سحرخيزي و شب زنده داري در سفرهاي زيارتي

مشخصات كتاب

سرشناسه : ميري خضري، سيدعباس، 1335 -

عنوان و نام پديدآور : سحرخيزي و شب زنده داري در سفرهاي زيارتي/ سيدعباس ميري خضري.

مشخصات نشر : تهران: نشر مشعر، 1391.

مشخصات ظاهري : 152ص.

شابك : 978-964-540-375-9

وضعيت فهرست نويسي : فيپا

يادداشت : كتابنامه : ص. 147 - 152 ؛ همچنين به صورت زيرنويس.

موضوع : سحرخيزي

موضوع : شب زنده داري -- جنبه هاي مذهبي -- اسلام

موضوع : سحرخيزي -- احاديث

موضوع : نماز شب

رده بندي كنگره : BP259/م9س4 1391

رده بندي ديويي : 297/73

شماره كتابشناسي ملي : 2746827

ص:1

ديباچه

ص:2

ص:3

ص:4

ص:5

ص:6

ص:7

ص:8

ص:9

ص:10

ص:11

عاشق همواره در پى خلوت است تا با معشوق خود گفت وگو كند و براى او از سوز درون مثنوى ها بسرايد. راستى بهترين معشوق كيست و بهترين اوقات براى خلوت كردن با او چه زمانى است؟ عبادت و راز و نياز با تنها معبود جهان هستى، آن هم در دل تاريك شب، بهترين فرصت براى ارتباط عاشقانه است كه انسان هاى دلباخته پروردگار در عمر خود تجربه مى كنند و از آن لذت مى برند.

آنان كه به توفيق شب زنده دارى، نائل مى شوند و قطره اى از محبت پروردگار به مشام جانشان مى رسد، تمام دنيا در نظرشان بى ارزش مى شود.

بهره گيرى از فضاى معنوى سحر و راز و نياز با خالق يكتا در قالب نماز شب، تلاوت قرآن و استغفار، از توصيه هاى قرآن كريم به پيامبر و سفارش اولياى خدا به مؤمنانى است كه مى خواهند در ميهمانى هاى ويژه پروردگار حضور يابند و از سفره هاى آسمانى بهره گيرند و مقام محمود را از پروردگار عالم طلب كنند.

ص:12

محقق ارجمند، «حجت الاسلام و المسلمين سيدعباس ميرى خضرى» اين اثر ارزشمند را براى آشنايى بيشتر زائران عزيز با نماز شب و تهجدهاى شبانه در فضاى معنوى مسجدالحرام، مسجدالنبى و مكان هاى زيارتى تدوين كرده است. اميدواريم زائران محترم با مطالعه اين اثر، انگيزه بيشترى براى بهره گيرى از سحرهاى معنوى در سفرهاى زيارتى پيدا كنند. .

انه ولي التوفيق

گروه اخلاق و اسرار

مركز تحقيقات حج

ص:13

مقدمه

زنگار گناه و پيروى از تمايلات نفسانى به تدريج فطرت پاك خدادادى را ظلمانى و پليد مى سازد و مانع كمال انسان مى شود. خداوند براى زدودن زنگارهاى باطنى، فرصت هايى را در اختيار انسان مى گذارد تا دوباره وجود خود را تطهير و ارتباط معنوى خود را تقويت كند.

سفر معنوى حج، از مهم ترين زمينه هاى بازگشت به خويشتن است؛ سفرى كه در آن به توفيق الهى، موانع ارتباط با خدا برداشته مى شود و پرونده ناپاكى هاى گذشته از بين مى رود؛ بين زائر و علاقه هاى مادى او فاصله مى افتد و زمينه هاى غفلت كمتر بروز مى كند. در سرزمين مقدس وحى بهترين شرايط زمانى و مكانى براى مناجات با خدا و خلوت شبانه بدون هيچ مانعى محقق مى شود تا آدمى بتواند در لحظه هاى بى بديل سحر رابطه خويش را با خداوند مستحكم تر كند.

زنده داشتن شب به ذكر خدا، تلاوت قرآن، نماز شب، استغفار، دعا و نيايش، داروى هر درد روحى و روانى انسان است كه در وقت سحر،

ص:14

نسخه درمان آن براى دردمندان آماده تر است.

اين نوشتار در حد توان خود در صدد بيان اهميت و ارزش فرصت بى نظير سحر براى زائران خانه خدا و پيشوايان معصوم (عليهم السلام) است.

ص:15

فصل اول: كليات

اشاره

ص:16

ص:17

مفهوم شناسى

اشاره

در فرهنگ و معارف اسلامى، واژه هايى وجود دارد كه بيانگر مفهوم ارتباط نزديك بنده با خالق هستى است. اين واژه ها از پيوند ويژه در لحظه هاى استثنايى و عبادت هاى خاصى حكايت دارد كه در تحول زندگى دنيا و آخرت انسان ها بسيار نقش آفرين است. ازاين رو، به تبيين واژه هاى محورى موضوع مى پردازيم.

سحر

سحر به معناى زمان پيش از صبح و سپيدى است كه در افق، بالاى سياهى ظاهر مى شود. برخى يك ششم باقى مانده از شب را سحر دانسته اند.

سحر به معناى پاره اى از شب (1)، پايانه شب (2)، سپيده دم پگاه (3)و يك سوم از آخر شب است.(4)امام خمينى (رحمة الله) در «تحرير الوسيله»


1- لسان العرب، ابن منظور، ج ٢، ص ١٠٧: السحر قطعة من الليل.
2- العين، ماده سحر.
3- فرهنگ عميد، واژه سحر.
4- لسان العرب، ج ٢، ص ١٠٧.

ص:18

مى نويسد: «وَالثُّلثُ الأَخِيرِ مِنَ اللّيلِ كُلُّهُ سَحَر»(1)؛ «يك سوم پايان شب، تمامش سحر است» . همچنين تعريف سحر نزد اهل عرفان و تصوف چنين است: «تلألؤ انوار حق، و نيز مقام راز و نياز عبد را سحر گويند» .(2)

احياء

واژه «احياء» در لغت به معناى زنده و آبادكردن است. «احياء الليل» ، يعنى شب زنده دارى، شب را به عبادت و دعا و. . . به روز رساندن. احياء به معناى اخص، بيدارماندن و زنده داشتن شب هاى خاص از سال به ويژه شب هاى قدر است. شب زنده دارى از سنن و نوافل مؤكد است.

به نظر بيشتر مفسران، در ابتدا شب زنده دارى به قصد نماز شب (قيام الليل) واجب بود و مسلمانان يك سال يا بيشتر، بنا به اختلاف روايات، همراه حضرت رسول (ص) آن را به جاى مى آوردند. اما به تصريح آيه ٢١ سوره مزمل، خداوند در اين حكم تخفيف قائل شد. طبق نظر بيشتر مفسران و فقها، جاى آن را قرائت قرآن يا نمازهاى يوميه مى گيرد.

سحرخيزى و شب زنده دارى

در چگونگى و كيفيت شب زنده دارى بين علماى شيعه و اهل سنت اتفاق نظر وجود دارد.

شب زنده دارى با هر عبادتى، مثل نماز، قرائت قرآن، شنيدن حديث، تسبيح و ثناى خداوند، صلوات و درود بر پيامبر (ص) محقق مى شود.(3)


1- تحرير الوسيله، امام خمينى رحمة الله ، الجزء الاول، ص١٢٣.
2- فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبيرات عرفانى، سيد جعفر سجادى، ص46٠.
3- الدر المختار، با حاشيه ابن عابدين، ج١، صص 46٠ و 46١.

ص:19

همچنين علما در تحقق احياى شب، حتى خواندن دو ركعت نماز را كافى مى دانند. همان گونه كه شب زنده دارى به نماز جايز است، به دعا و استغفار نيز جايز است. بنابراين براى كسى كه مى خواهد شب را به عبادت سپرى كند، دعا و استغفار در تمام اوقات شب مستحب است، اما از نيمه شب به بعد اين استحباب مؤكد مى شود. در واقع، با فضليت ترين اوقات براى نماز، دعا، استغفار و. . . سحر است.(1)

تهجد

واژه «تهجد» از ماده «هجد» و از مشتقات «هجود» ، به معناى بيدارى پس از خواب براى عبادت و اقامه نماز است. (2)مراد از بيدارى در شب، گذراندن تمام شب يا بيشتر آن به عبادت است.

تهجد در اصطلاح، شب زنده دارى براى اقامه نماز شب، تلاوت قرآن، ذكر خدا، استغفار و. . . است. ولى شب زنده دارى، مقيد به بيدارى تمام شب يا بيشتر آن نيست.

واژه تهجد در روايات و كلمات فقها در خصوص نماز شب زياد به كار رفته است. به گونه اى كه مراد از آن هنگام اطلاق، همان نماز شب را تداعى مى كند. اينكه خداوند پيامبر (ص) را امر به تهجد مى كند(3)، منظور از آن نماز شب است.(4)


1- مغنى المحتاج، محمد شربينى، ج١، ص ٢٢٩؛ حاشيه ابن عابدين، ج١، ص46٠؛ المجموع، نووى، ج4، ص 4٧.
2- الميزان، علامه طباطبايى، ترجمه سيدمحمدباقر موسوى همدانى، ج١٣، ص٢4١.
3- اسراء: ٧٩.
4- تفسير صافى، ملامحسن فيض كاشانى، ج٣، ص٢١٠؛ من لايحضره الفقيه، ج ١، ص4٨4.

ص:20

ازاين رو، بين شب زنده دارى و تهجد، به لحاظ زمان بيدارى و نوع عبادت تفاوت وجود دارد؛ شب زنده دارى شامل تمام يا بيشتر شب مى شود، ولى تهجد به منظور عبادت، اختصاص به نماز شب دارد؛ به بيان ديگر، عبادت غالب در تهجد، نماز شب است، ولى مقيد به شب زنده دارى تمام شب يا بيشتر شب نيست.

بيتوته

بيتوته در لغت به معناى درك كردن شب است. خواه در خواب باشد يا بيدارى: « باتَ بَيتُوتةً. . . اَدْرَكهُ اللّيل نَامَ أوْلَمْ يَنُم »(1)؛ « بَاتَ اللّيلَ كُلَّهُ إذا سَهِرَ اللّيلَ كُلَّهُ فِى طاعَة اللهِ أو معصيته » (2)؛ «تمام شب را بيدار ماند هنگامى كه تمام شب را به عبادت يا معصيت سپرى كرد» .

« كُلُّ مَنْ اَدرَكَ اللّيلَ فَقَدْ باتَ » (3)؛ «هر كس شب را درك كند، بيتوته كرده است» .

بين شب زنده دارى و بيتوته در اصل شب زنده دارى اشتراك است، ولى بدان علت كه بيتوته به عبادت مقيد نيست، با شب زنده دارى تفاوت دارد. در اصطلاح فقه، بيتوته به درك كردن شب يا پاره اى از شب تفسير شده است؛ همان گونه كه فقها در بيتوته واجب منا گفته اند. (4)بيتوته و شب زنده دارى به لحاظ شامل شدن يا شامل نشدن بيدارى تمام يا بيشتر شب و بيدارى پاره اى از شب نيز تفاوت دارند.


1- الازهرى، به نقل از لسان العرب، ماده بات.
2- فرا، به نقل از لسان العرب، ماده بات.
3- زجاج، ماده بات.
4- ابن عابدين، حاشيه، ج ١، ص46١.

ص:21

مشروعيت شب زنده دارى در تمام شب هاى سال

اشاره

از ديدگاه فقها، شبى در طول سال وجود ندارد كه زنده نگهداشتن آن تا صبح واجب باشد. ازاين رو، شب زنده دارى پاره اى از شب هاى سال، بر اساس آيات قرآن، روايات و سيره پيشوايان دين، مستحب مؤكد است.

برخى گفته اند شب زنده دارى تمام يا پاره اى از شب هاى سال، بدون هيچ مناسبتى، مستحب است و بر اين استحباب به آيات قرآن، روايات و سيره استدلال كرده اند. در قرآن كريم چنين مى خوانيم: وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً ؛ «كسانى كه شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قيام مى كنند» . (فرقان: 64)

همچنين خداوند متعال مى فرمايد:

أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ (زمر:٩)

آيا [چنين كسى با ارزش است يا] كسى كه در ساعات شب در حال سجده و قيام به عبادت مشغول است و از عذاب آخرت مى ترسد. و به رحمت پروردگارش اميدوار است؟ !

با توجه به اين دو آيه، شب زنده دارى، تمام يا بيشتر شب را شامل مى شود. امام صادق (ع) از پدرانش از رسول خدا (ص) نقل مى فرمايد:

كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا ثَلَاثَ أَعْيُنٍ. . . وَ عَيْنٍ بَاتَتْ سَاهِرَةً فِى سَبِيلِ اللهِ.(1)

هر چشمى در روز قيامت گريان است، مگر سه چشم. . . و چشمى كه در راه خدا بيدار بوده است.


1- وسائل الشيعه، حر عاملى، ج٧، صص ٧5 و ٧6.

ص:22

از رواياتى كه بر سيره ائمه (عليهم السلام) دلالت دارد، استفاده مى شود كه آنان بيشتر شب هاى سال را از اول شب تا صبح احيا مى داشتند. از حالات امام زين العابدين (ع) ، امام باقر (ع) و ساير پيشوايان معصوم، به ويژه امام على (ع) اين مطلب استفاده مى شود.(1)

عَنِ الامام الرِّضَا (ع) فِى حَدِيثٍ أَنَّهُ (ع) كَانَ قَلِيلَ النَّوْمِ بِاللَّيْلِ، كَثِيرَ السَّهَرِ، يُحْيِى أَكْثَرَ لَيَالِيهِ مِنْ أَوَّلِهَا إِلَى الصُّبْحِ وَ كَانَ كَثِيرَ الصِّيَام.(2)

در حديثى از امام رضا (ع) رسيده است كه حضرت همواره اندكى از شب را مى خوابيد. بسيارى از شب ها بيدار بود. بيشتر شب ها از اول شب تا صبح بيدار بود و بسيار روزه مى گرفت.

افزون بر اين دلايل، فقها به اوصاف شيعيان نيز استدلال كرده اند؛ از جمله در روايات آمده است حضرت على (ع) شبى از مسجد بيرون آمد. جمعيتى را ديد كه به حضرت پيوستند و با حضرت حركت كردند. حضرت از حركت ايستاد. سپس فرمود: «شما كيستيد؟» گفتند: «از شيعيان شماييم» . حضرت با دقت در چهره هاى آنان نگريست. سپس فرمود: «نمى دانم چيست كه سيماى شيعه را در شما نمى بينم!» گفتند: «اى اميرمؤمنان! مگر سيماى شيعه چگونه است؟» حضرت فرمود:

صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ، عُمْشُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاءِ حُدْبُ الظُّهُورِ مِنَ الْقِيَامِ خُمُصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ عَلَيْهِمْ غَبَرَةُ الخاشِعِين.(3)


1- وسائل الشيعه، ج ١، صص٩٢ و ٩٣.
2- همان، ص6٧.
3- بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، ج65، ص١5٠.

ص:23

بر اثر شب زنده دارى زرد چهره اند. بر اثر گريه از خوف خدا چشمانشان به هم خورده است. بر اثر عبادت و شب زنده دارى گوژپشتند. بر اثر روزه شكم هاى آنان لاغر شده است. بر اثر دعا لب هايشان خشكيده است و غبار خشوع كنندگان بر آنان است.

نقد و بررسى ديدگاه

با اينكه به آيات، روايات و سيره معصومان (عليهم السلام) بر استحباب شب زنده دارى در تمام شب هاى سال استدلال شده است، ولى اين حكم استحبابى، براى تمام مؤمنان ثابت نيست؛ زيرا ائمه (عليهم السلام) به شب زنده دارى تمام شب هاى سال از اول شب تا صبح ترغيب نكرده اند؛ چون اين گونه اعمال، افزون بر تعطيلى نظام زندگى، به گوشه گيرى و تضييع برخى حقوق واجب ديگران منتهى مى شود. بدين سبب در برخى اخبار از اين گونه شب زنده دارى ها نهى شده است و رفتار پيامبر (ص) با اصحاب نيز مخالف آن است. وقتى به پيامبر (ص) خبر دادند، فردى از اصحاب شما روزه مى گيرد و افطار نمى كند، شب را بيدار است و نمى خوابد. حضرت فرمود:

لاَتَفْعَلَنَّ نَمْ و قُمْ وَصُم وَ أَفْطِر فَانَّ لِعَيْنِكَ عَلَيكَ حَقّاً وَ انَّ لِجَسَدِكَ عَلَيْكَ حَقّاً وَ انَّ لِزَوْجَتِكَ عَلَيْكَ حَقّاً.(1)

اين گونه رفتار نكن. بخواب، برخيز، روزه بگير، افطار كن؛ زيرا چشم تو بر تو حقى دارد، جسد تو بر تو حقى دارد و همسر تو بر تو حقى دارد.


1- سنن نسائى، ج 4، ص٢١١.

ص:24

افزون بر اين، روايات زيادى درباره ميانه روى در عبادات از ائمه (عليهم السلام) رسيده است كه بيانگر اعتدال در عبادت است، از جمله امام صادق (ع) مى فرمايد:

مَرَّ بِى أَبى وَ اَنا بِالطّواف و اَنا حَدَثٌ وَ قَدْ اِجْتَهَدتُ فِى العِبادَة فرآنى و أنا أَتَصابُّ عَرَقاً فَقالَ لِى يا جَعْفَرُ يا بُنَىَّ اِنَّ اللهَ اِذا اَحَبَّ عبداً أَدْخلهُ الجَنةَ وَ رَضِىَ عَنهُ بِاليَسيرِ.(1)

در جوانى و درحالى كه مشغول طواف بودم، پدرم بر من عبور كرد. در اطاعت خدا سخت كوشش مى كردم. پدرم مرا درحالى كه عرق مى ريختم ديد. فرمود: «اى جعفر! اى فرزندم! خداوند هرگاه بنده اى را دوست بدارد، وارد بهشت مى كند و به اندك از او راضى مى شود» .

و نيز رسول خدا (ص) فرمود:

اِنّ هَذا الدِّينَ مَتينٌ فَأوغِلوا فيه بِرِفْقٍ وَ لاتُكَرِّهُوا عِبادَة اللهِ إلى عِبادِالله.(2)

اين دين استوار و محكم است، با رفق و مدارا با آن رفتار كنيد. عبادت خدا را بر بندگان خدا سخت نگيريد.

و امام صادق (ع) فرمود:

«لاْ تُكَرِّهُوا إلى أَنفُسِكُم العِبادَةَ» (3)؛ «خود را با اكراه به انجام دادن عبادت وادار نسازيد» .

«علامه حلى» نماز در تمام شب را مستحب نمى داند و مى گويد:

نبايد تمام شب را به نماز قيام كرد؛ چون پيامبر (ص) وقتى اطلاع يافت كه شخصى از اصحاب ايشان روزه مى گيرد و افطار


1- اصول كافى، كلينى، ج ٢، ص ٨6.
2- همان.
3- همان.

ص:25

نمى كند و تمام شب را نماز مى گزارد و نمى خوابد، فرمود: «نبايد اين گونه عمل كند» .(1)

شايسته است انسان نيمى از شب را بخوابد و يك سوم آن را به نماز بگذراند و يك ششم ديگر نيز بخوابد؛ زيرا پيامبر (ص) فرمود:

اَحبُّ الصَّلاةِ اِلى اللهِ تَعالى صَلاةُ داودَ كَانَ يَنامُ نِصفَ اللَّيلِ وَ يَقوُمُ ثُلثَهُ و يَنامُ سُدْسَهُ.(2)

دوست داشتنى ترين نماز نزد خداوند نماز حضرت داوود است؛ همواره نيمى از شب را مى خوابيد و براى عبادت، يك سوم شب را برمى خاست و يك ششم ديگر را به خواب مى رفت.

فقهاى شافعى و حنبلى، قيام و شب زنده دارى تمام شب هاى سال را به جز شب هاى مخصوص، مكروه دانسته اند و در اين حكم به روايات عايشه استناد كرده اند. عايشه مى گويد:

«ما رَأيتُ رَسُولَ اللهِ صَلّى الله عليه و [آله و] سلم قامَ اللَّيلةَ حَتّى الصَّباحِ»(3)؛ «نديدم رسول خدا [(ص)] شب را تا صبح بيدار باشد» .

و نيز از او روايت شده است:

«كانَ رَسولُ اللهِ [(ص)] يَنامُ اوّلَ اللَّيلِ و يُحيى آخِرَه»(4)؛ «همواره پيامبر [(ص)] اول شب مى خوابيد و آخر شب بيدار بود» .

اعتدال در عبادت

نماز، ارزشمندترين تلاش بندگان خداست. اما با همه ارزش و


1- تذكرة الفقهاء، علامه حلى، ج٢، ص ٢٩٧.
2- همان.
3- المجموع، ج4، ص 4٧؛ شرح الروض، ج١، ص٢٠٨؛ كشاف القناع، ج١، ص4٣٧؛ صحيح مسلم، ج١، ص5١4 به تحقيق محمد عبدالباقى.
4- فتح البارى، ابن حجر عسقلانى، ج٣، ص٢٣.

ص:26

اهميتى كه دارد، حد و اندازه اى در شرع براى آن تعيين شده است. نبايد انسان آن قدر به عبادت، راز و نياز و نماز مشغول شود كه حقوق جسم و بدن خود و ديگران، به ويژه همسر و خانواده را ناديده انگارد و زندگى دنيوى، ارتباطهاى اجتماعى و كار و تلاش را تحت الشعاع قرار دهد و از مرز اعتدال، به افراط و تفريط گرايد.

شبى «سلمان» به ديدار دوستش «ابو دردا» رفت و شب همانجا خوابيد. پاسى از شب گذشت. ابو دردا، خواست برخيزد و مشغول عبادت شود، سلمان به او گفت بخواب. مدتى بعد دوباره خواست برخيزد، ولى سلمان به او گفت بخواب. او نيز خوابيد. تا صبح شد. سلمان به او گفت: «اينك برخيز» . هر دو برخاستند و نماز خواندند. آن گاه سلمان به او گفت: «نفس، جان و بدن تو و نيز ميهمانت، بر تو حقوقى دارند و تو بايد حق هر صاحب حقى را ادا كنى» .

اين بدان سبب بود كه همسر ابو دردا، به سلمان خبر داده بود كه شوهرش شب ها نمى خوابد و پيوسته عبادت مى كند.

سپس سلمان و ابو دردا، هر دو نزد رسول خدا (ص) آمدند و جريان ديشب را نقل كردند. پيامبر اكرم (ص) فرمود: «سلمان درست گفته است» .(1)

شعار اسلام، ميانه روى است. نافله شب نيز كه از بزرگ ترين مستحبات است، اندازه مشخص و محدود دارد.


1- شنيدنى هاى تاريخ، ص٢4.

ص:27

فصل دوم: اهميت سحرخيزى شب زنده دارى

اشاره

ص:28

ص:29

شب بهترين زمان خلوت گزينى

اسلام راه هاى ارتباط و قرب الهى را به آسانى پيش روى بشر قرار داده است تا انسان در ارتباط با معبود خويش، هماهنگ و همراه با همه موجودات و جنبندگان عالم باشد و از قافله تسبيح گويان باز نماند.

شب زنده دارى يكى از بهترين راه هاى تقرب است كه شب زنده دار با راز و نياز و اظهار بندگى خالصانه، رابطه خود را با درياى بيكران كمال و خير مطلق برقرار مى كند و با نظام هستى همسو مى شود.

در خلوت شب زحق صدا مى آيد

اهميت اين وقت از شبانه روز در فرهنگ اسلام و منابع اصيل دين (قرآن و سنت) بيش از آن است كه بتوان در اين مختصر حتى گزارش كاملى از آن را ارائه كرد.

شب، به علت آنكه ظرف ذكر، خلوت، انديشه، دعا و ارتباط با خداست، جايگاه ويژه اى ميان اوقات شبانه روز دارد. خداوند شب را به خود اختصاص مى دهد و مى فرمايد: «

الليل لي » .(1)


1- مفتاح الفلاح، شيخ بهايى، ترجمه: على بن طيفور بسطامى، ص56.

ص:30

انسان هنگام شب، به دور از مردم و فارغ از شلوغى و كارهاى روزانه، بهتر مى تواند از عالم طبيعت فاصله گيرد و حال خود را دريابد. شب، مناسب ترين فرصت براى خلوت با خداست؛ زيرا انسان متهجد در آن حال مى تواند بدون مزاحمت ديگران، فيض را از خدا دريافت كند(1)؛ چنان كه حافظ شيرازى بارها در ديوان اشعارش تصريح مى كند، من هرچه دارم از سحرخيزى است.(2)

مرو به خواب كه حافظ به بارگاه قبول

آنكه به دردى دچار است، خواب آرام شبانه ندارد و به راحتى نيز به خواب نمى رود. هركه به درد عشق مبتلاست، بخشى از شب بيدار و بى قرار است.

شبى به چشم ندارم زدرد عشق تو خوابى دعا و اشك سحر را خدا كند بپذيرى

قرآن كريم درباره چنين افرادى مى فرمايد: وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ؛ «اما كسانى كه ايمان آورده اند، محبتشان به خدا شديدتر است» . (بقره:١65)

اهميت شب در فرهنگ قرآنى

در قرآن ٩٢ بار از واژه ليل استفاده شده است و در هفت مورد خداوند با توجه به لحظه ها و ويژگى هاى شب، با صراحت به آن سوگند


1- مفتاح الفلاح، ص56.
2- عرفان حافظ، مرتضى مطهرى، ص5٨.

ص:31

ياد مى كند و همچنين نام سوره اى از قرآن، سوره «ليل» است.

شب در فرهنگ قرآن، ظرف راز و رمزهاى بسيار است و بخش مهمى از بركت و رحمت الهى در شب به انسان ها مى رسد. در اينجا به بعضى عنايات ويژه خداوند اشاره مى كنيم كه به بندگان برگزيده اش در شب ارزانى شده است.

١. چله نشينى حضرت موسى (ع) در شب اتفاق افتاد. خداوند مى فرمايد:

وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً (اعراف: ١4٢)

و ما با موسى، سى شب وعده گذاشتيم. سپس آن را با ده شب [ديگر] تكميل نموديم. به اين ترتيب ميعاد پروردگارش [با او] چهل شب تمام شد.

همچنين خداوند مى فرمايد: وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً (بقره:5١)

در روايات آمده است خداوند به حضرت موسى (ع) فرمود:

قُمْ فِى ظُلْمَةِ اللَّيْلِ اجْعَلْ قَبرَكَ رَوْضَةً مِنْ رِياضِ الجَنان.(1)

در تاريكى شب به پاخيز و با سحرخيزى (مناجات) مدفن خود را باغى از باغ هاى بهشت ساز.

٢. پيامبر (ص) شبانه به آسمان عروج كرد و آيات الهى را در شب مشاهده كرد.

سُبْحانَ الَّذِى أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ


1- بحارالانوار، ج٨٧، ص١55.

ص:32

الْأَقْصَى الَّذِى بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (اسراء: ١)

پاك و منزه است آن كس كه بنده اش را در يك شب، از مسجدالحرام به مسجدالاقصى كه گرداگردش را پربركت ساختيم، برد تا برخى از نشانه هاى خود را به او نشان دهيم؛ چرا كه او شنوا و بيناست.

٣. قرآن كريم در شب نازل شد.

