رحمت واسعه خداى مهربان بر گنهكاران

مشخصات كتاب

سرشناسه : اميني گلستاني، محمد، 1317 -

عنوان و نام پديدآور : رحمت واسعه خداى مهربان بر گنهكاران/ محمد اميني گلستاني.

مشخصات نشر : قم: سپهر آذين، 1390.

مشخصات ظاهري : 201 ص.

موضوع : رحمت الهى

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

تقديم به

به عزيزانى كه در اثر گناهان سنگين در نا اميدى و وحشت مطلق، به سر مى برند و از به دست آوردن رضاى خدا و نعمت هاى بهشتى، مأيوس گشته و خود را در وادى حيرت و سرگردانى رها ساخته و از زندگى، سير مى گردند، اميدوارم با مطالعه اين كتاب خود را از اين ورطه خطرناك نجات داده و به سوى معبودبرگردند.

محمّد امينى گلستانى

ص: 6

فهرست موضوعات

رحمت واسعة ..... 1

خداى مهربان ..... 1

محمد امينى گلستانى ..... 1

تقديم ..... 5

فهرست موضوعات ..... 6

1 ..... 11

2 ..... 12

3- كسانى كه با تلاوت قرآن و تدبّر در فرازها و آيات ..... 14

4 ..... 16

5- پرواضح است كه يكى از واجبات مهم اديان ..... 17

آيات ..... 19

1- رحمت من تمام اشياء را فراگرفته است ..... 19

2- اوست بخشاينده و مهربان ..... 23

3- اوست رحيم و مهربان ..... 24

ص: 7

4- اوست نيكى كننده و مهربان ..... 25

5- از او طلب مغفرت كنيد ..... 26

6- اوست دهنده اجر بزرگ ..... 28

7- خداوند به بهشت و بخشيدن دعوت مى كند ..... 31

8- اميد بخش ترين آيه قرآن ...... 31

بخش 1 عفو وبخش خدا ..... 39

3- منم بخشاينده و مهربان ..... 39

آيات ..... 39

اخبار ..... 55

اورا بخشنده خدائيست ..... 55

اگر بى اعتنا نباشى بخشوده شوى ..... 56

من او را بخشيدم! ..... 57

دوستدارانم در بهشتند! ..... 59

آزاد كرده هاى خدا كجاست؟! ..... 61

هيچ چيزى شبيه عفو خدانيست ..... 62

خداوند بزرگوارتر است از اعاده عذاب ..... 62

ص: 8

اميدوار كننده ترين چيزى كه شنيده اى ..... 64

اگر بداند مجازات دهنده منم ..... 65

در سومين بار رسوا سازد! ..... 66

مشرك بخشوده نشود! ..... 67

معناى صراط مستقيم ..... 69

از عذاب بندگان پير مسلمان حيا مى كنم! ..... 69

پرده پوشى فرشتگان ..... 70

اى امت محمد من از حقم گذشتم ..... 71

بخش 2 ..... 73

توبة وأنواع و شرائط آن ..... 73

2- منم بخشنده توبه كنندگان ..... 73

آيات ..... 74

اخبار ..... 94

درِ توبه كَى بسته مى شود! ..... 95

مدت توبة ..... 96

دستان رحمت خدا صبح وشام گسترده است! ..... 101

ص: 9

توبه اينها پذيرفته نمى شود! ..... 102

شفاعت كننده بهتر از توبه نيست ..... 107

مؤمن اين خصلت ها را ندارد ..... 108

صاحب چهار چيز از چهار ديگر محروم نمى شود ..... 109

برگرديد به سوى خدا ..... 111

توبه كننده مانند بى گناهان است ..... 112

تعجب از مأيوسان است! ..... 113

يك داستان شگفت انگيز! ..... 114

محبت رسول خدا 6 به جوان يهودى ..... 129

به خدا بد گمان مباش! ..... 132

خداوند گناهان را نابود سازد! ..... 133

گناهان سه گونه است! ..... 136

تأخير توبه خود فريبى است! ..... 140

توبه ريسمان يارى رساندن خداست! ..... 141

معناى اصرار بر گناه ..... 146

معناى جاهل ..... 147

ص: 10

مى بخشم و از كسى ترس ندارم ..... 151

خدا رحم كند بنده اى را كه پيش از مرگ توبه ..... 155

كند ..... 155

در دستشوئى به آوازه خوان گوش مى داد! ..... 157

لطف خدا بر گناهكار مؤمن! ..... 159

حقيقت استغفار ..... 165

توبه يعنى چه؟! ..... 169

هركهِ را چهار چيز دادند ....... 179

معناى خير ..... 181

شادى خدا از توبه عبد! ..... 182

معناى توبه نصوح ..... 184

خداوند سه چيز به توبه كنندگان داده است! ..... 189

مبادا مؤمنان را از رحمت خدا نوميد سازى ..... 192

خداوند بنده توبه گر را دوست دارد ..... 195

در پيش تو دگرگون مى شويم! ..... 195

منابع و مصادر ..... 200

ص: 11

بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم

الحمد للَّه ربّ العالمين، و الصّلوة والسّلام على سيّدالأنبياء و المرسلين و على آله الطيّبين الطّاهرين لاسيّمابقيّة اللَّه فى الأرضين و حجّته على عباده اجمعين، الحجّة بن الحسن روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و صلوات اللَّه و سلامه عليه، واللّعنة الدّائمة الأبديّة على اعدائهم اجمعين من الان الى لقاء يوم الدّين آمين ربّ العالمين.

ص: 12

پيشگفتار

لطفاپيش از شروع به مطالعه كتاب، اين پيشگفتار را تماماً مطالعه فرمائيد.

1

نوميدى و يأس و بدبينى از خصلت هاى خانمان برانداز و بنيان كن است كه هركس به آن گرفتار آيد، زندگى دنيا و آخرت خود را تباه ساخته و هيچ وقت روى سعادت و خوشبختى را نديده و طعم آرامش و استوارى و سكون را، نخواهد چشيد.

پس انسان تا مى تواند اين صفات ذميمه و خانمان سوز را، از خود دور ساخته و از حيطه فكرى خود براند و پيرامون آن نگردد.

2

در دوران زندگى، هر انسانى در اثر نادانى و خواسته هاى نفسانى، به گناهان و خواسته هاى نا مشروع نفس و تسويلات شيطانى، گرفتار مى شود، چون بشر مانند فرشتگان، معصوم آفريده نشده اند تا از گناه و معصيت، مبرّا گردند.

و مثل حيوان نيست كه بى عقل و بلا تكليف زندگى نمايد، نه امر و نهيى، دامنگير او شود و نه اطاعت از

ص: 13

دستورات آسمانى متوجه او گردد.

پس موجودى كه از دو عنصر تجرد و ماديت، تركيب يافته و متشكل گرديده و زير بار هزاران تكاليف و دستورات الهى قرار گرفته است، خواه و ناخواه، خطا و اشتباهى از او سرخواهد زد، مگر آنانكه به مصداق «عَبْدى أطِعْنى حتي أجْعَلَكَ مَثَلى بنده من، از من فرمان بر تا تو را همانند خود قرار دهم! آن گونه كه من به هرچيز مى گويم «باش» مى شود، تو هم به هر چيزى بگوئى، مى شود» عمل كرده و خود را از آلودگى هاى نفسانى، دورساخته اند (مانند انبياء و اولياءالهى) كه پيرامون معاصى، نگشته اند.

با اين مقدمه روشن مى شود كه اكثريت قريب به اتفاق بشر، به گناه و نافرمانى خدا، مبتلا مى شوند، در اين صورت نبايد خود را ببازد و از گردونه بندگى بيرون رود، زيرا خدائى كه او را آفريده با يك جمله محكم ونيرومند «وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ رحمت من

ص: 14

همه چيز را فراگرفته» به يأس و نااميدى، خط بطلان كشيده و به سوى عفو وبخش و گذشت خويش رهنمون گشته است كه در خلال اين اثر مقدارى در باره آن با آيات مربوطه واسناد و مدارك، صحبت خواهيم نمود.

3- كسانى كه با تلاوت قرآن و تدبّر در فرازها و آيات آن، سر و كار دارند، مى دانند كه اين كتاب آسمانى و كلام ربّانى، مشحون از آيات عفو و بخش با تعابير و جملات گوناگون مى باشد كه آوردن همه آنها در اين مجموعه كوچك، امكان پذير نيست زيرا اول 113 سوره را با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ افتتاح مى كند بعد در سوره هاى گوناگون براى عفو و بخش، آيات زيادى در جملات و تعابير گوناگون كه به بخشيدن و گذشت كردن و توبه پذير و رحم نمودن وو ... تصريح فرموده و هيچ گونه جاى شك و ترديد نگذاشته است كه تعدادى از آنها را در اين مجموعه در بخش آيات

ص: 15

مى آوريم و تفصيل آن رابراى مراجعه به خود قرآن كريم حواله مى دهيم.

پس آن بندگانى كه غرق گناهند و فرو رفته در منجلاب معصيت، نترسند و برگردند و توبه كنند و بگويند خدايا غلط كردم و نفهميدم بنده فراريت، به درِ رحمتت برگشته و از درگاه كرم و لطف و مغفرتت، طلب بخشش و گذشت و چشم پوشى مى نمايد اى رحمان و رحيم و اى غفور و كريم و اى رؤف و ودود و اى غفّار و توّاب، از من درگذر و مرا بپذير به احترام مقرّبين درگاهت و مخصوصاً پنج تن آل عبارا به درگاهت شفيع مى آورم.

نترس بچسب به دامن رحمتش واقعاً برگرد و توبه كن و روى بر آستان كبريائيش بگذار مأيوس نباش، به خدا اين درِ رحمت ردخور ندارد مگر اين همه وعده مغفرت و كرم و لطف و گذشت وو .. آن هم در آخرين كتاب آسمانيش (قرآن) بى اساس است؟! نه به خدا.

ص: 16

4

شكى نيست اگر كسى با كوهى از گناه، بدون توبه از دنيا رود، در آتش جهنّم خواهد سوخت، اگر مسلمان باشد به اندازه كيفر گناهانش كه مدت و حدّتش را خدا مى داند و اگر كافر باشد «خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ هميشه در آن (جهنمند) مادامى كه زمين و آسمان برپاست».

اما اگر تا زنده است با بار سنگين گناه به سوى معبود خود برگردد و واقعاً توبه نمايد، باز بدون شك خداوند علاوه براين كه به تعداد گناهانش اجر و ثواب مى نويسد، «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» تمامى معصيت هايش را از پرونده اش محو نموده و او را مى بخشد و قبول مى كند و گناهانش را به ثواب تبديل مى نمايد.

پس گناهكاران دغدغه نوميدى را به خود راه ندهند معبودشان صاحب عظمت و بخش و گذشت است و نگرانى ندارد.

ص: 17

مگر اينكه مشمول اين آيه شوند «وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ لِقائِهِ أُولئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِي وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ عنكبوت: 23

كسانى كه به آيات خدا و ديدار او كافر شدند، آنان از رحمت من مأيوسند؛ و براى آنها عذاب دردناكى است!.

5- پرواضح است كه يكى از واجبات مهم اديان مختلف و دستورات كتاب هاى آسمانى و فرمايشات انبياء الهى، توبه كردن و برگشتن از انجام معاصى و ارتكاب گناهان و تصميم گرفتن بر نكردن آنها در آينده است،

بدينجهت در كتابهاى فقهى و حديثى ابواب و فصلهاى مختلف در اين باره، باز كرده و انواع و اقسام توبه ها را بيان نموده و توضيح داده اند كه طالبين تفصيل به آن منابع و مصادر مراجعه نمايند؛

ص: 18

پس نبايد توبه و بازگشت به سوى پروردگار را به تأخير انداخت و امروز و فردا كرد، زيرا ما حتى تا يك لحظه ديگر نميدانيم، چه پيش خواهد آمد و با چه حوادثى، مواجه و روبرو خواهيم شد، به اين خاطر هرچه زودتر، به امحاء و نابود ساختن گناهان اقدام نموده و تا فرصت باقيست با دست زدن به دامن رحمت پروردگار مهربان، پرونده خود را از نافرمانى ها پاك نموده و رو سفيد از اين دنيا رخت بر بنديم انشاءاللّه تعالى.

پس به لحن آيات و احاديثى كه آورده مى شود، دقت كامل نمائيد و ببينيد با چه كلماتى به ما وعده مغفرت مى دهد و از نوميدى دور مى سازد.

البته توجه داشته باشيد من با تشريح و توضيح، زياد وقتتان را نميگيرم و از بزرگ وسنگين كردن حجم كتاب پرهيز مينمايم.

ص: 19

آيات

1- رحمت من تمام اشياء را فراگرفته است

1- انعام 12 قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (12) انعام: 12 بگو: «آنچه در آسمانها و زمين است، از آن كيست؟» بگو: «از آن خداست؛ رحمت (و بخشش) را بر خود، حتم كرده؛ (و به همين دليل،) بطور قطع همه شما را در روز قيامت، كه در آن شكّ و ترديدى نيست، گرد خواهد آورد. (آرى،) فقط كسانى كه سرمايه هاى وجود خويش را از دست داده و گرفتار خسران شدند، ايمان نمى آورند.

ص: 20

2- انعام: 54 وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (54) وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ (55) هرگاه كسانى كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند، به آنها بگو: «سلام بر شما پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض كرده؛ هر كس از شما كار بدى از روى نادانى كند، سپس توبه و اصلاح (و جبران) نمايد، (مشمول رحمت خدا مى شود چرا كه) او آمرزنده مهربان است.»

انعام: 55 و اين چنين آيات را برميشمريم، (تا حقيقت بر شما روشن شود،) و راه گناهكاران آشكار گردد.

انعام: 147 فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ اگر تو را تكذيب كنند (و اين حقايق را نپذيرند)، به آنها بگو:

ص: 21

«پروردگار شما، رحمت گسترده اى دارد؛ اما مجازات او هم از مجرمان دفع شدنى نيست! (و اگر ادامه دهيد كيفر شما حتمى است)

3- اعراف: 156 وَ اكْتُبْ لَنا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَيْكَ قالَ عَذابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِنا يُؤْمِنُونَ (156 اعراف: 156 و براى ما، در اين دنيا و سراى ديگر، نيكى مقرّر فرما؛ چه اينكه ما به سوى تو بازگشت كرده ايم! ( «خداوند در برابر اين تقاضا، به موسى) گفت:» مجازاتم را به هر كس بخواهم مى رسانم؛ و رحمتم همه چيز را فراگرفته؛ و آن را براى آنها كه تقوا پيشه كنند، و زكات را بپردازند، و آنها كه به آيات ما ايمان مى آورند، مقرّر خواهم داشت!

4- كهف: 58 وَ رَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ

ص: 22

يُؤاخِذُهُمْ بِما كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذابَ بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ لَنْ يَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلًا (58) كهف 58

كهف: 58 و پروردگارت، آمرزنده و صاحب رحمت است؛ اگر مى خواست آنان را به خاطر اعمالشان مجازات كند، عذاب را هر چه زودتر براى آنها مى فرستاد؛ ولى براى آنان موعدى است كه هرگز از آن راه فرارى نخواهند داشت!

5- مؤمن: 7 الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْ ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِيمِ (7) مؤمن: 7

مؤمن: 7 فرشتگانى كه حاملان عرشند و آنها كه گرداگرد آن (طواف مى كنند) تسبيح و حمد پروردگارشان را مى گويند و به او ايمان دارند و براى مؤمنان استغفار مى كنند (و مى گويند:) پروردگارا!

ص: 23

رحمت و علم تو همه چيز را فراگرفته است؛ پس كسانى را كه توبه كرده و راه تو را پيروى مى كنند بيامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار!

2- اوست بخشاينده و مهربان

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند بخشاينده ومهربان».

اول 113 سوره را با آن افتتاح مى كند و به بندگانش نويد رحمت و عفو مى دهد.

و أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ توئى بالاترين رحم كنندگان» اعراف:/ 150 و 21/ 83).

و هو أرحم الرّاحمين و اوست بخشنده ترين بخشندگان» يوسف:/ 64 و 92.

و أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ توئى بهترين بخشايندگان» مؤمنون: 23/ 110 و 119.

ص: 24

3- اوست رحيم و مهربان

إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ همانا خدا بر مردم البته مهربان و بخشنده است» در 2 مورد بقرة:/ 143* 22/ 65

و إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِيمٌ و همانا اوست بر آنها مهربان و رحم كننده» توبة/ 118

بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ بر ايمان آورندگان رؤف و مهربان است» توبة/ 129

و إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ بدرستى كه پروردگار من مهربان و دوست دارنده است» هود/ 90

و إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ و خداوند نسبت به شما مهربان و رحيم» حديد:/ 9

و إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ پروردگارا، تو مهربان و رحيمى!» حشر/ 10

ص: 25

و قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ بر آنها سلام (و درود الهى) است؛ اين سخنى است از سوى پروردگارى مهربان! يس/ 58

و إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً خداوند نسبت به شما مهربان است.» نساء/ 28

و إِنَّهُ كانَ بِكُمْ رَحِيماً او نسبت به شما مهربان است.

» اسراء:/ 66

و كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است! احزاب/ 43

و إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ چرا كه پروردگار شما، رؤوف و رحيم است. نحل:/ 7 و 47

4- اوست نيكى كننده و مهربان

إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ ما از پيش او را مى خوانديم (و مى پرستيديم)، كه اوست نيكوكار و مهربان!» طور/

ص: 26

28

و تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (اين قرآن) نازل شده، از سوى پروردگار بخشاينده و مهربان است» سجدة/ 2

و إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ و پروردگارت البته شكست ناپذير و مهربان است» در 8 مورد شعراء/ 9 و 69 و 104 و 122 و 140 و 159 و 175 و 191

و هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ پروردگارت اوست شكست ناپذير و مهربان» روم/ 5* دخان/ 42

و تَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ و بر خداوند شكست ناپذير و مهربان توكّل كن!» شعراء/ 217

5- از او طلب مغفرت كنيد

وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ و از خداوند، آمرزش بطلبيد، كه خدا آمرزنده مهربان است! بقره: 199* مزمل:/ 20

ص: 27

وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ از خدايتان آمرزش بطلبيد»، هود/ 3 و 52 و 90* نوح/ 10

فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ از او آمرزش بطلبيد، سپس به سوى او بازگرديد،» هود/ 61

فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ پس تمام توجّه خويش را به او كنيد و از وى آمرزش طلبيد؛ فصلت: 6

عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ سجده: 6 او خداوندى است كه از پنهان و آشكار با خبر است، و شكست ناپذير و مهربان است! سجدة:/ 6

وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً و از خداوند، طلب آمرزش نما! كه خداوند، آمرزنده و مهربان است. نساء/ 105

وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ انفال: 33 ولى (اى پيامبر!) تا تو در ميان آنها هستى، خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد؛ و (نيز) تا استغفار مى كنند، خدا عذابشان نمى كند. انفال/ 33

ص: 28

وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ذاريات: 18 و در سحرگاهان استغفار مى كردند، ذاريات/ 18

نوح: 10 فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً (10) نوح: 10 به آنها گفتم: «از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد كه او بسيار آمرزنده است ...

6- اوست دهنده اجر بزرگ

مائده: 9 وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ (9) مائده: 9 خداوند، به آنها كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، وعده آمرزش و پاداش عظيمى داده است.

هود: 11 إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ (11) هود: 11 مگر آنها كه (در سايه ايمان راستين،) صبر و استقامت ورزيدند و كارهاى شايسته انجام دادند؛ كه براى آنها، آمرزش و

ص: 29

اجر بزرگى است! احزاب: 29 وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظِيماً (29 احزاب: 29 و اگر شما خدا و پيامبرش و سراى آخرت را مى خواهيد، خداوند براى نيكوكاران شما پاداش عظيمى آماده ساخته است.»

فاطر: 7 الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ (7) فاطر: 7 كسانى كه راه كفر پيش گرفتند، براى آنان عذابى سخت است؛ و كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، آمرزش و پاداش بزرگ از آن آنهاست! فتح: 29 وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً (29) فتح: 29 كسانى از آنها را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام

ص: 30

داده اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است.

حجرات: 3 إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ (3) حجرات: 3 آنها كه صداى خود را نزد رسول خدا كوتاه مى كنند همان كسانى هستند كه خداوند دلهايشان را براى تقوا خالص نموده، و براى آنان آمرزش و پاداش عظيمى است!

ملك: 12 إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ (12)

ملك: 12 (امّا) كسانى كه از پروردگارشان در نهان مى ترسند، مسلّماً آمرزش و پاداش بزرگى دارند!

ص: 31

7- خداوند به بهشت و بخشيدن دعوت مى كند

بقرة 221 وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ يُبَيِّنُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ 221" و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مى نمايد، و آيات خويش را براى مردم روشن مى سازد؛ شايد متذكر شوند!

8- اميد بخش ترين آيه قرآن.

وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرِينَ. هود: 114 در دو طرف روز، و اوايل شب، نماز را برپا دار؛ چرا كه حسنات، سيئات (و آثار آنها را) از بين مى برند؛ اين تذكّرى است براى كسانى كه اهل تذكّرند!

در تفسير آيه مورد بحث حديث جالبى از على عليه السلام به

ص: 32

اين مضمون نقل شده است كه روزى رو به سوى مردم كرد و فرمود: به نظر شما اميد بخش ترين آيه قرآن كدام آيه است؟ بعضى گفتند آيه إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ نساء 48 و 117 (خداوند هرگز شرك را نمى بخشد و پائين تر از آن را براى هر كس كه بخواهد مى بخشد).

امام فرمود: خوب است، ولى آنچه من مى خواهم نيست، بعضى گفتند آيه وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً نساء 110 (هر كس عمل زشتى انجام دهد يا بر خويشتن ستم كند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را غفور و رحيم خواهد يافت) امام فرمود خوبست ولى آنچه را مى خواهم نيست.

بعضى ديگر گفتند آيه قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ زمر: 53 (بگو اى بندگان من كه اسراف بر خويشتن كرده ايد از

ص: 33

رحمت خدا مايوس نشويد) فرمود خوبست اما آنچه مى خواهم نيست! بعضى ديگر گفتند آيه وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ آل عمران: 135 (پرهيزكاران كسانى هستند كه هنگامى كه كار زشتى انجام مى دهند يا به خود ستم مى كنند به ياد خدا مى افتند، از گناهان خويش آمرزش مى طلبند و چه كسى است جز خدا كه گناهان را بيامرزد) باز امام فرمود خوبست ولى آنچه مى خواهم نيست.

در اين هنگام مردم از هر طرف به سوى امام متوجه شدند و همهمه كردند فرمود: چه خبر است اى مسلمانان؟ عرض كردند: به خدا سوگند ما آيه ديگرى در اين زمينه سراغ نداريم.

امام فرمود: از حبيب خودم رسولخدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم كه فرمود: اميد بخش ترين آيه قرآن اين آيه است وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ

ص: 34

يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرِينَ. هود: 114

البته در حديث ديگرى آمده است كه اميد بخش ترين آيه قرآن: آيه 48 سوره نساء إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ مى باشد.

اما با توجه به اينكه هر يك از اين آيات به زاويه اى از اين بحث نظر دارد و يك بعد از ابعاد آن را بيان مى كند، تضادى با هم ندارد: در واقع آيه مورد بحث از كسانى سخن مى گويد كه نمازهاى خود را به خوبى انجام مى دهند، نمازى با روح و با حضور قلب كه آثار گناهان ديگر را از دل و جانشان مى شويد.

