حلقه چهاردهم : سلسله درس هاي مهدويت : كيفيت دعا

مشخصات كتاب

سرشناسه : بني هاشمي، سيدمحمد، 1339 -

عنوان و نام پديدآور : سلسله درس هاي مهدويت / محمد بني هاشمي.

مشخصات نشر : تهران: منير، 1388- 1389.

مشخصات ظاهري : 14 ج.

شابك : دوره : 978-964-539-158-2 ؛ 28000 ريال: ج.1 : 978-964-539-148-3 ؛ 29000 ريال : ج.2 : 978-964-539-149-0 ؛ ج.3 : 978-964-539-150-6 ؛ 31000ريال : ج.4 : 978-964-539-151-3 ؛ 28000ريال : ج.5 : 978-964-539-152-0 ؛ ج.6 : 978-964-539-153-7 ؛ 35000 ريال: ج.7: 978-964-539-208-4 ؛ 26000 ريال: ج. 8 978-964-539-209-1 : ؛ 28000 ريال: ج.9: 978-964-539-210-7 ؛ 35000 ريال: ج.10: 978-964-539-211-4 ؛ 30000 ريال: ج.11 9789645392121 : ؛ 30000 ريال: ج. 12 978-964-539-222-0 : ؛ 35000 ريال: ج.13: 978-964-539-223-7 ؛ 38000 ريال: ج.14: 978-964-539-224-4

وضعيت فهرست نويسي : برونسپاري (فاپا)

يادداشت : ج.1 - 6 (چاپ اول: 1388).

يادداشت : ج.11 (چاپ اول: 1389).

يادداشت : ج.7 - 14 (چاپ اول: 1389).

يادداشت : كتابنامه.

مندرجات : ج.1. معرفت و بندگي.- ج.2. منزلت امام.- ج.3. شناخت امام عليه السلام.- ج.4. لوازم معرفت.- ج.5. نعمت امام عليه السلام.- ج.6. غربت امام عصر عليه السلام.- ج.7. غيبت امام عصر عليه السلام.- ج.8. راز غيبت.- ج.9. رمز ظهور.- ج.10. انتظار فرج.- ج.11. بركات انتظار.- ج.12. دعا و اجابت.- ج.13. دعا براي امام عصر عليه السلام.- ج.14. كيفيت دعا.

موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق -

موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق. - -- احاديث

موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق. - -- غيبت

موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق. - -- دعاها

موضوع : مهدويت

رده بندي كنگره : BP224/ب83س8 1388

رده بندي ديويي : 297/462

شماره كتابشناسي ملي : 1729415

ص: 1

اشاره

ص:2

ص:3

ص:4

ص:5

ص:6

ص:7

ص:8

ص:9

ص:10

ص:11

فهرست مطالب

فصل اول: چگونگي دعا براي امام مهدي عليه السلام – 13

درس اول: يأس از خلق و اقبال قلبي – 13

1 – يأس كامل از خلق – 13

2 – اقبال قلبي در دعا – 17

اولين عامل مؤثر در اقبال قلبي: مهم بودن تعجيل فرج امام عصر عليه السلام براي دعا كننده – 18

دومين عامل مؤثر در اقبال قلبي، اعتقاد عميق به تأثير دعا در تعجيل فرج امام زمان عليه السلام – 20

درس دوم: رقت قلب و تحصيل تقوا – 23

3 – رقت قلب – 23

مواقع پيدايش رقت قلب در انسان – 24

استفاده از حال رقت قلب در دعا براي تعجيل فرج – 26

4 – تحصيل تقوا و تهذيب نفس – 28

پرهيز از گناه به خاطر مستجاب شدن دعا در حق امام زمان عليه السلام – 30

درس سوم: توجه به حق الناس و تحصيل معرفت – 35

ص: 7

5 – بر عهده داشتن حق الناس – 35

6 – معرفت به امام عصر عليه السلام و شكر نعمت وجودي ايشان – 39

درس چهارم: اصرار در دعا – 42

7 – الحاح و اصرار و دوري از سستي – 42

عوامل مؤثر در پيدايش حالت اصرار در دعا – 43

نمودهاي مختلف اصرار در دعا – 44

توسل به اهل بيت عليهم السلام در دعاي عبرات – 47

درس پنجم: گريه و زاري – 54

8 – بكاء، ضجه، تضرع و ابتهال – 54

زمينه سازي براي ايجاد حال بكاء در دعا – 55

چگونگي پيدايش حال ضجه و تضرع – 57

بكاء و ابتهال امام عصر عليه السلام در دعاي عبرات – 59

درس ششم: توجه به مظان اجابت دعا و نيابت – 63

9 – دعا در حالات مختلفي كه وعده اجابتش داده شده – 63

10 – نيابت از زندگان و مردگان – 70

پرسشهاي مفهومي از درسهاي 1 تا 6 – 74

فصل دوم: دعاي مأثور و غير مأثور براي امام زمان عليه السلام – 75

درس هفتم: مقايسه دعاي مأثور و دعاي غير مأثور – 75

الف – دعاهاي غير مأثور – 76

مقايسه دعاي غير مأثور همراه با حضور قلب با دعاي مأثور بدون آن – 78

ب – دعاهاي مأثور – 81

برتري دعاهاي مأثور بر غير مأثور – 81

مضامين دعاهاي ائمه: در حق امام عصر عليه السلام – 86

ص: 8

دعاي امام عصر عليه السلام براي تعجيل فرج خويش – 87

دعاي ارواح پيامبر صلي الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام در حق امام عصر عليه السلام – 90

درس نهم: دعا در قنوت و سجده – 94

دعا در قنوت نماز وتر – 95

دعاي قنوت نماز جمعه – 97

2 – دعا در حال سجده – 98

درس دهم: دعا در تعقيب نمازها (1) – 101

3 – دعا در تعقيب نماز – 101

تعقيب اول براي نماز واجب – 104

تعقيب دوم براي نماز واجب – 105

تعقيب سوم براي نمازهاي واجب – 108

تجديد عهد با امام عصر عليه السلام بعد از نماز واجب – 109

درس يازدهم: دعا در تعقيب نمازها (2) – 111

تعقيب نماز ظهر – 111

تعقب نماز عصر – 115

تعقيب نماز صبح و ظهر – 119

تعقيب دو ركعت اول نماز شب – 120

درس دوازدهم: زمانهاي مناسب دعا (1) – 122

4 – دعا در زمانهاي مناسب – 122

دعا در صبح و شام – 122

پيدا كردن فرصت براي دعا – 125

دعاي عهد روزانه – 126

دعا در شب و روز جمعه – 128

درس سيزدهم: زمانهاي مناسب دعا (2) – 136

ص: 9

دعا در عصر روز دوشنبه و پنج شنبه – 136

دعا در روز عيد غدير – 143

دعاي ندبه در عيد غدير – 148

درس چهاردهم: زمان مناسب دعا (3) – 152

دعا در عيد فطر و قربان – 152

عدم توفيق كامل مسلمانان براي عيد فطر و قربان – 154

دو نمونه از دعاهاي مأثور در روز عيد – 156

درس پانزدهم: زمانهاي مناسب دعا (4) – 164

دعا در ماه مبارك رمضان – 164

دعا در شب و روز نيمه شعبان – 173

دعاي روز دحو الارض – 176

درس شانزدهم : زمانهاي مناسب دعا (5) – 178

دعا در روز عاشورا – 178

خداوند: طاالب خون حسين عليه السلام – 179

امام عصر عليه السلام: خونخواه ابي عبدالله الحسين عليه السلام – 181

مؤمنان: طلب كنندگان خون امام حسين عليه السلام – 182

بهترين عمل در روز عاشورا – 185

درس هفدهم: مكانهاي مناسب دعا (1) – 192

5 – دعا در مكانهاي مناسب – 192

دعا در مسجد الحرام – 192

دعا در سرزمين عرفات – 195

درس هجدهم: مكانهاي مناسب دعا (2) – 201

دعا در حرم مطهر سامرا و سرداب – 201

درس نوزدهم: مكانهاي مناسب دعا (3) – 209

صفحه 10

دعا در حرم مطهر رضوي – 209

دعا در زير قبه سيد الشهداء عليه السلام – 211

دعا در مشاهد مشرفه – 214

دعا در مساجد كوفه سهله و ... – 215

درس بيستم: ديگر دعاهاي مأثور – 218

6 – دعاهاي غير مقيد به زمان يا مكان خاص – 218

ذكر صلوات بر حضرت زهرا عليها السلام – 218

دعاي امام رضا عليه السلام در حق حضرت صاحب الزمان عليه السلام – 219

صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني – 220

7 – دعاي عهد با امام زمان عليه السلام – 227

گفتگوي پاياني – 229

پرسشهاي مفهومي از درسهاي 7 تا 20 – 224

فهرست منابع – 235

ص: 11

مقدمه

پس از آگاهي از انگيزه هاي دعا براي امام عصر عليه السلام و توجه به ضرورت و آثار اين عمل شريف، در اين حلقه به بحث درباره كيفت دعا براي آن وجود مقدس مي پردازيم. براي اين منظور ابتدا آدابي را كه بايد در دعا كردن براي ايشان رعايت شود، مطرح مي كنيم و سپس به بيان اهميت دعاهاي غير مأثور و معرفيب اهم دعاهاي مأثور درباره آن حضرت خواهيم پرداخت.

ص: 12

فصل 1 : چگونگي دعا براي امام زمان عليه السلام

درس اول: يأس از خلق و اقبال قلبي

اشارة

در اين فصل به بيان آدابي درباره دعا در حق امام زمان عليه السلام مي پردازيم كه رعايت آنها شرايط بهتري براي اجابت آن فراهم مي سازد. بيشتر اين آداب در دو حلقه گذشته به مناسبت موضوع به صورت كلي مطرح شده است. در اين جا تأكيد بيشتر بر رعايت آنها در خصوص دعا براي امام عصر عليه السلام مي باشد و توضيحات خاص اين موضوع مطرح مي شود. ما اهم اين آداب را ذيل 10 عنوان ذكر مي كنيم.

يأس كامل از خلق

اولين شرطي كه به عنوان يك ادب قلبي در دعا به پيشگاه الهي مطرح شد، نااميدي از خلق خداست.(1)

مطابق حديث قدسي، خداي


1- 1. رجوع شود به درس اول از حلقه پيشين.

