نفيسه خاتون (ع) بانوى ممتاز از نوادگان امام حسن (ع)

مشخصات كتاب

سرشناسه : اميني گلستاني، محمد، 1317 -

عنوان و نام پديدآور : نفيسه خاتون (ع) بانوى ممتاز از نوادگان امام حسن (ع)/ محمد اميني گلستاني.

مشخصات نشر : قم: سپهر آذين، 1391.

مشخصات ظاهري : 105 ص.

موضوع : نفيسه خاتون (ع)

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

فهرست موضوعات

محمد امينى گلستانى ..... 1

شناسنامه ..... 4

فهرست موضوعات ..... 5

نفيسه خاتون (ع) ..... 9

پيشگفتار ..... 9

نسب: ..... 11

نفيسه، دختر كيست؟ ..... 13

حضرت نفيسه خاتون (س) را بشناسيم ..... 18

ماجراي بانويي كه 6 هزار بار ختم قرآن كرد ..... 20

همسر نفيسه خاتون (ع) كهِ بود؟ ..... 21

شجره نامه حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها ..... 21

ص: 6

از منظر علماى انساب و مورّخان: ..... 21

چرا نفيسه خاتون به مصر آمد؟ ..... 22

ارادت مصريان به حضرت نفسيه خاتون و اجابت ..... 23

دعادر كنار مزارش ..... 23

حضرت نفيسه خاتون) س (از منظر ..... 23

علماوامتيازاتش ..... 23

ماجراي حفر قبر ..... 25

علم و ايمان در اثر بارقه غيبى ..... 26

طريقه توسل به نفيسه خاتون نوه امام حسن ..... 27

مجتبي) ع (..... 27

ص: 7

كرامات نفيسه خاتون) س (..... 27

1- دختر زمين گير مرد يهودي ..... 28

2- مقنعه و آب نيل ..... 29

3- جوان اسير ..... 30

4- پيرزن و دعاي مستجاب ..... 31

نفيسه خاتون نخواني از دستت رفته ..... 33

اوقات باقداست ..... 34

در بستر بيماري ..... 37

ميهمان قدسيان ..... 39

تاريخ درباره بارگاه نورانى اين بانو ..... 42

نخستين كسي كه بر قبر اين بانو بارگاهي بنا كرد ..... 44

توسلات ..... 46

شرح اشتياق ..... 48

برادران، خواهران و بازماندگان ..... 53

دوباره شرحى در حالات اين بانوى بزرگوار ..... 56

زيارت نامه ي امام حسن

ص: 8

مجتبي) ع (..... 62

طريقه توسل به كريم اهل بيت حضرت امام حسن ..... 63

مجتبي) ع (..... 63

شرح مختصرى درباره تعدادى بانوان نمونه ..... 64

بخش اول: فاطمه زهرا) سلام الله عليها (فرشته ..... 64

زمين ..... 64

بخش دوم: حوّا بانوي بهشتي ..... 66

بخش سوم: بلقيس بانوي زمامدار ..... 67

بخش چهارم: هاجر شكوه شكيبايي ..... 68

بخش پنجم: آسيه الگوي مقاومت ..... 69

بخش ششم: حضرت مريم) سلام الله عليها (اسوه ..... 70

نجابت و عفاف ..... 70

بخش هشتم: حضرت خديجه شكوه زندگي ..... 73

بخش نه م: امّ سلمه همسفر خورشيد ..... 74

ص: 9

بخش دهم: فاطمه بنت اسد مادر امام علي) ع (..... 77

بخش يازدهم: فضه همراز زهرا ..... 81

بخش دوازدهم: اسماء بنت عميس، منادي ..... 84

حديث ..... 84

بخش سيزدهم: فاطمه بنت الحسن؛ كوثر ثاني ..... 88

بخش چهاردهم: امّ فروه، مادر امام صادق) عليه ..... 91

السلام (..... 91

بخش پانزدهم: حميده مصفّاة مادر امام كاظم ..... 94

بخش شانزدهم: سيده نفيسه؛ شكوفه اي در ..... 96

گلستان عترت ..... 96

بخش هفدهم: نرگس؛ همدم خورشيد ..... 97

«از نرگس خاتون» ..... 98

مصادر و منابع بيواسطه و باواسطه كتاب، ..... 100

ص: 10

تقديم

به روان پاك فرزند دلبند جوان مرگم حجة

الاسلام آقاى دكتر حاج حسن امينى گلستانى رحمة اللّه عليه ازخداى متعال شادى روح و محشور شدن با أئمه بزرگواران خود، براى او و برادر جوانمرگ 19 ساله ام

احمد مسئلت مى نمايم.

پدر و برادر داغديده محمد امينى گلستانى.

ص: 11

نفيسه خاتون (ع).

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم

پيشگفتار

در جهان آفرينش، هر موجودى نسبت به خود، حد و مرزى دارد، از ستارگان گرفته تا شن ريزه، ولى دو چيز بى حد و مرز است 1- علم 2- ايمان، اين دو حد و مرزى ندارد نه نسبت به حاملانش، عرب باشند يا عجم و نه سياه و سفيد و نه در به دست آوردن علم و كسب ايمان و تقرب به خدا.

در به دست آوردن اين دو در مدت عمر خود هرچه تلاش كنى، روز بروز بيشتر مى شود و به انتهاى آن نتوان رسيد.

در تاريخ مى بينيم يك عجمى خود را بجائى مى رساند رسول خدا صلى اللّه عليه و آله در باره او مى فرمايد:

السّلمان منّا اهل البيت و فرمود: بهشت به چهار نفر مشتاق است على، سلمان، اباذر، مقداد و امثال اين

ص: 12

شخصيت ها كه خود را بجائى مى رسانند كه خداوند به وجودشان افتخار مى نمايد.

در برابر اينان، فرزند يك پيغمبر الوالعزم مانند كنعان بن نوح و پسر امام و عموى اما و برارد مانند جعفركذاب يا عبدالله افطح و. و. و. خود را بنوعى خود را غرق گناه و معصيت مى كنند كه از خاندان نبوت و امامت دور انداخته مى شوند.

در اين مجموعه كوچك در باره بانوئى صحبت مى كنيم كه در اثر عبوديت و بندگى، خود را به درجه اى بالا كشيد كه خداوند او را مورد توجه خويش قرار داد كه هم ازجهت علم و دانش و هم ازجهت ايمان (جز حجت الهى زمان خود) سرآمد زمان خويش گرديد.

اين بانوى بزرگوار نبيره امام حسن مجتبى عليه السّلام، (نفيسه دختر حسن فرزند زيد پسر امام حسن عليه السلام) مى باشد.

1- 30 يا 35 مرتبه به حج مشرفشد بيشترپياده و كمتر سواره.

2- چهل سال قائم الليل و صائم النه ار بود، شب نخوابيد و روز افطار نكرد.

3- قبرى كه بادست خود كنده بود بنا بروايتى ششهزار مرتبه در آن ختم قرآن نمود.

4- از سوى خداوند، صاحب كرامات شگفت آور گرديد.

5- مورد توجه و احترام زن و مرد و بزرگ و كوچك و صاحب مقامات و اشخاص عادى گرديد.

ص: 13

و فضايل ديگر كه در لابلاى اين نوشته ها خواهيد ديد.

خدايا به احترام مقربين درگاهت خاصّه به احترام محمد و آل محمد، ما را عاقبت بخير و تا دم مرگ دست مارا از دامن خود و محمد و آل محمد عليهم السلام، كوتاه نفرما آمين ياربّ العالمين.

نسب:

ريشه پاك شكوفه طاهر

امام حسن مجتبي (ع)، از همسرش ام بشير صاحب سه فرزند به نامهاي: زيد، ام الحسن و ام الحسين گرديد.

زيد بن حسن، لبابه دختر عبيدالله بن عباس را به همسري خويش برگزيد. زيد از لبابه صاحب دو فرزند شد؛ حسن و نفيسه. زيد در سن 90 سالگي در منطقه بطحا واقع در شش منزلي مدينه درگذشت و در قبرستان بقيع دفن شد. از ابومحمد حسن بن زيد، هفت پسر و دو دختر باقي ماند.

بنا به اين گفتار نفيسه دختر زيد بن الحسن ع است ولى.

بنا بقول اكثر تاريخ نويسان

يازدهم ربيع الاول سال 145 ه. ق بود و مسلمانان خود را مهياي جشن ميلاد حضرت رسول اكرم (ص) مي ساختند كه در خانه حسن انور دختري به نام «نفيسه»

ص: 14

متولد شد. خانه اي كه نفيسه در آن اقامت داشت در غرب مدينه و درست مقابل خانه امام صادق (ع) بود.

هنگامي كه نفيسه پانزده سال داشت «اسحاق موتمن»، فرزند امام صادق (ع) به خواستگاري او آمد و گويا وي در مقابل اين تقاضا پاسخ روشني از حسن انور نشنيد. اسحاق با اندوه به مزار رسول اكرم (ص) رفت و عرض كرد: يا رسول الله! من نفيسه را به دليل تدين، پاكدامني و شرافت خانوادگي برگزيدم كه تقاضايم بدون جواب مانده است!

همان شب حسن انور، حضرت محمد (ص) را در خواب مشاهده كرد كه فرمود: «اي حسن! نفيسه را به ازدواج اسحاق درآور». پس از آن در ماه رجب سال 161 ه. ق آن دو گوهر تابناك به ازدواج هم درآمدند.

اسحاق، انسان پرهيزكار، فاضل و مورد وثوق در حديث معرفي شده است و به دليل شهرت در امانت، او را «موتمن» گفته اند. گفته اند: حاصل ازدواج اسحاق با سيده نفيسه، دو فرزند به نام هاي قاسم و ام كلثوم است.

زندگي نفيسه در مدينه و در جوار حرم نبوي بركات بسياري برايش داشت، اما پس از شهادت امام هفتم و با آغاز امامت امام رضا (ع) فشار دولت عباسي بر شيعيان همچنان ادامه داشت.(1)


1- افق حوزه- 15 ديماه 1389 شماره 295 تاريخ درج: 3/ 12/ 1392

ص: 15

نفيسه، دختر كيست؟

محمّد الصبان در كتاب «اسعاف الراغبين» از كتاب «حسن المحاضر» نقل مي كند كه، نفيسه دختر حسن بن زيد بن حسن عليه السلام مي باشد.

ياقوت حموي، جغرافي دان مسلمان در كتاب «معجم البلدان» (ج 5/ ص 604) مي نويسد: «بمصر من المشاهد و المزارات، بين مصر و القاهره، قبّةٌ قيل انه ا قبر السيده نفيسه بنت الحسن بن زيد بن حسن عليه السلام؛ در مصر و قاهره، گنبد و بارگاهي است كه مي گويند قبر سيده نفيسه خاتون دختر حسن بن زيد بن حسن عليه السلام مي باشد.

عمر رضا كحاله در كتاب خود به نام «اعلام النساء» (ج 5/ ص 185) مي نويسد: «نفيسه بنت الحسن بن زيد بن الحسن بن علي بن ابي طالب عليه السلام، هي من ربات العبادت و الصلاح و الزهد و الورع، ولدت بمكه سنت 145 ه؟. ق و نشأت بالمدينة و دخلت مصر مع زوجها اسحاق بن جعفر الصادق عليه السلام، و قيل ابها الحسن الذي عُيّنَ والياً علي مصر من قِبَلِ ابي جعفر

ص: 16

المنصور»؛ نفيسه دختر حسن بن زيد بن حسن عليه السلام، از زنان مشهور در عبادت، صلاح، زهد و ورع بوده كه در مكه معظمه در سال 145 هجري به دنيا آمده و نشو و نماي او در مدينه مكرمه بوده است. ايشان با همسر خود جناب اسحاق پسر امام جعفر صادق عليه السلام وارد مصر شد.

از اين رو، اكثر مورخان اتفاق نظر دارند كه نفيسه خاتون دختر حسن بن زيد مي باشد. مولف كتاب اعلام النساء المومنات (ص 626) و مشاهد العترت الطاهرت) ص 239) مي نويسد: «توفيت بمصر نفيسه بنت الحسن بن زيد بن الامام الحسن المجتبي عليه السلام» و هم چنين مولفان كتاب هاي وفيات الاعيان (ج 5/ ص 423)، نور الابصار (ص 244)، روح و ريحان (ص 103)، سراج الانساب (ص 35)، رياحين الشريعه (ج 85/ 5)، منتهي الآمال (ج 2/ ص 992) و تتمة المنتهي (ص 188)، تصريح نموده اند كه نفيسه خاتون دختر حسن بن زيد بن حسن عليه السلام مي باشد.

گفته شده است كه ورودش به مصر، همراه پدر خود حسن بن زيد بود. زيرا وي از طرف منصور دوانقي حاكم مصر شد و لذا فرزندان خود را به آنجا انتقال داد.

خانمي جليل القدر است كه روايت هايي در مدح او وارد شده است.

دلايلي كه ثابت مي كند كه نفيسه خاتون دختر حسن بن زيد بن حسن عليه السلام مي باشد نه دختر زيد بن حسن

ص: 17

عليه السلام:

1- تمام مورخان در تاريخ تولد و وفات حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها اتفاق نظر داشته و مي نويسند كه او در سنه 145 ه؟. ق. در مكه معظمه به دنيا آمده و در سال 208 هجري در مصر وفات يافته است. از اين رو، قول كساني كه اين سيده جليله را همسر وليد بن عبدالملك بن مروان دانسته اند، اشتباه مي باشد، زيرا وليد در سنه 96 ه؟. ق. از دار دنيا رفته است.

برخي مورخان، حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها را به اشتباه، خواهر حسن بن زيد بن حسن عليه السلام و دختر زيد بن حسن دانسته اند، در حالي كه ايشان خواهر زيد بن حسن بن زيد بن امام حسن و دختر حسن بن زيد بن امام حسن عليه السلام بوده است.

علامه سيد محسن امين قدس سره در «اعيان الشيعه» (ج 7/ ص 96) مي نويسد: و في هامش التهذيب علي ترجمت زيد بن حسن بن زيد بن حسن بن علي. .. انه اخو السيدة النفيسه. در حاشيه تهذيب در ترجمه زيد بن حسن بن زيد بن حسن بن على نوشته كه او برادر سيده نفيسه مى باشد.

شكي نيست كه حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها دختر حسن بن زيد بن امام حسن عليه السلام و عمه حضرت عبدالعظيم حسني عليه السلام است؛ اما عده اي از علماي انساب و مورخان، او را دختر زيد بن حسن عليه السلام دانسته اند كه علي التحقيق اشتباه مي باشد و رد آن بيان خواهد شد.

ص: 18

اگر قائل شويم كه حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها همسر وليد بن عبدالملك بن مروان بوده و بعد از وفات وي به عقد اسحاق بن امام جعفر صادق عليه السلام درآمده است، همان طور كه مولف كتاب زندگاني حضرت عبدالعظيم عليه السلام اين مطلب را ادعا نموده است، لازم مي آيد كه ايشان دختر زيد بن حسن عليه السلام (نوه امام حسن عليه السلام است نه نبيره با دو واسطه) باشد.

و حال آن كه بيشتر مورخان، حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها را دختر حسن بن زيد نوشته اند. اضافه بر اين، چون وفات اين بانو در سال 208 هجري اتفاق افتاده است، پس نمي توان پذيرفت كه ايشان حدود 140 سال عمر كرده باشد.

از سوي ديگر جمعي از مورخان و محدثين بزرگ، تاريخ ولادت حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها را سنه 145 هجري نوشته اند كه هيچ ترديدي باقي نمي ماند كه ايشان دختر حسن بن زيد و همسر اسحاق پسر امام جعفر صادق عليه السلام بوده است.

مؤلّف «عمدة الطالب» به نقل از «رياض الانساب» (ج 1/ ص 101) مي نويسد: زيدبن حسن عليه السلام با لبابه دختر عبداللّه بن عباس ازدواج كرد و از او دو فرزند، يكي پسر كه او را حسن ناميد و ديگري دختر و او را نفيسه نام نه اد، به دنيا آمد. نفيسه را وليد بن عبدالملك تزويج كرد و از وي فرزندي آورد. چون زيد بر وليد بن عبدالملك درآمد او را بر سرير خويش جاي داد و سي هزار دينار دفعة واحده به او عطا نمود.

ص: 19

اما جمعي ديگر از مورخان، نفيسه خاتون را دختر حسن بن زيد بن حسن عليه السلام دانسته و نام همسر وي را هم اسحاق المؤتمن فرزند امام جعفر الصادق عليه السلام مي دانند، و در باره تاريخ تولد و وفات ايشان هم اتفاق نظر دارند.

2- چگونه مي توان پذيرفت كه حضرت نفيسه، همسر وليد بن عبدالملك باشد، حال آن كه بعد از وفات حضرت نفيسه سلام اللّه عليها به سال 208 هجري در مصر، اسحاق بن امام جعفر صادق عليه السلام خواست آن جسد شريف را به مدينه منوره حمل كند و در قبرستان بقيع دفن نمايد. اين خود دليلي قوي است بر اين كه حضرت نفيسه خاتون، دختر حسن بن زيد بن حسن عليه السلام بود، زيرا اسحاق موتمن هم عصر با حضرت نفيسه خاتون بوده و چون هم كفو بودند، باهم ازدواج نمودند و ثمره اين وصلت، دو فرزند بوده كه به اتفاق جميع مورخان به همراه اسحاق به مدينه طيبه بازگشتند.

در همين رابطه محدّث كبير، حاج شيخ عباس قمي قدس سره در كتاب «منتهي الآمال» در ادامه حالات فرزندان امام جعفر صادق عليه السلام مي نويسد: بدان كه زوجه اسحاق بن جعفر الصادق عليه السلام، عليا مخدره نفيسه بنت حسن بن زيد بن حسن بن علي بن ابي طالب عليه السلام است كه به جلالت شأن معروف است.

ايشان در سنه 208 د ر مصر وفات كرد و در آن جا به

ص: 20

خاك سپرده شد.

مصريان اعتقادي كاملي به او دارند و معروف است كه دعا در نزد قبر او مستجاب مي شود.

شيخ ذبيح اللّه محلاتي هم در كتاب «رياحين الشريعه» مي نويسد: سيده نفيسه بنت حسن بن زيد بن الحسن بن علي بن ابي طالب عليه السلام كه در خاك مصر مدفون است، مزارش زيارتگاه خاص و عام مي باشد و به طاهره و كريمة الدارين مشهور است.