اما آيه ديگر از كسانى سخن مى گويد كه داراى چنين نمازى نيستند و تنها از در توبه وارد مى شوند پس اين آيه براى اين گروه و آن آيه براى آن گروه اميدبخش ترين آيه است.

چه اميدى از اين بيشتر كه انسان بداند هر گاه پاى او بلغزد و يا هوى و هوس بر او چيره شود (بدون اينكه

ص: 35

اصرار بر گناه داشته باشد پايش به گناه كشيده شود) هنگامى كه وقت نماز فرا رسيد، وضو گرفت و در پيشگاه معبود به راز و نياز برخاست احساس شرمسارى كه از لوازم توجه به خدا است نسبت به اعمال گذشته به او دست داد گناه او بخشوده مى شود و ظلمت و تاريكيش از قلب او بر مى خيزد.

به دنبال برنامه انسان ساز نماز و بيان تأثيرى كه حسنات در زدودن سيئات دارد در آيه بعد فرمان به صبر مى دهد، و مى گويد: شكيبا باش كه خدا اجر نيكوكاران را ضايع نمى كند (وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ).

گرچه بعضى از مفسران خواسته اند معنى صبر را در اينجا محدود به مورد نماز و يا اذيت و آزارهاى دشمنان در برابر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى كنند.

ولى روشن است كه هيچگونه دليلى بر محدود ساختن معنى صبر، در آيه مورد بحث نداريم بلكه يك مفهوم

ص: 36

كلى و جامع را در بر دارد كه هر گونه شكيبائى را در برابر مشكلات، مخالفتها، آزارها، هيجانها، طغيانها و مصائب گوناگون را شامل مى شود و ايستادگى در برابر تمام اين حوادث در مفهوم جامع صبر مندرج است.

صبر يك اصل كلى و اساس اسلامى است كه در موردى از قرآن با نماز همراه ذكر شده است شايد به اين دليل كه نماز در انسان حركت مى آفريند و دستور صبر، مقاومت ايجاب مى كند، و اين دو يعنى حركت و مقاومت هنگامى كه دست به دست هم دهند عامل اصلى هر گونه پيروزى خواهند شد.

اصولا هيچگونه نيكى بدون ايستادگى و صبر ممكن نيست، چون بپايان رساندن كارهاى نيك حتما استقامت لازم دارد، و به همين جهت در آيه فوق به دنبال امر به صبر مى فرمايد خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمى كند، يعنى نيكوكارى بدون صبر و

ص: 37

ايستادگى ميسر نيست.

ذكر اين نكته نيز لازم است كه مردم در برابر حوادث ناگوار به چند گروه تقسيم مى شوند.

1- گروهى فورا دست و پاى خود را گم مى كنند و به گفته قرآن بنا بر جزع و فزع مى گذارند إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً (معارج- 20).

2- گروه ديگرى دست و پاى خود را گم نمى كنند و با تحمل و برد بارى در برابر حادثه مى ايستند.

3- گروه ديگرى هستند كه علاوه بر تحمل و برد بارى، شكر گزارى هم دارند.

4- گروه ديگرى هستند كه در برابر اين گونه حوادث عاشقانه به تلاش و كوشش بر مى خيزند و براى خنثى كردن اثرات منفى حادثه، طرح ريزى مى كنند، جهاد و پيكار خستگى ناپذير به خرج مى دهند و تا مشكل را از پيش پا بر ندارند آرام نمى گيرند.

خداوند به چنين صابرانى وعده پيروزى داده (إِنْ

ص: 38

يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ- انفال: 65).

و نعمتهاى بهشتى را پاداش سراى ديگر آنها شمرده (وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً- انسان: 12).(1)


1- تفسير نمونه ج: 9 ص: 266 ببعد.

ص: 39

بخش 1- عفو و بخشش خدا

اشاره

3- منم بخشاينده و مهربان

آيات

نَبِّئْ عِبادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ حجر: 49 به بندگانم خبرده كه من بخشنده مهربانم! حجر/ 49*

إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ خداوند بخشنده و مهربان است. در 18 مورد (بقرة/ 173 و 182 و 192 و 199 و 226*

آل عمران/ 89* مائدة/ 4 و 37 و 42 و 101* انفال/ 69* توبة/ 6 و 100 و 103* نحل/ 115* نور/ 5 و 20 و 62* حجرات/ 14* مجادلة/ 12* ممتحنة/ 12* تغابن/ 14* مزمل/ 20).

و وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ و خداوند بخشنده و مهربان است.

در 13 مورد (بقرة/ 218* آل عمران/ 31 و

ص: 40

129* نساء/ 24* مائدة/ 77* انفال/ 70* توبة/ 28 و 92* نور/ 22* حجرات/ 5* حديد/ 28* ممتحنة/ 7* تحريم/ 1).

و فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ انعام/ 54

و فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ انعام/ 245

وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ انعام/ 165* اعراف 166

و مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ در سه مورد (اعراف/ 152* نحل/ 110 و 119).

و إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ هود/ 41

و إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ يوسف/ 53

و فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ نمل/ 11

و نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ شورى/ 31

و كانَ غَفُوراً رَحِيماً در سه مورد (نساء/ 22 و 105 و 128* فرقان 6* احزاب/ 24).

وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً در نُه مورد (نساء/ 96 و 100 و 152* فرقان/ 70* احزاب/ 5 و 50 و 59 و

ص: 41

73* فتح/ 14).

و يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً نساء/ 109

وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ در دو مورد يونس/ 107* محمد/ 8

و إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ در سه مورد يوسف/ 98* قصص/ 16* زمر/ 53

وَ هُوَ الرَّحِيمُ الْغَفُورُ سباء/ 2

وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ ملك/ 2

وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ بروج/ 14

و إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ شورى/ 5

إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ نجم: 32 آمرزش پروردگار تو گسترده است؛

نوح: 10 فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً (10) نوح/ 10 نوح: 10 به آنها گفتم: «از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد كه او بسيار آمرزنده است ...

مِنْ بَعْدِ إِكْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ نور/ 33 خداوند بعد

ص: 42

از اين اجبار آنها غفور و رحيم است!

البقرة" 2

فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ 64 و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زيانكاران بوديد.

وقال تعالى: إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ در دو محل 173 و 182

وقال تعالى: وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ 207

وقال تعالى: وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 218

وقال تعالى: وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ يُبَيِّنُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ 221 و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مى نمايد، و آيات خويش را براى مردم روشن مى سازد؛ شايد متذكر شوند!

وقال تعالى: وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ 225 و خداوند، آمرزنده

ص: 43

و بردبار است.

وقال تعالى: فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 226 خداوند، آمرزنده و مهربان است.

وقال: وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ 235 و بدانيد خداوند، آمرزنده و بردبار است (و در مجازات بندگان، عجله نمى كند)!

وقال: وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِينَ 251. ولى خداوند نسبت به جهانيان، لطف و احسان دارد.

آل عمران" 3"

وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ 30 خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.»

وقال تعالى: قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ* يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ 73- 74 آل عمران: 73 و جز به كسى كه از آيين شما پيروى مى كند، (واقعاً) ايمان نياوريد!» بگو: «هدايت، هدايت الهى است! (و اين

ص: 44

توطئه شما، در برابر آن بى اثر است)»! (سپس اضافه كردند: «تصور نكنيد) به كسى همانند شما (كتاب آسمانى) داده مى شود، يا اينكه مى توانند در پيشگاه پروردگارتان، با شما بحث و گفتگو كنند، (بلكه نبوّت و منطق، هر دو نزدشماست!)» بگو: «فضل (و موهبت نبوّت و عقل و منطق، در انحصار كسى نيست؛ بلكه) به دست خداست؛ و به هر كس بخواهد (و شايسته بداند،) مى دهد؛ و خداوند، واسع [داراى مواهب گسترده] و آگاه (از موارد شايسته آن) است.

آل عمران: 74 هر كس را بخواهد، ويژه رحمت خود مى كند؛ و خداوند، داراى مواهب عظيم است.»

وقال تعالى: وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 129 آل عمران:

129 و آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست.

هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)،

ص: 45

مى بخشد؛ و هر كس را بخواهد، مجازات مى كند؛ و خداوند آمرزنده مهربان است.

وقال: وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ 152 و او شما را بخشيد؛ و خداوند نسبت به مؤمنان، فضل و بخشش دارد.

وقال: وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ 155" و خداوند آنها را بخشيد. خداوند، آمرزنده و بردبار است.

وقال: وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ 174 و خداوند داراى فضل و بخشش بزرگى است..

النساء" 4" إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً 23 چرا كه خداوند، آمرزنده و مهربان است.

وقال: وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 25

وقال: وَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ 27 نساء: 27 خدا مى خواهد شما را ببخشد (و از آلودگى پاك نمايد)،

وقال: يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ 28 خدا ميخواهد (با

ص: 46

احكام مربوط به ازدواج با كنيزان و مانند آن،) كار را بر شما سبك كند؛

وقال إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً 29 خداوند نسبت به شما مهربان است.

وقال إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً 43

وقال تعالى: إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ 48 نساء: 48 خداوند (هرگز) شرك را نمى بخشد! و پايين تر ازآن را براى هر كس (بخواهد و شايسته بداند) مى بخشد. و آن كسى كه براى خدا، شريكى قرار دهد، گناه بزرگى مرتكب شده است.

وقال: لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً 64 خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند.

وقال: فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً 99 نساء: 99 ممكن است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد؛ و خداوند، عفو كننده و آمرزنده

ص: 47

است.

المائدة" 5

فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 3

وقال: يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ 18 هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)، مى بخشد؛ و هر كس را بخواهد (و مستحق بداند)، مجازات مى كند؛

وقال تعالى فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 34 پس بدانيد (خدا توبه آنها را مى پذيرد؛) خداوند آمرزنده و مهربان است.

وقال تعالى: أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ 40 مائده:

40 آيا نمى دانى كه حكومت و فرمانروائى آسمانها و زمين از آن خداست؟ هر كس را بخواهد (و مستحق بداند)، كيفر مى كند؛ و هر كس را بخواهد و شايسته بداند، مى بخشد؛ و خداوند بر هر چيزى قادر است.

ص: 48

الانعام" 6" فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ 147 بگو: «پروردگار شما، رحمت گسترده اى دارد؛

الاعراف 7

قالَ عَذابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ گفت:» مجازاتم را به هر كس بخواهم مى رسانم؛ و رحمتم همه چيز را فراگرفته؛ و آن را براى آنها كه تقوا پيشه كنند، 156

الانفال" 8" قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ 38 به آنها كه كافر شدند بگو: «چنانچه از مخالفت باز ايستند، (و ايمان آورند،) گذشته آنها بخشوده خواهد شد؛

التوبة" 9

وقال تعالى: وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 102 و گروهى ديگر، به گناهان خود اعتراف كردند؛ و كار خوب و بد را به هم آميختند؛

ص: 49

اميد مى رود كه خداوند توبه آنها را بپذيرد؛ به يقين، خداوند آمرزنده و مهربان است!

وقال تعالى: إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِيمٌ 117 سپس خدا توبه آنها را پذيرفت، كه او نسبت به آنان مهربان و رحيم است!

وقال تعالى: إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ 120 زيرا خداوند پاداش نيكوكاران را تباه نمى كند!

وقال تعالى: لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 121 تا خداوند آن را بعنوان بهترين اعمالشان، پاداش دهد.

يوسف" 12 قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ 92 (يوسف) گفت: «امروز ملامت وتوبيخى بر شما نيست! خداوند شما را مى بخشد؛ و او مهربانترين مهربانان است!

ابراهيم" 14

يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى أَجَلٍ

ص: 50

مُسَمًّى 10 او شما را دعوت مى كند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقرّرى شما را باقى گذارد!»

الحجر" 15 نَبِّئْ عِبادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ* وَ أَنَّ عَذابِي هُوَ الْعَذابُ الْأَلِيمُ 49- 50. بندگانم را آگاه كن كه من بخشنده مهربانم!

حجر: 50 و (اينكه) عذاب و كيفر من، همان عذاب دردناك است!

النور" 24 وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ 10 ور: 10 و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نبود و اينكه او توبه پذير و حكيم است (بسيارى از شما گرفتار مجازات سخت الهى مى شديد)!

وقال تعالى: فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ 20 نور: 20 و اگر فضل و رحمت الهى شامل حال شما نبود و اينكه خدا مهربان و رحيم است (مجازات سختى دامانتان را مى گرفت)!

ص: 51

وقال تعالى: أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 22 آيا دوست نمى داريد خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است!

القصص" 28

مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ إِلَّا ما كانُوا يَعْمَلُونَ 84 قصص: 84 كسى كه كار نيكى انجام دهد، براى او پاداشى بهتر از آن است؛ و به كسانى كه كارهاى بد انجام دهند، مجازات بدكاران جز (به مقدار) اعمالشان نخواهد بود.

الاحزاب" 33 وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيراً 47 47 و مؤمنان را بشارت ده كه براى آنان از سوى خدا فضل بزرگى است.

فاطر" 35

وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا

ص: 52

جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِعِبادِهِ بَصِيراً 45 اگر خداوند مردم را به سبب كارهايى كه انجام داده اند مجازات كند، جنبنده اى را بر پشت زمين باقى نخواهد گذاشت! ولى (به لطفش) آنها را تا سرآمد معيّنى تأخير مى اندازد (و مهلت اصلاح مى دهد) امّا هنگامى كه اجل آنان فرا رسد، (خداوند هر كس را به مقتضاى عملش جزا مى دهد) او نسبت به بندگانش بيناست (و از اعمال و نيّات همه آگاه است)!

الزمر" 39"

قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ 53 بگو:

«اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.

المؤمن" 40

ص: 53

إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ 61 خداوند نسبت به مردم صاحب فضل و كرم است؛ ولى بيشتر مردم شكرگزارى نمى كنند!

حمعسق" 42 وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ 23. و هر كس كار نيكى انجام دهد، بر نيكى اش مى افزاييم؛ چرا كه خداوندآمرزنده و سپاسگزار است.

الفتح" 48 وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً 14 مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين از آن خداست؛ هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) مى بخشد، و هر كس را بخواهد مجازات مى كند؛ و خداوند آمرزنده و رحيم است.

الحجرات" 49 وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 5.

النجم" 53" إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ 32.

الحديد" 57" وَ إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ 9

ص: 54

وقال تعالى: وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 28* لِئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْ ءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ 29. اى كسانى كه ايمان آورده ايد! تقواى الهى پيشه كنيد و به رسولش ايمان بياوريد تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و براى شما نورى قرار دهد كه با آن (در ميان مردم و در مسير زندگى خود) راه برويد و گناهان شما را ببخشد؛ و خداوند غفور و رحيم است.

حديد: 29 تا اهل كتاب بدانند كه قادر بر چيزى از فضل خدا نيستند، و تمام فضل (و رحمت) به دست اوست، به هر كس بخواهد آن را مى بخشد؛ و خداوند داراى فضل عظيم است!

ص: 55

اخبار

اورا بخشنده خدائيست

1-

على بن فضال از پدرش گفت: امام رضا عليه السلام در باره گفته خداى عزوجل:

إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها" فرمود: إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ، اگر خوبى كرديد براى خودتان است و ان أسأتم فلها رب يغفر لها."

ص 163" و اگربدى نموديد، پس براى آن (نفس) پروردگاريست مى بخشد اورا.(1)


1- بيان: قيل: اللام بمعنى على، أى إن أسأتم فعلى أنفسكم، وقيل: أى فلها الجزاء والعقاب، وما فى الخبر مبنى على الاكتفاء ببعض الكلام وهو شائع. عيون اخبار الرضا: 163؛ بحارالأنوار: 6/ 3 باب 19 ح 1 از آن.

ص: 56

اگر بى اعتنا نباشى بخشوده شوى

2-

محمد بن مسعر گويد: نزد سفيان بن عيينة بودم، مردى آمد و به او گفت: از پيامبر صلى الله عليه وآله روايت شده است او فرمود: إن العبد إذا أذنب ذنبا ثم علم أن الله عزوجل يطلع عليه غفر له، فقال ابن عيينة: هذا كتاب الله عزوجل قال الله تعالى:" وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ (22) وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فصلت: 22 شما اگر گناهانتان را مخفى مى كرديد نه بخاطر اين بود كه از شهادت گوش و چشمها و پوستهاى تنتان بيم داشتيد، بلكه شما گمان مى كرديد كه خداوند بسيارى از اعمالى را كه انجام مى دهيد نمى داند! آرى اين گمان بدى بود كه درباره پروردگارتان داشتيد و همان

ص: 57

موجب هلاكت شما گرديد، و سرانجام از زيانكاران شديد!

" فإذا كان الظن هو المردى كان ضده هو المنجى.(1) پس وقتى كه گمان هلاك كننده باشد، ضد آن (يقين) نجات دهنده است.

من او را بخشيدم!

3- جندب (2) (اباذر) غفارى گفت: روزى مردى


1- فصلت: 22- 23 أرداكم أى أهلككم، نسب الهلاك إلى الظن لانه كان سببا لهلاكهم، وإنما أهلكهم الله سبحانه جزاءا على أفعالهم القبيحة، وظنونهم السيئة. امالى شيخ طوسى: ص 33؛ بحارالأنوار: 6/ 3 ب 19 ح 2 از آن.
2- بضم الجيم، وسكون النون، وفتح الدال المهملة، هو جندب بن جنادة، أبو ذر الغفارى، الصحابى الكبير، أول من حيى رسول الله صلى الله عليه وآله بتحية الاسلام، وفيه قال النبى صلى ا لله عليه وآله وسلم: ما أظلت الخضراء، ولا أقلت الغبراء على ذى لهجة أصدق من أبى ذر، كثيرة جدا، نفاه عثمان إلى الربذة فمات فيها سنة 32 وصلى الله عليه ابن مسعود، له خطبة يشرح فيها الامور بعد النبى صلى الله عليه وآله.

ص: 58

پيش رسول خدا گفت: به خدا قسم خدا فلانى را نمى بخشد!، رسول خدا فرمود: خداى عزوجل فرمود: من ذا الذى تألى على أن لا أغفر لفلان؟ فإنى قد غفرت لفلان، وأحبطت عمل المتألى بقوله: لا يغفر الله لفلان.(1) كيست قسم مى خورد من فلانى را نمى بخشم؟! پس همانا من فلانى را بخشيدم ولى گوينده اين سخن را به خاطر اين گفتارش، نمى بخشم"


1- امالى شيخ طوسى: ص 36؛ بحارالأنوار: 6/ 4 ب 19 ح 3 ازآن قال الجزرى: فيه: من يتألى على الله يكذبه أى من حكم عليه وحلف كقولك: والله ليدخلن الله فلانا النار و هو من الالية: اليمين، يقال: آلى يؤلى ايلائاً، وتألى يتألى تأليا، والاسم الالية، ومنه الحديث: من المتألى على الله؟.

ص: 59

دوستدارانم در بهشتند!

4- حسين بن سليمان الزاهد گويد: شنيدم أبا جعفر الطائى الواعظ مى گفت: شنيدم وهب ابن منبه مى گفت: در زبور داود سطرهائى خواندم: ازآن چيزى را حفظ كردم و چيزهائى را حفظ نكردم و فراموش نمودم از آنچه كه حفظ كردم گفته خداوند به داود است: يا داود اسمع منى ما أقول- والحق أقول- من أتانى وهو يحبنى أدخلته الجنة، يا داود اسمع منى ما أقول- والحق أقول- من أتانى وهو مستحى من المعاصى التى عصانى بها غفرتها له وأنسيتها حافظيه، يا داود اسمع منى ما أقول- والحق أقول- من أتانى بحسنة واحدة أدخلته الجنة. قال داود: يا رب وما هذه الحسنة؟ قال: من فرج عن عبد مسلم، فقال داود: إلهى لذلك لا ينبغى لمن عرفك أن

ص: 60

ينقطع (1) رجاءه منك." ص 65"(1) اى داود بشنو از من آنچه را كه مى گويم: «و گفته ام حق است» هركس پيش من آيد و او مرا دوست مى دارد، او را به بهشت داخل مى كنم، اى داود بشنو از من آنچه را كه مى گويم: «و گفته ام حق است» هر كس پيش من آيد واو از معصيت هائى كه به من نافرمانى كرده، حيا ميكند (و خجالت مى كشد)، من گناهانش را به او مى بخشم و از خاطر دو فرشته نگهبانش، فراموش مى كنم؛

اى داود بشنو از من آنچه را كه مى گويم: «و گفته ام حق است» هركس پيش من آيد با يك عمل خوب، اورا داخل بهشت مى كنم، داود گفت: اى خدا آن يك حسنة چيست؟! فرمود: هركس از يك بنده مسلمان، گرفتارى را كنار زند (و اورا از آن گرفتارى نجات


1- امالى شيخ طوسى: ص 65؛ بحارالأنوار: 6/ 4 ب 19 ح 4 ازآن.( 1) فى المصدر: كذلك لا ينبغى لمن عرفك ان يقطع.

ص: 61

دهد)؛

پس داود گفت: خدايا به اين خاطر شايسته نيست هر كس ترا مى شناسد، اميدش را از تو ببرّد (و قطع نمايد و نا اميد شود).

آزاد كرده هاى خدا كجاست؟!

5- أبى بصير گفت: شنيدم أبا جعفر عليه السلام مى فرمود: إذا دخل أهل الجنة الجنة بأعمالهم فأين عتقاء الله من النار؟..(1) وقتى كه اهل بهشت با اعمالشان به بهشت داخل شدند پس كجايند آزاد كرده هاى خدا از آتش (و كجاست عفو و كرم وبخش و گذشت لايق به شأن او؟!).


1- امالى شيخ طوسى: ص 112؛ بحارالأنوار: 6/ 5 ب 19 ح 5 ازآن. فى المصدر بعد ذلك: ان لله عتقائاً من النار..

ص: 62

هيچ چيزى شبيه عفو خدانيست

6- فضيل بن عثمان، از أبى عبيدة گفت: به (امام باقر عليه السلام) گفتم: جعلت فداك ادع الله لى فإن لى ذنوبا كثيرة، فقال: مه يا أبا عبيدة لا يكون الشيطان عونا على نفسك، (3) إن عفو الله لا يشبهه شئ.(1) فدايت شوم برايم دعا كن، من گناهان زياد دارم، پس فرمود: آرام باش اى ابا عبيده شيطان ياور تو نباشد به ضرر (ونااميد وهلاك ساختن) جانت! يقيناً خدا را عفويست كه هيچ چيز به آن شباهت ندارد (و كسى ميزان آن را درك نمى كند).

خداوند بزرگوارتر است از اعاده عذاب

7- ابن محبوب، از (ابوحمزه) ثمالى، از أبى


1- كتاب حسين بن سعيد ص 94 بحارالأنوار: 6/ 5 ب 19 ح 6 از آن.( 3) أى عونا على هلاك نفسك بيأسك وقنوطك عن رحمة الله..