ص: 13

متعال از حضرت عيسي عليه السلام خواسته بود كه وقتي دعا مي كند، حال غريقي را كه هيچ فريادرسي ندارد، داشته باشد.(1)

و به هيچ كس جز خداي متعال اميد نبندد. در اين صورت است كه هر چه از خدا بخواهد به او عطا مي فرمايد.(2)

رعايت اين ادب در همه دعاهاي انسان هم ممكن است و هم مطلوب، چه دعا براي انجام كار بشري باشد و چه يك كار خدايي.(3)

در كارهاي بشري مقدمات اختياري اي كه بشر فراهم مي كند، انتظار طبيعي براي تحقق نتيجه را به وجود مي آورد، اما در كارهاي خدايي با وجود مقدمه چيني هاي بشري نتيجه اي كه به دست مي آيد، بسيار برتر از انتظاري است كه آن مقدمات ايجاد مي كند. به عنوان مثال كسي كه براي قبولي در كنكور دانشگاه زحمت زيادي مي كشد و پايه علمي مناسبي هم دارد، طبيعتاً هم خودش و هم ديگران انتظار دارند كه رتبه اش در كنكور، رتبه بالايي باشد. بر عكس، كسي كه سطع علمي خوبي در طول تحصيل دبيرستان و پيش دانشگاهي نداشته و تلاش زيادي هم در جهت آماده كردن خود براي شركت در كنكور نكرده است، به روال عادي و طبيعي، انتظار كسب رتبه بالايي در كنكور ندارد.

اين دو فرد ممكن است براي قبولي و به دست آوردن رتبه خوب در كنكور دعا كنند، اما معمولاً حال متفاوتي در دعاي خود دارند. اولي به دليل شرايط خوبي كه دارد، معمولاً حالت نااميدي و يأس كامل از غير


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 314، حديث 11.
2- 2. همان، حديث 19.
3- 3. تعريف كار بشري و كار خدايي در درس نوزدهم از حلقه نهم آمده است.

ص: 14

خدا را ندارد، ولي دومي چون اتكاي چنداني به خودش ندارد، علي القاعده اميد بيشتري به دستگيري خداوند دارد. حالت انقطاع (بريدن) از خلق به سوي خداوند در وقتي كه انسان دست خود را خالي مي بيند، بيشتر و بهتر برايش حاصل مي شود. از همين جهت است كه دومي چون حسابي براي خود و تلاشهايش باز نمي كند، كسب رتبه خوب در كنكور را يك كار خدايي مي بيند و با حال انقطاع بيشتري دعا مي كند، در حالي كه فرد اول چون خود را چنان نيازمند دعا احساس نمي كند، حال انقطاعش معمولاً كمتر است. البته سفارش ائمه عليهم السلام اين است كه انسان نبايد فريب فراهم بودن شرايط – به حساب ظاهري – را بخورد و اين باعث مي شود كه بر وجود اسباب و وسائط تكيه و اتكا نمايد.

هر چه معرفت انسان به قدرت الهي بيشتر و عميق تر باشد، حساب كمتري روي وجود شرايط و اسباب ظاهري باز مي كند و در اين صورت است كه آن فرد اول هم مي تواند – با داشتن معرفت صحيح – با حال انقطاع كامل به پيشگاه خداوند دعا كند.

با توجه به اين مثال روشن مي شود كه هر چه كار خدايي تر باشد، حال يأس از خلق و انقطاع كامل به سوي خداوند بهتر و راحت تر حاصل مي شود و شرايط اجابت دعا زودتر فراهم مي گردد. با اين ترتيب مي توانيم بگوييم كه چون طبق آيات و روايات، ظهور امام عصر عليه السلام و تحقق وعده هاي الهي در آن زمان يك كار خدايي و غير بشري خواهد بود، دعا براي تعجيل فرج همراه با يأس از خلق و انقطاع به سوي خداوند مي باشد.

اگر انسان به الهي بودن امر ظهور حضرت توجه و باور عميق پيدا

ص: 15

كند، خود به خود براي آن چه به عنوان اداي تكليف در زمان غيبت انجام مي دهد – با وجود اهميت و لزوم آن – حسابي باز نمي كند و بر آن، اتكايي نخواهد داشت. در اين صورت وقتي تحقق فرج مولايش را از خداوند مي طلبد، حال غريقي را دارد كه هيچ فريادرسي براي خود نمي شناسد و اميدي به هيچ چيز و هيچ كس جز خداوند متعال نمي بندد.

اين گونه دعا كردن براي تعجيل فرج حال خاصي در فرد ايجاد مي كند كه همين حال شرايط بهتري براي اجابت دعا فراهم مي آورد. اكنون سؤال اين است كه آيا دعاهاي ما براي تعجيل فرج حال خاصي در فرد ايجاد مي كند كه همين حال شرايط بهتري براي اجابت دعا فراهم مي آورد. اكنون سؤال اين است كه آيا دعاهاي ما براي تعجيل فرج امام عصر عليه السلام اين گونه است؟ چند در صد شيعيان، اهل دعا براي جلو افتادن ظهور امام عليه السلام هستند و از ميان انها چند درصدشان در دعاهاي خود، چنين حالي دارند؟ آيا تاكنون اتفاق افتاده است كه يك دعاي ما – بله فقط يك دعا – براي تعجيل فرج امام عصر عليه السلام هم چون دعاي بيچاره و درمانده اي باشد كه براي شفاي بيماري سرطاني اش – وقتي از همه اسباب و راههاي عادي شفا گرفتن قطع اميد كرده است – خدا را مي خواند؟

متأسفانه دوستداران امام زمان عليه السلام يا چنان كه بايد، اهل دعا براي تعجيل فرج نيستند و يا اگر هستند، نوعاٌ با حال انقطاع كامل به سوي خداوند دعا نمي كنند. شايد يكي از عوامل مستجاب نشدن دعاهايشان، همين عدم انقطاع باشد. به هر حال خوب است در كيفيت دعاهايمان براي حضرت تجديد نظر جدي كنيم و با عمق بخشيدن به باور خود، به استقبال حال يأس از خلق برويم و اين ادب قلبي دعا كردن را بهتر در خود ايجاد نماييم تا اميدمان به اجابت دعاهايمان بيشتر گردد.

ص: 16

اقبال قلبي در دعا

دومين عملي كه رعايت آن در بهتر شدن دعا براي امام عصر عليه السلام بسيار مؤثر مي باشد، اقبال قلبي در دعاست. اين امر به عنوان اولين شرط اجابت دعا مورد بحث قرار گرفت.(1)

مقصود از اقبال قلبي اين است كه وقتي انسان چيزي را به زبان از خداوند طلب مي كند، با روح و قلب خود نيز همان را بخواهد. اگر در همه حال قلبش متوجه مطلبوش نيست. لااقل در هنگام دعا كردن خواسته دلش را به زبان بياورد. مبادا فقط به زبان چيزي را بگويد، اما قلبش رو به سوي آن نداشته باشد.

در دعا براي امام عصر عليه السلام – به خصوص در تعجيل فرج آن حضرت – بايد با رعايت اين شرط توجه كافي نماييم. آيا وقتي خداوند را مي خوانيم تا فرج مولايمان را به جلو اندازد، روح و قلب ما هم اين خواندن را همراهي مي كند يا فقط لقلقه زبانمان است؟ معمولاً اگر تحقق چيزي برايمان اهميت داشته باشد و دلبستگي روحي به آن داشته باشيم، اقبال قلبي مان در هنگام خواستن آن بيشتر و عميق تر است.

هم چنين اگر نفس دعا كردن براي ما يك عمل با ارزش و اساسي تلقي شود و آن را ناچيز و كم ارزش ندانيم، در هنگام دعا اقبال قلبي بيشتري خواهيم داشت. كسي كه قلباٌ حساب زيادي براي دعا باز نمي كند و آن را مهم و تعيين كننده اصلي نمي داند، به طور طبيعي در وقت دعا توجه و اقبال روحي كمتري خواهد داشت.


1- 1. درس شانزدهم از حلقه دوازدهم.

ص: 17

اولين عامل مؤثر در اقبال قلبي:

مهم بودن تعجيل فرج امام عصر عليه السلام براي دعا كننده

حال بنگريم آيا تعجيل فرج امام زمان عليه السلام براي ما يك امر مهم و اساسي به حساب مي آيد يا خير. اگر بخواهيم به اين سؤال پاسخ درستي بدهيم، بايد آن را با امور ديگري كه در زندگي برايمان اهميت دارد، مقايسه كنيم. هر كس ببيند با توجه به شرايط خاص خود، چه چيزهايي برايش در درجه اول اهميت قرار دارد. مثلاً براي عموم انسانها شغلشان اهيت خاص دارد، چون محل درآمد و وسيله امر معاششان مي باشد. بنابراين اموري كه به اصل شغلشان با حيثيت شغليشان مربوط مي شود، براي آنان مهم تلقي مي شود. نشانه اين اهميت دادن آن است كه اگر كاري باعث ضربه زدن به اصل شغل آنها شود يا ايشان را از لحاظ شغلي نزد همكاران خود بي اعتبار كند، به شدت نسبت به آن عكس العمل نشان مي دهند. با اين حساب طبيعي است كه اگر مشكلي براي شغلشان پيدا شود، مثلاً به نحوي شغل آنها به مخاطره افتد يا حيثيت شغلي شان لكه دار شود، يا اقبال قلبي كامل دست به دعا بلند كرده|، با همه روح و جانشان از خدا رفع مشكلشان را مي طلبند. تقريباً محال است كه كسي گرفتاري جدي شغلي – آن شغلي كه اصل درآمدش به آن وابسته است – پيدا كند و وقتي براي رفع آن دعا مي كند، حواسش به دعايش نباشد و قلبش زبانش را همراهي نكند.

چنين كسي در وقتي كه دعا نمي كند هم قلبش مشغول گرفتاريش است، چه برسد به زمان دعا كردن كه به طريق اولي دلش متوجه چيز ديگر نيست.

ص: 18

اكنون بياييم مقايسه كنيم و ببينيم آيا ما دوستداران امام زمان عليه السلام گرفتاري غيبت ايشان را به اندازه گرفتاري شغليمان مهم مي دانيم؟ آيا از عدم حضور علني آن حضرت، نص اندازه اي كه كسب و كارمان به مخاطره افتد، پريشان شده ايم؟ آيا به سامان نبودن اوضاع و احوال ما در غيبت مولايمان به اندازه به هم خوردن وضعيت شعليمان، ما را ناراحت و گرفتار كرده است؟ پاسخ ما به اين پرسشها تعيين كننده طبيعي ميزان اقبال قلبي ما در دعا براي تعجيل فرج امام زمان عليه السلام است.

اگر غيبت طولاني امام عصر عليه السلام نصف يا حتي ثلث اندازه اي كه گرفتاري شغلي مان ناراحتمان مي كند، پريشانمان كرده باشد، طبيعتاً در دعا براي رفع غيبت آن حضرت تا حدي توجه و اقبال قلبي خواهيم داشت و اگر چنين نباشد، بايد فكر ديگري به حال خود بكنيم.

