حج و عمره در آينه عترت (خلاصه و بازنويسي كتاب حج و عمره در قرآن و حديث)

مشخصات كتاب

سرشناسه : رسولي، علي، ‫1361 -، اقتباس كننده

عنوان قراردادي : الحج والعمرة في الكتاب والسنة .فارسي .برگزيده

عنوان و نام پديدآور : حج و عمره در آيينه عترت (خلاصه و بازنويسي كتاب حج و عمره در قرآن و حديث) / تاليف محمد محمدي ري شهري؛ تلخيص و بازنويسي علي رسولي.

مشخصات نشر : تهران: نشرمشعر ‫، 1391.

مشخصات ظاهري : ‫164 ص.

شابك : ‫978-964-540-372-8

وضعيت فهرست نويسي : فيپا

موضوع : حج -- احاديث

موضوع : حج

موضوع : حج -- جنبه هاي قرآني

شناسه افزوده : محمدي ري شهري،محمد،1325- . الحج والعمرة في الكتاب والسنة . فارسي. برگزيده

رده بندي كنگره : ‫BP141/5 /ح27 ‫ م3204214 1391

رده بندي ديويي : ‫ 297/218

شماره كتابشناسي ملي : 2746253

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ديباچه

حج فريضه اى مهم است و ويژگى ها و ابعاد گوناگون فردى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى و. . . دارد. از جمله اين دست آوردها، پالايش روح و پاك شدن از آلودگى هاى روحى و اخلاقى است. ره آورد ديگر سفر حج آشنايى با اماكن و آثار اسلامى مكه و مدينه، است.

اهدافى كه به آنها اشاره شد، در سايه آشنايى با معارف اهل بيت (ع) محقق مى شود و انتقال اين معارف بر عهده روحانيون كاروان ها است.

مجموعه حاضر براى زمينه سازى جهت دستيابى به اهداف فوق تهيه گرديده است تا درگام اول، روحانيون و معين هاى كاروان هاى حج و عمره بر آگاهى هاى خود در اين زمينه بيفزايند و آن گاه آن را به زائران حج و عمره منتقل نمايند.

اميدواريم روحانيون محترم كاروان ها با مطالعه اين مجموعه و همراه داشتن اين اثر، از آغاز تا پايان سفر، در موقعيت هاى مختلف از احاديث معصومين (ع) براى آموزش مناسك، معرفى اماكن مقدس و تزكيه روحى زائران استفاده نمايند.

ص: 12

در پايان از محقق محترم حجت الاسلام على رسولى كه در جمع آورى احاديث قصار معصومين (ع) جهت بهره گيرى روحانيون كاروان ها تلاش كردند، تشكر مى كنيم و توفيق همگان را از خداوند متعال خواستاريم.

إنّه ولى التوفيق

مركز تحقيقات حج

گروه اخلاق و اسرار

ص: 13

مقدمه

اسلام اركانى دارد كه بدون آن خيمه اسلام فرو مى ريزد. يكى از اين اركان «حج» است. امام باقر (ع) فرمود:

«بُنِي الاسلامُ على خَمسةِ أشياء: عَلى الصَّلاةِ والزَّكاةِ وَالصَّومِ والْحَجِّ وَالوِلايَةِ» (1)؛ «اسلام بر پنج پايه بنا شده است: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت» .

بنابراين كسى كه با داشتن توانايى و از روى عمد حج نرود، ركنى از اركان دين الهى خويش را نابود كرده و در نتيجه نمى توان وى را مسلمان حقيقى دانست. حج مهم ترين تجلى گاه دو اصل كليت و دوام اسلام است و به همين دليل از مبانى و اركان مهم اسلام محسوب مى شود. حج، اولين مركز جهانى براى عبادت است:

إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ * فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ (آل عمران: ٩6و ٩٧)


1- اصول كافي، كليني، ج 2، ص 1٨.

ص: 14

خداوند در قرآن، شهر مكه را به دليل قدمت تاريخى آن «بيت عتيق» (1)مى خواند.

از سوى ديگر، حج محور هدايت، و در قرآن كريم نيز محور بندگى جهانيان معرفى شده است.

در پرتو توجه به كعبه، كار مردم سامان مى گيرد و استوار مى شود: ( جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ (مائده:٩٧) و اين استوارى نيست، مگر براى قسط و عدل الهى: ( . . . لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ) (حديد:25 ازاين رو، امام صادق (ع) فرمود:

«لايَزالُ الدّينُ قائِماً ما قامَتِ الكَعبَةُ» (2)؛ «همواره دين پروردگار، قائم و زنده است، مادامى كه كعبه پابرجاست» .

به يقين، قيام دين به وسيله مؤمنان خواهد بود؛ همچنان كه قيام كعبه به قيام زائران آن است. ازاين رو براى آشناكردن زائران عزيز با آثار، اماكن و مناسك مربوط به خانه دوست، به جمع آورى كلمات قصار معصومين در اين باره پرداختيم تا روحانيون كاروان ها با بهره گيرى از آن بتوانند درباره حج تمتع و عمره مفرده، معارف اهل بيت (ع) را به زائران منتقل كنند.

اين اثر تلخيص كتاب «حج و عمره در قرآن و حديث» ، تأليف حضرت آيت الله رى شهرى مى باشد كه كوشيده ايم با دسته بندى جديدى از كلمات قصار معصومين، اثر مختصرى را براى استفاده روحانيون آماده كنيم. اگرچه متن بعضى احاديث از منابع اصلى نقل شده است، ولى بيشتر ترجمه براساس ترجمه كتاب آيت الله رى شهرى است. ازاين رو، لازم مى دانم از تلاش ايشان در تأليف اين كتاب گران سنگ سپاسگزارى نمايم.

على رسولى


1- ر. ك: حج: 2٩.
2- وسائل الشيعه، ج ٨، ص 14.

ص: 15

فصل اوّل: آداب پيش از سفر حج

اشاره

ص: 16

ص: 17

١. آمادگى

الامام على (ع) :

إذا أرَدتُمُ الْحَجَّ فَتَقَدَّمُوا في شِرَى الْحَوائج بِبَعضِ مايقَوّيكُم علَى السَّفَر، فإنّ الله َ عزّوجلّ يقول: وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً. (1)

امام على (ع) فرمود: هرگاه خواستيد به حج برويد، ابتدا برخى از آنچه شما را در سفر، تقويت مى كند، خريدارى كنيد؛ زيرا خداوند عزّوجلّ مى فرمايد: «اگر تصميم به بيرون رفتن داشتند، براى آن، امكانات فراهم مى كردند» .

الامام الصادق (ع) لعيسى بن أبى منصورٍ:

يا عيسى إنّي أُحِبُّ أنْ يَراكَ اللهُ عزّوجلّ فيما بَينَ الْحَجِّ إلَى الحَجِّ وأنت تَتَهَيّأُ لِلْحَجِّ. (2)

امام صادق (ع) به عيسى بن ابى منصور فرمود: اى عيسى! دوست دارم كه خداوند تو را در فاصله بين دو حج، در حال آماده شدن براى حج ببيند.

الامام الصادق (ع) :

مَن أرادَ الْحَجَّ فَتَهَيّأَ لَهُ فَحُرِمَه، فَبِذَنْبٍ حُرِمَه. (3)

امام صادق (ع) فرمود: كسى كه تصميم به رفتن حج دارد و براى آن


1- بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 1، ص ٨6.
2- وسائل الشيعه، ج ٨، ص 1٠6.
3- المحاسن، ج 1، ص 14٨.

ص: 18

آماده شده، ولى از آن محروم مى شود، به خاطر گناهى از حج محروم شده است.

٢. اخلاص

رسول الله (ص) :

يَاتي عَلَى النَّاسِ زمانٌ يَكونُ فيهِ حَجُّ المُلوكِ نُزهَةً و حَجُّ الأغنياءِ تِجارةً و حَجُّ الْمَساكينِ مَسألَةً. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: زمانى بر مردم خواهد آمد كه زمام داران براى تفريح، ثروتمندان براى تجارت و فقيران براى نيازخواهى حج به جاى آورند.

عن أنَسِ ٍ: حَجَّ النّبى (ص)

عَلى رَحْلٍ رَثٍّ وقَطيفَةٍ تُساوي أربعَةَ دَراهِمَ أولا تُساوي، ثمّ قال: أللَّهمَّ حَجَّةٌ لا رياءَ فيها ولا سُمْعَةَ. (2)

انس مى گويد: پيامبر (ص) با وسايلى كهنه و قطيفه اى كه چهار درهم مى ارزيد يا به آن هم نمى ارزيد، حج انجام داد. سپس فرمود: خدايا! حجى است كه در آن ريا و خودنمايى نيست.

الامام الباقر (ع) : إنَّ النّبى (ص)

حَمَلَ جَهازَه عَلى راحِلَتِهِ، قالَ: هذِهِ حَجَّةٌ لارياءَ فيها وَلا سُمْعَةَ. (3)

امام باقر (ع) فرمود: پيامبر اكرم (ص) ، بار و وسايل خود را بر روى مركب نهاد و فرمود: اين حجى است كه در آن، ريا و خودنمايى نيست.

الامام الصادق (ع) :

اَلْحَجُّ حَجّانِ: حَجٌّ لِلّهِ وَحَجٌّ لِلنّاسِ، فمَنْ حَجَّ لِلّهِ كانَ ثَوابُه عَلَى اللهِ الجنّةَ ومَنْ حَجَّ لِلنّاسِ كان ثوابُه عَلَى النّاسِ يَومَ القِيامةِ. (4)


1- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 452.
2- سنن ابن ماجه، ج2٠، ص ٩65.
3- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 12٠.
4- بحارالانوار، ج ٩٩، ص24.

ص: 19

امام صادق (ع) فرمود: حج دو گونه است: حجى براى خدا و حجى براى مردم است. پس كسى كه براى خداوند حج گزارد، خداوند پاداش او را بهشت قرار مى دهد و كسى كه براى مردم حج به جا آورد، در قيامت، پاداش او بر عهده مردم است.

٣. شتاب

رسول الله (ص) :

مَن أرادَ الْحَجَّ فَلْيتَعَجَّلْ. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس مى خواهد به حج برود، پس بشتابد.

رسول الله (ص) : عَجِّلُوا الْخُروجَ إلى مكَّةَ، فإنَّ أحدَكُم لايدرى مايعرِضُ له مِن مَرَضٍ أو حاجةٍ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: براى مكه رفتن شتاب كنيد؛ زيرا كسى نمى داند چه برايش پيش مى آيد؛ بيمارى يا كارى.

رسول الله (ص) :

مَن أرادَ الْحَجَّ فليتعجَّل، فانّه قَدْ يَمْرِضُ المَريضُ وتَضِلُّ الضالَّةُ وتَعرِضُ الحَاجةُ. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس مى خواهد حج برود، پس بشتابد؛ چون شايد بيمار شود، راه گم كند يا كارى پيش آيد.

4. آموختن مناسك حج

رسول الله (ص) :

تَعَلَّمُوا مَناسِكَكُم، فإنَّها مِنْ دينِكُم. (4)

پيامبر خدا (ص) فرمود: مناسك خود را بياموزيد كه جزو دين شماست.


1- سنن ابي داوود، ج2، ص 141.
2- الفردوس، ج2، ص 56.
3- عوالى اللئالي، ج1، ص ٨6.
4- كنزالعمال، ج5، ص 2٠3.

ص: 20

عَن ابنِ عُمَرَ: كانَ رسولُ اللهِ (ص)

إذا كانَ قبلَ التَّرويةِ بِيوْمٍ خَطَبَ النّاسَ فَأخْبَرَهُم بِمَناسِكِهِم. (1)

به نقل از ابن عمر: پيامبر خدا (ص) ، يك روز پيش از ترويه براى مردم سخن مى گفت و آنها را از مناسكشان خبر مى داد.

الامام الباقر أو الامام الصادق (ع) :

إنَّ الله أمَرَ إبراهيمَ بِبَناءِ الكَعبةِ و أنْ يَرفَعَ قَواعِدَها و يُرِيَ النَّاسَ مناسِكَهُم. (2)

امام باقر يا امام صادق (ع) فرمود: خداوند عزوجل به ابراهيم (ع) فرمان داد كه كعبه را بسازد و پايه هاى آن را بالا آورد و به مردم، مناسك و اعمالشان را نشان دهد.

عَن زُرارةَ: قُلتُ لأبى عَبدِالله: جَعَلَنى اللهُ فِداكَ، أسألُكَ فِى الْحَجِّ مُنذُ أربعينَ عاماً فَتُفتينى! فَقالَ: يا زُرارةَ، بَيتٌ يحَجُّ قبلَ آدمَ بألفَى عامٍ، تريدُ أن تَفنى مسائلُه فى أرْبعينَ عاماً. (3)

زراره مى گويد: به امام صادق (ع) گفتم: فدايت شوم، چهل سال است كه درباره حج از تو مى پرسم و به من فتوا مى دهى! فرمود: «اى زراره خانه اى كه از دو هزار سال پيش از آدم (ع) ، حج و زيارت مى شده مى خواهى مسائل آن در چهل سال تمام شود.

الامام الصادق (ع) :

إنّما لَبَّى النَّبيُّ (ص) عَلَى الْبَيداءِ لِأنّ النَّاسَ لم يَكُونُوا يَعرفونَ التَّلبيةَ فأَحبَّ أنْ يُعَلِّمَهم كَيفَ التَّلبيةُ. (4)

امام صادق (ع) فرمود: پيامبر خدا در صحراى بيدا لبيك گفت؛ زيرا مردم


1- السنن الكبري، ج5، ص 1٨٠.
2- كافي، ج 4، ص 2٠5.
3- من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 51٩.
4- كافي، ج4، ص 334.

ص: 21

لبيك گفتن را نمى دانستند. دوست داشت كه چگونگى لبيك گويى را به آنها بياموزد.

رُوى عَن أبى حَنيفةَ النُّعمانِ بنِ ثابتٍ أنّه قالَ: لَوْلا جَعفرُ بنُ محُمَّدٍ ماعَلِمَ النَّاسُ مناسِكَ حَجِّهِم. (1)

از نعمان بن ثابت، معروف به ابوحنيفه نقل شده كه گفت: اگر جعفر بن محمّد (ع) نبود، مردم مناسك حج خود را نمى دانستند.

5. تهيه مال حلال

رسول الله (ص) :

مَنْ تَجَهَّزَ في جَهازِهِ عَلَمٌ حرامٌ لَمْ يقبَلِ اللهُ مِنهُ الْحَجَّ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس خود را [براى سفر حج] آماده سازد و در وسايلش [حتى] پرچم حرامى باشد، خداوند حجش را نمى پذيرد.

رسول الله (ص) :

إذا حَجَّ الرَّجُلُ بمالٍ مِن غَيرِ حِلِّهِ فَقالَ: «لبّيك اللّهمَّ لبّيك» قال اللهُ: لا لبّيكَ ولا سَعديكَ، هذا مَردودٌ عَليكَ. (3)

پيامبر (ص) فرمود: هرگاه كسى با مال غير حلال به حج برود، چون «لبيك اللهم لبيك» بگويد، خداوند مى فرمايد: لا لبيك ولا سعديك! اين به خودت برمى گردد.

الائمة (ع) : مَنْ حَجَّ بمالٍ حَرامٍ نُودِى عِندَ التَّلْبيةِ: لا لَبّيكَ عَبدى ولاسَعْدَيكَ. (4)

هركس با مال غيرحلال به حج برود، خداوند هنگام لبيك گفتنش مى فرمايد: چه لبيكى؟ ! و چه خوشامدى؟ !


1- من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 51٩.
2- المحاسن، ج 1، ص 1٧٠.
3- كنزالعمال، ج 5، ص24.
4- وسائل الشيعه، ج٨، ص 1٠2.

ص: 22

الامام الصادق (ع) :

أربعَةٌ لايَجُزنَ في أرْبعٍ: الخِيانةُ والغُلولُ والسَّرِقةُ والرِّبا لايَجُزنَ في حَجٍّ ولا عُمْرَةٍ ولا جِهادٍ ولا صَدَقَةٍ. (1)

امام صادق (ع) فرمود: چهار چيز در چهار مورد جايز نيست: خيانت، اختلاس، دزدى و ربا؛ اينها در حج و عمره و جهاد و صدقه جايز نيستند.

الامام الصادق (ع) :

إذا اكتَسبَ الرَّجلُ مالاً مِن غَيرِ حِلِّه، ثُمَّ حَجَّ فَلَبَّى نُودِيَ: لا لبَّيك ولا سَعْدَيك وَإنْ كانَ مِنْ حِلِّه فَلَبَّى نُودِي: لبّيكَ وسَعْدَيكَ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: كسى كه از راه غيرحلال مالى به دست آورد، پس حج برود و لبيك بگويد، ندا مى رسد: «لا لبيكَ ولا سعديكَ» و اگر از راه حلال باشد، ندا مى رسد: «لبيك و سعديك» .

الامام الكاظم (ع) : إنّا أهلُ بيتٍ، حَجُّ صَرورَتِنا ومُهورُ نِسائِنا وأكفانُنا مِن طُهورِ أموالِنا. (3)

امام كاظم (ع) فرمود: حج خاندان ما و مهريه زنانمان و كفن هاى ما از دارايى پاكيزه ماست.

6. ره توشه پاكيزه

رسول الله (ص) :

كُلُّ نَعيمٍ مَسئولٌ عَنهُ صاحِبُه، إلاّ ما كانَ في غَزْوٍ أوْ حجٍّ. (4)

پيامبر خدا (ص) مى فرمايد: هر صاحب نعمتى از آن نعمت، سؤال خواهد شد [كه چگونه خرج كرده است] مگر آنچه در جهاد يا حج، مصرف


1- كافي، ج 5، ص 124.
2- وسائل الشيعه. ، ج 12، ص 6٠.
3- من لايحضره الفقيه، ج1، ص 1٨٩.
4- بحارالانوار، ج٩٩، ص 15.

ص: 23

شود. رسول الله (ص) :

ما مِن نَفَقَةٍ أحَبُّ إلى اللهِ عزَّوجَلَّ مِنْ نفَقةِ قَصْدٍ ويُبغِضُ الإِسْرافَ إلاّ في الْحَجِّ وَالعُمرةِ، فَرَحمَ اللهُ مُؤمناً كَسَبَ طَيّباً وأنفقَ مِن قَصدٍ، أوقَدَّمَ فَضْلاً. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هيچ خرجى نزد خداى عزوجل، محبوب تر از ميانه روى در خرج كردن نيست و خداوند از اسراف نفرت دارد؛ مگر در حج و عمره. پس رحمت خدا بر مؤمنى كه مال پاكيزه به دست آورد و به ميانه روى خرج كند، يا نيكى و احسان را پيش فرستد.

الامام الصادق (ع) :

كانَ عَليُّ بنُ الْحسينِ (ع) إذا سافَرَ إلَى الحَجِّ والعُمرةِ تَزَوَّدَ مِنْ أطيَبِ الزَّادِ، مِنَ اللَّوزِ والسُّكَّرِ والسَّويقِ المُحَمَّصِ والمُحَلّى. (2)

امام صادق (ع) فرمود: هرگاه امام زين العابدين (ع) براى حج و عمره به سفر مكه مى رفت، از بهترين ره توشه ها با خود برمى داشت؛ از بادام، شكر و قاووت هاى ترش و شيرين.

٧. خواندن دعا هنگام خروج

الامام الصادق (ع) :

إذا خَرَجْتَ مِن بَيتِكَ تُريدُ الحَجَّ وَالعُمرةَ إن شَاءالله فَادعُ دُعاءَ الفَرَجِ وهو: لا إلهَ الاَّ اللهُ الحليمُ الكريمُ، لااله الاّالله العَليُّ العَظيمُ، سُبحانَ اللهِ رَبِّ السَّماواتِ السَّبعِ ورَبِّ الأرَضينَ السَّبعِ وَ ربِّ الْعَرشِ العَظيمِ، وَالحَمدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمين. (3)

امام صادق (ع) فرمود: هرگاه از خانه ات به قصد سفر حج و عمره بيرون


1- وسائل الشيعه، ج 12، ص 6٠.
2- كافي، ج٨، ص 3٠3.
3- كافي، ج4، ص 2٨4.

ص: 24

مى روى، دعاى فرج را بخوان كه چنين است: هيچ خدايى جز خداى بردبار بزرگوار نيست. هيچ خدايى جز خداى والا و بزرگ نيست. منزه است خداى آسمان هاى هفتگانه و زمين هاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ! و ستايش، مخصوص پروردگار جهانيان است.

ص: 25

فصل دوّم: اهميت عمره وحج

اشاره

ص: 26

ص: 27

١. فضيلت عمره

اشاره

رسول الله (ص) :

إنَّ العُمرَةَ الحَجُّ الأصْغَرُ. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: عمره، حج اصغر است.

رسول الله (ص

) : الحَجَّةُ ثَوابُها الجَنَّةُ وَالعُمرَةُ كَفّارَةٌ لِكُلِّ ذَنبٍ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: پاداش حج بهشت است و عمره، كفاره هرگناهى است.

رسول الله (ص) :

العُمرَةُ إلَى العُمرَةِ كَفّارَةٌ لِما بَينَهُما. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: عمره تا عمره ديگر، كفاره [گناهانِ] ميان آن دو عمره است.

رسول الله (ص) :

العُمرَةُ مِنَ الحَجِّ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ وبِمَنزلَةِ الزَّكاةِ مِنَ الصِّيامِ. (4)

پيامبر خدا (ص) فرمود: عمره نسبت به حج، همچو جايگاه سر است به پيكر و همچو زكات [فطره] است به روزه.


1- كنزالعمال، ج 5، ص ٨4٨.
2- كافي، ج 4، ص 253.
3- دعائم الاسلام، ج 1، ص 2٩4.
4- كنزالعمال، ج 5، ص114.

ص: 28

الصادق (ع) :

السَّنَةُ اثناعَشَرَ شَهراً، يُعْتَمَرُ لِكُلِّ شَهرٍ عُمرَة ٌ. (1)

امام صادق (ع) فرمود: سال دوازده ماه است، براى هر ماه يك عمره انجام مى شود.

الف) عمره در ماه رجب

رسول الله (ص) :

أفضَلُ العُمرَةِ عُمرَةُ رَجَبٍ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: برترين عمره، عمره رجب است.

عنهم (ع) :

إنَّ العُمرَةَ في رَجَبٍ تَلِي الحَجَّ في الفَضلِ. (3)

از امامان معصوم (ع) روايت شده: عمره ماه رجب، در فضيلت، پس از حج است.

الامام الصادق (ع) :

المُعتمِرُ يَعتَمِرُ في أيِّ شُهورِ السَّنَةِ شاءَ وأفضلُ العُمرةِ عمرةُ رجبٍ. (4)

امام صادق (ع) فرمود: عمره گزار، در هر يك از ماه هاى سال مى تواند عمره انجام دهد و برترين عمره، عمره ماه رجب است.

الامام الصادق (ع) - انّه سُئِلَ: أى العُمرَةِ أفضَلُ، عُمرةٌ فى رَجَبٍ، أو عُمرةٌ فى شهرِ رمضانَ؟ -: لا بَل عُمرةٌ فى شهرِ رجبٍ أفضلُ. (5)

امام صادق (ع) - هنگامى كه پرسيده شد: كدام عمره، برتر است؟ عمره در ماه رجب يا عمره در ماه رمضان؟ - فرمود: نه، بلكه عمره در ماه رجب بافضيلت تر است.


1- وسائل الشيعه، ج1٠، ص245.
2- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 331.
3- وسائل الشيعه، ج 1٠، ص 241.
4- كافي، ج4، ص 536.
5- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 453.

ص: 29

الامام الصادق (ع) :

إذا أحرَمتَ وعليكَ مِن رَجَبٍ يَومٌ ولَيلةٌ فَعُمرتُكَ رَجَبيَّةٌ. (1)

امام صادق (ع) فرمود: اگر احرام بستى و از ماه رجب هنوز يك شبانه روز باقى است، عمره تو رجبيه است.

ب) عمره گزاردن در ماه مبارك رمضان

عَن حمّادِ بنِ عثُمانَ: كان أبو عَبدِالله (ع) إذا أرادَ العُمرَةَ إنتَظَرَ إلى صَبيحَةِ ثَلاثٍ وعشرينَ مِنْ شَهرِ رَمضانَ ثُمَّ يخرُجُ مُهِّلاً فى ذلكَ اليومِ. (2)

حماد بن عثمان مى گويد: هرگاه امام صادق (ع) مى خواست به عمره برود، منتظر صبح روز بيست وسوم ماه رمضان مى شد، آن گاه همان روز، احرام بسته، بيرون مى رفت.

عن وَليد بنِ صبيحٍ: قُلتُ لأبى عَبدِالله (ع) : بَلَغَنا أنَّ عُمرةً فى شَهرِ رمضانَ تَعْدِلُ حَجَّةً، فقالَ: إنَّما كان ذلكَ فى إمرأةٍ وَعَدَها رسولُ اللهِ (ص) فقال لها: إعْتَمِرى فى شهرِ رمضانَ فَهِى لكِ حَجَّةٌ. (3)

وليد بن صبيح مى گويد: به امام صادق (ع) گفتم: به ما چنين رسيده كه عمره در ماه رمضان با حج برابر است، فرمود: «اين، در مورد زنى است كه پيامبر خدا به او وعده داد و فرمود: در ماه رمضان، عمره بگزار، كه براى تو يك حج است.

عن على بنِ حديدٍ: كَتبتُ إلى أبى جعفرٍ (ع) : أسأَلُهُ عَنِ الخُروجِ فى عُمرَةِ شهرِ رمضانَ أفضَلُ أو اُقيمُ حَتَّى ينقَضِى الشَّهرُ واُتِمَّ صَومى؟ كَتبَ إلى


1- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 454.
2- كافي، ج 4، ص536.
3- كافي، ج4، ص 54٨.

ص: 30

عُمرَةُ شهرِ رمضانَ أفضَلُ يرحَمُكَ الله. (1)

على بن حديد مى گويد: به امام جواد (ع) نوشتم: براى عمره ماه رمضان بيرون شوم برتر است يا آنكه صبر كنم تا ماه تمام شود و همه روزه هايم را بگيرم؟ حضرت نوشتند: عمره ماه رمضان برتر است. خداى رحمتت كند.

٢. وجوب حج و شرايط آن

اشاره

الإمام على (ع) :

فَرَضَ عَليكُم حَجَّ بَيتِهِ الحرامِ الَّذي جَعلَه قِبلَةً لِلأنامِ. . . فَرَضَ حقَّهُ وأوجَبَ حَجَّهُ وكَتَبَ عليكم وِفادَتَهُ، فقال سبحانه: وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ

. (2)

امام على (ع) فرمود: خداوند حج خانه خويش را بر شما واجب كرده است؛ خانه اى كه آن را قبله مردم قرار داده. . . حق آن را فريضه و حج آن را واجب كرده و زيارتش را بر شما نوشته [لازم دانسته] است. خداوند سبحان در قرآن مى فرمايد: «براى خداست، به عهده مردم، حج خانه خدا؛ هركس كه بتواند راهى بدان بيابد و هر كه كفر ورزد، همانا خداوند از جهانيان بى نياز است» .

الإمام الباقر (ع) :

بُنِي الإسلامُ عَلى خَمسةِ أشياءَ: عَلَى الصَّلاة والزَّكاةِ والحَجِّ والصَّومِ والوِلايةِ. (3)

امام باقر (ع) فرمود: اسلام بر پنج چيز استوار شده است: بر نماز، زكات، حج، روزه و ولايت.


1- وسائل الشيعه، ج 1٠، ص242.
2- نهج البلاغه، خطبه 1.
3- كافي، ج 4، ص 62.

ص: 31

عن عُمَرَ بنِ اُذَينَة قال: سَألتُه عن قولِ الله عزّوجلّ: وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ، قال: يعنى بِتمامِهما أداءَهما واتِّقاءَ مايتَّقى المُحرِمُ فيهما. (1)

عمر بن اذينه مى گويد: از امام صادق (ع) درباره اين سخن خداوند پرسيدم: حج و عمره را براى خدا تمام كنيد، فرمود: مقصود از تماميت اين دو، انجام آنها و پرهيز از هر چيزى است كه محرم در اين دو، از آن پرهيز مى كند.

الف) حكمت و فلسفه حج

الامام على (ع) :

وفَرضَ عَليكُم حَجَّ بَيتهِ الْحرامِ عَلامَةً لِتَواضُعِهم لِعَظمَتِه وَإذعانِهم لِعزَّتِه وَاخْتارَ مِنْ خَلقِه سُمَّاعاً أجابُوا إليه دَعوَته و صَدَّقوا كَلِمَتَهُ وَ وَقَفوا مَواقِفَ أنبيائه و تشَبَّهوا بمَلائِكَتِهِ المُطيفين بِعَرشِهِ. (2)

امام على (ع) فرمود: خداى سبحان، حج را نشانه تواضع مردم در پيشگاه عظمتش و [نشانة] پذيرش آنها نسبت به شكوهش قرار داده است و از بندگان خويش، شنوايانى را برگزيده كه دعوت او را لبيك گفته و سخن او را پذيرفته اند و در جايگاه هاى پيام آوران او ايستاده اند و شبيه فرشتگانى شده اند كه برگرد عرش خدا در طواف اند.

فاطمة (س) :

فَرضَ اللهُ الايمانَ تَطهيراً مِنَ الشِّركِ. . . والْحَجَّ تَسنِيةً لِلدّينِ. (3)

حضرت فاطمه (س) فرمود: خداوند، ايمان را براى پاك شدن از شرك. . . و حج را به خاطر جلوه بخشى دين واجب كرده است.

عن أبانِ بنِ عثمانَ: عمَّن أخبَرَه عن الإمامِ الباقِر (ع) قالَ:

قُلتُ لَه: لِمَ سُمِّي


1- كافي، ج 4، ص 264.
2- نهج البلاغه، خطبه 1.
3- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 224.

ص: 32

الحَجُّ حَجّاً؟ قالَ: حجَّ فلانٌ: أي أفلحَ فلانٌ. (1)

ابان بن عثمان مى گويد: با يك واسطه، از امام باقر (ع) پرسيدم: چرا به حج، حج گفته مى شود؟ فرمود: فلانى حج كرد، يعنى رستگار شد.

الإمام الباقر (ع) : فى قولِ الله عزّوجلّ: لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ قال: الْعفوَ. (2)

امام باقر (ع) فرمود: منظور از منافع در آيه «تا شاهد منافعى براى خودشان باشند» ، عفو است.

الامام الصادق (ع) : . . .

وهذا بيتٌ اِستَعبدَ اللهُ بِهِ خَلقَه لِيَختَبِرَ طاعَتَهُم في اتيانِهِ، فَحَثَّهُم على تَعظيمِهِ و زيارَتِهِ وجَعَلَهُ مَحَلَّ أنبيائِهِ وقبلَةً لِلمُصَلّينَ إليه. . . . (3)

امام صادق (ع) فرمود: اين خانه اى است كه خداوند به وسيله آن، بندگانش را به پرستش خود فراخوانده است تا در انجام آن، ميزان طاعتش را بيازمايد. ازاين رو، بندگان را به بزرگ داشت و زيارت آن تشويق كرده و آن را جايگاه پيامبران و قبله گاه نمازگزاران قرار داده است.

الإمام الصادق (ع) :

لايَزالُ الدّينُ قائماً ماقامتِ الْكَعبةُ. (4)

امام صادق (ع) فرمود: «تا وقتى كعبه برپاست دين هم برپاست» .

ب) فضيلت حج

رسول الله (ص) :

الحَجُّ جِهادُ الضَّعيفِ. (5)

پيامبر خدا (ص) فرمود: حج، جهاد هر ناتوان است.


1- علل الشرايع، ص 411.
2- تفسير طبري، ج 1٠، ص 14٧.
3- كافي، ج 4، ص 1٩٧.
4- كافي، ج4، ص 2٧1.
5- كافي، ج4، ص 25٩.

ص: 33

رسول الله (ص) : لَحَجَّةٌ مَقبولَةٌ خيرٌ من عِشرينَ صلاةً نافِلَةً وَمَن طافَ بهذا البيتِ طَوافاً أحْصَى فيهِ اُسبوعَهُ وأحسَنَ رَكعَتَيهِ غَفَرَ اللهُ لَهُ. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: به حقيقت، يك حج پذيرفته بهتر از بيست نماز مستحب است و هركس اين خانه را طواف كند و هفت شوطش را بشمارد و دو ركعت آن را نيكو بجا آورد، خداوند او را مى آمرزد.

رسول الله (ص) :

النَّفَقَةُ في الحَجِّ كالنَّفَقَةِ في سَبيل اللهِ بِسَبعمِائَةِ ضِعفٍ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: انفاق در حج، هفتصد برابرِ انفاق در راه خدا پاداش دارد.

الامام الصادق (ع) :

ما سَبيلٌ مِن سُبُلِ اللهِ أفضَلَ مِنَ الحَجِّ إلا رَجُلٌ يَخرُجُ بِسَيفِهِ فيُجاهِدُ في سَبيلِ اللهِ حَتَّى يُستَشهَدَ. (3)

امام صادق (ع) فرمود: هيچ راهى از راه هاى خدا، برتر از حج نيست، مگر آنكه كسى با شمشير قيام كند و در راه خدا بجنگد تا به شهادت برسد.

ج) پاداش حج

رسول الله (ص

) : ليس لِلحَجَّةِ المَبرورَةِ ثوابٌ الاّ الجَنَّةَ (4).

پيامبر خدا (ص) فرمود: پاداش حج نيكو، جز بهشت نيست.

رسول الله (ص) :

ما سَبَّحَ الحاجُّ مِن تَسبيحَةٍ ولا هَلَّلَ مِن تَهليلةٍ ولا كبَّرَ مِنْ تَكبيرةٍ إلاّ بُشِّرَ بها تَبشيرةً. (5)

پيامبر خدا (ص) فرمود: حج گزار، هيچ تسبيح و تكبيرى نمى گويد، مگر آنكه

به سبب آن بشارتى به او داده مى شود.


1- بحارالانوار، ج 6٨، ص 333.
2- كنزالعمال، ج 5، ص 1٠.
3- دعائم الاسلام، ج 1، ص 2٩3.
4- كنزالعمال، ج 5، ص 113.
5- كنزالعمال، ج 5، ص 114.

ص: 34

رسول الله (ص) :

الحاجُّ ثَلاثةٌ: فَأفضَلُهم نَصيباً رَجلٌ غُفِرَ لَهُ ذنبُه ماتَقدَّمَ مِنْه وما تأخَّرَ ووَقاهُ اللهُ عَذابَ الْقبرِ وَأمّا الَّذي يَليهِ فرجلٌ غُفِرَ لَه ذَنبُه ماتَقَدَّمَ مِنه ويَستأنِفُ الْعَملَ فيما بَقِيَ مِن عُمرِه وأمَّا الَّذي يَليهِ فرَجُلٌ حُفِظَ في أهلِه ومالِه. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: حاجيان سه گونه اند و بيشترين بهره، از آنِ كسى است كه گناهان گذشته و آينده اش بخشوده شود و خداوند، از عذاب قبر نگاهش دارد. پس از او، كسى است كه گناهان گذشته اش آمرزيده شود و بايد براى باقى مانده عمرش، عمل از سرگيرد. پس از او كسى است كه تنها خانواده و مالش حفظ مى شوند.

