نماز جمعه

مشخصات كتاب

سرشناسه : قاضی عسکر، سیدعلی، 1325 -

عنوان و نام پديدآور : نماز جمعه/ تالیف علی قاضی عسکر.

مشخصات نشر : تهران: نشرمشعر، 1390.

مشخصات ظاهری : 159ص.؛12×21س م.

شابک : 978-964-540-330-8

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

يادداشت : چاپ قبلی: موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و انتشارات، 1385.

موضوع : نماز جمعه

موضوع : نماز جمعه -- احادیث

رده بندی کنگره : BP187/5/ق2ن8 1390

رده بندی دیویی : 297/353

شماره کتابشناسی ملی : 2468141

ص:1

مقدمه

ص:2

ص:3

ص:4

ص:5

ص:6

ص:7

ص:8

ص:9

انسان موجودى اجتماعى است، خداوند اجتماعى بودن و با ديگران زيستن را، در فطرت آدميان، به وديعت نهاده، تا با كمك و يارى هم نوعان خود، زندگى كنند.

اسلام براى تأمين و پاسخ گويى به اين نياز فطرى بشر، قوانين را در سه بخش: ١. عبادات؛ ٢. معاملات؛ ٣ - احكام، ارائه داده كه عمل به آنها با ويژگى هاى خاصّ هر يك، مى تواند سعادت و خوشبختى آدميان را تضمين، و آنان را براى حضور در عرصه هاى مختلف اجتماع آماده و مهيا سازد.

عبادات در اسلام دو دسته اند:

١. عبادات فردى، مانند كمك به فقرا و نيازمندان كه بهتر آن است به صورت مخفى و پنهانى انجام شود تا آبرو و عزّت نفس آنان در معرض خطر قرار نگيرد.

٢. عبادات اجتماعى، مانند نمازجماعت، نمازجمعه، انجام فريضۀ حج و. . .

ص:10

نماز اين فريضۀ بزرگ عبادى نيز به دو صورت برگزار مى شود:

الف) به تنهايى و در محيطى خلوت.

ب) در مسجد و با حضور ديگر مسلمانان.

به تنهايى و فرادى نماز خواندن، ثوابى محدود و مشخص دارد، ليكن اگر همان نماز، به جماعت خوانده شود ثواب آن مضاعف، و به گونه اى خواهد شد كه جنّ و انس از نوشتن پاداش يك ركعت آن، ناتوان مى گردند.

ابو سعيد خدرى گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

جبرئيل با هفتاد هزار فرشته، پس از نماز ظهر نزد من آمد و گفت:

اى محمّد صلى الله عليه و آله پروردگارت به تو سلام رسانده، دو هديه كه آنها را به هيچ يك از پيامبران قبل از تو نداده، براى شما فرستاده است.

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: آن دو هديه چيست؟

جبرئيل گفت: سه ركعت وتر در نمازشب(1)و نمازهاى پنج گانه را به جماعت خواندن.

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى جبرئيل خداوند براى امّت من چه پاداشى در نماز جماعت قرار داده است؟

جبرئيل گفت:

إذا كانا اثنَينِ كَتَبَ اللّٰهُ لِكُلِّ واحِدٍ بِكُلِّ رَكْعَةٍ مِائَةً وَخَمْسِينَ صَلاةً، وَإذا كانُوا ثَلاثَةً كَتَبَ اللّٰهُ لِكلٍّ


1- دو ركعت شفع و يك ركعت وتر

ص:11

منهُم بِكُلِّ رَكعَةٍ سِتَّمِائَةِ صَلاةٍ، وَإذا كانُوا أرْبَعَةً كَتَبَ اللّٰهُ لِكُلِّ واحِدٍ بِكُلِّ رَكْعَةٍ أَلْفاً وَ مِائَتَي صَلاةٍ، وَإِذا كانُوا خَمْسَةً كَتَبَ اللّٰهُ لِكُلِّ واحِدٍ بِكُلِّ رَكْعَةٍ ألْفَيْنِ وَأَربَعَمِائَةِ صَلاةٍ، وَإذا كانُوا سِتَّةً كَتَبَ اللّٰهُ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمْ بِكُلِّ رَكْعَةٍ أَرْبَعَةَ آلافٍ وَثَمانَمِائَةِ صَلاةٍ، وَإِذا كانُوا سَبْعَةً كَتَبَ اللّٰهُ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمْ بِكُلِّ رَكْعَةٍ تِسْعَةَ آلافٍ وَسِتَّمِائَةِ صَلاةٍ، وَإذا كانُوا ثَمانِيَةً كَتَبَ اللّٰهُ تَعالىَ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمْ تِسْعَةَ عَشَرَ ألْفاً وَمِائَتَي صَلاةٍ، وَإِذا كانُوا تِسْعَةً كَتَبَ اللّٰهُ تَعالى لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمْ بِكُلِّ رَكْعَةٍ سِتَّةً وَثَلاثِينَ ألفاً وَأرْبَعَمِائَةِ صَلاةٍ، وَإِذا كانُوا عَشَرَةً كَتَبَ اللّٰهُ تَعالى لِكُلِّ واحِدٍ بِكُلِّ رَكْعَةٍ سَبْعِينَ ألْفاً وَألْفَيْنِ وَثَمانَمِائَةِ صَلاةٍ، فَإِنْ زادُوا عَلَى العَشَرَةِ فَلَو صَارَتْ بِحارُ السّماواتِ وَالأَرْضِ كُلُّها مِداداً، وَالْأشْجارُ أقْلاماً، وَالثَّقَلانِ مَعَ الْمَلائِكَةِ كُتّاباً، لَمْ يَقْدِرُوا أنْ يَكتُبُوا ثَوابَ رَكْعَةٍ واحِدَةٍ. ١

اگر در نماز جماعت، نمازگزاران دو نفر باشند خداوند براى هر كدام از آنان در هر ركعت ثواب يكصد و پنجاه نماز مى نويسد، اگر سه نفر بودند براى هر ركعت ششصد نماز، و اگر چهار نفر بودند يك هزار و

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 44٣

ص:12

دويست نماز، و اگر پنج نفر بودند دو هزار و چهارصد نماز، و اگر شش نفر بودند چهار هزار و هشتصد و اگر هفت نفر بودند نه هزار و ششصد نماز، و اگر هشت نفر بودند نوزده هزار و دويست، و اگر نه نفر بودند سى و شش هزار و چهارصد، و اگر ده نفر بودند پاداش هفتاد و دو هزار و هشتصد نماز [در نامه عمل آنان] نوشته مى شود و اگر عدد نمازگزاران از ده نفر بيشتر شود، اگر تمام آسمان ها كاغذ و درياها مركب و درخت ها قلم و جن و انس و ملائكه نويسنده شوند، نمى توانند پاداش يك ركعت آن را بنويسند.

از اين روايت و ديگر رواياتى كه در فضيلت نماز جماعت بيان گرديده، به خوبى مى توان فهميد كه اسلام براى حضور مردم در عرصه هاى اجتماعى ارزشى فوق العاده قائل است.

اجتماعات دينى و اسلامى نيز به چند دسته تقسيم مى شوند:

١. اجتماع روزانه

اجتماعات روزانه عبارتند از: نمازهاى جماعت صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا.

هر مسلمانى در شبانه روز، سه يا پنج نوبت در كنار ديگر برادران و خواهران ايمانى خود حضور يافته، با آنان مأنوس شده، نشست و برخاست كند، به يقين و در

ص:13

كوتاه ترين زمان، از مشكلات و درد و رنج مسلمانان باخبر شده، مى تواند در حلّ مشكلات آنان را يارى دهد و يا از آنها كمك بگيرد.

٢. اجتماع هفتگى

مسلمانان روزهاى جمعه هر هفته، در محدوده اى وسيع تر و با جمعيتى بيشتر در مساجد جامع و يا مصلّاهاى نمازجمعه حضور يافته، در نماز پرشكوه عبادى سياسى جمعه شركت مى كنند و اگر كسى در محدودۀ يك فرسخى بخواهد نمازجمعه ديگرى اقامه نمايد نماز او باطل است.

٣. اجتماع سالانه

همه ساله در موسم حج، مسلمانان از گوشه و كنار جهان در كنار خانه خدا اجتماعى بزرگ و شكوهمند برگزار مى كنند تا ضمن انجام مناسك حج، با هم آشنا شده، در رابطه با مسائل و مشكلات گوناگون جهان اسلام بحث و تبادل نظر نموده، در حلّ آنها با يكديگر تشريك مساعى كنند.

ويژگى هاى نمازجمعه

نمازجمعه در اسلام، از اهميّت و ويژگى هاى فراوانى برخوردار است كه توجه خوانندگان محترم را به برخى از

ص:14

آنها جلب مى نمايم:

١. نمازجمعه بايد به جماعت خوانده شود و با كمتر از پنج نفر نمى توان نمازجمعه اقامه كرد.

٢. خداوند دو ركعت از نماز ظهر كاسته، و به جاى آن دو خطبه قرار داده است، تا خطيب جمعه اسلام عزيز را براى مردم تبيين و مصالح و مفاسد مربوط به افراد و جامعه را تشريح كند.

٣. ستايش و حمد و سپاس خداوند در هر دو خطبه واجب است.

4. توصيه نمازگزاران به تقوا و پرهيز از گناه در هر دو خطبه ضرورى است.

5. فرستادن درود و سلام بر پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام لازم است.

6. بايد ميان محل برگزارى دو نمازجمعه حدّاقل سه ميل يعنى حدود يك فرسخ فاصله باشد.

٧. اگر شنوندگان از نظر زبان مختلف باشند، خطيب جمعه لازم است ميان زبان هاى مختلف جمع نموده، شنوندگان را با زبان خود موعظه و نصيحت نمايد.

٨. واجب است امام و خطيب جمعه، ايستاده خطبه بخواند.

٩. سزاوار است خطيب جمعه، به هنگام ايراد خطبه ها و نيز هنگام اقامۀ نماز صدا را بلند كرده، تا نمازگزاران صداى او را بشنوند.

ص:15

١٠. نمازگزاران جمعه، هنگام ايراد خطبه ها، لازم است به طرف امام جمعه نشسته، بيش از مقدارى كه در نمازهاى يوميّه جايز است، به اين طرف و آن طرف نگاه نكنند و روى خود را برنگردانند.

١١. سزاوار است خطيب جمعه در خطبه ها، مصالح دين و دنياى مسلمانان را تبيين و آنان را از رويدادها و حوادث كشورهاى اسلامى و جهان آگاه سازد و از امورى كه براى مسلمانان سودآور و زيانبار است و يا در شئون مختلف زندگى فردى و اجتماعى به آن نيازمندند سخن بگويد و مؤمنان نمازگزار را از چگونگى دخالت بيگانگان و نظام هاى سلطه گر و ظالم و استعمارگر در امور داخلى كشورهاى اسلامى، و استثمار آنان و غارت اموال و ثروت هاى عمومى آگاه نمايد.

١٢. خطيب جمعه بايد خوش بيان بوده، با عباراتى شيوا و رسا و روان سخن بگويد مقتضاى حال را رعايت كند و به آن چه كه در جهان و منطقه مى گذرد آگاه بوده، مصالح اسلام و مسلمين را بداند، شجاع باشد و در راه خدا از سرزنش هيچ ملامت كننده اى نهراسد و با صراحت لهجه و توجه به شرايط زمان و مكان، در اظهار حق و ابطال باطل سخن بگويد و از انجام كارهاى لغو و بى فايده، و هر آنچه موجب كاستن از تأثير نفوذ كلام او مى شود پرهيز نمايد تا در نتيجه، سخن وى قلب ها را تسخير و تحوّل روحى و اخلاقى شنوندگان را در پى داشته باشد.

ص:16

١٣. مستحب است خطيب جمعه در زمستان و تابستان عمامه بر سر نهد و تميزترين لباس ها را بپوشد، عطر بزند و با آرامش و وقار حركت كند.

١4. مستحب است خطيب جمعه قبل از ايراد خطبه ها بالاى منبر قرار گرفته، روبروى مردم بنشيند و به نمازگزاران سلام كند.

١5. مستحب است امام جمعه، چيزى همچون شمشير و كمان و عصا، در دست گرفته، با مردم سخن بگويد.

١6. اگر مسلمانان در انجام مناسك حج، از زينت كردن، ناخن گرفتن، موى كندن و امثال آن منع شده اند، ليكن به نمازگزاران جمعه توصيه شده، ناخن و موى روى لب را كوتاه نموده، مسواك بزنند و هنگام رفتن به نمازجمعه سر را شستشو داده، زينت برگيرند.

انس بن مالك از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده كه آن حضرت فرمود:

مَنْ قَلَّمَ أظافيرَهُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ، وَأخَذَ مِن شارِبهِ وَاسْتاكَ، وَأفرَغَ عَلى رَأْسِهِ مِنَ الماءِ حِينَ يَرُوحُ اِلَى الجُمُعَةِ، شَيَّعَهُ سَبْعُونَ ألفَ مَلَكٍ كُلُّهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ لَهُ، وَيَشْفَعُونَ لَهُ. ١

كسى كه روز جمعه ناخن ها و موى روى لب خود را كوتاه نموده، مسواك بزند و هنگام رفتن به سوى

١) . جامع الاخبار، ص ١٢٢؛ مستدرك الوسائل، ج 6، ص 46

ص:17

نمازجمعه، كمى آب روى سر خود بريزد، هفتاد هزار فرشته او را بدرقه نموده، براى وى [از خداوند] طلب مغفرت و شفاعت مى كنند.

١٧. به مسلمانان توصيه شده، هنگام رفتن به نمازجمعه، و در نمازهاى عيد فطر و قربان از بهترين و تميزترين لباس هاى خود استفاده كنند.

از امام صادق عليه السلام دربارۀ معناى فرموده خداوند بلندمرتبه «خُذُوا زِينَتَكُم عِنْدَ كُلِّ مَسْجدٍ» ١سؤال شد حضرت فرمودند: «در عيد فطر و قربان و جمعه» . ٢

١٨. نمازجمعه از چنان اهميّتى برخوردار است كه فرشتگان در آسمان ها براى شركت كنندگان در نمازجمعه طلب مغفرت و آمرزش مى كنند.

انس بن مالك گفت: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «زمانى كه در شب معراج مرا به طرف آسمان حركت دادند، در زير عرش هفتاد شهر مانند شهرهاى شما را ديدم كه فرشتگان بال هاى خود را گسترده، تسبيح و تهليل خداى كرده و مى گفتند: بار خدايا كسانى را كه در نمازجمعه حاضر مى شوند بيامرز، بار خدايا كسانى را كه روز جمعه غسل مى كنند ببخشاى» . ٣

١٩. مردم از روز پنجشنبه بايد خود را براى حضور در

١) . اعراف: ٣١

٢) . وسائل الشيعه، ج ٧، ص ٣٩5

٣) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٩٠

ص:18

نمازجمعه آماده كنند. امام باقر عليه السلام در پاسخ به سؤالى پيرامون آيۀ «فَاسْعَوْا إلىٰ ذِكْرِ اللّٰهِ. . .» فرمود: «به خدا سوگند به من خبر رسيده كه اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله از روز پنجشنبه خود را براى جمعه آماده مى كردند؛ زيرا روز جمعه، روزى محدود - فشرده - براى مسلمانان است» . ١

از آنجا كه روايت در بيان معناى آيۀ شريفه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوا إلى ذِكْرِ اللّٰهِ. . .» ٢آمده، خود دليل آن است كه امام باقر عليه السلام اهميت شركت و حضور مردم در نمازجمعه را گوشزد فرموده اند.

تأييد اين مطلب، روايت ديگرى است كه امام سجاد عليه السلام از اميرمؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام نقل كرده اند كه آن حضرت فرمود: «هيچ يك از شما روز پنجشنبه دارو نخوريد!» گفته شد اى امير مؤمنان چرا؟ حضرت فرمود: «براى اينكه ضعف و سستى ناشى از مصرف دارو، مانع شركت در نمازجمعه نشود» . ٣

٢٠. مسلمانان بايد خطبه هاى نمازجمعه را دقيقاً استماع نموده، اگر چُرت بر آنان چيره شود، جاى خود را عوض كنند. . .

١) . وسائل الشيعه، ج ٧، ص ٣5٣

٢) . جمعه: ٩

٣) . وسائل الشيعه، ج ٧، ص ٣5٣

ص:19

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايند:

إِذا نَعَسَ أَحَدُكُم فِي الْمَسْجدِ يَوْمَ الجُمُعَةِ فَلْيَتَحَوَّلْ مِنْ مَجْلِسِهِ ذلِكَ اِلى غَيْرِهِ. ١

اگر يكى از شما روز جمعه در مسجد چرت زد، پس جاى خود را با ديگرى عوض كند، تا اين تغيير مكان مانع خواب رفتن نمازگزار شود.

٢١. از سوى ديگر شركت كنندگان در نمازجمعه، با استماع خطبه ها با مصالح دين و دنياى خود آشنا مى شوند؛ چنان كه از على بن موسى الرضا عليه السلام پرسيدند: چرا براى نمازجمعه خطبه قرار داده شده؟ فرمود:

لِأنَّ الْجُمُعَةَ مَشْهَدٌ عامٌّ فَأرادَ أنْ يَكُونَ لِلإمام سَبَبٌ لِمَوْعِظَتِهِم وَتَرْغِيبِهِمْ فِي الطَّاعَةِ، وَتَرهِيبِهِم عَنِ الْمَعْصِيَةِ، وَتَوْقِيفِهِمْ عَلى ما أرادَ مِنْ مَصْلَحَةِ دينِهِم وَدُنْياهُم، ويُخْبِرَهُم بِما وَرَدَ عَلَيهِ مِنَ الأوقاتِ [ الآفاقِ ] وَمِنَ الأحْوالِ الّتي لَهُمْ فِيهَا الْمَضَرَّةُ وَالْمَنْفَعَةُ. ٢

براى اينكه جمعه، روز اجتماع عمومى است و اين خود وسيله اى است تا امام، مردم را موعظه كند و به اطاعت خداوند تشويق نمايد و آنان را از معصيت و گناه و نافرمانى خدا بترساند و مردم را نسبت به مصالح دين و دنيايشان آگاه سازد، و رويدادهايى كه در

١) . مسند احمد، ج ٨، ص 4٧٩

٢) . عيون اخبار الرّضا عليه السلام، ج ٢، ص ١١١

ص:20

دوردست ترين نقاط جهان واقع مى شود را به مردم خبر دهد و جريانات و حوادثى كه سود و زيان مسلمانان در آن است را به اطلاع آنان برساند.

٢٢. شركت كنندگان در نمازجمعه آن قدر عزيزند كه نام آنان را فرشتگان با قلمى زرين و در صفحاتى نقره اى مى نويسند. ١

كسانى كه نامشان در چنين دفاترى ثبت شود مورد رحمت و مغفرت خدا قرار مى گيرند تا جايى كه به آنان خطاب مى شود: «إستَأنِفِ العَمَلَ» ٢؛ «عمل را از نو آغاز كنيد» .

٢٣. كارفرمايان در جامعه اسلامى وظيفه دارند هنگام برپايى نمازجمعه، كارگران را براى شركت در نمازجمعه آزاد بگذارند.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

مَنْ اِسْتَأْجَرَ أجِيراً فَلَا يحبِسْهُ عَنِ الْجُمُعَةِ فَيَأثَمَ، وَإن لَم يَحْبِسْهُ عَنِ الجُمُعَةِ اشتَرَكا فِي الْأجرِ. ٣

اگر كسى كارگرى را روز جمعه براى كارى اجير كند، پس نبايد او را از شركت در نمازجمعه باز دارد كه اگر چنين كند گناهكار است و اگر مانع وى نشد و اجازه شركت در نمازجمعه را به او داد، هر دو در ثواب شريكند.

١) . كافى، ج ٣، ص 4١٣

٢) . وسائل الشيعه، ج ٧، ص ٢٩6

٣) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٧

ص:21

٢4. مسئولان و زندانبانان، زندانيان را با مراقبت مأموران، از زندان خارج و در نمازجمعه شركت دهند.

امام باقر عليه السلام فرمود:

إنّ عليّاً عليه السلام كان يُخْرِجُ أهلَ السُّجونِ مِنَ الحَبْسِ في دَيْنٍ أو تُهَمَةٍ إلَى الْجُمُعَةِ فَيَشهَدُونَها، وَيُضَمِّنُهُمُ الأولياءَ حَتّى يَرُدّونَهُم. ١

همانا روش على عليه السلام چنين بود: زندانيانى كه به دليل تهمت و يا ناتوانى در پرداخت قرض زندانى بودند را، روزهاى جمعه با ضمانت اولياى آنان از زندان خارج مى ساخت، پس در نمازجمعه حاضر مى شدند - و از بركات آن بهره مى گرفتند -.

٢5. حال با توجّه به اهميتى كه نمازجمعه دارد، اگر مسلمانى سه هفته پى در پى بدون عذر شرعى در نمازجمعه شركت نكند، خداوند بر قلب او مُهر زده، نام وى را در شمار منافقان ثبت مى كند؛ چنان كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «مَنْ تَرَكَ ثَلاثَ جُمَعٍ تَهاوُناً بِها طَبَعَ اللّٰهُ عَلىٰ قَلبِهِ» . ٢

٢6. آنان كه با نمازجمعه برخوردى سرد و تخريبى دارند، به ديگر كارها و اعمال عبادى خود ضربه وارد ساخته، بايد از كار خود توبه كنند.

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٢٧

٢) . سنن ابى داود، ج ١، ص 6٣٨

ص:22

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

فَمَنْ تَرَكَها فِي حَياتِي وَبَعدَ مَماتي إلىٰ يَومِ القِيامةِ جُحُوداً لَها وَاسْتِخْفافاً بِحَقِّها فَلا جَمَعَ اللّٰهُ شَمْلَهُ، وَلا بارَكَ اللّٰهُ لَهُ في أمرِهِ. ١

كسى كه در دوران حيات من و يا پس از مرگ من تا روز قيامت، نمازجمعه را ترك كند، چه آن را انكار كند يا سبك بشمارد، خداوند پراكندگى كار او را سامان ندهد و امر او را مبارك نگرداند.

٢٧. نمازجمعه علاوه بر بُعد معنوى و عبادى آن، پيوستگى خاصّى با حكومت و نظام اسلامى دارد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله در دوره سيزده ساله بعثت تا هجرت، در مكّه مكرّمه نمازجمعه اقامه نكردند، ولى پس از هجرت به مدينه و تشكيل حكومت دينى و اسلامى، نمازجمعه را برگزار و مسلمانان را به شركت در آن، امر و تشويق فرمودند.

در دوران خلفاى بنى اميه و بنى عباس نيز، امامان و پيشوايان دين عليهم السلام به دليل عدم برپايى حكومت اسلامى و سلطه عناصر غير صالح، از اقامۀ نمازجمعه خوددارى مى كردند.

٢٨. نمازجمعه، نمازى عبادى - سياسى است و لذا امام و پيشواى مسلمانان و يا امير و شخصى كه از طرف

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ١٠

ص:23

امام مسلمين به اين سمت منصوب شده، بايد نمازجمعه را اقامه كند و هيچ كس نمى تواند در نظام اسلامى بدون اذن ولى امر مسلمين، و از سر خود اقدام به برگزارى نمازجمعه نمايد. از اين رو مسلمانان همه هفته مصالح و مفاسد و مشكلات جامعۀ اسلامى را مستقيم و بدون واسطه از زبان مسئولان نظام مى شنوند و در نتيجه يا توجيه شده و يا براى حلّ آن چاره انديشى مى كنند.

اهمّيت و جايگاه والا و مهمّ نمازجمعه، كه به برخى از آنها اشاره گرديد، خلفاى بنى اميه و بنى عباس را بر آن داشت تا درصدد چنگ اندازى و تصرّف غاصبانه اين منصب حسّاس برآمده، و در نتيجه از آن سوءاستفاده كنند و آن را وسيله و ابزارى براى دستيابى به مطامع و منافع غير الهى و شيطانى خود قرار دهند.

بهره بردارى هاى سياسى حاكمان دور از خدا، از اين فريضه مهمّ دينى و اسلامى قرن ها ادامه يافت تا آنكه خداوند بر مؤمنان خداجوى، و مدافعان حريم دين و ديانت در ايران اسلامى منّت نهاد و انقلاب شكوهمند اسلامى به رهبرى پيشواى خردمند انقلاب حضرت امام خمينى قدس سره به پيروزى رسيد و بار ديگر حكومت الهى و اسلامى استقرار يافت.

يكى از بركات اين نظام مقدس و شكوهمند، برگزارى و اقامۀ نمازجمعه در سرتاسر ميهن اسلامى بود. حضرت

ص:24

امام خمينى قدس سره در اين رابطه فرموده اند:

يكى از مهم ترين چيزهايى كه در اين انقلاب حاصل شد، قضيۀ نمازجمعه است كه در زمان سابق در بين ما مطرود، و در بين اهل سنت به طور دلخواه نبود و غالباً تحت نفوذ قدرت ها انجام مى گرفت كه بحمداللّٰه در اين نهضت، نمازجمعه با محتواى حقيقى آن تحقق يافت. ١

پس از رحلت امام عظيم الشأن و راحلمان، رهبر معظّم و بزرگوار انقلاب اسلامى حضرت آيةاللّٰه خامنه اى - مدّظله -، هدايت و رهبرى امامان جمعه را برعهده گرفته، خود نيز پيشاپيش ديگران به عنوان امام جمعه تهران به اين سنگر مقدس شكوه و عظمت خاصّى بخشيدند. ايشان در رابطه با اهميت و جايگاه والاى نمازجمعه فرموده اند:

. . . نمازجمعه به خودى خود يكى از آن عوامل حفظكننده و باقى دارنده و ضد زوال در درون نظام اسلامى است و تا وقتى اين نماز هست و تا وقتى ائمه محترم جمعه و مردم، قدر نمازجمعه را مى دانند و تا وقتى نمازجمعه «كما هي حقُّها» انجام مى گيرد، بلاشك در جامعه اسلامى، خوف و تزلزل نيست. ٢

مجموعه اى را كه در پيش ديد خود داريد، گزيده اى از

١) . صحيفه نور، ج ١٨، ص ١5١

٢) . با رهبر در سنگر جمعه، ص ١١٧

ص:25

روايات شيعه و سنى در زمينه اهميت نمازجمعه و ويژگى هاى مربوط به آن است كه از زبان رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام بيان شده است.

