام بخشي و وحدت آفريني والدين در خانواده؛

ط) سرمايه فرهنگي و اجتماعي

ط) سرمايه فرهنگي و اجتماعي

_ تقويت و نهادينه سازي اعتقاد و علاقه شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان به حضور در همه عرصه ها و مشاركت در انتخابات، راهپيمايي ها، احزاب و نهاد هاي سياسي و اجتماعي و انجمن ها و

ص: 184

تشكل هاي داوطلبانه شبكه هاي روابط اجتماعي و ساير فراشدهاي سياسي و اجتماعي؛

_ نهادينه سازي رفتار سياسي و كار جمعي در جامعه؛

_ ارتقا و نهادينه سازي فرهنگ سياسي به جاي فرهنگ قبيله اي و عشيره اي در كنش هاي سياسي؛

_ ارتقاي سطح بينش و آگاهي هاي سياسي شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان؛

_. تقويت و نهادينه سازي اعتماد اجتماعي تعميم يافته شامل اعتماد بين فردي، اعتماد ميان قشرهاي اجتماعي، اعتماد به مسئولان، اعتماد نهادي و...؛

_ تقويت و ارتقاي رضايت عمومي ميان شهروندان شامل رضايت فردي و خانوادگي، رضايت شغلي، رضايت اجتماعي و سياسي.

ي) آموزش و نهادينه سازي قانون گرايي و نظم اجتماعي

ي) آموزش و نهادينه سازي قانون گرايي و نظم اجتماعي

_ قانون مداري، قانون گرايي، تعهد، پاي بندي به ارزش ها و هنجارهاي مشترك، امنيت اجتماعي و مسئوليت پذيري.

ك) وحدت، انسجام ملي و تقويت همگرايي

ك) وحدت، انسجام ملي و تقويت همگرايي

_ ترويج لزوم تقريب و همگرايي بين مذاهب و اديان مختلف در جامعه در توليدات فرهنگي و برنامه سازي ها؛

_ ترويج نمادهاي ديني مشترك در توليدات فرهنگي و برنامه سازي مانند قرآن، قبله، پيامبر صلي الله عليه و آله ، حج و...؛

_ ترويج ارزش هاي مشترك فرهنگي، اجتماعي و سياسي در ميان

ص: 185

شهروندان و گروه هاي مختلف سياسي، اقوام و مذاهب در برنامه سازي ها؛

_ آموزش و نهادينه سازي اعتقاد، التزام و تعهد شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان به حاكميت ضوابط و قواعد در توليدات رسانه اي؛

_ آموزش و تعميق نفي خودباختگي و مرعوب شدن در برابر بيگانگان و دشمنان در برنامه سازي ها؛

_ نهادينه سازي فرهنگ، ارزش ها و هنجاري هاي اسلامي و ايراني و ملي در ميان شهروندان و تقبيحِ ازخودبيگانگي و احساس حقارت در مقابل فرهنگ و تمدن غرب و بيگانه؛

_ تقويت و نهادينه سازي احساس تعلق و دلبستگي شهروندان به نمادهاي ملي مشترك مانند سرزمين، سنت هاي ديني و ملي، استقلال كشور، تاريخ كشور، و پرچم؛

_ تبليغ و آموزش و نهادينه سازي روحيه تعاون، همكاري و ديگرياري در جامعه در قالب برنامه هاي مختلف؛

_ آموزش، ترويج و نهادينه سازي روحيه تحمل پذيري و مدارا با هدف ارتقاي آستانه تحمل جامعه؛

_ آموزش و ترويج حقوق، تكاليف و مسئوليت هاي مدني و احترام به حقوق شهروندي؛

_ آموزش و ترويج لزوم احترام و به رسميت شناختن تمايزهاي فرهنگي، زباني، قومي و مذهبي در عين حال ضرورت تقويت تعاملات بين فرهنگي و پذيرش همانندگردي فرهنگي و آميزش بين فرهنگي؛

_ آموزش و نهادينه سازي احساس تعهد، تعلق و وفاداري اقوام و خرده فرهنگ ها به هويت ملي و ديني؛

ص: 186

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي با هدف تقبيح و نفي قوم گرايي، قوم مداري و تعلقات افراطي محلي گرايي؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي با هدف آموزش شيوه حل منازعات و اختلافات اجتماعي و بين قومي؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي با هدف تقويت پيوند و روابط فرهنگي ميان قشرها و گروه هاي مختلف اجتماعي؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي با هدف تقويت پيوند و روابط اجتماعي، دوستي، معاشرت و خويشاوندي در جامعه و خانواده ها؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي با هدف تقويت احساس افتخار و عزت مندي و اقتدار ملي در ميان شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي با هدف تبيين و تقويت انگيزه در ميان شهروندان و به ويژه جوانان و نوجوانان براي حفظ تماميت ارضي كشور؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي با هدف تبيين و تقويت انگيزه و توجه دادن آحاد ملت به ضرورت تلاش همگاني براي بقا و تداوم نظام جمهوري اسلامي ايران؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي مختلف با هدف تبيين ضرورت حفظ استقلال سياسي كشور در جامعه و شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان و آسيب هايي كه از ناحيه دخالت بيگانگان متوجه ملت ايران و عقب ماندگي كشور شده است؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي مختلف با هدف ارتقاي سطح بينش و آگاهي سياسي آحاد جامعه و شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان؛