ص: 63

إسحاق گفت: على عليه السلام فرمود: لأحدثنكم بحديث يحق على كل مؤمن أن يعيه، (4) فحدثنا به غداة ونسيناه عشية، قال: فرجعنا إليه فقلنا له: الحديث الذى حدثتناه به غداة نسيناه وقلت: هو حق كل مؤمن أن يعيه فأعده علينا، فقال: إنه ما من مسلم يذنب ذنبا فيعفو الله عنه فى الدنيا إلا كان أجل وأكرم من أن يعود عليه بعقوبة فى الآخرة، وقد أجله فى الدنيا، وتلا هذه الآية:" وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ".(1) البته براى شما حديثى مى گويم كه تمام مؤمن ها حق دارند آن را حفظ نمايند، صبح حديث را فرمود، ولى شب آن را فراموش كرديم، دوباره خدمتشان برگشته و گفتيم حديثى كه صبح به ما گفتى و فرمودى براى


1- كتاب حسين بن سعيد ص 94 بحارالأنوار: 6/ 5 ب 19 ح 7 از آن.( 4) أى جدير لكل مسلم وحقيق عليه أن يقبله ويتدبره ويحفظه.

ص: 64

هرمؤمن لازم است آن را ياد بگيرد، يادمان رفته است آن را دوباره براى ما اعاده كن، پس فرمود:

«همانانيست مسلمانى كه گناهى كرده و خدا آن را در دنيا عفو نموده است، بزرگوارتر و گرامى تر است از اينكه برگردد و در آخرت مجازات نمايد و در حالى كه در دنيا به او مهلت داده بودو اين آيه را تلاوت نمود «هرمصيبتى به شما برسد، در اثر اعمال خودتان است و از خيلى (گناهانتان) گذشت مى كند».

اميدوار كننده ترين چيزى كه شنيده اى

8- شريح بن عبيد گويد: جبير بن نفير نقل مى كرد مردانى از نواس بن سمعان پرسيدند و گفتند: ما أرجى شئ سمعت لنا من رسول الله صلى الله عليه واله؟ فقال النواس: سمعت رسول الله صلى الله عليه واله يقول: من مات وهو لا يشرك بالله عزوجل شيئا فقد حلّت له مغفرته، إن شاء أن يغفر له، قال نواس عند ذلك: إنى لارجو أن لا

ص: 65

يموت أحد تحل له مغفرة الله عزوجل إلا غفر له."(1) چيست اميدوارترين (آيه كه) از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيده اى؟ گفت: شنيدم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

هركس بميرد و او به خداى عزوجل شريك قرار نداده است، پس به تحقيق او به مغفرت خدا رسيده است نواس گفت: من اميد دارم كسى نمرده باشد كه مغفرت خداى عزوجل به او رسيده باشد، مگر اينكه اورا مى بخشد است.

اگر بداند مجازات دهنده منم

9- محمد بن مسلم، از أبى عبد الله عليه السلام فرمود: پيامبر صلى الله عليه واله فرمود: قال الله جل جلاله: من أذنب ذنبا فعلم أن لى أن اعذبه وأن لى أن أعفو


1- امالى شيخ: 249؛ بحارالأنوار: 6/ 5 ب 19 ح 8 از آن.

ص: 66

عنه عفوت عنه.(1) خداى جلّ جلاله فرمود: هركس گناهى كرده و مى داند كه منم مجازات كننده و بخشنده او، من اورا (به خاطر اين دانستنش) مى بخشم.

در سومين بار رسوا سازد!

10- ابوحمزه ثمالى گويد: أبو جعفر عليه السلام فرمود: ما من عبد يعمل عملا لا يرضاه الله إلا ستره الله عليه أولا، فإذا ثنى ستر الله، فإذا ثلث أهبط الله ملكا فى صورة آدمى يقول للناس: فعل كذا وكذا.(2) نيست بنده اى كه عمل خلاف رضاى خدا را انجام دهد، مگر اين كه، خدا آن را مى پوشاند پس اگر دوباره تكرار نمايد، باز


1- ثواب الأعمال: ص 173؛ محاسن برقى: ص 27، بحارالأنوار: 6/ 6 ب 19 ح 9 از آن دو. در الخرائج مطبوع اين گونه آمده است: عفوا لا يخطر على بال العباد.
2- كتاب حسين بن سعيد؛ بحارالأنوار: 6/ 6 ب 19 ح 9 از آن.

ص: 67

مى پوشاند و اگر سومين بار انجام دهد، خداوند فرشته اى را به صورت آدمى فرو فرستد و در ميان مردم شايع مى كند كه (فلانى) اين كار را كرده است (و او را رسوا سازد)!.

مشرك بخشوده نشود!

11- أبو هاشم گويد: شنيدم أبا محمد مى گفت: إن الله ليعفو يوم القيامة عفوا يحيط على العباد، (1) حتى يقول أهل الشرك:" والله ربنا ما كنا مشركين" فذكرت فى نفسى حديثا حدثنى به رجل من أصحابنا من أهل مكة: أن رسول الله صلى الله عليه واله قرأ (2):" إن الله يغفر الذنوب" فقال الرجل: ومن أشرك؟ (3) فأنكرت ذلك وتنمرت (4) للرجل فأنا أقول فى نفسى، إذ أقبل عَلَىَّ فقال:" إن الله لا يغفر أن يشرك به ويغفر ما دون ذلك لمن يشاء" بئسما قال هذا، (5)

ص: 68

وبئسما روى!.(1) خداوند روز قيامت بگونه اى مى بخشد كه بندگان را احاطه نمايد (و فرا گيرد) تاجائى كه مشركان گويند به خدا قسم ما مشرك نبوديم! (پس از شنيدن اين گفته امام) حديثى يادم آمد كه مردى از اصحاب ما از اهل مكه، از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم اين گونه قرائت نمود «خداوند گناهان را مى بخشد» آن مرد گفت: اگرچه مشرك باشد؟! من از اين سخن مرد خوشم نيامد و بر او متغير شدم (كه چه حرفى است مى زنى و اين ها در ذهنم ميگذشت كه حضرت) برگشت و به من فرمود: «خداوند مشرك را نمى بخشد و بقيه را براى هر كه خواست، مى بخشد»، چه بد گفته (آن مرد گفت:) و چه ناپسند روايت كرده است.


1- ( 1) عفواً لا يخطر على بال العباد؛( 2) قد قرأ( 3) و من المشرك( 4) أى تنكرت و تغيرتُ و همزت للرجل و انتهرت الرجل( 5) قال ذلك الرجل؛ الخرايج و الجرايح: ص 109؛ بحارالأنوار: 6/ 6 ب 19 ح 10 از آن.

ص: 69

معناى صراط مستقيم

12- أبى معمر السعدى گويد: على بن أبى طالب عليه السلام در باره آيه «إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» فرمود:

يعنى أنه على حق يجزى بالاحسان إحسانا وبالسيئ سيئا، يعفو عمن يشاء ويغفر سبحانه وتعالى.(1) يعنى خداوند بر حق است خوبى را با نيكى و بدى را با بدى، جزا دهد، در مى گذرد از كسى كه مى خواهد و مى بخشد منزه است، خداى تعالى.

از عذاب بندگان پير مسلمان حيا مى كنم!

13- با اسنادش از جعفر بن محمد از پدران بزرگوارش عليهم السلام از رسول الله صلى الله عليه وآله فرمود: قال الله: إنّى لأستحيى من عبدى وأمتى


1- بحارالأنوار: 6/ 7 ب 19 ح 13 از تفسير عياشى.

ص: 70

يشيبان فى الاسلام ثم أعذّبهما.(1) خداوند فرمود: من حيا مى كنم از بنده ام و كنيزم كه در اسلام پير شده اند سپس آنها را عذاب نمايم.

پرده پوشى فرشتگان

14- روايت شده است. أن فى العرش تمثالا لكل عبد فإذا اشتغل العبد بالعبادة رأت الملائكه تمثاله، وإذا اشتغل العبد بالمعصية أمر الله بعض الملائكة حتى يحجبوه بأجنحتهم لئلا تراه الملائكة، فذلك معنى قوله صلى الله عليه واله: يامن أظهر الجميل وستر القبيح.(2) همانا در عرش (خدا) براى هر بنده اى تمثالى وجود دارد پس زمانى بنده مشغول عبادت شود فرشتگان آن تمثال را مى بينند و وقتى كه به معصيت مشغول گشت،


1- بحارالأنوار: 6/ 7 ب 19 ح 14 از نوادر راوندى.
2- بحارالأنوار: 6/ 7 ب 19 ح 15 از دعوات راوندى.

ص: 71

خداوند بعضى از فرشتگان را امرمى كند با بالشان اورا بپوشانند تا فرشته ها اورا نبينند، پس اين است معناى گفته رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم «اى كسى كه زيبائى را آشكار و بدى را مى پوشاند».

15- امام صادق عليه السلام فرمود: سمعت الله يقول:

" وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ" أفتراك يجمع بين أهل القسمين فى دار واحدة وهى النار؟.(1) شنيدم خداوند فرمود: «و (مشركين) قسم ياد كردند با سوگند سخت كه خداوند هركهِ را مرده است، برانگيخته نمى كند» آيا مى بينى كه خداوند هردو قسم خورده (يا هردو گروه مؤمن و كافر) را در يك خانه و آن آتش است، در يك جا گِرد آورد؟!.

اى امت محمد من از حقم گذشتم

17- از پيامبر صلى الله عليه واله فرمود: ينادى مناد


1- بحارالأنوار: 6/ 7 ب 19 ح 16 از دعوات راوندى.

ص: 72

يوم القيامة تحت ا لعرش: يا امة محمد ما كان لى قبلكم فقد وهبته لكم، وقد بقيت التبعات (1) بينكم فتواهبوا وادخلوا الجنة برحمتى.(2) نداكننده در روز قيامت در زير عرش ندا كند «اى امت محمد، آنچه كه حقى از براى من، پيش شما هست، بتحقيق آن را به شما بخشيدم فقط مى ماند مطالبات بين خودتان، پس همديگر را ببخشيد و داخل شويد بر بهشت من.(3)


1- التبعة: مايتتب على الفعل من الخير و الشرّ الّا أنّ استعماله فى الشّرّ أكثر وهو المرادهنا.
2- ( 1) التبعة: ما يترتب على الفعل من الخير أو الشر، الا أن استعماله فى الشر أكثر، وهو المراد ههنا. بحارالأنوار: 6/ 7 ب 19 ح 17 از عدةالداعى.
3- إن الوعد غير الوعيد، إن العرب لا يعد عيبا ولا خلفا أن يعد شرا ثم لم يفعله، بل يرى ذلك كرما وفضلا، وإنما الخلف أن يعد خيرا ثم لم يفعله.

ص: 73

بخش 2- توبة و أنواع و شرائط آن

اشاره

2- منم بخشنده توبه كنندگان

يكى از وسايل عفو و بخش خداى مهربان، توبه و بازگشت بندگان به سوى اوست، و اين برگشتن در پيشگاه خداى عز و جلّ، به اندازه اى اهميت دارد كه در روايات از زبان بزرگان دين آن را به مردى تشبيه نموده اند كه تمام مواد خوراكى و آشاميدنى و مركب خود را در بيابان بى آب و علف و سوزان، گم نمايد و با نا اميدى آماده مرگ و جان دادن شود و ديگر هيچ اميدى به زنده ماندن نداشته باشد، در اين موقعيت خطرناك، كسى به او مژده دهد كه زاد و راحله ات را پيدا كرده و آورده ام، او چقدر خوشحال مى شود؛

ص: 74

چنين است خداوند كه اگر بنده گناهكار و فرارى از درگاهش، توبه كرده و به سوى خدا برگردد، خيلى خوشحال مى شود، در اين مورد به تك تك آيات و اخبار آتى، دقت نمائيد و ببينيد خداوند چه قدر مشتاق است بنده گناه كارش باز گشت كند و به آغوش رحمت او برگردد و او چه وعده هائى، به اين گونه اشخاص داده است.

آيات

طه: 82 وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى (82) طه: 82 و من هر كه را توبه كند، و ايمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدايت شود، مى آمرزم!

و إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ البته خدا توبه پذير و مهربان است 49/ 12

لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً نساء: 64 نساء: 64 ما هيچ

ص: 75

پيامبرى را نفرستاديم مگر براى اين كه به فرمان خدا، از وى اطاعت شود. و اگر اين مخالفان، هنگامى كه به خود ستم مى كردند (و فرمانهاى خدا را زير پا مى گذاردند)، به نزد تو مى آمدند؛ و از خدا طلب آمرزش مى كردند؛ و پيامبر هم براى آنها استغفار مى كرد؛ خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند.

إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ همانا اوست توبه پذير و مهربان در دومورد بقره 37 و 54

و إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ بقره 128 البته توئى توبه پذير و مهربان

و أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ بقره 160 منم توبه پذير و مهربان.

و فَإِنَّهُ كانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُوراً 17/ 25 پس اوست بخشنده توبه كنندگان.

و أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ در دو مورد 9/ 105 و 119 بدرستى كه خداست توبه پذير و رحم كننده.

ص: 76

و كانَ تَوَّاباً رَحِيماً 4/ 15 خداست توبه پذير رحم كننده.

البقرة" 2"

فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ 37 بقره: سپس آدم از پروردگارش كلماتى دريافت داشت؛ (و با آنها توبه كرد.) و خداوند توبه او را پذيرفت؛ چرا كه خداوند توبه پذير و مهربان است.

وقال تعالى: وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ 54 بقره: و زمانى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم كرديد! پس توبه كنيد؛ و به سوى خالق خود باز گرديد! و خود را [يكديگر را] به قتل برسانيد! اين كار، براى شما در

ص: 77

پيشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذيرفت؛ زيرا كه او توبه پذير و رحيم است.

وقال: وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ 128 و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذير، كه تو توبه پذير و مهربانى!

وقال تعالى: إِلَّا الَّذِينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا فَأُولئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ 160 بقره: مگر آنها كه توبه و بازگشت كردند، و (اعمال بد خود را، با اعمال نيك،) اصلاح نمودند، (و آنچه را كتمان كرده بودند؛ آشكار ساختند؛) من توبه آنها را مى پذيرم؛ كه من توّاب و رحيمم.

وقال تعالى: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ 222 خداوند، توبه كنندگان را دوست دارد، و پاكان را (نيز) دوست دارد.

وقال تعالى: وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُسُ أَمْوالِكُمْ 279. و اگر توبه كنيد، سرمايه هاى شما، از آنِ شماست [اصل

ص: 78

سرمايه، بدون سود]

آل عمران" 3"

إِلَّا الَّذِينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 89 مگر كسانى كه پس از آن، توبه كنند و اصلاح نمايند؛ (و در مقام جبران گناهان گذشته برآيند، كه توبه آنها پذيرفته خواهد شد؛) زيرا خداوند، آمرزنده و بخشنده است.

وقال تعالى: لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْ ءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ 128. هيچ گونه اختيارى (در باره عفو كافران، يا مؤمنان فرارى از جنگ،) براى تو نيست؛ مگر اينكه (خدا) بخواهد آنها را ببخشد، يا مجازات كند؛ زيرا آنها ستمگرند.

النساء" 4"

وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحِيماً نساء: 16 و از ميان شما، آن مردان و زنانى كه (همسر ندارند، و)

ص: 79

مرتكب آن كار (زشت) مى شوند، آنها را آزار دهيد (و حد بر آنان جارى نماييد)! و اگر توبه كنند، و (خود را) اصلاح نمايند، (و به جبران گذشته بپردازند،) از آنها درگذريد! زيرا خداوند، توبه پذير و مهربان است.

إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً* نساء:

17 پذيرش توبه از سوى خدا، تنها براى كسانى است كه كار بدى را از روى جهالت انجام مى دهند، سپس زود توبه مى كنند. خداوند، توبه چنين اشخاصى را مى پذيرد؛ و خدا دانا و حكيم است.

وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً 16- 18 نساء: 18 براى كسانى كه كارهاى بد را انجام مى دهند، و هنگامى كه مرگ يكى از آنها فرا مى رسد

ص: 80

مى گويد: «الان توبه كردم!» توبه نيست؛ و نه براى كسانى كه در حال كفر از دنيا مى روند؛ اينها كسانى هستند كه عذاب دردناكى برايشان فراهم كرده ايم.

وقال تعالى: يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ يَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

وَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ 26- 27 خداوند مى خواهد (با اين دستورها، راه هاى خوشبختى و سعادت را) براى شما آشكار سازد، و به سنتهاى (صحيح) پيشينيان رهبرى كند. و خداوند دانا و حكيم است.

نساء: 27 خدا مى خواهد شما را ببخشد (و از آلودگى پاك نمايد)، امّا آنها كه پيرو شهواتند، مى خواهند شما بكلى منحرف شويد.

وقال تعالى: إِلَّا الَّذِينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ أَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ 146. مگر

ص: 81

آنها كه توبه كنند، و جبران و اصلاح نمايند، به (دامن لطف) خدا، چنگ زنند، و دين خود را براى خدا خالص كنند؛ آنها با مؤمنان خواهند بود؛ و خداوند به افراد باايمان، پاداش عظيمى خواهد داد.

المائدة" 5"

وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ* و در آخرت، مجازات عظيمى دارند. إِلَّا الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 33- 34 مگر آنها كه پيش از دست يافتن شما بر آنان، توبه كنند؛ پس بدانيد (خدا توبه آنها را مى پذيرد؛) خداوند آمرزنده و مهربان است.

وقال تعالى: فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 39 اما آن كس كه پس از ستم كردن، توبه و جبران نمايد، خداوند توبه او را مى پذيرد؛ (و از اين مجازات؛ معاف مى شود، زيرا) خداوند، آمرزنده و مهربان است.

ص: 82

وقال تعالى: وَ حَسِبُوا أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا ثُمَّ تابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا كَثِيرٌ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ 71 گمان كردند مجازاتى در كار نخواهد بود! از اين رو (از ديدن حقايق و شنيدن سخنان حق،) نابينا و كر شدند؛ سپس (بيدار گشتند، و) خداوند توبه آنها را پذيرفت، ديگربار (در خواب غفلت فرو رفتند، و) بسيارى از آنها كور و كر شدند؛ و خداوند، به آنچه انجام مى دهند، بيناست.

وقال تعالى: أَ فَلا يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَهُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 74. يا به سوى خدا بازنمى گردند، و از او طلب آمرزش نمى كنند؟ (در حالى كه) خداوند آمرزنده مهربان است.

الانعام" 6" وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 54. هرگاه كسانى كه به آيات ما ايمان

ص: 83

دارند نزد تو آيند، به آنها بگو: «سلام بر شما پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض كرده؛ هر كس از شما كار بدى از روى نادانى كند، سپس توبه و اصلاح (و جبران) نمايد، (مشمول رحمت خدا مى شود چرا كه) او آمرزنده مهربان است.»

الاعراف" 7" فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ 143 «خداوندا! منزهى تو (از اينكه با چشم تو را ببينم)! من به سوى تو بازگشتم! و من نخستين مؤمنانم!»

وقال تعالى: وَ الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِها وَ آمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ 153. و آنها كه گناه كردند، و بعد از آن توبه نمودند و ايمان آوردند، (اميد عفو او را دارند؛ زيرا) پروردگار تو، در پى اين كار، آمرزنده و مهربان است.

التوبة" 9" فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ 3 اگر توبه كنيد، براى شما بهتر است!

ص: 84

وقال تعالى: فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 5 هرگاه توبه كنند، و نماز را برپا دارند، و زكات را بپردازند، آنها را رها سازيد؛ زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است!

وقال تعالى: فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَإِخْوانُكُمْ فِي الدِّينِ" (ولى) اگر توبه كنند، نماز را برپا دارند، و زكات را بپردازند، برادر دينى شما هستند؛

وقال عزوجل: وَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلى مَنْ يَشاءُ 15 و خدا توبه هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)، مى پذيرد؛

وقال تعالى: فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ 74 اگر توبه كنند، براى آنها بهتر است؛

وقال سبحانه: وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 102" و گروهى ديگر، به گناهان خود اعتراف كردند؛ و كار خوب و بد را به هم

ص: 85

آميختند؛ اميد مى رود كه خداوند توبه آنها را بپذيرد؛ به يقين، خداوند آمرزنده و مهربان است!

وقال جل شأنه: ا لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ 104 آيا نمى دانستند كه فقط خداوند توبه را از بندگانش مى پذيرد، و صدقات را مى گيرد، و خداوند توبه پذير و مهربان است؟!

وقال تعالى: وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ 106 و گروهى ديگر، به فرمان خدا واگذار شده اند (و كارشان با خداست)؛ يا آنها را مجازات مى كند، و يا توبه آنان را مى پذيرد (، هر طور كه شايسته باشند)؛ و خداوند دانا و حكيم است!

وقال سبحانه: التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ 112 توبه كنندگان، عبادت كاران، سپاسگويان، سياحت كنندگان، ركوع كنندگان، سجده آوران، آمران به معروف، نهى كنندگان از منكر، و حافظان حدود (و مرزهاى) الهى، (مؤمنان

ص: 86

حقيقى اند)؛ و بشارت ده به (اينچنين) مؤمنان!

وقال تعالى: ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِيمٌ 117 سپس خدا توبه آنها را پذيرفت، كه او نسبت به آنان مهربان و رحيم است!

وقال سبحانه

ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ 118. سپس خدا رحمتش را شامل حال آنها نمود، (و به آنان توفيق داد) تا توبه كنند؛ خداوند بسيار توبه پذير و مهربان است!

هود" 11"

وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى وَ يُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ 3 و اينكه: از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد؛ سپس بسوى او بازگرديد؛ تا شما را تا مدّت معيّنى، (از مواهب زندگى اين جهان،) به خوبى بهره مند سازد؛ و به هر صاحب فضيلتى، به مقدار فضيلتش ببخشد! و

ص: 87

اگر (از اين فرمان) روى گردان شويد، من بر شما از عذاب روز بزرگى بيمناكم!

وقال تعالى- ناقلا عن هود-: وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ 52 و اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوى او بازگرديد، تا (باران) آسمان را پى در پى بر شما بفرستد؛ و نيرويى بر نيرويتان بيفزايد! و گنهكارانه، روى (از حق) بر نتابيد!» وقال- ناقلا عن صالح عليه السلام-: فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ 61. سپس به سوى او بازگرديد، كه پروردگارم (به بندگان خود) نزديك، و اجابت كننده (خواسته هاى آنها) است!»

النحل" 16"

ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ

ص: 88

119. امّا پروردگارت نسبت به آنها كه از روى جهالت، بدى كرده اند، سپس توبه كرده و در مقام جبران برآمده اند، پروردگارت بعد از آن آمرزنده و مهربان است.

مريم" 19"

إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ شَيْئاً 60 مگر آنان كه توبه كنند، و ايمان بياورند، و كار شايسته انجام دهند؛ چنين كسانى داخل بهشت مى شوند، و كمترين ستمى به آنان نخواهد شد..

طه" 20" وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى 82 و من هر كه را توبه كند، و ايمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدايت شود، مى آمرزم!

وقال سبحانه: ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى 122. سپس پروردگارش او را برگزيد، و توبه اش را پذيرفت، و هدايتش نمود.

ص: 89

النور" 24" إِلَّا الَّذِينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 5 مگر كسانى كه بعد از آن توبه كنند و جبران نمايند (كه خداوند آنها را مى بخشد) زيراخداوند آمرزنده و مهربان است.

وقال سبحانه: وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ 10

وقال تعالى: وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 31. و همگى بسوى خدا بازگرديد اى مؤمنان، تا رستگار شويد!