رسول الله (ص) :

عندَما نَظَرَ إلى قِطارِ جمالِ الحَجيجِ: لاتَرفَعُ خُفّاً الاّ كُتِبَتْ لَهُم حَسَنَةٌ، ولا تَضَعُ الاّ مُحِيَتْ عَنهم سَيّئةٌ وإذا قَضَوا مناسِكَهم قيلَ لهم: بَنَيتُم بِناءً فَلا تَهدِموهُ، كُفِيتُم مامضى فأحسِنوا فيما تَستقْبِلونَ. (2)

پيامبر خدا (ص) هنگامى كه به كاروان شترهاى حاجيان نگاه كرد، فرمود: هيچ گامى برنمى دارند، مگر آنكه برايشان حسنه نوشته شود و هيچ گامى نمى گذارند، مگر آنكه گناهى از آنها محو مى شود و هرگاه اعمال حج خود را به پايان برند، به آنها گفته مى شود: بنايى ساختيد، پس ويرانش نكنيد. گناهان گذشته شما بخشوده شد، براى آينده كار نيك انجام دهيد.


1- كافي، ج 4، ص 262.
2- جعفريات، ص 66.

ص: 35

الامام الصادق (ع) :

إنَّ العَبدَ المؤمِنَ حينَ يَخرُجُ مِن بيتِهِ حاجّاً لايَخطُو خُطوَةً

ولا تَخْطُو بِهِ راحِلَتُهُ إلاّ كَتَبَ اللهُ لَهُ بها حَسَنَةً ومَحا عنه سَيئَةً وَرَفَعَ لَهُ بِها دَرَجَةً. (1)

امام صادق (ع) فرمود: بندة مؤمن وقتى به قصد حج از خانه اش بيرون مى آيد، خود و مركبش گامى برنمى دارند، مگر اينكه خداوند حسنه اى براى او مى نويسد و گناهى را از او محو مى كند و درجه اى برايش مى افزايد.

الامام الصادق (ع) :

الحُجّاجُ يَصدُرونَ على ثلاثَةِ أصنافٍ: صِنفٌ يُعتَقُ مِنَ النّار وصنِفٌ يَخرُجُ مِنْ ذنوبِهِ كَهَيئةِ يومٍ وَلَدتهُ اُمُّةُ وصِنفٌ يُحفَظُ في أهلِهِ ومالِهِ، فذاكَ أدنى مايرجِعُ بِهِ الحاجُّ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: حاجيان سه گونه از حج بازمى گردند: يك گروه از آتش نجات مى يابند؛ گروهى از گناهانشان پاك مى شوند، مانند روزى كه از مادر زاده شده اند و گروهى هم تنها خانواده و مالشان حفظ مى شود. اين كمترين چيزى است كه حج گزار، آن را با خود مى آورد.

د) هزينه در راه حج

رسول الله (ص) :

النَّفَقَةُ فِي الحَجِّ كَالنَّفَقَةِ في سَبيلِ اللهِ سَبعمِائَةِ ضِعفٍ. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: انفاق در حج، هفتصد برابر انفاق در راه خدا پاداش دارد.

الإمام على (ع) : - فى حَديثِ الأربَعمِائَة: . . . دِرهَمٌ ينفِقُه الرَّجُلُ فى الحَجِّ


1- بحارالانوار، ج ٩6، ص 315.
2- كافي، ج 4، ص 253.
3- الجامع الصغير، ج 2، ص 1٨1.

ص: 36

يعدِلُ ألفَ دِرهَمٍ. (1)

امام على (ع) - در حديث چهارصد موعظه - فرمود: يك درهم كه كسى در راه حج خرج كند، برابر با هزار درهم است.

الإمام الصادق (ع) :

دِرهَمٌ في الحَجِّ أفضَلُ مِن ألفَي ألفٍ فيما سِوى ذلِكَ مِن سَبيلِ اللهِ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: يك درهم در حج، برتر از دو ميليون درهم در غير آن است كه در راه خدا داده شود.

الإمام الصادق (ع) :

دِرهمٌ تُنفِقُهُ في الحجِّ أفضلُ مِن عشرينَ ألفَ درهمٍ تُنفِقُها في حقٍّ. (3)

امام صادق (ع) فرمود: يك درهم كه در راه حج خرج مى كنى، برتر از بيست هزار درهم است كه در راه حق انفاق مى كنى.

الإمام الصادق (ع) :

مَن أنفَقَ درهماً في الحجِّ كان خيراً له من مائةِ ألفِ درهمٍ يُنفِقُها في حقٍّ. (4)

امام صادق (ع) فرمود: كسى كه در راه حج يك درهم خرج كند، براى او بهتر از صد هزار درهم است كه در راه حق انفاق كند.

ه) قرض براى حج

جاءَنى سديرُ الصَّيرَفى فَقالَ: إنَّ أبا عبداللهِ يقرَأُ عَلَيكَ السَّلامَ ويقولُ لَكَ: مالَكَ لاتَحُجُّ؟ ! اِستَقرِض و حُجَّ. (5)


1- تحف العقول، ص 11٧.
2- تهذيب الاحكام، ج 5، ص 22.
3- كافي، ج 4، ص 255.
4- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 15.
5- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 15.

ص: 37

[عقبه مى گويد]: سدير صيرفى، نزد من آمد و گفت: امام صادق (ع) به تو سلام مى رساند و به تو مى فرمايد: چرا حج نمى روى؟ ! قرض كن و به حج برو.

عن معاويةَ بنِ وَهَبٍ عَن غيرِ واحدٍ: قُلتُ لأبى عبدالله (ع) : إنّى رجلٌ ذو دَينٍ، أفَأتدينُ وأحُجُّ؟ فقال: نَعَم، هُو أقْضَى لِلدِّين. (1)

از معاويه بن وهب با سندهاى متعدد: به امام صادق (ع) گفتم: من مردى بدهكارم. آيا وام بگيرم و به حج بروم؟ ! فرمود: آرى! حج، بهتر قرض را ادا مى كند.

و) دشوارى حج

عن عبدالله بن يحيى الكاهلِى: سَمِعتُ أبا عبداللهِ يقولُ ويذكُرُ الحَجَّ، فَقالَ: قالَ رَسولُ اللهِ: هُوَ أحدُ الجِهادَينِ وَما مِنْ مَلِك ولا سُوقَةٍ يصِلُ إلَى الحَجِّ إلاَّ بِمَشَقَّةٍ؛ فى تَغييرِ مَطعَمٍ أو مَشرَبٍ أو ريحٍ أو شَمسٍ لايستَطيعُ رَدَّها وذلِكَ قَولُهُ وَ تَحْمِلُ أَثْقالَكُمْ إِلى بَلَدٍ لَمْ تَكُونُوا بالِغِيهِ إِلاَّ بِشِقِّ الْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ. (2)

عبدالله بن يحيى كاهلى مى گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه از حج ياد مى كرد و فرمود: پيامبر خدا (ص) فرمود: حج، يكى از دو جهاد است. نه شاه و نه رعيت، جز با رنج و زحمت به حج نمى توانند رسيد؛ جايگاه غذا و آبخورى و نيز آب و هوا تغيير مى كند و كسى را ياراى جلوگيرى از آن نيست و اين است سخن خداوند كه: «بارهايتان را به شهرى


1- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 236.
2- كافي، ج 4، ص 253.

ص: 38

مى برند كه جز با رنجورى جان ها، توان رسيدن به آن را نداريد. به قطع پروردگارتان، دلسوز و مهربان است» .

ز) پاداش كسى كه در احرام بميرد

عن ابن عباس: انّ رجلاً أوْقَصَتْهُ راحِلَتُه وهو مُحرِمٌ، فماتَ، فقالَ رَسولُ الله (ص) : إغْسِلوهُ بماءٍ وسِدرٍ وكَفِّنوهُ فى ثوبَيهِ ولا تُخَمِّروا رأسَه ولاوَجْهَهُ، فإنّه يبعَثُ يومَ القيامةِ مُلَبّياً. (1)

ابن عباس مى گويد: مركب مرد مُحرمى او را به زمين زد و [در اثر شكستن گردن،] مُرد. پيامبر خدا (ص) فرمود: او را با آب و سدر غسل دهيد و در همان لباس احرامش كفن كنيد و سر و صورتش را نپوشانيد. همانا او روز قيامت لبيك گويان برانگيخته مى شود.

رسول الله (ص) :

مَن ماتَ مُحرِماً حُشِرَ مُلَبِّياً. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس در حال احرام بميرد، لبيك گو برانگيخته مى شود.

رسول الله (ص) : مَن ماتَ فى هذا الوَجهِ مِن حاجٍّ أو مُعتَمِرٍ لم يعرَض و لم يحاسَب وقيلَ لَهُ: اُدخُلِ الجَنَّةَ. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: كسى كه در اين مسير [راه كعبه] بميرد، به حج آمده باشد يا به عمره، او را براى حساب به محشر نمى آورند و به او گفته مى شود: وارد بهشت شو.

الإمام الصادق (ع) :

مَن ماتَ في طريقِ مكّةَ، ذاهِباً أو جائياً، أمِنَ مِنَ الفَزَعِ


1- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 2٧2.
2- تاريخ بغداد، ج 3، ص 33٨.
3- سنن الدار قطني، ج 2، ص 2٩٨.

ص: 39

الأكبرِ يومَ القيامَةِ. (1)حج و عمره در قرآن و حديث، ص 2٧2.

(2)حج و عمره در قرآن و حديث، ص 2٧2.

(3)

امام صادق (ع) فرمود: كسى كه در مسير مكه بميرد، چه در رفتن و چه در بازگشت، از هول عظيم روز قيامت ايمن خواهد بود.

الإمام الصادق (ع) :

الحجُّ والعُمرَةُ سُوقانِ مِن أسواقِ الآخِرَةِ والعامِلُ بِهما في جِوارِ الله، إنْ أدْركَ مايأمُلُ غَفَرَ اللهُ لَهُ وانْ قَصُرَ بهِ أجلُهُ وَقَعَ أجرُهُ عَلَى اللهِ. (4)

امام صادق (ع) فرمود: حج و عمره، دو بازار از بازارهاى آخرتند و گذارنده آنها در پناه خداست. اگر به آنچه مى خواهد برسد، خدا او را مى آمرزد و اگر پيش از آن اجلش در رسد، پاداشش برعهده خداست.

ح) آثار حج

يك - خير دنيا و آخرت

رسول الله (ص) :

مَن أرادَ الدُّنيا والآخِرَةَ فَليَؤمَّ هذَا البَيتَ، فَما أتاهُ عَبدٌ يَسأَلُ اللهَ دُنيا إلاّ أعطاهُ اللهُ مِنها ولايَسألُهُ آخِرَةً إلاَّ ادَّخَرَ لَهُ مِنها. (5)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس دنيا و آخرت مى خواهد، آهنگ اين خانه كند كه بنده اى بدان روى نياورده و از خدا دنيا را نخواسته مگر آنكه خداوند از آن، به او داده است و آخرت را از او نخواسته، جز آنكه از آن برايش اندوخته است.


1- حج و عمره در قرآن و حديث، ص
2- ٧
3- .
4- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 2٧2.
5- كافي، ج 4، ص 252.

ص: 40

دو - طهارت

رسول الله (ص) :

حُجُّوا، فانَّ الْحَجَّ يَغْسِلُ الذُّنوبَ كما يَغْسِلُ الماءَ الدَّرَنَ. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: به حج خانه خدا برويد؛ زيرا حج گناهان را مى شويد؛ همچنان كه آب، چرك را.

رسول الله (ص) :

تابِعُوا بَينَ الحَجِّ والعُمرةِ، فإنَّهما يَنفيانِ الْفَقرَ والذُّنوبَ كَما يَنفي الكِيرُ خَبَثَ الحَديدِ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: پيوسته حج و عمره گزاريد؛ چراكه اين دو، فقر و گناهان را از بين مى برد؛ آن گونه كه كوره آهنگرى، زنگارِ آهن را مى بَرَد.

رسول الله (ص) :

مَن حَجَّ للهِ، فَلَمْ يَرفَثْ و لَمْ يَفْسُقْ، رَجَعَ كيومٍ وَلَدتهُ أمُّهُ. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: كسى كه حج گزارد و [در حال احرام]، آميزش و گناه نكند، گناهان گذشته اش بخشوده مى شود.

رسول الله (ص) :

مَن خَرَجَ حاجّاً يُريدُ وجهَ اللهِ فقد غَفَرَ الله لَهُ ماتَقَدَّمَ مِن ذَنْبِه وما تأخَّرَ وشُفِّعَ فيمَن دَعا لَهُ. (4)

پيامبر خدا (ص) فرمود: كسى كه به قصد حج به راه افتد و جز خدا نيتى نداشته باشد، به يقين خداوند عزوجل گناهان گذشته و آينده اش را مى بخشايد و شفاعت او را درباره كسى كه دعايش كند، مى پذيرد.


1- كنزالعمال، ج 5، ص 1٠.
2- كافي، ج 4، ص 255.
3- حلية الاولياء، ج ٧، ص 143.
4- حلية الاولياء، ج ٧، ص235.

ص: 41

رسول الله (ص) :

اللّهمَّ اغفِر لِلْحاجِّ ولِمَنِ اسْتَغفَرَ لَهُ الحاجُّ. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: خدايا! حج گزار و كسى را كه حج گزار براى او آمرزش مى طلبد، بيامرز.

سه - ثروت و سلامتى

رسول الله (ص) :

حُجُّوا لَن تَفتَقِروا (2).

پيامبر خدا (ص) فرمود: حج كنيد كه هرگز نيازمند نمى شويد.

رسول الله (ص

) : الحَجُّ والعُمرَةُ يَنفيانِ الفَقرَ، كما يَنفِي الكِيرُ خَبَثَ الحَديد. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: حج و عمره فقر را مى زدايد؛ همان گونه كه كوره آهنگرى، زنگار آهن را مى زدايد.

رسول الله (ص) :

حُجُّوا تَستَغنَوا. (4)

پيامبر خدا (ص) فرمود: حج كنيد كه بى نياز مى شويد.

الامام زين العابدين (ع) :

حُجُّوا وَاعتَمِروا تَصِحَّ أبدانُكُم وتَتَّسِعَ أرزاقُكُم وتُكفَونَ مَؤوناتِ عِيالِكُم. (5)

امام زين العابدين (ع) فرمود: حج و عمره برويد تا تندرست شويد و روزى هاى تان وسعت يابد و مخارج خانواده شما تأمين شود.

عن إسحاق بن عمّار: قُلتُ لأبى عبداللهِ: إنّى قدوَطَّنتُ نفسى على لُزومِ الحَجِّ كُلَّ عامٍ بِنَفسى، أو برَجُلٍ مِن أهلِ بَيتى بِمالى. فقالَ:


1- حلية الاولياء، ج ٧، ص 235.
2- الجعفريات، ص 65.
3- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 2٨2.
4- المحاسن، ج 2، ص ٧٩.
5- كافي، ج 4، ص 252.

ص: 42

و قَد عَزَمتَ عَلى ذلكَ؟ قُلتُ نعم، قالَ:

إن فَعَلتَ ذلكَ فَأبشر بِكَثرةِ الْمالِ. (1)

اسحاق بن عمار مى گويد: به امام صادق (ع) گفتم: من خود را آماده كرده ام كه هر سال، خود يا كسى از خانواده ام با مال من به حج برود. فرمود: آيا بر اين كار مصمم هستى؟ گفتم: آرى! فرمود: اگر چنين كنى، مژده باد كه مالت زياد خواهد شد.

چهار - نور

الامام الصادق (ع) :

الحاجُّ لايَزالُ عَليه نورُ الحَجِّ ما لَم يُلِمَّ بِذَنبٍ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: حج گزار تا خود را به گناهى نيالوده، نورانيت حج با اوست.

الإمام الصادق (ع) :

ضَمانُ الحاجِّ المؤمِنِ عَلَى اللهِ، إن ماتَ في سَفَرِهِ أدخَلَهُ الجَنَّةَ وإن رَدَّهُ إلى أهلِهِ لَم يُكتَب عَلَيهِ ذَنبٌ بَعدَ وُصولِهِ إلى أهلِهِ إلى مُنتَهى سَبعينَ لَيلَةً. (3)

امام صادق (ع) فرمود: ضمانت حج گزار با ايمان، بر خداست. اگر در سفرش بميرد، او را وارد بهشت مى كند و اگر او را به خانواده اش بازگرداند، پس از رسيدن به خانواده تا سپرى شدن هفتاد شب، گناهى براى او نوشته نمى شود.

پنج - ميهمان خدا

الإمام الصادق (ع) :

إنَّ ضَيفَ اللهِ عزَّوجلَّ رَجُلٌ حَجَّ واعتَمَرَ، فَهُوَ ضَيفُ


1- كافي، ج 4، ص 252.
2- كافي، ج 4، ص 252.
3- دعائم الإسلام، ج 1، ص 2٩4.

ص: 43

اللهِ حَتّى يَرجِعَ إلى مَنزِلِهِ. (1)

امام صادق (ع) فرمود: ميهمان خداوند كسى است كه به حج و عمره برود؛ تا او به خانه اش برگردد ميهمان خداست.

الإمام الصادق (ع) - بِعَرَفَةَ -: اللّهُمَّ. . . أنا ضَيفُك فَاجعَل قِراى اللَّيلَةَ، الجَنَّةَ. (2)

امام صادق (ع) - در عرفات - فرمود: خدايا! من ميهمان توام، پس بهره ام را در اين شب، بهشت قرار بده.

الإمام الصادق (ع) : - عِندَما سَألَهُ سائلٌ: لِمَ كُرِهَ الصِّيامُ فى أيامِ التَّشريقِ؟ - لأنّ القومَ زُوّارُ اللهِ وَهُم أضْيافُه وفى ضِيافَتِهِ ولا ينبَغى لِلضَّيفِ أنْ يصُومَ عِندَ مَن زارَهُ وأضافَهُ. (3)

امام صادق (ع) در پاسخ كسى كه از ايشان پرسيد: چرا روزه در ايام تشريق مكروه است؟ فرمود: زيرا اين گروه، زائران خدا و در ميهمانى اويند و سزاوار نيست كه ميهمان نزد كسى كه به زيارتش رفته و او را ميهمان كرده است، روزه بگيرد.

شش - حاجى در پناه خداوند

رسول الله (ص) :

الحاجُّ في ضَمانِ اللهِ عزّوجلّ مُقبلاً ومُدبراً، فإنْ أصابَهُ في سَفرِهِ تَعَبٌ أوْ نَصَبٌ غُفِرَ له بذلك سيِّئاتُه وكانَ لَهُ بِكُلِّ قَدَمٍ يَرفَعُه ألفُ درجةٍ في الجنّةِ وبكلِّ قَطرَةٍ تُصيبُهُ مِن مَطَرٍ أجرُ شهيدٍ. (4)


1- الخصال، ج 1، ص 12٧.
2- اقبال الاعمال، ج 2، ص 155.
3- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 34.
4- كنزالعمال، ج 5، ص 14.

ص: 44

پيامبر خدا (ص) فرمود: حج گزار چه در رفتن و چه در بازگشتن، در ضمانت خداست. پس اگر در سفرش به او رنج يا خستگى برسد به خاطر آن، گناهانش آمرزيده مى شود و در برابر هر گامى كه برمى دارد، هزار درجه در بهشت بالا مى رود و مقابل هر قطره بارانى كه به او ببارد، پاداش يك شهيد دارد.

الإمام الصادق (ع) :

الحَجُّ والعُمرَةُ سوقان مِن أسواقِ الآخرَةِ، اللاّزِمُ لَهُما في ضَمانِ اللهِ إن أبقاهُ أدّاهُ إلى عِيالِهِ وإن أماتَهُ أدخَلَهُ الجَنَّةَ. (1)

امام صادق (ع) فرمود: حج و عمره، دو بازار از بازارهاى آخرتند؛ كسى كه پيوسته به حج و عمره مى رود، در ضمانت خداست. اگر او را باقى بدارد، به خانواده اش مى رساند و اگر او را بميراند، وارد بهشتش مى كند.

الامام الصادق (ع) :

الحاجُّ والمُعتَمِرُ في ضَمانِ اللهِ، فإنْ ماتَ متوَّجِّهاً غَفَرَ اللهُ لَهُ ذنوبَه وإنْ ماتَ مُحرِماً بَعَثَهُ اللهُ مُلبّياً وإنْ ماتَ بأحَدِ الحرمَيْنِ بَعثه اللهُ مِنَ الآمِنينَ وإنْ ماتَ مُنصَرِفاً غَفَرَ اللهُ لَهُ جَميعَ ذُنوبِهِ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: حج گزار و عمره گزار، در ضمانت خدايند. اگر در راه رفتن به حج بميرد، خداوند گناهانش را مى آمرزد و اگر در حال احرام بميرد، خداوند او را لبيك گوى برمى انگيزاند و اگر در يكى از دو حرم [خانه خدا و حرم پيامبر (ص)] بميرد، خداوند او را در زمره ايمن شدگان [از عذاب] محشور مى كند و اگر در بازگشت بميرد، خداوند همه گناهانش را مى آمرزد.


1- كافي، ج 4، ص 255.
2- كافي، ج 4، ص 256.

ص: 45

ط) پيآمد ترك حج

يك - هلاكت

قال رسول الله (ص

) : لَوتَركَ النّاسُ الحَجَّ عاماً واحِداً مانوظِروا. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: اگر يك سال همه مردم، حج رفتن را ترك كنند، به آنها مهلت داده نخواهد شد [و كيفر مى شوند].

قال رسول الله (ص) :

إذا تَركَتْ اُمَّتي هذَا البَيتَ أن تَؤُمَّهُ لَم تُناظَر. (2)

هرگاه امتم، قصد آمدن به زيارت خانه خدا را ترك كنند، به آنان مهلت داده نخواهد شد.

الإمام الباقر (ع) :

كانَ في وَصيَّةِ أميرِالْمؤمنينَ لاتَترُكوا حَجَّ بَيتِ رَبِّكُم فَتَهلِكوا. (3)

امام باقر (ع) فرمود: در وصيت اميرمؤمنان (ع) چنين آمده بود: حج خانه پروردگارتان را ترك نكنيد كه هلاك خواهيد شد.

الإمام الصادق (ع) :

ليس في تَركِ الحَجِّ خَيرَةٌ. (4)

امام صادق (ع) فرمود: در ترك حج، هيچ خيرى نيست.

الإمام الصادق (ع) :

إنَّ اللهَ لَيدفَعُ بِمَن يَحُجُّ مِن شيعَتِنا عَمَّن لايحُجُّ ولَو أجمَعوا عَلى تَركِ الحَجِّ لَهَلَكوا. (5)

امام صادق (ع) فرمود: همانا خداوند به سبب شيعيانى از ما كه حج


1- جامع الأحاديث قمي، ص 113.
2- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 22.
3- ثواب الاعمال، ص 2٨1.
4- كافي، ج 4، ص 2٧٠.
5- كافي، ج 2، ص 451.

ص: 46

مى گزارند، [عذاب را] از آنها كه حج نمى كنند، دفع مى كند. اگر همه بر ترك حج همدستى كنند، هلاك مى شوند.

دو - كفر

رسول الله (ص)

في وَصيَّتِهِ لِعَليٍ ّ: يا عَلِيُّ، كَفَرَ بِاللهِ العَظيمِ مِن هذِهِ الامَّةِ عَشَرَةٌ: . . . و مَن وَجَدَ سَعَةً فَماتَ و لم يَحُجَّ. (1)

پيامبر خدا (ص) در وصيتش به على (ع) فرمود: اى على! از اين امت ده گروه به خداوند، كافر شده اند: . . . و كسانى كه توانگرند و بى آنكه به حج رفته باشند، از دنيا مى روند.

رسول الله (ص) :

مَن مَلَكَ زاداً وراحلَةً تُبَلِّغُهُ إلى بَيتِ اللهِ ولَم يَحُجَّ فَلا عليه أن يَموتَ يَهوديّاً أو نَصرانيّاً وذلكَ أنَّ اللهَ يَقولُ في كِتابِهِ: (وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس ره توشه و مركبى داشته باشد كه او را به خانه خدا برساند، ولى حج نرود، فرقى نيست كه يهودى بميرد يا نصرانى (مسلمان نمى ميرد) . اين، بدان جهت است كه خداوند در قرآن مى فرمايد: «براى خدا برعهده مردم است كه هركس مى تواند، حج خانه خدا كند» .

رسول الله (ص) :

مَن لم يمنَعهُ عَنِ الحَجِّ حاجَةٌ ظاهرةٌ أو سُلطانٌ جائرٌ أو مَرَضٌ حابسٌ، فَماتَ ولَم يَحُجَّ فَليَمُتْ إن شاءَ يَهوديّاً وإن شاءَ نَصرانِياً. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: كسى كه حاجتى آشكار يا حاكمى ستمگر يا بيمارى بازدارنده اى او را از حج باز ندارد، ولى بى آنكه حج انجام دهد از دنيا برود، مى خواهد يهودى بميرد يا نصرانى!


1- بحارالانوار، ج ٩3، ص 6٠.
2- كنزالعمال، ج 5، ص 22.
3- كافي، ج 4، ص 26٨.

ص: 47

سه - ترك دستور اسلام

الإمام الصادق (ع) :

إذا قَدَرَ الرَّجُلُ عَلى ما يحُجُّ بِهِ ثُمَّ دَفَعَ ذلكَ عَنهُ وليسَ لَهُ شُغلٌ يَعذِرُهُ بِهِ، فَقد تَرَك شريعَةً مِن شرائِعِ الإسلامِ. (1)

امام صادق (ع) فرمود: هركس توان حج رفتن داشته باشد، ولى نرود، بى آنكه كارى داشته باشد كه عذر او به حساب آيد، به يقين دستورى از دستورهاى اسلام را ترك كرده است.

الامام الصادق (ع) :

أنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يُسَوِّفُ الحَجَّ لايمنَعُهُ مِنهُ إلا تجارَةٌ تشغَلُهُ أو دَينٌ لَهُ، فقال: لاعُذرَ لَهُ، لَيسَ يَنبَغي لَهُ أن يُسَوِّفَ الحَجَّ، فَإن مات فقد تَرَكَ شريعَةً مِن شَرائعِ الإسلامِ. (2)

امام صادق (ع) - آن گاه كه از ايشان درباره مردى پرسيدند كه حج رفتن را به تأخير مى اندازد و جز تجارتى كه او را مشغول ساخته، يا قرضى كه دارد، چيزى مانع رفتن او نيست - فرمود: بهانه اش را نمى پذيرم؛ سزاوار نيست كه حج را تأخير بيندازد [و امروز و فردا كند]. پس اگر بميرد، قطعاً يكى از دستورهاى اسلام را ترك كرده است.

الإمام الكاظم (ع) : فى قولِهِ تعالى: هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَ-رِينَ أَعْمالاً إنَّهُمُ الّذينَ يتمادَونَ بِحَجِّ الإسلامِ ويسَوِّفونَهُ. (3)

امام كاظم (ع) در تفسير آيه «آيا به شما خبر دهيم كه زيان كارترين افراد، چه كسانى هستند؟» فرمود: آنها كسانى اند كه حج واجب را به تأخير مى اندازند و امروز و فردا مى كنند [تا از دست برود].


1- تهذيب الاحكام، ج 5، ص 1٨.
2- دعائم الاسلام، ج 1، ص 2٨٨.
3- عوالى اللئالي، ج2، ص ٨6.

ص: 48

ى) حج گزارى پيامبران

. . . سُئِلَ أبو جَعفرٍ عن البَيتِ: أكانَ يحَجُّ إليهِ قَبلَ أن يبعَثَ النَّبِى؟ قالَ: نَعَم، لايعلَمون أنَّ النّاسَ قدكانوا يحُجّونَ ونُخبِرُكُم أنَّ آدَمَ ونوحاً وسليمانَ قدحَجُّوا البَيتَ بالجِنِّ والإنسِ والطَّيرِ وَلَقَد حَجَّهُ موسى عَلى جَمَلٍ أحمَرَ. (1)

از امام باقر (ع) سؤال شد: آيا پيش از بعثت پيامبر (ص) ، خانه خدا زيارت مى شد؟ فرمود: آرى! نمى دانند كه مردم، پيش تر هم حج مى گزاردند و ما به شما خبر مى دهيم كه آدم، نوح و سليمان، با جن و انس و پرندگان، حج خانه خدا كرده اند. موسى سوار بر شترى سرخ مو حج گزارد، [در حالى كه مى گفت: لبيك، لبيك!].

الامام الباقر (ع) : إنَّ سليمانَ بنَ داوودَ (ع) حَجَّ البَيتَ فى الجنِّ والإنسِ والطَّيرِ والرّياحِ وَكَسَا البَيتَ القُباطِى. (2)

امام باقر (ع) فرمود: سليمان بن داوود (ع) همراه جن و انس و پرندگان و بادها، خانه خدا را حج كرد و بر كعبه، قباطى (3)پوشاند.

الإمام الصادق (ع) :

لمَّا أفاضَ آدمُ مِن مِنا تَلَقَّتْهُ الملائكةُ، فقالوا: يا آدمُ، بُرَّ حّجُّكَ، أما إنَّهُ قَد حَجَجْنا هَذا الْبيتَ قبلَ أنْ تَحُجَّهُ بِألفَي عامٍ. (4)

امام صادق (ع) فرمود: چون آدم (ع) از منا كوچ كرد، فرشتگانى به استقبال او آمدند و گفتند: اى آدم! حجّت قبول! ما دو هزار سال پيش از حج تو، اين خانه را زيارت كرده ايم [حج گزارده ايم].


1- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 44.
2- بحارالانوار، ج 14، ص ٧5.
3- نوعى پارچه سفيد و نازك مصري.
4- كافي، ج 4، ص 1٩4.

ص: 49

فصل سوم: مناسك حج وعمره

اشاره

ص: 50

ص: 51

اعمال و مناسك اين سفر معنوى از دو بخش عمره و حج تشكيل شده است. به دليل همسان بودن بعضى اعمال و مناسك در حج و عمره اين موارد فقط يكبار مطرح مى شود مانند طواف، نماز طواف و سعى بين صفا و مروه كه هم در حج مطرح است و هم در عمره.

١. احرام و حكمت آن

اشاره

الامام الباقر (ع) :

عِندَما سُئِلَ: هَل يدخُلُ الرَّجُلُ مَكَّةَ بغيرِ إحرامٍ؟ لا، إلاّ مَريضٌ أو مَن بِهِ بَطَنٌ. (1)

امام باقر (ع) هنگامى كه از ايشان پرسيده شد: آيا كسى مى تواند بدون احرام وارد مكه شود؟ فرمود: نه، مگر بيمار يا كسى كه دل درد [ناراحتى در شكمش] دارد.

الامام الصادق (ع) :

حَرَّمَ الله المَسجِدَ لِعِلَّةِ الكَعبةِ وحَرَّمَ الحَرَمَ لِعِلَّةِ المَسجدِ وَوَجَبَ الإحرامُ لِعِلَّةِ الحَرَمِ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: خداوند مسجدالحرام را به خاطر كعبه، حرام قرار داد و حرم را به خاطر مسجدالحرام، حرام و احرام به خاطر حرم، واجب شد.


1- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 3٧٩.
2- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 66.

ص: 52

الامام الكاظم (ع) :

مَن كانَ مِن مَكَّةَ على مَسيرَةِ عَشَرَةِ أميالٍ لم يَدْخُلها إلاّ بِإحْرامٍ. (1)

امام كاظم (ع) فرمود: هركس از مكه به اندازه ده ميل فاصله دارد، جز با احرام، وارد آن نشود.

الامام الرضا (ع) : فَإن قيلَ: فَلِمَ اُمِروا بِالإحرام؟

قيلَ لأن يَخشَعوا قَبلَ دُخولِهِم حَرَمَ الله وأمنَهُ ولئِلاّ يَلهُوا وَيَشتَغِلوا بِشَيءٍ مِن اُمورِ الدُّنيا ولَذّاتِها وَيَكونوا صَابرينَ فيما هُم فيهِ قاصِدينَ نَحوَهُ مُقبلينَ عَلَيهِ بكُلِّيتهِم. (2)

امام رضا (ع) فرمود: همانا مردم، مأمور شده اند كه احرام ببندند، تا پيش از ورود به حرم امن خداوند خشوع پيدا كنند و به چيزى از كارهاى دنيا و زينت ها و لذّت هاى آن، سرگرم و مشغول نباشند و در راه آنچه به سوى آن آمده اند، شكيبا باشند و با همه وجودشان رو به خانه خدا آورند.

الف) محل احرام

عَنْ ابنِ عبّاس: إنّ النّبى وَقَّتَ لأهْلِ المَدينَةِ ذَاالحُلَيفَةِ ولأهْلِ الشّامِ الجُحْفَةَ ولأهْلِ نَجْدٍ قَرنَ المَنازِلِ ولأهْلِ اليمَنِ يلَمْلَمَ. هُنَّ لَهُنَّ ولِمَن أتى عَلَيهِنَّ مِنْ غَيرِهِنَّ مِمَّنْ أرادَ الْحَجَّ والعُمرَةَ وَمَنْ كانَ دُونَ ذلكَ فَمِنْ حَيثُ أنْشَأ حتَّى أهلُ مكَّةَ مِن مَكَّةَ. (3)

ابن عباس مى گويد: پيامبر خدا (ص) براى اهل مدينه، «ذو الحُلَيفه» و براى


1- وسائل الشيعه، ج ٩، ص 6٨.
2- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 3٠4.
3- صحيح بخاري، ج 2، ص 554.

ص: 53

شاميان، «جُحفه» و براى اهل نجد، «قرن المنازل» و براى اهل يمن،

«يلملم» را ميقات قرار داد. اين ميقات ها براى آنها و كسانى هستند كه بر اين مكان ها وارد مى شوند و هر كس كه از اينها به مكه نزديك تر باشد، از هر جا كه حركت كند، [همان جا ميقات او خواهد بود] حتى اهل مكه [ميقات آنها] از مكه است.

الإمام الصادق (ع) : الإحرامُ مِن مَواقيتَ خَمْسَةٍ وَقَّتَها رَسولُ اللهِ (ص) لاينبَغي لِحاجٍّ ولا لِمُعتَمِرٍ أنْ يُحرِمَ قَبْلَها ولا بَعدَها. . . ولا ينبَغي لأحَدٍ أنْ يرغَبَ عَنْ مَواقيتِ رَسولِ اللهِ (ص) . (1)

امام صادق (ع) فرمود: احرام از ميقات هاى پنج گانه است كه پيامبر خدا (ص) تعيين كرده است. سزاوار نيست كه حج گزار و عمره گزار پيش از آنها يا پس از آنها احرام ببندد. . . و سزاوار نيست كسى از ميقات هاى پيامبر خدا (ص) روى گرداند.