خداوند مى فرمايد: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ ؛ «به يقين ما آن قرآن را در شب قدر نازل كرديم» . (قدر: ١)

همچنين مى فرمايد:

إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ (دخان: ٣)

ما آن را در شبى پربركت نازل كرديم ما همواره انذاركننده بوده ايم.

گرچه انسان در روز هم در محضر خداست، ولى فيض شب بهره ويژه اى است كه نصيب انسان مى شود. حضور، توجه و تمركز انسان در شب، سبب ازدياد فيض است.

عاشقى را كه چنين باده شبگير دهند كافر عشق بود گر نشود باده پرست(1)

اهميت سحرخيزى در قرآن

واژه سحر با كلماتى كه از آن گرفته شده سه بار در قرآن كريم آمده است. يك بار به صورت مفرد و دوبار به صورت جمع:


1- حافظ.

ص:33

١. نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ ؛ «سحرگاهان نجاتشان داديم» . (قمر: ٣4)

٢. الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحارِ ؛ «و در سحرگاهان از خداوند آمرزش مى طلبند» . (آل عمران: ١٧)

٣. وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ؛ «و در سحرگاهان استغفار مى كردند» . (ذاريات: ١٨)

قرآن به سحرخيزى از ابعاد گوناگونى، چون برترى زمان سحر، مقدار شب زنده دارى، شكوه سحرخيزى، مقام و جايگاه سحرخيزان و نكات ديگر توجه ويژه كرده است. اين خود بيانگر ارزش و اهميت سحرخيزى و شب زنده دارى و آثار مفيد و سودمند معنوى آن است. پاره اى از آيات مربوط به شب زنده دارى خطاب به پيامبر (ص) است و پيروان مكتب اسلام هم به انجام دادن آن فراخوانده شده اند. از جمله آياتى كه به پيامبر (ص) خطاب مى كند، آيات سوره مزمل است. خداوند متعال مى فرمايد:

يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلاً * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً * أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً * إِنَّا سَنُلْقِى عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقِيلاً * إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِىَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلاً * إِنَّ لَكَ فِى النَّهارِ سَبْحاً طَوِيلاً * وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلاً (مزمل:١ - ٨)

اى جامه به خود پيچيده! شب را جز كمى به پاخيز. نيمى از شب را يا كمى از آن كم كن يا بر نصف آن بيفزا و قرآن را با تأمل و دقت بخوان. چرا كه ما به زودى سخنى سنگين به تو القا خواهيم كرد. به يقين نماز و عبادت شبانه گامى استوارتر و گفتارى پايدارتر است؛ زيرا تو در روز تلاش مستمر و طولانى

ص:34

خواهى داشت [و عبادت شبانه به تو نيرو مى بخشد]. نام پروردگارت را ياد كن و تنها به او دل ببند.

امام باقر (ع) و امام صادق (ع) فرمودند كه مقصود از اين آيات، سحرخيزى براى نماز شب است. و نماز شب بسيار عمل سنگين و پرمشقت است؛ زيرا شب، زمان استراحت است و عمل عبادى در آن زحمت دارد.(1)

هنگام روز كارهاى انسان زياد است: إِنَّ لَكَ فِى النَّهارِ سَبْحاً طَوِيلاً (مزمل: ٧) رفت و آمد، گفت وگو، ديد و بازديد در روز زياد است. اما سحر وقت آرامش است. ارتباط با ديگران قطع است و كسى مزاحم نيست. مى توان با پروردگارى كه لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ است، به تنهايى گفت وگو كرد.

البته اين در صورتى است كه در روز مزاحم ها را به درون خود راه ندهيم. آن قدر واردات به دل نسپاريم كه اگر سحر خواستيم با خدا سخن بگوييم همه اينها سر برآورند. بنابراين بايد در روز اسباب آمادگى نماز شب و سحرخيزى را فراهم ساخت.

حضرت على (ع) فرمود:

تَعَطَّروُا بِالاِستِغفارِ لاتَفْضَحْكُمْ رَوائِحُ الذُّنُوبِ.(2)

با طلب آمرزش خود را عطرآگين سازيد. تا بوى بد گناهان، شما را رسوا نسازد.

در قرآن كريم آيات زيادى به گونه مستقيم و غير مستقيم اهل ايمان را به شب زنده دارى، تهجد، ذكر، دعا و ارتباط با خدا دعوت مى كند و براى


1- ميزان الحكمه، محمد محمدى رى شهرى، ج 5، ص4١٧.
2- بحارالانوار، ج ٩٠، ص٢٧٨.

ص:35

كسب درجات معنوى و پاداش هاى اخروى بشارت مى دهد. خداوند در توصيف مؤمنان واقعى مى فرمايد:

تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ * فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِىَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ (سجده: ١6 و ١٧)

پهلوهايشان از بسترها دور مى شود [و شبانگاه به پا مى خيزند و رو به درگاه خدا مى آورند] و پروردگار خود را با بيم و اميد مى خوانند و از آنچه به آنان روزى داده ايم، انفاق مى كنند. هيچ كس نمى داند چه پاداش هاى مهمى كه مايه روشنى چشم هاست، براى آنها نهفته شده، به پاداش كارهايى كه انجام مى دادند.

خداوند در اين آيه براى كسانى كه لذت معنوى را بر لذت مادى خواب و آسايش ترجيح مى دهند و در دل شب با تهجد و تضرع به گناه اقرار مى كنند و از خداوند آمرزش مى طلبند، پاداش هاى مهم و با ارزشى در نظر گرفته است.

خداوند در بيان علت بهره مندى پرهيزكاران از نعمت هاى بهشتى مى فرمايد:

إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ * آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ * كانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ * وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ (ذاريات: ١5- ١٨)

به يقين پرهيزكاران در باغ هاى بهشتى و ميان چشمه ها قرار دارند و آنچه پروردگارشان به آنها بخشيده، دريافت مى دارند؛ زيرا پيش از آن [در سراى دنيا] از نيكوكاران بودند. آنان كمى از شب را مى خوابيدند و در سحرگاهان استغفار مى كردند.

ص:36

امام صادق (ع) در تفسير بخشى از آيه شريفه كانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ مى فرمايد:

كانُوا اَقَلَّ اللَّيالى تَفُوتُهُم لايَقُومُونَ فِيهَا.(1)

اهل بهشت در دنيا كمتر شبى بر آنان مى گذشت كه بيدار نشوند و عبادت نكنند.

مرحبا قومى كه داد بندگى را داده اند

همچنين حضرت امام صادق (ع) فرمود:

اِنَّ مَنِ اسْتَغْفَرَ فِى وَقْتِ السَّحَرِ فَهُوَ مِنْ اَهْلِ هذِهِ الآيَهِ.(2)

هركس هنگام سحر استغفار كند، از اهل آيه وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ به شمار مى آيد.

و نيز از ائمه (عليهم السلام) روايت شده است:

اَلا صَلَواتُ اللهِ عَلَى المُتَسَحِّرينَ وَ المُستَغْفِرينَ بِالأَسْحارِ.(3)

آگاه باشيد درودهاى خداوند شامل حال اهل سحر و استغفاركنندگان در سحر است.

همچنين در روايت است:

اِنَّ اللهَ يُحِبُّ صَوْتَ الَّذينَ يَسْتَغْفِرُون بِالأَسْحارِ.(4)

همانا خداوند متعال دوست مى دارد صداى (ناله) كسانى را كه سحرگاهان استغفار مى كنند.


1- تهذيب الاحكام، محمد بن حسن طوسى شيخ طوسى ، ج ٢، ص ٣٣6.
2- ميزان الحكمه، ج ٧، ص٢4٩.
3- عدة الداعى و نجاح الساعى، احمد بن فهد حلى، ص٢5١.
4- مستدرك الوسائل، حسين نورى، ج١٢، ص١46.

ص:37

رسول خدا (ص) درباره كسانى كه از گزند وسوسه شيطان در امان اند، فرمود:

ثَلاثَةٌ مَعْصُومُونَ مِنْ اِبْليِسَ وَ جُنُودِهِ الذّاكِرُونَ للهِ وَ الْباكُونَ مِنْ خَشْيَةِ اللهِ وَ المُسْتَغْفِرُونَ بِالْأَسْحارِ.(1)

سه گروه از [وسوسه هاى] ابليس و لشكريانش در امان اند: آنان كه خداوند را ياد مى كنند، و آنان كه از بيم [عذاب] خداوند گريه دارند و كسانى كه سحرگاهان استغفار مى كنند.

در اهتمام قرآن به شب زنده دارى همين بس كه خداوند، بيدارى بخشى از شب را بر پيامبر (ص) واجب فرموده و «مقام محمود» وى را به بيدارى اين بخش از شب پيوند داده است. خداوند خطاب به پيامبر گرامى (ص) مى فرمايد:

(وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً) (اسراء: ٧٩)

و پاسى از شب را از خواب برخيز و قرآن [و نماز] بخوان. اين يك وظيفه اضافى براى توست. اميد است پروردگارت تو را به مقامى درخور ستايش برساند.

از ويژگى هاى پيامبر (ص) وجوب نماز شب بر ايشان است. از اين وجوب استفاده مى شود كه كسب مقام محمود نزد پروردگار با شب زنده دارى و عبادت نيمه شب ارتباط دارد. اين مقام در صورتى به پيامبر (ص) عطا مى شود كه حضرت بر تهجد و شب زنده دارى مداومت داشته باشد. مراتبى از اين موقعيت و مقام نيز براى امت پيامبر (ص) كه


1- ميزان الحكمه، ج٧، ص٢4٩.

ص:38

شب زنده دار و متهجدند، محفوظ است كه مى توانند به نسبت خود به مقام محمود دست يابند.

تمامى مفسران معتقدند كه اين آيه درباره پيامبر اسلام (ص) نازل شده است. از امام صادق (ع) روايت شده است كه نماز شب بر رسول خدا (ص) واجب بود.(1)

بر اساس آيه شريفه، اخبار و اجماع مفسران، اقامه نماز شب بر پيامبر (ص) واجب بوده است.

پيروان حضرت به صريح آيه شريفه لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ (احزاب: ٢١) بايد به سنت پيامبر (ص) اقتدا كنند و سحرخيزى را از پيامبر (ص) الگو بگيرند.

با فرمان شب خيزى به پيامبر (ص) در سوره مزمل و امر به آن حضرت به سجده و تسبيح شبانه در سوره دهر، وظيفه مؤمنان هم در راه تقرب به پروردگار مشخص مى شود. نمازشب براى مؤمنان يادآورى مهم ترين لحظه هاى پرواز به ملكوت دانسته شده است.(2)

خداوند مى فرمايد:

( إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلاً ) (مزمل: ١٩)

اين هشدار و تذكرى است. پس هركس بخواهد راهى به سوى پروردگارش برمى گزيند.

همچنين مى فرمايد:

(إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَى اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ


1- تهذيب، ج ٢، ص٢4٢.
2- عدة الداعى و نجاح الساعى، ص٢5١.

ص:39

طائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ) (مزمل: ٢٠)

پروردگارت مى داند كه تو و گروهى از آنان كه با تواند، نزديك دو سوم از شب يا نصف يا يك سوم آن را به پا مى خيزيد [و به عبادت مى پردازيد].

همچنين خداوند مى فرمايد:

(أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ) (زمر: ٩)

آيا [چنين كسى با ارزش است يا] كسى كه در ساعات شب در حال سجده و قيام به عبادت مشغول است و از عذاب آخرت مى هراسد و به رحمت پروردگارش اميدوار است.

در اين آيه خداوند با مقايسه بين انسان گمراه و انسانى بيداردل و نورانى كه در دل شب پيشانى به آستانه حق مى سايد، به ستايش انسان هايى مى پردازد كه شب زنده دارند، و در واقع، جايگاه با فضيلت شب زنده دارى را بيان مى كند. همچنين خداوند استغفار در سحر را از اوصاف پرهيزكاران مى شمارد و مى فرمايد:

الصَّابِرِينَ وَ الصَّادِقِينَ وَ الْقانِتِينَ وَ الْمُنْفِقِينَ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحارِ (آل عمران: ١٧)

آنها [در مسير اطاعت و ترك گناه] استقامت مى ورزند، راستگويند، [در برابر خدا] خضوع، و [در راه او] انفاق مى كنند و در سحرگاهان از خداوند آمرزش مى طلبند.

در اين آيه خداوند به پنج ويژگى اهل ايمان و تقوا اشاره مى كند كه يكى از آنها مى تواند زمينه ساير اوصاف باشد.

ص:40

پروردگار در آيات قرآن، پيامبر را به زنده نگهداشتن شب به قيام، تسبيح، تقديس و سجده فرا مى خواند و مى فرمايد:

فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضى (طه: ١٣٠)

پس در برابر آنچه مى گويند صبر كن و پيش از طلوع آفتاب و قبل از غروب آن تسبيح و حمد پروردگارت را به جا آور و در ساعاتى از شب و اطراف روز [پروردگارت را] تسبيح گوى؛ باشد كه [از الطاف الهى] خشنود باشى.

همچنين خداوند مى فرمايد: سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ ؛ «و هنگامى كه برمى خيزى، پروردگارت را تسبيح و حمد گوى» . (طور: 4٨)

برخى از مفسران، تسبيح و حمد را در اين آيه، همان نماز شب دانسته اند. (1)در آيات ديگر قرآن چنين مى خوانيم:

وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ (طور: 4٩)

همچنين به هنگام شب او را تسبيح گوى و نيز به هنگام پشت كردن ستارگان [و طلوع صبح].

همچنين مى فرمايد: وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ ؛ «و در بخشى از شب او را تسبيح كن و بعد از سجده ها» . (ق: 4٠)

امام صادق (ع) فرمود: «منظور از اين آيه نماز وتر است كه در آخر شب قرار دارد» .(2)


1- تفسير قمى، على قمى، ج٢، ص٣٣٣.
2- مجمع البيان، طبرسى، ج١٠، ص4١٣؛ ميزان الحكمة، ج 5، ص4١٧.

ص:41

وَ مِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً طَوِيلاً (دهر: ٢6)

پاسى از شب را براى او سجده كن و مقدارى طولانى از شب، او را تسبيح گوى.

همچنين خداوند بندگان خود را چنين توصيف مى كند: وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً ؛ «كسانى كه شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قيام مى كنند» . (فرقان: 64)

همچنين خداوند مى فرمايد:

لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ (آل عمران: ١١٣)

آنها يكسان نيستند؛ [زيرا] گروهى از اهل كتاب [به حق و ايمان] قيام مى كنند و پيوسته در اوقات شب، آيات خدا را مى خوانند. درحالى كه سجده مى كنند.

مقصود از اهل كتاب كسانى اند كه به اسلام ره يافتند و در سحر تهجد دارند و كتاب خدا را مى خوانند و سجده مى كنند؛ يعنى به نماز شب مى ايستند.

همه در تسبيح خدا

براساس آيات قرآن، هرچه در آسمان و زمين است تسبيح گوى پروردگار است. با اين وجود سزاوار نيست انسان از قافله تسبيح گويان عقب بماند و نعمت هاى الهى را پاس ندارد.

سعدى در حكايتى از گلستان چنين مى نويسد:

ياد دارم كه شبى در كاروانى همه شب رفته بودم و سحر در كنار بيشه اى خفته. شوريده اى كه در آن سفر همراه ما بود، نعره اى بر

ص:42

آورد و راه بيابان گرفت و يك نفس آرام نيافت. چون روز شد گفتمش: آن چه حالت بود. گفت: بلبلان را ديدم كه به نالش در آمده بودند از درخت و كبكان از كوه و غوكان در آب و بهايم از بيشه. انديشه كردم كه مروت نباشد همه در تسبيح و من به غفلت خفته.

عالمى هست به تسبيح و نماز ما همه غافل و در خواب ناز

خداوند مى فرمايد: ( يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ ) ؛ «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است همواره تسبيح خدا مى گويند» . (جمعه:١)

ما سميعيم و بصيريم و هشيم با شما نامحرمان ما خامشيم

اگر انسان نيز ارزش و جايگاه خود را بداند، مى تواند به مقامى برسد كه با تمامى موجودات، در تقديس و تسبيح خدا هماهنگ شود.

براساس فرمايش على (ع) اعضا، جوارح حتى لباس نمازگزار حقيقى با او تسبيح مى گويند. حضرت فرمود:

اِنَّ الْإِنسانَ اِذَا كَانَ فِى الصَّلاةِ فِانَّ جَسَدَه وَ ثِيابَه وَ كُلَّ شىء حَوْلَهُ يُسَبِّحُ.

انسان وقتى در حال نماز به سر مى برد، بدن، لباس و هر آنچه اطراف اويند، تسبيح گوى خدايند.

مى گويند هنگامى كه «ميرفندرسكى» نيمه هاى شب به ذكر لااله الّا الله مى پرداخت با گفتن لااله و نفى معبود، تاريكى، فضاى اطاقش را مى گرفت و چون الّا الله مى گفت و اثبات معبود مى كرد، فضاى اطاقش نورانى مى شد.(1)


1- نماز از ديدگاه قرآن و حديث، ص ٧٩.

ص:43

اهميت و ارزش سحرخيزى در روايات

در روايات، سحرخيزى و شب زنده دارى جايگاه ويژه اى دارد. روايات فراوانى به بيان ارزش و اهميت سحر، سحرخيزى و نماز شب مى پردازند كه در اينجا به برخى از آنها اشاره مى كنيم.

پيامبر (ص) پيش از بعثت نيز موحد بود و سال ها در غار حرا و ديگر مكان ها به شب زنده دارى مشغول بود و از وقت سحر بهره مى برد. عشق به راز و نياز در دل شب در عمق جان وى موج مى زد. با اين حال پيامبر (ص) مى فرمايد:

ما زَالَ جَبرَئيلُ يُوصِيني بِقِيَامِ اللَّيلِ حَتَّى ظَنَنْتُ اَنَّ خِيَارَ اُمَّتى لَنْ يَنامُوا.(1)

هميشه جبرئيل مرا در به پادارى شب (شب زنده دارى) سفارش مى كرد؛ به گونه اى كه فكركردم خوبان امت من هرگز نمى خوابند.

از امام صادق (ع) نقل است كه جبرئيل نزد پيامبر (ص) آمد. آن حضرت فرمود: «اى جبرئيل، مرا موعظه كن» . جبرئيل عرض كرد:

يَا مُحمَّدُ! عِشْ مَا شِئْتَ فَاِنَّكَ مَيِّتٌ وَاَحْبِب مَا شِئْتَ فَاِنَّكَ مُفارِقُهُ وَ اعْمَلْ مَا شِئْتَ فَاِنَّكَ مَجْزِيٌّ وَ اعْلَمْ اَنَّ شَرفَ الرَّجُل قيامُه باللَّيلِ وَ عِزُّهُ اِسْتِغْناؤُهُ عَنِ النَّاسِ.(2)

اى محمد! هرگونه كه مى خواهى زندگى كن، ولى بدان كه عاقبت مى ميرى. هرچيزى را كه مى خواهى دوست بدار، ولى بدان روزى از آن جدا مى شوى و هرگونه كه مى خواهى عمل


1- بحارالانوار، ج٧6، ص٣٣٣.
2- وسائل الشيعه، ج٨، ص١54.

ص:44

كن، ولى بدان جزاى اعمالت را خواهى ديد، و بدان كه شرف هر كس به سحرخيزى و عزتش در بى نيازى او از مردم است.

گويند كسى از مردان خدا با همراهانش در يكى از منزل هاى ميان راه مكه، نزديك منا، اتراق كرده بود. چون پاسى از شب گذشت براى نماز سحرى از خواب برخاست. ديد همه خوابند. آنان را آواز داد: اى راهگذاران كه براى آسودن كوتاه، درنگ كرده و دم گرفته ايد! آيا برآنيد كه همه شب را در خواب بمانيد؟ پس چگونه كوچ مى كنيد و از اين منزل مى گذريد؟ از بانگ او همه از خواب بيدار شدند، وضو گرفتند و به نماز ايستادند و بر رحمت خدايى دست رساندند. و چون سپيده سر برآورد گفت: «صبح هنگام، شبروان ستايش مى شوند» .(1)

امام حسن عسكرى (ع) مى فرمايد:

اِنَّ الْوُصُولَ اِلىَ اللهِ سَفَرٌ لا يُدرَكُ اِلّا بِامْتِطاءِ اللَّيِل.(2)

سير الى الله و وصول به خداى سبحان، سفرى است كه مركوب راهوار آن، شب زنده دارى است.

پيامبر (ص) مى فرمايد:

يا عَلىُّ، ثَلاثٌ فَرَحاتٌ لِلْمُؤمِنِ في الدُّنيا: لِقاءُ الاِخْوانِ، وَ الْاِفطارُ مِنَ الصِّيامِ، وَ التَّهَجُّدُ مِن آخِرِ اللَّيلِ. ٣

يا على (ع) شادمانى ويژه مؤمنان در دنيا سه چيز است: ١. ديدار با برادران دينى؛ ٢. روزه دار را ميهمان كردن؛(3). سحرخيزى و عبادت در آخر شب.


1- شب مردان خدا، سيدمحمد ضياء آبادى، صص5٢ و 5٣.
2- بحارالانوار، ج٧5، ص٣٧٩.
3- ميزان الحكمة، ج5، ص4١٧؛ تفسير نمونه، ج١٢، صص ٢٢١ - ٢٣١.

ص:45

على (ع) مى فرمايد:

«اَفْضَلُ الْعِبادَةِ سَهَرُ الْعيُونِ بِذِكْرِ اللهِ سُبْحانَه»(1)؛ «برترين عبادت، شب زنده دارى به ياد خداى سبحان است» .

نيز على (ع) مى فرمايد:

«السَّهَرُ رَوضَةُ المُشتاقِينَ»(2)؛ «شب زنده دارى، بهشت و گلزار آرزومندان است» .

نيز على (ع) مى فرمايد:

سَهَرُ الْعُيوُنِ بِذِكر اللهِ فُرصَةُ السُّعَداءِ وَ نُزْهَةُ الْأَولياءِ.(3)

شب زنده دارى و به ياد خدا مشغول بودن فرصتى براى سعادتمندان و تفريح اولياى خداست.

همچنين حضرت على (ع) مى فرمايد:

قِيَامُ اللَّيْلِ مَصَحَّةٌ لِلْبَدَنِ و مَرْضاةٌ لِلرَّبِّ عزَّوَجلَّ وتَعَرُّضٌ لِلرَّحْمَةِ وَ تَمَسُّكٌ بِاَخلاقِ النَّبِيِّين.(4)

سحرخيزى، صحت بخش بدن و موجب خشنودى پروردگار عزوجل و قرارگرفتن در مسير رحمت خدا و چنگ آويختن به اخلاق پيامبران است.

حضرت در كلامى ديگر مى فرمايد

:

نَبِّه بِالتَّفَكُّرِ قَلْبَكَ وَ جَافِ عَنِ النَّوْمِ جَنْبَكَ وَ اتَّقِ اللهَ رَبَّكَ.(5)

دلت را با تفكر بيدار كن و شبانگاه براى نماز شب برخيز و از [عذاب] خداى خويش بترس.


1- ميزان الحكمة، ج4، ص5٣٧.
2- همان.
3- همان.
4- همان، ج5، ص4٢١.
5- امالى شيخ مفيد، ص٢٠٨؛ اصول كافى، ج٢، ص54.

ص:46

اسوه هاى سحرخيزى

اشاره

سحرخيزى در بين امت ها و انبياى پيشين نيز از ارزش و اهميت والايى برخوردار بوده است.

شب زنده دارى از برنامه هاى انبيا در ارتباط با پروردگارشان بوده است كه در روايات معصومان (عليهم السلام) به آن اشاره شده است:

حضرت ابراهيم (ع)

پيامبر (ص) مى فرمايد:

خداوند ابراهيم (ع) را به دوستى برنگزيد جز به اين خاطر كه مهمان نواز بود و درحالى كه مردم به خواب بودند، او به نماز شب مى ايستاد.(1)

به نيم شب كه همه مست خواب خوش باشند من و خيال تو و ناله هاى دردآلود

حضرت موسى (ع)

از امام صادق (ع) نقل است كه خداوند به حضرت موسى (ع) خطاب كرد و فرمود:

اى پسر عمران! دروغ گفته است كسى كه گمان برده است مرا دوست دارد، ولى چون شب فراگير شود، از من صرف نظر مى كند و به خواب مى رود. مگر نه اين است كه هر دوستدارى، دوست مى دارد با محبوبش خلوت كند.

اى پسر عمران! بدان كه من بر [احوال، گفتار، رفتار و سحرخيزى] دوستانم آگاهم و چون شب، آنان را فرا گيرد، چشم


1- ميزان الحكمه، ج 5، ص 4١٧.

ص:47

دلشان را باز كنم، عاقبت، خود را در برابر ديدگانشان تمثل دهم و آنان از راه مشاهده (دل) مرا خطاب كنند و از سر حضور با من به سخن مى نشينند. اى پسر عمران! در تاريكى شب، از قلبت خشوع، از كالبدت فروتنى و از ديدگانت اشك را به من ببخش و مرا بخوان كه مرا نزديك و پاسخگو خواهى يافت.(1)

حضرت داوود (ع)

«گويند خداوند تعالى به داوود (ع) وحى فرستاد كه اى داوود! دروغ مى گويد هر كه ادعاى دوستى من كند و چون شب شود، بخسبد» .(2)

عَجَبا لِلمُحِبِّ كَيْفَ يَنامُ كُلُ نَوْمٍ عَلَى المُحِّبِ حَرَامٌ

شگفتا، عاشق چگونه به خواب مى رود درحالى كه خواب بر عاشق حرام است.

حضرت سليمان (ع)

پيامبر (ص) در وصاياى خويش به «عبدالله بن مسعود» از عبادت، زهد و نيايش حضرت سليمان نبى (ع) خبر مى دهد و مى فرمايد:

اى پسر مسعود! حضرت سليمان با آن سلطنت كه داشت نان جو مى خورد و به مردم نان گندم سفيد مى داد. لباس پشمى مى پوشيد. وقتى به طور كامل تاريكى شب او را فرا مى گرفت، دست هايش را به گردنش مى بست و با اين حالت به عبادت خدا، شب را به صبح مى برد.(3)


1- بحارالانوار، ج٨4، ص١٣٩.
2- ترجمه رساله قشريه، با تصحيحات و استدراكات، بديع الزمان فروزانفر، ص٧٠٠.
3- بحارالانوار، ج٧4، ص٩٧.

ص:48

حضرت يعقوب (ع)

فرزندان يعقوب (ع) پس از اينكه به گناه خود پى بردند، از پدر درخواست كردند تا از خدا بخواهد آنان را ببخشد. حضرت يعقوب (ع) نيز به آنان وعده داد تا براى آنان از خداوند طلب آمرزش كند.

پيامبر گرامى اسلام (ص) مى فرمايد:

خَيرُ وقتٍ دَعوتُم اللهَ عَزَّوجَلَّ فيه الْأسحارُ و تلا هذه الآيةَ في قول يعقوب (ع) (سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي) قال أخَّرهم إلى سَحر.(1)

بهترين زمان درخواست از خداوند سحرگاهان است، و آيه شريفه ( وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ) را تلاوت كرد و فرمود: «حضرت يعقوب درخواست آنان را تا سحر به تأخير انداخت» .