الفرقان" 25" إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً* وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتاباً 70- 71. مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، كه خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى كند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است!

ص: 90

فرقان: 71 و كسى كه توبه كند و عمل صالح انجام دهد، بسوى خدا بازگشت مى كند (و پاداش خود را از او مى گيرد.)

القصص" 28" قالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ 16 (سپس) عرض كرد: «پروردگارا! من به خويشتن ستم كردم؛ مرا ببخش!» خداوند او را بخشيد، كه او غفور و رحيم است!

وقال تعالى: فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ 67. اما كسى كه توبه كند، و ايمان آورد و عمل صالحى انجام دهد، اميد است از رستگاران باشد!

الاحزاب" 32" وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً 24 هدف اين است كه خداوند صادقان را بخاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هرگاه اراده كند عذاب نمايد يا (اگر توبه كنند) توبه آنها را بپذيرد؛ چرا كه خداوند آمرزنده و

ص: 91

رحيم است.

وقال تعالى: لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ وَ يَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً 73. هدف اين بود كه خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را (از مؤمنان جدا سازد و آنان را) عذاب كند، و خدا رحمت خود را بر مردان و زنان باايمان بفرستد؛ خداوند همواره آمرزنده و رحيم است!

الزمر" 39" وَ أَنِيبُوا إِلى رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ 54. و به درگاه پروردگارتان بازگرديد و در برابر او تسليم شويد، پيش از آنكه عذاب به سراغ شما آيد، سپس از سوى هيچ كس يارى نشويد!

المؤمن" 40 غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ 3 خداوندى كه آمرزنده گناه، پذيرنده توبه،

وقال تعالى: فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ 7.

ص: 92

پس كسانى را كه توبه كرده و راه تو را پيروى مى كنند بيامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار!

حمعسق" 42" وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ 25. او كسى است كه توبه را از بندگانش مى پذيرد و بديها را مى بخشد، و آنچه را انجام مى دهيد مى داند.

الاحقاف" 46" إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ 15. من به سوى تو بازمى گردم و توبه مى كنم، و من از مسلمانانم!»

الحجرات" 49" وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ 11 و آنها كه توبه نكنند، ظالم و ستمگرند!

وقال تعالى: وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ 12. تقواى الهى پيشه كنيد كه خداوند توبه پذير و مهربان است!

المجادلة" 58" فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ 13. اكنون كه اين كار را نكرديد و خداوند توبه شما را

ص: 93

پذيرفت،

التحريم" 66" إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما 4 اگر شما (همسران پيامبر) از كار خود توبه كنيد (به نفع شماست، زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته؛

وقال تعالى: قانِتاتٍ تائِباتٍ 5 متواضع، توبه كار، عابد،

وقال سبحانه: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ اى كسانى كه ايمان آورده ايد بسوى خدا توبه كنيد، توبه اى خالص؛ اميد است (با اين كار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهايى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است وارد كند، در آن روزى كه خداوند پيامبر و كسانى را كه با او ايمان آوردند خوار نمى كند؛ اين در حالى است كه نورشان پيشاپيش آنان و از سوى راستشان در حركت است، و مى گويند:

ص: 94

«پروردگارا! نور ما را كامل كن و ما را ببخش كه تو بر هر چيز توانائى!» 8.

المزمل" 73" عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَيْكُمْ 20. او مى داند كه شما نمى توانيد مقدار آن را (به دقّت) اندازه گيرى كنيد (براى عبادت كردن)، پس شما را بخشيد؛

البروج" 85" إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ 10. كسانى كه مردان و زنان باايمان را شكنجه دادند سپس توبه نكردند، براى آنها عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان است!

النصر" 110" وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً 3. و از او آمرزش بخواه كه او بسيار توبه پذير است!

ص: 95

اخبار

درِ توبه كَى بسته مى شود!

1- ربيع ابن محمد المسلى، و عبد الله بن سليمان العامرى، از أبى عبد الله عليه السلام فرمود: ما زالت الارض إلا ولله تعالى ذكره فيها حجة يعرف الحلال والحرام، ويدعو إلى سبيل الله عزوجل، ولا تنقطع الحجة من الارض إلا أربعين يوما قبل القيامة، فإذا رفعت الحجة اغلقت أبواب التوبة، ولم ينفع نفسا إيمانها لم تكن آمنت من قبل أن ترفع الحجة، اولئك شرار من خلق الله وهم الذين تقوم عليهم القيامة.(1) زمين نمى گذرد مگر اينكه براى خداى تعالى ذكره در آن حجتيست كه حلال و حرام را در آن معرفى (وبيان) مى كند و به سوى راه خدا دعوت مى كند، و زمين از حجت منقطع نمى شود مگر چهل روز


1- بحارالأنوار: ج 6 ص 18 ب 20 ح 1 از كمال الدين: ص 133.

ص: 96

پيش از قيامت، پس زمانى كه حجت برداشته شد، درهاى توبه بسته مى شود و بر هيچكس (در آن وقت) ايمانش بهره اى نمى رساند كه قبل از برداشته شدن حجت، ايمان نياورده باشد، آنهايند بدترين از آفريدگان خدا و بر آنها قيامت قيام مى كند.

مدت توبة

1- مردى از أبى جعفر عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: من تاب فى سنة تاب الله عليه، ثم قال: إن السنة لكثيرة، ثم قال: من تاب فى شهر تاب الله عليه، ثم قال: إن الشهر لكثير، ثم قال: من تاب فى يومه تاب الله عليه، ثم قال: إن يوما لكثير، ثم قال: من تاب إذا بلغت نفسه هذه- يعنى حلقه- تاب الله عليه.(1) هركس يك


1- بحارالأنوار: ج ص 18 ب 20 ح 33 از ثواب الأعمال: ص 173 و از كتاب حسين بن سعيد.

ص: 97

سال پيش از فرا رسيدن مرگش (برگردد و) توبه نمايد از او در گذرد!، سپس فرمود: يك سال زياد است بلكه يك ماه، يك ماه نيز زياد است بلكه يك روز، يك روز هم زياد است، زمانى كه جانش به حلقومش رسيد (و توبه نمود)، خداوند از او مى پذيرد.

2- حلبى، از أبى عبد الله عليه السلام در باره فرموده خدا:" وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ" قال: هو الفرار تاب حين لم ينفعه التوبة ولم يقبل منه.(1) براى كسانى كه كارهاى بد را انجام مى دهند، و هنگامى كه مرگ يكى از آنها فرا مى رسد مى گويد: «الان توبه كردم!» توبه نيست؛ و نه براى كسانى كه در حال كفر از دنيا مى روند؛ اينها كسانى هستند كه عذاب دردناكى برايشان فراهم كرده ايم.

فرمود: آن فرار كردن (از توبه) است تا هنگامى كه

@@@

رحمت واسعه خداى مهربان بر گنهكاران ؛ ص98


1- نساء: 18 بحارالأنوار: ج 6 ص 18 ح 43.

ص: 98

ديگر توبه برايش نفعى ندارد و از او پذيرفته نشود.

3- اعرابى به پيش پيامبر صلى الله عليه واله آمد و گفت: به من خبر بده از توبه تا كى پذيرفته مى شود؟! پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: إنّ بابها مفتوح لابن آدم لا يسد حتى تطلع الشمس من مغربها، وذلك قوله:" هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ" وهى طلوع الشمس من مغربها" يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً".(1) البته درِ توبه باز است، براى فرزند آدم بسته نشود، تا خورشيد از مغرب طلوع نمايد و اين است گفته خدا «آيا جز اين انتظار دارند كه فرشتگان (مرگ) به سراغشان آيند، يا خداوند (خودش) به سوى آنها بيايد، يا بعضى از آيات پروردگارت (و نشانه هاى رستاخيز)؟! اما آن روز كه بعضى از


1- انعام: 158: بحارالأنوار: ج 6 ص 18 ح 46 از تفسير امام عليه السلام.

ص: 99

آيات پروردگارت تحقّق پذيرد، ايمان آوردن افرادى كه قبلًا ايمان نياورده اند، يا در ايمانشان عمل نيكى انجام نداده اند، سودى به حالشان نخواهد داشت! بگو: ( «اكنون كه شما چنين انتظارات نادرستى داريد،) انتظار بكشيد ما هم انتظار (كيفر شما را) مى كشيم!»» و آن طلوع آفتاب از مغربش است

4- أبى عبد الله عليه السلام از: رسول خداصلى الله عليه واله فرمود: من تاب قبل موته بسنة قبل الله توبته، ثم قال: إن السنة لكثيرة من تاب قبل موته بشهر قبل الله توبته، ثم قال: إن الشهر لكثير من تاب قبل موته بجمعة قبل الله توبته، ثم قال: إن الجمعة لكثيرة من تاب قبل موته بيوم قبل الله توبته، ثم قال: إن اليوم لكثير (2) من تاب قبل أن يعاين قبل الله توبته.(1) هركس يك سال پيش از فرا رسيدن مرگش (برگردد و) توبه نمايد از او مى


1- ( 2) فى المصدر: إن يوما لكثير. م. بحارالأنوار: ج 6 ص 19 ح 4 از اصول كافى: ج 2 ص 44.

ص: 100

پذيرد!، سپس فرمود: يك سال زياد است بلكه يك ماه پيش از مرگش، يك ماه نيز زياد است بلكه پيش از مرگش يك جمعه، خداوند توبه اورا مى پذيرد، سپس فرمود يك جمعه زياداگر پيش از مرگش توبه نمايد از او مى پذيرد باز فرمود يك روز هم زياد است، هركس پيش از ديدن مرگ توبه نمايد، خداوند از او مى پذيرد.

5- رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: إن الله يقبل توبة عبده ما لم يغرغر، توبوا إلى ربكم قبل أن تموتوا، وبادروا بالاعمال الزاكية قبل أن تشتغلوا، وصلوا الذى بينكم وبينه بكثرة ذكركم إياه.(1) خداوند توبه بنده اش را مى پذيرد ما دام مرگ او فرا نرسد، برگرديد به سوى پروردگارتان پيش از آن كه بميريد و به كارهاى پاك مبادرت كنيد، پيش از آن كه مشغول (و گرفتار) شويد، و وصل كنيد


1- بحارالأنوار: ج 6 ص 19 ح 5 از دعوات راوندى.

ص: 101

آنچه كه ميان خود و خدايتان هست، با ذكر (و ياد كردن) زياد اورا.

دستان رحمت خدا صبح وشام گسترده است!

سكونى، از امام صادق، از پدرانش عليهم السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه واله فرمود: إن لله عزوجل فضولا من رزقه ينحله من يشاء من خلقه، والله باسط يديه عند كل فجر لمذنب الليل هل يتوب فيغفر له؟

ويبسط يديه عند مغيب الشمس لمذنب النهار هل يتوب فيغفر له؟(1)" براى خداى عزّو جلّ (زيادى و) تفضل هائى از رزقش هست كه عطا نمايد براى كسى كه از خلقش بخواهد و خداوند دستان (قدرتش) را هر صبحگاهان براى گناهكاران شب، مى گستراند كه آيا


1- فى الكافى: أو قال: بسطت. بحارالأنوار: ج 6 ص 18 ح 34 ازثواب الأعمال: ص 173.

ص: 102

او توبه مى كند تا اورا ببخشد؟ و مى گستراند دست هاى (رحمتش) را نزديك غروب بر گناهكار روز، آيا برمى گردد كه اورا ببخشد؟.

توبه اينها پذيرفته نمى شود!

1- سؤال شد از امام صادق عليه السلام از قول خداى عزوجل:" وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ" فرمود: ذلك إذا عاين أمر الآخرة.(1) اين زمانيست كه كار آخرت (مرگ) رامشاهده نمود.

2- إبراهيم بن محمد الهمدانى گفت به امام رضا عليه السلام گفتم: لاىّ علّة أغرق الله فرعون وقد آمن به وأقر بتوحيده؟ قال: لانه آمن عند رؤية البأس، والايمان عند روية البأس غير مقبول، وذلك حكم الله تعالى ذكره فى


1- بحارالأنوار: ج 6 ص 18 ح 3 از من لايحضره الفقيه: ص 32.

ص: 103

السلف والخلف، به چه علت خداوند فرعون را غرق نمود در حالى كه به او ايمان آورد و به توحيدش اقرار نمود؟! فرمودبراى اينكه هنگام ديدن مرگ ايمان آورد و ايمان در اين موقعيت پذيرفته نيست زيرا حكم خدا تعالى ذكره درگذشته و آينده اين بوده است خداى عز وجل فرموده

" فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا 85- 84 غافر:" غافر (مؤمن): 84 هنگامى كه عذاب (شديد) ما را ديدند گفتند: «هم اكنون به خداوند يگانه ايمان آورديم و به معبودهايى كه همتاى او مى شمرديم كافر شديم!»

مؤمن: 85 امّا هنگامى كه عذاب ما را مشاهده كردند، ايمانشان براى آنها سودى نداشت! اين سنّت خداوند است كه همواره در ميان بندگانش اجرا شده، و آنجا كافران زيانكار شدند! اما آن

وقال عزوجل:" يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي

ص: 104

إِيمانِها خَيْراً انعام: 158" انعام 158 روزى كه بعضى از آيات پروردگارت تحقّق پذيرد، ايمان آوردن افرادى كه قبلًا ايمان نياورده اند، يا در ايمانشان عمل نيكى انجام نداده اند، سودى به حالشان نخواهد داشت!

وهكذا فرعون لما أدركه الغرق قال:" آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ" فقيل له:" آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ الخبر(1) يونس 90 «ايمان آوردم كه هيچ معبودى، جز كسى كه بنى اسرائيل به او ايمان آورده اند، وجود ندارد؛ و من از مسلمين هستم!»

يونس: 91 (امّا به او خطاب شد:) الآن؟!! در حالى كه قبلًا عصيان كردى، و از مفسدان بودى!

وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها


1- بحارالأنوار: ج 6 ص 23 ح 25 از علل الشريع ص 31 و عيون الاخبار: ص 233- 232.

ص: 105

وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِيماً" نساء: 93 نساء: 93 و هر كس، فرد باايمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالى كه جاودانه در آن مى ماند؛ و خداوند بر او غضب مى كند؛ و او را از رحمتش دور مى سازد؛ و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است. قال: من قتل مؤمنا على دينه لم تقبل توبته، ومن قتل نبيا أو وصى نبى فلا توبة له لانه لا يكون مثله فيقاد به (1)، وقد يكون الرجل بين المشركين واليهود والنصارى يقتل رجلا من المسلمين على أنه مسلم فإذا دخل فى الاسلام محاه الله عنه لقول رسول الله صلى الله عليه واله: الاسلام يجب ما كان قبله- أى يمحوا- لان أعظم الذنوب عند الله هو الشرك بالله (2) فإذا قبلت توبته فى الشرك قبلت فيما سواه، فأما قول الصادق عليه السلام ليست له توبة فإنه عنى من قتل نبيا أو وصيا فليست له توبة لانه لا يقاد أحد بالانبياء وبالاوصياء إلا الاوصياء والانبياء، والانبياء والاوصياء لا يقتل بعضهم بعضا

ص: 106

، وغير النبى والوصى لا يكون مثل النبى والوصى فيقاد به، وقاتلهما لا يوفق بالتوبة.(1) هركس مؤمنى را به خاطر دينش به قتل رساند، توبه او پذيرفته نخواهدشد، و هركس پيغمبر

يا وصى پيغمبرى را بكشد، براى او توبه نخواهد بود، زيرا براى او مانندى نيست تا قصاص بكنند، گاهى مردى ميان مشركين و يهود و نصارى، مسلمانى را به خاطر اسلامش بكشد، پس وقتى كه مسلمان شد (و ايمان آورد) خداوند گناه اين قتل را به او مى بخشد، زيرا رسول خدا فرمود: اسلام گذشته را محو مى نمايد، چون بزرگترين گناه شرك است، پس زمانى كه توبه او پذيرفته شد، ديگرى هم قبول مى شود.


1- ( 1) فى النهاية: أى لا يكون مثله فيقتل به بدلا منه.( 2) فى المصدر: الا ان اعظم الذنوب عند الله هو الشرك بالله. بحارالأنوار: ج 6 ص 22 ح 24 از تفسير قمى ص 136.

ص: 107

اما گفته امام صادق عليه السلام كه اورا توبه نيست، مقصود قاتل نبى يا وصى است چون كسى برابر آن دو نيست تا قصاص شود مگر خودشان كه آنها هم هيچ وقت همديگر را نمى كشند، پس قاتل آنها موفق به توبه نمى شود.

شفاعت كننده بهتر از توبه نيست

1- از أمير المؤمنين عليه السلام فرمود: لا شفيع أنجح من التوبة.(1) شفاعت كننده بهتر از توبه نيست.

2- طلحة بن زيد، عن أبى عبد الله عليه السلام فرمود: مرّ عيسى بن مريم عليه السلام على قوم يبكون فقال: على ما يبكى هؤلاء؟ فقيل: يبكون على ذنوبهم، قال: فليدعوها


1- بحارالأنوار: ج 6 ص 20 ح 6 از تحف العقول: ص 93 و امالى صدوق ص 93 و 193.

ص: 108

يغفر لهم.(1) عيسى عليه السلام گذشت بر گروهى كه مى گريستند فرمود اينها براى چه گريه مى كنند؟، گفتند:

براى گناهانشان، فرمود: پس آن را رها سازند (و گناه نكنند) بخشوده شوند.

3- عبد الله بن سنان، از أبى عبد الله عليه السلام فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: يلزم لُامّتى فى أربع: يحبون التائب، ويرحمون الضعيف، ويعينون المحسن، ويستغفرون للمذنب.(2) بر امت من چهارچيز ضرورت دارد؛ توبه كننده را دوست دارند و ناتوان را رحم نمايند و به نيكوكار، يارى رسانند، و برگناهكار طلب بخشش كنند.


1- بحارالأنوار: ج 6 ص 20 ح 7 و 129 از امالى صدوق ص 297.
2- فى نسخة: للذنب. بحارالأنوار: ج 6 ص 20 ح 10 از خصال شيخ صدوق ج 1 ص 11 114.

ص: 109

مؤمن اين خصلت ها را ندارد

حلبى گويد: شنيدم أبا عبد الله عليه السلام مى فرمود:

إنّ المؤمن لا تكون سجيته الكذب، ولا البخل، ولا الفجور، ولكن ربما ألمّ بشئ من هذا لا يدوم عليه. فقيل له:

أفيزنى؟ قال نعم، هو مفتن تواب، ولكن لا يولد له من تلك النطفة.(1) مؤمن نهادش دروغ گو نشود، و نه بخالت كند و نه دريده گى (و كار زشت) نمايد، اى بسا به لغزش مى افتد اما ادامه نمى دهد، پرسيده شد آيا زنا مى كند؟! فرمود: بلى او به فتنه افتاده و توبه كننده است و لكن از آن نطفه برايش بچه زائيده نشود.

صاحب چهار چيز از چهار ديگر محروم نمى شود

1- أبى الصباح گفت: جعفر بن محمد عليهما السلام


1- السجية: الطبيعة والخلق. ألم: باشر اللمم أى صغار الذنوب. بحارالأنوار: ج 6 ص 20 از خصال 1/ 64.

ص: 110

فرمود: من اعطى أربعا لم يحرم أربعا: من اعطى الدعاء لم يحرم الاجابة، ومن اعطى الاستغفار لم يحرم التوبة، ومن اعطى الشكر لم يحرم الزيادة، ومن اعطى الصبر لم يحرم الاجر.(1) به هركس چهار چيز داده شد از چهار چيز محروم نشود، هركس (توفيق) دعا داده شد از اجابت محروم نشود، و هركس استغفار داده شد از توبه محروم نشود و هركس شكر كردن به او داده شد از زيادت محروم نشود، و به هركس صبر (وشكيبائى) عطا شود، از پاداش (خوب) محروم نگردد.

2- عمرو بن أبى المقدام، از أبى عبد الله، از پدرش عليهما السلام رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود:

أربع من كن فيه كان فى نور الله الاعظم: من كانت عصمة أمره شهادة أن لا إله إلا الله وأنى رسول الله، ومن إذا أصابته مصيبة قال: إنا لله وإنا إليه راجعون، ومن إذا أصاب خيرا قال


1- بحارالأنوار: ج 6 ص 21 ح 12 از خصال صدوق 1/ 94.

ص: 111

: الحمد لله رب العالمين، ومن إذا أصاب خطيئة قال: أستغفر الله و أتوب إليه.(1) چهار چيز در هر كس باشد، در نور اعظم خدا باشد، هركس نگهدارنده كارش شهادتين گفتن باشد، و هركس هروقت مصيبت به او رخ دهد، انّا للّه و انا اليه راجعون گويد، و هركس خيرى به او رخ دهد ستايش خدا را بجاآورد و هركس از او خطائى سر زد (فوراً) استغفار كند.

برگرديد به سوى خدا

در حديث چهارصدگانه، أمير المؤمنين عليه السلام فرمود: توبوا إلى الله عزوجل وادخلوا فى محبته، إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ، والمؤمن تواب.(2) به سوى خداى عز و جل بر گرديد و در محبت او داخل شويد چون خدا فرموده


1- بحارالأنوار: ج 6 ص 21 ح 13 از خصال: 1/ 106- 105.
2- بحارالأنوار: ج 6 ص 21 ح 14 از خصال: 2/ 162.

ص: 112

«خداوند توبه و پاكى كنندگان را دوست دارد» و مؤمن توبه كننده (و باز گردنده) است.

به سندهاى سه گانه از امام رضا از پدرانش عليهم السلام رسول خدا صلى الله عليه واله فرمود: مثل المؤمن عند الله عزوجل كمثل ملك مقرب، وإن المؤمن عند الله عزوجل أعظم من ذلك، وليس شئ أحب إلى الله من مؤمن تائب، أو مؤمنة تائبة.(1) مثال مؤمن نزد خداى عزوجل مانند مثال فرشته مقرب است و مؤمن نزد خداى عز جل درجه اش بالاتر از اين است، و نيست چيزى دوست داشتنى تر به خدا از مؤمن توبه كننده يا زن مؤمنه توبه كننده.

توبه كننده مانند بى گناهان است


1- بحارالأنوار: ج 6 ص 21 ح 15 از عيون الأخبار: ص 198 و ازصحيفةالرضاء عليه السلام.

ص: 113

دارُم، از امام رضا عليه السلام، ازپدرانش عليهم السلام رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: التائب من الذنب كمن لا ذنب له.(1) توبه كننده از گناه مانند كسى است كه گناه نكرده باشد.

تعجب از مأيوسان است!

شعبى گويد شنيدم على بن أبى طالب عليه السلام مى فرمود: العجب ممن يقنط ومعه الممحاة! فقيل له: وما الممحاة؟ قال: الاستغفار.(2) تعجب از كسى است با وجود نابود كننده، مأيوس شود، گفته شد «ممحاة و» نابود كننده چيست؟! فرمود استغفار نمودن.

برادر دعبل، از امام رضا، از پدران بزرگوارش عليهم السلام أمير المؤمنين عليه السلام فرمود: تعطروا


1- بحارالأنوار: ج 6 ص 21 ح 16 از عيون الأخبار: ص 230.
2- بحارالأنوار: ج 6 ص 21 ح 17 از امالى ص 54.

ص: 114

بالاستغفار لا تفضحكم روائح الذنوب.(1) خوشبوكنيد خود را با استغفار، رسوا نسازد شمارا بوهاى بد گناهان.

