حمايت از توليد ملي در سيره عالمان ديني و نخبگان ملي

مشخصات كتاب

حمايت از توليد ملي در سيره عالمان ديني و نخبگان ملي

سرشناسه:محمدي متكازيني، علي، 1348 -

عنوان ونام پديدآور: حمايت از توليد ملي در سيره عالمان ديني و نخبگان ملي/ نويسندگان

علي محمدي متكازيني، سيدمحمدحسين حسيني هرندي.

متكازيني و سيد محمد حسين حسيني هرندي.

مشخصات نشر: قم: صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، مركز پژوهش هاي اسلامي، 1391

مشخصات ظاهري:216ص.

ISBN: 978 –964–514–265–86500 تومان ؛.

وضعيت فهرست نويسي:فيپا

يادداشت: كتابنامه: ص 211، همچنين به صورت زيرنويس.

موضوع:مجتهدان و علما -- نظريه درباره تلاش و تقلا

موضوع:تلاش و تقلا -- جنبه هاي مذهبي -- اسلام

موضوع:مجتهدان و علما -- اخلاق

موضوع:مجتهدان و علما -- ايران -- سرگذشتنامه

موضوع:خودكفايي -- جنبه هاي مذهبي -- اسلام

موضوع:اسلام و كار

شناسه افزوده: حسيني هرندي، سيدمحمدحسين، 1346 -

شناسه افزوده: صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران. مركز پژوهش هاي اسلامي

رده بندي كنگره: 1391 8ح32 م / 230 / 13BP

رده بنديديويي:297 /483

شماره كتابشناسي ملي:3023461

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ص: 12

ص: 13

ديباچه

ديباچه

حركت جامعه بشري به سوي معنويت و رسوخ دين در جنبه هاي مختلف زندگي، در عصر جاري رو به فزوني و گسترش است؛ چرا كه قدرت معنوي و اجتماعي دين، در كاهش ستم و گرايش هرچه بيشتر ملت ها به مبارزه با يغماگران اقتصادي و غاصبان سمتهاي سياسي، بزرگترين نقش را داشته است.

حفظ و تقويت رويكرد جامعه بشري به دينداري، نيازمند ارتباط مردم با عالمان ديني است. ارتباط مردم با عالمان ديني، افزون بر جنبه مذهبي، مي تواند مسائل كلان اقتصادي، سياسي و اجتماعي را نيز پوشش دهد.

عالمان دين در طول تاريخ از جايگاه اجتماعي والا و ارزشمندي برخوردار بوده و در چشم و دل مردم، قداست و اعتبار فراواني داشتهاند. انسانها با فطرت پاك الهي، پيامهاي آسماني را باور دارند و عالمان دين را به عنوان مفسران و مترجمان و پاسبانان امانت آسماني و سخن خدا مي شناسند. ازاين رو، روحانيت شيعه، هميشه قدرتي الهي و مردمي بوده اند كه با عنايت الهي و حمايت مردمي، قدرت هاي استبدادي و استعماري و صاحبان زر و زور را در دنياي اسلام مهار كرده و با شيوههاي گوناگون، مظلومان را از چنگ ظالمان رها بخشيد ه اند.

ص: 14

امروزه روشن شده است كه اگر توانايي رسانه در جامعه پذيري، بالا باشد، مي تواند افكار و خواسته هاي خود را در طيفهاي گوناگون، به جامعه منتقل كند و بهره هاي خوبي به دست آورد و آن نيرو نيز ميتواند محور دگرگوني هاي جامعه باشد.

در اين ميان، شايسته است از اين ظرفيت بهره بريم و با توجه به سال 1391 كه سال «توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني» است، انديشه و تجربه هاي ارزشمند مقام معظم رهبري را براي نسل جديد ترسيم كنيم.

ازاين رو، اين اثر تلاشي است براي معرفي نقش عالمان ديني و نخبگاني كه با عمل خود، در راه استقلال جامعه اسلامي گام برداشته اند. نگارش حاضر در فرصتي اندك توسط پژوهشگران ارجمند آقايان سيدعلي محمّدي متكازيني و سيدمحمدحسين حسيني هرندي فراهم آمده است.اميد است دست مايه اي براي برنامه سازان رسانه ملي باشد.

اداره كل پژوهش

مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما

ص: 15

مقدمه

مقدمه

بشر از همان گام نخست زندگي خويش، دانست كه از يك سو براي بهتر شدن و رشد و تعالي آفريده شده و از سوي ديگر، اين توانايي و اختيار در فرا راه عمر وي قرار گرفته است. بر اين اساس در آيين ها و مكتب هاي الهي و از آن ميان در اسلام، به تربيت روحي و پرورش مقام و منزلت انساني توجه فراوان شده است. اگرچه در سير تكاملي انسان، مبحث هايي چون تشويق و تبيين، انذار و تبشير، موعظه و نصيحت و در يك كلام راه كارهاي نظري متعدد مطرح مي شود، بديهي است برنامه هاي عملي، هميشه مؤثرترين راه كار است. اين چنين است كه وجود الگوها و سرمشق هاي بزرگ در زندگاني انسان ها وسيله مؤثري براي تربيت و رشد انسان ها بوده است. آموزه هاي انسان ساز اسلام نيز كه نشاني از كامل بودن آن دين الهي مي دهد، پر است از آن الگوها.

نوح با شكيبايي اش، ابراهيم در ادبش، اسماعيل با تسليم خود، ايوب با صبرش، يوسف با عفوش، موسي با شكرگزاري اش، سليمان با تواضع خود و بالاخره پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله با خُلق عظيم خويش، اسوه ها و الگوهايي براي

ص: 16

انسان كمال جو هستند. اين الگو ها گرچه آراسته به زيور عصمت بودند، بر اساس انديشه هاي اسلامي، گام نهادن در مسيري كه آنان پيموده اند، امري شدني است. اين سير در مكتب تشيع، با بهره گيري از احاديث امامان؟عهم؟ و سيره عملي و اجتماعي آنان، به وسيله بزرگان مذهب، تبيين و ترويج شد و خود نيز رهپويان آن طريق و اسوه هايي براي فرد فرد جامعه اسلامي به شمار آمدند.

يكي از مباحثي كه نقش علما و مراجع شيعه، به عنوان مرزبانان حريم اعتقادي تشيع، در آن نمايان و بارز شده، سيره اقتصادي آنان در زندگي شخصي است. آنها به دليل وظيفه اي كه در محافظت از هويت و كيان اسلامي دارند، در اين بعد از زندگي اجتماعي هم نه تنها در مقام قول و گفتار، بلكه در عمل و كردار خويش نيز راه پيشرفت و سعادت جامعه اسلامي و انساني را نشان داده اند. در مبحث اقتصاد، وابسته نبودن، يكي از زمينه هايي بود كه بزرگان جامعه شيعي، با گفتار و كردار، وارد آن صحنه شدند.

آنها با روشنگري شان درباره دگرگوني هايبازار مسلمانان و در پي آن، سلطه گري سياسي و اقتصادي بيگانگان بر كشورهاياسلامي، حركت جهادگونه كردندو با تمسك به آيه شريفه «وَلَن يجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً» (نساء: 114) به منظور احياي عزت اسلام، جنبش تحريم كالاهايغير ضرور خارجي وحمايت از توليدات داخلي را سامان دادند.

دولت هاي استعماري از سال هاي پاياني قرن هجدهم و در طول قرن هاي 19 و 20 ميلادي، كشورهاي اسلامي را مستعمره خود كرده اند، وليعالمان دين مدار، در برابر هجوم هاي بي امان استعمارگران، با استناد به قاعده «نفي سبيل» ايستادگي را

ص: 17

معنا و برايآن كاربرد تازه اي پيدا كردند. همين مبارزات بود كه راه نفوذ و سلطه بيگانگان و استعمارگران را تا حدي سد كرد.

علماي شيعه، افزون بر حيات بخشي دوباره معنوي و فرهنگي مسلمانان و جلوگيري از فلج شدن قدرت منطقي و نيروي تشخيص مردم و وابستگي آنان به استعمار، در مبارزه اقتصادي با دشمنانو آگاه سازي و تهييج توده ها، نقش مهمي را ايفا كرده اند. زيرا آنهايكي از اساسي ترين روش هاي مقابله با نفوذ و استعمار دشمنان را تحريم اقتصادي كالاهاي بيگانه مي دانستند كه موجب تقويت و شكوفايي اقتصاد ملي نيز مي شود. علما و مفاخر ايران به ويژه در دوران معاصر، با پي بردن به فعاليت هاي استعماري دشمنان اسلام در زمينه اقتصادي، برايتقويت اقتصاد داخلي و حمايت از توليد ملي و تحريم كالاهاي خارجي اقدامات ارزشمندي انجام دادند وراه را بر روي نفوذ بيگانگان بستند. علما و انديشمندان ديني كساني هستند كه در مقام تبيين وتبليغ آموزه هاي ديني برآمده و در طول حيات خويش در حدود توانايي و امكانات خود به ترويج ابعاد مختلف زندگي مبتني بر آموزه هاي اسلامي پرداخته و آن را نهادينه ساختند. ايشان علاوه بر مقابله اقتصادي با بيگانگان، تلاش نمودند تا در راستاي تقويت جامعه اسلامي و بنيه مادي آن، مسلمانان را به سمت و سوي توليد داخلي و بهره گيري از امكانات موجود هدايت نموده و همگان را به مصرف دسترنج مؤمنين سوق دهند. پس نقش آفريني وسيره عالمان دين مدار در زمان مقتضي ومبارزه با اجناس خارجي در جبهه قلم وزبان و همچنين روي آوردن به دسترنج مردم جامعه خود، دست آوردهاي گوناگوني داشته و خواهدداشت. در اين ميان، نبايد نقش نخبگان را ناديده گرفت.

ص: 18

ايشان هم به جهت پاي بندي به آموزه هاي ديني و نفي استكبار و استعمار لازم مي ديدند به توليد داخلي بها بدهند. نگاهي به تاريخ ايران نشان دهنده وجود شخصيت هايي است كه به هر دليل تلاش كرده اند در مهياسازي و فراهم ساختن زمينه هايتوليد ملي خواه از باب دشمن ستيزي به دليل توجه به بالا رفتن توان اقتصادي جامعه اسلامي قدم هايي بردارند.

معرفي برخي از اين شخصيت ها به معناي نفي ساير زبد گان و تلاش گران اين عرصه نيست. بديهي است عدم ذكر نام ساير علما و نخبگان برخاسته از ضيق وقت، محدوديت صفحات و دامنه گسترده اي از بزرگان ديني و شخصيت هاي ملّي است، كه تاريخ زحمات آنها را ثبت نموده است. به سخن ديگر يكي از اولين و برجسته ترين نكات در بررسي زندگاني و سيره فردي و اجتماعي اينان همان فعاليت و تلاشي است كه از آنها شخصيتي فراتر از جايگاه خود به نمايش مي گذارد. روشن است، از آنجا كه اساس زندگي، برمعيشت و تنظيم اقتصاد خانواده استوار است، اگر نبض اقتصاد به دست بيگانگان بيفتد يا دست كم در اقتصادكشوروارد شوندو مردم با آنها معامله كنند، معاشرت با بيگانگان در جامعه رواج مي يابد و به صورت طبيعي و با گذر زمان، همه استعداد و دارايي كشور، در اختيار بيگانگان قرار مي گيرد. بدين ترتيب، در اين نوشتار تلاش شده است كه با تبيين پي آمدهايتوجه به توليدات داخلي، نمونه هايي از رفتارعملي بزرگان ديني و نخبگان ملي ارائه شود. اميد است كه تهيه كنندگان رسانه ملياز اين نوشتار در ساخت برنامه هايي در اين موضوع، بهره گيرند.

ص: 19

فصل اول: كلياتي در باب توليد و بررسي انديشه اسلامي

اشاره

فصل اول: كلياتي در باب توليد و بررسي انديشه اسلامي

زير فصل ها

1. نگاهي به شعار سال

2. كليات و مفاهيم

3. توليد از منظر اسلام

4. سيره عملي اهل بيت؟عهم؟

1. نگاهي به شعار سال

اشاره

1. نگاهي به شعار سال

زير فصل ها

الف) حكمت نام گذاري

ب) ارتباط شعار امسال با شعارهاي سال هاي گذشته

الف) حكمت نام گذاري

الف) حكمت نام گذاري

در اين زمينه بحث هاي تبييني، تحليلي و علمي زيادي وجود دارد و به تدريج، بايد گويندگان، نويسندگان، رسانه هاي ديداري، شنيداري و نوشتاري، رسانه هاي الكترونيك، مسئولان و هركس كه در برابر ايران و ايراني احساس مسئوليت مي كند، هر يك با تبيين و فرهنگ سازي و عمل سازنده در اين مرحله از جهاد بزرگ اقتصادي و توليدي، به تكليف ملي و ديني و انقلابي خود عمل كنند. همه بايد بيشتر كار كنند، بر توليد فكر و كار و خلاقيت بيفزايند و از سرمايه ها و دارايي هاي خود، بيشترين استفاده را ببرند.

اكنون نظام جمهوري اسلامي در ميانه دهه چهارم انقلاب اسلامي قرار دارد كه دهه پيشرفت و عدالت ناميده شده استو در جهت تحقق اهداف سند چشم انداز

ص: 20

بيست ساله كشور حركت مي كند. در تحقق بسياري از اسناد بالادستي و سياست هاي كلان كشور، به مرحله مطلوبي از پيشرفت و عدالت رسيده، ولي اكنون زمان آن است كه با ژرف انديشي، به ابتكار و خلاقيت بيشتر دست يابد، كيفيت ها را بالا ببرد، به استانداردهاي مطرح در كيفيت كالاها و خدمات برسد، به عرصه رقابت پذيري اقتصادي و صنعتي و توليديوارد شود و در اين ميان، نام گذاريامسال مي تواند نظام را به جهشي اساسي در همه زمينه ها سوق دهد.

ايجاد وحدت رويه، هم افزايي و انسجام بخشي به حركت عمومي كشور در عرصه توليد، ضرورت ديگري است كه نظام اسلاميمي كوشد آن را عملي سازد. بدين ترتيب، بايد همه ظرفيت ها را به كار گرفته، تمامي استعدادها را شكوفا ساختو با بسيج امكانات مادي و سرمايه هاي انساني، از اتلاف منابع مادي و سرمايه ها و فرصت هاي موجود، پيشگيريكرد.

بي اثر ساختن فشارها و تحريم هاي ظالمانه غرب، در سايه رشد اقتصادي و شكوفايي توليد و افزايش صادرات ممكن خواهد بود. تحريم اقتصادي، تحريم بانكي، تحريم تجاري، فشارهاي سياسي و رواني براي به تسليم درآوردن نظام، خسته كردن افكار عمومي و مرعوب ساختن مردم و مسئولان به وسيله اهرم اقتصادي، در دستور كار نظام سلطه قرار دارد. اتاق هاي فكر نظام سلطه و استكبار جهاني، تحريم هاي فلج كننده را كارآمدترين اهرم براينابودينظام اسلامي قلمداد مي كنند. در سال هاياخير، بروز اختلاف در مسائل استراتژيكي و تحليلي، ميان رژيم جعلي صهيونيستي كه بر ضرورت حمله نظامي به جمهوري اسلامي تأكيد مي ورزد، با رئيس جمهور امريكا كه بر تأثير تحريم هاي فلج كننده در متوقف ساختن جمهوري اسلامي اصرار دارد، ناظر بر دل بستن آنها به اين حربه براي تسليم كردن ايران اسلامي است.

ص: 21

در اين نام گذاري، نيازهايضروريو اساسي كشور نمايان تر شده است. مصلحت ها و اقتضائات و اولويت هاي اصلي كشور، تعيين و راه كار تحقق استقلال همه جانبه و مسير بازدارندگي همه جانبه از تهديدها و فشارهاي دشمن، روشن و آشكار شده است.

در مجموع مي توان گفت، يك سري دلايل و عوامل داخلي و ملي، سبب نام گذاري سال 1391 به سال توليد مليشده اند و دسته اي ديگر از عوامل نيز كه به تحولات منطقه اي و بين المللي معطوف است و ناظر بر پيشگيري و متأثر از تحريم ها و فشارهاي بين المللي هستند، در اين نام گذاري دخالت دارند. دسته سوم از عوامل نام گذارينيز به ارائه يك نظام الگويي مناسب براي بيداري اسلامي و ارائه طريق براي ملت هاي مسلمان و مستضعفان جهان اختصاص دارد. هدف از اين ارائه نظام الگويي و طريق، كسب استقلال و ايستادگي در برابر نظام ظالمانه و سلطه گرانه كاپيتاليستي و ليبرال سرمايه دارياست كه نظام جمهوري اسلامي، اينك رهبري آنها را بر عهده دارد.

ب) ارتباط شعار امسال با شعارهاي سال هاي گذشته

ب) ارتباط شعار امسال با شعارهاي سال هاي گذشته

عنوان شعارهاي 10 سال گذشته، نشان مي دهد شعارهاي آن سال ها معطوف به مسائل اقتصادي و افزايش كار و تلاش است، وليدر پنج سال اخير، به طور مستقيم جنبه هاي گوناگون پيشرفت اقتصاديدر اولويت نخست كشور قلمداد شده است: سال 1387 سال «نوآوري و شكوفايي»؛ سال 1388 سال «اصلاح الگوي مصرف»؛ سال 1389 سال «همت مضاعف و كار مضاعف»؛ سال 1390 سال «جهاد اقتصادي» و سال 1391 سال «توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني»، ناميده شده است.

ص: 22

در واقع، نوعي ارتباط منطقي و سلسله مراتبي در نام گذاري پنج سال گذشته ديده مي شود. شعار سال هاي گذشته، مقدمه و بسترساز توليد ملي است. نوآوري، اصلاح الگوي مصرف، كار مضاعف و همت مضاعف و جهاد اقتصادي، همگي زمينه ساز توليد ملي و پيش نيازهاي تقويت توليد و افزايش كيفيت توليد داخلي هستند. اين روند از نظم منطقي و فكريِسخنان و تدبير مقام معظم رهبري حكايت مي كند.

2. كليات و مفاهيم

اشاره

2. كليات و مفاهيم

زير فصل ها

الف) خود كفايي

ب) عالمان ديني

ج) نخبگان

د) اقتصاد

ه_) توليد ملي

و) پي آمدهاي توليد ملي

ز) الزامات توليد ملي

الف) خود كفايي

الف) خود كفايي

خودكفايي به حالتي گفته مي شود كه براي بقا، به هيچ كمك خارجي، حمايت يا تعاملي نياز نباشد.به اين واژه به عنوان يك هدف، در زمان مركانتاليست هادر سده هاي 17 و 18 ميلادي، توجه مي شد و با ظهور علم اقتصاد و پيدايش اقتصاددانان كلاسيك، به حاشيه رفت. كساني چون ريكاردو اثبات كردند كه تجارت و دادوستد، رفاه هر دو سو را خواهد داد. آنها نشان دادند حتي اگر در كشوري امكان توليد ارزان تر همه كالاها نسبت به كشور ديگري وجود داشته باشد، همچنان امكان رسيدن به رفاه بيشتر براي آنها ممكن است. خودكفايي معمولاً به ميزان توليد داخلي وابسته است، وليبر پايه برخي نظريه ها، افزون بر آن، به قابليت و توانايي كشور در واردات محصولات راهبردي، در شرايط مطلوب اقتصادي نيز وابسته است.

بنابه باور شماري از كارشناسان، دست كم در زمينه برخي كالاهاي استراتژيك، رسيدن به خودكفايي و قطع وابستگي به ديگران، اهميت بسياري دارد و اقتدار ملي را براي آن كشور به ارمغان مي آورد. بر پايه اسلام، لازم است امت اسلام، خودكفا

ص: 23

باشد.قرآن كريم بهترين راه خودكفايي را اعتماد به نفس، تكيه بر نيروهاي خودي و كوشش فراوان مي داند.

خداوند متعال درباره اعتماد به نفس مؤمنان مي فرمايد: «وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ؛ و سست نشويد و غمگين نگرديد و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد.»(آل عمران: 139) همچنين قرآن كريم درباره اعتماد بر نيروي مسلمانان و مؤمنان به منظور خودكفايي اقتصادي مي فرمايد: «وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَي الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِياء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ؛ و بر ظالمان تكيه ننماييد كه موجب مي شود آتش شما را فراگيرد و در آن حال، هيچ ولي و سرپرستي جز خدا نخواهيد داشت و ياري نمي شويد.» (هود: 113) از اين آيه برمي آيد كه در مسائل اقتصادي، نظامي و سياسي، مسلمانان نبايد بر كافران و ظالمان تكيه كنند و بايد مستقل باشند.(1)

ب) عالمان ديني

ب) عالمان ديني

فقها همان متخصصان معارف الهي و آشنايان به قرآن و روايات هستند كه پس از انبيا و امامان، حجت خدابر مردمند و مردم نيز بر پيروي از آنان موظفند كه اقتدا به عالم واجد شرايط، اقتدا به امام و پيامبر است و موجب نجات و رستگاريمي شود(2). در منابع اسلامي شيعي، عالمان دين، داراي بالاترين نقش در سعادت ملت ها شناخته شده اند. در تاريخ پرفراز و نشيب 1400 ساله اسلام، خانه عالمان دين و مساجد و پايگاه فعاليت آنان، از مهم ترين مراكز تصميم سازي و نقش آفريني در


1- آيت الله مكارم شيرازي و ديگران، تفسير نمونه، ج 9، صص 259 _ 264.
2- حسين انصاريان، نظام خانواده در اسلام، ص 45.

ص: 24

صحنه تحولات بزرگ تاريخي بوده است. نقش آنها در زمان غيبت كبرا به عنوان جانشين براي امامان امت تبيين شده است. براي نمونه، عبدالسلام بن صالح هروي مي گويد: از امام رضا(ع) شنيدم كه فرمود: «خدا رحمت كند بنده اي را كه امر ما را زنده مي كند. پرسيدم: امر شما را چگونه زنده مي كند؟ پاسخ داد: علوم ما را مي آموزد و به مردم آموزش مي دهد.(1)

بر اساس اين روايت، در عصر غيبت و عصري كه انسان ها دسترسي مستقيم به امامان دين ندارند، عالمان ديني، محل رسيدگي به امور مردم هستند كه از مكتب امامان، دين ناب را فرا گرفته اند و وظيفه دارند آن را در ميان مردم گسترش دهند.

ج) نخبگان

ج) نخبگان

اين واژه در معنايكلي، شامل گروهي از افراد است كه در هر جامعه مقام هايبالاييدارند و به بيان جزئي تر، به گروهي اشاره دارد كه در رشته اي خاص برترند؛ به ويژه اقليت حاكم و محافلي كه اين اقليت حاكم از آنجا برگزيده مي شود.(2) نخبه، همان فرد زيرك و هوشيار جامعه است كه اگر در لباس توده هم باشد و به طور مستقيم، در كارهاي دولتي دخالتي نداشته باشد، باز هم در پشت پرده، در سياست دخالت دارد و از سفره گسترده نعمت هاي آن بهره مي برد.(3)

در نوشتار حاضر اين واژه شامل كساني است كه وجدان بيدار جامعه هستند، و پيشاپيش مردم حركت مي كنند و در امور، راهنما و راهگشاي آنان به شمار مي آيند.


1- شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 18، ابواب صفات القاضي، ص 101، ح 9.
2- جوليوس گولد و ويليام كولب، فرهنگ علوم اجتماعي، ترجمه: باقر پرهام و ديگران، ص 835.
3- يحيي صالحي، انديشه هاي سياسي غرب در قرن بيستم، ص 58.

ص: 25

اينان كه بيشتر سكان داران حكومت يا در پي دست يابي به عرصه هاي قدرتند، برآنند مسند و كرسياثرگذاري را در اختيار بگيرند؛ حال آن شايستگي و توانايي را داشته باشند يا آن گونه باشند كه بسياري از نخبگان حكومت هاي معاصر هستند. آنان كه آمدورفتشان و بودونبودشان، به اراده هاي خارج از حيطه اختيار مردم آن جوامع است كه البته در هر حال، نمي توان اثرگذاري آنان را انكار كرد.

د) اقتصاد

د) اقتصاد

اقتصاد در لغت به معناي «ميانه نگاه داشتن» و «تعادل دخل و خرج» است، ولي به نظر نمي رسد اقتصاددانان تعريف عام پذيرفته شده اي از موضوع تخصص خود ارائه داده باشند؛ زيرا تعريف هاي داده شده، در درجه نخست جامع نيستند و دوم اينكه با مسلّم فرض كردن موضوع هاي تعريف، خواه ناخواه به دور باطلي از تعريف هاي جديد كشانده مي شوند.

رابينز، اقتصاددان مكتب كلاسيك انگليس مي گويد: «اقتصاد، علمي است كه رفتار بشري را به منزله رابطه اي بين اهداف و وسايل كمياب، كه موارد استفاده گوناگوني دارند، مطالعه مي كند.»(1) ولي به نظر مي رسد اين تعريف، به جوهر اقتصاد خُرد پرداخته و به اقتصاد كلان كه البته تكامل مباحث آن پس از عنوان شدن تعريف مزبور صورت پذيرفته است، توجه چنداني ندارد. شايد تا حدودي اين تعريف، گوياي محتواي اين علم باشد: «اقتصاد، علمي است مربوط به آن جنبه هاي رفتار انسان و سازمان ها كه با استفاده از منابع كمياب، به توليد و توزيع كالاها جهت رفع نيازهاي انسان ارتباط مي يابند».(2)


1- فريدون تفضلي، تاريخ عقايد اقتصادي(از افلاطون تا دوره معاصر)، ص 45.
2- سياوش مريدي و علي رضا نوروزي، فرهنگ اقتصادي، ص69.

ص: 26

شايد بهتر باشد به جاي تعريف فشرده اي از اقتصاد، به شناخت يك به يك مفاهيم و موضوع هاي آن پرداخته شود كه در حوصله اين نوشتار نيست.

علم اقتصاد را نيز مانند ديگر علوم مي توان به دو بخش عمده تقسيم كرد: اقتصاد پايه كه موضوع آن، بررسي اصول اقتصادي است و اقتصاد كاربردي كه وظيفه آن، استفاده عملي از اصول پايه در پيشبرد برنامه هاي اقتصادي است.

ه_) توليد ملي

ه_) توليد ملي

توليد به معناي زاياندن، زادن، پديد آوردن، پيدا كردن، ايجاد و توليد ثروت است و در اينجا به معناي ايجاد و توليد ثروت است. وقتي واژه توليد با واژه ملي تركيب مي شود، معناي به وجود آوردن ثروت براي مردم كشوري خاص، از آن منظور و مراد است(1) و همچنين ارزش كل توليد يا درآمد ملي به قيمت هاي ثابت. از آنجا كه تغييرات ارزش متغيرهاي اقتصادي، به دليل نوسان و تورم قيمت ها نمي تواند گوياي تغييرات واقعي ارزشي آنها باشد، براي محاسبه توليد ملي واقعي، بايد ارقام درآمد ملي و اجراي آن به قيمت هاي جاري، بر پايه شاخص هاي قيمت تعديل شود و از اين طريق، توليد ملي به قيمت هاي ثابت به دست آيد.(2)

بر اساس آنچه در تعريف مفاهيم فوق آمده كه ديدگاه پديدآورندگان در نوشتار حاضر را نيز بيان مي كند مي توان اين گونه خلاصه نمود:

1. توليد ملي: فعاليت مستمر در رسيدن به خودكفايي و بحث حمايت از توليد داخلي و نفي استعمار و تسلط بيگانگان؛


1- محمد معين، فرهنگ فارسي، ج 1، ص 1170.
2- فرهنگ اقتصادي، ص 69.

ص: 27

2. اقتصاد: تلاشي فكري و مقدمه اي بر رفتار عملي در توليد و توزيع نيازهاي اقتصادي جامعه؛

3. خودكفايي: كوشش در دست يابي به حداكثر توليد داخلي و افزايش قابليت و توانايي اقتصادي؛

4. علماء: شخصيت هاي برجسته ديني و آشنايان با مباني اسلامي، راهنمايان امور مادي و معنوي جامعه اسلامي؛

5. نخبگان: صاحبان كرسي و مسند تأثيرگذاري در سطح جامعه برخاسته از پشتوانه دينييا ملي.

و) پي آمدهاي توليد ملي

و) پي آمدهاي توليد ملي

تمركز كشور بر توليد ملي، به تقويت و تحكيم زيرساخت هاي كشور مي انجامد، استقلال كشور را تضمين مي كند، زمينه ها و فرصت هاياشتغال را گسترش مي دهد و مي تواند راه كارهاي منطقي و عيني براي حل معضل بي كاري قلمداد شود. در نتيجه، از سرمايه هاي موجود كه در برخي موارد در شغل ها و عرصه هاي كاذب هزينه مي شوند و معيشت مردم را به درآمدهاي نامشروع آلوده مي سازند، استفاده مطلوب و بهينه و مشروع سازي ثروت، محقق مي شود.

طبيعي است، آخرين ترفند مستكبر جهاني و شيطان بزرگ براي مهار انقلاب اسلامي، تحريم و فشار اقتصادي، تجاري و بانكي است. بنابراين، با تمركز بر توليد ملي، مي توان كشور را از وابستگي به خارج نجات داد و در اين مرحله از عمر پربركت انقلاب اسلامي نيز مستكبرين جهاني را به بن بست كشانيد.

نظام جمهوري اسلامي و ملت ايران كه كانون توجه ملت هاي مسلمان و

ص: 28

مستضعفان جهان هستند، با استانداردسازي و افزايش كيفيت كالاها و خدمات، مي توانند برايجهان سرخورده از نظام سرمايه داري ظالمانه در عرصه اقتصادي نيز راهنما باشند و طرحي نو دراندازند و راه جديدي به روي بشريت بگشايند كه عاري از سلطه و بهره كشيو چپاول گري باشد و اقتصادهاي ملي را توانمند سازد.

بدون ترديد در سايه همت مضاعف و كار مضاعف و توجه مضاعف به توليد ملي، همه اسناد بالادستي نظام، اعم از اهداف دهه پيشرفت و عدالت، چشم انداز بيست ساله، اهداف اقتصاديمطرح در قانون اساسي، آرمان هاي امام خميني قدس سره و افكار و تدابير امام خامنه اي، تحقق خواهند يافت.

همچنين در پرتو عمل به اين دستور رهبري، با عزم ملي، سفره توليد علم در كشور پهن مي شود. توليدمحوري، به دانايي محوري و توليد دانش در زمينه ها و عرصه هاي مختلف مي انجامد، نشاط علمي در كشور افزايش مي يابد و بدين واسطه ارتباط دانشگاه با اقتصاد و صنعت و بازار كار و سرمايه، بيش از پيش تقويت مي شود و با تحقق يافتن چنين آرزويي، ملت ايران مي تواند به قله هاي جهاني برسد.

در سايه توليدمحوري، مي توان از فقر و محروميت كاست، بر توسعه و آبادانيافزود، شور و نشاط كار و تلاش را بالا برد، بي كاريرا كاهش داد و مهارت هايعلمي و اقتصادي را بيشتر كرد.

يكي از آرمان هاي امام راحل؟ره؟ و مقام معظم رهبري، خارج ساختن بودجه كشور از وابستگي به نفت و اقتصاد تك محصولي است. با تحقق شعار توليد ملي، به اين آرمان نزديك مي شويم و تكاپوي بيشتريدر سراسر كشور براي كار و تلاش پديد مي آيد.

ص: 29

ز) الزامات توليد ملي

اشاره

ز) الزامات توليد ملي

تحقق آرمان بزرگ توليد ملي، الزامات، قواعد و مقدمات فراوانيدارد. در اين نوشتار، اگرچه نمي توان به همه جنبه هايآن پرداخت، مي كوشيم به مهم ترين ضرورت هاياين آرمان اشاره كنيم. اثرگذاري گسترده و نيز گستره اثرگذاري برخي از اين الزام ها همچون مسئوليت اجتماعي، فرهنگ سازي، بسيج، تقويت زيرساخت ها و رقابت پذيري، آن گاه كه جايگاه اجتماعي و فرهنگي علما و نخبگان درهم آميخته مي شود، بيشتر نمايان است. به ديگر سخن، بررسي و مطالعه سيره بزرگان، نشان مي دهد كه مواردي چون مسئوليت اجتماعي و فرهنگ سازي، در عملكرد آن مورد توجه و تأكيد قرار داشته است. در ادامه به برخي از اين الزام ها به طور گذرا مي پردازيم:

يك_احساس مسئوليت عمومي و عزم ملي

يك_احساس مسئوليت عمومي و عزم ملي

همه در اين جهاد بزرگ وظيفه دارند. هركس در هر موقعيت كاري و شغلي، بايد كيفيت كارش را بالا ببرد، بيشتر و بهتر كار بكند و به عنوان جهادي مقدس به اين مقوله بنگرد. بنابراين، افراد نبايد همواره ديگران را مخاطب اين شعار بدانند، بلكه خود را در حيطه كاري اش، توانمندتر و كارآمدتر سازد و با دغدغه بيشتريبكوشد.

دو_ فرهنگ سازي

دو_ فرهنگ سازي

فرهنگ كار و توليد و كيفيت، بايد به فرهنگ عمومي كشور و حتي به مطالبه ملي تبديل شود. اداره ها، نهادها، مسئولان، اهل قلم، اهل بيان، اهالي رسانه و آحاد

ص: 30

مردم، همه تلاش كنند تا توليد ملي و افزايش كار و تلاش جوانان ايرانيو استفاده بهينه از سرمايه هاي مادي و انساني، تحقق يابد.

سه_هم افزايي ظرفيت ها، بسيج استعدادها و سرمايه هاي انساني و مادي

سه_هم افزايي ظرفيت ها، بسيج استعدادها و سرمايه هاي انساني و مادي

توليدمحوري، تنها از عهده يك نهاد مشخص برنمي آيد، بلكه همه ظرفيت هاي كشور بايد بسيج شوند، فكرها و عقل ها روي هم ريخته شود، امكانات كشور در اين زمينه تمركز پيدا كنند و با نظم و انسجام و وحدت رويه، همراه با شور و شعور، به فرمان ولي امر مسلمين لبيك بگوييم.

چهار_ايجاد و تقويت زيرساخت ها

چهار_ايجاد و تقويت زيرساخت ها

يك سري زيرساخت هاي ضروري و الزامي جديد بايد ايجادو زيرساخت هاي موجود نيز تقويت و بازسازي شوند، توليد كيفي بايد نهادينه شود و بسترهاي ماندگاري و دوام و قوام آن فراهم آيد و در اين زمينه بخش هاي دولتي و خصوصي و آحاد مردم مسئوليت مي يابند.

پنج_ انگيزه ديني و تكليف شرعي

پنج_ انگيزه ديني و تكليف شرعي

بر اساس آموزه هاي ديني، عمل كردن به فرمان ولي امر امت اسلامي، تكليف شرعي همگان است. اگر همه عناصر و دستگاه هايمربوط و صاحبان سرمايه و دارندگان نفوذ كلام، به عنوان وظيفه اي شرعي بدان اهتمام بورزند، شتاب توليد چند برابر خواهد شد.

ص: 31

شش_ رقابت پذيري

شش_ رقابت پذيري

بازار جهاني با رقابتي نفس گير و تنگاتنگ روبه روست و قدرت هاي مطرح يا مدعي، بايد توانمندي ها و ظرفيت هاي خود را براي رقابت در چنين عرصه ايبالا ببرند و پا به پاي استانداردهاي جهاني حركت كنند. بنابراين، كيفيت كالاها و خدمات توليدي و كار و سرمايه، بايد بتواند از رقباي جهاني و منطقه اي خود پيشي بگيرد. در سند چشم انداز بيست ساله نيز گفته شده است كه جمهوري اسلامي، در صحنه هاي مختلف به قدرت اول در منطقه آسياي جنوب غربي تبديل مي شود. طبيعي است توليد و اقتصاد و تجارتي كه در آن رقابتي نباشد، از ميدان مسابقه حذف خواهد شد.

هفت_ دانش محوري و توليد دانش

هفت_ دانش محوري و توليد دانش

در سال جاري، تكليف بسيار سنگيني بر دوش دانشگاه ها، نخبگان، مراكز تحقيقاتي و دستگاه هايمربوط قرار گرفته است. افزايش توليد، نيازمند ارائه الگوها و نظريه هاي كارآمد و علمي خواهد بود. افزايش آگاهي و دانش و مهارت تخصصي، به جهش در توليد منجر مي شود. بنابراين، توليدكنندگان و كارگران و صاحبان سرمايه، بايد پشتوانه علمي و توجيه علمي لازم را براي افزايش و كيفي سازي توليد داشته باشند. اين مهم به عنوان حلقه ايگمشده، دانشگاه و صنعت را به هم پيوند مي زند. دانشگاه ها بايد بر اساس نياز جديد، به جذب دانشجو و ايجاد يا گسترش رشته هاي دانشگاهي بپردازند و رسانه ها و نخبگان نيز در اين زمينه آگاهي هاي لازم را در اختيار افكار عمومي قرار دهند.

ص: 32

هشت_تشويق و ترغيب

هشت_تشويق و ترغيب

تشويق و ترغيب نيروي كار و صاحبان سرمايه و تشويق مردم، نيازمند روشنگري، تبليغ و عمليات رسانه اي گسترده اياست كه مي تواند بهار رسانه ها و نخبگان قلمداد شود. بايد بار ديگر شعار و آرمان بزرگ «ما مي توانيم»را در نشست ها و محفل هاي گوناگون، مطرح و توليد مليرا به باور عمومي تبديل كرد.

نه_القاء ترويج تفكر جهاديدر برابر تهاجم اقتصادي دشمن

نه_القاء ترويج تفكر جهاديدر برابر تهاجم اقتصادي دشمن

نظام جمهوري اسلامي و ملت ايران، در سه دهه اخير همواره مشغول جهاد بوده است. در يك برهه به جهاد سياسي، در برهه اي ديگر به جهاد دفاعي و زماني به جهاد فرهنگي پرداخته و امروز در جهادي اقتصادي و نبرد فشرده در رويارويي با مستكبران جهاني، قرار گرفته است. دشمن، تنها اميد خود را در تحريم ها و فشاري فلج كننده مي بيند و ملت ايران با جهاد خود، اميد دشمن را نااميد خواهد ساخت.

ده_غفلت زدايي

ده_غفلت زدايي

در سال 1390 كه «جهاد اقتصادي» نام گرفت، برخيشرايط و تحولات سياسيهمچون انتخابات يا اختلاف قواي سه گانه و برخيموضع گيري هايسياسي منطقه اي، بر روند تحقق شعار سال اثر گذاشت و با وجود پيشرفت هاي بسيار خيره كننده، دچار غفلت هايي نيز بوديم. نه تنها در سال 1391بلكه براي هميشه بايد كوشيد هيچ حاشيه اي بر متن غلبه نكند، دچار غفلت نشويم و توليدمحوري، اولويت اصليهمه دستگاه ها و مسئولان و نخبگان باشد.

ص: 33

يازده_ ايجاد تعادل و تناسب، ميان توليد و توزيع و مصرف

يازده_ ايجاد تعادل و تناسب، ميان توليد و توزيع و مصرف

بايد كوشيد، در همه عرصه ها توليد افزايش يابد؛ اعم از توليد صنعتي، كشاورزي، دامي، توليد علمي و توليد در عرصه هاي مختلف، اصلاح و كارآمد ساختن نظام توزيع عادلانه. همچنين بايد كاهش مصرف را به فرهنگ ملي تبديل كرد.

دوازده_عزم ملي در مصرف كالاهاي داخلي

دوازده_عزم ملي در مصرف كالاهاي داخلي

اهتمام به مصرف كالاهاي داخلي، مهم ترين راز و رمز تحقق توليد ملي است. بديهي است قواي سه گانه به ويژه دستگاه ها و اداره هاي دولتي در سراسر كشور، در اين زمينه نقش بي بديلي دارند. از يكسو حجم خريد آنها بسيار زياد است و از سوي ديگر بر اساس قاعده «النَّاسُ عَلي دِينِ مُلُوكِهِمْ»، (1)آنان الگوي عملي و عيني مردم قرار مي گيرند. اگر اداره ها و وزارتخانه ها و قواي سه گانه، كالاي خارجينخرند، توليد ملي افزايش مي يابد و خانواده ها نيز تنها كالاهاي ايرانيرا مصرف مي كند.

سيزده_توليد و عدالت توزيعي

سيزده_توليد و عدالت توزيعي

در ميان صاحبان انديشه، همواره در طول تاريخ اين ايده محل اختلاف بوده است كه تمركز بر توليدگرايي، مانع پرداختن به عدالت اجتماعي مي شود و ما را از مراعات عدالت در توزيع ثروت و ضرورت هاي شغلي باز مي دارد. حتي در برخي دولت هاي جمهوري اسلامي نيز اين ديدگاه، غالب بوده است، وليبررسي هاي انجام شده و نتايج به دست آمده از واقعيت هاي اجتماعي و برخي عملكردها


1- محمد با قر مجلسي، بحارالانوار، ج10، ص 8.

ص: 34

نشان مي دهد كه پرداختن به توليد و استفاده از سرمايه هاي پويا و بالنده، هيچ منافاتي با عدالت در توزيع ندارد، بلكه قدرت توليدي و عدالت توزيعي، دو بال يك اقتصاد بالنده و عادلانه و پويا هستند.

توليدمحوري، مكمل عدالت اجتماعي و عدالت توزيعي است. اين بيان، تفسير ديگري از جهت گيري همزمان پيشرفت و عدالت است كه مقام معظم رهبريهمواره بر آن تأكيد دارد. رهبر انقلاب از واژه «توسعه» استفاده نمي كند؛ زيرا توسعه، مفهوم وجهت گيري سكولار و غربي دارد.ايشان پيشرفت و عدالت را نمايان تر مي سازد و مفهوم آن اين است كه در انديشه مقام معظم رهبري، هيچ منافاتيميان پيشرفت و توليد و عدالت وجود ندارد.

3. توليد از منظر اسلام

اشاره

3. توليد از منظر اسلام

اسلام به مسائل اقتصادي اهميت فراواني داده و وجود باب هاي متعددِ مربوط به مبادله هاي مالي در فقه و قوانين اسلامي، حكايت از اين دارد كه اقتصاد، در اسلام امري باارزش و كانوني است. اهميت مسائل اقتصادي، تنها از اين نظر نيست كه تأمين آزادي و استقلال و زندگي مادي مردم، بدون آن امكان ندارد، بلكه از اين نظر نيز هست كه با مسائل زيربنايي جامعه، حتي با مسائل اخلاقيپيوند نزديكيدارد. جريان يك اقتصاد سالم در پيكر اجتماع، همچون جريان خون سالم در كالبد انسان است.

انسان براي ادامه زندگي، نيازمند اشيايي است كه براي به دست آوردن آنها بايد پيوسته بكوشد. اين اشيا كه شامل مواد خوراكي، لباس و لوازم زندگي مي شوند يا در طبيعت به شكل محدود وجود دارد يا براي استفاده از آنها و تبديل به مواد قابل

ص: 35

مصرف، نيازمند به فعاليت و كار است. اين فعاليت و كار و كوشش مضاعف كه براي تأمين نيازهاي اقتصادي جامعه انجام مي شود، اگر به نتيجه برسد و دست آورد آن برطرف كننده نياز فرد و جامعه باشد، «توليد» ناميده مي شود.

در مكتب اسلام، هدف از توليد در اقتصاد فردي و خانوادگي، در ارتباط با اهداف اقتصادي جامعه است؛ چرا كه در جهد و پشتكار يك فرد مسلمان، خدمت به جامعه، تعاون، ايثار و كسب رضايت الهي، مطرح و نياز ديگران نيز برطرف مي شود.

پس به ديگر سخن، مي توان گفت كه توليد به طور كلي، داراي دو بعد است: مادي و معنوي. در بعد مادي، مواد طبيعي، كار انجام شده، ابزار مورد استفاده و خدمات پس از توليد مطرح مي شود. مباحثي نيز چون انگيزه هاي اعتقادي و انساني، هدف از انجام دادن كار و كاربرد و انديشه در جريان توليد، به بعد معنوي توليد اختصاص دارد. در هر حال، حكومت اسلامي ايجاد شده است و بايد به هر شيوه كه مي توان، مسير استقلال اقتصادي را يافت و پيمود. بديهي است استقلال سياسي، ملازم با استقلال اقتصادي است.

در واقع، حاكمان واقعي امت اسلامي، معتقد بوده اند كه مسئله توليد در جامعه اسلامي، از وظايف و مسئوليت هايي است كه همواره بايد مورد نظر قرار گيرد. اميرالمؤمنين علي(ع) در نامه اي، از مالك مي خواهد كه ماليات كمتري از مولّدان جامعه مثل كشاورزان دريافت كند. اصول و مباني مطرح شده در اين نامه، بايد الگوي رفتار اقتصادي حاكمان جامعه اسلامي در زمينه حمايت از توليدكنندگان باشد. حضرت علي(ع) در بخشياز اين نامه مي فرمايد:

اي مالك! براي تشويق مولّدان جامعه، ماليات كمتري را از

ص: 36

كشاورزان دريافت كن؛ زيرا موجب رشد و تأمين منافع عموميخواهد شد و ماليات را به گونه اي دريافت كن كه آنها بتوانند كارشان را ادامه دهند و روي پاي خود بايستند؛ زيرا تأمين مصالح آنان، تأمين مصالح جامعه است و همه مردم، عيال و نان خور همين مولّدان هستند و بر سفره آنها نشسته اند.(1)

الف) مباحث اصولي در توليد، از منظر اسلام

اشاره

الف) مباحث اصولي در توليد، از منظر اسلام

در اسلام مباني و اصول فراواني در زمينه توليد ملي وجود دارد كه بايد بدان ها توجه شود تا در سايه اين رهنمودها، مسلمانان به استقلال و بي نيازي و قدرت دست يابند. «اصل و قاعده نفي ضرر»، يكي از اين مباني است.

در تاريخ اسلام آمده است كه پيامبراسلام صلي الله عليه و آله فرمود: «مردم نبايد از آب اضافي كه در اختيار كشاورزان است، محروم شوند و ديگران بايد بتوانند از آن استفاده كنند؛ زيرا در اسلام، زيان و زيان كار وجود ندارد».(2)

يك_ايجاد امنيت اقتصادي

يك_ايجاد امنيت اقتصادي

يكيديگر از اصول پيشنهاديدين اسلام در حمايت از توليد ملي، ايجاد امنيت اقتصادي است كه در واقع زمينه توليد ملي را فراهم مي كند. بر اساس اين اصل، فعاليت هاي اقتصادي مسلمانان نبايد به گونه اي باشد كه موجب ايجاد تهديد و فشار بر ديگر فعالان اقتصادي شود. اين اصل تفاوت ميان اقتصاد اسلامي و ديگر اقتصادها را به خوبينشان مي دهد.


1- نهج البلاغه، نامه 53.
2- محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج 16، ص 210.

ص: 37

دو_ تقويت جامعه

دو_ تقويت جامعه

قوي تر شدن مسلمانان در حوزه اقتصاد، از راهبردهاي مهم اقتصادي اسلام است. آيه «وَ أَعِدّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوّةٍ»، به همين معناست. مي توان گفت معناي اين آيه، آن قدر فراگير است كه حوزه اقتصاد را هم در بر مي گيرد. بر اساس اين آيه، توان اقتصادي جامعه اسلامي بايد چنان افزايش يابد كه مانع از تسلط بيگانگان و دشمنان اسلام بر مسلمانان شود.

سه_قاعده نفي سبيل

سه_قاعده نفي سبيل

«قاعده نفي سبيل»يكي ديگر از اصول هاياقتصادي اسلامياست. اين آيه بر مسلمانان ممنوع كرده است كه راهي را براي تسلط كافران بر مؤمنان باز بگذارند؛ زيرا خداوند هيچ گونه چيرگي كافران بر مؤمنان را نمي پذيرد.

