سهم زنان در نشر حديث

مشخصات كتاب

سرشناسه : مهريزي، مهدي، 1341 -

عنوان و نام پديدآور : سهم زنان در نشر حديث / مهدي مهريزي.

مشخصات نشر : قم: موسسه علمي فرهنگي دارالحديث، سازمان چاپ و نشر، 1387.

مشخصات ظاهري : 276 ص.: جدول، نمودار.

فروست : مركز تحقيقات دارالحديث؛ 168.

شابك : 27000 ريال : 978-964-493-339-4

يادداشت : كتابنامه: ص. [259] - 268 ؛ همچنين به صورت زيرنويس.

موضوع : محدثان زن

موضوع : حديث -- تاريخ

شناسه افزوده : موسسه علمي - فرهنگي دارالحديث. سازمان چاپ و نشر

رده بندي كنگره : BP52/5/م9س9 1387

رده بندي ديويي : 297/292

شماره كتابشناسي ملي : 1706067

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

درآمدى بر نقش زنان در علوم اسلامى

اشاره

درآمدى بر نقش زنان در علوم اسلامىرشد و بالندگى زنان ، پس از بعثت رسول خدا صلى الله عليه و آله و در پرتو آيين اسلام ، جاى ترديد ندارد . جهت گيرى كلى آيات قرآنى و سخنان و سيره پيامبر ، عامل اصلى اين حركت تكاملى به شمار مى رود . ورود زنان را به عرصه هايى كه پيش از آن سابقه نداشت ، چون تعليم و تعلّم ، بايد يكى از شواهد عينى اين بالندگى قلمداد كرد . آشكار است كه مصدر تعليم و تعلّم و روى آوردن به دانش و معرفت ، در آن عصر ، قرآن و حديث بود و بررسى تعامل زنان با اين دو مصدر و دانش هاى مرتبط با آنها در طول تاريخ اسلام ، مى تواند اين حقيقت را بيشتر روشن سازد . در بررسى اين تعامل ، توجّه به چند نكته ، فضاى بحث را بهتر روشن مى سازد . يك . مسئله زن و علوم اسلامى را از دو سو مى توان بررسى كرد . يكى ، جايگاه زن در علوم اسلامى ، بدان معنا كه دانش هاى كلام ، فقه ، عرفان و . . . درباره زن چه مى گويند . دوم ، آن كه زنان در علوم اسلامى و پيدايش ، تحوّل و گسترش آن ، چه نقشى داشته اند . آنچه در اين نوشته بدان پرداخته مى شود ، امر دوم است . دو . مراد از علوم اسلامى ، دانش هايى است كه بر محور دو منبع اصلى دين ، يعنى قرآن و سنّت ، شكل گرفته اند و به تشريح و تبيين آموزه هاى اين دو منبع مى پردازند و يا به گزارش حوادث مربوط به اسلام و پيشوايان دينى مربوط مى شوند . برپايه اين

.

ص: 8

1 . محدوديت هاى ذهنى و فرهنگى براى آموزش و كارهاى علمى زنان

تعريف ، علوم اسلامى در شش حوزه دسته بندى مى شود : 1 . علوم قرآن و تفسير ؛ 2 . حديث و علوم حديث ؛ 3 . كلام و فلسفه ؛ 4 . اخلاق و عرفان ؛ 5 . فقه و اصول ؛ 6 . تاريخ و سيره . سه . براى بررسى نقش زنان در پيدايش ، گسترش و تحوّل علوم اسلامى و مقايسه آن با نقش مردان ، بايد شرايط فرهنگى و اجتماعى حاكم بر گذشته را در نظر داشت تا به تحليل و ارزيابى منصفانه و واقع بينانه رسيد . اين شرايط را اين گونه مى توان ترسيم كرد :

1 . محدوديت هاى ذهنى و فرهنگى براى آموزش و كارهاى علمى زنانروايات فراوانى دلالت دارد بر اين كه به زنان نوشتن مياموزيد و يا از قرآن تنها سوره نور را به آنها ياد دهيد . چنين رواياتى ، گذشته از صحّت و سقم آن ، در شكل گيرى ذهنيت فرهنگى مسلمانان تأثيرگذار بوده است . از سوى ديگر ، باور و تلقّى عمومى و برخى از متفكّران چنين بوده كه زن براى رفع نيازهاى جنسى مرد و يا حداكثر توليد مثل خلق شده است . اين باور و تلقى ، بر ذهنيت زنان و جامعه انسانى تأثير منفى مى گذارد و اصالت را در كاركردِ زن به همين امور تقليل مى دهد . به اين نمونه ها بنگريد : علّامه سيد محمّدحسين تهرانى معتقد است : وظيفه زن ، در خانه نشستن و در خانه ماندن است . سلامت و سعادت زن در اين است كه يا حامله باشد يا بچه در زير پستان خود داشته باشد . (1) . . . زن ، بايد مانند مرد ، پيوسته راه تقرّب بپيمايد ، و آن وقتى است كه دوش به دوش مرد نماز

.


1- .انوار الملكوت ، ج 1 ، ص 178 .

ص: 9

بخواند ، و روزه بگيرد ، و طواف كند ، و اين فقط در وقتى است كه حامله باشد يا طفل خود را شير دهد . اين زن ، قرين رحمت خداست كه حايض نيست و اجازه ركوع و سجود و قيام و طهارت به وى داده شده است ، و اجازه صيام به وى داده شده است ، و اجازه طواف گِرد كعبه به وى داده شده است . بنا بر اين ، زنان بايد پيوسته يا حامله باشند يا شير دهند ؛ تا در كاروان انسانيت و حركت به سوى معبود و محبوب و قبله مشتاقان و كعبه عاشقان و پويندگان به سوى حرم و حريم امن و امان او ، با مردان هم آهنگ باشند . اگر زنى به جاى دخول و شركت در كارها و فنون و صنايع اجتماعى ، بچه بزايد و بزرگ كند و تحويل اجتماع دهد ، با خدمات وجودى ، خود را در اعلاترين درجه ، با ضريب تعداد فرزندان خود ، بالا برده است . اينها همه به جاى خود محفوظ ، و در عين حال ، تحصيل كمالات معنوى و علوم الهى و تحصيل دانش هايى كه به درد بانوان مى خورد ، از قبيل خانه دارى ، خياطى ، غذاپزى ، بهداشت و حفظ الصحه ، قابلگى و پزشكى زنان و علوم فراگيرى تربيت فرزند و غيرها كه بسيار است ، ابدا با بچه دارى منافات ندارد ؛ بلكه كمال ملايمت را نيز دارد (1) آية اللّه سيّد حسن مدرّس ، در مجلس دوم شوراى ملّى (1329ق) ، در مورد انتخاب زنان به عنوان نماينده ، با اعتراض مى گويد : از اول عمر تا حال ، بسيار در برّ و بحر ممالك ، اتفاق افتاده بود براى بنده ، بدن بنده به لرزه نيامد و امروز بدنم به لرزه آمد . اشكال بر كميسيون اين كه اولاً نبايد نسوان را در منتخبين برد ، [چرا] كه از كسانى كه حقّ انتخاب ندارند ، نسوان هستند ؛ مثل اين كه بگويند از ديوانه ها نيستند ، سفها نيستند . اين اشكال است بر كميسيون ، و امّا جواب ، ما بايد بدهيم ، از روى برهان . نزاكت و غير نزاكت! رفاقت است! از روى برهان بايد صحبت كرد و برهان ، اين است كه امروز ما هر چه تأمل مى كنيم مى بينيم خداوند ، قابليت در اينها قرار نداده است كه لياقت حقّ انتخاب [شدن] را داشته باشند . مستضعفين و مستضعفات و آنها ، از آن نمره اند كه عقول آنها استعداد ندارد . . . . (2)

.


1- .همان ، ص 182 .
2- .زن در جامعه قاجار ، ص 45 .

ص: 10

در همان دوران ، زنى در پاسخ بدان انديشه ، چنين نظر داد : آخر ، برادران غيور! اى صاحبان ناموس! اى طالبان علم و ترقّى و تربيت و تمدّن! قدرى تأمل و تفكّر فرماييد . . . . آيا مى دانيد كه تا طايفه نسوان ، تربيت نشوند ، ترقّى و تمدّن مملكت غير ممكن است؟ . . . آخر ، عدم قابليت ما را در چه موقع امتحان فرموديد؟ كدام مدرسه را براى ما مظلومان تأسيس فرموديد؟ كدام معلم و معلمه تعيين نموديد؟ . . . كه عدم قابليت و بى استعدادى ما بر شما معلوم شد؟ چه باعث شده كه تمام راحتى ها و نعمت ها و سياحت ها و علوم و صنايع را از براى خود پسنديده ايد و ما را از جميع اين نعمات ، محروم نموده ايد و مى گوييد : طايفه نسوان در مملكت ما هنوز قابل هيچ گونه تربيت و علوم و صنايع نشده اند . . . وا اسفا! وا عجبا! وا حيرتا! . . . اى برادران عزيز! بياييد همتى نماييد تا بنيان ظلم نسبت به ما طايفه اناثيه را براندازيد و ما از عادات رذيله و رفتار تقليدى مضحكه ، نفوس خود را منزّه كنيم . . . . (1) برخى از شخصيت هاى دينى و مذهبى در دوره مشروطيت ، افتتاح مدارس نسوان و دبستان دوشيزگان را در رديف اباحه مسكرات و اشاعه فاحشه خانه ها مى دانستند و آن ، مايه وحشت و حيرت رؤساى روحانى ، ائمه جماعت و قاطبه مقدسان و متدينان شده بود . (2) سيد محمّد طباطبايى ، از سران روحانى مشروطه ، تشكيل انجمن نسوان را خلاف شرع مى داند ؛ با اين كه او از برخى ديگر از شخصيت هاى روحانى ، پيشگام تر است و آموختن و تعليم و تعلّم زنان را مطلوب مى داند . به اين استفتا و پاسخ ايشان توجّه كنيد .

صورت استفتابه عرض عالى مى رساند : لابد خاطر عالى از همه جا مستحضر است به خدمات و جان نثارى هاى فدوى در ملازمت بندگان حضرت عالى و مشروطيت و تحمّل زحمات در راه ملّت و بر اين كه پيوسته در حفظ اين اساس مقدس كوشش داشته و دارم . تا اين اوان كه مسلما به عرض حضور مبارك

.


1- .همان ، ص 49 .
2- .لوايح آقا شيخ فضل اللّه نورى ، هما رضوانى ، ص 28 .

ص: 11

رسيده است كه به تهيّج و راهنمايى بعضى از مفسدين و مغرضين ، در كوچه قاپچى باشى ، انجمنى از طايفه نسوان مُنعقد ، به اسم «انجمن همّت خواتين» ، بليط ها چاپ كرده به اسم پدر و خود آن زن و سن آن و محل اقامت . به هر زنى كه داخل شود ، مى دهند . اين بنده ، چون اين كار را خلاف شرع و مايه فسادهاى كلى در امر مشروطه دانسته ، در بعضى از منابر ، نهى و مردمان را بر مفاسد آن آگاه كرده ام . به اين واسطه ، آنانى كه خود ، محرّك اين كار بوده ، زبان به طعن و ردّ قول بنده گشوده و نسبت امضاى اين كار را به حضرت مستطاب عالى داده و مى دهند . استدعا آن كه اگر واقعا با استحضار خاطر مبارك و امر عالى است ، بنده نيز از گفته ساكت باشم واگر نه ، رأى مبارك را در جواب عريضه ، دستخط بفرماييد ؛ تا عموم مردمان بدانند كه اين گونه نسبت ها به وجود مبارك عالى ، كذب محض است و اين جان نثار نيز در گفته خود و نهى از اين عمل ، مفتخر و سرافراز باشم . ايام افاضت ، مستدام باد ، بربّ العباد!

صورت دستخط حضرت مستطاب حجة الاسلام آقاى طباطبايى _ مد ظله العالى _بسم اللّه الرحمن الرحيم . زحمات و خدمات شما ، همه وقت منظور نظر بوده و هست . در باب انجمن نسوان ، اول كسى كه منكر شد من بودم ؛ تغيّرها كردم ، داد و فريادها كردم ، معايب آن را مبرهن كردم . هر كس نسبت همراهى از آن انجمن مشئوم را به من داده است ، جز عداوت ، غرضى نداشته است . خداوند ، جزايش را دهد! غرض ، باز مى گويم : انجمن نسوان ، مخالف شرع و موجب بسى قضاياى ناگوار است و ديگر كسى جلو زنش را نمى تواند بگيرد . بر عامّه مسلمين باغيرت لازم است كه در بر هم زدن آن انجمن ، همّت كنند . والسلام . 23 صفر الخير 1326 / محمّدصادق الحسينى الطباطبائى

2 . وظايف خانه دارى ، همسردارى ، زادن ، شيردادن و رسيدگى به فرزنداندر دوران گذشته ، اين امور ، عمده فرصت زن ها را به خود ، اختصاص مى داده و وقتى را براى كارهاى علمى و آموزشى ، باقى نمى گذاشته است ، چنان كه مرسوم نبوده زنان ، در تعليم و تعلّم ، ممحّض گردند و از آنان ، وظايف ديگرى درخواست نشود ، آن گونه كه براى مردان طالب علم ، چنين بود و اگر به كار علم و علم آموزى اشتغال

.

ص: 12

2 . وظايف خانه دارى ، همسردارى ، زادن ، شيردادن و رسيدگى به فرزندان

3 . تاريخ مذكّر

داشتند ، زندگانى آنان تأمين مى شد و ديگر لازم نبود به شغل و حرفه و پيشه اى بپردازند .

3 . تاريخ مذكّراز همه اينها كه بگذريم ، تاريخ را مردان نوشته اند و از اين رو ، بسيارى از زواياى زندگى علمى زنان ، در كتب تاريخ به ثبت نرسيده و يا در لابه لاى مطالب فراوان مربوط به مردان ، گم شده است . آية اللّه عبد اللّه جوادى آملى ، در اين زمينه مى نويسد : بايد توجّه داشت كه تبليغات پيرامون اشخاص ، بسيار مؤثر است . سرّ اين كه اباذر _ رضوان اللّه عليه _ از جهت مبارزه شهره آفاق شده است ، براى آن است كه مبارزات قولى و عملى او در كتاب ها به ثبت رسيده و در سخنرانى ها طرح گرديده است ، چندين بار به صورت فيلم و غير فيلم درآمده و به صورت هاى تبليغى عرضه شده است . زنانى هم بودند اباذر گونه ، كه اولاً در صحنه جنگ ، كاملاً حضور داشتند ، و براى تشجيع نيروهاى اعزامى و رزمى ، از آيات قرآن و احاديث رسول خدا صلى الله عليه و آله استمداد مى نمودند و دعوت و رهبرى اينها بر محور قرآن كريم بود . آنان از آيات قرآن به اندازه كافى اطّلاع داشتند و به موقع ، آيات را در جاى خود تلاوت مى كردند و از آنها به عنوان دليل استفاده مى كردند ؛ و نه تنها در زمان قدرت ، بلكه در زمان ضعف نيز حضور ذهنيشان نسبت به قرآن باعث شد كه بتوانند از آيات ، مدد بگيرند و اباذرگونه اعتراض كنند ، چه اين كه به هنگام قدرت نيز همچون مالك اشتر دفاع مى كردند . اگر كارهايى كه زنان اباذرگونه ، در جنگ ها و صحنه هاى سياسى اسلام كردند ، ده ها بار گفته مى شد و به صورت فيلم تبليغى درمى آمد و ده ها كتاب در آن زمينه نوشته مى شد ، آنگاه مشخص مى شد كه زن ها در پيشبرد مسائل نظامى در صدر اسلام ، همچون اباذر و مالك اشتر ، در صحنه بوده اند . (1) رضا براهنى ، در كتاب تاريخ مذكّر مى نويسد : تاريخ ما ، به شهادت خودش ، در طول قرون ، بويژه پيش از مشروطيت ، تاريخى مذكّر بوده است ؛ يعنى تاريخى بوده است كه هميشه مرد ، ماجراهاى مردانه ، زور و ستم ها و عدل و عطوفت هاى

.


1- .زن در آينه جلال و جمال ، ص 297 و 298 .

ص: 13

مردانه ، نيكى ها و بدى ها ، محبت ها و پلشتى هاى مردانه بر آن حاكم بوده اند . زن ، اجازه نقش آفرينى نيافته است ، به همين دليل از عوامل مؤنث در اين تاريخ چندان خبرى نيست . مرد ، از نظر بزرگ ترين مورخ ايران ، يعنى ابوالفضل بيهقى ، بزرگ ترين عنصر سازنده تاريخ است ، و به همين دليل هر كجاى تاريخ مسعودى را كه ورق بزنيد ، اعمال مردانى را مى بينيد كه در حال ساختن يا نابود كردن چيزهايى هستند ؛ و اين چيزها همه عناصر تاريخى هستند . در هر لحظه اين بزرگ ترين تاريخ ايران ، مردى مى ميرد ، مردى پيمان مى بندد ، مردى پيمان مى شكند ، مردى در قلعه اى زندانى مى گردد ، مردى به دار آويخته مى شود ، قومى غالب مى شوند از مردان ، و قومى منهزم مى شوند از مردان . تاريخ بيهقى ، تاريخ مردان است و اگر از زن ياد مى شود ، يا مادر حسنك است و يا مادرانى چون مادر حسنك هستند كه هيچ گونه تحرّك واقعى ندارند و يا اگر تحرّك ناچيزى داشته باشند ، در حدود حلوا و شيرينى پختن براى مردان و يا اميران جوان ، محمّد و مسعود ، تحرّك دارند . زن در تاريخ بيهقى خنثى است ؛ نه از نظر فرهنگى چيزى به وجود مى آورد و نه از نظر تاريخى نقشى دارد . (1) چهار . پژوهش و بررسى تاريخى درباره نقش زنان در علوم اسلامى ، مى تواند اين فوايد و نتايج را به دنبال داشته باشد : 1 . استعداد و توانايى زنان را به نمايش مى گذارد و بر تلقّى ناتوانى و بى استعدادى زنان در اين عرصه ها خط بطلان مى كشد . 2 . ميزان حضور اجتماعى زنان را نشان مى دهد . 3 . نگاه فرهنگ هاى مختلف مسلمانان را در دوره هاى مختلف تاريخى ، نسبت به زن ، نشان مى دهد ؛ چرا كه حضور علمى زنان در ادوار مختلف تاريخى و فرهنگ هاى مختلف ، يكسان نبوده است . 4 . الگويى از تاريخ و ميراث گذشته ، براى نسل امروز ، ارائه مى كند كه مى تواند به پاره اى بى هويّتى هاى فرهنگى و از خودبيگانگى ها پاسخ مناسب دهد . پنج . تأليفات مستقل در زمينه تأثير و نقش زنان در علوم اسلامى بسيار اندك است .

.


1- .تاريخ مذكر ، ص 27 .

ص: 14

برخى آثار ، به صورت كلى به اين امر پرداخته اند و برخى ، به يكى از آن شش حوزه پيش گفته در علوم اسلامى ، اختصاص دارد . در اين جا اشاره اى گذرا به اين منابع مى تواند براى پژوهشگران ، سودمند باشد : 1 . زنان نامى در تاريخ ، فرهنگ و تمدّن اسلامى ، عبد الرحيم عقيقى بخشايشى ، با همكارى حبيبه عقيقى بخشايشى ، قم : دفتر نشر نويد اسلام ، 1382 . اين كتاب ، 1514 زن را در عرصه هاى : 1 . تفسير قرآن ، 2 . حديث ، 3 . فقه ، 4 . عرفان ، 5 . نثر و ادب ، 6 . علم و دانش ، 7 . تأليف و پژوهش ، 8 . هنر و خوش نويسى ، 9 . سياست و اجتماع ، 10 . تربيت و سازندگى ، 11 . جهاد و شهادت ، 12 . خيرخواهى و نيكوكارى ، 13 . طبّ و پرستارى ، 14 . عمران و آبادانى ، 15 . انقلاب و تحولات اجتماعى ، معرفى كرده است . 2 . كتاب شناسى آثار مذهبى زنان ايران ، مجيد فرخ زادى . در اين كتاب ، آثار مذهبى 178 زن كه 256 اثر را در فاصله سال هاى 1306 تا 1372ش ، تأليف كرده اند ، شناسانده است . موضوع اين آثار ، علوم اسلامى از قبيل ، تفسير ، حديث ، اخلاق و . . . است . 3 . گنجينه نور ، معرفى و فهرست 2000 اثر پژوهشى و پايان نامه قرآنى بانوان ، مؤسسه معارف اسلامى امام رضا عليه السلام ، آذر 1384 . 4 . آيينه داران خورشيد ، مهدى مهريزى ، تهران : سازمان تبليغات اسلامى ، تابستان 1372 . در اين كتاب ، پنجاه زن كه كار قرآنى يا خدمتى به ساحت قرآن كرده اند ، معرفى شده است . 5 . فقهاى زن در اسلام ، اكرم مهربان ، معاونت فرهنگى سازمان تبليغات اسلامى ، دى 1369 . 6 . الجهود العلمية للمرأة خلال القرنين الخامس والسادس الهجريين ، ناجية عبد اللّه ابراهيم ، اردن :

.

ص: 15

1996م . نويسنده كتاب ، تلاش هاى علمى زنان را در بغداد ، در قرن هاى پنجم و ششم هجرى ، جستجو كرده و در زمينه علوم دينى و علوم عربى ، 189 زن را معرفى كرده است . همين نويسنده ، آثار ديگرى نيز در معرفى تلاش هاى علمى زنان در قرن چهارم و نيز نيشابور دارد كه نگارنده بر آنها دست نيافته است . (1) از فعاليت هاى حديثى زنان كه در اين كتاب آمده است ، در ادامه به تفصيل ، سخن خواهيم گفت . كتاب حاضر ، مى كوشد روزنه اى را براى نشان دادن سهم زنان در نشر حديث ، دانش هاى حديثى و معارف ويژه حديث ، در پانزده قرن تاريخ اسلامى ، بگشايد تا سرمايه تتبّع و جستجو و تحليل عميق تر باشد ؛ چرا كه نشان دادن تمامى زواياى آن ، در توان محدود يك تَنْ و چند تَنْ نمى گنجد . مباحث اين كتاب در چهار بخش تنظيم شده است : بخش نخست ، به منبع شناسى اختصاص دارد . در بخش دوم ، عرصه هاى خدمت زنان به حديث به تفصيل بازگو شده است . در بخش سوم ، فهرست روايت هاى زنان شيعى در مصادر اصلى حديث شيعه ، گزارش شده است و آخرين بخش با عنوان گزارش تفصيلى چند پژوهش ، حاوى چند مبحث تكميلى در اين موضوع است .

.


1- .الجهود العلمية للمرأة خلال القرنين الخامس والسادس الهجريين ، ص 1 و 2 .

ص: 16

. .

ص: 17

بخش يك : منبع شناسى سهم زنان در نشر حديث

الف . كتب طبقات و رجال (شيعه و اهل سنّت)

يك . اهل سنّت

بخش يك : منبع شناسى سهم زنان در نشر حديثبراى بررسى سهم زنان در نشر حديث ، بايد همه منابع تفسيرى ، حديثى و تاريخى ، مورد مطالعه و مراجعه قرار گيرد ، امّا در اين جا به معرفى منابعى اهتمام مى شود كه تمامى اثر يا بخشى از آن ، ويژه اين مسئله است . اين منابع را مى توان در چهار گروه دسته بندى كرد : الف . كتب طبقات و رجال (شيعه و اهل سنّت) ؛ ب . كتاب هاى ويژه معرّفى زنان راوى ؛ ج . كتاب هاى حديثى خاصّ احاديث زنان ؛ د . منابع تحليلى با موضوع سهم زنان در نشر حديث .

الف . كتب طبقات و رجال (شيعه و اهل سنّت)يك . اهل سنّت1 . الطبقات الكبرى ، محمّد بن سعد (168 _ 230ق) ، بيروت : دار بيروت ، 1405 ق / 1985 م . جلد هشتم كتاب (517 ص) ، به زنان اختصاص دارد . 2 . الجرح و التعديل ، ابن ابى حاتم الرازى (327 ق) ، بيروت : دار احياء التراث العربى ، 9 ج . در جلد نهم (ص 461 _ 467) ، از بيست زن كه به كنيه معروف اند ، ياد كرده است .

.

ص: 18

3 . كتاب الثقات ، محمّد ابن حبّان (م 354 ق) ، حيدر آباد : مؤسسة الكتب الثقافية ، 10 ج . در اين كتاب ، از 85 زن راوى ، ياد شده است (ر .ك : تمام الانعام بترتيب ما ورد فى كتاب الثقات لابن حبان ، ص 625 _ 628) . مؤلّف ، راويان زن را در پايان هر يك از حروف الفبا و پس از راويان مرد ، آورده است . 4 . الاستيعاب ، ابن عبد البرّ (368 _ 463ق) ، تحقيق : على محمّد البجاوى ، القاهرة : نهضة مصر . در جلد چهارم كتاب (ص 1787 _ 1966) ، شرح حال هزار زن صحابى بيان شده است . 5 . اسد الغابة ، على بن ابى الكرم المعروف بابن الأثير (555 _ 630ق) ، بيروت : دار احياء التراث العربى . در جلد پنجم كتاب (389 تا آخر) نام بانوان ، به ترتيب الفبا ، همراه گوشه هايى از زندگى آنان ذكر شده است . 6 . التحبير فى المعجم الكبير ، عبد الكريم السمعانى (م 562 ق) ، تحقيق : منيرة ناجى سالم . سمعانى ، در جلد دوم كتاب (ص 396 _ 435/ ش 1124 تا 1193) با عنوان «النسوة اللواتى كتبت عنهنّ» ، نام هفتاد زن را به ترتيب حروف الفبا آورده است و چنان كه از عنوان پيداست ، خود ، حضورا از اين زنان سماع كرده يا اجازه حديث گرفته است . 7 . تهذيب الكمال ، ابوالحَجّاج يوسف المزّى (654 _ 742 ق) ، بيروت : دارالفكر ، 1414ق _ 1994م . در جلد 35 كتاب (ص 123 _ 401 / ش 7780 _ 8045) ، 265 زن راوى حديث و اسامى استادان آنان مذكور است . 8 . ميزان الاعتدال فى نقد الرجال ، محمّد بن احمد بن عثمان الذهبى (م 748 ق) ، بيروت :

.

ص: 19

تحليل

دارالمعرفة . در جلد چهارم كتاب (ص 606 _ 616 / ش 10932 تا 11053) ، 106 زن راوى ، در ذيل سه عنوان «المجهولات» ، «الكنى» و «من لم يسم» معرفى شده است . مقصود از «مجهولات» ، كسانى اند كه وصف آنان شناخته شده ، نيست . در عنوان اين فصل آمده است : «و ما علّمتُ فى النساء مَن اتهمت و لا مَن تركوها ؛ زنى را نمى شناسم كه متهم شده باشد و يا وى را در نقل حديث رها كرده باشند» . (ج 4 ، ص 604) و مقصود از «من لم يسم» ، كسانى اند كه نامشان دانسته نشده است . 9 . الاصابة فى تمييز الصحابة ، احمد بن على العسقلانى المعروف بابن حجر (773 _ 852 ق) ، بيروت : دار الكتب العلمية . در جلد هشتم كتاب (291ص) ، نام 1545 زن به ترتيب الفبا آمده است . 10 . الضوء اللّامع لأهل القرن التاسع ، محمّد بن عبد الرحمان السخاوى (831 _ 902ق) ، القاهرة : دار الكتاب الاسلامى ، 12 ج . جلد دوازدهم كتاب (معجم النساء) ، به معرفى 1075 زن اختصاص دارد كه بيشتر آنان داراى اجازه يا سماع حديث بوده اند . 11 . تهذيب التهذيب ، ابن حجر عسقلانى (م 852 ق) ، حيدر آباد : 1327 ق . جلد دوازدهم كتاب (ص 397 _ 504) ، به معرفى زنان راوى اختصاص دارد و از 271 زن ، نام برده شده است . 12 . لسان الميزان ، احمد بن على بن حجر العسقلانى (م 852 ق) ، بيروت : دار الكتب العلمية ، بيروت ، 1416 ق / 1996 م ، 7 ج . در جلد هفتم (ص 557 _ 571) ، از 115 زن راوى ، ياد شده است .

تحليل1 . گفتنى است كه در سه كتاب : الكامل فى ضعفاء الرجال ، ابن عدى الجرجانى

.

ص: 20

دو . شيعه

(م 365 ق) ؛ الضعفاء الكبير ، محمّد بن عمرو العقيلى المكى (م 322 ق) و الضعفاء و المتروكين ، ابن جوزى (508 _ 597 ق) ، از زنان نام برده نشده است . 2 . در ساير كتاب ها نيز براى زنان ، قدحى ذكر نشده ؛ گرچه توثيق يا مدحى نيز برايشان مذكور نباشد . 3 . ديگر آثار طبقاتى و رجالى اهل سنّت ، بخش معرفى زنان ، ندارد . 4 . جمع تمامى زنان ذكر شده در هفت كتاب اخير ، با نام هاى مكرر ، 1937 تَنْ است . 5 . كتاب هاى مربوط به معرفى صحابه و طبقات ، از آن رو معرفى شده است كه در منابع اهل سنّت ، جزو كتب رجال به شمار مى رود ، وگرنه بسيارى از زنان موجود در آنها راوى حديث نيستند و بدين جهت در شمارش كلى ، از آنها صرف نظر شد .

دو . شيعه1 . رجال البرقى ، احمد بن محمّد بن خالد البرقى (م 274ق) ، قم : مؤسسة القيوم ، 1419 ق . اين كتاب (ص 145 _ 147/ ش 1678 _ 1707) ، از 29 زن نام مى بَرَد . 2 . اختيار معرفة الرجال ، ابوجعفر محمّد بن الحسن بن الطوسى (385 _ 460ق) ، تحقيق : حسن المصطفوى ، مشهد : دانشگاه مشهد ، 1348 . در اين اثر ، تنها از سه زن ياد شده است : حبابة الوالِبيّة (ش 182) ، سعيدة (ش 681) ، حُبَّى (791) . 3 . الرجال ، ابوجعفر محمّد بن الحسن الطوسى (385 _ 460ق) ، قم : منشورات الرضى . شيخ طوسى ، در اين اثر در ذيل هر باب ، اسامى راويان زن را بدين شرح گزارش كرده است : _ اصحاب النبى صلى الله عليه و آله ، ص 32 _ 34 ، 38 زن ؛

.

ص: 21

_ اصحاب علىّ عليه السلام ، ص 66 ، 3 زن ؛ _ اصحاب الحسن بن علىّ عليه السلام ، ص 71 ، 1 زن ؛ _ اصحاب الحسين بن علىّ عليه السلام ، ص 81 ، 1 زن ؛ _ اصحاب علىّ بن الحسين عليه السلام ، ص 102 ، 1 زن ؛ _ اصحاب الباقر عليه السلام ، ص 142 ، 2 زن ؛ _ اصحاب الصادق عليه السلام ، ص 341 _ 342 ، 12 زن ؛ _ اصحاب الكاظم عليه السلام ، ص 366 ، 1 زن ؛ _ اصحاب الرضا عليه السلام ، ندارد ؛ _ اصحاب الجواد عليه السلام ، ص 409 ، 2 زن ؛ _ اصحاب الهادى عليه السلام ، ص 427 ، 1 زن ؛ _ اصحاب العسكرى عليه السلام ، ندارد ؛ _ فيمن لم يرو عن الائمة عليهم السلام ، ص 521 ، 1 زن . در مجموع ، از 63 زن راوى حديث ياد شده است . 4 . الرجال ، تقى الدين حسن بن على بن داوود الحلى (647 _ 707ق) ، قم : منشورات الرضى . در اين كتاب (ص 223 _ 224) از 22 زن راوى حديث ، نام برده شده است . 5 . نقد الرجال ، السيد مصطفى الحسينى التفرشى (م 1015ق) ، قم : مؤسسة آل البيت لاحياء التراث ، 1418 ق ، 5 ج . مؤلف ، در جلد پنجم (ص 305 _ 315) ، از 64 زن راوى ، ياد كرده است . 6 . مجمع الرجال ، ملّا عناية اللّه القهپايى(زنده در 1021ق) ، اصفهان : 7 جلد . در جلد هفتم (ص 17 _ 182) ، از 111 زن ، نام برده شده است . 7 . جامع الرواة ، محمّد بن على الأردبيلى (م 1101ق) ، بيروت : دار الأضواء ، 1403 ق / 1983 م ، 2 جلد .

.

ص: 22

در جلد دوم (ص 455 _ 459 / ش 3609 _ 3697) ، از 88 زن ، نام برده است . 8 . منتهى المقال ، ابوعلى الحائرى (1159 _ 1215ق) ، قم : مؤسسة آل البيت لاحياء التراث ، 1416 ق ، 7 ج . در جلد هفتم (ص 457 _ 470) ، از 25 زن نام برده كه اكثر آنان مورد مدح يا توثيق واقع شده اند . 9 . تنقيح المقال فى علم الرجال ، عبد اللّه المامقانى (1252 _ 1311ق) ، نجف : مطبعة المرتضوية ، 1352 ق ، 3ج . ضميمه جلد سوم (ص 69 _ 83) به زنان اختصاص دارد و نويسنده از 191 زن ، نام مى بَرَد . مؤلّف در آغاز مى نويسد : «تنها نام بانوانى را كه از طريق شيعه روايتى از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده اند ، آورده ايم ، اما زنان صحابى را كه از پيامبر صلى الله عليه و آله سخنى را از غير طريق شيعه نقل كرده اند ، يا از غير پيامبر صلى الله عليه و آله چيزى را نقل كرده باشند ، در اين كتاب ياد نكرده ايم ، و در كتاب هاى اُسدُ الغابة ، الاصابة فى تمييز الصحابة و الاستيعاب ، اين زنان به صورت گسترده مطرح شده اند (ج 2 ، ص 69) . 10 . مستدركات علم الرجال ، على النمازى الشاهرودى (1293 _ 1363ش) ، تهران : حيدرى ، 1415 ق ، 8 ج . در جلد هشتم (ص 544 _ 602 / ش 17937 _ 18189) ، از 252 زن نام مى بَرَد و شرح حال آنان را بازگو مى كند . گفتنى است اين اثر ، تكمله اى بر تنقيح المقال مامقانى ، معجم رجال الحديث خويى و جامع الرواة اردبيلى است . 11 . معجم رجال الحديث ، سيد ابوالقاسم الخويى (1278 _ 1371ش) ، بيروت : مدينة العلم ، چهارم ، 1409ق / 1989 م ، 23 ج . در جلد 23 (ص 170 _ 201) ، 134 زن معرفى شده است . 12 . قاموس الرجال ، محمّدتقى التسترى (1282 _ 1374ش) ، تهران : مركز نشر كتاب ،

.

ص: 23

تحليل

ب . كتاب هاى ويژه معرّفى زنان راوى

1389 ق ، 14 ج . در جلد دهم (ص 377 _ 480) و جلد يازدهم (ص 2 _ 41) ، از 191 زن نام برده است . 13 . المرأة المسلمة و اجازة الحديث عند الفريقين ، امّ على مشكور ، هفتمين كنفرانس بين المللى وحدت اسلامى (شهريور 1373) ، 22 ص . در اين اثر ، 20 زن صاحب اجازه ، معرفى شده اند .

تحليل1 . در هيچ يك از اين كتب ، هيچ يك از زنان تضعيف نشده است ، بلكه يا توثيق و مدح دارد و يا درباره آنان سكوت شده است . 2 . كتاب الرجال ابن غضائرى كه ويژه معرفى ضعفاست ، از معرفى زنان خالى است . 3 . تعداد راويان زن در اين منابع ، با تكرار 996 تَنْ است . 5 . ساير منابع رجالى شيعه ، از معرفى زنان تُهى است .

ب . كتاب هاى ويژه معرّفى زنان راوى1 . محدّثات شيعه ، دكتر نهلا غروى نائينى ، دانشگاه تربيت مدرس ، تهران ، 1375 . در اين اثر ، 196 زن كه ناقل گفتار ، احاديث و فضايل معصومان و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام بوده اند ، به ترتيب حروف الفبا معرفى شده اند . در معرفى هر زن ، نخست ، شرح حال اجمالى وى و سپس فضايلش آورده شده ، آن گاه سخنان بزرگان درباره او نقل مى شود . از چه كسى روايت كرده و چه كسى از او روايت كرده ، عنوان بعدى در ذيل هر نام است . در پايان نيز احاديث هر راوى ، برشمرده مى شود . فهارس پايان كتاب ، چون فهرست آيات ، روايات و صاحبان اجازه ، روايات به ترتيب عصر حيات ، و راويان بر پايه طبقه ، بر اتقان و استحكام اثر افزوده است . 2 . زنان دانشمند و راوى حديث ، احمد صادقى اردستانى ، قم : انتشارات دفتر تبليغات

.

ص: 24

ج . كتاب هاى حديثى خاص احاديث زنان

اشاره

اسلامى ، 1377 . در اين كتاب ، 177 زن راوى حديث ، به ترتيب طبقه ، معرفى شده است . نخست ، زنان راوى حديث پيامبر صلى الله عليه و آله و سپس راويان ساير امامان عليه السلام معرفى شده اند . براى هر يك ، شرح حال و ترجمه اى نسبتا مبسوط گزارش شده است . 3 . اعلام النساء المؤمنات ، محمّد الحسون _ امّ على مشكور ، تهران : اسوه ، 1419 ق ، 720 ص . اين كتاب ، ويژه معرفى زنان راوى نيست ، امّا از آن رو كه در بخش فهارس كتاب ، فهرست رُوات زن و زنان صاحب اجازه را آورده ، در شمار كتب اختصاصى معرفى گرديد . مجموع زنان راوى و صاحب اجازه كه در اين اثر معرفى شده اند ، 168 زن است . 4 . حضور بانوان در نقل حديث غدير ، سيد ضياء مرتضوى ، فصل نامه علوم حديث ، ش 7 . در اين مقاله ، هجده زن از صحابه و غير صحابه كه جزوِ راويان حديث غدير به شمار مى روند ، به اجمال معرفى شده اند .

ج . كتاب هاى حديثى خاص احاديث زناندر اين بخش ، منابعى معرفى خواهد شد كه روايت هاى زنان را گرد آورده باشند ؛ خواه زنان مصدر حديث باشند خواه راوى . از اين رو منابعى كه به گردآورى سخنان حضرت فاطمه عليهاالسلامپرداخته يا سخنان برخى از زنان صحابه و ساير زنان را جمع آورى كرده اند ، معرفى خواهند شد . برخى منابع روايى زنان ، اختصاص به يك يا چند زن دارند و برخى ديگر به گردآورى عمومى نظر داشته اند . در اين جا به ترتيب ، كتاب هاى عمومى و سپس اختصاصى آورده مى شود :

.

ص: 25

1 . كتاب هاى عمومى

1 . كتاب هاى عمومى1 . جامع مسانيد النساء ، ابراهيم محمّد الجمل ، القاهرة : الدار المصرية اللبنانية ، 1412 ق ، 2 ج ، 307 + 320 ص . در اين مجموعه دو جلدى ، 1752 حديث غير مكرر جمع شده كه از اين تعداد ، 814 حديث در جلد اول و 938 روايت در جلد دوم ، قرار دارد . زنانى كه اين احاديث را روايت كرده اند ، بيش از صد نفر هستند . كتبى كه مؤلّف ، مبنا قرار داده و احاديث را از آن استخراج كرده ، 28 عنوان است : 1 . صحيح البخارى ، 2 . صحيح مسلم ، 3 . سنن ابن ماجة ، 4 . صحيح سنن ابن ماجة ، 5 . المستدرك للحاكم ، 6 . سنن الدار قطنى ، 7 . مصنّف ابن ابى شيبة ، 8 . صحيح ابن حبّان ، 9 . صحيح ابن خزيمة ، 10 . مسند الشافعى ، 11 . مسند ابى حنيفة ، 12 . مصنّف عبد الرزاق ، 13 . مسند الدارمى ، 14 . حلية الاولياء ، 15 . صحيح ابن عوانة ، 16 . سنن البيهقى ، 17 . سنن ابى داوود ، 18 . سنن الترمذى ، 19 . صحيح ابى داوود ، 20 . مسند الامام احمد ، 21 . الفتح الربانى ، 22 . موطّأ الامام مالك ، 23 . معاجم الطبرانى ، 24 . مسند ابى يعلى ، 25 . مسند البزّاز ، 26 . نيل الاوطار ، 27 . مجمع الزوائد للهيثمى ، 28 . جامع الأصول لابن اثير . در جلد اول اين كتاب ، روايات صحيح بخارى و صحيح مسلم و در جلد دوم ، ساير احاديث جمع شده است . ترتيب و تبويب روايات ، به شيوه صحيح بخارى است . نويسنده ، مدعى است رواياتى كه ضعف آن معلوم بوده در اين مجموعه نيامده است (ج 2 ، ص 8) . در مقدمه جلد اول و دوم ، شرح كوتاهى از مهم ترين زنان راوى ، ارائه شده است . عدد زنان ترجمه شده ، چهل تن است كه 27 نفر در جلد نخست و سيزده تن در جلد دوم ، ترجمه شده است . شرح حال مختصرى نيز از همسران پيامبر ، در آغاز جلد نخست آمده است . نويسنده ، در پانوشت ها ، مأخذ احاديث را ذكر مى كند و نيز

.

ص: 26

2 . روايات حضرت فاطمه عليهاالسلام

توضيحاتى پيرامون سند ، راويان و برخى لغات ، اضافه مى كند . وى ، تعداد روايات عايشه را 2210 گفته است (ج 1 ، ص 11) . در پايان كتاب ، فهارس اعلام النساء ، اطراف الحديث و موضوعات آمده است كه بهره بردن از كتاب را آسان مى كند . 2 . الآحاد و المثانى ، ابن ابى عاصم (206 _ 287 ق) ، تحقيق : د . باسم فيصل احمد الجوابرة ، الرياض : دار الراية ، 1411 ق ، 6 ج . در جلد پنجم (ص 354 تا آخر) و جلد ششم (ص 1 _ 263) _ يعنى از شماره 1054 تا 1250 _ ، 196 زن راوى را معرفى كرده كه براى هر كدام ، يك يا دو روايت نقل كرده است . البته گاه براى يك حديث ، اسناد متعدد مى آورد ، چنان كه به صورت نادر براى يك نفر ، بيش از دو حديث نقل مى كند . در مجموع ، 557 حديث از زنان نقل شده است .

2 . روايات حضرت فاطمه عليهاالسلام1 . مسند فاطمة الزهراء عليهاالسلام ، جلال الدين السيوطى (849 _ 911ق) . اين اثر ، با تصحيح و تعليق هاى مختلف ، بارها به چاپ رسيده است كه مى توان از اين موارد ياد كرد : الف . تصحيح : حافظ عزيز بيك ، حيدرآباد : المطبعة العزيزية ، 1406 ق . ب . تحقيق : فوّاز احمد زمرْلى ، بيروت : دار ابن حزم ، 1414 ق . ج . بيروت : مؤسسة الكتب الثقافية ، 1413 ق . در اين كتاب ، سيوطى ، 284 حديث را گرد آورده كه برخى به سيره حضرت فاطمه عليهاالسلامبرمى گردد ؛ سخنان پيامبر درباره ايشان و نيز روايت هايى كه ايشان از رسول خدا نقل كرده است . 2 . مسند فاطمة الزهراء عليهاالسلام ، عزيز اللّه العطاردى ، تهران : انتشارات عطارد ، 1412 ق . اين كتاب ، سه فصل دارد . در فصل نخست ، زندگى نامه حضرت فاطمه عليهاالسلام و مناقب و

.

ص: 27

فضايل حضرت گردآورى شده است كه 36 باب دارد . فصل دوم ، به روايات نقل شده از ايشان اختصاص دارد كه در 17 باب تنظيم شده است . و فصل سوم ، نيز به مدح راويان از ايشان اختصاص دارد و در آن 29 راوى معرفى شده است . 3 . مسند فاطمة الزهراء ، سيد حسين شيخ الاسلامى ، قم : مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى ، 1419 ق / 1377 ش . نويسنده ، 496 سخن از سخنان حضرت را گرد آورده و اين احاديث را در 45 باب منظم نموده كه از آن جمله است : الآيات القرآنية فى رواياتها ، خطبها ، مقام أبيها و أمّها ، قبل الولادة و بعدها ، علمها ، الأخلاق و نصايحها ، الأحكام الشرعية ، زهدها و مخمصتها ، حجابها و سترها ، ايثارها ، طعام الجنة ، صلواتها ، تسبيحها ، دعواتها ، الصلاة و السلام عليها و على ابيها ، فاطمة بضعة منّى ، إنّها سيدة نساء العالمين ، مشيّتها مشية رسول اللّه ، عملها فى بيتها ، حملها ، لكل نبىّ عصبة ، الاحسان إلى ذريتها و . . . . 4 . كلمة فاطمة الزهراء عليهاالسلام ، سيد حسن الشيرازى ، بيروت : مؤسسة ابى الفضل العباس ، 1421 ق . احاديث پيرامون فاطمه عليهاالسلام و روايات نقل شده از ايشان ، در اين كتاب گردآورى شده است . عناوين كلى مباحث ، بدين ترتيب است : نبويات ، ولائيات ، عقايد ، معارف ، اخلاق ، عبادات ، احكام ، اجتماعيات ، ادعية ، مناقضات ، سياسيات ، مناظرات ، حِكَم ، وصايا ، متفرقات . 5 . نهج الحياة (فرهنگ سخنان فاطمه عليهاالسلام) ، محمّد دشتى ، قم : مؤسسه تحقيقاتى اميرالمؤمنين ، 1372ش . در اين اثر ، 213 حديث از حضرت فاطمه عليهاالسلام ، به ترتيب موضوعى و الفبايى ، گرد آمده است . ترجمه فارسى و پاره اى توضيحات نيز از مزاياى اين اثر به شمار مى رود .

.

ص: 28

3 . روايات عايشه

6 . مسند فاطمه عليهاالسلام ، مهدى جعفرى ، تهران : نشر مرضيه ، 1414 ق / 1372 ش . در اين كتاب ، 144 حديث از سخنان و سيره عملى آن حضرت ، گردآورى شده و ترجمه فارسى آنها نيز به همراه احاديث است . كتاب ، مقدمه اى طولانى در شرح حال حضرت فاطمه عليهاالسلام دارد (160 صفحه) و مطالب كتاب ، در چهارده فصل بدين شرح سامان يافته است : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و فاطمه عليهاالسلام ، محمّد صلى الله عليه و آله و على عليه السلام ، على عليه السلام ، فرزندان فاطمه عليهاالسلام ، اهل بيت عليهم السلام ، حديث كساء ، شيعيان ، رستخيز ، مواعظ و حكم ، احكام ، آداب ، نيايش ، اختصاصات فاطمى ، سخنان منظوم . 7 . صحيفة الزهراء عليهاالسلام ، أسعد عبود ، بيروت : الارشاد للطباعة و النشر ، 1420 ق . مؤلّف ، پس از باب اول كه به شرح حال آن حضرت اختصاص دارد ، در باب دوم ، دعاها ، خطبه ها و سخنان آن حضرت را گرد آورده است . باب سوم ، به اشعار حضرت فاطمه عليهاالسلام و اشعارى كه درباره ايشان سروده شده ، اختصاص دارد . 8 . صحيفة الزهراء عليهاالسلام ، جواد قيومى اصفهانى ، قم : دفتر انتشارات اسلامى ، 1376 . اين كتاب ، شامل ادعيه ، خطبه ها و استغاثه هاى حضرت فاطمه عليهاالسلام است . 68 دعا ، 3 خطبه ، 40 سخن و 5 استغاثه در اين كتاب گرد آمده است .

3 . روايات عايشه1 . مسند عايشة ، ابن حجر عسقلانى ، تحقيق : ابومطيع عطاء اللّه بن عبد اللّه عبد الغفار ، القاهرة : مكتبة السنة ، 1416 ق . در اين اثر ، 1081 حديث از عايشه نقل شده كه ابن حجر آن را بر پايه مسند ابن حنبل و زيادات فرزندش عبد اللّه ، فراهم آورده است . ترتيب روايات ، به ترتيب الفبايى نام راويان از عايشه ، است . اين اثر ، از جهت موضوعى ، چنان كه در فهرست پايان كتاب آمده ، شامل تمامى ابواب فقه و ساير معارف است .

.

ص: 29

4 . روايات امهات المؤمنين

د . منابع تحليلى درباره سهم زنان در نشر حديث

2 . الاجابة لايراد ما استدركته عايشة على الصحابة ، الزركشى ، دمشق : مطبعة الهاشمية ، 1939 م . در اين اثر ، نود حديث از عايشه نقل شده كه بر نقل سى تَنْ از صحابه ، خُرده گرفته است .

4 . روايات امهات المؤمنين1 . موسوعة امهات المؤمنين ، عبد الصبور شاهين ، تصحيح : عبد السلام الرفاعى ، الزهراء للاعلام العربى ، 1412 ق ، 567 ص . دراين اثر ، نخست ، شرح زندگى همسران رسول خدا صلى الله عليه و آله و سپس ، روايات آنان گرد آمده است . همسرانى كه از آنان ياد شده ، عبارت اند از : خديجه ، سوده ، عايشه ، حفصه ، زينب بنت جحش ، امّ سلمه ، زينب بنت خزيمه ، امّ حبيبه ، صفيه ، ميمونه ، ريحانه ، امّ ابراهيم . در اين كتاب ، 1470 حديث كه همسران پيامبر ، راوى آن بوده اند ، گرد آمده است .

د . منابع تحليلى درباره سهم زنان در نشر حديثمراد از منابع تحليلى ، منابعى است كه به تحليل نقش زنان در نشر حديث پرداخته و به صورت كتاب و مقاله منتشر شده اند . اينك به معرفى اين منابع مى پردازيم : 1 . عناية النساء بالحديث النبوى ، ابى عبيدة مشهور بن حسن آل سلمان ، المملكة العربية السعودية : دار ابن عفان ، الطبعة الثانية ، 1417 ق . اين اثر ، از يك مقدمه و چهار فصل تشكيل شده است . در فصل نخست ، همتايى زنان را با مردان در روايت ، آورده است و مقصود نويسنده آن است كه زنان ، از قرون اوليه به علم آموزى و فراگيرى روايت اهتمام داشتند . مؤلّف ، در ادامه از پانزده شخصيت برجسته عالم اسلامى ياد مى كند كه از زنان ، حديث آموختند ؛ كسانى چون

.

ص: 30

زهرى ، مالك بن انس ، احمد بن حنبل ، ابويعلى ، سمعانى ، ابن جوزى ، ذهبى ، ابن قيم ، ابن حجر و . . . . نويسنده ، در فصل دوم ، راويان حديث در عصر پيامبر و صحابه را آورده و جايگاه عايشه در نقل حديث را گوشزد مى كند كه وى ، 2210 حديث روايت كرده است . آن گاه ساير زنان اين عصر را ، با ذكر عدد احاديث نقل شده توسط آنان ، برمى شمرد . فصل سوم ، به معرفى زنان راوى پس از دوره صحابه ، اختصاص دارد . نويسنده ، ابتدا زنان راوى حديث در دوره تابعين و پس از آن ، راويان قرن هاى دوم و سوم تا قرن نهم را معرفى مى كند . (وى ، معتقد است ، از قرن نهم به بعد ، تمايل و رغبت زنان به فراگيرى حديث ، رو به كاهش مى گذارد) . سپس به قرن هاى دهم تا سيزدهم مى پردازد . فصل چهارم كه صورتى جُنگ گونه دارد ، به بيان نمونه هايى از اهتمام علما به تعليم زنان ، اختصاص يافته است . 2 . جهود المراة فى رواية الحديث فى القرن الثامن الهجرى ، صالح يوسف معتوق ، بيروت : دار البشائر الاسلامية ، 1418 ق ، 376 ص . كتاب ، در يك مقدمه و دو فصل و يك خاتمه ، سامان يافته است . نويسنده ، در مقدمه ، اوضاع سياسى ، اجتماعى و علمى قرن هشتم را بازگو مى كند و در ادامه ، گوشه هايى از تلاش هاى علمى مردان و زنان را در اين قرن باز مى گويد . در فصل اول ، پس از اشاره به اهتمام زنان به علم حديث از قرون اوليه تا قرن هشتم ، به معرفى تلاش هاى حديثى زنان در اين قرن مى پردازد . نويسنده ، در اين زمينه از 232 زن به ترتيب دهه ها نام برده است : دهه اول قرن هشتم ، 29 زن ، دهه دوم ، 31 زن ، دهه سوم ، 18 زن ، دهه چهارم ، 32 زن ، دهه پنجم ، 26 زن ، دهه ششم ، 10 زن ، دهه هفتم ، 14 زن ، دهه هشتم ، 13 زن ، دهه نهم ، 15 زن ، دهه آخر ، 12 زن .

.

ص: 31

وى ، در ادامه از 31 زن نام برده كه سال هاى وفات و تاريخ حديث گويى آنان معلوم نيست . در فصل دوم ، شرح حال پانزده تَنْ از زنان برجسته اين قرن كه تأثير فراوانى در نشر حديث داشته اند ، بازگو شده است . اينان عبارت اند از : فاطمة بنت سليمان ، فاطمة بنت ابراهيم ، هدية بنت على ، ست الوزراء ، فاطمة بنت احمد ، زينب بنت احمد ، وجيهة بنت على ، زينب بنت يحيى ، عايشة بنت محمّد ، زينب بنت احمد ، فاطمة بنت ابراهيم ، زينب بنت اسماعيل ، ست العرب ، جويرية بنت احمد ، فاطمة بنت احمد . 3 . دور المرأة فى خدمة الحديث فى القرون الثلاثة الاولى ، آمال قرداش بنت الحسين ، قطر : كتاب الامة ، سال 19 ، ش 70 ، 1420 ق . نويسنده ، سهم زنان را در حديث در سه قرن اول اسلامى ، به بحث مى گذارد . وى ، كتابش را به دو فصل تقسيم كرده است ؛ در فصل نخست ، سهم زنان را در رواية الحديث بيان مى كند و در فصل دوم ، نقش زنان را در دراية الحديث طرح مى كند . در فصل نخست ، ابتدا تعداد روايات زنان پيامبر و شاگردان آنان را شرح مى دهد ، آن گاه ديگر زنانى را كه در اين سه قرن ، به نقل حديث پرداخته اند ، معرفى مى كند . در ادامه ، سفرهاى زنان را براى فراگيرى و بازگو كردن حديث ، به اجمال گزارش كرده است . پايان بخش اين فصل ، سهم زنان در روايات كتب ستّه اهل سنّت است كه در آن ، تعداد رُوات ، تعداد راويان ، موضوعاتى كه زنان در آن باره روايت دارند ، به تفصيل شرح داده شده است . در فصل دوم ، ابتدا نمونه هايى از تحمّل و اداى حديث توسط زنان را بيان مى دارد و از سماع ، قرائت ، اجازه ، وصيت و وجاده نام مى بَرَد . در ادامه ، به نقد متن حديث توسط زنان مى پردازد و نمونه هايى از احاديث عايشه را در اين زمينه شاهد مى آورد . در پايان نيز نمونه هايى را از جرح و تعديل هايى كه توسط زنان در اين دوره ها انجام

.

ص: 32

شده ، ياد مى كند . در مجموع ، اين اثر مى تواند الگويى براى استمرار بحث در ديگر قرون و ادوار تاريخ اسلامى قرار گيرد . 4 . صفحات مشرفة من عناية المرأة بصحيح الامام البخارى (رواية و تدريسا) ، محمّد بن عزوز ، بيروت : دار ابن حزم ، 1423 ق . اين كتاب ، داراى يك درآمد و دو فصل است . در درآمد ، به شرح حال بخارى ، اهتمام محدّثان به آموزش خانواده بويژه آموختن صحيح بخارى ، پرداخته است . در فصل نخست ، روايت صحيح بخارى توسط زنان را به بحث گذاشته و راويان آن را از دو طريق ابن زبيدى و حجّار ، معرفى كرده است . نُه زن ، صحيح بخارى را از ابن زبيدى و بيست زن ، آن را از حجّار ، روايت كرده اند و اين همه در دار الحديث الاشرفية در دمشق ، اتفاق افتاده است . فصل دوم ، به تدريس صحيح بخارى توسط زنان اختصاص دارد . در اين فصل ، از يازده زن ياد كرده و شرح حال آنان را باز گفته است . اين يازده تن عبارت اند از : كريمه مروزية ، فاطمة بنت البغدادى ، شُهدة بنت احمد البغدادى ، كريمة بنت عبد الوهاب ابن بيرية ، فاطمة بنت جوهر البعلبكى ، هدية بنت عسكر ، ست الوزراء ، عايشة بنت محمّد بن عبد الهادى ، زينب بنت احمد بن عمر بن ابى بكر ، جويرية بنت احمد الهكارية القاهرية ، فاطمة بنت احمد بن قاسم الحرازى . 5 . النساء المحدّثات فى العصر المملوكى و دورهن فى الحياة الادبية و الثقافية ، امينة جمال الدين ، القاهرة : دار الهداية ، 1423 ق . قسمتى از اين كتاب ، نخست به صورت مقاله با اين مشخصات به چاپ رسيد : تراجم المحدّثات فى العصر المملوكى دراسة اولية فى المصادر ، امينة محمّد جمال الدين ، مجلة مركز بحوث السنّة و السيرة (قطر) ، العدد 6 ، 1413 ق ، ص 444 _ 465 . نويسنده ، در اين كتاب مى كوشد تحليلى از كتاب الدرر الكامنة فى أعيان المأة الثامنة ،

.

ص: 33

نوشته ابن حجر عسقلانى ، درباره زنان محدّث به دست دهد . وى ، بر اين باور است كه ابن حجر ، به گزارش شرح حال زنان راوى ، اهتمام ويژه داشته و از اين رو در آثار رجالى اش بسيار بدان مى پردازد . از شواهد اين امر نيز آن است كه وى كتابى دارد به نام معجم الشيخة مريم ، در 13 جزء ، كه نسخه خطى آن در دار الكتب المصرية ، موجود است . وى ، مى نويسد : «ابن حجر ، در اين اثر ، به شيوه ديگر تراجم نويسان عمل نكرده ، بلكه اطّلاعات و تحليل هاى دقيقى درباره زنان راوى به دست مى دهد» . اين كتاب ، داراى سه بخش است . در بخش نخست ، اهتمام ابن حجر را به شرح حال زنان در كتب متعدد و روش و منهج اش در اين كتب ، بررسى مى كند . در بخش دوم ، جدولى را در معرفى زنان محدّث در قرن هشتم ، آورده و از 234 زن ياد مى كند . و در بخش سوم ، اطّلاعات بخش دوم را تجزيه و تحليل مى كند . 6 . جهود المرأة الدمشقية فى رواية الحديث الشريف ، محمّد بن عزوز ، دمشق : دارالفكر ، 1427 ق . چنان كه از نام كتاب آشكار است ، نويسنده ، تلاش هاى زنان دمشقى را درباره حديث به بحث گذارده است . اين كتاب ، داراى دو بخش است : در بخش اول ، اهتمام خانواده هاى دمشقى را به زنان و چهره هاى مشهور زنان را در حوزه حديث ، معرفى كرده است . محدّثات دمشقى را از دوره صحابه تا پس از قرن نهم ، به تفكيك قرون و نيز محدّثات مهاجر به دمشق را شناسانده است . در بخش دوم ، شرح حال بزرگ ترين محدّثات دمشقى را بر حسب تاريخ فوت ، باز گفته است . در اين بخش ، 25 زن معرفى شده كه مربوط به قرن هاى هفتم تا نهم هستند . 7 . المحدّثات فى التاريخ الاسلامى ، اميمة ابوبكر ، مصر : مجله هاجر (كتاب المرأة : 5 _ 6) 1998 م ، ص 125 _ 139 .

.

ص: 34

اين مقاله ، به تحليل زنان محدّث در قرن چهاردهم و پانزدهم ميلادى (هشتم و نهم هجرى) ، بر پايه دو كتاب الدرر الكامنة فى اعيان المأة الثامنة ، نوشته ابن حجر عسقلانى ، و الضوء اللامع لاهل القرن التاسع ، نوشته سخاوى ، مى پردازد . نويسنده مقاله ، در صدد استخراج اسامى رُوات و يا بازگويى شرح حال آنان نيست ؛ بلكه به تحليل محتواى داده هاى اين دو كتاب درباره زنان محدّث ، توجّه دارد . وى ، مى نويسد : «نخستين چيزى كه در تراجم و شرح حال زنان در اين دو اثر به چشم مى خورد ، مدح و ستايش زنان به عنوان ذات فهم و عقل ، عاقلة ، مستوية العقل ، كانت تدرى الفقه جهدا و . . . است» (ص 131) . از ثبت اين اوصاف و ويژگى ها ، به دست مى آيد كه اين زنان به دقّت ، علوم دينى را مى دانستند و در آن غور و وارسى مى كردند . از ديگر ويژگى هايى كه در سخنان سخاوى و ابن حجر به چشم مى خورد ، تعبيرهايى چون «رئيسة» ، «مدبرة» ، «وجيهة» ، «ذات رياسة» ، «ذات وجاهة» و... است كه بر شخصيت بلند و جلالت و وقار اين زنان ، دلالت دارد . منظور سخاوى و ابن حجر از وجاهت و تدبير ، اداره رباط ها و مكان ها براى بيوه زنان ، يتيمان و . . . است . 8 . طبقات النساء المحدّثات من الطبقة الاولى الى الطبقة السادسة ، عبد العزيز سيد الاهل ، القاهرة : مطابع الاهرام ، 1981 م . اين كتاب را نگارنده نديده و در منابع ، از آن ياد شده است .

.

ص: 35

بخش دو : عرصه هاى سهم زنان در نشر حديث

1 . اجازات حديثى زنان

اشاره

بخش دو : عرصه هاى سهم زنان در نشر حديثدر اين بخش ، تلاش مى شود سهم زنان در حفظ ، نشر حديث و دانش هاى حديثى گزارش شود . اين گزارش ، هم مى تواند براساس قرن ها تنظيم گردد و هم بر پايه موضوعات ، امّا به نظر مى رسد موضوع محورى ، بيشتر سودمند است كه البته در آن ، ترتيب زمانى نيز رعايت خواهد شد . موضوعاتى كه مى بايد در لا به لاى متون ، جستجو كرد و حضور زنان را در آنها به دست آورد ، عبارت اند از : 1 . اجازات حديثى ؛ 2 . كتابت حديث ؛ 3 . تأليف كتب حديثى و علوم حديث ؛ 4 . تصحيح و تحقيق ؛ 5 . تدريس حديث و دانش هاى حديث . گفتنى است اين استقصا را نمى توان كامل دانست و جاى تتبع هاى گسترده تر باقى است . بدان اميد كه با طرح مسئله و همّت محققان ، اين مباحث به كمال بايسته اش رسد .

.

ص: 36

يك . اجازات زنان شيعى

اشاره

1 . اجازات حديثى زناندر دوران گذشته ، يكى از راه هاى فراگيرى حديث و حفظ و نشر آن ، اجازه محدّثان و راويان بوده است . در اين طريق ، فرد اجازه گرفته ، مجاز مى شد روايت هاى اجازه دهنده را _ خواه مكتوب و خواه مسموع _ براى ديگران گزارش كند . اجازه ، پيش از دوره تدوين هاى رسمى حديث ، در حراست و سلامت احاديث ، سهم بسيار داشت و پس از آن نيز در انتساب كتب و نوشته ها مؤثر بود ، چنان كه گنجينه اى از اطّلاعات حديثى به شمار مى رود . (1) در اجازات حديثى ، زنان نيز مانند مردان سهم داشته اند ؛ گرچه سهم آنان بدان پايه و اندازه نبوده است . البته اين مطلب نيازمند تحليل هاى اجتماعى و فرهنگى است . اينك به گزارش اجمالى اجازه نامه هاى زنان ، نزد شيعيان و اهل سنّت مى پردازيم . در اين گزارش ، نظر بر آن است كه زنانى كه اجازه دريافت كرده اند و يا به ديگران اجازه نقل حديث داده اند معرفى شوند و اگر متن اجازه نامه ها موجود باشد ، نقل گردد . در معرفى زنان صاحب اجازه ، ترتيب زمانى را ملاك قرار داده و نوشته را در دو بخش شيعه و اهل سنّت سامان داده ايم .

يك . اجازات زنان شيعىنگارنده ، پيش از قرن پنجم ، به موردى دست نيافته است : 2

.


1- .ر . ك : ميراث حديث شيعه ، دفتر سوم ، ص 7 _ 9 .

ص: 37

قرن پنجم

قرن پنجم1 و 2 . دو دختر شيخ طوسىنويسنده رياض العلماء ، مى نويسد : دو دختر شيخ طوسى ، فاضل و دانشمند بودند و برخى از علما ، بدانان اجازه دادند ، و احتمال دارد اين اجازه ، از سوى برادرشان ، ابوعلى و يا پدرشان ، شيخ طوسى بوده باشد . (1) و نيز نوشته است : مادر سيد بن طاووس ، از بزرگان اهل دانش بود . يكى از شاگردان شيخ على كركى ، در نوشته اى كه به معرفى مشايخش اختصاص دارد ، نوشته است : يكى از آنان ، مادر سيد بن طاووس ، دختر شيخ طوسى است كه پدرش ، [نقل ]تمامى آثار و رواياتش را به وى اجازه داد . (2) علّامه امينى در اعيان الشيعة ، مى نويسد : در شرح حال سيد احمد بن موسى بن طاووس ، گذشت كه مادرش ، دختر شيخ طوسى است كه او و خواهرش ، مادر ابن ادريس ، از سوى پدرشان شيخ طوسى ، اجازه روايت تمام آثار خود و شيعيان را دريافت كردند . (3) يادآور مى شود ، بر حسب نقل هاى ياد شده ، در اين كه دو دختر شيخ طوسى صاحب اجازه بوده اند ترديدى نيست ، ليكن اين كه يكى از آنان ، مادر سيد بن طاووس و ديگرى ، مادر ابن ادريس بوده باشد ، قابل تأمل است و برخى محققان چون حاجى

.


1- .رياض العلماء ، ص 408 .
2- .همان ، ج 5 ، ص 408 .
3- .اعيان الشيعة ، ج 13 ، ص 487 .

ص: 38

قرن هفتم
قرن هشتم

نورى و ديگران ، بر اين سخن خرده گرفته اند . (1)

قرن هفتم1 و 2 . شرف الاشراف و فاطمه ، دختران سيد بن طاووسنويسنده رياض العلماء ، در اين باره مى نويسد : اين دو زن ، اهل فضل و دانشمند بودند ؛ چنان كه پدرشان نويسنده اهل صلاح ، سيد بن طاووس ، به اين دو تَنْ و دو برادرشان محمّد و على ، [روايت ] كتاب امالى شيخ طوسى را اجازه داد . (2)

قرن هشتم1 . فاطمه عُكْبرىصاحب رياض العلماء ، درباره اش مى نويسد : فاطمه ، دختر محمّد بن احمد بن عبد اللّه بن حازم عكبرى ، فاضل ، دانشمند و فقيه بود . وى ، از استادان سيد تاج الدين محمّد بن معية الحسينى به شمار مى رود و شهيد ، به واسطه همان سيد تاج الدين از وى نقل حديث مى كند . ظاهر امر آن است كه اين زن ، شيعى بود . اين زن را شيخ عبد الصمد بن احمد بن عبد القادر بن ابى الجيش ، اجازه نقل روايت داد . (3)

2 . فاطمه ، دختر شهيد اولشيخ حرّ عاملى در كتاب امل الامل ، درباره اش مى نويسد : وى ، دانشمند ، فاضل ، فقيه ، اهل صلاح و عبادت پيشه بود . وى ، از پدرش و از ابن معيه ، با اجازه ، نقل حديث مى كرد . پدرش ، وى را گرامى داشت و زنان را در فراگيرى احكام دينى به وى ، ارجاع مى داد . (4)

.