ابن عقبة، از پدرش، از أبى عبد الله عليه السلام در باره قول خداى عزوجل" ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ" قال: هى الاقالة. (أى هى الصفح عنه والاعراض عن ذنبه.)(2) فرمود: آن اقاله يعنى درگذشتن از او و اعراض (و روگرداندن) از گناهانش است.

يك داستان شگفت انگيز!

دخل معاذ بن جبل على رسول الله صلى الله عليه واله باكيا فسلم فرد عليه السلام ثم قال: ما يبكيك يا معاذ؟ فقال: يا


1- بحارالأنوار: ج 6 ص 22 ح 17 از امالى ص 237.
2- بحارالأنوار: ج 6 ص 21 ح 18 از معانى الاخبار: ص 65.

ص: 115

رسول الله إن بالباب شابا

طرى الجسد،(1) نقى اللون، حسن الصورة، يبكى على شبابه بكاء الثكلى على ولدها، يريد الدخول عليك، فقال النبى صلى الله عليه واله: ادخل على الشاب يا معاذ، فأدخله عليه فسلم معاذ بن جبل گريه كنان خدمت رسول خدا داخل شد وسلام كرد و حضرت جواب سلام داد، فرمود: چه چيزى ترا به گريه انداخته اى معاذ؟ عرض كرد اى رسول خدا درِ (مسجد) جوان نورس و خوش رنگ و زيبا صورت، با اين جوانى اش مانند مادر فرزند مرده گريه مى كند و مى خواهد خدمت شما برسد فرمود: اى معاذ جوان را داخل كن، پس اورا داخل نمود و سلام كرد،

فرد عليه السلام، ثم قال: ما يبكيك يا شاب؟ قال: كيف لا


1- طرى الغصن أو اللحم غضا لينا فهو طرى.

ص: 116

أبكى وقد ركبت ذنوبا(1) إن أخذنى الله عزوجل ببعضها أدخلنى نار جهنم؟ ولا أرانى إلا سيأخذنى بها ولا يغفر لى أبدا، فقال رسول الله صلى الله عليه واله: هل أشركت بالله شيئا: قال: أعوذ بالله أن اشرك بربى شيئا، قال: أقتلت النفس التى حرم الله؟ قال: لا، پس جواب سلام داد و سپس پرسيد سبب گريه ات چيست اى جوان؟! گفت:

چگونه نگريم در حالى كه گناهانى را مرتكب شده ام كه اگر خدا به بعضى از آنها مرا مجازات كند مرا به آتش جهنم داخل خواهد كرد! وچنين مى بينم كه به زودى مرا خواهد گرفت و ابداً مرا نخواهد بخشيد! رسول خدا فرمود: آيا چيزى را (به خدا) شريك قرار داده اى؟ گفت: پناه مى برم به خدا كه چيزى را به پروردگارم شريك قرار دهم، فرمود: آيا نفسى را كه خدا حرام كرده، كشته اى؟ گفت نه؛


1- أى اقترفتها.

ص: 117

فقال النبى صلى الله عليه واله: يغفر الله لك ذنوبك وإن كانت مثل الجبال الرواسى،(1) فقال الشاب: فإنها أعظم من الجبال الرواسى، فقال النبى صلى الله عليه واله: يغفر الله لك ذنوبك وإن كانت مثل الارضين السبع وبحارها ورمالها وأشجارها وما فيها من الخلق، قال: فإنها أعظم من الارضين السبع وبحارها ورمالها وأشجارها وما فيها من الخلق! فقال النبى صلى الله عليه واله: يغفر الله لك ذنوبك وإن كانت مثل السماوات ونجومها ومثل العرش والكرسى، قال: فإنها أعظم من ذلك، قال: فنظر النبى صلى الله عليه واله إليه كهيئة الغضبان ثم قال: ويحك (2) يا شاب ذنوبك أعظم أم ربك؟ فخر الشاب لوجهه وهو يقول: سبحان ربى ما شئ أعظم من ربى، ربى أعظم يا نبى الله من كل عظيم،


1- الرواسى: الجبال الثوابت الرواسخ.
2- كلمة ترحم وتوجع، وقد يأتى بمعنى المدح والتعجب، وقيل: إنها بمعنى الويل، تقول: ويح لزيد، وويحا لزيد، وويحه، على الابتداء أو باضمار فعل، كأنك قلت: ألزمه الله ويحا

ص: 118

فقال النبى صلى الله عليه واله: فهل يغفر الذنب العظيم إلا الرب العظيم؟ پس رسول خدا فرمود: مى بخشد گناهانت را اگرچه بقدر كوههاى بلند باشد، جوان گفت آنها (گناهانم) از كوههاى بلند هم بزرگ تر است!، رسول خدا فرمود: گناهانت را مى بخشد اگرچه از هفت زمين و به تعداد درياها و شن ها و درختان و تمامى موجودات در آن باشد! جوان گفت از همه اين ها بزرگ تر است!، رسول خدا فرمود: از گناهان تو در گذرد اگرچه مانند آسمان ها و ستارگان و عرش و كرسى باشد، گفت: از اين ها هم بزرگتر است، پس رسول خدا با حالت غضب به او نگريست و فرمود: واى بر تو اى جوان گناهانت بزرگ است يا پروردگارت؟! جوان به رو افتاد و مى گفت منزه است خداى من چيزى بزرگ تر از او نيست پروردگارم بزرگ تر است اى پيامبر خدا از همه بزرگ ها؛

رسول خدا فرمود: آيا گناه بزرگ را (كسى) جز

ص: 119

پروردگار بزرگ مى بخشد؟!

قال الشاب: لا والله يا رسول الله، ثم سكت الشاب فقال له النبى صلى الله عليه واله: ويحك يا شاب ألا تخبرنى بذنب واحد من ذنوبك؟ قال: بلى اخبرك: إنى كنت أنبش القبور سبع سنين، أخرج الاموات، وأنزع الاكفان، فماتت جارية من بعض بنات الانصار فلما حملت إلى قبرها ودفنت وانصرف عنها أهلها وجن عليهم الليل أتيت قبرها فنبشتها ثم استخرجتها ونزعت ما كان عليها من أكفانها وتركتها متجردة على شفير قبرها، ومضيت منصرفا جوان گفت: نه به خدا قسم اى رسول خدا سپس جوان ساكت ماند، فرمود: واى برتو اى جوان آيا يك گناه از گناهانت را به من نمى گوئى؟! گفت بلى مى گويم، من هفت سال است قبرها را نبش مى كنم و مرده ها را بيرون آورده و كفن هايشان را در مى آورم!، (تا اين كه) دختر جوانى از طايفه انصار مرد و او را برده و دفن كردند، شب فرا رسيد من به قبر او آمدم و نبش كرده و اورا بيرون

ص: 120

آوردم و كفنش را در آوردم و او را كنار قبرش لخت رها ساختم و رفتم،

فأتانى الشيطان فأقبل يزينها لى، ويقول: أما ترى بطنها وبياضها؟ أما ترى وركيها؟(1) فلم يزل يقول لى هذا حتى رجعت إليها، ولم أملك نفسى حتى جامعتها وتركتها مكانها، فإذا أنا بصوت من ورائى يقول: يا(2) شاب ويل لك من ديان يوم الدين، يوم يقفنى وإياك كما تركتنى عريانة فى عساكر الموتى، ونزعتنى من حفرتى وسلبتنى أكفانى، وتركتنى أقوم جنبة إلى حسابى، فويل لشبابك من النار!.

فما أظن أنى أشم ريح الجنة أبدا فما ترى لى يارسول الله؟

فقال النبى صلى الله عليه واله: تنح عنى يا فاسق، إنى أخاف أن أحترق بنارك، فما أقربك من النار! ثم لم يزل عليه


1- الورك بالفتح والكسر وككتف: ما فوق الفخذ، والجمع أوراك.
2- الويل: حلول الشر. الهلاك. ويدعى به لمن وقع فى هلكةيستحقها، وكلمة عذاب وواد فى جهنم، أو بئر أو باب لها.

ص: 121

السلام يقول ويشير إليه حتى امعن من بين يديه، شيطان او را در نظرم جلوه گر نمود و مى گفت آيا سفيدى شكمش را نمى بينى، آيا رانهايش را نمى بينى، مدام مرا وسوسه كرد و برگشتم با او عمل جنسى انجام دادم و در محلش رها كردم (برگشتم) صدائى از پشت سرم شنيدم مى گفت اى جوان واى بر تو از خداى روز جزا، روزى كه من و تو را عريان نگهميدارد آن گونه كه مرا لخت رها كردى در ميان لشكرهاى مردگان و مرا از گورم در آوردى و كفن هايم را در آوردى و مرا اين گونه (جنب) ترك كردى كه به پاى حسابم بيايم، پس واى برتو اى جوان از آتش!؛

من خيال نمى كنم كه ابداً به بهشت روم، پس حال مرا چگونه مى بينى اى رسول خدا فرمود: دور شو از من اى فاسق، من مى ترسم به آتش تو بسوزم سپس مكرر مى فرمود: دور شو، تا اينكه از حضرت دور شد.

فذهب فأتى المدينة فتزود منها ثم أتى بعض جبالها فتعبد

ص: 122

فيها، ولبس مسحا(1) وغل يديه جميعا إلى عنقه، ونادى:

يا رب هذا عبدك بهلول (2)، بين يديك مغلول، يا رب أنت الذى تعرفنى، وزل منى ما تعلم سيدى! يا رب أصبحت (3) من النادمين، وأتيت نبيك تائبا فطردنى وزادنى خوفا، فأسألك باسمك وجلالك وعظمة سلطانك أن لا تخيب رجائى، سيدى! ولا تبطل دعائى ولا تقنطنى من رحمتك.

فلم يزل يقول ذلك أربعين يوما وليلة، تبكى له السباع والوحوش، فلما تمت له أربعون يوما وليلة رفع يديه إلى السماء، وقال: اللهم ما فعلت فى حاجتى؟ إن كنت استجبت دعائى وغفرت خطيئتى فأوح إلى نبيك، وإن لم تستجب لى


1- بكسر الميم وسكون السين ما يلبس من نسيج الشعر على البدن تقشفا وقهرا للجسد.
2- لعله بمعنى المبتهل والمتضرع، أو بمعنى الملعون، أو كان الرجل يسمى بذلك. وأما ما فى المعاجم وكتب اللغة من أنه بمعنى الضحاك والسيد الجامع لكل خير فلا يناسب المقام.
3- فى المصدر: انى اصبحت.

ص: 123

دعائى ولم تغفر لى خطيئتى وأردت عقوبتى فعجل بنار تحرقنى، أو عقوبة فى الدنيا تهلكنى، وخلصنى من فضيحة يوم القيامة. فأنزل الله تبارك وتعالى على نبيه صلى الله عليه واله:" وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً" يعنى الزنا" أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ" يعنى بارتكاب ذنب أعظم من الزنا، ونبش القبور، وأخذ الاكفان پس رفت به شهر و توشه اى برداشت و به بعضى از كوههاى مدينه بالا رفت و مشغول عبادت گرديد و لباس خشن پوشيد و دستانش را به گردنش بست و ندا در داد اى پروردگار اين بنده ناتوان توست در برابرت با زنجير بسته است، اى خدا تو مرا مى شناسى و لغزشى را كه از من سرزده است را، مى دانى اى آقاى من، پروردگا را من الان پشيمانم و توبه كنان- آمدم پيش پيامبرت او هم مرا طرد نمود (واز خود دور ساخت) و ترسم را زياد نمود، پس (من ديگر جز تو كسى را ندارم) قسمت مى دهم به نام و جلال و عظمت پادشاهيت، مرا نا اميدم نكن اى آقاى من، و

ص: 124

دعاى مرا باطل مكن و از رحمت خودت نوميدم نساز!،

چهل شبانه روز بدين گونه ناليد بطورى كه درنده هاى بيابان و وحشى ها، به حال و روز او مى گريستند!.

وقتى كه چهل شبانه روز به پايان رسيد، دستهايش را به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا در باره حاجت من چه كردى؟ اگر دعايم را به اجابت رساندى و خطاى مرا بخشيدى، پس به پيامبرت وحى كن و اگر به ندايم جواب ندادى و گناهم را نبخشيدى و اراده كرده اى مرا كيفر دهى پس هرچه زودتر آتش بفرست و مرا بسوزان و در دنيا با عقوبتى مجازاتم نما كه از رسوائى روز قيامت، خلاصم كن!،

پس خداوند تبارك و تعالى به پيامبرش اين آيه را نازل كرد؛

«آنانكه كار زشت (زنا) انجام دادند يا بر خودشان ستم نمودند» با ارتكاب گناهى كه بزرگتر از زنا و نبش قبرها

ص: 125

و گرفتن كفنها ست

" ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ" يقول: خافوا الله فعجلوا التوبة" وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ" يقول عزوجل: أتاك عبدى يا محمد تائبا فطردته، فأين يذهب؟ وإلى من يقصد؟ ومن يسأل أن يغفر له ذنبا غيرى؟ ثم قال عزوجل: خدارا به ياد آورده و برگناهانش طلب بخشش نمودند (از خدا ترسيدند و به توبه شتاب نمودند) «و كيست گناهان را ببخشد غير از خدا؟» (جبرئيل گفت:) خداى عز وجل مى فرمايد: «اى محمد بنده من توبه كنان پيش تو آمد، او را از خودت دور ساختى، پس كجا رود و به كهِ پناه ببرد و از كهِ سؤال نمايد كه گناه او را ببخشد غير از من، سپس خداى عز و جل فرمود:

" وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ" يقول: لم يقيموا على الزنا ونبش القبور وأخذ الاكفان" أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ" فلما نزلت

ص: 126

هذه الآية على رسول الله صلى الله عليه واله خرج وهو يتلوها ويتبسم، فقال لاصحابه: من يدلنى على ذلك الشاب التائب؟ فقال معاذ: يارسول الله بلغنا أنه فى موضع كذا وكذا، فمضى رسول الله صلى الله عليه واله بأصحابه حتى انتهوا إلى ذلك الجبل فصعدوا إليه يطلبون الشاب فإذا هم بالشاب قائم بين صخرتين، مغلولة يداه إلى عنقه، قد اسود وجهه، وتساقطت أشفار عينيه من البكاء، وهو يقول: سيدى: قد أحسنت خلقى وأحسنت صورتى، فليت شعرى ماذا تريد بى؟ أفى النار تحرقنى؟ أو فى جوارك تسكننى؟ اللهم إنك قد أكثرت الاحسان إلى وأنعمت على، فليت شعرى ماذا يكون آخر أمرى؟ إلى الجنة تزفنى؟(1) أم إلى النار تسوقنى؟

اللهم إن خطيئتى أعظم من السماوات والارض ومن كرسيك الواسع وعرشك العظيم، فليت شعرى تغفر خطيئتى أم تفضحنى بها يوم القيامة؟ فلم يزل يقول نحو هذا وهو يبكى


1- من زف العروس إلى زوجها أى أهداها.

ص: 127

ويحثو التراب على رأسه (1) وقد أحاطت به السباع! وصفت فوقه الطير! وهم يبكون لبكائه! فدنا رسول الله صلى الله عليه واله فأطلق يديه من عنقه، ونفض التراب عن رأسه، وقال: يا بهلول! أبشر فإنك عتيق الله من النار. ثم قال عليه السلام لاصحابه: هكذا تداركوا الذنوب كما تداركها بهلول.

ثم تلا عليه ما أنزل الله عزوجل فيه وبشره بالجنة.(2) «و دانسته بر گناهانش اصرار نمى ورزند» مى فرمايد بر زنا و نبش قبور و درآوردن كفن ها، ادامه نمى دهند «آنهايند پاداش شان بخشوده شدن از سوى پروردگارشان و بهشت هائى از زيرش نهرها روان است و دائمى درآن خواهند بود و چه مزد خوبيست بر عمل كنندگان»

پس وقتى كه اين آيه نازل شد بر رسول خدا، بيرون آمد


1- أى يصب التراب على رأسه.
2- - بحارالأنوار: ج 6 ص 23 ببعد ح 26 از امالى صدوق: ص 29- 26.

ص: 128

و درحالى آيه را تلاوت مى نمود و تبسم مى نمود (و لبخند مى زد) پس به اصحابش فرمود: كيست مرا به سوى آن جوان توبه كننده، راهنمائى كند؟، معاذ گفت:

اى رسول خدا بما رسيده كه آن جوان در فلان محل است،

پس رسول خدا با اصحاب رفت تا رسيدند به آن كوهى كه جوان در آن بود، پس بالا رفتند و ديدند جوان در ميان دو صخره دستانش را به گردنش زنجير كرده و صورتش (در اثر تابش آفتاب) سياه شده و پلك هاى چشمانش به سبب زيادى گريه، ريخته و مى گويد (واى برمن در باره من چه مى خواهى آيا در آتشم مى سوزانى يا در همسايگى ات قرارم مى دهى خدايا احسانت را برايم زياد كردى و به من نعمت دادى؟ واى برمن پايان كارم چه خواهد شد مرابه بهشتت مى برى يا به آتشم مى كشى خدايا خطاهايم از آسمان ها وزمين و كرسى واسع و عرش عظيمت،

ص: 129

بزرگتر است، واى بر من خطاى مرا مى بخشى يا روز قيامت مرا رسوا مى كنى؟! اين گونه مى گفت و مى ناليد و خاك برسرش مى ريخت و درحالى كه درنده و پرنده ها اورا فرا گرفته بودند و به گريه او مى گريستند!، رسول خدا نزديك رفت دستهايش را باز نمود و خاك از صورتش مى گرفت و فرمود: اى بهلول مژده باد برتو، توئى آزاد كرده خدا از آتش، سپس به اصحاب فرمود: اين گونه گناهان را درك كنيد (و از بين ببريد) آن گونه كه بهلول برد و سپس آيه را بر او خواند و مژده بهشت داد.

محبت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به جوان يهودى

جابر، از أبى جعفر عليه السلام فرمود: كان غلام من اليهود يأتى النبى صلى الله عليه واله كثيرا حتى استخفه وربما أرسله فى حاجته، وربما كتب له الكتاب إلى قومه، جابر جوانى از يهوديان زياد پيش رسول خدا مى آمد

ص: 130

تا او را سبك بالش كرد و گاهى براى انجام كارى، مى فرستاد و اى بسا براى او نوشته اى به سوى قومش مى نوشت

فافتقده أياما، فسأل عنه فقال له قائل: تركته فى آخر يوم من أيام الدنيا، فأتاه النبى صلى الله عليه واله فى اناس من أصحابه- وكان له عليه السلام بركة لا يكلم أحدا إلا أجابه- فقال: يا فلان (فى المصدر ياغلام) ففتح عينه وقال: لبيك يا أبا القاسم! قال: قل: أشهد أن لا إله إلا الله، وأنى رسول الله، فنظر الغلام إلى أبيه فلم يقل له شيئا، ثم ناداه رسول الله صلى الله عليه واله ثانية وقال له مثل قوله الاول، فالتفت الغلام إلى أبيه فلم يقل له شيئا، ثم ناداه رسول الله صلى الله عليه واله الثالثة فالتفت الغلام إلى أبيه، فقال: إن شئت فقل وإن شئت فلا، فقال الغلام: أشهد أن لا إله إلا الله، وأنك رسول الله، ومات مكانه. فقال رسول ا لله صلى الله عليه واله لابيه: اخرج عنا، ثم قال عليه السلام لاصحابه: اغسلوه وكفنوه، وآتونى به اصلى عليه، ثم خرج وهو يقول: الحمد لله

ص: 131

الذى أنجى بى اليوم نسمة من النار.(1) چند روزى اورا نديد، پس از (علت غيبتش) پرسيد، كسى عرض كرد در آخرين روز دنيايش است (و در حال مرگ)، پس حضرت با چند نفر از اصحاب به سوى او آمد- آن حضرت بركتى داشت- باكسى سخن نمى گفت مگر اين كه او را جواب مى داد.

پس فرمود اى جوان! چشمانش را باز نمود و گفت لبيك اى ابالقاسم، فرمود: بگو شهادت مى دهم به وحدانيت خدا و اينكه من فرستاده خدايم، جوان به پدرش نگاه كرد و چيزى نگفت.

حضرت دوباره به او نگريست و همان فرمايش را تكرار نمود، جوان باز به پدرش نگاه كرد و چيزى نگفت، حضرت سومين بار به او آن تكليف را نمود باز به پدرش نگريست، پدر گفت اگر مى خواهى بگو!


1- بحارالأنوار: ج 6 ص 27 ح 27 از أمالى شيخ: ص 280.

ص: 132

جوان گفت شهادت مى دهم خدائى جز خداى يگانه وجود ندارد و تو هم فرستاده آن خدائى، بلافاصله جان داد.

پس حضرت به پدر آن جوان فرمود: از نزد ما بيرون رو سپس به اصحاب فرمود: اورا غسل دهيد و كفن كنيد و پيش من آريد من برايش نماز بخوانم سپس بيرون رفت و مى فرمود: ستايش خدائى را كه امروز بوسيله من انسانى را از آتش نجات داد.

به خدا بد گمان مباش!

روى عن العالم عليه السلا أنه قال: والله ما اعطى مؤمن قط خير الدنيا والآخرة إلا بحسن ظنه بالله عزوجل، ورجائه له، و حسن خلقه، والكف عن اغتياب المؤمنين، والله تعالى لا يعذب عبدا بعد التوبة والاستغفار إلا بسوء ظنه، وتقصيره فى رجائه لله عزوجل، وسوء خلقه، واغتيابه المؤمنين. الخبر

ص: 133

.(1) از عالم عليه السلام روايت شده است فرمود به خدا قسم ابداً عطا نگرديده مؤمنى خير دنيا و آخرت را مگر با حسن ظنش به خداى عز و جل و اميدش به او و حسن اخلاق و نگهداريش از غيبت كردن مؤمن ها و اينكه خداى تعالى احدى را بعد از توبه و استغفار عذاب نمى كند مگر با بد گمانى اش به خدا و كوتاهيش در اميد واريش به خداى عز وجل و بد اخلاقيش و غيبت نمودن مؤمنين را (تا آخر خبر).

خداوند گناهان را نابود سازد!

1- أبى بصير، از أبى عبد الله عليه السلام فرمود: أوحى الله عزوجل إلى داوود النبى على نبينا وآله وعليه السلام: يا داوود إن عبدى المؤمن إذا أذنب ذنبا ثم رجع وتاب من ذلك الذنب واستحيى منى عند ذكره غفرت له، وأنسيته الحفظة،


1- بحارالأنوار: ج 6 ص 27 ح 29 از عدةالداعى.

ص: 134

وأبدلته الحسنة، ولا ابالى وأنا أرحم الراحمين.(1) خداى عز و جل به داود عليه السلام وحى نمود اى داود وقتى كه بنده مؤمن من گناهى از او سر زد و برگشت و از آن گناه توبه نمود و هر وقت يادش آمد و از من خجالت كشيد، من اورا مى بخشم و آ ن گناه را به حسنه تبديل مى كنم و اعتناء نمى كنم (و از كسى ترس ندارم) چون من رحم كننده تر از رحم كنندگان هستم.