ص: 187

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي مختلف با هدف توجه دادن آحاد ملت و شهروندان به ويژه جوانان و نوجوانان به پرهيز از غرب زدگي و خودباختگي در برابر بيگانگان؛

ل) تبيين مديريت جهادي و ترويج اخلاق در ميان مديران و كارگزاران نظام

ل) تبيين مديريت جهادي و ترويج اخلاق در ميان مديران و كارگزاران نظام

_ ترويج و نهادينه سازي روحيه خودنباختگي، ايستادگي و مقاومت در ميان مديران و مسئولان و كارگزاران نظام در سطوح مختلف؛

_ ترويج و نهادينه سازي روحيه پرهيز از دنياطلبي، رفاه طلبي، عافيت طلبي، رفاه زدگي و فاصله گيري از مردم در ميان سطوح مختلف مديران و مسئولان و كارگزاران نظام؛

_ تبيين و نهادينه سازي راهبرد جدا نبودن دين و اخلاق از سياست؛

_ تبيين و نهادينه سازي راهبرد روحيه حمايت از مستضعفان و محرومان در مديران و مسئولان و كارگزاران نظام؛

_ ترويج و تقويت احساس مسئوليت، تعهد و تكليف به ارزش هاي ديني و اعتقادي و انقلابي در مديران، مسئولان و كارگزاران نظام؛

_ ترويج و تقويت روحيه عدم پرده دري، حرمت شكني، و جوسازي و نيز لزوم رعايت اخلاق در فعاليت هاي سياسي و مديريت اجرايي؛

_ تبيين و نهادينه سازي روحيه قانون گرايي، قانون مداري و حفظ حرمت قانون در ميان حاكمان و مسئولان؛

_ آموزش و نهادينه سازي اعتقاد و پاي بندي و تعهد حاكمان و مسئولان به رعايت حقوق مردم در اداره جامعه؛

_ آموزش و نهادينه سازي وجدان كاري در ميان حاكمان، مديران و مسئولان؛

ص: 188

_ آموزش و نهادينه سازي روحيه مسئوليت پذيري در ميان مسئولان و مديران اجرايي؛

_ ترويج و تقويت روحيه توجه به امنيت جان، مال، ناموس و حريم خصوصي افراد جامعه؛

_ ترويج و تقويت روحيه تأمين آزادي هاي مشروع و قانوني شهروندان و آحاد ملت؛

_ آموزش شيوه هاي پيشگيري از بروز اختلاف و تنش و يا كاهش اختلافات ميان مسئولان نظام؛

_ آموزش شيوه هاي وحدت عمل در «مقابله با دشمن، تهديدات و آسيب هاي فرهنگي» در توليدات رسانه اي؛

_ آموزش شيوه هاي اتحاد و همبستگي در مقابله با شبيخون و ناتوي فرهنگي دشمن؛

_ ترويج و تشويق مديران و افكار عمومي نسبت به اهتمام و تلاش جهادي در جهت اسلامي شدن دانشگاه ها و مراكز تعليم و تربيت و آموزشي و پرورشي؛

_ ترويج و تشويق مديران نسبت به اهتمام و تلاش جهادي در جهت نكوداشت، احترام و توجه مضاعف به انديشه، دانش و دانشوران و نيز شناسايي و پرورش استعدادهاي درخشان؛

_ تشويق مديران در جهت اهتمام و تلاش جهادي در زمينه تحقق انديشه وحدت حوزه و دانشگاه؛

_ تشويق مديران به اهتمام و تلاش مضاعف و جهادي در جهت توجه به «توليد علم و جنبش نرم افزاري» در كشور؛

_ تشويق و ترغيب مسئولان و مديران به اهتمام و تلاش مضاعف و

ص: 189

جهادي براي توجه به توسعه و حمايت از تحقيقات كاربردي و عدم تبعيت محض از علوم ترجمه اي؛

_ توليد برنامه براي تشويق و ترغيب مسئولان و مديران به ترويج و تشكيل «كرسي هاي نظريه پردازي و آزادانديشي» در مراكز آموزشي و دانشگاهي؛

_ توليد برنامه براي تشويق و ترغيب مسئولان و مديران در جهت گسترش روحيه «تحقيق، پژوهش و ابتكار و خلاقيت» در جامعه به ويژه در ميان قشر جوان كشور؛

_ ترغيب مسئولان و مديران به شناسايي و حمايت از «نخبگان علمي، فرهيختگان و اصحاب علم، قلم و انديشه» در كشور؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف با هدف آموزش، تبيين و توجه دادن مديران و مسئولان نظام به ضرورت تلاش جهادي براي حفظ و ارتقاي بهره برداري صحيح از منابع حياتي كشور؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف با هدف آموزش، تبيين و توجه دادن مديران و مسئولان نظام به ضرورت تلاش جهادي براي دفاع از منافع ملي در عرصه ملي؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف با هدف تقويت «عزم ملي» در ميان مديران و مسئولان نظام؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف با هدف آموزش، تبيين و توجه دادن مديران و مسئولان نظام به ضرورت تلاش جهادي براي تحكيم «وحدت قوا» از يك سو و وحدت ميان دولت و مجموعه قوه مجريه و ملت از ديگر سو؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف با هدف تبيين و تعيين جهت گيري

ص: 190

مديران و مسئولان نظام به ضرورت حضور و مشاركت آحاد مردم به ويژه جوانان و نوجوانان در عرصه هاي فرهنگي و اقتصادي؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف با هدف تبيين و توجه دادن مديران و مسئولان نظام به ضرورت تلاش جهادي براي تحقق سند چشم انداز به ويژه در حوزه فرهنگي؛