ملكوتى ترين زمان كه فيض و رحمت الهى به بندگانش مى رسد، لحظه سحر است. فيض و رحمت وقتى فزونى مى گيرد كه با مناسبت ارزشمند ديگرى همراه شود؛ مثل سحر شب جمعه.

در روايتى از امام صادق (ع) رسيده است كه حضرت يعقوب طلب آمرزش براى فرزندانش را تا سحر شب جمعه به تأخير انداخت.(2)

پيامبر (ص) شب زنده دارى و نماز در شب را سنت خود و سيره صالحان امت هاى گذشته مى داند و مى فرمايد:

عَلَيْكُمْ بِقِيامِ اللَّيلِ فَاِنَّهُ مِنْ دَأْبِ الصّالِحينَ قَبلَكُم وَ اِنَّ قيامَ اللَّيْلِ قُربَةٌ إلى اللهِ وَمَنْهاةٌ عَنِ الْإثمِ. (3)

شب زنده دارى و نماز شب را بر خود لازم بدانيد؛ زيرا شيوه


1- اصول كافى، ج٢، ص ٣46.
2- همان.
3- ميزان الحكمة، ج٧، ص٣١5٠.

ص:49

صالحان پيش از شما بوده است و شب زنده دارى مايه تقرب به خدا و بازداشتن از گناه است.

شب زنده دارى، سيره عملى پيشوايان معصوم (عليهم السلام)

اشاره

پيامبر (ص) و ائمه اطهار (عليهم السلام) اسوه هاى كامل اند كه تنها ديگران را به سحرخيزى و شب زنده دارى سفارش نمى كنند، بلكه خودشان پيشگام در سحرخيزى و شب زنده دارى بودند. سيره عملى آنان نمايانگر آن است كه تمامى آنان اهل تهجد و شب زنده دارى بودند. براى نمونه به مواردى اشاره مى كنيم:

پيامبر اكرم (ص)

پيامبر (ص) چنان در عبادت شبانگاهى مى كوشيد كه به ايشان اعتراض مى كردند و مى گفتند شما گناهى نكرده ايد و معصوميد؛ چرا اين گونه خود را در عبادت به مشقت مى افكنيد؟ حضرت فرمود: «آيا بنده شاكرى نباشم؟ !»(1)

از حضرت رسول (ص) درباره بهترين اعمال پرسيده شد. ايشان پاسخ دادند: «بهترين اعمال، طول دادن قيام است» . [همچنين بهترين نماز، بعد از نمازهاى واجب، نماز شب است].

بنابراين، حضرت رسول (ص) طول دادن قيام را از بهترين اعمال برشمرده است. در ضمن ما را تشويق و راهنمايى كرده است كه بخشى از شب را زنده بداريم و با خواندن نماز شب، از آثار لحظات سحر استفاده كنيم و هيچ گاه از بركات سحر غفلت نورزيم.


1- كشكول، شيخ بهايى، ص 46٢.

ص:50

اميرمؤمنان على (ع)

مولاى متقيان هيچ لذتى را بالاتر از خلوت با معبود و انس با معشوق حقيقى نمى شناخت. نمونه بارز شب زنده دارى را بايد در وجود آن امام همام كه سر سلسله عارفان و اسوه موحدان و الگوى پارسايان است، جست وجو كرد. «نوف بَكالى» مى گويد: در يكى از شب ها حضرت على (ع) را ديدم كه از بستر براى عبادت برخاست. نگاهى به ستارگان افكند و به من فرمود: «خوابى يا بيدار؟» گفتم: «بيدارم» فرمود:

يا نَوفُ! طُوبى لِلزّاهِدِينَ فِى الدُّنيا، الرّاغِبينَ فِى الآخِرةِ، أُولئِكَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الْاَرْضَ بَساطاً وَ تُرَابَها فِرَاشاً وَ مَاءَها طِيباً وَ الْقُرَآنَ شِعَاراً وَ الدُّعاءَ دِثاراً، ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنيا قَرْضاً عَلى مِنهَاجِ المَسيح.

يا نَوفُ! اِنَّ داوُدَ (ع) قَامَ فِى مِثلِ هذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّيلِ فَقَالَ: اِنَّهَا لَسَاعةٌ لايَدعُو فِيهَا عَبدٌ اِلَّا اسْتُجِيبَ لَهُ اِلَّا أَنْ يَكُونَ عَشَّاراً اَوْ عَرِيفاً اَو شُرطِيّاً أَو صاحِبَ عَرْطَبةٍ أَو صَاحِبَ كُوبَةٍ.(1)

اى نوف! خوشا به حال آنان كه از دنياى حرام چشم پوشيدند و دل به آخرت بستند. آنان مردمى اند كه زمين را تخت، خاك را بستر، آب را عطر، قرآن را پوشش زيرين و دعا را لباس رويين خود قرار دادند و با روش عيساى مسيح با دنيا برخورد كردند. اى نوف! همانا داوود پيامبر (ع) در چنين ساعتى از شب بر مى خاست و مى گفت: «اين ساعتى است كه دعاى هر بنده اى به اجابت مى رسد، جز باجگيران، جاسوسان، شبگردان و نيروهاى انتظامى حكومت ستمگر و نوازنده طنبور و طبل» .


1- نهج البلاغه، ص ١٠4.

ص:51

فاطمه (عليها السلام)

حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) به قدرى عبادت مى كرد كه پاهايش ورم مى نمود.

حسن بصرى مى گويد:

ما كانَ فى هذهِ الْأُمَّةِ اَعْبَدُ مِنْ فَاطِمة كانَتْ تَقُوم حَتّى تَورَّمَ قَدَماها.(1)

عابدتر از فاطمه در ميان امت نمى توان يافت؛ زيرا به حدى مشغول عبادت مى شد كه پاهايش ورم مى كرد.

امام حسن مجتبى (ع) مى فرمايد:

مادرم فاطمه (عليها السلام) را ديدم كه شب جمعه در محراب عبادت ايستاده است و پيوسته تا طليعه بامداد در ركوع و سجود بود. شنيدم كه مردان و زنان مؤمن را دعا مى كرد. آنان را نام مى برد و در حقشان دعاى بسيار مى كرد، اما براى خود دعايى نداشت. به مادرم گفتم:

«يا اُمّاهْ لِمَ لا تَدْعُوَنَّ لِنَفْسِكَ كَمَا تَدْعُوَنَّ لِغَيْرِكَ فَقَالَتْ يَا بُنىَّ أَلْجارُ ثُمَّ الْدّارُ»(2)؛ «مادر جان! چرا همان گونه كه براى ديگران دعا مى كنى براى خود دعا نمى كنى؟ فرمود: پسرم [نخست] همسايه و سپس [اهل] خانه» .

سيره عالمان و صالحان

عالمان وارسته اى كه به باطن عالم و معرفت عميق دست يافته اند، بدون ترديد رسيدن به اين موفقيت ها را مرهون نيايش و گريه هاى نيمه شب مى دانند.


1- بحارالانوار، ج 4٣، ص ٨4.
2- وسائل الشيعه، ج٧، ص١١٣.

ص:52

يكى از نزديكان «حجت الاسلام شفتى» نقل مى كند كه با ايشان همسفر بودم. وقتى شب گذشت، براى خواب آماده شديم. وى چون گمان كرد من خوابيده ام، برخاست و به نماز ايستاد و گريه سرداد. چونان كه بندبند كالبدش مرتعش بود و دو فكش به هم مى خورد و نمى توانست كلمات نماز را صحيح ادا كند.

به گواهى بزرگان او هر سحرگاه در خانه و كتابخانه اش سخت مى گريست. گاه از گريه او همسايگان با خبر و بيدار مى شدند.(1)

«استاد شهيد مرتضى مطهرى» از سحرخيزى پدر بزرگوارشان در زمانى كه هر دو در قيد حيات بودند، چنين ياد مى كند:

هيچ وقت پدرم نمى گذاشت كه وقت خوابش از سه ساعت از شب بگذرد و تأخير بيفتد. شام را سر شب مى خورد و سه ساعت از شب مى خوابيد و حداقل دو ساعت به طلوع فجر مانده بيدار مى شد. حداقل قرآنى كه تلاوت مى كرد يك جزء بود. و با چه فراغت و آرامشى نماز شب مى خواند. حالا تقريباً صد سال از عمرش مى گذرد. هيچ وقت نمى بينم كه يك خواب ناآرام داشته باشد.

اينها دل را زنده مى كند. آدمى كه مى خواهد از چنين لذتى بهره مند شود، بايد كمتر از لذت هاى مادى استفاده كند تا بتواند به آن لذت عميق تر الهى برسد.(2)

حضرت امام خمينى (رحمة الله) در اهميت شب زنده دارى و نمازشب و توصيه


1- وحيد بهبهانى، على دوانى، ص٢٢٢.
2- احياء تفكر دينى، شهيد مطهرى، ص٩5.

ص:53

به آن مى نويسد: «سيره ائمه (عليهم السلام) و مشايخ عظام و علما، مواظبت بر اين عمل بوده است. بلكه قطع نظر از عبادت، به بيدارى در آخر شب اهميت مى دادند» .(1)و نيز مى نويسد: «اگر نمى توانى مخلص شوى، لااقل براى آن «قرة العين»(2)بكوش كه حق تعالى مخفى فرموده است» .(3)

رهبر انقلاب مى فرمايد:

مرحوم مطهرى يك مرد اهل عبادت، سحرخيزى و تهجد بود. يك شب ايشان منزل ما بودند. نصف شب از صداى گريه ايشان خانواده از خواب پريده بودند. البته اول ملتفت نشده بودند، صداى كيست. اما بعد فهميدند كه صداى آقاى مطهرى است. ايشان نصف شب نماز مى خواند همراه با گريه با صدايى كه از آن اتاق مى شد آن را شنيد. (4)

«شيخ جعفر كاشف الغطا» ، از علماى برجسته شيعه، در عبادت، صفاى باطن، حالت تضرع، تهجد، سحرخيزى، دعا و مناجات از خواص روزگار بود. «ملا محمد تقى برغانى قزوينى» مى گويد:

روزى شيخ جعفر كاشف الغطا وارد قزوين شد و در منزل يكى از بزرگان اقامت كرد. در منزل باغى وجود داشت. وقت خواب همه خوابيدند. من هم در گوشه اى از باغ خوابيدم. چون پاسى از شب گذشت شنيدم شيخ جعفر كاشف الغطا مرا صدا مى زند. مى گويد: «برخيز نماز شب به جاى آور» پس از پاسخ، دوباره به


1- اربعين حديث، امام خمينى، ص٢٠١. با اندكى تصرف
2- سجده: ١٧؛ اشاره به آيه شريفه قرآن است.
3- اربعين حديث، ص٢٠4. با اندكى تصرف
4- سرگذشت هاى ويژه اى از زندگى شهيد مطهرى، ج١، ص٨٨.

ص:54

خواب رفتم. ناگهان صدايى به گوشم رسيد. به دنبال آن روانه شدم وقتى نزديك جايى كه سر و صدا مى آمد رسيدم ديدم جناب شيخ به تضرع و گريستن و مناجات مشغول است. صداى ايشان چنان بر من اثر گذاشت كه از آن شب تاكنون ٢5 سال مى گذرد و هر شب برمى خيزم و به مناجات مشغول مى شوم.(1)

ملاهادى سبزوارى در تمام عمر يك سوم آخر شب را بيدار مى شد و به راز و نياز و خواندن دعاى جوشن كبير و نماز شب سرگرم بود و با ناله و مناجات هاى نيمه شب، خانواده وى كه در حجره هاى بالاى خانه در خواب بودند، از خواب بيدار مى شدند و صداى حكيم را مى شنيدند. در تمام مدت تدريس ممكن نشد بانگ مؤذن بلند شود و ايشان درسى را قطع نكند و به سخنان خود پايان ندهد و صدايشان به اذان بلند نشود.(2)


1- قصص العلماء، تنكابنى، ص١٨٩.
2- روزنامه رسالت، صفحه چهارم، 4/٢/١٣٧٢.

ص:55

فصل سوم: ويژگى هاى سحر

اشاره

ص:56

ص:57

ويژه بودن وقت سحر

سحر در قرآن كريم و منابع روايى، از جايگاه ويژه اى برخوردار است. آيات قرآن به طور خاص به اهميت آن تصريح كرده و آن را از بهترين لحظه ها براى ارتباط با خدا، راز و نياز، استغفار و درخواست رحمت الهى دانسته است. خداوند در چندين آيه، پيامبرش را به شب زنده دارى دعوت، و او را به عبادت در وقت سحر ترغيب مى كند(1)و مقام محمود(2)را دستاورد آن مى داند، همگى اينها بيانگر ارزش و ويژگى هاى سحر است.

اينكه خداوند نجات برخى امت هاى گذشته را به وقت سحر موكول كرده است، دليل ويژه بودن اين وقت از شبانه روز نزد پروردگار است.(3)

در روايات بهترين لحظه هاى شبانه روز وقت سحر معرفى شده است:

اِنَّ دَاوُدَ (ع) سَأَلَ جَبرئيلَ عَن اَفْضَلِ الأوقاتِ؟ قَالَ لا اَعْلَمُ اِلّا اَنَّ


1- مزمل: ٢ و ٣.
2- اسراء: ٧٩.
3- نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ * نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا كَذلِكَ نَجْزِى مَنْ شَكَرَ، قمر: ٣4 و ٣5 ؛ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ * فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ، اعراف:٨٣ ؛ فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ، صافات: ١٣٣ .

ص:58

العَرْشَ يَهْتَزُّ فِى الأَسْحَارِ.(1)

حضرت داود نبى (ع) از جبرئيل امين پرسيد: «برترين لحظه ها كدام است؟» جبرئيل گفت: «نمى دانم جز به اين مقدار كه عرش خداوند هنگام سحر به جنبش درمى آيد» .

پيشوايان دين درباره ويژگى هاى سحر، مطالب بسيارى فرموده اند؛ از جمله:

گشوده شدن درهاى رحمت

با اندك ارتباطى در لحظه هاى سحر، فيض و رحمت الهى به بندگان عطا مى شود. امام باقر (ع) صفات قدسى ساعات سحر و بركات دعا در آن ساعات را چنين مى ستايد:

خداوند متعال نيازآوران و نيايش كنان از بندگان مؤمن خود را بسيار دوست دارد. پس از هنگام سحر تا دميدن خورشيد دعا كنيد كه آن ساعتى است كه در آن زمان درهاى آسمان گشوده مى شوند، نسيم [رحمت] مى وزند، روزى ها قسمت مى شوند و حاجت هاى بزرگ برآورده مى گردند. (2)

لحظه استجابت دعا

دعا با سرشت و سرنوشت انسان آميخته است. زندگى بدون درخواست از خدا خودسرى است. دعاى بدون عمل، تنبلى و شرمندگى


1- ميزان الحكمة، ج٧، ص٢4٩.
2- شرح اسماء الحسنى، ملا هادى سبزوارى، ص٧٢١؛ جمال الاسبوع، سيد بن طاووس، ص١٧؛ معراج السعاده، ملا احمد نراقى، ص٧6٨.

ص:59

است. دعا همراه عمل، بهترين ارتباط با خدا و بندگى است. سحر بهترين وقت براى خواستن است. دعا بعد از عمل، كليد درهاى بسته است. البته درها به روى ما بسته نيست، ما دست و پا بسته ايم. نبايد از دعا كردن نااميد شد كه شيطان پس از امر به هبوط و خروج، دعا كرد و دعايش به اجابت رسيد:

(قالَ أَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ* قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ) (اعراف:١4و١5)

گفت مرا تا روزى كه [مردم] برانگيخته مى شوند مهلت ده. فرمود تو از مهلت داده شدگانى.

دوستان را كجا كنى محروم تو كه با دشمنان نظر دارى

پيامبر (ص) مى فرمايد:

خَيرُ وَقتٍ دَعَوتُمُ اللهَ فيه الاَسحارُ.(1)

بهترين هنگامى كه مى توانيد در آن خداوند را بخوانيد، اوقات سحر است.

همچنين مى فرمايد:

اِذا كانَ آخِرُ اللَّيلِ يَقولُ الله سُبحانَهُ، هَلْ مِن داعٍ فَاُجيبَهُ؟ هَل مِنْ سائِلٍ فاُعطيه سُؤْلَه؟ هَلْ مِنَ مُستَغْفِرٍ فَاَغْفِرَ لَه؟ هَلْ مِنْ تائِبٍ فَاَتُوبَ عَلَيهِ؟(2)

هرگاه پايان شب فرا مى رسد خداى سبحان مى فرمايد: «آيا دعاكننده اى هست [كه مرا بخواند] تا جوابش دهم؟ آيا تقاضاكننده اى هست [كه از من بخواهد] تا عطايش كنم؟ آيا


1- وسائل الشيعه، ج4، ص١١٧.
2- بحارالانوار، ج٨4، ص١6٧.

ص:60

آمرزش خواهى هست [كه از من آمرزش طلب كند] تا او را بيامرزم؟ آيا توبه كننده اى هست تا توبه اش را بپذيرم» .

پيامبر (ص) به على (ع) مى فرمايد:

يا عَلىُّ صَلِّ مِنَ اللَّيلِ وَلَو قَدْرَ حَلبِ شَاةٍ و بالْأَسْحارِ فَادْعُ فَاِنَّ عِندَ ذَلِكَ لاتُرَدُّ دَعَوةٌ.(1)

يا على بخشى از شب را به نماز بايست هرچند به اندازه دوشيدن گوسفند باشد و در هر سحر از خدا بخواه كه در آن لحظات، دعايى رد نشود.

دلا بسوز كه سوز تو كارها بكند

امام صادق (ع) مى فرمايد:

در شب، لحظه اى است كه ممكن نيست بنده مؤمن در آن به پاخيزد، دو ركعت نماز به پا دارد و خداوند را بخواند و حضرت حق خواسته هايش را به اجابت نرساند.

راوى مى گويد: «از امام پرسيدم آن چه لحظه اى است؟» امام (ع) فرمود: «يك ششم از نيمه دوم شب» .(2)

گر عاشقى بى سيم و زر

در راه او شام و سحر

ز آه دل و خون جگر

بر گير زاد و راحله(3)

سوز دل، اشك روان، آه سحر ناله شب اين همه از نظر لطف شما مى بينم (4)


1- بحارالانوار، ج٨٧، ص ١6٧؛ اسرار الصلاة، ص4٨٠.
2- اسرار الصلاة، ص4٨٠.
3- الهى قمشه اى.
4- حافظ.

ص:61

از مرحوم مجلسى اول ( محمدتقى مجلسى) پدر مرحوم علامه محمد باقر مجلسى نقل شده كه گفته است:

در يكى از شبانگاهان به هنگام سحر، حال خوشى داشتم. دريافتم كه در اين حال هرچه از حق تعالى بخواهم به من عطا خواهد كرد. پس در اين انديشه شدم كه چه چيزى از آن عزيز طلب كنم كه ناگهان محمدباقر در گهواره اش گريه سر داد. من نيز بى درنگ عرضه داشتم: «بار خدايا! به محمد و آل محمد، پسرم محمد باقر را در رواج و نشر احكام بزرگ پيامبر يارى فرما و توفيق بى كرانش عطا فرما» .(1)

ما ملك نيم روز به يك جو نمى خريم تا وام ماست ناله و نجواى نيمه شب

توزيع روزى

سحر زمانى است كه خداوند روزى و بهره هر موجودى را در شبانه روز برايش مقرر مى كند و از امتيازات سحر اين است كه اگر بيدار باشيد و از خداوند درخواست ازدياد روزى حلال كنيد، خداوند آن را رد نمى كند.

امام باقر (ع) مى فرمايد:

اِنَّ اللهَ عَزَّوَجلَّ يُحِبُ ّ مِن عِبادِهِ المُؤمِنينَ كلَّ دَعّاءٍ، فَعَليكُم بَالدُّعاءِ فِى السَّحَرِ اِلى طُلوُعِ الشَّمسِ فَانَّهاَ ساعَةٌ تُفَتَّحُ فيهَا اَبْوابُ السَّماءِ وَ تُقَسَّمُ فِيها الْأرزاقُ وَ تُقضَى فِيها الحَوائجُ العِظامُ.(2)

خداى عزوجل از بين بندگان مؤمنش، آنان را كه بسيار دعا


1- وحيد بهبهانى، على دوانى، ص١٠٠.
2- وسائل الشيعه، ج5، ص ٢٧4.

ص:62

كنند، دوست مى دارد. پس همواره از سحر تا طلوع خورشيد دعا كنيد؛ زيرا در اين لحظات درهاى آسمان گشوده و روزى ها قسمت و حاجت هاى بزرگ برآورده مى شود.

گويا عشق حقيقى از دامن سحر زاده مى شود و در عشق، رازى نهفته است كه با كليد سحر گشوده مى شود. بى علت نيست كه ماه مبارك رمضان از تمام ماه هاى سال ممتاز است؛ چون در اين ماه، دعا، راز و نياز، تهجد، نماز شب و تلاوت قرآن در سحرها انجام مى يابد و درون از گناه پاك مى شود و با اين تلاش هاى مؤمنان، باد صبا در سحر بوى بهشت را به مشام دلدادگان مى رساند.

ص:63

فصل چهارم: سحرخيزى و شب زنده دارى در حج و زيارت

اشاره

ص:64

ص:65

شب زنده دارى در ايام حج

دهه اول ذى حجه

در موسم حج و در برخى از شب هاى ماه ذيحجةالحرام، به گونه اى ويژه، به شب زنده دارى و تهجد توصيه شده است. اين شب ها از آغاز ماه ذيحجه شروع مى شود و ايام تشريق تا شب سيزدهم را در برمى گيرد.

در منابع اهل سنت، به شب زنده دارى شب هاى دهه اول ذيحجه بيشتر تأكيد شده است.

علماى حنفى و حنبلى بر استحباب شب زنده دارى دهه اول ذيحجةالحرام تأكيد نموده و به روايت پيامبر (ص) استناد كرده اند:

مَا مِنْ اَيّامٍ اَحَبُّ اِلىَ اللهِ اَنْ يَتَعَبّد لَهُ فِيهَا مِنْ عَشْرِ ذى الحَجَّة، يَعدِلُ صِيامُ كُلِّ يَوْمٍ مِنْهَا بِصيام سَنَةٍ وَ قِيامُ كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْهَا بِقيامِ لَيْلَةِ القَدْرِ.(1)

دوست داشتنى ترين زمانى كه خداوند در آن عبادت مى شود، دهه ذيحجه است كه روزه هر روز آن برابر با روزه يك سال و شب زنده دارى آن برابر با شب قدر است.


1- البحر الرائق، ج٢، ص56؛ حاشيه، ابن عابدين، ج١، ص46٠.

ص:66

به شب زنده دارى برخى از شب هاى دهه اول ذيحجه، به طور ويژه توصيه شده است؛ از جمله:

شب ترويه

«ترويه» به معناى آب برداشتن و آماده شدن براى اعمال حج تمتع است. شب هشتم ذيحجه از شب هاى با فضيلتى است كه بر اساس روايتى از پيامبر اكرم (ص) شب زنده دارى آن به دعا و ذكر، سفارش شده است:

«مَنْ اَحيا اللَّيالِىَ الاَرْبَعَ وَجَبَتْ لَهُ الجَنَّةُ لَيلَةَ التّرويه و. . .» (1)؛ «هركس شب ترويه و. . . را احيا بدارد، بهشت بر او واجب است» .

شب عرفه

در منابع روايى آمده است كه حج گزار مستحب است شب عرفه، يعنى شب نهم ذيحجه را در منا بيتوته كند و شب را به دعا و عبادت بگذراند. پيامبر اكرم (ص) مى فرمايد:

مَنْ اَحْيَا اللَّيالَى الأربَعَ وَجَبَتْ لَهُ الجَنَّةُ لَيلَةَ التَّروية وَ لَيْلَةَ عَرفَة وَلَيلَةَ النَّحرِ وَ لَيْلَةَ الفِطر. (2)

هركس شب هاى ترويه، عرفه، عيد قربان و عيد فطر را شب زنده دارى كند، بهشت بر او واجب است.

بهتر آن است كه عبادت خود را به ويژه نمازهايش را در مسجد «خيف» كه در منا واقع شده است به جا آورد و نيز مستحب است پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب به تلاوت قرآن، تسبيحات، دعا و توسل


1- الجامع الصغير، جلال الدين سيوطى، ج٢، ص55٧ به نقل از ابن عساكر.
2- الفردوس، ج٣، ص6٢٠؛ الجامع الصغير، ج٢، ص 55٧ به نقل از ابن عساكر.

ص:67

بگذراند. سپس روانه عرفات شود.

احتياط آن است تا پس از طلوع آفتاب از وادى «محسّر» نگذرد. بنابراين گذشتن از وادى محسّر پيش از صبح مكروه و خلاف احتياط است.

شب عيد قربان

شب عيد قربان نيز از شب هايى است كه احياى آن سفارش شده و مايه آمرزش گناهان است.

جمعى از فقهاى برجسته شيعه، احيا و شب زنده دارى شب عيد قربان را به عبادت، نماز و كوشش در دعا و ذكر خدا مستحب دانسته(1)و براى اثبات استحباب احياى آن به رواياتى تمسك كرده اند؛ از جمله اين روايت امام صادق (ع) كه فرمود:

اِنِ اسْتَطَعتَ اَنْ تُحيِيَ تِلْكَ اللَّيلةَ فَافعَلْ، فَإنَّه بَلغَنَا اَنَّ ابَوابَ السَّمَاءِ لاتُغْلَقُ تِلْكَ اللَّيلةَ لاَِصْواتِ المُؤمنين لَهمُ دَوِىٌّ كَدَوِىِّ النَّحْلِ يَقُولُ اللهُ عَزَّوَجَّل ثَنَائُه اَنَا رَبُّكُم وَ اَنْتُمْ عِبادِى أدَّيتُم حَقِّى وَ حَقٌّ عَلَىَّ اَنْ اَسْتَجيبَ لَكُم فَيَحُطُّ تِلكَ اللَّيلَةَ عَمَّنْ اَرادَ اَنْ يَحُطَّ عَنْه ذْنُوُبَه وَيَغْفِرُ لِمَنْ اَرادَ اَن يَغْفِرَ لَه.(2)

اگر توان آن را داشتى كه آن شب را بيدار بمانى، بيدار بمان؛ زيرا به ما رسيده است كه درهاى آسمان در آن شب به روى


1- «يستحب الاجتهاد فى الدعا ليلة المزدلفة و احياءها» : جواهر الكلام، محمد حسن نجفى، ج١٩، صص ٧٩ - ٨٢.
2- وسائل الشيعه، ج١4، ص١١؛ تذكرة الفقهاء، علامه حلى، ج٨، ص١٩٩؛ جواهر الكلام، ج١٩، ص٨٩؛ كافى، ج4، ص 46٨.

ص:68

صداهاى مؤمنان بسته نمى شود. برايشان همهمه اى است همچون همهمه زنبوران عسل. خداوند متعال مى فرمايد: «من پروردگار شمايم و شما بندگان من. حق مرا ادا كرديد پس بر من حق است كه دعايتان را مستجاب كنم» . در آن شب خداوند گناهان هر كس را بخواهد مى آمرزد و هر كسى را بخواهد مى بخشايد.

