درسنامه آداب سفر حج

مشخصات كتاب

سرشناسه : قاضی عسکر، سیدعلی، 1325 -

عنوان و نام پديدآور : درسنامه آداب سفر حج / علی قاضی عسکر.

مشخصات نشر : تهران: مشعر، 1389.

مشخصات ظاهری : 224 ص.

شابک : 22000 ریال 978-964-540-233-2 :

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.

موضوع : حج -- راهنمای آموزشی

موضوع : حج

رده بندی کنگره : BP188/8/ق2د4 1389

رده بندی دیویی : 297/357

شماره کتابشناسی ملی : 2036365

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ص: 12

ص: 13

ديباچه

مراتب معنوى حج، كه سرمايه جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مى نمايد، حاصل نخواهد شد مگر آنكه دستورات عبادى حج به طور صحيح و شايسته و مو به مو عمل شود. (1)

حج نمايشى باشكوه از اوج رهايى انسان موحد از همه چيز جز او و عرصه پيكارى فرا راه توسن نفس و جلوه بى مانندى از عشق، ايثار، آگاهى و مسئوليت در گستره حيات فردى و اجتماعى است. پس حج تبلور تمام عيار حقايق و ارزش هاى مكتب اسلام است.

مؤمنان زنگار دل را با زمزم زلال توحيد مى زدايند و با حضرت دوست تجديد ميثاق مى كنند و گرچه ميراث ادب و فرهنگ ما، مشحون از آموزه هاى حيات بخش حج است، اما هنوز ابعاد بى شمارى از اين فريضه مهم، ناشناخته و مهجور مانده است.

پيروزى انقلاب اسلامى ايران، در پرتو انديشه هاى تابناك امام خمينى(قدس سره) حج را نيز همچون ديگر معارف و احكام اسلامى، در جايگاه واقعى خويش نشاند و سيماى راستين و محتواى غنى آن را نماياند. اما


1- امام خمينى، صحيفه نور، ج 19، ص 25.

ص: 14

هنوز راهى دراز در پيش است تا فلسفه، ابعاد، آثار و بركات آن شناخته و شناسانده شود.

در راستاى تحقق اين هدف بزرگ، با الهام از انديشه هاى والا و ماندگار امام راحل- احياگر حج ابراهيمى- و با بهره گيرى از رهنمودهاى ارزشمند رهبر عزيز انقلاب اسلامى، حضرت آيت الله خامنه اى- مدظله- معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظم رهبرى، تلاش مى كند با كاربردى كردن متون آموزشى، فصل جديدى فرا راه كارگزاران حج و زائران حرمين شريفين بگشايد.

از اين رو، پس از كارشناسى هاى متعدد و بهره گيرى از اساتيد و متخصصان فن، تلاش گرديده تا براى تهيه درسنامه ها و محتواى مورد نياز در سفر حج و عمره، عناوين، موضوعات، سرفصل ها و منابع هر درس را مشخص و جلسات آموزشى آنها زمان بندى گردد تا به نحو بهينه مورد استفاده قرار گيرد.

عناوين اين درسنامه ها عبارتند از:

1. مناسك حج

2. آداب سفر حج

3. اسرار و معارف حج

4. آشنايى با تاريخ اسلام(1 و 2)

5. آشنايى با تاريخ و اماكن مقدس مكه و مدينه

6. اخلاق معاشرت

7. احكام مبتلابه حج

8. آشنايى با كشورهاى اسلامى

ص: 15

9. گزيده سيماى عقايد شيعه

10. شناخت عربستان

11. محاوره عربى

بى ترديد آغاز هر كارى با كاستى ها و نواقص احتمالى همراه است. لذا انتظار مى رود با بهره گيرى از نظرات خوانندگان ارجمند، نقاط قوت و ضعف اين مجموعه شناسايى و به تقويت داشته ها و زدودن كاستى هاى آن اقدام شود.

در پايان ضمن تشكر از همه كسانى كه ما را در تهيه و تنظيم اين مجموعه يارى كرده اند، توفيق همگان را از خداوند منان خواهانيم.

معاونت آموزش و پژوهش بعثه

اداره كل آموزش

ص: 16

درس اول: تعيين هدف، آگاهى كامل، ضرورت فراگيرى احكام و مناسك حج

هدف هاى آموزشى

انتظار مى رود با مطالعه اين درس:

- اهميت تعيين هدف را بدانيم و بتوانيم هدف خود را تعيين نماييم.

- بدانيم چه آگاهى هايى را بايد قبل از سفر كسب كنيم.

- ضرورت فراگيرى احكام و مناسك حج را بدانيم.

- با آيات و روايات در باره موارد فوق آشنا شويم.

در اين درس بخشى از آداب سفر حج شامل تعيين هدف، ضرورت كسب آگاهى، دانستنى هاى مورد نياز، ضرورت فراگيرى احكام و مناسك حج و نيازهاى علمى و معنوى در سفر حج به اختصار توضيح داده شده است.

ص: 17

تعيين هدف

سير و سفر با انگيزه هاى دينى و عقلانى، از ديدگاه اسلام امرى پسنديده و مقبول است. خداوند متعال در آيات متعددى از قرآن كريم مردم را به سير و گردش در زمين دعوت نموده، از آنان خواسته است تا با سفر به گوشه و كنار جهان، در تاريخ و سرنوشت نهايى ملت ها بيانديشند و از حوادث، رخدادها و خوب و بد زندگى امت هاى گذشته درس عبرت بگيرند:

أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي اْلأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ كانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ ... (1)

«آيا در زمين نگشته اند تا ببينند فرجام كسانى كه پيش از آن ها زيسته اند چگونه بوده است؟»

سفر الهى و معنوى حج نيز به دليل اهميتى كه در اسلام دارد، بايد با انگيزه اى الهى و با قصد قربت و به صورتى هدفمند انجام شود تا حاجى بتواند به دستاوردهاى در نظر گرفته شده از سوى خداوند، دست يابد.

امام صادق(ع) فرمود:

«الْحَجُّ حَجَّانِ: حَجٌّ لِلَّهِ وَ حَجٌّ لِلنَّاسِ، فَمَنْ حَجَّ لِلَّهِ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّةَ، وَ مَنْ حَجَّ لِلنَّاسِ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى النَّاسِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ». (2)

«حج دو گونه است: 1. حج براى خدا 2. حج براى مردم، پس آن كس كه براى خدا حج گزارد، از خداوند پاداش بهشت گيرد و


1- غافر: 21.
2- وسائل الشيعه، ج 11، ص 109، ح 40؛ ثواب الاعمال، ج 74، ص 16.

ص: 18

آن كس كه براى مردم حج به جاى آورد، پاداش آن در روز قيامت با مردم است!»

از اين روايت به خوبى مى توان فهميد كه هدف و انگيزه تا چه اندازه در سفر حج تأثيرگذار است.

بنابراين، اگر حاجى با هدف خداخواهى، خداجويى، تحول روحى و اخلاقى، و پالايش روح و جان در اين راه گام نهد، اعمال و رفتار خود را نيز با اين اهداف منطبق مى سازد و در نتيجه در حرمين شريفين پيوسته به نماز و دعا و عبادت و تفكر در حقايق اسلام و تاريخ زندگى پيامبران و امامان و ياران باوفا و پاكباخته آنان مى پردازد، از لحظه لحظه سفر بهره گيرى مى كند، پرده هاى غفلت را از جلو چشمانش كنار مى زند تا هنگام رسيدن به مرقد معشوق در مدينه و معبد عشق در مكه، كاملًا روح و جان خويش را صيقل داده، رنگ الهى و معنوى به خود بگيرد.

و اگر حاجى به قصد تفريح و استراحت به حج بيايد، به گونه اى ديگر رفتار خواهد كرد، بيشتر به مسكن بهتر، غذاى لذيذتر، و خريد كالاى بيشتر و ارزان تر مى انديشد و به جاى حضور در حرمين شريفين در كوچه و خيابان و بازار پرسه مى زند و در پايان سفر نيز با كوله بارى از اجناس پرزرق و برقِ دنيايى به ديار خويش بازمى گردد.

رسول خدا(ص) در يك تقسيم بندى تنبّه آفرين، حاجيان امت خود در آخرالزمان را به سه دسته تقسيم فرموده، وضعيت آنان را اين چنين پيش بينى كرده است:

دسته اول: ثروتمندان كه با انگيزه تفريح و خوشگذرانى به حج مى روند.

دسته دوم: گروه هاى متوسط جامعه كه با هدف تجارت و سوداگرى

ص: 19

راهى زيارت خانه خدا مى شوند.

دسته سوم: نيازمندان و فقيران كه براى خودنمايى و رياكارى عازم آن ديار مى شوند. (1)

و طبيعى است كه هيچ يك از اين سه دسته، بهره و نصيب معنوى از اين سفر نخواهند داشت.

از اين رو، حاجيان پيش از سفر، بايد هدف و انگيزه خود را مشخص كنند و سپس در راستاى همان اهداف در نظر گرفته شده، برنامه ريزى نموده، سفر را آغازنمايند.

آگاهى كامل

آشنايى با اهداف حج، موجب مى شود تا حاجى براى دستيابى به آن ها، معلومات و دانستنى هاى مورد نياز اين سفر را به خوبى فراگيرد و با آگاهى كامل در اين مسير قدم بگذارد.

رسول خدا(ص) در سخنرانى مهم روز غدير از مردم خواستند تا با آگاهى و بصيرت كامل به حج روند و از اين اماكن مقدس جز با توبه و رها شدن از گناه بازنگردند؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) فِي خُطْبَتِهِ فِي الْغَدِيرِ: مَعَاشِرَ النَّاسِ! حُجُّوا الْبَيْتَ بِكَمَالِ الدِّينِ وَالتَّفَقُّهِ وَلا تَنْصَرِفُوا عَنِ الْمَشَاهِدِ إِلّا بِتَوْبَةٍ وَ إِقْلاعٍ». (2)

برخى از ويژگى ها كه در روايات آمده عبارتند از:

* رسول خدا(ص) فرمود:


1- تهذيب، ج 5، ص 463، ح 1613؛ تاريخ بغداد، ج 10، ص 296.
2- الحج و العمرة فى القُرآن و السنة، ص 257، ح 718.

ص: 20

«طواف خانه خدا و سعى ميان صفا و مروه و رمى جمرات، براى برپايى و اقامه ياد خدا وضع شده است.» (1)

* على(ع) فرمود:

«... خداوند حج را نشانه تواضع مردم دربرابر عظمت خود و ... پرچم افراشته اسلام و پناهگاه امن پناه جويان قرار داده است.» (2)

* و نيز فرمود:

«... خداوند حج را وسيله دستيابى به رحمت خود و رسيدن به بهشت و موجب آمرزش و امتحان مردم، و زدودن كبر از دل ها و ايجاد تواضع و فروتنى در درون جان آنان، قرار داد.» (3)

* امام رضا(ع) بخشى از فلسفه حج را، جداشدن از سنگدلى، خسّت و زبونى نفس، نااميدى، بازداشتن نفس از فساد و بازيابى حقوق شمرده اند. (4)

* و امام صادق(ع) آن را براى شناخت بيشتر مسلمانان از يكديگر، بهره هاى تجارى، شناخت نشانه ها و آثار رسول خدا(ص) دانسته اند و .... (5)

طبيعى است كه اين اهداف تنها با دانستن احكام و مناسك حج قابل دستيابى نيست، از اين رو حاجى بايد از ماه ها پيش از حج، با مطالعه كتب و انجام يك سلسله تمرينات جسمى و روحى، خود را براى دستيابى به اين اهداف آماده نمايد و تنها به شركت در چند جلسه محدود


1- سنن ابى داوود، ج 2، ص 179، ح 188.
2- نهج البلاغه، خطبه 1.
3- كافى، ج 4، ص 199، ح 2.
4- علل الشرايع، ص 404.
5- همان، ص 405.

ص: 21

كه معمولًا كاروان ها برگزار مى كنند بسنده نكند.

امام صادق(ع) به عيسى بن أبى منصور فرمود:

«يَا عِيسَى إِنِّي أُحِبُّ أَنْ يَرَاكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيمَا بَيْنَ الْحَجِّ إِلَى الْحَجِّ وَ أَنْتَ تَتَهَيَّأُ لِلْحَجِّ». (1)

«اى عيسى، من دوست مى دارم كه خداوند عزوجل در فاصله بين دو حج، تو را در حال آماده شدن براى حج بعد ببيند.»

برخى از اطلاعات مورد نياز و ضرورى اين سفر عبارتند از:

1. احكام عمومى از قبيل وضو، غسل، تيمم، طهارات، نجاسات و ...؛

2. مناسك حج؛

3. اسرار و معارف حج؛

4. تاريخ اسلام؛

5. شناخت اماكن و آثار اسلامى موجود در حرمين شريفين؛

6. آداب و اخلاق سفر حج؛

7. آداب معاشرت با هموطنان و نيز ديگر مسلمانان شركت كننده در حج؛

8. آشنايى با پيامبر(ص) و ائمه معصومين(عليهم السلام) و سيره علمى و عملى آنان؛

9. آشنايى با عقايد تشيع، به منظور معرفى مذهب و فرهنگ اهل بيت به ديگران؛

10. شناخت مفهوم زيارت، آداب سخن گفتن با پيامبر و ائمه، مضامين زيارتنامه ها و ....


1- كافى، ج 4، ص 281، ح 1.

ص: 22

11. آشنايى با مذاهب اسلامى، اعتقادات و مسائل فقهى آن ها، براى پيشگيرى از هرگونه برخورد و ايجاد تفرقه در صفوف مسلمانان؛

12. تسلط به يكى از زبان هاى زنده دنيا و مهم ترين آن ها زبان عربى، براى ايجاد ارتباط با ديگر مسلمانان؛

13. دستيابى به آگاهى هاى بهداشتى و اجرايى؛

14. شناخت كشور عربستان و قوانين و مقررات حاكم بر آن كشور.

حال براى فراگيرى مطالب مربوط به محورهاى فوق، چه مقدار زمان نياز است؟ و چه تعداد كتاب بايد مطالعه شود؟ و چند كلاس آموزشى بايد تشكيل گردد؟ تا حاجى از هرجهت توجيه شود، سپس رهسپار حرمين شريفين گردد! (1)

ضرورت فراگيرى احكام و مناسك حج

در ميان مجموعه اطلاعات مورد نيازى كه ذكر شد، فراگيرى مناسك حج از اهميت ويژه اى برخوردار است و حاجى بايد آن را به طور دقيق بياموزد و به كار بندد؛ زيرا صحت و درستى عمل يكى از شروط قبولى آن است.

مسائل و فروعات حج نيز به حدى زياد است كه زراره از اصحاب امام صادق(ع) مى گويد:


1- خوشبختانه در سال هاى اخير توسط بعثه مقام معظم رهبرى و ساير علما و انديشمندان، گام هاى مؤثرى در اين زمينه برداشته شده، كتب، مجلات، فيلم و ديگر ابزار آموزشى مورد نياز تا حد زيادى فراهم آمده كه حاجيان عزيز بايد به موقع آن ها را تهيه نمايند و بهره ببرند و پيش از سفر، خود را كاملًا آماده نمايند.

ص: 23

«قُلْتُ لِابِي عَبْدِ اللَّهِ(ع): جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَسْأَلُكَ فِي الْحَجِّ مُنْذُ أَرْبَعِينَ عَاماً فَتُفْتِينِي فَقَالَ يَا زُرَارَةُ بَيْتٌ يُحَجُّ قَبْلَ آدَمَ(ع) بِأَلْفَيْ عَام تُرِيدُ أَنْ تَفْنَي مَسَائِلُهُ فِي أَرْبَعِينَ عَاماً». (1)

«به امام صادق(ع) عرض كردم، فداى شما شوم، حدود چهل سال است كه درباره حج از شما مى پرسم و شما پاسخ مى دهيد و فتواى خويش را بيان مى فرماييد. امام(ع) فرمود: اى زراره، خانه اى كه بيش از دو هزار سال، قبل از پيدايش آدم(ع) حج گزارده مى شد، مى خواهى در چهل سال مسائل آن پايان پذيرد؟»

هر چه حاجى در زمينه اعمال و مناسك حج آگاه تر باشد، ضمن انجام درست اعمال، بيشتر ذهن خود را به سوى اسرار و معارف هريك از اعمال حج معطوف داشته، بهره معنوى بيشترى مى برد. برخى از حاجيان در ميقات، به جاى ريختن اشك و توجه بيشتر به حضرت حق و انابه و توبه و راهيابى به حضور صاحب خانه، در وسوسه درست تلفظ كردن نيت گير مى كنند و از آن همه زيبايى و عشق محروم مى مانند و حال آن كه فقها همگى فتوا داده و مى دهند كه نيت لازم نيست بر زبان جارى شود و همان مرور به قلب و فكر كافى است.

رسول خدا(ص) فرمود:

«تَعَلَّمُوا مناسِكَكُم، فَانَّها مِنْ دِينِكُمْ». (2)

«مناسك حج خود را فراگيريد كه آن، بخشى از دين شما است.»


1- من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 519.
2- تاريخ دمشق، ج 26، ص 211.

ص: 24

البته اهميت فراگيرى مناسك حج، نبايد موجب دلهره و اضطراب حاجى شود؛ زيرا چگونگى انجام درست آن، معادله پيچيده اى نيست كه نتوان به راحتى حل كرد، فقط دقت عمل لازم دارد، همانند راننده اى كه به قصد رسيدن به مكان خاصى حركت مى كند، اگر فرمان را درست در دست نگيرد و يك مرتبه به سمت راست و چپ بپيچد، از مسير خود منحرف خواهد شد، حاجى نيز در چگونگى عمل اگر دقت لازم را داشته باشد، مشكلى براى او پيش نخواهدآمد.

رسول خدا(ص) آنگاه كه به حج مشرف مى شد، در هر فرصتى چگونگى انجام مناسك را به مردم مى آموخت. ابن عمر گويد:

«كانَ رَسُولُ الله(ص) اذا كان قَبْلَ التَّرْويَةِ بِيَوْم، خَطِبَ النّاسَ فَأَخْبَرَهُمْ بِمَناسِكِهِمْ». (1)

«رسول خدا(ص) پيوسته يك روز پيش از ترويه، براى مردم خطبه مى خواند و مناسكشان را به آن ها مى آموخت.»

خلاصه درس

در اين درس ابتدا ضرورت تعيين هدف مطرح و روشن شد كه سفر حج بايد با انگيزه اى الهى و با قصد قربت و به صورتى هدفمند انجام شود تا حاجى بتواند به دستاوردهاى در نظر گرفته شده از سوى خداوند، دست يابد. و حاجيان بايد پيش از سفر، هدف و انگيزه خود را مشخص كنند و براى دستيابى به اهداف در نظر گرفته شده، برنامه ريزى نموده، سفر را آغاز نمايند. همچنين دانستيم كه مهمترين


1- الحج و العمرة فى الكتاب و السنة، ص 246، ح 680.

ص: 25

اهداف حج عبارتند از: ياد خدا، تواضع مردم در برابر عظمت خداوند، شناخت بيشتر مسلمانان از يكديگر، جداشدن از سنگدلى، خسّت و زبونى نفس، نااميدى، بازداشتن نفس از فساد و بازيابى حقوق، وسيله دستيابى به رحمت خداوند و رسيدن به بهشت و آمرزش و امتحان مردم، و زدودن كبر از دل و ايجاد تواضع و فروتنى در درون جان آنان. در اين درس همچنين اطلاعات ضرورى سفر حج مطرح و چهارده مورد از آن ها ذكر شد و بالاخره نتيجه آن شد كه فراگيرى مناسك حج از اهميت ويژه اى برخوردار است و حاجى بايد آن را به طور دقيق بياموزد و به كار بندد؛ زيرا صحت و درستى عمل يكى از شروط قبولى آن است.

خود آزمايى

1. چرا تعيين هدف قبل از سفر ضرورى است؟

2. برخى از اهداف حج كه در روايات آمده است را نام ببريد.

3. از نظر امام صادق(ع) حج بر چند نوع است؟

4. منظور از آگاهى كامل داشتن آگاهى در چه زمينه هاست؟

ص: 26

درس دوم: تأمين مخارج، توشه حلال، حلاليت طلبى، انتخاب همراه، مشوقان خوبى ها

هدف هاى آموزشى

انتظار مى رود با مطالعه اين درس:

- شرايط استطاعت مالى براى حج را بدانيم

- به اهميت فراهم كردن زاد و توشه حلال آگاه شويم

- چگونه بايد خداحافظى كرده و حلاليت بطلبيم؟

- چه نكاتى را در انتخاب همراه مورد توجه قرار دهيم؟

- بدانيم چگونه بايد مشوق خوبى ها باشيم

- با آيات و روايات در باره موارد فوق آشنا شويم

در اين درس با اهميت تأمين مخارج خانواده و احاديث و روايات مربوط به آن آشنا مى شويم و موضوع هاى مهمى همچون: اهميت فراهم كردن زاد و توشه حلال، اهميت خداحافظى وحلاليت طلبى، ضرورت انتخاب همراه و

ص: 27

شايسته و تشويق ديگران به خوبى ها و توصيه ائمه معصومين(عليهم السلام) نسبت به آنها آشنا مى شويم.

تأمين مخارج خانواده

سفر حج به لحاظ معنوى و دينى نه تنها در روحيه حج گزار تأثير مى گزارد، بلكه از جنبه روحى و اخلاقى، براى خانواده و نزديكان وى نيز بركات فراوانى را به دنبال خواهد داشت. از اين رو براى اين كه از اين تأثير شگرف در اطرافيان كاسته نشود، بايد حاجى به كليه مسائل جانبى سفر نيز توجه كند. يكى از اين مسائل، تأمين نيازمندى هاى خانواده است؛ به شكلى كه پس از رفتن وى به حرمين شريفين، اطرافيان دچار مشكلات شديد نگردند. هر مسلمانى زمانى مستطيع خواهد بود كه بتواند علاوه بر هزينه سفر، زندگى افراد تحت تكفل خود را تأمين كند و پس از مراجعت نيز گرفتار فقر و تهيدستى نگردد.

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال كننده اى كه مراد از «سبيل» در آيه شريفه وَ لِلّهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا (1) را پرسيد، فرمود:

«... السَّعَةُ فِي الْمَالِ إِذَا كَانَ يَحُجُّ بِبَعْضٍ وَ يُبْقِي بَعْضاً لِقُوتِ عِيَالِهِ». (2)

«وسعت در مال، به اندازه اى كه با بخشى از آن حج انجام دهد و بخشى را براى خوراك خانواده اش باقى بگذارد.»

در حديث ديگرى نيز امام صادق(ع) فرمود: حج خانه خدا بر كسى


1- آل عمران: 97.
2- وسائل الشيعه، ج 11، ص 37، ح 14181.

ص: 28

كه راهى به سوى او بيابد واجب است و راه همان داشتن هزينه سفر، مركب، همراه با سلامتى بدن است و نيز بخشى كه براى خانواده خود به جاى مى گذارد و بخشى نيز براى تأمين هزينه هاى زندگى پس از بازگشت از حج.

مرحوم صاحب جواهر(رحمة الله) نيز چهارمين شرطاز شرايط استطاعت را، داشتن امكانات مالى به اندازه نيازهاى سفر و تأمين نيازمندى هاى خانواده دانسته، مى گويد:

«فلو قصر ماله عن ذلك لم يجب عليه الحج بلا خلاف أجده، بل ربما ظهر من بعضهم الإجماع عليه، للأصل و عدم تحقق الإستطاعة بدونه». (1)

«پس اگر كسى مالى كه دارد، كمتر از آن است كه بتواند هزينه افراد تحت تكفل خود را بپردازد، حج بر او واجب نيست، قول خلافى نيز من در آن نيافتم، بلكه از اظهارات برخى از فقها اجماع بر اين مطلب فهميده مى شود، به مقتضاى اصل، و تحقق نيافتن استطاعت بدون داشتن آن.»

لذا عزيزان حج گزار به اين نكته توجه نموده، به شكلى عمل كنند كه در نبود آن ها، به بازماندگانشان سخت نگذرد و اين دوران را يكى از شيرين ترين لحظه هاى زندگى خود به حساب آورند. نكته جالب ديگر اين كه، قبل از حركت مناسب است حاجى افراد خانواده خود را جمع نموده، آنان را به خانه دعوت كند و پس از محبّت به آن ها و خواندن دعا، در يك فضاى كاملًا صميمى و معنوى از آنان خداحافظى كرده، عازم سفر حج شود.


1- جواهرالكلام، ج 17، ص 273.

ص: 29

بريد بن معاويه عجلى گويد: امام باقر(ع) هرگاه تصميم رفتن به حج را داشتند، خانواده خويش را در خانه جمع نموده، اين گونه دعا مى كردند:

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ الْغَدَاةَ نَفْسِي وَ مَالِي وَ أَهْلِي وَ وُلْدِي الشَّاهِدَ مِنَّا وَ الْغَائِبَ، اللَّهُمَّ احْفَظْنَا وَ احْفَظْ عَلَيْنَا، اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِي جِوَارِكَ، اللَّهُمَّ لا تَسْلُبْنَا نِعْمَتَكَ وَ لا تُغَيِّرْ مَا بِنَا مِنْ عَافِيَتِكَ وَ فَضْلِكَ». (1)

«بارخدايا! همانا من [از] فردا، خود و مال و خانواده و فرزندانم، چه آنان كه نزد من اند و چه آنان كه نيستند، همه را به تو مى سپارم. پروردگارا! در كنار خود ما را قرار ده، نعمت هايت را از ما نگير و آن چه از سلامتى و فضل تو در اختيار ما است آن را تغيير مده.»

همچنين مستحب است مسافر پيش از سفر، خانواده خود را جمع نموده، دو ركعت نماز بخواند و بگويد:

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي وَ دِينِي وَ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي وَ أَمَانَتِي وَ خَاتِمَةَ عَمَلي». (2)

«بارخدايا! همانا من خود، خانواده، مال و فرزندانم و دنيا و آخرتم، و أمانت و پايان كارم را به تو مى سپارم.»

زاد و توشه حلال

بر حاجى است كه هزينه سفر و زاد و توشه خود را از مال حلال برگيرد تا توفيق عبادت پيدا كند و بتواند در بهترين اماكن روى كره


1- وسائل الشيعه، ج 11، ص 380، ح 15065.
2- همان، ص 379، ح 15064.

ص: 30

زمين، شيرينى مناجات با خدا را لمس و از عبادات خود لذّت ببرد.

خداوند متعال در قرآن كريم، به رسولان خود اين چنين دستور مى دهد:

يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ (1)

«اى رسولان، از چيزهاى پاكيزه بخوريد و كار شايسته كنيد كه من به آن چه انجام مى دهيد دانا هستم.»

و در آيه اى ديگر خطاب به مؤمنان مى فرمايد:

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ اشْكُرُوا لِلّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيّاهُ تَعْبُدُونَ (2)

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد، از نعمت هاى پاك و پاكيزه اى كه روزى شما كرده ايم بخوريد و خدا را شكر كنيد، اگر تنها او رامى پرستيد.»

استفاده از زاد و توشه حلال و بهره گيرى از نعمت هاى پاك، وظيفه رسولان و همه مؤمنان و دلباختگان به خداوند است. و آن ها كه اموالشان را از راه حرام و يا شبهه ناك به دست آورده اند، بايد پيش از سفر، دارايى خود را تزكيه كنند، خمس و زكات و ردّ مظالم و ديگر حقوق مردم را به صاحبان اصلى آن بپردازند، سپس لباس احرام بپوشند وگرنه، در ميقات پذيرفته نمى شوند و هرگز در حريم كبريايى حق وارد نخواهند شد، گرچه به صورت ظاهر جسم آنان در چنين اماكن مقدسى در گردش باشد.


1- مؤمنون: 51.
2- بقره: 172.

ص: 31

امام باقر(ع) فرمود:

«لا يَقْبَلُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَجّاً وَ لا عُمْرَةً مِنْ مالٍ حَرامٍ». (1)

«خداوند حج و عمره با مال حرام را نمى پذيرد.»

و در روايتى ديگر فرمود:

«مَنْ أَصَابَ مَالًا مِنْ أَرْبَع لَمْ يُقْبَلْ مِنْهُ فِي أَرْبَع:

مَنْ أَصَابَ مَالًا مِنْ غُلُول أَوْ رِبًا أَوْ خِيَانَة أَوْ سَرِقَة لَمْ يُقْبَلْ مِنْهُ فِي زَكَاة وَ لا فِي صَدَقَة وَ لا فِي حَجٍّ وَ لا فِي عُمْرَةٍ». (2)

«كسى كه از چهار طريق مالى به دست آورد، هزينه كردن آن درآمد، در چهار چيز پذيرفته نمى شود:

كسى كه مالى را از راه فريب، ربا، خيانت و يا سرقت به دست آورد و با آن زكات يا صدقه دهد و يا به حج و عمره رود، خداوند از او نمى پذيرد.»

رسول خدا(ص) نيز فرمود:

هنگامى كه مردى با مال حرام به حج مى رود و] در ميقات [مى گويد:

«لَبَّيْك، اللَّهُمَّ لَبَّيْك ...».

«به فرمانبردارى ايستاده ام، بارخدايا! در اطاعت و خدمت تو هستم».


1- بحارالانوار، ج 96، ص 120.
2- امالى صدوق، ص 442.

ص: 32

خداوند در پاسخ به او مى فرمايد:

«لا لَبَّيكَ وَلاسَعْدَيكَ، حَتّى تَرُدَّ ما فِي يَدَيْكَ». (1)

«نه، به فرمانبردارى نايستاده اى و در اطاعت و خدمت نيستى، تا آن كه هرچه در اختيار و در دست تو است، به صاحبان آن بازگردانى.»

و در حديثى ديگر فرمود:

«... و حَجُّكَ مَرْدُودٌ إِلَيْكَ».

«حج تو، به تو برگردانده مى شود.» (2)

در اشعارى منسوب به احمد حنبل آمده است:

إذا حَجَجْتَ بِمالٍ اصْلُهُ سُحْتٌ فما حَجَجْتَ ولكن حَجَّتِ الْعِيرُ

لا يَقْبَلُ الله إلّا كُلَّ طَيّبة ما كُلُّ مَن حَجَّ بيتَ الله مَبرُورٌ (3)

«با مالى حج گزاردى كه اصل آن حرام است، پس تو حج انجام نداده اى، بلكه حيوانى حج گزارده است.

خداوند جز پاك را نپذيرد، اين گونه نيست كه هركس حج خانه خدا كند، حج او مبرور و پذيرفته باشد.»

خداحافظى و حلاليت طلبى

حاجى هرگاه تصميم مى گيرد به حج مشرف شود، بر اساس توصيه امام صادق(ع)، شايسته است برادران دينى خود را از رفتنش آگاه سازد.


1- هداية السالك، ج 1، ص 136.
2- همان.
3- همان، ص 137.

ص: 33

آن حضرت به نقل از رسول خدا(ص) فرمود:

«حَقٌّ عَلَي الْمُسْلِمِ إِذَا أَرَادَ سَفَراً أَنْ يُعْلِمَ إِخْوَانَهُ وَ حَقٌّ عَلَي إِخْوَانِهِ إِذَا قَدِمَ أَنْ يَأْتُوهُ». (1)

«مسلمانى كه قصد مسافرت دارد، شايسته است برادران خويش را آگاه سازد، بر برادران او نيز لازم است هنگام بازگشت به ديدن وى بيايند.»

انجام اين دستورالعمل ثمرات و بركات فراوانى دارد؛ يكى از اين بركات، زدودن تيرگى ها و كدورت ها از دل انسان ها است.

افراد بشر به دليل اجتماعى بودن، در زندگى شخصى و اجتماعى خود گرفتار تضادها و مشكلاتى مى شوند كه درنتيجه رنجش و نارضايتى ديگران را به دنبال دارد، همسر، فرزندان، برادران و خواهران، همسايگان، همكاران، مردم كوچه و بازارو ....

اگر به يكى از اين كسان ظلمى روا داشته، غيبتى كرده، حقوقى از آنان پايمال نموده، روابط غيرصميمانه با آنان داشته، ناسزا و دشنامى به آن ها داده و ... لازم است پيش از سفر به عنوان خداحافظى نزد آنان رفته، حلاليت بطلبد و به آن ها بگويد، من عازم سفر خانه خدا هستم و از آن جا كه در اين سفر ميهمان خداوندم و او از راز و درون من باخبر است، نمى خواهم با دل آلوده به كينه و كدورت در محضر او حضور يابم. من در اين سفر براى شما دعا مى كنم، شما نيز اگر حقى به گردن من داريد، مرا حلال كنيد. به يقين چنين برخوردى، عاطفه طرف مقابل


1- وسائل الشيعه، ج 11، ص 448، ح 15227.

ص: 34

را تحريك نموده، اشك از ديدگانش جارى مى شود و رضايت مى دهد و فضايى كاملًا معنوى و الهى را بر زندگى حاجى و ديگران حاكم مى سازد. و پس از آن زمينه براى بهره گيرى هرچه بيشتر از حج فراهم مى شود؛ زيرا حاجى تصميم گرفته است تا در اين سفر، قلب خود را لبريز از محبت خدا كند. اگربخشى از قلب را كدورت و كينه نسبت به مردم پر كرده باشد، تنها بخش خالى آن ظرفيت خواهد داشت و اگر آن ظرفيت پرشده از كينه، خالى شود به يقين جاى بيشترى براى ذخيره معرفت و عشق به حق فراهم مى آيد.

در اين جا توجه به اين نكته مهم نيز ضرورى است كه در بسيارى اوقات شيطان مانع ايجاد كرده، انسان را وسوسه مى كند كه اگر نزد ديگران بروم و اين حركت را آغاز كنم، ممكن است باعث حقارت و كوچكى من شود و همين وساوس شيطانى وى را از دستيابى به يك نعمت بزرگ محروم مى سازد.

خودشكنى و پرهيز از كبر و غرور زمينه پاكى از گناه و آمرزش را فراهم مى آورد و اگر حاجى خودشكنى را پيش از سفر آغاز نكند، بهره لازم را نخواهد برد.

امام صادق(ع) مى فرمايد:

«كَانَ أَبِي يَقُولُ:

مَنْ أمَّ هَذَا الْبَيْتَ حَاجّاً أَوْ مُعْتَمِراً مُبَرَّأً مِنَ الْكِبْرِ رَجَعَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَهَيْئَةِ يَوْمٍ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ». (1)

«پدرم امام باقر(ع) پيوسته مى فرمود:


1- كافى، ج 4، ص 252، ح 2.

ص: 35

كسى كه براى حج يا عمره قصد اين خانه كند، در حالى كه از كبر و خودپسندى برى و دور باشد، همانند روزى كه از مادر متولد گرديده، از گناهان پاك مى شود.»

بنابراين، بر حاجى لازم است از اقوام و دوستان و همسايگان و همكاران حلاليت بخواهد و سپس عازم ديار نور شود.

انتخاب همراه

از توصيه هاى رسول خدا(ص) و اهل بيت آن حضرت(عليهم السلام) به مسافران اين است كه تنها به مسافرت نروند و پيش از سفر براى خود همراهى انتخاب كنند تا آن ها را در لحظات حساس سفر يارى داده، از خستگى و تنهايى به درآيند و مددكار يكديگر باشند.

رسول خدا(ص) فرمود:

«الرَّفِيقَ ثُمَّ السَّفَرَ». (1)

«اوّل [انتخاب] رفيق و همراه، سپس مسافرت.»

امام كاظم(ع) فرمود:

از وصاياى رسول خدا(ص) به على بن ابى طالب(ع) يكى اين بود:

«لا تَخْرُجْ فِي سَفَر وَحْدَكَ، فَإِنَّ الشَّيْطَانَ مَعَ الْوَاحِدِ، وَ هُوَ مِنَ الاثْنَيْنِ أَبْعَدُ ...». (2)

«به تنهايى مسافرت مكن؛ زيرا شيطان همراه فرد تنها است و او از دو نفر دورتر است.»


1- وسائل الشيعه، ج 11، ص 408، ح 15123.
2- همان، ص 410، ح 15127.

ص: 36

در حديث ديگرى آمده است كه رسول خدا(ص) سه نفر را لعنت كرده است:

«الآكِلَ زَادَهُ وَحْدَهُ وَ النَّائِمَ فِي بَيْت وَحْدَهُ وَالرَّاكِبَ فِي الْفَلاةِ وَحْدَهُ». (1)

«كسى كه تنها غذا بخورد، و آن كس كه تنها در خانه اى بخوابد و كسى كه در دشت به تنهايى سفر كند.»

همچنين از اسماعيل بن جابر نقل شده كه گويد:

در مكه خدمت امام صادق(ع) بودم، كه مردى از اهالى مدينه وارد شد.

حضرت از وى سؤال فرمود: چه كسى همراه توبود؟

پاسخ داد: هيچ كس همراه من نبود!

امام صادق(ع) فرمود: اگر همراهى مى داشتى، من ادب تو را مى ستودم، سپس فرمود: يك نفر شيطان است، دو نفر نيز شيطانند و سه نفر همراه و چهار نفر رفيقان اند.

از مجموع اين روايات به خوبى مى توان فهميد كه پيشوايان دين، مردم را از تنها سفر كردن منع و آنان را به مسافرت دسته جمعى ترغيب نموده اند. بديهى است آن كس كه بر اساس ضرورت، گاهى مجبور مى شود تنها غذا بخورد يا در خانه اى تنها بخوابد و يا تنها سفر كند، هرگز مورد لعن قرار نمى گيرد. بلكه تنها كسانى كه مى توانند و چنين نمى كنند مخاطبين روايت اند.