ب) غسل احرام

الامام الصّادقِ (ع) :

إذَا انتَهَيتَ إلى العَقيقِ مِن قِبَلِ العِراقِ. . . وَأنتَ تُريدُ الإحرامَ إن شاءَاللهُ فَانْتَفِ إبطَيكَ. . . ثُمَّ استَكْ وَاغْتَسِلْ. . . . (2)

امام صادق (ع) فرمود: وقتى از سوى عراق به «عقيق» يا به يكى از ميقات ها رسيدى و به خواست خداوند خواستى احرام ببندى، موهاى زير بغلت را بزداى. . . سپس مسواك بزن و غسل كن.

الامام الصادق (ع) :

إنَّ الغُسْلَ في أرْبَعَةَ عَشَر مَوْطِناً: غُسْلُ المَيِّتِ وغُسلُ الجُنُبِ، . . . والعِيدينِ ويَومِ عرفةَ وغُسلِ الإحرامِ وَدخولِ الكَعبةِ وَدخولِ


1- كافي، ج 4، ص 31٩.
2- كافي، ج 4، ص 326.

ص: 54

المَدينةِ وَدخولِ الحرمِ، والزِّيارةِ و. . . . (1)

امام صادق (ع) فرمود: غسل در چهارده جا ثابت شده است: غسل ميت، غسل جنب، غسل مس ميت، غسل جمعه، غسل عيد فطر و عيد قربان، غسل روز عيد عرفه، غسل احرام و غسل هنگام دخول در خانه كعبه و غسل هنگام دخول در مدينه و غسل هنگام دخول در حرم مكه و غسل زيارت و. . . .

ج) لباس احرام

الامام الصّادقُ (ع

) : . . . وأنتَ تُريدُ الإحرامَ. . . وَاغْتَسِلْ وَألْبِسْ ثَوبَيكَ، وَلْيكُنْ فِراغُكَ مِنْ ذلكَ إن شاءَاللهُ عندَ زوالِ الشَّمسِ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: هنگامى كه خواستى احرام ببندى. . . غسل كن و دو جامه احرام را بپوش و چنان كن كه فارغ شدنت از اينها، هنگام ظهر باشد.

عَنْ بَعضِهِم (ع) قال:

أحْرمَ رَسولُ الله (ص) في ثَوبَي كُرْسُفٍ. (3)

يكى از ائمه (ع) فرمود: پيغمبر اكرم (ص) در دو لباس پنبه اى محرم شد. [يعنى سفيد].

عَن الحُسَينِ بنِ المُختار قال: قُلْتُ لأبى عَبدِالله (ع) . يحرِمُ الرَّجُلُ بالثَوبِ الأسوَدِ؟ قالَ: لا يحرِمُ فى الثّوبِ الأسْوَدِ ولا يكَفَّنُ بِهِ المَيتُ. (4)

از امام صادق (ع) پرسيده شد: آيا مى شود در لباس سياه احرام بست؟


1- الخصال، ج 2، ص 2٧1.
2- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 3٠٧.
3- وسائل الشيعه، ج 12، ص 35٩.
4- وسائل الشيعه، ج 12، ص 36.

ص: 55

حضرت فرمود: با لباس سياه احرام نبندند و ميت با لباس سياه كفن نمى شود.

الامام الرّضا (ع) :

إذا بَلَغْتَ المِيقات فَاغْتَسِلْ أو تَوَضَّأ وَألبِسْ ثيابَكَ. . . . (1)

امام رضا (ع) فرمود: هنگامى كه به ميقات رسيدى غسل كن يا وضو بگير و لباس احرام بپوش. . . .

د) نيت احرام

قالَ سيدُ السّاجدين زينُ العابدين لِشِبْلى: فَحينَ تَنَظَّفْتَ وأحْرَمْتَ وعَقَدْتَ الْحَجَّ نَوَيتَ أنّكَ تَنَظَّفْتَ بِنُورَةِ التَّوبةِ الخالصةِ لِلّهِ تعالى. (2)

حضرت امام سجاد (ع) به شبلى فرمود: آيا هنگامى كه نظافت مى كردى و احرام مى بستى و عقد حج مى بستى، نيت كردى كه نظافت كردى به نور توبه خالصانه براى خداوند متعال؟ !

الامام الصادق (ع) :

فإذا بَلَغْتَ فَاغتسِلْ وَألبِسْ ثَوبيَ الإحرامِ. . . فأحْمَدِ اللهَ وَأثْنِ عَليهِ وَصَلِّ عَلَى النَّبيِّ (ص) ثُمّ تَقولُ: أللّهمَّ إنّي اُريدُ ما أمَرْتَ بِهِ مِنَ التَّمتُّعِ بالعُمرةِ إلَى الْحَجِّ عَلى كتابكَ وَسنّةِ نبيِّكَ صَلواتُكَ عليه وآلِه، فإنْ عَرَضَ لي عارضٌ يَحْبِسُني فَحِلَّني حَيثُ حَبَسْتَني لِقَدَرِك الّذي قَدَّرْتَ عليّ. . . . (3)

امام صادق (ع) فرمود: هنگامى كه به ميقات رسيدى غسل كن و دو لباس احرامت را بپوش. . . سپس حمد خداوند سبحان را به زبان آور و بر پيغمبراكرم (ص) درود فرست و ثنا بگو بر او و بعد از آن بگو: خدايا من


1- فقه الرضا، ص 26.
2- مستدرك الوسائل، ج 1٠، ص 166.
3- الهداية، صص 54 - 56.

ص: 56

من اراده كردم آنچه را كه تو امر كردى از حج بر اساس قرآنت و سنت پيغمبرت كه درود و سلامت بر او و خاندانش باد، پس خدايا اگر عارض و مانعى برايم پيش آيد، تو خودت آن را برطرف كن، همان طور كه آن مانع در نامه عمل من مقدَر بود. . . .

ه) تلبيه

اشاره

عَن خُزَيمَةَ بنِ ثابتٍ: إنّ النّبى (ص) : كَانَ إذا فَرَغَ مِن تَلبِيةٍ سَألَ اللهَ رِضوانَه ومَغفِرَتَه وَاسْتَعاذَ بِرَحمتِهِ مِنَ النّارِ. (1)

خزيمة بن ثابت مى گويد: هرگاه پيامبر اكرم (ص) از لبيك گويى فارغ مى شد، از خداوند عزوجل رضوان و آمرزش مى طلبيد و از آتش دوزخ به رحمتش پناه مى برد.

عَن أبانَ، عَمَّن أخْبَرَهُ، عَنِ الإمام الباقِر (ع) : قُلْتُ لَهُ لِمَ سُمِّيتِ التَّلبيةُ تَلْبيةً؟ قالَ: إجابةً، أجابَ موسى (ع) ربَّهُ. (2)

به نقل از أبان، از كسى كه براى او چنين روايت كرد: به امام باقر (ع) گفتم: چرا به لبيك گويى «تلبيه» مى گويند؟ حضرت (ع) فرمود: به خاطر اينكه كلمه اجابت است، موسى (ع) پروردگارش را چنين جواب داد.

عَن سليمانِ بنِ جَعفرٍ: سألتُ أبا الْحسنِ (ع) عَنِ التَّلبيةِ وعِلَّتِها، فقال: إنّ النّاسَ إذا أحرَموا ناداهُم اللهُ عزَّوجلَّ، فَقالَ: عِبادى وَإمائى، لَاُحَرِّمنَّكُم عَلى النّارِ كَما أحْرَمْتُم لى، فَقولُهم: «لَبَّيكَ أللّهُمَّ لبَّيك» ، إجابةٌ لِلّهِ عزّوجلّ عَلى نِدائه لَهُم. (3)


1- السنن الكبري، ج 5، ص ٧2.
2- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 315.
3- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 1٩6.

ص: 57

سليمان بن جعفر مى گويد: از امام رضا (ع) دربارة لبيك گفتن و علت آن پرسيدم. فرمود: وقتى مردم احرام بندند، خداوند متعال نداى شان مى دهد و مى گويد: اى بندگان و كنيزان من! شما را بر آتش حرام خواهم كرد، آن گونه كه شما به خاطر من احرام بستيد. آن گاه مردم در مقابل اجابت خداوند سبحان كه آنها را ندا داد، مى گويند: «لبيك، اى خدا، لبيك» .

يك- ثواب تلبيه و تكرار آن

رسول الله (ص) :

ما مِن حاجٍّ يَضحَى مُلَبِّياً حَتّى تَزولَ الشَّمسُ، إلاّ غابَت ذُنوبُهُ مَعَها. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هيچ حج گزارى نيست كه روز را به لبيك گفتن به سرآورد مگر آنكه همراه غروب خورشيد، گناهانش پنهان مى شود.

رسول الله (ص) :

مَن أضحى يَوماً مُلَبِّياً حَتّى تَغرُبَ الشَّمسُ غَرَبَت بِذُنوبِهِ، فَعادَ كَما وَلَدتهُ اُمُّهُ. (2)

رسول خدا (ص) فرمود: كسى كه يك روز تا غروب آفتاب، لبيك بگويد، گناهانش از بين مى رود و همچون زمانى مى شود كه مادرش او را به دنيا آورده است.

رسول الله (ص) :

ما مِن مُلَبٍّ يُلَبّي إلاّ لَبَّى ماعَن يَمينِهِ وشِمالِهِ مِن حَجَرٍ أو شَجرٍ أو مَدَرٍ، حَتّى تَنقَطعَ الأرضُ مِن هاهُنا وهاهُنا. (3)

رسول خدا (ص) فرمود: هيچ لبيك گويى نيست، مگر آنكه آنچه از سنگ و


1- من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 222.
2- السنن الكبري، ج 5، ص 6٧.
3- سنن ابن ماجه، ج 2، ص ٩٧4.

ص: 58

درخت و كلوخ در چپ و راست اوست تا آنجا كه چشم كار مى كند [همصدا با او] لبيك مى گويد.

رسول الله (ص) :

مَن لَبَّى في إحرامِهِ سَبعينَ مَرَّةً إيماناً وَاحْتِساباً، أشهَدَ اللهُ لَهُ ألفَ مَلَكٍ بِبَراءَةٍ مِنَ النّارِ وبَراءَةٍ مِنَ النِّفاقِ. (1)

رسول خدا (ص) فرمود: كسى كه در احرامش، از روى ايمان و اميد [به پاداش خداوند] هفتاد بار لبيك بگويد، خداوند، هزار هزار فرشته را شاهد مى گيرد كه او را از دوزخ و نفاق، رهايى داده است.

الإمام على (ع) :

ما مِن مُهِلٍّ يَهِلُّ بالتَّلبِيةِ إلاّ أهَلَّ مَن عَن يَمينِهِ مِن شَيءٍ إلى مَقطَعِ التُّرابِ ومَن عَن يَسارِهِ إلى مَقطَعِ التُّرابِ وقالَ لَهُ المَلكانِ: أبشِر يا عبدَاللهِ وما يُبَشِّرُ اللهُ عَبداً إلاّ بِالجَنَّةِ. (2)

امام على (ع) فرمود: هيچ لبيك گويى نيست، مگر آنكه هر چه در سمت راست و سمت چپ او در چشم انداز اوست، [همصدا با او] لبيك مى گويد و دو فرشته به او مى گويند: مژده باد بر تو اى بنده خدا! و خداوند هيچ بنده اى را جز به بهشت، مژده نمى دهد.

عَن مُحمَّدِ بن المُنكَدِر: إنَّ النَّبِى كان يكثِرُ مِنَ التَّلبِيةِ. (3)

محمد بن منكدر مى گويد: پيامبر (ص) ، لبيك را بسيار تكرار مى كرد.

الامام الصّادقُ (ع) :

إذا أحرَمتَ مِن مَسجِدِ الشَّجَرةِ فَاِن كُنتَ ماشِياً لَبَّيتَ مِن مَكانِكَ مِنَ المَسجِد تَقولُ: «لَبَّيك أللّهُمَّ لَبّيكَ، لبّيكَ لاشريكَ لكَ لبّيكَ، لَبَّيكَ ذا المَعارجِ لَبَّيكَ، لَبَّيكَ بِحَجَّةٍ تَمامُها عَلَيكَ» واجْهَر بِها كُلَّما


1- كافي، ج 4، ص 33٧.
2- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 2٠3.
3- كتاب الأم، ج 2، ص 15٧.

ص: 59

رَكِبتَ، كُلَّما نَزَلتَ، وكُلَّما هَبَطتَ وادِياً، أو عَلَوتَ أكَمَةً، أو لَقيتَ راكِباً، وبِالأسحارِ. (1)

امام صادق (ع) فرمود: هرگاه از مسجد شجره احرام بستى، اگر پياده اى از همان جا كه در مسجد هستى، لبّيك بگو. و چنين مى گويى: لبيك! اى خدا! لبيك! لبيك! تو شريكى ندارى، لبيك! لبيك، اى صاحب والايى ها! لبيك! لبيك، با حجى كه اتمام آن برعهدة توست. و هرگاه سوار يا پياده شدى، و هرگاه به دشتى سرازير شدى يا بر فراز تپه اى برآمدى يا سواره اى ديدى و هنگام سحر، لبيك را آشكارا بگو.

دو - بلند لبيك گفتن

رسول الله (ص) : أتانِى جَبرئيلُ فَقالَ:

إنَّ اللهَ يأمُرُكَ أن تَأمُرَ أصحابَك أنْ يَرفَعوا أصواتَهُم بِالتَّلبِيَةِ فَإنَّها شِعارُ الحَجِّ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: جبرئيل نزد من آمد و گفت: خداوند به تو دستور مى دهد كه به يارانت فرمان دهى صداهايشان را به لبيك گفتن بلند سازند؛ زيرا لبيك، شعار حج است.

الامام الصادق (ع) : إن كُنتَ ماشِياً فَاجهَر بِإهلالِكَ وتَلبِيتِكَ مِنَ المَسجِدِ وإن كُنتَ راكِباً فإذا عَلَت بِكَ راحِلَتُكَ البَيداءَ. (3)

امام صادق (ع) فرمود: اگر پياده بودى، صدايت را به «لا إله إلاّ الله» و لبيك گفتن از مسجد [شجره] بلند كن و اگر سواره بودى، وقتى مركبت تو را به بيابان بيداء رساند.


1- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 321.
2- كنز العمال، ج 5، ص 31.
3- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 325.

ص: 60

سه - قطع لبيك

الامام الصادق (ع) :

المُتَمتِّعُ إذا نَظَرَ إلى بُيوتِ مَكَّةَ قَطَعَ التَّلبِيَةَ. (1)

امام صادق (ع) فرمود: حج گزار در عمره تمتّع هنگامى كه چشمش به خانه هاى مكه افتاد تلبيه گفتن را قطع كند.

الامام الصادق (ع) :

إذا دَخلتَ مَكّةَ وأنتَ مُتَمتِّعٌ فَنَظَرتَ إلى بُيوتِ مَكَّةَ فَاقطَعِ التَّلبِيَةَ وحَدُّ بُيوتِ مَكّةَ الَّتي كانَت قَبلَ الْيومِ عَقَبَةُ المَدَنِيّينَ وإنَّ النّاسَ قَد أحدَثوا بِمكّةَ ما لَم يَكُن، فَاقطَعِ التَّلبِيةَ وعَلَيكَ بِالتَّكبيرِ والتَّهليلِ والتَّحميدِ والثَّناءِ عَلَى اللهِ بِمَا استَطَعتَ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: هرگاه در عمرة تمتع وارد مكه شدى، چون به خانه هاى مكّه نگاه انداختى، لبيك گفتن را قطع كن. حد خانه هاى مكّه پيش از امروز، عقبه اهل مدينه بود؛ ولى مردم در مكه بناهايى پديد آوردند كه پيشتر نبود. پس لبيك را قطع كن و تا مى توانى تكبير و تهليل [لاإله إلاّ الله] بگو و خدا را حمد و ثنا بگو.

٢. طواف و نماز طواف

رسول الله (ص) :

زَينُ الكَعبَةِ الطَّوافُ. (3)

إنَّ اللهَ يُباهي بِالطّائِفينَ. (4)

پيامبر خدا (ص) فرمود: طواف، زينت كعبه است.

رسول الله (ص) :

پيامبر خدا (ص) فرمود: خداوند به طواف كنندگان، افتخار مى كند.


1- كافي، ج 4، ص 3٩٩.
2- كافي، ج 4، ص 3٩٩.
3- جامع الاحاديث للقمّي، ص ٨5.
4- تاريخ بغداد، ج 5، ص 36٩.

ص: 61

رسول الله (ص) : ينزِلُ الله كُلَّ يومٍ عِشرينَ ومِائَةَ رَحمَةٍ، سِتّون مِنها لِلطَّوّافينَ وأربَعونَ لِلعاكِفينَ حَولَ البَيتِ وعِشرونَ مِنها لِلنّاظِرينَ إلَى البَيتِ. (1)

خداوند در هر روز، يكصدوبيست رحمت فرو مى فرستد: شصت رحمت براى طواف كنندگان، چهل رحمت براى مقيمان اطراف خانه خدا و بيست رحمت براى تماشاگران خانه خدا است.

رسول الله (ص) :

مَن طافَ بِالبَيتِ سَبعاً يُحصيهِ كُتِبَتْ لَهُ بِكُلِّ خُطوَةٍ حَسَنَةٌ ومُحِيَت عَنهُ سَيّئةٌ ورُفِعَت لَهُ بِهِ دَرَجَةٌ وكان لَهُ عَدلُ رَقَبَةٍ. (2)

رسول خدا (ص) فرمود: هركس هفت بار خانه خدا را طواف كند و آن را بشمارد، براى هر گامش حسنه اى نوشته مى شود و گناهى از او محو مى شود و يك درجه بر او افزوده مى شود و [ثوابى] برابر با آزاد كردن يك برده دارد.

رسول الله (ص) :

إنَّمَا الطَّوافُ صَلاةٌ، فَإذا طُفتُم فَأَقِلُّوا الكَلامَ. (3)

رسول خدا (ص) فرمود: طواف كعبه [همچون] نماز است. پس هنگام طواف، كم حرف بزنيد.

رسول الله (ص) :

الطَّوافُ بِالبَيتِ صَلاةٌ، إلاّ أنَّ اللهَ أحَلَّ لَكُم فيهِ الكَلامَ، فَمَن يتَكَلَّمُ فَلايتَكَلَّمُ إلاّ بِخَيرٍ. (4)

طواف خانه خدا [همچون] نماز است جز اينكه خداوند، سخن گفتن در طواف را براى تان حلال كرده است. پس اگر كسى سخنى مى گويد، جز به خير سخن نگويد.


1- المعجم الكبير، ج 11، ص 1٠2.
2- السنن الكبري، ج 5، ص 1٧٨.
3- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 33٧.
4- المستدرك على الصحيحين، ج 1، ص 63٠.

ص: 62

رسولُ اللهِ (ص) :

ماءُ زَمزَمَ لِما شُرِبَ لَهُ، فإنْ شَرِبْتَهُ تَستَشْفي بِهِ شَفاكَ اللهُ وإنْ شَرِبْتَه مُستَعيذاً أعاذَكَ اللهُ و إنْ شَرِبْتَه لِيقْطَعَ ظَمَأَكَ قَطَعَهُ. (1)

رسول خدا (ص) فرمود: آب زمزم به همان انگيزه اى كه نوشيده مى شود [اثرگذار است]؛ اگر آن را به قصد شفاى خود بنوشى، خداوند شفايت مى دهد و اگر به قصد پناه جويى بياشامى، خدا پناهت مى دهد و اگر به قصد سيراب شدن بنوشى، تشنگى ات را برطرف مى كند.

الإمام الباقر (ع) :

ما مِن عَبدٍ مُؤمِنٍ طافَ بِهذَا البَيتِ اُسبوعاً وصَلَّى رَكعَتَينِ وأحسَنَ طَوافَهُ وصَلاتَهُ إلاّ غَفَرَ اللهُ لَهُ. (2)

امام باقر (ع) فرمود: هيچ بنده با ايمانى نيست كه هفت بار اين خانه [كعبه] را طواف كند و دو ركعت نماز گزارد و طواف و نمازش را نيكو بجا آورد، مگر آنكه خداوند او را مى آمرزد.

الإمام الباقر (ع) :

كانَ النَّبيُّ يَسْتَهدي مِن ماءِ زَمْزمَ وَهُو بِالْمدينةِ. (3)

امام باقر (ع) فرمود: پيامبر اكرم (ص) وقتى در مدينه بود، درخواست مى كرد كه از آب زمزم برايش هديه بياورند.

عَن أبى أيوب المَدائنى: كانَ ابوالحسنِ (ع) يقولُ إذا شَرِبَ مِن زَمْزمَ: بسم اللهِ، الحمدللهِ، الشكرُ لله. (4)

ابوايوب مداينى مى گويد: هرگاه امام كاظم (ع) از آب زمزم مى نوشيد، مى فرمود: به نام خداوند، ستايش براى خداست، شكر براى خداست.


1- الجامع الصغير، ج 2، ص 4٧6.
2- دعائم الإسلام، ج 1، ص 312.
3- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 244.
4- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 245.

ص: 63

٣. سعى بين صفا و مروه و فضيلت آن

اشاره

الإمام الصّادقُ (ع) :

ما مِنْ بُقعَةٍ أحَبَّ الى اللهِ مِنَ المَسْعى، لأنّه يذِلُّ فيها كلُّ جبّارٍ. (1)

امام صادق (ع) فرمود: نزد خداوند، هيچ بقعه اى محبوب تر از محل سعى نيست؛ زيرا هر گردنكشى در آن خوار مى شود.

الإمام الصّادقُ (ع) :

جُعِلَ السَّعيُ بَينَ الصَّفا والمَروَةِ مَذَلَّةً لِلجَبّارينَ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: سعى بين صفا و مروه واجب شده است براى خوار كردن جباران.

الإمام الصّادقُ (ع) :

صارَ السَّعيُ بَينَ الصَّفا وَالْمَروةِ لأنَّ إبراهيمَ (ع) عَرَضَ له إبليسُ، فأَمَرَهُ جَبرئيلُ (ع) ، فَشَدَّ عليهِ فَهَرَبَ منهُ، فَجَرَت بِهِ السُّنَّةُ -يَعني بِالهَروَلَةِ -. (3)

امام صادق (ع) فرمود: سعى بين صفا و مروه، از آن جهت واجب شد كه شيطان، خود را به ابراهيم (ع) نشان داد. جبرئيل (ع) به ابراهيم (ع) دستور داد كه به او حمله كند، شيطان هم گريخت. ازاين رو، سنت «هروله» مرسوم شد.

الف) توقف در صفا و مروه

الإمام الصّادقُ (ع) :

مَن أرادَ أنْ يَكثُرَ مالُه فَليُطِلِ الوُقوفَ عَلَى الصَّفا وَالْمَروةِ. (4)


1- كافي، ج 4، ص 434.
2- وسائل الشيعه، ج 13، ص 46٨.
3- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 3٧٩.
4- كافي، ج 4، ص 433.

ص: 64

امام صادق (ع) فرمود: هركه مى خواهد ثروتش افزون شود، ايستادن بر صفا و مروه را طول دهد.

الإمام الصّادقُ (ع) :

لايُجلَسُ بَينَ الصَّفا والمروةِ الاّ مِن جَهْدٍ. (1)

امام صادق (ع) فرمود: ميان صفا و مروه نبايد نشست مگر از روى خستگى.

ب) پاداش سعى

رسول اللهُ (ص) :

الحَاجُّ. . . إذا سَعى بَينَ الصَّفا والمَروَةِ خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: حج گزار. . . وقتى بين صفا و مروه سعى كند، از گناهانش بيرون مى آيد.

الإمام زين العابدين:

السّاعي بَينَ الصَّفا وَالمَروةِ تَشفَعُ لَهُ الملائكَةُ فَتُشفَّعُ فيهِ بِالإيجابِ. (3)

امام زين العابدين (ع) فرمود: فرشتگان براى كسى كه ميان صفا و مروه سعى كند، شفاعت مى كنند و شفاعتشان درباره او پذيرفته مى شود.

4. حلق و تقصير

رسولُ اللهِ (ص) :

أللّهُمَّ اغْفِر لِلمُحَلِّقينَ ولِلمُقَصِّرينَ. (4)

رسول خدا (ص) فرمود: خدايا كسى كه [در عمره مبتوله (مفرده)] موى سر را مى تراشد و همچنين موى صورت يا ناخن را كوتاه مى كند، بيامرز.

الإمام الصّادقُ (ع) :

المُعْتَمِرُ عُمْرَةً مفردةً إذا فَرغَ مِنْ طَوافِ الْفَريضةِ


1- روضة المتقين، ج4، ص 5٧.
2- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 2٠٨.
3- روضة المتقين، ج 4، ص 5٧.
4- وسائل الشيعه، ج ٩، ص 543.

ص: 65

وَصَلاةِ الرَّكعَتينِ خَلْفَ المَقامِ وَالسَّعْي بَينَ الصَّفا وَالمَروةِ، حَلَقَ أو قَصَّرَ. (1)

امام صادق (ع) فرمود: كسى كه عمرة مفرده انجام مى دهد، پس از مناسك طواف و نماز طواف و سعى بين صفا و مروه، مخير است بين حلق و تقصير.

الإمام الصّادقُ (ع) :

لَيسَ عَلَى النّساء حَلقٌ وعَلَيهِنَّ التَّقصيرُ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: بر زن، تراشيدن موى سر واجب نيست و بر آنها تقصير [كوتاه كردن مقدارى از مو يا ناخن] لازم و واجب است.

الإمام الصّادقُ (ع) :

. . . ثمّ ائتِ مَنزلَكَ فَقَصِّر مِنْ شَعْركَ. (3)

امام صادق (ع) فرمود: . . . پس از سعى بين صفا و مروه، به منزل خود برو، آن گاه تقصير كن.

الإمام الصّادقُ (ع) :

طَوافُ المُتَمَتِّعِ أن يَطوفَ بِالكَعبةِ ويَسْعى بَينَ الصَّفا والمَروةِ ويقَصِّرَ مِن شَعْرِهِ. (4)

امام صادق (ع) فرمود: طواف متمتع آن است كه كعبه را طواف كند، ميان صفا و مروه سعى كند و از موى خود كوتاه كند.

5. عرفات و علت نام گذارى آن

اشاره

رسولُ اللهِ (ص) :

الحَجُّ عَرَفاتٌ، الحَقُّ عَرَفاتٌ، الحَقُّ عَرَفاتٌ، أيامُ مِنى ثَلاثٌ، فَمَن تَعَجَّلَ في يومَينِ فَلا إثمَ عَلَيهِ وَمَن تَأخَّرَ فَلا إثمَ عَلَيهِ ومَن أدرَكَ عَرَفَةَ


1- وسائل الشيعه، ج ٩، ص 543.
2- وسائل الشيعه، ج ٩، ص 543.
3- وسائل الشيعه، ج ٩، ص 53٩.
4- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 3٩1.

ص: 66

قَبلَ أن يَطلُعَ الفَجرُ فَقَد أدرَكَ الحَجَّ. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: حج عرفات است، حق عرفات است، حق عرفات است. روزهاى منا، سه روز است «پس هر كه عجله كند در دو روز، پس گناهى بر او نيست و هر كه تأخير كند گناهى بر او نيست» . هركس پيش از طلوع فجر عرفه را دريابد، حج را درك كرده است.

عن عَبدِالرَّحمنِ بن يعمُر: إنَّ ناساً مِن أهلِ نَجدٍ أتَوا رَسولَ اللهِ وهُوَ بِعَرَفَةَ فَسَألوهُ، فأمَرَ مُنادياً فَنادىَ: الحَجُّ عَرَفَةُ. مَن جاءَ لَيلَةَ جَمعٍ قَبلَ طُلوعِ الفَجرِ فَقَد أدرَكَ الحَجَّ. أيامُ مِنى ثَلاثَةٌ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ . (2)

عبدالرحمان بن يعمر مى گويد: در عرفات، عده اى از مردم نجد نزد پيامبرخدا (ص) آمدند و از ايشان سؤال كردند، فرمود: منادى ندا دهد: حج عرفه است، هركس شب هنگام پيش از طلوع فجر به مشعرالحرام بيايد، حج را درك كرده است. روزهاى منا، سه روز است. «پس هركه شتاب كند در دو روز، گناهى بر او نيست و هركه به تأخير اندازد، پس گناهى بر او نيست» .

عن معاوية بنِ عَمّارٍ: سألتُ أبا عَبدِالله مِن عَرفاتٍ: لِمَ سُمِّى عرفاتٍ؟ فقالَ:

إنَّ جَبرئيلَ (ع) خَرَجَ بإبراهيمَ صلواتُ اللهِ عَليهِ يومَ عَرفةَ، فَلَمّا زالَتِ الشَّمْسُ قالَ له جَبرئيلُ (ع) : يا إبراهيمُ، إعْتَرِفْ بِذنبِكَ وَاعْرِفْ مَناسِكَكَ فَسُمِّيت عَرفاتٍ لقَولِ جَبرئيلَ (ع) : إعتَرِفْ، فَاعتَرَفَ. (3)

معاوية بن عمار مى گويد: از امام صادق (ع) دربارة علت نام گذارى


1- السنن الكبرى للنسائي، ج 2، ص 424.
2- سنن ترمذي، ج 3، ص 23٧.
3- المحاسن، ج 2، ص 335.

ص: 67

عرفات پرسيدم، فرمود: جبرئيل (ع) ، ابراهيم (ع) را روز عرفه بيرون آورد. چون ظهر شد به وى گفت: اى ابراهيم به گناهت اعتراف كن و عبادت هايت را بشناس. ازاين رو، عرفات ناميده شد، چون جبرئيل گفت: اعتراف كن و او هم اعتراف كرد.

الإمام الكاظم عن آبائه (ع) : قيلَ: يا رسولَ اللهِ، أى أهلِ عرفاتٍ أعظَمُ جُرماً؟ قالَ: الَّذى ينصَرِفُ مِن عَرَفاتٍ وهُوَ يظُنُّ أنَّهُ لَم يغفَر لَهُ. قالَ جعفرُبنُ محمّدٍ (ع) : يعنِى الّذى يقنَطُ مِن رَحمَةِ اللهِ. (1)

امام كاظم (ع) از پدرانش نقل مى كند: از پيامبر خدا (ص) پرسيده شد: چه كسى از اهل عرفات، جرمش بزرگ تر است؟ فرمود: آن كه از عرفات برمى گردد و مى پندارد كه آمرزيده نشده است. امام صادق (ع) فرمود: مقصود ايشان كسى است كه از رحمت خداوند مأيوس باشد.

الف) وقوف در عرفات

الإمام الصّادقُ (ع) :

إنَّ مِنَ الذُّنوبِ ما لايُغفَرُ الاّ بِعَرَفَةَ والمَشْعَرِ الحَرامِ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: برخى از گناهان بخشيده نمى شود، مگر در عرفه و مشعرالحرام.

الإمام الصّادقُ (ع) :

عَرفاتٌ كُلُّها مَوقفٌ وأفضلُ المَوقفِ سَفْحُ الجَبَل. (3)

امام صادق (ع) فرمود: همه سرزمين عرفات، محل وقوف است. اما بهترين مكان براى وقوف، پايين كوه است.


1- الجعفريات، ص 65.
2- بحارالانوار، ج ٩6، ص 261.
3- كافي، ج 4، ص 463.

ص: 68

عَن محمّد بنِ عثمانِ عَمْرى: وَاللهِ إنَّ صاحبَ هذا الأمرِ لَيحضُرُ المَوسِمَ كُلَّ سَنةٍ، يرَى النَّاسَ ويعْرِفُهم ويرَوْنَه ولا يعرِفونَه. (1)

محمد بن عثمان عمرى مى گويد: به خدا قسم حضرت صاحب الامر (عج) در مراسم حج به ويژه در عرفات و منا حضور دارد، مردم را مى بيند و آنها را مى شناسد، ولى مردم او را مى بينند، اما نمى شناسند.

ب) مناجات در عرفات

الإمام الصّادقُ (ع) :

إذا غَدَوتَ إلى عَرَفةَ فَقُلْ وأنتَ مُتَوجّهٌ إليها: أللّهُمَّ إليكَ صَمَدتُ وإيّاكَ اعْتَمَدتُ وَوَجْهكَ أرَدْتُ، فاسئَلُكَ أنْ تُبارِكَ لي في رِحلَتي وأنْ تَقضِيَ لي حَاجَتي وأنْ تَجعَلَني مِمَّن تُباهي بِهِ اليومَ مَنْ هُوَ أفضلُ مِنّي. . . . (2)

امام صادق (ع) فرمود: هرگاه صبح به طرف عرفات رفتى، در حال رفتن بگو: خدايا! رو به تو آورده و بر تو اعتماد كردم و تو را طلبيده ام و از تو مى خواهم كه كوچ مرا مبارك گردانى، حاجتم را برآورى و مرا از كسانى قرار دهى كه امروز به آنها، بر برتر از من مباهات مى كنى. . . .

الإمام الصّادقُ (ع) : . . .

وَلْيَكُن فيما تَقولُ: أللّهُمَّ اجْعَلني مِمَّنْ رَضيتَ عَملَه وأطَلْتَ عُمرَه وأَحْيَيتَهُ بَعدَ الموتِ حَياةً طَيبةً. (3)

امام صادق (ع) فرمود: در دعاهايت اين باشد: خدايا! مرا از آنهايى قرار ده كه عملشان را پسنديده اى و عمرشان را طولانى كرده اى و پس از مرگ آنها را به حيات پاكيزه زنده ساخته اى.


1- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 52٠.
2- المقنعة، ص 4٠٨.
3- وسائل الشيعه، ج 1٠، ص 15.

ص: 69

6. مشعرالحرام

اشاره

رسولُ اللهِ (ص) :

وهُوَ بِمِنى: لَو يَعلَمُ أهلُ الجَمع بِمَن حَلُّوا أو بِمَن نَزَلوا لاَستَبشَروا بِالفَضلِ مِن رَبِّهِم بَعدَ المَغفِرةِ. (1)

پيامبر خدا (ص) هنگامى كه در منا بود، فرمود: اگر اهل مشعر بدانند كه در آستانة چه كسى فرود آمده و بر چه كسى وارد شده اند، پس از آمرزش خواهى، يكديگر را به فضل پروردگارشان، مژده مى دهند.

رسولُ اللهِ (ص) :

المُزدَلِفَةُ كُلُّها مَوقِفٌ وارتَفِعوا عَن بَطنِ مُحَسِّرٍ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: همه جاى مزدلفه [نام ديگر مشعرالحرام] موقف است، از وادى محسّر بالاتر برويد.

الامام الصّادقُ (ع) :

. . . يا ابراهيمُ! ازدَلِفْ إلَى الْمَشعرِ الْحرامِ. (3)

امام صادق (ع) فرمود: [جبرئيل (ع) در هنگام تعليم مناسك به ابراهيم (ع) ، به وى گفت:] اى ابراهيم! به مشعرالحرام نزديك شو.