پس با دلايل فوق ثابت شد كه نفيسه خاتون دختر حسن بن زيد بن حسن عليه السلام بود و قول كساني كه اين سيده جليله را دختر زيد بن حسن عليه السلام دانسته اند، صحيح نيست.

حضرت نفيسه خاتون (س) را بشناسيم

آن چه در پي مي آيد، بخش نخست شرح حال و فضايل عالمه اي است كه خود معلم ده ها عالم و متعلم علوم آن محمد صلي اللّه عليه وآله وسلم بود و در طول عمرش (يا درقبرى كه براى خودش كنده بود) شش هزار بار ختم قرآن كرد و در هنگام قرائت قرآن و با زبان روزه روح پاكش به ديار دوست شتافت.(1)


1- گفتني است، بخش پاياني اين نوشتار مستند كه به قلم حجت الاسلام والمسلمين محمدمهدي بحرالعلوم به نگارش درآمده است، در شماره آتي افق حوزه، تقديم خوانندگان ارجمند مي شود.

ص: 21

حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها دختر جناب حسن بن زيد بن امام حسن مجتبي عليه السلام و عمه حضرت عبدالعظيم حسني عليه السلام، در سنه 145 هجرى قمرى.

در مكه معظمه متولد شد و در مدينه منوره با زهد و عبادت به سر برد.

ايشان با اسحاق الموتمن، پسر حضرت امام جعفر صادق عليه السلام ازدواج كرد و از آن صلب پاك، يك پسر و يك دختر به نام هاي قاسم و ام كلثوم به دنيا آورد.

گفته شده است كه ايشان با شوهر و فرزندان خود از مدينه به مصر رفته و هفت سال در آن جا به سر برد و در ماه رمضان سنه 208 ه؟. ق، در سن 63 سالگي به سراي قرب الهي شتافت.

به علت وفات اين جليله مخدره، ماتم بزرگي سراسر مصر را فرا گرفت و اين روز از أيام مشهور روزگار شد.

با اعلام اين خبر از بلاد و نواحي اطراف، مردان و زنان براي تشييع جنازه آن مخدره به مصر آمدند و دسته دسته بر وي نماز گذاشتند.

در آن شب به احترام اين سيده جليله، شمع ها برافروخته شد و از هر خانه كه در مصر بود، صداي گريه و شيون به گوش مي آمد و تأسفي عظيم بر مردم مصر

ص: 22

هويدا شد.

مرحوم حاج شيخ عباس قمي قدس سره در منتهي الآمال (ج 2/ ص 300) به نقل از «تاريخ طبري» (ج 5/ ص 174) مي نويسد: هنگامي كه نفيسه خاتون رحلت نمود، اسحاق بن جعفر الصادق عليه السلام خواست بدن همسرش را از مصر به مدينه آورد و در بقيع به خاك سپارد. مردم نزد امير شهر رفتند تا وي اسحاق را از اين امر باز دارد، اما اسحاق نپذيرفت.

مصريان اموال بسياري براي او جمع كردند تا از آن انديشه برگردد، اسحاق هم چنان قبول ننمود. مردم مصر شب را با اندوه و سختي به روز آوردند و چون بامداد رسيد، خدمت اسحاق جمع شدند و حال او را دگرگون ديدند. سبب را از او سؤال كردند، گفت: ديشب رسول خدا صلي اللّه عليه وآله وسلم را در خواب ديدم كه به من فرمودند: «اموال ايشان را رد كن و سيده نفيسه را نزد ايشان دفن نما، «لانّ الرّحمة تنزل عليهم ببركاتها:»؛ رحمت خدا به بركت وجود خانم بر اهل مصر نازل مي شود».

سرانجام سيده را در مزار «درب السباع» دفن كردند و اسحاق المؤتمن با دو فرزند خود عازم مدينه شد.

ماجراي بانويي كه 6 هزار بار ختم قرآن كرد

كنكاش در شرح حال عالمه اى كه خود، معلمه ده ها عالم و متعلم علوم آل محمد صلى اللّه عليه وآله وسلم بود و

ص: 23

در طول عمرش شش هزار بار ختم قرآن كرد و در هنگام قرائت قرآن و با زبان روزه روح پاكش به ديار دوست شتافت، در عصر قحطي معنويت، اسوه زندگي بشر امروز است.

همسر نفيسه خاتون (س) كهِ بود؟

چنانكه در بالا گفتيم جمعى از مورخان، نفيسه خاتون را دختر حسن بن زيد بن حسن عليه السلام دانسته و نام همسر وى را هم اسحاق المؤتمن فرزند امام جعفر الصادق عليه السلام مى دانند، و در باره تاريخ تولد و وفات ايشان هم اتفاق نظر دارند.

شجره نامه حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها از منظر علماى انساب و مورّخان:

شجره نامه حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها از منظر علماي انساب و مورّخان:

مرحوم شيخ عباس قمى رحمةاللّه عليه در

ص: 24

كتاب «سفينةالبحار» (ج 2/ ص 604) مى نويسد:

«نفيسة هى السيّدة الجميلة التى وردت روايات فى مدحها، حكى الشيخ محمّد الصبان فى اسعاف الراغبين عن كتاب حسن المحاضر، انّ السيدة النفيسة بنت الحسن بن زيد بن الحسن المجتبى عليه السلام؛ نفيسه، خانمى جليل القدر است كه روايت هايى در مدح او وارد شده است. محمّد الصبان در كتاب «اسعاف الراغبين» از كتاب «حسن المحاضر» نقل مى كند كه وي دختر حسن بن زيد بن حسن عليه السلام مى باشد.

چرا نفيسه خاتون به مصر آمد؟

ايشان با همسر خود جناب اسحاق پسر امام جعفر صادق عليه السلام وارد مصر شد. گفته شده است كه ورودش به مصر، همراه پدر خود حسن بن زيد بود. زيرا وى از طرف منصور دوانقى حاكم مصر شد و لذا فرزندان خود را به آنجا انتقال داد. از اين رو، اكثر مورخان اتفاق نظر دارند كه نفيسه خاتون دختر حسن بن زيد مى باشد.

چنانكه قبلا گفتيم، مولف كتاب اعلام النساء المومنات (ص 626 (و مشاهد العترة الطاهرة (ص 239) مى نويسد: «توفيت بمصر نفيسه بنت الحسن بن زيد بن الامام الحسن المجتبى عليه السلام» و هم چنين مولفان كتاب هاى وفيات الاعيان (ج 5/ ص 423 (، نور الابصار (ص 244 (، روح و ريحان

ص: 25

(ص 103 (، سراج الانساب (ص 35)، رياحين الشريعه (ج 85/ 5)، منتهى الآمال (ج 2/ ص 992) و تتمةالمنتهى (ص 188)، تصريح نموده اند كه نفيسه خاتون دختر حسن بن زيد بن حسن عليه السلام مى باشد.

پس آمدن اين بانو بمصر، همراه پدر بوده است.

تشريف فرمايى سيده نفيسه سلام اللّه عليها به مصر در سال 193 بود. اهل مصر چون خبر ورود او را شنيدند، از آن جايى كه ارادتى خاص به خاندان پيامبر صلى اللّه عليه و آله وسلم داشتند، از زن و مرد به استقبالش شتافتند و در ملازمت حضرتش بودند تا اين كه در سراى «جمال الدين عبداللّه بن جصاص» كه از كبار تجّار و از صلحاى مصر بود، منزل ساخت و مدتى در آن جا سكونت كرد، رياض الشريعه 90/ 5؛

پس از چندى در منصوصه، خانه «ام خانى» سكونت اختيار نمود.

ارادت مصريان به حضرت نفسيه خاتون و اجابت دعا در كنار مزارش

مصريان اعتقادى كامل به او دارند و معروف است كه دعا در نزد قبر او مستجاب مى شود.

شيخ ذبيح اللّه محلاتى هم در كتاب «رياحين الشريعه» مى نويسد: سيّده نفيسه بنت حسن بن زيد بن الحسن بن على بن ابى طالب عليه السلام كه در خاك مصر مدفون است، مزارش زيارتگاه خاص و عام مى باشد و به

ص: 26

طاهره و كريمةالدارين مشهور است.

حضرت نفيسه خاتون (س) از منظر علما و امتيازاتش

همان طورى كه در مباحث قبل اشاره شد،

1- حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها به زهد و عبادت و صيام روزها و قيام شب ها مشهور روزگار خود بود.

2- او صاحب مال زياد بود، لذا به درماندگان، مريضان و عموم مردم احسان مى كرد.

3- سى مرتبه به حج مشرف شد كه بيشتر آن پياده بود.

در مسجدالحرام در حالى كه پرده هاى خانه خدا) كعبه (را مى گرفت، اشك مى ريخت و ناله و فرياد مى كرد، و اين جملات را مى گفت: الهى و سيّدى و مولاى متّعنى و فرّحنى برضاك عنّى. ..

4- زينب دختر يحيى متوّج درباره عبادت او مى گويد:

«چهل سال در نزد عمّه ام نفيسه خاتون خدمت مى كردم و هرگز نديدم كه وى شب ها بخوابد و روزها افطار كند. به او گفتم: اما ترفقين بنفسك؟ قالت: كيف أرفق بنفسى و قدّامى عقبات لا يقطعهاالّا الفائزون؛ منتهى الآمال 299/ 2؛ آيا مراعات حال خود را نمى كنى؟! در جواب گفت: چگونه مراعات كنم در حالى كه پيش روى من عقباتى است كه جز رستگاران نمى توانند آن را بپيمايند.

5- ششهزار بار ختم قرائت قرآن نمود.

6- قبرى در خانه خود كند و در آن دعا و مناجات مى كرد و در آن شش

ص: 27

هزار مرتبه ختم قرآن نمود.

و در حالات آن مخدّره چنين گفته اند: بسيار زاهد و متقى بود و در حال احتضار روزه دار بود و جمعى از او خواستند كه روزه اش را افطار كند، در جواب گفت:

سبحان اللّه، سى سال است كه از خدا مسألت دارم صائم از دنيا بروم، چگونه از آرزوى سى ساله ام دست بكشم؟

حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها نزد عرب ها «سيّده» و «ست نفيسه» كه به معناى «خانم» است، خوانده مى شود. همان طور كه گفته شد، تولد ايشان را به سال 145 هجرى قمرى، همزمان با سال شهادت محمد و ابراهيم، پسران عبداللّه محض فرزند حسن مثنى نوشته اند

ايشان در وقت احتضار اين اشعار را مترنّم بود:

اصرفوا عنّى طبيبى***ودعونى و حبيبى

زادنى شوقى اليه***و عزامى فى لهيب

طاب هتكى فى هواه***بين واشٍ و رقيب

لاا ابالى بفواتٍ***حين قد صار نصيبى

ليس من لامٍ بعذلٍ***عنه فيه بمصيب

جسدى راضٍ بسقمى***وجفونى بنحيبى

«طبيبم را از من دور كنيد و مرا با حبيبم وا گذاريد چرا كه اشتياقم به سوي او شدت يافته و عشق و محبت من اكنون اين است كه در لهيب سوزان او بگدازم. از ميان رفتن آبرويم

در ميان جمعي سخن چين و رقيب در عشق و هواي حبيبم بر من

ص: 28

گواراست و چون به معشوق خود مي رسم اگر احيانا چيزي از دستم برود باكي ندارم. كسي كه مرا از علاقه به او ملامت كند هرگز دستش به دامن او نمي رسد. بدنم به ناتواني و بيماري خشنود است و از اين بابت گلايه اي ندارد، آن گاه اين غافلان به من فشار مي آورند كه بايد بدنت را حفظ كني

ماجراي حفر قبر

نوشته اند كه حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها به دست خود قبرش را حفر كرد و همه روزه در ميان آن مى رفت و نماز مى گزارد و قرائت قرآن مى نمود، طورى كه شش هزار ختم قرآن در آن به اتمام رساند. در وقت احتضار، كه بعد از هفت سال اقامت در مصر بود، بيمار شد و به بستر مرگ افتاد، روزه دار بود و قرآن قرائت مى كرد و در هنگام قرائت سوره مباركه انعام چون به اين آيه شريفه رسيد «لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ» انعام 6/؛ دار دنيا را وداع گفت.

علم و ايمان در اثر بارقه غيبى

سيده نفيسه سلام اللّه عليها، بر اثر پرهيزگارى و اطاعت از پروردگار به ارتقاى روحى و تكامل معنوى دست يافت.

ارمغان اين توفيق، نورى بود كه بر خانه دلش تابيد و آن را روشن و تابناك ساخت و اين ويژگى موجب شكوفايى استعدادهاى عالى وى گشت و بعد متعالى وجودش را فضيلت بخشيد و بر علم و معرفتش افزود و به قول حضرت على عليه السلام كه مى فرمايند: العلم محيى النفس) دانش روح را زنده مى كند،

ص: 29

يادآور مى شود كه سيده نفيسه در هيچ مكتب و مجلسى به تحصيل علم اقدام نكرد، بلكه به دليل تزكيه و تهذيب نفس، قلبش از هر جهت صيقلى شد و صلاحيت لازم را به دست آورد و از علم الهامى بهره مند گشت؛ دانشى كه به جهت وجود استحقاق و اقتضاى حكمت و مشيت بالغه الهى بر دل شايسته اش تابيد و آن را بارور از علوم، معارف و معانى كرد.

يكى از كسانى كه موفق گرديد از چشمه معارف سيده نفيسه سلام اللّه عليها جرعه نوشى كند، محمد بن ادريس شافعى مى باشد. وى همواره از سيده نفيسه استفاده هاى علمى و معنوى مى برد و هنگامى كه براى تدريس به مسجد فسطاط مى رفت، در سر راهش در منزل اين بانو توقف مى كرد و از او اخذ حديث مى نمود.

طريقه توسل به نفيسه خاتون نوه امام حسن مجتبي (ع)

با هديه 114 صلوات و يك حمد و يازده مرتبه توحيد

به پيشگاه مبارك حضرت نفيسه خاتون (نواده امام حسن مجتبي عليهماالسلام)

هم اثر عجيب آن را در برآورده شدن حاجتهاي خود ببينيد.

كرامات نفيسه خاتون (س)

اشاره

ص: 30

اخبار سيده نفيسه سلام اللّه عليها و كرامات او در كتاب هاى بسيارى شرح داده شده است و كرامات زيادى از آن حضرت نقل كرده اند. كتابى در مآثر ايشان موسوم به «مآثر النفيسه» نوشته شده است.

در ذيل كراماتى از سيده نفيسه سلام اللّه عليها و يك نمونه از اشعارى كه در مدح آن حضرت سروده شده است را به جهت تبرك و تيّمن از كتاب «رياحين الشريعه» (5/94)؛ تقديم خوانندگان عزيز مى نماييم:

يا من له فى الكون من حاجةٍ***عليك بالسيّده الطاهرة

نفيسه و المصطفى جدّهااسرارها بين الورى ظاهرة

فى الشرق و المغرب لها شهرة***انوارها ساطعة باهرة

كم من كراماتٍ لها قد بدت***و كم مقاماتٍ لها فاخرة

يا حبّذا سيّدة شرفت***بها اراضى مصرها و القاهرة بنفسها قد حضرت قبرها

خال حياة يالها حافرة***تتلوا كتاب اللّه فى لحدها

و هى لمن قد زارها ناظرة***حجّت ثلاثين على رجلها

صائمةً عن اكلها قاصرة***يسقى بها الغيث اذام القرى

قد اجدبت من سجّها الماطرة***والشافعى قد كان ياتى لها

سعى الى دار بها غامرة***يرجو بان تدعوا له دعوة

فيالها من دعوةٍ وافرة***صلّت عليه بعد موتٍ و قد

اوصى بذا فهى له شاكرة***سبحان من اعلى لها قدرها

لّانه ا بين الورى نادرة

1- دختر زمين گير مرد يهودي

ص: 31

در جوار منزل حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها، مردى يهودى مى زيست كه دخترى زمين گير داشت و دخترك نيروى ايستادن نداشت. روزى مادرش قصد گرمابه نمود و خواست دخترش را همراه خود ببرد، ولى دخترش به جهت ناتوانى پاهايش، قادر به حركت نبود، لذا به مادر گفت كه توان اين كار را ندارم. مادر گفت: تنها در خانه مى مانى تا من برگردم. دختر گفت:

نمى توانم، زيرا از تنهايى وحشت دارم. دختر به مادر خود پيشنهاد داد كه مرا به خدمت اين سيّده شريفه كه در همسايگى ماست ببر تا از گرمابه مراجعت كنى.

چون مادر دخترك اين سخن را شنيد به خدمت سيّده نفيسه رفت و از آن عليا مخدّره خواست تا دختر را نزد خود بپذيرد؛ نفيسه خانم هم درخواست او را پذيرفت.

زن يهوديه دختر خود را به خانه حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها آورد و در اتاقى گذاشت و خود عازم گرمابه شد. چون هنگام نماز رسيده بود، حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها آبى براى وضو آماده ساخت و با آن وضويى ساخت. ترشحاتى از آب وضوى آن حضرت بر اعضاى دختر يهودى پاشيده شد و دخترك به بركت آن عافيت يافت. هنگامى كه زن يهودى از گرمابه برگشت، دخترش براى استقبال، با پاى خود به سوى مادر دويد. وقتى مادر اين حالت را ديد، سبب را از دخترش پرسيد. دختر اظهار نمود كه از بركت آب وضوى سيّده نفيسه، پاى فلجم شفا يافت. مادر دخترك و ديگر بستگان او پس از ديدن اين كرامت، شهادتين را

ص: 32

جارى كردند و اسلام آوردند.

2- مقنعه و آب نيل

حكايت كرده اند كه وقتى در زمان سيّده نفيسه سلام اللّه عليها رود نيل كم آب شد، اهالى به خدمت سيّده نفيسه رفته و از او دعايى خواستند.

حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها هم مقنعه خود را به آنان داد و امر فرمود كه آن را در دريا بيفكنند تا به بركت آن عنايتى از طرف ربّ الارباب شود. اهالى مصر به فرموده سيّده نفيسه خاتون عمل كردند و مقنعه آن بانوى مكرمه را به رود نيل انداختند. هنوز از آن مكان دور نشده بودند كه، آب رود افزايش يافت و بالا آمد و باعث سرور و شادمانى اهالى مصر شد.