على (ع) از افرادى متعجب بود كه نسبت به چنين شب هاى بافضيلتى از سال بى تفاوت بودند. در روايتى چنين آمده است:

كَانَ يُعْجِبُهُ اَنْ يُفَرِّغَ نَفْسَه اَربعَ لَيالٍ مِنَ السَّنَةِ: اَوّلَ لَيْلَةٍ مِنْ رَجَبٍ وَ لَيلةَ الْنَّحرِ. و لَيلَةَ الفِطْر ولَيلَةَ النِّصْفِ من شعبان.(1)

آن حضرت از اينكه كسى چهار شب از شب هاى سال را با بى تفاوتى بگذراند، متعجب مى شد: شب اول ماه رجب، شب عيد قربان، شب عيد فطر و شب نيمه شعبان.

فقهاى اهل سنت نيز بر استحباب شب زنده دارى شب عيد فطر و عيد قربان اتفاق نظر دارند(2)و بر اين ديدگاه به روايت امام على (ع) استناد جسته اند:

مَنْ قَامَ لَيلَتَيِ العيْدِ مُحْتَسِباً لَمْ يَمُتْ قَلبُهُ حين تَموُتُ القُلوُب.(3)

كسى كه دو شب عيد فطر و قربان را به عبادت (تفكر، ذكر خدا، نماز و. . .) سپرى كند هنگامى كه دل ها مى ميرند، دل او نمى ميرد.


1- وسائل الشيعه، ج٧، ص4٧٨؛ اقبال الاعمال، سيد بن طاووس، ص٧٣.
2- شرح منهاج، ج٢، ص١٢٧، مراقى الفلاح، ص٣١٨؛ البحر الرائق، ج٢، ص٢56؛ المغنى، ج١، ص١5٩.
3- معرفة السنن و الآثار، بيهقى، ج٣، ص٩٧.

ص:69

ايام تشريق

در سبب نام گذارى روزهاى يازدهم تا سيزدهم ذيحجه به ايام تشريق، ديدگاه هاى متفاوتى از سوى لغت دانان و مفسران اظهار شده است؛ از جمله گفته اند: «به علت تابش ماه در شب هاى اين ايام، به اين روزها ايام تشريق گفته شده است» .(1)

در اصطلاح فقه به روزها و شب هاى يازدهم تا سيزدهم ذيحجه ايام تشريق مى گويند. (2)به نظر برخى منظور از «ايام معدودات» كه در آيه شريفه ( وَ اذْكُرُوا اللهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُوداتٍ ) (بقره: ٢٠٣) آمده است، دهه اول ذيحجه و دو روز پس از آن است. (3)ولى اهل بيت (عليهم السلام) مقصود از ايام معدودات را ايام تشريق دانسته اند. (4)بيشتر مفسران اهل سنت و شيعه نيز همين ديدگاه را پذيرفته اند.(5)

همچنين غالب مفسران و فقهاى شيعه و اهل سنت مراد از ذكر را گفتن تكبير بعد از نمازهاى واجب دانسته اند.(6)

بيتوته در منا

پس از اعمال روز عيد قربان، بر حج گزار واجب است كه شب يازدهم و دوازدهم را در منا بيتوته كند و روزها، جمره هاى سه گانه را رمى كند.

روايات زيادى از اهل بيت (عليهم السلام) بر وجوب بيتوته در اين ايام دلالت


1- كنز العرفان، سيورى فاضل مقداد ، ج١، ص٣١٩؛ مجمع البيان، ج٢، ص5٣٢.
2- همان؛ مجمع البحرين، طريحى، ج٢، ص5٠4؛ الميزان، ج١4، ص٣٧٠.
3- مجمع البيان، ج٢، ص5٣٢.
4- قرب الاسناد، ص١٧؛ كافى، ج4، ص5١6.
5- تفسير قرطبى، ج٣، ص٣؛ تفسير الكبير، ج٢، ص٣4٠؛ مجمع البيان، ج٢، ص5٣٣.
6- كنز العرفان، ج١، ص ٣١٩.

ص:70

دارد.(1)بيشتر علماى اهل سنت نيز بيتوته اين ايام را در منا واجب، و شمارى از آنان مستحب شمرده اند.(2)

شب زنده دارى در مسجد الحرام و مكه در ايام تشريق

از برنامه هايى كه مى تواند جايگزين بيتوته واجب شب يازدهم و دوازدهم در منا شود، شب زنده دارى حاجى در مكه و مسجدالحرام است. بنابراين اگر حاجى در مسجدالحرام يا مكه، تمام شب را نخوابد و به ذكر و عبادت مشغول باشد، مى تواند در منا نماند. با اين حال فقها گفته اند: «بيتوته در منا افضل است، گرچه در مسجدالحرام به طواف و اعمال حج و اعمال مستحبى ديگر، مثل طواف مستحبى، نماز و. . . اشتغال داشته باشد» .(3)

سحرخيزى و شب زنده دارى در ايام عمره

اشاره

به لطف پروردگار و به بركت نظام شكوهمند جمهورى اسلامى و تلاش سازمان حج و زيارت، افزون بر تشرف در ايام حج، درهاى رحمت الهى به سوى مسلمانان ايرانى در ساير ايام نيز گشوده شد تا بتوانند در طول سال به عمره مفرده مشرف شوند.

مناسب ديديم به شب هايى اشاره كنيم كه در طول سال به شب زنده دارى آن از سوى پيشوايان دين توصيه شده است تا زائران عزيز از اين فرصت ها غفلت نورزند و زاد و توشه بيشترى از اين سفر معنوى براى روز نياز برگيرند.


1- وسائل الشيعه، ج١4، صص٢5١ - ٢5٩.
2- المجموع، ج٨، ص٢45؛ المغنى، ج٣، ص4٧٣؛ نيل الاوطار، شوكانى، ج5، ص٨5.
3- مناسك حج محشا.

ص:71

فقهاى شيعه و اهل سنت بر استجاب احياى شب هاى با فضيلتى كه در طول سال وجود دارد و نص و رواياتى در شأن و منزلت آنها وارد شده است، اتفاق نظر دارند؛ شب هايى كه در روايات، سنت و سيره پيشوايان دين، شب هايى ارزشمند، با بركت و با فضيلت شمرده شده اند و به احيا و شب زنده دارى آنها توصيه و ترغيب شده است. بر اين اساس فقهاى شيعه و اهل سنت، آنها را مستحب دانسته اند؛ به ويژه در ماه هاى رجب، شعبان و رمضان كه هم عمره آن سفارش شده است و هم شب هاى بسيار ارزشمندى در اين ايام وجود دارد كه شيعه و سنى، به شب زنده دارى آنها تأكيد دارند. اين شب ها عبارت اند از:

شب اول ماه رجب

ماه رجب، ماه بسيار پر بركت خداست. در اين ماه، فضل و رحمت الهى بر بندگان گسترده است. احياى هر شب از شب هاى ماه رجب، موجب رهايى بنده از آتش است و همچنين شفاعت او درباره هفتادهزار گناهكار پذيرفته مى شود.(1)با همه اين آثار و بركاتى كه احياى هر شب اين ماه دارد، اما فقهاى شيعه و اهل سنت براساس روايات، احياى دو شب از شب هاى ماه رجب را مستحب مؤكد دانسته اند.

«سيد بن طاووس» و «ابن فهد حلى» شب اول ماه رجب را از چهار شب با فضيلت سال شمرده اند كه احيا و شب زنده دارى آن سفارش شده است.

سيد بن طاووس مى گويد:

اين شب از شب هاى داراى مقام و موقعيت و نعمت است كه


1- وسائل الشيعه، ج١٠، ص4٧٨.

ص:72

خداوند از بندگانش خواسته است تا در اين شب او را اطاعت و عبادت كنند و از او درخواست سعادت و نجات و فيض و رحمت داشته باشند. (1)

همچنين درباره عظمت اين شب روايت شده است:

اِنَّهُ كَانَ يُعْجِبُهُ اَنْ يُفَرِّغَ نَفْسَهُ اَرْبعَ لَيالٍ مِنَ السَّنةِ: اَوّلَ لَيلَةٍ مِنْ رَجَبٍ و. . . . (2)

على (ع) متعجب بود از اينكه انسان نسبت به چهار شب از سال بى تفاوت باشد: شب اول رجب، و. . . .

اهل سنت (حنفى و حنبلى) نيز شب اول ماه رجب را در شمار شب هايى آورده اند كه شب زنده دارى آن مستحب است و گفته اند از شب هاى پنج گانه اى است كه دعا در آن شب رد نمى شود و به استجابت مى رسد. آن پنج شب عبارت اند از شب جمعه، شب اول ماه رجب، شب نيمه شعبان، شب عيد فطر و عيد قربان.(3)

كسانى كه توفيق انجام دادن عمره در ماه رجب را دارند، نبايد از اين شب هاى پربركت غافل شوند تا بتوانند از اين فرصت، نهايت بهره معنوى را ببرند.

شب نيمه ماه رجب

شب نيمه ماه رجب از شب هاى پر فضيلتى است كه علما و محدثان شيعه و اهل سنت شب زنده دارى آن را شايسته دانسته اند.


1- اقبال الاعمال، ج٣، ص١٧٢؛ عدة الداعى، ص45.
2- وسائل الشيعه، ج٧، ص4٧٨.
3- مراقى الفلاح، ص٢١٩؛ الفروع، ج١، ص 4٣٨.

ص:73

سيدبن طاووس و برخى ديگر از علما، شب زنده دارى آن شب را سزاوار دانسته اند به علت روايتى كه از پيامبر (ص) درباره آثار و بركات آن رسيده است.

شب مبعث پيامبر (ص)

«ابن بطوطه» ، جهانگرد معروف گفته است: «شب مبعث نزد شيعيان، شب بسيار بزرگ و با فضيلتى است و شيعيان اين شب را به شب زنده دارى مى گذرانند» .(1)

شايد منظور از اين انتساب اين باشد كه اين شب را عموم مردم شيعه احترام مى كنند و به عبادت نماز و دعا مى پردازند، نه اينكه فقها و علماى شيعه، آن شب را جزء شب هاى احياى سال شمرده باشند.

شب نيمه ماه شعبان

علماى شيعه و بيشتر علماى اهل سنت بر استحباب و شب زنده دارى نيمه ماه شعبان اتفاق نظر دارند.(2)

«شيخ مفيد» شب نيمه شعبان را از شب هاى شريف و با عظمتى دانسته است كه نزول بركات و خيرات در آن بر بندگان فراوان است.(3)جمعى از فقها، شب زنده دارى اين شب را به نماز و دعا مستحب شمرده اند. (4)سيد بن طاووس آن را از چهار شب احيا در سال به شمار


1- سفرنامه ابن بطوطه.
2- البحر الرائق، ج٢، ص56؛ حاشيه ابن عابدين، ج١، ص46٠.
3- المقنعه، شيخ مفيد، ص٢٢6.
4- السرائر، ابن ادريس، ج١، ص٣١٣؛ التحرير، ج١، ص٢٩6.

ص:74

آورده است. (1)روايات متعددى بر استحباب احياى اين شب دلالت دارد؛ از جمله پيامبر اكرم (ص) فرمود:

كُنْتُ نَائِماً لَيْلَة النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ فَاتَانِى جَبْرَئِيل (ع) فَقَالَ: يَا مُحَمّدُ أَتَنَامُ فِى هَذِهِ اللّيْلَةِ؟ . . . يَا مُحَمّدُ مَنْ اَحْياهَا بِتَسْبِيحٍ وَ تَهْلِيلٍ وَ تَكْبِيرٍ وَ دُعَاءٍ وَصَلاةٍ وَقِرْاءَةٍ وَ تَطَوُّعٍ وَ اسْتِغْفارٍ كانَتِ الجَنَّةُ لَهُ مَنْزِلاً وَ مَقِيلاً وَ غَفَرَاللهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِه وَ مَا تَأخَّر. . . فَاَحْيِها يَا مُحمّدُ وَ أمُرْ اُمَّتَكَ بِاِحْيائِها وَالتَّقَرُّبِ اِلى اللهِ تعالى بِالعَمَل فِيهَا فِانَّهَا لَيْلَةٌ شَرِيفَةٌ. . . .(2)

در شب نيمه شعبان خواب بودم. جبرئيل نازل شد. گفت: «اى محمد (ص) چنين شبى را مى خوابى؟ اى محمد! كسى كه اين شب را به تسبيح، تهليل، تكبير، دعا، قرائت قرآن، اعمال مستحبى و طلب آمرزش به سر برد، بهشت جايگاه او خواهد بود و خداوند گناهان گذشته و آينده او را مى آمرزد. اى محمد! اين شب را بيدار بمان و امت خود را به شب زنده دارى آن و تقرب به خدا با اعمال دستور ده كه اين شب شريفى است» .

همچنين در روايت چنين آمده است:

اِنَّ اَميرَالمُؤمِنين (ع) لم يكن يَنامُ فيها مُحيِياً لِعبادة الله عَزَّوَجَلَّ بِالصَّلاةِ وَالدُّعاءِ وَ تَلاوةِ الْقُرآنِ.(3)

على (ع) [شب نيمه شعبان] را به عبادت خداوند عزوجل و نماز و دعا و تلاوت قرآن بيدار بود.


1- اقبال الاعمال، ج٣، ص٣54.
2- بحارالانوار، ج٩5، ص4١٣.
3- المقنعه، صص ٢٢6 و ٢٢٧؛ وسائل الشيعه، ج٨، ص١١٠.

ص:75

شب زنده دارى شب نيمه ماه شعبان به طور ويژه در سيره و برنامه شب زنده دارى هاى امام سجاد (ع) بود. آن حضرت اين شب را به نماز، دعا، تلاوت قرآن و استغفار سپرى مى كرد.

زيدبن على (فرزند امام سجاد (ع)) مى گويد:

كَانَ عَلىُّ بنُ الحُسَين (ع) يَجْمَعُنَا جَمِيعاً لَيْلَةَ النِّصفِ مِنْ شَعْبَانَ. ثُمَّ يُجَزِّئُ اللَّيلَ أَجْزاءً ثَلاثَةً فَيُصَلِّى بِنَا جُزءاً ثُمّ يَدْعُو فَنُؤَمِّنُ عَلىَ دُعائِهِ ثُمَّ يَستَغفِرُ اللهَ وَ نَستَغْفِرُه وَ نَسألُهُ الجَنَّةَ حَتَّى يَنْفَجِرَ الْفَجرُ.(1)

همواره امام زين العابدين همه ما را در شب نيمه شعبان جمع مى كرد و شب را سه قسمت مى كرد و يك سوم شب را با ما نماز مى خواند، يك قسمت را دعا مى كرد و ما آمين مى گفتيم. سپس طلب آمرزش مى كرد. ما هم طلب آمرزش مى كرديم و از خداوند طلب بهشت مى كرديم تا طلوع فجر.

جمهور علماى اهل سنت به استناد روايت امام على (ع) و روايات ديگر، احياى شب نيمه شعبان را مستحب دانسته اند. آن حضرت در روايتى به نقل از پيامبر (ص) مى فرمايد:

اِذا كَانَت لَيْلَةُ النِّصفِ مِن شَعْبانَ فَقُومُوا لَيلَها وَ صُومُوا نَهارَها، فَاِنَّ اللهَ يَنْزِلُ فِيهَا لِغُروبِ الشَّمْسِ اِلى سَماءِ الدُّنيا فَيَقُولُ: ألا مِنْ مُسْتَغفِرٍ فَاَغْفِرَ لَهُ، اَلا مُستَرزِقٍ فَاَرْزُقه ألاَ مُبتَلىٍ فَاَعَافِيه. . . كذا. . . كذا. . . حَتّى يَطلُعَ الفَجر.(2)

هرگاه شب نيمه شعبان فرا رسد، آن شب را به عبادت قيام كنيد


1- وسائل الشيعه، ج٨، ص١١٠.
2- فتح الكبير، ج١، ص١4٨؛ سنن ابن ماجه، محمد بن يزيد قزوينى، ج١، ص444.

ص:76

و روزش را روزه بگيريد. همانا خداوند هنگام غروب خورشيد از آسمان دنيا فرود مى آيد [رحمت الهى نازل مى شود] و مى فرمايد آيا كسى هست كه از من آمرزش بخواهد تا او را بيامرزم، طلب روزى كند تا به او روزى دهم. اگر گرفتار باشد او را رهايى دهم. [اين جريان ادامه دارد] تا فجر طلوع كند.

پيامبر گرامى اسلام (ص) درباره اهميت شب نيمه شعبان و جايگاه دعا و مناجات در اين شب مى فرمايد:

يَنزِلُ اللهُ تَعالىَ لَيْلَةَ النِّصفِ مِنْ شَعبانَ اِلىَ سماءِ الدُّنيا فَيَغفِرُ لِأَكْثرَ مِن عَدَدِ شَعْرِ غَنَمٍ.(1)

در شب نيمه شعبان خير و بركت خدا به آسمان پايين نازل شود. پس بيش از شماره موهاى گوسفند، از بندگانش را مى آمرزد.

شب جمعه

از شب هاى بسيار پر فضيلت كه شب زنده دارى و سحرخيزى در آن به نماز، دعا و. . . بسيار سفارش شده، شب جمعه است. علماى شيعه و اهل سنت بر استحباب سحرخيزى و شب زنده دارى در اين شب اتفاق نظر دارند. شيخ طوسى مى گويد:

اگر توان احياى تمام شب هاى جمعه را دارى آن را احيا بدار و اگر توان آن را ندارى، به اندازه توان، شب زنده دارى در آن شب را ترك نكن.(2)

فقها براى اثبات قدر و منزلت شب جمعه و استحباب احياى آن


1- سنن ترمذى، ج٣، ص ١١6؛ سنن ابن ماجه، ج١، ص644.
2- مصباح المتهجد، شيخ طوسى، ص٢6٢.

ص:77

به روايات زيادى استناد كرده اند كه براى ترغيب شب زنده دارى و سحرخيزى شب جمعه رسيده است؛ از جمله: امام صادق (ع) مى فرمايد:

براى جمعه حق و حرمتى است و مبادا به چيزى كه اسباب تقرب به خدا و عمل صالح است و موجب اجتناب از تمامى محرمات مى شود، تضييع و تقصيرى صورت گيرد. همانا خداوند در جمعه، اعمال نيك را دو چندان كند و گناهان را محو سازد و بر درجات بندگان بيفزايد. . . بدان كه روز جمعه هم مثل شب آن است. اگر توانستى روز آن را به نماز و دعا سپرى كنى؛ سپرى كن، زيرا رحمت خدا در شب و روز جمعه بر بندگانش نازل مى شود و كارهاى نيك را چند برابر و گناهان را محو و نابود مى سازد. همانا رحمت و كرم خدا گسترده است. (1)

محدثان و فقها براى شب جمعه اعمال مستحبى زيادى برشمرده اند، از جمله احياى شب جمعه به عبادت.

عَنْ اَبِى جَعْفَر (ع) اِنَّهُ قَالَ اِنَّ اللهَ تَعالى لَيُنادى كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوقِ عَرْشِهِ مِنْ اَوَّلِ اللَّيلِ اِلىَ آخِرهِ: اَلا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونى لآِخِرَتِه وَ دُنْياهُ قَبْلَ طُلُوعِ اْلفَجر فَأُجِيْبَه اَلا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَتُوبُ اِلىَّ مِنْ ذُنُوبِه قَبْلَ طُلوعِ الْفَجْرِ فَأَتوبَ عَلَيْه اَلاَ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ قَدْ قَتَّرتُ عَليه رِزْقَهُ فَيَسألَنِى الزِّيادَةَ فىِ رِزْقِهِ قَبلَ طُلوعِ الفَجْرِ فَأزِيدَهُ وَ أُوَسّعَ عَلَيهِ أَلا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ سَقيمٌ يَسأَلنُى أنْ أَشْفِيَهُ قَبْلَ طُلُوعِ ألفَجْرِ فَأُعافِيَه ألا عَبدٌ مُؤمِنٌ مَحْبُوسٌ مَغمُومٌ يَسْألُنى أَنْ أُطْلِقَهُ مِنْ حَبْسِهِ وَ أخَلِّيَ سَرْبَه أَلا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ مَظْلُومٌ


1- الكافى، ج٣، ص4١4.

ص:78

يَسَألُنى أَنْ آخُذَ لَهُ بِظُلامَتِه قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَاَنْتَصِرَ لَهُ وَآخُذَ لَهُ بِظُلامَتِه قالَ: فَمَا يَزَالُ يُنادِى بِهَذا حَتَّى يَطْلُعَ الفَجْرُ.(1)

امام باقر (ع) مى فرمايد: همانا خداى تعالى در هر شب جمعه از سر شب تا پايان شب، از بالاى عرش ندا مى كند: آيا بنده مؤمنى هست كه پيش از طلوع فجر مرا براى آخرت و دنيايش بخواند تا من دعاى او را مستجاب كنم. آيا بنده مؤمنى هست كه پيش از طلوع صبح از گناه خود توبه كند پس من توبه او را قبول كنم. آيا بنده مؤمنى هست كه من روزى او را تنگ كرده باشم و از من پيش از طلوع صبح در خواست كند كه روزى او را زياد گردانم پس روزى او را گشاده گردانم.

آيا بنده مؤمن بيمارى هست كه پيش از طلوع صبح از من درخواست كند كه او را شفا دهم پس او را عافيت كرامت كنم. آيا بنده مؤمن غمگين محبوسى هست كه پيش از طلوع صبح از من درخواست كند كه او را از زندان رها كنم و غمش را برطرف سازم پس دعايش را مستجاب گردانم.

آيا بنده اى كه به او ستم شده باشد هست كه پيش از صبح از من درخواست كند براى رفع ستم تا انتقام او را از ستمگر بستانم و حقش را به او بازگردانم. پيوسته اين ندا را تا طلوع صبح سر مى دهد.

شب قدر

شب قدر به سبب جرياناتى كه در آن شب به وقوع پيوسته


1- وسائل الشيعه، ج٧، صص٣٨٩ و ٣٩٠؛ مفاتيح الجنان، اعمال شب جمعه، ص6١.

ص:79

و مى پيوند، از عظمت ويژه اى برخوردار است. فقيه برجسته شيعه شيخ مفيد (رحمة الله) مى نويسد:

خداوند متعال شب هايى از سال، مثل شب هاى قدر را به دليل خاص بر تمام شب هاى سال شرافت داده است و در آن اعمال زيادى، مستحب شمرده شده است.(1)

آياتى كه در شأن و منزلت شب قدر نازل شده است به تنهايى براى حكم به استحباب احيا، شب زنده دارى، عبادت، استغفار، قرائت قرآن، مناجات با پروردگار و. . . كفايت مى كند. افزون بر آن، روايات بسيارى بر استحباب احياى شب قدر دلالت دارد، از جمله پيامبر (ص) فرمود:

اِنَّ اللهَ عَزَّوَجلَّ اخْتارَ مِنَ الاَيّامِ الجُمعَةَ وَ مِنَ الشُّهوُرِ شَهرَ رَمضانَ وَمِنَ اللَّيالى لَيْلَةَ الْقدر.(2)

خداوند عزّوجلّ جمعه را از ميان روزها، ماه رمضان را از ميان ماه ها و شب قدر را از ميان شب ها برگزيد.

رسول اكرم (ص) در كلامى ديگر فرمود:

مَنْ أحْيَا لَيْلَةَ الْقَدْرِ حُوِّلَ عَنْهُ الْعَذابُ اِلَى الْسَّنَةِ الْقابِلة.(3)

كسى كه شب قدر را بيدار بماند، عذاب الهى تا سال آينده از او برداشته مى شود.

امام باقر (ع) مى فرمايد:

مَنْ أحْيا لَيْلَةَ الْقَدرِ غُفِرَتْ لَه ذنُوبُه وَلَوْ كانَتْ ذُنُوبُه عَدَدَ نُجُومِ


1- المقنعه، ص١5٣.
2- وسائل الشيعه، ج٧، ص٣٨١؛ مستدرك الوسائل، ج٧، ص46١.
3- مستدرك الوسائل، ج٧، ص 456.

ص:80

السَّماءِ وَ مَثاقِيلِ الْجِبالِ وَ مَكَايِيلِ الْبِحارِ.(1)

كسى كه شب قدر را به شب زنده دارى سپرى كند، گناهان او آمرزيده مى شود، گرچه گناهانش به عدد ستارگان آسمان و سنگينى كوه ها و وزن آب درياها باشد.

امام كاظم (ع) فرمود:

مَنِ اغْتَسلَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ اَحْياهَا اِلى طُلُوعِ الْفَجرِ خَرَجَ مِنْ ذُنوُبهِ.(2)

كسى كه شب قدر غسل كند و تا طلوع فجر شب زنده دارى كند، از گناهانش خارج مى شود.

شب هاى دهه آخر ماه رمضان

از مواردى كه شب زنده دارى آن مورد تأكيد فقها و محدثان شيعه و اهل سنت قرار گرفته و مستحب شمرده شده است، شب هاى دهۀ آخر ماه مبارك رمضان است. اين ايام با فضيلت ترين شب هاى اين ماه شمرده شده است.(3)

فقها گفته اند با ارزش ترين زمان كه اعتكاف، شب زنده دارى و عبادت در آن مستحب شمرده شده(4)، شب هاى دهه آخر ماه مبارك رمضان است. سيره پيامبر (ص) و ائمه (عليهم السلام) بر احيا و عبادت اين دهه بوده است.(5)


1- مستدرك الوسائل، ج٧، ص 456.
2- وسائل الشيعه، ج٧، ص٢5٧.
3- المعتبر، علامه حلى، ج١، ص٣١٨.
4- النهايه، شيخ طوسى، ص١٧٠؛ جواهر الكلام، ج١٧، ص١6٠.
5- كشف الغطاء، شيخ جعفر كاشف الغطا، ج4، ص١١٠.

ص:81

امام صادق (ع) مى فرمايد:

كانَ رَسُولُ اللهِ (ص) إِذَا دَخَلَ الْعَشْرُ الاَواخِرُ ضُرِبَتْ لَهُ قُبَّةُ شَعْرٍ وَشَدَّ الْمِئزَرَ.(1)

هرگاه دهه آخر ماه رمضان فرا مى رسيد، براى پيامبر (ص) جايگاه عبادت فراهم مى كردند و حضرت مهياى عبادت مى شدند.

و نيز مى فرمايد:

كانَ رَسُولُ اللهِ (ص) إِذا دَخَلَ العَشْرُ الاَوَاخِرُ شَدَّ الْمِئزَرَ وَ اجْتَنَبَ النِّساءَ وَ أحْيَا اللَّيْلَ و تَفرَّغَ لِلعِبادةِ.(2)

پيامبر (ص) اين گونه بود كه هرگاه دهه آخر ماه رمضان فرا مى رسيد، مهياى عبادت مى شدند و از زنان پرهيز مى كردند و شب را به احيا مى گذراندند و خود را به طور كامل براى عبادت آماده مى ساختند.

علماى اهل سنت، احيا و شب زنده دارى شب هاى دهه آخر ماه رمضان را به استناد سيره رسول گرامى اسلام (ص) مستحب دانسته اند.(3)در روايت آمده است:

«إِذَا كَانَ الْعَشْرُ الآخِرُ طَوى فِراشَه وَأَيْقَظ أهْلَهُ وَ أَحْيَا لَيْلَهُ» . (4)

پيامبر (ص) تمام ايام ده شب آخر ماه مبارك رمضان را براى درك شب


1- مستدرك الوسائل، ج٧، ص46٢.
2- وسائل الشيعه، ج١٠، ص٣١١.
3- حاشيه ابن العابدين، ج١، ص46٠.
4- مجمع الزوائد، ابن حجر هيثمى، ج٣، ص١٧٣.