الإمام الصّادقُ (ع) :

سُمّيتِ الْمُزدلِفَةُ جَمعاً لأنَّ آدمَ جَمَعَ فيها بينَ الصَّلاتَينِ المَغربِ وَالعِشاءِ. (4)

امام صادق (ع) فرمود: مزدلفه به اسم جمع ناميده شد؛ زيرا آدم در آنجا بين نماز مغرب و عشا جمع كرد و هر دو را در يك زمان خواند.

وقوف در مشعرالحرام

عن ابنِ عَبّاس: أفاضَ رسولُ اللهِ (ص) مِن عَرَفَةَ وعَلَيهِ السَّكينَةُ ورَديفُهُ اُسامَةُ


1- المعجم الكبير، ج 11، ص 45.
2- الموطّأ، ج 1، ص 3٨٨.
3- بحارالانوار، ج ٩6، ص 266.
4- بحارالانوار، ج ٩6، ص 266.

ص: 70

وقالَ: أيهَا النّاسُ، عَلَيكُم بِالسَّكينَةِ، فَإنَّ البِرَّ لَيسَ بِإيجافِ الخَيلِ والإبِلِ، فَما رَأيتُها رافِعَةً يدَيها عادِيةً حَتّى أتَى جَمعاً. (1)

ابن عباس مى گويد: پيامبر خدا (ص) ، با آرامش درحالى كه اسامه پشت سرش سوار بود، از عرفات كوچ كرد و فرمود: اى مردم! آرامش داشته باشيد. نيكى آن نيست كه اسب و شتر را تند برانيد. [ابن عباس مى گويد] من نديدم كه حضرت دستش را براى زدن مركب بالا ببرد تا اينكه به مزدلفه رسيد.

عن ابنِ عَبّاس: أنَّهُ دَفَعَ مَعَ النَّبى (ص) : يومَ عَرَفَةَ، فَسَمِعَ النَّبى (ص) : وَراءَهُ زَجراً شَديداً وضَرباً وصَوتاً لِلإبِلِ، فَأَشارَ بِسَوطِهِ إلَيهِم وقالَ: أيها النّاسُ، عَلَيكُم بِالسَّكينَةِ، فَإنَّ البِرَّ لَيسَ بِالإيضاعِ. (2)

ابن عباس مى گويد: روز عرفه، همراه پيامبر (ص) از عرفات كوچ كردم. پيامبر (ص) از پشت سرش سروصداى بسيارى شنيد كه بر شتران مى زدند و سروصدا مى كردند. با شلاقى كه در دستش بود، به آنها اشاره كرد و فرمود: اى مردم! آرامش داشته باشيد؛ نيكى در تند تاختن نيست.

الإمام الصّادقُ (ع) :

مَن مَرَّ بِالمأزِمَينِ ولَيسَ في قَلبِهِ كِبرٌ نَظَرَ اللهُ إلَيهِ، قُلتُ: ما الكِبرُ؟ قالَ: يُغمِصُ النّاسَ وَيَسْفَهُ الحَقَّ وقالَ: ومَلَكانِ مُوَكَّلانِ بِالمأزِمَينِ يَقولانِ: «ربِّ سَلِّم وسَلِّم» . (3)

امام صادق (ع) فرمود: هركس بر مأزمين [دو تنگه سر راه مشعر] بگذرد و در دلش تكبر نباشد، خداوند [با نظر رحمت] به او مى نگرد. پرسيدم: كبر چيست؟ فرمودند: مردم را برنجاند و حق را نپذيرد و فرمود: دو


1- المحاسن، ج 2، ص 65؛ سنن أبي داوود، ج 2، ص 1٩٠.
2- صحيح بخاري، ج 2، ص 6٠1.
3- المحاسن، ج 1، ص 141.

ص: 71

فرشته گمارده شده در مأزمين مى گويند: «خدايا! به سلامت دار! به سلامت دار!»

٧. منا و علت نام گذارى آن

اشاره

الإمام الصّادقُ (ع) : إنَّ جَبرئيلَ أتَى إبراهيمَ فَقالَ: تَمنَّ يا إبراهيمُ! فَكانتْ تُسمَّى مِنى فَسمّاها النَّاسُ مِنى. (1)

امام صادق (ع) [دربارة علت نام گذارى مِنا] فرمود: چون در اين سرزمين، جبرئيل (ع) به ابراهيم (ع) گفت: از خداوند خواسته و آرزويى بخواه، آنجا مِنا ناميده شد و مردم هم آنجا را منا ناميدند.

الإمام الرّضا (ع) : العِلَّةُ الَّتى مِن أجلِها سُمِّيت مِنى، أنَّ جَبرئيلَ قالَ هناكَ لإبراهيمَ: تَمَنَّ عَلى رَبِّكَ ماشِئتَ. فَتَمَنّى إبراهيمُ فى نفسِهِ أن يجعَلَ اللهُ مَكانَ ابنهِ إسماعيلَ كَبْشاً يأمُرُهُ بِذبحِهِ فِداءً لَهُ، فاُعطِى مُناهُ. (2)

امام رضا (ع) فرمود: علت نام گذارى آن به مِنا، اين است كه جبرئيل (ع) در آنجا به ابراهيم (ع) گفت: هر چه مى خواهى از خداوند تمنا كن. ابراهيم (ع) هم در دل خود از خدا خواست كه به جاى فرزندش اسماعيل، قوچى به عنوان فديه قرار داده شود و خداوند دستور دهد كه آن را سر ببُرد. خداوند هم خواسته او را عطا كرد.

الف) منا و ثواب وقوف در آن

سَألتُ أبا جَعفرٍ (ع) : هَلْ صَلّى رَسولُ اللهِ (ص) الظُّهرَ بِمِنى يومَ التَّرويةِ؟ فقالَ نَعَم، وَالغداةَ بِمِنى يومَ عَرَفَةَ. (3)


1- بحارالانوار، ج ٩6، ص 2٧1.
2- عيون اخبار الرضا (ع) ، ج 2، ص 61.
3- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 41٩.

ص: 72

از امام باقر (ع) پرسيدم: آيا رسول اكرم (ص) روز ترويه، نماز ظهر را در منا خواند؟ فرمود: آرى! نماز صبح را هم روز عرفه در منا خواند.

الإمام الصّادقُ (ع) :

إذا أخَذَ النّاسُ مَنازلَهم بِمِنى نادى مُنادٍ: لَوْ تَعلَمونَ بِفِناءِ مَنْ حَلَلْتُم لأيقَنْتُمْ بِالخَلَفِ بَعدَ المَغفِرَةِ. (1)

امام صادق (ع) فرمود: هرگاه مردم در جايگاه خود در منا استقرار يافتند، منادى ندا مى دهد: اگر مى دانستيد در آستان چه كسى فرود آمده ايد، پس از آمرزش الهى به جايگزينى [مخارجى كه كرده ايد]، يقين پيدا مى كرديد.

الإمام الصّادقُ (ع) :

إذا أخَذَ النّاسُ مَواطِنَهم بِمِنى نادى مُنادٍ مِنْ قِبَلِ اللهِ عزَّوجلَّ: إنْ أرَدْتُم أنْ أرضى فَقَدْ رَضيتُ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: چون مردم در منا در جاى خود قرار گرفتند، از سوى خداوند منادى ندا مى دهد: اگر مى خواستيد كه من از شما راضى شوم، پس راضى شدم.

الإمام الصّادقُ (ع) :

إذا أفاضَ الرَّجلُ مِنْ مِنى وَضَعَ مَلَكٌ يدَهُ بَينَ كَتِفَيهِ، ثُمَّ قالَ: إسْتَأنِفْ. (3)

امام صادق (ع) فرمود: وقتى كسى از منا كوچ كرد، فرشته اى دست خود را بر شانه هاى او مى گذارد و مى گويد: عمل، از سر گير.

رُوِى (فِى الحاجِّ إذا نَفَر مِنْ مِنى إلى مَكَّةَ) : أنَّهُ يخْرُجُ مِنْ ذُنوبِهِ كَهَيئَةِ يوْمٍ وَلَدتهُ اُمُّهُ. (4)


1- كافي، ج 4، ص 25٧.
2- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 231.
3- المحاسن، ج 1، ص 141.
4- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 4٨٠.

ص: 73

درباره كسى كه از منا به مكّه كوچ مى كند، روايت شده كه از گناهانش خارج شده (پاك مى شود) ، همچون روزى كه مادرش او را زاييده است.

الإمام الصّادقُ (ع) :

إذا كانَ يومُ التَّرويةِ. . . فَأَهِلَّ بالحجِّ - إلى أنْ قالَ: - وَصلِّ الظُّهرَ إنْ قَدرتَ بِمِنى. (1)

امام صادق (ع) فرمود: روز ترويه كه شد، احرام حج ببند. . . و اگر توانستى، نماز ظهر را در منا بخوان.

الإمام الصّادقُ (ع) :

إذا انْتَهَيتَ إلى مِنى فَقُلْ: أللّهُمَّ هذِهِ مِنى، وهذِهِ مِمّا مَنَنْتَ بها عَلَينا مِن المَناسِكِ، فَأسألُكَ أنْ تَمُنَّ عَلَينا بِما مَنَنْتَ بِهِ على أنبيائِكَ، فَإنَّما أنا عبدُكَ وَ في قَبْضَتِكَ - إلى أنْ قالَ: -

وَحَدُّ مِنى مِنَ العَقَبَةِ إلى وادي مُحَسِّرٍ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: چون به منا رسيدى بگو: خدايا! اين مِناست و اين از جمله عباداتى است كه با آن، بر ما منت نهاده اى. از تو مى خواهم كه با آنچه بر پيامبرانت منت نهاده اى، بر من منت نهى. همانا من بنده تو و در اختيار توام، تا آنجا كه فرمود: حدِّ مِنا، از عقبه تا وادى مُحسِّر است.

عَن معاوية بن عمّار، عن ابى عبدالله (ع) : إذا تَوجَّهْتَ إلى مِنى فَقُلْ: أللّهُمَّ إياكَ أرجُو وإياكَ أدْعُو، فَبَلِّغْنى أَمَلى وَأَصْلِحْ لى عَمَلى. (3)

معاوية بن عمار از امام صادق (ع) نقل مى كند: هنگامى كه رو به سوى منا كردى بگو: بار خدايا! به تو اميد دارم و تو را مى خوانم، پس آرزويم را برآور و عملم را پاك گردان.


1- وسائل الشيعه، ج 1٠، ص 4.
2- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 41٩.
3- وسائل الشيعه، ج 1٠، ص ٧.

ص: 74

ب) رمى جمرات

اشاره

الإمام الصّادقُ (ع) :

إنّ عِلَّةَ رَمي الجَمَراتِ أنَّ ابراهيمَ (ع) تَراءى لَه ابليسُ عِندَها، فَأمَرَه جبرَئيلُ بِرَمْيهِ بِسَبعِ حَصَياتٍ وأنْ يُكبِّرَ مَع كلِّ حَصاةٍ، فَفَعَلَ وَجَرَتْ بِذلكَ السُّنّةُ. (1)

امام صادق (ع) فرمود: علت رمى جمره ها آن است كه نزديك آن محل، شيطان بر ابراهيم (ع) نمايان شد. جبرئيل به او دستور داد كه با هفت سنگ ريزه شيطان را بزند و با هر سنگ، تكبير بگويد. او هم چنان كرد و سنت، بر اين جارى شد.

عَن يعقوبِ بنِ شُعيبٍ: سَألْتُ ابا عَبدالله عَن الجِمارِ، فقالَ: قُمْ عندَ الجَمَرَتَينِ ولا تَقُم عندَ جَمرةِ العَقَبَةِ، قلتُ: هذا مِن السُّنَّةِ؟ قالَ: نَعَم، قلتُ: ما أقولُ اذا رَمَيتُ؟ فقال: كَبِّرْ مَعَ كلِّ حَصاةٍ. (2)

يعقوب بن شعيب مى گويد: از امام صادق (ع) در مورد جمره ها پرسيدم، فرمود: كنار دو جمره بايست، ولى كنار جمرة عقبه نَايست. پرسيدم: اين سنت است؟ فرمود: آرى! گفتم: هنگامِ پرتاب سنگ چه بگويم؟ فرمود: با هر سنگ، تكبير بگو.

عَن عمّارٍ عن الإمام الصّادقِ (ع) :

خُذْ حَصَى الجِمارِ. . . وتَقولُ والحَصى في يدِكَ: اللّهُمَّ هؤُلاءِ حَصَياتي فَأحصِهِنَّ لي وارفَعْهُنَّ في عَمَلي. . . . (3)

عمار از امام صادق (ع) نقل مى كند: سنگ ريزه هاى جمره را برگير. . . درحالى كه سنگ ريزه ها در دست توست، مى گويى: خدايا! اينها سنگ ريزه هاى من است. آنها را براى من به شمار آور و همراه عملم به سوى خود بالا ببر.


1- كنز الفوائد، ج 2، ص ٨2.
2- كافي، ج 4، ص 4٨1.
3- كافي، ج 4، ص 4٧٨.

ص: 75

ثواب رمى

رسولُ اللهِ (ص) :

رَمي الجِمارِ ذُخرُ يومِ القِيامَة. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: سنگ زدن به جمره ها، ذخيرة روز قيامت است.

رسولُ اللهِ (ص) :

إذا رميتَ الجِمارَ كانَ لَكَ نوراً يومَ القيامةِ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هرگاه رمى جمرات كردى، براى تو نورى در قيامت خواهد بود.

رسولُ اللهِ (ص) :

الحاجُّ إذا رَمى الجِمارَ خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: حج گزار وقتى بر جمره ها سنگ بزند، از گناهانش بيرون مى آيد.

عن ابن عُمَر: سَألَ رَجُل النَّبى عَن رَمى الجِمارِ: ما لَهُ فيه؟ فَسَمِعتُهُ يقولُ: تَجِدُ ذلك عِندَ ربِّكَ أحوَجَ ماتَكون إلَيهِ. (4)

ابن عمر مى گويد: مردى دربارة رمى جمرات از پيامبر خدا (ص) پرسيد كه چه پاداشى دارد؟ شنيدم كه ايشان فرمود: آن را نزد پروردگارت، در روزى كه بيشترين نياز را به آن دارى، مى يابى.

رسولُ اللهِ (ص) :

إذا كانَ يومُ عَرَفَة غَفَرَ اللهُ (تعالى) لِلحاجِّ الخُلَّصِ وإذا كانَ لَيلَةُ المُزدَلِفَةِ غَفَرَ اللهُ (تعالى) لِلتُّجارِ وإذا كانَ يومُ مِنى غَفَرَ اللهُ لِلجَمّالينَ وإذا كانَ عِندَ جَمَرةِ العَقَبةِ غَفَرَ الله لِلسُّؤالِ، فَلايشهَدُ خَلقٌ ذلِكَ المَوقِفَ مِمَّن قالَ «لاإله إلاّالله» إلاّ غَفَرَ اللهُ لَهُ. (5)


1- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 214.
2- كنزالعمال، ج 5، ص ٧٨.
3- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 214.
4- حلية الاولياء، ج 5، ص 2٨.
5- أمالى طوسي، ص 3٠٩.

ص: 76

رسول اكرم (ص) فرمود: چون روز عرفه شود، خداوند حاجيان خالص را مى بخشايد و چون شام مزدلفه فرا رسد، خداوند متعال بازرگانان را مى آمرزد و روز مِنا، خداوند شترداران [و كرايه چيان] را مى آمرزد. چون زمان حضور در جمره عقبه فرا رسد، خداوند درخواست كنندگان را مى بخشايد. از آن انبوه مردم از كسانى كه «لاإله إلاّالله» مى گويند كسى نمى ماند، مگر آنكه خداوند او را مى آمرزد.

الإمام الصّادقُ (ع) فى رَمى الجِمارِ: لَهُ بِكُلِّ حَصاةٍ يرمى بِها تُحَطُّ عَنهُ كَبيرةٌ موبِقَة. (1)

امام صادق (ع) دربارة رمى جمره ها فرمود: براى او (حج گزار) در مقابل هر سنگى كه مى زند، گناه كبيرة هلاكت بارى محو مى شود.

ج) قربانى كردن

اشاره

رسولُ اللهِ (ص) :

إنّما جُعِلَ هذا الأضحى لِتَتَّسِعَ مَساكينُكُم مِنَ اللَّحمِ، فَأطْعِمُوهم. (2)

پيامبر اكرم (ص) فرمود: قربانى كردن براى آن واجب شده است كه بينوايان، از گوشت به وسعت و نوا برسند [از گوشت سير شوند] پس به آنها بخورانيد.

عَن ابى بكر:

انَّ النَّبيَّ سُئِلَ أيُّ الحجِّ أفضَلُ؟ قالَ: العَجُّ والثَّجُّ. (3)

ابوبكر مى گويد: از رسول خدا (ص) پرسيدند كدام عمل حج بافضيلت تر است؟ فرمود: لبيك گفتن و خون قربانى را ريختن.


1- كافي، ج 4، ص 4٨٠.
2- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 2٩6.
3- السنن الكبري، ج 4، ص 54٠.

ص: 77

الإمام زين العابدين (ع) :

أَمّا حَقُّ الهَدي فَأنْ تُخْلِصَ بِها الإرادةَ إلى ربِّكَ والتَّعرُّضَ لِرَحمَتِهِ وقَبولِهِ وَلا تُريدَ عيونَ النّاظرينَ دونَه، فإذا كُنْتَ كذلكَ لَم تَكُنْ مُتكلِّفاً وَلا مُتَصَنِّعاً وكُنتَ إنما تَقصِدُ إلَى اللهِ. (1)

امام سجاد (ع) فرمود: حق قربانى آن است كه نيت آن را براى خدا خالص سازى و خود را در معرض رحمت و قبول الهى قرار دهى و در پى نگاه بينندگان نباشى. اگر چنين بودى، خود را بيهوده به رنج نيفكنده اى و ظاهرسازى نكرده اى و مقصودت خدا بوده است.

الامام الباقرُ (ع) :

إنَّ اللهَ عزَّوجلَّ يُحِبُّ إطعامَ الطَّعامِ وإراقَةَ الدِّماءِ. (2)

امام باقر (ع) فرمود: خداوند سبحان اطعام كردن و ريختن خون (قربانى كردن) را دوست دارد.

دعا هنگام قربانى كردن

الإمام الصادق (ع) :

إذَا اشتَرَيتَ هَديَكَ فاستَقبل بِهِ القِبلَةَ وانحَرهُ أوِ اذبَحهُ وقُل: «وَجَّهتُ وَجهِيَ لِلَّذي فَطَرَ السَّماواتِ والأرضَ حَنيفاً وما أنا مِنَ المُشركينَ، إنَّ صَلاتي ونُسُكي ومَماتي للهِ رَبِّ العالَمينَ لاشريكَ لَهُ وبذلك اُمِرتُ وأنا مِنَ المُسلمينَ. اللهُمَّ مِنكَ ولَكَ، بِسمِ اللهِ واللهُ أكبَرُ، اللهُمَّ تَقَبَّل مِنّي» . ثُمَّ أمِرَّ السِّكّينَ ولا تَنخَعها حتّى تَموتَ. (3)

امام صادق (ع) فرمود: وقتى قربانى خود را خريدى، آن را رو به قبله كرده قربانى كن و بگو: «رويم را به سوى آفريدگار آسمان ها و زمين كرده ام. پيرو [آيين] حنيفم و از مشركان نيستم. نمازم و عبادتم و


1- تحف العقول، ص 25٩.
2- وسائل الشيعه، ج ٨، ص 16٨.
3- كافي، ج 4، ص 4٩٨.

ص: 78

زندگى ام ومرگم براى پروردگار جهانيان است كه شريكى ندارد. به اين، فرمان يافته ام و از مسلمانانم. خدايا! از تو و براى تو. به نام خدا، الله اكبر. خدايا از من قبول كن» . آن گاه، كارد به گلويش بكش و تا جان نداده، سر را از بدنش جدا مكن.

عن ابى خَديجَة: رَأيتُ أبا عبداللهِ وهو ينحَرُ بَدَنَتَهُ مَعقولَةً يدُها اليسرى، ثُمَّ يقومُ مِن جانِبِ يدِهَا اليمنى ويقولُ: «بِسمِ اللهِ واللهُ أكبَرُ، اللّهُمَّ هذا مِنكَ ولكَ، اللهُمَّ تَقبَّلهُ مِنّى» . ثُمَّ يطعُنُ فى لَبَّتها، ثُمَّ يخرِجُ السِّكّينَ بِيدِهِ، فاذا وَجَبَت قَطَعَ مَوضِعَ الذَّبحِ بِيدِهِ. (1)

ابوخديجه مى گويد: امام صادق (ع) را در حالى ديدم كه دست چپ شترِ قربانى خود را براى نحر كردن بسته و خود، سمت راست آن ايستاده بود و مى گفت: «بسم الله والله اكبر، خدايا اين [قربانى] از تو و براى توست. خدايا از من قبول كن» . آن گاه، كارد را زير گلوى شتر فرو برد. سپس آن را با دست خود بيرون آورد. چون شتر بر زمين افتاد، با دست خويش، از محل ذبح، سر را قطع كرد.

٨. طواف نساء و نماز آن

الإمام الصّادق (ع) -

في ذِكرِ فَرائضِ الحَجِّ -: طوافُ النِّساءِ فَريضةٌ. (2)

امام صادق (ع) در ذكر واجبات حج فرمود: طواف نساء، واجب است.

الإمام الصّادق (ع) : . . .

إذا فَعلتَ ذلك - طواف الزّيارة - فَقَدْ أحلَلْتَ مِن كُلِ ّ شَيءٍ أحرمتَ منه اِلاّ النّساءَ، ثُمّ ارْجعْ الى الْبَيتِ وَطُفْ به اُسبوعاً آخر، ثُمّ


1- كافي، ج 4، ص 4٩٨.
2- الخصال، ج 2، ص 6٠6.

ص: 79

صلِّ ركعَتينِ عندَ مقامِ ابراهيمَ (ع) . (1)

امام صادق (ع) فرمود: . . . چون چنين كردى [طواف زيارت]، از هر چيزى كه بر تو حرام بوده بيرون آمده اى، مگر زنان. سپس به كعبه برگرد و هفت دور آن را طواف كن. سپس دو ركعت نماز، كنار مقام ابراهيم (ع) بخوان.

الإمام الرّضا (ع) فى قول الله عزّوجلّ: وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ : طَوافُ الفَريضةِ، طَوافُ النِّساءِ. (2)

امام رضا (ع) دربارة سخن خداوند عزّوجلّ: «و بايد بر گِرد خانة كعبه طواف كنند» فرمود: مقصود از طواف واجب، طواف نساء است.

٩. فضيلت حج نيابتى

رسولُ اللهِ (ص) :

إنَّ اللهَ يُدخِلُ بِالحَجَّةِ الواحِدَةِ ثَلاثَةَ نَفَرٍ الجَنَّةَ: المَيّتَ، والحاجَّ عَنهُ والمُنفِذَ ذلِكَ. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: خداوند عزوجل با يك حج، سه گروه را وارد بهشت مى كند: مرده و كسى كه براى او حج نيابتى كرده، و نيز كسى را كه براى او نايب گرفته است.

رسولُ اللهِ (ص) :

حَجَّةٌ لِلمَيّتِ ثَلاثَةٌ: حَجَّةٌ لِلمَحجوجِ عَنهُ وحَجَّةٌ لِلحاجِّ وحَجَّةٌ لِلموصى. (4)

پيامبر خدا (ص) فرمود: يك حج به نيابت از مرده، سه حجّ است: حجى


1- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 31٩.
2- كافي، ج 4، ص 512.
3- السنن الكبري، ج 5، ص 2٩3.
4- الفردوس، ج 2، ص 136.

ص: 80

براى مرده، حجى براى نايبش و حجى براى عمل كننده به وصيت مرده.

رسولُ اللهِ (ص) :

مَن حَجَّ عَن مَيّتٍ كُتِبَت عَنِ المَيّتِ وكُتِبَ لِلحاجِّ بَراءَةٌ مِنَ النّارِ. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: كسى كه از طرف مرده اى حج انجام دهد، هم براى آن مرده و هم براى حج گزار، رهايى از آتش نوشته مى شود.

عن ابنِ مُسكانَ عَن أبى عبداللهِ قالَ: قُلتُ لَهُ: الرَّجُلُ يحُجُّ عَن آخَرَ، ما لَهُ مِنَ الأجرِ والثّوابِ؟ قال: لِلَّذى يحُجُّ عَن رَجُلٍ أجرٌ وثوابُ عَشرِ حِجَجٍ. (2)

ابن مسكان مى گويد: به امام صادق (ع) گفتم: كسى كه به نيابت از ديگرى حج مى گزارد، چه پاداشى براى اوست؟ فرمود: كسى كه به نيابت از ديگرى حج مى گزارد، پاداش ده حج را دارد.

١٠. طواف وداع

الإمام الصّادق (ع) :

فإذا أرَدْتَ وِداعَ البَيتِ فَطُفْ بِهِ أسبُوعاً ثُمَّ صَلّى رَكعَتَينِ. (3)

امام صادق فرمود: پس هرگاه خواستى با خانه خدا وداع كنى، هفت بار دور آن طواف كن و سپس دو ركعت نماز بخوان.

الامام الصادق (ع) :

إذا أرَدتَ أن تَخرُجَ مِن مَكَّةَ وتَأتِي أهلَكَ فَوَدِّعِ البَيتَ وطُف بِالبَيتِ اُسبوعاً. . . . (4)


1- كنزالعمال، ج 5، ص125.
2- كافي، ج 4، ص 312.
3- الهدايه، ص 65.
4- كافي، ج 4، ص 53٠.

ص: 81

امام صادق (ع) فرمود: چون خواستى از مكّه خارج شوى و نزد خانواده ات برگردى، با كعبه وداع كن و هفت بار طواف به جا آور. . . .

الإمام الرّضا (ع) :

فإذا فَرَغْتَ مِنَ الْمناسكِ كلِّها. . . وإذا أردْتَ الخُروجَ مِن مكّةَ فَطُفْ بِالبيتِ أسبوعاً طوافَ الوِداعِ. . . . (1)

امام رضا (ع) فرمود: هنگامى كه از همه اعمال مناسك فارغ شدى. . . و وقتى قصد خارج شدن از مكّه را داشتى، به عنوان وداع هفت دور، دور خانه خدا طواف كن. . . .

عَلى بنِ مَهزِيار: رَأيتُ أبا جَعفَرٍ الثّانى فى سَنَةِ خَمسٍ وعِشرينَ ومِائَتَينِ وَدَّعَ البَيتَ، بَعدَ ارتِفاعِ الشَّمسِ وطافَ بِالبَيتِ يستَلِمُ الرُّكنَ اليمانِى فى كُلِّ شَوطٍ. . . . (2)

على بن مهزيار مى گويد: امام جواد (ع) را در سال دويست و بيست و پنج ديدم كه پس از بالا آمدن خورشيد، با خانه خدا وداع كرد. خانه خدا را طواف مى كرد، درحالى كه در هر دور، دست به ركن يمانى مى كشيد. . . .


1- كافي، ج 4، ص 532.
2- كافي، ج 4، ص 532.

ص: 82

ص: 83

فصل چهارم: اماكن مقدسه و مشاهد مشرفه

اشاره

ص: 84

ص: 85

١. مكه مكرمه

الف) نام هاى مكّه

الإمام على (ع) : - لمّا سَألَه رَجلٌ مِن أهلِ الشّامِ: لِمَ سُمّيتْ مكَّةُ اُمَّ القرى - قالَ: لأنّ الأرضَ دُحِيتْ مِن تَحتِها. (1)

حضرت على (ع) در پاسخ مردى از شاميان كه پرسيد: چرا مكّه را «ام القرى» ناميده اند، فرمود: زيرا زمين از زير آن، گسترده شده است.

الإمام الباقر (ع) : إنّ بَكَّةَ موضعُ البيتِ وإنَّ مكّةَ الحرمُ وذلكَ قولُه: وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً . (2)

امام باقر (ع) فرمود: بكّه، جايگاه خانه خداست و مكه، حرم است و اين همان سخن خداوند است كه: «هركس وارد آن شود، ايمن است» .

الإمام الصّادقُ (ع) :

مَوضِعُ البيتِ بَكَّةُ والقريةُ مَكَّةُ. (3)

امام صادق (ع) فرمود: محل خانة خدا «بكّه» است و آبادى «مكّه» است.


1- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 1٧.
2- تفسير طبري، ج 3، ص ٩.
3- بحارالانوار، ج ٩٩، ص ٧٨.

ص: 86

الإمام الصّادقُ (ع) :

إنّما سُمِّيتْ مَكَّةُ بَكَّةَ لأنَّ النّاسَ يتَباكَونَ فيها. (1)

امام صادق (ع) فرمود: مكّه را از اين جهت «بكّه» گفته اند كه مردم در آن [به هنگام طواف] به يكديگر فشار مى آورند [و يكديگر را هُل مى دهند].

الإمام الصّادقُ (ع) : أسماءُ مكّةَ خَمسةٌ: اُمُّ القُرى ومَكَّةُ وبَكَّةُ، والبَسّاسَةُ كانُوا إذا ظَلَموا بِها بَسَّتْهم أى أخرَجَتهُم وأهْلَكَتْهُم و اُمُّ رُحْمٍ كانُوا إذا لَزِموها رُحِموا. (2)

نام هاى مكّه پنج تا است: ام القرى، مكّه، بكّه، بسّاسه [يعنى نابودكننده]؛ چون مردم وقتى در مكّه ظلم مى كردند، آنها را بيرون مى كرد و هلاك مى ساخت و امّ رُحْم؛ زيرا هرگاه معتكف مكّه مى شدند، مورد رحمت قرار مى گرفتند.

ب) فضيلت مكّه مكرمه

اشاره

رسولُ اللهِ (ص) :

إنّ لِلّهِ عزَّوجلَّ خِياراً مِن كلِّ ماخَلَقَه. . . فأمّا خِيارُهُ مِن البُقاعِ فمَكَّةُ وَالمدينةُ وَبَيتُ المقدسِ. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: خداوند از هر چه آفريده، برگزيده اى دارد. . . ، اما برگزيدة او از سرزمين ها مكّه، مدينه و بيت المقدس است.

رسولُ اللهِ (ص) : - مُخاطباً مكَّةَ - ما أطْيبَكِ مِن بلدٍ وأحبَّكِ إلى! ولولا أنّ قومى أخرَجونى منكِ ماسَكَنْتُ غيرَكِ. (4)

پيامبر خدا (ص) - خطاب به مكّه - فرمود: چه شهر پاكى! و چه قدر نزد من


1- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 1٧.
2- الخصال، ج 1، ص 2٧٨.
3- �لخصال، ج 1، ص 225.
4- عوالى اللئالي، ج 1، ص 1٨6.

ص: 87

من محبوب هستى! اگر نبود كه قومم مرا از تو بيرون كردند، در جايى جز تو ساكن نمى شدم.

الإمام الباقر (ع) :

النّائِمُ بِمَكَّةَ كَالمُتَهَجِّدِ فِي البُلدانِ. (1)

امام باقر (ع) فرمود: كسى كه در مكه بخوابد، همچون كسى است كه در شهرهاى ديگر به تهجّد (شب زنده دارى) مى پردازد.

الإمام الصّادقُ (ع) :

أحَبُّ الأرضِ إلَى اللهِ تَعالى مكَّةُ وما تُربةٌ أحبَّ إلى اللهِ عزّوجلّ مِن تُربَتِها ولا حَجَرٌ أحبَّ إلَى اللهِ عزّوجلّ مِن حَجَرِها ولا شَجَرٌ أحبَّ إلى الله عزّوجلّ مِن شَجَرِها. . . . (2)

امام صادق (ع) فرمود: محبوب ترين سرزمين نزد خداوند مكّه است و هيچ خاكى نزد خداوند محبوب تر از خاك آن و هيچ سنگى نزد خداوند محبوب تر از سنگ آن و هيچ درخت و كوه و آبى نزد خداوند محبوب تر از درخت و كوه و آب آن نيست.

الامام الصّادق (ع) :

مَن أماطَ أذىً عَن طريقِ مكَّةَ كَتَبَ اللهُ له حَسَنةً ومَن كَتَبَ له حَسَنةً لَم يُعذِّبْهُ. (3)

امام صادق (ع) فرمود: كسى كه مايه آزارى را از مكه بردارد، خداوند براى او حسنه اى (ثوابى پايدار) مى نويسد و خدا، هركس را حسنه اى برايش نوشته باشد، عذاب نمى كند.

يك - محللات حرم

رسول الله (ص) :

خَمسٌ فواسِقُ يُقتَلنَ فِي الحَرَم: الفَأرَةُ والعَقرَبُ والحُدَيّا


1- المحاسن، ج 1، ص 144.
2- وسائل الشيعه، ج ٩، ص 34٩.
3- كافي، ج 4، ص 54٧.

ص: 88

والغُرابُ والكَلبُ العَقورُ. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: پنج نوع حيوان اند كه در حرم كشته مى شوند: موش، عقرب، زاغ، كلاغ و سگ هار.

الإمام الصادق (ع) :

لابَأسَ بِقَتلِ البُرغوثِ والقُمَّلَةِ والبَقَّةِ في الحَرَمِ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: كشتن كك، شپش و پشه در حرم اشكالى ندارد.

الإمام الصادق (ع) :

يُقتَلُ في الحرمِ والاحرامِ، الأفْعي والأسودُ الغَدِر وكلُّ حيةٍ سَوءٍ والعقربُ والفَأرةُ وهي الفُوَيْسِقَةُ ويُرجَمُ الغُرابُ والحَدَأَةُ رجماً فإنْ عَرَضَ لكَ لَصوصٌ إمتَنَعْتَ منهم. (3)

امام صادق (ع) فرمود: در حرم و در حال احرام [اين چند حيوان:] افعى، شير درنده، هر مار خطرناك، عقرب و موش كه فاسق اند، كشته مى شوند و كلاغ و زاغ هم با سنگ، رانده مى شوند. پس اگر دزدان متعرض تو شدند، دفاع كن.

دو - محرمات حرم در مكّه

رسول الله (ص) :

إنّ اللهَ حَرَّمَ مكَّةَ يومَ خَلَقَ السَّماواتِ والأرضَ، وهي حرامٌ إلى أنْ تَقومَ السّاعةُ، لَمْ تَحِلَّ لأحدٍ قبلي، ولا تَحِلُّ لأحدٍ بَعدي، و لَم تَحِلَّ لي إلاّ ساعةً مِن نهارٍ. (4)

پيامبر خدا (ص) در روز فتح مكه فرمود: خداوند، روزى كه آسمان ها و زمين


1- صحيح البخاري، ج 3، ص 12٠4.
2- كافي، ج 4، ص 364.
3- �افي، ج 4، ص 363.
4- بحارالانوار، ج 21، ص 135.