3- جوان اسير

زنى از اهل ذمّه، در سوز فراق پسرش كه در شهر و ديار دشمنان اسير شده بود، مى ناليد؛ تا اين كه روزى به شوهر خود گفت: شنيده ام در اين شهر زنى است كه او را نفيسه بنت الحسن گويند، كه در عبادت و ديانت زبان زد عام و خاص است و اهالى مصر از او طلب دعا مى نمايند. خوب است به حضور اين مخدره بشتابى و از فرزند گمشده مان، نزد او ياد كنى؛ شايد در حق وى دعايى كند! اگر دعاى او مستجاب شود و فرزندم

ص: 33

برگردد، به دين و آيين او ايمان خواهيم آورد. شوهر آن زن به حضور نفيسه خاتون سلام اللّه عليها شرف ياب شد و داستان گم شدن فرزندش و وضعيت همسرش را به عرض آن حضرت رساند. حضرت نفيسه هم دعا كرد تا خداوند فرزندش را به او باز آورد. چون نيمه هاى شب شد، ديدند در خانه را مى كوبند. زن بيرون شتافت و در را باز كرد. با تعجّب، جوانش را پشت در ديد. اشك دور چشمانش حلقه زد و به ياد دعاى نفيسه خاتون افتاد، لذا از فرزندش چگونگى رهايى اش را پرسيد. جوان گفت: مادر! در فلان وقت بر در ايستاده بودم (و اين همان موقع بود كه حضرت نفيسه خاتون دعا كرده بود) و بى خبر از همه جا سر در گريبان خود داشتم كه ناگاه دستى بر قيد و زنجير افتاد و شنيدم كسى مى گفت: او را رها كنيد! چرا كه سيّده نفيسه بنت الحسن در حق او شفاعت كرده است. از بند و غل رها شدم و پس از آن به ناگاه خود را در سر محله خودمان ديدم و به در خانه رسيدم. مادر اين جوان، شادمان شد و اسلام آورد و از خدام نفيسه خاتون شد. اين كرامت چنان در مصر و ميان يهوديان منتشر شد كه هفتاد تن از آنه ا به دين مبين اسلام تشرّف يافتند.

4- پيرزن و دعاي مستجاب

زنى سال خورده چهار دختر داشت كه با پنبه ريسى زندگى مى كرد. پيرزن پنبه هاى ريسيده را هر جمعه به

ص: 34

سر مى گرفت و به بازار شهر مى آورد و با فروش آن مقدارى كتاب و با نيمى ديگر از آن، طعامى براى يك هفته دختران خود خريدارى مى نمود.

روزى از بازار عبور مى كرد و آن رشته بر سر داشت، ناگاه پرنده اى تيز چنگال از هوا به زير آمد و آن رزمه رشته را ربود و به هوا بلند شد. آن زن از اين حادثه، بر روى زمين افتاد و چون به هوش آمد، گريست و گفت: با دختران يتيمم چه كنم كه اكنون منتظر و گرسنه هستند؟! مردمان بر گردش جمع شدند و حالش را پرسيدند. وى قصّه خود را باز گفت، لذا او را به حضرت سيّده نفيسه خاتون راهنمايى كردند و گفتند: به خدمت ايشان رو و درخواست دعا كن. همانا خداى تعالى از بركت دعايش، مهمّ تو را كفايت فرمايد!

پيرزن با حالت نگران خدمت حضرت نفيسه خاتون سلام اللّه عليها رفت و سرگذشت خود را به عرض رسانيد و خواستار دعا گرديد. سيّده نفيسه دست به دعا برداشت و عرض كرد:

«يا من علا فقدر، و ملك فقهر حبّر من امّتك هذه ما انكسر فانه ا خلقك و عيالك»

چون اين كلمات تمام شد، به آن زن فرمود: در جايى بنشين كه خداى تعالى بر هر كارى تواناست. پيرزن بر در سراى نفيسه خاتون نشست و به واسطه گرسنگى اطفالش، قلبش سوزناك بود. هنوز ساعتى نگذشته بود كه ناگاه جماعتى را ديد كه در سراى نفيسه خاتون اجازه دخول مى طلبند. چون داخل خانه شدند، سلام دادند. سيّده از حال ايشان پرسيد، عرض كردند: ما را حكايتى عجيب است. ما مردمى

ص: 35

هستيم كه به دريا سفر مى كنيم و خدا را بر عافيت سپاس مى گذاشتيم. چون نزديك شهر شما رسيديم، كشتى ما سوراخ شد و آب در داخل آن جارى شد چنان كه مشرف بر غرق شديم. هرچند آن مكان سوراخ را مسدود مى كرديم، فايده اى نبخشيد، لذا چون آب طغيانش را زياد نموده بود به درگاه حضرت احديّت و به حضرت شما توسل و استغاثه جستيم. در همين اثنا مرغى را در بالاى سرمان مشاهده كرديم كه خرقه اى را كه در آن پنبه رشته بود به سوى ما افكند. آن خرقه رشته را در شكاف كشتى جاى داديم، فوراً آب از طغيان باز ايستاد و به سلامت وارد شهر شديم. اينك به خدمت حضرت شما آمديم و به شكرانه خداوند يگانه، پانصد درهم نقره تقديمتان مى نماييم. نفيسه خاتون چون اين قضيه را بشنيد، بگريست و عرض كرد:

«الهى ما ارافك و الطفك بعبادك:».

در اين هنگام پيرزن را صدا كرد و فرمود: رشته خود را در هر جعبه به چه مبلغى مى فروختى؟ گفت: بيست درهم. فرمود: بشارت باد تو را كه خداى تعالى در ازاى هر يك درهم، بيست و پنج درهم به تو عوض مرحمت كرده است و اصل داستان مردان داخل كشتى را براى پيرزن شرح داد. وى شاد شد و ثناى خدا گفت و به سوى اولاد خود رهسپار شد.

مرحوم شيخ ذبيح اللّه محلاتى مى فرمايد كه عيناً اين داستان در زمان داود پيغمبر عليه السلام اتّفاق افتاده است.

واللّه اعلم بالتعدّد و الاتّحاد.

ص: 36

نفيسه خاتون نخواني از دستت رفته

در سابق گفتيم كه سيده نفيسه فرزند حسن انور در سال 145 ق در مكه به دنيا آمد و در مدينه به شكوفايي رسيد و در پانزده سالگي با يكي از فرزندان امام صادق (ع) (اسحاق مؤتمن) ازدواج كرد و از طريق عبادت، تهجد و پارسايي به مقامات معنوي واصل گرديد و بر ساحل كرامت قرار گرفت، از مدينه به فلسطين و از آنجا به مصر مهاجرت كرد، در اين ديار به پرتوافشاني پرداخت و مشكلات علمي و اجتماعي افراد را برطرف مي نمود و شخصيتهاي مشهوري از وي حديث مي شنيدند. در مقابل ستم مقاومت كرد و رفتار امير مصر را نكوهش نمود، انفاس قدسي او موجب شفاي بيماران و رفع مصايب افراد گرديد.

در اين قسمت شرح زندگي اين بانوي بزرگ با جلوه هايي ديگر از زندگي و شخصيت وي آشنا مي شويم.

اوقات باقداست

سيده نفيسه فرصتهايي خاص از ايام سال را توأم با نوعي قداست مي دانست و مي كوشيد در چنين زمانه ايي بيشتر از سفره معنوي توشه برگيرد و ارتباط خود را با عالم قدس و ملكوت تقويت كند. دل و ذهنش به درك لحظات عرفاني ماههاي رجب، شعبان و

ص: 37

رمضان بسيار شايق بود و مي كوشيد از طريق عبادت، اذكار و ادعيه اين برهه از زمان را غنيمت شمرده و به بركت آن حسنات خويش را ارتقا دهد. رجب را ماه خداوند مي دانست و در اين ايام صائم بود تا خداوند را از خويش خشنود كند و خشم الهي را از خود دور نمايد زيرا موقع مناسبي براي استغفار است و رحمت الهي را جلب و جذب مي كند. يك خصوصيت ديگر نيز در زندگي اين بانوي عارف برجستگي داشت و به او امتياز مي داد و آن اينكه به طرق گوناگون مرگ و آخرت را از ذهن خويش عبور مي داد و غفلت از اين حقيقت مسلم را غوطه ور شدن در مرداب متعفن امور دنيايي مي دانست. با ياد مرگ قلب خود را صفا مي داد و به آرامشي آميخته با سرور معنوي نايل مي گرديد و در دعاهايش از خداوند مي خواست لحظات چشم فرو بستن از دنيا را در نظر داشته باشد و چون در ماههاي پاياني زندگي احساس كرد چند قدمي با مرگ فاصله ندارد شوق و ذوقش رو به فزوني رفت و مي خواست هر چه زودتر از اين قفس تن برهد:

(چنين قفس نه سزاي چون من خوش الحانيست***روم به گلشن رضوان كه مرغ آن چمنم)

براي اينكه انس زيادي با حيات برزخي داشته باشد در خانه اي كه مي زيست با دست شريف خويش قبري حفر كرد و در آن نماز خواند و به نقلي يكصد و نود بار قرآن را در اين حفره ختم نمود كه برخي اين ميزان را دو

ص: 38

هزار (و در نقلى شش هزار) مرتبه نوشته اند. (1)

بدين گونه محل سكونت وي مصداق روايت امام صادق (ع) گرديد كه مي فرمايند: «والدار اذا تُلي فيها كتاب اللّه كان لَها نورٌ ساطِع و تُعْرَفُ مِنْ بين الدور؛ (2)

چون در خانه اي كتاب خداوند تلاوت شود نوري از آن در آسمان ساطع مي گردد و بدين وسيله از بين منازل ديگر شناخته مي شود.»

كناره جويي از لذتهاي دنيايي و اكتفا كردن به قوتي اندك ضمن آنكه بر نيروي ايمان و صلابت روحي سيده نفيسه مي افزود به موازات اين اعتلاي معنوي روز به روز نحيف و لاغر مي گشت. (3)

زيرا بديهي است هر چه شمشير بُرّنده تر و تيزتر باشد زودتر غلاف خود را آسيب پذير مي سازد اما او با همين بدن رنجور و عليل و به تحليل رفته، شبها را برمي خاست و به تهجد، دعا و نوافل مي پرداخت و روزها را صائم بود. روز اول ماه رجب سال 208 هجري، پاييز برگ ريزان اين جسم نحيف فرا رسيد در حالي كه روح،


1- نورالابصار، ص 258؛ ناسخ التواريخ، ج سوم، ص 126.
2- وسائل الشيعه، ج 4، ص 851.
3- حضرت علي( ع) در خطبه متقين نه ج البلاغه از جمله اوصاف پارسايان را اندام ضعيف و نحيف دانسته اند.

ص: 39

مسير اهتزاز و تعالي را طي مي كرد. دختر برادرش (زينب) مي گويد: عمه ام سيده نفيسه رنجور شد و در اولين روز ماه رجب در بستر بيماري قرار گرفت. پس چون از تاب و توان افتاد براي شوهرش اسحاق مؤتمن كه در آن هنگام به مدينه رفته بود، نوشت: حال مساعدي ندارم و كسالت و بيماري تنم را آسيب پذير ساخته و فكر نكنم سلامتي خود را باز يابم. به نظر مي رسد زمان مفارقت نزديك شده و مرگم فرا رسيده است پس در اسرع وقت خود را به من برسان.

در بستر بيماري

لحظه به لحظه حالش رو به وخامت مي رفت اما نه از عبادت شبانه دست كشيد و نه آنكه روزه داري خود را ترك گفت تا آنكه در شب جمعه مصادف با اول رمضان المبارك سال 208 هجري بيماري او شدت يافت، مع الوصف روز بعد را با روزه آغاز كرد، در اين هنگام طبيبي برايش آوردند. او از حكيمان حاذق و مشهور مصر بود. پس از معاينات لازم، گفت اين بانو بايد براي رسيدن به سلامتي و بهبودي روزه اش را افطار كند زيرا ضعف شديد در مزاجش نفوذ كرده و جانش را تهديد مي كند. وقتي سيده نفيسه اظهارات طبيب را شنيد، گفت: شگفتا! سي سال تمام است از خداوند مسألت مي كنم كه با حالت روزه داري از اين دنياي فاني بروم و چقدر برايم دشوار است كه روزه ام را در ميان روز آن

ص: 40

هم در آغاز اين ماه شريف افطار كنم. طبيب از اين وضع شگفت زده شد و چون متوجه مقام معنوي اين بانو گرديد از وي خواست تا براي او دعا كند. سيده نفيسه هم چنين كرد. شرح حال نگاران نوشته اند كه در اين حال سيده نفيسه اشعاري را خواند كه ترجمه اش چنين است:

«طبيبم را از من دور كنيد و مرا با حبيبم وا گذاريد چرا كه اشتياقم به سوي او شدت يافته و عشق و محبت من اكنون اين است كه در لهيب سوزان او بگدازم. از ميان رفتن آبرويم

در ميان جمعي سخن چين و رقيب در عشق و هواي حبيبم بر من گواراست و چون به معشوق خود مي رسم اگر احيانا چيزي از دستم برود باكي ندارم. كسي كه مرا از علاقه به او ملامت كند هرگز دستش به دامن او نمي رسد. بدنم به ناتواني و بيماري خشنود است و از اين بابت گلايه اي ندارد، آن گاه اين غافلان به من فشار مي آورند كه بايد بدنت را حفظ كني. (4 «(1)

زينب دختر برادرش مي گويد حال عمه ام بدين منوال بود تا دهه دوم ماه رمضان بدين حال توأم با مرارت بماند و چون حال احتضار به وي دست داد قرآن را گشود تا آياتي را تلاوت نمايد، سوره انعام آمد، همين طور آن را قرائت مي كرد تا آنكه به آيه: قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى


1- نك: التحفة الانسيه من م آثر النفيسه.

ص: 41

نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ (1) رسيد. در اين حال روحش به روضه جنان و آشيانه عرشيان پرواز كرد. در منابع ديگر از جمله در الاصداف آمده است كه زينب گفته است پس از چندي كه از تلاوت سوره انعام گذشت چون به آيه «لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ» (2) رسيد از حال رفت. من او را در آغوش گرفتم. در اين حال شهادتين را بر زبان جاري نمود و روحش از بدنش مفارقت نمود.

ميهمان قدسيان

اسحاق مؤتمن توسط نامه سيده نفيسه از بيماري همسر خويش باخبر گرديد و روزي به مصر آمد كه دختر حسن انور رحلت كرده بود اما هنوز بدن پاك اين بانو را دفن نكرده بودند، مشاهده اين وضع اسحاق را به شدت متأثر كرد. او چشمه اشك را در كوير غم جاري ساخت و در حالي كه شيون و ناله مي كرد و سيماي منورش چون ماه در خسوف بود گفت مي خواهم پيكر نواده امام مجتبي (ع) را كه عمري در پارسايي و پاكي گذراند


1- سوره انعام، آيه 12.
2- سوره انعام، آيه 127.

ص: 42

به مدينة النبي انتقال دهم و در جوار مرقد مقدس اجداد و نياكانش در قبرستان بقيع به خاك سپارم.

مردم مصر كه به دليل رحلت سيده نفيسه قلبي مشحون از حزن و ماتم داشتند با شنيدن اين سخن تأثر مضاعف پيدا كردند زيرا حداقل اين انتظار را داشتند حال كه از نعمت حيات دنيوي اين زن پاك سرشت محروم شده اند حداقل به مزارش پناه ببرند و حاجات خويش را از او بخواهند اما با اصرار اسحاق مبني بر بردن پيكر نفيسه از مصر مواجه شدند و چون مشاهده كردند نمي توانند وي را متقاعد كنند تا آن بانو را در سرزمين مصر به خاك بسپارند و او از نظرش منصرف نمي گردد نزد امير مصر رفتند و ملتمسانه اظهار داشتند خواسته هاي ما را به وي برسان و از اسحاق بخواه اجازه دهد همسرش در قبري كه خود براي خويش حفر كرده و در آن بارها قرآن را ختم نموده دفن شود. حاكم وقت مصر كه از مقامات معنوي سيده نفيسه و نفوذ روحاني وي در جامعه مصر اطلاع داشت اسحاق را فرا خواند و گفت:

تو را به خداوند متعال سوگند مي دهم اين اجتماع مشتاق را از چنين فيضي محروم مكن. اما با اين وجود اسحاق قبول نكرد. پس اموال فراواني به قدر بار شتري كه با آن از مدينه به مصر آمده بود به وي دادند و تقاضا كردند اجازه دهد همسرش در مصر دفن گردد، اين بار نيز از برآوردن درخواست مردم امتناع كرد. مردمان مشتاق، آن شب را با اندوه و حزني مضاعف سپري كردند چون صبح صادق فرا رسيد و نزد فرزند امام

ص: 43

صادق (ع) آمدند مشاهده كردند از تصميم ديروز برگشته و با نظر مصريان موافق شده است. با شگفتي دليل اين حالت را از وي پرسيدند. گفت: شب گذشته در رؤيايي راستين جدم رسول اكرم (ص) را ديدم كه خطاب به من فرمود: «رُدَّ عَلَيهِم أَمْوالَهُم و ادَفْنه ا عِندهُم؛

اموالشان را به آنان باز گردان و نفيسه را نزدشان دفن كن.»

و بنا به نقل ديگر در عالم خواب حضرت محمد (ص) خطاب به وي فرمود: يا اسحاق! لا تعارض اهل مصر في نفيسة فان الرحمة تنزل عليهم ببركاتها؛

اي اسحاق با اهل مصر بر سر سيده نفيسه معارضه مكن، به بركت او بر آنان رحمت نازل مي گردد.»

پس مقرر گرديد پيكر آن خاتون پرهيزگار در خانه اش واقع در درب السباع دفن گردد و روزي كه خواستند بدنش را تشييع كنند واقعا از ايام شگفت در تاريخ مصر بود زيرا مردم مسلمان از اطراف و اكناف با ازدحام عجيبي مي آمدند و بر جنازه او نماز مي گزاردند. آن شب تا صبح شمعها روشن كردند و شيون مردم از تمامي خانه ها به گوش مي رسيد و تأسف بر فقدان اين بانو غير قابل وصف بود و برخي مورخان نوشته اند در ايام سوگواري براي او جمعيت در صحرا موج مي زد و اجتماعي به آن عظمت در تاريخ مصر تا آن زمان

ص: 44

مشاهده نشده بود. (1)

تاريخ درباره بارگاه نورانى اين بانو

علماي نسّابه، راويان و مورخان بر اين عقيده اند كه مرقد نفيسه در موضع كنوني واقع شده و كسي خلاف آن را نگفته است و در كتاب معروف ابن زيّات كه در آداب زيارت مشاهد و ضريح هاست بر زيارت اين بانو تأكيد شده و سپس اين روايت را از رسول اكرم (ص) آورده است كه: «النجوم امان اهل السما و اهل بيتي امان اهل الارض؛

ستارگان مايه آسايش و امنيت اهل آسمانند و اهل بيت


1- نور الابصار في مناقب آل البيت النبي المختار، ص 258؛ آل بيت النبي في مصر، ص 104؛ اسعاف الراغبين، ص 207؛ السيدة نفيسه، توفيق ابوعلم، ص 13؛ منتهي الامال، ج 2، ص 300؛ تتمة المنتهي، ص 195؛ رياحين الشريعه، ح 5، ص 93 94؛ خيرات حسان، ص 123؛ زندگاني حضرت امام جعفرصادق( ع)، عمادزاده، ج 3، ص 388؛ نور ملكوت قرآن، علامه سيدمحمدحسين حسيني تهراني، ج 4، ص 493 494.