1- .اعلام النساء المؤمنات ، ص 121 و 262 .
2- .رياض العلماء ، ج 5 ، ص 408 ؛ اعيان الشيعة ، ج 8 ، ص 390 .
3- .رياض العلماء ، ج 5 ، ص 406 ؛ اعيان الشيعة ، ج 8 ، ص 391 .
4- .امل الامل ، ج 1 ، ص 193 .

ص: 39

قرن دهم

شهيد ثانى ، مى نويسد : اجازه نامه سيد تاج الدين را به شهيد اول ، شمس الدين محمّد بن مكى و فرزندانش محمّد ، على و فاطمه ، خودم رؤيت كردم . (1) وى ، در كتاب درايه ، نوشته است : استاد ما ، شهيد اول ، از استادش سيد تاج الدين بن معيه ، براى تمامى فرزندانش اجازه روايت گرفت و او هم با خط خود اين اجازه را نگاشت . (2) و نيز مى نويسد : استاد ما ، شهيد اول ، براى تمامى فرزندانش كه در شام به دنيا آمدند ، از استادان خودش اجازه روايت گرفت و اين اجازه نامه ها ، نزد من موجود است . (3)

قرن دهمام الحسن ، دختر شَدْقَمْصاحب رياض العلماء ، درباره اش مى نويسد : وى ، زنى دانشمند و فاضل و كامل بود كه شيخ عزّ الدين حسينى ، فرزند عبد الصمد ، فرزند شيخ شمس الدين محمّد جبل عاملى (م 984 ق) ، به وى اجازه نقل حديث داد . همچنين پدرش حسن بن على بن الحسين ، معروف به ابن شَدْقم ، براى وى و برادرانش سيد محمّد و سيد على و سيد حسين ، اجازه نامه حديث نوشت . وى ، اين اجازه نامه را كه مختصر بود ، در سال 983 ، پس از عيد غدير و هنگامى كه ابن شَدقَم به مكه مشرف شده بود ، نگاشت . (4)

.


1- .همان ، ص 180 .
2- .الرعاية (سلسلة مؤلفات الشهيد الثانى / 13) ، ص 139 .
3- .همان ، ص 141 .
4- .رياض العلماء ، ج 1 ، ص 253 .

ص: 40

قرن يازدهم
قرن دوازدهم
قرن چهاردهم

قرن يازدهمحميده رويدشتى (م 1087 ق)وى ، دختر محمّد شريف بن شمس الدين محمّد رويدشتى اصفهانى است . پدرش ، به ملّا شريف نيز معروف بود و از شاگردان شيخ بهايى است . وى ، از مشايخ علّامه مجلسى است . صاحب رياض العلماء ، مى نويسد : چنان كه مجلسى دوم نيز از وى اجازه داشته و در بعضى از اسناد اجازاتش ، تصريح كرده است . (1)

قرن دوازدهمفاطمه كاشانى ، مكنّى به امّ سلمه (1088 _ 1114 ق)وى ، از زنان فاضل ، محدّث ، اديب ، و شاعر اين دوره و دختر شيخ محمّد علم الهدى و نوه ملّا محسن فيض كاشانى است . او ، مقدمات علوم اسلامى را نزد خواهرانش و فقه و اصول را از عموهايش ابوحامد ، مشهور به نور الهدى و معين الدين احمد فراگرفت و به تكميل علوم نزد پدرش پرداخت . فاطمه ، از پدر و دو عمويش ، اجازه روايت داشت و از آنان روايت مى كرد . (2)

قرن چهاردهم1 . قرائت شيرازى (م 1341 ق)آية اللّه نجفى مرعشى ، در اجازات خود ، مى نويسد : يكى از كسانى كه از او نقل حديث مى كنم ، دانشمند و مدرس ، خانم قرائت شيرازى است . وى ، در شيراز متولد شد و نزد ميرزا ابراهيم محلّاتى و ميرزا هدايت اللّه شيرازى ، درس آموخت . سپس ساكن كربلا شد و در آن جا به زنان ، كتب اربعه مى آموخت . وى ، در سال 1341 در كربلا از دنيا رفت و

.


1- .رياض العلماء ، ج 5 ، ص 405 ، علّامه مجلسى ، ص 90 .
2- .دايرة المعارف تشيع ، ج 2 ، ص 503 ؛ مشاهير زنان ايرانى ، ص 179 ؛ مشاهير زنان اصفهان ، ص 63 ؛ ضعيفه ، ص 48 ؛ رياحين الشريعة ، ج 4 ، ص 185 .

ص: 41

همان جا مدفون شد . (1)

2 . ضيافت شيرازى (م 1342 ق)آية اللّه نجفى مرعشى ، در اجازات خود ، مى نگارد : يكى از كسانى كه از وى روايت مى كنم ، دانشمند بزرگوار ، اديب و شاعر ، خانم ضيافت شيرازى است . وى ، در شيراز به دنيا آمد و ادبيات را نزد شيخ مفيد _ كه از اديبان و شاعران بود _ فراگرفت (اين شيخ مفيد ، در شعر به «داور» تخلص مى كرد و در يكى از حجره هاى صحن شاه چراغ سكونت داشت . وى ، استاد فرصت الدوله شيرازى ، نويسنده كتاب آثار العجم ، و سيد محمّد مقدسى خطاط بود كه ديوان حافظ را به خط خوش ، نوشت و منتشر گشت . وى ، همچنين شرحى بر زيارت عاشورا دارد) . خانم ضيافت شيرازى ، سپس به كربلا مهاجرت كرد و به فراگيرى فقه و اصول پرداخت و مدارج علمى را طى كرد . وى ، حدود سال 1342 در كربلا از دنيا رفت و همان جا مدفون شد . اين خانم ، از افرادى روايت مى كند كه يكى از آنان علّامه سيد مرتضى كشميرى است . (2)

3 . ثريّا خانم محسنىآية اللّه نجفى مرعشى ، در اجازات خود ، مى نويسد : يكى از كسانى كه از وى روايت مى كنم ، فاضل دانشمند و بزرگوار ، ثريّا خانم محسنى است . وى ، ساكن كربلا بود و نزد ميرزا محمّد هندى ، امام جماعت بالا سر امام حسين عليه السلام ، در فقه و اصول و حديث درس آموخت . وى ، از استادش ميرزا محمّد هندى ، حاجى نورى ، مير حامد حسين هندى ، سيد محمّدحسين مرعشى شهرستانى ، نقل روايت مى كند . وى ، به زنان فقه ، اصول و حديث مى آموخت . (3)

.


1- .الاجازة الكبيرة ، ص 246 و 247 .
2- .همان ، ص 247 .
3- .همان ، ص 246 .

ص: 42

قرن پانزدهم
1 . بانو امين اصفهانى (1308 _ 1403 ق)
استادان اجازه بانو امين

قرن پانزدهم1 . بانو امين اصفهانى (1308 _ 1403 ق)آية اللّه نجفى مرعشى ، درباره وى نوشته است : دانشمند جليل القدر ، محدّث متكلم ، فقيه اصولى و حكيم ، نويسنده آثار فراوان ، حاج نصرت بيگم ، دختر سيد محمّدعلى امين تجار ، در سال 1308ق ، در اصفهان زاده شد و دروس مقدمات را فراگرفت و به درس دانشمند بزرگ ، شيخ محمّدرضا اصفهانى مسجد شاهى و مير سيد على نجف آبادى و سيد محمّد نجف آبادى و ديگران حضور يافت و درس هاى فقه ، اصول و علوم عقلى را فراگرفت و به رتبه اجتهاد رسيد . او ، نوشته هاى فراوانى دارد كه از آن جمله است : الاربعين الهاشمية ، النفحات الرحمانية ، المعاد ، مخزن اللئالى ، آخرين سير بشر . وى ، در اصفهان و در آغاز ماه رمضان سال 1403 از دنيا رفت . او ، از عالمان بسيارى حديث روايت كرده است . (1) اين بانوى بزرگ ، از عالمانى اجازه نقل حديث دريافت كرده و شخصيت هايى نيز از وى ، اجازه نقل حديث دارند :

استادان اجازه بانو امين1 . سيد ميرزا آقا اصطهباناتى ؛ 2 . شيخ محمّد كاظم شيرازى ؛ 3 . شيخ عبد الكريم حائرى يزدى ؛ 4 . شيخ محمّدرضا نجفى ابوالمجد اصفهانى ؛ 5 . شيخ مرتضى مظاهرى اصفهانى ؛ 6 . آية اللّه سيد شهاب الدين نجفى مرعشى ؛

.


1- .همان ، ص 245 و 246 . درباره شرح حال ايشان ، ر . ك : بانوى مجتهد ايرانى ، ناصر باقرى بيدهندى ؛ اعلام النساء المؤمنات ، ص 233 ، ش 145 ؛ المسلسلات فى الاجازات ، ج 2 ، ص 452 و 453 .

ص: 43

اجازه گيرندگان بانو امين
اجازه آية اللّه شيخ محمّد كاظم شيرازى

7 . سيد على نجف آبادى . (1)

اجازه گيرندگان بانو امين1 . آية اللّه سيد شهاب الدين نجفى مرعشى ؛ 2 . خانم زينت سادات همايونى ؛ 3 . شهيد سيد محمّدعلى قاضى تبريزى ؛ 4 . علّامه عبد الحسين امينى ؛ 5 . شيخ عبد اللّه سُبَيتى ؛ 6 . شيخ زُهير حَسّون ؛ 7 . علّامه سيد محمّدعلى روضاتى ؛ 8 . سيد عباس كاشانى . (2) در اين جا ، اجازه نامه هايى كه در دسترس است ، با خلاصه ترجمه فارسى ، درج مى گردد .

اجازه آية اللّه شيخ محمّد كاظم شيرازى (3)بسم اللّه الرحمن الرحيم الحمد للّه وحده ، و الصلاة و السلام على من لا نبى بعده و على آله و صحبه . و بعد ، فإن شرف العلم لايخفى و فضله لايحصى ، و لذا اشتاقت إلى تحصيله نفوس ، و ممّن صرفت مدة مديدة من عمرها ، و برهة كثيرة من دهرها ، فى طلبه السيدة الجليلة النبيلة الحسيبة العالمة الفاضلة غرة ناصية عصرها ، و اُعجوبة دهرها الحاجية خانم _ دامت تأييداتها _ بنت المرحوم المغفور الحاج

.


1- .المسلسلات فى الاجازات ، ج 2 ، ص 452 و 453 .
2- .المسلسلات فى الاجازات ، ج 2 ، ص 453 ؛ بانوى مجتهد ايرانى ، ص 113 و 114 .
3- .متن عربى اين اجازه و دو اجازه بعد را دوست فاضل و ارجمندم جناب آقاى باقرى بيدهندى در اختيارم نهاد ، كه بدين وسيله از ايشان سپاس گزارى مى شود .

ص: 44

سيد محمّدعلى أمين التجار الأصبهانى _ طاب ثراه _ ، و لقد استجازت منّى و أتتنا بعض ما صنفها (1) فى المسائل الامتحانية الفقهية و الاُصولية ، و من الشروح على بعض الأخبار و بعد ما ثبت _ بشهادة بعض الأعلام الثقات _ أنه منها ، كشف عن مراتب فضلها و طول يدها فى المعقول و المنقول ، و بلوغها مرتبة من مراتب الاجتهاد ، فلها العمل بما استنبطها (2) من الأحكام على الطريقة المألوفة بين الأعلام ، و لتحمد اللّه على هذه النعمة الجلية و المرتبة العلية ، و عليها بالاجتهاد و سلوك طريق الاحتياط ، و قد أجزت لها أن تروى عنّى ما صحت لى روايته بطرقى المتصلة إلى الأئمة المعصومين _ صلوات اللّه عليهم أجمعين _ و السلام عليها و على كافة إخوانى و أخواتى من المؤمنين و المؤمنات و رحمة اللّه و بركاته . و قد حررت هذه الوجيزة فى العتبة المتبركة العلوية _ على مشرّفها الصلاة و السلام و التحية _ فى السابع من صفر سنة ألف و ثلاثمئة و أربع و خمسين من الهجرة النبويّة _ صلى اللّه عليه و آله _ . الأحقر ، محمّد كاظم بسم اللّه الرحمن الرحيم دختر مرحوم حاج سيد محمّدعلى امين التجار اصفهانى _ طاب ثراه _ كه بانويى بزرگوار ، شريف ، اصيل ، عالم و فرزانه ، برگزيده زنان زمان و مايه شگفتى دورانش مى باشد ، از كسانى است كه مدت مديدى از عمرش و زمان درازى از زندگى اش را ، صرف تحصيل نموده است . ايشان ، از بنده اجازه خواست . من بعضى از آنچه را كه ايشان در پاسخ به سؤالات امتحانى فقه و اصول و نيز شرح هايى را كه بر برخى اخبار نوشته بود ، ديدم . پس از آن كه به شهادت تنى چند از بزرگان مورد اطمينان ، ثابت شد كه آنها از اوست ، مراتب فضل و طول يد وى در علوم معقول و منقول و نيز دستيابى ايشان به مرتبه اى از مراتب اجتهاد را دريافتم . پس بر ايشان باد عمل به احكامى كه به روش هاى شناخته شده بين بزرگان و دانشمندان اسلامى ، استنباط مى كند . و بايد خداى را بر اين نعمت گرامى و مرتبه عالى سپاس گويد . بر او باد اجتهاد و نگهدارى جانب احتياط . به ايشان اجازه دادم كه روايت كند از من ، تمامى آنچه را كه روايتش براى من صحيح است ، به طرقى كه متصل به ائمه معصوم _ صلوات اللّه عليهم اجمعين _ باشد . درود ، رحمت و بركت خدا بر او

.


1- .در نسخه چنين آمده ، ولى صحيح ، «صنفته» است .
2- .در نسخه چنين آمده ، ولى صحيح ، «استنبطته» است .

ص: 45

اجازه آية اللّه حاج شيخ عبد الكريم حائرى يزدى
اجازه آية اللّه ميرزا آقا اصطهباناتى

و بر تمامى خواهران و برادران مؤمنم باد . (1) نجف ، حرم مطهر اميرالمؤمنين على عليه السلام هفتم صفر 1354 ه_ ، محمّدكاظم شيرازى

اجازه آية اللّه حاج شيخ عبد الكريم حائرى يزدىوى ، در حاشيه اجازه مرحوم شيرازى مى نويسد : صحّ ما رقمه _ دام تأييده _ و المرجو منها أن لا تنسانى من الدعوات الصالحات فى مظان الاجابات كما إنى لا أنسيها . عبد الكريم حائرى آنچه آقاى محمّدكاظم شيرازى نوشته اند ، صحيح است . اميدوارم آن بانو مرا از دعاى خير ، در جاهايى كه گمان اجابت مى رود ، فراموش نكند ، همان طور كه بنده ايشان را از دعاى خير فراموش نمى كنم .

اجازه آية اللّه ميرزا آقا اصطهباناتىبسم اللّه الرحمن الرحيم الحمد للّه رب العالمين ، و أفضل الصلوات و أكمل التحيات على أشرف الأنبياء و المرسلين ، و أكمل السفراء و المبلّغين محمّد _ صلى اللّه عليه و آله _ الكهف الحصين ، و غياث المضطر المستكين ، و لعنة اللّه على أعدائهم أبد الآبدين ، و دهر الداهرين . و بعد ، فانّ السيدة الجليلة النبيلة ، الحسيبة النسيبة ، العالمة العاملة ، الجامعة للمعقول و المنقول ، فريدة الدهر و حجة نساء العصر ، الحاجية خانم _ دامت تأييداتها _ ، بنت المرحوم المبرور الحاج السيد محمّدعلى أمين التجار الأصبهانى _ طاب ثراه _ ، ممّن صرفت مدة وافية من عمرها الشريف و برهة كافية من دهرها المنيف فى تحصيل العلوم الشرعية و المعارف الدينية ، و تكميل مكارم الأخلاق السنية ، و تنقيح القواعد الاُصولية و الفقهية حتى فازت بالمراتب العالية من العلم و الفضل العيان ، و صارت ممّن يشار اليها بالبنان ، و قد استجازت من الأحقر فاختبرتها فى مسائل الاُصولية و الفقهية ، فأرسلت إلىّ بأجوبتها ، و هى بعد ما صح و ثبت عندى بشهادة بعض الثقات الأجلاء من أنها منها ، كاشفة عن طول باعها ، و

.


1- .اين ترجمه و سه ترجمه بعد ، از كتاب بانوى مجتهد ايرانى (ص 101 _ 116) ، برگرفته شده است .

ص: 46

وفور اطلاعها ، و واجدتها لقوة الاستنباط ، و بلوغها الى درجة من الاجتهاد ، فلها العمل بما استنبطته من الأحكام على النهج المألوف بين الأعلام ، و ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء من الرجال و النساء و لنعم ما قال : فلو كن النساء بمثل هذهلفضلت النساء على الرجال فلا التأنيث لاسم الشمس عارو لا التذكير فخر للهلال فلتحمد اللّه على ما أعطاها من الفضل و الإنعام ، و أولاها من النعم الجسام ، و قد أجزت لها أن تروى عنّى كلّما صحّت لى روايته ، و جازت لى اجازته بطرقى المنتهية إلى المشايخ الفخام ، و أرباب الجوامع العظام _ أعلى اللّه تعالى مقامهم فى دار السلام _ ، سيما المتقدمة التى عليها المدار فى الأعصار و الأمصار و المتأخرة المشتهرة غاية الاشتهار ، و اُوصيها بأن لا تدع جانب الاحتياط فى موارد الشبهات ، فإنه الواقى عن زلل الصراط ، و أرجو أن لا تنسانى عن صالح الدعاء . الأحقر ، إبراهيم الحسينى الشيرازى الاصطهباناتى ، الشهير بالميرزا فى شهر صفر الخير 1354 ق بسم اللّه الرحمن الرحيم بانوى گرامى ، شريف ، اصيل ، عالم عامل ، جامع علوم عقلى و نقلى ، گوهر روزگار و حجّت زنان زمان ، دختر مرحوم حاج سيد محمّدعلى امين التجار اصفهانى _ طاب ثراه _ ، از كسانى است كه مدت مديدى از عمر عزيز ، و زمان درازى از زندگى گرانقدرش را در تحصيل علوم شرعى و معارف دينى و تكميل مكارم اخلاق حسنه و تحقيق و تنقيح قواعد فقه و اصول ، گذرانده است ؛ تا جايى كه به مراتب عالى علم و دانش نايل آمد و از كسانى گرديد كه او را با انگشت به يكديگر نشان مى دهند . ايشان ، از اين حقير ، اجازه خواست و اين بنده ، از وى در مسائل فقه و اصول كسب اطّلاع نمودم . پاسخ هاى ارسالى ، كه به گواهى تعدادى از بزرگان مورد اطمينان ، ثابت مى كرد آن جواب ها از خود ايشان است ، از طول يد و كثرت اطّلاعات و وجود قوه استنباط و دستيابى ايشان به درجه اى از اجتهاد خبر مى داد . او ، بايد خداى را بر اين نعمت ها و بخشش هاى گرانقدر كه به او عطا كرده است ، سپاس گزار باشد . به ايشان اجازه دادم كه روايت كند از من آنچه را كه روايتش براى من صحيح است ، به طرقى كه به مشايخ بزرگ و دانشمندان جامع علوم _ كه خدا

.

ص: 47

اجازه بانوى اصفهانى ، به آية اللّه فقيد سيد شهاب الدين مرعشى نجفى

مقامشان را در بهشت عالى گرداند _ منتهى گردد . ... توصيه ام به ايشان اين است كه در موارد شبهات ، جانب احتياط را رها نكند ، زيرا اين راه ، نگاه دارنده انسان است . و اميدوارم كه مرا از دعاى خير فراموش نكند . صفر الخير 1354 ابراهيم حسينى شيرازى اصطهباناتى

اجازه بانوى اصفهانى ، به آية اللّه فقيد سيد شهاب الدين مرعشى نجفىبسم اللّه الرحمن الرحيم الحمد للّه وحده ، و الصلاة و السلام على من لا نبىّ بعده ، و على آله و صحبه الناهجين منهجه و بعد . فإنّ جناب السيّد العالم العلّام و الفاضل المؤيّد الهمام ، عمدة العلماء العاملين ، السيّد السند ، السيّد شهاب الدين الحسينى المرعشى الغروى النسّابة المكنّى بأبى المعالى و المشتهر بآقا نجفى _ دامت إفاضاته _ ، قد استجاز من الحقيرة فاستخرت اللّه تعالى فى إجازته ، و أجزت له أن يروى عنّى جميع ما صحّت له روايته من كتب التفسير و الأدعية و الحديث و الفقه ، و غير ذلك من مصنّفات أصحابنا ، و ما رووه عن غيرنا بجميع طرقى المعلومة المضبوطة فى محالّها عن مشايخى الكرام منها : ما أخبرنى به إجازةً حجة الإسلام الشيخ محمّد الرضا النجفى الاصفهانى _ دامت بركاته _ ، عن السيّد حسن الصدر العاملى ، عن الشيخ العالم الحاج مولى على بن المرحوم ميرزا خليل ، عن الشيخ عبد العلى الرشتى ، عن كاشف الغطاء و السيّد على _ صاحب رياض _ ، كلاهما ، عن المولى محمّدباقر البهبهانى ، عن والد الماجد محمّد أكمل ، عن العلّامة الشيروانى و المولى جمال الدين الخونسارى و الشيخ جعفر القاضى و المولى محمّدباقر المجلسى ، جميعا ، عن المولى محمّد تقى المجلسى ، عن الشيخ بهاء الدين العاملى _ قدّس اللّه تعالى أسرارهم _ ، بطرقه المسطورة فى أوّل كتاب أربعينه ، و اُوصيه _ دامت إفاضاته _ بما أوصى به جدّى أميرالمؤمنين _ صلوات اللّه عليه و على آله الطاهرين _ إلى ابنه الحسن عليه السلام _ فيما كتب إليه عند انصرافه من صفّين _ و هو قوله _ عليه السلام _ :

.

ص: 48

«فاُوصيك بتقوى اللّه تعالى يا بنىّ ، و لزوم أمره ، و عمارة قلبك بذكره ، و الاعتصام بحبله ، و أىّ سبب أوثق من سبب بينك و بين اللّه _ جلّ جلاله _ . إن اخذت به ، فَاَحْىِ قلبك بالموعظة ، و اَمته بالزهد ، و قوّهِ باليقين ، و ذِّللّه بذكر الموت ، و قررّه بالفناء ، و اسكنه بالخشية ، و اشعره بالصّبر ، و بصّره فجائع الدّنيا ، و حذّره صولة الدهر و فحش تقلّب الليالى و الأيّام ، و اعرض عليه أخبار الماضين ، و ذكّره بما أصاب من كان قبلك من الأوّلين ، و سر فى ديارهم و اعتبر آثارهم ، و انظر فيما فعلوا و اين حلّوا و نزلوا ، و عمّن انتقلوا فإنّك تجدهم قد انتقلوا عن الأحبّة و حلّوا دار الغربة ، و كأنّك عن قليل قد صرت كأحدهم ، فاصلح مثواك و لا تبع آخرتك بدنياك» . و اُوصيه أن يكثر التدبّر فيما تضمّنته هذه الوصيّة المباركة ، و التفكّر فيما أورده فى النهج من كلامه _ عليه السلام _ بعد قوله : «أَلْهَ_ل_كُمُ التَّكَاثُرُ» ، فما من أحدٍ جعله نصب عينيه إلّا و قد صارت الدنيا بجميع ما فيها عنده كجناح بعوضة . و أسئل اللّه تعالى أن يوفقنا جميعًا لذلك ، و أن لايكلنا إلى أنفسنا طرفة عين بالنبىّ و آله الطاهرين _ صلوات اللّه عليهم أجمعين _ و السلام عليه و على جميع إخواننا المؤمنين و رحمة اللّه و بركاته . حررّته فى غرّة شهر محرّم الحرام 1358 ، و انا الحقيرة الفقيرة إلى رحمة ربّها الغنىّ ، العلويّة بنت الحاج سيد محمّدعلى الملقّب بأمين التجار الاصفهانى . (1) بسم اللّه الرحمن الرحيم . . . عالم علّامه ، فاضل مؤيد ، ركن عالمان عامل ، سيد سند ، جناب آقاى سيد شهاب الدين حسينى غروى ، عالم به علم نسب ، مكنى به ابوالمعالى و مشهور به آقا نجفى _ دامت افاضاته _ ، از اين جانب اجازه خواست . پس از استخاره از خداوند تعالى ، به ايشان اجازه دادم كه روايت كند از من هر چه را كه روايتش براى من صحيح است ، از كتب تفسير و ادعيه و حديث و فقه ، و غير اين ها از تأليفات شيعه و آنچه اصحاب ما از غير شيعه روايت كرده اند ، به جميع طرقى كه معلوم و در جاى

.


1- .المسلسلات فى الاجازات ، ج 1 ، ص 308 .

ص: 49

اجازه آية اللّه محمّدرضا ابوالمجد اصفهانى

خود مضبوط است . . . . به ايشان ، سفارش مى كنم كه در سفارش هاى اميرالمؤمنين ، بسيار تفكر كند . . . ، و در سخنان آن حضرت در نهج البلاغه بعد از آيه «أَلْهَ_ل_كُمُ التَّكَاثُرُ» ، زياد تأمل كند . كسى نيست كه آن سخن را نصب العين خود قرار دهد ، مگر دنيا و همه آنچه در اوست ، نزد او همانند بال مگس پست و بى ارزش گردد . از خداوند متعال ، توفيق همگان را در عمل به اين سفارش ها مسئلت مى نمايم و از او مى خواهم كه به حقّ پيامبر و خاندان پاكش ، ما را به اندازه يك مژه به هم زدن ، به خود وانگذارد . و السلام عليه و على جميع اخواننا المسلمين و رحمة اللّه و بركاته . اول محرم 1358 ه علويه امينيه ، دختر حاج محمّدعلى امين التجار اصفهانى

اجازه آية اللّه محمّدرضا ابوالمجد اصفهانىبسم اللّه الرحمن الرحيم ما الروضُ _ إذا طابَ شَميمهُ ، و تدّبجّ أديمهُ ، و صَحَّ هواءهُ فاعتلَّ نَسيمُهُ ، و تسَلسَلَتْ فى ظلاله جداولُهُ ، و حدّثتْ بحديث قُدرة القديم تعالى عنادلُهُ _ بِأذكى و أزكى و أحسنَ و أبهى مِنْ حَمْدِ اللّه الذى كتَبَ على صفحات الإمكان حديثَ وجوب وُجُودِهِ [و دوت] بمُضطَرب أمواجها ، أخبارَ كرمه وَجوده . نحمدُهُ و نُثنى عليه ، و لا نُطيقُ أداءَ واجب حمده و ثنائه ، و نشكرهُ على مُتواتِر نَعمائه و مُستَفيض آلائه . و نُصلّى و نسلّمُ على جميع رُسُلِهِ و أنبيائِهِ و مبلّغى وَحيهِ و أنبائه . لا سيّما على واسطة عِقْدهم المفصل ، و الاخر فى الرسالة و المخلوق فى الطِراز الأَوَّل ، أبى القاسم محمّد ، و آله الذين رَوَوْا عنه آثارَ الشَرَف و السَداد ، مُسَلْسَلاً بالاباء و الأجداد الذين مرفوعُ الطاعاتِ مَوْقُوفٌ على ولايتهم ، و مَقبُول الطاعات منوطٌ بمعرفتهم . و رحمته و رضوانه على مشايخنا الصالحين ، و أسلافنا الماضين ، الذين اقتفَوْا نَارهم ، و أدوا إلينا علومهم و آثارهم ، فجزاهم اللّه أفضل الجزاء ، على ماكابدوه من التَعَب و العَناء ، حتى حفظوا مُتونها عن التحريف بالمناولة و السماع ، و أسانيدها

.

ص: 50

بالتحديث عن الانقطاع . و بعد ، فإنّ السيّدة الشريفة العالية ، و الدرّة المكنونة الغالية ، ثمرة الشجرة التى (أصلها ثابتٌ و فرعها فى السماء) و زهرة روضة بَنى الزهراء ، رَبّة المفاخر و المناقب ، و عقيلة آل أبى طالب ، المقتفية آثار آبائها و أجدادها ، و الجامعة بين طريف المكارم و تِلادها ، و الاخذة بطَرَفى الفَخار من الحَسَب و النَسَب ، و البالغة منه أعلى الرُتَب [العالمة الفاضلة الفقيهة الحكيمة العارفة الكاملة ] ذات الشرف الباذخ ، اُمّ الفضل ، سَتّ المشايخ ، كريمة الواصل إلى رحمة الرحمن ، و الساكن فى جوار أجداده غرف الجنان (السيّد محمّد على أمين التجّار) _ قدّس اللّه روحه _ و جعل من الرحيق المختوم غَبوقه و صَبوحَه ، أهدتْ إلىّ كتابها الكريم ، الذى سمّتْهُ : «الأربعين الهاشميّة » ولو كان أمرُ التَسْمية إلىّ لسمّيتُهُ «الأربعين الفاطميّة » . فوجدتُه عقدا منظّمًا من غوالى الفرائد ، و مسرحًا تُجنى منه ثمارُ الفوائد ، مَصَنفًا يشهد كلّ مُنْصِفٍ أنّه حوى صُنوف العلوم ، و أحيا من الاثار المعاهدَ و الرُسُوم . كما قيلَ _ من المتقارب _ : تَزِينُ مَعانيهِ ألْفاظَهُوألفاظُهُ زائِناتُ المعانيْ فكم كنز خفىَ من الأسرار أوْضَحَتْهُ ، و مُشْكل من الأخبار فَسَّرتْهُ ، و حديث مُعضلٍ أزاحتْ عنه الإعضال ، و أصابت الحقّ إذا اختلفتْ فيه الأقوال ، و لا غَرْوَ ؛ فأهل البيت أدرى بما فيهِ ، و أعرفُ بظاهره و خافِيه . قوام الكتاب أنّها أمُّ الكتاب ، الذى لو صدر من رُحَلةٍ يخترقُ الافاق ، و يجوبُ البلادَ من الشام و العراق ، و يختلف إلى مدارس العلم و يجالس العلماء . . . لحقَّ له التَقْريظُ و الإطراءُ ! فكيف بمن أرخَتْ سِتْرها ، و لم تُبارِحْ خِدْرَها !! فيحقٌّ أنْ تَفْتَخرَ بها رَبّاتُ الخُمُرِ و الحِجال ، على لابِسى العمائم من الرجال ، و تُباهى بمن لم تُفارقْ خَمْسُها _ و هى خُماسيّة _ الأَقلامَ و المزابرَ ، و لم تُجالسْ إلّا الكتبَ و الدفاتر ، صَرَفَتْ فى إنشاء العلوم ثمينَ أوقاتِها ، إذا صَرَفْنَهُ فى اللعب باللُعبة أترابُها ولِداتُها . ولكنّها _ وفّقها اللّه _ لم تذكر السَنَدَ الذى تَمُتّ به إلى الثِقات الأَثْبات ، من سَدَنَة علوم الائمّة الهُداة ، و الأسانيدُ إذا لم تُعرض على أهلها لا يعرفُ صحيحُها من معتلّها من

.

ص: 51

البسيط : لايعرِف الشَوقَ إلّا مَنْ يُكابدُهُو لا الكناية إلّا من معانيها فإذا وقعَ لمثل صاحب «إشارات الاُصول» غَلَطان واضِحان فى سَنَدٍ واحد _ و هو النَيْقدُ الخبيرُ _ فما ظنُّك بمنة . . . . و كان من اهتمام السَلَف بنَقْد الأسانيد ، و الجِدّ فى أمرها ما يعرفه أهل العلم . فكانوا يضربون آباطَ الإبِل ، و يشدُّون الرِحال ، و يطوفُون البلادَ ، لتحصيل العالى من الأسناد [لأنّه أبعد من الفساد] . و ربّما قلبُوا بعضَ الأسانيد ، أو ركّبوا بعضَها من بعض ، لامتحان مُدَّعى العلم ، فإذا خفى عليه لم يلتفتوا إليه . و قد قالوا : الإسناد من الدين ، و ما حُوريت البِدع بمثل الأسانيد ، و لو لا ها لنَقَلَ مَنْ شاءَ ما شاءَ و عَزاه إلى مَنْ شاءَ . فاستخرتُ اللّه تعالى ، و أهديتُ إليها نبذةٌ من الأسانيد [الصحيحة ، أجزت لها الرواية عنّى ]بحقّ روايتى عن [علية ]الشيوخ الأثبات ، و [ائمّة الحديث ]سَدنَة علوم الأئمّة الهداة : 1 . أخبرنى الشيخ العالم العارف السالك ، و الورع التقىّ الناسك ، جامع أشتات الفضائل ، و نموذج الأوائل ، إمامُ زمانه بل الأزمان فى علوم الحديث ، و مَنْ لم يكتمل طَرْفُ الدهر بمثله فى القديم و الحديث ، أبومحمّد ، الآقا ميرزا حسين النورىّ الطبرسىّ أعلى اللّه فى درجات الجنات رُتْبَته ، و عطّر بأنسام الرحمة تُرْبَته ، فى الحائر الشريف ممّا يلى الرأس المبارك . قال : أخبرنى الشيخ الإمام الحاج الشيخ مرتضى الأنصارى ، عن المولى أحمد النراقى ، عن السيّد مهدى الطباطبائى بحر العلوم ، [عن المولى الاغا محمّدباقر الوحيد الاصبهانى الشهير بالبهبهانى] . 2 . (ح) و أخبرنى شيخى و أستادى ، و مَنْ عليه فى العلوم اعتمادى ، (و عنه إسناد) العلّامة الثانى الحاج الشيخ فتح اللّه النمازىّ الأصبهانى ، الملقّب بشيخ الشريعة المعروف بشريعت [ طاب ثراه] . 3 . و السيّد العالم الثقة ، صدوق عصره ، السيّد حسن صدر الدين العاملىّ أصلاً ، الكاظمىّ موطنًا . 4 . و السيّد الرئيس فى الدنيا و الدين ، الحاج السيّد محمّد القزوينىّ ثمّ الحلّى ، (عن)

.

ص: 52

والده الحاج السيّد مهدى القزوينىّ الحلّى ، (عن) عمّه السيّد باقر ، (عن) خاله بحرالعلوم ، (عن) الفريد آغا محمّدباقر الأصبهانى المعروف بالبهبهانىّ . (ح) و (عن) السيّد مهدى القزوينى ، (عن) جدّ أولاده الشيخ على شارح اللُمعَتَين ، (عن) والده الشيخ جعفر كاشف الغطاء ، (عن) الفريد البهبهانىّ . (ح) و أخبرنى شيخ الشريعة «شريعت» ، (عن) الفقيه التقىّ الشيخ محمّدحسين الكاظمىّ أصلاً و النجفىّ موطنًا ، صاحب هداية الأنام فى شرح شرائع الإسلام ، فى سَبْعٍ و عشرين مجلدة ، (عن) الشيخ محمّدحسن الأصبهانى أصلاً النجفىّ موطنًا ، صاحب جواهر الكلام ، (عن) شيخيه الجليلين : كاشف الغطاء ، و السيّد جواد العاملى ، صاحب مفتاح الكرامة ، عن بحر العلوم . (ح) و أخبرنى السيّد حسن صدر الدين . 5 . و الحاج الشيخ باقر البهارى الهمدانى ، (عن) الميرزا حسين ابن المرحوم الميرزا خليل الطبيب ، (عن) الاخوند مُلّا محمّد تقىّ الجرفادقانى الگلپايگانى ، (عن) جدّى[العلّامة ] الإمام الشيخ محمّد تقى [الرازىّ النجفىّ ثمّ الاصفهانى ] ، صاحب هداية المسترشدين ، (عن) جدّ أولاده كاشف الغطاء . (ح) و (عن) الميرزا حسين ، (عن) خال والدتى السيّدة الصالحة ، الحاج السيّد أسد اللّه ، (عن) والده ، و جدّها الحاج السيّد محمّدباقر الرشتى ثمّ الأصبهانى «حُجّة الإسلام» ، (عن) الأمير السيّد علىّ صاحب رياض المسائل ، (عن) خاله الفريد [الآغا محمّدباقر ]البهبهانى . (ح) و أخبرنى السيّد حسن الصدر ، (عن) الشيخ الفقيه العابد العارف الزاهد الحاج المُلّا علىّ بن الميرزا خليل الطبيب ، (عن) الشيخ عبد العلىّ الرشتى ، (عن) كاشف الغطاء ، و صاحب رياض المسائل ، [كلاهما] ، (عن) المولى الفريد الآغا محمّدباقر ، (عن) والده المولى محمّد أكمل ، (عن) العلّامة الشيروانى ، و المولى جمال الدين الخونسارى ، و الشيخ جعفر القاضى ، و المولى محمّدباقر المجلسى ، جميعًا ، (عن) المولى محمّد تقى المجلسىّ ، (عن) الشيخ بهاء الدين العاملىّ ، (عن) والده الشيخ حسين بن عبد الصمد ، (عن) الشيخ زين الدين الشهيد الثانى ، (عن) الشيخ على بن عبد العالى الميسىّ العاملى ، (عن) سميّه الشيخ على بن عبد العالى الكركىّ «المحقّق

.

ص: 53

الثانى» ، (عن) الشيخ الثقة المعمِّر ، ملحق الأحفاد بالأجداد : علىّ بن هِلال الجزائرى ، (عن) الشيخ أحمد بن فَهد الحلّى ، (عن) الشيخ على بن الخازن ، (عن) الشيخ الشهيد محمّد بن مكّى «الشهيد الأوّل» . (ح) و (عن) الميسىّ ، (عن) الشيخ شمس الدين محمّد الشهير بابن المؤذّن الجزيّنى ، (عن) الشيخ ضياء الدين على بن الشهيد الأول ، (عن) والده ، (عن) فخر الدين محمّد ، و السيّد عميد الدين ، و النقيب تاج الدين محمّد بن معيّة الديباجىّ ، و السيّد نجم الدين مُهَنّا بن سِنان المدنىّ ، و السيّد أبى طالب ، أحمد بن محمّد بن الحسن بن زُهرة الحلبىّ ، و الشيخ رَضىّ الدين علىّ المعروف بالمزيدى ، و ملك العلماء المحقّقين قطب الدين محمّد الرازى صاحب المحاكمات و شرحى المطالع و الشمسيّة ، جميعًا ، (عن) آية اللّه العلّامة حسن بن يوسف بن المطهّر ، (عن) خاله أبى القاسم جعفر بن سعيد «المحقق» ، (عن) الشيخ حسن بن الدُربى ، (عن) الشيخ محمّد بن علىّ بن شهر آشوب ، (عن) جدّه شهر آشوب ، (عن) محمّد بن الحسن الطوسىّ «شيخ الطائفة» و «الشيخ» على الإطلاق . (ح) و (عن) المحقّق ، (عن) السيّد شمس الدين فخار بن مَعَدّ الموسوى ، (عن) الشيخ سديد الدين شاذان بن جبرئيل القُمّى ، (عن) المعاد الطبرى (عن) الشيخ أبى على ابن الشيخ الطوسىّ ، (عن) والده . و إلى «الشيخ» ينتهى جميع الروايات مَنْ تقدّم من أصحاب النبىّ و الأئمّة و علمائنا ، و هى _ كلّها _ داخلة فى رواياته ، و طرقه إليهم معلومة مذكورة فى كتبه ، كما قاله الشيخ حسن بن الشهيد الثانى . و نخُصُّ بالذكر طريقه إلى كلينى : فإنّه يروى الكافى [الشريف ] و سائر كتب الكلينى ، (عن) الشيخ المفيد ، (عن) جعفر بن محمّد بن قولويه ، (عنه) . و يروى كتب الصدوق ، (عن) المفيد أيضًا ، (عن) الصدوق . و يروى كتب المفيد ، و ابن الغضائرىّ ، و الشريفين المرتضى و الرضى ، (عنهم) بلا واسطةٍ . فأجزتُها _ خارَ اللّهُ لها و أحسن جزاءها _ أن تروى بهذه الطرق و غيرها ممّا لم أذكرها حَذَرَ الإطالة ، و جُلّها بل كلّها مذكورة فى خاتمة مستدرك الوسائل لاستادى العلّامة النورى . فَلْتَرْوِ عنّى بها جميع مصنّفات أصحابنا المتقدمين و المتأخّرين ، ممّا صحّت

.

ص: 54

لى روايتهُ ، بحقّ إجازتى عنهم و أنا أوصيها بالوصايا الثلاث التى أوصانى بها مشايخى ، و أوصاهم بها مشايخهم ، و هى : 1 . تقوى اللّه فى السرّ و العلانية ، 2 . و السعى فى قضاء حوائج أهل الإيمان ، 3 . و سلوك طريق الاحتياط . (فصل) و لنا إلى كتب المخالفين ، طُرُقُ كثيرةٌ مذكورة فى مطوّلات الإجازات ، نقتصر على طُرق المهمّ من كتب رواياتهم : أمّا الطريق إلى صحيح البخارى ، فإنّا نروى بطرقنا السابقة ، إلى العلّامة ، (عن) والده ، (عن) الشيخ علىّ بن محمّد الواسطى ، (عن) القاضى أبى بكر محمّد بن علىّ المحتسب بواسط ، (عن) نور الهدى الزينبى ، (عن) العالمة كريمة بنت أحمد المروزى ، (عن) أبى الهيثم محمّد بن مكى ، (عن) محمّد بن يوسف الفربرى ، (عن) محمّد بن اسماعيل البخارى . و أمّا الطريق إلى صحيح مسلم ، (فعن) العلّامة ، (عن) السيّد رضىّ الدين بن طاووس ، (عن) الحسن بن الدربىّ ، (عن) محمّد بن شهر آشوب ، (عن) أبى عبد اللّه الفَرّاوى ، (عن) أبى الحسين عبد الغافر الفارسى ، (عن) أبى أحمد الجلودى ، (عن) إبراهيم بن محمّد بن سفيان ، (عن) أبى الحسين ، مسلم بن الحجّاج . و إلى مسند أحمد بن حنبل ، (عن) العلّامة ، (عن) والده ، (عن) علىّ بن محمّد الواسطى ، (عن) والده ، (عن) أمين الحضرة هبة اللّه بن محمّد الشَيْبانى ، (عن) أبى علىّ ابن المذهب ، (عن) أحمد بن جعفر بن حَمدان ، (عن) عبد اللّه بن أحمد بن حنبل ، (عن) أبيه . و أمّا الطريق إلى كتاب الجمع بين الصحاح الستَة _ و هى : موطّأ مالك ، و صحيحا البخارى و مسلم ، و سنن أبى داوود ، (و الترمذى) و صحيح النسائى _ لأبى الحسن رَزْين بن معاويه السرقسطى لأندلسى ، (فعن) العلّامة ، بإسناده (عن) ابن البِطْريق ، (عن) عبد اللّه [بن ] منصور الباقلانى ، (عن) رزين بن معاوية الأندلسى . و أمّا الطريق إلى كتاب الشهاب فى السنن و الاداب ، من كلام رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، تأليف القاضى أبى عبد اللّه بن سلامة القُضاعى ، (فعن) العلّامة ، (عن) أبيه ، (عن) السيّد فخار بن معدّ الموسوى ، (عن) القاضى ابن أبى الفتح محمّد بن أحمد ، (عن) أبى القاسم بن

.

ص: 55

الحصين ، (عن) القاضى أبى عبد اللّه القضاعى . و أمر هذا الكتاب ، عجيب ! لأنّ الظاهر أنّه من كتب المخالفين ، و جمع ذلك اعتنى به مع من أصحابنا ، فشرحوه و نقلوا عنه ، و دعا ذلك إلى أنْ زعم استادى العلّامة النورىّ : «أنّه من كتب الشيعة ، و جعله لذلك من مدارك كتابه مستدرك الوسائل فراجع» . و لأصحابنا طرقُ إلى سائر كتب المخالفين ، غير كتب الروايات من اللغة و القراءات و التفسير و غيرها ، ممّا لا فائدة فى ذكرها . فَلْتَروِ المجازةُ العالمةُ ما شاءت منها ، عنّى ، بالطرق التى ذكرتها . أسأل اللّه تعالى لى و لها التوفيق! كتبها العبد أبوالمجد محمّد الرضا آل العلّامة الإمام الشيخ محمّد تقى ، صاحب هداية المسترشدين ، حامدا مصلّيًا مسلّمًا . العاشر من شهر ربيع الأول ، من شهور سنة (1357) ببلدة أصبهان . [و قد جاء فى ذيل النسخة المطبوعة ما نصّه ] بسم اللّه و بحمده و بالصلاة على محمّد و آله أخبرنى اُستادى العلّامة الشيخ فتح اللّه (شريعت) ، (عن) الميرزا محمّدباقر الخونسارى ، (عن) جدّى حجّة الإسلام الحاج السيّد محمّدباقر الرشتى ، (عن) صاحبى الرياض و القوانين (عن) الفريد البهبهانى ، (عن) والده محمّد أكمل ، (عن) المولى محمّدباقر المجلسى ، (عن) المولى محسن الفيض ، (عن) صدر المتألّهين (الملّا صدرا) ، (عن) أستاده الأمير محمّدباقر الداماد ، (عن) خاله الشيخ عبد العالى ، (عن) والده الشيخ على بن عبد العالى الكركى ، (عن) علىّ بن هلال الجزائرى ، (عن) أحمد بن فهد الحلّى ، (عن) على بن الخازن الحائرى ، (عن) محمّد بن مكى الشّهيد الأول ، (عن) قطب الدين الرازى صاحب المحاكمات ، (عن) العلّامة ، (عن) أستاده نصير الدين الطوسى ، (عن) والده محمّد ، (عن) السيّد الجليل فضل اللّه الراوندى ، (عن) المجتبى بن الداعى الحسينىّ ، (عن) الشيخ الطوسى ، (عن) المفيد ، (عن) محمّد بن على بن بابويه ، (عن) جعفر بن محمّد بن قولويه ، (عن) الكلينى ، (عن) الحسين بن محمّد الأشعرى ، (عن) معلّى بن محمّد ، (عن) محمّد بن جمهور العمّى ، (عن) عبد الرحمن بن أبى نجران ، (عمّن) ذكره ، (عن) أبى عبد اللّه عليه السلام ، قال : «من حفظ من

.

ص: 56

أحاديثنا أربعين حديثًا ، بعثه اللّه يوم القيامة عالمًا فقيهًا» . و أرجو من فضل اللّه أن تكون هذه السيّدة صاحبة الأربعين ممّن شملته هذه البشارة . (1) . . . پس از حمد و سپاس الهى ، خانم بزرگوار و بلند مرتبه ، و گوهر ارزشمند ، ميوه درختى كه ريشه اش ثابت و شاخه هايش در آسمان است ، و شكوفه باغ فرزندان زهرا ، صاحب منقبت ها و افتخارات ، دختر خردمند تبار ابى طالب ، پيروِ راهِ پدران و اجداد ، صاحب مكارم خُرد و كلان ، و دارنده اصالت و نسب ، كسى كه مراتب كمال را به خود اختصاص داده ، بانوى فرزانه ، حكيم ، عارف ، كامل ، صاحب فضايل ، سيده مشايخ بانوى گرانقدر واصل به رحمت الهى ، صاحب شرف عالى ، . . . كتابش را كه الاربعين الهاشمية ناميده بود ، به من هديه كرد ، و اگر نام گذارى كتاب به من سپرده مى شد ، آن را الاربعين الفاطمية ناميده بودم . آن را گنجينه اى از گوهرهاى گران بها يافتم كه از آن بهره هاى فراوان به دست مى آيد ، نوشته اى كه هر صنفى گواهى دهد كه علوم عديده در خود دارد و آثار و سنن و رسوم را زنده كرد . . . . به وى ، اجازه دادم كه روايت كند از من ، به طريقى كه از مشايخ و بزرگان حديث روايت كرد .

2 . امّ جعفر الخطيبدر كتاب اعلام النساء المؤمنات ، درباره وى آمده است : او ، در شهر بغداد متولد شد و به همراه برادرش شيخ عبد الكريم خطيب ، به نجف اشرف مهاجرت نمود . وى ، همسر دوم شيخ زهير حسون مى باشد كه نزد برادر و همسرش درس آموخت . آية اللّه العظمى سيد شهاب الدين مرعشى ، در منزل ايشان حضور يافته و از وى

.


1- .اين اجازه در كتاب جامع الشتات (ص 128 _ 141) ، اثر بانو امين به چاپ رسيده است و استاد سيد محمّدرضا جلالى حسينى ، با تصحيح و تحقيق ، آن را در مجله علوم الحديث ، ش 4 ، ص 347 _ 357 ، منتشر كرده است كه متن فعلى ، بر اساس آن تصحيح است .

ص: 57

2 . امّ جعفر الخطيب
3 . امّ علاء حسون
4 . امّ على حسون

امتحان گرفته و به او اجازه نامه روايت ، داده است . و من آن اجازه نامه را ديده و خوانده ام . (1)

3 . امّ علاء حسوندر كتاب اعلام النساء المؤمنات ، چنين آمده است : امّ علاء ، دختر حاج جعفر حسون و همسر مهندس عبد الحسين حسون است . وى ، در شهر بغداد به دنيا آمد و همان جا پرورش يافت و پس از ازدواج با پسر عموى پدرش ، به شهر كوفه رفت و در آن جا فراگيرى علوم دينى را آغاز كرد . او ، نزد عمويش شيخ زهير حسون ، درس خواند . آية اللّه نجفى مرعشى ، به هنگام حضور در منزل عمويش شيخ زهير در قم ، از وى امتحان گرفت و به وى اجازه روايت داد . و ما اين اجازه را ديده و خوانده ايم . (2)

4 . امّ على حسونكتاب اعلام النساء المؤمنات ، چنين مى نويسد : او ، دختر حاج محمّدعلى حسون و همسر شيخ زهير حسون است . وى ، در نجف اشرف در خانواده اى اصيل و متدين ، زاده شد . آية اللّه نجفى مرعشى ، آن گاه كه در منزل ايشان حضور يافت ، از وى امتحان گرفت و به وى اجازه روايت داد . ما اين اجازه را ديده و خوانده ايم . (3)

5 . خانم زينت سادات همايونى ، معروف به علويه همايونىوى ، در سال 1296 ش ، در اصفهان زاده شد . پدرش ، سيد رحيم ، از سادات موسوى است . او ، از محضر اساتيدى همچون صدر كوپايى ، حاج شيخ على محقق ، مرحوم نور الدين رشتى و بانو امين ، استفاده كرد .

.


1- .اعلام النساء المؤمنات ، ص 132 ، ش 38 .
2- .همان ، ص 171 ، ش 91 .
3- .همان ، ص 172 ، ش 93 .

ص: 58

5 . خانم زينت سادات همايونى ، معروف به علويه همايونى
6 . خانم زهره صفاتى
1 . اجازه آية اللّه غروى عليارى

وى ، از مرحوم آية اللّه خادمى (1) و مرحومه بانو امين ، (2) اجازه روايت دارد .

6 . خانم زهره صفاتىوى ، در سال 1349 ش ، وارد حوزه علميه قم شده و نزد اساتيدى چون آية اللّه شهيدى ، آية اللّه حقى ، آية اللّه مشكينى و آية اللّه احمدى فقيه يزدى ، شاگردى كرد . ايشان ، در سال 1417 ق ، اولين اجازه روايى خود را از مرحوم آية اللّه آقاعلى عليارى غروى تبريزى _ كه از شاگردان مرحوم آية اللّه نايينى بود _ دريافت كرد . همچنين آية اللّه محمّد فاضل لنكرانى و آية اللّه لطف اللّه صافى گلپايگانى و نيز آية اللّه محمّدحسن احمدى يزدى ، به ايشان اجازه روايت داده اند . او ، شرحى بر زيارت عاشورا دارد كه به چاپ رسيده است . به گفته خودشان ، حدود چهل نفر ، از ايشان اجازه روايى گرفته اند . (3) متن اجازه نامه هايى كه به وى داده شده ، از اين قرار است :

1 . اجازه آية اللّه غروى عليارىبسم اللّه الرحمن الرحيم الحمد للّه الذى رفع قدر العلماء ، و جعل مدادهم أفضل من دماء الشهداء ، و صلّى اللّه على حبيب اله العالمين ، أفضل الأنبياء و المرسلين أبى القاسم محمّد صلّى اللّه [عليه ] و آله أئمة المعصومين _ صلوات اللّه عليهم اجمعين _ أمّا بعد : فإنّ العالمة الفاضلة العاملة زهره خانم صفاتى ، قد سئلت عنّى أن أكتب إجازة روائية ، فأجبت مسؤولها أن تروى عنّى كما رويت الرواية عن أساطيننا العظام الأجلاء الإمامية الخمسة ، لا سيما الآيات العظام ، فقيه عصره و فريد دهره ، الآقا السيد ابوالحسن الموسوى الإصفهانى _ قده _ و السيد الفقيه الآقا السيد ابراهيم الإصطهباناتى و الآية المحقق الشيخ اسد اللّه

.


1- .كتاب شناسى آثار مذهبى زنان ايران ، ص 98 .
2- .المسلسلات فى الاجازات ، ج 2 ، ص 453 ؛ بانوى مجتهد ايرانى ، ص 113 _ 116 .
3- .كيهان فرهنگى ، ش 199 (ارديبهشت 1382) ، ص 6 _ 31 .

ص: 59

الزنجانى و الآية المحقق المدقق الآقا الميرزا محمّدحسين النائينى و الآية المحقق المدقق الآقا شيخ ضياء الدين العراقى النجفى _ قده و قدس اللّه اسرارهم و نضر اللّه مراقدهم و حشرهم مع الائمة الطاهرين المعصومين صلوات اللّه عليهم اجمعين _ فى نقل الأحاديث المروية عن الكتب الصادرة عن الأئمة الأربعة ، كلّما صحت روايته التى عليها مدار الاسلام و ما رووه عن الكتب المنتهية إلى أرباب الجوامع العظام و الكتب و الأصول ، و منهم إلى أهل بيت النبوة و مهبط الرسالة و معدن العصمة و الرسالة و الطهارة _ صلوات اللّه عليهم أجمعين _ . و عليها بملازمة التقوى و الاحتياط ، و ليس بناكب عن الصراط من سلك سبيل الاحتياط و النجاة ، و أرجوها أن لاتنسانى عن دعاء الخير و استدعاء شفاء امرأتى من اللّه تعالى فى مظان الاجابة كما لا انساها ، ان شاء اللّه ! و كان تحرير ذلك ، فى يوم سادسة عشر من الصيام المبارك ، و أنا الأحقر الجانى الفانى ، على الغروى العليارى ، سنة 1417 . سپاس خداى را كه ارزش دانشمندان را بلندمرتبه ساخت و قلم آنان را از خون شهيدان برتر دانست . و درود بر حبيبِ خداوند عالم ، برترينِ پيامبران و رسولان ، ابوالقاسم محمّد و دودمان معصومش باد . از آن جا كه دانشمند فاضل و عامل ، خانم زهره صفاتى ، از من خواست برايش اجازه اى روايى بنويسم ، خواسته اش را پاسخ گفتم . از من روايت كند ، همان گونه كه من از اسطوانه هاى پنجگانه بزرگ شيعه روايت مى كنم ، بويژه فقيه دوران و يگانه روزگار آية اللّه سيد ابوالحسن موسوى اصفهانى و آية اللّه سيد ابراهيم اصطهباناتى و آية اللّه محقق شيخ اسد اللّه زنجانى و آية اللّه محقّق و مدقّق ميرزا محمّدحسين نايينى و آية اللّه محقّق و مدقّق شيخ ضياء الدين عراقى نجفى كه قبرشان نورانى باد و جايگاهشان با امامان معصوم . [به وى اجازه دادم ]در نقل روايت هاى منقول از كتب اربعه كه مدار اسلام اند و نيز آنچه آنان از كتب منسوب به صاحبان جوامع بزرگ ، روايت كردند كه اين كتب به امامان اهل بيت منتهى مى شود . بر اين خانم باد به رعايت تقوا و احتياط ؛ چراكه هر كس راه احتياط را برگزيند ، از راه صواب نلغزد . اميدوارم مرا به هنگامه هاى اجابت ، از دعاى خير فراموش نكند و

.

ص: 60

2 . اجازه آية اللّه فاضل لنكرانى
3 . اجازه آية اللّه احمدى فقيه

شفاى همسرم را از خداوند بخواهد ؛ چنان كه من او را _ ان شاء اللّه _ از دعاى خير فراموش نكنم . اين اجازه ، در شانزدهم ماه مبارك رمضان ، تحرير شد . على غروى عليارى 1417

2 . اجازه آية اللّه فاضل لنكرانىبسمه تعالى بعد الحمد و الصلاة ، لجنابها ، الرواية عنّى عن شيخ مشايخ الاجازة بطرقه المتكثرة و المتعددة إلى الكتب المعتبرة و عليها الاحتياط فى جميع الحالات ، و السلام عليها و رحمة اللّه و بركاته . (1) 1 / 2 / 1376 مطابق با دهم ذيحجة الحرام 1417 ، محمّد فاضل پس از حمد و درود ، به سركار خانم ، اجازه روايت از من از طريق مشايخ اجازه با راه هاى فراوان و منتهى به كتب معتبر دادم . بر او باد در تمام حالت ها به احتياط . درود و رحمت و بركت خداوند بر او باد . محمّد فاضل ، دهم ذى حجه 1417 ، 1 / 2 / 1376

3 . اجازه آية اللّه احمدى فقيهباسمه سبحانه و تعالى لا يخفى إنّها قد بذلت نقد عمرها فى تحصيل العلوم الشرعية و تكميل المعارف الدينية ، معتكفة بجوار حضرة كريمة أهل بيت العصمة و الطهارة عليهاالسلامو اشتغلت شطرا من دهرها بتدريس الكتب الفنّية العلميّة ، بل اتعبت نفسها بتبليغ الشريعة الكاملة ، فأجزت لها عنّى الرواية عن مشايخى بطرقى المتصلة الى شجرة النبوة و الامامة عليهم السلام . و قد صدر متن هذه الاجازة الروائية من أهلها و وقعت فى محلها ، فهى فى نقل الأحاديث و الزيارات و الأدعية ، مجازةٌ بشرط تمييز الرواية الصحيحة و

.


1- .زيارت در پرتو ولايت (شرحى بر زيارت عاشورا) ، زهره صفاتى ، ص 196 ؛ كيهان فرهنگى ، ش 199 ، (ارديبهشت 1382) ص 23 .

ص: 61

4 . اجازه آية اللّه لطف اللّه صافى

حسن الدراية التامة و من اللّه تعالى العناية . (1) المحتاج الى رحمة البارى ، محمّدحسن الأحمدى الفقيه مخفى نماند كه اين خانم ، عمرش را در كسب علوم شرعى و تكميل معارف دينى سپرى كرد و در جوار مرقد كريمه اهل بيت عصمت و طهارت اقامت گزيد و بخشى از روزگارش را به تدريس كتب علمى گذراند و خود را در راه تبليغ شريعت كامل ، به رنج و زحمت انداخت . پس به وى ، اجازه دادم تا روايت كند از من از طريق مشايخم به طرقى كه به اهل بيت پيامبر متصل مى گردد . [اجازه آية اللّه عليارى ] به مورد صادر شد . اين خانم ، مى تواند احاديث و روايات و ادعيه را روايت كند ، به شرط آن كه روايت صحيح را بشناسد و آن را درست فهم كند . توفيق و عنايت از خداوند است . نيازمند رحمت پروردگار ، محمّدحسن احمدى فقيه

4 . اجازه آية اللّه لطف اللّه صافىبسم اللّه الرحمن الرحيم الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على خير خلقه محمّد و عترته الطاهرين و لعنة اللّه على اعدائهم أجمعين . و بعد ، فإن شرف العلم لايخفى و فضله لايحصى ، قد ورثه أهله من الأنبياء و فُضِّل مدادهم على دماء الشهداء و نالوا بذلك نيابة خاتم الأوصياء و جعل منهم فى كل خلف من أمة خاتم الأنبياء عدول ينفون عن الدين تحريف الغالين و انتهال المبطلين و يدفعون شبهات الضالين المضلين . و لهذا فإنّ الفاضلة الجليلة النبيلة الحاجة المسماة (زهره صفاتى) _ أيدها اللّه تعالى _ التى صرفت شطرا من عمرها الشريف فى تحصيل العلوم الدينية الاسلامية كالفقه و التفسير و الحديث ، فنالت مرتبة سامية يليق بها أن تكون أسوة حسنة لنساء عصرها . و قد استجازتنا فى رواية أحاديث أهل البيت عليهم السلام فاستخرنا اللّه تعالى فى اجازتها و ساعدت على ذلك ، فأجزناها أن تروى عنّا جميع ما صحت لنا روايته عن مشايخنا

.


1- .همان جا (اين اجازه ، در حاشيه اجازه آية اللّه عليارى نوشته شده است) .

ص: 62

العظام _ أعلى اللّه مقامهم فى دارالسلام _ بأسانيدهم المنتهية إلى أهل بيت الوحى و النبوة _ صلوات اللّه عليهم أجمعين _ و هم : 1 . المرحوم المبرور والدنا ، العلامة الكبير آية اللّه الآخوند ملّا محمّدجواد ابن المولى عباس الگلپايگانى _ نورهما اللّه بغفرانه _ من مشايخه الكرام ؛ منهم العلامة الجليل الفقيه آية اللّه السيد محمّدتقى ابن العالم الشهير حجة الاسلام السيد حسن المدرس ، عن شيخه استاذ العلماء و أسوة الزاهدين الشيخ زين العابدين المازندرانى و الشيخ الجليل ابن الحاج الميرزا خليل ، فقيه عصره الحاج ميرزا محمّدحسين و غيرهما من الفقهاء عن استاذهم صاحب جواهر الكلام ، عن استاذه العماد العلماء السيد جواد ، عن بحرالعلوم و محى الرسوم ، عن استاذه الشهير الآقا محمّدباقر ، عن والده الافضل محمّد ، كل ، عن مولانا العلامة المجلسى ، عن والده الزكى النقى مولانا محمّدتقى ، عن الشيخ بهاء الملة و الدين _ اعلى اللّه مقامهم _ ، باسناده المذكور فى الاربعين ؛ و منهم شيوخه الاخوة الثلاثة ، آيات اللّه العظام المجاهدون الشيخ محمّد تقى المعروف بآقا نجفى و الشيخ محمّدعلى المعروف ثقة الاسلام و الحاج آقا نور اللّه _ رضوان اللّه تعالى عليهم _ . 2 . شيخى الجليل حبر الطائفة صاحب موسوعة الذريعة ، عن مشايخه الأعلام القاطنين فى العراق و مصر و البلد الحرام ؛ منهم اول مشايخه و اوثقهم و اتقاهم خاتمة المحدثين مولانا الحاج ميرزا حسين النورى ، بجميع طرقه المسطورة فى خاتمة المستدرك . 3 . و منهم العلامة الجليل و البحّاثة النبيل الشيخ محمّد صالح الحائرى المازندرانى ، عن مشايخه ؛ منهم الحاج ميرزا حسين النجفى الطهرانى ابن الميرزا خليل ، عن شيخه صاحب جواهر الكلام ، عن شيخه الاكبر كاشف الغطاء ، عن بحرالعلوم . 4 . و منهم العلامة الفقيه الورع التقى آية اللّه السيد جمال الدين الهاشمى الگلپايگانى _ اعلى اللّه مقامه الشريف _ ، عن مشايخه العظام _ قدس اللّه اسرارهم . و نوصيها _ ايدها اللّه تعالى _ بما أوصانا به السلف الصالح من التحفظ و التثبت و سلوك سبيل الاحتياط و التجنب عن الشبهات ، فانه ليس بناكب عن الصراط من سلك

.

ص: 63

سبيل الاحتياط و المأمول منها و من امثالها فى عصرها الحاضر _ الذى دخلت طائفة غير قليلة من النساء المسلمات فيما ليس لهن الدخول فيه و فيما يخل بكرامتهن من الاختلاط بالرجال الاجانب و الاشتراك معهم فيما لم يكلفهن اللّه تعالى به ابعادا لهن عنه و صونًا لحشمتهن و حفظًا لصالحهن _ ان يكنّ على الطريق السوى و الصراط المستقيم ، ذوات مواضع قويمة ، مستنات بسنن الشريعة ، متأسيات بربات الخدور و لا سيما سيدة نساء العالمين فاطمة الزهراء _ عليها و على ابيها و بعلها و بنيها افضل التحية و السلام _ و أن يكنّ حجة على نساء عصرهن ، يذكرن غيرهن بما اكرم اللّه تعالى على نساء النبى _ صلى اللّه عليه و آله _ و المؤمنات _ . و المرأة فى عصرنا الحاضر ، قد امتحنت بما لم تمتحن به من قبل . قد وقعت من حيث تشعر أو لا تشعر ، فى احابيل المستغربين و المستشرقين مخدوعة بالدعايات المضللة حول (حقوق المرأة و تحريرها) . و اللّه _ تبارك و تعالى _ نسأل و اياه نرجو أن يوفقها لتحقيق مقاصد الدين الحنيف ، انّه خير موفق و معين و السلام عليها و رحمة اللّه و بركاته . (1) قم المقدسه ، فى 25 ذى الحجة 1417 ق لطف اللّه الصافى سپاس ، ويژه پروردگار جهانيان است و درود خدا بر بهترين مخلوقش محمّد و دودمان طاهرش باد . و نفرين خدا بر دشمنان آنها باد . به راستى كه شرف علم ، بر كسى پنهان نيست و فضيلت دانش ، شماره نگردد . دانشمندان ، علم را از پيامبران به ارث برده و قلم آنان ، بر خون شهيدان برترى دارد . و با اين فضايل ، به جانشينى خاتم پيامبران دست يافتند و خداوند از ميان عالمان در هر دوره از امت پيامبر خاتم ، عالمانى عادل قرار داد كه تحريف را از چهره دين بزدايند و از شبهات گمراه كننده دفاع كنند . از اين رو ، فاضله بزرگوار و خردمند حاجيه خانم زهره صفاتى _ كه خداوند او را تأييد

.


1- .كيهان فرهنگى ، ش 119 ، (ارديبهشت 1382) ، ص 29 .