1- همان، ح 15129.

ص: 37

اگر نگاهى گذرا به مسافرت در گذشته داشته باشيم، به خوبى مفهوم اين توصيه ها را درك مى كنيم؛ زيرا درگذشته عوامل بسيارى؛ مانند بدى آب و هوا، نبود جاده هاى مناسب، ناامنى در جاده ها، نبود امكانات رفاهى و آب و غذا در طول مسير، نبود مركب مناسب و ... جان مسافرانِ تنها را تهديد مى كرد، علاوه بر آن، ايجاد اضطراب و وحشت و در نهايت افسردگى، از ديگر نتايج سفرهاى فردى بود و پيشوايان معصوم براى پيشگيرى از اين گونه عوارض، به مردم توصيه كرده اند كه به تنهايى مسافرت نكنند.

مشوّقان خوبى ها

در سفر حج، دوستانِ ديندار و عاشقِ خداوند، در ترغيب و تشويق همراهان به عبادت و بهره ورى بيشتر از سفر، سهم مؤثر و به سزايى دارند. گاهى شيطان حاجيان را وسوسه نموده، به خواب و استراحتِ بيشتر فرا مى خواند، ليكن دوست صميمى و ديندار، با رفتار و گفتار خوبِ خود، همسفران را به حركت واداشته، شيطان را در دستيابى به اهداف خود ناكام مى كند.

از اين رو، در روايات به مؤمنان توصيه شده تا دوستانى را براى خود برگزينند كه آنان را در انجام كارهاى مربوط به آخرت يار و ياور باشند.

رسول خدا(ص) فرمود:

«بهترين برادرت كسى است كه تو را به پيروى از خدا كمك نموده، از نافرمانى او بازدارد و تو را به خشنود ساختن او وادار كند.» (1)


1- المحبة فى الكتاب و السّنة، ص 109، ح 462.

ص: 38

على(ع) نيز فرمود:

«بهترين برادرت كسى است كه به سوى خير شتاب كند و تو را نيز به دنبال خود بكشد و تو را به نيكى فرمان دهد و بر انجام آن ياريت رساند.» (1)

بنابراين، سزاوار است حاجى همسفران خود را به حضور در حرمين شريفين و خواندن قرآن و نماز و دعا و نيزكمك و يارى همسفران و ديگر امور خير تشويق كرده، خود نيز در انجام اين كارها پيشقدم گردد.

خلاصه درس

سفر حج به لحاظ معنوى و دينى بودن آن، از جنبه روحى و اخلاقى نيز براى خانواده و نزديكان حاجى بركات فراوانى دارد. از اين رو، براى اين كه از اين تأثير شگرف در اطرافيان كاسته نشود، بايد به كليه مسائل جانبى حج از جمله تأمين نيازمندى هاى خانواده توجه شود، به شكلى كه پس از رفتن وى به حرمين شريفين، آن ها دچار مشكلات شديد نگردند. هر مسلمانى زمانى مستطيع خواهد بود كه بتواند علاوه بر هزينه سفر، زندگى افراد تحت تكفل خود را تأمين كند و پس از مراجعت نيز گرفتار فقر و تهيدستى نگردد. حاجى بايد شرايط استطاعت را داشته باشد و زاد و توشه حلال براى خود و خانواده فراهم نمايد تا خداوند حجش را بپذيرد. حاجى هرگاه تصميم مى گيرد به حج مشرف شود، شايسته است برادران دينى خود را از رفتنش آگاه سازد و از آنان حلاليت بطلبد. انجام اين دستورالعمل ثمرات و بركات فراوانى دارد؛ يكى از اين بركات،


1- همان، ص 110، ح 478.

ص: 39

زدودن تيرگى ها و كدورت ها از دل انسان ها است. از توصيه هاى رسول خدا(ص) و اهل بيت آن حضرت(عليهم السلام) به مسافران اين است كه تنها به مسافرت نروند و پيش از سفر براى خود همراهى انتخاب كنند تا در لحظات حساس سفر همديگر را يارى داده، از خستگى و تنهايى به درآيند و مددكار يكديگر باشند. در سفر حج، دوستانِ ديندار و عاشقِ خداوند، در ترغيب و تشويق همراهان به عبادت و بهره ورى بيشتر از سفر، سهم مؤثر و به سزايى دارند. از اين رو، حاجى بايد در تشويق همراهان به خوبى ها همواره بكوشد.

خودآزمايى

1. شرايط استطاعت مالى براى حج كدامند؟

2. چرا بايد زاد و توشه حلال براى خود و خانواده فراهم كنيم؟

3. چگونه بايد خداحافظى كنيم و حلاليت بطبيم؟

4. خداحافظى و حلاليت طلبى چه آثار مثبتى دارد؟

5. انتخاب همراه خوب چرا مهم است؟

6. همراه خوب چه ويژگى هايى بايد داشته باشد؟

7. چگونه بايد مشوق خوبى ها باشيم؟

ص: 40

درس سوم: انتخاب مدير، همراهان شايسته، لوازم سفر، آغاز سفر با نماز و دعا

هدف هاى آموزشى

انتظار مى رود با مطالعه اين درس:

- بدانيم با چه افرادى بايد هم سفر شويم

- بدانيم با همسفران خود چگونه رفتار كنيم

- در انتخاب مدير چه ويژگى هايى را در نظر بگيريم؟

- با نيازمندى هاى سفر آشنا شويم

- نقش و اهميت دعا و نماز در آغاز سفر را بدانيم

- با آيات و روايات در باره موارد فوق آشنا شويم

در اين درس ويژگى هاى مدير كاروان حج، ويژگى هاى همسفران، لوازم و وسائلى كه در سفر حج مورد نياز است و ضرورت آغاز سفر با

ص: 41

نماز و دعا بيان شده است. توجه به اين نكات آمادگى زائر را در سفر افزون خواهد ساخت.

انتخاب مدير

در زندگى جمعى، مشكلات كمتر خود را نشان مى دهد و در صورت بروز آن نيز با همكارى ديگر همسفران مشكلات راحت تر حل و مرتفع مى گردد. خوشبختانه در سفر حج و عمره، مردم به صورت كاروانى حركت مى كنند و در نتيجه با مشكلات تنها سفر كردن روبه رو نيستند. البته مسافرت هاى جمعى نيز مشكلات مخصوص به خود را دارد كه پيشوايان اسلام براى رفع آن ها، راه حل هاى زيبا و مناسبى را ارائه داده اند.

از جمله اين راه حل ها، انتخاب يك نفر به عنوان مسؤول و مدير اجرايى سفر است تا در لحظات تصميم گيرى دچار ترديد و دودلى نشوند، اختلافات تشديد نگردد و بتوانند به راحتى تصميم گيرى نموده، به اهداف سفر نائل شوند.

رسول خدا(ص) فرمود:

«إذا خَرَجَ ثَلاثَةٌ في سَفَرٍ، فَلْيُؤَمِّروا احَدَهُمْ». (1)

«هنگامى كه سه نفر با يكديگر به قصد مسافرت خارج مى شوند، بايد يك نفر را از ميان خود، به سرپرستى برگزينند».

اصحاب رسول خدا(ص) نيز چنين عمل مى كردند و درباره فرد منتخب مى گفتند: اين سرپرستى است كه رسول خدا(ص) تعيين كرده


1- سنن ابى داوود، ج 3، ص 36، ح 2608.

ص: 42

است. (1)

نافع مى گويد: در سفرى كه با ابى سلمه و تنى چند همراه بوديم به ابى سلمه گفتم: امير ما در اين سفرتويى. (2)

از عبدالله مروزى نيز نقل شده كه ابوعلى الرِّباطى در سفرى با او همراه شد. عبدالله به او گفت: تو فرمانده مى شوى يا من؟

ابوعلى گفت: تو فرمانده باش.

از آن پس عبدالله توشه سفر خود و ابوعلى را بر دوش حمل مى كرد تا آن كه شبى باران در گرفت و عبدالله در تمام شب بالاى سر رفيق و همراهش ايستاد و عبايى را روى سر او گرفت تا باران روى اونريزد.

ابوعلى بارها گفت: براى خدا، براى خدا، اين كار را نكن و عبدالله پاسخ مى داد: مگر نگفتى فرماندهى از آن تو است؟ پس از گفته خود برنگرد و مرا مجبور مكن. ابوعلى گويد:

دوست مى داشتم مى مردم و به او نمى گفتم تو اميرباش. (3)

انتخاب فردى بااخلاق، مدير و مدبّر، باحوصله و پركار براى مديريت و اداره كارها در طول سفر و نيز در مراحل مختلف سفر از جمله: زمان حركت، تقسيم اتاق ها، كيفيت پخت و تقسيم غذا، و برنامه ريزى براى كارهاى ديگر تا بازگشت به وطن مى تواند از مشكلات و درگيرى ها و نزاع هاى احتمالى جلوگيرى كند و سفر را براى مسافران شيرين سازد.

فرد منتخب نيز بايد خود را خدمتگزار مردم بداند و با تمام وجود در خدمت زائران باشد.

پيامبر(ص) فرمود:


1- محجةالبيضاء، ج 4، ص 58.
2- سنن ابى داوود، ج 3، ص 36، ح 2609.
3- محجة البيضاء، ج 4، ص 59.

ص: 43

«سيِّدُ الْقَوْمِ خادِمُهُمْ فِي السَّفَرِ». (1)

«بزرگ هر گروهى در سفر، خدمتگزار آن هااست».

همراهان شايسته

انتخاب همسفران شايسته و هم شأن، يكى ديگر از آداب سفر است. كسانى كه از نظر سلوك و خصوصيات رفتارى و سطح زندگى با يكديگر همگون هستند، مناسب است در يك كاروان ثبت نام نموده و با هماهنگى مدير كاروان، آن ها كه با هم سنخيت بيشترى دارند در يك اتاق جاى گيرند.

امام باقر(ع) فرمود:

«إِذَا صَحِبْتَ فَاصْحَبْ نَحْوَكَ، وَ لا تَصْحَبْ مَنْ يَكْفِيكَ فَإِنَّ ذَلِكَ مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ». (2)

«هنگامى كه با كسى همراه و همسفر شدى، پس با مثل خودت همراه شو و با آن كس كه زندگى تو را اداره مى كند همسفر مشو، كه اين كار موجب ذلت مؤمن است.»

همچنين براى اين كه حاجى در جمع همراهان تحقير نشود، نبايد با كسانى كه براى او قدر و منزلتى قائل نيستند همسفر شود. على(ع) در اين زمينه فرمود:

«لا تَصْحَبَنَّ فِي سَفَرِكَ مَنْ لا يَرَى لَكَ مِنَ الْفَضْلِ عَلَيْهِ كَمَا تَرَى لَهُ عَلَيْكَ». (3)


1- همان، ص 61.
2- وسائل الشيعه، ج 11، ص 412، ح 15135.
3- كافى، ج 4، ص 286.

ص: 44

«با كسى كه در تو فضيلتى نسبت به خود احساس نمى كند و تو نيز در او فضيلتى نسبت به خود نمى بينى در سفر همراه مشو.»

امام صادق(ع) نيز فرمود:

«إصْحَبْ مَنْ تَتَزَيَّنُ بِهِ وَ لا تَصْحَبْ مَنْ يَتَزَيَّنُ بِكَ». (1)

«با كسى همسفر شو كه موجب افتخار و زينت تو باشد و با آن كس كه تو باعث افتخار او باشى همراهى مكن.»

فردى به نام شهاب بن عبدربّه گويد:

به امام صادق(ع) گفتم:

شما از حال من آگاهيد و دست و دل بازى و بذل و بخششم را نسبت به برادران دينى ام مى دانيد، آيا مى توانم با بعضى از آن ها در راه مكه همراه شوم و به آنان بذل و بخشش كنم؟ حضرت فرمود:

اى شهاب، چنين مكن. اگر تو آن چه دارى بر آنان ببخشايى و آنان نيز در هزينه كردن زياده روى كنند، به آنان ستم كرده اى، و] اگر تو ببخشايى [و آنان از خرج كردن خوددارى كنند، آن ها را ذليل كرده اى، پس با امثال خود همسفر شو. (2)

حسين بن ابى العلا نيز گويد:

همراه با بيست و چند نفر مرد به طرف مكه حركت كرديم، در ميان راه، در هر منزلى گوسفندى براى آنان قربانى مى كردم، پس زمانى كه


1- وسائل الشيعه، ج 11، ص 412، ح 15133.
2- همان، ص 413، ح 15137.

ص: 45

به محضر امام صادق(ع) شرفياب شدم، آن حضرت خطاب به من فرمود:

اى حسين، مؤمنان را خوار و ذليل مى كنى؟

گفتم: از چنين كارى به خداوند پناه مى برم!

حضرت فرمود: به من خبر رسيده است كه در هر منزلى براى آنان گوسفندى كشته اى!

گفتم: قصدى جز خدا نداشتم.

حضرت فرمود: آيا ندانستى كه در ميان همراهان تو كسانى هستند كه دوست دارند مانند تو عمل كنند، ليكن به دليل نداشتن توانايى مالى، نمى توانند و در نتيجه احساس كوچكى و حقارت مى كنند؟

گفتم: از خداوند طلب مغفرت مى كنم و از اين پس چنين نخواهم كرد. (1)

رعايت اين نكته اخلاقى باعث مى شود كه افراد كاروان و همسفران، از چشم و هم چشمى و ايجاد تنش هاى روحى و اخلاقى پرهيز نموده، در محيطى سالم و آرام به سر ببرند و بيشتر به دنبال كسب معرفت و بهره معنوى باشند.

نيازمندى هاى سفر

شايسته است مسافر برخى از نيازمندى هاى خود را همراه بردارد تا هنگام نياز از آن بهره گيرد. عايشه گويد:


1- همان، ص 415، ح 15142.

ص: 46

«رسول خدا(ص) هرگاه به مسافرت مى رفت چند چيز با خود برمى داشت:

1. آيينه؛ 2. سرمه دان؛ 3. شانه كوچك(مِدْرَى)؛ 4. مسواك؛ 5. شانه بزرگ». (1)

ام سعد انصارى نيز گويد:

«رسول خدا(ص) در مسافرت آيينه و سرمه دان را از خود دور نمى كرد.» (2)

مرحوم مجلسى(رحمة الله) نيز در بحارالأنوار نقل مى كند:

«رسول خدا(ص) هرگاه به مسافرت مى رفت، شانه، مسواك و سرمه دان با خود برمى داشت». (3)

با توجه به خصوصيات اخلاقى رسول خدا(ص) مى توان از اين احاديث به خوبى دريافت كه پيروان آن حضرت، بايد در مسافرت ها ابزار و وسايلى كه آنان را در منظم و آراسته بودن و نيز نظم و ترتيب يارى مى دهد، همراه بردارند و از بى نظمى و آشفته بودن سر و صورت و وضعيت ظاهرى خود اجتناب ورزند.

حماد بن عيسى از امام صادق(ع) نقل كرده كه آن حضرت فرمود:

در وصيت لقمان به فرزندش اين چنين آمده است:

«اى پسرم، شمشير و كفش و عمامه و ريسمان و مشك آب و نخ خياطى و سوزن در سفر همراه داشته باش و داروى بيشترى


1- محجة البيضاء، ج 4، ص 72.
2- همان: 73.
3- بحارالانوار، ج 73، ص 235.

ص: 47

همراه خود بردار تا هم خود و هم همراهانت از آن استفاده كنيد و در هر كارى كه نافرمانى خدا در آن نباشد با همسفرانت موافقت كن». (1)

مرحوم فيض نقل كرده است كه بعضى از متوكلين و كسانى كه توكل به خداوند در وجود آنان قوى بود، در سفر و در وطن، قمقمه، ريسمان، سوزن و نخ و قيچى را از خود جدا نكرده، مى گفتند: «اين ها مربوط به دنيانيست». (2)

شايان ذكر است كه آنچه در اين روايت و نظير آن آمده، نيازمندى هاى حاجيان در آن زمان بوده و طبيعى است كه در اين دوران نيز بايد نيازمندى هاى فعلى از قبيل: مسواك، دمپايى، قيچى، ناخن گير و امثال آن را همراه بردارند.

همراه داشتن خوراكى

شايسته است زائر خانه خدا در سفر حج، از پاكيزه ترين اموال خود بهره گيرد و برخى از خوراكى هاى فاسدنشدنى را همراه بردارد تا در صورت نياز از آن استفاده كند.

رسول خدا(ص) فرمود:

«از بزرگوارى مرد است كه هنگام رفتن به مسافرت، توشه اش پاكيزه باشد.» (3)


1- من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 185، ح 834.
2- محجة البيضاء، ج 4، ص 73.
3- وسائل الشيعه، ج 11، ص 423، ح 15160.

ص: 48

امام صادق(ع) نيز فرمود:

«زيادى توشه و پاكيزه بودن و بخشش آن به همراهانى كه در سفر با شما هستند، از نشانه هاى جوانمردى است». (1)

امام سجاد(ع) نيز هرگاه به قصد حج يا عمره، به مكه مسافرت مى كرد، از بهترين و پاكيزه ترين خوراكى ها، مانند: بادام، شكر، سويق و آرد نرم الك نكرده، همراه خود برمى داشت. (2)

گفتنى است، خوراكى هايى كه مسافر همراه خود برمى دارد، نبايد فاسدشدنى باشد و تنها خوراكى هاى خشك و قابل نگهدارى در شرايط آب و هوايى مختلف، براى استفاده در سفر مناسب است.

همراه داشتن دارو

در عصر حاضر، به دليل توسعه گردشگرى در جهان، مسؤولان هر كشورى تلاش مى كنند تا امكانات رفاهى و پزشكى را براى مسافران فراهم سازند. جمهورى اسلامى ايران نيز در كاروان هاى زيارتى حج و عمره، پزشكى را همراه كاروان مى فرستد كه از آغاز تا پايان سفر، حاجيان را همراهى و در صورت نياز به دارو و درمان، آن ها را معالجه كند. ليكن در عين حال حاجيان اگر بيمارى خاصّى دارند لازم است ضمن آگاه ساختن پزشك كاروان، داروهاى ضرورى و سوابق مربوط به بيمارى خود را همراه بردارند، ديگران نيز براى دردها و


1- همان، ص 424، ح 15162.
2- همان، ص 423، ح 15161.

ص: 49

بيمارى هاى سطحى مقدارى دارو با خود داشته باشند، تا در صورت نياز از آن استفاده كنند.

لقمان حكيم به فرزندش فرمود:

« [در مسافرت] با خود دارو بردار [تا در صورت نياز] هم تو و هم همسفرانت از آن بهره گيرند ...». (1)

همراه داشتن تربت حسينى

يكى از توصيه هاى امام صادق(ع) به مسافران اين است كه مقدارى تربت امام حسين(ع) در سفر همراه داشته باشند.

روزى از آن حضرت پرسيدند: اى فرزند رسول خدا(ص)، همان گونه كه تربت قبر حسين بن على(عليهما السلام) شفاى هر دردى است، آيا ايمن بخش از هر ترس و نگرانى هم هست؟

امام صادق(ع) فرمود: آرى، اگر يكى از شما بخواهد از هر ترسى در امان باشد، تسبيحى از تربت حسين(ع) با خود برگيرد و هنگام خفتن در بستر، دعاى وقت خفتن را سه مرتبه بخواند، آن گاه آن تربت را بوسيده، بر چشمان خود بگذارد و اين گونه بگويد:

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ التُّرْبَةِ وَ بِحَقِّ صَاحِبِهَا وَ بِحَقِّ جَدِّهِ وَ بِحَقِّ أَبِيهِ وَ بِحَقِّ أُمِّهِ وَ أَخِيهِ وَ بِحَقِّ وُلْدِهِ الطَّاهِرِينَ اجْعَلْهَا شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمَاناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ سُوءٍ». (2)


1- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 185، ح 834.
2- وسائل الشيعه، ج 11، ص 427.

ص: 50

سپس آن تربت را در جيب خود گذارد. اگر در وقت عشا چنين كند تا صبحگاهان در پناه خدا خواهدبود. (1)

آغاز سفر با نماز

در سفر حج، حاجى ميهمان خداوند است و بايد قبل از سفر، خود را براى اين ميهمانى مهم آماده كند، لذا مستحب است سفر را با نماز، كه ياد خدا است، آغاز نمايد.

امام صادق(ع) از طريق پدران بزرگوارشان، از رسول خدا(ص) نقل كرده اند كه فرمود:

مردى كه عازم سفر است هيچ چيزى براى خانواده اش از خود باقى نمى گذارد بهتر از اين كه هنگام رفتن دو ركعت نماز بخواند و بگويد:

«اللّهُمَّ انّي أسْتَودِعُكَ نَفْسي وَ اهْلي وَ مالي وَ ذُرِّيَتي وَ دُنْياي وَ آخِرَتي وَ أَمانَتي وَخاتِمَةَ عَمَلي، الّا اعْطاهُ الله عَزَّ وَ جَلَّ ماسئل». (2)

«بارخدايا! خود و خانواده و مال و اولاد و دنيا و آخرت و امانت و پايان كارم را نزد تو به امانت مى گذارم. [اين دعا را كسى نمى خواند] مگر اين كه آن چه را از خدا خواسته، به او عنايت مى كند.»


1- همان.
2- همان، ص 379، ح 15064.

ص: 51

دعا هنگام خروج

صباح حذاء گويد: از موسى بن جعفر(عليهما السلام) شنيدم كه فرمود:

«اگر يكى از مردان شما قصد مسافرت كرد، هنگام خروج از منزل و روبه سمتى كه به قصد آن در حركت است بايستد و سوره حمد را در چهار سوى خود بخواند، همچنين معوذتين] يعنى سوره هاى فلق و ناس [و قل هوالله احد و آيةالكرسى را در پيش رو و سمت راست و پشت سر بخواند و سپس بگويد:

«اللَّهُمَّ احْفَظْنِي وَ احْفَظْ مَا مَعِي وَ سَلِّمْنِي وَ سَلِّمْ مَا مَعِي وَ بَلِّغْنِي وَ بَلِّغْ مَا مَعِي بِبَلاغِكَ الْحَسَنِ الْجَمِيلِ». (1)

«بارخدايا! مرا و هرچه همراه من است را نگهدار و من و هرچه با من است را سالم بدار و من و هرچه با من است را به مقصد برسان به گونه اى شايسته و زيبا.»

[آن گاه] خداوند او را با آن چه همراه خود دارد محفوظ داشته و به سلامت به مقصد مى رساند. آيا نديده اى كه مرد [مسافر] خود مصون و سالم مى ماند، ليكن آن چه همراه خود دارد محفوظ نمانده و سالم به مقصد نمى رسد؟

در حديث ديگرى امام صادق(ع) فرمود:

«هر كس هنگام بيرون رفتن از خانه، ده مرتبه سوره «قُل هُوَ اللهُ احَد»(توحيد) را بخواند، پيوسته در پناه و حمايت خداوند است تا به خانه برگردد». (2)


1- همان، ص 381، ح 15067.
2- كافى، ج 4، ص 333.

ص: 52

ابوحمزه ثمالى نيز گفت:

هرگاه امام باقر(ع) از خانه بيرون مى رفت مى فرمود:

«بِسْمِ اللَّهِ خَرَجْتُ وَ عَلَي اللَّهِ تَوَكَّلْتُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ». (1)

«به نام خدا خارج شده و بر او توكل كردم، هيچ توانايى و نيرويى نيست جز به نيروى خدا.»

امير مؤمنان على(ع) هنگام بيرون رفتن از خانه براى مسافرت، اين دعا را مى خواند:

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ وَعْثَاءِ السَّفَرِ وَ كَآبَةِ الْمُنْقَلَبِ وَ سُوءِ الْمَنْظَرِ فِي الْاهْلِ وَ الْمَالِ وَالْوَلَدِ اللَّهُمَّ أَنْتَ الصَّاحِبُ فِي السَّفَرِ وَ أَنْتَ الْخَلِيفَةُ فِي الْاهْلِ وَ لا يَجْمَعُهُمَا غَيْرُكَ لِانَّ الْمُسْتَخْلَفَ لايَكُونُ مُسْتَصْحَباً وَالْمُسْتَصْحَبُ لا يَكُونُ مُسْتَخْلَفاً». (2)

«بارخدايا! به تو پناه مى برم از سختى هاى سفر و اندوهناك برگشتن و بدنگرى [مردم] در جان و خانواده و مال و فرزندم؛ بارخدايا! تو در سفر همراه منى و جانشين من در خانواده ام و جز تو كسى نيست كه بتواند ميان اين دو جمع كند [در سفر همراه و در وطن جانشين باشد] زيرا آن كه بازمانده و [در وطن]


1- همان.
2- نهج البلاغه، خطبه 46.

ص: 53

جانشين در خانواده باشد [در سفر] همراه و رفيق نيست و آن كه رفيق سفر است جانشين در خانواده نيست.»

پيمودن راه و طى مسير در زمين و آسمان، همراه با فراز و نشيب و اوج و فرود است، اتومبيل وقتى به مناطق كوهستانى مى رسد، جاده هاى پرپيچ و خم كوهستان را طى كرده بالا مى رود و پس از رسيدن به قله سرازير مى شود، هواپيما از باند فرودگاه برمى خيزد، اوج مى گيرد و با رسيدن به مقصد فاصله خود را با زمين كم كرده، در فرودگاهِ مقصد، به زمين مى نشيند، مسافرِ خانه خدا سزاوار است كه در تمامى اين مراحل به ياد خدا بوده، زير لب زمزمه عاشقانه با خدا داشته باشد.

رسول خدا(ص) هر زمان در مسيرى بالا مى رفت «الله اكبر» و آن گاه كه فرود مى آمد «سبحان الله» مى گفت. (1)

برخى مناطق در ميان راه، همچون گردنه هاى صعب العبور و راه هاى پرپيچ و خم، خطرناك و ترس آفرين اند، امام صادق(ع) فرمود:

اگر به جايى رسيدى كه ترسانى اين آيه را بخوان:

«وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً». (2)

«پروردگارا! مرا [در هركارى] به طرز درست داخل كن و به طرز درست خارج ساز و از جانب خود براى من تسلّطى يارى بخش قرار ده [و پيروزى و يارى عنايت فرما].»


1- وسائل الشيعه، ج 11، ص 391، ح 15088.
2- اسراء: 80.

ص: 54

امام سجاد(ع) فرمود:

«اگر كسى پياده حج گزارد و سوره «إنّا انْزلناه ...» [سوره قدر] را بخواند، درد سخت پياده روى را لمس نمى كند». (1)

ادعيه سفر فراوان است و پيشوايان دين براى مراحل مختلف همچون: خروج از منزل، زمان سوار شدن بر مركب، موقع حركت و زمان فرود آمدن، ادعيه گوناگونى را نقل كرده اند كه به دليل رعايت اختصار، از ذكر آن ها خوددارى مى شود. علاقه مندان مى توانند به كتب مربوط مراجعه كنند.

خلاصه درس

انتخاب يك نفر به عنوان مسؤول و مدير اجرايى سفر بسيار ضرورى است تا در لحظات تصميم گيرى دچار ترديد و دودلى نشوند، اختلافات تشديد نگردد و بتوانند به راحتى تصميم گيرى نموده، به اهداف سفر نائل شوند.

انتخاب فردى بااخلاق، مدبّر، باحوصله و پركار براى مديريت و اداره كارها در طول سفر، در مراحل مختلف از جمله: زمان حركت، تقسيم اتاق ها، كيفيت پخت و تقسيم غذا، و برنامه ريزى براى كارهاى ديگر تا بازگشت به وطن مى تواند از مشكلات و درگيرى ها و نزاع هاى احتمالى جلوگيرى كند و سفر را براى مسافران شيرين سازد.

همچنين انتخاب همسفران شايسته و هم شأن، يكى ديگر از آداب


1- وسائل الشيعه، ج 11، ص 396، ح 15099.

ص: 55

سفر است. كسانى كه از نظر سلوك و خصوصيات رفتارى و سطح زندگى با يكديگر همگون هستند، مناسب است در يك كاروان ثبت نام نموده و با هماهنگى مدير كاروان، آن ها كه با هم سنخيت بيشترى دارند در يك اتاق جاى گيرند. همچنين براى اين كه حاجى در جمع همراهان تحقير نشود نبايد، با كسانى كه براى او قدر و منزلتى قائل نيستند همسفر شود.

همچنين شايسته است مسافر برخى از نيازمندى هاى خود را همراه بردارد تا هنگام نياز از آن بهره گيرد از جمله وسايل بهداشتى، دارو، خوراكى، تربيت حسينى و ساير لوازم ضرورى سفر را بايد به همراه داشته باشد و سفر خود را با نماز و دعا به درگاه خداوند آغاز نمايد.

خود آزمايى

1. مدير خوب بايد داراى چه خصوصياتى باشد؟

2. رسول خدا(ص) در باره ضرورت انتخاب مدير چه فرموده اند؟

3. چه نوع افرادى را بايد به عنوان همسفر انتخاب نماييم؟

4. همسفر خوب بايد چگونه باشد؟

5. امام صادق(ع) در باره نحوه بخشش به همسفران چه فرموده اند؟

6. در سفر حج به به چه لوازم ضرورى نياز داريم؟

7. چه نماز و دعاهايى را در آغاز سفر بايد بخوانيم؟

ص: 56

درس چهارم: توبه و استغفار، اخلاص، وصيت و غسل

هدف هاى آموزشى

انتظار مى رود با مطالعه اين درس:

- ضرورت توبه و استغفار را بهتر بدانيم

- با چگونگى توبه نصوح آشنايى كامل پيدا كنيم

- چگونگى اخلاص را بيشتر درك كنيم

- به ضرورت وصيت قبل از سفر واقف شويم

- با روايات در زمينه هاى فوق آشنا شويم

توبه و استغفار در ابتداى سفر معنوى حج و داشتن اخلاص در اين سفر معنوى از نكات مهمى هستند كه در اين درس به آن ها پرداخته شده است. همچنين در اين درس ضرورت وصيت قبل از سفر و غسل قبل از اين سفر و اهميت آن و آغاز سفر با صدقه و احاديثى از ائمه طاهرين(عليهم السلام) درباره موارد فوق آورده شده است.

ص: 57

توبه و استغفار

پس از آن كه خداخواهى و خداجويى به عنوان هدف مشخص شد، حاجى بايد زنگارهاى گناه و معصيت را از جان و دل بزدايد، و روح را از تيرگى ها پاك كند تا زمينه را براى راه يابى به محضر حق و حريم عشق و پذيرش در پيشگاه معبود فراهم سازد.

امام صادق(ع) فرمود:

«إذا ارَدْتَ الْحَجَّ ... ثُمَّ اغْسِلْ بِمَاءِ التَّوْبَةِ الْخَالِصَةِ مِنَ الذُّنُوبِ ...». (1)

«هرگاه اراده حج كردى ... با آب توبه خالص گناهانت را بشوى ...»

حاجى در سفر حج و عمره ميهمان خداوند است و از آن جا كه خداوند، به ظاهر ميهمان نمى نگرد بلكه به باطن نظر دارد، لذا به روح و جان حاجى نظر مى افكند و روا نيست انسان با آلودگى به محضر حق وارد شود.

عادت مردم در ميهمانى ها اين است كه از محل كار خود به خانه رفته، جسم خويش را شستشو داده، لباس هاى تميز پوشيده، موها را شانه زده، خود را معطر مى كنند و سپس به ميهمانى مى روند و هرچه ميزبان در نظر آن ها مهم تر باشد، اين گونه آداب را بيشتر رعايت مى كنند.

حال چه كسى از خداوند عظمتش بيشتر است؟ آيا از ادب به دور نيست كه انسان در پيشگاه خالق و آفريننده خود با قلبى


1- مصباح الشريعه، ص 142.

ص: 58

مالامال از گناه و معصيت شرفياب شود؟ خدايى كه به تمام افكار و اسرار نهان ما آگاه است، اعمال ما را مى داند و از نيات ما باخبر است.

از اين رو، پيش از ورود به حرمين شريفين لازم است حاجى خانه دل را از گناه پاك نمايد، آن گاه به سوى كوى دوست حركت كند. توبه نيز بايد حقيقى و به بيان قرآن كريم توبه نصوح باشد:

ي اأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَي اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسي رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ .... (1)

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد، به درگاه خدا توبه اى راستين كنيد، اميد است كه پروردگارتان، بدى هايتان را از شما بزدايد و شما را به باغ هايى كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است درآورد ...»

خواجه گر توبه نصوح كند هر دمى، عالمى فتوح كند

توبه نصوح، توبه بدون بازگشت است و نيازمند يك تصميم جدى و قاطع. روشى كه براى دستيابى به توبه نصوح از سوى پيشوايان دينى ارائه گرديده، چنين است:

گناهكار ابتدا بايد از عملكرد بد خويش پشيمان شود، سپس تصميم بگيرد از اين پس خود را به معاصى نيالايد و گناهان مرتكب شده را ترك گويد، آن گاه از پيشگاه خداوند طلب مغفرت و


1- تحريم: 8.

ص: 59

آمرزش كند.

گناهان نيز بر دو قسم اند: 1. حقّ الله؛ 2. حق الناس.

دسته اول گناهانى است كه مستقيماً به خداوند ارتباط پيدا مى كند، مثلًا نمازى را نخوانده، روزه اى نگرفته و ....

توبه اين گونه گناهان آن است كه انسان از نافرمانى خداوند پشيمان شود، سپس تصميم بگيرد گذشته را جبران كند، نمازها و روزه ها را قضا نمايد و از اين پس نيز فرايض دينى را در موعد مقرر به جاى آورد. آن گاه از خداوند طلب مغفرت و آمرزش كند.

دسته دوم گناهانى است كه به مردم ارتباط پيدا مى كند، همچون غيبت، افترا، سرقت، ظلم و ستم و ....

توبه اين گونه گناهان، پس از پشيمانى و تصميم به ترك گناه، آن است كه در صورت امكان رضايت مردم را جلب و سپس از پيشگاه حق، طلب مغفرت نمايد. اگر مالى از كسى به زور گرفته، آن را به صاحبش برگرداند و اگر صاحبش را نمى شناسد با اذن مرجع تقليد از سوى صاحب اصلى صدقه دهد، اگر غيبت ديگران را كرده از آن ها حلاليت بطلبد و پس از آن استغفار نمايد.

زمنجلاب هوس گر برون نهى قدمى نزول در حرم كبريا توانى كرد

اگر زهستى خود بگذرى يقين مى دان كه عرش و فرش و فلك زير پا توانى كرد

پشيمانى از گناه، آغازى براى جبران گناهان است و به قول صائب، شاعر نامدار:

ابر رحمت را كند اشك ندامت مايه ار آبروى عفو در شرمندگى پوشيده است

ص: 60

خداوند در قرآن كريم مى فرمايد:

وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلي أَجَلٍ مُسَمًّي وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ ... (1)

«از پروردگارتان آمرزش بخواهيد، سپس به درگاه او توبه كنيد [تا اين كه] شما را با بهره مندى نيكويى تا زمانى معين بهره مند سازد و به هر شايسته نعمتى، از كرم خود عطا كند ...»

اخلاص در نيت

اخلاص شرط اساسى در تمامى عبادات است، هركس عبادتى را براى خودنمايى و ريا و يا دستيابى به امور مادى و دنيايى انجام دهد، از آن عمل هرگز بهره و نصيبى نخواهد برد.

اين اصل مهم به اندازه اى كارساز و تعيين كننده است كه اگر رزمنده و جهادگرى در ميدان نبرد شركت كند و هدفش دستيابى به غنايم جنگى و يا چيره شدن و انتقام گيرى از دشمن باشد و در اين راه كشته شود، شهيد به حساب نمى آيد.

رسول گرامى اسلام(ص) فرمود:

«إِنَّمَا الْاعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ». (2)

«جز اين نيست كه اعمال به نيت ها است.»

در حديثى ديگر فرمود:


1- هود: 3.
2- كنزالعمال، ج 7272؛ صحيح مسلم، ج 6، ص 46.

ص: 61

«اذا عَمِلْتَ عَمَلًا فَاعْمَلْ للهِ خالِصاً، لانَّهُ لايَقْبَلُ مِنْ عِبادِهِ الأَعْمالَ إلّا ما كانَ خالِصاً». (1)

«هرگاه كارى را انجام دادى، آن را تنها براى خدا انجام ده؛ زيرا خداوند تنها اعمال خالص را از بندگان خود مى پذيرد.»

پس بر سالكان اين طريق است كه با نيتى پاك و خالص در سرزمين وحى گام نهند، دل به غير خدا نبندند و در انجام اعمال جز قرب و نزديكى به حق تعالى چيز ديگرى را نخواهند و در نظر نگيرند.

اميرمؤمنان على(ع) فرمود:

«كَيْفَ يَسْتَطيعُ الإخْلاصَ مَنْ يَغْلِبُهُ الْهَوى». (2)

«آن كس كه هوى و هوس بر وى چيره است، چگونه مى تواند اخلاص داشته باشد؟»

حاجيان بايد سفر را با مبارزه با نفس آغاز كنند و پس از غلبه بر آن، قصد كوى دوست كرده، با تمام وجود به سوى او روند، در چنين حالى است كه به همه چيز خواهندرسيد.

امام عسكرى(ع) فرمود:

«لَوْ جَعَلْتُ الدُّنْيا كُلَّها لُقْمَةً واحِدَةً و لَقَّمْتُها مَنْ يَعْبُدُ اللهَ خالِصاً لَرَأَيْتُ انّي مُقَصِّرٌ في حَقِّهِ». (3)

«اگر همه دنيا را يك لقمه كرده، در دهان كسى گذارم كه خدا را از روى اخلاص پرستش و عبادت كند، باز مى بينم كه در حق او كوتاهى كرده ام!»