ص: 89

زمين را آفريد، مكه را حرام ساخت و تا برپايى قيامت نيز حرام است و براى هيچ كس پيش از من حلال نشده و براى هيچ كس پس از من نيز حلال نخواهد شد و براى من جز ساعتى از يك روز، حلال نشده است.

الإمام على (ع) :

لاتَخرُجوا بِالسُّيوفِ إلى الحَرَمِ ِ ولا يُصَلِّينَّ أحَدُكُم وبَينَ يديهِ سَيفٌ، فَإنَّ القِبلَةَ أمنٌ. (1)

امام على (ع) فرمود: با شمشيرها به سوى حرم بيرون نرويد و هيچ يك از شما درحالى كه در برابرش شمشير است، نماز نخواند؛ زيرا قبله، امن است.

الإمام الصادق (ع) :

لاينبَغي أن يدخُلَ الحَرَمَ بِسِلاحٍ إلاّ أن يدخِلَهُ في جَوالِقَ أو يَغيبَهُ يعني يلُفُّ عَلَى الحَديدِ شيئاً. (2)

امام صادق (ع) فرمود: سزاوار نيست كه سلاح وارد حرم كند، مگر اينكه آن را در كيسه اى بگذارد يا [با پيچيدن آن در چيزى] پنهانش كند.

عن أبى بصيرٍ عن الإمام الصادق (ع) ،

قال: سَألتُه عنِ الرَّجُلِ يُريدُ مكَّةَ أوِ المدينةَ، يُكرَهُ أنْ يخرُجَ مَعهُ بالسِّلاحِ؟ فقالَ: لا بأسَ بأنْ يخْرُجَ بالسِّلاحِ مِن بَلَدِهِ، ولكن إذا دَخَلَ مكَّةَ لَمْ يُظهِرْهُ. (3)

ابو بصير مى گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم كه كسى مى خواهد به مكّه يا مدينه برود، آيا همراه داشتن سلاح براى او مكروه است؟ فرمود: اشكالى ندارد كه سلاح را از شهر خود بيرون ببرد؛ ولى وقتى وارد مكه مى شود، آن را آشكار نسازد.


1- الخصال، ج 2، ص 616.
2- كافي، ج 4، ص 22٨.
3- كافي، ج 4، ص 22٨.

ص: 90

سه - مكروهات حرم

الامام الباقر (ع) :

لايَنبغي لِلرَّجلِ أن يقيمَ بِمَكَّةَ سَنَةً، قُلتُ: كيفَ يصنَعُ؟ قال: يتَحَوَّلُ عَنها. (1)

امام باقر (ع) فرمود: شايسته نيست كه انسان در مكّه يك سال بماند. گفتم: پس چه كند؟ فرمود: به جاى ديگر برود.

الإمام الباقر (ع

) : لاينبغي لأحدٍ أن يرفَعَ بِناءً فَوقَ الكَعبَةِ. (2)

امام باقر (ع) فرمود: براى هيچ كسى سزاوار نيست كه ساختمانى بالاتر از كعبه بسازد.

عن أحمد بن محمد السيارى قالَ: رَوى جَماعَةٌ مِن أصحابِنا رَفَعوهُ إلى أبى عَبدِاللهِ (ع) أنَّهُ كَرِهَ المُقامَ بِمَكَّةَ وذلكَ أنَّ رسولَ اللهِ اُخرِجَ عنها والمُقيمُ بِها يقسو قلبُهُ حَتّى يأتِى فى غَيرِها. (3)

احمد بن محمد سيارى مى گويد: از امام صادق (ع) روايت شده كه آن حضرت، اقامت در مكّه را پسنديده نمى دانست و اين به خاطر آن بود كه پيامبر (ص) را از اين شهر بيرون كردند و كسى كه مقيم مكه شود، سنگ دل مى شود تا آنكه در جاى ديگر اقامت كند.

عن أبى عبداللهِ: سَألتُهُ عن رَجُلٍ لى عَلَيهِ مالٌ، فَغابَ عَنّى زَماناً، فَرَأيتُهُ يطوفُ حَولَ الكَعبةِ، أفَأَتَقاضاهُ مالى؟ قالَ: لا، لا تُسَلِّم عَلَيهِ ولا تُرَوِّعهُ حَتّى يخرجَ مِنَ الحَرَمِ. (4)

از امام صادق (ع) پرسيدم: مردى به من مالى بدهكار است. مدتى از چشمم


1- كافي، ج 4، ص 23٠.
2- كافي، ج 4، ص 23٠.
3- بحارالانوار، ج ٩٩، ص ٨٠.
4- كافي، ج 4، ص 241.

ص: 91

چشم پنهان بود، تا اينكه او را در حال طواف كعبه ديدم، آيا مال خود را از او طلب كنم؟ فرمود: نه، به او سلام نده و هراسانش مكن، تا آنكه از حرم بيرون رود.

ج) مسجدالحرام

اشاره

رسولُ اللهِ (ص) :

أعظمُ المساجِدِ حُرمةً وأحبُّها إلَى اللهِ وأكرمُها عَلَى اللهِ تَعالى، المسجدُ الحرامِ. (1)

پيامبراكرم (ص) فرمود: محترم ترين و محبوب ترين و گرامى ترين مساجد نزد خداوند متعال، مسجدالحرام است.

رسولُ اللهِ (ص) : فَضْلُ المسجدِ الحرامِ عَلى مَسجدى كَفَضْلِ مَسجدى عَلَى المَساجِدِ. (2)

پيامبراكرم (ص) فرمود: برترى مسجدالحرام بر مسجد من، همچون برترى مسجد من بر مساجد ديگر است.

الإمام على (ع) : أربعةٌ مِن قصورِ الجنَّةِ فِى الدُّنيا: المسجدُ الحرامِ ومسجدُ الرَّسولِ ومَسجدُ بَيت المقدسِ ومَسجدُ الكوفَةِ. (3)

امام على (ع) فرمود: چهار مكان اند كه از قصرهاى بهشتى در دنيا هستند: مسجدالحرام، مسجد الرسول، مسجد بيت المقدس و مسجد كوفه.

الإمام الصّادقُ (ع) :

خَطَّ ابراهيمُ بِمكَّةَ مابَينَ الحَزْوَرَةِ إلَى المَسْعى، فذلِكَ الّذي كانَ خَطَّ ابراهيمُ (ع) ، يعني المسجدَ. (4)

امام صادق (ع) فرمود: ابراهيم در مكّه بين حزوره [نام محلى در مكّه


1- كنزالعمال، ج 14، ص 624.
2- سنن نسائي، ج 2، ص 32.
3- امالى طوسي، ص 36٩.
4- بحارالانوار، ج 12، ص 1٠4.

ص: 92

نزديك باب الحنّاطين] تا مسعا را خط كشيد و اين همان خطّى بود كه ابراهيم (ع) رسم كرد؛ يعنى مسجد.

يك - آداب وارد شدن به مسجدالحرام

الإمام الباقر (ع) :

إنَّه [عَلياً] كانَ إذا قَدِمَ مَكَّةَ بَدَأ بِمنزلِهِ قَبلَ أن يَطوفَ. (1)

امام باقر (ع) فرمود: هرگاه على (ع) به مكّه وارد مى شد، پيش از آنكه طواف كند، ابتدا به محل فرود آمدن خويش مى پرداخت.

الإمام الباقر (ع) :

إذا دَخَلتَ المَسجدَ الحَرامَ وَحاذَيتَ الحَجَرَ الأسوَدَ فَقُل: «أشهدُ أن لا إله إلاّ الله وحدَهُ لاشَريكَ لَهُ وأشهَدُ أنَّ مُحمّداً عَبدُهُ ورسولُهُ، آمَنتُ بِاللهِ وكَفرتُ بالطّاغوتِ وبِاللّاتِ والعُزّى وبِعبادَةِ الشَيطانِ وبعبادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدعى من دونِ اللهِ. (2)

امام باقر (ع) فرمود: هرگاه وارد مسجدالحرام شدى و روبه روى حجرالأسود قرار گرفتى، بگو: گواهى مى دهم كه جز خداوند يكتا معبودى نيست و شريكى ندارد و شهادت مى دهم كه محمّد (ص) ، بنده و فرستاده اوست. به خدا ايمان آورده به طاغوت و لات و عزّى و پرستش شيطان و عبادت هر كه جز خدا خوانده شود، كفر ورزيده ام.

الإمام الصادق (ع) :

إذا دَخَلَ الحاجُّ أوِ المُعتَمِرُ مَكَّةَ بَدَأ بِحياطَةِ رَحلِهِ، ثُمَّ قَصَدَ المَسجدَ الحرامَ. (3)

امام صادق (ع) فرمود: هرگاه كسى كه حج يا عمره گزار است، وارد مكّه مى شود، ابتدا وسايل خود را مستقر سازد و سپس آهنگ مسجدالحرام كند.


1- كافي، ج 4، ص 3٩٩.
2- كافي، ج 4، ص4٠3.
3- دعائم الإسلام، ج 1، ص 311.

ص: 93

دو - مدفن پيامبران در مسجدالحرام

رسولُ اللهِ (ص) :

كانَ النَّبيُّ مِنَ الأنبياءِ إذا هَلَكَت اُمَّتُه لَحِقَ بِمكّةَ فَيتَعَبَّدُ فيهَا النَّبيُّ ومَن مَعَه حتّى يَموتَ فيها، فَماتَ بها نوحٌ وهودٌ وصالحٌ وشعيبٌ وقبورُهم بينَ زَمزَمَ والحَجَرَ. (1)

رسول خدا (ص) فرمود: از ميان پيامبران، هر پيامبرى كه امتش هلاك مى شدند، به مكّه مى آمد و با همراهانش تا زمان مرگ در آنجا به عبادت مى پرداختند. نوح، هود، صالح، شعيب، در مكّه از دنيا رفتند و قبرهاشان ميان زمزم و حجرالأسود است.

الإمام الباقر (ع) :

إنَّ مابَينَ الرُّكنِ والمَقامِ لَمَشحُونٌ مِن قبورِ الأنبياءِ، وانَّ آدمَ لَفي حَرَمِ اللهِ عزّوجلّ. (2)

امام باقر (ع) فرمود: مابين ركن و مقام، پر است از قبور پيامبران، آدم نيز در حرم خداى عزوجل است.

الإمام الصّادقُ (ع) :

دُفِنَ مابَينَ الرُّكنِ اليماني والحَجَرِ الأسودِ سَبْعُونَ نبيّاً. (3)

امام صادق (ع) فرمود: ميان ركن يمانى و حجرالأسود، هفتاد پيامبر مدفون اند.

سه - فضيلت نماز خواندن در مسجدالحرام

الإمام الباقر (ع) :

مَن صَلَّى في المَسجدِ الحرامِ صَلاةً مَكتوبَةً قَبِلَ اللهُ بِها مِنهُ كُلَّ صَلاةٍ صَلاّها مُنذُ يَومٍ وَجَبَت عَلَيهِ الصَّلاةُ وكُلَّ صَلاةٍ يُصَلّيها


1- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 1٧. لازم به يادآورى است كه رواياتى دلالت دارد بر اينكه قبر نوح (ع) در كنار قبر علي (ع) است.
2- وسائل الشيعه، ج5، ص26٩.
3- حج و عمره در قرآن، ص11٧.

ص: 94

إلى أنْ يَموتَ. (1)

امام باقر (ع) فرمود: هركس كه در مسجدالحرام يك نماز واجب بخواند، خداوند همه نمازهايى را كه از روز واجب شدن نماز بر او خوانده و همه نمازهايى كه تا زمان مرگ مى خواند را از او قبول مى كند.

الإمام الصادق (ع) :

أكثِروا مِنَ الصَّلاةِ والدُّعاء في هذَا المَسجِدِ، أما إنَّ لِكُلِّ عَبدٍ رِزقاً يُجازُ إليهِ جَوزاً. (2)

امام صادق (ع) فرمود: در اين مسجد، نماز و دعا زياد بخوانيد. آگاه باشيد كه براى هر بنده، روزى اى است كه به سوى او سوق داده مى شود.

عن أبى الحَسَن، قال:

سَألتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصَلّي في جَماعَةٍ في مَنزِلِه بِمَكّةَ أفضلُ أو وَحدَهُ في المَسجدِ الحرامِ؟ فَقالَ: وَحدَهُ. (3)

از امام رضا (ع) پرسيدم: كسى كه نماز را در خانه اش در مكّه به جماعت بخواند افضل است يا در مسجد الحرام و به تنهايى بخواند؟ فرمود: به تنهايى.

عن موسى بن سَلامٍ:

اِعتَمَرَ أبو الحَسَنِ الرِّضا، فَلَمّا وَدَّعَ البَيتَ وصارَ إلى بابِ الحَنّاطينَ لِيَخرُجَ مِنهُ وَقَفَ في صَحنِ المَسجدِ في ظَهرِ الكَعبةِ، ثُمَّ رَفَعَ يَدَيه فَدَعا، ثُمّ التَفَتَ إلينا، فقال: نِعمَ المَطلوبُ بِهِ الحاجَةُ إليه، الصَّلاةُ فيه أفضَلُ مِنَ الصَّلاةِ في غَيرهِ سِتّين سَنَةً أو شَهراً. (4)

موسى بن سلام مى گويد: امام رضا (ع) عمره انجام داد، چون با كعبه


1- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 231.
2- كافي، ج 4، ص 526.
3- كافي، ج 4، ص 52٧.
4- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 3٧٠.

ص: 95

وداع كرد و به در حنّاطين رسيد كه از آنجا خارج شود، در محوطه مسجد

پشت كعبه ايستاد. سپس دستانش را بلند كرد و دعا فرمود. آن گاه به ما توجه كردند و فرمودند: چه جاى خوبى است براى حاجت بردن به نزد او؛ نماز در آن، برتر از شصت سال نماز در جاى ديگر است و يا فرمودند: برتر از شصت ماه.

د) خانه خدا

يك - نام هاى خانه خدا

عَن أبى جعفرٍ (ع) : قالَ: قُلتُ له: لِمَ سُمِّى البَيتُ العتيقَ؟ قالَ: هو بَيتٌ حُرٌّ عَتيقٌ مِن النّاسِ، لَم يمْلِكْهُ أحدٌ. (1)

از امام باقر (ع) پرسيدم: چرا كعبه را بيت عتيق [خانه آزاد] ناميده اند؟ فرمود: چون خانه اى است آزاد و رها شده از سلطه مردم و هيچ كس مالك آن نيست.

الإمام الصّادقُ (ع) :

إنَّ اللهَ عزّوجلّ أغْرقَ الأرضَ كُلَّها يَومَ نوحٍ إلاّ البَيتَ، فيَومئذٍ سُمِّي العتيقَ؛ لأنَّهُ اُعْتِقَ يومئذٍ مِنَ الغَرَقِ. (2)

خداوند متعال در ماجراى نوح، همه زمين را زير آب بُرد، جز خانه خدا را، آن روز اين خانه عتيق نام نهاده شد؛ زيرا آن روز از غرق شدن رها شد.

الإمام الصّادقُ (ع) :

حينَ سُئِلَ: لِمَ سُمِّي البيتُ العتيقَ لأنَّ اللهَ أعتَقَهُ مِنَ الطّوفانِ. (3)


1- كافي، ج 4، ص 1٨٩.
2- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 1٩1.
3- كشف الغمه، ج 2، ص 415.

ص: 96

آن گاه كه از ايشان پرسيده شد: چرا كعبه بيت العتيق ناميده شد؟ فرمود:

چون خداوند آن را از طوفان آزاد كرد.

عن حنّان: قلت لأبى عبدالله (ع) :

لِمَ سُمِّي بيتَ اللهِ الحَرامَ؟ قالَ: لأَنَّهُ حُرِّمَ عَلَى المُشركينَ أنْ يدْخُلُوهُ. (1)

حنّان مى گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم: چرا كعبه را بيت الله الحرام ناميده اند؟ فرمود: چون بر مشركان حرام است كه وارد آن شوند.

دو - فضيلت كعبه

رسولُ اللهِ (ص) :

أوّلُ مسجدٍ وُضِعَ فِي الأرضِ الكعبةُ، ثمَّ بيتُ المقدسِ وكانَ بينَهما خَمْسُ مائَةِ عامٍ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: نخستين مسجدى كه در زمين قرار داده شد، كعبه بود و سپس بيت المقدس و ميان اين دو، پانصد سال فاصله بود.

رسولُ اللهِ (ص) :

أكرمُ البُيوتِ عَلى وَجهِ الأرضِ أربعةٌ: الكَعبةُ وبيتُ المقدسِ وبَيتٌ يقرَأُ فيهِ القرآنُ والمَساجِدُ. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: گرامى ترين خانه ها بر روى زمين، چهار خانه اند: كعبه، بيت المقدس و خانه اى كه در آن قرآن خوانده شود و مساجد.

الإمام الصّادقُ (ع) عن آبائِه: -

في وصفِ الكَعبةِ - البَيتُ حُجَّةُ اللهِ في أرضِهِ عَلى خَلقِهِ. (4)

امام صادق (ع) به نقل از پدرانش در وصف كعبه فرمود: خانه خدا در روى زمين، حجت خدا بر بندگانش است.


1- بحارالانوار، ج ٩٩، ص5٩.
2- كنزالعمال، ج 2، ص 212.
3- المواعظ العددية، ص 15٨.
4- تفسير عياشي، ج 1، ص 3٩.

ص: 97

الإمام الصّادقُ (ع) :

هذا بَيتٌ إسْتَعْبَدَ اللهُ بِهِ خَلقَهُ. (1)

امام صادق (ع) فرمود: اين خانه اى است كه خدا به سبب آن، بندگانش را به عبادت فرا خوانده است.

اول - آرايش و پوشش كعبه

رسول الله (ص) - لِعُثمانَ -:

إنّي نَسيتُ أن آمُرَكَ أن تُخَمِّرَ القَرنَينِ؛ فَاِنَّهُ لَيسَ يَنبَغي أن يَكونَ في البَيتِ شَيءٌ يَشغَلُ المُصلِّيَ. (2)

رسول الله (ص) به عثمان مى فرمود: من فراموش كردم به تو فرمان دهم كه روى دو شاخ [گوسفندى كه فديه اسماعيل شد] را بپوشانى؛ چرا كه سزاوار نيست در خانه چيزى باشد كه نمازگزار را مشغول كند.

الإمام الباقر (ع) : إنَّ على بن أبى طالبٍ (ع) كانَ يبعَثُ بِكِسوَةِ البَيتِ فى كلِّ سَنَةٍ مِنَ العِراقِ. (3)

امام باقر (ع) فرمود: على بن ابى طالب (ع) همه ساله از عراق، پوشش كعبه را مى فرستاد.

دوم - تبرك جستن به پوشش كعبه

عن عبدالملكِ: سَألتُ أبَا الحْسَنِ الإمام الكاظم (ع) عَن رَجُلٍ اِشتَرى مِن كِسوَةِ الكَعبَةِ شَيئاً، فَقَضى بِبَعضِهِ حاجَتَهُ وبَقِى بَعضُهُ فى يدِهِ، هَل يصلُحُ بَيعُهُ؟ قالَ: يبيعُ ما أرادَ ويهَبُ ما لَم يريد ويستَنفِعُ بِهِ ويطلُبُ بَرَكَتَهُ، قُلتُ: أيكَفَّنُ بِهِ المَيتُ؟ قالَ: لا. (4)


1- كافي، ج 4، ص 41٠.
2- كنزالعمال، ج 12، ص 2٠4.
3- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 6٠.
4- كافي، ج 3، ص 14٨.

ص: 98

عبدالملك مى گويد: از امام كاظم (ع) درباره مردى پرسيدم كه مقدارى از پوشش كعبه را خريده و با بخشى از آن، نياز خود را برطرف ساخته؛ ولى بخشى هم در دست او مانده است. آيا مى تواند آن را بفروشد؟ فرمود: آنچه را مى خواهد، بفروشد و آنچه را نمى خواهد، هديه دهد و از آن سود ببرد و بركت آن را بطلبد. گفتم: آيا مى توان با آن، مرده را كفن كرد؟ فرمود: نه.

عبدالملِكِ بن عُتبَة: سَألتُ أبا عبداللهِ عمّا يصِلُ إلينا مِن ثِيابِ الكَعبَةِ، هل يصلُحُ لَنا أن نَلبَسَ شيئاً مِنها؟ قالَ: يصلُحُ لِلصِّبيانِ والمَصاحِفِ والمِخَدَّةِ، تَبتَغى بِذلكَ البَرَكةَ إن شاءَ اللهُ. (1)

عبدالملك بن عتبه مى گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم: آنچه از پوشش كعبه به دستمان مى رسد آيا مى توانيم بخشى از آن را بپوشيم؟ فرمود: مى توان براى كودكان، قرآن ها و بالش از آن استفاده كرد. [مى توانى] به خواست خدا بدين وسيله بركت بجويى.

الإمام صادق (ع) :

لا بَأس أن يأخُذَ مِن ديباجِ الكَعبةِ فَيَجعَلَهُ غِلافَ مُصحَفٍ أو يَجعَلَهُ مُصَلًّى يُصَلّى عَلَيهِ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: اشكالى ندارد كه از ديباى كعبه برگرفت و آن را روكش قرآن يا جانماز ساخت و روى آن نماز خواند.

سه - فضيلت نگاه كردن به كعبه

رسولُ اللهِ (ص

) : النَّظَرُ إلَى الكَعبةِ عِبادَةٌ. (3)

پيامبر اكرم (ص) فرمود: نگاه كردن به خانه كعبه عبادت است.


1- كافي، ج 4، ص 22٩.
2- وسائل الشيعه، ج ٩، ص 36٠.
3- امالى طوسي، ص 455.

ص: 99

رسولُ اللهِ (ص) :

النَّظَرُ إلَى الكعبَةِ حُبّاً لَها عبادةٌ، وَيهدِمُ الخَطايا هَدْماً. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: از روى محبت نگاه كردن به كعبه، عبادت است و خطاها را به طور كامل از بين مى برد.

رسولُ الله (ص) :

تُفتَحُ أبوابُ السَّماء ويستَجابُ الدُّعاءُ في أربعةِ مَواطِنَ. . . وعِندَ رُؤيةِ الكعبةِ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: در چهار مورد درهاى آسمان گشوده مى شود و دعاى بندگان به استجابت مى رسد. . . [يكى هم] هنگام ديدن كعبه.

الإمام الصّادقُ (ع) :

مَن نَظَرَ إلَى الكعبةِ لَم يزَلْ تُكتَبُ لَهُ حَسَنَةٌ وتُمْحى عنه سَيّئةٌ، حتّى يَنصَرِفَ بِبَصرِهِ عَنها. (3)

امام صادق (ع) فرمود: هركس به كعبه بنگرد، پيوسته براى او حسنه نوشته مى شود و گناه از او محو مى شود، تا آنكه نگاهش را از كعبه برگيرد.

ه) بهترين جاى مسجدالحرام

. . . قالَ لَنا على بنُ الحسينِ زَينُ العابِدين (ع) : أى البِقاعِ أفضلُ؟ فقلتُ: اللهُ ورسولُه وابنُ رسولِه أعلَمُ، فقالَ: إنَّ أفْضَلَ البِقاعِ مابَينَ الرّكنِ والمَقامِ. (4)

. . . امام زين العابدين (ع) به ما فرمود: كدام قطعه زمين، برتر است؟ گفتم: خدا و پيامبرش و فرزند پيامبرش داناترند. فرمود: بهترين قطعه زمين، ميان ركن و مقام است.


1- المحاسن، ج 1، ص 145.
2- سنن الكبري، ج 3، ص 5٠2.
3- وسائل الشيعه، ج 5، ص 2٧٠.
4- امالى طوسي، ص 132.

ص: 100

عَن أبى عُبَيدَة: قُلْتُ لأبى عَبدِاللهِ (ع) : . . . فأى بِقاعِهِ أفضلُ؟ قالَ: مابَينَ البابِ

إلَى الحَجَر الأَسْوَدِ. (1)

ابوعبيده مى گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم: كدام جاى مسجدالحرام برتر است؟ فرمود: ميان در كعبه و حجرالأسود.

الإمام الصّادقُ (ع) : إنْ تَهَيأَ لَكَ أنْ تُصَلِّى صَلَواتِكَ كلَّها الفرائضَ وغيرَها عندَ الحَطيمِ فَافْعَلْ، فَإنَّهُ أفضلُ بُقعَةٍ عَلى وَجهِ الأرضِ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: اگر برايت فراهم شد كه همه نمازهاى واجب و غير واجب را در حطيم [حطيم اسماعيل] بخوانى، بخوان؛ زيرا آنجا برترين نقطه روى زمين است.

و) مقام ابراهيم

و) مقام ابراهيم (3)

رسولُ اللهِ (ص) : إنَّ اللهَ فَضَّلَ مَكَّةَ وجَعَلَ بعضَها أفضلَ مِن بعضٍ فقال: وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى . (4)

پيامبر خدا (ص) فرمود: خداوند مكّه را فضيلت داد و بخشى از آن را برتر از بخش ديگر قرار داد و فرمود: «از مقام ابراهيم، جايگاه نماز بگيريد» .

الامام الحسين (ع) : إنّ اللهَ قَدْ جَعَلَهُ عَلَماً لَمْ يكنْ لِيذْهَبَ بِهِ. (5)

امام حسين (ع) فرمود: همانا خداوند سبحان مقام ابراهيم (ع) را علم و نشانه خود قرار داده است و هرگز از بين نمى رود [آن را از بين نمى برد].

عَن ابنِ سنانٍ: سألتُ أبا عبدِاللهِ (ع) عَن قَولِ الله عزَّوجلَّ: إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ


1- وسائل الشيعه، ج 3، ص 53٩.
2- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 2٠٩.
3- ر. ك: بقره: 125.
4- كافي، ج 4، ص 223.
5- كافي، ج 4، ص 223.

ص: 101

وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ * فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ ما هذِهِ الآياتُ

البّيناتُ؟ قالَ: مقامُ ابراهيمَ حَيثُ قامَ عَلَى الحَجَرِ فأثَّرَت فيه قدماه. . . . (1)

از ابن سنان: از امام صادق (ع) دربارة آيه «همانا اولين خانه اى كه براى مردم قرار داده شد همان است كه در مكّه و فرخنده و هدايتگر براى جهانيان است، در آن نشانه هايى روشن است» پرسيدم كه اين نشانه هاى روشن چيست؟ فرمود: مقام ابراهيم؛ آنجا كه بر روى سنگ ايستاد و قدم هاى او بر سنگ اثر گذاشت.

ز) حجرالأسود

اشاره

رسولُ اللهِ (ص) :

الحَجَرُ يمينُ اللهِ في أرضِهِ، فَمَن مَسَحَهُ مَسَحَ يدَ اللهِ. (2)

پيامبراكرم (ص) فرمود: حَجر، دست خداوند در زمين است، هر كه آن را لمس كند، دستِ خدا را لمس كرده است.

رسولُ اللهِ (ص) :

الحَجَرُ الأسوَد يمينُ اللهِ فِي الأرضِ يُصافِحُ بِها عِبادَهُ. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: حجرالأسود دست خداوند در زمين است كه با آن، با بندگانش دست مى دهد.

رسولُ اللهِ (ص) :

الحَجَرُ يمينُ اللهِ، فَمَن شاءَ صافَحَهُ لَها. (4)

پيامبر اكرم (ص) فرمود: حجر، دست خداست. هركس بخواهد، به وسيلة آن با خدا دست مى دهد.


1- كافي، ج 4، ص 223.
2- جامع الأحاديث للقمي، ص ٧1.
3- الفردوس، ج 2، ص 15٩.
4- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 22٨.

ص: 102

رسولُ اللهِ (ص) :

الحَجَرُ الأسوَدُ مِنَ الجَنَّةِ. (1)

پيامبر اكرم (ص) فرمود: حجرالأسود از بهشت است.

رسولُ اللهِ (ص) :

الحَجَرُ الأسوَدُ مِن حِجارَةِ الجَنَّةِ. (2)

رسول خدا (ص) فرمود: حجرالأسود، از سنگ هاى بهشت است.

استلام و بوسيدن حجرالأسود

الحارث عَن الإمام على (ع) :

أنّه كانَ إذا مَرَّ بالحَجَرِ الأسودِ فَرَأى عليهِ زِحاماً استَقْبَلَه وَكَبَّرَ وقال: أللّهُمَّ تصديقاً بكتابكَ وسُنَّةِ نَبيكَ. (3)

حارث مى گويد: هرگاه على (ع) بر حجرالأسود مى گذشت و بر گرد آن ازدحام مى ديد، رو به آن كرده تكبير مى گفت و مى گفت: خدايا! به كتاب تو و سنت پيامبرت، يقين و باور دارم.

الإمام الصّادقُ (ع) :

كانَ رسولُ اللهِ (ص) يسْتَلِمُهُ [الحَجَر] في كلِّ طوافِ فريضةٍ ونافلةٍ. (4)

امام صادق (ع) فرمود: پيامبر خدا (ص) در هر طواف واجب و مستحب، بر حجرالأسود دست مى كشيد.

عن معاوية بن عمّار: سألتُ أبا عبداللهِ (ع) عَن رَجُلٍ حَجَّ ولَمْ يستَلِمِ الحَجَرَ، فقالَ: هُوَ مِنَ السُّنَّةِ، فإن لَمْ يقْدِرْ فاللهُ أولى بالعُذْرِ. (5)

معاوية بن عمّار مى گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم: مردى حج انجام


1- سنن نسائي، ج 5، ص 226.
2- السنن الكبري، ج 5، ص 15٩.
3- السنن الكبري، ج 5، ص 12٨.
4- وسائل الشيعه، ج 13، ص 325.
5- كافي، ج 4، ص 4٠5.

ص: 103

داده ولى بر حجرالأسود دست نكشيده است. فرمود: اين مستحب است، اگر نتواند، خداوند به عذرپذيرى شايسته تر است.

ح) حِجْرِ اسماعيل

عَنْ طاوُوسِ الفقيهِ: رأيتُ فى الحِجْرِ زَينَ العابدينَ (ع) يصَلّى وَيدعُو: «عُبَيدكَ بِبابِكَ، أسيرُكَ بِفِنائكَ، مِسكينُكَ بِفنائكَ، سائلُكَ بِفِنائكَ، يشكُو إليكَ ما لايخفى إليكَ» وَفى خَبَرٍ: لاتَرُدَّنى عَنْ بابِكَ. (1)

طاووس فقيه مى گويد: امام زين العابدين (ع) را در حجر ديدم كه نماز مى خواند و چنين دعا مى كرد: بنده ناچيز تو به درگاه توست. اسير تو در آستان توست. نيازمند تو به درگاه توست. گداى تو به آستان توست. نزد تو شكايتى دارد كه بر تو پنهان نيست. در روايتى فرمود: مرا از درگاهت مران.

الإمام الصّادقُ (ع) :

الحِجْرُ بَيتُ إسماعيلَ وفيهِ قَبْرُ هاجَرَ وقبرُ اسماعيلَ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: حِجر، خانه اسماعيل است و قبر هاجر و اسماعيل در آن قرار دارد.

الإمام الصّادقُ (ع) :

إنّ اسماعيلَ صَلَواتُ اللهِ عليهِ تُوفِّي وهُوَ ابنُ مائةٍ وثلاثينَ سَنَةً ودُفِنَ بِالحِجْرِ مع اُمِّهِ. (3)

امام صادق (ع) فرمود: اسماعيل كه درود خداوند بر او باد، در صد و سى سالگى از دنيا رفت و در حجر، همراه مادرش دفن شده است.

عن ابى بلال المكّى: رأيتُ ابا عبدالله دَخَلَ الحِجرَ مِن ناحيةِ البابِ، فقامَ يصَلِّى على قَدْرِ ذِراعَينِ مِن البيتِ، فقلتُ له: ما رأيتُ أحداً مِن أهلِ بَيتِكَ


1- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 16٠.
2- كافي، ج 4، ص 21٠.
3- بحارالانوار، ج 12، ص 113.

ص: 104

يصَلِّى بِحيالِ الميزابِ! فقالَ: هذا مُصَلّى شَبَّرَ وشَبيرٍ ابنَى هارونَ. (1)

ابو بلال مكى مى گويد: امام صادق (ع) را ديدم كه از سمت در كعبه، وارد حجر شد و به فاصله دو ذراع از كعبه، به نماز ايستاد. گفتم: هيچ يك از خاندان تو را نديده ام كه در مقابل ناودان نماز بخواند. فرمود: اينجا محل نماز شَبَّر و شَبير، پسران هارون (ع) است.

عن ابى نعيمٍ الانصارى عنِ الإمام المهدى (عج) كان سيدُ العابدينَ (ع) يقولُ فى سجودِهِ فى هذَا الموضِع - وأشارَ بِيدِه الى الحِجر نحوَ الميزابِ: «عُبيدكَ بفنائكَ، مِسكينُكَ ببابكَ، أسألكَ ما لايقدِرُ عَلَيهِ سِواكَ» . (2)

ابو نعيم انصارى از امام زمان (عج) روايت كرده است كه ايشان با اشاره به حجر و به سمت ناودان فرمود: امام زين العابدين (ع) در سجده خود در اين مكان مى گفت: بنده ناچيزت در آستان توست، نيازمندت در آستان توست، از تو مى خواهم آنچه را كه جز تو بر آن توانا نيست.

ط) حطيم

ط) حطيم (3)

رسولُ اللهِ (ص) :

أمَّني جَبرئيلُ عندَ بابِ الكَعبةِ مَرَّتينِ. (4)

پيامبر خدا (ص) فرمود: كنار در كعبه، جبرئيل دو بار امام جماعت من شد [و من به او اقتدا كردم].


1- كافي، ج 4، ص 214.
2- الغيبة للطوسى، ص26٠.
3- قسمتى از سطح مسجدالحرام است و مردم در اين قسمت براى دعا جمع مي شوند و به يكديگر فشار مي آورند. محدوده آن از حجرالأسود آغاز مى شود و به سمت چاه زمزم و از آنجا تا مقام ابراهيم و پس از آن تا حجر اسماعيل ادامه مى يابد.
4- تفسير ثعلبي، ج 6، ص 122.

ص: 105

عن معاويةِ بنِ عمّار: سألتُ أبا عبداللهِ (ع) عَن الحَطيمِ، فقال: هُو ما بَينَ الحَجَرِ الأسودِ وبينَ البابِ وسألتهُ لِمَ سُمِّى الحَطيمَ؟ فَقالَ: لَأنَّ النّاسَ يحطِمُ بَعْضُهم بَعضاً هُناكَ. (1)

معاوية بن عمار مى گويد: از امام صادق (ع) دربارة حطيم پرسيدم، فرمود: ميان حجرالأسود و در كعبه است. پرسيدم: چرا به آن حطيم مى گويند؟ فرمود: چون در آنجا مردم همديگر را فشار مى دهند.