_ تبيين و توجه دادن مديران و مسئولان نظام به ضرورت تلاش جهادي براي «فراهم سازي بستر و شرايط لازم براي حضور و مشاركت آحاد مردم به ويژه جوانان و نوجوانان در عرصه هاي فرهنگي و اقتصادي و كارآفريني و تحقق حماسه فرهنگي و اقتصادي»؛

_ تبيين محوريت و «حفظ منافع نظام و منافع ملي» در فعاليت هاي فرهنگ و اجرايي؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي با هدف تبيين و تقويت انگيزه و توجه دادن مديران و مسئولان به ضرورت تلاش جهادي براي بقا و حفظ نظام جمهوري اسلامي ايران به عنوان اوجب واجبات؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف با هدف تقويت خودباوري مسئولان و مديران و پرهيز دادن آنان از غرب زدگي و خودباختگي در برابر بيگانگان؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف با هدف تقويت خودباوري مسئولان و مديران به ايستادگي در مقابل سلطه، تجاوز و زياده طلبي بيگانگان.

_ تبيين ضرورت وحدت رويه و هماهنگي در ميان دستگاه هاي سياسي در اجراي سياست خارجي؛

_ توجه دادن مديران و مسئولان به ضرورت به كارگيري و «احياي فرهنگ جهادي و بسيجي» در نظام اجرايي كشور؛

ص: 191

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي مختلف با هدف تبيين و توجه دادن مديران و مسئولان به ضرورت ترويج و گسترش «نهضت ديني» به ويژه بين جوانان و نوجوانان؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي مختلف با هدف تبيين و توجه دادن مديران و مسئولان به ضرورت حفظ ذخاير ملي و سرمايه هاي فرهنگي و اجتماعي در كشور؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي آموزشي مختلف با هدف تبيين و توجه دادن مديران و مسئولان نظام به ضرورت اهتمام به «تربيت نيروي انساني باايمان و پرانگيزه» و نگهداري از آنها؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف با هدف تبيين و توجه دادن مديران و مسئولان فرهنگي كشور به ضرورت بهره گيري از «هنر متعهدانه» به منظور تحقق اهداف فرهنگي كشور؛

_ تهيه و توليد برنامه هاي مختلف با هدف تبيين و توجه دادن مديران و مسئولان فرهنگي كشور به ضرورت جلب مشاركت عمومي در حوزه فرهنگ؛

_ تبيين اصل شايسته سالاري و ترجيح دادن ملاك هاي محقق و اكتسابي در واگذاري مسئوليت ها به جاي ملاك هاي محول، انتسابي و روابطي؛

_ ترويج عام گرايي، منافع ملي و جمع گرايي تعميم يافته بر منافع فردي، گروهي و جناحي؛

_ آموزش شيوه هاي اتحاد، هماهنگي و هم سويي و وحدت عمل ميان مسئولان در عرصه فرهنگ و اجراي سياست ها و برنامه هاي فرهنگي؛

_ تشويق مديران به اهتمام و تلاش مضاعف در جهت كشف

ص: 192

استعدادها و خلاقيت ها و تربيت نيروي انساني و بهره گيري از آنها در جهت تحقق توسعه و پيشرفت و جلوگيري از مهاجرت نخبگان؛

_ نهادينه سازي فرهنگ تكيه بر مردم؛

_ آموزش فرهنگ پذيرش مسئوليت امور جامعه توسط مديران متقي (مزكي) و متخصص.

4. جمع بندي و نتيجه گيري

4. جمع بندي و نتيجه گيري

محتواي توليدات و برنامه هاي رسانه ملي بايد با درايت و مديريت خردمندانه، علمي و همه جانبه به گونه اي طراحي، تدوين و تهيه گردد كه فرمايش هاي امام خميني رحمه الله و رهبر معظم انقلاب و سياست هاي كلي نظام در دوره چشم انداز در حوزه فرهنگي و اجتماعي كه در پيوند عميق با فرهنگ و هويت اسلامي و ايراني قرار دارند، تحقق يابند؛ خواسته ها و موضوعاتي مانند: رشد و اعتلاي فرهنگ و هنر ايران و اسلام به عنوان عناصر فرهنگ و هويت ملي، ترويج و نهادينه سازي مؤلفه هايي مانند عدالت، قناعت، انفاق، كار و تلاش، قانون گرايي، عام گرايي، صداقت، عفاف، مشاركت، نقدپذيري، تحمل پذيري، رفتار علوي، افزايش مهارت هاي مربوط به سبك زندگي ايراني و اسلامي، اهتمام به محيط زيست، پرهيز از تبليغ اسراف و تبذير خصوصاً در سريال ها و آگهي هاي تجاري، رعايت معيارهاي فرهنگ اسلامي در مناسبات اجتماعي به عنوان عناصر فرهنگ ايراني و اسلامي در برنامه ها و توليدات رسانه اي، تقويت روحيه ايمان و ايثار و عنصر فداكاري به عنوان عامل اصلي اقتدار ملي، تبيين مباني ارزشي و تقويت خودباوري ملي، تقويت نهاد خانواده، پيشبرد راهبرد

