مناسك عمره مفرده مطابق با فتاواي مراجع معظم تقليد (1386)

مشخصات كتاب

سرشناسه : موسوي شاهرودي، مرتضي، 1343 -

عنوان و نام پديدآور : مناسك عمره مفرده مطابق با فتاواي مراجع معظم تقليد (1386) /تهيه و تنظيم مرتضي موسوي شاهرودي.

مشخصات نشر : تهران: مشعر، 1387.

مشخصات ظاهري : 191 ص.

شابك : 13000 ريال:978-964-540-138-0

وضعيت فهرست نويسي : فيپا

موضوع : حج عمره -- فتواها.

موضوع : فقه جعفري -- رساله عمليه.

موضوع : حج عمره.

موضوع : حج.

رده بندي كنگره : BP188/92/م8م8 1387

رده بندي ديويي : 297/357

شماره كتابشناسي ملي : 1286426

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

پيشگفتار

مهم ترين نياز در سفر حج و عمره، دستيابى به احكام و مناسك اين فريضه است. ناآگاهى از مسائل، احكام و فروع مناسك و عدم اطلاع از اختلاف فتاواى مراجع عظام تقليد، به يقين مشكلاتى براى روحانيون محترم كاروان ها و در نتيجه براى زائران عزيز بيت اللَّه الحرام به دنبال خواهد داشت. براين اساس، آموزش مناسك و احكام حج و عمره، بايد پيوسته و به طور دائم دنبال شود؛ به گونه اى كه عدم اطلاع و ياتغيير فتاواى مراجع مشكلى پديد نياورد.

علاوه بر اين، احكام حج كه بخش عمده اى از كتب مناسك را به خود اختصاص داده و نياز به آن، به ويژه در عمره، به جهت طولانى بودن زمان موسم(كه شامل حدود 9 ماه از سال است) و كثرت زائران(كه بيش از 6 برابر زمان حج مى باشد) ما را بر آن داشت تا احكام عمره را از حج جدا نموده، به صورت مجموعه حاضر تقديم عزيزان روحانى و زائران بيت اللَّه الحرام كنيم.

پيش از استفاده از آن، شايسته است به اين نكات توجه شود:

1- متن حاضر، از مناسك محشّاى مرحوم حضرت امام خمينى قدس سره است.

2- حواشى مراجع عظام تقليد نيز برگرفته از همان مناسك است؛ به جز مواردى كه تغيير و اصلاح از سوى خودِ آن حضرات انجام گرفته و آخرين اصلاحات بدان افزوده شده است.

3- حواشى مراجع عظام تقليد به صورت دسته بندى شده و منظم آمده تا دسترسى به آن سهل و آسان باشد.

4- با توجه به اين كه، در اصل متن و حواشى، تصرّفى نشده، و اصلِ آن ها مورد تأييد

ص: 12

مراجع عظام تقليد بوده، لذا ضرورتى براى گرفتن تأييديه مجدّد احساس نشد.

5- براى دستيابى به منابع اصلى و اطمينان بيشتر مطالعه كنندگان، نشانى مسائل، از كتاب مناسك و همچنين كتاب جامع الفتاوى، در پايان هر مسأله با رمز «م»(مسأله) و «س»(سؤال)، همراه با شماره مسأله آورده شده است.

6- اسامى مراجع عظام تقليد كه در اين كتاب، فتاواى آن ها آمده، عبارت اند از:

متن مناسك حضرت آيةاللَّه العظمى امام خمينى قدس سره

آيةاللَّه العظمى سيد ابوالقاسم خوئى رحمه الله

آيةاللَّه العظمى سيد محمدرضا گلپايگانى رحمه الله

آيةاللَّه العظمى محمد فاضل لنكرانى رحمه الله

آيةاللَّه العظمى جواد تبريزى رحمه الله

آية اللَّه العظمى محمد تقى بهجت

آية اللَّه العظمى سيد على خامنه اى

آية اللَّه العظمى سيد على سيستانى

آية اللَّه العظمى لطف اللَّه صافى

آية اللَّه العظمى ناصر مكارم شيرازى

آية اللَّه العظمى حسين نورى همدانى

در پايان، از خداوند تعالى توفيق روز افزون همه عزيزان و سروران را كه در راه تعليم و تعلّم، به زائران بيت اللَّه الحرام خدمت مى كنند خواستارم و از تلاش فاضل ارجمند جناب مستطاب آقاى رضا محققيان در به ثمر رساندن اين اثر تقدير و تشكر مى نمايم.

«وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ»

سيد مرتضى موسوى شاهرودى

قم المقدسه، 13 ربيع الثانى، 1429 ق./ 1/ 2/ 1387 ش.

ص: 13

فصل اوّل: عمره مفرده

عمره مفرده

ص: 14

ص: 15

[1] م- صورت عمره مفرده آن است كه به نيت عمره مفرده مُحرم شود و به مكه آمده و طواف عمره و نماز آن را انجام دهد سپس سعى بين صفا و مروه را انجام داده و تقصير كند و يا سر بتراشد و بعد از آن طواف نسا و نماز آن را بجا آورد.(مناسك م 175)

[2] م- عمره مفرده با عمره تمتع در صورت فرق ندارد مگر در چند چيز:

اول: آن كه در عمره تمتع بايد تقصير كند يعنى از مو يا ناخن خود بايد بگيرد و سر تراشيدن جايز نيست (1) ولى در عمره مفرده مخيّر (2) است بين سر تراشيدن و تقصير.(مناسك م 176)

دوم: آن كه در عمره تمتع طواف نساء ندارد و در عمره مفرده دارد.

(مناسك م 176)

سوم: آن كه ميقات عمره تمتع يكى از مواقيت پنجگانه است كه ذكر آن مى آيد و ميقات عمره مفرده ادنى الحل (3) است و جايز است از يكى از مواقيت پنج گانه محرم شود.(مناسك م 176)


1- آيةاللَّه فاضل: و مجزى نيست
2- آيةاللَّه بهجت: و حلق افضل است
3- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى: احرام عمره مفرده همان مواقيت عمره تمتع است و اگر مكلف در مكه باشد و بخواهد عمره مفرده بجا آورد جايز است از حرم خارج شده و در ادنى الحل احرام ببندد.آيةاللَّه بهجت: اگر در حرم باشد، ميقات عمره مفرده ادنى الحل است و اگر خارج حرم باشد مواقيت پنج گانه است در صورت مرور به آن

ص: 16

چهارم: عمره تمتع بايد در ماه هاى حج(شوال- ذى القعده و ذى الحجه) واقع شود ولى عمره مفرده را مى توان در تمام ماه ها انجام داد و افضل آنها ماه رجب است(جامع الفتاوى م 9)

[3] م- محل احرام عمره مفرده براى كسى كه در مكه است ادنى الحل بوده و افضل مواضع آن جعرانه و حديبيه و تنعيم مى باشد و براى كسى كه از بيرون مى آيد يكى از مواقيت پنج گانه است (1) به تفصيلى كه در مسائل مختلف خواهد آمد.(مناسك م 175 و 229 و 226)

[4] م- كسى كه مُحرم به احرام عمره مفرده شد، حرام مى شود بر او جميع چيزهايى كه بر محرم حرام است و بعد از آن كه تقصير كرد يا سر تراشيد، همه چيز بر او حلال مى شود مگر زن و بعد از آن كه طواف نساء را با نمازش بجا آورد زن هم بر او حلال مى شود.(مناسك م 180)

[5] م- كسى كه عمره مفرده بجا مى آورد مى تواند قبل از انجام طواف نساء به ميقات رفته و براى عمره تمتع محرم شود و بعد از انجام عمره تمتع طواف نساء را انجام دهد. (2)(مناسك س 185 و جامع الفتاوى م 12)


1- آيات عظام صافى، فاضل، گلپايگانى، مكارم: براى عمره مفرده، اگر از ادنى الحل محرم شود عمره اش صحيح است.آيةاللَّه بهجت: در صورت تجاوز از ميقات، احرام از ادنى الحل براى كسى كه قصد عمره مفرده دارد كافى است.آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى: كسى كه بدون قصد دخول مكه، از ميقات عبور كرده و به نزديك حرم رسيده است مى تواند از ادنى الحل براى عمره مفرده محرم شود
2- آيةاللَّه نورى: همچنين كسى كه پس از انجام حج تمتع، طواف نساء را ترك كرده، مى تواند براى عمره مفرده محرم شود.آيةاللَّه تبريزى: صحت احرام جديد، قبل از طواف نساء عمره مفرده، محلّ اشكال است.آيةاللَّه فاضل: احتياط آن است كه تا طواف نساء عمره مفرده يا حج تمتع را انجام نداده، براى عمره تمتع يا عمره مفرده محرم نشود هر چند اگر قبل از انجام طواف نسا محرم به عمره و حج شد باطل نيست ولى پس از اتمام آن ها طواف نساء را بنابر احتياط انجام دهد

ص: 17

[6] م- كسى كه در اثناء عمره مفرده بيمار شده و نتوانسته عمره را تمام كند و او را به وطن بازگردانيده اند و فعلًا بهبود يافته، اگر مى تواند، بايد به مكه برگردد، ولى اگر نمى تواند مراجعت كند، بايد براى انجام اعمال نائب بگيرد ولى خودش تقصير كند (1) و ترتيب بين آن و ساير اعمال مراعات شود و تا اعمال انجام نشده آنچه به وسيله احرام بر او حرام شده بر او حلال نمى شود.

تذكر: اتمام اعمال به وسيله خود شخص و يا نائب در بعض فروض، مستلزم اعاده اعمال سابق است كه تفصيل آنها مى آيد.(جامع الفتاوى، مسأله 13 و مناسك س 184)

[7] م- اگر زن بعد از احرام عمره مفرده حائض شود و تا وقتى كه در مكه است پاك نشود بايد براى طواف و نماز آن نائب بگيرد و بقيه اعمال را خودش انجام بدهد و چنانچه بدون آن كه اعمال را انجام دهد به وطنش برگشته، حكم آن مانند حكم مسأله قبل است.(مناسك س 189- جامع الفتاوى م 14)

[8] م- طواف در عمره مستحبى حكم طواف واجب را دارد و بايد نماز آن پشت مقام ابراهيم عليه السلام خوانده شود. (2)(مناسك س 190- جامع الفتاوى م 15)

[9] م- وجوب عمره مفرده اى كه بعد از حج در موارد تبدّل به افراد انجام


1- آيةاللَّه سيستانى: و نيز نماز طواف را بايد خود شخص بعد از طواف نائب بجا آورد.(س 184)
2- آيةاللَّه نورى: خلف مقام لازم نيست هر چند در صورت امكان اولى است

ص: 18

مى شود فورى (1) است و بنابر احتياط بايد مبادرت نمايد عرفاً. (2)(مناسك س 192)

[10] م- كسى كه مى داند بعد از احرام بستن براى عمره مفرده، به علت مرض يا حدوث حيض نمى تواند اعمال خود را انجام دهد يا تكميل نمايد، مى تواند براى عمره مفرده احرام ببندد و اگر وظيفه او نايب گرفتن باشد، نائب بگيرد.(مناسك س 193- جامع الفتاوى م 18)

[11] م- كسى كه عمره مفرده انجام داده اگر بخواهد در همان ماه قمرى مجدداً از ميقات عبور كند و به مكه برود احتياط آن است كه به قصد رجاء براى عمره مفرده ديگر محرم شود و بدون احرام از ميقات عبور نكند. (3)(مناسك م 236- 242- جامع الفتاوى م 19)

[12] م- عمره مفرده بر كسانى كه شأنزده فرسخ شرعى يا بيشتر از مكه دور هستند مثل ايرانيان، واجب نيست، مگر در موارد تبديل (4) حج تمتع به حجِ افراد كه مسائلش در مناسك حج آمده است.(مناسك م 171، جامع الفتاوى، م 20)

[13] م- واجب است بر كسى كه مى خواهد داخل مكه شود با احرام وارد


1- آيةاللَّه سيستانى: فوريّت عمره مانند فوريّت حج است
2- آيةاللَّه تبريزى: گرچه اقوى عدم وجوب مبادرت است
3- آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى، خامنه اى، سيستانى، گلپايگانى، فاضل، مكارم، نورى: مى تواند بدون احرام از ميقات عبور كند.آيةاللَّه سيستانى اضافه فرموده اند: بلى اگر عمره مفرده او به نيابت از ديگران بوده، احتياط واجب آن است كه براى دخول به مكه يا حرم احرام ببندد و بدون احرام از ميقات تجاوز نكند
4- آيةاللَّه سيستانى: ولى اگر وظيفه آنها تبديل به حج افراد شد واجب است در صورت تمكن بعد از آن عمره مفرده انجام دهند و اگر در آن سال نشد در سال بعد وجوب آن فورى است

ص: 19

شود و براى احرام بايد نيت عمره يا حج داشته باشد و اگر وقت حج نيست و مى خواهد وارد مكه شود واجب است عمره مفرده انجام دهد و از اين حكم چند گروه مستثنى هستند.(مناسك م 172)

1- كسانى كه شغلشان اين است كه زياد وارد مكه مى شوند و از آن خارج مى شوند.(مناسك م 172)

2- كسانى كه بعد از انجام حج تمتع از مكه خارج شوند و قبل از گذشتن يك ماه (1) از عمره تمتع به مكه مراجعت نمايند.(مناسك س 241)

[14] م- كسى كه عمره مفرده انجام داده و از مكه خارج شده است احتياط آن است كه در فاصله كمتر از يك ماه بدون احرام از ميقات تجاوز نكند و رجاءً براى عمره مفرده ديگر محرم شود. (2)(مناسك م 229 س 242)

[15] م- تكرار عمره مفرده مانند تكرار حج، مستحب است.(مناسك م


1- آيات عظام تبريزى، صافى، فاضل، گلپايگانى، مكارم: در صورتى كه در همان ماهى كه به عمره تمتع محرم شده مراجعت نمايد، لازم نيست محرم شود.آيةاللَّه خويى و سيستانى: اگر در همان ماهى كه عمره تمتع انجام داده برگردد لازم نيست محرم شود.آيةاللَّه بهجت: اگر ماه خروج با ماه مراجعت تغاير دارد احوط اين است كه با احرام براى عمره مفرده وارد مكه شود اگرچه خروج در آخر ماهى و ورود در اوّل ماه ديگر باشد
2- آيةاللَّه تبريزى، مكارم: در صورتى كه در همان ماه قمرى كه محرم شد به مكه برود احرام مجدد لازم نيست.آيات عظام خويى، خامنه اى، صافى، گلپايگانى، نورى و سيستانى: تا ماه هلالى كه عمره مفرده را در آن انجام داده تمام نشده مى تواند بدون احرام وارد مكه شود.آيةاللَّه سيستانى اضافه فرموده اند: بلى اگر عمره مفرده او به نيابت از ديگران بود، احتياط واجب احرام بستن براى دخول مكه يا حرم است.آيةاللَّه بهجت: اگر ماه خروج با ماه مراجعت تغاير دارد احوط اين است كه با احرام براى عمره مفرده وارد مكه شود اگرچه خروج در آخر ماهى و ورود در اول ماه ديگر باشد

ص: 20

173)

[16] م- در مقدار فاصله بين دو عمره اختلاف فرموده اند و احوط آن است كه در كمتر از يك ماه به قصد رجا آورده شود. (1) و فرقى (2) نيست كه دو عمره مفرده از خود شخص باشد و يا هر دو يا يكى از آنها به نيابت از ديگران باشد و چنانچه با تذكر به اجير كننده براى عمره دوم اجرت بگيرد اشكال ندارد. (3)(مناسك م 173 و س 186- 188)

[17] م- عمره مفرده را مى توان در ماه هاى حج، قبل از عمره تمتع انجام داد (4) و در اين مسأله فرقى بين صروره و غير آن نيست.(مناسك س 191- س 194- جامع الفتاوى م 16)


1- آيات عظام بهجت، گلپايگانى، نورى: فاصله بين دو عمره مفرده لازم نيست. از اينجا حكم ادامه مسأله روشن مى شود.آيةاللَّه خامنه اى: فاصله معينى بين دو عمره شرط نيست ولى بنابر احتياط در هر ماه فقط يك عمره براى خود مى تواند بجا آورد ولى آوردن عمره براى غير خود هر نفر يك عمره جايز است. از اينجا حكم ادامه مسأله روشن مى شود.آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى، صافى، فاضل، مكارم: فاصله يك ماه شرط نيست بلكه در هر ماه قمرى مى توان يك عمره انجام داد، مثلًا يك عمره در آخر ماه رجب و عمره دوم در اول ماه شعبان واقع گردد
2- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى، صافى، فاضل: انجام دو عمره يكى براى خود و يكى براى ديگرى و يا دو عمره براى دو نفر متفاوت در يك ماه قمرى جايز است. از اينجا حكم اجرت گرفتن و نيابت روشن مى شود
3- آيةاللَّه مكارم، كفايت آن از منوب عنه محل اشكال است
4- آيةاللَّه صافى و گلپايگانى: انجام عمره مفرده قبل از عمره تمتع براى كسى كه نايب در حج بلدى نباشد و بر خودش حج واجب نشده يا حج خود را انجام داده اشكال ندارد. و در صورت ذكر شده اشكال دارد.آيةاللَّه سيستانى: و احوط آن است كه اين دو عمره در يك ماه قمرى نباشد

ص: 21

[18] م- انجام عمره مفرده قبل از عمره تمتع و لو با فاصله كمتر از يك ماه (1) جايز است ولكن اگر بعد از حج تمتع بخواهد عمره مفرده انجام دهد در صورتى كه يك ماه (2) فاصله نشده باشد بايد عمره مفرده را به قصد رجاء انجام دهد.(مناسك م 173 و س 194- 191)

[19] م- كسى كه حج بر او واجب نيست يا حج واجب خود را قبلًا انجام داده و در ايام حج مى خواهد وارد مكه شود، مثل كارگزاران و خدمه حج، لازم نيست حج تمتع انجام دهد، بلكه مى تواند با احرام عمره مفرده وارد مكه شود يا حج افراد استحبابى بجا آورد. (3)(مناسك س 933)

[20] م- كسى كه حج تمتع او بدل به حج افراد شده، بايد (4) بعد از حج، عمره مفرده بجا آورد.(مناسك م 175)

اعمال عمره

اوّل از واجبات عمره، احرام است.

احرام عمره مفرده بايد در محل خاصى كه «ميقات» ناميده مى شود انجام شود.(جامع الفتاوى ص 34)


1- فتاواى آيات عظام در اين باره، ذيل مسأله 23 گذشت
2- آيةاللَّه سيستانى: در اعتبار فاصله بين عمره تمتع و عمره مفرده اشكال است و احتياط نبايد ترك شود و اما انجام عمره مفرده بين عمره تمتع و حج، موجب بطلان عمره تمتع مى شود.آيةاللَّه گلپايگانى: انجام دو عمره پى در پى با فاصله كمتر از ده روز مكروه است و احوط ترك آن است، اگرچه اقوى جواز عمل عبادى مكروه است.آيةاللَّه صافى: اگر هر دو را براى خود انجام مى دهد در عمره مفرده قصد رجا نمايد
3- آيةاللَّه سيستانى و مكارم: و لازم نيست بعد از آن، عمره مفرده انجام دهد
4- آيةاللَّه سيستانى: در صورت تمكن

ص: 22

1

أ

ميقات

اشاره

[21] م- محل احرام براى عمره مفرده به اختلاف راه هايى كه از آن ها به طرف مكه مى روند مختلف مى شود و آن پنج ميقات (1) است.

1- مسجد شجره

مسجد شجره كه آن را ذوالحليفه مى نامند، ميقات كسانى است كه از مدينه منوره به مكه مى روند.(مناسك م 229 و 200)

[22] م- جايز است (2) در صورت ضرورت، احرام را از مسجد شجره تأخير بيندازد تا ميقات اهل شام(جحفه).(مناسك م 201)

[23] م- احتياط واجب (3) آن است كه در داخل مسجد شجره محرم شود نه


1- آيةاللَّه فاضل و آيةاللَّه مكارم: ميقات براى احرام عمره مفرده براى كسى كه از جده به مكه مى رود، علاوه بر مواقيت پنج گانه، ادنى الحل نيز مى باشد، لذا مى تواند از حديبيه محرم شود و معصيتى نيز مرتكب نشده است.(استفتاءات جديد م 15)
2- آيةاللَّه بهجت: و جواز طرف مقابل كه احرام از مسجد با فعل مضطر اليه و فداء است، محل تأمّل است
3- آيةاللَّه خويى: احرام از منطقه ذوالحليفه صحيح است.آيات عظام صافى، گلپايگانى، مكارم، تبريزى: همين اندازه كه محاذى مسجد از طرف راست يا چپ باشد، كفايت مى كند.آيةاللَّه صافى و گلپايگانى اضافه فرموده اند: احرام از پشت ديوار مسجد نيز صحيح است.آيةاللَّه بهجت و خامنه اى: احرام بيرون مسجد جايز نيست و در صورت امكان بايد دورن مسجد احرام بسته شود

ص: 23

خارج آن، هر چند نزديك به آن باشد.(مناسك م 202) و احتياط مستحب آن است كه در محل اصلى مسجد محرم شود اگرچه از مسجد مطلقاً جايز است، حتى در قسمتى كه مسجد توسعه پيدا كرده است. (1)(مناسك م 220)

[24] م- شخص جنب و حائض مى توانند (2) در حال عبور از مسجد محرم شوند و نبايد در مسجد توقف كنند.(مناسك م 203) (3)


1- آيةاللَّه بهجت: بنابر احتياط از محل قديمى مسجد شجره محرم شود و قسمت محراب از مسجد قديمى محسوب مى شود و در صورت عدم امكان از محاذى آنجا محرم شود.(مناسك م 220)آيةاللَّه تبريزى: احتياط واجب آن است كه از پشت مسجد قديم احرام نبندد.(مناسك م 220)
2- آيةاللَّه خويى: در مسأله قبل گذشت كه احرام از منطقه ذوالحليفه صحيح است.آيةاللَّه سيستانى، مكارم: براى حائض و نفساء احرام بستن در خارج مسجد هر چند در محاذى آن صحيح است. آيةاللَّه مكارم: حكم جنب را نيز همين دانسته اند.نظر ساير آيات عظام ذيل مسأله قبل گذشت
3- تذكر: بر اساس فتواى آيةاللَّه خامنه اى و آيةاللَّه بهجت و احتياط امام و آيةاللَّه فاضل و آيةاللَّه سيستانى مبنى بر لزوم احرام از درون مسجد، اگر جنب نتواند در حال عبور از مسجد احرام ببندد و از انجام غسل معذور باشد و نتواند تا رفع عذر صبر نمايد، بايد تيمم نموده و داخل مسجداحرام ببندد و همين طور حائض و نفسائى كه پاك شده و غسل نكرده اند. و اما حائض و نفسائى كه هنوز پاك نشده اند اگر نمى توانند در حال عبور محرم شوند بايد صبر كنند تا پاك شوند و از داخل مسجد به تفصيلى كه گذشت محرم شوند، در غير اين صورت از نزديك مسجد محرم شوند و در محاذى جحفه نيز تجديد احرام نمايند. آيةاللَّه بهجت و فاضل، تجديد احرام لازم نيست. آيةاللَّه خامنه اى: بايد از حجفه يا محاذى آن محرم شوند

ص: 24

2- جحفه

[25] م- كسانى كه فعلًا از راه جدّه به مكه مى روند مى توانند از اين ميقات محرم شوند.(مناسك م 212 و م 222 و جامع الفتاوى م 26)

[26] م- ميقات در جحفه، خصوص مسجد نيست، از هر جاى آن مى توان محرم شد.(مناسك س 236)

3- وادى عتيق: كه اوايل آن را مسلخ و اواسط آن را غمره و اواخر آن را ذات عرق مى گويند، محل احرام عام است و آن ميقات كسانى است كه از راه عراق و نجد به مكه مى روند.

4- قرن المنازل: و آن ميقات كسانى است كه از راه طائف به مكه مى روند.

5- يلملم: كه نام كوهى است و آن ميقات كسانى است كه از راه يمن به مكه مى روند. مناسك مواقيت

احكام مواقيت

[27] م- اگر بينه شرعيه قائم شد، يعنى دو شاهد (1) عادل شهادت دادند كه فلان مكان ميقات است تفتيش و تحصيل علم لازم نيست و اگر علم و بيّنه ممكن


1- آيةاللَّه مكارم: شهادت يك نفر عادل كافى است.آيةاللَّه سيستانى: شهادت دو عادل در صورتى مفيد است كه مستند به حس يا مانند آن باشد

ص: 25

نشود مى تواند اكتفا كند به ظن (1) حاصل از پرسيدن از كسانى كه اهل اطلاع به آن مكان ها مى باشند.(مناسك م 206)

[28] م- كسانى كه با هواپيما براى حج يا عمره به جدّه مى روند و نيز شاغلين (2) ايرانى و غير ايرانى در جده، نمى توانند از جده يا حديبيه محرم شوند بلكه بايد (3) به يكى از مواقيت مثل جحفه (4) بروند و از آنجا محرم شوند و اگر از مدينه بروند بايد از مسجد شجره محرم شوند. در اين حكم فرقى بين اين كه قصد عمره تمتع يا مفرده (5) داشته باشند نيست و حديبيه ميقات عمره مفرده است براى


1- آيةاللَّه خويى: تحصيل اطمينان لازم است و گمان كافى نيست ولى اگر ثقه خبره از اهل محل خبر بدهد كافى است.آيةاللَّه تبريزى اضافه فرموده اند: بلكه شهادت يك نفر ثقه كافى است، اگر بدانيم مستند او سؤال از اهل محل است.آيةاللَّه سيستانى: تحصيل علم يا اطمينان يا حجّت شرعيه لازم است.آيةاللَّه فاضل: تحصل اطمينان لازم است
2- آيةاللَّه خويى: اگر حدود سه سال در جده مى ماند كه صدق مقرّ و منزل بر آن بكند مى تواند از جده محرم شود
3- آيةاللَّه سيستانى: مى توانند از جده با نذر محرم شوند زيرا جنوب شرقى آن محاذى با جحفه است ولى در صحت احرام به نذر، براى كسى كه مى داند مجبور به تظليل مى شود اشكال است
4- آيةاللَّه بهجت: مثل جحفه يا محاذات آن
5- آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: در عمره مفرده، احرام از ادنى الحل كفايت مى كند، اگرچه با عبور از ميقات بدون احرام گناه كرده است.آيةاللَّه فاضل و مكارم: ميقات براى احرام عمره مفرده، براى كسى كه از جده به مكه مى رود، علاوه بر مواقيت پنج گانه، ادنى الحل نيز مى باشد، لذا مى تواند از حديبيه محرم شود و معصيتى نيز مرتكب نشده است.آيةاللَّه تبريزى و خويى: كسى كه بدون قصد دخول مكه از ميقات عبور كرده و به نزديك حرم رسيده مى تواند از ادنى الحل براى عمره مفرده محرم شود.آيةاللَّه سيستانى: كسى كه براى كار ديگرى غير از عمره به نزديك حرم رسيده و قصد دخول حرم هم نداشته و از ميقات گذشته و سپس تصميم بر انجام عمره گرفته است مى تواند از ادنى الحل محرم شود

ص: 26

كسانى كه در مكه هستند.(مناسك م 222 و 228)

[29] م- كسى كه وظيفه اش احرام از مواقيت معروفه است اگر از روى جهل (1) به مسأله در جاى ديگر محرم شود احرامش صحيح نيست و محرمات احرام بر او حرام نمى شود، چنانچه در صورت علم و عمد هم حكم همين است هر چند در صورت جهل، اگر بعد از اعمال مسأله را فهميدند عمل آنان صحيح است. (2)(مناسك م 228)

[30] م- احرام در مواقيت يا ادنى الحل، لازم نيست در مساجد اين اماكن واقع شود به جز مسجد شجره كه قبلًا گذشت.(مناسك س 236)

[31] م- كسى كه در يكى از ميقات ها محرم شد مى تواند بر خلاف جهت مكه از ميقات فاصله بگيرد و سپس با همان احرام از ميقات يا محاذى آن عبور كند، مثل اين كه از مسجد شجره به مدينه برگردد و پس از يك يا چند روز از همان راه يا راه ديگر به مكه برگردد.(مناسك س 240)

[32] م- كسى كه قبل از رسيدن به ميقات ديوانه شد واجب نيست او را محرم كنند و ورود او بدون احرام به مكه اشكالى ندارد.(مناسك س 243)


1- آيةاللَّه بهجت: از روى جهل با عدم تقصير
2- آيةاللَّه فاضل: در صورت جهل و نسيان، اگر بعد از عمره مفرده متوجه شوند عمره باطل است.آيات عظام بهجت، خويى، سيستانى: صحت عمره خالى از اشكال نيست و احتياطاً در صورت امكان اعاده نمايد

ص: 27

احرام قبل از ميقات

[33] م- جايز نيست احرام بستن، پيش از رسيدن به ميقات و اگر احرام ببندد صحيح نيست، مگر با نذر كه مسائل آن خواهد آمد.(مناسك م 217، جامع الفتاوى م 38)

احرام از محاذى ميقات

[34] م- هرگاه از راهى برود كه به هيچ يك از ميقات ها عبورش نيفتد بايد از محاذات ميقات (1) احرام ببندد. و اگر عبور او طورى است كه محاذات با دو ميقات پيدا مى كند احتياط (2) واجب آن است كه از جايى كه اول محاذات پيدا مى كند احرام ببندد و در محاذات ميقات بعد، تجديد نيت احرام كند. بلكه احتياط واجب (3) آن است كه از محاذات ميقات،


1- آيةاللَّه خويى: كسى كه يك ماه يا بيشتر در مدينه منوره اقامت نموده و عازم حج باشد و بخواهد از غير راه متعارف مدينه تا مكه برود، همين كه شش ميل از مدينه دور شود محاذى و برابر مسجد شجره خواهد بود و همان جا ميقاتش خواهد بود و از همانجا احرام مى بندد و در تجاوز نمودن از محاذات مسجد شجره و احرام بستن از محاذات يكى از مواقيت ديگر، بلكه از خصوص مورد مذكور نيز مشكل است. از اينجا حكم ادامه مسأله نيز روش مى شود
2- آيات عظام صافى، گلپايگانى، بهجت، تبريزى، فاضل: واجب است كه از جايى كه ....(مناسك م 207 و 208)آيةاللَّه تبريزى و فاضل: اضافه فرموده اند: تجديد نيت در محاذات ميقات بعد لازم نيست.(مناسك م 208)آيةاللَّه سيستانى: مخير است از محاذى هر كدام احرام ببندد، گرچه احتياط مستحب، احرام در محاذى اول است.(مناسك م 208)
3- آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: بلكه واجب است.آيات عظام فاضل، سيستانى، بهجت: اين احتياط مستحب است.آيةاللَّه خامنه اى: نظر ايشان نسبت به اين احتياط يافت نشد.آيةاللَّه خويى: نظر ايشان در ذيل مسأله قبل گذشت

ص: 28

بدون احرام عبور نكند اگر ميقات ديگرى بعد از آن باشد.(مناسك م 207- 208 و 218)

[35] م- مراد از محاذات آن است كه كسى كه به طرف مكه مى رود به جايى برسد كه ميقات به طرف راست يا چپ او واقع شود به خط راست، به طورى كه اگر از آنجا بگذرد ميقات متمايل به پشت او شود.

(مناسك م 213)

[36] م- محاذات ثابت مى شود به علم و به دو شاهد عادل. اگر اين ها ممكن نشود، اگر گمان (1) حاصل شود از قول كسانى كه مطلع به آن مكان ها هستند ظاهراً كافى است، بلكه از قول كسانى كه اهل خبره هستند (2) و از روى قواعد علميه محاذات را تعيين مى كنند اگر گمان حاصل شود ظاهراً كافى است.(مناسك م 214)

[37] م- اگر ثابت نشود كه رابغ محاذى جحفه است احرام از آن جايز نيست. (3)(مناسك م 224)(جامع الفتاوى 42)


1- آيةاللَّه فاضل: اگر اطمينان حاصل شود
2- آيةاللَّه فاضل: اگر اطمينان حاصل شود.آيةاللَّه تبريزى: گفته كسانى كه از روى قواعد علميه محاذات را تعيين مى كنند اعتبارى ندارد.آيةاللَّه بهجت: ظاهراً در صورتى كه مظنّه بر اساس سؤال از اهل محل حاصل شده است كافى است على الأحوط.فتاواى آيات عظام در كفايت قول شاهد واحد و بيّنه در حاشيه مسأله 34 گذشت
3- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى: احرام از رابغ با نذر صحيح است، به اعتبار اين كه رابغ قبل از جحفه است

ص: 29

تأخير احرام از ميقات

[38] م- كسانى كه براى عمره مفرده به مكه مشرف مى شوند و بايد به يكى از مواقيت معروفه بروند نمى توانند بدون احرام از ميقات تجاوز كنند، در صورت تجاوز، واجب است به ميقات برگردند (1) و از آنجا محرم شوند و اگر كسى نتوانست برگردد هر جا كه هست محرم شود. (2)(مناسك م 226 و 222)

[39] م- اگر از ميقات، بدون احرام (3) عبور كرد، واجب است در صورت امكان برگردد و از آن ميقات محرم شود، بلكه اگر ميقات ديگرى بعد از آن ميقات باشد بايد به احتياط واجب (4) برگردد به ميقاتى كه از آن گذشته و محرم شود.(مناسك م 219)


1- آيات عظام فاضل، بهجت، صافى، گلپايگانى: در صورت تجاوز، احرام از ادنى الحل كفايت مى كند، اگر چه با عبور از ميقات بدون احرام گناه كرده است.آيةاللَّه تبريزى، خويى: كسى كه بدون قصد دخول مكه، از ميقات عبور كرده و به نزديك حرم رسيده است مى تواند از ادنى الحل براى عمره مفرده محرم شود.آيةاللَّه سيستانى: نظر ايشان ذيل مساله 35 گذشت
2- توجه: طبق حاشيه هاى قبل، منظور از جمله هر جا كه هست محرم شود، ادنى الحل(خارج حرم) است نه داخل حرم
3- آيةاللَّه فاضل: و بدون عذرآيةاللَّه بهجت: در حال اختيار
4- آيات عظام خامنه اى، خويى، صافى، گلپايگانى، سيستانى: در صورت امكان بايد برگردد. آيةاللَّه سيستانى اضافه فرموده اند: مگر كسى كه بدون عذر از ذوالحليفه گذشته و به جحفه رسيده باشد كه چنين شخصى مى تواند از جحفه محرم شود اگرچه گنهكار است.آيةاللَّه مكارم: اين احتياط واجب نيست

ص: 30

احرام با نذر

[40] م- اگر نذر كند كه از محلى پيش از ميقات احرام ببندد جايز است (1) و بايد از همان جا محرم شود، مثلًا اگر نذر كند از قم محرم شود واجب است عمل كند و بهتر آن است كه به ميقات يا محاذات ميقات كه رسيد احرام را تجديد كند.

(مناسك م 217 م 441- 486)

[41] م- نذر براى احرام مثل ساير نذرها بايد با صيغه شرعيه انجام شود مثلًا در احرام عمره مفرده بگويد: للَّهِ عَلَيَّ أن احْرِمَ لِلْعُمْرَةِ المُفْرَدَةِ مِنَ المَدِينَةِ الطَيِّبَة و يا ترجمه آن را به زبان ديگر بگويد مانند اين كه به فارسى بگويد: براى خدا بر من است كه از مدينه طيبه محرم شوم براى عمره.(جامع الفتاوى عمره مسأله 45)

[42] م- نذر زن براى احرام بايد به اذن شوهر باشد (2) بنابراين اگر بدون اذن شوهر نذر كرد و قبل از ميقات محرم شد و با اين حال از ميقات گذشت احرامش باطل است و حكم كسى را دارد كه بدون احرام از ميقات عبور كرده است.

(مناسك 232- 246)


1- آيةاللَّه فاضل، سيستانى: صحت نذر در صورتى كه بداند احرام، با نذر قبل از ميقات، مستلزم ارتكاب محرّم مانند استظلال مى شود محل اشكال است
2- آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى، سيستانى، مكارم: اگر نذر زن مزاحم حق شوهر نباشد اجازه لازم نيست.آيةاللَّه خامنه اى: بنابر احتياط، چنانچه شوهر حضور دارد، نذر زن با اجازه او باشد، پس اگر در اين صورت نذر نكند منعقد نمى شود ولى در صورت غياب شوهرش موقوف بر اذن او نيست.آيات عظام خويى، سيستانى، تبريزى: و نيز در صورتى كه صحت حج متوقف بر نذر باشد اذن شوهر لازم نيست

ص: 31

2

أ

واجبات احرام

اشاره

مساله 47- واجبات احرام سه چيز است

1: نيت

2: تلبيه

3: پوشيدن دو جامه احرام براى مردان.(مناسك م 251- 259- 269)

نيت

در نيت چهار امر معتبر است:

اول: قصد قربت

دوم: همزمان بودن نيت با شروع در احرام

سوم: تعيين عملى كه براى آن محرم مى شود كه حج است يا عمره و نوع آنها و قصد نيابت اگر احرامش نيابى است. البته كسى كه به قصدعمره يا حج لبيك هاى واجب را گفت محرم مى شود چه احرام را قصد كند يا قصد نكند.

(مناسك م 251)

چهارم: بايد قصد كند ترك محرماتى كه احرام را باطل مى كند، (1) مثل


1- آيات عظام، بهجت، صافى، گلپايگانى، مكارم: بلكه لازم است قصد كند ترك جميع محرمات احرام را

ص: 32

نزديكى با زن (1) در بعضى از صور كه ذكر خواهد شد. پس با قصد (2) ارتكاب آن، احرام باطل است بلكه غير ممكن است.(مناسك م 252- 251؛ جامع الفتاوى 47)

[43] م- لازم نيست نيت احرام را بر زبان جارى كند يا در ذهن خود بگذراند.(مناسك س 132)

[44] م- عمره و حج و اجزاى آنها (3) از عبادات است و بايد با نيت خالص براى طاعت (4) خداوند تعالى بجا آورد.(مناسك م 253)

[45] م- اگر بعضى از اركان عمره يا حج را به نيت خالص نياورد و به ريا و غير آن باطل كند و نتواند آن را جبران كند پس در عمره حكم بطلان عمره را دارد و در حج حكم بطلان حج را، ولى اگر محل جبران باقى است و جبران كرد عملش صحيح مى شود گرچه معصيت كار است.(مناسك م 256)

[46] م- كسى كه وظيفه اش عمره تمتع بوده و ندانسته به نيت عمره مفرده محرم شده، چنانچه قصد انجام وظيفه فعلى را داشته و اشتباهاً آن را بر عمره مفرده تطبيق كرده احرامش عمره تمتع واقع مى شود و الّا احرام عمره مفرده محسوب مى شود و بعد عمره تمتع را بجا آورد. (5)(مناسك س 195)


1- آيةاللَّه سيستانى: فقط در حين احرام عمره مفرده، اگر قصد داشته باشد كه قبل از فارغ شدن از سعى با همسر خود نزديكى كند، يا ترديد دارد كه اين كار را بكند يا نه، احرامش باطل مى شود و بنابر احتياط حكم استمناء همين است
2- آيةاللَّه خويى: بطلان احرام بنابر قول مشهور است، البته جماع قبل از سعى موجب بطلان عمره مفرده مى شود
3- آيةاللَّه نورى: و همچنين احرام
4- آيةاللَّه سيستانى: بلكه براى تذلل در پيشگاه خداوند
5- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى، فاضل، مكارم: چنانچه بعد از انجام عمره مفرده، تا وقت حج در مكه باقى ماند، مى تواند عمره مفرده اى را كه انجام داده عمره تمتع قرار دهد و براى حج محرم شود.آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: عمره مفرده او باطل است بلى چنانچه اشتباه در تطبيق بوده تمتع واقع شده و كافى است.نظر مقام معظم رهبرى در دست نيست

ص: 33

[47] م- پس از اين كه شخص به طور صحيح براى حج يا عمره محرم شد نمى تواند احرام خود را به هم بزند و اگر لباس احرام را هم از تن درآورد و قصد بيرون آمدن از احرام را نيز بكند باز در احرام خود باقى است و محرمات احرام بر او حلال نمى شود و اگر كارى كه موجب كفاره است انجام د هد بايد كفاره بدهد.(مناسك م 1318)

[48] م- قصد ابطال عمره يا حج يا بعض اجزاى آن مبطل نمى باشد.

(مناسك س 1368)

تلبيه

[49] م- تلبيه، يعنى لبيك گفتن و صورت آن بنابر اصح آن است كه بگويد:

لَبَّيْكْ اللّهُمَّ لَبَّيْكْ لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكْ.

و به اين مقدار اگر اكتفا كند محرم شده و احرامش صحيح است و احتياط مستحب (1) آن است كه پس از آن كه چهار لبيك را گفت، بگويد:

انِّ (2) الْحَمْدَ وَ الْنِعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْكَ لا شَريكَ لَكَ لَبَّيْكْ

و اگر بخواهد احتياط بيشتر كند پس از گفتن آنچه ذكر شد بگويد:


1- آيةاللَّه بهجت، صافى، گلپايگانى، مكارم: احتياط واجب اين است.آيةاللَّه مكارم اضافه نموده اند: اما لبيك پنجم را نگويد.آيةاللَّه سيستانى: لبيك پنجم جايز است ولى جزو اين احتياط استحبابى نيست
2- آيةاللَّه بهجت: وجوب كسر همزه إنّ متّجه است

ص: 34

«لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ انَّ الْحَمْدَ و النِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْكَ لا شَرِيْكَ لَكَ لَبَّيْكَ».

و مستحب است بعد از آن بگويد:

«لَبَّيْكَ ذَا الْمَعارِج لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ داعياً إلى دارِ السَّلامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ غَفّارَ الذُّنُوبِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ أهْلَ الْتَلْبِيَةِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذَا الجَلالِ وَ الْاكْرامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تُبْدِئُ وَ الْمَعادُ إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تَسْتَغنِيْ و يُفْتَقَرُ إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ مَرْهُوباً وَ مَرْغُوباً إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ إلهَ الْحَقِّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذَا النَّعْماءِ وَ الْفَضْلِ الْحَسَنِ الْجَميلِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ كَشَّافَ الْكُرَبِ الْعِظامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ يا كَرِيمُ لَبَّيْكَ».