ص: 64

كند _ پاره اى از عمر گرانمايه اش را در كسب علوم اسلامى ، از قبيل فقه و تفسير و حديث ، سپرى كرد و به مرتبه اى بلند دست يافت كه مى تواند الگوى نيكو براى زنان دورانديش باشد . وى ، از ما اجازه روايت احاديث اهل بيت را درخواست كرد . استخاره كرده و خداوند همراهى كرد . پس به وى ، اجازه داديم كه روايت كند از ما تمام آنچه را براى ما روايتش از طريق مشايخ بزرگ به اثبات رسيده است ، با سندهايى كه به اهل بيت وحى و نبوت _ صلوات اللّه عليهم أجمعين _ منتهى مى گردد : 1 . مرحوم والد علّامه ، ملّا محمّدجواد گلپايگانى ، از مشايخش . . . . 2 . استاد بزرگوار [ شيخ آقا بزرگ تهرانى ] صاحب الذريعة ، از مشايخش . . . . 3 . علّامه بزرگوار شيخ محمّد صالح حائرى مازندرانى ، از مشايخش . . . . 4 . علّامه پارسا آية اللّه سيد جمال الدين هاشمى گلپايگانى ، از مشايخش . . . . به اين خانم _ كه خداوند او را مؤيد بدارد _ سفارش مى كنيم همان را كه پيشينيان سفارش كرده اند ، يعنى مراقبت و مواظبت و انتخاب راه احتياط و پرهيز از امور مشتبه ؛ چراكه هر كس راه احتياط گزيند ، از طريق صواب نلغزد . از وى و مانند ايشان ، انتظار مى رود در اين زمان كه گروهى فراوان از زنان مسلمان به امورى پرداخته اند كه در شأن آنان نيست و خداوند آنان را بدان مكلّف نساخته است _ يعنى مشاركت با مردان نامحرم در كارها _ كه راه درست را بپيمايد و موضع گيرى هاى درست داشته باشد ، به سنت هاى شرعى پايبند باشد و به خانم هاى بزرگ بويژه سيده زنان عالم حضرت فاطمه زهرا _ كه بر او و بر شوهر و فرزندانش بهترين درودها باد _ اقتدا كنند و براى زنان دورانش حجتى باشند و به آنان آنچه را خداوند بر زنان پيامبر و مؤمن سفارش كرده ، يادآور شوند . زن ، در زمان ما با امتحانى بى سابقه آزموده مى شود و خواسته و يا ناخواسته در دام غرب گراها و شرق گراها افتاده و فريب تبليغات گمراه كننده درباره حقوق و آزادى زن را خورده است . از خداوند تبارك و تعالى ، مى خواهيم اين خانم را براى تحقق مقاصد دين پاكش ، موفّق بدارد كه او بهترين ياور و توفيق دهنده است .

.

ص: 65

5 . اجازه آية اللّه احمدى فقيه

درود و رحمت و بركت خداوند بر او باد قم مقدسه ، 25 ذى حجه 1417 لطف اللّه صافى

5 . اجازه آية اللّه احمدى فقيهباسمه سبحانه و تعالى لقد صدر من أهله و الأمر كما حُرِّر و رُقِّم و لا يخفى أنّ كثرة اشتغال جناب العالمة المذكورة فى المتن ، بالتدريس و التحقيق و التتبع فى الأخبار المأثورة و الآثار الشرعية و كتابة الكتب القيّمة الفقهية و غيرها ، دليل قوى على بلوغ مرتبة من الاجتهاد فهنيئًا لجنابها _ دامت افاضاتها _ و هى مجازة للرواية عنّى بطرقى المتكثرة المنتهية الى أرباب الكتب المعتبرة ، و منهم الى أهل بيت النبوة و العصمة و الطهارة _ وفقها اللّه تعالى لما يحب و يرضى _ . و أرجو من فضله تعالى ، التوفيق لها و ملازمة الاحتياط و ليس بناكب عن الطرق من سلك سبيل الاحتياط . (1) قم المشرفة محمّدحسن الاحمدى الفقيه اين اجازه ، به جا نوشته شده است و واقعيت همان گونه است كه نويسنده اجازه نگاشته است . پنهان نباشد كه اشتغال فراوان دانشمند ياد شده در متن ، به تدريس و پژوهش و تتبع در اخبار و آثار شرعى و نگارش كتب ارزشمند فقهى ، نشانى استوار است كه وى به مرتبه اجتهاد رسيده است . مبارك باد بر او . وى ، اجازه دارد روايت كند از من با طرق فراوان كه منتهى به كتب معتبر است و از آنها به اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام . خداوند او را بر آنچه مى پسندد و دوست دارد موفق بدارد . و از خداوند برايش درخواست توفيق دارم . بر او باد رعايت تقوا كه هر كس راه احتياط گزيند ، از طريق حق نلغزد .

.


1- .كيهان فرهنگى ، ش 199 (ارديبهشت 1382) ، ص 29 (اين اجازه ، در حاشيه اجازه آية اللّه صافى نوشته شده است) .

ص: 66

دو . اجازات زنان اهل سنّت
قرن سوم

قم مشرفه محمّدحسن احمدى فقيه

دو . اجازات زنان اهل سنّت (1)نگارنده ، به نمونه اى از اجازات زنان اهل سنّت ، كه پيش از قرن سوم صادر شده باشد ، دست نيافته است . به همين دليل ، آنچه در پى مى آيد ، اجازات قرن سوم و پس از آن است .

قرن سوم1 . فاطمه ، دختر محمّد بن على بن شريعة اللخمى ، خواهر ابومحمّد الباجى الاشبيلى . وى و برادرش ، از برخى اساتيدْ اجازه روايت داشتند كه يكى از آنها محمّد بن فطيس الالبيرى (م 329 ق) است . او ، تمامى روايت هايش را به اين دو نفر اجازه كرده است . (2) 2 . غدا ، دختر عبد الرحمن بن حمدون ، از مردمان قرطبه . وى ، به صورت اجازه ، از سعيد بن عثمان اعناقى (233 _ 305 ق) حديث روايت مى كند . (3)

.


1- .راقم اين سطور ، در آثار علوم حديثى اهل سنّت ، به نوشته اى كه مستقلاً به اجازات زنان پرداخته باشد ، دست نيافته ، و اين موارد را با جستجو در منابع محتمل و مظنون ، گرد آورده است و البته ادعاى استقصاى تام نيز ندارد . برخى از كتب مورد استفاده عبارت اند از : التحبير فى المعجم الكبير ؛ الضوء اللامع فى اعلام القرن التاسع ؛ الجواهر و الدرر ؛ جهود المرأة فى رواية الحديث ؛ دور المرأة فى خدمة الحديث ؛ عناية النساء بالحديث النبوى .
2- .دور المرأة فى خدمة الحديث فى القرون الثلاثة الأولى ، ص 168 (به نقل از : بغية الملتمس فى تاريخ رجال الاندلس ، ص 135) .
3- .دور المرأة فى خدمة الحديث فى القرون الثلاثة الأولى ، ص 168 (به نقل از : تاريخ العلماء و الرواة بالاندلس ، ص 347) .

ص: 67

قرن ششم

قرن ششم1 . فخر النساء ، دختر رستم بن ابى الرجا الاصفهانى . محى الدين عربى ، مى گويد : در سال 598 ق ، وارد مكه شدم و فضلا و دانشمندان بسيارى ديدم كه از ميان آنان ، مكين الدين ابوشجاع زاهر بن رستم و خواهرش ، به جز علم ، به تهذيب و خودسازى مشغول بودند . از برادرش ، سنن ترمذى و برخى اجزاى حديثى را سماع كردم . از فخر النساء ، بلكه فخر الرجال و العلماء نيز تقاضاى سماع حديث كردم ، ولى او در جواب گفت : آرزوها بر باد رفته و مرگ نزديك است و من به جاى پرداختن به روايت حديث ، به عمل رو آورده ام . گويا مرگ را مى بينم كه ناگهان مى آيد و سنّ پشيمانى دق الباب مى كند . محى الدين ، گويد : وقتى اين پيغام را از او شنيدم ، اين شعر را برايش نوشتم : حالى و حالك فى الرواية واحدما القصد إلّا العلم و استعماله روزگار من و تو يكى است ، مقصود من از دانش نيز به كار گرفتن آن است . وقتى اين شعر به دستش رسيد ، به برادرش اجازه داد كه به نيابت از وى ، اجازه اى درباره تمام روايت هايش برايم بنويسد و او چنين كرد و اجازه اى از جانب خواهرش برايم ، قلمى ساخت . (1) 2 . امّ عبد الكريم ، فاطمه ، دختر ابوالحسن سعد الخير (م 600 ق) . منذرى ، مى گويد : در دمشق و قاهره ، حديث مى گفت و ما از او اجازه روايت داريم . (2) 3 . امّ الحياة ، فرحه ، دختر قرطاش بن طنطاش الظفرى العونى (م 598 ق) . وى ، به منذرى اجازه روايت داده است . (3)

.


1- .ترجمان الاشواق ، بيروت : دار صادر ، 1386 ق ، ص 7 و 8 .
2- .عناية النساء بالحديث النبوى ، ص 41 .
3- .همان جا .

ص: 68

4 . امّ العلاء ، عاتكه ، دختر ابوالعلاء حسن بن احمد عطار همدانى (م 609 ق) . وى ، نيز به منذرى اجازه روايت داده است . (1) 5 . تقيه ، دختر فضل . سمعانى ، گويد : در سال 532 ق ، براى من اجازه حديث نوشت . (2) 6 . امّ الفتح ، جليلة السجزية . سمعانى ، گويد : در سال 530 ق ، براى من اجازه حديث نوشت . (3) 7 . خديجة ، دختر ابوسعيد نيشابورى . سمعانى ، گويد : در سال 512 ق ، براى من اجازه حديث نوشت . (4) 8 . امّ محمّد ، زليخا الاصفهانى . سمعانى ، گويد : به من ، اجازه حديث داد . (5) 9 . امّ فتح ، زينب ، دختر ابن شجاع شيرويه . سمعانى ، گويد : براى من ، اجازه حديث نوشت . (6) 10 . امّ احمد ، طرفة ، دختر عبد اللّه گرجى . سمعانى ، گويد : در سال 529 ق ، به من اجازه حديث داد . (7) 11 . امّ فتح ، ظفر ، دختر ابونصر كاتب . سمعانى ، گويد : در سال 532 ق ، براى من اجازه حديث نوشت . (8) 12 . امّ فتوح ، ظهياء ، دختر احمد بن فضل اصفهانى . سمعانى ، گويد : در سال 532 ق ، براى من اجازه حديث نوشت . (9) 13 . امّ البنين ، دختر عبد اللّه جوزدانى اصفهانى . سمعانى ، گويد :

.


1- .همان جا .
2- .التحبير ، ج 2 ، ص 398 ، ش 1128 .
3- .همان ، ص 401 ، ش 1134 .
4- .همان ، ص 405 ، ش 1142 .
5- .همان ، ص 409 ، ش 1146 .
6- .همان ، ش 1148 .
7- .همان ، ص 2420 ، ش 1166 .
8- .همان ، ص 426 ، ش 1168 .
9- .همان ، ش 1169 .

ص: 69

قرن هفتم

تمام رواياتش را به من ، اجازه روايت داد و آن را نوشت . (1)

قرن هفتم1 . امّ محمّد ، سيده ، دختر موسى بن عثمان مارانى (م 695 ق) . وى ، از ابن ابى يسر جمال الدين بن مالك ، زهير بن عمر اوزاعى و گروهى ديگر ، اجازه روايت دارد . (2) ذهبى ، درباره اش مى گويد : كنت اتلهف على لقيها و رحلت إلى مصر ، علمى أنها باقية ، فدخلت فوجدتها قد ماتت من عشرة ايام ؛ (3) مشتاق بودم او را ببينم ، و به مصر رفتم و گمان داشتم كه او زنده است وقتى وارد مصر شدم دريافتم كه ده روز قبل از دنيا رفته است . 2 . امّ الفضل ، كريمه ، دختر عبد الوهاب بن على بن خضر (م 641 ق) . منذرى ، گويد : وى ، بسيار حديث نقل مى كرد و گفته شده شصت و اندى سال ، حديث مى گفت . او را در بيت لهيا در بيرون دمشق ، ملاقات كردم و از او سماع نمودم . وى ، در سال 595 ق ، به من اجازه روايت داد . (4) 3 . خديجه ، دختر ابوطاهر احمد بن محمّد بن احمد سلفى اصفهانى (م623ق) . وى ، به منذرى ، اجازه حديث داده است . (5) 4 . امّ عبد الرحمن ، سيدة الكتبة ، دختر ابوالبقاء يحيى بن على بن حسن همدانى (م 611 ق) . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . (6) 5 . امّ حياء حفصه ، دختر احمد بن محمّد بن منصور ثابت (م 612 ق) . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . 7

.


1- .همان ، ص 429 ، ش 1185 .
2- .عناية النساء بالحديث النبوى ، ص 45 .
3- .همان ، ص 40 .
4- .همان جا .
5- .همان ، ص 41 .
6- .همان جا .

ص: 70

6 . ضوء الصباح ، لامعه ، دختر شيخ مفيد ابوبكر بن مبارك بن كامل بغدادى (م 612 ق) . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . (1) 7 . قرة العين ، دختر يعقوب بن يوسف بن عمر بغدادى (م 624 ق) . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . (2) 8 . امّة الواحد ، صفية ، دختر عبد الجبار بن هبة اللّه بغدادى (م 625 ق) . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . 3 9 . امّ الفضل ، لبابة ، دختر ابوالعباس احمد بن ابى الفضل ، معروف به ابن الثلاجى (م 625 ق) . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . 4 10 . شرف النساء ، امة اللّه آمنه ، دختر ابوالحسن احمد بن عبد اللّه بن على (م 628ق) . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . 5 11 . امّ على ، فرحه ، دختر ابوسعد ابن احمد بن تميرة (م 629 ق) . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . 6 12 . فاطمه ، دختر ابوبكر بن مراهب بن عبد الملك ، معروف به ابن زنگى (م 637 ق) . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . 7 13 . امّ عثمان ، صفيه ، دختر عبد العزيز بن هبة اللّه ، معروف به ابن حديد . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . 8 14 . امّ هانى ، عفيفه ، دختر احمد بن عبد اللّه بن محمّد اصفهانى (م 606 ق) . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . 9

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 42 .

ص: 71

15 . امّ حبيبه ، عايشه ، دختر حافظ ابواحمد معمر بن عبد الواحد اصفهانى (م 607 ق) . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . (1) 16 . امّ النور ، عين الشمس ، دختر احمد بن ابوالفرج ثقفى (م 610 ق) . منذرى ، درباره اش گويد : أجازت لنا جميع مسموعاتها و مجازاتها من إصبهان ، فى صفر سنة تسع و ست مأة ؛ (2) تمام مسموعات و اجازه هايش را به من در اصفهان ، در ماه صفر سال 609 اجازه كرد . 17 . امّ المؤيد ، زينب ، دختر عبد الرحمن بن حسن نيشابورى (م 615 ق) . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . (3) 18 . فاطمه ، دختر حسن بن احمد همدانى (م 617 ق) . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . (4) 19 . امّ الفضل ، زينب ، دختر ابراهيم بن محمّد بن احمد قيس (م 610 ق) . وى در سال 595 ق ، وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . 5 20 . امّ محمّد ، رابعة ، دختر احمد بن محمّد بن قدامه مقدسى (م 620 ق) . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . 6 21 . امة ، دختر محمّد بن احمد بن محمّد بن قدامة مقدسى (م 631 ق) . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . 7 22 . امّ فتيان ، جهمة ، دختر مفرج بن على دمشقى (م 638 ق) . وى ، به منذرى ،

.


1- .همان جا .
2- .همان جا .
3- .همان ، ص 42 .
4- .همان ، ص 43 .

ص: 72

قرن هشتم

اجازه روايت داد . (1) 23 . ستهم ، دختر ابوطاهر بركات بن ابراهيم خشوعى (م 640 ق) . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . (2) 24 . امّ كرام ، زهراء ، دختر ابومحمّد عبد القادر بن عبد اللّه رهاوى (م 632 ق) . وى ، به منذرى ، اجازه روايت داد . (3)

قرن هشتماز آن رو كه كتاب محققانه دكتر صالح يوسف معتوق ، در مورد سهم زنان در حديث در قرن هشتم ، از تتبع فراوان برخوردار است و تمامى مصادر خاص و عام را چون : الدرر الكامنة فى أعلام المأة الثامنة ابن حجر ، الوفيات ابن رافع سلامى ، العقد الثمين فاسى ، العبر ، شذرات الذهب و اعلام النساء عمر رضا كحاله ، را بررسى كرده ، در گزارش صاحبان اجازه در قرن هشتم ، مبنا را همين كتاب قرار داده ، تنها از شماره 86 به بعد ، از منابع ديگر استخراج شده است . 1 . خديجه ، دختر محمّد بن سعد مقدسى (624 _ 701 ق) . وى ، به ابن جابر الوادى آشى ، اجازه روايت داده است . 4 2 . خديجه ، دختر عبد الرحمن بن محمّد مقدسى (617 _ 701 ق) . ابن جابر الوادى آشى ، از او با اجازه روايت مى كند . 5 3 . زينب ، دختر سليمان بن ابراهيم إسْعَرْدى (م 705 ق) . وى را بسيارى از محدّثان ، اجازه روايت داده اند . 6

.


1- .همان جا .
2- .جهود المرأة فى رواية الحديث (القرن الثامن الهجرى) ، صالح معتوق ، بيروت : دار البشائر الاسلاميه ، 1418 ق ، ص 98 .
3- .همان جا .

ص: 73

4 . شُهْدة ، دختر صاحب كمال الدين بن عدم (619 _ 709 ق) . وى ، به محمّد بن احمد بن عبد الرحمن منبجى ، اجازه حديث داد . (1) 5 . فاطمه ، دختر على بن على بن حسين واسطى بغدادى (م 710 ق) . بسيارى از محدّثان ، به وى اجازه حديث دادند . از جمله مى توان شهاب الدين عمر بن محمّد سُهْرَوردى را نام برد . او نيز به ابوالعباس احمد بن محمّد كازرونى ، اجازه حديث داد . (2) 6 . وزيرة ، دختر يحيى بن محمّد تغلبى . وى ، از على بن محمّد سخاوى ، اجازه حديث داشت و بر همان اساس در سال 705 ق ، محمّد الوافى ، كتاب العوالى المنتقاة قاسم بن فضل ثقفى را از وى سماع كرد . (3) 7 . ست الوزراء ، دختر يحيى بن محمّد تغلبى دمشقى (739 _ 715 ق) . گروهى از محدّثان شام ، به وى اجازه حديث دادند و او نيز به ابن جابر الوادى آشى ، اجازه حديث داد . (4) 8 . فاطمه ، دختر عبد الرحمن بن محمّد عياشى (م 716 ق) . وى را گروهى از محدّثان ، اجازه روايت حديث دادند . (5) 9 . عايشه ، دختر ابراهيم بن احمد قوامى دمشقى (645 _ 718 ق) . وى ، به برهان ابراهيم بن احمد بعلى شامى ، اجازه حديث داد . (6) 10 . ست القضاة ، دختر محمّد بن على بن عوانه ، از ابن الحاسب اجازه حديث داشت و در سال 711 ق ، الوانى آن را از وى سماع كرد . (7) 11 . ست الفقهاء ، امة الرحمن ، دختر ابراهيم بن على الواسطى (632 _ 726 ق) .

.


1- .همان ، ص 101 .
2- .همان ، ص 102 .
3- .همان ، ص 103 .
4- .همان ، ص 108 .
5- .همان ، ص 110 .
6- .همان ، ص 111 .
7- .همان ، ص 114 .

ص: 74

وى ، داراى اجازات عالية الاسناد است . از جمله از عبد العزيز ، ابن العُلّيق ، جعفر الحضرمى ، اجازه حديث دارد . همچنين به عايشه ، دختر محمّد بن عبد الهادى المقدسى (723 _ 816 ق) ، اجازه حديث داده است . (1) 12 . فاطمه ، دختر على بن مسعود صالحى (648 _ 727 ق) . وى ، از تعدادى از محدّثان ، اجازه حديث دارد . (2) 13 . زينب ، دختر محى الدين الخطيب الحَرسْتانى . او ، از ابن العُلّيق ، اجازه حديث دارد و الوانى ، در سال 722 ق ، از وى سماع كرده است . (3) 14 . كمالية ، دختر ابوالذكر احمد بن عبد القادر دمراوى (651 _ 731 ق) . وى ، از عبد اللّه بن برطله اندلسى و محمّد جراح و شرف مرسى ، اجازه حديث دارد . (4) 15 . فاطمه ، دختر عبد اللّه بن محمّد مقدسى (660 _ 732 ق) . وى ، داراى اجازه حديث است . (5) 16 . اسماء ، دختر محمّد بن سالم بعلبكى (639 _ 733 ق) . وى ، به ابراهيم بن محمّد بن صديق دمشقى (719 _ 806 ق) ، عبد اللّه بن خليل حَرسْتانى (728 _ 805 ق) ، اجازه حديث دارد . (6) 17 . حبيبه ، دختر عبد الرحمن بن ابى بكر مقدسى (654 _ 733 ق) . وى ، از محدّثان بغداد ، اجازه حديث دارد . (7) 18 . خديجه ، دختر عثمان بن محمّد هورى (م 734 ق) . وى ، داراى اجازه حديث است و اجازات را با خط خود كه زيبا بود ، مى نگاشت . (8) 19 . زينب ، دختر عبد الرحمن بن محمّد مقدسى (م 659 _ 739 ق) . وى ، به ابن

.


1- .همان ، ص 119 و 120 .
2- .همان ، ص 120 .
3- .همان ، ص 121 .
4- .همان ، ص 123 .
5- .همان ، ص 124 .
6- .همان ، ص 124 و 125 .
7- .همان ، ص 126 .
8- .همان ، ص 127 .

ص: 75

جابر الوادى آشى ، اجازه حديث داد . (1) 20 . آمنة ، دختر ابراهيم بن على واسطى (م 664 _ 740 ق) . وى ، به صلاح صفدى در سال 729 ق ، اجازه نقل حديث داد . (2) 21 . فاطمه ، دختر عبد الرحمن بن عيسى دَبَهى (656 _ 740 ق) . وى ، به عبد اللّه بن خليل حَرَسْتانى ، اجازه حديث داد . (3) 22 . فيروزه ، دختر مظفر (م 740 ق) . وى ، داراى اجازات عالى است . (4) 23 . فاطمه ، دختر صفى الدين احمد بن محمّد طبرسى . وى ، در سال 674 ق ، با درخواست قطب قسطلانى ، براى وى و گروهى ، اجازه حديث صادر شد و در سال 736 ق ، چهل حديث به نام او و برخى ديگر نشر يافت . (5) 24 . فاطمه ، دختر عبد اللّه بن احمد طبرى ، در سال 664 ق ، گروهى از علما به درخواست قطب قسطلانى ،به وى اجازه حديث دادند و در سال 736 ، چهل حديث به نام او و برخى ديگر نشر يافت . (6) 25 . مريم ، دختر عبد اللّه بن محمّد طبرى . در سال 674 ق ، اجازه اى برايش صادر شد و در سال 736 ق ، چهل حديث به نامش نشر يافت . (7) 26 . فاطمه ، دختر احمد بن عبد اللّه طبرى . وى ، در سال 737 ق ، براى برخى اجازه حديث نگاشت . (8) 27 . رقيه ، دختر محمّد بن على قشيرى (م 741 ق) . وى ، به جعفر بن ثعلب ، اجازه حديث داد و از او نقل حديث دارد . 9

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 129 .
3- .همان ، ص 130 .
4- .همان ، ص 131 .
5- .همان ، ص 132 .
6- .همان جا .
7- .همان ، ص 133 .
8- .همان ، ص 134 .

ص: 76

28 . صفيه ، دختر احمد بن احمد مقدسى (660 _ 741 ق) . وى ، به ابن الملقن ، اجازه صحيح مسلم داد . (1) 29 . زينب ، دختر محمّد بن احمد بَجِدى (653 _ 742 ق) . وى ، از گروهى اجازه نقل حديث دارد . (2) 30 . صفيه ، دختر ابراهيم بن احمد زبيدى مكى (م 743 ق) . وى ، به قطب قسطلانى ، اجازه حديث داد . (3) 31 . امة العزيز ، دختر على بن محمّد يونينى بعلبكى (657 _ 745 ق) . وى ، را گروهى از محدّثان قرن ، اجازه حديث داده اند . (4) 32 . نفيسه ، دختر ابراهيم بن سالم خباز (663 _ 749 ق) . وى ، از بزرگان محدّثان ، اجازه حديث دارد ، چنان كه به عبد الرحمن بن محمّد بن طولوبغا و على بن احمد بن عبد العزيز ، اجازه حديث داده است . (5) 33 . سيده ، دختر ابراهيم بن محمّد طبرى مكى (م 757 ق) . وى ، به زين الدين عراقى در سال 755 ق ، اجازه حديث داده است . (6) 34 . فاطمه ، دختر ابراهيم بن داوود هكارى كردى (683 _ 758 ق) . وى ، به فاطمه حنبلى ، استاد ابن حجر ، اجازه حديث داده است . (7) 35 . مريم ، دختر عبد الرحمن بن احمد نابلسى (692 _ 758 ق) . وى ، به فرزندش شمس الدين بن عبد القادر و فاطمه حنبلى ، استاد ابن حجر ، اجازه حديث داده است . اين همان زنى است كه ابن حجر ، مسندى را به نام وى نگاشته است . 8 36 . عايشه ، دختر نصر الدين ابن محمّد سلامى (762 ق) . وى را گروهى از

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 135 .
3- .همان ، ص 136 .
4- .همان ، ص 137 .
5- .همان ، ص 139 و 140 .
6- .همان ، ص 142 .
7- .همان ، ص 143 .

ص: 77

محدّثان ، اجازه حديث داده اند . (1) 37 . فاطمه ، دختر احمد بن عطية بن ظهيرة قرشى مكى . وى ، در سال 762ق ، به موسى بن يحيى بن يوسف خالدى ، اجازه نقل حديث داد . (2) 38 . زينب ، دختر عبد العزيز بن محمّد بن جماعة كنانى (716 _ 776 ق) . وى ، به تقى الدين مقريزى و پسر برادرش عبد اللّه بن عمر بن عبد العزيز ، اجازه حديث داد . (3) 39 . عايشه ، دختر عبد اللّه بن احمد طبرى مكى . وى ، در سال 687 ق ، از گروهى از محدّثان مكه ، اجازه حديث دريافت كرد و در سال 761ق براى گروهى ، از جمله علاء الدين بن حجى حسبانى و محب الدين نويرى ، اجازه حديث داد . و نيز در سال 762 ق ، به موسى بن عيسى بن يوسف خالدى و برادرانش ، اجازه حديث داد . (4) 40 . فاطمه ، دختر على بن عمر مخزومى . وى ، تا سال 770 ق ، زنده بود و به تقى الدين مقريزى ، اجازه حديث داد . (5) 41 . زينب ، دختر احمد بن ميمون تونسى . وى ، حدود سال 780 ق ، وفات كرد و به طاهر بن ابراهيم بن احمد مرشدى ، اجازه حديث داد . (6) 42 . ساره ، دختر محمّد بن حسن حمصى . وى ، پس از 780 ق ، وفات يافت و به ابوحامد ظهيره ، اجازه حديث داد . (7) 43 . فاطمه ، دختر عمر بن يحيى مدنى (م 793 ق) . وى را گروهى از مُسْنِدين ، اجازه حديث داده اند . (8) 44 . اسماء ، دختر خليل بن كَيْكلدى علايى (725 _ 795 ق) . وى ، به نوه اش ، قرقشندى ، اجازه داد . (9)

.


1- .همان ، ص 145 .
2- .همان ، ص 149 .
3- .همان ، ص 152 .
4- .همان ، ص 153 و 154 .
5- .همان ، ص 154 .
6- .همان ، ص 158 .
7- .همان ، ص 159 .
8- .همان ، ص 161 .
9- .همان ، ص 162 .

ص: 78

45 . منصوره ، دختر شريف على بن محمّد فاسى (733 _ 795 ق) . وى ، به تقى الدين فاسى ، اجازه حديث داد . (1) 46 . اَسَنْ ، دختر احمد بن محمود شماع (720 _ 798 ق) . وى ، به ابن حجر ، اجازه حديث داد . (2) 47 . عايشه ، دختر محمّد بن اسماعيل ويرى (م 798 ق) . وى ، به ابن حجر ، اجازه حديث داد . (3) 48 . فاطمه ، دختر يحيى بن عفيف بصرى (798 ق) . ذهبى و برزالى ، به وى اجازه حديث دادند . (4) 49 . زينب ، دختر عبد اللّه بن عبد الحليم بن تيميه (722 _ 799 ق) . وى ، به ابن حجر ، اجازه حديث داده است . 5 50 . زينب ، دختر محمّد بن عثمان دمشقى (م 799 ق) . وى ، به ابن حجر و ابوالفتح عثمانى ، اجازه داده است . 6 51 . امة القاهر ، دختر قاسم بن محمّد بعلى (717 _ 800 ق) . وى ، داراى اجازه است و به ابن حجر نيز اجازه داده است . 7 52 . زينب ، دختر عثمان بن محمّد لؤلؤ دمشقى (م 800 ق) . وى ، به ابن حجر اجازه داده است . 8 53 . دام السرور . وى ، به برهان حلبى ، نوه ابن العجمى ، اجازه داده است . 9 54 . زهره ، دختر عمر بن حسين ختنى . وى ، به ساره ، دختر تقى الدين سبكى ،

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 163 .
3- .همان ، ص 164 .
4- .همان ، ص 165 .

ص: 79

اجازه داد . (1) 55 . ست البنين ، دختر محمّد بن محمود . بعلية دمياطى ، به وى اجازه داد . (2) 56 . زينب ، دختر عبد اللّه بن ابراهيم صالحى بن فاطمه حنبلى . وى ، به شيخ ابن حجر اجازه داد . (3) 57 . زينب ، دختر اسماعيل بن احمد مقدسى . وى ، اجازه حديثى دريافت كرد . (4) 58 . ست الشام ، دختر رواحة بن على بن الحسين بن رواحة (م 637 ق) . وى ، به ابن رافع سلامى اجازه داد . (5) 59 . فاطمه ، دختر اسماعيل بن محمّد بعلبكى (متولد پس از 720 ق) . وى ، به ابوحامد بن ظهيره و ابن حجر ، اجازه داد . (6) 60 . مؤمنة ، دختر عبد اللّه بن يحيى فاسى . او ، به عبد اللّه بن عمر بن عز بن جماعة ، اجازه داد . (7) 61 . فاطمه ، دختر سليمان بن عبد الكريم بن عبد الرحمن انصارى (620 _ 708 ق) . وى ، از بيش از صد نفر ، اجازه حديث دريافت كرد ؛ (8) چنان كه به تقى الدين محمّد بن رافع سلامى و محمّد بن محمّد بن عبد اللّه حنبلى و ديگران ، اجازه داد . (9) 62 . فاطمه ، دختر ابراهيم بن محمود بن جوهر بعلبكى (625 _ 711 ق) . ابن رشيد سبْتى (م 721 ق) ، مى نويسد : در سال 684ق ، در مسجد النبى ، وى را ملاقات كردم و تمام مروياتش را با خط خود ، اجازه داد . 10

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 166 .
3- .همان ، ص 167 .
4- .همان ، ص 168 .
5- .همان ، ص 170 .
6- .همان ، ص 171 .
7- .همان ، ص 178 و 179 .
8- .همان ، ص 181 _ 185 .
9- .همان ، ص 189 .

ص: 80

همچنين به محمّد بن احمد بن عبد الرحمن منبجى ، محمّد بن رافع سلامى و فرزندان رشيد ، اجازه داده است . (1) 63 . هديه ، دختر على بن عسكر هرّاس بغدادى (626 _ 712 ق) . وى ، به محمّد بن جابر وادى آشى (2) و ابن حجر ، اجازه داد . (3) 64 . ست الوزرا ، دختر عمر بن اسعد بن منّحا (624 _ 716 ق) . وى ، به شش نفر از شاگردانش اجازه داده است . (4) 65 . فاطمه ، دختر محمّد بن احمد بن على قيسى قسطلانى (640 _ 721 ق) . وى ، از چهار نفر ، اجازه حديث دارد ، (5) چنان كه به دو نفر ، اجازه حديث داده است . (6) 66 . زينب ، دختر احمد بن عمر بن ابى بكر مقدسى (628 _ 722 ق) . وى ، به چهار نفر ، اجازه داده است . (7) 67 . وجيهيه ، دختر على بن يحيى بن على بن سلطان انصارى (639 _ 732 ق) . وى ، از جمال الدين مصرى ، ابن رواج و يعقوب بن محمّد هذبانى ، اجازه حديث دارد ، (8) چنان كه برخى از كتب قراءت را از استادش ، عبد الكريم صعيدى ، به صورت اجاره ، روايت مى كند . (9) همچنين به سه نفر از شاگردانش ، اجازه داده است . (10) 68 . زينب ، دختر احمد بن عبد الرحيم بن عبد الواحد (646 _ 740 ق) . وى ، از 23 نفر از محدّثان ، اجازه حديث دارد ، (11) چنان كه به 23 نفر نيز اجازه روايت داده است . (12) 69 . فاطمه ، دختر ابراهيم بن عبد اللّه بن ابى عمر مقدسى (654 _ 747 ق) . وى ، را

.


1- .همان ، ص 193 .
2- .همان ، ص 199 .
3- .همان ، ص 197 .
4- .همان ، ص 217 و 218 .
5- .همان ، 223 .
6- .همان ، ص 227 .
7- .همان ، ص 238 .
8- .همان ، ص 241 _ 242.
9- .همان ، ص 243 .
10- .همان ، ص 244 .
11- .همان ، ص 258 _ 260 .
12- .همان ، ص 275 _ 278 .

ص: 81

پنج نفر از محدّثان ، اجازه حديث داده اند و او نيز به برخى از شاگردانش چون ابن سُكر ، اجازه حديث داده است . (1) 70 . زينب ، دختر اسماعيل بن ابراهيم بن سالم انصارى ، معروف به ابن خباز (659 _ 749 ق) . وى ، محمّد بن احمد بن محمّد الطبرى را اجازه روايت داد . (2) 71 . ست العرب ، دختر محمّد بن على بن احمد مقدسى (م 767 ق) . وى ، ناصر الدين عبد الرحيم بن محمّد بن عبد الرحيم را اجازه روايت داده است . (3) 72 . جويرية ، دختر احمد بن احمد بن حسين (704 _ 783 ق) . وى ، به 21 نفر از شاگردانش ، اجازه روايت داد . (4) 73 . فاطمه ، دختر احمد بن قاسم بن عبد الرحمن العمرى (710 _ 783 ق) . وى ، به دو نفر از شاگردانش ، اجازه نقل حديث داده است . (5) 74 . امة الرحيم ، دختر يحيى بن عيسى السبى . وى را گروهى از محدّثان ، اجازه نقل حديث داده اند . (6) 75 . زين العرب ، دختر عبد الرحمن بن عمر . وى را گروهى از محدّثان ، اجازه روايت داده اند . (7) 76 . زينب ، دختر محمّد بن عبد الكريم وستانى (م 727 ق) . گروهى از محدّثان ، به وى اجازه نقل روايت داده اند . (8) 77 . زينب ، دختر محمّد بن عمر قسطلانى . گروهى از محدّثان ، در بغداد به سال 649ق ، به وى اجازه روايت داده اند . (9)

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 283 و 284 .
3- .همان ، ص 294 .
4- .همان ، ص 304 .
5- .همان ، ص 311 _ 313 .
6- .همان ، ص 320 .
7- .همان ، ص 327 ؛ البدر الطالع ، ج 2 ، ص 258 .
8- .همان ، ص 329 .
9- .همان ، ص 330 .

ص: 82

78 . ست الاهل ، دختر عبد اللّه بن عبد الحق مخزومى (م 741 ق) . عز فاروثى ، به وى اجازه روايت داده است . (1) 79 . ست العرب ، دختر سليمان بن حمزه مقدسى (م 749 ق) . گروهى ، وى را اجازه روايت داده اند . (2) 80 . شريفه ، دختر احمد بن محمّد حسنى فاسى (م 786 ق) . گروهى از عالمان مصر و شام ، به وى اجازه روايت داده اند . (3) 81 . علماء ، دختر عفيف احمد بن عبد الحق دلاصى (م 775 ق) . عز فاروثى ، به وى اجازه روايت داد . (4) 82 . فاطمه ، دختر احمد بن ظهيره (م 797 ق) . در سال 756 ق ، گروهى از محدّثان ، به وى اجازه نقل روايت داده اند . (5) 83 . فاطمه ، دختر شريف محمّد بن محمّد فاسى (زنده در 727 ق) . گروهى از علماى مصر و شام ، به وى اجازه روايت داده اند . (6) 84 . فاطمه ، دختر شريف محمّد بن محمّد فاسى ، خواهر فاطمه . وى ، تا حدود سال 770ق ، زنده بود و گروهى از محدّثان ، به وى اجازه روايت داده اند . 7 85 . امّ كلثوم ، دختر محمّد بن عبد اللّه بن فهد قرشى (م 777 ق) . در سال 721ق ، رضى طبرى ، حجار و گروهى ديگر ، به وى اجازه روايت دادند . 8 86 . ست الركب ، دختر على بن محمّد بن محمّد بن حجر (م 798 ق) ، خواهر ابن حجر عسقلانى . وى ، از عالمان مكّه ، دمشق ، بعلبك و مصر ، اجازه حديث دريافت كرد . 9

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 331 .
3- .همان ، ص 332 .
4- .همان ، ص 334 .
5- .همان ، ص 335 .
6- .لسان الميزان ، ج 1 ، ص 59 ، مقدمة التحقيق .

ص: 83

سخاوى ، در كتاب الجواهر و الدرر ، شرح حال ابن حجر را نوشته و از 33 زن نام مى بَرَد كه به ابن حجر ، اجازه روايت داده اند . در اين جا نام آنها را فهرست وار مى آوريم . 87 . تنز ، دختر عز محمّد بن محمّد منجى (م 803 ق) . (1) 88 . حلّه ، دختر حسن بن محمّد بن محمّد دمشقى . (2) 89 . خاتون ، دختر محمّد بن احمد بن محمّد دارانى . ابن حجر ، وى را در سال 797 ق ، ملاقات كرد . (3) 90 . خديجه ، دختر ابوبكر بن يوسف خليلى (م 801 ق) . (4) 91 . خديجه ، دختر محمّد بن ابى بكر بن محمّد قوام (م 803 ق) . 5 92 . خديجه ، دختر محمّد بن ابى الحسن بن ابى عبد اللّه يونينى . 6 93 . رقيه ، دختر محمّد بن على ثعلبى (م 740 ق) . 7 94 . رقيه ، دختر يحيى بن عبد السلام (م 815 ق) . 8 95 . زينب ، دختر عبد اللّه بن عبد الحليم بن تيميه (722 _ 799 ق) . 9 96 . زينب ، دختر عثمان بن محمّد بن لؤلؤ دمشقى (م 800 ق) . 10 97 . زينب ، دختر محمّد بن عثمان معروف به ابن سكرى (م 799 ق) . 11 98 . ست القضاة ، دختر عبد الوهاب بن عمر بن كثير (720 _ 801 ق) ، خواهر ابن كثير . 12

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 154 .
3- .الجواهر و الدرر ، محمّد بن عبد الرحمن السخاوى ، القاهرة : 1416 ق ، ج 1 ، ص 152 .
4- .همان ، ص 153 .

ص: 84

99 . شمس الملوك ، دختر محمّد بن عماد ايوبى (م 803 ق) . (1) 100 . صفيه ، دختر اسماعيل بن محمّد بن محمّد كشك (م 809 ق) . (2) 101 . صفيه ، دختر غازى بن على الكورى . (3) 102 . عايشه ، دختر عبد اللّه بن احمد بن محمّد (ت 760 ق) . (4) 103 . عايشه ، دختر على بن محمّد بن عبد الغنى وانى (م 815 ق) . 5 104 . عايشه ، دختر على بن محمّد بن عبد اللّه عسقلانى . 6 105 . عايشه ، دختر محمّد بن اسماعيل بن محمّدحريرى (م 798 ق) . 7 106 . عايشه ، دختر محمّد بن عيسى بن عبد اللّه بعلى (م 829 ق) . 8 107 . فاطمه ، دختر حافظ ابى محمود احمد بن محمّد بن ابراهيم مقدسى (760 _ 815 ق) . 9 108 . فاطمه ، دختر احمد بن محمّد بن احمد حسينى (732 _ 813 ق) . 10 109 . فاطمه ، دختر اسماعيل بن محمّد بن على بعلى (ت 720 ق) . 11 110 . فاطمه ، دختر خليل بن احمد بن محمّد عسقلانى (750 _ 838 ق) . 12 111 . فاطمه ، دختر سليمان بن ابى بكر مقدسى (زنده در 815 ق) . 13 112 . فاطمه ، دختر محمّد بن احمد بن سيف (م 801 ق) . 14 113 . فاطمه ، دختر محمّد بن احمد بن محمّد حنبلى (م 803 ق) . 15

.


1- .همان جا .
2- .همان جا .
3- .همان ، ص 158 .
4- .همان ، ص 157 .

ص: 85

قرن نهم

114 . فاطمه ، دختر ابومحمود . (1) 115 . قطلو ملك ،دختر محمّد بن ابراهيم ايوبى (م 744 ق) . (2) 116 . قفجاق ، دختر عبد اللّه بن احمد بن على . (3) 117 . كلثوم ، دختر محمّد بن رافع سلامى (م 805 ق) . (4) 118 . لطيفه ، دختر محمّد بن محمّد بن عثمان آماسى (744 _ 825 ق) . (5) 119 . ملكه ، دختر شرف عبد اللّه بن عز ابراهيم (م حدود 800 ق) . 6 120 . هند ، دختر محمّد بن احمد بن عمر سكرى . 7

قرن نهماز آن رو كه شمس الدين محمّد بن عبد الرحمن سخاوى ، كتاب الضوء اللامع را جهت معرفى شخصيت هاى قرن نهم نگاشت و جلد دوازدهم آن را به زنان اختصاص داد ، در معرفى اجازات زنان در اين قرن ، همين كتاب را مبنا قرار داديم . 1 . آسيه ، دختر جار اللّه بن صالح (796 _ 873 ق) . وى را گروهى از قبيل محمّد بن محمّد سخاوى ، سعد بن يوسف نووى ، محمّد بن ابى بكر بن سليمان بكر ، عايشه دختر عبد الهادى ، ابن صديق عراقى و هيثمى ، اجازه حديث داده اند و او نيز به سخاوى ، اجازه حديث داد . 8 2 . آمنه ، دختر ابوالفضل احمد بن على بن محمّد بن حجر (835 _ 836 ق) . وى ، در سن دو سالگى از دنيا رفت و گروهى از جمله حسين بوصيرى برايش اجازه حديث نگاشتند . 9

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 163 .
3- .همان ، ص 164 .
4- .الضوء اللامع لاهل القرن التاسع ، ج 12 ، ص 2 .
5- .همان ، ص 3 .

ص: 86

3 . آمنه ، دختر ابى بكر بن عبد اللّه بن ظهيره . در سال 836 ق ، گروهى به وى اجازه روايت دادند . (1) 4 . آمنه ، دختر محمّد بن عبد اللّه بن محمّد رشيدى (م 867 ق) . وى را گروهى چون ابو هريره ابن الذهبى ، ابوالخير بن العلايى ، اجازه روايت دادند و او نيز به سخاوى ، اجازه داد . (2) 5 . آمنه ، دختر موسى بن احمد بن ابى القاسم (م ح 860 ق) . عبد اللّه بن ابى بكر دمامينى ، به وى اجازه روايت داد و او به سخاوى ، اجازه نقل حديث داده است . (3) 6 . انس ، دختر قاضى كريم الدين عبد الكريم بن عبد العزيز (780 _ 860 ق) ، همسر ابن حجر عسقلانى . ابن حجر ، براى وى از برخى حافظان ، اجازه حديث گرفت ؛ مانند : ابوالخير ابن الحافظ العلايى و ابوهريرة عبد الرحمن بن حافظ الذهبى . (4) 7 . زين خاتون (802 _ 833 ق) ، دختر ابن حجر عسقلانى . پدرش ، براى او از برخى محدّثان ، اجازه حديث گرفت . (5) 8 . آمنه ، دختر ناصر الدين ابوالفتح نصر اللّه بن احمد (ح 770 _ 853 ق) . گروهى از جمله ابوبكر بن عمر بن سلار و احمد بن ابى بكر ، به وى اجازه روايت داده اند . (6) 9 . اسماء ، دختر احمد بن اسماعيل بن عمر بن كثير (م ح 860 ق) . وى ، به سخاوى ، اجازه روايت داده است . 7 10 . اسماء ، دختر ابوبكر بن حسين بن عمر (زنده در 877 ق) . ابن هبل ، ابن اميله ،

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 4 .
3- .همان ، ص 5 .
4- .لسان الميزان ، ج 1 ، ص 60 ، مقدمة التحقيق ؛ الضوء اللامع ، ج 12 ، ص 10 و 11 .
5- .الضوء اللامع ، ج 12 ، ص 5 .
6- .همان ، ص 6 .

ص: 87

صلاح بن عمر ، كامل بن حبيب و گروهى ديگر ، به وى اجازه روايت دادند . (1) 11 . اسماء ، دختر عبد اللّه بن محمّد (م 867 ق) . در سال 789 ق ، بيست و شش نفر ، به وى اجازه روايت دادند . (2) 12 . اسماء ، دختر اسماعيل بن على بن حسين قلقشندى (779 _ 865 ق) . گروهى از قبيل غياث عاقولى و صدر مناوى ، به وى اجازه روايت دادند . (3) 13 . الف ، دختر عبد اللّه بن على بن محمّد (802 _ 879 ق) . گروهى به وى اجازه روايت دادند . (4) 14 . اَمَةُ الخالق ، دختر زين عبد اللطيف بن صدقه (م 812 ق) . عايشه دختر عبد الهادى ، به وى اجازه روايت داد و او نيز به سخاوى ، اجازه حديث داده است . (5) 15 . امة الخالق ، دختر محمّد بن يوسف خزرجى (م 850 ق) . گروهى به وى ، اجازه روايت داده و او نيز به سخاوى ، اجازه حديث داد . 6 16 . امة اللطيف ، دختر محمّد بن محمّد بن احمد مقدسى (م 840 ق) . ابوالهول ، محب صامت ، ناصر الدين داوود و كمال بن نحاس و گروهى ديگر ، به وى اجازه روايت دادند . 7 17 . امة اللّه ، دختر علاء على بن شهاب احمد كردى ؛ سخاوى ، گويد : او را در حدود سال 860 ق ، در بعلبك ديدم و به من اجازه روايت داد . 8 18 . امة الواحد ، دختر علاء على بن عمر بن على العطار . موفق آبى ، وى را در سال 815 ق ، ملاقات كرد و به وى اجازه روايت داد . 9

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 6 .
3- .همان ، ص 8 .
4- .همان ، ص 9 .
5- .همان ، ص 10 .

ص: 88

19 . آى ملك ، دختر ابراهيم بن خليل بن عبد اللّه بن محمود (م 815 ق) . ابن جوخى ، ابن سيرجى ، احمد بن عبد الكريم بعلى ، ابن حبل ، ابن قواليج ، صلاح بن ابى عمر ، زينب دختر قاسم و گروهى ديگر ، به وى اجازه روايت دادند . (1) 20 . بدور ، دختر عبد اللّه يا احمد مريسى (م 850 ق) . عايشه دختر عبد الهادى ، مجد اللغوى ، زين المراغى و جمال بن ظهيره ، در سال 788 ق ، به وى اجازه روايت دادند . (2) 21 . بركت ، دختر احمد بن عبد الرحيم بن حسين (793 _ 841 ق) . ابوهريرة بن ذهبى ، ابوالخير بن علايى ، ابن ابى المجد و گروهى ديگر ، به وى اجازه روايت دادند . (3) 22 . بركت ، دختر سعد بن احمد (م حدود 760 ق) . عايشه دختر عبد الهادى و گروهى ديگر ، به وى اجازه روايت دادند . او نيز به سخاوى ، اجازه حديث داده است . (4) 23 . بركت ، دختر احمد بن محمّد . عايشه دختر عبد الهادى و گروهى ديگر ، به وى اجازه روايت دادند و او نيز به سخاوى ، اجازه حديث داد . (5) 24 . تتر ، دختر عز محمّد بن احمد بن محمّد عثمان (734 _ 803 ق) . وى ، به ابن حجر اجازه حديث داد . (6) 25 . جويريه ، دختر بدر محمّد بن احمد بن على بن حجر . وى ، نوه پسرى ابن حجر است و در سال 830 ق ، گروهى به وى اجازه روايت دادند . (7) 26 . حبيبه ، ست الاهل ، دختر رضى محمّد بن محب طبرى . در سال 814 ق ،

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 11 .
3- .همان ، ص 12 .
4- .همان ، ص 13 .
5- .همان ، ص 14 .
6- .همان ، ص 16 .
7- .همان ، ص 18 .

ص: 89

عايشه دختر عبد الهادى ، زين مراغى ، عبد القادر ارموى و گروهى ديگر ، به وى اجازه روايت دادند . (1) 27 . حسنه ، دختر ابوالايمن محمّد بن شهاب (م 808 ق) . در سال 770 ق ، صلاح بن ابى عمر ، ابن النجم ، ابن اميله و گروهى ديگر ، به وى اجازه روايت دادند . (2) 28 . حكيمه ، دختر محمود بن محمّد (ت 698 ق) . وى ، در سال 818 ق ، زنده بود . طاووسى ، با اجازه عام از حجار ، علاء الدوله سمنانى و مِزّى ، نزد وى قرائت حديث كرد . (3) 29 . حلّه ، دختر حسن بن محمّد بن محمّد . وى ، در سال 807 ق ، به ابن حجر ، اجازه روايت داد . (4) 30 . حليمه ، دختر ابوعلى مزملاتى . گروهى ، به وى اجازه روايت دادند . (5) 31 . حليمه ، دختر محمّد بن محمّد بن على الجعيرى الخليلى . قبايى ، تدمرى و ابن حجر ، به وى اجازه روايت دادند . (6) 32 . حنيفه ، دختر عبد الرحمن بن احمد القمنى . گروهى ، به وى اجازه روايت داده و گروهى نيز از او اجازه حديث دريافت كردند . 7 33 . حنيفه ، دختر زين عبد الرحمن بن محمّدعلى العريانى (م ح 860 ق) . وى ، به سخاوى ، اجازه روايت داد . 8 34 . خاتون عايشه ، دختر عبد الرحمن بن على . در سال 805 ق ، ابن صديق ، عراقى ، هيثمى و گروهى ديگر ، به وى اجازه روايت دادند . 9

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 19 .
3- .همان ، ص 20 .
4- .همان ، ص 21 .
5- .همان ، ص 22 .
6- .همان ، ص 23 .

ص: 90

35 . خاتون ، دختر محمّد بن احمد بن محمّد . وى ، به ابن حجر در سال 797 ق ، اجازه روايت داد . (1) 36 . خديجه ، دختر ابراهيم بن اسحاق (قبل از 720 _ 803 ق) . وى را ابونصر بن شيرازى ، اسحاق آمدى ، الوانى ، دبوسى ، ابن سيد ، قطب حلبى ، عبد اللّه بن على صنهاجى و گروهى از علماى شام و مصر ، اجازه روايت دادند . (2) 37 . خديجه ، دختر احمد بن سليمان بن برهان (حدود 800 _ 888 ق) . وى ، از احمد بن جبرئيل ، عبد الرحمن بن خطيبى و يوسف الازرقى ، اجازه روايت دارد. (3) 38 . خديجه ، دختر شهاب بن احمد بن على بن خلف (م 889 ق) . وى را گروهى ، در شعبان سال 800 ق ، اجازه روايت داده اند و او نيز به سخاوى اجازه حديث داده است . (4) 39 . خديجه ، معروف به مرفقيه ، دختر شهاب احمد بن نجم محمّد بن جهان محمّد (740 _ 814 ق) . وى را گروهى ، اجازه روايت داده اند . 5 40 . خديجه ، دختر ابوبكر بن عبد اللّه بن ظهيره . وى را پدرش ، اجازه روايت داد و در سال 805 ق ، ابن صديق ، زين المراغى ، عراقى ، هيثمى ، فرسيسى ، عايشه دختر عبد الهادى و گروهى ديگر ، اجازه روايت دادند . 6 41 . خديجه ، دختر ابوبكر بن محمّد قلقشندى مقدسى (833 _ 892 ق) . وى را قبايى ، تدمرى ، واسطى ، حسين بوصيرى ، فاطمه كنانى ، عايشه حنبلى ، عايشه دختر شرايحى ، ابوذر زركشى ، برهان حلبى ، ابن بردس ، ابن طحان ، ابن ناظر ، محمّد بن ابراهيم مرشدى ، زينب دختر يافعى و گروهى ديگر ، اجازه روايت دادند . 7 42 . خديجه ، دختر عماد ابوبكر بن يونس بن عبد القادر (م 801 ق) . وى ، به ابن

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 24 .
3- .همان ، ص 25 .
4- .همان ، ص 26 .

ص: 91

حجر ، اجازه روايت داد . 43 . خديجه ، معروف به سعيده دختر عبد الرحمن بن على (797 _ 876 ق) . وى را عايشه دختر عبد الهادى ، بدر بهنسى ، كمال دميرى و گروهى ديگر ، اجازه روايت دادند ، چنان كه وى سخاوى را اجازه نقل حديث داد . (1) 44 . خديجه ، معروف به سعاده ، دختر وجيه عبد الرحمن ابن ابى الخير (787 _ 860ق) . وى را گروهى ، اجازه روايت دادند . (2) 45 . خديجه ، دختر موفق عبد الكريم بن محمّد (م 896 ق) . وى ، به سخاوى اجازه روايت داد . (3) 46 . خديجه ، دختر فرج زيلعى (ولادت 805 ق) . وى ، به عايشه دختر عبد الهادى ، اجازه روايت داد و او نيز به سخاوى ، اجازه حديث داده است . 4 47 . خديجه ، معروف به توفيق دختر زين محمّد بن زين احمد . وى را در سال هاى 769 ق ، به بعد ، گروهى اجازه روايت داده اند . 5 48 . خديجه ، دختر نور محمّد بن ابى بكر (م 803 ق) . وى ، به ابن حجر ، اجازه روايت داد . 6 49 . خديجه ، دختر ابوعبد اللّه محمّد بن حسين بن زين محمّد (م 846 ق) . وى ، را در سال هاى 788 ق ، به بعد ، نشاورى ، عزيز الدين مليحى ، صردى ، ابن حاتم ، ابن الشيخة ، اميوطى و دختر عبد الهادى ، اجازه روايت دادند ، چنان كه وى ، به ابن فهد و ديگران ، اجازه حديث داد . 7 50 . خديجه ، دختر محمّد سمنطح بن عبد الكريم . وى را گروهى در سال 805 ق ،

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 28 .
3- .همان ، ص 30 .

ص: 92

اجازه روايت داده اند . (1) 51 . خديجه ، دختر محمّد بن عبد اللّه بلكام (897 ق) . وى را گروهى ، اجازه روايت داده اند . (2) 52 . خديجه ، دختر شمس محمّد بن على بن محمّد (م 869 ق) . وى را تقى بن حاتم ، اجازه روايت داد ، چنان كه وى به سخاوى ، اجازه حديث داده است . (3) 53 . خديجه يا علا ، دختر محب محمّد بن رضى محمّد (م 849 ق) . وى را شرف مراغى ، زين اميوطى ، ابوجعفر بن عجمى و گروهى ديگر ، اجازه روايت دادند . (4) 54 . رجب ، دختر شهاب احمد بن محمّد (م 869 ق) . وى ، به سخاوى ، اجازه روايت داد . 5 55 . رقيه ، دختر شيخ عبد القوى (م 874 ق) . وى ، به سخاوى ، اجازه روايت داد و نيز از سال 805 ق ، به بعد ابن صديق ، زين مراغى ، عراقى و هيثمى ، به وى ، اجازه روايت دادند . 6 56 . رقيه ، دختر على بن محمّد بن موسى (م 880 ق) . وى را در سال 811 ق ، برهان انباسى ، عراقى ، هيثمى ، بلقينى ، ابن الملقى ، صدر مناوى ، نمارى ، مجد اسماعيل حنفى و ديگران ، اجازه روايت داده اند . چنان كه وى ، به سخاوى ، اجازه حديث داد . 7 57 . رقيه ، دختر شرف محمّد بن مسند (741 _ 832 ق) . وى را گروهى از مشايخ عصر ، اجازه روايت داده اند و برخى نيز عقيده دارند كه از ابن المصوى هم ، اجازه دريافت نمود . 8

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 31 .
3- .همان ، ص 34 .
4- .همان ، ص 35 .

ص: 93

58 . رقيه ، دختر شمس محمّد بن محمّد ابى الخير (م 858 ق) . گروهى به وى ، اجازه روايت دادند . 59 . رقيه ، دختر يحيى بن عبد السلام (726 _ 815 ق) . وى را يوسف الختنى ، على بن اسماعيل ابن المصرى ، ابن شاهد ، زينب بنت الكمال ، بند نيجى ، مزى ، ذهبى ، برزالى ، ابن سيد ، قطب حلبى و گروهى ديگر ، اجازه روايت داده اند ، چنان كه سخاوى نيز از وى اجازه روايت دارد . (1) 60 . زينب ، دختر ابراهيم بن احمد (م 841 ق) . در سال هاى 788 ق و پس از آن ، نشاورى ، ابن حاتم ، ابوهريره بن ذهبى ، مليجى ، مطرز ، آمدى ، صروى ، تنوخى و زفنارى ، به وى اجازه روايت داده اند . (2) 61 . زينب ، دختر احمد بن محمّد بن موسى (799 _ 886 ق) . از سال 805 ق به بعد ، عراقى ، هيثمى ، مراغى ، فرسيسى ، شهاب جواهرى ، ابوالطيب سمولى ، عايشه دختر عبد الهادى و شريف بن كويك ، به وى اجازه روايت داده اند . (3) 62 . زينب ، دختر عبد الرحيم (791 _ 865 ق) . در سال هاى 795 ق . به بعد ، گروهى از جمله شهاب احمد ، ابوالخير بن علاء ، احمد بن محمّد بن راشد ، ابوبكر بن محمّد بن عبد الرحمن مزى ، ابوهريرة بن ذهبى و تاج بن موسى السكندرى ، به وى اجازه روايت داده اند . (4) 63 . زينب ، دختر عبد اللّه بن احمد بن على (780 _ 856 ق) . سخاوى، مى نويسد: بعيد نمى دانم از قدما ، اجازه روايت داشته باشد . (5) 64 . زينب ، دختر عبد اللّه بن زين احمد (م 838 ق) . وى را ابن هبل و صلاح بن ابى عمر ابن اميله ، اجازه روايت دادند و وى ، به ابن فهد و ديگران ، اجازه حديث داده

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 36 .
3- .همان ، ص 38 .
4- .همان ، ص 39 .
5- .همان ، ص 42 .

ص: 94

است . (1) 65 . زينب ، دختر عبد العزيز بن عبد العلى (م 845) . در سال 836 ق به بعد ، گروهى به وى ، اجازه روايت داده اند . (2) 66 . زينب ، دختر عبد اللّه بن اسعد بن على (768 _ 846 ق) . وى را ابن اميله ، صلاح بن ابى عمر ، ابن السوقى ، ابن النجم ، ابن الهبل ، ابن قاضى زيدانى ، اذرعى ، اسنوى ، ابوالبقاء سبكى ، ابن القارى ، تقى البغدادى و نشاورى ، اجازه روايت داده اند . (3) 67 . زينب ، دختر عبد اللّه بن خليل . وى ، در سال 865 ق ، به سخاوى ، اجازه روايت داده و در سال 873 ق ، به برخى ديگر اجازه داده است . (4) 68 . زينب ، دختر عبد الهادى . در سال 826 ، قبابى ، شمس شامى ، تاج بن بردس و علاء ، به وى اجازه روايت دادند . 5 69 . زينب ، دختر على بن احمد بن عبد العزيز (775 _ 827 ق) . وى را محب صامت ، محمّد بن احمد بن عبد الرحمن ، ابوالهول جزرى و گروهى ديگر ، اجازه روايت دادند . 6 70 . زينب ، دختر ابوالبركات محمّد بن احمد بن ابى الخير (م 845 ق) . در سال 854 ق ، ابن اميوطى ، ابوجعفر بن عجمى و گروهى ديگر ، به وى اجازه روايت دادند . 7 71 . زينب ، دختر ابواليمن محمّد بن ابى بكر (م 859 ق) . در سال 793 ق به بعد ، گروهى چون تنوخى ، ابن شيخه ، صردى ، شهاب بن منقر ، بلقينى ، ابن المقن ، عراقى

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 42 .
3- .همان ، ص 43 .
4- .همان ، ص 46 .

ص: 95

و هيثمى ، اجازه روايت دادند . (1) 72 . زينب ، دختر ابوالسعود . در سال 805 ق ، گروهى به وى ، اجازه روايت دادند . (2) 73 . زينب ، دختر ابوالفضل محمّد بن عبد الرحمن . گروهى وى را در سال 837 ق ، اجازه روايت داده اند . (3) 74 . زينب ، دختر رضى ابوالسعادات (794 _ 862 ق) . وى را تنوخى ، بلقينى ، ابن الملقن عراق ، هيثمى و گروهى ديگر ، اجازه روايت داده اند . (4) 75 . زينب ، دختر قاضى ناصر الدين محمّد (م 888 ق) . ابن طحان ، ابن بروس و ابن ناظر ، به وى اجازه روايت داده اند . 5 76 . زينب ، دختر ابواليمين محمّد بن محمّد (834 _ 852 ق) گروهى به وى ، اجازه روايت داده اند . 6 77 . زينب ، دختر تاج محمّد بن يوسف . وى ، داراى اجازه حديث بود . 7 78 . زينب ، دختر امين يحيى بن محمّد (م 887 ق) . به وى در سال 837 ق ، اجازه روايت داده اند . 8 79 . زينب ، دختر يوسف بن ابراهيم (م 849 ق) . وى ، زير آوار از دنيا رفت و او را شهيد لقب داده اند . ابوهريره بن ذهبى ، ابن قوام ، ابن ابى المجد و گروهى ديگر ، به وى اجازه روايت داده اند . 9 80 . ساره ، دختر صدر احمد بن بدر . ابن زعيوب ، در سال 795 ق ، به وى اجازه

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 47 .
3- .همان ، ص 48 .
4- .همان ، ص 50 .

ص: 96

روايت داد و او به سخاوى ، اجازه حديث داده است . (1) 81 . ساره ، دختر تقى على بن عبد الكافى (م 734 ق) . مزى ، بزرالى ، ذهبى ، ابن نباته عبد القادر بن قريشه ، عبد الرحيم بن ابى السير و گروهى ديگر ، به وى اجازه روايت داده اند . (2) 82 . ساره ، دختر عمر بن عبد العزيز بن محمّد ، معروف به ابنة ابن جماعة (ح 760 _ 855 ق) . وى را صلاح بن ابى عمرو ، ابن اميله ، ابن السومى ، احمد بن عبد الكريم ، ابن النجم ، ابن القارى و محمّد بن حسن بن قاضى ، اجازه روايت داده اند . سخاوى ، گويد : بعيد نيست از جدش ، جماعه نيز اجازه روايت داشته اند . (3) 83 . ساره ، دختر شرف محمّد بن على بن محمّد (م 762 ق) . سخاوى ، گويد : وى ، به من اجازه شفاهى داد و او از سرآمدان زمانه اش در ديندارى ، خردمندى ، اصالت و ريشه دارى بود . (4) 84 . ست الاهل ، دختر عبد اللّه بن احمد بن حسن . گروهى به وى ، در سال 814 ق ، اجازه روايت داده اند . (5) 85 . ست الاهل ، دختر عبد الكريم بن احمد بن عطيه (م 849 ق) . وى را در سال هاى 788 ق به بعد ، نشاورى ، صردى ، ابن حاتم ، عراقى ، هيثمى و ديگران ، اجازه روايت داده اند . 6 86 . ست الجميع ، دختر عطيه بن محمّد (831 _ 871 ق) . وى را قبايى ، تدمرى ، زين الزركشى ، واسطى ، ابن ناظر ، ابن طحان ، علاء بن بردس ، برهان الحلبى و ديگران ، اجازه روايت داده اند . 7

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 51 .
3- .همان ، ص 52 .
4- .همان ، ص 53 .
5- .همان ، ص 54 .

ص: 97

87 . ست التقى ، دختر عبد الحىّ القيوم . وى را جماعة در سال 836 ق ، اجازه روايت داد . (1) 88 . ست الجميع ، دختر على بن ابى البركات (م 835 ق) . وى و خواهرش زينب را گروهى ، اجازه روايت داده اند . (2) 89 . ست الجميع ، دختر ابى اليمين محمّد بن محمّد (م 838 ق) . وى را جماعة ، اجازه روايت داد . (3) 90 . ست العمائم ، دختر عبد اللّه بن ابى بكر . وى را در سال 836 ق ، جماعتى اجازه روايت داده اند . (4) 91 . ست قريش ، دختر على بن محمّد بن احمد . وى را جماعتى در سال 836 ق ، اجازه روايت داده اند . (5) 92 . ست قريش ، دختر ابواليمن محمّد بن محمّد طويل (م 858 ق) . وى را جماعتى در سال 836 ق ، اجازه روايت داده اند . 6 93 . ست قريش ، دختر نجم محمّد بن ابى البركات (م 854 ق) . وى را جماعتى در سال 846 ق ، اجازه روايت داده اند . 7 94 . ست القضاة ، دختر ابوبكر بن عبد الرحمن (797 _ 864 ق) . وى را ابوهريرة بن ذهبى ابوالخير بن علايى ، عبد اللّه بن حرستانى ، فاطمه دختر ابن المنجا ، فاطمه دختر عبد الهادى و گروهى ديگر ، اجازه روايت داده اند . 8 95 . ست القضاة ، دختر عبد الوهاب بن عمر (ح 720 _ 801 ق) . وى را قسم بن عساكر ، حجار ، الوافى ، مزى ، شرف بن حافظ و ديگران ، اجازه روايت داده اند . 9

.


1- .همان جا .
2- .همان جا .
3- .همان ، ص 55 .
4- .همان ، ص 56 .
5- .همان ، ص 57 .

ص: 98

96 . ست الكل ، دختر رضى محمّد بن محب (م 867 ق) . وى را ابن صديق ، مراغى ، عراقى ، هيثمى ، عايشه دختر عبد الهادى و ديگران ، اجازه روايت داده اند . (1) 97 . ست الكل ، دختر احمد بن امام الدين محمّد (م 803 ق) . وى را در سال 730 ق ، گروهى چون يحيى بن مصرى ، زينب ابنة الكمال ، مزى ، برزالى ، ابن قمام و ابن غال ، اجازه روايت داده اند . (2) 98 . ستيته ، دختر زين ابن عبد اللّه محمّد بن محمّد (م 879 ق) . وى ، به سخاوى ، اجازه روايت داد . (3) 99 . ستيت ، دختر عبد اللّه بن على بن عبد اللّه (م 859 ق) . وى را ابن صديق ، مراغى ، عراقى ، هيثمى ، فرسيس ، ابوطيب سمولى ، ابوالعباس جوهرى ، احمد بن محمّد ماكسينى و ديگران ، اجازه روايت داده اند و او نيز به سخاوى ، اجازه روايت داده است . (4) 100 . ستيت ، دختر عبد اللّه بن ابى سرور محمّد بن عبد الرحمن فاسى (840 _ 880 ق) . جماعتى از جمله زينب دختر يافعى ، به او اجازه روايت داده اند . (5) 101 . ستيت ، دختر عبد الهادى بن ابى يمين . جماعتى به او اجازه روايت داده اند . (6) 102 . ستيت ، دختر ابى عبد اللّه محمّد بن على بن احمد . جماعتى به او اجازه روايت داده اند . 7 103 . ستيت ، دختر ابى حامد محمّد بن ابى خير (843 _ 868 ق) . او را زين زركشى ، ابن فرات ، ابن ناظر ، ابن بروس ، ابوجعفر بن عجمى و ديگران ، اجازه روايت داده اند . 8

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 57 .
3- .همان ، ص 58 .
4- .همان ، ص 60 .
5- .همان ، ص 61 .
6- .همان ، ص 62 .