افزون بر اصول ياد شده، مي توان اين مسئله را در قرآن از منظري ديگر بررسي كرد. بايد دانست مباني قرآني، در بحث توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه، گسترده است و در آيات قرآن كريم، به كار و توليد اهميت فراواني داده شده است و مسلمانان به كار و تلاش دعوت شده اند. در قرآن و روايات اسلامي، كار به عنوان جهاد در راه خدا معرفيشده است. در قرآن، مسلمانان به آباداني زمين ها امر شده اند: «هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ اْلأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فيها؛خداوند شما را خلق و دعوت به آباداني زمين كرده است.» (هود: 61)در اين آيه، توليد به معناي اطاعت از امر خداوند تلقي شده است.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نيز در اين زمينه مي فرمايد: «اگر قيامت برپا شد و در دست شما نهالي بود، اگر مي توانيد پيش از قيامت آن نهال را بكاريد، اين كار

ص: 38

را انجام دهيد.»(1) از اين آيات و احاديث برمي آيد كه قرآن، براي توليد و كار و سرمايه، فرهنگ سازي كرده است.قرآن با وضع مقررات مناسب، مي كوشد زمينه كار و توليد را فراهم كند. براي نمونه، قانوني در اسلام وجود دارد كه رهاكردن زمين به حالت باير و بدون استفاده، ممنوع است. امام موسي كاظم(ع) در اين باره مي فرمايد: «هركس زمين كشاورزي را سه سال پياپيبدون دليل رها كند، حاكم مي تواند اين زمين را از دست او خارج كند و در اختيار ديگران قرار دهد».(2)

ب) زمينه سازي حكومت اسلامي براي كار و توليد

ب) زمينه سازي حكومت اسلامي براي كار و توليد

حكومت اسلامي بايد زمينه كار و توليد را براي گروه هاي مختلف جامعه فراهم كند. ايجاد فرصت هاي شغلي برابر در عرصه كار، از اصول تأكيد شده در اقتصاد اسلام است. در اسلام، عدالت اقتصادي به معناييكسان بودن سهام و ثروت نيست، بلكه معناي برابري فرصت هاي شغلي و كاري است تا همه كساني كه مي توانند كار كنند، اين فرصت را در اختيار داشته باشند. وابستگي هاي اقتصادي در دنياي معاصر، زمينه وابستگي هاي گسترده را در ديگر جنبه ها پديد آورده است.

4. سيره عملي اهل بيت؟عهم؟

اشاره

4. سيره عملي اهل بيت؟عهم؟

رهبران و زبدگان جامعه اسلامي، همان ها كه رفتار و گفتارشان الگوي جوامع ديني است، در باب اقتصاد، توليد و اهميت آن، دستورهاي مهم و سفارش هاي مؤكدي


1- ميرزا حسين نوري، مستدرك الوسائل، ج 7، ص 460.
2- رهگشاي انسانيت.نهج الفصاحه، سخنان گهربار حضرت رسول؟ص؟، هاشم صالحي، ابراهيم احمديان، ص 407.

ص: 39

داشته اند. با اين حال بايد افزود كه اين تأكيدها، تنها در چارچوب سخنان و گفتار هاي اخلاقي نبوده، بلكه خود آنها نيز عامل به اين گفتارها بوده اند. در اينجا پيش از مطرح كردن بحث سيره عملي ائمه و بزرگان دين در باب اقتصاد، بايد به اين مسئله اشاره كرد كه سخنان و كلمات رهبران اسلامي را مي توان در سه دسته جاي داد:

الف) احاديثي كه به كار توليدي، به عنوان كسب حلال و پاك دنيا براي تأمين آخرت، سفارش كرده است.

ب) رواياتي كه در آنها از اهميت كار كشاورزي و توليد اقتصادي از راه زراعت و احداث باغ و كشت درخت، سخن گفته اند.

ج) رهنمودهايي كه در باب اقتصاد و تجارت و كار بازرگاني و اهداف و شرايط آن آمده است.

به نمونه هايي از اين گفتارها كه بيان كننده ديدگاه معصومان؟عهم؟ درباره ارزش كار و اهميت استقلال اقتصادي و تلاش فردي هستند، اشاره مي كنيم:

پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله فرمود: «نِعمَ العوُن عَلي تَقوَي اللهَ الغِني؛ بي نيازي مادي، مددكاري نيكو در راه تقوا و حفظ دين است».(1)

——ابي بصير نقل كرده است: «شنيدم امام صادق(ع) فرمود: من در برخي از زمين هاي زراعتي خود كار مي كنم، به گونه اي كه عرق از بدنم خارج مي شود، درحالي كه كسي هست تا اين كار را انجام دهد، ولي من اين كار را مي كنم تا خداوند گرامي و بزرگ بداند كه من در پي روزي حلال هستم».(2)


1- محمدبن حسن حر عاملي، تفصيل وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، ج 12، ص16.
2- محمدبن حسن حر عاملي، تفصيل وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، ج 12، ص 23.

ص: 40

از حضرت صادق(ع) از قول پدرش، امام محمد باقر(ع) نقل كرده اند كه حضرت علي(ع) مي فرمود: «هركس آب و خاك در اختيار داشته باشد و به فقر و نياز دچار شود، از رحمت الهي به دور باد».(1)

از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: «پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: هركس سربار مردم باشد (و خود را از نظر اقتصادي تأمين نكند) از رحمت خداوند به دور است».(2)

امام صادق(ع) فرمود: «كشاورزان، گنج هاي خدا در زمين اويند و در ميان كارها هيچ كاري نزد خداوند، محبوب تر از كشاورزي نيست».(3)

از امام صادق(ع) نقل كرده اند: «هركه از دسترنج خود بخورد، در روز قيامت در شمار پيامبران خواهد بود و ثواب آنها را خواهد برد». (4)

در برخي روايات، كاركردن در رديف جهاد در راه خدا آمده است. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «هركس از راه حلال براي معاش خانواده اش تلاش كند، مانند كسي است كه در راه خدا جهاد كند و هر كه با آبرومندي در پي حلال دنيا باشد، در مرتبه شهدا خواهد بود».(5)

امام رضا(ع) نيز مي فرمايد: «آن كس كه براي تأمين زندگي خويش تلاش مي كند و موهبت هاي الهي را در پرتو كار مي طلبد، بيش از مجاهدان راه خدا پاداش دارد.»(6) اسلام براي اينكه امت متعادل به وجود آورد و جمع


1- بحارالانوار، ج 23، ص 19.
2- بحارالانوار، ج 12، ص 18.
3- بحارالانوار، ج 12، ص 25.
4- مستدرك الوسائل، ج 2، ص 417، باب 8.
5- بحارالانوار، ج 100، ص 10.
6- وسائل الشيعه، ج 12، ص 43.

ص: 41

ميان دين و دنيا كند، پيروانش را به كار و كوشش، تشويق مي كند و كساني را كه از فعاليت و تلاش مي پرهيزند، توبيخ و نكوهش كرده است و عقيده دارد، مردمي كه براي كار دنيا كسل هستند، بدون شك در امور آخرت كسل تر خواهند بود.

آنچه آمد، نمونه اي اندك از درياي سخنان بزرگان دين است كه هرچند به تلاش فردي و استقلال اقتصادي اشاره و تصريح دارد، در عين حال، مهم ترين عوامل توليد را كه منشأ اصلي همه توليدات اقتصادي جامعه بشري هستند، منابع طبيعي و خدادادي مي داند. اين منابع غني و گنج هاي بي پايان را دست نيرومند آفريدگار يكتا با سخاوت تمام در اختيار انسان قرار داده است. به تعبير قرآن، خداوند هر آنچه را در زمين از منابع ثروت و اشياي مفيد يافت مي شود، براي انسان آفريده است: «هُوَ الّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي اْلأَرْضِ جَميعًا؛ او خداوندي است كه هرچه را در زمين هست، براي شما آفريده است.» (بقره: 29) «فَكُلُوا مِمّا رَزَقَكُمُ اللّهُ حَلالاً طَيبًا وَ اشْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ؛پس از آن چيزهاي حلال و پاكيزه كه خداوند روزي تان كرده است، بخوريد و نعمت الهي را شكر كنيد». (نحل: 114)

بدين ترتيب، در پرتو آيات قرآن و با نگاه به سيره عملي اهل بيت؟عهم؟ كه راهنمايان مذهب و چراغ فروزان جامعه اسلامي هستند، مي توان مسير درست را پيمود. حال در ابتداي اين مبحث، نمونه هايي از سيره پيامبران را مي آوريم.

با بررسي آيات و روايات درمي يابيم، پيامبران از راه كسب و كار، امرار معاش مي كردند. همان گونه كه از ابن عباس نقل شده است: «حضرت آدم(ع)، زراعت و كشاورزي؛ ادريس(ع) خياطي؛ نوح(ع) نجاري؛ هود(ع) تجارت؛ ابراهيم(ع)

ص: 42

گوسفندداري و شباني؛ داوود(ع) زره سازي؛ سليمان(ع) زنبيل بافي؛ موسي(ع) گله داري و عيسي(ع) سياحي مي كرد».(1)

در حديث ديگري، از ابن عباس نقل مي كنند كه گفته است: «... ابراهيم(ع) كشاورزي مي كرد؛ شعيب(ع) چوپاني و گله داري؛ لوط(ع) كشاورزي؛ صالح(ع) تجارت.»(2) در روايتي نيز آمده است كه حضرت آدم(ع) بافندگي مي كرد.(3)

الف) پيامبراعظم صلي الله عليه و آله

الف) پيامبراعظم صلي الله عليه و آله

حسن بن علي وشاء مي گويد: «از مولايمان حضرت ابي الحسن علي بن موسي الرضا(ع) پرسيدم: آيا رسول خدا صلي الله عليه و آله به جز فدك چيزي به جاي گذاشت؟ فرمود: آري، باغ هايي در مدينه و شش اسب، شتر و... از وي باقي ماند».(4)

ازاين رو، ابن ابي الحديد در مقام رد كساني كه به زهد اميرمؤمنان علي(ع) اشكال كرده و گفته اند آن حضرت باغ ها و زمين هايي داشته است (مي گفتند اينها با زهد منافات دارد)، مي گويد: رسول خدا صلي الله عليه و آله از دنيا رفت و باغ هاي زيادي در خيبر و فدك و محله بني نضير و نخلستان و باغ هاي ديگر در طائف داشت كه پس از مرگ آن حضرت، به عنوان صدقه باقي ماند.(5)

درباره فدك و محصولات آن و آنچه پيامبر كشت و توليد مي كرد، ابن اثير نقل مي كند:


1- بحار الانوار، ج 100، ص 56.
2- بحار الانوار، ج 100، صص 56 و 57.
3- بحار الانوار، ج 100، ص 57
4- وسائل الشيعه، ج 17، ص 443 .
5- وسائل الشيعه، ج 17، ص 443 .

ص: 43

در فدك يازده درخت خرما وجود داشت كه پيامبر ميوه آنها را به حجاج هديه مي داد و از بركت آنها، ثروت سرشاري عايد آنها مي شد تا اينكه در زمان متوكل عباسي، عبدالله بن عمر بازيار، شخصي به نام بشران بن ابي اميه ثقفي را به مدينه فرستاد و او اين درخت ها را قطع كرد و چون به بصره بازگشت، فلج شد.(1)

وي همچنين مي نويسد: «عجوه، نوعي خرماست بزرگ تر از صيحاني كه رنگ متمايل به سياهي دارد و از چيزهايي است كه پيغمبر با دست خود آن را كاشت».(2)

ب) حضرت علي(ع)

ب) حضرت علي(ع)

در حديث آمده است كه امام باقر(ع) فرمود: «مردي نزد حضرت علي(ع)يك وسق(3) هسته خرما ديد. پرسيد: هدف از گردآوري اين همه خرما چيست؟ فرمود: همه آنها به اذن الهي درخت خرما خواهند شد. [بدين ترتيب] امام علي(ع) آن هسته ها را كاشت و يك دانه تباه نشد و نخلستاني پديد آورد».(4)

از سخن حضرت علي(ع) با مردم بصره روشن مي شود كه آن حضرت، مزرعه داشته و ملك شخصي او بوده است. مرحوم شيخ مفيد نقل مي كند، ابومخنف روايت كرده است:


1- سيد محمدحسن موسوي قزويني حائري، فدك، با مقدمه: استاد عبدالفتاح عبدالمقصود، ص 195.
2- نورالله، علي دوست خراساني، منابع مالي اهل بيت؟عهم؟، ص 149.
3- يك وسق، معادل شصت صاع و هر صاع تقريباً يك من است.
4- وسائل الشيعه، ج 12، ص 25.

ص: 44

وقتي اميرمؤمنان علي(ع) خواست از بصره برود، در ميان مردم ايستاد و فرمود: اي مردم بصره، چرا بر من اعتراض مي كنيد؟ به خدا سوگند اين دو (اشاره به پيراهن و عباي خود كرد) از دسترنج بافت خانواده من است. آن گاه فرمود: بر من چه خرده اي مي گيريد! به خدا سوگند اين نيست (اشاره كرد به كيسه اي كه در دست داشت) مگر از محصول غله من در مدينه. اگر من از نزد شما رفتم و بيش از آنچه مي بينيد، به همراه خود بردم، من در زمره خائنان هستم. سپس از بصره بيرون رفت و مردم او را بدرقه كردند.(1)

بايد دانست امام علي(ع) در عين حال كه به كشت و توليد اهميت مي داد، از پيشگامان خدمت گزاري و فضيلت هاي اجتماعي بود و حتي توفيق يافت از حاصل دسترنج خود، هزار بنده را در راه خدا آزاد كند.(2) در حديث ديگري مي خوانيم كه حضرت علي(ع) هزار برده را آزاد كرد كه بهاي آنها را از پينه دست و عرق پيشاني پرداخت.(3)

ج) امام حسن مجتبي(ع)

ج) امام حسن مجتبي(ع)

امام حسن مجتبي(ع) نيز مانند جد گرامي و پدر بزرگوارش، افزون بر مقام امامت و حضور در صحنه پر فراز و نشيب سياست، در عرصه اقتصادي نيز با خريد و آباد ساختن زمين ها و باغ ها از محصولات آن، استفاده مي كرد. براي نمونه،


1- محمدتقيتستري، بهج الصباغه في شرح نهج البلاغه، ج 12، ص 105.
2- بحار الانوار، ج 41، ص 43.
3- ابي اسحق ثقفي كوفي، الغارات، تحقيق: سيد جلال الدين محدث ارموي، ج 1، ص 92.

ص: 45

ايشان دره اي داشته به نام صدر نخلي در اطراف مدينه كه اين محل، مزرعه و نخلستان بوده است.(1)

د) امام سجاد(ع)

د) امام سجاد(ع)

درباره امام سجاد(ع) گرچه بعد معنوي و زندگي عبادي ايشان خاص تر است، اين بدان معنا نيست كه زينت عبادت كنندگان، از مسئله معيشت غافل يا به ديگران نيازمند بوده است. در كتاب مناقب آل ابوطالب آمده است كه عنابه در اطراف مدينه، محل سكونت امام سجاد(ع) بود. گويا آنجا مزرعه آن حضرت بوده است كه هنگام ميوه در آنجا اقامت مي كرد.(2)يا اينكه در موردي ابن شهر آشوب مي نويسد: امام سجاد(ع) آبادكردن باغي از باغ هايش را به يكي از بردگانش واگذار كرد، معلوم مي شود كه حضرت باغ و مزرعه هايي داشته است.(3)

ه_) امام باقر(ع)

ه_) امام باقر(ع)

داستان ديدار محمد بن منكدر با امام باقر(ع)، از داستان هاي مشهور است. او مي گويد: محمد بن علي بن الحسين(ع) را ديدم، مي خواستم او را موعظه كنم، ولي او مرا موعظه كرد. از او پرسيدند: چگونه تو را موعظه كرد؟ گفت: وقتي هوا گرم بود، به يكي از نواحي مدينه مي رفتم، ابوجعفرمحمد بن علي به من برخورد. او كه مردي تنومند و سنگين وزن بود، در حالي به من رسيد كه بر دو غلام سياه يا بر دو برده تكيه داده بود. زير لب گفتم: سبحان الله، پيرمردي


1- احمدي ميانجي، اصول مالكيت در اسلام، ج 2، ص 163.
2- ياقوت حموي، معجم البلدان، ج 2، ص 345.
3- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، تصحيح و تعليق: سيد هاشم رسولي محلاتي، ج 4، ص 158.

ص: 46

از بزرگان قريش، در اين ساعت گرما، با اين حالت در پي دنياست! من بايد او را نصيحت كنم.

نزديك او رفتم و به او سلام كردم. او همچنان نفس زنان و عرق ريزان پاسخ داد. گفتم: خداوند حال تو را نيكو گرداند، پيرمردي هستي از بزرگان قريش. در اين ساعت گرما و با اين ناراحتي، چگونه مشغول به دنياي خويش هستي؟ چه مي كني اگر مرگت برسد و تو در اين حال باشي؟ او گفت: اگر مرگ من برسد و در چنين حالتي باشم، مرگ من در وقتي فرارسيده كه مشغول به اطاعت خدا هستم؛ اطاعتي كه بدان وسيله، خود و خانواده ام را از تو و ديگر مردم بي نياز كنم... .(1)

و) امام جعفر صادق(ع)

و) امام جعفر صادق(ع)

امام صادق(ع) گرچه در مكتب اسلام پايه گذار و مروّج فقه شيعه است و حوزه درسي وي، كيفيت و كميت بالايي داشته، از جنبه هاي اجتماعي و اقتصادي زندگي آن حضرت نيز در ميان روايات و حكايت، بسيار آمده است. ابوعمرو شيباني مي گويد:

حضرت صادق(ع) را ديدم، درحالي كه لباس خشن بر تن و بيلي در دست داشت و در باغ خود كار مي كرد و عرق از پشتش مي ريخت. عرض كردم: فدايت شوم، بيل را به من بدهيد، به جاي شما كار كنم. فرمود: من دوست دارم مرد در راه تهيه معاش و به دست آوردن روزي، حرارت آفتاب را ببيند و رنج آن را تحمل كند.(2)


1- بحار الانوار، ج 100، ص 8.
2- بحار الانوار، ج 47، ص 76.

ص: 47

در حديث ديگري آمده است كه ابوبصير گفت: «از امام صادق(ع) شنيدم كه مي فرمود: من در بعضي از املاك خود، به قدري كار مي كنم تا عرق بريزم و حال آنكه كساني هستند كه آن كار را انجام بدهند، اما من خودم كار مي كنم تا خداوند بداند كه طالب روزي حلال هستم».(1)

در روايت ديگري از فضل بن ابي قره نقل شده است كه گفت:

بر امام صادق(ع) وارد شديم، درحالي كه در باغچه خود مشغول فعاليت بود. عرض كرديم: فدايت شويم، اجازه بفرماييد اين كار را ما يا غلامانتان انجام دهيم. فرمود: نه، مرا به حال خود بگذاريد؛ زيرا دوست دارم خداي عزوجل مرا در حالي ببيند كه با دست خويش كار مي كنم و براي كسب حلال، خود را به زحمت انداخته ام. (2)

ز) امام موسي كاظم(ع)

ز) امام موسي كاظم(ع)

زندگاني سراسر مجاهده و تلاش امام موسي بن جعفر(ع) به زندان و شهادت ختم شد، ولي پيش از اوج گيري اختناق عباسي، امام نيز به مسئله استقلال اقتصادي خويش پاي بند بود. از علي بن حمزه روايت شده است كه مي گويد:

امام كاظم(ع) را ديدم كه در مزرعه خود مشغول كار بود. به او گفتم: فدايت شوم، شما چرا كار مي كنيد؟ كارگران شما كجايند؟ فرمود: اي علي بن ابي حمزه كسي كه از من و پدرم بالاتر بود، با دست خود در زمينش كار مي كرد. پرسيدم: او كيست؟ فرمود:


1- بهج الصباغه في شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 101.
2- وسائل الشيعه، ج 12، ص 24.

ص: 48

رسول خدا صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين علي(ع) و همه پدران و اجداد ما كه با دست خود، كار مي كردند و اين كار، سيره همه انبيا و پيامبران و رسولان و اوصيا و جانشينان پيامبران و مردان شايسته است.(1)

كوتاه سخن اينكه امامان شيعه نه تنها راهنمايان ديني بوده اند، در عرصه اقتصاد و اجتماع نيز الگويي گفتاري و رفتاري به جامعه ارائه دادند. آنان از دسترنج خود بهره مي گرفتند و ضمن وابسته نبودن به ديگران در زمينه معاش، به بخشي از جامعه نيز مدد مي رساندند.

در اينجا لازم است از مسئله وقف نيز ياد شود. از بهترين آموزه هاي اجتماعي اسلام كه بر اساس تعاون و حس نوع دوستي بنا نهاده شده، مسئله وقف و صدقات جاريه است. هدف اصلي از وقف، تأمين و تثبيت محل سكونت و منبع ارتزاق، برطرف ساختن قسمتي از نيازمندي هاي عمومي و تشويق به گسترش فرهنگ احداث بناهاي علمي، بهداشتي و مذهبي است. اسلام با طرح مسئله وقف و تشويق به صدقات جاريه، از يك سو اختيارات و خواسته هاي مالك درباره ملك خود را (حتي سال ها پس از مرگش) محترم و نافذ مي داند و از سويي قدم اساسي را در راه گسترش دانش و پرورش دانشمندان برمي دارد و بناي عمران و آبادي شهرها و دهات و رفاه عموم را حتي در بيابان ها و جاهاي دور از آبادي، پايه ريزي مي كند.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و خاندان رسالت، مردم را بر اين كار خير تشويق مي كردند و از جانب خداوند نويد پاداش براي هر كار نيكي، خاصه به عنوان «باقيات الصالحات» به آنان مي دادند. آن بزرگواران نيز از نخستين كساني بودند كه املاك


1- بهج الصباغه في شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 102.

ص: 49

شخصي خود را وقف كرده اند و آثار خيري به عنوان وقف براي نسل هاي بعدشان به جاي گذاردند و وقف نامه هايي تنظيم كردند.

اين مسئله در احاديث معتبر به روايات فريقين و مدارك تاريخي متعدد مطرح شده است كه از حوصله نوشتار حاضر خارج است و فقط به جملاتي از امام خميني قدس سره اشاره مي شود كه مي فرمايد: «حضرت امير(ع)، همان روزي كه بيعت با وي كردند؛ بيعت به خلافت رسول الله، همان روز بيل و كلنگش را برداشته و رفت سراغ يك جايي كه كار مي كرد. خودش كار مي كرد. دستش پينه داشت».(1)

در جايي ديگري نيز مي گويد:

حضرت امير(ع) كار مي كرد، نه اينكه كار مي كرد كه جمع بكند، كار مي كرد و وقف مي كرد. همان روزي كه با او بيعت كردند، بيل و كلنگش را برداشت و رفت سراغ كاري كه انجام مي داد آنجا يك چشمه اي را مي خواست حفر كند، خودش با دست خودش حفر كرد، وقتي در آمد، تبريكش كو؟ گفت كه اين تبريك را براي ورثه بگو، بياور قلم! كاغذ و قلم و كاغذ آوردند، همان وقت وقف كرد براييك جهتي.(2)

ايشان در سخنان خود مي فرمايد: «مردم استقلال مي خواهند، مي خواهند كه اقتصاد مملكتشان به دست خودشان اداره شود.»(3) «در حكومت اسلامي، ايران استقلال اقتصادي خودش را حفظ خواهد نمود.»(4) «كشور مال شما باشد.


1- امام خميني قدس سره، صحيفه نور، ج 4، ص 397.
2- صحيفه نور، ج 3، صص 86 _ 69.
3- صحيفه نور، ج 3، ص 190.
4- صحيفه نور، ج 4، ص 106.

ص: 50

ذخيره تان مال خودتان باشد؛ زراعت تان مال خودتان باشد، همه چيزش را خودتان درست بكنيد براي خودتان.»(1) «بگذاريد ما درست مستقر بشويم، اقتصادمان درست بشود، زراعتمان درست بشود؛ لااقل دستمان دراز نباشد براي ديگران كه گندم بده، جو بده، چه بده، همه چيزمان را از ديگران بگيريم».(2)

البته فهرست وار مي توان سخنان رهبر كبير انقلاب در باب استقلال اقتصادي كشور را اين گونه برشمرد: استقلال اقتصادي، بالاتر از هر چيز، حق مردم، در درجه اول اهميت، در رأس امور؛ هديه آسماني؛ عامل شرافت؛ مايه عزت و بالاترين ارزش است.(3) همچنين دست يابي به استقلال اقتصادي و رونق توليد ملي، از منظر ايشان نيازمند زمينه هايي است كه عبارتند از: تعليم و تربيت نيروهاي انساني؛ توسعه تحقيقات و مراكز علمي؛ عزم ملي؛ انقلاب؛ وحدت عوامل مذهبي؛ اعتماد به نفس؛ تلاش و تحمل مشقات؛ ثبات و امنيت؛ كوتاه كردن دست غارتگران و توسعه كشاورزي. (4)


1- صحيفه نور، ج 6، ص 166.
2- صحيفه نور، ج 8، ص 58.
3- تبيان، دفتر 26، فهرست.
4- تبيان، دفتر 26، فهرست.

ص: 51

فصل دوم:حمايت از توليد ملي در سيره عالمان ديني و نخبگان ملي

اشاره

فصل دوم:حمايت از توليد ملي در سيره عالمان ديني و نخبگان ملي

زير فصل ها

اول: عالمان ديني

دوم:نخبگان ملي

اول: عالمان ديني

اشاره

اول: عالمان ديني

هميشه درطول تاريخ بشر، انسان ها در پي الگو و اسوه هاييبودند تا روش زندگي خود را بر اساس منش آنها پي ريزي كنند. در اين ميان، علما و مراجع شيعه، به عنوان مرزبانان حريم اعتقادي جامعه، وظيفه محافظت از هويت و كيان اسلامي مردم را بر عهده دارند. آنها در برهه ايبا روشنگري، در برابر تحولاتي كه در بازار مسلمانان رويدادو آن گاه كه با سلطه سياسي و اقتصادي بيگانگان بر كشور اسلامي ايران روبه رو شدند، با حركت جهادگونه خود و با تمسك به آيه شريفه «وَ لَنْ يجْعَلَ اللّهُ لِلْكافِرينَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً» به منظور احياي عزت اسلام، و بنا به ضرورت، جنبش تحريم كالاهاي خارجي وحمايت از توليدات داخليرا سامان دادند.

دولت هاي استعماري از سال هاي پاياني قرن هجدهم و در طول قرن هاي 19

ص: 52

و 20 ميلادي، كشورهاي اسلامي را در معرض استعمارخود قرار داده اند.در اين ميان، عالمان دين مدار در برابر هجوم هاي بي امان استعمارگران، با استناد به قاعده «نفي سبيل» ايستادگي را معنا كردند و برايآن كاربرد تازه اييافتند و همين مبارزات، تا حدي راه نفوذ و سلطه بيگانگان و استعمارگران را سد كرد. علماي شيعه، افزون بر حيات بخشي معنوي و فرهنگيبه جامعه مسلمانان و پيشگيرياز فلج شدن قدرت منطقي و نيروي تشخيص و نيز رهاندن از وابستگيمردم به استعمار، در مبارزه اقتصادي با دشمنان و در آگاهي و تهييج توده ها، نقش بارزي را ايفا كرده اند. در واقع، آنهايكي از اساسي ترين روش هاي مقابله با نفوذ و استعمار دشمنان را تحريم هاي اقتصادي مي دانند كه موجب تقويت و شكوفايي اقتصاد ملي نيز مي شود. علما و مفاخر ايران به ويژه در دوران معاصر، با پي بردن به فعاليت هاي استعماري دشمنان اسلام در زمينه اقتصادي، اقدامات ارزشمندي را به منظور تقويت اقتصاد داخلي و حمايت از توليد ملي و تحريم كالاهاي خارجي انجام دادند وراه را بر نفوذ بيگانگان بستند كه نمونه هاي فراواني از اين موارد در تاريخ آمده است. در ادامه به برخي از آنها اشاره مي شود:

1. شيخ بهايي

اشاره

1. شيخ بهايي

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

بهاء الدين محمدبن عزالدين حسين بن عبدالصمد بن شمس الدين محمدبن حسن بن محمدبن صالح حارثي همداني (از صحابه معروف حضرت علي(ع)معروف به عاملي جبعييا جباعي) معروف به شيخ بهايي، در سال 953

ص: 53

ه_ . ق(1546م.) در بعلبك متولد شد. او در جبل عامل، در ناحيه شام و سوريه، در روستايي به نام جبع يا جباع مي زيسته و از نژاد حارث بن عبدالله اعور همداني، درگذشته به سال 65 ه_ . ق، از بزرگان اسلام بوده است.ناحيه جبل عامل همواره يكي از مراكز شيعه در مغرب آسيا بوده و پيشوايان و دانشمندان شيعه بسيارياز اين ناحيه برخاسته اند. در هر زمان، حتي امروزه، شمار فراواني از فرق شيعه در جبل عامل مي زيستهو در بنياد نهادن مذهب شيعه در ايران و استوار كردن بنيان آن، به ويژه از قرن هفتم هجري به بعد، بسيار كمك كرده اند. در اين مدت نيز پيشوايان بزرگي از ميان ايشان برخاسته اند و خاندان بهايي نيز از خانواده هاي معروف شيعه در جبل عامل بوده است.

پدر شيخ بهايي، از رهبران شيعه و مشايخ بزرگ و از شاگردان و صحابه پيشواي معروف شيعه، زين الدين علي بن احمد عاملي جبلي، مشهور به شهيد ثاني است كه پس از كشته شدن شهيد ثاني به سال 966 ه_ . ق، به ايران آمد.بهاءالدين نيز در كودكي به همراه پدرش، از جبل عامل به ايران آمد و در پايتخت ايران، يعني قزوين كه مركز تجمع دانشمندان شيعه بود، سكني گزيد. گويا او هنگام سفر پدرش به هرات، همراه وي نبوده است؛ زيرا او در آن هنگام در قزوين به كسب علوم اشتغال داشته است.

وي چندي نيز در مشهد به تحصيلات خود ادامه داده و مدتي در هرات به جاي پدر، مقام شيخ الاسلامي را عهده دار بوده است.او پس از پايان تحصيلات، شيخ الاسلام اصفهان شد و در علوم فلسفه، منطق، هيئت و رياضيات تبحر داشت. در سال 1031 ه_ . ق در اصفهان درگذشت و بنا بر وصيت خودش، جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مرقد مطهر حضرت علي بن موسي

ص: 54

الرضا(ع) دفن كردند. مقبره اين دانشمند، ميان صحن امام و صحن آزادي و در جايي كه پيش تر محل تدريس او بوده است، قرار دارد.(1)

ب) سيره

ب) سيره

شيخ در ساخت بناهاي اصيل ايراني و رونق دادن به كسب و كار پايتخت صفويه، (اصفهان) نقش اساسي داشت كه به بخش هايي از آن اشاره مي شود:

يك_ تقسيم آب زاينده رود

با مطالعه كتاب هاي تاريخي درباره وضعيت كشاورزي اصفهان و جايگاه زاينده رود، پي مي بريم كه افزايش يا كاهش آب، به تناسب فصل هاي سال و اوضاع آب دهي رودخانه عظيم زاينده رود، همچنين استفاده بيشتر برخي روستاها كه نسبت به رودخانه، در موقعيت و شرايط مطلوب تري قرار داشتند، سبب شده بود كشاورزان اصفهان براي استفاده از آب اين رودخانه، همواره كشمكش هايي داشته باشند.

نقل است كه شاه عباس براي رفع اين مشكل، به شيخ بهائي توسل جست. شيخ كه به امور مهندسي و مساحي مسلط بود، آب دهي رودخانه زاينده رود را در فصل ها و زمان هاي گوناگون، بررسي و سرانجام با طراحي مادي (جوي)ها، با عرض هاي گوناگون، آب رودخانه را به يك نسبت و به طور برابر به محله هاي گوناگون اصفهان منتقل كرد. اين تقسيم نامه كه به «طومار شيخ بهايي» معروف است، به اختلاف ديرين روستاييان پايان داد.

«تقسيم آب زاينده رود، طبق طومار، منسوب به شيخ بهائي مي باشد كه در


1- سيد علي محمدي متكازيني، شيخ بهايي، درياي ژرف از علوم مختلف، ص 98.

ص: 55

دوره صفويه تنظيم شده است. آب رودخانه پس از عبور از كوه هاي فريدن و مشروب نمودن اراضي ساحلي، بين بلوكات مشروحه، از لحاظ زمان و در طول مدت يك سال بر اساس سه اصل مختص، مشترك و آزاد تقسيم مي شود.

طبق اين طومار، آب رودخانه به 33 سهم تقسيم مي گردد كه به وسيله نهرهايي كه اصفهاني ها آنها را مادي مي نامند، آب به قراء و قصبات و دهات مي رسد. سهام مزبور به اختصار به قرار زير است: بلوك لنجان شش سهم؛ بلوك اَلنجان چهار سهم؛ بلوك ماربين چهار سهم؛ بلوك جِي شش سهم؛ بلوك كِرارج سه سهم؛ بلوك رود شَتَين شش سهم؛ بلوك براآن چهار سهم مادي هايي كه از زاينده رود منشعب مي شود و سراسر شهر اصفهان و مزارع و باغات را مشروب مي سازد، به شرح زير است: مادي نياصَرْم كه بزرگ ترين مادي زاينده رود است؛ مادي فَرْ شادي؛ مادي شاه يا جوي شاه؛ مادي فَدَين كه آن را مادي فدا هم مي گويند؛ مادي تيران و مادي قُميش. بعضي از اين مادي ها، روستاهاي شرقي اصفهان را نيز آبياري مي كند».(1)

دو_ كاريز نجف آباد

يكي ديگر از كارهايي كه به بهائي نسبت مي دهند، طرح ريزي كاريز نجف آباد اصفهان به نام قنات زرين كمر است كه يكي از بزرگ ترين كاريزهاي ايران است و از مظهر قنات تا انتهاي آبخور آن، فرسخ: نزد مسلمانان مساوي با 12000 ذراع يا گز، نزد اعراب معادل با 5919 است. هر فرسنگ سه ميل و هر ميل 4500 ارش مي باشد، امروزه هر فرسنگ برابر با شش كيلومتر است «فرهنگ دهخدا، واژه فرسنگ» فرسنگ است و به يازده جوي بسيار بزرگ تقسيم مي شود.(2)


1- سيد علي محمدي متكازيني، شيخ بهايي، درياي ژرف از علوم مختلف، ص 98.
2- سيد علي محمدي متكازيني، شيخ بهايي، درياي ژرف از علوم مختلف، ص 100.

ص: 56

سه_ سفيداب

سفيداب به صورت گردي سفيد يا ماده اي جامد و سفيد تهيه مي شود و در گذشته در حمام هاي ايران، از آن به مثابه ماده شوينده بدن و صورت و چرك آور استفاده مي شده است. زنان از نوع مرغوب آن، كه به سفيداب نقره مشهور است، براي آرايش استفاده مي كنند.

يكي از مواد تشكيل دهنده سفيداب، نخاع گوسفند است. در فرهنگ هاي فارسي، از سفيداب به منزله گرد سفيدي كه زنان به صورت مالند و همچنين نوعي ماده كه در نقاشي كاربرد دارد، نام برده شده است. بيشتر فرهنگ هاي فارسي، ذيل نام سفيداب، به سفيداب شيخ نيز اشاره كرده اند، ولي درباره وجه نام گذاري سفيداب شيخ سخني نگفته اند. تنها در دائرة المعارف فارسي، ذيل توضيحاتي درباره سفيداب، چنين آمده است:

تسميه آن به سفيداب شيخ، بدين مناسبت است كه خانواده اي در اصفهان كه به شيخي منسوب بوده اند، اين ماده را به طريقه اي خاص كه در پنهان داشتن آن ساعي بوده اند، تهيه مي كرده اند. شليمر كه به طريقه آنان دست يافته است، شرح آن را در كتاب هاي معروف خود آورده است.(1)

به نظر مي آيد، منظور از سفيداب شيخ، سفيدابي است كه شيخ بهائي آن را تهيه كرده است. «عقيده ديگري كه در ميان مردم اصفهان از معلومات بهائي رواج دارد، ساختن سفيداب است و اينك در محله بيدآباد در شمال اصفهان، مردمي هستند كه خود را از اعقاب بهائي مي شمارند و كار ايشان، سفيداب ساختن است و


1- سيد علي محمدي متكازيني، شيخ بهايي، درياي ژرف از علوم مختلف، ص 100.

ص: 57

مي گويند كه اختراع سفيدابي كه مي سازند، از شيخ بهائي است و در اين كار سرّي دارند كه پشت به پشت به ايشان رسيده و ديگري از آن آگاه نيست».(1)

ج) پيام

ج) پيام

مرحوم شيخ بهايي، از عالمان بزرگ و بنامي است كه افزون بر توانايي و دانايي خود، از حكومت صفويه نيز بهره شاياني برده و براي رونق اقتصادي ايران تلاش فراواني كرده است.

2. علامه محمد باقر وحيد بهبهاني

اشاره

2. علامه محمد باقر وحيد بهبهاني

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

آقا محمدباقر بهبهاني (وحيد بهبهاني) يكي از محققان بزرگ علماي شيعه، علامه دوران و نادره زمان خود و مروّج مذهب شيعه، در سال 1118 ه_ . ق در اصفهان متولد شد. پدرش ملامحمد اكمل بهبهانياست و نسبش از طرف مادر پدرش به ملامحمدتقي مجلسي مي رسد. ايشان مدتي در بهبهان ساكن بود، ولي بعد به كربلا مهاجرت كرد. اگرچه معيشت و گذران زندگي او در كربلا خيلي سخت بود و مي خواست از آنجا به سرزمين هايديگري سفر كند، ترجيح داد در همان ارض اقدس بماند. دو پسر داشت به نام هاي محمدعلي و عبدالحسين كه هر كدام، عالم و فقيه شدند.

آقا محمدباقر در ميان عامه، معروف به آقا بود و در ميان فقها و علما، مشهور به مؤسس بهبهاني. ايشان در همه فنون و علوم، مقامي بلند داشت، چنان كه در همه


1- سيد علي محمدي متكازيني، شيخ بهايي، درياي ژرف از علوم مختلف، ص 100.

ص: 58

دوره هاي اسلامي، كمتر محققي را مي توان ديد كه به اندازه اين بزرگوار، منشأ خيرات و بركات باشد .اهتمام او به تربيت شاگردان نامدار و عالم، آنقدر زياد بود كه شمار زيادياز شاگردان او، جزو فضلاي زمان شدند.

مشهور است زماني كه آقا (وحيد بهبهاني) به حرم مطهر حضرت سيدالشهدا(ع)شرفياب مي شد، اول آستان كفش داري آنجا را مي بوسيد و روي مبارك و محاسنش به آن آستان مي ماليد، پس از آن با خضوع و خشوع و رقت قلب، به اندرون حرم مشرّف مي شد و زيارت مي كرد و در مصيبت حضرت هم كمال اهتمام را رعايت مي نمود. مدفن اين بزرگ مرد عالم تشيع، در رواق حرم امام حسين(ع)و در پايين پاي حضرت است و او در 1205 ه_ .ق، در 87 سالگيدرگذشت.

ب) سيره

ب) سيره

زهد اين عالم بلندپايه به اندازه اي بود كه لباس هايش كرباس و تابدار (قماشي است كه نخش را تاب دهند و ببافند) بود و بيشتر آنها را همسر مكرمه اش، مادر آقا محمدعلي صاحب مقامع، درست مي كرد و مي بافت و به لباس ها و قماش هاي دنيا هيچ نظري نداشت.

در مرآت الاحوال آمده است:

در مدت عمر، به جمع زخارف دنيوي- كه كوچك ترين شاگردش را به اندك التفاتي ميسر شده است - همت مصروف نفرمود. كناره گيري از زراندوزان شيوه او بود. از معاشرت آنها دامن كشيده بود و مصاحبت و نشست و برخاست با مستمندان را خوش مي داشت. (1)


1- رضا مختاري، سيماي فرزانگان، ص 455.

ص: 59

ج) پيام

ج) پيام

وحيد بهبهاني، احياگر اجتهاد در حوزه هاي علميه بود و در عين حال، از لباس بافت داخل خانه خود استفاده مي كرد. اين يعني حتي از بافتني هاي ديگران نيز گريزان بوده است.

3. حكيم فرزانه ملا هادي سبزواري

اشاره

3. حكيم فرزانه ملا هادي سبزواري

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

حاج ملاهادي سبزواريدر سال 1212 ه_ . ق در سبزوار متولد شد. هفت ساله بود كه پدرش را از دست داد. در 10 سالگي براي تحصيل به مشهد مقدس رفت و 10 سال در آنجا زيست. شهرت حكماي اصفهان، او را براي تحصيل عرفان و فلسفه به اصفهان كشانيد. نزديك به هفت سال از محضر درس بزرگانيچون حاج ملاحسين سبزواري، حاج محمدابراهيم كرباسي، آقا شيخ محمدتقي، ملاعلي مازندراني، نوري اصفهاني و ملااسماعيل كوشكي اصفهاني استفاده كرد و دو سه سال اواخر دوره حكيم نوري را درك كرد.

سپس به مشهد بازگشت و چند ساليدر مدرسه حاج حسن مشهدبه تدريس پرداخت. ويدر اين حوزه، شاگردان چندي را آموزش داد كه از ميان آنها مي توان به آخوند ملامحمدكاظم خراساني، ملامحمدكاظم سبزواري، آيت الله حاج ميرزا حسين مجتهد سبزواري، ملاعبدالكريم قوچاني، حاج ميرزاحسن حكيم داماد و آقا ميرزامحمد يزدي معروف به فاضل يزدي اشاره كرد. چندي بعد عازم بيت الله شد. در بازگشت، به اجبار دو سه سالي در كرمان زيست. در مدت اقامت كرمان، براي اينكه نفسْ خود را تربيت كند و رياضت دهد، كوشيد ناشناخته بماند و در

ص: 60

همه مدت، به كمك خادم مدرسه، به خدمت طلاب قيام مي كرد. بعد دختر همان خادم را به زني گرفت و رهسپار سبزوار شد.

نزديك به چهل سال بدون آنكه حتييك نوبت از آن شهر خارج شود در آن شهر ماند و به كار مطالعه و تحقيق و تدريس و تأليف و عبادت و رياضت نفس و تربيت شاگردان پرداخت تا عمرش به پايان رسيد. حاج ملاهادي غزل هايعرفاني و حكمي نيز سروده است و در شعر، «اسرار» تخلص مي كرد. حاج ملاهادي سبزواري عصر روز بيست و پنجم ذي الحجه 1289 ه_ . ق درگذشت. آرامگاه او در دروازه نيشابور سبزوار (اكنون معروف به فلكه زند) قرار دارد.

ب) سيره

ب) سيره

حكيم در عين بزرگواري شخصيت علمي اش، روح بلندي داشت و زندگي را تنها از دريچه حكمت و فلسفه نمي نگريست، به گونه اي كه گاهي هم صحبتي با فقرا و هم نشيني با ديگر طبقه هايجامعه را نيز مغتنم مي شمرد. زاهدانه مي زيست و به اشراف و حتي شخص شاه نيز بي توجه بود. نقل مي كنند كه روزي ناصرالدين شاه در سبزوار به خانه وي آمد و او با غذاي ساده خود از شاه پذيرايي كرد و در مقابل اصرار شاه، هيچ چيز از وينپذيرفت.

وي باغ انگوري داشت كه با دسترنج خود، از آن محصول بر مي داشت و هنگام فصل برداشت، ابتدا سهمي را ميان نيازمندان تقسيم مي كرد. سپس دوستان خود را به همراه طلاب علوم ديني به آنجا دعوت مي نمود تا حاصل دسترنج خود را با ديگران مصرف كند.

حكيم خود در همه دوران زندگي اش كار مي كرد و بسيار اشتياق داشت كه از دسترنج خود بهره ببرد. وي از بيت المال استفاده نمي كردو در سراسر عمرش، در

ص: 61

خانه بسيار ساده اي زيست. دارايي حكيم، منحصر به يك جفت گاو و باغچه بود. او هر آنچه نياز داشت، با دسترنج خويش به دست مي آورد و نان سالانه اش را با زراعتي كه خودش عهده دار آن بود، مهيا مي كرد.

گفته اند: حاج ملا هادييك روز از قنات عميد آباد و يك شبانه روز از قنات قصبه را مالك بود و خودش با استفاده از اين دو آب، به كشت گندم و پنبه و ديگر نيازمندي هايزندگي اقدام مي كرد و سالانه سي خروار غله و 10 بار پنبه از زمين خود برداشت مي كرد و از باغي كه در بيرون شهر واقع بود، سالانه چهل تومان سود به دست مي آورد. قسمتي از مجموع اين درآمدها را براي امرار معاش خويش برمي داشت و باقي مانده را ميان فقرا و نيازمندان تقسيم مي كرد. (1)

ج) پيام

ج) پيام

بزرگ حكمت اندوز ايراني و شارح آثار فلسفي، حكيم حاج ملا هادي سبزواري، در زندگي ساده اش از دسترنج خويش و ملك خود استفاده مي برد و زياده بر آن را نيز انفاق مي كرد.

4. علامه ميرحامد حسين هندي

اشاره

4. علامه ميرحامد حسين هندي

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

علامه ميرحامد حسين، در سال 1246 ه_ . قدر شهر ميرتهه هند به دنيا آمد. نام اصلي او را مهدي نهادند. وقتي ميرحامد حسين به هفت سالگي رسيد، پدرش او


1- جمعي از پژوهشگران حوزه علميه قم، گلشن ابرار، ص364.

ص: 62

را به مكتب فرستاد. وي مقدمات و دروس ابتدايي را خواند، آن گاه وارد مراحل بالاتريشد.

جوامع اسلامي به ويژه هندوستان، در دوران زندگي ميرحامد حسين، بيش از پيش دچار آشوب و تفرقه شده بود. استعمارگران و دشمنان اسلام، همواره براي دست يافتن به اهداف شوم و غارتگرانه خود، دوست نداشتند مسلمانان با هم متحد باشند. بدين منظور گاه دانشمنداني را در ميان مسلمانان تحريك مي كردند كه با نوشتن و يا گفتن حرف هاي اختلاف آفرين، صفوف آنان را بر هم زنند و محيط زندگي برادرانه را به بلوا و آشوب و بدگماني و دشمني تبديل سازند.

علامه سيد محمد قلي، پدر ميرحامد حسين، سال هايي از عمر خود را صرف پاسخ دادن شبهه ها و تهمت هايي كرد كه دشمنان اسلام، به دست برخي دانشمندان مسلمان، عليه شيعه و مكتب اهل بيت؟عهم؟شايع مي كردند. اكنون پس از پدر، نوبت به پسر صالح و خلف او يعني علامه ميرحامد حسين هندي رسيده بود. او مي ديد كه چه افتراها و تهمت هاييبه شيعه مي بندند كه روح شيعه از آنها خبر ندارد. اين بود كه تصميم گرفت كمر همت ببندد و همچون پدرش، در عرصه قلم و تحقيق و نگارش و بيان حقايق اسلام و وقايع تاريخ اسلام، به دفاع از حق برخيزد و به تهمت هايغرض ورزانه و جاهلانه و كينه توزانه دشمنان تشيع، پاسخ دهد «تا سيه روي شود هر كه در او غش باشد!»

بدين منظور نخستين كارش، نقد، بررسي، تصحيح و تهذيب بعضي از كتاب هاي ارزشمند پدرش بود؛ چرا كه بسياري از آثار پدرش، در دفاع از مكتب شيعه و پاسخ به ايرادهاي مخالفان تشيع بود و جا داشت كه پسر دانشمند و فرزانه، آنها را تصحيح و چاپ و منتشر كند. ميرحامد حسين، سال هايي از عمر گرانمايه خود را در

ص: 63

اين راه گذاشت و از اين رهگذر، خدمات ارزنده ايبه عالم تشيع رساند. آن گاه خود اقدام به نوشتن كتاب كرد.سرانجام، فرزانه بزرگ شيعه و مدافع مجاهد اهل بيت پيامبردر هجدهم صفر سال 1306 ه_ . ق، در لكه نو چشم از جهان فرو بست و او را در حسينيه خود دفن كردند.