1- بحارالانوار، ج 77، ص 103.
2- غررالحكم، ح 6977.
3- بحارالانوار، ج 70، ص 245، ح 19.

ص: 62

وصيت

يكى ديگر از مستحبات سفر، وصيت كردن پيش از رفتن به مسافرت است. سفر هميشه با خطر همراه بوده و هست، در گذشته راه هاى طولانى و ناهموار، دزدان مسلح، نبود امكانات غذايى و بهداشتى، ناامن بودن راه ها و امثال آن، موجب مى شد كه تعدادى از مسافران، جان به جان آفرين بسپارند و مظلومانه در گوشه اى به خاك سپرده شوند.

در عصر كنونى نيز كه امكانات فراوانى براى مسافران فراهم شده است، باز خطرهاى بسيارى جان انسان ها را تهديد مى كند و افراد بشر نه در زمين و نه در آسمان امنيت لازم را ندارند. گاهى هواپيماى مسافربرى به علت نقص فنى سقوط مى كند و تعدادى كشته مى شوند، گاهى دو اتومبيل با هم برخورد مى كنند و جان سرنشينان بى گناهشان را مى گيرند و گاهى اتومبيلى به عابر پياده مى زند و ...

بنابراين، هيچ كس از آينده خود خبر ندارد و نمى تواند آن را پيش بينى كند و به بازگشت قطعى خود از سفر مطمئن باشد. از اين رو، نوشتن و تنظيم وصيت نامه در شرايط عادى كاملا مطلوب است، ليكن در سفر حج، مطلوب تر و لازم تر است تا وارثان و بازماندگان دچار مشكل نشوند و تكليف خود را بشناسند و بر اساس آن عمل كنند.

امام صادق(ع) فرمود:

«مَنْ رَكِبَ رَاحِلَةً فَلْيُوصِ». (1)

«كسى كه بر مركبى سوار مى شود لازم است وصيت كند.»


1- وسائل الشيعه، ج 11، ص 369.

ص: 63

رسول خدا(ص) فرمود:

«الْوَصِيَّةُ حَقٌّ عَلَي كُلِّ مُسْلِمٍ». (1)

«وصيت كردن وظيفه هر مسلمانى است.»

در حديث ديگرى فرمود:

«مَا يَنْبَغِي لِامْرِئٍ مُسْلِمٍ أَنْ يَبِيتَ لَيْلَةً إِلّا وَ وَصِيَّتُهُ تَحْتَ رَأْسِهِ». (2)

«بر هيچ مسلمانى سزاوار نيست كه شب سر بر بالين بگذارد مگرآن كه وصيت او زير سرش باشد.»

رسول خدا(ص) در حديث ديگرى فرمود:

«مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ وَصِيَّةٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً». (3)

«كسى كه بدون وصيت بميرد، به مرگ جاهلى مرده است.»

از مشكلاتى كه گاهى در موسم حج و عمره، در كاروان ها پديد مى آيد، اين است كه نمى دانند فرد فوت شده درباره محل دفن خود چه وصيت كرده است؟ لذا چند روزى جنازه باقى مى ماند تا بازماندگان تصميم بگيرند به ايران حمل شود و يا در مكه و مدينه به خاك بسپارند؟

از اين رو، مناسب است كه در وصيت نامه، علاوه بر امور جارى زندگى، محلّ دفن نيز مشخص شود.


1- همان، ج 19، ص 257، ح 24544.
2- همان، ص 258، ح 24545.
3- همان، ص 259، ح 24546.

ص: 64

غسل

مستحب است انسان پيش از رفتن به مسافرت غسل كند و هنگام غسل اين دعا را بخواند:

«بِسْمِ اللهِ و باللهِ و لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ وَ علي مِلَّةِ رَسُولِ الله وَ الصّادِقينَ عَنِ الله صَلَواتُ الله عَلَيْهِم اجْمَعينَ.

أللّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبي واشْرَحْ بِهِ صَدْري وَ نَوِّر بِهِ قَبْري.

اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِي نُوراً وَ طَهُوراً وَ حِرْزاً وَ شِفاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ آفَةٍ وَ عاهَةٍ وسُوءٍ مِمّا أَخافُ و احْذَرُ، وَ طَهِّرْ بِهِ قَلْبِي وَجَوَارِحِي وَ عِظَامِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَشَعْرِي وَ بَشَرِي وَ مُخِّي وَ عَصَبِي وَ مَا أَقَلَّتِ الْارْضُ مِنِّي». (1)

«به نام و به يارى خدا، و هيچ حول و نيرويى جز با كمك او نيست و بر آيين رسول خدا(ص) و آن ها كه صادقانه از خدا سخن گفته اند، درود خدا بر همه آنان.

بارخدايا! به وسيله اين غسل قلبم را پاك و سينه ام را گشاده و قبرم را نورانى كن.

بارخدايا! اين غسل را [براى من] نور و پاكى و نگاهبان و شفاى هر آفت و درد و بيمارى و هر بدى كه از آن بيم دارم قرار ده و قلب و اعضاى بدنم و استخوان هايم و خون و موى و پوست و مغز و اعصابم و تمام وجودم را پاك گردان.»

حاجى با اين غسل جسمش را و با دعا و توبه جانش را شستشو مى دهد تا هنگام حضور در خانه خدا، از هر آلودگى پاك و پيراسته شود.


1- همان، ج 11، ص 369، ح 15038؛ امان الاخطار، ص 33.

ص: 65

خلاصه درس

در ابتدا حاجى بايد زنگارهاى گناه و معصيت را از جان و دل بزدايد، و روح را از تيرگى ها پاك كند تا زمينه را براى راه يابى به محضر حق و حريم عشق و پذيرش در پيشگاه معبود فراهم سازد. حاجى در سفر حج و عمره ميهمان خداوند است و از آن جا كه خالق، به ظاهر خلق نمى نگرد بلكه به باطن نظر دارد، لذا به روح و جان حاجى نظر مى افكند و روا نيست انسان با آلودگى به محضر حق وارد شود. از اين رو پيش از ورود به حرمين شريفين لازم است حاجى خانه دل را از گناه پاك نمايد، آن گاه به سوى كوى دوست حركت كند.

حاجى بايد توبه نموده به ويژه از گناه در باره حق الناس توبه نمايد، توبه اين گونه گناهان، پس از پشيمانى و تصميم به ترك گناه، آن است كه در صورت امكان رضايت مردم را جلب و سپس از پيشگاه حق، طلب مغفرت نمايد. اگر مالى از كسى به زور گرفته، آن را به صاحبش برگرداند و اگر صاحبش را نمى شناسد با اذن مرجع تقليد از سوى صاحب اصلى صدقه دهد، اگر غيبت ديگران را كرده از آن ها حلاليت بطلبد و پس از آن استغفار نمايد.

اخلاص شرط اساسى در تمامى عبادات است، هركس عبادتى را براى خودنمايى و ريا و يا دستيابى به امور مادى و دنيايى انجام دهد، از آن عمل هرگز بهره و نصيبى نخواهد برد. بنابر اين حاجى بايد اخلاص داشته باشد. همچنين يكى از مستحبات سفر، وصيت كردن پيش از رفتن به مسافرت است كه نبايد از آن غفلت شود. همچنين غسل و صدقه دادن از امور بسيار مهمى است كه در هنگام سفر بايد انجام شوند.

ص: 66

خود آزمايى

1. چرا قبل از سفر بايد توبه و استغفار نمود؟

2. گناهان بر چند دسته اند و چگونه بايد ازهر يك از گناهان توبه نمود؟

3. توبه نصوح چه نوع توبه اى است؟

4. چرا حاجى بايد اخلاص در نيت داشته باشد؟

5. رسول خدا(ص) در باره ضرورت وصيت كردن چه فرموده اند؟

ص: 67

ص: 68

پرهيز از عجله، حفظ اثاثيه و پرداخت هزينه ها و ...

درس پنجم: پرهيز از عجله، حفظ اثاثيه و پرداخت هزينه ها، يادآورى نعمت ها، صدقه دادن

هدف هاى آموزشى

انتظار مى رود با مطالعه اين درس:

- با آثار منفى عجله آشنا شويم

- با روايات مربوط به موضوعات درس آشنا شويم

- ضرورت يادآورى نعمت هاى خداوند را فراگيريم

- اهميت صدقه دادن را بدانيم

يكى از نكات مهم در سفر حج پرهيز از عجله و شتاب است، نكته مهم ديگر دقت در حفظ كردن اثاثيه و چگونگى پرداخت هزينه ها است كه در اين درس مورد بحث قرار گرفته است. همين طور در اين درس ضرورت يادآورى نعمت هاى الهى نيز مطرح شده است.

ص: 69

پرهيز از عجله و شتاب

در سفر، هرگز در انجام كارها نبايد عجله كرد؛ زيرا عجله موجب مى شود تا كار يا به درستى انجام نشود و يا داراى فضاى معنوى مناسب نباشد.

رسول خدا(ص) فرمود:

«الْانَاةُ مِنَ اللَّهِ وَ الْعَجَلَةُ مِنَ الشَّيْطَانِ». (1)

«تأنّى در كارها از جانب خدا و عجله از جانب شيطان است.»

مرحوم علامه ملا مهدى نراقى در تعريف عجله مى گويد:

«عجله حالتى است در دل كه به مجرد خطور امرى در ذهن، بى درنگ و بدون تأمل در باره آن، به آن اقدام كند و اين حالت از لوازم ضعف وكوچكى نفس و از درهاى بزرگ ورود شيطان به دل آدمى است كه بسيارى از مردم را از اين راه به هلاكت افكنده است». (2)

يكى از دلايل مذمّتِ عجله و شتاب، آن است كه كارها، اگر بخواهد صحيح انجام شود بايد همراه با بصيرت و معرفت باشد و اين نياز به تأنى و آرامش و صبر دارد و فردى كه شتاب زده عمل مى كند فرصت انديشيدن در كارها را نيافته و در نتيجه كارى انجام مى دهد كه سرانجامِ آن، پشيمانى و خسران خواهد بود.

على(ع) فرمود:


1- همان، ج 27، ص 169.
2- جامع السعادات، ج 1، ص 335.

ص: 70

«مَعَ الْعَجَلِ يَكْثُرُ الزَّلَلُ». (1)

«با شتابزدگى، لغزش ها فراوان گردد.»

امير مؤمنان على(ع) هنگام شهادت، به فرزند بزرگوارشان امام حسن مجتبى(ع) فرمودند:

«أَنْهَاكَ عَنِ التَّسَرُّعِ بِالْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ». (2)

«تورا ازشتاب در گفتار و كردار نهى مى كنم.»

حفظ دارايى و اثاثيه

مسافر بايد حافظ و نگهبان پول و اثاثيه خود باشد و در طول سفر مراقبت كند تا چيزى را گم نكند و يا در محلّى جا نگذارد.

صفوان جمال به امام صادق(ع) گفت:

«مى خواهم به حج بروم، خانواده من نيز همراه من است، نفقه سفرم را در كيسه اى گذاشته، به كمر مى بندم [نظر شما در اين باره چيست؟]

امام صادق(ع) فرمود:

آرى، پدرم] امام باقر(ع) [پيوسته مى فرمود:

«حفظ و نگهبانى نفقه از توانمندى مسافر است». (3)

يعقوب بن سالم گويد: به امام صادق(ع) گفتم:

همراه من درهم هايى است كه داراى تصويراند و من نيز مُحرم هستم؛


1- غررالحكم، ح 9740.
2- امالى طوسى، ص 7.
3- وسائل الشيعه، ج 11، ص 419، ح 15152.

ص: 71

آن ها را در هميانم قرار داده و آن را به كمر مى بندم.] آيا اشكالى ندارد؟ [

امام فرمودند: مانعى ندارد. مگر نه اين است كه آن ها خرجى سفر تو است؟ و پس از خداوند عزّ و جل اعتماد تو بر آن ها است؟ (1)

بنابراين در سفر حج، حاجى بايد مراقب ارز و ديگر كالاهاى همراه خود بوده، آن ها را به صندوق امانات تحويل دهد و يا در جاى امنى نگهدارى كند تا گرفتار سرقت هاى احتمالى و يا مفقود شدن نشود.

پرداخت هزينه ها

رسول خدا(ص) فرمود:

«مستحب است وقتى گروهى با هم به مسافرت مى روند، مخارج سفر را از مال خود جدا نموده، آن را پرداخت كنند.

اين شيوه براى اخلاق آن ها بهتر و براى خودشان پاكيزه تر است». (2)

بديهى است اگر هر مسافرى براى تهيه غذا و امكانات مورد نياز خود، بخواهد جداگانه تصميم گيرى نموده، اقدام نمايد و يا تنها براى خود غذا طبخ كند، علاوه بر صرف وقت زياد، خستگى روحى به دنبال دارد و از فيض حضور در اماكن مقدس مكه و مدينه نيز كم بهره خواهد شد.


1- من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 280، ح 2449.
2- وسائل الشيعه، ج 11، ص 413، ح 15136.

ص: 72

از اين رو شايد بتوان گفت، الگوى امروزه حج و عمره همان توصيه روايت است كه زائر هزينه هاى خود؛ اعم از هواپيما، هتل، غذا و ... را يك جا پرداخت نموده، به شكل كاروانى حركت مى كند و در مدتى كه در مكه و مدينه حضور دارد، به هيچ وجه دغدغه غذا و مسكن و امثال آن را ندارد و در نتيجه مى تواند براى لحظه لحظه حضور خود در حرمين شريفين برنامه ريزى نموده، بهره معنوى ببرد.

يادآورى نعمت هاى خداوند

مستحب است مسافر به هنگام سوار شدن بر مركب و وسيله نقليه، نعمت هاى الهى را به ياد آورده، از خداوند سپاسگزارى نمايد.

امام صادق(ع) فرمود:

«هنگامى كه پا در ركاب نهادى بگو:

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم، بِسْمِ الله وَ الله اكْبَر؛ به نام خدا و خدا بزرگ تر است] از آن كه به وصف درآيد [و آنگاه كه بر مركب جاى گرفتى و استقرار يافتى بگو:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِلْاسْلامِ وَ عَلَّمَنَا الْقُرْآنَ وَ مَنَّ عَلَيْنَا بِمُحَمَّد(ص)، سُبْحَانَ اللَّهِ، سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ وَ إِنَّا إِلَي رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، اللَّهُمَّ أَنْتَ الْحَامِلُ عَلَي الظَّهْرِ وَ الْمُسْتَعَانُ عَلَي الْامْرِ، اللَّهُمَّ بَلِّغْنَا بَلاغاً يَبْلُغُ إِلَي خَيْر بَلاغاً يَبْلُغُ إِلَي رِضْوَانِكَ وَ مَغْفِرَتِكَ، اللَّهُمَّ لا طَيْرَ إِلّا طَيْرُكَ وَ لا خَيْرَ إِلّا خَيْرُكَ وَ لا حَافِظَ غَيْرُكَ». (1)


1- همان، ص 387، ح 15080.

ص: 73

سپاس خداى را كه ما را به اسلام هدايت كرد و به ما قرآن آموخت و با فرستادن رسولش محمد(ص) بر ما منت نهاد؛ منزه است خدا، منزه است خدايى كه اين مركب را در اختيار ما نهاد و آن را مسخّر ما ساخت؛ ما توان آن را نداشتيم و همانا به سوى پروردگارمان برمى گرديم و سپاس مخصوص پروردگار جهانيان است.

بارخدايا! تو ما را بر اين مركب سوار نمودى و تو در هر كارى پشتيبان هستى. بارخدايا! ما را به جايى رسان كه به خير و خوبى منتهى گردد، به جايى كه به آمرزش و رضوان تو نائل گرديم. بارخدايا! هيچ امرى جز امر تو و هيچ خيرى جز خير تو و حافظ و نگهدارنده اى جز تو نيست.»

على بن ربيعه اسدى گويد:

امير مؤمنان على بن ابى طالب(ع) بر مركب سوار شد، هنگام پانهادن در ركاب فرمود: «بِسْمِ اللهِ، و پس از آن كه روى مركب استقرار يافت فرمود:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا وَ حَمَلَنَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَ رَزَقَنَا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَ فَضَّلَنَا عَلَي كَثِير مِمَّنْ خَلَقَ تَفْضِيلا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ». (1)

«سپاس خداوندى را كه ما را گرامى داشت و درخشكى و دريا ما را حمل نمود و از غذاهاى پاك و پاكيزه به ما روزى داد و ما را بر بسيارى از آفريده هاى خود برترى بخشيد، منزه است خدايى كه اين مركب را مسخّر ما ساخت و ما توان تسخير آن را نداشتيم.»


1- همان، ص 390.

ص: 74

سپس سه مرتبه «سبحان الله» و سه مرتبه «الحمدلله» گفت و آن گاه فرمود:

«رَبِّ اغْفِرْ لِي فَإِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلّاأَنْتَ». (1)

«پروردگارا! مرا ببخش، كه گناهان را جز تو كسى نمى بخشد.»

و در ادامه فرمود:

«رسول خدا(ص) [هنگام سفر] در حالى كه من كنار او قرار داشتم، اين چنين عمل مى كرد.» (2)

بنابراين، شايسته است حاجى هنگام حركت، لحظه اى با خود بيانديشد و نعمت هاى خداوند را به يادآورد و پروردگار را به خاطر نعمت سلامتى، توفيق يافتن براى چنين سفر ارزشمندى، فراهم ساختن ابزار و وسايل سفر و ديگر نعمت هايى كه به او عنايت فرموده سپاس گويد.

آن گاه براساس آيه شريفه لإنْ شَكَرْتُمْ لأزِيدَنَّكُمْ، خداوند نعمت هايش را در اين سفر بر حاجى افزون خواهد كرد.

صدقه

مستحب است مسافر هنگام حركت، صدقه دهد (3) و با نيكى به مردم، سفر را آغاز كند.


1- همان.
2- همان، ص 390، ح 15085.
3- محاسن، ج 2، ص 348، ح 231.

ص: 75

امام صادق(ع) فرمود:

«تَصَدَّقْ وَ اخْرُجْ أَيَّ يَوْمٍ شِئْتَ». (1)

«صدقه بده و هر روزى خواستى خارج شو.»

ابن ابى عمير گويد:

به ستارگان مى نگرم، آن ها را مى شناسم و شگون و سعد و نحس طلوع ستارگان را نيز مى دانم، پس در من ترديد به وجود آمد، به موسى بن جعفر(عليهما السلام) شكوه بردم، آن حضرت فرمود:

«اگر در وجود تو مسأله اى [نگران كننده] پيدا شد به نخستين مسكينى كه رسيدى صدقه بده و سپس بگذر. پس همانا خداوند- عزّ و جلّ- آن نگرانى را از تو دفع مى كند.» (2)

صدقه منافع فراوانى دارد كه يكى از آن ها جلوگيرى از بَدْ مردن است. رسول خدا(ص) فرمود:

«الصَّدَقَةُ تَمْنَعُ مِيتَةَ السَّوْءِ». (3)

«صدقه از مرگ بد و دلخراش جلوگيرى مى كند.»

صدقه همچنين هفتاد نوع بلا را دفع مى كند (4) و هفتاد در، از بلا را به روى انسان مى بندد. (5) دادنِ صدقه در آغاز و در طول سفر حج، مورد تأكيد روايات است.


1- وسائل الشيعه، ج 11، ص 375، ح 15051.
2- همان، ص 376، ح 15054.
3- بحارالانوار، ج 96، ص 124، ح 35.
4- كنزالعمال، ح 15982.
5- بحارالانوار، ج 62، ص 269.

ص: 76

امام صادق(ع) فرمود:

«شايسته است حاجى هنگامى كه مناسك حج را انجام داد وتصميم گرفت از مكّه خارج شود، يك درهم خرما بخرد و آن را صدقه دهد». (1)

در دادن صدقه به اين نكته هم بايد توجه داشت كه گرچه صدقه گيرنده، فرد فقير و مسكين است، ليكن گيرنده اصلى خداوند است و در نتيجه صدقه دهنده با خدا معامله كرده و چند برابر در دنيا و آخرت پاداش دريافت خواهد كرد.

امام صادق(ع) فرمود:

«همانا خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد:

هيچ چيزى نيست مگر آن كه، كسى را مأموريت داده ام تاآن را بگيرد جز صدقه، كه آن را خود مى گيرم». (2)

خلاصه درس

در سفر، هرگز در انجام كارها نبايد عجله كرد؛ زيرا عجله موجب مى شود تا كار يا به درستى انجام نشود و يا داراى فضاى معنوى مناسب نباشد.

نكته مهم ديگرى كه در اين درس مورد بحث قرار گرفته ضرورت حفظ اثاثيه است، مسافر بايد حافظ و نگهبان پول و اثاثيه خود باشد و در طول سفر مراقبت كند تا چيزى را گم نكند و يا در محلّى جا نگذارد.


1- كافى، ج 4، ص 533.
2- بحارالانوار، ج 80، ص 329، ح 2.

ص: 77

نكته مهم ديگر دقت در پرداخت هزينه هاست. يادآورى نعمت هاى الهى و شكرگزارى از خداوند است نيز از امورى است كه اهميت ويژه دارد. بنابراين شايسته است حاجى هنگام حركت، لحظه اى با خود بيانديشد و نعمت هاى خداوند را به يادآورد و پروردگار را به خاطر نعمت سلامتى، توفيق براى چنين سفر ارزشمندى، فراهم ساختن ابزار و وسايل سفر و ديگر نعمت هايى كه به او عنايت فرموده سپاس گويد. همين طور مستحب است مسافر به ويژه حاجى، هنگام حركت، صدقه دهد (1) و سفر را با نيكى به مردم آغاز كند.

خودآزمايى

1. عجله و شتاب در سفر چه پيامدهاى منفى در پى دارد؟

2. على(ع) در باره عجله كردن چه فرموده اند؟

3. امام صادق(ع) در ارتباط با حفظ اثاثيه در سفر چه فرموده اند؟

4. آثار صدقه را نام ببريد.

5. اهميت يادآورى نعمت هاى خداوند را بيان كنيد.


1- محاسن، ج 2، ص 348، ح 231.

ص: 78

درس ششم: اخلاق حاجى، مهرورزى، احترام و سلام كردن به همسفران، لبخند وكمك به آنان

هدف هاى آموزشى

انتظار مى رود با مطالعه اين درس:

- با اخلاق شايسته اى كه يك زائر بايد داشته باشد، بهتر آشنا شويم

- به اهميت مهرورزى و احترام به ديگران پى ببريم

- با اهميت احترام به بزرگسالان بيشتر آشنا شويم

در اين درس با موضوعات مهمى از قبيل اخلاق شايسته حاجيان و احترام به همسفران، ضرورت داشتن اخلاق شايسته به ويژه در سفر معنوى حج و احاديثى در اين باب آشنا مى شويم. اهميت

ص: 79

مهرورزى و محبت به ديگران، از ديگر مطالب مطرح شده در اين درس است.

همين طور اهميت سلام كردن به همسفران و لبخند زدن و كمك به آنان و روايات مرتبط با آن بيان شده است.

اخلاق حاجيان

رعايت اخلاق اسلامى در سفر حج يكى از ضروريات اين سفر عبادى و معنوى است. كسانى كه مى خواهند از اين سفر بهره معنوى برده، مورد عنايت حضرت حق قرار گيرند، بايد نكاتى را رعايت كنند:

امام باقر(ع) فرمود:

«مَا يُعْبَأُ مَنْ يَسْلُكُ هَذَا الطَّرِيقَ إِذَا لَمْ يَكُنْ فِيهِ ثَلاثُ خِصَالٍ:

وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ وَ حِلْمٌ يَمْلِكُ بِهِ غَضَبَهُ وَ حُسْنُ الصُّحْبَةِ لِمَنْ صَحِبَهُ». (1)

«كسى كه به حج مى رود و اين راه را طى مى كند، اگر سه خصلت در وى نباشد مورد عنايت و توجه [خداوند] قرار نمى گيرد:

1. ورع و پارسايى كه او را از گناه بازدارد.

2. صبر و بردبارى كه بتواند خشم خود را در اختيار گيرد.

3. خوش رفتارى با همراهان.»

در سفر حج، به دليل بسيارى بيش از حد مسافران و نيز محدوديت بسيارى از امكانات، معمولًا مشكلاتى بروز مى كند كه اگر حاجى داراى


1- كافى، ج 4، ص 286.

ص: 80

ويژگى هاى فوق نباشد ممكن است خداى ناكرده با ديگران درگيرى پيدا كرده، موجب آزار و اذيب ديگران گردد. براى پيشگيرى از بروز چنين وضعيتى، در مرحله اول نياز به ورع و پارسايى است تا حاجى بتواند از يك سو خود را كنترل كند و از سوى ديگر به ثمرات حج دست يابد.

رسول خدا(ص) فرمود:

«كسى كه حج يا عمره انجام دهد و در آن گناه و فسقى مرتكب نشود، برمى گردد همانند روزى كه از مادر متولد شده است». (1)

بنابراين ورع مى تواند مانع انجام گناه و موجب آمرزش شود.

نكته ديگر اين كه حاجى بايد تمرين كند تا هميشه در برابر مشكلات و سختى ها صبور و بردبار بوده، آشفته و خشمگين نشود.

رسول خدا(ص) در اين زمينه فرمود:

«خشم ايمان را تباه مى كند، چونان كه سركه عسل را خراب مى كند». (2)

روزى عربى بيابانى نزد رسول خدا(ص) آمد وگفت:

من مردى بيابان نشينم، سخنانى جامع به من بياموز] تا راهنماى عملم باشد [.

حضرت فرمود: به تو فرمان مى دهم كه خشم نكنى!

عرب سه بار سؤال خود را تكرار كرد و حضرت همان پاسخ را داد، تا آن كه آن مرد به خود آمد و گفت:


1- سنن دارقطنى، ج 2، ص 284.
2- كافى، ج 2، ص 302.

ص: 81

پس از اين ديگر چيزى سؤال نمى كنم؛ رسول خدا(ص) جز به خير مرا فرمان نداده است. (1)

زيبايى كلام رسول خدا(ص) را سخن امام صادق(ع) تفسير مى كند كه فرمود:

«الْغَضَبُ مِفْتَاحُ كُلِّ شَرٍّ». (2)

«خشم كليد هر بدى است.»

بنابراين هر حاجى بايد مراقب خود باشد تا بر كسى خشم نگيرد و اگر خشمگين شد، خشم خويش را فرو برد و اجازه ندهد كه خداى ناكرده به درگيرى و خشونت مبدّل گردد.

امام صادق(ع) فرمود:

«هيچ بنده اى خشم خود را فرو نبرد مگر آن كه خداوند بر عزت او در دنيا و آخرت بيافزايد ...». (3)

و سومين توصيه، خوش رفتارى با همسفران است.

امام صادق(ع) فرمود:

« [در سفر حج] خويشتن را آماده ساز تا با هركس همراه مى شوى، همنشينى خوب و خوش اخلاق باشى، زبانت را نگه دار و خشمت را فرونشان، از كارهاى بيهوده و بى فايده كم كن، عفو و بخشش ات را براى ديگران بگستران و سخى و گشاده دست باش». (4)


1- همان.
2- همان، ص 303.
3- همان، ص 110.
4- همان، ج 4، ص 286.

ص: 82

مردى نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: اى رسول خدا به من سفارشى كن. حضرت توصيه هايى به او نمود، از جمله فرمود:

«با برادر دينى ات با روى گشاده برخورد كن». (1)

يكى از اصحاب امام صادق(ع) نيز گويد:

به آن حضرت گفتم: حدود حسن خلق چيست؟ امام فرمود:

«اين كه بال خود را براى ديگران بگسترانى و نرم خو باشى، سخن شيرين بگويى و با برادر دينى ات با خوش رويى برخورد كنى.» (2)

ابوربيع شامى گويد:

خدمت امام صادق(ع) رسيدم، در حالى كه خانه پر از جمعيت بود و جمعى از اهالى خراسان و شام و ديگر نقاط جهان آن جا حضور داشتند، به شكلى كه من جايى را نيافتم تا بنشينم.

پس ديدم امام صادق(ع) در حالى كه تكيه داده بودند، روى دو زانو نشسته، فرمودند:

«اى شيعيان آل محمد، از ما نيست آن كس كه به هنگام خشم، خود را كنترل نكند و از ما نيست آن كس كه با همنشين خود، به خوشى سخن نگويد و با هم نوعان خود خوش خلقى ننمايد و با رفيقان خود رفاقت نكند و براى همسايگان خود همسايه خوبى نباشد. اى شيعيان آل محمد، از خداوند بترسيد و تا مى توانيد تقوا داشته باشيد.»


1- همان، ج 2، ص 103.
2- همان.

ص: 83

مهرورزى به مردم

توجه به ارزش هاى اخلاقى اسلام در سفر حج، اين سفر را بسيار شيرين و جاذبه دار مى كند. براى آن كه از هرگونه كدورتى پيشگيرى شود، حاجيان در برخورد با همسفران اين نكات را رعايت كنند:

امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ع) فرمود:

«سه چيز پايه هاى دوستى مرد با برادر دينى خود را محكم مى كند:

1. هميشه با خوش رويى با او برخورد كند؛

2. در مجلس هرگاه به سوى او آمد، برايش جا باز كند و او را در كنار خود بنشاند؛

3. او را به هر نامى كه خودش دوست دارد صدا بزند». (1)

امام باقر(ع) نيز فرمود:

روزى يكى از اعراب بنى تميم به حضور رسول خدا(ص) شرفياب شد و گفت: يا رسول الله مرا سفارشى كن.

حضرت در ضمن سفارش هايى به او فرمود:

«با مردم دوستى كن وآنان را دوست بدار تا تو را دوست بدارند». (2)

احترام به سال خوردگان

در هر كاروانى معمولًا تعدادى افراد سال خورده وجود دارند كه نيازمند كمك همسفران خويش اند. هنگام سوار شدن و پياده شدن از


1- همان، ص 643.
2- همان، ص 642.

ص: 84

اتوبوس و يا هواپيما و رفتن و برگشتن به حرم و بالأخره هنگام انجام اعمال، سزاوار است ديگر حاجيان آن ها را يارى دهند.

امام صادق(ع) فرمود:

«احترام به مرد سال خورده، احترام به خدا است». (1)

در حديثى ديگر رسول خدا(ص) فرمود:

«هركس، سالمندى را كه در اسلام موى خود را سپيد كرده احترام كند، خداوند او را از هراس روز قيامت آسوده سازد». (2)

سلام كردن به همسفران

انس و علاقه ميان برادران و خواهران دينى، يكى از زيباترين هديه هاى دين مقدس اسلام به مردم است و از جمله امورى كه مى تواند اين پيوند را استوار سازد، سلام كردن به يكديگر است. در برخوردهاى داخل كاروان و نيز در ديدار با مسلمانان ديگر كشورها، سخن را با سلام آغاز كنيد.

رسول خدا(ص) فرمود:

«پيش از سخن گفتن سلام كنيد و كسى كه بدون سلام سخن آغاز كرد پاسخش را ندهيد». (3)

آن حضرت در حديث ديگرى فرمود:

«نزديك ترين مردم به خدا و رسولش كسى است كه آغاز به سلام كند». (4)


1- همان، ص 658.
2- همان.
3- همان، ص 644.
4- همان.

ص: 85

هنگام سلام گفتن نيز بلند سلام دهيد تا طرف مقابل صداى شما را بشنود.

امام باقر(ع) فرمود:

«خداوند، آشكار سلام كردن را دوست مى دارد». (1)

امام صادق(ع) نيز فرمود:

«هرگاه يكى از شما به ديگرى سلام دهد، صدا به سلام بلند كند و نگويد: من سلام كردم، آن ها جوابم را ندادند. شايد سلام كرده و آن ها نشنيده باشند! هر يك از شما نيز كه جواب سلام را مى دهد، بلند جواب دهد تا مسلمانى نگويد: من سلام كردم و پاسخ من را ندادند ...». (2)

روش سلام كردن را نيز پيشوايان دين، به ما آموخته اند.

امام صادق(ع) فرمود:

«كوچك بر بزرگ، رهگذر بر كسى كه نشسته و آنان كه تعدادشان كم است بر كسانى كه تعدادشان بيشتر است سلام كنند.» (3)

همچنين اگر تعدادى در مجلسى نشسته اند آنان كه تازه به مجلس وارد مى شوند به آنان كه قبلًا در آن مجلس حضور يافته اند سلام دهند. (4)


1- همان، ص 645.
2- همان.
3- همان، ص 646.
4- همان، ص 647.

ص: 86

اما اگر جمعى نشسته اند و گروهى به مجلس وارد شده و سلام كنند، كافى است يك نفر آن را پاسخ دهد. (1)

لبخند به همسفران

حاجيان در طول سفر حج تلاش كنند تا در برخورد با همسفران به روى آنان لبخند بزنند.

امام باقر(ع) فرمود:

«تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِي وَجْهِ أَخِيهِ حَسَنَةٌ وَ صَرْفُ الْقَذَي عَنْهُ حَسَنَةٌ وَ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ ء أَحَبَّ إِلَي اللَّهِ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَي الْمُؤْمِنِ». (2)

«لبخند هر مردى به روى برادر مؤمن خود حسنه است و پاداش دارد و برگرفتن خار و خاشاك از چشم او [و برداشتن مانع از سر راه او] حسنه است و خدا به چيزى محبوب تر ازمسرورساختن مؤمن پرستش نشده است.»

امام صادق(ع) نيز فرمود:

«كسى از شما گمان نبرد كه اگر مؤمنى را شاد كند فقط او را خوشحال كرده، بلكه به خدا ما را شاد كرده و بلكه به خدا سوگند رسول خدا(ص) را شادمان كرده است». (3)


1- همان.
2- همان، ص 188.
3- همان، ص 189.

ص: 87

كمك به همسفران

مستحب است مسافر به همراهان خود در طول سفر كمك كند و بار خويش را به دوش ديگران نياندازد.

در حضور رسول خدا(ص) سخن از مردى به ميان آمد و درباره او گفته شد:

او آدم خوبى است. سپس درباره اوصاف وى به پيامبر(ص) عرض شد:

او با ما به حج آمد، هر زمان در مكانى منزل مى كرديم، پيوسته ذاكر خدا بود و «لاإِلهَ إِلَّا اللهُ» مى گفت و آن گاه كه حركت مى كرديم، پيوسته خدا را ياد مى كرد و ذكر خدا مى گفت تا باز در منزلى ديگر فرود مى آمديم.

رسول خدا(ص) فرمود:

پس چه كسى شترش را علوفه مى داد و غذايش را آماده مى كرد؟

پاسخ دادند: همه ما.

رسول خدا(ص) فرمود: همه شما از او بهتريد! (1)

پيامبر(ص) در اين زمينه براى اصحاب و ياران خويش الگو بود. در روايت آمده است كه آن حضرت در سفرى به اصحاب خود فرمودند تا گوسفندى قربانى كنند، يكى از مردان همراه گفت: ذبح گوسفند به عهده من؛ ديگرى گفت: پوست كندن آن نيز با من؛ سوّمى گفت: قطعه قطعه كردن گوشت ها با من و چهارمى گفت پختن آن نيز با من.

رسول خدا(ص) نيز فرمود: فراهم كردن هيزم نيز با من! اصحاب گفتند يا رسول الله، پدران و مادران ما فداى شما باد! نبايد شما به زحمت بيفتيد، ما به جاى شما كارها را انجام مى دهيم!


1- مكارم الاخلاق، ج 1، ص 564، ح 1955؛ ميزان الحكمة، ح 8614.

ص: 88

حضرت فرمود: مى دانم كه شما به جاى من انجام مى دهيد، ليكن خداوند عزّوجل دوست نمى دارد بنده اى را كه اگر با گروهى مسافرت كرد، گوشه اى بنشيند] وكار نكند [. حضرت اين سخن را فرمود و برخاست تا براى آن ها هيزم جمع آورى كند. (1)

بنابراين، گرچه هم اكنون كارها به مدير و خدمه كاروان واگذار گرديده، ليكن حاجى نبايد خود را از فيض خدمتگزارى به حاجيان محروم سازد. امام سجاد(ع) مسافرت نمى رفتند مگر با كسانى كه آن حضرت را نمى شناختند و از همان آغاز نيز با آن ها شرط مى كردند كه در طول سفر كار كنند و نيازهاى كاروان را برآورده سازند.

در يك سفرى كه حضرت با گروهى همراه شد، مردى آن حضرت را ديد و شناخت، سپس به كاروانيان گفت:

آيا مى دانيد اين مرد كيست؟ گفتند: نه.

گفت: اين على بن الحسين(عليهما السلام) است!

آن جمع به طرف آن حضرت آمده، دست و پاى ايشان را بوسه زدند و گفتند: فرزند رسول خدا! آيا مى خواستى به دليل رفتار نادرست ما با شما، آتش دوزخ ما را فرا گيرد؟ و در پايان عمر به هلاكت گرفتار آييم؟ چه باعث شده تا شما اين چنين عمل كنيد؟

حضرت فرمود: يك وقت با گروهى كه مرا مى شناختند همسفر شدم؛ آن ها به خاطر رسول خدا بيش از حد به من احترام و كمك كردند و من نگران تكرار آن توسط شما بودم، بنابراين مخفى بودن كارم را بيشتر دوست دارم! (2)


1- بحارالانوار، ج 76، ص 273، ح 31.
2- وسائل الشيعه، ج 11، ص 430، ح 15177.