ص: 45

من نيز در زمين چنين هستند.»

ابن زيّات افزوده كه همان گونه كه علما نقل كرده اند صحيح ترين مشاهد از مراقد اولاد علي (ع) در مصر به سيده نفيسه تعلق دارد كه در اين سرزمين اقامت گزيد و به دست خويش قبر خود را حفر كرد. (1)

احمد ابوكف مي گويد مشهد و مسجد اين بانو در مصر، مرواريدي از آل البيت است كه بر جبين مصر مي درخشد و منشأ بركات زيادي شده است. وي خاطرنشان مي نمايد وجود اين مرقد براي مصريان همچون كشتي نجات مي باشد و سيده نفيسه گُلي است كه عطر نبوت از آن استشمام مي شود. مزارش چون ستاره اي فروزان مصر را روشن كرده و بر نورانيت آن افزوده است و هر وقت مردم مشكلي پيدا مي كنند و سينه اي تنگ مي يابند به سوي آرامگاهش مي روند و در فضاي معنوي بارگاهش تنفس مي كنند و بدين گونه روان خويش را با روحانيت اين جايگاه مبارك پيوند مي زنند و به بركت آن از انكسار قلبي رهايي مي يابند. (2)

جماعتي از صلحا و بزرگان، قبر شريفش را زيارت كرده


1- الكواكب السيارة في تربت الزيارة، ابن زيّات، ص 5؛ مساجد مصر و اولياء الصالحون، دكتر سعاد ماهر محمد، ج 1، ص 125.
2- آل بيت النبي في مصر، ص 99 100.

ص: 46

اند. همچون استاد كبير ابي الفيض، ذي النون مصري، ابن ابراهيم خميمي (از رجال بااعتبار و اهل عرفان)، ابي الحسن دينوري، ابي علي رودباري، ابي بكر احمد بن نصردقاق، بنان بن احمد بن محمد بن سعيد، حمال واسطي، سقران بن عبداللّه مغربي و ...

يوسف بن يحيي صفاني در كتاب نسيم سحر در شرح حال حسن بن زيد نوشته است:

نخستين كسي كه بر قبر اين بانو بارگاهي بنا كرد

عبيداللّه بن السري الحاكم والي مصر بود كه به خاندان عصمت علاقه داشت، بازماندگانش نيز نسبت به اين مرقد محبت نشان مي دادند و مقام سيده نفيسه را تجليل كرده اند. (1)

به هنگام روي كار آمدن فاطميان و به حكومت رسيدن ابوتميم معد، ملقب به مستنصر باللّه پنجمين خليفه فاطمي، اين بقعه رو به ويراني نه اد و بار ديگر اين خليفه، روضه مذكور را تجديد عمارت كرد و پايه هايش را استوار ساخت و بر سنگي از رخام كه بالاي سر درب ورودي آن نصب شده نام وي به چشم مي


1- مشاهد العترة الطاهرة و اعيان الصحابه و التابعين، سيدعبدالرزاق كمونه الحسين، ص 247 248.

ص: 47

خورد. (1)

خليفه الحافظ للدين عبدالمجيد علوي قبه اي بر مزار ضريح بنا كرد و آن را به هنرها و فنون اسلامي آراست و محراب پرشكوهي برايش ترتيب داد كه مي توان كتيبه هايي را به خط كوفي در آن ديد. احداث قبه و محراب در سال 532 هجري به پايان رسيد، با روي كار آمدن ايوبيان قبه و مزار سيده نفيسه مورد بي اعتنايي فرمانروايان اين سلسله قرار گرفت تا آنكه سلسله مماليك روي كار آمدند، معروف سلاطين آن سلسله الملك الناصر محمد پسر قلاوون (حكومت 693 تا 741 ه. ق) بود كه در سال 714 هجري فرمان داد مشهد سيده نفيسه را نظارت جدي كرده و نسبت به آباداني و احياي بناهاي آن بكوشند. همچنين به دستور وي مسجدي در جوار زيارتگاه مزبور احداث گرديد كه يك جهانگرد مراكشي به نام خالد بلوي كه به سال 737 هجري از مصر ديدن كرده به وصف آن پرداخته است. (2)

اينكه پس از رحلت سيده نفيسه بلافاصله برايش قبه، بارگاه، روضه و رواق در نظر گرفته اند از نفوذ معنوي او


1- المواعظ و الاعتبار بذكر الخطط و الاثار، ج 2، ص 641.
2- مساجد مصر و اولياء الصالحون، جزء اول، ص 126 127؛ آل بيت النبي في مصر، ص 110؛ شيعه در مصر، ص 131.

ص: 48

در ميان مصريان حكايت دارد. تجديد بنا، مرمت، توسعه و آباداني اين بنا در اعصار گوناگون نيز جلوه اي از اخلاص و كرامت اين بانو را به نمايش گذاشته است.

هر كس در هر موضوعي مشكلي داشته باشد در اين جايگاه به درگاه الهي تضرع مي كند تا خداوند اندوه او را برطرف نمايد.

توسلات

برخي عارفان گفته اند اگر كسي گرفتار سختي و مصيبتي باشد و به مشهد سيده نفيسه برود و در آنجا با قلبي پاك و نيتي خالص يك بار سوره حمد و يازده مرتبه سوره سبح اسم ربك و يازده مرتبه سوره توحيد را تلاوت كند و ثوابش را به روح اين سيده پاك طينت هديه نمايد مشكلاتش برطرف مي شود.

در كتاب سفينة البحار آمده است هر كس حاجتي داشته باشد و هزار مرتبه به روح سيده نفيسه خاتون صلوات هديه كند خداوند ان شاءاللّه حاجاتش را روا مي گرداند. (1)

مقريزي مي نويسد قبر سيده نفيسه يكي از مواضع معروف مصر مي باشد كه به اجابت دعا معروف مي باشد و هر وقت به مصري ها مصيبتي مي رسد به اين


1- يكي از هزاران، سيدمحمد ناظميان، ص 20.

ص: 49

مكان مي شتابند و حاجت خود را مطرح مي كنند و با ذكر و دعا و استغاثه جواب مي گيرند. (1)

اصولًا مردم مصر به اين جايگاه مبارك اعتقاد خاصي دارند و چون سيده نفيسه بارها مشكلات آنان را برطرف كرده و نتايج توسل به اين بانو را مكرر ديده اند همواره آن مزار شريف پناهگاهي براي درماندگان مي باشد.

ابي مسك كافور اخشيدي كه پس از وفات سومين سلطان اخشيدي با اعلام استقلال مدت سه سال) از 335 ه. ق (در مصر فرمانروايي كرد (2)

زيارت سيده نفيسه را ترك نمي كرد و در هر شب پنجشنبه هر كجا كه بود خود را به اين روضه منور مي رسانيد و به محض اينكه مكان مزبور را از چند صد متري مشاهده مي كرد از اسب پايين مي آمد و به احترام سيده نفيسه با پاي پياده به سوي مزارش مي رفت و در آنجا با سر برهنه به دعا مشغول مي گشت و برآوردن حاجات خويش را از خداوند طلب مي كرد. (3)


1- المواعظ و الاعتبار ...، ج 2، ص 640.
2- تاريخ دولتهاي اسلامي و خاندانه اي حكومتگر، ح اول، ص 110.
3- آل بيت النبي في مصر، ص 109.

ص: 50

عبدالغني نابلسي از سياحان مسلمان كه در سال 1105 هجري از قاهره ديدن كرده نوشته است: زنان مصري از قرن هشتم هجري تا كنون روز چهارشنبه را به زيارت مزار اين بانو اختصاص داده اند. و روز پنجشنبه به زيارت مشهد رأس الحسين مي روند و اين موضوع در عصر فاطميان مرسوم بوده است. (1)

ابومحمد عبداللّه يافعي يمني مي گويد: سيده نفيسه در درب السباع دفن شده و امروز جز آن قبر، مزار ديگري در اين محله نمي باشد و مرقدش زيارتگاه و دعا در كنارش به اجابت مي رسد. وي مي افزايد من خود به آهنگ زيارت مشهدش برفتم، جمع كثيري از مرد و زن و بيمار و نابينا را در آنجا يافتم و خود به قصد زيارت مشغول شدم. (2)

شرح اشتياق

ارتباط مردم مصر با مراقد علويان و آرامگاههاي بزرگاني از خاندان عصمت و طهارت، شكستي بزرگ


1- گوهر خاندان امامت، ص 62.
2- ناسخ التواريخ، همان، ج سوم، ص 133 به نقل از مرآت الجنان يافعي يمني.

ص: 51

براي وهابياني است كه در مصر ضد شيعه فعاليت مي كنند.

با گذشت حدود دوازده قرن بر شكوه و رونق مشهد سيده نفيسه كه از بانوان علوي است افزوده شده و گويي روح پاك اين خاتون پارسا كنار زايرين نشسته، سخنان آنان را گوش مي دهد و دانه هاي متوالي اشك را از ديدگان آنان پاك مي كند و براي رفع مشكلات و اداي حاجتشان اقدام مي نمايد. (1)

صالح الورداني، محقق مصري، تأكيد مي كند مرقد سيده نفيسه از جمله اماكن معروف مصر است كه نشان مي دهد درخت تشيع در اين سرزمين از ريشه هاي عميق و تنومندي برخوردار است، سالروز تولد اين بانو و نيز حضرت زينب (س) امروزه باشكوه هر چه تمامتر در كشور مزبور برگزار مي شود و اين آداب و رسوم دليل بس آشكاري است بر وجود و نفوذ آثار و مراسم مذهب تشيع در اعماق قلوب مصريان (20)،(2)

قبور متبرك رأس الحسين (ع) حضرت زينب (س) و سيده نفيسه چون چشمه اي در حال جوشش است و


1- شيعه در مصر، صالح الورداني، ص 122؛ مصر از زاويه اي ديگر، جميله كديور، ص 49 50. 18 ناسخ التواريخ، همان، ج سوم، ص 133 به نقل از مرآت الجنان يافعي يمني.
2- شيعه در مصر، ص 99 100.

ص: 52

اين سه بارگاه فروزان شعله محبت به اهل بيت را در ميان مصريان روشن نگاه مي دارد و گويي پيوند آنان با مراقد مزبور، حلقه اتصال و اتحاد شيعه و سني است و نقطه اشتراك مردمان اين سامان با شيعيان ساكن در نقاط ديگر جهان مي باشد. (1)

مردم مصر در سالروز رحلت سيده نفيسه برنامه اي خاص ندارند اما همه ساله به مناسبت سالروز ولادتش جشن باشكوهي برگزار مي كنند. (2)

نخستين جشن سالروز تولد اين بانو در سال 889 ه. ق در عصر الاشرف سيف الدين قاي بتاي (حكومت 872 901 هجري) از سلسله مماليك چركسي برگزار شد. در اوقات ديگر، به خصوص در روزهاي يكشنبه و پنج شنبه جمعيت انبوهي به زيارت اين مكان مي آيند و جشنه اي ازدواج در اطراف مرقدش برگزار مي شود. (3)

شب تولد سيده نفيسه ازدحام جمعيت در روضه او چنان زياد است كه امكان ورود حتي به صحن مسجدي كه در مجاور مرقدش قرار دارد بسيار مشكل مي باشد.


1- مجله مشكوة، شماره 52، ص 24.
2- مجله زائر، شماره 57، ص 22؛ شيعه درمصر، ص 217.
3- شيعه در مصر، ص 131.

ص: 53

فرقه هاي گوناگون شيعه در كنار برادران اهل تسنن تا پاسي از شب با مولوديه خواني نسبت به مقام اهل بيت (ع) و اين بانو ابراز محبت مي نمايند. مردم مصر بوسيدن ضريح، تضرع و توسل به سيده نفيسه را براي برآوردن حاجات روا مي دانند و طواف عروس در حرم او مرسوم است. محل طواف زنان و مردان جداست و رايحه عطر، فضاي روحاني روضه او زايرين را معطر مي نمايد.

زيارت كنندگان زير لب دعايي زمزمه مي كنند، دست به نيايش برمي دارند و سوره هايي از قرآن مجيد را تلاوت مي كنند، دست به ضريح مي مالند و حتي لباسهاي خود را با آن متبرك مي نمايند؛ سپس دست خويش را به صورت مي كشند تا سيماي خود را از امواج مقدسي كه از مرقد آن بانو ساطع شده بهره مند نمايند، پدرها فرزندان خود را سر دست بلند مي كنند تا مرقد را مشاهده كنند و مادران به كودك خويش نشان مي دهند كه چگونه شبكه اطراف مرقد را لمس نمايند و بركت گيرند. زايرين در يك بهم آميختگي و محبت شگفت آور در كنار هم استراحت مي كنند. در اين مكان تجليات ايماني بروز مي كند كه امكان دارد به صورت زمزمه اي زير لب يا فرياد باشد از كنجكاوي شديد تا خلسه عرفاني و از شادي تا گريه. هر كسي به شيوه خود و بر حسب تمايلات دروني و علايق باطني و ميزان معرفت خويش شفاعت سيده نفيسه را براي شفا، رفع يك ناراحتي و يا درخواستي ديگر طلب مي كند.

ص: 54

در زير گنبد مرتفع مزارش صداهايي كه نامش را با التجا و التماس و به بزرگي و عظمت تكرار مي كنند طنين مي افكند. حتي صداي پاي جمعيت به خود تنه ايي استغاثه مي باشد. چهره هاي متفاوت در زير نور چراغهاي نئون از اشتياق و محبت حكايت دارند.

امواج مستمر زايران احساس شگفتي از حرارت عشق و كشش به سوي اين بانوي پرهيزگار را ايجاد مي كند. (1)

در كتب تراجم و شرح حال براي اين بانو زيارت نامه هايي را ذكر كرده اند.

شبلنحي در اثر مشهور خود و نيز مؤلف كتاب «الدرة النفيسه في ترجمة السيدة النفيسه» مي نويسند وقتي كسي مي خواهد مرقد اين بانو را زيارت كند به هنگام داخل شدن متوجه اين حقيقت باشد كه وي از خانداني است كه خداوند اراده نمود هر گونه رجس و ناپاكي را از آنان دور كند و سپس با چنين معرفتي زيارت نامه بخواند، در زيارتنامه اي كه اين دو مورخ آورده اند مقامات معنوي و شرافت نسبي سيده نفيسه ستوده شده و بر او به عنوان بانويي از خاندان عترت درود فرستاده شده و تقاضاي ثواب و مغفرت از روح پاكش


1- گنبدها و مناره هاي مصر، كاترين مايور ژاوان، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مجله مشكوة، شماره 60 61، ص 217.

ص: 55

گرديده است. (1)

موثق بن عثمان مي گويد وقتي برخي اسلاف به زيارت سيده نفيسه مي رفتند زيارت ويژه اي را مي خواندند و اين زيارتنامه در كتاب «درر الاصداف» ذكر شده است. در قسمتي از اين متن مي خوانيم:

السلام و التحية و الاكرام و الرضا من العلي الاعلي الرحمن علي سيدة نفيسة سلالة نبي الرحمة و هادي الامة ... و اقض حوائجنا في الدنيا و الاخرة يا رب العالمين. (2)

برادران، خواهران و بازماندگان

سيده نفيسه خواهري به نام ام كلثوم داشت كه پس از رحلت پدرش) حسن انور (عبداللّه بن علي از نوادگان ابن عباس معروف او را به همسري خويش برگزيد. مادر وي و برادرانش اسماعيل و اسحاق، ام سلمه دختر حسين اثرم) فرزند حسن بن علي) ع» مي باشد كه برخي


1- نورالابصار، ص 259؛ الدرة النفيسه في ترجمة السيدة نفيسه، ص 73؛ مساجد مصر و اولياءهم الطاهر، سعاد ماهر، ص 125.
2- الدر المنثور، طبقات رابب الخدور، زينب بنت يوسف نواز عاملي، ص 522.

ص: 56

نامش را زينب هم گفته اند. (1)

ابي نصر بخاري و ديگر مورخان براي سيده نفيسه هفت برادر به نامهاي: ابومحمدقاسم (ج د سادات گلستانه (، علي مكني به ابوالحسن و ملقب به سديد، ابوطاهر زيد، اسحاق) معروف به كوكبي (، عبداللّه مكني به ابوزيد و معروف به جريده، ابراهيم و ابومحمد اسماعيل شمرده اند. (2)

مورخان و علماي نسب شناس خاطرنشان نموده اند حاصل ازدواج اسحاق بن جعفر با سيده نفيسه، دو فرزند به نامهاي قاسم و ام كلثوم مي باشد كه بنا به اظهارات عده اي از آنان از اين دو، فرزندي بر جاي نماند ولي برخي از شرح حال نگاران طوايفي از دانشمندان، سادات و مشاهير را از اين خاندان ذكر كرده اند، يكي از پسران اسحاق موتمن كه تاريخ نويسان از او به عنوان حسين ياد كرده اند به حرّان مهاجرت كرد و


1- المواعظ و الاعتبار ...، ج 2، ص 638؛ ناسخ التواريخ، همان، ص 131 132؛ منتخب التواريخ، ص 208.
2- تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير، ذهبي، ص 415؛ سر السلسلة العلويه، ص 22؛ عمدة الطالب، ص 66 67؛ منتهي الامال، ج اول، ص 459 460؛ سفينة البحار، ج اول، ص 626؛ مقاتل الطالبيين، ابوالفرج اصفهاني، ص 398؛ عبدالعظيم حياته و مسنده، ص 102 103.