الإمام الصّادقُ (ع) :

عِندَما سَأَلَهُ الحَلَبي عن الحَجَرِ: انَّكُم تُسَمُّونَه الحَطيمَ وانّما كانَ لِغَنَمِ اسماعيلَ وإنَما دُفِنَ فيهِ اُمُّهُ وكَرِهَ أنْ يوطَأَ قبرُها، فَحَجَرَ عليه وفيهِ قُبورُ أنبياءَ. (2)

امام صادق (ع) ، آن گاه كه حلبى از ايشان درباره حجر پرسيد كه: شما آن را حطيم مى ناميد، فرمود: آنجا محل گوسفندان اسماعيل بود و مادرش را آنجا دفن كرد و خوش نداشت كه پا بر آن گذاشته شود. پس دور آن را حصارى كشيد. قبر پيامبرانى هم در آنجا است.

ى) مُلتَزَم

ى) مُلتَزَم (3)

رسولُ اللهِ (ص) :

ما دَعا أحَدٌ بِشَيءٍ في هذَا المُلتَزَمِ إلاَّ استُجيبَ لَهُ. (4)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هيچ كس در اين ملتزم، چيزى از خدا نخواست مگر آنكه اجابت شد.

رسولُ اللهِ (ص) :

المُلتَزَمُ مَوضِعٌ يُستَجابُ فيهِ الدُّعاءُ وما دَعا عَبدٌ اللهَ دَعوَةً


1- كافي، ج 4، ص 52٧.
2- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 163.
3- قسمتى از ديوار كعبه در كنار ركن يمانى كه مردم به ديوار ملتزم شده، مي چسبند و دعا مي خوانند.
4- الفردوس، ج 4، ص ٩4.

ص: 106

إلاّ استَجابَها. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: ملتزم، جايى است كه دعا در آن پذيرفته است و هيچ بنده اى [در ملتزم] چيزى از خدا نخواست مگر اينكه آن را پذيرفت.

رسولُ اللهِ (ص) :

بَينَ الرُّكنِ والمَقامِ مُلتَزَمٌ، مايدعو بِهِ صاحِبُ عاهَةٍ إلاّ بَرِىَ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: ميان ركن و مقام، ملتزم است. هيچ دردمندى آنجا دعا نمى كند، مگر آنكه بهبود يابد.

الإمام على (ع) :

أَقِرُّوا عندَ المُلتَزَمِ بِما حَفِظْتُم مِن ذنوبِكُم وَما لَم تَحْفَظُوا، فَقُولُوا: «وَما حَفِظْتَهُ عَلينا حَفَظْتُكَ ونَسيناهُ فَاغفِرْ لَنا» . (3)

امام على (ع) فرمود: كنار ملتزم، به گناهان خويش چه آنچه در ياد داريد و چه در يادتان نيست، اقرار كنيد و بگوييد: آنچه نگهبانان تو از گناهان ما حفظ كرده اند و ما فراموش كرده ايم را ببخشاى.

ك) مُستَجار

ك) مُستَجار (4)

الإمام الصّادقُ (ع) :

بَنى ابراهيمُ البيتَ. . . وجَعَلَ لَهُ بابَينِ. . . والبابُ الّذي إلَى المغربِ يسَمَّى المُستَجارَ. (5)

امام صادق (ع) فرمود: ابراهيم (ع) كعبه را ساخت. . . و براى آن، دو در قرار


1- إتحاف السادة المتقين، ج 4، ص 354.
2- المعجم الكبير، ج 11، ص 254.
3- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 1٩6.
4- ديوار كنار ركن يمانى را «مستجار» مي نامند «جار» به معناى همسايه و «مستجار» به معناى پناه بردن به همجوار و به صورت كلي تر «پناه بردن» است.
5- مجمع البيان، ج 1، ص 3٩1.

ص: 107

قرار داد؛ درى به مشرق و درى به مغرب. مستجار، درى است كه رو به مغرب است.

عَن على بنِ جعفَر:

رأيتُ أخي يَطوفُ السُّبوعَينِ والثَّلاثةِ يَقْرِنُها، غيرَ أنَّهُ يَقِفُ فِي المُستَجارِ فَيدْعُو في كُلِّ اُسبوعٍ ويَأتي الحَجَرَ فَيسْتَلِمُهُ، ثُمَّ يطُوفُ. (1)

على بن جعفر مى گويد: برادرم [موسى بن جعفر (ع)] را ديدم كه دو يا سه طواف مى كرد [هر كدام هفت دور] و طواف ها را به هم مى پيوست جز اينكه در مستجار مى ايستاد و سر هر هفت دور، دعا مى كرد و سراغ حجرالأسود مى آمد و آن را لمس مى كرد، سپس طواف مى كرد.

ل) ركن يمانى

اشاره

الإمام الصّادقُ (ع) :

الرّكنُ اليماني بابٌ مِنْ أبوابِ الجنّةِ، لَمْ يغلِقْهُ اللهُ مُنذُ فَتَحَه. (2)

امام صادق (ع) فرمود: ركن يمانى درى از درهاى بهشت است. خداوند آن را از وقتى كه گشوده، نبسته است.

الإمام الصّادقُ (ع) :

الرُّكنُ اليماني بابُنَا الّذي نَدخُل مِنهُ الجَنَّةَ. (3)

امام صادق فرمود: ركن يمانى درِ ماست كه از اين در، وارد بهشت مى شويم.

الإمام الصّادقُ (ع) : قالَ رسولُ اللهِ (ص) :

ما أتَيتُ الرُّكنَ اليمانيَّ الاّ وَجَدْتُ

جَبرئيلَ (ع) قَدْ سَبَقَني إليهِ يلتَزِمُهُ. (4)


1- قرب الاسناد، ص 241.
2- كافي، ج 4، ص 4٠٩.
3- مجمع البيان، ج 2، ص ٧٩٧.
4- وسائل الشيعه، ج ٩، ص41٩.

ص: 108

امام صادق (ع) فرمود: پيامبر خدا (ص) مى فرمود: هرگز سراغ ركن يمانى نيامدم، مگر آنكه جبرئيل را ديدم كه پيش از من خود را به آن چسبانده است.

الإمام الصّادقُ (ع) :

إنَّ اللهَ عزَّوجلَّ وَكَّلَ بالرُّكنِ اليمانِيِّ مَلَكاً هِجّيراً يؤَمِّنُ عَلى دُعائِكُم. (1)

امام صادق (ع) فرمود: خداوند عزّوجلّ، فرشته ذكرگويى را بر ركن يمانى مأمور ساخته است كه دعاهاى شما را آمين مى گويد.

صفا و مروه

عَن جابرِ بن عبداللهِ: إنَّ رسولَ اللهِ (ص) كانَ يقِفُ عَلَى الصَّفا يكَبِّرُ ثَلاثاً ويقولُ: «لاإله إلاّالله، وحدَه لا شريك له، لهُ المُلكُ ولَهُ الحَمدُ وهو على كلِّ شىءٍ قديرٍ» . يصنَعُ ذلكَ ثَلاثَ مرَّاتٍ ويدعو ويصنعُ عَلى المَروةِ مثلَ ذلكَ. (2)

جابر بن عبدالله مى گويد: پيامبر خدا (ص) ، هرگاه بر صفا مى ايستاد، سه بار تكبير مى گفت و مى گفت: «جز خداى يكتا معبودى نيست. شريكى ندارد. سلطنت و ستايش از آنِ اوست و او بر همه چيز تواناست» . اين كار را سه بار انجام مى داد و دعا مى خواند و مانند همين را در مروه نيز انجام مى داد.

عَن على بنِ جعفرٍ عن الإمامِ الكاظمِ (ع) قالَ: سَألتُه عن السَّعى بينَ الصَّفا والمَروةِ، فقال:

جُعِلَ لِسَعْي ابراهيمَ (ع) . (3)


1- كافي، ج 4، ص2٠1.
2- كافي، ج 4، ص432.
3- قرب الاسناد، ص 23٧.

ص: 109

على بن جعفر مى گويد: از امام كاظم (ع) ، دربارة سعى ميان صفا و مروه پرسيدم، فرمود: به خاطر سعى ابراهيم (ع) قرار داده شده است.

عَن بعضِ أصحابه: كنتُ وَراءَ أبى الحسن موسى عَلَى الصَّفا - أو عَلَى المرَوةِ- وهو لايزيدُ عَلى حرفين: «أللّهُمّ انّى اسئلكَ حُسنَ الظَّنِّ بِكَ فى كلِّ حالٍ وصِدقِ النيةِ فِى التَّوكّلِ عليكَ» . (1)

يكى از ياران امام كاظم (ع) مى گويد: پشت سر امام كاظم (ع) بالاى صفا يا مروه بودم و او بيش از اين دو سخن چيزى نمى گفت: «خدايا! از تو مى خواهم حسن ظن به خودت را در هر حال و نيت صادق در توكل بر تو را» .

٢. مدينه منوره

اشاره

رسولُ اللهِ (ص) :

إنَّ اللهَ أَمَرَني أنْ أُسَمِّي المدينةَ طَيبَةَ. (2)

پيامبر اكرم (ص) فرمود: خداوند سبحان، مرا فرمان داد كه مدينه را طيبه [پاك] بنامم.

رسولُ اللهِ (ص

) : لِكُلِّ نَبيٍّ حَرَمٌ و َحَرَمي المدينةُ. (3)

پيامبر اكرم (ص) فرمود: براى هر پيامبرى حرمى است و حرم من، مدينه است.

عَن سَهلِ بنِ حُنَيفٍ: أهوى رَسولُ اللهِ (ص) بِيدِهِ إلَى المَدينةِ، فَقالَ: إنَّها حَرَمٌ آمِنٌ. (4)


1- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 3٧6.
2- كنزالعمال، ج 12، ص 146.
3- كنزالعمال، ج 12، ص 23٧.
4- صحيح مسلم، ج 2، ص 1٠٠3.

ص: 110

سهل بن حنيف مى گويد: پيامبر خدا (ص) ، با دست خويش به مدينه اشاره كرد و فرمود: اين، حرم امنى است.

رسولُ اللهِ (ص) :

المَدينةُ قُبَّةُ الإسلامِ ودارُ الإيمانِ وَأرضُ الهِجْرَةِ وَمَبَوّأُ الحَلالِ وَالحَرامِ. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: مدينه گنبد اسلام و خانه ايمان و سرزمين هجرت و جايگاه حلال و حرام است.

رسولُ اللهِ (ص) :

اُفْتُتِحَتِ القُرى بِالسَّيفِ وَافْتُتِحَتِ المدينةُ بِالقُرآنِ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: آبادى ها با شمشير فتح شد؛ ولى مدينه با قرآن فتح شد.

الف) فضيلت اقامت كردن در مدينه

رسولُ اللهِ (ص) :

المدينةُ خيرٌ مِن مَكَّةَ. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: مدينه، بهتر از مكّه است.

رسولُ اللهِ (ص) :

مَنِ استَطاعَ أنْ يَموتَ بِالمَدينةِ فَلْيمُتْ بِها، فَإنّي أشْفَعُ لِمَنْ يمُوتُ بِها. (4)

پيامبر خدا (ص) فرمود: كسى كه بتواند در مدينه بميرد، چنين كند؛ چراكه من براى كسى كه در مدينه بميرد، شفاعت مى كنم.

رسولُ اللهِ (ص) : رَمَضانُ بالمَدينَةِ خَيرٌ مِن ألفِ رَمَضانَ فيما سِواها مِنَ البُلدانِ وجُمُعَةٌ بِالمَدينَةِ خَيرٌ مِن ألفِ جُمُعَةٍ فيما سِواها مِنَ البُلدانِ. (5)


1- الفردوس، ج 4، ص 225.
2- كنزالعمال، ج 12، ص 23٠.
3- المعجم الكبير، ج 4، ص 2٨٨.
4- سنن ترمذي، ج 5، ص ٧٩.
5- كنزالعمال، ج 12، ص 234.

ص: 111

يك رمضان در مدينه بودن بهتر از هزار رمضان در شهرهاى ديگر بودن است و يك جمعه در مدينه بودن، بهتر از هزار جمعه در شهرهاى ديگر بودن است.

ب) مدينه هجرتگاه و شهر محبوب پيامبر (ص) و زداينده پليدى ها

رسولُ اللهِ (ص) :

المَدينَةُ مُهاجَري ومَضجَعي فِي الأرضِ، حَقٌّ عَلى اُمَّتي أن يَكرِموا جيراني مَا اجتَنَبُوا الكَبائِرَ. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: مدينه، هجرتگاه و آرامگاه من در زمين است. بر امت من است كه همسايگانم را تا وقتى كه از گناهان كبيره پرهيز مى كنند، احترام كنند.

عن أنَس: إنَّ النَّبى كانَ إذا قَدِمَ مِن سَفَرٍ فَنَظَرَ إلى جُدُراتِ المَدينةِ أوضَعَ راحِلَتَهُ وإن كانَ عَلى دابَّةٍ حَرَّكَها مِن حُبِّها. (2)

انس مى گويد: هرگاه پيامبر (ص) از سفر مى آمد و نگاهش به ديوارهاى مدينه مى افتاد، از شوق مدينه، وسايلش را بر زمين مى نهاد و اگر سواره بود، مركب خود را حركت مى داد.

عن زيد بن ثابت: رَجَعَ ناسٌ مِن أصحابٍ مِن اُحُدٍ وكانَ النّاسُ فيهِم فِرقَتَينِ، فَريقٌ يقولُ: اُقتُلهُم وفَريقٌ يقولُ: لا، فَنَزَلَت: فَما لَكُمْ فِي الْمُنافِقِينَ فِئَتَيْنِ وقال: إنَّها طيبَةُ تَنفِى الخَبَثَ كَما تَنفِى النّارُ خَبَثَ الفِضَّةِ. (3)

زيد بن ثابت مى گويد: گروهى از اصحاب پيامبر (ص) از احد بازگشتند و مردم، درباره آنها، دو دسته شدند. گروهى مى گفتند: آنها را بكشيد و


1- كنزالعمال، ج 12، ص 246.
2- صحيح بخاري، ج 2، ص 666.
3- كنزالعمال، ج 12، ص 23٠.

ص: 112

گروهى مى گفتند: نكشيد. پس اين آيه نازل شد: «شما را چيست كه درباره منافقان دو گروهيد؟» و فرمود: مدينه پاك است، پليدى را مى زدايد، آن گونه كه آتش چرك هاى نقره را مى زدايد» .

ج) آداب مدينه

رسولُ اللهِ (ص) :

الصَّلاةُ في مَسجِدِ قُباءَ كَعُمرَةٍ. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: نماز خواندن در مسجد قبا، مانند گزاردنِ يك عمره است.

رسولُ اللهِ (ص) :

مَن خَرَجَ حَتّى يأتِيَ هذَا المَسجِدَ - مَسجِدَ قُباءَ - فَصَلّى فيهِ كانَ لَهُ عِدلُ عُمرَةٍ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس بيرون آيد تا به اين مسجد - مسجد قبا - بيايد و در آن نماز بخواند، براى او پاداشى برابر عمره است.

عن جابر: إنَّ النَّبى صَلّى فى مَسجِدِ الخَرِبَةِ ومَسجِدِ القِبلَتَينِ ومَسجِدِ بَنى حَرامٍ الَّذى بِالقاعِ. (3)

جابر مى گويد: پيامبر (ص) در مسجد خربه، مسجد قبلتين و مسجد بنى حرام كه در دشت بود، نماز خواند.

الإمام الصّادق (ع) :

إذا دَخَلتَ المَدينَةَ فَاغتَسِل قَبلَ أن تَدخُلَها أو حينَ تَدخُلُها. (4)

امام صادق (ع) فرمود: هرگاه وارد مدينه شدى، پيش از ورود يا هنگام ورود، غسل كن.


1- سنن ابن ماجه، ج 1، ص 452.
2- سنن نسائي، ج 2، ص 3٧.
3- تاريخ المدينة، ج 1، ص 6٨.
4- كافي، ج 4، ص 55٠.

ص: 113

عن مُعاويةَِ بنِ عَمّار: قال أبو عَبدِاللهِ (ع) : لاتَدَع إتيانَ المَشاهِدِ كُلِّها: مَسجِدِ قُباءَ فَإنَّهُ المَسجِدُ الَّذى اُسِّسَ عَلَى التَّقوى مِن أوَّلِ يومٍ ومَشرَبَةِ اُمِّ ابراهيمَ ومَسجِدِ الفَضيخِ وقُبورِ الشُّهداءِ ومَسجِدِ الأحزابِ وهُوَ مَسجدُ الفَتحِ. قالَ: وَبَلَغَنا أنَّ النَّبى كانَ إذا أتَى قُبورَ الشُّهداءِ قالَ:

«السَّلامُ عَلَيكُم بِما صَبَرتُم فَنِعمَ عُقبَى الدّارِ» وليكُنْ فيما تَقولُ عِندَ مَسجِدِ الفَتحِ: «يا صَريخَ المَكروبينَ ويا مُجيبَ دَعوَةِ المُضطرّينَ، إكشِف هَمّى وغَمّى وكَربى، كَما كَشَفتَ عَن نَبِيكَ هَمَّه وغَمَّهُ وَكَربَه وَكَفَيتَهُ هَولَ عَدُوِّهِ فى هذا المَكانِ» . (1)

معاوية بن عمار مى گويد: امام صادق (ع) فرمود: رفتن به همه مشاهد را ترك نكن مانند مسجد قبا؛ مسجدى كه نخستين روز، بر پرهيزگارى بنا شده است. مشربه ام ابراهيم، مسجد فضيخ، قبور شهيدان و مسجد احزاب كه همان مسجد فتح است. آن گاه فرمود: به ما چنين رسيده كه پيامبر (ص) هرگاه به زيارت قبر شهدا مى رفت، مى فرمود: «سلام بر شما به خاطر شكيبايى اى كه كرديد. پس خانه آخرت چه نيكوست» و كنار مسجد فتح، دعاى تو چنين باشد: «اى فريادرس گرفتاران! اى پاسخ دهندة دعاى بيچارگان! اندوه و غم و ناراحتى مرا بِزُداى، آن گونه كه از پيامبرت اندوه و غم و گرفتارياش را زدودى و در اين مكان، از هراس دشمن او را كفايت كردى» .

د) فضيلت مسجد النّبى

رسولُ اللهِ (ص) :

إنَّ خَيرَ مارُكِبَت إلَيهِ الرَّواحِلُ مَسجِدي هذا والبَيتُ العَتيقُ. (2)


1- كافي، ج 4، ص 56٠.
2- كافي، ج 4، ص 555.

ص: 114

پيامبر خدا (ص) فرمود: بهترين مقصدى كه مركب ها را به سوى آن سوار

مى شوند، اين مسجد من و خانة خداست.

رسولُ اللهِ (ص) :

انّما يُسافَرُ إلى ثَلاثةِ مَساجِدَ: مَسجدِ الكعبةِ ومَسجدي و مَسجدِ إيلياءَ. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: شايسته است تنها به سوى سه مسجد، مسافرت شود: مسجد كعبه، مسجد من، مسجد ايلياء [در بيت المقدس].

رسولُ اللهِ (ص) :

مَنْ خَرَجَ عَلى طُهْرٍ، لايُريدُ إلاّ مَسجدي هذا لِيُصَلّي فيه كانَ بِمَنزِلَةِ حَجَّةٍ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس با طهارت بيرون رود و قصدى جز آمدن به اين مسجد مرا نداشته باشد تا در آن نماز بخواند، مانند گزاردن حج است.

الإمام على (ع) :

لاتُشَدُّ الرِّحالُ إلاّ إلى ثلاثةِ مَساجِدَ: المسجدِ الحرامِ ومسجدِ رسولِ الله ومسجدِ الكوفةِ. (3)

امام على (ع) فرمود: [از ميان مساجد] جز به قصد مسجدالحرام و مسجدالنبى (ع) و مسجد كوفه، نبايد بار سفر بست.

ه) آداب مسجد النبى

اشاره

الإمام الصّادقُ (ع) :

إذا دَخَلتَ المسجدَ فإنِ استَطَعْتَ أنْ تُقيمَ ثلاثةَ أيامٍ: الأربعاءَ والخَميسَ والجُمُعَةَ، فَصَلِّ مابينَ القبرِ والمنبرِ يومَ الأربعاءِ. . . واليومَ الثاني عندَ اُسطوانةِ التّوبةِ ويومَ الجُمُعةِ عندَ مَقامِ النّبي. . . وتَصومُ


1- كنزالعمال، ج 12، ص 2٧1.
2- شعب الايمان، ج 3، ص 5٠٠.
3- الخصال، ج 1، ص 143.

ص: 115

تِلكَ الثَّلاثَةِ الأيامِ. (1)

هرگاه وارد مسجد پيامبر شدى، اگر توانستى سه روز بمان: چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه؛ چهارشنبه مابين قبر و منبر، كنار ستونى كه نزديك قبر است نماز بخوان. . . ، روز دوم كنار ستون توبه و روز جمعه كنار جايگاه پيامبر (ص) . . . و اين سه روز را روزه مى گيرى.

الإمام الصّادقُ (ع) : إذا

فَرَغْتَ مِنَ الدُّعاءِ عِندَ قبرِ النَّبي (ص) فَائتِ المِنبرَ فَامْسَحْهُ بيدِكَ. . . فانَّ رسولَ اللهِ (ص) قالَ: مابينَ مِنبري وبَيتي رَوضَةٌ مِن رياضِ الجنَّةِ ومِنبري عَلَى تُرعَةٍ مِن تُرَعِ الجَنَّةِ - والتُّرعةُ هِي البابُ الصَّغيرُ-. (2)

امام صادق (ع) فرمود: هرگاه از دعا نزد قبر پيامبر (ص) فارغ شدى، نزد منبر برو و بر آن، دست بكش و دو قبه پايين را بگير و چشم ها و صورتت را به آن بمال كه مى گويند شفاى چشم است. . . پيامبر (ص) فرمود: ميان منبر و خانه ام بوستانى از بوستان هاى بهشت است و دريچه اى از دريچه هاى بهشت قرار دارد و ترعه همان در كوچك است.

الإمام الصّادقُ (ع) :

أفضلُ مَوضعٍ يُصلَّى فيه منه ماقَرُبَ مِن القَبرِ، فإذا دَخلتَ المدينةَ فاغْتسِلْ وَائتِ المسجدَ فَابْدأ بِقبرِ النَّبيِّ. . . وَادْعُ مِنَ الدُّعا بِما فَتَحَ اللهُ لكَ فيهِ. (3)

امام صادق (ع) فرمود: بهترين جاى مسجد پيامبر (ص) كه در آن نماز خوانده مى شود، نزديك قبر است. هرگاه وارد مدينه شدى غسل كن، به


1- بحارالانوار، ج 1٠٠، ص 14٧.
2- مصباح المتهجد، ص ٧1٠.
3- دعائم الاسلام، ج 1، ص 2٩6.

ص: 116

مسجد برو، با قبر پيامبر (ص) آغاز كن. . . . بر او بسيار درود بفرست و هر چه خدا

برايت گشايش دهد، در آنجا دعا بخوان.

يك - فضيلت خواندن نماز در مسجدالنّبى

رسولُ اللهِ (ص) :

صَلاةٌ في مَسجدي تَعدِلُ ألفَ صَلاةٍ فيما سِواهُ مِن المَساجدِ إلاّ المسجدَ الحرامَ. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: يك نماز در مسجد من، برابر با هزار نماز در مساجد ديگر است، به جز مسجدالحرام.

رسولُ اللهِ (ص) :

الصَّلاةُ في مسجدي كألفٍ في غيره إلاّ المسجدَالحرامَ، فانَّ الصّلاةَ في المسجدِالحرامِ تَعدلُ ألفَ صلاةٍ في مَسجدي. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: نماز خواندن در مسجد من، معادل هزار برابر در غير آن است، جز مسجدالحرام. نمازخواندن در مسجدالحرام، معادل هزار برابر مسجد من است.

الإمام الصّادقُ (ع

) : تَتِمُّ الصَّلاةُ في أربعةِ مَواطِنَ: في مسجدِالحرامِ ومسجدِ الرَّسول ومسجِدِ الكوفةِ وحَرَمِ الحُسَينِ صلواتُ اللهِ عليه. (3)

امام صادق (ع) فرمود: چهار جا نماز تمام است: در مسجدالحرام، مسجد پيامبر (ص) ، مسجد كوفه و حرم امام حسين (ع) كه درود خداوند بر او باد.

عَن ابى بكرِ الحَضرمى:

أمَرَني ابو عبداللهِ (ع) أنْ اُكثِرَ الصَّلاةَ في مسجدِ الرَّسول مَا استَطَعْتُ وقالَ: انَّكَ لاتَقدِرُ عليهِ كُلَّما شِئتَ. (4)

ابوبكر حضرمى مى گويد: امام صادق (ع) به من دستور داد كه تا مى توانم


1- بحارالانوار، ج 1٠٠، ص 146.
2- كامل الزيارات، ص 6٠.
3- مصباح المتهجّد، ص ٧31.
4- كامل الزيارات، ص 43.

ص: 117

در مسجد پيامبر خدا (ص) بسيار نماز بخوانم و فرمود: چنين نيست كه هر

وقت بخواهى، بتوانى.

دو - زيارت پيامبر (ص)

رسولُ اللهِ (ص) :

مَن حَجَّ فَزار قَبري بَعدَ مَوتي، كانَ كَمَن زارَني في حَياتي. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس حج به جا آورد و پس از مرگ من، مرا زيارت كند، همچون كسى است كه در حال حيات من، مرا زيارت كرده است.

رسولُ اللهِ (ص

) : مَن حَجَّ ولَم يزُرني فَقَد جَفاني. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس حج بگزارد و مرا زيارت نكند، بر من جفا كرده است.

رسولُ اللهِ (ص) :

مَن زارَني بَعدَ مَوتي فَكَأنَّما زارَني في حَياتي وَمَن جاوَرَني بَعدَ مَوتي فَكَأنَّما جاوَرَني في حياتي. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس مرا پس از مرگم زيارت كند، گويا در حال حياتم مرا ديدار كرده است و هركس پس از مرگم با من همسايه شود، گويا در حال حياتم با من همسايه بوده است.

عَن يحيى بنِ يسار: حَجَجنا فَمَرَرنا بِأَبى عَبداللهِ فَقالَ: حاجَّ بَيتِ اللهِ وزُوّارَ قَبرِ نَبيهِ وَشيعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ، هَنيئاً لَكُم. (4)


1- السنن الكبري، ج 5، ص 4٠2.
2- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 3٧2.
3- كنزالعمال، ج 12، ص 2٧2.
4- كافي، ج 4، ص 54٩.

ص: 118

يحيى بن يسار مى گويد: حج انجام داديم و بر امام صادق (ع) گذر كرديم.

فرمود: اى زائران خانة خدا و قبر پيامبر خدا (ص) ! و [اى] پيروان خاندان محمد (ص) ! گواراى تان باد!

سه - سلام دادن بر پيامبر (ص)

رسولُ اللهِ (ص) :

خَلَقَ اللهُ تَعالى لي ملَكَينِ يرُدّانِ السَّلامَ عَلى مَنْ سَلَّمَ عليَّ مِن شرقِ البلادِ وغَربِها، الاّ مَن سَلَّمَ عَلَيَّ في داري فإنّي أرُدُّ عليه السّلامَ بنَفْسي. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: خداوند متعال برايم دو فرشته آفريده است كه هر كس از شهرهاى شرق و غرب به من سلام دهد، سلام را به من مى رسانند؛ مگر كسى كه در خانه خودم بر من سلام دهد كه خودم پاسخ سلام او را مى دهم.

الإمام الصّادقُ (ع) :

مُرُّوا بِالمدينةِ فَسلِّمُوا عَلى رسولِ اللهِ (ص) مِن قريبٍ وإنْ كانَتِ الصّلاةُ تَبلُغُهُ مِن بَعيدٍ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: بر مدينه بگذريد و از نزديك به پيامبر خدا (ص) ، سلام دهيد؛ هرچند كه درود از دور هم به او مى رسد.

الإمام الصّادقُ (ع) :

صَلُّوا إلى جانبِ قبرِ النّبيَّ (ص) وإنْ كانتْ صَلاةُ المؤمِنينَ تَبلُغُه أينَما كانُوا. (3)

امام صادق (ع) فرمود: كنار قبر پيامبر (ص) بر او درود بفرستيد؛ هرچند درود مؤمنان، هرجا كه باشند به ايشان مى رسد.


1- كنزالعمال، ج 12، ص 256.
2- بحارالانوار، ج 1٠٠، ص 1٨2.
3- كافي، ج 4، ص 553.

ص: 119

چهار - شفاعت پيامبر (ص)

رسولُ اللهِ (ص) :

مَن أتاني زائراً كُنتُ شفيعَهُ يومَ القيامَةِ. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس به زيارت من بيايد، روز قيامت، شفيع او خواهم بود.

رسولُ اللهِ (ص) :

مَن جاءَني زائراً، لايعمَلُهُ حاجَةً إلا زيارَتي، كانَ حقّاً عَلَيّ أن أكونَ لَهُ شَفيعاً يومَ القِيامَةِ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس به زيارت من بيايد و هيچ كارى جز زيارت من نداشته باشد، بر من حق دارد كه روز قيامت، شفيع او باشم.

رسولُ اللهِ (ص) :

مَن زارَ قَبري وَجَبَتْ لَهُ شَفاعَتي. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركه قبر مرا زيارت كند، شفاعت كردن او بر من واجب مى شود.

رسولُ اللهِ (ص) :

مَن زار قَبري حَلَّت لَهُ شَفاعَتي، وَمَن زارَني مَيِّتاً فَكَأنَّما زارَني حَيّاً. (4)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس قبر مرا ديدار كند، شفاعت او بر من رواست و هركس مرا پس از مرگ زيارت كند، گويا مرا در حال حيات، زيارت كرده است.

رسولُ اللهِ (ص) :

مَن أتى مَكَّةَ حاجّاً ولَم يزُرني إلَى المَدينَةِ جَفَوتُهُ يومَ القِيامَةِ ومَن أتاني زائراً وَجَبَت لَهُ شَفاعَتي وَمَن وَجَبَت لَهُ شَفاعَتي وَجَبَت لَهُ

الجَنَّةُ. (5)


1- كافي، ج 4، ص 54٨.
2- المعجم الكبير، ج 12، ص 225.
3- سنن الدار قطني، ج 2، ص 2٧٨.
4- بحارالانوار، ج 1٠٠، ص 15٩.
5- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 61٧.

ص: 120

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس براى حج به مكه بيايد و مرا در مدينه زيارت نكند، من هم در روز قيامت بر او جفا مى كنم و هركه به زيارت من بيايد، شفاعت او بر من واجب است و شفاعت هر كه بر من واجب مى شود، بهشت براى او واجب است.

رسولُ اللهِ (ص) :

مَن زارَني بِالمَدينةِ مُحْتَسِباً كنتُ له شَهيداً وشَفيعاً يومَ القيامَةِ. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس به خاطر خدا مرا در مدينه زيارت كند، روز قيامت گواه و شفيع او خواهم بود.

پنج - پاداش زيارت كردن پيامبر (ص)

رسولُ اللهِ (ص) :

مَن حَجَّ إلى مكّةَ ثمَّ قَصَدَني في مَسجدي كُتِبَتْ لهُ حَجَّتانِ مَبرورَتانِ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس براى حج به مكه برود، سپس در مسجد من به ديدار من بيايد، براى او دو حج پذيرفته شده نوشته مى شود.

رسولُ اللهِ (ص)

: مَن زارَني في حَياتي وبَعدَ مَوتي، كانَ في جِواري يومَ القِيامَةِ. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس در حال حيات و پس از وفاتم مرا زيارت كند، روز قيامت در همسايگى و پناه من خواهد بود.

الإمام الباقر (ع) :

إنَّ زيارَةَ قبرِ رسولِ اللهِ تَعْدِلُ حَجَّةً معَ رسولِ اللهِ مَبرورَةً. (4)

امام باقر (ع) فرمود: زيارت قبر رسول خدا (ص) ، برابر است با يك حج مقبول

همراه رسول خدا (ص) .


1- مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 244.
2- كنزالعمال، ج 5، ص 135.
3- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 621.
4- كامل الزيارات، ص 4٧.

ص: 121

عَن ابنِ ابى نجران: قلتُ لأبى جَعفر (ع) :

جُعِلْتُ فِداكَ، ما لِمَن زارَ رسولَ اللهِ (ص) متعمِّداً؟ فَقالَ: لَهُ الجنَّة. (1)

ابن نجران مى گويد: به امام باقر (ع) گفتم: فدايت شوم! كسى كه با قصد و اراده به زيارت پيامبر خدا (ص) برود، چه پاداشى دارد؟ فرمود: پاداش او بهشت است.

شش - رعايت ادب در زيارت پيامبر (ص)

عَن محمّد بنِ مسعود: رأيتُ أبا عبدِاللهِ (ع) إنتهى إلى قبرِ النَّبى (ص) فَوَضَعَ يدَهُ عليه وقالَ: «أَسألُ اللهَ الّذى اجتَباكَ واختارَكَ وهَداكَ وَهَدى بِكَ أن يصلّى عليكَ.» ثمّ قال:

إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً. (2)

محمد بن مسعود مى گويد: امام صادق (ع) را ديدم كه به قبر پيامبر (ص) رسيد، دست بر آن نهاد و گفت: «از خدايى كه تو را برگزيد و هدايت كرد و تو را وسيله هدايت قرار داد، مى خواهم كه بر تو درود فرستد» . سپس گفت: «خداوند و فرشتگانش بر پيامبر (ص) ، درود مى فرستند. اى مؤمنان! شما هم بر او درود و سلام بسيار بفرستيد» .

عَن إسحاقِ بنِ عمّار: قلتُ لأبى عبداللهِ (ع) : عَلِّمْنى تَسليماً خَفيفاً عَلَى النّبى (ص) قالَ: قُل:

«أسألُ اللهَ الَّذي انتَجَبَكَ وَاصْطَفاكَ وَهَداكَ وَهَدى بِكَ أنْ يُصَلِّي عَليكَ صَلاةً كَثيرةً طَيّبَةً» . (3)

اسحاق بن عمّار مى گويد: به امام صادق (ع) گفتم سلامى كوتاه و سبك


1- بحارالانوار، ج 1٠٠، ص 143.
2- كامل الزيارات، ص 53.
3- بحارالانوار، ج 1٠٠، ص 155.

ص: 122

بر پيامبر (ص) به من بياموز، فرمود: بگو «از خدايى كه تو را برگزيد و هدايت كرد و وسيله هدايت قرار داد، مى خواهم كه درودى فراوان و پاك، بر تو بفرستد» .

عَن يونُسَ بنِ يعقوب: سألتُ أبا عبداللهِ (ع) عَن وِداعِ قبرِ النّبى (ص) ، قالَ: تَقُولُ:

«صَلَّى اللهُ عليكَ، السَّلامُ عليكَ، لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ تَسليمي عَلَيكَ» . (1)

يونس بن يعقوب مى گويد: از امام صادق (ع) درباره وداع با قبر پيامبر (ص) پرسيدم، فرمود: مى گويى: «درود خدا بر تو! سلام بر تو! خداوند اين را آخرين سلام من بر تو قرار ندهد» .