ص: 89

پيامبر(ص) فرمود:

«كسى كه مؤمنِ مسافرى را يارى دهد، خداوند هفتاد و سه ناراحتى را از وى دفع كند و در دنيا و آخرت او را از همّ و غم پناه دهد و بلاى بزرگى را كه در روز اجتماع مردم [فرداى قيامت]، با آن روبه رو است مرتفع سازد». (1)

اسماعيل خَثْعَمى گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: وقتى ما] در سفر حج [به مكه مى رسيم، همراهان ما مرا نزد اثاثيه گذاشته، خود به طواف مى روند.

حضرت فرمود:

«انْتَ اعْظَمُ اجْراً».

«پاداش و اجر تو از آن ها بيشتر است». (2)

شخص ديگرى به نام مُرازِم بن حكيم گويد:

با محمد بن مُصادِف همراه بودم، وقتى به مدينه رسيديم من بيمار شدم، وى نيز مرتب مرا تنها مى گذاشت و به مسجد مى رفت، من شكايت او را به پدرش مصادف كردم، او نيز مسأله را به امام صادق(ع) خبر داد، حضرت براى محمد بن مصادف پيغام فرستاد و فرمود:

«قُعُودُكَ عِنْدَهُ أَفْضَلُ مِنْ صَلاتِكَ فِي الْمَسْجِدِ». (3)

«نشستن تو در كنار او، از نماز خواندنت در مسجد بالاتر و برتر است.»


1- همان.
2- كافى، ج 4، ص 545، ح 26.
3- همان، ص 27.

ص: 90

رسول خدا(ص) فرمود:

«سَيِّدُ الْقَوْمِ خادِمُهُمْ فِي السَّفَرِ». (1)

«بزرگ هر قومى كسى است كه در سفر خدمتگزار آنان باشد.»

بنابراين در طول سفر، به خصوص روزهايى كه حاجيان به عرفات و مشعر و منا مى روند، همسفران به ويژه افراد مسن و بيمار را يارى دهند تا با اين عمل، پاداش آن ها مضاعف گردد.

خلاصه درس

داشتن اخلاق شايسته براى حاجيان بسيار حائز اهميت است. رعايت اخلاق اسلامى در سفر حج يكى از ضروريات اين سفر عبادى و معنوى است. كسانى كه مى خواهند از اين سفر بهره معنوى برده، مورد عنايت حضرت حق قرار گيرند، بايد داراى اخلاق شايسته باشند و از خشمگين شدن بپرهيزند و صبورى پيشه كنند و با همسفران خوش خلق باشند. از سوى ديگر مهرورزى به ديگران بسيار مهم است.

نكته مهم ديگر احترام به سالخوردگان، سلام كردن به همسفران، لبخند زدن و خوشحال كردن آنان است كه در اين درس به آن ها اشاره گرديد. از جمله نكات مهم ديگر كمك كردن به همسفران است كه مستحب است حاجى به هر ميزان كه مى تواند به همسفران خود كمك نمايد و بار خود را به دوش آنان نيندازد.


1- محجةالبيضاء، ج 4، ص 61.

ص: 91

خودآزمايى

1. خصوصيات اخلاقى شايسته كدامند؟

2. درباره داشتن اخلاق شايسته امام باقر(ع) چه فرموده اند؟

3. از نظر امام صادق(ع) كدام عوامل دوستى را تقويت مى كند؟

4. رسول خدا(ص) در باره سلام كردن چه فرموده اند؟

5. در احاديثى كه از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده اهميت لبخند زدن چگونه بيان شده است؟

6. در روايات چه توصيه هايى براى كمك به ديگران شده است؟

ص: 92

درس هفتم: ترك ناسازگارى، آزارنرساندن، ناديده گرفتن لغزش ها، بازگو نكردن خاطرات تلخ، ...

هدف هاى آموزشى

انتظار مى رود با مطالعه اين درس:

- با ضرورت ترك ناسازگارى در سفر آشنا شويم

- ضرورت آزار نرساندن به ديگران را بيشتر بدانيم

- به اهميت ناديده گرفتن لغزش هاى ديگران بيشتر توجه كنيم

- با توصيه هاى اهل بيت(عليهم السلام) درباره بازگو نكردن خاطرات تلخ و جوانمردى در سفر آشنا شويم

- به اهميت مدارا با بيماران و حل مشكل همسفران پى ببريم

ص: 93

در اين درس چند نكته مهم اخلاقى مطرح شده كه توجه زائران به آن ها ضرورى است. يكى از نكات مهم ترك ناسازگارى و خوددارى از كم حوصله گى و نيز مدارا با همسفران است. نكته مهم ديگر آزار نرساندن به ديگران به ويژه در اماكن شلوغ و پر تردد است. همچنين ناديده گرفتن لغزش هاى ديگران و گذشت از خطاهاى آنان و نيز خوددارى از بازگوكردن خاطرات تلخ، و جوانمردانه برخورد كردن با همسفران و كمك به حل مشكلات آن ها از نكات مهم اين درس است.

ترك ناسازگارى

افراد بشر، هرچه از خوبى ها بهره مند باشند، باز ممكن است در برخى شرايط گرفتار كم حوصله گى، بهانه گيرى و ناسازگارى شوند و به همين دليل، هم خود و هم ديگران را ناراحت كنند.

رسول خدا(ص) در سفرى كه به حج مشرف مى شدند، فرمودند:

«مَنْ كانَ سَيِّي ءُ الْخُلْقِ وَ الْجِوارِ فَلا يَصْحَبُنا». (1)

«كسى كه بداخلاق است و به همسايه خود بدى مى كند، با ما همراه نشود.»

دليل اين سخن واضح است؛ زيرا آن كس كه در وضعيت عادى كج خلق بوده و همسايه آزارى مى كند، هنگام سفر و برخورد با سختى ها و مشكلات، رفتارى به مراتب نامناسب تر با ديگران خواهد داشت.


1- بحارالانوار، ج 73، ص 273.

ص: 94

على بن ابى طالب(ع) كمى ناسازگارى با همسفران را از نشانه هاى جوانمردى در سفر برشمرده است. (1)

سعدى گويد:

يكى خوب كردار خوش خوى بود كه بد سيرتان را نكوگوى بود

به خوابش كسى ديد چون درگذشت كه بارى حكايت كن از سرگذشت

دهانى به خنده چو گُل باز كرد چو بلبل به صوتى خوش آغاز كرد

كه بر من نكردند سختى بسى كه من سخت نگرفتمى با كسى (2)

امام صادق(ع) فرمود:

«مسافرت و سير منازل، توشه انسان را تمام، اخلاق را بد و لباس را فرسوده مى كند ...». (3)

در مسافرت نظم زندگى عادى مردم به هم مى خورد و در غذا و استراحت و مكان آنان تغييراتى ايجاد مى شود، اين امور موجب تغيير در روحيه و اخلاق آنان مى گردد، لذا بايد مسافران تلاش كنند تا در چنين وضعيتى، همسفران خود را خسته و دل آزرده نكنند.

ناسازگارى آن چنان مذموم است كه امام باقر(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود:

«اگر ناسازگارى در برابر چشم [مردم] مجسم شود، هيچ آفريده اى از مخلوقات خداوند از آن زشت تر نخواهد بود.» (4)


1- همان، ص 266، ح 1.
2- بوستان سعدى: باب چهارم، ص 232.
3- بحارالانوار، ج 73، ص 277.
4- كافى، ج 2، ص 321، ح 2.

ص: 95

زخاك آفريدت خداوند پاك پس اى بنده افتادگى كن چو خاك

حريص و جهان سوز و سركش مباش زخاك آفريدندت آتش مباش

چو گردن كشيد آتش هولناك به بيچارگى تن بيانداخت خاك

چو آن سرفرازى نمود، اين كمى از آن ديو كردند، از اين آدمى (1)

آزار نرساندن به همسفران

زائران، در جلسات و هنگام شركت در نمازهاى جماعت، ورود و خروج به مساجد، سوار شدن به اتوبوس و مواردى از اين قبيل، تلاش كنند تا ديگران را آزار ندهند، در مكان هايى كه مى روند، هر كجا جاى خالى بود بنشينند و از تردّد و عبور ميان جمعيت فشرده حجّاج اجتناب نمايند.

سيره رسول خدا(ص) اين گونه بود كه هر وقت به محلى وارد مى شد، در نزديك ترين جا به ايشان- يعنى دم در- مى نشست. (2)

آن حضرت همچنين فرمود:

«هرگاه يكى از شما به مجلسى وارد شد، در كنار آخرين نفرى كه نشسته بنشيند». (3)

رسول خدا(ص) در حديث ديگرى فرمود:


1- بوستان سعدى، ص 189.
2- كافى، ج 2، ص 662.
3- بحارالانوار، ج 16، ص 240.

ص: 96

«هرگاه كسى در مجلسى وارد شود كه تعدادى آن جا حضور دارند، اگر از ميان آنان كسى برادر دينى خود را دعوت نموده و براى وى در كنار خود جا باز كند، بايد دعوت او را بپذيرد؛ زيرا اين احترامى است كه برادر دينى او براى وى قائل شده و بدينوسيله او را گرامى داشته است. و اگر كسى براى وى جا باز نكرد، در مجلس بنگرد، هركجا جاى راحتى براى نشستن بود، همان جا بنشيند». (1)

ناديده گرفتن لغزش ها

در مسافرت گاهى آگاهانه و گاهى از روى غفلت ممكن است يكى از همسفران دچار لغزش شده، كار خلافى انجام دهد. سيره اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) در اين زمينه آن بوده كه اين لغزش ها را يا ناديده مى گرفتند و يا با تذكر، فرد خطاكار را اصلاح مى كردند.

زراره از امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) نقل كرده كه فرمودند:

«نزديك ترين موضع بنده به كفر آن است كه با مردى برادر دينى باشد و لغزش ها و خطاهاى او را شمرده [نزد خود نگه دارد] تا روزى او را به خاطر آن لغزش ها سرزنش كند». (2)

طبيعى است كه هركس به دنبال كشف عيوب و خطاهاى مردم باشد، عملًا ديگران را به مقابله دعوت كرده و آنان را بر اين كار ترغيب مى كند و همين، موجب حرمت شكنى و درگيرى مؤمنان و مسلمانان با


1- همان، ج 72، ص 465.
2- كافى، ج 2، ص 354.

ص: 97

ى

كديگر خواهد شد.

رسول خدا(ص) فرمود:

«به دنبال كشف لغزش هاى مؤمنان نباشيد، زيرا هركس در پى لغزش هاى برادر دينى خود برآيد، خداوند لغزش هاى او را دنبال مى كند و آن كس كه خداوند به دنبال لغزش هايش برآيد، او را رسوا خواهد كرد، گرچه در داخل خانه اش باشد». (1)

در حديث ديگرى امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل كرده اند كه فرمود:

«اى كسانى كه به زبان اسلام آورده، ولى ايمان در دل هايتان نفوذ نكرده است! مسلمانان را نكوهش نكنيد و به دنبال عيوب آنان نباشيد كه هركس چنين كند، خداوند عيوب او را پيگيرى مى كند و هركه را خداوند دنبال عيب او برآيد، او را رسوا مى كند، گرچه در درون خانه اش باشد». (2)

با رعايت اين نكته اخلاقى، مى توان در كاروان ها فضايى صميمى ايجاد كرد و بر شيرينى و لذّت سفر افزود، از اين رو حاجيان بايد با خوشبينى نسبت به يكديگر برخورد كنند و هرگز به دنبال شمردن لغزش هاى ديگران نباشند.

بازگو نكردن خاطرات تلخ

زندگى در سفر حج، جمعى و گروهى است و درنتيجه، افراد مختلف


1- همان، ص 355.
2- همان، ص 354.

ص: 98

با سليقه ها و رفتارهاى گوناگون كنار همديگر جمع شده، چندين روز با هم زندگى مى كنند. به طور طبيعى اين اختلاف سليقه ها، گاهى منتهى به نزاع و درگيرى و كدورت مى شود. توصيه اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) به حاجيان اين است كه با همسفران خود، جوانمردانه برخورد نموده، پس از مراجعت نيز در هيچ مجلسى، حوادث ناخوشايند سفر را براى ديگران بازگو نكنند.

امام صادق(ع) در حديثى، يكى از دلايل جوانمردى در سفر را كتمان اسرار و رازدارى همراهان پس از جدا شدن از آن ها ذكر مى كنند. (1)

آن حضرت در حديث ديگرى فرمود:

«لَيْسَ مِنَ الْمُرُوءَةِ أَنْ يُحَدِّثَ الرَّجُلُ بِمَا يَلْقَي فِي السَّفَرِ مِنْ خَيْر أَوْ شَرّ». (2)

«اين از جوانمردى نيست كه انسان آن چه از خوب و بد در سفر ديده و با آن برخورد كرده را بازگو نمايد.»

جوانمردى در سفر

در سفر حج، حاجيان بايد با همسفران جوانمردانه برخورد كنند و سختى ها را به جان خريده، آسايش و آرامش ديگران را برخود ترجيح دهند.

هنگام سوار شدن به اتوبوس ها، موقع صرف غذا، زمان استفاده از


1- مكارم الاخلاق، ج 1، ص 541، ح 1876؛ امالى مفيد، ص 44، ح 3.
2- آثارالصادقين، ج 8، ص 492.

ص: 99

بالابرها و ... ديگران- به خصوص كودكان و كهنسالان- را برخود مقدم بدارند و با برخورد صحيح و اسلامى و لبخند خستگى را از تن همسفران خويش بزدايند و به تعبير روايات، از خود جوانمردى نشان دهند.

رسول خدا(ص) تلاوت قرآن، ساختن مسجد، دوست گرفتن برادران دينى به خاطر خدا، جوانمردى در وطن، بخشيدن غذا، خوش خلقى و شوخى بدون معصيت را نشانه هاى جوانمردى در سفر دانسته اند. (1)

شوخى با ديگران اگر با تمسخر و يا غيبت و امثال آن همراه باشد گناه و معصيت است، ليكن ديگران را خوشحال نمودن و خستگى را از تن آنان زدودن، از عبادات شمرده مى شود.

صفوان جمّال گويد:

مُعَلى بن خُنَيس هنگام رفتن به سفر، براى خداحافظى خدمت امام صادق(ع) آمد. حضرت به او فرمود:

اى مُعَلى، به وسيله خدا عزّت را طلب كن تا خداوند به تو عزّت بخشد.

معلّى گفت: اى فرزند رسول خدا، چگونه؟

حضرت فرمود:

«اى مُعلّى، از خداوند متعال بترس تا همه كس از تو بترسند. اى مُعَلّى، با بخشش به برادرانت، به آنان اظهار دوستى كن؛ زيرا خداوند بخشش را وسيله دوستى و عطا نكردن به ديگران را وسيله دشمنى قرار داده است. به خدا قسم اگر شما از من چيزى بخواهيد و آن را به شما ببخشم براى من بهتر از آن است كه از


1- بحارالانوار، ج 73، ص 266، ح 2.

ص: 100

من چيزى طلب نكنيد و من نيز آن را به شما ندهم و در نتيجه مرا دشمن بداريد.

و هرگاه خداوند عزّوجلّ به دست من خيرى جارى كند و آن به شما برسد، همان مورد پسند و ستايش خدا است.» (1)

مدارا با بيماران

در مسافرت ها بسيار پيش مى آيد كه يكى از همراهان مبتلا به بيمارى مى شود و دوستانش به وى كم توجهى يا بى توجهى مى كنند. چه بسا مى توانند او را همراه خود به زيارت ببرند، ليكن به دليل سختى كار، از مسؤوليت پذيرى خوددارى مى كنند. اين عمل با جوانمردى و اخلاق اسلامى در سفر سازگارى ندارد.

روزى مفضّل بن عُمَر خدمت امام صادق(ع) آمد و بر آن حضرت وارد شد، امام از او پرسيدند: با چه كسى همسفر بودى؟

مفضّل گفت: مردى از برادرانم.

حضرت فرمود: او چه شد؟

گفتم: از وقتى كه وارد مدينه شده ام نمى دانم مكان او كجاست!

امام(ع) به من فرمود:

«آيا نمى دانى كه اگر كسى كه چهل گام با مؤمنى همسفر شود، خداوند در روز قيامت درباره او از وى سؤال مى كند؟» (2)


1- امالى طوسى، ص 304.
2- بحارالانوار، ج 73، ص 275.

ص: 101

امام صادق(ع) در حديثى ديگر فرمود:

«حَقُّ الْمُسَافِرِ أَنْ يُقِيمَ عَلَيْهِ إِخْوَانُهُ إِذَا مَرِضَ ثَلاثاً». (1)

«حق مسافر آن است كه اگر بيمار شد، برادرانش تا سه روز كنار او بمانند.»

آن حضرت همچنين فرمود:

«هركس در راهى با برادر دينى خود همراه شود، سپس از او پيش افتد، به اندازه اى كه از جلوى چشم رفيق خود پنهان گردد، به او ستم كرده است». (2)

حل مشكلات همسفران

گاهى در سفر حج، براى برخى از حاجيان مشكلاتى مانند گم كردن پول، بيمارى و ... پيش مى آيد كه شايسته است همسفران، آن ها را يارى دهند و مشكلاتشان را برطرف كنند.

ابان بن تغلب گويد:

با امام صادق(ع) طواف مى كردم، مردى از اصحاب ما پيش آمد و با اشاره از من خواست تا براى انجام كارى همراه او بروم، ليكن من دوست نمى داشتم طواف با امام صادق(ع) را رها كرده، او را همراهى كنم. پس در همان حال كه طواف مى كردم، بار ديگر به من اشاره كرد و امام صادق(ع) او را ديد، پس فرمود:

ابان، اين مرد تو را مى خواهد؟


1- همان، ص 273.
2- همان، ص 275.

ص: 102

گفتم: آرى.

فرمود: او كيست؟

گفتم: مردى از اصحاب و ياران ما است.

حضرت پرسيدند: آيا با تو هم عقيده و هم مذهب است؟

گفتم: آرى.

حضرت فرمود: نزد او برو.

گفتم: طواف را قطع كنم؟

فرمود: آرى.

پرسيدم: اگرچه طواف واجب باشد؟

فرمود: آرى.

ابان گويد: با او رفتم و پس از انجام كار وى، نزد آن حضرت بازگشتم.

سپس به ايشان عرض كردم: مرا از حقى كه مؤمن به گردن مؤمن ديگر دارد باخبر ساز.

حضرت فرمود: آن را واگذار و پاسخش را نخواه.

گفتم: فداى شما شوم پاسخ آن را خواهانم و پيوسته اصرار كردم.

آنگاه فرمود: اى ابان، تا آن جا حق دارد كه نيمى از مالت را به او بدهى!

سپس به من نگريست و عكس العمل مرا در برابر آن مشاهده نموده، فرمود: اى ابان، آيا نمى دانى كه خداوند عزّوجلّ از آن ها اين گونه ياد كرده كه ديگران را بر خود مقدم مى دارند؟

گفتم: آرى، فدايت شوم.

ص: 103

فرمود: پس اگر تو مالت را با او قسمت كنى، او را بر خود مقدم نداشتى، بلكه او را با خود برابر داشتى، همانا وقتى او را بر خود مقدم داشته اى كه آن نيمه اى كه براى خود نگاه داشته اى به او دهى. (1)

در روايت تنبه آفرين ديگرى، يكى از ياران امام باقر(ع) گويد:

به امام باقر(ع) گفتم: فداى شما گردم، همانا شيعه نزد ما فراوان است!

فرمود: آيا ثروتمندان به مستمندان كمك مى كنند؟ آيا نيكوكار از بدكار مى گذرد؟ آيا با هم برابرى و مساوات دارند؟

گفتم: نه.

امام فرمود:

«لَيْسَ هَؤُلاءِ شِيعَةً الشِّيعَةُ مَنْ يَفْعَلُ هَذَا». (2)

«اين ها شيعه نيستند، شيعه كسى است كه اين چنين عمل كند!»

جميل گويد از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: مؤمنان خدمتگزار يكديگرند.

پرسيدم: چگونه؟

حضرت فرمود: يعنى براى هم سودمند هستند و بعضى براى بعضى ديگر مفيداند .... (3)

خلاصه درس


1- كافى، ج 2، ص 171.
2- همان، ص 173.
3- همان، ص 167.

ص: 104

در برخى شرايط افراد ممكن است گرفتار كم حوصله گى، بهانه گيرى و ناسازگارى شوند كه ضرورى است زائران تلاش كنند تا هم خود و هم ديگران را آزار ندهند و ناراحت نكنند. در مكان هايى كه مى روند مواظب باشند به كسى آسيبى نرسد. همچنين در سفر ممكن است برخى همسفران دچار لغزش شده، كار خلافى انجام دهند، سيره اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) در اين زمينه آن بوده كه اين لغزش ها را يا ناديده مى گرفتند و يا با تذكر، فرد خطاكار را اصلاح مى كردند. زائران نيز بايد چنين باشند و خطاهاى ديگران را ناديده بگيرند.

در سفر حج زائران بايد تلاش كنند با بيان خاطرات تلخ موجب غم و اندوه ديگران نشوند، بلكه با بيان خاطرات خوشايند خشنودى ديگران را فراهم نمايند. همينطور در سفر حج، حاجيان بايد با همسفران جوانمردانه برخورد كنند و سختى ها را به جان خريده، آسايش و آرامش ديگران را برخود ترجيح دهند. و نيز با بيماران و افراد ناتوان بيشتر مدارا نمايند و در حل مشكلات همسفران خود بكوشند.

خود آزمايى

1. رسول خدا(ص) در مذمّت ناسازگارى با ديگران چه فرموده اند؟

2. سيره رسول خدا(ص) هنگام ورود به مجلس، چگونه بوده است؟

3. ناديده گرفتن لغزش هاى ديگران چه اثرات مثبتى دارد؟

4. يكى از نشانه هاى جوانمردى در سفر را از نگاه امام صادق(ع) بيان كنيد.

5. امام صادق(ع) در باره حل مشكل همسفران چه فرموده اند؟

ص: 105

ص: 106

ص: 107

درس هشتم: رازدارى، پرهيز از سوء ظن و ...

هدف هاى آموزشى

انتظار مى رود با مطالعه اين درس:

- اهميت رازدارى را بهتر بدانيم

- به اهميت پرهيز از سوءظن بيشتر واقف شويم

- با اهميت مخفى كارى نكردن و عدم چشم داشت به مال ديگران آشنايى كامل ترى پيدا كنيم

- اهميت صبر در برابر مشكلات را بيشتر بدانيم

- با تعدادى از آيات و روايات در باره موارد فوق آشنا شويم

در اين درس در ادامه مطالب دروس قبلى موضوعات مهم ديگرى از قبيل پرهيز از افشاى راز ديگران و عدم سوء ظن نسبت به همسفران و تأكيد على(ع) در اين باره، مطرح گرديده است، همين طور ضرورت

ص: 108

عدم مخفى كارى، عدم چشم داشت به اموال ديگران و ضرورت صبر و بردبارى در سفر بيان شده است.

رازدارى

شيوه تقسيم بندى زائران هر كاروان به گونه اى است كه معمولًا هر چند نفر در يك اتاق ساكن مى شوند و نزديك به يك ماه شب و روز با هم به سر مى برند، در چنين وضعيتى طبيعى است كه ميان آنان گفت وگوهايى رد و بدل شود كه چه بسا بعضى از آن ها دوست ندارند اين سخنان جاى ديگرى بيان شود؛ از اين رو پيشوايان دينى به ما دستور داده اند تا سخنان محرمانه اشخاص را براى كسى بازگو نكنيم.

امام صادق(ع) فرمود:

«آنچه در مجالس گفته مى شود امانت است و كسى حق ندارد، سخن هم صحبت خود را براى ديگرى بازگو كند مگر آنكه با اجازه او بوده و يا نقل آن، بيان خوبى او باشد(مانند آن كه كسى در مجالس خصوصى، همسفران خود را به نيكى به عبادت و امثال آن تشويق و ترغيب كرده و اين مطلب براى ديگرى بازگو شود).» (1)

رسول خدا(ص) در اين زمينه فرمود:

«مجالس امانت اند و فاش كردن راز برادر دينى، خيانت است پس از اين كار دورى كن». (2)


1- همان، ص 660.
2- بحارالانوار، ج 74، ص 89.

ص: 109

و در حديث ديگرى فرمود:

«وقتى دو نفر با يكديگر در جلسه اى صحبت مى كنند، آنچه با يكديگر در ميان مى گذارند امانت خدا است، پس جايز نيست كه يكى از آن ها بر خلاف ميل برادر دينى اش آنچه را كه او ميل به افشاى آن ندارد، بازگو كند». (1)

پرهيز از سوء ظن

شايسته است حاجيان كاروان خود را به كانون محبت و صفا تبديل كنند و نسبت به همديگر مهربان و خوشبين باشند و از هر گونه سوء ظنى بپرهيزند.

امير مؤمنان على(ع) فرمود:

«كار برادر دينى خود را به بهترين وجه توجيه و حمل كن، تا زمانى كه از او كارى سرزند كه راه توجيه را بر تو ببندد و هيچگاه از سخنى كه از(دهان) برادرت بيرون آيد تا وقتى كه مى توانى محمل خوبى براى آن بيابى گمان بد مبر.» (2)

حسن ظن و خوش بينى نسبت به ديگران، از برترين ارزش هاى اخلاقى و بزرگ ترين عطيه ها است. (3)

براى حل مشكل سوء ظن، پيشوايان اسلام تا آنجا جلو رفته اند كه رسول خدا(ص) فرمود:


1- تنبيه الخواطر، ج 1، ص 98.
2- امالى صدوق، ص 250.
3- غرر الحكم، ح 4834.

ص: 110

«اطْلُبْ لِاخِيكَ عُذْراً فَانْ لَمْ تَجِدْ لَهُ عُذراً فَالْتَمِسْ لَهُ عُذراً». (1)

«براى گفتار و كردارى كه ازبرادر تو سر مى زند عذرى بجوى و اگر نيافتى عذرى بساز!»

بنابراين، از آنجا كه حاجيان در سفر حج، به عبادت خدا روى آورده و در صدد كسب معارف و آمرزش الهى برآمده اند، بايد به شدت از سوء ظن و بدبينى نسبت به ديگران خوددارى كنند؛ زيرا گمان بد عبادت را تباه مى كند. (2)

مخفى كارى ممنوع

مرحوم فيض در آداب سفر كتاب محجّةالبيضاء به نقل از غزالى آورده است:

«شايسته است مسافر تمامى بار خود را مشخص نموده، آن را به رؤيت صاحب مركب برساند و با قرارداد و عقد صحيح، آن مركب را اجاره كند تا ميان آن ها [در طول مسير] درگيرى رخ ندهد كه در نتيجه باعث كدورت و رنجش خاطر گردد. همچنين شايسته است از پرگويى و لجاجت با صاحب مركب پرهيز كند و روا نيست بيش از آن چه كه در قرار داد مشخص كرده بر آن بار زند، هرچند سبك باشد؛ زيرا هر چيزى از كم به زياد كشيده مى شود و كسى كه در اطراف منطقه ممنوعه بگردد، ممكن است


1- بحارالانوار، ج 72، ص 197.
2- غرر الحكم، ح 5574.

ص: 111

كه در درون آن قرار گيرد(يعنى از امورى كه ورود به آن، به نزاع و اختلاف منجر مى گردد پرهيز نمايد)». (1)

چشم به مال ديگران نداشتن

سزاوار است مسافر در طول سفر، چشم به مال ديگران نداشته باشد و عزت و بزرگوارى خود را به خصوص در سفر حج حفظ كند.

ابن عباس گويد:

گروهى از اهل يمن بدون تهيه زاد و توشه حج مى گزاردند و مى گفتند: بر خدا توكل مى كنيم، خداوند اين آيه را نازل كرد:

وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوى (2)

«و براى خود توشه برگيريد كه همانا بهترين توشه تقوا است.» (3)

عكرمه و مجاهد و ديگران نيز گفته اند:

گروهى از اعراب بدون همراه داشتن غذا و خوراكى لازم به حج آمدند و مى گفتند: ما توكل كننده برخدا هستيم و برخى نيز مى گفتند: ما حج خانه خدا را انجام مى دهيم و او غذا به ماندهد؟

و با اين تفكر، بارى بر دوش ديگران بوده، غذاى آنان را برخى از همسفرانشان تأمين مى كردند، آن گاه خداوند آيه وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوى را نازل كرد و آنان را از اين كار برحذر داشت. (4)


1- محجة البيضاء، ج 4، ص 72.
2- بقره: 197.
3- تفسير طبرى، ج 4، ص 166؛ درالمنثور، ج 1، ص 221.
4- تفسير طبرى، ج 4، ص 166؛ درالمنثور، ج 1، صص 220 و 221.

ص: 112

احمد بن حنبل پيشواى حنبليان، درباره آنان كه بدون زاد و توشه به سفر مى روند، گفت:

«من آن را دوست نمى دارم، اين ها بر خوراكى هاى مردم توكل كرده اند.» (1)

صبر در برابر مشكلات

سفر غالباً با سختى و مشكلات همراه است، نظم زندگى به هم مى خورد و دشوارى هاى ناخواسته اى بر انسان تحميل مى شود، بهترين راه مقابله با اين سختى ها، صبر و بردبارى است.

امام صادق(ع) فرمود:

«إِذَا أَرَدْتَ الْحَجَّ ... وَ دَعِ الدُّنْيَا وَ الرَّاحَة». (2)

«هنگامى كه اراده حج نمودى، دنيا و راحتى را رها كن ...»

محرم شدن و از محرمات احرام پرهيز كردن، در بين جمعيت انبوه حاجيان طواف كردن، حضور در صحراى عرفات، كوچ از عرفات به مشعر و در صحراى فاقد امكانات شبى را تا صبح به سر بردن، پياده به سوى منا در ميان آن جمعيت حركت كردن و سپس رمى جمرات و سر تراشيدن و ... سختى هايى دارد كه اگر حاجى عاشقانه هر يك از آن ها را انجام دهد، سختى ها به لذت روحى مبدّل خواهد شد.

در روايت ديگرى امام صادق(ع) فرمود:


1- مغنى ابن قدامه، ج 3، ص 221.
2- مستدرك الوسائل، ج 10، ص 172.

ص: 113

«مَا مِنْ مَلِكٍ وَ لا سُوقَة يَصِلُ إِلَي الْحَجِّ إِلّا بِمَشَقَّة فِي تَغْيِيرِ مَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ أَوْ رِيحٍ أَوْ شَمْسٍ لا يَسْتَطِيعُ رَدَّهَا وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَجَلَّ وَ تَحْمِلُ أَثْقالَكُمْ إِلي بَلَدٍ لَمْ تَكُونُوا بالِغِيهِ إِلّا بِشِقِّ الْانْفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ». (1)

«هيچ پادشاه و نه هيچ رعيتى به حج نمى رسد مگر اينكه نوعى مشقت و ناگوارى در غذا، آشاميدنى ها، باد توفان، خورشيد و گرماى هوا او را تحت تأثير قرار مى دهد و اين است معنى فرموده خداوند بلند مرتبه كه «اين چهار پايان هستندكه بارهاى شما را به شهر حمل مى كنند و اگر آن ها نبودند شما با مشقت و جان كندن آن را مى برديد، همانا پروردگار شما مهربان و رحيم است.»

در روايت ديگرى امام صادق(ع) فرمود:

«وَ مَا أَحَدٌ يَبْلُغُهُ حَتَّي تَنَالَهُ الْمَشَقَّةُ». (2)

«هيچ كس به حج دست نمى يابد مگر اينكه سختى به او مى رسد.»

تحمل سختى و رنج، خود بخشى از فلسفه حج است كه در آن، انسان ساخته شده و به ضعف خويش در برابر خداوند بيشتر پى مى برد.

على بن موسى الرضا(ع) فرمود:

«وَ عِلَّةُ اْلحَجِّ ... وَ ما فِيهِ مِن اسْتِخْراجِ اْلأَمْوالِ وَ تَعْبِ اْلأَبْدانِ وَ حَظْرِها عَنِ الشَّهَواتِ وَ اللَّذّاتِ ...» (3)

«پرداخت اموال، سختى بدن ها، دورماندن از شهوات و لذات و ... بخشى از فلسفه وجوب حج است.»


1- كافى، ج 4، ص 253.
2- وسائل الشيعه، ج 11، ص 112.
3- كافى، ج 4، ص 255، ح 14.

ص: 114

امام صادق(ع) فرمود:

پدرم امام باقر(ع) پيوسته مى فرمود:

«حج از نماز و روزه برتر است، همانا نمازگزار ساعتى و روزه دار، يك روز از اهل خود دور مى شود، اما حاجى بدن خود را به رنج مى افكند و نفس خود را به سختى وا مى دارد و مال خود را انفاق و مدتى طولانى از خانواده خود دور مى ماند ...» (1)

از جمله سختى هاى حج، تحمل گرما در فصل تابستان، به خصوص هنگام حضور در عرفات و منا است.

رسول خدا(ص) فرمود:

«وَ مَنْ صَبَرَ عَلَي حَرِّ مَكَّةَ سَاعَةً تَبَاعَدَتْ عَنْهُ النَّارُ مَسِيرَةَ مِائَةِ عَام وَ تَقَرَّبَتْ مِنْهُ الْجَنَّةُ مَسِيرَةَ مِائَةِ عَام». (2)

«و كسى كه يك ساعت بر گرماى مكه صبر كند، دوزخ يك صد سال از وى دور و بهشت يك صد سال به وى نزديك مى گردد.»

تحمل گرما و ساخته شدن و ايجاد تحول روحى، انسان حج گزار را به خدا نزديك و از آتش دور مى كند و بر اساس فرموده ائمه معصومين(عليهم السلام) اجر كسانى كه در سرما و گرما حج به جا مى آورند از ديگران بالاتراست. (3)

در ره منزل ليلى كه خطرهاست به جان

شرط اول قدم آن است كه مجنون باشى


1- مسند احمد، ج 4، ص 114.
2- مستدرك الوسائل، ج 9، ص 364، ح 11088.
3- وسائل الشيعه، ج 11، ص 174، ح 14558.

ص: 115

گرچه امروزه امكانات فراوانى براى حاجيان فراهم شده و منازل به حرمين نزديك تر و راه ها هموارتر و رفت و آمدها سهل تر و آب و غذا فراوان و بهداشتى و خيمه هاى منا ضدآتش و داراى كولر است و آب و ساير نيازمندى هاى حجاج به موقع تأمين مى گردد، ليكن در عين حال اين سفر دشوارى هايى دارد كه بايد با صبر و حوصله آن ها را تحمل و از كنار آن عبور نمود.

خلاصه درس

در سفر حج زايران بايد نسبت به همديگر مهربان و خوشبين باشند و از هرگونه سوءظنى بپرهيزند و از افشا كردن راز يكديگر بپرهيزند اين كار خيانت محسوب شده و ائمه طاهرين كسانى كه راز ديگران را فاش نمايند نكوهش كرده اند. همچنين لازم است حاجيان از مخفى كارى خوددارى و چشم به اموال ديگران نداشته باشند و همواره در برابر سختى و مشكلات صبور و بردبار باشند.

خود آزمايى

1. اهميت رازدارى از نظر رسول خدا(ص) چيست؟

2. على(ع) در باره پرهيز از سوء ظن چه فرموده اند؟

3. منظور از عدم مخفى كارى چيست؟

4. آثار و پيامدهاى صبر و بردبارى در سفر حج چيست؟

ص: 116

ص: 117

درس نهم: دوستى در سفر، نامه نگارى، ثبت خاطرات سفر و سفرنامه نويسى

هدف هاى آموزشى

انتظار مى رود با مطالعه اين درس:

- با روش هاى شناخت دوست بيشتر آشنا شويم

- با راه هاى تحكيم دوستى در سفر آشنايى كامل ترى پيدا كنيم

- عواملى را كه موجب گسستن دوستى ها مى شود بهتر بشنايم

- ضرورت نامه نگارى و ثبت خاطرات سفر را بيشتر بدانيم

- با تعدادى از آيات و روايات در باره موارد فوق آشنا شويم

در اين درست نكات مهمى همچون: يافتن دوستان خوب و رعايت

ص: 118

حقوق آنان و نيز راه هايى كه مى توان دوستان واقعى را شناخت و روش هايى كه از سوى پيشوايان دينى براى تحكيم اين اخوت و پيوند مطرح شده و همچنين عوامل گسسته شدن دوستى ها بيان شده است.

همچنين اهميت ثبت خاطرات سفر، سفرنامه نويسى و استفاده هاى مختلفى كه از سفرنامه ها مى شود، در اين درس ذكر شده است.

شناخت دوست

يكى از بهره هايى كه مى توان از مسافرت گرفت، شناخت دوستان واقعى و آزمودن آن ها است.

پيامبر(ص) فرمود:

«السَّفَرُ ميزانُ الْقَوْم». (1)

«سفر وسيله سنجش اخلاق مردم است.»

در حكمت هاى منسوب به اميرمؤمنان على(ع) نيز آمده است:

«السَّفَرُ مِيزانُ الأَخْلاقِ». (2)

امام صادق(ع) نيز فرمود:

«هيچ كس را دوست خود مشمار تا آن كه او را در سه چيز بيازمايى:

1. او را به خشم آورى و ببينى كه آيا اين خشم او را از حق به باطل مى كشاند؟


1- مكارم الاخلاق، ص 240.
2- شرح ابن ابى الحديد، ج 20، ص 294.

ص: 119

2. با دينار و درهم(در امور مالى).