ص:82

قدر به احيا سپرى مى كرد و مى فرمود: «شب قدر را در شب هاى آخر ماه مبارك رمضان جست وجو كنيد» .(1)

شب عيد فطر

علماى شيعه و اهل سنت تصريح كرده اند يكى از شب هايى كه احيا و شب زنده دارى آن مستحب است، شب عيد فطر است. براى استحباب شب زنده دارى شب عيد فطر به رواياتى استناد شده است، از جمله پيامبراكرم (ص) فرمود:

مَنْ أَحْيا لَيْلَة الْعِيدِ لَمْ يَمُتْ قَلبُهُ يَومَ تَمُوتُ القُلوبُ.(2)

كسى كه شب عيد را زنده بدارد، قلبش نمى ميرد روزى كه قلب ها مى ميرند.

امام صادق (ع) از پدر بزرگوارشان نقل مى كند كه حضرت فرمود:

كانَ عَلىُّ بنُ الحْسَينِ (ع) يُحِيى لَيْلةَ عِيْدِ الْفِطْرِ بِالصَّلاةِ حَتَّى يُصْبِحَ وَ يَبِيتُ لَيْلَةَ الفِطرِ فِى المَسْجِد.(3)

امام سجاد (ع) اين گونه بود كه شب عيدفطر را به نماز تا صبح احيا مى داشت و شب عيدفطر در مسجد مى ماند.

امام صادق مى فرمايد:

ثَلاثُ لَيْالٍ يَنْبَغي لِلعِبادِ ألا يَناموا فِيها لَيْلَةَ ثَلاثٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ شَهرِ رَمَضانَ وَ لَيْلَة الْفِطْرِ وَلَيْلَةَ المزُدَلِفة.(4)


1- المعجم الكبير، طبرانى، ج٢، ص٢44.
2- وسائل الشيعه، ج٧، ص4٧٨.
3- همان، ج٨، ص٨٧.
4- البلدالامين، ص٢٣6.

ص:83

سزاوار است بندگان خدا سه شب را نخوابند: شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان، شب عيد فطر و شب عيد قربان.

شب هاى خاص در ديدگاه شيعه

اشاره

هر چند روايت ويژه اى بر استحباب احياى برخى شب ها نرسيده است، ولى برخى علما از رواياتى كه در فضيلت عبادت در آن شب ها به صورت عموم رسيده يا در آن شب ها به اعمال ويژه اى سفارش شده است، آن شب ها را در شمار شب هاى ويژه سال شمرده اند؛ از جمله:

شب اول محرم

براى اين شب، دعا، عبادت ويژه و نمازهاى گوناگون نقل كرده اند. بدين سبب برخى علما، آن را از شب هاى احيا به شمار آورده اند:

عَدّهَا الْكَفْعَمِى فِى الْمِصْباحِ مِن ليالى الاِحْياءِ الْسَّبعِ.(1)

كفعمى در مصباح المتهجد، شب اول محرم را از شب هاى هفت گانه احيا و شب زنده دارى شمرده است.

رُوِىَ فِيْهَا فِى الاِقْبَال عِدَّةُ اَعْمَالٍ - مِنْ دَعواتٍ اَوْ صَلَوَاتٍ اَوْ عِباداتٍ - اَهمُّها عِدَّةُ صَلوات بِكَيفيّاتٍ مُخْتَلِفَة.(2)

در اقبال الاعمال براى شب اول ماه محرم اعمال متعددى روايت شده است؛ از جمله دعاها يا صلوات و درود بر پيامبر و خاندان پاكش يا عباداتى كه مهم ترين آنها صلوات هايى است كه با كيفيت هاى مختلف بيان شده است.


1- مصباح كفعمى، ص5١4.
2- اقبال الاعمال، ج٣، صص ٣٠ - 4١.

ص:84

شب عاشورا

شب عاشورا از نگاه برخى محدثان و فقيهان، در شمار هفت شب احياى سال شمرده شده است.(1)

سيد بن طاووس شب زنده دارى اين شب را مستحب دانسته است. (2)فقها درباره فضيلت و استحباب احياى شب عاشورا به رواياتى از پيشوايان معصوم (ع) تمسك كرده اند؛ از جمله پيامبر (ص) فرمود:

مَنْ أحْيَا لَيْلَة عَاشُورا فَكأَنَّمَا عَبَدَاللهَ عِبَادَةَ جَميعِ المْلائِكَةِ وَ اَجرُ العامِلِ فِيهَا كَأجرِ سَبْعينَ سَنة.(3)

كسى كه شب عاشورا را احيا بدارد، مثل آن است كه عبادت تمامى فرشتگان را انجام داده است و پاداش شب زنده دارى در اين شب مثل پاداش هفتاد سال عبادت است.

در روايت آمده است كسى كه در شب عاشورا بيدار بماند و شب زنده دارى كند و زيارت نمايد امام حسين (ع) را تا صبح فرا رسد، خداوند او را در قيامت، درحالى كه آميخته به خون امام حسين (ع) است، در زمره شهدا محشور مى كند.(4)

امام حسين (ع) در شب عاشورا از دشمن مهلت گرفت تا به نماز، دعا، قرائت قرآن و استغفار بپردازد.(5)


1- مصباح كفعمى، ص6٨٠.
2- اقبال الاعمال، سيد بن طاووس، ج٣، ص45؛ بحار الانوار، ج٩5، ص٢٣6؛ مفاتيح الجنان، اعمال شب عاشورا.
3- مستدرك الوسائل، ج١٠، ص٢٩٣؛ مصباح المتهجد، شيخ طوسى، ص٧٧١.
4- اقبال الاعمال، ج٣، ص 45.
5- ارشاد مفيد، ج٢، ص٩٠.

ص:85

قضاى سحرخيزى و شب زنده دارى

اگر انسان به هردليل، مثل خواب موفق به انجام دادن برخى اعمال بافضيلت نشود، مى تواند با به جا آوردن قضاى آن، بهره اى از آن اعمال ببرد.

در روايات به قضاى نماز شب بسيار سفارش شده و باعث مباهات پروردگار بر فرشتگان شمرده شده است.

پيامبر اكرم (ص) مى فرمايد:

اِنَّ اللهَ تبارَكَ وتعالى لَيباهِى ملائكتَهُ بِالعبدِ يَقضِى صلاةَ اللَّيلِ بالنَّهارِ فَيقُولُ يَا مَلائِكتَى: انظروُا اِلى عَبدىِ يقضى مالَمْ أَفْترضُهُ عَلَيهِ أُشهِدُكُمْ إنّي قَدْ غَفَرتُ لَهُ.(1)

هنگامى كه بنده اى قضاى نمازش را در روز انجام مى دهد، خداوند تبارك و تعالى به فرشتگانش مباهات مى كند و خطاب به آنان مى فرمايد: «نگاه كنيد به بنده من كه قضاى نمازى را به جا مى آورد كه بر او واجب نكردم. شما شاهد باشيد كه من گناهان اين بنده را بخشيدم» .

«على بن ابراهيم» در تفسيرش از امام صادق (ع) روايت مى كند:

شخصى به آن حضرت عرض كرد: «فدايت شوم. چه بسا اتفاق مى افتد كه يك ماه، دو ماه يا سه ماه نماز شب از من فوت مى شود و من آن را روز قضا مى كنم. آيا اين كار جايز است؟ حضرت فرمود: «به خدا سوگند! اين كار مايه روشنى چشم توست» . حضرت اين جمله را سه بار تكرار فرمود.


1- من لايحضره الفقيه، ج١، ص4٩٨.

ص:86

ص:87

فصل پنجم: آداب حضور و كسب فيض در سحرگاهان

اشاره

ص:88

ص:89

آداب و شرايط ظاهرى

اشاره

بار يافتن به مقام و موقعيت ويژه، بدون پيش زمينه، بى نتيجه است. بايد در هر كارى مقدمات آن كار را فراهم كرد. درك لحظه هاى مبارك و درك فيض آن نيز بى مقدمه حاصل نمى شود. ابتدا بايد به آداب ظاهرى و باطنى مزين شد، سپس در آستان حضرت دوست گام گذاشت. ازاين رو، نخست به آداب ظاهرى و سپس به آداب باطنى سحرخيزى مى پردازيم:

استراحت روز

بايد آمادگى هاى لازم، مثل تغذيه مناسب و استراحت كافى را براى سحرخيزى و تهجد شب در روز تهيه ديد. استراحت روز، به ويژه خواب و استراحت پيش از ظهر در بيدارى شب بسيار مؤثر است. پيامبر (ص) فرمود:

اِسْتَعِينُوا بِطَعامِ السَّحَرِ عَلى صِيامِ النَّهارِ وَ بِالْقَيلُولَةِ عَلى قِيامِ اللَّيلِ.(1)

از طعام سحرگاهى براى گرفتن روزه و از خواب قيلوله براى شب خيزى يارى بجوييد.


1- ارشاد القلوب، ديلمى، ج١، ص٩١.

ص:90

تغذيه حلال

تغذيه حلال زمينه سحرخيزى را براى انسان فراهم مى آورد و تغذيه حرام انسان را از كسب فيض در سحر محروم مى سازد. ازاين رو كسى كه مى خواهد سحر برخيزد، بايد از تغذيه حرام گريزان باشد و جز غذاى حلال نخورد. غذاى شبهه ناك نيز استفاده نكند. حلال خورى راه رشد معنوى را كوتاه و هموار مى سازد. كسى كه در انديشه طهارت باطن است همواره بايد از افراد بى توجه در مسائل دينى دورى كند. در واقع، نمى توان اثر وضعى تغذيه حرام را از بين برد؛ هرچند عوض آن غذا را به فقير بدهد.

طهارت ظاهرى

بايد پيوسته با وضو و طهارت بود و حتى با وضو خوابيد. امام صادق (ع) فرموده است: «هركس وضو بگيرد بعد وارد بستر شود، خوابگاهش چون مسجدش خواهد بود» .(1)اگر موقع خواب به قصد بيدارى سحر سر به بالين گذارد، مأموران الهى طبق روايات او را بيدار خواهند كرد:

احدى از بندگان نيست جز آنكه فرشته اى از فرشتگان خداوند هرشب دو بار او را بيدار مى كند و به او مى گويد: «اى بنده خدا! برخيز و به ياد پروردگارت باش» .(2)

مى توان براى بيدار شدن، از آيات قرآن، مثل آيه آخر سوره كهف استفاده كرد:

قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَىَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ


1- محجة البيضاء، فيض كاشانى، ج٢، ص٣٨٧.
2- اسرار الصلاة، ص45٧.

ص:91

رَبِّهِ أَحَداً (كهف: ١١٠)

بگو: من فقط بشرى هستم مثل شما، [ولى] به من وحى مى شود كه معبودتان، تنها معبود يگانه است. پس هركه به لقاى پروردگارش اميد دارد، بايد كارى شايسته انجام دهد و هيچ كس را در عبادت پروردگار شريك نكند.

سپس بگويد:

اَللَّهُمَّ لاتُؤْمِنّى مَكرَكَ وَ لا تُنسِى ذِكرَكَ وَ لاتَجعَلْنِى مِنَ الغْافِلينَ.(1)

خدايا! مرا از مكر و فريب ايمن مگردان و يادت را فراموشم مكن. خدايا! مرا از غافلان و بى خبران قرار مده.

چون سحر برخاستى، همانند رسول خدا (ص) سر به سجده بگذار. آن حضرت به حكم پروردگار عمل مى كرد كه فرموده است: وَ مِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً طَوِيلاً (انسان: ٢6) .

همچنين در شبانه روز حداقل يك بار گفتن ذكر لا اِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبحَانَكَ إِنى كُنْتُ مِنَ الظَّالِميِن (انبياء: ٨٧) در سجده از سوى پيشوايان دين سفارش شده است.

مواظبت رفتار روزانه

مراقبت روز به توفيقات شب كمك مى كند. اگر زائر بخواهد مناجات با پروردگار را در سحر از دست ندهد، بايد مراقب رفتار و گفتار خود در روز باشد تا از او گناهى و حتى مكروهى سرنزند. به هوش باشد كه در روز، از او آزار و اذيت به كسى نرسد و در همه حال خود را


1- اصول كافى، ج٢، ص4٠.

ص:92

در محضر خدا حس كند تا توفيق سحرخيزى نصيب او شود و به او اجازه راه يافتن به درگاه و آستان قرب الهى عنايت شود. حتى حالات اول شب در توفيق آخر شب بسيار نقش دارد. گفتار و رفتار انسان از قلب نشئت مى گيرد. بنابراين همان گونه كه روز را گذرانده ايم، به انتظار شبمان باشيم كه شب آبستن روز است و روز آبستن شب.

بدان مثل كه شب آبستن روز از تو ستاره مى شمرم تا كه شب چه زايد باز (1)

اگر در روز، خدا را ناظر همه كارهاى خود نبينيم، محرم اسرار شب نخواهيم شد.

نقل شده است «مرحوم آخوند ملا محمد كاشى»(2)به هنگام سحر با سوز و گداز به نماز مى ايستاد. در يكى از روزها طلبه اى پس از پايان درس مرحوم آخوند به حضورشان آمد و گفت: «اين شيخ مى گويد شب گذشته از ديوار، صداى «سُبّوح قدّوس ربّنا و رب الملائكة و الروح» شنيده و به چشم خود شما را به سجده ديده است و اين ذكر را پس از ذكر شما مرتب مى شنيده است» . مرحوم آخوند گفت: «اينكه در و ديوار ذكرى را تكرار كنند، دور نيست. مهم اين است كه او محرم شده است» .(3)

جبران حقوق مردم

اگر انسان بخواهد توفيق سير و سلوك و سحرخيزى نصيبش شود، بايد هرگونه حق معنوى و مادى را كه بر عهده اش است، ادا كند؛ زيرا انسانى كه گرفتار حق الناس است نمى تواند مقام سحرخيزى، شب زنده دارى و ارتقاى


1- حافظ.
2- استاد مرحوم آقا نجفى قوچانى و حاج آقا رحيم ارباب.
3- تاريخ حكما و عرفاى متأخر بر صدر المتألهين، ص٧5.

ص:93

معنوى پيداكند. ازاين رو بايد پيش از خواب رفتار روزانه خود را محاسبه كند. اگر بدهكار مادى به كسى است يا آبروى كسى را با نيش زبان، گوشه چشم، تحقير و تمسخر تباه ساخته است، جبران كند. اين گونه امور، با توبه، ذكر، دعا و استغفار جبران نمى شود، بلكه بايد از همه آنان حلاليت بطلبد و اگر هيچ راه عملى براى جبران نيست، استغفار كند.

بهره گيرى از موقعيت زمان و مكان

ادب حضور اقتضا مى كند، زائران و مهمانان خدا و رسول خدا (ص) از فرصت ها، بهترين استفاده را ببرند و در ايامى كه قرآن و ائمه (عليهم السلام) تعيين كرده اند، از فرصت استفاده بيشترى كنند؛ مانند ايام ماه مبارك رمضان، عرفه، سحر و شب جمعه؛ زيرا گرچه رحمت خدا واسع است، ولى برخى اوقات از ويژگى هايى برخوردارند كه ساير اوقات، آن ويژگى ها را ندارند.

آداب و شرايط باطنى (معنوى)

اشاره

تصفيه باطن و حالات روحى مناسب براى راهيابى به درگاه پروردگار، نخستين گام در مسير قرب الهى و مهم ترين زمينه سازى براى استغفار و بازگشت است.

توبه

توبه در لغت به معناى بازگشت است؛ يعنى از گناهى كه شخص انجام داده بود، بازگشت كند. (1)زيباترين تعريف براى توبه را در كلام امام على (ع) مى توان يافت كه مى فرمايد:


1- المعجم الوسيط، ج١، ماده تاب .

ص:94

اَلتَّوبَةُ نَدْمٌ بِالْقَلْبِ وَ اسْتِغفارٌ بِاللِّسانِ وَ تَرْكٌ بِالجَوارِحِ وَ اِضمارُ اَنْ لايَعُود.(1)

توبه عبارت است از پشيمانى قلبى، آمرزش خواستن با زبان، ترك كردن گناه و تصميم به اينكه ديگر آن گناه را انجام نمى دهد.

شيخ انصارى در تعريف توبه مى گويد: «توبه به معناى برگشت به راه راست، پس از منحرف شدن از راه راست است» .(2)

گناه و معصيت مهم ترين مانع تقرب به درگاه پروردگار و عامل سلب توفيق است. انسان بايد ابتداى ورود به عرصه سحرخيزى و شب زنده دارى، تصميم و عزم بر دورى از گناه و آلودگى ها بگيرد تا توفيق سحرخيزى و تداوم شب زنده دارى را پيدا كند.

در نخستين گام براى باريابى به مقام واقعى سحر، توبه واقعى لازم است. توبه اى كه بازگشت به گناه در آن نباشد. خداوند مى فرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً (تحريم: 66)

از پيامبر (ص) پرسيدند: «توبه نصوح چيست؟» فرمود: «توبه نصوح آن است كه توبه كننده به معصيت برنگردد» . (3)

انسان با توبه گام اول را برمى دارد و زمينه دوستى و ارتباط خالصانه را با خدا ايجاد و نظر پروردگار را به خود جلب مى كند. خداوند مى فرمايد: إِنَّ اللهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ ؛ «به درستى كه خداوند، توبه كنندگان و پاكان را دوست دارد» . (بقره: ٢٢٢)


1- محجة البيضاء، ج٢، ص٢٨٧.
2- المكاسب، ص ٣٣5.
3- ترجمه الميزان، ج١٩، ص5٧٣.

ص:95

با توبه كردن، شرايط روحى انسان آماده مى شود تا بتواند با خداى سبحان ارتباط برقرار كند و راز و نياز نمايد. خداوند هم انسان پشيمان را با آغوش باز مى پذيرد.

امام سجاد (ع) مى فرمايد:

اِلهى اَنتَ الَّذى فَتَحتَ لِعبادِك باباً اِلى عَفْوِكَ سَمَّيتَهُ التَّوبةَ فَقُلتَ (تُوبُوا إِلَى اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً) فما عُذرُ مَنْ أغفلَ دُخُولَ الْبابِ بَعدَ فَتحِهِ.(1)

خدايا! تو آن صاحب رحمتى كه بر روى بندگانت درى به سوى آمرزش خود گشودى و نام آن را توبه گذاشتى و فرمودى كه اى بندگان! به سوى پروردگار خود بازگشت كنيد؛ بازگشتى خالصانه. كسى كه از درى كه به روى او گشوده شده است، غفلت ورزد و وارد نشود چه عذرى مى تواند داشته باشد.

اميد به خدا و قطع اميد از غير

وابستگى به خدا و گسستگى از غير خدا شرط ديگرى براى بهره مندى از بركات و فيض سحر و شب زنده دارى است.

خداوند متعال خطاب به حضرت عيسى (ع) مى فرمايد:

يا عِيسى. . . سَلْنِى وَ لاتَسأل غَيرِى. . . وَلاتَدَعْنِى اِلّا مُتَضرِّعاً اِليَّ وَ هَمُّكَ هَمّاً وَاحِداً فاِنَّكَ مَتى تَدَعُنِى كَذلِكَ اَجَبتُكَ.(2)

اى عيسى. . . از من بخواه و از ديگرى درخواست نكن. به جز حالت تضرع، با من نيايش مكن و كوشش و همت خودت را


1- بحارالانوار، ج٩١، ص١4٢.
2- همان، ج٩، ص٣١4.

ص:96

يكى كن. پس آن چنان كه تو مرا بخوانى و مناجات كنى، من هم همان گونه پاسخ تو را مى دهم.

امام صادق (ع) مى فرمايد:

اِذا اَرادَ اَحَدُكُم اَنْ لايَسألَ رَبَّهُ شَيْئاً اِلَّا أعْطَاهُ فَلْيَيأَسْ مِنَ النّاسِ كُلِّهِم وَ لايَكُونَ لَهُ رَجاءٌ إلّا عِندَ اللهِ فَاِذا عَلِمَ اللهُ عَزَّوجلَّ ذلِكَ مِنْ قَلبِهِ لَمْ يَسْألِ اللهَ شَيئاً الّا أَعطاهُ.(1)

هريك از شما بخواهد دعايش در پيشگاه حق تعالى اجابت شود، بايد خود را از همه مردمان و از كمك ايشان مأيوس و نااميد سازد و تنها دل و اميد خود را به خدا بندد. در چنين حال است كه هركه حاجتى از حضرت پروردگار بخواهد به هدف اجابت مى رسد.

تضرع و زارى

انسان وقتى حالت انقطاع از خلق پيدا كرد، زمان و حالت تضرع و زارى به درگاه پروردگار فرا مى رسد. با قطع اسباب، حالت التماس و اصرار واقعى به انسان دست مى دهد. اين فضيلت بزرگى است كه بنده به جانب خدا روى آورد و خداى متعال هم مشتاق است كه بندگانش با حالت تضرع و زارى به درگاهش روى آورند.

اِذا أحَبَّ اللهُ عَبْداً اِبْتَلاهُ لِيَسمَعَ تَضَرُّعَهُ.(2)

خداوند هرگاه بنده اش را دوست داشته باشد، او را مبتلا مى كند تا تضرع و زارى او را بشنود.


1- كافى، ج٢، ص١4٩.
2- ارشاد القلوب، ج١، ص١٨٣.

ص:97

پيامبر (ص) مى فرمايد:

«اِنَّ اللهَ يُحِبُ ّ السَّائِلَ اللَّحُوحَ»(1)؛ « خداوند دوست دارد سائلى را كه بر درخواستش اصرار و پافشارى مى كند» .

به هنگام نيايش، رو به قبله كند و دست به سوى آسمان برآورد و با گريه و زارى بر خواسته اش اصرار ورزد و براى جلب توجه بيشتر پروردگار، هر خواسته اش را به درود و صلوات بر اهل بيت (عليهم السلام) مزيّن كند.

شب زنده دارى، دعا و عبادات را با صلوات و درود بر پيامبر (ص) و توسل به اهل بيت (عليهم السلام) درآميزد تا به اجابت نزديك تر شود.

اعتراف به لغزش و گناه، دست نياز بردن به سوى اهل بيت (عليهم السلام) ، واسطه قرار دادن آنان نزد خدا و سوگند دادن به مقام شامخشان، اميد به بخشش را افزون مى كند.

امام صادق (ع) فرمود:

«وَاللهُ ما خَرَجَ عَبْدٌ مِنْ ذَنبٍ الّا بِالْإِقْرارِ»(2)؛ «خداوند بنده را جز با اقرار به گناهش، پاك نمى سازد» .

مرا در اين ظلمات آنكه راهنمايى كرد دعاى نيمه شبى بود و گريه سحرى

اخلاص گوهر عمل

اگر توفيق يار شد و انسان توانست در سحر از بستر نرم فاصله بگيرد و به راز و نياز، عبادت، نماز، استغفار و توبه بپردازد، بايد توجه داشته باشد كه وقتى اين اعمال براى انسان مفيد است كه انگيزه او از انجام دادن آنها، تنها نيايش و كرنش به درگاه حق باشد، نه زمينه سازى براى اهداف ديگر يا به انگيزه استفاده از وقت خوش و دلپذير سحر؛ زيرا غير از خدا هرچه انسان را به حركت در آورد، رهزن است.


1- بحارالانوار، ج٩٣، ص٣٧4.
2- همان، ج٩٠، ص4١٣.

ص:98

نقل شده است كه غلام سياهى به نام «برخ» در زمان حضرت موسى زندگى مى كرد و بسيار متعبد بود. حضرت موسى به توسط او طلب باران كرد. خداى بزرگ هم به احترام اين جوان متعبد كه نماز باران خواند، براى مردم باران فرستاد. خداوند متعال خطاب به موسى (ع) فرمود:

برخ بنده بسيار خوب من است و فقط در او يك عيب وجود دارد و آن اينكه در سحرها كه براى عبادت و نماز برمى خيزد، از نسيم سحرگاهى لذت مى برد و به وسيله آن آرامش مى يابد. كسى كه مرا دوست مى دارد، نبايد توجه و آرامش او به چيز ديگرى باشد.(1)

نبايد هيچ گاه خود را براى توفيق طواف بيشتر در عبادت از ديگران برتر بدانيم كه ريا آن را از بين مى برد. بايد عمل نيمه شب را به اخلاص درآميزيم و ذخيره قبر و قيامت كنيم و آن را هديه ماندگار سفر حج قرار دهيم.

بدانيم كه در انجام دادن عمل عبادى، بين صحت فقهى و شرعى تا قبول آن در بارگاه پروردگار فاصله زيادى است. اگر از عبادات، رنگ و بوى اخلاص برود و به ريا آلوده شود، اعمال آنان به جاى قرب، مايه دورى از خدا خواهد شد.

اهميت و جايگاه نماز شب

اشاره

نافله شب از نمازهايى است كه در بين نمازهاى مستحبى داراى مقام برجسته و والايى است و از همه نمازهاى نافله بيشتر به آن سفارش شده است؛ به ويژه به دو عنوان نماز شفع و وتر كه خداوند به آن دو سوگند


1- كشكول شيخ بهايى، ص46٢.

ص:99

ياد كرده است: وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ (فجر: ٣) .

نماز شب نگين عبادات و محبوب ترين عبادات نزد پروردگار است. رسول خدا (ص) مى فرمايد

«اَفضلُ الصَّلاةِ بَعدَ الصَّلاةِ المَكتوبة، الصَلاةُ فى جَوفِ اللَّيلِ»(1)؛ «برترين نماز پس از نماز واجب، نماز خواندن در دل شب است» .

خداوند در برابر سحرخيزى و تهجد شبانه پيامبر (ص) ، به ايشان وعده مقام محمود را داده است و مى فرمايد:

وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً (اسراء: ٧٩)

و پاسى از شب را از خواب برخيز و قرآن [و نماز] بخوان. اين يك وظيفه اضافى براى توست. اميد است پروردگارت، تو را به مقامى درخور ستايش برساند.

بسيارى از مفسران مقصود از ( فَتَهَجَّدْ ) را نافله شب دانسته اند؛ زيرا پيامبر با اين عمل به مقام بسيار برجسته درخور ستايشى خواهد رسيد كه همان مقام شفاعت در دو جهان است.

«عبدالله بن سلام» مى گويد:

به هنگام ورود رسول اكرم (ص) به مدينه، مردم براى استقبال، از مدينه بيرون آمدند و به زيارت حضرت شتافتند. من از جمله كسانى بودم كه به استقبال پيامبر (ص) آمدم. به محض ديدن سيماى مبارك آن حضرت دريافتم كه اين سيما، سيماى دروغين نيست و نخستين سخنى كه از ايشان شنيدم اين بود:

«ايها الناس اَفْشُوا السَّلامَ وَ صِلُوا الْأَرحامَ وَ اَطعِمُوا الطَّعامَ وَ صَلُّوا بِاللَّيلِ وَ النَّاسُ


1- كنز العمال، متقى، ج٧، ص٧٨4.

ص:100

نِيامٌ تَدْخُلُوا الجَنَّةَ بِسَلامٍ» (1)؛ «سلام كردن را بين خودتان گسترش دهيد و عمومى كنيد و با خويشاوندان پيوند برقرار كنيد. به مستمندان غذا دهيد و هنگام شب كه مردم خوابند، به نماز بپردازيد، آن گاه با سلامتى وارد بهشت خواهيد شد.

يكى از خواسته هاى امام سجاد (ع) از خدا، سحرخيزى و عبادت شبانه است.