اميد آنكه خوانندگان عزيز و گرامى را مفيد افتد و رضايت و خشنودى حضرت حقّ را فراهم سازد.

سيد على قاضى عسكر

عضو شوراى سياستگذارى

ائمه جمعۀ سراسر كشور

ص:26

ص:27

جمعه در لغت

. . . وَالْجُمعَةُ - بِضَمِ ّ المِيمِ وَالسُّكُون لُغَتانِ - الْيَوْمُ الْمَعْهُودُ، وَإِنَّما سُمِّي بِهِ، لِاجْتِماعِ النّاسِ فِيهِ لِلصَّلاةِ. وَقِيلَ: لِأنَّهُ تعالى فَرَغَ فِيهِ مِنْ خَلْقِ الأشياءِ فَاجْتَمَعَتْ فِيهِ الْمَخْلُوقاتُ وَقِيلَ: أوَّلُ مَنْ سمّاهُ بِهِ كَعبُ بنُ لؤيٍّ، وَكانَ يُقالُ لَهُ: الْعَروبة. ١

. . . جمعه به ضمّ ميم و سكون آن، دو واژه براى روز معروف - هفتمين روز - است و به دليل اجتماع مردم در اين روز براى نماز، جمعه ناميده شده است.

همچنين گفته شده: جمعه را جمعه ناميدند به دليل آنكه خداوند متعال آفرينش موجودات را در اين روز به پايان رساند سپس آفريده هاى خود را در اين روز گردهم آورد. و نيز گفته شده: اولين كسى كه اين روز را جمعه ناميد كعب بن لؤىّ بود و پيش از آن به جمعه «عروبة» گفته مى شد.

١) . بحارالانوار، ج ٨6، ص ١٢5

ص:28

علاوه بر دو تلفظ فوق، فرّاء جُمْعَه را جُمَعَه بر وزن ضُحَكَة وهُمَزَة نيز ذكر كرده است. ١

والجُمعَةُ اسمٌ للاجتماعِ كما اَنَّ الفُرْقَةَ اسم للافتراقِ. ٢

جمعه اسم مصدر است براى اجتماع همان گونه كه فُرقه اسم مصدر براى افتراق است.

چرا جُمْعه را جمعه ناميدند؟

ابى حمزه گويد: مردى به امام باقر عليه السلام گفت: چگونه جمعه نامگذارى شد؟ حضرت فرمود:

إنَّ اللّٰهَ عَزَّوَجَلّ جَمَعَ فِيها خَلْقَهُ لِوِلايةِ مُحَمَّدٍ وَوَصِيِّهِ فِي المِيثاقِ، فَسَمّاهُ: يَوْمَ الجُمعَةِ لِجَمْعِهِ فِيهِ خَلْقَهُ. ٣

همانا خداوند عزّوجل در روز جمعه، آفريدگان خود را براى پيمان با محمد صلى الله عليه و آله و جانشين او - يعنى على عليه السلام - گرد آورد. پس به دليل گرد آمدن و اجتماع آفريدگان خويش، آن روز را جمعه ناميد.

همچنين امام صادق عليه السلام فرمود:

سُمِّيَتِ الجُمعَةُ جُمعَةً، لِأنَّ اللّٰهَ جَمَعَ الخَلْقَ لِوِلايَةِ مُحَمَدٍ وَأهْلِ بَيْتِهِ - صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِم -. 4

١) . مجمع البيان، ج ١٠، ص 4٣١

٢) . بحارالانوار، ج ٨6، ص ١٢5

٣) . كافى، ج ٣، ص 4١5

4) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 5٩

ص:29

جمعه، جمعه ناميده شد به دليل آنكه خداوند آفريدگان خود را براى - گرفتن پيمان - ولايت محمد و اهل بيت او عليهم السلام گرد هم آورد.

در روايت فوق به جاى كلمه وصىّ، كلمه اهل بيت آورده شده و شعاع روايت را گسترده تر كرده است.

همچنين امام صادق عليه السلام فرمود:

سُمِّيَتِ الجُمعَةُ جُمعَةً لِأَنَّ اللّٰهَ جَمَعَ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله أمْرَهُ. ١

جمعه، جمعه ناميده شد براى اينكه خداوند - در اين روز - كار پيامبر صلى الله عليه و آله را سامان داد.

سلمان به نقل از رسول خدا صلى الله عليه و آله گفت:

إِنَّما سُمِّيَتِ الْجُمعَةُ؛ لاِنَّ آدَمَ جُمِعَ فِيها خَلْقُه. ٢

همانا جمعه ناميده شد براى اينكه آفرينش آدم در اين روز به پايان آمد.

ابى هريره نيز مى گويد: از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدند براى چه اين روز «جمعه» ناميده شد؟ حضرت فرمود:

لِأنَّ فيها طُبِعَتْ طِينَةُ أبيكَ آدَمَ، وَفِيهَا الصَّعْقَةُ وَالْبِعثَةُ، وَفِيهَا البَطشَةُ، وَفِي آخِرِ ثَلاثِ ساعاتٍ مِنْها ساعَةٌ مَن دَعَا اللّٰهَ فيهَا استُجيبَ لَهُ. ٣

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 5٩

٢) . كنزالعمال، ج ٧، ص ٧٠٩

٣) . همان، ص ٧١٧

ص:30

براى اينكه در آن روز، گِل وجود پدرت آدم سرشته شد، و نيز بيهوشى - مردم بر اثر صيحۀ آسمانى - و رستاخيز و روز سخت گيرى در چنين روزى است و در پايان سه ساعت از آن، ساعتى است كه اگر كسى خدا را در آن ساعت بخواند، مستجاب مى شود.

نام هاى ديگر جمعه

از علما منقول است كه جمعه ده نام دارد:

«يوم المَوْلود» به جهت تولد حضرت رسالت صلى الله عليه و آله در آن، و «يوم الفَضْل» و «يوم البركة» و «يوم الرحمة» و «يوم الإجابة» و «يوم العِيد» و «يوم العتيق» و «يوم العروبة» و «يوم الكَرامة» و «يوم الجُمعة» . ١

جمعه در تاريخ

على عليه السلام فرمود: همراه با رسول خدا صلى الله عليه و آله بوديم، مردى آمد و گفت: «اى رسول خدا! پدر و مادرم فداى شما باد! به من بگو چگونه روز يكشنبه را، يوم الاحد ناميدند؟ تا اينكه گفت: پدر و مادرم فداى شما اى رسول خدا صلى الله عليه و آله! از روز جمعه و نامگذارى آن به من خبر دهيد. پس رسول خدا صلى الله عليه و آله گريست و فرمود: «از روز جمعه از من پرسيدى؟» گفت: «آرى» . رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

فرشتگان در آسمان ها، آن را يوم المزيد نامند.

روز جمعه روزى است كه خداوند آدم را آفريد، روز

١) . نمونه اى از تفاسير، ص ٣٠

ص:31

جمعه روزى است كه خداوند در پيكر آدم روح دميد.

روز جمعه روزى است كه خداوند آدم را در بهشت جاى داد

روز جمعه روزى است كه فرشتگان به آدم سجده كردند.

روز جمعه روزى است كه خداوند حواء را براى آدم فراهم آورد.

روز جمعه روزى است كه خداوند به آتش خطاب كرد كه بر ابراهيم سرد و سلامت باش «كُونِي بَرْداً وَسَلاماً عَلىٰ إبْراهِيمَ» . ١

روز جمعه روزى است كه خداوند دعاى يعقوب را مستجاب كرد و پذيرفت.

روز جمعه روزى است كه خداوند گناه آدم را بخشيد.

روز جمعه روزى است كه خداوند بلا را از ايّوب پيامبر برداشت.

روز جمعه روزى است كه خداوند به جاى قربان كردن اسماعيل، گوسفندى بزرگ جثه را براى ابراهيم خليل فرستاد.

روز جمعه روزى است كه خداوند آسمان ها و زمين و آن چه ميان آنهاست را آفريد. ٢

١) . انبياء: 6٩

٢) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 5٩

ص:32

روز جمعه روزى است كه مريم، عيسى - على نبينا و آله وعليه السلام - را حامله گرديد و روز جمعه روزى است كه در آن روح الامين فرود آمد. ١

امام صادق عليه السلام نيز فرمود:

يَخرُجُ قائمُنا اَهْلَ البَيْتِ يَوْمَ الجُمُعَةِ، وَتَقُومُ القِيامَةُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ. ٢

قائم ما اهل بيت روز جمعه ظهور نمايد، و قيامت نيز روز جمعه بر پا مى شود.

جمعه برترين روز

از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود: «خَيْرُ الْأيّامِ يَوْمُ الْجُمُعَةِ» ٣؛ «بهترين روزها، روز جمعه است» .

همين روايت به تعبير ديگر نيز آمده است: «إِنَّ مِنْ اَفْضَلِ أيّامِكُم يَوْمَ الجُمُعَةِ» . 4

سعدبن عباده به نقل از رسول خدا صلى الله عليه و آله گفت:

سَيِّدُ الأيّامِ عِنْدَ اللّٰهِ يَوْمُ الْجُمُعَةِ، أعْظَمُ مِنْ يَوْمِ النَّحْرِ وَالفِطْرِ. . . . 5

١) . كافى، ج ١، ص 4٨٠

٢) . بحارالانوار، ج ٧، صص 5٩ و 6١

٣) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 65

4) . سنن ابى داود، ج ١، ص 5٣5

5) . كنزالعمال، ج ٧، صص ٧٠٨ و ٧١٣

ص:33

سيّد و آقاى روزها نزد خداوند: روز جمعه است، از روز عيد قربان و فطر برتر است. . . .

ابوهريره به نقل از رسول خدا صلى الله عليه و آله گفت:

خَيْرُ يَوْمٍ طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ يَومُ الجُمُعَةِ. . . . ١

بهترين روزى كه خورشيد بر آن تابيده، روز جمعه است. . . .

امام صادق عليه السلام به نقل از پدران بزرگوارشان از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كردند كه فرمود:

إِنَّ اللّٰهَ اختارَ مِنَ الْأيّامِ الْجُمُعَةَ، وَمِنَ الشُّهُورِ شَهْرَ رَمَضانَ، وَمِنَ اللَّيالِي لَيْلَةَ الْقَدْرِ. . . . ٢

همانا خداوند از ميان روزها جمعه را، و از بين ماه ها، ماه رمضان را، و از ميان شب ها، شب قدر را برگزيد. . . .

جمعه عيد مسلمانان

جابر گفت: امام باقر عليه السلام به نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

إنَّ جَبْرَئِيلَ أتانِي بِمِرآةٍ فِي وَسَطِها كَالنُّكْتَةِ السَّوْداءِ، فَقُلْتُ لَهُ: يا جَبْرَئيلُ ما هذه؟ قالَ: هذِهِ الْجُمُعَةُ، قالَ: قُلتُ: وَمَا الْجُمُعَةُ؟ قالَ: لَكُمْ فِيها خَيْرٌ كَثِيرٌ. قالَ: قُلتُ وَمَا الْخَيْرُ الكَثِيرُ؟ قالَ: تَكُونُ لَكَ عِيداً وَلِاُمَّتِكَ مِنْ بَعْدِكَ إِلىٰ يَوْمِ الْقِيامَةِ. . . . ٣

همانا جبرئيل نزد من آمد، در حالى كه آينه اى در دست داشت و در ميانۀ آن چيزى همچون نقطۀ

١) . كنزالعمال، ج ٧، ص ٧١٠

٢) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 6٣

٣) . همان، ص 5٨

ص:34

سياهى بود. گفتم اى جبرئيل! اين چيست؟ گفت: اين جمعه است گفتم: جمعه چيست؟ گفت: در آن براى شما خير فراوانى است. گفتم: خير فراوان چيست؟ گفت: يعنى براى تو و پيروان تو بعد از شما تا روز قيامت عيد مى باشد. . . .

انس نيز گفت: روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله برخلاف قرار هميشگى، كمى ديرتر از خانه خارج شد. پس ياران آن حضرت گفتند: «اى رسول خدا صلى الله عليه و آله! امروز ديرتر از خانه خارج شديد؟» آن حضرت فرمود:

جبرئيل به صورت زنى زيبا و سفيدچهره كه در صورت خود خالى داشت، نزد من آمد و گفت: اين صورت و شكل روز جمعه است. و همان روزى است كه در آن براى تو و پيروان تو خير فراوان نهفته است.

يهود و نصارى مى خواستند اين روز از آن آنها باشد، ولى خداوند عطايشان ننمود.

پس گفتم: اين خال سياه چيست؟ گفت: اين ساعت استجابت دعا است كه اگر [تير] دعا به آن بخورد، به پذيرش نزديك است. و اگر به اجابت نرسد، براى دعاكننده ذخيره خواهد شد و در قيامت از سختى ها و ناراحتى هاى وى مى كاهد. و آن روز، برترين روزها نزد خداوند است. بهشتيان اين روز را «يوم المزيد» مى خوانند. گفتم: يوم المزيد چيست؟ گفت:

در بهشت دره هاى وسيعى هست كه خاك آن

ص:35

از مشكِ خوش بوى سفيدرنگ است. پس در قيامت آن گاه كه روز جمعه فرا رسد، خداوند فرمان دهد تا صندلى هايى از طلا، آنجا بگذارند. سپس فرستادگان خداوند آمده روى آن مى نشينند، صديقان، شهيدان، مؤمنان نيز آمده اطراف آنها مى نشينند، پس خداوند متعال مى گويد: بندگان من حاجت هاى خود را طلب كنيد؟ مى گويند:

خداوندا! خشنودى تو را مى خواهيم. خداوند مى فرمايد: از شما خشنود شدم حاجت ديگرى بخواهيد، پس هر آن چه خواهند آرزو مى كنند و خداوند به آنان مى دهد، چيزهايى كه هيچ چشمى نديده، هيچ گوشى نشنيده، و بر قلب هيچ انسانى خطور نكرده است. سپس خداوند مى فرمايد: از شما خشنود گشتم، آنچه شما را وعده داده بودم، وفا كردم، نعمت خود را بر شما تمام كردم، و اينجا مكان كرامت و بزرگوارى من است.

سپس بهشتيان هر يك به غرفه هاى خويش باز مى گردند تا جمعه اى ديگر كه باز آنان را خواسته و چنين صحنه اى تكرار مى شود.

گفتم: اى جبرئيل! بالاخانه هاى - غرفه ها - آنان چيست؟ گفت: از مرواريد سفيد، و ياقوت قرمز و زمرد سبز درهايى دارد كه هميشه گشوده است،

ص:36

چشمه ها در آن جارى است و هر يك از آنان با همسر خود در آن به سر مى برند. ١

على بن ابى طالب عليه السلام در روز جمعه براى مردم خطبه مى خواند تا اينكه فرمود:

امروز، روزى است كه خداوند آن را براى شما عيد قرار داد و آن برترين روزهاى شما و بالاترين عيد شما است. ٢

انس بن مالك گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

إنَّ هذا يَوْمُ عِيدٍ جَعَلَهُ اللّٰهُ عِيداً لِلنّاسِ. . . . ٣

همانا اين روز، روز عيد است و خداوند آن را براى مردم عيد قرار داده است. . . .

و در تعبيرى ديگر به نقل از ابن عباس آمده كه خداوند اين روز را براى مسلمانان عيد قرار داد. 4

جمعه حج نيازمندان

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «اَلجُمُعَةُ حَجُّ المَساكينِ» 5؛ «جمعه حج مسكينان است» .

و در حديثى ديگر فرمود: «اَلْجُمُعَةُ حَجُّ الْفُقَراءِ» 6؛ «جمعه حج فقيران و نيازمندان است» .

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 6٢

٢) . من لايحضره الفقيه، ج ١، ص 4٣١

٣) . كنزالعمال، ج ٧، ص ٧5٧

4) . همان، ص ٧١٢

5) . بحارالانوار، ج ٨6، ص ٢١٢

6) . كنزالعمال، ج ٧، صص ٧٠٧ و ٧١6

ص:37

شايد در نگاه اوّل چنين تصوّر شود كه مراد از جمعه در احاديث فوق، روز جمعه است، ولى حديث ذيل به خوبى نشان مى دهد كه تعبير حج مربوط به نمازجمعه است؛ چرا كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

اَلْمُسْلِمُ يَوْمَ الجُمُعَةِ مُحْرِمٌ، فَإِن صَلَّى الجُمُعَةَ فَقَدْ أحَلَّ، فَإن جَلَسَ إلىٰ أن يُصلِّيَ الْعَصْرَ كانَ كَمَنْ أتىٰ بِحَجَّةٍ وَعُمرَةٍ. ١

مسلمان روز جمعه مُحْرِم است، پس اگر نمازجمعه را به پا داشت، به تحقيق از احرام خارج و مُحل مى گردد.

پس اگر بنشيند تا نماز عصر را نيز بخواند مانند كسى است كه حج و عمره را به جاى آورده است.

و يا در حديثى ديگر آن حضرت فرمود:

مَنْ صَلَّى الْجُمُعَةَ كُتِبَتْ لَهُ حَجَّةٌ مُتَقَبَّلَةٌ، فَإِنْ صَلَّى العَصْرَ كانَتْ لَهُ عُمرَةٌ. ٢

كسى كه نمازجمعه را اقامه كند براى او ثواب حج مقبولى نوشته شود، پس اگر نماز عصر را نيز بخواند براى او ثواب عمره نوشته شود.

مفهوم اين دو روايت بيانگر ارتباط نمازجمعه با حج، و ثواب و پاداش حج و عمره داشتن است به اين معنى كه اگر كسى روز جمعه را درك نموده، ليكن نمازجمعه را اقامه ننمايد از ثواب حج و عمره محروم مانده است.

١) . كنزالعمال، ج ٧، ص ٧٢٠

٢) . همان

ص:38

سعيد بن مسيّب پيوسته مى گفت:

اَلْجُمُعَةُ اَحَبُّ اِلَيَّ مِنْ حَجَّةِ تَطَوُّعٍ. ١

نمازجمعه نزد من از حج اختيارى و مستحبّى محبوب تر است.

جمعه روز بخشش گناهان

روز جمعه روز آمرزش است. از يك سو مسلمانان به خاطر روز جمعه مورد مغفرت خدا قرار مى گيرند و از سوى ديگر به دليل شركت در نمازجمعه.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

لا يَتْرُكُ اللّٰهُ أحَداً يَوْمَ الجُمُعَةِ اِلّاٰ غَفَرَ لَه. ٢

خداوند هيچ مسلمانى را روز جمعه رها نكند، مگر آنكه او را ببخشايد.

همچنين آن حضرت فرمود:

اَلجُمُعَةُ إلَى الْجُمُعَةِ كَفّارَةُ ما بَيْنَهُما ما لَم تُغْشَ الْكَبائِرُ. ٣

جمعه تا جمعه پاك كننده گناهانى است كه در فاصله بين آن دو انجام شده، در صورتى كه گناه كبيره مرتكب نشده باشد.

امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارشان به نقل از

١) . بحارالانوار، ج ٨6، ص ٢١٢

٢) . كنزالعمال، ج ٧، ص ٧١٠

٣) . سنن ابن ماجه، ص ٢6١

ص:39

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

ما مِنْ مؤمِنٍ مَشىٰ بِقَدَمَيْهِ إلَى الْجُمُعَةِ، إلّاخَفَّفَ اللّٰهُ عَلَيْهِ أهْوالَ يَوْمِ القِيامَةِ بَعْدَ ما يَخْطُبُ الْإمامُ، وَهِيَ ساعَةٌ يَرْحَمُ اللّٰهُ فيهَا المُؤمِنِينَ وَالمُؤمِناتِ. ١

هيچ مؤمنى با پاهاى خود - پياده - به سوى نمازجمعه نمى رود، مگر آنكه پس از خطبه امام جمعه، خداوند از نگرانى ها و وحشت او در روز قيامت مى كاهد. و آن ساعتى است كه در آن خداوند مردان و زنان با ايمان را مشمول رحمت خود قرار مى دهد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

مَنْ أتَى الجُمُعَةَ إيماناً وَاحْتِساباً استَأنفَ العَمَلَ. ٢

هر كس از روى ايمان و با قصد پاك و براى خشنود ساختن خداوند، به نمازجمعه آيد، اعمال خود را از سر گيرد.

«استأنف العمل» ، كنايه از آن است كه خداوند گناهان گذشته او را بخشيده و كارها را از نو آغاز نمايد.

جمعه روز امنيت و آرامش

امام صادق عليه السلام، از پدر و اجداد بزرگوارشان، از على بن ابى طالب عليه السلام و ايشان از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده اند كه آن

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 4٢

٢) . من لايحضره الفقيه، ج ١، ص 4٢٧

ص:40

حضرت فرمود:

إذا كانَ يَوْمُ الجُمُعَةِ نادَتِ الطّيْرُ الطَّيْرَ، وَالْوَحْشُ الْوَحْشَ، وَالسِّباعُ السِّباعَ: سَلامٌ عَلَيْكُمْ هذا يَوْمٌ صَالِحٌ. ١

هنگامى كه روز جمعه فرا مى رسد، پرنده، پرنده را، حيوان بيابانى، حيوان بيابانى و وحشى را، درنده، درنده را ندا داده [گويند] درود و سلام بر شما باد، امروز، روز نيكى است.

على عليه السلام به نقل از رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

إذا كانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ، نَادَتِ الطَّيْرُ الطَّيْرَ، وَالْوَحْشُ الْوَحْشَ، وَالسِّباعُ السِّباعَ، سَلامٌ عَلَيْكُمْ هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ. ٢

آن گاه كه روز جمعه فرا رسد، پرنده، پرنده را، حيوان بيابانى وحشى، حيوان بيابانى را، درنده، درنده را ندا دهد درود بر شما، امروز روز جمعه است.

در تعبيرى ديگر هشام بن حكم گفت: امام صادق عليه السلام فرمود:

. . . . وَلْيَتَهَيَّأْ لِلْجُمُعَةِ، وَلْيَكُنْ عَلَيْهِ فِي ذلِكَ الْيَوْمِ السَّكِينةُ وَالْوَقارُ. . . . ٣

و بايد براى نمازجمعه آماده شود و بايد در اين روز

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 65

٢) . كنزالعمال، ج ٧، ص ٧١6

٣) . كافى، ج ٣، ص 4١٧

ص:41

آرام و متين باشد - يعنى باآرامى و متانت راه رود و آثار عجله و شتاب در او نمايان نشود چرا كه روز جمعه روز آسايش و آسودگى است -.

در روايت ديگرى، زراره از امام باقر عليه السلام نقل كرده كه آن حضرت پس از توصيه به غسل در روز جمعه، و عطر زدن، و بهترين لباس ها را پوشيدن فرمود: «وَعَلَيكَ السَّكينَةَ وَالوَقارَ» ١؛ «بر تو باد به آرامش و متانت» .

جمعه و ارزش هاى مضاعف

امام جواد عليه السلام فرمود:

الأَعْمالُ تُضاعَفُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَأَكْثِرُوا فِيها (فِيهِ) مِنَ الصَّلاةِ وَالصَّدَقَةِ وَالدُّعاءِ. ٢

كارها روز جمعه دو برابر مى شود - يعنى پاداشى دو برابر دارد - پس در اين روز زياد نماز بگزاريد، و صدقه دهيد و دعا كنيد.

امام باقر عليه السلام فرمود: «اَلْخَيْرُ وَالشَّرُّ يُضاعَفُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ» ٣؛ «خوبى و بدى روز جمعه دو برابر مى شود» .

هشام بن حكم گويد: امام صادق عليه السلام در رابطه با مردى كه مى خواست كار خيرى چون صدقه، روزه و امثال آن انجام دهد فرمود: «مستحب است اين كارها در روز جمعه

١) . كافى، ج ٣، ص 4١٧

٢) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 64

٣) . همان، ص 6٠

ص:42

انجام شود و عمل در اين روز دو برابر است» . ١

زريق گويد: امام صادق عليه السلام فرمود:

الصَّدَقَةُ يَوْمَ الجُمُعَةِ تُضاعَفُ، وَلَيْلَةَ الْجُمُعَةِ تُضاعَفُ، وَما مِنْ يَوْمٍ كَيَوْمِ الجُمُعَةِ، وَما لَيْلَةٌ كَلَيْلَةِ الْجُمُعَةِ، يَوْمُها أزْهَرُ، وَلَيْلَتُها غرّاءُ. ٢

صدقه شب و روز جمعه دو برابر مى شود، و هيچ روزى مثل روز جمعه، و هيچ شبى مثل شب جمعه نيست، روزش روشن و درخشان و شبش فروزان است.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «تُضاعَفُ الْحَسَناتُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ» ٣؛ «نيكى ها و خوبى ها روز جمعه دو برابر مى شود» .

جمعه و نظافت

هشام بن حكم گويد: امام صادق عليه السلام فرمود:

لِيَتَزَيَّنْ أحدُكُمْ يَوْمَ الْجُمُعَةِ، يَغْتَسِلُ وَيَتَطَيَّبُ وَيُسَرِّحُ لِحْيَتَهُ وَيَلْبَسُ أنْظَفَ ثِيابِهِ، وَلْيَتَهَيَّأ لِلْجُمُعَةِ. . . . 4

بايد هر يك از شما روز جمعه خويش را زينت نموده، غسل كند، عطر بزند، و ريش خود را شانه

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 6٠

٢) . همان، ص 6١

٣) . كنزالعمال، ج ٧، ص ٧١٢

4) . كافى، ج ٣، ص 4١٧

ص:43

كند، و پاكيزه ترين لباس هايش را بپوشد و براى نمازجمعه آماده شود. . . .

زراره نيز در روايتى ديگر، همين نكات را از امام باقر عليه السلام نقل كرده است. ١

امام صادق عليه السلام در معناى فرموده خداوند بلندمرتبه كه فرمود: «خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» فرمود: «فِي الْعِيدَيْنِ وَالْجُمُعَةِ» ٢يعنى برگرفتن زينت كه در آيه شريفه آمده، در روزهاى جمعه و عيد فطر و عيد قربان است.