2- معاوية بن وهب گويد شنيدم اباعبد اللّه عليه السلام مى فرمود: إذا تاب العبد المؤمن توبة نصوحا أحبه الله، فستر عليه فى الدنيا والآخرة، قلت: وكيف يستر عليه؟ قال: ينسى ملكيه ما كتبا عليه من الذنوب، وأوحى إلى جوارحه: اكتمى عليه ذنوبه، وأوحى إلى بقاع الارض: اكتمى عليه ما كان يعمل عليك من الذنوب، فيلقى الله حين يلقاه وليس شئ


1- بحارالأنوار: ج 6 ص 27 ح 30 از ثواب الاعمال ص 125.

ص: 135

يشهد عليه بشئ من الذنوب.(1) وقتى كه بنده مؤمن توبه نصوح كرد خدا اورا دوست مى دارد و (آن گناه را) بر او مى پوشاند در دنيا و آخرت، گفتم چگونه پوشيده نگهميدارد؟ فرمود: از ياد آن دو فرشته كه آن را برايش نوشته اند، مى برد (وفراموش مى كنند) و به اعضاى بدنش وحى مى كند كه گناهان او را پوشيده دارد و به جاى جاى زمين وحى مى كند گناهانى را كه بر روى تو انجام داده، بر او بپوشان، پس وقتى خدارا ملاقات مى كند، چيزى نيست كه برعليه او شهادت دهد از گناهان.

3- مسعودى گويد: امير مؤمنان عليه السلام فرمود: قال أمير المؤمنين عليه السلام: من تاب، تاب الله عليه، وامرت جوارحه أن تستر عليه، وبقاع الارض أن تكتم عليه،


1- فى المصدر: عليه بالذنوب بحارالأنوار: ج 6 ص 27 ح 31 ازثواب الاعمال: ص 166- 165.

ص: 136

وانسيت الحفظة ما كانت تكتب عليه.(1) هركس (ازگناه) بر گردد خدا هم (بارحمت به سوى او) بر مى گردد و به اعضاى او امر مى كنند كه (آن گناه را) بر او پوشيده دارند، و به بقعه هاى زمين (گفته شود) كه بر او مخفى دارد و ازياد (فرشتگان) نگهبان آنچه را كه برايش نوشته اند، برده شود (و فراموش نمايند).

گناهان سه گونه است!

ابى رفعه گويد: امير مؤمنان عليه السلام در كوفه به منبر بالا رفت بالكوفة فحمد الله وأثنى عليه، ثم قال: أيها الناس! إن الذنوب ثلاثة، ثم أمسك، فقال له حبّة العُرنى: يا أمير المؤمنين (2) فسرها لى، فقال: ما ذكرتها إلا وأنا اريد أن


1- فى نسخة: ماكانت كتبت عليه. بحارالأنوار: ج 6 ص 27 ح 32 از ثواب الاعمال: ص 173.
2- فى المصدر: يا أمير المؤمنين قلت: الذنوب ثلاثة ثم امسكت، فقال له: ما ذكرتها اه د.

ص: 137

افسّرها، ولكنّه عرض لى بهر(1) حال بينى وبين الكلام، نعم الذنوب ثلاثة: فذنب مغفور، وذنب غير مغفور، وذنب نرجو لصاحبه ونخاف عليه. قيل: يا أمير المؤمنين فبيّنها لنا، قال: نعم، أما الذنب المغفور فعبد عاقبه الله تعالى على ذنبه فى الدنيا فالله أحكم وأكرم أن يعاقب عبده مرّتين، وأما الذنب الذى لا يغفر فظلم العباد بعضهم لبعض، پس حمد و ثناى الهى را بجا آورد سپس فرمود: اى مردم گناهان سه گونه است پس ساكت شد حبه عرنى گفت: اى امير مؤمنان؛ آن را براى من تفسير كنيد پس فرمود: من آن را نگفتم مگر اينكه مى خواهم تفسير نمايم ولكن خستگى براى من عارض شد، مانع از گفتارم گرديد، بلى گناهان سه گونه است گناهى كه بخشوده مى شود و گناهى بخشيده نشود و گناهى كه به صاحبش اميد بخشش و ترس از عذاب است گفته شد اى اميرمؤمنان


1- البهر بضم الباء وسكون الهاء: انقطاع النفس من الاعياء.

ص: 138

براى ما آنها را بيان بفرمائيد، فرمود بلى، گناهى بخشيده مى شود بنده ايست كه خداوند در دنيا بر گناهش كيفر نموده است، پس خدا حاكم و گرامى تر از اين است بنده اش را دوبار عذاب نمايد و اما گناهى بخشوده نشود ستم بندگان بعضى بر بعضى است.

إن الله تبارك وتعالى إذا برز لخلقه أقسم قسما على نفسه فقال: وعزتى وجلالى لا يجوزنى ظلم ظالم ولو كف بكف، ولو مسحة بكف،(1) ونطحة(2) ما بين الشاة القرناء إلى الشاة


1- بيان: لعل المراد بالكف أولا المنع والزجر، وبالثانى اليد، ويحتمل أن يكون المراد بهما معا اليد أى تضرر كف إنسان بكف آخر بغمز وشبهه، أو تلذذ كف بكف، والمراد بالمسحة بالكف ما يشتمل على إهانة وتحقير أو تلذذ، ويمكن حمل التلذذ فى الموضعين على ما إذا كان من امرأة ذات بعل، أو قهرا بدون رضى الممسوح ليكون من حق الناس، والجماء: التى لا قرن لها. قال فى النهاية: فيه: إن الله ليدين الجماء من ذوات القرن. الجماء التى لا قرن لها. ويدين أى يجزى انتهى 9. وأما الخوف بعد التوبة فلعله لاحتمال التقصير فى شرائط التوبة.
2- نطح الثور و نحوه: أصابه بقرنه.

ص: 139

الجماء، فيقتص الله للعباد بعضهم من بعض، حتى لا يبقى لاحد عند أحد مظلمة، ثم يبعثهم الله إلى الحساب، وأما الذنب الثالث فذنب ستره الله على عبده و رزقه التوبة فأصبح خاشعا من ذنبه، راجيا لربّه فنحن له كما هو لنفسه نرجو له الرحمة ونخاف عليه العقاب.(1) خداى تبارك وتعالى هنگامى كه مخلوقاتش را آشكار ساخت (و آفريد) سوگند ياد كرد و فرمود قسم به عزت و جلالم ازمن نمى گذرد ستم ستمگرى اگرچه دست به دست يا به همديگر ماليده شود يا گوسفند شاخ دار به بى شاخ، ضربه زند، پس خداوند قصاص همديگر بندگان را مى ستاند تا جائى كه براى كسى در ذمه ديگرى حقى داشته باشد سپس آنها را براى حساب (روز قيامت)


1- بحارالانوار: 6/ 29 ح 35، از المحاسن ص 7.

ص: 140

برانگيزد و اما گناه سوم گناهيست خداوند آن را پوشيده نگهداشته و او را به توبه موفق نموده است پس از گنامش ترسيده و به خدا اميد وار بوده است پس ما بر او مانند اوئيم اميد پاداش نيك خدا و ترس از عذابيم.

تأخير توبه خود فريبى است!

از امام جواد عليه السلام فرمود: تأخير التوبة اغترار، وطول التسويف حيرة، والاعتلال على الله هلكة، والاصرار على الذنب أمن لمكر الله، فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ"(1) تأخير توبه خود فريبى است و طول دادن «سوف» امروز و فردا كردن، سرگردانى است و علت تراشى به خدا هلاكت (و نابوديست)، و اصرار بر گناه در امن بودن از مكر (و عذاب) خداست، (در حالى كه) ازمكر خدا در امان نباشد، مگر زيانكاران!.


1- تحف العقول: ص 459 بحارالانوار: 6/ 29 ج 36 از آن

ص: 141

توبه ريسمان يارى رساندن خداست!

امام صادق عليه السلام فرمود: التوبة حبل الله ومدد عنايته، ولابد للعبد من مداومة التوبة على كل حال، وكل فرقة من العباد لهم توبة، فتوبة الانبياء من اضطراب السر، وتوبة الاصفياء من التنفس،(1) وتوبة الاولياء من تلوين الخطرات، وتوبة الخاص من الاشتغال بغير الله، وتوبة العام من الذنوب، ولكل واحد منهم معرفة وعلم فى أصل توبته ومنتهى أمره، وذلك يطول شرحه ههنا، فأما توبة العام فأن يغسل باطنه بماء الحسرة، والاعتراف بالجناية دائما، واعتقاد الندم على ما مضى، والخوف على ما بقى من عمره، ولا يستصغر ذنوبه فيحمله ذلك إلى الكسل، ويديم البكاء والاسف على ما فاته


1- بيان: من التنفس أى بغير ذكر الله، وفى بعض النسخ على بناء التفعيل من تنفيس الهم أى تفريجه أى من الفرح والنشاط، والظاهر أنه مصحف، وتلوين الخطرات: إخطار الامور المتفرقة بالبال، وعدم اطمينان القلب بذكر الله./

ص: 142

من طاعة الله، توبه ريسمان خداست و امتداد عنايت اوست، و چاره اى نيست بر بنده از ادامه توبه در هر حال، و تمام گروه هاى بندگان توبه خاص خود را دارد، پس توبه پيامبران از اضطراب درون است، و توبه اصفياء از (حديث و فريب) نفس است، و توبه اولياء از رنگين كردن خيال هاست، و توبه خاصان، از مشغول شدن به غير خداست، و توبه مردمان عادى، از گناهان است، و براى هريك از اين ها، شناخت و دانش در اصل توبه و نهايت توبه است، و تشريح اين ها در اينجا به طول مى انجامد، پس توبه عوام، شستن باطن خود، با آب حسرت و اعتراف هميشه به جنايتش و باور داشتن به ندامت گذشته ها وترس از باقى مانده عمرش است و گناهانش را را كوچك نشمارد كه او را بر كسالت وادارد، و ادامه گريستن و تأسف بر آنچه كه از اطاعت خدا بر او فوت شده است.

ويحبس نفسه عن الشهوات، ويستغيث إلى الله تعالى

ص: 143

ليحفظه على وفاء توبته، ويعصمه عن العود إلى ما سلف ويروض نفسه فى ميدان الجهد والعبادة، ويقضى عن الفوائت من الفرائض، ويرد المظالم، ويعتزل قرناء السوء، ويسهر ليله، و يظمأ نهاره، ويتفكر دائما فى عاقبته، ويستهين بالله سائلا منه الاستقامة فى سرائه و ضرائه، ويثبت عند المحن والبلاء كيلا يسقط عن درجة التوابين، فإن فى ذلك طهارة من ذنوبه، وزيادة فى عمله، ورفعة فى درجاته، قال الله عزوجل:" فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ»(1) و باز داشتن نفس خود را از شهوات، و به خداى تعالى پناهنده شود تا او را بر وفا دارى از توبه اش، حفظ نمايد و او را از برگشتن به گناهان، نگهدارد، و خود را ماندن در ميدان جديت و عبادت، راضى نمايد، و واجبات فوت شده را قضا كند و حق ديگران، بر گرداند،


1- بحارالانوار: ج 6 ص 31 ح 38 از مصباح الشريعة.

ص: 144

و از همنشينان بد، دورى نمايد و شبش را (باعبادت) بيدار ماند و روزهايش را (باروزه) تشنه به سر برد، و در باره عاقبتش، تفكر نمايد، و به خدا نزديك شود و از او بخواهد در پنهان و آشكارش او را استوار نمايد، و در گرفتارى و بلاها، اورا ثابت قدم كند تا از درجه توبه كنندگان ساقط نشود، چون در آنست بيرون رفتن از گناهانش و بيشتر نمودن در عملش و بلندى درجاتش، خداى عز و جل فرموده است «و البته مى داند خدا راستگويان آنان و دروغ گويانشان را.

از أبى عمرو الزبيرى، از أبى عبد الله عليه السلام فرمود: رحم الله عبدا لم يرض من نفسه أن يكون إبليس نظيرا له فى دينه، وفى كتاب الله نجاة من الردى، وبصيرة من العمى، ودليل إلى الهدى، وشفاء لما فى الصدور، فيما أمركم الله به من الاستغفار مع التوبة قال الله:" وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى

ص: 145

ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ" وقال:" وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً" فهذا ما أمر الله به من الاستغفار، واشترط معه بالتوبة والاقلاع عما حرم الله، فإنه يقول:" إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ" وهذه الآية تدل على أن الاستغفار لا يرفعه إلى الله إلا العمل الصالح والتوبة.(1) خدا رحمت كند بنده اى را كه راضى نشود ابليس مشابه او شود در دينش در حالى كه در كتاب خداست نجات از بدى وبينا از نابينائى و راهنمائى به سوى هدايت و شفاء برآنچه كه در سينه هاست در چيزى امر كرده حدا به آن از استغفار با توبه، فرمود خدا «و آنان كه هر وقت كار بدى كردند و برخود ستم نمودند، خدا را به ياد مى آورند، پس طلب بخشش مى كنند بر گناهانشان و كيست ببخشد گناهان را جز او، و اصرار نورزند به آنچه كه مى كردند،


1- بحارالانوار: ج 6 ص 32 ح 39 از تفسير العياشى.

ص: 146

در حالى كه (بدى آن را) مى دانستند» و فرموده «هر كس كارى بد نمايد يا به خودش ستم نمايد، سپس استغفار كند، مى يابد خدا را بخشنده و مهربان».

پس اينست آنچه كه خدا به آن امر فرموده است از استغفار و با آن شرط نموده توبه و بركنده شدن از آنچه كه حرام كرده است پس او فرموده «به سوى او بالا رود سخن پاك عمل صالح را بالا مى برد»، و اين آيه دلالت مى نمايد بر اينكه استغفار بالا نمى برد بر خدا مگر عمل صالح.

معناى اصرار بر گناه

جابر، از أبى جعفر عليه السلام در باره گفته خدا:" وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ" قال: الاصرار أن يذنب العبد ولا يستغفر

ص: 147

ولا يحدث نفسه بالتوبة، فذلك الاصرار.(1) كيست گناهان را ببخشد جز خدا و اصرار نكنند بر آنچه كه مى كردند در حالى كه (بدى) آن را مى دانستند» فرمود: اصرار آنست كه بنده مرتكب گناه شود و استغفار ننمايد و از خاطرش نگذرد كه توبه نمايد اينست (معناى) اصرار.

سيف بن يعقوب، (2) از أبى عبد الله عليه السلام:

المقيم على الذنب وهو منه مستغفر كالمستهزئ.(2) ايستادگى بر گناه در حالى كه استغفار هم مى نمايد، مانند استهزاء كننده است.

معناى جاهل

1- أبى عمرو الزبيرى، از أبى عبد الله عليه السلام در


1- بحارالانوار: ج 6 ص 32 ح 40 از تفسير العياشى و ازتنبيه الخاطر.
2- الظاهر يوسف بن يعقوب. بحارالانوار: ج 6 ص 36 ح 54 ازتنبيه الخاطر.

ص: 148

باره گفته خدا:

" وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى" قال:

لهذه الآية تفسير، يدل ذلك التفسير على أن الله لا يقبل من عمل عملا إلا ممن لقيه بالوفاء منه بذلك التفسير، وما اشترط فيه على المؤمنين، وقال:" إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ" يعنى كل ذنب عمله العبد وإن كان به عالما فهو جاهل حين خاطر بنفسه فى معصية ربه، وقد قال فى ذلك تبارك وتعالى- يحكى قول يوسف لاخوته-:" هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ" فنسبهم إلى الجهل لمخاطرتهم بأنفسهم فى معصية الله.(1) «البته منم بخشنده آن را كه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح نمايد سپس هدايت يابد» فرمود براى اين آيه تفسيريست، آن تفسير دلالت دارد بر اينكه خدا قبول نمى كند عمل كسى را كه آن را بجا


1- بحارالانوار: ج 6 ص 32 ح 41 از تفسير العياشى.

ص: 149

آورد مگر از كسى كه ملاقات كند خدا را با وفا كردن به آن تفسير، و به آنچه كه شرط نموده در آن بر مؤمنين و فرموده «همانا برگشتن به سوى خدا براى كسانيست كه بجا آورند بدى را از روى جهالت» (ونادانى) يعنى تمام كرده هاى آن بنده كه كرده اگرچه عالم (به بدى آن) بوده باز جاهل است وقتى از خاطرش مى گذشت كه نافرمانى كند بر پروردگارش، در اين مورد خداى تبارك وتعالى جريان برادران يوسف را اين گونه نقل مى نمايد «آيا مى دانيد (وبياد مى آوريد) آنچه را كه در باره يوسف و برادرش انجام داديد در حالى كه جاهل بوديد»، پس آنها را به جهل نسبت داده است به خاطر اينكه از خاطرشان خطور مى كرد معصيت خدا كردن را.

2- زرارة، از أبى جعفر عليه السلام فرمود: إذا بلغت النفس هذه- وأهوى بيده إلى حنجرته- لم يكن للعالم توبة

ص: 150

، وكانت للجاهل توبة.(1) وقتى كه جان به اينجا رسيد

(اشاره به حنجره كرد) براى عالم توبه نيست و بر جاهل توبه مى باشد.

صفحة 33/


1- بيان: ظاهره الفرق بين العالم والجاهل فى قبول التوبة عند مشاهدة أحوال الآخرة وهو مخالف لما ذهب إليه المتكلمون من عدم قبول التوبة فى ذلك الوقت مطلقا، وعدم الفرق فى التوبة مطلقا بين العالم والجاهل، ويمكن توجيهه بوجهين: الاول أن يكون المراد بالعالم من شاهد أحوال الآخرة، وبالجاهل من لم يشاهدها لان بلوغ النفس إلى الحنجرة قد ينفك عن المشاهدة. الثانى أن يكون المراد نفى التوبة الكاملة عن العالم فى هذا الوقت دون الجاهل، مع حمل تلك الحالة على عدم المشاهدة، إذ العالم غير معذور فى تأخيرها إلى هذا الوقت. بحارالانوار: ج 6 ص 32 ح 43 از تفسير العياشى و از كتاب حسين بن سعيد: از ابن ابى عمير از جميل بن دراج از آن حضرت.

ص: 151

مى بخشم و از كسى ترس ندارم

1- از جابر، ازپيامبر صلى الله عليه واله فرمود: كان إبليس أول من ناح، وأول من تغنى، وأول من حدا، قال: لما أكل آدم من الشجرة تغنى، قال: فلما اهبط حدابه، قال: فلما استقر على الارض ناح فأذكره ما فى الجنة، فقال آدم: رب! هذا الذى جعلت بينى وبينه العداوة، لم أقو عليه وأنا فى الجنة، وإن لم تُعِنى عليه، لم أقوا عليه، فقال الله: السيئة بالسيئة، والحسنة بعشر أمثالها إلى سبع مائة، قال: رب زدنى، قال:

لا يولد لك ولد إلا جعلت معه ملكا أو ملكين يحفظانه، قال:

رب زدنى، قال: التوبة معروضة(1) فى الجسد ما دام فيها الروح، قال: رب! زدنى، قال أغفر الذنوب ولا ابالى، قال حسبى.(2)

از جابر از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: ابليس نخستين


1- فى نسخة: مفروضة.
2- بحارالانوار: 6/ 33 ح 44 از تفسير العياشى.

ص: 152

كسى است كه ناله كرد و اولين كسى است كه غنا كرد (و آواز خواند) و اولين كسى است كه صدا بگريه بلند نمود

فرمود: وقتى كه آدم از شجره (منهيه) خورد (از خوشحالى) غنا سرداد (و آواز خواند) وقتى كه به زمين آمد (با صداى بلند) گريه سرداد و زمانى در زمين مستقر شد و از نعمت هاى بهشتى يادكرد، ناله نمود، پس آدم عرض كرد خدايا اين كس كه ميان من و او عداوت قرار دادى، من در بهشت از عهده اش برنيامدم، اگر (در زمين) كمكم نكنى، توان مقابله با اورا ندارم،

خدا فرمود: من برايت گناه را يكى و ثواب را ده تا هفتصد برابر مى نويسم، گفت خدايا زياد كن، فرمود:

هر فرزندى كه از تو متولد شود، من براى او دو فرشته قرار مى دهم تا اورا (از شر ابليس) محافظت نمايند، گفت: خدايا بيفزاى، فرمود: توبه را به او ارزانى دارم

ص: 153

مادام كه روح در بدن اوست، گفت: خدايا زياد كن، فرمود: مى بخشم و ازكسى هم ترسى ندارم، گفت:

برايم بس است.

2- بكير، از أبى عبد الله، يااز أبى جعفر عليهما السلام فرمود: إن آدم عليه السلام قال: يا رب سلطت على الشيطان و اجريته منى مجرى الدم (1) فاجعل لى شيئا،


1- روى العامة أيضا( ان الشيطان يجرى من ابن آدم مجرى الدم) قال بعضهم: ذهب قوم ممن ينتمى إلى ظاهر العلم إلى أن المراد به أن الشيطان لا يفارق ابن آدم ما دام حيا، كما لا يفارقه دمه، وحكى هذا عن الازهرى، وقال: هذا طريق ضرب المثل، والجمهور من علماء الامة أجروا ذلك على ظاهره، وقالوا: إن الشيطان جعل له هذا القدر من التطرق إلى باطن الادمى بلطافة هيئته، لمحنة الابتلاء، ويجرى فى العروق التى هى مجارى الدم من الادمى إلى ان يصل إلى قلبه فيوسوسه على حسب ضعف إيمان العبد وقلة ذكره وكثرة غفلته، ويبعد عنه ويقل تسلطه وسلوكه إلى باطنه بمقدار قوة إيمانه ويقظته ودوام ذكره وإخلاص عمله، وما رواه المفسرون عن ابن عباس قال:( ان الله جعل الشياطين من بنى آدم مجرى الدم، وصدور بنى آدم مساكن لهم.

ص: 154

فقال: يا آدم جعلت لك أن من هم من ذريتك بسيئة لم تكتب عليه، فإن عملها كتبت عليه سيئة، ومن هم منهم بحسنة فإن لم يعملها كتبت له حسنة، وإن هو عملها كتبت له عشرا. قال: يا رب زدنى، قال: جعلت لك أن من عمل منهم سيئة ثم استغفر غفرت له، قال: يا رب زدنى، قال: جعلت لهم التوبة وبسطت لهم التوبة (1) حتى تبلغ النفس هذه، قال: يا رب حسبى.(1) بكير از امام صادق يا از امام باقر عليهما السلام فرمود: آدم گفت: اى خدا شيطان را بر من مسلط كردى و او را همانند خون در رگهايم جارى ساختى، براى من هم چيزى قرار ده (و امتيازى عطا فرما) فرمود: اى آدم من برايت قرار دادم هركدام از نسل تو، به گناهى قصد نمايد ولى انجام ندهد، برايش چيزى


1- بحارالانوار: 6/ 18 ح 2 از اصول كافى: 2/ 44 و از كتاب حسين بن سعيد مثل آن را.

ص: 155

نمى نويسم و اگر قصد ثوابى كند و نكند برايش يك حسنه مى نويسم و اگر انجام دهد. ده ثواب مى نويسم، گفت: خدايا برايم زياد كن، فرمود: برايت قرار دادم اگر از نسل تو گناهى كند و استغفار نمايد، اورا مى بخشم، گفت: خدايا برايم بيفزا، فرمود: توبه را براى آنها قرار دادم و درِ توبه را باز گذاشتم تا جانش به حلقومش برسد، گفت اى خدا بسم است.