وَ اعْمُرْ لَيْلي بِإِيقَاظِي فِيهِ لِعِبَادَتِكَ، وَ تَفَرُّدِي بِالتَّهَجُّدِ لَكَ، وَ تَجَرُّدِي بِسُكُونِي إِلَيْكَ، وَ إِنْزَالِ حَوَائِجِي بِك.(2)

بار خدايا! شبم را به بيدارى براى عبادتت، تنهايى شبانه ام را براى نماز شب، و دورى گزيدن از علاقه هاى دنيايى ام را با آرامشى به سوى خويش، و برآورده شدن نيازمندى هاى بايسته ام، آباد گردان.

اهتمام به نماز شب در سيره علما

از نكات درخور توجه در زندگانى معنوى عالمان برجسته، سحرخيزى و شب زنده دارى آنان است. گويا تمام انرژى شان در تلاش هاى علمى و خدمات مردمى، از همين عمل بوده است.

در احوال «مرحوم ملا محمد تقى برغانى» (شهيد ثالث) مى نويسند:

وى براى عبادت همواره از نيمه شب تا طلوع صبح صادق به مسجد خود مى رفت و در آنجا به مناجات، نماز، تضرع و زارى و تهجد اشتغال داشت و مناجات خمس عشر امام زين العابدين (ع) را از حفظ مى خواند و بر اين روش و شيوه پسنديده، استمرار


1- عوالى اللئآلى، احسائى، ج١، ص٢6٨.
2- ميزان الحكمه، ج4، ص٧٢.

ص:101

داشت. ايشان را مكرر در فصل زمستان مى ديدند كه در نيمه شب به پشت بام مسجد خود مى رود، درحالى كه به شدت برف مى بارد و ايشان با پوستينى بر دوش و عمامه اى بر سر، مشغول نماز و مناجات است. در حالت ايستاده دست ها را به سوى آسمان بلند مى كرد تا اينكه برف سراسر قامت مباركش را از سر تا نوك پا سفيدپوش مى كرد. سرانجام در يكى از شب ها، به دست فرقه گمراه بابيه، به شهادت رسيد. (1)

مباهات به نمازگزاران در دل شب

رسول اكرم (ص) مى فرمايد:

هنگامى كه انسانى از بستر لذت بخش خود برمى خيزد، درحالى كه چشمانش خواب آلوده است براى اينكه با نماز مستحبى، پروردگار را خشنود كند، خداوند مقابل فرشتگان به آن بنده مى نازد و مى فرمايد: «آيا بنده مرا نمى بينيد كه از رختخواب گوارايش برخاسته است براى نمازى كه من بر او واجب نكردم. گواه باشيد كه او را بخشودم» .(2)

آداب و كيفيت نماز شب

اشاره

وقت نماز شب از اول نيمه شب تا اذان صبح است. نماز شب هرچه نزديك تر به طلوع فجر خوانده شود، فضيلت بيشترى دارد.

نماز شب را مى توان به دو صورت مفصل و خلاصه خواند. براى


1- سيماى فرزانگان، رضا مختارى، ص١٧٠.
2- بحارالانوار، ج٧٧، ص١56.

ص:102

صورت مفصل آن بايد به كتاب هاى ادعيه، مثل مفاتيح الجنان مراجعه كرد. اما صورت كوتاه و آسان آن چنين است: چهار تا دو ركعتى، مثل نماز صبح به نيت نافله شب كه در مجموع هشت ركعت خوانده مى شود. دو ركعت به نيت نماز «شفع» است كه بهتر است در ركعت اول بعد از حمد، سوره ناس و در ركعت دوم سوره فلق خوانده شود. يك ركعت هم به نيت «وَتْر» است كه اول سوره حمد، بعد سه مرتبه سوره توحيد و بعد هم سوره فلق و ناس خوانده شود. البته مى توان تنها يك سوره بعد از حمد خواند. بعد دست چپ به حالت قنوت، و با دست راست با تسبيح هفت مرتبه مى گويد:

«هذا مَقامُ العَائَذِ بِك مِنَ النَّارِ» .

سپس هفتاد مرتبه

«استغفرالله و اَتُوبُ اِليَه» مى گويد و بعد از آن سيصد مرتبه مى گويد

«العفو» بعد براى چهل مؤمن دعا مى كند به اين صورت

«أَللّهُمَّ اغْفِر لفلان. . .» و به جاى فلان، اسم فرد را مى آورد، مثل

«أَللّهُمَّ اغْفِر لِسَيِّد رضى. . .» بعد يك مرتبه مى گويد:

«رَبِّ اغْفِرلِى وَ ارْحَمْنِى وَتُبْ عَليَّ إِنَّكَ أَنْتَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ» بعد به ركوع و سجده مى رود و نماز را تمام مى كند.(1)مجموع ركعات نماز شب، يازده ركعت به كيفيت فوق است. گفتنى است كه نماز شب، مانند ديگر نمازهاى مستحبى اذان و اقامه ندارد.

علما فرموده اند سزاوار نيست دو نماز «شفع» و «وتر» كه خداوند به آن دو در قرآن سوگند ياد كرده و از اهميت والايى برخوردار است، ترك شود.

در صورتى كه وقت براى انجام دادن تمام نماز شب نباشد، بهتر است دست كم نماز «شفع» و «وتر» به جا آورده شود.


1- مفاتيح الجنان.

ص:103

گريه نيمه شب

گريه و زارى به هنگام حضور در پيشگاه خدا، اوج احساس و عشق به حضرت حق را نشان مى دهد. و خبر از صداقت و نرمى دل و خشوع قلب مى دهد. گريه در دل شب، دليل اخلاص است؛ زيرا ناظرى جز پروردگار ندارد.

تا به خرمن نرسد بركشت اميدى كه تراست

پيامبر (ص) فرمود: «هر چيزى را پيمانه و سنجشى است، جز گريستن [براى خدا] كه قطره اى از آن، درياهايى از آتش عذاب را فرو مى نشاند» .(1)همچنين فرمود:

هركس از گناهى بگريد، بخشوده مى شود و هركه از ترس آتش عذاب گريه كند، خداوند او را از آتش ايمن گرداند و آن كه از شوق بهشت به گريه افتد، خداوند در بهشتش جاى دهد و ايمنى از هراس بزرگ قيامت را براى او بنويسد و اگر كسى از بيم (قهر) خداوند اشك بريزد، خداوند او را با پيامبران و صديقان و شهدا و نيكان محشور سازد و اينان چه نيكو رفقايى اند.(2)

اعتراف به گناه

در سحر، زائران بيش از هر چيز بايد در انديشه رفع گرفتارى ها و كاستى هاى معنوى و اخلاقى خود باشند، و كمبودها، لغزش ها و گناهان را


1- ارشاد القلوب، ج١، ص١٩١؛ بحارالانوار، ج٩٣، ص٣٣١.
2- مستدرك الوسائل، ج١١، ص٢4٧.

ص:104

با نيايش، تضرع و گريه جبران كنند. پرونده گذشته خود را نزد پروردگار بگشايند و اعتراف به گناه كنند و با توبه آثار گناه را از باطن خود بشويند.

حضرت سجاد (ع) با چشمانى اشك بار، به خداى متعال عرضه مى دارد:

بارالها! مرا به گريه بر حال خودم كمك ده؛ زيرا من با سهل انگارى و آرزو، عمرم را فنا كردم و آن چنان تنزّل يافتم كه از خير خود نااميدم. پس بدحال تر از من كيست اگر بر همين حال به قبرم پاى بگذرام درحالى كه آن را براى خوابيدن و آراميدن، هموار نكردم و با عمل صالح مفروش نساختم. من چرا نگريم در حالى كه نمى دانم بازگشت من به چه سوى خواهد بود و مى بينم نفس [اماره ام] بر من نيرنگ به كار مى برد. روزگار فريبم مى دهد. درحالى كه مرگ بال هايش را بر سرم مى جنباند. پس چرا من نگريم؟(1)

خداوند به حضرت موسى (ع) فرمود:

«اَبْكِ عَلى نَفْسِكَ مَا كُنْتَ فِى الدُّنيا» (2)؛ « اى موسى! تا در دنيايى به حال خود گريه كن

» . و به عيسى (ع) فرمود:

«يَا عِيسى اَبْكِ عَلَى نَفْسِكَ فِى الخَلَوَاتْ» (3)؛ « اى عيسى! در خلوت ها به حال خود گريه كن» .

دعا براى ديگران

دعا براى ديگران از آداب بسيار مهم دعا، به ويژه در نماز شب است. بدين علت جزء دستورهاى نماز شب است كه نمازگزار در خلوت نماز


1- دعاى ابوحمزه ثمالى.
2- تحف العقول، حرانى، ص5٩١.
3- همان، ص5٩٣.

ص:105

وتر، چهل مؤمن را دعا كند. از آداب دعا كه در سيره ائمه (عليهم السلام) آمده است و به ما آموخته اند اين است كه در دعا فقط شخص خود و نيازها و خواسته هاى خود را در نظر نگيريم، بلكه دعا را تعميم دهيم تا حوائج و مشكلات اجتماعى عموم مردم را شامل شود. بهتر است كه انسان ابتدا، به ديگر مؤمنان، همسايگان، نزديكان و. . . دعا كند، سپس درخواست خود را از درگاه خداوند بخواهد. در واقع، اين نوع دعا به اجابت نزديك تر و كارسازتر است.

امام صادق (ع) از رسول گرامى (ص) نقل مى كند كه فرمود:

اذا دَعا اَحَدُكُم فَلْيَعُمَّ فَاِنَّهُ اَوجَبُ لِلدُّعاءِ.(1)

هرگاه يكى از شما خواست دعا كند، در دعا همه را در نظر بگيرد؛ زيرا كه به اجابت نزديك تر است.

همچنين امام صادق (ع) فرمود:

مَنْ قَدَّمَ فِى دُعَائه اَرْبَعيِنَ مِنَ المُؤْمِنينَ ثُّمَ دَعا لِنَفسِهِ اُسْتُجِيبَ لَه.(2)

كسى كه در دعاى خويش چهل نفر از مؤمنان را مقدّم بدارد، سپس به خود دعا كند، دعايش مستجاب مى شود.

اين سفر روحانى كه پس از سال ها اميد و انتظار نصيب زائر شده است. فرصت بسيار گرانبهايى است كه انسان به خودشناسى بپردازد و رابطه خود را با خداوند از طريق ذكر، دعا، مناجات و تلاوت قرآن تقويت كند. به ويژه در اوقاتى كه قرآن آن را از بهترين لحظه هاى شبانه روز معرفى كرده است؛ لحظه هايى كه در رحمت خود را به روى


1- اصول كافى، ج4، ص٢4٣. چهار جلدى
2- بحارالانوار، ج٩٣، ص٣١٧.

ص:106

بندگانش گشوده است. در چنين ميهمانى و سحرگاهى كه كمتر نصيب انسان مى شود، چه خوب است كه انسان به ياد ديگران باشد. به ياد كسانى كه در هويت دينى و شخصيت معنوى و كمالات ما سهم داشته اند، مانند استادان، معلمان، پدر، مادر، برادران، خواهران همسايگان و هر كسى كه حقى بر ما دارد.

بنابراين سهيم كردن ديگران در دعا، مناجات، اعمال عبادى، مانند طواف و. . . نه تنها از ثواب عمل انسان نمى كاهد، بلكه چه بسا سبب استجابت دعا و قبولى اعمال نيز مى گردد.

«على بن ابراهيم» از پدرش (ابراهيم بن هاشم) نقل مى كند:

عبدالله بن جندب را در موقف (عرفات) به حالتى ديدم كه تاكنون نديده بودم. دست ها را به آسمان برداشته بود و يكسره اشك بر چهره اش روان بود و بر زمين مى ريخت. همين كه مردم متفرق شدند، گفتم: «اى ابا محمد! موقفى بهتر از موقف تو نديده بودم» . در پاسخ گفت: «به خدا جز براى برادرانم دعا نكردم؛ زيرا حضرت موسى بن جعفر (ع) مرا خبر داد كه اگر كسى براى برادرش دعا كند وى را از جانب عرش ندا دهند كه صد هزار برابر آنچه خواستى براى تو باد: «ولك مأة الفٍ ضعف مثله» . من دوست نداشتم كه صد هزار برابرى كه تضمين شده است را رها كنم و به دعا براى خود بپردازم كه نمى دانم آيا به اجابت مى رسد يا نه؟» .(1)

بنابراين بايد حاجى حصار خودبينى را فرو ريزد تا به درياى انسان ها بپيوندد و خود نيز در اين دريا از فيض ربوبى بهره مند شود.


1- الكافى، ج٢، ص5٠٨.

ص:107

استجابت دعاى حج گزار و عمره گزار

حج و عمره از توفيقات بسيار مهمى است كه نصيب زائر خانه خدا مى شود؛ زيرا در اين سفر براى او استجابت دعا وعده داده شده است. در متون روايى آمده است از كسانى كه دعاى آنان مستجاب مى شود، حج گزار و عمره گزار است.

ثَلاثَةٌ دَعْوَتُهم مُستَجابةٌ: الحاجُّ فَانْظُرُوا كَيفَ تَخْلُفونَه وَالغازى فى سبيل الله فَانظُروا كَيفَ تَخلُفُونَه وَالمَريضُ فلا تَعَرَّضوه وَ لاَ تُضْجِرُوه.(1)

دعاى سه گروه مستجاب است: شخصى كه در حال انجام دادن حج يا عمره است و كسى كه در راه خدا به جنگ پرداخته است. در مورد اين دو گروه مواظب باشيد كه چگونه به خانواده آنان رسيدگى مى كنيد. [گروه سوم] انسان بيمار است پس او را اذيت و ناراحت نكنيد.

همچنين در روايت آمده است:

اَرْبَعَةٌ لاتُرَدُّ لهَم دَعْوَةٌ حَتّى تُفْتَحَ لَها اَبْوَابُ الْسَماءِ وَ تَصيرَ اِلى العَرْشِ: . . . وَ المُعْتَمِرُ حتَى يَرجعَ. . . .(2)

دعاى چهار نفر باز نمى گردد تا آن گاه كه درهاى آسمان براى آنها گشوده شود و به عرش الهى برسد. . . دعاى كسى كه به سفر عمره رفته است تا بازگردد. . . .

مكان هاى مناسب براى دعا

در روايات، درباره مكان هاى مناسب دعا، به اماكن متبرك و مقدس،


1- بحارالانوار، ج٨١، ص٢٢5.
2- همان، ج٩٠، ص٣5٧.

ص:108

چون مكه مكرمه، مدينه منوره، مساجد و به ويژه مساجدى كه اولياى خدا و ائمه اطهار (عليهم السلام) در آنها به نماز و نيايش مشغول بوده اند، مشاهد مشرفه و كنار مرقدهاى اولياى الهى و كربلا اشاره شده است.

مسجدالنبى جلوه گاه سحرخيزان

نماز در مسجدالنبى كه پس از مسجدالحرام از شرافت و قداست ويژه اى برخوردار است، ثواب و فضيلت فراوان دارد و تجليگاه ارتباط تام با حق تعالى است.

مسجدالنبى، پايگاه گسترش اسلام است؛ جايى كه ابتدا مسلمانان در آنجا با هدايت هاى وحى آيات قرآنى و رهنمودهاى پيامبر (ص) ، به معارف الهى دست مى يافتند. سپس به عرصه جهاد و ايثار و شهادت بسيج مى شدند. نمازهاى باشكوه جماعت به امامت پيامبر اعظم (ص) ، اعتكاف و شب زنده دارى، نماز شب و تلاوت قرآن در آنجا انجام مى شد.

مسجدالنبى يادآور سحرخيزى پيامبر (ص) و ياران

نخستين پايگاهى كه در آغاز ورود به شهر مدينه به زيارت آن مى شتابيم، مسجد پيامبر (ص) است. با مختصر آشنايى از مسجدالنبى مرقد مطهر رسول خدا، با واژگانى آشنا مى شويم كه بيانگر نقش شب و سحرخيزى بر معنويت انسان مسلمان است. معرفى جايگاه هاى مقدس و متبرك، مثل محراب تهجد، ستون توبه، حرس و. . . ما را به اهميت سحرخيزى و شب زنده دارى رهنمون مى سازد.

از ويژگى هاى پيامبر (ص) اين است كه به دستور خداوند در نخستين آياتى كه بر او نازل شد، سحرخيزى، شب زنده دارى و نماز شب از

ص:109

حضرت خواسته شد: (يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلاً) . (مزمل: ١ و٢)

بنابراين زائران در اين سفر، در كنار شخصيتى قرار مى گيرند كه سحرخيزى و نمازشب از ويژگى هاى وى بوده است.

روضه شريفه

قسمتى از مسجدالنبى كه در ناحيه جنوب شرقى (رو به قسمت قبله) قرار دارد به نام روضه مطهره شناخته مى شود. اين قسمت فضيلت زيادى دارد و در حديثى از رسول خدا (ص) باغى از باغ هاى بهشت معرفى شده است.

پيامبر (ص) مى فرمايد:

«مَا بَينَ بَيْتى وَ مِنْبَرىِ رَوضَةٌ مِنْ رِياضِ الجَنَّةِ» (1)؛ «بين خانه و منبر من باغى از باغ هاى بهشت است» .

مسجدالنبى شريف ترين مسجد پس از مسجدالحرام است كه رسول خدا (ص) درباره نماز خواندن در اين مسجد فرمود:

صَلاةٌ فِى مَسْجِدِى تَعْدِلُ اَلْفَ صَلاةٍ فِيما سِواهُ مِنَ المَساجِدَ اِلَّا المَسْجِدَالحَرامَ.(2)

يك نماز در مسجد من برابر هزار نماز در ديگر مساجد است، مگر مسجدالحرام.

روضه شريفه در مسجد از اهميت بيشترى برخوردار است كه زائران بايد از فرصت حضور در مدينه، براى استغفار در اين مكان مقدس و با ارزش، كمال استفاده را ببرند به ويژه به هنگام سحر.


1- وسائل الشيعه، ج١4، ص٣6٩.
2- كافى، ج4، ص554.

ص:110

محراب تهجد

جايگاهى كه آن را محراب تهجد پيامبر (ص) مى نامند، جنب خانه مطهر فاطمه زهرا (عليها السلام) است كه محل اقامه نماز شب رسول خدا بوده است. براساس برخى روايات وقتى همه مردم به خواب مى رفتند، آن حضرت در پشت خانه حضرت على (ع) حصيرى مى انداخت و نماز شب مى خواند.(1)

استوانه توبه

ستون توبه يادآور خاطره توبه يكى از اصحاب رسول خدا، به نام «ابولُبابه» است. او در مأموريتى كه پيامبر (ص) به او داده بود در حق مسلمانان و پيامبر (ص) خيانتى مرتكب شد كه بعد از پى بردن به خطاى خود، مستقيم به سوى مسجد رفت و خود را به يكى از ستون ها بست و شب و روز به گريه و زارى پرداخت. بسيار نماز خواند و دست تضرع و توبه به درگاه الهى برداشت. خداوند نيز توبه او را پذيرفت و آياتى از قرآن درباره او نازل شد. به همين علت، اين ستون به ستون توبه معروف است. (2)

امام صادق (ع) نيز سفارش به اقامه نماز در كنار اين ستون كرده است.(3)

استوانه سرير

اين مكان جايى است كه رسول خدا (ص) در ايام اعتكاف در آنجا به سر مى برد و براى آن حضرت برگ هايى از درخت خرما (حصير) پهن مى كردند تا استراحت فرمايد.


1- آثار اسلامى مكه و مدينه، رسول جعفريان، ص٢٢٨.
2- همان، ص٢6٣.
3- الحج و العمرة فى الكتاب والسنة، ص4٩6.

ص:111

استوانه حرس

اين ستون مكان نگهبانى و حفاظت امام على (ع) از جان گرامى رسول خدا (ص) بوده است. همچنين اين ستون مصلاى امام على (ع) و يادآور عبادت ها و شب زنده دارى هاى حضرت به شمار مى آيد.

آنچه در سفر زيارتى مدينه منوره، از زائران پيامبر (ص) و ائمه معصومين بقيع (عليهم السلام) انتظار مى رود، شناخت پيامبر (ص) و جايگاه ايشان نزد پروردگار است تا با توسل به حضرت و سوگند دادن خداوند به مقام و مرتبه پيامبر (ص) از خدا طلب عفو و بخشش كنند؛ زيرا پيامبر (ص) نزد خدا از چنان موقعيتى برخوردار است كه براى هر كس طلب عفو و رحمت كند، خدا آن را رد نمى كند.

تلاوت قرآن

تلاوت قرآن در دل شب، از آداب شب زنده دارى و سحرخيزى است كه قرآن كريم بر آن تأكيد ورزيده است.

عده اى از مفسران خواسته اند، دستور خداوند به شب زنده دارى را در تلاوت قرآن خلاصه كنند.(1)ولى شيخ طبرسى در مجمع البيان بر آن است كه هدف از تهجد، نماز خواندن است. هرچند در مقدار و چگونه خواندن قرآن در دل شب بين مفسران اختلاف وجود دارد، لكن شب زنده دارى بدون تلاوت قرآن هم شايسته نيست به دليل آيه شريفه قرآن كه مى فرمايد: فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ (مزمل: ٢٠) .(2)

در روايات، خواندن آيات ١٩٠ تا ١٩4 آل عمران از وظايف و آداب


1- جامع البيان، ج٩، ص١٧6.
2- مجمع البيان، ج١٠، صص 5٧5 و 5٧6.

ص:112

شب زنده دارى شمرده شده است.(1)و شايسته دانسته اند در هر دو ركعت از نماز شب، به هر مقدار كه ممكن باشد، تلاوت قرآن هم صورت گيرد. (2)

عده اى هم به دليل آيه شريفه قرآن يَتْلُونَ آياتِ اللهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ (آل عمران: ١١٣)(3)، حداقل پنجاه آيه از قرآن را به هنگام تهجد از شرايط شب زنده دارى دانسته اند.(4)

ذكر و ياد خدا

از ديگر آداب تهجد در دل شب، ذكر و ياد خداست كه قرآن آن را يادآور مى شود و سفارش مى كند در وقت سحر با نگاه به آسمان و خواندن آيات عظمت الهى، كه مجموعه اى از تسبيح، تهليل، تمجيد و توحيد است، بايد به ياد خدا بود.

خداوند مى فرمايد: وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلاً (مزمل: ٨) (5)

همچنين خداوند به حاجيان دستور مى دهد در بازگشت از عرفات به مشعرالحرام، در مشعرالحرام خدا را بسيار ياد كنند:

فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ (بقره:١٩٨)

هنگامى كه از عرفات كوچ كرديد، خدا را در مشعرالحرام ياد كنيد.


1- جامع البيان، ج٩، ص١٧٧؛ محجة البيضاء، ج٢، ص٣٧4؛ وسائل الشيعه، ج٢، ص١٩6؛ بحارالانوار، ج٨4، ص١٨٧.
2- بحارالانوار، ج٨4، ص٢٢4.
3- جامع البيان، ج4، ص٧٣.
4- جوامع الجامع، ج4، ص٣٨٨.
5- محجة البيضاء، ج٢، ص٣٧4.

ص:113

استغفار

استغفار به معناى طلب مغفرت و آمرزش به زبان و عمل است. (1)ازاين رو استغفار به زبان تنها، در رهايى انسان از عذاب الهى كفايت نمى كند، بلكه بايد رفتار و كردار هم نشان دهنده دورى از گناه باشد. فرق استغفار با توبه در اين است كه توبه به معناى پشيمانى با تصميم بر بازگشت نكردن به گناه است. اما استغفار، طلب آمرزش و مغفرت از پروردگار و اصرار بر محو پرونده گناه گذشته است. استغفار با مشتقات آن در آيات قرآن بيش از ١٢٠ بار آمده است كه بيانگر اهميت اين موضوع در قرآن كريم است. برخى آيات نيز به استغفار در سحرگاهان توصيه مى كنند؛ چون در آن لحظات به استغفاركنندگان، وعده استجابت دعا و عفو و بخشش داده شده است.

خداوند استغفار در سحر را از اوصاف پرهيزكاران مى شمارد و مى فرمايد:

الصَّابِرِينَ وَ الصَّادِقِينَ وَ الْقانِتِينَ وَ الْمُنْفِقِينَ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحارِ (آل عمران: ١٧)

آنها كه [در مسير اطاعت و ترك گناه] استقامت مى ورزند، راستگويند، [در برابر خدا] خضوع و [در راه او] انفاق مى كنند و در سحرگاهان از خداوند آمرزش مى طلبند.

خداوند براى بندگان گناهكارش دو امان گذاشته است؛ يكى رسول خدا (ص) و ديگرى استغفار است. خداوند مى فرمايد: وَ ما كانَ اللهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ؛ «و [نيز] تا [گروهى از آنها] استغفار مى كنند،


1- مفردات، راغب اصفهانى، ماده غفر.

ص:114

خدا عذابشان نمى كند» . (انفال: ٣٣)

على (ع) مى فرمايد:

«عَجِبْتُ لِمْن يَقْنَطُ وَ مَعَهُ الإِسْتِغْفَارُ» (1)؛ «از كسى در شگفتم كه با وجود استغفار، به نااميدى دچار مى شود» .

سحرگاه بهترين وقت طلب آمرزش از لغزش ها معرفى شده است. كسى كه در اين زمان از لذت خواب چشم بپوشد و به عبادت خدا بپردازد، بى شك مورد عنايات پروردگار قرار خواهد گرفت. در موسم حج كه كانون تصفيه جان از گناه است، خداوند پس از آنكه به حج گزاران فرمان مى دهد به سوى سرزمين منا كوچ كنند، به آنان دستور استغفار مى دهد:

ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا (بقره: ١٩٨)

سپس از همان جا كه مردم كوچ مى كنند، [به سوى سرزمين منا] كوچ كنيد و از خداوند طلب آمرزش كنيد.

رابطه آمرزش گناهان و زيارت پيامبر (ص) و ائمه عليهم السلام

طبق وعده هاى قرآن كريم، وقتى زائران به مدينه وارد مى شوند، در محضر رسول اكرم (ص) قرار مى گيرند؛ كسى كه حبل المتين الهى و وسيله بين مخلوق و خالق است.

زائران در بهترين شرايط معنوى، مى توانند براى طلب آمرزش از خداوند به نزديك ترين بنده اش، يعنى پيامبر اكرم (ص) توسل بجويند.

«ملامهدى نراقى» مى نويسد:

پس هركه براى زيارت بر قبور مطهره پيامبر (ص) و ائمه (عليهم السلام)


1- نهج البلاغه، حكمت ٨٧.

ص:115

حاضر شود، آنان از احوال او مطلع مى شوند. . . . پس با شفاعت از خداوند حوائج ايشان را طلب مى كنند و از درگاه الهى خواستار آمرزش گناهان ايشان مى شوند. همين سرّ است در ترغيب به زيارت پيامبر (ص) و ائمه (عليهم السلام) .(1)

يكى از آثار و اسرار گران قدر زيارت، جلب توجه ائمه معصوم به زائران است: ( وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ ) .

اهل بيت آبرومندان درگاه الهى و اولياى برگزيده اويند. بنابراين با توسل به آنان و زيارت مراقد پاكشان بايد به شفاعت آنها اميدوار بود و از الطاف بيكرانشان بهره مند گرديد. (2)

از ديدگاه عارف والا مقام، «بهارى همدانى» ، نسيم الطاف ائمه (عليهم السلام) به زائران ايشان مى رسد. پس خوب است زائران به اميد شفاعت براى بخشش گناهان و رسيدن به فيض عظيم، رو به سوى آن بزرگواران كنند.(3)خداوند مى فرمايد: ( وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحِيماً ) (نساء: 64) .