فكر ديگر مي تواند اين باشد كه ازجنبه معرفتي ارتباط روحي خود را با امام زمان عليه السلام اصلاح كنيم تا آن چه برايمان مهم نيست، اهميت بايد يا آن چه كمتر مهم است، اهميت بيشتري پيدا كند. اگر غيبت امام عصر عليه السلام براي ما نصف اندازه گرفتاري شغليمان اهميت ندارد، نشانگر عدم معرفت صحيح ما به آن حضرت و جايگاه رفيع امامت در اعتقاد شيعي ماست. بايد به اصلاح تصحيح اعتقاد خود به امامت و امام عليه السلام بپردازيم. اگر در برداشتن اين قدم موفق شويم، به طور طبيعي هم اهل دعا براي امام زمان عليه السلام و تعجيل فرج ايشان خواهيم شد و هم اقبال قلبي ما در دعا محقق مي گردد. كسي كه از داشتن چنين معرفت و حال روحي محروم است، در هنگام دعا اقبال قلبي كامل نخواهد داشت و تنها كاري كه از دستش بر مي آيد، اين است كه با تلقين فكري و روحي

ص: 19

در وقت دعا كردن تا حدي حال اقبال قلبي را در خود ايجاد نمايد، يعني با تمركز دادن حواس خود و ايجاد شرايط مطلوب تر از جهت حال و هواي معنوي سعي كند لااقل در هنگام دعا كردن، دل و جان خود را با زبان خود همراه و هماهنگ كند. دعا با چنين حال و هوايي علاوه بر اين كه به اجابت نزديكتر است، در روح و روان دعا كننده نيز اثر مي گذارد و اتصال قلبي او را با مطلوب خود عميق تر و محكمتر مي سازد. تكرار اين كار، اين اتصال را قويتر مي سازد و اگر اين گونه دعا كرن به طور منظم در برنامه زندگي فرد قرار بگيرد، كم كم انس قلبي او با امام زمان عليه السلام بيشتر مي شود و حال دعا براي تعجيل فرج آن حضرت در او دوام بيشتري پيدا مي كند و آن چه برايش اهميت چنداني نداشت، به تدريج مهمتر و اساسي تر خواهد شد.

دومين عامل مؤثر در اقبال قلبي:

اعتقاد عميق به تأثير دعا در تعجيل فرج امام زمان عليه السلام

دومين عاملي كه در تقويت اقبال قلبي دعا كننده براي تعجيل فرج امام زمان عليه السلام مؤٍثر است، اعتقاد و باور عميق او به تأثير خاص دعاست. هر عاملي كه انسان را در رسيدن به مقصود و مطلوبش كمك كند، دل و جان او را به سوي خود متوجه مي سازد. هر قدر تأثير اين عامل را در رساندن او به هدفش بيشتر بداند، در ايجاد آن اهتمام و اقبال قلبي بيشتري هم خواهد داشت. به عنوان مثال كسي كه بيماري دارد و به دنبال معالجه و درمان اوست، عوامل مختلفي را كه مؤثر در درمان است، مي جويد و در ميان آنها هر يك را كه مؤثرتر بداند، با اهتمام و توجه بيشتري سراغ مي گيرد. هر قدر اعتقادش به پزشك معالج و

ص: 20

تشخيص و درمان گري او عميق تر باشد، فكر و حواسش بيشتر متوجه او مي شود و با اقبال قلبي كاملتري به نسخه پزشك دل مي دهد و به آن عمل مي كند. حال اگر همين اعتقادي كه به تأثير درمان پزشك دارد، به دعا براي شفاي بيمارش داشته باشد، همان قدر اقبال قلبي در دعاهايش براي بهبودي آن بيمار خواهد داشت. اگر اعتقاد به تأثير دعا در شفاي بيمار ضعيف شود، اقبال قلبي او در هنگام دعا كمتر و اگر اين باور قوي گردد، آن اقبال قلبي هم بيشتر خواهد شد، يعني ميزان اقبال قلبي دعا كننده در دعايش بستگي به ميزان باور او به تأثير دعا در رسيدن به مقصودش دارد.

همين امر درباره دعا براي تعجيل فرج امام عصر عليه السلام نيز ساري و جاري است. كسي كه باور چنداني به تأثير دعا در جلو انداختن ظهور آن حضرت ندارد، به طور طبيعي، اقبال قلبي چنداني در دعاهايش براي تعجيل فرج ندارد. هر چه اين باور عميق تر شود، اقبال قلبي چنداني در دعاهايش براي تعجيل فرج ندارد. هر چه اين باور عميق تر شود، اقبال قلبي دعا كننده هم بيشتر مي شود. بنابراين اگر كسي – مطابق فرمايش امام صادق عليه السلام درباره تأثير ضجه و گريه در تعجيل فرج(1)

براي دعا نقش تعيين كننده و اصلي دژ جلو افتادن زمان ظهور امام عصر عليه السلام قائل باشد، خواه ناخواه در هنگام دعا براي تعجيل فرج، روح و روانش متوجه آن است كه هرگز با قلب بي توجه و غافل (به تعبير روايات ساه(2)

يا لاه(3)

زبان به دعا كردن نمي گشايد.


1- 1. رجوع كنيد به درس هفدهم از حلقه گذشته.
2- 2. اصول كافي، كتاب الدعاء باب الاقبال علي الدعاء، حديث 1.
3- 3. همان، حديث 2.

ص: 21

نتيجه كلي بحث اين است كه براي ايجاد و تقويت طبيعي اقبال قلبي در دعا براي تعجيل فرج بايد دو عامل را تقويت كرد: اول اين كه وابستگي و دلبستگي روحي و معرفتي خود را به امام عصر عليه السلام و جلو افتادن فرج ايشان بيشتر كنيم و دوم اين كه اعتقاد و باور خويش را به تأثير جدي و عميق دعا در تعجيل فرج آن حضرت تحكيم نماييم.

البته عوامل ديگري هم مي تواند در تقويت اين اقبال قلبي مؤثر باشد، ولي به نظر مي رسد كه اين دو عامل نقش اساسي تري در بين بقيه عوامل دارند.

ص: 22

درس دوم: رقت قلب و تحصيل تقوا

اشاره

در درس گذشته در مورد دو ادب از آداب دعا كردن براي امام عصر عليه السلام سخن گفتيم. در ادامه به آداب ديگر مي پردازيم.

رقت قلب

عامل مهم ديگري كه در اجابت دعا بسيار مؤثر است، رقت قلب دعا كننده در هنگام دعاست. در گذشته با ميزان تأثير اين امر در اجابت دعا تا حدي آشنا شديم.(1)

و دانستيم كه طبق فرمايش پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله براي اين كه زودتر خواسته ما مستجاب شود، بايد در هنگام رقت قلب به پيشگاه الهي دعا كنيم و به تعبير ايشان دعا را در آن وقت مغتنم بشماريم.(2)

خود ائمه عليهم السلام به اين حقيقت تذكر داده اند كه قلب انسان هميشه در يك حال نيست، گاهي حال رقت دارد و گاهي قساوت، گاهي نرم است و گاهي سخت. البته افراد از اين جهت يكسان


1- 1. درس شانزدهم از حلقه دوازدهم.
2- 2. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 313، حديث 17.

ص: 23

نيستند، برخي رقت قلبشان بيشتر است و برخي قلب سخت تري دارند.

دسته اول هم به لحاظ زماني، رقت قلبشان طولاني تر است و هم از جهت عمق و شدت اين رقت، بالاتر از دسته دوم قرار مي گيرند. اما حتي كساني كه عموماً و در بيشتر اوقات رقت قلب ندارند، بالاخره حالاتي برايشان پيش مي آيد كه به اصطلاح دلشان مي شكند و ازآن سختي و صعوبت قبلي خارج مي شود. پس اينها هم رقت قلب را تجربه مي كنند و بنابراين هر كس در زمانهايي داراي رقت قلب مي باشد كه اگر قدر آن را بداند، مي تواند در همان حال براي تعجيل فرج مولاي غريبش دعا كند.

مواقع پيدايش رقت قلب در انسان

ما مي توانيم انسانها را از جهت رقت قلب براي امام زمان عليه السلام و دعا براي تعجيل فرج ايشان به درجات مختلفي رده بندي كنيم. برخي چنان اتصال روحي و قلبي قوي با امامشان دارند كه صرف ياد كردن از گرفتاري غيبت آن حضرت، دلشان را به درد مي آورد آن را نرم و رقيق مي سازد. اينها مشكل چنداني براي اين كه با حال رقت قلب براي تعجيل فرج مولايشان دعا كنند، ندارند. اما تعداد اين گونه افراد نسبت به سايرين كم و ناچيز است. بيشتر مردم به صرف توجه كردن به ناراحتي هاي مولايشان در زمان غيبت، حال رقت قلب پيدا نمي كنند.

اما همين گروه در زندگي عادي خود، تعلقات خاطري دارند كه به خاطر آنها قلبشان رقت خاصي پيدا مي كند. به عنوان مثال نوع مردم در مصيبتهاي شخصي خود دلشكسته و منقلب مي شوند. وقتي كسي عزيز خود را – پدر، مادر، فرزند يا ... از دست مي دهد، ياد و خاطره او حالت رقت قلب را برايش ايجاد مي نمايد. هم چنين گاهي دردها و

ص: 24

رنجهايي كه در زندگي براي انسان پيش مي آيد، دلش را به درد مي آورد و حتي ممكن است اشكش را در آورد. مسائل مادي و معيشتي هم مي تواند در برخي افراد چنين اثري بگذارد. اينها چيزهايي است كه براي انسانهاي عادي – هر چند كه به لحاظ ايمان و معرفت چندان مرتبه بالايي نداشته باشند، پيش مي آيد.

علاوه بر اينها، اهل ايمان به خاطر تعلق خاطري كه به اهل بيت عليهم السلام به خصوص حضرت سيد الشهداء عليه السلام دارند، در مناسبتهاي خاصي كه در طول سال وجود دارد – به ويژه ايام محرم و دهه عاشورا يا شبها احيا در ماه مبارك رمضان – در مصائب خاندان عصمت و طهارت رقت قلب خاصي پيدا مي كنند.

از بزرگترين نعمتهاي خداوند بر ما شيعيان اين است كه هر چند در طول سال از ياد اهل بيت عليهم السلام غافل باشيم، اما در ايام مصيبت يا اعيادي مانند عيد غدير و نيمه شعبان معمولاٌ در مجالس عزاداراي يا جشن شركت مي كنيم و به اين وسيله ارتباط روحي خاصي – هر چند گذرا و سطحي – با موالي خود پيدا مي كنيم. نوعاً در مراسم عزاداري – به خصوص در مصيبت امام حسين عليه السلام و ساير شهداي كربلا – بر احوال خاندان وحي رقت قلب پيدا مي كنيم و بسياري مواقع با گريه كرن دلهاي گناهكار خود را جلا و صفا مي دهيم. به لطف خداي منان عنايت امام عصر عليه السلام كساني هم كه اهل برخي گناهان هستند، ارتباط روحي خود را با اهل بيت عليهم السلام به طور كامل قطع نمي كنند و حداقل در روزهاي تاسوعا و عاشورا و شبهاي احيا و امثال آن در مجالس عزا يا جشن شركت مي كنند. اين خود باعث مي شود كه پيوند با ائمه عليهم السلام كه با انجام گناهان سست شده است – براي فرد فاسق بار ديگر برقرار شود.