(مناسك م 259)

[50] م- واجب در لبيك بيش از يك مرتبه نيست، ولى مستحب است تكرار آن و زياد گفتن آن هر چه مى تواند و براى هفتاد مرتبه ثواب زيادى ذكر شده است و لازم نيست آنچه را در حال احرام بستن گفته است تكرار كند بلكه كافى (1) است بگويد: لبيك اللهم لبيك يا تكرار كند لبيك را فقط.(مناسك م 267)

[51] م- واجب است صحيح گفتن قدر واجب از لبيك را كه گذشت، همانطور كه صحيح گفتن تكبيرةالاحرام در نماز واجب است.(مناسك م 260)

[52] م- اگر تلبيه را به قدر واجب كه ذكر شد نداند بايد آن را ياد بگيرد يا كسى او را در وقت گفتن تلقين كند يعنى كلمه كلمه آن شخص بگويد و شخصى كه مى خواهد احرام ببندد دنبال او به طور صحيح بگويد.(مناسك م 261)

[53] م- كسى كه لال است بايد با انگشت به تلبيه اشاره كند و زبانش را هم


1- آيةاللَّه مكارم: به قصد رجاء

ص: 35

حركت دهد و نايب گرفتن كافى نيست. (1)(مناسك س 294)

[54] م- اگر نتواند تلبيه را ياد بگيرد، يا وقت براى ياد گرفتن نباشد و با تلقين هم نتواند بگويد، احتياط آن است كه به هر نحو كه مى تواند بگويد (2) و ترجمه اش را هم بگويد و بهتر آن است كه علاوه بر آن نايب هم بگيرد.(مناسك م 262 س 235)


1- آيةاللَّه سيستانى: اگر در اثر عارضه اى لال شده است و الفاظ تلبيه را مى داند به مقدارى كه مى تواند تلفظ كند و اگر نتواند زبان و لب را به آن حركت دهد و همراه با آن در قلب اخطار نمايند و با انگشت به آن اشاره كند و اگر لال و كر مادرزاد است و مانند آن، پس زبان و لب را مانند كسانى كه تلفظ مى كنند حركت دهد و با انگشت اشاره كند.آيةاللَّه بهجت: اگر آنچه گفته شد را ممكن نباشد خودش انجام دهد، نايب بگيرد كه به جاى او تلبيه بگويد.آيات عظام تبريزى، خويى، فاضل، مكارم: بهتر است نايب هم بگيرد.آيةاللَّه خامنه اى: احوط آن است كه نايب هم بگيرد
2- آيةاللَّه سيستانى: كافى است به نحوى كه مى تواند بگويد اگر عرفاً صدق تلبيه كند و اگر صدق نكند، به احتياط واجب، هم مرداف عربى و هم ترجمه آن را بگويد و نيز نايب بگيرد.آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: اگر تلقين ممكن نشد، هر طور كه مى تواند بخواند و ترجمه اش را به فارسى يا زبان ديگر بگويد و رجاءً نايب بگيرد كه از طرف او صحيح بخواند.آيةاللَّه خامنه اى: بايد به هر نحوى كه مى تواند بگويد و بنابر احتياط نايب هم بگيرد.آيةاللَّه بهجت: اكتفا به ترجمه در صورت عدم توانائى بر هيچ مقدار از تلبيه و نيز اكتفا به استنابه با عدم قدرت بر ترجمه هم خالى از وجه نيست.آيةاللَّه خويى: اگر كسى قدرت بر تصحيح تلبيه و لو با تلقين نداشته باشد مى تواند به ملحون اكتفا كند، گرچه احوط جمع بين ترجمه و استنابه نيز هست و نيز اخرس(گنگ و لال) كافى است با اشاره تلبيه بگويد، گرچه احوط استنابه نيز هست

ص: 36

[55] م- جايز نيست (1) لبيك واجب را از ميقات تأخير بيندازد و اگر تأخير انداخت بايد به دستورى كه در مسأله 45 و 46 ذكر شد عمل كند.(مناسك م 266)

[56] م- اگر كسى لبيك واجب را نگفت چه به واسطه عذرى و چه بدون عذر، چيزهايى كه بر محرم حرام است بر او حرام نمى شود و اگر آنچه در احرام موجب كفاره مى شود به جا آورد كفاره ندارد و همچنين اگر لبيك را به ريا باطل كند.(مناسك م 264)

[57] م- اگر بعد از گفتن لبيك واجب در ميقات، فراموش كند كه نيت عمره تمتع كرده يا نيت حج تمتع، بنا بگذارد كه نيت عمره تمتع كرده و عمره او صحيح است و همچنين بعد از لبيك گفتن در روز هشتم كه بايد براى حج تمتع بگويد فراموش كرد كه لبيك را براى حج گفته يا براى عمره، بنا بگذارد كه براى حج تمتع گفته و حج او صحيح است و احتياط مستحب در تجديد تلبيه است. (2)(مناسك م 265)

[58] م- ترجمه تلبيه واجب اين است كه بگويد (3): اجابت مى كنم دعوت تو


1- آيةاللَّه خويى: كسى كه از راه مدينه به حج مى رود، بهتر است گفتن تلبيه را تا رسيدن به بيداء(جايى كه يك ميل با ذوالحليفه به طرف مكه فاصله دارد) تأخير بيندازد و در آنجا تلبيه بگويد و كسى كه از راه ديگرى به حج مى رود تلبيه را پس از قدرى راه رفتن بگويد
2- آيةاللَّه تبريزى و خويى: در هر دو صورت، اگر داخل در عمل مترتب مثل طواف عمره تمتع يا وقوف به عرفات شده، حكم به صحت مى شود و در غير اين صورت بايد اعاده نمايد
3- آيةاللَّه نورى: با كمال ميل و شوق اجابت مى كنم دعوت تو را، خدايا با كمال ميل و شوق اجابت مى كنم، اجابت مى كنم دعوت تو را با كمال ميل و شوق. شريكى نيست مر تو را با كمال ميل و شوق اجابت مى كنم، اجابت مى كنم تو را

ص: 37

را خدايا. خدايا! اجابت مى كنم دعوت تو را، اجابت مى كنم دعوت تو را، شريكى نيست مر تو را، اجابت مى كنم دعوت تو را و اگر كلمه دعوت را هم نگويد كفايت مى كند در مواردى كه بايد ترجمه را بگويد.(مناسك س 298)

قطع تلبيه

[59] م- كسى كه براى عمره مفرده محرم شده، اگر از خارج مكه به سوى آن مى آيد، هنگام داخل شدن به حرم لبيك را قطع نمايد و اگر از مكه براى احرام به خارج حرم رفته است و در ادنى الحل محرم شده، هنگام مشاهده كعبه لبيك را قطع كند.(جامع الفتاوى عمره م 66)

پوشيدن جامه احرام

[60] م- پوشيدن دو جامه احرام براى مردان (1) كه يكى لنگ است و ديگرى رداء كه بايد آن را به دوش بيندازد و احتياط واجب (2) آن است كه (3) اين دو جامه را قبل از نيت احرام و لبيك گفتن بپوشد و اگر بعد از لبيك پوشيد، احتياط (4) آن


1- آيةاللَّه گلپايگانى: احتياط واجب آن است كه زن ها نيز دو جامه را بپوشند. البته كندن لباس هاى دوخته بر آنها واجب نيست و جايز است بعد از محرم شدن، دو جامه احرام را بيرون آورده و با همان لباس هاى خودشان باشند. و بهتر آن است كه در وقت سعى و طواف دو جامه احرام را در بر داشته باشند.آيةاللَّه فاضل و صافى: احتياط مستحب آن است كه زن ها نيز دو جامه احرام را هنگام محرم شدن بپوشند. آيةاللَّه صافى افزوده ا ند: و در وقت سعى و طواف نيز همراه داشته باشند
2- آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: مى بايست قبل از نيت و تلبيه دو جامه را بپوشند
3- آيةآللَّه نورى: لباس هاى دوخته را بكند و اين دو جامه را ..
4- آيات عظام سيستانى، خامنه اى، فاضل: احتياط مستحب است

ص: 38

است كه لبيك را دوباره بگويد.(مناسك م 269)

[61] م- لازم نيست (1) كه لنگ، ناف و زانو را بپوشاند و كفايت مى كند كه به نحو متعارف باشد ولى مستحب است كه ناف و زانو را بپوشاند. و احتياط مستحب (2) آن است كه رداء شانه ها را بپوشاند. (3)(مناسك م 270- 271)

[62] م- در پوشيدن دو جامه احرام ترتيب خاصى معتبر نيست بلكه به هر ترتيبى (4) بپوشد مانع ندارد فقط بايد يكى را لنگ قرار دهد به هر كيفيتى كه مى خواهد و يكى را رداء قرار دهد به هر كيفيتى كه مى خواهد.(مناسك م 271)

[63] م- احتياط واجب (5) آن است كه در حال اختيار اكتفا نكند (6) به يك جامه بلند كه مقدارى از آن را لنگ كند و مقدارى را رداء قرار دهد بلكه بايد دو جامه جدا باشند.(مناسك م 272)


1- آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى: بايد به اندازه اى باشد كه ناف تا زانو را بپوشاند.آيات عظام سيستانى، صافى، گلپايگانى، مكارم: بنابر احتياط واجب لازم است
2- آيةاللَّه مكارم: بنابر احتياط واجب.آيةاللَّه سيستانى: احتياط واجب اين است كه رداء به اندازه اى باشد كه دو شانه و دو بازو و مقدار قابل توجهى از كمر را بپوشاند.آيات عظام بهجت، تبريزى، خامنه اى، صافى، گلپايگانى: بايد رداء به اندازه اى باشد كه شانه ها را بپوشاند
3- آيةاللَّه فاضل: بلكه واجب است قسمتى را بپوشاند به گونه اى كه صدق رداء بكند
4- آيةاللَّه تبريزى، خويى: احتياط آن است كه پوشيدن به نحو متعارف باشد.آيةاللَّه سيستانى: احتياط مستحب آن است كه پوشيدن به نحو متعارف باشد.آيةاللَّه خامنه اى: اگر به كيفيت متعارف باشد، كفايت مى كند
5- آيةاللَّه خامنه اى: واجب است
6- آيةاللَّه بهجت: احرام در يك جامه بلند صحيح است.آيةاللَّه سيستانى: بلكه ظاهر اين است كه كافى هم نباشد

ص: 39

[64] م- در پوشيدن جامه احرام احتياط واجب (1) آن است كه نيت كند و قصد امر الهى و اطاعت او كند و احتياط مستحب آن است كه در كندن جامه دوخته هم نيّت و قصد اطاعت كند.(مناسك م 273)

[65] م- شرط است (2) در اين دو جامه، كه نماز در آنها صحيح باشد، پس كفايت نمى كند جامه حرير و غير مأكول (3) و جامه اى كه نجس باشد به نجاستى كه در نماز عفو از آن نشده باشد.(مناسك م 274)

[66] م- لازم است جامه اى را كه لنگ قرار مى دهد نازك نباشد به طورى كه بدن نما باشد و احتياط مستحب (4) آن است كه رداء هم بدن نما نباشد. (5)(مناسك م 275)

[67] م- احتياط واجب (6) آن است كه هر وقت در بين اعمال يا غير آن، در حال احرام اين دو جامه (7) نجس شود تطهير يا تبديل نمايد و احوط (8) مبادرت به تطهير بدن است در حال احرام اگر نجس شود. و اگر جامه احرام يا بدن را تطهير نكند كفاره ندارد. (9)(مناسك م 278- 279)


1- آيةاللَّه بهجت، سيستانى: در پوشيدن لباس احرام قصد قربت واجب است
2- آيةاللَّه بهجت: بنابر احتياط، لباس احرام از مجموع آنچه در لباس نمازگزار منع شده خالى باشد
3- آيةاللَّه سيستانى: و بنابر احتياط واجب در غير درندگان
4- آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى، فاضل، مكارم، نورى: احتياط واجب است
5- آيةاللَّه خامنه اى: بدن نما بودن رداء مانع ندارد، مشروط بر اين كه رداء بر آن صدق كند
6- آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: احتياط مستحب است.آيةاللَّه مكارم: اين حكم واجب است. نظر مقام معظم رهبرى در دست نيست
7- آيةاللَّه فاضل: يا لباسى كه زن محرم پوشيده است
8- آيات عظام بهجت، سيستانى، صافى، گلپايگانى، فاضل: احتياط استحبابى است
9- آيةاللَّه فاضل: و احرام او هم باطل نمى شود

ص: 40

[68] م- لازم نيست (1) جامه احرام منسوج و بافتنى باشد بلكه اگر مثل نمد ماليده باشد يا از پوست باشد و جامه به آن گفته شود مانع ندارد. لكن احتياط آن است كه جامه احرام از پوست نباشد.(مناسك م 280- 281)

[69] م- لازم نيست جامه احرام را هميشه دربرداشته باشد بلكه جايز است براى حاجت (2) هر دو را بيرون بياورد ولى اگر جامه را عوض كرد افضل آن است كه براى طواف همان جامه اى را كه در آن محرم شده بپوشد.(مناسك م 284 و 282)

[70] م- شخص محرم مى تواند براى حفظ از سرما و يا غرض ديگر بيش از دو جامه احرام بپوشد (3) مثل دو يا سه رداء و دو يا سه لنگ.(مناسك م 285 و س 301)

[71] م- محرم مى تواند براى آشكار نشدن عورت يا اغراض ديگر، قطعه اى پارچه زير لنگ بسته آن را از ميان دو پا عبور دهد. (4)(مناسك س 293)

[72] م- گره زدن لباس احرام اشكال ندارد (5) ولى احتياط واجب آن است كه


1- آيات عظام تبريزى، خويى، صافى، گلپايگانى، مكارم: احتياط واجب آن است كه دو جامه احرام منسوج و بافتنى باشد
2- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى: و غير حاجت
3- آيةاللَّه فاضل: ليكن همه آنها بايد شرايط لباس احرام را داشته باشند
4- آيةاللَّه مكارم: ولى بهتر اجتناب از اين گونه كارهاست
5- آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: سنجاق زدن و گره زدن حوله احرام و سنگ گذاشتن بين دو طرف حوله به نحوى كه حوله به صورت يقه پيراهن درآيد جايز نيست و نيز نبايد پارچه احرام را چاك داده و مانند پيراهن بپوشد، بلى قرار دادن سنگ كوچك در جامه احرام براى آن كه آن را سنگين كرده و رداء را حفظ نمايد مانعى ندارد.آيةاللَّه خامنه اى: بستن لنگ به گردن جايز نيست، ليكن سنجاق زدن و امثال آن و گره زدن بعض آن به بعض مانع ندارد مادامى كه از صدق مسماى ازار خارج نشود، در رداء، بستن آن مطلقاً مانعى ندارد، مادامى كه از صدق مسماى رداء خارج نشود.آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى، سيستانى: احوط اين است كه ازار(لنگ) خويش را به گردن خود، بلكه مطلقاً گره نزد و لو بعض از آن را به بعضى ديگر و با چيزى مانند سنجاق نيز آن را به هم وصل نكند و احوط اين است كه رداء نيز گره زده نشود، ولى فرو كردن سوزن يا سنجاق در آن عيبى ندارد

ص: 41

آن را كه لنگ قرار داده به گردن گره نزند و اگر از روى جهل يا نسيان گره زد احتياط آن است كه فوراً باز كند ولى به احرامش ضرر نمى رساند و چيزى هم بر او نيست و سنگ در جامه احرام گذاشتن و با نخ بستن نيز جايز (1) است.(مناسك م 287)

لباس احرام بانوان

[73] م- دو جامه اى كه ذكر شد كه بايد محرم بپوشد مخصوص به مرد (2) است ولى زن مى تواند در لباس خودش به هر نحو هست محرم شود چه دوخته باشد يا نباشد. (3) ولى احتياط واجب (4) آن است كه لباس احرام زن، حرير خالص نباشد، (5) بلكه احتياط آن است كه تا آخر، احرام حرير نپوشد.(مناسك م 277 276)


1- آيةاللَّه گلپايگانى: اگر بدون گره باشد مانعى ندارد، به شرط آن كه دو طرف رداء را روى يكديگر نگذارد كه مثل گريبان شود.آيةاللَّه نورى: و نيز جايز است بعضى از لباس احرام را به بعضى ديگر با سوزن و غير آن وصل كند
2- نظر آيات عظام صافى، فاضل، گلپايگانى ذيل مسأله 67 گذشت
3- آيةاللَّه مكارم: و به هر رنگ باشد
4- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى: زنان مى توانند در لباس هاى عادى خود، در صورتى كه داراى شرايط ذكر شده در لباس احرام باشد احرام ببندد
5- آيات عظام تبريزى، خامنه اى، خويى، صافى، گلپايگانى: بايد از حرير خالص نباشد.آيةاللَّه بهجت: بر زنان جايز است در جامه حرير احرام ببندد گرچه احتياط در ترك آن است و همچنين است جواز پوشيدن آن در جميع احوال احرام

ص: 42

خمس لباس احرام

[74] م- پوشيدن لباس احرام غصبى جايز نيست و همين طور است لباسى كه متعلق خمس باشد يا با عين پولى كه متعلق خمس است آن را بخرد. (1)(مناسك س 667- 668)

[75] م- اگر شك (2) داشته باشد كه لباس احرام او متعلق خمس شده يا نه يا شك دارد پولى كه با آن لباس احرام را خريده متعلق خمس بوده يا نه تخميس آن واجب نيست و پوشيدن آن براى احرام جايز و طواف و نماز در آن صحيح است.(مناسك س 299- 669)

احكام احرام

[76] م- در احرام بستن، پاك بودن از حدث اصغر و اكبر شرط نيست، پس جايز است در حال جنابت و حيض و نفاس محرم شود، بلكه غسل احرام براى حايض و نفسا مستحب است.(مناسك م 288)

[77] م- اگر پيراهن بپوشد، بعد از آن كه محرم شد لازم است كه پيراهن را شكاف دهد و از پايين بيرون آورد، ولى اگر در پيراهن محرم شود (3) لازم نيست


1- آيات عظام، بهجت، تبريزى، خويى، سيستانى، صافى، گلپايگانى: اگر همانطور كه متعارف است به ذمّه خريدارى كرده باشد حجش صحيح است
2- آيةاللَّه فاضل: با مجتهد جامع الشرائط مصالحه كند.آيةاللَّه خويى: صور مسأله مختلف است و احتياط به مصالحه با حاكم شرع ترك نشود.آيةاللَّه سيستانى: اگر احتمال مى دهد خمس به آن متعلق باشد به احتياط واجب بايد با حاكم شرع به نسبت احتمال مصالحه كند، ولى طواف با فرض خريد به نحو كلّى در ذمه صحيح است
3- آيةاللَّه خامنه اى: اگر در حين احرام از روى علم و عمد لباس دوخته را از تن بيرون نياورد صحت احرامش خالى از اشكال نيست.آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: بنابر احتياط بايد لباس را بكند و محرم شود تا قطع به صحت احرام نمايد

ص: 43

شكاف دهد و از پايين بيرون آورد و همين قدر لازم است آن را بكند و لباس احرام بپوشد و در هر دو صورت احرامش صحيح است. (1)(مناسك م 289)

[78] م- اگر لباس احرام را عمداً نپوشد، يا در حالى كه مى خواهد محرم شود لباس دوخته بپوشد، معصيت كرده است ولى به احرام او ضرر نمى رساند (2) و احرامش صحيح است و اگر از روى عذر باشد معصيت هم نكرده و احرامش صحيح است. و همين طور است احرام در جامه اى كه شرايط لازم را ندارد.(مناسك م 286)

[79] م- اگر محرم به پوشيدن قبا يا پيراهن براى سردى هوا يا غير آن اضطرار پيدا كند، مى تواند قبا و پيراهن بپوشد ليكن بايد قبا را پايين و بالا كند و به دوش بيندازد و دست از آستين آن بيرون نياورد و احوط (3) آن است. كه پشت و رو نيز بكند و پيراهن را نيز بايد بدوش بيندازد و نپوشد و اگر رفع اضطرار نمى شود مگر به پوشيدن قبا و پيراهن، مى تواند بپوشد. (4)(مناسك م 283)

مستحبات احرام

[80] م- مستحبات احرام چند چيز است: (5)


1- آيةاللَّه بهجت: در هر دو صورت، نزع مخيط بايد بدون پوشاندن سر باشد
2- نظر آيات عظام در مسأله قبل گذشت.آيةاللَّه مكارم: در صورت عمد خالى از اشكال نيست
3- آيةاللَّه سيستانى: واجب است لباس را پشت و رو كند و دست از آستين آن بيرون نياورد و يا اين كه آن را پايين و بالا كند و بپوشد.آيةاللَّه فاضل: احتياط استحبابى است و واجب است پيراهن را نيز بالا و پايين كند
4- آيةاللَّه مكارم: يعنى به طور معمولى بپوشد
5- آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه مكارم: پاره اى از مستحبات و مكروهاتى كه اينجا ذكر شده مبتنى بر قاعده تسامح است پس بايد رعايت آن به قصد رجاء باشد نه ورود

ص: 44

1- بدن خود را پاكيزه نموده و ناخن و شارب خود را بگيرد، و موى زير بغل و عانه را با نوره ازاله نمايد.

2- كسى كه قصد حج دارد از اول ماه ذى القعده و شخصى كه قاصد عمره مفرده است پيش از يك ماه موى سر و ريش را رها كند.

3- پيش از احرام، در ميقات غسل احرام بنمايد و اين غسل از زن حايض و نفساء نيز صحيح است (1) و تقديم اين غسل به خصوص در صورتى كه خوف آن باشد كه در ميقات آب يافت نشود جايز است و در صورت تقديم، اگر در ميقات آب يافت شد مستحب است غسل را اعاده نمايد و بعد از اين غسل، اگر مكلف لباسى را پوشيد يا چيزى را خورد كه بر محرم حرام است باز هم اعاده مستحب است و اگر مكلف در روز غسل نمود از غسل تا آخر شب آينده كفايت مى كند و همچنين اگر غسل در شب نمود تا آخر روز آينده كافى است، ولى اگر بعد از غسل و پيش از احرام به حدث اصغر محدث شد غسل را اعاده نمايد.

4- آن كه دو جامه احرام از پنبه باشد.

5- لباس احرام سفيد باشد.

6- احرام را به ترتيب ذيل ببندد:

در صورت تمكن بعد از فريضه ظهر و در صورت عدم تمكن بعد از فريضه ديگر. (2) و در صورت عدم تمكن از آن، بعد از شش يا دو ركعت نماز نافله، در ركعت اول بعد از حمد، سوره توحيد و در ركعت دوم سوره جحد را بخواند و شش ركعت افضل است و بعد از نماز، حمد و ثناى الهى را به جا آورد و بر پيغمبر و آل او صلوات بفرستد، آنگاه بگويد:


1- آية اللَّه بهجت: اين غسل با خوابيدن باطل نمى شود، ولى اعاده آن شبيه به مستحب در مستحب است. و درباطل شدن آن به غير خوابيدن اشكال است
2- آيات عظام بهجت و فاضل: در صورت عدم تمكن از فريضه اداء، بعد از فريضه قضا محرم شود

ص: 45

«أللَّهُمَّ إنِّي أسْأَ لُكَ أنْ تَجْعَلَنِي مِمَّنِ اسْتَجابَ لَكَ، وَ آمَنَ بِوَعْدِكَ، وَ اتَّبَعَ أمْرَكَ، فَانِّي عَبْدُكَ، وَ في قَبْضَتِكَ، لا اوْقى إلَّا ما وَقَيتَ، وَ لا آخُذُ إلَّا ما أعْطَيْتَ، وَقَدْ ذَكَرْتَ الْحَجَّ، فَأسْألُكَ أنْ تَعْزِمَ لِي عَلَيْهِ عَلى كِتابِكَ، وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِه، وَتُقَوِّيَنِي عَلى ما ضَعُفْتُ، وَ تُسَلِّمَ لِي مَناسكي في يُسْرٍ مِنْكَ وَ عافِيَةٍ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ وَفْدِكَ الّذي رَضِيتَ وَ ارْتَضَيْتَ وَ سَمَّيْتَ وَ كَتَبْتَ. أللَّهُمَّ إنِّي خَرَجْتُ مِنْ شُقَّةٍ بَعيدَةٍ، وَ أنْفَقْتُ مالِي ابْتِغاءَ مَرْضاتِكَ. أَللَّهُمَّ فَتَمِّمْ لِي حَجَّتِي وَ عُمْرَتِي. أللَّهُمَّ إنّي اريْدُ التَّمَتُّعَ بِالْعُمْرَةِ إلَى الْحَجِّ عَلى كِتابِكَ، وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَانْ عَرَضَ لِي عارِضٌ يَحْبِسُنِي، فَخَلِّنِي حَيْثُ حَبَسْتَنِي بِقَدَرِكَ الَّذي قَدَّرْتَ عَلَيَّ. أللَّهُمَّ إنْ لَمْ تَكُنْ حَجَّةً فَعُمْرَةً، أحْرَمَ لَكَ شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ عِظامِي وَ مُخّي وَ عَصَبِي مِنَ النِّساءِ وَ الثِّيابِ وَالطِّيْبِ، أبْتَغِي بِذلِكَ وَجْهَكَ وَ الدارَ الْآخِرَةَ».

7- هنگام پوشيدن دو جامه احرام بگويد:

«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِي رَزَقَنِي مَا اواري بِهِ عَوْرَتي، وَ اؤَدِّي فِيْهِ فَرْضِي، وَ أعْبُدُ فِيْهِ رَبِّي، وَ أنْتَهِي فِيْهِ إلى ما أمَرَنِي، الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِي قَصَدْتُهُ فَبَلَّغَنِي، وَ أردْتُهُ فَأعانَنِي وَ قَبِلَنِي وَ لَمْ يَقْطَعْ بِي، وَ وَجْهَهُ أرَدْتُ فَسَلَّمَنِي فَهُوَ حِصْنِي وَ كَهْفِي وَ حِرْزِي وَ ظَهْرِي وَ مَلاذِي وَ رَجائي وَ مَنْجايَ وَ ذُخْرِي وَ عُدَّتِي في شِدَّتِي وَ رَخائِي».

8- تلبيه ها را در حال احرام تكرار كند، خصوصاً در موارد ذيل:

الف: وقت برخاستن از خواب.

ب: بعد از هر نماز واجب و مستحب.

ج: وقت رسيدن به سواره.

د: هنگام بالا رفتن از تلّ(تپّه) يا سرازير شدن از آن.

ص: 46

ه: وقت سوار شدن يا پياده شدن.

و: آخر شب.

ز: اوقات سحر

زن حايض و نفساء (1) نيز اين تلبيه ها را بگويند. (2)(مناسك م 302)

مكروهات احرام

مكروهات احرام چند چيز است:

1- احرام در جامه سياه، و افضل احرام در جامه سفيد است.

2- خوابيدن محرم بر رختخواب و بالش زرد رنگ. (3) 3- احرام بستن در جامه چركين و اگر جامه در حال احرام چرك شود بهتر است كه مكلّف مادامى كه در حال احرام است آن را نشويد. (4) 4- احرام بستن در جامه راه راه. (5) 5- استعمال حنا، (6) پيش از احرام، در صورتى كه اثر آن تا حال احرام باقى بماند.

6- حمام رفتن و اولى آن است كه محرم بدن خود را با كيسه و مثل آن نسايد.

7- لبيك گفتن محرم در جواب كسى كه او را صدا نمايد.(مناسك م 303)


1- آية اللَّه بهجت، آية اللَّه فاضل: ... و جنب
2- آية اللَّه بهجت: و همچنين مستحب است بر مردان، تلبيه را بلند بگويند
3- آية اللَّه بهجت: بر بالش سياه رنگ
4- آية اللَّه مكارم: ولى مى تواند آن ها را تبديل به احرامى تميز كند
5- آية اللَّه سيستانى: احرام بستن در جامه نقشه دار و مانند آن.آيات عظام صافى، گلپايگانى: اولى ترك پوشيدن پارچه رنگ شده است مگر رنگ سبز كه دربعضى روايات معتبر، استثنا شده است
6- آيات عظام صافى، مكارم، گلپايگانى: اگر قصد زينت داشته باشد اشكال دارد، آيةاللَّه مكارم اضافه فرموده اند: و فرقى ميان حنا و رنگ هاى امروز نيست

ص: 47

3

أ

محرمات احرام

نگاه كردن در آينه

[81] م- نگاه كردن در آينه به جهت زينت حرام است و احتياط آن است كه براى غير زينت هم در آينه نگاه نكند (1) و در اين حكم فرقى بين زن و مرد نيست.(مناسك م 363- 368)

[82] م- نگاه كردن به اجسام صاف صيقل داده شده كه عكس در آن پيداست و نگاه كردن در آب صاف اشكال ندارد. (2) [83] م- نگاه به اشياء از پشت شيشه اتاق يا عينك و مانند آن مانعى ندارد و همچنين نگاه در دوربين اگر معلوم نيست كه در آن آينه باشد، اشكال ندارد. (3)


1- آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: نظر در آينه مطلقاً جايز نيست.آيات عظام بهجت، تبريزى، خامنه اى، خويى، سيستانى، مكارم: نگاه به آينه بدون قصد زينت اشكال ندارد
2- آيةاللَّه سيستانى: اجسام صيقلى كه خاصيت آينه را داشته باشد حكم آينه را دارند.آيةاللَّه خامنه اى: در صورتى كه قصد زينت نداشته باشد.آيةاللَّه مكارم: اگر براى تزيين خود باشد اشكال دارد
3- آيات عظام بهجت، تبريزى، خامنه اى، خويى، سيستانى: بر فرض آينه بودن، چون غرض غير زينت است مانعى ندارد.آيةاللَّه فاضل: نظر در آينه صدق نمى كند.آيةاللَّه مكارم: اشكال ندارد

ص: 48

(مناسك س 498، جامع الفتاوى م 90)

[84] م- اگر در اطاقى كه ساكن است آينه باشد و بداند كه گاهى چشم او سهواً به آينه مى افتد اشكال ندارد ليكن احتياط آن است كه آن را بردارد و يا چيزى روى آن بيندازد.(مناسك م 367)

[85] م- در نظر كردن به آينه كفاره نيست (1) ليكن مستحب است كه بعد از نگاه كردن لبيك بگويد.(م 366)

پوشيدن لباس دوخته براى مرد

[86] م- چيزهايى كه دوخته يا شبيه به دوخته است مثل پيراهن هايى كه با چرخ يا با دست مى بافند يا چيزهايى را كه با نمد به شكل بالاپوش مى مالند (2) مثل كليجه و پستك و كلاه و غير آن، پوشيدن آنها جايز نيست.(م 346)


1- آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: كفاره اش استغفار است.آيةاللَّه تبريزى: كفاره اش بنابر احتياط استحبابى يك گوسفند است.آيةاللَّه خويى: كفاره اش بنابر احتياط يك گوسفند است
2- آيةاللَّه سيستانى: براى محرم جايز نيست جامه دكمه دار يا آنچه فايده دكمه را دارد بپوشد در صورتى كه دكمه آن را ببندد. و همچنين جايز نيست جامه اى بپوشد كه يقه و آستين داشته و سر را از يقه و دست ها را از آستين بيرون آورد و نيز جايز نيست شلوار و زير شلوارى و آنچه در ستر عورتين مانند آنها است بپوشد و بنابر احتياط از پوشيدن پيراهن و قبا و لباده و كت اجتناب كند، هر چند دكمه آنها را نبندد و يا دست از آستين و سر از يقه بيرون نياورد.آيةاللَّه مكارم: و همچنين لباس هايى كه قطعات آن را به هم مى چسبانند.آيةاللَّه خامنه اى: و همچنين لباس هاى دكمه دار گرچه مخيط نباشند.آيةاللَّه تبريزى، خويى: احوط اجتناب از هر جامه دوخته، بلكه شبيه به دوخته است مانند نمد

ص: 49

[87] م- احوط (1) اجتناب از مطلق دوخته است هر چند كم باشد، مثل كمربند دوخته (2) و شب كلاه. (3) ولى هميانى را كه در آن پول مى گذارند اشكال ندارد به كمر ببندد هر چند دوخته باشد و اما فتق بند اگر دوخته باشد براى ضرورت جايز است ليكن احتياط آن است كه كفاره (4) بدهد.(مناسك م 347- 348- 349)

[88] م- اگر به لباس دوخته احتياج پيدا كرد جايز است بپوشد ولى كفاره بايد (5) بدهد.(مناسك م 350)

[89] م- جايز است گره زدن لباس احرام را، ولى احتياط در گره نزدن است


1- آيةاللَّه خامنه اى: پوشيدن مخيط از غير انواع لباس، مانند كمربند يا هميان حرام نيست و كفاره ندارد.آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: استفاده از هميان، كمربند كه براى حفظ پول به كمر مى بندند فتق بند و كفشى كه تمام روى پا را نپوشاند جايز است.آيةاللَّه فاضل: استفاده از دمپايى و كفش دوخته كه تمام روى پا را نمى گيرد و كمربند و فتق بند و بند ساعت و ساير اشياى كوچك دوخته ديگر كه به آن لباس گفته نمى شود اشكال ندارد و كفاره هم ندارد
2- آيةاللَّه مكارم: كمربند دوخته اشكالى ندارد
3- آيةاللَّه تبريزى: پوشيدن شب كلاه جايز نيست.آيةاللَّه سيستانى: كمربند، بند ساعت و دمپايى و امثال آن اشكال ندارد، گرچه كمربند مكروه است و نيز اشكال ندارد اگر حاشيه لباس احرام دوخته باشد يا بر آن ماركى باشد كه دوخته باشند
4- تبريزى، خامنه اى: كفاره ندارد.آيةاللَّه صافى، فاضل: اولى اين ا ست كه كفاره بدهد.آيةاللَّه سيستانى، مكارم: ضرورت لازم نيست و كفاره هم ندارد
5- آيات عظام تبريزى، خامنه اى، خويى، سيستانى: بنابر احتياط واجب بايد يك گوسفند بدهد.آيةاللَّه بهجت: در صورتى كه ازار نداشته و شلوار بپوشد در وجوب كفاره تأمل است

ص: 50

و احتياط واجب آن است كه لنگ را به گردن گره نزنند. (1)(م 351)

[90] م- از براى زنها جايز است لباس دوخته هر قدر مى خواهند بپوشند و كفاره ندارد بلى جايز نيست از براى آنها پوشيدن قفازين (2) و آن چيزى بوده كه زن هاى عرب در آن پنبه مى گذاشتند و براى حفظ از سرما دست مى كردند.(م 353)

[91] م- جايز است محرم هنگام خوابيدن، با لحاف و پتو و مانند آن، از چيزهاى دوخته تن خود را جز سر بپوشاند.(جامع الفتاوى م 98 و مناسك حواشى آيات عظام مسأله 346 و 347 و 348)

[92] م- كفاره پوشيدن لباس دوخته از روى علم و عمد يك گوسفند است.

(مناسك م 354- 1320)

[93] م- احتياط واجب آن است كه اگر چند لباس از يك نوع بپوشد مثل چند قبا يا چند پيراهن، چه در مجلس واحد يا مجالس عديده، براى هر يك كفاره بدهد. (3) و اگر يك نوع لباس بپوشد مثل پيراهن و كفاره بدهد و باز پيراهن ديگر بپوشد يا آن را كه پوشيده بكند و باز بپوشد براى دفعه ديگر نيز كفاره بدهد.(مناسك م 358- 357)


1- نظر آيات عظام، مسأله 79 گذشت
2- آيات عظام تبريزى، سيستانى، مكارم: منظور از قفازين هر نوع دستكش است
3- آيةاللَّه فاضل: اگر چند لباس از يك نوع را يك دفعه(يعنى پشت سر هم و بدون فاصله) بپوشد فقط يك كفاره واجب مى شود.آيةاللَّه صافى و گلپايگانى: براى پوشيدن جنس دوخته در احرام عمره يك كفاره و در احرام حج نيز يك كفاره كافى است.آيةاللَّه مكارم: مگر موجب عسر و حرج شود.آيةاللَّه خويى: فتواى ايشان در تمام اين مسأله در دست نيست

ص: 51

[94] م- اگر از روى اضطرار لباس هاى متعدد پوشيد كفاره ساقط نمى شود. (1)(م 356)

[95] م- اگر محرم چند قسم لباس دوخته بپوشد مثل پيراهن و قبا و عبا، براى هر يك بايد كفاره بدهد (2) و احتياط واجب (3) آن است كه اگر آنها را توى هم كرد و يكدفعه پوشيد باز براى هر يك كفاره بدهد.

پوشيدن آنچه تمام روى پا را مى گيرد (براى مردان)

[96] م- پوشيدن موزه و چكمه و گيوه و جوراب و هر چه تمام (4) روى پا را مى گيرد براى مرد جايز نيست، اما پوشيدن دمپايى و مانند آن كه تمام روى پا را نمى پوشاند اشكال ندارد.(م 369)

[97] م- انداختن حوله احرام يا پتو روى پا به طورى كه پوشيدن آن به


1- آيات عظام تبريزى، خامنه اى، خويى، سيستانى: بنابر احتياطآيةاللَّه مكارم: مگر موجب عسر و حرج باشد
2- آيةاللَّه خامنه اى: اگر تعدد پوشيدن صدق كند براى هر مورد يك كفاره بدهد.آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: ظاهر آن است كه اگر براى پوشيدن جنس دوخته يك كفاره بدهد كافى است.آيةاللَّه خويى: فتواى ايشان در دست نيست.
3- آيةاللَّه بهجت: در اين فرض نيز كفاره واجب است.آيةاللَّه سيستانى: اگر نوع لباس ها مختلف باشد، به تعداد هر لباس كفاره بدهد و اگر نوع لباس ها يكى باشد بنابر احتياط به تعداد هر لباس بايد كفاره بدهد
4- آيةاللَّه خامنه اى: قدر مسلّم از حرام بودن پوشاندن روى پا، پوشيدن چكمه و جوراب و امثال آن است نه هر چيزى كه روى پا را مى پوشاند.آيةاللَّه بهجت، تبريزى: در هر چه تمام روى پا را مى گيرد با صدق لبس و پوشيدن بنابر احتياط. آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: احتياط آن است كه از پوشيدن چيزى كه قسمتى از روى پا را هم بپوشاند نيز خوددارى كند ولى بند نعلين اشكال ندارد

ص: 52

حساب نيايد اشكال ندارد.(جامع الفتاوى م 104)

[98] م- اگر مرد محتاج (1) شود به پوشيدن چيزى كه روى پا را مى گيرد احتياط (2) واجب آن است كه روى آن را شكاف دهد.(م 370)

[99] م- در پوشيدن آنچه روى پا را مى گيرد كفاره نيست. (3)(م 371)

پوشانيدن سر براى مرد

[100] م- پوشانيدن مرد سر خود را به هر چه براى پوشش سر است جايز نيست و احتياط واجب (4) آن است كه سر را به چيزهاى غير پوششى هم نپوشاند مثل گل و خار و دوا و پوشال و غير اينها. ولى پوشانيدن با بعض بدن خود مثل دست ها جايز است.(مناسك م 410- 412)

[101] م- احتياط واجب آن است كه چيزى بر سر نگذارد كه سر به وسيله آن پوشانيده شود، مثل بار براى حمل.(مناسك م 411)

[102] م- در حكم سر است بعض (5) سر، پس نبايد بعض سر را نيز بپوشاند.


1- آيةاللَّه سيستانى: بلكه مضطر شود
2- آياعت عظام بهجت، خويى، فاضل، مكارم: اين احتياط مستحب است
3- آيةاللَّه نورى: كفاره آن يك گوسفند است.آيات عظام تبريزى، خويى، فاضل: احوط ثبوت كفاره گوسفند است.آيةاللَّه سيستانى: در پوشيدن چكمه و مانند آن كفاره نيست ولى بنابر احتياط، اگر عمداً جوراب و مانند آن را بپوشد بايد يك گوسفند كفاره بدهد
4- تبريزى، خويى، گلپايگانى: محرم نبايد سر خود را بپوشاند حتى با گل و مانند آن
5- آيةاللَّه فاضل: بنابر اقوى در تغطيه در حكم سر است ولكن در حمل بار بر بعضى از سر بنابر احتياط در حكم سر است.آيةاللَّه مكارم: بنابر احتياط واجب

ص: 53

گوش ها (1) همه از سر محسوب مى شود پس نبايد آنها را پوشانيد، اما صورت از سر نيست و پوشاندن آن عيبى ندارد.(م 414- 415- 416)

[103] م- دستمالى را كه براى سردرد به سر مى بندد عيب ندارد. و كفاره هم ندارد. (2)(م 418- 481

[104] م- گذاشتن سر روى بالش و مانند آن براى خوابيدن مانع ندارد ولى در وقت خوابيدن مرد نبايد سر خود را بپوشاند و اگر بدون التفات يا از روى فراموشى پوشانيد واجب است فوراً سر را باز كند و مستحب است تلبيه بگويد بلكه احوط است گفتن آن.(م 419- 423)

[105] م- اگر پارچه اى را روى كمانى بيندازد به نحوى كه بالاى سر باشد و سر را زير آن كند مانع ندارد و همچنين رفتن در پشه بند اشكال ندارد.(م 420)

[106] م- اگر سر را شست نبايد با پارچه و حوله خشك كند (3) و بعض سر هم در حكم همه است. و اگر وقت نماز تنگ باشد و نتواند سر را براى مسح و لو با دست خشك كند احوط (4) جمع بين وضو با اين حال و تيمم است.(م 422 س 503)


1- آيةاللَّه فاضل: پوشاندن مقدارى از گوش مانعى ندارد.آيةاللَّه مكارم: بنابر احتياط واجب
2- آيةاللَّه بهجت: كفاره دارد.آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: يك گوسفند كفاره دارد.آيةاللَّه مكارم، نورى: به احتياط واجب كفاره دارد
3- آيات عظام بهجت، خامنه اى، صافى، گلپايگانى، مكارم: خشك كردن به تدريج، به نحوى كه سر پوشانده شود اشكال ندارد.(از اينجا نظراين آقايان نسبت به بقيه مسأله روشن مى شود.)
4- آيةاللَّه تبريزى، فاضل، سيستانى: در فرض سؤال مى تواند با حوله به طورى كه سر پوشانده نشود جاى مسح را خشك كند.آية اللَّه خويى: فتواى معظم له دردست نيست

ص: 54

[107] م- جايز نيست سر را زير آب كند بلكه جايز نيست (1) زير مايع ديگرى مثل گلاب و سركه و غير آن كند بعض سر هم در حكم سر است (2) لكن زير دوش حمام رفتن براى محرم مانع ندارد.(م 413- 414- 421)

[108] م- اگر با علم به مسأله و عمداً سر را بپوشاند به نحوى از انحاء كفاره (3) آن يك گوسفند است و احتياط واجب (4) كفاره است براى پوشاندن بعض سر.(م 424- 427)

[109] م- احوط آن است كه اگر مكرر سر را پوشانيد مكرر كفاره بدهد گرچه تعدد كفاره معلوم نيست و بعيد نيست واجب نبودن (5) آن. و اگر سر را پوشانيد و گوسفند را براى كفاره ذبح كرد و باز سر را پوشانيد، احتياط به كفاره دادن دوباره خيلى مطلوب است گرچه وجوبش معلوم نيست. (6)(م 425- 426)

[110] م- اگر محرم سر خود را با چيز دوخته اى كه پوشيدن آن موجب كفاره


1- آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى، سيستانى، فاضل: بنابر احتياط
2- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى: زير آب بردن بعض سر جايز است
3- آيات عظام تبريزى، خويى، خامنه اى، سيستانى، فاضل، مكارم: بنابر احتياط واجب كفاره اش يك گوسفند است
4- آيةاللَّه فاضل و خامنه اى: پوشاندن بعض سر كفاره ندارد. آيةاللَّه خامنه اى اضافه فرموده اند: مگر اين كه عرفاً صدق كند كه سر را پوشانده است، مثل اين كه كلاه كوچكى كه فقط قسمت وسط سر را مى پوشاند بر سر بگذارد كه در اين صورت بنابر احتياط يك گوسفند قربانى كند
5- آيات عظام صافى، گلپايگانى، نورى: واجب است كفاره متعدد بدهد.آيات عظام بهجت، تبريزى، خامنه اى، مكارم: به احتياط واجب، تعدد كفاره است
6- آيات عظام بهجت، تبريزى، سيستانى، صافى، گلپايگانى: كفاره متعدد مى شود.آيات عظام خامنه اى، مكارم، نورى: به احتياط واجب، كفاره بايد كفاره متعدد بدهد

ص: 55

است، مثل كلاه بپوشاند بايد كفاره بدهد (1) جز در صورت جهل و فراموشى.(س 526)

[111] م- پوشانيدن سر از روى اضطرار ظاهراً كفاره دارد. (2)(مناسك م 481- 427، جامع الفتاوى م 118)

پوشانيدن صورت براى زنان

[112] م- پوشانيدن زن (3) روى خود را به نقاب و روبند و برقع و هر چيز اگر چه غير متعارف باشد مثل پوشال و گل جايز نيست بنابر احتياط (4) و جايز نيست با بادبزن روى خود را بپوشاند.(م 428)


1- آيةاللَّه تبريزى: يك كفاره كافى است.آيةاللَّه خويى، بهجت: بنابر احتياط دو كفاره دارد.آيةاللَّه سيستانى: در مثل كلاه و عمامه كه پوشيدن آن حرام است دو كفاره بنابر احتياط، ولى اگر مثلًا پيراهن خود را بر سر بگذارد بيش از يك كفاره لازم نيست.آيةاللَّه مكارم: در مثل پارچه دوخته شده يك كفاره دارد، ولى كلاه دوخته و مانند آن بنابر احتياط واجب دو كفاره دارد.نظر مقام معظم رهبرى در دست نيست
2- آيات عظام خويى، تبريزى، سيستانى: كفاره ندارد.آيات عظام امام، گلپايگانى، صافى: فرض اضطرار را براى عدم لزوم كفاره استثناء نفرمودند. ولى حضرت امام در بستن دستمال به سر براى سر درد، فرمودند كفاره ندارد.آيةاللَّه نورى و مكارم: در بستن دستمال براى سر درد، كفاره احتياط واجب است
3- آيةاللَّه بهجت: در غير حال ضرورت، مانند تحفظ از مگس و مانند آن، در حال خوابيدن اشكالى ندارد
4- آيةاللَّه نورى: پوشاندن رو هر چند به چيزهاى غير متعارف جايز نيست

ص: 56

[113] م- بعض صورت در حكم تمام آن است و نبايد آن را بپوشاند (1) اما زير چانه، از صورت محسوب نمى شود.(مناسك 429 و س 505)

[114] م- واجب است براى نماز سر را بپوشاند و مقدمتاً براى پوشانيدن سر كمى از اطراف رو را بپوشاند ليكن واجب است بعد از نماز فوراً آن را باز كند. (2)(مناسك 432)

[115] م- اگر دست هاى خود را روى صورت بگذارد (3) يا روى خود را براى خوابيدن بر روى بالش بگذارد مانع ندارد.(مناسك 430- 431)

[116] م- خشك كردن صورت با حوله يا دستمال بنابر احتياط جايز نيست (4)(مناسك 506)

[117] م- زن بايد مواظب باشد كه هنگام پوشيدن و يا در آوردن مقنعه (5) و مانند آن صورتش پوشيده نشود لكن اگر از روى علم و عمد پوشيده نشود مانعى


1- آيةاللَّه مكارم: پوشاندن بعض صورت به طورى كه به آن نقاب و برقع نگويند جايز است.آيةاللَّه خامنه اى: پوشاندن گوشه هايى از بالا يا پايين صورت يا دو طرف آن به طورى كه پوشاندن صورت بر آن صدق نكند جايز است.آيةاللَّه تبريزى، سيستانى: بنابر احتياط.آيةاللَّه فاضل: بنابر اقوى پوشاندن صورت در قسمت پايين آن يعنى از بينى تا چانه جايز نيست و در قسمت بالايى آن به احتياط واجب
2- نظر آية اللَّه خامنه اى و مكارم از پاورقى مسأله قبل روشن است.آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى: بنابر احتياط، پس از فراغت از نماز فوراً آن را باز كند
3- آيةاللَّه گلپايگانى متعرض اين قسمت مسأله نشده اند
4- آيات عظام بهجت، خامنه اى، صافى، گلپايگانى، مكارم: خشك كردن به تدريج، به نحوى كه صورت پوشانده نشود اشكالى ندارد.آيات عظام خويى، تبريزى، فاضل: جايز نيست
5- آيةاللَّه مكارم: اين مقدار پوشيدن مانعى ندارد

ص: 57

ندارد(س 507)

[118] م- جايز است براى رو گرفتن از نامحرم (1) چادر يا جامه را كه به سر افكنده پايين بيندازد تا محاذى بينى بلكه چانه بلكه در صورت احتياج تا گردن و چيزى بر او نيست(م 433)

[119] م- بهتر آن است كه آن چيزى را كه در موقع حاجت از سر پايين مى اندازد با دست يا چيز ديگر دور از رو نگه دارد كه به صورت نچسبد بلكه اين كار احوط است. (2)(م 434)

[120] م- در نقاب انداختن و پوشاندن صورت به هر نحو كه باشد كفاره لازم نيست گرچه موافق احتياط است. (3)(م 436)