قرآن كريم به كسانى كه گناه كرده و بر خود ستم روا داشته اند توصيه مى كند به حضور پيامبر (ص) بشتابند و از او نزد خدا طلب مغفرت كنند و آن حضرت نيز براى آنان از خداوند آمرزش بطلبد. به يقين، پروردگار را توبه پذير و رحيم خواهند يافت.

زائر بايد اين زمينه آماده را براى رشد معنوى و استغفار قدر بداند و


1- جامع السعادات، ملامهدى نراقى، ج٣، ص٣٩٨. با اندكى تصرف
2- ر. ك: كافى، ج6، ص54٨.
3- تذكرة المتقين، ص٧6. با اندكى تصرف

ص:116

موقعيت خود را بشناسد كه در محضر رسول رحمت و پايگاه مغفرت و بخشش قرارگرفته است. اگر در روز و به طور معمول زيارت را با دوستان و ياران و همسفران انجام مى دهد، سعى كند سحر برخيزد و در خلوت شب به زيارت، دعا، نماز شب در محضر رسول خدا و ائمه اطهار بپردازد. در نماز شب (وتر) به استغفار روى آورد و پيامبر (ص) را واسطه شفاعت قرار دهد تا گناهان و لغزش هايش مورد عفو خداوند واقع شود. از مهم ترين وظايف زائران مدينه، اين است كه از اين درِ رحمت، به ويژه در دل شب كه زمان ويژه انس با خداست، غافل نمانند؛ زيرا به زائران پيامبر (ص) و ائمه معصوم (عليهم السلام) وعده آمرزش از گناهان داده شده است.

پيامبر (ص) در ذيل حديثى به امام حسين (ع) فرمود:

. . . كانَ حَقَاً عَلَىَّ اَنْ اَزورَه يَومَ القِيامَة وُ اُخَلِّصَهُ مِنْ ذُنُوبِه.(1)

[اى فرزند عزيزم! كسى كه مرا، در حال زندگى يا بعد از آن، زيارت كند يا پدرت على بن ابى طالب يا برادرت حسن بن على يا تو را زيارت كند]، بر عهده من است كه او را در روز قيامت ديدار كنم و از گناهانش برهانم.


1- بحارالانوار، ج5٧، ص١٢٣.

ص:117

فصل ششم: آثار سحرخيزى و شب زنده دارى

اشاره

ص:118

ص:119

آثار دنيوى

اشاره

سحرخيزى همان گونه كه براى نجات انسان از سختى هاى قبر، سؤال نكير و منكر، حساب و ميزان كارساز است، آثار فردى و اجتماعى بسيار مهمى نيز در اين دنيا براى انسان دارد كه برخى از آنها را يادآور مى شويم:

آرامش روح و روان

آرامش روح و اطمينان قلب از آثار مهم بيدارى شب و مناجات و نماز شب است. حضرت على (ع) در مورد تأثير نگرانى و اضطراب هاى روحى و روانى بر جسم و ظاهر انسان مى فرمايد: «

أَلهَمُّ يُذِيبُ الجَسَدَ»(1)؛ «اندوه و نگرانى، كالبد آدمى را آب مى كند» .

در جاى ديگر، اندوه را بخشى از عوامل پيرى و شكستگى انسان مى داند و مى فرمايد:

«أَلهَمُّ نِصْفُ الهَرَمِ»(2)؛ «اندوه نيمى از پيرى است» .

واضح است تمامى نگرانى ها و تشويش ها از روح و روان آدمى سرچشمه مى گيرد. اگر كسى بتواند روح خود را با سحرخيزى و نيايش


1- غررالحكم، ص٣٢١.
2- بحارالانوار، ج٧5، ص 6٠.

ص:120

شبانه آرامش بخشد، بسيارى از ناراحتى هاى خود را ريشه كن كرده است. چنانچه روح و روان آدمى به پشتوانه و تكيه گاه مطمئن و مستحكم متكى باشد، هيچ يك از عوامل اضطراب و نگرانى در او تأثير نخواهد داشت. اين مطلب در آيه شريفه به صراحت بيان شده است: أَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ؛ «تنها با ياد خدا، دل ها آرام مى گيرد» . (رعد: ٢٨)

صحت و سلامت جسم

اسلام همان گونه كه به روح و قلب سالم، توجه دارد، به جسم سالم هم عنايت دارد و عقل سالم را در جسم سالم مى داند.

بلال از پيامبر اكرم (ص) نقل مى كند كه حضرت فرمود:

شب زنده دار باشيد كه راه و روش صالحان قبل از شماست و باعث تقرب به خدا مى شود، انسان را از گناهان باز مى دارد، خطاها و بيمارى ها را از بدن بر طرف مى كند. (1)

حضرت على (ع) مى فرمايد:

شب زنده دارى باعث صحت و سلامتى بدن و خشنودى خدا مى شود و انسان را در مسير رحمت الهى قرار مى دهد و چنگ زدن به اخلاق پيامبران است.(2)

زيبايى چهره

سحرخيزى و اقامه نماز شب، ديده را روشن و قلب و چهره را نورانى مى سازد. اين از رموز و تأثيرات ظاهرى نماز شب و ارتباط سحر


1- بحارالانوار، ج٨٧، ص١٢٣.
2- همان، ص١44.

ص:121

با پروردگار است. امام رضا (ع) مى فرمايد:

از امام على بن الحسين (ع) پرسيده شد:

«مَا بالَ المُتَهَجِّدِينَ بِاللَّيلِ مِنْ اَحْسَنِ النَّاسِ وَجْهاً؟ قالَ لاِنَّهُمْ خَلُّوا بِرَبِّهم - بِالله - فَكَساهُمُ اللهُ مِنْ نوُرِهِ»(1)؛ «چرا چهره سحرخيزان از همه مردم زيباتر و درخشنده تر است؟» امام (ع) فرمود: «زيرا آنان با خداوند خلوت مى كنند و خداوند از نور خود بر قامتشان مى پوشاند» .

امام صادق (ع) مى فرمايد: «نماز شب روى را سفيد مى كند» .(2)

و نيز فرمود:

نماز شب باعث زيبايى سيما، نيكويى اخلاق، خوشبويى بدن، فراوانى رزق، ادا شدن قرض، از بين رفتن غم و باعث تقويت نور چشم است.(3)

آن را كه نشان ضرب عشق است از چهره او چو نور پيداست

نورانى شدن ظاهر و باطن

از ديگر آثار سحرخيزى، نورانى شدن ظاهر و باطن سحرخيز است. پيامبر (ص) نماز نيمه شب و وقت سحر را نور مى داند و مى فرمايد:

«صَلاةُ اللَّيلِ نورٌ» .(4)

حضرت عيسى (ع) در موعظه هايش به حواريون مى فرمايد:

بِحَقٍّ اَقْولُ لَكُم طُوبى لِلَّذينَ يَتَهَجَّدُونَ مِنَ اللَّيلِ أُولئِكَ الَّذِينَ يَرِثُونَ


1- ميزان الحكمة، ج5، ص4١٩.
2- همان، ص4٢٢.
3- ثواب الاعمال، شيخ صدوق، ص٧٠.
4- ميزان الحكمة، ج5، ص4٢١.

ص:122

النُّورَ الدّائِمَ مِنْ اَجْلِ اِنَّهُم قامُوا فِى ظُلْمَةِ اللَّيلِ.(1)

شما را سخنى راست و درست گويم: سعادتمند آنان اند كه سحرخيزند. آنها كسانى اند كه نور ماندگار را به ارث مى برند؛ زيرا در تاريكى شب برمى خيزند.(2)

خانواده «حاج آخوند ملاعباس تربتى» از عالمان عامل، درباره نورانى شدن پيكر مقدس وى پيش از فوتش چنين مى گويند:

بعد از نماز صبح رو به قبله خوابيد و عبايش را روى چهره اش كشيد. ناگهان مانند آفتابى كه از روزنه اى بر جايى بتابد يا نورافكنى را متوجه جايى كنند، روى پيكرش از سر تا پا روشن شد و رنگ چهره اش كه به سبب بيمارى زرد گشته بود، شفاف گرديد. چنان كه زير عباى نازك كه بر رخ كشيده بود ديده مى شد. آن گاه تكانى خورد و گفت:

سَلامٌ عَلَيْكُمَ يَا رَسُولَ اللهِ، شما به ديدن اين بنده بى مقدار آمديد. پس از آن بر حضرت اميرمؤمنان على (ع) و هر يك از ائمه تا امام دوازدهم سلام كرد و از آمدن آنها اظهار تشكر كرد. پس بر حضرت فاطمه (عليها السلام) سلام كرد. سپس بر حضرت زينب سلام كرد و بسيار گريست و گفت: «بى بى من براى شما خيلى گريه كرده ام» . پس بر مادر خودش سلام كرد و گفت: «مادر از تو ممنونم، به من شير پاكى دادى» . اين حالت تا دو ساعت طول كشيد.

مرحوم راشد فرزند ايشان درباره پديد آمدن اين حالت با اصرار


1- ميزان الحكمه، ج١٠، ص٢٣4.
2- رساله لقاء الله، ميرزا جواد ملكى تبريزى، ص١٠٠.

ص:123

از پدر مى پرسد. پدر ابتدا سكوت مى كند. اين پرسش با عبارت هاى گوناگون چندين بار ديگر تكرار مى شود و پدر سكوت مى كند. مرحوم راشد مى گويد: بار چهارم يا پنجم بود كه پدر گفت: «اذيتم نكن حسينعلى» گفتم: «قصد من اين بود كه چيزى بفهمم» . گفت: «من نمى توانم به تو بفهمانم. خودت برو بفهم» . راشد مى گويد: «اين حالت براى من، مادر، برادر، خواهر و عمويم همچنان مبهم باقى ماند» .(1)

گرچه راهى است پر از بيم ز ما تا بر دوست رفتن آسان بود ار واقف منزل باشى(2)

عارف ربانى آيت الله حاجى ميرزا جواد انصارى همدانى (رحمة الله) بارها از فرد بى سوادى ياد مى كرد كه شبى براى تهجد بپا خواست و در حال اداى نماز شب، نورهايى از برخى از خانه هاى همدان و علاوه بر آن ستونى از تابش نور را مشاهده كرد كه از زمين به آسمان شهر سر برآورده اند. او مكاشفانه دريافت كه اهل اين خانه ها به نماز شب ايستاده اند و اين ستون نورانى و درخشنده از نماز شب حضرت حجت در آن محل است.(3)

شبى در خرقه رندآسا گذر كردم به ميخانه ز عشرت مى پرستان را منوّر بود كاشانه(4)

اينكه تهجد، شب زنده دارى و دعا از اسباب تحصيل دانش شمرده شده است، براى آن است كه علم، نور است و با قلب نورانى شده از تهجد، تلاوت قرآن و نماز شب تناسب دارد. در روايت آمده است:


1- فضيلت هاى فراموش شده، جلال رفيع، صص ١4٩ و ١5٠.
2- حافظ.
3- شمع سحر، ص ٩١.
4- سعدى.

ص:124

اَلْعِلُمُ نُورٌ يَقذِفهُ اللهُ فِى قَلبِ مَنْ يَشاءُ.(1)

دانش نورى است كه خداوند آن را در قلب هركس بخواهد مى افكند.

«قلب من يشاء» همان قلبى است كه به نور ذكر و ياد خدا، تهجد و شب زنده دارى و دعا انس گرفته و شايستگى فهم و درك مطالب حق را پيدا كرده است. وقتى انسان با چراغ حركت كند، همه چيز براى او روشن خواهد شد. كسانى كه اهل سحرخيزى و شب زنده دارى اند، ره صد ساله را يك شبه طى مى كنند.

مرحوم آخوند ملا حسين قلى همدانى مى گويد: «كسانى كه در مقامات دين به جايى رسيده اند، همه از شب خيزى ها بوده است و از غير آنها ديده نشده است» .(2)

مشايخ همه شب دعا خوانده اند سحرگاه سجاده افشانده اند (3)

همچنين مى گويد:

شيخ و پيشواى من در علوم حقه برايم حكايت كرد كه هيچ كس از طالبان آخرت، به مقامى از مقامات دين نرسيد، مگر آنان كه اهل تهجد و شب زنده دارى بود.(4)

نيز گفته اند:

شما هيچ عارف و انسان بلند مرتبه اى را در اين عالم نمى يابيد كه آنچه به دست آورده است، از دولت بيدارى شب ها نبوده باشد؛


1- مصباح الشريعة، ص١6.
2- اسرار الصلاة، صص46٢ و 46٣.
3- حافظ.
4- اوصاف پارسايان، عبدالكريم سروش، صص١٣٩ و ١4٠.

ص:125

چه پارسايان مسلمان و چه غير مسلمان. شب خيزى در همه اديان جزء سنن پسنديده است.(1)

حافظا در كنج فقر و خلوت شب هاى تار تا بود وِردت دعا و درس قرآن غم مخور(2)

نورانى شدن خانه ها

اگر اعمال نيك و پسنديده خالص باشد، باطنش اثر روشنگرى باطنى به جا مى گذارد. اگر اعمال زشت و ناپسند باشد، اثر ظلمت و تاريكى به جا مى گذارد و انسان در قيامت جز باطن اعمال خويش چيز ديگرى نمى بيند. بهشت و حور، ميوه بهشتى و. . . اثر تكوينى و عينى اعمال دنياى خود ماست. همان گونه كه مار، عقرب و شعله هاى آتش دوزخ، زاييده گناهان و اعمال زشت ماست.

در قرآن كريم به اين حقيقت به صورت واضح و روشن تصريح شده است:

يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً (آل عمران: ٣٠)

روزى كه هركس، هر كار نيكى را كه انجام داده است، حاضر مى بيند.

از جمله كارهاى پسنديده كه باطن آن نور محض است، شب زنده دارى است. آنان كه اهل نماز شب اند، براى خودشان نور مى آفرينند.

در روايتى امام صادق (ع) مى فرمايد:

اِنَّ الْبُيُوتَ الَّتى يُصَلَّى فِيها بِاللَّيْلِ يُضِىءُ نُورُها لِأَهْلِ السَّماءِ كَما يُضِىءُ


1- ميزان الحكمه، ج5، ص 4١٩؛ اسرار الصلاة، ص464.
2- حافظ.

ص:126

نُورُ الْكَوَاكِبِ لأِهلِ الأَرْضِ.(1)

خانه هايى كه در آنها نماز شب خوانده مى شود، براى اهل آسمان مى درخشند؛ همان گونه كه ستاره ها براى اهل زمين مى درخشند.

همچنين مى فرمايد:

خانه هايى كه در آن نماز شب به پا داشته و قرآن خوانده مى شود، براى اهل آسمان نورافشانى مى كنند؛ چنان كه ستارگان براى اهل زمين.(2)

عزت و شرافت

اعتماد به نفس گوهرى است كه انسان به وسيله آن بر هر مشكلى فائق مى آيد. در پرتو توجه به ذات حق و تكيه بر فيض هميشگى الهى و ارتباط مستحكم با خدا، به ويژه در سحرگاهان است كه انسان خود را بى نياز مى بيند و عزت و شرافت خود را در راستاى اعتماد به خدا حفظ مى كند.

از پيامبر (ص) نقل شده است: «شرف مؤمن در شب زنده دارى و عزت او در بى نيازى از مردم است» .(3)

ضمانت روزى

سحرخيزان كسانى اند كه خداوند روزى آنان را تضمين كرده است.

شخصى خدمت امام صادق (ع) مشرف شد و از فقر و تنگدستى شكايت كرد. امام (ع) به او فرمود: «نماز شب مى خوانى؟» گفت: «بله» .


1- من لايحضره الفقيه، ج١، ص٢٣٩؛ ثواب الاعمال، ص٧٠.
2- بحارالانوار، ج ٨٧، ص ١٣٧.
3- كافى، ج٢، ص١4٨.

ص:127

امام صادق (ع) فرمود: «دروغ مى گويد كسى كه مدعى است نماز شب مى خواند، ولى در روز گرسنه است؛ زيرا خداوند ضامن روزى نماز شب خوانان شده است» .(1)امام صادق (ع) فرمود:

اِنَّ الرَّجُلَ لَيَكذِبُ الكَذِبَةَ فَيُحْرَمُ بِها صَلاةَ اللَّيْلِ فَاِذَا حُرِمَ صَلاةَ اللَّيلِ حُرِمَ بِهَا الرِّزقَ.(2)

گاهى شخصى دروغى مى گويد و از نماز شب به علت آن محروم مى شود. وقتى از نماز شب محروم شد، از روزى هم محروم مى شود.

امام صادق (ع) در حديثى ديگر مى فرمايد: «نماز شب، روزى را جلب مى كند (باعث گسترش روزى است)» . (3)

طول عمر

يكى از آثار دنيوى نماز شب، طولانى شدن عمر است. امام رضا (ع) مى فرمايد:

بر شما باد به نماز شب. هيچ بنده اى نيست كه آخر شب بيدار شود و هشت ركعت نماز شب و دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر بخواند و در قنوت آن هفتاد بار استغفار كند، مگر اينكه خداوند او را از عذاب قبر و آتش پناه مى دهد و عمر او را طولانى مى كند و به زندگى او گشايشى مى رساند.(4)


1- بحارالانوار، ج٨٧، ص١5.
2- همان، ج٨، صص ١٣٨ - ١4٢؛ وسائل الشيعه، ج5، صص٣ -5 - ٨.
3- ميزان الحكمة، ج5، ص4٢٢.
4- همان، ص١6١.

ص:128

رسول خدا (ص) مى فرمايد:

خداى متعال به دنيا دستور داد كه هر كس بنده تو باشد، او را رنجور دار و آنكه تو را رها سازد، در خدمت او باش. هرگاه بنده اى در دل شب و دور از چشمان ديگران با خداى خود به مناجات بنشيند، حضرتش نور را در قلب او ماندگار سازد و چون يا رب گويد، از سوى خداوند خطاب رسد لبيك بنده من، هرچه خواهى طلب كن تا به تو بخشم و كارهايت را به من واگذار تا كفايت كنم. سپس به فرشتگان مى فرمايد: «اى فرشتگان من! بنده ام را بنگريد كه در دل شب تيره با من به خلوت نشسته است درحالى كه ديگران به بطالت سرگرم و به غفلت خوابند. اى فرشتگان من! گواه باشيد كه من از او درگذشتم» . (1)

رفع مشكلات

تمامى پيشوايان دين و اولياى خدا هرگاه به مشكلى برمى خوردند، به نماز رو مى آوردند. دو ركعت نماز مى خواندند و از نماز براى حل مشكلات خود يارى مى خواستند.

امام صادق (ع) مى فرمايد:

وقتى براى اميرمؤمنان (ع) مشكلى پيش مى آمد، به نماز پناه مى برد. ناراحتى خود را از طريق نماز جبران مى كرد و آيه شريفه وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ را مى خواند.

در حديث ديگر آمده است هنگامى كه مشكلى براى اهل خانواده


1- ميزان الحكمة، ج5، ص4١٩.

ص:129

پيش مى آمد [براى رفع آن] رسول خدا (ص) مى فرمود:

اى مردم هيچ كس از شما نيست مگر اينكه گرفتارى ها همچون كمربندى او را محاصره كرده است. پس زمانى كه دو سوم از شب گذشت و يك سوم باقى ماند، مَلكى بر او وارد مى شود و به او مى گويد: «برخيز ذكر خدا بگو كه صبح نزديك است» . پس چنانچه او حركت كرد و ذكر خدا را گفت، يك گره از گرفتارى هايش گشوده مى شود و اگر او بلند شد و وضو ساخت و نماز شب خواند، همه گره هاى گرفتارى، از او گشوده مى شود. پس صبح مى كند درحالى كه همچون مردمك چشم (روشن و پاكيزه) شده است.(1)

آثار اخروى

آمرزش گناهان

كمترين تأثير معنوى سحرخيزى، راز و نياز، نماز شب، دعا، استغفار و تلاوت قرآن شبانه اين است كه خداوند تمامى گناهان انسان را مى بخشد و انسان همانند روز تولد پاك مى شود.

امام صادق (ع) از پدرشان از حضرت على (ع) نقل مى كند كه حضرت فرمود:

. . . وَ مَنْ صَلَّى لَيَلةً تَامَّةً تالِياً لِكتابِ الله عَزَّوَجَلَّ رَاكِعاً و سَاجِداً وَ ذاكِراً اُعِطىَ مِنَ الثَّوابِ مَا أدناهُ يَخرُجُ مِنَ الذُّنوبِ كَيومِ وَ لَدَتْهُ اُمُّه. . . .(2)

هر كس يك شب تمام نماز بگزارد درحالى كه قرآن تلاوت كند


1- بحارالانوار، ج٨٢، ص٢٢٣.
2- وسائل الشيعه، ج6، صص ١٣٩ و ١4٠

ص:130

و در حال ركوع و سجود و يادآور ياد خدا باشد، به قدرى به او اجر داده مى شود كه كمترين مقدارش آن است كه گناهانش بريزد و پاك شود مانند روزى كه از مادر متولد شده است.

روشنايى قبر

ممكن است انسان پس از مرگ بر اثر اعمال خود در تاريكى يا روشنايى قرار گيرد. اعمال نيك، قبر انسان را نورانى و اعمال بد قبر انسان را تاريك مى كنند. از امورى كه انسان را در شب اول قبر، در هاله اى از نور و بهجت قرار مى دهد، سحرخيزى، تهجد و شب را به عبادت، نيايش، تضرع و زارى به درگاه حق سپرى كردن است.

در روايتى از پيامبر (ص) نقل شده است كه حضرت فرمود:

اَوْحى اللهُ اِلى مُوسى (ع) قُمْ فِى ظُلْمَةِ اللَّيْلِ اجْعَلْ قَبْرَكَ رَوضةً مِنْ رِياضِ الجَّنَّة.(1)

خداوند به موسى (ع) وحى فرمود كه در تاريكى شب بلند شو و با سحرخيزى [و مناجات] قبر خود را باغى از باغ هاى بهشت قرارده.

گنج ازلى كه هست زير لب توست

در دوزخ حق نصيبه تو، تب توست

شمع شب گور و عشرت روز نشور

اي خواجه اگر تو طالبي در شب توست(2)

پيامبر (ص) فرمود: «نماز شب چراغى است براى صاحبش در تاريكى قبر» .(3)


1- مستدرك الوسائل، ج6، ص٣٣.
2- خواجه عبدالله انصارى.
3- بحارالانوار، ج٨٧، ص١4٣.

ص:131

«جابر بن اسماعيل» از امام صادق (ع) از پدر بزرگوارش على (ع) نقل مى كند كه فرمود:

. . . هر فردى كه يك هفتم شب را نماز بخواند، با چهره نورانى چون ماه شب چهارده از قبر خود خارج مى شود تا از صراط با جماعتى كه در امان اند عبور كند. . . .(1)

سرنوشت ابدى انسان، در دنيا رقم مى خورد؛ يعنى هر آنچه در سراى واپسين درو مى كند، محصول بذرى است كه در دنيا كاشته است. كسانى كه با نور تهجد و شب زنده دارى و با تضرع و زارى، خود را به درياى بيكران توحيد و قرب حق وصل مى كنند، به منبع نور چنگ مى زنند و نور معنوى كسب مى كنند، اشك پشيمانى و ترس از عقاب خدا و نيز اشك شوق به حق در نيمه شب مى ريزند. در روزى كه چشم هاى لذت طلبان اشك ريزان است، در امان الهى خوشحال و مسرور زندگى مى كنند.

كُلُّ عَيْنٍ باكِيةٌ يَومَ الْقِيامَةِ اِلّا ثَلاثَة اَعْينٍ. عَيْنٌ غَضَّت عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَيْنٌ سَهَرتْ فِى طاعَةِ الله وَ عَيْنٌ بَكَتْ فِى جَوْفِ اللَّيلِ مِنْ خَشْيَةِ الله.(2)

در روز قيامت تمام چشم ها گريان است مگر سه چشم: چشمى كه از محرمات الهى خود را پوشانده است و چشمى كه در طاعت خدا بيدار بوده است و چشمى كه در دل شب از خوف الهى گريه كرده است.


1- ثواب الاعمال، صص ١٠١ و ١٠٢.
2- بحارالانوار، ج٩٠، ص٣٣٣.

ص:132

زينت آخرت

خداوند در قرآن، مال، فرزند، زن و. . . را زينت دنيا معرفى مى كند. اما زينت آخرت، عمل صالح است كه مصداق آن نماز شب و خدمات ديگر است. امام صادق (ع) مى فرمايد: «خداوند متعال ثروت و فرزندان را زينت دنيا داشته است، ولى خواندن هشت ركعت نماز در آخر شب، زينت آخرت است» .(1)

بهشت پاداش سحرخيزان

نعمت هايى كه خداوند در سراى آخرت به انسان ها ارزانى مى دارد در مقابل شايستگى هايى است كه فرد با عبادات، خدمت رسانى به مردم و با سحرخيزى و بيدارى در شب آن را كسب مى كند. امام على (ع) مى فرمايد:

هنگامى كه بنده اى نماز شب به جا آورد و شب خويش را با تهجد سپرى كند، خداوند خطاب به فرشتگان مى فرمايد:

«يَا مَلائِكَتِى اُنظُروا اِلى عَبْدى اَحْيا لَيْلَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضاتِى اَسْكِنُوهُ الفِرْدَوْسَ وَ لَهُ فِيها مِائَةُ اَلْفِ مَدِينَةٍ فِي كُلِّ مَدينَةٍ جَميْعُ مَا تَشْتَهِى الأَنْفُسُ وَ تَلَذُّالْأَعْيُنُ وَ لَمْ يَخْطُر عَلى بالٍ سِوَى ما اَعدَدْتُ لَهُ مِن الْكَرامَةِ وَ المَزيدِ وَ القُربَةِ»(2)؛ «اى ملائكه من! نگاه كنيد به بنده من كه شب را به تهجد براى رضايتم زنده مى دارد. او را وارد بهشت كنيد كه صد هزار شهر در آن بهشت براى اوست و در هر شهرى آنچه كه جان ها به آن اشتها دارد و چشم ها از آن لذت مى برند وجود دارد. نعمت هايى


1- بحارالانوار، ج٨٣، ص١٢6؛ ثواب الاعمال، ص6٩.
2- وسائل الشيعه، ج6، صص١٣٩ و ١4٠.

ص:133

كه به فكر و قلب كسى خطور نكرده است. اين همه غير از پاداش هايى است كه نزد خود برايش مهيّا كرده ام كه كرامت هاى بى شمار، نعمت هاى بسيار و قرب و نزديكى به خودم» .

امام حسين (ع) از رسول خدا (ص) نقل مى كند: «آن كه عمرش را با شب خيزى و بندگى خداوند به پايان رساند، اهل بهشت خواهد بود» .(1)

رسول خدا (ص) مى فرمايد:

در روز واپسين بعد از آنكه پروردگار همه انسان ها را گردهم آورد، ندايى به گوش مى رسد كه مى گويد: «آنان كه در دل شب از بستر خوابشان كناره گرفتند، خدا را خواندند و از خشم او در هراس بودند، گام پيش نهند. سپس گروهى قدم بر مى دارند و پيش از ديگران به مقام خويش وارد مى شوند. پس از آن به حساب مردم رسيدگى مى شود» .(2)

در روايتى پيامبر اكرم (ص) آثار زيادى را براى نماز شب بيان مى كند. حضرت در اين روايت مى فرمايد:

نماز شب سبب خشنودى خدا، محبت ملائكه، سنت انبيا، نور معرفت، اصل ايمان، آسايش به نهايت، ناراحتى شيطان، سلاح عليه دشمنان، اجابت دعا، قبولى اعمال، بركت روزى، شفاعت بين صاحبش و ملك الموت، بسترى مناسب براى هنگام ورود به قبر، چراغ روشنى بخش قبر، پاسخ نكير و منكر، مونس انسان


1- سازندگى هاى اخلاقى امام حسين ع ، ص ١46.
2- ارشاد القلوب، ج٢، صص ٣و 4.