ص: 193

گفت وگوي تمدن ها و فرهنگ ها در سطوح محلي، ملي، منطقه اي و بين المللي، گسترش و تعميق رويكرد خلاقيت و نوآوري، تحقق عدالت اجتماعي، تضمين حقوق مدني و انساني شهروندان و آگاه سازي آنان به حقوق و تكاليف شهروندي و مسئوليت هاي مدني، تأمين حقوق قانوني اقوام و اقليت ها مصرح در قانون اساسي در چارچوب همگرايي و تقويت وفاق ملي، تقويت مباني جامعه مدني، مشاركت همگاني، اخلاق و روحيه كار گروهي و سازگاري رقابت پذيري در كليه روابط اجتماعي و سياسي، تحقق توسعه پايدار مبتني بر دانايي در عرصه هاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي، شناخت عناصر سازنده فرهنگ، هنر، دانش و تمدن اسلامي و ايراني، به عنوان عناصر هويت ملي، اعتلا و عمق بخشي به معرفت و بصيرت ديني بر پايه قرآن و مكتب اهل بيت، برنامه ريزي و برنامه سازي در جهت استقرار ارزش هاي انقلاب اسلامي، ديني و ملي در انديشه و عمل، كمك به اجرا، نهادينه سازي و تقويت فضايل اخلاقي و ايمان و اميد به آينده، ساخت و توليد برنامه هايي كه موجب اصلاح و بهبود رفتارها و كنش هاي فردي و اجتماعي مبتني بر آموزه هاي ديني و ملي مي شود، زنده و نمايان نگاه داشتن انديشه ديني و سياسي حضرت امام خميني رحمه الله ، تقويت وجدان كاري و انضباط اجتماعي و روحيه كار و ابتكار، كارآفريني، درست كاري قناعت، تقويت وحدت و هويت ملي ارتقاي سطح شناخت و خودآگاهي درباره تاريخ ايران، فرهنگ، تمدن و هنر ايراني _ اسلامي و اهتمام جدي به زبان فارسي، تأمين منافع ملي، ترويج روحيه عدالت خواهي، اعتدال جويي و ظلم ستيزي، رشد آگاهي ها و فضايل اخلاقي و تلاش براي تبيين و استحكام مباني

ص: 194

مردم سالاري ديني و نهادينه كردن آزادي هاي مشروع از طريق آموزش، آگاهي بخشي و قانون مند كردن و هويت بخشي به سيماي شهر و روستا و بازآفريني و روزآمدسازي معماري ايراني _ اسلامي تقويت و تسهيل حضور فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در مجامع جهاني و سازمان هاي فرهنگي بين المللي، تقويت هويت اسلامي و ايراني ايرانيان خارج از كشور، كمك به ترويج زبان فارسي در ميان آنان، حمايت از حقوق آنان، و تسهيل مشاركت آنان در توسعه ملي.

در پايان و به عنوان حسن ختام مباحث را با رهنمود ها امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري به پايان مي بريم: «برنامه هاي رسانه ملي بايد استقلال فكري و عملي ملت ايران... . [را] با ارائه فرهنگ و انديشه و هنر خودي و اصيل و غني، ترويج و تحكيم كند و بعد از تعيين اولويت فرهنگي و پيدا كردن مصرف فرهنگي در اين زمينه به سراغ محتوايش برود.» (مقام معظم رهبري) امام رحمه الله نيز فرموده اند: «راديو و تلويزيون يكي از مراكز آموزشي است براي همه، آموزش براي همه طبقات، دستگاهي است كه بايد همه ملت را آموزش بدهد.» «راديو و تلويزيون بايد وسيله اي باشد براي پرورش يك ملت. با راديو و تلويزيون از همه چيز بهتر مي شود مملكت را پرورش داد.» «اين دستگاه [راديو و تلويزيون]... يك دانشگاه عمومي است يعني دانشگاهي است كه در تمام سطح كشور گسترده است... بايد اين دستگاه، دستگاهي باشد كه بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن كند. تمام را مبارز بار بياورد. تمام را متفكر بار بياورد. تمام اينها را مستقل بار بياورد، آزادمنش بار بياورد. از غرب زدگي بيرون كند... راديو و تلويزيون وظيفه دارد كه با مردم حكم معلم و شاگرد داشته باشد». (رزاقي، 1377: 26 و 27)

ص: 195

5. توصيه هاي روشي براي تهيه و اجراي سياست ها و برنامه هاي رسانه اي

5. توصيه هاي روشي براي تهيه و اجراي سياست ها و برنامه هاي رسانه اي

در پايان كتاب سي توصيه روشي و كاربردي كه در درجه نخست مديريت كلان و مديران مياني و صفي سازمان صدا و سيما و در درجه بعد كارگردانان، توليدكنندگان، برنامه ريزان و سياست ورزان آن سازمان بايد مد نظر قرار دهند، به اختصار بيان مي شود:

1. با توجه به تركيبي بودن فرهنگ و هويت ملي (ايراني، اسلامي، مدني) تأكيد صدا و سيما به عنوان رسانه ملي بايد بر همه مؤلفه ها فرهنگي و هويتي باشد و تلاش شود در توليدات، تناسب ميان ابعاد فرهنگ و هويت ملي با در نظر گرفتن شان و منزلت هر يك از عناصر و تأثيرات آنها برقرار گردد. به عبارت ديگر، سياست گذاري در رسانه ملي بايد به گونه اي باشد كه در عين رعايت شأن هر عنصر و ركن فرهنگي و هويتي، بين همه مؤلفه هاي فرهنگي ضمن ايجاد پيوند، تعادل و تناسب نسبي برقرار شود. اين در حالي است كه در صورت رعايت نكردن اصل توازن نسبي، برجسته شدن يك مؤلفه ممكن است پي آمدهاي منفي از جمله مقاومت و تقابل يا قرائت هاي متفاوتي از متن پيام رسانه شكل گيرد.