3. و زمانى كه با او مسافرت كنى». (1)

هنگام بروز مشكلات و سختى ها در سفر، مى توان دوست واقعى را شناخت. زمانى كه همه چيز خوب و منظم است، ميان دوستان مشكلى بروز نمى كند، ليكن اگر دشوارى و سختى پديد آمد و همراه و همسفر، پايدار و مقاوم باقى ماند و دوست خود را تنها نگذاشت، معلوم مى شود در دوستى خويش صادق بوده و از اين آزمون موفق بيرون آمده است.

امير مؤمنان على(ع) يافتن چنين دوستانى را نيازمند پيمودن راهى بس دراز و طولانى مى داند. (2)

راه هاى تحكيم دوستى در سفر

اشاره

برخى حاجيان در سفر حج دوستانى پيدا مى كنند كه تا پايان عمر با يكديگر مأنوس گشته، همچون برادر با هم زندگى و معاشرت مى كنند. پيشوايان دينى براى تحكيم اين اخوت و پيوند، راه هايى را مطرح كرده اند كه به برخى از آن ها اشاره مى كنيم:

1. خوش خويى با مردم

على(ع) فرمود: «خوش خويى محبت ايجاد نموده و دوستى را پابرجا مى كند». (3)

2. خوش رفتارى با مردم


1- المحبة فى الكتاب و السنة، ص 99، ح 406.
2- همان، ص 101، ح 418.
3- همان، ص 66، ح 190.

ص: 120

على(ع) فرمود: «هركس خوش رفتارى پيشه كند، دوستانش فراوان شوند». (1)

3. اخلاص در دوستى

على(ع) فرمود: «دوست واقعى از دوستى اش برنمى گردد، گرچه در حقّش جفا شود». (2)

4. خوش رويى

على(ع) فرمود: «خوش رويى و گشاده رويى،] موجب [دوام دوستى است». (3)

5. رعايت ادب

امام كاظم(ع) فرمود: «ادب و احترام ميان خود و برادر دينى ات را از بين مبر؛ زيرا از ميان رفتن آن، حيا و شرم را از بين مى برد و برجاى بودن ادب، پايدار بودن دوستى را به دنبال دارد». (4)

6. اظهار دوستى

على(ع) فرمود: «با اظهار دوستى، دوستى پديد مى آيد». (5)

7. تواضع

على(ع) فرمود: «ميوه تواضع، دوستى است». (6)


1- همان، ص 67، ح 199.
2- همان، ص 67، ح 201.
3- همان، ص 68، ح 205.
4- همان، ح 207.
5- همان، ح 208.
6- همان، ح 212.

ص: 121

8. وفادارى

على(ع) فرمود: «عامل انس گرفتن مردم، وفادارى است». (1)

9. رعايت انصاف

على(ع) فرمود: «با انصاف، برادرى تداوم مى يابد». (2)

10. مدارا با مردم

على(ع) فرمود: «مدارا و نرمى و بخشندگى انسان، او را محبوب دشمنانش مى كند». (3)

عوامل گسستن دوستى ها

اشاره

يك سلسله علل و عوامل نيز موجب گسستن دوستى ها و منشأ بروز كينه و دشمنى مى گردد كه مسافران و به خصوص زائران بيت الله الحرام بايد از آن ها پرهيز كنند. برخى از آن ها عبارتنداز:

1. بدخلقى

على(ع) فرمود: «هر كه بد اخلاق شود، دوست و رفيق او نيز ناياب گردد.» (4)

2. عيبجويى


1- همان، ح 213.
2- همان، ص 69، ح 219.
3- همان، ص 70، ح 223.
4- همان، ص 87، ح 323.

ص: 122

امام صادق(ع) به ابوبصير فرمود: «اى ابو محمد از دين مردم جستجو مكن كه بدون دوست مى مانى.» (1)

3. جدال

على(ع) فرمود: «كسى كه با برادران خود به بحث و مناقشه بپردازد دوستانش كم مى شوند.» (2)

4. ستيزه جويى

على(ع) فرمود: «با ستيزه گرى، دوستى وجود ندارد.» (3)

5. تنگ چشمى

على(ع) فرمود: «شخص تنگ چشم، دوستى ندارد.» (4)

6. تكبر

على(ع) فرمود: «براى فرد متكبر دوستى وجودندارد.» (5)

7. كينه توزى

على(ع) فرمود: «هيچ كينه توزى را دوستى نيست.» (6)

8. حسدورزى

على(ع) فرمود: «حسود را دوستى نخواهد بود.» (7)


1- همان، ص 88، ح 329.
2- همان، ص 88، ح 332.
3- همان، ص 88، ح 335.
4- همان، ص 88، ح 343.
5- همان، ص 90، ح 351.
6- همان، ص 88، ح 356.
7- همان، ص 88، ح 358.

ص: 123

9. دست انداختن ديگران

امام صادق(ع) فرمود: «كسى كه مردم را دست مى اندازد، نبايد انتظار صداقت در دوستى داشته باشد!»

10. نيرنگ و فريبكارى

على(ع) فرمود: «با حيله گرى، هيچ دوستى پايدار نمى ماند.» (1)

نامه نگارى

خانواده، خويشان و دوستان مسافر، از زمانى كه او به سفر مى رود تا وقتى كه بر مى گردد، دوست دارند پيوسته از او خبر بگيرند. در گذشته هاى دور كه ارتباط تلفنى محدود بوده و يا در برخى مناطق امكان پذير نبوده است، مسافران با تلگراف و نوشتن نامه، خويشاوندان و دوستان خود را از سلامتى خويش باخبر مى ساختند.

امام صادق(ع) در اين زمينه فرمود:

«التَّوَاصُلُ بَيْنَ الاخْوَانِ فِي الْحَضَرِ التَّزَاوُرُ وَ فِي السَّفَرِ التَّكَاتُبُ». (2)

«رابطه ميان برادران در وطن با يكديگر ديدار كردن و ديد و بازديد و در سفر، نامه نگارى است.»

ثبت خاطرات سفر و سفرنامه نويسى


1- همان، ص 91، ح 361.
2- آثارالصادقين، ج 8، ص 493.

ص: 124

شيفتگى انسان به شنيدن خاطرات، هميشگى و ريشه دار است. اين خاطره ها وقتى در باره سفرهاى شخصى باشد نام" سفرنامه" به خود مى گيرد و اغلب مى تواند نمايانگر روزگار و شرايط خاص يك دوره يا ترسيمى از مكان ها، آبادى ها، و حوادث باشد.

بسيارى از آنان كه به سفر معنوى حج مى روند، خاطرات آن را همچون تابلوهايى شفاف و گويا و به يادماندنى، در ذهن و دل دارند و براى اين و آن بازگو مى كنند. اگر ذوق و قلمى هم داشته باشند، به نگارش سفرنامه حج مى پردازند، چه در همان سفر، چه پس از بازگشت. از اين رهگذر، حجم قابل توجهى از آثار مكتوب، پديد آمده و مى آيد.

سفرنامه هاى حج، اگر تنها در حد ثبت وقايع روزانه و مشاهدات روزمره باشد كه اغلب براى همه پيش مى آيد، چندان ارزش نمى آفريند. ولى برخى فراتر از ظواهر، آن سوى صحنه ها را هم ترسيم مى كند، به خواننده سفرنامه انديشه و شناخت مى دهد و در قدم به قدمش نكته وجود دارد. اينجاست كه سفرنامه، غناى محتوايى مى يابد و براى خوانندگان، سودمند و تأثيرگذار مى شود. زاويه ديد كسى كه سفرنامه حج مى نويسد و انديشه ها و معلوماتش از حج، مناسك و آداب و سنن در اين زمينه تأثير عمده دارد. همين طور مهارتش در ترسيم ديده ها، شنيده ها، رفتارها و حالات و مفاهيم و همچنين زيبايى نگارش سهم مهمى دارد.

ممكن است مشغله هاى مختلف و نبودن فراغت ذهنى نويسنده سبب شود كه در سفر حج حاجى نتواند سفرنامه را بطور كامل بنويسد ولى

ص: 125

ى

ادداشت هاى طول مسافرت مى تواند دستمايه نگارش باشد و پس از بازگشت از سفر آن ها را تكميل نمايد. بنابراين، هر كس مى تواند خاطرات خود را در سفر بنويسد، بايد بنويسد و از نوشتن كوتاهى ننمايد چه بسا نوشته هاى معمولى و حتى كم ارزش امروز در آينده ارزش پيدا كند و براى ديگران خيلى سودمند باشد.

در مجموع شايد بهترين سوغات سفر حج" سفرنامه" باشد و خاطرات ايام سفر را هم براى زائر و هم براى ديگران زنده نگاه دارد. (1)

خلاصه درس

يكى از بهره هايى كه مى توان از مسافرت گرفت، شناخت دوستان واقعى و آزمودن آن ها است. يكى از راه هاى شناخت دوستان آزمودن آن ها در هنگام بروز مشكلات و سختى ها در سفر است. پيشوايان دينى براى تحكيم دوستى، راه هايى را مطرح كرده اند كه شامل: خوش خويى، خوش رفتارى، اخلاص در دوستى، خوش رويى، رعايت ادب، اظهار دوستى، تواضع، وفادارى، رعايت انصاف و مدارا مى باشند.

همچنين عواملى نيز باعث از هم گسستن دوستى ها مى شوند كه بارتند از: بدخلقى، عيبجويى، جدال، ستيزه جويى، تنگ چشمى، تكبر، كينه توزى، حسدورزى، دست انداختن ديگران، نيرنگ و فريبكارى.

آگاه كردن بستگان از وضعيت خويش در سفر از نكات مهمى است


1- به نقل از: جواد محدثى، در حريم حرم، نشر مشعر 1375 صص 9- 12.

ص: 126

كه بايد مورد توجه باشد. حاجى شايسته است با هر وسيله اى، بستگان را از وضعيت خويش آگاه سازد. همچنين نوشتن سفر نامه و ثبت خاطرات سفر نيز حائز اهميت است و محتواى نگارش يافته مى تواند براى ديگران بسيار سودمند باشد.

خودآزمايى

1. از نظر امام صادق(ع) دوستان را در چند چيز مى توان آزمود؟

2. راه هاى تحكيم دوستى كدامند؟

3. چه عواملى موجب گسستن دوستى ها مى شوند؟

4. سفرنامه هاى حج چه استفاده هايى دارد؟

ص: 127

درس دهم: موعظه هاى لقمان به مسافران، زينت تشيع بودن، ايجاد جاذبه براى ديگران

هدف هاى آموزشى

انتظار مى رود با مطالعه اين درس:

- با مواعظ مهم لقمان به مسافران آشنا شويم

- با وظايف خود به عنوان زينت تشيع بيشتر پى ببريم

- به چگونگى ايجاد جاذبه براى ديگران بيشتر واقف شويم

- با تعدادى آيات و روايات در باره موارد فوق آشنايى پيدا كنيم

در اين درس مواعظ مهم لقمان به مسافران از جمله تأكيد ايشان بر مشورت، بخشش، همراهى آنان در امور مختلف و ساير نكات آموزنده

ص: 128

مطرح شده است. همچنين درباره شيوه ايجاد جاذبه در ديگران به عنوان شيعه در اين درس مطالبى بيان گرديده است.

مواعظ لقمان به مسافران

امام صادق(ع) فرمود:

لقمان به پسرش گفت:

هرگاه با گروهى همسفر شدى، در كارهاى خود و آنان بسيار با آن ها مشورت كن، با لبخند با آنان برخورد كن(و خنده رو باش)، در زاد و توشه اى كه همراه دارى نسبت به آن ها كريم و بخشنده باش، هرگاه تو را دعوت كردند، بپذير و اگر از تو كمك خواستند آنان را يارى ده، بيشتر ساكت و خاموش باش و فراوان نماز بخوان و در آنچه كه با خود دارى از مركب و مال و توشه، بسيار بخشنده باش.

هر گاه در امر حقى از تو شهادت خواستند، شهادت ده و هر گاه از تو مشورت خواستند، با دقت نظر به آنان پاسخ ده، پيش از آن كه درباره چيزى فكر كنى و چگونگى آن بر تو روشن شود، تصميم نگير و در مشورت دهى به ديگران با شتاب پاسخ نده، مگر آن كه در حال برخاستن، نشستن، غذا خوردن و ... فكرت را در رابطه با آن امر به كار اندازى؛ همانا كسى كه براى طرف مشورت خيرخواهى نكند، خداوند رأى و انديشه او را مى گيرد و(لباس) امانت را از او دور كند.

هرگاه ديدى همراهان تو حركت مى كنند، با آن ها حركت كن و اگر ديدى كار مى كنند تو هم با آنان كاركن و اگر صدقه و يا وامى به كسى دادند تو نيز به ايشان اعطاكن و از آن كه از تو بزرگتر است حرف

ص: 129

شنوى داشته باش.

هرگاه همراهانت تو را به چيزى فرمان دادند و از تو چيزى پرسيدند، به آن ها آرى بگو و نگو خير؛ زيرا «نه» گفتن عيب و نقص است.

هرگاه در راه سرگردان مانديد، از مركب فرود آييد و آن گاه كه ترديد داشتيد، بايستيد و مشورت كنيد ...

فرزندم! هرگاه وقت نماز فرارسيد براى هيچ كارى نماز را به تأخير ميانداز، نماز را بخوان و خود را از اين دَينى كه به عهده دارى راحت كن، نماز را به جماعت بگزار اگرچه بر سرِ نيزه باشد ... (1)

هر گاه خواستيد جايى منزل كنيد، در مكانى فرود آييد كه خوش منظرتر و خاكش نرم تر و پرعلف تر باشد.

و آنگاه كه فرود آمدى، پيش از آن كه بنشينى دو ركعت نماز بگزار و هر گاه نياز به قضاى حاجت داشتى از آنجا فاصله بگير و چون خواستى كوچ كنى دو ركعت نماز بگزار، و با زمينى كه در آن فرود آمده بودى وداع كن و بر آن سرزمين و مردم آن جا درود فرست؛ زيرا هر سرزمينى ساكنانى از فرشتگان دارد.

اگر مى توانى غذا نخور مگر آن كه نخست بخشى از آن غذا را انفاق كرده باشى و تا زمانى كه سوار بر مركبى، بر تو باد به تلاوت قرآن و تازمانى كه مشغول كارى هستى بر تو باد به تسبيح خداگفتن و هر وقت كار خاصى ندارى برتو باد به دعا ... (2)


1- كنايه از تنگى مكان است.
2- وسائل الشيعه، ج 11، ص 440، ح 15208 و 15209.

ص: 130

زينت تشيع

زائران ايرانى سفيران مذهب تشيع و انقلاب اسلامى در سرزمين وحى اند و مسلمانان حاضر در آن ديار، شيعه بودن و ويژگى هاى تشيع را در رفتار و كردار ايرانيان مى بينند، بنابراين بايد به شكلى عمل كنند كه باعث زينت و افتخار پيشوايان خود باشند.

هشام كندى مى گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود:

«شما را برحذر مى دارم از اين كه كارى انجام دهيد كه به خاطر آن، ما را سرزنش كنند؛ زيرا فرزندِ بد، با عمل خود پدر را بدنام مى كند. شما براى آن كس كه خود را به او بسته و از ديگران به خاطر او گسسته ايد آبرو و زينت باشيد، در ميان عشاير آنان نماز بگزاريد(يعنى در نماز جماعت آنان شركت كنيد) بيماران آن ها را عيادت كنيد، در تشييع جنازه آنان حاضر شويد و مبادا آن ها در كار خير بر شما سبقت گيرند، شما در انجام كارهاى خير از آن ها سزاوارتريد (1) ...»

معاويةبن وهب گويد: خدمت امام صادق(ع) آمده، گفتم:

ما(پيروان شما) شايسته است كه در رفتار با هم مذهبان خود و نيز مردم ديگرى كه با آنان معاشرت داريم چگونه رفتار كنيم؟

حضرت در پاسخ فرمود:

«امانت آنان را به آن ها برگردانيد، بيمارانشان را عيادت كنيد و در تشييع جنازه هاى آنان حضور يابيد.» (2)


1- كافى، ج 2، ص 219.
2- همان، ص 635.

ص: 131

معاويةبن وهب در حديث ديگرى گفته است:

از امام صادق(ع) پرسيدم، ما با هم مذهبان و نيز كسانى كه هم مذهب ما نيستند چگونه رفتار كنيم؟

حضرت(ع) فرمود:

«به امامان خود كه از آن ها پيروى مى كنيد بنگريد و هر كارى كه آن ها مى كنند شما نيز انجام دهيد. پس به خدا سوگند پيشوايان شما از بيماران آن ها عيادت مى كنند، در تشييع جنازه هاى آنان حاضر مى شوند و به سود و زيان آنان شهادت مى دهند و امانت آنان را به آنان باز مى گردانند.» (1)

ابى اسامه زيد شحّام گويد: امام صادق(ع) به من فرمود:

به هر يك از آنان كه مى بينى از من اطاعت كرده و به گفته من عمل مى كند، سلام برسان، من شما را به تقواى خداوند و ورع در دين، كوشش و تلاش براى خدا و راست گويى و امانت دارى و سجده هاى طولانى و نيكى به همسايه دعوت و سفارش مى كنم.

رسول خدا(ص) مأمور به ابلاغ چنين برنامه هايى بوده و اين ها را آورده است. بنابراين، امانت هركه به شما امانت سپرده را، به او بازگردانيد، خواه خوش كردار بوده و يا بدكار، همانا رسول خدا(ص) پيوسته دستور مى داد حتى نخ و سوزنى را هم اگر امانت سپرده اند به صاحبش برگردانند.

] امام سپس فرمودند: [با عشاير آنان نماز بگزاريد و در تشييع جنازه ايشان حاضر شويد، بيماران آن ها را عيادت كنيد، حقوق ايشان را


1- همان، ص 136.

ص: 132

بپردازيد، پس هر مردى از شما اگر در دين خود ورع داشته باشد و راست گويد و امانت را بپردازد و با مردم خوش رفتارى كند، گفته مى شود اين مرد جعفرى است و اين موجب خشنودى من مى شود و شادى را بر من وارد مى كند و گفته مى شود:

اين است تربيت جعفر(بن محمد الصادق(ع)).

به خدا سوگند، پدرم(امام باقر(ع)) براى من نقل كرد كه مردى از شيعيان على بن ابى طالب(ع)، در ميان قبيله اى زندگى مى كرد كه زينت آنان به شمار مى آمد، او از همه امانت دارتر بود و حقوق را بيش از ديگران مراعات مى كرد. از همه راستگوتر بود؛ به گونه اى كه همگان وصايا و امانت هاى خود را به وى مى سپردند،] اگر [از همه مردم آن قبيله سؤال مى كردى، مى گفتند:

«مَنْ مِثْلُ فُلان»

«چه كسى مثل فلانى است؟»

يعنى او از همه ما امانت دارتر و راستگوتر است. (1)

اين گونه رفتار و عمل با مخالفان و خوش رفتارى و سلوك اسلامى با ديگر مسلمانان، موجب ايجاد جاذبه براى تشيع بوده، آنان را به مذهب شيعه و اهل بيت عصمت و طهارت علاقه مند مى كند. و لذا تمامى حج گزاران چه در درون كاروان ها و چه در اجتماعات مسجد النبى و مسجدالحرام و ديگر مجامع عمومى، بايد كاملًا مراقب رفتار و كردار خود باشند تا خشنودى امامان معصوم(عليهم السلام) را بر ديگر دستاوردهاى اين سفر الهى بيافزايند.


1- همان، ص 636.

ص: 133

ايجاد جاذبه

بسيارى از حاجيان مى پرسند: ما براى ايجاد جاذبه بيشتر نسبت به اهل بيت عصمت و طهارت و تشيع در حرمين شريفين چگونه رفتار كنيم؟

پاسخ اين پرسش، در بيان امام صادق(ع) آمده است:

«كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الاجْتِهَادَ وَ الصَّلاةَ وَ الْخَيْرَ فَإِنَّ ذَلِكَ دَاعِيَةٌ». (1)

«شما با غيرزبانتان(يعنى در عمل) مردم را(به اسلام و تشيع) دعوت كنيد، بايد از شما ورع، كوشش، نماز و كار خير ببينند، اين ها دعوت كننده بوده(و جاذبه ايجاد مى كند).»

درحديث ديگرى امام صادق(ع) فرمود:

«همانا ما هيچ مردى را مؤمن نمى شماريم، مگر آن كه تمامى اوامر و دستورات ما را اطاعت و پيروى كند، آگاه باشيد يكى از نشانه هاى پيروى از دستورات و ارادت ورزى به ما، داشتن ورع است؛ پس خود را به آن بياراييد، خداوند بر شما رحمت آورد، دشمنان ما را با آن در تنگنا قرار دهيد، خداوند شما را رهايى بخشد.» (2)

پيام اين حديث و احاديث مشابه آن به شيعيان اين است كه آنان نبايد تنها به شيعه بودن دل خوش كرده و به آن قانع باشند، بلكه بايد در عمل پيرو راستين اهل بيت بوده، در همه جا الگوى رفتارى پيشوايان خود را


1- همان، ص 78.
2- همان.

ص: 134

پياده كنند و به نمايش بگذارند.

امام باقر(ع) در روايتى ويژگى هاى شيعيان خود را براى جابربن عبدالله انصارى اين گونه بيان فرموده اند:

اى جابر كسى كه خود را منتسب به ما مى دارد، آيا او را همين بس است كه گويد ما اهل بيت را دوست داريم؟

به خدا سوگند شيعه ما نيست جز كسى كه از خدا بترسد و او را فرمانبردار باشد، اين گونه كسان شناخته نمى شوند جز با تواضع و خشوع، امانتدارى، كثرت ياد خدا، روزه دارى، اقامه نماز، نيكى به پدر و مادر، رسيدگى به حال همسايگان فقير و مسكين و بدهكار و رسيدگى به يتيمان، راستگويى، خواندن قرآن، كنترل زبان از(تعرض به) مردم مگر با خير و خوبى، و اين گونه كسان در ميان قوم خود امين و مورد اعتماد مى باشند.

جابر گويد: عرض كردم: فرزند رسول خدا! من امروزه كسى را با اين خصوصيت ها كه بيان فرموديد نمى شناسم!

امام فرمود:

اى جابر! روش هاى گوناگون تو را به سوى خود نكشاند، كه فكر كنى براى مرد همين كافى است كه بگويد:

من على را دوست مى دارم و پيرو او هستم و سپس با اين گفته عملى همراه نباشد.

پس اگر گويد: من رسول خدا(ص) را دوست دارم، اما از سيره پيامبر پيروى نكرده، به سنت او عمل نكند، دوستى رسول خدا(ص) او را هيچ سودى ندهد.

ص: 135

پس از خدا بترسيد و براى دستيابى به آنچه نزد خدا است كار كنيد، و ميان خدا و هيچ كس خويشاوندى و قرابتى وجود ندارد، بهترين بندگان خدا و گرامى ترين آن ها نزد خداوند، با تقواترين و مطيع ترين آن ها است.

اى جابر! به خدا سوگند، به خداوند نمى توان نزديك شد جز با اطاعت و فرمانبردارى ...

«مَنْ كَانَ لِلَّهِ مُطِيعاً فَهُوَ لَنَا وَلِيٌّ وَ مَنْ كَانَ لِلَّهِ عَاصِياً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ مَا تُنَالُ وَلايَتُنَا إِلّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ». (1)

«هر كه مطيع خدا است، او دوست ما است و هر كه خدا را نافرمانى كند، دشمن ما است، به ولايت ما نمى توان رسيد جز با عمل و ورع.»

خلاصه درس

لقمان در توصيه به مسافران نكات مهمى را مطرح كرده است، از جمله: مشورت كردن با آنان در زمينه هاى مختلف، لبخند زدن و خنده رو بودن با آنان و بخشنده بودن، يارى آنان هنگام كمك خواستن، خيرخواهى نسبت به ديگران و پرهيز از شتاب در پاسخ دادن، تأكيد بر نماز اول وقت، پاسخ مثبت به درخواست ديگران و حرف شنوى از بزرگتران و ....

زائران ايرانى سفيران مذهب تشيع و انقلاب اسلامى در سرزمين وحى اند و مسلمانان حاضر در آن ديار، شيعه بودن و ويژگى هاى تشيع را


1- كافى ج 2، ص 74، ح 3.

ص: 136

در رفتار و كردار ايرانيان مى بينند؛ بنابراين بايد به شكلى عمل كنند كه باعث زينت و افتخار پيشوايان خود باشند. امام صادق(ع) در اين باره توصيه هاى مهمى كرده اند كه بايد مورد توجه قرار دهيم.

براى ايجاد جاذبه در ديگران امام باقر(ع) صفاتى را بيان مى كنند از جمله مى فرمايند: به خدا سوگند شيعه ما نيست جز كسى كه از خدا بترسد و او را فرمانبردار باشد، اين گونه كسان شناخته نمى شوند جز با تواضع و خشوع، امانتدارى، كثرت ياد خدا، روزه دارى، اقامه نماز، نيكى به پدر و مادر، رسيدگى به حال همسايگان فقير و مسكين و بدهكار و رسيدگى به يتيمان، راستگويى، خواندن قرآن، كنترل زبان از(تعرض به) مردم مگر با خير و خوبى، و اين گونه كسان در ميان قوم خود امين و مورد اعتماد مى باشند.

خودآزمايى

1. لقمان چه مواعظ مهمى به مسافران كرده اند؟

2. چگونه مى توانيم زينت تشيع باشيم؟

3. از نظر امام صادق(ع) با كسانى كه هم مذهب ما نيستند چگونه بايد رفتار كنيم؟

4. از نظر امام صادق(ع) مؤمن بايد داراى چه صفاتى باشد؟

5. امام باقر(ع)، چه ويژگى هايى براى شيعيان خود بيان فرموده است؟

ص: 137

درس يازدهم: عبادت، توجه به اوقات نماز، نماز نيكو، شركت در جماعت

هدف هاى آموزشى

انتظار مى رود با مطالعه اين درس:

- اهميت عبادت در حرمين شريفين را بدانيم

- با ضرورت و اهميت توجه به اوقات نماز بيشتر آشنا شويم

- ويژگى هاى نماز نيكو و آداب آن را بهتر بدانيم

- با ضرورت و اهميت شركت در نماز جماعت بيشتر آشنا شويم

در اين درس اهميت و چگونگى عبادت در حرمين شريفين و رهنمودهاى ائمه طاهرين(عليهم السلام) در باره عبادت كردن و ضرورت توجه به اوقات نماز و احاديث و روايات در اين باره آورده شده است. همچنين

ص: 138

در اين درس آداب و شرايط نماز نيكو و ضرورت شركت در نماز جماعت و احاديث و روايات مربوط به آنها بيان شده است.

عبادت

حرمين شريفين بهترين مكان ها براى عبادت خداوند بر روى كره زمين است، عبادت نيز اگر با اخلاص همراه باشد، به يقين مورد پذيرش حضرت حق قرار مى گيرد. از اين رو حاجيان بايد فرصت را غنيمت شمرده، از لحظه لحظه عمرشان در اين سفر توشه برگيرند و آن را ذخيره آخرت كنند. ليكن در عين حال به اين نكته توجه داشته باشند كه در انجام عبادات افراط ننموده و خود را آن چنان خسته نكنند كه هميشه با حال كسالت به عبادت مشغول شوند؛ زيرا عبادتى ارزشمند است كه انسان با عشق و شور كامل در پيشگاه خدا حاضر شود و قلبش از خوف خدا به تپش درآيد و اشك از ديدگانش جارى گردد و به گونه اى خدا را بخواند كه گويى خدا را مى بيند و مشاهده مى كند.

رسول خدا(ص) فرمود:

«خدا را چنان عبادت كن كه گويى او را مى بينى ...» (1)

آن حضرت همچنين فرمود:

«برترين مردم كسى است كه عاشق عبادت بوده، آن را در آغوش گيرد و از صميم قلب دوستش بدارد و با بدن خود آن را لمس


1- كنز العمال، ح 5250.

ص: 139

كند و خويشتن را براى آن از هر چيزى فارغ سازد، و بر او باكى نباشد كه دنيايش به سختى مى گذرد يا به آسانى.» (1)

اميرمؤمنان على(ع) در نامه اى به حارث همدانى اين گونه مرقوم فرمود:

«نفس خود را در عبادت پروردگار فريب ده و با آن مدارا كن و به زور وادار به عبادتش مساز و در فراغت و خرّمى اش او را به طاعت و بندگى وادار، مگر در مواردى كه بر تو واجب است(مانند نمازهاى يوميه) كه از به جا آوردن آن در وقتش چاره اى نيست ...» (2)

امام سجاد(ع) نيز اين گونه دعا مى كند:

«... أسْأَلُكَ مِنَ الشَّهادَةِ اقْسَطُها وَ مِنَ الْعِبادَةِ أَنْشَطُها.» (3)

«خداوندا! از شهادت دادن، عادلانه ترين آن را و از عبادت، با نشاطترين آن را از تو مى خواهم.»

رسول خدا(ص) در يكى از وصاياى خود به امير مؤمنان على(ع) اين چنين فرمود:

«يا على، اين دين محكم و پايدار است، پس به آرامى در آن درآى و عبادت پروردگارت را مبغوض خود مكن، پس همانا


1- كافى، ج 2، ص 83.
2- نهج البلاغه، نامه 69.
3- بحار الانوار، ج 91، ص 155.

ص: 140

كسى كه افراط مى كند نه مركبى به جاى مى گذارد و نه راه طى مى كند ...» (1)

انجام عبادت كم، همراه با خشوع و تضرع و اخلاص در پيشگاه خداوند از عبادت فراوان همراه با كسالت و بى حالى ارزشش بيشتر و بالاتر است.

امام صادق(ع) فرمود:

«من نوجوان بودم و در حالى كه عرق ريزان مشغول طواف بودم، پدرم(امام باقر(ع)) به من برخورد كرد و فرمود: اى فرزندم، جعفر! چون خداوند بنده اى را دوست دارد، او را به بهشت مى برد و از او به اندك عبادتى راضى است.» (2)

توجه به اوقات نماز

خداوند در قرآن كريم خطاب به مؤمنان فرموده است:

حافِظُوا عَلَي الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطي وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِينَ. (3)

«بر نمازها و نماز ميانه مواظبت كنيد، و خاضعانه براى خدا بپاخيزيد.»

امام صادق(ع) به حاجيان توصيه فرموده است كه:

«وَ راعِ اوْقاتَ فَرائِضِ اللّهِ وَ سُنَنِ نَبِيّه». (4)


1- كافى، ج 2، ص 86.
2- همان.
3- بقره: 228.
4- مصباح الشريعه، ص 142.

ص: 141

«پيوسته مراقب و مواظب اوقات واجبات الهى(نمازها) و نيز سنت هاى پيامبرش باش.»

در حالات ائمه معصومين(عليهم السلام) آمده است كه هرگاه زمان نماز فرا مى رسيد، اندامشان مى لرزيد و رنگ چهره شان دگرگون مى شد؛ وقتى علت آن را جويا مى شدند، مى فرمودند:

«وقت اداى امانتى رسيده كه آسمان ها و زمين و كوه ها زير بار آن نرفتند و آن را برنتافتند». (1)

و يا مى فرمودند:

«سزاوار است كسى كه در پيشگاه خداوند مى ايستد رنگش پريده و بندبند اعضاى بدنش بلرزد.»

امير مؤمنان على(ع) در فرمانى به محمد بن ابى بكر آنگاه كه او را والى مصر قرار داد چنين نگاشت:

«صَلِّ الصَّلاةَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَهَا وَ لا تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لا تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لِاشْتِغَالٍ وَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْ ء مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلاتِكَ». (2)

«نماز را در وقت تعيين شده آن به جاى آور، نه به خاطر فراغت و بيكارى در انجام آن شتاب كن و نه به بهانه كار آن را به تأخير بيانداز، بدان كه همه اعمال تو بسته به نماز تواست.»

در قرآن كريم خداوند نسبت به كسانى كه نسبت به نماز مسامحه و سهل انگارى مى كنند، با لحنى تهديدآميز سخن گفته است.


1- تفسير صافى، ج 2، ص 370.
2- نهج البلاغه، نامه 27.

ص: 142

در سوره ماعون مى فرمايد:

فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ (1)

«واى بر نمازگزارانى كه از نمازشان غافل اند! [و در انجام آن سهل انگارى مى كنند].»

رسول خدا(ص) نيز فرموده است:

«نمازهاى خود را تباه و ضايع نسازيد؛ زيرا كسى كه نمازش را ضايع كند، در روز قيامت با قارون و هامان محشور مى شود و بر خداوند است كه او را همراه با منافقين وارد آتش كند. پس واى بر كسى كه مراقب نماز و انجام سنن او نيست.» (2)

در حديثى ديگر امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل كرده اند كه فرمود:

«شيطان از مؤمنى كه مراقبت مى كند تا نمازهاى پنج گانه خود را در وقت مقرّر شده بخواند در هراس است، پس هر گاه مؤمن نمازهاى خود را ضايع كند [نسبت به آن مراقبت نداشته باشد] شيطان جرئت يافته، آن فرد را به گناهان بزرگ مبتلا مى كند.» (3)

امام صادق(ع) در حديث مبسوطى فرمود:


1- ماعون: 7.
2- وسائل الشيعه، ج 4، ص 30، ح 4431.
3- همان، ص 28، ح 4426.

ص: 143

«ملك الموت شيطان را از كسى كه نسبت به نماز خود مراقبت دارد دور مى كند، و در لحظه حساس و خطرناك مرگ، شهادت به وحدانيت خدا و رسالت پيامبر(ص) را به او تلقين مى كند.» (1)

از زبان برخى از ائمه معصومين(عليهم السلام) مكرر نقل شده كه رسول خدا(ص) فرمود:

«آن كس كه نماز را سبك بشمارد، از من نيست و به خدا سوگند در حوض كوثر بر من وارد نمى شود.» (2)

ابا بصير گويد:

«بر «امّ حميده» وارد شدم تا رحلت امام صادق(ع) را به ايشان تسليت بگويم، پس او گريست و من نيز از گريه او گريستم، آنگاه گفت:

اى ابا محمد، امام صادق(ع) هنگام مرگ چشمانش را گشود سپس فرمود: هر كس ميان من و او خويشاوندى هست جمع كنيد و ما هر كس بود جمع كرديم، آنگاه امام به سوى آنان نگريست و فرمود:

«إِنَّ شَفَاعَتَنَا لا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلاةِ». (3)

آن كس كه نماز را سبك بشمارد به شفاعت ما نمى رسد.»

با توجه به آنچه ذكر گرديد، زائر سرزمين وحى بايد بيش از گذشته


1- همان، ص 29، ح 4429.
2- همان، ص 25، ح 4417.
3- همان، ص 26، ح 4423.

ص: 144

به نماز اهميت داده و تلاش كند در اول وقت آن را اقامه نمايد و هرگز هنگام نماز در كوچه و خيابان پرسه نزند و چهره تشيع را در نگاه و منظر ديگر مسلمانان خدشه دار نسازد.

رسول خدا(ص) فرمود:

«براى هر چيزى صورتى است و صورت دين شما نماز است، پس هيچ يك از شما چهره دين خود را زشت نكند.» (1)

نماز وسيله اى براى پاك كردن روح آدمى است؛ از اين رو بايد به استقبال آن شتافت و در اولين فرصت روح و جان را از آلودگى ها پاك كرد. رسول خدا(ص) تشبيه زيبايى در اين زمينه داشته و به برخى از اصحاب خود فرمودند:

«اگر درِ خانه هر يك از شما نهرى جارى باشد و هر روز پنج مرتبه در آن غسل كنيد آيا چركى در بدن باقى مى ماند؟

گفتيم: نه

فرمود: مَثَل نماز نيز همچون نهرى جارى است؛ هر نمازى را كه بخوانيد گناهان شما را در فاصله بين نمازها پاك مى كند.» (2)

نماز نيكو

يكى از توصيه هاى امام صادق(ع) به پيروانشان اين است كه نماز را


1- همان، ص 24، ح 4416.
2- همان، ص 12، ح 4387.

ص: 145

خوب و نيكو بجاى آورند: «عَلَيْكُمْ بِحُسْنِ الصَّلاةِ». (1)

نيكو نمازگزاردن يعنى آداب ظاهرى و باطنى آن را رعايت كردن. برخى از آداب ظاهرى نماز عبارتند از:

1. پيش از نماز دندان ها را مسواك كنند.

2. با لباس خوب و تميز در مساجد حاضر شوند. رسول خدا(ص) فرمود:

رنگ سفيد نزد خداوند محبوب تر است پس در آن نماز بگزاريد. (2)

3. موقع نماز خود را معطر كنند.

4. در نماز انگشتر عقيق در دست داشته باشند.

5. نماز را در اول وقت بخوانند.

6. نمازها را در مساجد و به جماعت اقامه كنند.

7. نماز را با دعا آغاز كنند رسول خدا(ص) خود پس از تكبير مى فرمود:

«وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْارْضَ عَالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيَايَ وَ مَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذَلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ». (3)

8. پيش از قرائت حمد «اعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيم» بگويند و از


1- امالى مفيد، ص 186.
2- كنز العمال، ج 15، ص 302، ح 4117.
3- كافى، ج 3، ص 310، ح 7؛ تهذيب، ج 2، ص 67، ح 224.

ص: 146

شيطان به خدا پناه ببرند.

9. هنگام خواندن نماز آرام باشند و حركت نكنند.

10. نماز را تند و با عجله نخوانند.

آداب باطنى نماز نيز عبارتند از: 1. حضور قلب؛ 2. خضوع و خشوع؛ 3. حالت بكاء و گريه؛ 4. به گونه اى نماز بخواند كه گويى خداوند را مى بيند و بداند كه اگر او خدا را نمى بيند خداوند او را مشاهده مى كند و ... (1)

شركت در نماز جماعت

يكى از موفقيت هاى بزرگ سفر حج، دستيابى به ثواب فراوان نماز گزارى در مسجد النبى و مسجد الحرام است.