ص:134

در قبر، امان نامه قيامت، سايبانى محافظ بر سر او در قيامت، تاجى بر سر و پوششى در تن در قيامت، نورى كه بين او و آتش فاصله ايجاد مى كند، حجت مؤمن در پيشگاه پروردگار، سنگين كننده ميزان، مجوز عبور از پل صراط و كليد ورود به بهشت است.(1)


1- بحارالانوار، ج٨٧، ص١46.

ص:135

فصل هفتم: عوامل سلب توفيق سحرخيزى

اشاره

ص:136

ص:137

محروميت از نماز شب

بدون شك ارتباط با خداوند در سحر، در هيچ وقت از ساعات ديگر شبانه روز حاصل نمى شود. آن بركات رحمانى كه به انسان هاى سحرخيز داده مى شود، به كسانى كه در اوقات ديگر به انجام دادن نوافل، مستحبات، دعا و عبادت مى پردازند، عطا نمى شود. ازاين رو بى ترديد محروم بودن از ارتباط با خدا در دل شب و حاضر نبودن در جمع اقامه كنندگان نماز شب، محروميت بسيار بزرگ و سلب توفيق به شمار مى آيد. امام صادق (ع) مى فرمايد:

لاتَدَعْ قِيامَ اللَّيلِ فَاِنَّ المَغْبُونَ مَنْ حُرِمَ قِيامُ اللَّيْلِ ِ.(1)

شب زنده دارى (نماز شب) را ترك نكن. همانا ضررديده كسى است كه از به پاخاستن در شب (نماز شب) محروم شود.

با وجود اينكه انس و ارتباط انسان با خداوند مطابق با فطرت و طبيعت اوست و محبت الهى در عمق جان انسان ريشه دارد، ولى بيشتر بندگان خدا، از اين سفره گسترده الهى محروم اند و حتى برخى تا پايان


1- بحارالانوار، ج٨4، ص١46.

ص:138

عمر هم موفق به شب زنده دارى، تهجد، دعا و تلاوت قرآن، به ويژه نماز شب نمى شوند. افراد بسيارى مايل اند كه سحر برخيزند و نماز شب بخوانند، اما توفيق پيدا نمى كنند.

عوامل محروميت از سحرخيزى

اشاره

بى ترديد محروم ماندن از سحرخيزى و توفيق عبادت بر اثر علل و عواملى است كه ريشه در رفتار خود انسان دارد. در اين بخش به پاره اى از آنها مى پردازيم.

گناه و معصيت

نافرمانى از اوامر و نواهى پروردگار، با سلب توفيق از عبادت و شب زنده دارى پيوند ناگسستنى دارد. مهم ترين اثر گناه، محروم شدن از منبع فيض و كمال مطلق است. همان گونه كه نور و ظلمت در يك جا جمع نمى شوند، ارتكاب گناه و شب زنده دارى با يكديگر سازگار نيستند.

كسى كه در طول روز، چشم، گوش و زبانش به گناه آلوده است، قطعاً نمى تواند از بركات سحر و نماز شب بهره مند شود. البته اين بدان معنا نيست كه هركس توفيق سحرخيزى ندارد، اهل گناه است. برخى بى توفيقى ها ممكن است به عوامل ديگرى بستگى داشته باشد كه در آينده بدان مى پردازيم. ازاين رو مى توان گفت گناه كردن يكى از عوامل سلب توفيق است كه در روايات فراوانى نيز بدان اشاره شده است. در روايتى چنين مى خوانيم:

اِنَّ الرَّجُلَ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيُحْرَمُ صَلاةَ اللَّيلِ وَ اِنَّ الْعَمَلَ السَّيِّئَ اَسْرَعُ فِي

ص:139

صَاحِبهِ مِنَ السِّكّينِ فِي اللَّحْمِ.(1)

شخص گناه مى كند در نتيجه از نماز شب محروم مى شود. همانا اثر گناه در گناهكار از اثر كارد در گوشت سريع تر است.

حتى ممكن است گناهى كه به نظر ما خيلى كوچك است، باعث محروم شدن از فيض عظيم شب زنده دارى و نماز شب شود.

در روايت ديگر مى خوانيم كه شخصى نزد اميرمؤمنان (ع) آمد و عرض كرد: «من از نماز شب محروم مى شوم و توفيق آن را پيدا نمى كنم» . امام (ع) فرمود: «

قَدْ قَيَّدَتْكَ ذُنُوبُكَ »(2)؛ «گناهانت تو را از نماز شب محروم كرده است» .

گناه و معصيتى كه باعث جاماندن انسان از قافله سحرخيزان است، لزوماً گناه كبيره يا نخواندن نماز يا ترك واجبات و انجام محرمات نيست. گناهى كه باعث اين محروميت مى شود، مفهوم عامى دارد و همه گناهان كبيره و صغيره، حتى برخى مكروهات، ترك اولى و رفتار ناشايست را نيز شامل مى شود. با توجه به درجه معرفت، موقعيت افراد و موضوع گناه، درجه مانع بودن آن متفاوت است؛ به ويژه افرادى كه با مردم در ارتباطاند ممكن است يك نگاه تحقيرآميز به بنده اى از بندگان خدا، موجب محروم شدن از شب زنده دارى شود.

عجب و خودبزرگ بينى

براى كسب توفيق سحرخيزى، نماز شب و راز و نياز شبانه به درگاه


1- بحارالانوار، ج٧٣، ص٢٣٠؛ وسائل الشيعه، ج١5، ص٣٠٢؛ ميزان الحكمه، ج5، ص١٠46٧؛ غرر الحكم، ص4٢٠.
2- بحارالانوار، ج٨٠، ص١٢٧؛ ميزان الحكمة، ج5، صص4٢١ و4٢٢.

ص:140

حق تعالى، بايد از رذايل اخلاقى به ويژه تكبر، عجب، ريا و. . . بپرهيزيم و مانع فيض و رحمت حق در دل شب را برداريم. تا مرض عجب، خودبينى، تكبر در درون ما جا دارد، عبادت و شب زنده دارى، كارهاى نيك و عمل صالح بر ما مؤثر نخواهد بود؛ زيرا اگر اخلاق رذيله، عادت و ملكه انسان شوند، علاج آن بسيار مشكل است.

بنابراين بايد سعى كنيم رذايل اخلاقى، مانند عجب، تكبر، خودبينى، حسد و كينه توزى را از خود دور كنيم تا توفيق باريابى به پيشگاه حضرت حق تعالى در لحظه هاى ويژه را داشته باشيم.

كسى كه به سبب اعمال خويش، از خود راضى است و مى پندارد هيچ نقص و كاستى در انجام دادن وظايف و تكاليف الهى ندارد و درجات كمال و فضيلت را پيموده است، از فيض شب زنده دارى محروم مى ماند؛ زيرا خودپسندى انسان را از خدا دور مى كند. كسى كه هيچ وقت توفيق شب زنده دارى پيدا نكرده است، اما به نفس خود بدبين است، از كسى كه شب را به عبادت بگذراند، اما در دام خودپسندى گرفتار باشد، به مراتب بهتر و اميد به نجات او بيشتر است.

در فرهنگ اسلامى و روايات دينى، از نكوهش خودپسندى و عوارض آن، از جمله محروميت از شب زنده دارى، بسيار سخن گفته اند. در حديث قدسى آمده است:

اِنَّ مِنْ عِبادِىَ المُؤْمِنين لَمَنْ يَساَلنُى الشَّيءَ مِنْ طاعَتِى فَأَصْرِفُهُ عَنْه مَخافَةَ الاِعْجابِ.(1)

برخى از بندگان مؤمنم كسانى اند كه از من چيزى از عباداتم را


1- بحارالانوار، ج6٩، ص٣٢٢.

ص:141

طلب مى كنند، اما من توفيق عبادت را به او نمى دهم به سبب ترس از خودبينى و عجب.

در روايت ديگر چنين آمده است:

شخصى از بنى اسرائيل به هنگام شب خوابيد به گونه اى كه موفق به نماز شب نشد. هنگامى كه بيدار شد خود را ملامت كرد و در خطاب به نفس خويش گفت: «اين محروميت از نماز شب به سبب كوتاهى تو بوده است» . خداوند به موسى (ع) وحى كرد كه به اين بنده من بگو به سبب سرزنشى كه به خودت كردى، ثواب صد سال [كار خير يا نماز شب] را براى تو قرار دادم.(1)

ازاين رو گاهى انسان خود را براى بيدارى سحر مهيّا مى سازد، ولى باز خواب مى ماند. در واقع، اين لطفى از جانب پروردگار نسبت به بنده است؛ چون به اين وسيله او را از رذيله عجب باز مى دارد و چه بسا خداوند براى تأسف شديد او به سبب از دست رفتن تهجد و شب زنده دارى، اجر بيشترى به او عنايت كند.

در روايت ديگر آمده است: «گاهى فردى مرتكب گناه مى شود خداوند او را از نماز شب محروم مى سازد تا به خود آيد و از گناه دورى گزيند» .(2)

ترجيح خواهش هاى مادى بر معنوى

بهره ورى انسان از مواهب الهى و لذت هاى مادى در حد مورد نياز و حفظ سلامت، پسنديده و مطلوب است، اما دل باختگى به دنيا و


1- ارشاد القلوب، ج١، ص٩٨.
2- بحارالانوار، ج٧٠، ص٣٣٠.

ص:142

لذت هاى آن در حد افراط و دلبستگى به خوشى، راحتى، خواب و غذاهاى مورد خواهش نفس و. . . از عوامل بسيار مهم در سلب توفيق و محروميت از سحرخيزى و شب زنده دارى است. وقتى انسان به راحت طلبى و خوش گذرانى دل بپردازد، بدون شك لذت هاى معنوى، مثل تهجد، نيايش و شب زنده دارى را از دست خواهد داد. كسى كه به خواب، تفريح هاى تا نيمه شب، استراحت و خوش گذرانى و شب نشينى وابسته است، نمى تواند سير و سلوك معنوى در دل شب داشته باشد؛ زيرا ساختار روحى روانى انسان به گونه اى تنظيم شده است كه افراط در شهوت هاى نفسانى، با كمالات معنوى و ارتقاى درجات معنوى سازگار نيست. قرآن كريم بهشت را جايگاه كسانى مى داند كه از هواهاى نفسانى دورى كنند و در سر هواى پروردگار داشته باشند.

(وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى) (نازعات: 4٠ و 4١)

و آن كس كه از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوا باز دارد به يقين بهشت جايگاه اوست.

خوشى هاى كاذب

شب نشينى هاى طولانى و بى حاصل، سرگرم شدن به برخى برنامه هاى لغو و بيهوده، حضور در مجالسى كه به غيبت و تهمت مى انجامد يا آبروى افراد محترم تهديد مى شود، مجالسى است كه شيطان به طولانى شدن آن بسيار كمك مى كند و متأسفانه مانع پيمودن راهى است كه با سرشت آدمى سازگار است و موجب سلب توفيق، به ويژه سحرخيزى و

ص:143

شب زنده دارى از انسان مى كند.

گر مسلمانى به اين است كه حافظ دارد واى اگر از پس امروز بود فردايى(1)

پرخورى

انباشتن معده از غذاهاى گوناگون و سنگين كردن آن، باعث ركود فكر و انديشه، خواب آلودگى جسم و بازماندن از هركار نيك و مطلوبى مى شود و توفيق سحرخيزى و نماز شب را از انسان مى گيرد.

از پيامبر (ص) روايت شده است كه فرمود:

«لايَدْخُلُ مَلَكُوتُ السَّمَواتِ قَلْبَ مَنْ مَلَأَ بَطْنُه»(2)؛ «ملكوت آسمان به دل آن كس كه شكمش پر است راه ندارد» .

امام صادق (ع) مى فرمايد:

لَيْسَ شَيءٌ أضَرَّ لِقَلْبِ المُؤْمنِ مِنْ كَثْرَةِ اْلأَكْلِ وَ هِىَ مُورِثَةٌ شَيْئَينِ قَسْوَةَ القَلْبِ وَ هَيجَانَ الشَّهْوَةُ. (3)

براى قلب مؤمن چيزى زيان بارتر از پرخورى نيست. پرخورى دوچيز را به ارث مى گذارد: سنگ دلى و هيجان شهوت.

از لقمان حكيم نقل شده است كه به پسر خود گفت:

يَا بُنىَّ اِذا اِمْتَلَأتِ المَعْدَةُ نَامَتِ الْفِكْرَةُ وَ خَرَستِ الحِكْمَةُ وَ قَعَدتِ الأَعْضاءُ عَنِ الْعِباَدةِ.(4)

پسرم هرگاه معده انسان پُر شود، فكر و انديشه او به خواب


1- حافظ.
2- محجة البيضاء، ج5، ص١46.
3- مصباح الشريعة، ص٧٧.
4- جامع السعادات، ج٢، ص5.

ص:144

مى رود و زبان از بيان حكمت باز مى ماند و بدن از عبادت ناتوان مى شود.

ناآگاهى از بركات سحر

از عوامل سلب توفيق و محروميت از شب زنده دارى، بى اطلاعى انسان از مقام و منزلت سحر و سحرخيزان است. بى خبرى از بركت، لطف و رحمتى كه خداوند در نيمه هاى شب به بندگانش ارزانى مى دارد، از مهم ترين اسباب بى توجهى به سحرخيزى است.

ناآگاهى عموم مردم، مهم ترين و گسترده ترين علت محروميت به شمار مى آيد؛ زيرا بسيارى از مردم مى خواهند با خداوند ارتباط ويژه داشته باشند؛ كسانى كه اهل گناه نيستند و به برنامه هاى دينى خود عمل مى كنند، در واقع براى ناآگاهى از فضيلت شب زنده دارى، از بركات آن محروم اند. اگر به عظمت شب زنده دارى و بركات ويژه دنيوى و اخروى عبادت ها، دعا و استغفار نيمه شب پى ببرند، بدون ترديد مشتاقانه به سحرخيزان مى پيوندند. از اين رو، بر عالمان واجب است تا بندگان خدا را با فضايل و بركات سحرخيزى آشنا سازند.

اگر پيام رسانان دين به تفسير آيات قرآن و روايات ائمه معصوم (عليهم السلام) در زمينه سحرخيزى، شب زنده دارى، تهجد، مقام و موقعيت سحر و وعده هاى دنيوى و اخروى ويژه شب زنده داران بپردازند و مردم را به اين منبع معرفت راهنمايى كنند، تأثير آن بر جوامع دينى بسيار سازنده خواهد بود. در اين راستا روحانيون محترم حج و زيارت وظيفه بيشترى نسبت به ارشاد و راهنمايى مردم در سفرهاى معنوى دارند. سفرى كه همه گونه امكانات براى آگاهى بخشى به زائران در آن فراهم است.

ص:145

حاجيان بر سبد سوغات سفر حج و زيارت، يادگار ماندگار سحرخيزى و عبادات و مناجات شبانه نماز شب را بيفزايند كه مهم ترين و ارزنده ترين هديه سفر خواهد بود.

معذوران و پاداش سحرخيزى

كسانى كه در طول سال، به سحرخيزى و نماز شب اهتمام دارند و بر اين نيت همواره پابرجا و استوارند، اگر به واسطه عذرى، گاهى از سحرخيزى بازمانند، ولى نيت انجام دادن آن را دارند، به آنان پاداش سحرخيزى و شب زنده دارى و نماز شب داده خواهد شد.

پيامبر (ص) فرمود:

مَا مِنْ عَبْدٍ يُحَدِّثُ نَفْسَه بِقيامِ ساعَةٍ مِنَ اللَّيلِ فَيَنامُ عَنها اِلّا كانَ نَومُهُ صَدَقَةً تَصَدَّقَ اللهُ بِها عَلَيْهِ وَ كَتَبَ لَهُ اَجْرَ مَا نَوَى.(1)

اگر كسى پيش خود قصد كند كه لحظه اى از شب را برخيزد، ولى ناخواسته به خواب رود، خداوند نيتش را مى پذيرد و پاداش عملى را كه قصد كرده بود، برايش مى نويسد.

نتيجه گيرى

اشاره

نيت و عمل خالص در سفر حج و زيارت، آن را از ساير سفرها ممتاز مى سازد. از هنگامى كه حاجى براى سفر گام برمى دارد تا آن زمانى كه مهمان رسمى پروردگار مى شود، به تناسب اخلاص و معرفتش، از سفره گسترده معنويت بهره مى برد و هر قدر ذكر، ياد خدا و اعمال عبادى انجام دهد، بهره مندتر خواهد بود. كسانى كه به موقعيت زمانى و


1- ميزان الحكمة، ج5، ص4٢٣.

ص:146

مكانى ويژه حج و عمره توجه دارند، وقت شناس اند و به صيد لحظه هاى حساس شبانه روز مى پردازند. سحرخيزى و شب زنده دارى كه شيوه انبيا و اولياى خداست را از ياد نمى برند. سعى مى كنند وقتى ديگران در بستر خواب آرميده اند، از نسيم ملكوتى سحر استفاده كنند و سحرگاهان را به نماز شب، تلاوت قرآن، تهجد، استغفار، ذكر، دعا و. . . سپرى كنند و از مهمانى الهى بهره بيشترى ببرند. حاجى پرواز واقعى به سوى ملكوت را در سحر تجربه مى كند؛ لحظه هاى عطرآگين بهشتى كه انسان را بدون مانع بالا مى برد و يك شبه، ره صد ساله را طى مى كند.

ص:147

كتابنامه

* قرآن

* نهج البلاغه

١. آموزش عقايد، محمدتقى مصباح يزدى، چاپ هشتم، تهران، امير كبير، ١٣٨١ه. ش.

٢. آداب الصلاة، روح الله موسوى (امام خمينى) ، به كوشش سيد احمد فهرى، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، ١٣٧٣ه. ش.

٣. ارشاد القلوب، حسين محمد ديلمى، قم، شريف رضى، ١4٠٩ه. ق.

4. اصول كافى، ابوجعفر محمد بن يعقوب كلينى، تصحيح على اكبر غفارى، چاپ چهارم، تهران، دارالكتب الاسلاميه، آخوندى، ١٣65ه. ش.

5. الاقبال بالأعمال، على بن موسى بن طاووس، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ١٣6٧ه. ق.

6. امالى مفيد، محمد بن محمد بن نعمان (شيخ مفيد) ، تحقيق: حسين استادولى و على اكبر غفارى، چاپ دهم، دفتر انتشارات اسلامى، ١٣٧5ه. ش.

٧. امالى، شيخ صدوق، كتابخانه اسلامى، ١٣6٣ه. ش.

٨. بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، بيروت، مؤسسة الوفاء.

ص:148

٩. تحرير الوسيله، روح الله خمينى (امام خمينى) ، اسماعيليان.

١٠. تحف العقول عن آل الرسول (ص) ، حسن بن على ابن شعبه حرانى، قم، مؤسسه انتشارات اسلامى، ١4٠4ه. ق.

١١. تذكرة الفقهاء، حسن بن يوسف حلى (علامه حلى) ، تبريز، مكتبة المرتضوية لاحياء.

١٢. تفسير صافى، ملا محسن فيض كاشانى، قم، دارالمرتضى للنشر، ١٣٩٩ه. ق.

١٣. تفسير عياشى، محمد بن مسعود عياشى، تهران، چاپخانه علميه، ١٣٨٠ه. ق.

١4. تفسير قرطبى، محمدبن احمد انصارى، قرطبى، چاپ داراحياء التراث العربى.

١5. تفسير قمى، على بن ابراهيم بن هاشم قمى، قم، مؤسسه دارالكتب، ١4٠4ه. ق.

١6. تفسير نمونه، جمعى از نويسندگان، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ١٣54ه. ش.

١٧. تهذيب الاحكام، محمدبن حسن طوسى ( شيخ طوسى) ، چاپ دارالكتب الاسلاميه.

١٨. ثواب الاعمال، شيخ صدوق، قم، شريف رضى، ١٣64ه. ش.

١٩. جامع السعادات، ملامهدى نراقى، قم، دارالتفسير، ١4١٧ه. ق.

٢٠. الجامع الصغير، جلال الدين سيوطى، بيروت، دارالفكر، ١4٠١ه. ق.

٢١. جمال الاسبوع، سيد بن طاووس، قم، رضى.

٢٢. جواهر الكلام، محمدحسن نجفى، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ١٣6٧ه. ش.

ص:149

٢٣. حاشيه، ابن عابدين، دار احياء التراث العربى.

٢4. حكمت عبادت، عبدالله جوادى آملى، قم، نشر اسراء، ١٣٧٨ه. ش.

٢5. داستان هاى شيرين از نماز شب، سيدعبدالله حسينى، چاپ اول، قم، انتشارات مهدى يار، ١٣٧٩ه. ش.

٢6. الدروس الشرعيه، شمس الدين محمد بن مكى عاملى (شهيد اول) ، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، ١4١4ه. ق.

٢٧. ديوان حافظ، شمس الدين حافظ شيرازى، به كوشش: محمد قزوينى و قاسم غنى، چاپ سوم، تهران، نشر مهرداد، ١٣٨6ه. ق.

٢٨. رساله لقاء الله، ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى، مقدمه سيد احمد فهرى، تهران، نشر نهضت زنان مسلمان، ١٣6٠ه. ش.

٢٩. السرائر الحاوى لتحرير الفتاوى، محمدبن ادريس حلى، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، ١4١٠ه. ق.

٣٠. سفينة البحار، شيخ عباس قمى، چاپ اول، مشهد، بنياد پژوهش هاى آستان قدس رضوى، ١4١6ه. ق.

٣١. سنن ابن ماجه، محمد بن يزيد قزوينى، دار احياء التراث.

٣٢. سنن ترمذى، محمد بن عيسى ترمذى، بيروت، دارالفكر، ١4٠٣ه. ق.

٣٣. سنن نسائى، احمد بن شعيب نسائى، چاپ اول، دارالفكر، ١٣4٨.

٣4. سيماى فرزانگان، رضا مختارى، قم، دفتر تبليغات اسلامى.

٣5. شب مردان خدا، سيدمحمد ضياء آبادى، چاپ دوم، تهران، واحد تحقيقات بنياد بعثت، ١٣6٧ه. ش.

٣6. شرح اسماء الحسنى، ملا هادى سبزوارى، تحقيق نجف قلى حبيبى، انتشارات دانشگاه تهران، ١٣٧٣ه. ق.

ص:150

٣٧. عدة الداعى و نجاح الساعى، احمد بن فهدحلى، دارالكتاب الاسلاميه، ١4٠٧ه. ق.

٣٨. علل الشرايع، شيخ صدوق، قم، مكتبة الداورى، بى تا.

٣٩. العين، خليل بن احمد فراهيدى، چاپ اسوه.

4٠. غرر الحكم و درر الكلم، عبدالواحد بن محمد آمدى، قم، دفتر تبليغات اسلامى، ١٣66ه. ق.

4١. فتح البارى، شرح صحيح بخارى، ابن حجر عسقلانى، بيروت، دارالمعرفة للطباعة، بى تا.

4٢. فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبيرات عرفانى، سيد جعفر سجادى.

4٣. فرهنگ معين، محمدحسين معين، چاپ دهم، چاپخانه پورتهران، ١٣٧5ه. ش.

44. فضيلت هاى فراموش شده، جلال رفيع، مؤسسه اطلاعات.

45. قصص العلماء، محمدسليمانى تنكابنى، علميه اسلاميه، بى تا.

46. قصه هاى نماز، عباس عزيزى، چاپ سوم، قم، انتشارات معصومين، ١٣٨٢ه. ش.

4٧. كشف الغطاء، شيخ جعفر كاشف الغطا، چاپ انتشارات مهدوى.

4٨. كشف الغمه، على بن عيسى اربلى، تبريز، مكتبة بنى هاشم، ١٣٨١ه. ق

4٩. كليات شمس تبريزى، مولوى، تهران، انتشارات جاويدان، ١٣5٢ه. ش.

5٠. كنز العرفان، مقداد بن عبدالله سيورى (فاضل مقداد) ، مكتبة رضويه.

5١. كنز العمال، على بن حسام الدين متقى، بيروت، مؤسسة الرساله، بى تا.

5٢. گلستان سعدى، مصلح الدين سعدى شيرازى، تصحيح غلامحسين يوسفى، چاپ اول، تهران، انتشارات خوارزمى، ١٣6٨ه. ش.

ص:151

5٣. مجمع البحرين، فخر الدين طريحى، تهران، مكتبة المرتضويه، ١٣65ه. ش.

54. مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بيروت، ابن حجر هيثمى، دار الكتب العلميه، ١4٠٨ه. ق.

55. المجموع، نووى، دارالفكر.

56. محجة البيضاء، مولى محسن فيض كاشانى، قم، دفتر انتشارات اسلامى.

5٧. مستدرك الوسائل، حسين بن محمدتقى نورى، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، ١4٠٨ه. ق.

5٨. مشارق الشموس، آقا حسين بن محمد خوانسارى (محقق خوانسارى) ، چاپ مؤسسه آل البيت.

5٩. مصباح المتهجد، محمدحسن طوسى (شيخ طوسى) ، بيروت، موسسه فقه الشيعه، ١4١١ه. ق.

6٠. المعجم الكبير، سليمان بن احمدبن ايوب اللخمى، قاهره، مكتبة ابن تيميه.

6١. معراج السعادة، ملا احمد نراقى، انتشارات رشيد.

6٢. مغنى المحتاج، محمد شربينى، داراحياء التراث العربى.

6٣. مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمى.

64. مفردات، حسين بن محمد (راغب اصفهانى) تهران، مكتبة مرتضويه.

65. المقنعة، محمد بن محمد بن نعمان (شيخ مفيد) ، مؤسسه انتشارات جامعه مدرسين.

66. من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، قم، جامعه مدرسين، ١4١٣ه. ق.

6٧. مناسك حج، محشا.

6٨. ميزان الحكمة، محمد محمدى رى شهرى، چاپ اول، دارالحديث، ١٣١6ه. ق.

ص:152

6٩. الميزان، محمدحسين طباطبايى، ترجمه: سيدمحمد باقر موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى.

٧٠. النهاية، محمد بن الحسن طوسى (شيخ طوسى) ، دارالكتب العربيه.

٧١. نهج الفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاينده، اصفهان، خاتم الانبياء، ١٣٨5.

٧٢. نيل الاوطار، شوكانى، مكتبة دارالتراث.

٧٣. وافى، ملامحسن فيض كاشانى، قم، مكتبة المرعشى النجفى، ١4٠4ه. ق.

٧4. وسائل الشيعه الى تحصيل الشريعة، محمد بن الحسن حرّ عاملى، تصحيح و تحقيق: عبدالرحيم ربانى شيرازى، آل البيت.

٧5. الهداية، شيخ صدوق، قم، مؤسسة امام الهادى (ع) ، ١4١٨ه. ق.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109