ص: 57

نخستين فرد اين دودمان بود كه به حلب رفت و پس از وصلت با دختر يكي از رجال اين ديار توانگر شد. وي موفق گرديد در زماني كه مذهب حنفي در حلب حكمفرما بود تشيع را به آنجا ببرد، نقابت طالبيان حلب در عصر حمدانيان به يكي از نوادگان وي محول گشت.

به گفته سيدمحسن امين، فرزندان اين خاندان همچنان در يكي از نواحي حلب) فوهه (داراي قدر و منزلت اجتماعي هستند و شجره نامه اي كه به تأييد بزرگان و مشاهير دانشوران رسيده است، در دست دارند، برخي از آنان نيز در عراق و آذربايجان به سر مي برند. (1)

بني زهره خانداني از سادات شيعه دوازده امامي هستند كه بسياري از آنان اهل معرفت، دانش و سياست و داراي تأليفات مهم هستند و دانشوراني بزرگ نزد آنان به كسب معارف اهتمام ورزيده اند، اين شجره پاك و آراسته به پرهيزگاري و دانش منسوب به اسحاق بن جعفر الصادق (ع) هستند و گاه آنان را اسحاق و اسحاقيون خوانده اند. اين هم يكي ديگر از افتخارات سيده نفيسه است كه افرادي از نسل او در نشر فرهنگ قرآن و عترت و نيز گسترش تشيع و صيانت از علويان و سادات تلاش كرده اند و در صفحات تاريخ نام خويش


1- منتهي الامال، ج دوم، ص 300؛ اعيان الشيعه، ج 5، ص 45؛ عمدة الطالب، ص 230؛ دانشنامه جهان اسلام، ذيل بني زهره.

ص: 58

را به عنوان انسانه ايي دانشمند و سياستمدار ثبت كرده و به درخشندگي و فروزندگي تشيع افزوده اند. برخي از دانشوران بني زهره عبارتند از عزالدين ابوالمكارم حمزة بن علي (511 585 ه. ق)، جمال الدين ابوالقاسم عبداللّه بن علي (531 580 ه. ق)، محيي الدين ابوحامد محمد بن عبداللّه (تولد پس از سال 564 ه. ق)، ابوعلي حسن بن زهرة الحسيني (متولد 564 هجري) بدرالدين حسن بن محمد بن علي بن الحسين (از دانشوران نيمه دوم قرن هشتم هجري)

ديگر از فرزندان اسحاق موتمن و سيده نفيسه، محمد مي باشد كه طايفه اي به نام بنوالوارث در شهرستان ري از نسل او بوده اند و از آنه است احمد بن محمد بن محمد ابن ابي حمزه. ابن طباطبا گفته است اين افراد از مدينه به كوفه رفتند و از آنجا به ري كوچيدند. گروهي نيز به مصر رفتند. ذهبي خاطرنشان مي نمايد كه عده اي از اولاد اسحاق در نيشابور اقامت گزيدند. (1)

دوباره شرحى در حالات اين بانوى بزرگوار


1- عمدة الطالب، ص 230؛ تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و الاعلام، ص 415. پديدآورنده: غلامرضا گلي زواره

ص: 59

او را نفيسه خاتون ناميده اند؛ دختر حسن بن زيد بن حسن بن علي بن ابي طالب (ع).

سال 145 در مكه متولد شده و در مدينه پرورش يافت.

عروس امام صادق (ع) است؛ همسر اسحاق بن جعفر صادق (ع) (1).(1)

روزها روزه مي گرفت و شب ها عبادت مي كرد با مال زيادي كه خدا به او عطا كرده بود، به نيازمندان و بيماران و عموم مردم كمك مي كرد.

35 مرتبه به حج مشرف شد؛ در بيشتر اين سفرها پياده بود. (2).(2)

برادرزاده اش، زينب كه به گفته خودش چهل سال به عمه اش خدمت كرده، مي گويد: «نديدم كه شب بخوابد و روزها روزه نباشد. به اوگفتم: عمه چرا با خود مدارا نمي كني؟»

فرمود: «چگونه با خود مدارا كنم و حال آنكه از پيش، عقباتي دارم كه از آنه ا فقط فائزون عبور مي كنند. (» 3)(3)


1- - منتهي الامال، شيخ عباس قمي، ج 2، ص 299؛
2- - سفينه البحار، شيخ عباس قمى، علامه مجلسي، ج 2، ص 604.
3- - منتهي الامال، شيخ عباس قمي ج 2، ص 229.

ص: 60

همراه همسرش به زيارت قبر حضرت ابراهيم خليل (ع) مشرف شد. هنگام بازگشت، در ماه رمضان به مصر رسيدند و در خانه اي منزل كرد در همسايگي آنان، دختر يهودي فلجي بود؛ وي به آب وضوي نفيسه خاتون تبرك جست و بي درنگ شفا يافت. اين ماجرا، سبب اسلام آوردن يهوديان بسياري شد.

اهل مصر از ايشان خواستند در آنجا اقامت كند تا مردم به زيارتش روند.

در اين ديدارها، مصريان بركات زيادي از آن بانوي محترم ديدند. (1)

ازدحام مردم براي ديدار ايشان بسيار بود و ديدارهاي پي در پي، از اوقات عبادت آن بانو مي كاست. از اين رو تصميم به تغيير منزل گرفت. مردم وقتي اين خبر را شنيدند، اصرار زيادي به ايشان كردند كه بماند، ولي مؤثر واقع نشد. مردم نزد امير مصر رفتند و از او خواستند كه نفيسه خاتون را از رفتن باز دارد. امير نامه اي با پيك به سوي نفيسه خاتون فرستاد و خواستار بازگشت او از تصميمش شد. بانو نپذيرفت.

حاكم، خود، به محل اقامت آن بزرگوار رفت و در كمال فروتني از او خواست بماند. نفيسه خاتون در پاسخ گفت: من، خود، به خاطر فشار سياسي كه بر علويان هست، ترجيح داده ام اينجا بمانم، ولي ازدحام ديدارها


1- توفيق ابوعلم، السيده النفسيه، ص 212؛

ص: 61

مانع عبادتم مي شود.

حاكم، خانه اي بزرگ تر و دوبار ديدار مردمي در هفته را به نفيسه خاتون پيشنه اد داد. ايشان پذيرفت. و بدين گونه ارتباط مردم با آن بانو ادامه يافت كه مايه شادي آنه ا شد. (1)

محمد بن ادريس شافعي، رئيس مكتب شافعي، در سفرهاي علمي اش به مصر رسيد. او در منزل اين بانو توقف كرد و از ايشان حديث فرا مي گرفت.

هرگاه شافعي مريض مي شد، خادم برنگشته بود كه او به بركت تأثير نفس سيده نفيسه شفا مي يافت.

آخرين بار كه شافعي به بستر بيماري افتاد و از آن بانو طلب شفا كرد، سيده نفيسه به فرستاده وي گفت: «متعه الله بالنظر الي وجهه الكريم؛ خداوند او را به لقاي وجه كريمش بهره مند سازد». شافعي كه اين كلام را شنيد، فهميد زمان مرگش فرا رسيده است.

پس وصيت كرد كه نفيسه خاتون بر وي نماز گزارد.

سيده نفيسه كه به دليل ضعف حاصل از كثرت عبادت و روزه داري نمي توانست بيرون برود، از حاكم خواست كه او نماز گزارد وي درحالي كه مأموم بود، بر جنازه شافعي نماز گزارد. (2)


1- - المواعظ والاعتبار، تقي الدين عبيدي، ج 4، ص 325.
2- - ناسخ التواريخ، ميرزا تقي سپهر، ص 119.

ص: 62

عده زيادي از اهل علم و حتي برخي صاحب منصبان، حكومتي به محضرش مي رفتند و از او حديث مي شنيدند، يا روايت هايي نزدش قرائت مي كردند و به حك و اصلاح آن مبادرت مي ورزيدند. بسياري از دانشوران، قاضيان و حكيمان، در خصوص امور ديني و مسائل شريعت با او مشورت مي كردند و اشكالات خود را مي پرسيدند.

از جمله افرادي كه به ايشان رجوع كردند، ذوالنون مصري، از چهره هاي معروف عرفان اسلامي؛ بشر بن حارث، از پارسيان بلند آوازه قرن دوم وسوم هجري و ...

بوده اند. (1)

آن بانوي عابد، از مسائل و مشكلات جامعه هم آگاه بود و چون با خبر شد كه مردم مصر از حاكم وقت خود ناراضي اند، مانند اجداد طاهرينش سكوت را جايز ندانست و براي حاكم نامه اي نوشت و در آن، به حكومت ظالمانه او انتقاد كرد. سپس، خود، در محل گذرگاه امير ايستاد و نامه را به او داد. امير، بانو را شناخت، سپس با احترام از اسب پياده شد و نامه را گرفت. او وقتي ديد آن بانوي پرهيزكار از روش مستبدانه وي انتقاد، و اعمال و رفتارش را نكوهش كرده، از جور


1- - نورالابصار، سيد مومن بن حسن بن مومن الشبلنجي؛ صص 254 و 255،

ص: 63

وجفا دست برداشت وآرامش برمردم حاكم شد. (1)

زينب مي گويد: نفيسه خاتون براي خود قبري با دست خود كنده بود كه پيوسته داخل آن مي شد و قرآن تلاوت مي كرد. عمه ام دو هزار قرآن در آن ختم كرد و در ماه رمضان سال 208 ه. ق وفات يافت. (2)

در وقت احتضار، روزه بود؛ از او خواستند كه افطار كند؛ فرمود: «عجبا! سي سال است از خدا درخواست مي كنم كه با حال روزه از دنيا بروم، حال كه روزه هستم افطار كنم؟ پس شروع به تلاوت سوره انعام كرد و چون به آيه «قل لمن ما في السماوات و الارض قل الله كتب علي نفسه الرحمه» رسيد، وفات كرد. (3)

مي گويند بعد از وفاتش، مردم شهرها و روستاها، اجتماع كردند و شمع هاي بسياري در آن شب روشن كردند. از هر خانه اي در مصر صداي گريه شنيده مي شد. سرانجام جمعيتي كم نظير از مصريان با اندوه بسيار، بر پيكر مبارك او نماز گزاردند. (4)


1- - آل البيت النبي في مصر، احمد ابوكهف، ص 103.
2- - نورالابصار، ص 256؛
3- - شذرات الذهب، حنبلي دمشقي، ج 1، ص 21.
4- - هجويري، السيده النفسيه، ص 17؛

ص: 64

اسحاق مي خواست پيكر همسرش را به مدينه ببرد و در قبرستان بقيع، دركنار اجداد پاكش به خاك بسپارد.

چون مصريان آگاه شدند، با هداياي بسيار نزد وي آمدند و از او خواستند پيكر آن بانو را براي تبرك وتيمن در مصر بگذارد. آنه ا اموال بسياري نيز بذل كردند، ولي اسحاق راضي نمي شد.

اسحاق آن شب را با فكري مغشوش خوابيد و در خواب رسول خدا (ص) را ديد كه فرمود: «با اهل مصر در باب نفيسه معاوضه كن. همانا به بركت او برايشان رحمت نازل مي شود.» اسحاق بعد از اين رؤيا، مردم را با خبر كرد و نفيسه خاتون را در قبري كه خود حفر كرده بود، دفن كردند. (1)

* اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلًا وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنه أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا

زيارت نامه ي امام حسن مجتبي (ع)

زيارت نامه ي امام حسن مجتبي (ع)


1- - كشف المحجوب، ص 100؛

ص: 65

السَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمينَ

السَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ

السَّلامُ عَلَيْكَ يا حَبيبَ اللهِ

السَّلامُ عَلَيْكَ يا صِفْوَةَ الله

السَّلامُ عَلَيْكَ يا امينَ اللهِ

السَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ

السَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ

السَّلامُ عَلَيْكَ يا بَيانَ حُكْمِ اللهِ

السَّلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دينِ اللهِ

السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّهَا السَّيِدُ الزَّكِيُ

السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّهَا الْبَرُّ الْوَفِيُ

السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّهَا الْقائِمُ الْامينُ

السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأْويلِ

السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّهَا الْهادِي الْمَهْديُ

السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّهَا الطّاهِرُ الزَّكِيُ

السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّهَا التَّقِيُّ النَّقِيُ

السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّهَا الْحَقُّ الْحَقيقُ

السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّهَا الشَّهيدُ الصِّدّيقُ

السَّلامُ عَلَيْكَ يا ابا مُحَمَّد

الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ.

طريقه توسل به كريم اهل بيت حضرت امام حسن مجتبي

(ع)

قبل از غروب شب جمعه در گوشه اي از خانه خودتان

ص: 66

سجاده اي به نيت قبر مطهر امام حسن مجتبي (ع) پهن كنيد و از قبل از غروب آفتاب شمع يا چراغي بر روي اين سجاده روشن شود و تا صبح روشن بماند.

بعد از نماز عشاء، دو ركعت نماز زيارت به نيت زيارت امام حسن مجتبي (ع) و سپس دعاي زيارت ائمه بزرگوار بقيع (ع) كه در مفاتيح الجنان است، خوانده شود.

بعد از آن يك بار سوره يس را به نيت هديه به روح مبارك آقا امام حسن مجتبي (ع) تلاوت نمائيد.

حتما چراغ يا شمع تا صبح روشن بماند.

در رابطه با گرفتاري مادي بسيار نافع مي باشد.

و اين دستور تا برآورده شدن حاجات ادامه داده شود.

بانوان نمونه

1 بخش اول: فاطمه زهرا (سلام الله عليها) فرشته زمين

نويسنده: روح الله حسينيان

اين بخش داراي عناوين ذيل مي باشد:

مقدمه مؤلف؛ انتظار به سر آمد؛ نامگذاري؛ زهرا؛ بتول؛ فاطمه؛ آغاز سختي؛ غم مادر؛ ياور پدر؛ هجرت؛ خواستگاري بزرگان قريش؛ چه كسي شايسته اوست؟

خواستگاري علي) عليه السلام)؛ مشورت با فاطمه (سلام الله عليها)؛ مقدمات ازدواج؛ تحقيقي در مهريّه فاطمه (سلام الله عليها)؛ مهريّه فاطمه (سلام الله

ص: 67

عليها) در عالم لاهوت؛ جهيزيّه؛ عقدكنان؛ جشن فرشتگان؛ چرا علي؟؛ عروسي و حجله عروسي؛ حجله چيده مي شود؛ آرايشگاه؛ وليمه؛ مجلس زنانه؛ پدر در حجله؛ ساقدوش؛ سپيده دمان؛ آغاز سرزنش؛ انتقال منزل؛ اسوه؛ ترس از قيامت؛ عشق به خداوند و پاكدامني؛ پاكدامني؛ عبادت؛ ايثار؛ حضور در جبهه؛ در غم شهيدان؛ اول همسايه؛ آئين همسري يا خانه داري؛ زندگي فقيرانه؛ بهتر از خدمتكار؛ تحقيقي در تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله عليها)؛ زيور؛ آموزش؛ تسليم در مقابل پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم)؛ گشايش در كار؛ با زير دستان؛ تربيت فرزندان؛ فاطمه شكوه نبوّت؛ امتي از زنان؛ عصمت فاطمه؛ فاطمه از نيكان بود؛ كوثر، محبوبه پدر؛ رضاي فاطمه در رضاي خداوند؛ غذاي آسماني؛ لوح آسماني؛ محدّثه؛ سختيهايي كه در پيش است؛ خنده اي پس از گريه؛ عزاي پدر؛ دفاع از حريم ولايت؛ خانه فاطمه محل تجمع مخالفان سقيفه؛ تهديد به نفرين؛ آتش در حريم؛ از فدك محروم مي شود؛ خروش؛ بيت الاحزان؛ خشم كوثر؛ آيا فاطمه از خليفه راضي شد؟ آماده پرواز؛ كمال عفاف؛ مراسم غسل و كفن؛ تشييع و دفن مهتاب؛ اي چشمها، فرو افتيد؛ شفيع؛ تحقيقي درباره قبر فاطمه؛ تاريخ وفات فاطمه.

بخش فوق شامل دو ضميمه نيز با عناوين ذيل مي باشد:

ضميم 1: تحقيقي در تولد حضرت زهرا (سلام الله

ص: 68

عليها)

شواهدي كه تولد فاطمه را بعد از هجرت تاييد كردند:

الف (هنگامي كه فاطمه وفات نمود، فاطمه به پيامبر مي چسبيد و گريه مي كردو مي گفت:" اين امي"؟ مادرم كجاست؟.....

در حاليكه بر فرض اينكه تولد فاطمه، پنج سال قبل از هجرت باشد، رفتار فوق از دختر 14 يا 15 ساله بعيد است.

ب (روايات مربوط به معراج پيامبر به نقل از شيعه و سني كه پيامبر فرمود:

«در شب معراج ميوه اي به من داده شد كه نطفه فاطمه در صلب من تشكيل شد و خديجه از همان نطفه حامله گرديد».

ج (خواستگاري از فاطمه در سال اول هجرت از سوي اصحاب، نشانه بلوغ فاطمه پس از هجرت است. در غير اين صورت) تولد فاطمه 5 سال قبل از بعثت (با عنايت به رسم آن زمان، قطعا بايد از سال چهارم بعثت خواستگاريها از ايشان آغاز مي شد. در حالي كه تاريخ، به جز بعد از هجرت از هيچ خواستگاري براي فاطمه اسمي به ميان نياورده است.

ضميم 2: بحثي در فدك:

فدك از سال يازدهم هجري مورد اختلاف اهل بيت و خلفا بوده است از آن پس دامن ه اين اختلاف، به هواداران هر كدام از پيشوايان و خلفا سرايت كرد.

علماي شيعه واهل سنت در اين باره بحثها كرده و فدك

ص: 69

را از يك بحث تاريخي به صحنه كلام كشانده و در اين رابطه كتابها نوشته اند.

2 بخش دوم: حوّا بانوي بهشتي

نويسنده: محمد ابراهيم احمدي خراساني

اين بخش داراي عناوين ذيل مي باشد:

مقدم ه مؤلف؛ آفرينش ديگر، آغاز زندگي، آدم قبله گاه طاعت الهي، درخواست پاداش، آزمون علمي، غم تنه ايي، آفرينش نخستين زن، اسم، كنيه ها و القاب، الفت دل، نصايحي از آفريدگار، خودستايي، گفتگويي خطر آفرين، غفلت و لغزش، در آن سوي باغ، حوّا و مسئل ه ترك اولي، سفر با كوله باري از تجربه، اقامتگاه مجزّا، مكان و زمان هبوط، جملات نوراني، سفر حج، خيمه بهشتي، باز هم جدايي، سعي بين صفا و مروه، نور وحي بر آيينة عصمت، اوّلين كشاورزان، هنر نويسندگي، فصل شكوفايي، شعله هاي حسادت، حجّتي ديگر، مرگ شوهر، وداع با فرزندان ...