ص: 25

استفاده از حال رقت قلب در دعا براي تعجيل فرج

با اين ترتيب ملاحظه مي كنيم كه حال رقت قلب در عموم مردم در مسائل روزمره زندگيشان وجود دارد و در اهل ايمان هم اين حال نسبت به خود ائمه عليهم السلام به صورت پراكنده و در مناسبتهاي خاص به چشم مي خورد. حال مي توانيم بفهميم كه از وجود اين حال چگونه در امر دعا براي تعجيل فرج، حسن استفاده را ببريم. اگر كسي دعا در حق امام زمان عليه السلام و به خصوص براي تعجيل فرج ايشان را يك كار مهم و اساسي بداند، مي تواند از رقت قلبي كه در امور ديگر خود دارد، در دعاهايش بهره مند شود.

مثلاً كسي كه پدرش فوت شده يا مصيبتي قلبش را به درد آورده، اگر غافل نباشد، مي تواند در همان حالي كه به خاطر مسائل شخصي اش رقت قلب پيدا كرده، از آن حال و هوا در دعا براي تعجيل فرج امام عصر عليه السلام استفاده كافي را ببرد. در واقع دل شكستگي اش را خرج امامش كند و ايشان را در دعا بر خود مقدم بدارد. هم چنين كساني كه در عزاي اهل بيت عليهم السلام – به ويژه مصائب سرور شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام و ياران و خانواده آن بزرگوار – رقت قلبي پيدا مي كنند، اگر قدر حال خود را بدانند، از آن براي دعا بر تعجيل فرج امام غريب و مظلومشان بهره مي برند، يعني در همان وقتي كه دلهايشان در غم اهل بيت عليهم السلام شكسته و احياناً اشكهايشان هم جاري شده، براي فرج مولايشان دعا مي كنند و اين بيشتر فايده اي است كه از رقت قلبشان نصيب ايشان مي گردد.

چه خوب است كه شيعيان از اين نكته غافل نباشند و از حال و هواي

ص: 26

معنوي خود در مسير جلو انداختن ظهور امام عصر عليه السلام استفاده كنند.

براي تأمين اين هدف بايد در مجالس عزاي اهل بيت عليهم السلام به اين حقيقت توجه داده شود كه حيف است گريه ها و دل شكستگي هاي افراد مقدمه دعا براي تعجيل فرج امام عصر عليه السلام قرار نگيرد. بنابراين اگر عموم افراد از اين امر غافل هستند، بايد كساني كه توجه دارند، تذكر لازم را در اين خصوص بدهند تا عزاداران در همان لحظاتي كه رقت قلب دارند، براي تعجيل فرج امام زمان عليه السلام دعا كنند. اگر مجالسي كه براي عزاداراي در مصيبت اهل بيت عليهم السلام به خصوص سيد الشهداء عليه السلام برگزار مي شود، به دعا بر تعجيل فرج امام عصر عليه السلام منتهي گردد، قطعاً بيشترين بهره معنوي از آن مجالس نصيب عزاداران و سايرين خواهد شد.

يكي از مهمترين بركات اين عمل شريف، جلب دعاهاي امام زمان عليه السلام در حق دعا كنندگان مي باشد. در كتاب شريف «مكيال المكارم» يكي از آثار دعا در حق امام زمان عليه السلام دعاي آن حضرت در حق دعا كننده شمرده شده و ادله اي براي اثبات اين مطلب مطرح گرديده است. سپس مؤلف بزرگوار رؤياي صادقانه يكي از برادران صالح خود را به عنوان مؤيد نقل فرموده كه از وجود مقدس امام عصر عليه السلام در خواب شنيده است كه فرموده اند:

اني ادعو لكل مؤمن يدعو لي بعد ذكر مصائب سيد الشهداء في مجالس العزاء.(1)


1- 1. مكيال المكارم، جلد 1، صفحه 334.

ص: 27

البته من دعا مي كنم براي هر مؤمني كه پس از ذكر مصائب سيدالشهداء عليه السالم در مجالس عزاداري براي من دعا نمايد.

از اين رو دعاي مؤمنان در مجالس روضه سيد الشهداء عليه السلام مي تواند منشأ خير و بركت فراواني براي خود دعا كنندگان باشد.

نكته ديگري كه به خاطر اهميت رقت قلب در هنگام دعا مي توان گفت، اين است كه: گاهي انسان از متن دعايي كه مي خواند، دلش مي شكند و با سوز دل دعا مي كند، كه اگر چنين حالي پيدا شود، بسيار خوب است. اما در بسياري مواقع براي بسياري از افراد چنين حالي حاصل نمي گردد. در اين صورت يكي از بهترين اسباب براي ايجاد رقت قلب ياد كردن از مصائب اهل بيت عليهم السلام است كه هم خودش يك عبادت بزرگ مي باشد و هم زمينه ساز اجابت دعاي انسان مي گردد. ما اين مطلب را در گذشته به مناسبت بحث درباره «بكاء» و «تباكي» كه از آداب دعا به شمار مي آيند، با ذكر ادله اش مطرح ساختيم.(1)

نتيجه اين كه از راههاي مجاز مي توانيم رقت قلب لازم براي اجابت بهتر دعا را در خود و ديگر دعا كنندگان ايجاد نماييم و نبايد خود را از اين امكان بي نصيب كنيم.

تحصيل تقوا و تهذيب نفس

مطابق تعاليم نوراني اهل بيت عليهم السلام يكي از شرايط لازم براي اجابت دعا، تقواي دعا كننده و پاك بودن نفس او از آلودگي گناهان است.

مطابق حديثي كه در گذشته از امير المؤمنين عليه السلام نقل كرديم، علت


1- 1. درس چهارم از حلقه گذشته.

ص: 28

اجابت نشدن بسياري از دعاها، خيانت قلبي دعا كننده از هشت جهت مي باشد. (1)

يكي از اين جهات، نداشتن خوف واقعي از آتش غضب الهي است. خوف واقعي به فرموده امام سجاد عليه السلام به صرف گريستن از ترس عقوبت خدا، حاصل نمي شود، بلكه تنها شرطش داشتن ورع لازم براي باز داشتن انسان از گناهان است.(2)

نبودن چنين خوفي در انسان خيانت قلب شمرده شده، مانع اجابت دعاي انسان مي گردد. هم چنين است بد زبان بودن (بذاء) كه مصداق ديگري از ناپاكي قلب انسان مي باشد. اين هم يكي از موانع اجابت دعا شمرده شده است. (3)

علاوه بر اينها اگر انسان عيوب ديگران را ببيند، ولي از عيبهاي خودش غافل باشد يا ديگران را به خاطر چيزهايي ملامت كند كه خودش به ملامت به خاطر آنها سزاوارتر است، اين خصوصيات هم مي تواند مانع اجابت دعا گردد.(4)

اين تأكيدات نشان مي دهد كه ما بايد در كنار اهميت دادن به دعا براي تعجيل فرج امام زمان عليه السلام رعايت تقوا و ورع را نيز مهم تلقي كنيم و اگر مي خواهيم دعاهايمان در حق مولايمان مستجاب گردد، به صرف اين كه با رقت قلب و حال و هواي معنوي براي ايشان دعا كنيم، راضي نشويم. متأسفانه گاهي مشاهده مي كنيم كساني را كه با وجود اصرار و تأكيدي كه بر دعاي براي حضرت – هم خودشان و هم براي ديگران –


1- 1. درس چهاردهم از حلقه دوازدهم.
2- 2. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 335، حديث 25، به نقل از عدة الداعي.
3- 3. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 377، حديث 18، به نقل از فلاح السائل.
4- 4. همان، صفحه 376، حديث 17، به نقل از دعائم الدين.

ص: 29

دارند، نشانه اي از تقوا و ورع در آنان نيست. برخي از روي ناداني چنين مي پندارند كه ارتباطي بين اجابت دعايشان با سلامت و پاكي قلبشان وجود ندارد و اصلاً ممكن نمي دانند كه به خاطر ارتكاب برخي گناهان، دعاهايشان در حق مولايشان بي فايده باشد. گاهي نه تنها دعا كننده اهل ورع و پرهيز از گناهان نيست، بلكه حتي در هنگام دعا براي امام زمان عليه السلام و در ضمن آن هم مرتكب معصيت مي شود! واقعاً شگفت آور است. آيا دعا براي تعجيل فرج همراه با موسيقي غنايي يا اختلاط نامحرمان با يكديگر، مقبول و مستجاب است؟! چنين كساني بدون آن كه بفهمند و بخواهند، با اين كارها در واقع خود را و دعا براي امام عصر عليه السلام را به مسخره و استهزاء گرفته اند، العياذ بالله!

دعا به پيشگاه خداوند يك عبادت بسيار ارزشمند و گرانقدر است و بايد مراقب بود كه اين عمل شريف با معصيتي آلوده نشود و خداي ناكرده، به ابتذال كشيده نشود. اگر چنين مراقبتي صورت نگيرد، روح دعا از بين مي رود و آن چه مي ماند، چيزي جز يك تابلوي ساختگي و مصنوعي از آن نيست.

پرهيز از گناه به خاطر مستجاب شدن دعا در حق امام زمان عليه السلام

دعا كننده براي امام زمان عليه السلام بايد بداند كه پرهيز نكردن از گناهان حتي يك گناهي كه آن را كوچك مي شمارد – مي تواند او را از فيض دعاهايش محروم نمايد. بنابراين اگر واقعاً امام خود را دوست دارد، بكوشد به خاطر ايشان هم كه شده، از گناهانش توبه كند و همان طور كه خود ائمه عليهم السلام سفارش فرموده اند، پيش از عرض حاجت خود به تك تك گناهانش اعتراف نمايد و تصميم قطعي بگيرد كه ديگر به سوي

ص: 30

آنها باز نگردد.(1)

ممكن است كسي را دوست داشته باشيم كه گرفتار بلاها و مصيبتهايي باشد، هم چنين بدانيم كه دعايمان در رفع گرفتاريهاي او مؤثر و مفيد است، خودش هم از ما خواسته باشد كه برايش دعا كنيم، با اين همه دعا كنيم ولي اثر نبينيم. سپس متوجه شويم كه مانع استجابت دعا چيزي است كه خودمان ايجادش كرده ايم و با تصميم و اختيار خودمان قابل رفع است. اگر واقعاً آن شخص را دوست داشته باشيم و بخواهيم رفع ناراحتي و گرفتاري از او بشود، آن مانع را رفع نمي كنيم؟

آيا اگر نسبت به اين امر بي خيال باشيم و در صدد مانع بر نياييم، باز هم مي توانيم ادعاي دوست داشتن او را بكنيم؟ در اين صورت اگر در اين ادعا دروغ نگوييم، حداقل اين است كه درجه محبت ما به او بسيار ضعيف و ناچيز است. محال است كسي را زياد دوست داشته باشيم و او را گرفتار ببينيم و بتوانيم با اقدام خود در جهت رفع گرفتاري اش كاري بكنيم، اما ساكت بنشينيم.