همچنين فرمود:

مَن أَخَذَ مِنْ شَارِبِهِ وَقَلَّمَ مِن أظْفارِهِ وَغَسَلَ رَأْسَهُ بِالْخِطْمِيِّ يَوْمَ الْجُمُعَةِ، كانَ كَمَنْ أعتَقَ نَسَمَةً. ٣

كسى كه در روز جمعه قدرى از موى روى لب خود را بزند، و ناخن هايش را كوتاه كند، و سرش را با خطمى شستشو دهد، مانند كسى است كه در راه خدا شتر قربانى كرده است.

و در روايتى ديگر امام صادق عليه السلام فرمود:

كوتاه كردن موى روى لب و ناخن و شستن سر با خطمى در روز جمعه، فقر و نادارى را برطرف، و روزى انسان را افزون مى كند. 4

١) . كافى، ج ٣، ص 4١٧

٢) . تهذيب، ج ٣، ص ٢4١

٣) . كافى، ج ٣، ص 4١٨

4) . همان

ص:44

و در روايتى ديگر امام صادق عليه السلام فرمود: «الغُسْلُ واجِبٌ يَوْمَ الْجُمُعَةِ» ١؛ «غسل روز جمعه واجب است» .

لازم به تذكر است كه برخى فقها با استناد به اين روايت و امثال آن، غسل جمعه را واجب دانسته، ولى بيشتر آنان، اين گونه روايات را حمل بر تأكيد در استحباب كرده اند.

اهميت نمازجمعه

از مجموع رواياتى كه در بخش هاى مختلف اين نوشتار آمده، مى توان به خوبى جايگاه والاى نمازجمعه و اهميّت اين فريضه عبادى سياسى را دريافت به ويژه اينكه برخى تعبيرها بسيار مهم و تكان دهنده بوده، كمتر در رابطه با ديگر عبادات و احكام به كار رفته است.

على عليه السلام فرمود:

ثَلاثَةٌ إنْ أنْتُمْ خالَفْتُمْ فِيهِنَّ أَئِمَّتَكُم هَلَكْتُمْ:

جُمُعَتُكُمْ، وَجِهادُ عَدُوِّكُمْ، وَمَناسِكُكُمْ. ٢

سه چيز است كه اگر در آن با پيشوايانتان به مخالفت برخيزيد نابود مى شويد: نمازجمعه، جهاد با دشمنان،

١) . كافى، ج ٣، ص 4١٧

٢) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٧

ص:45

و مناسك حجّتان.

در حديثى ديگر رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

مَنْ تَرَكَهَا فِي حَياتِي وَبَعْدَ مَماتِي إلىٰ يَوْمِ القِيامَةِ، جُحُوداً لَها وَاسْتِخْفافاً بِحَقِّها، فَلاجَمَعَ اللّٰهُ شَمْلَهُ وَلا بارَكَ اللّٰهُ لَهُ فِي أمْرِهِ، ألا لا صَلاةَ لَهُ، ألا لا حَجَّ لَهُ، ألا لا صَدَقَةَ لَهُ، ألا لا بَرَكَةَ لَهُ، إلّاأنْ يَتُوبَ، فَإنْ تابَ، تابَ اللّٰهُ عَلَيْه. ١

كسى كه در دوران حيات من و يا پس از مرگ من تا روز قيامت، نمازجمعه را ترك كند، چه آن را انكار كند يا سبك بشمارد، خداوند پراكندگى كار او را سامان ندهد، و امر او را مبارك نگرداند. آگاه باشيد نمازى براى او نيست، حجى براى او نيست، صدقه اى براى او نيست، بركتى براى او نيست، مگر آنكه توبه كند. پس اگر توبه كرد، خدا نيز به او توجه نموده، توبه اش را پذيرا شود.

در تعبيرى ديگر على عليه السلام به نقل از رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

ثَلاثٌ لَوْ تَعْلَمَ أُمَّتِي ما لَهُمْ فِيهِنَّ، لَضَرَبُوا عَلَيْهِنَّ بِالسِّهامِ: الْأذانُ، وَالغُدُوُّ إلىَ الْجُمُعَةِ، وَالصَّفُّ الأوّلُ. ٢

سه چيز است كه اگر امّت من منافع و ثواب و بهره خود را از آن مى دانستند، - بر سر دست يابى به آن با

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ١٠

٢) . همان، ص ٣٧

ص:46

يكديگر به رقابت برخواسته - قرعه مى زدند: اذان، رفتن به سوى نمازجمعه و صف اوّل.

انس بن مالك گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

لَمّا أُسرِيَ بي إلَى السَّماءِ لَيْلَةَ الْمِعْراجِ، رَأَيْتُ تَحْتَ الْعَرْشِ سَبْعِينَ ألْفَ مَدِينَةٍ، كُلُّ مَدِينَةٍ كَدُنْياكُمْ، وَمَلائِكَةً ناشِرِي أجْنِحَتِهِمْ، يُسَبِّحُونَ اللّٰهَ، وَيُهَلِّلُونَهُ، وَيَقُولُونَ: اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلَّذِينَ يَحْضُرُونَ صَلاةَ الجُمُعَةِ، اللّهُمَّ أغْفِرْ لِلَّذِينَ يَغْتَسِلُونَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ. ١

هنگامى كه شب معراج مرا به سوى آسمان بردند، در زير عرش، هفتاد شهر را ديدم كه هر شهرى مانند دنياى شما بود و فرشتگان بال هايشان را گشوده، تسبيح و تهليل خدا نموده، و مى گفتند: بار خدايا كسانى را كه در نمازجمعه حضور مى يابند رحمت فرما و ببخشاى، بار خدايا آنان كه غسل جمعه مى كنند را ببخشاى.

اينها و تعبيرهاى ديگرى چون: «آن كس كه سه هفته بدون عذر شرعى نمازجمعه را ترك گويد بر قلبش مهر زنند و يا نامش را در شمار منافقان مى نويسند و. . .» همه نشان از جايگاه رفيع و اهميّت اين نماز عبادى سياسى دارد.

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٩٠

ص:47

پيشينۀ تاريخى نمازجمعه

مسعودى (م ٣45 ه. ق) مى نويسد:

ورود رسول خدا صلى الله عليه و آله به مدينه روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاوّل بود. پس ده سال تمام در مدينه ماند، به هنگام ورود آن حضرت در دهكده قبا، بر «سعد بن خيثمه» وارد شد و مسجد قبا را بنا نمود و روزهاى دوشنبه، سه شنبه، چهارشنبه و پنج شنبه را در قبا ماندند. سپس صبح روز جمعه پس از برآمدن روز به سوى مدينه حركت فرمود، در بين راه محلّه به محلّه گروهى از انصار مهار شتر آن حضرت را در دست گرفته از ايشان مى خواستند تا نزد آنان فرود آيد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله مهار را كشيده، مى فرمود: «راه را براى شتر باز گذاريد كه او مأمور است» . و همچنان به راه خود ادامه مى داد تا در محلّه «بنى سالم بن عوف» وقت نماز فرا رسيد. پس رسول خدا صلى الله عليه و آله با مردم نمازجمعه خواند و اين اوّلين نمازجمعه اى بود كه در اسلام اقامه گرديد.

وى سپس مى افزايد:

در تعداد كسانى كه نمازجمعه با آنان كامل مى شود، اختلاف است. شافعى و گروه ديگرى كه با او هم عقيده اند گفته اند، اقامه نمازجمعه واجب نيست، مگر آنكه تعداد نمازگزاران به چهل نفر و بيشتر برسد و كمتر از آن كافى نيست. ولى ديگر فقيهان از اهل كوفه و غير آن با نظر شافعى مخالفت كرده اند.

ص:48

آن گاه مى نويسد: «نمازجمعه رسول خدا صلى الله عليه و آله در درۀ معروف به «وادى رانُوناء» اقامه گرديد. . .» . ١

حلبى تعداد نمازگزاران را در اوّلين نمازجمعه يكصد نفر ذكر كرده است. ٢

پس از آن، در همين مكان مسجدى ساختند كه به نام «مسجد الجمعة» نامگذارى شد ٣و هم اكنون نيز با همين نام در مدينه منوّره وجود دارد. برخى بر اين باورند كه قبل از ورود رسول خدا صلى الله عليه و آله به مدينه، اسعدبن زرارة، اولين نمازجمعه را اقامه كرده است.

ابن سيرين در اين زمينه گويد:

پيش از آمدن رسول خدا صلى الله عليه و آله به مدينه، انصار با يكديگر اجتماع كرده، گفتند: يهود و نصارىٰ در هر هفته روز خاصّى داشته در آن گرد هم مى آيند. يهود روزهاى شنبه و نصارى روزهاى يك شنبه. ما نيز روزى را براى خود قرار دهيم تا گرد هم آييم و ذكر خدا گوييم و شكر او را به جاى آوريم. سپس نزد «اسعد بن زراره» آمده و روز جمعه را كه پيش از آن «يوم العروبة» ناميده مى شد به عنوان روز اجتماع مسلمانان مطرح كردند. وى نيز پذيرفت و با آنان به صورت جماعت نماز گزارد و آنان را اندرز داد و آن

١) . مروج الذهب، ج ٢، ص ٢٨6

٢) . السيرة الحلبيه، ج ٢، ص 5٩

٣) . همان

ص:49

روز، جمعه ناميده شد، چون روز اجتماع مسلمانان بود. سپس گوسفندى ذبح كرده، نهار و شام را با همان يك گوسفند خوردند [چون تعدادشان كم بود]. اين اولين نمازجمعه اى بود كه پيش از آمدن پيامبر به مدينه اقامه شد. ١

«عبدالرحمان بن كعب بن مالك» گويد:

به هنگام نابينايى پدرم، من راهنماى او بودم. پس هرگاه همراه با او به طرف نمازجمعه مى آمدم، همين كه اذان را مى شنيد، براى «ابى أمامه اسعدبن زرارة» از خدا طلب مغفرت مى كرد. گفتم: اى پدر! چرا هر زمان روز جمعه مؤذن اذان جمعه سر مى دهد شما براى «اسعد بن زرارة» طلب مغفرت مى كنيد؟ پاسخ گفت:

فرزندم وى اوّلين كسى بود كه پيش از آمدن رسول خدا صلى الله عليه و آله به مدينه با ما نمازجمعه گزارد. ٢

اولين جايى كه پس از مدينه، در آن نمازجمعه اقامه گرديد قريه «عبد القيس» در بحرين بود. ٣

نمازجمعه در قرآن

خداوند متعال مى فرمايد:

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ

١) . مجمع البيان، ج ١٠، ص 4٣١

٢) . السيرة الحلبية، ج ٢، ص 5٩

٣) . همان

ص:50

الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلىٰ ذِكْرِ اللّٰهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (جمعه: ٩)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد هنگامى كه ندا داده شود براى نماز در روز جمعه، پس بشتابيد به سوى ياد خدا، و خريد و فروش را وا گذاريد اين براى شما بهتر است اگر بدانيد.

بر اساس آن چه مفسران شيعه و سنّى نگاشته اند، ترديدى نيست كه اين آيه در رابطه با نمازجمعه و وجوب آن نازل شده و دربردارنده نكات قابل توّجهى است:

١. خداوند مؤمنان را در اين آيه مخاطب قرار داده و از اين رهگذر آنان را احترام كرده است.

٢. اين مؤمنانند كه از نمازجمعه بهره مند مى گردند؛ چرا كه مقتضاى ايمان، عمل به واجبات الهى و سبك نشمردن آنهاست و اهتمام به نمازجمعه و شركت در آن فوائد فراوانى را نصيب نمازگزاران جمعه خواهد كرد.

٣. از نمازجمعه به «ذكر اللّٰه» يعنى ياد خدا تعبير شده و از آنجا كه برخى آيات قرآن، آيات ديگر را تفسير مى كند و به مصداق آيۀ شريفه «أَلا بِذِكْرِ اللّٰهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» ١نمازجمعه آرامش بخش قلب هاى مؤمنان خواهد بود و علاوه بر آرامش روحى در دنيا، مى توان به نتيجه اُخروى آن، كه بهشت موعود پروردگار است نيز اشاره داشت:

«يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلىٰ رَبِّكِ

١) . رعد: ٢٨

ص:51

راضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبادِي * وَ ادْخُلِي جَنَّتِي» (فجر: ٢٧ - ٣٠)

اى آن كه داراى نفس مطمئنه اى، به سوى پروردگار خود برگرد در حالى كه هم تو از خدا خشنودى و هم خدا از تو، پس در زمرۀ بندگان من داخل و به بهشت وارد شو.

4. از مردم خواسته شده به طرف نمازجمعه بشتابند «فَاسْعَوا إلىٰ ذِكْرِ اللّٰهِ» .

5. از مردم خواسته شده تا كسب و تجارت و كار را رها نموده، در نمازجمعه شركت كنند. «وَذَرُوا الْبَيْعَ» .

6. جمله «ذٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» ١باز تأكيد ديگرى بر اهميت نمازجمعه است و صريحاً اعلام مى دارد كه ترك كار و كسب و پيشه، و شركت در نمازجمعه براى شما بهتر و پرفايده است اگر بدانيد و توجه كنيد!

٧. در ادامه اين آيه با تعبير «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللّٰهِ خَيْرٌ» ٢به انتقاد از كسانى مى پردازد كه پيامبر صلى الله عليه و آله و نمازجمعه را رها كرده و به سوى مال التجاره شتافته اند و اظهار مى دارد كه آن چه را شما از نمازجمعه و از خداوند دريافت مى داريد بهتر از لهو و تجارتى است كه به دنبال آن رفته ايد.

١) . جمعه: ٩

٢) . جمعه: ١١

ص:52

٨. جمله «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» نيز بيانگر آن است كه از اين راه و از طريق اقامه نمازجمعه مى توان به فلاح و رستگارى دست يافت.

٩. و بالاخره خداوند به لحاظ اهميتى كه براى اين نماز قائل بوده، سوره اى به نام سورۀ جمعه نازل فرموده، و در آن به صراحت در چند آيه مردم را به اقامۀ اين فريضه مهم دعوت فرموده است.

نكته: سوره جمعه مدنى است و يازده آيه دارد، تعداد كلمات آن يكصد و هشتاد و تعداد حروف آن هفتصد و چهل و هشت حرف است ١در تفسير جامع تعداد حروف آن را نهصد و بيست حرف ذكر كرده است. ٢

داستانى شگفت انگيز

جابر بن عبداللّٰه انصارى گويد: روز جمعه با رسول خدا صلى الله عليه و آله نمازجمعه مى خوانديم كه كاروان تجارت از شام وارد شد، نمازگزاران جمعه جز دوازده مرد و يك زن ٣، نماز را رها كرده به طرف كاروان رفتند. سپس اين آيه نازل شد:

«وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللّٰهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ

١) . نمونه اى از تفاسير، ص 64

٢) . همان، ص ١٣4

٣) . مجمع البيان، ج ١٠، ص 4٣٣؛ برخى نيز تعداد را يازده و برخى ديگر هشت نفر ذكر كرده اند

ص:53

وَ اللّٰهُ خَيْرُ الرّازِقِينَ» (جمعه: ١١)

و هنگامى كه تجارت يا سرگرمى را ببينند به سوى آن پراكنده شده، در حال ايستاده شما را ترك گويند به آنان بگو: آنچه نزد خدا است از لهو و سرگرمى و تجارت بهتر است و خداوند بهترين روزى دهندگان است.

دليل اين حركت زشت و ناپسند آن بود كه مردم مدينه در آن سال گرفتار گرسنگى و تورّم و افزايش قيمت ها شده بودند. «دحية بن خليفه» نيز كه از شام مال التجاره مى آورد و تجارت زيتون مى كرد در حالى وارد مدينه شد كه رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله مشغول خواندن خطبه هاى نمازجمعه بودند. مرسوم اين بود كه كاروان هاى تجارى به هنگام ورود به مدينه با نواختن نى و طبل ورود خود را به مردم اطلاع مى دادند. لذا با شنيدن اين صدا بيشتر نمازگزاران كه گمان مى كردند اگر تا پايان نماز بمانند ديگر نصيبى از مال التجاره براى آنان نخواهد ماند، آن حضرت را رها كرده و رفتند. آنان كه باقى ماندند عبارت بودند از:

امام على بن ابى طالب عليه السلام، فاطمه عليها السلام، امام حسن و امام حسين عليهما السلام، سلمان، اباذر، مقداد، صهيب و پنج نفر ديگر.

برخى نيز تعداد را هشت نفر و برخى ديگر يازده نفر ذكر كرده اند.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

خداوند توجه و نظر خود را در اين روز جمعه به

ص:54

مسجد و نمازجمعه من معطوف داشته، و اگر اين گروه هشت نفر باقى نمى ماندند، مدينه با اهل آن در آتش عذاب الهى مى سوختند و همچون قوم لوط، عذاب باريدن سنگ بر آنان نازل مى گشت. ١

مؤلف گران قدر تفسير منهج الصادقين داستان را چنين نقل مى كند:

روز جمعه پيغمبر صلى الله عليه و آله در خطبه بود كه «دحية بن خليفه كلبى» كه به تجارت شام رفته بود، به مدينه رسيد و در عقب او «بنى خزرج» و از پس ايشان «زيد بن متاب» نيز در رسيدند و هر نوبت كه «دحيه» به مدينه آمدى، اكثر انواع طعام از گندم و جو و آرد و برنج و زيت و غيره بياوردى و در «احجار الزيت» كه موضعى بود در بازار مدينه فرود آمدى و آنجا آغاز طبل زدن كردندى تا مردم خبردار شده به خريدن امتعه او توجه نمايند و هرگاه كه اهل مدينه بر آمدن او اطلاع يافتندى همه به استقبال او بيرون رفتندى و در اين روز كه او رسيد طبل فرو كوفتند و مردمان آواز طبل شنيده از مسجد بيرون دويدند و به غير از دوازده كس در مسجد نماند.

پيغمبر صلى الله عليه و آله چون اين حال را مشاهده نمود فرمود:

«لَوْلا هؤُلاءِ لَسُوِّمَتْ لَهُمُ الْحِجارَةُ مِنَ السَّماءِ» اگر اين جماعت نيز رفتندى سنگ ها از آسمان به نام

١) . البرهان فى تفسير القرآن، ج 5، ص ٣٨١

ص:55

هر يك از ايشان نازل گشتى و همه را هلاك ساختى پس حق سبحانه اين آيه فرو فرستاد و ايشان به اين عتاب فرمود.

و از «ابن عباس» منقول است كه در مسجد باقى نماند، مگر هشت كس و «ابن كيسان» گفته كه يازده كس بودند. و جابر بن عبداللّٰه روايت كند كه دوازده كس بودند و من يكى از آنها بودم، و از قتاده نقل است كه اين عمل سه بار از ايشان صادر شد و هر سه نوبت در جمعه بود. ١

نماز عبادى - سياسى

در ميان نمازهاى واجب، مى توان از نمازجمعه به عنوان نماز عبادى سياسى ياد كرد زيرا:

١. نمازجمعه از شئوون حاكم اسلامى است و امام جمعه مناطق مختلف را نيز امام مسلمانان بايد حكم دهد و تعيين كند.

٢. نمازجمعه را بايد به جماعت اقامه كرد و اگر تا شعاع يك فرسخ در يك فرسخ نمازجمعه ديگرى برگزار شود، باطل است.

٢. آنان كه از روى مخالفت و يا سهل انگارى در نمازجمعه شركت نمى كنند، در روايات گوناگون مورد تهديد جدى قرار گرفته اند.

١) . منهج الصادقين، ج ٩، ص ٢٨4

ص:56

٣. دو ركعت از نماز را برداشته و به جاى آن دو خطبه گذاشته اند تا خطيب جمعه كه همان امام و امير جامعه اسلامى است با مردم سخن گفته، آنان را در جريان اخبار و حوادث جهان و رويدادهاى كشور اسلامى بگذارد.

4. به هنگام برگزارى نمازجمعه همه بايد كارها را تعطيل كرده، به سوى نمازجمعه بشتابند.

5. نمازجمعه بر افراد ناتوان و كسانى كه جهاد از آنان برداشته شده واجب نيست، و در نتيجه همچون جهاد با اين نماز برخورد شده است.

6. امام جمعه بايد بر سلاح و يا عصا تكيه زده با مردم سخن بگويد و اين خود نوعى ابراز وجود و قدرت نمايى در برابر دشمنان و بيگانگان است.

حضرت امام خمينى قدس سره بارها در فرمايشات و سخنرانى ها از نمازجمعه به عنوان يك نماز عبادى سياسى ياد كرده اند:

- نمازجمعه يك عبادت سرتاپا سياسى است. ١

- نمازجمعه عبادت است، لكن عبادتى كه مدغم در سياست است، سياست در عبادت مدغم است. ٢

- در هر هفته يك اجتماع بزرگ، از همه [مردم، در يك محل تشكيل مى شود] و نمازجمعه كه مشتمل دو خطبه است كه در آن خطبتين بايد مسائل روز،

١) . صحيفه نور، ج ١٨، ص ٢٧6

٢) . همان، ج ٣، ص ١٢٠

ص:57

احتياجات كشور، احتياجات منطقه و جهات سياسى، جهات اجتماعى، جهات اقتصادى طرح شود و مردم مطلع بشوند بر اين مسائل. ١

منصبى بودن نمازجمعه

بسيارى از فقيهان عالى قدر شيعه با استناد به احاديث و روايات وارده از رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام بر اين باورند كه يكى از شرايط اقامۀ نمازجمعه آن است كه بايد توسط شخص رسول خدا صلى الله عليه و آله و يا امام معصوم عليهم السلام و يا آن كس كه از سوى امام معصوم منصوب شده اقامه گردد، وگرنه به جاى آن لازم است نماز ظهر خوانده شود.

«عمانى، اسكافى - نخستين كسى كه فقه شيعه را تبويب فرموده -، شيخ مفيد و شاگردشان مرحوم علم الهدى، سيد مرتضى و شاگرد ايشان شيخ الطايفه، مرحوم شيخ طوسى در غالب كتبشان و مرحوم سلّار در مراسم و مرحوم حلّى در سرائر و ابن زهره در غنيه تا برسد به طبقه اوّل متأخرين مثل علّامه و محقق همه تصريح به منصبى بودن نمازجمعه فرموده اند و ادّعاى اجماع نسبت به آن كرده اند. بلى از طبقۀ دوم متأخرين مثل شهيدين و بعد از ايشان احتمالات ديگر به چشم مى خورد و قول به وجوب عينى، تعيينى و قول به حرمت ديده مى شود، ولى ملاحظه كلمات اساطين قدما بر اين فتواست

١) . صحيفه نور، ج ٨، ص ٢64

ص:58

كه نمازجمعه منصبى، و از شئون ولايت و مخصوص به وجود امام عادل و بسط يد اوست.

نقل شده است كه مرحوم وحيد بهبهانى، تعداد اجماعات قدما را به چهل نقل رسانده، يعنى چهل نقل اجماع از اساطين قدما را به دست آورده است. بنابراين ادّعاى قطع به اتفاق قدما به منصبى بودن نمازجمعه مجازفه نيست، بلكه كمتر مسأله اى در فقه به اين نحو اتفاق مى افتد و مى توان اجماع مصطلح - اتفاق فقها كاشف از قول معصوم عليه السلام را - در اين مسأله تمام دانست» . ١

همچنين اگر مرورى بر تاريخ برگزارى نمازجمعه از صدر اسلام تاكنون داشته باشيم، به خوبى آشكار است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در سيزده سالى كه در مكه حضور داشتند نمازجمعه را اقامه ننمودند، ولى پس از ورود به مدينه، و آغاز تشكيل حكومت اسلامى از نخستين برنامه هاى رسول خدا صلى الله عليه و آله برقرارى نمازجمعه و اقامۀ آن توسط شخص آن حضرت بود. پس از رحلت آن حضرت نيز، در دوران چهار سال و اندى كه اميرمؤمنان على عليه السلام حكومت داشتند، نمازجمعه اقامه مى شد امّا از آن زمان تاكنون، در تاريخ اسلام ديده نشده است كه يكى از امامان معصوم عليهم السلام نمازجمعه اقامه كرده باشند. دليلش اين است كه آنان مبسوط اليد نبوده و چون حكومت را ديگران غاصبانه در

١) . مباحثى پيرامون نمازجمعه، ص ١٨٧

ص:59

اختيار گرفته بودند و در نتيجه نمازجمعه وسيله اى براى سوءاستفاده دشمنان اسلام و اهل بيت گرديد. لذا از اقامه نمازجمعه خوددارى مى كردند. البته از اينكه در طول تاريخ نمازجمعه و اقامه آن، هميشه در اختيار خلفا و حكومت ها بوده است نيز مى توان اين نكته را استفاده كرد كه نمازجمعه، يك نماز حكومتى و منصبى است.

علاوه بر اين، مرحوم شيخ مفيد يكى از دلايل عقلى، بر امامت حضرت ولىّ عصر - ارواحنافداه - را اقامۀ نمازجمعه برمى شمرد:

وَمِنْ ذلِكَ ما يَقْتَضِيهِ الْعَقْلُ بِالْاِسْتِدْلالِ الصَّحِيحِ مِنْ وُجُودِ إمامٍ مَعْصُومٍ كامِلٍ غَنِيٍّ عَنْ رَعاياه فِي الْأحْكامِ وَالْعُلُومِ فِي كُلِّ زَمانٍ، لاِستِحالَةِ خُلُوِّ الْمُكَلَّفِينَ مِنْ سُلْطانٍ يَكُونُونَ بِوُجُودِهِ أقْرَبُ إلَى الصَّلاحِ وَداعٍ لِلْغُواهِ، مُعَلِّمٍ لِلْجُهّال، مُنَبِّهٍ لِلْغافِلِينَ، مُحَذِّرٍ لِلضَّلالِ، مُقِيمٍ لِلْحُدُودِ، مُنْفِذٍ لِلْأحْكامِ، فاصِلٍ بَيْنَ أهْلِ الْاخْتِلافِ، ناصِبٍ لِلْأُمَراءِ، سادٍّ لِلثُّغُورِ، حافِظٍ لِلْأمْوالِ، حامٍ عَنْ بَيْضَةِ الْإِسْلامِ، جامِعٍ لِلنّاسِ فِي الْجُمُعَةِ وَالْاَعْيادِ. ١

از جمله دلايل، چيزى است كه عقل با دلايل صحيح و درست به آن حكم مى كند كه در هر زمان لازم است امام معصوم و كاملى باشد كه از مردم در فراگيرى

١) . ارشاد مفيد، ص ٣4٢

ص:60

احكام و دانش ها، بى نياز باشد؛ زيرا ممكن نيست زمانى فرا رسد كه تكليف يافتگان، بدون حاكم و سلطانى باشند كه آنان به وسيله او به صلاح و درستى نزديك تر و از فساد و تباهى دور نشوند. بايد امام معصومى باشد كه آموزنده نادانان، هشياركننده غافلان و بى خبران، بيم دهنده گمراهان، اقامه كننده حدود، اجراكننده احكام، پايان دهنده اختلاف ها، گمارندۀ اميران، مسلط و حافظ مرزها، نگاهبان دارايى ها، حمايت كننده كيان اسلام و گردآورندۀ مردم در جمعه ها و عيدها باشد.