ب) سيره

ب) سيره

آن بزرگوار بر پايه آموزه هاي روح بخش اسلام و اين آيه شريفه قرآن كه «وَ لَنْ يجْعَلَ اللهُ لِلْكافِرينَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً» (نسا : 141) سعي بر آن داشت كه مستقل از بيگانگان زندگي كند و حس استقلال خواهي و خودباوري را در ميان مردم زنده نگاه دارد. اين استقلال گرايي مكتبي، مير حامد حسين را بر آن داشت تا با وجود آن همه كار نگارش و تأليف، تنها از كاغذ و مركّب ساخت كشورهاي اسلامي استفاده كند و از كاغذ و مركّب خارجي كمك نگيرد. (1)

اين اقدام بزرگ، گامي بلند و كاملاً هماهنگ با نگارش بزرگ ترين مجموعه فارسي دفاع از حريم حكومت علوي است.

ج) پيام

ج) پيام

مير حامد حسين، قبه نشين دفاع از حقانيت مذهب و از نويسندگان پركار عالم تشيع، در عين برجاي نهادن نگارش هاي فراوان، تلاش كرد از كاغذ و مركّب ساختِ سرزمين هاي اسلامي بهره برد و با وجود سختي و در اوج نياز، از صنعت بيگانه استفاده نمي كرد.


1- ابراهيم اسلامي، مير حامد حسين، پاسدار ولايت، ص 62.

ص: 64

5. آيت الله آخوند ملاحسين قلي همداني

اشاره

5. آيت الله آخوند ملاحسين قلي همداني

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

آيت الله ملاحسين قلي همداني در سال 1239 ه_ . ق در روستاي شوند درگزين از توابع همدان به دنيا آمد و بر اثر نشو و نما در خانواده اي كه مهد اخلاق و تقوا بود، به رفيع ترين قله هاي عرفان و تهذيب نفس رسيد. آيت الله همداني آن چنان با شور و عشق، به سير و سلوك معنوي پرداخت كه عارفان حقيقت جو و سالكان طريق توحيد، از توشه هاي سلوك وي پيمانه ها پر كردند.

آخوند ملا حسين قلي همداني پس از گذراندن دوران كودكي در زادگاه خويش، دروس ابتدايي را نزد استادان آن منطقه فرا گرفت. سپس براي ادامه تحصيلات به تهران رفت. آيت الله همداني دروس سطح را در حوزه علميه تهران آموخت و در مدرسه مروي، در درس آيت الله شيخ عبدالحسين طهراني (شيخ العراقين) شركت كرد.

آخوند همداني دروس مقدماتي را نزد شيخ عبدالحسين طهراني، حكمت را نزد حاج ملاهادي سبزواري، فقه و اصول را نزد شيخ مرتضي انصاري؟رح؟ و اخلاق و سير و سلوك عرفاني را نزد سيد علي شوشتري فرا گرفت. استادان ديگري نيز در رشد شخصيت آخوند همداني تأثير داشتند كه مي توان در ايران از سيد محمد سلطان آبادي و در عراق، از صاحب جواهر، ملا علي رازي و ميرزا محمدحسن شيرازي نام برد.

درخشش بيشتر آخوند همداني، در تكميل نفوس و تربيت انسان هاي صالح است و محور تلاش هاي آخوند همداني در حوزه عرفاني_تربيتي متمركز بود، ولي با اين حال، آثاري مكتوب از ايشان به يادگار مانده است.

ص: 65

آخوند ملا حسين قلي همداني پس از عمري تلاش در راه پرورش و كمال انسان هايوارسته، در تاريخ 28 شعبان 1311 ه_ . ق در كربلا نداي پروردگارش را لبيك گفت و روح بلندش به بهشت برين پرواز كرد و در جوار رحمت حق آرميد. پيكر شريف آن مرحوم، در صحن مطهر امام حسين(ع) در حجره چهارم به خاك سپرده شد.

ب) سيره

ب) سيره

آخوند ملاحسينقلي همدانييكي از بزرگ ترين عارفان عصر حاضر است كه ده ها نفر از خرمن علم و معرفت ايشان خوشه برچيده و خود به يكي از بزرگان عرفان اسلامي تبديل شده اند. آن بزرگوار در عرصه عرفان فرد شناخته شده اي است، و در عرصه سياسي نيز صاحب نظر و اهل عمل بود كه متأسفانه بدان ها پرداخته و مطالب چنداني بيان نشده است. آيت الله سيد عبدالحسين لاري كه خود نيز از علماي مبارز معاصر است، از روش و منش استادش آخوندهمداني چنين نقل مي كند:

او از كليه مجلوبات از بلاد كفره اجتناب مي فرمود و قند و چاي و دخانيات را استعمال نمي كرد.آن عارف سالك، مكرر مي فرموده كه من راضي نيستم كسي به حوزه درس من حاضر شود، مگر آنكه متقي باشد يا مجاهد و بر اثر اين اعلام تهديدآميز، بعضي از آقايان حضور در مجلس درس وي را ترك كردند.(1)


1- www.hawzah.net.

ص: 66

ج) پيام

ج) پيام

ملا حسينقلي همداني از عارفان اسلامي بود كه عرفان نظري و عملي را با هم در آميخت. او محصولات ديگر سرزمين ها را رد مي كرد و شاگردان خود را به تقوا و مجاهدت فرامي خواند.

6. آيت الله سيد محمدكاظم يزدي

اشاره

6. آيت الله سيد محمدكاظم يزدي

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

آيت الله سيد محمدكاظم طباطبايييزدي، در سال 1248 ه_ . ق در روستاي كسنويه يزد پا به عرصه گيتي نهاد. ويبا تشويق هاي پدر، به علوم ديني رو آورد و حوزه علميه دومنار يزد، پذيراي آن نوجوان مخلص از دودمان پاك پيامبر شد. مدت ها سيد محمدكاظم به درس ادبيات استاد ملا محمدابراهيم اردكاني و زين العابدين عقداييحاضر شد و از آن دو بهره هاي فراواني برد. ويپس از پايان فراگيريادبيات عرب، در درس فقه و اصول آخوند ملا هادييزدي، دوره سطح را گذراندو با توصيه استاد، در ضمن فراگيري فقه و اصول، به تدريس ادبيات پرداخت. او پس از مشورت با دو استادش، اردكاني و عقدايي، راهي مشهد مقدس شد تا با مددجويي از آن امام همام، به مقامات علمي و معنويبرسد. وي از محضر حضرات علامه شيخ محمدباقر نجفي، فرزند صاحب كتاب هداية المسترشدين، آيت الله سيد محمدباقر موسوي خوانساري و برادرش آيت الله حاج ميرزا هاشم خوانساري و آيت الله محمدجعفر آباده اي، استفاده هاي فراواني برد.

سيد محمدكاظم در سال 1281 ه_ . ق با اجازه و معرفي استادش آيت الله شيخ محمدباقر نجفي، به همراه چند تن از علما به نجف اشرف هجرت كرد و در آنجا از

ص: 67

حضور بزرگاني همچون آيت الله سيد محمدحسن شيرازي (ميرزاي بزرگ)، آيت الله شيخ راضي، آيت الله شيخ مهدي جعفري و آيت الله شيخ مهدي آل كاشف الغطا، بهره هايعلمي و توشه معنويبسيار كسب كرد. او در مباحث فقهي نيز تسلط كامل داشت و مسائل پيچيده فقهي را با بياني روان و ساده و با استدلالي قوي، به طلاب عرضه مي كرد؛ به گونه اي كه شاگردان زياديجذب شيوه تدريس وي شدند.

او پس از رحلت آخوند خراساني و آيت الله محمد طه نجف، پيشوايبزرگ جهان تشيع شد. سرانجام، اين عالم فرزانه در روز سه شنبه، 28 رجب 1337 ه_ .ق نزديك طلوع فجر، در نود سالگي به ملكوت اعلي پيوست. فرزندش، حضرت آيت الله سيد علييزدي، بر جنازه پدر نماز خواند و بدن مبارك را در صحن مطهر حضرت علي(ع) در ايوان كبير، پشت سر مبارك حضرت به خاك سپردند.

ب) سيره

ب) سيره

چنان كه از نامه هاي آيت الله سيد محمدكاظم يزدي برمي آيد، اين مرجع بزرگ با آگاهي و بيداري، به مبارزه با حيله استعمارگران پرداخته و در جواب استفتايي، وجوه متعددي را در رجحان استفاده از كالاهاي داخلي از نظر شرع و عقل و عرف را نوشته است. همچنين سيد به خوبي با حيله هاي استعمارگران آشنا بوده و مردم را از مكر آنان در فلج كردن اقتصاد كشورهاي اسلامي، برحذر داشته است. بينش وسيع عالمان اسلامي نيز جنبش تحريم را تنها با تحريم كالاهاي خارجي به پايان نرساند، بلكه اصفهاني ها را برآن داشت كه با پايه گذاري شركت اسلاميه، مخاطبان تحريم را از سردرگمي نجات دهند كه اين فكر به شهرهاي ديگر نيز سرايت كرد و عالمان ديني و مراجع تقليد نيز از آن استقبال كردند. در

ص: 68

اين ميان، سيد يزدي در پيامي تشكرآميز به مؤسسان شركت اسلاميه، آنان را ستود و مؤمنان را از استفاده كالاهاي خارجي و پوشيدن لباس كافران نهي كرد. او در نامه اي به آقا ميرزا رحيم، يكي از تجار ايران چنين مي نويسد:

موضوع: استقلال اقتصادي كشور

مخاطب: ميرزا رحيم

جناب آقا ميرزا رحيم، خداوند عالم بر توفيقات و تأييدات شما و هر كس كه در ترويج ملبوسات و صنايع اسلاميه، مجدانه ساعي [است]، بيفزايد. در اين زمان كه (دول) خارجه با انواع حيل، رشته كسب و صنايع و تجارت - كه مايه عزت و منشأ ثروت است - از دست مسلمين ربوده و منحصر به خود نموده [اند] و مثل خون در مجاري عروق ايشان راسخ و نافذ شده و شغل اهل اسلام، به تدريج منحصر به دلالي و بيع و شراء اجناس خارجه شده [است]، با آنكه اكثر مواد اجناس از قبيل پنبه و پشم و ابريشم و خاك چيني و غيره، خروار به ثمن بخس از بلاد مسلمين جلب مي كنند و به الوان متعدده و اشكال مختلفه به اعلي القيم در بازار مسلمين مثقال مثقال فروش مي رود، مناسب است مسلمين از خواب غفلت بيدار شوند و به تدريج رفع احتياجات خود را از خارجه بنمايند و به تأييدات ربانيه از ذل فقر و احتياج و سؤال عملگي كفار و تشتت در بلاد كفر برهند. اميدوارم چنانچه در بدو اسلام با قلت عدد به نصرت الهي مؤيد شدند، برحسب كريمه«وَاذْكرُواْ إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِي الأَرْضِ تَخَافُونَ أَن يتَخَطَّفَكمُ النَّاسُ فَآوَاكمْ وَأَيدَكم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكم مِّنَ الطَّيبَاتِ لَعَلَّكمْ تَشْكرُونَ»

ص: 69

(انفال: 26)، در اين زمان كه بحمدالله تعالي بر عده مسلمين به اضعاف مضاعف افزوده [شده]، از بركات توجهات ولي الله امام زمان؟عج؟ رجاء تأييدات تامه و ترقيات فوق العاده داريم.

اين احقر كه از بدو عمر تاكنون اغلب اوقات، لباسم از منسوجات دارالعباده (شهر يزد) بوده و مكرراً به برادران ايماني توصيه نموده و گفته ام كه لباسي از ابتداي زرع ماده آن تا غزل و نسج و رنگ آن با كلمه طيبه «لااله الاالله، محمد رسول الله، علي ولي الله» انجام شود، جمعي از مسلمين از آن منتفع شوند، كجا و قماش هاي منحوس كم دوام خارجه كجا؟

و چند ماه قبل شرحي در جواب استفتاي شخص تهراني، وجوه متعدد در رجحان آن _ شرعاً عقلاً و عرفاً _ نوشته ام و اكنون كه بحمدالله نوع علما و طلاب نجف اشرف كرباس اسلامي را پوشيده، اميدوارم اخوان مؤمنين، اقتدا و تأسي به رؤساي ملت نموده، برحسب غيرت اسلاميت - مهما امكن - اقتصار به همان ملبوسات اسلامي نمايند، بلكه در تمام اثاث البيت خود تا ممكن است اكتفا به مصنوعات اسلامي نموده و در ملبس و مطعم و مسلك خود، از شباهت به كفار بپرهيزند - چنان كه در اخبار شريفه از آن نهي شده - بلكه تمام افعال و اعمال و اخلاق خود را اسلامي نمايند تا كليتاً ممتاز و در صورت و معني به هيچ وجه شباهتي به كفار نداشته باشند.

ان شاالله تعالي متدينين تجار هم بعد از اين، اجناس خارجه را به بلاد اسلاميه جلب نكنند تا اين يك مشت به كسب و كار و

ص: 70

صنايع بپردازند و تشتت و تفرقه آنها بدل به اجتماع، به قليل زماني، نتايج حسنه آن را مشاهده نمايند. (1)

گفتني است، سيد از بحث تحريم تلبس به لباس كفار كه در روايات آمده، استفاده سياسي كرده و تحريم اقتصادي را كه نتيجه اي جز وابسته نشدن به كفار و پيش گيري از فروش اجناس آنان است، مد نظر داشت.

ج) پيام

ج) پيام

سيد محمدكاظم يزدي از فقيهان بزرگي است كه كارايي فقه در صحنه اجتماع را با قلم و بيان و بيانيه به اثبات رسانيد. او در نامه ها و اعلاميه هاي خود، حيله هاي استعمارگران در تسلط بر اقتصاد جوامع اسلامي را توضيح داده و ضمن سفارش به استفاده از بافته هاي دولت هاي اسلامي، راه كارهايي در باب خودكفايي و روي پاي خود ايستادن ارائه داده است.

7. شهيد آيت الله سيدحسن مدرس

اشاره

7. شهيد آيت الله سيدحسن مدرس

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

آيت الله سيدحسن مدرس، در سال 1287 ه_ . قدر سرابه اردستان به دنيا آمد. او تحصيل خود را در علوم اسلامي در اصفهان، سامرا و نجف، نزد ميرزاي شيرازي و ديگران تا درجه اجتهاد ادامه داد. آن گاه به اصفهان بازگشت و مشغول تدريس فقه و اصول شد. فعاليت سياسي او با عضويت در انجمن ايالتي اصفهان آغاز شد. در 1329 ه_ . قهمزمان با تشكيل دوره دوم مجلس شوراي ملي كه پس از استبداد


1- علي ابوالحسني منذر، زندگينامه آيت الله سيد محمدكاظم طباطبايي يزدي، ص 21.

ص: 71

صغير برپا شد، آخوند خراساني و شيخ عبدالله مازندراني، آيت الله سيدحسن مدرس رابهعنوان يكي از مجتهدان طراز اول، به مجلس شوراي ملي معرفي كردند و مجلس نيز او را پذيرفت. وي را در دوره سوم هم مردم تهران به نمايندگي برگزيدند، ولي اين مجلس به علت فشار خارجي و آغاز جنگ اول جهاني، يكسال بيشتر دوام نياورد.

در 1332 ه_ . قكه جنگ اول جهاني شروع شد، دولت ايران به طور رسمياعلام بي طرفي كرد، ولينيروهاي روسيه، انگليس و عثماني، بدون توجه به اين بي طرفي، وارد كشور شدند و به درگيري با يكديگر پرداختند. در 1337 ه_ . قوثوق الدوله قرارداد 1919 م. را با انگلستان بست كه براساس آن، اختيار امور مالي و نظامي دولت ايران در دست مستشاران انگليسي قرار مي گرفت. وثوق الدوله تصميم داشت اين قرارداد را در مجلس به وسيله طرفداران و دست نشاندگان خود به تصويب برساند، ولي براثر مخالفت هاي آيت الله سيدحسن مدرس در مجلس و نيز افكار عمومي، مجلس اين قرارداد را رد كرد و وثوق الدوله به ناچار از كار بركنار شد.پس از كودتايسوم اسفند 1299 كه رضاخان و سيد ضياءالدين طباطباييآن را ترتيب دادند، بسياري از آزادي خواهان دستگير شدند. يكياز آنان آيت الله سيدحسن مدرس بود كه به قزوين تبعيد و در آنجا زنداني شد. او بيش از سه ماه در زندان بود و پس از عزل سيد ضيا آزاد شد. پس از آزادي، به نمايندگي مردم تهران در مجلس چهارم انتخاب شد و او را به عنوان نايب رئيس مجلس و رهبري اكثريت مجلس برگزيدند. دوره پنجم مجلس در 1302 افتتاح شد و در اين دوران پراهميت تاريخِ مشروطه كه با تغيير سلسله قاجاريه و روي كار آمدن رضاخان همراه بود، آيت الله سيدحسن مدرس رهبري اقليت مجلس را بر عهده داشت.

پس از مخالفت هاي مكرر مدرس با اقدامات ديكتاتور مآبانه رضا خان

ص: 72

مأموران، آيت الله مدرس را دستگير كردند و او را مدت هفت سال در خواف زير نظر گرفتند.او در 22 مهر 1316 از خواف به كاشمر منتقل شد. در اين زمان رضاخان دستور قتل او را به رئيس شهرباني كاشمر داد، وليويبه اين كار تن نداد. در نتيجه، اين مأموريت به آقايان جهانسوزي، متوفيان و خلج واگذار شد. آنها در شب 10 آذر 1316 برابر با 27 رمضان 1356ه_ . ق او را كشتند و به خاك سپردند. قبر آيت الله سيدحسن مدرس، پس از شهريور 1320 و خروج رضاخان از ايران، به وسيله اهالي محل مشخص شد.(1)

ب) سيره

ب) سيره

يكي از حوزه هاي انديشه و عمل اجتماعي شهيد مدرس بحث اقتصاد و امور اقتصادي است. از آنجا كه بخش مهمي از مصوبات مجلس هاي قانون گذار، در ارتباط با اقتصاد كشور است، حضور مدرس در مجلس هايياد شده، او را به اظهار نظرهاي گوناگون درباره اقتصاد كشور و شيوه هاي هدايت اقتصادي وا مي دارد. او اقتصاد كشور را مسئله اي مهم مي پندارد كه مجلس و دولت، بايد بدان همت گمارند. «بنده اساساً عقيده ام بر اين است كه دو هفته قبل هم خاطرتان مي آيد، آقاياني كه در اقتصاديات مذاكره مي فرمودند و عقيده من هم اين است كه دولت و مجلس بايد همتش را بر اين بگذارد...».(2)

همچنين شهيد مدرس دادن بيت المال عمومي را به كسي كه براي عموم كار نمي كند، يكي از موارد هزينه هاي بي جا و ممنوع مي داند.


1- 1.محمدحسن رجبي، آيت الله سيد حسن مدرّس، زندگي و مبارزات، ص 107.
2- حميدرضا ملك محمدي، مدرّس و سياست گذاري عمومي، بررسي انديشه و عمل سياسي شهيد آيت الله سيد حسن مدرس، ص 178.

ص: 73

وي بر اين باور است: «من مي گويم مال بيت المال عمومي مسلمين را نبايد مفت به كسي داد. مذهب من هم همين طور مي گويد كه مال عمومي را نبايد به كسي داد كه براي عموم كار نمي كند. در اين مدت، آن مقدار مال عمومي را كه به مردم داده اند، كمترش براي مصرف عامه و بيشتر آن به مناسبات شخصي بوده است».(1)

شهيد مدرس براي اصلاح نظام اقتصادي، با رد استقراض خارجي، با اين بيان كه ما نمي توانيم پول از خارج بياوريم تا اقتصادمان را درست كنيم، ما نمي توانيم پول قرض كنيم و اقتصادمان را اصلاح كنيم، معتقد بود كه مخارج كشور بايد از داخل تأمين شود: «امروز كه پروگرام هيئت دولت را آورده، بنده دو اصل را تصديق كردم. يكي اينكه مخارج مملكت، حتماً بايد از داخل مملكت تهيه شود و يكي اينكه جلوي مخارج زايد گرفته شود». (2)

مهم ترين بخش انديشه و عمل مدرس به دوره اي باز مي گردد كه او وكالت مجلس را بر عهده داشت. مجموعه سخنراني هاي مدرس، در مجلس هاي مقننه، به اقتضاي اوضاع و رخدادها در شرايط زماني، نه تنها تصويري جالب توجه و تأمل برانگيز از انديشه و عمل مدرس را بازسازي مي كند، شرايط زماني و مكاني آن دوره را هم بهتر معرفي مي نمايد. از آنجا كه گستره بحث هاي مطرح شده در اين مجالس بالاست، براي مطالعه آسان و پرهيز از درازگويي، مهم ترين آنها را در ذيل عنوان مجلس و اقتصاد، بررسي مي كنيم. بدين منظور به موضوعي كه مدرس در اين باره اشاره كرده است به دوره مجلس و شماره جلسه، بسنده خواهد شد.


1- حميدرضا ملك محمدي، مدرّس و سياست گذاري عمومي، بررسي انديشه و عمل سياسي شهيد آيت الله سيد حسن مدرس، ص 179.
2- حميدرضا ملك محمدي، مدرّس و سياست گذاري عمومي، بررسي انديشه و عمل سياسي شهيد آيت الله سيد حسن مدرس، ص 180.

ص: 74

مدرس و دوره هاي مجلس (حوزه كلي: اقتصاد)

جلسه

دوره مجلس

موضوع

260

دوم

نياز كشور به ماليات براي پيشرفت

56

سوم

لزوم تأمين مخارج كشور از داخل

31

چهارم

مخالفت با استقراض براي مخارج جاري كشور

31

چهارم

ندادن بيت المال به كسي كه براي عموم كار نمي كند

170

چهارم

لزوم به كار افتادن سرمايه هاي توليدي

180

چهارم

لزوم تشويق به سرمايه گذاري

83، 92، 190

چهارم

وضع معيشتي، ماليات ها، تسهيلات براي صادرات و ورود ارز

253

پنجم

اهميت اقتصاد و لزوم همت گذاشتن دولت و مجلس بر اين امور

13

ششم

اصلاح نيافتن اقتصاد با استقراض

ج) پيام

ج) پيام

شهيد مدرس از بزرگان عرصه دين و اجتماع بود كه افزون بر مسئوليت هاي ديني و حضور پر رنگ در وادي سياست، به صورت گسترده اي در حوزه تفكر، صاحب رأي و انديشه بود. ديدگاه هاي استعمارستيز وي همراه با انديشه هاي استقلال مدارانه اش، كشوري تهي از حضور سياسي بيگانه و وابسته را ترسيم مي كرد.

ص: 75

8. بيانيه علماي اصفهان

اشاره

8. بيانيه علماي اصفهان

در سال 1324 ه_ .ق، سيزده تن از علماي طراز اول اصفهان، به ترتيبثقة الاسلام آقاي حاجي آقا نورالله، حسين بن جعفر فشاركي؛ حجت الاسلام آقا نجفي؛ شيخ مرتضي اژه؛ آقا ميرزا محمدتقي مدرس؛ حاجي سيدمحمدباقر بروجردي؛ آقاميرزاعلي محمد؛ حاجي ميرزا محمدمهدي جويباره؛ سيد ابوالقاسم دهكردي؛ حاجي سيد ابوالقاسم زنجاني؛ آقا محمدجواد قزويني؛ سيد محمدرضا شهير به، آقا ميرزاي مسجد شاهي و حاجي آقا حسن بيدآبادي، بر مصرف كالاي ايراني تأكيد كرده اند. آنها در اين بيانيه، بر استفاده از پارچه ايراني اصرار و حتي در زمينه كفن اعلام مي كنند كه ما بر ميتي كه كفن وي از پارچه ايراني نباشد، نماز نمي خوانيم.متن كامل بيانيه به شرح زير بود:

بعد از تسبيح و تحميد، اين خدّام شريعت مطهره، با همراهي جناب ركن الملك، متعهد و ملتزم شرعي شده ايم، كه مهما امكن بعد ذلك تخلف ننماييم، فعلاً پنج فقره است:

اولاً: قبالجات و احكام شرعيه، از شنبه به بعد بايد روي كاغذ ايراني بدون آهار نوشته شود، اگر بر كاغذهاي ديگر نويسند، مهر ننموده و اعتراف نمي نويسيم. قباله و حكمي هم كه روي كاغذ ديگر نوشته و بياورند و تاريخ آن بعد از اين قرارداد باشد، امضا نمي نماييم. حرام نيست كاغذ غير ايراني و كسي را مانع نمي شويم؛ ماها با اين روش متعهديم.

ثانياً: كفن اموات، اگر غير از كرباس و پارچه اردستانييا پارچه ديگر ايراني باشد. متعهد شده ايم، بر آن ميت ماها نماز نخوانيم. ديگري را براي اقامه صلوة بر آن ميت بخواهند، ماها را معاف دارند.

ص: 76

ثالثاً: ملبوس مردانه جديد كه از اين تاريخ به بعد دوخته و پوشيده مي شود، قرارداديم مهما امكن هرچه بدلي آن در ايران يافت مي شود، لباس خودمان را از آن منسوج نماييم و منسوج غير ايراني را نپوشيم. احتياط نمي كنيم و حرام نمي دانيم لباس هاي غير ايراني را، اما ماها ملتزم شده ايم حتي المقدور بعد از اين تاريخ، ملبوس خود را از نسج ايراني بنماييم، تابعين ماها نيز كذلك. متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد، آنچه از سابق پوشيده داريم و دوخته، ممنوع نيست استعمال آن.

رابعاً:ميهماني ها بعد ذلك، ولو اعياني باشد، چه عامه چه خاصه، بايد مختصر باشد؛ يك پلو و يك چلو و يك خورش و يك افشره. اگر زائد بر اين كسي تكلف دهد، ما را به محضر خود وعده نگيرد، خودمان نيز به همين روش ميهماني مي نماييم. هرچه كمتر و مختصرتر از اين تكلف كردند، موجب مزيد امتنان ماها خواهد بود.

خامساً: وافوري و اهل وافور را احترام نمي كنيم و به منزل او نمي رويم، زيرا كه آيات باهره: «إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّياطِينِ * وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يحِبُّ الْمُسْرِفِينَ * وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيدِيكُمْ إِلَي التَّهْلُكَةِ» و حديث: «لا ضَرَرَ و لاضِرارَ» ضرر مالي و جاني و عمري و نسلي و ديني و عِرضي و شغلي آن، محسوس و مُسري است و خانواده ها و ممالك را به باد داده. بعد از اين هر كه را فهميديم وافوري است، به نظر توهين و خفت مي نگريم.

امضاي آقايان كرام و علماي فخام كثرالله امثالهم.(1)


1- موسي نجفي، حكم نافذ آقا نجفي: عرفان، مرجعيت و سياستو فتاواي از تحريم سياست غرب در ايران، ص84.

ص: 77

پيام علماي اصفهان

پيام علماي اصفهان

مجموعه اي از علماي اصفهان، گرچه استفاده از صنايع خارجي را بدون اشكال دانسته اند، اما اعلام كردند آنها فقط اجناس ساخت داخل ساخته داخلي را مي پذيرند.

9. آخوند ملا محمدكاظم خراساني

اشاره

9. آخوند ملا محمدكاظم خراساني

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

آخوند ملا محمدكاظم خراساني در سال 1255 ه_ . قدر مشهد در خانواده اي معمولي متولد شد و در 22 سالگي به تهران مهاجرت كرد و در آنجا مدت كوتاهي به تحصيل فلسفه اشتغال داشت و سپس به نجف رفت. او دو سال درس شيخ انصاري را درك كرده، وليبيشتر تحصيلاتش نزد ميرزاي شيرازي بوده است. ميرزاي شيرازي در سال 1291 ه_ . قسامرا را محل اقامت خود قرار داد، ولي آخوند خراساني از نجف دور نشد و خودش حوزه درس تشكيل داد. او از مدرسان بسيار موفق بود. نزديك به 1200 شاگرد از محضرش استفاده مي كرده و نزديك به دويست نفر آنها مجتهد بوده اند. برخي از فقهاي عصر اخير همچون مرحوم آقا سيد ابوالحسن اصفهاني، مرحوم حاج شيخ محمدحسين اصفهاني، مرحوم حاج آقا حسين بروجردي، مرحوم حاج آقا حسين قمي و مرحوم آقا ضياءالدين عراقي، از شاگردان او بوده اند.

بيشتر شهرت آخوند خراساني در علم اصول است. كتاب كفاية الاصول او منبع درسي مهمي است كه حواشي زيادينيز بر آن نوشته شده است. همواره آراي اصولي آخوند خراسانيكه در حوزه هاي علميه نقل مي شود، علاقه مندان

ص: 78

بسياري دارد. آخوند خراساني همان كسي است كه به ضرورت مشروطيت فتوا داد و مشروطيت ايران، رهين اوست. او در سال 1329 ه_ . ق درگذشت. (1)

ب) سيره

ب) سيره

اين عالم بزرگ، جايگاه علميوالايي در جهان اسلام داشت، به گونه اي كه دانشمندان معتقدند از صدر اسلام تا عصر وي، مدرسي مانند او كمتر ظهور كرده است. اثر پربار و گرانقدر علمي وي به نام كفاية الاصول، او را با عنوان صاحب كفايه مشهور كرد. اين عالم بلندپايه درجريان پيشرفت مشروطيت، سهم بزرگي داشته است. او به همراه حاجي ميرزاحسين، ميرزاخليل و آقاي شيخ عبدالله مازندراني، به طرفداري از مشروطيت قيام كردند و پيشوايي نهضت ملي را عهده دار شدند و با احكام متين و استوار، مردم ايران را به طرفداري ازآن مكلف ساختند.

وي همزمان با اعلام موضع گيري هاي سياسي و مبارزه هاي ضداستعماري، به مسائل علمي، فرهنگي و اقتصادي نيز توجه خاصي داشت و به اشاعه فرهنگ اسلامي اهتمام خاصي مي ورزيد. ازاين رو، به برخي خواسته هاي آخوند خراساني در ذيل اشاره مي شود:

1. قطع ايادي خارجي از كشور؛

2. رواج صنايع و دانش هاي نوين؛

3. فقرزدايي و ترقي حال عمومي؛

4. تأمين عدالت اجتماعي بر پايه قوانين شرعي اسلامي با نظارت فقيهان هيئت ناظر بر اسلاميت آنها؛


1- شهيد مطهري، مجموعه آثار، ج20؛ شهيد مطهري، آشنايي با علوم اسلامي(فقه)، ص 138.

ص: 79

5. ايجاد ارتش مدرن و مسلح به سلاح هاي روز براي پاسداري از كيان كشور. (1)

آخوند خراساني در پيامي10 ماده اي در قالب نامه اي پرمحتوا، به منظور هدايت دلسوزانه محمدعلي شاه و پيش گيري او از همكاري با روس ها و تشويقش به پذيرش خواست هاي قانوني مردم مسلمان ايران و نظام مشروطيت، در واقع سند جالب و زيبايي در تاريخ كشور در دوره استبداد صغير ارائه داده است.

تاريخ دقيق نگارش رساله اندرزنامهبه وسيله آخوند خراساني، مشخص نيست. به همين دليل برخي آن را خطاب به احمد شاه نوجوان، در سال 1328ه_ . ق مي دانند و برخي نيز معتقدند اين نامه در موج دوم مشروطه خواهي و در آغاز سلطنت محمدعلي شاه قاجار و خطاب به وي، يعني در اواخر سال 1324 ه_ .ق يا اوايل 1325 ه_ . ق نوشته شده است.

در اين ميان مسلّم است كه اين رساله در سال 1328 ه_ . ق، در جلد دوم مجله العرفان در نجف اشرف به زبان عربي به چاپ رسيد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1359 نيز عبدالحسين مجيد كفايي كه خود يكي از بستگان آخوند خراساني است، در كتابي به نام مرگي در نور، متن عربي و ترجمه فارسي آن را چاپ كرد كه ترجمه آن را مي آوريم:

1. بر شما سزاوار است كه از بذل جان و مال، در حفظ شريعت مطهره و مباني مقدسه اسلام، دريغ ننموده و يك معلم امور دين امين براي خود انتخاب نماييد كه از او جهت مقام سلطنت، علوم شرعيه را فرا بگيريد و بر ادامه و مواظبت عبادات عمليه و


1- ابوالفضل شكوري، سيره صالحان، صص131و 132.

ص: 80

اداي فرايض الهيه كوشا باشيد كه انجام اين امور، باعث دوام سلطنت و بقاي عظمت شما بر ملت خواهد بود.

2. هميشه از مردمان فاسدالعقيده، كه بنده اين دنيا مي باشند، پرهيز كنيد؛ زيرا همان طوري كه آهن ربا آهن را جذب مي كند، معاشرت و مجالست با اين گونه افراد هم، موجب جذب اخلاق و عادات رذيله مي گردد.

3. نهايت جهد و همت خود را براي بالا بردن شأن و عظمت مملكت مبذول داريد و در تربيت صحيح افراد ملت و ترغيب رعيت به فراگيري و ايجاد حِرف و صنايع همت گماريد. منسوجات و كالاهاي وطني را ترويج كنيد؛ زيرا هر آينه شخص شما از مصنوعات و فرآورده هاي مملكتي استفاده بريد، اين امر باعث مي گردد كه رجال مملكت و قاطبه افراد ملت از شما متابعت نمايند و چنين عملي موجب مي شود كه مملكت از بند احتياج به منسوجات و مصنوعات خارجي آزاد گردد، چناني كه ميكادو، پادشاه ژاپن، به اين طريق عمل نمود، زيرا مي دانست كه كليد و راه تعالي و ترقي مملكت، بسته به عدم احتياج افراد ملت است از آنچه از خارج وارد مي شود و بر اثر انجام اين امر، مملكت ژاپن به مراتب عاليه نائل گرديد.

هر آينه [اگر] اين راه و طريق پسنديده محكم را در ابتداي سلطنت و عنفوان جواني خود به كار ببريد، موجبات ترقي مملكت و از بين رفتن فقر و فاقه و بي نيازي رعيت را فراهم خواهيد ساخت و اين امر نه تنها موجب شكرگزاري آحاد ملت

ص: 81

خواهد گرديد، بلكه باعث پيشرفت مملكت و استقلال واقعي آن خواهد شد.

4. همت گماريد در نشر و بسط علوم و صنايع جديد. آنچه باعث ترقي و تعالي ساير ملل گرديده و آنان را به اوج عظمت رسانيده، همان فرا گرفتن علوم و صنايع تازه بوده و اين از بديهيات مسلّم است كه ايرانيان از حيث استعداد و قابليت، برتر از ساير ملل بوده و هميشه در طول تاريخ، از اين لحاظ پيشوا و مقتداي آنان بوده اند، و اين عقب ماندگي كه اكنون مشاهده مي شود و مملكت را تا بدين حد فقير و مبتلا ساخته، ناشي از عدم توجه و التفات اسلاف و گذشتگان به اين امور بوده و ميل بي جاي آنها به مصنوعات خارجي، باعث سرايت اين مرض به ساير افراد مملكت گرديده و هستي و تجديد حيات و نوسازي ايران، بستگي به اين نكته مهم دارد.

5. بپرهيزيد و بسيار بپرهيزيد از اينكه بيگانگان در كار مملكت دخالت كنند و مراقبت كنيد و بسيار مراقبت كنيد تا فتنه سازي هاي آنان را از ميان برداريد؛ زيرا سرمنشأ كليه بلاها و فساد، از آن ناشي مي شود و هيچ گونه اعتمادي هم آنان را نشايد، مگر در جلب دوستي پادشاهان و بزرگان آنها و محافظت تمام نسبت به مودتشان و اين قروضي كه دامنگير دولت و برگردن آنها بار گشته، نيست مگر به علت مداخله بي جاي بيگانگان در امور مملكت و لذا بر رجال ميهن دوست ايران كه مملكت خود را دوست دارند، لازم است كه مرداني لايق را براي اداره سلطنت انتخاب نمايند.

ص: 82

6. كوشش كنيد براي بسط عدالت و مساوات واقعي، به صورتي كه شخص شاه، با ضعيف ترين افراد ملت، از لحاظ حقوق برابر باشند. و احكام شرعي اسلامي بر جميع افراد، بدون استثنا حاكم باشد و هرگاه شخص شاه در اين راه ثابت قدم باشد و در راه اجراي اين تكليف بكوشد، مسلماً معاندين، سرشكسته خواهند شد و اساس عدالت، مستحكم خواهد گرديد، نه اينكه فقط اين امر جنبه حرف و وهم به خود بگيرد.

7. بايد نسبت به عموم رعيت محبت كرد و براي جلب قلوبشان، به آنان مهرباني نمود و براي برطرف ساختن گرفتاري هايشان و دلشاد كردنشان كوشيد تا مهر تو در دل هايشان نشيند.

8. سزاوار است به تاريخ مشاهير پادشاهان جهان مراجعه و آن را مورد مطالعه قرار دهيد تا ملاحظه نماييد كه آنان چگونه براي نشر علوم و معارف ديني و مدني همت گماردند تا اينكه روي اين زمينه، پايه استقلال مملكت خود را مستحكم داشتند و تاريخ را به بزرگواري اعمال و افعال خود روشن و مزين ساختند تا آنجا كه به آنها ضرب المثل زده شد و مجسمه هايشان برپا شد.

9. با مراجعه به تاريخ بر خاطر ملوكانه مكشوف مي گردد كه پادشاهان ايران چه قبل از اسلام و چه بعد از آن، هر يك از آنها عمر خود را در خوشگذراني و پيروي از شهوات و لهو و لعب گذراندند و رجال مملكت هم از آنان پيروي نمودند و نتيجه آن شد كه مملكت ناتوان گرديد و ملت خوار و زبون شد و ثروت

ص: 83

ملي، نفله و حال ملك، پريشان گرديد و هر آينه يكي از آنان از شهوت راني چشم مي پوشيد و همّ خود را صرف ترقي و تعالي ملك و تربيت ملت و نشر علوم و صنايع مي نمود و لشكري آراسته براي مملكت مهيا مي كرد و در اندك زماني باعث پيشرفت و عظمت ملك و ملّت خود مي گرديد و بر ساير پادشاهان پيشي مي گرفت. اميدوارم ان شاءالله تعالي كه ذات ملوكانه از طريق اول دوري جويند كه راهي فاسد و مردود است و بي گمان راه دوم را انتخاب كنند و آن را نصيب العين خود قرار دهند تا نتايج نيك آن را ان شاءالله به زودي به دست آورند.

10. انتظار داريم كه حفظ مقام شامخ علم و بزرگداشت علماي عاملين و فقهاي مصلحين را هميشه وجهه و منظور نظر دهند كه هر آينه خداي ناكرده كوتاهي در اين امر مهم گردد، ملك و ملت را در معرض هلاكت و نيستي قرار خواهند داد و در اين صورت، براي هميشه انگشت ندامت و پشيماني را به دندان خواهيم گرفت و پشيماني را هم ديگر سودي نباشد.(1)

با توجه به مواضع و مفاد اين نامه 10 ماده اي و ساير نامه ها و تلگراف ها و عملكرد آخوند خراساني، مي توان علايق و ايده هاي او را در زمينه هايي چون اسلام گرايي و قانون مداري، بيگانه گريزي و استعمارستيزي، مخالفت با وام هاي خارجييا وام هاي استعماري، رفاه عمومي، خودكفايي و عدالت اجتماعي، نگرش تاريخي و آينده نگري دانست. در نتيجه، اينكه آخوند، خواهان خوش بختي و رفاه مردم مسلمان ايران بود و رفاه و آسايش طبقه


1- جرفادقاني، علماي بزرگ شيعه از كليني تا خميني، ص 36.

ص: 84

متوسط جامعه را سبب پيشرفت نفوذ علما و در نتيجه حفظ اهميت آداب و احكام مذهبي مي دانست.

در سيره فردي اين عالم والامقام مي نويسند:

در زهد و ورع، اول شجره بريه بود. تابستان، لباسش كرباس بود و زمستان، برك (نوعي پارچه ضخيم كه در خراسان از پشم شتر يا كرك بز با دست بافند و از آن جامه زمستاني دوزند؛ فرهنگ معين) مي پوشيد و به يك جامه برك، سه چهار سال به سر مي برد و اگر زائد بر قدر كفاف به رسم تعارف مي آوردند، به غير مي داد و چون در غايت نظافت مي زيست، خيال مي شد كه البسه فاخر پوشيده و اگر گوشت طبخ مي شد، نيم حقه گوشت گرفته مي شد و آبش را زياد مي نمودند كه زائد بر بيست نفر از آن آب گوشت مي خوردند. دخانيات هيچ مصرف نمي كرد و چاي از يك استكان كمرنگ بيش نمي خورد و دندان هايش با آنكه هفتاد و چند سال داشت بود، هرگز عيب نكرده بود و چون دُرّ، تلألو داشت و بسيار كم غذا مي خورد و با ادني طلبه، هم كاسه مي شد و مزيتي براي خود قرار نمي داد.

در روزگاري او، سه فرزند و سه عروسش، در خانه اي بسيار كوچك و هر كدام در اتاقي زندگي مي كردند. روزي فرزند ارشدش، مهدي، نزد پدر آمد و از تنگي جا شكايت كرد. آخوند به سخنانش گوش فرا داد و فرمود:

بابا اگر قرار باشد منزل هاي اين شهر را ميان مستحقانش قسمت كنند، به ما بيش از اين نمي رسد. (1)


1- سيماي فرزانگان، ص 462.

ص: 85

ج) پيام

ج) پيام

اعلاميه هاي آخوند خراساني و سيره عملي وي، نشان دهنده همراهي گفتار و كردار عالمان شيعي در حاكميت استقلال مملكت اسلامي و قطع دست بيگانگان است.

10. آيت الله حاج آقا نورالله اصفهاني

اشاره

10. آيت الله حاج آقا نورالله اصفهاني

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

حاج آقا نورالله اصفهاني (مهدي)، فرزند شيخ محمدباقر نجفي و نوه دختري سيد صدرالدين عاملي در سال 1278 ه_ . ق در اصفهان ديده به جهان گشود. وي پس از آموختن مقدمات علوم ديني، راهي عتبات عاليات شد و تا سال 1304 ه_ . ق به تحصيل در آنجا ادامه داد و از محضر بزرگاني چون آيت الله ميرزا حبيب الله رشتي و آيت الله ميرزا حسن شيرازي استفاده كرد و پس از رسيدن به درجه اجتهاد، به اصفهان بازگشت. در سال 1307 ه_ . ق به همراه برادرش آقا نجفي به تار و مار كردن بابي ها پرداخت كه موجب تبعيد آن دو به تهران شد. همچنين وي در قيام تنباكو فعالانه شركت داشت.

در سال 1329 ه_ . ق حزب دموكرات در اصفهان درصدد ترور حاج آقا برآمد. او كه خود را در معرض خطر مي ديد، به عتبات عاليات رفت و مراجع مشروطه خواه را از رويدادهايايران باخبر كرد.

در آستانه جنگ اول جهاني، حاج آقا نورالله به اصفهان بازگشت و در پي مهاجرت بيشتر وكلاي مجلس و سرشناسان آزادي خواه تهران به اصفهان، به كمك آنان شتافت و با همدستي آنان و اداره ژاندارمري، به قواي متفقين اعلام جنگ داد و

ص: 86

مراكز و مؤسسه هاي حساس انگليسي ها را در اصفهان تصرف كرد، اما با هجوم قواي روس به اصفهان، به عراق پناه برد تا اينكه پس از پايان جنگ، دوباره به اصفهان بازگشت.(1) وي سرانجام در سال 1306 ( 1346 ه_ . ق) به لقاء الله پيوست.

پس از كودتاي 1299، رضاخان درصدد برآمد تا با اعلام جمهوري، خود را اولين رئيس جمهوري ايران معرفي كند. مدرس در تهران با استفاده از نفوذ و قاطعيت خويش، در برابر اين حركت ايستاد و در نامه اي، از علماي اصفهان، كمك و همراهي خواست. علماي اصفهان و در رأس آنها حاج آقا نورالله، ضمن نامه اي، براي همراهي با مدرس اعلام آمادگي كردند. بدين ترتيب، پايمردي و مخالفت مدرس و ديگران موجب شد تا جمهوري خواهان قلابي عقب نشيني كنند.(2)

ب) سيره

ب) سيره

حاج آقا نورالله پس از دركو شناخت آسيب هاي اجتماعي موجود، به جز فعاليت در حوزه هايوعظ و خطابه و سخنراني و نوشتن مقاله، به فكر ايجاد نهادها و ساختارهاييبه منظور آغاز اصلاحات اقتصادي نيز پرداخت. تلاش هاي او در زمينه ايجاد و توسعه صنعت و تجارت نساجي، به خوبي نشان مي دهد كه از زمينه هاي تاريخي و بومي صنعت در ايران و اصفهان آگاه است. مبارزه با استعمارگران خارجي واستبدادگران داخلي ومقابله با هجوم گسترده فرهنگي، اقتصادي، سياسي واجتماعي غرب، از ديدگاه ايشان امري واجب بود و همزمان با تحريم اقتصادي كالاهاي خارجي، به برچيدن نفوذ مدارس بيگانه


1- محمدحسن رجبي، علماي مجاهد، صص 62 و 63 .
2- مجموعه مقالات همايش تبيين آراء و بزرگداشت هشتادمين سالگرد نهضت آيت الله حاج آقا نورالله اصفهاني، صص 17 - 19.

ص: 87

نظر داشت. به دنبال قيام بزرگ وتاريخي تنباكو نيز كه امپراتوري انگليس را به عقب نشيني واداشت، اين انديشه در ذهن حاج آقا نورالله وآقا نجفي شكل گرفت كه مي توان ابعاداين تحريم رابه كالاهاي ديگر گسترش داد.بنابراين، برايتحقق بخشيدن به اين تحريم، براي سازندگي و خودكفايي داخلي نيز برنامه ريزي و اقدام كرد. اساس مبارزه اقتصادي حاج آقا نورالله موارد زير بود:

1. مبارزه منفي وتحريم اجناس خارجي ونفي سلطه اقتصادي اجانب؛

2. تلاش براي سازندگي وخود كفايي ملي.(1)

در اينجا به برخي از اقدامات بيگانه ستيزانه حاج آقا نورالله كه با هدف خودكفايي و سازندگي نيز همراه بود، اشاره مي شود:

الف) تأسيس شركت

مرحوم حاج آقا نورالله در زمينه رشد اقتصادي داخلي، شركت اسلاميه اصفهان را در سال 1316 ه_ . ق، تأسيس و با تشكيلات منظم آن، كه در همه شهرها شعبه هايي را داير و حتي در برخي كشورهاي خارجي نيز دفاتري ايجاد كرد، توليدات اين شركت در سراسركشور پخش شد و مردم با عشق و علاقه لباس هايي كه پارچه اش خارجي بود، در مي آوردند و به جاي آن، از قماش هاي ساخت اين شركت استفاده مي كردند كه اين امر، موجب ايجاد غرور ملي براي نفي اقتصاد بيگانه و حمايت از توليدات داخلي است.

به همين منظور بخش هايي از اساسنامه شركت اسلاميه اصفهان ارائه مي شود:

فصل 21 - اين شركت به كلي از دادوستد متاع خارجه ممنوع است. فقط هم


1- موسي نجفي، انديشه سياسي و تاريخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهاني، ص 15.

ص: 88

خود را صرف ترقي متاع داخله و آوردن چرخ اسباب وكارخانجات مفيد خواهد نمود. و حل متاع داخله به خارجه برحسب اقتضا و به موقع خود، در كشيدن راه شوسه و آهن اقدام خواهد كرد.