اگر فرد راستگويي به ما بگويد كه مي خواهم پولي يا شغلي به شما بدهم به شرط آن كه فلان عيب را در خود اصلاح كني يا فلان كار زشت را ديگر انجام ندهي، آيا براي رسيدن به آن پول يا شغل پر درآمد، خواسته او را برآورده نمي كنيم؟ آيا قربه الي المال به تهذيب تفس خود نمي پردازيم؟ واقعاً عجيب است. چگونه حاضرم براي بهتر شدن دنياي خود، اهل ورع و تقوا شوم، اما وقتي نوبت به خدا و امام زمان عليه السلام مي رسد، همت چنداني نمي كنم و اهميت زيادي به رفع موانع براي


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 320، حديث 28، به نقل از فلاح السائل.

ص: 31

رسيدن به خواسته هاي معنوي خودم نمي دهم!

اكنون از خود بپرسيم: تاكنون به خاطر اين كه دعايم در حق امام زمانم مستجاب شود، از چند گناه دوري كرده ام؟ آيا تاكنون اتفاق افتاده است كه از ترس اجابت نشدن دعايم براي تعجيل فرج، از نگاه به نامحرم چشم بپوشم؟ يا از شنيدن موسيقي حرام بگذرم؟ يا از خوردن مال حرام اجتناب كنم؟ و يا ...

شيطان قطعاً از دعا براي تعجيل فرج ناخرسند است و همه تلاش خود را به كار مي بندد كه كسي سراغ اين عبادت ارزشمند نرود و تا جايي كه مي تواند، كاري مي كند كه اهل دعا براي تعجيل فرج كمتر شوند. اما اگر كسي از اين دام شيطان بگريزد و دعا براي حضرت جزء برنامه زندگي اش قرار بگيرد، آن گاه شيطان از در ديگري وارد مي شود تا دعاهايش را بي ثمر كند و آن اين است كه گناهانش را نزد او كوچك و ناچيز جلوه مي دهد. وقتي انسان گناهش را بزرگ نشمارد و از ارتكاب آن به حال خوف نيفتد، طبيعتاً از آنها احساس پشيماني و سرافكندگي شديد هم نمي كند و تصميم به ترك آنها هم نمي گيرد. آن وقت چه بسا فكر كند كه به سبب دعا براي امام عصر عليه السلام نزد خدا و ايشان محترم و عزيز است و حتي در دل به خاطر دعاهايش منتي هم سر آنها بگذارد، اما نمي داند كه همين بي تفاوت بودن نسبت به گناهان ممكن است مانع استجابت دعايش گردد و مقبول درگاه الهي قرار نگيرد.

پس بياييم به خاطر آن كه دعاهايمان در حق مولايمان به اجابت نزديك شود، به همان اندازه كه به دعا كردن اهميت مي دهيم و به آن عمل مي كنيم، به تهذيب نفس خويش از آلودگي گناهان نيز اهميت

ص: 32

دهيم و در كنار اصرار و الحاح در دعا براي تعجيل فرج، بر توبه از گناهان خود نيز اصرار بورزيم و به انجام هيچ معصيتي راضي نشويم.

عيبهاي خود را بزرگ و درشت ببينيم و ديگران را به خاطر اموري كه خودمان به آنها مبتلا هستيم، سرزنش نكنيم و اعتراف به تك تك گناهان و اقرار به آنها را مقدمه دعا براي تعجيل فرج مولايمان قرار دهيم تا اميدمان به تأثير دعاهايمان بيشتر گردد.

ذكر خاطره اي كه مرحوم صاحب مكيال المكارم در كتاب شريف خود آورده، در همين خصوص شنيدني است. ايشان از برادر ايماني خود جناب آقا ميرزا محمد باقر فقيه اصفهاني رحمه الله نقل كرده اند كه ايشان در خواب (يا بين خواب و بيداري) به محضر امام حسن مجتبي عليه السلام مشرف شده است، سپس فرمايش آن حضرت را چنين نقل به معنا مي كند:

بالاي منبر به مردم بگوييد و ايشان را امر كنيد تا (ابتدا) توبه كنند و (سپس) براي فرج حضرت حجت عليه السلام و تعجيل در ظهور ايشان دعا كنند. اين دعا مانند نماز ميت واجب كفايي نيست كه با انجام دادن بعضي مردم از ديگران ساقط شود، بلكه هم چون نمازهاي يوميه است كه انجام آن بر فرد فرد مكلفين واجب است.(1)

ملاحظه مي شود كه در فرمايش منقول از حضرت مجتبي عليه السلام ابتدا امر به توبه و سپس دستور به دعا براي تعجيل فرج ذكر شده است.

بنابراين يكي از شرايط مؤثر در اجابت اين دعاي شريف، توبه از


1- 1. مكيال المكارم، جلد 1، صفحه 438.

ص: 33

گناهان است. نكته ديگر در فرمايش امام عليه السلام واجب عيني دانستن دعا براي تعجيل فرج امام عصر عليه السلام است كه نشانگر اهميت خاص اين عبادت بزرگ مي باشد.

ص: 34

درس سوم: توجه به حق الناس و تحصيل معرفت

اشاره

در اين درس نيز موارد ديگري از آداب و شرايط دعا براي امام زمان عليه السلام را بررسي مي كنيم.

بر عهده نداشتن حق الناس

طبق آموزه هاي ائمه اطهارعليهم السلام يكي از شرايط لازم براي اجابت دعا، اين است كه حقي از مردم بر عهده دعا كننده نباشد. بودن حق الناس بر گردن انسان به دو گونه متصور است: يا امرار معاش انسان ازراه حلال نباشد كه در اين صورت لقمه اي كه مي خورد، حلال نيست و يا اين كه دين و بدهي نسبت به ديگري داشته باشد كه در احاديث از آن به «مظلمه» تعبير شده است.(1)

در هر دو صورت حقي از ديگران بر عهده فرد مي باشد و همين، مانع استجابت دعا مي گردد.

كسي كه براي تعجيل فرج امام عصر عليه السلام دعا مي كند و اين كار را نه


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 321، به نقل از فلاح السائل.

ص: 35

صرفاً از سر عادت و بي انگيزه، بلكه با عنايت خاص و به نيت عرض ارادت به ساحت مقدس مولايش انجام مي دهد، قطعاً نسبت به مسئله حق الناس بي تفاوت نمي باشد. او به اميد اجابت براي امامش دعا مي كند و وقتي بداند كه بر عهده داشتن حق الناس مانع به نتيجه رسيدن دعاست، سعي مي كند به هر شكلي كه شده، آن مانع را برطرف نمايد. به اين ترتيب مي توان گفت اهل دعا براي امام زمان عليه السلام بودن با سهل انگاري در حساب و كتاب مالي قابل جمع نيست. آگاهي از احكام شرعي خمس و اجراي دقيق آن، لازمه دقت داشتن در كسب روزي حلال است. هم چنين احتراز از راههاي درآدي كه پاك و بي غل و غش نيستند، براي دوستدار امام عصر عليه السلام كه به دعا براي ايشان اهميت مي دهد، جزء ضروريات مي باشد.

متأسفانه در صد زيادي از شيعيان را مي بينيم كه دقت چنداني در چگونگي به دست آوردن مال ندارند. اگر بخواهيم مطلب روشن شود، بايد مقايسه اي به عمل آوريم بين دقتي كه نوع مردم نسبت به رعايت بهداشت در خورد و خوراكشان دارند و آن چه در مورد حلال و حرام آن انجام مي دهند. ملاحظه مي كنيم كه افراد عاقل و فهميده در مورد غذايي كه خود و خانواده شان استفاده مي كنند، كمال دقت را نسبت به رعايت امور بهداشتي آن دارند. به تاريخ مصرف آن توجه مي كنند و از خريد موادي كه به سلامت و بهداشتي بودن آن اطمينان ندارند، خودداري مي نمايند. اگر احتمال دهند كه برخي محصولات غذايي، آلوده به ميكروبي مثل وبا هستند، از خير تهيه آن مي گذرند و اصلاً سراغش نمي روند. اين دقتها براي مصون ماندن غذاي انسان از

ص: 36

آلودگي ها، بسيار بجا و لازم است.

اما چند درصد از همين مردمي كه با چنين دقتي مسائل بهداشتي را زير ذره بين مي گيرند، نص اين دقت را در رعايت حلال و حرام غذاهايشان به خرج مي دهند؟ آيا مراقب هستند كه با پول حرام غذايي براي خود و خانواده نخرند؟ آيا از مواردي كه احتمال راه پيدا كردن حرام در اموالشان هست، پرهيز مي كنند؟ آيا اجتناب از مشتبهات را براي اطمينان از سالم ماندن از آلودگي مال حرام قبول دارند و به آن پايبند هستند؟

متأسفانه پاسخ اين پرسشها نوعاً منفي است و ما آن دقت نظري كه در رعايت مسائل بهداشتي نسبت به غذا و مانند آن مي بينيم، در مورد كسب روزي حلال مشاهده نمي كنيم. بسياري از معاملاتي كه بين مردم صورت مي گيرد، به خاطر ناآگاهي از مسائل شرعي، آلوده به ربا دادن و ربا گرفتن است، اما چون به اين امر اهميت چنداني داده نمي شود، كمتر كسي درصدد ياد گرفتن احكام دقيق ربا در معاملات بر مي آيد. اين در حالي است كه اگر احتمال ابتلا به وبا در موردي داده شود، همه كساني كه در معرض اين ابتلا هستند، به سراغ آموزش ديدن در مورد وبا و عوارض آن مي روند. هم چنين دغدغه اي كه نسبت به رعايت حق الناس در بسياري از دوستان ائمه عليهم السلام وجود دارد، بسيار كمتر از آن حدي است كه بايد باشد. كسي كه تعجيل در فرج مولايش را از خدا طلب مي كند، مي داند كه ظهور آن حضرت براي پياده شدن احكام دقيق اسلام و دين خداست و لزوم رعايت حق مردم در دين اسلام جايگاه ويژه و مهمي دارد. پس طالب ظهور امام عليه السلام نمي تواند زير بار مظالم بندگان

ص: 37

خدا بماند از هر طريق ممكن مي كوشد تا آنها را از دوش خود بردارد.