على عليه السلام فرمود:

لا يَصِحُّ الْحُكْمُ وَلَا الْحُدُودُ وَلَا الْجُمُعَةُ إلّا بِإِمامٍ. ١

صحيح نيست قضاوت كردن، اجراى حدود و اقامه نمازجمعه، جز به وسيله امام.

همچنين در حديثى ديگر آمده است:

إِنَّ الْجُمُعَةَ وَالْحُكُومَةَ لِإمامِ المُسْلِمِينَ. ٢

اقامه نمازجمعه و قضاوت كردن از آنِ امام مسلمانان است.

اين دو روايت نيز دليل روشنى بر منصبى بودن نمازجمعه است.

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ١٣

٢) . جواهر الكلام، ج ١١، ص ١5٨

ص:61

امام سجاد عليه السلام در دعاى 4٨ صحيفه سجّاديّه فرمود:

اللّهُمَّ! اِنَّ هذَا الْمَقامَ لِخُلَفائِكَ وَاصْفِيائِكَ وَمَواضِعَ اُمَنائِكَ فِي الدَّرَجَةِ الرَّفِيعَةِ الَّتِي اخْتَصَصْتَهُمْ بِها قَدِ ابتَزُّوها.

بارخدايا! همانا اين مقام - يعنى نمازجمعه و عيد قربان - از آنِ جانشينان و برگزيدگان تو است، و جايگاه امناى بلندپايه تو است كه ويژۀ آنها نمودى، و ايشان را به آن اختصاص و برترى بخشيدى، كه به تحقيق غاصبان و ظالمان به حقوق پيشوايان دين - خلفاى بنى اميه - اين مقام را غصب كرده و به ظلم و ستم در اختيار گرفتند.

سپس امام سجاد عليه السلام ادامه مى دهد:

حَتّى عادَ صِفْوَتُكَ وخُلَفاؤُكَ مَغْلُوبِينَ مَقْهُورِينَ مُبْتَزِّينَ، يَرَوْنَ حُكْمَكَ مُبَدَّلاً و كِتابَكَ مَنْبُوذاً، وفَرائِضَكَ مُحَرَّفَةً عَنْ جِهاتِ اَشْراعِكَ وسُنَنَ نَبِيِّكَ مَتْرُوكةً.

تا جايى كه برگزيدگان و جانشينان تو مغلوب و مقهور شدند و حق آنها از دستشان رفت، مى نگرند كه حكم تو تبديل گشته، و كتاب تو را متروك ساخته، و واجبات تو را از اهداف و مقاصد حقيقى آن دور ساخته و تحريف نموده، و سنت هاى پيامبر تو را ترك و رها ساخته اند.

على بن ابى طالب عليه السلام در تعبيرى هشداردهنده فرمود:

ص:62

ثَلاثَةٌ إنْ أنْتُمْ خالَفْتُمْ فِيهِنَّ أئِمَّتَكُمْ هَلَكْتُمْ:

جُمُعَتُكُمْ، وَجِهادُ عَدُوِّكُمْ وَمَناسِكُكُمْ. ١

سه چيز است كه اگر با پيشوايانتان در آنها به مخالفت برخيزيد خود را هلاك و نابود ساخته ايد: نمازجمعه؛ جهاد با دشمنان و مناسك حج.

از مجموع رواياتى كه در اين بخش ذكر شد، به خوبى مى توان فهميد كه نمازجمعه، با حكومت و رهبرى جامعۀ اسلامى ارتباطى مستقيم و تنگاتنگ دارد و علاوه بر ابعاد عبادى و تربيتى، نمازى است سياسى كه در آن، حاكم اسلامى مستقيماً با مردم روبه رو شده، مسائل مبتلابه جامعه را با آنان در ميان مى گذارد.

وجوب نمازجمعه

زرارة بن اعين گويد: امام باقر عليه السلام فرمود:

إنَّما فَرَضَ اللّٰهُ عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْجُمُعَةِ إلَى الْجُمُعَةِ خَمْساً وَثَلاثِينَ صَلاةً، فِيها صَلاةٌ واحِدَةٌ فَرضَهَا اللّٰهُ فِي جَماعَةٍ وَهِيَ الْجُمُعَةُ. . . . ٢

همانا خداوند عزّوجلّ از جمعه تا جمعه ديگر، سى و پنج نماز را واجب گردانيد كه يكى از آنها را خداوند واجب نموده تا به جماعت بخوانند و آن نمازجمعه است. . . .

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٧

٢) . بحارالانوار، ج ٨6، ص ١5٣

ص:63

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

إنَّ اللّٰهَ كَتَبَ عَلَيْكُمُ الْجُمُعَةَ فَرِيضَةً واجِبَةً إلىٰ يَوْمِ الْقِيامَةِ. ١

همانا خداوند نمازجمعه را تا روز قيامت بر شما واجب و مقرّر فرمود.

همچنين فرمودند:

اَلْجُمُعَةُ واجِبَةٌ عَلى كُلِّ مُسْلِمٍ فِي جَماعَةٍ. ٢

نمازجمعه بر هر مسلمانى واجب است و بايد به جماعت خوانده شود.

قطب راوندى نقل كرده كه روز جمعه پيامبر صلى الله عليه و آله خطبه خواند و فرمود:

تُوبُوا إِلىٰ رَبِّكُمْ قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا، وَبادِرُوا بِالْأَعْمالِ الزّاكِيَةِ قَبْلَ أنْ تَشْتَغِلُوا، وَصِلُوا الَّذِي بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ رَبِّكُمْ بِكَثْرَةِ ذِكْرِكُمْ إيّاهُ، وَالصَّدَقَةِ فِي السِّرِّ وَالْعَلانِيَّةِ، وَاعْلَمُوا أنَّ اللّٰهَ فَرَضَ عَلَيْكُمُ الْجُمُعَةَ إلىٰ يَوْمِ الْقِيامَةِ. ٣

پيش از آنكه بميريد، به سوى پروردگارتان توبه كنيد، و قبل از آنكه گرفتار شويد، پيشى بجوييد در انجام كارهاى شايسته، و ميان خود و پروردگارتان پيوند برقرار كنيد با زياد ياد نمودن خداوند، و دادن صدقه

١) . بحارالانوار، ج ٨6، ص ١65

٢) . همان

٣) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ١٠

ص:64

پنهانى و آشكارا، و بدانيد همانا خداوند نمازجمعه را تا روز قيامت بر شما واجب گردانيد.

همچنين رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

اَلْجُمُعَةُ عَلىٰ مَن سَمِعَ النِّداءَ. ١

نمازجمعه بر هر كس كه نداى اذان را بشنود واجب است.

وقت نمازجمعه

سماعه گويد: امام صادق عليه السلام فرمود:

وَقْتُ الظُّهْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ حِينَ تَزُولُ الشَّمْسُ. ٢

وقت نماز ظهر روز جمعه هنگام زوال خورشيد است.

عبداللّٰه بن سنان نيز از آن حضرت نقل كرده كه فرمود:

وَقْتُ صَلاةِ الْجُمُعَةِ عِنْدَ الزَّوالِ، وَوَقْتُ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَقْتُ صَلاةِ الظهرِ في غَيْرِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ. . . . ٣

وقت نمازجمعه هنگام زوال خورشيد است، و وقت نماز عصر در روز جمعه، آن هنگامى است كه در روزهاى ديگر نماز ظهر مى خوانند. . . .

زراره گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى فرمود:

١) . كنز العمال، ج ٧، ص ٧٢٣

٢) . تهذيب، ج ٣، ص ١٢

٣) . همان، ص ١٣

ص:65

اِنَّ مِنَ الْاُمُورِ اُمُوراً مُضَيَّقَةً وَاُمُوراً مُوَسَّعَةً، وَإنَّ الْوَقْتَ وَقْتانِ؛ اَلصَّلاةُ مِمّا فِيهِ السَّعَةُ، فَرُبَّما عَجَّلَ رَسُولُ اللّٰهِ صلى الله عليه و آله وَرُبَّما أَخَّرَ إلّاصَلاةَ الْجُمُعَةِ؛ فَإِنّ صَلاةَ الْجُمُعَةِ مِنَ الْأمْرِ الْمُضَيَّقِ، إنَّما لَها وَقْتٌ واحِدٌ حِينَ تَزُولُ، وَوَقْتُ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَقْتُ الظُّهْرِ فِي سائِرِ الْأيّامِ. ١

همانا بعضى از كارها، امورى محدود و مضيقند و برخى وسيع. زمان - نمازها - نيز دوگونه است، نماز از كارهايى است كه در آن وسعت وقت قرار داده شده، پس چه بسا رسول خدا صلى الله عليه و آله - در خواندن نماز - شتاب نموده در اوّل وقت آن را اقامه مى فرمود و گاهى اوقات نيز آن را به تأخير مى انداخت، مگر نمازجمعه را، چرا كه نمازجمعه از واجبات و امورى است كه وقت محدود و معين دارد و آن وقت زوال خورشيد است، و وقت خواندن نماز عصر در روز جمعه، وقت نماز ظهر در ديگر روزها است.

يَعْلَى بنُ حارِث گفت: از «أياس بن سَلَمَة بْنِ الأكْوَع» شنيدم كه گفت پدرم گفت:

كُنّا نُصَلِّي مَعَ النَّبِيّ صلى الله عليه و آله الْجُمُعَةَ ثُمّ نَرْجِعُ، فَلانَرى لِلحَيْطانِ فَيْئاً نَسْتَظِلُّ بِهِ. ٢

ما با پيامبر صلى الله عليه و آله نمازجمعه را خوانده، سپس

١) . تهذيب، ج ٣، ص ١٣

٢) . سنن ابن ماجه، ص ٣5٠

ص:66

برمى گشتيم، پس براى ديوارها سايه اى نمى ديديم تا از آن بهره گرفته، در سايه ديوار قرار گيريم.

امام صادق عليه السلام فرمود:

اِذا زالَتِ الشَّمْسُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَابْدَأْ بِالْمَكْتُوبَة. ١

هنگامى كه در روز جمعه زوال خورشيد فرا رسيد - يعنى از نصف النهار گذشت - نماز فريضه را آغاز كن.

در روايتى ديگر امام باقر عليه السلام فرمود:

وَقْتُ الجُمُعَةِ اِذا زالَتِ الشَّمْسُ وَبَعْدَهُ بِساعَةٍ. ٢

وقت نمازجمعه هنگامى است كه زوال خورشيد تحقق يابد و پس از آن تا يك ساعت.

كه در روايت فوق آغاز و پايان آن مشخص شده است.

مرحوم علّامه در «قواعد» در رابطه با وقت نمازجمعه فرموده است:

أوَّلُهُ زَوالُ الشَّمسِ، وَآخِرُهُ إذا صارَ ظِلُّ كُلِّ شَيءٍ مِثْلَهُ فَحِينَئِذٍ يَجِبُ الظُّهْرُ. ٣

ابتداى وقت نمازجمعه، هنگام زوال خورشيد و پايان آن هنگامى است كه سايه هر چيزى مانند خود آن باشد پس در اين هنگام - و از اين زمان به بعد - به جاى نمازجمعه، نماز ظهر واجب مى شود.

١) . كافى، ج ٣، ص 4٢٠

٢) . بحارالانوار، ج ٨6، ص ١٧٣

٣) . جامع المقاصد، ج ٢، ص ٣65

ص:67

سپس محقق كركى در شرح فرمودۀ علّامه مى نويسد:

كَوْنُ أَوَّلِ وَقْتِ الْجُمُعَةِ هُوَ زَوالُ الشَّمْسِ، هُوَ مَذْهَبُ أكْثَرِ عُلَمائِنا، بَلْ أكْثَرُ العُلَماءِ. . . وَالنَّصُّ وَالْإجْماعُ حُجَّةٌ عَلَيْهِ.

آغاز وقت نمازجمعه موقع زوال خورشيد بودن، مذهب بيشتر علماى ما بلكه علماى شيعه و سنى است. . . . و نصّ و اجماع نيز دليل بر آن است.

سپس مى فرمايد:

وَأَمّا أَنَّ آخِرَهُ (إذا صارَ ظِلُّ كُلِّ شَيءٍ مِثْلَهُ) فَهُوَ قَوْلُ الشَّيْخِ وَجَمْعٍ مِنَ الْمُتَأَخِّرِينَ. . . . ١

و اما اين آخر وقت نمازجمعه هنگامى باشد كه سايه هر چيز مانند خود آن چيز باشد، قول شيخ است و گروهى از متأخرّان.

حضرت امام خمينى قدس سره در «تحريرالوسيله» در رابطه با وقت نمازجمعه چنين فرموده اند:

وقت نمازجمعه با زوال خورشيد - يعنى همان وقت ظهر شرعى - داخل مى شود. پس هنگامى كه زوال خورشيد تحقق يافت، خواندن نمازجمعه واجب مى گردد، و اگر امام و خطيب جمعه در هنگام زوال خورشيد، خطبه را به پايان رسانده و نمازجمعه را بخواند صحيح است. ولى در رابطه با پايان وقت نمازجمعه به گونه اى كه اگر آن وقت گذشت ديگر

١) . جامع المقاصد، ج ٢، ص ٣66

ص:68

نتوانند نمازجمعه اقامه كنند، اختلاف نظر و اشكال وجود دارد. احوط آن است كه از اوائل ظهر عرفى آن را به تأخير نياندازند و اگر از اين وقت ديرتر شد، احتياط آن است كه به جاى نمازجمعه، نماز ظهر بخوانند؛ گرچه بعيد نيست وقت نمازجمعه تا برگشتن سايه خورشيد به مقدار دو پا، از پاهاى افراد معمولى مردم، امتداد داشته باشد. ١

اين در صورتى است كه نمازجمعه را واجب تخييرى بدانيم، اما اگر واجب عينى دانستيم، حضرت امام خمينى قدس سره مى افزايند:

طول دادن خطبه ها در صورتى كه آن را واجب عينى بدانيم، به مقدارى كه وقت نمازجمعه بگذرد جايز نيست و اگر چنين كند گناه كرده است و نماز ظهر بر او واجب مى شود. كما اينكه اگر واجب تخييرى باشد در چنين فرضى باز نمازجمعه واجب مى گردد، و نمازجمعه اگر وقتش بگذرد قضا ندارد. ٢

جمعيت نمازجمعه

اگر تعداد نمازگزاران جمعه پنج نفر و بيشتر باشند مى توان نمازجمعه اقامه كرد و در كمتر از آن لازم است نماز ظهر خوانده شود.

١) . تحرير الوسيله، ج ١، ص ٢١6

٢) . همان

ص:69

امام صادق عليه السلام فرمود:

يُجَمِّعُ القَوْمُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ إِذا كانُوا خَمْسَةً فَما زادُوا، فَإِنْ كانُوا أقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ فَلاجُمُعَةَ لَهُمْ، وَالْجُمُعَةُ واجِبَةٌ عَلىٰ كُلِّ اَحَدٍ لايُعْذرُ النّاسُ فِيها إلّا خَمْسَةٌ: الْمَرْأَةُ وَالْمَمْلُوكُ، وَالْمُسافِرُ، وَالْمَرِيضُ، وَالصَّبِيُّ. ١

اگر جمعيت قومى پنج نفر يا بيشتر باشند بايد نمازجمعه بخوانند، و اگر پنج نفر كمتر باشند نمازجمعه بر آنان - واجب - نيست. نمازجمعه بر همگان واجب است، مگر پنج دسته: زنان، بردگان، مسافران، بيماران و كودكان.

فضل بن عبدالملك نيز گويد: شنيدم امام صادق عليه السلام مى فرمود:

اِذا كانَ قَوْمٌ فِي قَرْيَةٍ صَلُّوا أرْبَعَ رَكَعاتٍ، فَإنْ كانَ لَهُمْ مَنْ يَخْطُبُ بِهِمْ جَمَّعُوا إذا كانُوا خَمْسَةَ نَفَرٍ، وَاِنَّما جُعِلَت رَكْعَتَيْنِ لِمَكانِ الْخُطْبَتَيْنِ. ٢

اگر قومى در روستايى باشند، نماز را چهار ركعت بخوانند - يعنى نماز ظهر اقامه كنند - و اگر امامى دارند تا براى آنان خطبه بخواند اگر پنج نفر باشند نمازجمعه بخوانند. نمازجمعه دو ركعت قرار

١) . تهذيب، ج ٣، ص ٢٣٩

٢) . همان، ص ٢٣٨

ص:70

داده شده، براى آنكه دو خطبه جايگزين دو ركعت نماز شده است.

و باز در روايتى ديگر ابن ابى يعفور گويد:

امام صادق عليه السلام فرمود:

لاتَكُونُ جُمُعَةٌ ما لَمْ يَكُنِ الْقَوْمُ خَمْسَةً. ١

اگر نمازگزاران كمتر از پنج نفر باشند، نمازجمعه برقرار نمى شود.

امام باقر عليه السلام در روايتى كه از آن حضرت نقل شده فرموده اند:

لا تَكُونُ الْخُطْبَةُ وَالْجُمُعَةُ وَصَلاةُ رَكْعَتَيْنِ عَلى أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةِ رَهْطٍ: الْإمامِ وَأَرْبَعَةٍ. ٢

ايراد خطبه و خواندن دو ركعت نمازجمعه، بر كمتر از پنج نفر واجب نمى شود، امام جمعه و چهار نفر ديگر.

بيمه نمازگزاران جمعه

امام باقر عليه السلام فرمود: امير مؤمنان عليه السلام فرموده است:

ضَمِنْتُ لِسِتَّةٍ عَلَى اللّٰهِ الجَنَّةَ - مِنْهُمْ - رَجُلٌ خَرَجَ إلَى الْجُمُعَةِ فَماتَ فَلَهُ الْجَنَّةُ. ٣

براى شش نفر بهشت را ضمانت مى كنم - يكى از آنها - مردى است كه به طرف نمازجمعه حركت كند، پس بميرد؛ براى او بهشت است.

١) . تهذيب، ج ٣، ص ٢٣٩

٢) . همان، ص ٢4٠

٣) . وسائل الشيعه، ج ٧، ص ٣٠٨

ص:71

نمازجمعه و بخشش گناهان

سلمان گويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

ما مِنْ رَجُلٍ يَتَطَهَّرُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ كَما اُمِرَ، ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْ بَيْتِهِ حَتّى يَأتِيَ لِجُمُعَةٍ، وَيَنْصِتَ حَتّىٰ يَقْضِيَ صَلاتَهُ، إلّاكَفّارَةً لِما قَبْلَهُ مِنَ الْجُمُعَةِ. ١

هيچ مردى نيست كه روز جمعه همان گونه كه فرمان يافته كسب طهارت كند - وضو بگيرد يا غسل كند - سپس از خانه بيرون آمده تا به [محلّ] نمازجمعه برود، و [مى نشيند و به خطيب جمعه گوش فرا داده] سكوت مى كند تا نمازش را به پايان برد، مگر اينكه [اين عمل او] وسيلۀ بخشش گناهان او قبل از نمازجمعه خواهد بود.

ابوالفتوح رازى در تفسير خود از عبداللّٰه بن عباس نقل كرده كه گويد:

إذا كانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ أمَرَ اللّٰهُ تَعالى أنْ يُنْصَبَ عِنْدَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ مِنْبَرٌ وَتَحْتَوِشُهُ الْمَلائِكَةُ، وَيُؤَذِّنَ جَبْرَئِيلُ، وَيُقَدَّمُ مِيكائِيلُ، وَيُصَلُّونَ الْمَلائِكَةُ خَلْفَهُ، فَإذا فَرَغوُا يَقُولُ جِبْرائِيلُ: إلهِي وَهَبْتُ ثَوابَ هذَا الْأذانِ لِأمَّةِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله وَيَقُولُ مِيكائِيلُ:

وَهَبْتُ ثَوابَ هذِهِ الْإمامَةِ لِلْأئِمَّةِ مِنْ اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله، وَتَقُولُ الْمَلائِكَةُ: وَهَبْنا ثَوابَ هذِهِ الصَّلاةِ لِلْمُصَلِّينَ مِنْ اُمَّةٍ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله فَيَقُولُ اللّٰهُ

١) . كنزالعمال، ج ٧، ص ٧١٣

ص:72

تَعالى: تَجُودُونَ عَلَيَّ، وَأنا أوْلىٰ بِالْجُودِ وَالْكَرَمِ، اُشْهِدُكُم أنّي غَفَرْتُ ذُنُوبَ اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله فَيَتَفَرَّقُونَ إلَى الْجُمُعَةِ الْاُخْرىٰ. ١

هنگامى كه روز جمعه فرا رسد، خداوند متعال فرمان دهد تا نزد «بيت المعمور» منبرى برپا كنند و فرشتگان اطراف آن گرد آيند، جبرئيل اذان گويد و ميكائيل امامت كند و فرشتگان پشت سر او نماز گزارند. پس چون نماز را به پايان برند، جبرئيل گويد: معبود من! پاداش اين اذان را به امّت محمد صلى الله عليه و آله بخشيدم و ميكائيل مى گويد: ثواب اين امامت را به امامان از امّت محمد صلى الله عليه و آله بخشيدم، و فرشتگان مى گويند: ثواب اين نماز را به نمازگزاران از امّت محمد صلى الله عليه و آله بخشيديم. پس خداوند مى فرمايد: در بخشش بر من پيشى مى گيريد و حال آنكه من به بخشش و كرم سزاوارتر و اولى هستم.

شما را گواه مى گيرم كه من گناهان اُمّت محمد صلى الله عليه و آله را بخشيدم. پس پراكنده مى شوند تا جمعه اى ديگر.

همچنين رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند:

. . . وَالْمَشْيُ إلَى الْجُمُعَةِ كُلُّ قَدَمٍ مِنْها كَعَمَلِ عِشْرِينَ سَنَةً، فَإذا فَرَغَ مِنْ صَلاةِ الْجُمُعَةِ اُجِيزَ بِعَمَلِ مِائَتَي سَنَةٍ. ٢

. . . كسى كه پياده به سوى نمازجمعه در حركت است،

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 6١؛ تفسير ابوالفتوح رازى، ج 5، ص ٣٢5

٢) . كنزالعمال، ج ٧، ص ٧٢٠

ص:73

هر قدمى كه برمى دارد، مانند عمل بيست سال است - و پاداش بيست سال دارد -. پس هنگامى كه نمازجمعه را به پايان برد، پاداش دويست سال به او عنايت گردد.

عقوبت ترك نمازجمعه

ابى بصير و محمد بن مسلم كه هر دو از ياران و اصحاب امام باقر و امام صادق عليهما السلام و از راويان معتبر مى باشند، گويند كه ما هر دو از امام باقر عليه السلام شنيديم كه مى فرمود:

مَنْ تَرَك الجُمُعَةَ ثَلاثاً مُتَواليةً بِغَيْر عِلَّةٍ، طَبَعَ اللّٰهُ عَلى قَلْبِهِ. ١

كسى كه نمازجمعه را سه هفته پى درپى، بى جهت و بدون عذر شرعى ترك كرده و در آن شركت نكند، خداوند بر قلب او مُهر زند. - يعنى لياقت پذيرش حق را از او مى گيرد -.

زرارة نيز گويد: امام باقر عليه السلام فرمود:

صَلاةُ الْجُمُعَةِ فَرِيضَةٌ، وَالْاجتِماعُ إلَيْها فَرِيضَةٌ مَعَ الْإمامِ، فَإِنْ تَرَكَ رَجُلٌ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ ثَلاثَ جُمَعٍ فَقَدْ تَرَكَ ثَلاثَ فَرائِضَ، وَلا يَدَعُ ثَلاثَ فَرائِضَ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ إلّاٰ مُنٰافِقٌ. ٢

١) . ثواب الاعمال، ج ٢، ص 5٢4

٢) . همان

ص:74

نمازجمعه واجب است و اجتماع براى اقامۀ آن با امام نيز واجب است. پس اگر مردى بدون دليل - عذر شرعى - سه هفته پياپى نمازجمعه را ترك كند، سه واجب از واجبات الهى را ترك كرده، و سه واجب دينى را بدون دليل كسى ترك نكند، مگر آنكه منافق باشد.

امام صادق عليه السلام فرمود:

إنَّ اللّٰهَ أكْرَمَ الْمُؤْمِنِينَ بِالْجُمُعَةِ، فَسَنَّها رَسُولُ اللّٰهِ صلى الله عليه و آله بِشارَةً لَهُمْ، وَتَوْبِيخاً لِلْمُنافِقِينَ، وَلا يَنْبَغِي تَرْكُها مُتَعَمِّداً؛ فَمَنْ تَرَكَها مُتَعَمِّداً فَلا صَلاةَ لَهُ. ١

همانا خداوند مؤمنان را به سبب جمعه - نمازجمعه - گرامى داشت. سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله آن را براى مؤمنان مژده و بشارت و براى منافقان وسيله سرزنش و نكوهش قرار داد، ترك آن از روى اراده و اختيار شايسته نيست. پس اگر كسى آن را عمداً ترك كند، نمازى براى او نيست.