فصل 24 - تمام اجزا از رئيس و مرئوس و امناي شركت، حسب الشرط مجبورند لباس خود را از منسوجات شركت و متاع داخله مصرف رسانند.

فصل 33 - هرگاه از داخله يا خارجي از تبعه دولت، عليه كسي اختراعي كه از براي عموم ملت سودمند باشد، بكند يا صنعت يدي داشته باشد، قوه مالي و شوق در انجام آن كار نداشته باشد، به شركت اطلاع دهد، بعد از مشورت و تحقيق، شركت حاضر است، تداركات او را ولو كه آن به آوردن چرخ و اسباب از خارجه باشد، با رعايت صرفه خواهد نمود. (1)

در همان دوره اسناد و گزارش هاي مطبوعات آن روزگار، مثل حبل المتين و ثريا، پوشش خبري مناسبي داشتند.

براي نمونه، روزنامه حبلالمتين مي نويسد:

حضرت حجت الاسلام حاج شيخ محمدتقي_مد ظله العالي_(آقا نجفي) عنوان مفصلي را من باب ترك منسوجات و مصنوعات خارجه در ترويج امتعه و اقمشه داخله و بيست و هفت مورد در قرآن كه منع از معاشرت خارجه است، بياني خيلي مفصل و عنواني بسيار عام فهم، ارشاد فرموده اند... علماي اسلام در اين شركت مقدس شخصاً شركت ماليه نموده اند و از بذل نصايح وتشويق عموم به امتعه اسلامي و دوري از استعمال امتعه


1- موسي نجفي، انديشه سياسي و تاريخ نهضت حاج آقانورالله اصفهاني، ص 38.

ص: 89

خارجه، دقيقه اي فروگذار نمي كنند... . حضرت حجت الاسلام آقا نجفي و بندگان ثقة الاسلام (حاج آقا نورالله) و جناب آقايان علماي اسلام - سلمهم الله تعالي- در راه اين شركت مقدس، از هستي خود گذاشته اند. از خداوند خواهانيم اين گونه سرپرستان ملت را در پناه خود محفوظ بدارد.(1)

روزنامه ثريا به نقل از حبل المتين مي نويسد:

رؤساي روحاني ملت و امراي دولت ايران، معني وطن و ترقي آن را شناخته و درصدد ارتقا بدان مدارج عاليه برآمده اند، اگر نام مبارك حجت الاسلام آقا نجفي- مد ظله العالي- را سرآغاز تاريخ ترقي ايران قرار دهيم، شايسته و سزاست.

آقا نجفي در نامه اي به روزنامه حبل المتين در تشكر از مقاله هاي او در تأييد شركت اسلاميه مي نويسد:

... در اصفهان و توابع، لباس اغلب مسلمانان از همين منسوجات و امتعه اسلاميه مي باشد و رواج دارد. ان شاء الله تعالي به طوري شايع خواهد شد كه كفايت عموم اسلاميان را بنمايد و اينكه فرموده ايد حرام نمودن منسوجات و اقمشه ديگران، امروز صحيح و مقتضي وقت نيست، اين هم صحيح است. حقير هم از اين جهت موافق با سركار هستم. از داعي و ساير علما اعلام در منع اظهاري نشده، مسلّم است مادامي كه امتعه مسلمين، كافي و وافي اسلاميان نشوند و عدم احتياج مسلمانان در استعمال منسوجات ديگر معلوم نگردد، اقدام در منع نخواهد شد. همان


1- روزنامه حبل المتين، ش 20، دوشنبه 14 ذي القعده 1316.

ص: 90

است كه فرموده ايد اولاً بايد سعي و اهتمام در تكميل صنايع و امتعه اسلاميه و ترغيب مسلمانان در استعمال نمود.(1)

بعد از گسترش شركت اسلاميه، بزرگان و مراجع تقليد حوزه علميه نجف به ترويج آن پرداختند كه مردم نيز از آن استقبال كردند. در ادامه به برخي از اعلاميه ها اشاره مي شود:

يك_اعلاميه حضرت آيت الله العظمي سيد محمدكاظم يزدي:

«شايسته و مناسب و به موقع و محل است كه عموم مؤمنين و كافه متدينين، از هر صنف و هر نوع، هريك به قدر مقدور و بودجه ميسور، در تشييد اساس و ترويج اين امر مهم اهتمام تمام و بذل جهد و صرف همت نمايند. و مهما امكن از البسه و اقمشه خارجه متحرز باشند. بلكه سزاوار اين است كه در ساير جهات حركات و سكنات و كيفيات لباس و طعام و شراب و گفتار و كردار، از وضع و طرزكفار، خود را برحذر و بركنار دارند».(2)

دو_ اعلاميه حضرت آيت الله العظمي حاجي ميرزا حسين:

«بسيار شايسته است كه عموم رؤساي ملت و دولت، در ترويج اين شركت خيريه اسلاميه بذل جهد نمايند».(3)

سه_ اعلاميه حضرت آيت الله العظمي ملا محمدحسن مامقاني:

«بحمدالله تعالي فراهم شدن اسباب تداول منسوجات اسلاميه و سد ابواب حوايج مسلمين از ممالك خارجه، از نعم عظيمه اين عصر با بركت است. چه قدر شايسته است كه عموم مسلمين با كمال شوق و اتحادكلمه در رواج آن و هجر منسوجات


1- روزنامه حبل المتين، سال هفتم، ش 19، ص 17.
2- روزنامه ثريا، سال دوم، سال 1317، شماره 13.
3- روزنامه ثريا، سال دوم، سال 1317، شماره 13.

ص: 91

ممالك خارجه كه سبب اختلال امور كافه مسلمين، شده جد وجهد نموده، اسلام را رونقي تازه داده و با اتفاق كلمه اسلاميه، مسلمين را آسوده نمايند».(1)

چهار_ اعلاميه حضرت آيت الله العظمي حاجي ميرزا محمدحسين نوري، معروف به محدث نوري:

«به چه لسان شكركنيم حضرت ايزد منان را كه در عصر خود، ديديم جمعي را كه حسب سلامتي فطرت و پاكي طينت و غيرت اسلاميه و تعصب مذهبيه، درصدد رواج آيين دين و رونق كيش مسلمين آمده و در تهيه و تدارك اسباب زندگي از قذارت شبهات، از جهات عديده همت گماشته تا مسلمانان به اعانت حضرت احديت، از مفاسد ظاهريه و باطنيه آن آسوده شوند. علاوه بر مصالح دنيويه كه بر ذي شعوري مخفي نيست، هندوي بت پرست از نظر كردن به مسلمانان بر غذاي او، چه رسد به معاشرت آن، به دست غذا را نجس و حرام دانسته، به درد جوع راضي وآن را تلف مي كند. با غيرت اسلاميه، كجا رواست كه يافتن چنين كسي در تن و به حضور الهي ايستاده. اميدواريم خداوند جلت آلائه، قلوب متمكنين از اعانت و نشر و ترويج اين امر مهم دين و دنيوي را مايل و راغب نموده كه تمام مقدور خود را در انجام و اتمام آن مبذول دارند». (2)

در آن دوره، اين شركت با استقبال و حمايت همه جانبه مردم، روبه رو و همچنين نمايندگي هاي شركت در شهرهاي مختلف فعال شد. روزنامه ثريا در اين باره مي نويسد:

جوششي در ميان كليه اهالي اصفهان براي حفظ وطن و رفع


1- انديشه سياسي و تاريخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهاني، ص 47.
2- روزنامه ثريا، سال دوم، ش 14.

ص: 92

احتياجات آن مشاهده مي شود و اين جوشش، نه تنها از يك طبقه است، بلكه از صنفي خاصه علماي اعلام (كثرالله بخدمه الوطن) هر روز به ظهور مي رسد و اعلانيه بر روي منابر و مجالس، عموم مردم را به انواع زبان هاي شيرين و نرم، موافق نص كتاب كريم وحكم شرع قويم، به آموختن علوم و صنايع، تشويق و تحريض مي فرمايند. درخصوص شركت اسلاميه اصفهان كه سابقاً در روزنامه ثريا درج گرديد، اينك چون گياه بهاري روز به روز در نمو و ترقي است و مردم به خريدن سهام اين شركت ميل مفرط دارند و از هر طرف خواهان و خريدار سهام آن شده اند. و اين شركت عنقريب ترقيات كلي خواهد كرد، چنان كه آثار آن از اطراف پديداراست و هم مستدعي هستيم كه روزنامه نيز شركت در اصفهان ايجاد نمايد و وقايع شركت و مطالب مفيده را در آن درج نمايد. (1)

حتي دامنه نفوذ شركت، به مدارس هم رسيد وآنها به جهت حمايت از توليدات داخلي متعهد شده اند:

لباس كه از مدرسه به شاگردان داده مي شود، عجالتاً سالي دو لباده زمستاني و تابستاني و عمامه و يك كلاه و زير عمامه و دو جفت پا افزار و تمام اين اجناس، بايد از ساخت داخله ايران باشد. چنانچه لباده هايي كه براي شاگردان دوخته شده، همه از شركت اسلاميه اصفهان است و در مدرسه، شاگرداني كه صنعت خياطي آموخته اند دوخته اند. و عمامه آنها نيز از عمل كار اصفهان است و زيرعمامه از كرك است و به صورت فينه، آن هم


1- 9 همان، ش 46، ص 10.

ص: 93

از كار ايران است و اگر استطاعتي از براي هر سه پيدا شد، پيراهن و شلوار نيز براي شاگردان، دوخته خواهد شد.(1)

ب) بازتاب تأسيس شركت در لندن

روزنامه ثريا درباره شركت اسلاميه مي نويسد:

روزنامه تجارتي لندن، موسوم به كاميرشل اجنت كه وقايع تجارتي هفتگي تمام عالم را پوشش مي دهد، دراين باره نوشتند: معلوم مي شود ايرانيان، اندك اندك از خواب غفلت بيدارشده و قدر و اهميت تجارت، خاصه تجارت شركت را نيكو دانسته و چيزي كه در اين شركت اهميت دارد، اين است كه علماي اين ملت نيز در آن شركت دارند و مشوق اند. و اگر اين شركت معتبر شود، سكته بزرگي به تجارت انگليس در اصفهان، بلكه در خليج فارس وارد آيد و بايد تجار ما نوعي رفتار كنند كه در آينده، بازار تجارتشان از رونق نيفتد، و الّا عنقريب بايد منتظر خبر بود كه بازار تجارت ما در اصفهان بسته شود.(2)

بارها حاج آقا نور الله سخنراني هاي مهيجي در تحريم كالاهاي بيگانه و حمايت از توليدات داخلي و همچنين تشويق مردم به پرهيز از كالاهاي خارجي و استفاده از توليدات محدود ملي ايراد كرده و اين امر، نشان از پايداري و ادامه حركتي بود كه مي توان گفت، بنيادش از قيام تنباكو گذاشته شد، شكوفايي و پي آمدهايش را در شركت اسلاميه و ادامه و توسعه آن را در مشروطيت به گونه بارزي مي توان ديد.


1- روزنامه حبل المتين، سال هفتم، ش 10، ص 111.
2- روزنامه حبل المتين، سال هفتم، ش46، ص 11.

ص: 94

ج) پيام

ج) پيام

حاج آقا نورالله اصفهاني، از عالمان بزرگي بود كه در عرصه عمل، با ايجاد شركت سهامي به توليد داخلي پرداختوگسترش آن، از يك سو حمايت علما و از سوي ديگر، نگراني بيگانگان را در پي داشت.

11. ملا فتح الله اصفهاني (شيخ الشريعه)

اشاره

11. ملا فتح الله اصفهاني (شيخ الشريعه)

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

در زمستان سال 1228ه_ . ش، 12 ربيع الاول 1266 ه_ . ق، فتح الله به دنيا آمد و در دامان پُرمهر مادري مؤمن و پدري دلسوز رشد كرد و پس از سپري كردن دوران بازي هاي كودكانه، راهي كلاس قرآن و ديگر كتاب هاي مذهبي شد.

او ابتدا در حوزه علميه اصفهان به تحصيل مشغول شد و در درس فقه و اصول بزرگان مدارس علميه، زانوي ادب به زمين زد. با اين حال، حضور در درس بهترين استادان حوزه علميه اصفهان، نتوانست تشنگي دانش اندوزي او را فرونشاند. ازاين رو، راهي حوزه علميه مشهد مقدس شد و از محضر استادان بزرگيچون آيت الله حاج ميرزا نصرالله مدرس، آيت الله محمد ابراهيم بروجردي و سيد مرتضي حائري بهره فراوان برد تا در رديف استادان آن ديار شناخته شد و سپس به سوي اصفهان بازگشت. تا آن زمان نظريه هاي شيخ مرتضي انصاري در اصفهان شهرتي نداشت، ولي شيخ شريعت به بيان مسلك شيخ مرتضي انصاري همت گماشت.

او در سال 1295ه_ . ق راهي نجف اشرف شد و در محضر مراجع تقليد آن زمان، آيات بزرگوار شيخ محمدحسين كاظمي و ميرزا حبيب الله رشتي، حاضر شد

ص: 95

و خود نيز مجلس درس مهمي تشكيل داد كه بسياري از دانشمندان حوزه علميه نجف در آن شركت مي كردند.

شيخ الشريعه در سال 1313ه_ . ق به شوق معشوق رو به خانه معبود نهاد و پس از بازگشت از حج، پروانه هاي فضيلت، پيرامون آن شمع شريعت گرد آمدند. در اين زمان، درس او از مهم ترين درس هاي نجف خوانده مي شد.

سرانجام روح پر فتوح اين عالم فرزانه، پس از عمري تلاش در راه اسلام و قرآن، در شب يك شنبه هشتم ربيع الثاني سال 1339 ه_ . ق قفس تن را دريد و نفس مطمئنه اش به سوي پروردگار پركشيد و پيكر مطهرش در جوار قبر اميرمؤمنان علي(ع)به خاك سپرده شد.

ب) سيره

ب) سيره

آيت الله شريعت اصفهاني، ضمن مبارزه سياسي با دشمنان اسلام، مبارزه اقتصادي را نيز در برنامه هاي خود قرار مي داد. شيخ شريعت همراه با ديگر علما در برابر هجوم اقتصادي دشمن، دو اقدام مهم انجام داد:

1. تشويق مردم به ايجاد شركت هاي تعاوني؛

2. تحريم خريد و فروش اجناس و وسايل روسيه و انگلستان.

البته در اين جبهه نيز زماني كه احتمال داشت اين مبارزه شكوفه دهد، سفارت انگليس با يك نامه فدايت شوم به وثوق الدوله، نوشت كه از علما بخواهد فتواهاي خود را ملغي اعلام كنند و وثوق نيز همين كار را كرد.

در ادامه به يكي از شركت هاي تعاوني به نام «شركت اسلاميه» اشاره مي كنيم كه با پشتيباني علما ومراجع تشكيل شد وتوانست در آن زمان در برابر هجوم

ص: 96

سرمايه هاي خارجي مقاومت كند.شركت اسلاميه در سال 1316ه_ . ق به وجود آمد كه هشت تن ازمراجع تقليد و علماي بزرگ به نام هاي آيت الله آخوند خراساني، آيت الله سيداسماعيل بن سيدصدرالدين عاملي، آيت الله حاج ميرزا حسين، آيت الله حاج ميرزا خليل، آيت الله سيدمحمدكاظم يزدي، آيت الله محمد غروي شربياني، آيت الله محمدحسين ممقاني و آيت الله شيخ الشريعه اصفهاني، پشتيباني خود را از ايجاد اين شركت اعلام كردند. آنان بر كتابي به نام لباس التقوي كه در حمايت از اين شركت نوشته شده بود، تقريظ نوشتند وكمك به شركت اسلاميه را با مبارزه با نيروي كفر يكسان دانستند.(1)حتي در اعلاميه اي كه در كاشان منتشر شد، نويسنده به صراحت علما را ازبنيان گذاران شركت خواند و هدف شركت را شكستن بازار اجناس خارجي عنوان كرد.

اقدام دوم علما براي مبارزه با تهاجم اقتصادي دشمن، از نوع مبارزه منفي بود كه مي توانست به نوبه خود ضربه جبران ناپذيري بر اقتصادكشورهاي استعمارگر وارد آورد. در اين مرحله، علما از مردم خواستند تا حد امكان از خريد و فروش و استفاده از كالاهاي استعمارگران بپرهيزند. بر اثر اين اقدام، ممكن بود عده اي از بازرگانان ايراني تا اندازه اي زيان ببينند، ولي منافع فراواني براي كشور داشت كه از ميان آنها مي توان به موارد ذيل اشاره كرد:

الف) رشد و شكوفايي اقتصاد داخلي؛

ب) كاهش وابستگي ايران به كشورهاي استعمارگر؛

ج) معطل ماندن سرمايه هاي خارجي.

مهم تر اينكه اين عمل، اقدامي سياسي براي محكوم كردن دشمنان بود. در


1- تشيع و مشروطيت در ايران و نقش ايرانيان مقيم عراق، ص 131.

ص: 97

تلگرافي كه روحانيان خراسان به پيروي از علماي نجف درباره تحريم كالاهاي بيگانگان صادر كرده اند، مي خوانيم:

بسم الله الرحمن الرحيم

چون اجحافات و تجاوزات دولت روس كه چون شعله آتشي به خرمن اسلام افتاده، از حد گذشته است و به واسطه سوق قشون خود به نقاط شمالي و شرقي و غربي ايران، امنيت اين مملكت را منهدم و افكارعمومي را به نمايشات خارج از قانون خود اشغال نموده... علماي عظام و حجج اسلاميه نجف اشرف كه از اركان عاليه روحانيت ما به شمارند، در جلو حركات دول همجوار متعدي به خصوص دولت روس، اظهار نفرت نموده و به ترك امتعه اين دولت، دست خط هاي متواتره صادر فرموده اند. ما هيئت حاضره نيز نظر به تجاوزات دولت مزبور عموماً و احكام حجج اسلاميه خصوصاً از امروز به ترك امتعه روس ميان بسته و با تمام نفرت خودمان، اجناس اين دولت جابر را به نظر بي قابليتي ديده و كليه مال التجاره از قند و چاي روس و سايراقمشه و اشيا را بر خود حرام دانسته و هر كس از ايرانيان كه جنس روسي استعمال كند، او را از كسوت روحانيت، عاري شناخته و با اوآمد و رفت را موقوف خواهيم كرد.(1)

به تاريخ 29 ذيالحجة الحرام 1328ه_ . ق مغازه داران از فروش اجناس خود به مزدوران استعمار، خودداري و به افرادي كه خدمت ارتش انگلستان بودند، بي احترامي كردند. مردمي كه در بانك هايدر حال اداره به دست انگليسي ها،


1- محمد تركمان، اسنادي درباره هجوم انگليس و روس به ايران، ص 136.

ص: 98

سپرده گذاري كرده بودند، به يك باره به بانك ها هجوم آوردند و همه پس انداز خود را درخواست كردند؛ به گونه اي كه همه آن بانك ها خالي شد. وثوق الدوله هم طي تلگرافي به علما كه در كاظمين جمع شده بودند، پس از تمجيد از كارگزاران دولت و اقدامات انجام شده، نوشت:

امري كه عايق حصول مقاصد مطلوبه مي توان شد، امر به تحريم امتعه انگليس در صفحات جنوب است... اگرچه بر ذوات مقدسه مخفي نيست كه مخاصمه اقتصاديِيك مملكت ضعيف فقير با يك دولت قوي، با پيش آمدهاي سياسي امروزه، چقدر محذورات را حاصل مي نمايد، ولي از بابت تذكره و تذكر عرض و تمنا مي شود كه توجه سريعي در رفع حكم، تحرير فرمود... .

البته اين اولين بار نبود كه جنابوزير محترم امورخارجه، همچون شيطان «الشَّيطَانُ يعِدُكمُ الْفَقْرَ وَيأْمُرُكم بِالْفَحْشَاء» (بقره: 268)، ملت و علماي ايران را از فقر مي ترساند، بلكه در درخواستي كه براي رفع تحريم كالاهاي روسيه كرده است، مي نويسد:

اولاً امري كه قابل توجه در اين كار است، سنجيدن جريان اقتصادي...ايران و روس نسبت به يكديگر است... كه بالفعل، اخراجيه ايران بيشتراز ادخاليه روس است. ... پس اگر دولت روس همين معامله را با ايران بدارد... نكث فاحش به عمل عايدات مملكتي... وارد مي آيد. ثانياً... طبقات مختلفه(ايرانيان) از تجار محترم الي دست فروش و حمال، از اين ادخال و اخراج، نان مي برند. ... .(1)


1- نك: محمدعلي محمدي، ملا فتح الله اصفهاني؛شيخ شريعت، صص 122-126.

ص: 99

ج) پيام

ج) پيام

شيخ الشريعه از عالمان و فقيهاني بود كه با همراهي جمعي ديگر، به صدور فتواي تحريم كالاي خارجي پرداخته اند. بدين ترتيب، نه تنها خود عامل به فراهم آوردن زمينه هاي استقلال اقتصادي بود، بلكه با تصميم ها و نوشتار خويش نيز مردم را به روي آوردن به توليد داخلي و تحريم كالا هاي خارجي تشويق مي كرد.

12. آيت الله حاج شيخ محمدتقي بافقي

اشاره

12. آيت الله حاج شيخ محمدتقي بافقي

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

آيت الله حاج شيخ محمدتقي بافقي، فرزند مرحوم ملا محمدباقر تاجر، در سال 1292 ه_ . ق در شهرستان بافق به دنيا آمد.

او فراگيري قرآن و نوشتن خط را از مكتب خانه هاي قديمي و مدرسه علميه بافق آغاز كرد. وي از اسوه هاي فضيلت و تقوا و از شخصيت هاي مبارز و كم مانند در صحنه مبارزه با ظلم بود.

امر به معروف و نهي از منكرهاي وي، هشدار به خانواده رضا شاه پهلوي براي رعايت حرمت حرم حضرت معصومه؟عها؟ و به دنبال آن شكنجه، حبس و تبعيدش در عصر ستم رضا خاني، از نكته هايتأمل برانگيز در مورد اين شخصيت مبارز است. آيت الله محمدتقي بافقي، تحصيلات علوم ديني خود را در يزد و نجف اشرف ادامه داد و براي تأمين معاش، در حين تحصيل در نجف، مغازه عطاريباز كرد.

شيخ محمدتقي بافقي با رحلت مرجع تشيع، حاج سيد محمدكاظم يزدي، در سال 1337 ه_ . ق به قم آمد و يار و همكار حاج عبدالكريم حائرييزدي، مؤسس حوزه علميه قم شد. وي در تأسيس حوزه علميه قم و رونق بخشي به مسجد مقدس

ص: 100

جمكران، نقش مهميداشته است.اين روحاني مبارز در واقعه كشف حجاب به وسيله رضاخان، رهبري مردم را در نوروز سال 1307 خورشيدي بر عهده داشت.

وي در اعتراض به بدحجابي زن و دختران شاه در حرم حضرت معصومه؟عها؟ فرياد مي زد:«دفع حجاب حرام است، خاصه در حرم دختر پيامبر.» شيخ محمدتقي بافقي در جريان كشف حجاب، در حرم حضرت معصومه؟عها؟ با رضا شاه درگير شد و رضاخان پس از ضرب و شتم آن بزرگوار، وي را به شهر ري تبعيد كرد.

آيت الله شيخ محمدتقي بافقي در سال 1361 ه_ . قبرابر با 1321 خورشيديدر شهر ري وفات يافت و پيكر مطهرش را در كنار قبر حاج عبدالقاسم كبير و مرحوم اشرفي، در مسجد جوار حضرت معصومه؟عها؟ به خاك سپردند.

ب) سيره

ب) سيره

اين مرد بزرگ در مدت 69 سال عمرش، جز لباس كرباس و قدك اصفهان و يزد، لباس ديگري نپوشيد، حتي عمامه اش هم كرباس بود. هرگز از ظروف چيني و بلور استفاده نكرد و در خانه اش ظرفي جز از جنس مس و سفالين پيدا نمي شد و از آن دسته غذايي كه از خارج وارد مي شد، نخورد. (1)

ج) پيام

ج) پيام

شيخ محمدتقي بافقي كه پيشتاز مبارزه با تهاجم فرهنگي رضا خاني بود، در حوزه معيشت و زندگي اقتصادي خود نيز با ورود و استفاده از لوازم بيگانه، مقابله كرد و از توليدات داخلي بهره گرفت.


1- محمد رازي، مجاهد شهيد آيت الله حاج شيخ محمد بافقي، ص 154.

ص: 101

13. آيت الله حاج آقا حسين طباطبايي قمي

اشاره

13. آيت الله حاج آقا حسين طباطبايي قمي

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

آيت الله العظمي قمي، در سال 1282 ه_ . ق متولد شد و تحصيلات ابتدايي خود را در قم شروع كرد و تا اوان بلوغ، در قم تحصيل كرد و سپس براي تكميل تحصيلات راهي تهران شد و درس هاي دوره سطح مانند معالم، قوانين، شرح لمعه و رسائل و مكاسب را نزد استادان آن حوزه خواند. او در 22 سالگي عازم مكه و مدينه شد.

در بازگشت، وارد نجف اشرف گرديد و پس از زيارت، راهي سامرا شد و در جلسه درس آيت الله ميرزا محمدحسن شيرازي شركت كرد و پس از دو سال اقامت، در سال 1306 ه_ . ق بار ديگر به تهران بازگشت. اين بار در تهران از محضر استادان بزرگي همچون آقا علي مدرس، ميرزا ابوالحسن جلوه، ميرزا علي اكبر حكمييزدي، ميرزا هاشم رشتي، شيخ علي نوري، ميرزا ابوالحسن كرمانشاهي، ميرزا محمود قمي، شيخ عبدالمحسن مدرس رياضي، شيخ فضل الله نوري و ميرزا محمدحسن آشتياني كسب فيض كرد و پس از پنج سال تحصيل، به عراق رفت.

حاج آقا حسين در شهر مقدس نجف اشرف، از محفل درس استاداني چون ميرزا حبيب الله رشتي، حاج آقا رضا همداني، آخوند ملا علي نهاوندي، آخوند محمدكاظم خراساني، سيد محمدكاظم يزدي و ديگر بزرگان بهره برد. سپس در سال 1321ه_ . ق وارد سامرا شد و در درس هاي آيت الله ميرزا محمدتقي شيرازي شركت جست و مراتب عالي علمي را يكي پس از ديگري پشت سر نهاد. استاد بزرگوارش نيز عنايت خاصي به وي داشت و مقلدان خود را در مسائل احتياطي، به ايشان ارجاع ميداد كه نشان مي دهد آيت الله قمي پس از ميرزا، اعلم مجتهدان آن زمان است.

ص: 102

از آنجايي كه مرحوم حاج آقا حسين در برابر اقدامات ضد مذهبي رضاخان هميشه موضع سختي مي گرفت، پس از قيام خونين مسجد گوهرشاد، رژيم ستم شاهي پهلوي، مدتي ايشان را در تهران توقيف و سرانجام، در سال 1354 ه_ . ق به عراق تبعيد كرد. از اين سال به بعد، مرجعيت ايشان به كربلا منتقل شد. پس از درگذشت آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني، مرحوم قمي نيز كربلا را پس از يازده سال اقامت، ترك كرد و به نجف اشرف منتقل شد. علما و مجتهدان نجف اشرف با از دست دادن آيت الله اصفهاني، در پي مرجع عام ديگري، براي سپردن مرجعيت عامه و سرپرستي حوزه نجف اشرف به او بودند و تنها، شخصيت ارزنده و والامقام حضرت آيت الله قمي را لايق اين مسئوليت ميدانستند. پس از اصرار فراوان، ايشان چارهاي جز پذيرش آن نداشت و اين امر را برعهده گرفت. حضرت آيت الله العظمي قمي چند ماه پس از فوت آيت الله اصفهاني، در چهاردهم ربيع الاول سال 1366ه_ . ق در نجف از دنيا رفت و در جوار مرقد حضرت مولي الموحدين علي(ع) به خاك سپرده شد.

ب) سيره

ب) سيره

پس از سقوط رضاخان و 10 سال دوري از وطن، مرحوم قمي در اولين فرصت به قصد زيارت مرقد مطهر حضرت علي بن موسي الرضا(ع) به ايران آمد. استقبال بي مانندي از آن بزرگوار در سراسر ايران به عمل آمد. از قصرشيرين تا همدان و تا مشهد، همه جا چراغاني شد. همه بزرگان و علما و سران قبيله ها و مسئولان امور دولتي و مردم به ديدار آقا مي شتافتند. هرجا كه كاروان آقا مي رسيد، تقريباً شهر به حالت تعطيل در مي آمد. مي توان گفت ايران با اين مسافرت، تكان خورد. آيت الله

ص: 103

قمي در بازگشت، به هنگام توقف در تهران، پيشنهادهاي معروفي به دولت وقت ارائه دادكه مهم ترين آنها در پنج عنوان زير مي گنجد:

يك_ دولت ايران، زنان را در انتخاب حجاب آزاد بگذارد و اجباري در كشف حجاب نباشد؛

دو_ مدارس مختلط كه به دستور رضاخان ايجاد شده بود، منحل و مدارس پسرانه و دخترانه، مجزا و نماز در مدارس برقرار شود؛

سه_ تعليم قرآن و دروس ديني، جزو برنامه درسي دبستان ها و دبيرستان ها قرارگيرد؛

چهار_ حوزه علميه قم و مشهد و غيره آزاد باشند. علاوه برآن، مدرسين و محصلين علوم دينيه، به هنگام تحصيل، از رفتن به خدمت نظام وظيفه معاف باشند؛

پنج_ موضوع اقتصاد و تجارت، تحت نظر متخصصين اداره شود، به طوري كه توازن صادرات و واردات حتي الامكان حفظ گردد و كمبود موادغذايي و خوارباركه فشارش به دوش طبقه ضعيف است، از بين برود.

پيشنهادهاي داده شده را به تدريج عموم ملت به رژيم قبولاندند. بدين ترتيب، آن مرجع والامقام كه 10 سال پيش در حرم حضرت عبدالعظيم، در باغي زنداني شده بود و مردم را از ديدار با او منع مي كردند كه چرا با كشف حجاب اجباري مخالفت دارد، نه فقط در ميان استقبال ملت مسلمان ايران، به وطن بازگشت، افزون بر قضيه لغو كشف حجاب اجباري، چندين راه كار شرعي و اجتماعي ديگر را نيز به دولت ديكته كرد. (1)


1- سيد نعمت الله حسيني، مردان علم در ميدان عمل، ج 1، ص 301.

ص: 104

ج) پيام

ج) پيام

صبر و مقاومت حاج آقا حسين قمي، موجب شد دولت وقت ايران راه كارهاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي وي را بپذيرد كه به بالا رفتن توان اقتصادي مردم ايران مي انجامد.

14. آيت الله سيد محمدتقي خوانساري

اشاره

14. آيت الله سيد محمدتقي خوانساري

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

در ارديبهشت سال 1267 ه_ . ق در شهر خوانسار، در خانه سيد اسدالله، نورسيده اي پاي در حيات نهاد كه نام او را محمدتقيگذاشتند. سيد محمدتقي در تيزهوشي گوي سبقت از همگان ربود و در مكتب خانه، خط را به خوبي آموخت و قرآني را به خط خود نوشت و آن را وقف مسجد كرد. درآن زمان، حوزه خوانسار رونق خوبي داشت.او تا هفده سالگي رسيد توانست ادبيات عرب و ديگر پايه هاي مقدماتي علوم اسلامي را فرا بگيرد و در همين مدت، قسمت هايينيز از فقه و اصول دوره سطح را خواند. سيد با مشورت هايي كه با پدر كرد، براي تكميل اندوخته ها رهسپار حوزه نجف شد. او در نجف، در درس محققان بزرگي همچون آيت الله آخوند خراساني، آيت الله سيد محمدكاظم طباطبايييزدي حاضر گشت. پس از ارتحال اين دو بزرگوار، او از درس هاي اصول آيت الله نائيني و آيت الله آقا ضياء عراقي استفاده كرد. با شروع جنگ جهاني، آقاي خوانساري، كرسي درس و تحقيق را رها كرد و در صف رهسپاران جهاد قرار گرفت.

آيت الله خوانساري پس از بازگشت از عراق، به زادگاهش خوانسار و در حوزه سلطان آباد اراك، به احترام آيت الله حائري، در درس آن بزرگوار شركت جست. او

ص: 105

خود نيز جداگانه به تدريس فقه و اصول و حكمت پرداخت و در شكل گيري حوزه علميه قم نقش مؤثريايفا كرد و مشوقي در هجرت آيت الله حائري به قم بود. آيت الله خوانساري همگام با آيت الله حاج آقا حسين قمي، پيشگام مبارزه عليه كشف حجاب، در اين مبارزه شركت كرد. او در آن جوّ پر اختناق، در فتواي روشنگرانه، بر ضروري بودن حجاب پاي فشرد.

با شروع شكل گيري توطئه اشغال فلسطين، آيت الله خوانساري در فتوايي، فداكاري و كمك مسلمانان را در قضيه فلسطين و جنگ صهيونيسم واجب شمرد. وي همچنين با فتوايي سرنوشت ساز، ملي شدن نفت را اعلام كرد و قطع دست غارتگران را از اين سرمايه خداداد خواهان شد.

سرانجام در سال 1331 خورشيدي علما و مردم شهر همدان كه از حال نامساعد آيت الله خوانساري با خبر بودند، از او خواستند تابستان را در هوايييلاقي همدان سپري كند. آيت الله خوانساريبا پذيرش اين درخواست با همراهانش راهي آنجا شد.

او در استقبالي پرشور وارد شهر شد و مردم شهر براي غنيمت شمردن از انفاس قدسي اش، از ويخواستند در مسجد جامع نماز جماعت بخواند. در يكي از آن روزها كه او براي برپايي نماز به مسجد مي رفت، در ميان راه دچار حمله قلبيشد و سرانجام نزديكظهر روز هفتم ذي الحجه 1371 ه_ . ق درگذشت.

ب) سيره

ب) سيره

شهيد محراب، اشرفي اصفهاني درباره ايشان چنين مي گويد:

آيت الله العظمي سيد محمدتقي خوانساري، وارسته فردي بود كه

ص: 106

اگرچه مي توانست از امكانات فراواني در زندگاني برخوردار باشد و با توجه به نحوه زندگي و مريدان زيادش، هرچند برايش مهيا بود، اما وي در اوج پرهيز و عدم وابستگي بود. مثلاً، در زندگي وي آورده اند استكاني كه با آن چاي مي خورد، از جنس گل بود كه شاگردان و همراهان وي گفتند: آقا، استكان و نعلبكي كه آنقدر گران نيست كه شما از اينها استفاده مي كنيد! (1)

وي با اين كار به ظاهر كوچكش، بزرگي شخصيت خود را به نمايش گذاشت.

ج) پيام

ج) پيام

آيت الله سيد محمدتقي خوانساري، با خداي خود آن چنان ندار بود كه دعاي وي در نماز باران را استجابت كرد. وي در زندگي شخصي خود هرگز پا را از زهد فراتر نگذاشت و اجازه نداد زندگي وي، به مال دنيا و تجملات آن آلوده شود.

15. آيت الله ميرزا محمدتقي شيرازي

اشاره

15. آيت الله ميرزا محمدتقي شيرازي

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

ميرزا محمدتقي شيرازي در سال 1258ه_ . ق در شيراز به دنيا آمد. پدرش عالم صالح و عارف كامل، ميرزا محب علي شيرازي است.(2) او دوران كودكي را در زادگاهش گذراند و آن گاه پدرش او را براي فراگيري علوم ديني به كربلا برد. محمدتقي، مقدمات علوم ديني را نزد مدرسان بزرگ كربلا همچون سيد علي


1- سيماي فرزانگان، ص 464.
2- آقابزرگ تهراني، نقباء الشر، ج 1، ص 263.

ص: 107

نقي طباطبايي (درگذشته 1248ه_ . ق) آموخت. پس از آن به درس آيت الله فاضل اردكاني (درگذشته1302 ه_ . ق) از استوانه هاي علم اصول در آمد. سپس به همراه رفيق درس و بحث خود، آيت الله فشاركي اصفهاني، به سامرا رفت و در درس آيت الله ميرزا محمدحسن شيرازي (ميرزاي بزرگ) شركت كرد و پس از چندي در شمار فاضل ترين شاگردان ميرزاي بزرگ قرار گرفت و خود نيز به تدريس پرداخت. پس از درگذشت آيت الله ميرزا محمدحسن شيرازي به سال 1312ه_ . ق جمع زيادي از شاگردانش جذب حوزه درسي او شد و از دانش وي بهره مي جستند.(1) در همين دوره بود كه وي به ميرزاي دوم شهرت يافت.

پس از وفات آيت الله سيد محمدكاظم يزدي، آيت الله ميرزا محمدتقي شيرازي، مرجع تقليد شيعيان جهان شد. محل سكونت اين پيشوايبزرگ، در شهر سامرا بود و از آنجا در جمادي الاول 1337 ه_ . قبه كربلا رفت و چون به كربلا رسيد، مردم شهر، پيشواز بي مانندي از وي كردند.

با آنكه ميرزا در دوره پيري (88 سالگي) بود، وليروحيه اي بسيار عالي داشت و آشكارا عليه انگلستان موضع مي گرفت.

كارگزاران انگليسي نيز به خوبي مي دانستند كه روش مبارزاتي ميرزا، تند و صريح و قاطعانه است و او را به عنوان سدي استوار در برابر اهدافشان مي دانستند. ازاين رو، همه تلاش و دسيسه خود را براي سكوت و سازش وي به كار بردند، ولي هرگز در اين راه توفيق نيافتند و سرانجام، ضربه هايشكننده اي از اين پرچمدار اسلام، در عراق بر پيكر استعمارگر پير انگليس وارد آمد. انقلاب سال 1920 م. عراق بر ضد انگلستان، مرهون مبارزه ها و


1- محمدعلي مدرسي، ريحانه الادب، ج 4، صص 340 و 341.

ص: 108

فتواهاي كوبنده ميرزا محمدتقي شيرازي است. ميرزا با وجود سن بالا و فعاليت هايسياسي و اجتماعي، هيچ گاه دست از تحقيق و برگزاريجلسه هاي درس و بحث برنمي داشت و از امور طلاب و حوزه علميه غافل نبود. او مي كوشيد جريان مبارزه و اين گونه امور، فاصله اي ميان وي و طلاب علوم ديني به وجود نياورد.

ب) سيره

ب) سيره

آيت الله ميرزا محمدتقي شيرازي در زمينه خوراك و پوشاك و مسكن خويش، بسيار قانع و زاهد بود. با وجود اموال فراواني كه از افريقا، ايران، عراق، عربستان، شيخ نشين هاي خليج و ديگر نقاط به دستش مي رسيد، خانه اي استيجاري داشت.

يكي از علما مي گويد: وقتي ديدم پيراهن ميرزا وصله هاي زيادي دارد، به فرزندش ميرزا عبدالحسين گفتم: چرا پيراهن وي اين گونه است، با اينكه او زعيم و قائد بي نظير انقلاب عراق است و با موفقيت وي، هيچ تناسبي ندارد؟ او در پاسخ گفت: پدرم در شيراز مزرعه اي دارد كه از اجدادش به او رسيده است. درآمد سالانه اين مزرعه، چيزي نزديك صد تومان است. پدرم خرج زن و بچه و ديگر مخارج خود را كه شامل خوراك و پوشاك و اجاره خانه مي شود، تنها از اين راه تأمين مي كند و چون اين مبلغ، نيازمندي هاي ضروري خانواده را برآورده نمي سازد، پدرم به لباسي كهنه بسنده مي كند و چيز ديگري را جاي گزين آن نمي كند تا از همان صد تومان، همه هزينه هاي خانواده را بپردازد.(1)


1- جمعي از پژوهشگران، گلشن ابرار، ص 453.

ص: 109

ج) پيام

ج) پيام

ميرزا محمدتقي شيرازي، بزرگ انقلابي قرن بيستم، در عراق هم پرچم مقابله با انگلستان استعمارگر را برافراشت و هم در تأمين زندگي خويش، رويه اي اقتصادي و خودكفايي در پيش گرفت.

16. آيت الله حاج شيخ محمد كوهستاني بهشهري

اشاره

16. آيت الله حاج شيخ محمد كوهستاني بهشهري

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

آيت الله محمد كوهستاني در سال 1308 ه_ . قدر روستاي كوهستان، از توابع شهرستان بهشهر، چشم به جهان گشود. پدرش محمدمهدي، از عالمان وارسته و صاحب نام بوده است كه در فضل كم مانند بود.

مرحوم آيت الله كوهستاني، در خردسالي از سايه پدر محروم ماند و سرپرستي او را مادر عفيفه و صالحش بر عهده گرفت. او در نوجواني پس از فراگيري قرآن و ادبيات فارسي، به حوزه علميه بهشهر رفت كه در آن زمان نيز فعال و پر رونق بود و در آنجا علوم پايه همچون صرف ونحو و منطق را نيز فرا گرفت.

چند ماهيهم در حوزه علميه بابل، در مدرسه كاظم بيك نزد استادانآن سامان به تحصيل پرداخت. وي پس از سپري كردن دوره پايه و فراگيري دروس عرب، عازم مشهد شد و از محضرآيت الله حاج آقا حسين قمي و ميرزامحمد كفايي، فرزند آخوند خراساني بهره گرفت. آيت الله كوهستانيپس از اقامت طولاني در جوار حضرت رضا(ع)، جهت تحكيم مباني اجتهاد و رسيدن به مدارج عالي علمي، نزديك به سال 1340 ه_ . ق رهسپار حوزه علميه نجف اشرف شد.

استادان وي در نجف، آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني، آيت الله ضياء عراقي

ص: 110

و آيت الله ميرزا محمدحسين نائيني بوده اند. آيت الله كوهستانيپس از فراگيري علوم ديني در نجف اشرف وكسب درجه اجتهاد، به زادگاهش روستاي كوهستان در بهشهر بازگشت و گويا از سال 1312 خورشيدي جهت تشكيل حوزه به گردآوري و تربيت طلاب علوم دينيكوشيد. در ابتدا كه هنوز بناييبراي درس دادن ساخته نشده بود، حسينيه خويش را در اختيار طلاب گذاشت. به مرور زمان، علاقه مندان دانش، از شهرهاي اطراف، گرد ايشان حلقه زدند. در سال 1321 خورشيدي كه آمار طلاب و شيفتگان علم فزونييافت، اتاق هايي در حاشيه بيرونيساختند و به تدريس علوم ديني به طلاب و تشنگان علم و معرفت پرداختند و بزرگاني همچون حضرات آيات شهيد سيد عبد الكريم هاشمي نژاد، مير(سيد) تقي نصيري، حسين محمدي لائيني، سيد صابر جباري متكازيني، شيخ محمد فاضل استرآبادي، شيخ ابوالقاسم رحماني خليلي، سيدعلي جباري، اسدالله رباني و ابوالحسن ايازي، در محضر اين استاد فرزانه كسب فيض كردند. سرانجام اين عالم وارسته در ساعت يك پس از نيمه شب 14 ربيع الاول، مصادف با هشت ماه 1351 بر اثر بيماري و كهولت سن درگذشت و در جوار بارگاه امام رضا(ع)در مشهد مقدس آرام گرفت و به ديدار معشوق شتافت.

ب) سيره

ب) سيره

آيت الله كوهستاني با اينكه مي توانست وسايل زندگي بهتري براي خود فراهم سازد، در كمال سادگي و بدون آلايش به سر مي برد. از اتاق مسكوني و پذيرايي وي تا امروز همان حصير خشن بافت مازندران فرش است. چندين بار، مردان خيرانديش پيشنهاد كردند كه براي اتاق هاي مهماني، فرش هاي بهتر تهيه

ص: 111

كنند، ايشان زير بار نرفت. حتي بعضي از آنان، فرش گرانبهايي از نوع قالي به خانه اش فرستادند، ولي گويا آنها را نپذيرفت و فرش ها را براي حسينيه اي كه در كوهستان بود، مي فرستاد. هميشه براي خود و مهمانانش، غذاي ساده اي، مانند نان و آش كه آن روزها متعارف ترين غذاي خانه هاي مستمندان مازندران بود، تدارك مي ديد. نوع لباسش از كرباس هاي سفيد دست بافت زنان مازندران بود و ظروف خانه، حتي براي مهمانان، از همان كاسه و بشقاب سفالين محلي بود كه در قديم در مازندران تهيه مي شد و امروز استفاده نمي شود. عباي مخصوص نماز آن بزرگوار از كرباس سفيد بود كه آن را زنان مازندراني مي بافتند و ايشان بافت آن را به خانواده اي معروف و باتقوا سفارش داده بود. عباي معمولي وي از جنس عباي دست بافت روستاييخكش هزارجريب بود و لباس ديگري داشت كه لباس ساده و معمولي از دست بافت زنان مازندران بوده است.

ج) پيام

ج) پيام

مرحوم كوهستاني از عالمان والامقامي بود كه در محدوده فعاليت اجتماعي خويش، از مصنوعات و منسوجات وطني استفاده مي كرد. بيشتر لباس هاي او، دوخت داخلي و دست بافت محلي بود.

17. حضرت آيت الله مرعشي نجفي

اشاره

17. حضرت آيت الله مرعشي نجفي

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

حضرت آيت الله مرعشي نجفي در سال 1315 ه_ . ق در نجف به دنيا آمد. پدرش سيد شمس الدين محمود مرعشي، از بزرگان فقهاي دوران خود بود. سيد

ص: 112

شهاب الدين پس از فراگيري مقدمات علوم اسلامي در نجف، در درس خارج فقه و اصول آقا ضياء عراقي و شيخ احمد كاشف الغطا حاضر شد و از محضر آنان بهره هاي فراوان برد. او در 27 سالگي به درجه اجتهاد رسيد. مرعشي نجفي در نجف، كاظمين، كربلا، سامرا، قم، تهران و كرمانشاه تحصيل كرد و از محضر استاداني چون حاج شيخ عبدالكريم حائرييزدي استفاده برد. او از برخي از مراجع عظام تقليد، همچون آقا ضياء عراقي، سيد ابوالحسن اصفهاني، شيخ عبدالكريم حائرييزدي و علامي كرمانشاهي(از شاگردان آخوند خراساني) اجازه اجتهاد دريافت كردند.

عالم فرزانه و عارف زاهد، حضرت آيت الله مرعشي نجفي كه عمري را در راه دين مقدس اسلام و مذهب جعفري قلم و قدم زده بود و نزديك به هشتاد سال به تدريس و تربيت شاگردان اهل بيت؟عهم؟، تأليف و تصنيف و نيايش گذرانده و آثار خير فراواني پديد آورده بود، سرانجام در هفتم صفر 1411 ه_ . ق پس از اداي نماز جماعت مغرب و عشا، ديده از جهان فرو بست و به ملكوت اعلي پيوست.

ب) سيره

ب) سيره

حجت الاسلام والمسلمين سيد محمود مرعشي نجفي، پسر ارشد آيت الله العظمي مرعشي نجفي كه نزديك به پنجاه سال از عمر بابركت پدر را درك كرده است، در گفت وگويي با مركز خبر حوزه هاي علميه، ناگفته هاي زيادي را از زندگي زاهدانه اين عالم ربانيشرح داد. وي گفته است: «پدرم هيچ وقت لباس خارجي به تن نمي كرد و از خياط مي خواست با پارچه هاي توليد داخل برايش لباس بدوزند. آن موقع در ايران دكمه توليد نمي شد و خياط از دكمه خارجي استفاده كرده بود.

ص: 113

علامه از خياط خواسته بودكه با قيطان، دكمه درست كند. نمونه اي از لباس ايشان در كتاب خانه محفوظ است كه با اين طريق تهيه شده است».(1)

ج) پيام

ج) پيام

بزرگ ميراث دار جهان تشيع و مرزبان ارجمند جامعه شيعي، در سراسر عمر خويش از لباس توليد داخل استفاده كرد و حتي در جزئي ترين وسيله لباسش (مثل دكمه)، قيطاني به جاي آن فراهم ساخت.