استفاده از بوى خوش

[121] م- استعمال عطريات از قبيل مشك و زعفران و عود و عنبر بلكه مطلق (4) عطر جايز نيست چه استعمال به بوييدن باشد يا خوردن يا ماليدن به لباس و بدن و همين طور پوشيدن لباسى كه بوى عطر مى دهد اگر چه قبلًا به آن عطر ماليده شده باشد.(م 335)


1- آيةاللَّه بهجت: بلكه مطلقاً.آيةاللَّه سيستانى: در جايى كه نامحرم نيست اين گونه پوشش جايز نيست
2- آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: بايد با دست يا چيز ديگرى آن را از صورت دور نگه دارند.آيةاللَّه تبريزى، خويى: اين احتياط ترك نشود
3- آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: بايد يك گوسفند كفاره بدهد.آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى: بنابر احتياط واجب بايد يك گوسفند كفاره بدهد
4- آيةاللَّه تبريزى: در غير از اين چهار چيز و ورس احتياط استحبابى است.(از اينجا نظر ايشان در مسائل بعدى روشن مى شود).آيةاللَّه بهجت، خويى: احوط اجتناب از هر بوى خوشى غير از اين ها است

ص: 58

[122] م- خوردن چيزى كه در آن چيزى است كه بوى خوش مى دهد مثل زعفران جايز نيست.(م 336)

[123] م- اگربه پوشيدن لباس يا خوردن غذايى كه بوى خوش مى دهد اضطرار پيدا كند بايد (1) دماغ خود را بگيرد كه بوى خوش به آن نرسد.(م 337)

[124] م- از گل ها يا سبزى هايى كه بوى خوش مى دهد بايد (2) اجتناب كند مگر بعضى انواع كه صحرايى است مثل بو مادران و درمنه و خزامى كه مى گويند از خوشبوترين گل ها است.(م 338)

[125] م- از ميوه هاى خوشبو از قبيل سيب و به اجتناب لازم نيست و خوردن آنها و بوئيدن آنها مانع ندارد ليكن احتياط (3) آن است كه بوييدن را ترك كند.(مناسك م 340)

[126] م- مشهور آن است كه استعمال خلوق كعبه و آن چيزى است كه كعبه را به آن خوشبو مى كنند حرام نيست لكن چون معلوم نيست كه خلوق چيست احتياط آن است كه از بوى خوشى كه در كعبه است اجتناب كند. (4)(م 344)

[127] م- اقوى (5)، حرمتِ گرفتنِ دماغ از بوى بد است، لكن فرار كردن از بوى


1- آيات عظام تبريزى، خامنه اى، خويى: بنابر احتياط لازمآيةاللَّه مكارم: مگر اين كه موجب عسر و حرج باشد
2- آيات عظام صافى، گلپايگانى، مكارم: بنابر احتياط واجب از تمام گل ها اجتناب كند.نظر آيات عظام تبريزى، بهجت، خويى، درمسائل قبل گذشت
3- آيات عظام خامنه اى، خويى، سيستانى: بنابر احتياط واجب از بوئيدن آنها هنگام خوردن بايد خوددارى شود
4- آيات عظام تبريزى، خويى، فاضل: اين احتياط لازم نيست.آيةاللَّه سيستانى: بعيد نيست كه اجتناب از بوى خوش كعبه لازم نباشد. و بتوان آن را استشمام كرد
5- آيةاللَّه تبريزى: بنابر احتياط واجبآيةاللَّه فاضل: و اگر گرفت معصيت كرده ولكن كفاره ندارد

ص: 59

بد و به سرعت رفتن عيب ندارد.(م 341)

[128] م- خريد و فروش عطريات اشكال ندارد ليكن نبايد آنها را براى امتحان بو كند يا استعمال كند.(م 342)

[129] م- استعمال شامپو و صابون و خمير دندان اگر صدق بوى خوش كند جايز نيست (1) و در غير اين صورت مانع ندارد. (2)(س 495)

[130] م- كفاره استعمال (3) بوى خوش يك گوسفند است بنابر احتياط واجب (4).(م 343)

محرمات احرام

سرمه كشيدن

[131] م- سرمه كشيدن به سياهى كه در آن زينت باشد هر چند قصد زينت نكند (5)


1- آيات عظام بهجت، خامنه اى، خويى، سيستانى: بنابر احتياط واجب اجتناب كند.آيات اللَّه تبريزى جايز است
2- آيةاللَّه مكارم: اگر مشكوك هم باشد مانعى ندارد
3- آيات عظام بهجت، فاضل، صافى، گلپايگانى، مكارم: در صورت عمد ..
4- آيةاللَّه خامنه اى: احتياط مستحب استآيةاللَّه سيستانى: اين احتياط در خوردن خوشبو و پوشيدن لباس معطر است و در غير اين دو مورد كفاره واجب نيست
5- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى: اگر قصد زينت نكند بنابر احتياط واجب اجتناب كند.آيةاللَّه مكارم: فرقى بين سرمه سياه و غير سياه نيست، ملاك در حرمت، زينت و عدم زينت است.آيةاللَّه بهجت: اگر با سرمه سياه قصد زينت نداشته باشد بلكه براى علاج مرض باشد اشكال ندارد

ص: 60

حرام است و احتياط واجب (1) اجتناب از مطلق سرمه است كه در آن زينت باشد بلكه اگر بوى خوش داشته باشد بنابر اقوى (2) حرام است.(م 359)

[132] م- حرام بودن سرمه كشيدن به زن اختصاص ندارد و براى مرد نيز حرام است.(م 360)

[133] م- در سرمه كشيدن كفاره نيست (3) ليكن اگر در سرمه بوى خوش باشد احتياط (4) كفاره دادن است.(م 361)

[134] م- در صورتى كه احتياج داشته باشد به سرمه كشيدن مانعى ندارد.(م 362)

پوشيدن زيور

[135] م- محرم بايد از هر چيزى كه زينت حساب مى شود اجتناب كند (5) هر چند قصد او زينت نباشد (6)(جامع الفتاوى م 144)(مناسك م 365 و 388)


1- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى: به احتياط واجب اجتناب كند از سرمه غير سياه اگر با قصد زينت باشد
2- آيةاللَّه بهجت: بنابر احوط.آيةاللَّه تبريزى و خويى: در مسأله استعمال بوى خوش گذشت
3- آيةاللَّه تبريزى: در سرمه سياه به قصد زينت بنابر احتياط واجب يك گوسفند و در سرمه سياه بدون قصد زينت و يا سرمه غير سياه با قصد زينت بنابر احتياط مستحب.آيةاللَّه خويى: بنابر احتياط بايد يك گوسفند كفاره بدهد.آيةاللَّه سيستانى: بنابر احتياط مستحب
4- آيةاللَّه فاضل: اگر بوى خوش آن در لحظه سرمه كشيدن قابل استشمام باشد، بنابر اقوى كفاره است و الّا بنابر احتياط مستحب كفاره بدهد.آيةاللَّه مكارم: و مقدار كفاره يك گوسفند است
5- آيةاللَّه خامنه اى، سيستانى: بنابر احتياط واجب
6- آيةاللَّه فاضل، بهجت: اگر قصد زينت نداشته باشد مانعى ندارد

ص: 61

[136] م- انگشتر به دست كردن به جهت (1) زينت جايز نيست (2) و اگر براى استحباب يا غرض ديگر باشد مانعى ندارد.(مناسك م 387)

[137] م- احتياط واجب (3) آن است كه محرم حنا براى زينت نبندد بلكه اگر زينت باشد و لو قصد نكند احتياط در ترك است بلكه حرمت (4) آن در هر دو صورت خالى از وجه نيست. و اگر قبل از احرام حنا ببندد چه به قصد زينت باشد يا نباشد و چه اثرش تا زمان احرام بماند يا نماند مانع ندارد ولى احتياط خوب است. (5)(م 388- 389)

[138] م- عينك زدن اگر زينت نباشد اشكالى ندارد ولى اگر زينت محسوب شود جايز نيست. (6)(م 365)

[139] م- پوشيدن زيور براى زن به جهت زينت حرام است بلكه اگر زيور زينت باشد احتياط واجب آن است كه ترك كند هر چند قصد تزيين نداشته


1- آيةاللَّه خامنه اى: اگر عرفاً زينت محسوب مى شود بنابر احتياط بايد اجتناب كند، گر چه قصد زينت نكند
2- آيةاللَّه سيستانى: بنابر احتياط واجبآيةاللَّه مكارم: انگشتر زينتى به هر قصد باشد حرام است
3- آيات عظام تبريزى، خويى، مكارم: حنابستن در صورتى كه زينت محسوب شود بر محرم حرام است.آيةاللَّه سيستانى: ولى استعمال حنا به نحوى كه زينت نباشد در موارد علاج و مانند آن اشكالى ندارد
4- آيةاللَّه فاضل: حرمت محل اشكال است
5- آيةاللَّه مكارم: اگر قصدش ادامه زينت براى حال احرام باشد اشكال دارد
6- آيةاللَّه فاضل: در صورتى كه به قصد زينت استفاده كند جايز نيست.آيةاللَّه خامنه اى، سيستانى: اگر عرفاً زينت محسوب شود بنابر احتياط جايز نيست.آيةاللَّه بهجت: اگر به قصد زينت نباشد عيبى ندارد

ص: 62

باشد، بلكه حرمت آن خالى از قوت نيست. (1)(م 391)

[140] م- زيورهايى را كه عادت داشته به پوشيدن آن قبل از احرام، لازم نيست براى احرام بيرون بياورد (2) ولى نبايد (3) آنها را به مرد نشان دهد حتى به شوهر خود.(م 392- 393)

روغن ماليدن

[141] م- احوط بلكه اقوى حرام بودن ماليدن روغن و پماد چرب (4) است اگر چه بوى خوش در آن نباشد.(م 395 و س 500)

[142] م- جايز نيست پيش از احرام روغنى كه بوى خوش در آن است را استعمال كند اگر اثرش تا وقت احرام باقى مى ماند (5)(م 396)

[143] م- اگر از روى اضطرار و احتياج روغن يا پماد بمالد عيبى ندارد(م 397 س 500)

[144] م- خوردن روغن مانع ندارد اگر در آن بوى خوش مثل زعفران نباشد.

(م 398)


1- آيةاللَّه سيستانى: اگر به قصد زينت نباشد ولى عرفاً زينت محسوب شود، احتياط واجب در ترك است.آيةاللَّه فاضل: بدون قصد زينت احتياط مستحب در ترك است
2- آيةاللَّه فاضل: اگر قصد زينت به آنها را نداشته باشد
3- آيةاللَّه سيستانى: بنابر احتياط مستحب آنها را براى شوهرش و مردانى كه با او محرمند ظاهر نسازد و نشان ندهد
4- آيةاللَّه مكارم: پماد مطلقاً حرام است و لو چرب نباشد
5- آيةاللَّه سيستانى: ولى اگر در آن عطر نباشد بلكه خودش خوشبو باشد اشكال ندارد.آيةاللَّه بهجت: و در صورت استعمال در فرض امكان، بايد احرام را تا زمان زائل شدن بوى خوش به تأخير بيندازد

ص: 63

[145] م- اگر در روغن بوى خوش نباشد در ماليدن آن كفاره نيست (1) و اگر در روغن بوى خوش باشد كفاره آن يك گوسفند (2) است اگر چه از روى اضطرار (3) باشد.(م 399- 400)

ناخن گرفتن

[146] م- جايز نيست محرم ناخن دست يا پاى خود را بگيرد و فرقى نيست بين آلات ناخن گيرى، قيچى باشد يا چاقو يا ناخن گير و احتياط (4) واجب آن است كه ازاله ناخن نكند به هيچ وجه، حتى به سوهان و دندان.(مناسك 454- 455- 456)


1- آيةاللَّه تبريزى، خويى: در فرض علم و عمد، كفاره اش بنابر احتياط يك گوسفند است. و اگر از روى نادانى باشد كفاره اش بنابر احتياط، اطعام يك فقير است
2- آيةاللَّه خامنه اى: اگر روغن را معطر كرده باشند، مانند كرم هاى معطر و امثال آن، احتياط آن است كه يك گوسفند ذبح كند، گرچه واجب نبودن اين احتياط بعيد نيست.آيةاللَّه سيستانى: اگر محرم با علم و آگاهى و از روى عمد، بدن خود را با روغن خوشبو روغن مالى نمايد، بنابر احتياط بايد يك گوسفند كفاره بدهد، هر چند از روى اضطرار باشد و اگر بدون علم و آگاهى اين كار را كرده باشد بنابر احتياط كفاره آن اطعام يك فقير است.آيةاللَّه فاضل: در خوردن آن كفاره يك گوسفند است، ولى در غير مصرف خوردن هم احتياطاً كفاره بدهد.آيةاللَّه نورى: كفاره ماليدن روغن به بدن يك گوسفند است اگر چه از روى اضطرار باشد
3- آيةاللَّه بهجت، تبريزى: بنابر احتياط.آيةاللَّه فاضل: در حال اضطرار كفاره ثابت نيست.آية اللَّه مكارم: در غير مورد ضرورت كفاره آن احتياطاً يك گوسفند است
4- آيات عظام بهجت، خامنه اى، فاضل، سيستانى، مكارم: ازاله ناخن به هيچ وسيله اى جايز نيست

ص: 64

[147] م- گرفتن ناخن ديگرى توسط محرم عيبى ندارد گرچه ديگرى نيز محرم باشد. بنابراين محرم مى تواند ناخن محرم ديگرى را براى تقصير بگيرد.

(مناسك 522- 523)

[148] م- جايز نسيت بعض ناخن را هم بگيرد مگر آن كه موجب آزار شود مثل آن كه بعض از آن افتاده باشد و بعض ديگر موجب آزار او باشد (1). و هرگاه محتاج شد به گرفتن ناخن احتياط واجب (2) آن است كه كفاره به همان نحو(يك مد براى هر ناخن) بدهد.(م 454- 467)

[149] م- اگر يك ناخن از دست يا پا بگيرد يك مد طعام بايد كفاره بدهد و براى هر ناخن دست تا به ده نرسيده بايد يك مد طعام بدهد و همچنين در ناخن هاى پا.(م 458)

[150] م- اگر تمام ناخن دست ها و پاها را در يك مجلس بگيرد يك گوسفند كفاره آن است.(م 459)

[151] م- اگر ناخن دست ها را تماماً بگيرد در يك يا چند مجلس و در محل ديگر يا چند محل ناخن پاها را بگيرد دو گوسفند كفاره آن است. (3)(م 460)

[152] م- اگر تمام ناخن دست ها را بگيرد و ناخن پاها را كمتر از ده ناخن بگيرد يك گوسفند براى ناخن دست و براى هر يك از ناخن هاى پا يك مد


1- آيةاللَّه تبريزى، خويى: در اين صورت گرفتن ناخن جايز است و براى هر ناخن يك مشت طعام كفاره بدهد.آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: كفاره آن يك مد طعام است
2- آيةاللَّه سيستانى: كفاره بدهد.آيةاللَّه فاضل: و مى تواند براى هر ناخن يك كف از طعام كفاره بدهد
3- آيةاللَّه مكارم: بنابر احتياط واجب.آيةاللَّه بهجت: با عدم تخلل تكفير براى هر ناخنى در اثناى هر يك از دست ها و پاها و گرنه متّجه كفايت مد است براى هر يك از ناخن هاى باقى مانده در دست ها يا در پاها

ص: 65

طعام بايد بدهد و همچنين اگر ناخن پاها را تماماً بگيرد و ناخن دست ها را كمتر از ده بگيرد. (1) [153] م- اگر كسى كمتر از ده ناخن داشت و تمام آن را گرفت، براى هر يك، يك مد طعام بايد بدهد و احتياط مستحب آن است كه يك گوسفند ذبح كند. (2)

زدودن مو

[154] م- ازاله مو از بدن خود يا ديگرى چه محرم باشد چه محل جايز نيست و فرقى نيست ميان كم و زياد، بلكه ازاله يك مو نيز حرام است. (3)(م 401)

[155] م- در ازاله مو فرقى نيست بين تراشيدن يا نوره ماليدن يا كندن يا قيچى كردن و غير آن.(مناسك م 404) همان طور كه فرقى ميان اعضاى بدن نيست.(جامع الفتاوى م 164)

[156] م- ازاله مو اگر از روى ضرورت باشد عيب ندارد (4) مثل زيادى شپش و درد سر و موى چشم كه اذيت مى كند.(م 402)

[157] م- اگر در وقت غسل يا وضو، (5) مويى بدون قصد كنده شود اشكال ندارد.(م 403)


1- آيةاللَّه فاضل: در هر دو فرض، غير از گوسفند كفاره اى ثابت نيست
2- آيةاللَّه فاضل: بايد يك گوسفند كفاره بدهد.آيةاللَّه خويى: متعرض اين مسأله نشده اند.آيةاللَّه نورى: بنابر احتياط واجب يك گوسفند كفاره دهد
3- آيةاللَّه سيستانى: بلكه حتى ازاله جزئى از يك مو نيز جايز نيست
4- آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: گناه ندارد ولى كفاره دارد
5- آيةاللَّه سيستانى: يا تيمم يا تطهير از خبث يا ازاله مانع از رسيدن آب وضو و غسل و مانند آن.(م 403)آيةاللَّه خامنه اى: يا تيمم(جامع الفتاوى م 166)

ص: 66

[158] م- كفاره سر تراشيدن اگر به جهت ضرورت باشد دوازده مد طعام است كه بايد به شش (1) مسكين بدهد يا سه روز روزه بگيرد يا يك گوسفند قربانى كند و مد تقريباً ده سير است. و احتياط واجب (2) آن است كه اگر موى سر را ازاله كند به غير تراشيدن، كفاره تراشيدن را بدهد.(م 405 و 408)

[159] م- اگر تراشيدن از روى ضرورت نباشد احتياط واجب آن است كه يك گوسفند كفاره بدهد بلكه تعيّن گوسفند در اين صورت بعيد نيست (3).(م 406)

[160] م- اگر از زير هر دو بغل خود ازاله مو كند بايد يك گوسفند (4) ذبح كند براى كفاره، بلكه احتياط (5) آن است كه اگر از زير يك بغل هم ازاله مو كند يك گوسفند كفاره بدهد.(م 407)

[161] م- اگر محرم به اختيار خود حاضر شود كه مثلًا محلّى سر او را بتراشد حرام است و بايد كفاره بدهد ولى چنانچه بدون اختيار او باشد كفاره ندارد حتى


1- آيةاللَّه گلپايگانى: صدقه دادن ده مد به ده مسكين كفايت مى كند، اگر چه دوازده مد به شش مسكين بهتر است.آيةاللَّه بهجت: يا اطعام ده مسكين است كه به هر يك يك مد داده شود، بلكه بنابر احتياط به هر كدام به مقدارى كه سير شوند، اگر چه بيش از يك مد باشد طعام داده شود و احتياط در رعايت اكثر از مدو اشباع است
2- آيةاللَّه بهجت، خويى: بلكه واجب است
3- آيةاللَّه بهجت: حكم آن مانند مسأله قبل است(تخيير)
4- آيةاللَّه نورى: احتياط آن است كه براى زير هر بغل يك گوسفند ذبح كند
5- آيةاللَّه مكارم، گلپايگانى: اين حكم واجب است.آيةاللَّه بهجت، فاضل: در كندن موى زير يك بغل سه مسكين را طعام بدهد.آيةاللَّه سيستانى: در كندن موى زير بغل حكم همين است و اگر به نحو ديگرى غير از كندن، موى زير بغل را ازاله كند، بنابر احتياط واجب همين حكم است

ص: 67

بر محلّ مزبور(س 502)

[162] م- اگر عمداً دست به سر يا ريش خود بكشد و يك مو يا بيشتر بيفتد احتياط (1) آن است كه يك كف طعام صدقه بدهد هر چند التفات به افتادن مو نداشته باشد.(م 409 و س 501)

سايه قرار دادن بالاى سر براى مردان

[163] م- سايه قرار دادن از براى مردان جايز نيست و براى زن ها و بچه ها جايز است و كفاره هم ندارد.(م 437)

[164] م- حرام بودن سايه قرار دادن بالاى سر مختص به حال منزل طى كردن است و اما درحالى كه در محلى منزل كرده در منا باشد يا غير آن، زير سايه رفتن مانع ندارد (2) و با چتر و مثل آن سايه بر سر قرار دادن مانع ندارد اگر چه در حال راه رفتن باشد پس مانع ندارد كه در منا از چادر خود تا محلى كه ذبح مى كنند يا محلى كه رمى جمرات مى كنند با چتر برود اگر چه احتياط مستحب (3) ترك آن است در حال راه رفتن. و نيز جايز است بعد از آن كه محرم به منزل رسيد و لو در محله هاى جديد مكه كه از مسجد الحرام دور هستند مى تواند براى رفتن به مسجد الحرام در ماشين هاى مسقّف سوار شود يا زير سايه برود.(م 438- 490)

[165] م- احتياط آن است كه در وقت طى منزل، به پهلوى محمل يا هر


1- آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى، سيستانى: بايد يك مشت طعام بدهد.آيةاللَّه مكارم: منظور از يك كف طعام مقدارى غذا است.آيةاللَّه خامنه اى: وجوب اين احتياط معلوم نيست
2- آيةاللَّه تبريزى، سيستانى: رفتن زير سايه ثابت در اين صورت مانعى ندارد ولى بنابر احتياط نمى تواند در حال حركت براى خود سايه بان درست كند، مثل آن كه چتر بردارد و يا سوار ماشين سقف دار شود
3- آيةاللَّه خويى: در قسمت جديد شهر مكه بنابر احتياط، سوار ماشين سقف دار نشوند

ص: 68

چيزى كه بالاى سر او نباشد استظلال نكند، اگر چه جايز بودن آن خالى از قوت نيست (1)(م 440)

[166] م- درجايز نبودن سايه بالاى سر قرار دادن بين سواره و پياده فرق نيست. (2)(م 445)

[167] م- در حرام بودن سايه بر سر قرار دادن فرقى بين سايه اى كه با شخص حركت كند مثل چتر و ماشين مسقّف و سايه ثابت (3) مثل پل وغيره نيست ولى اگر ماشينى از زير پل هايى كه در مسير واقع شده برود و به ناچار محرمين از زير پل ها عبور كنند و يا در محل پمپ بنزين در زير سقف متوقف شوند و محرمين زير سقف قرار گيرند اشكالى پيدا نمى شود و كفاره ندارد.(م 482- 488)

[168] م- نشستن در زير سقف در حال طى منزل در شب خلاف احتياط است گرچه جايز بودن آن به نظر بعيد نيست (4) بنابراين بعيد نيست جايز بودن


1- آيةاللَّه خويى: اظهر حرمت آن است.آيةاللَّه سيستانى: براى پياده مطقاً جايز است و سواره احتياطاً اجتناب كند مگر اين كه كوتاه باشد كه سر و سينه را فرا نگيرد.آيةاللَّه تبريزى، خويى: بنابر احتياط
2- آيةاللَّه تبريزى، خويى: بنابر احتياط
3- آيات عظام بهجت، تبريزى، خامنه اى، خويى، سيستانى، فاضل، مكارم، نورى: عبور از زير سايه ثابت اشكال ندارد.آيةاللَّه گلپايگانى: احتياط آن است كه روز به اختيار خود از تونل هايى كه صدق رفت و آمد در منزل نمى كند نرود
4- آيةاللَّه خويى: مراد از استظلال، تحفظ از آفتاب و سرما و گرما و باران و باد و مانند آنها است پس اگر هيچ كدام از اينها نباشد استظلال جايز است و فرقى بين شب و روز نيست و در فرض شك كه آيا وجود مظله و عدمش يكسان است جايز است.آيةاللَّه سيستانى و مكارم: جايز است، مگر در شب هاى بارانى كه بايد كفاره بدهد آيةاللَّه سيستانى اضافه نموده اند: و در شب هاى بارانى بنابر احتياط جايز هم نيست.آيةاللَّه خامنه اى: احتياط به ترك تظليل در شب هاى بارانى و سرد ترك نشود، مگر اين كه موجب حرج باشد.آيةاللَّه تبريزى: بنابر احتياط در حرمت تظليل فرقى بين شب و روز نيست

ص: 69

نشستن محرم در هواپيمايى كه شب حركت مى كند.(م 444)

[169] م- نظر به اين كه مسجد تنعيم جزو مكه شده و مكه منزل است، كسى كه از مسجد تنعيم براى عمره محرم شده است مى تواند (1) سوار ماشين سقف دار شود يا زير سايه ديگرى برود(س 509 و 510)

[170] م- سايه قرار دادن به غير سر مانند شانه و ديگر اعضاى بدن مانعى ندارد. (2)(س 516)

[171] م- محرم به محض رسيدن به مكه مى تواند (3) استظلال نمايد هر چند هنوز به محل سكونت نرسيده باشد.(س 520)

[172] م- استظلال در وقت طى منزل براى عذرى مثل شدت گرما يا شدت سرما يا بارندگى جايز است ليكن بايد كفاره بدهد.(م 447)

[173] م- كفاره سايه قرار دادن در حال طى منزل يك گوسفند است چه با


1- آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى، سيستانى: بنابر احتياط استظلال نكند، آيةاللَّه تبريزى اضافه فرموده اند: تا مسجد الحرام يا محل اقامت استظلال نكند. آيةاللَّه خويى اضافه فرموده اند: تا دخول در مكه سابق استظلال نكند
2- آيةاللَّه بهجت، خويى: براى بدن هم نبايد سايه بان قرار دهد.آيات عظام تبريزى، خويى، فاضل: بنابر احتياط نبايد براى بدن هم سايه بان قرار دهد
3- آيةاللَّه تبريزى سيستانى: بعد ازرسيدن به مكه هم بنابر احتياط نمى تواند در حال حركت براى خود سايبان درست كند، مثل اين كه چتر بردارد يا سوار ماشين سقف دار شود. بلى رفتن زير سايه ثابت مانعى ندارد.آيةاللَّه خويى: بنابر احتياط تا در مكه قديم داخل نشده استظلال نكند

ص: 70

عذر سايه افكنده باشد چه با اختيار، بنابر احتياط (1) واجب.(م 448)

[174] م- اقوى كفايت يك گوسفند است در احرام عمره هر چند بيش از يك مرتبه سايه قرار داده باشد (2)(م 449)

[175] م- اگر در اثر فراموشى يا ندانستن مسأله سوار اتومبيل سقف دار شد و بعد از توقف اتومبيل و پياده شدن متوجه شد، كفاره ندارد، ولى اگر در حال حركت متوجه شد، براى مقدارى كه تا زمان ايستادن اتومبيل به ناچار زير سقف قرار دارد بايد كفاره بدهد. (3)(س 511- 514)

عقد كردن

[176] م- عقد كردن زن در حال احرام جايز نيست خواه خودش صيغه عقد را بخواند يا غير، چه آن غير احرام بسته باشد يا احرام نبسته باشد و مُحل باشد و فرقى بين زن عقدى و صيغه اى نيست و همچنين است اگر محرم براى ديگرى صيغه عقد بخواند گرچه او محرم نباشد.(م 331 و سوم از محرمات احرام)

[177] م- اگر زنى را در حال احرام براى خود عقد كند با علم به مسأله، آن زن بر او حرام دائمى مى شود.(م 329)

[178] م- اگر كسى عقد كند زنى را براى محرمى و محرم دخول كند، پس اگر هر سه عالم به حكم (4) باشند بر هر يك از آنها يك شتر كفاره است و اگر دخول نكند كفاره نيست و در اين حكم فرق نيست بين آن كه زن و عاقد، مُحِلّ باشند يا


1- آيات عظام بهجت، تبريزى، خامنه اى، خويى، سيستانى، صافى، گلپايگانى، مكارم، نورى: فرقى بين اختيار و اضطرار نيست
2- آية اللَّه سيستانى: ولى احتياط مستحب اين است كه براى هر روز يك كفاره بدهد
3- آيةاللَّه مكارم: در اين صورت هم كفاره ندارد
4- آيات عظام بهجت، سيستانى، فاضل: عالم به حكم و موضوع

ص: 71

محرم و اگر بعضى از آنها حكم را مى دانند و بعضى نمى دانند برآن كه مى داند كفاره است.(م 332)

[179] م- جايز نيست (1) شخص محرم، براى عقد شاهد شود، گرچه آن عقد براى غير محرم باشد و احتياط (2) آن است كه شهادت ندهد بر عقد اگر چه شاهد عقد شده باشد در حال محرم نبودن، اگر چه جايز بودن آن خالى از قوت نيست.(م 325- 326)

[180] م- احتياط (3) آن است كه زن اگر احرام بسته باشد و مرد محرم نباشد و عقد كند او را با او نزديكى نكند و طلاق دهد او را و در صورت علم به مسأله او را طلاق دهد و با او هيچ وقت ازدواج نكند.(م 332)

[181] م- اقوى آن است كه خواستگارى كردن در حال احرام جايز است و احتياط (4) در ترك است.(م 327)


1- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى، مكارم، نورى: بنابر احتياط واجب
2- آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: شهادت بر عقد جايز نيست اگر چه پيش از احرام شاهد شده باشد.آيةاللَّه بهجت و مكارم: به احتياط واجب جايز نيست.آيةاللَّه تبريزى، خويى: بعضى از فقها فرموده اند كه گواهى بر عقدى كه قبلًا واقع شده نيز بر محرم حرام است ولى دليلش ظاهر نيست
3- آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى، سيستانى، فاضل: در صورتى كه زن محرم باشد و مرد محرم نباشد اين عقد باطل است و چنانچه زن عالم به حكم بوده، موجب حرمت ابدى مى شود. البته آيةاللَّه سيستانى، فاضل: حرمت ابدى را مبنى بر احتياط مى دانند.آيةاللَّه صافى و گلپايگانى: احتياط واجب آن است كه ديگر با او ازداوج نكند، بلكه عدم جواز خالى از قوت نيست
4- آيات عظام تبريزى، خويى، صافى، گلپايگانى، مكارم، نورى: بنابر احتياط واجب نبايد خواستگارى كند

ص: 72

[182] م- رجوع كردن به زنى كه طلاق رجعى داده است مانع ندارد.(م 348)

نگاه كردن به همسر از روى شهوت

[183] م- جايز نيست محرم به همسر خود از روى شهوت نگاه كند. (1)(دوم از محرمات احرام)

[184] م- اگر محرم نگاه كند به زن خود از روى شهوت و انزالش شود، مشهور (2) آن است كه يك شتر كفاره است، ولى اگر از روى شهوت نباشد كفاره ندارد (3).(م 321)

[185] م- اگر عمداً نگاه كند به غير زن خود (4) و انزالش شود (5) احوط (6) آن است كه اگر مى تواند يك شتر كفاره بدهد و اگر نمى تواند يك گاو و اگر آن را هم نمى تواند يك گوسفند كفاره بدهد.(م 320)

[186] م- محرم نمى تواند زن خود را با شهوت لمس(دست بازى كردن) كند و اگر كسى با زن دست بازى كند به شهوت و انزال نشود يك گوسفند كفاره آن


1- آيةاللَّه سيستانى: اين در صورتى است كه موجب خروج منى شود و احتياط مستحب آن است كه اگر نگاه با شهوت موجب خروج منى نشود از آن هم پرهيز كند
2- آيات عظام تبريزى، خويى، صافى، گلپايگانى، فاضل: بايد يك شتر كفاره بدهد
3- آيةاللَّه مكارم: اگر از روى شهوت نگاه كند و منى خارج نشود يك گوسفند كفاره دارد.(جامع الفتاوى م 193)آيات عظام بهجت، تبريزى، سيستانى: اگر از روى شهوت باشد و منى انزال نشود كفاره ندارد
4- آيةاللَّه بهجت و سيستانى: در صورتى كه نگاه او حرام باشد
5- آيةاللَّه بهجت، سيستانى: و اگر انزال نشود كفاره ندارد
6- آيات عظام تبريزى، خويى، فاضل: اقوى آن است كه ...

ص: 73

است و اگر انزال شود احتياط (1) آن است كه يك شتر كفاره بدهد اگر چه كفايت گوسفند خالى از قوت نيست.(دوم ازمحرمات احرام و م 322)

[187] م- اگر محرم با زن خود ملاعبه كند و منى از او خارج شود بايد يك شتر كفاره بدهد. (2)(جامع الفتاوى م 196) و(حاشيه م 322 مناسك محشى)

بوسيدن زن

[188] م- جايز نيست محرم زن را از روى شهوت ببوسد و اگر زنى را از روى شهوت ببوسد كفاره آن يك شتر (3) است و اگر بدون شهوت ببوسد (4) كفاره آن يك گوسفند (5) است و احتياط مستحب آن است كه يك شتر كفاره بدهد.

[189] م- شخص مُحِلّ مى تواند (6) همسر محرم خود را ببوسد ولى اگر فرد محرم لذت ببرد بنابر احتياط نبايد اجازه بدهد. (7)(م 494- 493)


1- آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: در صورت انزال واجب است يك شتر كفاره بدهد.آيةاللَّه فاضل، مكارم، نورى: بنابر احتياط واجب يك شتر كفاره بدهد.آيةاللَّه خامنه اى: كفاره ملاعبه منتهى به امناء در حال احرام يك شتر است
2- موافق با فتاواى آيات عظام بهجت، تبريزى، خامنه اى، خويى، سيستانى، صافى، گلپايگانى: فتاواى بقيه آيات عظام در دست نيست
3- آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى، سيستانى، فاضل: در صورتى كه منى خارج شود يك شتر لازم است.آيةاللَّه بهجت و خويى اضافه فرموده اند: و اگر منى خارج نشود بنابر احتياط واجب يك شتر كفاره بدهد
4- آيات عظام تبريزى، سيستانى، فاضل: و يا با شهوت ببوسد و منى خارج نشود
5- آيةاللَّه گلپايگانى: در اين صورت كفاره دادن شتر خالى از قوت نيست.آيات عظام بهجت، سيستانى، صافى، نورى: بنابر احتياط واجب يك شتر بايد كفاره بدهد
6- آيةاللَّه سيستانى جايز نيست
7- آيات عظام بهجت، سيستانى، صافى، گلپايگانى: دراين فرض زن نبايد اجازه دهد

ص: 74

جماع كردن

جماع كردن با زن در حال احرام بلكه هر نحو لذت و تمتعى بردن (1) حرام است.(دوم از محرمات احرام)

[190] م- اگر كسى از روى علم و عمداً در عمره مفرده جماع نمايد (2) بايد يك شتر كفاره بدهد و اگر نمى تواند (3) يك گوسفند كافى است. و چنانچه اين عمل پيش ازسعى باشد بايد آن عمره را تمام كند و تا ماه قمرى بعد (4) در مكه بماند سپس به يكى از مواقيت پنچ گانه (5) رفته و احرام ببندد و عمره قبل را اعاده نمايد و اگر بعد از سعى باشد عمره اش صحيح است.(جامع الفتاوى م 199)

استمناء

[191] م- استمناء يعنى طلب بيرون آمدن منى به دست يا غير آن، هر چند به خيال باشد، با به بازى كردن با زن خود يا كس ديگر به هر نحو باشد. پس اگر منى خارج شود كفاره آن يك شتر (6) است و احتياط واجب آن است كه در جايى كه


1- آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: براى زنان همين حكم نسبت به مردان صادق است.آيةاللَّه تبريزى، خويى، سيستانى: محرم مى تواند از همنشينى و صحبت و مانند آن با عيال خود لذت ببرد ولى احتياط مستحب ترك استمتاع است مطلقاً
2- آيات عظام امام خمينى، خامنه اى، صافى، گلپايگانى: متذكر اين مسأله نشده اند
3- آيةاللَّه بهجت: اگر نمى تواند يك گاو و اگر نمى تواند يك گوسفند كفاره بدهد.آيةاللَّه فاضل و مكارم: متذكر فرض عجز از شتر نشده اند
4- آيةاللَّه بهجت: ماندن در مكه تا ماه قمرى بعد را قيد نفرموده اند
5- آيةاللَّه فاضل: در صورتى كه براى احرام عمره اول از ادنى الحل محرم شده باشد براى احرام عمره دوم نياز نيست به يكى از مواقيت معروفه برود و ادنى الحل كافى است.آيةاللَّه مكارم و بهجت: احرام از ادنى الحل كافى است
6- (تذكر: آيات عظام غير از آيةاللَّه سيستانى و فاضل فقط استمناء در حج و عمره تمتع را متذكر شده اند و استمناء در عمره مفرده، از كلمات آنها استفاده نمى شود، چون قيد قبل از مزدلفه و بعد از مزدلفه را آورده اند)آيةاللَّه خامنه اى: و در فرض عجز يك گوسفند است.آيات عظام تبريزى، خويى، فاضل: كفاره آن مانند كفاره جماع است.آيةاللَّه سيستانى: استمناء با عضو تناسلى در عمره مفرده، حكم جماع در عمره مفرده را دارد بنابر احتياط واجب

ص: 75

جماع موجب بطلان است استمناء نيز موجب بطلان (1) باشد به نحوى كه در جماع گفته شد.

كندن دندان

[192] م- كندن دندان بر محرم جايز نيست (2) هر چند خون نيايد بنابر


1- آيةاللَّه خامنه اى: اگر استمناء با كارى است كه او با خود انجام مى دهد حكم جماع را دارد و اگر استمناء به وسيله همسرش انجام شده احتياط واجب آن است كه به حكم جماع عمل كند.آيةاللَّه تبريزى، خويى: اگر استمناء به صورت بازى با آلت بوده حكم جماع را دارد و اگر بدون بازى با آلت بوده بنابر اظهر، حج و عمره اش فاسد نخواهد شد، هر چند احتياط در اعاده خوب است.آيةاللَّه سيستانى: استمناء با عضو تناسلى در عمره مفرده، حكم جماع در عمره مفرده را دارد بنابر احتياط واجب و استمناء به وسيله بوسيدن و يا ملاعبه و نگاه و دست زدن حكمش در مسائل قبل گذشت كه مبطل عمره نيست و استمناء به وسيله تصور و خيال و يا شنيدن صداى زن و مانند آن بر محرم حرام است ولى كفاره ندارد و مبطل نيست.آيةاللَّه فاضل: ظاهراً استمناء موجب بطلان نمى شود و استمناء زن نيز مانند مرد حرام و كفاره دارد
2- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى: جايز است هر چند خون بيايد.آيةاللَّه مكارم: اگر خون بيايد مكروه است

ص: 76

احتياط (1).(م 468 و س 524)

[193] م- كندن دندان ديگرى گرچه موجب خون آمدن شود مانعى ندارد. (2)(س 524)

[194] م- براى كندن دندان احتياط آن است كه يك گوسفند كفاره دهد. (3) هر چند ضرورت داشته باشد.(م 468 و س 525)

بيرون آوردن خون

[195] م- بيرون آوردن خون از بدن خود جايز نيست. (4) و همچنين جايز نيست به مثل خراشيدن بدن، خون از آن بيرون آورد و همين طور به مسواك نمودن (5)، خون از بُن دندان ها بيرون آورد.(م 451 و بيستم از محرمات احرام)

[196] م- بيرون آوردن خون از بدن ديگرى مثل حجامت كردن او يا دندان


1- آيات عظام بهجت، خامنه اى، مكارم: بدون خون ريزى حرام نيست.آيةاللَّه صافى و گلپايگانى: كندن دندان حرام است هر چند خون نيايد
2- آيةاللَّه گلپايگانى متعرض اين فرع نشده اند
3- آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى، سيستانى، مكارم: كفاره ندارد.آيةاللَّه خامنه اى: بدون خونريزى كفاره ندارد و با خونريزى در صورتى كه كشيدن دندان ضرورت پيدا كند احتياط مستحب آن است كه يك گوسفند كفاره دهد
4- آيةاللَّه بهجت: كارى كه مى داند موجب خروج خون از بدن مى شود جايز نيست.آيةاللَّه سيستانى: بنابر احتياط واجب.آيةاللَّه مكارم: در غير حال احتياج و ضرورت مكروه است.(از اينجا حكم مسائل بعدى روشن مى شود)
5- آيةاللَّه بهجت، خويى: بنابر احتياط واجب.آيات عظام تبريزى، سيستانى، مكارم: مسواك كردن عيبى ندارد گرچه بداند خون خارج مى شود

ص: 77

او را كشيدن حرام نيست (1).(م 450)

[197] م- جايز است در حال احتياج (2) خون بگيرد به حجامت و غير آن و همين طور خون دمل را بيرون آوردن در حال احتياج و خاريدن جَرَب در صورتى كه موجب آزار است اگر چه از آن خون در آيد. و نيز تزريق آمپول در حال احرام مانع ندارد ولى اگر موجب بيرون آمدن خون از بدن مى شود تزريق نكند (3) مگر در مورد حاجت و ضرورت.(م 487- 452)

[198] م- خون از بدن در آوردن كفاره ندارد. (4)(م 453)

جدال

(يعنى گفتن لا واللَّه و بلى و اللَّه)

[199] م- گفتن كلمه لا و كلمه بلى و در ساير لغات مرادف آن (5) مثل نه و آرى دخالتى در جدال ندارد بلكه قسم خوردن در مقام اثبات مطلب يا


1- آيةاللَّه سيستانى: اگر آن ديگرى محرم باشد احتياط مستحب ترك است و بر خود آن محرم جايز نيست بنابر احتياط واجب
2- آيةاللَّه خويى: در حال ضرورت يا رفع ناراحتى
3- آيةاللَّه سيستانى: بنابر احتياط جايز نيست مگر در حال ضرورت
4- آيةاللَّه تبريزى: كفاره اش بنابر احتياط يك گوسفند است..آيات عظام خويى، خامنه اى، سيستانى: بنابر احتياط مستحب كفاره اش يك گوسفند است
5- آيةاللَّه فاضل: در مرادف اشكال است و ظاهراً در جدال محرّم خصوص لفظ لا و بلى دخالت دارد. و نيز ظاهر كلام آيةاللَّه خويى دخالت داشتن كلمه لا و بلى است..آيةاللَّه تبريزى: احتياط اين است كه به غير اين دو كلمه نيز قسم نخورد و نيز با الفاظى كه مترادف آنهاست، از هر لغتى كه باشد.آيةاللَّه گلپايگانى: بنابر احتياط لازم گفتن كلمه آرى و اللَّه و بله واللَّه و نه واللَّه ملحق به آن است

ص: 78

ردّ غير جدال است. (1)(م 373)

[200] م- قسم اگربه لفظ اللَّه باشد يا مرادف آن مثل خدا در زبان فارسى (2)، جدال است و اما قسم به غير خدا به هر كس باشد ملحق به جدال نيست.(م 374)

[201] م- احتياط واجب (3) الحاق ساير اسماء اللَّه است به لفظ جلاله پس اگر كسى قسم بخورد به رحمان و رحيم و خالق سماوات و ارض جدال محسوب مى شود به احتياط واجب.(م 375)

[202] م- در مقام ضرورت (4)، براى اثبات حقى يا ابطال باطلى جايز است قسم بخورد به جلاله و غير آن.

[203] م- اگر مراد قسم خوردن نباشد بلكه قصدش اظهار محبت يا تعظيم باشد مثل اين كه بگويد تو را به خدا زحمت نكشيد اشكال ندارد.(م 373 و حاشيه م 376)

[204] م- اگر در جدال راستگو باشد، در كمتر از سه مرتبه چيزى بر او نيست


1- آيةاللَّه سيستانى: به گفته بعضى از فقهاء جدال با قسم راست محقق نمى شود مگر اين كه سه مرتبه پى در پى باشد و اين گفته خالى از وجه نيست گرچه احتياط ترك آن است حتى يكبار.(م 377)
2- آيةاللَّه فاضل: مرادف اللَّه به هر زبانى كه باشد جدال محرّم نمى باشد.آيةاللَّه بهجت: اگر قسم به لفظ جلاله نباشد اظهر عدم الحاق به جدال محرّم است. و اگر لفظ جلاله باشد حرام با آن محقق مى شود، هر چند لفظ لا و بلى نباشد.آيةاللَّه خويى: بنابر احتياط واجب مرادف اللَّه به هر زبانى ملحق است
3- آيةاللَّه بهجت، فاضل: جدال محسوب نمى شود.آيةاللَّه سيستانى: جدال محسوب مى شود
4- آيةاللَّه سيستانى: از حرمت جدال استثناء مى شود موردى كه ترك آن مستلزم ضررى بر ملكف باشد، مثلًا حق او را پايمال كنند

ص: 79

مگر استعفار و در سه مرتبه (1) يا بيشتر (2) كفاره آن يك گوسفند است مگر آن كه بعد از سه مرتبه كفاره بدهد كه در اين صورت اگر سه مرتبه ديگر جدال كند به راست بايد يك گوسفند ذبح كند. (3)(م 377- 381)

[205] م- اگر در جدال دروغگو باشد احتياط واجب آن است كه در يك مرتبه يك گوسفند كفاره بدهد و در دو مرتبه يك گاو و در سه مرتبه يك شتر (4) بلكه خالى از قوت نيست.(م 378)

[206] م- اگر در جدال دروغ در دفعه اول يك گوسفند كفاره ذبح كند بعيد (5)


1- آيةاللَّه سيستانى و بهجت: اگر سه بار پى در پى باشد. آيةاللَّه بهجت اضافه فرموده اند: و در حكم غير صورت تتابع در فرض عدم تكفير تأمل است
2- آيةاللَّه خويى: در جدال راست از بار سوم به بعد هر بار يك گوسفند كفاره بدهد.آيةاللَّه گلپايگانى: متعرّض مسأله نشده اند.آيةاللَّه سيستانى: اگر پس از سه بار قسم خوردن پى در پى يا بيشتر و پس از فاصله سه بار ديگر پشت سر هم يا بيشتر قسم بخورد بايد دو كفاره بدهد
3- آيةاللَّه فاضل: ثبوت كفاره محل اشكال است
4- آيةاللَّه بهجت: در مرتبه سوم، تخيير ميان گاو و شتر خالى از وجه نيست و در مرتبه دوم بنابر احتياط يك گاو كفاره بدهد.آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى: در مرتبه دوم يك گوسفند ديگر(آيةاللَّه تبريزى بنابر احتياط) و در مرتبه سوم يك گاو كفاره بدهد.(از اينجا حكم مسائل بعدى روشن مى شود.)آيةاللَّه فاضل: به احتياط واجب در مرتبه دوم يك گاو و در مرتبه سوم يك شتر كفاره بدهد.آيةاللَّه مكارم: اين قول موافق با احتياط است
5- آيةاللَّه گلپايگانى: متعرض اين فرع نشده اند.آيةاللَّه فاضل: بلكه بعيد نيست كفاره اش يك گاو باشد.آيةاللَّه مكارم: بعيد است، پس احتياطاً بايد يك گاو بدهد

ص: 80

نيست كه اگر بعد از آن جدال كند به دروغ، كفاره آن يك گوسفند باشد نه گاو.(م 379)

[207] م- اگر در جدال به دروغ دو مرتبه جدال كرد و يك گاو ذبح كرد براى كفاره و بعد يك مرتبه ديگر جدال كرد به دروغ، ظاهراً يك گوسفند (1) كفاره است و اگر بعد از ذبح گاو دو مرتبه دروغ گفت و جدال كرد ظاهراً يك گاو كفاره (2) آن است.(م 380)

فسوق

يكى ديگر از محرمات احرام فسوق است.