در حديثى ديگر رسول خدا صلى الله عليه و آله تعبيرهاى تندترى درباره تاركين نمازجمعه دارند. آن حضرت در خطبه اى طولانى كه آن را شيعه و سنّى نقل كرده اند، فرمود:

إنَّ اللّٰهَ تَبارَكَ وَتَعالىٰ فَرَضَ عَلَيْكُمُ الْجُمُعَةَ، فَمَنْ

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 5

ص:75

تَركَها فِي حَياتِي أوْ بَعْدَ مَوْتِي استِخْفافاً بِها أوْ جُحُوداً لَها فَلا جَمَعَ اللّٰهُ شَمْلَهُ، وَلا بارَكَ لَهُ في أمْرِهِ، ألا وَلا صَلاةَ لَهُ، ألا وَلا زَكاةَ لَهُ، ألا وَلا حَجَّ لَهُ، ألا وَلا صَوْمَ لَهُ، ألا وَلا بِرَّ لَهُ، حَتّىٰ يَتُوبَ. ١

همانا خداوند تبارك و تعالى نمازجمعه را بر شما واجب ساخت، پس اگر كسى در زنده بودن من يا پس از مرگ من به دليل انكار و يا سبك شمردن، آن را ترك كند، خداوند پريشانى او را برطرف نساخته، كار او را مبارك نگرداند. آگاه باشيد نمازى براى او نيست.

آگاه باشيد زكاتى براى او نيست. آگاه باشيد حجّى براى او نيست. آگاه باشيد روزه اى براى او نيست. آگاه باشيد هيچ خوبى و خيرى براى او نيست، تا آنكه توبه كند.

و سرانجام برخورد رسول خدا صلى الله عليه و آله با كسانى كه در نمازجمعه شركت نمى كنند از گفتار به مرحله عمل رسيده و مى فرمايد:

لَقَدْ هَمَمْتُ اَنْ آمُرَ فِتْيانِي أنْ يَجْمَعُوا حُزَماً مِنْ حَطَبٍ ثُمَّ أنْطَلِقَ فَاُحَرِّقَ عَلىٰ قَومٍ بُيُوتَهُم لا يَشْهَدُونَ الْجُمُعَةَ. ٢

تصميم گرفتم جوانان خود را فرمان دهم، تا هيزم جمع نموده، سپس رهسپار خانه كسانى شوم كه در نمازجمعه شركت نمى كنند و - خانه هاى آنان را - آتش زنم.

١) . وسائل الشيعه، ج ٧، ص ٣٠٢

٢) . سنن بيهقى، ج 4، ص ١٧٠

ص:76

برخورد شياطين در روز جمعه

على عليه السلام به نقل از رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

إذا كانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ غَدَتِ الشَّياطِينُ بِرَاياتِها إلىٰ الأسْواقِ، فَيَرْمُونَ النّاسَ بِالتَّرابِيثِ أوْ الرَّبائِثِ، وَيُثَبِّطُونَهم عَنِ الْجُمُعَةِ. . . . ١

هنگامى كه روز جمعه فرا رسد، شيطان ها از بامدادان پرچم هايشان را برداشته به سوى بازارها مى روند، و مردم را هدف قرار داده، موانعى براى آنان ايجاد مى كنند و در نتيجه آنان را از رفتن به نمازجمعه باز مى دارند.

نمازجمعه و منافقان

امام صادق عليه السلام فرمود:

إنَّ اللّٰهَ أكْرَمَ الْمُؤْمِنِينَ بِالْجُمُعَةِ، فَسَنَّها رَسُولُ اللّٰهِ صلى الله عليه و آله بِشارَةً لَهُمْ، وَتَوْبِيخاً لِلْمُنافِقِين. . . . ٢

همانا خداوند مؤمنان را به وسيله نمازجمعه گرامى داشت و رسول خدا صلى الله عليه و آله آن را براى مؤمنان بشارت و براى منافقان وسيلۀ سرزنش و نكوهش قرار داد. . . .

على عليه السلام فرمود:

مَنْ تَرَكَ الْجُمُعَةَ ثَلاثاً مُتَتابِعَةً لِغَيْرِ عِلَّةٍ، كُتِبَ مُنافِقاً. ٣

١) . كنزالعمال، ج ٧، ص ٧٣6

٢) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 5

٣) . همان، ص ٩

ص:77

كسى كه سه هفته پى درپى، نمازجمعه را بدون دليل و عذر شرعى ترك كند، در شمار منافقان به حساب آيد.

نمازجمعه در سرما و گرما

انس بن مالك گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

ألا أُخبِرُكُم بِأَهْلِ الْجَنَّةِ؟ مَنْ لا يَشْغَلُهُ عَنِ الْجُمُعَةِ حَرٌّ شَدِيدٌ، وَلا بَرْدٌ شَدِيدٌ، وَلا رَدْغٌ. ١

آيا شما را از اهل بهشت آگاه نسازم؟ [آنان كسانى هستند كه] گرما و سرماى شديد، و گِل و لاى [ايجاد شده به خاطر باران] آنان را از حضور در نمازجمعه باز ندارد.

آمادگى براى نمازجمعه

على بن ابى طالب عليه السلام فرمود:

إنَّ رَسُولَ اللّٰه صلى الله عليه و آله قالَ: كَيْفَ أنْتُمْ إِذا تَهَيَّأَ أحَدُكُمْ لِلْجُمُعَةِ عَشِيّةَ الْخَمِيسِ، كَما تَتَهَيَّأُ الْيَهُودُ عَشِيَّةَ الْجُمُعَةِ لِسَبْتِهِمْ. ٢

١) . كنزالعمال، ج ٧، ص ٧١٩

٢) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 4٣

ص:78

همانا رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: چگونه خواهيد بودهنگامى كه يكى از شما پنج شنبه شب، خود را براى جمعه آماده كند؟ همچنان كه يهوديان خود را از جمعه شب، براى شنبه آماده مى كردند؟

امام صادق عليه السلام فرمود:

إِنَّ عَلِيّاً عليه السلام نَهىٰ أنْ يُشرَبَ الدَّواءُ يَوْمَ الْخَمِيسِ، مَخافَةَ أنْ يَضْعُفَ عَنِ الْجُمُعَةِ» . ١

على عليه السلام نهى فرمود از اينكه روز پنج شنبه دارو خورده شود، از بيم آنكه موجب ناتوانى آنان گرديده و نتوانند در نمازجمعه شركت كنند.

امام باقر عليه السلام فرمود:

وَاللّٰهِ لَقَدْ بَلَغَنِي أنَّ أصْحابَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله كانُوا يَتَجَهَّزُونَ لِلْجُمُعَةِ يَوْمَ الْخَمِيسِ لِأنَّهُ يَوْمٌ مُضَيَّقٌ عَلَى الْمُسْلِمِينَ. ٢

به خدا سوگند! به من خبر رسيده است كه اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله پيوسته از روز پنج شنبه براى جمعه - و اعمال روز جمعه - آماده مى شدند؛ زيرا روز جمعه، روزى محدود و فشرده براى مسلمانان است.

يعنى زمان محدود و اعمال آن فراوان است.

سياست هاى تشويقى

مرحوم قطب راوندى در كتاب «لبّ اللباب» حديثى نقل كرده كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 4٣

٢) . كافى، ج ٣، ص 4١5

ص:79

اِشْتَرُوا لِصِبْيانِكُمُ اللَّحْمَ، وَذَكِّرُوهُمْ يَوْمَ الْجُمُعَةِ. ١

براى كودكان خود گوشت خريدارى كنيد، و روز جمعه را به آنان يادآور شويد.

امام على بن موسى الرّضا عليه السلام نيز فرمود:

اَطرِفُوا أهالِيكُمْ فِي كُلِّ جُمُعَةٍ بِشَيءٍ مِنَ الْفاكِهَةِ وَاللَّحْمِ، حَتّىٰ يَفْرَحُوا بِالْجُمُعَةِ. ٢

در هر جمعه براى خانواده خويش مقدارى ميوه و گوشت فراهم سازيد تا به آمدن جمعه خوشحال گردند.

در زمينه خريد ميوه براى خانواده، روايت ديگرى را با همين عبارات، امام صادق عليه السلام به نقل از پدران بزرگوارشان، از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل فرموده اند. ٣

روايات فوق بيانگر اين نكته مهم است كه مسلمانان بايد فرزندان خود را از كودكى با اهميّت روز جمعه و اعمال آن كه نمازجمعه نيز يكى از مهم ترين آنهاست، آشنا ساخته، به انجام آن كارها تشويق و ترغيب نمايند. طبيعى است كه چون در گذشته درآمدها محدود و زندگى مردم با سختى و مشقت همراه بوده، ايجاد رفاه نسبى و گشايش در زندگى، وسيله اى مناسب براى تشويق مردم براى شركت در اجتماعات و انجام فرايض دينى بوده است.

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٩٩

٢) . همان؛ فقه الرضا عليه السلام، ص ٣55

٣) . ر. ك: مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٩٨

ص:80

آداب رفتن به نمازجمعه

هشام بن حكم از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه فرمود:

لِيَتَزَيَّنْ أحَدُكُمْ يَوْمَ الْجُمُعَةِ، يَغْتَسِلُ، وَيَتَطَيَّبُ وَيُسَرِّحُ لِحْيَتَهُ، ويَلْبَسُ أنْظَفَ ثِيابِهِ، ولْيَتَهَيَّأْ لِلْجُمُعَةِ، وَلْيَكُنْ عَلَيْهِ فِي ذٰلِكِ الْيَوْمِ السَّكِينَةُ وَالْوَقارُ، وَلْيُحْسِنْ عِبادَةَ رَبِّهِ، وَلْيَفْعَلِ الْخَيْرَ ما استَطاعَ، فَإِنَّ اللّٰهَ يَطَّلِعُ عَلىٰ [ أهْلِ ] الْأرْضِ لِيُضَاعِفَ الحَسَناتِ. ١

بايد هر يك از شما در روز جمعه زينت برگيرد، غسل كند، خود را معطر و خوشبو كند، ريش خويش را شانه زند، تميزترين لباس هايش را بپوشد، و براى نمازجمعه آماده شود، و بر اوست كه در اين روز آرام و متين باشد، خداى را نيكو پرستش كند، و هر چه مى تواند كار خير انجام دهد، همانا خداوند بر اهل زمين و اعمال آنان آگاهى داشته، كارهاى شايستۀ مردم را دو چندان پاداش مى دهد.

امام صادق عليه السلام در روايتى ديگر در تفسير آيۀ «خُذُوا زِيَنَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» ٢فرمود: «فِي الْعيدَيْنِ وَالْجُمُعَةِ» ٣؛ يعنى مراد از برگرفتن زينت در هر مسجد، در عيد فطر و قربان و جمعه است.

١) . كافى، ج ٣، ص 4١٧

٢) . اعراف: ٣١

٣) . تهذيب، ج ٣، ص ٢4١

ص:81

از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده كه بر منبر مى فرمود:

مَنْ جاءَ مِنْكُم [ إلىَ ] الْجُمُعَة فَلْيَغْتَسِلْ. ١

هر كدام از شما كه در نمازجمعه شركت مى كند، بايد غسل كند.

ابوسعيد خُدْرى گفت كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

مَنِ اغْتَسَلَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ، وَاسْتاكَ، وَمَسَّ مِنْ طِيبٍ اِنْ كانَ عِنْدَهُ، وَلَبِسَ مِنْ أحْسَنِ ثِيابِهِ، ثُمَّ خَرَجَ حَتّىٰ يَأْتِيَ الْمَسْجِدَ، فَلَمْ يَتَخَطَّ رِقابَ النّاسِ، حَتّىٰ رَكَعَ ما شاءَ أنْ يَرْكَعَ، ثُمَّ أنْصَتَ إذا خَرَجَ الْإمامُ، فَلَمْ يَتَكَلَّمْ حَتّىٰ يَفْرُغَ مِنْ صَلاتِهِ، كانَتْ كفَّارَةً لِما بَيْنَها وَبَيْنَ الْجُمُعَةِ الَّتِي قَبْلَها. ٢

هر كس روز جمعه غسل كرده، مسواك بزند، و از عطر اگر دارد استفاده نمايد، و بهترين لباس هايش را بپوشد، سپس از منزل بيرون آمده به مسجد درآيد، و از روى گردن مردم عبور نكند، سپس هنگامى كه امام جمعه، خطبه آغاز كرد، سكوت كند، و سخن نگويد تا نماز را به پايان برساند، سبب آمرزش گناهان او از آن جمعه، تا جمعه قبل از آن خواهد شد.

عِكْرَمَة گويد: گروهى از مردم عراق به ابن عباس گفتند: «آيا شما غسل روز جمعه را واجب مى دانى؟» ابن عباس گفت: «نه، ولى آن كه غسل كند بهتر و پاكيزه تر

١) . مسند الحميدى، ج ٢، ص ٢٧6؛ كنزالعمال، ج ٧، ص ٧5٨

٢) . مسند احمد، ج ٣، ص ٨١

ص:82

است، و اگر غسل نكند بر او واجب نيست» . سپس گفت:

من به زودى خواهم گفت كه غسل از چه زمانى شروع شد، آن روزها مردم در سختى بوده، زياد تلاش مى كردند، لباس هاى پشمى مى پوشيدند و با كشيدن بار بر دوش كار مى كردند، مسجد آنان به نام عريش نيز تنگ و سقف آن كوتاه بود، يك روز رسول خدا صلى الله عليه و آله در هواى گرم به مسجد آمد، و به دليل پوشيدن لباس هاى پشمى مردم عرق كرده، بوى آن ديگران را آزار مى داد. پس وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله آن بو را احساس كرد، فرمود: اى مردم! وقتى چنين روزى - يعنى روز جمعه - فرا مى رسد غسل كنيد، و از بهترين روغن و عطرى كه به آن دسترسى داريد استفاده كرده، خود را خوشبو كنيد.

ابن عباس ادامه داد:

سپس خداوند خير و خوبى را بر مردم نازل فرمود، و آنان لباس هاى غير پشمى پوشيدند، كار آنان كمتر شد، مسجدشان توسعه يافت و ديگر مانند گذشته بوى عرق بعضى، ديگران را آزار نمى داد. ١

انس بن مالك از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود:

مَنْ قَلَّمَ أظافِيرَهُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ، وَأخَذَ مِنْ شارِبِهِ وَاسْتاكَ، وَأفْرَغَ عَلىٰ رَأسِهِ مِنَ الْماءِ حِينَ يَرُوحُ اِلَى الْجُمُعَةِ، شيَّعَهُ سَبْعُونَ ألْفَ مَلَكٍ كُلُّهُمْ

١) . سنن ابى داود، ج ١، ص ٢5٠

ص:83

يَسْتَغْفِرُونَ لَهُ، وَيَشْفَعُونَ لَهُ. ١

كسى كه روز جمعه ناخن خويش را كوتاه كند، و قدرى از موى روى لب را بزند، و مسواك كند، و هنگام رفتن به سوى نمازجمعه بر سر خويش قدرى آب بريزد - كنايه از آنكه غسل كند - هفتاد هزار فرشته او را تا محل نمازجمعه همراهى كرده، براى وى استغفار نموده، او را شفاعت كنند.

نام نويسى فرشتگان

اباذر غفارى از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود:

هنگامى كه روز جمعه فرا رسد، خداوند متعال فرشتگان را در حالى كه قلم هايى از طلا و كاغذهايى از نقره در دست دارند به زمين مى فرستد. پس آنان آمده و در مساجد مى ايستند و نام كسانى را كه به مسجد مى آيند به ترتيب مى نويسند. اوّلى، پس از او و. . . پس آن گاه كه نام هفتاد نفر از آنان را نوشتند، فرشتگان گويند: اينها به تعداد هفتاد نفرى كه موسى از امّت خويش آنان را برگزيد. سپس در بين صفوف نمازگزاران به حركت در آمده، به جستجوى كسانى مى پردازند كه در نمازجمعه نيستند. سپس مى گويند:

فلانى كجاست؟ به آنان گفته مى شود: او بيمار است.

فرشتگان مى گويند: بار خدايا! او را شفا ده تا

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 46

ص:84

نمازجمعه را به پاى دارد. مى گويند: فلانى كجاست؟ گفته مى شود: به مسافرت رفته است. فرشتگان مى گويند: بار خدايا! او را سالم بازگردان، به درستى كه او يار و همنشين جمعه است. فلانى كجاست؟ مى گويند: از دار دنيا رفت. فرشتگان مى گويند: بار خدايا! او را ببخشاى، همانا او نمازجمعه اقامه مى كرد. ١

مرحوم شهيد ثانى در رسالۀ «اكمال الجمعه» خود حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده اند كه آن حضرت فرمود:

هنگامى كه روز جمعه فرا رسد، فرشتگان بر هر درى از درهاى مساجد حضور يافته، اسامى نمازگزاران جمعه را به ترتيب مى نويسند، اوّل، پس از او. . . پس آن هنگام كه امام [جمعه بر منبر نشست] دفاتر را بسته، مى آيند در صفوف نمازگزاران مى نشينند و ذكر [يعنى خطبه ها] را گوش مى دهند. ٢

اگر سؤال شود كه اين نام نويسى ها چه سودى براى نمازگزاران دارد؟ رسول خدا صلى الله عليه و آله در حديثى ديگر آن را پاسخ داده اند:

يَجْلِسُ النّاسُ مِنَ اللّٰهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلىٰ قَدْرِ رَواحِهِمْ إلَى الْجُمُعاتِ، الأوَّلُ وَالثّانِي وَالثّالِثُ.

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٣٨؛ تفسير ابوالفتوح رازى، ج 5، ص ٣٢5

٢) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٣٨

ص:85

قَوْلُه مِنَ اللّٰه: أي مِن كَرامَتِهِ وَنَحْوِها. ١

نزديك بودن مردم به خداوند در روز قيامت، به اندازه دفعاتى است كه آنان در نمازجمعه ها شركت داشته اند، اوّل، دوّم و سوّم. . . نزديك بودن به خدا به معنى نزديك بودن به كرامت حق تعالى و امثال آن است.

امام صادق عليه السلام نيز فرمود:

. . . إنَّكُمْ لَتَتَسابَقُونَ إلى الجَنَّةِ عَلىٰ قَدْرِ سَبقِكُمْ إلَى الْجُمُعَةِ. ٢

. . . همانا شما براى ورود به بهشت بر يكديگر پيشى مى گيريد به مقدارى كه براى رفتن به طرف نمازجمعه از ديگران سبقت گرفته بوديد.

بنابراين، آن كسانى كه پيش از ديگران خود را به محل برگزارى نمازجمعه برسانند، روز قيامت و در بهشت به خدا نزديك تر، و از نعمت هاى الهى بهره مندترند.

تعطيلى عمومى

رسول خدا فرمود:

إذا أذَّنَ الْمُؤَذِّنُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ حَرُمَ الْعَمَلُ. ٣

هنگامى كه مؤذن، روز جمعه اذان بگويد - و مردم را به سوى نمازجمعه فرابخواند - كاركردن حرام گردد.

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٣٨؛ كنزالعمال، ج ٧، ص ٧١٠

٢) . بحارالانوار، ج ٨6، ص ٢١٣

٣) . كنزالعمال، ج ٧، ص ٧٢٣

ص:86

در سورۀ جمعه خطاب به مؤمنان آمده است:

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلىٰ ذِكْرِ اللّٰهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي اْلأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّٰهِ وَاذْكُرُوا اللّٰهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (جمعه: ٩ و ١٠)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، هنگامى كه براى نمازجمعه در روز جمعه ندا داده شد به سوى ياد خدا بشتابيد، و خريد و فروش را رها كنيد. اين براى شما بهتر است اگر شما بدانيد. پس هنگامى كه نماز به پايان رسد روى زمين پراكنده و متفرق شده، از فضل خدا بهره گيريد شايد شما رستگار گرديد.

تعبير «ذَرُوا الْبَيْعَ» دستور صريح خداوند است كه هنگام نمازجمعه، لازم است مردم كسب و كار خود را تعطيل نموده، در نمازجمعه شركت كنند.

بسيارى از فقيهان معتقدند: پس از آنكه اذان گفته شد و مردم براى نمازجمعه دعوت شدند، خريد و فروش حرام است، و مرحوم علّامه بر اين مطلب ادّعاى اجماع كرده اند. ١

همه به سوى نمازجمعه

توصيه روايات به مسلمانان اين است كه هنگام رفتن به نمازجماعت با آرامش و وقار راه رفته، عجله نكنند و

١) . بحارالانوار، ج ٨6، ص ١5١

ص:87

ندوند؛ چنان كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

إذا اُقِيمَتِ الصَّلاةُ، فَلا تَأتُوها وَأَنْتُمْ تَسْعَوْنَ، وأْتُوها وَأَنْتُمْ تَمْشُونَ وَعَلَيْكُمُ السَّكِينَةُ، فَما أدْرَكْتُمْ فَصَلُّوا، وَما فاتَكُمْ فَأَتِمُّوا. ١

هنگامى كه نماز به پا شد، با عجله و شتاب به طرف آن نرويد، بلكه آرام و متين حركت كنيد. پس اگر نماز را درك كرديد، نماز مى خوانيد، و اگر مقدارى از نماز خوانده شد، آن را به پايان بريد و مقدار باقيمانده را خود به صورت فرادى مى خوانيد.

ولى در رابطه با نمازجمعه، خداوند در قرآن كريم از مردم خواسته است تا پس از شنيدن اذان نمازجمعه، با شتاب و به سرعت به طرف نمازجمعه حركت كنند تا در نتيجه از آغاز خطبه ها، در محل برگزارى نمازجمعه حاضر و از آنجا كه خطبه ها نيز جزئى از نماز است، تمامى آن را درك نمايند.

«يا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إلى ذِكْرِ اللّٰهِ»

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، هنگامى كه براى نماز در روز جمعه ندا داده شد پس بشتابيد به سوى ياد خدا. . .

امام باقر عليه السلام نيز در روايتى به اين نكته تصريح فرموده اند:

١) . سنن ابن ماجه، ص ١٩5

ص:88

ثَلاثَةٌ لا يُسَلَّمُونَ: الْماشِي إلَى الْجُمُعَةِ، وَالْماشِي خَلْفَ جَنازَةٍ، وَفِي بَيْتِ الْحَمّامِ. ١

به سه كس سلام داده نشود: آن كه به سوى نمازجمعه رود، آن كه به دنبال جنازه در حركت است، و در ميان حمام گرم - يعنى كسانى كه در اين سه حالت قرار دارند به آنان سلام نكنيد -.

زيبايى بحث آنجا مشخص مى شود كه بدانيم در صدر اسلام مسلمانان وقتى با يكديگر ديدار مى كردند، ايستاده و مصافحه و يا معانقه مى كردند و يا محل سجده را در پيشانى يكديگر مى بوسيدند و طبيعى است كه اگر آن كس كه به سوى نمازجمعه در حركت است، بخواهد هر از چند قدمى ايستاده با برادران ايمانى خود احوال پرسى كند، وقت نماز گذشته و از فضيلت درك خطبه ها محروم مى ماند. لذا توصيه شده به كسى كه به طرف نمازجمعه در حركت است در اين حالت سلام نكنيد.

امام مجتبى عليه السلام فرمود:

إذا لَقِيَ أحَدُكُمْ أخاهُ فَلْيُقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ. ٢

هنگامى كه يكى از شما با برادر دينى خود برخورد كرده، ديدار نمايد، پس محل نور از پيشانى او را ببوسد - يعنى محل سجده را -.

١) . تحف العقول، ص ٢٩4

٢) . همان، ص ٢٣6

ص:89

بنابراين، آن گاه كه مؤذن مردم را براى شركت در نمازجمعه فرا مى خواند، بايد با عجله و به سرعت به سوى ميعادگاه هاى نمازجمعه شتافت تا از بركات ارزشمند اين نماز عبادى - سياسى بهره گرفت.

نمازجمعه بانوان

جابر جعفى گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: «بر زنان اذان و اقامه و نمازجمعه و جماعت واجب نيست» ١، امّا در روايتى ديگر على بن ابى طالب عليه السلام فرمود:

إذا شَهِدَتِ الْمَرأَةُ وَالْعَبْدُ الْجُمُعَةَ، أجْزَأَتْ عَنْهُما مِنْ صَلاةِ الظُّهْرِ. ٢

اگر زن در نمازجمعه حضور يافت، نياز به خواندن نماز ظهر ندارد، و نمازجمعه به جاى نماز ظهر او را كفايت مى كند.

همچنين بانوان در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله در نمازجمعه آن حضرت شركت جسته، با ايشان نماز مى گزاردند؛ چنان كه آمده است:

كُنَّ نِساءُ الْمُهاجِرِينَ، يُصَلِّينَ الجُمُعَةَ مَعَ رَسُولِ اللّٰهِ صلى الله عليه و آله ثُمَّ يَحْتَسِبْنَ بِها مِنَ الظُّهْرِ. ٣

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 6

٢) . همان، ص ٢6

٣) . مصنف ابن ابى شيبه، ج ٢، ص ١٩

ص:90

زنان مهاجران با رسول خدا صلى الله عليه و آله نمازجمعه مى خواندند و به جاى نماز ظهرِ آنان به حساب مى آمد.

در حديثى ديگر با همين سند آمده است كه زنان - نه فقط زنان مهاجر - با رسول خدا صلى الله عليه و آله نمازجمعه مى خواندند و به آنان گفته مى شد: [براى جلوگيرى از تحريك مردان] از بوى خوش استفاده نكنند. ١

روستاييان و نمازجمعه

محمد بن مسلم از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام مى پرسد:

مردمى كه در روستا زندگى مى كنند، آيا نمازجمعه را به جماعت بخوانند؟ امام پاسخ فرمودند:

نَعَمْ وَيُصَلُّونَ أرْبَعاً إذا لَمْ يَكُنْ مَنْ يَخْطُبُ. ٢

آرى، و اگر كسى نباشد كه براى آنان خطبه بخواند چهار ركعت نماز ظهر بخوانند.