ص: 99

104 . سعاده ، دختر عبد اللطيف بن محمّد بن احمد (م 882 ق) . وى را تمامى مشايخ ستيت دختر عبد اللّه بن سرور فاسى ، اجازه روايت داده اند . (1) 105 . سعاده ، دختر ابن سرور فاسى (820 _ 876 ق) . جماعتى به وى ، اجازه روايت داده اند . (2) 106 . سعيده ، دختر زين محمّد بن احمد بن محمّد (م 826 ق) . كمال بن حبيب ، به او اجازه روايت داده است . (3) 107 . سمراء ، دختر عبد الرحمن بن ابى بكر (م832 ق) . جماعتى به وى در سال 826 ق ، اجازه روايت داده اند . (4) 108 . شريفه ، دختر سراج عبد اللطيف بن ابى الفتح (810 _ 882 ق) . عايشه دختر ابن عبد الهادى و ابن كويك ، به وى اجازه روايت داده اند . (5) 109 . شمس الملوك ، دختر ناصر الدين محمّد بن عباد (730 _ 803 ق) . او به ابن حجر ، اجازه روايت داده است . (6) 110 . صالحه ، دختر بهاء احمد بن تقى بن على بن عبد الكافى سبكى . ابن اميله و گروهى از اصحاب ابوالفضل بن عساكر ، به وى اجازه روايت داده و او نيز به پسر ابن حجر ، اجازه روايت داده است . (7) 111 . صفيه ، دختر عماد اسماعيل بن محمّد بن محمّد (م 801) . وى را حجار و ايوب كحال ، اجازه روايت داده اند و او نيز به ابن حجر ، اجازه روايت داده است . (8) 112 . صفيه ، دختر محمّد بن محمّد بن عمر (م 845 ق) . ابوهريره بن ذهبى ، تنوخى ، ابن ابى المجد و جماعتى ديگر ، به وى اجازه روايت داده اند . 9

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 64 .
3- .همان ، ص 65 .
4- .همان ، ص 66 .
5- .همان ، ص 67 .
6- .همان ، ص 69 .
7- .همان ، ص 70 .
8- .همان ، ص 71 .

ص: 100

113 . صفيه ، دختر ياقوت حبشى (804 _ 872 ق) . وى را ابن صديق ، زين مراغى ، عايشه دختر ابن عبد الهادى ، عراقى ، هيثمى و ديگران ، اجازه روايت داده اند و او نيز به سخاوى ، اجازه روايت عطا نموده است . (1) 114 . عايشه ، دختر صارم ابراهيم بن خليل (حدود 760 _ 842 ق) . خلاطى ، ابن جوفى ، محمّد بن موسى بن سيرجى ، ابن سوقى ، ابن نجم ، زغلش ، ابن هبل ، عمر بن ابراهيم نقبى ، زينب دختر دماميسى ، دختر نباته ، ابن قواليح و ديگران ، به وى اجازه روايت داده اند . (2) 115 . عايشه ، دختر ابراهيم بن عبد اللّه ، مادر عبد اللّه حمامى دمشقى (770 _ حدود 850 ق) . ابن اميله ، صلاح بن ابن عمر ، ابن هبل ، محب صامت و ديگران ، به وى اجازه روايت داده اند . (3) 116 . عايشه ، دختر ابى بكر بن حسين بن عمر ، جماعتى چون صلاح بن ابى عمر ، ابن اميله ، ابن هبل ، بهاء بن خليل و حواوى ، به او اجازه روايت داده اند . (4) 117 . عايشه ، دختر ابى بكر بن عمر بن عرفات (794 _ 880 ق) . ابوهريرة ذهبى ، ابن قوام ، تاج بن موسى ، احمد بن محمّد بن خراط و ديگران ، به وى اجازه روايت داده اند . (5) 118 . عايشه ، دختر تاج عبد اللّه بن شهاب احمد بن محمّد (760 _ 824 ق) . وى را در سال 767 ق ، اميدون بن عبد الكريم بعلى ، ابن يوسف خلاطى ، ابن نجم ، حسن بن هبل ، بهاء بن خليل ، موفق حنبلى ، محمود منبجى ، حراوى و گروهى ديگر ، اجازه روايت داده اند . 6 119 . عايشه ، دختر عبد الوهاب بن عبد اللّه بن اسعد (789 _ 866 ق) . وى پس از آن

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 73 .
3- .همان ، ص 74 .
4- .همان ، ص 75 .
5- .همان ، ص 76 .

ص: 101

كه از تنوخى ، ابن ذهبى ، ابن علايى و ديگران ، اجازه روايت دريافت نمود ، به سخاوى ، اجازه روايت عطا كرد . (1) 120 . عايشه ، دختر على بن محمّد بن عبد الغنى . او ، به محمّد بن هارون حضرمى و خواهرانش و نيز سخاوى و جمعى ديگر ، اجازه روايت داده است . (2) 121 . عايشه ، دختر على بن محمّد بن عبد اللّه (761 _ 840 ق) . ابن قاضى جيلى ، خلاطى و گروهى از علماى اهل شام و مصر ، به وى اجازه روايت داده اند . (3) 122 . عايشه ، دختر محمّد بن ابراهيم بن احمد (798 _ 846 ق) . او ، در همان سالى كه به دنيا آمد ، از سوى شمس بسكرى و سپس نور على بن حسن خزرجى ، به دريافت اجازه روايت نايل گرديد . (4) 123 . عايشه ، دختر محمّد بن عبد الهادى بن عبد الحميد (723 _ 816 ق) . ابن زراد ، اسماعيل بن عمر بن حموى ، ست الفقها دختر واسطى ، يحيى بن فضل اللّه ، برهان جعبرى ، برهان بن فركاح ، ابوالحسن بندنيجى ، عبد اللّه بن محمّد بن يوسف ، شرف بن بارزى ، ابراهيم بن صالح بن عجمى و ديگران ، به وى اجازه روايت داده اند و جمع زيادى نيز از او اجازه روايت ، دريافت داشته اند . (5) 124 . عايشه ، دختر محمّد بن عيسى بن عبد اللّه (م 829 ق) . وى از ابن قيم ، قلانسى ، مظفر و گروهى ديگر ، اجازه روايت دريافت نمود . (6) 125 . عزيزه ، دختر شاهين كركى . گروهى از مشايخ اجازه ، به وى در سال 830 ق ، اجازه روايت داده اند . 7 126 . عصمت ، دختر محمّد بن رشيد الدين (711 _ 835 ق) . او ، در سال 833 ق ،

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 77 .
3- .همان ، ص 78 .
4- .همان ، ص 79 .
5- .همان ، ص 81 .
6- .همان ، ص 82 .

ص: 102

اجازه روايت از سوى طاووسى دريافت نمود . (1) 127 . علماء ، دختر شهاب بن ابى العباس (م 816 ق) . وى ، در سال 755 ق و پس از آن ، از علايى ، عز بن جماعة ، قلانسى ، ناصر الدين فاروقى ، خلاطى ، معين بن رصاص و محمّد بن على القطروانى ، اجازه روايت دريافت نمود . (2) 128 . علماء ، دختر محب احمد بن محمّد بن عبد اللّه (818 _ 882 ق) . وى را ابن طولوبغا ، تاج بن بردس ، شمس عسقلانى و جماعتى ديگر ، اجازه روايت داده اند . (3) 129 . علماء ، دختر ابى يمن محمّد بن احمد (774 _ 826 ق) . نشاورى ، ابن حاتم ، و ديگران ، به وى اجازه روايت داده اند . (4) 130 . علماء ، دختر محب محمّد بن رضى محمّد بن محب (م 853 ق) . گروهى به وى ، اجازه روايت داده اند . (5) 131 . عضون ، دختر نور ابى حسن على بن احمد بن عبد العزيز (794 _ 855 ق) . تنوخى ، ابن شيخه ، بلقين ، عراقى ، هيثمى ، ابن ملقن ، مريم اذرعيه و برخى ديگر ، به او اجازه روايت داده و او نيز به سخاوى ، اجازه داده است . (6) 132 . فاطمه ، دختر ابراهيم بن احمد بن عبد اللطيف (770 _ 851 ق) . ابوهريره ذهبى ، ابن علايى و گروهى ديگر ، وى را در سال 798 ق ، اجازه روايت داده اند . (7) 133 . فاطمه ، دختر احمد بن عبد اللّه (م 774 ق) . حراوى ، به وى اجازه روايت داده است . 8 134 . فاطمه ، دختر ابى الفضل احمد بن على (817 _ 819 ق) . گروهى به او اجازه روايت داده اند . 9

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 83 .
3- .همان ، ص 84 .
4- .همان ، ص 85 .
5- .همان ، ص 86 .
6- .همان ، ص 87 .
7- .همان ، ص 88 .

ص: 103

135 . فاطمه ، دختر شهاب ابى محمود بن احمد بن محمّد (م 760 ق) . ابن خباز ، به او اجازه روايت داده است . (1) 136 . فاطمه (حليمه) ، دختر احمد بن محمّد بن اسماعيل بن ابراهيم (م 837 ق) . ابن صديق و گروهى ديگر ، به وى اجازه روايت داده اند . (2) 137 . فاطمه ، دختر احمد بن ابى الخير . او در سال 814 ق ، از گروهى اجازه روايت دريافت نمود . (3) 138 . فاطمه ، دختر احمد بن محمّد بن على (ت 732 ق) . مزى ، به او اجازه روايت داده است و او نيز به ابن حجر ، اجازه روايت داده است . (4) 139 . فاطمه ، دختر ابى بكر بن عمر بن عرفات (790 _ 867 ق) . تمامى كسانى كه به خواهر او (عايشه) ، اجازه روايت داده اند ، به وى نيز اجازه داده اند . (5) 140 . فاطمه ، دختر عبد الرحمن بن ابى بكر (م 862 ق) . گروهى از مشايخ ، در سال 836 ق ، به وى اجازه روايت داده اند . (6) 141 . فاطمه ، دختر عبد الكريم بن على بن عبد الكريم . در سال 806 ق ، جماعتى چون عايشه دختر ابن عبد الهادى ، زين مراغى و عبد القادر ارموى ، به او اجازه روايت داده اند . 7 142 . فاطمه ، دختر عبد الواحد بن زين محمّد بن احمد (م 881 ق) . گروهى در سال 836 ق ، به وى اجازه روايت داده اند . 8 143 . فاطمه ، دختر عبد الوهاب بن عفيف (786 _ 827 ق) . ابن صلاح علايى ، ابن ذهبى ، ابن ابى المجد و ديگران ، به وى اجازه روايت داده اند . 9

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 89 .
3- .همان ، ص 90 .
4- .همان ، ص 93 .
5- .همان ، ص 95 .
6- .همان ، ص 96 .

ص: 104

144 . فاطمه ، دختر على بن منصور (770 _ 858 ق) . عايشه دختر ابن عبد الهادى و ديگران ، به وى اجازه روايت داده و او نيز به سخاوى ، اجازه داده است . (1) 145 . فاطمه ، دختر عمر بن عبد العزيز بن على (م 862 ق) . گروهى در سال 836 ق ، به وى اجازه روايت داده اند . (2) 146 . فاطمه ، دختر عمر بن محمّد بن على جعبرى (م 825 ق) . تدمرى ، قبالى و ابن حجر ، به وى اجازه روايت داده اند . (3) 147 . فاطمه (مباركه) ، دختر ابى يمن محمّد بن شهاب (م 836 ق) . ابن نجم ، ابن هبل ، محب صامت و ديگران ، به او اجازه روايت داده اند . (4) 148 . فاطمه ، دختر محمّد بن احمد بن حسن عسقلانى (799 _ 832 ق) . عمر بالنى ، ابن قوام ، عبد اللّه بن خليل حرستانى ، فاطمه دختر ابن منجا ، فاطمه دختر ابن عبد الهادى ، زين مراغى و ديگران ، به وى اجازه روايت داده اند . 5 149 . فاطمه ، دختر محمّد بن احمد بن سيف (م حدودا 720 ق) . حجار و زينب ، دختر كمال و طايفه اى از مشايخ ، به وى اجازه روايت داده اند . 6 150 . فاطمه ، دختر محمّد بن احمد تنوخى دمشقى (712 _ 803 ق) . سليمان و ابوبكر دشتى ، مطعم ، ابن عساكر ، ابن شيرازى ، ابوبكر بن احمد بن عبد الدائم ، اسماعيل بن يوسف بن مكتوم و ست الوزراء دختر عمر بن منجا ، به او اجازه روايت داده اند و او نيز به ابن حجر ، اجازه روايت داده است . 7 151 . فاطمه ، دختر محمّد بن حسن بن سعد (788 _ 840 ق) . وى را ابوهريرة بن ذهبى ، ابن عرفة و عمر بن ايدغمش ، اجازه روايت داده اند و نجم بن فهد نيز از سوى

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 97 .
3- .همان ، ص 100 .
4- .همان ، ص 101 .

ص: 105

او به دريافت اجازه روايت نايل آمده است . (1) 152 . فاطمه ، دختر محمّد بن عبد الهادى (719 _ 803 ق) . عالمانى از دمشق ، مصر ، حلب ، حماة ، حمص و ديگران همچون ابونصر بن شيرازى ، ابومحمّد بن عساكر ، يحيى بن محمّد بن سعد ، حسن بن عمر كردى ، عبد الرحيم منشاوى ، ابراهيم بن صلح بن عجمى ، شرف بن بارزى ، احمد بن ادريس بن مزيز ، على بن عبد اللّه بن يوسف بن مكتوم ، به او اجازه روايت داده اند . (2) 153 . فاطمه ، دختر ابى الخير محمّد بن ابى سعود (794 _ 823 ق) . تنوخى ، ابن شيخة ، ابن ملقن ، عراقى ، هيثمى و ديگران ، به وى اجازه روايت داده اند . (3) 154 . فاطمه ، دختر ابى حامد محمّد بن ابى الخير محمّد بن ابى سعود (ت 838 ق) . او ، از برهان حلبى ، ابوجعفر بن عجمى ، زين زركشى ، ابن فرات ، ابن ناظر ، علاء بن بردس و ديگران ، اجازه روايت نموده است . (4) 155 . فاطمه ، دختر بدر محمّد بن جمال بن يوسف بن عبد اللّه (794 _ 873 ق) . ابن صديق ، ابن قوام ، بالسى ، ابن منيع ، دختر ابن منجا و مشايخ اجازه پسر عموهايش محمّد و على ، فرزندان تاج محمّد ، به وى اجازه روايت داده اند . (5) 156 . فاطمه ، دختر بدر محمّد بن يوسف بن عبد اللّه . او ، دختر ديگر بدر محمّد است و تمامى كسانى كه به خواهرش اجازه داده اند ، او را نيز در نقل روايات مجاز دانسته اند . (6) 157 . فاطمه ، دختر تاج محمّد بن يوسف بن عبد اللّه . او ، خواهر محمّد ، احمد ، على و زينب است و تمامى كسانى كه به ايشان اجازه روايت داده اند ، فاطمه را نيز به دريافت اجازه روايت ، نايل نموده اند . 7

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 102 .
3- .همان ، ص 103 .
4- .همان ، ص 104 .
5- .همان ، ص 105 .
6- .همان ، ص 106 .

ص: 106

158 . فرحه ، دختر شهاب بن ابى الفضل احمد بن على بن محمّد (804 _ 828 ق) . گروهى به او اجازه روايت داده اند . (1) 159 . فقها ، دختر على بن محمّد بن موسى محلى (م 856 ق) . او ، از گروهى از مشايخ ، اجازه روايت داشته و به سخاوى و ابن فهد نيز اجازه روايت داده است . (2) 160 . فوز ، دختر محمّد بن عمر بن عبد العزيز خروبى (م 852 ق) . به درخواست دايى اش در سال 795 ق ، گروهى از جمله ابوهريرة بن ذهبى ، ابوالخير بن علايى ، ابوالفرج بن شيخة و شهاب بن احمد بن ابى بكر بن عز ، به او اجازه روايت داده اند . (3) 161 . قطلومك ، دختر ناصر الدين محمّد بن ابراهيم (م 744 ق) . او را ابن حجر ، اجازه روايت داده است . (4) 162 . قفجق (قفجاق) ، دختر عبد اللّه بن احمد بن محمّد بن هاشم (777 _ 833 ق) . صلاح بن ابى عمر ، جويرية ، جمال ، باجى ، صردى ، رسلان ذهبى ، محمّد بن عمر بن قاضى شهبه ، حراوى ، شمس عسقلانى و محب صامت ، به او اجازه روايت داده اند و او نيز به ابن حجر ، اجازه روايت داده است . (5) 163 . كماليه ، دختر احمد بن محمّد بن ناصر بن على كنانى (م بعد از 865 ق) . در سال 805 ق ، ابن صديق زين مراغى ، عراقى ، هيثمى و ديگران ، به وى اجازه روايت داده اند و او نيز به سخاوى ، اجازه داده است . 6 164 . كماليه ، دختر عفيف عبد اللّه بن احمد بن حسن قسطلانى . مراغى ، سويفى ، جمال حنبلى ، عز بن جماعة ، ابن كويك و ديگران ، در سال 814 ق ، به وى اجازه روايت داده اند . 7

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 115 .
3- .همان ، ص 116 .
4- .همان ، ص 117 .
5- .همان ، ص 119 .

ص: 107

165 . كماليه صغرا ، دختر على بن احمد بن عبد العزيز (782 _ 867 ق) . نشاورى ، ابن حاتم ، صردى ، ابن خلدون ، ابن عرفة ، ابن علايى ، ابن ذهبى ، ابن ملقن ، بلقينى ، ابن صديق ، تنوخى و گروهى ديگر ، شيخ اجازه او بوده و او نيز به سخاوى ، اجازه روايت داده است . (1) 166 . كماليه ، دختر محمّد بن احمد بن حسن بن زين محمّد بن امين (786 _ 806 ق) . گروهى در حالى كه او دو ساله بود ، به وى اجازه روايت داده اند . (2) 167 . كماليه ، دختر محمّد بن احمد بن قاسم (757 _ 849 ق) . گروهى از جمله قروى ، ابن حاتم ، جويريه و باجى ، به او اجازه روايت داده اند . (3) 168 . كماليه ، دختر ابن الوفا محمّد بن احمد بن ضياء (823 _ 890 ق) . ابن جزرى از جمله كسانى است كه به او اجازه روايت داده اند . (4) 169 . كماليه ، دختر نجم محمّد بن ابى بكر بن على (794 _ 880 ق) . او پس از آن كه از تنوخى ، ابن شيخه ، ابن ذهبى ، ابن علايى ، ابن قوام ، ابن منيع و ديگران ، در سال 797ق و بعد از آن ، اجازه روايت دريافت نمود و به سخاوى ، اجازه روايت اعطا نمود . 5 170 . كماليه ، دختر نجم محمّد بن ابى الخير (808 _ 866 ق) . ابواليمن طبرى ، عايشه دختر ابن عبد الهادى ، عبد القادر ارموى ، مجد لغوى ، عز بن جماعة ، شرف بن كويك و جماعتى ديگر ، به او اجازه روايت داده اند و قبل از وفات به سخاوى ، اجازه روايت داد . 6 171 . لطيفه ، دختر عز محمّد بن محمّد بن محمّد بن عثمان (744 _ 828 ق) . او ، به فرزند سخاوى ، در سال 825 ق ، اجازه روايت داده است . 7

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 120 .
3- .همان ، ص 121 .
4- .همان ، ص 122 .

ص: 108

172 . لمياء ، دختر صدر شمس الدين محمّد بن قزاز . گروهى از مشايخ متأخر ، به او اجازه روايت داده اند . سخاوى ، از وى درخواست صدور اجازه روايت نموده و او از آن استدعا ، شادمان گرديده است . (1) 173 . مباركه ، دختر عبد الرحمن بن ابى بكر بن عبد اللّه ، معروف به ست الكرام (820 _ 838 ق) . در سال 836 ق ، گروهى به او اجازه روايت داده اند . (2) 174 . مرحبا ، دختر محمّد بن عمر بن عبد اللّه دمياطى (م 861 ق) . مشايخ اجازه برادرش ، به او نيز اجازه روايت داده اند . (3) 175 . مريم ، دختر احمد بن قاضى شمس الدين محمّد بن ابراهيم (719 _ 803 ق) . تقى بن صائغ و ديگران ، به وى اجازه روايت داده اند . (4) 176 . مريم ، معروف به ست القضاة ، دختر احمد بن ابى بكر بن عبد اللّه (818 _ 856 ق) . او در سال 836 ق ، از سوى جماعتى به دريافت اجازه روايت نايل گرديد . 5 177 . مريم ، دختر مقرئ ابى القاسم بن احمد بن عبد الصمد (م 826 ق) . ابراهيم بن اسحاق آمدى ، به وى اجازه روايت داد . 6 178 . ملكه ، دختر شرف عبد اللّه بن عز ابراهيم بن عبد اللّه (720 _ 802 ق) . ابومحمّد بن عساكر ، يحيى بن سعد ، اسحاق آمدى ، ابن شيرازى و ديگران ، به وى اجازه روايت داده اند . او نيز به ابن حجر ، اجازه روايت داده است . 7 179 . منصوره ، دختر محب احمد بن جمال محمّد (819 _ 862 ق) . گروهى كه از جمله آنان ابن سلامه ، ابن طولوبغا و ابن الجزرى بودند ، به وى اجازه روايت داده اند . 8

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 123 .
3- .همان ، ص 125 .
4- .همان ، ص 127 .

ص: 109

180 . منصوره ، دختر عبد اللّه بن تقى محمّد بن احمد بن قاسم (م 857 ق) . او ، در سال 795 ق ، و پس از آن از سوى تنوخى ، ابن علايى ، ابن ذهبى ، ابن منيع ، ابن قوام ، ابن ابى المجد و ديگران ، اجازه روايت دريافت كرد . (1) 181 . منصوره ، دختر عبد الرحمان بن ابى بكر بن عبد اللّه (839 _ 859 ق) . ابوجعفر بن عجمى و گروهى ديگر ، به وى اجازه روايت داده اند . (2) 182 . مونسه خاتون ، دختر فاطمه دختر شمس محمّد بن على (779 _ 851 ق) . وى ، از حافظ زين بن رجب ، برهان قيراطى شاعر ، محمود بن شريشى ، محمّد بن احمد بن عمر بن محمّد بن موسى بن نعمان ، ابن ذهبى ، ابن علايى و گروه بى شمار ديگرى ، اجازه روايت اخذ نموده و به سخاوى ، اجازه داده است . (3) 183 . نشوان (سوده) ، دختر جمال عبد اللّه بن علاء بن على بن محمّد بن على بن عبد اللّه (م 880 ق) . گروهى از جمله ابراهيم بن ابى بكر بن عمر بن سلار راوى _ كه از دمياطى اجازه داشت _ ، رسلان بن احمد ذهبى ، ناصر الدين محمّد بن عز محمّد بن داوود بن حمزه مقدسى و عبد الرحمن بن احمد بن مقداد قيسى ، به او اجازه روايت داده اند . (4) 184 . هاجر ، دختر علاء على بن محمّد بن سعد بن محمّد . جماعتى از مشايخ همچون عايشه دختر ابن عبد الهادى ، به او اجازه روايت داده اند و او نيز سخاوى را به دريافت اجازه روايت نايل نموده است . 5 185 . هاجر (عزيزه) ، دختر محمّد بن محمّد بن ابى بكر (790 _ 874 ق) . ابن صديق ، جلال خجندى ، ابن زرين ، بهاء عبد اللّه مامينى ، علاء بن سبع ، شمس عسقلانى ، تقى بن حاتم ، عز بن كويك ، بدر بن ابى البقاء ، غياث عاقولى ، صلاح

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 128 .
3- .همان ، ص 129 .
4- .همان ، ص 131 .

ص: 110

بلبيسى ، ابن يس جزولى ، مجد لغوى ، نافع فيشى و جمعى از مشايخ ، به وى اجازه روايت داده اند . (1) 186 . هديه ، دختر محمّد بن ابى الخير محمّد بن فهد هاشمى . جماعتى به وى اجازه روايت داده اند . (2) 187 . هديه ، دختر عفيف عبد اللّه بن احمد بن حسن (م بين 860 تا 870 ق) . ابراهيم بن احمد بن عبد الهادى ، فاطمه دختر ابن منجا ، عمر بالسى و جمعى ديگر ، در سال هاى 795 ق و پس از آن ، به وى اجازه روايت داده اند و او نيز سخاوى را مجاز در نقل روايت دانسته است . (3) 188 . هنده (هند) ، دختر ناصر الدين محمّد بن شيخ ابى الحسن . او ، در سال 857 ق ، از احمد بن عبد الرحمن مرداوى ، ابن قيم ضيائيه ، الاعزازى ، بيانى ، عمر بن عثمان بن سالم بن خلف ، ابراهيم بن قواس ، محمّد بن موسى شيرجى ، محمود منيحى ، صفدى ، ابن كثير ، قلانسى ، عز بن جماعه ، موفق حنبلى و مظفر عطار ، اجازه روايت دريافت داشت و به دختر ابن حجر ، اجازه روايت داد . (4) 189 . يهب اللّه ، مادر محمّدحبشى مكى (م 881 ق) . او ، از گروهى ازمشايخ مناطق مختلف ، اجازه روايت دريافت نمود و به سخاوى ، اجازه روايت عطا كرد . 5 190 . امّ حسان ، دختر عبد الحى القيوم بن ابى بكر بن عبد اللّه . گروهى به وى در سال 836 ق ، اجازه روايت داده اند . 6 191 . امّ حسن ، دختر احمد بن ابى بكر بن عبد اللّه (م 822 ق) . گروهى در سال 836 ق ، به وى اجازه روايت داده اند . 7

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 132 .
3- .همان ، ص 133 .
4- .همان ، ص 135 .

ص: 111

192 . امّ حسن ، دختر احمد بن عيسى بن محمّد (م 815 ق) . او ، خواهر محمّد و امّ الخير است و تمامى كسانى كه به محمّد اجازه داده اند ، به او و خواهرش نيز اجازه داده اند . همچنين وى ، ابن سلامه ، تقى فاسى و ديگران را مفتخر به دريافت اجازه روايت نموده است . (1) 193 . امّ حسن (سعيده) ، دختر احمد بن كمال ابى الفضل محمّد بن احمد (زنده در سال 836 ق) . او ، در سال 797 ق ، از عراقى ، هيثمى و ابن ملقن و پس از آن تاريخ از ابن ذهبى ، تنوخى و ابن شيخه ، اجازه روايت دريافت نمود . (2) 194 . امّ حسن ، دختر ابى العباس احمد بن محمّد (744 _ 824 ق) . علايى ، عز بن جماعه ، سالم مؤذن و ديگران ، به وى اجازه روايت داده اند . (3) 195 . امّ حسن ، معروف به ست اليمن ، دختر ابى بكر بن عبد اللّه بن ظهيره . او ، از پدرش و تمامى كسانى كه به خواهرش خديجه در سال 805 ق ، اجازه داده اند ، اجازه روايت دريافت نمود . 4 196 . امّ حسن ، دختر ابى الخير محمّد بن محمّد (م 827 ق) . وى را در سال 759ق و پس از آن ، ابن القارى ، ابن عقيل ، عمر نقبى ، بهاء بن خليل ، بهاء بن تقى سبكى ، ابن رافع ، قيراطى ، بيانى ، كمال بن حبيب ، صلاح بن ابى عمر ، ابن اميله و ديگران ، اجازه روايت داده اند . 5 197 . امّ حسن (كماليه) ، دختر رضى محمّد بن محمّد بن عثمان (م 810 ق) . عز بن جماعة ، به وى اجازه روايت داده است . 6 198 . امّ حسن ، دختر ابى اليمن محمّد بن محمّد (م 837 ق) . او ، قبل از مرگ ، از سوى گروهى از مشايخ ، اجازه نقل روايت دريافت نمود . 7

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 136 .
3- .همان ، ص 137 .

ص: 112

199 . امّ حسين ، دختر شهاب احمد بن ابراهيم (م 834 ق) . عز بن جماعة ، در سال 815 ق ، به وى اجازه روايت داده است . (1) 200 . امّ حسين ، دختر محب احمد بن كمال . بلقينى ، ابن ملقن ، ابن شيخه ، تنوخى و ديگران ، به وى اجازه روايت داده اند . (2) 201 . امّ حسين صغرا (فاطمه) ، دختر محب احمد _ خواهر آن كه در شماره پيشين ياد شد _ (822 _ 860 ق) . او ، از سوى ابن جزرى ، ابن سلامه ، شمس شامى ، قبايى ، ابن ناظر الصاحبه ، ابن بردس ، عايشه دختر ابن شرائحى و ديگران ، به دريافت اجازه روايت نايل آمد . (3) 202 . امّ حسين ، دختر ابى الفضل العباس بن ابى مكارم (838 _ 873 ق) . زينب دختر يافعى ، ساره دختر ابن جماعه ، زين زركشى ، ابن فرات ، ابن ناظر الصاحبه و علاء بن بردس ، به وى اجازه روايت داده اند . (4) 203 . امّ حسين ، دختر قاضى عبد القادر بن ابى الفتح (م 883 ق) . وى را در سال 824 ق ، ولى عراقى ، على فوى ، ابن زراتينى و ديگران ، اجازه روايت داده اند . (5) 204 . امّ حسين (سعاده) ، دختر عبد الملك بن محمّد (م 842 ق) . ابوهريرة بن ذهبى ، ابن علايى ، ابن ابى المجد ، بلقين ، ابن ملقن ، عبد اللّه حرستانى و ديگران ، به او اجازه روايت داده اند . 6 205 . امّ حسين ، دختر عبد الواحد بن زين محمّد بن احمد (م 885 ق) . وى را ابواليمن طبرى و جماعتى ، اجازه روايت داده اند . 7 206 . امّ حسين ، دختر قاضى نور الدين على بن احمد (م 827 ق) . او ، در سال

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 138 .
3- .همان ، ص 139 .
4- .همان ، ص 140 .
5- .همان ، ص 141 .

ص: 113

775 ق ، از سوى گروهى اجازه روايت دريافت نمود . (1) 207 . امّ حسين ، دختر محب محمّد بن شهاب احمد (م 815 ق) . عفيف نشاورى ، كمال بن حبيب و ديگران ، در سال 771 ق ، به وى اجازه روايت داده اند . (2) 208 . امّ حسين ، دختر قاضى ابى الفضل محمّد بن احمد (744 _ 832 ق) . ابن اميله ، صلاح بن ابى عمرو بن هبل و ديگران ، به او اجازه روايت داده اند . (3) 209 . امّ حسين ، دختر عز محمّد بن احمد بن ابى الفضل محمّد (812 _ 836 ق) . گروهى به او اجازه روايت داده اند . (4) 210 . امّ حسين ، دختر ابى الخير محمّد بن عبد اللّه بن احمد (842 _ 865 ق) . وى را گروهى مانند ابى جعفر بن ضيا و ابى الفتح مراغى ، اجازه روايت داده اند . (5) 211 . امّ حسين ، دختر ابى اليمن محمّد بن محمّد طويل . جماعتى در سال 836 ق ، به او اجازه روايت داده اند . 6 212 . امّ حسين ، دختر ابى اليمن محمّد بن محمّد بن على (836 _ 894 ق) . گروهى به وى اجازه روايت داده اند . 7 213 . امّ خير ، دختر قاضى فاضل شهاب احمد بن عيسى (م 810 ق) . گروهى از مشايخ اجازه خواهر و برادرش ، از جمله ابن سلامه ، به وى اجازه روايت داده اند . 8 214 . امّ خير ، دختر احمد بن محمّد بن محمّد مطرية (م 861 ق) . ابن صديق ، عراقى ، هيثمى ، زين مراغى و گروهى ديگر ، در سال 805 ق ، به وى اجازه روايت داده اند و سخاوى نيز از سوى او ، به دريافت اجازه روايت نايل آمده است . 9

.


1- .همان جا .
2- .همان جا .
3- .همان ، ص 142 .
4- .همان ، ص 143 .
5- .همان ، ص 144 .

ص: 114

215 . امّ خير (فاطمه) ، دختر محيوى عبد القادر بن محمّد بن طريف (860 ق) . گروهى به وى اجازه روايت داده اند . (1) 216 . امّ خير ، دختر على بن محمّد بن يوسف (م 837 ق) . گروهى چون ابن حجر و عزّ بن فرات ، از وى اجازه روايت دريافت داشته اند . (2) 217 . امّ خير (سعيده) ، دختر عز محمّد بن احمد بن كمال ابى الفضل محمّد (801 _ 850 ق) . بلقين ، عراقى ، هيثمى و ديگران ، به وى اجازه روايت داده اند . (3) 218 . امّ خير (سعيده) ، دختر كمال ابى الفضل محمّد بن احمد (م 890 ق) . او در سال 829 ق ، از گروهى اجازه روايت دريافت نموده است . 4 219 . امّ خير ، دختر ابى عبد اللّه محمّد بن عبد الكريم (م 827 ق) ، گروهى به وى اجازه روايت داده اند . 5 220 . امّ خير ، دختر ابى عبد اللّه محمّد بن ابى الخير محمّد (م 853 ق) . ابوجعفر بن عجمى و ديگران ، به وى اجازه روايت داده اند . 6 221 . امّ خير ، دختر جمال محمّد بن نجم محمّد بن ابى البركات (م 853 ق) . وى را گروهى اجازه روايت داده اند . 7 222 . امّ راحج (ستيت) ، دختر على بن ابى البركات (834 _ 886 ق) . او ، از سوى پدر و عموهايش نجم و ابوالسعادات ، مادرش كماليه دختر تقى حرازى ، زين بن عياش ، بدر بن عليف و مردمى ديگر ، در سال 836 ق ، اجازه روايت دريافت نموده است . 8 223 . امّ ريم (ست الاهل) ، دختر تقى محمّد بن نجم محمّد بن ابى الخير (830 _ 891 ق) . زين زركشى ، بدر حسين بوصيرى ، ابن ناظر الصاحبه ، ابن طحان ، علاء بن

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 145 .
3- .همان ، ص 146 .

ص: 115

بروس ، برهان حلبى ، قبابى تدمرى ، تقى فاسى ، نور محلى ، ابن جزرى ، عايشه دختر علاء حنبلى ، عايشه دختر شرائحى ، فاقوسى و ديگران ، به او اجازه روايت داده اند . (1) 224 . امّ كامل ، دختر ابى المكارم احمد بن على بن ابى راجح محمّد (م 842 ق) . او ، از سوى عراقى ، هيثمى ، ابن صديق ، زين مراغى ، عايشه دختر ابن عبد الهادى و ديگران ، به دريافت اجازه روايت نايل گرديد . (2) 225 . امّ كلثوم ، دختر ابى الفضل العباس بن ابى المكارم محمّد (م 841 ق) . گروهى از جمله زينب دختر يافعى ، ابوالمعالى صالحى و ابوجعفر بن عجمى ، به او اجازه روايت داده اند . (3) 226 . امّ كلثوم ، دختر عبد اللّه بن احمد بن محمّد (م 830 ق) . او ، در سال 797 ق ، از گروهى اجازه روايت اخذ نمود . (4) 227 . امّ كلثوم ، دختر عبد الواحد بن زين محمّد بن احمد (م 855 ق) . او ، در سال 788 ق ، از نشاورى ، ابن حاتم و ديگران ، اجازه روايت دريافت نمود . (5) 228 . امّ كلثوم ، دختر عطية بن محمّد بن ابى الخير (833 _ 899 ق) . قبابى ، تدمرى ، واسطى ، زركشى ، بدر بوصيرى ، ابن طحان ، ابن ناظر الصاحبه ، علاء بن بروس ، برهان حلبى ، عايشه كنانيه ، شرائحيه و ديگران ، به وى اجازه روايت داده اند . (6) 229 . امّ كلثوم ، دختر محمّد بن احمد بن محمّد (م 867 ق) . گروهى به وى در سال 831 ق ، اجازه روايت داده اند . 7 230 . امّ كلثوم ، دختر محمّد طويل بن عبد الكريم . گروهى به وى در سال 836 ق ، اجازه روايت داده اند . 8

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 147 .
3- .همان ، ص 148 .
4- .همان ، ص 149 .
5- .همان ، ص 150 .
6- .همان ، ص 151 .

ص: 116

231 . امّ كلثوم ، دختر جمال محمّد بن عبد اللّه (785 _ 837 ق) . ابن حاتم ، نشاورى ، تنوخى ، ابن شيخه و سايرين در سال 788 ق ،به او اجازه روايت داده اند و ابن فهد ، از وى روايت مى نمايد . (1) 232 . امّ كلثوم ، دختر قاضى ابى عبد اللّه محمّد بن احمد (788 _ 850 ق) . او ، از ابن عراقى ، فوى ، دبديلى و ديگران ، اجازه روايت دريافت نمود . (2) 233 . امّ كلثوم (فاطمه و مباركه) ، دختر محب محمّد بن رضى محمّد (م 872 ق) . او ، در سال 805 ق ، از ابن صديق ، عراقى ، هيثمى ، زين مراغى ، عايشه دختر ابن عبد الهادى و ديگران ، اجازه روايت دريافت نمود . (3) 234 . امّ كمال ، دختر احمد بن ابى بكر . او ، در سال 836 ق ، از گروهى به دريافت اجازه روايت نايل آمد . 4 235 . امّ كمال ، دختر شهاب احمد بن ظهيرة بن احمد (م 810 ق) . او ، در سال 755 ق ، و پس از آن از صلاح علايى ، قلانسى ، تونسى ، قطروانى و ابن رصاص ، اجازه روايت دريافت نمود . 5 236 . امّ كمال ، دختر عفيف عبد اللّه بن احمد بن حسن (812 _ 867 ق) . گروهى به وى اجازه روايت داده اند . 6 237 . امّ كمال ، دختر عبد الرحمن بن على بن احمد (792 _ 843 ق) . گروهى از جمله بلقينى ، ابن ملقن ، عراقى و هيثمى به وى اجازه روايت داده اند . 7 238 . امّ كمال (عايشه) ، دختر محب محمّد بن رضى محمّد (847 _ 887 ق) .

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 152 .
3- .همان ، ص 153 .

ص: 117

وى را ابوالفتح مراغى ، زين اميوطى ، ابوجعفر بن عجمى و ديگران ، اجازه روايت داده اند . (1) 239 . امّ كمال ، دختر كمال ابى البركات محمّد بن ابى سعود (814 _ 857 ق) . محمّد بن احمد بن محمّد بن مرزوق ، تقى فاسى ، نور محلى و ديگران به وى اجازه روايت داده اند . (2) 240 . امّ كمال ، دختر رضى ابى حامد محمّد بن ابى الخير محمّد (م 848 ق) . او ، از ابن فرات ، ساره دختر ابى حاتم ، ابوجعفر بن عجمى و ديگران ، اجازه روايت اخذ نمود . (3) 241 . امّ هانى ، دختر عبد الرحمن بن على بن احمد . عراقى ، هيثمى ، ابن صديق ، دختر ابن عبد الهادى ، مراغى و ديگران ، در سال 878 ق ، و سپس در سال 885 ق ، به وى اجازه روايت داده اند . (4) 242 . امّ هانى ، دختر جلال عبد الواحد بن ابراهيم (806 _ 866 ق) . او ، از ابويسر بن صائغ ، عبد القادر ارموى ، عايشه دختر ابن عبد الهادى ، بهادر ارمنى و ابواليمن طبرى ، اجازه روايت اخذ نمود و به سخاوى ، اجازه روايت داد . (5) 243 . امّ هانى ، دختر عبد الوهاب بن عفيف عبد اللّه (795 _ 827 ق) . او ، در سال 797 ق ، از سوى گروهى به دريافت اجازه روايت نايل گرديد . 6 244 . امّ هانى ، دختر على بن محمّد بن عمر فاكهى (799 _ 859 ق) . او ، از سوى ركن خوافى ، به دريافت اجازه روايت نايل گرديد . 7 245 . امّ هانى ، دختر مشرف ابى القاسم بن ابى العباس (م 879 ق) . ابويسر بن صائغ ،

.


1- .همان جا .
2- .همان ، ص 154 .
3- .همان ، ص 155 .
4- .همان ، ص 156 .
5- .همان ، ص 157 .

ص: 118

شهاب جوهرى ، عايشه دختر ابن عبد الهادى ، ابواليمن طبرى ، عبد الكريم حلبى و ديگران ، در سال 807 ق و پس از آن ، به وى اجازه روايت داده اند . (1) 246 . امّ هانى ، دختر عز محمّد بن احمد بن ابى الفضل محمّد (810 _ 842 ق) . عايشه دختر ابن عبد الهادى ، عبد القادر ارموى ، ابن طولوبغا ، ابن شرائحى و ديگران ، در سال 815 ق ، به او اجازه روايت داده اند . (2) 247 . امّ هانى ، دختر جمال بن ظهيره (م 796 ق) . او ، از سوى بلقينى ، عراقى ، هيثمى ، دختر ابن منجا ، فاطمه دختر ابن عبد الهادى و ديگران ، به دريافت اجازه روايت نايل گرديد . (3) 248 . امّ هانى ، دختر قاضى ابى اليمن محمّد بن محمّد (846 _ 885 ق) . گروهى به وى اجازه روايت داده اند . (4) 249 . امّ هانى ، دختر رضى ابى حامد محمّد بن ابى الخير محمّد (846 _ 879 ق) . ابن فرات ، دختر ابن جماعة و ديگران ، به وى اجازه روايت داده اند . (5) 250 . امّ هانى ، دختر تقى محمّد بن نجم محمّد (817 _ 885 ق) . او ، پيش تر از آن كه به سخاوى اجازه روايت بدهد ، از جماعتى از مشايخ بلاد مختلف ، اجازه روايت دريافت داشت . 6 251 . امّ الهدى ، دختر احمد بن ابى بكر بن عبد اللّه (م 828 ق) . او در سال 836 ق ، از گروهى اجازه روايت دريافت نمود . 7 252 . امّ الهدى ، دختر شهاب احمد بن ظهيره (م 827 ق) . نشاورى ، عراقى ، صدر مناوى و ديگران ، در سال 788 ق ، به وى اجازه روايت داده اند . 8

.


1- .همان جا .
2- .همان جا .
3- .همان ، ص 158 .
4- .همان ، ص 159 .
5- .همان ، ص 160 .

ص: 119

253 . امّ الهدى دختر على بن ابى البركات محمّد بن ابى سعود (830 _ 874 ق) . گروهى در سال 831 ق و پس از آن ، به وى اجازه داده اند . (1) 254 . امّ الهدى ، دختر عبد العزيز بن على بن احمد (م 862 ق) . او ، در سال 830 ق ، از گروهى اجازه روايت دريافت نمود . (2) 255 . امّ الهدى ، دختر ابى الفتح محمّد بن احمد (م 855 ق) . او ، از پدرش و نشاورى ، صردى ، ابن حاتم ، تنوخى ، ابن ابى المجد ، ابن ذهبى ، ابن علايى ، دختر ابن منجا ، فاطمه دختر ابن عبد الهادى ، بلقينى ، عراقى ، هيثمى ، ابن ملقن ، عاقولى ، ابن عرفه و ديگران در سال 788 ق و پس از آن ، اجازه روايت دريافت نمود و به سخاوى ، اجازه روايت عطا كرد . (3) 256 . امّ الهدى ، دختر ابى السعود محمّد بن حسين (زنده در سال 805 ق) . نشاورى ، عراقى ، هيثمى ، صدر مناوى ، عايشه دختر ابن عبد الهادى و گروهى ديگر ، در سال 788 ق ، به وى اجازه روايت داده اند . 4 257 . امّ الوفا ، دختر ابى الفضل العباس بن ابى المكارم محمّد (م 829 ق) . او ، در سال 814 ق ، از عايشه دختر ابن عبد الهادى ، ابن كويك و جماعتى ديگر ، اجازه روايت اخذ نمود . 5 258 . امّ الوفاى صغرا ، دختر قاضى على بن احمد بن عبد العزيز (796 _ 855 ق) . عراقى ، هيثمى ، بلقينى ، ابن ملقن ، تنوخى و سايرين ، به وى اجازه روايت داده اند . 6

.


1- .همان جا .
2- .همان جا .
3- .همان ، ص 161 .

ص: 120

259 . امّ الوفا ، دختر رضى محمّد بن محب محمّد (م 861 ق) . وى ، از عايشه دختر ابن عبد الهادى ، زين مراغى و گروهى ديگر ، اجازه روايت دريافت نمود . (1) تا اين جا مواردى كه با جستجو و پرس وجو از اجازات زنان به دست آمد ، گزارش شد . اينك ذكر چند نكته قابل توجّه است : 1 . اجازات زنان ، در اهل سنّت از جهت كميت ، فزونى دارد ؛ چراكه در ميان شيعه تنها هيجده مورد گزارش شد و حال آن كه در ميان اهل سنّت ، اجازات به عدد 418 رسيد . 2 . از جهت قدمت نيز زنان اهل سنّت ، تقدّم دارند ؛ چرا كه اجازات مربوط به قرن سوم در ميان اهل سنّت يافت شد ، ولى در شيعه از قرن پنجم نمونه هايى در دسترس است . 3 . از سوى ديگر ، تا آن جا كه نگارنده جستجو كرده ، اجازات زنان در ميان اهل سنّت از قرن دهم به بعد منقطع شده است و حال آن كه در ميان شيعيان ، در قرن يازدهم ، چهاردهم و قرن كنونى نيز نمونه هايى از اجازات وجود دارد . 4 . نكته ديگر اين كه از ميان اجازات زنان اهل سنّت ، متنى باقى نمانده است ؛ ولى نمونه هايى از اجازات زنان شيعه در قرن پانزدهم ، موجود است كه پيش از اين نقل شد . در پايان نيز جدول مقايسه آمارى نسبت به قرون و تعداد اجازات زنان شيعه و اهل سنّت ، درج مى گردد :

.


1- .همان جا .

ص: 121

M4571_T1_File_4777608

.

ص: 122

2 . كتابت حديث

2 . كتابت حديثدر اين جا منظور از كتابت ، كتابت نسخه هاى حديثى است و عمده اين بانوان ، از هنر خوش نويسى نيز برخوردار بوده اند . 1 . امّ سلمه ، دختر فتح على شاه قاجار (قرن 13) . وى ، دختر فتح على شاه و مشهور به گلين خانم است . گفته اند وى در خط نسخ و شكسته ، دست توانايى داشت . از وى ، قطعه ها و نسخه هايى به يادگار مانده است . آنچه به حديث مربوط مى شود ، از اين قرار است : الف . ادعيه . كتابت در 1243 ق ، موجود در كتاب خانه ملك به شماره 70 . (1) ب . تعقيبات نمازها . كتابت در سال 1245 ق ، موجود در كتاب خانه سلطنتى به شماره 1149 . (2) ج . ادعيه . كتابت در 1238 ق ، موجود در كتاب خانه سلطنتى به شماره 1123 . (3) د . ترجمه دعاى كميل . كتابت در 1250 ق ، موجود در كتاب خانه سلطنتى به شماره 2025 . (4) ه . دعاى صباح . كتابت در 1238 ق ، موجود در كتاب خانه سلطنتى به شماره 1172 . (5) 2 . سلطان خانم (قرن 13) . وى ، كاتب عين الحياة علّامه مجلسى است . اين نسخه ، در دانشكده الهيات دانشگاه

.


1- .فهرست كتاب خانه ملك ، ج 1 ، ص 218 .
2- .فهرست كتب دينى كتاب خانه سلطنتى ، ص 150 .
3- .همان ، ص 658 .
4- .همان ، ص 459 .
5- .همان ، ص 410 .

ص: 123

تهران به شماره 168 نگهدارى مى شود . (1) 3 . فاطمه ، دختر شيخ محمّد يوسف (قرن 12) . وى ، كاتب زاد المعاد علّامه مجلسى است . اين نسخه در كتاب خانه آستان قدس رضوى به شماره 3174 نگهدارى مى شود . (2) 4 . گوهر ملك ، دختر حاجى شيخ نور الدين . وى ، از اولاد ابوذر غفارى و كاتب مقياس المصابيح علّامه مجلسى است . اين نسخه در كتاب خانه آية اللّه گلپايگانى به شماره6021 نگهدارى مى شود . (3) 5 . حميده رويدشتى اصفهانى (م 1087 ق) . وى _ كه در بخش تأليف ، بيشتر معرفى خواهد شد _ خطى نيكو داشت و استبصار شيخ طوسى را تحرير كرده است . نويسنده رياض العلماء ، مى نويسد : و من نسخه اى از استبصار را ديده ام كه تا آخر كتاب را حاشيه زده بود و گمان مى كنم به خط خود او بوده است . (4)

.


1- .فهرست نسخه هاى خطى دانشكده الهيات ، ج 1 ، ص 709 .
2- .فهرست نسخه هاى خطى آستان قدس رضوى ، ج 15 ، ص 26 .
3- .از دوست فاضل و ارجمندم آقاى ابوالفضل حافظيان _ كه اين چند نمونه و شماره هاى 3 و 6 در بخش كتب را در اختيار نويسنده قرار داد _ سپاس گزارى مى شود .
4- .رياض العلماء ، ج 5 ، ص 404 و 405 .

ص: 124

3 . تأليف كتب حديثى و علوم حديث
الف . كتب

3 . تأليف كتب حديثى و علوم حديثدر اين محور ، تأليفات زنان در گردآورى حديث ، شرح بر آن و نگارش در موضوعات علوم حديث ، مورد توجّه است . اين آثار در سه بخش كتب ، پايان نامه ها و مقالات ، معرفى مى شود . البته اين كتاب ها اعم از خطى و چاپى است .

الف . كتب1 . حميده رويدشتى اصفهانى (م 1087 ق) . وى ، بر برخى كتب حديث چون استبصار شيخ طوسى ، حاشيه نوشت . (1) در كتاب رياحين الشريعة درباره وى مى نويسد : حميده ، حواشى و تدقيقاتى بر كتب حديثى ، مثل كتاب استبصار شيخ طوسى كه از كتب اربعه است دارد و آن حواشى ، بر غايت فضل و غزارت علم او و فهم سرشار ايشان و كثرت اطّلاع او بر علم رجال و دقّت او در اين قسمت دلالت دارد . ميرزا عبد اللّه الافندى ، در رياض العلماء (نسخه خطّى كتاب خانه ملك) مى نويسد : «من يك نسخه از كتاب استبصار كه به خط آن مخدره بوده و داراى حواشى مفيدى _ كه تماما از تحقيقات خود او بوده _ ديدم ، و والد من حواشى او را بسيار نقل مى كرد و آن را معتبر و متين مى شمرد و مدح بسيار مى كرد . . . من در نزد پدرش تحصيل مى كردم . بسيار حميده را مدح مى كرد و گاه از روى مزاح مى فرمود : حميده ، در علم رجال بسيار داناست . از غريب اتفاقات آن كه پدرش ، او را به مرد جاهل احمقى كه از اهل آن قريه و از اقرباى ايشان بود تزويج كرد و مادر حميده چون به اين مزاوجت مايل بود ، صورت گرفت . (2)

.


1- .اعلام النساء ، ج 1 ، ص 398 ؛ الذريعة الى تصانيف الشيعة ، ج 6 ، ص 18 ، ش 53 .
2- .رياحين الشريعة ، ج 4 ، ص 185 .

ص: 125

وى ، در حاشيه اش بر استبصار ، به شرح حال رجال و راويان نيز پرداخته است و صاحب الذريعة آن را به عنوان رجال حميدة ، فهرست نموده است . (1) 2 . دختر ملّا عزيز اللّه مجلسى و نوه ملّا محمّدتقى مجلسى (زنده در 1074 ق) . وى ، حاشيه اى بر كتاب من لا يحضره الفقيه نوشته است . (2) 3 . زبيده خاتون . وى شرح چهل حديث به فارسى تحرير كرده كه نسخه خطى آن در كتاب خانه وزيرى يزد به شماره 902 موجود است . تاريخ كتابت اين اثر ، به قرن 12 برمى گردد . (3) 4 . سلطان خانم ، دختر آزادخان . وى ، كتاب مجمع الأحاديث را به فارسى تأليف كرد . در اين كتاب ، احاديث غامض و برخى از مسائل دينى ، به صورت سؤال و جواب مطرح شده است . تاريخ اتمام تأليف ، 24 ذيحجه 1293 ق ، است و آن را به ناصر الدين شاه تقديم كرده است . نسخه خطى اين اثر در كتاب خانه ملّى به شماره 343 موجود است . (4) 5 . ملكه جهان شاه . وى ، دختر كامران ميرزا نايب السلطنة و همسر محمّدعلى شاه قاجار است . او ، كتابى به نام برهان الايمان ، به عربى و فارسى تأليف كرد كه در سال 1330 ق ، در تبريز ، در قطع رقعى و در 224 صفحه به چاپ رسيد . (5) نسخه سنگى آن در كتاب خانه آستانه رى ، به شماره 1768 موجود است . 6 . شمس الدولة ، دختر احمد ميرزا عضد الدولة ابن فتح على شاه . وى ، كتابى در ادعيه به نام منتخب الشمس تأليف كرد كه در سال 1335 ق ، در قطع وزيرى ، در 698

.


1- .الذريعة الى تصانيف الشيعة ، ج 10 ، ص 114 ، ش 236 ؛ مأخذشناسى رجال شيعه ، ص 111 .
2- .اعيان الشيعة ، ج 3 ، ص 607 ؛ دايرة المعارف تشيع ، ج 3 ، ص 424 .
3- .فهرست نسخه هاى خطى كتاب خانه وزيرى ، ج 2 ، ص 745 .
4- .فهرست نسخه هاى خطى كتاب خانه ملّى ، ج 1 ، ص 334 .
5- .فهرست كتب چاپى فارسى ، ج 1 ، ص 752 .

ص: 126

صفحه به چاپ رسيده است . نسخه سنگى آن در كتاب خانه آستانه رى ، به شماره 2247 موجود است . 7 . اصلاح عبد السلام . وى ، با همراهى آقاى عبد الصبور شاهين . كتاب موسوعة أمهات المؤمنين را تأليف كرد . در اين اثر 1470 حديث همسران پيامبر ، گردآورى شده است . (1) 8 . بانو سيده نصرت بيگم امين اصفهانى (1308 _ 1403 ق) . وى ، در بخش اجازات به اجمال معرفى شد . او ، آثار بسيارى دارد و در آنها از قرآن و حديث بهره برده است . اثرى خاص در زمينه حديث به نام الأربعين الهاشمية دارد . در اين اثر ، چهل حديث ، در توحيد ، صفات خداوند ، اخلاق و احكام ، به همراه شرح و تبيين گرد آمده است . اين كتاب ، بارها به چاپ رسيده و ترجمه فارسى آن را خانم همايونى ، از شاگردان ايشان ، به انجام رسانده است . 9 . خانم دكتر آمال محمّد عبد الرحمن بديع . وى ، كتاب الاسرائيليات فى تفسير الطبرى دراسة فى اللغة و المصادر العبرية را در سال 1422 ق ، در قاهره به چاپ رسانده است . اين كتاب ، در دو بخش سامان يافته است . بخش اول ، به كلياتى درباره اسرائيليات مى پردازد . در بخش دوم _ كه بخش اصلى كتاب است _ اسرائيليات در تفسير طبرى را و نيز نصوص عبرى را آورده و ميان آنها به سنجش و مقارنه پرداخته است . 10 . خانم دكتر نهله غروى نايينى . وى كه دكتراى علوم قرآن و حديث از دانشگاه تربيت مدرس دارد و اكنون دانشيار همان دانشگاه است ، آثارى چند در موضوعات حديثى دارد : 1 . محدّ ثات شيعه ، اين اثر ، پايان نامه دكتراى ايشان بود كه توسط انتشارات دانشگاه

.


1- .اين اثر ، در بخش نخست ، ص 32 به اجمال معرفى شد .

ص: 127

تربيت مدرس به چاپ رسيد . 2 . فقه الحديث و روش هاى نقد متن ، اين اثر ، در سال 1379 ، از سوى انتشارات دانشگاه تربيت مدرس به چاپ رسيده است . 3 . تاريخ حديث شيعه تا قرن پنجم ، اين اثر ، در سال 1368 ، از سوى مركز شيعه شناسى منتشر شده است . 11 . آمنه بيگم ، خواهر علّامه مجلسى (قرن 11) . وى ، دختر مجلسى اول و خواهر علّامه محمّدباقر مجلسى است . شوهر وى ، ملّا صالح مازندرانى (م 1086 ق) ، شارح اصول الكافى است . وى ، آثارى چون شرحى بر الفيه ابن مالك و شواهد سيوطى دارد . كتابى نيز در فقه و احكام دينى تأليف كرده است . به علاوه ، در جمع آورى برخى مجلدات بحار الأنوار ، به برادرش كمك كرد . (1) 12 . اميره ، دختر على بن عبد اللّه الصاعدى . از وى ، كتاب بين المحدثين و بعض الأصوليين ، توسط مكتبة الرشد ، در رياض به سال 1421 ق ، به چاپ رسيده است . اين كتاب ، رساله كارشناسى ارشد نويسنده است . در اين كتاب ، پژوهشى مقارن در قبول و ردّ احاديث ميان محدّثان و اصوليان صورت گرفته است . 13 . خانم دكتر عزيّه على طه . كتاب منهجية جمع السنّة و جمع الأناجيل ، توسط مؤسسة الرسالة ، با ويرايش دوم ، در سال 1417 ق ، به چاپ رسيده است . نويسنده ، مقايسه اى ميان جمع احاديث كتب ستّه و انجيل هاى چهارگانه مسيحيان ، به انجام رسانده و برخى از شبهات مستشرقان را در اين بحث تطبيقى ، پاسخ گفته است . 14 . سيده عفّت امين (1331 _ 1397 ق) ، دختر حاج سيد احمد امين . وى ، از

.


1- .علّامه مجلسى ، ص 46 _ 48 ؛ أعيان الشيعة ، ج 3 ، ص 607 ؛ رياحين الشريعة ، ج 3 ، ص 329 .

ص: 128

شاگردان برجسته بانو نصرت امين است و اثرى به نام چهل حديث امين دارد كه به چاپ رسيده است . (1) 15 . خانم ربابه الهى (1294 _ 1359 ش) . وى دختر آية اللّه آقا ميرزا محمّدرضا الهى (م 1361 ق) و از شاگردان بانو امين است كه آثار و تأليفات متعددى دارد . يكى از آن آثار ، كتاب چهل حديث است . (2) 16 . خانم دكتر فاطمه علايى رحمانى . وى ، كتاب زن از ديدگاه نهج البلاغه را در سال 1369ش ، توسط سازمان تبليغات اسلامى به چاپ رسانده است . نويسنده ، در اين كتاب به بررسى سند و متن خطبه هشتاد نهج البلاغه طى شش فصل ، پرداخته و در فصل آخر (هفتم) ، ديگر سخنان امام على عليه السلام را درباره زن مورد بررسى قرار داده است . 17 . خانم زهره صفاتى . وى كه در بخش اجازات به اجمال معرفى شد ، كتابى به نام زيارت در پرتو ولايت (شرحى بر زيارت عاشورا) ، نوشته است . اين اثر ، در سال 1417 ق / 1376 ش ، توسط مجتمع علوم دينى حضرت ولى عصر (عج) ، به چاپ رسيده است . اين كتاب ، داراى سه فصل است . فصل اول ، به فلسفه زيارت پرداخته ، فصل دوم ، از سند زيارت عاشورا بحث كرده است و در فصل سوم ، به شرح متن زيارت پرداخته است . 18 . امّ على مشكور . وى ، جزوه اى به نام المرأة المسلمة و اجازة الحديث عند الفريقين ، در 23 صفحه تحرير كرده و هفتمين كنفرانس بين المللى وحدت ، آن را در شهريور 1373 ش ، به چاپ رسانده است . از او پس از آن، أعلام النساء المؤمنات (با همكارى محمّد الحسّون) توسط انتشارات اُسوه و نيز چند اثر تصحيح و تحقيق حديثى ، منتشر شده است . 19 . خانم آمال قرداش . وى ، كتابى به نام دور المرأة فى خدمة الحديث فى القرون الثلاثة الاولى ، نوشته كه در سال 1420 ق ، به چاپ رسيده است . گزارشى از اين كتاب در بخش اول عرضه شد . (3)

.


1- .مشاهير زنان اصفهان ، ص 72 و 73 .
2- .همان ، ص 67 و 68 .
3- .همين كتاب ص 29 .

ص: 129

20 . خانم دكتر ناجيه عبد اللّه ابراهيم . وى ، استاد تاريخ اسلام در دانشگاه «آل البيت» اَمّان و داراى تأليفات متعددى است كه دو اثرش ، به حديث مربوط مى شود : مسندة خراسان زينب الشعرية ؛ مسندة العراق الكاتبة شهدة الأبرى . (1) 21 . علويه همايونى . وى ، علاوه بر اجازه روايتى ، كتاب الأربعين خانم امين را به فارسى ترجمه كرده و به چاپ رسانده كه چندين بار تجديد چاپ شده است (اصفهان : نشاط ، سوم ، 1370 ، 596 + چهارده صفحه ، وزيرى) . (2) 22 . خانم عفّت نوابى نژاد . وى ، كتاب المأثورات ، يا دعاهاى سينه به سينه ، از پيامبر اكرم را _ كه تأليف حسن البناء است _ با همكارى محمّد سرمدى ، ترجمه كرده است (اصفهان : نشر احسان ، اول ، 1367 ، 136 ص ، جيبى) . (3) 23 . خانم فاطمه طاهايى . وى ، كتاب سيرى در دعاى مكارم الاخلاق امام سجاد عليه السلام را تأليف كرده است (مشهد : مكتب نرجس ، اول ، 1366 ، 158 ص ، رقعى) . (4) 24 . خانم عصمت راكعى . وى ، كتاب صلوات بر محمّد و آل محمّد و چهل حديث قدسى از على بن ابى طالب عليه السلام را گرد آورده است (شيراز : انتشارات نويد ، اول ، 1363 ، 80 ص ، جيبى) . (5) 25 . خانم بى بى فاطمه امام دزفولى . وى ، كتاب حديث شريف كساء ، نمونه اى از شرافت و فضيلت خمسة النجباء را به نظم درآورده است . اين كتاب ، در سال 1371 ، توسط انتشارات عالم شاه دزفول در 47 صفحه وزيرى ، به چاپ رسيده است . (6) 26 . خانم طلعت آملى . وى ، كتاب شناسايى على عليه السلام و بخشى از نهج البلاغة را با

.


1- .الجهود العلمية للمرة خلال القرنين الخامس و السادس الهجريين ، ص 12 .
2- .كتاب شناسى آثار مذهبى زنان ايرانى ، ص 98 .
3- .همان ، ص 91 .
4- .همان ، ص 63 .
5- .همان ، ص 48 .
6- .كتاب شناسى آثار مذهبى زنان ايرانى ، ص 21 .

ص: 130

ترجمه هاى آن تحرير كرده است (تهران : مصطفوى ، اول ، 1340 ، 212 ص ، رقعى) . (1) 27 . اسماء ، دختر عبد اللّه بن محمّد الهمدانى (م 867 ق) . سخاوى ، در الضوء اللامع ، دو اثر براى وى معرفى كرده است : المشيخه ؛ ثلاثين حديثًا . (2) 28 . أمة اللّه ، دختر عبد الرحمن القرشى ؛ وى ، كتابى به نام مشيخة دارد . (3) 29 . بى بى ، دختر عبد الصمد بن على الهرثمية (ت 380 ق) . وى ، نويسنده جزء بيبى بنت عبد الصمد است (4) كه با تحقيق عبد الرحمان بن عبد الجبار الفريوابى ، در كويت ، توسط دار الخلفاء للكتاب الاسلامى ، در سال 1406 ق ، در 99 صفحه ، به چاپ رسيده است . (5) 30 . حسنه ، دختر محمّد الطبرى (م 808 ق) . وى ، كتابى به نام مشيخة دارد . (6) 31 . زاهده ، دختر محمّد بن عبد اللّه الطاهرى . وى ، كتابى به نام مشيخة دارد . (7) 32 . زينب ، دختر احمد بن عبد الرحيم المقدسية (646 _ 740 ق) . وى ، كتابى به نام مشيخة دارد . (8) 33 . زينب ، دختر اسماعيل بن ابراهيم بن الخباز (ت 659 ق) . وى ، كتابى به نام مشيخة دارد . (9)

.


1- .همان ، ص 14 .
2- .الضوء اللامع ، ج 12 ، ص 6 و 7 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 24 .
3- .فهرس الفهارس و الاثبات ، ج 2 ، ص 652 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 27 .
4- .سير أعلام النبلاء ، ج 18 ، ص 403 ؛ الوافى بالوفيات ، ج 10 ، ص 359 و 360 ؛ كشف الظنون ، ج 1 ، ص 586 .
5- .النساء و مؤلفاتهن ، ص 30 و 31 .
6- .الضوء اللامع ، ج 12 ، ص 20 ؛ فهرس الفهارس و الاثبات ، ج 2 ، ص 655 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 34 و 35 .
7- .الدرر الكامنة ، ج 2 ، ص 205 ؛ أعلام النساء ، ج 2 ، ص 3 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 42 .
8- .همان ، ص 210 ؛ أعلام النساء ، ج 2 ، ص 46 _ 51 ؛ فهرس الفهارس و الاثبات ، ج 2 ، ص 653 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 46 و 48 .
9- .الدرر الكامنة ، ج 2 ، ص 211 و 212 ؛ فهرس الفهارس و الاثبات ، ج 2 ، ص 654 ؛ أعلام النساء ، ج 2 ، ص 5 _ 56 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 49 _ 51 .

ص: 131

34 . زينب ، دختر عبد اللّه اليافعى (768 _ 846 ق) . وى ، مشيخه اى دارد كه الفوائد الهاشمية ناميده شده است . 35 . زينب ، دختر يحيى السلمى . وى ، كتابى به نام مشيخة دارد . 36 . سيده ، دختر موسى بن عثمان المارانى (زنده در 609 ق) . وى ، اثرى به نام مشيخة دارد . (1) 37 . شهده ، دختر احمد الدينورية (480 _ 549 ق) . وى ، كتابى در مشيخه دارد . (2) 38 . عايشه ، دختر على بن محمّد الحنبلية (761 _ 840 ق) . وى ، داراى جزئى در حديث است . (3) 39 . عايشه ، دختر محمّد بن عبد الهادى المقدسية (723 _ 816 ق) . وى ، كتابى در مشيخه دارد . (4) 40 . عايشه دختر محمّد بن مسلم الحرانية (647 _ 736 ق) . وى كتابى در مشيخه دارد . (5) 41 . عايشه ، دختر يوسف بن احمد الباعونية (زنده در 922 ق) . وى ، كتابى به نام صلات السلام فى فضل الصلوة و السلام دارد . اين كتاب ، منظومه اى است كه از كتاب القول

.


1- .الوافى بالوفيات ، ج 16 ، ص 65 ؛ فهرس الفهارس و الاثبات ، ج 2 ، ص 653 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 56 و 57 .
2- .العبر فى خبر من غبر ، ج 4 ، ص 220 ؛ سير أعلام النبلاء ، ج 20 ، ص 542 و 543 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 58 و 61 .
3- .الضوء اللامع ، ج 12 ، ص 78 و 79 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 66 و 68 .
4- .الضوء اللامع ، ج 12 ، ص 81 ؛ فهرس الفهارس و الاثبات ، ج 2 ، ص 864 ؛ أعلام النساء ، ج 3 ، ص 187 و 188 ؛ معجم المؤلفين ، ج 5 ، ص 56 و 57 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 69 و 71 .
5- .الدرر الكامنة ، ج 2 ، ص 342 ؛ الوافى بالوفيات ، ج 16 ، ص 608 ؛ أعلام النساء ، ج 3 ، ص 189 ؛ معجم المؤلفين ، ج 5 ، ص 57 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 72 و 73 .