اين است كه نه تنها از پرداخت حق و حقوقي كه به گردنش مي باشد، فرار نمي كند، بلكه به سوي آن مي رود تا خود را از گرفتاري خلاص نمايد. بنابراين اگر به عنوان مثال اشتباهاً پولي به حسابش ريخته شده يا ساعت اضافه كاري برايش در نظر گرفته اند، با اين كه اگر اعلام نكند كسي متوجه نمي شود، اما نم تواند خود را به خوردن چنين اموالي راضي كند. لذاست كه برخلاف انتظار ديگران از گرفتن آن خودداري كرده، اشتباه انجام شده را اصلاح مي كند. با كمال تأسف مشاهده مي شود كه اگر كسي چنين رفتاري داشته باشد، بسياري از همكارانش با اظهار تعجب از رفتار او ملامتش مي كنند و عمل شايسته او را بر نمي تابند. آيا اين برخورد صحيح است؟ آيا كسي كه عمل به وظيفه شرعي اش مي كند، كار صحيحي انجام نداده و ديگران نبايد به او تأسي كنند؟ چرا در بسياري از محيطهاي كاري حتي فرهنگي، به دست آوردن نفع مادي بر حفظ ارزشهاي معنوي عملاً ترجيج دارد؟ و چرا نيت و انگيزه الهي و عمل به وظيفه شرعي تعيين كننده اصلي در كارهاي شغلي اهل ايمان نيست؟! اگر همه مؤمنان چنين نيستند، كساني كه دعا در حق امام عصر عليه السلام را وظيفه و عبادت خود مي شمارند، قطعاً بايد اين گونه باشند. نتيجه مجموع بحث اين است كه نمي توان اهل دعا براي امام زمان عليه السلام بود و در عين حال نسبت به نحوه امرار معاش و رعايت حق الناس بي تفاوت و اهل مسامحه بود. اگر امامان و تعجيل در فرج ايشان محبوبمان است بياييم با دقت هر چه بيشتري به رعايت حقوق ديگران در زندگي اهميت دهيم.

ص: 38

معرفت به امام عصر عليه السلام و شكر نعمت وجودي ايشان

يكي از آدابي كه در دعا كردن وارد شده، شكر نعمت الهي است.

ما اهميت اين مطلب را با استناد به احاديث ائمه عليهم السلام در حلقه گذشته بيان كرديم.(1)

هم چنين دانستيم كه يكي از موانع اجابت دعا ناشكري كردن نسبت به نعمتهاي الهي است.(2)

حال بنگريم آيا در اين امر كوتاهي نمي كنيم. مي دانيم كه بزرگترين و مهمترين نعمت الهي وجود مقدس امام عصر عليه السلام است. آيا چنان كه شايسته اين نعمت عظمي است، معرفت به ايشان داريم؟ ما شيعيان چه اندازه از صفات و كمالات خدادادي ايشان آگاهيم و به آن معتقديم؟ ايا در مراكز علمي و فرهنگي ديني، حق معرفت ايشان در تعليم و تعلم ادا مي شود؟

در بحث نحوه شكرگزاري در برابر نعمتهاي الهي، سه رتبه از شكر مطرح مي شود. قلبي، زباني و عملي. همه اين مراتب نسبت به وجود نازنين حضرت بقية الله ارواحنا فداه بايد تحقق يابد. اما حقيقتاً چند در صد از شيعيان آن حضرت چگونگي همين منراتب شكرگزاري را مي دانند؟ متأسفانه بسياري از ما در اين زمينه محتاج تذكر و تنبه هستيم. وقتي هم متذكر مي شويم، در عمل چنان اهتمام و جديتي كه شايسته حق امام عليه السلام باشد، از خود نشان نمي دهيم. اين در حالي است كه نسبت به شكر نعمت سلامت و امنيت شخصي خود بيش از اين مقدار همت مي كنيم. شاهدش اين است كه اگر سلامت با امنيت


1- 1. درس اول از حلقه سيزدهم.
2- 2. درس چهاردهم از حلقه دوازدهم.

ص: 39

شخصي ما در زندگي به خطر افتد، بسيار نگران مي شويم و اگر بدانيم كه شكر اين دو نعمت بزرگ الهي به حفظ و بقاي آنها مي انجامدف سعي مي كنيم كه راههاي شكرگزاري نسبت به آنها را بياموزيم و در عمل به آن اهتمام ورزيم. اما آيا آن اندازه كه به شكر نعمت سلامت خود اهميت مي دهيم، به نحوه سپاسگزاري وجود اماممان مي انديشيم؟

آيا تاكنون اين حقيقت را وجدان كرده ايم كه امام شناس بودن ما نعمتي بالاتر از سلامت بدن ماست؟ آيا – در مقام فرض – حاضريم ارادتمان را به امام زمانمان ازدست ندهيم؟ واقعاً چند در صد از دعا كنندگان براي امام زمان عليه السلام چنين معرفتي به ايشان دارند؟ نشانه برتر دانستن يك نعمت از نعمت ديگر اين است كه در هنگام تضاد بين آنها، اولي را بر دومي ترجيح دهيم. با همين معيار مي توانيم تشخيص دهيم كه نعمت شناخت امام عصر عليه السلام نزد ما بر نعمتهاي ديگر ترجيح دارد يا خير. در مقام سنجش اين امر، با كمال شرمندگي خواهيم ديد كه برخي از دوستداران حضرت – همانها كه در جشنهاي ميلاد ايشان شادي مي كنند و شيريني پخش مي كنند – در عمل نعمتهاي مادي و شخصي خود را در زندگي بر نعمت معرفت به امامشان ترجيح مي دهند. علت اين خطا چيزي نيست جز عدم شناخت صحيح و كافي از بزرگترين نعمت خداوند كه وجود مقدس امام عصر ارواحنا فداه مي باشد. طبيعي است كه اين عدم معرفت – كه نتيجه اش ادا نكردن حق شكر قلبي است – بر مراتب بعدي شكرگزاري يعني شكر زباني

ص: 40

و عملي هم لطمه جدي مي زند، چون روح اين دو رتبه، همان شكر قلبي كردن است. (1)

با اين توضيحات آيا لازم نيست در كنار اهتمام به دعا براي امام زمان عليه السلام به خصوص تعجيل فرج ايشان، انواع مراتب شكرگزاري نسبت به آن حضرت را بيشتر بشناسيم و به آنها پايبند گرديم؟ كوتاهي در اين امر هم مانع اجابت دعاهايمان مي گردد و هم انگيزه و همت ما رادر امر دعا سست مي نمايد.


1- 1. درباره مراتب مختلف شكرگزاري مي توانيد به حلقه پنجم مراجعه فرماييد.

ص: 41

درس چهارم: اصرار در دعا

اشاره

در دروس گذشته شش مورد از آداب دعا براي آخرين حجت خدا ارواحنا فداه را مطرح كرديم. در اين درس مورد ديگري را بيان مي كنيم.

الحاح و اصرار و دوري از سستي

چنان كه گذشت، يكي از آداب مؤثر دعا در اجابت، الحاح و اصرار در انجام آن مي باشد.(1)

به ياد بياوريم كه امام باقر عليه السلام قسم ياد كرده اند كه هرگاه بندهت مؤمني با اصرار چيزي را از خداوند طلب كند، حاجتش برآورده مي گردد.(2)

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نيز تأكيد فرموده اند كه با جد و جهد دعا كنيد و از دعا كردن خسته و ملول نشويد، چرا كه تا شما خسته نشويد، خداوند خسته نمي شود.(3)


1- 1. درس چهارهم از حلقه گذشته.
2- 2. اصول كافي، كتاب الدعاء، باب الالحاح ...، حديث 3.
3- 3. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 364، حديث 8، به نقل از امالي طوسي.

ص: 42

اين سفارشها نشان مي دهد كه خداوند مي خواهد بندگانش بر در خانه او اصرار بورزند و از گدايي خسته نشوند. ممكن است چيزي را از خدا بخواهيم و خواسته ما برآورده نشود، اما چه بسا اگر در مورد آن اصرار كنيم، حاجتمان داده شود. البته همان طور كه اصل دعا كرن حال و انگيزه مي خواهد، اصرار و الحاح در آن هم معمولاٌ برخاسته از حال و انگيزه دروني دعا كننده است.

عوامل مؤثر در پيدايش حالت اصرار در دعا

انسان در خواستن چيزي كه برايش بسيار مهم باشد، اصرار مي ورزد و براي امور بي ارزش انگيزه اصرار ندارد. مثلاً كسي كه براي رسيدن به يك نعمت مادي هم چون خانه يا قبولي در كنكور دانشگاه دعا مي كند و در دعايش اصرار مي ورزد، آن امور را با ارزش و مهم تلقي مي كند. اگر براي آنها اهميت قائل نبود، يا دعا نمي كرد يا در صورت دعا، بر آن اصرار نمي ورزيد. اگر رسيدن به چيزي براي انسان مهم شد، بدون نياز به توصيه و سفارش، خود به خود بر آن اصرار خواهد ورزيد.

نكته ديگري كه در تحقق اصرار مؤثر است، اعتقاد دعا كننده به تأثير اصرار در تحقق خواسته اش مي باشد. در مورد دعا براي امام عصر عليه السلام و به خصوص تعجيل فرج ايشان بايد به عملي شدن اين دو عامل توجه كافي نماييم: يكي اين كه ظهور امام عصر عليه السلام براي ما مهم و با ارزش باشد و ديگر آن كه اصرار در دعا را براي تعجيل در آن مؤثر بدانيم.

تحقق عامل اول بستگي به ميزان معرفت ما به مقام رفيع آن حضرت نزد خداوند دارد و اين كه ظهور ايشان مطلوب و محبوب همه

ص: 43

انبياء و اولياي الهي بوده است. بايد به اين باور برسيم كه عملي شدن آمال و اهداف همه مكاتب آسماني و پيامبران بزرگ از آدم عليه السلام تا خاتم صلي الله عليه و آله فقط و فقط با فرج امام عصر عليه السلام محقق مي گردد و تا چنين روزي نرسد، آرزوي هيچ يك از آن برگزيدگان خداوند برآورده نمي گردد. هر چند در اين زمينه به مطالعه آيات و روايات و كتابهاي مفيدي كه با استناد به ادله نقلي معتبر، اين موضوع را مطرح كرده اند، بپردازيم، جايگاه بلند ظهور امام زمان عليه السلام را در فرهنگ دين بيشتر باور خواهيم نمود.

براي تحقق عامل دوم نيز بايد آيات و احاديث مربوط به تأثير اصرار در دعا را در اجابت زودتر آن، مطالعه نماييم تا اين اعتقاد عمق بيشتري در وجود ما پيدا كند. در اين صورت اهر اصرار و الحاح در دعا براي تعجيل فرج امام عصر عليه السلام خواهيم شد.