2. برنامه ريزي و سياست گذاري هدف مندانه، هوش مندانه، همه جانبه و چندوجهي به نحوي كه همه علايق و سلايق را در بر بگيرد و ميان تمدن ها، فرهنگ ها و اقوام گوناگون كشورمان هم زيستي برقرار نمايد. اين كار در سايه تنوع بخشي به توليدات و محصولاتي كه در حوزه هاي فرهنگي، ديني، و اجتماعي در قالب فيلم، سريال، نمايش، ميزگرد، گفت وگو، مناظره و... پخش مي شود، امكان پذير است.

ص: 196

3. همه برنامه ها و محتواهاي رسانه ملي تأثير يكساني بر مخاطبان ندارند و به يك ميزان نمي توانند علايق و نگرش آنان را به ويژه از منظر فرهنگي متأثر از خود سازند. برنامه هايي كه در قالب فيلم، سريال، اوقات فراغت، نشست ها و ميزگردها با رعايت جنبه هاي هنري و زيبايي شناختي ارائه مي شود، دست آوردهاي بيشتري براي مخاطبان خود در قياس با ساير برنامه ها دارد و لازم است در تهيه برنامه ها به اين نكته توجه شود.

4. در بازنمايي حوادث و وقايع تاريخي بايد به گونه اي برنامه ريزي شود كه ميراث ديني، فرهنگي و سياسي به درستي روايت شود و همه شخصيت هاي ديني، علمي، سياسي، ادبي، فرهنگي و تاريخي كه نقش سازنده و ارزنده اي در تداوم و حفظ و تثبيت فرهنگ انقلاب و هويت ملي ايفا كرده اند، مطرح شوند.

5. در امر برنامه سازي توجه به مضمون و محتواي ساخته هاي تاريخي ضروري است. البته فراز و نشيب هاي وقايع تاريخي و پيروزي ها و آلام و شكست ها نقش برجسته اي در هويت ملي مي توانند داشته باشد، اما توصيه مي شود علاوه بر گزارش حوادث تلخ و شيرين تاريخي، در برنامه سازي ها به پيروزي ها و حوادث خوشايند و دست آوردهاي علمي توجه و تمركز بيشتري صورت گيرد.

6. الگو سازي از مهم ترين كاركردهاي رسانه هاي جمعي به حساب مي آيد. الگو ها به تناسب محتوا، شكل، ظاهر، ابعاد و نحوه ارائه آثار متفاوتي در مخاطبان خواهند گذاشت. تأملي موشكافانه در آرمان و انديشه امام رحمه الله كه عقيده داشت «تلويزيون بايد يك دانشگاه باشد» اين راهبرد را گوشزد مي كند كه رسانه ها نبايد اسير نظريه «رسانه _ سرگرمي» شوند و كاركرد يك بعدي پيدا كنند.

ص: 197

7. تقويت صدا و سيما در مناطق مرزي و حاشيه اي كشور و استان هايي كه با تنوع فرهنگي مواجه اند، در دستور كار قرار گيرد.

8. بايد از تلقي و نگاه غلط، نادرست و غير كارشناسانه به خرده فرهنگ ها اجتناب شود.

9. در تعريف منابع هويت ملي و استفاده از مخرج مشترك هاي هويت هاي ديني، ملي، قومي و مدني در توليد برنامه ها بايد بازنگري شود.

10. تغيير در كانون هويت و وفاداري ايرانيان از ابتنا بر هويت هاي خرد و مادون ملي مانند وفاداري هاي قومي و قبيله اي و ايلي، به اسلاميت و فرهنگ اصيل ملي به عنوان محورعام وفاداري ايرانيان از طريق تقويت علائق و منافع مشترك فراقومي و كاشت اين علائق و منافع در ذهن شهروندان و كنشگر ايراني ضروري است.

11. محترم شمردن خرده فرهنگ ها و هويت قومي در رسانه ملي و محلي از طريق نشر محصولات فرهنگي آنان در صدا و سيما و آشنا كردن مردم با داشته ها و ميراث قومي شان و باليدن به اين رنگين كمان قومي مي تواند با اتخاذ سياست هاي راهبردي تبلور يابد.

12. حساسيت زدايي و از بين بردن پيش ساخت ها و پيش داوري ها در ذهن عامه مردم نسبت به يكديگر و ارائه چهره واقعي و مثبت از اقوام توسط رسانه هاي ملي و استاني بايسته است.

13. سياست گذاري و بسيج امكانات و منابع رسانه ملي براي اصلاح نگرش جريان هاي قومي و فرهنگي نسبت به فرهنگ و هويت ملي نيز لازم است.

14. بايد از عقل جمعي و ظرفيت صاحب نظران و استادان دانشگاهي

ص: 198

و علماي ديني از طريق تشكيل اتاق هاي فكر در تهيه و تدوين برنامه هاي توليدي در رسانه ملي و محلي بهره گيري شود.

15. تشكيل سيستم بازخوراند، ترميم و اصلاح در ستاد و صف در ساختار رسانه ملي با هدف ارزيابي مستمر و مداوم برنامه ها براي شناخت اشكالات و كاستي هاي كمي و كيفي، شكلي و محتوايي و اقدام عاجل براي رفع آنها توصيه مي شود.