حوّا در روايات:

الف (خديجه (سلام الله عليها) درباره تولد دخترش فاطمه (سلام الله عليها) و آمدن چهار بانوي آسماني به كمك او، نقل ميكنند كه:

«... يكي از آنان گفت: من مادرت حوا هستم و ...»

ب (استقبال حوا از جنازه حضرت علي) عليه السلام)

ج (استقبال حوا از فاطمه (سلام الله عليها) در بهشت

ص: 70

3 بخش سوم: بلقيس بانوي زمامدار

نويسنده: غلامرضا گلي زواره

اين بخش شامل عناوين ذيل مي باشد:

نمون ه نادر، گزارش شگفت، نامه نوراني، جلسه مشورتي، درايت و كياست، زمان آزمايش، تكريم كاروان ...

قدرت غيبي:

سليمان از ملت سبا مي خواست راهي را انتخاب كنند كه بر فطرت پاكشان استوار است ........

سليمان در نامه خود به بلقيس خاطر نشان ساخته بود:

«و اتوني مسلمين»

به سوي من آئيد در حالي كه تسليم حق هستيد.

اما آنان سرپيجي كرده و به سرزمين خود بازگشتند و ماجرا را به ملكه بازگو كرده و گفتند: وي) سليمان (فردي عادي و حاكمي قدرت طلب نيست. و نيروئي فوق العاده دارد به طوري كه همه اجنه و وحوش و پرندگان در خدمت اويند؛ لذا توان مقابله با سليمان را ندارند.

بلقيس با شنيدن اين سخنان تصميم گرفت خود شخصا به ديدار سليمان رود.

... حكايت حقيقت، جايگاه با جلالت، پرتوهاي اميد، عمران و آباداني.

4 بخش چهارم: هاجر شكوه شكيبايي

نويسنده: غلامرضا گلي زواره

ص: 71

اين بخش شامل مطالب زير مي باشد:

وصف وارستگي، در چنگال شقاوت، ارمغاني ارزنده، بهار در خزان، بشارت فرشتگان وادي مبارك، نگاههاي آخر، تشنه اي در بيابان، از سراب تا چشمه، جرعه هاي شفابخش، شوق ديدار، رؤيايي راستين، ميهمان مهربان،

حجر اسماعيل:

حجر اسماعيل محل جلوس، موضع اعلام رسالت، جايگاه تلاوت آيات قرآن، محل عبادت و پاسخ به سوالات و مضع و قوع و مشاهده معجزات حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) بوده است.

5 بخش پنجم: آسيه الگوي مقاومت

نويسنده: علي كرم جلالوند

اين بخش داراي عناوين ذيل ميباشد:

مقدمة مؤلف؛ پيش از تولد موسي، بيم و اميد، روياي شوم، تولد موسي و زندگي در كاخ فرعوني، خداوند؛ بهترين مكر كنندگان است، سروش آسماني، آمادگي براي يك تصميم مهمّ، پدر و مادر موسي، يك تصميم مهمّ، مقدمات حفظ موسي، موسي از آب گرفته مي شود؛ آسيه حافظ جان موسي، مادري به اسم دايه، باز هم نجات موسي به دست آسيه، شناخت بيشتر آسيه) نسب و مليّت آسيه، آسيه در قرآن، ايمان آسيه، اعتراف فرعون به بزرگي آسيه (، كمال آسيه،

زني كه پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) به او سلام

ص: 72

مي رساند:

آسيه زني است كه پيامبر اكرم به او سلام رساند و حامل اين سلام پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم)، خديجه كبري بود؛ سلامي كه سراسر بركت و رحمت است.

معاذبن جبل- از اصحاب پيامبر اسلام- مي گويد:

حضرت خديجه در بستر مرگ بود. پيامبر به ايشان فرمود:

«اي خديجه، گويا از سختي قرار گرفتن در بستر مرگ، ناراحتي و حال آنكه خداوند در سختي ها خير كثير قرار داده است!

اي خديجه، هنگامي كه به سراي جاويد رسيدي و بر هووهاي خود وارد شذي، سلام مرا به آنان برسان»!

خديجه پرسيد: اي رسول خدا منظورت چه كساني است؟

فرمود:

«آسيه، مريم و حليمه خواهر موسي».

همچنين آن حضرت فرمود:

«سلام باد بر آسيه، مريم، خديجه و فاطمه كه فاضل ترين و برجسته ترين زنان بهشت اند».

... پرستاري آسيه از خديجه، آسيه همنشين خديجه و فاطمه در بهشت، مقام آسيه در قيامت، رسالت آسيه، ازدواج آسيه و فرعون، فرعون كه بود؟ مقاومت بي نظير، شهادت آسيه، آثار شهادت آسيه، بسته شدن دفتر عمر يك ستمگر.

ص: 73

6 بخش ششم: حضرت مريم سلام الله عليها) اسوه نجابت و عفاف

نويسنده: سيد عباس رفيعي پور علوي

بخش حاضر شامل عناوين ذيل مي باشد:

مقدمه مؤلف، مسجد الاقصي، شجره طيبة حضرت مريم (سلام الله عليها)، پدر حضرت مريم (سلام الله عليها) نذر مادر مريم (سلام الله عليها)، روزهاي تلخ، تولد فرزند عمران، نامگذاري انتخاب شايسته، غذاهاي بهشتي، نيايش زكريا (سلام الله عليه)، بشارت فرشتگان، نشان ه پذيرش دعا، گزينش در پرتو نيايش، انتخاب ويژه، فرمان نيايش، بشارت آسماني، در خلوت روح القدس، بارداري مريم، تمنّاي مرگ، صداي دلنواز كودك، زايش طبيعت، رزق مريم و عيسي (عليهما السلام)، مأموريت عيسي (سلام الله عليه)، سلام خدا، سخن امام رضا (عليه السلام)، معجزه حضرت عيسي (سلام الله عليه)، سرنوشت كودك مريم (عليهما السلام)، هجرت حضرت مريم (سلام الله عليها) به مصر، صديقه، مُحدّثه، غابره، عذرا، اسلحه پيامبران، معجزات حضرت عيسي بن مريم، مردگاني كه توسط حضرت عيسي (سلام الله عليه) زنده شدند، حضرت مريم (سلام الله عليه) شاهد رنجهاي عيسي (سلام الله عليه)، حلّال مشكلات، نشانه هاي باهر، نام هاي حواريّون، عروج حضرت عيسي (سلام الله عليه)، امام حسن و عروج حضرت عيسي (سلام الله عليه). مگر فرزند براي خدا مكن است؟، مريم در خانه يوسف،

ص: 74

تولد عيسي در انجيل لوقا، فرزندان ديگر حضرت مريم، دوشيزگي هميشگي مريم، رحلت حضرت مريم، مريم در آيين ه اسلام، بهترين زنان جهان، حضرت مريم از منظر حضرت محمد بن عبدا ...، اسوه پاكدامني، توجه پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) به شباهت فاطمه (سلام الله عليها) و مريم (سلام الله عليها)، رهايي مسلمانان به بركت سورة مريم:

سوره مريم در سالهاي آعازين ظهور اسلام، سبب نجات مهاجران مسلمان گرديد. يكي از مورخان در اين باره مي نويسد: آزار وشكنجه بيش از حد كفار نسبت به مسلمانان صدر اسلام، سبب شد كه پيامبر اكرم به فكر هجرت از مكه بيفتد. به همين جهت، اولين گروه از مسلمانان در سال پنجم بعثت به دستور آن حضرت به كشور حبشه هجرت كردند. سرپرستي مسلمانان مهاجر به عهده" جعفر بن ابي طالب" بود. اين شخصيت بعدها به" جعفر طيار" شهرت يافت. اين جمعيت ستمديده با چشماني اشكبار از وطن خويش) مكه (به ديار مسيحي مذهب يعني) حبشه (رفته، در آن جا به" نجاشي"، حاكم عادل آن ديار پناهنده سياسي شدند. تلاش دشمنان اسلام براي قانع كردن" نجاشي"- نسبت به پناه ندادن به مسلمانان مهاجر- پس از شنيدن آياتي از سوره مريم در قرآن از زبان" جعفر بن ابي طالب"، به ويژه در خصوص حضرت مريم و فرزندش حضرت عيسي به صدق گفتار ياران رسول الله پي برده و نماينده مشركين با دست خالي از سرزمين حبشه به سوي مكه بازگشت و توطئه

ص: 75

آنان نقش بر آب شد و زمامدار مسيحيان، ضمن اظهار علاقه به مهاجرين مسلمان، تسهيلات مناسبي براي آنان فراهم كردند و در انجام عبادات آنه ا را آزاد گذاشتند.

... شباهت هاي حضرت مريم (سلام الله عليها) و عيسي (سلام الله عليه (و حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) و قرآن كريم.

7 بخش هفتم: حضرت آمنه (سلام الله عليها)، آغوش امين

نويسنده: محمد اصغري نژاد

اين بخش شامل عناوين ذيل مي باشد:

پيشگفتار، نسب حضرت آمنه (سلام الله عليها)، دين و آيين حضرت آمنه، ازدواج، فراق زودرس، مرثيه حضرت آمنه (سلام الله عليها)، ولادت و زادگاه رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم)، زمان فراغت از حمل، طرح يك اشكال، پاسخ اشكال، روز و لحظه ولادت، حامل نور، بهترين رويشگاه، اوصاف پسنديده، فصل شكفتن، عظمت حضرت آمنه، مورد عنايت خاص علوي، شهادت بر توحيد و رسالت و ولايت، ابواء؛ خاستگاه و معراج حضرت آمنه، آخرين اشعار و گفتار، عزداري در كنار مزار مادر، السلام علي امّك آمنة بنت وهب.

8 بخش هشتم: حضرت خديجه شكوه زندگي

ص: 76

نويسنده: محمدتقي كمالي

اين بخش كتاب شامل عناوين ذيل مي باشد:

مقدم ه مؤلف، اهميت بررسي زندگاني حضرت خديج ه كبري ج پدر و مادر) الف: پدر، ب: پسر عمو (پناهگاه امن، گوشه اي از ثروت خديجه، قبل از ازدواج با محمد (صلي الله عليه وآله وسلم)، آشنايي حضرت خديجه با محمد امين، در آرزوي همسري محمد (صلي الله عليه وآله وسلم)، وساطت نفيسه، خواستگاري، شكوه زندگي، تجلّي اعظم، ورقة بن نوفل و ماجراي غار حراء، آغاز راه و همگامي هاي جانبازانه، محاصره اقتصادي قريش، عام الحزن يا سال غم ها و دردها، جاي خالي خديجه در زندگي پيامبر، فرزندان خديجه (سلام الله عليها): الف (پسران ب (دختران، اراده خداوند، نگاهي به زندگي دختران خديجه (سلام الله عليها) و محمد (صلي الله عليه وآله وسلم)،

ازدواج امّ كلثوم با عثمان:

ام كلثوم پس از ازدواج با عثمان حدود شش سال با وي روزگار گذراند، ولي رفتار خشن و بي رحمانه عثمان با ام كلثوم موجب شكسته شدن پهلوها و سرانجام مرگ ناگوارش در شعبان سال دهم) نه م (هجري شد.

9 بخش نهم: امّ سلمه همسفر خورشيد

نويسنده: سيد حسن احمدي نژاد بلخي

اين بخش نيز شامل عناوين ذيل مي باشد:

امّ سلمه، بازماندگان، شرح هجرت از زبان امّ سلمه،

ص: 77

اعجاز قرآن، اسقف ها گريستند!، شگرد عمر و عاص، امّ سلمه در سوگ همسرش (ابوسلمه)، مراسم عروسي امّ سلمه با پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم)، مهريه، آفتاب در حجاب، خان ه جديد، كانون عاطفه، نزول آيه تطهير، امّ سلمه پيرو امامت، امّ سلمه در خلوت نجواي پيامبر و علي (عليهما السلام)، امّ سلمه و فتوحات صدر اسلام، نقش امّ سلمه در صلح حديبيّه، امّ سلمه و جنگ خيبر، امّ سلمه در جنگ طائف، امّ سلمه در خدمت حضرت زهرا (سلام الله عليها)، امّ سلمه و استكبار، برخورد امّ سلمه با طرّاحان سقيفه، ام سلمه شاهد حادثه فدك، موضع گيري مقابل خليفه دوم، نصيحت به عثمان، عيادت امّ سلمه از حضرت زهرا (سلام الله عليها)، شمعي كه خاموش شد، تلاش براي خاموش كردن فتنه جمل، دعوت عايشه از امّ سلمه، پيام طلحه و زبير به امّ سلمه، گري ه امّ سلمه، پاسخ عايشه به امّ سلمه، آخرين اتمام حجت امّ سلمه با ناكثان، اشعار امّ سلمه درباره عايشه، پايان دفتر بلواگران،

خاطرات ام سلمه:

ياري از آنه ا در مورد رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) است كه در طول سالهاي زندگي با پيامبر خاطراتي ماندگار دارد كه برخي از آنها در اين قسمت از كتاب آمده است.

1- هشدار رسول خدا (ص) به عايشه؛ امّ سلمه مي گويد يكي از سالها همراه پيامبر، به خانه خدا مشرّف

ص: 78

شديم. حضرت هر شب طبق معمول به يكي از چادرهاي همسرانش مي رفت و در آنجا بيتوته مي كرد.

شبي حضرت در خيمه عايشه با علي نشسته بودند و صحبت مي كردند؛ در اين هنگام عايشه وارد خيمه من شد و از طولاني شدن سخنان حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) و علي (ع) شكوه كرد و گفت: من اكنون رفته و علي را مي آزارم. محفل انس آنان را به هم خواهم زد. زيرا او هميشه مزاحم خلوت من با پيامبر است؛ هر چند او را اندرز دادم، سودي نبخشيد، از جا برخاست و به طرف خيمه خود رفت؛ لحظه اي سپري نشده بود كه با آه و ناله برگشت. پرسيدم قضيه از چه قرار است؟ گفت سخنان تندي با علي گفتم، پيامبر خطاب به من فرمود:

«عايشه، هشدار! كه ميان من و علي فاصله نينداز، سوگند به خداوند علي را دوست ندارد، مگر مومن و دشمن نمي دارد، مگر منافق»

2- شوق ديدار علي، 3- خاطره اي از ابولبابه، 4 شكسته شدن استخوانه اي مرحب، 5- فرياد چوب ها 6- روز وداع پيامبر، 7- خاطراتي از آفتاب كربلا، 8- در سوگ آفتاب، 9- آفتاب دانش ام سلمه 10- شاگردان مكتب امّ سلمه

11- روايات امّ سلمه: اين بانوي گرانقدر رواياتي را از رسول خداوند ذكر كرده كه بيشتر در كتب و منابع اهل سنت آمده است و تعدادي از آنه ا هم در منابع فقهي و اخلاقي شيعيان آمده است؛ مجموع آمار از احاديث

ص: 79

وي را 378 روايت ذكر كرده اند؛

1- ترتيل در قرآن 2- تربت فاطمه، 3- اهميت روزه، 4- حضرت مهدي) عج (، 5- نه ي از فضل فروشي، 6- كراهت بريدن نان، 7- اداب غذا خوردن 8- فوائد حجامت، 9- دعا هنگام نماز، 10- بهداشت دهان و دندان،

11- بدترين زن: از ام سلمه نقل شده است كه رسول اعظم (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمودند:

«بدترين زنه ا نزد من زني است كه از خانه خارج شود و عفت خود را لكّه دار نمايد و از شوهرش شكايت كند»

12- ادب در سوگواري- 13- رضايت همسر- 14- حرمت مسجد- 15- محبت علي (ع)، 16- حفظ حجاب 17- ادب درخواستن

18- آرامش دل:

ام سلمه گويد: ديدم؛ پيامبر عزيز، دست نياز به سوي پروردگار بي نياز بلند مي كرد و اين جملات زيبا را بسيار تكرار مي كرد:

«يا مُقلّبَ القُلُوبُ ثبّتْ قَلْبي عَلَي دينِكَ»

به حضرت عرض كردم: دعايي به من بياموز تا براي نفسم آمرزش و طلب مغفرت كنم. حضرت فرمودند بگو:

«اللّهُمَّ اغفِرلي ذَنْبي وَاذْهِب غَيْظَ قلْبي وَاجِرْنِي مِنْ مُضِلّاتِ الفتَنِ»

«خدايا گناهان مرا بيامرز؛ كدورت نفاق را از قلبم بزداي و مرا از افتادن به دام فتنه ها در امان دار».

ص: 80

19- پريرويان بهشتي، 20- فضايل علي (ع)؛ آرامگاه ام سلمه، مزار بي چراغ

10 بخش دهم: فاطمه بنت اسد مادر امام علي (ع)

نويسنده: مصطفي محمدي اهوازي

اين بخش شامل عناوين ذيل مي باشد:

مقدمه مؤلف، طلوع ماه: قبل از بعثت پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم)، عرب جاهلي، طوق بندگي شيطان را بر گردن خود آويخته بود، به گونه اي كه بر قتل و غارت و زنده به گور كردن دختران خود، سبقت مي گرفتند و حتي بر تعداد قبور مردگان خود بر يكديگر فخر مي ورزيدند، و شيطان نيز اين اعمال وحشيانه را نزد آنان چنان زيبا ترسيم مي نمود كه حتي براي لحظه اي نيز احتمال اشتباه بودن افكار خود را نمي دادند. آن زمان كه افكار و عقايد باطل و خرافه، چون ابرهاي سياه و تار، جلو درخشندگي فطرت پاك خداپرستي انسان را گرفته بود، در يكي از خانواده هاي الهي از نسل" ابراهيم خليل" جواني زندگي مي كرد به نام «اسد»، كه نام پدر بزرگوارش «هاشم» بود؛" اسد" با دختري از خانواده با اصالت و اصيل كه از نسل پيامبر بود، براي همسري انتخاب كرد ج به نام" عاتكه" ج مراسم ازدواج اين دو 60 سال قبل از هجرت پيامبر، ثبت شده است. از اين زوج، يعني" عاتكه" و" اسد" دختري به دنيا آمد، كه نام او را" فاطمه" ناميدند؛ و بعدها به فاطمه بنت اسد معروف شد كه درباره فضيلت و كمال ايشان چنين مي

ص: 81

نويسند: «فاطمه بنت اسد»، زني نيكو سيرت و دانا و بينا به امور آخرت و عاقله و هوشمند و با كمال عفت و شرافت بود.