18. علامه سيد محمدحسين طباطبايي

اشاره

18. علامه سيد محمدحسين طباطبايي

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

سيدمحمدحسين طباطبايي در سال 1281 خورشيدي (29 ذي الحجه سال 1321 ه_ . ق) در تبريز ديده به جهان گشود. در كودكي والدينش را از دست داد. در نه سالگي به مكتب رفت. در مدت هشت سال، ادبيات عرب، كلام، فقه و اصول را در زادگاه خود خواند. پس از آن راهي نجف اشرف شد و دوره هاي عالي علوم مختلف اسلامي را از والاترين استادانآن عصر فراگرفت. فقه و اصول را تا اجتهاد، نزد آيت الله نائيني، آيت الله سيدابوالحسن اصفهاني و آيت الله محمدحسين اصفهاني آموخت. رياضيات را از سيدابوالقاسم خوانساري فراگرفت. در فلسفه از فيلسوف عصر خود، سيدحسين بادكوبه اي (1293 - 1358ه .ق) بهره برد كه از شاگردان ميرزاهاشم اشكوري، ابوالحسن جلوه و ملاعلي مدرس زنوزني بود، در عرفان و سلوك معنوي، از نعمت استادي چون ميرزاعلي قاضي برخوردار شد.


1- www.shia-news.com

ص: 114

علامه طباطبايي در سال 1314 خورشيدي با گنجينه اي از دانش و خرد به زادگاهش بازگشت و نزديك به 10 سال در آن ديار اقامت گزيد و ضمن كار كشاورزي براي تأمين معاش، به تأمل و مراقبه و البته تأليف آثاري چند پرداخت. در سال 1325 در پي ناآرامي ها و ناامني هايي كه بر اثر جنگ دوم جهاني در آذربايجان رخ داده بود، رهسپار حوزه علميه قم شد و مرحله اي نو و پربركت و هرچند دشواراز زندگي را با تدريس و تحقيق و تأليف آغاز كرد و تا پايان عمرش ادامه يافت.

علامه طباطبايي در هيجدهم محرّم سال 1402 ه_ . قبرابر با 24 آبان 1360 خورشيدي در قم چشم از جهان خاكي فرو بست، درحالي كه ميراثي گرانقدر از خود بر جاي گذاشت. مهم ترين اين ميراث، عبارتند از تأليفات، خدمات و اصلاحات، انديشه ها و شاگردانآثار قلمي علامه، متعدد و متنوع است و حوزه هايگوناگون علوم و معارف اسلامي، همچون فلسفه و كلام و تفسير و عرفان و فقه و حديث را دربرمي گيرد، اما مهم ترين و اثرگذارترين آثار او، در باب تفسير قرآن و فلسفه اسلامينگاشته شده است. بي شك گرانقدر ترين اثر علامه طباطبايي و به اعتقاد برخيباارزش ترين اثر شيعي در قرن چهارده ه_ . ق، كتاب بيست جلديالميزانفي تفسيرالقرآناست كه گنجينه اي از علوم و معارف گوناگون عقلي، نقلي و معنويرا در خود دارد. بسياري از انديشه هاي فلسفي و الهياتي علامه را بايد در همين كتاب جست وجو كرد.الميزان، هم در روش تفسير، بديع است و هم در محتوا و آراي تفسيري، نوآوري هاي بسياردارد. مهم ترين آثار فلسفي علامه عبارتند از: حواشي بر اسفار ملاصدرا؛اصول فلسفه و روش رئاليسم وبداية الحكمه و نهاية الحكمه. افزون بر اين، ويرساله هاي

ص: 115

فراواني در مسائل فلسفي، منطقي، عرفاني و كلامي دارد كه شماري از آنها فارسي و برخي نيز عربيهستند.

ورود علامه طباطبايي را به حوزه علميه قم، مي توان نقطه عطفي در اين حوزه شيعيدانست. با همكاريعلامه طباطبايي، حوزه علميه قم، حيات و نشاط جديدييافت. او با تربيت شاگردانيعالم و تأليف آثاري بديع، رويكردي جديد را در حوزه بنيان نهاد كه به تدريج دامنه تأثيرش فراگير شد. علامه طباطبايي به دليل برخورداري از ويژگي هايمنحصر به فرد علمي و عملي، از شخصيت هايي است كه گستره اثرگذاري اش فراتر از زمان و مكاني است كه در آن مي زيست. برخي از اثرگذاري هاي او ماندگار و عام است و محدود به شاگردان خاص او نيست، بلكه كم وبيش نهادينه و به سنتي قوي تبديل شده است. در اين باره يكي از شاگردان علامه مي نويسد: «سال ها بلكه قرن ها بايد بگذرد تا به طور كامل، ابعاد وجودي او شناختهو درباره تأثيرات عظيمي كه در جامعه ما به جاي گذاشته، تحقيق و بررسي شود.(1)

در زمان ورود علامه طباطبايي به قم، فلسفه در موقعيت مطلوب و مناسبي نبود. ديدگاه حاكم در حوزه، نظر مثبتي به فلسفه نداشت و جز در حلقه هاي محدود و ناشناس، فلسفه، مجال عرض اندام نمي يافت. علامه با وجود مخالفت ها و مزاحمت هاي بسيار، كوشيد فلسفه را احيا و فضلاي حوزه را با فلسفه آشنا كند. او طي چند دهه فعاليت خستگي ناپذير، موفق شد جمعي چشمگير از فيلسوفان متفكر را بپرورد و توجه نسل جديد حوزه را به فلسفه جلب كند.


1- يادنامه مفسر كبير استاد علامه طباطبايي، ص 189.

ص: 116

پيش از ورود علامه به قم، امام خميني قدس سره از معدود مدرسان ماهر فلسفه و عرفان در قم بودو بسياري از شاگرداني كه در دروس علامه شركت مي كردند، از شاگردان امام بودند. علامه طباطبايي از پيشگامان فلسفه تطبيقي است. او از نخستين فيلسوفان اسلامي است كه با برخي فلسفه هاي جديد غرب، مقابله علمي و آنها را نقد و بررسيكرده است. در نيمه نخست قرن 14 خورشيدي، به ويژه نزديك به دهه سي، فلسفه ماركسيسم در ايران از طريق حزب توده منتشر مي شد و توجه بسياري از روشنفكران را به خود جلب كرده بود كه به انتشارات حزب توده و به ويژه آثار تقي اراني در اين زمينه، مي توان اشاره كرد.

انديشه هاي فيلسوفان كلاسيك غرب، همچون دكارت و كانت نيز اندك اندك در محافل دانشگاهي و در ميان تحصيل كردگان غربي مطرح مي شد. علامه طباطبايي كه با اين انديشه ها از طريق آثار و ترجمه هاي فارسي و عربي آشنا بود، نخستين واكنش را با تشكيل جلسه هايدرسينشان داد كه حاصل آن، تأليف كتاب اصول فلسفهاست. وي در اين كتاب، ضمن نقد فلسفه ماركسيسم، تقريري نو از فلسفه اسلامي ارائه داد. اين اثر هم از جهت در برگيري آراي نو، هم از نظر روش طرح بحث و تبويب (يعني باب، باب كردن كتاب و نوشتن، تقسيم كردن كتاب به فصول) مباحث فلسفي و هم از نظر ادبيات فلسفي، بديع و بي سابقه بود. اين نخستين بار بود كه فيلسوفي اسلامي از نظريه معرفت به صورتي جديد و ابتكاري سخن مي گفت و مباحث مابعدالطبيعي در باب هستي، حركت، زمان و الهيات فلسفي را نيز در قالبي نو و ناظر به پرسش هاي فلسفي معاصر طرح مي كرد. بيشترفيلسوفان معاصر ايران، از شاگردان علامه طباطبايي هستند.

ص: 117

ب) سيره

ب) سيره

يكي از شاگردان علامه، درباره وضع معيشت ايشان مي نويسد:

ممر معاش ايشان و برادرشان از كودكي، منحصر بود به يك قطعه زمين زراعي در قريه شاد آباد تبريز كه از نياكان، به عنوان ارث منتقل شده بود. علامه مي فرمودند: اين ملك، 270 سال است ملك مطلق آبا و اجداد ما بوده است و يگانه وسيله ارتزاق از راه كشاورزي است و اگر مورد غضب و تعدي واقع مي شد، به كلي رشته معاش ايشان گسسته مي شد و در مضيقه واقع مي شدند. ايشان به هيچ وجه سهم امام قبول نمي كردند و معلوم است كه در صورت فقدان منافع فلاحت و زراعت كه عايدشان مي شد، وضع معيشت وي از يك طلبه ساده هم پايين تر مي بود؛ چون آن طلبه، اگرچه از وطنش برايش مقرري نرسد، لااقل از سهم امام استفاده مي كند. تازه آن منافع كشاورزي هم، در صورت وصول، فقط به اندازه تأمين احتياجات ضروري زندگي، با نهايت صرفه جويي و قناعت بود.(1)

ج) پيام

ج) پيام

علامه طباطبايي قله اي درخشان در آسمان حوزه هاي علميه بود كه در عين تسلط بر جنبه هاي گوناگون از معارف اسلامي و پرورش شاگردان فراوان، در زندگي شخصي خود نيز از دسترنج خويش بهره مند مي شد و مستقل و بي نياز از ديگران بود.


1- رضا مختاري، سيماي فرزانگان، ص 435.

ص: 118

19. آيت الله العظمي امام خميني؟ره؟

اشاره

19. آيت الله العظمي امام خميني قدس سره

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

امام خميني قدس سرهدر روز 20 جمادي الثاني 1320 ه_ . قبرابر با اول مهرماه 1281 خورشيدي همزمان با سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا؟عها؟در شهرستان خمين، از توابع استان مركزي، در خانواده اي اهل علم و هجرت و جهاد و در خانداني از سلاله زهراي اطهر؟عها؟به دنيا آمد.

پدر بزرگوار ايشان، مرحوم آيت الله سيد مصطفي موسوي، از معاصران آيت الله العظمي ميرزاي شيرازي رحمه الله بود و درحالي كه تنها پنج ماه از ولادت امام مي گذشت، به دست طاغوتيان و خان هاي حمايت شده به وسيله كارگزاران حكومت وقت، به دليل سر دادن نداي حق طلبي، به شهادت رسيد.

امام خميني قدس سره دوران كودكي و نوجواني را به سرپرستي مادر مؤمنش، بانو هاجرو عمه بزرگوارش، صاحبه خانم گذراند. قسمتي از معارف متداول روز و علوم مقدماتي و سطح را نزد معلمان و علماي منطقه فرا گرفت و در سال 1298 خورشيدي، عازم حوزه علميه اراك شدو در سال 1300 خورشيدي، اندكي پس از هجرت آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائرييزدي به قم، رهسپار حوزه علميه قم شد و به ادامه تحصيل علوم حوزوي پرداخت.

هم زمان با فراگيري فقه و اصول، رياضيات، هيئت فلسفه، عروض، قوافي و فلسفه اسلامي و غرب و عالي ترين سطوح عرفان نظري و عملي پرداخت. او طي سال هاي طولاني در حوزه علميه قم، چندين دوره فقه، اصول، فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامي تدريس كرد. در سال 1340 و 1341 ماجراي«انجمن هاي ايالتي و ولايتي» موجب شد وي رهبري نهضت اسلامي مردم

ص: 119

ايران را به عهده گيرد كه با تلاش هاي خستگي ناپذير او اين نهضت در سال 1357 به پيروزي رسيدو سرانجام در 14 خرداد 1368 پس از عمري تلاش و مجاهده، به ملكوت اعلي پيوست.

به امر امام، سازمان ها و نهادهاي مختلفي شكل گرفتكه هر يك سهم در حفظ انقلاب و دست آوردهاي آن در بازسازي كشور و دستگيري از مستمندان و گروه هاي آسيب پذير داشتكه برخياز آنها چنين اند:

1. سپاه پاسداران انقلاب اسلامي؛

2. جهاد سازندگي؛

3. بنياد شهيد؛

4. بنياد 15 خرداد؛

5. بنياد جانبازان و مستضعفان؛

6. نهضت سوادآموزي؛

7. دادگاه ويژه روحانيت؛

8. مجمع تشخيص مصلحت نظام.

ب) سيره
اشاره

ب) سيره

زير فصل ها

يك_ سيره عملي

دو_ سيره كلامي

يك_ سيره عملي

يك_ سيره عملي

امام به آنچه داشت، قانع بود و چشمداشتي به مال ديگران نداشت و به درآمد مختصري كه از املاك موروثي به دست مي آمد، قناعت مي كرد. او در يكي از محله هاي قديمي و دور افتاده قم، در خانه اي با كمترين اجاره زندگي مي كرد و در همين حال، از كمك به محرومان غافل نبود. پس از رحلت وي، با توجه به

ص: 120

وصيت نامه ايشان معلوم شد كه در مدت 10 سال پس از انقلاب نيز در وجوه شرعي هيچ تصرفي نكرده بود. (1)

دو_ سيره كلامي

دو_ سيره كلامي

بدون ترديد انقلاب اسلامي ايران به رهبري حضرت امام؟ره؟ سرآغاز تحولي بنيادين در بينش مسلمانان جهان درباره دين و مفاهيم ديني بود. اين تحول پس از گذشت زماني نه چندان طولاني، انوار و جلوه هاي بيداري و آگاهي ملت هاي مسلمان به ويژه محرومان زير ستم را در دورترين نقاط گيتي نمايان كرد و به همان ميزان نيز مستكبران و قدرتمندان را به وحشت انداخت، به گونه اي كه درصدد برآمدند تا اين انوار الهي را در همان مراحل آغازين خاموش كنند، غافل از آنكه «اللّهُ مُتِمّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» (صف: 8)امروز اما انقلاب اسلامي، در مرحله سازندگي و توسعه در عرصه هاي گوناگون - به ويژه اقتصاد - قرار دارد.بنابراين، مطالعه و بررسي گفتار، رفتار و نوشتار امام راحل و برگرفتن نكته ها و رهنمودهايياز آنها كه بتواند در ترويج حمايت از توليدات داخلي، موجب ياري رساندن توليدكنندهومصرف كننده شود وكشور را به استقلال وخودكفايي برساند، ضروري و سودمند مي نمايد.

امام خميني قدس سره، ترويج فرهنگ مصرف را نقشه حساب شده استعمارگران براي چپاول ثروت هاي مسلمانان مي داند. ويبا آگاهي از شرايط اقتصادي دنياي معاصر، يكي از علت هاي توسعه نيافتگي جوامع مسلمان را وابستگي اقتصادي آنان مي داند و براي رهايي مسلمانان از اين بند و بحران ذلت آور،


1- غلام علي رجايي، برداشت هايي از سيره امام خميني قدس سره، ج 2، ص 42.

ص: 121

عمل به آموزه هاي اسلامي را كه متضمن زندگي شرافتمندانه است، چاره ساز مي خواند.امام راحل معتقد بود:

از جمله نقشه ها كه مع الأسف تأثير بزرگي در كشورها و كشور عزيزمان گذاشت و آثار آن، باز تا حد زيادي به جا مانده، بيگانه نمودن كشورهاي استعمارزده از خويش و غرب زده و شرق زده نمودن آنان است. قصه اين امر غم انگيز طولاني و ضربه هايي كه از آن خورده و اكنون نيز مي خوريم، كُشنده و كوبنده استو غم انگيزتر اينكه آنان، ملت هاي ستم ديده زيرسلطه را در همه چيز عقب نگه داشته و كشورهايي مصرفي بار آوردند.

وارد كردن كالاها از هر قماش و سرگرم كردن بانوان و مردان، خصوصاً طبقه جوان، به اقسام اجناس وارداتي، از قبيل ابزار آرايش و تزئينات و تجملات و بازي هاي كودكانه و به مسابقه كشاندن خانواده ها و مصرفي بار آوردن هر چه بيشتر، كه خود داستان هاي غم انگيز دارد و سرگرم كردن و به تباهي كشاندن جوان ها، كه عضو فعال هستند... و ده ها از اين مصائب حساب شده، براي عقب نگه داشتن كشورهاست.(1)

وي همچنين اسلام را تنها راه نجات از فرهنگ مصرف زدگي و ستم پذيريمي داند:

وصيت مشفقانه مي كنم كه از اسلام، كه يگانه استقلال و آزادي خواهي است و خداوند متعال همه را با نور هدايت آن به مقام والاي انساني دعوت مي كند، چنانچه امروز وفاداريد، در


1- وصيت نامه موضوعي امام خميني قدس سره، ص28.

ص: 122

وفاداري استقامت كنيد، كه شما را و كشور و ملت شما را از ننگ وابستگي ها و پيوستگي ها به قدرت هايي كه شما را جز براي بردگي خويش نمي خواهند و كشور و ملت عزيزتان را عقب مانده و در بازار مصرف و زير بار ننگين ستم پذيري نگه مي دارند، نجات مي دهد و زندگي انساني شرافتمندانه را، ولو با مشكلات، بر زندگاني ننگين اجانب، ولو با رفاه حيواني، ترجيح دهيد و بدانيد مادام كه در احتياجات صنايع پيشرفته، دست خود را پيش ديگران دراز كنيد و به دريوزگي عمر را بگذرانيد، قدرت ابتكار و پيشرفت در اختراعات در شما شكوفا نخواهد شد و به خوبي و عينيت ديديد كه در اين مدت كوتاه پس از تحريم اقتصادي، در همان ها كه از ساختن هر چيز، خود را عاجز مي ديدند و از راه انداختن كارخانه ها آنان را مأيوس مي نمودند، افكار خود را به كار بستند و بسياري از احتياجات ارتش و كارخانه ها را خود رفع نمودند.(1)

از نظر امام خميني قدس سرهوظيفه جوانان و دولت ها در برابر فرهنگ مصرف زدگي چنين بود:

بر دولت ها و همه دست اندركاران است، چه در نسل حاضر و چه در نسل هاي آينده، كه از متخصصين خود قدرداني كنند و آنان را با كمك هاي مادي و معنوي تشويق به كار نمايند و از ورود كالاهاي مصرف ساز و خانه برانداز جلوگيري نمايند و به آنچه دارند، بسازند تا خود همه چيز بسازند.و از جوانان، دختران و پسران، مي خواهم كه


1- وصيت نامه موضوعي امام خميني قدس سره، ص40.

ص: 123

استقلال و آزادي و ارزش هاي انساني را، ولو با تحمل زحمت و رنج، فداي تجملات و عشرت ها و بي بندوباري ها و حضور در مراكز فحشا، كه از طرف غرب و عمّال بي وطن به شما عرضه مي شود، نكنند؛ كه آنان، چنان كه تجربه نشان داده، جز تباهي شما و اغفالتان از سرنوشت كشورتان و چاپيدن ذخاير شما و به بند استعمار و وابستگي كشيدنتان و مصرفي نمودن ملت و كشورتان، به چيز ديگر فكر نمي كنند و مي خواهند با اين وسايل و امثال آن، شما را عقب مانده و به اصطلاح آنان «نيمه وحشي» نگه دارند.(1)

اكنون بازارهاي كشورهاي اسلامي، مراكز رقابت كالاهاي غرب و شرق شده استو سيل كالاهاي تزييني مبتذل و اسباب بازي ها و اجناس مصرفي، به سوي آنها سرازير شده است. همه ملت ها را آنچنان مصرفي بار آورده اند كه گمان مي كنند بدون اين اجناس امريكايي و اروپايي و ژاپني و ديگر كشورها زندگي نمي توان كرد. مع الأسف، مكه معظمه و جده و مشاهد مشرّفه حجاز، ... مملو از كالاهاي بيگانگان و بازار براي دشمنان اسلام و پيامبر بزرگ شده است.(2)

ما مي خواهيم زندگي فقيرانه داشته باشيم، ولي آزاد و مستقل باشيم. ما اين پيشرفت و تمدني كه دستمان پيش اجانب دراز باشد را نمي خواهيم.(3)


1- وصيت نامه موضوعي امام خميني قدس سره، صص30 و 31.
2- صحيفه امام، ج 19، ص 344.
3- صحيفه امام، ج 15، ص 209.

ص: 124

من مطمئنم كه ملت عزيز ايران، يك لحظه استقلال و عزت خود را با هزار سال زندگي در ناز و نعمت، ولو وابسته به اجانب و بيگانگان معاوضه نمي كند.(1)

مردم بايد تصميم خود را بگيرند، يا رفاه و مصرف گرايييا تحمل سختي و استقلال و اين مسئله ممكن است چند سالي طول بكشد، ولي مردم ما يقيناً دومين راه را كه استقلال و شرافت و كرامت است، انتخاب خواهند كرد.(2)

ج) پيام

ج) پيام

امام خميني قدس سره از شخصيت هاي كم مانند و بنام جهان اسلام بود كه پس از سال ها مجاهده و مبارزه، در پرتو پيروزي انقلاب اسلامي، توانست مباني نظري و فكري تمدن بزرگ اسلامي را در سخنان و نوشتار خود، در مقام رهبري نظام مستقل سياسي و اقتصادي، تبيين كند.

20. حضرت آيت الله سيد علي حسيني خامنه اي

اشاره

20. حضرت آيت الله سيد علي حسيني خامنه اي

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

بيست و چهارم تير ماه 1318 خورشيدي، برابر با 28 صفر 1358 ه_ . ق دومين پسر حاج سيد جواد حسيني خامنه اي، در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. علي نامي بود كه براي او برگزيدند.


1- صحيفه امام، ج 15، ص 56.
2- صحيفه امام، ج 21، ص 71

ص: 125

سيد علي خامنه اي از دوران كودكي در خانواده اي روحاني و روحاني پرور و پاك و صميمي پرورش يافت و از چهار سالگي به همراه برادر بزرگ سيد محمد، به مكتب سپرده شدند و در كنار هم ديگر دوران تحصيل ابتدايي را در مدرسه تازه تأسيس اسلامي «دارالتعليم ديانتي» گذراندند.

پس از دوران دبيرستان، وي با انگيزه اي كه خود آن را راه نوراني روحانيت پدر و تشويق هاي مادر عنوان كرده است، وارد حوزه علميه شد. او دوره مقدمات و سطح را به طور كم سابقه و شگفت انگيزي در پنج سال و نيم به پايان رساندند. پدر، مرحوم سيد جواد، در همه اين مراحل نقش مهمي در پيشرفت اين فرزند برومند داشت.

آيت الله خامنه اي از سال 1337 تا 1343 در حوزه علميه قم به تحصيلات عالي در فقه و اصول و فلسفه مشغول شد و از محضر بزرگاني چون مرحوم آيت الله العظمي بروجردي، امام خميني قدس سره، شيخ مرتضي حائرييزدي و علامه طباطبايي استفاده كرد.

در سال 1343، از نامه نگاري هايي كه رهبر انقلاب با پدرش داشت، متوجه شد كه يك چشم پدرش به علت بيماري آب مرواريد نابينا شده است. بنابراين، بسيار غمگين شد و ميان ماندن در قم و ادامه تحصيل در حوزه عظيم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر، مخير ماند.

آيت الله خامنه اي به اين نتيجه رسيد كه به خاطر خدا از قم به مشهد برود و از پدرش مواظبت كند. ايشان در مشهد از ادامه درس بازنماند و جز روزهاي تعطيل يا مبارزه و زندان و مسافرت، به طور رسمي تحصيلات فقهي و اصول خود را تا سال 1347 در محضر استادان بزرگ حوزه مشهد به ويژه آيت الله ميلاني ادامه داد.

ص: 126

همچنين از سال 1343 كه در مشهد ماندگار شد و در كنار تحصيل و مراقبت از پدر پير و بيمار، به تدريس كتاب هاي فقه و اصول و معارف ديني به طلاب جوان و دانشجويان نيز پرداخت.

آيت الله خامنه اي به گفته خويش، «از شاگردان فقهي، اصولي، سياسي و انقلابي امام خميني قدس سره است»، اما نخستين جرقه هاي سياسي و مبارزاتي و دشمني با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهيد راه اسلام، شهيد سيد مجتبي نوّاب صفوي، در ذهن ايشان زده است.

هنگامي كه نواب صفوي با عده اي از فداييان اسلام، در سال 1331 به مشهد رفت، در مدرسه سليمان خان، سخنراني بيداركننده اي درباره موضوع احياي اسلام و حاكميت احكام الهي و فريب و نيرنگ شاه و انگليسي ها و دروغگويي آنان به ملت ايران، ايراد كرده بود. آيت الله خامنه اي كه آن روزها از طلاب جوان مدرسه سليمان خان بود، به شدت تحت تأثير سخنان نواب قرار گرفت، به گونه اي كه براي وي نخستين جرقه هاي سياسي و مبارزاتي با طاغوت زده شد.

آيت الله خامنه اي از سال 1341 كه در قم حضور داشت و حركت انقلابي و اعتراض آميز امام خميني عليه سياست هاي ضد اسلامي و امريكاپسند محمدرضا شاه پهلوي آغاز گشت، وارد ميدان مبارزات سياسي شد و شانزده سال، با وجود فراز و نشيب هاي فراوان و شكنجه ها و تبعيدها و زندان ها مبارزه كرد و در اين مسير از هيچ خطري نترسيد.

رژيم جنايتكار پهلوي در اواخر سال 1356، آيت الله خامنه اي را دستگير و براي مدت سه سال به ايرانشهر تبعيد كرد. در اواسط سال 1357 با اوج گيري مبارزه هاي عموم مردم مسلمان و انقلابي ايران، وي از تبعيدگاه آزاد شد و به مشهد مقدس

ص: 127

بازگشت و در صفوف مقدم مبارزه هاي مردمي عليه رژيم پهلوي قرار گرفت. پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهده و مقاومت در راه خدا و تحمل سختي و تلخي نيز ثمره شيرين قيام، يعني پيروزي انقلاب اسلامي ايران و سقوط خفت بار حكومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوي، برقراري حاكميت اسلام در اين سرزمين را چشيد.

پايه گذاري حزب جمهوري اسلامي، معاونت وزارت دفاع، سرپرستي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، امام جمعه تهران، نماينده امام خميني در شوراي عالي دفاع، نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي، حضور فعال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاي دفاع مقدس، كسب رياست جمهوري با رأي بيش از شانزده ميليون نفر، رياست شوراي انقلاب فرهنگي، رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام و رياست شوراي بازنگري قانون اساسي، از مهم ترين فعاليت ها و سمت هايي است كه رهبر انقلاب اسلامي بر عهده داشته است.

آيت الله خامنه اي در چهاردهم خرداد ماه 1368، پس از رهبر كبير انقلاب، امام خميني قدس سره، به وسيله مجلس خبرگان به مقام رهبري و ولايت امت انتخاب شد تا پس از رحلت امام، با شايستگي تمام، امت مسلمان ايران رهبري كند.

ب) سيره

ب) سيره

(1) پيام به ملت ايران در تجليل از امام راحل

18/3/1368

بيان و انديشه

پيام

در اين برهه حساس كه دشمنان بيش از هميشه به خراب كاري در نظام جمهوري اسلامي مي انديشند، لازم است كه به هوشياري عمومي ملت، اين توطئه نيز خنثي

ص: 128

گردد. امروز بايد علي رغم خواست دشمن، چرخ هاي نظام جمهوري اسلامي، بهتر و روان تر از هميشه حركت كند. بايد روند توليد داخلي، اعم از توليدات كشاورزي و صنعتي شتاب گيرد و دستگاه هاي اداري و دولتي و نهادهاي انقلابي، حوزه هاي علميه و دانشگا ه ها و مراكز تحقيقاتي، مؤسسات فرهنگي و هنري، روند حركت خودكفايي در ارتش و سپاه و ساير مراكز توليدي، مراكز كسب و پيشه وري و ديگر بخش هاي دولتي و غيردولتي كه به نحوي در اداره امور كشور و تأمين نيازهاي حال و آينده جامعه نقش دارند، با همتي بلندتر و انگيزه اي بيشتر از گذشته، به كار مشغول باشند.

لزوم شتاب در گسترش توليد داخلي

(2) مراسم بيعت وزير، معلمان و جمعي از دانش آموزان

26/3/1368

در صحنه توليدي، توليدگران بايد تا جايي كه توان دارند، توليد كشور را بالا ببرند. بخش هاي اداري و دولتي بايد با حسن عمل و جلب اعتماد مردم و با ارائه خدمات مخلصانه به آنها، بركيفيت كارشان بيفزايد و كساني كه در زمينه هاي فرهنگي براي مردم منبع الهام و ارشاد هستند، تلاش خود را اضافه كنند.

بايدهاي توليدگران

(3) پيام به ملت ايران در اربعين ارتحال امام

23/4/1368

كارگران و عناصر فني، كيفيت صنعتي را تا آنجا كه به دقت و دلسوزي در كار مربوط است، بالا برده، با روح ابتكار و اعتماد به نفس، نياز كشور به محصولات و دانش فني بيگانگان را كاهش دهند و پايه هاي صنعت اصيل ملي را

ص: 129

استوار سازند و موجب شوند كه مصرف كنندگان به محصولات داخلي اطمينان و علاقه پيدا كنند. همچنين راه به سمت صنعت پيشرفته و پيچيده را باز كنند و نشان دهند كه استعداد و ابتكار ايراني قادر است كشور را - حتي در صنايع پيشرفته - از ديگران بي نياز سازد.

لزوم افزايش توليد ملي و دست يابي به محصولات داخلي

(4) در ديدار با ائمه جمعه، مسئولان و اقشار مختلف

1/9/1368

ما بايد از لحاظ اقتصادي هم خودمان را به طور كامل از زير نفوذ قدرت ها خارج كنيم. يعني ملت ما بايد بتواند بنابر تشخيص و مصلحت خود، آن صنعت و كالا و متاعي را كه احتياج دارد، در داخل كشور و با استفاده از منابع و امكانات موجود توليد كند. البته امروز ما هنوز براي اين كار مشكلاتي داريم و ملت به آن حد نرسيده است كه بتواند تمام نياز هاي خود را در داخل بر آورده كند؛ زيرا در گذشته همه چيز اين ملت به گونه اي بنا شده بود كه همان قدرت ها وابسته باشد. صنعت دقيق ما كه جاي خود دارد، حتي كشاورزي ما را وابسته كردند و بيگانگان و قدرت هاي حاكم و رژيم منحط پهلوي و قبلي ها، كاري كردند كه كشاورزي ما با پيشرفت هاي علمي دنيا ناآشنا باشد.

تأمين نياز هاي داخلي

(5) پيام به مناسبت اولين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني قدس سره

01/03/1369

امروز آبروي اسلام در گروي آن است كه ايران اسلامي به كشوري آباد تبديل شود، كار و ابتكار در آن همه گير شود،

ص: 130

زندگي مردم سر و سامان يابد، فقر و محروميت ريشه كن شود، توليد داخلي با نياز هاي مردم متعادل گردد، كشور در صنعت و كشاورزي به خودكفايي برسد، دشمن از طريق احتياجات زندگي مردم، راهي به اعمال فشار نداشته باشد و خلاصه دين در كنار معنويت، زندگي مادي مردم را نيز سامان بخشد.

خودكفايي در صنعت و كشاورزي

(6) سخنراني در اولين سالگرد ارتحال امام خميني رحمه الله

14/3/1369

دومين نقطه اي كه دشمن به آن چشم دوخته، اين است كه ايران اسلامي نتواند به طور شايسته سازندگي كشور را انجام بدهد. اين هم مايه اميد دشمنان است. آنها مايلند كه دولت جمهوري اسلامي نتواند در داخل كشور سازندگي را پيش ببرد، وضع زندگي مردم را سرو سامان بدهد، توليد داخلي را افزايش بدهد، اتكاي به خارج از كشور را كم كند و مردمان پا برهنه و مستضعف و فقير را به سر و سامان زندگي لازم اسلامي برساند. آنها مي خواهند دولت اسلامي توفيق اين وظايف بزرگ را به دست نياورد و نتواند اين كارها را انجام دهد؛ به اين آرزو چشم دوخته اند. اگر كشور اسلامي با همت شما مردم و با پيوند مستحكمي كه بحمدالله بين شما و دولت هست، به وضع درخشاني نايل بيايد، استعمار امريكا، دشمنان دل باخته ساده لوحي كه چشم به دهان آنها دوخته اند و بعضي از گروه ها و جريان هاي داخلي، خلع سلاح خواهند شد.

تلاش دشمن در پيش گيري از افزايش توليد داخلي

ص: 131

(7) سخنراني در ديدار با وزير و جمعي از مسئولان و كارشناسان وزارت نفت

12/9/1370

بعد از انقلاب، انقلاب و معلم انقلاب كه امام بزرگوار ما بود، به ما ملت تفهيم كردند كه ما مي توانيم خودمان كار كنيم. خودمان تلاش كنيم، خودمان بسازيم، خودمان قاعده سازندگي و توليد و مصرف را كه همان فرهنگ ماست، بنيان گذاري كنيم. ما بايد اين را در همين دوران سازندگي هم به كار بگيريم. ما هرگز به داشته هاي ديگران پشت نمي كنيم. هر كسي هر چه دارد؛ چه علم؛ چه امكانات؛ چه تكنولوژي و موجودي فني او وقتي كه ناگزير باشيم، اگر بتوانيم همه آنها را در خدمت هدف هاي خودمان قرار بدهيم، لحظه اي دريغ نخواهيم كرد. ما همه اينها را بايستي وسيله و پلي براي جوشاندن استعداد سازندگي از درون كشور قرار بدهيم. هر جا كه مي توانيم در داخل كشور توليد كنيم، بايستي اين را بر استفاده از مصنوعات خارجي ترجيح بدهيم. هر چيزي كه در داخل كشور توليد مي شود، براي ما مبارك تر از مشابه خارجي آن است؛ حتي اندكي بهتر از آنكه از دست گيري و دروازه اي از دروازه هاي كشور وارد بشود.

ترجيح ارزش توليدات داخلي بر محصولات خارجي

(8) سخنراني در ديدار با جمعي از روحانيان ائمه جماعات و وُعاظ

14/12/1370

مردم ايران نمي دانند كه مرحوم شيخ الشريعه اصفهاني - مرجع تقليد بزرگ ساكن نجف- فتوا داد كه استعمال اجناس مصنوعي در داخل كشور لازم است و مردم بايد از

ص: 132

استفاده از مصنوعات خارجي اجتناب كنند، تا به اين ترتيب ديگر در داخل كشور نفوذ نكنند. همه مي دانند كه در ژاپن، حدود صد سال پيش از اين گفته اند كه مردم حق ندارند از مصنوعات خارجي استفاده كنند، تا در داخل آن كشور چرخ اقتصاد به كار بيفتد، اما نمي دانند كه در همان زمان، بلكه زودتر از آن، عين همين پيشنهاد و فتوا، از طرف مراجع و علماي شيعه صادر شد، منتها متأسفانه در داخل كشور، هيچ كس از سرجنبان ها و اهل قلم و اهل سياست و روشن فكران كمكشان نكرد! فتواي ميرزاي شيرازي دوم- مرحوم ميرزا محمدتقي شيرازي- در مقابله با انگليسي ها و فتواي تحريم انتخابات قلابي انگليسي ها در عراق، نمونه اي ديگر از حضور علما در صحنه سياست است. آن روز مرحوم شريعت اصفهاني فتوا داد كه شركت در انتخابات قلابي انگليسي ها حرام است؛ كار سياسي ازاين روشن تر، از اين قوي تر، ازاين روشن بينانه تر؟ امروز مسئله آن انتخابات يواش يواش دارد از لابه لاي كتاب ها خارج مي شود! آن علما و مراجع، سلف صالح شما هستند. اين است معناي آن مطلبي كه امام بزرگوار ما مكرر مي فرمودند كه علما پيشوايان نهضت مردم عليه ظلم و استبداد در طول ساليان متمادي بوده اند و اينهاست كه به شخصيت هايي مثل مرحوم سيد حسن مدرس و مرحوم آيت الله كاشاني منتهي شد؛ اينها طلبه هاي همان مدرسه و شاگردان همان اساتيد بودند كه اين طور در ايران درخشيدند.

توصيه علما به استفاده از توليدات داخلي

ص: 133

(9) سخنان مقام معظم رهبري در ديدار كارگران و فرهنگيان كشور

15/2/1372

شرط ديگر اين است كه در محيط كار و تلاش اقتصادي كشور، ابتكار وجود داشته باشد. من عرض مي كنم چه خوب است كارخانه هايي كه در كشور ما وجود دارد؛ چه آنهايي كه در اختيار دولت است و چه آنهايي كه در اختيار مردم است.

امروز تعداد زيادي از واحد هاي توليدي در اختيار مردم و مال خود مردم است، يك مقدار از درآمدشان را براي تحقيق، براي پيشبرد كار و براي كيفيت بخشيدن به كالاي توليدي شان صرف كنند. چرا ما بايد بنشينيم كه ديگري در اروپا، يا در يك گوشه ديگر دنيا تحقيقي بكند و ما از او ياد بگيريم؟! مگر ما كمتر از آنها هستيم؟! مگر ما كمتر مي فهميم؟! پس بايد تحقيقات كنند، ابتكار كنند، توليد را جلو ببرند، صنعت را جلو ببرند، توليد را از لحاظ كيفيت و كميت بالا ببرند، اين هم يك شرط؛ ابتكار داشتن و نوآوري.

همراهي توليد با تحقيق

(10) ابلاغ سياست هاي كلي برنامه دوم توسعه

18/8/1372

گسترش توليد داخلي، به ويژه در زمينه كشاورزي و تأمين نياز هاي اساسي جامعه و كاهش واردات اجناس مصرفي و غير ضروري، همراه با افزايش كيفيت فرآورده ها در كشور و توسعه صادرات غير نفتي.

لزوم گسترش توليد داخلي

ص: 134

(11) سخنان مقام معظم رهبري در ديدار كارگران و معلمان

13/2/1373

امروز كه شما نگاه كنيد، مي بينيد مصنوعات داخلي ما در موارد بسياري، بهتر از مصنوعات خارجي است. البته آدم هاي اهل سود، يعني كساني كه فقط به فكر جيب و سود خود هستند و هيچ غيرت ملي و ديني و ارزش اجتماعي ملت ايران در دنيا توجه نمي كنند، بر بعضي از مصنوعات داخلي ما مارك كارخانجات يا فروشگاه هاي معروف دنيا را مي زنند و آنها را در بازار هاي اروپايي به معرض فروش مي گذارند. آنها از اين كاسبي فقط به پولي كه مي توانند به دست آورند، فكر مي كنند؛ درحالي كه اين اجناس در كشور ما با سرانگشتان ظريف هنرمند ايراني، چشم تيزبين ايراني، مغز تيز ايراني و استعداد والاي ايراني به وجود آمده است.

توليدات داخلي با دقت ايراني

(12) رهنمودهاي مقام معظم رهبري در ديدار با رئيس جمهور و هيئت وزيران

8/6/1374

تكيه بر توان و امكانات داخلي نيز از همين مقوله است. تا آنجا كه بتوانيم، بايد كشور را از مسئله نفت جدا كنيم كه البته اين هم محسوس است. آن طور كه من در آمار ها ديدم، به نظرم رشد صادرات غير نفتي ما در سال 73 از رشدي حدود بيست درصد برخوردار بوده است كه رشد خيلي بالايي است. در همين جهت پيش برويد و كاري كنيد كه ما بتوانيم از تنوع در توليد اقتصادي و صادرات و

ص: 135

استفاده داخلي كشور برخوردار باشيم و ان شاءالله از همه ظرفيت هاي كشور استفاده كنيم.

لزوم تنوع در توليد داخلي

(13) سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با مردم مشهد

4/1/1375

ما ثروت، منابع طبيعي و توليدات داخلي زياد داريم، امكانات توليد ثروت در داخل كشور، خيلي زياد است. روزي به خاطر جنگ، اين كار هاي عملي نبود، بحمدالله امروز عملي است؛ بايد هم انجام گيرد و انجام دهند. دولت هم اين كار را مي كند، بايد هم بكند. ما هم اخيراً اعلام و ابلاغ كرده ايم كه اين كار شروع شود و مقدمات كار، در حال انجام است. ممكن است اين طرح در مدت يك سال، دو سال، سه سال يا پنج سال نتيجه بدهد. اگر به فضل پروردگار، چنين شود، بسياري از مشكلات اين كشور كاهش پيدا خواهد كرد. به شرط اينكه همه ملت، همه كساني كه بازوي توانا، فكر و قلم فعال، زبان گويا و دل بيدار دارد، پشت در پشت، با همين وحدتي كه امروز در ميان اين ملت است، تلاش كنند و نگذارند مردم تقسيم شوند.

لزوم همراهي دولت وملت در افزايش توليدات و كاهش مشكلات

(14) سخنراني رهبري در ديدار كارگران و معلمان

10/2/1376

اروپا خيال نكند كه ما به او احتياج داريم؛ ابداً. ما به اروپا هيچ احتياجي نداريم. ما كشور خودمان را مي توانيم بدون اروپا هم اداره كنيم. حالا فرض كنيد، اگر چهار قلم كالاي لوكس و تجملاتي از فلان جا مي آيد، مي شود و اگر هم چيزي باشد كه ما لازم داشته باشيم، خيلي از كشور ها هستند كه

ص: 136

صف كشيده اند به ما بفروشند. چه نيازي به اين دولت كشور اروپايي است كه خيال مي كنند صاحب دنيا هستند؟!

توانايي اداره كشور با توليدات داخلي

(15) ابلاغ سياست هاي كلي برنامه پنج ساله سوم

30/2/1378

فراهم ساختن امنيت قضايي و خودكفايي در كالا هاي اساسي، به وسيله افزايش توليد داخلي به ويژه در زمينه كشاورزي

افزايش توليد داخلي، زمينه امنيت قضايي

(16) رهنمودهاي رهبري در خطبه هاي نماز جمعه تهران

9/7/1378

اخلاق هاي پيش برنده يك ملت، اميد و تحرك و جديت است. ملتي كه نااميد باشد، ملتي كه از آينده خود مأيوس باشد، ملتي كه خود را تحقير كند، پيشرفت نخواهد كرد. هر جنسي كه گفته مي شد در داخل توليد شده است، خود اين داخلي بودن، معنايش اين بود كه ارزشي ندارد! خود افراد، تحصيل كرده ها، ديگران، به هم مي گفتند كه ايران يك لولهنگ آن آفتابه هاي گلي قديمي هم نمي تواند بسازد! يعني نسل پيشرفته علمي هم نسبت به آينده علمي اين كشور نا اميد بود. اين، آن مشكل اخلاقي است.

بي اخلاقي، منشاء بي توجهي به توليد داخلي

(17) ديدار با مسئولان وزارت خانه هاي صنايع و بازرگاني

10/4/1380

جنس قاچاق، توليد داخلي را تضعيف، اشتغال ناسالم را ترويج و اشتغال سالم را محدود مي كند. بخش بازرگاني و بخش توليد و صنعت مي توانند به هم كمك كنند. بازرگاني كشور مي تواند در خدمت ترويج توليدات داخلي قرار گيرد. ما بحمد الله در بخش هاي مختلف اقتصادي و در اصناف مختلف، انسان هاي مؤمن، خدوم، علاقه مند و دلسوز زياد

ص: 137

داريم؛ چرا بايد به اين انگيزه هاي پاك و مطهر بدبين بود؟ همين اصناف و بازار، كساني بودند كه در دوران اختناق به اين نهضت كمك كردند. امام فرمود، اصناف بازوي قدرت مند نهضتند؛ همين طور هم بود. اينها تلاش و مجاهدت كردند. تاجر و كاسب بازاري، سرمايه خودش را در معرض تطاول مأموران بي انصاف رژيم سفاك گذشته قرارداد، براي اينكه به مرجع تقليد و به دين خود و نهضت اسلامي كمك كند. اينها را نبايد فراموش كرد.

قرار گرفتن بازرگاني در خدمت توليد داخلي

(18) در ديدار با كارگزاران نظام

15/5/1382

پيوستن به سازمان تجارت جهاني، از نظر من كاري است مثبت، اما هنگامي كه ما زيرساخت هاي لازم را براي اين كار داشته باشيم، كه الان اين را نداريم. ا لان برداشتن تعرفه ها و رفتن داخل سازمان تجارت جهاني، يعني هضم شدن در يك اقتصاد برتر، بدون امكان رقابت، يعني كم شدن و غرق شدن؛ يعني همين توليد داخلي را هم كه تا امروز با زحمت و خون دل فراهم شده، از دست دادن و نابود كردن.

لزوم حفظ توليد داخلي در تجارت جهاني

(19) سخنراني رهبري در اجتماع بزرگ مردان همدان

15/4/1383

ضلع سوم اين است كه مناسبات اقتصادي و اجتماعي سلامت پيدا كند. اين هم برعهده مسئولان است - بر عهده دولت، قوه قضاييه و مجلس شوراي اسلامي - و هم بر عهده آحاد مردم است. مناسبات اقتصادي و اجتماعي غلط، يعني چه؟ يعني رواج قاچاق، رباخواري، مصرف گرايي افراطي و گرايش به تفاخر در استفاده از

ص: 138

مصنوعات خارجي، در مقابل نمونه هاي داخلي، كه معنايش اين است كه كارگر ايراني را به نفع كارگر خارجي بي كار مي كند. بايد افتخار به استفاده از مصنوعات داخلي در مردم و مسئولان بيدار شود. در درجه اول خود مسئولان و دستگاه هاي دولتي و قواي سه گانه و در درجه بعد، آحاد مردم به اين نكته توجه كنند و اهميت دهند.

افتخار به توليدات داخلي

(20) در ديدار با پيشكسوتان جهاد وشهادت

31/6/1384

شما مي دانيد در دوره پهلوي يكي از رايج ترين تبليغات، «نمي توانيم» بود، همه ما از بچگي اين طور بار آمده بوديم كه جنس ايراني، مساوي است با بد بودن، پست بودن و نامرغوب بودن. ايراني مساوي است با ناتواني در توليد جنس خوب در همه زمينه ها. اصلاً اين فرهنگ را در ذهن ملت ما نهادينه كرده بودند. اين در حالي است كه اين موضوع 180 درجه با واقعيت فرق دارد. اين ملت، ملتي است كه از همه جهت مي تواند، مي تواند توليد كند؛ مي تواند رشد بدهد؛ مي تواند ابتكار كند و مي تواند مرزهاي علم و فن آوري را بشكند و جلو برود.

غير واقعي بودن شعار ناتواني ايراني

(21) سخنراني رهبري در اجتماع زائران و مجاوران حرم رضوي

1/1/1385

توليد يعني چه؟ مقصودم فقط توليد كالا نيست، توليد در يك گستره وسيع، بايد شعار ملت باشد. توليد كار، توليد علم، توليد فن آوري، توليد ثروت، توليد معرفت، توليد فرصت، توليد عزت و منزلت، توليد كالا و توليد

ص: 139

انسان هاي كار آمد، اينها همه توليد است. رمز سعادت ملت ما در اين است كه در اين گستره وسيع، هم دولت و هم ملت، براين توليد همت بگماريم. اين تأمين كننده امنيت ملي و اقتدار و پيشرفت كشور است؛ اين يك جهاد است.

من امروز به شما عرض مي كنم، هم به مسئولان و مأموران دولتي و هم به آحاد مردم، به خصوص به شما جوان ها، اين يك جهاد است. امروز توليد علم، توليد كار، توليد ابتكار، توليد كالا؛ كالاي مورد نياز مردم، توليد انسان كارآمد، توليد فرصت و توليد عزت، هركدام از اينها يك جهاد است. مجاهد في سبيل الله، توليدكننده است. بايد هم علم را بياموزيم و هم علم را توليد كنيم. ما بايد يك كشور عالم بشويم. در يك روايتي از اميرالمؤمنين نقل شده است كه فرمود: «اَلعلمُ سلطان، مَنْ وَجَدَهُ صالَ ومَنْ لَمْ يجدهُ صيل عليه»، يعني علم اقتدار است، علم مساوي است با قدرت؛ هر كسي كه علم را پيدا كند، مي تواند فرمانروايي كند؛ هر ملتي كه عالم باشد، مي تواند فرمانروايي كند؛ هر ملتي كه دستش از علم تهي باشد، بايد خود را آماده كند كه ديگران بر او فرمانروايي كند. ما بايد علم را با همه معناي كامل آن به عنوان يك جهاد دنبال كنيم. اين را من به جوان ها، استادان و دانشگاه ها مي گويم. علاوه بر اين، علم مجرد و به تنهايي هم كافي نيست؛ علم را بايد وصل كنيم به فن آوري؛

ص: 140

فن آوري را بايد وصل كنيم به صنعت و صنعت را بايد وصل كنيم به توسعه كشور. صنعتي كه مايه توسعه و پيشرفت كشور نباشد، براي ما مفيد نيست. علمي كه به فن آوري توليد نشود، فايده ندارد و نافع نيست. وظيفه دانشگاه ها سنگين است، و ظيفه آموزش و پرورش سنگين است؛ وظيفه مراكز تحقيقاتي و مراكز پژوهشي سنگين است.