16. ايجاد تحول درسازمان صدا و سيما از طريق ارتقاي سطح كيفي و كمي شبكه هاي محلي و استاني و بين المللي و ترويج پيام هاي آموزشي، تربيتي و اعتقادي كه داراي بار و محتواي برخاسته از الگوي فرهنگ و هويت اسلامي و ايراني است، به صورت ظريف و حكيمانه، از ديگر موارد بايسته است.

17. در نگاه امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري رسانه ملي را دانشگاه عمومي و مهم ترين وسيله و كارگزار جامعه پذيري و ايفاگر نقش در تحولات اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي كشور محسوب مي شود. همچنين ابتناي برنامه ها و سياست هاي رسانه اي بر قانون اساسي به عنوان سند ميثاق ملي، ساير قوانين موضوعه و مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي و شوراي فرهنگ عمومي لازم است. شوراي عالي انقلاب فرهنگي جهت گيري و خطوط نظري خود در مورد رسانه ملي را به شرح زير اعلام نموده است:

_ اجتناب و پرهيز از توليد و پخش سريال ها، برنامه ها و طرح مباحثي كه موجب سست شدن گرايش به دين در جامعه به ويژه نسل جوان و ترويج خرافه گرايي مي شود؛

_ اجتناب از نمايش فضاهايي كه به كم رنگ كردن ارزش هاي ايراني و

ص: 199

اسلامي و جاي گزين سازي ارزش هاي نامأنوس و غربي منجر خواهد شد. اين وضعيت زماني برجسته و نمايان مي گردد كه گسل و شكاف گفتماني و رويكردي ميان مديريت كلان و بخشي سازمان و بدنه آن ايجاد و تعميق گردد؛

_ برنامه ريزي ها و برنامه سازي هاي رسانه ملي بايد مبتني بر نتايج مطالعات و تحقيقات باشد. تشويق تحقيقات برون سازماني براي ارتقاي كيفيت توليد و پخش برنامه هاي صدا و سيما ضروري است؛

_ انجام دادن مطالعات مخاطب شناسي در رسانه ملي به صورت علمي و مستمر توليد برنامه ها بر اساس ذائقه و سلايق مخاطبان، گرايش ها و نيازهاي آنان در چارچوب سياست ها و راهبردهاي فرهنگي كشور؛

_ آگاهي مسئولان از پي آمدهاي انتشار اطلاعات كاذب و آثار متعاقب آن بر روي فرهنگ و هويت ملي افراد؛

_ توجه به مطالعه، تحقيق و پژوهش با هدف بررسي و ارزيابي ميزان اثر گذاري و اثربخشي نتايج برنامه ها و اقدام رسانه ملي در سطح محلي (استاني)، ملي و بين المللي، شناخت ذائقه قشرهاي مختلف و نيازهاي مخاطبان و شهروندان ايراني و توليد محصولات و برنامه ها متناسب با اين نيازها؛

18. رويكرد و جهت گيري توليد برنامه هاي صدا و سيما در برخي مواقع رويكردي مدرن و غير ايراني است. به علاوه، گرايش به تجمل و ترويج مصرف گرايي كه بعضاً در فيلم ها، مستندسازي ها و سريال هاي اثرگذار داخلي و خارجي و تبليغات تجاري به چشم مي خورد، با سبك و الگوي زندگي وفرهنگ اسلامي _ ايراني كمتر هم خواني و در برخي موارد مغايرت دارد. همچنين در برنامه هاي سازمان صدا و سيما به قشر

ص: 200

متوسط كه اكثريت جامعه را تشكيل مي دهند، توجه كافي نمي شود. لازم است در سياست گذاري هاي رسانه اي اين نواقص مرتفع گردد.

19. توسعه كمي و كيفي شبكه اطلاع رساني ملي و تأمين سطوح و انواع مختلف خدمات و امكانات اين شبكه براي كليه متقاضيان به تناسب نياز آنان و با رعايت اولويت ها و مصالح ملي لازم است.

20. توسعه فن آوري اطلاعات (به ويژه حفاظت از اطلاعات) و آينده نگري در خصوص آثار تحولات فن آوري اطلاعات در سطح ملي و جهاني و گسترش مطالعات و تحقيقات و تربيت نيروي انساني متخصص در اين زمينه بايسته است.

21. شناخت وضعيت فرآيند توليد و توزيع و آثار محتوي فرهنگي پيام هاي رسانه اي در جامعه ضروري است.

22. وظايف سنگين و خطير رسانه ملي در سپهر رسانه اي هزاره سوم، الزام به برنامه ريزي دقيق، ظريف و حساب شده را در تمام زمينه ها و از جمله مهم ترين آنها ارتقاي فرهنگ و هويت ملي ايجاب مي نمايد.

23. قالبي نبودن پيام هاي فرهنگي و ديني و برنامه ريزي متناسب با نيازهاي فكري مخاطبان لازم است.

24.. محوريت دادن به خانواده ها در برنامه هاي فرهنگي به عنوان مهم ترين مؤلفه اثرگذار فرهنگي و مذهبي با تأكيد بر همگرايي اجتماعي و ملي توصيه مي شود.

25. شناخت نيازهاي فكري و رواني جوانان با بررسي علل گرايش برخي از آنان به برنامه هاي فرهنگي غرب و برنامه ريزي براي بازتعريف دين متناسب با نيازهاي رواني و جذب حداكثري براي نسل هاي آينده ضروري است.