[208] م- فسوق اختصاصى به دروغ گفتن (3) ندارد بلكه فحش دادن و فخر به (4)


1- آيةاللَّه تبريزى: بايد يك گاو كفاره بدهد و گاوى راكه قبلًا ذبح كرده كافى نيست زيرا چنانچه گذشت در مرتبه دوم بايد گوسفند ذبح كند. بله اگر بار دوم كه جدال كرد و گوسفند ذبح كرد براى بار سوم فقط يك گوسفند بدهد و براى بيشتر از سه بار هر بار يك گوسفند بدهد و اگر بعد از دادن دو گوسفند سه مرتبه يا بيشتر جدال كرد يك گاو بايد ذبح كند.آيةاللَّه فاضل: بعيد نيست كفاره اش يك شتر باشد
2- آيةاللَّه سيستانى: به حاشيه مسائل قبل مراجعه شود.آيةاللَّه فاضل: بعيد نيست كفاره اش دو شتر باشد.آيةاللَّه مكارم: مانند مسأله قبل است.آيةاللَّه گلپايگانى: متعرض اين فرع نشده اند.آيةاللَّه خويى: درجدال دروغ از مرتبه سوم به بعد براى هر بار يك گاو بايد بدهد و فرقى نمى كند كه بين آن كفاره داده باشد يا نه
3- آيةاللَّه بهجت: دروغ گفتن و دشنام دادنى كه بر غير محرم حرام است و نيز مفاخرتى كه بر غير محرم حرام است مراد است
4- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى: فخركردن در صورتى كه مستلزم اهانت و تحقير ديگران نباشد حرام نيست

ص: 81

ديگران نيز فسوق است و از براى فسوق كفاره نيست فقط بايد استغفار كند و مستحب است چيزى كفاره بدهد و اگر گاو ذبح كند بهتر است.(م 372)

كشتن جانوران و حشرات

[209] م- كشتن جانوارانى كه در بدن (1) ساكن مى شوند.(كشتن حشراتى كه روى بدن قرار مى گيرد) مثل شپش و كك و كنه (2) كه در بدن حيوان است بر محرم حرام مى باشد ولى كشتن جانورانى مثل مارمولك و نظائر آن از محرمات احرام محسوب نمى شود (3)(مناسك دوازدهم از محرمات احرام و س 491)

[210] م- جايز نيست (4) انداختن شپش و كك از بدن و جايز نيست (5) نقل كردن آن از مكانى كه محفوظ است به جايى كه از آن ساقط شود و بيفتد و احتياط آن است كه به محلى كه در معرض آن است كه بيفتد نقل ندهد. و احتياط مستحب (6)


1- آيةاللَّه فاضل: بدن انسان يا حيوان
2- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى، صافى، گلپايگانى: كشتن شپش در حال احرام جايز نيست ولى در مورد پشه و كك احتياط واجب نكشتن آنها است اگر ضررى متوجه انسان نباشد، اما تاراندن آنها جايز است
3- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى، صافى: جايز نيست مگر محرم را اذيّت كند.آيةاللَّه مكارم: كشتن هيچ حيوانى بنابر احتياط واجب جايز نيست مگر حيوان موذى.آيةاللَّه بهجت: اشكال دارد.آيةاللَّه گلپايگانى: متعرض اين فرع نشده اند
4- آيات عظام بهجت، سيستانى، فاضل، گلپايگانى، مكارم: بنابر احتياط واجب جايز نيست
5- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى فرموده اند: نقل آنها اشكال ندارد.آيةاللَّه فاضل: درغير شپش احتياط واجب در عدم نقل است.آيةاللَّه مكارم: بنابر احتياط واجب نقل جايز نيست
6- آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: نبايد آن را از محلى ....آيةاللَّه مكارم، نورى: بنابر احتياط واجب

ص: 82

آن است كه آن را از محلى به محل ديگر از بدن نقل ندهند اگر مكان اول محفوظتر باشد.(م 383- 384- 385)

[211] م- بعيد نيست كه در كشتن يا نقل دادن اين حشرات كفاره نباشد ليكن احتياط (1) يك كف طعام صدقه بدهد.(م 386)

شكار حيوانات صحرايى

[212] م- شكار كردن حيوانى كه وحشى است و همين طور كشتن و مجروح ساختن بلكه هر نوع اذيت آن بر محرم حرام است.(م اول از محرمات احرام و جامع الفتاوى م 224)

[213] م- جايز نيست شكار و كشتن حيوان صحرايى مگر در صورتى كه ترس داشته باشد از آزار آن.(م اول از محرمات احرام)

[214] م- خوردن گوشت شكار بر محرم حرام است چه خودش شكار كند يا غير خودش، چه محرم شكار كند يا غير محرم (2)(م 304)

[215] م- نشان دادن شكار به شكارچى حرام است و همين طور اعانت او به هر نحوى حرام است.(م 305)


1- آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى، مكارم، نورى: بنابر احتياط بايد يك مشت از طعام به فقير كفاره بدهد.آيةاللَّه فاضل: اين احتياط در كشتن يا انداختن شپش واجب است.آيات عظام خويى، تبريزى، سيستانى: در قتل زنبور بايد چيزى از طعام صدقه بدهد.(م حاشيه م 310 و جامع الفتاوى م 223)
2- آيةاللَّه سيستانى: حتى اگر غير محرم آن را در غير محرم شكار كرده باشد.آيةاللَّه مكارم: خواه قبل از احرام خودش شكار كرده باشد يا نه

ص: 83

[216] م- شكار دريايى مانع ندارد و آن حيوانى است كه تخم و جوجه هر دو را در دريا كند. (1)(م 307)

[217] م- ذبح و خوردن حيوانات اهلى مثل مرغ خانگى و گاو و گوسفند و شتر مانع ندارد.(م 308)

[218] م- پرندگان جزو شكار صحرايى مى باشند و ملخ نيز در حكم شكار صحرايى است.(م 309)

[219] م- كشتن ملخ براى محرم جايز نيست بنابراين اگر از راهى بگذرد كه ملخ در آن است چنانچه مى تواند راه خود را تغيير دهد و اگر نمى تواند بايد مواظب باشد ملخ ها را پايمال ننمايد ولى در صورت ناچارى و مشقت و عسر و حرج اشكال ندارد.(جامع الفتاوى م 231 و مناسك م 309)

[220] م- هر شكارى كه حرام است جوجه و تخم آن نيز حرام است (2)(م 313)

[221] م- نگاه داشتن صيدى كه با خود آورده حرام است اگر چه خودش مالك آن باشد.(م 311)

[222] م- شكار كردن حيوان صحرايى در حرم و كشتن آن جايز نيست و در اين حكم فرقى ميان محرم و غير محرم نيست.(م 1179)


1- آيات عظام تبريزى، سيستانى، گلپايگانى، نورى: حيوان دريايى آن است كه در دريا و در آب زندگى كند.آيةاللَّه فاضل: به نظر عرف زندگى او در دريا باشد.آيةاللَّه مكارم: بنابر احتياط واجب در دريا زندگى كند
2- آيةاللَّه سيستانى: و به احتياط واجب نبايد ديگرى را در برداشتن و خوردن تخم آنها كمك كند

ص: 84

سلاح در برداشتن

[223] م- سلاح در برداشتن بنابر احوط (1) مثل شمشير و نيزه و تفنگ و هر چه از آلات جنگ باشد جايز نيست مگر براى ضرورت.

كندن درخت و گياه در حرم

[224] م- كندن و بريدن درخت يا گياهى كه در حرم روييده باشد (2) جايز نيست و اين حكم مختص به محرم نيست بلكه براى همه حرام است مگر درخت هاى (3) ميوه و درخت خرما و گياه اذخر كه گياه معروفى است از اين حكم مستثنى است و قطع آن مانع ندارد.(م 473- 478 و بيست و سوّم از محرمات احرام)

[225] م- اگر به نحو متعارف راه برود و گياهى از راه رفتن او قطع شود اشكالى ندارد (4).(م 479)

[226] م- اگر درختى را كه جايز نيست كندنش بكند احتياط (5) آن است كه اگر


1- آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى، خامنه اى، سيستانى، صافى، فاضل، گلپايگانى، مكارم: سلاح در برداشتن بر محرم حرام است
2- آيةاللَّه سيستانى: ونيز اگر اصل آن خارج حرم باشد و شاخه هاى آن در حرم باشد يا به عكس
3- آيةاللَّه فاضل: تنها شاخه هايى كه در كميّت يا كيفيّت ميوه ها تأثير مى گذارد را مى تواند قطع كند.آيةاللَّه مكارم: قطع درختان ميوه اگر خودرو باشد خالى از اشكال نيست
4- آيةاللَّه بهجت: اگر علم به قطع شدن دارد و بدون ضرورت راه برود اشكال دارد
5- آيةاللَّه سيستانى، خويى: كفاره كندن درخت از بيخ، قيمت همان درخت است.آيةاللَّه سيستانى: بنابر احتياط، كفاره كندن هر درختى قيمت همان درخت است.آيةاللَّه صافى: اگر گاو يا گوسفند را به قصد مافى الذمة از عين آنها يا قيمت درخت بدهد و قيمت درخت بيشتر نباشد كافى است

ص: 85

بزرگ باشد يك گاو كفاره بدهد و اگر كوچك باشد يك گوسفند (1) و اگر بعضى از درخت را قطع كند اقوى آن است كه قيمت آن را كفاره بدهد.(م 474- 475)

[227] م- در قطع گياه ها كفاره نيست بجز استغفار.(م 476)

ارتكاب محرمات احرام از روى جهل يا فراموشى

[228] م- كفاره محرمات احرام در صورتى واجب است كه آن حرام با علم و عمداً انجام شود ولى اگر به جهت جهل به مسأله يا فراموشى يا غفلت باشد كفاره ندارد مگر در موارد ذيل:

1- صيد كه در هر صورت كفاره دارد.

2- كسى كه طواف عمره يا حج را فراموش كند و پس از آن با زن نزديكى كند. كه كفاره آن خواهد آمد.

3- كسى كه دست به سر و ريش خود بكشد و يك مو يا بيشتر بيفتد. (2)(م 1320- 1187- س 501- م 323)

مستحبات ورود به حرم

1- همين كه حاجى به حرم رسيد، پياده شده و جهت ورود به حرم، غسل نمايد.

2- از براى تواضع و فروتنى نسبت به حضرت حق- جلّ و علا- پابرهنه شده و كفش هاى خود را در دست گرفته داخل حرم شود و اين عمل ثواب زيادى دارد.


1- آيةاللَّه مكارم: احتياط در هر دو صورت يك گاو است
2- نظر آيات عظام در زدودن مو گذشت

ص: 86

3- وقت ورود به حرم اين دعا را بخواند:

«اللّهُمَّ إنَّكَ قُلْتَ فِي كِتابِكَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ: وَأَذِّنْ فِى النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالًا وَعَلى كُلّ ضامِرٍ يَأْتينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ. اللّهُمَّ إنّي ارْجُو انْ اكُونَ مِمَّنْ اجابَ دَعْوَتَكَ، وَقَدْ جِئْتُ مِنْ شُقَّةٍ بَعيدَةٍ وَفَجٍّ عَميقٍ سامِعاً لِنِدائِكَ وَمُستَجِيباً لَكَ مُطيعاً لِأمْرِكَ وَكُلُّ ذلِكَ بِفَضْلِكَ عَليَّ وَاحْسانِكَ إِلَيَّ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ما وَفَّقْتَنِي لَهُ أبْتَغِيْ بِذلِكَ الزُّلْفَةَ عِنْدَكَ وَالْقُرْبَةَ إلَيْكَ وَالْمَنْزِلَةَ لَدَيْكَ وَالْمَغْفِرَةَ لِذُنُوبِي وَالتَّوْبَةَ عَلَيَّ مِنْها بِمَنِّكَ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَحَرِّمْ بَدَنِي عَلَى النَّارِ وَآمِنِّي مِنْ عَذابِكَ وَعِقابِكَ بِرَحْمَتِكَ يَا أرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

4- وقت ورود به حرم مقدارى از گياه مخصوصى به نام اذخر گرفته و بجود.

مستحبات ورود به مكه معظّمه

[229] م- براى ورود به مكه معظّمه نيز مستحب است مكلّف غسل نمايد و هنگامى كه وارد مكه مى شود با حالت تواضع وارد شود و كسى كه از راه مدينه مى رود، از بالاى مكه وارد شده و وقت بيرون آمدن از پائين آن بيرون آيد.

آداب ورود به مسجدالحرام

[230] م- مستحب است مكلّف براى ورود به مسجدالحرام غسل نمايد. (1) و همچنين مستحب است با پاى برهنه و با حالت سكينه و وقار وارد شود و هنگام ورود از در «بنى شيبه» وارد شود و گفته اند كه باب بنى شيبه در حال حاضر مقابل باب السلام است بنابراين بهتر آن است شخص از باب السلام وارد شده و


1- آية اللَّه سيستانى: استحباب اين غسل ثابت نيست. مگر براى طواف باشد

ص: 87

مستقيماً بيايد تا از ستون ها بگذرد.

مستحب است بر در مسجدالحرام ايستاده و بگويد:

«السَّلامُ عَلَيْكَ أَ يُّها النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ، بِسْم اللَّه وَبِاللَّهِ وَما شاءَ اللَّهُ، السَّلامُ عَلى أ نْبِياءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ، السَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلى إبْراهِيمَ خَلِيْلِ اللَّهِ، وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِ الْعالَمِينَ».

و در روايت ديگرى وارد است كه نزد در مسجد بگويد:

«بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَمِنَ اللَّهِ وَإلَى اللَّهِ وَما شاءَ اللَّهُ وَعَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَخَيْرُ الْأسْماءِ للَّهِ، وَالْحَمْدُ للَّهِ وَالسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلى مُحَمَّدْ بِنْ عَبْداللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَ يُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ، السَّلامُ عَلى أنبِياءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ، السَّلامُ عَلى خَلِيْلِ اللَّهِ الرَّحْمنِ، السَّلامُ عَلَى الْمُرسَلِينَ وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْنا وَعَلى عِبادِ اللَّهِ الصَّالِحينَ، أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد وَبارِكْ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد كَما صَلَّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلى إبْراهِيمَ وَآلِ إبْراهيمَ إنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيْدٌ، أللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُو لِكَ، أللَّهُمَّ صَلِّ عَلى إبْراهِيْمَ خَلِيلِكَ وَعَلى أ نْبِيائِكَ وَرُسُلِكَ وَسَلِّمْ عَلَيْهِمْ، وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، أللَّهُمَّ افْتَحْ لِي أبْوابَ رَحْمَتِكَ وَاسْتَعْمِلْنِي في طاعَتِكَ وَمَرْضاتِكَ وَاحْفَظْنِي بِحِفْظِ الْإِيمانِ أبَداً ما أبْقَيْتَني جَلَّ ثَناءُ وَجْهِكَ، الْحَمْدُ للَّهِ الَّذي جَعَلَني مِنْ وَفْدِهِ وَزُوّارِهِ وَجَعَلَني مِمَّنْ يَعْمُرُ مَسَاجِدَهُ، وَجَعَلَني مِمَّنْ يُناجِيهِ، أللَّهُمَّ إنِّي عَبْدُكَ وَزائِرُكَ في بَيْتِكَ وَعَلى كُلِّ مَأتِيٍّ حَقٌّ لِمَنْ أتاهُ وَزارَهُ، وَأ نْتَ خَيْرُ مَأتِيٍّ وَأكْرَمُ مَزُورٍ فَأَسْأَ لُكَ يا اللَّهُ يا رَحْمنُ بِأَ نَّكَ أنتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّاأ نْتَ

ص: 88

وَحْدَكَ لا شَرِيكَ لَكَ بِأ نَّكَ واحِدٌ احَدٌ صَمَدٌ لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ(لكَ خ ل) كُفُواً أحَدٌ، وَأنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَعَلى أهْلِ بَيْتِهِ يا جَوادُ يا كَرِيمُ يا ماجِدُ يا جَبَّارُ يا كَريمُ أسْأَ لُكَ أنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَكَ إيّايَ بِزِيارَتي إيَّاكَ أوَّلَ شي ءٍ تُعْطِيَنِي فَكاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ».

پس سه مرتبه بگويد:

«أللَّهُمَّ فُكَّ رَقَبَتي مِنَ النَّارِ».

پس مى گويد:

«وَأوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ الطَّيِّبِ وَادْرَأْ عَنِّي شَرَّ شَياطِيْنِ الْجِنِّ وَالْانْسِ وَشَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».

پس داخل مسجد الحرام شود و رو به كعبه دست ها را بلند كرده، بگويد:

«اللَّهُمَّ إنّي أسْأَ لُكَ في مَقامي هذا وَفي أوَّلِ مَناسِكِي أنْ تَقْبَلَ تَوْبَتِي وَأنْ تَتَجاوَزَ عَنْ خَطِيئَتي وَأنْ تَضَعَ عَنِّي وِزْري، الْحَمْدُ للَّهِ الَّذي بَلَّغَنِي بَيْتَهُ الْحَرامَ أللَّهُمَّ إنّي أشْهَدُ أنَّ هذا بَيْتُكَ الْحَرامُ الَّذي جَعَلْتَهُ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَأمْناً مُبارَكاً وَهُدىً لِلْعالَمينَ أللَّهُمَّ إنَّي عَبْدُكَ وَالْبَلَدَ بَلَدُكَ وَالْبَيْتَ بَيْتُكَ جِئْتُ أطْلُبُ رَحْمَتَكَ وَأؤُمُّ طاعَتَكَ مُطِيْعاً لِأمْرِكَ راضياً بِقَدَرِكَ أسْأَ لُكَ مَسْأ لَةَ الْفَقِيْرِ إلَيْكَ الْخائِفِ لِعُقُوبَتِكَ أللَّهُمَّ افْتَحْ لِي أبْوابَ رَحْمَتِكَ واسْتَعْمِلْنِي بِطاعَتِكَ وَمَرْضاتِكَ».

آنگاه به كعبه خطاب كند و بگويد:

«أ لْحَمْدُ للَّهِ الَّذي عَظَّمَكِ وَشَرَّفَكِ وَكَرَّمَكِ وَجَعَلَكِ مَثابَةً لِلنّاسِ وَامْناً مُبارَكاً وَهُدىً لِلْعالَمِيْنَ».

وقتى روبروى حجرالأسود رسيد بگويد:

«أشْهَدُ أنْ لاإلهَ إلَّااللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَأنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ

ص: 89

آمَنْتُ بِاللَّهِ وَكَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَاللَّاتِ وَالْعُزّى وَبِعِبادَةِ الشَّيْطانِ وَبِعِبادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدْعى مِنْ دُونِ اللَّهِ».

و مستحب است رو به حجر الأسود بايستد و بگويد:

«أ لْحَمْدُ للَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَما كُنّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أنْ هَدانَا اللَّهُ سُبْحانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ للَّهِ وَلا إلهَ إلّااللَّهُ وَاللَّهُ أكْبَرُ، اللَّهُ أكْبَرُ مِنْ خَلْقِهِ وَاللَّهُ أكْبَرُ مِمّا أخْشى وَاحْذَرُ، لا إلهَ إلّااللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيْكَ لَهُ، لَهُ الْمُلكُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَيُمِيتُ وَيُحْيِي وَهُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَي ءٍ قَدِيرٌ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ وَبارِكْ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ كَأفْضَلِ ما صَلَّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلى إبْراهِيمَ وَآلِ إبْراهِيمَ إنَّكَ حَمِيْدٌ مَجيدٌ، وَسَلامٌ عَلى جَميعِ النَّبِيِّينَ وَالمُرْسَلِينَ وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ أللَّهُمَّ إنَّي اومِنُ بِوَعْدِكَ وَأُصَدِّقُ رُسُلَكَ وَأتَّبِعُ كِتابَكَ».

آنگاه بگويد:

«اللهمّ انّي أومِنُ بِوَعدِكَ وَأُوفي بعهدك».

و در روايت معتبر وارد است كه وقتى كه نزديك حجرالأسود رسيدى، دست هاى خود را بلند كن و حمد و ثناى الهى را به جا آور و صلوات بر پيغمبر بفرست و از خداوند عالم بخواه كه حج تو را قبول كند. پس از آن، حجر را بوسيده و استلام نما و اگر بوسيدن ممكن نشد استلام نما و اگر آن هم ممكن نشد اشاره به آن كن و بگو:

«أللَّهُمَّ أمانَتِي أدَّيْتُها وَمِيثاقِي تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوافاةِ أللَّهُمَّ تَصْدِيقاً بِكِتابِكَ وَعَلى سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَأنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَكَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطاغُوتِ وَاللَّاتِ وَالْعُزّى وَعِبادَةِ الشَّيْطانِ وَعِبادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدْعى

ص: 90

مِنْ دونِ اللَّهِ».

و اگر نتوانى همه را بخوانى بعضى را بخوان و بگو:

«أللَّهُمَّ إليْكَ بَسَطْتُ يَدِي وَفِيما عِنْدَكَ عَظُمَتْ رَغْبَتِي فَاقْبَلْ سُبْحَتي وَاغْفِرْ لِي وَارْحَمْنِي، أللَّهُمَّ إنّي أعُوذُ بِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَالْفَقْرِ وَمَواقِفِ الْخِزْيَ في الدُّنيا وَالْاخِرَةِ».

تذكر مهم

بوسيدن و استلام حجر الأسود: در صورت مزاحمت و شلوغى مستحب نيست و بنابر روايات معتبر، امام صادق عليه السلام به جهت اجتناب از مزاحمت براى مردم، از استلام حجر، خوددارى كرده اند. و اگر استلام يا بوسيدن حجر موجب گناه شود، لازم است آن را ترك كند.

ص: 91

4

أ

طواف و بعضى از احكام آن

اشاره

دوم از واجبات عمره طواف است.

كسى كه محرم شد به احرام عمره و وارد مكه معظمه شد، اول چيزى كه از اعمال عمره بر او واجب است، آن است كه، طواف كند به دور خانه كعبه براى عمره.

[231] م- طواف عبارت است از هفت مرتبه دور خانه كعبه گرديدن؛ به نحوى كه خواهد آمد و هر دورى را شوط مى گويند، پس طواف عبارت از هفت شوط است.(مناسك، مسأله 531)

[232] م- طواف از اركان عمره است و كسى كه آن را از روى عمد ترك كند تا وقتى كه طواف و اعمال مترتب بر آن را انجام ندهد از احرام خارج نمى شود.

چه عالم به مسأله باشد و چه جاهل باشد.(مناسك، مسأله 532- س 189- جامع الفتاواى عمره م 244)

[233] م- اگر از روى سهو ترك كرده (1) طواف را، لازم است آن را به جا آورد هر وقت كه باشد، (2) و اگر برگشته به محل خود و نتواند برگردد به مكه يا مشقت داشته باشد برگشتن، بايد شخص مورد اطمينانى را نايب بگيرد. (3)(مناسك، مسأله 535)


1- آية اللَّه سيستانى: يا آن را به طور صحيح انجام نداده
2- آية اللَّه فاضل: و سعى را نيز بنابر احتياط اعاده كند
3- آية اللَّه مكارم: در اين مدّت چيزى بر او حرام نيست

ص: 92

[234] م- اگر سعى را به جا آورده، پيش از آن كه طواف را به جا آورد، احتياط واجب (1) آن است كه سعى را هم به جا آورد و اگر نماز طواف را به جا آورده، بايد آن را هم بعد از طواف اعاده كند.(مناسك، مسأله 536)

[235] م- اگر مشغول سعى بين صفا و مروه شد و يادش آمد كه طواف به جا نياورده، بايد رها كند و طواف كند و پس از آن سعى را اعاده كند. (2)(مناسك، مسأله 630)

[236] م- اگر شخص محرم به واسطه مرض، خودش قدرت نداشته باشد كه طواف كند، اگر ممكن است، خودِ او را به يك نحو ببرند (3) و طواف دهند؛ اگرچه به دوش گرفتن يا بر تخت گذاشتن باشد، و اگر ممكن نشود بايد براى او نايب بگيرند.(مناسك، مسأله 537)

[237] م- شخص مريض را كه طواف مى دهند بايد مراعات شرايط و احكام


1- آيات عظام خامنه اى، سيستانى، فاضل: بايد سعى را بعد از طواف اعاده نمايد.آية اللَّه مكارم: اين احتياط در مورد سعى، مستحب است
2- آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: اگر قبل از شوط چهارم سعى، يادش بيايد كه طواف به جا نياورده، سعى را رها كند و طواف را به جا آورد و سپس سعى را انجام دهد و اگر بعد از اتمام شوط چهارم سعى بوده، آن را قطع كند و بعد از انجام طواف، سعى را اتمام و به احتياط واجب آن را اعاده نمايد
3- آية اللَّه صافى، گلپايگانى: و طورى طواف دهند كه پاهايش بر زمين كشيده شود و اگر ممكن نشود، او را توسط دوش يا چيز ديگر طواف دهند و اگر هيچگونه ممكن نشود نايب بگيرد كه براى او طواف كند.آية اللَّه سيستانى: احتياط مستحب آن است كه به طورى او را طواف دهند كه پاهايش به زمين كشيده شود.آية اللَّه فاضل: و بهتر است در صورت امكان پاهاى او به زمين كشيده شود.آية اللَّه مكارم: و لازم نيست پاهاى او به زمين كشيده شود

ص: 93

طواف را، به مقدارى كه براى او ممكن است، بكنند.(مناسك، مسأله 538)

[238] م- در طواف كردن هر طور برود مانع ندارد، مى تواند آهسته برود و مى تواند تند برود و مى تواند بدود و مى تواند سواره طواف كند يا با دوچرخه طواف كند. ليكن بهتر آن است كه به طور ميانه روى برود.(مناسك، مسأله 586)

شرايط طواف

اشاره

1- نيت

2- طهارت

3- مختون بودن

4- ستر عورت

5- شروع طواف از حجرالأسود و ختم به آن

6- بودن كعبه در طرف چپ طواف كننده.

7- داخل كردن حجر اسماعيل در طواف.

8- رعايت محدوده طواف

9- طواف نكردن روى شاذروان

10- موالات.

11- انجام هفت دور نه كمتر نه بيشتر

1- نيت

بايد طواف را با قصد خالص براى خدا به جا آورد.

[239] م- در طواف بايد تعيين كند كه براى عمره است يا حج و يا طواف مستحب است و قصد نيابت كند اگر طوافش نيابى است.(جامع الفتاوى عمره م 252)

ص: 94

[240] م- نيت را لازم نيست به زبان بياورد و لازم نيست به قلب بگذراند، بلكه همان كه بنا دارد اين عمل را به جا آورد و با اين بنا به جا آورد، كفايت مى كند و به عبارت ديگر، نيت در عبادت و كارهاى ديگر، در اين جهت فرق ندارد. پس همانطور كه انسان با قصد آب مى خورد و راه مى رود عبادت را اگر همانطور به جا آورد با نيت به جا آورده.(مناسك، مسأله 539)

[241] م- بايد عبادت را براى اطاعت خدا بجا آورد و در اين جهت با كارهاى ديگر فرق پيدا مى كند. پس بايد طواف را براى اطاعت خداوند به جا آورد. (1)(مناسك، مسأله 540)

[242] م- اگر در به جا آوردن طواف يا ساير اعمال عمره و حج كه عبادى است ريا كند؛ يعنى براى نشان دادن و به رخ ديگرى كشيدن و عمل خود را خوب جلوه دادن به جا آورد، طواف او و همينطور هرچه را اينطور به جا آورده باطل است و در اين عمل معصيت خدا را هم كرده است.(مناسك، مسأله 541)

[243] م- ريا بعد از عمل و تمام كردن طواف يا ديگر اعمال، باعث بطلان عمل نمى شود.(مناسك، مسأله 542)

[244] م- كفايت مى كند در صحيح بودن عمل، آن كه براى خدا بياورد يا براى اطاعت امر خدا، يا براى ترس از جهنم يا براى رسيدن به بهشت و ثواب. (2)(مناسك، مسأله 543)

[245] م- اگر در عملى كه براى خدا مى آورد، رضاى ديگرى را هم شركت دهد و خالص براى خدا نباشد عمل باطل است.(مناسك، مسأله 544)


1- آية اللَّه سيستانى: در عبادت معتبر است كه براى تذلّل و كرنش در پيشگاه خداوند انجام داده شود؛ خواه اطاعت صدق كند يا نكند
2- آية اللَّه سيستانى: در فرض صدق معيار مذكور در حاشيه قبلى

ص: 95

2- طهارت
اشاره

طواف كننده بايد طاهر باشد از حدث اكبر؛ مثل جنابت و حيض و نفاس و از حدث اصغر؛ يعنى بايد با وضو باشد. (1) [246] م- طهارت از حدث اكبر و اصغر در طوافِ واجب شرط است؛ چه طواف عمره باشد يا طواف حج يا طواف نساء، حتى در عمره و حجّ مستحب، كه پس از احرام بستن واجب است آن را تمام كند.(مناسك، مسأله 545)

[247] م- طهارت از حدث اكبر و اصغر، در طواف مستحبى شرط نيست، ليكن كسى كه جنب يا حايض است جايز نيست در مسجد الحرام وارد شود، ولى اگر غفلتاً يا نسياناً طواف مستحب كرد صحيح است. (2)(مناسك، مسأله 546)

[248] م- اگر شخصى كه حدث اكبر يا اصغر داشته طواف واجب كند، باطل است؛ چه از روى عمد باشد يا از روى غفلت يا نسيان يا ندانستن مسأله باشد.(مناسك، مسأله 548 و 545)

[249] م- اگر عذر داشته باشد از وضو و غسل، (3) واجب است تيمم كند بدل از وضو يا بدل

از غسل. (4)(مناسك، مسأله 552)

[250] م- اگر تيمم كرد بدل از غسل و حدث اصغر عارض شد، (5) براى حدث


1- آية اللَّه نورى: و اگر وضو ممكن نيست تيمّم كند
2- آية اللَّه فاضل: يا جهلًا.آية اللَّه سيستانى: بنابر مشهور، در طواف مستحبى، طهارت از حدث اكبر شرط نيست
3- آية اللَّه تبريزى، مكارم: اگر عذر داشته باشد و نتواند صبر كند تا عذر برطرف شود
4- آية اللَّه صافى، گلپايگانى: در غسل غير جنابت، علاوه بر تيمم بدل از غسل، در صورت تمكن بايد وضو هم بگيرد و گرنه بايد يك تيمم ديگر به جاى وضو به جا آورد و جنب متيمم بنابر احتياط مستحب نايب هم بگيرد
5- آية اللَّه بهجت: احوط جمع بين وضو يا تيمّم بدل از آن و تيمّم بدل از حدث اكبر است

ص: 96

اكبر لازم نيست تيمم كند، بلكه براى حدث اصغر بايد تيمم كند و تا حدث اكبر براى او حاصل نشده و عذرش باقى است همان تيمم اول كافى است، ليكن احتياط مستحب آن است كه تيمم بدل از غسل هم بكند. (1)(مناسك، مسأله 553)

[251] م- احتياط واجب (2) آن است كه اگر اميد دارد كه عذرش از وضو يا غسل مرتفع شود، صبر كند تا وقتى كه اميدش قطع شود.(مناسك، مسأله 554)

[252] م- اگر با وضو بوده و شك كند كه حدث عارض شده است يا نه، بنابر وضو داشتن بگذارد و لازم نيست وضو بگيرد و همچنين اگر از حدث اكبر پاك بوده و شك كند كه حدث عارض شده.(مناسك، مسأله 555)

[253] م- اگر مُحدِث به حدث اصغر يا اكبر بوده و شك كند كه وضو گرفته يا نه يا غسل كرده يا نه، بايد در فرض اول وضو بگيرد و در فرض دوم غسل كند.(مناسك، مسأله 556)


1- آية اللَّه تبريزى: اگر بدل از غسلِ جنابت، تيمم كرد و بعد حدث اصغر عارض شد، چنانچه عذرش باقى است، بايد بدل از غسل تيمم كند و احتياط مستحب آن است كه بين تيمم و وضو جمع كند و اگر براى حدث اكبرِ ديگر غير از جنابت تيمم كرد و بعد حدث اصغر عارض شد بايد بدل از غسل تيمم كند و بنابر احتياط وضو هم بگيرد و اگر متمكن از وضو هم نبود بايد تيمم ديگرى بدل از وضو بنمايد.آية اللَّه خامنه اى: بنابر احتياط بايد بار ديگر تيمّم بدل از غسل كند.آية اللَّه خويى: لازم است تيمم بدل از غسل بكند
2- آية اللَّه بهجت: افضل و احوط تأخير است ولى اظهر جواز مبادرت است.آية اللَّه خامنه اى، گلپايگانى: اگر مى داند عذر او برطرف مى شود، بايد صبر كند.آية اللَّه خويى: اگر احتمال بقاى عذر مى دهد مى تواند صبر نكند، ولى اگر بعداً كشف خلاف شد بايد اعاده نمايد، بلى اگر عذرش نبودِ آب باشد بايد فحص كند، به تفصيلى كه در رساله عمليه مذكور است.آية اللَّه سيستانى: اگر از بر طرف شدن عذر مأيوس باشد يا احتمال دهد در صورت تأخير، از انجام تيمّم نيز عاجز شود صبر كردن لازم نيست

ص: 97

[254] م- اگر بعد از تمام شدن طواف شك كند كه با وضو آن را به جا آورده يا نه يا شك كند با غسل آن را به جا آورده (1) يا نه، طواف او صحيح است، ليكن براى اعمال بعد بايد طهارت تحصيل كند.(مناسك، مسأله 557)

[255] م- اگر در اثناى طواف شك كند كه وضو (2) داشته يا نه، پس اگر بعد از تمامى دور چهارم است طواف را رها كند و وضو بگيرد و از همانجا تتمه طواف


1- آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خويى: اگر بعد از حدث اصغر شك كند در اين كه قبل از طواف غسل كرده يا نه، بايد غسل كرده و طواف را اعاده كند و براى اعمال آتيه وضو بگيرد
2- آية اللَّه بهجت: حكم شك در طهارت در اثناى طواف هم همان حكم شك است در طهارت در اثناى نماز. آيات عظام تبريزى، خامنه اى، خويى: اگر سابقه طهارت داشته، به شك خود اعتنا نكند و الّا واجب است طهارت گرفته و طواف را از سر بگيرد. آية اللَّه سيستانى: و سابقه طهارت نداشته باشد. آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: در اين صورت بايد وضو بگيرد و بعد طواف را از سر بگيرد، چه قبل از تمام شدن چهار دور باشد يا بعد از آن. آية اللَّه فاضل: اگر در بين طواف شك كند كه وضو داشته يا خير، مسأله سه صورت دارد، اوّل: حالت سابق خود را بداند كه طاهر بوده در اين فرض جايز است طواف را تمام كند و براى اتمام آن وضو واجب نيست و اعاده طواف نيز لازم نيست و در اين صورت فرقى نيست كه شك، بعد از دور چهارم عارض شده باشد يا قبل از آن. دوّم: حالت سابق خود را بداند كه مُحدِث بوده، در اين فرض ظاهراً هر مقدار طوافى كه انجام داده، محكوم به بطلان است؛ چه شك بعد از دور چهارم عارض شده باشد يا قبل از آن و بايد بعد از وضو از نو طواف كند. سوم: حالت سابق خود را نداند، كه در اين صورت به احتياط واجب پس از وضو طواف را تمام كند و نماز آن را بخواند و پس از آن طواف و نماز آن را اعاده كند و در اين صورت فرقى نيست كه شك بعد از دور چهارم يا قبل از آن عارض شده باشد. آية اللَّه مكارم: و حالت سابقه خود را از وضو و حدث نداند

ص: 98

را به جا آورد (1) و اگر قبل از تمام شدن دور چهارم (2) است احتياط واجب آن است كه طواف را تمام كند (3) و اعاده كند.(مناسك، مسأله 558)

[256] م- در تمام صورت هايى كه در شك گفته شد كه «بنابر طهارت بگذارد» يا «طوافش صحيح است» بهتر آن است كه تجديد وضو كند و رجاءاً غسل به جا آورد، چون ممكن است كه بعد معلوم شود وضو يا غسل نداشته و اشكال پيدا مى شود.(مناسك، مسأله 559)

[257] م- اگر در اثناى طواف شك كند كه غسل كرده است از جنابت يا حيض يا نفاس يا نه، بايد فوراً از مسجدالحرام بيرون برود، (4) پس اگر شوط چهارم (5) را تمام كرده بوده و شك كرده، بعد از غسل برگردد و تتمه را به جا آورد (6) و الّا بعد از غسل اعاده كند طواف را و احتياط آن است كه در صورت اول نيز اعاده كند.(مناسك، مسأله 560)

[258] م- كسى كه وظيفه او وضو يا غسل جبيره اى هست مى تواند براى طواف و نمازآن به همان اكتفا كند.(مناسك س 700 و جامع الفتاوى م 261)

[259] م- اگر دراثناى طواف، حدث عارض شود پس اگر پس (7) از تمام شدن


1- آية اللَّه مكارم: و سپس اعاده كند
2- آية اللَّه مكارم: طواف او باطل است
3- آية اللَّه سيستانى: اتمام لازم نيست بلكه اعاده كند
4- آية اللَّه سيستانى: اگر امكان تيمم باشد و تيمم كردن كمتر از خارج شدن از مسجد وقت مى گيرد بايد تيمم كند و سپس خارج شود و اگر بيشتر وقت مى گيرد بايد فوراً خارج شود.(و در بقيه مسأله، نظر ايشان موافق متن است)
5- آيات عظام تبريزى، خويى، خامنه اى، صافى، آية اللَّه گلپايگانى: و پس از طهارت، طواف را از سر بگيرد و چه قبل از شوط چهارم باشد و يا بعد از آن.آية اللَّه بهجت: اگر متمكن است تطهير مى كند و سپس اعاده مى كند
6- آية اللَّه فاضل: و به احتياط واجب طواف را اعاده كند
7- آية اللَّه تبريزى، خامنه اى: پس از تجاوز از نصف

ص: 99

دور چهارم است بايد طواف را قطع كند و طهارت تحصيل كند و از همانجا كه طواف را قطع كرده تمام كند (1) و اگر پيش (2) از تمام شدن دور چهارم حدث اصغر عارض شود احتياط واجب آن است كه طواف را تمام و اعاده كند (3)(مناسك م 549- 550)

[260] م- اگر در اثناء طواف بيهوش شود و پس از مدتى به هوش آيد حكم مسأله قبل را دارد(مناسك س 674)

[261] م- اگر دراثناء طواف حدث اكبر مثل جنابت يا حيض عارض شود بايد فوراً از مسجد الحرام بيرون رود پس اگر پيش از تمامى دور چهارم بود پس از


1- آية اللَّه تبريزى: احتياط واجب اين است كه آن را تمام كرده سپس اعاده نمايد و مى تواند يك طواف كامل به نيت اعم از تمام و اتمام بجا آورد.آيةاللَّه خامنه اى: اگر موالات عرفيه به هم خورده است طواف را به قصد اعم از تمام و اتمام اعاده نمايد.آية خويى و فاضل: اين در صورتى است كه حدث بدون اختيار باشد ولى اگر حدث بعد از نصف و پيش از تمامى دور چهارم طواف يا بعد از تمامى دور چهارم و اختيارى باشد احوط در اين دو صورت اين است كه طواف خود را پس از طهارت، از جايى كه قطع كرده تمام و سپس اعاده كند. آية اللَّه خويى اضافه فرموده اند: و مى توان يك طواف كامل به قصد اعم از تمام و اتمام انجام دهد.آية اللَّه سيستانى: اين در صورتى است كه حدث بدون اختيار باشد و اگر اختيارى باشد احتياط واجب تكميل آن پس از تحصيل طهارت و سپس اعاده آن است
2- آيات عظام بهجت، خويى، سيستانى، صافى، گلپايگانى: اگر پيش از رسيدن به نصف حدث عارض شود طواف را اعاده كند. آية اللَّه صافى و گلپايگانى اضافه فرموده اند: و اگرحدث بعد از سه شوط و نيم و قبل از 4 شوط عارض شود به احتياط در متن عمل شود
3- آية اللَّه مكارم: وظيفه او فقط اعاده است

ص: 100

غسل طواف را اعاده كند. (1)(مناسك م 551)

طهارت لباس و بدن

[262] م- لباس و بدن كسى كه مى خواهد طواف كند بايد پاك باشد و احتياط واجب (2) آن است كه از نجاساتى كه در نماز عفو شده- مثل خون كمتر از درهم و جامه اى كه با آن نتوان (3) نماز خواند؛ مثل عرقچين و جوراب، حتى انگشتر (4) نجس- اجتناب كند.(مناسك، مسأله 562)

[263] م- در خون قروح و جروح اگر تطهير آن مشقت داشته باشد لازم نيست تطهير كند. (5) واحتياط آن است كه اگر مى تواند تأخير بيندازد طواف را تا


1- آيات عظام سيستانى، خامنه اى، فاضل: در مسائل قبل، بين حدث اصغر و اكبر فرقى نگذاشته اند و طبق مسائل قبل عمل شود.آية اللَّه تبريزى، خويى: احوط در هر دو صورت(قبل و بعد از شوط چهارم) اين است كه بعد از تحصيل طهارت، يك طواف كامل به نيت اعم از تمام و اتمام بجا آورد
2- آية اللَّه فاضل: ظاهر آن است كه ...
3- آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى: طواف در جامه اى كه با آن نتوان نماز خواند [يعنى ساتر نباشد؛ مانند مثال هاى مذكور در متن] اگر نجس باشد مانع ندارد.آية اللَّه خامنه اى، مكارم: نجس بودن اين لباس هاى كوچك ضررى ندارد ولى خون كمتر از درهم معاف نيست
4- آية اللَّه فاضل: در انگشتر و مانند آن كه ثوب صدق نمى كند، براى صحت طواف، طهارت آنها شرط نيست
5- آية اللَّه تبريزى: اگر تطهير آن براى او حرجى نباشد احتياط واجب اين است كه آن را تطهير نمايد.آية اللَّه خامنه اى، آية اللَّه خويى: متعرض اين فرع نشده اند.آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: و احتياط آن است كه هم خودش با آن حال طواف كند و هم نايب بگيرد تا براى او طواف نمايد

ص: 101

بشود بى مشقت تطهير كرد، تأخير بيندازد.(مناسك، مسأله 563- 565)

[264] م- در خون قروح و جروح، تا آن اندازه اى كه مى شود تطهير كرد و لباس را عوض كرد، احتياط واجب آن است كه تطهير كند يا جامه را عوض كند.(مناسك، مسأله 564)

[265] م- اگر طواف كند و بعد از آن كه از طواف فارغ شد علم پيدا كند به نجاست در حال طواف، اظهر آن است كه طوافش صحيح است.(مناسك، مسأله 566)

[266] م- اگر فراموش كند نجاست را و طواف كند، احتياط (1) واجب اعاده است، و همين طور است اگر در بين طواف يادش بيايد. (2)(مناسك، مسأله 571)

[267] م- اگر شك داشته باشد كه لباسش يا بدنش نجس است، مى تواند با آن حال طواف كند وصحيح است؛ چه بداند كه پيش از اين پاك بوده يا نداند، ليكن اگر بداند كه پيشتر نجس بوده ونداند كه تطهير شده است، نمى تواند با آن حال طواف كند بلكه بايد تطهير كند و طواف كند.