همين مضمون را فضل بن عبدالملك در روايتى ديگر از امام صادق عليه السلام نقل كرده است. ٣

ابن عمر نيز گفته است:

إنَّ اَهْلَ قُبا كانُوا يُجَمِّعُونَ مَعَ رَسُولِ اللّٰهِ صلى الله عليه و آله يَوْمَ

١) . مصنف ابن ابى شيبه، ج ٢، ص ١٩

٢) . تهذيب، ج ٣، ص ٢٣٨

٣) . همان

ص:91

الْجُمُعَةِ. ١

اهالى دهكده قبا روزهاى جمعه با رسول خدا صلى الله عليه و آله نمازجمعه مى خواندند.

اُمّ عبداللّٰه دَوْسيّه گفت: از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود:

الجُمُعَةُ واجِبَةٌ عَلىٰ اَهْلِ كُلِّ قَرْيَةٍ وَإنْ لَمْ يَكُونُوا اِلّاٰ ثَلاثَةً، رابِعُهُمْ اِمامُهُمْ. ٢

نمازجمعه بر اهالى هر روستا واجب است، اگرچه بيش از سه نفر نباشند و چهارمين آنان امام ايشان باشد.

امام صادق عليه السلام فرمود:

يَجْتَمِعُ الْقَوْمُ يَوْمَ الجُمُعَةِ إذا كانُوا خَمْسَةً فَصاعِداً، وَإنْ كانُوا أقَلّ مِنْ خَمْسَةٍ (لَمْ يَجْتَمِعُوا) . ٣

مردم در روز جمعه اگر پنج نفر و بيشتر بودند نمازجمعه بخوانند، و اگر از پنج نفر كمتر بودند، نمازجمعه نخوانند.

لازم به تذكر است: در رابطه با عدد افرادى كه نمازجمعه با آنان منعقد مى شود، اختلاف نظر وجود دارد؛ برخى حدّاقل را چهار نفر، و بسيارى حداقلّ افراد را پنج

١) . سنن ابن ماجه، ص ٢6٨

٢) . سنن دارقطنى، ج ٢، ص ٧

٣) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ١١

ص:92

نفر ذكر كرده اند كه چون در اين نوشتار به دنبال بيان نظريه فقها نيستيم از ذكر اقوال خوددارى مى شود.

كارگران و نمازجمعه

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

مَنْ اسْتَأجَرَ أجيراً فَلا يَحْبِسْهُ عَنِ الْجُمُعَةِ فَيَأثَمَ، وإنْ لَمْ يَحْبِسْهُ عَنِ الْجُمُعَةِ اشْتَرَكا فِي الْأجْرِ. ١

كسى كه كارگرى را براى انجام كارى به كار مى گيرد، پس نبايد او را از رفتن به نمازجمعه باز دارد كه اگر چنين كند گناه خواهد كرد. و اگر او را از رفتن به نمازجمعه باز نداشت، در ثواب نماز او شريك مى گردد.

زندانيان در نمازجمعه

امام صادق عليه السلام به نقل از پدر بزرگوارشان، فرموده اند:

إنَّ عَلِياً عليه السلام كانَ يُخْرِجُ أهْلَ السُّجُونِ مِنْ الْحَبْسِ فِي دَيْنٍ أَوْ تُهْمَةٍ، إلَى الْجُمُعَةِ فَيَشْهَدُونَها، وَيُضَمِّنُهُمُ الْأوْلِياءَ حَتّىٰ يَرُدُّونَهُمْ. ٢

روش على بن ابى طالب عليه السلام اين بود: زندانيانى را كه به دليل قرض و يا تهمت، زندانى شده بودند، با ضمانت اولياى آنان مبنى بر اينكه آنها را پس از نمازجمعه بازگردانند، از زندان آزاد مى ساخت، و در نتيجه زندانيان در نمازجمعه شركت مى جستند.

در حديثى ديگر با همين سند نقل شده كه على عليه السلام

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٧

٢) . همان، ص ٢٧

ص:93

فاسقان و بدكاران زندانى را براى شركت در نمازجمعه از زندان آزاد ساخته، ولى دستور مى داد، كاملاً مراقب آنان باشند. ١

كيفر مخالفت با نمازجمعه

على عليه السلام فرمود:

ثَلاثَةٌ إنْ أَنْتُمْ خالَفْتُمْ فِيهِنَّ أَئِمَّتَكُمْ هَلَكْتُم:

جُمُعَتُكُمْ، وَجِهادُ عَدُوِّكُمْ وَمَناسِكُكُمْ. ٢

سه چيز است كه اگر شما در آنها با پيشوايان خود مخالفت كنيد نابود مى شويد: نمازجمعه؛ جهاد با دشمن و مناسك حج.

رسول خدا صلى الله عليه و آله به قومى كه از شركت در نمازجمعه خوددارى مى كردند، فرمود:

لَقَدْ هَمَمْتُ أنْ آمُرَ فِتْيانِي أنْ يَجْمَعُوا حُزَماً مِنْ حَطَبٍ ثُمّ أَنْطَلِقَ، فاُحَرِّقَ عَلىٰ قَوْمٍ بُيُوتَهُمْ، لايَشْهَدُون الْجُمُعَةَ. ٣

به تحقيق تصميم گرفتم به جوانان خود امر كنم تا پشته هايى از هيزم گرد آورند. سپس كنار خانه كسانى كه در نمازجمعه حاضر نمى شوند فرو ريخته، آنجا را به آتش بسوزانم.

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٢٧

٢) . همان، ص ٧

٣) . سنن بيهقى، ج 4، ص ١٧٠

ص:94

در حديثى ديگر آمده است: نمازى كه تصميم داشت رسول خدا صلى الله عليه و آله به خاطر ترك آن خانه هاى متخلفان را بسوزاند، نمازجمعه بود. ١

تذكر اين نكته ضرورى است: گرچه پيامبر صلى الله عليه و آله چنين اقدامى را انجام نداد، ولى اين عكس العمل تند، بيانگر اهتمام آن حضرت به برگزارى هرچه بهتر و باشكوه تر نماز عبادى - سياسى جمعه بوده است.

مرحوم شهيد ثانى نيز از قول رسول خدا صلى الله عليه و آله اين چنين نقل كرده است كه حضرت فرمود:

لَيَنْتَهِيَنَّ أقْوامٌ عَنْ وَدْعِهِمُ الْجُمُعاتِ أوْ لَيُخْتَمَنَّ عَلىٰ قُلُوبِهِمْ ثُمَّ لَيَكُونُنَّ مِنَ الْغافِلِينَ. ٢

بايد اقوام و گروه هاى مختلف مردم، از شركت نكردن در نمازهاى جمعه بازداشته شوند، وگرنه خداوند بر دل هاى آنان مهر زده و در شمار غافلان قرار خواهند گرفت.

تقسيم بندى نمازگزاران

از امير مؤمنان على عليه السلام نقل شده است كه فرمود:

النّاسُ فِي إتْيانِ الْجُمُعَةِ ثَلاثَةُ رِجالٍ: رَجُلٌ حَضَرَ الْجُمُعَةَ لِلَّغْوِ وَالْمِراءِ، فَذٰلِكَ حَظُّهُ مِنْها، وَرَجُلٌ

١) . المصنف، ابن ابى شيبه، ج ٢، ص 6٢

٢) . وسائل الشيعه، ج ٧، ص ٣٠٢

ص:95

جاءَ وَالْإمامُ يَخْطُبُ، فَصَلّىٰ فَإنْ شاءَ اللّٰهُ أعْطاهُ وَإنْ شاءَ حَرَمَهُ، وَرَجُلٌ حَضَرَ قَبْلَ خُرُوجِ الْإمامِ فَصَلّىٰ ما قَضَى لَهُ، ثُمَّ جَلَسَ فِي إنْصاتٍ وَسُكُونٍ حَتّىٰ خَرَجَ الْإمامُ، إلىٰ أنْ قُضِيَتْ، فَهِيَ كَفّارَةٌ لِما بَيْنَها وَبَيْنَ الْجُمُعَةِ الَّتِي تَلِيها، وَزِيادَة ثَلاثَةِ أيّامٍ وَذلِكَ، لِاَنَّ اللّٰهَ يَقُولُ: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أمْثالِها» . ١

مردم در برگزارى نمازجمعه سه گروه اند: مردى كه براى بيهوده گويى و نزاع و ستيز در نمازجمعه حاضر شود. پس بهره او از نمازجمعه همان درگيرى و نزاع است؛ مردى كه در نمازجمعه حاضر مى شود هنگامى كه امام جمعه مشغول خطبه خواندن است، سپس نماز مى گزارد، چنين آدمى را خداوند اگر خواست ثوابى عطا كند و اگر خواست او را از ثواب محروم گرداند؛ مردى كه قبل از آمدن امام جمعه، در محل نمازجمعه حضور يافته، نمازى كه از او قضا شده را بخواند. سپس در كمال آرامى و سكوت بنشيند تا امام جمعه آمده و با او نماز را به پايان برد، اين كار وى كفّارۀ گناهان او از اين جمعه تا جمعه آينده به اضافه سه روز ديگر - يعنى جمعاً ده روز - خواهد بود، و اين بدان جهت است كه خداوند مى فرمايد: «هر كس يك حسنه انجام دهد، ده برابر پاداش نصيب او شود» .

١) . بحارالانوار، ج ٨6، ص ٢56؛ دعائم الاسلام، ج ١، ص ١٨٢

ص:96

حضور به موقع در نمازجمعه

ابى ذر غفارى گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

إذا كانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ، أَرْسَلَ اللّٰهُ تَعالىٰ مَلائِكَةً مَعَهُمْ أقْلامٌ مِنْ ذَهَبٍ، وَصُحُفٌ مِنْ فِضَّةٍ، فَيَأْتُونَ وَيَقِفُونَ بِبابِ الْمَسْجِدِ، وَيَكْتُبُونَ أسامِيَ الَّذِينَ يَأْتُونَ إلَى الْمَسْجِدِ الْأوَّلَ فَالْأوَّلَ، فَإِذا كَتَبُوا سَبْعِينَ مِنْهُمْ قالُوا: هؤُلاءِ بِعَدَدِ السَّبْعِينَ الَّذِينَ اخْتارَهُم مُوسىٰ عليه السلام مِن اُمَّتِهِ، ثُمَّ يَتَخَلَّلُونَ فِي الصُّفُوفِ، وَيَتَفَقَّدُونَ الَّذِينَ لَمْ يَحْضُرُوا، فَيَقُولُونَ:

أيْنَ فُلانٌ؟ قِيلَ لَهُمْ: هُوَ مَرِيضٌ، فَيَقُولُونَ: اَللّهُمَّ اشْفِهِ حَتّىٰ يُقِيمَ صَلاةَ الْجُمُعَةِ، وَيَقُولُونَ أيْنَ فُلان؟ قِيلَ لَهُمْ ذَهَبَ إلَى السَّفَرِ فَتَقُولُ الْمَلائِكَةُ:

اللّهُمَّ رُدَّهُ سالِماً فَإنَّهُ صاحِبُ الْجُمُعَةِ، أيْنَ فُلان؟ فَيَقُولُونَ ماتَ، فَيَقُولُونَ: اَللّهُمَّ اغْفِرْ لَهُ فَإِنَّهُ كانَ يُقِيمُ الْجُمُعَةَ. ١

چون روز جمعه فرا رسد، خداوند فرشتگانى را كه قلم هايى از طلا و كاغذهايى از نقره همراه خود دارند گسيل داشته، مى آيند و در ورودى مسجد مى ايستند و نام مردم را به ترتيب ورود آنان، اوّل، دوم. . .

مى نويسند، پس هنگامى كه عدد آنان به هفتاد نفر برسد گويند: اينها به تعداد هفتاد نفرى هستند كه حضرت موسى عليه السلام از اُمّت خود برگزيد. سپس به ميان

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٣٨

ص:97

صف نمازگزاران رفته و از احوال آنان كه در نمازجمعه نيامده اند جويا مى شوند. پس مى گويند:

فلانى كجاست؟ گفته مى شود: او بيمار است.

مى گويند: بار خدايا! شفايش بخش تا نمازجمعه را به پا دارد و اقامه كند. مى گويند فلانى كجاست؟ پاسخ داده مى شود: به مسافرت رفته است. فرشتگان مى گويند:

بار پروردگارا! به سلامت باز گردانش كه او يار نمازجمعه است. فلانى كجاست؟ مى گويند: مُرد.

فرشتگان گويند: پروردگارا! او را ببخشاى و از گناهانش بگذر، همانا او پيوسته نمازجمعه را اقامه مى كرد.

در حديثى ديگر از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود:

إذا كانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ، كانَ عَلىٰ كُلِّ بابٍ مِنْ أبْوابِ الْمَسْجِدِ مَلائِكَةٌ، يَكْتُبُونَ الْأوَّلَ فَالْأوَّلَ، فَإِذا جَلَسَ الْإمامُ طَوَوُا الصُّحُفَ وَجاءُوا يَسْتَمِعُونَ الذِّكْرَ. ١

هنگامى كه روز جمعه فرا رسد، فرشتگانى بر هر درى از درهاى مسجد مى ايستند، و نام افرادى را كه به مسجد وارد مى شوند به ترتيب اوّل، دوم. . .

مى نويسند. پس آن گاه كه امام جمعه در جايگاه نمازجمعه قرار گرفت كاغذها را بسته، مى نشينند و به خطبه ها گوش مى كنند.

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٣٨

ص:98

ابوهريره نيز از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده كه فرمود:

إِنَّ الْمَلائِكَةَ عَلىٰ أبْوابِ الْمَساجِدِ، يَكْتُبُونَ النّاسَ عَلىٰ مَنازِلِهِمْ: جاءَ فُلانٌ مِنْ ساعَةِ كَذا وَكَذا، وَجاءَ فُلانٌ مِنْ ساعَةِ كَذا وَكَذا، جاءَ فُلانٌ وَالإِمامُ يَخْطُبُ، جاءَ فُلانٌ فَأَدْرَكَ الصَّلاةَ وَلَمْ يُدْرِكِ الْخُطْبَةَ. ١

همانا فرشتگان - روز جمعه - بر درهاى مساجد مى ايستند، و بر اساس زمان ورود نمازگزاران نام آنان را مى نويسند، فلانى از ساعت چند و چند آمد، فلانى موقعى آمد كه امام جمعه خطبه مى خواند، فلانى آمد و نمازجمعه را درك كرد، ولى به خطبه ها نرسيد.

اگر بپرسند كه اين نام نويسى چه سودى دارد، اين روايت به اين پرسش پاسخ مى دهد؛ چنان كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

يَجْلِسُ النّاسُ مِنَ اللّٰهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلىٰ قَدْرِ رَوَاحِهِمْ إلَى الْجُمُعاتِ، اَلْأوَّلُ وَالثّانِي وَالثّالِثُ. ٢

نزديكى مردم به - رامت و عنايت - پروردگار در روز قيامت، بر اساس تعداد شركت آنان در نمازجمعه محاسبه مى شود، اوّل، دوم، سوم. . . .

١) . كنز العمال، ج ٧، ص ٧٣٨

٢) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٣٨

ص:99

كيفيت نمازجمعه

سماعه از ياران امام صادق عليه السلام گويد كه آن حضرت فرمود:

يَنْبَغِي لِلإمامِ الَّذِي يَخْطُبُ النّاسَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ أنْ يَلْبَسَ عِمامَةً فِي الشِّتاءِ وَالصَّيْفِ، وَيَتَرَدّىٰ بِبُرْدٍ يَمَنِيٍّ أو عَدَنِيٍّ وَيَخْطُبُ وَهُوَ قائِمٌ يَحْمَدُ اللّٰهَ وَيُثْني عَلَيْهِ ثُمَّ يُوصِي بِتَقْوَى اللّٰهِ ثُمَّ يَقْرَأُ سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ صَغيرةً ثُمَّ يَجْلِسُ، ثُمَّ يَقُومُ فَيَحْمَدُ اللّٰهَ وَيُثْني عَلَيْه وَيُصَلّي عَلىٰ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله وَعَلىٰ أئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ وَيَسْتَغْفِرُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ فَإذا فَرَغَ مِنْ هذا أَقامَ الْمُؤَذِّنُ فَصَلّىٰ بِالنّاسِ رَكْعَتَيْن يَقْرَأُ فِي الْاُولىٰ بِسُورَةِ الْجُمُعَةِ، وَفِي الثّانِيَةِ بِسُورَةِ الْمُنافِقِينَ. ١

سزاوار است امامى كه روز جمعه براى مردم خطبه مى خواند، در تابستان و زمستان عمامه بر سر بپيچد، و [عباى] بافتۀ يمنى يا عدنى بر دوش بياندازد و در حال ايستاده خطبه بخواند. آن گاه حمد و ثناى الهى را به جاى آورده، سپس مردم را به تقوا سفارش نموده، و پس از آن سوره كوچكى از قرآن بخواند و سپس بنشيند. آن گاه برخواسته حمد و ثناى الهى گويد و بر محمد صلى الله عليه و آله و پيشوايان مسلمانان درود فرستاده، و براى مردان مؤمن و زنان با ايمان آمرزش بجويد و پس از

١) . كافى، ج ٣، ص 4٢١

ص:100

آنكه خطبه را به پايان رساند، مؤذن اقامه گويد و امام جمعه با مردم دو ركعت نماز مى گزارد و در ركعت اوّل سورۀ جمعه و در ركعت دوم سورۀ منافقون را قرائت كند.

از روايات اهل بيت عصمت و طهارت چنين فهميده مى شود كه خطيب جمعه تا مى تواند نبايد در ركعت اوّل خواندن سورۀ جمعه و در ركعت دوم سوره منافقين را ترك كند، مگر آنكه فرصت كم بوده و به دليل خاصّى ناچار شود زودتر نمازجمعه را به پايان برد.

عبداللّٰه بن سنان گويد: شنيدم كه امام صادق عليه السلام در مورد نمازجمعه مى فرمود:

لا بَأْسَ أنْ تَقْرأَ فِيها بِغَيْرِ الْجُمُعَةِ وَالْمُنافِقِينَ إذا كُنْتَ مُسْتَعْجِلاً. ١

مانعى ندارد كه در نمازجمعه در حالى كه عجله دارى سورۀ ديگرى غير از سوره جمعه و منافقين را تلاوت كنى.

در روايتى ديگر سماعه گويد: از امام صادق عليه السلام در رابطه با قنوت در نمازجمعه سؤال كردم فرمود:

أمّا الْإمامُ فَعَلَيْهِ القُنُوتُ فِي الرَّكْعَةِ الْاُولىٰ بَعْدَ ما يَفْرُغُ مِنَ الْقِراءَةِ قَبْلَ أَنْ يَرْكَعَ، وَفِي الثّانِيَةِ بَعْدَ ما يَرْفَعُ رَأْسَهُ مِنَ الرُّكُوعِ قَبْلَ السُّجُودِ، وَإِنَّما صَلاةُ الْجُمُعَةِ مَعَ الْإمامِ رَكْعَتانِ؛ فَمَنْ

١) . تهذيب، ج ٣، ص ٢4٢

ص:101

صَلّىٰ مِنْ غَيْرِ إمامٍ وَحْدَهُ فَهِيَ أرْبَعُ رَكَعاتٍ بِمَنْزِلَةِ الظُّهْرِ، فَمَنْ شاءَ قَنَتَ فِي الرَّكْعَةِ الثّانِيَةِ قَبْلَ أنْ يَرْكَعَ، وَإنْ شاءَ لَمْ يَقنُتْ وَذٰلِكَ إذا صَلّىٰ وَحْدَهُ. ١

امّا بر امام جمعه است كه در ركعت اوّل پس از آنكه خواندن سوره را به پايان رساند و قبل از آنكه به ركوع رود قنوت بخواند و در ركعت دوم پس از آنكه از ركوع سر برداشت و قبل از آنكه به سجده رود قنوت بخواند و همانا خواندن نمازجمعه با امام دو ركعت است. پس كسى كه بدون امام و به تنهايى نماز بگزارد، پس او چهار ركعت به عنوان نماز ظهر مى خواند و اگر خواست در ركعت دوم و قبل از ركوع قنوت مى خواند و اگر خواست قنوت نمى خواند و اين وقتى است كه به تنهايى نماز مى خواند.

منظّم بودن صفوف نمازجمعه

مسلمانان با نظم در صفوف يك نوع آرايش نظامى را در ديد ديگران به نمايش مى گذارند.

ابوبصير گويد: شنيدم كه امام صادق عليه السلام مى فرمود:

إنَّ رَسُولَ اللّٰه صلى الله عليه و آله قالَ: يا أيُّهَا النّاسُ أقِيمُوا صُفُوفَكُمْ وَامْسَحُوا بِمَناكِبِكُمْ لِئَلّا يَكوُنَ فِيكُمْ خَلَلٌ، وَلا تُخالِفُوا فَيُخالِفُ اللّٰهُ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ، اَلا

١) . تهذيب، ج ٣، ص ٢45

ص:102

وَاِنّي اَراكُمْ مِنْ خَلْفِي. ١

همانا رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اى مردم! صفوف خود را منظم و مساوى كنيد و دوش به دوش يكديگر بايستيد تا بين شما فاصله و جدايى نيفتد، و نامرتّب نباشيد كه خداوند دل هاى شما را از يكديگر دور گرداند و بدانيد كه من شما را از پشت سر مى بينم. - يعنى متوجه منظم بودن و نامرتّب بودن صفوف شما هستم -.

همچنين على عليه السلام فرمود:

سُدُّوا فُرَجَ الصُّفُوفِ، مَنِ اسْتَطاعَ أنْ يُتِمَّ الصَّفَّ الْأَوَّلَ أو الَّذِي يَلِيهِ، فَلْيَفْعَلْ ذلِكَ، فَإنَّ ذلِكَ أحَبُّ إلىٰ نَبِيِّكُمْ، وَأَتِمُّوا الصُّفُوفَ، فَإِنَّ اللّٰهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى الَّذِينَ يُتِمُّونَ الصُّفُوفَ. ٢

فضاى خالى بين صف ها را پر كنيد، كسى كه مى تواند صف اوّل را كامل كند و يا صف نزديك به آن را پس چنين كند، پس همانا خدا و فرشتگان او بر كسانى كه صف ها را كامل مى كنند درود مى فرستند.

و در روايتى ديگر على عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

صُفُّوا صُفُوفَكُمْ وَحاذُوا بَيْنَ صَفَحَاتِكُمْ. ٣

صفوف خود را راست و منظم كنيد و پهلو به پهلوى يكديگر بايستيد.

١) . ثواب الاعمال، ج ٢، ص 5٢٠

٢) . دعائم الاسلام، ج ١، ص ١55

٣) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 5٠٣

ص:103

البته اين همه تأكيد نبايد سبب شود تا نمازگزاران از روى دوش ديگران عبور كرده و مردم را به زحمت بياندازند؛ چنان كه امير مؤمنان على عليه السلام فرمود:

لَأَنْ أجْلِسَ عَنِ الجُمُعَةِ اَحَبُّ اِلَيَّ مِنْ أَنْ أقْعُدَ حَتّىٰ إذا جَلَسَ الْإمامُ جِئْتُ اَتَخَطّىٰ رِقابَ النّاسِ. ١

اگر از نمازجمعه باز بمانم، نزد من بهتر از آن است كه بنشينم تا هنگامى كه امام - بر منبر - نشست، آمده و از روى گردن مردم عبور كنم.

و در روايتى ديگر على عليه السلام فرمود:

. . . هنگامى كه امام - براى نمازجمعه - خارج گرديد، پس هيچ كس نبايد از روى گردن مردم گام بردارد و عبور كند، بلكه بايد هر كجا ممكن است بنشيند، مگر آنكه در درهاى ورودى نشسته و مانع ورود مردم به فضاهاى باز شود كه در چنين صورتى مانعى نيست كه از روى دوش ديگران عبور كند. ٢

لازمه عمل به چنين دستورى آن است كه كسانى كه به محلّ نمازجمعه وارد مى شوند، از همان ابتدا به ترتيب صفوف را پر كرده، جاى خالى باقى نگذارند، تا كسانى كه پس از اين به محل برگزارى نمازجمعه وارد مى شوند دچار مشكل نشده و ناچار نشوند از روى دوش ديگران عبور كنند.

١) . دعائم الاسلام، ج ١، ص ١٨٢

٢) . قرب الاسناد، ص ١54

ص:104

دو خطبه به جاى دو ركعت

امام صادق عليه السلام فرمود:

لا جُمُعَةَ اِلّا بِخُطْبَةٍ، وَإنَّما جُعِلَتْ رَكْعَتَيْنِ لِمَكانِ الخُطْبَتَيْنِ. ١

نمازجمعه نمى شود، مگر به وسيله خطبه، و همانا نمازجمعه را دو ركعت قرار داده اند به دليل جايگزينى دو خطبه.

و در روايتى ديگر فرمود:

إنَّما جُعِلَتِ الْخُطْبَةُ، عِوَضاً عَنِ الرَّكْعَتَيْنِ اللَّتَيْن أُسْقِطَتَا مِنْ صَلاةِ الظُّهْرِ، فَهِيَ كَالصَّلاةِ لا يَحِلُّ فِيها إلّاما يَحِلُّ فِي الصَّلاةِ. ٢

همانا خداوند براى نمازجمعه دو خطبه قرار داده است، به جاى دو ركعتى كه از نمازظهر برداشته شده.

پس خطبه ها همانند نماز هستند و روا نيست در آنها، مگر آن چه انجام آن در نماز رواست.

نشستن به سوى خطيب جمعه

امير مؤمنان على عليه السلام فرمود:

يَسْتَقْبِلُ النّاسُ الْإمامَ (عِنْدَ الخُطْبَة) بِوُجُوهِهِمْ، وَيُصْغُونَ إلَيْهِ. ٣

١) . وسائل الشيعه، ج ٧، ص ٣١4

٢) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ١5

٣) . همان، ص ٢٢

ص:105

به هنگام ايراد خطبه ها، مردم به صورت، به طرف امام جمعه مى نشينند و به او گوش فرا مى دهند.

همچنين آن حضرت فرمود:

لا كَلامَ وَالْإمامُ يَخْطُبُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَلا الْتِفاتَ. ١

هنگامى كه امام خطبه مى خواند در روز جمعه نبايد سخن گفت، و نه به اين طرف و آن طرف توجه نمود.

امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارشان عليهم السلام از على بن ابى طالب عليه السلام و ايشان از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده اند كه آن حضرت فرمود: «كُلُّ واعِظٍ قِبْلَةٌ» ٢؛ «هر سخنگو و پنددهنده اى قبله است» . ٣

يعنى وقتى خطيب براى مردم خطبه مى خواند، همه بايد به سوى او نشسته، وى را قبله خود قرار دهند.

عدى بن ثابت از پدرش نقل كرده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله هنگامى كه بر منبر مى ايستاد ياران آن حضرت صورت هايشان را به سوى پيامبر صلى الله عليه و آله گردانده، روبروى

١) . همان

٢) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ١٠٢

٣) . در كافى، ج ٣، ص 4٢4 پس از عبارت «كُلُّ واعِظٍ قِبلَة» ، اين عبارت آمده است: «يعني إذا خَطَبَ الإمامُ الناسَ يومَ الجمعةِ يَنبغي لِلنّاسِ أن يَستقبِلوه» كه احتمال دارد اين عبارت از خود امام عليه السلام باشد و احتمال هم هست كه از برخى راويان مانند مرحوم كلينى رحمه الله باشد

ص:106

ايشان مى نشستند [و خطبه ها را گوش مى دادند]. ١

رعايت سكوت هنگام ايراد خطبه ها

محمد بن مسلم از امام صادق عليه السلام نقل كرد كه فرمود:

إِذا خَطَبَ الْإمامُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَلا يَنْبَغِي لِأحَدٍ أنْ يَتَكَلَّمَ حَتّىٰ يَفْرُغَ الْإمامُ مِنْ خُطْبَتِهِ، فَإذا فَرَغَ الْإمامُ مِنَ الْخُطْبَتَيْنِ تَكَلَّمَ ما بَيْنَهُ وَبَيْنَ أنْ يُقامَ لِلصَّلاةِ. ٢

هنگامى كه امام روز جمعه خطبه مى خواند، بر هيچ كس سزاوار نيست سخن بگويد تا آنكه امام جمعه خطبه را به پايان برد، پس از آنكه امام از دو خطبه فراغت يافت و پيش از اقامۀ نمازجمعه مى توان سخن گفت.

امام صادق عليه السلام فرمود:

نَهىٰ رَسُولُ اللّٰهِ صلى الله عليه و آله عَنِ الْكَلامِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَالْإمامُ يَخْطُبُ، فَمَنْ فَعَلَ ذٰلِكَ فَقَدْ لَغىٰ، وَمَنْ لَغىٰ فَلا جُمُعَةَ لَهُ. ٣

رسول خدا صلى الله عليه و آله از سخن گفتن روز جمعه در حالى كه امام خطبه مى خواند نهى فرمود، پس كسى كه چنين كند كار بيهوده كرده است، و كسى كه كار بيهوده كند نمازجمعه براى او نيست.

١) . سنن ابن ماجه، ص ٢٧١

٢) . وسائل الشيعه، ج ٧، ص ٣٣٠

٣) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٢٢

ص:107

امام صادق عليه السلام همچنين فرمود:

إذا قامَ الْإمامُ يَخْطُبُ، فَقَدْ وَجَبَ عَلَى النّاسِ الصَّمتَ. ١

هنگامى كه امام جمعه ايستاده خطبه بخواند، پس بر مردم سكوت واجب است.

شهيد ثانى در رساله جمعه خود به نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله آورده است:

مَنْ تَكَلَّمَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَالْإمامُ يَخْطُبُ، فَهُوَ كَالْحِمارِ يَحْمِلُ أسْفاراً. ٢

كسى كه روز جمعه و در حالى كه امام خطبه مى خواند سخن گويد، همانند الاغى است كه كتاب حمل مى كند!

حتى اگر كسى در جايى نشسته كه صداى خطيب جمعه را خوب نمى شنود، باز لازم است سكوت را رعايت كند؛ چنان كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

لِلْمُنْصِتِ الَّذِي لا يَسْمَعُ، كَأجْرِ الْمُنْصِتِ الَّذِي يَسْمَعُ. ٣

گوش دهنده اى كه نمى شنود، مانند گوش كننده اى است كه مى شنود.

همچنين مأمومين به هنگام ايراد خطبه ها نبايد مشغول نماز مستحبى شده، و كار ديگرى انجام دهند.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٢٢

٢) . همان؛ كنزالعمال، ج ٧، ص ٧45

٣) . كنزالعمال، ج ٧، ص ٧4٧

ص:108

إذا دَخَلَ أحَدُكُمُ الْمَسْجِدَ وَالْإمامُ عَلَى الْمِنْبَرِ فَلا صَلاةَ وَلا كَلامَ حَتّىٰ يَفْرُغَ الْإمامُ. ١

اگر يكى از شما به مسجد وارد شد در حالى كه امام جمعه مشغول خطبه خواندن است، پس نه نماز بخواند و نه سخن بگويد تا آنكه امام خطبه ها را به پايان برد.

شيوۀ نشستن در نمازجمعه

مرحوم شهيد ثانى در رسالۀ جمعۀ خود گويد:

رُوِيَ عَنِ النَّبِي صلى الله عليه و آله النَّهْيُ عَنِ الْاحتِباءِ وَقْتَ الْخُطبة. ٢

از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده كه آن حضرت از نشستن به حالت «چمباتمه» هنگام ايراد خطبه نمازجمعه نهى فرموده است.

مرحوم طريحى در مجمع البحرين، «احتباء» را اين گونه معنى كرده است:

زانوها را به وسيله لباس و يا دست ها به سمت شكم كشيدن، و شايد دليل نهى آن باشد كه اين گونه نشستن خواب آور است و يا آنكه چنين نشستن با بزرگداشت و احترام خداوند متعال منافات دارد. ٣

در منابع اهل سنت نيز نهى رسول خدا صلى الله عليه و آله با عبارات

١) . كنزالعمال، ج ٧، ص ٧4٧

٢) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ١١٠

٣) . مجمع البحرين، ج ١، ص 45١

ص:109

مختلف آمده است: «أنَّهُ نَهىٰ عَنِ الْحَبْوَةِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ» . ١

ابن ماجه در سنن خود اين چنين نقل كرده است: «نَهىٰ رَسُولُ اللّٰهِ صلى الله عليه و آله عَنِ الاحْتِباءِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ، يَعْني وَالْامامُ يَخْطُبُ» . ٢

و در تعبيرى ديگر اين گونه آمده است: «نَهىٰ رَسُولُ اللّٰهِ صلى الله عليه و آله أن يَحْتَبِيَ الرَّجُلُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَالْإمامُ يَخْطُبُ» . ٣

ويژگى هاى خطيب جمعه

امام خمينى قدس سره در «تحرير الوسيله» مى نويسند:

يَنْبَغِي أنْ يَكُونَ الخَطِيبُ بَلِيغاً مُراعِياً لِمُقْتَضَياتِ الْأحْوال بِالْعِباراتِ الْفَصِيحَةِ الْخالِيَةِ عَنِ التَّعْقِيدِ، عارِفاً بِما جَرىٰ عَلَى الْمُسْلِمِينَ فِي الْأقْطارِ سِيَّما قطره، عالِماً بِمَصالِحِ الْإسْلامِ وَالْمُسْلِمِينَ، شُجاعاً لا يَلُومُهُ فِي اللّٰهِ لَوْمَةُ لائِمٍ، صَرِيحاً فِي إظْهارِ الْحَقِّ وَإِبْطالِ الْباطِلِ حَسْبَ الْمُقْتَضَياتِ وَالظُّرُوفِ، مُراعِياً لِما يُوجِبُ تأثِيرَ كَلامِهِ فِي النُّفُوسِ مِنْ مُواظِبَةِ أوْقاتِ الصَّلاةِ، وَالتَّلَبُّسِ بِزِيِّ الصّالِحِينَ وَالْأوْلِياءِ، وَأَنْ يَكُونَ أعْمالُهُ مُوافِقاً لِمَواعِظِهِ وَتَرْهِيبِهِ وَتَرْغِيبِهِ، وَأن يَجْتَنِبَ عَمّا يُوجِبُ وَهْنَهُ وَوَهْنَ كَلامِهِ حَتّىٰ كَثرةِ الْكَلامِ

١) . مسند احمد حنبل، ج ٣، ص 4٣٩

٢) . سنن ابن ماجه، ص ٢٧٠

٣) . مصنف عبدالرزاق، ج ٣، ص ٢54

ص:110

وَالْمَزاحِ وَما لا يَعْنِي، كُلُّ ذلِكَ إخْلاصاً للّٰهِ ِ تَعالىٰ وَإعْراضاً عَنْ حُبِّ الدُّنْيا وَالرِّئاسَةِ - فَإِنَّهُ رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ - لِيَكُونَ لِكَلامِهِ تَأْثِيرٌ فِي النُّفُوسِ. . .» . ١

سزاوار است خطيب جمعه فردى سخنور بوده، شرايط و مقتضاى حال را رعايت كند، با جملات و كلماتى روان و رسا سخن بگويد و از به كار بردن جملات مشكل و نامأنوس پرهيز كند، به آنچه بر مسلمانان در كشور خود و ديگر كشورهاى جهان مى گذرد شناخت كافى داشته باشد، به مصالح اسلام و مسلمانان آگاه باشد، شجاع بوده و در مسير خداوند سرزنش هيچ سرزنش كننده اى در وى اثر نگذارد، در بيان حق و ابطال باطل با توجه به شرايط زمان و مكان صريح و قاطع باشد، و نسبت به كارهايى كه موجب تأثير بيشتر كلام او در جان و روح مردم مى شود مواظبت داشته باشد، همچون مراقبت نسبت به نماز اوّل وقت، ملبّس بودن به لباس صالحان و اولياى خدا، و اينكه كارهايى كه انجام مى دهد با مواعظ و نصيحت هاى وى در خطبه هاى نمازجمعه مطابقت داشته باشد. و از آن كارهايى كه باعث سستى و وهن او و سخن او در مردم مى شود، مانند زياده گويى و شوخى و اظهار سخنان بى معنى، پرهيز نمايد و تمامى

١) . تحرير الوسيله، ج ١، ص ٢١٣

ص:111

اين كارها را نيز فقط براى خداوند و به دور از علاقمندى به دنيا و رياست طلبى انجام دهد - كه همانا دوستى دنيا اساس و ريشه گناهان و خطاها است - تا سخن و كلام او در جان و روح مردم اثر بگذارد.

عدالت امام جمعه

امام صادق عليه السلام فرمود: «لا جُمُعَةَ إلّامَعَ إِمامٍ عَدْلٍ تَقِيٍّ» ١؛ «نمازجمعه اقامه نگردد جز با امام باتقواى عادل» .

از امام سجاد عليه السلام نقل شده كه:

أنَّهُ كانَ يَشْهَدُ الْجُمُعَةَ مَعَ أئِمَّةِالْجَوْرِتَقِيَّةً وَلا يَعْتَدُّ بِها، وَيُصَلِّي الظُّهْرَ لِنَفْسِهِ. ٢

آن حضرت در نمازجمعه پيشوايان ستمگر زمان خويش از روى تقيه شركت جسته، ليكن به آن اعتنا نفرموده، نماز ظهر را نيز براى خود مى خواندند.

گاهى نيز شيوه هاى ديگرى در زمان ائمه به كار گرفته مى شد؛ چنان كه ابى بكر حضرمى گفت:

قُلْتُ لِأبِي جَعْفَرٍ عليه السلام: كَيْفَ تَصْنَعُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ؟ قالَ: كَيْفَ تَصْنَعُ أنْتَ؟ قُلْتُ: اُصَلِّي فِي مَنْزِلِي ثُمَّ أخرُجُ فَأُصَلِّي مَعَهُمْ، قالَ: كَذٰلِكَ أصْنَعُ أنَا. ٣

به امام باقر عليه السلام گفتم: شما روز جمعه چه مى كنيد؟ آن

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 4٠

٢) . همان

٣) . وسائل الشيعه، ج ٧، ص ٣5٠

ص:112

حضرت فرمود: تو چه مى كنى؟ گفتم: نماز را در منزل خودم مى خوانم، سپس بيرون آمده با آنها نماز مى گذارم. امام فرمود: من نيز چنين كنم.

پوشش امام جمعه

امام صادق عليه السلام فرمود:

يَنْبَغِي لِلْإمامِ الَّذِي يَخْطُبُ النّاسَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ أنْ يَلْبَسَ عِمامَةً فِي الشِّتاءِ وَالصَّيْفِ وَيَتَرَدّىٰ بِبُرْدٍ يَمَنيٍّ أو عَدَنِيٍّ وَيَخْطُبَ وَهُوَ قائِمٌ. . . . ١

سزاوار است امام و پيشوايى كه روز جمعه براى مردم خطبه مى خواند، در تابستان و زمستان عمامه بر سرگيرد و عبا و ردائى از برد يمنى يا عدنى بر دوش افكند و در حالى كه ايستاده است خطبه بخواند. . . .

امام صادق عليه السلام همچنين فرمود:

وَيَنْبَغِي لِلْامامِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ أنْ يَتَطَيَّبَ، وَيَلْبَسَ أحْسَنَ ثِيابِهِ وَيَتَعَمَّمَ. ٢

سزاوار است امام و خطيب در روز جمعه، بوى خوش استعمال نموده خود را معطّر كند، و بهترين لباس ها را بپوشد و عمامه بر سر گذارد.

جابر بن عبداللّٰه انصارى گفت:

أنَّ رَسُولَ اللّٰهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَلْبَسُ بُرْدَهُ الْأحْمَرَ فِي

١) . كافى، ج ٣، ص 4٢١

٢) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص ٢٧

ص:113

الْعِيدِ وَالْجُمُعَةِ. ١

همانا رسول خدا صلى الله عليه و آله پيوسته در روز عيد و جمعه بُرد سرخ رنگ خود را مى پوشيد.

همچنين امام صادق عليه السلام فرمود:

. . . فَلْيُصَلُّوا فِي جَماعَةٍ، وَلْيَلْبَسِ الْبُرْدَ وَالْعِمامَةَ وَيَتَوَكَّأُ عَلىٰ قَوْسٍ أوْعَصىٰ. . . . ٢

بايد امام جمعه، نمازجمعه را به جماعت بخواند، برد و عمامه بپوشد و به شمشير يا عصا تكيه دهد. . . .

عمامه خطيب جمعه

در رواياتى كه از پوشش خطيب در نمازجمعه ياد شده و تعدادى از آنان نيز ذكر شد، پيشوايان دينى يادآور شده اند كه امام جمعه بايد عمامه بر سر گذارد و نمازجمعه را اقامه نمايد. رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز خود چنين مى كرد.

چنان كه جعفر بن عمرو بن حريث به نقل از پدرش گفت:

رَأَيْتُ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله يَخْطُبُ عَلَى الْمِنْبَرِ وَعَلَيْهِ عِمامَةٌ سَوْداءُ. ٣

پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدم كه بر منبر خطبه مى خواند و عمامه اى سياه بر سر داشت.

در سنن بيهقى چنين مى افزايد: «قَدْ أرْخىٰ طَرْفَها بَيْنَ

١) . سنن بيهقى، ج 4، ص 5٢6

٢) . تهذيب، ج ٣، ص ٢45

٣) . سنن ابن ماجه، ص ٢65

ص:114

كَتِفَيْهِ» ١؛ «سر عمامه را بين دو شانه انداخته بود» .

ابى درداء از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده كه فرمود:

إنَّ اللّٰهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلىٰ أصْحابِ الْعَمائِمِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ. ٢

خداى متعال و فرشتگان او در روز جمعه بر دارندگان عمامه درود مى فرستند.

سلام به نمازگزاران

امير مؤمنان على عليه السلام فرمود:

مِنَ السُّنَّةِ إذا صَعِدَ الْإمامُ المِنْبَرَ أنْ يُسَلِّمَ إذَا اسْتَقْبَلَ النّاسَ. ٣

از سنّت است هنگامى كه امام جمعه بالاى منبر رفته و روبروى مردم قرار مى گيرد، به نمازگزاران سلام دهد.

همچنين آن حضرت فرمود:

أنَّهُ كانَ إذا صَعِدَ الْمِنْبَرَ سَلَّمَ عَلَى النّاسِ. 4

همانا رسول خدا صلى الله عليه و آله اين چنين بود، هنگامى كه بر فراز منبر مى آمد به مردم سلام مى كرد.

امام باقر عليه السلام فرمود:

كانَ رَسُولُ اللّٰه صلى الله عليه و آله إذا خَرَجَ إلَى الْجُمُعَةِ قَعَدَ عَلَى

١) . سنن بيهقى، ج 4، ص 5٢5

٢) . كنزالعمال، ج ٧، ص ٧٣5

٣) . وسائل الشيعه، ج ٧، ص ٣4٩

4) . بحارالانوار، ج ٨6، ص ٢5٧

ص:115

الْمِنْبَرِ حَتّىٰ يَفْرُغَ الْمُؤَذِّ نُونَ. ١

روش رسول خدا صلى الله عليه و آله اين چنين بود كه وقتى براى اقامه نمازجمعه از منزل بيرون مى آمد، روى منبر مى نشست تا اذان گويان، اذان را به پايان برند.

محتواى خطبه ها

امام صادق عليه السلام فرمود:

يَخْطُبُ - يَعْنِي إمامَ الْجُمُعَةِ - وَهُوَ قائِمٌ، يَحْمَدُ اللّٰهَ وَيُثْنِي عَلَيْهِ، ثُمَّ يُوصِي بِتَقْوَى اللّٰهِ، ثُمَّ يَقْرَأُ سُورَةً مِن الْقُرْآنِ صَغِيرَةً، ثُمَّ يَجْلِسُ، ثُمَّ يَقُومُ فَيَحْمَدُ اللّٰهَ وَيُثْنِي عَلَيْهِ وَيُصَلِّي عَلىٰ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله وَعَلىٰ أئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ، وَيَسْتَغْفِرُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ، فَإذا فَرَغَ مِنْ هذا أقامَ الْمُؤذِّنُ، فَصَلَّى بالنّاسِ رَكْعَتَيْنِ، يَقْرَأُ فِي الْاُولىٰ بِسُورَةِ الْجُمُعَةِ وَفِي الثّانِيَةِ بِسُورَةِ الْمُنافِقِين. ٢

امام جمعه خطبه مى خواند در حالى كه ايستاده است، حمد خدا گويد، و بر او درود فرستد، سپس مردم را به تقوا سفارش مى كند، پس از آن سورۀ كوچكى از قرآن را تلاوت نموده، سپس مى نشيند باز برخاسته، حمد و ثناى الهى گويد و بر محمد صلى الله عليه و آله و پيشوايان مسلمانان درود مى فرستد، و براى مردان و زنان با

١) . وسائل الشيعه، ج ٧، ص ٣4٩

٢) . همان، ص ٣4٢

ص:116

ايمان از خداوند طلب استغفار مى كند و آن گاه كه از خطبه ها فراغت يافت مؤذن برخاسته و اذان مى گويد، پس با مردم دو ركعت نماز گزارد. در ركعت اوّل سوره جمعه و در ركعت دوم سوره منافقان را خواند.

امام رضا عليه السلام فرمود:

إنَّما جُعِلَتِ الخُطْبَةُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ لِأنَّ الْجُمُعَةَ مَشْهَدٌ عامٌّ، فَأَرادَ أَنْ يَكُونَ لِلْأمِيرِ سَبَبٌ إلىٰ مَوْعِظَتِهِمْ وَتَرْغِيبِهِمْ فِي الطّاعَةِ وَتَرْهِيبِهِمْ مِنَ الْمَعْصِيَةِ، وَتَوْقِيفِهِمْ عَلىٰ ما أرادَ مِن مَصْلَحةِ دِيْنِهِمْ وَدُنْياهُمْ وَيُخْبِرُهُمْ بِما وَرَدَ عَلَيْهِمْ [ مِنَ الْآفاقِ مِنَ ] الْأهْوالِ الَّتِي لَهُمْ فِيهَا الْمَضَرَّةُ وَالْمَنْفَعَةُ، وَلا يَكُونُ الصّابِرُ فِي الصَّلاةِ مُنْفَصِلاً. . .

وَإنَّما جُعِلَتْ خُطْبَتَيْنِ لِيَكُونَ واحِدَةٌ لِلثَّناءِ عَلَى اللّٰهِ وَالتَّمْجِيدِ وَالتَّقْدِيسِ للّٰهِ ِ عَزَّوَجَلَّ، وَالْأُخْرىٰ لِلْحَوائِجِ وَالإْعْذارِ وَالْإنْذارِ وَالدُّعاءِ، وَلِما يُرِيدُ أنْ يُعَلِّمَهُمْ مِنْ أمْرِهِ وَنَهْيِهِ ما فِيهِ الصَّلاحُ وَالْفَسادُ. ١

خطبه در روز جمعه براى اين مقرر شده است كه: چون جمعه، روز اجتماع عمومى است، خداوند خواسته است تا خطبه خود وسيله اى باشد تا امام مردم را موعظه كند و به اطاعت خداوند تشويق و ترغيب نمايد و آنان را از گناه و نافرمانى بترساند و برحذر بدارد، و آنها را نسبت به مصلحت دين و دنيايشان

١) . وسائل الشيعه، ج ٧، ص ٣44

ص:117

آگاه كند و رويدادهاى جهانى (و توطئه هايى كه عليه آنان صورت مى پذيرد) را به مردم خبر دهد و حوادث نگران كننده اى كه سود و زيان مسلمانان در آن است را به آنها گوشزد نمايد. و امّا اينكه دو خطبه مقرر شده، براى آن است كه يك خطبه مخصوص حمد و ثناى الهى و تقديس و تمجيد خداى عزّوجلّ باشد و ديگرى براى نيازها، عذرها و نارسايى ها، بيم دادن ها، و دعا به درگاه خداوند، و نيز براى آنكه خداوند اراده كرده است تا امام، بايدها و نبايدها كه صلاح و فساد مردم در آنهاست را به مردم بياموزد.

مرحوم مجلسى رحمه الله پس از آنكه عدالتى را كه در امام جماعت معتبر است براى امام جمعه كافى دانسته مى افزايد:

نَعَمْ يظهرُ مِنَ الأخبارِ زائداً على إمام الجماعَةِ القُدرةُ على إيراد الخطبةِ البليغةِ المناسِبةِ للمَقامِ، بِحَسَبِ أحوالِ الناسِ، والأمكنةِ والأزمنةِ والأعوامِ والشهورِ والأيّامِ، والعِلْمِ بآدابِها وشرائِطِها. ١

بلى از روايات چنين برمى آيد كه علاوه بر شرايط امام جماعت، امام جمعه بايد توان ايراد خطبه اى رسا، مناسب با مقام، بر اساس چگونگى حالات مردم و شرايط زمانى و مكانى، و سال ها و ماه ها و

١) . بحارالانوار، ج ٨6، ص ١4٧

ص:118

روزها را داشته باشد و به آداب و شرايط نمازجمعه نيز آگاه باشد.

رعايت ادب در خطبه ها

عدى بن حاتم گويد:

أنَّ خَطِيباً خَطَبَ عِنْدَ النَّبِيّ صلى الله عليه و آله. فَقالَ: مَنْ يُطِعِ اللّٰهَ وَرَسُولَهُ فَقَد رَشَدَ وَمَنْ يَعْصِهِما فَقالَ: قُمْ أوْ إذْهَبْ، بِئْسَ الْخَطِيبُ [ أنْتَ ] . ١

همانا خطيبى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله خطبه خواند و گفت: كسى كه اطاعت خدا و رسول او كند، هدايت يافته و كسى كه آن دو را معصيت و نافرمانى نمايد. . . پس آن حضرت فرمود: برخيز يا [آنكه فرمود] برو، تو بد خطيبى هستى.

دليل برخورد رسول خدا صلى الله عليه و آله آن بود كه «يَعْصِهِما» گفت و نافرمانى خدا و رسول خدا را با يك ضمير ذكر كرد.

از اين برخورد به خوبى مى توان دريافت كه در خطبه ها بايد دقيق و با ادب سخن گفت.

خطبه ها كوتاه

سيرۀ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در اقامۀ نمازجمعه بر اين پايه استوار بوده كه نمازجمعه و دو خطبه آن را به صورتى

١) . سنن ابى داود، ج ١، ص 66٠

ص:119

ميانه و معتدل - نه طولانى و نه كوتاه - اقامه مى فرمودند.

جابر بن سمره گفت:

كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَخْطُبُ قائِماً، ثُمَّ يَجْلِسُ، ثُمَّ يَقُومُ فَيَقْرَأُ آياتٍ وَيَذْكُرُ اللّٰهَ وَكانَتْ خُطْبَتُهُ قصْداً، وَصَلٰاتُهُ قَصْداً. ١

پيامبر صلى الله عليه و آله پيوسته - در نمازجمعه - ايستاده خطبه مى خواند سپس مى نشست، آن گاه برمى خاست آياتى از قرآن مى خواند و ياد خدا مى كرد و خطبه و نماز آن حضرت ميانه بود - نه طولانى و نه كوتاه -.

همچنين عمار ياسر گفت: «أمَرَنَا رَسُولُ اللّٰهِ صلى الله عليه و آله بِإقْصارِ الخُطَبِ» ٢؛ «رسول خدا صلى الله عليه و آله ما را فرمان داد تا خطبه ها را كوتاه بخوانيم» .

جابر بن سمره سوائى نيز گفت:

كانَ رَسُولُ اللّٰهِ صلى الله عليه و آله لا يُطِيلُ الْمَوْعِظَةَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ إنَّما هُنَّ كَلِماتٌ يَسِيراتٌ. ٣

شيوۀ رسول خدا صلى الله عليه و آله در روزهاى جمعه اين چنين بود كه موعظه را طولانى نمى ساخت، بلكه مواعظ آن حضرت سخنانى اندك بود.

در برخى روايات نيز دستور داده شده تا خطباى جمعه نمازجمعه را طولانى، ولى خطبه ها را مختصر و كوتاه

١) . سنن ابن ماجه، ص ٢65

٢) . سنن ابى داود، ج ١، ص 66٢

٣) . همان

ص:120

ايراد نمايند.

ابو وائل گفت: «روزى عمّار براى ما كوتاه و رسا خطبه خواند. سپس از منبر فرود آمد، من به او گفتم: اى ابايقظان! بسيار كوتاه و بليغ خطبه خواندى، اى كاش كمى طولانى تر سخن مى راندى» .