توليدات داخلي در همه عرصه ها، زمينه ساز اقتدار كشور

(22) سخنراني رهبري در ديدار با كارگزاران نظام

29/3/1385

ما احتياج داريم كه از سرمايه گذاري حمايت بشود؛ كار آفريني بشود؛ توليد داخلي ترويج بشود؛ با قاچاق و فساد مجدانه مبارزه بشود؛ اشتغال به عنوان يك مبناي اصلي و يك هدف مهم دنبال بشود؛ ثبات و شفافيت و انسجام سياست ها و مقررات اقتصادي انجام بشود. مقررات اقتصادي اي كه امروز يك چيز بگوييم، فردا عوضش بكنيم، فايده اي ندارد. مقررات اقتصادي و قوانين ما بايد هم ثبات داشته باشند كه مردم بتوانند روي آن برنامه ريزي كنند، هم بايد منسجم باشد و با هم بخواند و شفاف باشد. بازار يابي جهاني، يكي از مهم ترين وظايف براي رونق اقتصادي كشور است - كه جزو كارهايي است كه ما نكرده ايم و جزو كم كاري هاي ماست - و اطلاع رساني كامل از فعاليت ها و برنامه ها، ما بايستي اينها را در نظر داشته باشيم. البته برنامه هاي راهبردي اساسي كشور نبايد از نظر دور بماند.

احتياج كشور به حمايت از سرمايه گذاري و توليدات داخلي

ص: 141

(23) سخنراني رهبري در ديدار با جمعي از معلمان، پرستاران و كارگران

9/2/1388

ما بايد فرهنگ كشور خودمان را به سمت ترويج توليد داخلي تنسيق و تنظيم كنيم و پيش ببريم. اين خيلي چيز مهمي است. در گذشته، سال هاي متمادي اين فرهنگ به ملت ما تزريق شده است كه به دنبال مصنوعات و ساخته هاي بيگانه و خارجي بروند. وقتي گفته مي شد اين جنس خارجي است، اين يك استدلال تام و تمامي بود براي بهتر بودن و مرغوب تر بودن اين جنس. اين فرهنگ بايد عوض شود. البته كيفيت توليد داخل در اين مؤثر است. تبليغ نكردن بي جا و بي رويه توليدات خارجي در اين مؤثر است. تشويق كارآفريني داخلي در اين مؤثر است. وجدان كاري در كننده كار - چه كارگر ساده يا كارگر مجرب يا مهندس كار - در اين مؤثر است، دولت نقش دارد؛ مسئولين نقش دارند؛ خود كارگر نقش دارد؛ كارآفرين نقش دارد و تاجر واردكننده كالاي خارجي نقش دارد. همه بايد دست به دست هم بدهند تا توليد داخل رجحان پيدا كند؛ ارزش پيدا كند و فرهنگي برجامعه ما و بر ذهن هاي ما حاكم شود كه مصرف كردن توليد داخلي را ارزش بدانيم. ما به قيمت به كار واداشتن يك كارگر بيگانه كه توليد او را مصرف مي كنيم، يك كارگر داخل كشور را بي كار مي كنيم. همه مسئولين كشور، سياست گذاران كشور، مسئولان تبليغات كشور، خود كارآفرينان، خود كارگران، دولت،

ص: 142

بخش هاي مربوطه به اين نكته بايد اهميت بدهند.

امروز، خوشبختانه بسياري از محصولات و مصنوعات داخل كشور برتر و گاهي بسيار برتر از مشابه هاي بيروني و خارجي است. چرا ما بايد نسبت به مصنوعات خودمان بي اعتنا باشيم؟ گذشت آن روزي كه وابستگان به دستگاه قدرت، به دست خودشان، با بيانات زهرآگين خودشان تلقين مي كردند كه ايراني قادر به توليد و ساخت نيست. آنها ايران را عقب انداختند. آنها به روح ابتكار و شوق كار، در كشور لطمه زدند. انقلاب آمد، وضع را عوض كرد. امروز جوانان ما پيچيده ترين كارها را دارند انجام مي دهند. اين همه زيرساخت در كشور به وجود آمده است براي كارهاي بزرگ؛ اين همه كارهاي پيچيده فني با ذهن و ابتكارات جوان ايراني دارد انجام مي گيرد. مسئولين دنبال اين كارند. امروز بايد رو بياورند همه به سمت مصنوعات و توليدات داخلي؛ اين بايد يك فرهنگ شود.

تلاش در تغيير فرهنگ پذيرش كالاي خارجي و كوشش در تبليغ محصول داخلي

(24) رهنمودهاي رهبري در اجتماع زائران و مجاوران حرم رضوي

1/1/1389

همت مضاعف و كار بيشتر، در كيفيت بخشيدن به توليدات داخلي، يكي از كارهاي اساسي ايران است. ما امروز توليدات داخلي زيادي داريم. هم در زمينه صنعت، هم در زمينه كشاورزي، بايد به كيفيت اينها اهميت بدهيم؛ كيفيت اينها را بالا ببريم. بايد جوري باشد كه مصرف كننده احساس كند آنچه در كشورش توليد مي شود،

ص: 143

به دست كارگر ايراني توليد مي شود، از لحاظ كيفيت يا بهتر از نوع خارجي است يا لااقل هم سطح آن است.

همت و تلاش در افزايش كيفيت كالاي داخلي

(25) سخنراني رهبري در ديدار با كارگزاران نظام

27/5/1389

ما بايد توليد ملي را افزايش دهيم؛ تقويت كنيم. به مصرف توليدات داخلي عادت كنيم؛ به بالا بردن كيفيت توليدات داخلي، كه البته در اين مورد مسئولين دولتي و همچنين قانون گذاران وظايف سنگيني دارند. من نسبت به مسئله مديريت واردات، به دولتي ها سفارش كردم، الان هم تأكيد مي كنم: من نمي گويم واردات متوقف بشود؛ چون يك جاهايي لازم است كه واردات انجام گيرد، اما واردات بايد مديريت شود؛ يك جايي واردات مطلقاً نبايد بشود، يك جاهايي بايد انجام بگيرد. با مديريت، واردات انجام بگيرد. البته مسئولين محترم دولتي به من گفتند كه قوانيني كه در مجلس تصويب كرده، به ما اجازه نمي دهد جلو واردات را بگيريم. من خواهش مي كنم اين قضيه را حل كنند. اگر واقعاً قانوني وجود دارد كه دولت را ممنوع مي كند از جلوگيري از واردات، اين قانون را اصلاح كنند؛ جوري باشد كه مديريت بشود. بايد توليد ملي را بالا برد.

مديريت واردات، براي بالا رفتن توليد ملي

(26) در ديدار با كارگران سراسر كشور

7/2/1390

ما بايد كاري كنيم كه كالاي ايراني به عنوان يك كالاي محكم، مطلوب، زيبا، همراه با سليقه و بادوام، در ذهن مصرف كننده ايراني و غير ايراني باقي بماند. اين بايد

ص: 144

همت مجموعه كارآفريني و كارگري و متصديان اين امر باشد. البته اين كار، پيش نيازهايي دارد. ممكن است آموزش مهارت هاي لازم، دوره هاي ايجاد مهارت لازم باشد - كه اينها كار دستگاه هاي دولتي و امثال دولتي است - ليكن بايد هدف اين باشد. كارگر ايراني آنجايي كه ذوق خود را به كار مي برد، سليقه خود را به كار مي برد و سرپنجه ماهر خود را به كار مي برد، كار جالب و تماشايي از آب در مي آيد.

همت در دست يابي به توليد كالاي مطلوب

(27) ابلاغ سياست هاي كلي اشتغال

28/4/1390

ترويج و تقويت فرهنگ كار، توليد، كارآفريني و استفاده از توليدات داخلي، به عنوان ارزش اسلامي و ملي، با بهره وري از نظام آموزشي و تبليغي كشور.

لزوم ترويج فرهنگ كار و توليد

(28) بيانات رهبري در تحويل سال 1391

1/1/1391

امسال را سال رونق توليد داخلي قرار بدهند. بنابراين، شعار امسال، «توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني» است. ما بايد بتوانيم از كارِ كارگر ايراني حمايت كنيم، از سرمايه سرمايه دار ايراني حمايت كنيم و اين فقط با تقويت توليد ملي امكان پذير خواهد شد. سهم دولت در اين كار، پشتيباني از توليدات داخلي صنعتي و كشاورزي است. سهم سرمايه داران و كارگران، تقويت چرخه توليد و اتقان در كار توليد است و سهم مردم _ كه به نظر من از همه اينها مهم تر است _ مصرف توليدات داخلي است. ما بايد عادت كنيم، براي خودمان فرهنگ كنيم، براي خودمان

ص: 145

يك فريضه بدانيم كه هر كالايي كه مشابه داخلي آن وجود دارد و توليد داخلي متوجه به آن است، آن كالا را از توليد داخلي مصرف كنيم و از مصرف توليدات خارجي به جد پرهيز كنيم؛ در همه زمينه ها: زمينه هاي مصارف روزمره و زمينه هاي عمده تر و مهم تر. بنابراين، ما اميدوار هستيم كه با اين گرايش، با اين جهت گيري و رويكرد، ملت ايران در سال91 هم بتواند بر توطئه دشمنان، بر كيد و مكر بدخواهان در زمينه اقتصادي فائق بيايد.

سهم دولت، سرمايه دار و مردم در افزايش و رونق توليد داخلي

ص: 146

دوم:نخبگان ملي

اشاره

دوم:نخبگان ملي

نخبگان جوامع، انسان هايي برگزيده و زبده در جوامع هستند كه در زمينه هاي گوناگون يا در عرصه اي خاص و محدود اثرگذارند و مي توانند همه جامعه يا بخشي از آن را در سمت وسوي مشخص هدايت كنند. به ديگر سخن، هدايت گران هر جامعه را مي توان «نخبه» ناميد. هر چند زبدگان و اثرگذارانييافت مي شوند كه سعادت ملت را فداي اميال شخصي مي كنند، نبايد از معدودنخبگان و سرآمداني گذشت كه هستي، آبرو، مال و دارايي خود را در راه احياي جامعه روي دست مي گيرند. اينان اگرچه در اقليت به سر مي برند، هرزمان كه زمينه فراهم باشد، وارد عرصه عمل مي شوند و فعاليت ها و اقداماتي انجام مي دهند كه نه تنها در زمان خود و به صورت كوتاه مدت، كه گاه تا سال ها و دهه هاي بعد، نسل هاي پي درپي از آن بهره مند مي شوند. آنچه در اين بخش آمده، نگاهي است كوتاه و گذرا به زندگي و سيره برخي از آنان كه تلاش ماندگارشان بر خودكفايي ايران و خود باوري ايرانيان اثرگذاشته است. بديهي است نخبگان ملي ايران، بسيار فراوان تر از اين معدودند و پرهيزاز به درازا كشيدن سخن، موجب بسنده كردن به اينان گرديد. افزون بر آن، معرفي وتبيين سيره نخبگان ملي، به صورت طبيعي، بيان گر پذيرش تمام عيار آن شخصيت و خالي از نقص وعيب دانستن او نيست. به هرحال، بايد دانست زبدگان جوامع به ويژه در جامعه اسلامي مي توانند به فراخورحال خويش، سعادت جامعه را رقم زنند.

1. رشيدالدين فضل الله همداني

اشاره

1. رشيدالدين فضل الله همداني

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

رشيدالدين فضل الله همداني، معروف به رشيدالدين طبيب، پزشك، تاريخ نويس، حكيم و وزير دربار ايلخانان در سده هاي هفتم و هشتم ه_ . ق است.

ص: 147

او در سال 648ه_ . ق در همدان به دنيا آمد. جد بزرگ و پدران او همگي به شغل عطاري و طبابت مشغول بودند. پدر بزرگش، موفق الدوله، به همراه جمعي از پزشكان و دانشمندان، نزد حاكمان اسماعيلي كوهستان، در قلعه الموت زندگي مي كردند. همزمان با فتح قلعه الموت، موفق الدوله نيز به همراه ديگر دانشمندان، به خدمت هلاكوخان مغول در آمد.(1)

او علم طب را نزد خانواده خويش در همدان فرا گرفت و نخستين بار به عنوان طبيب، به دربار آباقاخان پيوست. در عهد ارغون خان وگيخاتوخان، به مدارج بالايي مانند وزارت رسيد. اين دانشمند ايراني در قرن هفتم و هشتم ه_ . ق طي سال هاي 697 تا 718ه_ . ق وزير سه ايلخان مغول، غازان خان، الجايتو و ابوسعيد بوده است. در سال 716ه_ . ق ابوسعيد، فرزند دوازده ساله اولجايتو، بنا به وصيت پدر به سلطنت رسيد. خواجه رشيد با فرستادن فرزندش به پيشواز ابوسعيد، تلاش كرد به او و امير چوپان نزديك شود و تا حد زيادي هم موفق شد. اين موضوع، تاج الدين علي شاه را بيمناك كرد و او پيوسته مي كوشيد كه قدرت رقيب را كم كند. دشمنيميان دو وزير، موجب ايجاد اختلال در كارهاي ديواني شد. سرانجام، گروهي از بزرگان و اشخاص با نفوذ دستگاه، با يكديگر متحد شدند كه يكي از آن دو را از ميان بردارند. ابتدا نزد خواجه رشيد رفتند و او را بر ضد وزير ديگر تحريك كردند. خواجه رشيد زير بار اين توطئه نرفت. سپس پيش تاج الدين علي شاه رفتند و خواستار آن شدند كه به اتفاق، رشيدالدين را از ميان بردارند و او نيز پذيرفت و توطئه كارگر افتاد. خواجه در سال 717 ه_ . ق از مقام وزارت عزل شد و از سلطانيه به تبريز رفت، اما بعد از مدتي، امير چوپان با اصرار، او را به مقام وزارت دعوت كرد. اين


1- عباس اقبال آشتياني، تاريخ مفصل ايران از استيلاي مغول تا اعلان مشروطيت، ص 488.

ص: 148

موضوع موجب وحشت تاج الدين علي شاه و هم دستانش شد. بنابراين، او را متهم ساختند كه با كمك فرزندش ابراهيم_ شربتدار اولجايتو _ سلطان را به قتل رسانده است. چندين شاهد را نيز به رشوه فريفتند تا بر اين موضوع نزد سلطان شهادت دادند. سلطان ابوسعيد نيز فرمان قتل خواجه و فرزندش را صادر كرد. بدين ترتيب، در جمادي الاول سال 718ه_ . ق در قريه خشكذر، حوالي تبريز، ابتدا فرزند را پيش پدر گردن زدند و سپس جلاد، خواجه را به رسم مغولان از وسط به دو نيم كرد.(1)

ب) سيره

ب) سيره

در مشي عملي رشيدالدين در اداره مملكت، مهم تر از همه توجه او به بهبود وضع مردم و رفاه خلق است.هدف او از اجراي اين سياست، بيش از هر چيز پيشرفت اقتصادي وآباداني مملكت و بالاتر از آن، تثبيت وضع حكومت و تأمين دوام دولت بود. خواجه در نامه هاي خود به منصوبانش، در باب اصلاح امورِ مردم، سفارش مي كند و مضمون عموم نامه هاي وي كه بيشترشان جنبه حكومتي دارند، همين موضوع است و اين را سبب عمده آباداني ولايت و حفظ رعيت و دوام دولت مي داند.

بنابراين، آباداني و عمران در كنار دادگري، عامل بقاي ملك و دوام سلطان است. خواجه نيز از اين نظر در تاريخ ممتاز است كه هم به وجه نظري و هم وجه عملياين امور اهتمام داشت.

به نظر مي رسد كه خواجه رشيدالدين در زمان خود، اقتصاددان بزرگيبود و توانست در دوران وزارتش اوضاع نابسامان اقتصادي ايران را تا حدودي بسامان


1- شيرين بياني، دين و دولت در ايران عهد مغول، صص 506 و 507.

ص: 149

كند و تجارت و توليد را رونقي دوباره بخشد. اصلاحات و فعاليت هاي اقتصادي خواجه رشيدالدين فضل الله همداني، جنبه ها و آثار مختلف و گسترده ايداشته است. توسعه كشاورزي و زراعت، تنظيم و اصلاح نظام مالياتي، علاقه به آباداني روستاها، توسعه سيستم آبياري، تنظيم قوانين براي جلوگيري از ستم به رعايا، توسعه وقف و ايجاد موقوفات بسيار براي امور عام المنفعه، توسعه و رونق شهرها، توجه بيشتر به حال رعايا براي اقامت در آبادي ها و زراعت و كشاورزي، ايجاد اصلاحات اساسي در نظام اقطاع در دوره غازان خان، تأسيس ربع رشيدي با ابعاد بسيار مهم اقتصادي، تأسيس ديوان هايهميشگي ماليات و ايجاد امنيت در شهرها و روستاها و راه ها براي بازرگاني، برخياز آثار مهم برنامه هاي اقتصادي خواجه رشيدالدين بود كه به گفته خود رشيدالدين و وصاف الحضره (يكي از مورخان دوران مغول است كه تاريخ وصاف الحضره، تأليف وياست»، (1) همه اين اصلاحات، موفقيت آميز بوده است و توانست تا حدي آثار وحشتناك ايلغار مغولان را برطرف سازد.

خواجه رشيدالدين فضل الله به كشاورزي و زراعت علاقه زيادي داشت و دليل آن هم، عايدات كشاورزي بوده است. از وقف نامه ربع رشيدي و نامه هاي او معلوم مي شود كه به علم كشاورزي هم علاقه خاصي نشان داده و ايلچياني به چين و هند روانه كرده است تا تخم محصولاتي را كه مخصوص آنها بوده، به تبريز آورند و در اين شهر از همه سرزمين ها، انواع درختان ميوه دار و رياحين و حبوبات، نهال و شاخ آنها را پيوند زده و به زور، آنها را به وجود آورده است.(2)رشيدالدين ضمن توسعه دادن به


1- آن، لمپتون، تاريخ ميانه ايران، ترجمه: يعقوب آژند، فصول چهارم تا هفتم.
2- آن، لمپتون، تاريخ ميانه ايران، ترجمه: يعقوب آژند، فصول چهارم تا هفتم.ص 197.

ص: 150

بعضي از شهرها، مناطق كشاورزي و روستاهاي زيادي به وجود آورد. در هويزه، كردها و اعراب و لرها را اسكان داد و آباداني را بدان ناحيه ها بازگرداند. همچنين با تلاش وي، دولت به سنت هاي كهن كشاورزي به عنوان پايه سعادت مملكت، روي آورد. وي تلاش كرد تا معيشت كشاورزي و زراعي را بر معيشت خانه به دوش مسلط كند و چادرنشينان را به نظارت و كنترل خود در بياورد.(1)

خواجه رشيدالدين همچنين از هرج و مرج و فساد دستگاه ماليات و اهمال كاريوزرا و واليان محليو همكاري شان براي فريب حكومت، پيش از اصلاحات دوران غازان، تصوير روشني ارائه داده كه عامل بدبختي رعايا و فرار آنان بوده اند. وي براي اصلاح اين وضعيت تلاش زيادي انجام داد و تا حدود زيادي هم موفق بوده است. درباره تأثير اصلاحات رشيدالدين در دوران غازان خان بايد گفت كه با اصلاحات دولت، تا حدي در روستاها امنيت برقرار و اسكان به سرعت عملي شد و ارزش زمين ها وبناهاي كشاورزيگويا به 10برابر رسيد.

بار ديگر وصول ماليات ها به صندوق دولت مرتب و تنظيم شد و وضع مالي دولت، به طرز بي سابقه اي بهبود يافت، ولي مرگ ناگهاني غازان خان، مانع از تحقق بسياري از اصلاحات شد و در سال هاي نخست سلطنت ابوسعيد كه رشيدالدين هم به قتل رسيده بود، اوضاع به وضع پيشين بازگشت.(2)

سرانجام، حلقه مكمل اين جهت گيري سياسي، سفارش به پيروي از عقل و علم است. در سياست نامه ها به طور عام، راز سعادت، عقل و اطاعت از احكام عقلاني است كه اين سفارش به عقل، همراه با پيشنهاد به فراگيريعلم داده مي شود.


1- آن، لمپتون، تاريخ ميانه ايران، ترجمه: يعقوب آژند، فصول چهارم تا هفتم.ص 201.
2- بارتولد اشپولر، تاريخ مغول در ايران، ترجمه: محمود ميرآفتاب، ص 320.

ص: 151

خواجه رشيدالدين كه بينش علمي فوق العاده اي دارد، بر اين موضوع تأكيد كرده است:«هركه را علمِ خليل و دانشِ دليل و حلمِ وزير و عقلِ سمير باشد، هرگز مملكتِ ضمير او فتور نگيرد». (1)

در جاي ديگر درباره رابطه عقل و علم مي گويد:«باري عز شأنه، عقل را از چهار چيز آفريد و آن، قدرت، علم، نور و مشيت است».(2)

چهار عنصر ياد شده، اجزاي مهم فكر سياسي در آن روزگاران خوانده مي شد، اما همه اينها تنها به دست يك وزير با كفايت، عملي است. اگر شاه در كانون سياست قرار دارد، اداره امور به دست وزير باكفايت و درايت ممكن مي شود و اين نشان دهنده جايگاه والايوزير در حفظ قدرت و سلطنت و تنظيم و پيش بردن درست امور است.

بر اين موضوع، هم در سياست نامه خواجه نظام الملك به شدت تأكيد و هم در آثار خواجه رشيدالدين بر آن تصريح شده است. خواجه نظام الملك هر فرصتي را غنيمت مي شمرد و اهميت داشتن وزيري كاردان را به سلطان يادآور مي شود و رسم ملوك عجم را در اين زمينه بارها تذكر مي دهد.(3)

از ديد خواجه رشيدالدين نيز وزير، در امر حكومت و حفظ نظم و سامان سياسي، جايگاهي بس عظيم دارد. درواقع، دستِ باتدبير وزير، مي تواند مايه دوام مَلِك و بقاي مُلْك باشد. در اين زمينه خواجه با حكايت هاي متعدد در مورد نقش وزير در هدايت شاه به فرمانرواييدرست، به اين مسئله توجه كرده است. يكياز آن حكايت ها، حكايت زير است:«پادشاهي بود كه از مقطع شفق تا مقطع فلق،


1- خواجه رشيدالدين فضل الله همداني، مكاتبات، به سعي و اهتمام: محمد شفيع، ص 329.
2- خواجه رشيدالدين فضل الله همداني، مكاتبات، به سعي و اهتمام: محمد شفيع، ص 328.
3- جواد طباطبايي، درآمدي فلسفي بر تاريخ انديشه سياسي در ايران، ص 64.

ص: 152

باده نوشيدي... وزيري داشت كافي و عاقل، زمام ايام در قبضه او بود؛ به متانت رأي معروف زمان گشته».(1)

نمونه اين حكايت ها در جامع التواريخ خواجه رشيدالدين بسيار است كه درواقع، هم بر سياق سياست نامه هاست و هم براييادآور شدن جايگاه خطير خود.

چنان كه پيش تر هم گفته شد، در دوران ايلخاني نيزخاندان خواجه رشيد، در كسوت وزارت وي، به نام ايلخان، قدرت و حكومت را در دست داشتند و فرزندان بسيار خواجه در گوشه و كنار ايران، به والي گري وحكومت مشغول بودند كه اين امر، از نامه هايخواجه رشيد كاملاً مشخص است.

البته خواجه رشيدالدين فضل الله، موضوع را يك سويه مطرح نمي كند و اين از مصلحت بيني اوست كه در عين حال، وزارت ايلخانان را افتخار عظيم براي خود مي داند: «حق در مركز خود قرار گيرد و آفتاب نصفت از اوج معدلت بتابد و چون ما را بندگي حضرت خاقاني، وليعهد مملكت و پشتوان سلطنت خود ساخته، بايد كه به عروة الوثقي عقل و حبل متين عدل، متمسك باشيم».(2)

البته بي درنگ باز نقش خود را به طور حيرت انگيزي گوشزد مي كند: «رغبت رعيت، در مطاوعت و متابعت اوامر و نواهي خود زيادت گردانيم... و زمام اقتدار و توسن تيزرفتار چرخ دوار را رام سازيم، بر اصناف رعايت درباره رعيت مبذول داريم».(3)

يكي از درخشان ترين اقدامات خواجه، در اوايل وزارتش در دوران غازان خان، احداث شهركي اداري ودانشگاهي به نام ربع رشيدي، در تبريزبود. اين شهرك


1- مكاتبات، ص 64.
2- مكاتبات، ص 305.
3- مكاتبات، ص 317.

ص: 153

شامل 24كاروانسراي وسيع، 1500دكان، 30000خانه و تعدادي حمام و باغ وكارخانه هاي پارچه بافي و كاغذسازي و دارالضرب وتوليدرنگ و مانند آن بوده است.(1) دردرون اين شهرك، يك مجتمع بزرگ فرهنگي، مذهبي و آموزشي ساخته شده بود كه اين مركز، بزرگ ترين مجتمع آموزشي در دوران ايلخانان مغول و حتي چند قرن بعد از آن بود. خواجه رشيدالدين براي رسيدن به هدف خود، در اين مجموعه، واحدهاي گوناگوني همچون مسجد، خانقاه، مدرسه، دارالايتام، دارالضيافه و كتاب خانه بنا كرد. همچنين در اين مجموعه، بيمارستاني ساخته بود كه حكم يك دانشكده پزشكي را داشت و او آن را زيرنظر شخصي به نام محمدبن النبيل قرار داده بود.

مجموعه ربع رشيدي و به خصوص دارالشفا، از هر لحاظ و حتي از نظر معماري نيز از نمونه هايي پيشين خودش ممتاز بود. از نظر تشكيلات بيمارستان، گرچه اطلاعات زيادي در منابع به جاي نمانده، خوشبختانه به دليل اهتمام و اهميتي كه خواجه براي طب و طبابت قائل بود، مي توان از خلال وقف نامه و همچنين نامههايي كه رشيدالدين به پسران و كارگزاران خود نوشته، برخي از اطلاعات سودمند را در اين باره به دست آورد. در نامه شماره 52 از كتاب سوانح الافكار، كه خواجه آن را خطاب به يكي از پسرانش نوشته است، ضمن ابراز افتخار به دانش دوستي و فرهنگ پروري خودش و زحماتي كه در اين زمينه كشيده، به توصيف ربع رشيدي نمي پردازد و قسمتهاي مختلف آن را تشريح مي كند. سپس در تشريح دارالشفا مي نويسد كه براي اداره امور آنجا پنجاه پزشك حاذق از سرزمين هاي چين، هند، مصر، سوريه و


1- سيريل الگود ((Cyrl Elgood، تاريخ پزشكي ايران و سرزمين هاي خلافت شرقي، ترجمه: دكتر باهر فرقاني، ص 355.

ص: 154

ديگر مملكت ها، دعوت كرده است. در ضمن جنبه آموزشي را هم در نظر گرفته و هر يك از اين پزشكان بايد 10 نفر دستيار آموزشي داشته باشند تا در خلال تحصيل عملي طب، به آنها در انجام دادن امور بيمارستان كمك بكنند و هر يك، وظايف خاصي در بيمارستان به عهده بگيرند. در بيمارستان شاخه هاي ديگر پزشكي هم در نظر گرفته بودند و در آنجا شماري پزشك جراح و كحال _ چشم پزشك _ و شكسته بند هم انجام وظيفه مي كردند و هر يك از آنها نيز موظف به برگزيدن پنج نفر دستيار براي خود بودند. به اين ترتيب، سالانه 250 نفر به عنوان دانشجوي پزشكي جديد پذيرفته مي شد كه با در نظر گرفتن پنج سال توقف، در مجموع، 1250 نفر دانشجو همواره در آنجا حضور داشتند.(1)

اين گروه پزشكان و دستياران را همگي در محلي به نام كوچه معالجان، واقع در پشت بيمارستان و نزديك باغات و درختستان هاي رشيدآباد اسكان داده بودند. البته يادآوري مي شود كه اينها پزشكان نيمه وقت بودند و جدا از پزشكاني به شمار مي آمدند كه به صورت تمام وقت در استخدام دارالشفا كار مي كردند. پزشكان تمام وقت، در استخدام هميشگي دارالشفا بودند و حق كار در خارج از آنجا را بدون مجوز سرپرست نداشتند. آنها بر خلاف پزشكان نيمه وقت كه در دارالشفا اتاق مخصوص نداشتند، هر يك داراييك اتاق ويژه و محله سكونت آنها «محله صالحيه» بود.

پزشكان، مداواي كاركنان و مسافران ربع رشيدي را به عهده داشتند و افزون بر آن در روزهاي دوشنبه و پنج شنبه هر هفته، مي بايد مراجعان خارج از ربع و بيماران شهر تبريز را مداوا مي كردند. در روزهاي ديگر هفته، به جز روزهاي


1- حسن تاج بخش، تاريخ بيمارستان هاي ايران از آغاز تا عصر حاضر، ص 142.

ص: 155

تعطيل، اين پزشكان بايد به آموزش دانشجويان مي پرداختند. دانشجويان بايد به مدت پنج سال در دارالشفا آموزش مي ديدند و پس از اين مدت، اگر مي توانستند بيماران را معالجه كنند، به آنها مجوز طبابت داده مي شد و اگر در امتحان مردود مي شدند، بايد براي هميشه از كار طبابت صرف نظر مي كردند. اين دانشجويان به صورت شبانه روزي در آنجا حضور داشتند و كليه نيازمندي هاي آنها را بيمارستان تأمين مي كرد و در صورت بي لياقتي، ضمن محروم شدن از اين مزايا، امكان اخراج آنها نيز وجود داشت.(1)

قسمت هاي مختلف بيمارستان، براساس اصول علمي، از هم جدا شده بود و بيماران مبتلا به مرض هاي واگيردار را در قسمتي جدا قرار مي دادند. پزشكان، همه بيماران سرپايي را روبه روي داروخانه ويزيت مي كردند و سپس داروها را مسئول داروخانه تحويل بيمار مي داد و در برابر آن، هيچ گونه پولي دريافت نمي كرد. پس از ويزيت اوليه، در صورتي كه بيمار نياز به بستري داشت، او را به قسمت مربوطه مي بردند و پرستاران يا «خادم المرضي» آن گونه كه در وقف نامه آمده، كار پرستاري از بيماران را به عهده مي گرفتند.(2) از خلال نوشته هاي وقف نامه و نامه هاي رشيدالدين، مي توان فهميد كه داروخانه بيمارستان، مجموعه بزرگ و با امكاناتي بود و صدها خمره و ظرف كوچك و بزرگ در آنجا وجود داشت كه داروهاي زيادي در آنها نگه داري مي شد. از ميزان اين داروها چنين برداشت مي شود كه رشيدالدين در مورد داروهاي مصرفي بيمارستان، دچار حساسيت بالا و آينده نگري بود و همواره تلاش مي كرد كه ذخيره داروها در حد مطلوب باشد.


1- بهمن كريمي، رشيدالدين فضل الله الوزير بن عمادالدوله ابي الخير بن موفق الدوله علي(جامع التواريخ)، ج 1، ص 7.
2- بروشكي م، روش اداري و آموزشي ربع رشيدي، ص 134.

ص: 156

رشيد الدين در يكي از نامه ها(1) كه به نام خواجه علاء الدين محمد هندو نوشته، صورت درخواست داروها و روغن هاي مورد نياز رئيس بيمارستان - محمدالنبيل - را به او گوشزد مي كند. در اين نامه شرح درخواست به روشني و كامل بيان شده و مشخص مي كند هر روغني را از كجا و به چه مقدار و به چه كيفيتي تهيه مي كند و چگونه بفرستد و از آنجا كه هر يك از موارد درخواستي، بايد از نقطه اي از كشور تهيه شود، براي پرهيز از هر گونه ديركرد، دستور مي دهد كه براي هر يك، پيكي جداگانه روانه شود.

در نامه شماره 21 خطاب به پسرش، جلال الدين حاكم روم، از او درخواست مي كند كه از داروهاي نام برده هر يك به ميزان پنجاه تا صد من به صورت سالانه براي مصرف بيمارستان بفرستد.(2) چنين ميزاني نشان مي دهد كه بيمارستان، مراجعان فراواني داشته و داراي عظمت و شكوه بالايي بوده است.

متأسفانه پس از قتل خواجه رشيدالدين، در زمان ايلخان ابوسعيد، گروهي از سپاهيان و اشرار به ربع رشيدي ريختند و ضمن خرابي و چپاول آنجا، مراكز فرهنگي را نابود كردند. به نظر مي رسد كه در همين زمان، بيمارستان هم دستخوش دستبرد و خرابي شد و پس از آن، به كلي از بين رفت يا اگر با بي رمقي به حياتش ادامه داد، از آن بي خبر هستيم. البته مؤلف كتاب تاريخ بيمارستان ها، بدون ذكر منبع، اعتقاد دارد كه بيمارستان تا اوايل دوران صفويه فعال بوده است.(3)


1- محمدتقي، دانش پژوه، رشيدالدين فضل الله همداني(سوانح الافكار رشيدي)، ص 19.
2- تخم باديان، سماروق، غاريقون، مصطكي، كندر رومي، اسطوخودوس، كشوت، افتيمون و قورت اودي.
3- تاريخ بيمارستان هاي ايران از آغاز تا عصرحاضر، ص 142.

ص: 157

نتيجه اينكه سال ها بود سير رويدادهاي پرشتاب و تاخت و تاز تركان آسياي ميانه به ايران، از دوره طلايي ترجمه و عصر زرين فرهنگ، جز خاطره و نامي باقي نگذاشته و در دوره ثبات و آرامش حكم فرمايي سلجوقيان بزرگ نيز به عرصه دانش تجربي، آن گونه كه شايستگي آن را داشت، توجه نشده بود. علم پزشكي نيز به همين دلايل و برخي موارد ديگر همچون تعصب شماري از متشرعان اهل تسنن و پيش گيري آنان از تشريح و تدريس آناتومي مصور و برخي ديگر از مواد علم طب، به قهقرا افتاد يا با قضاوتي خوش بينانه، در حال ركورد قرار گرفت. گرچه نفوذ فرهنگ تركان و مغولان، عرصه علم و دانش و طبابت را دستخوش جولان خرافه ها و سحر و جادو كرد، فضاي باز و ثبات پايدار نسبي كه در زمان ايلخانان مغول به خصوص از غازان خان به بعد ايجاد شده بود، همچنان كمرنگ شد. تسلط نفوذ علماي اهل تسنن و پررنگ تر شدن نقش علماي شيعه، همه از عواملي بود كه به همراه يك همت عالي و تدبير جامع، مي توانست شاخه هاي مختلف علوم به ويژه علم پزشكي را بار ديگر به پويايي وادارد.

همت عالي و سياست روشن بينانه خواجه به همراه انديشه هاي بزرگي كه براي احياي عظمت پيشين داشت، بار ديگر موجب شد تا بارقه اميد بر دل اهل علم بتابد و با تشويق اهل علم به تكاپو و تأسيس مراكز دانشگاهي و درماني همچون مجتمع ربع رشيدي، فضاي مناسبي براي برخورداري از داشته هاي علمي ديگر ملل و پرورش علم و توليد ايجاد شود. با اين همه افسوس كه متكي به شخص بودن چنين حركتي، سبب شد تا با مرگ دردناك خواجه، همه تلاش هاي او به هدر رود و كارهاي سامان شده، به همان مجراي نابسامان گذشته باز گردد.(1)


1- مسعود كثيري و مرتضي دهقان نژاد، ويژه نامه مجله اخلاق و تاريخ پزشكي، زمستان 1388.

ص: 158

ج) پيام

ج) پيام

رشيدالدين فضل الله، از انديشمندان و عالمان عرصه عمل است. او طبيب و حكيمي بود كه تلاش كرد براي پيشرفت و استقلال جامعه، نسخه و راه كارهايي تهيه كند. بنابراين، در كنار كشاورزي و زراعت، به حيطه نظريه پردازي نيز به صورت جدي وارد شد و انديشه هاي خود درباره آباداني و آموزش و تربيت متخصصان داخلي را به دليل لزوم مديريت صحيح براي خودكفايي و استقلال، تبيين كرد.

2. امير عليشير نوايي

اشاره

2. امير عليشير نوايي

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج)پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

اميرعليشير نوايي، انديشمند بزرگ، شاعر، اديب و نويسنده چيره دست روزگار، مرد دين و سياست، شخصيت بنام و شناخته شده جهاني، به تاريخ هفدهم رمضان 844 ه_ . قدر هرات، در خانواده اي متدين و روشنفكر چشم به جهان گشود. پدرش، امير غياث الدين، از امراي تركان جغتايي بود كه مانند اجداد خود، به شاهان تيموري خدمت مي كرد. امير عليشير نوايي در چهار سالگي تحصيلات ابتدايي خويش را آغاز و در 10 سالگي شروع به شعرگويي كرد. امير عليشير نوايي، ذواللسانين بود و به زبان هاي تركي و فارسيشعرها و داستان هاي زيادي را نگاشته است. امير عليشير، پس از مرگ پدرش، مدتي در هرات همراه و همنشين سلطان ابوسعيد بود. پس از درگذشت ابوسعيد ميرزا، سلطان حسين بايقرا در هرات بر تخت سلطنت نشست و عليشير را نزد خود خواند و در ابتدا، به او منصب مُهرداري سلطنت را سپرد. در سال 876 ه_ . ق به

ص: 159

سبب كفايت و درايتي كه در امير عليشير ديد، او را «امير» لقب داد و به وزارت خود منصوب كرد. پس از مدتي، امير عليشير چنان مقامييافت كه برادران و فرزندان سلطان همراهي او را مايه شرف و افتخار خود مي دانستند. عليشير نوايي شخص كريم و بخشنده اي بود و از دانشمندان، فضلا و شاعران قدردانيمي كرد. پرفسور براون او را به ماليناس سيلينوف رومي تشبيه كرده است؛ زيرا علما و دانشمندان، بر گردش حلقه مي زدند. عليشير نوايييكي از ارادتمندان خاص مولانا نورالدين عبدالرحمن جامي نيز بود. جامي بيشتر نوشته هايش را به درخواست عليشير نوايينگاشته است. وي سرانجام در جمادي الاول906 ه_ .ق در هرات درگذشت.

ب) سيره

ب) سيره

عليشير نواييدر آباداني و شكوفايي كشور نقش سازنده و عمده اي را ايفا كرد. مكتب ها، مدرسه ها، مساجد، بيمارستان ها و پل ها ساخت كه شمارش از 370 عدد بيشتر است. اين حقيقت مسلّم و انكارناپذير تاريخيرا بايد در نظر داشت كه عليشير نوايي در خراسان و تركستان به دليل راه اندازيمراكز خيريه، شخصيت كم ماننديشناخته شده است. او در اين باره و همچنين در زمينه تجديد و احياي تمدن و فرهنگ اصيل و ناب اسلامي و انساني، از نويسنده هاي بزرگ جهان و مورخان ممتاز چون دولت شاه سمرقندي و خواندمير و ديگران، دانسته هاي مستند و موثق به دست آورد. از ديباچه موقوفات اميرعليشير كه ترجمه آن در مقدمه مجالس النفايس چاپ شده است، مي توان دريافت كه او زراعت مي كرد و از آن راه، دارايي در خور توجهي اندوخته بود. او در هرات

ص: 160

زمين ها، خانه ها، دكان ها و باغ هاي زيادي داشت. (1) وي با بهره گيري از اين دارايي ها، نسبت به عالمان و هنروران بخشش هاي فراواني روا مي داشت و از برخي حكايت ها در مي يابيم به كساني كه در رشته هاي مختلف علمي و هنري تلاش مي كردند، وظيفه و مقرري ماهانه مي داد.

ج)پيام

ج)پيام

در تاريخ سياسي ايران مرداني بوده اند كه گرچه نمي توان آنها را كاملاً انساني هاي سالم و مؤمن و پاك دانست، نبايد جنبه هاي مثبت موجود در زندگي اجتماعي و سياسي آنها را نيز ناديده گرفت و اميرعليشير نوايي از زمره آنهاست كه عملكرد وي، نشان دهنده گرايش او به استقلال اقتصادي و رفاه جامعه است.

3. كريم خان زند

اشاره

3. كريم خان زند

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

كريم خان زند (زاده 1119 ه_ . ق در روستاي پري، از توابع بخش زندِ ملاير- درگذشته 1193 ه_ . ق در شيراز) فرمانرواي ايران از 1179 تا 1193 ه_ . ق و بنيان گذار دودمان زنديه بود. وي در دوران اوج حكومت خود، تقريباً بر سراسر ايران حكم مي راند، اما از تاج گذاريپرهيز مي كرد و خود را وكيل الرعايا مي خواند. وي پيش از به قدرت رسيدن، رئيس طايفه زند و از فرماندهان سپاه نادرشاه بود. حكومت او دوره اي آرام در تاريخ ايران به شمار مي رود.

وي اجازه داد بعضي از اقوام ساكن شمال ايران، مستقل از حكومت باقي


1- اميرنظام الدين عليشير نوايي، مجالس النفايس، به كوشش: علي اصغر حكمت، ص 134.

ص: 161

بمانند و يكي از همان ها به نام طايفه قاجار، با شكست لطف علي خان زند، دودمان زنديه را برانداختند.

كريم خان توانست پس از فروپاشي حكومت نادرشاه افشار، همه بخش هاي مركزي، شمالي، غربي و جنوبي ايران را به حكومت خود درآورد. همچنين برادر وي، صادق خان زند نيز موفق شد در سال 1189 ه_ . ق بصره را از امپراتوري عثماني جدا كند و به ايران پيوست دهد و از اين طريق، نفوذ ايران را بر سراسر اروندرود، بحرين و جزاير جنوبي خليج فارس مسلّم كرد.

كريم خان را نيكوترين فرمانروا پس از حمله اعراب به ايران دانسته اند. او از طايفه زند بود. پدرش ايناق خان نام داشت و رئيس ايل بود. كريم خان در آغاز، يكي از سربازان سپاه نادرشاه افشار بود كه پس از مرگ نادر، به ايلش پيوست. كم كم با سود بردن از فضايبه هم ريخته پس از مرگ نادر، كريم خان نيروييجمع كرد و پس از چندي، با دو خان بختياري به نام هاي ابوالفتح خان و عليمردان خان، ائتلافي فراهم ساخت و كسي را به نام ابوتراب ميرزا كه نصب مادري اشبه خاندان صفويرسيد، به شاهي برگزيدند. در اين اتحاد، عليمردان خان، نايب السلطنه بود و ابوالفتح خان، حاكم اصفهان و كريم خان نيز سردسته سپاه بود. پس از چندي، عليمردان خان، ابوالفتح خان را كشت و بر ديگر همراهش كريم خان نيز شوريد، ولي سرانجام، پيروزي با كريم خان بود. مدتي نيز با محمدحسن خان قاجار، ديگر مدعيحكمرانيايران، درگير بود كه در آخر، سربازانش محمدحسن خان را درحالي كه رو به گريز بود، كشتند. او بازمانده افغان هاي شورشي را نيز يا تار و مار كرد يا آرام ساخت. سرانجام با لقب «وكيل الرعايا» (نماينده مردم) در 1750 م. به فرمانروايي بخش بزرگي از

ص: 162

ايران به جز خراسان رسيد كه آن را به احترام نادرشاه، در دست نوه او شاهرخ ميرزا باقي گذاشت.

كريم خان زند، شيراز را پايتخت خود كرد و بناهاي بسيار زيبايي در اين شهر ساخت كه از آن ميان مي توان به حمام وكيل، بازار وكيل، ارگ كريم خان و مسجد وكيل اشاره كرد.

كريم خان در 1193 ه_ . ق 1799 م. درگذشت. فرزندان او هفت تن، چهار پسر و سه دختر بودند. پس از مرگش، زكي خان زند به فرمانروايي رسيد. وي در موزه پاريس يا عمارت فرنگي واقع در روبه روي زندان كريم خاني (ارگ كريم خاني) ضلع جنوبيكنار حياط هنرستان صنعتي نمازي شيراز، به خاك سپرده شده است.پس از چيرگي آغامحمدخان قاجار بر شيراز، به خاطر كينه اش، قبر وكيل الرعايا را شكافت و استخوان هايش را به تهران برد و در كاخش، در مكاني به نام خلوت كريم خاني دفن كرد.

ب) سيره

ب) سيره

كريم خان به آرامش و رفاه مردم اهميت مي داد و به دانشمندان ارج مي نهاد. وي كارخانه هاي چيني سازي و شيشه گريرا در ايران راه انداخت. صنايع و بازرگاني، در دوره وي رونق فراوان يافت. با وجود اين، غربيان وي را «شاهي بزرگ» نمي دانستند؛ چرا كه در دوره زمامداري او به بيگانگان امتيازي داده نشد. البته او نيز چنين ادعايي نداشت و خودش را وكيل الرعايا مي خواند. كريم خان با توجه به پيشه اش كه سرپرستي ايل بود، از نزديك با مشكلات مردم آشنايي داشت. بعدها نيز سپاهي گري در ارتش نادري، به او نشان داد

ص: 163

كه بار جنگ هاي پياپي، به دوش خراج مردم است. پس آرامش و دور نگه داشتن كشور از درگيري ها را بيشتر مي پسنديد تا مبادا آشوب يا جنگي، به كشور و مردم آسيب برساند.

در كتاب تاريخ ايران، تأليف سرپرسي سايكس، مفاد قرارداد ايران با انگليس كه در زمان كريم خان زند بسته شد، آمده است.

در بند سوم آن بيان مي شود: «تجار ديگر ملل اروپايي حق وارد كردن پارچه پشمي و اقمشه ( را) ندارند.»(1) مسند كريم خان از زيلو يا نمد دولا بود. در ظروف مسي غذا مي خورد. روزي كه نمايندگان انگلستان با او درباره صادرات و واردات گفت وگو مي كردند، كريم خان بشقاب چيني را كه به عنوان پيشكش (هديه) تقديمش داشته بودند، زمين زد و بشقاب ريز ريز شد. آن گاه بشقاب مسين كاشان را خواست و به زمين انداخت، بشقاب سالم ماند. كريم خان گفت، صلاح مردم ايران، اين است.(2)

ج) پيام

ج) پيام

كريم خان از شاهان بزرگ ايران بود كه با برگزيدن لقب وكيل الرعايا، در حد توان خويش و با امكانات آن زمان، كارگاه هاي متعددي از ايران بر پا كرد و در قراردادهاي بين المللي، حق ورود كالاهايي را كه نوع داخلي آن موجود بود، ممنوع خواند.


1- عبدالحسين نوايي، كريم خان زند، ص 209.
2- عبدالحسين نوايي، كريم خان زند، ص، 227.

ص: 164

4. اميركبير

اشاره

4. اميركبير

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

ميرزامحمدتقي خان اميركبير، فرزند كربلايي قربان بيگ فراهاني، در سال 1222ه_ . ق در هزاوه فراهان از توابع اراك (سلطان آباد پيشين) متولد شد.كربلايي قربان، پدر اميركبير، در دستگاه ميرزا عيسي (ميرزا بزرگ)، پدر ميرزا ابوالقاسم قائم مقام، سمت آشپزي داشت. مادر اميركبير، فاطمه سلطان، دختر استاد شاه محمد بنا، از اهالي فراهان بود. ميرزا محمدتقي خان به دليل هوش و استعداد كم مانندش، از همان دوران نوجواني توجه ميرزابزرگ و سپس قائم مقام فراهاني را به خود جلب كرد و به ترتيب به سمت منشي گري آن دو دست يافت. پس از آن نيز به سرعت توجه و علاقه قائم مقام و عباس ميرزا نايب السلطنه را به خود برانگيخت.