و) ثواب و آداب زيارت حضرت زهرا (س)

رسولُ اللهِ (ص) :

مَن زارَ فاطمةَ فَكأنَّما زارَني، وَمَن زارَ علي بنَ أبي طالبٍ فَكَأنَّما زارَ فَاطِمَةَ. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس فاطمه (س) را زيارت كند، گويى مرا زيارت كرده و هركس على بن ابى طالب (ع) را زيارت كند، گويى فاطمه (س) را زيارت كرده است.

رسولُ اللهِ (ص) : ما بَينَ بَيتى ومِنبَرى رَوضةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ومِنبَرى عَلى حَوضى. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: ميان خانه و منبر من، باغى از باغ هاى بهشت است و منبر من، بر حوض من است.


1- كافي، ج 4، ص 536.
2- بشارة المصطفي، ص 13٩.
3- كنزالعمال، ج 12، ص 25٩.

ص: 123

. . . حدَّثنا أبو جعفر (ع) ذاتَ يومٍ، قالَ: إذا صِرتَ إلى قَبرِ جَدَّتِكَ فاطمةَ (س) فقُل: «يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنكِ اللهُ الّذى خَلقكِ قبلَ اَنْ يخلُقَكِ، فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابرةً، . . . لِنُبشِّرَ أنفسَنا بأنّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايتِكِ» . (1)

. . . امام باقر (ع) روزى با ما سخن گفت و فرمود: «هرگاه به زيارت جده ات فاطمه (س) رفتى بگو: «اى آزمون شده! خدايى كه تو را آفريده، پيش از آفريدنت تو را آزمود. پس تو را برآنچه امتحان كرد، شكيبا يافت. . . تا به خودمان مژده دهيم كه به سبب ولايت تو، پاك شده ايم» .

الامام الصادق (ع) : قال رسولُ اللهِ (ص) :

ما بَينَ بَيتي ومِنبَري رَوضةٌ مِن رِياضِ الجنّةِ، وَمِنبَري عَلى تُرعَةٍ مِن تُرَعِ الجنَّةِ وَقَوائمُ مِنبري رَبَتْ فِي الجَنَّةِ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: پيامبر خدا (ص) فرموده است: ميان خانه و منبر من، باغى از باغ هاى بهشت است و منبر من بر دريچه اى از دريچه هاى بهشت است و پايه هاى منبر من، در بهشت روييده است.

ز) زيارت امامان اهل بيت (ع)

رسولُ اللهِ (ص) :

مَن زارَني، أو زارَ أحداً مِن ذُرّيتي، زُرْتُه يَومَ القيامةِ، فأنْقَذْتُهُ مِن أهوالِها. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس مرا يا يكى از فرزندان مرا زيارت كند، او را روز قيامت زيارت كرده، از هراس هاى آن روز نجاتش مى دهم.


1- المزار للمفيد، ص 1٨٧.
2- بحارالانوار، ج 1٠٠، ص 146.
3- كامل الزيارات، ص 141.

ص: 124

رسولُ اللهِ (ص) : . . .

أما الحسنُ. . . مَن زارَه في بَقيعِهِ ثَبَتَتْ قدمُهُ علَى الصِّراطِ، يَومَ تَزِلُّ فيهِ الأقدامُ. (1)

پيامبر خدا (ص) فرمود: اما حسن. . . هركس در بقيعش او را زيارت كند، در روزى كه قدم ها مى لغزد، گام او بر صراط استوار مى ماند.

عَن زَيدِ الشَّحّام: قلتُ لأبى عَبدِاللهِ (ع) : ما لِمَنْ زارَ أحداً مِنكُم؟ قالَ: كَمَنْ زارَ رَسولَ الله (ص) . (2)

زيد شحّام مى گويد: به امام صادق (ع) گفتم: پاداش كسى كه يكى از شما را زيارت كند چيست؟ فرمود: مانند كسى است كه پيامبر (ص) را زيارت كرده است.

الإمام الصّادقُ (ع) :

مَن زارَني غُفِرَتْ لَهُ ذُنوبُه ولَم يمُتْ فَقيراً. (3)

امام صادق (ع) فرمود: هركس مرا زيارت كند، گناهانش بخشوده مى شود و فقير از دنيا نمى رود.

ح) زيارت قبور شهدا در مدينه منوره

الإمام الصّادقُ (ع) :

مِن المَشاهدِ فِي المَدينةِ الّتي يَنبغي أنْ يُؤتَى إلَيها وتُشاهَدَ ويُصلَّى فيها وتُعاهَدَ. . . قبرُ حمزةَ وقبورُ الشهداء. (4)

امام صادق (ع) فرمود: از قبورى كه سزاوار است نزد آنها رفته زيارت شوند و آنجا نماز خوانده و پيمان بسته شود. . . قبر حمزه و قبور شهيدان است.


1- امالى صدوق، صص 1٧6 و 1٧٧.
2- كافي، ج 4، ص 5٧٩.
3- المقنعه، ص 4٧4.
4- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 3٧٩.

ص: 125

الإمام الصّادقُ (ع) : بَلَغَنا أنّ النّبى (ص) كانَ اِذا أتَى قبورَ الشُّهداءِ قالَ:

«السَّلامُ عليكم بما صَبَرْتُم فَنِعمَ عُقبَى الدّارِ» . (1)

امام صادق (ع) فرمود: هرگاه پيامبر به ديدار قبور شهدا مى رفت، مى فرمود: «سلام بر شما به خاطر شكيبايى شما! پس چه خانه خوش فرجامى» .

الإمام الصّادقُ (ع) :

إنَّ فاطمةَ (س) كانتْ تَأتي قبورَ الشُّهداءِ في كُلِّ غَداةِ سَبْتٍ، فَتَأتي قَبرَ حمزةَ وَتَتَرحّمُ عليهِ وتَستَغفِرُ لَهُ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: فاطمه (س) هر صبح شنبه به زيارت قبور شهدا مى رفت. نزد قبر حمزه مى رفت و براى او رحمت و آمرزش مى طلبيد.

الإمام الصّادق (ع) :

عاشتْ فاطمةُ سلام الله عليها، بَعدَ رسولِ اللهِ (ص) ، خَمسةً وسبعينَ يوماً لَم تُرَ كاشِرَةً ولا ضاحكةً، تأتي قبورَ الشُّهداءِ في كلِّ جُمعةٍ مرَّتيْنِ: الإثنينِ والخميسَ، فتقولُ: هاهُنا كان رسولُ الله وهاهنا كان المشركونَ. (3)

امام صادق (ع) فرمود: فاطمه (س) پس از پيامبر خدا (ص) ، هفتادوپنج روز زيست كه هرگز خوش حال و خندان ديده نشد. در هر هفته، دو بار به زيارت قبور شهدا مى رفت؛ دوشنبه و پنج شنبه و مى فرمود: پيامبرخدا (ص) ، اينجا بود و مشركان، آنجا بودند» .

الإمام الصّادق (ع)

إذا قَضَيتَ هذا الجانبَ [أي زيارةَ مساجِد المدينةِ] أتَيتَ جانبَ أحُدٍ، فَبَدأتَ بالمسجِدِ الّذي دونَ الحَرَّةِ فَصَلَّيْتَ فيهِ، ثمّ مَررْتَ بِقَبرِ حمزةَ بنِ عبدالمطَّلِبِ فَسَلَّمْتَ عَليهِ، ثمَّ مَررْتَ بِقُبورِ


1- كامل الزيارات، ص 65.
2- كفاية الأثر، ص 1٩٨.
3- كافي، ج 4، ص 561.

ص: 126

الشُهداءِ فَقُمْتَ عندَهم فَقُلتَ: «السّلامُ عليكم يا أهلَ الدّيارِ، أنتم لَنا فَرَطٌ وإنّا بِكم لاحقون» . (1)

امام صادق (ع) فرمود: هرگاه اين قسمت (زيارت مسجد مدينه) را به پايان رساندى، به سمت اُحد مى روى و از مسجدى كه پايين كوه است آغاز مى كنى. آنجا نماز مى خوانى، سپس بر قبر حمزة بن عبدالمطلب گذشته و بر او سلام مى دهى. آن گاه بر قبر شهدا گذشته و نزد آنها مى ايستى و مى گويى: «سلام بر شما اهل اين ديار، شما پيشتاز ماييد، ما نيز به شما خواهيم پيوست» .


1- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 663.

ص: 127

فصل پنجم: اخلاق در حج

اشاره

ص: 128

ص: 129

١. اخلاق در موسم حج

حُسن خُلق

الإمام الباقر (ع) :

مايعبَأُ بِمَنْ سَلكَ هذا الطَّريقَ إذا لم يكنْ فيه ثلاثُ خصالٍ: وَرَعٌ يحْجُزُهُ عن معاصِي اللهِ وحِلْمٌ يملِكُ به غَضَبَه وحُسنُ الصُّحبَةِ لِمَنْ صَحِبَهُ. (1)

امام باقر (ع) فرمود: چه بهره مى برد كسى كه اين راه را مى پيمايد، اگر اين سه خصلت در او نباشد: پرهيزكارى كه او را از نافرمانى خدا باز دارد؛ بردبارى كه به وسيلة آن، بر خشم خود مالك شود؛ و همراهى خوب با همسفران خود.

كمك به همراهان

عَن اسماعيلِ الخَثعمِى: قلتُ لأبى عبداللهِ (ع

) : إنّا إذا قَدِمنا مكّةَ ذَهَبَ أصحابُنا يَطوفونَ ويَتركوني أحْفَظُ متاعَهم، قالَ: أنتَ أعظمُ أجراً. (2)

اسماعيل خثعمى مى گويد: به امام جعفر صادق (ع) گفتم: وقتى ما به مكّه


1- وسائل الشيعه، ج 12، ص 1٠.
2- كافي، ج 4، ص 451.

ص: 130

مى رسيم، همراهان ما به طواف مى روند و مرا به نگهبانى وسايلشان مى گمارند. فرمود: پاداش تو، بيش از آنهاست.

عَن مُزارِمِ بن حَكيم: زامَلتُ محمّدَ بنَ مصادفٍ، فلمّا دَخلنا المدينةَ اعْتَلَلْتُ، فكانَ يمضى الى المسجدِ ويدَعُنى وَحدى، فَشَكَوتُ ذلكَ إلى مصادفٍ، فأخبَرَ بِهِ أبا عبداللهِ (ع) ، فأرسَلَ إليه: قعودُكَ عندَهُ أفضلُ مِن صَلاتِكَ فى المسجِدِ. (1)

مزارم بن حكيم مى گويد: با محمد بن مصادف همراه بودم. چون به مدينه وارد شديم، بيمار شدم. او به مسجد مى رفت و مرا تنها مى گذاشت. از اين قضيه، به مصادف (پدر او) شكايت كردم. او هم به امام صادق (ع) خبر داد. ايشان به او چنين پيغام فرستاد: نشستن تو كنار او، برتر از نماز خواندنت در مسجد است.

حفظ ره توشه

عَن صفوانَ الجمّالِ: قلتُ لأبى عبدالله (ع) : إنّ مَعى أهلى وأنا أريدُ الحجَّ، فأشُدُّ نَفَقَتى فى حِقوى؟ قالَ، نَعَم، فانَّ أبى (ع) كانَ يقولُ: مِن قُوَّةِ المسافِرِ حِفظُ نَفَقَتِهِ. (2)

صفوان جمّال مى گويد: به امام صادق (ع) گفتم: همراه خانواده ام قصد حج دارم، نفقه ام را به كمرم مى بندم [نظر شما چيست؟]. فرمود: آرى! [عيبى ندارد]. پدرم مى فرمود: حفظ كردن خرجى، از توانمندى مسافر است.

عن يونسَ بنِ يعقوبَ: قلتُ لأبى عبدالله (ع) عن الرَّجُلِ المُحرِمِ يشُدُّ الهِميانَ


1- وسائل الشيعه، ج ٩، ص 4٠٠.
2- كافي، ج4، ص 343.

ص: 131

فى وَسطِهِ؟ فقالَ: نَعَم وما خيرُهُ بَعدَ نَفَقَتِهِ. (1)

يونس بن يعقوب مى گويد: به امام صادق (ع) گفتم: مُحرِم، هميان خود را به كمر مى بندد [چگونه است]؟ فرمود: آرى! [عيبى ندارد] پس از [گم شدنِ] نفقه اش چه خيرى براى اوست؟

عَن يعقوبَ بنِ سالمٍ: قلتُ لأبى عبداللهِ (ع) : تكونُ مَعى الدَّراهمُ فيها تَماثيلُ وأنا مُحرِمٌ، فأجْعَلُها فى هِميانى وأشُدُّهُ فى وَسَطى قالَ: لا بأسَ، أوَليسَ هِى نَفَقَتُكَ وعَلَيها اعتمادُكَ بعدَ اللهِ عزّوجلّ؟ ! (2)

يعقوب بن سالم مى گويد: به امام صادق (ع) گفتم: همراه من درهم هايى است كه روى آنها تصوير است و من در حال احرام هستم. آنها را در هميانم گذاشته به كمرم مى بندم. فرمود: عيبى ندارد. مگر نه اينكه آنها خرجى توست و پس از خداوند عزوجل تكيه ات به آنهاست؟ !

شريك كردن ديگران در ثواب حج

الإمام الصّادقُ (ع) : - لهشام بن الحَكَمِ لَمّا سَألَهُ عنِ الرَّجلِ يشرِكُ أباهُ وأخاهُ فى حجِّهِ -: إذاً يكتَبُ لكَ حَجٌّ مثلَ حَجِّهِم وتَزدادُ أجراً بماوصَلْتَ. (3)

امام صادق (ع) در جواب هشام بن حكم كه دربارة كسى كه پدر و برادر و بستگانش را در حج خود شريك كند، پرسيده بود، فرمود: در اين صورت براى تو پاداش حجى مثل حج آنها نوشته مى شود و پاداشى هم به خاطر صله رحم به تو افزوده مى شود.

الإمام الصّادقُ (ع) :

لَوْ أشرَكتَ ألفاً في حَجَّتِكَ لكان لِكلِّ واحدٍ حَجَّةٌ مِن غيرِ


1- من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 346.
2- المحاسن، ج 2، ص 1٠4.
3- كافي، ج 4، ص 316.

ص: 132

غير أنْ تَنقُصَ حَجَّتُكَ شيئاً. (1)

امام صادق (ع) فرمود: اگر هزار نفر را هم در حج خود شريك كنى، براى هر يك پاداش يك حج خواهد بود، بى آنكه از پاداش حج تو، چيزى كاسته شود.

طواف كردن به نيابت از امامان

عَن موسَى بنِ القاسم: قلتُ لأبى جعفرٍ الثّانى (ع) : قد أردتُ أن أطوفَ عنكَ وعَن أبيكَ، فقيلَ لى: انّ الأوصياءَ لايطافُ عَنهم: فقالَ لى: بَل طُفْ ما أمْكنكَ، فانّه جائز. . . قلتُ رُبَّما طُفْتُ عَن اُمِّكَ فاطمَةَ وربّما لَمْ أطُفْ، فقالَ: إستَكْثِر مِن هذا، فإنّه أفضلُ ما أنتَ عامِلُه ان شاءَالله. (2)

موسى بن قاسم مى گويد: به امام جواد (ع) گفتم: تصميم گرفتم به نيابت از شما و پدرتان طواف كنم؛ ولى به من گفتند: به نيابت از اوصياء طواف نمى كنند. حضرت فرمود: بله، هرچه مى توانى طواف كن، جايز است» . . . ، گفتم گاهى از سوى مادرتان فاطمه (س) طواف كرده ام، گاهى هم نه. فرمود: اين را بسيار انجام بده، اين، برترين كارى است كه انجام مى دهى، ان شاءالله! .

ديدار امام

الإمام الباقر (ع) :

تمامُ الحجِّ لقاءُ الإمامِ. (3)

امام باقر (ع) فرمود: حج تمام، ديدار با امام است.


1- وسائل الشيعه، ج ٨، ص 143.
2- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 4٧6.
3- عيون اخبار الرضا، ج2، ص 262.

ص: 133

الإمام الباقر (ع) :

انّما اُمِرَ النّاسُ أنْ يَأتوا هذِهِ الأحجارَ فَيَطوفوا بها، ثُمَّ يأتُونا فَيُخْبِرونا بِوِلايتهِم ويُعرِضوا عَلينا نَصْرَهُم. (1)

امام باقر (ع) فرمود: همانا مردم مأمور شده اند كه نزد اين سنگ هاى خانة خدا آمده، گرد آنها طواف كنند و سپس پيش ما بيايند و ولايت و همبستگى خود را به ما خبر دهند و يارى خود را به ما عرضه بدارند.

الإمام الباقر (ع) - فى قوله تعالى: فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ . . . : ينبغى لِلنّاسِ أنْ يحُجّوا هَذا البيتَ ويعَظِّمُوهُ لِتَعظيمِ اللهِ اياهُ وأنْ يلقَونا حيث كُنّا، نَحنُ الأدلاّءُ عَلَى الله. (2)

امام باقر (ع) در تفسير سخن خداوند متعال «[خدايا] دل هايى از مردم را چنان قرار بده كه شيفته آنها شوند» . . . فرمود: سزاوار است مردم، اين خانه را زيارت كنند و بزرگ بدارند؛ زيرا خداوند آن را بزرگ داشته است و سزاوار است هر جا كه هستيم، به ديدار ما بيايند. ما راهنمايان به سوى خداونديم.

الإمام الصّادقُ (ع) :

إذا حَجَّ أحدُكُم فَلْيَخْتِم حَجَّهُ بِزيارتِنا: لأنّ ذلكَ مِن تَمامِ الحجِّ. (3)

امام صادق (ع) فرمود: هرگاه يكى از شما به حج رود، حج خود را با ديدار ما پايان بَرَد؛ زيرا اين ديدار با امام، براى كامل شدن حج است.


1- كافي، ج 4، ص 54٩.
2- تفسير عياشي، ج2، ص 233.
3- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 3٧4.

ص: 134

توبه

رسولُ اللهِ (ص) - فى خُطبَتِهِ يومَ الغدير ِ-: مَعاشرَ النّاسِ، حُجُّوا البيتَ بكمالِ الدّينِ والتَّفقُّهِ ولا تَنْصَرِفوا عنِ المشاهدِ إلاّ بِتَوبةٍ واقلاعٍ. (1)

پيامبر خدا (ص) در سخنرانى روز غدير فرمود: [اى مردم] خانة خدا را با كمال ديندارى و دين شناسى زيارت كنيد و از آن مكان هاى مقدس، جز با توبه و رها ساختن گناه بازنگرديد.

اطعام

رسولُ اللهِ (ص) - لمّا سُئِلَ ما بِرُّ الحَجِّ؟ -: إطعامُ الطَّعامِ وطيبُ الكَلامِ. (2)

پيامبر خدا (ص) - هنگامى كه پرسيده شد: نيكى حج چيست؟ - فرمود: به ديگران طعام دادن و سخن پاكيزه گفتن.

وداع با خانه خدا

عَن قُثمِ بنِ كعبٍ: قال أبو عبدالله (ع) : إنَّكَ لَتُدمِنُ الحجَّ؟ قُلتُ: أجَل، قالَ: فَليكُن آخِرُ عَهْدِكَ بالبَيتِ أنْ تَضَعَ يدَكَ عَلَى البابِ وتَقولَ: «المِسكينُ على بابِكَ، فَتصدَّقْ عليهِ بالجنّةِ» . (3)

قثم بن كعب مى گويد: امام صادق (ع) به من فرمود: آيا پيوسته به حج مى روى؟ گفتم: آرى! فرمود: آخرين ديدارت با كعبه اين باشد كه دست بر در كعبه نهاده مى گويى: «بينوايى بر درگاه توست، پس بهشت را بر او عطا كن» .


1- احتجاج، ج 1، ص 65.
2- السنن الكبري، ج 5، ص262.
3- كافي، ج4، ص 532.

ص: 135

عَن ابراهيمَ بنِ أبى محمودٍ: رأيتُ أبا الحسن (ع) وَدَّعَ البيتَ، فلمّا أرادَ أنْ يخرُجَ مِن بابِ المسجِدِ خَرَّ ساجداً، ثُمّ قامَ فاسْتَقْبَلَ الكعبةَ فقالَ: «اللّهُمَّ إنّى أنْقَلِبُ عَلى أنْ لاإله إلاّ أنت» . (1)

ابراهيم بن ابى محمود مى گويد: امام كاظم (ع) را ديدم كه خانه خدا را وداع مى كرد، چون خواست از در مسجد بيرون رود، به سجده افتاد. سپس برخاست و رو به كعبه كرد و گفت: «خدايا! من برمى گردم، بر اين عقيده كه جز تو معبودى نيست» .

به مدينه رفتن

احمد بن أبى عبدالله عن أبيه: سألتُ أبا جعفرٍ (ع) : أبدأُ بالمدينةِ أو بمكَّةَ؟ قالَ: إبدأ بمكَّة واختِم بالمدينةِ، فانَّه أفضلُ. (2)

احمد بن ابى عبدالله از پدرش چنين نقل مى كند: از امام باقر (ع) پرسيدم: از مدينه شروع كنم يا مكّه؟ فرمود: از مكّه آغاز و به مدينه ختم كن، كه اين بهتر است.

الإمام الباقر (ع) : إبْدَأوا بِمَكَّةَ واخْتِمُوا بنا. (3)

امام باقر (ع) فرمود: از مكّه آغاز و به ما ختم كنيد.

زود برگشتن از حج

رسولُ اللهِ (ص) :

إذا قَضى أحدُكُم حَجَّهُ فَلْيُعَجِّلِ الرِّحلَةَ إلى أهلِه، فانّه أعظمُ لأجرِهِ. (4)


1- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 3٧٠.
2- حج و عمره در قرآن و حديث، ص 5٠2.
3- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 2٧3.
4- كنزالعمال، ج5، ص 24.

ص: 136

پيامبر خدا (ص) فرمود: هرگاه يكى از شما حج خود را انجام داد، زود به سوى خانواده اش بازگردد كه اين كار، پاداش او را بيشتر مى كند.

رسولُ اللهِ (ص) - حَولَ سُكنى مكّة -: ثَلاثٌ لِلْمهاجِرِ بعدَ الصَّدرِ. (1)

پيامبر خدا (ص) - درباره مدت ماندن در مكّه - فرمود: پس از رفتن مردم، براى مهاجر، سه روز است.

رسولُ اللهِ (ص) :

يُقيمُ المُهاجِرُ بمكَّةَ بعدَ قضاءِ نُسُكِهِ ثلاثاً. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: مهاجر، پس از انجام مراسم حج خود سه روز در مكّه مى ماند.

الإمام الصّادقُ (ع) :

إذا فَرغتَ مِن نُسُكِكَ فَارجِعْ، فانّه أسْوقُ لَكَ إلَى الرُّجوعِ. (3)

امام صادق (ع) فرمود: هرگاه از اعمالت فارغ شدى بازگرد كه اين تو را براى برگشت به حج مشتاق تر مى سازد.

صدقه دادن

الإمام الصّادقُ (ع) :

يَنبغي لِلْحاجِّ إذا قَضى نُسُكَه وأرادَ أنْ يَخرُجَ، أنْ يَبْتاعَ بِدِرهَمٍ تَمراً يتَصَدَّقُ به، فيَكونُ كفّارةً لِما لَعَلَّهُ دَخَلَ عليهِ في حَجِّه مِن حَكٍّ أو قُمَّلَةٍ سَقَطَتْ أو نَحوِ ذلكَ. (4)

امام صادق (ع) فرمود: وقتى حج گزار اعمالش را انجام داد و خواست بيرون بيايد، سزاوار است كه يك درهم خرما بخرد و آن را صدقه دهد


1- صحيح بخاري، ج3، ص 1431.
2- كنزالعمال، ج5، ص1٠٠.
3- كافي، ج4، ص 23٠.
4- كافي، ج4، ص 23٠.

ص: 137

تا كفاره چيزى باشد كه شايد در حج او بر گردنش آمده است؛ مثل خاراندن بدن يا شپشى كه افتاده يا مانند اين.

لإمام الصّادقُ (ع) :

يُستَحبُّ للرَّجُلِ والمرأةِ أنْ لايَخرُجا مِن مكَّةَ حتّى يَشتَريا بِدِرهَمٍ تَمْراً فَيتصدَّقا بِهِ لِما كانَ منهما في إحرامِهِما ولِما كانَ في حَرَمِ الله عزّوجلّ. (1)

امام صادق (ع) فرمود: براى زن و مرد مستحب است كه از مكّه بيرون نشوند، مگر آنكه يك درهم خرما بخرند و به خاطر آنچه در حال احرامشان و در حرم خداوند عزّوجلّ از آنها سر زده است، صدقه دهند.

سوغات حج

الإمام الصّادقُ (ع) :

هَديّةُ الحجِّ مِنَ الْحجِّ. (2)

امام صادق (ع) فرمود: سوغات حج، جزو حج است.

الإمام الصّادقُ (ع) :

الهَديّةُ مِن نَفَقَةِ الحجِّ. (3)

امام صادق (ع) فرمود: سوغات، از هزينه حج است.

يارى رساندن به خانواده حج گزار

الإمام الباقر (ع) :

مَن خَلَفَ حاجّاً في أهلِهِ بخيرٍ كانَ لَهُ كَأجرِهِ حتّى كَأنَّهُ يَستَلِمُ الأحجارَ. (4)

امام باقر (ع) فرمود: كسى كه [در غياب حج گزار] به خانواده اش رسيدگى


1- من لايحضره الفقيه، ج 2٩، ص 4٨3.
2- كافي، ج4، ص2٨٠.
3- كافي، ج4، ص2٨٠.
4- بحارالانوار، ج ٩٩، ص 3٨٧.

ص: 138

رسيدگى كند، اجرى چون او دارد تا حدى كه گويى سنگ هاى كعبه را لمس كرده است.

الإمام الصّادقُ (ع) :

ثَلاثَةٌ دَعوَتُهُم مُستَجابَةٌ: الحاجُّ فَانظُروا كَيفَ تَخلُفونَه والغازي في سبيل الله فَانظُروا كَيفَ تَخلُفونَهُ والمَريضُ فَلا تُغيظوُه ولاتُضجِروهُ. (1)

دعاى سه گروه مستجاب است: حج گزار. پس ببينيد كه چگونه به خانواده او رسيدگى مى كنيد؛ و جنگجوى در راه خدا. پس بنگريد كه چگونه به خانواده او سركشى مى كنيد؛ و بيمار. پس او را خشمگين و افسرده نكنيد.

٢. اخلاق بعد از حج

وانهادن گناهان

رسولُ اللهِ (ص) :

آيةُ قَبولِ الحجِّ تَركُ ماكانَ عَلَيهِ العَبدُ مُقيماً مِنَ الذُّنوب. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: نشانه قبولى حج آن است كه بنده، گناهانى را كه مرتكب مى شده است، ترك كند.

رسولُ اللهِ (ص) :

مِن عَلامَةِ قَبولِ الحَجِّ إذا رَجَعَ الرَّجُلُ عَمّا كانَ عَلَيهِ مِنَ المَعاصي، هذا عَلامةُ قَبولِ الحَجِّ. وإن رَجَعَ مِنَ الحَجِّ ثُمَّ انهَمَكَ فيما كانَ مِن زِناء أو خيانَةٍ أو مَعصِيةٍ فَقَد رُدَّ عَليهِ حَجُّهُ. (3)

پيامبر خدا (ص) فرمود: از نشانه هاى قبولى حج آن است كه فرد، از گناهانى كه انجام مى داده است، برگردد. اين، نشانه قبولى حج است و


1- كافي، ج 2، ص 5٠٩.
2- الجعفريات، ص 66.
3- الجعفريات، ص 66.

ص: 139

اگر از حج بازگردد، ولى همچنان در لجنزار زنا يا خيانت يا معصيت فرو رود، حج او به خودش برگردانده مى شود.

ديدار با حج گزار

الإمام الباقر (ع) :

وَقِّروا الحاجَّ والمُعتَمِرينَ، فَإنَّ ذلكَ واجبٌ عَلَيكُم. (1)

امام باقر (ع) فرمود: حاجى و عمره گزاران را محترم بداريد كه اين بر شما لازم است.

الإمام الصّادقُ (ع) -

كانَ عَليُّ بنُ الحسين (ع) يقولُ -: بادِروا بِالسَّلامِ عَلَى الحاجِّ والمُعتَمِرِ ومُصافَحَتِهِم، مِن قَبلِ أن تُخالِطَهُمُ الذُّنوبُ. (2)

امام صادق (ع) فرمود كه امام زين العابدين (ع) مى فرمود: به كسانى كه از حج و عمره برمى گردند، سلام بگوييد و با آنها دست بدهيد، پيش از آنكه با گناهان، درآميزند.

الإمام الصّادقُ (ع) : مَن

لَقِي حاجّاً فَصافَحَهُ كانَ كَمَنِ استَلَمَ الحَجَرَ. (3)

امام صادق (ع) فرمود: كسى كه به ديدار حج گزار برود و با او دست دهد، همچون كسى است كه حجرالأسود را لمس كرده است.

الإمام الصّادقُ (ع) : مَن عانَقَ حاجّاً بغُبارِهِ كانَ كَأنَّمَا استَلَمَ الحَجَرَ الأسوَدَ. (4)

امام صادق (ع) فرمود: كسى كه با حج گزار تازه از گرد راه رسيده معانقه كند، گويا حجرالأسود را لمس كرده است.


1- وسائل الشيعه، ج ٨، ص32٧.
2- كافي، ج 4، ص 256.
3- ثواب الأعمال، ص٧4.
4- مكارم الأخلاق، ج 1، ص555.

ص: 140

ص: 141

فصل ششم: امورمتفرقه

اشاره

ص: 142

ص: 143

حاجي واقعى

عَن عبدالكريمِ بنِ كثير: حَجَجْتُ مع أبى عبدالله (ع) ، فلمّا صِرنا فى بَعْضِ الطريقِ صَعَدَ عَلى جَبلٍ، فأشْرَفَ فَنَظَرَ إلَى النّاسِ، فَقال: ما أكثرَ الضَجيجَ وأقلَّ الحَجيجَ. (1)

عبدالكريم بن كثير مى گويد: با امام صادق (ع) حج گزاردم، بخشى از راه را رفته بوديم كه امام (ع) بالاى كوهى رفت و از آنجا به مردم نگاه كرد و فرمود: ناله ها، چه بسيار است و حاجيان چه اندكند.

حديث شبلى

العالمُ الجليلُ الأوّاهُ السيد عبدُالله سبطُ المُحدِّث الجزائرى فى شرحِ النُّخبَةِ قالَ: وَجدتُ فى عِدَّةِ مَواضِعَ أوثقُها بِخطِّ المشايخِ الّذينَ عاصَرناهم مُرسلاً أنّه لَمّا رَجعَ مَولانا زين العابِدينَ (ع) مِن الحجِّ استقبلَه الشِبلى فقالَ له: حجَجْتَ يا شبلى؟ قال نَعَم يابنَ رسولِ الله. فقالَ (ع) : أنزلتَ الميقاتَ وتَجرّدتَ عَن مَخيط الثِّيابِ واغْتَسَلْتَ؟

قال: نعم.

قالَ: فَحينَ نزلتَ الميقاتَ نَوَيتَ أنّكَ خَلعتَ ثَوبَ المعصيةِ ولَبستَ ثوبَ


1- بصائر الدرجات، ص 35٨.

ص: 144

الطّاعةِ؟ قالَ: لا.

قال: فَحينَ تَجرّدْتَ عن مَخيطِ ثيابِكَ نَوَيتَ أنّكَ تَجَرّدتَ مِنَ الرِّياء والنِّفاقِ والدّخولِ فى الشُّبهاتِ؟

قال: لا.

قالَ: فَحينَ اغْتَسَلْتَ نَوَيتَ أنَّكَ اغْتَسَلتَ مِنَ الْخطايا والذّنوبِ؟

قالَ: لا.

قالَ: فَما نَزَلْتَ الميقاتَ ولاتجرّدتَ عَن مَخيطِ الثّيابِ ولا اغْتَسَلْتَ.

ثمَّ قالَ: تَنظَّفْتَ وأحْرَمْتَ وعَقَدْتَ الحجَّ؟

قال: نَعَم.

قالَ: فحينَ تَنظَّفتَ وأحْرَمتَ وَعقَدْتَ الحجَّ نَويتَ أنَّكَ تَنظَّفتَ بِنورَةِ التّوبةِ الخالصةِ للهِ تعالى؟

قال: لا.

قالَ: فَحينَ أحْرَمتَ نَويتَ أنّك حَرَّمْتَ عَلى نفسِكَ كُلَّ مُحَرَّمٍ حَرَّمَه اللهُ عزّوجلّ؟

قال: لا.

قالَ: فَحينَ عَقَدْتَ الحجَّ نويتَ أنّكَ قدحَلَلْتَ كلَّ عقدٍ لِغَيرِ الله؟

قال: لا.

قال (ع) له: فماتنظَّفتَ ولا أحْرَمْتَ ولا عَقدتَ الحجَّ.

قال له: أدخَلْتَ الميقاتَ وصَلَّيتَ رَكعَتَى الإحرامِ ولبَيتَ؟

قال: نعم.

قالَ: فَحينَ دَخلتَ الميقاتَ نَويتَ أنّكَ بِنيةِ الزِّيارةِ؟

قال: لا.

قال: فحينَ صَلَّيتَ الرّكعَتَينِ نَويتَ أنّكَ تَقرَّبتَ إلَى اللهِ بخَير الأعمالِ مِن

ص: 145

الصَّلاةِ وأكبرِ حَسناتِ العبادِ؟

قال: لا.

قالَ: فحينَ لَبَّيتَ نَوَيتَ أنّكَ نَطَقْتَ للهِ سبحانَه بكلِّ طاعةٍ وصُمتَ عَن كلِّ معصيةٍ؟

قال: لا.

قال له: مادَخَلْتَ الميقاتَ ولا صَلَّيتَ ولا لَبَّيتَ.

ثمَ قال له: أدَخلتَ الْحَرمَ ورأيتَ الكَعبةَ وصَلَّيتَ؟

قال: نعم.

قال: فحينَ دَخَلْتَ الحَرَم نَوَيتَ انَّ َكَ حَرَّمتَ عَلى نفسِكَ كُلَّ غيبةٍ تَستَغيبُها المُسلمينَ مِن أهلِه ملَّةَ الإسلامِ؟

قال: لا.

قالَ: فحينَ وَصَلْتَ مكّةَ نويتَ بقَلبِكَ أنّكَ قَصَدْتَ اللهَ؟

قال: لا.

قال: فَما دَخَلْتَ الحَرَمَ ولا رأيتَ الكَعبةَ ولا صَلَّيتَ.

ثمَّ قال: طُفْتَ بِالبَيتِ ومَسَسْتَ الأركانَ وَسَعَيتَ؟

قال: نعم.

قال: فَحينَ سَعَيتَ نَويتَ أنَّكَ هَرَبْتَ إلَى اللهِ وعَرَفَ مِنكَ ذلكَ عَلاّمُ الغيوبِ؟

قال: لا.