امام صادق(ع) فرمود:

«نماز در مسجد الحرام يكصد هزار و در مسجد النبى ده هزار نماز پاداش دارد.» (2)

و طبيعى است كه اگر نمازهاى واجب را در اين دو مكان مقدّس به جماعت بخوانند، پاداشى برتر و غير قابل تصوّر خواهد داشت.

در روايت آمده است كه: اگر نماز به جماعت خوانده شود و نماز گزاران بيش از ده نفر باشند شمارش پاداش آن براى افراد بشر امكان پذير نيست.

در همين زمينه، رسول خدا(ص) فرمود:


1- الصلوة فى الكتاب والسنة صص: 65- 86.
2- كافى، ج 4، ص 586، ح 1.

ص: 147

«فَإِنْ زَادُوا عَلَي الْعَشَرَةِ فَلَوْ صَارَتْ بِحَارُ السَّمَاوَاتِ وَ الْارْضِ كُلُّهَا مِدَاداً وَ الْاشْجَارُ أَقْلاماً وَ الثَّقَلانِ مَعَ الْمَلائِكَةِ كُتَّاباً لَمْ يَقْدِرُوا أَنْ يَكْتُبُوا ثَوَابَ رَكْعَة وَاحِدَة». (1)

«اگر بيش از ده نفر شدند، اگر درياهاى آسمان و زمين مركّب و جن و انس و فرشتگان نويسنده شوند، نخواهند توانست ثواب يك ركعت آن را بنويسند.»

امام صادق(ع) نيز به پيروان خود دستور داده اند تا نمازهايشان را در مساجد] و به جماعت [بخوانند:

«عَلَيْكُمْ بِالصَّلاةِ فِي الْمَسَاجِدِ ...». (2)

«بر شما باد به خواندن نماز در مساجد.»

آن حضرت همچنين به زيد شحّام كه با غير شيعه معاشر بود و با آنان در يك منطقه زندگى مى كرد، فرمود:

«خود را با اخلاق ايشان تطبيق دهيد، رفتارى خوب با آنان داشته باشيد، در مساجدشان نماز بگزاريد، از بيمارانشان عيادت كنيد، در تشييع جنازه آنان حاضر شويد، و اگر بتوانيد امام جماعت يا مؤذن آنان باشيد چنين كنيد، زيرا اگر چنين رفتار بنماييد گويند:

اين ها جعفرى(و پيروان جعفر بن محمد الصادق(ع)) اند، خداوند جعفر را رحمت كند. ياران خود را چه خوب تربيت كرده است ...» (3)


1- مستدرك الوسائل، ج 6، ص 443.
2- كافى، ج 2، ص 635.
3- من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 383.

ص: 148

بنابراين نتيجه مى گيريم:

1. نماز خواندن در مسجد النبى و مسجدالحرام ثواب فراوان دارد.

2. دستور پيشوايان دينى است كه نمازها را به جماعت بخوانيم.

3. دستور امام صادق(ع) است كه در نمازهاى جماعت ديگران شركت كنيم.

4. اگر نماز به جماعت خوانده شود، نوشتن ثوابِ آن براى كسى مقدور نيست.

حال با اين همه سفارش و تأكيد، متأسفانه گاهى مشاهده مى شود كه برخى از زائران ايرانى، يكى از زيباترين و شكوهمندترين صحنه ها، در مكه و مدينه را به تلخ ترين خاطره ها در ذهن مسلمانان ساير كشورها تبديل مى كنند.

در ايام حج مسلمانان جهان، كه براى انجام فريضه حج و زيارت قبر رسول خدا(ص) به مكه و مدينه آمده اند، پيش از گفتن اذان، همچون سيل به سوى حرم سرازير مى شوند، راه هاى منتهى به حرم همه پر از انسان هاى عاشق پيشه اى است كه به عشق خدا به اين سرزمين آمده اند و اگر كسى دير برسد در بسيارى اوقات امكان ورود به مسجد را پيدا نمى كند، درست در چنين وضعيتى بعضى از زائران ايرانى، يا از مسجد خارج شده و يا در كنار مغازه ها و خيابان ها نشسته و يا به سوى منازل خود در حال حركت اند و در نتيجه خاطره تلخى از خود و تشيع در ذهن مسلمانان ساير كشورها به يادگار مى گذارند.

ص: 149

اگر اين گونه افراد به سخنان و سفارش هاى امام صادق(ع) توجه كنند، به يقين از اين رفتارها دست برمى دارند.

امام صادق(ع) از طريق پدران خود از رسول خدا(ص) نقل كرده اند كه آن حضرت فرمود:

«كسى كه صداى اذان را در مسجد بشنود و بدون علت و بيمارى از مسجد خارج شود منافق است مگر آن كه تصميم داشته باشد به مسجد برگردد.» (1)

بنابراين، بر حاجيان لازم است هنگام اقامه نماز جماعت، از منازل خود و يا هر جا كه هستند به طرف مساجد حركت نموده، در اجتماعات مسلمانان شركت كنند و افزون بر بهره معنوى و پاداش الهى، از بركات زندگى جمعى و انس با مردم نيز بهره مند شوند.

على بن ابى طالب(ع) نيز فرمود:

«مَنْ سَمِعَ النِّدَاءَ فَلَمْ يُجِبْهُ مِنْ غَيْرِ عِلَّة فَلا صَلاةَ لَهُ». (2)

كسى كه نداى مؤذن را بشنود و به آن پاسخ ندهد، نماز او كامل نخواهد بود.

در روايت آمده است كه چون روز قيامت فرا رسد، گروهى از مردم به صحنه محشر مى آيند، در حالى كه چهره هايشان همچون ستاره درخشان است، فرشتگان به آن ها مى گويند:

شما چه اعمالى داشتيد؟


1- بحار الانوار، ج 85، ص 9، ح 13.
2- وسائل الشيعه، ج 8، ص 291، ح 10694.

ص: 150

پاسخ مى دهند: ما هرگاه نداى اذان را مى شنيديم، براى گرفتن وضو برمى خاستيم و هيچ چيز غير از آن، ما را به خود مشغول نمى كرد.

گروهى نيز محشور مى شوند در حالى كه چهره هاى آنان همچون ماه درخشندگى دارد، اين ها نيز در پاسخ به همان سؤال گويند:

ما پيش از وقت نماز وضو مى گرفتيم] و براى نماز آماده مى شديم [، گروهى نيز محشور مى شوند در حالى كه چهره آنان همچون خورشيد مى درخشد. اين ها نيز در پاسخ مى گويد:

ما اذان را در مسجد شنيديم. (1)

خلاصه درس

حرمين شريفين بهترين مكان ها براى عبادت خداوند است، عبادت كردن اگر با اخلاص همراه باشد، به يقين مورد پذيرش حضرت حق قرار مى گيرد. از اين رو، حاجيان بايد فرصت ها را غنيمت شمرده، از لحظه لحظه عمرشان در اين سفر توشه برگيرند و آن را ذخيره آخرت خود كنند. نيز انجام عبادت كم، همراه با خشوع و تضرع و اخلاص در پيشگاه خداوند از عبادت فراوان همراه با كسالت و بى حالى ارزشش بيشتر و بالاتر است. زائر سرزمين وحى بايد بيش از گذشته به نماز اهميت داده و تلاش كند در اول وقت آن را اقامه نمايد و هرگز هنگام نماز در كوچه و خيابان پرسه نزند و چهره تشيع را در نگاه و منظر ديگر مسلمانان خدشه دار نسازد. همچنين بر حاجيان لازم است هنگام اقامه نماز جماعت، از منازل خود و يا هر جا كه هستند به طرف مساجد حركت نموده، در


1- محجة البيضاء، ج 1، ص 344.

ص: 151

اجتماعات مسلمانان شركت كنند و افزون بر بهره معنوى و پاداش الهى، از بركات زندگى جمعى و انس با مردم نيز بهره مند شوند.

خودآزمايى

1. چه نوع عبادتى در پيشگاه خداوند ارزشمند است؟

2. آداب ظاهرى نماز نيكو كدامند؟

3. آداب باطنى نماز نيكو كدامند؟

4. اهميت و ارزش شركت در نماز جماعت چيست؟

ص: 152

درس دوازدهم: پرهيز از اسراف، پرخورى و خواب زياد، رعايت نكات بهداشتى

هدف هاى آموزشى

انتظار مى رود با مطالعه اين درس:

- ضرورت پرهيز از اسراف را بيشتر بدانيم

- با زيان هاى پرخورى و خواب زياد بهتر آشنا شويم

- اهميت مسواك كردن را بدانيم

- به اهميت نكات مهم بهداشتى پى ببريم

- با تعدادى آيات و روايات درباره موارد فوق آشنا شويم

پرهيز از اسراف، پرخورى و خواب زياد و آثار منفى آن ها و چند نكته مهم بهداشتى ديگر و آثار مثبت آن، از جمله مواردى است كه در اين درس بدان پرداخته شده است.

ص: 153

پرهيز از اسراف

يكى از نكات مهم و قابل توجّه حاجيان اين است كه در سفر حج بايد از اسراف و تبذير خوددارى كنند. گاهى اوقات حاجيان بيش از نياز و مصرف خود، غذا و نوشابه و آب ميوه را داخل اتاق برده و در نتيجه به دليل ماندن و مصرف نكردن فاسد شده، آن ها را دور مى ريزند و يا هنگام خروج از اتاق، كولر و چراغ ها را روشن مى گذارند و از اتاق خارج مى شوند.

قرآن خطاب به مؤمنان مى فرمايد:

كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ (1)

«و بخوريد و بياشاميد ولى اسراف نكنيد، همانا خداوند اسراف كنندگان را دوست نمى دارد.»

و در آيه ديگر مى فرمايد:

وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النّارِ (2)

و همانا اسراف كنندگان ياران آتش اند.

على(ع) فرمود:

«اسراف موجب هلاكت و نابودى، و ميانه روى مايه زيادى ثروت است». (3)

امام سجاد(ع) در دعاى بيستم صحيفه سجاديه، از خداوند مى خواهد:


1- اعراف: 31.
2- غافر: 43.
3- بحارالانوار، ج 59، ص 192.

ص: 154

«بار خدايا! مرا از زياده روى و اسراف باز دار و روزيم را از نابودى نگاهدار و ثروتم را با دادن بركت به آن، زياد گردان و راه مصرف آن را در كارهاى خير به من بنمايان.» (1)

اميرمؤمنان على(ع) در روايتى اسراف را اين چنين معرفى كرده و فرموده ند:

«خرج كردن دارايى در مسير نادرست، زياده روى و اسراف است.» (2)

بنابراين، هزينه كردن مال در كارهاى غير ضرورى و خريد كالاهايى كه خيلى به آن نياز ندارد و نيز خريد كالاهاى تزيينى و تجمّلى را مى توان از موارد اسراف شمرد.

در حديث ديگرى رسول خدا(ص) فرمود:

«اين كه هرچه دلت بخواهد بخورى، خود نوعى اسراف است.» (3)

در حديث ديگرى امام صادق(ع) دور ريختنِ مانده غذا در ظرف(چه آب و چه غذا و استفاده از لباس بيرون در خانه را) از موارد اسراف دانسته اند. (4)

و در حديثى ديگر امام صادق(ع) در بيان معناى آيه وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذيراً فرمود:


1- صحيفه سجاديه، ص 86.
2- نهج البلاغه، خطبه 126.
3- كنز العمال، ح 7366.
4- بحار الانوار، ج 72، ص 303.

ص: 155

«هر كس چيزى در راهى غير از اطاعت خدا انفاق كند، او ولخرج است و هر كس در راه خير انفاق نمايد، صرفه جو و ميانه رو است.» (1)

مُعَمَّرِ بن خِلّاد گويد:

از امام رضا(ع) شنيدم كه مى فرمود:

«كسى كه در منزل غذا مى خورد و چيزى از غذا [در سفره] ريخته و باقى مانده، آن را بخورد و كسى كه در صحرا و خارج منزل غذا مى خورد، [باقيمانده غذا را] براى پرندگان و حيوانات وحشى بگذارد.» (2)

پرهيز از پرخورى و خواب زياد

يكى از نكات مهم و قابل توجه در سفر حج اين است كه به دليل فراهم بودن امكانات و تغذيه مناسب، برخى افراد بيش از ظرفيت مورد نياز بدن، اقدام به خوردن غذا و نوشيدنى ها مى كنند و در نتيجه به دليل پر شدن شكم و غلبه خواب بر آن ها، از فيض حضور بيشتر در حرمين شريفين و به خصوص بهره گيرى از سحرهاى مكه و مدينه محروم مى شوند، از اين رو كسانى كه طالب صفاى روح و حضور زيادتر در مسجد الحرام و مسجد النبى(ص) و بهره گيرى افزون تر معنوى از اين سفر عظيم الهى هستند، بايد از غذاى كمترى استفاده كنند و به اندازه ضرورت بخوابند و استراحت كنند.


1- همان، ص 302.
2- فروع كافى، ج 6، ص 300.

ص: 156

على(ع) فرمود:

«هرگاه خداوند خوبى بنده اش را اراده كند، كم گويى، كم خورى و كم خوابى را به او الهام و نصيب گرداند.» (1)

در حديث ديگرى رسول خدا(ص) فرمود:

«با خوردن و آشاميدن فراوان، دل ها را نميرانيد، پس همانا قلب [بر اثر پرخورى] مى ميرد، مانند زراعتى كه به آن زياد آب داده شود.» (2)

حضرت مسيح(ع) به پيروان خود مى فرمود:

«اى بنى اسرائيل، غذا زياد نخوريد؛ زيرا هر كه فراوان غذا بخورد، زياد مى خوابد و هر كس زياد بخوابد، كمتر نماز گزارد و هر كه كمتر نماز بخواند، نامش در شمار غافلان ثبت گردد.» (3)

رسول خدا(ص) فرمود:

«از پرخورى پرهيز كنيد؛ زيرا مايه بيمارى و تباهى بدن گردد و انسان را در عبادت تنبل و سست گرداند.» (4)

و باز در جاى ديگر فرمود:

«نزد خداوند چيزى منفورتر از معده پر نيست.» (5)

امام صادق(ع) نقل كرده ند كه يحياى پيامبر(ع)، روزى با ابليس


1- مستدرك الوسائل، ج 16، ص 213.
2- تنبيه الخواطر، ج 1، ص 46.
3- وسائل الشيعه، ج 24، ص 241.
4- بحار الانوار، ج 59، ص 266.
5- وسائل الشيعه، ج 24، ص 248.

ص: 157

برخورد كرد و به وى فرمود:

اين آويزها چيست كه همراه دارى؟

ابليس گفت:

اين ها شهوات و تمايلاتى است كه فرزندان آدم گرفتار آن شده اند.

يحيى گفت:

آيا چيزى از آن ها براى من هست؟

ابليس پاسخ داد:

چه بسا برخى اوقات كه از خوردن غذا سير شوى، تو را از نماز و ياد خدا باز مى دارم.

يحيى فرمود:

با خدا عهد مى كنم كه هرگز معده خود را از غذا پر نكنم.

ابليس نيز گفت:

«... للهِ عَلَيَّ أَنْ لا أَنْصَحَ مُسْلِماً أبَداً». (1)

«با خداوند پيمان مى بندم كه هرگز، از اين پس مسلمانى را اندرز ندهم ...»

مسواك زدن

مسواك زدن دندان ها مستحب مؤكد است و در روايات به مؤمنان سفارش شده تا با هر وضويى دندان ها را مسواك كنند.


1- همان، ص 241.

ص: 158

رسول خدا(ص) فرمود:

«وضو نيم يا پاره اى از ايمان و مسواك زدن نيمى يا پاره اى از وضو است.» (1)

امام صادق(ع) فرمود:

«مِنْ اخْلاقِ الأَنْبِياءِ السِّواكِ». (2)

«مسواك زدن از اخلاق پيامبران است.»

به ويژه كسانى كه در حرمين شريفين اقدام به خواندن قرآن مى كنند، شايسته است پيش از آن، دهان را مسواك كنند.

رسول خدا(ص) فرمود:

«دهان هاى خود را با مسواك زدن خوشبو كنيد؛ زيرا دهان ها گذرگاه هاى قرآن است.» (3)

امام صادق(ع) براى مسواك، دوازده ويژگى برشمرده اند:

«1. از سنت رسول خدا(ص) است؛ 2. دهان را تميز مى كند؛ 3. نور چشم را زياد مى كند؛ 4. خداوند را خشنود مى سازد؛ 5. دندان ها را سفيد مى كند؛ 6. پوسيدگى دندان ها را از ميان مى برد؛ 7. لثه را قوى و محكم مى كند؛ 8. اشتهاى به غذا را زياد مى كند؛ 9. بلغم را از بين مى برد؛ 10. حافظه را زياد مى كند؛ 11- حسنات انسان را مضاعف مى سازد؛ 12- با مسواك زدن فرشتگان خوشحال مى شوند». (4)


1- كنز العمال، ح 26200.
2- بحار الانوار، ج 73، ص 131.
3- كنز العمال، ح 2753.
4- خصال، ص 481.

ص: 159

حال با توجه به ويژگى هاى فوق و سفارش هاى پيامبر(ص) و ائمه معصومين(عليهم السلام) و به خصوص از آنجا كه سفر حج يك سفر جمعى است و حاجيان در طول شبانه روز، علاوه بر همسفران، در مساجد نيز با ديگر مسلمانان جهان از نزديك ارتباط دارند، شايسته است كه با مسواك زدن دهان خود را خوشبو سازند.

چند نكته مهم بهداشتى ديگر

رعايت امورى كه تأمين كننده سلامتى انسان در سفر حج مى باشد، بسيار ضرورى و لازم است؛ چرا كه ممكن است با اندك غفلتى، حاجى گرفتار بيمارى شده و چند روزى از فيض حضور در حرم محروم بماند. از اين رو، توجّه زائران را به چند نكته مهم بهداشتى از زبان معصومين(عليهم السلام) جلب مى نمايم:

1. امام باقر(ع) فرمود:

«هر كه مى خواهد غذا به او ضرر نرساند، بايد تا گرسنه نشده و معده وى خالى نگشته، غذا نخورد، پس هنگام خوردن غذا ابتدا نام خدا را بر زبان جارى كند و بايد غذا را خوب بجود و تا اشتها دارد از خوردن غذا دست بكشد.» (1)

2. امام صادق(ع) فرمود:

«هر كس پيش و پس از غذا خوردن، دست هاى خود را بشويد، در آغاز و پايان آن غذا به او بركت داده شود و تا زنده است در گشايش به سر برده و از بيمارى جسمانى مصون ماند.» (2)


1- وسائل الشيعه، ج 24، ص 433.
2- فروع كافى، ج 6، ص 290.

ص: 160

3. على(ع) فرمود:

«غذا را با خوردن [كمى] نمك آغاز كنيد ...» (1)

4. در روايات از خوردن غذاى داغ و فوت كردن غذا نهى كرده اند، بنابراين شايسته است پس از ملايم شدن حرارت غذا، اقدام به خوردن آن كنيد.

روزى براى رسول خدا(ص) غذاى داغ و سوزان آوردند، حضرت فرمود:

«بگذاريد تا خنك شود، خداوند نخواسته آتش به ما بخوراند و بركت در [غذاى] خنك است». (2)

خلاصه درس

يكى از نكات مهم و قابل توجّه حاجيان اين است كه در سفر حج بايد از اسراف و تبذير خوددارى كنند، نبايد بيش از نياز و مصرف خود، غذا و نوشيدنى بردارند، هنگام خروج از اطاق كولر و چراغ ها را خاموش كنند. همچنين از هزينه كردن در كارهاى غير ضرورى و خريد كالاهايى كه خيلى به آن نياز ندارد و نيز خريد كالاهاى تزيينى و تجمّلى كه از مصاديق اسراف است، پرهيز كنند.

يكى از نكات مهم در سفر حج اين است كه به دليل فراهم بودن امكانات و تغذيه مناسب، برخى بيش از ظرفيت مورد نياز بدن، مى خورند و مى نوشند و در نتيجه به دليل پر شدن شكم و غلبه خواب بر آن ها، از


1- همان، ص 325.
2- همان، صص 321 و 322.

ص: 161

فيض حضور بيشتر در حرمين شريفين و بهره گيرى از سحرهاى مكه و مدينه محروم مى شوند، از اين رو كسانى كه طالب حضور زيادتر در مسجد الحرام و مسجد النبى(ص) و بهره گيرى افزون تر معنوى از اين سفر عظيم الهى هستند، بايد از غذاى كمترى استفاده كنند و به اندازه ضرورت بخوابند.

همين طور رعايت نكات بهداشتى مهم از جمله مسواك زدن، كم غذا خوردن و ... بايد مورد توجه قرار گيرد.

خودآزمايى

1. اسراف شامل چه مواردى مى باشد؟

2. در قرآن اسراف كنندگان چگونه مورد خطاب قرار گرفته اند؟

3. پرخورى و اسراف چه آثار زيانبارى دارد؟

4. چه رواياتى درباره زيان هاى پرخورى آورده شده است؟

5. در غذا خوردن از نظر ائمه طاهرين(عليهم السلام) چه آدابى را بايد رعايت نماييم؟

ص: 162

درس سيزدهم: آداب ورود به حرم و شهر مكه ومسجدالحرام، ادب لبيك، ادب طواف و سعى

هدف هاى آموزشى

انتظار مى رود با مطالعه اين درس:

- با آداب ورود به حرم و شهر مكه آشنا شويم

- آداب ورود به مسجدالحرام را بدانيم

- با ادب لبيك گفتن آشنا شويم

- ادب طواف و سعى را بدانيم

- با آيات و روايات در اين زمينه آشنا گرديم

در اين درس آداب مهمى كه حاجى هنگام ورود به حرم و شهر مكه و مسجد الحرام بايد رعايت كند. همچنين ادب لبيك گفتن و ادب طواف و سعى مطرح گرديده و در رابطه با هر يك از آنها

ص: 163

آدابى كه در روايات از ائمه معصومين(عليهم السلام) نقل گرديده، آورده شده است.

آداب ورود به منطقه حرم و شهر مكه

در روايات براى ورود به مكه، آدابى ويژه بيان شده است كه به برخى از آن ها اشاره مى كنيم:

1. هنگام ورود به مكه بايد با احرام داخل شود.

2. براى ورود به مكه غسل كند. (1)

رسول خدا(ص) خود هنگام ورود به مكه در منطقه «فخ» غسل كرد و سپس وارد مكه شد. (2)

حلبى از اصحاب امام صادق(ع) گويد:

«آن حضرت به ما دستور داد پيش از ورود به مكه در منطقه «فخ» غسل كنيم.» (3)

راه حل ديگرى نيز امام صادق(ع) ارائه داده اند و آن اينكه كسانى كه در ميان راه موفّق به انجام غسل نمى شوند، مى توانند از آن بهره گرفته، ثواب غسل كردن را ببرند. آن حضرت فرمود: هرگاه به حرم رسيدى ان شاء الله، موقع ورود به حرم غسل كن و اگر جلوتر رفتى در منطقه «بئرميمون» يا «فخ» و] اگر ميسّر نشد [در منزل خود در مكه غسل كن.


1- لازم به ذكر است كه هم اكنون با توجّه به مقرّرات كشور عربستان و عدم توقّف اتوبوس ها و نبود امكانات، امكان غسل كردن هنگام ورود به مكّه وجود ندارد.
2- الحج فى الكتاب و السنه، ص 56، ح 82.
3- همان.

ص: 164

جبرئيل امين، هنگام حج گزارى حضرت ابراهيم(ع) و در حالى كه اسماعيل نيز همراه او بود وقتى به حرم رسيدند، خطاب به آن دو گفت:

«فرود آييد و پيش از دخول به حرم غسل كنيد، آن ها نيز فرود آمدند و غسل كردند!» (1)

3. متواضع و فروتن باشد.

معاويه بن عمار مى گويد: امام صادق(ع) فرمود:

«هر كس به آرامى و همراه با آرامش وارد مكه شود، خداوند گناه او را ببخشايد.

پرسيدم چگونه با سكينه و آرامش واردشود؟

حضرت پاسخ داد: بدون تكبر و غرور داخل گردد.» (2)

آداب ورود به مسجد الحرام

پس از آن كه حاجى وارد مكه شد، براى آن كه بتواند مناسك و اعمال خود را به خوبى و با كمال توجه و با حال خضوع و خشوع انجام دهد، بهتر است كه ابتدا به محل استقرار خود رفته، وسايل و اسباب سفر را مستقر و پس از رفع خستگى غسل كند، سپس وضو بگيرد و به طرف مسجد الحرام حركت كند.

امام صادق(ع) در اين زمينه فرمود:

«هر گاه حاجى يا عمره گزار به مكه وارد شد، ابتدا وسايل خود را مستقر سازد سپس آهنگ مسجد الحرام كند.» (3)


1- همان، ص 57.
2- همان.
3- كافى، ج 4، ص 399.

ص: 165

عمران حلبى مى گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم آيا زنان هنگام رفتن كنار كعبه غسل كنند؟

حضرت فرمود: آرى، همانا خداوند متعال مى فرمايد:

أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ. (1)

خانه ام را براى طواف كنندگان، عبادت كنندگان و راكعان و ساجدان پاك سازيد.

و سزاوار است كه بنده، بدون طهارت وارد خانه خدا نشود و(پيش از ورود) آلودگى ها را شسته و پاك شده باشد. (2)

مستحب است حاجى هنگام ورود به مسجد الحرام، از باب بنى شيبه وارد شود. اين باب پيشتر كنار مقام ابراهيم قرار داشته كه در تصاوير قديمى مسجد الحرام مشخص است ليكن هم اكنون نشانى از آن باقى نمانده است. دليل اين عمل مستحبى را امام صادق(ع) اين چنين بيان فرموده اند:

«بت هُبَل را كه امير مؤمنان، على(ع) هنگام بالا رفتن بر دوش رسول خدا(ص) از بام كعبه به زمين انداخت، در باب بنى شيبه دفن كردند و از اين رو، ورود به مسجد الحرم از اين در سنت شد.» (3)

مرحوم شهيد ثانى در «شرح لمعه» با بيان اين كه مستحب است حاجى از باب بنى شيبه وارد شود، فرموده اند:


1- بقره: 125.
2- تهذيب، ج 5، ص 251.
3- الحج فى الكتاب و السنه، ص 67، ح 109.

ص: 166

«ليَطَأَ هُبَلْ».

تا بُت هُبل را پايمال كند. (1)

هُبل بزرگ ترين بُتى بوده كه اعراب جاهلى آن را مى پرستيدند. (2)

معناى اين سخن آن است كه هر حاجى هنگام ورود به مسجد الحرام بايد بت ها را زير پا گذاشته و سپس وارد شود.

امام باقر(ع) فرمود:

هرگاه به مسجدالحرام وارد شدى و مقابل حجرالاسود رسيدى، بگو:

«أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَكَفَرْتُ بِالطَّاغُوتِ وَ بِاللّاتِ وَالْعُزَّي وَ بِعِبَادَةِ الشَّيْطَانِ وَ بِعِبَادَةِ كُلِّ نِدّ يُدْعَي مِنْ دُونِ اللَّهِ». (3)

«شهادت مى دهم كه جز خداوند يكتا معبودى وجود ندارد و شهادت مى دهم كه محمد(ص) بنده و رسول خدا است، به خدا ايمان آوردم و به طاغوت ولات و عُزّى و پرستش شيطان و هر كه جز خدا پرستش شود كفر ورزيدم.»

سپس به حجر الأسود نزديك و(اگر امكان استلام حجرالأسود به راحتى وجود داشت) آن را با دست راست لمس كن و بگو:

«بِسْمِ اللَّهِ وَاللَّهُ أَكْبَرُ، اللَّهُمَّ أَمَانَتِي أَدَّيْتُهَا وَمِيثَاقِي تَعَاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ عِنْدَكَ لِي بِالْمُوَافَاةِ». (4)


1- اللمعة الدمشقيه، ج 2، ص 253.
2- همان.
3- كافى، ج 4، ص 403.
4- همان.

ص: 167

«به نام خدا، وخداوند بزرگتر از آن است كه به وصف درآيد، بار خدايا! اين امانت من است كه آن را ادا نمودم و پيمان من است كه به آن وفا نمودم، براى آن كه نزد تو شهادت دهد كه من به پيمان خود وفا دارم.»

معاويةبن عمار نيز از امام صادق(ع) نقل كرده كه:

هنگام ورود به مسجد الحرام، با پاى برهنه و با آرامش و وقار و خشوع داخل شو.

همچنين فرمود:

«كسى كه با خشوع وارد مسجد الحرام شود، خداوند اگر بخواهد او را مى آمرزد.»

از آن حضرت پرسيدم: خشوع چيست؟

فرمود:

آرامش قلب. با تكبر و خود بزرگ بينى وارد مشو، پس هر گاه به در مسجد رسيدى بايست و بگو:

«السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ، السَّلامُ عَلَى أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ، السَّلامُ عَلَى إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ الرَّحْمَنِ، السَّلامُ عَلَى الْمُرْسَلِينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ». (1)

«سلام و درود و رحمت خدا بر تو اى پيامبر و درود و سلام بر پيامبران و رسولان خدا، سلام بر رسول خدا، سلام بر ابراهيم و حمد و سپاس مخصوص خداوند جهانيان است.»


1- همان، ص 402.

ص: 168

و پس از آنكه داخل مسجد شدى دو دست خود را بالا بياور و رو به كعبه كن و بگو:

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ فِي مَقَامِي هَذَا، فِي أَوَّلِ مَنَاسِكِي، أَنْ تَقْبَلَ تَوْبَتِي وَ أَنْ تَجَاوَزَ عَنْ خَطِيئَتِي وَ تَضَعَ عَنِّي وِزْرِي، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي بَلَّغَنِي بَيْتَهُ الْحَرَامَ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا بَيْتُكَ الْحَرَامُ، الَّذِي جَعَلْتَهُ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً مُبَارَكاً وَ هُدًي لِلْعَالَمِينَ، اللَّهُمَّ إِنِّي عَبْدُكَ وَ الْبَلَدُ بَلَدُكَ وَ الْبَيْتُ بَيْتُكَ، جِئْتُ أَطْلُبُ رَحْمَتَكَ وَ أَؤُمُّ طَاعَتَكَ، مُطِيعاً لِامْرِكَ، رَاضِياً بِقَدَرِكَ، أَسْأَلُكَ مَسْأَلَةَ الْمُضْطَرِّ إِلَيْكَ الْخَائِفِ لِعُقُوبَتِكَ، اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي أَبْوَابَ رَحْمَتِكَ وَ اسْتَعْمِلْنِي بِطَاعَتِكَ وَمَرْضَاتِكَ». (1)

«بار خدايا! همانا من در اين مكان و در آغاز مناسك خود، از تو مى خواهم توبه مرا بپذيرى و از خطاهايم درگذرى و بار گناهم را فرو نهى و سپاس خداوندى را كه مرا به بيت حرام خود رساند، بار خدايا! شهادت مى دهم كه اين خانه، خانه حرام تو است، كه آن را محل اجتماع مردم و مركزى امن و هدايت گر جهانيان قرار دادى.

بار خدايا! من بنده تو هستم، شهر، شهرتو و خانه، خانه تو است، تو را اراده كرده ام، به سوى تو آمده ام و رحمت تو را مى طلبم و طاعت تو را اراده كرده ام، فرمانبردار امر تو هستم و راضى به تقدير تو و از تو درخواست مى كنم درخواست بيچاره مضطرى كه از عقوبت تو در هراس است.


1- همان، ص 401.

ص: 169

بار خدايا! درهاى رحمتت را به سوى من بگشاى و مرا در مسير بندگى خود و آنچه موجب خشنودى تو است به كارگير.»

اگر حاجيان با رعايت اين آداب وارد مسجد الحرام شوند و در انجام مناسك خود، عبوديت خدا را تمرين و عاشقانه اعمال حج را انجام دهند، به يقين تأثير شگرفى در آنان ايجاد و از ثمرات حج بهره مند خواهندشد.

ادب لبّيك گفتن

اشاره

حاجى در ميقات با لبيك گويى حضور خود در محضر حق را اعلام و به خداوند پاسخ مثبت مى دهد، بر اين اساس بر حاجى لازم است ادب را در گفتگو با خداوند مراعات نمايد، برخى آداب لبيك عبارتند از:

1. خشوع

سفيان بن عيينه گويد:

امام زين العابدين(ع) در سفر حج، زمانى كه احرام بست و بر مركب قرار گرفت، رنگش زرد شده و لرزه بر اندام آن حضرت افتاد، كسى به آن حضرت گفت: آيا لبيك نمى گوييد؟

فرمود: مى ترسم بگويم و خداوند در پاسخ من بگويد: «لالَبَّيْكَ وَلا سَعْدَيْك» پس زمانى كه آن حضرت لبيك گفت، بيهوش شد و از مركب فرو افتاد و تا پايان انجام مناسك حج اين حالت به آن حضرت دست مى داد. (1)


1- الحج فى الكتاب والسنة، ص 182، ح 456.

ص: 170

2. تكرار لبّيك

امام صادق(ع) فرمود:

هر گاه از مسجد شجره محرم شدى، اگر پياده اى، از همانجا كه در مسجد قرار دارى تلبيه بگو و سپس اين چنين بگو:

«لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذَا الْمَعَارِجِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ بِحَجَّة تَمَامُهَا عَلَيْكَ». (1)

و هرگاه بر مركب سوار، يا از آن پياده شدى، به دشتى سرازير و يا بر تپه اى بالا رفتى و يا با سوارى برخورد كردى، و نيز هنگام سحر، با صداى بلند لبّيك بگو. (2)

3. بلند گفتن لبيك براى مردان

رسول خدا(ص) فرمود: جبرئيل بر من نازل شد و گفت:

«همانا خداوند- عزّوجلّ- به تو فرمان مى دهد كه به ياران و پيروانت امر كنى صدايشان را هنگام گفتن تلبيه بلند كنند؛ چرا كه تلبيه شعارحج است.» (3)

لازم به تذكر است كه بلند لبيك گفتن، اختصاص به مردان دارد و بر زنان مستحب نيست.

امام صادق(ع) فرمودند:

«لَيْسَ عَلَي النِّسَاءِ جَهْرٌ بِالتَّلْبِيَةِ». (4)

«بلند گفتن تلبيه بر زنان لازم نيست.»


1- همان، ص 182، ح 459.
2- همان، ص 183، ح 459.
3- همان.
4- همان، ص 184، ح 466.

ص: 171

4. قطع لبيك با ديدن خانه هاى مكه

امام صادق(ع) فرمود:

«آنكه حج تمتع به جا مى آورد، هنگامى كه نگاهش به خانه هاى مكه افتاد، لبيك گفتن را قطع كند.» (1)

ادب طواف

اشاره

طواف خانه خدا يكى از زيباترين و شكوهمندترين صحنه هاى عرفانى حج است، حاجى در طواف، فرشته صفت گشته، از گناه پاك مى شود. طواف گزار درحال طواف از ديگران بريده، به خدا پيوند مى خورد و براى آن كه بتواند از بركات معنوى طواف بهره گيرد، سزاوار است چند چيز را مراعات كند:

1. توجّه به خداوند

در حال طواف، باتمام وجود متوجه خدا باشد و جز به خير و نيكى سخن نگويد.

رسول خدا(ص) فرمود:

«طواف خانه كعبه نماز است، جز اين كه خداوند سخن گفتن به هنگام طواف را جايز شمرده است، پس كسى كه سخن مى گويد، جز خير و نيكى سخن نگويد.» (2)

2. متعادل راه برود

در طواف براى آن كه ديگر مسلمانان طواف كننده آزار نبينند، سزاوار است حاجيان آرام و متعادل حركت كنند.


1- الحج فى الكتاب والسنه، ص 184، ح 467.
2- همان، ص 191، ح 491.

ص: 172

عبدالرحمن بن سيابه گويد:

از امام صادق(ع) درمورد طواف پرسيدم كه آيا تند بروم يا آهسته؟

حضرت فرمود: راه رفتنى ميانه. (1)

3. طواف نكردن در حال خستگى

امام صادق(ع) فرمود:

«دَعِ الطَّواف وَ انْتَ تَشْتَهِيهِ». (2)

«طواف را رها كن در حالى كه هنوز مايل به ادامه دادن آن هستى.»

ادب سعى

امام صادق(ع) در رابطه با ادب حاجى در سعى بين صفا و مروه چنين فرمود:

سپس از مسجدالحرام به سوى صفا بيرون رو ...، و بر تو باد به آرامش و وقار، آنگاه از صفا بالا رو تا نگاهت به كعبه افتد و ركنى كه در آن حجرالاسود قرار دارد روبروى تو قرارگيرد، سپس حمد و ثناى الهى به جاى آر، و نعمت ها و نيكى هاى خداوند را به مقدارى كه در توان دارى ياد كن، پس از آن هفت مرتبه «اللهُ اكْبَر»، و «الْحُمْدُللهِ»، و «لاإِلهَ إِلَّا اللهُ» بگو و سه مرتبه بگو:

«لا الهَ الّا اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، لَهُ المُلكُ وَ لَهُ الحَمْدُ، يُحْيي ويُميتُ وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ وَ هُوَ عَلي كُلِّ شَي قَدِير».


1- همان، ح 492.
2- همان، ص 193، ح 498.