اولين تجربه سياسي ميرزا محمدتقي خان، همراهي خسرو ميرزا، فرزند نايب السلطنه و هيئت همراه او در سفرش به روسيه تزاري بود. اين سفر به دنبال قتل گريبايدوف، وزير مختار روسيه در تهران و در شوال 1244 ه_ . ق و به منظور عذرخواهي از واقعه قتل گريبايدوف صورت گرفت. ميرزاتقي خان طي سال هاي بعدي، بيش از پيش در انجام دادن امور ديواني، شايستگي نشان داد و در اواخر دوران حكومت فتح علي شاه، در دستگاه محمدخان زنگنه، اميرنظام و پيشكار آذربايجان، وارد خدمت شد.

چند سال بعد و در 1253 ه_ . ق ميرزا محمدتقي، وزير نظام آذربايجان گرديد. ميرزا محمدتقي كه اينك به اميرنظام ملقب شده بود، در 16 شوال 1253 ه_ . قبه همراه ناصرالدين ميرزا وليعهد، عازم روسيه شد و در ارمنستان (ايروان) با نيكلاي اول، تزار روسيه، ديدار كرد. از مهم ترين مأموريت هاي سياسي

ص: 165

اميرنظام در دوران محمد شاه، رياست نمايندگي دولت ايران در كميسيون صلح «ارزنة الروم» بود كه به عنوان وكيل تام الاختيار ايران، در ماه صفر 1259 ه_ . ق آغاز شد و با وجود همه مشكلاتي كه بروز كرد، پس از چهار سال كه از اقامت اميركبير در عثماني سپري مي شد، قرارداد صلح مطلوبي با عثماني به امضا رسيد. پس از عقد قرارداد صلح در 16 جمادي الثاني 1263ه_ . ق، محمدشاه، اميرنظام را ستود.

اميرنظام كه از پيش با ناصرالدين ميرزا الفت و نزديكي پيدا كرده بود، پس از فوت محمد شاه، مقتدرانه مقدمات و اسباب بر تخت نشستن ناصرالدين شاه را فراهم آورد. وي با آغاز حكومت ناصرالدين شاه، منصب صدر اعظمييافته بود. در 22 ذي القعده 1264ه_ . ق افزون بر لقب اميرنظامي، به لقب هاي اميركبير و اتابك اعظم دست يافت. وي سپس با توطئه اطرافيان شاه، از مقام خود بر كنار و به كاشان تبعيد شد و در حمام فين كاشان به دستور ناصرالدين شاه به قتل رسيد و پيكرش را به كربلا منتقل كردند و در آنجا به خاك سپردند.

ب) سيره
اشاره

ب) سيره

سياست اميركبير، بر پايه ايجاد صنعت جديد، پيشرفت كشاورزي و توسعه بازرگاني داخلي و خارجي بنا شده بود. نظر عمومي او بيشتر بر ساخت وضع اقتصادي جامعه اي بود كه نظام اقتصادي كشاورزي آن، عقب افتاده بود، از صنعت جديد بهره اي نداشت، ذخيره طلاي آن به خارج روان بود و كالاي بي مصرف فرنگي را مصرف مي كرد. چنين جامعه اي تازه مي خواست جلو سير شكست اقتصادي خود را ببندد؛ صنعت كوچكي كه فراخور حال آن باشد،

ص: 166

تأسيس كند؛ كشاورزي خود را رشد دهد؛ از وارداتش بكاهد و بر صادراتش بيفزايد و به گفته اميركبير، از فرار شمش هاي طلا جلوگيري كند.

سياست اقتصادي او پرداخته همين عناصر بود و مجموع آنها تحركي تازه به اقتصاد ايران بخشيد؛ در حالت ركود كشاورزي، تحولي به وجود آورد و زمينه فعاليت اقتصادي جديدي را آماده كرد. از اين نظر، ميرزا تقي خان، نماينده طبقه متوسطي بود كه تازه مي خواست در ايران به وجود آيد.

براي اقتصاد سالم و مستقل، آن هم در زماني كه انقلاب صنعتي، اروپا را در راه پيشرفت بي سابقه انداخته بود، داشتن صنعت، لازم و واجب بود و اين امر از نگاه تيزبين و فكر نكته سنج اميركبير مخفينماند. او برايبهره گيري از صنعت جديد اروپا، عده اي از استادكاران باهوش و خوش ذوق ايراني را انتخاب كرد و به پطرزبورگ فرستاد تا رشته هاي مختلف صنعت جديد را بياموزند. اين افراد پس از فراگرفتن صنايع در نظر، به ايران بازگشتند و كارخانه هاي بلورسازي تهران، كاغذسازي اصفهان و كارگاه هاي چدن ريزي و نساجي و چند كارخانه و كارگاه ديگر را با سبك جديد به راه انداختند.

برخي از اقدامات اميركبير در عرصه توليد ملي و حمايت از آن عبارت است از:

يك_حمايت از صنايع دستي

يك_حمايت از صنايع دستي

اميركبير دانست كه بنابر اقتضايسرمايه داري جديد و صنعت ماشيني، كه ابتكار آن به دست دولت هاي استعمارگر بود، آنان تلاش خواهند كرد براي رواج بازار مصنوعات و محصولات صنعتي خويش و تضعيف بنيه مالي ملت هاي عقب افتاده، صنايع دستي و ملي اين كشورها را نابود كنند.

ص: 167

ازاين رو، با هدايت كشور به راه صنعت ماشيني، تلاش هاي فراواني را نيز براي توسعه و تكميل صنايع داخليكرد. امير دستور داد لباس نظاميان از شال چوخايپشمين مازندراني تهيه شود و كيفيت شال هاي دستي كرماني را چنان بالا برد كه با شال هاي كشميري رقابت مي كرد و به همين خاطر معروف به شال اميري شد.

سردوشي نظاميان تا آن زمان از اتريش وارد مي شد، تا اينكه روزي امير سردوشي زيبا و جالبي را كه خانمي به نام بانوخورشيد دوخته بود، ديد و آن زن را بسيار تشويق كرد و دستور داد امتياز تهيه سردوشي را براي مدت پنج سال به او واگذار كنند كه با كارگاه مجهز و شاگردان زياد، سردوشي مورد نياز ارتش را تهيه كند.(1) او معتقد بود، اگر از آنچه مي توان آن را در داخل كشور توليد كرد، استفاده نشود، بلكه از خارج وارد گردد، خيانت به ملت و كشور است. از همين رو، هرگونه سهل انگاري در مسير صنعتي شدن كشور را نمي پسنديد.

وي حمايت از صنايع ملي را در مقابل حمله و هجوم صنايع غرب، به جايي رساند كه انتقاد و خرده گيري برخي نويسندگان غربيرا در پي داشت. براي مثال، بي نينگ، تاريخ نگار مشهور انگليسي، با بغض و ناراحتي نوشت: «اميركبير علاقه مخصوصي دارد كه با تشويق صنايع ملي، تمام صنايع خارجي را از ايران بيرون كند. اين سياست ناشي از كوته بيني، به هيچ وجه كمك به پيشرفت تجارت و مدنيت نمي كند».(2)


1- روزنامه وقايع اتفاقيه، ش 2.
2- روزنامه وقايع اتفاقيه، ش 2.

ص: 168

دو_معادن

دو_معادن

اميركبير خوب مي دانست كه صنعتي شدن كشور، بدون استخراج معادن ممكن نيست و ازسوي ديگر، كم وبيش به ارزش و عظمت معادن بيكران ايران - كه به قول دكتر پلاك:«مي تواند از لحاظ معادن فلزات با جهان برابري كند»، -آگاه بود. بنابراين، براي بهره برداري از اين معادن، برنامه دقيق و گسترده اي را به اجرا گذاشت. بدين منظور در درجه نخست براياستخراج معادن براساس اصول علمي و فني جديد، مسيو جان داوود را براي استخدام كارشناسان و استادان علوم و فنون جديد، به اتريش فرستاد و به او سفارش كرد: «درباب انتخاب معدنچي، اهتمام نماييد كه از جميع فلزات خصوصاً از طلا و نقره، سررشته كامل داشته باشد». دوم براي اينكه در اين ركن مهم اقتصاد و رشته اساسي حيات اقتصادي، بيگانگان رخنه نكنند، كاملاً مواظب بود كه استخراج، با سرمايه ايراني انجام شود. امير با سرمايه گذاري خارجي كه در بيشتر موارد، نقطه آشكار و آغازين نفوذ استعمارگران بود، مخالفت جديمي كرد و براي همين منظور، فرمانيداد كه در آن به شدت تأكيد مي كرد سپردن امتياز استخراج معادن به بيگانگان، ممنوع است. در پناه اين سياست عاقلانه و مدبرانه، نهضت وسيعي براي استخراج معادن و بهره گيري از ذخاير كشور، شروع و قدم هاي بلندي برداشته شد و در همان مدت كوتاه، نتايج درخشانيهم به دست آمد».(1)

سه_كشاورزي

سه_كشاورزي

اميركبير در امور زراعينيز با ايجاد امنيت و رعايت حقوق كشاورزان، با ساختن سدها و آب بندهاي متعدد، تحولي اساسي بنياد نهاد. ساختن سدهايي بر روي


1- علي اكبر هاشمي رفسنجاني، اميركبير، قهرمان مبارزه با استعمار، ص 84.

ص: 169

رودخانه هاي كرخه (سد ناصري) و گرگان رود، انتقال آب از رودخانه كرج به تهران، تجديد بناي پل شوشتر و بازكردن هفت چشمه آن، ترويج كشت پنبه امريكايي و نيشكر، برخياز اقداماتي بود كه امير در اين زمينه انجام داد.

استعمارگران به عنوان حربه اي قديمي، همواره تلاش مي كردند كشورهاي ضعيف را به يك محصول خاص، مانند نفت، نيشكر، پاي بند و به قول معروف، اقتصاد تك محصولي را بر آنها اعمال كنند تا در زمان لازم، با ايجاد مانع بر سر راه صدور و مصرف اين محصول، به اين كشورها فشار آورند و در جهت خواسته هاي خود، آنها را در تنگنا قرار دهند.

بدين ترتيب امير دستور داد آن دسته از بذرهاي كشاورزي را كه در ايران نبود، از خارج وارد كردند و از اين طريق، به اصلاح بذر و نهال هاي كشاورزي موجود در ايران پرداخت.

فهرستي از اقدامات اميركبير در زمينه كشاورزي را مي توان چنين برشمرد:

اول_ساختن سد عظيم «ناصري» بر روي رودخانه كرخه كه داستان تاريخي مفصلي دارد؛

دوم_ترويج كشت نيشكر در خوزستان، در دو منطقه عقلي و شوشتر، كه جالب است بدانيم، چندسال پيش، دولت ايران فكر آن روز اميركبير را به مرحله اجرا درآورد؛

سوم_تجديد بناي پل عظيم شوشتر و هفت چشمه آن؛

چهارم_ساختن يك سد بزرگ بر روي رودخانه معروف گرگان رود كه زير نظر مهندس ميرزاحسن و با همكاري هزار كارگر، در مدتي كمتر از يك سال بناي آن به پايان رسيد و دشت وسيع استرآباد، به زير كشت درآمد؛

ص: 170

پنجم_بناييك سد بزرگ در نقطه اتصال دو رود قره چاي و انار رود، در شهرستان قم و بستن پل معروف «دلاك» بر روي آن؛

ششم_اتمام كار نهر عظيمي كه آب رود كرج را به تهران منتقل كرد و تهران را از بي آبي شديد رهانيد؛

هفتم_شروع كار انتقال آب از شميران به تهران، كه ناتمام ماند.

سفير وقت انگليس كه در سفر ناصرالدين شاه و اميركبير در سال 1267 ه_ . ق به اصفهان، همراه آنها بود، در خاطرات خود مي نويسد:

در اراضي اطراف اصفهان، تا چشم كار مي كرد، فرسنگ درفرسنگ، كشت و كار بود و نبايد فراموش كرد كه تا همين اواخر، خطه اصفهان را آشوب فراگرفته بود. اين تحول شگفت در اين مدت كوتاه، در خور ستودن است و آن نيست، جز اثر روش عادلانه نائب الحكومه اصفهان، چراغعلي خان زنگنه كه پيش از اين نوكر شخصي اميرنظام بود. البته در شهر، حالت ويرانه عمومي مملكت به چشم مي خورد، اما از برزگران هيچ شكايتي راجع به زورگويي ديوان شنيده نمي شد. برتري دولت كنوني ايران بر سلطنت سابق، مورد اعتراف همگي است.(1)

اين اذعان فردي انگليسي، دلالت بر اين نكته دارد كه چگونه اميد بر امنيت شغلي كشاورزان و محصولات آنان، به عنوان عامل اصلي ابزار توليد، توجه خاص داشته است و نيز اصلاحات او را در جامعه، عموم مردم پذيرفته بودند.


1- منوچهر كديور، اصلاح طلبان ناكام، ص 138.

ص: 171

چهار_ ساخت كارخانه

چهار_ ساخت كارخانه

اميركبير براي رونق بخشيدن به اقتصاد ايران، كارخانه هاي پارچه بافي، شكرريزي، چيني و بلورسازي، كاغذ سازي، چدن ريزي و فلزكاري و دو كارخانه شكرريزي در ساري و بارفروش(بابل) كه شكر مازندران را تصفيه كردند و قند و شكر سفيد در آوردند، تأسيس كرد. وي براي ارتقا بخشيدن به توليد داخلي، شال كرماني را به خاطر مرغوب نبودن، ممنوع كرد تا اينكه خوب بافته شود. وقتي نمونه هاي آن را به صندوق خانه آوردند، چنان خوب بافته شده بود كه بايد بسيار دقت مي كردند تا بفهمند كه شال كرماني است يا كشميري. پس در همان مجلس، شال فروشان خبره در تمييز دادن آن درماندند و شال كرماني را به جاي شال كشميري گرفتند و يك طاقه آن را هشتاد تومان قيمت كرده بودند. (1)

پنج_ آموزش

پنج_ آموزش

اميركبير براي افزايش توليد معادن، براي مدرسه دارالفنون، استاد معدن شناس كه از همه فلزات سررشته داشته باشد، از اتريش استخدام كرد و نيز درصدد برآمد دو نفر معدنچي كه در معادن كار بكنند، از اروپا بياورد. وي همچنين براي پيشرفت در توليد پارچه هاي پشمي، اقدام به خريداري ماشين هاي جديد و استخدام چهار استاد اين فن كرد و در تكميل رواج صنعت در سال 1267 شش تن از صنعت كاران ايراني را براي رشته هاي گوناكون به روسيه و دو نفر را به عثماني فرستاد. گروهي كه روانه روسيه شدند، با توجه به فن هر يك، عبارت


1- وقايع اتفاقيه ش 1، ص 6.

ص: 172

بودنداز : آقا رحيم اصفهاني در كاغذسازي؛ كربلايي عباس در بلورسازي؛ كربلايي صادق در چدن ريزي؛ كربلايي احمد در تصفيه شكر و قندسازي؛ مشهدي علي در نجاري و اسباب چرخ سازي و آقا عبدالله در شماعي. سرپرستي اين دسته به حاجي ميرزا محمدتاجر تبريزي سپرده شد و مقصود اين بود كه در خانه هاي روسيه كار كنند و هر يك، فن خود را تكميل سازند. (1)

نتيجه: دولت استعمارگر انگليس، فقط خواهان گسترش بازار كالاي خود در ايران بود و حاضر به فرستادن اهل فن يا فروش كارخانه نشد. اميركبير نيز با آلمان و اتريش روي آورد و به مأمور خود جان داوود نگاشت كه ترتيب استخدام دو استاد ماهوت باف را بدهد و اسباب كارخانه ماهوت سازي را بخرد. حقوق سالانه آن دو نفر را هم تا هفت صد تومان مقرر كرد.(2)

ج) پيام

ج) پيام

امير كبير را مي توان از بزرگ ترين دولتمردان تاريخ سياسي ايران دانست كه در كنار اصلاحات سياسي و تلاش در گسترش وارتقاي فرهنگ جامعه، برآن بود تا با اقداماتش در زمينه هاي مختلف، همچون آموزش علم و كشاورزي و معدن، بستر مناسبي براي خودكفايي و استقلال كشور فراهم آورد. سرانجام نيز اميركبير، قرباني تلاش در راه تحقق توليد ملي و رهايي از وابستگي شد.


1- فريدون آدميت، اميركبير و ايران، ص 391.
2- فريدون آدميت، اميركبير و ايران، ص 391.

ص: 173

5. حاج محمدحسن امين الضرب

اشاره

5. حاج محمدحسن امين الضرب

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

از سرشناس ترين بازرگانان قرن نوزده ايران و اولين سرمايه گذار صنعتي در ايران، حاج محمدحسن اصفهاني معروف به كمپاني و ملقب به امين دارالضرب_امين الضرب_ در سال 1251ه_ . ق برابر با 1214 خورشيدي و 1835م. در شهر اصفهان به دنيا آمد. پدرش آقا محمدحسين و مادرش بي بي ماه خانم، در اصل از مردم خوي بود.(1)

محمدحسن خواندن و نوشتن فارسي و خوشنويسي قرآن را در مكتب آموخت.(2) او پس از فوت پدر براي كسب و كار به تهران آمد و به تجارت پرداخت. سرنوشت محمدحسن هنگامي دگرگون شد كه با بازرگاني به نام پَنايوتّي (panayotti) كه نماينده شركتييوناني در تهران بود، مشغول كار شد. بر اساس برخي اسناد، محمدحسن راه و روش بازرگاني داخلي و خارجي را از پانايوتّي آموخت. (3)

چون درستكار و مردمدار بود، در اندك زماني، اعتماد همگان را جلب كرد و كارش رونق يافت. به تدريج پذيرش برات بزرگان و رجال، او را به شهرت رساند و با درباريان و شخص شاه ارتباط پيدا كرد.(4)حاج محمدحسن با كمك علي اصغر خان امين السلطان، كارهاي دولتي را نيز به فعاليت هاي اقتصادي و


1- اصغر مهدوي و ايرج افشار، يزد در اسناد امين الضرب، ص 15؛ شيرين مهدوي، زندگينامه حاج محمدحسن كمپاني امين دارالضرب، ترجمه: منصوره اتحاديه و فرحناز اميرخاني حسينك لو، ص 47.
2- زندگينامه حاج محمدحسن كمپاني امين دارالضرب، ص 55.
3- نادر مطلبي كاشاني، حديث عشق 6 : دكتر اصغر مهدوي از او و با او، ص 330.
4- محمدكاظم موسوي بجنوردي، دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج. 10، ص 93.

ص: 174

تجاري اش افزود. مسئوليت اداره ضرابخانه و حقوق انحصاري آن و در نتيجه لقب «امين الضرب» به او داده شد.(1)امين الضرب به جز زمينه هاي اقتصادي و تجاري، در امور عمومي و عام المنفعه نيز دخيل و فعال بود. برايمثال، چون گروهي از دانشوران عصر مظفري، «انجمن معارف» را برايگسترش مدارس و رواج فرهنگ جديد تشكيل دادند، عضويت آن را پذيرفت.

خدمت ديگر او كه نيكنامي برايش به ارمغان آورد، خريد مقدار زياديگندم در قحطي سال 1288 ه_ . ق از مازندران و حمل آن به تهران بود كه موجب نجات مردم از مرگ حتمي شد. دولتمردان عصر ناصري براي افزايش درآمد خود، به كشورهاي بزرگي كه در ايران به رقابت تجاري و سياسي با يكديگر مشغول بودند، امتيازهايي دادند كه به زيان كشور بود و امكان سوء استفاده اين كشورها را از وضع موجود بيشتر مي كرد.ازاين رو، به سبب مخالفت و اعتراض عمومي و فتواي ميرزاي شيرازي، دو امتياز تجاري كه به انگلستان داده شده بود؛يعني امتياز بهره برداري از معادن به رويتر و امتياز انحصاري خريد و فروش تنباكو به ماژور تالبوت، لغو شد.

گرچه در مرحله نهايي، تحريم استعمال تنباكو به دستور علما موجب لغو قرارداد شد، نقش تاجران، براي نمونه، امين الضرب را نيز در اين جريان نمي توان اندك دانست. او به عنوانيكي از تاجران با نفوذ كشور كه با شاه و امين السلطان نيز روابطي نزديك داشت، رابط ميان جامعه بازرگانان و دربار و دولت بود. سيدجمال الدين اسدآبادي در دو سفر خود به ايران، در خانه امين الضرب اقامت


1- حديث عشق 6، دكتر اصغر مهدوي از او با او، صص 335 و 336 - 347.

ص: 175

گزيد و او را شيفته و مريد خويش كرد. امين الضرب از كمك مالي به سيدجمال هنگام اقامت او در روسيه و حتي پس از آنكه به خواري از ايران رانده شد، كوتاهي نكرد.

دوستي او با سيدجمال الدين و حمايتش از او، ناشي از اين باور بود كه اسدآبادي به راستي مردي روحاني و مرشدي مذهبي است كه هدفي جز پيشبرد اسلام ندارد. هر دو در اعتقاد به ضرورت اصلاحات در جوامع اسلامي به ويژه در ايران، هم رأي بودند. در ديد امين الضرب، سيد جمال الدين اسدآبادي رهبري مؤثر براي انجام دادن اين گونه اصلاحات در جهان اسلام بود. از نشانه هاياعتقادات عميق مذهبي امين الضرب و اشتياقش به افزايش سطح آموزش عمومي، اقدام او به تكثير بحارالانوار در 22 جلد به هزينه شخصي و توزيع رايگان آن بود. وي به ساخت بناها و نهادهاي عام المنفعه و ساختن حجره براي طلاب در مكان هايمذهبي نيز علاقه اي مخصوص داشت.(1) سرانجام، امين الضرب در 8 شعبان 1316 ه_ . ق برابر با اول دي ماه 1277 خورشيديو دسامبر 1898م. درگذشت (2)و جنازه اش را به نجف بردند و در جنب گلدسته ايوان حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) به خاك سپردند. (3)

ب) سيره
اشاره

ب) سيره

از ميان خدمات امين الضرب به موارد زير مي توان اشاره كرد:

يك_ايجاد خط راه آهن محمود آباد آمل، در سال 1308 ه_ . ق.(4)


1- حديث عشق 6، دكتر اصغر مهدوي از او با او، صص 344، 345 - 347.
2- يزد در اسناد امين الضرب، ص 15.
3- مهدي بامداد، شرح حال رجال ايران در قرن 12 و 13 و 14 هجري، ج 3، ص 362.
4- محمد حسن خان اعتمادالسلطنه، چهل سال تاريخ ايران در دوره پادشاهي ناصرالدين شاه، ج 1، ص 130.

ص: 176

دو_احداث كارخانه برق.(1)

سه_احداث كارخانه بلورسازي، در سال 1305 ه_ . ق.(2)

چهار_پيشنهاد تأسيس بانك، در سال 1296 ه_ . ق.(3)

پنج_پيشنهاد راه اندازياولين كارخانه ذوب آهن ايران در سال 1304 ه_ . ق كه امتياز آن را از شاه گرفت، اما موفق به اجراي آن نشد.

شش_تأسيس كارخانه ابريشم بافي در گيلان.(4)

از ديگر اقدامات امين الضرب، پايه گذاريانجمن تجار در واكنش به اوضاع اقتصادي، سرمايه داري و دخالت بيگانگان در امور تجاري و مالي ايران بود كه در پي آن، تاجران به رياست او خواستند بانكي مخصوص خودشان بر پا كنند كه ابتدا در تهران و سپس ديگر شهرستان ها فعاليت داشته باشد.(5)

ناصرالدين شاه، با عزل نصيرالدوله، وزير تجارت خود، به ميرزا يوسف خان مستوفي الممالك، صدر اعظم، دستور داد كه جلسه اي با حضور جامعهتاجران تشكيل دهند و ببينند چه قدم هايي بايد براي بهبود تجارت برداشته شود. در اين نامه، شاه به اهميت بازرگاني تأكيد كرد و به صدراعظم فرمان داد كه به همه تاجران بگويد كه او آرزو دارد تجارت پيشرفت كند و از منافع بازرگانان حمايت شود.(6) تاجران تهران در هفتم شوال 1301ه_ . ق / 1884 م. تشكيل مجلس وكلاي


1- محمد اسماعيل بانكيان، تاريخ يكصد سال صنعت برق ايران، ص 58.
2- فريدون، آدميت، انديشه ترقي و حكومت قانون سپهسالار، ص 325.
3- هما ناطق، بازرگانان، ص32.
4- محمدعلي جمال زاده، گنج شايگان، ص 141.
5- بازرگانان، ص32
6- فريدون آدميت و هما ناطق، افكار اجتماعي و سياسي و اقتصادي در آثار منتشر نشده دوران قاجار، ص 310.

ص: 177

تجار را نيز اعلام كردند. آنها از ميان خود 10 نماينده براي اين مجلس و با همين نام و همان كاركرد و شعبه هايي نيز در ديگر ايالت ها انتخاب كردند. بازرگانان، سندي را كه شامل اهداف، نظريه ها و حقوق مجلس بود، آماده ساختند كه پس از دريافت رضايت سلطنتي، اين سند، اساسنامه مجلس نام گرفت.(1)

بازاريان تلاش كردند تا نظام اقتصادي و اجتماعي اي را شكل دهند كه در پرتو حكم فرمايي قانون، مالكيت خصوصي و جسم و جان مردم در امان باشد. تاجران از طريق اين مجلس، خواهان تضمين مالكيت خصوصي و امنيت جاني همه شهروندان، توسط دولت شدند.(2)

اهداف كلي مجلس وكلاي تجار، بدين شرح بود:

اول- امنيت مالي

اول- امنيت مالي

«اراده شاه به دنبال آن است كه املاك، مال و اعقاب عامه رعيت در امن و امان باشد و اراده پادشاه اين را مي طلبد كه مردم، در رفاه باشند. از آنجايي كه شغل بعضي از مردم اين است كه با كاغذهاي ساختگي و اسناد تقلبي و تناقضي، دست به خريد و فروش املاك و مستغلات ديگر مردم بزنند، لازم است چاره اي انديشه شود و راه چاره اين است كه خريد و فروش املاك و مستغلات و اجاره موقوفات، بايد دفتر مخصوص در ديوان همايوني داشته باشد و در اين دفتر، اسم و شرايط معامله مشخص شود و بهتر است اسم اين دفتر، ثبت املاك باشد و مُهر خصوصي از جانب دولت، همراه آن دفتر بوده و هركس ملكييا مستغلاتي


1- زندگينامه حاج محمدحسن كمپاني امين دارالضرب، ص 172.
2- محمد امجد، ايران از ديكتاتوري سلطنتي تا دين سالاري، ترجمه: حسين مفتخري، ص45.

ص: 178

خريد و فروش نمايد و يا براي اجاره و استجاره، بايد در اين دفتر، ثبت شود. ايجاد اين دفتر، علاوه بر اينكه از تقلب، حيله و تزوير جلوگيري مي كند، دولت [نيز] از طريق آن مي تواند ميزان ماليات را در صورت كم و زياد شدن، تعديل كند».(1)

دوم- ايجاد بانك ايراني كوچك براي حمايت از تاجران داخلي

دوم- ايجاد بانك ايراني كوچك براي حمايت از تاجران داخلي

«مجلس وكلاي تجار، از شاه درخواست كردند كه مجلس وكلا در شهر دارالخلافه، بانكي برقرار سازند كه مخصوص اداره تجارت باشد و هر كار تجاري كه در مملكت شايع نموده[اند]، ابتدا به صورت آرام و تدريجي و سپس بزرگ و پر منافع كنند كه ناصرالدين شاه دستور داد تا خيلي زود ترتيبات آن را داده و بانك ايجاد كنند».(2)

سوم- حمايت از منافع تاجران محلي در برابر بازرگانان خارجي

سوم- حمايت از منافع تاجران محلي در برابر بازرگانان خارجي

«از آنجايي كه اغلب رعاياي ايران از وضع معاهدات دولتي خبر نداشته و نيز تجار خارجي، امتعه و پارچه و بلورآلات را كه به ايران مي آورند، با وعده طولاني و قيمت گزاف به اشخاصي كم بضاعت و بي سرمايه به قرض مي دهند و چون اين اشخاص سرمايه ندارند، با دادن اين اقساط، رفته رفته ورشكست مي شوند. بنابراين مال التجاره داخله از بين مي رود و تجار خارجي، تمام نفع آن را مي برند و براي حفظ اموال تجار ايران و براي اينكه هر كسي نتواند با حيله، مال و سرمايه آنها را به دست آورد، استدعا مي شود كه اين اجازه به مجلس وكلاي تجار داده شود كه نگذارند


1- خان بابا بياني، پنجاه سال تاريخ ناصري، ج3، ص 140.
2- كتابچه عرايض مجلسي وكلاي تجار ممالك محروسه ايران، 1301، پرونده مجلس تجارت، براي مطالعه بيشتر نك: پنجاه سال تاريخ ناصري.

ص: 179

احدي، مال التجاره به نسيه و وعده، از تجار خارجي خريد نمايد و يا اينكه طبقات پايين دربار، با شيوه هاي مختلف، از تجار نقد يا جنس مي گيرند كه در وقت خودش بدهند و چون اين نسيه ها را پس نمي دهند، بين آنها نزاع و درگيري روي مي دهد و طرفين از اعتبار و زندگي و شغل خود باز مي مانند و چنانچه امر فرماييد كه هركس به تجار و كسبه مقروض است، از مواجب او توقيف شود و به موقع در عوض طلب داده شود، اين مشكل حل مي شود. بنابراين ناصرالدين شاه دستور داد به اطلاع وزير خارجه و يا تجارت و تجار خارجه برسانند كه از اين پس، اين كار منسوخ و متروك گردد و تا جايي كه ممكن است، از تجار خارجي نبايد نسيه كاري كنند».(1)

چهارم- ايجاد و برپا كردن بازار مكاره در ايران

چهارم- ايجاد و برپا كردن بازار مكاره در ايران

«هر ساله از همه ولايات ايران، تجار و بازرگانان، كالاي مخصوص مملكت ايران را به بازار مكاره روسيه ميبردند كه در آنجا مدت ها دست به دست مي گشت و اغلب، مال آنها ضايع مي شد و يا به بهاي كم مي دادند و يا در عوض، اجناس و امتعه و بلورآلات و غيره از قبيل چراغ هاي نفتي، از تجار روسيه و ساير دولت ها گرفته، به ايران مي آوردند و يا مجبور مي شدند به مسكو و ساير ولايات روسيه برده، سپس مدت ها در آنجا مي ماندند تا بتوانند امتعه ايران را به مرور فروخته و در عوض هم برحسب اجبار، مال التجاره و پارچه روسي را با خود به ايران مي آوردند. لذا از پادشاه درخواست نمودند در آستارا و يا محل ديگري كه سرحد خاك روسيه باشد، بازار مكارهاي ايجاد شود كه هر سال شصت روز داير باشد و اين موضوع به ساير تجار ممالك ايران و نيز كشورهاي خارجي اطلاع داده شود


1- خان بابا بياني، پنجاه سال تاريخ ناصري، ج3، صص 141 و 142.

ص: 180

كه در فلان وقت برگزار مي شود. پادشاه دستور داد كه اين امر نيز زود اجرا شود و تجار هركجا را از قبيل گيلان، انزلي، مازندران و يا آستارا كه نزديك تر است، مشخص نمايند و زودتر، قرار ترويج و ترتيب آن را بدهند».(1)

پنجم- جلوگيري از ورود كالاهاي مصرفي غير ضروري خارجي و رواج كالاهاي ايراني در ميان مردم

پنجم- جلوگيري از ورود كالاهاي مصرفي غير ضروري خارجي و رواج كالاهاي ايراني در ميان مردم

«كالاهاي خارجي از قبيل امتعه و اقمشه و غيره به اندازهاي در ايران زياد شده بود كه كالاهاي نفيس مملكت ايران كه از حيث كيفيت و دوام، از كالاهاي خارجي بهتر بودند، به علت قيمت پايين كالاهاي خارجي، ديگر خريدار نداشتند؛ كارخانجات قديم تعطيل شده بودند، ارباب صنايع از شغل خود دست كشيده و سرمايه آنها بي فايده گشته بود. تقاضا نمودند كه اگر پادشاه حمايت كند، تجار ايراني متعهد مي شوند كه در زماني اندك، در تمام ممالك محروسه ايران، كارخانجات متعددي احداث نمايند و اشخاص بي كار را داراي شغل و كار كنند؛ احتياجات مردم را به متاع فرنگي خيلي كم كنند و حتي صنايع ايران را نيز به خارج صادر كنند».(2)

مشكل ديگر اين بود كه بيشتر كالاهاي ايرانيهمچون ترياك، برنج، پنبه و غيره كه به خارج صادر مي شدند، به خاطر تقلب، از اعتبار آنها كاسته و اين موجب پايين آمدن بهاي آنها شده بود. بنابراين، از پادشاه خواستند اگر كالاي شخصي عيب دار و تقلبي باشد، مباشران ديوان همايون و قونسول هاي ايراني مقيم در آنجا، كالاي عيب دار را ضبط كند و به دولت خبر دهد تا شخص خطاكار مجازات شود.(3)


1- خان بابا بياني، پنجاه سال تاريخ ناصري، ج3، صص 142 و 143.
2- خسرو معتضد، حاج امين الضرب، ص503
3- پنجاه سال تاريخ ايران در دوره ناصري، ص 143.

ص: 181

همچنين اگر امنيت در ايران برقرار مي گرديد، مردم آزادانه مي توانستند براي خريد به هر جاي ايران بروند، اما آن دوره بيشتر پول آنها صرف خريد كالاهاي بي مصرف خارجي مي شد و اين امر، سبب تعطيلي كارخانه هاي داخلي شده بود. بنابراين، از شاه خواستند حكم دهد ارباب صنعت ها و حرفه ها، توليدات خود را كامل سازند و در ضمن مردم را از استفاده كالاهايخارجي در ظرف مدتي ممنوع كند.(1) شاه دستور داد براي پيشرفت كارخانه ها و صنايع ايران، همان گونه كه تاجران متعهد شده اند، به ولايت ها اعلام كنند كساني كه كالاهاي تقلبيتوليد مي كنند و مي فروشند، اموال آنها ضبط شود. در همان زمان مجلس تجارت تهران نيز تأسيس و ميرزا عبدالوهاب خان نصيرالدوله، بركنار و علي قلي خان مخبرالدوله، وزير تجارت شد. مجلس تجارت در شيراز، تبريز، اصفهان، قزوين، كرمان، كردستان، زنجان، كرمانشاه، ساري، بندرلنگه، بندرعباس، اروميه، بارفروش، خراسان، گيلان، كاشان، همدان و حتي شهرهاي بغداد، استانبول و بادكوبه ( باكو) تشكيل شد.(2)

بخش ديگري از كتابچه عرايض مجلس وكلاي تجار، شامل جزئيات حقوق قانوني، حقوق گمركي و مسئوليت مجلس بود، براي سر و سامان دادن به امور تاجران ورشكسته و سامان دادن به مشاجره هاييكه در مورد كالاهاي تجارييا مستغلات، ميان بازرگانان با يكديگر يا ميان بازرگانان و ديگر گروه ها، صورت مي گرفت.(3)

برخي از تكليف هاي مجلس وكلاي تجار چنين بود: «بايد اسامي اشخاصي كه داخل ايران شغل آنها دلالي بود، ضبط مجلس وكلا باشد و هركدام اجازه از مجلس


1- پنجاه سال تاريخ ايران در دوره ناصري، 144.
2- 4.نك: افكار اجتماعي و سياسي و اقتصادي در آثار منتشر نشده دوران قاجار، صص332-341.
3- زندگي نامه حاج محمدحسن كمپاني، امين دارالضرب، ص173.

ص: 182

داشته باشند كه در وقت خريد و فروش، به اشخاص غيرمعتبر مال مردم خور، كالايي نفروشند و در هر هفته، صورت خريد و فروش بازار را صحيحاً به مجلس بدهند. تكليف ديگر آنها اين بود تمام مجالس وكلاي تجار در هر يك از ولايات، اسكناس و پول چروك و ساغكه محمول است، با كمال جديت آنها را منسوخ و رواج هر يك را متروك دارند».(1) در كل، كار آنها نظارت بر تجارت و بازرگاني تاجران در هر ولايت و گسترش كارخانجات و تشويق مردم به مصرف كالاي داخلي و جلوگيري از كلاهبرداري در هر سطحي و توسط هر گروهي بوده است.

در ابتدا بر اساس دستور شاه، چرخ هاي اساسي آن به حركت در آمد و مجلس تهران به سرپرستي امين الضرب تشكيل شد. سپس شاه به صدراعظم فرمان داد كه به همه حاكمان ايالت ها بفرستند و به آنها خبر دهند كه بايد چنين مجلسي را در قلمروشان برپا كنند و امور مربوط به تجارت و صنف بازرگانان را به آنان ارجاع دهند. تصميم گيري و نظم دادن به امور با مجلس باشد. حاكمان هم، مجري تصميم هايآن هيئت و رسيدگي به امور تجارت و مشاجره هاي ميان آنها باشند.(2)

همزمان امين الضرب به همكاران خود نامه نوشته و از آنان خواست كه مجلس محلي را تشكيل دهند. اين مجلس به منظور رونق اقتصادي، انجام دادن اقدامات گوناگون را برعهده گرفت. تأسيس كارخانه، راه سازي و استخراج معدن، گسترش توليد ابريشم و ترويج فن ابريشم كشي با ماشين چرخ اروپايي، مراقبت در اصالت كالاهاي صادرات به ويژه فرش، متروك داشتن اسكناس


1- پنجاه سال تاريخ ناصري، صص 146 - 148.
2- 7.. زندگينامه حاج محمدحسن كمپاني امين دارالضرب، ص 173.

ص: 183

 هاي خارجي و پول هاي فلزي خارجي كه مايه پريشاني بازار تجاري و كميابي پول طلا و نقره مي شد، صدور برات و اعمال شيوه دفترداري نوين، از اقدامات آنها بود.(1)در واقع مجلس وكلاي تجار، اولين تشكيلاتي بود كه درخواست هايسياسييك گروه مهم اقتصادي را منعكس بازتاب مي داد و در حد توان، عملي مي كرد. با وجود تلاش هايفراوان صنف بازرگانان، دست آوردهاي اين تشكيلات، پربار نبود و زود تعطيل شد. با اين حال، اتحاد صنف تجار از هم نپاشيد و از سال 1300 ه_ . ق شركت هاي تجاريتشكيل شد.(2)

بيشتر شعبه هاي مجلس وكلاي تجار، طي دو ماه بعد تأسيس شد. در توصيف وظيفه مجلس، امين الضرب در نامه اي به يكي از همكاران مي نويسد كه پيشرفت و رفاه كشور، به عملكرد خوب و كارهاي اين مجلس بستگي دارد. اگر موفقيت آميز باشد، اميد است كه آيندگان از آنان به نيكيياد كنند.(3)در سال اول، مجلس و شعبه هايش را به كليشاه حمايت مي كرد و اين حمايت بدانجا رسيد كه وقتي شكايت هاييبرضد حاكم تبريز به آگاهيشاه رسيد، شاه در نامه اياو را توبيخ كرد و به اين نكته توجه داد كه در صورت همكارينكردن با وكلاي تجار، از مقامش عزل خواهد شد. گروه هايي كه منافعشان در خطر بود، قدرتي بيشتر از تاجران داشتند. مهم ترين اين افراد، حكما و علما بودند. افول مجلس از تبريز آغاز شد و با اينكه ولي عهد كشور، مظفرالدين ميرزا، از آن حمايت مي كرد، علما آشكارا با اعضاي مجلس و تصميم هاي آنان درباره


1- افكار اجتماعي و سياسي و اقتصادي در آثار منتشر نشده دوران قاجار، صص314-315
2- افكار اجتماعي و سياسي و اقتصادي در آثار منتشر نشده دوران قاجار، ص 370
3- افكار اجتماعي و سياسي و اقتصادي در آثار منتشر نشده دوران قاجار، ص310

ص: 184

ورشكستگي، مخالفت مي كرد؛زيرا اينجا ميداني بود كه در آن، هم حاكمان و هم عالمان سود مي بردند و پيش از شكل گيري مجلس وكلاي تجار، درگيري هايمربوط به ورشكستگيرا مجتهد و حاكم، حل و فصل مي كردند. بدين ترتيب بازرگانان ورشكسته با دادن رشوه به مجتهد و حاكم، مي توانستند رأيدلخواه تري براي خود در برابر طلبكاران به دست آورند. براثر مخالفت علما، رئيس مجلس و وكلاي تجار تبريز از كار كناره گيريكردند و از اجراي وظايف خود بازماندند. به دنبال آن، مجلس وكلاي تجار قزوين نيز تعطيل شد. هنوز مجلس تهران به كار خود ادامه مي داد و شاه از آن حمايت مي كرد، ولي مخبرالدوله كه به تازگي به سمت وزير بازرگاني منصوب شده بود، ضد مجلس و هم پيمان حكام بود. وزير جديد در هر ايالت، فردي را به رياست تجار منصوب مي كرد كه يا نظامي بود يا از بازرگانيچيزي نمي دانست.(1)

به دنبال كارهايمستبدانه و نادرست حاكمان، امين الضرب نامه اي محرمانه در سال 1303ه_ . ق /1885 م. به شاه نوشت و در آن گفت كه حكام نمي گذارند شوراي تجارتي به كار خود ادامه دهد و آنچه مي خواهنداز رعيت بيچاره مي گيرند و املاك مردم را نيز مصادره مي كنند. در ادامه، پيشنهاد داد بازرس هايي بي طرف از ميان انتخاب شوند تا مسائل هر ايالت را تعيين كنند و بدون ترس از تلافي حكام، بتوانند گزارش هايي در مورد امور ايالت ها و شرح كارهاي غير قانوني حكام را منعكس سازند و به طور مستقيم، به شاه خبر دهند.(2)

اين پيشنهادها در واقع چنان حركت انقلابي بود كه شاه حتي با مشورت هاي


1- زندگي نامه حاج محمدحسن كمپاني امين دارالضرب، ص 174.
2- افكار اجتماعي و سياسي و اقتصادي در آثار منتشر نشده دوران قاجار، صص367 و 368.

ص: 185

پياپي با امين الضرب، باور نمي كرد كه بتوان اين طرح را به مرحله اجرا در آورد. در نتيجه، امين الضرب دلسرد شد و دو سال پس از تأسيس مجلس وكلاي تجار از رياست كناره گيري كرد. كار مجلس هم به تدريج متوقف شد. البته بايد افزود كه در كارشكني هاي حكام ضد مجلس وكلاي تجار، دولت هاي بيگانه نيز دست داشتند. با اجراي قوانين جديد اين شورا، فروش كالاهاي دولت هاي خارجي كاهش مي يافت. بنابراين، براياز بين بردن اين مجلس، همه تلاش خود را كردند.(1)

ج) پيام

ج) پيام

امين الضرب از شخصيت هايي است كه در دوره قاجار مي زيست. او تاجر بانفوذ و اثرگذاري بود كه در راه استقلال و برپاي خود ايستادن ايرانيان، كارخانه هاي متعددي راه اندازي كرد و پيشنهادهاي مهم ديگري داد كه هر يك مي توانست از وابستگي ايران به بيگانگان بكاهد.

6. برادران عليو حسين همدانيان

اشاره

6. برادران عليو حسين همدانيان

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

زنده يادها علي وحسين همدانيان به ترتيب در سال هاي1287 و1289 ه_.ش در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشودند. پدر آنها، حاج محمدرضا همداني از تاجران معتبر اصفهان بود و در حمايت از انقلاب مشروطه نقش بسزايي داشت.مرحوم علي همدانيان داراي روحيه اي پرتلاش، بلندپرواز و كارآفرين و داراي انديشه هاي خلاق، تيزبين و آينده نگر بود. وي درسال 1314 در


1- زندگي نامه حاج محمدحسن كمپاني امين دارالضرب، صص 175 و 176.

ص: 186

27 سالگي با تأسيس «شركت صنايع پشم اصفهان»، فعاليت صنعتي خود را در سطح وسيعي آغاز كرد.

سپس در سال 1329 با همكاري و همياري برادرش، حسين با تأسيس شركت سهامي ريسندگي و بافندگي بافناز (شهناز سابق) فعاليت صنعتي شان وارد مرحله جديديشد و با درايت و تلاش خستگي ناپذير خود توانستند آن كارخانه ها را به عنوان بزرگ ترين كارخانه هاي نساجي در خاورميانه اداره كنند.علي همدانيان در سال 1334 به همراه برادر خود به عنوان سهام داران اصلي، چهارمين كارخانه سيمان ايران را با نام «شركت سهامي سيمان اصفهان» تأسيس و در سال هايبعدي، با افزايش ظرفيت و توليد در اين كارخانه، زمينه اشتغال هزاران نفر را فراهم كردند.علي همدانيان در سال 1342 دارفاني را وداع گفت و در مقبره خانوادگي شان واقع در تخت فولاد اصفهان به خاك سپرده شد.

حسين همدانيان پس از فوت برادرش، مسئوليت اداره واحدهاي صنعتيياد شده را بر عهده گرفت و در سال 1344 دست به كار بزرگ و بي سابقه اي زد. وي «مؤسسه خيريه علي وحسين همدانيان» را به عنوان بزرگ ترين بنياد خيريه و نيكوكاري درايران، ايجاد و همه سهام و اموال منقول و غيرمنقول و كارخانه ها را به اين مؤسسه واگذار كرد. ويبه مدت چند سال، امور جاري مؤسسه را همراه با ديگر اعضاي هيئت امناياين خيريه اداره مي كرد.

حسين همدانيان در سال 1345 بخشي از سهام شركت قند نقش جهان را خريد و در سال 1354 سرمايه مؤسسه را به ميزان 8 ميليارد ريال به ثبت رساند. ويدر خردادماه 1357 درگذشت و در آرامگاه خانوادگيهمدانيان واقع در تخت فولاد اصفهان در كنار مزار برادر به خاك سپرده شد.

ص: 187

ب) سيره

ب) سيره

مؤسس و مديرعامل شركت صنايع پشم اصفهان سال 1314؛

تأسيس و مديريت شركت صنايع ريسندگي و بافندگي شهناز سال 1329؛

ساخت تأسيسات خط لوله كشي آب آشاميدني در بخش شمال شرقي اصفهان معروف به محله آب 250؛

ساخت كارخانه نساجي بزرگ اصفهان به نام كارخانه شهناز كه عامل بسيار مؤثري در كارآفرينيدر زمان خود، در شهرستان اصفهان به شمار مي رود؛

صادرات مصنوعات كارخانه هايبافندگي اصفهان به خارج از كشور به ويژه كشورهاي عربي و عربستان سعودي؛

توليد و بافت پارچه تترون براي اولين بار در ايران در كارخانه هاينساجي اصفهان؛

كارآفريني براي4200 كارگر در سال 1342 و توليد و تهيه 120 هزار پارچه و هزاران بقچه انواع نخ هاي مصرفي در صنايع نساجي كشور؛

ساخت چهارمين كارخانه سيمان در كشور سال 1334 كه در سال 1337 با يك كوره 200تني به روش مرطوب به بهره برداري رسيده؛

تأسيس كارخانه بافناز (شهناز سابق) در سال 1329 با مشاركت برادر خود، علي همدانيان؛

تأسيس و راه اندازي كارخانه سيمان اصفهان در سال 1334؛

تأسيس و راه اندازييك واحد دام داري و دام پروري بزرگ در منطقه حسن آباد؛

ص: 188

خريد بخشي از سهام شركت قند نقش جهان و فعال سازي آن در سال 1345؛

تأسيس بنيادخيريه علي وحسين همدانيان درسال1342كه يكي ازبزرگ ترين بنيادهايخيريه ونيكوكاري در ايران تا زمان تأسيس بوده؛

رياست هيئت امناي خيريه علي وحسين همدانيان.(1)

ج) پيام

ج) پيام

حكومت پادشاهي براي بسياري از ايرانيان ارمغاني به همراه نداشت، اما در گوشه و كنار جامعه شاهنشاهي، بودند مردماني كه با تمام وجود و همه امكانات در راه استقلال و خودكفايي ايرانيان و اشتغال آنان به ميدان آمدند و سرمايه گذاري كردند. برادران همدانيان از صفر شروع كردند، ولي باپشتكار و همت بلند خويش توانستند كارخانه ها و مؤسسه هاي فراواني برپا كنند كه برخي از آنها بعد از گذشت نيم قرن همچنان در عرصه توليد ملي نقش آفرين است.