(مناسك، مسأله 567)

[268] م- اگر در بين طواف نجاستى به بدن يا لباس او عارض شود، اظهر آن


1- آية اللَّه بهجت: صحّت طواف خالى از وجه نيست و در صورت تذكر در اثناء، تطهير مى كند و سپس اتمام مى نمايد.آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى، مكارم: بنابر اظهر طوافش صحيح است.آية اللَّه گلپايگانى: اقوى اعاده طواف است
2- آية اللَّه فاضل: اگر نجس بودن بدن يا لباس را فراموش كند و در بين طواف يا پس از آن يادش آمد، طواف صحيح است ولى مستحب است آن را اعاده كند. بلى اگر بعد از نماز طواف يادش آمد فقط نماز را اعاده كند

ص: 102

است كه دست از طواف بردارد و جامه يا بدن را تطهير كند و طواف را از همان جا تمام كند و طواف او صحيح است. (1)(مناسك، مسأله 568)

[269] م- اگر در بين طواف نجاستى در بدن يا لباس خود ببيند و احتمال بدهد كه در اين حال نجاست حاصل شده، ظاهراً حكم مسأله قبل را دارد.(مناسك، مسأله 569)

[270] م- اگر در بين طواف علم پيدا كند كه نجاست به بدن يا لباس او از اول بوده، احتياط (2) آن است كه طواف را رها كند و تطهير كند و از همانجا بقيه طواف را تمام كند و بعد از آن طواف را اعاده (3) كند؛ خصوصاً اگر تطهيرزياد طول بكشد ودر اين صورت بعد از اتمام، نماز طواف را بخواند و پس از آن طواف را اعاده كند و نماز طواف را نيز اعاده كند و در اين احتياط فرقى نيست بين آن كه بعد از چهار دور علم پيدا كند يا قبل از آن، گرچه در صورت دوم احتياط شديدتر است. (4)


1- آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: اگر در بين طواف، لباس يا بدنش نجس شود يا بفهمد كه از پيش نجس بوده و بدون رها كردن طواف، شستن آن ممكن نباشد، طواف را رها نمايد، و اگر چهار دور طواف كرده، بعد از تطهير بدن يا لباس، بقيه طواف را تمام كند و اگر به سه دور و نيم نرسيده طواف او باطل است و بايد بعد از تطهير از سر بگيرد و اگر از سه دور و نيم گذشته و چهار دور را تمام نكرده احتياط آن است كه بعد از تطهير از همانجا كه رها كرده طواف را تمام كند و نماز طواف را بخواند و دوباره طواف و نماز آن را به جا آورد.آية اللَّه تبريزى، خويى: چنانچه علم به نجاست يا حدوثش پيش از تمام شدن شوط چهارم باشد، طواف را قطع و پس از ازاله نجاست، بنابر احتياط يك طواف به قصد اعم از تمام و اتمام بجا آورد
2- آية اللَّه سيستانى: حكم در اين مسأله همان است كه در دو مسأله قبل گذشت.آية اللَّه فاضل: ظاهراً طوافش صحيح است اگر چه احتياط استحبابى آن است كه ...
3- آية اللَّه خامنه اى، آية اللَّه مكارم: وظيفه همين است و اعاده ندارد
4- نظر ساير آيات عظام در حاشيه دو مسأله قبل گذشت

ص: 103

(مناسك، مسأله 570)

[271] م- همراه داشتن چيز نجس در حال طواف مانع ندارد (1)(مناسك مسأله 562 و جامع الفتاوى عمره م 282 و استفتاءات جديد س 5)

3- ختنه كردن

سوم- ختنه كردن است در حق مردان و اين شرط در زن ها نيست، و احتياط (2) واجب آن است كه درباره بچه هاى نابالغ مراعات شود.(مناسك، مسأله 572)

[272] م- اگر بچه را كه ختنه نشده (3) وادار به احرام كنند يا او را محرم كنند، احرام او صحيح است ولى طواف او صحيح نيست. (4) پس اگر محرم به احرام حج


1- آية اللَّه نورى: محمول نبايد متنجس باشد.آية اللَّه فاضل: بنابر احتياط اجتناب شود.نظر حضرت امام و آية اللَّه خامنه اى در دست نيست
2- آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خويى: احوط بلكه اظهر اين است كه بچه مميز كه خوب و بد را تشخيص مى دهد، اگر شخصاً محرم شود بايد ختنه كرده باشد و اما اگر بچه مميز نباشد، اعتبار ختان در او ظاهر نيست، اگرچه اعتبارش احوط است.آية اللَّه خامنه اى، گلپايگانى: و در اين حكم فرقى بين بالغ و غير بالغ نيست.آية اللَّه سيستانى: اگر مميّز باشد ختنه معتبر است و اگر نباشد احتياط مستحب است
3- آية اللَّه بهجت: اگر طفل محرم بدون ختنه طواف كند يا طواف دهند او را، طواف نساء از او باطل خواهد بود طبق احتياط مذكور، پس زن از براى او بعد از بلوغ حلال نخواهد بود مگر آن كه تدارك طواف نساء نمايد، خودش يا نايبش
4- آية اللَّه تبريزى: در مميّزى كه خودش محرم شده باشد.آية اللَّه سيستانى: اگر مميّز باشد.آية اللَّه فاضل: طواف طفل مميّزى كه ختنه نشده صحيح نيست، و از غير مميّز بنابراحتياط صحيح نيست هر چند احرام آنها صحيح است

ص: 104

شود، چون طواف نساء او باطل است (1) بنابر احوط (2) حلال شدن زن بر او مشكل مى شود مگر آن كه او را ختنه كنند و طواف دهند، يا خودش بعد از ختنه شدن طواف كند، يا آن كه نايب (3) براى او بگيرند تا طواف كند.

[273] م- اگر بچه ختنه كرده به دنيا بيايد طواف او صحيح است.(مناسك، مسأله 573)

4- ستر عورت
اشاره

[274] م- اگر بدون ساتر عورت طواف كند باطل است (4) و معتبر است در آن اباحه، پس باساتر غصبى طواف صحيح نيست (5) بلكه با لباس غصبى غير ساتر نيز بنابر احتياط واجب (6). و احتياط آن است كه مراعات شرايط لباس نماز گزار را بنمايند. (7)(مناسك بعد از مسأله 573)


1- آيةاللَّه مكارم: تمام طواف هاى او اشكال دارد
2- آية اللَّه سيستانى: اگر مميّز باشد بنابر احتياط واجب حكم كسى را دارد كه طواف را ترك كرده است، مگر اين كه پس از ختنه طواف را اعاده كند
3- از آية اللَّه سيستانى: در مورد كفايت نيابت در اين فرض، مطلبى در دست نيست.آيات عظام صافى، گلپايگانى، مكارم: گرفتن نايب در اين صورت(قبل از ختنه) مشكل است
4- آيات عظام تبريزى، خامنه اى، خويى، سيستانى: بنابر احتياط واجب ستر عورت در طواف شرط است.آية اللَّه مكارم: اگر فقط ستر عورت كند و برهنه و عريان بر او صدق كند طوافش باطل است
5- آية اللَّه بهجت، سيستانى، فاضل: بنابر احتياط واجب
6- آية اللَّه سيستانى، فاضل: اين احتياط واجب نيست.آية اللَّه نورى: با لباس غصبى غير ساتر نيز صحيح نيست
7- آية اللَّه نورى: از قبيل نبودن از اجزاء ميته و اجزاء حيوان غير مأكول اللحم و حرير و طلا بافت نبودن

ص: 105

[275] م- زن بايد در حال طواف تمام بدن خود را به جز صورت و دست ها تا مچ از نامحرم بپوشاند بنابر احتياط و اگر عمداً قسمتى (1) از بدن را نپوشاند طواف صحيح نيست (2) على الأحوط و در غير مورد عمد صحيح است مگر در جاهل مقصر على الأحوط.(مناسك س 754- 755)

طواف در لباس غصبى و غير مخمس

[276] م- كسى كه سال خمسى براى خود قرار نداده اگر پول او از در آمد كسب است و معلوم نيست (3) كه ربح بين سال است، بدون تخميس حكم غصب را دارد كه طواف (4) و قربانى صحيح نيست (5)(مناسك س 667)

[277] م- اگر انجام طواف و نماز در لباسى كه با عين پول غصبى يا غير مخمس تهيه شده از روى علم و عمد نباشد طواف و نماز صحيح است مگر اين كه جاهل مقصر باشد كه بايد تدارك نمايد. (6)(مناسك س 668)


1- آية اللَّه سيستانى: اگر قسمتى از موها يا بازو و ساق پا پيدا باشد طواف صحيح است و بنابر احتياط نبايد صورت خود را با نقاب و مانند آن بپوشاند.آية اللَّه مكارم، نورى: در طواف پوشاندن صورت با نقاب جايز نيست
2- آيات عظام خامنه اى، سيستانى، فاضل، مكارم: طواف صحيح است هر چند گناه كرده است.آية اللَّه خويى: در فرض جهل به حكم، طواف صحيح است.آية اللَّه بهجت: در صورتى كه علم نداشته باشد اشكال ندارد
3- آيةاللَّه فاضل: به احتياط واجب با مجتهد جامع الشرايط مصالحه كند
4- آية اللَّه تبريزى، خويى: بنابر احتياط واجب اگر ساترش متعلق خمس باشد
5- آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى، سيستانى، صافى، گلپايگانى: اگر همانطور كه متعارف است به ذمّه خريدارى كرده باشد اشكال ندارد
6- آية اللَّه بهجت: اگر قصد قربت از او محقق نشده است.آية اللَّه فاضل: و بنابر احتياط سعى و تقصير را نيز اعاده كند

ص: 106

[278] م- پولى كه معلوم نيست متعلق خمس است يا نه، با فرض شك (1) لازم نيست خمس بدهد و مى توان آن را در عمره صرف نمود و طواف صحيح است هر چند احتياط مطلوب است(مناسك س 669).

[279] م- اگر حاجى در حال طواف، پول غصبى و مانند پول خمس نداده همراه داشته باشد طوافش اشكال پيدا نمى كند (2)(مناسك م 642)

5- شروع از حجر الأسود و ختم به آن

[280] م- طواف بايد از مقابل حجرالأسود شروع شود به طورى كه در عرف گفته شود از حجر الأسود شروع به طواف كرد و ختم كرد به حجر الأسود، چه از ابتداى آن شروع كند چه از وسطش چه از آخرش (3)، ولى از هر جاى حجر الأسود شروع كرد بايد در دور هفتم به همان جا ختم كند.(مناسك م 576- 577).


1- آية اللَّه خويى، فاضل: احتياطاً با مجتهد جامع الشرايط مصالحه كند.آية اللَّه سيستانى: اگر احتمال مى دهد خمس به آن متعلق باشد به احتياط واجب بايد با حاكم شرع به نسبت احتمال مصالحه كند ولى طواف با فرض خريد به نحو كلى فى الذمه صحيح است
2- آية اللَّه صافى، گلپايگانى: در صورتى كه طواف موجب حركت اضافى نشود.آية اللَّه نورى: طوافش اشكال دارد
3- آية اللَّه صافى، گلپايگانى: ولى اقوى شروع به طواف است از جزء اول حَجَر و چون محقق آن معنى بر وجه حقيقت متعّذر است در تحقق آن اكتفا مى شود به اين كه پيش از رسيدن به حجرالأسود نيت كند و قصد كند كه ابتداى طواف در هر دور از محاذى اولين جزء حجر باشد و انتهاى آن همان موضعى كه واقعاً انتهاى دور است باشد و زايد از باب مقدمه علميه باشد

ص: 107

[281] م- در طواف بايد به همان طورى كه همه مسلمين طواف مى كنند از محاذات حجرالأسود بدون دقت هاى صاحبان وسوسه شروع كند و در دورهاى ديگر بدون توقف دور بزنند تا هفت دور تمام شود(مناسك م 578)

[282] م- گاهى ديده مى شود كه اشخاص نادان در هر دورى كه مى زنند مى ايستند و عقب وجلو مى روند كه محاذات را درست كنند و اين موجب اشكال است وگاهى حرام است.

[283] م- اگر اشتباهاً طواف را از غير حجرالأسود مانند ركن يمانى شروع كند طوافش باطل است هر چند دور آخر را به حجرالأسود ختم نمايد (1). و همين طور اگر دورهاى طواف را از حجرالأسود شروع كند ولى به موضعى قبل از حجرالأسود مانند ركن يمانى ختم نمايد(مناسك س 702- 680).

6- قرار دادن كعبه در طرف چپ

[284] م- در طواف بايد خانه كعبه درطرف چپ طواف كننده واقع شود(مناسك قبل از مسأله 580)

[285] م- لازم نيست در تمام حالات طواف، خانه را حقيقتاً به شانه چپ قرار دهد بلكه اگر در موقع دور زدن حجراسماعيل عليه السلام خانه ازطرف چپ قدرى خارج شود مانع ندارد (2) حتى اگر خانه متمايل به پشت شود ليكن دور زدن به نحو


1- آية اللَّه بهجت: اگر كمبود طواف يعنى از ركن يمانى تا حجر الأسود را جبران كند طوافش صحيح است.آية اللَّه سيستانى، فاضل: اگر قصد شروع از موضع معتبر شرعى را دارد ولى در تطبيق اشتباه كرده است در صورتى كه كسرى دور آخر را به قصد طواف تمام كند صحيح است.آية اللَّه خامنه اى، مكارم: اعاده دراين صورت مبنى براحتياط است
2- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى: خانه در جميع حالات بايد در طرف چپ قرار گيرد و اگر مقدارى اين چنين نبود آن مقدار، از طواف شمرده نمى شود و معيار صدق عرفى است و لازم نيست در دو دهانه حجراسماعيل عليه السلام و در نبش هاى خانه خدا بدن رامنحرف سازد

ص: 108

متعارف باشد اشكال ندارد.(م 580)

[286] م- اگر به واسطه مزاحمت طواف كنندگان مقدارى از دور زدن به خلاف متعارف شد، مثل آن كه روى طواف كننده يا پشتش به كعبه واقع شد و ياعقب، عقب طواف كرد، بايد آن مقدار را جبران كند واز سر بگيرد. و اگر نمى تواند برگردد با جمعيّت بدون قصد طواف برود (1) تا به جايى كه بايد از آنجا طواف را اعاده كند برسد و از آنجا تدارك نمايد.(مناسك م 641- 584)

7- داخل نمودن حجراسماعيل عليه السلام در طواف

[287] م- حجر اسماعيل محلّى است كه متصل به خانه كعبه است و بايد طواف كننده، دور حجر اسماعيل نيز بگردد.(مناسك قبل از مسأله 587)

[288] م- اگر دور حجر اسماعيل نگرديد و از داخل آن طواف كرد طوافش باطل است و بايد اعاده كند. پس اگر عمداً اين كار را بكند حكم ابطال عمدى طواف را دارد كه گذشت واگر سهواً اين كار را بكند حكم ابطال سهوى را دارد كه حكم هر دو خواهد آمد.(مناسك 587- 588- 589)

[289] م- اگردر بعضى از دورها حجراسماعيل عليه السلام را داخل در دور زدن نكرد، احتياط (2) واجب آن است كه آن دور را از سر بگيرد و اعاده كند طواف را،


1- آية اللَّه فاضل، سيستانى: مى تواند تا حجرالأسود برود و آن شوط را اعاده كند آية اللَّه سيستانى اضافه فرموده اند: و نمى تواند تاجايى كه طوافش نادرست بوده برود و از آنجا اعاده نمايد
2- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى، فاضل، صافى، گلپايگانى، مكارم، نورى: بايد آن دور اعاده شود. آية اللَّه صافى و گلپايگانى اضافه فرموده اند: واحوط اعاده كل طواف است بعد از اتمام آن.آية اللَّه خامنه اى: واجب است كه آن دور را از سر بگيرد و اگر بدون اعاده اين دور به طواف ادامه داد طواف او باطل است و واجب است آن را از سر بگيرد.آية اللَّه بهجت: بايد آن دور اعاده شود و چنانچه نيت طواف بر بيت محض را كرده اعاده اصل طواف موافق با احتياط است، اگرچه عملًا در يك شوط دور حجر نگشته باشد

ص: 109

اگر چه ظاهر آن است كه اعاده طواف لازم نيست(مناسك م 590)

[290] م- اگر كسى در بعضى از دورها از روى ديوار حجر اسماعيل عليه السلام برود، احتياط آن است كه به دستور مسأله قبل عمل كند و در اين فرض نيز به احتياط واجب كفايت نمى كند (1) تمام كردن دور را از آنجايى كه از روى ديوار رفته است.(مناسك م 591).

[291] م- اگر پس از داخل شدن در حجر اسماعيل متوجه شد، طوافش باطل نيست و بايد از حجر الأسود به قصد احتياط (2) شوط را اعاده كند و از محلّى كه وارد حجر شده قاصد جدى طواف باشد.(مناسك س 659).

[292] م- كسى كه يك شوط طواف را از درون حجراسماعيل عليه السلام انجام داده وبقيه طواف را ادامه داده، بايد يك شوط ديگر بجا آورد (3) و نماز طواف را اعاده


1- آية اللَّه بهجت، مكارم: اعاده همان جزء از طواف كه به بالا رفتن بر ديوار حجر باطل شده است لازم مى باشد.آيةاللَّه خامنه اى: در حكم رفتن در حجر است و بنابر احتياط بايد همان دور را اعاده كند.آيةاللَّه تبريزى: بنابر احتياط در حكم رفتن در حجر است
2- آيات عظام بهجت، خامنه اى، سيستانى، فاضل، مكارم: آن دور باطل است و بايد از حجر الأسود اعاده كند.آيةاللَّه صافى، گلپايگانى: احتياط لازم آن است كه پس از تمام كردن طواف و خواندن نماز، دوباره طواف كند و نماز آن را بخواند
3- آيات عظام خويى، تبريزى، سيستانى: اگر موالات فوت نشده و اما اگر موالات فوت شده طوافش باطل است و بايد آن را و اعمال مترتب بر آن را تدارك نمايد. آية اللَّه سيستانى اضافه فرموده اند: ولى درفرض سهو و نسيان، اعاده يك شوط و اعمال مترتبه كافى است.آية اللَّه صافى، گلپايگانى: اگر چهار شوط را تمام كرده و داخل حجر شده، هر وقت فهميد ناقص را تمام كند و نماز طواف و اعمال مترتبه را بجا آورد و اگر قبل از سه شوط و نيم بوده شوطهاى گذشته باطل است و بايد طواف را از سر بگيرد و اعمال مترتب بر آن را بجا آورد و اگر از سه شوط و نيم گذشته و به چهار نرسيده آن را تمام كند با دو ركعت نماز و بعد يك هفت شوط طواف و نماز و سعى و تقصير بجا آورد.آية اللَّه بهجت، آية اللَّه فاضل: احتياط آن است كه سعى و تقصير را نيز اعاده كند

ص: 110

كند واگر با اعتقاد صحّت بوده بقيّه اعمال صحيح است.(مناسك س 659).

[293] م- در حال طواف دست گذاشتن روى ديوار حجر اسماعيل عليه السلام جايز است (1) و به طواف ضرر نمى رساند گرچه احتياط مستحب درترك است.(مناسك م 600 و جامع الفتاوى عمره م 306)

8- رعايت محدوده طواف

[294] م- بايد طواف بين خانه كعبه و مقام حضرت ابراهيم عليه السلام از همه اطراف باشد، يعنى ملاحظه كند مسافتى را كه ميان خانه و مقام ابراهيم عليه السلام است، در همه اطراف خانه كعبه، طواف كننده از آن مقدار دورتر از خانه كعبه نباشد. و اين مسافت تقريباً 5/ 26 ذراع است، پس در همه اطراف بايد بيشتر دور نباشد. (2)(مناسك م 592 و قبل از آن).


1- آيات عظام بهجت، فاضل، صافى، گلپايگانى: بنابر احتياط واجب جايز نيست و بايد همان قسمت را اعاده كند. آية اللَّه بهجت متعرض اعاده نشده اند.آية اللَّه نورى: جايز نيست و بايد همان قسمت را اعاده نمايد
2- آيات عظام خويى، سيستانى، مكارم: طواف در دورتر از اين مسافت نيز كافى است. آية اللَّه سيستانى هر چند كراهت دارد. از اينجا حكم مسائل بعد روشن مى گردد. آية اللَّه خامنه اى، نورى: تا هر كجا كه طواف دور خانه خدا صدق كند كافى است. از اينجا حكم مسائل بعد روشن مى گردد. آية صافى، گلپايگانى: تا جايى كه جمعيت طواف كننده متصل به يكديگر مشغول طواف هستند طواف در آن صحيح و مجزى است. از اينجا حكم مسائل بعد روشن مى گردد. آية اللَّه بهجت: طواف در دورتر از اين محدوده كافى است براى كسانى كه نتوانند در محدوده طواف كنند يا مشقت داشته باشد و مراعات احتياط با قدرت و تمكن متعيّن است. از اينجا حكم مسائل بعد روشن مى گردد. آية اللَّه تبريزى: بنابر احتياط بايد در محدوده طواف كند ولى در مواقع ازدحام طواف در خارج اين محدوده نيز كافى است. از اينجا حكم مسائل بعد روشن مى گردد

ص: 111

[295] م- چون در طرف حجر اسماعيل عليه السلام محل طواف تنگ مى شود (1) زيرا كه مقدار حجر از آن كاسته مى شود و چنان چه گفته اند تقريباً شش ذراع و نيم براى محل طواف باقى مى ماند بايد در طواف ازجانب آن بيشتر از شش ذراع و نيم دور نشود.(مناسك م 595).

[296] م- اگر شخص از پشت مقام ابراهيم طواف كند كه مقام ابراهيم هم داخل در طوافش شود طوافش باطل است و بايد اعاده كند. (2)(مناسك م 593).

[297] م- اگر بعضى از دورها را از پشت مقام طواف كند بايد آن دور را با اعاده همان جزء تمام كند و احوط آن است كه طواف را هم اعاده كند اگر چه ظاهراً اعاده لازم نباشد بلكه بعيد نيست كفايت اعاده همان جزء. (3) [298] م- يقين به اين كه در حال طواف او را بى اختيار مى برند يا با نامحرم


1- آيات عظام فاضل، صافى، گلپايگانى: در طرف حجر اسماعيل، محدوده طواف ضيق نمى گردد و از حجر اسماعيل به مقدار 5/ 26 ذراع محدوده طواف است.نظر ساير آيات عظام در مسأله قبل گذشت
2- نظر آيات عظام قبلًا گذشت
3- نظر آيات عظام قبلًا گذشت

ص: 112

برخورد مى كند مجوز طواف در خارج حدّ نيست (1).(مناسك س 717 و 718).

[299] م- در صورت امكان طواف در محدوده و لو در وقت خلوت، بايد طواف را به تأخير بيندازد تا در محدوده انجام دهد و دورتر از آن حد كفايت نمى كند و در صورت عدم امكان و لو در وقت خلوت، طواف در خارج حد مزبور مانع ندارد با مراعات الأقرب فالأقرب. (2)(مناسك م 638 و س 714).

[300] م- زنى كه قادر به طواف كردن نيست، اگر كسى حتى نامحرم حاضر شود او را به دوش بگيرد و در محدوده طواف دهد نمى تواند به طواف با تخت روان در خارج از محدوده اكتفاء كند. (3)(مناسك س 672).

[301] م- كسى كه در محدوده طواف است اگر شك كند كه از محدوده خارج شده يا نه طوافش صحيح است ولى اگر در ابتداى طواف شك كند كه طوافش در محدوده است يا نه؟

نمى تواند به آن اكتفاء نمايد. (4)(مناسك س 707)

9- طواف نكردن روى شاذروان

[302] م- در اطراف ديوار خانه، يك پيش آمدگى است كه آن را شاذروان گويند و آن جز و خانه كعبه است و طواف كننده بايد آن را هم داخل قرار دهد.(مناسك م 597)


1- نظر آيات عظام قبلًا گذشت
2- آية اللَّه فاضل: چنان چه ضرورت عرفى اقتضاء مى كند انجام طواف در خارج حد با رعايت الأقرب فالأقرب مانعى ندارد و صحيح است و صبر كردن و تأخير انداختن لازم نيست.نظر ساير مراجع در مسائل قبل گذشت
3- نظر ساير مراجع در مسائل قبل گذشت
4- نظر آيات عظام قبلًا گذشت

ص: 113

[303] م- اگر كسى در بعضى از احوال، به واسطه كثرت جمعيت يا غير آن، بالاى شاذروان برود و دور بزند، آن مقدار كه دور زده باطل (1) است و بايد اعاده كند.

[304] م- دست به ديوار خانه كعبه گذاشتن در آنجايى كه شاذروان است جايز است (2) و به طواف ضرر نمى رساند، گرچه احتياط مستحب در ترك آن است.

10- موالات

[305] م- احتياط واجب آن است كه مراعات موالات عرفيه را در طواف بكند (3) يعنى در بين دورهاى طواف آن قدر طول ندهد كه از صورت يك طواف خارج شود.(مناسك م 574).

[306] م- جايز است در بين طواف براى رفع خستگى و استراحت بنشيند يا دراز بكشد و بعد، از همانجا اتمام كند، ولى نبايد آن قدر طول دهد كه موالات عرفيه به هم بخورد و اگر آن قدر نشست احتياط آن است


1- آية اللَّه تبريزى، خويى: احتياط آن است كه آن مقدار را تدارك نموده و طواف را تمام و سپس اعاده كند.آية اللَّه صافى: حكم راه رفتن روى حجر را دارد كه گذشت.آية اللَّه مكارم: امروز شاذروان را طورى ساخته اند كه عملًا طواف روى آن ممكن نيست
2- آيات عظام بهجت، فاضل، صافى، گلپايگانى، نورى: بنابر احتياط واجب جايز نيست. و بايد همان قسمت را اعاده كند
3- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى، مكارم: مراعات موالات لازم است.آية اللَّه بهجت: مراعات موالات عرفيه لازم است مگر در موارد عذر حاصل بعد از شوط چهارم.آية اللَّه فاضل، مكارم: درطواف مستحب موالات عرفيه شرط نيست

ص: 114

كه اتمام كند و اعاده نمايد. (1)(مناسك م 636).

11- انجام هفت دور، نه كمتر نه بيشتر

كم كردن دورهاى طواف

[307] م- اگر از روى عمد، طواف كننده از اول قصد كند كمتر از هفت دور به جا آورد طوافش باطل است اگر چه به هفت دور تمام كند (2) و احتياط واجب آن است كه اگر از روى ندانستن حكم، بلكه از روى سهو و غفلت باشد طواف را اعاده كند. (3)(مناسك م 601)

[308] م- اگر در اثناى طواف، از قصد هفت دور آوردن برگردد به قصد كمتر آوردن، از آنجاكه اين قصد را كرده و هر چه به اين عمل كرده باطل است (4) و بايد اعاده كند.(مناسك م 602)


1- آية اللَّه بهجت، خامنه اى: اگر بعد از شوط چهارم باشد اكمال طواف كافى است.آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى: اگر به قدرى نشست كه موالات عرفيه فوت شد طوافش باطل است و بايد از نو شروع كند.آية اللَّه مكارم: احتياط به اتمام لازم نيست و احتياط به استيناف لازم است.آية اللَّه فاضل: و مى تواند آن را رها كند و از نو يك طواف كامل انجام دهد
2- آية اللَّه بهجت: اگر به هفت دور تمام كند صحيح است.آية اللَّه خويى: با فرض تحقق قصد قربت طواف صحيح است.آية اللَّه تبريزى، گلپايگانى: بنابر احتياط طوافش باطل است
3- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى، فاضل: در اين موارد چنان چه به هفت دور تمام كند اعاده طواف لازم نيست گرچه احتياط مستحب اعاده آن است
4- آيات عظام سيستانى، فاضل، گلپايگانى، نورى: بنابر احتياط باطل مى شود.آية اللَّه تبريزى: بنابر احتياط باطل مى شود اگر از روى علم و عمد قصد كند.آية اللَّه خويى: اگر قصد قربت مختل شود طواف باطل مى گردد.آية اللَّه مكارم: احتياط آن است كه طواف را به نيت صحيح تمام كرده و بعد اعاده كند

ص: 115

[309] م- اگر كم كند از طواف واجب، چه يك دور يا كمتر يا بيشتر (1) ازيك دور از روى عمد، واجب است آن را اتمام كند (2) و اگر نكند حكمش حكم كسى است كه طواف را عمداً ترك كرده كه قبلًا گذشت به احتياط واجب (3) و حكم جاهل (4) به مسأله حكم عالم است.(مناسك م 606)

[310] م- اگر بعد از كم كردن از طواف كارهاى بسيارى كند (5) كه موالات فوت شود، حكمش حكم قطع طواف است كه مى آيد.(مناسك م 607)

[311] م- اگر سهواً از طواف كم كند (6)، پس اگر تجاوز از


1- آية اللَّه تبريزى، خويى: اگر بدون عذر، پيش از تجاوز از نصف، از مطاف خارج شود، اگر موالات عرفيه فوت شود طوافش باطل و اگر بعد از آن باشد يا موالات فوت نشود، احتياط آن است كه آن را تمام نموده و سپس اعاده كند.آية اللَّه سيستانى: اگر بدون عذر، پيش از تمام شدن شوط چهارم از مطاف خارج شود و مشغول به كارى شود كه عرفاً صدق كند طوافش را قطع كرده، طواف باطل است و اگر بعد از آن باشد، احتياط واجب آن است كه آن را تمام كند و سپس اعاده كند مگر موالات فوت شده باشد
2- آية اللَّه مكارم: اگر قبل از فوت موالات اتمام كند صحيح است
3- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى: بلكه بنابر اظهر
4- آية اللَّه بهجت: بايد اعاده كند در هر دو صورت
5- آية اللَّه مكارم: يا فاصله زيادى بدهد
6- آية اللَّه تبريزى، خويى: اگر بيش ازفوات موالات يادش آمد و از مطاف بيرون نرفته كمبود را بجا آورد و اگر از مطاف بيرون رفته ياموالات فوت شده و مقدار فراموش شده يك شوط باشد يك شوط را بجا آورد و اگر نمى تواند براى انجام يك شوط نايب بگيرد و اگر مقدار فراموش شده بيش ازيك و كمتراز چهار شوط باشد بايستى برگشته و كمبود را شخصاً بجا آورد و بهتراين است كه پس از تكميل آن را اعاده كند. آية اللَّه تبريزى دراين فرض فرموده اند: بنابر احوط بايد برگشته و تكميل كند و سپس اعاده كند. و اگر مقدار فراموش شده 4 شوط يا بيشتر باشد احوط اتمام سپس اعاده است. آية اللَّه سيستانى: اگر پيش از فوات موالات عرفى يادش بيايد، باقيمانده را بجا آورد و الّا در صورتى كه مقدار فراموش شده يك يا دو يا سه شوط باشد آن را بجا آورد و در صورتى كه بيش ازسه شوط باشد بنابر احتياط واجب باقيمانده را بجا آورد و طواف را اعاده كند. آية اللَّه بهجت: تمام كردن طواف در صورت تجاوز از نصف، يعنى با تمام شدن 4 شوط على الأحوط و از سرگرفتن درصورت عدم تجاوز، خالى از وجه نيست

ص: 116

نصف (1) كرده باشد اقوى آن است كه از همانجا تمام كند طواف را در صورتى كه فعل كثير نكرده باشد (2) و الا احتياط واجب (3) اتمام و اعاده است. و اگر تجاوز از نصف نكرده (4)، طواف را اعاده نمايد، لكن سزاوار نيست ترك احتياط در همه موارد سهو به تمام كردن طواف ناقص و اعاده كردن.(مناسك م 608- 609).

[312] م- اگر درحال سعى يادش آمد كه طواف را ناقص به جا آورده، بايد برگردد و طواف را از همانجا كه ناقص كرده تكميل كند و برگردد تتمه سعى را به جا آورد و طواف و سعيش صحيح است (5)، ليكن احتياط (6) آن است كه اگر كمتر


1- آية اللَّه مكارم: يعنى چهار دور كامل انجام داده باشد.آية اللَّه صافى، گلپايگانى: اگر چهار دور تمام شده طواف را تمام كند و اگر كمتر از نصف باشد اعاده نمايد و در فاصله بين 5/ 3 تا چهار شوط احتياط در تكميل و اعاده است
2- آية اللَّه مكارم: اين شرط زايد است
3- آية اللَّه مكارم: بايد اعاده كند.آية اللَّه فاضل: اولى و احوط اين است
4- آية اللَّه مكارم: مانند مسأله قبل است
5- آية اللَّه بهجت: احتياط در اتمام و سپس اعاده سعى است.نظر آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى، صافى، گلپايگانى: در ذيل مسأله قبل گذشت
6- آية اللَّه فاضل، مكارم: اين احتياط ترك نشود

ص: 117

از چهار دور به جا آورده طواف را تمام كند و اعاده نمايد و همچنين اگر سعى را كمتر از چهار بار انجام داده تمام كند و اعاده كند.(مناسك م 631)

زياد كردن دورهاى طواف

[313] م- اگر از روى عمد، طواف كننده از اول قصد كند كه بيش از هفت دور بجا آورد طوافش باطل است اگر چه به هفت دور تمام كند (1) و احتياط واجب آن است كه اگر از روى ندانستن حكم بلكه از روى سهو و غفلت باشد طواف را اعاده كند. (2)(مناسك م 601)

[314] م- اگر از روى جهل به مسأله بيش از هفت دور طواف كند، پس اگر از اول قصد بيش از هفت شوط داشته طواف و نمازش صحيح نيست (3) و بايد آنها را اعاده كند و ظاهراً اعاده بقيه اعمال لازم نيست. (4)(مناسك س 690)

[315] م- انجام يك دور يا بيشتر به قصد احتياط، زياده در طواف محسوب نمى شود (5) و جبران نقص احتمالى را نيز نمى كند.(مناسك س 692- 763)


1- آية اللَّه بهجت: اگر به هفت دور تمام كند صحيح است.آية اللَّه خويى: با فرض تحقق قصد قربت صحيح است.آية اللَّه تبريزى، گلپايگانى: بنابر احتياط طوافش باطل است
2- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى، فاضل: در اين موارد چنان چه به هفت دور تمام كند اعاده طواف لازم نيست گرچه احتياط مستحب اعاده آن است
3- آية اللَّه سيستانى، فاضل: مگر جاهل قاصر باشد كه دراين صورت طوافش صحيح است.آية خويى، سيستانى: بنابر احتياط، طواف باطل است
4- آيات عظام خويى، صافى، گلپايگانى: اعاده بقيه اعمال لازم است.آية اللَّه سيستانى، فاضل: بنابر احتياط بقيه را اعاده كند
5- آية اللَّه مكارم، سيستانى: طواف او اشكال دارد. آية اللَّه سيستانى: اضافه فرموده اند: مگر اين كه جاهل قاصر باشد

ص: 118

[316] م- اگر در اثناى طواف، از قصد هفت دور آوردن برگردد به قصد زيادتر آوردن، از آنجا كه اين قصد را كرده و هر چه به اين عمل كرده باطل است (1) و بايد اعاده كند.(مناسك م 602)

[317] م- اگر از اول قصد كند كه هشت دور به جا آورد، ليكن قصدش آن باشد كه هفت دور آن طواف واجب باشد و يك دور قدم زدن دور خانه براى تبرك يا مقصد ديگر باشد طواف او صحيح است.

[318] م- اگر گمان كند كه يك دور نيز مستحب است، همانطور كه هفت دور مستحب (2) است و قصد كند كه هفت دور واجب را بياورد و يك دور مستحب هم دنبال آن بياورد طواف او صحيح است.

[319] م- اگر بعد از هفت دور طواف واجب، عمداً يك شوط يا كمتر يا بيشتر به آن اضافه نمايد، به قصد اين كه زياده جزء آن طواف باشد، طواف او باطل مى شود (3) و بايد اعاده كند.(مناسك س 681)

[320] م- اگر سهواً زياد كند بر هفت دور، پس اگر كمتر از يك دور است قطع كند آن را و طوافش صحيح است و اگر يك دور يا زيادتر است، احوط (4) آن است كه هفت دور ديگر را تمام كند به قصد قربت، بدون تعيين مستحب يا


1- آيات عظام تبريزى، سيستانى، فاضل، گلپايگانى، نورى: بنابر احتياط باطل مى شود. آية اللَّه تبريزى اضافه فرموده اند: اگر از روى علم و عمد قصد كند.آية اللَّه خويى: اگر قصد قربت مختل شود طواف باطل مى گردد.آية اللَّه مكارم: احتياط آن است كه طواف را به نيت صحيح تمام كرده و بعد اعاده كند
2- آية اللَّه فاضل: هفت دور واجب است
3- آية اللَّه سيستانى: اگر جاهل باشد صحت طواف او مورد اشكال است مگر اين كه جاهل قاصر باشد
4- آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: اين احتياط مستحب است

ص: 119

واجب (1) و دو ركعت نماز قبل از سعى و دو ركعت بعد از سعى بخواند و دو ركعت اول را براى فريضه قرار دهد، بدون آن كه تعيين كند براى طواف اول يا طواف دوم است.(مناسك، مسأله 314). (2)

قران در طواف

[321] م- در طواف واجب، قِران جايز نيست؛ يعنى جايز نيست طواف واجب را با طواف ديگر دنبالِ هم آورد، بدون آن كه بين دو طواف، نماز طواف فاصله شود و در طواف مستحب مكروه است.(مناسك م 611)

[322] م- در طواف واجب، اگر از اول قصد قِران داشته، يا دراثناى طواف قصد كرده باشد، احتياط واجب آن است كه طواف اول را اعاده كند و اگر بعد از تمام شدن آن، قصد به جا آوردن طواف ديگر براى او حادث شد و به دنبال


1- از اينجا تا آخر مسأله در مناسك آية اللَّه خويى مذكور نيست
2- آية اللَّه بهجت: احتياط در اين است كه دو ركعت فريضه قبل از سعى بجاى آورد و دو ركعت نافله را مى تواند بعد از سعى به جاى آورد.آية اللَّه سيستانى: اگر از روى اشتباه چيزى بر شوطهاى طواف خود بيافزايد، پس اگر بعد از رسيدن به ركن عراقى يادش آمد، مقدار افزوده را تا يك طواف كامل به اتمام برساند و احتياط واجب اين است كه طواف دوّم را در اين هنگام به قصد قربت بدون اين كه واجب يا مستحب بودن آن را قصد كند به اتمام برساند، و پس از آن چهار ركعت نماز بخواند و احتياط مستحب اين است كه بين آن ها فاصله اى بيندازد؛ به اين معنا كه دو ركعت قبل از سعى جهت طواف واجب به جا آورد و دو ركعت پس از سعى جهت طواف مستحبى به جا آورد. و همچنين است بنابر احتياط واجب اگر پيش از رسيدن به ركن عراقى يادش بيايد.آية اللَّه فاضل: و احتياط مستحب آن است كه دو ركعت نماز بعد از سعى براى غير فريضه انجام دهد

ص: 120

طواف اول زياده را آورد اقوى (1) صحت طواف اول است و احوط اعاده است.(مناسك م 613)

[323] م- اگر زياد كند دورى، يا كمتر يا بيشتر از دور برطواف و قصدش آن باشد كه زياده را جزء طواف ديگر قرار دهد، داخل در قران ميان دو طواف است كه حكمش گذشت. (2)(مناسك م 612)

[324] م- اگر طواف واجبى را كه به فتواى مجتهدش صحيح است، قبل از خواندن نماز به قصد احتياط اعاده نمايد وسپس نماز طواف را بخواند عملش صحيح است، هر چند داخل در قران حرام است. (3)(مناسك س 756)

قطع طواف

[325] م- جايز است قطع طواف نافله بدون عذر واقوى كراهت قطع طواف


1- آية اللَّه سيستانى: اگر از ابتدا قصد قران داشته باطل است و اگر ازاول قصد نداشته اگر طواف دوم را تمام كند طواف اول باطل است.آيات عظام بهجت، خويى، تبريزى: در فرض اتيان به طواف كامل، اظهر بطلان طواف اول است.آية اللَّه صافى، گلپايگانى: قران بنابر احتياط واجب سبب بطلان طواف اول مى شود هرچند از اول اين قصد را نداشته باشد. و احتياط آن است كه نماز طواف را بخواند و بعد اصل طواف و نماز آن را اعاده كند
2- آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى، سيستانى: اگر طواف دوم را به اتمام نرساند نه قران است و نه زياده در طواف. آيات عظام غير از آية اللَّه بهجت اضافه نموده اند: بلى اگر قصد قران را داشته باشد با علم به اين كه قران مبطل است قصد قربت محقق نمى شود و طواف او باطل است
3- آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى: طواف احتياطى قران محسوب نمى شود.آية اللَّه سيستانى: صحت عمل مورد اشكال است از جهت فاصله بين طواف و نماز، مگر اين كه جاهل قاصر باشد

ص: 121

واجب است بدون عذر و به مجرد خواهش نفس و احوط (1) قطع نكردن آن است، به اين معنى كه قطع نكند به طورى كه بقيه را ترك كند تا موالات عرفيه (2) به هم بخورد.(مناسك م 615)

[326] م- اگر بدون عذر طواف را قطع كرد، احوط آن است كه اگر چهار دوربجا آورده باشد طواف را تمام كند (3) و بعد اعاده كند و اين در صورتى است كه منافى بجا آورده باشد حتى مثل زياد فاصله دادن كه موالات عرفيه به هم بخورد و اگر طواف را قطع كند و منافى بجا نياورده باشد اگر برگردد و تمام كند طواف صحيح است.(مناسك م 616- 617)

[327] م- اگر در بين طواف عذرى براى آن پيدا شد، مثل مرض يا حيض يا حدث بى اختيار (4) و يا برپاشدن نماز جماعت يا نظافت مسجد، پس اگر بعد از تمام شدن چهار دور بوده، بعد از رفع عذر برگردد و ازهمان جا تمام كند و اگر قبل (5) از آن بوده، طواف را اعاده كند. (6) و احتياط مستحب در فرض اول در غير حيض، آن است كه تمام كند و اعاده نمايد(مناسك م 618 و س 646).