ص: 132

البديع فى الصلاة على الحبيب الشفيع سخاوى ، تلخيص شده است . (1) 42 . فاطمه ، دختر ابراهيم بن عبد اللّه المقدسية (656 _ 747 ق) . وى ، كتابى در مشيخه دارد . (2) 43 . فاطمه ، دختر خليل بن احمد عسقلانى (750 _ 838 ق) . وى ، كتابى در مشيخه دارد . (3) 44 . فيروزه ، دختر مظفر ؛ وى ، كتابى به نام الأربعين دارد . نام ديگر كتاب ، رواية الصالحات عن الصالحين ، است . (4) 45 . مريم ، دختر عبد الرحمن بن احمد الحنبلية (م 758 ق) . وى ، چند كتاب در حديث دارد : _ مسند أمة اللّه مريم بنت عبد الرحمن الحنبلية ، تحقيق : مجدى السيد ابراهيم ، القاهرة : مكتبة القرآن ، 1409 ق ، 79 ص . _ معجم . (5) 46 . نضار ، دختر محمّد بن يوسف الأندلسى (702 _ 730 ق) . وى ، جزئى در حديث دارد . (6) 47 . وجيهه ، دختر على الصعيدية (640 _ 732 ق) . وى ، كتابى در مشيخه دارد . (7)

.


1- .أعلام النساء ، ج 3 ، ص 196 و 197 ؛ كشف الظنون ، ج 1 ، ص 96 و 732 و ج 2 ، ص 1081 و 1232 و 1234 و 1813 ؛ شذرات الذهب فى أخبار من ذهب ، ج 8 ، ص 111 و 112 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 74 و 78 .
2- .الدرر الكامنة ، ج 3 ، ص 300 ؛ فهرس الفهارس و الاثبات ، ج 2 ، ص 654 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 80 و 81 .
3- .الضوء اللامع ، ج 12 ، ص 91 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 82 و 83 .
4- .أعلام النساء ، ج 4 ، ص 182 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 89 .
5- .الدرر الكامنة ، ج 5 ، ص 115 ؛ الأعلام ، ج 8 ، ص 100 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 95 و 96 .
6- .الدرر الكامنة ، ج 5 ، ص 167 و 168 ؛ المشتبة ، ج 2 ، ص 641 ؛ نزهة الجلساء ، ص 83 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 100 و 101 .
7- .الدرر الكامنة ، ج 5 ، ص 180 ؛ البدر الطالع ، ج 2 ، ص 325 ؛ فهرس الفهارس و الاثبات ، ج 2 ، ص 654 ؛ ف النساء و مؤلفاتهن ، ص 102 و 103 .

ص: 133

ب . پايان نامه ها

48 . مريم ، دختر احمد بن محمّد الأذرعى (719 _ 805 ق) . وى ، كتابى به نام معجم دارد . (1) 49 . دكتر نجوى صالح الجواد . وى ، كتاب المرأة فى نهج البلاغة را تأليف كرد كه معهد الدراسات العربية والاسلامية ، در لندن ، به سال 1419ق ، آن را به چاپ رساند . 50 . ترجمه فارسى كتاب المرأة فى نهج البلاغة ، توسط خانم ودود سلام ، با عنوان زن در نهج البلاغه ، در سال 1384 ، از سوى انتشارات زمزمه زندگى ، به چاپ رسيده است . 51 . سهيلا شينى ميرزا . از وى ، كتاب مستشرقان و حديث ، از سوى نشر هستى نما ، در سال 1385 ، به چاپ رسيد .

ب . پايان نامه ها. سهيلا پيروزفر . اسرائيليات در تفاسير ، رساله كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى ، استاد راهنما : محمّدعلى مهدوى راد ، 1373 ، 262 ص . (2) 2 . فهيمه جمالى راد . شرح واژه هاى سوره فاتحه و بقره به وسيله روايات ، رساله كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات دانشگاه تهران ، استاد راهنما : عبد المهدى يادگارى ، 1367 ، 126 ص . (3) 3 . فاطمه نهايى . افسانه غرانيق ، رساله كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : على دوانى ، 1369 ، 142 ص . (4)

.


1- .الضوء اللامع ، ج 12 ، ص 124 ؛ أبناء الغمر بأبناء العمر ، ج 5 ، ص 115 و 116 و ص 126 و 127 ؛ النساء و مؤلفاتهن ، ص 93 و 94 .
2- .علوم حديث ، ش 19 (بهار 1380) ، ص 168 .
3- .همان ، ص 164 .
4- .همان ، ص 165 .

ص: 134

4 . بى بى فاطمه مظلوم . قلب سليم در صحيفه سجاديه ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرّس ، استاد راهنما : مشّايى ، 144ص . (1) 5 . فاطمه ايزدى . تواضع و تكبر و مصاديق آنها در قرآن و حديث ، رساله كارشناسى ارشد معارف ، دانشگاه آزاد اسلامى واحد نجف آباد ، استاد راهنما : دكتر سيد محمّدباقر حجتى ، 260 ص . (2) 6 . فاطمه نژاد فاضل . ذكر و موانع آن در قرآن و حديث ، رساله كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : محمّدعلى مهدوى راد ، 1375 ، 247 ص . (3) 7 . نهلا غروى نايينى . شفاعت در قرآن و احاديث معصومين عليهم السلام ، رساله كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : آية اللّه حاج شيخ ابوالقاسم خزعلى ، 1368 ، 172 ص . (4) 8 . زهره سادات ميرترابى حسينى . علم لدنى در قرآن و حديث ، رساله كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد كاظم شاكر ، 1378 ، 180 ص . (5) 9 . خديجه احمد مهرابى . بررسى تاريخ حديث اهل سنّت پس از قرن سوم هجرى ، رساله كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، 1379 ، 206 ص . (6) 10 . اختر سلطانى . بررسى تفكّر و تدبّر در آيات و روايات معصومين عليهم السلام ، رساله كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما :

.


1- .علوم حديث، ش19 (بهار 1380)، ص177.
2- .همان ، ش 26 (زمستان 1381) ، ص 189 .
3- .همان ، ص 191 .
4- .همان ، ص 192 .
5- .همان جا .
6- .همان ، ش 28 (تابستان 1382) ، ص 277 .

ص: 135

محمّدرضا آشتيانى ، 1377 ، 92 ص . (1) 11 . ناهيد فياضى . بررسى اسرار و احكام فقهى از ديدگاه نهج البلاغه ، كارشناسى ارشد فقه و مبانى حقوق اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى واحد اراك ، استاد راهنما : دكتر محمّدمهدى گرجيان ، 1379 ، 383 ص . (2) 12 . زهرا كاشانى ها . ايمان و مؤمنين در قرآن و حديث ، رساله كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر سيد محمّدباقر حجتى ، 1373 ، 174 ص . (3) 13 . طوبى قادرى . تنظيم خانواده از ديدگاه قرآن و روايات ، رساله كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر سيد محمّدباقر حجتى ، 1372 ، 148 ص . (4) 14 . مليحه پورستّارى مهادى . پيدايش و تطور تفسير أثرى ، رساله دكترى الهيات و معارف اسلامى ، گرايش علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى واحد علوم و تحقيقات ، استاد راهنما : دكتر سيد محمّدباقر حجتى ، 1378 ، 282 ص . (5) 15 . محبوبه محمّدى . تأثير روحى _ اخلاقى ذكر از ديدگاه قرآن و معصومين عليهم السلام ، رساله كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : محمّدجعفر امامى ، 1375 ، 114 ص . (6) 16 . جميله هاشمى . بررسى آراء متعدد پيرامون آيه الست با تكيه بر كتب تفسيرى و روايى عامّه و خاصّه ، رساله كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : دكتر گرجيان ، 1376 ، 136 ص . (7)

.


1- .همان ، ش 29 (پاييز 1382) ، ص 196 .
2- .همان ، ص 201 .
3- .همان ، ش 31 (بهار 1383) ، ص 196 .
4- .همان ، ص 203 .
5- .همان ، ص 203 .
6- .همان ، ص 204 .
7- .همان ، ص 205 .

ص: 136

ج . مقالات

ج . مقالات1 . شادى نفيسى : _ روش علّامه شوشترى در نقد سند ؛ (1) _ معيارهاى نقد دعا در الأخبار الدخيلة . (2) 2 . سهيلا جلالى : پژوهشى درباره اصول اربعمأة . (3) 3 . خانم دكتر موزه احمد محمّد الكور : منهج المحدثين فى نقد متون الأحاديث النبوية . (4) 4 . خانم اميمة ابوبكر : المحدّثات فى التاريخ الاسلامى (القرن 14 و 15) . (5) 5 . خانم دكتر امينه محمّد جمال الدين : تراجم المحدّثات فى العصر المملوكى ؛ دراسة اولية فى المصادر . (6) 6 . خانم دكتر عزية على طه : _ من افتراءات المستشرقين على أحاديث التوحيد ؛ (7) _ صور من افتراءات المستشرق جراهام على الأحاديث القدسية . (8) 7 . نهله غروى نايينى :

.


1- .همان ، ش 10 (زمستان 1377) ، ص 71 _ 102 .
2- .آينه پژوهش ، ش 53 (آذر _ دى 1377) .
3- .همان ، ش 6 (زمستان 1376) ، ص 187 _ 231 .
4- .مجلة مركز بحوث السنة و السيرة ، قطر ، ش 7 (1414 ق) .
5- .هاجر (كتاب المرأة) ، مصر ، ش 5 و 6 (1998 م) .
6- .مجلة مركز بحوث السنة و السيرة ، قطر ، ش 6 (1413 ق) .
7- .مجلة الشريعة ، كويت ، سال 6 ، ش 13 (1409 ق) .
8- .همان ، سال 8 ، ش 21 (1414 ق) .

ص: 137

_ زنان راوى حديث اميرالمؤمنين ؛ (1) _ زنان راوى در آثار سيره نويسان ؛ (2) _ مقدمه اى بر آشنايى با محدّثات شيعه . (3) 8 . فاطمه نقيبى : _ بررسى ادله جامعيت و جاودانگى قرآن كريم در نهج البلاغه ؛ (4) _ عوامل سقوط و انحطاط حكومت ها از ديدگاه نهج البلاغه . (5) 9 . پريوش دانش نيا : محدّث سياح : به مناسبت بزرگداشت شيخ صدوق . (6) 10 . زينب برخوردارى : دلايل عظمت و انحطاط حكومت ها از ديدگاه امام على عليه السلام . (7) 11 . معصومه ايمان زاده : سيره و سخن على عليه السلام ، پيرامون هم گرايى در جامعه دينى . (8) 12 . ناهيد بيدهندى : اهل البيت فى روايات الصحابة ، انس بن مالك بن النضر . (9) 13 . زهرا باقرى بيدهندى : كتابنامه صلوات . (10) 14 . ع . باقرى بيدهندى :

.


1- .علوم حديث ، ش 12 (تابستان 1378) ، ص 70 _ 85 .
2- .فرزانه ، ش 4 (تابستان و پاييز 1373) ، ص 427 _ 430 .
3- .مدرس ، ش 1 (زمستان 1375) .
4- .نداى صادق ، ش 19 .
5- .همان ، ش 2 .
6- .روزنامه كيهان ، 13/2/1380 .
7- .مشكوة النور ، ش 14 .
8- .روزنامه رسالت ، 4/2/1380 .
9- .رسالة الثقلين ، سال 4 ، ش 13 (محرم _ ربيع الاول ، 1416 ق) .
10- .علوم حديث ، ش 13 (پاييز 1378) .

ص: 138

_ اربعينيات در فضايل امير مؤمنان ؛ (1) _ كتاب شناسى ترجمه آثار حديثى شيخ صدوق به فارسى . (2) 15 . صديقه توانا : مناظره جواد الائمة عليه السلام با يحيى بن اكثم . (3) 16 . طيبه اقبالى : آزادى دينى در نهج البلاغه . (4) 17 . نيكو كريم لو : شناخت فلسفى نهج البلاغه . (5) 18 . مريم پورحسينى : زن در نهج البلاغه . (6) 19 . بانو مجتهده امين : خطبه بى الف مولاى متقيان . (7) 20 . مريم معينى نيا : سيماى امام على عليه السلام در آينه قرآن و حديث . (8) 21 . فاطمه فنا : نقد و معرفى كتاب شرح الأربعين قاضى سعيد قمى . (9) 22 . فتحيه فتاحى زاده : شيوه هاى جمع و تأويل اخبار در تهذيب الأحكام . (10)

.


1- .مشكوة النور ، ش 14 .
2- .همان ، ش 18 (زمستان 1379) .
3- .همان ، ش 25 (پاييز 1381) .
4- .روزنامه كيهان ، 17/7/1379 .
5- .همان جا .
6- .مشكوة ، ش 68 و 69 .
7- .حوزه اصفهان ، ش 4 و 5 .
8- .بيّنات ، ش 28 .
9- .آينه ميراث ، ش 10 و 11 .
10- .علوم حديث ، ش 23 (بهار 1381) .

ص: 139

23 . رضيه سادات سجادى : سير نگارش هاى اهل سنّت در حوزه مصطلح الحديث . (1) 24 . مرضيه جنتى : حقوق متقابل مردم و حكومت از منظر امام على عليه السلام . (2) 25 . مريم بيانى : قاضى و قضاوت در نگرش حضرت على عليه السلام . (3) 26 . فهيمه حسينى : زن از ديدگاه نهج البلاغه . (4) 27 . صديقه كيانى قمى : _ سيره امام رضا عليه السلام در روند فرهنگ سازى ؛ (5) _ معرفى كتاب رسالة الحقوق امام چهارم . (6) 28 . اعظم فرجامى : بررسى كتاب النكت البديعات على الموضوعات . (7) 29 . زهرا رياحى زمين : عدالت از ديدگاه امام على عليه السلام . (8) 30 . زهرا اخوان صراف : بررسى روش كتاب الموضوعات فى الآثار و الأخبار . (9)

.


1- .همان جا .
2- .علوم حديث ، ش 24 (تابستان 1381) و 25 (پاييز 1381) .
3- .مشكوة النور ، ش 17 .
4- .تبيان ، ش 51 و 52 .
5- .شما ، ش 295 .
6- .همان ، ش 304 .
7- .علوم حديث ، ش 30 ، ص 263 .
8- .همان ، ش 31 ، ص 35 .
9- .همان ، ص 155 .

ص: 140

4 . تصحيح و تحقيق

4 . تصحيح و تحقيق1 . سكينة الشهابى . وى ، چند اثر را تصحيح كرده است : الف . تاريخ مدينة دمشق _ تراجم النساء _ ، ابن عساكر ، 1403 ق . ب . تلخيص المشابة فى الرسم ، احمد بن على بن ثابت ابى بكر الخطيب البغدادى (392 _ 463) . اين كتاب ، در دو جلد به سال 1985 م ، به چاپ رسيده است . ج . المعجم المشتمل على ذكر أسماء شيوخ أئمة النبيل ، ابن عساكر ، اين كتاب ، در سال 1979 م ، تحقيق شده و دار الفكر آن را به چاپ رسانده است . نويسنده ، كتاب را با چهار نسخه مقابله كرده است . 2 . نفيسة الذهبى . وى ، اقتضاء الاثر بعد ذهاب اهل الاثر ، ابوسالم العياشى (ت 1044ق) را تحقيق كرده است . اين كتاب ، در سال 1996 م ، در دار البيضاء به چاپ رسيده است . اين كتاب ، به فهرست ابومسلم شهرت دارد و فهرست آثارى است كه وى از مشايخ دريافت كرده است . 3 . منيرة الناجى . وى ، كتاب التحبير فى المعجم الكبير ، عبد الكريم بن محمّد السمعانى ، (م 562 ق) را در دو جلد تحقيق كرده است . 4 . دكتر بهيجة الحسنى . وى ، كتاب معجم السفر ، الحافظ صدر الدين ابى طاهر احمد بن محمّد بن احمد بن محمّد بن ابراهيم الاصفهانى السلفى (472 _ 576 ق) را تحقيق كرده است . محقّق ، كتاب را بر پايه سه نسخه تصحيح كرده است . 5 . دكتر وفاء تقى الدين . وى ، معجم الشيوخ ، اثر ابن عساكر (496 _ 571 ق) را تحقيق كرده است . اين كتاب ، در سه جلد ، توسط دار البشائر دمشق ، در سال 1421 ق ، به چاپ رسيده است .

.

ص: 141

5 . تدريس حديث و دانش هاى حديث

5 . تدريس حديث و دانش هاى حديثآنچه از تدريس در اين جا مراد شده ، عبارت اند از : 1 . تشكيل حلقه هاى درس ؛ 2 . خواندن حديث كه از آن به سماع تعبير شود ؛ 3 . قرائت حديث بر استاد از سوى شاگردان كه اصطلاحا قرائت نام دارد . هر يك از اين سه ، در زمره تدريس جاى مى گيرد . بر اين اساس ، به برخى از موارد كه در كتب ثبت رسيده اشاره مى گردد . 1 . كريمة مروزية ، دختر احمد بن محمّد بن حاتم مروزى (م 463ق) . وى ، در مكّه ، صحيح بخارى تدريس مى كرد . هشت تن از محدّثان شرق و هفت تن از محدّثان غرب جهان اسلام ، نزد او صحيح بخارى فرا گرفتند . اسامى اين محدّثان عبارت اند از : (1) _ خطيب بغدادى (392 _ 463ق) ؛ گفته شده خطيب در ايام حج در مكّه ، در مدّت پنج روز ، صحيح بخارى را نزد كريمه قرائت كرد . _ ابوالمظفر منصور بن محمّد سمعانى (426 _ 489ق) ؛ _ ابو عبد اللّه حسين بن على بن حسين طبرسى (418 _ 498ق) ؛ _ على بن ابراهيم بن عباس النسيب (424 _ 508ق) ؛ _ ابو طالب حسين بن محمّد بن على بن حسن زينبى (420 _ 512 ق) ؛ _ ابو الغنائم محمّد بن على بن ميمون بن محمّد نرسى (424 _ 520 ق) ؛

.


1- .صفحات مشرقة ، ص 128 _ 146 .

ص: 142

_ ابوالحسن على بن الحسين بن عمر الغراء الموصلى (433 _ 519 ق) _ ابو عبد اللّه محمّد بن بركات بن هلال بن عبد الواحد سعيدى مصرى (420 _ 520ق) ؛ _ جماهر بن عبد الرحمن بن جماهر الحجرى الطليطلى (م 466ق) ؛ _ محمّد بن ابى نصر فتوح بن عبد اللّه حميدى اندلسى (420 _ 488ق) ؛ _ عبد العزيز بن عبد الوهاب بن ابى غالب قيروانى (م 497ق) ؛ _ احمد بن محمّد بن عبد الرحمن انصارى شارقى (م 500 ق) ؛ _ ابوالقاسم خلف بن ابراهيم بن خلف بن سعيد ، معروف به ابن نحاس (427 _ 511ق) ؛ _ احمد بن عثمان بن مكحول (م 513 ق) ؛ _ حسن بن خلف بن بليمة قيروانى (427 _ 514 ق) ؛ _ عيسى بن محمّد بن عبد اللّه بن عيسى الزهرى (م 530 ق) ؛ 2 . عافيه دختر يزيد بن عجلان (قرن پنجم) . ابونعيم اصفهانى ، از او حديث شنيده است . (1) 3 . كريمه كردى اصفهانى (قرن پنجم) . ابومحمّد عبد الرحيم بن محمّد بن فضل اصفهانى و ابوبكر محمّد بن ابونصر لنفوانى ، از او استماع حديث كردند . (2) 4 . ست ناز ، دختر مفضل بن ابى الفوارش شرابى اصفهانى (م 528 ق) . سمعانى ، از او استماع حديث كرد . (3) 5 . امّ النجم سوذر جانى فاطمه (460 _ 531 ق) ابوسعد سمعانى ، در سال 531ق از او حديث استماع كرد . (4)

.


1- .ذكر اخبار اصبهان ، ج 2 ، ص 346 .
2- .همان ، ج 1 ، ص 416 .
3- .اعلام النساء ، ج 2 ، ص 170 .
4- .همان ، ج 2 ، ص 425 .

ص: 143

6 . امّ المجتبى علوى فاطمه (م 533ق) . ابوسعد سمعانى ، در اصفهان از او استماع حديث كرد . (1) 7 . امّ الفتوح لبنانى رابعه (م 534ق) . سمعانى ، جزء لوين را از او استماع كرد . (2) 8 . امّ البهاء اصفهانى فاطمه (440 _ 539ق) . سمعانى ، محمّد بن منصور بن احمد بن مؤذن اصفهانى و بدر بن ابى الفتوح ، از او استماع حديث كردند . (3) 9 . امّ الخير اصفهانى عافيه (م 539ق) . سمعانى ، جزء لوين را از او استماع كرد . (4) 10 . فاطمه دختر البغدادى (440 _ 539ق) . ابن عساكر (499 _ 571ق) ، عبد الكريم ابن ابى بكر سمعانى (506 _ 562ق) و ابوموسى محمّد بن ابى بكر اصفهانى شافعى (501 _ 581ق) ، نزد وى صحيح بخارى فرا گرفتند . (5) 11 . تقيه ، دختر ابوالقاسم بن عمر اصفهانى (480 _ 541ق) . سمعانى ، يك جزء حديثى نزد او فرا گرفت . (6) 12 . امّ الفتوح قيسى (450 _ 545ق) . سمعانى ، از او استماع حديث كرد . (7) 13 . امّ النجم اصفهانى امة اللّه (م 548ق) . ابوسعد سمعانى ، در اصفهان از او استماع حديث كرد . (8) 14 . امّ محمّد آمنه (م 562ق) . ابوسعد سمعانى ، از او استماع حديث كرد . (9) 15 . شهده ، دختر احمد البغدادى (480 _ 574ق) . ابن جوزى (509 _ 597ق) ، عبد الغنى مقدسى (541 _ 600ق) ، عماد الدين مقدسى (543 _ 614ق) ، عبد القادر رُهاوى حنبلى (536 _ 612 ق) و ابوالفرج عبد الرحمن بن ابى البركات (554 _ 634ق) ، از

.


1- .اعلام النساء ، ج 4 ، ص 149 .
2- .همان ، ج 2 ، ص 407 .
3- .همان ، ج 2 ، ص 432 .
4- .همان ، ج 2 ، ص 427 .
5- .صفحات مشرقة ، ص 152 _ 158 .
6- .التحبير ، ج 2 ، ص 398 .
7- .اعلام النساء ، ج 4 ، ص 107 .
8- .همان ، ج 2 ، ص 397 .
9- .همان ، ج 2 ، ص 396 .

ص: 144

او صحيح بخارى آموختند . (1) 16 . بلقيس ، دختر سليمان بن احمد بن حسن (517 _ 590 ق) ، مردان و زنان عصر او ، در اصفهان از او استماع حديث كرده اند . (2) 17 . امّ البهاء اصفهانى خجسته (نيمه اول قرن ششم) . ابوسعد سمعانى ، از او حديث شنيده است . (3) 18 . امّ النجم فضلويه حوار (نيمه اول قرن ششم) . ابوسعد سمعانى ، از او حديث شنيده است . (4) 19 . امّ الرضاء اصفهانى ضوء (نيمه دوم قرن ششم) . ابوسعد سمعانى ، از او حديث شنيده است . (5) 20 . امّ الكرام كريمه (قرن ششم) . ابوالوفاء عبد الرحمن بن حمد بن عبد الواحد بن محمود صباغ شرابى اصفهانى (446 _ 532ق) ، از او استماع حديث كرد . (6) 21 . امّ الكرام ضوء (قرن ششم) . ابوسعد سمعانى ، در اصفهان از او استماع حديث كرد . (7) 22 . ست آذرميه اصفهانى (قرن ششم) . سمعانى ، از او حديث شنيد . (8) 23 . امّ النجم عنبرى ست العراق (قرن ششم) . سمعانى ، جزء ابوحفص فلاس را نزد او نگاشت . (9) 24 . امّ العز اصفهانى (قرن ششم) . سمعانى ، از او استماع حديث كرد . (10) 25 . فاطمه جوزدانيه (قرن ششم) . بسيارى از مردان چون محمّد بن احمد

.


1- .همان ، ص 161 _ 165 .
2- .ذيل تاريخ بغداد ، ج 15 ، ص 399 .
3- .همان ، ج 2 ، ص 404 .
4- .همان جا .
5- .همان، ج1، ص219 و 248 و ج2، ص418.
6- .همان ، ج 1 ، ص 494 .
7- .التحبير ، ج 1 ، ص 251 ، و ج 2 ، ص 418 .
8- .اعلام النساء ، ج 2 ، ص 150 .
9- .همان ، ج 1 ، ص 139 و ج 2 ، ص 412 .
10- .التحبير ، ج 2 ، ص 414 .

ص: 145

صيدلانى از او استماع حديث كردند و عفيفه اصفهانى ، نزد او معجم كبير و معجم صغير طبرانى را فرا گرفت . (1) 26 . امّ الوليد ، ضوء الصباح ، لامعه ، دختران ابوالعباس احمد بن مطهر ، مشهور به خطيب دليجانى (قرن ششم) . افراد بسيارى از آنان استماع حديث كرده اند . (2) 27 . تقيه ، دختر ابوسعيد بن امرسان (قرن ششم) . ابن نقطه بغدادى ، در اصفهان از او حديث فرا گرفت . (3) 28 . امّ الضياء ست الجليل (قرن ششم) . سمعانى ، جزء لوين را از او استماع كرد . (4) 29 . امّ الضياء اصفهانى عاشورا (قرن ششم) . سمعانى ، از او استماع حديث كرد . (5) 30 . امّ الشمس اصفهانى خجسته (قرن ششم) . ابن عساكر ، از او استماع حديث كرد . (6) 31 . امّ الرجاء اصفهانى زبيده (قرن ششم) . سمعانى ، از او حديث شنيده است . (7) 32 . امّ سلمه آمنه (قرن ششم) . سمعانى ، در اصفهان از او استماع حديث كرد . (8) 33 . امّ البهاء اصفهانى جمعه (قرن ششم) . سمعانى ، در اصفهان سه حديث از او فرا گرفت . (9) 34 . فاطمه صالحانى (قرن ششم) . سمعانى ، در اصفهان از او حديث شنيد . (10) 35 . فاطمه ، دختر حسين بن فضلويه (قرن ششم) . ابن جوزى ، از او مسند شافعى را سماع كرد . (11)

.


1- .همان ، ج 2 ، ص 396 .
2- .همان ، ج 2 ، ص 404 .
3- .همان، ج5 ، ص19 ؛ التحبير، ج2، ص429 .
4- .معجم البلدان ، ج 2 ، ص 461 .
5- .اعلام النساء ، ج 1 ، ص 173 .
6- .التحبير ، ج 2 ، ص 412 .
7- .همان ، ج 2 ، ص 424 .
8- .همان ، ج 2 ، ص 410 .
9- .التحبير ، ج 2 ، ص 401 .
10- .التحبير ، ج 1 ، ص 304 .
11- .فصول عن المرأة ، ص 68 .

ص: 146

36 . امّ هانى عفيفه اصفهانى (516 _ 604ق) . عبد العزيز بن عبد الملك شيبانى ، در اصفهان از او استماع حديث كرد . (1) 37 . امّ الفتوح بزانيه (م 610ق) . سمعانى ، از او استماع حديث كرد . (2) 38 . كريمه دختر عبد الوهاب زبيرى دمشقى (515 _ 641ق) . ابن صابونى (م 680ق) ، عبد العظيم المنذرى ، و زنان و مردان بسيارى ، از او حديث سماع كرده اند . ابن صابونى مى گويد : سمعت منها كثيرا و اخذت منها علما غزيرا . و ذهبى درباره اش نوشته است : طويلة الروح على الطلبة لا تمل من الرواية . (3) 39 . امّ الفضل ، كريمه ، دختر عبد الوهاب بن على بن خضر (م 641ق) . منذرى ، از او استماع حديث كرد و گفته است اين بانو ، شصت و اندى سال حديث تدريس مى كرد . (4) 40 . زينب ، دختر احمد بن عمر مقدسى (628 _ 722ق) . وى ، در قدس ، دمشق ، قاهره و مدينه ، حديث تدريس مى كرد و 14 اثر حديثى از او سماع شده است . به جز آن ، 19 نفر از او صحيح بخارى فرا گرفتند . (5) 41 . فاطمه ، دختر ابراهيم بن محمود البعلبكى (625 _ 711ق) . در مدينه ، ابن رُشيد بستى (م 721ق) و در دمشق ، عبد اللطيف بن احمد تكريتى معروف به ابن كويك (م 734ق) ، على بن عمر جزرى (م 735ق) ، ابراهيم بن احمد مقدسى (م 749ق) و على بن عبد الكافى معروف به سبكى (م 756ق) ، از او صحيح بخارى

.


1- .شذرات الذهب ، ج 5 ، ص 19 .
2- .همان ، ج 2 ، ص 426 .
3- .همان ، ص 175 و 176 .
4- .عناية النساء بالحديث النبوى ، ص 40 .
5- .صفحات مشرقة من عناية المرأة بصحيح البخارى ، ص 279 _ 285 .

ص: 147

فرا گرفتند . (1) 42 . هديه ، دختر عسكر الصالحية (626 _ 712ق) . قاسم بن يوسف سيتى (م 730 ق) ، محمّد بن ابراهيم دمشقى (م 735ق) ، خليل بن كيكلدى (م 761ق) و يوسف بن محمّد مرداوى (م 769ق) ، از او صحيح بخارى فرا گرفتند . (2) 43 . ست الوزراء (624 _ 716ق) . بيش از شصت نفر ، از وى حديث فرا گرفتند و از اين ميان ، سى و پنج نفر نزد او صحيح بخارى سماع كردند . (3) 44 . جويرية ، دختر احمد بن احمد الهكارية (703 _ 783ق) . احمد بن عبد الخالق السيوطى (م 838 ق) ، حافظ ولى الدين عراقى (م 826ق) و احمد بن عثمان معروف به كلواى (م 835 ق) ، نزد او صحيح بخارى فرا گرفتند . (4) 45 . فاطمه ، دختر احمد بن قاسم الحرازى (710 _ 783ق) . عبد اللّه بن محمّد حرازى (م 816 ق) ، محمّد بن احمد بن محمّد نويرى (م820 ق) ، ولى الدين ابوزرعه عراقى (م 826 ق) ، محمّد بن احمد بن ظهيرة مكى (م829 ق) ، محمّد بن احمد بن على الفاسى (م 832 ق) ، از او صحيح بخارى فرا گرفتند . (5) 46 . وزيرة ، دختر يحيى بن محمّد تغلبى (قرن هشتم) . محمّد الوافى ، كتاب العوالى المنتعاة قاسم بن فضل ثقفى را از او استماع كرد . (6) 47 . ست القضاة ، دختر محمّد بن على بن عوانه (قرن هشتم) . الوانى ، از وى استماع حديث كرد . (7) 48 . عايشه ، دختر محمّد بن عبد الهادى المقدسية (723 _ 803ق) . ابن حجر عسقلانى ، نزد او صحيح بخارى و 14 اثر حديثى ديگر را قرائت كرد و نيز خطيب بن

.


1- .همان ، ص 179 _ 188 .
2- .همان ، ص 197 _ 204 .
3- .همان ، ص 217 _ 250 .
4- .همان ، ص 292 _ 302 .
5- .همان ، ص 318 _ 323 .
6- .جهود المرأة فى رواية الحديث ، ص 103 .
7- .همان ، ص 114 .

ص: 148

ابى عمر حنبلى ، از او سماع حديث دارد . (1) 49 . حكيمه ، دختر محمود بن محمّد (قرن نهم) . طاوسى ، نزد او قرائت حديث كرد . (2) 50 . همسر شيخ بهايى (نيمه اول قرن يازدهم) . محدّث و فقيه بود و حديث و فقه تدريس مى كرد . (3) 51 . ثريا خانم محسنى (قرن چهاردهم) . به زنان ، فقه ، اصول و حديث مى آموخت . (4) 52 . قرائت شيرازى (قرن چهاردهم) . كتب اربعه را به زنان درس مى داد . (5)

.


1- .همان ، ص 273 و 274 .
2- .الضوء اللامع ، ج 12 ، ص 5 .
3- .مشاهير زنان اصفهان ، ص 125 .
4- .همان ، ص 247 .
5- .الاجازة الكبيرة ، ص 246 .

ص: 149

بخش سه : روايت زنان در منابع حديثى شيعه

اشاره

بخش سه : روايت زنان در منابع حديثى شيعهمهم ترين مسئله اى كه مى تواند نقش زنان را در خدمت به حديث و نشر آن روشن سازد ، ميزان حضور آنان در سلسله اسناد و نقل احاديث است . براى اين منظور ، بررسى دقيق كتب روايى ، تاريخى و تفسيرى ضرورى است ؛ چنان كه بايد اين بررسى در دو حوزه منابع روايى اهل سنّت و شيعى صورت پذيرد . در حوزه روايات اهل سنّت ، اين بررسى ها تا حدودى انجام پذيرفته و كتبى با اين انگيزه تأليف شده است كه مى توان به اين موارد اشاره كرد : 1 . جامع مسانيد النساء ، ابراهيم محمّد الجمل ، 2 ج . در اين مجموعه دو جلدى ، 1752 حديث از 28 كتاب حديثى اهل سنّت گردآورى شده است . 2 . الاحاد و المثانى ، ابن ابى عاصم (206 _ 287 ق) ، 6 ج . در جلد پنجم اين كتاب ، از صفحه 354 تا آخر (479) و تمام جلد ششم (494ص) ، از شماره 1054 تا 1250 ، روايات 196 زن راوى ، گرد آمده است . 3 . مسند فاطمة الزهراء ، جلال الدين سيوطى (م 911 ق) . سيوطى در اين كتاب ، 284 حديث گرد آورده كه برخى به سيره حضرت فاطمه عليهاالسلام برمى گردد و برخى ، سخنان پيامبر درباره ايشان و پاره اى ديگر نيز روايت هاى حضرت فاطمه عليهاالسلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله است . 4 . مسند عايشة ، ابن حجر عسقلانى . در اين اثر ، 1081 روايت از عايشه نقل شده كه

.

ص: 150

ابن حجر آن را بر پايه مسند احمد بن حنبل و فرزندش عبد اللّه ، گرد آورده است . 5 . الإجابة لايراد ما استدركته عايشة على الصحابة ، الزركشى . در اين اثر ، نَود حديث از عايشه نقل شده كه بر سى تَنْ از صحابه ، خُرده گرفته است . 6 . موسوعة أمّهات المؤمنين ، عبد الصبور شاهين و اصلاح عبد الصلاح الرفاعى . در اين اثر ، 1470 حديث كه همسران پيامبر راوى آن بوده اند ، گرد آمده است . 7 . مسند أمة اللّه مريم بنت عبد الرحمن . اين كتاب ، در مكتبة القرآن قاهره به سال 1409ق ، با تحقيق مجدى السيد ابراهيم به چاپ رسيده است . اين اثر ، يك جزء از 24 روايت مسند مريم است كه به چاپ رسيده و در آن 13 حديث موجود است . اين تتبّع ها گرچه كامل نيست ، اما اندازه غالب را نشان مى دهد و بايد بر پايه اين آثار و آمار ، تحليلى دقيق از تعداد راويان زن و روايت هايشان و نيز موضوعات منقول ارائه كرد . البته حدود چهل درصد از اين كار را خانم آمال قرداش ، در كتاب دور المرأة فى رواية الحديث فى القرون الثلاثة الاولى (1) انجام داده است . مع الأسف هيچ يك از اين دو امر ، يعنى تتبّع در مصادر حديثى و تحليل آن ، در حوزه روايات شيعى به انجام نرسيده است . در اين بخش مى كوشيم به اين عرصه ، دامن زده و با تتّبعى نسبتا كامل به تحليل و ارزيابى آن بپردازيم . ابتدا ذكر چند نكته به عنوان درآمد و تبيين حدود مسئله لازم است : 1 . در اين جا روايت هايى را جستجو كرده ايم كه زنان ، راوى آنها بوده اند . بدين جهت ، روايت هاى منقول از حضرت فاطمه عليهاالسلام _ كه به ايشان ختم مى شود _ مورد بررسى و تحليل قرار نگرفته و _ ان شاء اللّه _ در نوشتارى مستقل بدان پرداخته مى شود .

.


1- .دور المرأة فى رواية الحديث فى القرون الثلاثة الاولى ، آمال قرداش بنت الحسين ، كتاب الامة ، قطر ، سال 19 ، شماره 70 ، 1420ق .

ص: 151

2 . كتاب هايى كه در اين مرحله مورد جستجو و تتبّع قرار گرفته و تعداد روايت هاى منقول در آنها بررسى شده ، عبارت اند از : _ الكافى ، 19 حديث ، _ كتاب من لا يحضره الفقيه ، 8 حديث ، _ تهذيب الأحكام ، 8 حديث ، _ الاستبصار ، 2 حديث ، _ وسائل الشيعة ، 66 حديث ، _ بحار الأنوار ، 384 حديث . جمع كل : 487 حديث . 3 . اين روايت ها را 116 زن نقل كرده اند ، كه بيشترين روايت را امّ سلمه با 113 حديث ، روايت كرده است . 4 . راويان از نظر تعداد روايت در جدول زير دسته بندى مى شوند . 1 حديث : 57 مورد . شماره هاى : 1 ، 2 ، 3 ، 4 ، 7 ، 8 ، 11 ، 15 ، 16 ، 18 ، 22 ، 21 ، 23 ، 31 ، 33 ، 34 ، 37 ، 39 ، 40 ، 41 ، 42 ، 44 ، 45 ، 49 ، 51 ، 52 ، 53 ، 54 ، 61 ، 62 ، 65 ، 67 ، 70 ، 75 ، 76 ، 77 ، 78 ، 80 ، 82 ، 84 ، 87 ، 88 ، 89 ، 91 ، 94 ، 95 ، 96 ، 99 ، 102 ، 103 ، 104 ، 105 ، 107 ، 108 ، 109 ، 110 ، 114 . 2 حديث : 27 مورد . شماره هاى : 10 ، 20 ، 24 ، 27 ، 29 ، 30 ، 32 ، 36 ، 38 ، 43 ، 50 ، 56 ، 60 ، 63 ، 64 ، 66 ، 69 ، 73 ، 74 ، 83 ، 85 ، 93 ، 106 ، 111 ، 112 ، 115 ، 116 . 3 حديث : 12 مورد . شماره هاى : 5 ، 9 ، 13 ، 14 ، 17 ، 46 ، 55 ، 68 ، 79 ، 86 ، 90 . 4 حديث : 4 مورد . شماره هاى : 12 ، 19 ، 25 ، 92 . 6 حديث : 5 مورد . شماره هاى : 48 ، 58 ، 59 ، 98 ، 100 . 7 حديث : 3 مورد . شماره هاى : 35 ، 71 ، 72 . 8 حديث : 3 مورد . شماره هاى : 26 ، 47 ، 57 .

.

ص: 152

23 حديث : 1 مورد . شماره 6 (اسماء بنت عميس) . 30 حديث : 2 مورد . شماره 101 (فاطمه بنت محمّد) و شماره 97 (فاطمه بنت الحسين) . 88 حديث : 1 مورد . شماره 81 (عايشه) . 113 حديث : 1 مورد . شماره 28 (امّ سلمه) . 5 . راويان زن ، از نظر طبقه ، در جدول زير جاى مى گيرند : اصحاب پيامبر : 28 مورد . شماره هاى : 1 ، 2 ، 3 ، 4 ، 5 ، 6 ، 8 ، 14 ، 16 ، 24 ، 28 ، 31 ، 32 ، 35 ، 39 ، 41 ، 42 ، 43 ، 46 ، 48 ، 49 ، 59 ، 62 ، 67 ، 69 ، 70 ، 71 ، 79 ، 81 ، 83 ، 90 ، 91 ، 94 ، 95 ، 101 ، 112 ، 115 ، 116 . همسران پيامبر و صحابيان : 3 مورد . شماره هاى : 15 ، 20 ، 30 . راويان حضرت فاطمه عليهاالسلام : 1 مورد . شماره 77 . راويان امام على عليه السلام : 5 مورد . شماره هاى: 7 ، 9 ، 17 ، 25 ، 34 ، 36 ، 38 ، 44 ، 76 ، 82 ، 84 ، 87 ، 93 ، 98 ، 110 . راويان امام حسن عليه السلام : 2 مورد . شماره هاى : 54 و 55 . راويان امام حسين عليه السلام : 7 مورد . شماره هاى : 22 ، 40 ، 52 ، 53 ، 68 ، 75 ، 97 . راويان امام سجاد عليه السلام : 3 مورد . شماره هاى : 29 ، 92 ، 99 . راويان امام باقر عليه السلام : 4 مورد . شماره هاى : 11 ، 47 ، 63 ، 102 . راويان امام صادق عليه السلام : 26 مورد . شماره هاى : 10 ، 13 ، 18 ، 21 ، 23 ، 26 ، 27 ، 33 ، 50 ، 51 ، 40 ، 61 ، 65 ، 72 ، 73 ، 74 ، 78 ، 80 ، 85 ، 88 ، 89 ، 96 ، 105 ، 107 ، 108 ، 111 . راويان امام كاظم عليه السلام : 10 مورد . شماره هاى : 12 ، 19 ، 37 ، 45 ، 66 ، 104 ، 106 ، 109 ، 113 ، 114 . راويان امام رضا عليه السلام : 5 مورد . شماره هاى : 56 ، 58 ، 64 ، 86 ، 100 .

.

ص: 153

1 . آمنة ، امّ النبى صلى الله عليه و آله

راويان امام هادى عليه السلام : 1 مورد . شماره 103 . راويان امام عسكرى عليه السلام : 1 مورد . شماره 57 . و از جهت كثرت و قلّت ، اين نمودار گوياى آن است :

M4571_T1_File_4777625

6 . راويان را به ترتيب الفبايى مرتب كرديم و پس از بيان نام آنها ، تعداد روايت ، منابع حديث ، موضوعات منقول و طبقه آنها را گزارش كرده ايم . همچنين براى دستيابى به اطّلاعات بيشتر درباره آنها ، منابعى در پاورقى ، در زمينه ترجمه آنان معرفى شده است .

1 . آمنة ، امّ النبى صلى الله عليه و آله (1)تعداد حديث : 1

.


1- .السيرة النبوية لابن هشام ، ج 1 ، ص 50 و 57 ؛ الطبقات الكبرى ، ج 1 ، ص 98 و 116 ؛ الدر المنثور فى طبقات ربات الخدور ، ص 16 .

ص: 154

2 . آمنة بنت أبى سعيد السهمى

3 . أروى بنت الحارث بن عبد المطلب

4 . أسماء

منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 15 ، ص 271 . موضوعات منقول : حمل پيامبر صلى الله عليه و آله . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

2 . آمنة بنت أبى سعيد السهمىتعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 15 ، ص 357 ، ح 14 . موضوعات منقول : شهادت راهبان مسيحى به نبوت پيامبر و معجزات ايشان قبل از بعثت . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

3 . أروى بنت الحارث بن عبد المطلب . (1)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 33 ، ص 252 ، ح 526 . موضوعات منقول : ملاقات با معاويه و نقد بنى اميه . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

4 . أسماء .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : الكافى ، ج 2 ، ص 556 ، ح 2 . موضوعات منقول : دعا به هنگام بلاها . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

.


1- .الطبقات الكبرى ، ج 8 ، ص 50 ؛ الاصابة فى تمييز الصحابة ، ج 4 ، ص 237 ؛ اسد الغابة ، ج 7 ، ص 7 .

ص: 155

5 . أسماء ، بنت أبى بكر

6 . أسماء ، بنت عميس

5 . أسماء ، بنت أبى بكر . (1)تعداد حديث : 3 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 28 ، ص 28 و ج 43 ، ص 243 ، ح 16 و 17 . موضوعات منقول : انتظار پيامبر بر حوض و بازگشت اصحاب به عقب ، طهارت امام حسين عليه السلام در حين ولادت ، ولادت امام حسين عليه السلام و مكيدن زبان پيامبر صلى الله عليه و آله . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

6 . أسماء ، بنت عميس . (2)تعداد حديث : 23 . منابع حديث : كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 203 ، ح 610 ؛ وسائل الشيعة ، ج 2 ، ص 534 ، ح 2837 و ج 3 ، ص 221 ، ح 3459 ؛ بحار الأنوار ، ج 17 ، ص 359 ، ح 14 و ج 21 ، ص 42 و ص 63 و ج 29 ، ص 158 و ج 37 ، ص 263 ، ح 29 و ج 38 ، ص 140 ، ح 103 و ص 148 و ص 328 ، ح 40 و ج 41 ، ص 167 ، ح 2 و ص 179 ، ح 15 و ص 271 ، ح 26 و ج 43 ، ص 81 ، ح 2 و ص 238 ، ح 4 و ج 78 ، ص 112 و ص 300 و ج 101 ، ص 110 ، ح 18 . موضوعات منقول : رد الشّمس ، وصيت حضرت فاطمه عليهاالسلام در غسل ، ساختن تابوت ، آداب نوزاد (اذان ، اقامه و عقيقه) ، شهادت جعفر و عدم گفتن لغو در عزا ، اذن خواستنِ ابوبكر براى طلب رضايت از فاطمه ، حديث منزلت ، على عليه السلام وزير رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، سخن گفتن زمين با على عليه السلام ، ولادت حسنين عليهماالسلام ، غسل فاطمه عليهاالسلام و طهارت فاطمه عليهاالسلام از نفاس . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

.


1- .رجال الطوسى ، ص 52 ، ش 441 ؛ اسد الغابة ، ج 7 ، ص 9 .
2- .رجال الطوسى ، ص 53 ، ش 468 ؛ اختيار معرفة الرجال ، ص 63 ، ش 111 و 113 ؛ الطبقات الكبرى ، ج 8 ، ص 280 _ 285 ؛ اُسد الغابة ، ج 7 ، ص 14 ؛ تهذيب التهذيب ، ج 6 ، ص 581 .

ص: 156

7 . أسماء ، بنت واثلة

8 . أسماء ، بنت يزيد

9 . أمامة ، بنت أبى العاص (اُمّها زينب ، بنت رسول اللّه صلى الله عليه و آله )

10 . امرأة الحسن الصيقل

7 . أسماء ، بنت واثلة .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 41 ، ص 271 ، ح 26 . موضوعات منقول : سخن گفتن زمين با على عليه السلام . طبقه : اصحاب امام على عليه السلام (از اسماء بنت عميس ، روايت مى كند) .

8 . أسماء ، بنت يزيد . (1)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 16 ، ص 229 . موضوعات منقول : سلام پيامبر صلى الله عليه و آله بر زنان . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

9 . أمامة ، بنت أبى العاص (اُمّها زينب ، بنت رسول اللّه صلى الله عليه و آله ) . (2)تعداد حديث : 3 . منابع حديث : الكافى ، ج 6 ، ص 369 ، ح 1 ؛ وسائل الشيعة ، ج 25 ، ص 201 ؛ ح 31672 ؛ بحار الأنوار ، ج 41 ، ص 158 ، ح 51 . موضوعات منقول : ميهمانى حضرت على عليه السلام . طبقه : اصحاب امام على عليه السلام (از امام على عليه السلام روايت كرده و فاطمه بنت على ، از او روايت مى كند) .

10 . امرأة الحسن الصيقل .تعداد حديث : 2 .

.


1- .الاصابة فى تمييز الصحابة ، ج 4 ، ص 234 و 237 (حاشيه) .
2- .الاستيعاب ، ج 4 ، ص 244 ؛ الاصابة فى معرفة الصحابة ، ج 4 ، ص 236 ؛ الطبقات الكبرى ، ج 8 ، ص 39 .

ص: 157

11 . امرأة محمّد بن مسلم

12 . امّ أحمد بن موسى

13 . امّ اسحاق ، بنت سليمان

منابع حديث : الكافى ، ج 3 ، ص 179 ، ح 1 و ص 225 ، ح 8 ؛ تهذيب الأحكام ، ج 3 ، ص 326 ، ح 1017 . موضوعات منقول : نماز ميت توسط زن ، عدم جواز بى تابى بر مردگان . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام (او از شوهرش نقل حديث مى كند و على بن عقبه از وى) .

11 . امرأة محمّد بن مسلم .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 109 ، ح 32 . موضوعات منقول : نفاس . طبقه : اصحاب امام باقر عليه السلام (حمران بن اعين ، از وى روايت مى كند) .

12 . امّ أحمد بن موسى . (1)تعداد حديث : 4 . منابع حديثى : الكافى ، ج 3 ، ص 42 ، ح 6 ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 111 ، ح 227 ؛ عيون أخبار الرضا ، ج 1 ، ص 33 ؛ تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 365 ، ح 3 ؛ وسائل الشيعة ، ج 3 ، ص 320 ، ح 3756 . موضوعات منقول : انجام غسل جمعه در پنجشنبه ، حرف زدن غلامان و كنيزان و عكس العمل موسى بن جعفر عليه السلام . طبقه : اصحاب امام كاظم عليه السلام .

13 . امّ اسحاق ، بنت سليمان .تعداد حديث : 3 .

.


1- .عيون أخبار الرضا ، ج 1 ، ص 33 .

ص: 158

14 . امّ ايمن

15 . امّ بجيد ، امرأة عمران بن حصين

16 . امّ حبيب

منابع حديث : الكافى ، ج 6 ، ص 40 ، ح 2 ؛ تهذيب الأحكام ، ج 8 ، ص 108 ، ح 15 ؛ وسائل الشيعة ، ج 21 ، ص 453 ، ح 27560 . موضوعات منقول : چگونگى شير دادن كودكان . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

14 . امّ ايمن . (1)تعداد حديث : 3 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 15 ، ص 116 و ج 27 ، ص 143 ، ح 155 و ج 98 ، ص 114 ، ح 38 . موضوعات منقول : شهادت يهود به نبوت پيامبر صلى الله عليه و آله ، حديث طير ، خبر پيامبر به شهادت امام حسين عليه السلام . طبقه : اصحاب رسول اللّه صلى الله عليه و آله .

15 . امّ بجيد ، امرأة عمران بن حصين .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 37 ، ص 77 ، ح 44 . موضوعات منقول : علاقه پيامبر به حسنين عليهماالسلام . طبقه : از ميمونه و امّ سلمه همسران پيامبر ، روايت مى كند .

16 . امّ حبيب .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : الكافى ، ج 5 ، ص 118 ، ح 1 ؛ وسائل الشيعة ، ج 17 ، ص 131 ، ح 22173 .

.


1- .رجال البرقى ، ص 145 ، ش 1680 ؛ الاستيعاب ، ج 4 ، ص 431 ؛ اسد الغابة ، ج 7 ، ص 303 .

ص: 159

17 . امّ الحسن النخعية

18 . امّ الحسن ، بنت عبد اللّه بن محمّد (نوه امام باقر عليه السلام )

19 . امّ الحسين بن موسى بن جعفر عليه السلام

موضوعات منقول : آرايشگرى زنان . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

17 . امّ الحسن النخعية .تعداد حديث : 3 . منابع حديث : الكافى ، ج 5 ، ص 311 ، ح 32 ؛ تهذيب الأحكام ، ج 6 ، ص 382 ، ح 248 ؛ وسائل الشيعة ، ج 17 ، ص 236 ، ح 24417 . موضوعات منقول : نخ ريسى زنان ، حلال ترين كسب . طبقه : اصحاب امام على عليه السلام .

18 . امّ الحسن ، بنت عبد اللّه بن محمّد (نوه امام باقر عليه السلام ) . (1)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 26 ، ص 215 ، ح 29 . موضوعات منقول : پرچم رسول خدا صلى الله عليه و آله . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

19 . امّ الحسين بن موسى بن جعفر عليه السلام .تعداد حديث : 4 . منابع حديث : الكافى ، ج 3 ، ص 42 ، ح 6 ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 111 ، ح 227 ؛ تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 365 ، ح 3 ؛ وسائل الشيعة ، ج 3 ، ص 320 ، ح 3756 . موضوعات منقول : انجام غسل جمعه در پنجشنبه ، حرف زدن غلامان و كنيزان و عكس العمل موسى بن جعفر عليه السلام . طبقه : اصحاب امام كاظم عليه السلام .

.


1- .رجال الطوسى ، ص 327 ، ش 4909 .

ص: 160

20 . امّ حكيم ، بنت عبد الرحمان بن أبى بكر

21 . امّ حميدة

22 . امّ حيان

23 . امّ داوود = امّ خالد البربرية (فاطمة بنت عبد اللّه بن ابراهيم)

20 . امّ حكيم ، بنت عبد الرحمان بن أبى بكر .تعداد حديث : 2 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 32 ، ص 327 ، ح 315 و 316 . موضوعات منقول : وصيت عايشه به محل دفن خود . طبقه : از عايشه روايت مى كند و موسى بن مطير ، از وى .

21 . امّ حميدة .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : ثواب الأعمال ، ص 272 ، ح 1 ؛ بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 234 ، ح 10 . موضوعات منقول : سبك شمردن نماز . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

22 . امّ حيان .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 45 ، ص 216 . موضوعات منقول : تاريكى آسمان هنگام شهادت امام حسين عليه السلام . طبقه : اصحاب امام حسين عليه السلام .

23 . امّ داوود = امّ خالد البربرية (فاطمة بنت عبد اللّه بن ابراهيم) . (1)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 94 ، ص 43 ، ح 30 و ج 95 ، ص 397 . موضوعات منقول : عمل امّ داوود . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

.


1- .فضايل الاشهر الثلاثة ، ص 32 ، ح 14 .

ص: 161

24 . امّ درداء

25 . امّ راشد ، مولاة امّ هانى

26 . امّ سعيد الأحمسى

24 . امّ درداء . (1)تعداد حديث : 2 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 28 ، ص 31 و ج 67 ، ص 313 ، ح 15 . موضوعات منقول : انحراف امّتْ پس از پيامبر صلى الله عليه و آله ، زهد . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

25 . امّ راشد ، مولاة امّ هانى .تعداد حديث : 4 . منابع حديث : المحاسن ، ج 2 ، ص 486 ، ح 162 ؛ وسائل الشيعة ، ج 11 ، ص 513 ، ح 105404 و ج 25 ، ص 149 ، ح 3148 ؛ بحار الأنوار ، ج 32 ، ص 33 ، ح 18 و ج 61 ، ص 131 ، ح 19 . موضوعات منقول : ميهمان شدن حضرت على عليه السلام در خانه امّ هانى ، علاقه على عليه السلام به انگور ، اذن طلحه و زبير براى عمره و اظهار عدم بيعت قلبى . طبقه : امام على عليه السلام .

26 . امّ سعيد الأحمسى . (2)تعداد حديث : 8 . منابع حديث : وسائل الشيعة ، ج 14 ، ص 436 ، ح 19546 و ص 437 ، ح 19547 و ج 24 ، ص 415 ، ح 30934 ؛ بحار الأنوار ، ج 98 ، ص 3 ، ح 9 و ص 32 ، ح 27 و ص 33 ، ح 32 و ص 36 ، ح 47 . موضوعات منقول : فضيلت زيارت امام حسين صلى الله عليه و آله ، خوردن انار . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

.


1- .الاستيعاب ، ج 4 ، ص 447 ؛ الاصابة فى تمييز الصحابة ، ج 4 ، ص 295 و 448 ؛ اسد الغابة ، ج 7 ، ص327 .
2- .رجال البرقى ، ص 146 ، ش 1695 ؛ رجال الطوسى ، ص 327 ، ش 4911 .

ص: 162

27 . امّ سلمة ، امّ محمّد بن مهاجر

28 . امّ سلمة ، زوجة الرسول

27 . اُمّ سلمة ، امّ محمّد بن مهاجر .تعداد حديث : 2 . منابع حديث : الكافى ، ج 3 ، ص 181 ، ح 3 ؛ تهذيب الأحكام ، ج 3 ، ص 189 ، ح 3 ؛ وسائل الشيعة ، ج 3 ، ص 60 ، ح 3021 ؛ بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 339 ، ح 1 . موضوعات منقول : تكبيرات نماز ميت بر مؤمن و منافق . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

28 . اُمّ سلمة ، زوجة الرسول . (1)تعداد حديث : 113 . منابع حديث : كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 489 ، ح 3045 ؛ وسائل الشيعة ، ج 2 ، ص 318 ، ح 2442 و ج 6 ، ص 208 ، ح 7747 و ج 10 ، ص 454 ، ح 13830 و ج 15 ، ص 132 ، ح 20147 و ج 16 ، ص 305 ، ح 21611 و ج 20 ، ص 475 ، ح 26134 ؛ بحار الأنوار ، ج 6 ، ص 200 و ج 15 ، ص 105 و 280 و ج 17 ، ص 359 ، ح 15 و ج 17 ، ص 402 ، ح 19 و ص 415 ، ح 45 و ج 21 ، ص 100 و ج 22 ، ص 461 ، ح 9 ص 476 و ح 26 و ص 528 و ص 227 ، ح 10 و ص 243 ، ح 9 و ص 223 ، ح 4 و ج 23 ، ص 336 ، ح 4 و ص 127 ، ح 56 و ج 25 ، ص 214 ، ح 6 و ج 26 ، ص 49 ، ح 94 و ج 27 ، ص 143 ، ح 155 و ج 27 ، ص 164 ، ح 20 و ج 28 ، ص 28 و ص 22 ، ح 31 و ج 29 ، ص 421 و ص 641 و ج 33 ، ص 10 ، ح 369 و ص 12 و ص 22 و ص 328 و ج 35 ، ص 209 ، ح 9 و ص 216 ، ح 21 و 22 و ص 217 ، ح 23 و ص 219 ، ح 26 و ص 220 ، ح 27 و ص 223 ، ح 34 و ج 36 ، ص 347 ، ح 214 و ج 36 ، ص 348 ، ح 217 و ج 37 ، ص 39 ، ح 11 و ص77 ، ح 44 و ج 38 ، ص 32 و ص 33 و ص 18 و ص 35 و ص 38 و

.


1- .رجال البرقى ، ص 145 ، ش 1679 ؛ رجال الطوسى ، ص 52 ، ش 432 ، الاستيعاب ، ص 4 ، ش 454 ، الاصابة فى تمييز الصحابة ، ج 4 ، ص 458 .

ص: 163

ص 40 ، ح 18 و ص 118 ، ح 61 و ص 132 ، ح 85 و ص 301 و ص 309 و ص 310 و ص 35 و ص 199 ، ح 7 و ص 311 ، ح 12 و ص 199 ، ح 7 و ص 270 و ص 301 و ج 39 ، ص 27 ، ح 10 و ص 30 و ص 261 و ص 262 و ص 305 و ص 313 ، ح 6 و ص 268 و ص 303 و ج 40 ، ص 16 و ص 77 و ص 76 و ص 77 و ص215 ، ح 9 و ج 43 ، ص 55 و ص 106 ، ح 22 و ص 271 ، ح 38 و ج 44 ، ص239 ، ح 31 و ص 241 ، ح 34 ، ص 241 ، ح 35 و ج 45 ، ص 91 ، ح 31 و ص198 ، ح 38 و ص 227 ، ح 22 و ج 51 ، ص 86 و ص 102 و ص 104 و ج 62 ، ص 89 و ج 65 ، ص 135 ، ح 72 و ص 138 ، ح 78 و ج 72 ، ص 348 ، ح 50 و ج73 ، ص 234 و ج 78 ، ص 104 ، ح 19 و ج 89 ، ص 80 ، ح 5 و ص 368 و ج93 ، ص 181 ، ح 28 و ج 94 ، ص 77 ، ح 36 و ج 100 ، ص 251 . موضوعات منقول : قربانى در روز عيد قربان ، مبغضين على عليه السلام ، قرائت پيامبر ، روزه پيامبر در شعبان ، وصيت پيامبر صلى الله عليه و آله به اخراج يهود و نصارى از جزيره العرب ، كار خوب و صدقه ، حجاب زنان در برابر نابينا ، خوردن پيامبر از كتف گوسفند ، خوشحالى دوستان على به هنگام مرگ و پس از آن . اجداد پيامبر ، آيه تطهير و كساء ، تكلّم آهو با پيامبر ، ذكر گفتن هاى پيامبر ، پيامبر در بيمارىِ وفات خليلش را خواست و على آمد ، در بيمارى مرگ حديث ثقلين خواند و حديث علىّ مع القرآن ، دست زدن بر سينه پيامبر به هنگام رحلت ، ذكر استرجاع در مصيبت ، نجواى پيامبر با على عليه السلام در حجة الوداع و حديث الحقّ مع علىّ ، اعطاى پيامبر كتابى به وى و بازگرداندن امّ سلمه به على عليه السلام در دوران خلافت ، امامت على عليه السلام و اولاد او ، تفسير «صديقين» به على عليه السلام و تفسير «حسن اولئك رفيقًا» به ائمه پس از على عليه السلام ، دوستان على عليه السلام در چهار مكان خوشحالند ، انتظار پيامبر بر حوض و رفتار اصحاب پس از پيامبر ، داستان عبد الرحمان بن عوف . اخبار پيامبر به على عليه السلام از حوادث آينده ، حب و بغض على عليه السلام ، پيشگويى پيامبر از

.

ص: 164

29 . امّ سليم

شهادت عمار ، اخبار پيامبر به قتال و نزول آيه تطهير ، علىّ مع الحق و نزول آيه تطهير ، تطبيق صديقين بر على و ادامه آيه بر ائمه ، كتابت اسم ائمه بر عرش ، تفسير اهل بيت ، علاقه پيامبر به حسنين ، الحقّ مع علىّ ، علىّ وصىّ رسول اللّه ، علىّ مع القرآن ، علىّ اقرب الناس به رسول اللّه ، اخبار آينده به على عليه السلام توسط پيامبر با اعلام جبرئيل ، ذكر فضايل على عليه السلام به سبب هبوط ملائكه . علىّ اوّل الناس ايمانًا ، سد الأبواب إلّا بابه ، شيعة علىّ هم الفائزون ، علىّ اميرالمؤمنين ، علىّ كفّو فاطمة ، فاطمة أشبه الناس برسول اللّه ، تطبيق آيه فجعله نسبًا و صهرا بر پنج تن و حضرت قائم عليه السلام ، پوشانيدن لباس غير دنيايى بر حسين عليه السلام از سوى پيامبر ، اخبار جبرييل به شهادت حسين عليه السلام ، اعطاى ميوه بهشتى به حسنين توسط جبرييل و بقاى ميوه ها تا زمان امام حسين عليه السلام . حديث كساء و آيه تطهير ، رؤياى پيامبر و اخبار از شهادت حسين عليه السلام ، المهدى من عترتى ، ضمانت آهو ، بشارت على عليه السلام و اصحاب او به بهشت ، اطعام شارب الخمر ، دشمن على عليه السلام ، وصيت پيامبر در احتضار ، فضيلت معوذتين ، كار خوب و صدقه ، روزه شعبان ، فضيلت خدمت به شوهران . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

29 . اُمّ سليم . (1)تعداد حديث : 2 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 45 ، ص 215 و ج 46 ، ص 34 . موضوعات منقول : بارش خون به هنگام شهادت امام حسين عليه السلام و نقل معجزه يكى از امامان . طبقه : اصحاب امام سجاد عليه السلام و امام باقر عليه السلام .

.


1- .المناقب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 277 .

ص: 165

30 . امّ سليمان

31 . امّ شريك ، بنت ابى العكر

32 . امّ عطية

33 . امّ على

30 . اُمّ سليمان .تعداد حديث : 2 . منابع حديث : تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 302 ، ح 880 ؛ الاستبصار ، ج 1 ، ص 207 ، ح 3 ؛ وسائل الشيعة ، ج 2 ، ص 492 ، ح 2726 . موضوعات منقول : چگونگى غسل ميّت زن . طبقه : از امّ انس بن مالك ، روايت كرده و حفصه ، دختر سيرين ، از او روايت مى كند .

31 . اُمّ شريك ، بنت ابى العكر . (1)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 51 ، ص 90 . موضوعات منقول : هنگام نزول عيسى عليه السلام . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

32 . اُمّ عطية .تعداد حديث : 2 . منابع حديث : الكافى ، ج 5 ، ص 118 ، ح 1 ؛ وسائل الشيعة ، ج 17 ، ص 131 ، ح 22173 ؛ بحار الأنوار ، ج 38 ، ص 308 . موضوعات منقول : آرايشگرى زنان و دعاى پيامبر براى سلامتى امام على عليه السلام . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

33 . اُمّ على .تعداد حديث : 1 .

.


1- .رجال الطوسى ، ص 53 ، ش 450 ؛ الطبقات الكبرى ، ج 8 ، ص 154 _ 157 ؛ الاصابة فى تمييز الصحابة ، ج 4 ، ص 466 ؛ الاستيعاب ، ج 4 ، ص 464 .

ص: 166

34 . امّ فروة

35 . امّ الفضل ، بنت الحارث و زوجة العباس

منابع حديث : تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 457 ، ح 1828 ؛ وسائل الشيعة ، ج 20 ، ص 224 ، ح 25482 . موضوعات منقول : حجاب در حضور غلامان . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

34 . اُمّ فروة . (1)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 39 ، ص 119 . موضوعات منقول : غذاى بهشتى براى اهل بيت عليهم السلام . طبقه : اصحاب امام على عليه السلام .

35 . اُمّ الفضل ، بنت الحارث و زوجة العباس . (2)تعداد حديث : 7 . منابع حديث : وسائل الشيعة ، ج 2 ، ص 449 ، ح 2616 و ج 3 ، ص 405 ، ح 3991 ؛ بحار الأنوار ، ج 6 ، ص 128 ، ح 16 و ج 28 ، ص 40 ، ح 2 و ج 43 ، ص 242 ، ح 14 و ج 44 ، ص 238 ، ح 30 و ج 77 ، ص 104 ، ح 10 . موضوعات منقول : آوردن امام حسين عليه السلام نزد پيامبر صلى الله عليه و آله و بول كردن بر لباس ايشان ، خواب ديدن ولادت امام حسن عليه السلام ، عيادت پيامبر از مريض ، بيمارى پيامبر و اخبار از مقهور شدن اهل بيت پس از ايشان . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

.


1- .المناقب ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 231 .
2- .الاستيعاب ، ج 4 ، ص 482 ؛ اُسد الغابة ، ج 7 ، ص 378 .

ص: 167

36 . امّ كلثوم ، بنت على

37 . امّ كلثوم ، بنت موسى بن جعفر عليه السلام

38 . امّ محمّد أو امّ جعفر ، بنتى محمّد بن جعفر

39 . امّ محمّد بن حجر

36 . اُمّ كلثوم ، بنت على . (1)تعداد حديث : 2 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 42 ، ص 216 ، ح 17 و ج 65 ، ص 76 ، ح 136 . موضوعات منقول : وصيت حضرت على عليه السلام به حسنين عليهماالسلام در مورد غسل و دفن و حديث معراج درباره شيعه . طبقه : اصحاب امام على عليه السلام .

37 . اُمّ كلثوم ، بنت موسى بن جعفر عليه السلام .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 65 ، ص 76 . موضوعات منقول : حديث معراج درباره شيعه . طبقه : اصحاب امام كاظم عليه السلام .

38 . اُمّ محمّد أو اُمّ جعفر ، بنتى محمّد بن جعفر .تعداد حديث : 2 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 41 ، ص 158 ، ح 52 و ص 167 ، ح 2 . موضوعات منقول : ردّ الشمس . طبقه : اصحاب امام على عليه السلام .