قال: فَما طُفْتَ بالبَيتِ ولا مَسَسْتَ الأركانَ ولا سَعَيتَ.

ثمّ قالَ له: صافَحْتَ الحَجَرَ ووقَفْتَ بمقامِ ابراهيمَ (ع) وصَلَّيتَ بِهِ رَكعَتَين؟

قال: نعم.

ص: 146

فَصاح (ع) صَيحَةً كادَ يفارِقُ الدُّنيا، ثمّ قال: آه آه، ثمَ قال (ع) : مَن صافَحَ الحَجَر الأسودَ فَقدْ صافَحَ اللهَ تَعالى، فانظُر يا مسكينُ لا تُضَيعْ أجرَ ماعَظُمَ حُرمتُه وتَنقُضِ المُصافحةَ بالمُخالفةِ وقَبضِ الحرامِ نظيرَ أهلِ الآثامِ.

ثمّ قال (ع) : نَوَيتَ حينَ وَقَفْتَ عند مقامِ ابراهيم (ع) أنّكَ وَقَفْتَ عَلى كلِّ طاعةٍ وتَخَلَّفْتَ عَن كلِّ مَعصيةٍ؟

قال: لا.

قالَ: فحينَ صَلَّيتَ فيهِ رَكعَتين نَوَيتَ أنّكَ صَلَّيتَ بِصلاةِ ابراهيم (ع) وأرغَمْتَ بِصلاتِكَ أنْفَ الشَّيطانِ؟

قال: لا.

قال له: فَما صافَحْتَ الحجرَ الأسودَ ولا وَقَفْتَ عِندَ المقامِ ولا صَلَّيتَ فيه رَكعَتَينِ.

ثمّ قالَ (ع) له: أشرَفْتَ عَلى بِئرِ زمزَمَ وشَرِبْتَ مِن مائها؟

قال: نعم.

قال: نويتَ انَّكَ أشرَفْتَ عَلَى الطّاعةِ وغَضَضْتَ طَرْفَكَ عَنِ المَعصيةِ؟

قال: لا.

قال (ع) : فَما أشْرَفتَ عليها ولا شَرِبتَ مِن مائها.

ثمّ قال (ع) له: أسَعَيتَ بينَ الصَّفا والمَروةِ ومَشَيتَ وتَردَّدْتَ بَينَهما؟

قال: نعم.

قال له: نَوَيتَ انّكَ بينَ الرَّجاءِ والخَوفِ؟

قال: لا.

قال: فَما سَعَيتَ ولا مَشَيتَ ولا تَرَدَّدْتَ بَينَ الصَّفا والمَروةِ.

ثم قال: أخَرَجتَ إلى مِنى؟

قال: نعم.

ص: 147

قال: نويتَ أنّكَ آمنتَ النّاسَ مِن لسانِك وقلبِك ويدِكَ؟

قال: لا.

قال: فَما خَرَجْتَ إلى مِنى.

ثمّ قال له: أوقَفْتَ الوَقفةَ بِعَرفةَ وطَلَعْتَ جَبَلَ الرَّحمةِ وعرفتَ وادى نَمِرَةَ ودَعَوتَ الله سُبحانَه عِندَ المِيلِ والجَمَراتِ؟

قال: نعم.

قال: هَلْ عَرَفْتَ بِمَوقِفِكَ بِعرَفةَ معرفةَ اللهِ سبحانَه أمْرَ المَعارفِ والعلومِ وعَرفتَ قَبضَ اللهِ عَلى صَحيفَتِكَ واطِّلاعِهِ عَلى سَريرتِكَ وقلبِكَ؟

قال: لا.

قال: نويتَ بطلوعِكَ جَبلَ الرَّحمة أنَّ الله يرحَمُ كُلَّ مؤمنٍ ومؤمنةٍ ويتَولَّى كلَّ مُسلِمٍ ومُسلِمةٍ؟

قال: لا.

قال: فَنَويتَ عند نَمِرةَ أنّكَ لاتَأمُرُ حتّى تأتَمِرَ ولا تَزْجُرُ حتّى تَنزَجِرَ؟

قال: لا.

قال: فعِندَما وَقَفْتَ عِندَ العَلَمِ والنَّمِراتِ نَويتَ أنّها شاهدةٌ لكَ عَلَى الطّاعاتِ حافظةٌ لكَ مَعَ الحفظةِ بأمرِ رَبِّ السَّماواتِ؟

قال: لا.

قال: فَما وَقَفْتَ بِعَرَفةَ ولا طَلَعْتَ جَبلَ الرَّحمة ولا عَرَفْتَ نَمِرةَ ولا دَعَوتَ ولاوقَفْتَ عِندَ النَّمراتِ.

ثمّ قال: مَرَرْتَ بَينَ العَلَمَينِ وصَلَّيتَ قَبلَ مرورِكَ رَكعتينِ ومَشَيتَ بِمُزدَلِفَة ولَقَطْتَ فيها الحَصى ومَرَرْتَ بالمَشعرِ الحرامِ؟

قال: نعم.

قالَ: فحين صلَّيت ركعتين نويتَ أنّها صَلاةُ شكرٍ فى لَيلةِ عَشرٍ تَنْفى كلَّ

ص: 148

عُسْرٍ وتُيسِّرُ كُلَّ يسْرٍ؟

قال: لا.

قال: فعندما مَشَيتَ بينَ العَلَمينِ و لم تَعدِلْ عنهما يميناً وشِمالاً نَوَيتَ أنْ لاتَعدِلَ عَن دينِ الحقِّ يميناً وشِمالاً لا بقلبِكَ ولا بِلسانِكَ ولا بجَوارحِكَ؟

قال: لا.

قال: فعندما مَشَيتَ بمُزدَلِفة ولَقَطْتَ مِنها الحَصى نويتَ أنَّكَ رَفَعْتَ عنكَ كُلِّ معصيةٍ وجَهْلٍ وثَبَّتَّ كُلَّ علمٍ وعملٍ؟

قال: لا.

قالَ: فَعِندَما مَرَرْتَ بِالمَشعَرِ الحَرامِ نويتَ أنَّكَ أشْعَرْتَ قلبَكَ إشعارَ أهلِ التَّقوى والخوفِ للهِ عزّوجلَّ؟

قال: لا.

قال: فما مَررتَ بِالعَلَمينِ ولا صَلَّيتَ رَكعَتَينِ ولا مَشَيتَ بمُزدلفة ولا رَفَعْتَ منها الحَصى ولا مَررتَ بالمشعرِ الحرامِ.

ثمّ قال له: وَصَلْتَ مِنى ورَميتَ الجَمرةَ وحَلَقْتَ رأسَكَ وذبَحْتَ هَدْيكَ وصَلَّيتَ فى مسجدِ الخَيفِ ورَجعتَ إلى مكَّةَ وطُفْتَ طوافَ الإفاضةِ؟

قال: نعم.

قالَ: فَنَوَيتَ عندما وَصَلْتَ مِنى ورَميتَ الجِمارَ أنّكَ بَلَغْتَ إلى مَطلَبِكَ و قدقضى ربُّكَ لكَ كلَّ حاجَتِكَ؟

قال: لا.

قال: فعندما حَلَقْتَ رأسَكَ نويتَ انّكَ تَطَهَّرْتَ مِن الأدناسِ ومِن تَبِعةِ بنى آدمَ وخَرَجْتَ مِن الذُّنوبِ كَما وَلَدتْكَ اُمُّكَ؟

قال: لا.

قال: فعندما صَلَّيتَ فى مسجِدِ الخَيفِ نَوَيتَ أنّكَ لاتَخافُ الاّ اللهَ عزَّوجلَّ

ص: 149

وذَنبَكَ ولاتَرجوا الاّ رحمة اللهِ تَعالى؟

قال: لا.

قال: فعندما ذَبَحْتَ هَدْيكَ نَوَيتَ أنّكَ ذَبَحْتَ حَنجَرَةَ الطَّمَع بِما تَمَسَّكتَ به مِن حقيقةِ الوَرَعِ وانّكَ اتَّبَعْتَ سنَّةَ ابراهيمَ (ع) بِذَبحِ وَلدِهِ وثَمَرةِ فؤادِهِ ورَيحانِ قَلبِهِ وحاجَّه سنَّتُه لِمَن بَعدَه وقَرَّبه إلَى اللهِ تعالى لِمَنْ خَلفَه؟

قال: لا.

قال: فعندما رَجَعْتَ إلى مكَّةَ وطُفْتَ طوافَ الإفاضةِ نويتَ أنّكَ أفَضْتَ مِن رَحمةِ اللهِ تعالى ورَجَعْتَ إلى طاعتِهِ وتَمَسَّكت بِوُدِّهِ وأدَّيتَ فَرائضَهُ وتَقَرَّبْتَ الى اللهِ تعالى؟

قال: لا.

قال له زَينُ العابدين (ع) : فما وَصَلْتَ مِنى ولا رَمَيتَ الجِمارَ ولا حَلَقْتَ رأسَكَ ولا أدَّيتَ نُسُكَكَ ولا صَلَّيتَ فى مسجدِ الخَيفِ ولاطُفْتَ طوافَ الإفاضةِ ولا تَقَرَّبتَ. إرجِعْ فَإنّكَ لَمْ تَحُجَّ.

فَطَفِقَ الشِّبلى يبكى عَلى مافَرَّطَه فى حجِّهِ وما زالَ يتَعَلَّمُ حتّى حَجَّ مِن قابِلٍ بمعرفةٍ ويقينٍ. (1)

. . . شبلى به حج رفته بود و پس از انجام اعمال حج، به حضور امام سيد الساجدين (ع) كه از حج بازگشته بود، مشرف شد. امام (ع) از وى پرسيد: اى شبلى! حج گزاردى؟

شبلى: آرى، يابن رسول الله!

امام (ع) : آيا در ميقات جامة دوخته را از تن درآوردى و غسل نمودى؟

شبلى: بله.


1- مستدرك الوسائل، ج 1٠، صص 16٧ - 1٧2.

ص: 150

امام (ع) : زمانى كه به ميقات فرود آمدى، آيا نيت كردى كه جامه معصيت را از خود درآورى و جامه طاعت بپوشى؟

- شبلى: نه.

- امام (ع) : زمانى كه از جامه خود برهنه شدى، آيا نيت كردى كه از ريا و نفاق و دخول در شبهات برهنه شوى؟

- شبلى: نه.

- امام (ع) : زمانى كه غسل كردى، آيا نيت كردى كه خويشتن را از بدى ها و گناه ها شست وشو دهى؟

- شبلى: نه.

- امام (ع) : پس [در واقع] برميقات فرود نيامدى و از جامه خود برهنه نشدى و خود را شست وشو ندادى. سپس فرمود: آيا خويشتن را پاكيزه كردى و احرام بستى و عقد حج بستى؟

- شبلى: آرى.

امام (ع) : آيا در چنين حالى، نيت كردى كه با نور توبه خالص الهى خود را پاكيزه كنى؟

شبلى: نه.

- امام (ع) : زمانى كه خود را پاكيزه كردى و عقد بستى، آيا نيت كردى كه آنچه خداوند متعال حرام كرده است را برخويشتن حرام كنى؟

- شبلى: نه.

- امام (ع) : زمانى كه عقد حج بستى، آيا نيت كردى هر عقدى كه براى غير خداوند عزوجل است را باز كنى؟

- شبلى: نه.

- امام (ع) : خويشتن را پاكيزه نكردى و احرام نبستى و عقد حج نبستى.

ص: 151

- امام (ع) فرمود: آيا داخل ميقات شدى و دو ركعت نماز احرام خواندى و تلبيه گفتى؟

- شبلى: بله.

- امام (ع) : آن گاه كه داخل ميقات شدى، آيا نيت كردى كه به نيت زيارت داخل شوى؟

- شبلى: نه.

امام (ع) : آن گاه كه دو ركعت نماز گزاردى، نيت كردى كه به خداوند متعال به بهترين اعمال و بزرگ ترين حسنات عبادت كه نماز است، تقرب بجويى؟

- شبلى: نه.

امام (ع) : آن گاه كه تلبيه گفتى، آيا نيت كردى كه براى خدا به هر طاعتى گويا شدى و از معصيت او خود را بازدارى؟

- شبلى: نه.

امام (ع) : در ميقات داخل نشدى و نماز نخواندى و تلبيه نگفتى.

سپس امام (ع) فرمود: آيا در حرم داخل شدى و كعبه را ديدى و نماز خواندى؟

- شبلى: آرى.

- امام (ع) : آن گاه كه داخل حرم شدى، آيا نيت كردى كه بر خود هرگونه عيب اهل ملت اسلام را حرام كنى؟

- شبلى: نه.

- امام (ع) : آن گاه كه به مكه رسيدى و كعبه را ديدى و دانستى كه آن خانه خداست، آيا قصد خداوند سبحان كردى و از غير او بريدى؟

- شبلى: نه.

ص: 152

- امام (ع) : پس نه داخل حرم شدى و نه كعبه را ديدى و نه نماز گزاردى.

سپس امام (ع) فرمود: آيا طواف بيت را به جا آوردى و اركان را مس كردى و عمل سعى را انجام دادى؟

- شبلى: آرى.

- امام (ع) : آن گاه كه سعى كردى، آيا نيت كردى كه از همه بگريزى و به سوى خداوند فرار كنى و صدق اين نيتت را علام الغيوب شناخت؟

- شبلى: نه.

- امام (ع) : نه طواف بيت كردى و نه سعى به جا آوردى و نه اركان را مس كردى.

سپس امام (ع) فرمود: آيا استلام حجر كردى و در مقام ابراهيم (ع) وقوف كردى و در آن مقام دو ركعت نماز گزاردى؟

- شبلى: آرى.

امام (ع) در اين هنگام، صيحه اى برآورد كه نزديك بود از دنيا مفارقت كند. سپس فرمود: آه، آه، كسى كه با حجرالأسود مصافحه كند با خدا مصافحه كرده است. پس اى مسكين، حرمت چنين پروردگار مهربان را ضايع نكن. هرگز چنين نيست كه كسى با خداوند مصافحه كند و پس از آن با او مخالفت كند. پس از آن فرمود: آن گاه كه در مقام ابراهيم (ع) ايستادى، آيا نيت كردى كه بر انجام هر طاعت بايستى و پشت به هر معصيت كنى؟

- شبلى: نه.

امام (ع) : آن گاه كه در مقام ابراهيم (ع) دو ركعت نماز گزاردى، آيا نيت كردى كه همچون نماز ابراهيم (ع) نماز بخوانى؟ و با نمازت بينى شيطان

ص: 153

را به خاك بمالى؟

- شبلى: نه.

امام (ع) : با حجرالأسود مصافحه نكردى و در مقام نايستادى و در آن نماز نخواندى.

پس از آن فرمود: آيا بالاى چاه زمزم برآمدى و از آب نوشيدى؟

شبلى: بله.

امام (ع) : آيا نيت كردى كه بر طاعت برآيى و چشمت را از معصيت بپوشانى؟

- شبلى: نه.

امام (ع) : پس بر چاه زمزم برنيامدى و از آن ننوشيدى.

پس از آن فرمود: آيا سعى ميان صفا و مروه را به جا آوردى و در ميان آن دو، مشى و تردد كردى؟

- شبلى: آرى.

- امام (ع) : از سعى ميان صفا و مروه، آيا نيت كردى كه در ميان خوف و رجايى؟

- شبلى: نه.

- امام (ع) : پس نه سعى كردى و نه مشى و تردد ميان صفا و مروه.

پس از آن فرمود: آيا از مكه خارج شدى و به منا رفتى؟

- شبلى: آرى.

امام (ع) : آيا نيت كردى كه مردم را از زبان و دل و دست خود ايمن گردانى؟

- شبلى: نه.

ص: 154

- امام (ع) : پس به منا نرفتى.

پس از آن امام (ع) فرمود: آيا در موقف عرفه وقوف كردى و بر جبل الرحمه برآمدى؟ و وادى نمره را شناختى و خداوند متعال را در جبل الرحمه و جمرات خواندى؟

- شبلى: آرى.

- امام (ع) : آيا با وقوفت در عرفات، آگاهى خداوند را به كار معرفت ها و دانش ها شناختى و به اينكه خداوند نامه عمل تو را دريافت مى كند و به آنچه در درون قلبت مى گذرد، آگاه است، پى بردى؟

- شبلى: نه.

- امام (ع) : بر جبل الرحمه كه بالا رفتى، آيا نيت كردى كه خداوند هر مؤمن و مؤمنه را رحمت كند و هر زن و مرد مسلمانى را سرپرستى كند؟

- شبلى: نه.

امام پرسيد: آيا نزد وادى نمره نيت كردى كه فرمان ندهى تا آنكه خود، فرمان ببرى و نهى نكنى تا آنكه خود، پرهيز كنى؟

گفت: نه.

امام پرسيد: آن گاه كه كنار نشانه و نمرات ايستادى، نيت كردى كه آنها بر طاعت هاى تو گواه باشند و به دستور خداوند آسمان ها، همراه نگهبانان به نگاهبانى تو بپردازند؟

گفت: نه.

امام فرمود: پس نه در عرفات وقوف كردى، نه از جبل الرحمه بالا رفتى، و نه نمره را شناختى، و نه دعا كردى و نه كنار نمرات ايستادى.

سپس فرمود: آيا بين دو نشانه، مرور كردى و قبل از گذشتن از آنجا، دو ركعت نماز خواندى؟ آيا به مزدلفه (مشعر) رفتى؟ و از آنجا

ص: 155

سنگ ريزه ها را از زمين جمع كردى؟ به مشعرالحرام مرور كردى؟

- شبلى: آرى.

امام پرسيد: وقتى دو ركعت نماز خواندى، نيت كردى كه آن نماز، نماز شكر شب دهم است؛ هر مشكلى را برطرف مى سازد و هر آسانى را فراهم مى آورد؟

گفت: نه.

امام پرسيد: وقتى از ميان دو نشانه گذشتى و به چپ و راست توجه نكردى، آيا نيت كردى كه از دين حق، به چپ و راست روى نگردانى، نه با قلب، نه با زبان، و نه با اعضايت؟

گفت: نه.

امام (ع) : آن گاه كه در مزدلفه مشى مى كردى و از آن سنگ ريزه ها جمع مى كردى، آيا نيت كردى كه هر معصيت و جهل را از خود بزدايى و هر علم و عمل صالح را در خود ملكه سازى؟

- شبلى: نه.

- امام (ع) : به مشعرالحرام مرور كردى، آيا نيت كردى شعائر اهل تقوا و اهل خوف را شعار قلب خود قرار دهى؟

- شبلى: نه.

- امام (ع) : از دو نشانه نگذشتى و در مزدلفه مشى نكردى و از آن سنگ ريزه ها برنداشتى و به مشعرالحرام مرور نكردى.

پس از آن امام (ع) فرمود: در منا نماز گزاردى؟ و رمى جمره كردى؟ و حلق رأس (سر تراشيدن) را انجام دادى؟ و فديه (قربانى) خود را ذبح كردى؟ و در مسجد خيف نماز خواندى؟ و به مكّه بازگشتى؟ و طواف كوچ به جا آوردى؟

ص: 156

- شبلى: آرى.

امام (ع) : آن گاه كه به منا رسيدى و رمى جمره كردى، آيا نيت كردى كه به مطلب خود رسيدى و هرگونه حاجت تو برآورده شده است؟

- شبلى: نه.

- امام (ع) : آن گاه كه سر تراشيدى، آيا نيت كردى كه از پليدى ها پاك شوى و از هر گناه و بدعاقبتى كه [دامنگير] بنى آدم است، به در آمدى و مثل آن روزى شوى كه از مادر متولد شدى؟

- شبلى: نه.

- امام (ع) : آن گاه كه در مسجد خيف نماز خواندى، آيا نيت كردى كه نترسى مگر از خدا و گناه خويش و اميدوار نباشى مگر به رحمت او؟

- شبلى: نه.

- امام (ع) : آن گاه كه قربانى خود را ذبح كردى، آيا نيت كردى كه گلوى طمع را با حقيقت ورع سر ببرى و از سنت ابراهيم (ع) پيروى كنى كه فرزندش، ميوه دلش و گل خوشبوى قلبش را به قربانگاه آورد و آن را سنتى براى آيندگان و وسيله اى براى تقرب به خداوند براى نسل هاى بعد قرار داد؟

- شبلى: نه.

- امام (ع) : هنگامى كه به مكه برگشتى و طواف كوچ كردى، آيا نيت كردى كه افاضه (كوچ كردن) به رحمت خدا كنى و به طاعت او بازگردى و به سوى او تقرب جويى و واجبات الهى را ادا كنى؟

- شبلى: نه.

- امام (ع) : به منا نرسيدى و رمى جمره نكردى و حلق رأس انجام ندادى و قربانى ات را ذبح نكردى و در مسجد خيف نماز نگزاردى و طواف افاضه

ص: 157

به جا نياوردى و به سوى خداوند تقرب نجستى، چه اينكه تو حج نكردى.

پس شبلى، از كوتاهى و قصور در حجش به ناله و زارى افتاد و [پس از آن] پيوسته آداب حج مى آموخت تا سال ديگر از روى معرفت و يقين حج بگزارد.

آنچه در تاريخ اسلام بر كعبه گذشت

عمرو بن دينارٍ وعُبيدالله بن أبى يزيد: لَم يكُن عَلى عَهدِ النَّبى حولَ البَيتِ حائِطٌ، كانوا يصلّونَ حَولَ البَيتِ حتّى كانَ عُمَرُ، فَبَنى حولَهُ حائِطاً. قال عُبيدُاللهِ: جَدرُهُ قَصيرٌ فبناهُ ابنُ الزُّبيرِ. (1)

عمرو بن دينار و عبيدالله بن ابى يزيد گفته اند: در زمان پيامبر (ص) اطراف خانه كعبه ديوارى نبود و در اطراف كعبه نماز مى خواندند. زمان عمر كه فرا رسيد، بر گرد آن ديوار كشيد. عبيدالله گفته بود: ديوارش كوتاه است. پس ابن زبير آن را بنا كرد [و بالا آورد].

الإمام الصادق (ع) : كانَتِ الكعبةُ عَلى عَهدِ إبراهيمَ تِسعَةَ أذرُعٍ وكانَ لَها بابانِ، فَبَناها عبدُالله بنِ الزُّبير، فَرَفَعَها ثَمانِى عَشرَةَ ذِراعاً، فَهَدَمَها الحَجّاجُ فَبَناها سَبعَةً وعشرينَ ذِراعاً. (2)

امام صادق (ع) فرمود: كعبه در زمان ابراهيم (ع) ، نُه ذراع بود و دو در داشت. عبدالله بن زبير آن را باز ساخت و ارتفاعش را هجده ذراع قرار داد. حجاج، آن را خراب كرد و آن را به ارتفاع بيست وهفت ذراع ساخت.


1- صحيح بخاري، ج 3، ص13٩2.
2- كافي، ج 4، ص 2٠٧.

ص: 158

ص: 159

كتابنامه

* قرآن كريم.

* نهج البلاغة، ما اختاره أبوالحسن الشريف الرضى محمدبن الحسينبن موسى الموسوى من كلام الإمام أميرالمؤمنين (ع) ، تحقيق: السيد الكاظم المحمدى و محمد الدشتى، چاپ دوم، قم، دارالنشر الإمام على (ع) ، 136٩ه. ش.

1. إتحاف السادة المتقين بشرح إحياء علوم الدين، محمدبن محمد الزبيدى، بيروت، دارالفكر.

2. أخبار مدينة الرسول، أبو عبدالله محمدبن محمود النّجار البغدادى، تحقيق: صالح محمد جمال، چاپ سوم، مكه، مكتبة الثقافة، 14٠1ه. ق.

3. أخبار مكه، محمدبن عبدالله الأزرقى، تحقيق: رشدى الصالح ملحس، چاپ اول، قم، منشورات الشريف الرضى، 1411ه. ق.

4. إقبال الأعمال، أبوالقاسم على بن موسى الحلى (ابن طاووس) ، تحقيق: جواد القيومى، چاپ اول، قم، مكتب الأعلام الإسلامى، 1414ه. ق.

5. الأمالى، محمدبن عليبن بابويه القمّى (شيخ صدوق) ، تحقيق: مؤسسة البعثة، چاپ اول، قم، دارالثقافة، 1414ه. ق.

6. بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمدباقر بن محمدتقى المجلسى (العلامة المجلسى) ، چاپ دوم، بيروت، مؤسسة الوفاء، 14٠3ه. ق.

ص: 160

٧. بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، محمدبن محمدالطبرى، چاپ دوم، نجف، المطبعة الحيدرية، 13٨3ه. ق.

٨. بائر الدرجات، محمدبن الحسين الصفار القمى (ابن فروخ) ، چاپ اول، قم، مكتبة آية الله المرعشى، 14٠4ه. ق.

٩. تاريخ اصفهان، أحمدبن عبدالله الإصفهانى (أبونعيم) ، تحقيق: سيد كسروى حسن، بيروت، دارالكتب العلميه.

1٠. تاريخ بغداد أو مدينة السلام، أحمدبن على الخطيب البغدادى، مدينة، المكتبة السلفية.

11. تاريخ المدينة المنوّرة، عمربن شبّة النميرى البصرى، تحقيق: فهيم محمد شلتوت، چاپ اول، بيروت، دار التراث، 141٠ه. ق.

12. تحف العقول عن آل الرسول، الحسن بن على الحرانى (ابن شعبة) ، تحقيق: علياكبر الغفّارى، چاپ دوم، قم، مؤسسه النشر الإسلامى، 14٠4ه. ق.

13. جامع البيان عن تأويل آى القرآن، محمد بن جرير الطبرى، بيروت، دارالمعرفة، 1412ه. ق.

14. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، محمدبن عليبن بابويه قمى (شيخ صدوق) ، تحقيق: على اكبر الغفّارى، تهران، مكتبة الصدوق.

15. جامع الأحاديث، جعفربن أحمد القمّى (ابن رازى) ، تحقيق: السيد محمد الحسينى النيشابورى، مشهد، چاپ اول، مؤسسة الطبع و النشر التابعة الرضوية المقدسة، 1413ه. ق.

16. الجعفريات (الأشعثيات) ، محمدبن محمدبن الأشعث الكوفى، تهران، مكتبة نينوى (طبع شده در ضمن: قرب الإسناد) .

1٧. حلية الأولياء و طبقات الأصفياء، أحمدبن عبدالله الأصبهانى (أبو نعيم) ، چاپ دوم، بيروت، دارالكتاب العربى، 13٨٧ه. ق.

ص: 161

1٨. الخصال، محمدبن على بن بابويه القمى (شيخ صدوق) ، چاپ اول، قم، مؤسسة النشر الإسلامى، 1414ه. ق.

1٩. دعائم الإسلام و ذكر الحلال و الحرام و القضايا و الأحكام، النعمان بن محمد التميمى المغربى (القاضى أبوحنيفة) ، تحقيق: آصف بن على أصغر فيضى، مصر، دار المعارف، 13٨٩ه. ق.

2٠. روضة المتقين، محمدباقر بن محمدتقى المجلسى، چاپ دوم، تهران، المركز الثقافى الإسلامى (كوشانپور) 14٠6ه. ق.

21. السرائر الحاوى لتحرير الفتاوى، محمدبن منصور الحلّى (ابن إدريس) ، تحقيق: مؤسسة النشر الإسلامى، چاپ دوم، قم، مؤسسه النشر الإسلامى، 141٠ه. ق.

22. سنن ابن ماجة، محمدبن يزيد القزوينى (ابن ماجة) ، تحقيق: محمد فؤاد عبدالباقى، چاپ اول، بيروت، دار إحياء التراث، 13٩5ه. ق.

23. سنن أبى داوود، سليمان بن أشعث السجستانى الأزدى، تحقيق: محمد محيى الدين عبدالحميد، بيروت، دار إحياء السنّة النبوية.

24. سنن التّرمذى (الجامع الصحيح) ، محمدبن عيسى الترمذى (أبوعيسى) ، تحقيق: أحمد محمد شاكر، بيروت، دار إحياء التراث.

25. سنن الدار قطنى، عليبن عمر البغدادى (الدار قطنى) ، تحقيق: أبوالطيب محمدآبادى، چاپ چهارم، بيروت، عالم الكتب، 14٠6 ه. ق.

26. السنن الكبرى، أحمدبن الحسين البيهقى، تحقيق: محمد عبدالقادر عطا، چاپ اول، بيروت، دار الكتب العلمية، 1414ه. ق.

2٧. سنن النسائى بشرح الحافظ جلال الدين السيوطى و حاشية الإمام السندى، أحمدبن شعيب النسائى، چاپ اول، بيروت، دار الجيل، 14٠٧ه. ق.

2٨. شُعب الإيمان، أحمدبن الحسين البيهقى، تحقيق: محمد السعيد بسيونى زغلول، چاپ اول، بيروت، دارالكتب العلمية، 141٠ه. ق.

ص: 162

2٩. صحيح مسلم، مسلم بن الحجاج القشيرى النيشابورى، محمد فؤاد عبدالباقى، چاپ اوّل، قاهره، دار الحديث، 1412ه. ق.

3٠. عوالى اللّئالى العزيزية فى الأحاديث الدينية، محمدبن على الأحسائى (ابن أبى جمهور) ، تحقيق: مجتبى العراقى، چاپ اول، قم، مطبعة سيدالشهداء، 14٠3ه. ق.

31. عيون أخبار الرضا، محمدبن على بن بابويه القمى (شيخ صدوق) ، تحقيق: السيد مهدى الحسينى اللاجوردى، تهران، منشورات جهان.

32. الغيبة، محمدبن الحسن الطوسى (شيخ طوسى) ، تحقيق: عبادالله الطهرانى و على أحمد ناصح، چاپ اول، قم، مؤسسة المعارف الإسلامية، 1411ه. ق.

33. الفردوس بمأثور الخطاب، شيروية بن شهردار الديلمى الهمدانى، تحقيق: محمد السعيد بسيونى زغلول، چاپ اول، بيروت، دارالكتب العلمية، 14٠6ه. ق.

34. قرب الاسناد، عبدالله بن جعفر الحِميرى القمى، تحقيق: مؤسسة آل البيت، چاپ اول، قم، مؤسسة آل البيت، 1413ه. ق.

35. كامل الزيارات، جعفربن محمد القمى (ابن قولويه) ، تحقيق: السيد جواد القيومى، قم، چاپ اول، نشر الفقاهة، 141٧ه. ق.

36. كشف الغمّة فى معرفة الأئمّة، عليبن عيسى الإربلى، تصحيح: السيد هاشم الرسولى المحلاتى، چاپ اول، بيروت، دارالكتاب، 14٠1ه. ق.

3٧. كنز العمال فى سنن الأقوال و الأفعال، على المتّقى بن حسام الدين الهندى، تصحيح: صفوة السقّا، بيروت، چاپ اول، مكتبة التراث الإسلامى، 13٩٧ه. ق.

3٨. كنز الفوائد، محمدبن على الكراجكى الطرابلسى، تصحيح: عبدالله نعمة، چاپ اول، قم، دار الذخائر، 141٠ه. ق.

ص: 163

3٩. مجمع البيان فى تفسير القرآن، الفضل بن الحسن الطبرسى (أمين الإسلام) ، تحقيق: السيد هاشم الرسولى المحلاتى و السيد فضل الله اليزدى الطباطبايى، چاپ دوم، بيروت، دارالمعرفة، 14٠٨ه. ق.

4٠. المحاسن، أحمدبن محمد البرقى القمى، تحقيق: السيد مهدى الرجائى، چاپ اول، قم، المجمع العالمى لأهل البيت، 1413ه. ق.

41. المزار، محمدبن محمدبن النعمان العكبرى البغدادى (شيخ مفيد) ، تحقيق: محمدباقر الأبطحى، چاپ اول، قم، المؤتمر لألفّية الشيخ المفيد، 1413ه. ق.

42. المستدرك على الصحيحين، محمدبن عبدالله الحاكم النيشابورى، تحقيق: مصطفى عبدالقادر عطا، چاپ اول، بيروت، دارالكتب العلمية، 1411ه. ق.

43. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ميرزا حسين النورى الطبرسى، چاپ اول، قم، مؤسسة آل البيت، 14٠٧ه. ق.

44. مسند أبى يعلى الموصلى، أحمدبن التميمى الموصلى (أبويعلى) ، تحقيق: إرشاد الحق الأثرى، چاپ اول، جدّه، دار القبلة، 14٠٨ه. ق.

45. مصباح المتهجّد، محمدبن الحسن الطوسى (شيخ طوسى) ، تحقيق: على أصغر مرواريد، چاپ اول، بيروت، مؤسسه فقه الشيعة، 1411ه. ق.

46. المعجم الأوسط، سليمان بن أحمد اللحمى الطبرانى، تحقيق: طارق ابن عوض الله و عبدالحسن بن إبراهيم الحسينى، قاهره، دارالحرمين، 1415ه. ق.

4٧. المعجم الكبير، سليمان بن أحمد اللحمى الطبرانى، تحقيق: حمدنى عبدالمجيد السلفى، چاپ دوم، بيروت، دار إحياء التراث العربى، 14٠4ه. ق.

4٨. المقنعة، محمدبن محمدبن النعمان العُكبرى البغدادى (شيخ مفيد) ، تحقيق: مؤسسه النشر الإسلامى، چاپ دوم، قم، مؤسسة النشر الإسلامى، 141٠ه. ق.

4٩. مكارم الأخلاق، الفضل بن الحسن الطبرسى (أمين الإسلام) ، تحقيق: علاء آل جعفر، چاپ اول، قم، مؤسسة النشر الإسلامى، 1414ه. ق.

ص: 164

5٠. مناقب آل أبيطالب (المناقب لابن شهر آشوب) ، محمدبن على المازندرانى (ابن شهر آشوب) ، قم، المطبعة العلمية.

51. من لايحضره الفقيه، محمدبن على بن بابويه قمى (شيخ صدوق) ، تحقيق: على اكبر الغفارى، چاپ دوم، قم، مؤسسة النشر الإسلامى.

52. المواعظ العددية، على المشكينى الأردبيلى، تحقيق: على الأحمدى الميانجى، چاپ چهارم، قم، الهادى، 14٠6ه. ق.

53. الموطّأ، مالكبن أنس، تحقيق: محمد فؤاد عبدالباقى، چاپ اول، بيروت، دارإحياء التراث العربى، 14٠6ه. ق.

54. وسائل الشيعة إلى تحصيل الشريعة، محمدبن الحسن الحرّ العاملى، تحقيق: مؤسسة آل البيت، چاپ اول، قم، مؤسسة آل البيت، 14٠٩ه. ق.

55. حج و عمره در قرآن و حديث، محمدى ريشهرى، مؤسسة دارالحديث، چاپ سوم، 13٨6ه. ش.

56. توحيد صدوق، محمد بن على بن بابويه (شيخ صدوق) ، مؤسسه نشر اسلامى، چاپ هفتم، 1422ه. ق.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109