" فاطمه بنت اسد"، پيرو مذهب حنيف ابراهيم خليل (ع) بوده و حتي قبل از اسلام هم، هرگز خود را به شرك و بت پرستي نيالود.

آري به طور قطع و يقين" فاطمه بنت اسد" قبل از بعثت مقدس پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) هرگز روح پاك و فطرت توحيدي خود را به بت پرستي نيالود. دليل بر اين مطلب، مناجات اعجاب برانگيز ايشان در كنار كعبه هنگام وضع حمل حضرت علي (ع)، آن هم در زماني كه طبقه روشنفكر عرب جاهلي ماه و ستاره مي پرستيدند، مي باشد.

پيوند مبارك: در يكي از روزهاي گرم شهر مكه براي فاطمه، به وقوع پيوست و آن چيزي نبود جز، خواستگاري از ايشان توسط جواني پاك و موحد به نام" ابوطالب"؛ خيلي زود بعد از طي شدن مراحل مقدماتي، اين كار خير با هماهنگي پدر دختر) اسد (انجام گرفت و فاطمه بنت اسد را به عقد ابوطالب درآمد.

معرفي اجمالي ابوطالب: ابوطالب عموي پيامبر در جزيرة العرب، خانواده ديگري كه ايشان نيز پيرو آيين ابراهيمي بودند، زندگي مي كردند كه نسلشان به حضرت ابراهيم برمي گشت ج مرد اين خانواده" عبدالمطلب" نام داشت كه داراي ده پسر بود كه از

ص: 82

جمله آنه ا ابوطالب) پدر امام علي (و عبدالله) پدر پيامبر (از يك مادر بودند.

سائر عناوين نيز به ترتيب ذيل است:

سرپرستي ابوطالب، دفاع از پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم)، توجه به پيامبر، روياي صادق، عقيل، جعفر بن ابوطالب، علي بن ابيطالب، ام هاني، تابندگي، فاطمه در قرآن، حرام شدن آتش،

راوي نور: اين بانوي بزرگ اسلام، از حضرت پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) 46 حديث روايت كرده است؛ كه به يك روايت از ايشان اكتفاء مي كنيم؛ قطب راوندي در كتاب خرائج از فاطمه بنت اسد روايت مي كند:

هنگامي كه وفات عبدالمطلب فرا رسيد، فرزندان خود را نزد خود آورده به آنه ا گفت: كداميك از شما از محمد سرپرستي كرده و كفالت او را بر عهده مي گيرد.

عبدالمطلب كه متوجه شد پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم)،" ابوطالب" را برگزيده است، رو به" ابوطالب كرد و گفت: اي" ابوطالب" من به امانت و ديانت تو به خوبي اگاه هستم، تو بايد به همان گونه از محمد كفالت و سرپرستي نمايي كه من مي كردم و بعد از مدتي،" عبدالمطلب" از دنيا رفت و" ابوطالب"، محمد را به خانه آورد و من نيز خدمتكاري او را انجام مي دادم و او مرا به نام «مادر» صدا مي زد.

صالحه مرضيه، امتحان ديگر، پيشتاز عشق، تولد نور، غروب ماه،

ص: 83

غروب ماه: حضرت فاطمه بنت اسد، پس از سپري كردن زندگي پربار و پر مشقت و پر افتخار، در يك روز غمبار حضرت علي (ع) را تنه ا رها كرده به سوي معبود خويش شتافت، اين بانوي گرامي بعد از ازدواج حضرت علي و حضرت زهرا از دنيا رفت و بر اساس اين نقل، وفات اين بانوي مكرمه در سالهاي سوم و چهارم هجري اتفاق افتاده است و در شهر مدينه مدفون گرديد.

11 بخش يازدهم: فضه همراز زهرا

نويسنده: محمد عابدي

كه شامل عناوين ذيل مي باشد:

" نوبه" در بستر تاريخ:

فضه در دامنه رشته كوههاي سرخ و برافراشته" نوبه"، در شرق آفريقا به دنيا آمده است.

فضه كيست؟

فضه صورتي گندم گون و نمكين داشت. گرم و شيرين سخن مي گفت. درباره اينكه فضه چگونه به مدينه راه يافت، احتمال هايي وجود دارد؛

احتمال اول اينكه وي در جنگ به غنيمت گرفته شده است؛

احتمال دوم اين است كه وي هديه زمامداران ديگر كشورها است. چون در آن زمان حتي از پادشاه روم، گاه هدايايي براي پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) مي فرستادند. رابطه حضرت با پادشاه حبشه نيز كه زماني

ص: 84

مهاجران را در كشور خود جاي داده بود، مناسب بود.

ورود" فضه" به مدينه:

خانواده رسول خدا خصوصاً حضرت علي (عليه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله عليها) همچون ساير مهاجران و انصار در سالهاي اول هجرت با سختي و رنج، امور خانه را اداره مي كرد؛ تا آنجا كه بر اساس روايتي دستان حضرت فاطمه و شانه هاي حضرت علي بر اثر كار زياد زخم شده و پينه بسته بود. به همين خاطر از پيامبر تقاضاي خادمه اي را كردند. روايت است كه پيامبر، در جواب درخواست امام علي و حضرت زهرا فرمودند:

«نمي خواهم اجر و پاداش تو را با دادن خادمه اي از تو جدا كنم».

آنگاه فرمود:

«از چيزي با خبرتان مي كنم كه از خادم برايتان بهتر است؛ وقتي مي خواهيد بخوابيد، سي و چهار مرتبه الله اكبر، سي و سه بار سبحان الله و سي و سه مرتبه الحمد الله بگوييد»

بر اساس روايت ديگر پيامبر (ص لي الله عليه وآله وسلم) پس از شنيدن درخواست آنان، از خانه خارج شد. در همان حال آيه اي نازل شد؛

«آيا براي رسيدن به رحمت خداي خود كه اميدش را داري از آنه ا روي برگرداندي! با آنه ا به نرمي سخن بگوي»

در پي نزول اين آيه كه به صراحت به رضايت الهي از

ص: 85

تقاضاي فاطمه (سلام الله عليها) تاكيد مي كرد، دل نگراني رسول خدا (ص لي الله عليه وآله وسلم) نيز از نابودي اجر و ثواب تحمل سختي ها از بين رفت و اين بار پيامبر (ص لي الله عليه وآله وسلم) با گشاده رويي به جمع اسيران آمد و بانويي از اهل سرزمين" نوبه" را براي همكاري با فاطمه برگزيد و خود نام او را" فضه" نه اده به خانه فاطمه روانه ساخت.

خانه نور:" فضه" برگزيده رسول خدا (ص لي الله عليه وآله وسلم) از چنين رويدادي بي اندازه خوشحال شد و با خوشحالي و خيالي آسوده، مسير خانه فاطمه را در پيش گرفت و لحظه اي بعد خود را در خانه نور يافت؛ كه با ديگر خانه ها فرق داشت.

ديگر موضوعات اين بخش به قرار ذيل است:

مشاركت در خدمت، سبوس نان، درسي از علي (عليه السلام)، عدالت فاطمه (سلام الله عليها)، نوبت كار، حق انتخاب، فضّه ما، راز اجابت دعا، مقام نيكان، راز مقام نيكان، وعده غذاي بهشتي، غروب ابدي، دوران انحراف، دستم را بگير،

محرم كوثر: فاطمه (سلام الله عليها) پس از رحلت رسول خدا (ص لي الله عليه وآله وسلم) احساس تنه ايي مي كرد و بي وفايي مردم نسبت به توصيه هاي پيامبر، او را به شدت آزرده خاطر ساخته بود؛ در اين شرايط بحراني" فضه" از معدود محرمان وي بود. در اين باره امام صادق (عليه السلام) مي فرمود، اميرمؤمنان فرمود:

ص: 86

«وقتي از مرقد پيامبر (ص لي الله عليه وآله وسلم) برگشتيم، فاطمه (سلام الله عليها) ناله اي كرد، به سويش رفتم و پرسيدم از چه شكوه مي كني! او از خوابي كه ديده بود، مرا آگاه كرد و گفت: وقتي وفات كردم، كسي جز" ام سلمه"،" ام ايمن" و" فضه" و از مردها، دو پسرم و" عباس"،" سلمان" و" عمّار" و" مقداد"،" ابوذر" و" حذيفه" مطلع نشوند و فقط شب، دفن شوم و محل قبرم را كسي نداند»

بر اساس اين روايت، محرمان واقعي اسرار اهل بيت در اين مقطع تاريخ روشن مي شود و" فضه نوبيه" نيز يكي از آنه است.

ادامه سر فصلها:

روايت عشق و شهادت، خانواده و فرزندان، به سوي خانه دوست، مقام علمي فضه، حافظ قرآن، تبليغ ولايت در ايام حج، با كاروان شام) هجرت در عصر شب زدگان (،

رحلت و مرقد: فروغ ستاره درخشان ديار نوبه، سرانجام بعد از دهها سال همراهي با اهل بيت) عليهم السلام)، رو به افول نه اد و به سراي باقي شتافت. پيكر" فضه" را بعد از وفات در قبرستان «باب الصغير» دمشق به خاك سپردند و مرقد" فضه" كمي بالاتر از قبر" عبدالله" فرزند امام صادق (عليه السلام)، در انتهاي غربي قبرستان قرار گرفته است.

12 بخش دوازدهم: اسماء بنت عميس، منادي

اشاره

ص: 87

حديث

نويسنده: عبدالرحيم اباذري

اين بخش نيز شامل عناوين ذيل مي باشد:

مقدمه مولف،

تولد: تاريخ دقيقي از تولد ايشان در دست نيست. همين قدر معلوم است كه وي در آستانه فروپاشي و انقراض دوران جاهليت پا به عرصه وجود گذاشت. احاديثي از امام سجاد (عليه السلام) وجود دارد كه نشان مي دهد، اسماء هنگام تولد امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) در سال سوم و چهارم هجري در مدينه بوده است. وقتي نخستين فرزند زهرا (سلام الله عليها) به دنيا آمد، اسماء در آنجا حضور داشته و كودك را در پارچ ه زردي پيچيده و به خدمت پيامبر (ص لي الله عليه وآله وسلم) برد؛" اسماء" در اين باره مي گويد:

در اين حال جبرئيل بر پيامبر نازل شد و درود و سلام خدا را به پيامبر (ص لي الله عليه وآله وسلم) رساند و از جانب خداوند متعال پيشنه اد كرد تا نام فرزندش را حسن گذارد. سال بعد وقتي فرزند دوم تولد يافت، بار ديگر پيامبر از من خواست تا كودك را نزد او ببرم و ايشان همان كار را تكرار كرد كه در موقع تولد امام حسن (عليه السلام) انجام داده بود و به توصي ه خداوند نام او را حسين نه اد. آن گاه گريست و خبر از شهادت او در آينده داد. چون روز هفتم رسيد، دوباره فرمود كودك را بياوريد. حسين را پيش پيامبر بردم، با او همان كرد كه در روز هفتم با حسن انجام داده بود. آنگاه وي را در دامن

ص: 88

گرفت و اشك از چشمانش سرازير شد. گفتم: اي رسول خدا! پدر و مادرم فداي تو باد. اين چه كاري است كه مي كنيد؟ فرمود:

«به فرزندم حسين گريه مي كنم كه او را گروه ستمگران به شهادت مي رسانند».

ادامه موضوعات اين بخش:

نسب، خواهران با ايمان، پرستوي مهاجر، به جاي مادر، بيان پيامبر، شركت در مراسم، هجرت دوم، شهادت جعفر، نوازش پيامبر، چشم زخم حسودان،

فرزندان اسماء و جعفر: اسماء در مدت زندگي با" جعفر بن ابي طالب"، داراي سه فرزند پسر شد. او آنه ا را چنان تربيت كرد كه هر يك شخصيتي سرشناس شدند، 1-" عبدالله بن جعفر"؛ وي اولين نوزاد از مسلمانان است كه در سرزمين حبشه به دنيا آمد. 2-" محمد بن جعفر"؛ وي از اصحاب حضرت اميرمؤمنان (عليه السلام) بود، كه او با" ام كلثوم"، دختر حضرت، ازدواج كرد!

دومين همسر اسماء: پس از شهادت" جعفر طيار"،" اسماء بنت عميس"، مدتي را به تنه ايي گذراند، او براي فرزندان خود علاوه بر مادر، نقش پدري مهربان را نيز ايفا مي كرد. امام علي (عليه السلام) در نظر داشت وي

ص: 89

را به عقد خود درآورد؛ تا هم سرپرست و تربيت فرزندان برادرش را به عهده گيرد و هم" اسماء" را از تنه ايي رها سازد، ولي تا حضرت فاطمه (سلام الله عليها) در قيد حيات بود به پاس احترام ايشان، از اين ازدواج صرف نظر كرد." ابوبكر بن ابي قحافه") خليفه اول (، فرصت را غنيمت شمرد و از اسماء خواستگاري كرد؛ و او هم جواب مثبت داد.

ادامه موضوعات اين بخش:

مژده پيامبر، ماجراي گردنبند، رحلت پيامبر، همراه با اميرالمؤمنين، دفاع از فدك، همراز فاطمه، اوج عفّت، كافور بهشتي، آخرين ديدار، غسل مادر، در سراي علي، مولود ميقات با مولود كعبه، فرزنداني از امام علي (عليه السلام)، بازگشت خورشيد،

حديث غدير:" اسماء بنت عميس" از جمله كساني است كه در آخرين سفر حج پيامبر (ص لي الله عليه وآله وسلم) شركت داشت. او خود شاهد بود كه وقتي حاجيان در هيجدهم ذيحجه به منطقه «غدير خم» رسيدند، آي ه 67 سورة مائده بر پيامبر نازل شد. در اين هنگام پيامبر (ص لي الله عليه وآله وسلم) دستور داد تا كاروان توقف كنند، آنگاه به پا خاست، دست علي بن ابيطالب (عليه السلام) را گرفت و خطاب به مردم فرمود: «اي گروه مسلمانان آيا من وليّ و سرپرست شما نيستم!»

همه يك صدا جواب دادند: بلي اي رسول خدا!» اين سؤال و جواب سه بار تكرار شد. سپس پيامبر

ص: 90

فرمودند: «هر كس من مولا و سرپرست اويم، اين علي، امام و رهبر اوست»

آنگاه رو به درگاه پروردگار نمود و عرض كرد:

«خدايا دوست بدار، آن كسي كه علي را دوست بدارد و دشمن بدار هر كسي كه علي را دشمن بدارد. ياري كن، آن كسي كه علي را ياري كند و عزيز بدار، آن كس را كه وي را عزيز بدارد».

موقعيت روايي:" اسماء بنت عميس"، يكي از راويان سخت كوش و مورد اعتماد همگان، در عصر خويش به شمار مي آيد. شخصيت هاي سرشناس شيعه و سني، حدود پنجاه تا شصت حديث از پيامبر بزرگ اسلام را از زبان اين بانوي گرانقدر نقل كرده اند. كه امروز اين احاديث در كتب مختلف ثبت شده است.

در اينجا يك حديث اخلاقي و تربيتي از ايشان مي آوريم:

1- عزا در شهادت شوهر:" عبدالله بن شداد" از" اسماء" نقل مي كند: وقتي" جعفر" در جنگ موته به شهادت رسيد، پيامبر (ص لي الله عليه وآله وسلم) به منزل ما آمد و دست نوازش بر سر فرزندان" جعفر" كشيد؛ سپس آنان را به من سپرد و فرمود: «اي" اسماء" سه روز در خانه بنشين، آرام گير و عزا نگه دار، سپس هر چه خواستي انجام بده»

13 بخش سيزدهم: فاطمه بنت الحسن؛ كوثر ثاني

اشاره

نويسنده: اسماعيل محمدي كرمانشاهي

ص: 91

اين بخش شامل عناوين ذيل مي باشد:

مقدمه، شناسنامه:

نامها: فاطمه، زينب؛

نام پدر: امام حسن مجتبي (عليه السلام)؛

نام همسر: امام سجاد (عليه السلام)؛

نام فرزندان: 1- امام محمد باقر (عليه السلام)، 2- عبدالله باهر 3- حسن 4- حسين؛

كنيه ها: امّ عبدالله، امّ الحسن، امّ عبده؛

القاب ايشان: صديقه، آمنه، تقيّه، مُحسنه؛

ويژگيهاي ايشان: دختر، همسر و مادر امام و خواهر شهيد از ويژگي هاي او مي باشد. همچنين وي در كربلاحضور داشت و شاهد ظلمهايي بود كه بر اهل بيت) عليهم السلام) مي رفت.

ادامه عناوين:

در صحيفه نوشته بود! نامها، كنيه ها و القاب مادر امام محمد باقر (عليه السلام)، نياكان و بستگان پاك، مادر امّ عبدالله، اسامي برادران و خواهران امّ عبدالله، عموهاي امّ عبدالله، روزهاي شادي، ازدواج خجسته، نگاهي گذرا به زندگي امام سجاد (عليه السلام)، نگاهي اجمالي به زندگي امام محمد باقر (عليه السلام)، عبدالله باهر،

فضايل و كرامات:

«ام عبدالله» مادر امام محمد باقر (عليه السلام) داراي

ص: 92

كراماتي بود. كرامت در اصطلاح، امر خارق العاده اي است كه خداوند جهت گراميداشت دوستان خاصّ و خالص خويش به آنان اعطاء نموده، امّا كرامت بزرگي كه از اين بانوي بزرگوار صادر شده است، شگفت انگيز و شنيدني است. از امام محمد باقر (عليه السلام) نقل شده است:

«مادرم كنار ديواري نشسته بود، ناگاه ديوار شكاف برداشت و صداي مهيبي به گوش رسيد، با دستش اشاره كرد و گفت نه، به حق مصطفي، خداوند به تو اجازه فرو افتادن ندهد، پس ديوار در هوا معلق ماند، مادرم كنار رفت و اجازه داد تا ديوار فرو ريخت. پدرم امام سجاد (عليه السلام) به سبب دفع اين خطر، صد دينار صدقه داد».

از عناوين ديگر اين بخش: صديقه،

برترين بانو در خاندان امام حسن (عليه السلام): اين بانوي ارجمند، برگزيده زنان خاندان امام حسن (عليه السلام) است؛ يعني در ميان تمامي زناني كه منسوب به امام حسن (عليه السلام) هستند، دخترش امّ عبدالله بي مانند است و او از همه آنان با فضيلت تر بوده است.