39 . اُمّ محمّد بن حجر .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 22 ، ص 112 ، ح 77 . موضوعات منقول : اسلام آوردن وائل بن حجر . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

.


1- .فرحة الغرى ، ص 24 و 25 ؛ الاستيعاب فى معرفة الاصحاب ، ج 4 ، ص 490 .

ص: 168

40 . امّ محمّد بن حكم

41 . امّ مساور الحميرى

42 . امّ معبد

43 . امّ المقدام الثقفية

40 . اُمّ محمّد بن حكم .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 45 ، ص 300 . موضوعات منقول : غارت خيمه گاه امام حسين عليه السلام و رخ دادن حوادث غير طبيعى . طبقه : اصحاب امام حسين عليه السلام .

41 . اُمّ مساور الحميرى .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 39 ، ص 303 . موضوعات منقول : علىّ اميرالمؤمنين . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

42 . اُمّ معبد . (1)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 18 ، ص 43 ، ح 30 . موضوعات منقول : معجزات پيامبر . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

43 . اُمّ المقدام الثقفية . (2)تعداد حديث : 2 . منابع حديث : وسائل الشيعة ، ج 5 ، ص 181 ، ح 6274 ؛ بحار الأنوار ، ج 41 ، ص 168 ، ح 3 . موضوعات منقول : نماز خواندن در سرزمين بابل و ردّ الشمس .

.


1- .الطبقات الكبرى ، ج 8 ، ص 288 ؛ الاستيعاب ، ج 4 ، ص 495 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 28 (المشيخة) .

ص: 169

44 . امّ موسى ، خادمة على عليه السلام

45 . امّ ميثم

46 . امّ أنس بن مالك

47 . امّ هانى

طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

44 . اُمّ موسى ، خادمة على عليه السلام . (1)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 42 ، ص 225 ، ح 35 . موضوعات منقول : اخبار حضرت على عليه السلام به مرگ خويش . طبقه : اصحاب امام على عليه السلام .

45 . اُمّ ميثم .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : وسائل الشيعة ، ج 21 ، ص 407 ، ح 27426 . موضوعات منقول : اذان و اقامه در گوش نوزاد . طبقه : اصحاب امام كاظم عليه السلام .

46 . اُمّ أنس بن مالك .تعداد حديث : 3 . منابع حديث : الاستبصار ، ج 1 ، ص 207 ، ح 3 ؛ وسائل الشيعة ، ج 2 ، ص 492 ، ح 2726 ؛ بحار الأنوار ، ج 18 ، ص 10 ، ح 22 . موضوعات منقول : كيفيت غسل ميّت زن و دعاى پيامبر براى انس . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

47 . اُمّ هانى .تعداد حديث : 8 . منابع حديث : الكافى ، ج 1 ، ص 341 ، ح 22 و 23 ؛ بحار الأنوار ، ج 16 ، ص 182 و

.


1- .الطبقات الكبرى ، ج 8 ، ص 485 .

ص: 170

48 . امّ هانى ، بنت ابى طالب

49 . برّة ، ابنة امية الخزاعى

50 . بنت عمر بن يزيد

ص 326 ، ح 24 و ج 24 ، ص 78 ، ح 18 و ج 51 ، ص 51 ، ح 26 و ص 137 ، ح 4 . موضوعات منقول : تفسير الجوار الكنّس به غيبت امام زمان عليه السلام ، خصال و فضايل پيامبر صلى الله عليه و آله . طبقه : اصحاب امام باقر عليه السلام .

48 . اُمّ هانى ، بنت ابى طالب عليه السلام .تعداد حديث : 6 . منابع حديث : وسائل الشيعة ، ج 11 ، ص 513 ، ح 15404 ؛ بحار الأنوار ، ج 19 ، ص 57 ، ح 17 و ج 38 ، ص 2 و ج 61 ، ص 131 ، ح 19 و ج 71 ، ص 166 ، ح 31 و ص 407 ، ح 1 . موضوعات منقول : ميهمان شدن حضرت على عليه السلام در خانه امّ هانى ، داستان ليلة المبيت ، علىّ امير فى الأرض و السماء ، خرابى و تباهى مردم در آخر الزمان . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

49 . برّة ، ابنة امية الخزاعى .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 43 ، ص 254 ، ح 32 . موضوعات منقول : ولادت حسنين عليهماالسلام و اين كه امام ، در نسل حسين عليه السلام است . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

50 . بنت عمر بن يزيد .تعداد حديث : 2 . منابع حديث : الكافى ، ج 6 ، ص 384 ، ح 3 ؛ وسائل الشيعة ، ج 25 ، ص 251 ، ح 31833 .ط موضوعات منقول : چگونگى نوشيدن آب .

.

ص: 171

51 . بهجة ، بنت الحارث

52 . جَدّةُ سفيان بن عينية

53 . جدّة علىّ بن مسهّر

54 . حُبابة الوالبيّة

طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

51 . بهجة ، بنت الحارث .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 58 ، ص 182 ، ح 46 . موضوعات منقول : شهادت امام حسين عليه السلام . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

52 . جَدّةُ سفيان بن عينية .تعداد حديث : 2 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 45 ، ص 300 و ص 311 ، ح 13 . موضوعات منقول : حوادث غير طبيعى هنگام شهادت امام حسين عليه السلام . طبقه : اصحاب امام حسين عليه السلام .

53 . جدةّ علّى بن مسهّر .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 45 ، ص 216 . موضوعات منقول : تيرگى آسمان هنگام شهادت امام حسين عليه السلام . طبقه : اصحاب امام حسين عليه السلام .

54 . حُبابة الوالبيّة . (1)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : الكافى ، ج 1 ، ص 346 ، ح 3 ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 415 ، ح 5902 ؛ وسائل الشيعة ، ج 1 ، ص 460 ، ح 1218 و ج 2 ، ص 116 ، ح 1661 و ج 24 ،

.


1- .رجال الطوسى ، ص 940 ، ش 930 و ص 151 ، ش 1696 ؛ رجال البرقى ، ص 145 ، ش 1687 و ص 146 ، ش 1690 ؛ اختبار معرفة الرجال ، ص 198 ، ش 89 _ 182 .

ص: 172

55 . حفصة ، بنت سيرين

56 . حكيمة ، بنت ابى الحسن القرشى

57 . حكيمة ، بنت محمّد بن على عليه السلام

ص 131 ، ح 30157 و ص 132 ، ح 30162 ؛ بحار الأنوار ، ج 25 ، ص 175 ، ح 1 ، و ج 46 ، ص 32 ، ح 26 و ج 62 ، ص 205 ، ح 33 و ج 65 ، ص 87 ، ح 15 . موضوعات منقول : بيان برخى احكام ، شفاى زخم توسط امام سجاد عليه السلام و شيعه . طبقه : اصحاب امام حسن عليه السلام ، امام حسين عليه السلام ، امام سجاد عليه السلام و امام باقر عليه السلام .

55 . حفصة ، بنت سيرين .تعداد حديث : 3 . منابع حديث : تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 302 ، ح 48 ؛ الاستبصار ، ج 1 ، ص 207 ، ح 3 ؛ وسائل الشيعة ، ج 2 ، ص 492 ، ح 2726 . موضوعات منقول : كيفيت غسل ميّت زن . طبقه : اصحاب امام حسن عليه السلام .

56 . حكيمة ، بنت ابى الحسن القرشى .تعداد حديث : 2 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 50 ، ص 98 ، ح 10 و ص 99 ، ح 11 . موضوعات منقول : معجزات امام جواد عليه السلام . طبقه : اصحاب امام رضا عليه السلام .

57 . حكيمة ، بنت محمّد بن على عليه السلام . (1)تعداد حديث : 8 . منابع حديث : الكافى ، ج 1 ، ص 330 ، ح 3 ؛ بحار الأنوار ، ج 50 ، ص 95 ، ح 9 و ص 99 ، ح 11 و ص 231 ، ح 5 و ج 51 ، ص 2 ، ح 3 و ص 17 ، ح 25 و ص 19 ، ح 26 و 27 و ص 25 . موضوعات منقول : رؤيت ولادت امام زمان عليه السلام و معجزات امام جواد عليه السلام .

.


1- .عيون أخبار الرضا ، ص 426 ، ح 2 و ص 424 ، ح 1 .

ص: 173

58 . حكيمة ، بنت موسى بن جعفر عليه السلام

59 . حليمة ، بنت ابى ذوئيب

60 . حمادة ، بنت الحسن ، اخت أبى عبيدة الحذاء

طبقه : اصحاب امام عسكرى عليه السلام .

58 . حكيمة ، بنت موسى بن جعفر عليه السلام . (1)تعداد حديث : 6 . منابع حديث : الكافى ، ج 1 ، ص 395 ، ح 5 ؛ بحار الأنوار ، ج 27 ، ص 24 ، ح 17 و ج 49 ، ص 69 ، ح 91 و ج 50 ، ص 10 ، ح 10 و ص 69 ، ح 51 و ص 99 ، ح 11 . موضوعات منقول : سؤال اجنّه از امامان ، چگونگى ولادت امام جواد عليه السلام و معجزات امام جواد عليه السلام . طبقه : اصحاب امام رضا عليه السلام .

59 . حليمة ، بنت ابى ذوئيب . (2)تعداد حديث : 6 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 15 ، ص 332 ، ح 2 و ص 333 ، ح 3 و ص 340 ، ح 12 و ص 385 ، ح 25 و ص 387 و ص 400 ، ح 28 . موضوعات منقول : كودكى پيامبر و معجزات آن حضرت در كودكى ، تكلّم پيامبر در يك سالگى . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

60 . حمادة ، بنت الحسن ، اخت أبى عبيدة الحذاء . (3)تعداد حديث : 2 . منابع حديث : تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 365 ، ح 42 ؛ وسائل الشيعة ، ج 21 ، ص 275 ، ح 27078 . موضوعات منقول : شرط ضمن عقد نكاح .

.


1- .رجال البرقى ، ص 147 ، ش 1704 .
2- .الاستيعاب ، ج 4 ، ص 470 ؛ الاصابة فى تمييز الصحابة ، ج 4 ، ص 274 ؛ اسد الغابة ، ج 7 ، ص 67 .
3- .رجال الطوسى ، ص 327 ، ش 4917 ؛ رجال النجاشى ، ص 170 ، ش 449 .

ص: 174

61 . حميدة

62 . خديجة

63 . خديجة ، بنت عمر بن على الحسين

64 . خِشف ، امّ ولد عيسى بن على بن يقطين

طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

61 . حميدة .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 27 ، ص 238 ، ح 6 . موضوعات منقول : خروج دشمنان على عليه السلام از اسلام ، اگر بر دشمنى بميرند . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

62 . خديجة .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 28 ، ص 83 . موضوعات منقول : اعطاى نُه خصلت به پيامبر از ناحيه على عليه السلام . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

63 . خديجة ، بنت عمر بن على الحسين . (1)تعداد حديث : 2 . منابع حديث : الكافى ، ج 1 ، ص 358 ، ح 17 ؛ وسائل الشيعة ، ج 3 ، ص 242 ، ح 3519 و ج 17 ، ص 127 ، ح 22161 . موضوعات منقول : شيون زنان در عزا . طبقه : اصحاب امام باقر عليه السلام .

64 . خِشف ، اُمّ ولد عيسى بن على بن يقطين .تعداد حديث : 2 . منابع حديث : تهذيب الاحكام ، ج 7 ، ص 456 ، ح 34 ؛ الاستبصار ، ج 3 ، ص 175 ، ح 7 ؛

.


1- .الكافى ، ج 1 ، ص 358 ، ح 17 .

ص: 175

65 . رَباب امرأة داوود الرَّقّى

66 . رقية ، بنت اسحاق بن موسى بن جعفر عليه السلام

67 . زهرة

68 . زينب ، بنت اُمّ سلمة

وسائل الشيعة ، ج 20 ، ص 475 ، ح 26134 . موضوعات منقول : ازدواج با محارم . طبقه : اصحاب امام رضا عليه السلام .

65 . رَباب ، امرأة داوود الرَّقّى .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 63 ، ص 351 ، ح 5 . موضوعات منقول : خوراندن به مؤمن . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

66 . رقية ، بنت اسحاق بن موسى بن جعفر عليه السلام .تعداد حديث : 2 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 7 ، ص 258 ، ح 1 و ج 68 ، ص 180 ، ح 33 . موضوعات منقول : پرسش روز قيامت از عمر و جوانى . طبقه : اصحاب امام كاظم عليه السلام .

67 . زهرة .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 18 ، ص 40 ، ح 22 . موضوعات منقول : معجزه پيامبر در شفاى چشم زهره . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

68 . زينب ، بنت اُمّ سلمة .تعداد حديث : 3 . منابع حديث : وسائل الشيعة ، ج 24 ، ص 365 ، ح 30791 و ص 366 ، ح 30792 ؛

.

ص: 176

69 . زينب ، بنت أبى رافع

70 . زينب ، بنت حصين

71 . زينب ، بنت على عليه السلام

بحار الأنوار ، ج 77 ، ص 223 . موضوعات منقول : كتف گوسفند خوردن پيامبر . طبقه : اصحاب امام حسين عليه السلام .

69 . زينب ، بنت أبى رافع . (1)تعداد حديث : 2 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 43 ، ص 263 ، ح 10 و ص 264 ، ح 11 . موضوعات منقول : ارث حسنين از پيامبر . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

70 . زينب ، بنت حصين . (2)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 39 ، ص 120 . موضوعات منقول : سبقت آل على عليه السلام . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

71 . زينب ، بنت على عليه السلام . (3)تعداد حديث : 7 . منابع حديث : كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 567 ، ح 4940 ؛ وسائل الشيعة ، ج 1 ، ص 22 ، ح 22 ؛ بحار الأنوار ، ج 6 ، ص 107 ، ح 1 و ص 108 و ج 29 ، ص 107 و ص 219 و ج 78 ، ص 112 ، ح 37 و ج 98 ، ص 114 ، ح 38 . موضوعات منقول : فدك و فلسفه برخى احكام ، شكوه فاطمه عليهاالسلام نزد قبر پيامبر

.


1- .اُسد الغابة ، ج 7 ، ص 130 .
2- .المناقب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 375 .
3- .اُسد الغابة ، ج 7 ، ص 132 ؛ الاصابة فى تمييز الصحابة ، ج 4 ، ص 321 ، ش 510 .

ص: 177

72 . سالمة (سلمى) ، مولاة أبى عبد اللّه عليه السلام

73 . سعيدة

74 . سعيدة ، أخت ابن أبى عمير

پس از منع فدك ، اعتراض فاطمه عليهاالسلام بر منع فدك ، اخبار پيامبر بر ابوالائمه بودن حسين عليه السلام ، فاطمة حوريّة انسية و خبر پيامبر به شهادت امام حسين عليه السلام . طبقه : اصحاب پيامبر ، امام على عليه السلام و فاطمه عليهاالسلام .

72 . سالمة (سلمى) ، مولاة أبى عبد اللّه عليه السلام . (1)تعداد حديث : 7 . منابع حديث : الكافى ، ج 7 ، ص 55 ، ح 10 ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 231 ، ح 5551 ؛ تهذيب الأحكام ، ج 9 ، ص 246 ، ح 47 ؛ وسائل الشيعة ، ج 19 ، ص 417 ، ح 24871 ؛ بحار الأنوار ، ج 47 ، ص 2 ، ح 7 و ص 276 ، ح 17 و ج 71 ، ص 96 ، ح 29 . موضوعات منقول : وصيت امام صادق عليه السلام . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

73 . سعيدة . (2)تعداد حديث : 2 . منابع حديث : الكافى ، ج 5 ، ص 555 ، ح 4 ؛ وسائل الشيعة ، ج 20 ، ص 173 ، ح 25345 . موضوعات منقول : خواستگارى براى ابوالحسن عليه السلام . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

74 . سعيدة ، أخت ابن أبى عمير . (3)تعداد حديث : 2 . منابع حديث : الكافى ، ج 5 ، ص 526 ، ح 3 ؛ وسائل الشيعة ، ج 20 ، ص 209 ، ح 25450 .

.


1- .رجال الطوسى ، ص 327 ، ش 4910 ؛ رجال البرقى ، ص 146 ، ش 1693 .
2- .رجال الطوسى ، ص 327 ، ش 5194 ؛ رجال البرقى ، ص 147 ، ش 1703 .
3- .رجال الطوسى ، ص 328 ، ش 4920 ؛ رجال البرقى ، ص 146 ، ش 1696 .

ص: 178

75 . سكينة ، بنت الحسين عليه السلام

76 . سكينة ، بنت على عليه السلام

77 . سلمى ، امّ أبى رافع

78 . سمانة ، بنت حمران

موضوعات منقول : مصافحه با برادر . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

75 . سكينة ، بنت الحسين عليه السلام .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 65 ، ص 76 ، ح 136 . موضوعات منقول : حديث معراج درباره شيعه . طبقه : اصحاب امام حسين عليه السلام .

76 . سكينة ، بنت على عليه السلام .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ح 78 ، ص 112 ، ح 37 . موضوعات منقول : فاطمة حوريّة انسية . طبقه : اصحاب امام على عليه السلام .

77 . سلمى ، اُمّ أبى رافع .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 245 ، ح 31 . موضوعات منقول : بيمارى فاطمه عليهاالسلام پس از پيامبر . طبقه : اصحاب فاطمه عليهاالسلام .

78 . سمانة ، بنت حمران .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 65 ، ص 127 ، ح 58 . موضوعات منقول : پنج تن .

.

ص: 179

79 . صفية ، بنت عبد المطلب

80 . صفية ، بنت يونس

81 . عايشة ، بنت أبى بكر

طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

79 . صفية ، بنت عبد المطلب .تعداد حديث : 3 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 20 ، ص 244 ، ح 9 و ج 43 ، ص 243 ، ح 16 و 17 . موضوعات منقول : كشتن يهودى در خندق ، طهارت امام حسين عليه السلام هنگام ولادت ، ولادت امام حسين عليه السلام ، و مكيدن زبان پيامبر . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

80 . صفية ، بنت يونس .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 58 ، ص 182 ، ح 46 . موضوعات منقول : شهادت امام حسين عليه السلام . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

81 . عايشة ، بنت أبى بكر . (1)تعداد حديث : 88 . منابع حديث : كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 48 ، ح 96 ؛ وسائل الشيعة ، ج 3 ، ص 281 ، ح 3656 و ج 5 ، ص 260 ، ح 6492 و ج 8 ، ص 108 ، ح 10188 و ج 10 ، ص 491 ، ح 13928 و ج 22 ، ص 92 ، ح 28105 ؛ بحار الأنوار ، ج 16 ، ص 176 و ص 221 ، ح 17 و ص 230 ، و ص 239 و ج 17 ، ص 360 ، ح 16 و ص 415 ، ح 45 و ج 20 ، ص 296 و ج 21 ، ص 98 و ص 100 و ص 279 و ص 281 و ج 22 ، ص 320 ،

.


1- .رجال الطوسى ، ص 52 ، ش 3 ؛ رجال البرقى ، ص 145 ، ش 1682 ؛ الاستيعاب ، ج 4 ، ص 356 ؛ الاصابة فى تمييز الصحابة ، ج 4 ، ص 359 .

ص: 180

ح 7 و ص 455 ، ح 2 و ص 151 ، ح 1 و ج 26 ، ص 229 ، ح 9 و 11 و ص 306 ، ح 68 و ج 28 ، ص 22 ، ح 30 و ص 141 ، ح 1 و ص 142 ، ح 11 و ص 28 و ج 29 ، ص 111 و ص 217 و ص 220 و ص 343 و ج 30 ، ص 402 و ص 591 و ص 610 و ص 618 و ج 35 ، ص 280 ، ح 7 و ص 348 ، ح 218 و ج 37 ، ص 77 ، ح 44 و ص 78 ، ح 47 و ص 101 ، ح 4 و ج 38 ، ص 7 ، ح 13 و ص 13 و ص 14 و ص 32 و ص 38 و ص 301 و ص 39 و ص 93 و ص 107 ، ح 36 و ص 199 ، ح 7 و ح 9 و ص 151 و ص 198 ، ح 6 و ص 200 و ص 201 و ص 306 ، ح 7 و ص 308 و ص 312 ، ح 13 و ص 312 و ص 313 ، ح 15 و ص 301 و ص 308 و ج 39 ، ص 228 و ج 40 ، ص 179 و ص 152 و ج 43 ، ص 23 ، ح 19 و ص 25 ، ح 22 و ص 37 ، ح 40 و ص 40 و ص 55 و ص 84 ، ح 7 و ج 44 ، ص 230 ، ح 13 و ج 45 ، ص 227 و ج 61 ، ص 251 و ج 63 ، ص 484 ، ح 8 و ج 67 ، ص 400 و ج 68 ، ص 49 ، ح 64 و ج 76 ، ص 151 و ج 80 ، ص 148 ، ح 6 و ج 81 ، ص 23 ، ح 14 و ج 89 ، ص 355 و ص 356 و ص 359 و ص 369 و ج 94 ، ص 83 ، ح 55 . موضوعات منقول : وضو ، گريه پيامبر در مرگ ابراهيم ، معراج پيامبر و هبوط در مسجد كوفه ، نيمه شعبان ، روزه پيامبر در شعبان ، روزه ذى الحجة ، پيامبر زنانش را در طلاق مخير گذاشت ، نور پيامبر ، دعاى پيامبر به هنگام ديدن ابرها ، انجام كارهاى شخصى پيامبر توسط خودش . پس از خروج پيامبر ، از خلا اثرى نبود و بوى مشك مى آمد ، پيامبر و على عليه السلام از انگور بهشت مى خوردند ، تكلّم سوسمار با پيامبر و شهادت به نبوّت او ، غزوه بنى المصطلق و ازدواج پيامبر با جويريه ، بيعت پيامبر با زنان و عدم تماس دست پيامبر با دست زنان ، ذكر تسبيح و استغفار پيامبر ، فاطمة سيدة النساء ، آيه تطهير ، اصحاب كساء ، فضيلت عمار ، خواستن پيامبر على عليه السلام را در هنگام وفات ، ذكر علىّ عبادة ، نگاه به على عليه السلام عبادت است ، علىّ خير البشر ، انتظار پيامبر در حوض براى اصحاب و

.

ص: 181

82 . عايشة ، بنت سعد

نداى آسمانى كه آنان به عقب برگشتند ، بيمارى پيامبر و نماز ابوبكر . اقتداى پيامبر به ابوبكر ، انتظار پيامبر در حوض و بازگشت اصحاب به قهقرا ، درخواست ميراث كردن فاطمه عليهاالسلام از ابوبكر ، اعتراض فاطمه عليهاالسلام بر منع فدك از سوى ابوبكر ، شكوه و احتجاج فاطمه عليهاالسلام در قصه فدك ، علىّ مع الحق ، اخبار پيامبر از ارتداد بعضى از اصحاب ، رحلت پيامبر ، قربانى پيامبر در حج از جانب همسران ، خشم پيامبر در ايام حج ، علىّ اخْيَر الناس بعد الرسول ، اخبار از شهادت امام حسين عليه السلام توسط جبرييل ، محبوبيت على عليه السلام و فرزندانش نزد خداوند ، علاقه پيامبر به على عليه السلام و خوراندن انگور بهشتى به على ، علىّ خير البشر ، الحقّ مع على ، جان دادن پيامبر در دست على عليه السلام ، علىّ سيد العرب ، علىّ سيد الوصيين ، علىّ مفترض الطاعة ، اخبار پيامبر از شهادت على عليه السلام ، پيامبر در حين احتضار ، على عليه السلام را به عنوان حبيبى ياد كرد ، علىّ احبّ الناس الى الرسول ، محبت على عليه السلام ، علىّ اعلم الناس ، فاطمة سيدة نساء العالمين ، شباهت هاى فاطمه عليهاالسلام به پيامبر ، پيامبر هرگاه از سفر برمى گشت فاطمه عليهاالسلام را مى بوسيد ، برخاستن پيامبر به هنگام ورود فاطمه عليهاالسلام ، ما رأيت اصدق من فاطمة ، اخبار جيرييل به شهادت حسين عليه السلام ، كشتن عقرب ، مسكرات ، اهميت نماز ، فضيلت معرفت خدا ، نماز پيامبر ، توصيه و معوذتين ، فضيلت توحيد ، روزه شعبان و روزه دهه ذى حجة . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

82 . عايشة ، بنت سعد .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 37 ، ص 262 ، ح 25 . موضوعات منقول : حديث منزلت . طبقه : اصحاب امام على عليه السلام .

.

ص: 182

83 . عايشة ، بنت طلحة

84 . عايشة ، بنت عبد الرحمان بن سائب

85 . عثيمة ، امّ ولد عبد السلام

86 . عذر ، جدة محمّد بن يحيى الصولى

83 . عايشة ، بنت طلحة .تعداد حديث : 2 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 43 ، ص 25 ، ح 22 و ص 40 ، ح 41 . موضوعات منقول : شباهت هاى فاطمه عليهاالسلام به پيامبر صلى الله عليه و آله و پيامبر هرگاه از سفر برمى گشت فاطمه عليهاالسلام را مى بوسيد . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

84 . عايشة ، بنت عبد الرحمان بن سائب .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 42 ، ص 6 ، ح 6 . موضوعات منقول : دشنام اميرالمؤمنين از سوى زياد و عقوبت آن . طبقه : اصحاب امام على عليه السلام .

85 . عثيمة ، امّ ولد عبد السلام .تعداد حديث : 2 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 63 ، ص 277 ، ح 10 و ج 101 ، ص 105 ، ح 106 . موضوعات منقول : خوراندن سويق به كودكان . طبقه : امام صادق عليه السلام .

86 . عذر ، جدة محمّد بن يحيى الصولى .تعداد حديث : 3 . منابع حديث : وسائل الشيعة ، ج 2 ، ص 156 ، ح 1793 ؛ بحار الأنوار ، ج 49 ، ص 89 ، ح 2 و ج 73 ، ص 142 ، ح 2 . موضوعات منقول : بخور دادن حضرت رضا عليه السلام ، نماز اول وقت و ملاقات با

.

ص: 183

87 . عمة عقبة الهجرى

88 . عمة محمّد بن مارد

89 . عمة محمّد بن زياد

90 . عمرة ، بنت افعى

مردم . طبقه : اصحاب امام رضا عليه السلام .

87 . عمة عقبة الهجرى . (1)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 41 ، ص 205 . موضوعات منقول : على عليه السلام ، عبد اللّه و برادر رسول اللّه صلى الله عليه و آله . طبقه : اصحاب امام على عليه السلام .

88 . عمة محمّد بن مارد . (2)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 98 ، ص 125 ، ح 27 . موضوعات منقول : شفاى تربت امام حسين عليه السلام . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

89 . عمة محمّد بن زياد . (3)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 98 ، ص 125 ، ح 28 . موضوعات منقول : شفاى تربت امام حسين عليه السلام . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

90 . عمرة بنت افعى .تعداد حديث : 3 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 35 ، ص 209 ، ح 9 و ص 216 ، ح 21 .

.


1- .المناقب ، ج 2 ، ص 341 .
2- .كامل الزيارات ، ص 279 ، ح 5 .
3- .همان ، ص 278 ، ح 4 .

ص: 184

91 . عمرة ، بنت رواحة

92 . عميرة أو عمرة ، بنت اوس

93 . عميرة ، بنت نُفيل

موضوعات منقول : نزول آيه تطهير ، علىّ مع الحق و نزول آيه تطهير . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

91 . عمرة ، بنت رواحة .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 18 ، ص 35 ، ح 28 . موضوعات منقول : معجزه پيامبر در خندق . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

92 . عميرة أو عمرة ، بنت اوس .تعداد حديث : 4 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 2 ، ص 78 ، ح 65 و ج 4 ، ص 269 ، ح 15 و ج 28 ، ص 70 ، ح 31 و ج 52 ، ص 225 ، ح 89 . موضوعات منقول : توحيد ، علم اهل بيت عليهم السلام و علم صعب . طبقه : اصحاب امام سجاد عليه السلام .

93 . عميرة ، بنت نُفيل . (1)تعداد حديث : 2 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 52 ، ص 114 ، ح 33 و ص 211 ، ح 58 . موضوعات منقول : شرايط ظهور . طبقه : اصحاب امام على عليه السلام .

.


1- .رجال الطوسى ، ص 89 ، ش 916 .

ص: 185

94 . فاطمة

95 . فاطمة ، بنت أسد

96 . فاطمة ، بنت جعفر بن محمّد

97 . فاطمة ، بنت الحسين عليه السلام

94 . فاطمة . (1)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 65 ، ص 135 ، ح 72 . موضوعات منقول : بشارت على عليه السلام و اصحابش به بهشت . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

95 . فاطمة ، بنت أسد . (2)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 17 ، ص 363 ، ح 1 . موضوعات منقول : بزرگ شدن پيامبر در خانه ابوطالب و ديدن معجزات پيامبر . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

96 . فاطمة ، بنت جعفر بن محمّد .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 65 ، ص 76 ، ح 136 . موضوعات منقول : حديث معراج درباره شيعه . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام و امام باقر عليه السلام .

97 . فاطمة ، بنت الحسين عليه السلام . (3)تعداد حديث : 30 . منابع حديث : الكافى ، ج 2 ، ص 239 ، ح 29 ؛ وسائل الشيعة ، ج 2 ، ص 437 ، ح 2579 و ج 7 ، ص 113 ، ح 8884 و ج 15 ، ص 190 ، ح 20246 و ص 363 ، ح 20750 و

.


1- .الغيبة ، الطوسى ، ص 438 ، ح 429 .
2- .الكافى ، ج 1 ، ص 453 ، ح 2 .
3- .الكافى ، ج 2 ، ص 239 ، ح 29 .

ص: 186

98 . فاطمة ، بنت على عليه السلام

ج 16 ، ص 15 ، ح 20841 و ج 20 ، ص 66 ، ح 25053 ؛ بحار الأنوار ، ج 8 ، ص 138 ، ح 51 و ج 27 ، ص 74 ، ح 1 ، و ص 120 ، ح 101 و ج 39 ، ص 284 و ج 43 ، ص 81 ، ح 3 و ص 228 ، ح 1 و ص 243 ، ح 16 و 17 و ج 45 ، ص 82 ، ح 9 و ج 47 ، ص 302 و ج 65 ، ص 76 ، ح 136 و ج 66 ، ص 404 ، ح 106 و ج 68 ، ص 358 و ص 388 ، ح 36 و ج 70 ، ص 300 ، ح 4 و ج 72 ، ص 28 ، ح 18 و ح 81 ، ص 22 ، ح 11 و ص 23 ، ح 14 و ص 26 ، ح 20 و ج 86 ، ص 313 ، ح 19 و ص 355 و ج 100 ، ص 251 ، ح 48 و ص 237 ، ح 38 . موضوعات منقول : خصال ايمان ، صلاح و هلاك امت ، النساء عىّ و عورة ، شيعه على عليه السلام در بهشت ، حديث معراج درباره شيعه ، رغبت و زهد در دنيا ، دعاى پيامبر هنگام ورود و خروج از مسجد ، نيايش فاطمه عليهاالسلام در شب جمعه ، ثواب آية الكرسى ، خصال اربعه . آمدن پيامبر در شب عرفه و حديث حبّ و بغض على عليه السلام ، محبت على عليه السلام ، پيامبر پدر فرزندان زهرا عليهاالسلام ، طهارت امام حسين عليه السلام حين ولادت ، ولادت امام حسين عليه السلام و مكيدن زبان پيامبر ، سرقت خلخال در حادثه عاشورا ، اخبار پيامبر از دفن هفت تَنْ از اولادش در شط فرات . طبقه : اصحاب امام حسين عليه السلام .

98 . فاطمة ، بنت على عليه السلام . (1)تعداد حديث : 6 . منابع حديث : الكافى ، ج 6 ، ص 369 ، ح 1 باب الكمأة ؛ وسائل الشيعة ، ج 23 ، ص 11 ، ح 28989 و ج 25 ، ص 201 ، ح 31672 ؛ بحار الأنوار ، ج 37 ، ص 263 ، ح 29 و ج 41 ،

.


1- .رجال البرقى ، ص 145 ، ش 3 ؛ الطبقات الكبرى ، ج 8 ، ص 465 ؛ تهذيب التهذيب ، ج 6 ، ص 610 ، ش 12014 .

ص: 187

99 . فاطمة ، بنت على بن الحسين عليه السلام

100 . فاطمة ، بنت على بن موسى

101 . فاطمة ، بنت محمّد صلى الله عليه و آله

ص 158 ، ح 51 و ج 46 ، ص 32 ، ح 26 و ج 101 ، ص 194 ، ح 6 . موضوعات منقول : ميهمانى حضرت على عليه السلام ، آزاد كردن برده ، حديث منزلت ، تكلّم با جابر ، ابلاغ سلام رسول اللّه صلى الله عليه و آله به امام باقر عليه السلام توسط جابر و ثواب عتق رقبه . طبقه : اصحاب امام على عليه السلام .

99 . فاطمة ، بنت على بن الحسين عليه السلام .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 65 ، ص 76 ، ح 136 . موضوعات منقول : حديث معراج درباره شيعه . طبقه : اصحاب امام سجاد عليه السلام .

100 . فاطمة ، بنت على بن موسى . (1)تعداد حديث : 6 . منابع حديث : وسائل الشيعة ، ج 12 ، ص 271 ، 16284 و ص 303 ، ح 16364 ؛ بحار الأنوار ، ج 65 ، ص 76 ، ح 136 و ج 70 ، ص 263 ، ح 7 و ج 72 ، ص 147 ، ح 1 . موضوعات منقول : حرمت تحقير مؤمن و ترساندن او ، حديث معراج در فضيلت شيعه و حسن خلق . طبقه : اصحاب امام رضا عليه السلام .

101 . فاطمة عليهاالسلام ، بنت محمّد صلى الله عليه و آله . (2)تعداد حديث : 30 .

.


1- .عيون أخبار الرضا ، ج 2 ، ص 75 ، ح 327 .
2- .رجال الطوسى ، ص 51 ، ش 431 ؛ رجال البرقى ، ص 145 ، ش 1678 ؛ الطبقات الكبرى ، ج 8 ، ص 19 ؛ الاستيعاب فى معرفة الاصحاب ، ج 4 ، ص 373 ؛ الاصابة فى تمييز الصحابة ، ج 4 ، ص 377 ، اسد الغابة ، ج 7 ، ص 220 .

ص: 188

102 . فاطمة ، بنت محمّد بن على

منابع حديث : وسائل الشيعة ، ج 7 ، ص 384 ، ح 9647 و ج 16 ، ص 243 ، ح 21470 ؛ بحار الأنوار ، ج 23 ، ص 282 ، ح 29 و ج 25 ، ص 193 و ج 27 ، ص 74 ، ح 1 و ج 36 ، ص 350 ، ح 219 و ج 37 ، ص 101 ، ح 5 و ج 38 ، ص 112 ، ح 49 و ص 65 ، ح 4 ، و ج 39 ، ص 257 و ص 268 و ص 274 و ص 276 ، ح 55 و ص 284 و ج 41 ، ص 271 ، ح 26 و ص 254 ، ح 14 و ج 43 ، ص 55 و ص 228 ، ح 1 و ج 47 ، ص 302 و ج 65 ، ص 76 ، ح 136 و ج 81 ، ص 22 ، ح 11 و ص 23 ، ح 14 و ص 26 ، ح 20 و ج 86 ، ص 269 ، ح 8 و ج 92 ، ص 386 ، ح 28 و ص 406 ، ح 37 و ج 101 ، ص 110 ، ح 18 . موضوعات منقول : فاطمة سيدة نساء العالمين ، صلوات بر فاطمه عليهاالسلام سبب غفران ، پيامبر ، پدر فرزندان زهرا عليهاالسلام ، اخبار پيامبر به دفن هفت تن از اولادش در شط فرات ، حديث معراج درباره شيعه ، سبك شمردن نماز ، دعاى پيامبر هنگام ورود و خروج از مسجد ، دعا هنگام زوال جمعه ، دعا در مسجدالحرام ، فضيلت غروب جمعه ، اسماء ائمه ، آداب نوزاد (اذان ، اقامه ، عقيقه) ، نداى اذان و اقامه در معراج و شهادت به ولايت على عليه السلام ، خبر جيرييل كه دو فرشته على عليه السلام ، گناهى بر او ننوشتند ، آمدن پيامبر شب عرفه و حديث حبّ و بغض على عليه السلام ، اخبار پيامبر به اين كه حسين عليه السلام ابوالائمه است ، اطعام پيامبر به حسنين از بهشت ، من كنت وليه فعلىّ وليّه ، علىّ و شيعته فى الجنة ، محبّت على عليه السلام ، سخن گفتن زمين با على عليه السلام ، نيايش و ولادت حسنين . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

102 . فاطمة ، بنت محمّد بن على .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 65 ، ص 76 ، ح 136 . موضوعات منقول : حديث معراج درباره شيعه .

.

ص: 189

103 . فاطمة ، بنت محمّد بن الهيثم

104 . فاطمة ، بنت موسى بن جعفر عليه السلام

105 . قنوا ، بنت الرشيد

106 . كلثم ، بنت مسلم

طبقه : اصحاب امام باقر عليه السلام .

103 . فاطمة ، بنت محمّد بن الهيثم .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : ج 50 ، ص 231 ، ح 5 . موضوعات منقول : ولادت جعفر ، فرزند امام هادى عليه السلام . طبقه : اصحاب امام هادى عليه السلام .

104 . فاطمة ، بنت موسى بن جعفر عليه السلام . (1)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 65 ، ص 76 ، ح 136 . موضوعات منقول : حديث معراج درباره شيعه . طبقه : اصحاب امام كاظم عليه السلام .

105 . قنوا ، بنت الرشيد . (2)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 42 ، ص 136 ، ح 17 . موضوعات منقول : اخبار اميرالمؤمنين عليه السلام به قتل رشيد توسط عبيد اللّه . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

106 . كلثم ، بنت مسلم . (3)تعداد حديث : 2 .

.


1- .عيون أخبار الرضا ، ج 2 ، ص 299 .
2- .رجال الطوسى ، ص 327 ، ش 4914 ؛ رجال البرقى ، ص 146 ، ش 1698 .
3- .المحاسن ، ص 565 ، ح 978 .

ص: 190

107 . كلثوم

108 . لبابة ، بنت عبد اللّه بن عباس

109 . مريسة ، بنت موسى بن يونس

110 . معاذة العدوية

منابع حديث : وسائل الشيعة ، ج 24 ، ص 223 ، ح 30394 ؛ بحار الأنوار ، ج 57 ، ص 155 ، ح 17 . موضوعات منقول : خوردن خاك ، از كيدهاى شيطان . طبقه : اصحاب امام كاظم عليه السلام .

107 . كلثوم . (1)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 23 ، ص 72 ، ح 16 . موضوعات منقول : وصى اسماعيل فرزند ابراهيم . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

108 . لبابة ، بنت عبد اللّه بن عباس .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 47 ، ص 177 ، ح 24 . موضوعات منقول : معجزه امام صادق عليه السلام . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

109 . مريسة ، بنت موسى بن يونس .تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 58 ، ص 182 ، ح 46 . موضوعات منقول : شهادت امام حسين عليه السلام . طبقه : اصحاب امام كاظم عليه السلام .

110 . معاذة العدوية .تعداد حديث : 1 .

.


1- .بصائر الدرجات ، ص 473 ، ح 4 .

ص: 191

111 . منّة ، اخت ابن أبى عمير

112 . ميمونة ، بنت الحارث بن حزل ، زوجة النبى

113 . نجمة ، امّ الرضا عليه السلام

منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 38 ، ح 268 . موضوعات منقول : علىّ صديق اكبر . طبقه : اصحاب امام على عليه السلام .

111 . منّة ، اخت ابن أبى عمير . (1)تعداد حديث : 2 . منابع حديث : الكافى ، ج 5 ، ص 526 ، ح 3 ؛ وسائل الشيعة ، ج 20 ، ص 209 ، ح 25450 . موضوعات منقول : مصافحه با برادر . طبقه : اصحاب امام صادق عليه السلام .

112 . ميمونة ، بنت الحارث بن حزل ، زوجة النبى . (2)تعداد حديث : 2 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 37 ، ص 77 ، ح 44 و ج 77 ، ص 134 ، ح 1 . موضوعات منقول : علاقه پيامبر به حسنين عليهماالسلام و غسل پيامبر و ميمونه از يك ظرف . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

113 . نجمة ، امّ الرضا عليه السلام . (3)تعداد حديث : 3 . منابع حديث : وسائل الشيعة ، ج 21 ، ص 407 ، ح 27426 ؛ بحار الأنوار ، ج 49 ، ص 9 ،

.


1- .رجال الطوسى ، ص 328 ، ش 4920 ؛ رجال البرقى ، ص 146 ، ش 1696 .
2- .رجال الطوسى ، ص 52 ، ش 436 ؛ الطبقات الكبرى ، ج 8 ، ص 132 ؛ الاستيعاب ، ج 4 ، ص 404 ؛ الاصابة ، ج 4 ، ص 411 .
3- .عيون أخبار الرضا ، ج 2 ، ص 29 ، ح 2 .

ص: 192

114 . هاشمية ، مولاة رقية بنت موسى

115 . هند ، بنت الجون

116 . هند ، بنت الحارث القرشى [الفراسية ]

ح 14 و ج 50 ، ص 99 ، ح 11 . موضوعات منقول : مناقب امام رضا عليه السلام ، اذان و اقامه در گوش كودك . طبقه : اصحاب امام كاظم عليه السلام .

114 . هاشمية ، مولاة رقية بنت موسى . (1)تعداد حديث : 1 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 48 ، ص 287 ، ح 3 . موضوعات منقول : فضايل اولاد موسى بن جعفر عليه السلام . طبقه : اصحاب امام كاظم عليه السلام .

115 . هند ، بنت الجون .تعداد حديث : 2 . منابع حديث : بحار الأنوار ، ج 18 ، ص 44 و ج 45 ، ص 233 ، ح 43 . موضوعات منقول : معجزه پيامبر صلى الله عليه و آله . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

116 . هند ، بنت الحارث القرشى [الفراسية ] . (2)تعداد حديث : 2 . منابع حديث : وسائل الشيعة ، ج 2 ، ص 449 ، ح 2616 ؛ بحار الأنوار ، ج 6 ، ص 128 ، ح 16 . موضوعات منقول : عيادت پيامبر از مريض . طبقه : اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله .

.


1- .الارشاد ، ج 2 ، ص 245 .
2- .الامالى ، طوسى ، ص 385 ، ح 827 .

ص: 193

بخش چهار : گزارش تفصيلى چند پژوهش

1 . گزارش تحليلى از كتاب «جامع مسانيد النساء»

مقدمه

بخش چهار : گزارش تفصيلى چند پژوهشدر اين بخش ، چهار مطلب كه مكمّل مباحث بخش هاى پيشين است آورده مى شود . دو مطلب ، كتاب شناسى توصيفى و تحليلى دو كتاب است و دو مطلب ديگر ، به سهم زنان در نشر حديث در قرن هاى ششم و هشتم مى پردازد .

1 . گزارش تحليلى از كتاب «جامع مسانيد النساء»جامع مسانيد النساء و ذكرهِنّ و احوالهنّ ، ابراهيم محمّد الجمل ، القاهرة : اول ، الدار المصرية اللبنانية ، 1412 ق ، 2 ج ، 307 + 320 ص .

مقدمهتكامل انسانى زنان در پرتو شريعت آسمانى اسلام ، ترديدپذير نيست . ساحت هاى انسانى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در برابر زنان گستراند ، با گذشته آنان قابل مقايسه نيست . تكامل انسانى زنان ، در دو عرصه دانش و سلوك معنوى ، قابل بررسى و اثبات است . اين امر را مى توان در قرآن ، سنّت و تاريخ صدر اسلام نشان داد و نيز مى توان در ادوارِ ديگر تاريخ مسلمانان به بحث گذارد . قرآن كريم ، راه سلوك معنوى را در برابر زنان چنان گشود كه از مريم و همسر

.

ص: 194

فرعون ، به عنوان دو مثَل و الگو براى همه مؤمنان ياد كرد . (1) و نيز مريم را با بلندترين واژه ها «اصْطَفَ_ل_كِ وَطَهَّرَكِ» (2) ستود و از مقام معنوى او خبر داد . (3) اين رهگشايى قرآن چنان سودمند افتاد كه زنانى عارف و زاهد در تاريخ اسلام درخشيدند . ابوعبد الرحمن سلمى (325 _ 412 ق) ، كتاب ذكر النسوة المتعبدات الصوفيات (4) را مى نگارد و در آن از هشتاد زن عارف ياد مى كند . عبد الرحمن بن احمد جامى (817 _ 898 ق) ، در كتاب نفحات الانس ، (5) از چهل زن عارف ياد مى كند . (6) ثبات زنان در سلوك معنوى چنان مشهور بود كه زهرى در وصف آنان گفته است : ما ارتدت امرأة بعد ايمان ؛ (7) هيچ زنى پس از ايمان ، مرتد نشد . در عرصه دانش نيز زنانى بسيار به عالى ترين درجه دست يافتند . اين را نيز بايد رهين توصيه هاى قرآن و ترغيب پيامبر به دانش اندوزى زنان دانست : «طلب العلم فريضة على كلّ مسلم و مسلمة» . (8) آموختن ، نوشتن ، روايت كردن ، فرهيختگى در علوم قرآن و حديث ، فقه و اصول و . . . بخشى از اين ساحت است . در اين نوشتار ، به بهانه معرفى جامع مسانيد النساء گزارشى از نقش روايى زنان را

.


1- .سوره تحريم ، آيه 11 و 12 .
2- .سوره آل عمران ، آيه 42 .
3- .همان ، آيه 37 و 45 ؛ سوره مؤمنون ، آيه 50 .
4- .ذكر النسوة المتعبدات الصوفيات ، ابوعبد الرحمن السلمى ، تحقيق : محمود محمّد الطناحى ، القاهرة : اول ، مكتبة الخانجى ، 1413 ق .
5- .نفحات الانس ، عبد الرحمن بن احمد جامى ، تصحيح : مهدى توحيدى پور ، كتاب فروشى سعدى ، 1336 ق ، ص 615 _ 635 .
6- .به جز اين ها ، كتاب هاى ديگرى نيز در اين زمينه نشر يافته است ؛ چون : اعلام العابدات الزاهدات ، محمّد احمد درنيقه ، بيروت : المؤسسة الجامعية للدراسات و النشر و التوزيع ، 1410 ق .
7- .تحرير المرأة فى عصر الرسالة ، عبد الحليم ابوشقه ، كويت : اول ، دار القلم ، 1410 ق ، ج 2 ، ص 423 (به نقل از : صحيح بخارى ، ج 6 ، ص 281) .
8- .بحار الأنوار ، ج 1 ، ص 177 ، ح 54 ؛ مستدرك الوسائل ، ج 17 ، ص 249 ، ح 21250 .

ص: 195

بيان مى كنيم . به تعبير ديگر تلاش مى شود سهم ارزنده آنان در حفظ و نشر ميراث حديثى باز گفته شود . عالمان رجال گفته اند : روايت زنى به جهت زن بودن ، مردود دانسته نشده است . شوكانى در اين زمينه گفته است : لم ينقل عن أحد من العلماء ، بأنّه ردّ خبر امرأة لكونها امرأة ؛ فكم من سنّة قد تلقتها الامّة بالقبول من امرأة واحدة من الصحابة . و هذا لاينكره من له أدنى نصيب من علم السنّة ؛ (1) از هيچ يك از عالمان گزارش نشده كه روايتى زنى را به جهت زن بودن ، ردّ كرده باشد . چه بسيار احاديثى كه امت اسلامى آن را پذيرفته اند و راوى آن ، زنى از صحابه بوده است . و اين را كسى كه اندكى آگاهى از دانش حديث دارد انكار نمى كند . بالاتر از آن را ذهبى ادعا كرده كه مى گويد : لم يؤثر عن امرأة ، انّها كذبت فى حديث ؛ (2) دروغگويى زن در نقل حديث ، به ثبت نرسيده است . بيش از ده عنوان كتاب با نام مسند فاطمة يا مصحف فاطمة نگارش يافته كه حاوى روايات و سخنان حضرت فاطمه عليهاالسلام ، دخت گرامى پيامبر است . (3) كتبى ديگر نيز با عناوين ديگر در اين زمينه تأليف شده است ؛ چون : نهج الحياة يا فرهنگ سخنان فاطمة ، (4) عوالم سيدة النساء (5) و . . . . بدر الدين زركشى (م 794) ، كتاب الاجابة لإيراد ما استدركته عائشة على الصحابة (6) را

.


1- .تحرير المرأة فى عصر الرسالة ، ج 1 ، ص 118 (به نقل از : ميزان الاعتدال ، مقدمه) .
2- .همان (به نقل از : نيل الاوطار ، ج 8 ، ص 122) .
3- .فاطمه در آينه كتاب ، اسماعيل انصارى زنجانى ، قم : دوم ، الهادى ، 1375 ، ص 322 _ 325 .
4- .نهج الحياة يا فرهنگ سخنان فاطمه، محمد دشتى، قم: مؤسسه تحقيقاتى اميرالمؤمنين، 1372، ص 419.
5- .عوالم سيدة النساء ، عبد اللّه البحرانى الاصفهانى ، قم : مؤسسة الامام المهدى ، ج 11 ، ص 279 _ 634 .
6- .الاجابة لإيراد ما استدركته عائشة على الصحابة ، بدر الدين زركشى ، تحقيق : سعيد الافغانى ، دمشق : اول ، مطبعة الهاشمية ، 1939 (دوم : بيروت : المكتب الاسلامى ، 1390 ق) ، 212 ص .

ص: 196

فراهم آورد و در آن روايات عايشه در نقد بر صحابه را جمع كرده است . در اين كتاب ، نود حديث در اعتراض به سى تن از صحابه ثبت شده است . ذهبى گفته است كتابى با عنوان اخبار امّ المؤمنين عايشة تصنيف كرده است . (1) و نيز ابن حجر عسقلانى (772 _ 852 ق) ، مسند عايشة را تأليف كرده است . (2) در كتاب موسوعة امهات المؤمنين ، 1470 حديث كه همسران پيامبر روايت كرده اند ، به صورت موضوعى گرد آمده است . (3) زنانى كه شيخ اجازه بودند و مردانى بزرگ در مكتب حديثى آنان پرورش يافتند ، كم نيستند . ابن حجر عسقلانى ، هشتاد و يك شيخ اجازه از زنان دارد . اين عساكر ، در مكتب زنى به نام فاطمه بنت المنجا ، كسب حديث مى كند . (4) ابن عربى (560 _ 638 ق) ، از فخر النساء اجازه روايت مى گيرد . (5) ازهرى و فرّاء ، از زنى به نام امّ السلامة ، نقل حديث مى كنند . خطيب بغدادى ، نزد زنى به نام كريمه ، صحيح بخارى را خواند ، چنان كه او و سمعانى ، همان كتاب را نزد زنى ديگر به نام مروزيه خواندند . ابن جوزى مسند شافعى را از زنى به نام فاطمة بنت الحسين ، شنيد و . . . . (6) در تاريخ معاصر ايران نيز نام بانو امين مى درخشد . وى اجازه روايت به شخصيت هاى برجسته اى چون علّامه امينى ، صاحب الغدير ، و آية اللّه نجفى مرعشى داده است . (7)

.


1- .تذكرة الحفاظ ، ج 1 ، ص 29 ؛ ميزان الاعتدال ، ج 1 ، مقدمة التحقيق .
2- .مسند عايشة ، ابن حجر عسقلانى ، القاهرة : اول ، مكتبة السنة ، 1416 ق .
3- .موسوعة امّهات المؤمنين ، عبد الصبور شاهين و اصلاح عبد السلام الرفاعى ، القاهرة : اول ، الزهراء ، 1412 ق ، ص 201 _ 565 .
4- .ذكر النسوة المتعبدات ، ص 11 و 12 .
5- .ترجمان الاشواق ، ابن عربى ، ص 7 و 8 .
6- .فصول عن المرأة ، هادى العلوى ، بيروت : دار الكنوز الادبية ، 1996م ، ص 67 و 68 .
7- .بانوى مجتهد ايرانى ، ناصر باقرى بيدهندى ، قم : دفتر تبليغات اسلامى ، 1371 ، ص 113 _ 116 .

ص: 197

گزارش تحليلى

در بسيارى از كتب رجال شيعه و اهل سنّت ، بخشى به شرح حال راويان زن اختصاص يافته است . در ميان كتب شيعى ، از اينها مى توان نام برد : رجال ابن داوود ، ابن داوود الحلى ، منشورات الرضى ، ص 222 _ 224 (22 زن راوى) . تنقيح المقال ، المامقانى ، نجف : مطبعة المرتضوية ، ج 3 ، ص 69 _ 83 . معجم رجال الحديث ، آية اللّه الخويى ، مدينة العلم ، ج 23 ، ص 170 _ 201 (134 زن راوى) . اعلام النساء المؤمنات ، محمّد الحسون ، انتشارات اسوه ، ص 687 _ 693 (148 زن راوى) . در منابع رجالى اهل سنّت ، مى توان از تهذيب الكمال ، ابوالحجاج ، بيروت : دارالفكر ، ج 22 ، ص 290 _ 503 (265 زن راوى) ، نام برد . به غير از اينها ، كتب مستقلى نيز تأليف شده كه در آنها ، راويان زن گرد آمده است ؛ مانند : محدّثات شيعه ، نهلا غروى نائينى ، تهران : دانشگاه تربيت مدرس ، 1375 . اين كتاب ، رساله دكترى است كه به شرح حال 195 زن راوى پرداخته است . زنان دانشمند و راوى حديث ، احمد صادقى اردستانى ، قم : دفتر تبليغات اسلامى ، 1375 . در اين اثر ، 176 زن راوى حديث مورد مطالعه و تحقيق قرار گرفته است . حال به اختصار كتاب جامع مسانيد النساء را ، گزارش مى كنيم .

گزارش تحليلىجامع مسانيد النساء ، نام كتابى است كه در آن ، احاديث نقل شده توسط زنان گرد آمده است . در اين مجموعه دو جلدى ، 1752 حديث غير مكرر جمع شده كه از اين تعداد ، 814 حديث در جلد اول و 938 روايت در جلد دوم قرار دارد . زنانى كه اين

.

ص: 198

احاديث را روايت كرده اند بيش از صد نفر هستند . كتبى را كه مؤلّف ، مبنا قرار داده و احاديث را از آن استخراج كرده ، 28 عنوان است : 1 . صحيح البخارى ، 2 . صحيح مسلم ، 3 . سنن ابن ماجه ، 4 . صحيح سنن ابن ماجه ، 5 . المستدرك للحاكم ، 6 . سنن الدار قطنى ، 7 . مصنف ابن ابى شيبة ، 8 . صحيح ابن حيّان ، 9 . صحيح ابن خزيمة ، 10 . مسند الشافعى ، 11 . مسند ابى حنيفة ، 12 . مصنف عبد الرزاق ، 13 . مسند الدارمى ، 14 . حلية الاولياء ، 15 . صحيح ابن عوانة ، 16 . سنن البيهقى ، 17 . سنن ابى داوود ، 18 . سنن الترمذى ، 19 . صحيح ابى داوود ، 20 . مسند الامام احمد ، 21 . الفتح الربانى ، 22 . موطأ الامام مالك ، 23 . معاجم الطبرانى ، 24 . مسند ابى يعلى ، 25 . مسند البزّار ، 26 . نيل الاوطار ، 27 . مجمع الزوائد (للهيثمى) ، 28 . جامع الاصول (لابن الاثير) . در جزء اول اين كتاب ، روايات صحيح بخارى و صحيح مسلم گرد آمده است و در جزء دوم ، ساير احاديث جمع شده است . ترتيب و تبويب روايات ، به شيوه صحيح بخارى است . نويسنده ، مدّعى است رواياتى كه ضعف آن معلوم بوده در اين مجموعه نيامده است (ج 2 ، ص 8) . در مقدّمه جلد اول و دوم شرح كوتاهى از مهم ترين زنان راوى ارائه شده است . عدد زنان ترجمه شده ، چهل تن است كه 27 نفر در جلد نخست و سيزده تن در جلد دوم ، ترجمه شده است . شرح حال مختصرى نيز از همسران پيامبر در آغاز جلد نخست آمده است . نويسنده ، در پانوشت ها ، مأخذ احاديث را ذكر مى كند و غير از آن ، توضيحاتى نيز پيرامون سند ، راويان و برخى لغات اضافه مى كند . وى ، تعداد روايات عايشه را 2210 گفته است (ج 1 ، ص 11) . در پايان كتاب ، فهارس اعلام النساء ، اطراف الحديث و موضوعات را آورده كه بهره ورى از آن را آسان مى كند . روشن است كه اين كار بدين شكل گسترده ، تازگى دارد و مى تواند مبناى كارهاى

.

ص: 199

قوى تر و بهتر قرار گيرد . از اين رو عمل مؤلّف ، در خور ارج و ستودنى است . اگر نويسنده به برخى نكات توجّه مى كرد ، اين اثر بهتر از اين قابل عرضه بود : 1 . در شكل كنونى ، روش واحدى در اعراب گذارى ، اتّخاذ نشده است و اعراب گذارى احاديث ، در دو جلد بسيار متفاوت است ؛ برخى احاديث به طور كامل اعراب گذارى شده و برخى ديگر نه . 2 . مؤلّف ، روش خود را در تنظيم و تبويب ، باز نگفته و آنچه بدان اشارت رفت ، از مقايسه كتاب با منابع و مآخذ به دست آمد . 3 . بهتر آن بود كه روايات را شماره گذارى مى كرد . 4 . شرح حال كوتاهى از تمام زنان راوى ، امرى سزاوار بود ؛ با توجّه به اين كه تعداد راويان صد نفر است و وى ، چهل تن را ترجمه كرده است . 5 . لازم بود در مقدّمه ، سرگذشت روايت زنان ، ديدگاه عالمان رجال در اين زمينه ، كتبى كه به ترجمه زنان راوى پرداخته ، را بيان كند و دورنمايى از موضوع در اختيار خواننده قرار دهد .

.

ص: 200

2 . گزارش تحليلى از كتاب «عناية النساء بالحديث النبوىّ»

2 . گزارش تحليلى از كتاب «عناية النساء بالحديث النبوىّ»عناية النساء بالحديث النبوى ، ابوعبيدة مشهور بن حسن آل سلمان ، بيروت : دار ابن حزم ، 1414م ، 160 ص ، وزيرى . مسئله علم آموزى زنان و رشد معنوى آنان ، در تاريخ اسلام فراز و فرودهايى داشته است . جدا از علل و عوامل اجتماعى و عادات و رسوم قومى ، ديدگاه هاى دينى يا برداشت هايى كه به نام دين در اين باره مطرح بوده ، تأثير فراوان در اين امر داشته است . روشن است اگر فضاى فرهنگى جامعه اين باشد كه زنان از آموختن منع گردند «و در مجلس علم ، زنان را از مخالطت با مردان و استماع مواعظ باز دارد» (1) و يا اين كه فضاى فرهنگى به گونه اى ديگر باشد ، نتايج ديگرى رقم مى خورد . جدا از نصوص برجاى مانده ، بررسى تاريخ گذشته و نشان دادن سهم زنان در علم آموزى و نشر علم در شاخه هاى مختلف ، مى تواند از يك سو ، بسترى براى داورى نسبت به برخورد جوامع اسلامى با زن باشد و از سوى ديگر ، آشنا شدن با جايگاه برجسته زنان بويژه در شرايط دشوار فرهنگى ، در الگوسازى و خودباورى زن مسلمان امروز بسى سودمند است . همانگونه كه سبب مى شود پاره اى از كلى گويى هاى بى ثمر در نفى و اثبات علم آموزى زنان ، كنار نهاده شود . در حوزه حديث و روايت و نقش زنان در آن ، آثار ارزشمندى عرضه شده است ؛ چون : محدّثات شيعه ؛ جهود المرأة فى رواية الحديث فى القرن الثامن الهجرى و... . يكى از اين آثار ، كتاب عناية النساء بالحديث النبوىّ (صفحات مضيئة من حياة المحدّثات حتى

.


1- .عتبة الكتبة ، ص 83 .

ص: 201

القرن الثالث عشر الهجرى) ، نوشته ابى عبيدة مشهور بن حسن آل سلمان است . مؤلّف ، در مقدّمه ، از تحريض اسلام بر دانش اندوزى زنان ، سخن رانده و احاديثى در اين باب نقل كرده است و مدّعى شده كه زنان نه تنها در علم آموزى ، بلكه در نشر آن نيز مشاركت داشتند . و آنگاه از زنانى ياد مى كند كه در جهيزيه آنان هنگام رفتن به خانه شوهر ، «مختصر المزنى» بوده است . كتاب ، در چهار فصل تنظيم شده است . فصل نخست ، به برابرى زن و مرد در دانش اندوزى اختصاص دارد و در آن رواياتى در تعميم فراگيرى دانش با شرحى از عالمان و محدّثان نقل شده است . مؤلّف ، از عبد الحميد بن باديس ، نقل مى كند : لماذا تعاقب المرأة بعلمها؟ هل العلم ورد صفاء للرجال و منهل كدر للنساء ؟ هل له تأثيران : حسن على فكر الذكور ، قبيح على فكر الاناث (ص 16) . چرا زنان بر دانش اندوزى نكوهش مى شوند؟ آيا دانش ، براى مردان چشمه اى زلال است و براى زنان ، آبشخورى كدر؟ آيا دانش ، دوگونه اثر به ارمغان مى آورد ، زيبايى براى مردان و زشتى براى زنان ؟ براى نشان دادن اين برابرى ، در اين فصل ، از محدّثانى ياد مى كند كه از زنان حديث آموختند . گزارش اين فصل چنين است : صحابه ، گاه كه از پاسخ مسئله اى درمى ماندند ، سراغ زنان مى رفتند . ابوهريره و ابن عباس ، وقتى از پاسخ پرسش ناتوان شدند ، سراغ امّ سلمه ، همسر رسول خدا رفتند (ص 18 و 19) . ابن شهاب زهرى (م 124ق) ، از عمرة دختر عبد الرحمان ، ميمونه ، فاطمه خزاعيه ، هند دختر حارث و امّ عبد اللّه ، نقل روايت كرده است . مالك بن انس (م 179ق) ، امام احمد حنبل (م 241ق) و ابويعلى فراء (م 458ق) نيز از زنان بسيارى نقل روايت كرده اند (ص 22) .

.

ص: 202

امام سمعانى (م 562ق) ، در مشيخه كتاب التحبير فى المعجم الكبير ، بابى دارد با عنوان «النسوة اللواتى كتبت عنهنّ» (زنانى كه از آنان حديث نوشتم) و در آن از 69 زن نام مى برد و آنان را با القاب و واژه هاى زيبايى مى ستايد . اين زنان از شهرهاى گوناگون بودند : هرات ، همدان ، سرخس و . . . (ص 23 _ 34) . ابن عساكر (م 571ق) ، از هشتاد و چند زن نقل حديث كرده و رساله اى در سيره زنان نگاشته است (ص 34) . ابوطاهر سلفى (م 576ق) ، از ده ها زن نقل روايت دارد (ص 34 _ 38) . ابن جوزى (م 597ق) ، از سه زن نقل روايت دارد (ص 38) ، حافظ منذرى (م 656ق) ، از زنانى متعدد اجازه نقل حديث دارد (ص 38 _ 44) . ذهبى (م 748ق) ، از زنان بسيار حديث آورده و گاه براى گرفتن حديث از زنى ، عزم سفر كرده و حسرت مى خورد كه قبل از ملاقات ، از دنيا رفت : كنت اتلهف على لقيها (امّ محمّد سيدة بنت موسى بن عثمان المارانية) و رحلت الى مصر و علمى انها باقية ، فدخلت فوجدتها قد ماتت من عشرة ايام (ص 45) ؛ بسيار مشتاق بودم او را زيارت كنم . بدين جهت به مصر رفتم و گمان مى كردم او زنده است . اما هنگامى كه وارد مصر شدم ، دريافتم كه ده روز از درگذشت او سپرى شده است . ابن قيم (م 751ق) نيز از زنان نقل روايت دارد . ابن حجر عسقلانى (م 852 ق) ، از بيش از پنجاه زن روايت آورده است . در فصل دوم ، از زنان راوى حديث در عصر رسول خدا صلى الله عليه و آله و صحابه ياد مى كند . عايشه ، داراى 2210 حديث است كه از اين تعداد ، 297 روايت در صحيحين آمده است (ص 500) . زنان ديگرى نيز به نقل حديث همت گماشته اند : امّ سلمه ، 378 روايت دارد و ديگران نيز به همين اندازه يا كمتر (ص 51 _ 59) . گفتار عُمر را در تحوّلى كه اسلام نسبت به زن جاهلى پديد آورد ، گواه روشنى مى داند : كنّا فى الجاهلية لانعتد بالنساء و لاندخلهنّ فى شئ من امورنا ، بل كنّا و نحن بمكّة

.

ص: 203

لايكَلّم احدنا امرأتَهُ . اذا كانت له حاجة سفع برجليها ، فقضى منها حاجته . فلما جاء اللّه بالاسلام ، انزلهنّ اللّه حيث انزلهن و جعل لهن حقًا (ص 63) ؛ در جاهليت ، به زنان اعتنايى نداشتيم و آنان را در هيچ كارى وارد نمى ساختيم ؛ بلكه آن زمان كه در مكّه بوديم ، هيچيك از ما با زنش سخن نمى گفت . و اگر مردى از زنش خواسته اى جنسى داشت ، بدون سخن گفتن با او ، خواسته اش را برآورده مى كرد . خداوند ، چون اسلام را فرستاد ، براى زنان جايگاه و منزلتى منظور كرد و حقوقى برايشان قرار داد . در ادامه از زنانى ياد مى كند كه امامت جماعت را براى زنان بر عهده داشته اند (ص 67 _ 68) . در فصل سوم ، مشهورترين زنان راوى مربوط به دوره هاى بعد را برمى شمرد . در دوره تابعين ، از عَمرة ، حفصة ، مُعاذ و امّ درداء ، ياد كرده است . در قرن دوم و سوم ، از عابدة ، ياد كرده كه راوى ده ها هزار حديث است (ص 75) ، و نيز از عُلَيَّة و نفيسه . در قرن چهارم ، از فاطمة بنت عبد الرحمن ، فاطمة بنت ابى داوود ، سُتَيتة و امة السلام ، ياد كرده است . در قرن پنجم ، از فاطمة بنت ابى الحسن الدقاق ، عايشة بنت حسن ، عايشة بنت محمّد ، بيبى بنت عبد الصمد و كريمة بنت احمد مروزى ، ياد مى كند . در اين عصر ، تدريس صحيح بخارى و كتب ديگر حديث ، نزد زنان متداول بود . در قرن ششم ، از اين زنان نام برده است : فاطمة بنت عبد اللّه بن احمد ، فاطمة بنت محمّد بن ابى سعيد ، فاطمة بنت سعد الخير ، فاطمة بنت ابى الحسن على بن المظفر ، شَهدة ، تَجَنّى ، خديجة بنت احمد و نفيسة بنت على . در قرن هفتم ، از چند زن راوى ياد كرده است : زينب بنت الشِّعرى (كه ابن خلكان از او درس آموخت و او را مُسندِة شام ناميده اند) ، امّ عبد الكريم ، نعمة بنت على ، عفيفة بنت ابى بكر ، عين الشمس ، امّ عبد اللّه ، امّ الفر و امة اللطيف بنت عبد الرحمن . در قرن هشتم و نهم ، حضور زنان در عرصه روايت ، چشم گير است ، تا آن جا كه ابن

.