1- آيات عظام خويى، صافى، گلپايگانى: قطع طواف واجب بدون عذر جايز نيست.آية اللَّه بهجت، مكارم: بنابر احتياط واجب طواف واجب را قطع نكند
2- آية اللَّه سيستانى: يا قبل از اتمام شوط چهارم از مطاف خارج و مشغول كارى شود كه عرفاً گفته شود طواف راقطع كرده است
3- آية اللَّه بهجت: اتمام لازم نيست طوافش را ازسر بگيرد.نظر ساير آيات عظام در مسأله سوم از شرط يازدهم «انجام هفت دور نه كمتر» گذشت
4- نظر آيات عظام در مورد حدث بى اختيار در شرط دوم طواف گذشت
5- آيات عظام فاضل، صافى، گلپايگانى: درفاصله بين 5/ 3 تا 4 شوط احتياط به اتمام و سپس اعاده است
6- آية اللَّه سيستانى: در طواف مستحبى از هر كجا كه قطع كند مادامى كه سؤالات عرفى فوت نشده است مى تواند برگردد و تمام نمايد

ص: 122

[328] م- اگر شخصى كه با عذر طواف را قطع كرده نتوانست بجا آورد، اگر ممكن است او را حمل كنند و طواف دهند و اگر ممكن نيست نايب براى او بگيرند و حكم نيابت در بعضى از دورهاى طواف مى آيد. (1)(مناسك م 619)

[329] م- اگر مشغول طواف است و وقت نماز واجب تنگ شود واجب است طواف را رها كند و نماز بخواند، پس اگر بعد از چهار دور (2) رها كرد، از همانجا طواف را تمام كند (3) و الّا (4) اعاده كند. (5)(مناسك م 620)

[330] م- جايز است، بلكه مستحب است قطع كند طواف را براى رسيدن به نماز جماعت يا رسيدن به وقت فضيلت نماز واجب و از هر جا قطع كرد از همانجا بعد از نماز اتمام كند (6) و احتياط آن است كه به دستور مسأله قبل عمل كند وسزاوار نيست اين احتياط ترك شود(مناسك م 621)


1- آيات عظام صافى، گلپايگانى، مكارم: بعيد نيست كه گفته شود نايب در هر صورت بايد همه طواف را انجام دهد
2- آية اللَّه خامنه اى: بعد از تجاوز از نصف
3- آية اللَّه خامنه اى، فاضل: ولى چنانچه تمام نكرد و از سر گرفت طوافش صحيح است
4- آية اللَّه بهجت: اگر موالات عرفيه به هم خورده اعاده كند.آية اللَّه خامنه اى: اگر قبل از تجاوز از نصف بوده و مدت زمان طولانى بين قطع و اتمام فاصله شود بنابر احتياط طواف را اعاده كند و الّا مى تواند آن را تكميل كند
5- آية اللَّه تبريزى، سيستانى: بايد تمام كند و اعاده لازم نيست، گرچه احتياط مستحب آن است كه طواف را بعد از طواف اول و نماز آن اعاده كند.آية اللَّه مكارم: بنابر احتياط واجب اعاده كند.آية اللَّه صافى، گلپايگانى: اگر از نصف گذشته و چهار شوط هم تمام نشده احتياطاً طواف را اتمام و اعاده كند
6- آية اللَّه بهجت: اگر موالات عرفيه به هم خورده و قبل از اكمال شوط چهارم طواف را قطع كرده احتياط مراعات شود به اكمال طواف و اعاده آن

ص: 123

شك در طواف

[331] م- اگر بعد از طواف شك كند كه آن را صحيح به جا آورده يا نه، مثلًا احتمال بدهد كه از طرف راست طواف كرده، يا محدث بوده، يا از داخل حجر اسماعيل عليه السلام طواف كرده، اعتناء نكند و طوافش صحيح است اگر چه باز در محل طواف باشد و از آنها منصرف نشده يا مشغول كارهاى ديگر نشده باشد، در صورتى كه هفت دور بودن معلوم باشد بى زياده و نقيصه.(مناسك م 623)

[332] م- اگر بعد از تمام شدن طواف و انصراف از آن شك كند كه آيا طواف را زيادتر از هفت دور بجا آورده يا نه، يا شك كند كمتر بجا آورده يا نه، اعتناء نكند و طوافش صحيح است. (1) لكن در صورت دوم احتياط ترك نشود.(مناسك م 622)

[333] م- اگر در آخر دوركه به حجرالأسود ختم شد، شك كند كه هفت دور زده يا هشت دور يا زيادتر، اعتنا به شك نكند و طوافش صحيح است.(مناسك م 624)

[334] م- اگر قبل از رسيدن به حجر الأسود و تمام شدن دور، شك كند كه آنچه را دور مى زند دور هفتم است يا هشتم، طوافش باطل است. (2)(مناسك م 625)


1- آية اللَّه تبريزى، خويى: در صورت دوم، طواف باطل است، مگر اين كه بعد از دخول در نماز طواف شك كند
2- آية اللَّه بهجت: احوط بطلان طواف است.آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى: ظاهر اين است كه طوافش باطل است و احتياطاً بقصد رجاء تمام و اعاده طواف نمايد.آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: لكن احوط اتيان نماز طواف و اعاده طواف و نماز است.آية اللَّه فاضل، آية اللَّه مكارم: آن دور را تمام كند و طوافش صحيح است

ص: 124

[335] م- اگر در آخر دور يا اثناى آن، شك كند ميان شش و هفت و هرچه پاى نقيصه در كار است، طواف او باطل است. (1)(مناسك م 626)

[336] م- در مواردى كه شك در دورهاى طواف موجب بطلان طواف است، اگر طواف ديگرى شروع كرد و در اثناء آن يقين به دورهاى طواف اول برايش حاصل شد احتياط كند. (2)(مناسك س 687)

[337] م- اگر در طواف مستحب شك كند در عدد دورها، بنابر اقل گذارد و طوافش صحيح است.(مناسك م 627)

[338] م- اگر در اثناء طواف شك كند كه طواف را به نيت منوب عنه شروع كرده يا براى خود، احتياط آن است كه طواف را به نيت منوب عنه اتمام كند و


1- آية اللَّه بهجت: بطلان طواف او و لزوم استيناف، خالى از قوت نيست با آن كه فى الجمله احوط است و احوط از آن بنا بر اقلّ بگذارد و اتمام و بعد از آن اعاده طواف نمايد.آية اللَّه سيستانى: اگر شك در نقيصه در غير 6 و 7 باشد، طوافش باطل است. و اگر شك در پايان شوط بين 6 و 7 باشد، بنابر احتياط واجب طواف را اعاده كند ولى اگر در اين صورت بنابر 6 گذاشت و از روى جهل به مسأله طواف را تمام كرد و متوجّه مسأله نشد تا وقت اعاده گذشت طوافش صحيح است و اگر شك در زياده و نقصان باشد؛ مثل اين كه شك كند بين 6 و 7 و 8 و يا شك بين 6 و 8 طوافش باطل است.آية اللَّه مكارم: بنابر احتياط واجب
2- آيات عظام تبريزى، سيستانى، فاضل: طواف دوم محكوم به صحت است، همان را به اتمام برساند.آية اللَّه مكارم: صبر مى كند تا موالات طواف دوم به هم بخورد، سپس طواف اول را تكميل كند.آية اللَّه صافى، گلپايگانى: احتياط به اين صورت كند كه طواف دوم را رها كند و طواف قبلى را تكميل كند و پس از نماز طواف قبلى، طواف و نماز آن را به طور كامل اعاده نمايد.آية اللَّه خويى: فتاواى ايشان در دست نيست

ص: 125

پس از نماز، دو مرتبه آن را با نماز ديگر اعاده كند. (1)(مناسك س 695)

[339] م- شخص كثير الشك در عدد دورها اعتنا به شكش نكند (2) و احتياط آن است كه كسى را وادار كند كه عدد را حفظ كند.(مناسك م 629)

[340] م- معيار دركثير الشك بودن در طواف اين است كه عرفاً بگويند در طوافش زياد شك مى كند (3)(مناسك س 746)

[341] م- گمان در عدد دورها اعتبار ندارد (4) و حكم شك را دارد.(مناسك س 629)

رها كردن طواف و از سر گرفتن آن

[342] م- كسى كه در اثناء طواف آن را رها كند و از سر بگيرد، اگربعد از دور چهارم بوده به احتياط واجب طواف اول را تمام كند و نماز بخواند و بعد يك


1- آية اللَّه بهجت: مى تواند طواف را به نيت منوب عنه تمام كند.آية اللَّه خامنه اى: مى تواند به نيت منوب عنه اتمام كرده و پس از نماز، آن را كاملًا اعاده كند و مى تواند صبر كند تا موالات عرفيه به هم خورده و سپس آن را اعاده كند.آية اللَّه سيستانى: بايد طواف را به نيت نيابت از سر بگيرد.آية اللَّه فاضل: به نيت آنچه نيت كرده اتمام كند و نماز طواف را بخواند ولى نمى تواند به آن اكتفا كند و بايد طواف و نماز آن را به نيت منوب عنه اعاده كند
2- آية اللَّه بهجت: كثير الشكّ در طواف، مثل كثير الشك در نماز است و همان وظيفه را دارد. آية اللَّه خويى: كثيرالشك در طواف تا به حدّ وسواس نرسد بايد به شكش اعتنا كند.آية اللَّه سيستانى: كثيرالشك در طواف نبايد به شكش اعتنا كند چنانچه در نماز نبايد اعتنا كند. آية اللَّه مكارم: و بنا را بر آنچه به نفع اوست بگذارد
3- معيار اين است كه شكى كه براى او حاصل مى شود نسبت به كسانى كه در موجبات حواس پرتى مانند او هستند به مقدار معتنا به بيشتر باشد
4- آية اللَّه بهجت: حكم آن مانند حكم ظنّ در نماز است

ص: 126

طواف ديگر و نماز طواف بجا آورد (1) واگر قبل از دور چهارم بوده، در فرض سؤال بايد يك طواف ديگر بجا آورد (2) و با فرض جهل، ظاهر اين است كه اعمال مترتّبه صحيح و از احرام خارج شده است (3) و اگر طواف دوم را هم رها كند و طواف سومى را انجام دهد همين حكم را دارا است.(مناسك م 652- 657- 761)

نيابت در طواف

[343] م- همان گونه كه كل طواف براى شخص عاجز و معذور قابل نيابت است، بعضى از شوطهاى آن نيز قابل نيابت است. (4)(مناسك س 675- 683)


1- آية اللَّه خويى: در فرض اعتقاد به جواز از سرگرفتن طواف، طواف مزبور مجزى است.آية اللَّه خامنه اى، فاضل، صافى، گلپايگانى، نورى: اين احتياط واجب نيست بلكه همان طوافى كه از سر گرفته كفايت مى كند
2- آية اللَّه تبريزى: در هر دو صورت، اگر يك طواف كامل به نيت وظيفه فعليه، اعم از تمام و اتمام بجا آورد كافى است.آية اللَّه سيستانى: اگر قبل از اتمام شوط چهارم باشد و قطع به اين صورت باشد كه از مطاف خارج شده و مشغول كارى شده باشد كه عرفاً بگويند طوافش را قطع كرده است سپس از سرگرفته باشد طواف صحيح است و اگر بعد از شوط چهارم باشد در صورتى كه استيناف، پس از فوت موالات عرفيه بوده صحيح است و گرنه مشكل است مگر اين كه جاهل قاصر باشد
3- آية اللَّه مكارم: طواف او و اعمال بعد از آن در هر دو حال صحيح است.آية اللَّه صافى، گلپايگانى: اگر بعد از شوط چهارم بوده نقصان طواف اول را تكميل كند و نماز آن را نيز بخواند
4- آيات عظام صافى، مكارم، گلپايگانى: در صورتى كه بتوان آنها را در باقيمانده طواف داد بايد چنين كنند و الّا براى كل طواف نائب بگيرند.آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى، فاضل: اگر كسى از ابتدا بر انجام بعضى از طواف عاجز است بايد براى كل طواف نائب بگيرد. و آية اللَّه سيستانى و فاضل افزوده اند: و همچنين اگر قبل از اتمام شوط چهارم عاجز شود و اگر بعد از شوط چهارم عاجز شود براى باقيمانده نائب بگيرد و نماز را خودش بخواند

ص: 127

[344] م- انجام طواف به نيابت از ديگرى قبل از طواف عمره يا حج يا طواف نساء جايز است. (1)(مناسك س 715)

طواف با لباس دوخته

[345] م- اگر محرم طواف و سعى خود را با لباس دوخته انجام دهد، طواف و سعى او صحيح است (2)، هر چند به واسطه پوشيدن لباس دوخته در غير موارد عذر معصيت كرده است و در مواردى كه طواف و نماز بايد اعاده شود و با تقصير از احرام خارج شده، لازم نيست (3) با لباس احرام آن ها را اعاده كند(مناسك س 751- 752)

طواف حائض و مستحاضه

[346] م- زن اگر در ايام عادت خون ديده و سپس پاك شده و مجدداً خون


1- آية اللَّه صافى، گلپايگانى: در طواف عمره احوط آن است كه بعد از انجام مناسك خود و قبل از تقصير و خروج از احرام، طواف نيابتى را انجام دهد.آية اللَّه تبريزى: احوط آن است كه پس از انجام اعمال خود آن را براى منوب عنه انجام دهد
2- آية اللَّه تبريزى: اگرساتر منحصر به لباس هاى دوخته اى كه پوشيده است باشد طواف اشكال دارد مگر اعتقاد داشته كه اين عمل بر او جايز است.آية اللَّه مكارم: درصورت عمد خلاف احتياط است
3- آية اللَّه خويى، سيستانى: اگر طواف را از روى جهل ترك كرده و يا آنها را باطل انجام داده دراحرام باقى است و بايد لباس دوخته را درآورد.آية اللَّه صافى، گلپايگانى: در طواف عمره تمتع و عمره مفرده، احرام واجب است

ص: 128

ديد، چنان چه قبل از ده روز پاك شود آن خون محكوم به حيض است (1) واگر در فاصله اى كه پاك بوده، طواف و نماز را انجام داده، بايد آن ها را اعاده نمايد.(مناسك س 719)

[347] م- زن اگر به جهتى مانند استفاده از قرص، نظم عادت ماهانه اش به هم خورده، چنان چه يقين دارد خونى كه مى بيند سه روز استمرار دارد، هر چند به اين نحو كه پس از خروج خون تا سه روز در باطن فرج آلوده باشد حكم حيض را دارد و گرنه بايد به وظائف مستحاضه عمل نمايد. (2)(مناسك س 720)

[348] م- زن اگربراى عمره محرم شده، اگر به واسطه حيض نتواند طواف كند، بايد صبر كند و پس ازپاك شدن، طواف و اعمال ديگر را انجام دهد و اگر بترسد كه نتواند تا زمانى كه در مكه است عمره را انجام دهد بايد براى طواف و نماز نائب گرفته و ساير اعمال را خودش انجام مى دهد.(مناسك س 189)

[349] م- اگر زن در اثناء طواف حائض يا مستحاضه شود حكم آن همان است كه در عارض شدن حدث گذشت(مناسك م 549)

[350] م- اگر زن پس از اين كه متوجه شد كه طواف عمره را باطل انجام داده حايض شد و كاروان منتظر او نمى ماند، براى طواف و نماز نايب گرفته و بقيه اعمال را خودش به جا مى آورد(مناسك س 723- 189)


1- آية اللَّه تبريزى، خويى: اگر خون دوم به صفات حيض باشد.آية اللَّه مكارم: اگر اعمال در حال پاكى واقع شده صحيح است.آية اللَّه سيستانى: پاكى بين دو خون كه حيض واحد شمرده مى شوند محل اشكال است و به احتياط واجب بايد طواف و نماز را اعاده كند
2- آية اللَّه صافى، گلپايگانى: در صورتى كه سه روز اول پشت سرهم نباشد مثل آن كه دو روز خون ببيند و يك روز پاك شود و دوباره يك روز خون ببيند، بنابر احتياط لازم در روزهايى كه خون مى بيند بايد جمع كند ميان كارهاى مستحاضه و تروك حايض و در روزهايى كه خون نمى بيند جمع كند ميان عبادت هاى خود و تروك حائض

ص: 129

[351] م- زن مستحاضه، چنان چه استحاضه اش قليله باشد، بايد براى هر يك از طواف و نماز، جداگانه وضو بگيرد (1) و اگر متوسطه باشد، بايد علاوه بر اين، يك غسل براى طواف و نماز انجام دهد، و اگر كثيره باشد (2) يك غسل ديگرهم براى نماز انجام دهد، اين در صورتى است كه خون مستمر باشد و اگر از وقت وضو يا غسل براى طواف تا آخر نماز، خون قطع باشد، طهارتى كه براى طواف


1- آية اللَّه سيستانى، گلپايگانى: بنابر احتياط واجب
2- آية اللَّه تبريزى: بنابر احتياط براى طواف و نماز آن يك غسل كند و براى هريك از آن دو يك وضو بگيرد.آية اللَّه خويى: و اما كثيره غسل كند براى هر كدام و محتاج به وضو نيست، مگر اين كه محدث به حدث اصغر باشد، كه در اين صورت احوط ضم وضو است به غسل.آية اللَّه سيستانى: اگر خون مستمر باشد كه بيرون آمدن خون از پنبه منقطع نشود يك غسل كافى است، اگرچه احتياط مستحب براى هر كدام يك غسل است و اگر چنين نباشد و به نحوى باشد كه بتواند پس از طواف با غسلى ديگر نماز را انجام دهد در حالى كه خون بيرون نزده باشد، در اين صورت اگر پس از غسل و انجام طواف خون بيرون نيامده بود مى تواند با همان غسل نماز را بخواند و اگر بيرون آمده بود به احتياط واجب براى نماز دوباره غسل كند.آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: اگر بعد از غسل براى نماز يوميه خون نبيند تجديد غسل لازم نيست و اگر خون ببيند، براى هركدام از طواف و نماز طواف يك غسل احتياطاً بجا آورد و اگر فاصله بين غسل و طواف زياد مى شود، مثل اينكه در نزديك مسجد الحرام نتواند غسل كند، احتياطاً در موقع ورود به مسجد الحرام تيمم بدل از غسل هم بنمايد.آية اللَّه فاضل: احتياط واجب آن است كه مستحاضه كثيره علاوه بر اغسال يوميه، يك غسل براى طواف و نماز آن انجام دهد و براى طواف يك وضو و براى نماز طواف هم يك وضو بگيرد. و متوسطه بنابر احتياط واجب يك غسل براى طواف و نماز طواف و براى هر كدام يك وضو بگيرد.آية اللَّه مكارم: مستحاضه كثيره هنگامى كه غسل هاى نماز خود را به موقع بجا آورد، غسل ديگرى براى طواف بر او واجب نيست، تنها وضو بگيرد بنابر احتياط

ص: 130

تحصيل كرده كافى است(مناسك س 725- 727)

[352] م- زن مستحاضه اگر پاك شد و وضو گرفت و غسل كرد و مشغول طواف شد و در اثناء طواف مجدداً خون ديد، حكم آن همان حكم عارض شدن حدث در اثناء طواف است. ولى اگرخون مستمر باشد و به وظيفه اش عمل كرده، با تحفظ از خروج آن، طواف او صحيح است.(مناسك س 730)

[353] م- مستحاضه پس از تحصيل طهارت براى طواف و نماز آن، بايد مبادرت به عمل نمايد و اگر با رفتن به منزل نتواند مبادرت كند، بايد وضو و غسل خود را نزديك مسجد الحرام انجام دهد (1)(مناسك س 732)

[354] م- اگر مستحاضه در اثناء طواف به جهت اقامه نماز و مانند آن نتواند به طوافش ادامه دهد، اگر از هنگام غسل تا آخر طواف خون قطع بوده طواف صحيح است و در غير اين صورت، احوط آن است كه اين طواف را تمام كند و پس از غسل اعاده نمايد. (2)(مناسك س 733)

[355] م- زن غير سيده (3) خونى كه بعد از تمام شدن پنجاه سال قمرى


1- آية اللَّه سيستانى: اگر فاصله بين غسل يا وضو يا هر دو و انجام طواف يا نماز طواف زياد باشد و تيمّم بدون فاصله ميسّر باشد، به احتياط واجب قبل از نماز يا طواف يك تيمم بدل از غسل يا وضو كند.آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: و اگر از نزديك مسجد الحرام نتواند غسل كند احتياطاً در موقع ورود به مسجد تيمم بدل از غسل هم بنمايد.(مجمع المسائل، ج 1، ص 468 مسأله 9)
2- آية اللَّه بهجت: اتمام لازم نيست.آية اللَّه تبريزى، مكارم: تمام كردن طواف سابق كافى است.آية اللَّه سيستانى: اگرقبل از پايان شوط چهارم بود با غسل جديد طواف را از سربگيرد و اگر بعد از شوط چهارم بوده با غسل جديد اتمام كند
3- آية اللَّه سيستانى: يائسگى در سيده و غير سيده با اتمام 60 سال قمرى شروع مى شود.آية اللَّه مكارم: يائسگى در سيده و غير سيده با اتمام 50 سال قمرى شروع مى شود.آية اللَّه تبريزى، خويى: زن غير سيده اگر بين 50 تا 60 سال خونى به صفات حيض ديد بنابر احتياط جمع بين احكام حايض و مستحاضه مى كند

ص: 131

مى بيند حكم استحاضه را دارد، هرچند به صفات حيض باشد و تا وقتى كه رسيدن به سن مزبور براى زن اثبات نشده حكم زنان غير يائسه را دارد.(مناسك 726)

[356] م- زنى كه حائض شده، اگر با استفاده از دارو كارى كند كه خون كاملًا قطع گردد به طورى كه در باطن فرج هم خون سه روز استمرار پيدا نكند، خون حيض نبوده است و با انجام وظيفه مستحاضه طواف و نماز او صحيح است. (1)(مناسك س 728)

[357] م- شخصى كه بعد از اعمال متوجه مى شود كه غسل واجبى مانند غسل مس ميت يا نفاس برعهده اش بوده است، چنان چه بعد از آن، غسل جنابت (2) انجام داده كفايت مى كند و عملش صحيح است و الّا حكم كسى را دارد كه طواف خود را باطل انجام داده است.


1- آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: در صورتى كه سه روز اول پشت سر هم نباشد؛ مثل آنكه دو روز خون ببيند و يك روز پاك شود و دوباره يك روز خون ببيند، بنابر احتياط لازم در روزهايى كه خون مى بيند بايد جمع كند ميان كارهاى مستحاضه و تروك حايض و در روزهايى كه خون نمى بيند هم كارهايى را كه بر حايض حرام است ترك كند و عبادت هاى خود را بجا آورد.(توضيح المسائل، مسأله 447، احكام حايض)
2- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى، مكارم: يا هر غسل واجب ديگر يا مستحبى كه استحباب آن ثابت است با شد غسل احرام يا غسل جمعه انجام داده باشد كافى است.آية اللَّه فاضل: اگر غسل واجبى انجام داده كفايت مى كند والّا كفايت نمى كند.آية اللَّه بهجت، گلپايگانى: غسل واجب ديگركفايت مى كند و در كفايت غسل مستحبى اشكال است، احتياط ترك نشود

ص: 132

وظيفه دائم الحدث

[358] م- بيمارى كه حدث(بول، غائط، ريح) پى درپى از او خارج مى شود، اگر فرصتى دارد كه مى تواند در آن طواف را با وضو و طهارت بدن انجام دهد، بايد پس از وضو و طهارت بدن، طواف را در آن وقت انجام دهد و اگرچنين فرصتى ندارد اگر مشقت نداشته باشد، براى هر بار كه حدث از او صادر مى شود يك وضو بگيرد هر چند با بردن آب همراه خود در طواف و نماز باشد (1)(مناسك س 750- 738)

[359] م- كسى كه بول يا غائط پى در پى از او خارج مى شود واجب است تا آن جا كه مى تواند از سرايت نجاست به بدن و لباس خود جلوگيرى كند به همان كيفيتى كه در نماز انجام مى دهد.(مناسك س 739)

[360] م- اگر حدث از غير مجراى طبيعى به طور پى درپى خارج مى شود حكم حدثى را دارد كه از مجراى طبيعى به طور پى درپى خارج مى شود كه در دو مسأله قبل گذشت (2)(مناسك س 739)


1- آية اللَّه بهجت: اين در حدث بول و ريح است ولى اگر حدث غائط است براى طواف نائب بگيرد. آية اللَّه صافى، گلپايگانى: اگر حدث ريح يا غائط باشد براى طواف نائب بگيرد و احتياطاً خودش هم طواف كند و اگر حدث بول است چنان چه مى تواند براى هر بار كه حدث از او سر مى زند وضو بگيرد. آية اللَّه گلپايگانى اضافه فرموده اند: و اگر اين را هم نمى تواند، چهار شوط آن را بجا آورد و سپس تجديد وضو نموده و بقيه طواف را بجا آورد. آية اللَّه فاضل: و بنابر احتياط واجب براى طوافش نائب هم بگيرد. آية اللَّه تبريزى، خويى: درمورد مسلوس تا وقتى كه حدث متعارض از او سر نزده يك وضو براى طواف و يك وضو براى نماز كافى است و درمورد مبطون مبتلاى به حدث غائط فرموده اند احوط جمع بين طواف خودش و طواف نائب است، آية اللَّه سيستانى و مكارم: تا زمانى كه حدث متعارف از آنها سر نزده همان وضو كافى است
2- آية اللَّه خويى: بنابر احتياط واجب همان حكم را دارد

ص: 133

مسائل متفرقه طواف

[361] م- واجب نيست در حال طواف روى طواف كننده طرف جلو باشد بلكه جايز است به يمين و يسار نگاه كند و صفحه صورت را برگرداند بلكه به عقب نگاه كند (1) و مى تواند طواف را رها كند و خانه را ببوسد و برگردد از همانجا اتمام كند.(مناسك، مسأله 635)

[362] م- در حال طواف تكلم كردن و خنده نمودن و شعر خواندن اشكال ندارد لكن كراهت دارد و مستحب است در حال طواف مشغول دعا و ذكر خدا و تلاوت قرآن باشد.(مناسك، مسأله 634)

[363] م- اگر معاذاللَّه در حال طواف معصيتى مانند تماس عمدى با بدن نامحرم انجام شود طوافش باطل نمى شود (2) و اگر درحال احرام كارى كه موجب كفاره است و انجام داده بايد كفاره بدهد. (3)(مناسك س 709)

[364] م- پا گذاردن روى احرامى ديگران و اشيايى كه از افراد در مطاف


1- آية اللَّه بهجت: اگر در حال حركت نباشد و اگر هم باشد ولى از خط منحرف نشود اشكال ندارد.آية اللَّه سيستانى: احتياط واجب آن است كه به حدّى رو نگرداند كه بتواند مقدارى از پشت سر را نگاه كند
2- آية اللَّه تبريزى: چنانچه موجب تماس، مشى در حال طواف باشد طوافش اشكال دارد
3- آية اللَّه فاضل: اگربا علم و عمد بوده و موجب انزال شود، علاوه بر گناه و كفاره يك شتر، نسبت به طواف، حكم محدث شدن در اثناى طواف را دارد.آية اللَّه مكارم: اگرلمس از روى لباس باشد گناه كرده و كفاره ندارد

ص: 134

مى افتد، مانند ساعت و غيرآن، موجب بطلان طواف نمى شود. (1)(مناسك س 662)

[365] م- اگر قسمتى از شوط را نادرست انجام دهد و در وقتى كه مى خواهد تدارك كند محل دقيق آن مشخص نباشد، براى تدارك بايد از جلوتر شروع كند، با اين قصد كه طواف او از همان جايى كه نادرست بوده ادامه پيدا كند و بقيه مقدمه علميه باشد.(مناسك س 706)

[366] م- در مواردى كه احتياط اقتضا مى كند كه طواف را تكميل كند و نماز بخواند و سپس آن را با نمازش اعاده كند، نمى تواند يك طواف كامل به قصد تمام و اتمام بجا آورد (2)(يعنى چنان چه آن مقدار انجام شده باطل بوده، تمام هفت شوط طوافش باشد و چنان چه صحيح بوده، از طواف دوم به مقدار نقصان طواف اول، طواف باشد) و بعد دو ركعت نماز بخواند. و ترديد در نيت است.(مناسك س 704)

[367] م- اگر كسى مريض يا طفلى را حمل كند و طواف دهد و خودش نيز قصد طواف كند طواف هر دو صحيح است.(مناسك م 633)

[368] م- اگر در طواف، بى اختيار او را ببرند، اعاده آن مقدار لازم است (3) و بايد طواف را صحيح انجام دهد و خودش به اختيار طواف كند و چنان چه ممكن نيست بايد در وقت خلوت طواف نمايد ولى بايد دانست كه منظور از بى اختيار


1- آيات عظام صافى، گلپايگانى، مكارم: ولى عمداً پا روى آن نگذارد
2- آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى، فاضل: كفايت مى كند و صحيح است.آية اللَّه سيستانى، مكارم: بنابر احتياط نمى تواند
3- آية اللَّه تبريزى، خويى: مجرد بردن جمعيت، موجب بطلان طواف نمى شود مادامى كه ساير شرايط موجود باشد.آية اللَّه خامنه اى، مكارم: چون از او نيت مى كند خود را در وسط جمعيت قرار دهد و طواف كند هر چند او را ببرند اعاده لازم نيست

ص: 135

شدن اين نيست كه در اثر فشار جمعيت تندتر برود، بلكه در اين صورت اگر قدم ها را به اختيار خود بر مى دارد ضرر ندارد و طوافش صحيح است. (1)(مناسك م 640)

[369] م- هرگاه در طواف خانه خدا در چند قدم از طواف اشكالى پيش آمد، مثل اين كه او را بى اختيار بردند، همان چند قدم را بايد از سربگيرد و اگر از حجر الأسود به قصد طواف شروع كند اشكال دارد. و اگر نمى تواند برگردد، با جمعيت بدون قصد طواف برود تا به جايى كه بايد از آنجا طواف را اعاده كند برسد و از آنجا تدارك نمايد. (2)(مناسك م 639 و 641)

[370] م- اگر قسمتى از يك شوط طواف، نادرست انجام شود و شخص بخواهد آن را تدارك كند، لازم نيست از همان مكانى كه طواف اشكال پيدا كرده آن را ادامه دهد، بلكه مى تواند محاذى آن در طرف راست يا چپ آن مكان طواف را تدارك كند و همين طور است مواردى كه طواف درنقطه اى قطع مى شود و شخص مى خواهد آن را تكميل نمايد.(مناسك س 743)

[371] م- اگر به جاى تدارك آن مقدار از شوط كه اشكال پيدا كرده آن را رها كند و شوط ديگرى به جا آورد طوافش اشكال دارد و بايد آن را اعاده كند. (3)(مناسك س 697)


1- آية اللَّه سيستانى: بى اختيار شدن به اين است كه نه بتواند توقف كند و نه از مطاف خارج شود
2- آية اللَّه سيستانى، فاضل: اگرنتواند برگردد و جبران كند، مى تواند بدون قصد طواف تا حجر الأسود برود و آن دور را از سربگيرد، آية اللَّه سيستانى اضافه فرموده اند: و نمى تواند بدون قصد طواف برود تا جايى كه طوافش نادرست بوده است و از آنجا اعاده نمايد
3- آية اللَّه بهجت، فاضل: طواف او صحيح است.آية اللَّه سيستانى: اگر جاهل قاصر باشد طواف صحيح است

ص: 136

[372] م- در مواردى كه قسمتى از شوط را صحيح انجام نداده، اگر بدون تدارك آن قسمت به طواف ادامه دهد، طواف او صحيح نيست. (1)(مناسك س 711)

[373] م- در عدد دورهاى طواف و سعى و عدد سنگ هاى رمى، در صورتى مى توان به ديگرى اعتماد كرد كه اطمينان به عدد حاصل شود. (2)(مناسك س 712)

[374] م- نائبِ در طواف حج يا عمره، لازم نيست محرم باشد يا لباس احرام در برداشته باشد، بلكه مى تواند طواف نيابى را در غير احرام و با لباس دوخته انجام دهد(مناسك س 705- 751- 752)

[375] م- كسى كه از احرام خارج شده و مى خواهد طواف و نماز را اعاده كند لازم نيست طواف را با لباس احرام انجام دهد (3)(مناسك س 751)

[376] م- كسى كه در بين طواف، شخصى را از روى زمين بلند مى كند، يا چيزى را بر مى دارد و در آن حال نمى داند آيا بدون توجه و قصد طواف، يك يا چند قدم به جلو آمده يا نه، بايد آن مقدار را احتياطاً اعاده كند. (4)(مناسك س 758)

[377] م- اگر قسمتى از طواف اشكال پيدا كند بايد همان قسمت تصحيح


1- آية اللَّه بهجت: اگر يك شوط به عنوان تكميل بجا آورد طواف صحيح است.آية اللَّه فاضل: اگر هنوز موالات عرفيه به هم نخورده بايد نقصان شوط اول را جبران و اتمام كند و بنابر احتياط اعاده هم بنمايد
2- آية اللَّه تبريزى، خويى: يا آن شخص ثقه باشد.آية اللَّه سيستانى: در خصوص طواف مى توان بر او اعتماد كرد اگر خود او يقين به عدد اشواط داشته باشد
3- آية اللَّه خويى، سيستانى: بر احرام خود باقى است و بايد از محرمات احرام اجتناب كند.آية اللَّه صافى، گلپايگانى: درطواف عمره مفرده و تمتع، احرام واجب است و در طواف حج، احرام لازم نيست
4- آيات عظام بهجت، صافى، سيستانى: به شك خود اعتنا نكند.آية اللَّه تبريزى، مكارم: اگر قصد طواف ولو اجمالًا داشته باشد كافى است

ص: 137

شود و ادامه بعد از آن به قصد طواف، بدون تصحيح آن قسمت، موجب اشكال درطواف مى شود و با آوردن يك شوط بعد از طواف احتياطاً اشكال رفع نمى شود.(مناسك س 763)

طواف مستحب

[378] م- طواف يعنى هفت شوط كامل و انجام يك يا چند شوط، استحبابش ثابت نيست (1)(مناسك س 745)

[379] م- انجام طواف مستحب براى بانوان، با علم به اين كه نگاه آنان بى اختيار به نامحرم مى افتد و در فشار جمعيت قرار مى گيرند اشكالى ندارد، ولى بهتر است درموارد ازدحام مراعات نمايند.(مناسك س 766)

[380] م- شرائطى كه در طواف واجب ذكرشد، به جز آن چه استثناء شده (2)، در طواف مستحب نيز معتبر است.(مناسك س 7635)

[381] م- كسى كه حمد و سوره نمازش را نمى تواند به طور صحيح تلفظ كند، اگر وقت دارد و مى تواند با تأخير طواف قرائت خود را تصحيح كند، تأخير آن لازم نيست (3) و اگر بعد از طواف، تا قبل از فوات موالات عرفيه، بين طواف و نماز


1- آية اللَّه سيستانى: يك شوط نيز از خود يا از غير خود مستحب است.(جامع الفتاوى م 375)
2- آية اللَّه فاضل، مكارم: موالات و طهارت از حدث در طواف مستحبى شوط نيست
3- آية اللَّه بهجت: اگر عسرو حرج ندارد صبر كند يا به جماعت بخواند.آيات عظام تبريزى، خويى، صافى: اگر براى او امكان داشته باشد بايد تأخيربيندازد تا قرائتش را تصحيح نمايد.آية اللَّه فاضل، مكارم: بايد تأخير بيندازد مگر اين كه بقاى در احرام موجب عسر و حرج شود.آية اللَّه سيستانى: بنابر احتياط واجب بايد تأخير بيندازد

ص: 138

نتواند غلطهاى خود را درست كند، به هر نحو مى تواند، نماز بخواند. (1)(مناسك س 822- 810)

[382] م- اگر نماز طواف را در غير موضعى كه بايد به جا آورد انجام داد، مثل اين كه در حجر اسماعيل عليه السلام نماز خواند وبعد از آن متوجه شد، بايد نماز را اعاده كند (2)، ولى اعاده ساير اعمال لازم نيست.(مناسك س 815)

[383] م- اگر زن بعد از طواف و قبل از انجام نماز طواف حائض شد، چنان چه وقت وسعت دارد صبر مى كند تا پاك شود و پس از تحصيل طهارت، نماز طواف و بقيه اعمال را انجام دهد و اگر وقت تنگ باشد، براى نماز طواف نائب مى گيرد و سعى و تقصير را به جا مى آورد.(مناسك س 811)

[384] م- اگر زن، نماز طواف را فراموش كرد، يا به جهت جهل به مسأله يا سهواً آن را باطل انجام داد و پس از آن كه متوجه شد حايض گرديد، در وسعت وقت پس از پاك شدن، نماز طواف را به جا مى آورد و اگر بعد از انجام سعى يا تقصير متوجه شد كه نماز را ترك كرده يا باطل انجام داده، اعاده سعى و تقصير لازم نيست.(مناسك س 795)

[385] م- انجام نماز طواف به جماعت كافى نيست (3)، ولى اگر كسى كه حمد و سوره اش درست نيست، بخواهد براى احتياط (4) نماز طوافش را به جماعت بخواند، مى توان در طواف واجب به شخص عادلى كه نماز طواف واجبش را مى خواند اقتدا كند هر چند طواف امام غير طواف ماموم باشد، مثل اين كه در نماز طواف به نماز طواف نساء اقتداء كند.(مناسك 799- 800)


1- تفصيل نظر آيات عظام در مسأله 421 آمده است
2- آية اللَّه نورى همدانى: اعاده نماز هم لازم نيست
3- آية اللَّه بهجت: كافى، بلكه مستحب است
4- آية اللَّه مكارم: بهتر ترك اين احتياط است

ص: 139

[386] م- كسى كه نمى تواند حمد و سوره و ذكرهاى واجب نماز را به طور صحيح تلفظ كند، جايز نيست از طرف ديگرى براى حج يا عمره نيابت كند، هر چند نيابتش تبرعى باشد و اگر نائب شد احرامش باطل است (1). بلى كسى كه مى تواند ذكرهاى واجب را تصحيح كند، نيابتش جايز است و اگر نايب شد بايد نمازش را تصحيح كند و عمل نيابى را صحيح انجام دهد تا از احرام خارج شود(مناسك س 801- 802)

[387] م- اگر بعد از نماز طواف متوجه شود كه قرائت يا ذكر واجب را صحيح ادا نكرده است، چنان چه احتمال نمى داده است آن چه ادا كرده غلط بوده است نمازش صحيح است (2)(مناسك س 803)

[388] م- كسى كه حمد و سوره و ذكرهاى واجب نماز را صحيح ادا نمى كند، مى تواند جهت انجام عمره مفرده استحبابى يا حج استحبابى محرم شود. (3) ولكن چنان چه مى تواند، بايد نماز خود را تصحيح كند(مناسك س 812)


1- آية اللَّه سيستانى: احرامش صحيح است و بايد به نيت منوب عنه تمام كند هر چند به احتياط واجب مجزى از منوب عنه نيست.آية اللَّه بهجت: شخصى كه قرائتش درست نبوده يا از جهت ديگرى معذور بوده و بدون توجه از طرف ديگرى محرم شده احتياطاً درموارد عذر نائب بگيرد و خود نيز آن عمل را انجام دهد در اين صورت نيابتش صحيح است و هر چند از اول نمى توانسته نايب شود.آية اللَّه تبريزى، خويى، گلپايگانى: احتياطاً حج را به نيت منوب عنه تمام كند- آية اللَّه گلپايگانى اضافه فرموده اند: ولكن صحت عمره مذكور براى منوب عنه محل اشكال است و نسبت به اجرت نيز با مستأجر مصالحه نمايد
2- آيات عظام بهجت، صافى، گلپايگانى: نماز باطل است و بايد اعاده شود.آية اللَّه خويى: اگر جاهل قاصر باشد صحيح است.آية اللَّه سيستانى: اگر در اشتباه خود معذور بوده نمازش صحيح است و الّا اعاده نمايد
3- نظر آيات عظام در مورد نايب گرفتن براى نماز طواف و به جماعت خواندن آن گذشت

ص: 140

[389] م- اگر در حال قرائت يا اداى ذكر واجب، او را حركت دادند، به طورى كه استقرار از بين برود، بايد آن مقدارى را كه بدون استقرار بوده مجدداً اعاده نمايد و اگر در حال تكرار نيز از استقرار خارج شد، باز بايد آن را اعاده كند و اما اگر حركت به حدى نباشد كه به استقرار معتبر در نماز ضرر بزند، نبايد آن چه در حال حركت گفته اعاده نمايد، مگر به قصد احتياط، به شرط آن كه وسوسه نباشد(مناسك س 805)

[390] م- انجام طواف مستحب قبل از اعمال عمره تمتع و مفرده و پس از محرم شدن براى حج تمتع وقبل از رفتن به عرفات و پيش از طواف حج يا طواف نساء، به عمره و حج ضرر نمى زند، گرچه احوط ترك طواف مستحبى است. (1)(مناسك س 768)

[391] م- هر شوط از طواف مستحب را نمى توان به نيت يك نفر انجام داد، ولى انجام يك طواف به نيابت از چندين نفر اشكالى ندارد. (2)(مناسك س 769)

مستحبات طواف

مستحبات طواف (3)

[392] م- در حال طواف، مستحب است بگويد:


1- آية اللَّه خويى: احوط اين است كه متمتع پس از احرام و قبل از رفتن به عرفات طواف مستحبى نمايد و چنان چه طواف نمود بعد از طواف تلبيه را تجديد كند.آية اللَّه سيستانى: طواف مستحبى قبل از طواف عمره و حج اشكالى ندارد ولى پس از احرام و قبل از رفتن به عرفات، به احتياط واجب طواف مستحبى نكند و اگر كرد به احتياط مستحب تلبيه را تجديد كند
2- آية اللَّه سيستانى: نيابت در يك شوط نيز صحيح است ولى در اين صورت نبايد مجموع هفت شوط را به عنوان يك طواف انجام دهد.آية اللَّه مكارم: و نيز مى تواند ثواب هر شوط رابه يك نفر اهداء كند
3- آية اللَّه مكارم: اين مستحبّات را به قصد رجاء بجا آورد

ص: 141

«أللَّهُمَّ إنِّي أسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي يُمْشى بِهِ عَلى طَلَلِ الْماءِ كَما يُمْشى بِهِ عَلى جُدَدِ الأَرْضِ وَأسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الّذِيْ يَهْتَزُّ لَهُ عَرْشُكَ وَأسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي تَهْتَزُّ لَهُ اقْدامُ مَلائِكَتِكَ وَأسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعاكَ بِهِ مُوسى مِنْ جانِبِ الطُورِ فاسْتَجَبْتَ لَهُ وَأ لْقَيْتَ عَلَيْهِ مَحَبَّةً مِنْكَ وَأسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الّذي غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَما تَأخَّرَ وأتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ أنْ تَفْعَلَ بِي كَذا وَكَذا».

و بجاى كذا و كذا حاجت خود را بخواهد.

و نيز مستحب است در حال طواف بگويد:

«أللَّهُمَّ إنِّي إلَيْكَ فَقِيْرٌ وَإنِّي خائِفٌ مُسْتَجِيْرٌ فَلا تُغَيِّرْ جِسْمِي وَلا تُبَدِّلْ إسْمِي».

و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد به خصوص وقتى كه به در خانه كعبه مى رسد اين دعا را بخواند:

«سائِلُكَ، فَقِيْرُكَ، مِسْكِيْنُكَ بِبابِكَ، فَتَصَدَّقْ عَلَيْهِ بِالْجَنَّةِ، ألَّلهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَالْحَرَمُ حَرَمُكَ وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ وَهذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ الْمُسْتَجِيرِ بِكَ مِنَ النَّارِ فَأعْتِقْنِي وَوَالِدَيَّ وَأهْلِي وَوُلْدِي وَإخْوانِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ النَّارِ يا جَوادُ يا كَريمُ».

و وقتى كه به حجر اسماعيل رسيد رو به ناودان و سر را بلند كند و بگويد:

«أللَّهُمَّ أدْخِلْنِي الْجَنَّةَ وَأجِرْنِي مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِكَ وَعافِنِي مِنَ السُّقْمِ وَأوْسِعْ عَلَيَّ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلالِ وَادْرَأْ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِالجِنِّ وَالْإنْسِ وَشَرَّ

ص: 142

فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».

و چون از حجر بگذرد و به پشت كعبه برسد، بگويد:

«يا ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ ياذَا الْجُودِ وَالْكَرَمِ إنَّ عَمَلِي ضَعِيفٌ فَضاعِفْهُ لِي وَتَقَبَّلْهُ مِنِّي إنَّكَ أ نْتَ السَّمِيْعُ الْعَلِيْمُ».

و چون به ركن يمانى برسد دست به دعا بردارد و بگويد:

«يا أللَّهُ يا وَلِيَّ الْعافِيَةِ وَخَالِقَ الْعافِيَةِ وَرَازِقَ الْعافِيَةِ وَالْمُنْعِمُ بِالْعافِيَةِ وَالْمَنّانُ بِالعافِيَةِ والمُتَفَضِّلُ بِالْعافِيَةِ عَلَيَّ وَعَلى جَمِيعِ خَلْقِكَ يا رَحْمنَ الدُّنْيا وَالآخِرَةِ وَرَحيْمَهُما صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْزُقْنَا الْعافِيَةَ وَتَمامَ الْعافِيَةِ وَشُكْرَ الْعافِيَةِ في الدُّنْيا وَالآخِرَةِ يا أرْحَمَ الرَّاحِمِيْنَ».

پس سر به جانب كعبه بالا كند و بگويد:

«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذي شَرَّفَكِ وَعَظَّمَكِ، وَالْحَمْدُ للَّهِ الَّذي بَعثَ مُحَمَّداً نَبِيّاً وَجَعَلَ عَليّاً اماماً. أللَّهُمَّ اهْدِ لَهُ خِيارَ خَلْقِكَ وَجَنَّبْهُ شِرارَ خَلْقِكَ».

و چون ميان ركن يمانى و حجر الأسود برسد، بگويد:

«رَبَّنا آتِنا في الدُّنيا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النَّارِ».

و در شوط هفتم، وقتى كه به مستجار (1) رسيد، مستحب است دو دست خود را بر ديوار خانه بگشايد و شكم و روى خود را به ديوار كعبه بچسباند و بگويد:

«أللَّهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ وَهذا مَكانُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ النَّار».

پس به گناهان خود اعتراف نموده و از خداوند عالم آمرزش بطلبد كه ان


1- مستجار در پشت كعبه در نزديك ركن يمانى برابر در خانه كعبه قرار دارد

ص: 143

شاء اللَّه تعالى مستجاب خواهد شد، بعد بگويد:

«أللَّهُمَّ مِنْ قِبَلِكَ الرَّوْحُ وَالْفَرَجُ وَالْعافِيَةُ. أللَّهُمَّ إنَّ عَمَلِي ضَعيْفٌ فَضاعِفْهُ لِي وَاغْفِرْ لي مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنِّي وَخَفِيَ عَلى خَلْقِكَ أسْتَجِيرُ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ».

و آنچه خواهد دعا كند و ركن يمانى را استلام كند و به نزد حجر الأسود آمده و طواف خود را تمام نموده و بگويد:

«أللَّهُمَّ قَنِّعْنِي بِما رَزَقْتَني وَبارِكْ لِي فِيما آتَيْتَني».

و براى طواف كننده مستحب است در هر شوط، اركان خانه كعبه و حجر الأسود را استلام نمايد و در وقت استلام حجر بگويد (1):

«أمانَتي أدَّيْتُها وَمِيثاقي تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوافاةِ».


1- آية اللَّه مكارم: انجام بعضى از اين مستحبات در زمان ما و در ازدحام جمعيّت براى بسيارى از مردم غير ممكن است، بنابراين آنچه را ممكن است انجام مى دهد و آنچه را نمى توان انجام داد، هرگاه نيّت انجام آن را داشته باشد، خداوند مطابق نيّتش پاداش به او خواهد داد، بنابراين اصرار بر مزاحمت ديگران نبايد داشته باشد

ص: 144

5

أ

نماز طواف

اشاره

سوم از واجبات عمره نماز طواف است.