ص: 201

26. بايد براي شناسايي و تقويت مؤلفه هاي جديد قدرت نرم در كشور براي ارتقاي فرهنگ و هويت ملي كوشيد.

27. تأسيس شبكه هاي مجازي با رويكرد فرهنگ ايراني _ اسلامي توسط رسانه ملي نيز مي تواند در اين زمينه مؤثر واقع شود. علاوه بر اين، مطالب كتاب هاي داستان با مضامين اسلامي و ايراني و بيان حماسي به صورتي كه براي سن كودكان مناسب باشد، مي تواند باعث نهادينه سازي فرهنگ و هويت ايراني _ اسلامي شود. اگر از اين عناصر و حماسه ها در ساخت پويانمايي ها (انيميشن ها) و بازي هاي رايانه اي هم استفاده شود و به طور اصولي و مناسب اين حماسه ها مورد توجه قرار گيرد، نه تنها باعث تقويت فرهنگ ملي و ديني مي شود، بلكه حتي باعث مي شود كودكان از سنين ابتدايي با مفاهيم ارزشي و فرهنگي و هويتي كشور خود آشنا شوند و در سنين جواني به راحتي تحت تأثير مضمون هاي نامناسب شبكه هاي مجازي قرار نگيرند.

28. تدوين يك چارچوب نظري بومي براي مطالعه فرهنگ اصيل ايراني و اسلامي، اقتصاد مقاومتي، هويت ملي و... در ايران كاري ضروري، مهم و درخور توجه است. به علاوه، تمركز بر روي يك الگوي نظري خاص براي تبيين اقتصاد مقاومتي در ايران كمك شاياني به رشد نظريه اقتصاد سياسي و اقتصاد ملي و توسعه اقتصادي در ايران و جهان است. بدين روي پيشنهاد مي شود در دانشگاه صدا و سيما و سازمان مذكور گروه «فرهنگ اسلامي و ايراني» و «اقتصاد مقاومتي» تشكيل شود تا از نزديك به كاوش و نظريه پردازي در اين زمينه بپردازد.

29. تشكيل «ستاد اجرايي تحقق الگوي فرهنگ اسلامي و ايراني و اقتصاد مقاومتي» در صدا و سيما با مشاركت همه نهاد هاي ذي ربط در

ص: 202

تحقق نقشه راه كشور در حوزه فرهنگ و اقتصاد در سال جاري كارگشاست.

30. سازمان صدا و سيما بايد موضوع اقتصاد مقاومتي، فرهنگ ملي و ديني و مديريت جهادي را در كانون پژوهش هاي خود قرار دهد تا از اين منظر به وظايف قانوني خود در تحقق استقلال ملي عمل كند.

ص: 203

منابع

اشاره

منابع

امام خميني، روح الله، (بي تا)، ولايت فقيه و جهاد اكبر، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني.

_________________، صحيفه نور (ج1 _ 23)، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني.

________________، (بي تا)، كشف اسرار، بي جا.

________________، 1366. پيام امام به حجاج بيت الله الحرام.

________________، 1379، ولايت فقيه، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني رحمه الله .

________________، 1378، صحيفه انقلاب: وصيت نامه الهي _ سياسي امام خميني رحمه الله ، تهران، قطران.

آزاد ارمكي، تقي و چاوشيان، حسن، 1381، «بدن به مثابه رسانه هويت»، مجله جامعه شناسي ايران، دوره چهارم، شماره 4، زمستان 1381.

«

»، چهارشنبه 28 بهمن ماه سال 1388در: سايت گلبرگ تنها بلاگفا كام.

خامنه اي، سيد علي. (1/1/13931)، «سخنراني دراجتماع عظيم زائران و مجاوران حرم رضوي عليه السلام ».

_________________، (17/9/ 86)، «سخنراني در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي با ايشان».

ص: 204

_________________، (1382)، «بيانات مقام معظم رهبري در ديدارهاي عمومي با مردم».

_________________، (22 تير 1371)، «ديدار با فرماندهان گردان هاي عاشوراي نيروي مقاومت بسيج».

_________________، (23 اسفند 1378)، «پيام رهبري به حجاج بيت الله الحرام».

_________________، (4 آذر 1388)، «ديدار با جمعي از بسيجيان كشور».

خامنه اي، حضرت آيت الله، (22 ارديبهشت 1388)، «ديدار با خانواده هاي شهداي استان كردستان».

_________________، (15 ارديبهشت 1372)، «ديدار با كارگران و فرهنگيان كشور به مناسبت روز كارگر و روز معلم».

_________________، (7/9/68)، «بيانات رهبر انقلاب در ديدار هاي مردمي».

_________________، (19 آذر 1379)، «سخنراني در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي با ايشان»

_________________، (1381)، «بيانات مقام معظم رهبري در ديدارهاي مردمي».

_________________، (26/9/1381)، «سخنراني در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي با ايشان».

_________________، (9/8/1392)، «بيانات رهبر انقلاب در ديدار هاي مردمي».

_________________، (1383)، «بيانات مقام معظم رهبري در ديدارهاي عمومي با مردم»

_________________، (1390/10/17)، «بيانات رهبر انقلاب در ديدار رؤساي دانشگاه ها با ايشان»

_________________، (6/4/1386) «سخنراني در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت به مناسبت هفته دولت با ايشان».

ص: 205

_________________، (چهارم شهريور 1386) «سخنراني در دومين ديدار سالانه هيئت دولت نهم با ايشان».

_________________، (8/6 /1389) «از بيانات رهبر انقلاب در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت با ايشان».