ص: 204

حجر در كتاب الدرر الكامنة فى اعيان المأة الثامنة ، از يكصد و هفتاد زن محدّث نام مى برد . همچنين ابن حجر در كتاب المجمع المؤسس لمعجم المفهرس نيز از زنان محدّث بسيار نام برده است و نيز در كتاب المعجم للحرة مريم يا معجم الشيخة مريم ، استادان مريم دختر اذرعى (م 805ق) را آورده است و در كتاب المشيخة الباسمة للقبايى و فاطمة ، مشايخ فاطمه دختر خليل ابن احمد (م 838ق) را برشمرده است . سخاوى ، در كتاب الضوء اللامع (ج 12) ، ترجمه بسيارى از زنان محدّث در قرن نهم را آورده و ابن فهد ، در معجم الشيوخ ، به معرفى 130 زن محدّث در اين قرن پرداخته است . برخى زنان برجسته در اين دو قرن ، عبارت اند از : ست العرب بنت محمّد بن فخر الدين ، جويرية امّ ابيها ، فاطمة بنت شهاب الدين ، سلمى بنت محمّد بن الجزرى ، مريم بنت فخر الدين و باى خاتون بنت ابى الحسن . از قرن دهم به بعد ، اين حركت نشاط انگيز به خمود مى گرايد و تنها زنانى نادر به موقعيت علمى در حديث دست يافتند . مانند : زينب بنت محمّد در قرن دهم ، بنت على منشار العاملى در قرن يازدهم ، قُريش بنت عبد القادر در قرن دوازدهم ، و فاطمة بنت حمد الفضيلى و فاطمه شمس جهان (همسر عارف حكمت) و مريم بنت محمّد بن طلحه در قرن سيزدهم . پايان بخش كتاب ، يعنى فصل چهارم ، به بحث نظرى در تعليم و تعلّم زنان اختصاص دارد و سخنانى را از انديشمندان در جواز و مطلوبيت علم آموزى زنان نقل مى كند . در همين فصل ، يادآور مى شود كه روايات مربوط به منع كتابت زنان را محمّد بن ابراهيم شامى نقل كرده كه دارقطنى ، او را كذّاب دانسته است . همچنين در پايان ، نمونه هايى از زندگى درخشان علمى زنان را در طول ساليان گذشته ، ذكر مى كند كه خالى از فوايد تاريخى نيست .

.

ص: 205

3 . زنان محدّث در قرن ششم (بر پايه دو پژوهش)

اشاره

3 . زنان محدّث در قرن ششم (بر پايه دو پژوهش)براى معرفى و شناسايى زنان محدّث در قرن ششم ، فقط دو اثر مستقل در دسترس است : التحبير فى المعجم الكبير ، نوشته ابوسعيد عبد الكريم بن محمّد سمعانى (506 _ 562ق) ؛ السنة النبوية الشريفة فى القرن السادس الهجرى كه در دوره معاصر منتشر شده است . البته نمى توان اين دو اثر را جامع اسامى تمامى زنان محدّث دانست ، ولى تا اندازه زيادى مى توانند واقعيت هاى تاريخى آن دوره را گزارش كنند . در كتاب سمعانى ، شرح حال هفتاد زن محدّث و در كتاب السنة النبوية ، نام 22 زن محدّث آمده ، كه در مجموع ، شامل 92 زن هستند . از اين ميان ، نام هاى دو محدّث ، در اين دو اثر تكرار شده ، كه با كسر آن دو ، مجموع زنان محدّث ، نود نفر خواهند شد . اينك تراجم زنان محدّث را بر پايه اين دو كتاب ، به همراه معرفى اجمالى اين دو اثر آورده ، در پايان ، فهرست الفبايى اسامى موجود در دو كتاب ، به همراه تحليل اجمالى ، عرضه مى گردد .

يكم . التحبير فى المعجم الكبير ، ابوسعيد عبد الكريم بن محمّد سمعانى (506 _ 562ق) ، تحقيق : منيرة ناجى سالم ، 2 ج ، 647 + 657ص .اين كتاب ، با هزينه ديوان الاوقاف بغداد ، در سال 1395ق/1975م ، منتشر شده است . محقق كتاب ، خانم منيره ناجى سالم ، داراى كارشناسى ارشد از دانشگاه بغداد

.

ص: 206

است . چاپ ديگرى از اين كتاب ، در سال 1418ق/1997م ، از سوى دار الكتب العلمية بيروت ، با حواشى خليل المنصور ، منتشر شده است . اين چاپ هم دو جزء در يك مجلد ، با 304+ 296 صفحه است . سمعانى _ كه از عالمان قرن ششم است _ در اثر خود ، 1193 نفر از كسانى را كه نزدشان دانش آموخته ، معرفى كرده و شرح حال آنان را گزارش مى كند . در پايان كتاب ، با عنوان «النسوة اللواتى كتبت عنهن رتب اسماءهن على حروف المعجم» [زنانى كه از آنان حديث نوشتم و بر پايه حروف الفبا تنظيم شده است] ، هفتاد زن محدّث را از شماره 1124 تا 1193 نام مى برد كه از آنان يا سماع حديث كرده يا حديث نوشته و يا به وى اجازه روايت داده اند . اينك ترجمه اين بخش از جلد دوم كتاب التحبير ارائه مى گردد : (1) 1 . (1) امّ محمّد آمنه ، دختر عباد بن على بن حمزة بن طباطبا العلوى . وى ، اهل اصفهان بود و از امام ابومحمّد رزق اللّه تميمى ، سماع حديث كرد . من هم تعدادى اندك از وى سماع كردم (ص 396) . (2) (2) 2 . امّ سلمة آمنة ، دختر ابوطاهر عبد الكريم بن عبد الرزاق بن عبد الكريم حسنابادى اصفهانى . وى ، زنى صالح و از خانواده محدّثان بود . از ابوحفص عمر بن احمد بن عمر سمسار اصفهانى ، سماع حديث كرده و من هم در اصفهان از وى تعدادى اندك سماع كردم . (ص 396) (3) 3 . امّ نجم امه اللّه ، دختر هبة اللّه بن محمّد بن ابراهيم جنزى اصفهانى (م548ق) .

.


1- .شماره بيرون پرانتز ، مربوط به تعداد زنان در كتاب التحبير است و شماره داخل پرانتز ، شماره مسلسل تمامى زنان در قرن ششم است .
2- .اين عبارت كه تا پايان ترجمه مشاهده مى شود ، شماره صفحه در جلد دوم كتاب التحبير است .

ص: 207

وى ، از ابوالمعمر شيبان بن عبد اللّه بن احمد محتسب برجى ، سماع حديث كرد و من هم از او سماع كرده ام . امّ نجم ، در ماه محرم 548ق ، در اصفهان از دنيا رفت . (ص 397) . (4) 4 . امّ على آيغر ، دختر عبد اللّه تركى (م 539 يا 450 ق) . امّ على ، زنى صالح بود . او در دهستان از ابويعقوب يوسف بن محمّد بن ابراهيم مقرى دهستانى ، سماع كرد و من هم از او سماع كرده ام . وى ، در مرو از دنيا رفت . (5) 5 . تقيه ، دختر مفضل بن عبد الخالق ابن ابى منصور بن عبد الوهاب اصفهانى . وى ، از ابوعبد اللّه قاسم بن فضل ثقفى ، سماع كرده است . من از او سماع نكرده ام ، ولى اجازه اى در سال 532ق ، برايم نوشت (ص 398) . (6) 6 . تقيه ، دختر ابوالقاسم بن عمر اصفهانى (م 480 _ 541 ق) . وى ، دختر شيخ ما ، امّ بهاء فاطمه ، دختر ابوالفضل بن ابى سعد بن بغدادى و خواهر ابوالقاسم محمود و همسر احمد بن ابوالفتوح خراسانى است . من در اصفهان از او جزئى را سماع كرده ام كه از بين رفته يا اين كه آن را استنساخ نكردم . او در حدود سال 480ق ، به دنيا آمد و در 541ق ، درگذشت (ص 398) . (7) 7 . امّ شماسه جوهرناز ، دختر ابوالقاسم زاهر بن طاهر شحامى نيشابورى . وى ، از ابوالحسن على بن احمد مدينى مؤذن ، ابوالعباس فضل بن عبد الواحد تاجر ، ابوعلى نصر اللّه بن احمد خشنامى ، سماع حديث كرد . من هم از او ، پدر ، عمو ، همسر و برادران و نزديك به بيست تَنْ از خويشانش ، سماع حديث كرده ام (ص 399) . (8) 8 . امة الرحمن جوهرناز ، دختر ابوطاهر مضر بن الياس بن مضر بن محمّد تميمى . زنى صالح و نيك سيرت از خانواده محدّثان بود كه بسيار عمر كرد .

.

ص: 208

او ، همسر شيخ ما ، سيّد امين ابوالقاسم عبيد اللّه بن حمزه موسوى بود . وى از جدش ابوعمرو الياس بن مضر تميمى و ابواسماعيل عبد اللّه بن محمّد انصارى و ديگران سماع كرد . من در هرات از وى حديث نوشتم (ص 399) . (9) 9 . امة القاهر جوهر ، دختر ابوسعيد عبد اللّه بن عبد الكريم بن طلحه قشيرى (460 _ 530ق) . وى ، خواهر ابوالمكارم عبد الرزاق _ كه از او حديث سماع كرديم _ و مادر شيخ ما ، سعيد شجاعى بود . او زنى صالح ، اهل خير و عبادت و از سرزمين نيشابور بود . از جدّش ابوالقاسم ، سماع حديث كرد و من هم از او برگ هايى از حديث در نيشابور سماع كردم . ولادت وى حدوداً پيش از 460ق ، بود (ص 399) . (10) 10 . امة اللّه جليله ، دختر ابونصر عبد الرحيم بن عبد الكريم بن هوازن قشيرى (472 _ 541ق) . وى ، دو خواهر به نام هاى حره و ساره داشت و از صالحان و عبادت پيشگان و همسر استاد ما ، عمر بن ابى نصر صفارى بود . او ، از ابوالمظفر موسى بن عمران انصارى صوفى ، ابوالقاسم عبد الرحمن بن احمد واحدى ، سماع حديث كرده ، من هم از وى حديث نوشتم (ص 400) . (11) 11 . امّ فتح جليله ، دختر ابوالحسن على بن حسن بن حسين سجزى . وى ، خواهر ابوجعفر حنبل ، از اهالى سجستان بود . از نجيب بن ميمون واسطى ، سماع حديث كرد و براى من اجازه اى در سال 530ق ، تحرير كرد . او در سال 540 ق ، در قيد حيات نبود (ص 401) . (12) 12 . امّ بهاء جمعه ، دختر ابوالرجاء بشار بن احمد بن محمّد بن عبد اللّه بن جعفر صوفى (ولادت حدود 485ق) . او ، از اهالى نيشابور و زنى صالح و از خاندان محدّثان و اهل قرآن بود و به كودكان قرآن مى آموخت . از سهل بن عبد اللّه غازى ، انيس ابوعبد اللّه ، قاسم بن فضل ، سماع

.

ص: 209

حديث كرد و براى آموختن حديث به عراق و خراسان سفر كرد . من سه حديث از او نوشتم (ص 401) . (13) 13 . امة الرحيم حرة ، دختر ابونصر عبد الرحيم بن عبد الكريم بن هوازى قُشَيرى (477 _ 534ق) . وى ، از اهالى نيشابور و زنى صالح بود . عمر بن ابى نصر صفار ، پيش از ازدواج با خواهرش جليله ، با او ازدواج كرد . وى ، از موسى بن عمران صفار ، ابوالقاسم عبد الرحمن واحدى و ديگران ، سماع حديث كرد . من از او و خواهرش سماع كردم . ولادت و وفاتش در نيشابور بود (ص 402) . (14) 14 . امّ نجم حوار ، دختر محمّد بن محمّد بن منصور بن محمّد فضلويه . وى ، اهل اصفهان و همسر ابوبكر محمّد بن احمد بن على خطيب بود . از ابوالطيب حبيب بن محمّد بن احمد طهرانى ، سماع حديث كرد . من هم از او در خانه اش در اصفهان اندكى حديث سماع كردم (ص 402) . (15) 15 . امّ عبد اللّه حورستى ، دختر ابوالفتح ناصر بن احمد بن محمّد بن عبد اللّه بن احمد بن ابى عياض سرخسى (م 542ق) . وى ، از خاندان علم و حديث بود . از پدرش ابوالفتح عياض ، سماع كرد و من هم در سرخس از او حديث نوشتم . در ربيع الاخر سال 542ق ، درگذشت (ص 403) . (16) 16 . امّ شمس خجسته ، دختر ابواسحاق ابراهيم بن عبد الوهاب بن محمّد منده (ولادت حدود 470ق) . وى ، در اصفهان زاده شد و زنى صالح ، بسيار عبادت پيشه در نماز و روزه ، اهل كارهاى خير و از خاندانى ريشه دار در حديث بود . از جدّش ابوعمرو عبد الوهاب سماع حديث كرد و من هم از وى سماع كردم (ص 404) . (17) 17 . امّ بهاء خجسته ، دختر محمّد بن احمد بن على حداد طهرانى . وى ، از اهالى اصفهان است و از ابوشكر احمد بن على بن محمّد حبال اصفهانى ،

.

ص: 210

سماع كرد و من هم يك حديث از او نوشتم (ص 404) . (18) 18 . امّ بهاء خجسته ، دختر ابوالمظفر بن ابوالفتح بن ماجه . وى ، اهل اصفهان است و در مجلس شجاع بن على مصقلى ، حضور يافت . تعداد كمى حديث از وى نوشتم و در سال چهار صد و پنجاه و اندى زاده شد (ص 404 و 405) . (19) 19 . خديجه ، دختر اسماعيل بن عمرو بن محمّد بن احمد بن محمّد بن جعفر بن محمّد بن بحير بن نوح بن حيّان بن مختار بحيرى . وى ، از اهالى نيشابور و از خانواده دانش و صلاح و تزكيه است . از پدرش اسماعيل بن ابوعبد الرحمن بن ابى عمرو بحيرى و ابوعثمان سعيد بن محمّد بن احمد بحيرى ، سماع حديث كرد . براى من اجازه اى در سال 512ق ، نوشت (ص 405) . (20) 20 . امّ غافر دردانه ، دختر ابوعبد اللّه اسماعيل بن عبد الغافر بن محمّد بن عبد الغافر فارسى (446 _ 530ق) . وى ، از اهالى نيشابور و خواهر ابوالحسن عبد الغافر و مادر شيخ ما ، ابوحفص عمر بن احمد صفار ، زنى صالح ، باوفا و از خاندان حديث بود . او از جدّ اعلايش عبد الكريم بن هوازن ، ابوبكر يعقوب بن احمد صيرفى ، ابوحامد احمد بن حسن ازهرى و ديگران ، سماع حديث كرد . من از او در نيشابور حديث نوشتم . درگذشت او در نيشابور به تاريخ صفر 530ق ، بود (ص 406) . (21) 21 . امّ الفتوح رابعه ، دختر ابومعمر بن احمد بن محمّد بن احمد بن محمّد بن عمر بن ابان لنبانى(534ق) . وى ، از اهالى اصفهان و همسر شيخ ما ، ابوسعيد احمد بن محمّد بغداد ، اهل خير و از خانواده اى خيّر بود . حديث را از ابوالفضل مطهر بن عبد الواحد بزانى عنبرى ، ابوبكر بن ماجه ابهرى و ديگران ، سماع كرد . من از وى ، جزء لوين را سماع كردم و

.

ص: 211

در شب جمعه از محرم 534ق ، درگذشت (ص 407) . (22) 22 . امّ الرضى راضيه ، دختر ابوسعيد سعد اللّه بن اسعد بن سعيد بن ابى سعيد ميهنى (482 _ 549ق) . وى ، از زنان صالح و عبادت پيشه بود . پدرش او را به عراق بُرد و وى را به فراگيرى حديث واداشت . در اسفراين ، از محمّد بن حسين بن طلحه مهرجانى و در ساوه ، از ابوعبد اللّه محمّد بن احمد كامخى و ديگران ، سماع حديث كرد . در سرزمين ميهنه از او حديث نوشتم . او در اطراف نيشابور به دنيا آمد و در ماه رمضان 549ق ، پس از برخاستن از سجده درگذشت (ص 407 و 408) . (23) 23 . امّ محمّد يا امّ الضياء زليخا ، دختر احمد بن محمّد بن فضلويه جمال اصفهانى . او ، از محمّد رزق اللّه تميمى ، ابوعبد اللّه قاسم بن فضل ثقفى ، ابوالفوارس طراد زينبى و ديگران ، سماع حديث كرد . من از او چيزى سماع نكردم و به من اجازه حديث داد . معمر در سال 455ق ، از او حديث نوشت (ص 409) . (24) 24 . زينب ، دختر ابونعيم عبد اللّه بن حسن بن احمد حداد . وى ، در نيشابور به دنيا آمد و پدرش او را به اصفهان بُرد . در اصفهان از ابومطيع محمّد بن عبد الواحد مصرى و جدش ابوعلى حداد ، سماع حديث كرد . همچنين در نيشابور از ابوعلى نصر اللّه بن احمد خشنامى سماع كرد (ص 409) . (25) 25 . امّ الفتح زينب ، دختر ابوشجاع شيرويه بن شهردار ديلمى . وى ، از اهالى همدان ، خواهر شهردار است . از پدرش و ابوالفتح عبدوس بن عبد اللّه و ديگران ، سماع حديث كرد . برايم اجازه اى نوشت و گمان مى بَرَم حدود سال 530ق ، درگذشت (ص 409 و 410) . (26) 26 . امّ رجاء زبيده ، دختر محمّد بن احمد بن حسن بن حسين بزدخواستى . او زنى صالح و از اهالى اصفهان است . از ابوالحسين ، احمد بن عبد الرحمن

.

ص: 212

ذكوانى و ابوعبد اللّه قاسم بن فضل و ابوحفص عمر بن احمد سمسار ، سماع حديث كرد . من هم از او رواياتى نوشتم (ص 410) . (27) 27 . امّ خلف سعيده ، دختر ابوالقاسم زاهر بن طاهر شحامى(467 يا 468 _ 547 ق) . او فرزند بزرگ تر استاد ما ، ابوالقاسم و از اهالى نيشابور و زنى پاك دامن ، باوقار ، صالح و دانشمند بود . وى ، بسيار عمر كرد تا آن كه برخى قطعه هاى حديث را به تنهايى روايت كرد . از جدش ابوعبد الرحمن طاهر ، ابوسعد عبد الرحمن بن منصور بن رامش ، ابوعمرو عثمان المحمى ، ابوبكر شيرازى و ديگران ، سماع كرد . در نيشابور از وى اجزائى را نوشتم . در سحر رمضان 547ق ، درگذشت (ص 411) . (28) 28 . ست آزرميه ، دختر احمد بن محمّد بن حداد . وى ، از اهالى اصفهان است و حديث را از ابراهيم بن محمّد بن ابراهيم طيان ، سماع كرد . من هم تعدادى اندك از وى حديث نوشتم (ص 411) . (29) 29 . امة الرحمن ساره ، دختر ابونصر عبد الرحيم بن عبد الكريم بن هوازن قشيرى . وى ، از اهالى نيشابور و زنى صالح بود . حديث را از موسى بن عمران ، ابوالقاسم عبد الرحمن واحدى و ديگران ، سماع كرد . من هم از او سماع كردم (ص 412) . (30) 30 . امّ الضياء ست الجليل ، دختر ابومحمّد بن حسن بن حسين بن احمد بن يحيى بن وثاب وثابى ، معروف به وركانى . وى ، از اهالى اصفهان و همسر شيخ ما ، اسماعيل بن محمّد و زنى صالح ، باوقار ، اهل خير و از خانواده دانش بود . در مجلس درس ابوبكر بن ماجه ، حاضر شد و نزد او جزء لوين را قرائت كرد . من هم همان جزء را از وى سماع كردم (ص 412) . (31) 31 . امّ النجم يا امّ الفخر ، ست العراق ، دختر ابومضر عبد الواحد بن مطهر بن عبد الواحد بن محمّد بن عبد اللّه بن فضل بن ربيع بن محمّد بن بشر بن شقيق عنبرى بزانى .

.

ص: 213

او از اهالى اصفهان و از خاندان حديث و از تبار بزرگان و مشاهير است . از جدّش ابوالفضل مطهر بن عبد الواحد بزانى ، سماع كرد . من هم از وى ، جزئى از حديث ابوحفص فلاس را شنيدم (ص 412 و 413) . (32) 32 . ست ناز ، دختر مفضل بن ابوالفوارس شرابى . وى ، از اهالى اصفهان است و حديث را از شجاع بن على مصقلى ، سماع كرد . من هم احاديثى از او سماع كردم (ص 413) . (33) 33 . ست الناس ، دختر سيّد على بن عياد بن على بن حمزة بن طباطبا علوى . وى ، از اهالى اصفهان و حديث را از ابراهيم طيان ، سماع كرد . من هم در سال 531ق ، دو ورقه از او سماع كردم (ص 414) . (34) 34 . امّ العزّ سِتِّكا ، دختر محمّد بن فضل ديلمى اصفهانى . وى ، از عمر بن احمد بن عمر سمسار سماع كرد . من هم احاديث كمى از او شنيدم (ص 414) . (35) 35 . امّ انس ستيك يا ستى ، دختر ابوالحسن عبد الغافر بن اسماعيل بن عبد الغافر فارسى (ولادت 479ق) . وى ، از اهالى نيشابور ، زنى صالح و پاك دامن بود . او همسر شيخ ما ، عبد الخالق پسر شيخ ما ابوالقاسم شحامى بوده ، حديث را از جدّش اسماعيل بن عبد الغافر فارسى ، ابوبكر شيرازى ، ابوسعيد محمّد بن عثمان بن محمّد بن حسان فواس بستى و ديگران ، سماع كرد . در نيشابور از او حديث نوشتم . در سال 479ق ، در نيشابور به دنيا آمد (ص 415) . (36) 36 . امّ الكرام شريفه ، دختر ابوعبد اللّه محمّد بن فضل صاعدى فراوى (470 _ 536 ق) . وى ، از اهالى نيشابور ، زنى صالح و از فرزندان علما بود . از ابوسعد عبد الرحمن بن منصور بن رامش ، ابوبكر احمد بن على شيرازى ، جد

.

ص: 214

مادرى اش ، ابوعبد الرحمن طاهر بن محمّد بن شحامى ، ابوالفضل محمّد بن عبيد اللّه ضرير ، ابوعمر و عثمان محمى و ديگران ، سماع حديث كرد . من هم از او حديث نوشتم . (ص 416) (37) 37 . امّ العزيز شكر ، دختر ابوالفرج سهل بن بشر بن احمد بن سعيد اسفراينى . در صور ، به دنيا آمد و پدرش وى را در دو سالگى به دمشق بُرد . او _ كه از خاندان محترمان است _ از ابوالفرج اسفراينى و ابونصر احمد بن محمّد بن سعيد طريثيثى ، سماع كرد . در دمشق از او حديث نوشتم (ص 416) . (38) 38 . امّ الكرام يا امّ البهاء شهرآزرميه ، دختر ابوالقاسم عبد الواحد بن عبد الواحد بن محمّد بن فاخر قرشى (476 _ 545ق) . او خواهر دوست ما ، ابواحمد معمر بن عبد الواحد بن فاخر مفيد و از اهالى اصفهان بود و از امام ابومحمّد رزق اللّه تميمى ، ابواحمد منصور بن بكر بن محمّد بن على بن حيدر ، ابوالحسين لاحق بن اسكاف و ديگران ، سماع كرد . در اصفهان اندكى از او حديث نوشتم (ص 417) . (39) 39 . امّ الرضا ضوء ، دختر ابوشكر حمد بن على بن محمّد بن حبال (ولادت حدود 450ق) . وى ، از اهالى اصفهان ، زنى صالح ، پاك دامن و بسيار اهل خير و عبادت ، و مادر محدّثان بزرگ ، فرزندان ابوالوفاء مدينى است . از جدّ مادرش ، عايشه دختر حسن بن ابراهيم وركانى و پدرش ابوشكر حمد بن على حبال ، سماع حديث كرد . در اصفهان از او حديث نوشتم (ص 418) . (40) 40 . امّ الكرام ضوء ، دختر محمّد بن محمّد بن ابى الفتح فضل ، و گفته شده دختر احمد بن منصور بن عبد اللّه قصار ، معروف به طويل . وى ، از اهالى اصفهان بود و از سليمان بن ابراهيم حافظ و ابوبكر بن ماجه ابهرى ،

.

ص: 215

سماع حديث كرد و من هم از او احاديثى شنيدم (ص 418) . (41) 41 . ضوء النهار ، دختر حافظ ابوالفضل محمّد بن طاهر مقدسى . وى ، از اهالى همِدان و همسر ابوالفخر سعد بن محمّد بن عبد الواحد بن يوغ كرابيسى عدنى است . در همدان ، از عبدوس بن عبد اللّه و در رى ، از ابوبكر اسماعيل بن على بن احمد خطيب و ديگران ، سماع كرد . من در همدان برگ هايى از حديث را از او سماع كردم (ص 418 و 419) . (42) 42 . طاهره ، دختر ابوبكر بن ابى القاسم بن محمّد بن على خشاب درغانى . وى ، اهل بخارا و زنى صالح و از خاندان محدّثان بود . از ابوالحسن على بن عثمان بن ابراهيم بن حسين بن اخوين بخارى ، سماع حديث كرد و من هم از او احاديثى اندك سماع كردم (ص 420) . (43) 43 . امّ احمد طرفه ، دختر عبد اللّه گرجى . وى ، زنى صالح بود . از ابوالقاسم فضل بن احمد بن محمّد بن عيسى ، معروف به ابن ابى حرب و ديگران ، سماع حديث كرد . در سال 529ق ، به من اجازه داد و در سال 537 ق ، زنده نبود (م 548ق) . (44) 44 . امّ محمّد يا امّ الكرام ظريفه ، دختر ابوالحسن بن ابى القاسم بن ابى على بن ابى زيد مامونى طبرى (م 548ق) . وى ، در خانواده اى اهل حديث به دنيا آمد و از اهالى طبرستان بود . زنى صالح ، پاك دامن و دانشمند و مادرِ دوست ما ، محمّد بن ابى الفوارسى حافظ طبرى بود و در بلخ سكونت داشت . از امام ابوالمحاسن عبد الواحد بن اسماعيل رويانى طبرى سماع كرد . من هم در بلخ ، يك حديث از او شنيدم . در شب جمعه آخر ماه ربيع الثانى سال 548 ق ، درگذشت (ص 421) . (45) 45 . امّ الفتح ظفر بانويه ، دختر ابونصر كاتب .

.

ص: 216

او از اهالى اصفهان است و از ابوطالب احمد بن محمّد بن جعفر بيع ، سماع حديث كرد و در سال 532ق ، برايم اجازه نوشت (ص 421) . (46) 46 . امّ فتوح ظمياء ، دختر احمد بن فضل تاجر . وى ، از اهالى اصفهان است و برايم اجازه اى در سال 532ق ، نوشت (ص 521) . (47) 47 . عايشه ، دختر ابونصر احمد بن منصور بن محمّد بن قاسم بن عبدوس صفار (ولادت 471 يا 472 _ 549ق) . وى ، از اهالى نيشابور و زنى صالح ، پاك دامن و از خاندان علم بود . از موسى بن عمران ، ابوبكر شيرازى ، ابوالسنابل هبة اللّه قرشى ، ابوالقاسم عبد الرحمن بن احمد واحدى ، ابوعمرو عثمان محمى و ديگران ، سماع حديث كرد . در نيشابور از او حديث نوشتم . در شوال 549ق ، به هنگام حمله تركان مفقود شد (ص 422) . (48) 48 . امّ الفضل عايشه ، دختر ابوبكر عبد اللّه بن على بن احمد بن يحيى بلخى (م 541ق) . وى ، زنى صالح ، خيّر و مسنّ بود . از پدرش ابوبكر بلخى ، امام ابوالحسن عبد الرحمن بن محمّد داوودى ، ابومنصور عبد الرحمن بن محمّد فوشنجى معروف به كلار و ديگران ، سماع حديث كرد . در فوشنج از او حديث نوشتم . پيش از سال 460ق ، در فوشنج به دنيا آمد و در روز دوشنبه ، هفتم ذى قعده 541 ق ، درگذشت (ص 422 و 423) . (49) 49 . امّ فضل عايشه ، دختر ابوعمرو فضل بن احمد بن ابى احمد بن كاكويه خمقرى صوفى(م 545ق) . وى ، از اهالى مرو و زنى صالح ، پاك دامن و اهل نماز بسيار بود . از پدرش ابوعمرو بن كاكويه ، سماع حديث كرد . از او اندكى حديث نوشتم . در شب يكشنبه ، دوازدهم ذى قعده 545ق ، درگذشت (ص 432) .

.

ص: 217

(50) 50 . عايشه ، دختر ابوسعيد محمّد بن عبد العزيز بن عبد الرحمن صفار صوفى . وى ، از اهالى نيشابور بود و از پدرش ابوسعيد ، سماع كرد . جزئى را از او شنيدم . ولادتش حدود سال 540ق ، بود (ص 423) . (51) 51 . عايشه ، دختر ابوالمظفر منصور بن احمد بن حسن بن على بن يحيى مرغنانى صوفى (460 _ 530ق) . وى ، از اهالى مرو و زنى صالح بود . پدرش برايش از ابوبكر احمد بن منصور بن خلف مغربى ، اجازه گرفت . نزد او احاديثى قرائت كردم (ص 423 و 424) . (52) 52 . امّ فضل ، عايشه دختر ابوالفضل بن احمد كمسانى (م 529ق) . وى ، از اهالى مرو و زنى دانشمند ، فقيه ، صالح و اهل خير و ديانت بود . از جدّه اش ، عينى دختر زكريا بن احمد مكى هلالى ، همسر ابوبكر بن عبدوس نسوى ، سماع حديث كرد . پيش از سال 460ق ، به دنيا آمد و در كمسان مرو در ماه ذى قعده سال 529ق ، درگذشت (ص 5424) . (53) 53 . امّ ضياء عاشورا ، دختر محمّد بن فضل ديلمى . وى ، از اهالى اصفهان است و از ابوحفص عمر بن احمد سمسار ، سماع حديث كرد . از او تعدادى كمى حديث سماع كردم (ص 424 و 425) . (54) 54 . امّ الخير عافيه ، دختر حسين بن عبد الملك بن عبد الوهاب بن محمّد بن منده عبدى (م 539ق) . وى ، از اهالى اصفهان و زنى صالح و از خاندان حديث بود . از ابوعيسى عبد الرحمن بن محمّد بن زياد تانى ، ابوبكر محمّد بن احمد بن ماجه ، سماع حديث كرد . از او ، نسخه لوين را سماع كردم . در روز شنبه چهارم شوال 539ق ، درگذشت . (55) 55 . امّ عدنان عزكا ، دختر ابوعبد اللّه هيثم بن محمّد بن هيثم بن عبد اللّه . وى ، زنى صالح بود و از سلمان بن ابراهيم سماع كرد . جزئى را از او نوشتم

.

ص: 218

(ص 435) . (56) 56 . عفاف ، دختر احمد بن محمّد بن محمّد بن اخوه (م 544ق) . وى ، خواهر ابوالفضل عبد الرحيم و ابوالفتح عبد الرحمن است . از ابوعبد اللّه بن طلحه نعالى ، سماع كرد . (ص 425 _ 526) . (57) 57 . امّ الفتوح عين الشمس ، دختر مفضل بن مطهر بن عبد الواحد بن محمّد بن عبد اللّه بن فضل بن ربيع . وى ، از اهالى اصفهان و از خانواده حديث و تقدم بود . از جدّش مطهر بن عبد الواحد ، سماع كرد . در اصفهان از او حديث نوشتم (ص 426) . (58) 58 . امّ نجم فاطمه ، دختر احمد بن عبد اللّه سوذرجانى . وى ، از اهالى اصفهان و زنى صالح و از خانواده محدّثان بود . از ابوطاهر احمد بن محمّد بن عمر نقاش ، سماع حديث كرد . من هم از او سماع كردم . ولادتش حدود سال 460ق ، و فوتش در سال 531ق ، بود و در همان تاريخ از او حديث شنيدم (ص 427) . (59) 59 . امّ احمد فاطمه ، دختر حسن بن احمد بن حسين سورى بيهقى . او از اهالى خسروجرد سبزوار است . از ابومسلم عبد اللّه بن معتز بن منصور بيهقى ، سماع حديث كرد . من هم از او جزئى از حديث ابوالعباس سراج را سماع كردم . ولادتش حدود سال 460ق ، بود (ص 427) . (60) 60 . امّ البنين فاطمه ، دختر حسن بن احمد بن ابى نصر زندخانى سرخسى (533 ق) . او مادر من و از خانواده رياست و تقدم بود . پدرش رئيس مرو بود و خود علاقه مند به كارهاى خير و احسان و نيكى به مردم بود . در حدود 480ق ، در زندخان به دنيا آمد و در 533ق ، در سرخس درگذشت . از مادرم شنيدم كه مى گفت : از پدرت ابوبكر محمّد بن سمعانى شنيدم كه مى گفت : هرگاه صداى رعد شنيدى بگو : يسبح

.

ص: 219

الرعد بحمده والملائكة من خيفته ؛ رعد و فرشتگان ، از خوف خداوند به حمد و تسبيح خداوند مشغول اند (ص 427 و 428) . (61) 61 . امّ السعد فاطمه ، دختر ابونصر خلف بن طاهر بن محمّد شحامى . او زنى صالح بود و از جدش ابوعبد الرحمن شحامى ، ابوعمرو محمى ، ابوبكر شيرازى ، و ابوالفضل صرام ، سماع حديث كرد . من هم جزئى را از او سماع كردم (ص 428) . (62) 62 . امّ البنين فاطمه ، دختر عبد اللّه بن احمد بن قاسم بن عقيل جوزدانى (م 524 ق) . وى ، از اهالى اصفهان و زنى صالح ، خيّر و مسن بود . در زمان خود ، المعجم الكبير و المعجم الصغير طبرانى را به تنهايى از ابن ريذه ، از طبرانى و كتاب الفتن نعيم بن حماد مروزى را از ابن ريذه ، از طبرانى ، از ابوزيد عبد الرحمن بن حاتم مرادى ، از نعيم بن حمّاد روايت كرد . اجازه تمامى مسموعاتش را با خط خود برايم نوشت . ولادتش حدود سال 430 ق ، بود و در روز چهارشنبه بيست و چهارم رجب 524ق ، در اصفهان درگذشت (ص 429) . (63) 63 . امّ عبد اللّه فاطمه ، دختر ابوالحسن بن عبد اللّه بن محمّد نيشابورى (م 538ق) . وى ، ساكن اصفهان ، زنى صالح ، پاك دامن ، دانشمند ، اهل خير ، صوفى و از خاندان علما بود . از قاضى ابومحمّد عبد اللّه بن محمّد بن على تميمى ، سماع كرد . در راه حج پيش از سال 460ق ، به دنيا آمد و در ماه رمضان 538ق ، در اصفهان درگذشت (ص 429 و 430) . (64) 64 . امّ الخير فاطمه ، دختر ابوالحسن على بن مظفر بن حسن بن زعبل بن عجلان بغدادى (435 _ 533ق) .

.

ص: 220

او از اهالى نيشابور و زنى صالح ، اهل قرآن و خيّر بود . به دختران ، قرآن مى آموخت و از زنانِ مسن بود . پدرش در خان الفرس ساكن بود و خانْ از آنِ ابوالحسين عبد الغافر بن محمّد فارسى بود . از ابوالحسين ، كتب مورد سماعش ، يعنى صحيح مسلم و غريب الحديث خطابى را سماع كرد . در نيشابور از او حديث نوشتم ؛ از جمله كتاب الأربعين حسن بن سفيان و جزئى از امالى حاكم ابواحمد حافظ و دو جزء از حديث عبدان جواليقى . درگذشت او در نيشابور و در دهه اوّل ماه محرم 533ق ، بود . (65) 65 . امّ الفتوح فاطمه ، دختر ابوعمرو فضل بن احمد بن ابى احمد بن متويه كاكوى (م 550 ق) . وى ، از اهالى مرو ، زنى صالح ، پاك دامن و بسيار اهل خير بود . او از پدرش ابوعمرو كاكويه ، سماع كرد . من اندكى از او حديث نوشتم . ولادتش در مرو حدود سال 486ق ، بود . در سال 550 ق ، به بخارا رفت و در نيمه شعبان همان سال در بخارا درگذشت (ص 431 و 432) . (66) 66 . امّ البهاء فاطمه ، دختر ابوالفضل محمّد بن احمد بن حسن بن ابى سليمان (م 539ق) . وى ، از اهالى اصفهان و خواهر شيخ ما ، ابوسعد بغدادى و زنى صالح ، باوقار ، مسن ، مسند و پُرحديث بود . از ابوالفضل عبد الرحمن بن احمد بن حسن رازى مقرى ، ابوطاهر احمد بن محمود ثقفى ، ابوالقاسم ابراهيم بن منصور بن ابراهيم كرانى سلمى ، ابوعثمان عيار ، امّ الكرام كريمه دختر ابوسعد عبد اللّه بن على بن عمر بن عبد اللّه بن محمّد ، ابوبكر محمّد بن ابراهيم بن على الحافظ القطان ، ابوبكر احمد بن فضل باطرقانى و ديگران ، سماع حديث كرد . در اصفهان از او حديث نوشتم . وى ، بسيار عمر كرد تا بدانجا كه هم سن و سالانش درگذشتند و تنها راوى برخى

.

ص: 221

شيوخ بود . برخى از آنچه از او شنيدم ، عبارت است از : سه جزء از حديث ابوظفر بن محمّد علاء از ابوالفضل رازى ، از ابوالقاسم بن فناكى ، از ابومظفر و هشت جزء از فوائد العيار ، از جزء چهاردهم تا بيست و يكم و نيز جزء هفتم و دهم از فوائد ابوبكر مقرى . حدود 440ق ، به دنيا آمد و در شب چهارشنبه ، بيست و سوم رمضان 539 ق ، در اصفهان درگذشت (ص 432 و 433) . (67) 67 . امّ الفتوح فاطمه ، دختر محمّد بن عبد اللّه بن حسن قيسى (م 545ق) . وى ، از اهالى اصفهان و زنى صالح و خيّر بود . از امّ ابراهيم عايشه دختر حسن بن ابراهيم وركانى ، سماع حديث كرد . حدود 450ق ، به دنيا آمد و در رمضان 545ق ، درگذشت (ص 433) . (68) 68 . امّ المجتبى فاطمه ، دختر سيّد ناصر بن حسن بن حسين بن طلحه علوى (م 533ق) . وى ، از علويان و اهل اصفهان و زنى مسن بود . از ابوطيب عبد الرزاق بن شمه ، ابوعثمان عيار ، ابوالقاسم بن منصور و ديگران ، سماع حديث كرد . در اصفهان از او حديث نوشتم (ص 434) . (69) 69 . امّ الكرام يا امّ الخير فخر النساء ، دختر ابوالفضائل اسعد بن قاضى احمد محمّد بن ابى زرعه عبد الواحد بن زكريا قاضى اصفهانى . وى ، از خاندان حديث و علم بود . از ابوسعيد رجاء بن عبد الواحد بن عبد اللّه ، سماع كرد و من هم از او سماع كردم (ص 435) . (70)70 . امّ حسن كريمه ، دختر احمد بن على نمازى ابيوردى كوفى (م 555ق) . وى ، از اهالى ابيورد بود كه در مرو ساكن شد . از ابويعقوب يوسف بن ايوب همدانى ، ابوطاهر محمّد بن محمّد بن عبد اللّه سنجى ، سماع كرد . احاديثى را از او نوشتم ، ولادتش حدود 480ق ، در ابيورد بود (ص 435) .

.

ص: 222

دوم . السنّة النبوية الشريفة فى القرن السادس الهجرى ، محمود ابراهيم الديك ، اوّل ، 1411ق .اين كتاب كه رساله دكترى نويسنده است ، در دانشگاه قاهره دفاع شده و از چهار بخش تنظيم شده است : بخش يكم ، به كليات مباحث مربوط به حديث و شرايط اجتماعى و سياسى قرن ششم مى پردازد . بخش دوم ، روش ها و تلاش هاى محدّثان را در قرن ششم به بحث مى گذارد . بخش سوم ، از كتاب هاى نوشته شده در زمينه هاى حديث و علوم حديث در اين قرن سخن مى گويد . در بخش چهارم ، شرح حال محدّثان را در اين قرن گزارش مى كند و آنان را بر اساس شهرهاى عراق و فارس ، شام ، مصر ، اندلس و مغرب ، در پنج گروه تنظيم كرده است . اين اثر ، حاوى مطالب مفيد و سودمندى در اين بُرهه از تاريخ حديث است . در بخش چهارم _ كه به شرح حال محدّثان اختصاص دارد _ از 330 محدّث نام بُرده و شرح حالشان را بازگو مى كند . از اين ميان ، 22 نفر را زنان محدّث به خود اختصاص داده اند . از اين تعداد ، ده زن در بغداد ، هفت زن در ايران ، سه زن در شام ، و يك زن در مصر زندگى كرده اند . اينك ترجمه و بازنويسى اين 22 زن از اين كتاب ارائه مى گردد .

بغداد(71)1 . تَجنَىّ امّ عتب الوهبانية (575ق) . او را شيخة و مسندة لقب داده اند . ابو سعد سمعانى ، الشيخ الموفق ، بهاء عبد الرحمن ، ناصح بن نجم حنبلى ،

.

ص: 223

عبد الرحيم بن عمر بن على القرشى ، عمر بن عبد العزيز بن ناقه ، عبد السلام بن عبد الرحمن بن سكينة ، ابوالفتوح نصر بن الحصرى ، هبة اللّه بن حسن الدوامى ، سيده دختر عبد الرحيم سهروردى ، محمّد بن عبد الكريم السيدى ، زهره دختر حاضر ، فخر النساء دختر وزير محمّد بن عبد اللّه ، يوسف بن يحيى البزاز ، ابوالوليد منصور بن عبد اللّه بن عفيجة ، ابراهيم بن الخير و يحيى بن خميرة از او سماع حديث كردند . ابن دبيشى گفته است : وى به ما اجازه روايت داد (1) (ص 467 و 468) . (2) (72)2 . تمنى ، دختر مبارك بن هبة اللّه بن محمّد بن على بن عبد اللّه بن عبد القادر السمسمى ، امّ الرجاء و برخى گفته اند امّ الرخاء (م 558ق) . زنى صالح و ديندار بود كه در بغداد ، زنان را موعظه مى كرد . وى ، ازدواج نكرد و در هشتاد سالگى از دنيا رفت . او رباطى در منطقه ريحانيين داشت . وى ، از ابوالحسن على بن محمّد بن على العلاف ، و دايى خود مبارك بن فاخر بن يعقوب بن احمد بن دباس نحوى ، سماع حديث كرد . عبد الوهاب بن على الامين نيز از او روايت كرده است (3) (ص 468 و 469) . (73) 3 . خديجه ، دختر احمد بن حسن بن عبد الكريم نهروانى الغبيرى ، فخر النساء (م 570ق) . وى ، از پدرش و ابوعبد الحسين نعالى ، سماع حديث كرد و گروهى بسياز از او حديث نقل كرده اند (4) (494 و 495) .

.


1- .الوافى ، ج 10 ، ص 279 ، ش 4872 ؛ شذرات الذهب ، ج 4 ، ص 250 ؛ الدارس فى تاريخ المدارس ، ج 2 ، ص 93 ؛ اعلام النساء ، ج 1 ، ص 166 .
2- .اين شماره ، مربوط به صفحات كتاب معرفى شده ، يعنى السنة النبوية الشريفة فى القرن السادس الهجرى است .
3- .الوافى ، ج 10 ، ص 404 ، ش 4900 .
4- .همان ، ج 13 ، ص 297 و 298 ، ش 363 ؛ شذرات الذهب ، ج 4 ، ص 237 ؛ المشتبة ، ص 475 ؛ العبر ، ج 3 ، ص 51 .

ص: 224

(74) 4 . خاصه ، دختر ابوالمعمر مبارك بن احمد بن عبد العزيز الانصارى البغدادى (م 585ق) . وى ، رباطى در باب الازج داشت كه زنان صوفى را موعظه مى كرد . او حديث شنيد و گروهى از وى حديث نقل كردند (1) (ص 496) . (75) 5 . شمس الضحى ، دختر محمّد بن عبد الجليل بن محمّد السادى (م588ق) . او ، زنى زاهد و عبادت پيشه بود و از همراهان شيخ ابوالنجيب سهروردى به شمار مى رود . به همراه شيخ ، از ابومنصور سعيد بن محمّد بن زراد ، حديث شنيد و تعدادى اندك روايت كرد (2) (ص 517) . (76) 6 . فخر النساء شهده ، دختر ابونصر احمد بن فرج بن عمر دينورى بغدادى(م 574ق) . وى ، زنى ديندار ، عبادت پيشه و پارسا بود كه نزديك به يك صد سال عمر كرد . حديث بسيار شنيد و خطى بسيار زيبا داشت . با يكى از نمايندگان خليفه [وقت] ازدواج كرد . او از ابوالخطاب نصر بن احمد بن بطر ، ابوعبد اللّه حسين بن احمد بن طلحه نعالى ، طراد بن محمّد زينبى ، جعفر بن سراج ، ابوالحسن على بن حسن ايوب ، ابوالحسين بن عبد القادر بن يوسف ، فخر الاسلام ابوبكر محمّد بن احمد الشاشى ، سماع حديث كرد . ابو سعد سمعانى ، از او سماع كرد و ابن عساكر ، ابوالقاسم ابن القميرة ، حافظ عبد الغنى و ابن قدامه ، از او روايت كرده اند . ابوالفرج ابن جوزى ، در مشيخه خود گويد : شهده با قرائت من بر او ، در صفر 557ق ، چنين خبر داد . . . .

.


1- .التكملة لوفيات النقلة ، ج 1 ، ص 120 ، ش 85 .
2- .الوافى ، ج 16 ، ص 184 ، ش 215 ؛ اعلام النساء ، كحاله ، ج 2 ، ص 307 .

ص: 225

شهده ، به جز كتاب هاى حديثى ، كتاب هاى ديگرى چون المعانى زجاج و الاموال ابوعبيد را نيز روايت كرده است (1) (ص 518 و 519) . (77) 7 . فاطمه ، دختر محمّد بن حسين بن فضلوية الرازى البزاز (م 521ق) . وى ، زنى عبادت پيشه و اهل وعظ بود . رباطى داشت كه زنان زاهد در آن اجتماع مى كردند . او از ابوجعفر بن مسلم و ابوبكر خطيب ، سماع حديث كرد . و ابن جوزى از او كتاب ذم الغيبة ، مجالس ابن سمعون و مسند الشافعى را سماع كرد . برخى احاديث را نيز ابن جوزى از وى روايت مى كند (2) (ص 602) . (78) 8 . فاطمه ، دختر ابوحكيم عبد اللّه بن ابراهيم الخيرى (451 _ 534ق) . او ، از ابن مسلمة ابوجعفر محمّد بن احمد ابن نقور و صيرفينى ، سماع حديث كرد و از آنان حديث نقل كرد . ابن جوزى ، از او سماع حديث كرد و شرح حال وى را در ضمن شيوخش باز گفت (3) (ص 603 و 604) . (79) 9 . فتون ، دختر ابوغالب بن مسعود حبوسى بغدادى (م 595 ق) . حديث را از ابوالقاسم عبد اللّه بن احمد بن يوسف ، سماع كرد و بدان حديث نمود (4) (ص605) . (80) 10 . فخر النساء امّ الحياء فرحة ، دختر ابوصالح قراطاش بن طُنطاش (م 598 ق) . حديث را از حافظ ابوالقاسم اسماعيل بن احمد سمرقندى ، سماع كرد و از

.


1- .الوافى ، ج 16 ، ص 190 ؛ العبر ، ج 3 ، ص 56 ؛ المنتظم ، ج 10 ، ص 289 ؛ مراة الجنان ، ج 3 ، ص 400 ؛ شذرات الذهب ، ج 4 ، ص 284 ؛ المختصر المحتاج ، ج 3 ، ص 263 ؛ التاج المكلل ، ص 56 ، ش 34 ؛ الانساب ، ج 1 ، ص 95 .
2- .المنتظم ، ج 10 ، ص 7 و 8 ؛ مشيخة ابن الجوزى ، ص 205 .
3- .همان ، ص 88 ، ش 116 ؛ اللباب ، ج 1 ، ص 343 ؛ الانساب ، ج 1 ، ص 94 ؛ مشيخة ابن الجوزى ، ص 207 و 208 .
4- .التكملة ، ج 1 ، ص 334 ، ش 499 ؛ المشتبة ، ج 2 ، ص 498 ؛ انسان العيون ، ص 334 .

ص: 226

مسموعات خود حديث نمود . منذرى در التكمله گويد : او اهل حديث بود و به ما اجازه روايت داد . در بغداد از دنيا رفت و همانجا مدفون شد (1) (ص 605 و 606) .

ايران(81) 11 . بلقيس ، دختر سليمان بن احمد الطوسى (517 _ 592ق) . وى ، در اصفهان زاده شد و در آن جا رشد كرد . از فاطمه جوزدانى ، سعيد بن ابى الرجاء و حسين بن عبد الملك ، سماع حديث كرد . گروهى از وى سماع حديث كردند و يوسف بن خليل و ديگران از او حديث نقل كردند (2) (ص 467) . (82) 12 . رابعه ، دختر محمود بن عبد الواحد بن محمّد ، امّ المغيث اصفهانى(507ق) . وى ، عمه ابونصر محمود بن فضل و زنى دانشمند ، صالح و صادق بود . او از سعيد بن احمد عيار ، احمد بن فضل باطرقانى ، عايشه دختر حسن وركانى ، حديث شنيد و محمّد بن ناصر و عمر بن ظفر مغازى ، از وى روايت كرده اند . عبد الوهاب المناطى و ابومنصور جواليقى ، از او سماع حديث كرده اند . وى به هنگام سفر به حج وارد بغداد شد (3) (ص 505) . (83) 13 . زينب معروف به حره ، دختر ابوالقاسم بن عبد الرحمن بن حسن بن احمد بن سهل بن احمد عبدوس الجرجانى النيسابورى (524 _ 615ق) . او زنى دانشمند بود و گروهى از بزرگان انديشه را درك نمود و از آنان روايت كرد و اجازه حديث گرفت .

.


1- .التكملة ، ج 1 ، ص 435 ، ش 613 ؛ المشتبة ، ج 2 ، ص 489 ؛ انسان العيون ، ص 435 .
2- .الوافى ، ج 10 ، ص 287 ، ش 4795 .
3- .همان ، ج 14 ، ص 53 ، ش 52 .

ص: 227

وى از اسماعيل بن ابوبكر نيشابورى ، ابوالقاسم زاهر و ابوبكر وجيه ، فرزندان طاهر تتحامى ، ابوالمظفر عبد المنعم بن عبد الكريم بن هوزان قشيرى ، ابوالفتوح عبد الوهاب بن شاه ساذياجى و ديگران ، سماع حديث كرد . حافظ عبد الغافر بن اسماعيل بن عبد الغافر فارسى و محمود زمخشرى و ديگران ، به وى اجازه روايت دادند . ابن خلكان ، گفته است : ما براى او در سال 610ق ، اجازه اى نوشتيم (ص 509) . (84) 14 . امّ حبيبة عايشه ، دختر حافظ معمر بن فاخر اصفهانى (م 607 ق) . وى از فاطمه جوزدانى ، زاهر بن طاهر شمالى و فاطمه دختر محمّد بن احمد بغدادى ، سماع حديث كرد . همچنين از سعيد بن ابى الرجاى صيرفى مسند ابويعلى موصلى را سماع كرد . ابن نقطه گويد : ما در اصفهان از او مسند ابويعلى و اجزائى از الفوائد را شنيديم . المنذرى در التكملة گويد : امّ حبيبة ، محدّث بود و ما اجازه اى براى او در اصفهان در ذى قعده 606ق ، نوشتيم (1) (ص 599) . (85) 15 . امّ هانى عفيفه ، دختر ابوبكر احمد بن ابى عبد الرحمن اصفهانى (510 _ 606 ق) . وى ، زنى صالح بود و لقب شيخه و مسنده را به خود اختصاص داد . او در نيمه ذى حجه 510ق ، در اصفهان زاده شد . حديث را در اصفهان از امّ ابراهيم فاطمه دختر عبد اللّه جوزدانى ، ابوطاهر عبد الواحد بن محمّد بن احمد و سيد ابومحمّد حمزة بن عباس علوى ، سماع حديث كرد .

.


1- .التقييد، ص 499، ش 684؛ التكملة، ج 2، ص 203، ش 1149؛ سير أعلام النبلاء، ج 21، ص 499، ش 260؛ النجوم الزاهرة، ج 6، ص 202؛ شذرات الذهب، ج 4، ص 25.

ص: 228

وى ، اجازاتى عالى از عالمان اصفهان و بغداد دارد و گفته شده كه اجازه هايش از پانصد استاد متجاوز بود . برخى صاحبان اجازه هايش از عالمان اصفهان عبارت اند از : _ ابوعلى حسن بن احمد حداد ، _ الاصيل ابوعدنان محمّد بن احمد مطهر بن فراد بجيرى (م 516ق) ، _ ابوشكر حمد بن على معروف به حبال (م 516ق) ، _ ابوالفضل جعفر بن عبد الواحد ثقفى ، _ ابوبكر محمّد بن على بن ابوذر صالحانى . برخى صاحبان اجازه هايش از عالمان بغداد ، عبارت اند از : _ ابوطالب عبد القادر بن محمّد بن عبد القادر بن يوسف ، _ ابوالحسن محمّد بن مرزوق زعفرانى ، _ حافظ ابومحمّد عبد اللّه بن احمد سمرقندى ، _ حافظ ابوالقاسم اسماعيل بن احمد سمرقندى . ابن نقطه ، در التقييد گويد : المعجم الكبير و الفتن نعيم بن حماد خزاعى و المعجم الكبير و المعجم الصغير طبرانى را از وى سماع كردم . منذرى ، در التكملة گويد : وى ، حديث گويد و ما برايش در اصفهان در ربيع الأوّل 606ق ، اجازه اى نوشتيم (1) (ص 598 _ 600) . (86) 16 . فاطمه ، دختر محمّد بن ابى سعيد احمد بن حسن بن على بن احمد بن سليمان بغدادى امّ بهاء (440 _ 539ق) .

.


1- .التقييد، ص 500، ش 687؛ التكملة ج 2، ص 194 _ 195، ش 1132؛ سير أعلام النبلاء، ج 21، ص 481؛ النجوم الزاهرة، ج 6، ص 200؛ شذرات الذهب، ج 5، ص 19؛ التكملة، ج 2، ص 194 _ 195، ش 1132.

ص: 229

وى ، از ابوالفضل عبد الرحمن بن احمد رازى ، ابوطاهر احمد بن محمّد ثقفى ، ابراهيم بن منصور ، سماع حديث كرد . همچنين صحيح البخارى را از سعيد بن ابى سعيد و عمار ، سماع كرد . او را مسندة اصفهان ناميده اند (1) (ص 604) . (87) 17 . فاطمه ، دختر ابوالحسن على بن مظفر بن حسن بن دعبل نيشابورى (435 _ 532ق) . از ابوالحسين عبد الغافر بن محمّد فارسى ، صحيح مسلم را سماع كرد (2) (ص 605) . (88) 18 . فاطمه دختر عبد اللّه بن احمد بن قاسم بن عقيل ، امّ ابراهيم جوزدانى اصفهانى (425 _ 524ق) . او ، از ابوريذه ، سماع حديث كرد . همچنين از وى ، المعجم الكبير و المعجم الصغير طبرانى را در سال 535ق ، سماع نمود . وى ، اين دو كتاب را براى ديگران حديث كرد . همچنين ابوالعلاء عطار ، ابوموسى مدينى ، معمر بن فاخر ، ابوجعفر صيدلانى ، ابوالفخر سعد بن روح ، عفيفة دختر احمد ، ابويوسف احمد بن محمّد ارجانى ، داوود بن نظام الملك ، شعيب بن حسن سمرقندى ، عبد الرحيم بن الاخرة ، عايشه و محمّد فرزندان معمر بن فاخر ، از او حديث كرده اند (3) (ص 601 و 602) .

شام(89) 19 . اسماء ، دختر محمّد بن حسن بن طاهر دمشقى (م 594ق) . او از قاضى دمشق ابوالمفضل يحيى بن على بن عبد العزيز قرشى و ابومحمّد عبد الكريم بن حمزه سلمى ، سماع حديث كرد .

.


1- .سير أعلام النبلاء ، ج 20 ، ص 148 ؛ شذرات الذهب ، ج 4 ، ص 123 ؛ التقييد ، ص 498 ؛ التحبير ، ج 2 ، ص 432 .
2- .التحبير ، ج 2 ، ص 430 ؛ شذرات الذهب ، ج 4 ، ص 100 ؛ التقييد ، ص 498 ، ش 681 .
3- .شذرات الذهب ، ج 4 ، ص 69 و 70 ؛ مرآة الجنان ، ج 3 ، ص 242 ؛ العبر ، ج 2 ، ص 420 ؛ سير أعلام النبلاء ، ج 19 ، ص 504 ؛ التقييد ، ص 497 .

ص: 230

همچنين يوسف بن خليل فرزند اسماء زين الامناء ابوالبركات ، ابن عساكر و اسماعيل قوصى از او روايت كرده اند (1) (ص 628) . (90) 20 . آمنه ، دختر محمّد بن حسن بن طاهر دمشقى (518 _ 595ق) . وى ، خواهر اسماء است كه در شماره قبل از آن ياد شد . او از جدّ مادرى اش ، قاضى منتخب يحيى بن على القرشى ، سماع حديث كرده است . فرزند آمنه ، قاضى محى الدين ابوالمعالى ابن الزكى ، از او روايت كرده است (2) (ص 628) . (91) 21 . زمرد خاتون ، دختر جادلى بن عبد اللّه ، امّ شمس الملوك (م 557 ق) . وى ، خواهر ملك ذقاق و همسر ملك بُورى تاج الدين و مادر ملك اسماعيل شمس الملوك و محمود بود . وى ، سماع حديث مى كرد و برخى كتاب ها را استنساخ مى نمود و مسجدى در صنعاى دمشق ساخت و مدرسه اى براى حنفيان وقف كرد . او در مدينه از دنيا رفت و در بقيع مدفون گشت (3) (ص 637 _ 638) .

مصر(92) 22 . فاطمه ، دختر ابوالحسن سعد الخير بن محمّد بن سهل الانصارى الاندلسى امّ عبد الكريم (522 _ 600ق) . وى ، در سال 522ق ، در چين به دنيا آمد و در 600 ق ، در قاهره از دنيا رفت و در همان جا دفن شد . وى ، از فاطمه جوزدانى ، حافظه كريمه دختر حافظ ابوبكر محمّد بن احمد بن عبد الباقى معروف به ابن الخاطبه ، سماع كرد . همچنين از ابوغالب احمد بن

.


1- .التكملة ، ج 1 ، ص 314 ، ش 457 .
2- .همان، ص 333، ش 497 .
3- .الوافى ، ج 14 ، ص 213 ، ش 296 ؛ شذرات الذهب ، ج 2 ، ص 178 .

ص: 231

1 . فهرست الفبايى محدثات

حسن بن بنا ، ابوالبركات يحيى بن عبد الرحمن بن حبش قارفى ، ابوالقاسم هبة اللّه بن احمد حريرى ، ابوالمكارم احمد بن عبد الباقى بن حسن بن منازل ، ابومنصور عبد الرحمن بن محمّد قزاز ، ابوسعد احمد بن محمّد بن على زوزى ، ابوالقاسم اسماعيل بن احمد بن سمرقندى ، ابوالبركات عبد الوهاب بن مبارك انماطى ، قاضى القضاة ابوبكر محمّد بن قاسم بن مظفر بن شهرزورى ، ابوالحسن محمّد بن احمد بن حرم ، ابومنصور مرهوب بن احمد بن محمّد بن جواليقى و ابوالحسن احمد بن عبد اللّه بن على ابنوسى ، سماع كرد (1) (ص 696 و 697) .

سوم . چنان كه يادآور شديم ، در اين دو اثر ، نام دو زن تكرار شده است ؛ يعنى شماره 64 با شماره 87 و شماره 66 با شماره 86 .اينك نخست ، فهرست الفبايى زنان محدّث در دو كتاب و تعيين زادگاه و محلّ سكونت آنان آورده مى شود . سپس فهرستى بر اساس زادگاه و محلّ سكونت با اكتفا به شماره مسلسل ارائه مى گردد و در پايان هم ميزان فراوانى زنان در شهرها ، فهرست مى گردد .

1 . فهرست الفبايى محدّثات1 . آمنه ، دختر عباد (1) اصفهان 2 . آمنه ، دختر محمّد بن حسين (90) دمشق 3 . آمنه ، دختر ابوطاهر (2) اصفهان 4 . آيغر ، بنت عبد اللّه (4) مرو 5 . اسماء ، دختر محمّد بن حسين (89) دمشق

.


1- .سير أعلام النبلاء ، ج 21 ، ص 412 ؛ التقييد ، ص 498 و 499 ، ش 682 ؛ التكملة ، ج 2 ، ص 14 ، ش 773 ؛ تذكرة الحفاظ ، ج 4 ، ص 1369 ؛ شذرات الذهب ، ج 4 ، ص 347 ؛ النجوم الزاهرة ، ج 6 ، ص 187 ، المختصر المحتاج اليه ، ج 3 ، ص 269 .

ص: 232

6 . امه اللّه ، بنت هبة اللّه (3) اصفهان 7 . بلقيس ، دختر سليمان (81) اصفهان 8 . تجنّى ، امّ وهب (71) بغداد 9 . تقيه ، دختر مفضل (5) اصفهان 10 . تقيه ، دختر ابوالقاسم (6) اصفهان 11 . تمنّى ، دختر مبارك (73) بغداد 12 . جوهرناز ، دختر ابوالقاسم (7) نيشابور 13 . جوهرناز ، دختر ابوطاهر (8) هرات 14 . جوهر ، دختر ابوسعد (9) نيشابور 15 . جليله ، دختر ابونصر (10) نيشابور 16 . جليله ، دختر ابوالحسن (11) سجستان 17 . جمعه ، دختر ابوالرجاء (12) اصفهان 18 . حره ، دختر ابونصر (13) نيشابور 19 . حوار ، دختر محمّد بن محمّد (14) اصفهان 20 . حورستى ، دختر ابوالفتح (15) سرخس 21 . خاصه ، دختر ابوالمعمر (74) بغداد 22 . خجسته ، دختر ابواسحاق (16) اصفهان 23 . خجسته ، دختر محمّد بن احمد (17) اصفهان 24 . خجسته ، دختر ابوالمظفر (18) اصفهان 25 . خديجه ، دختر اسماعيل بن عمرو (19) نيشابور 26 . خديجه ، دختر احمد بن حسن (73) بغداد 27 . دردانه ، دختر ابوعبد اللّه (20) نيشابور 28 . رابعه ، دختر ابومعمر (21) اصفهان

.

ص: 233

29 . رابعه ، دختر محمود بن عبد الواحد (82) اصفهان 30 . راضيه ، دختر ابوسعيد (22) نيشابور 31 . زليخا ، دختر احمد بن محمّد (23) اصفهان 32 . زينب ، دختر ابونعيم (24) اصفهان 33 . زينب ، دختر ابوالقاسم (83) نيشابور 34 . زينب ، دختر ابوشجاع (25) همدان 35 . زبيده ، دختر محمّد بن احمد (26) اصفهان 36 . زمردخاتون ، دختر جادلى (91) مدينه 37 . سعيده ، دختر ابوالقاسم (27) نيشابور 38 . ست آزرميه ، دختر احمد بن محمّد (28) اصفهان 39 . ساره ، دختر ابونصر (29) نيشابور 40 . ست الجليل ، دختر ابومحمّد (30) اصفهان 41 . ست العراق ، دختر ابومضر (31) اصفهان 42 . ست ناز ، دختر مفضل (32) اصفهان 43 . ست الناس ، دختر سيدعلى (33) اصفهان 44 . ستكا ، دختر محمّد بن فضل (34) اصفهان 45 . ستيك يا ستى ، دختر ابوالحسن (35) نيشابور 46 . شريفه ، دختر ابوعبد اللّه (36) نيشابور 47 . شكر ، دختر ابوالفرج (37) دمشق 48 . شمس الضحى ، دختر محمّد بن عبد الجليل (75) بغداد 49 . شهده ، دختر ابونصر (76) بغداد 50 . شهرآزرميه ، دختر ابوالقاسم (38) اصفهان 51 . ضوء ، دختر ابوشكر (39) اصفهان 52 . ضوء ، دختر حمد بن محمّد (40) اصفهان 53 . ضوء النهار ، دختر حافظ ابوالفضل (41) همدان

.

ص: 234

54 . طاهره ، دختر ابوبكر (42) بخارا 55 . طرفه ، دختر عبد اللّه گرجى (43) گرجستان 56 . ظريفه ، دختر ابوالحسن (44) طبرستان 57 . ظفربانويه ، دختر ابونصر (45) اصفهان 58 . ظمياء ، دختر احمد بن فضل (46) اصفهان 59 . عايشه ، دختر ابونصر (47) نيشابور 60 . عايشه ، دختر ابوبكر (48) بلخ 61 . عايشه ، دختر ابوعمرو (49) مرو 62 . عايشه ، دختر معمر بن فاخر (84) اصفهان 63 . عايشه ، دختر ابوسعيد (50) نيشابور 64 . عايشه ، دختر ابوالمظفر (51) مرو 65 . عايشه ، دختر ابوالفضل (52) مرو 66 . عاشوراء ، دختر محمّد بن مفضل (53) اصفهان 67 . عافيه ، دختر حسين بن عبد الملك (54) اصفهان 68 . عزكا ، دختر ابوعبد اللّه (55) نامعلوم 69 . عفاف ، دختر احمد بن محمّد (56) نامعلوم 70 . عفيفه ، دختر ابوبكر (85) اصفهان 71 . عين الشمس ، دختر مفضل (57) اصفهان 72 . فاطمه ، دختر احمد بن عبد اللّه (58) اصفهان 73 . فاطمه ، دختر حسن بن احمد (59) سبزوار 74 . فاطمه ، دختر حسن بن احمد (60) سرخس 75 . فاطمه ، دختر ابونصر (61) نامعلوم 76 . فاطمه ، دختر عبد اللّه بن احمد (62) اصفهان 77 . فاطمه ، دختر ابوالحسن (63) قاهره 78 . فاطمه ، دختر ابوالحسن (64) اصفهان

.