[393] م- واجب است بعد از تمام شدن طواف عمره، دو ركعت نماز بخواند؛ مثل نماز صبح.(مناسك، مسأله 773)

[394] م- مى تواند نماز طواف را با هر سوره اى كه خواست بخواند، مگر سوره هاى سجده، (1) و مستحب است در ركعت اول، بعد از «حمد»، سوره «قل هو اللَّه احد» و در ركعت دوم، سوره «قل يا أيها الكافرون» را بخواند.(مناسك، مسأله 774)

[395] م- جايز است نماز طواف را بلند بخواند مثل نماز صبح، يا آهسته مثل نماز ظهر.(مناسك، مسأله 775)

[396] م- شك در ركعات نماز طواف موجب بطلان نماز است (2) و بايد اعاده


1- آية اللَّه سيستانى: قرائت سوره هاى سجده در نماز جايز است، ولى اگر سجده را انجام داد نماز باطل مى شود مگر اينكه سهواً سجده كند و اگر سجده نكند نماز صحيح است ولى گناه كرده است و اگر قبل از آيه سجده، به سوره اى ديگر عدول كند اشكال ندارد هر چند عمداً شروع كرده باشد
2- آية اللَّه بهجت: بعد از استقرار آن به تروّى على الأحوط، و اظهر اعتبار ظنّ در ركعات است مثل ظنّ در افعال؛ چه ظنّ به وجود باشد يا عدم، به مصحّح باشد يا مبطل، به ركن باشد يا غير آن، در محل شك و يا نسيان باشد يا خارج از محل. پس لوازم آن از تدارك يا بطلان يا عدم تدارك را مترتّب مى كند، اگر چه احتياط در اعاده است فى الجمله، در صورت تعلّق ظنّ به فعل كه تدارك نمى كند مگر در موردى كه انجام دادن آن مبطل نباشد يقيناً

ص: 145

كند و بعيد نيست اعتبار ظنّ در (1) ركعات و در ظن در افعال (2) احتياط كند. و در احكام، اين نماز با نماز يوميه مساوى است.(مناسك، مسأله 776 و سؤال 820)

[397] م- احوط آن (3) است كه بعد از طواف، مبادرت به نماز كند و زود بجا آورد. و ميزان، مبادرت عرفيه است، به طورى كه به نظر عرف بين آن دو فاصله نشود و اگر به قدرى فاصله اندازد كه موالات عرفيه به هم بخورد، طواف و نمازش صحيح است. (4)(مناسك، مسأله 777)


1- آية اللَّه مكارم: احتياط واجب اعاده بعد از اتمام است
2- آيات عظام تبريزى، خويى، سيستانى: ظن در افعال، حكم شك را دارد.آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه فاضل: ظن در افعال معتبر است
3- آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خويى: بايستى بعد از طواف، مبادرت به نماز كند، كه در عرف نگويند بين آنها فاصله شده و آية اللَّه خويى اضافه نموده اند كه: فصل بين طواف و نماز طواف مبطل طواف است و اگر تدارك نشود حج باطل مى شود.(استفتائات، ص 246، س 730).آية اللَّه سيستانى: به اين معنى كه به نظر عرف، بين آن دو فاصله اى نباشد، ولى فاصله به مقدار ده دقيقه براى استراحت يا يافتن جاى مناسب و مانند آن اشكال ندارد ولى كارى ديگر مانند نماز قضا به احتياط واجب نبايد انجام دهد.آية اللَّه فاضل: اقوى مبادرت به نماز است و در صورتى كه عالماً و عامداً اخلال به فوريت كند ظاهراً طواف باطل مى شود و اگر تدارك نكند و وقت بگذرد حج نيز باطل است
4- آية اللَّه سيستانى: فاصله انداختن به مقدار ده دقيقه براى استراحت، يا تحصيل جاى مناسبى براى نماز، مُخلّ به مبادرت نيست، ولى به كارهايى جداى از نماز طواف، مثل خواندن نماز قضا و مانند آن مشغول نشود و اگر عمداً اخلال به مبادرت نمود، احتياطاً طواف را هم اعاده كند.آية اللَّه فاضل: ظاهراً مقدار فاصله مخلّ به موالات عرفيه نسبت به افراد و هنگام ازدحام و غير آن فرق مى كند. و به طور كلّى فاصله از ده تا پانزده دقيقه براى استراحت و رفع خستگى و تطهير مخلّ نيست. و اگر عمداً موالات را به هم زد احتياطاً طواف را هم اعاده كند.آية اللَّه گلپايگانى: احتياط در ترك آن و مبادرت به نماز طواف است.آية اللَّه تبريزى: با فوت موالات عرفى، احتياطاً نماز را بخواند و بعد طواف و نماز را اعاده كند.آية اللَّه خويى: بايد اعاده نمايد.(استفتائات)

ص: 146

[398] م- انجام نماز مستحبى يا عبادت ديگر بين طواف و نماز آن، تا وقتى كه موالات عرفيه به هم نخورده مانعى ندارد. (1)(مناسك س 820 و 807)

[399] م- واجب است اين نماز (2) نزد مقام ابراهيم واقع شود و احتياط (3) واجب آن است كه پشت مقام به جا آورد [به طورى] كه سنگى كه مقام است بين او و خانه كعبه واقع شود و بهتر آن است كه هرچه ممكن باشد نزديكتر بايستد، ليكن نه به طورى كه مزاحمت با سايرين كند.(مناسك، مسأله 778)

[400] م- دراين كه نماز طواف نزد مقام و پشت مقام باشد ملاك نظر عرف است، يعنى بايد به طورى باشد كه عرفاً بگويند نماز را نزد مقام و پشت مقام


1- نظر آية اللَّه سيستانى در مسأله قبل گذشت
2- آية اللَّه گلپايگانى: بنابر احتياط واجب نزد مقام واقع شود
3- آية اللَّه تبريزى: احوط بلكه اظهر آن است ....آيةاللَّه خامنه اى: واجب است اين نماز، پشت مقام، نزديك به آن خوانده شود به شرط اين كه مزاحمت براى ديگران نباشد.آية اللَّه مكارم: واجب است نماز طواف را در صورت امكان پشت مقام ابراهيم عليه السلام بجا آورد

ص: 147

خوانده ست و حدّ مشخصى ندارد.(مناسك س 819)

[401] م- اگر به واسطه زيادى جمعيت نتوانست پشت مقام بايستد؛ به طورى كه گفته شود نزد مقام نماز مى كند به واسطه دورى زياد، (1) در يكى از دو جانب به جا (2) آورد در جايى كه گفته شود نزد مقام نماز مى خواند.(مناسك، مسأله 779)

[402] م- اگر ممكن نشد در دو جانب نزد مقام نماز را به جا آورد، بايد ملاحظه نزديكتر را بكند از ميان دو جانب و پشت مقام، و اگر سه طرف مساوى باشند، در پشت نماز بخواند و در دو طرف كافى نيست و اگر دو طرف نزديك تر


1- آية اللَّه نورى: در هر نقطه اى از مسجدالحرام نماز طواف را بخواند مجزى است هر چند بهتر است كه نسبت به مقام حضرت ابراهيم، الأقرب فالأقرب(هر چه نزديكتر باشد بهتر است) را مراعات كند.آية اللَّه خامنه اى: در هر نقطه اى كه خلف صدق كند كافى است اگر چه از مقام دور باشد بلكه در اين صورت صحت نماز در هر جاى مسجد الحرام بعيد نيست
2- آية اللَّه بهجت: در صورت عدم تمكّن و بُعد مفرط، در يكى از دو جانب آن بجا آورد. آية اللَّه تبريزى: نماز بايد پشت مقام باشد و در نزديكى آن و در صورت عدم تمكّن از نزديكى مقام، با مراعات الأقرب فالأقرب به مقام بنا بر احتياط، پشت مقام مى تواند بجاآورد. آية اللَّه خويى: در صورت عدم تمكّن از نماز نزديك مقام، مى تواند با رعايت الأقرب فالأقرب دورتر نماز بخواند ولى به هر حال بايد پشت مقام باشد. آية اللَّه سيستانى: و اگر نتواند پشت مقام و نزديك به آن بجا آورد، احتياط واجب آن است كه هم آن را در نزديكى اش؛ چه در سمت راست باشد و يا چپ، و هم دور از آن ولى پشت مقام بجا آورد و اگر نتواند آن دو را بجا آورد، هر كدام كه ممكن است انجام دهد و اگر نتواند هيچكدام را انجام دهد، در هر جاى مسجد كه شده انجام دهد و بنابر احتياط مستحب رعايت كند هرچه به مقام نزديكتر باشد و اگر پس از آن، تا زمانى كه وقت سعى تنگ شود توانست نزديك به مقام و پشت آن نماز را اعاده كند، احتياط مستحب اعاده آن است

ص: 148

از پشت باشند به مقام ولكن هيچ كدام نزد مقام نباشد بعيد نيست جايز بودن اكتفا به پشت، لكن احتياط آن است كه يك نماز در پشت مقام بخواند و يك نماز در يك طرف با ملاحظه نزديكترى و احوط اعاده نماز است در صورت امكان در پشت مقام تا وقتى كه وقت تنگ نشده براى سعى.(مناسك، مسأله 780)

[403] م- اگر با علم و عمد نماز طواف را ترك كرد يا آن را باطل انجام داد و سعى و تقصير نمود، بايد نماز طواف و سعى و تقصير را اعاده نمايد و تا انجام نداده، دراحرام عمره باقى مى ماند. (1)(مناسك س 794)

[404] م- اگر كسى نماز طواف واجب را فراموش كند، بايد هر وقت كه يادش آمد در مقام ابراهيم عليه السلام بجا آورد و به همان دستورى كه در مسأله 406 به بعد ذكر شده عمل نمايد.(مناسك، مسأله 782)

[405] م- اگر نماز طواف را فراموش كند و در بين سعى بين صفا و مروه يادش بيايد، از همانجا سعى را رها كند و برگردد، دو ركعت نماز را بخواند، بعد از آن، سعى را از همانجا (2) تمام كند.(مناسك، مسأله 783)

[406] م- شخصى كه نماز را فراموش كرده و ساير اعمال را كه بعد از نماز بايد عمل كند، عمل كرده، اعاده آنها ظاهراً لازم نباشد، اگرچه احتياط استحبابى در اعاده است.(مناسك، مسأله 784)

[407] م- اگر برگشتن به مسجد الحرام مشكل باشد از براى شخصى كه نماز را


1- آية اللَّه سيستانى، فاضل: به احتياط واجب بايد طواف را نيز اعاده كند.آية اللَّه خويى: بايد طواف را اعاده نمايد.آية اللَّه تبريزى: با فوات موالات عرفى احتياطاً نماز را بخواند و بعد طواف و نماز را اعاده كند
2- آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: در صورت تجاوز از نصف، بقيه سعى را و در كمتر از نصف، همه آن را مجدداً بجا آورد.(آداب و احكام حج، مسأله 641)

ص: 149

فراموش كرده، بايد هرجا (1) يادش آمد نماز را بجا آورد، اگرچه در شهر ديگر باشد و برگشتن به حرم لازم (2) نيست، اگرچه آسان باشد.(مناسك، مسأله 785)

[408] م- اگر كسى اين نماز را بجا نياورد و بميرد، واجب است بر پسر بزرگِ (3) او، كه آن را قضا كند؛ به نحوى كه در كتاب «صلات» تفصيل داده شده است. و اگر ديگرى بجا آورد كافى است.(مناسك، مسأله 786)


1- آيةاللَّه خامنه اى: اگر از مكّه دور نشده و برگشتن و انجام نماز در محلّش براى او مشكل نيست، بايد برگردد به مسجد الحرام ودر محلّش بجاآورد واگر از مكّه دور شده، در همانجايى كه يادش آمد بجا آورد.آية اللَّه سيستانى: اگر بعد از بيرون رفتن از مكه يادش بيايد، احتياط واجب آن است كه برگردد و نزد مقام نماز بجاى آورد و اگر برگشتن براى او مشقت دارد نماز را در همان موضعى كه يادش آمده انجام دهد و لازم نيست براى انجام نماز به حرم برگردد، گرچه ميسور باشد.آية اللَّه فاضل: اگر در منا باشد مخير است بين خواندن نماز در منا و استنابه و الّا در هر جا كه هست همانجا نماز بخواند گرچه جوازِ گرفتنِ نايب هم بعيد نيست
2- آية اللَّه بهجت: و احوط آن است برگردد به حرم اگر دشوار نباشد و آنهارا بجا آورد و بعضى در صورت تعذر برگشتن به مقام، استنابه را لازم دانسته اند بنابراين، احوط جمع است ميان قضاى آنها، در هرجا كه متذكر شود و گرفتن نايب كه آنها را در مقام بجاى آورد.آيات عظام تبريزى، خويى، فاضل: احوط و اولى اين است برگشته و نماز را در حرم بجا آورد.آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: و بهتر است نايب هم بگيرد تا خلف مقام براى او بجا آورد،
3- آية اللَّه بهجت: بر ولىّ او لازم است آن را قضا كند.آية اللَّه سيستانى: بنابر احتياط واجب بايد پسر بزرگترش، آن را از طرف پدر قضا كند.آية اللَّه مكارم: و اگر ديگرى نيز بجا آورد كفايت مى كند

ص: 150

[409] م- جاهل به مسأله، در احكامى كه براى ناسى ذكر شد، شريك است با او.(مناسك، مسأله 787)

[410] م- واجب است بر هر مكلفى كه نماز خود را ياد بگيرد و قرائت و ذكرهاى واجب را پيش كسى درست كند كه تكليف الهى را به طور صحيح بجا آورد، خصوصاً كسى كه مى خواهد به حج برود بايد نماز را تصحيح كند، چون بعضى گفته اند (1) اگر نماز او درست نباشد عمره او باطل است و همچنين حج نيز باطل است. پس علاوه بر آنكه به اين قول، از حجّة الاسلام برائت ذمّه پيدا نمى كند، ممكن است چيزهايى كه در احرام بر او حرام شده بود؛ مثل زن و چيزهايى كه گذشت، بر او حلال نشود. (2)(مناسك، مسأله 788)

[411] م- اگر شخصى نتوانست قرائت يا ذكرهاى واجب را ياد بگيرد، بايد نماز را به هر ترتيبى كه مى تواند خودش به جا آورد و كافى است و اگر ممكن است، كسى را بگمارد كه نماز را تلقين او كند و احتياط آن است كه در مقام ابراهيم به شخص عادلى اقتدا كند، ليكن (3) اكتفا به نماز جماعت نكند؛ چنانكه نايب گرفتن نيز كافى نيست. (4)(مناسك، مسأله 789)


1- آية اللَّه تبريزى: اگر با فرض تمكّن، به طور ملحون نماز بخواند نمازش باطل، است مگر اين كه جاهل قاصر يا معتقد به صحّت قرائت باشد و در فرض تعمّد حجّش باطل مى شود.آية اللَّه خويى: اگر در زمانى كه نماز خواند مى توانست صبر كند و قرائتش را تصحيح نمايد و مع ذلك با قرائت ملحون نماز بخواند نمازش باطل است مگر جاهل قاصر باشد و در فرض تعمّد حجّش باطل مى شود
2- آية اللَّه مكارم: البته دقّت هاى علماى تجويد شرط نيست، همين اندازه كه عربى صحيح صدق كند كافى است
3- آية اللَّه بهجت: و اگر ممكن شود، نماز طواف را در مقام به جماعت بخواند و در صورت عدم امكان جماعت، عمل به وظيفه يوميّه كافى است
4- آية اللَّه خامنه اى: مشروعيّت جماعت در نماز طواف ثابت نيست، پس به هر نحو مى تواند خودش بخواند و احتياطاً نايب هم بگيرد. آية اللَّه سيستانى: اگر نتواند قرائت خود را تصحيح كند، هر چند در اثر مسامحه و سهل انگارى، ولى مقدار زيادى از سوره حمد را بتواند به طور صحيح بخواند، خواندن حمد به همين صورت كافى است و اگر نتواند، به احتياط واجب مقدارى از قرآن را كه مى تواند صحيح بخواند به آن اضافه كند و اگر نتواند، تسبيح بگويد و اگر وقت براى يادگرفتن همه حمد نباشد اگر به مقدار معتنابه ياد بگيرد كافى است و اگر نتواند، مقدارى از قرآن را بخواند كه عرفاً قرآن خواندن صدق كند و اگر نتواند، تسبيح بگويد و امّا سوره از جاهلى كه نتواند ياد بگيرد ساقط است. آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: اگر ياد گرفتن قرائت و احكام واجبه نماز ممكن نشود، نماز طواف را به جماعت بخواند ولى اكتفا به آن اشكال دارد و واجب است به طور فرادى نيز بخواند و اگر نايب هم بگيرد جهت نماز، بهتر و مطابق با احتياط است. آية اللَّه مكارم: نماز جماعت و گرفتن نايب لزومى ندارد

ص: 151

[412] م- نماز طواف را در همه اوقات مى شود خواند مگر آنكه مزاحمت كند با وقت نماز واجب، كه اگر نماز طواف بخواند موجب فوت يوميه شود، پس بايد اول نماز يوميه را بخواند.

(مناسك، مسأله 790)

[413] م- اگر كسى از روى بى مبالاتى مسامحه كرد در ياد گرفتن قرائت و ذكر واجب نماز تا وقت تنگ شد، نماز را به هر نحو كه مى تواند بايد بخواند و صحيح است، ليكن معصيت كار است و احتياط آن است كه به دستور مسأله 418 عمل كند و اگر ممكن است كسى را وادار كند كه تلقين او كند. (1)(مناسك مسأله 791)


1- آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خويى: بنابر احتياط واجب به هر نحوى كه خودش مى تواند بخواند و با جماعت هم بخواند و نايب هم بگيرد.آية اللَّه سيستانى: احتياط مستحب در صورت مقصِّر بودن، اين است كه هم نماز را به كيفيتى كه بيان آن گذشت بجا آورد و هم آن را به جماعت بخواند و هم نايب جهت انجام آن از طرفش بگيرد

ص: 152

[414] م- كسى كه حمد و سوره نمازش را نمى تواند به طور صحيح تلفظ كند، اگر وقت دارد و مى تواند با تأخير طواف، قرائت خود را تصحيح كند، تأخير آن لازم نيست (1) و اگر بعد از طواف تا قبل از فوات موالات عرفيه بين طواف و نماز نتواند غلطهاى خود را درست كند به هر نحو مى تواند نماز بخواند.(مناسك س 822- 810).

[415] م- اگر نماز طواف را در غير موضعى كه بايد بجا آورد انجام داد، مثل اين كه در حجر اسماعيل عليه السلام نماز خواند و بعد از آن متوجه شد، بايد نماز را اعاده كند (2)، ولى اعاده ساير اعمال لازم نيست.(مناسك س 815)

[416] م- اگر زن بعد از طواف و قبل از انجام نماز طواف حائض شد، چنان چه وقت وسعت دارد صبر مى كند تا پاك شود و پس از تحصيل طهارت، نماز طواف و بقيه اعمال را انجام دهد و اگر وقت تنگ باشد براى نماز طواف نائب مى گيرد و سعى و تقصير را به جا مى آورد.(مناسك س 811)

[417] م- اگر زن نماز طواف را فراموش كرد، يا به جهت جهل به مسأله يا سهواً آن را باطل انجام داد وپس از آن كه متوجه شد حايض گرديد، در وسعت وقت پس از پاك شدن، نماز طواف را بجا مى آورد و اگر بعد از انجام سعى يا تقصير متوجه شد كه نماز را ترك كرده يا باطل انجام داده اعاده سعى و تقصير لازم نيست.(مناسك س 795)


1- آية اللَّه بهجت: اگر عسرو حرج ندارد صبر كند يا به جماعت بخواند.آيات عظام تبريزى، خويى، صافى: اگر براى او امكان داشته باشد بايد تأخير بيندازد تا قرائتش را تصحيح نمايد.آية اللَّه فاضل، مكارم: بايد تأخير بيندازد مگر اين كه بقاى در احرام موجب عسر و حرج شود.آية اللَّه سيستانى: بنابر احتياط واجب بايد تأخير بيندازد
2- آية اللَّه نورى همدانى: اعاده نماز هم لازم نيست

ص: 153

[418] م- انجام نماز طواف به جماعت كافى نيست (1) ولى اگر كسى كه حمد و سوره اش درست نيست بخواهد براى احتياط (2) نماز طوافش را به جماعت بخواند مى تواند در طواف واجب به شخص عادلى كه نماز طواف واجبش را مى خواند اقتدا كند هر چند طواف امام غير طواف مأموم باشد مثل اين كه در نماز طواف به نماز طواف نساء اقتداء كند.(مناسك س 799- 800)

[419] م- كسى كه نمى تواند حمد و سوره و ذكرهاى واجب نماز را به طور صحيح تلفظ كند جايز نيست از طرف ديگرى براى حج يا عمره نيابت كند هر چند نيابتش تبرعى باشد و اگر نائب شد احرامش باطل است. (3) بلى كسى كه مى تواند ذكرهاى واجب را تصحيح كند نيابتش جايز است و اگر نايب شد بايد نمازش را تصحيح كند و عمل نيابى را صحيح انجام دهد تا از احرام خارج شود(مناسك س 801- 802)

[420] م- اگر بعد از نماز طواف متوجه شود كه قرائت يا ذكر واجب را صحيح ادا نكرده است چنان چه احتمال نمى داده است آن چه ادا كرده غلط بوده است


1- آية اللَّه بهجت: كافى بلكه مستحب است
2- آية اللَّه مكارم: بهتر ترك اين احتياط است
3- آية اللَّه سيستانى: احرامش صحيح است و بايد به نيت منوب عنه تمام كند هر چند به احتياط واجب مجزى از منوب عنه نيست.آية اللَّه بهجت: شخصى كه قرائتش درست نبوده يا از جهت ديگرى معذور بوده و بدون توجه ازطرف ديگرى محرم شده احتياطاً در موارد عذر نائب بگيرد و خود نيز آن عمل را انجام دهد در اين صورت نيابتش صحيح است هر چند از اول نمى توانسته نايب شود.آيات عظام تبريزى، خويى، گلپايگانى: احتياطاً حج را به نيت منوب عنه تمام كند. آية اللَّه گلپايگانى اضافه فرموده اند: ولكن صحت عمره مذكور براى منوب عنه محل اشكال است و نسبت به اجرت نيز با مستأجر مصالحه نمايد

ص: 154

نمازش صحيح است. (1)(مناسك س 803)

[421] م- كسى كه حمد وسوره و ذكرهاى واجب نماز را صحيح ادا نمى كند مى تواند براى انجام عمره مفرده استحبابى يا حج استحبابى محرم شود. (2) ولكن چنان چه مى تواند، بايد نماز خود را تصحيح كند.(مناسك س 812)

[422] م- اگر در حال قرائت يااداء ذكر واجب، او را حركت دادند، به طورى كه استقرار از بين برود، بايد آن مقدارى را كه بدون استقرار بوده مجدداً اعاده نمايد و اگر در حال تكرار نيز از استقرار خارج شد باز بايد آن را اعاده كند و اما اگر حركت به حدّى نباشد كه به استقرار معتبر در نماز ضرر بزند نبايد آن چه در حال حركت گفته اعاده نمايد مگر به قصد احتياط به شرط آن كه وسوسه نباشد.(مناسك س 805)

[423] م- نماز طواف استحبابى لازم نيست در نزد مقام ابراهيم باشد بلكه در هر جاى مسجد الحرام جايز است، به خصوص در موقع ازدحام مناسب است مراعات ساير حجاج را بنمايند.(مناسك مسأله 792)

[424] م- در نماز طواف لازم نيست مرد جلوتر از زن بايستد يا بين آن دو فاصله باشد بلكه اگر در كنار هم نيز نماز بخوانند صحيح است. (3)(مناسك س 808)


1- آيات عظام بهجت، صافى، گلپايگانى: نماز باطل است و بايد اعاده شود.آية اللَّه خويى: اگر جاهل قاصر باشد صحيح است.آية اللَّه سيستانى: اگر در اشتباه خود معذور بوده نمازش صحيح است و الّا اعاده نمايد
2- نظر آيات عظام در مورد نايب گرفتن براى نماز طواف و به جماعت خواندن آن گذشت
3- آية اللَّه خامنه اى: ولى بايد رعايت عدم تقدّم زن بر مرد بشود، پس اگر مرد ولو به مقدار كمى از زن جلوتر باشد، نماز هر دو صحيح است و همچنين اگر بين آنان فاصله باشد ولو به مقدار يك وجب.آية اللَّه فاضل: بايد رعايت عدم تقدّم زن از مرد و عدم محاذى بودن آنان بشود. بلى چنانچه زن از اهل سنّت باشد يا تأخير نماز طواف موجب به هم خوردن موالات عرفيه شود يا مستلزم عسر و حرج باشد رعايت اين شرط لازم نيست

ص: 155

[425] م- در مواردى كه مكلف مى ترسد اگر نماز طواف را شروع كند در اثنا او را حركت دهند و نمازش راقطع كنند اگر به اميد اين كه بتواند آن را به طور صحيح انجام دهد شروع كند و نماز را به پايان برساند نمازش صحيح است.(مناسك س 809).

مستحبات نماز طواف

مستحبات نماز طواف (1)

[426] م- در نماز طواف، مستحب است بعد از حمد در ركعت اول سوره توحيد و در ركعت دوم سوره جحد را بخواند و پس از نماز، حمد و ثناى الهى را به جا آورد و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد و از خداوند عالم طلب قبول نمايد و بگويد (2):

«أللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّي وَلا تَجْعَلْهُ آخِرُ الْعَهْدِ مِنّي. أ لْحَمْدُ للَّهِ بِمَحامِدِهِ كُلِّها عَلى نَعْمائِهِ كُلِّها حَتى يَنْتَهِي الْحَمْدُ إلى ما يُحِبُّ وَيَرْضى، أللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَقَبَّلْ مِنّي وَطَهِّرْ قَلْبِي وَزَكِّ عَمَلي».

و در روايت ديگر است:

«أللَّهُمَّ ارْحَمْنِي بِطاعَتي ايَّاكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ صلى الله عليه و آله أللَّهُمَّ جَنِّبْنِي أنْ أ تَعَدّى حُدُودَكَ وَاجْعَلْنِي مِمَّنْ يُحِبُّكَ وَيُحِبُّ رَسُولَكَ وَمَلائِكَتَكَ وَعِبادَكَ الْصّالِحِينَ».


1- آية اللَّه مكارم: اين مستحبات را به قصد رجاء بجا آورد
2- آية اللَّه بهجت، آية اللَّه سيستانى: دعاى اوّل و دوّم در مناسك ايشان موجود نيست و در دعاى آخر نيز تفاوت در عبارت وجود دارد

ص: 156

و در بعضى از روايات است كه حضرت صادق عليه السلام بعد از نماز طواف به سجده رفته و چنين مى گفت:

«سَجَدَ لَكَ وَجهِي تَعَبُّداً وَرِقّاً لا إلهَ إلّا أنْتَ حَقّاً حَقّاً الأوَّلُ قَبْلَ كُلِّ شَي ءٍ وَالْآخِرُ بَعْدَ كُلِّ شَي ءٍ وَها أنَا ذا بَيْنَ يَدَيْكَ ناصِيَتي بِيَدِكَ فاغْفِرْ لي إنَّهُ لا يَغْفِرُ الذَّنْبَ الْعَظيمَ غَيْرُكَ فَاغْفِرْ لِي فإنّي مُقِرٌّ بِذُنُوبي عَلى نَفْسي وَلا يَدْفَعُ الذَّنْبَ الْعَظِيمَ غَيْرُكَ».

و بعد از سجده، روى مبارك آن حضرت از گريه چنين بود كه گويا در آب فرو رفته باشد.

ص: 157

6

أ

سعى بين صفا و مروه

اشاره

چهارم از واجبات عمره، سعى بين صفا و مروه است

[427] م- واجب است بعد از بجا آوردن نماز طواف، سعى كند بين صفا و مروه، كه دو كوه معروف اند.(مناسك، مسأله 825)

[428] م- مراد از «سعى» آن است كه از كوه صفا برود به مروه و از مروه برگردد به صفا.

(مناسك، مسأله 826)

[429] م- واجب است سعى بين صفا و مروه هفت مرتبه باشد كه به هر مرتبه شوط گويند؛ به اين معنا كه از صفا به مروه رفتن يك شوط است و از مروه به صفا برگشتن نيز يك شوط است.(مناسك، مسأله 827)

[430] م- واجب است اول از صفا شروع كند و بايد در دور هفتم به مروه ختم شود، و اگر از مروه شروع كند، هر وقت فهميد (1) بايد اعاده كند و اگر در بين سعى بفهمد بايد از سر بگيرد و از صفا شروع كند.(مناسك، مسأله 828)

[431] م- احتياط آن است (2) كه ابتدا كند از جزء اول صفا و از آنجا شروع به


1- آية اللَّه مكارم: اگر آن دور را كه از مروه شروع كرده ناديده بگيرد و بقيه را تكميل كند، بعيد نيست كفايت كند
2- آية اللَّه بهجت: واجب است كه ابتدا كند از جزء اول صفا به آنكه پاشنه پارا بچسباند، در غير سوار و محمول، به جزء اول مسافت.آية اللَّه خويى: واجب است كه ابتدا كند از اول جزء صفا.آية اللَّه سيستانى: بايد تمام مسافت بين دو كوه پيموده شود و بالا رفتن از كوه لازم نيست گرچه احتياط مستحب است و احتياط واجب اين است كه فاصله مذكور دقيقاً همه آن پيموده شود؛ يعنى اينكه شوط اوّل را- مثلًا- از اوّلين جزء پايين كوه صفا آغاز كند و حركت كند تا برسد به اوّلين جزء كوه مروه و به همين ترتيب بقيه شوطها را انجام دهد.آية اللَّه مكارم: واجب است فاصله ميان دو كوه را طى كند و بايد توجه داشت كه هم اكنون قسمتى از كوه صفا و مروه را مفروش كرده اند و تنها قسمتى از كوه نمايان است و لازم نيست به قسمت نمايان كوه برود بلكه همين اندازه كه به قسمت سربالايى برسد كافى است

ص: 158

سعى كند و در صورتى كه روى كوه برود و همانطور به نحو متعارف سعى كند كفايت مى كند.(مناسك، مسأله 829)

[432] م- حركت بر قسمتى از كوه صفا و مروه در پايان شوط و آغاز شوط، بعد به صورت هلالى شكل يا مستقيم چنان چه متعارف است ضررى به سعى نمى زند.(مناسك س 867)

[433] م- سعى بين صفا و مروه را مى توان سواره و بر روى محمل انجام داد، چه در حال اختيار و چه با عذر، ليكن راه رفتن افضل است.(مناسك، مسأله 830)

[434] م- طهارت از حدث و خبث و ستر عورت در سعى (1) معتبر نيست، گرچه احوط مراعات طهارت از حدث است.(مناسك، مسأله 831)

[435] م- اگر زن حجاب واجب خود را در سعى مراعات نكند سعى او صحيح است هر چند به واسطه ترك حجاب معصيت نموده است.(مناسك س 885)

[436] م- واجب است سعى را بعد از طواف و نماز آن به جا آورد و اگر عمداً پيش از آنها به جا آورد بايد بعد از طواف و نماز، آن را اعاده كند.(مناسك، مسأله 832)


1- آية اللَّه مكارم: ستر عورت احتياط واجب است.آية اللَّه نورى: با عدم وجود ناظر محترم، معتبر نيست

ص: 159

[437] م- اگر از روى فراموشى مقدم بدارد سعى را بر طواف، اقوى (1) آن است كه آن را اعاده كند و همچنين است اگر از روى ندانستن مسأله مقدم بدارد.(مناسك، مسأله 833)

[438] م- واجب است رفتن و برگشتن از راه متعارف باشد، پس اگر از راه غير متعارف به صفا برود يا به مروه، سعيش باطل است.(مناسك، مسأله 834)

[439] م- اگر بين صفا و مروه را دو طبقه يا چند (2) طبقه كنند و تمام طبقات بين دو كوه باشد، از هر طبقه جايز است سعى كند گرچه احوط (3) سعى از همان راهى است كه از اول متعارف بوده.(مناسك، مسأله 835)

[440] م- اگر طبقه زيرزمينى درست شد و كوه صفا و مروه ريشه دار بود و سعى بين آن دو واقع شد صحيح است على الظاهر و احوط سعى از طبقه روى زمينى است. (4)(مناسك، مسأله 836)


1- آيات عظام بهجت، صافى، گلپايگانى: بنابر احتياط واجب.آية اللَّه تبريزى: اگر مقدّم داشتن سعى از جهت فراموشى طواف بوده باشد، باز احوط اين است كه سعى را پس از طواف اعاده نمايد.آية اللَّه سيستانى: اگر قبل از فوت وقت متذكر شود، ولى اگر طواف عمره تمتّع را پس از وقوف به عرفات، يا طواف حج را پس از پايان ذى حجّه متذكر شد اعاده سعى لازم نيست گر چه بهتر است
2- آية اللَّه بهجت: سعى در طبقه دوّم با توجه به اينكه از بالاى كوه صفا شروع و به بالاى كوه مروه ختم مى شود، در صورتى كه احراز شود كه سعى بين صفا و مروه واقع مى شود، كفايت مى كند.آية اللَّه فاضل: جايز نيست.آية اللَّه مكارم: طبقه دوّم كه فعلًا وجود دارد ميان دو كوه نيست و سعى در آنجا اشكال دارد
3- آية اللَّه خامنه اى، اين احتياط در مناسك ايشان نيست
4- آية اللَّه بهجت: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود

ص: 160

[441] م- واجب است در وقت رفتن به طرف مروه، متوجه به آنجا و وقت رفتن به صفا متوجه به آن باشد. پس اگر عقب عقب برود يا پهلو را به طرف صفا يا مروه كند و برود باطل است، ليكن نگاه كردن به چپ و راست بلكه گاهى به پشت سر اشكال ندارد. (1)(مناسك، مسأله 837)

[442] م- جايز است به جهت استراحت و رفع خستگى، نشستن يا خوابيدن بر صفا يا مروه و همين طور جايز است نشستن يا خوابيدن بين آنها براى رفع خستگى (2) و لازم نيست عذرى داشته باشد بنابر اقوى. (3)(مناسك مسأله 838)

[443] س- اگر قسمتى از سعى را عقب عقب يا به پهلو برود بايد آن مقدرا را تدارك كند و اگر از آن محل گذشته سعى او اشكال دارد و احتياط در اتمام و اعاده است. (4)(مناسك، س 875)

[444] م- جايز است تأخير سعى از طواف و نماز آن، براى رفع خستگى يا


1- آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: در صورتى كه سينه و شانه ها در حال رفتن به مروه به طرف مروه و در حال رفتن به صفا رو به صفا باشد و يا در حال توقف به پشت سر برگردد.(آداب واحكام حج، ص 264)آية اللَّه مكارم: مثلًا اگر براى ملاحظه همراهان نگاهى به عقب كند مانعى ندارد
2- آية اللَّه خامنه اى، از اينجا تا آخر اين مسأله را متعرض نشده اند
3- آية اللَّه خويى: به خاطر استراحت جايز است نشستن بر صفا يا مروه تا استراحت حاصل شود و احوط ترك جلوس است در مابين صفا و مروه بدون عذر.آية اللَّه بهجت: احوط ترك جلوس است در ما بين صفا و مروه بدون عذر.آيات عظام تبريزى، سيستانى، فاضل: بنابر احتياط بايد به مقدارى باشد كه موالات عرفيه به هم نخورد.آية اللَّه سيستانى: احتياط مستحب آن است كه نشستن در وسط راه جهت استراحت ترك شود، مگر براى كسى كه خسته شده باشد.آية اللَّه مكارم: احتياط واجب رعايت موالات عرفيه در سعى است
4- آية اللَّه مكارم: مى تواند برگردد و جبران كند و سعى او اشكال ندارد

ص: 161

تخفيف گرمى هوا و جايز است بدون عذر تأخير بيندازد تا شب، گرچه احتياط در تأخير نينداختن است.(مناسك، مسأله 839)

[445] م- جايز نيست تأخير انداختن تا فردا بدون عذر؛ از قبيل مرض. (1)(مناسك، مسأله 840)

[446] م- سعى از عبادات است و بايد آن را بانيت خالص براى فرمان خداى تعالى بياورد. (2)(مناسك، مسأله 841)

[447] م- سعى مثل طواف ركن است و حكم ترك آن از روى عمد يا سهو چنان است كه در طواف گذشت.(مناسك، مسأله 842)

[448] م- زياد كردن در سعى بر هفت مرتبه از روى عمد موجب باطل شدن آن است به تفصيلى كه در طواف گذشت.(مناسك، مسأله 843)

[449] م- اگر از روى فراموشى زياد كند بر سعى؛ چه كمتر از يك مرتبه يا بيشتر، سعى او صحيح است و بهتر آن است كه زايد را رها كند، گرچه بعيد نيست كه بتواند آن را به هفت مرتبه برساند. (3)(مناسك، مسأله 844)

سعى از مسعاى جديد

با سلام و تحيت، بدينوسيله به استحضار مى رساند: براساس اظهار نظر افراد مورد اطمينان اعزامى ازسوى سازمان حج و زيارت به مكّه مكرّمه و مدينه منوّره، شرايط مسعاى جديد به گونه اى است كه در قسمت صفا، قبل از رسيدن به ديوار سابق(همانجا كه كوه صفا واقع است) ديوار كاذبى گذاشته اند كه زائران از


1- آية اللَّه تبريزى: تأخير تكليفاً جايز است ولى بايد طواف و نماز را اعاده نمود.آية اللَّه مكارم: ولى اگر تأخير انداخت، سعى او باطل نخواهد شد هرچند گناه كرده است
2- آية اللَّه سيستانى: عبادت بايد براى تذلل و كرنش در پيشگاه خداوند انجام شود
3- آيات عظام بهجت، خويى، سيستانى: اگر زايد يك شوط يا بيشتر باشد مستحب است آن را به هفت برساند

ص: 162

آنجا بايد نيت كرده سعى را آغاز كنند. حال خواهشمند است بفرماييد كه سعى در مسعاى جديد با شرايط فوق مجزى است يا خير؟

پاسخ ها:

آية اللَّه بهجت: اگر ثابت شود كه عرض مسعاى جديد، در بين كوه صفا و مروه است، مانعى ندارد؛ و گرنه با رعايت اقرب به مسعاى قديم، مجزى است.

آية اللَّه خامنه اى: با توجّه به اعلام و اخبار ثقه و قرائن و شواهد ديگر «مسعاى جديد» ميان دو كوه صفا و مروه واقع است و سعى در آن مجزى است انشاء اللَّه.

آية اللَّه سبحانى: صفا جزئى از كوه ابوقبيس چنان چه مروه جزئى از كوه قعيقعان است.

با در نظر گرفتن قرائن موجود در قسمت مروه و شواهد تاريخى و شهادت گروهى ازمعمّرين مورد وثوق مكّه و مدينه، مسعى گسترده تر از وضع فعلى بوده است. بنابراين سعى در مسعاى جديد سعى بين صفا و مروه است هر چند ادامه اين دو كوه دراين بخش به خاطر ايجاد راه و عوامل ديگر از بين رفته است.

ما شواهد تاريخى و علائم مفيد اطمينان بر وسيع بودن مسعى را در رساله مستقلى نوشته ايم و در آخر جزء پنجم از كتاب حج چاپ شده است علاقمندان براى آگاهى ازمدارك وسيع بودن مسعى مى توانند به آن رساله مراجعه كنند.

آية اللَّه شبيرى زنجانى: سعى در مسعاى جديد مجزى است

آية اللَّه صافى گلپايگانى: به نظر حقير مكلّف بايد وقوع سعى را بين صفا و مروه احراز نمايد و اعتماد بر قول اهل خبره مورد وثوق كه مستند به حس باشد كافى است.

آية اللَّه شاهرودى: بسمه تعالى، سعى بايد بين صفا و مروه باشد و نسبت به مسعاى جديد عده اى از مؤمنين أهل خبره و ثقات اهل خبره شهادت داده اند كه

ص: 163

بين الجبلين مى باشد. لكن جهت احتياط و حصول اطمينان مقدارى بيشتر از علامات موجود به طرف مروه بالا رفته و همچنين به طرف صفا، و انشاء اللَّه مجزى خواهد بود.

آية اللَّه سيستانى: ج. سعى در طبقه دوّم مجزى نيست و سعى در مسعاى جديد، چنان چه مكلّف اطمينان پيدا كند كه كوه صفا و مروه، تا آنجا امتداد داشته و يا براى او ثابت شود كه شهادت ثقه ازاهل خبره، كه معارض ندارد، برآن وجود دارد، سعى از آنجا مانعى ندارد و در غير اين صورت، كسانى كه مى دانند، خروجشان ازاحرام، با اجراى احكام مصدود، مشكل مى شود. ولى اگر نمى دانستند و محرم شدند، بايد بين اعمال عمره مفرده و احكام مصدود، جمع نمايند، يعنى هم از مسعاى جديد سعى كنند و هم قبل از تقصير، يك گوسفند، به عنوان احكام مصدود ذبح كنند.

آية اللَّه نورى همدانى: در فرض سؤال، سعى در مسعاى جديد كه بين دو كوه صفا و مروه قرار دارد، مجزى است.

آية اللَّه مكارم شيرازى: استفاده از مسعاى جديد شرعاً اشكال ندارد و به طورى كه مطّلعين مى گويند كوه صفا ومروه، تنها به مقدارى كه الآن مشاهده مى شود نيست، بلكه از دو طرف ادامه دارد كه قسمت فوقانى كوه را كه در مسعاى جديد قرار داشته و در تعميرات گذشته برداشته اند؛ بنابر اين سعى در مسعاى جديد نيز سعى بين صفا و مروه محسوب مى شود. اضافه بر اين، زيارت خانه خدا در هيچ زمانى نبايد تعطيل شود و به فرض كه مسعاى جديد بين جبلين نباشد، ميسور مسعاى قديم است؛ و الميسور لا يترك بالمعسور.

كم كردن سعى

[450] م- اگر سعى را سهواً كم كند، واجب است آن را اتمام كند هر وقت

ص: 164

يادش بيايد (1) و اگر به وطن خود مراجعت كرده و براى او مشقت ندارد، بايد مراجعت كند و اگر نمى تواند يا مشقت دارد بايد نايب بگيرد.(مناسك، مسأله 845)

[451] م- اگر كمتر از يك مرتبه سعى كرد و بقيه را فراموش كرد بياورد، (2) احتياط واجب آن است كه سعى را از سر بگيرد و اگر بعد از تمام كردن يك مرتبه يا بيشتر، فراموش كرد به هفت مرتبه برساند، جايز است از همانجا سعى را تمام كند، ليكن احتياط آن است كه اگر چهار مرتبه را تمام نكرده، تمام كند و از سر بگيرد. (3)(مناسك، مسأله 846)


1- آية اللَّه سيستانى: چه يك شوط فراموش كرده باشد يا بيشتر، بنابر اقوى و اگر پس از گذشتن زمان سعى يادش بيايد؛ مثلًا در عرفات يادش بيايد سعى عمره اش ناقص بوده يا پس از انتهاى ذى حجه به ياد آورد سعى حجش ناقص بوده، احتياط آن است كه كمبود را جبران كند و سپس سعى را از سر بگيرد و اگر نتواند برگردد يا مشقت دارد، بايد نايب بگيرد و احتياط واجب آن است كه نايب هم جمع نمايد بين تدارك مقدار كمبود و بين اعاده سعى كامل
2- آية اللَّه سيستانى: در صورتى كه پس از فوت موالات باشد
3- آية اللَّه بهجت: و اگر كمبود سعى از روى فراموشى و بعد از شوط چهارم بوده، واجب است باقى را هر وقت يادش آمد، هرچند بعد از فراغت اعمال حج باشد، تدارك نمايد و در صورتى كه خود نتواند تدارك كند يا تدارك سخت باشد واجب است نايب بگيرد و اگر كمبودش پيش از شوط چهارم و از روى فراموشى بوده، احتياط اين است كه شخصاً يك سعى كامل بجا آورد و در صورت دشوارى آن نايب بگيرد. آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خويى: چنانچه كمبود سعى از روى فراموشى و بعد از شوط چهارم بوده، واجب است باقى را هر وقت يادش آمد، هرچند بعد از فراغت از اعمال حج باشد، تدارك نمايد. و اگر خود نتواند تدارك كند يا تدارك آن مشقّت داشته باشد واجب است نايب بگيرد و در اين صورت احتياط اين است كه نايب به نيّت فراغ ذمه منوب عنه از اتمام يا تمام، يك سعى كامل بجاآورد. و اگر كمبودش پيش از شوط چهارم و از روى فراموشى بوده، احتياط اين است كه شخصاً يك سعى كامل به قصد اعم از تمام يا اتمام بجا آورد. آية اللَّه فاضل: اگر كمتر از يك مرتبه سعى كرد و بقيه را فراموش كرد كه انجام دهد، احتياط واجب آن است كه سعى را از سر بگيرد و همين طور است اگر كمتر از چهار مرتبه را انجام داده باشد و بقيه را فراموش كرده باشد

ص: 165

شك در سعى

[452] م- اگر بعد از فارغ شدن از سعى يا از هر دورى، شك در دُرست آوردن آن كند، اعتنا نكند و سعيش صحيح است و همينطور اگر در بين رفت و آمد، شك در صحيح بجا آوردن جزء پيش كند، اعتنا نكند.(مناسك، مسأله 851)

[453] م- اگر در مروه شك كند كه هفت دفعه رفت و آمد كرده يا زيادتر؛ مثل اينكه شك كند بين هفت و نُه اعتنا نكند و اگر قبل از رسيدن به مروه شك كند كه اين دور هفت است يا كمتر، ظاهراً سعى او باطل است و همچنين است هر شكى كه به كمتر از هفت تعلق بگيرد؛ مثل شك بين يك و سه يا دو و چهار و هكذا.(مناسك، مسأله 852)

[454] م- اگر طواف را در روزى بجا آوَرْد و روز بعد شك كرد كه سعى كرده است يا نه، بعيد نيست بناگذارى بر آوردن، (1) گرچه احتياط در آوردن (2) است،


1- آية اللَّه خويى: فتواى ايشان در اين مسأله روشن نيست و لذا احتياط به اعاده طواف و نماز و اتيان سعى است.آية اللَّه سيستانى: احتياط واجب اتيان به سعى است، ولى اعاده طواف و نماز آن لازم نيست، مگر احتمال بدهد عمداً سعى را تأخير انداخته كه در اين صورت احتياط واجب اعاده طواف و نماز هم هست
2- آية اللَّه تبريزى: احوط اعاده طواف و نماز و اتيان به سعى است.آية اللَّه فاضل: اگر چيزى كه مشكوك است، تأخير انداختن سعى بدون عذر است، بعيد نيست بناگزارى بر آوردن، اگرچه احتياط مستحب در آوردن است و اگر چيزى كه مشكوك است، تأخير با عذر باشد. در اين صورت وجهى براى بناگزارى بر اينكه آورده شده نيست.آية اللَّه مكارم: اين احتياط ترك نشود

ص: 166

مگر آنكه بعد از تقصير شك كند كه در اين صورت لازم نيست سعى كند.