_________________، (16/6 /1388) «از بيانات رهبر انقلاب در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت با ايشان».

_________________، (1382) «از بيانات رهبر انقلاب در ملاقات هاي مردمي».

_________________، (23/7/91) «بيانات رهبر انقلاب در ديدار جوانان استان خراسان شمالي«

_________________، (20/6/91) «از بيانات رهبر انقلاب در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت با ايشان»

_________________، (20/07/1391) «بيانات در ديدار معلمان و اساتيد دانشگاه هاي خراسان با ايشان».

_________________، (6/1/93) «بيانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع عظيم زائران مناطق عملياتي دفاع مقدس».

_________________، (8/10/1383)، «بيانات مقام معظم رهبري در ديدارهاي عمومي با مردم».

_________________، (1390) «بيانات رهبر انقلاب در ديدار جمعي از اعضاي تشكّل ها وكانون ها ونشريات و هيئت هاي مذهبي و شماري از نخبگان دانشجويي«.

مركز گردآوري و تنظيم صهبا، (1390) «دغدغه هاي فرهنگي، شرح مزجي از بيانات محوري مقام معظم رهبري در سال1373، تهيه پي نوشت كميته انتشارات و تبليغات».

خامنه اي، حضرت آيت الله، (20 /12/1392)، «بيانات رهبر انقلاب در جمع مسئولان دستگاه هاي مختلف، فعالان اقتصادي و مديران مراكز علمي، رسانه اي و نظارتي كشور».

ص: 206

_________________، (بهمن 1392) «سياست هاي كلي اقتصاد مقاومتي».

خامنه اي، حضرت آيت الله، (آبان 1381) «بيانات در ديدار دانش آموزان و دانشجويان».

_________________، (20/06/1388) «خطبه هاي نماز جمعه تهران».

خامنه اي، حضرت آيت الله، (5/05/1381) «بيانات رهبر انقلاب در ديدار اعضاي ستادهاي نمازجمعه با ايشان».

_________________، (26/05/1371) «بيانات رهبر انقلاب در ديدار جمعي از آزادگان با ايشان».

_ باردن، لورنس. 1375. تحليل محتوا، ترجمه يمني سرخابي و آشتياني، مليحه، محمد، تهران، انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي.

تحولات اجتماعي و انقلاب اسلامي. 1371. دفتر سي و ششم، ناشر: دفتر نشر و تنظيم آثار امام خميني رحمه الله .

_ سياست هاي كلي ايجاد تحول در نظام آموزش و پرورش كشور ابلاغ شده توسط رهبر انقلاب؛ به نقل از: http://www. asriran. com/fa/news/270170

دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي. 1389. «پيش نويس شاخص هاي فرهنگي». (انتشار نيافته است)

صالحي اميري، رضا. 1385. مديريت منازعات قومي در ايران، تهران، نشر خوارزمي.

كريمي، علي. 1383. «تأملي معرفت شناسانه در مسئله امنيت ملي از نگاه امام خميني رحمه الله »، فصلنامه مطالعات راهبردي، سال هفتم، شماره 26، صص 697 _ 718.

كريمي و بابايي. 1390. امنيت ملي از نگاه امام خميني رحمه الله . تهران، پژوهشكده مطالعات راهبردي.

ماهنامه علمي _ فرهنگي ائمه جمعه، شماره 71؛ به نقل از: باشگاه انديشه، شنبه 9 فروردين 1393.

ص: 207

سياست هاي كلي اقتصاد مقاومتي، ابلاغي توسط مقام معظم رهبري، 30/11/1392.

گيدنز، آنتوني، 1387. تجدد و تشخص: جامعه و هويت شخصي در عصر جديد، ترجمه موفقيان، ناصر، نشر ني.

فاضلي، حبيب اله. 1391. «گفتمان امام خميني رحمه الله و مسئله هويت: عرفان فقيهانه، اصالت امت و اعتبار ملت»، فصل نامه مطالعات ملي، 51، سال سيزدهم، شماره 3.

فاضلي، محمد، .1382. مصرف و سبك زندگي، قم، صبح صادق.

فكوهي، ناصر، 1381. «شكل گيري هويتي و الگوهاي محلي، ملي و جهاني(مطالعه موردي لرستان)»، مجله جامعه شناسي ايران، دوره چهارم، شماره 4، زمستان.

فيرحي، داود، 1378. قدرت، دانش و مشروعيت در اسلام، تهران، ني.

نش، كيت. 1380. جامعه شناسي سياسي معاصر: جهاني شدن، سياست و قدرت، ترجمه: محمدتقي دلفروز، تهران، انتشارات كوير.

منابع لاتين

منابع لاتين

1. http : // www. mashreghnews. ir/ fa/news/ 153907 هه http : // www. siasi. porsemani. ir/ content/ %.

2. http://alef. ir/vdcb9gb5arhb5zp. uiur. html?220794.

3. http://payedars. blogfa. com/postه671. aspx.

4. http://payedars. blogfa. com/postه671. Aspx.

5. http://toorenamaree. blogfa. com/post/4.

6. http://www. asriran. com/fa/news/27017.

7. http://www. asriran. com/fa/news/270170.

8. http://www. asriran. com/fa/news/270170.

9. http://www. asriran. com/fa/news/270170.

10. http://www. khabarpu. com/h. php.

. 30 /11/1392 در فارس نيوز

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109