نمودهاي مختلف اصرار در دعا

اين اصرار دو جنبه مي تواند داشته باشد: يكي تعميم دعا در مكانها و زمانها و شرايط مختلف است. وقتي كسي بر خواستن چيزي اصرار داشته باشد، وقت و بي وقت آن را طلب مي كند و به هر مناسبتي خواسته اش را پيش مي كشد و خلاصه دنبال بهانه مي گردد تا از آن سخن بگويد و تكرارش نمايد. اين جنبه اصرار، به كميت و تعداد دعاها مربوط مي شود. ساده ترين مثالي كه مي توانيم براي اين نوع اصرار در دعا براي تعجيل فرج ذكر كنيم، دعاي صلوات به پيامبر صلي الله عليه و آل او عليهم السلام همراه با درخواست تعجيل فرج براي ايشان است.

ص: 44

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

هم چنين مي توانيم كامل تر دعا كنيم و بگوييم:

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم بقائمهم.

و كامل تر اين كه در انتهاي آن دعاي:

و العن اعدائهم.

را بيفزايم. اين دعا با وجود سادگي، بسيار دعاي مؤثر و با فضيلتي است كه در طول شبانه روز بدون مزاحمت با بسياري از مشغله ها انجام شدني است.

جنبه دوم اصرار، به كيفيت دعا كردن انسان بر مي گردد. كسي كه بر داشتن چيزي اصرار دارد، نوع درخواستش با كسي كه اصرار ندارد، فرق مي كند. پافشاري و تأكيد او به نحوي است كه جز با تحقق مطلوبش از طلب آن دست بردار نيست و به هيچ قيمتي حاضر نيست در خانه خدا را رها كند، مگر آن كه خواسته اش برآورده شود، اين گونه لجبازي و يك دندگي هر چند كه در برابر بندگان خدا، صفت خوبي به شمار نمي آيد. اما به تصريح امامه صادق عليه السلام در پيشگاه الهي ويژگي مثبتي محسوب مي شود.(1)

و طبق وعده امير مؤمنان عليه السلام هركه در كوبيدن بابي لجاجت به خرج دهد، بالاخره آن باب به رويش گشوده خواهد شد.(2)

البته همان طور كه در حلقه گذشته بيان شد،(3)

خواسته هاي مادي و دنيوي را صرف نظر از ابعاد معنوي و اخروي آن نمي توان و نبايد با چنين


1- 1. اصول كافي، كتاب الدعاء، باب الالحاح...، حديث 4.
2- 2. من استدام قرع الباب و لج و لج غرر الحكم و درر الكلم، حديث 3758.
3- 3. درس نهم از حلقه سيزدهم.

ص: 45

اصراري از خدا طلب كرد، چون ممكن است خير دعا كننده در تحقق آن نباشد. اما در اموري كه خير بودنشان قطعي و مسلم است، هر گونه اصرار و الحاح ورزيدن مطلوب و پسنديده مي باشد. تعجيل در فرج امام زمان عليه السلام امري است كه محبوب خدا و اولياي اوست و ما يقين داريم كه خواستن آن قطعاً مورد رضاي پروردگار مي باشد. البته بايد توجه داشته باشيم كه اصرار كردن در مورد آن نبايد همراه با تعيين ضرب الاجل قطعي براي ظهور حضرت باشد. ما مي توانيم از خدا بخواهيم كه ظهور امامان را در همين سال جاري قرار دهد، يا آ نرا در ماه فعلي مقدر فرمايد يا اين كه تا قبل از هفته آينده ايشان را ظاهر فرمايد. حتي مي توانيم دعا كنيم كه ظهور ايشان همين امروز يا همين ساعت واقع شود. همه اينها مجاز است، اما نبايد چنين بگوييم كه : الا و لابد بايد در فلان روز يا ساعت يا هفته يا ماه يا سال و يا ... ظهور حضرت واقع شود. اين گونه دعا كردن، خلاف ادب بندگي و نوعي تعيين تكليف براي خداي متعال مي باشد و از حد اصرار و الحاح در درخواست فراتر مي رود، بنابراين شايسته و مجاز نيست.

يكي از نمونه هاي كيفي اصرار در دعا، قسم دادن خداوند در هنگام دعاست. كسي كه بر خواستن چيزي اصرار دارد، آن را با قسم طلب مي كند و به هر زباني كه شرعاً مجاز باشد، خدا را قسم مي دهد كه خواسته اش را برآورده سازد.

يكي ديگر از جلوه هاي اصرار در دعا، متوسل شدن به اسباب و وسائطي است كه در پيشگاه خدا آبرو دارند و خواندن پروردگار به وساطت آنان، اجابت دعا را سريعتر و سهل تر مي سازد.

ص: 46

توسل به اهل بيت عليهم السلام در دعاي عبرات

نمونه اي از دعاي بر تعجيل فرج كه در آن توسل به ذوات مقدسه چهارده معصوم عليهم السيلام به كار رفته، دعاي «عبرات» است. اين دعا بنابر تحقيق از ناحيه خود امام زمان عليه السلام صادر شده و مطالعه آن، شدت گرفتاريها و ناراحتي هاي حضرت را در زمان غيبت تا حدي نشان مي دهد.(1)

الهي ... فاني استشفع اليك بكرامتك و الصفوة من انامك الذين لهم انشات ما يقل و يظل و نزلت ما يدق و يجل.

پروردگارا ... پس من آقايي و كرامتت را نزد تو شفيع قرار مي دهم و نيز (شفاعت مي جويم) به برگزيدگان از آفريدگانت، آنان كه در برگيرنده (زمين) و سايه افكن (آسمان) را به خاطر ايشان آفريده اي و ريز و درشت را براي آنان نازل فرموده اي.

سپس به معرفي يك يك اين شفيعان بي نظير مي پردازند و از وجود مقدس پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله آغاز مي فرمايند:

اتقرب اليك باول من توجته تاج الجلاله و احللته من الفطرة محل السلالة، حجتك في خلقك و امينك علي عبادك محمد رسولك صلي الله عليه و آله، و بمن جعلته لنوره


1- 1. درباره سندهاي اين دعاي شريف و توضيح برخي از عبارات جانسوز آن در درس نهم از حلقه دهم بحث مستدل و مستندي مطرح شده است.

ص: 47

مغرباً و عن مكنون سره معرباً، سيد الاوصياء و امام الاتقياء يعسوب الدين و قائد الغر المحجلين ابي الائمة الراشدين، علي امير المؤمنين.

به تو تقرب مي جويم به واسطه اولين كسي كه تاج بزرگي بر سرش نهادي و اصل و اساس اوليه خلقت قرارش دادي، حجت تو در ميان آفريدگانت و امانت دار تو بر بندگانت حضرت محمد، رسول تو صلي الله عليه و آله و نيز (به تو تقرب مي جويم) به واسطه كسي كه او را محل غروب نور پيامبر صلي الله عليه و آله و آشكار كننده راز پوشيده او قرار دادي، سرور و آقاي اوصيا و پيشوايان متقيان امير دين و رهبر پيشاني سپيدان، پدر ائمه راشدين علي امير المؤمنين عليه السلام.

اوصافي كه امام عصر عليسه السلام براي جد شريفشان امير المؤمنين عليه السلام آورده اند، بسيار عميق و زيباست.

من جعلته لنوره مغرباً و عن مكنون سره معرباً.

آن كس كه محل غروب نور پيامبر صلي الله عليه و آله بود، يعني اگر رسول گرامي صلي الله عليه و آله غروب فرمود، اما در وجود مقدس وصيش محو شد كه نفس پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بود و كسي كه آشكار كننده راز پنهان رسول خدا صلي الله عليه و آله بود.

پس از پيامبر صلي الله عليه و آله و امير مؤمنان عليه السلام نوبت به توسل به بانوي يگانه عالم و دو نور چشم رسول اكرم صلي الله عليه و آله مي رسد. امام عصر عليه السلام مادر شريفشان و حسنين عليهما السلام را چنين معرفي مي فرمايند:

و اتقرب اليك بخيرة الاخيار و ام الانوار و الانسية الحوراء البتول العذراء فاطمة الزهراء، و بقرتي عين الرسول و

ص: 48

ثمرتي فؤاد البتول السيدين الامامين ابي محمد الحسنو ابي عبدالله الحسين.

و به سوي تو تقرب مي جويم به واسطه برگزيده برگزيدگان و مادر انوار و حضرت انسيه حوراء پاكيزه از هر آلودگي، فاطمه زهرا عليها السلام و به دو نور چشم رسول صلي الله عليه و آله و دو ميوه دل حضرت بتول عليهما السلام، دو آقا، دو امام، ابي محمد الحسن عليه السلام و ابي عبدالله الحسين عليه السلام.

مادر ائمه اطهار عليهم السلام ام الانوار است و برگزيده شده از ميان برگزيدگان. سپس سه امام بزگوار بعدي عليهم السلام را وسيله قرار داده اند:

و بالسجاد زين العباد ذي الثفنات راهب العرب علي بن الحسين و بالامام العالم و السيد الحاكم النجم الزاهر و القمر الباهر مولاي محمد بن علي الباقر، و بالامام الصادق مبين المشكلات مظهر الحقائق المفحم بحجته كل ناطق، مخرس السنة اهل الجدال مسكن الشقاشق مولاي جعفر بن محمد الصادق.

و (به تو تقرب مي جويم) به واسطه زيور بندگان كه اعضاي سجده اش از كثرت عبادت هم چون زانوي شتران كه روي زمين گذاشته مي شود، ضخيم و سفت شده بود، راهب عرب حضرت علي بن الحسين عليهما السلام و به واسطه امام عالم و آقاي حاكم، ستاره درخشنده و ماه خيره كننده مولايم حضرت محمد بن علي الباقر عليهما السلام و به واسطه امام راستگو، تبيين كننده مشكلات، آشكار كننده حقايق، آنان كه با برهانش هر گوينده اي را مجاب

ص: 49

مي نمود و زبان اهل مجادله را خاموش مي كرد و ياوه گوييها را فرو مي نشاند، مولايم حضرت جعفر محمد الصادق عليهما السلام.

آن گاه در توسل به سه امام بعدي عليهم السلام چنين عرضه داشته اند:

و بالامام التقي و المخلص الصفي و النور الاحمدي و النور الانور و الضياء الازهر مولاي موسي بن جعفر، و بالامام المرتضي و السيف المنتضي مولاي علي بن موسي الرضا، و بالامام الامجد و الباب الاقصد و الطريق الارشد و العالم المؤيد ينبوع الحكم و مصباح الظلم سيد العرب و العجم الهادي الي الرشاد و الموفق بالتأييد و السداد مولانا محمد بن علي الجواد.