عمار گفت: «از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود:

همانا طولانى بودن نماز مرد، و كوتاه بودن خطبه او نشان خوب فهمى و درك صحيح دينى اوست. پس نماز را طولانى بخوانيد و خطبه را كوتاه كنيد و همانا برخى سخن ها جادو است إنَّ مِنَ الْبَيَانِ لَسِحْراً» . ١

شوكانى در «نيل الاوطار» گويد:

«قَصْداً» اَلْقَصْدُ فِي الشَّيءِ، هُوَ الاقْتِصادُ فِيهِ وَتَرْكُ التَّطْوِيلِ وَإنَّما كانَتْ صَلاتُهُ صلى الله عليه و آله وَخُطْبَتُهُ كَذلِكَ لِئَلّا يَمَلَّ النّاسُ. ٢

قصد در هر چيز، ميانه روى و طولانى نكردن است، و اينكه نماز و خطبه رسول خدا صلى الله عليه و آله اين چنين بوده، براى اين است كه مردم خسته و آزرده خاطر نشوند.

دعا پس از خطبه ها

از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود:

اَلسّاعَةُ الّتِي يُستَجابُ فِيهَا الدُّعاءُ يَوْمَ الجُمُعَةِ،

١) . مسند احمد، ج ١، ص ٢6٩

٢) . نيل الاوطار، ج ٣، ص ٣٣٢

ص:121

ما بَيْنَ فَراغِ الْإمامِ مِنَ الْخُطْبَةِ إلىٰ أنْ يَسْتَوِيَ النّاسُ فِي الصُّفُوفِ. . . وَرُوِي حِينَ يَنْزِلُ الْإمامُ مِنَ المِنْبَرِ، إلىٰ أنْ يَقُومَ في مَقامِهِ. . . . ١

ساعتى كه در روز جمعه دعا در آن مستجاب است، از زمانى است كه امام جمعه خطبه ها را به پايان رسانده، تا وقتى كه مردم در صفوف منظم ايستاده و آماده برگزارى نمازجمعه مى باشند. . . در برخى روايات نيز گفته شده، مراد از زمانى است كه امام از منبر پايين آمده، تا آن گاه كه در جاى خود براى اقامۀ نمازجمعه قرار مى گيرد. . . .

دعا پس از نمازجمعه

اسماء دختر ابى بكر گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

مَنْ قَرَأَ بَعْدَ الْجُمُعَةِ بِفاتِحَةِ الْكِتابِ، وَقُلْ هُوَ اللّٰهُ أحَدٌ، وَقُلْ أعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ، حُفِظَ ما بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجُمُعَةِ الْاُخْرىٰ. ٢

كسى كه پس از نمازجمعه، سوره هاى حمد، قل هو اللّٰه احد، قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس را بخواند، از جمعه اى كه در آن قرار دارد تا جمعۀ بعد محفوظ ماند.

١) . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 4١

٢) . كنزالعمال، ج ٧، ص ٧6٨

ص:122

دعا پس از نماز عصر در روز جمعه

امام باقر عليه السلام فرمود:

اِذا صَلَّيْتَ الْعَصْرَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقُلْ: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الْأوْصِياءِ الْمَرْضِيّينَ بِأَفْضَلِ صَلَواتِكَ، وَبارِكْ عَلَيْهِمْ بأفْضَلِ بَرَكاتِكَ وَالسَّلامُ عَلَيْهِمْ وَعَلىٰ أَرْواحِهِمْ وَأجْسادِهِمْ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وبَرَكاتُهُ. فَاِنَّ مَنْ قالَها فِي دُبُرِ الْعَصْرِ كَتَبَ اللّٰهُ لَهُ مِائَةَ اَلْفِ حَسَنَةٍ، ومَحا عَنْهُ مِائَةَ اَلْفِ سَيِّئَةٍ، وَقَضىٰ لَهُ بِها مِائَةَ ألْفِ حاجَةٍ وَرَفَعَ لَهُ بِها مِائَةَ ألْفِ دَرَجةٍ. ١

هنگامى كه روز جمعه، نماز عصر را خواندى، پس بگو: بار خدايا! درود فرست بر محمد و آل محمد و جانشينان آن حضرت، كه از آنان راضى و خشنود هستى، به بهترين درودهايت، و بهترين بركت خود را بر آنان نازل فرما، و درود بر ايشان و ارواح آنان و پيكرهاى پاكشان، و رحمت و بركات خداوند بر آنان.

پس همانا هر كس اين دعا و صلوات را، پس از نماز عصر روز جمعه بخواند، خداوند يكصد هزار حسنه براى او مى نويسد، يكصد هزار گناه را از نامۀ عمل او پاك مى كند، يكصد هزار حاجت او را بر مى آورد و يكصد هزار درجه بر مقام او مى افزايد.

در روايت ديگرى حلبى از امام صادق عليه السلام نقل مى كند

١) . ثواب الاعمال، ج ١، ص ٨٩

ص:123

كه آن حضرت فرمود:

مَنْ قَرَأ بَعْدَ الجُمُعَةِ حِينَ يَنْصَرِفُ، الْحَمْدَ مَرَّةً، وَقُلْ هُوَ اللّٰهُ اَحَدٌ سَبْعاً، وَقُلْ أعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ سَبْعاً، وَقُلْ أعُوذُ بِرَبِ ّ النّاسِ سَبْعاً وَآيَةَ الكُرْسِيِّ وَآيَةَ السُّخْرَةِ، وآخِرَ بَرآءَة «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِكُمْ. . .» إلى آخِرِ الْآيَة، كانَتْ لَهُ كفّارَةُ ما بَيْنَ الجُمُعَةِ إلَى الْجُمُعَةِ. ١

كسى كه به هنگام بازگشت از نمازجمعه سوره حمد را يك مرتبه، و سوره هاى توحيد، فلق، و ناس را هفت مرتبه، و آيةالكرسى و آيةالسخره، و آيۀ آخر سوره برائت «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِكُمْ. . .» تا آخر آيه را بخواند، خداوند آن را كفّاره گناهان او از جمعه تا جمعۀ ديگر قرار دهد.

ثواب نمازجمعه براى مسافر

امام صادق به نقل از پدر بزرگوارشان امام باقر عليهما السلام فرمود:

أيُّما مُسافِرٍ صَلَّى الجُمُعَةَ رَغْبَةً فِيها وَحُبّاً لَها أعْطاهُ اللّٰهُ اَجْرَ مِائَةِ جُمُعَةٍ لِلْمُقِيمِ. ٢

هر مسافرى كه از روى علاقه و محبت نمازجمعه را اقامه نمايد، خداوند پاداش يكصد نمازجمعه كه غير مسافر آن را بخواند به او عطا خواهد كرد.

١) . ثواب الاعمال، ج ١، ص ٨٩

٢) . همان، ص ٨٧

ص:124

رهنمودهاى حضرت امام خمينى قدس سره در رابطه با نمازجمعه

نمازجمعه در تاريخ

يكى از بركات اين نهضت و انقلاب، همين اقامۀ نمازجمعه هاست. در صدر اسلام هم نمازجمعه و مساجد چنين وضعى داشتند كه اجتماعات وسيله اى بودند براى رفع گرفتارى هاى مسلمين و تصميم گيرى در مقابله با دشمنان اسلام. و شما اگر خطبه هاى آن زمان را مطالعه كنيد، مى بينيد كه چقدر آنها پرمحتوا بودند، كه متأسفانه دست هاى خائنين به تدريج به كار افتاد و طايفه اى از مسلمانان اصلاً اقامۀ [نماز] جمعه را كنار گذاشتند و طوايف ديگرى هم كه اقامه مى كردند بسيار محدود و بى محتوا و تقريباً مسائل آنان به چند جمله نصيحت ختم مى شد. ١

١) . صحيفۀ نور، ج ١٧، ص 5٣

ص:125

نمازجمعه، از بركات اسلام

برپايى نمازجمعه يكى از بركات بسيار عظيم اسلام بود كه مع الاسف قبل از پيروزى انقلاب در بين علماى شيعه بسيار كم جلوه، و برادران اهل سنّت هم كه اقامه مى كردند، خطبه هايشان محدود به حدودى خاص بود، امّا امروز از بركت نمازجمعه است كه ملّت از خانه هايشان بيرون ريخته و در مراكز نمازجمعه اجتماع و با يكديگر تفاهم مى كنند و به مسائل سياسى و دينى گوش مى دهند، كه اين مسأله بسيار ارزشمند است. ١

اميدوارم كه نمازجمعه ها آن محتواى اصيل خود را بازيابد و قهراً ساير مسلمين هم زمانى كه ديدند مدّت ها از اين نعمت بزرگ الهى غافل بوده اند، به فكر برگزارى صحيح آن مى افتند، اگرچه دولت ها مخالف آن باشند. در صدر اسلام، هر وقت مسلمين مى خواستند به جنگ عزيمت كنند، از مساجد تجهيز مى شدند و هر وقت كه كار مهمّى داشتند، در مساجد آن را مطرح ساخته و دربارۀ مسائل سياسى به بحث و گفت وگو مى نشستند و ما بايد اين محتواى عظيم را بازگردانيم و اهتمام به امور مسلمين داشته باشيم. . . و شما در منابر و خطبه ها مسائل انقلاب را

١) . صحيفۀ نور، ج ١٧، ص ٨٢

ص:126

به مردم گوشزد كنيد. ١

خطبه هاى پرمحتوا

ائمۀ جمعه بايد توجه داشته باشند كه يكى از مؤثرترين قشرهاى جامعه به حساب مى آيند و بايد توجّه داشته باشند كه مردم گوششان به اينهاست و در اجتماع ائمه جمعه سعى مى كنند ببينند امام جمعه چه مى گويد.

از اين رو بايد سعى شود خطبه ها پرمحتوا باشد. در خطبه ها هم بايد امر به تقوا و اين گونه مسائل رعايت شود و هم مردم را به وحدت و حضور در صحنه دعوت نمايند. . . شما ائمه جمعه موظفيد براى جلوگيرى از شيطنت هايى كه اينها مى كنند و مى گويند مردم اعراض كرده اند و در انتخابات شركت نمى كنند مردم را به شركت در انتخابات دعوت كنيد. ٢

اجتماع باشكوه

اجتماع كنيد، نمازهاى جمعه را باشكوه به جا بياوريد و نمازهاى غير جمعه را هم، كه شيطان ها از نماز مى ترسند، از مسجد مى ترسند. ٣

نمايش قدرت اسلام

١) . همان، ص 54

٢) . صحيفۀ نور، ج ١٧، ص ٨٣

٣) . همان، ج ١٢، ص ١4٩

ص:127

نمازجمعه كه نمايشى از قدرت سياسى و اجتماعى اسلام است، بايد هر چه شكوهمندتر و پرمحتواتر اقامه شود. ملّت ما گمان نكنند كه نمازجمعه يك نماز عادى است. نمازجمعه با شكوهمندى كه دارد، براى نهضت كوتاه عمر ما يك پشتوانۀ محكم و در پيشبرد انقلاب اسلامى ما عامل مؤثر و بزرگى است.

ملّت عظيم و عزيز با شركت خود بايد اين سنگر اسلامى را هر چه عظيم تر و بلندپايه تر حفظ نمايد تا به بركت آن، توطئه هاى خائنانه و دسيسه هاى مفسدان خنثى شود. ١

ترويج سنّت سياسى - الهى

شما آقايان به اين نمازجمعه اهميت دهيد. اين هم از بركات جمهورى اسلامى است كه اين سنّت سياسى - الهى ترويج شود، به طورى كه تمام خارجى ها متوجه آن شده اند، كه اميدواريم ان شاءاللّٰه باقى بماند. ٢

دعوت به حضور در صحنه

مسأله ديگر خطبه هاى نمازجمعه است، بايد مردم را امر به تقوا كنيد. امر به تقوا در خطبۀ اوّل واجب است و در خطبۀ دوّم بنابر احتياط واجب است. مسائل اخلاقى را به مردم بگوييد و آنها را به داشتن اخلاق اسلامى ترغيب

١) . صحيفۀ نور، ج ٩، ص ٩٧

٢) . همان، ج ١6، ص ٢4٨

ص:128

كنيد. مطالب روز را براى مردم بگوييد، آنچه در طول يك هفته در كشور اتفاق مى افتد، آنها را براى مردم بگوييد، مردم را در صحنه حاضر نگه داريد، كه آنچه انقلاب و ايران را حفظ كرده، حضور مردم در صحنه است. ١

تكليف ائمه جمعه

. . . ائمه جمعه و جماعات مردم را ارشاد كنند و حضور آنها را در صحنه گوشزد كنند و بحمداللّٰه خود مردم حاضرند. ٢

غناى خطبه ها

سعى كنيد مطالعه كنيد كه در خطبه هايتان چه مى خواهيد بگوييد. ٣

رسالت جهانى ائمه جمعه

در صدر اسلام، مسائل سياسى در مسجد به وسيلۀ آنهايى كه امام جمعه بودند حل و فصل مى شد و نقشه هاى جنگ در آنجا كشيده مى شد، و مع الاسف ما را رساندند به آنجا كه در خطبه هاى جمعه جز چند كلمه موعظه و تحذير از اينكه مبادا در امور دخالت

١) . صحيفۀ نور، ج ١٧، ص ٢6٢

٢) . همان، ج ١5، ص ٢5١

٣) . همان، ج ١6، ص ١56

ص:129

كنيد، چيزى نبوده است. يا نمازجمعه نبود يا اگر بود محتوا نداشت. . . ١

اى ائمه جمعه بلاد اسلام!

. . . ائمه جمعه كوشش كنند مردم را به تقوا دعوت كنند، مردم را متّقى كنند، مردم را از دنيا و از آمال دنيايى پرهيز بدهند. . . ٢

١) . صحيفۀ نور، ج ١٧، ص ١٣٩

٢) . همان، ص ١4٢

ص:130

بيانات مقام معظم رهبرى

نمازجمعه يك واجب سمبوليك هست، يك سمبل است، رمز است، نشان دهنده ابعاد گوناگون است، اولاً نماز است، يعنى ذكر خداست، ياد خداست، جهت دهنده به زندگى اجتماع و فرد است. در نمازجمعه آنچه از همه چيز مهم تر است، اجتماع مردم در جهت تقواست. يعنى تقوا هم، زهد هم، عبادت هم، ارتباط به خدا هم، در خلوت و تنهايى اثر مطلوب خود را نمى بخشد، اين جامعه است كه بايد در اين جهت حركت كند، اين نماز است، اين ذكر خدا و كپسول ياد خداست كه در اجتماعى با اين عظمت و تا آنجا كه گسترش پيدا مى كند، در سطحى عظيم تر بايد به سوى خدا حركت كند و مردم با هم اعتصام به خدا بكنند. اولاً نماز است و ذكر خداست، ثانياً سلاح است، حالت جنگيدن با دشمن خدا و با شيطان هاست.

امام جمعه كه رمز نمازجمعه است، بايد به سلاحى تكيه كند، بايد عصاى خود را سلاحى قرار بدهد و در

ص:131

مقابل مردم بايستد و اساسى ترين و لازم ترين و اصلى ترين مسائل را در اجتماعى بزرگ، از زبانى امين و مورد اطمينان با مردم در ميان بگذارد. بايد بر سلاح تكيه كند يعنى جامعه اسلامى و جامعه قرآنى در مقابل دشمنان خدا به سلاح تكيه مى كند، به قدرت خود تكيه مى كند، به اجتماع عظيمى كه مى تواند همه توطئه هاى دشمنان را خنثى بكند تكيه مى كند. پس (از يك سو) نماز است و ذكر خدا و از يك سو سلاح هست و اقتدار است و اظهار قدرتمندى است و در ميان غمرات و موج ها و گرداب ها خود را درافكندن است. يعنى يك ملت با ياد خدا مبارزه مى كند، با ياد خدا به گوشه اى نمى خزد، با ياد خدا در محراب مى ايستد؛ يعنى محل حرب، يعنى محل جنگيدن، با كى؟ با دشمنان راه اللّٰه، با دشمنان مكاتب الهى و توحيد، با دشمنان انسانيت و با دشمنان انسان.

نماز جمعۀ ما مردمى كه در اين شهر، در تهران گرد آمده ايم، داراى بعد افزون ترى از همۀ نمازجمعه هاى ديگر است. همه نمازجمعه ها به طور طبيعى در مسجد تشكيل مى شود و نمازجمعه ما در دانشگاه تشكيل مى شود، يعنى دانشگاه، محل دانش، خانه دانشجويان و دانش پژوهان، خانه عبادت خداست، مركز توجه به خداست. آفرين بر اين هوشمندى و هوشيارى.

سه عنصر، تشكيل دهندۀ يك جامعه آباد است، اولاً ياد خدا و ثانياً تكيه بر قدرت هاى عظيم انسانى و ثالثاً تكيه بر

ص:132

دانش، تا نگويند دشمنانى كه انقلاب ما را با هر تدبيرى و با هر شيوه اى خواستند لكه دار بكنند، كه اين يك انقلاب كور است، يك انقلاب بى جهت است. نه، قشرهاى گوناگون مردم ما، زن و مرد ما، درس خوانده و درس ناخوانده ما از همه گروه ها و قشرهاى اجتماعى، نمازى را كه سمبل معنويت و نيز سمبل اقتدار ملى است، در خانه دانش برگزار مى كند.

اين نمازجمعه ماست، «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ» ١ما به اين وعده الهى پاسخ مثبت گفتيم، ما نشان داديم كه آن روزى كه طواغيت ستمگر اين مرز و بوم از ميان بروند، ما دچار ره گم كردن هاى از راه خدا نمى شويم. ما رو به نماز آورديم و خدا مى گويد: بندگان شايسته خدا آن كسانى هستند كه چون خدا به آنها تمكن و قدرت بدهد، نماز را اقامه مى كنند. ما بايد نماز را اقامه كنيم.

اركان نمازجمعه

نمازجمعه دو ركن دارد: ركن اول محتواى نمازجمعه است، مضمون نمازجمعه است كه در خطبه ها بايد متجلى شود و در دو ركعت نماز. اين محتوا چيست؟

اول ياد خدا، امر به تقوا، امر به پارسايى، امر به اخلاق اسلامى، امر به وحدت.

١) . حج: 4١

ص:133

ركن دوم، شكوه و اجتماع نمازجمعه است. محتوا و شكوه. قالب: يعنى اين اجتماع عظيم. و معنا: يعنى آنچه در خطبه گفته خواهد شد و در نماز تلاوت مى شود، اين دو ركن نمازجمعه است. ركن اول روى دوش امام جمعه هاست، ركن دوم روى دوش مردم. امام جمعه ها بايد در هر هفته آن چيزى را كه احساس مى كنند مردم به آن احتياج دارند و بايد بدانند، آن را بايد به مردم بگويند، از اوضاع و احوال جارى مملكت، از اوضاع و جريانات سياسى عالم، از تحريص مردم و تشويش مردم به حركت در جاده عبوديت اللّٰه، از تشويش مردم به برادرى، به وحدت، به عمل، از بصيرت دادن به مردم نسبت به دشمن ها و دشمنى ها. اين وظيفه امام جمعه است اگر نگويد خطا كرده است. و ركن دوم يعنى قالب، روى دوش مردم است. بايد بيايند، بايد استماع كنند، بايد نمازجمعه را مثل عالى ترين فريضه مردمى مورد اعتنا قرار بدهند، زيرا اگر اين اجتماع فشرده ما در اينجا نباشد ميدان جنگ ما هم خاموش خواهد شد، حركت جامعه ما هم در مقابل قدرت هاى ستمگر، ظالم و متجاوز كُند خواهد شد. اين پايه آن حركت است، اين اجتماع است كه مشت محكم درست مى كند.

ص:134

ص:135

كتابنامه

كتابنامه

* قرآن كريم.

١. الارشاد، شيخ مفيد، قم، كنگرۀ شيخ مفيد، ١4١٣هق.

٢. بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسى، چاپ دوم، بيروت، مؤسسة الوفاء، ١4٠٣ه ق.

٣. البرهان فى تفسير القرآن، سيدهاشم بحرانى، چاپ اول، تهران، بنياد بعثت، ١4١6ه ق.

4. تحرير الوسيله، امام خمينى قدس سره، چاپ اول، قم، انتشارات اسلامى وابسته به جامعۀ مدرسين، ١4٠4ه ق.

5. تحف العقول عن آل الرسول، ابومحمد حسن بن على بن حسين شعبۀ بحرانى، تصحيح: على اكبر غفارى، چاپ دوم، قم، انتشارات اسلامى وابسته به جامعۀ مدرسين، ١4٠4ه ق.

6. تفسير روح الجنان و رَوح الجَنان، ابوالفتوح رازى، قم، انتشارات كتابخانۀ آية اللّٰه العظمى مرعشى نجفى، ١4٠4ه ق.

ص:136

٧. تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين، ملا فتح اللّٰه كاشانى، تهران، كتاب فروشى و چاپخانه محمدحسن علمى، ١٣٣٣ه ش.

٨. تهذيب الاحكام، ابى جعفر محمدبن حسن طوسى، تحقيق و تعليق: سيدحسن موسوى الخرسان، چاپ دوم، بيروت، دارصعب، دارالتعارف، ١4٠١ه ق.

٩. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شيخ صدوق، چاپ هفتم، چاپ رستم خانى، ١٣6٣ه ش.

١٠. جامع الأخبار، تاج الدين شعيرى، قم، انتشارات رضى، ١٣6٣ ه ق.

١١. جامع المقاصد فى شرح القواعد، على بن حسين كركى، چاپ اول، قم، مؤسسۀ آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، ١4٠٨ه ق.

١٢. جواهر الكلام فى شرح شرائع الاسلام، شيخ محمدحسن نجفى، تحقيق: شيخ عباس قوچانى، چاپ هفتم، بيروت، داراحياء التراث العربى، بى تا.

١٣. دعائم الاسلام و ذكر الحلال و الحرام، قاضى ابى حنيفه نعمان بن محمد تميمى مغربى، تحقيق: آصف بن على اصغر فيضى، قاهره، دارالمعارف، ١٣٨٣ه ق.

١4. سنن ابن ماجه، حافظ ابى عبداللّٰه محمدبن يزيد قزوينى، بيروت، دارالفكر، ١4٢٨ه ق.

١5. سنن ابى داود، حافظ ابى داود سليمان بن اشعث سجستانى ازدى، چاپ اول، بيروت، دارالحديث، ١٣٨٨ه ق.

١6. سنن الدارقطنى، على بن عمر دارقطنى، بيروت، دارالفكر، ١4١٨ه ق.

ص:137

١٧. السنن الكبرى (سنن بيهقى) ، ابى بكر احمد بن حسين بن على بيهقى، بيروت، دارالفكر، ١4٢5ه ق.

١٨. السيرة الحلبيه، على بن برهان الدين حلبى شافعى، بيروت، داراحياء التراث العربى، المكتبة الاسلاميه، بى تا.

١٩. صحيفه نور، مجموعۀ رهنمودهاى امام خمينى قدس سره، مركز مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى، انتشارات شركت سهامى چاپخانۀ وزارت ارشاد، ١٣65 ه ش.

٢٠. عيون اخبار الرضا عليه السلام، شيح صدوق، انتشارات جهان، ١٣٧٨ه ش.

٢١. فقه الرضا عليه السلام، على بن موسى الرضا عليهما السلام، مشهد، كنگرۀ امام رضا عليه السلام، ١4٠6ه ق.

٢٢. قرب الاسناد، ابوالعباس عبداللّٰه بن جعفر حميرى، تحقيق: مؤسسۀ آل البيت، چاپ اول، قم، مؤسسۀ آل البيت، ١4١٣ه ق.

٢٣. كافى، ابى جعفر محمد بن يعقوب بن اسحاق كلينى، تصحيح: على اكبر غفارى، چاپ سوم، بيروت، دارصعب، دارالتعارف، ١4٠١ه ق.

٢4. كنزالعمال فى سنن الاقوال و الافعال، على المتقى الهندى، چاپ پنجم، بيروت، مؤسسة الرسالة، ١4٠5هق.

٢5. مباحثى پيرامون نمازجمعه، واحد فرهنگى دبيرخانۀ مركزى ائمه جمعه، چاپ اول، تهران، دبيرخانۀ مركزى ائمه جمعه، ١٣٧١ه ش.

٢6. مجمع البحرين، فخرالدين طريحى، تحقيق: سيد احمد حسينى، چاپ دوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ١4٠٨ه ق.

ص:138

٢٧. مجمع البيان فى تفسير القرآن، فضل بن حسن طبرسى عاملى، چاپ دوم، بيروت، دار المعرفه، ١4٠٨ه. ق.

٢٨. مروج الذهب، ابوالحسن على بن حسين مسعودى، تحقيق: محمد محيى الدين عبدالحميد، بيروت، دارالفكر، ١4٠٩هق.

٢٩. مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نورى، چاپ اول، بيروت، مؤسسۀ آل البيت، ١4٠٧ه ق.

٣٠. مسند احمد بن حنبل، احمد بن حنبل، بيروت، دارصادر، بى تا.

٣١. مسند حميدى، عبداللّٰه بن زبير ابوبكر حميدى، بيروت، دارالكتب العلميه، بى تا.

٣٢. مصنف عبدالرزاق، ابوبكر عبدالرزاق بن همام صنعانى، تحقيق: حبيب الرحمان الاعظمى، چاپ دوم، بيروت، المكتب الاسلامى، ١4٠٣ه ق.

٣٣. المصنّف فى الاحاديث و الآثار، عبداللّٰه بن محمدبن ابى شيبه كوفى، بيروت، دارالفكر، ١4٢٨ه ق.

٣4. من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، تصحيح: على اكبر غفارى، چاپ دوم، قم، جامعۀ مدرسين، بى تا.

٣5. نيل الأوطار شرح منتقى الأخبار من احاديث سيّد الأخيار، محمدبن على بن محمد الشوكانى، بيروت، دارالفكر، ١4١٠ه ق.

٣6. وسائل الشيعه، محمدبن حسن حرّ عاملى، چاپ اول، بيروت، مؤسسۀ آل البيت، ١4١٠ه ق.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109