خدا رحم كند بنده اى را كه پيش از مرگ توبه كند

أبى عمرو الزبيرى، از أبى عبد الله عليه السلام فرمود:

رحم الله عبدا تاب إلى الله قبل الموت، فإن التوبة مطهرة من دنس الخطيئة، ومنقذة من شفا(1) الهلكة، فرض الله بها


1- شفا كعصا: طرف كل شئ وجانبه، ويضرب به المثل فى القرب من الهلاك.

ص: 156

على نفسه لعباده الصالحين، فقال:" كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً.(1) خدا رحمت كند بنده اى را كه پيش از مرگش توبه نمايد و به سوى خدا برگردد، چون توبه پاك كننده است از آلودگى خطاها و نجات دهنده است از خطر هلاكت، خدا واجب نموده آن (نجات دادن) را بر بندگان صالحش پس فرمود: پروردگار شما برخودش رحمت (وبخشيدن) را نوشته (وواجب كرده است) هركس از شمااز روى نادانى عمل بدى را مرتكب شود سپس بعد از آن توبه نمايد (وبرگردد) و خود را اصلاح كند، خداوندبخشنده و مهربان است.


1- بحارالانوار: ج 6 ص 33 ح 45 از تفسيرالعياشى.

ص: 157

و هر كس عمل بد كند يا برخود ظلم نمايد سپس از خدا طلب مغفرت نمايد، مى يابد خدارا بخشنده ومهربان.

أبى بصير گفت: شنيدم أبا عبد الله عليه السلام مى فرمود- درگفته خدا: فَإِنَّهُ كانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُوراً فرمود: هم التوابون المتعبدون. آنان توبه كنندگان عبادت نمايندگانند.(1)

در دستشوئى به آوازه خوان گوش مى داد!

أبى بصير گفت: نزد أبى عبد الله عليه السلام بودم پس مردى به او گفت:: بأبى و امى إنى أدخل كنيفا لى ولى جيران، وعندهم جوار يتغنين ويضربن بالعود، فربما أطلت الجلوس استماعا منى لهن، فقال: لا تفعل، فقال الرجل:

والله ما هو شئ آتيه برجلى إنما هو سماع أسمعه باذنى! فقال


1- بحارالانوار: 6/ 34 ح 47 از تفسيرالعياشى.

ص: 158

له" أنت أما سمعت الله:" إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا"؟ قال: بلى والله، فكأنى لم أسمع هذه الآية قط من كتاب الله من عجمى ولا من عربى، لا جرم (1) إنى لا أعود إن شاء الله، وإنى أستغفر الله فقال له: قم فاغتسل وصل ما بدالك، فإنك كنت مقيما على أمر عظيم ما كان أسرأ حالك لو مت على ذلك! احمد الله وسله التوبة من كل ما يكره، إنه لا يكره إلا القبيح،(2) والقبيح دعه لاهله فإن لكل أهلا(3). پدر و مادرم فدايت من به دستشوئى داخل مى شوم و همسايگانى دارم آواز مى خوانند و تار ميزنند، پس بعضى وقت ها نشستنم را طول داده و به آنها گوش مى دهم؟ فرمود: نكن مرد


1- لا جرم بفتح الجيم والراء، أو بضم الجيم وسكون الراء، أوككرم أى لابد، أو لا محالة أو حقا، وقد تحول إلى معنى القسم فيقال: لا جرم لافعلن.
2- فى نسخة: إلا كل القبيح.
3- بحارالانوار: 6/ 34 ح 48 از تفسيرالعياشى.

ص: 159

گفت: به خداقسم به آن خاطر نمى روم بلكه با گوشم مى شنوم! فرمود: تو آيا نشنيده اى خدا فرموده است، همانا گوش و چشم و قلب همه از كرده هايشان سؤال خواهند شد؟!.

گفت: بلى به خدا كأنّه من اين آيه از كتاب خدا را از عرب و عجم، نشنيده بودم ديگر به اين كار ادامه نمى دهم اگر خدا خواهد و من از خدا طلب مغفرت مى كنم؛

فرمود: بلند شو غسل كن و هرچه مى توانى نماز بخوان، اگر به اين كار بزرگ ادامه مى دادى، و مى مردى چقدر حالت بد مى بود، خدا را سپاس گزار و توبه بخواه از هرچه كه او نخواهد، او (هيچ وقت) كارزشت را نمى خواهد (و دوست نمى دارد) و زشتى ها را به اهلش واگذار چون براى هركارى اهلى هست.

لطف خدا بر گناهكار مؤمن!

1- عيسى بن راشد، گفت: شنيدم أبى عبد الله عليه

ص: 160

السلام مى گفت: ما من مؤمن يذنب ذنبا إلا اجل سبع ساعات، فإن استغفر الله غفر له، وإنه ليذكر ذنبه بعد عشرين سنة فيستغفر الله فيغفر له، وإن الكافر لينسى ذنبه لئلا يستغفر الله.(1) نيست مؤمنى كه گناهى كرده باشد مگر هفت ساعت به او مهلت داده شود، اگر استغفار كرد، بخشيده شود و او بعد از بيست سال گناهش به يادش آيد و طلب مغفرت ميكند خدا اورا مى بخشد ولى كافر گناهش را فراموش مى كند تا موفق به توبه نشود.

2- عبد الرحمن بن كثير، از امام صادق، از پدرانش از حسن بن على عليهم السلام در خبر طولانى كه در آن با معاوية احتجاج نموده فرمود: فأما القرابة فقد نفعت المشرك وهى والله للمؤمن أنفع، قال رسول الله صلى الله عليه واله لعمه أبى طالب- وهوفى الموت-: لا إله إلا الله


1- بحارالانوار: 6/ 34 ح 49 از كتاب حسين بن سعيد.

ص: 161

أشفع لك بها يوم القيامة، ولم يكن رسول الله صلى الله عليه واله يقول له ويعد إلا ما يكون منه على يقين، وليس ذلك لاحد من الناس كلهم غير شيخنا- أعنى أبا طالب- يقول الله عزوجل:" وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً" الخبر.(1) اما خويشاوندى به مشرك منفعت داد، به خدا قسم براى مؤمن پر منفت تر است! رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به عمويش ابى طالب هنگام مرگ او فرمود: لا إله إلا الله بگو ترا در قيامت شفاعت نمايم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نمى گويد و وعده نمى دهد، مگر از روى يقين وبراى هيچ يك از مردم اين (امتياز) نيست مگر به بزرگ ما اباطالب (چون) خدا فرموده است «نيست توبه بر بدكارانى هنگام مرگشان فرا مى رسد و مى گويد من الان


1- بحارالانوار: 6/ 34 ح 50 از امالى شيخ ص 14.

ص: 162

توبه كردم و نه بر كسانى كافر مى ميرند، آنانند كه برايشان عذاب دردناك مهيا كرده ايم» تاآخرخبر.(1)

3- حفص گفت: شنيدم أبا عبد الله عليه السلام مى گفت: ما من عبد مؤمن يذنب ذنبا إلا أجله الله سبع ساعات من النهار، فإن هو تاب لم يكتب عليه شيئا وإن لم يفعل كتبت عليه سيئة، فأتاه عباد البصرى فقال له: بلغنا أنك قلت: ما من عبد يذنب ذنبا إلا أجله الله سبع ساعات من النهار؟ فقال: ليس هكذا قلت: ولكنى قلت: ما من عبد مؤمن يذنب ذنبا إلا أجله الله سبع ساعات من نهاره، هكذا قلت.(2)

نيست بنده مؤمن كه گناه كند مگر اينكه خدا به او


1- بيان: لعل هذا للالزام على العامة لقولهم بكفر أبى طالب عليه السلام، ويحتمل أن يكون المراد أنه لما كان السؤال فى ذلك الوقت مع علمه صلى الله عليه واله بإيمانه لعلم الناس بإيمانه، فلو لم يكن للايمان فى هذا الوقت فائدة لم يحصل الغرض.
2- بحارالانوار: 6/ 38 ح 63 از كتاب حسين بن سعيد.

ص: 163

هفت ساعت از روز مهلت دهد، اگر توبه كرد چيزى نمى نويسد و اگر نكرد، يك گناه نوشته شود، پس عباد بصرى آمد و گفت: چنين گفته اى؟ فرمود: من گفتم (من نهاره) از روزش نه (من النهار) از روز، من اين طورى گفته ام.

4- أبى بصير، از أبى عبد الله عليه السلام فرمود: من عمل سيئة أجّل فيها سبع ساعات من النهار، فإن قال:" أستغفر الله الذى لا إله إلا هو الحى القيوم" ثلاث مرات لم يكتب عليه. هركس گناهى انجام دهد، هفت ساعت از روز مهلت داده شود پس اگر سه مرتبه أستغفر الله الذى لا إله إلا هو الحى القيوم گويد، (آن گناه) به او نوشته نمى شود.(1)

5- زرارة گفت: شنيدم أبا عبد الله عليه السلام مى فرمود: إن العبد إذا أذنب ذنبا اجل من غداة إلى الليل فإن


1- بحارالانوار: 6/ 38 ح 65 از كتاب حسين بن سعيد.

ص: 164

استغفر الله لم يكتب عليه.(1) وقتى كه بنده گناهى مرتكب شود، از صبح تاشب مهلت داده شود اگر از خدا طلب مغفرت نمود، به او نوشته نشود.

6- جابر، از أبى جعفر عليه السلام گفت: او مى فرمود: التائب من الذنب كمن لا ذنب له، والمقيم على الذنب وهو مستغفر منه كالمستهزئ.(2) توبه كننده از گناه مانند آن است كه گناه نكرده است، و ادامه دهنده گناه با استغفار مانند استهزاء (و مسخره) كننده است.

7- عبد الصمد بن بشير، از أبى عبد الله عليه السلام فرمود: العبد المؤمن إذا أذنب ذنبا أجله الله سبع ساعات فإن استغفر الله لم يكتب عليه، (فى المصدر: عليه شئ.)


1- بحارالانوار: 6/ 41 ح 76 از اصول كافى: ج 2/ 437 و ازكتاب حسين بن سعيد مثل آن.
2- اصول كافى: ج 2/ 435، بحارالانوار: 6/ 41 ح 75 از آن.

ص: 165

وإن مضت الساعات ولم يستغفر كتبت عليه سيئة، وإن المؤمن ليذكر ذنبه بعد عشرين سنة حتى يستغفر ربه فيغفر له، وإن الكافر لينساه من ساعته.(1) بنده مؤمن كه وقتى گناه كند خدا به او هفت ساعت از روز مهلت دهد، اگر استغفار كرد چيزى نوشته نشود و اگر ساعت ها گذشت و اسنغفار نكرد، يك گناه نوشته شود، و مؤمن بعد از بيست سال گناهش به يادش آيد استغفار مى كند و بخشوده شود و كافر همان ساعت فراموش مى كند (و به توبه موفق نمى شود).

حقيقت استغفار

كميل بن زياد گفت: به امير المؤمنين عليه السلام گفتم: اى أمر المؤمنين العبد يصيب الذنب فيستغفر الله منه فما


1- اصول كافى: ج 2/ 437، بحارالانوار:/ 41 ح 77 از آن.

ص: 166

حد الاستغفار؟ قال يابن زياد: التوبة، قلت: بس؟(1) قال:

لا، قلت: فكيف؟ قال: إن العبد إذا أصاب ذنبا يقول: استغفر الله بالتحريك، قلت: وما التحريك؟ قال: الشفتان واللسان يريد أن يتبع ذلك بالحقيقة، قلت: وما الحقيقة؟ قال:

تصديق فى القلب وإضمار أن لا يعود إلى الذنب الذى استغفر منه، قال كميل: فإذا فعل ذلك فإنه من المستغفرين؟(2) قال: لا، بنده گناه مى كند پس از آن گناه، استغفار مى كند آيا حد استغفار چيست؟، فرمود: اى پسر زياد:

توبه است، گفتم: فقط؟ فرمود: نه، گفتم: پس چگونه است؟! فرمود: بنده وقتى كه گناهى كرد، مى گويد، استغفر الله با تحريك، گفتم تحريك چيست؟ فرمود:

لبها و زبان و با اين حال اراده ميكند اين كار پيرو حقيقت (استغفار) باشد، گفتم: حقيقت (استغفار)


1- أى حسب وكفاية، كلمة مأخوذة من الفارسية.
2- فى المصدر: فإذا فعلت ذلك فأنا من المستغفرين؟.

ص: 167

چيست؟، فرمود: در دل تصديق نمايد و تصميم بگيرد ديگر به آن گناهى كرده است، برنگردد، كميل گفت:

وقتى كه اين كار را كرد او از استغفار كنندگان است؟! فرمود: نه

قال كميل: فكيف ذاك؟ قال: لانك لم تبلغ إلى الاصل بعد، قال كميل: فأصل الاستغفار ما هو؟ قال: الرجوع إلى التوبة من الذنب الذى استغفرت منه، وهى أول درجة العابدين، وترك الذنب، والاستغفار اسم واقع لمعان ست: أولها الندم على ما مضى، والثانى العزم على ترك العود أبدا، والثالث أن تؤدى حقوق المخلوقين التى بينك وبينهم، والرابع أن تؤدى حق الله فى كل فرض، والخامس أن تذيب اللحم الذى نبت على السحت والحرام حتى يرجع الجلد إلى عظمه، ثم تنشئ فيما بينهما لحما جديدا، والسادس أن تذيق البدن ألم الطاعات كما أذقته لذات المعاصى.(1) كميل گفت: پس


1- تحف العقول: ص 197، بحارالانوار: 6/ 27 ح 28 از آن.

ص: 168

آن چگونه است؟، فرمود: چون تو به اصل توبه نرسيده اى! كميل گفت: پس اصل استغفار چيست؟

فرمود: برگردد به سوى توبه اى كه از آن گناه استغفار نموده است و آن اول درجه عبادت كنندگان است و گناه را (واقعاً) ترك نمايد.

و استغفار نامى است كه به شش معنا واقع مى شود

1- پشيمان شود به آنچه گذشته است

2- قصد نمايد كه آن (گناه) را براى هميشه ترك نمايد،

3- حقوق مردم را كه بين تو و آنهاست بپردازى،

4- حق خدا را در همه واجبات، ادا كنى،

5- گوشتى كه در بدنت از حرام روئيده است را آب كنى تا پوستت به استخوان بچسبد، سپس گوشت حلال ازنو برويد،

6- به تنت درد فرمانبرى را بچشانى، آن گونه كه لذت هاى معصيت را، به آن چشانده اى.

ص: 169

توبه يعنى چه؟!

1- پيامبر صلى الله عليه واله فرمود: التائب إذا لم يستبن أثر التوبة فليس بتائب: يرضى الخصماء، ويعيد الصلوات، ويتواضع بين الخلق، ويتقى نفسه عن الشهوات، ويهزل رقبته بصيام النهار، ويصفر لونه بقيام الليل، ويخمص بطنه (1) بقلة الاكل، ويقوس ظهره من مخافة النار، ويذيب عظامه شوقا إلى الجنة، ويرق قلبه من هول ملك الموت، و يجفف جلده على بدنه بتفكر الاجل، فهذا أثر التوبة، وإذا رأيتم العبد على هذه الصورة فهو تائب ناصح لنفسه.(2) توبه كننده تا زمانى كه اثر توبه را آشكار نكند، پس توبه كننده نيست، طلبكارهارا راضى كند و نمازها (ى فوت شده) را اعاده نمايد و در ميان مردم متواضع


1- خمص بطنه: فرغ وضمر.
2- بحارالانوار: 6/ 53 ح 51 از جامع الاخبار.

ص: 170

شود و خود را از شهوت ها باز دارد و خود را با روزه روز، لاغر كند و رنگش را با بيدارى شب، زرد ند.

شكمش را با كم خورى، آب كند، و كمرش را از ترس آتش، كمان كند و استخوانهايش را، از شوق بهشت، آب نمايد و دلش را ازترس عزرائيل، به رقت درآورد، و پوستش را با فكر نمودن به مرگ، به بدنش بخشكاند پس اين هاست آثار (و نشانه هاى) توبه (واقعى) هرگاه بنده اى را به اين حالات ديديد اوست توبه كننده ودلسوز خودش.

2- رسول الله صلى الله عليه واله فرمود: أتدرون من التائب؟ قالوا: اللهم لا، قال: إذا تاب العبد ولم يرض الخصماء فليس بتائب، ومن تاب ولم يزد فى العبادة فليس بتائب، ومن تاب ولم يغير لباسه فليس بتائب، ومن تاب ولم يغير رفقاءه فليس بتائب، ومن تاب ولم يغير مجلسه (1)


1- فى نسخة: مجلسه وطعامه.

ص: 171

فليس بتائب، ومن تاب ولم يغير فراشه ووسادته (1) فليس بتائب

صفحة 36/ ومن تاب ولم يغير خلقه ونيته فليس بتائب، ومن تاب ولم يفتح قلبه ولم يوسع كفه فليس بتائب، ومن تاب ولم يقصر أمله ولم يحفظ لسانه فليس بتائب، ومن تاب ولم يقدم (1) فضل قوته بدنه فليس بتائب، وإذا استقام على هذه الخصال فذاك التائب.(2) آيا مى دانيد كيست توبه كننده؟ گفتند: نه: فرمود: زمانى كه بنده توبه كرد و طلبكا ران از او راضى نشدند، توبه نكرده و هركس توبه كند و به عبادتش نيفزايد، توبه كننده نيست، و هركس توبه كند اما لباسش را تغيير نداده است، پس توبه نكرده است و هركس توبه نموده ولى رفقايش را


1- مثلثة الواو: المخدة أو أعم منها كما فى ففه اللغة للثعالبى، فانه قال: المصدغة والمخدة.
2- بحارالانوار: 6/ 35 ح 52 از جامع الاخبار.

ص: 172

تغيير نداده، پس توبه كننده نيست، و هركس توبه نمايد اما مجلسش را تغيير نداده، پس توبه نكرده است، و هركس توبه نمود ولى رختخواب و متكايش را تغيير ندهد، توبه كننده نيست، وهركس توبه كند واخلاق و نيتش را تغيير ندهد، توبه نكرده است و هركس توبه كند و قلبش را باز و دستش را نگشايد، توبه نكرده است و هركس توبه نمايد و آرزوهايش كوتاه و زبانش را حفظ نكند، پس او توبه نكرده است، و هركس توبه كند و زيادى خرجش را به بدنش مقدم ندارد، پس توبه كننده نيست، ولى زمانى به اين خصلت ها پايدار بماند، پس آنست توبه (واقعى).

3- ابن فضال از كسى كه به او ذكركرده، از أبى جعفر عليه السلام فرمود: لا والله ما أراد الله من الناس إلا خصلتين: أن يقروا له بالنعم فيزيدهم، وبالذنوب فيغفر ها

ص: 173

لهم.(1)

نه به خدا قسم خداوند از مردم نخواسته مگر دو خصلت 1- به نعمت هاى او اقرار كنند تا برايشان زياد نمايد 2- و به گناهان اعتراف نمايند تا به آنها ببخشد.

4- و از او عليه السلام فرمود: والله ما ينجو من الذنب إلا من أقر به.(2) به خدا قسم نجات نمى يابد از گناه، مگر كسى كه به آن اقرار نمايد.

5- محمد بن مسلم گفت: أبو جعفر عليه السلام فرمود: إن من أحب عباد الله إلى الله المفتن التواب.(3) همانا از محبوب ترين بندگان خدا آنست كه از گناهان


1- بحارالانوار: 6/ 36 ح 55 از جامع الاخبار.
2- بحارالانوار: 6/ 36 ح 56.
3- فى نسخة: المحسن التواب بحارالانوار: 6/ 38 ح 64 از كتاب حسين بن سعيد.

ص: 174

توبه نمايد.

6- أبى جعفر عليه السلام فرمود: والله ما ينجو من الذنب إلا من أقر به.(1) به خدا سوگند از (عواقب) گناه نجات نمى يابد مگر كسى كه به آن اقرار (و توبه) نمايد.

7- واز جعفر بن محمد عليهما السلام گفت: رسول الله صلى الله عليه واله فرمود: من أذنب ذنبا وهو ضاحك دخل النار وهو باك (2). هركس خنده كنان به گناهى مرتكب شود، گريه كنان وارد آتش مى شود.

8- ما كان الله ليفتح على عبد باب الشكر ويغلق عنه باب


1- بحارالانوار: 6/ 38 ح 66 از كتاب حسين بن سعيد.
2- بحارالانوار: 6/ 37 ح 57.

ص: 175

الزيادة، ولا ليفتح على عبد باب الدعاء ويغلق عنه باب الاجابة، ولا ليفتح على عبد باب التوبة ويغلق عنه باب المغفرة.(1) خداوند دَرِ شكر گذارى را به روى بنده اى باز نمى كند دَرِ زياد كردن را ببندد، و دَر دعا را به كسى باز نمى كند كه از او دَرِ اجابت را ببندد، و نمى گشايد دَرِ توبه را و دَرِ بخشيدن را (به روى او) ببندد.

9- على عليه السلام- لقائل بحضرته: أستغفر الله-:

ثكلتك امك، أتدرى ما الاستغفار؟ إن الاستغفار درجة العليين وهو اسم واقع على ستة معان، أولها الندم على ما مضى، والثانى العزم على ترك العود إليه أبدا، والثالث أن تؤدى إلى المخلوقين حقوقهم حتى تلقى الله أملس (2) ليس


1- بحارالانوار: 6/ 36 ح 58 از نهج البلاغة.
2- الاملس: ضد الخشن، قال ابن ميثم: استعار لفظ الأملس لنفاءالصحيحة من الاثام.

ص: 176

عليك تبعة، والرابع أن تعمد إلى كل فريضة عليك ضيعتها فتؤدى حقها، والخامس أن تعمد إلى اللحم الذى نبت على السحت (1) فتذيبه بالاحزان حتى يلصق الجلد بالعظم وينشأ بينهما لحم جديد، والسادس أن تذيق الجسم ألم الطاعة كما أذقته حلاوة المعصية، فعند ذلك تقول: أستغفر الله.(2)

به گوينده اى در محضرش كه گفت «أستغفراللّه» فرمود:

مادر به عزايت بنشيند!، آيا مى دانى استغفار چيست؟! همانا استغفار درجه بالائيان است و آن به شش معنى واقع شود،

1- پشيمانى بر آنچه گذشته.

2- تصميم گرفتن به باز نگشتن به سوى آن هيچوقت،


1- بالضم: المال من كسب حرام، وقال الثعالبى فى فقه اللغة: كل حرام قبيح الذكر يلزم منه العار كثمن الكلب فهو سحت.
2- بحارالانوار: 6/ 37 ح 59 از نهج البلاغة. بيان: ما سوى الاولين عند جمهور المتكلمين من شرائط كمال التوبة كما ستعرف.

ص: 177

3- حقوق مردم را ادا نمى تا خدا را پاك ملاقات كنى كه در ذمه ات حقى (از مردم) نباشد،

4- شروع كنى به اداى تمام واجباتى كه از تو ضايع شده است،

5- شروع كنى با حزن (و اندوه) به آب كردن گوشت هائى كه با حرام روئيده تا پوستت به استخوان بچسبد ودر ميان آن ها گوشت تازه برويد،

6- اين كه درد اطاعت كردن را به جسمت بچشانى آن گونه كه لذت معصيت را چشاندى، پس از اين مراحل بگو أستغفراللّه.!

10- على الجهضمى، از أبى جعفر عليه السلام فرمود: كفى بالندم توبة.(1) پشيمانى (ازگناه) براى


1- بيان: إذ الندامة الصادقة تستلزم العزم على الترك فى المستقبل غالبا، أو المعنى أنه فرد من التوبة وإن لم يؤثر ما تؤثر التوبة الكاملة. بحارالانوار: 6/ 20 ح 9 از خصال ج 1 ص 11.