ص: 173

سپس بر رسول خدا(ص) درود فرست و سه مرتبه بگو:

«اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَي مَا هَدَانَا، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَي مَا أَوْلانَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْحَيِّ الْقَيُّومِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْحَيِّ الدَّائِمِ». (1)

پس از آن سه مرتبه بگو:

«اشْهَدُ أنْ لا الهَ الّا اللهُ، وَاشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، لا نَعْبُدُ إلّا ايّاهُ، مُخْلِصِينَ لَهُ الدّينِ وَلَوْ كَرِهَ المُشْرِكُونَ».

سپس سه مرتبه بگو:

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِيَةَ وَ الْيَقِينَ فِي الدُّنْيَا وَ الآخِرَةِ».

و سه بار بگو:

«اللَّهُمَّ آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ».

آنگاه صد بار «اللهُ اكْبَرُ» و «لا الهَ الّا اللهُ» و «الْحَمْدُللهِ» و «سُبْحانَ الله» بگو و پس از آن اين دعا را بخوان:

«لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ غَلَبَ الْاحْزَابَ وَحْدَهُ فَلَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، وَحْدَهُ وَحْدَهُ، اللَّهُمَّ بَارِكْ لِي فِي الْمَوْتِ وَ فِي مَا بَعْدَ الْمَوْتِ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ ظُلْمَةِ الْقَبْرِ وَ وَحْشَتِهِ، اللَّهُمَّ أَظِلَّنِي فِي ظِلِّ عَرْشِكَ يَوْمَ لا ظِلَّ إِلّا ظِلُّكَ».


1- كافى، ج 4، ص 431.

ص: 174

آنگاه دين و خود و خانواده ات را به خدا بسپار وبگو:

«أَسْتَوْدِعُ اللَّهَ الرَّحْمَنَ الرَّحِيمَ الَّذِي لا يَضِيعُ وَدَائِعُهُ نَفْسِي وَ دِينِي وَ أَهْلِي اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِي عَلَي كِتَابِكَ وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ وَ تَوَفَّنِي عَلَي مِلَّتِهِ وَ أَعِذْنِي مِنَ الْفِتْنَةِ».

پس از آن سه مرتبه تكبير بگو و بار ديگر سه مرتبه دعا را بخوان و يك بار ديگر تكبير بگو و اگر همه آن را نتوانى بخوانى، بخشى از آن ها را بگو. (1)

خلاصه درس

آداب مهم هنگام ورود به مكه اين است كه حاجى بايد با احرام داخل شود، غسل كند و متواضع و فروتن باشد. آداب مهم ورود به مسجدالحرام اين است كه ابتدا غسل كند، سپس وضو بگيرد و به طرف مسجد الحرام حركت كند. هنگام ورود به مسجدالحرام، با پاى برهنه و با آرامش و وقار و خشوع داخل شود.

برخى آداب لبيك عبارتند از: خشوع، تكرار لبيك، بلند گفتن لبيك(براى مردان)، قطع لبيك با ديدن خانه هاى مكه. در هنگام طواف نيز چند نكته را بايد رعايت كرد از جمله: توجه به خداوند، متعادل راه رفتن و طواف نكردن در هنگام خستگى. همچنين آدابى را بايد هنگام سعى بجا آورد.


1- الحجّ والعمرة فى الكتاب والسنّه، ص 205، ح 548.

ص: 175

خود آزمايى

1. هنگام ورود به مكه، چه آدابى را بايد رعايت كرد؟

2. آداب ورود به مسجدالحرام را نام ببريد.

3. آداب مهم لبيك گفتن را ذكر كنيد.

4. هنگام لبيك گفتن چه آدابى را بايد رعايت كرد؟

5. هنگام طواف چه آدابى را بايد مراعات نمود؟

6. آداب سعى را ذكر كنيد.

ص: 176

اغتنام فرصت ها، حفظ ارزش هاي اخلاقي، حرمت كعبه و ...

درس چهاردهم اغتنام فرصت ها، حفظ ارزش هاى اخلاقى، حرمت كعبه، طواف به نيابت از معصومين (عليهم السلام)، انس با قرآن

هدف هاى آموزشى

انتظار مى رود با مطالعه اين درس:

- با فرصت هاى گرانبهايى كه در سفر حج در اختيار ما قرار مى گيرد، آشنا شويم

- با دعاها و مناجات هاى توصيه شده آشنايى پيدا كنيم

- اهميت توجه به ارزش هاى اخلاقى در حج را بدانيم

- اهميت و چگونگى طواف به نيابت از معصومين(عليهم السلام) را بدانيم

- با اهميت و چگونگى انس با قرآن آشنا شويم

ص: 177

در اين درس ضرورت اغتنام فرصت هاى مهمى كه در سفر حج، در اختيار زائران قرار مى گيرد و حالت معنوى كه هنگام رسيدن به مكه و مدينه به آنان دست مى دهد و استفاده از فرصت هاى به دست آمده و ضرورت دعا و مناجات، مطرح شده است. همچنين ضرورت حفظ ارزش هاى اخلاقى و نگهداشتن حرمت كعبه و اهميت طواف به نيابت از معصومين(عليهم السلام) بيان گرديده است.

اغتنام فرصت ها

مكه و مدينه از جاذبه هاى بى شمارى برخوردارند. بيشتر حاجيان با اولين نگاه خود به گنبد سبز رسول خدا(ص) يا قبرستان بقيع و يا كعبه در مكه مكرمه، بى اختيار دگرگون شده، اشك از ديدگانشان جارى مى شود و چنين صحنه هايى در عرفات، مشعر، مِنا و ديگر اماكن مقدس اين دو شهر فراوان ديده مى شود. حاجى بايد چنين لحظاتى را غنيمت شمرده، از خداوند چيزى را طلب كند كه خير دنيا و آخرت او و وابستگانش در آن باشد.

آدمى گاهى دلش مى شكند و اشكش جارى مى شود و در آن حال از خداوند مى خواهد تا خانه كوچكش را به يك خانه بزرگ تبديل كند و يا آن كه به كسب و كارش رونق دهد و چه بسا حاجتش نيز برآورده شود ليكن فرصت مهمّى را از دست داده است.

از اين رو شايسته است حاجى، با مراجعه به ادعيه اى كه در قرآن كريم آمده و يا دعاهايى كه از رسول خدا(ص) و ائمه معصومين(عليهم السلام) نقل شده، جملاتى را در ذهن خود داشته باشد تا در آن لحظه حساسى كه دلش مى شكند و اشكش جارى مى شود از خداوند چيزى را بخواهد كه

ص: 178

خير دنيا و آخرت در آن باشد.

برخى از اين دعاها عبارتند از:

1. امام باقر(ع) به زراره فرمود بگو:

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ كُلِّ خَيْر أَحَاطَ بِهِ عِلْمُكَ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ كُلِّ سُوء أَحَاطَ بِهِ عِلْمُكَ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ عَافِيَتَكَ فِي أُمُورِي كُلِّهَا وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ خِزْيِ الدُّنْيَا وَ عَذَابِ الآخِرَةِ». (1)

«بار خدايا! از تو مى خواهم، همه خوبى هايى را كه علم تو به آن احاطه دارد و به تو پناه مى برم از همه بدى هايى كه تو به آن علم دارى. بار خدايا! از تو مى خواهم سلامتى و عافيت را در تمام كارهايم و به تو پناه مى برم از خوارى در دنيا و عذاب آخرت.»

2. مناجات با خدا.

محمدبن ابى حمزه به نقل از پدرش مى گويد:

امام على بن الحسين(عليهما السلام) را شب هنگام، كنار كعبه ديدم كه نماز مى خواند، پس قيام خود را طولانى كرد تا آنجا كه گاهى بر پاى راست و گاهى بر پاى چپ تكيه مى كرد سپس با صدايى همراه با گريه مى فرمود:

«يَا سَيِّدِي تُعَذِّبُنِي وَ حُبُّكَ فِي قَلْبِي، أَمَا وَ عِزَّتِكَ لَئِنْ فَعَلْتَ لَتَجْمَعَنَّ بَيْنِي وَ بَيْنَ قَوْمٍ طَالَ مَا عَادَيْتُهُمْ فِيكَ». (2)


1- كافى، ج 2، ص 578.
2- همان، ص 579.

ص: 179

«آقاى من! آيا در حالى كه محبت تو در قلب من است مرا عذاب مى كنى؟ به عزتت قسم اگر چنين كنى، ميان من و مردمانى كه مدتى طولانى به خاطر تو با آن ها دشمنى كرده ام جمع كرده اى!»

3. در دعاى ابوحمزه ثمالى مى خوانيم:

«اللّهُمَّ ... اصْلِحْ جَميعَ احْوالِي وَاجْعَلْني مِمَّنْ اطَلْتَ عُمْرَة وَ حَسَّنْتَ عَمَلَهُ وَ اتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ وَ رَضيتَ عَنْهُ و احْيَيْتَهُ حَيوةً طَيِّبَةً ...». (1)

«بار خدايا! تمام حالات مرا اصلاح كن و مرا از كسانى قرار ده كه عمرش را طولانى و كردارش را نيكو و نعمتت را بر او تمام كرده اى و از او خشنود گشته اى و زندگى پاك و پاكيزه به او بخشيده اى ...»

4. در همان دعا مى خوانيم:

«اللّهُمَّ أَلْحِقْنِي بِصَالِحِ مَنْ مَضَي وَ اجْعَلْنِي مِنْ صَالِحِ مَنْ بَقِيَ وَ خُذْ بِي سَبِيلَ الصَّالِحِينَ وَ أَعِنِّي عَلَي نَفْسِي بِمَا تُعِينُ بِهِ الصَّالِحِينَ عَلَي أَنْفُسِهِمْ وَ اخْتِمْ عَمَلي بِأَحْسَنِهِ». (2)

«بار خدايا! مرا به شايستگان از گذشتگان ملحق كن و از شايستگانى كه باقى مانده اند قرارم بده و مرا به راه شايستگان ببر و به من كمك ده بر مخالفت با هواى نفسم، به آنچه كمك دادى


1- مفاتيح الجنان، دعاى ابوحمزه ثمالى.
2- كافى، ج 2، ص 578.

ص: 180

شايستگان را بر مخالفتشان با هواى نفس و پايان كارم را به نيكوترين اعمالم ختم كن ...»

5. در دعاى ديگرى مى خوانيم:

«اللّهُمَ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ هَبْ لي رَحْمَةً واسِعَةً جامِعَةً ابْلُغُ بِها خَيْرَ الدُّنْيا وَ الاخِرَةِ ...».

«بار خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و به من رحمتى گسترده عطا كن كه به وسيله آن به خير دنيا و آخرت نائل شوم و ...»

6. گاهى اوقات يك سطر دعا به عظمت همه جهان معنى و مفهوم دارد.

امير مؤمنان على(ع) مى فرمايد:

«الهي انْتَ كَما احِبّ فَاجْعَلْني كَما تُحِبّ». (1)

«خدايا! تو آنگونه هستى كه من مى خواهم، پس مرا نيز آن گونه قرار ده كه تو مى خواهى!»

اگر انسان آنگونه شود كه خدا مى خواهد، به همه خوبى ها دست يافته است.

حال با توجه به آنچه كه ذكر شد، به حجاج بيت الله الحرام توصيه مى شود تا از ادعيه مهمى همچون: دعاى كميل، دعاى ابوحمزه ثمالى، دعاى عرفه امام حسين(ع)، مناجات شعبانيه، ادعيه صحيفه سجاديه، دعاى مكارم الاخلاق و زيارت هايى مانند جامعه و امين الله غافل نشده و


1- بحار الانوار، ج 74، ص 400.

ص: 181

پس از توجه به قرآن، با خواندن اين ادعيه و دقت در مضامين والاى آن، چگونه با خدا سخن گفتن را آموخته و با درخواست بهترين و جامع ترين و پرمحتواترين دعاها، از خداوند خير بزرگ، حسن عاقبت و موفقيت و فلاح و رستگارى در دنيا و آخرت را براى خود، فرزندان و بستگان و ملتمسين دعا طلب كرده و به فوز عظيم دست يابند.

حفظ ارزش هاى اخلاقى

با توجه به معنوى بودن سفر حج و برقرارى امنيت همه جانبه در محدوده حرم، شايسته است حاجيان درحرم الهى ارزش هاى اخلاقى اسلام را به طور كامل رعايت كنند.

سماعةبن مهران مى گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم، از مردى كه به من بدهى مالى دارد و مدتى از من پنهان بوده(و او را نمى يافتم) تا آن كه او را در حال طواف مشاهده كردم آيا مال خود را از او بخواهم؟

حضرت فرمود: نه(حتى) به او سلام نكن و او را هراسان نساز، تا آن كه از حرم بيرون رود. (1)

اين روايت نشان مى دهد كه در سفر حج، و به خصوص مكه مكرمه، همه بايد تمرين كنند، تا ارزش هاى اخلاقى اسلام را حفظ و به نمايش بگذارند.

نگاه داشتن حرمت كعبه


1- كافى، ج 4، ص 241.

ص: 182

عرب ها را رسم بر اين بوده كه هنگام نشستن، دست ها را گرد زانو حلقه زده و بر نشيمن گاه خود مى نشستند و يا آن كه زانوهاى خود را به طرف سينه جمع نموده، آنگاه با پارچه اى آن ها را به پشت خود مى بستند و به چنين نشستنى «احْتِباء» گفته مى شد. در لغت فارسى نزديك ترين كلمه به اين نوع از نشستن، «چمباتمه» است. امام صادق(ع) از اين گونه نشستن در برابر كعبه منع فرموده است. (1)

طواف به نيابت از معصومين (عليهم السلام)

سزاوار است حاجى روزهايى كه درمكه حضور دارد، در اوقات مناسب به نيابت از پيامبر(ص) و ائمه معصومين(عليهم السلام) و فاطمه اطهر(س) طواف انجام دهد.

موسى بن قاسم گويد: به امام جواد(ع) عرض كردم:

تصميم دارم به نيابت شما و پدرتان طواف كنم ليكن به من گفته شده كه نمى توان به نيابت از اوصيا طواف انجام داد.

امام جواد(ع) فرمود:

چرا(مى توان انجام داد) و هر مقدار براى تو امكان دارد طواف كن كه اين كار جايز است.

موسى بن قاسم گويد: پس از سه سال به حضور آن حضرت شرفياب شده، عرض كردم:

من پيشتر از شما اجازه گرفتم تا به نيابت از شما و پدرتان طواف


1- همان، ج 2، ص 663.

ص: 183

كنم، شما به من اجازه داديد و من نيز به نيابت ازشما وپدرتان زياد طواف كردم. سپس چيزى در قلب من گذشت و به آن عمل كردم.

حضرت فرمود: چه بود؟

گفتم:

يك روز به نيابت از رسول خدا(ص) طواف كردم. امام جواد(ع) سه مرتبه فرمود: درود خدا بر رسول خدا. سپس روز دوم به نيابت امير مؤمنان(ع) روز سوم به نيابت از امام حسن(ع). روز چهارم به نيابت از حسين بن على(عليهما السلام). روز پنجم به نيابت از على بن الحسين(عليهما السلام)، روز ششم به نيابت از ابوجعفر محمدبن على(الباقر)(عليهم السلام)، روز هفتم به نيابت از جعفربن محمد(الصادق)(عليهما السلام)، روز هشتم به نيابت از پدرت(جد شما) موسى بن جعفر(عليهما السلام)، روز نهم به نيابت از پدرت على(بن موسى الرضا)(عليهما السلام)، و روز دهم به نيابت از شما اى آقاى من و اين ها كسانى هستند كه به ولايتشان پايبندم.

آنگاه امام جواد(ع) فرمود:

در اين صورت به دينى اعتقاد دارى كه خداوند جز آن را از بندگانش نپذيرد.

گفتم:

گاهى نيز به نيابت از مادرت فاطمه(س) طواف مى كردم.

امام جواد(ع) فرمود:

به نيابت از فاطمه(س) زياد طواف كن و اين برترين كارى است كه

ص: 184

انجام مى دهى، ان شاء الله. (1)

انس با قرآن

قرآن كريم يكى از دو امانت پيغمبر(ص) و وسيله هدايت جهانيان و مكه و مدينه نيز محل نزول آن است. بنابراين، سزاوار است حجاج بيت الله الحرام در حرمين شريفين توجه ويژه به قرآن نموده، آن را زياد تلاوت كنند و با فرشته وحى هم نوا شوند.

امام زين العابدين(ع) به كسانى كه در مكه موفق به ختم قرآن شوند، بشارت بهشت داده است.

آن حضرت در حديثى فرمود:

«كسى كه در مكه قرآن را ختم كند نمى ميرد مگر آن كه رسول خدا(ص) را مى بيند و جايگاه خود در بهشت را مشاهده مى كند.» (2)

در حديث ديگرى امام باقر(ع) فرمود:

«كسى كه در مكه از جمعه تا جمعه يا كمتر و بيشتر از آن، قرآن را ختم كند و روزِ ختم قرآن وى جمعه باشد، پاداش وحسنات مربوط به اوّلين جمعه اى كه در دنيا بوده تا آخرين جمعه اى كه در دنياخواهد بود براى او نوشته شود. و اگر در روزهاى ديگر نيز ختم كند اين چنين پاداش خواهد داشت.» (3)


1- همان، ج 4، ص 314.
2- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 227.
3- دعائم الاسلام، ج 1، ص 381.

ص: 185

خلاصه درس

معمولًا اغلب حاجيان با اولين نگاه خود به گنبد سبز رسول خدا(ص) يا قبرستان بقيع و يا ديدن كعبه در مكه مكرمه بى اختيار دگرگون شده، اشك از ديدگانشان جارى مى شود و چنين صحنه هايى در عرفات، مشعر، مِنا و ديگر اماكن مقدس اين دو شهر فراوان ديده مى شود. حاجى بايد چنين لحظاتى را غنيمت شمرده، از خداوند خير دنيا و آخرت را طلب كند و با مراجعه به ادعيه اى كه در قرآن كريم آمده و يا دعاهايى كه از رسول خدا(ص) و ائمه معصومين(عليهم السلام) نقل شده، جملاتى را در ذهن خود داشته باشد تا در آن لحظه حساسى كه دلش مى شكند و اشكش جارى مى شود به راز و نياز بپردازد.

همچنين با توجه به معنوى بودن سفر حج و برقرارى امنيت همه جانبه در محدوده حرم، شايسته است حاجيان درحرم الهى ارزش هاى اخلاقى اسلام را به طور كامل رعايت كنند. همينطور سزاوار است حاجى روزهايى كه درمكه حضور دارد، در اوقات مناسب به نيابت از پيامبر(ص) و ائمه معصومين(عليهم السلام) و فاطمه اطهر(س) طواف انجام دهد.

انس با قرآن قرآن كريم، يكى از دو امانت پيغمبر(ص) و وسيله هدايت جهانيان و مكه و مدينه نيز محل نزول آن بسيار مهم است. بنابراين، سزاوار است حجاج بيت الله الحرام در حرمين شريفين توجه ويژه به قرآن نموده، آن را زياد تلاوت كنند.

خودآزمايى

1. فرصت هاى مهم پيش آمده در سفر حج را نام ببرد.

2. دعاها و مناجات هايى كه در سفر حج توصيه شده است؟

ص: 186

3. اهميت و چگونگى حفظ حرمت كعبه را بيان كنيد.

4. اهميت طواف به نيابت از معصومين(عليهم السلام) را بيان كنيد.

5. ارزش و اهميت انس با قرآن در سفر حج چگونه است؟

6. امام صادق(ع) درباره حفظ ارزش هاى اخلاقى چه توصيه اى كرده اند؟

ص: 187

درس پانزدهم: آداب زيارت و رعايت وقار، زيارت رسول خدا (ص)

هدف هاى آموزشى

انتظار مى رود با مطالعه اين درس:

- با آداب عمومى زيارت آشنا شويم

- به ضرورت رعايت وقار در زيارت پى ببريم

- به اهميت و چگونگى زيارت مرقد حضرت رسول(ص) پى ببريم

- با تعدادى آيات و روايات در باره موارد فوق آشنا شويم

در اين درس بيست و نه مورد از آداب زيارت بيان شده و رواياتى در اين زمينه ذكر شده است.

ص: 188

آداب زيارت

در روايات، براى زيارت آدابى ذكر شده كه برخى از آن ها مخصوص موارد خاصّى است، ليكن برخى از اين آداب كه تقريباً جنبه عمومى داشته و به نوعى، به همه اماكن مقدسه و مشاهد مشرفه ارتباط پيدا مى كند عبارتند از:

آداب عمومى زيارت

1. غسل كردن پيش از بيرون رفتن براى زيارت.

2. ترك كلام بيهوده و لغو و مخاصمه و مجادله درراه.

3. اگر چند امام را زيارت مى كند، براى زيارت هر امام يك غسل كند.

4. خواندن دعاى مأثور در وقت غسل كردن.

5. طاهر بودن، به اين معنى كه غسل واجبى به گردن نداشته و با وضو باشد.

6. پوشيدن جامه هاى پاك و پاكيزه.

7. جامه سفيد پوشيدن.

8. لباس نو پوشيدن.

9. هنگام رفتن به زيارت گام ها را كوتاه برداشتن و به آرامى و با وقار حركت كردن.

110. عطر زدن و خود را خوشبو كردن(غير از زيارت كربلا).

11. هنگام رفتن به زيارت، ذكر «اللهُ أَكْبَر»، «الْحَمْدُللهِ»، «سُبحانَ اللهِ» و «لا الهَ الَّا اللهُ» گفتن و صلوات فرستان بر پيغمبر و آل او.

12. بر در حرم ايستادن و اذن دخول خواندن به كلمات مأثوره.

ص: 189

13. تلاش در جهت تحصيل رقّت قلب، سوزش دل و خضوع.

14. سجده براى خداوند به منظور تشكر از اين نعمت الهى.

15. مقدّم داشتن پاى راست هنگام ورود، و پاى چپ هنگام خروج.

16. ايستادن در وقت زيارت، اگر عذرى ندارد.

17. سر به زير انداختن و به بالا و طرف راست و چپ توجه نكردن.

18. خواندن زيارت هاى مأثوره و ترك زيارت هاى مخترعه.

19. خواندن نماز زيارت كه اقلّ آن دو ركعت است.

20. خواندن دعاهاى وارده، بعد از نماز و زيارت.

21. خواندن مقدارى از قرآن و هديه كردن به روح مقدس صاحب آن مرقد شريف.

22. نماز واجب را بر نماز زيارت مقدم داشتن و اگر مشغول زيارت بود و «قَدْ قامَتِ الصَّلاة» را شنيد، زيارت را ترك و در نماز جماعت شركت كند.

23. زيارت كردن براى پدر و مادر و دوستان و نزديكان و به نيابت ايشان سلام كردن و براى آن ها طلب مغفرت نمودن.

24. ترك سخنان ناشايست و كلمات لغو و بيهوده و صحبت هاى دنيايى كه هميشه در هر جا مذموم و مانع رزق و جالب قساوت قلب است، به خصوص در بقاع مقدس.

25. بلند نكردن آواز و صداى خود در آن مشاهد شريفه براى هر علتى كه باشد.

26. وداع با صاحب آن مرقد شريف در وقت بيرون آمدن از آن شهر.

27. قصد مراجعت داشتن به آن مكان مقدس هنگام وداع.

ص: 190

28. بهتر كردن حال و كردار و گفتار خود، نسبت به پيش از زيارت.

29. انفاق و احسان بر فقرا و مساكين و مجاوران آن بقعه. (1)

رعايت وقار در زيارت

يكى از عاداتى كه در حرمين شريفين به تدريج حالت رسمى به خود گرفته اين است كه هر كاروانى در كنار قبرستان بقيع، به صورت دسته جمعى نشسته و يك نفر براى آن ها زيارت و مرثيه مى خواند و چون جمعيت زياد كاروان ها فراوانند در نتيجه صداهاى اين افراد درهم مى پيچد و مناظر ناخوشايندى را به وجود مى آورد، شايسته است زائران عزيز خود خواندن زيارت را فراگرفته و هر كدام به صورت فردى و يا حداكثر چندنفره زيارت بخوانند.

مرحوم علامه امينى در «ادب الزائر» نقل كرده اندكه:

مرحوم شيخ الطائفه شيخ محمد طه نجف، در سامرا به حرم حضرت عسكريين(عليهما السلام) وارد شد، در حالى كه صداها به اذان بلند بود،] و هر كس در گوشه اى براى خود اذان مى گفت آنگاه ايشان [آن ها را از آن كار نهى كرد و اين آيه شريفه را خواند:

ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلّهِ وَقاراً. (2) و (3)

مرحوم محدث نورى در تحية الزائر، پس از نقل حديثى كه مرحوم مجلسى در بحارالانوار آورده، گويد:


1- آداب زيارت علامه محدث نورى، تحقيق و تصحيح: محمد حسين صفاخواه- عبدالحسين طالعى.(با كمى تغيير در عبارت).
2- نوح: 13.
3- ادب الزائر، ص 26.

ص: 191

مرحوم مجلسى در كتاب «بحار» (1) و «تحفه» از اين آيه و روايت استظهار فرموده كه:

«بلند نمودن آواز درحرم مطهّر نبوى ومشاهد شريفه(صلوات الله عليهم اجمعين) چه در زيارت و چه در غير آن، منهى و مذموم است.»

سپس محدث نورى مى گويد:

«و چه نيك فرموده و اين ادبى است خاص، كه در مرحله احترام و تعظيم، رسول خدا(ص) و ذريه طاهره اش(عليهم السلام) را به آن امتياز اختصاص داده و پرده ناموس براى تكريم و توقير ايشان درميانشان گذاشته، پس هر كه آواز را بلند كند، هر چند در عبادتى باشد كه بلند نمودنِ آن صدا در آن ممدوح باشد، پرده ناموس الهى را دريده است ...»

و از اين جا معلوم مى شود قباحت و شناعت آن چه متعارف و مرسوم شده در حرمِ مطهر علوى و بقعه منوره حسينى(عليهما السلام) كه در اوقات نماز، خصوص درصبح و شام، جماعت بسيارى كه گاه عدد ايشان زياده باشد از عدد گوش كنندگان، به غايت بلندى آواز، برخيزند و اذان بگويند و دعا كنند و صداها درهم پيچد، و فقرات اذان در يكديگر مخلوط شود، عُبّاد آن محل را، از زائران و نمازگزاران و متضرعين و گريه كنندگان، از كار خود باز دارند و داخل در زمره صادّين عن سبيل الله شوند، و پاس حرمت نبوت و امامت را از هم درند و حكايت اذان را كه از مستحبات اكيده است، از ميان برند، چه سامع نداند كه كدام را حكايت كند.


1- بحار الانوار، ج 100، ص 125.

ص: 192

با اين مفاسد و غير آن، گمان دارد ثوابى برده و به فيض رسيده است و حال آن كه بايست از منكرات شرع شمرده شود، نه عبادات و در موبقات داخل شود، نه درقربات! (1)

زيارت رسول خدا (ص)

حاجيان در سفر حج، علاوه بر دستيابى به منافع و بركات حج، توفيق زيارت مرقد نورانى رسول خدا(ص) در مدينه را نيزيافته، فيض حضور در محضر پيامبر را درك مى كنند.

عظمت اين حضور را زيد شحام از زبان امام صادق(ع) چنين نقل كرده است:

به آن حضرت عرض كردم:

براى كسى كه رسول خدا(ص) را زيارت كند چه پاداشى در نظر گرفته شده است؟

حضرت فرمود:

«كَمَنْ زارَ اللهَ فِي عَرْشِهِ». (2)

«مانند كسى است كه خدا را در عرش خود زيارت كند.»

رسول خدا(ص) نيز در اين باره فرمود:

«كسى كه مرا در حيات و پس از مرگم زيارت كند، روز قيامت در جوار من خواهد بود. (3) و من او را شفاعت خواهم كرد.» (4)


1- آداب زيارت، ص 186.
2- كافى، ج 4، ص 585.
3- كامل الزيارات، ص 13.
4- كافى، ج 4، ص 548.

ص: 193

زيارت رسول خدا (ص)

از اين سخنان چنين نتيجه مى گيريم كه زائر با حضورش در مدينه، بايد خود را در عرش خدا و در محضر پروردگار ببيند و آداب چنين زيارتى را رعايت كند و ادب حضور را گردن نهد و اين حضور را به وصال متصل سازد تا در نتيجه، شفاعت رسول خدا(ص) او را نصيب و همنشين آن حضرت در قيامت گردد.

برخى از آداب ذكر شده براى حضور در محضر رسول خدا(ص) عبارتند از:

1. هنگام ورود به مدينه غسل كند.

2. براى ورود به مسجد پيامبر(ص) بار ديگر غسل كند.

3. غسل سومى نيز به عنوان غسل زيارت آن حضرت انجام دهد.

4. سپس حركت كرده، كنار يكى از درهاى مسجدالنبى(ص) و بهتر از همه باب جبرائيل بايستد و اين چنين بگويد:

«اللَّهُمَّ إِنِّي وَقَفْتُ عَلَي بَاب مِنْ أَبْوَابِ بُيُوتِ نَبِيِّكَ صَلَى اللهُ عَلَيهِ وآله وَقَدْ مَنَعْتَ النَّاسَ الدُّخُولَ الي بُيُوتِهِ الّا بِاذْنِ نَبِيِّكَ فَقُلْتَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ (1) اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَقِدُ حُرْمَةَ نَبِيِّكَ فِي غَيْبَتِهِ كَمَا أَعْتَقِدُهَا فِي حَضْرَتِهِ، وَ أَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَكَ وَ خُلَفَاءَكَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ أَحْيَاءٌ عِنْدَكَ يُرْزَقُونَ، يَرَوْنَ مَكانِي فِي وَقْتِي هذا وَ زَمانِي، وَ يَسْمَعُونَ كَلامِي فِي وَقْتِي هذا


1- احزاب: 53.

ص: 194

وَ زَمانِي، وَ يَرُدُّونَ عَلَيَّ سَلامِي، وَ أَنَّكَ حَجَبْتَ عَنْ سَمْعِي كَلامَهُمْ وَ فَتَحْتَ بَابَ فَهْمِي بِلَذِيذِ مُنَاجَاتِهِمْ فَإِنِّي أَسْتَأْذِنُكَ يَا رَبِّ أَوَّلا وَ أَسْتَأْذِنُ رَسُولَكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثَانِياً، وَ أَسْتَأْذِنُ مَلائِكَتَكَ الْمُوَكِّلِينَ بِهذِهِ الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ الْمُطِيعَةِ للهِ السّامِعَة، السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الْمَلائِكَةَ الْمُوَكِّلُونَ بِهذَا المَوْضِعِ الْمُبارَكِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ، بِإِذْنِ اللهِ وَ إِذْنِ خُلَفائِهِ وَإِذْنِكُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكُمْ أَجْمَعِينَ، أَدْخُلُ هذَا الْبَيْتَ مُتَقَرِّباً إِلَي اللهِ وَرَسُولِهِ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ، فَكُونُوا مَلائِكَةُ اللهِ أَعْوانِي وَكُونُوا أَنْصارِي حَتّي أَدْخُلَ هذَا الْبَيْتَ وَ أَدْعُو اللهَ بِفُنُونِ الدَّعَواتِ وَ أَعْتَرِفُ للهِ بِالْعُبُودِيَّةِ وَ لِلرَّسُولِ بِالطّاعَةِ». (1)

نكات بسيار مهمى در عبارات فوق كه اذن ورود به محضر رسول خدا(ص) است وجود دارد كه توجه به آن، جان انسان را آتش زده و تحوّلى بنيادين در روح آدمى ايجاد مى كند، به برخى از اين نكات دقت كنيد:

1. خدايا! همانا من بر درى از درهاى خانه هاى پيامبر تو ايستاده ام و تو خود منع كردى و فرمودى كسى بدون اذن رسول خدا(ص) وارد اين خانه نشود.

اين فراز از اذن دخول، به ما مى فهماند كه مسجدالنبى(ص) يك مسجد معمولى نيست كه انسان بدون توجه و گستاخانه وارد آن شود، اينجا توقف لازم دارد تا در اين توقف كمى به خود آييم، من كيستم؟ و


1- مصباح الزائر، ص 44.

ص: 195

پيغمبر(ص) كيست؟ به محضر چه كسى مى خواهم وارد شوم؟ آيا او مرا خواهد پذيرفت؟ با او چه بگويم؟ و ...

2- هنگام روبرو شدن، با مرقد نورانى پيامبر(ص) لازم است چنين احساسى در زائر وجود داشته باشد كه او با مرده سخن نمى گويد، لذا پيش از ورود به محضر رسول خدا(ص) با صراحت اعتراف مى كند كه خداوندا! باور من بر اين است كه رسول خدا و جانشينان تو، زنده اند و در نزد تو روزى مى خورند، دراين زمان مرا در جايى كه ايستاده ام مى بينند، سخن مرا مى شنوند و سلام مرا پاسخ مى دهند ليكن خداوندا! تو خود به گونه اى مقرر داشتى كه گوش من كلام آن ها را نمى شنود.

3- سپس از خداوند و پس از آن از رسول خدا(ص) و آن گاه از جانشين آن حضرت و در مرحله چهارم از فرشتگانى كه خداوند در كنار آن بقعه آن ها را گمارده است، اجازه ورود مى گيرد! عجيب بقعه مباركى است، در سراسر اين بقعه، فرشتگان حضور دارند و زائر همدم فرشتگان مى شود و خود را كنار آنان حس مى كند.

4- فراز ديگر مشخص نمودن هدف است؛ كه به چه منظورى زائر به اينجا آمده است؟

هدف از ورود به اين خانه، نزديك شدن به خدا و رسول خدا(ص) است؛ «مُتَقَرِّباً إِلَي اللهِ وَ رَسُولِهِ ...» تاكنون از خدا رسول(ص) دور مانده بودم، آمده ام تا فاصله ها را كم كنم و خود را به آنان نزديك سازم.

5- اين كار ساده نيست، نياز به پشتيبانى و حمايت دارد؛ از اين رو، زائر فرشتگان را به كمك مى گيرد و به آنان خطاب مى كند:

ص: 196

«فَكُونُوا مَلائِكَةَ اللهِ أَعْوانِي وَ كُونُوا أَنْصارِي حَتّي أَدْخُلَ هذَا الْبَيْتَ وَ أَدْعُو اللهَ بِفُنُونِ الدَّعَواتِ وَ أَعْتَرِفُ للهِ بِالْعُبُودِيَّةِ وَ لِلرَّسُولِ بِالطّاعَةِ».

اى فرشتگان الهى، مرا كمك دهيد، و يارى ام رسانيد تا در اين خانه وارد شوم و خدا را به فنون دعاها بخوانم و به بندگى خدا و پيروى از رسول خدا(ص) اعتراف نمايم!

در اين بخش، هدف از زيارت بيان شده است و آن اين است كه زائر ده ها فرسنگ راه را طى كرده، كنار مرقد نورانى رسول خدا(ص) مى آيد تا به اين حقيقت اعتراف كند.

پس از خواندن اذن ورود، پاى راست خود را مقدم داشته وارد مى شود و دعاى «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ إِلَي اللَّهِ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ...» را خوانده، صد مرتبه «اللهُ اكْبَر» گويد.

و پس از آن كه داخل شد، دو ركعت نماز تحيت مسجد بخواند، سپس به سوى حجره] كه قبر در آن قرار گرفته [حركت كند و آنجا بايستد و زيارت بخواند يعنى سخن گفتن با پيامبر(ص) را آغاز كند:

درود بر تو اى رسول خدا، درود بر تو اى پيام آور خدا، درود بر تو اى فرزند عبدالله، درود بر تو اى خاتم پيامبران، شهادت مى دهم كه تو رسالتت را به خوبى به پايان بردى، نماز را اقامه كردى، زكات را پرداختى، امر به معروف و نهى از منكر كردى، خدا راپرستيدى تا مرگ تو را دركام خود گرفت، پس درود و رحمت خداوند بر تو و اهل بيت پاك تو باد ....! و زيارت را ادامه مى دهد.

در فرازى از آن چنين مى گويد:

ص: 197

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اسْتَنْقَذَنَا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الضَّلالَةِ ...». (1)

«سپاس خدايى را كه به وسيله شما، اى رسول خدا، ما را از شرك و گمراهى نجات داد ...»

زيارت پيامبر(ص) آداب ديگرى نيز دارد كه علاقمندان مى توانند به كتب ادعيه مراجعه نمايند.

سالك عارف، مرحوم ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى(رحمة الله) درباره وظايف زائر حرم نبوى مى نويسد:

«سپس غسل كند و پاكيزه ترين لباس خود را بپوشد و به آنچه مى تواند، خود را خوشبو سازد و با سكينه و وقار قصد حرم مبارك كند و در حال راه رفتن گام هاى كوچك بردارد و بين هر گام تسبيح، تحميد، تهليل و تكبير بگويد و چنين بداند كه آن حضرت او را مى بيند و به آنچه در نهاد او خطور مى كند، داناست و مراتب شوق و حسرت دل و اندوه درونى را مشاهده مى كند و به تمام وجود او، متوجّه است. از اين رو اهتمام مى كند كه غير او، به خاطرش خطور نكند و در راه زيارت او، به احدى ننگرد و به چيزى كه مانع حضور قلب او مى شود، متوجّه نگردد.

و چون به در حرم رسيدى، بدان كه تو قصد ورود بر پادشاه بزرگى را كرده اى كه در بارگاه او، جز پاكان نزول نكنند و اجازه نيابند و همانا تو حرمى را اراده كرده اى كه انبيا و مرسلين و ملائكه مقرّبين، بدون اذن داخل آن نمى شوند.