(مناسك، مسأله 853)

[455] م- اگر شك كند در عدد رفت و آمدها بعد از تقصير، اعتنا نكند (1) و اگر شك كند بعد از آنكه از عمل فارغ شد و منصرف شد، چون بناگذارى بر اتمام و اعتنا نكردن به شك خالى از اشكال نيست، (2) احتياط آن است كه آنچه احتمال نقص مى دهد اتمام كند خصوصاً اگر شك در ناقص گذاشتن در اين باشد كه عمداً براى حاجتى ترك كرده است سعى را، كه برگردد و اتمام كند كه در اين صورت وجوب اتمام بعيد نيست (3) و اگر شك در زياده دارد و مى داند ناقص نشده اعتنا نكند.(مناسك مسأله 850)


1- آية اللَّه فاضل: چه شك در زياده كند و چه شك در نقيصه و همينطور است اگر بعد از فراغ از عمل شك در زياده كند
2- آيات عظام بهجت، مكارم، نورى: اعتنا به شك نكند و عملش صحيح است.آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خويى: اظهراين است كه بايد به اين شك اعتنا شود و شك در عدد اشواط سعى را باطل مى كند.آية اللَّه سيستانى: اگر احتمال زياد بودن آنها را بدهد، بنابر صحت بگذارد و اگر احتمال كم بودن آنها را مى دهد در صورتى كه شك او قبل از به هم خوردن موالات باشد سعى باطل است و بنابر احتياط اگر بعد باشد نيز باطل است.آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: اگر بعد از منصرف شدن از سعى، شك در عدد آن كند به آن شك اعتنا نكند و سعيش صحيح است، ليكن اگر احتمال مى دهد كه كمتر از هفت مرتبه سعى كرده، احتياط آن است كه دوباره سعى كند.(آراءالمراجع، ص 297)
3- آية اللَّه مكارم: اگر از عمل منصرف شده و به ظاهر، آن را پايان داده، به اين شك اعتنا نكند

ص: 167

احكام سعى

[456] م- كسى كه مى دانسته بايد هفت مرتبه بين صفا و مروه سعى كند و با همين نيت از صفا شروع كرده ولى رفت و برگشت را يك مرتبه حساب كرده و در نتيجه چهارده مرتبه سعى نموده، احتياط آن است كه سعى (1) را اعاده كند، اگرچه اقوى كفايت همان سعى است.(مناسك، مسأله 854)

[457] م- با تمام كردن سعى، حلال نمى شود بر او آنچه حرام شده بود به واسطه احرام.(مناسك م 847)

[458] م- كسى كه در اثناى سعى متوجه شود كه طواف او بيش از هفت شوط بوده، مى تواند به اين نحو احتياط كند كه سعى را تمام نمايد و بعد از فوت موالات عرفيه بين شوط زايد طواف و مقدار باقيمانده تا 14 شوط، طواف و نماز و سعى را اعاده كند و بعد تقصير نمايد.(مناسك س 857)

[459] م- اگر در اثناى سعى براى نوشيدن آب از مسير خود منحرف شد بايد سعى را از همان نقطه كه قطع كرده يا محاذى آن ادامه دهد ولى اگر بدون قطع سعى و با نيت آن به طرف محل آب خوردن برود پس از نوشيدن آب سعى را ادامه دهد مانعى ندارد.(مناسك، س 860)

[460] م- با توجه به اين كه محل سعى مسجد نيست زنان حايضى كه مجبور هستند براى طواف نائب بگيرند سعى را بايد خودشان پس از اين كه نايب، طواف و نماز را به جا آورد انجام دهند.(مناسك س 862)


1- آية اللَّه بهجت، آية اللَّه خامنه اى: سعى صحيح است.آيةاللَّه سيستانى: اگرجاهل «قاصر» بوده سعيش صحيح است و اگر «مقصّر» بوده صحّتش اشكال دارد.آية اللَّه مكارم: اين احتياط ترك نشود

ص: 168

[461] م- در زمان حاضر كه مسير رفت و برگشت و محل ويژه حركت چرخ ها از هم تفكيك شده، اگر سعى در محل عبور چرخ ها، و يا برخلاف جهت ساير سعى كنندگان سعى نمايد اشكال ندارد، ولى نبايد مزاحم ديگران شود.(مناسك س 865)

[462] م- زيادى در سعى جهلًا، بنابر احتياط موجب بطلان سعى است. (1)(مناسك س 871)

[463] م- اگر كسى در حال سعى، بعد از گذشتن از مكان هروله به گمان اين كه هروله لازم بوده برگردد و مقدارى را كه به صورت عادى سير كرده با هروله تكرار كند سعيش اشكال دارد.(مناسك س 866) (2) [464] م- شخصى كه در حال سعى، به جهت كنترل همراهان خود در حين سعى، گاهى به عقب بر مى گشته و بدون توجه مجدداً همان مسافت را طى كرده سعيش اشكال دارد و بايد سعى را اعاده كند. (3)(مناسك س 877)

[465] م- كسى كه نمى تواند بدون سوار شدن در چرخ هاى معمولى در مسعى سعى كند ليكن تمكن مالى ندارد، اگر مى تواند با چرخ سعى كند و لو با فروش چيزى يا قرض بايد خودش سعى كند و استنابه صحيح نيست مگر آن كه مشقت و حرج در كار باشد.(مناسك س 872)


1- آيات عظام بهجت، خامنه اى، صافى، گلپايگانى، مكارم: حكم زيادى سهوى را دارد و سعى او صحيح است
2- آيات عظام بهجت، تبريزى، گلپايگانى، صافى، فاضل، مكارم: اشكال ندارد.آية اللَّه خويى: بنابر اظهر اشكال ندارد اگر چه اعاده سعى مطابق احتياط است.آية اللَّه خامنه اى: در حال اختيار نبايد چنين كند ولى در فرض مذكور سعى او درست است و چيزى بر او نيست. اگرچه احتياط در اتمام و اعاده سعى است
3- آيات عظام تبريزى، خويى، مكارم: اشكال ندارد.آية اللَّه سيستانى: مگراين كه جاهل قاصر باشد يا مقدار اضافى را به قصد سعى انجام ندهد

ص: 169

[466] م- اگر كسى سعى خود را رها كرده و از ابتدا يك سعى كامل انجام داده سعى او اشكال دارد (1) و بايد سعى را اعاده كند.(مناسك س 873)

[467] م- افرادى كه بر روى چرخ و امثال آن سعى مى نمايند بايد در حال سعى بيدار (2) باشند.(مناسك، استفتاءات جديد سؤال 19)


1- آيات عظام تبريزى، خامنه اى، فاضل، صافى، گلپايگانى، مكارم، نورى: اشكال ندارد.آية اللَّه خويى: در فرض اعتقاد به جواز مانعى ندارد.آية اللَّه سيستانى: اگر پس از فوات موالات عرفيه سعى را از سر گرفته باشد صحيح است و اگر قبل از آن باشد اشكال دارد مگر آن كه جاهل قاصر باشد كه در اين صورت صحيح است
2- آية اللَّه مكارم: در صورتى كه در ابتداى سعى نيت كرده باشد، اشكالى ندارد.آية اللَّه تبريزى: احتياط واجب آن است كه خواب نرود. و آن مقدار را كه خواب رفته اعاده كند.آية اللَّه فاضل: اگر بعد از شوط چهارم خواب رفته مابقى را اعاده كند و اگر قبل از آن بوده سعى را اعاده كند.آية اللَّه نورى: آن مقدارى را كه در خواب بوده اعاده كند

ص: 170

7

أ

حلق يا تقصير و بعض احكام آن

اشاره

پنجم از واجبات عمره مفرده حلق يا تقصير است. (1)

[468] م- واجب است بعد از آنكه سعى كرد حلق ياتقصير كند، يعنى قدرى از ناخن ها يا قدرى از موى سر يا شارب يا ريش را بزند و يا سر خود را بتراشد و بهتر آن است كه اكتفا به زدن ناخن نكند (2) و از موى قدرى بزند، بلكه موافق احتياط است.(مناسك، مسأله 888)

[469] م- در تقصير، كندن مو كافى نيست بلكه ميزان كوتاه كردن است به هر وسيله اى باشد و اكتفا به كوتاه كردن موى زير بغل و نحو آن مشكل است و احوط (3) در تقصير، گرفتن ناخن يا چيدن ريش يا شارب يا موى سر است. (4)(مناسك، مسأله 894)

[470] م- اين عمل نيز از عبادات است و بايد با نيت پاك و خالى از قصد غير اطاعت خدا بياورد و اگر ريا كند موجب باطل شدن عمره اش مى شود مگر آنكه جبران كند.(مناسك، مسأله 889)


1- در عمره مفرده، حلق از تفصير افضل است
2- آيةاللَّه سيستانى، مكارم: بلكه احتياط واجب است
3- آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: اقوى است.آية اللَّه فاضل: احتياط مستحب آن است كه به گرفتن ناخن اكتفاء نكند
4- به مسأله قبل مراجعه شود

ص: 171

[471]- كسى كه بعد از سعى در عمره تمتع تقصير كرد، و سپس به شك افتاد كه آيا تقصيرى كه كردم صحيح است يا نه، اگر در حال عمل، عالم به مسأله و ملتفت بوده، اشكال ندارد. (1) و به شك خود اعتناء نكند.(مناسك س 896)

[472]- در عمره مفرده، اگر كسى تقصير را عمداً يا از روى جهل و نسيان ترك نمود و طواف نساء را انجام داد، بايد تقصير نمايد و طواف نساء را اعاده نمايد (2) و فرقى بين صور عمد و سهو و علم و جهل نيست على الأحوط.(مناسك، س 908- 898)

[473]- لازم نيست تقصير را به دست خود انجام دهد بلكه مى تواند توسط ديگرى تقصير كند و لازم نيست ديگرى شيعه باشد.(مناسك س 899)

[474] م- كسى كه بخواهد ديگرى را حلق نمايد، نمى تواند قبل از اينكه خودش حلق يا تقصير كند سر او را بتراشد ولى مى تواند ناخن ديگرى را براى تقصير بگيرد و ازاله موى ديگرى نيز قبل از خارج شدن از احرام جايز نيست ولو براى تقصير. (3)(مناسك، مسأله 1146)

[475] م- كسى كه از روى فراموشى يا ندانستن مسأله، بعد از طواف و نماز آن تقصير كرد چيزى بر او نيست، ولى بايد بعد از سعى، تقصير را اعاده نمايد تا از احرام خارج گردد.(مناسك س 901)

[476] م- كسى كه تقصير يا حلق عمره مفرده را انجام نداده يا باطل انجام داده


1- آيات عظام تبريزى، خامنه اى، خويى: در صورتى كه احتمال التفات درحال عمل را بدهد، اعتنا نكند.آية اللَّه سيستانى: به هر حال اشكال ندارد
2- آية اللَّه مكارم: بنابر احتياط واجب
3- آية اللَّه بهجت: و بعيد نيست تقصير واقع و موجب احلال شود، هر چند با فعلى كه بر غير حرام است انجام گيرد.آية اللَّه سيستانى: و مجزى نيز نمى باشد

ص: 172

است و براى عمره تمتع يا عمره مفرده ديگرى محرم شده، احرامش باطل است و بايد با تقصير يا حلق از احرام عمره مفرده خارج شود و در اين حكم فرقى نيست كه ترك حلق و تقصير و يا باطل انجام دادن آن عمدى باشد يا سهوى.(مناسك س 897)

[477] م- حلق و يا تقصير عمره مفرده را لازم نيست بلافاصله پس از سعى انجام دهد، بلكه در وسعت وقت نيز مى تواند در هر جايى كه خواست انجام دهد. بنابراين كسى كه حلق يا تقصير عمره مفرده را فراموش كرده و در وطن يادش آمده، در همان جا حلق يا تقصير نموده ولى بايد طواف نساء را اعاده كند. (1) و اگر نمى تواند براى طواف نساء برگردد يا مشقت دارد، نائب بگيرد.(مناسك س 898)

[478] م- اگر سعى را ترك كند، يا آن را ناقص انجام دهد، يا سعيش باطل باشد و با اين حال تقصير كند، بايد سعى را تدارك كند و با اين حلق يا تقصير از احرام خارج شده است. (2)(مناسك س 882- 906)

[479] م- در حلق مستحب است از جانب راست پيش سر ابتدا كند و اين دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ أعْطِني بِكُلِّ شَعْرَةٍ نُوراً يَوْمَ الْقِيامَةِ».

(مناسك م 1171)


1- آية اللَّه بهجت: اگر طواف نساء را قبل از تقصير به جهت ضرورت يا نسيان يا جهل مقدم داشته مجزى است
2- آية اللَّه خويى: از احرام خارج نشده و تقصير يا حلق را اعاده نمايد.آية اللَّه سيستانى، فاضل: بنابر احتياط تقصير يا حلق را اعاده نمايد.آيات عظام بهجت، صافى، گلپايگانى: اگر در اثناء سعى تقصير كرده ولو سهواً يا جهلًا بنابر احتياط بايد تقصير را پس از سعى اعاده كند.آية اللَّه تبريزى: اگر در اثناء سعى تقصير نموده بايد پس از سعى اعاده كند

ص: 173

طواف نساء و نماز آن

ششم و هفتم از واجبات عمره مفرده طواف نساء و نماز آن است

[480] م- كيفيت طواف نساء و نماز آن به همان نحو است كه در طواف عمره و نماز آن گذشت بدون هيچ تفاوتى، مگر در نيت كه به نيّت طواف نساء و نماز آن به جا مى آورد.(مناسك م 1174)

[481] م- طواف نساء را در عمره مفرده بايد بعد از تقصير و يا سر تراشيدن به جا آورد و اگر به جهت فراموشى و يا به هر دليل ديگرى آن را مقدم كرد بايد بعد از تقصير يا سرتراشيدن آن را اعاده كند (1) و اگر خودش نمى تواند آن را انجام دهد مثل اين كه به وطن برگشته بايد براى طواف نائب بگيرد.(مناسك س 1209- 181- 898)

[482] م- كسى كه در عمره مفرده تقصير يا حلق را عمداً يا از روى جهل و نسيان ترك نمود و طواف نساء را انجام داد، بايد تقصير يا حلق نموده و طواف نساء را اعاده كند (2) و چنانچه به وطن برگشته، مى تواند در همانجا تقصير يا حلق نمايد و براى طواف نساء در صورت تمكن نداشتن ازمراجعت نائب بگيرد.(مناسك س 898)

[483] م- اگر شخصى چندين عمره مفرده بجاى آورده باشد و در هيچ كدام طواف نساء نكرده باشد يك طواف نساء براى تمام آن ها كفايت مى كند. (3)(مناسك م 1203)

[484] م- احتياط آن است كه نايب در طواف نساء، نيت مافى الذمه كند، گرچه مى تواند به نيت منوب عنه انجام دهد. (4)(مناسك م 1404)


1- آية اللَّه بهجت: اگر طواف نساء رابه جهت ضرورت يا جهل يا نسيان مقدم داشته مجزى است
2- نظر آية اللَّه بهجت در مسأله قبل گذشت
3- آيات عظام تبريزى، خامنه اى، خويى، صافى: هر احرام، طواف نساء مستقل نياز دارد.آيات عظام بجهت، سيستانى، فاضل: بنابر احتياط، براى هر كدام يك طواف نساءنيازاست
4- آية اللَّه خويى، آية اللَّه سيستانى: به نيّت منوب عنه انجام دهد.آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: طواف نساء را بايد به نيّت منوب عنه بجاآورد(توضيح المسائل، م 2057).آية اللَّه فاضل: طواف نساء به نيت منوب عنه انجام شود

ص: 174

[485] م- اگر قصد كند طوافى كه پس از حلق يا تقصير واجب است را انجام دهد طواف او صحيح است هر چند نداند كه عنوان آن طواف نساء است بلكه خيال كند عنوان ديگرى دارد مثل اين كه تصور كند طواف واجب برزن طواف رجال است.(مناسك س 1208)

[486] م- تا طواف نساء و نماز آن را انجام نداده، حرمت مطلق (1) استمتاع از همسر باقى است، ولى اگر پس از شوط چهارم (2) با همسرش مواقعه كند كفاره ندارد.(مناسك س 1205- 1211)

[487] م- اگر شك كند كه طواف نساء را انجام داده يا نه، اگر التفات به وجوب طواف نساء نداشته بايد طواف نساء را انجام دهد (3) و همچنين است در صورت التفات على الأحوط (4) بلكه خالى از قوت نيست.(مناسك س 1210)

[488] م- نائب در حج يا عمره اگر طواف نساء را ترك كند استمتاع از همسر براى او حلال نمى شود و بر او واجب است تا زنده است خودش آن را انجام دهد و اگر نمى تواند نائب بگيرد (5)(مناسك س 1215)


1- آية اللَّه مكارم: بنابر احتياط واجب
2- آية اللَّه تبريزى، خويى: پس از شوط پنجم.آية اللَّه بهجت: بعد از شوط پنجم كفاره ندارد ولى قبل از اتمام شوط پنجم بنابر احتياط كفاره دارد
3- آية اللَّه تبريزى، خويى: اگر بعد از مواقعه بازوجه شك كرد به آن اعتناء نكند.آية اللَّه مكارم: بنابر احتياط واجب
4- آيات عظام صافى، مكارم، گلپايگانى: اين احتياط واجب نيست
5- آيات عظام بهجت، خويى، فاضل: و چنان چه تدارك نكند و فوت كند، بنابر احتياط واجب بايد قضاى آن از تركه اش بجا آورده شود

ص: 175

[489] م- اگر طواف نساء را در عمره مفرده يا حج ترك كند و براى عمره تمتع يا مفرده يا حج محرم شود احرام جديد او صحيح است و چنان چه طواف نساء را تدارك نكند، طواف نساء احرام دوم از آن كفايت مى كند. (1)

مكان ذبح كفارات عمره و حج

[490] م- در تقصيرهايى كه درعمره كرده است، در غير از صيد احتياط واجب (2) آن است كه گوسفند يا غير آن را در مكه سر ببرد و اگر در حج تقصير كرد در منا سر ببرد و اگر ترك كرد آن را در برگشت به محل خود درمحل خود بكشد و صدقه بدهد. وكفاره صيد اگر در عمره بود جاى كشتن آن مكه و اگر درحج بوده منى است.(مناسك م 1317- 1354- جامع الفتاوى عمره م 492)

معتبر نبودن شرائط قربانى در كفارات

[491] م- شرايطى كه براى هَدْى است كه در حج تمتع بايد ذبح كند، هيچ يك در حيوانى كه براى كفاره تقصير بايد قربانى كند معتبر نيست پس مى تواند گوسفند خصى و معيوب را براى كفاره قربانى كند. (3)(مناسك م 1327)

[492] م- غير از هَدْى تمتع، از هَدْى هايى كه براى كفاره يا چيز ديگر بر انسان


1- آيات عظام تبريزى، خامنه اى، خويى، صافى: كفايت نمى كند و هر كدام طواف نساء مستقل نياز دارد.آيات عظام بهجت، سيستانى، فاضل: بنابر احتياط كفايت نمى كند
2- آيات عظام مكارم، بهجت، تبريزى، خويى: احتياط مستحب ...آية اللَّه صافى، گلپايگانى: واجب است كفارات در احرام عمره را ...آية اللَّه فاضل: فعلًا كه گوشت آن صرف فقراى مؤمن نمى شود احتياط آن است كه در وطن خود ذبح كند
3- آية اللَّه بهجت: هر چند احتياط اين است كه آن شرايط در كفاره نيز مراعات شود

ص: 176

واجب مى شود، نمى تواند شخص كفاره دهنده از گوشت آنها بخورد (1) و اما از قربانى استحبابى جايز است بخورد.(مناسك م 1328)

مصرف كفارات

[493] م- مصرف كفارات: فقرا و مساكين هستند. (2)(مناسك م 1329)

[494] م- كفارات را نمى توان براى فقرائى كه نفقه آن ها بر كفاره دهنده واجب است مصرف نمود(مناسك م 1353)

تخيير بين قصر و تمام در مكه و مدينه

[495] م- تخيير بين قصر و اتمام در مكه و مدينه اختصاص (3) به مسجد الحرام


1- آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خويى: عيبى ندارد كه مقدارى از آن را خودش بخورد و قيمت آن را براى فقرا به عهده بگيرد.آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه فاضل: و احتياط اين است كه خود كفاره دهنده از آن نخورد و اگر خورد احتياط اين است كه قيمت مقدارى را كه خورده به فقرا صدقه بدهد.(و آيةاللَّه فاضل اضافه مى فرمايند: و نزديكان او نيز اگر فقير نيستند از آن نخورند)
2- آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خويى: بايد مؤمن باشند.آية اللَّه سيستانى: بايد مسلمان بلكه به احتياط واجب مؤمن باشند مگر اينكه مؤمن مستحق پيدا نشود كه مى توان به ضعفاى غير ناصبى داد.آيةاللَّه فاضل: مصرف كفّاره، فقير مؤمن غير سيد است. بلى اگردهنده آن سيد باشد مى تواند كفّاره خود را به سيّد فقير بدهد.آية اللَّه گلپايگانى: متن مطابق احتياط است.آية اللَّه مكارم: احتياط آن است كه كفاره غير سادات به سادات داده نشود
3- آية اللَّه بهجت: مسافر مى تواند در مسجد الحرام و مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله و ... نمازش را تمام بخواند و احتياط در اين است كه نماز را شكسته بخواند ولى اگر بخواهد در جايى كه اوّل جز و اين مسجد نبوده و بعد به اين مساجد اضافه شده نماز بخواند، احتياط واجب آن است كه شكسته بخواند. آية اللَّه تبريزى: در همه مكه و مدينه قديم مى تواند قصر و تمام بخواند. استفتائات، س 129. آيات عظام خامنه اى، سيستانى، صافى، فاضل، گلپايگانى، مكارم، نورى: مى تواند در تمامى دو شهر مكه و مدينه نماز را تمام بخواند و اختصاص به مسجد الحرام و مسجد النبى ندارد. آية اللَّه خويى: ظاهراً اختصاص ندارد، بلكه اين حكم در شهر قديمى مكه و مدينه جارى است. منهاج الصالحين، مسأله 925. [قيد قديمى در منهاج نيست بلكه در استفتائات و در بعض مناسك مذكور است]

ص: 177

و مسجد النبى دارد و در تمام مكه و مدينه جارى نيست بلى اختصاص به مسجد اصلى ندارد و در جاهاى توسعه داده شده مسجد هم جارى است، هرچند احتياط، اقتصار بر مسجد اصلى است پس در تمام مسجد فعلى مسافر مى تواند نماز را تمام بخواند همانطور كه مى تواند شكسته بخواند.(مناسك م 1316)

ص: 178

مسائل متفرقه

[496] م- وقتى كه در مسجد الحرام يا مسجد النبى صلى الله عليه و آله نماز جماعت منعقد شد مؤمنين نبايد از آنجا خارج شوند (1) و نبايد از جماعت تخلف كنند و بايد با ساير مسلمين به جماعت نماز بخوانند.(مناسك م 1313)

[497] م- نمازى كه با جماعت اهل تسنن خوانده مى شود صحيح است و نياز به اعاده ندارد. (2)(مناسك م 1313- 1339)

[498] م- در مكه و مدينه در مسافرخانه و هتل نبايد نماز را به جماعت بخوانند (3) و مى توانند در جماعت ساير مسلمين در مساجد شركت كنند و نماز را به جماعت بخوانند.

[499] م- نمازى كه با اهل تسنن خوانده شود اگر معلوم نيست با نظر اهل تسنن هم موافق باشد مثل اين كه در آن، به پشت نماز گزاران صف جلو سجده شود و يا


1- آية اللَّه بهجت، صافى: اگر كار ضرورى ندارند خارج نشوند واگر ضرورتى ايجاب كرد مانعى ندارد
2- آيات عظام بهجت، تبريزى، سيستانى: در صورتى كه حمد و سوره را براى خود آهسته قرائت كند واگر نمى شود به نحو حديث نفس بخواند و در نماز جمعه بعد از فراغ بايد آن را اعاده كند.آية اللَّه گلپايگانى: اگر ضرورت باشد مجزى است و در غير ضرورت، شركت در جماعت آنان خوب است، لكن با تمكن، نماز را با شرايط كامل اعاده كند.آية اللَّه صافى: اگر ضرورت باشد يا موجب تأليف قلوب آنها و دفع اتهام از شيعه باشد گرچه اعاده آن موافق احتياط است
3- آيات عظام بهجت، صافى، گلپايگانى: در صورتى كه مفسده داشته باشدآية اللَّه فاضل: در صورتى كه خلاف تقيه و لوتقيه مداراتى باشد.آية اللَّه سيستانى: در صورتى كه خلاف تقيه باشد

ص: 179

اتصال صفوف به نحوى كه آنان لازم مى دانند مراعات نشود بايد آن نماز را اعاده كند.(مناسك م 1339)

[500] م- در نماز جماعت اهل تسنن در مسجد الحرام كه صف هاى آن دائره اى شكل است زائرين نيز اگر به صورت دائره اى بايستند نياز به اعاده ندارد. (1)(مناسك س 1336)

[501] م- در مواردى كه نماز جماعت اهل تسنن صحيح است لازم نيست (2) اتصال صفوف به نحوى باشد كه شيعه آن را معتبر مى داند، بلكه اگر جماعت به نظر اهل تسنن صحيح باشد كافى است(مناسك، استفتاءات جديد 20- و س 1339- جامع الفتاوى عمره م 501)


1- آية اللَّه بهجت: با انحفاظ نسبت در صف مأمومين با امام، با انحفاظ نسبت امام به كعبه، اگر محفوظ باشد تا تمام دور حتّى اطراف حجر اسماعيل عليه السلام و عدم حائل بين هر مأموم و آنكه به او متّصل است، دور نيست تصحيح نماز جماعت به طور استداره در اطراف كعبه يا مسجد و در امام غير مرضىّ مراعات وظيفه منفرد لازم است ..(ذخيره، ج 2، ص 231)آية اللَّه خامنه اى: نماز كسانى كه پشت سر يا دو طرف امام ايستاده اند صحيح است لكن نماز افرادى كه روبروى امام قرار دارند صحيح نيست.آيات عظام صافى، گلپايگانى، مكارم: نماز به نحو استداره مانعى ندارد ولى بنابر احتياط بايد به حسب دايره مقدم بر امام نباشد و همچنين بنابر احتياط با مراعات قيد قبلى نزديكتر از امام به كعبه هم نباشد.(العروة الوثقى، ج 1، ص 783 مسأله 25 شرايط الجماعة).آية اللَّه فاضل: اگر به جهت تقيّه خوانده باشد اعاده ندارد و در غير مورد تقيه استداره جايز نيست
2- آية اللَّه مكارم: در صورت امكان بايد اتصال صفوف مراعات شود.آية اللَّه فاضل: اگر هنگام اقامه جماعت اتفاقاً در جايى بود كه اتصال برقرار نيست همانجا اقتدا كند و صحيح است ولى در حال اختيار و با وسعت وقت درآنجا نماند.آية اللَّه نورى: لازم است اتصال صفوف را مراعات كنند

ص: 180

[502] م- در شب هاى مهتابى، نماز صبحى را كه با جماعت ساير مسلمين مى خواند صحيح است و نياز نيست بعد از روشن شدن هوا دوباره بخواند (1)(مناسك س 1343)

سجده بر فرش و مانند آن

[503] م- در مسجد النبى صلى الله عليه و آله سجده كردن روى فرش هاى مسجد مانع ندارد (2) و مهر گذاشتن جايز نيست و لازم نيست (3) در جايى كه سنگ است نماز بخوانند و لازم نيست حصير يا نحو آن با خود ببرند، ولى اگر مراعات كنند كه موجب وهن نشود و حصير براى جانماز با خود داشته باشند و روى آن نماز بخوانند، به طورى كه متعارف ساير مسلمين است اشكال ندارد، ليكن تأكيد مى شود از عملى كه موجب هتك و انگشت نما شدن باشد اجتناب


1- آيات عظام بهجت، خامنه اى، خويى، سيستانى، صافى، فاضل، مكارم، گلپايگانى، نورى: فرقى ميان شب هاى مهتابى و غير مهتابى نيست
2- آيات عظام بهجت، خوئى، سيستانى: اگر در آن مكان، تمكن از سجود بر آنچه سجود بر آن جايز است ندارد، سجده صحيح است.آية اللَّه سيستانى: اگر تقيه اقتضا كند و در همانجا مايصحّ السجود عليه نباشد، سجده صحيح است و لازم نيست از آنجا منتقل شود به جاى ديگر.آية اللَّه فاضل: اگر مخالف تقيه نباشد و موجب هتك و انگشت نما شدن نشود بايد در محلّى كه بتواند پيشانى او در محلّ سجده بر سنگ هاى مسجد قرار گيرد سجده نمايد.آية اللَّه گلپايگانى: سجده روى فرش هاى مسجد در صورت تقيه مانع ندارد.(استفتائات ويژه حج، ص 30، مسأله 52)
3- آيةاللَّه تبريزى: در صورت تمكّن لازم است ....آيةاللَّه صافى، آيةاللَّه گلپايگانى: اگر فرادى مى خواند و ضرورتى نباشد نبايد به فرش سجده كند و اگر به جماعت مى خواند سجده بر فرش در مواردى كه به خاطر تقيّه ضرورت داشته باشد، مانع ندارد و حكم لزوم اعاده و عدم آن در مسأله 503 گذشت

ص: 181

نمايند.(مناسك م 1334)

[504] م- سجده كردن بر پشت دست صحيح نيست بنابراين كسى كه در مسجد الحرام و مسجد النبى به پشت دست سجده كند بايد نماز خود را اعاده كند مگر اين كه جاهل قاصر باشد (1) و اگر نماز طواف را به اين كيفيت خوانده حكم كسى را دارد كه نماز طواف را ترك كرده مگر اين كه جاهل قاصر باشد كه نمازش صحيح است.(مناسك س 1342)

[505] م- در مسجد الحرام و مسجد النبى صلى الله عليه و آله و ساير مساجد اگر نماز مغرب را با جماعت اهل تسنن بخواند كافى است هر چند حُمره مشرقيه زائل نشده باشد (2) و مى تواند بلافاصله بعد از آن نماز عشاء را بخواند ولى اگر وقت عشاء داخل نشده بايد صبر كند.(مناسك س 1341)

احكام مسجد الحرام و مسجد النبى صلى الله عليه و آله

[506] م- در مسجد الحرام و مسجد النبى صلى الله عليه و آله حائض و جنب نمى توانند از قسمت هاى توسعه يافته (3) نيز عبور نمايند.(مناسك س 1340)


1- آيات عظام خويى، صافى، گلپايگانى: جاهل قاصر مستثنى نشده است.آية اللَّه تبريزى: نماز باطل است و بايد اعاده كند و اگر نماز طواف را هم به اين صورت خوانده حكم نسيان نماز طواف را دارد چنان چه متمكن است پشت مقام ابراهيم اعاده كند و اگر متمكن نيست مى تواند درجاى خود اعاده كند.آية اللَّه بهجت: نماز طواف را خود يا نائبش اعاده كند
2- آية اللَّه بهجت، مكارم: استتار قرص كافى است و وقت داخل شده است.آية اللَّه سيستانى: اگر قبل از دخول وقت با آن هانماز بخواند كافى نيست.آية اللَّه خويى: فتواى ايشان در دست نيست
3- آية اللَّه بهجت: حكم ساير مساجد را دارد.آية اللَّه تبريزى: بنابر احتياط

ص: 182

[507] م- كسى كه در مسجد الحرام يا مسجد النبى صلى الله عليه و آله جنب شده، اگر امكان تيمم باشد و تيمم كردن كمتر از خارج شدن از مسجد وقت مى گيرد بايد براى خروج، تيمم بدل از غسل جنابت كند و سپس خارج شود و اگر بيشتر وقت مى گيرد بايد فوراً از مسجد خارج شود.(مناسك س 1348)

اشياء پيدا شده در حرم

«لقطه حرم»

[508] م- اگر در حرم چيزى پيدا كرد، برداشتن آن كراهت شديد دارد، بلكه احتياط (1) در برنداشتن است. (2) [509] م- اگر «لقطه» حرم را برداشت، و از يك درهم كمتر باشد مى تواند (3) قصد تملك آن را بكند و آن را مصرف كند و ضامن صاحبش نيست و چنانچه تملك نكرد و تفريط نكرد ضامن نيست، ولى اگر بدون تملك نگاه داشت و در نگاهدارى كوتاهى و تفريط كرد ضامن است، (4) و اگر قصد تملك كرد و صاحبش قبل از تلف شدن پيدا شد بايد آن را به صاحبش رد كند به احتياط واجب. (5)


1- آيات عظام فاضل، مكارم: اين احتياط ترك نشود
2- آية اللَّه خويى، آية اللَّه فاضل: بنابر احتياط بايد عوض صاحبش به مؤمن فقير صدقه بدهد و حق تملك ندارد
3- آية اللَّه سيستانى: بنابر احتياط واجب بايد از طرف صاحبش صدقه بدهد و هر وقت صاحبش پيدا شد چنانچه به صدقه دادن راضى نشود عوض آن را به او بدهد.(توضيح المسائل، م 2574)
4- آية اللَّه مكارم: بنابر احتياط واجب
5- آية اللَّه گلپايگانى: بايد به صاحبش رد كند بنابر احتياط اگر اقوى نباشد(وسيلة النجاة، ج 2، ص 326)

ص: 183

[510] م- اگر لقطه را كه در حرم برداشت، يك درهم يا بيشتر ارزش داشت (1)، بايد يك سال تعريف كند واز صاحبش جستجو كند، پس اگر نيافت او را بعداز يك سال، مخير است بين دو امر (2):

يكى آنكه آن را براى صاحبش حفظ كند، در اين صورت اگر در نگاهدارى كوتاهى نكرد ضامن نيست در صورت تلف.

دوم آنكه براى صاحبش صدقه بدهد، لكن اگر صاحبش پيدا شد و راضى به صدقه نشد بايد عوضش را به او بدهد (3) و جايز نيست آن را تملك كند و اگر تملك كند مالك نمى شود و ضامن هم مى شود.

ساير مسائل متفرقه

[511] م- برداشتن سنگ هاى صفا و مروه جايز نيست (4)، ولى اگر برداشت، لازم نيست آن را برگرداند و اما برداشتن سنگ و خاك از ساير مشاعر مثل مشعرالحرام و منى و عرفات مانعى ندارد. (5)(مناسك س 1347- استفتاءات


1- آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه صافى: به احتياط واجب بايد صدقه بدهد
2- آية اللَّه خويى: بنا بر احتياط بايد عوض صاحبش صدقه بدهد و حق تملك ندارد.(منهاج الصالحين، ج 2، ص 646)آية اللَّه سيستانى: احتياط واجب آن است كه تصدق كند.(توضيح المسائل، م 2577).آية اللَّه مكارم: هرگاه احتمال قابل توجه در مورد پيدا شدن صاحبش نمى دهد صدقه بدهد
3- آية اللَّه گلپايگانى: و همچنين مى تواند آن را تحويل حاكم شرع بدهد.(وسيلة النجاة، ج 2، ص 326).آية اللَّه مكارم: بنابر احتياط واجب
4- آية اللَّه سيستانى: شكستن جايز نيست ولى برداشتن آنچه جدا شده مانعى ندارد.آية اللَّه خويى: فتواى ايشان در دست نيست
5- آية اللَّه صافى، گلپايگانى: بنابر احتياط از آوردن خاك و ريگ حرم خوددارى شود و اگر آورده در صورت تمكن به حرم برگرداند.آية اللَّه تبريزى: اگر از مساجد آورده، جايز نيست و برگرداندن آن لازم است.آية اللَّه مكارم: بنابر احتياط برگرداند.آية اللَّه نورى: از صفا و مروه اشكال دارد و بايد برگرداند

ص: 184

جديد 12 و جامع الفتاوى عمره م 515)

[512] م- برداشتن قرآن هاى مسجد الحرام بدون اين كه آنها رااز متصدى مربوطه بگيرند جايز نيست هر چند برروى آنها علامت وقف نباشد و چنان چه برداشتند بايد برگردانده شود.(مناسك س 1346)

[513] م- اگر هزينه سفر حج يا عمره شخصى را كسى بدهد كه اهل پرداخت خمس نيست، چنان چه آن شخص يقين به وجود خمس در آن مال را ندارد اشكال ندارد و اگر يقين به وجود خمس در مال مذكور را دارد خمس آن را پرداخت كند و احرام و قربانى را از مال حلال تهيه نمايد.(مناسك س 1351).

«مستحبات ديگر مكه معظّمه»

[514] م- آداب و مستحبات ديگر در مكه معظّمه از اين قرار است:

1- زياد ذكر خدا نمودن و خواندن قرآن.

2- ختم نمودن قرآن.

3- خوردن از آب زمزم و بعد از خوردن، اين دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً، وَرِزْقاً واسِعاً، وَشِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ وَسُقْمٍ».

و نيز بگويد:

«بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَالشُّكْرُ للَّهِ».

4- نظر نمودن به كعبه و بسيار تكرار كردن آن.

5- در هر شبانه روز ده مرتبه طواف نمودن (1)؛ در اول شب سه طواف، در


1- آية اللَّه مكارم: ولى در مواقعى كه ازدحام جمعيت براى طواف واجب است، بهتر است طواف هاى مستحب را ترك كنند و مجال را به كسانى كه طواف واجب دارند بدهند

ص: 185

آخر شب سه طواف، پس از دخول صبح دو طواف و بعدازظهر دو طواف.

6- هنگام توقف در مكه، به عدد ايام سال؛ يعنى سيصد و شصت مرتبه طواف نمايد و اگر اين مقدار نشد پنجاه و دو مرتبه و اگر آن هم ميسور نشد هر مقدارى كه بتواند.

7- به خانه كعبه داخل شود؛ (1) خصوصاً كسى كه سفر اول او است و مستحب است قبل از دخول غسل بنمايد و در وقت داخل شدن بگويد:

«أللَّهُمَّ إنَّكَ قُلْتَ وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً فَآمِنِّي مِنْ عَذابِ النَّارِ».

پس دو ركعت نماز بين دو ستون بر سنگ قرمز بگذارد. در ركعت اول بعد از حمد، «حم، سجده» و در ركعت دوم بعد از حمد، پنجاه و پنج آيه از ساير جاهاى قرآن بخواند.

8- دو ركعت نماز خواندن در هر يك از چهار زاويه كعبه، و بعد از نماز اين دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ مَنْ تَهَيَّأ أوْ تَعَبَّأ أوْ أعَدَّ أوِ اسْتَعَدَّ لِوِفادَةٍ إلى مَخْلُوقٍ رَجاءَ رِفْدِهِ وَجائِزَتِهِ وَنَوافِلِهِ وَفَواضِلِهِ فَالَيْكَ يا سَيِّدِي تَهْيِئَتِي وَتَعْبِئَتِي وَإعْدادي وَاسْتِعْدادي رَجاءَ رِفْدِكَ وَنَوَافِلِكَ وَجائِزَتِكَ، فَلا تُخَيِّبِ الْيَوْمَ رَجائِي يا مَنْ لا يَخِيبُ عَلَيْهِ سائِلٌ وَلا يَنْقُصُهُ نائِلٌ فَانِّي لَمْ آتِكَ الْيَوْمَ بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ وَلا شَفاعَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ وَلكِنِّي أتَيْتُكَ مُقِرّاً بِالظُّلْمِ وَالْإساءَةِ عَلى نَفْسِي فَانَّهُ لا حُجَّةَ لِي وَلا عُذْرَ فأسْأَلُكَ يا مَنْ هُوَ كَذلِكَ أنْ تُصَلِّي عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَتُعْطِيَنِي مَسْأَلَتِي وَتَقْلِبَني بِرَغْبَتي وَلا تَرُدَّنِي مَجْبُوهاً مَمْنُوعاً وَلا خائِباً يا عَظِيمُ يا عَظِيمُ يا عَظِيمُ أرْجُوكَ لِلْعَظِيمِ،


1- آية اللَّه مكارم: اينگونه امور در حال حاضر معمولًا امكان ندارد و هرگاه كسى نيّت آن را داشته باشد، خداوند به لطفش به او ثواب آن را مى دهد

ص: 186

أسْأَ لُكَ يا عَظِيمُ أنْ تَغْفِرَ لِيَ الذَّنْبَ الْعَظِيمَ لا إلهَ إلّاأَنْتَ».

و مستحب است هنگام خروج از كعبه، سه مرتبه

«اللَّهُ أكْبَرُ»

بگويد، پس بگويد:

«أللَّهُمَّ لا تَجْهَدْ بَلاءَنَا رَبَّنا وَلا تُشْمِتْ بِنا أعْداءَنا فَانَّكَ أنْتَ الضَّارُّ النَّافِعُ».

بعداً پايين آمده و پله ها را دست چپ قرار داده كعبه را استقبال نمايد و نزد پله ها دو ركعت نماز بخواند.

ص: 187

فصل دوم: عمره كودكان

عمره كودكان

ص: 188

ص: 189

[515] م- بر ولىّ واجب نيست كودكى را كه همراه خود به مكه آورده براى حج يا عمره محرم كند، ولى اگر او را محرم كرد بايد وظايف و اعمال را مطابق آنچه در مناسك ذكر شده انجام دهد و گرنه در بعضى صور طفل در احرام باقى مى ماند (1) و تا تدارك نكند نمى تواند ازدواج نمايد.(مناسك، س 105)

[516] م- انجام عمره براى كودك مميز مستحب و صحيح است اگرچه ولىّ او اذن ندهد. (2)(مناسك م 7. جامع الفتاوى م 2)

[517] م- مستحب است ولىّ طفل غير مميز او را محرم كند (3) به اين صورت


1- آية اللَّه سيستانى: در عمره مفرده، در صورتى كه اعمال را صحيح انجام ندهد بر احرام باقى مى ماند، ولى در حج اگر به اركان آن خلل وارد كند با گذشت وقت حج، احرام آن فاسد مى شود. بلى اگر فقط طواف نساء را صحيح بجا نياورد استمتاع از زن بر او حرام باقى مى ماند تا طواف نسا را انجام دهد ولكن ازدواج او در اين حال صحيح است
2- آيةاللَّه سيستانى: بعيد نيست كه در صحت آن اذن ولى معتبر باشد.آيات عظام گلپايگانى، صافى و مكارم: اذن ولى شرط صحت آن نيست ولكن در مواردى كه عمره موجب تصرف در اموال طفل مى شود براى تصرف، اذن ولى لازم است.آيةاللَّه بهجت: بنابر احتياط در صورتى كه مستلزم تصرف در اموال او است، در صحت آن اذن ولى معتبر است
3- آيةاللَّه بهجت: احرام ولىّ از طفل غير مميز و مجنون صحيح است و متولى نيت احرام، ولىّ است و هر عملى را كه طفل و غير عاقل متمكن است با نيّت ولىّ انجام مى دهد و آنچه را متمكن نيست ولىّ انجام مى دهد

ص: 190

كه لباس احرام به او بپوشاند و نيت كند كه اين طفل را محرم مى كنم براى حج، يا اين طفل را معتمر مى كنم به عمره تمتع و اگر مى شود تلبيه را به او تلقين كند و الّا خودش به عوض او بگويد.(مناسك م 8)

[518] م- بعيد نيست كه ولىّ در اين امر كسى باشد كه كفيل بچه و نگهدار او است اگر چه ولىّ شرعى نباشد.(مناسك م 9) (1) [519] م- بعد از آن كه طفل محرم شد يا او را مُحرم كردند، بايد ولىّ، او را از محرمات احرام بازدارد (2) و اگر مميّز نيست خود ولىّ او را از محرّمات حفظ كند.(مناسك م 10)

[520] م- بعد از اين كه طفل محرم شد اگر محرّمات احرام را بجا آورد يا ولىّ


1- آيةاللَّه بهجت: ولىّ در اين مقام همان ولىّ در مال است، مثل پدر و جدّ پدرى و ولايت مادر در احرام طفل، خالى از وجه نيست.آيةاللَّه سيستانى: ولىّ طفل در اين امر كسى است كه حق حضانت و سرپرستى طفل را دارد چه پدر باشد و چه مادر و چه غير آنها.آيةاللَّه فاضل: مقصود از ولىّ همان ولىّ شرعى است ولكن مادر، در اين مورد ملحق به ولىّ شرعى است.آيةاللَّه مكارم: غير ولى شرعى بايد به اذن ولىّ شرعى انجام دهد.آيةاللَّه صافى و گلپايگانى: قدر متيقن از ولى در اين امر نسبت به غير مميز ولىّ شرعى است مانند پدر و جدّ، اما غير ولىّ شرعى مانند عمو و برادر محل اشكال است اگرچه كفيل و نگهدار بچه باشد، لكن مادر در اين مورد ملحق به ولّى شرعى است. و اما در بچه مميّز، در مواردى كه اجازه ولىّ شرعى لازم است اجازه غير ولىّ شرعى كفايت نمى كند
2- آيات عظام بهجت، خوئى، سيستانى: اين حكم در مورد احجاج صبى غير مميز است و همين گونه است حكم مذكور در دو مسأله بعدى.آيةاللَّه تبريزى: اين حكم در مورد احجاج صبى است

ص: 191

او را از آنها بازنداشت كفاره بر ولىّ طفل است نه بر مال طفل، بنابر اقوى در صيد و بنابر احتياط واجب در غير صيد. (1)(مناسك م 11)

[521] م- بر ولىّ طفل لازم است او را وادار كند تا تمام اعمال را بجا آورد و اگر نمى تواند ولىّ او به نيابت طفل بجا آورد. (2)(مناسك م 13)


1- آيةاللَّه بهجت: در كفاره غير صيد، در آنچه عمد و خطاى آن كفاره دارد بر ولىّ كفاره لازم است، بلكه در آنچه عمد آن كفاره دارد و صبى عمداً مرتكب شود ثبوت كفاره بر ولىّ خالى از وجه نيست. آيات عظام تبريزى، خامنه اى، خويى، سيستانى، مكارم: در غير صيد، نه بر ولىّ طفل كفاره واجب است و نه در مال طفل
2- آيةاللَّه بهجت: در صورت تمكن، احوط آن است كه در حال طواف هر دو طاهر باشند و نماز طواف را هر دو بخوانند و در تمام افعال، آنچه در غير نيت مى تواند انجام دهد، ولىّ متصدى نيت مى شود. آيةاللَّه تبريزى: در وقتى كه مى خواهد طفل را طواف دهد واجب است او را وضو دهد، اگرچه به صورت وضو باشد.آيةاللَّه فاضل: احتياطاً طفل را وضو دهد و خودش هم وضو بگيرد

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109