ص: 235

2 . فهرست محدّثات بر پايه شهرها

79 . فاطمه ، دختر عبد اللّه بن احمد (88) اصفهان 80 . فاطمه ، دختر ابوالحسن (87) نيشابور 81 . فاطمه ، دختر ابوحكيم (78) بغداد 82 . فاطمه ، دختر ابوعمر (65) مرو 83 . فاطمه ، دختر ابوالحسن (92) نيشابور 84 . فاطمه ، دختر ابوالفضل (66) اصفهان 85 . فاطمه ، دختر محمّد بن ابوسعيد (86) اصفهان 86 . فاطمه ، دختر محمّد بن عبد اللّه (67) اصفهان 87 . فاطمه ، دختر محمّد بن حسين (77) بغداد 88 . فاطمه ، دختر سيدناصر (68) اصفهان 89 . فتون ، دختر ابوغالب (79) بغداد 90 . فخر النساء ، دختر ابوالفضل (69) اصفهان 91 . فرحه ، دختر ابوصالح (80) بغداد 92 . كريمه ، دختر احمد بن على (70) مرو

2 . فهرست محدّثات بر پايه شهرهااصفهان (41 مورد) : 1 ، 3 ، 6 ، 7 ، 9 ، 10 ، 17 ، 19 ، 22 ، 23 ، 24 ، 28 ، 29 ، 31 ، 32 ، 35 ، 38 ، 40 ، 41 ، 42 ، 43 ، 44 ، 50 ، 51 ، 52 ، 57 ، 58 ، 62 ، 66 ، 67 ، 70 ، 71 ، 72 ، 76 ، 78 ، 79 ، 84 ، 85 ، 86 ، 88 و 90 . بخارا (1 مورد) : 54 بغداد (10 مورد) : 8 ، 11 ، 21 ، 26 ، 48 ، 49 ، 81 ، 87 ، 89 و 91 . بلخ (1 مورد) : 60

.

ص: 236

3 . فهرست محدّثات بر پايه فراوانى شهرها

دمشق (3 مورد) : 2 ، 5 و 47 . سبزوار (1 مورد) : 73 سجستان (1 مورد) : 16 سرخس (2 مورد) : 20 و 74 . طبرستان (1 مورد) : 56 قاهره (1 مورد) : 77 گرجستان (1 مورد) : 55 مدينه (1 مورد) : 36 مرو (6 مورد) : 4 ، 61 ، 64 ، 65 ، 82 و 92 . نيشابور (16 مورد) : 12 ، 14 ، 15 ، 18 ، 25 ، 27 ، 30 ، 33 ، 37 ، 39 ، 45 ، 46 ، 59 ، 63 ، 80 و 83 . همدان (2 مورد) : 34 و 53 . هرات (1 مورد) : 13 نامعلوم (3 مورد) : 68 ، 69 و 75 .

3 . فهرست محدّثات بر پايه فراوانى شهرها1 . اصفهان : 41 مورد . 2 . نيشابور : 16 مورد . 3 . بغداد : 10 مورد . 3 . مرو : 6 مورد . 4 . دمشق : 3 مورد . 5 . سرخس : 3 مورد . 6 . همدان : 2 مورد .

.

ص: 237

7 . هرات : 1 مورد . 8 . بخارا : 1 مورد . 9 . گرجستان : 1 مورد . 10 . طبرستان : 1 مورد . 11 . بلخ : 1 مورد . 12 . قاهره : 1 مورد . 13 . سجستان : 1 مورد . 14 . سبزوار : 1 مورد . 15 . مدينه : 1 مورد . 16 . نامعلوم : 3 مورد .

.

ص: 238

4 . زنان محدّث در قرن هشتم (بر پايه سه پژوهش)

اشاره

4 . زنان محدّث در قرن هشتم (بر پايه سه پژوهش)قرن هشتم ، از دوره هاى شكوفا در تاريخ اسلامى است و در اين قرن ، زنان در بسيارى از عرصه هاى علمى و اجتماعى درخشيدند . يكى از عرصه هاى علمى حضور زنان ، اشتغال به حديث در اين قرن است . گسترده ترين گزارش از اين دوره را ابن حجر عسقلانى در كتاب الدرر الكامنة فى اعيان المأة الثامنة به دست داده است . وى در اين كتاب ، شرح حال 5204 تَنْ از شخصيت هاى قرن هشتم را به قلم آورده كه از اين تعداد ، 190 نفر زن هستند و از اين رقم ، 171 نفر آنان به حديث اشتغال داشته اند . (1) البته ابن حجر در اين اثر زنان را از مردان تفكيك نكرده است . (2) در دوران معاصر ، سه پژوهشگر به تحليل و بررسى محدّثات قرن هشتم ، البته برپايه كتاب الدرر الكامنة پرداخته اند . در اين جا نخست به معرفى اين سه اثر پرداخته و سپس تحليل كلى از مسئله ارائه مى گردد : 1 . نخستين پژوهشگرى كه به اين موضوع پرداخته ، خانم دكتر امينه محمّد جمال الدين ، استاد دانشكده دختران دانشگاه عين شمس است . وى ، نخست مقاله اى در مجله مركز بحوث السنّة و السيرة ، در سال 1413ق ، با عنوان النساء المحدّثات فى العصر المملوكى تحرير كرد . سپس اين مقاله را گسترش داد و در سال 1423ق ، به صورت كتابى توسط دار الهداية ، در مصر منتشر كرد . وى ، علاوه بر تحليل كتاب الدرر الكامنة ، طى جدولى ، محدّثات قرن هفتم و هشتم را

.


1- .النساء المحدّثات فى العصر المملوكى ، ص 19 .
2- .بايد يادآورى كرد كه ابن حجر ، اثرى ديگر دارد كه مخطوط آن باقى مانده و هنوز به چاپ نرسيده است ، با عنوان «معجم الشيخة مريم» كه در آن از 21 شيخ و استاد مريم ، يعنى كسانى كه مريم از آنها سماع حديث كرده و يا به وى اجازه روايت داده اند ، ياد كرده است . برخى از اين زنان ، در كتاب الدرر الكامنة نيامده است .

ص: 239

جدول اجمالى معرفى زنان در قرن هشتم

براساس كتاب الدرر الكامنة و كتاب ديگر ابن حجر يعنى معجم الشيخة مريم و كتاب شذرات الذهب ابن عماد حنبلى (م 1089ق) ، معرفى مى كند . در اين جدول ، تعداد راويان زن ، 234 نفرند كه از اين تعداد ، 210 زن در قرن هشتم حضور داشته و 24 نفر به قرن هفتم تعلّق دارند . 2 . دومين تحقيق را دكتر صالح يوسف معتوق در كتاب جهود المرأة فى رواية الحديث (القرن الثامن الهجرى) ، به انجام رسانده است . اين اثر ، در سال 1418ق ، از سوى دار البشائر الاسلامية ، در بيروت به چاپ رسيده است . وى ، پس از مقدماتى در اشاره به شرايط فرهنگى اجتماعى قرن هشتم و معرفى مردان برجسته اين قرن ، 232 زن را در اين قرن معرفى مى كند . در معرفى زنان ، ترتيب دهه هاى اين قرن را منظور داشته است .

M4571_T1_File_4777893

.

ص: 240

1 . فهرست الفبايى محدّثات

نويسنده مى گويد : «ابن حجر ، در الدرر الكامنة ، 170 زن محدّث را معرفى مى كند» . وى ، در پايان كتاب ، پانزده نفر از زنان برجسته را با شرح و بسط بيشتر معرفى مى كند . 3 . سومين نويسنده كه به اين امر پرداخته ، خانم اميمه ابوبكر است . وى ، مقاله اى دارد با عنوان المحدّثات فى التاريخ الاسلامى (القرن الرابع عشر و الخامس عشر) كه در مجله هاجر ، در سال 1998م منتشر شده است . خانم اميمه ابوبكر ، كتاب الدرر الكامنة ، ابن حجر مربوط به قرن هشتم و الضوء اللامع ، سخاوى مربوط به قرن نهم را تحليل مى كند ، ولى به معرفى زنان نپرداخته است . اينك پس از ذكر اين مقدمات ، نخست زنان محدّث را برپايه دو كتاب النساء المحدّثات فى العصر المملوكى و كتاب جهود المرأة فى رواية الحديث القرن الثامن الهجرى ، پس از حذف مكرّرات ، طبق حروف الفبا فهرست كرده و زادگاه و محلّ سكونت و يا محل روايت آنان آورده مى شود . پس از آن فهرستى براساس شهرها ارائه شده و در پايان هم ميزان فراوانى زنان در شهرها فهرست مى گردد .

1 . فهرست الفبايى محدّثات1 . آس خاتون ، دختر محمّد بن على البخارى ، وتدعى فاطمة (م740ق)نامعلوم 2 . آمنه ، دختر ابراهيم بن على الواسطيه (664 _ 740ق)دمشق 3 . آمنه ، دختر عبد الرحمن بن أحمد المقدسية (م742ق)بيت المقدس 4 . آمنه ، دختر على بن عبد العزيز الدمشقية (م798ق)دمشق 5 . أسماء ، دختر صلاح الدين خليل بن كيكلدى العلائى (725 _ 795ق)بيت المقدس 6 . أسماء ، دختر أحمد بن احمد بن الحسين بن موسَك الهكارى (715ق _)قاهره 7 . أسماء ، دختر أحمد بن سالم المصرى (زنده در 705ق)قاهره

.

ص: 241

8 . أسماء ، دختر محمّد بن عبد الرحيم المقدسية (زنده در 706ق)بيت المقدس 9 . أسماء ، دختر عبد الرحمن بن عبد الواحد الحرانى (زنده در 706ق)نامعلوم 10 . أسماء ، دختر محمّد بن سالم بن أبى المواهب بن صصرى (638 _ 733ق)بعلبك 11 . أسماء ، دختر يعقوب بن أحمد الصابونى ، الحلبية الأصل ثم المصرية (م762ق)حلب 12 . أسن ، دختر أحمد بن محمود بن الشماع (720 _ 798ق)قاهره 13 . أمامه ، دختر عبد السلام بن عبد الخالق البعلبكية (م744ق)بعلبك 14 . امّ ريم ، دختر على بن ثاقب القرشية السهمية المكية (م768ق)مكه 15 . امّ عبد الحميد ، دختر عبد الرحمن بن أحمد السراء (زنده در 705ق)بيت المقدس 16 . امّ عبد الرحمن بن عبد اللّه بن الرضى المقدسية (زنده در 705ق)بيت المقدس 17 . امّ كلثوم ، دختر محمّد بن عبد اللّه القرشية الهاشمية (م777ق)نامعلوم 18 . امّ كلثوم ، دختر محمّد بن على الغرناطى المكية (م782ق)مكه 19 . امّ كلثوم ، دختر محمّد بن يوسف الزرندى (م793ق)مكه 20 . امّ محمّد ، دختر يوسف الهكارى (زنده در 714ق)نامعلوم 21 . امّ هانى ء ، دختر محمّد بن عبد اللّه الطبرى المكية (م ح 780ق)مكه 22 . أمة الرحمن ، دختر محمّد بن شيبان البعلبكية (زنده در 760ق)بعلبك 23 . أمة الرحيم ، دختر صلاح الدين خليل بن كيكلدى العلايى (م 795ق)دمشق 24 . أمة الرحيم ، دختر يحيى بن عيسى السبتى (؟)نامعلوم 25 . أمة العزيز ، دختر شمس الدين محمّد بن أحمد بن عثمان الذهبى (م785ق)دمشق 26 . أمة العزيز ، دختر على بن محمّد اليونينى البعلبكية (657 _ 745ق)بعلبك 27 . أمة العزيز ، دختر نجم الدين المحدث (م 749ق)دمشق 28 . أمة القاهر ، دختر قاسم بن محمّد البعلبكية (717 _ 800ق)بعلبك 29 . جميله ، دختر حسن بن جمال الدين التنوخى (زنده در 711ق)نامعلوم 30 . جويريه ، دختر أحمد بن أحمد الهكارى (م783ق)قاهره

.

ص: 242

31 . جويريه ، دختر أحمد بن محمّد الطبرى المكية (م795ق)مكه 32 . حبيبه ، دختر إبراهيم بن عبد اللّه المقدسى (654 _ 745ق)بيت المقدس 33 . حبيبه ، دختر عبد الرحمن بن أبى بكر المقدسى (654 _ 733ق)بيت المقدس 34 . حرميه ، دختر ناصر بن عبد الدائم (م705ق)نامعلوم 35 . حسنه ، دختر محمّد بن كامل الحسنية المكية (م765ق)مكه 36 . حفصه ، دختر عبيد بن محمّد الإسعردى (؟)نامعلوم 37 . حليمه ، دختر على بن محمّد السلمى (؟)نامعلوم 38 . حليمه نوه جمال الإسلام (؟)نامعلوم 39 . خاتون ، دختر بهاء الدين بن محمّد بن بدر (زنده در 711ق)نامعلوم 40 . خديجه ، دختر ابراهيم بن إسحاق بن سلطان (م803ق)دمشق 41 . خديجه ، دختر إبراهيم بن يحيى العسقلانى (م733ق)نامعلوم 42 . خديجه ، دختر إبراهيم بن يحيى الكنانى (؟)نامعلوم 43 . خديجه ، دختر أبوعبداللّه محمّد بن عبد القوى بن بدران المرداوى (م764ق)نامعلوم 44 . خديجه ، دختر الرضى عبد الرحمن ابن محمّد (617 _ 701ق)نامعلوم 45 . خديجه ، دختر الزين عبد الرحمن بن يوسف المزى (م 764ق)دمشق 46 . خديجه ، دختر أحمد بن عبد الرزاق العطار المغازى (م 781ق)طرابلس 47 . خديجه ، دختر الصاحب كمال الدين عمر بن احمد بن العديم (م708ق)نامعلوم 48 . خديجه ، دختر الفخر مجداور الكنجى (م 739ق)قاهره 49 . خديجه ، دختر أحمد بن ألطنبا (م779ق)حلب 50 . خديجه ، دختر . . . بن عبد اللّه عتيق الجوزى (زنده در 707ق)نامعلوم 51 . خديجه ، دختر حازم بن عبد الغنى بن حازم (زنده در 705ق)نامعلوم 52 . خديجه ، دختر عبد الملك بن عبد اللّه المرجانى المكية (م ح793ق)مكه 53 . خديجه ، دختر عبيد اللّه بن محمّد المقدسية الصالحية (م 750ق)دمشق

.

ص: 243

54 . خديجه ، دختر عثمان بن محمّد بن عثمان التوزرى (669 _ 734ق)قاهره 55 . خديجه ، دختر على بن عبد الكافى السبكى (م 770ق)نامعلوم 56 . خديجه ، دختر على بن عبد اللّه الحلبى (م 751ق)دمشق 57 . خديجه ، دختر على بن عمر بن الصنهاجى (م734ق)نامعلوم 58 . خديجه ، دختر على بن وهب القشيرى (م 717ق)نامعلوم 59 . خديجه ، دختر محمّد بن سعد المقدسية (624 _ 701ق)بيت المقدس 60 . خديجه ، دختر نصر اللّه بن محمّد بن عياش (زنده در 706ق)نامعلوم 61 . دام السرور ، دختر . . . (؟)نامعلوم 62 . دنيا ، دختر حسن بن بلبان الدمشقية (678 _ 759ق)دمشق 63 . دنيا ، دختر الموفق يوسف بن سليمان الهكارى (؟)قاهره 64 . رحمه ، دختر إبراهيم المغربى (زنده در 711ق)نامعلوم 65 . رقيه ، دختر تقى الدين القشيرى بن حمد بن على . . . ابن دقيق العيد (م 741ق)قاهره 66 . رقيّه ، دختر عبد الغفار بن محمّد بن الكافى السعدى (؟)قاهره 67 . رقيه ، دختر مرشد بن عبد اللّه العجمى (م746ق)دمشق 68 . رقيه ، دختر موسى بن إبراهيم (زنده در 706ق)نامعلوم 69 . زاهده ، دختر ابراهيم بن محمود بن سلمان (؟)نامعلوم 70 . زاهده ، دختر محمّد بن عبد اللّه الطاهرى (؟)نامعلوم 71 . زاهده ، دختر حسين بن عبد اللّه العدوية الدمشقية (م 758ق)دمشق 72 . زمرد ، دختر أَيْرق ، زوج أبى حيّان (م 736ق)نامعلوم 73 . زهره ، دختر حاضر (؟)نامعلوم 74 . زينب ، دختر اسماعيل بن ابراهيم الخباز ، تلقب بأمة العزيز (651 _ 749ق)دمشق 75 . زينب ، دختر اسماعيل بن أحمد المقدسية (؟)نامعلوم 76 . زينب ، دختر الدماميسى _ أو الدمامينى _ (زنده در 770ق)نامعلوم

.

ص: 244

77 . زينب ، دختر العَلَم (؟) نامعلوم 78 . زينب ، دختر احمد بن عبد الرحيم المقدسية (646 _ 740ق)دمشق 79 . زينب ، دختر احمد بن عمر بن شُكر المقدسية (م722ق)بيت المقدس 80 . زينب ، دختر احمد بن كامل(؟)نامعلوم 81 . زينب ، دختر احمد بن محمّد بن المنجا التنوخية (م ح 750ق)نامعلوم 82 . زينب ، دختر احمد بن ميمون التونسية المكية (م بعد 780ق)مكه 83 . زينب ، دختر حسين بن على التكريتى الدمشقية (م 748ق)دمشق 84 . زينب ، دختر سليمان بن إبراهيم الإسعردى (م 705ق)نامعلوم 85 . زينب ، دختر سليمان بن حمزة المقدسى (م 739ق)نامعلوم 86 . زينب ، دختر عبد الباقى بن على (؟)نامعلوم 87 . زينب ، دختر عبد الرحمن بن إبراهيم الصالحية (؟)نامعلوم 88 . زينب ، دختر عبد الرحمن بن عبد الواحد (؟)نامعلوم 89 . زينب ، دختر عبد الرحمن بن محمّد المقدسى (659 _ 739ق)بيت المقدس 90 . زينب ، دختر عبد العزيز بن محمّد الكنانى (716 _ 776ق)مكه 91 . زينب ، دختر عبد اللّه الأنطاكية (م 731ق)نامعلوم 92 . زينب ، دختر عبد اللّه بن الرضى (م 718ق)بيت المقدس 93 . زينب ، دختر عبد اللّه بن عبد الحليم بن تيمية (م 799ق)دمشق 94 . زينب ، دختر عبد اللّه بن محمّد البعلبكية الدمشقية (م بعد 780ق)بعلبك 95 . زينب ، دختر عثمان بن محمّد الدمشقية (م 800 ق)دمشق 96 . زينب ، دختر على بن سنجر الدمشقية (؟)دمشق 97 . زينب ، دختر على بن أحمد بن فضل(؟)نامعلوم 98 . زينب ، دختر على بن عبد اللّه بن عبد السلام السلمى (642 _ 735ق)نامعلوم 99 . زينب ، دختر عمر بن عباس الأنصارية (م 726ق)دمشق

.

ص: 245

100 . زينب ، دختر قاسم بن عبد الحميد الصالحية (م 775ق)دمشق 101 . زينب ، دختر محمّد بن إبراهيم بن غنائم (م 762ق)نامعلوم 102 . زينب ، دختر محمّد بن أحمد البجدى (653 _ 742ق)دمشق 103 . زينب ، دختر محمّد بن عبد الكريم الحرستانى (؟)نامعلوم 104 . زينب ، دختر محمّد بن عبد اللّه المقدسية (655 _ 746ق)بيت المقدس 105 . زينب ، دختر محمّد بن عثمان الدمشقية (م 799ق)دمشق 106 . زينب ، دختر محمّد بن عمر القسطلانى المكية (م 727ق)مكه 107 . زينب ، دختر محمّد بن محمّد بن أحمد الطبرى (م776ق)مكه 108 . زينب ، دختر محمّد بن محمّد بن على البالسى (م785ق)نامعلوم 109 . زينب ، دختر محمّد بن نصير الصالحية (م742ق)نامعلوم 110 . زينب ، دختر محمود بن أسعد الشيرازية (زنده در 706ق)شيراز 111 . زينب ، دختر محيى الدين الحرستانى (زنده در 722ق)دمشق 112 . زينب ، دختر مظفر بن أحمد الأدمى (زنده در 706ق)نامعلوم 113 . زينب ، دختر نصر بن عبد الرازق (؟) نامعلوم 114 . زينب ، دختر يحيى بن عزّ الدين بن عبد السلام (648 _ 735ق)دمشق 115 . زينب ، دختر يوسف بن عبد اللّه المصرى (م742ق)قاهره 116 . زينه ، دختر أحمد بن عبد الخالق بن عبد الرحمن (م779ق)موصل 117 . ساره ، دختر عبد الرحمن بن أحمد المقدسية (م716ق)بيت المقدس 118 . ساره ، دختر العزّ بن محمّد بن جماعة (م763ق)نامعلوم 119 . ساره ، دختر محمّد بن الحسن الحمصية البقاعية (زنده در 780ق)حمص 120 . ست الأهل ، دختر عبد اللّه بن عبد الحق المخزومى المكية (م741ق)مكه 121 . ست الأهل ، دختر علوان بن سعد البعلبكية (م703ق)بعلبك 122 . ست البنين ، دختر محمّد بن محمود البعلية (؟)بعلبك

.

ص: 246

123 . ست الخطباء ، دختر القاضى تقى الدين بن عبد الكافى السبكى (م 773ق)دمشق 124 . ست الدار ، دختر مجد الدين بن تيمية (؟)دمشق 125 . ست الركب ، دختر على بن محمّد العسقلانى (أخت ابن حجر) (م798ق)دمشق 126 . ست الشام ، دختر رواحة بن على بن رواحة (؟)نامعلوم 127 . ست العبيد ، دختر عمر بن أبى بكر الدنيسرى (زنده در 729ق)نامعلوم 128 . ست العدول ، دختر احمد بن إبراهيم الطائى الدمشقى (م 737ق)دمشق 129 . ست العرب ، دختر عزّ الدين عبد الحافظ المقدسى (699 _ 731)دمشق 130 . ست العرب ، دختر سليمان بن حمزة (م749ق)نامعلوم 131 . ست العرب ، دختر على بن عبد الواحد المقدسية (م734ق)بيت المقدس 132 . ست العرب ، دختر محمّد بن على ، نوه الفخر بن البخارى (م767ق)دمشق 133 . ست العيال ، دختر احمد . . . (م 684ق)نامعلوم 134 . ست الفخر ، دختر عبد الرحمن الشيرازى (؟)شيراز 135 . ست الفقهاء ، دختر اسماعيل بن ابراهيم المخزومية (م 742ق)نامعلوم 136 . ست الفقهاء ، دختر اسماعيل بن حامد الدمشقية (م 704ق)دمشق 137 . ست الفقهاء ، دختر شرف الدين أحمد العباسية الإصفهانية (م765ق)اصفهان 138 . ست الفقهاء ، دختر تقى الدين ابراهيم بن على الواسطى (632 _ 726ق)دمشق 139 . ست الفقهاء ، دختر محمّد بن محمّد بن اسماعيل الفيومى (م 747ق)دمشق 140 . ست الفقهاء ، دختر يوسف بن محمّد الحموية (؟)نامعلوم 141 . ست الفقهاء (فاطمة) ، دختر اسماعيل بن قريش (؟)نامعلوم 142 . ست القضاه ، دختر شرف الدين أحمد العباسى الإصفهانية (زنده در 752ق)اصفهان 143 . ست القضاة ، دختر القاضى محيى الدين بن أحمد بن الشيرازى (م712ق)شيراز 144 . ست القضاة ، دختر محمّد بن أحمد الشيرازى (م718ق)شيراز 145 . ست القضاة ، دختر محمّد بن على الصيرفى (؟)نامعلوم

.

ص: 247

146 . ست القضاء ، دختر محمّد بن على بن عوانة (زنده در 711ق)نامعلوم 147 . ست الكل ، دختر إبراهيم بن محمّد الطبرى المكية (زنده در 770ق)مكه 148 . ست النعم ، دختر العلامة نجم الدين أحمد الحرانى (638 _ 721ق)نامعلوم 149 . ست النعم ، دختر يوسف بن محمّد النصيبى (؟)نامعلوم 150 . ست الوزراء ، دختر يحيى بن محمّد بن حمزة التغلبى (639 _ 715ق)دمشق 151 . ست الوزراء ، دختر عمر بن أسعد بن المنجّا التنوخية الدمشقية (624 _ 717ق)دمشق 152 . ست الوفاء ، دختر محمّد بن إبراهيم الواسطى (م759ق)نامعلوم 153 . ستيتة ، دختر تقى الدين السبكى على بن عبد الكافى (716 _ 776ق)قاهره 154 . ستيتة ، دختر محمّد بن غالى الدمياطى (م780ق) قاهره 155 . سعيدة ، دختر عبد الملك بن يوسف بن محمّد بن قدامة (؟)بيت المقدس 156 . سفرى ، دختر يعقوب بن إسماعيل الدمشقية (م745ق)دمشق 157 . سكرة ، دختر عبد اللّه (م785ق)قاهره 158 . سيده ، دختر ابراهيم بن محمّد الطبرى المكية (زنده در 757ق)مكه 159 . سيده ، دختر موسى الماردانية (؟)نامعلوم 160 . شرف ، دختر محمّد بن حسن بن مسعود (زنده در 780ق)نامعلوم 161 . شرف خاتون ، دختر داوود بن ظافر العسقلانى الفاضلى (648 _ 720ق)بيت المقدس 162 . شريعه ، دختر الشرف أبى البركات بن تاج الدين القسطلانى (م724ق)نامعلوم 163 . شريفه ، دختر أحمد بن محمّد الحسنى الفاسى المكية (م786ق)مكه 164 . ششك ، دختر محمّد بن عثمان التركمانى (م788ق)مكه 165 . شهده ، دختر كمال الدين عمر بن العديم العقيلى (619 _ 709ق)نامعلوم 166 . شهده ، دختر بدر الدين بن عبد العظيم الحصنية (؟)نامعلوم 167 . شهده ، دختر عبد العزيز بن بدر الدين بن جماعة (م757ق)نامعلوم 168 . شهود ، دختر عبد القادر بن عثمان الحنبلى النابلسى (؟)نابلس

.

ص: 248

169 . صالحه ، دختر عثمان بن عبد الرحمن التنوخى البعلبكى (م740ق)بعلبك 170 . صفيه ، دختر آقش بن عبد اللّه الأتابكى (م738ق)نامعلوم 171 . صفيه ، دختر إبراهيم بن أحمد الزبيدى المكية (م743ق)مكه 172 . صفيه ، دختر المجد أحمد بن عبد اللّه (640 _ 704ق)نامعلوم 173 . صفيه ، دختر أحمد بن أحمد بن قدامة المقدسية (660 _ 741ق)بيت المقدس 174 . صفيه ، دختر عبد الحليم الحنبلية (زنده در 775ق)نامعلوم 175 . صفيه ، دختر محمّد بن عبد المحسن المخزومى الأبوتيجى المكية (م746ق)مكه 176 . ضيفه ، دختر شمس الدين محمّد بن عبد الواحد الدمشقى (م738ق)دمشق 177 . ظبيه ، دختر عثمان بن محمّد التوزرى (669 _ 734ق)قاهره 178 . عايشه القرشية (زنده در 706)نامعلوم 179 . عايشه ، دختر ابراهيم بن أحمد بن القواس (645 _ 718ق)دمشق 180 . عايشه ، دختر ابراهيم بن صديق زوج الحافظ المزى (661 _ 741ق)دمشق 181 . عايشه ، دختر اسماعيل بن ابراهيم الخباز (ولدت بعد 690ق)دمشق 182 . عايشه ، دختر الحسن بن على الدمشقية (م785ق)دمشق 183 . عايشه ، دختر ابوبكر بن عيسى بن قواليح الدمشقية (م793ق)دمشق 184 . عايشه ، دختر ابوطاهر (زنده در 711ق)نامعلوم 185 . عايشه ، دختر حروش (زنده در 707ق)نامعلوم 186 . عايشه ، دختر دلول بن يحيى القرشى (زنده در 711ق)نامعلوم 187 . عايشه ، دختر عبد الرحمن بن محمّد ابن جماعة (م789ق)دمشق 188 . عايشه ، دختر عبد اللّه بن أبى الفتح الصورى(؟)نامعلوم 189 . عايشه ، دختر عبد اللّه بن أحمد الطبرى المكية (زنده در 776ق)مكه 190 . عايشه ، دختر عثمان بن علاق المدلجى (؟)نامعلوم 191 . عايشه ، دختر على بن عمر الصنهاجى الحميرى (م739ق)قاهره

.

ص: 249

192 . عايشه ، دختر عمر بن محمّد العجمى (م789ق)حلب 193 . عايشه ، دختر محمّد بن إسماعيل الحريرى (م798ق)نامعلوم 194 . عايشه ، دختر محمّد بن قاسم بن الأحمر الحلبى (م763ق)حلب 195 . عايشه ، دختر محمّد بن مسلم الحرّانية (647 _ 736ق)دمشق 196 . عايشه ، دختر محمّد بن أحمد القيسى القسطلانى (م716ق)مكه 197 . عايشه ، دختر محمّد بن عبد المحسن المخزومية المكية (م797ق)مكه 198 . عايشه ، دختر محمّد بن قاسم بن الأحمر الحلبى (م763ق)حلب 199 . عايشه ، دختر محمّد بن يحيى الجزرى الصالحية (م743ق)دمشق 200 . عايشه ، دختر محمود بن محمّد التاذفى (م740ق)حلب 201 . عايشه ، دختر مسلم بن مالك بن مزروع الصالحى (زنده در 706ق)نامعلوم 202 . عايشه ، دختر نصر اللّه بن أبى محمّد السلّامى (م762ق)نامعلوم 203 . عايشه والدة العز الحنبلى(؟)نامعلوم 204 . عربيه ، دختر محمّد بن غنائم الكفر بطناوية (زنده در 707ق)نامعلوم 205 . عزّ النساء ، دختر محمّد بن عبد العزيز بن خلدون (زنده در 706ق)نامعلوم 206 . علماء ، دختر عبد اللّه بن عبد الحقّ الدلاصى المكية (م775ق)مكه 207 . فاطمه ، دختر ابراهيم بن داوود بن نصر الهكارى الكردى (683 _ 758ق)دمشق 208 . فاطمه ، دختر ابراهيم بن عبد اللّه المقدسية (654 _ 747ق)بيت المقدس 209 . فاطمه ، دختر ابراهيم بن على الواسطى (زنده در 705ق)نامعلوم 210 . فاطمه ، دختر ابراهيم بن غنائم (؟)نامعلوم 211 . فاطمه ، دختر ابراهيم بن محمّد بن أبى القاسم القزوينى (؟)قزوين 212 . فاطمه ، دختر ابراهيم بن محمود بن جوهر البطانحى (625 _ 711ق)دمشق 213 . فاطمه ، دختر احمد بن عطاف الرّهاوى (م739ق)نامعلوم 214 . فاطمه ، دختر احمد بن عمر بن عبد الرحيم (654 _ 736ق)دمشق

.

ص: 250

215 . فاطمه ، دختر اسماعيل البعلبكى (زنده در 711ق)بعلبك 216 . فاطمه ، دختر اسماعيل بن ابراهيم (م742ق)نامعلوم 217 . فاطمه ، دختر اسماعيل بن محمّد (720ق _ )بعلبك 218 . فاطمه ، دختر البلخى الحرانى (زنده در 711ق)نامعلوم 219 . فاطمه ، دختر الحسن بن على بن الخلال (م 747ق)دمشق 220 . فاطمه ، دختر الشمس محمّد بن على بن عيّاش الذهبى (م739ق)نامعلوم 221 . فاطمه ، دختر الفخر مجداور بن محمّد بن الكنجى (658 _ 733ق)نامعلوم 222 . فاطمه ، دختر الفيومى (؟)نامعلوم 223 . فاطمه ، دختر القاسم بن محمّد البرزالى (م731ق)نامعلوم 224 . فاطمه ، دختر المنجّا التنّوخية (م803ق)نامعلوم 225 . فاطمه ، دختر النفيس محمّد بن الحسين بن رواحة (م716ق)طرابلس 226 . فاطمه ، دختر أبوالقاسم بن الحسن الحلبية (م763ق)حلب 227 . فاطمه ، دختر أبوبكر بن محمّد بن طرخان (652 _ 726ق)نامعلوم 228 . فاطمه ، دختر احمد بن ابراهيم الطبرى المكية (712 _ 783ق)مكه 229 . فاطمه ، دختر احمد بن عطية بن ظهيرة القرشى المكية (زنده در 762ق)مكه 230 . فاطمه ، دختر احمد بن عمر الكنجى (م736ق)دمشق 231 . فاطمه ، دختر احمد بن قاسم الحرازى (710 _ 783ق)مكه 232 . فاطمه ، دختر احمد بن محمّد بن على الجزرى (م766ق)نامعلوم 233 . فاطمه ، دختر احمد بن منعة القنوى الصالحى (م719ق)دمشق 234 . فاطمه ، دختر بن عبد الرحمن بن محمّد القسطلانى المكية (م760ق)مكه 235 . فاطمه ، دختر تقى الدين الجعبرى (م795ق)دمشق 236 . فاطمه ، دختر سليمان بن عبد الكريم الأنصارية الدمشقية (640 _ 708ق)دمشق 237 . فاطمه ، دختر عباس بن أبى الفتح البغدادية (م714ق)بغداد

.

ص: 251

238 . فاطمه ، دختر عبد الدائم بن أحمد بن عبد الدايم (666 _ 734ق)دمشق 239 . فاطمه ، دختر عبد الرحمن بن إسماعيل أبى شامة المقدسى (؟)بيت المقدس 240 . فاطمه ، دختر عبد الرحمن بن عبد القاهر الحموى (م738ق)نامعلوم 241 . فاطمه ، دختر عبد الرحمن بن عمرو بن الفراء (م717ق)نامعلوم 242 . فاطمه ، دختر عبد الرحمن بن عيسى الذهبى الدّبهى (656 _ 740ق)دمشق 243 . فاطمه ، دختر عبد الرحمن بن محمّد عياش (م716ق)دمشق 244 . فاطمه ، دختر عبد الرحيم بن أحمد المقدسى (652 _ 725ق)بيت المقدس 245 . فاطمه ، دختر عبد اللّه بن عبد الرحمن بن أبى عمر (م749ق)نامعلوم 246 . فاطمه ، دختر عبد اللّه بن عمر بن عوض (م734ق)نامعلوم 247 . فاطمه ، دختر عبد اللّه بن محمّد بن أحمد المقدسية (660 _ 732ق)بيت المقدس 248 . فاطمه ، دختر عبد الولى بن على القسطلانى (م724ق)نامعلوم 249 . فاطمه ، دختر عثمان بن عثمان السلمية (م721ق)نامعلوم 250 . فاطمه ، دختر على بن محمّد اليونينية البعلية (655 _ 730ق)بعلبك 251 . فاطمه ، دختر على بن عبد الكافى السبكى (؟)نامعلوم 252 . فاطمه ، دختر على بن عبد اللّه بن عبد الرحمن المقدسية (؟)نامعلوم 253 . فاطمه ، دختر على بن على بن أبى البدر البغدادية (م710ق)بغداد 254 . فاطمه ، دختر على بن عمر بن خالد المخزومية ، دختر ابن الخشاب (م708ق)نامعلوم 255 . فاطمه ، دختر على بن مسعود بن ربيع الصالحى (648 _ 727ق)نامعلوم 256 . فاطمه ، دختر على بن يحيى بن عمر البعلبكية (؟)بعلبك 257 . فاطمه ، دختر عمر بن الحسين الحلبية (م763ق)حلب 258 . فاطمه ، دختر عمر بن يحيى المدنية وتعرف ببنت الأعمى (793ق)قاهره 259 . فاطمه ، دختر عياش بن أبى الفتح البغدادية الواعظة (م714ق)بغداد 260 . فاطمه ، دختر خليل الحنبلية العسقلانية (؟)نامعلوم

.

ص: 252

261 . فاطمه ، دختر محمّد بن الحسين بن رواحة (م716ق)حماة 262 . فاطمه ، دختر محمّد بن أحمد القسطلانى ، تدعى أمة الرحيم (م721ق)مكه 263 . فاطمه ، دختر محمّد بن جميل المقدسية (م730ق)دمشق 264 . فاطمه ، دختر محمّد بن عبد الرحيم الأميوطى (م793ق)نامعلوم 265 . فاطمه ، دختر محمّد بن عبد المنعم البهنسى المكية (م786ق)مكه 266 . فاطمه ، دختر محمّد بن محمّد ابن جبريل الدربندى (661 _ 737م)دمشق 267 . فاطمه ، دختر محمّد بن محمّد بن إسماعيل البكرى (م747ق)قاهره 268 . فاطمه ، دختر محمّد بن محمّد بن أبى بكر الطبرى المكية (زنده در 715ق)مكه 269 . فاطمه ، دختر محمّد بن محمّد الفاسى المكية امّ الحسن (زنده در 770ق)مكه 270 . فاطمه ، دختر محمّد بن محمّد الفاسى المكية امّ الهدى (زنده در 727ق)مكه 271 . فاطمه ، دختر محمّد بن موسى بن النعمان (؟)نامعلوم 272 . فاطمه ، دختر محمّد بن نصر اللّه بن القمر الدمشقية (م756ق)دمشق 273 . فاطمه ، دختر نصر اللّه بن أبى محمّد السلّامى (م774ق)نامعلوم 274 . فاطمه ، دختر نصر اللّه بن محمّد السكاكينى (م750ق)دمشق 275 . فاطمه ، دختر يحيى بن العفيف البصرى المدنى (م798ق)بصره 276 . فرحه ، دختر احمد بن عبد اللّه الدمياطى (؟)قاهره 277 . فلفله ، دختر عبد اللّه البلعبكية (م737ق)بعلبك 278 . فيروزه ، دختر المظفر (م740ق)نامعلوم 279 . قطلو ، دختر سيف الدين عبد اللّه الشجاعى (م 785ق)دمشق 280 . قطلو ملك ، دختر محمّد بن ابراهيم الأيوبية (م774ق)دمشق 281 . قمر ، دختر الموقف أبى اسحاق ابراهيم بن داوود العطار (م742ق)دمشق 282 . قوام ، دختر عبد اللّه (م742ق)نامعلوم 283 . كريمه ، دختر عبد الوهاب بن على بن الخضر القرشية الزبيرية (؟) نامعلوم

.

ص: 253

284 . كلثم ، دختر محمّد بن محمود البعلى (م777ق)بعلبك 285 . كماليه ، دختر أبوالذكر أحمد عبد القادر الإسكندرانى (651 _ 731ق)اسكندريه 286 . كماليه ، دختر محمّد بن محمّد الطبرى المكية (م755ق)مكه 287 . لوزه ، دختر عبد اللّه مولاة تقى الدين بن دقيق العيد (م725ق)نامعلوم 288 . مُدَلَّه ، دختر محمّد بن إلياس الشّرجى (؟)نامعلوم 289 . مديه ، دختر على بن الفارس (م732ق)نامعلوم 290 . مريم ، دختر أحمد الأذرعى (719 _ 803ق)قاهره 291 . مريم ، دختر عبد الرحمن بن أحمد النابلسية (622 _ 758ق)نابلس 292 . مريم ، دختر عبد اللّه بن محمّد الطبرى المكية (زنده در 720ق)مكه 293 . مظفريه ، دختر عيسى بن على بن وهب (زنده در 719ق)قوص 294 . ملكه ، دختر ابراهيم بن عبد الرحمن بن صصرى البعلبكية (م749ق)بعلبك 295 . ملكه ، دختر عبد الرحمن بن محمّد البعلبكى (؟)بعلبك 296 . موفقيه ، دختر احمد بن عبد الوهاب بن عتيق بن وردان (636 _ 712ق)قاهره 297 . موفقيه ، دختر نصير بن وجيه (زنده در 713ق)نامعلوم 298 . مؤمنه ، دختر عبد اللّه بن يحيى الفاسى (؟)بيت المقدس 299 . مؤنسه ، دختر صبيح بن عبد اللّه (م749ق)قاهره 300 . مؤنسه ، دختر عبد الخالق بن عبد الخالق العمرى (م ح 770ق)بعلبك 301 . مؤنسه ، دختر على بن الفارس الناصرى الصلاحى الفخرى (م732ق)نامعلوم 302 . نارنج ، دختر عبد اللّه عتيقة مفلح (م741ق)قاسيون 303 . نخوه ، دختر زين الدين محمّد بن عبد القاهر الحلبى (643 _ 719ق)حلب 304 . نضار ، دختر أبوحيان محمّد بن يوسف ، (م730ق)اندلس 305 . نفيسه ، دختر ابراهيم بن سالم بن سعيد بن الخباز (633 _ 749ق)قاسيون 306 . نفيسه ، دختر اسماعيل بن ابراهيم (زنده در 714ق)نامعلوم 307 . نفيسه ، دختر على بن عبد القادر البعلبكية (زنده در 770ق)بعلبك 308 . نفيسه ، دختر محمّد بن تمام الحميرية (م719ق)دمشق

.

ص: 254

2 . فهرست محدّثات بر پايه شهرها

309 . وجيهه ، دختر على بن يحيى الصعيدى زين الدار (م640 _ 732ق)اسكندريه 310 . وسناء ، دختر عبد الرحمن بن أحمد المقدسى (م772ق)بيت المقدس 311 . هاجر ، دختر على بن عمر بن شبل الصنهاجية (670 _ 777ق)قاهره 312 . هبه ، دختر احمد بن محمّد بن صصرى (م787ق)نامعلوم 313 . هديه ، دختر عبد اللّه بن مؤمن الصورى (زنده در 706ق)صور 314 . هديه ، دختر على بن عسكر الهراس (626 _ 712ق)بغداد 315 . هديه ، دختر محمّد بن النجم البعلبكية (؟)بعلبك 316 . ياسمين ، دختر عبد اللّه الحلبية (؟)حلب

2 . فهرست محدّثات بر پايه شهرهااسكندريه (2مورد) : 285و 309 . اصفهان (2مورد) : 137و 142 . اندلس (1مورد) : 304 بصره (1مورد) : 275 بعلبك (20مورد) : 10 ، 13 ، 22 ، 26 ، 28 ، 94 ، 121 ، 122 ، 169 ، 215 ، 217 ، 247 ، 250 ، 277 ، 284 ، 294 ، 295 ، 300 ، 307 و 315 . بغداد (5 مورد) : 237 ، 253 ، 256 ، 259 و 314 . بيت المقدس (22مورد) : 3 ، 5 ، 8 ، 15 ، 16 ، 33 ، 34 ، 59 ، 79 ، 89 ، 92 ، 104 ، 117 ، 131 ، 155 ، 161 ، 173 ، 208 ، 239 ، 244 ، 298 و 310 . حلب (10مورد) : 11 ، 49 ، 192 ، 194 ، 198 ، 200 ، 226 ، 257 ، 303 و316 حماة (1مورد) : 261 حمص (1مورد) : 119

.

ص: 255

دمشق (66 مورد) : 2 ، 4 ، 23 ، 25 ، 27 ، 40 ، 45 ، 53 ، 56 ، 62 ، 67 ، 71 ، 74 ، 78 ، 83 ، 93 ، 95 ، 96 ، 99 ، 100 ، 102 ، 105 ، 111 ، 114 ، 123 ، 124 ، 125 ، 128 ، 129 ، 132 ، 136 ، 138 ، 139 ، 150 ، 151 ، 156 ، 176 ، 179 ، 180 ، 181 ، 182 ، 183 ، 187 ، 195 ، 199 ، 207 ، 209 ، 210 ، 212 ، 214 ، 219 ، 230 ، 232 ، 235 ، 236 ، 238 ، 242 ، 243 ، 263 ، 266 ، 272 ، 274 ، 279 ، 280 ، 281 و 308 . شيراز (4مورد) : 110 ، 134 ، 143 و 144 . صور (1مورد) : 313 طرابلس (2مورد) : 46 و 225 . قاسيون (2 مورد) : 302 و 305 . قاهره (22مورد) : 6 ، 7 ، 12 ، 30 ، 48 ، 54 ، 63 ، 65 ، 66 ، 115 ، 153 ، 154 ، 157 ، 177 ، 191 ، 258 ، 267 ، 276 ، 290 ، 296 ، 299 و 311 . قزوين (1مورد) : 211 قوص (1مورد) : 293 مكّه (32 مورد) : 14 ، 18 ، 19 ، 21 ، 31 ، 35 ، 52 ، 82 ، 90 ، 106 ، 107 ، 120 ، 147 ، 158 ، 163 ، 164 ، 171 ، 175 ، 189 ، 196 ، 197 ، 206 ، 228 ، 229 ، 231 ، 234 ، 262 ، 265 ، 268 ، 269 ، 286 و 292 .

.

ص: 256

3 . فهرست محدّثات بر پايه فراوانى شهرها

موصل (1مورد) : 116 نابلس (2مورد) : 168 و 291 . نامعلوم (117مورد) : 1 ، 9 ، 17 ، 20 ، 24 ، 29 ، 34 ، 36 ، 37 ، 38 ، 39 ، 41 ، 42 ، 43 ، 44 ، 47 ، 50 ، 51 ، 55 ، 57 ، 58 ، 60 ، 61 ، 64 ، 68 ، 69 ، 70 ، 72 ، 73 ، 75 ، 76 ، 77 ، 80 ، 81 ، 84 ، 85 ، 86 ، 87 ، 88 ، 91 ، 97 ، 98 ، 101 ، 103 ، 108 ، 109 ، 112 ، 113 ، 118 ، 125 ، 126 ، 130 ، 133 ، 135 ، 140 ، 141 ، 145 ، 146 ، 148 ، 149 ، 152 ، 159 ، 160 ، 162 ، 165 ، 166 ، 167 ، 170 ، 172 ، 174 ، 178 ، 184 ، 185 ، 186 ، 188 ، 190 ، 193 ، 201 ، 202 ، 203 ، 204 ، 205 ، 213 ، 216 ، 218 ، 220 ، 221 ، 222 ، 223 ، 224 ، 227 ، 232 ، 240 ، 241 ، 245 ، 246 ، 248 ، 249 ، 251 ، 252 ، 254 ، 255 ، 260 ، 264 ، 270 ، 271 ، 273 ، 278 ، 282 ، 283 ، 287 ، 288 ، 289 ، 297 ، 301 ، 306 و 312 .

3 . فهرست محدّثات بر پايه فراوانى شهرها1 . نامعلوم : 117 مورد . 2 . دمشق : 66 مورد . 3 . مكّه : 32 مورد . 4 . بيت المقدس : 22 مورد .

.

ص: 257

5 . قاهره : 22 مورد . 6 . بعلبك : 20 مورد . 7 . حلب : 10 مورد . 8 . بغداد : 5 مورد . 9 . شيراز : 4 مورد . 10 . اسكندريه : 2 مورد . 11 . اصفهان : 2 مورد . 12 . طرابلس : 2 مورد . 13 . قاسيون : 2 مورد . 14 . نابلس : 2 مورد . 15 . اندلس : 1 مورد . 16 . بصره : 1 مورد . 17 . حماة : 1 مورد . 18 . حمص : 1 مورد . 19 . صور : 1 مورد . 20 . قزوين : 1 مورد . 21 . قوص : 1 مورد . 22 . موصل : 1 مورد .

.

ص: 258

. .

ص: 259

فهرست منابع

الف . كتاب ها

فهرست منابعالف . كتاب ها 1 . اختيار معرفة الرجال ، كشى ، محمّد بن عمر ، تحقيق : حسن المصطفوى ، مشهد : دانشكده الهيات ومعارف اسلامى ، 1348ش . 2 . اسد الغابة فى معرفة الصحابة ، ابن اثير ، تحقيق : على بن محمّد و خليل مأمون شيحا ، بيروت : دار المعرفة ، 1418ق ، 5ج . 3 . اعلام العابدات الزاهدات ، محمّداحمد درنيقه ، بيروت : المؤسسة الجامعية للدراسات و النشر و التوزيع ، 1410 ق . 4 . اعلام النساء المؤمنات ، محمّد الحسّون و السيّدة اُمّ على مشكور ، تهران : اسوه ، 1411ق ، 720ص . 5 . اعيان الشيعه ، محسن امين، تحقيق: حسن الامين ، بيروت : دار التعارف ، 14ج ، 1418ق . 6 . الاجابة لإيراد ما استدركته عائشة على الصحابة ، بدر الدين زركشى ، تحقيق : سعيد الافغانى ، دمشق : اول ، مطبعة الهاشمية ، 1358ق ، دوم : بيروت : المكتب الاسلامى ، 1390ق ، 212 ص . 7 . الاجازة الكبيرة ، شهاب الدين مرعشى ، تحقيق : محمّد السماوى الحائرى ، قم : مكتبة آية اللّه المرعشى ، 1414ق ، 727 ص . 8 . الارشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد ، محمّد بن محمّد مفيد ، قم : مؤسسه آل البيت ، 1413ق ، 2 ج . 9 . الاستيعاب فى معرفة الاصحاب ، ابن عبد البر ، تحقيق : يوسف بن عبد اللّه و على محمّد معوض ، بيروت : دار الكتب العلميه ، 1415ق ، 4ج .

.

ص: 260

10 . الاصابة فى تمييز الصحابة ، ابن حجر عسقلانى ، تحقيق : احمد بن على ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 5ج . 11 . الاعلام ، خير الدين زركلى ، بيروت : دار العلم للملايين ، 1989م ، 8ج . 12 . الامالى ، محمّد بن حسن طوسى ، قم : دار الثقافه ، 1414ق ، 889ص . 13 . الانساب ، عبد الكريم بن محمّد سمعانى ، تحقيق : عبد اللّه عمر البارودى ، بيروت : دار الجنان ، 1408ق ، 5ج . 14 . امل الامل ، محمّد بن حسن حرّ عاملى ، تحقيق : احمد الحسينى ، بغداد : مكتبه الاندلس ، 1385ق ، 2ج . 15 . انباء الغمر بانباء العمر ، ابن حجر عسقلانى ، تحقيق : احمد بن على و حسن حبشى ، القاهره : وزاره الاوقاف ، 1418ق ، 4 ج . 16 . انسان العيون فى سيرة الامين المامون ، على بن برهان الدين حلبى . 17 . انوار الملكوت فى شرح الياقوت ، حسن بن يوسف حلى ، تحقيق : محمّد نجمى زنجانى ، انتشارات رضى ، 1363 ، 248ص . 18 . بانوى مجتهد ايرانى ، ناصر باقرى بيدهندى ، قم : دفتر تبليغات اسلامى ، 1371 ، ص 113 _ 116 . 19 . بحار الأنوار ، علّامه محمّدباقر بن محمّدتقى مجلسى (م 1111ق) ، بيروت : دوم ، مؤسسة الوفاء ، 1403ق . 20 . البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع ، محمّدبن على شوكانى ، القاهره : مكتبة ابن تيمية ، 2ج . 21 . بصائر الدرجات (الكبرى)، محمّد بن حسن صفار، تحقيق:محسن كوچه باغى، 557ص. 22 . بغية الملتمس فى تاريخ رجال الاندلس ، آمال قرداش بنت الحسين ، كتاب الامة ، العدد 70 ، 1420 ق ، سال 19 ، قطر . 23 . تاريخ العلماء والرواة للعلم بالاندلس ، عبد اللّه بن محمّد ابن فرضى ، تحقيق : عزت العطار الحسينى ، القاهره : مكتبة الخانجى ، 1373ق ، 2ج .

.

ص: 261

24 . تاريخ مذكر (فرهنگ حاكم و فرهنگ محكوم) ، رضا براهنى ، تهران : نشر اوّل ، 1363 ، تهران . 25 . تبيان ، دفتر هشتم (جايگاه زن در انديشه امام خمينى) ، تهران : مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى رحمه الله ، 1374 . 26 . التحبير فى المعجم الكبير ، عبد الكريم بن محمّد سمعانى ، تحقيق : خليل المنصور ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1418ق . 27 . التحبير فى المعجم الكبير ، عبد الكريم بن محمّد سمعانى ، تحقيق : منيرة ناجى سالم ، [بغداد] : 1395ق ، 2ج . 28 . تحرير المرأة فى عصر الرسالة ، عبد الحليم ابوشقة ، كويت : دار القلم ، 1410 ق ، 2 ج . 29 . تذكرة الحفاظ ، محمّد بن احمد ذهبى ، بيروت : دار احياء التراث العربى ، 2 ج . 30 . ترجمان الاشواق ، محيى الدين عربى ، بيروت : دار صادر ، 1386 ق . 31 . التقييد لمعرفة رواة السنن و المسانيد ، محمّد بن عبد الغنى ابن نقطه ، حيدر آباد : دائرة المعارف العثمانية ، 1404ق ، 2ج . 32 . التكملة لوفيات النقلة ، عبد العظيم بن عبد القوى منذرى ، تحقيق : بشار عواد معروف ، بيروت : مؤسسة الرسالة ، 1401ق ، 4ج . 33 . تهذيب التهذيب ، احمد بن على ابن حجر عسقلانى ، بيروت : دار صادر ، 12 ج . 34 . الجواهر و الدرر ، محمّد بن عبد الرحمن السخاوى ، القاهرة ، 1416 ق . 35 . الجهود العلمية للمرأة خلال القرنين الخامس والسادس الهجريين ، ناجيه عبداللّه ابراهيم ، اردن ، 1996 م . 36 . جهود المرأة فى رواية الحديث (القرن الثامن الهجرى) ، صالح معتوق ، بيروت : دار البشائر الاسلامية ، 1418 ق . 37 . دائرة المعارف تشيع ، زير نظر : احمد صدر حاج سيد جوادى ، تهران : نشر شهيد سعيد محبى ، 1375 . 38 . الدارس فى تاريخ المدارس ، عبد القادر بن محمّد نعيمى ، تحقيق : ابراهيم شمس الدين ، بيروت : دار الكتب العلميه ، 1410ق ، 2ج .

.

ص: 262

39 . الدر المنثور فى طبقات ربات الخدور ، زينب بنت يوسف فواز ، كويت : مكتبة ابن قتيبه ، 550 ص . 40 . الدرر الكامنة فى اعيان المائه الثامنة ، احمد بن على بن حجر عسقلانى ، تحقق : محمّد سيد جادالحق ، القاهره : امّ القرى ، 5ج . 41 . دور المرأة فى خدمة الحديث ، آمال بنت حسين قرداش ، دوحه : وزارة الاوقاف و الشئون الاسلاميه ، 1999م . 42 . الذريعة الى تصانيف الشيعة ، محمّد محسن بن على منزوى (آقابزرگ تهرانى _ م 1348 ش) بيروت : سوم ، دار الأضواء ، 1403ق . 43 . ذكر اخبار اصبهان ، احمد بن عبد اللّه ابونعيم ، مطبعة بريل ، 1934م . 44 . ذكر النسوة المتعبدات الصوفيات ، ابوعبد الرحمن السلمى ، تحقيق : محمود محمّد الطناحى ، القاهرة : اول ، مكتبة الخانجى ، 1413 ق . 45 . ذيل تاريخ بغداد ، محمّدبن محمود ابن نجار ، تحقيق : قيصر فرح ، حيدر آباد : دائرة المعارف العثمانيه ، 1398ق ، 3ج . 46 . الرجال ، احمد بن محمّد البرقى ، تحقيق : جواد القيومى ، نشر القيوم ، 1419ق ، 190 ص . 47 . الرجال ، محمّد بن حسن الطوسى ، تحقيق : جواد القيومى ، قم : جماعة المدرسين ، 1415 ق ، 595ص . 48 . الرجال ، احمدبن على النجاشى ، تحقيق : محمّد جواد النائينى ، بيروت : دار الاضواء ، 1408ق ، 2ج . 49 . الرعاية فى علم الدراية ، شهيد ثانى زين الدين بن على ، تحقيق : عبد الحسين محمّدعلى بقال ، قم : مكتبة آية اللّه المرعشى ، 1413ق ، 406 ص . 50 . رياحين الشريعة ، ذبيح اللّه محلاتى ، تهران : دار الكتب الاسلاميه ، 6ج . 51 . رياض العلماء ، على بن حسن بحرانى ، بيروت : شركه دار المصطفى(ص) ، 1422ق ، 2ج .

.

ص: 263

52 . رياض العلماء وحياض الفضلاء ، عبد اللّه بن عيسى بيگ افندى ، تحقيق : احمد الحسينى ، قم : مكتبة آية اللّه المرعشى ، 5ج . 53 . زن در آينه جلال و جمال ، عبد اللّه جوادى آملى ، قم : مركز نشر اسراء ، 1417ق/1375ش . 54 . زيارت در پرتو ولايت ، زهره صفاتى ، قم : مجتمع علوم دينى حضرت ولى عصر (ع) ، 1417ق/1376ش ، 200ص . 55 . السنة النبوية الشريفة فى القرن السادس الهجرى ، 56 . سير اعلام النبلاء ، محمّد بن احمد ذهبى ، عمر بن غرامة العمروى ، بيروت : دار الفكر ، 1417ق ، 18ج . 57 . السيرة النبوية ، عبد الملك بن هشام ، تحقيق : سهيل زكار ، بيروت : دار الفكر ، 1412ق ، 2ج . 58 . شذرات الذهب فى أخبار من ذهب ، عبد الحى بن احمد ابن عماد ، تحقيق : عبد القادر الارناووط ، دمشق : دار ابن كثير ، 1406ق ، 9ج . 59 . صفحات مشرقة من عناية المرأة بصحيح البخارى ، 60 . الضوء اللامع لأهل القرن التاسع ، محمّد بن عبد الرحمن سخاوى ، القاهره : دار الكتاب الاسلامى ، 6ج . 61 . الطبقات الكبرى ، محمّد بن سعد ، بيروت : دار صادر ، 9 ج . 62 . العبر فى خبر من عبر ، محمّد بن احمد ذهبى ، بيروت : دار الفكر ، 1418ق ، 2ج . 63 . عتبة الكتبة ، منتجب الدين اتابك جوينى ، تصحيح : محمّد قزوينى و عباس اقبال ، تهران : اساطير ، 1384 . 64 . علامه مجلسى : بزرگ مرد علم و دين ، على دوانى ، تهران : امير كبير ، 1370 . 65 . عناية النساء بالحديث النبوى ، آل سلمان مشهور بن حسن ، رياض : دار ابن عفان ، 1414ق ، 160 ص .

.

ص: 264

66 . عوالم سيدة النساء ، عبد اللّه البحرانى الاصفهانى ، قم : مؤسسة الامام المهدى . 67 . عيون اخبار الرضا عليه السلام ، محمّد بن على ابن بابويه ، تحقيق : حسين الاعلمى ، بيروت : مؤسسه الاعلمى ، 1404ق ، 2 ج . 68 . الغيبة ، محمّد بن حسن طوسى ، تحقيق : آقابزرگ الطهرانى ، قم : مكتبة بصيرى ، 1385ق ، 292 ص . 69 . فاطمه عليهاالسلام در آينه كتاب ، اسماعيل انصارى زنجانى ، قم : دوم ، الهادى ، 1375ش . 70 . فرحة الغرى ، عبد الكريم بن احمد ابن طاوس ، تحقيق : تحسين آل شيب الموسوى ، 1419ق ، قم : مركز الغدير للدراسات الاسلاميه ، 1419ق ، 1923ص . 71 . فصول عن المرأة ، هادى العلوى ، بيروت : دار الكنوز الادبية ، 1996م . 72 . فضائل الاشهر الثلاثة ، محمّد بن على ابن بابويه ، تحقيق : غلامرضا عرفانيان ، بيروت : دار المحجه البيضاء _ دار الرسول الاكرم ، 1412ق ، 159 ص . 73 . فهرس الفهارس والاثبات ، عبد الحى بن عبد الكبير كتانى ، تحقيق : احسان عباس ، بيروت : دار الغرب الاسلامى ، 1402ق ، 3ج . 74 . فهرست كتاب هاى خطى كتاب خانه ملى ملك ، ايرج افشار ، تهران : 1352ش ، 13ج . 75 . فهرست كتب چاپى فارسى ، خانبابا مشار ، تهران : مؤلف ، 1350 _ 1351 . 76 . فهرست كتب خطى كتاب خانه مركزى آستان قدس رضوى ، مشهد : آستان قدس رضوى ، 1365ش . 77 . فهرست كتب دينى خطى كتاب خانه سلطنتى ، بدرى آتاباى ، 1105ص . 78 . فهرست نسخ خطى كتاب خانه ملى ايران ، تهران : كتاب خانه ملى ايران ، 1343ش . 79 . فهرست نسخه هاى خطى كتاب خانه دانشكده الهيات ، تهران : انتشارات دانشگاه تهران ، 1345ش ، 1227ص . 80 . فهرست نسخه هاى خطى كتاب خانه دانشكده الهيات ، مشهد : دانشگاه فردوسى ، 1376 ، 3ج . 81 . فهرست نسخه هاى خطى كتاب خانه وزيرى يزد ، محمّد شيروانى .

.

ص: 265

82 . الكافى ، محمّد بن يعقوب كلينى رازى (م 329ق) ، تحقيق : على اكبر غفّارى ، بيروت : چهارم ، دار صعب _ دار التعارف ، 1401ق . 83 . كامل الزيارات ، جعفر بن محمّد ابن قولويه ، تحقيق : بهراد الجعفرى ، تهران : نشر صدوق ، 1375ش ، 352ص . 84 . كتاب شناسى آثار مذهبى زنان ايران ، مجيد فرّخزادى ، تهران : مطّهر ، 1373 . 85 . كتاب من لا يحضره الفقيه ، محمّد بن على ابن بابويه ، تحقيق : حسن الموسوى الخرسان ، بيروت : دار صعب _ دار التعارف ، 1401ق ، 4 ج . 86 . كشف الظنون عن اسامى الكتب و الفنون ، مصطفى بن عبد اللّه حاجى خليفه ، بيروت : دار الصادر ، 8ج . 87 . كشف الظنون عن اسامى الكتب والفنون ، مصطفى بن عبد اللّه حاجى خليفه ، بيروت : دار الفكر ، 1414ق ، 6ج . 88 . اللباب فى الجمع بين السنّة والكتاب ، على بن زكريا منبجى ، تحقيق : محمّد فضل عبد العزيز المراد ، دمشق : دار القلم ، 1414ق . 89 . اللباب فى تهذيب الانساب ، على بن محمّد ابن اثير ، مكّة : المكتبة الفيصلية ، 3ج . 90 . لسان الميزان ، احمد بن على بن حجر عسقلانى ، تحقيق : عادل احمد عبد الموجود ، بيروت : دار الكتب العلميه ، 1416ق ، 7ج . 91 . لوايح آقا شيخ فضل اللّه نورى ، هما رضوانى ، تهران ، 1358 . 92 . مأخذ شناسى رجال شيعه ، رسول طلائيان ، قم : دار الحديث ، 1381ش . 93 . المحاسن ، احمد بن محمّد البرقى ، تحقيق : محمّد صادق بحر العلوم ، نجف : المطبعة الحيدرية ، 1384ق ، 525 ص . 94 . مرآة الجنان و عبرة اليقظان ، عبد اللّه بن اسعد يافعى ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1417ق ، 4ج . 95 . المرأة المسلمة و اجازة الحديث عند الفريقين ، امّ على مشكور ، هفتمين كنفرانس بين المللى وحدت اسلامى ، 1373ش .

.

ص: 266

96 . مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ، حسين بن محمّد تقى نورى ، قم : مؤسسه آل البيت عليهم السلام ، 1407ق ، 18 ج . 97 . المسلسلات فى الاجازات ، شهاب الدين مرعشى ، قم : مكتبة آية اللّه العظمى المرعشى ، 1416ق ، 2 ج . 98 . مسند عايشة ، احمد بن على بن حجر عسقلانى ، القاهرة : اول ، مكتبة السنة ، 1416 ق . 99 . مشاهير زنان اصفهان ، محمّد حسين رياحى ، اصفهان : اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامى ، 1376 . 100 . مشاهير زنان ايرانى و پارسى گوى ، محمّدحسن رجبى ، تهران : انتشارات سروش ، 1374 ، 236ص . 101 . المشتبة فى الرجال ، محمّد بن احمد ذهبى ، تحقيق : على محمّد البجاوى ، مصر : دار احياء الكتب العربيه ، 1966م ، 755 ص . 102 . مشيخة ابن الجوزى ، محمّد محفوظ ، بيروت : دار الغرب الاسلامى ، 1400ق ، 302ص . 103 . معجم البلدان ، ياقوت بن عبد اللّه حموى ، بيروت : دار الصادر ، 1399ق ، 5ج . 104 . معجم المؤلّفين ، عمر رضا كحاله ، بيروت : دار احياء التراث العربى ، 1376ق ، 8ج . 105 . مناقب آل ابى طالب ، محمّد بن على ابن شهرآشوب ، نجف : المطبعة الحيدرية ، 1376ق ، 2ج . 106 . المنتظم فى تاريخ الملوك و الامم ، عبد الرحمن بن على ابن جوزى ، تحقيق : محمّد عبد القادر عطا ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1412ق ، 17ج . 107 . موسوعة امّهات المؤمنين ، عبد الصبور شاهين ، القاهره : الزهراء للاعلام العربى ، 1412 ق ، 267ص . 108 . ميزان الاعتدال فى نقد الرجال ، محمّد بن احمد ذهبى ، تحقيق : صدقى جميل العطار ،

.

ص: 267

ب . نشريات

بيروت : دار الفكر ، 1420ق ، 4 ج . 109 . نزهة الجلساء فى أشعار النساء ، عبد الرحمن بن ابى بكر سيوطى ، بيروت : دار الكتاب الجديد ، 1993م ، 103ص . 110 . النساء المحدّثات فى العصر المملوكى ، جمال الدين امينه ، القاهره : دار الهداية ، 1423ق ، 108 ص . 111 . النساء و مؤلّفاتهنّ ، محمّد خير رمضان يوسف ، بيروت : دار ابن حزم ، 1421 ق / 2000 م . 112 . نفحات الانس ، عبد الرحمن بن احمد جامى ، تصحيح : مهدى توحيدى پور ، كتاب فروشى سعدى . 113 . نهج الحياة يا فرهنگ سخنان فاطمه عليهاالسلام ، محمّد دشتى ، قم : مؤسسه تحقيقاتى اميرالمؤمنين ، 1372ش ، ص 419 . 114 . نيل الاوطار ، محمّد بن على شوكانى ، تحقيق : محمّد حلاق ، بيروت : دار احياء التراث العربى ، 1419ق ، 9ج . 115 . الوافى بالوفيات ، خليل بن ايبك صفدى ، تحقيق : احمد الارناووط ، بيروت : دار احياء التراث العربى ، 1420ق ، 24ج . ب . نشريات 1 . آينه پژوهش ، دوماه نامه ، قم : دفتر تبليغات اسلامى . 2 . آينه ميراث ، فصل نامه ، تهران : دفتر نشر ميراث مكتوب . 3 . حوزه اصفهان ، فصل نامه ، اصفهان : دفتر تبليغات اسلامى (واحد اصفهان) . 4 . رسالة الثقلين ، فصل نامه ، تهران : المجمع العالمى لأهل البيت عليهم السلام . 5 . كيهان ، روزنامه ، تهران : مؤسسه كيهان . 6 . رسالت ، روزنامه ، تهران : بنياد رسالت . 7 . شما ، هفته نامه ، تهران : جمعيت مؤتلفه اسلامى . 8 . علوم حديث ، فصل نامه ، قم : دانشكده علوم حديث .

.

ص: 268

9 . فرزانه ، فصل نامه ، تهران ، معصومه ابتكار . 10 . كيهان فرهنگى ، ماه نامه ، تهران : مؤسسه كيهان . 11 . مجلة الشريعة ، كويت : جامعة الكويت . 12 . مجلة مركز بحوث السنة و السيرة ، قطر : (الدوحة) . 13 . مدرّس ، فصل نامه ، تهران : دانشگاه تربيت مدرّس . 14 . مشكوة ، فصل نامه ، مشهد ، بنياد پژوهش هاى اسلامى . 15 . مشكوة النور ، فصل نامه ، تهران : دانشگاه امام صادق عليه السلام . 16 . نداى صادق ، فصل نامه ، تهران : دانشگاه امام صادق عليه السلام . 17 . هاجر (كتاب المرأة) ، قاهره ، ش 5 _ 6 (1998 م) .

.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109