پس به دل و زبانت از خداى- جلّ جلاله- اذن بخواه، سپس از حضرت رسول(ص) و پس از آن از جانشينان و اوصياى او، به ويژه باب


1- كافى، ج 4، ص 550.

ص: 198

شهر علم او و بقيه خلفاى او، استيذان كن. سپس از فرشتگان خدا- كه موكّل به حرم شريف او هستند- اذن بگير. آن وقت به بساط خدمت او و حضور در مجالس او، قدم بگذار؛ زيرا اگر غفلت كنى، در خطر عظيمى خواهى بود و بدان كه او از جانب خداى- جلّ جلاله- قادر است، بر آنچه بخواهد از عدل و فضل با تو رفتار كند. پس اگر به كرم و فضل خود، به تو توجّه كند و تو را بپذيرد و زيارت تو را قبول كند و سلام تو را جواب گويد و سخن تو را گوش دهد، خوشا به حال تو. باز خوشا به حال تو. در اين صورت چنان است كه به زيارت خداى جلّ جلاله- نائل گشته اى و در اين كار با فرشتگان مقرّب و پيامبران مرسل، شريك گشته اى و اين جماعت بهترين رفقاى تو خواهند بود.

و اگر به استحقاق او آنچه از صدق، خلوص، وفا، ادب و صفا بر تو واجب است، از تو مطالبه كند و تو محجوب باشى و تو را رد كند، پس واى بر تو! و باز هم واى بر تو! و حقّاً كه زيان برده اى، زيان آشكارى. در اين حال به عجز خويش و تقصير و انكسار و فقر خودت در برابر او اعتراف كن؛ زيرا تو براى زيارت و مؤانست با او، توجّه كرده اى. پس حال خود را بر او عرضه بدار و راز خود را بر او فاش كن و از او همّت بخواه و به درگاه او توسّل بجوى و به باب فضل و كرم او ملتجى و پناهنده شو و عترت و ذريه او را شفيع قرار ده؛ زيرا او يا علمى كه خدا به او داده و اخبارى كه خدا به او مى فرمايد، هر چه به خاطر تو بگذرد و هر چه به قلب تو در اين باب خطور كند، مى داند.

و مانند پست ترين غلامان، به درگاه او باش و بنگر از كدام دفتر نام تو بيرون مى آيد. پس اگر دلت رقّت يافت و چشمانت گريان گشت و

ص: 199

شوقت تو را به هيجان آورد و در قلب خود شيرينى مناجات او و لذّت گفت و گوى با او را يافتى و از جام كرامت او، نوشيدى، حاكى از حسن اقبال او با تو و پذيرفتن تو است. بنابراين داخل شو كه تو را اذن و امان داده اند و لطف و احسان كرده اند و الّا توقّف كن، توقّف كسى كه چاره هاى او ناچار گشته و باب آرزوها بر او مسدود شده و در اين حال به درگاه خداى- جلّ جلاله- ملتجى شو، التجاى كسانى كه مضطرّ شده اند تا دل شريف او را نسبت به تو با عطوفت فرمايد و لطف منيف او را به تو معطوف دارد؛ چه اگر خداوند، صحّت اضطرار و صدق التجاى تو را از دل تو بداند، به چشم رحمت و ديده رأفت به تو نظر خواهد كرد و دل حبيب خود را به كرامت و عطوفت به تو معطوف خواهد ساخت و تو را به آنچه دوست دارى و خشنود مى شوى، موفّق خواهد ساخت؛ زيرا كه او كريم است و كرامت نسبت به بندگان مضطرّ و بيچاره خود و پناهندگان به در خانه خود را، براى طلب رضاى خويش، دوست مى دارد و در كتاب خود نازل فرموده است كه: أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ و عتبه شريفه را ببوسد و در حال ورود بگويد:

«بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَ عَلي مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ. الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِيَ». (1)

كريمُ السجايا جميلُ الشيم نبي البرايا شفيعُ الامم

امام رسل پيشواي سبيل امين خدا مهبط جبرئيل


1- المراقبات، ج 2، ص 233- 237.

ص: 200

شفيع الوري خواجه بعث و نشر امام الهدي صدر ديوان حشر

شفيعٌ مطاعٌ نبي كريمٌ قسيمٌ جسيمٌ نسيمٌ وسيمٌ

خلاصه درس

در روايات، براى زيارت آدابى ذكر شده كه برخى از آن ها مخصوص موارد خاصّى است، ليكن برخى از اين آداب كه تقريباً جنبه عمومى داشته و به نوعى، به همه اماكن مقدسه و مشاهد مشرفه ارتباط پيدا مى كند كه در اين درس اين آداب عمومى در بيست و نه مورد ذكر شده است. يكى از نكات مهم رعايت وقار در زيارت است، و بايد از سروصدا و همهمه زياد خوددارى گردد. شايسته است زائران خود خواندن زيارت را فراگرفته و هر كدام به صورت فردى و يا حداكثر چند نفره زيارت بخوانند.

بنابراين بلند نمودن آواز درحرم مطهّر نبوى ومشاهد شريفه(صلوات الله عليهم اجمعين) چه در زيارت و چه در غير آن، منهى و مذموم است. حاجيان در سفر حج، علاوه بر دستيابى به منافع و بركات حج، توفيق زيارت مرقد نورانى رسول خدا(ص) در مدينه را نيزيافته، فيض حضور در محضر پيامبر را درك مى كنند. كه اجر بسيار فراوان دارد.

بنابراين زائران با حضور در مدينه، بايد خود را در عرش خدا و در محضر پروردگار ببينند و آداب چنين زيارتى را رعايت كنند و ادب حضور را گردن نهند و اين حضور را به وصال متصل سازند تا در نتيجه، شفاعت رسول خدا(ص) نصيب آنان شده و همنشين آن حضرت در قيامت گردند.

ص: 201

خود آزمايى

1. چند مورد از آداب عمومى زيارت را ذكر كنيد

2. رعايت وقار به چه معناست؟ چگونه مى توان وقار را در زيارت رعايت كرد؟

3. در باره رعايت وقار چه احاديثى آورده شده است؟

4. ارزش و اهميت زيارت حرم رسول الله(ص) را بيان كنيد.

5. آداب زيارت مرقد مطهر رسول الله(ص) چگونه است؟

ص: 202

ص: 203

درس شانزدهم: كوتاه كردن سفر، آداب خروج از مكّه، نشانه قبولى حج، هديه سفر، پاداش حج

هدف هاى آموزشى

انتظار مى رود با مطالعه اين درس:

- اهميت كوتاه كردن سفر را بدانيم

- با آداب خروج از مكه آگاه شويم

- نشانه هاى قبولى حج را بدانيم

- به اهميت هديه سفر پى ببريم

- به ارزش پاداش حج پى ببريم

در اين درس نكات مهمى از قبيل ضرورت كوتاه كردن مدت سفر تا حد ممكن، آدابى كه هنگام خروج از مكه بايد رعايت شوند، نشانه هاى قبولى حج و ضرورت دادن هديه و سوغات به نزديگان و دعايى كه

ص: 204

رسول خدا(ص) در بازگشت از سفر مى خواندند و پاداشى كه خداوند به حاجيان مى دهد، بيان شده است.

كوتاه كردن سفر

مستحب است حاجى پس از آن كه مناسك حج خود را انجام داد، زودتر نزد خانواده خويش بازگردد، دليل آن را امام صادق(ع) اين گونه برشمرده اند:

«إِذَا فَرَغْتَ مِنْ نُسُكِكَ فَارْجِعْ فَإِنَّهُ أَشْوَقُ لَكَ إِلَي الرُّجُوعِ». (1)

«هرگاه از اعمال حج فارغ شدى، بازگرد كه اين عمل شوق تو را براى بازگشت [مجدد به زيارت] بيشتر مى كند.»

اگر حاجى خود را با ماندن طولانى در مكه خسته كند و روحيه عبادت نداشته باشد، انگيزه آمدن مجدد در او كمرنگ مى شود، ليكن پيش از انجام مناسك حج، مردم نشاط بيشترى دارند و اگر كمى هم بيشتر ماندند، خيلى احساس خستگى نمى كنند.

امام صادق(ع) فرمود:

«يك روز پيش از حج ماندن، بهتر از دو روز ماندن پس از حج است.» (2)

گفتنى است در برنامه ريزى هايى كه هم اكنون توسط مسؤولان حج در دست اجرا است، كم كردن مدت اقامت حاجيان در سفر حج است؛


1- الحج فى الكتاب و السنه، ص 267، ح 732.
2- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 525.

ص: 205

به شكلى كه اگر كسانى تمايل داشته باشند، مدت كمترى را درسرزمين وحى به سر برند، مى توانند از كاروان هاى ويژه استفاده نموده، زودتر مراجعت كنند و آنان نيز كه مشتاق ماندن بيشتراند، روزهاى زيادترى را در دو شهر مكه و مدينه مى مانند.

آداب خروج از مكّه

اشاره

براى خروج از مكه نيز آدابى ذكر شده كه به برخى از آن ها اشاره مى شود:

1. صدقه دادن

امام صادق(ع) فرمود:

«هرگاه خواستى از مكه بيرون روى، يك درهم خرما خريده، آن را مشت مشت صدقه بده(يعنى اكتفا به دادن يك عدد خرما نكن و بيشتر بده)، پس اين صدقه، كفاره گناهان تو در حال احرام و مدت اقامت در مكه خواهدبود.» (1)

2. وداع با كعبه

امام صادق(ع) فرمود:

«هر گاه تصميم گرفتى از مكه بيرون روى و نزد خانواده ات برگردى، هفت شوط طواف بگزار و با كعبه وداع كن و اگر بتوانى در هر شوط، حجر الأسود و ركن يمانى را استلام كنى، چنين كن و اگر نتوانستى تنها در آغاز و پايان هر طواف استلام كن، و


1- كافى، ج 4، ح 533.

ص: 206

اگر آن را هم نمى توانى، مانعى ندارد(طواف خود را پايان ده و لزومى به استلام حجر نيست).» (1)

قاسم بن كعب گويد: امام صادق(ع) به من فرمود:

آيا پيوسته حج مى روى؟

گفتم: آرى.

فرمود: آخرين ديدار تو، با كعبه اين چنين باشد كه دست بر در كعبه بگذار و بگو:

«الْمِسْكِينُ عَلَي بَابِكَ فَتَصَدَّقْ عَلَيْهِ بِالْجَنَّةِ». (2)

«بينوا بر درگاه تو است، پس بهشت را به او عطا فرما!»

امام صادق(ع) وقتى مى خواست با خانه خدا وداع كند و از مسجدالحرام بيرون آيد، نزديك درِ مسجد، مدت زيادى به سجده مى افتاد و سپس برخاسته، از مسجد خارج مى شد. (3)

ابراهيم بن ابى محمود نيز گويد:

امام كاظم(ع) را ديدم كه با كعبه وداع مى كرد، پس آن گاه كه خواست از در مسجد بيرون رود به سجده افتاد، سپس برخاست و رو به كعبه كرد و گفت:

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَنْقَلِبُ عَلَي أَلّا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ». (4)

«بار خدايا! من برمى گردم و بر اين باورم كه جز تو معبودى نيست.»


1- همان، ح 530.
2- كافى، ج 4، ص 530.
3- همان.
4- كافى، ج 4، ص 531.

ص: 207

از برخى امامان ديگر(عليهم السلام) نيز اين شيوه وداع با كعبه نقل شده است.

نشانه قبولى حج

حج تمرين عبوديت و بندگى است و حاجى در اين دوره آموزشى، بايد تلاش كند تا گناهانى را كه به آن مبتلا بوده، ترك كند و هنگام مراجعت، زندگى جديدى را آغاز نمايد.

رسول خدا(ص) فرمودند:

«از نشانه هاى قبولى حج آن است كه بنده، گناهانى را كه مرتكب مى شده ترك كند و اگر پس از بازگشت، همچنان گرفتار گناه باشد و در لجن زار زنا، خيانت و يا معصيت فرو رود، حج او به وى بازگردانده مى شود.» (1)

فلسفه هر زيارتى آن است كه زائر باگذشته غلط خود فاصله بگيرد و اصلاح شود.

مرحوم شهيد در دروس گويد:

«... أن يكون الزائر بعد الزيارة خيراً مِن قبلها فإنّها تَحُطّ الأوزار إذا صادفت القبول». (2)

... از آداب زيارت آن است كه زائر پس از زيارت، از وضعيتى كه پيش از آمدن به زيارت داشته بهتر شود.

در آستانه ورود به حرم، كنار در ايستادن و اذن دخول خواندن و


1- الحج فى الكتاب و السنه، صص 741 و 742.
2- الدروس، ج 2، ص 24؛ آداب زيارت، ص 196.

ص: 208

تلاش در جهت ريزش اشك و رقّت قلب پيداكردن، يكى ديگر از وظايف زائران است. زائر در حالى اذن دخول مى خواند كه احساس مى كند هم اكنون صاحب آن مرقد او را مى بيند، كلامش را مى شنود و به او پاسخ مى دهد و درست در همان حال لطف و محبت صاحب آن مرقد نسبت به مردم و به خصوص پيروانشان را ياد كند و لحظه اى نيز به درون خود مى نگرد كه با كوله بارى از گناه و نافرمانى به در خانه اين عزيز آمده است كه اگر كسانى به صورت حقيقى به درون خود نگريسته و سابقه اعمال خود را به ياد آورند چه بسا از راه رفتن بازمانند و از خجلت و شرمسارى عقب نشينى كنند!

اگر چنين حالتى بر زائر عارض شد تا حدودى توانسته است به اهداف زيارت دست يابد. از اين رو مرحوم شهيد اول در اين باره مى گويد:

«... و ثانيها: الوقوف علي بابه و الدعاء و الاستئذان بالمأثور، فإن وجد خشوعاً و رقّة دخل و إلّا فالأفضل له تحرّي زمان الرقّة لأنّ الغرض الأهم حضور القلب ليلقي الرحمة النازلة من الرَّبّ». (1)

«... دوم: ايستادن بر در آن حرم شريف، و دعا و اذن دخول بخواند؛ آن گونه كه در روايات وارد شده، پس اگر در خود رقت و خشوعى يافت داخل شود و گرنه افضل آن است كه در صدد تحصيل زمانى برآيد كه در قلب او رقت و خشوعى حاصل گردد(و در آن حال به زيارت بيايد) زيرا هدف مهم تر، حضور قلب است براى دستيابى به رحمتى كه از ناحيه پروردگار نازل گردد.»


1- الدروس الشرعيه، ج 2، ص 23.

ص: 209

هديه سفر

مستحب است مسافر هنگام بازگشت به خانه، هديه اى براى خانواده اش بياورد.

ابن سنان از امام صادق(ع) نقل كرده كه آن حضرت فرمود:

«هنگامى كه يكى از شما به مسافرت برود، موقع برگشتن به هر مقدار كه براى او امكان دارد هر چند يك سنگ، براى خانواده خود هديه بياورد ...» (1)

امام صادق(ع) در حديثى ديگر فرمودند:

«هَدِيَّةُ الْحَجِّ مِنَ الْحَجِّ». (2)

«هديه حج جزو حج است.»

ليكن بايد توجه داشت كه تهيه سوغات نبايد حاجيان را از وظايف حساس و خطيرشان بازدارد و به جاى حضور در حرمين شريفين، بيشترين وقت خود را در خيابان ها و بازارها سپرى كنند و به دليل خستگى از توفيق عبادت محروم شوند.

از اين رو بايد براى خريد هدايا، برنامه ريزى نموده، وقت خاصى را براى آن در نظر بگيرند و كالاهاى مورد نياز خود را بخرند، و ديگر سراغ بازار نروند.

شيطان نيز در اين گونه موارد دركمين حاجيان است. تنوع كالاها و بازارها كه بخشى از آن در مسير حاجيان قرار دارد، موجب مى شود تا در ميان راه، مسير خود را تغيير داده، به جاى حضور در محضر نبى اكرم(ص)


1- وسائل الشيعه، ج 11، ص 459، ح 15259.
2- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 225، ح 2250.

ص: 210

و ائمه بقيع(عليهم السلام) و يا در مسجد الحرام، از اين مغازه به آن مغازه رفته و در پايان خسته و مانده خود را به محل اقامت مى رسانند و به استراحت مى پردازند.

آيا لحظه اى انديشيده ايم كه در شب هاى قدر و در ماه مبارك رمضان پيوسته با التماس و خواهش اين دعا را مى خوانديم: «اللّهُمَّ ارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ وَ زِيَارَةَ قَبْرِ نَبِيِّكَ» و از خدا حج را طلب كرده ايم و حال كه اين توفيق رفيقمان شده، آيا شايسته است كه منافع آن را به راحتى از دست بدهيم؟

نكته ديگر اين كه بايد توقّعات ديگران را نسبت به ميزان هدايا كاهش داد؛ زيرا همان گونه كه زائران عتبات عاليات، جز يك مهر و تسبيح معمولى توقعى از زائر ندارند، در سفر حج نيز نبايد به دنبال هداياى متنوع و رنگارنگ برويم، و چه بسا با خريد برخى كالاها بازار مشركان و كفار را تقويت كنيم، بلكه بايد با خريد هداياى مختصر، ضمن عمل به اين وظيفه اخلاقى زمينه را براى بهره بردارى هر چه بيشتر فراهم ساخت.

دعا در بازگشت

در احوالات رسول خدا(ص) اين چنين نوشته اند كه آن حضرت هرگاه از سفر حج يا جنگ و يا سفرى ديگر بازمى گشت، به هر بلندى مى رسيد سه مرتبه الله اكبر مى گفت و مى فرمود:

«... لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلَي كُلِّ شَيْ ء قَدِيرٌ، آئِبُونَ تَائِبُونَ

ص: 211

عَابِدُونَ سَاجِدُونَ لِرَبِّنَا حَامِدُونَ، صَدَقَ اللهُ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ هَزَمَ الْاحْزَابَ وَحْدَهُ ...». (1)

سپس به مسجد مى رفت و دو ركعت نماز مى گزارد و آن گاه وارد خانه مى شد. (2)

پاداش حج

آنان كه با بصيرت و معرفت، سفر عاشقانه حج را آغاز و با محبت و عشق به رسول خدا(ص) و خاندان گرامى او، به دور از هر گناه و معصيتى آن را به پايان مى برند به سودى بزرگ دست يازيده اند و فرداى قيامت حج مقبول و مبرور، آنان را از هول و هراس قيامت رهايى خواهد بخشيد.

عبدالرحمان بن سَمُرَه گويد:

روزى در نزد رسول خدا(ص) بودم. آن حضرت فرمود: من ديشب شگفتى ها و عجائبى را ديدم!

گفتيم: اى رسول خدا، جان و خانواده و اولادمان فدايت باد! چه ديديد؟ براى ما بازگو كنيد.

حضرت فرمودند:

«مردى از امت خود را ديدم، كه از روبرو و پشت سر و از سوى راست و چپ و از زير پا، تاريكى وى را فراگرفته و غرق در ظلمت بود. در اين حال حج و عمره او مجسم و ظاهر شدند و او را از ظلمت و تاريكى رها ساختند و در نور وارد كردند.» (3)


1- محجة البيضاء، ج 4، ص 76.
2- همان.
3- مستدرك الوسائل، ج 8، ص 39.

ص: 212

محمد بن مسلم نيز گويد:

امام باقر يا امام صادق(عليهما السلام)(ترديد از راوى است) فرمودند:

«وَدَّ مَنْ فِي الْقُبُورِ لَوْ أَنَّ لَهُ حَجَّةً بِالدُّنْيَا وَمَا فِيهَا». (1)

«مردگان در گورهايشان آرزو مى كنند، كاش دنيا و آنچه در آن هست را مى دادند و به جاى آن پاداش يك حج به آن ها داده مى شد.»

حجاج عزيز كشور ما، علاوه بر ميهمان خدا و رسول(ص) بودن، ويژگى بسيار مهم و ارزشمند ديگرى دارند و آن شيعه بودن و پيروى از اهل بيت عصمت و طهارت است.

يحيى بن يسار مى گويد:

حج گزاردم و سپس به امام صادق(ع) برخورد كرديم، آن حضرت فرمودند:

«حاجى خانه خدا و زائر قبر پيامبر خدا(ص) و شيعه آل محمد(ص) گوارايتان باد.» (2)

بنابراين، حج و معنويت آن گواراى وجود شيعيانى باد كه با رعايت تمامى اين آداب و اخلاق، حجى شكوهمند و مقبول را به جاى آورده و با روحى سرشار از معنويت و عشق به خدا و اهل بيت به ايران اسلامى باز مى گردند.


1- وسائل الشيعه، ج 11، ص 110.
2- كافى، ج 4، ص 549.

ص: 213

خلاصه درس

مستحب است حاجى پس از آن كه مناسك حج خود را انجام داد، زودتر نزد خانواده خويش بازگردد. اگر حاجى خود را با ماندن طولانى درمكه خسته كند و روحيه عبادت نداشته باشد، انگيزه آمدن مجدد در او كمرنگ مى شود.

خروج ازمكه نيز آدابى دارد كه بايد رعايت شود از جمله اين آداب، صدقه دادن و وداع با كعبه است. حاجى بايد تلاش كند تا گناهانى را كه به آن مبتلا بوده، ترك كند و هنگام مراجعت، زندگى جديدى را آغاز نمايد. از نشانه هاى قبولى حج اين است كه حاجى گناهانى را كه مرتكب مى شده ترك كند و پس از بازگشت، گرفتار گناه نباشد.

همچنين مستحب است مسافر هنگام بازگشت به خانه، هديه اى براى اعضاى خانواده اش بياورد. و پس از بازگشت دعايى را كه رسول خدا(ص) بجا مى آوردند، بجا آورد و قدر اين سفر ارزشمند را بداند.

خود آزمايى

1. براى كوتاه كردن سفر حج چه توصيه هايى شده است؟

2. آداب خروج از مكه كدامند؟

3. قبولى حج چه نشانه هايى دارد؟

4. امام صادق(ع) در باره هديه سفر چه فرموده اند؟

5. خداوند چه پاداشى به حاجيان مى دهد؟

ص: 214

ص: 215

درس هفدهم: حج كامل، بركات و دستاوردهاى حج

هدف هاى آموزشى

انتظار مى رود با مطالعه اين درس:

- با اهميت حج آشنايى پيدا كنيم

- با ويژگى هاى حج كامل آشنا شويم

- بركات و آثار ارزشمند حج را بدانيم

- با آيات و روايات مربوط به موارد فوق آشنا شويم

در اين درس ويژگى هاى حج كامل، الگو قرار دادن ائمه طاهرين(عليهم السلام)، و آثار و بركات حج در سيزده عنوان ذكر شده و رواياتى در باره هر يك از مطالب آورده شده است، تا با عنايت به اين موارد حاجيان حداكثر بهره را از اين سفر معنوى ببرند.

ص: 216

حج كامل

اعزام زائران ايرانى به حرمين شريفين، به گونه اى برنامه ريزى شده كه برخى از آنان مدينه قبل و برخى ديگر مدينه بعد هستند، از روايات اين گونه فهميده مى شود كه ابتدا به مكه رفتن و پس از انجام مناسك حج به مدينه آمدن افضل و ارجح است.

امام باقر(ع) فرمود:

«تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْامَامِ». (1)

«تمام شدن حج و كمال آن به ديدار با امام است.»

در حديث ديگرى امام صادق(ع) فرمود:

«هر گاه يكى از شما حج انجام داد، حج خود را با زيارت ما به پايان برد؛ زيرا اين وسيله كمال و اتمام حج است.» (2)

سدير نيز گويد:

در حالى كه دست من در دست امام باقر(ع) بود، حضرت رو به كعبه كرد و فرمود:

«اى سدير! مردم مأمور شده اند تا نزد اين سنگ ها آمده، آن را طواف كنند، سپس پيش ما آمده و دوستى و پيوند خودشان را به ما اعلام دارند.» (3)

دليل اين اقدام نيز در بيان امام باقر(ع) آمده است كه فرمود:


1- همان.
2- علل الشرايع، ص 459.
3- كافى، ج 1، ص 392.

ص: 217

«... وَأَنْ يَلْقُونا حَيْثُ كُنّا، نَحْنُ الأدِلّاءُ عَلَي اللهِ». (1)

«و اينكه هر كجا باشيم نزد ما آيند،(زيرا) ما راهنمايان به سوى خداونديم.»

يعنى حاجى در حج، از گناه پاك شده و از راه و رسم و اعمال غلط فاصله مى گيرد و در نتيجه براى آنكه بار ديگر گرفتار خطا نشود نيازمند الگوى مناسب است، اين الگو همان امامان و پيشوايان دينى هستند كه با مراجعه و تبعيت از آن ها، انسان به خدا دست مى يابد و به هدف اصلى از خلقت نائل مى گردد.

بركات حج

اشاره

حج خانه خدا اگر صحيح و با رعايت آداب آن انجام شود، دستاوردهاى بسيار مهم وشيرينى به همراه دارد كه به برخى از آن ها اشاره مى شود:

1. پاكى از گناه

حاجى در حج بر گذشته نادرست خود خط بطلان مى كشد و راه را براى داشتن يك زندگى سالم و درست دينى و الهى هموار مى سازد.

رسول خدا(ص) فرمود:

«هر مردى كه براى حج يا عمره از منزل خود بيرون رود، پس هر قدمى كه برمى دارد و به زمين مى گذارد، گناهان از بدن او فرو مى ريزد چونان ريختنِ برگ از درخت. پس آن گاه كه وارد


1- تفسير عياشى، ج 2، ص 233.

ص: 218

مدينه شده و به وسيله سلام با من مصافحه مى كند، و آن گاه كه وارد ذوالحُليفه(مسجد شجره) گرديده، غسل انجام مى دهد، خداوند وى را از گناهان پاك مى گرداند ...» (1)

امام صادق(ع) نيز فرمود:

«كسى كه حج انجام دهد و خدا را اراده كند و قصد ريا و شهرت طلبى نداشته باشد، به يقين خداوند او را خواهد بخشيد.» (2)

رسول خدا(ص) فرمود:

«كسى كه حج يا عمره انجام دهد و در آن گناه و فسقى مرتكب نگردد، بر مى گردد همانند روزى كه از مادر متولد شده است.» (3)

و در حديثى ديگر آن حضرت فرمودند:

«اى مردم، هيچ مؤمنى در موقف(عرفات) وقوف نمى كند مگر آنكه گناهان گذشته او تا اين زمان را ببخشايد و آن گاه كه حج وى پايان پذيرفت، عملش از نو آغاز شود.» (4)

از مجموع آنچه گذشت نتيجه مى گيريم كه انجام حج صحيح و مورد قبول خداوند، اولين پاداشش آمرزش گناهان و ورود به يك زندگى جديد است.


1- الحج فى الكتاب و السنة، ص 148، ح 325.
2- وسايل الشيعه، ج 11، ص 109.
3- الحج فى الكتاب و السنة، ص 163، ح 392.
4- سنن دار قطنى، ج 2، ص 284.

ص: 219

2. راهيابى به بهشت

خداوند پاداش حج مقبول و پذيرفته شده را بهشت قرار داده است و دليل آن را شايد بتوان چنين برشمرد كه هر كس به مهمانى مى رود، صاحب خانه معمولًا تلاش مى كند تا بهترين غذا و امكاناتى را كه دارد براى او فراهم سازد. درحج نيز حاجى ميهمان خداوند است و يكى از ويژگى هاى حضرت حق، كريم بودن و بخشندگى است و هميشه در دعاها به او خطاب مى شود:

«يَا أَكْرَمَ الْاكْرَمِينَ».

«اى كريم ترين كريمان!»

يكى از بهترين هداياى خداوند، بهشتى است كه به مؤمنان و نيكان و پاكان وعده داده است كه در سفر حج آن را به ميهمانان خانه خود هديه مى دهد.

رسول خدا(ص) فرمود:

«براى حج مبرور پاداشى جز بهشت نيست.» (1)

3. نورانيت

هر انسانى به هنگام تولد از مادر، فطرتى پاك و پاكيزه دارد. قلب كودك نورانى و فاقد هر نوع تيرگى است. ليكن پس از دوران بلوغ و ورود به جامعه و كم كم آلودگى به گناه و معصيت، گرفتار تيرگى شده و گاهى نيز تا آنجا پيش مى رود كه قلب دچار قساوت گرديده و ديگر اميدى به نجات او نيست.


1- مستدرك الوسائل، ج 2، ص 8.

ص: 220

افرادى كه هنوز در اين مرحله قرار نگرفته و توفيق انجام حج راپيدا مى كنند، پس از آنكه روح و جان خود را در درياى شفاف و زلال حج شستشو داده و خود را پاك كردند، باز به فطرت اوليه بازگشته، نورانيت را از خداوند جايزه مى گيرند و مى توانند با عمل به اسلام آن را حفظ كنند، ليكن آلودگى به گناه بار ديگراين نورانيت را كم مى كند و با ادامه آن، به طور كلّى از ميان مى رود.

امام صادق(ع) فرمود:

«حج گزار تا زمانى كه به گناه آلوده نشده، نور حج را پيوسته دارا خواهد بود.» (1)

4. دستيابى به خير دنيا و آخرت

رسول خدا(ص) فرمود:

«هر كس دنيا و آخرت را مى خواهد، آهنگ اين خانه كند، همانا بنده اى به آن جا نيامده و از خداوند دنيا را نخواسته مگر آنكه بدان دست يافته و خداوند حاجت او را برآورده ساخته است و نيز از خداوند آخرت را طلب نكرده مگر آنكه پذيرش اين درخواست را براى وى ذخيره كرده است.» (2)

در حديث ديگرى رسول خدا(ص) به عثمان بن ابى العاص فرمود:

«بدان، عمره همان حج اصغر است و همانا يك عمره از دنيا و آنچه در آن است بهتر و بالاتر است و نيز بدان كه حج از عمره برتر و بهتراست.» (3)


1- كافى، ج 4، ص 255.
2- مسند الامام زيد، ص 197.
3- معجم الكبير طبرانى، ج 9، ص 44.

ص: 221

5. آرامش دل

يكى از فلسفه هاى تشريع حج، اقامه ياد و ذكر خداوند است.

رسول خدا(ص) در حديثى فرمود:

«انَّما جُعِلَ الطَّوافُ بالْبَيْتِ وَبَيْنَ الصَّفا وَالمَرْوَةِ وَرَميُ الجِمار لِاقامَةِ ذِكْرِ اللهِ.» (1)

«همانا طواف خانه خدا و سعى ميان صفا و مروه و رمى جمراتِ سه گانه، فقط براى اقامه ياد خدا قرار داده(و تشريع) شده است.»

قرآنِ كريم، تأثير ياد خدا در انسان را «آرامش قلب» ذكر مى كند و مى فرمايد:

«... أَلَا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». (2)

«همانا با ياد خدا دل ها آرام مى گيرد.»

حال باتوجه به اين مقدمه و نيز فرموده امام باقر(ع) كه: «الْحَجُّ تَسْكِينُ الْقُلُوبِ». (3)

نتيجه مى گيريم كه يكى از ثمرات حج، آرامش دل است، چيزى كه امروز بشريت شديداً به آن نيازمند مى باشند.

6. همنشينى با پيامبران و صالحان

امام صادق(ع) فرمود:

هنگامى كه موسى(ع) حج انجام داد، جبرئيل به وى نازل شد. موسى


1- الحج فى الكتاب و السنة، ص 133، ح 280.
2- رعد: 28.
3- بحارالانوار، ج 75، ص 183.

ص: 222

به او گفت: اى جبرئيل! براى كسى كه حج اين خانه را با نيتى صادق و هزينه اى پاك به جاى آورد، چه پاداشى مقرر شده است؟

جبرئيل بدون پاسخ به سوى خداوند- عزّوجلّ- بازگشت(و پاسخ آن را جويا شد) خداوند به او وحى كرد و فرمود:

به موسى بگو:

«او را در ملكوت اعلى همراه و همنشين با پيامبران و صديقان و شهيدان و صالحان قرار خواهم داد و اين ها همراهان خوب و شايسته اى هستند.» (1)

7. در امان بودن از عذاب

امام باقر(ع) فرمود:

«هر كس داخل اين خانه شود و نسبت به همه آنچه خداوند بر او واجب فرموده، آگاه باشد، ازعذاب هميشگى روز قيامت ايمن خواهد بود. (2)

در دنيا نيز اگر كسى به حرم پناه برد، از خشم خدا در امان است.» (3)

امام صادق(ع) فرمود:

«بر شما باد به زيارت اين خانه، پس پيوسته حج اين خانه كنيد، كه با حج پيوسته، گرفتارى هاى دنيا و هول و هراس هاى روز قيامت از شما دفع گردد.» (4)


1- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 235.
2- عوالى اللآلى، ج 2، ص 84، ح 227.
3- كافى، ج 4، ص 226.
4- امالى طوسى، ص 668.

ص: 223

8. علوّ درجه در بهشت

رسول خدا(ص) فرمود:

«حج گزار در رفتن به حج و بازگشتن از آن، در ضمانت خداوند است، پس اگر در سفر به او رنج و خستگى برسد، خداوند گناهان او را به خاطر آن سختى مى بخشد و براى هر قدمى كه برمى دارد، هزار درجه در بهشت بالا مى رود ...» (1)

9. استجابت دعا

يكى ديگر از ثمرات حج، «پذيرش دعاى حاجى» است:

رسول خدا(ص) فرمود:

«دعاى سه كس مستجاب است:

1. دعاى حج گزار در مورد خانواده اش

2. دعاى بيمار، ...

3. دعاى مظلوم.» (2)

در حديثى ديگر نيز فرمود:

«حاجيان و عمره گزاران ميهمانان خدايند، خدا آن ها را دعوت كرده و اين ها نيز پذيرفته اند، اين ها نيز دعا كرده و خداوند آن را اجابت كرده است.» (3)


1- كنز العمال، ح 11812 و 11840.
2- الحج فى الكتاب و السنه، ص 162، ح 386.
3- همان.

ص: 224

10. پيشگيرى از تنگدستى

رسول خدا(ص) فرمود:

«حج انجام دهيد، [تا] هرگز نيازمند نشويد.» (1)

امام على(ع) نيز فرمود:

«همانا بالاترين چيزى كه متوسلين به درگاه ربوبى به آن توسل جويند، ايمان به خدا و رسول او و ... حجّ خانه خدا و عمره است، پس همانا اين دو(يعنى حج و عمره) فقر را دور و گناه را مى شويند.» (2)

11. دستيابى به سلامتى

از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمودند:

على بن الحسين(عليهما السلام) فرمود:

«حج و عمره به جا آوريد تا بدن هاى شما سالم، روزى هاى شما افزون، و هزينه هاى خانواده(و زندگى) شما تأمين گردد ...» (3)

12. پيشگيرى از هلاكت

امام باقر(ع) فرمودند:

در وصيت اميرمؤمنان على(ع) آمده است:


1- همان، ص 164، ح 398.
2- همان، ص 402.
3- كافى، ج 4، ص 252.

ص: 225

«حجّ خانه پروردگارتان را ترك نكنيد كه هلاك خواهيد شد.» (1)

امام صادق(ع) نيز فرمودند:

«اگر مردم حج را ترك كنند عذاب بر آنان نازل شود.» (2)

13. شفاعت پيامبر (ص)

علاوه بر ثمراتى كه در روايات براى حج ذكر شده است، زيارت رسول خدا(ص) و ائمه بقيع و ساير اماكن مقدس مدينه منوره نيز، هر يك داراى ثمرات ارزشمند و قابل توجهى است كه از جمله آن ها دستيابى به شفاعت رسول خدا(ص) است.

رسول خدا(ص) فرمودند:

«هر كس به زيارت من بيايد و كارى جز زيارت من نداشته باشد، سزاست بر من، كه روز قيامت شفيع او باشم.» (3)

و در حديث ديگرى فرمودند:

«هر كس به زيارت من بيايد، شفاعت او بر من واجب مى شود و شفاعت هر كس بر من واجب گردد، بهشت بر او واجب مى شود.» (4)

خلاصه درس

در سفر حج ابتدا به مكه رفتن و پس از انجام مناسك حج به مدينه آمدن افضل و ارجح است.

حاجى در حج، از گناه پاك شده و از راه و رسم و اعمال غلط فاصله


1- محاسن، ج 1، ص 170.
2- كافى، ج 4، ص 271.
3- معجم الكبير طبرانى، ج 12، ص 225.
4- كافى، ج 4، ص 548.

ص: 226

مى گيرد و در نتيجه براى آنكه بار ديگر گرفتار خطا نشود نيازمند الگوى مناسب است، اين الگو همان امامان و پيشوايان دينى هستند كه با مراجعه و تبعيت از آن ها، انسان به خدا دست مى يابد و به هدف اصلى از خلقت نائل مى گردد.

حج خانه خدا اگر صحيح و با رعايت آداب آن انجام شود، دستاوردهاى بسيار مهم به همراه دارد كه مهم ترين آن ها عبارتند از: پاكى از گناه، راهيابى به بهشت، نورانيت، دستيابى به خير دنيا و آخرت، آرامش دل، همنشينى باپيامبران و صالحان، در امان بودن از عذاب، علوّ درجه در بهشت، استجابت دعا، پيشگيرى از تنگدستى، دستيابى به سلامتى، پيشگيرى از هلاكت و شفاعت پيامبر(ص).

خودآزمايى

1. چگونه حج كامل مى شود؟

2. امام باقر(ع) در باره حج كامل چه فرموده اند؟

3. بركات مهم حج كدامند؟

4. زيارت رسول خدا(ص) و ائمه بقيع(عليهم السلام) و ساير اماكن مقدس چه ثمراتى دارد؟

5. در باره بركات حج چه رواياتى آورده شده است؟

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109