ص: 178

توبه كفايت مى كند.

11- على عليه السلام به مردى كه از آن حضرت تقاضاى موعظه كرد فرمود:

لا تكن ممن يرجو الآخرة بغير العمل، ويرجئ التوبة(1) بطول الامل- وساق الكلام إلى أن قال عليه السلام-: إن عرضت له شهوة أسلف المعصية، وسوّف التوبة(2). از كسانى نباش كه بدون عمل آرزوى آخرت نمايد و اميد توبه نمايد با آرزوى طولانى (وكلام را رسانيد فرمود:) اگر شهوتى به او عارض شود، توبه را امروز فردا مى كند (و بتأخير اندازد).


1- يرجئ بالتشديد أى يؤخر المعصية.
2- أسلف: قدم، وسوف: أخر. والموعظة بتمامه فى ص 181 من ج 2 ط مصر بحارالانوار: 6/ 37 ح 60 از نهج البلاغة.

ص: 179

هركهِ را چهار چيز دادند ..

على عليه السلام فرمود: من اعطى أربعا لم يحرم أربعا:

من اعطى الدعاء لم يحرم الاجابة، ومن اعطى التوبة لم يحرم القبول، ومن اعطى الاستغفار لم يحرم المغفرة ومن اعطى الشكر لم يحرم الزيادة، وتصديق ذلك فى كتاب الله سبحانه، قال الله عز وجل فى الدعاء:" ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ" وقال فى الاستغفار:" وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً" وقال فى الشكر:" لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ" وقال فى التوبة:" إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً"(1). به هركس چهار چيز عطاشود


1- بحارالانوار: 6/ 37 ح 61 از نهج البلاغة در أمالى شيخ: ص 47 از بعض أصحاب ما، از أبى عبد الله عليه السلام مثل آن روايت شده است..

ص: 180

از چهارچيز محروم نگردد

1- به هركس دعاداده شود، ازاجابت محروم نمى شود

2- به هركس توبه عطا گرديد، از قبول (آن) محروم نمى شود؛

3- هركس (توفيق) استغفار داده شد، از مغفرت نگردد؛

4- به هركس شكر عطا گرديد، از زيادت (و از بيشتر شدن) محروم نشود و گواه همه اين ها در كتاب خداى سبحان است خداى عز وجل فرمود:

1- «مرا بخوانيد به شما جواب دهم».

2- درباره استغفار فرمود: «و هركس عمل بدى انجام دهد يا به خود ستم نمايد سپس طلب مغفرت نمايد، خدا را بخشنده و مهربان مى يابد»؛

3- در شكر فرمود: «اگر شكر كنيد البته برايتان زياد مى كنم»؛

ص: 181

4- و در باره توبه فرمود: «همانا توبه (وبازگشت) به سوى خدا براى كسانى است كارهاى بد را بانادانى انجام دهند، سپس به زودى برگردند،

آنانند خدا هم توبه شان را مى پذيرد و هست خداوند دانا و حكيم».

معناى خير

از على عليه السلام از خير پرسيدند كه آن چيست؟

فرمود: ليس الخير أن يكثر مالك و ولدك ولكن الخير أن يكثر علمك (1) ويعظم حلمك، وأن تباهى الناس بعبادة ربك، فإن أحسنت حمدت الله، وإن أسأت استغفرت الله، ولا خير فى الدنيا إلا لرجلين: رجل أذنب ذنوبا فهو يتداركها بالتوبة، ورجل يسارع فى الخيرات.(2) ولا يقل عمل مع


1- فى نسخة: علمك وعملك.
2- الظاهر أن ما يأتى بعد كلام آخر له، وليس ملحقا بما قبله.

ص: 182

التقوى وكيف يقل ما يتقبل؟(1). خير آن نيست كه مال و فرزندت زيادشود ولكن خير؟ آنست كه علمت زياد شود و بردباريت بزرگ شود و به مردم بازيادى عبادت مباهات كنى، پس اگر خوبى كردى به خدا ستايش نمائى و اگر بدى كردى از خدا طلب بخشش نمائى و در دنيا خيرى نيست مگر براى دونفر 1- مردى گناهانى كرده (و بلافاصله) آن را با توبه درك نمايد (و ازبين ببرد)، 2- و مردى كه در كارهاى خير سرعت بخشد (و كارهاى خوب را زياد انجام دهد) و عمل باتقوا را كم نشمارد چگونه كم مى شود عملى كه قبول (حق) شده است.

شادى خدا از توبه عبد!

1- أبى عبيدة الحذاء گفت: شنيدم أبا جعفر عليه


1- بحارالانوار: 6/ 38 ح 62 از نهج البلاغة.

ص: 183

السلام مى گفت: ألا إن الله أفرح بتوبة عبده حين يتوب من رجل ضلت راحلته فى أرض قفر وعليها طعامه وشرابه، فبينما هو كذلك لا يدرى ما يصنع ولا أين يتوجه حتى وضع رأسه لينام فأتاه آت فقال له: هل لك فى راحلتك؟ قال: نعم، قال: هوذه فاقبضها، فقام إليها فقبضها، فقال أبو جعفر عليه السلام: والله أفرح بتوبة عبده حين يتوب من ذلك الرجل حين وجد راحلته (1). آگاه باش خداوند باتوبه بنده اش و قتى كه توبه مى كند، شادتر شود از مردى مركبش را دربيابان بى آب و علف، با آب و غذايش گم كند، و در اين حال نميداند چكند و به كجا رود تا سرش را (به زمين) ميگذارد كه بخوابد (ناگهان كسى به او گويد آيا مركبت را مى خواهى، گويد بلى، گويد بگير اين مركبت پس بلتد شده و آن را بگيرد، أبو جعفر عليه السلام فرمود: به خداقسم خداوند هنگام توبه


1- بحارالانوار: 6/ 38 ح 67 از كتاب حسين بن سعيد.

ص: 184

بنده اش شادتر از آن مرد است كه مركبش را پيداكرد.

2- أبى عبيدة گفت: شنيدم أبا جعفر عليه السلام مى فرمود: إن الله تعالى أشد فرحا بتوبة عبده من رجل أضل راحلته وزاده فى ليلة ظلماء فوجدها فالله أشد فرحا بتوبة عبده من ذلك الرجل براحتله حين وجدها(1) خداوند شادى اش شديدتر است به بازگشت بنده اش از از مردى كه زاد و راحله اش را در شب تاريك گم كند و پيدانمايد، پس خداوند خوشحال تر است به توبه بنده اش از آن مرد پيداكننده گمشده اش.

معناى توبه نصوح

1- أحمد بن هلال گفت: از أبا الحسن الاخير عليه السلام ازتوبة نصوح سؤال كردم آن چيست؟ پس امام


1- اصول كافى: ج 2/ 435، بحارالانوار: 6/ 40 ح 73 از آن.

ص: 185

عليه السلام نوشت: أن يكون الباطن كالظاهر وأفضل من ذلك.(1) اين كه باطن (شخص) مانند ظاهرش باشد بلكه افضل از آن شود.

2- از أبى بصير، از أبى عبد الله عليه السلام درباره فرموده خداعزوجل:" توبوا إلى الله توبة نصوحا" فرمود:

هو صوم الاربعاء آن روزه ر وزچهارشنبه و پنجشنبه و جمعه است.(2)

3- يونس، از عبد الله بن سنان و غيراو، از أبى عبد الله عليه السلام فرمود: التوبة النصوح هو أن يكون باطن الرجل كظاهره وأفضل.(3) توبه نصوح اين است كه باطن


1- معانى الاخبار: ص 54. بحارالانوار: 6/ 23 ح 20 از آن.
2- ( فى المصدر: يوم الاربعاء ويوم فى الخميس ويوم فى الجمعة. م) والخميس والجمعة." ص 54" قال الصدوق رحمه الله: معناه أن يصوم هذه الايام ثم يتوب. معانى الاخبار: ص 54 بحارالانوار: 6/ 22 ح 21 از آن.
3- معانى الاخبار: ص 54. بحارالانوار: 6/ 22 ح 22 از آن.

ص: 186

مرد مانند ظاهرش بلكه افضل باشد.

4- وقد روى أن توبة النصوح (فى المصدر. ان التوبة النصوح.) هو أن يتوب الرجل من ذنب وينوى أن لا يعود إليه أبدا(1) روايت شده است كه توبه نصوح آنست كه توبه نمايد و نيت كند كه ابداً به آن گناه بازگشت نخواهد كرد.

5- الكنانى گويد: از أبا عبد الله عليه السلام از قول الله عزوجل،" يا أيها الذين آمنوا توبوا إلى الله توبة نصوحا" سؤال كردم؟ فرمود: يتوب العبد من الذنب ثم لا يعود فيه. قال محمد بن الفضيل سألت عنها أبا الحسن عليه السلام فقال: يتوب من الذنب ثم لا يعود فيه، وأحب


1- معانى الاخبار: ص 54، بحارالانوار: 6/ 22 ح 23 از آن.

ص: 187

العباد إلى الله المفتنون التوابون.(1) بنده توبه از گناه مى كند ديگر به سوى آن (عمل زشت) برنمى گردد محمد بن فضيل گفت من هم از منظور آن آيه از اباالحسن عليه السلام پرسيدم؟ فرمود: بنده ازگناه توبه مى كند و ديگر به سوى آن نمى گردد و دوست دارترين بندگان به خدا (بنده ايست) از گناهان بازگشت كنندگان است.

6- أبى بصير گفت: به ابى عبد الله عليه السلام گفتم:

(منظوراز آيه)" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً


1- قال الجزرى فى النهاية:" إن الذين فتنوا المؤمنين والمؤمنات" قال: فتنوهم بالنار، أى امتحنوهم وعذبوهم، ومنه الحديث" المؤمن خلق مفتنا" أى ممتحنا يمتحنه الله بالذنب ثم يتوب، ثم يعود ثم يتوب، يقال: فتنته افتنه فتنا وفتونا: إذا امتحنته. ويقال فيها: أفتنته أيضا، وهو قليل. اصول كافى: ج 2 432، بحارالانوار: 6/ 39 ح 68 از آن.

ص: 188

نَصُوحاً" چيست؟ فرمود: هو الذنب الذى لا يعود فيه أبدا، قلت: وأينا لم يعد؟ فقال: يا أبا محمد إن الله يحب من عباده المفتن التواب.(1) آن گناهيست ابد؛ به سوى آن برنگردد، گفتم: كدام از ما برنمى گردد فرمود: اى ابا محمد خداوند ازبندگانش دوست دارد كسى را كه گناه كرده و برگردد.

7- محمد بن فضيل، از أبى الحسن عليه السلام در باره فرموده خداوند:" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً" فرمود: يتوب العبد ثم لا يرجع فيه، وأحب (2) عباد الله إلى الله المتقى التائب.(3) بنده توبه كند و ديگر به آن برنگردد بهترين بندگان خدا به خدا


1- اصول كافى: ج 2/ 432، بحارالانوار: 6/ 39 ح 69 از آن، دركتاب حسين بن سعيد مانند آن روايت شده است.
2- فى المصدر: وان احب.
3- فى نسخة: المفتن التواب. وفى اخرى: المتقى الثابت. بحارالانوار: 6/ 20 ح 8 از فسير على بن ابراهيم: ص 688.

ص: 189

پرهيزكار توبه كننده باشد.

خداوند سه چيز به توبه كنندگان داده است!

ابن أبى عمير، از بعض أصحاب ما سند به معصوم رسانده فرمود: همانا خداى عز وجل به توبه كنندگان سه خصلت عطا فرموده كه اگر هريك از آن را به همه اهل آسمان ها و زمين عطا مى كرد، همگى با آن نجات مى يافتند: قوله عزوجل:" إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ"(1) فمن أحبه الله لم يعذبه، وقوله:

" الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْ ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِيمِ رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ


1- بقره: 222.

ص: 190

مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ وَ قِهِمُ السَّيِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّيِّئاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (1)

وقوله عزوجل" وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً".(2) 1- گفته خداى عز وجل «خداوند دوست مى دارد توبه كنندگان و پاكيزگان را» پس هركس را خدا دوست بدارد، او را عذاب نمى كند؛


1- مؤمن: 7 ببعد.
2- الفرقان: 68: اصول كافى: اصول كافى: ج 2 ص 432، بحارالانوار: 6/ 38 ح 70 و 73 از آن.

ص: 191

2- و فرموده او «فرشتگانى كه حاملان عرشند و آنها كه گرداگرد آن (طواف مى كنند) تسبيح و حمد پروردگارشان را مى گويند و به او ايمان دارند و براى مؤمنان استغفار مى كنند (و مى گويند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چيز را فراگرفته است؛ پس كسانى را كه توبه كرده و راه تو را پيروى مى كنند بيامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار!

پروردگارا! آنها را در باغهاى جاويدان بهشت كه به آنها وعده فرموده اى وارد كن، همچنين از پدران و همسران و فرزندانشان هر كدام كه صالح بودند، كه تو توانا و حكيمى!

و آنان را از بديها نگاه دار، و هر كس را كه در آن روز از بديها نگاه دارى، مشمول رحمتت ساخته اى؛ و اين است همان رستگارى عظيم!؛

3- و قول خداى عز و جل (1) و كسانى كه معبود ديگرى را با خداوند نمى خوانند؛ و انسانى را كه خداوند خونش را


1- فرقان 68 ببعد.

ص: 192

حرام شمرده، جز بحق نمى كشند؛ و زنا نمى كنند؛ و هر كس چنين كند، مجازات سختى خواهد ديد!

عذاب او در قيامت مضاعف مى گردد، و هميشه با خوارى در آن خواهد ماند!

مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، كه خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى كند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است!

و كسى كه توبه كند و عمل صالح انجام دهد، بسوى خدا بازگشت مى كند (و پاداش خود را از او مى گيرد.)

مبادا مؤمنان را از رحمت خدا نوميد سازى

1- محمد بن مسلم، از أبى جعفر عليه السلام فرمود:

يا محمد بن مسلم ذنوب المؤمن إذا تاب منها مغفورة له، فليعمل المؤمن لما يستأنف بعد التوبة والمغفرة، أما والله إنها ليست إلا لاهل الايمان. قلت: فإن عاد بعد التوبة والاستغفار من الذنوب وعاد فى التوبة؟ فقال: يا محمد بن مسلم أترى

ص: 193

العبد المؤمن يندم على ذنبه ويستغفر الله تعالى منه ويتوب ثم لا يقبل الله توبته؟ قلت: فإنه فعل ذلك مرارا يذنب ثم يتوب ويستغفر، فقال: كلما عاد المؤمن بالاستغفار والتوبة عاد الله عليه بالمغفرة وإن الله غفور رحيم يقبل التوبة ويعفو عن السيئات، فإياك أن تقنط المؤمنين من رحمة الله."(1) اى محمدبن مسلم گناهان مؤمن وقتى كه توبه كرد، بخشوده است، پس مؤمن عمل كند آنچه را كه بعد از توبه و مغفرت لازم است، آگاه باش (توفيق) توبه نيست مگر به اهل ايمان، گفتم: اگر بعداز توبه و استغفار از گناهان، باز برگشت؟ دوباره توبه كرد؟

فرمود: اى محمدبن مسلم آيا خيال مى كنى بنده مؤمن پشيمان شود و توبه و استغفار نمايد، خداوند توبه او را نمى پذيرد؟! گفتم: او چندين بار تكرار كند گناه كند و توبه نمايد؟! فرمود: هرقدر مؤمن به توبه و استغفار


1- اصول كافى: ج 2 ص 434، بحارالانوار: 6/ 40 ح 71 از آن.

ص: 194

برگردد خدا هم به مغفرت برمى گردد خداوند بخشنده و مهربان است توبه را مى پذيرد و از بديها در گذرد، مبادا مؤمن ها را از رحمت خدا مأيوس كنى.

2- أبى بصير گويد، از أبى عبد الله عليه السلام سؤال كردم از قول خداى عزوجل:" إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ (1) مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ" فرمود: هو العبد يهم بالذنب ثم يتذكر فيمسك فذلك قوله:" تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ"(2).

او بنده ايست كه به گناه همت ورزد سپس متذكر


1- الطوف: المشى حول الشئ، ومنه الطائف: لمن يدور حول البيت حافظا، ومنه استعير الطائف من الجن والخيال والحادثة وغيرها، قال تعالى:"\i إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ\E" وهو الذى يدور على الانسان من الشيطان يريد اقتناصه. قاله الراغب فى مفرداته.
2- اصول كافى: ج 2/ 434، بحارالانوار: 6/ 40 ح 72 از آن.

ص: 195

مى شود و از گناه باز مى ايستد، پس اين است گفته خداوند «متذكر مى شوند و آنان بابصيرت (و بينا) گردند.

خداوند بنده توبه گر را دوست دارد

أبى جميلة گويد: أبو عبد الله فرمود: إن الله يجبّ (العبد) المفتن التواب (1) خداوند مى كشد (به سوى مغفرت بنده) امتحان شده توبه گر را.

ومن لا يكون ذلك (أى المراجعة إلى الذنب بعد التوبة) منه كان أفضل."(2) وهركس اين گونه نباشد (بعدازتوبه به گناه بر نگردد) افضل مى شود.

در پيش تو دگرگون مى شويم!

سلام بن المستنير گفت: كنت عند أبى جعفر عليه السلام


1- اصول كافى: ج 2/ 435، بحارالانوار: 6/ 40 ح 74 ازآن.
2- اصول كافى: ج 2/ 435، بحارالانوار: 6/ 40 ح 74 از آن.

ص: 196

فدخل عليه حمران بن أعين وسأله عن أشياء، فلما همّ حمران بالقيام قال لابى جعفر عليه السلام: اخبرك أطال الله بقاءك لنا وأمتعنا بك (أى صيرنا ننتفع ونلتذ بك زمانا طويلا.

): أنّا نأتيك فما نخرج من عندك حتى ترق قلوبنا، وتسلو أنفسنا عن الدنيا، ويهون علينا ما فى أيدى الناس من هذه الاموال، ثم نخرج من عندك فإذا صرنا مع الناس والتجار أحببنا الدنيا! قال: فقال أبو جعفر عليه السلام: إنما هى القلوب (1) مرة تصعب، ومرة تسهل، پيش ابى جعفر عليه السلام بودم، حمران بن اعين داخل شد و از او ازچيزهائى سؤال نمود، پس خواست بلند شود به ابى جعفر عليه السلام عرض كرد به تو خبر مى دهم خداوند عمرتان را طولانى كند براى ما و ما را از وجود شما بهره مند


1- قال المصنف قدس سره فى شرح الحديث فى كتابه مرآت العقول: إنما هى القلوب أى إنما سمى بالقلب لتقلب أحواله، مرة تصعب اه د.

ص: 197

سازد (مدت زيادى از شما بهره برده و لذت ببريم) ما پيش شما مى آئيم، تا آن وقت كه پيش شماييم، دل هاى مانازك مى شود و دلمان را از دنيا مى كنيم (وكنار مى كشيم) و آنچه در دست مردم است از مال و منال دنيا، برايمان خوار مى شود، سپس از نزد شما كه بيرون مى رويم و قاطى مردم و تاجرها مى شويم، دنيا را دوست مى داريم؟!.

فرمود: همانا آن دلهاست كه گاهى سخت مى شود و گاهى نرم؛

ثم قال أبو جعفر عليه السلام: أما إن أصحاب محمد صلى الله عليه واله قالوا: يارسول الله نخاف علينا النفاق، قال: فقال:

ولم تخافون ذلك؟ قالوا: إذا كنا عند ك فذكرتنا ورغبتنا وجلنا ونسينا الدنيا وزهدنا حتى كأننا نعاين الآخرة والجنة والنار ونحن عندك، فإذا خرجنا من عندك ودخلنا هذه البيوت وشممنا الاولاد ورأينا العيال والاهل يكاد أن نحول عن الحالة التى كنا عليها عندك، حتى كأنا لم نكن على شئ،

ص: 198

أفتخاف علينا أن يكون ذلك نفاقا؟ فقال لهم رسول الله صلى الله عليه واله: كلا إن هذه خطوات الشيطان فيرغبكم فى الدنيا، والله لو تدومو على الحالة التى وصفتم أنفسكم بها لصافحتكم الملائكة ومشيتم على الماء ولولا أنكم تذنبون فتستغفرون الله لخلق الله خلقا حتى يذنبوا ثم يستغفروا لله فيغفر لهم، إن المؤمن مفتن تواب، أما سمعت قول الله عزوجل:" إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ" وقال:" اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ".(1) سپس اباجعفر عليه السلام فرمود: آگاه باش اصحاب محمد صلى الله عليه و آله و سلم گفتند: اى رسول خدااز نفاق (ودوروئى) بر خود مى ترسيم، فرمد: چرا مى ترسيد؟ گفتند: تا نزد شمائيم و ما را تذكر مى دهى و ترغيب مى نمائى، مى تريم و دنيا را فراموش كرده و دست بر مى داريم مانند اين كه آخرت و بهشت و جهنم را مى بينيم تا پيش شمائيم،


1- اصول كافى: ج 2/ 424- 423 بحارالانوار: 6/ 41 ح 78 از آن.

ص: 199

وقتى كه از نزد تو بيرون مى رويم و به اين خانه ها داخل مى شويم و بوى اولاد واهل و عيال را، درمى يابيم، نزديك مى شود از حالتى كه نزد شما بوديم متحول شويم مانند اين كه ما بر چيزى نبوديم، آيا براى ما از نفاق مى ترسى؟!.

رسول خدا به آنها فرمود: نه، اين وسوسه هاى شيطان است كه شما را به دنيا راغب نمايد، اگر شما به حالت اولى ادامه دهيد (و در آن روحيه هميشه بمانيد) كه فرشتگان با شما مصافحه مى كنند و به روى آب راه مى رفتيد و اگر نبود كه شما گناه كنيد و استغفار نمائيد، البته خداوند خلقى را مى آفريد كه گناه كنند و طلب مغفرت از خدا بنمايند و آنهارا ببخشد، مؤمن فريب خورده و بازگشت كننده است، آيا گفته حدا را نشنيده اى «خداوند توبه كننده ها و پاكان را دوست مى دارد» و فرمود: «از پروردگارتان طلب مغفرت نموده و به سوى او برگرديد».

ص: 200

منابع و مصادر

قرآن كريم

نهج البلاغة

1- المحاسن برقى:

2- الخرايج و الجرايح: راوندى.

3- أمالى شيخ صدوق:

4- امالى: شيخ طوسى.

5- بحارالأنوار: علامه مجلسى.

6- تفسير امام عسكرى عليه السلام:

7- تفسير عياشى.

8- تفسير على بن ابراهيم:

9- تنبيه الخاطر:

10- تحف العقول: ابن شعبه حرّانى ..

ص: 201

11- ثواب الأعمال:

12- جامع الاخبار:

13- صحيفةالرّضا عليه السلام:

14- عدةالداعى.

15- علل الشّرايع صدوق.

16- عيون احبار الرّضا عليه السلام: شيخ صدوق.

17- مصباح الشريعة

18- معانى الاخبار:

19- كتاب حسين بن سعيد.

من لا يحضره الفقيه شيخ صدوق.

20- نهج البلاغة: سيد رضى.

21- نوادر راوندى.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109