ادامه ديگر سرفصلها:

بانوي نيكوكار، محدثه، خبر از آينده،

در نگاه شاعران: شاعران متعهد مسلمان، همواره اشعاري را در مدح و منقبت اهل بيت عصمت و

ص: 93

طهارت) عليهم السلام) سروده اند، تا فضايل و كرامات و ويژگيهاي آن بزرگواران را در قالب شعر براي مردم بيان كنند. اين كار نيك شاعران از سوي معصومين) عليهم السلام) نيز مورد توجه قرار گرفته است؛ چنانكه در فضيلت شاعران احاديثي آمده است، از امام صادق (عليه السلام) نقل شده:

«هر كس يك بيت شعر در حقّ ما بگويد، خداي متعال خانه اي در بهشت براي او بنا كند»

باقر علم نبي معصوم هفتم آنكه باشد

قوت قلب علي پور حسين آن شاه دلخون

مادر او فاطمه دخت حسن فرزند زهراء

بَه بَه از اين مادر و صد آفرين بر همچون خاتون

14 بخش چهاردهم: امّ فروه، مادر امام صادق (عليه السلام)

اشاره

نويسنده: بهاء الدين قهرماني نژاد

اين قسمت شامل عنوانه اي ذيل مي باشد:

ديباچه، پنجمين ستاره آسمان امامت،

خاندان امّ فروه: خاندان اين بانوي گرامي، همگي از نيك كرداران روزگار بودند. وي در خانه يكي از ياران با وفا و اصحاب خاصّ امام زين العابدين (عليه السلام) يعني قاسم بن محمد متولّد شد. به همين جهت وي را به نام فاطمه بنت القاسم مي شناختند و پس از ازدواج با امام باقر (عليه السلام) وي معروف به امّ فروه شد.

ص: 94

قاسم، فرزند محمد بن ابي بكر بود. مادر محمد بن ابي بكر نيز اسماء بنت عميس بود.

اسماء بنت عميس، محمد بن ابي بكر،

قاسم بن محمد بن ابي بكر: كه پدر امّ فروه و از اصحاب و ياران با وفاي امام زين العابدين و امام باقر و امام صادق (عليهم السلام) مي باشد.

تولد ام فرو:

قاسم با دختر عمويش اسماء بنت عبدالرحمان ازدواج كرد. ثمره و بركات اين زندگي نوراني تولد فرزنداني بود كه هر كدام در نوع خود منشأ خير و بركت بودند اولين فرزند اين خانواده دختر بود كه او را فاطمه ناميدند. كه او همان امّ فروه مي باشد.

بخش هاي ديگر كتاب:

قاسم و دوران امامت حضرت سجاد (عليه السلام)، به سوي وصلتي بزرگ، عروسي پاكان، ميلاد امام صادق (عليه السلام)، حوادثي از ايّام كودكي امام صادق (عليه السلام)، نوگلي ديگر از بوستان امّ فروه،

امّ فروه از نگاه صادق آل محمد (صلي الله عليه وآله وسلم): امام صادق (عليه السلام) كه مظهر صدق و راستگويي بوده و قوام فكري مكتب ناب اسلام و شيعه به سخنان آن معصوم است، در معرفي مادر بزرگوارش امّ فروه مي فرمايد:

ص: 95

«همانا مادرم امّ فروه از جمله زناني بود كه ايمان به حقايق هستي و يقين و باور والايي به آن داشت و از نيكوكاران والا مقامي بود كه خداوند آن نيكوكرداران را دوست دارد»

گوشه هايي از فضائل امّ فروه، راوي نور: يكي از افتخارات مهمي كه در طول دوران زندگي و حيات پربركت اين بانوي پرفيض نصيب وي شد، قرار گرفتن نام وي در فهرست راويان اخبار آل م حمد (صلي الله عليه وآله وسلم) است. آن بزرگوار نه تنه ا روايت از شوهر بزرگوارش حضرت باقر (عليه السلام) نقل مي كرد، بلكه فرزند وي كه اكثر روايات و احاديث گران سنگ شيعه به وي برمي گردد، يعني حضرت صادق (عليه السلام) نيز از مادر خود روايت مي نمود. روشن است كه اين مرتبت والا كه به طور مسلّم از قرار گرفتن در پرتو و شعاع نور دو امام معصوم سرچشمه مي گرفت.

مقام فقاهت، وكالت از طرف امام معصوم، رحلت پدر امّ فروه، خاندان امّ فروه در خدمت اهداف امامان، ام فروه و امامت صادق اهل بيت (عليهم السلام)،

وكالت از طرف امام معصوم (عليه السلام)؛ امامان بزرگوار براي تسهيل ارتباط با مسلمانان كه در تاريخ به شيعه مشهور هستند، روش هاي خاصي داشتند كه يكي از اين روش ها تعيين نماينده يا وكيل بود. در بين همسران جليل القدر معصومين در چند مورد به اين مقام عظيم دست يافتند كه در بين ايشان ام فروه و

ص: 96

عروسش حميده همسر امام صادق (عليه السلام) و مادر امام كاظم (عليه السلام) وكالت تامه در رسيدگي به امور زنان مدينه را عهده دار شدند. كه اين مسئله جداي از عظمت شأن ام فروه و علم بصيرت او به جزئيات شرع منوّر، حاكي از ارتباط ويژه او با همسرش و همچنين روايتگر روابط بسيار نوراني وي با عروسش حميده خاتون بوده است. از امام كاظم نقل شده كه فرمود:

«همانا پدرم امام صادق (عليه السلام)، مادرم حميده و مادربزرگم ام فروه را براي پرداخت حقوق اهل مدينه وكالت داده بود»

15 بخش پانزدهم: حميده مصفّاة مادر امام كاظم

(عليه السلام)

نويسنده: محمد اصغري نژاد

اين بخش شامل عناوين ذيل مي باشد:

مقدمه؛

اسامي، كنيه و القاب: در ميان تاريخ نگاران اختلاف بسياري در نام و نصب حضرت حميده وجود دارد.

آنچه مسلم است اين است كه نام ايشان «حميده» يا «حُمَيدة» است. لقب ايشان «مصفاة» به معني پاك و خالص و پيراسته است. اين لقب را امام باقر (عليه السلام) زماني كه مي خواست ايشان را به امام صادق (عليه السلام) هديه كنند، انتخاب كرده و فرمودند:

«حميده مصفاة منَ الادناس»

ص: 97

«حميده، از بديها پاك شده است»

يا

«حميدة .... مصفاة مِن الأرْجاس»

«حميده از پليديها پاك شده است»

نسب شريف: نام پدرش «صاعد» و نام برادر ايشان «صالح» است.

حضرت حميده خاتون از بهترين نژادهاي غير عرب و جزء اهالي بربر يا مغرب يا اندلس و يا روم بوده و ضمن جنگ يا حادثه اي ديگر اسير گشته است. و با يك يا چند واسطه به دست امام باقر (عليه السلام) رسيده است.

پيوند دو نور الهي،

ماجراي ولايت امام كاظم: كانون زندگي حميده خاتون را عشق و محبت الهي و دوستي اهل بيت عصمت و طهارت تشكيل مي داد. حميده خاتون داراي بهترين همسر در جهان هستي يعني امام صادق (عليه السلام) بود. و در خدمت خاندان وحي و رئيس مذهب تشيع به سر مي برد. او مادر امام كاظم (عليه السلام) مي باشد.

سال ولادت امام كاظم (عليه السلام) سال 128 هجري قمري كه اين ولادت فرخنده، مصادف با حكومت ستمگر معروف عبدالملك بن مروان بوده است.

شايست ه كرامت الهي: حضرت حميده خاتون به واسطه آن كه فرشتگان الهي او را حفاظت مي كردند به درجه اي از تكامل روحي رسيده بود كه خداوند او را لايق همسر و مادري امام معصوم دانست و اين كرامتي

ص: 98

بسيار بزرگ است.

فقيهه آل محمد (صلي الله عليه وآله وسلم)، راوي انوار صادقي (عليه السلام)، كوثر،

فرزندان: حضرت حميده خاتون چهار فرزند از امام جعفر صادق (عليه السلام) به دنيا آورد: امام كاظم (عليه السلام)، اسحاق، محمد و فاطمه كبري.

امام موسي بن جعفر (عليه السلام): بهترين فضيلت حضرت حميده خاتون، امام موسي بن جعفر (عليه السلام) است كه از دامان پاك ايشان پا به عرص ه وجود نه اد.

16 بخش شانزدهم: سيده نفيسه؛ شكوفه اي در گلستان عترت

نويسنده: غلامرضا گلي زواره.

عناوين اين بخش عبارتند از:

خاندان و خانواده، نويد پر اميد، دوران صباوت، پيوندي پربار، همسري محدّث و وارسته، وصف وارستگي، علت هجرت، در سرزمين بيت المقدس، ميهمان مصريان، بارقه هاي با بركت: سيده نفيسه كه از نواد گان امام حسن (عليه السلام) بود، بر اثر پرهيزگاي، اطاعت از حق و تزكيه دروني به ارتفاي روحي و معنوي دست يافته بود. ارمغان اين توفيق نوري بود كه بر صفحه دل و ذهنش تابيدن گرفت و اين ويژگي موجب شكوفايي استعدادهاي عالي وي گشت و اعماق

ص: 99

وجودش را فضيلت بخشيد و بر علم و بصيرتش افزود.

در علم حديث و تفسير قرآن تبحّر يافت و از علم الهامي بهره مند شد. از اين جهت مورّخان و تاريخ نگاران وي را به دانش، فصاحت بيان و طاقت لسان ستوده اند و سيده نفيسه را در زمره عالمان و فقيهان برشمرده اند.

اوج عروج: اين بانو از لذائذ دنيوي كناره گيري نمود و به اندك غذا و حقوقي مختصر اكتفا كرد. ضمن آن كه بر اثر عبادت و تزكيه هر روز بر نيروي معنوي و صلابت روحي او افزوده مي گشت. به موازات اين اعتلاي روحاني به مرور ايام، نحيف و لاغر گشت و سلامتي بدني او دچار تهديد گرديد و در شب جمعه مصادف با اول ماه رمضان 208 هجري بيماري او شدت گرفت. و بر اثر اين بيماري رحلت كردند و پيكر آن بانوي زاهد و پرهيزگار در خانه اش واقع در درب السباع مصر دفن گرديد.

17 بخش هفدهم: نرگس؛ همدم خورشيد

اشاره

نويسنده: محمد باقر پوراميني

اين بخش داراي عناوين ذيل مي باشد:

مقدمه مولف، شهره شهر، شمع شمعون، سور و سوگ، روايت رويا، دربند دل، سفير سامراء،

آستان آشنا: بشر بن سليمان كه از طرف پيشواي دهم، امام هادي (عليه السلام) مأموريت داشت، دختر

ص: 100

روميي كه خود را نرگس معرفي كرده بود و در بين كنيزان قرار داشت را خريداري كرده و همراه خود به سامراء آورده و آن بانوي گرامي را تحويل منزل امام هادي (عليه السلام) داد. امام هادي (عليه السلام) ضمن خوشامدگويي به «نرگس» با او به گفتگو پرداخت و فرمودند:

«خداوند عزت و سربلندي اسلام و ذلت و منكوبي نصرانيت و شرافت اهل محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) را چگونه به تو نشان داد»؟

حضرت نرگس خاتون جواب داد: «يابن رسول الله چگونه توصيف كنم در حاليكه شما نسبت به اين امر از من آگاهتر هستيد»!

حضرت فرمودند:

«تو را فرزندي بشارت مي دهم كه مالك شرق و غرب جهان خواهد شد و زمين را اكنده از عدل و داد خواهد كرد، آن هنگام كه از ظلم و جور پر شده باشد».

حسن حَسن، سرور سوسن،

نور نرگس: روز چهاردهم شعبان 255 هجري قمري بود كه امام هادي از خواهرش خواست تا در منزل آنه ا بماند، چرا آن شب مولود و منجي بشريت با تولد خود جهان را منور مي كرد. حكيمه خاتون پرسيد: آقاي من از چه كسي؟ حضرت جواب داد:

«از نرگس خاتون»

حكيمه به طرف جضرت نرگس) سلام الله عليها (رفت و او را از پشت سر در آغوش گرفت و بوسيد. اما اثر

ص: 101

حملي در وي نديد! آنگاه نزد برادر زاده برگشت و كاري را كه انجام داده بود به حضرت گفت: امام تبسمي كرده و فرمود:

«هنگام دميدن سپيده صبح، براي تو آشكار مي شود، زيرا مثال مادر موسي است كه آثار حمل او آشكار نبود و هيچ كس تا هنگام تولد اطلاع نداشت، زيرا فرعون در جستجوي حضرت موسي شكم زنان حامله را مي شكافت و فرزندم مانند موسي است. در ادامه به ولادت مهدي (عليه السلام) اشاره مي كند: لحظه اي كه هاله اي از نور بين حكيمه و حضرت نرگس) سلام الله عليها (فاصله شد و سپس حكيمه به خود آمد و آن منظره دل انگيز) سجده مهدي «عليه السلام)» را مشاهده كرد: «نوري خيره كننده در جبين نرگس ديدم و در كنارش كودكي رو به قبله، سر به سجده گذاشته بود»

راحت ريحانه: حضرت ريحانه «نرگس» با شنيدن شهادت امام حسن عسكري و دوران غيبت فرزند، رضا نداد و در دل آرزوي مرگ كرد. و «راحت ريحانه» را در رهايي از قفس دنيا ديد و از خدايش آن را طلب نمود.

جان بي جمال جانان ميل جهان ندارد***هر كس كه اين ندارد حقا كه آن ندارد

پيكر سوسن آل محمد (صلي الله عليه وآله وآله وسلم) در كنار مرقد امام هادي (عليه السلام) به خاك سپرده شد. در اين مكان شريف به سال 260 ق پيكر مطهر پيشواي يازدهم امام حسن عسكري (عليه السلام) و سپس بدن حكيمه خاتون مدفون گشتند. در طول تاريخ

ص: 102

اين بارگاه زرين، مأمن و پناه دلدادگان و مشتاقان اهل بيت (عليهم السلام) و منتظران مصلح كل، قائم آل محمد) عجل الله تعالي فرجه الشريف (گريد به اميد زيارت مزار ستارگان سامرا.(1) 28/ 08/ 1393

مصادر و منابع بيواسطه و باواسطه كتاب

1- آل البيت النبي في مصر، احمد ابوكهف.


1- تاريخ چاپ: 1387 ناشر: نورالسجاد( ع) موضوع كتاب: مذهبي نوع كتاب: كتابهاي عمومي گزارش كتاب" بانوان نمونه"( قسمت اول) كتاب حاضر كه داراي هفده بخش مجزّا در معرّفي هفده بانوي نمونه اديان آسماني است، به همّت پژوهشكده باقر العلوم( عليه السلام) توسط گروهي از مؤلفان زبردست به رشته تحرير درآمده و در 3000 نسخه به سال 1387 براي اوّلين بار توسط انتشارات نور السّجاد چاپ و منتشر شد.

ص: 103

2- التحفة الانسيه من م آثر النفيسه.

3- المواعظ و الاعتبار بذكر الخطط و الاثار،

4- الدر المنثور، طبقات رابب الخدور، زينب بنت يوسف نواز عاملي،

5- السيده النفسيه، هجويري،

6- الدرة النفيسه في ترجمة السيدة نفيسه،

7- المواعظ والاعتبار، تقي الدين عبيدي،.

8- الفهرست ابن نديم،

9- الكواكب السيارة في تربت الزيارة، ابن زيّات،

10- النساء المومنات)

11- المواعظ والاعتبار،

12- اسعاف الراغبين الشيخ محمّد الصبان

13- السيده النفسيه، توفيق ابوعلم،

14- اعلام النساء المومنات

15- اعيان الشيعه، سيد محسن امين قدس سره

16- تاريخ دولتهاي اسلامي و خاندانه اي حكومتگر،.

17- تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و الاعلام، ذهبي

18- تتمة المنتهي،

19- دانشنامه جهان اسلام، ذيل بني زهره.

20- درر الاصداف

21- حسن المحاضر، ياقوت حموي،

22- جغرافي دان مسلمان در كتاب «معجم البلدان»

23- خيران حسان، اعتماد السطنه،

24- روح و ريحان

25- رياحين الشريعه،

26- رياض الانساب)

ص: 104

27- زندگاني حضرت امام جعفرصادق (ع)، عمادزاده،

28- زندگاني حضرت عبدالعظيم عليه السلام

29- سراج الانساب

30- سفينه البحار، شيخ عباس قمى، علامه مجلسي،

31- سر السلسلة العلويه،

32- شيعه در مصر، صالح الورداني،

33- شذرات الذهب، حنبلي دمشقي،

34- عبدالعظيم حياته و مسنده،

35- عمدة الطالب،

36- كشف المحجوب،

37- گوهر خاندان امامت،

38- گنبدها و مناره هاي مصر، كاترين مايور ژاوان، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مجله مشكوة، شماره 39- مساجد مصر و اولياء الصالحون، دكتر سعاد ماهر محمد، ج 1،

40- مشاهد العترت الطاهرت)

41- مجله مشكوة، شماره.

42- مجله زائر، شماره

43- ملكوت قرآن، علامه سيد محمد حسين حسيني تهراني،

44- مصر از زاويه اي ديگر، جميله كديور،

45- منتهي الامال، شيخ عباس قمي،

46- منتخب التواريخ، حاج محمد هاشم خراساني

47- مقاتل الطالبيين، ابوالفرج اصفهاني،

48- مرآت الجنان يافعي يمني

49- مساجد مصر و اولياء الصالحون،

50- مساجد مصر و اولياءهم الطاهر، سعاد ماهر،

ص: 105

51- مشاهد العترة الطاهرة و اعيان الصحابه و التابعين، سيدعبدالرزاق كمونه الحسين،

52- معجم البلدان» ياقوت حموى،

53- ناسخ التواريخ، ميرزا تقي سپهر،

54- نورالابصار، في مناقب آل البيت النبي المختار، سيد مومن بن حسن بن مومن الشبلنجي؛ مأثرالنّفيسة

55- نور ملكوت قرآن، علامه سيدمحمدحسين حسيني تهراني،

56- وسائل الشيعه،.

57- وفيات الاعيان)

58- يكي از هزاران، سيدمحمد ناظميان،

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109