7. سيدرضا فيروز آبادي

اشاره

7. سيدرضا فيروز آبادي

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

آيت الله سيد رضا فيروزآبادي در سال 1253 ه_ . ش در روستاي فيروزآباد از توابع شهر ري ديده به جهان گشود. وي تحصيلات ابتدايي را در تهران به پايان رسانيد. آن گاه براي ادامه وتكميل دروس خويش عازم نجف اشرف گرديد و از محضر بزرگاني چون حضرات آيات آخوند خراساني، سيد محمد كاظم يزدي وشيخ


1- www.hamedanian.com.

ص: 189

الشريعه اصفهاني بهره جست. وي جزو هيئت علميه تهران بود و در دوره سوم، ششم، هفتم و چهاردهم مجلس شوراي ملي از طرف مردم تهران و شهرري به نمايندگي انتخاب شد. وي حقوق نمايندگي خود را صرف ساخت بيمارستان و ديگر مراكز عام المنفعه كرد. وي از هم فكران شهيد مدرس بود و در مبارزات سياسي و پارلماني و جلوگيري از تسلط بيگانگان نقشي مؤثر داشت. حاج سيد رضا فيروزآبادي در سال 1344درگذشت.

ب) سيره

ب) سيره

آيت الله سيد رضا فيروزآبادي از مردان بزرگ عرصه دين بود كه فعاليت هاي اجتماعي و سياسي وي دامنه گسترده تري داشت. ساده زيستي، قناعت، پشتكار و رسيدگي به امور نيازمندان از شاخص ترين ويژگي هاي اخلاقي و شخصيتي وي بود. وي با همه لوايح دولتي كه نياز به اعتبار مالي داشت، مانند استخدام افراد متخصص خارجي، مخالفت مي كرد و معتقد بود راه اصلاحات در صرف درآمدها به نفع مردم و رساندن مخارج به مصرف امور عام المنفعه است. وي در زندگي شخصي خويش با وجود به دوش داشتن مسئوليت اداره خانواده و عشق فراوان به درس و فراگيري علوم ديني، به مدت دوشبانه روز در هفته به زراعت در فيروزآباد مي پرداخت. روحيه استقلال طلبي و بي نيازي از ديگران را در موضع گيري هاي ايشان در مجلس مي توان مشاهده كرد. وي در آغاز دوره حكومت پهلوي اول در نطق خودگفت:

بنده بااين ماده كه حفر چاه باشد، كاملا موافقم و اميدوارم خيلي از اين قبيل لوايح به مجلس بيايد و عملي هم بشود.

ص: 190

چرا؟براي اينكه همه مسبوقيم كه مي گويند ايران سي و پنج هزار فرسخ زمين دارد. در صورتي كه پنج هزار فرسخ آن بيشترداير نيست و سي هزار فرسخ آن باير است و ما بايد سعي كنيم كه ان شاء الله به وسيله اين قبيل كارها همه اين اراضي دايرشود، اما چيزي كه در اين لايحه ما بايد در نظر بگيريم، اين است كه بايد اشخاصي كه اين قبيل امتيازات را مي خواهند، تسهيلات بدهيم و به قدري بايد براي آنها تسهيل فراهم كرد كه آنها در ضمن عمل به هيچ مانعي بر نخورند كه هم بتوانند كارشان را تمام كنند و هم موجب تشويق آنها و ديگران شوند.از اين جهت، بنده عقيده دارم كه هرچه ما بتوانيم بايد در اين ماده و همين طور در ساير موارد تسهيلات فراهم كنيم و صاحب امتياز را آزاد بگذاريم. يعني همين قدر امتياز بدهيم و ديگر به حال خودش آزادبگذاريم كه مانعي پيش نيايد. البته كسي كه خودش را حاضر براي اين كار مي كند، مي داند كه متخصص لازم دارد و بايد چاه را در جايي حفركند و آب بيرون بياورد كه محل مصرف داشته باشد، لابد خودش اين قبيل چيزها را مي داند. اين است كه بنده گمان مي كنم به واسطه اين مواد ممكن است اشكالاتي پيش بيايد.

وي در جايي ديگر نيز گفته است:

عرض مي شود ما هميشه بايد تشويق كنيم كه در اين مملكت كارخانجات و موسسات اقتصادي داير و افتتاح شود. معادن استخراج شود و روي هم رفته بايد طوري كرد كه از واردات

ص: 191

كاسته و بر صادرات افزوده شود . يك كارخانه صحيحي وارد اين مملكت كرده اند. متأسفانه اين كارخانه به واسطه نداشتن سرمايه و نداشتن پول از كار افتاده و براي به كار انداختن آن از دولت تقاضاي قرضه كرده اند و بيست هزارتومان تقاضا كرده اند كه به آنها داده شود تا سرمايه اين كارخانه قرار دهند. اگر اين كار شود و در مدت 24ساعت اين كارخانه كار كند، مي تواند 120بقچه نخ بدهد كه 400 و 500 تومان قيمت خواهد داشت و از اين طرف، ديگر فايده اي كه براي ما خواهد داشت، اين است كه ما مجبور نخواهيم بود پنبه خودمان را ارزان به ديگران بفروشيم و براي صنايع داخلي هم به كارخواهد رفت و از آن طرف، صنايع ما هم تشويق مي شود. پس خوب است آقايان موافقت فرمايند كه اين مساعدت نسبت به اين كارخانه بشود تا تكليف صاحبان آن هم معيّن شود و ان شاءالله كسي در اين باب مخالفت نخواهد كرد.(1)

ج) پيام

ج) پيام

آيت الله سيد رضا فيروز آبادي از مردان عرصه دين وسياست و اجتماع بود كه هم در زندگي شخصي خود به خودكفايي اهميت مي دادو هم در عرصه اجتماعي براي بي نيازي جامعه از بيگانگان تلاش مي كرد و هم در بعد سياسي مانع تصويب لوايحي مي شد كه به استقلال اقتصادي كشور آسيب مي زد .


1- «در نقل ونقد احوال تاريخ سازان معاصر»، روزنامه جوان، 15/5/ 1391، 3749، ص 11.

ص: 192

8.پرفسور سيد محمود حسابي

اشاره

8.پرفسور سيد محمود حسابي

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

سيد محمود حسابي در سال 1281 خورشيدياز پدر و مادري تفرشي در تهران زاده شد. پس از سپريكردن چهار سال از دوران كودكي در تهران، به همراهخانواده (پدر، مادر، برادر) عازم شامات شد. در هفت سالگي تحصيلات ابتدايي خود را در بيروت، با تنگدستي و سختي هاي دور از وطن، در مدرسه كشيش هاي فرانسوي آغاز كرد و همزمان، مادر فداكار، متدين و فاضل خود (خانم گوهرشاد حسابي)، تعليمات مذهبي و ادبيات فارسي را به او آموزش داد. سيدمحمود، قرآن كريم را حفظ و به آن اعتقادي ژرف داشت. ديوان حافظ را نيز از بر بود و به بوستان و گلستان سعدي، شاهنامه فردوسي، مثنوي مولوي ومنشات قائم مقام اشراف كامل داشت.

شروع تحصيلات متوسطه او همزمان با آغاز جنگ اولجهاني و تعطيلي مدارس فرانسوي زبان بيروت بود. ازاين رو، پس از دو سال تحصيل در خانه، براي ادامه به كالج امريكايي بيروت رفت و در هفده سالگي ليسانس ادبيات، در نوزده سالگي ليسانس بيولوژي و پس از آن مدرك مهندسي راه و ساختمان را دريافت كرد. در آن زمان با نقشه كشي و راهسازي، به امرار معاش خانواده كمك مي كرد. استاد همچنين در رشته هاي پزشكي، رياضيات و ستاره شناسي به تحصيلات آكادميك پرداخت.

شركت راهسازي فرانسوي كه استاد در آن مشغول به كار بود، به پاس قدرداني از زحمت هاي وي، ايشان را براي ادامه تحصيل به كشور فرانسه اعزام كرد و بدين ترتيب در سال1924م. به مدرسه عالي برق پاريس وارد و در سال 1925 م. فارغ التحصيل شدند.

ص: 193

همزمان با تحصيل در رشته معدن، در راه آهن برقي فرانسه مشغول به كار شد و پس از پايان تحصيل در اين رشته، كار خود را در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغال سنگ ايالت سار آغاز كرد. سپس به دليل داشتن روحيه علمي، به تحصيل و تحقيق در دانشگاه سوربن در رشته فيزيك پرداختو در سال 1927 م. در 25 سالگي دانشنامه دكتراي فيزيك خود را با ارائه رساله ايبا عنوان «حساسيت سلول هاي فتوالكتريك» با درجه عالي دريافت كرد.

استاد با شعر و موسيقي سنتي ايران و موسيقي كلاسيك غرب به خوبي آشنايي داشت و در چند رشته ورزشي، موفقيت هاييرسيده بود كه از آن ميان، مي توان به ديپلم نجات غريق در رشته شنا اشاره كرد. پروفسور حسابي به دليل عشق به ميهن و با وجود امكان ادامه تحقيقات در خارج از كشور، به ايران بازگشت و با ايمان و تعهد، به خدمتي خستگي ناپذير پرداخت تا جوانان ايراني را با علوم نوين آشنا سازد.

استاد، تنها شاگرد ايراني پرفسور انيشتين بوده و در طول زندگي، با دانشمندان برتر جهان، همچون شرودينگر، بورن فرمي، ديراك و بوهر و با فلاسفه و ادبايي همچون آندره ژيد و برتراند راسل، تبادل نظر داشتهاست.

جامعه علمي جهاني او را در سال 1990 م. به عنوان «مرد اول علمي جهان» برگزيد و در كنگره «شصت سال فيزيك ايران» در سال 1366خورشيدي، به «پدر علم فيزيك و مهندسي نوين ايران» مشهور شد.

پرفسور حسابي، در 12 شهريور 1371، در بيمارستان دانشگاه ژنو، به هنگام معالجه قلبي، بدرود حيات گفت. مقبره استاد، بنا به خواست ايشان، در زادگاه خانوادگي، در شهر دانشگاهي تفرش قرار دارد. (1)


1- ايرج حسابي، استاد عشق نگاهي به زندگي و تلاش هاي پرفسور سيد محمود حسابي، پدر علم فيزيك و مهندسي نوين ايران، صص 15و16.

ص: 194

ب) سيره

ب) سيره

پرفسور حسابي، در استقلال و خودكفايي ايران، با تلاش در راه دانش افزايي اين مرزوبوم، نقش ارزنده اي از خود به يادگار گذاشته است كه به نمونه اي از آنها اشاره مي كنيم:

يك_راه اندازي اولين آسياب آبي توليد برق (ژنراتور) در كشور (آشتيان، نزديك تفرش) به سال 1305 خورشيدي/ 1926 م.

دو_ايجاد اولين كارگاه هاي تجربي در علوم كاربردي در ايران به سال 1306 خورشيدي/ 1927 م.

سه_ تأسيس اولين مدرسه مهندسي وزارت راه و تدريس در آن، به سال 1307 خورشيدي/ 1928 م.

چهار_ايجاد اولين آزمايشگاه علوم پايه در كشور، به سال 1307 خورشيدي/ 1928 م.

پنج_ساخت اولين راديو در كشور (در دارالمعلمين عالي) سال 1307 خورشيدي/ 1928 م.

شش_ تأسيس دانش سراي عالي و تدريس فيزيك و مكانيك در آن، به سال 1308 خورشيدي/ 1929 م.

هفت_ تأسيس اولين كارگاه ساخت قطعات دست ساز براي اتومبيل هاي ايران، به سال 1309 خورشيدي.

هشت_ ساخت و راه اندازي اولين آنتن فرستنده در كشور، به سال 1309خورشيدي/ 1930 م.

نه_ايجاد اولين ايستگاه هواشناسي كشور (در ساختمان دانش سراي عالي در نگارستان دانشگاه تهران)، به سال 1310خورشيدي/ 1931م.

ص: 195

ده_ نصب و راه اندازي اولين دستگاه راديولوژي در ايران، براي برادر، دكتر محمد حسابي، اولين راديولوژيست ايران، به سال1310 خورشيدي/ 1931 م.

يازده_ تأسيس اولين بيمارستان خصوصي در ايران؛ بيمارستان گوهرشاد (به نام مادر گرامي شان)، با همكاري برادر، دكتر محمد حسابي، به سال 1312 خورشيدي/ 1933م.

دوازده_ تأسيس دانشكده علوم، در سال 1321 خورشيدي و رياست آن دانشكده به فاصله سال هاي 1321 - 1327 و 1330 - 1336 خورشيدي تدريس در آن از آغاز تأسيس تا پايان عمر، به سال 1321 خورشيدي/ 1941 م.

سيزده_ راه اندازي مركز عدسي سازي اپتيك كاربردي در دانشكده علوم دانشگاه تهران، به سال 1323 خورشيدي/ 1944 م.

چهارده_ ساخت اولين رصدخانه نوين در ايران، به سال 1324 خورشيدي/ 1945 م.

پانزده_ راه اندازي اولين مركز زلزله شناسي كشور، 1328 خورشيدي/ 1949 م.

شانزده_ تأسيس و رياست مؤسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران، به فاصله هاي سال 1330 - 1344 خورشيدي 1951 - 1965 م.

هفده_ پايه گذاري مركز تحقيقات اتمي دانشگاه تهران، به سال 1130خورشيدي/1951 م.

هجده_ راه اندازي اولين مركز ليزر ايران، به سال 1345 خورشيدي/ 1966 م.

نوزده_ تأسيس و راه اندازي رآكتور اتمي دانشگاه تهران و ايجاد سازمان انرژي اتمي ايران، به سال 1349 خورشيدي/ 1970م.

بيست_ تدوين آيين نامه كارخانجات نساجي كشور و نگارش رساله چگونگي حمايت دولت در رشد اين صنعت

ص: 196

بيست و يك_ استفاده از انرژي خورشيدي در ايران، به سال1360 خورشيدي/ 1981 م.

بيست و دو_ تدوين اصول اندازه گيري و مقياس گذاري و ايجاد اداره اوزان و مقياس ها (مؤسسه استاندارد)، به سال 1311 خورشيدي.(1)

ج) پيام

ج) پيام

دكتر محمود حسابي، از دانش آموختگان غرب بود كه دل در گرو وطن خويش داشت. وي نزديك به هفتاد سال در زمينه هاي گوناگون مهندسي و فيزيك فعاليت كرد و به عنوان فرد اول علمي جهان و پدر علم فيزيك و مهندسي نوين ايران، فهرستي بلند بالا از اقدامات خود در زمينه توليد داخلي بر جاي گذاشت.

9. دكتر سعيد كاظمي آشتياني

اشاره

9. دكتر سعيد كاظمي آشتياني

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

زندهياد دكتر سعيد كاظمي آشتياني، در نخستين روز از فروردين ماه 1340 در تهران به دنيا آمد. آثار نبوغ از همان سنين نوجواني و جواني در وي قابل مشاهده بود، به طوري كه در سال 1358 در 18 سالگي هم زمان با ورود به دانشگاه، در هنرستان پيام اميد به تدريس ادبيات و بينش اسلامي مي پرداخت.

وي سال 1358 در رشته فيزيوتراپي دانشگاه علوم پزشكي ايران پذيرفته


1- ايرج حسابي، استاد عشق نگاهي به زندگي و تلاش هاي پرفسور سيد محمود حسابي، پدر علم فيزيك و مهندسي نوين ايران، صص 164 و 165.

ص: 197

شد. تعطيلي دانشگاه ها به علت آغاز انقلاب فرهنگي و حضور وي در جبهه هاي نبرد در آن سال ها سبب شد پس از 11 سال، سرانجام در سال 1369 با دريافت مدرك كارشناسي ارشد در رشته فيزيوتراپي از دانشكده علوم توان بخشي فارغ التحصيل شود.

در سال 1361 با همكاري دو تن از همكارانش، جهاد گروه پزشكي را در دانشگاه علوم پزشكي ايران تأسيس كرد. اين گروه، هسته اوليه جهاد دانشگاهي علوم پزشكي ايران بود كه در سال 1365 شكل گرفت و دكتر كاظمي تا سال 1370 عهده دار مسئوليت بخش طرح ها و تحقيقات آن بود. از سال 1371 با تغييرات ساختار مديريتي جهاد دانشگاهي به سمت رياست جهاد دانشگاهي واحد علوم پزشكي ايران منصوب شد كه اين مسئوليت تا پايان دوره حياتش بر عهده وي بود.

كاظميدر طول اين سال ها، مراكز درماني متعددي، تأسيس و گروه هاي مختلف پژوهشي را راه اندازي كرد كه در آن ميان، پژوهشكده رويان جهاد دانشگاهي، يكي از مهم ترين اين مراكز بود. پژوهشكده رويان جهاددانشگاهيدر خرداد 1370 با مديريت دكتر كاظمي فعاليت خود را آغاز كرد و تاكنون هزاران زوج نابارور با بهره مندي از خدمات اين مركز پيشرفته درمان ناباروري، صاحب فرزند شده اند. دكتر كاظمي در همين دهه و هم زمان با مديريت جهاد دانشگاهي علوم پزشكي ايران و پژوهشكده رويانٰ، در دانشگاه تربيت مدرس به ادامه تحصيل در رشته علوم تشريح با گرايش جنين شناسي پرداخت و در سال 1376 با رتبه ممتاز موفق به دريافت درجه دكتري شد.

دانش فراوان، هوش سرشار، توان مديريتي بالا از يك سو و تعهد، اخلاص و

ص: 198

ايمان هميشگي او به خداوند متعال از سويي ديگر سبب شد تا در دوران حيات كوتاهش در دو حوزه مديريتش، موفقيت هاي چشم گيري همچون گسترش روش هاي پيشرفته درمان ناباروري، توليد و تكثير و انجماد سلول هاي بنيادي جنيني و همانند سازي (كلونينيگ) حيوانات را رقم بزند.

او در اعتلاي نام جمهوري اسلامي ايران در عرصه هاي بين المللي نيز با ثبت اين پيشرفت ها، حضور در كنگره هاي متعدد بين المللي و ابتكار برگزاري جشنواره بين المللي رويانٰ، سهمي از ياد نرفتني دارد.

غروب چهاردهم دي ماه 1384، قلب اين انسان والا از تپيدن ايستاد و علاوه بر خانواده و دوستانش، جامعه علمي كشور را نيز در سوگ و ماتم فقدانش نشاند.

ب) سيره
اشاره

ب) سيره

پژوهشگاه رويان، هشتم خرداد 1370 به عنوان مركز جراحي محدود با هدف خدمات رسانيدرماني به زوج هاي نابارور و پژوهش و آموزش در زمينه علوم باروري و ناباروريبه دست زنده ياد دكتر سعيد كاظمي آشتياني و گروهي از پژوهشگران و همكارانش در جهاد دانشگاهي علوم پزشكي ايران تأسيس شد. پژوهشگاه رويان در سال هاي 1377 و 1387 به ترتيب، مجوز مراكز تحقيقات علوم سلولي و مركز تحقيقات پزشكي توليد مثل را از شوراي گسترش دانشگاه هاي علوم پزشكي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي دريافت كرد. در آبان 1388 نيز شوراي گسترش آموزش عالي وزارت علوم، تحقيقات و فن آوري با ارتقاي آن از پژوهشكده به پژوهشگاه رويان موافقت كرد.

ص: 199

فعاليت هاي پژوهشگاه

فعاليت هاي پژوهشگاه

اين پژوهشگاه، فعاليت هاي پژوهشي و آموزشي و نيز درماني خود را در قالب سه پژوهشكده و دو مركز خدمات تخصصي (مركز درمان ناباروري و مركز سلول درماني) با راهبرد از علم تا كاربرد انجام مي دهد.

1. پژوهشكده زيست شناسي و فن آوري سلول هاي بنيادي رويان:

اين پژوهشكده در زمينه طب پيوند با شناخت مباني پايه زيست شناسي سلول هاي بنيادي، توسعه تحقيقات ترجماني سلول هاي بنيادي روي حيوانات آزمايشگاهي و انجام كارآزمايي هاي باليني فعاليت دارد. اين پژوهشكده شامل گروه هاي پژوهشي سلول هاي بنيادي و زيست شناسي تكويني، فن آوري نانو و زيست مواد، زيست پزشكي ترميمي و سلول درماني، زيست شناسي سامانه هاي مولكولي است.

2. پژوهشكده زيست شناسي و طب توليدمثل رويان:

اين پژوهشكده در زمينه افزايش ميزان باروري، سلامت جنين و بهبود سلامت جامعه از طريق تحقيق و درمان ناباروري در حوزه هاي مختلف توليد مثل فعاليت دارد. اين پژوهشكده شامل گروه هاي پژوهشي ژنتيك توليد مثل، جنين شناسي، اپيدميولوژي و سلامت باروري، اندوكرينولوژي و ناباروري زنان، آندرولوژي، تصويربرداري توليد مثل است.

3. پژوهشكده زيست فن آوري جانوري

اين پژوهشكده در زمينه توليد دام و محصولات وابسته و مرتبط با زيست فن آوري آن فعاليت دارد. پژوهشكده شامل گروه هاي پژوهشي مهندسي ژنتيك، زيست شناسي سلول جنسي و گروه زيست فن آوري جانوري است.

ص: 200

26 مورد ثبت اختراع

موفقيت در چرخه از توليد علم تا كاربرد آن نظير پيوند سلول هاي بنيادي به بيماران سكته قلبي، آسيب هاي قرنيه، ايسكمي اندام هاي تحتاني، ويتيليگو و بهبود اين بيماران و ارائه خدمات در بعضي از اين حوزه ها

توليد بزهاي تراريخت مولد فاكتور انعقادي9

بلوغ تخمك دام هاي اهلي (بز، گوسفند و گاو) در محيط آزمايشگاهي، انجام لقاح آزمايشگاهي، انجماد جنين ها به دنبال آن، انتقال به مادران رضاعي و توليد حيوانات سالم

تأثير فن آورانه نتايج پژوهشي

باروري آزمايشگاهي در انسان

شبيه سازي توليدمثلي در حيوانات اهلي

انجماد سلول جنسي و جنين انسان

تشخيص ژنتيكي قبل از لانه گزيني

مهندسي بافت

توليد پروتئين هاي نوتركيب

توليد وجداسازي انواع سلول هاي بنيادي جنيني بزرگ سالان و بندناف

توليد جنين هاي دامي

تأثير اقتصادي نتايج پژوهشي

پژوهشگاه رويان همواره به تأثير اقتصادي تحقيقات خود همچون جنبه هاي علمي آن توجه داشته است. درهمين راستا در سال 1387 موفق به توليد فاكتور رشد فيبروبلاستي انسان شد كه منجر به صرفه جويي ارزي قابل توجهي

ص: 201

گشته است. در همين راستا، توليد ديگر فاكتورهاي رشد را نيز در زمينه كاري خود قرارداده است.

ملاحظات ديگر

ملاحظات ديگر

برگزارييازده دوره كنگره بين المللي زيست شناسي وطب توليد مثل رويان

برگزاري شش دوره كنگره بين المللي زيست شناسي و فناوري سلول هاي بنيادي رويان

برگزاري 102 كارگاه داخل كشوري در زمينه توليد مثل و يا سلول بنيادي

برگزاري 27 كارگاه بين المللي در زمينه توليد مثل و يا سلول بنيادي

برگزاري 16 كارگاه علمي در زمينه توليد مثل

افتخارات رويان

افتخارات رويان

پژوهشگاه رويان در زمينه خدمات درمان ناباروري، سلول هاي بنيادي و زيست فن آوري نيز تا كنون موفقيت هاي زيادي را به نام خود ثبت كرده است. از آن جمله است:

تولد اولين كودك حاصل از روش باروري آزمايشگاهيIVF در تهران (1371)

تولد اولين كودك حاصل از روش ميكرواينجكشن ICSI در كشور (1373)

تولد اولين كودك حاصل از روش تشخيص ژنتيكي قبل از لانه گزيني جنين (PGD ) در ايران (1383)

استفاده از سلول هاي بنيادي براي ترميم ضايعات قلبي ناشي از سكته

ص: 202

براي نخستين بار در كشور (1383)

استفاده از سلول هاي بنيادي براي ترميم ضايعات قرنيه چشم براي نخستين بار در كشور (1384)

تأسيس نخستين بانك خصوصي خون بند ناف نوزادان (1384)

تولد نخستين حيوان شبيه سازي شده خاورميانه (رويانا) (1385)

تولد دو گوساله و سه بزغاله شبيه سازي شده (1388)

توليد سلول هاي بنيادي پرتوان القايي انساني (1387iPS) ()

استفاده از سلول درماني براي بهبود و درمان بيماران ويتيليگو براي نخستين بار در كشور (1387)

تاسيس نخستين بانك عمومي خون بند ناف (1387)

تولد اولين بزغاله تراريخته حاوي ژن توليد كننده فاكتور9 انعقادي خون انسان (1388)

تولد اولين بزغاله تراريخته حاوي ژنTissue Plasminogen Activator(tPA) انساني (1389)(1)

ج) پيام

ج) پيام

دكتر سعيد كاظمي آشتياني از چهره هاي جوان و بااستعدادبود كه با بهره گيري از زمينه هاي فراهم آمده توانست در حيات كوتاه مدت خود، گام هايي بلند و اساسي در عرصه خودكفايي وابتكار با رويكرد پزشكي بردارد .


1- www.royaninstitute.org/cmsfa.

ص: 203

10. شهيد حسن تهراني مقدم

اشاره

10. شهيد حسن تهراني مقدم

زير فصل ها

الف) زندگي نامه

ب) سيره

ج) پيام

الف) زندگي نامه

الف) زندگي نامه

اين بچه محله سرچشمه، جوانكي لاغراندام و سر به زير با موهاي فرفريبود كه مانند بسياري از جوانان نسل انقلاب، پاسداري از نهضت را تكليف خود دانست و به صف سپاهيان روح الله پيوست و سرباز فرمانده كل قوا شد. بعد از شهادت علي (برادرش) در سوسنگرد كه از كودكي انس زيادي با هم داشتند، عزمش بيش از پيش جزم شد و با نبوغ بي حدش، كاري را شروع كرد كه از ساخت خمپاره 60 آغاز شد و تا موشك شهاب 3 رسيد. جواني كه در دانشگاه جنگ، فارغ التحصيل شد؛ از صدام تا سران صهيونيستي و امريكايي براي سرش جايزه گذاشتند و شد كابوس بي پايان لشكريان شيطان و امير لشكريان خدا.

در محله سرچشمه تهران به سال 1338 متولد شد. پدرش محمود تهراني مقدم به پيشه خياطي مشغول بودبه علت شغل پدر (خياطي) به محله شكوفه وسپس به محله بهارستان نقل مكان كرد و مدارس ابتدايي و دبيرستان را در همين مناطق گذراند.

در مسجد زينب كبراي سرچشمه زير نظر آيت الله سيد علي لواساني، امام جماعت و مدير مسجد، تعليمات ديني و مقدمات آشنايي با اسلام را فرا گرفت و به همراه برادرانش در گروه سرود مسجد شروع به فعاليت كرد. اين گروه سرود، هسته اصلي گروه سرودي بود كه در روز 12 بهمن 57 در فرودگاه مهرآباد به اجراي برنامه پرداخت.

آيت الله لواساني در اين باره مي گويد:«محل ما خيابان اميركبير، كوچه آميز محمود وزير است. آنجا يك مسجد و يك حوزه علميه داريم و خانه ما هم كنار

ص: 204

مسجد است. وقتي مي رفتيم براي نماز، كارهاي ديگري هم مي كرديم. مثلا با نوجوانان كارمي كرديم و برايشان بر نامه داشتيم. يك گروه سرود هم درست كرده بوديم كه در روزهاي انقلاب براي خودش بروبيايي داشت. مسجد پررونقي بود و بچه هاي خوبي در آن رفت و آمد مي كردند. برخي كه نمي آمدند، كسي را مي فرستادم ومي گفتم بگوييد آقاي لواساني كارتان دارد. به دنبالشان مي رفتيم. الحمدالله آن نسل حالا سردار و سرتيپ ومتخصص شده اند و براي خودشان بروبيايي دارند، خدارا شكر.

سه برادر بودند. محمد آقا كه خدا حفظشان كند، الان هستند؛ حاج حسن آقا كه يگانه بودند و شهيد علي، برادر اينها. مادر خوب و متديني دارند. خداحفظشان كند. اينها راآورد مسجد پيش ما. چقدر اين حاج حسن آقا بااخلاص بود. ما با اينها مأنوس بوديم و برايشان كلاس گذاشته بوديم وبرايشان احكام مي گفتيم. چه قدر بچه هاي خوبي بودند»در سال 1356 در رشته صنايع (برش قطعات صنعتي) در دوره كاردانيمدرسه عالي تكنيكيوم نفيسي پذيرفته شد. در سال 1357 هم زمان با اوج گيري فعاليت انقلابي، تحت تأثير برادرش، محمد به صف انقلابيون پيوست. برادر بزرگ ترش، احمد در اين باره مي گويد:«در روزهاي منجر به پيروزي انقلاب به اتفاق دوستانش، در فعاليت هاي زيرزميني، نارنجك هاي دستي مي ساخت كه با استفاده از سه راهي لوله آب توليد مي شد. شب 22 بهمن در ميدان امام حسين (فوزيه سابق) با پرتاب نارنجك دستي، يك خودروي نظامي ارتش را مصادره و سرهنگ سوار بر خودرو را به اسارت درآورد» .

در سال 1358در دوره كارشناسيرشته مهندسي صنايع ادامه تحصيل داد و موفق به دريافت مدرك مهندسي شد.در سال 1359 در واحد اطلاعات منطقه 3

ص: 205

سپاه شمال مشغول به فعاليت شد وتا 31/7/1359 در اين سمت باقي ماند. در زمان شورش هاي نقاط مرزي كه مهم ترين آنها حوادث تجزيه طلبانه در كردستان بود، سپاه به ضرورت تقويت جنبه نظامي پي برد. حداكثر توان رزمي سپاه، تعداد معدودي گردان هاي رزمي بود كه با روش هاي چريكي وغير كلاسيك، درگير مبارزه با اشرار وضد انقلابيون مسلح در كردستان شدند. سنگين ترين سلاحي هم كه در اختيار سپاه بود، تعدادي خمپاره انداز، آرپي جي و تيربار، بود در حالي كه ضد انقلابيون در كردستان، به توپ خانه هم مسلح بودند. شايد چند هزار تفنگ ژ3 و كلت و ده ها خمپاره انداز و آرپي جي، همه موجودي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود در سال 1359، بعد از عمليات ثامن الائمه كه منجر به رفع محاصره آبادان شد، ازجمله غنايم به دست آمده از عراق، يك آتش بار توپ خانه 155 ميلي متري كشش بود كه از جانب دشمن در شمال آبادان بين دارخوين و پل مارد مستقر بود. اين آتش بار توپ خانه بلافاصله تعمير و عملياتي شد و در همان منطقه عليه دشمن به كار گرفته شد. سه ماه بعد در عمليات فتح بستان، يك گردان توپ خانه 130 ميليمتري و يك آتش بار 105 ميليمتري پرتغالي ارتش عراق را رزمندگان تيپ 14 امام حسين(ع) اصفهان به غنيمت گرفتند. اين گردان به دستور حسين خرازي (فرمانده تيپ) سازمان دهي شده بود و در عمليات فتح المبين در پشتيباني از گردان هاي مانوري بسيجيفعال بودند.اين دواتفاق مبدأ شكل گيريتوپ خانه سپاه پاسداران انقلاب اسلاميبود سال 1360، كه حاج حسن مسئول تطبيق آتش خمپاره اي سپاه در قرارگاه كربلا در عمليات طريق القدس بود، بعد از عمليات ثامن الائمه متوجه ضعف آتش پشتيباني خودي مستقر در خطوط مقدم جنگ شد، .ويمدت ها روي اين موضوع فكر كرد و

ص: 206

سرانجام در پاييز 1360 طرح ساماندهي آتش پشتيباني (خمپاره اندازها) را به صورت سنجيده و مدون تقديم حسن باقري كرد. محسن رضايي(فرمانده وقت كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي) نامه را امضا كرد وتحويل حسن باقري داد و حسن باقري آن را به حسن مقدم داد. حاج حسن نامه تايپ شده را خواند و ديد طرح خودش درباره ساماندهي خمپاره اندازها به منظور پشتيباني از نيروهاي پياده است. نامه خطاب به فرماندهان قرارگاه قدس، نصر، فجروفتح سپاه در جبهه هاي جنوب بود: «برادر حسن مقدم به عنوان فرمانده پشتبياني كننده آتش هاي خمپاره اي سپاه معرفي مي شوند. لازم است با او همكاري كنيد» بالاخره وي در سال1390، در پادگان اميرالمؤمنين(ع) و در حال آماده سازي آزمايش موشكي بر اثر انفجار زاغه مهمات، به يارانش، شهيد احمد كاظمي، حسن شفيع زاده، حسن غازي، غلام رضا يزداني، علي رضا ناهيدي و مصطفي تقي خواه پيوست.

ب) سيره

ب) سيره

حسن تهراني مقدم از فرماندهاني بود كه در خودكفايي سپاه در ساخت مجموعه هاي ادوات، توپ خانه و موشكي سپاه نقش كليدي و اساسي داشت و در دوران جنگ حضور فعال داشت. وينقش مؤثري در بنيان گذاري فرمان دهي موشكيايفا كرد و تقريبا 25 سال از عمر خود را در ايجاد، توسعه، توليد و خودكفايياين بخش از توان دفاعيگذراند. وي تا روز آخر عمر هم به عنوان مسئولسازمان جهاد فرمان دهي كل سپاه، براي ايجاد توان علمي و دانشي پايه و زيربنايي، مشغول كارهاي علمي و تحقيقاتي بود. مهم ترين فعاليت هاي اين شهيد عزيز عبارتند از:

1. در سال هاي اخير، جهاد خودكفايي سپاه به فرمان دهي شهيد تهراني مقدم

ص: 207

به پيشرفت هاي زيادي رسيده بود.

2. بسياري از طرح هايي كه هم اكنون رونمايي وتوليد مي شود، محصولات كار، فكر و ايده شهيد تهراني مقدم است، مثل موشك هاي خليج فارس و قيام و بسياري ديگر از اين موارد كه درميانه راه است.

3. يك «هاي تكنولوژي» با ابداع و فكر خودش به عنوان تكنولوژي بومييكي از ديگر كارهاي او بود. او موفق شد سازمان جهادخودكفايي سپاه را راه اندازي كند و با ابداعات خويش، موشك بالستيك بسازد. گفتني است امروز ايران در ميان چند كشور انگشت شمارجهان موفق به كسب اين تكنولوژي شده است. حاج حسن آقا جانش را در مسر توليد همين موشك گذاشت؛ زيرا هنگام آخرين تست همين موشك، جان خود را از دست داد. سپاه قصد داشت اين ابداع جديد را به رخ مبتكران جهان بكشاند، اما اين حادثه روي داد. البته ايشان با خون خود موفق شد اين تكنولوژي را بومي كند و ايران، صاحب اين ابزار مهم تاريخي و نظامي در كشور شده است كه به زودي ثمر خواهد داد.(1)

ج) پيام

ج) پيام

شهيد حسن تهراني مقدم از فرماندهاني بود كه از جنگ و دفاع مقدس، دانشگاهي براي دست يابي به امكانات نظامي، استقلال در فرآورده هاي تسليحاتي و توليد انبوه داخلي ساخت . اين توليدات دانشگاهي، راه را براي نفي وابستگي كشور به بيگانه فراهم آورده است .


1- www.dsrc.ir/Contents/view.aspx?id=7907.

ص: 208

با تأمل در آنچه آمد، مي توان دريافت در مسئله توليد ملي، نكاتي چند را بايد در نظر گرفت:

1. با استناد به آيات و روايات اسلام، استقلال، عامل رهايي از سيطره بيگانه، نفي وابستگي، ضامن خودكفايياست. بازگشت به فرهنگ اسلام، آموزش و پرورش حقيقي، تربيت درست آينده سازان، تقيد به خودكفايي، حمايت از ابتكارها، مبارزه با مشكلات و سرانجام فراخوان عمومي ملت، نيز زمينه ساز و بستر مناسب براي توليد ملي و خود كفايي اقتصادي است.

2. زبدگان و پيشوايان مكتب اسلام، خود، راهنمايان طريق و تشويق كنندگان مسير و حامي استقلال و عزت جامعه اسلامي هستند. آنان در عرصه عمل نيز جهادگران استقلال اقتصادي جوامع اسلامي بودند و پيشتازان حمايت از رونق جامعه و خودكفايي اجتماع و امت اسلامي.

3. چه بسيار بوده اند شاگردان مكتب ائمه؟عهم؟ و مروجان افكار و انديشه هاي اسلامي كه بر فراز منبر و بر كرسي تدريس و در نگارش از لزوم استقلال جامعه اسلامي سخن گفته اند و حق پاسداري از شرافت و عزت مسلمانان را به جاي آورده اند و بر روي زمين، چونان يكي از جهادگران وادي خودكفايي در حد خويش كوشيده اند؛ چه آنان كه مبلّغ و مروّج دينيبودند و چه آنان كه جزو برگزيدگان سياسي جامعه و زبدگان و نخبگان اجتماعي به شمار مي آمدند.

سيره عملي آنها اگرچه گاه در مثالي كوتاه، نمونه اي است از كوشش و دست كم انديشه ورزي آنان.

4. رسانه ملي در كنار ديگر وظايف متعدد خود، در قبال بحث نوشتار حاضر، دو وظيفه بر عهده دارد: الف) شعار امسال را همانند ديگر مسائل راهبردي به

ص: 209

درستي تبيين كند. از آنجا كه رسانه ملي در سطح جامعه اثرگذاري دارد، بايد در حوزه تفهيم و آگاه ساختن مردم و هدايت و تشويق آنها به راه صواب نيز گام بردارد.

ب) با شناساندن الگوها و نمونه هايي از افراد جامعه كه مقام بالاي ديني و اجتماعي داشته و در گفتار و كردار نيز نماد توليدگري در عرصه اقتصادند، راه درست را براي جامعه روشن سازد. همه مردم به ويژه جوانان، كه بيشتر اطلاعات خود را از طريق رسانه ها به دست مي آورند، بايد بدانند كه زبدگان ديني و رهبران مذهبي جوامع، بيش و پيش از همه در اين وادي قدم گذارده و در پي آنها، بزرگان و نخبگان، به ويژه آنان كه حس وطن دوستي داشته اند، گام هايي ديگر به جلو برداشته اند.

ص: 210

ص: 211

كتاب نامه

اشاره

كتاب نامه

زير فصل ها

كتاب

نشريه

پايگاه الكترونيكي

كتاب

كتاب

قرآنمجيد

آدميت، فريدن، اميركبيروايران، تهران خوارزمي، 1361.

آدميت، فريدون، انديشه ترقي و حكومت قانون سپهسالار، تهران، خوارزمي، چاپ دوم، 2536.

آقابزرگتهراني، محمد محسن، طبقات اعلام الشيعه (نقباءالبشرفي القرن الرابع عشر )، تهران، مركز اسناد مجلس، 1388.

ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، تصحيح و تعليق: سيد هاشم رسولي محلاتي، قم، علامه.

ابوالحسني منذر، علي، زندگي نامه آيت الله العظمي سيد محمدكاظم طباطبائييزدي، يزد، 1417 ه_ . ق.

ابوالفضل شكوري، سيره صالحان، قم، شكوري، 1374.

احمدي ميانجي، اصول مالكيت در اسلام، قم، جامعه مدرسين، 1363.

ص: 212

اسلامي، ابراهيم، مير حامد حسين «پاسدارولايت »، سازمان تبليغات اسلامي، 1374.

اعتمادالسلطنه، محمد حسن خان، چهل سال تاريخ ايران در دوره پادشاهي ناصرالدين شاه، به اهتمام: ايرج افشار، تهران، 1380.

اقبالآشتياني، ع،تاريخمغول، چاپسوم، تهران، اميركبير، 1357.

امام خميني قدس سره، صحيفه نور، تهران، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، 1386.

امجد، محمد، ايران از ديكتاتوري سلطنتي تا دين سالاري، تهران، باز.

بارتولد اشپولر، تاريخ مغول درايران، ترجمه: محمود ميرآفتاب، علمي فرهنگي، 1386.

بانكيان، محمد اسماعيل، تاريخيكصد سال صنعت برق ايران، تهران، فردوسي (توانير)، 1384.

بروشكي، م،روش اداري و آموزشي ربع رشيدي، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي، 1365.

بياني، خانبابا، پنجاه سال تاريخ ناصري، تهران، علمي، 1375.

بياني، شيرين، دين ودولت درايران عهد مغول، تهران، مركز نشر دانشگاهي، 1375.

تاجبخش، تاريخبيمارستان هايايراناز آغاز تا عصر حاضر، تهران، پژوهشگاه علوم انساني ومطالعات فرهنگي، 1379.

تركمان، محمد، اسنادي درباره هجوم انگليس وروس به ايران، تهران، دفترمطالعات سياسي وبين المللي، 1370.

تستري، محمدتقي، بهج الصباغه في شرح نهج البلاغه، قم، مطبعه مهر، منشورات تهران، مكتبه الصدر، 1398 ه_ . ق.

ص: 213

الثقفي الكوفي، ابي اسحاق، الغارات، تحقيق: سيدجلال الدين محدث ارموي، چاپ خانه حيدري، 1354.

جرفادقاني، علماي بزرگ شيعه ازكليني تاخميني، قم، معارف اسلامي، 1364.

جمالزاده، محمد علي، گنج شايگان، تهران، بنياد موقوفات محمود افشار يزدي، 1376.

جمعي از پژوهشگران حوزه علميه قم، گلشن ابرار، قم، معروف، 1379.

حائري، عبدالهادي، تشيع ومشروطيت درايران ونقش ايرانيان مقيم عراق، تهران، اميركبير، 1360.

حرالعاملي، محمد بن الحسن، تفصيل وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، تهران، المكتبه الاسلاميه، 1383 ه_ . ق.

حسابي، ايرج، استاد عشق نگاهي به زندگي و تلاش هاي پرفسور سيد محمود حسابي،: تهران سازمان چاپ وانتشارات، 1380.

حسيني، سيدنعمت الله، مردان علم درميدان عمل، قم، دفترانتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1375.

خواجه رشيدالدين فضل الله همداني، مكاتبات، به سعي و اهتمام: محمد شفيع، لاهور، 1362.

دانشپژوه، محمدتقي، سوانح الافكار رشيدي (رشيدالدين فضل الله همداني)، تهران، دانشگاه تهران، 1358.

رازي، محمد، مجاهدشهيدآيت الله حاج شيخ محمدبافقي، قم، پيام اسلام، 1358.

رجايي، غلامعلي، برداشت هايي ازسيره امام خميني قدس سره(جلد 2)، عروج، 1378.

رجبي، محمد حسن، آيت الله سيدحسن مدرس، زندگي و مبارزات، مركز اسناد

ص: 214

انقلاب اسلامي، 1384.

عبدالحسين، نوايي، كريم خان زند، تهران، فرانكلين، 1348.

عليدوست خراساني، نورالله، منابع مالي اهل بيت؟عهم؟، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1379.

عليشير نوايي، اميرنظام الدين،مجالس النفايس، به كوشش: علي اصغر حكمت، تهران، منوچهري، 1323.

كديور، منوچهر، اصلاح طلبان ناكام، تهران، اميركبير، 1380.

كريمي، رشيدالدين فضل الله، جامع التواريخ(جلد اول)، تهران، انتشارات اقبال، 1362.

الگودس،تاريخ پزشكي ايران وسرزمين هاي خلافت شرقي، ترجمه: فرقاني، تهران، اميركبير، 1371.

لمپتون، آن، تاريخ ميانه ايران، ترجمه:يعقوب آژند، مركز نشر دانشگاهي، 1382.

محمدي متكازيني، سيد علي، شيخ بهايي درياي ژرف از علوم مختلف، قم، مركز پژوهش هاي اسلامي صدا وسيما ، 1390.

محمدي، محمدعلي، ملافتح الله اصفهاني : شيخ شريعت، قم، پژوهشكده باقرالعلوم، دفترتبليغات حوزه علميه قم، 1377.

مختاري، رضا، سيماي فرزانگان، قم، دفترتبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1377.

مدرسي، محمدعلي، ريحانه الادب في تراجم المعروف بالكنيه اواللقب، قم، موسسه فرهنگي تبيان، 1387.

مريدي، سياوش و نوروزي، عليرضا، فرهنگاقتصادي، تهران، انتشاراتنگاه، 1373.

مطلبي كاشاني، نادر،حديث عشق 6، تهران، كتاخانه و موزه مركز اسناد مجلس

ص: 215

شوراي اسلامي، مركز نشر ميراث مكتوب، 1383.

معتضد، خسرو،حاج امين الضرب، تهران، جان زاده، 1366.

مكارمشيرازي، ناصروديگران، تفسيرنمونه، تهران، دارالكتب الاسلامية.

ملك محمدي، حميدرضا، مدرس و سياستگذاري عمومي، بررسي انديشه و عمل سياسي شهيد آيت الله سيد حسن مدرس، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1383.

موسويبجنوردي، محمدكاظم، دائرهالمعارفبزرگاسلامي (جلد 10)، تهران،مركز دائرهالمعارفبزرگاسلامي، 1367.

موسوي قزويني حائري، سيد محمدحسن، فدك با مقدمه استاد عبدالفتاح عبدالمقصود، قاهره، مطبوعات النجاح، 1396ه_ . ق.

مهدوي،اصغر و افشار، ايرج، يزددراسنادامينالضرب، سال هاي 1288 _1330 قمري، تهران،فرهنگايرانزمين، 1380.

مهدوي، شيرين، زندگي نامه حاج محمد حسن كمپاني امين دارالضرب، ترجمه: منصوره اتحاديه و فرحناز امير خاني حسيك لو، تهران، نشر تاريخ ايران، 1379.

ناطق، هما، بازرگانان، تهران، توس، 1373.

نجفي، موسي، انديشه سياسي وتاريخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهاني، تهران، موسسه مطالعات تاريخ معاصرايران بنياد مستضعفان وجانبازان، 1378.

نوري، ميرزا حسين،مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، تهران، المكتبه الاسلاميه، 1382 ه_ . ق.

وصيت نامه موضوعي امام خميني قدس سره، تهران، مؤسسه تنظيم ونشرآثارامام خميني قدس سره، 1377.

هاشمي رفسنجاني، علي اكبر، اميركبيرياقهرمان استعمار، قم، دفترانتشارات

ص: 216

جامعه مدرسين، 1374.

ياقوت حموي، معجم البلدان، بيروت، للطباعه النشر، 1408 ه_ . ق.

نشريه

نشريه

«در نقل ونقد احوال تاريخ سازان معاصر»، روزنامه جوان، 15/5/1391، شماره 3749.

ويژه نامه مجله اخلاق وتاريخ پزشكي، زمستان 1388، مسعود كثيري، مرتضي دهقان نژاد.

پايگاه الكترونيكي

پايگاه الكترونيكي

www.dsrc.ir/Contents/view.aspx?id=7907

www.royaninstitute.org/cmsfa

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109