و (به تو تقرب مي جويم) به واسطه امام متقي و مخلص برگزيده و نور احمدي صلي الله عليه و آله و نور روشنايي بخش تر و روشنايي درخشنده مولايم حضرت موسي بن جعفر عليهما السلام و به واسطه امام مورد رضا و خشنودي و شمشير ازغلاف خارج شده، مولايم حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السلام و به واسطه امام بزرگوارتر و باب معتدل تر و طريق هدايت كننده تر و عالم مورد تأييد (خداوند) سرچشمه حكمتها و نور تاريكيها، آقاي عرب و عجم، راهنما به سوي طريق هدايت و كسي كه (از جانب خدا) موفق به تأييد و پشتيباني بوده است. مولاي ما حضرت محمد بن علي الجواد عليهما السلام.

سپس نوبت مي رسد به واسطه قرار دادن پدر و جدي گراميشان كه در معرفي آن دو بزرگوار عليهما السلام چنين اظهار كرده اند:

ص: 50

و بالامام منحة الجبار و والد الائمة الاطهار علي بن محمد المولود بالعسكر الذي حذر بمواعظه و انذر، و بالامام المنزه علي الماثم المطهر من المظالم الحبر العالم بدر الظلام و ربيع الانام التقي النقي الظاهر الزكي مولاي ابي محمد الحسن علي العسكري.

و (به تو تقرب مي جويم) به واسطه هديه (خداي) جبار و پدر ائمه اطهار حضرت علي بن محمد عليهما السلام تولد يافته در ميان لشكر كه با موعظه هايش انذار و تحذير مي داد و به واسطه امام منزه از گناهان، پاكيزه شدن از ستمها، بزرگمرد عالم، ماه شب چهارده در تاريكي و بهار آفريدگان، پرهيزكار پاك و پاكيزه مولايم حضرت ابو محمد حسن بن علي عسكري عليهما السلام.

در پايان آخرين وسيله اي كه امام عصر عليه السلام به سوي خداوند به واسطه آن تقرب مي جويد، وجود مقدس خودشان است كه نزد خداوند شفيع بزرگ مرتبه اي محسوب مي شوند. ايشان خود را چنين معرفي فرموده اند:

و اتقرب اليك بالحفيظ العليم الذي جعلته علي خزائن الارض و الاب الرحيم الذي ملكته ازمة البسط و القض، صاحب النقيبة الميمونة و قاصف الشجرة الملعونة، مكلم الناس في المهد و الدال علي منهاج الرشد، الغائب عن الابصار، الحاضر في الامصار، الغائب عن العيون الحاضر في الافكار، بقية الاخيار الوارث لذي الفقار، الذي يطهر في

ص: 51

بيت الله ذي الاستار العالم المطهر محمد بن الحسن، عليهم افضل التحيات و اعظم البركات و اتم الصلوات.

و به تو تقرب مي جويم به واسطه نگه دارنده دانا كه او را بر گنجينه هاي زمين گماشته اي و پدر مهربان كه اختيار دادن و گرفتن را به او سپرده اي، صاحب طبع و رأي مبارك و شكننده شجره ملعونه، سخن گوينده با مردم در گهواره و نشان دهنده طريق رشد، پنهان از ديدگان، حاضر در شهرها، غايب از چشمها، حاضر در فكرها، تنها باقي مانده از برگزيدگان، و وارث ذوالفقار (شمشير امير المؤمنين عليه السلام) آ كه در خانه پرده پوش خدا آشكار مي شود، عالم معصوم محمد بن الحسن عليهما السلام، برترين درودها و بزرگترين بركتها و كاملترين صلوات بر همه ايشان (چهارده معصوم) باد.

ايشان پس از واسطه قرار دادن تك تك اين انوار پاك، آنان را پناه و وسيله خود به سوي خدا مي خوانند:

اللهم فهولاء معاقلي(1)

اليك في طلباني و وسائلي ... و لا شفيع لي اليك اوجه من هولاء.

خدايا اينها محل پناه آوردن من در خواسته هايم و وسيله هاي من هستند... و هيچ شفيعي كه نزد تو آبرومندتر از اينان باشند، ندارم.

آن گاه پس از همه اين واسطه قرار دادنها با اين عبارات فرج خود را


1- 1. معاقل جمع معقل و به معناي ملجا و حصن مي باشد. المعجم الوسيط، جلد 2، صفحه 617.

ص: 52

از خداي متعال طلب كرده اند:

يا من يجيب المضطر اذا دعاه، يا راحم عبرة يعقوب يا كاشف ضر ايوب اغفرلي و ارحمني و انصرني علي القوم الكافرين و افتح لي و انت خير الفاتحين يا ذا القوة المتين يا ارحم الراحمين.(1)

اي كسي كه وقتي مضطر او را بخواند، اجابتش مي كند، اي رحم كننه به اشكهاي يعقوب، اي برطرف كننده گرفتاري ايوب، از من در گذر و به من رحم كن و مرا براي غلبه بر قوم كافر ياري فرما و پيروزي نصيبم گردان در حالي كه تو بهترين پيروز كنندگاني، اي صاحب قدرت استوار، اي مهربان ترين رحم كنندگان.

ملاحظه مي شود كه در اين دعا، توسل به آبرومندترين شفيعان نزد خداوند – يعني اهل بيت عصمت و طهارت – چه حجم معتنابهي را در برگرفته است. اين نموئه اي از دعاهاي مأثور مي باشد كه در آن اصرار و الحاح به پيشگاه الهي از طريق واسطه و شفيع قرار دادن نزد خداوند، صورت پذيرفته است. معمولاٌ اگر انسان بر خواستن چيزي اصرار داشته باشد، در درخواست خود واسطه و شفيع قرار مي دهد و دعاي عبرات يكي از روشن ترين مصاديق اين گونه اصرار در دعا براي تعجيل فرج مي باشد.


1- 1. مهج الدعوات، صفحه 615 تا 617.

ص: 53

درس پنجم: گريه و زاري

اشاره

تاكنون هفت ادب از آداب دعا را بررسي كرديم. در اين درس به بررسي ادب ديگر مي پردازيم.

بكاء، ضجه، تضرع و ابتهال

يكي از آداب مؤثر در اجابت دعا، داشتن حال گريه و ضجه در هنگام آن است كه در گذشته توضيح داده شد.(1)

گريه معمولاً به طور مصنوعي حاصل نمي شود و تا قلب انسان منقلب نشود، اشك از چشم سرازير نمي گردد. بنابراين براي پيدايش حال گريه و ضجه پيشاز هر چيز بايد دل را جلا و صفا داد و رابطه قلبي با امام زمان عليه السلام را استحكام بخشيد تا خود به خود با ياد ايشان، چشم اشكبار شود. هر چه محبت آن حضرت در دل انسان عميق تر گردد، ياد و نام محبوب، او را بيشتر منقلب مي سازد و به آنجا مي رساند كه اگر كسي از امام عليه السلام ياد كند،


1- 1. درس چهارم از حلقه سيزدهم.

ص: 54

دوستدار ايشان ناخودآگاه گريه اش مي گيرد. پس هر عملي كه موجب ازدياد محبت به ايشان شود، حال گريه را نيز در انسان تقويت مي نمايد.

زمينه سازي براي ايجاد حال بكاء در دعا

اما نمي توان گفت كه اگر چنين حالي در كسي نيست، از خير اين ادب مؤثر در اجابت دعا بگذرد. اگر رابطه قلبي با امام زمان عليه السلام در آن حد بالا باشد، بسيار خوب است، ولي اگر نبود، مي توان با برقرار كردن اتصال قلبي در هنگام دعا و قبل از آن، زمينه مساعدي براي گريستن موقت ايجاد نمود. اين هم بسيار كار خوبي است و خود اين عمل، محبت شخص را به مولايش تقويت مي كند. قطعاٌ ياد كردن از حضرت و متذكر شدن به محبتي كه ايشان نسبت به رعيت خود دارد، از طرفي، و ياد كردن از آلام و رنجهاي ايشان در زمان غيبت از طرف ديگر، در پيدايش حال گريه در دعا كننده مي تواند مؤثر باشد. بنابراين خوب است كه انسان وقتي مي خواهد براي امام زمانش دعا كند، قدري به يادآوري اين احوال و اوصاف ايشان بپردازد تا قلبش اتصال بيشتري با حضرت پيدا كند و سوز دل، مقدمه اشك ريختن شود، آن گاه با حال گريه براي مولايش دعا كند.

كار ديگري كه در همين زمينه مي توان انجام داد، ذكر مصائب اهل بيت عليهم السلام خصوصاٌ حضرت صديقه طاهره عليها السلام و حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام مي باشد. بسياري از دوستان اهل بيت عليهم السلام كه رابطه قلبي عميقي با امام عصر عليه السلام ندارند، نسبت به حضرت زهراي اطهر عليها السلام يا سيد الشهداء عليه السلام حالت خاص قلبي دارند كه يادآوري مصائب ايشان دل آنها را زودتر منقلب مي سازد. خوب است هر كس

ص: 55

ببيند كدام يك از مصيبتهاي اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام برايش دردآورتر است، آن گاه در هنگام دعا براي امام زمان عليه السلام و به عنوان مقدمه آن، يادآوري آن مصيبت دردناك بپردازد. و به اين وسيله دل و چشم خويش را آماده دعاي همراه با گريه براي مولايش سازد. به هر حالا ائمه عليهم السلام نور واحد هستند و ياد كردن از يكي از ايشان، به يك معنا ياد كردن از همه آنان است. ممكن است كسي در پيشينه زندگي اش توسلي به يكي از امامان عليهم السلام داشته كه خاطره اي به ياد ماندني از آن امام عليه السلام براي او باقي گذاشته است، به طوري كه يادآوري آن خاطره، دلش را به ياد آن امام عليه السلام منقلب ساخته، اشكش را سرازير مي كند.

چنين كسي مي تواند همين حال را مقدمه گريه و دعا براي تعجيل فرج قرار مي دهد.

حتي – چنان كه در مباحث گذشته آورديم – مطابق آن چه اسحاق بن عمار از امام صادق عليه السلام نقل كرده است(1)

مي توانيم به عنوان مقدمه سازي براي گريه و دعا در حق امام زمان عليه السلام از در گذشتگان از بستگان خود ياد كنيم كه با آنها رابطه عاطفي داشته ايم و يادآوري فوت ايشان ما را به گريه مي اندازد، آن گاه اين گريه را مقدمه دعا براي حضرت قرار دهيم. اين حداقل كاري است كه براي پيدايش حال گريه در هنگام دعا مي توانيم انجام دهيم. اگر كسي در صدد ايجاد اين حال باشد، از همه اين راهها مي تواند به مقصود خود برسد. مراد از «تباكي» كه در برخي حالات – از جمله حاجت خواستن(2)

به آن امر شده ايم، انجام همين


1- 1. اصول كافي، كتاب الدعاء باب البكاء، حديث 7.
2- 2. همان، حديث 10، امام صادق عليه السلام، سل حاجتك و تباك ولو مثل رأس الدباب.

ص: 56

نوع كارهاست كه بالاخره اشك انسان را در مي آورد، هر چند به اندازه بال مگس باشد.

چگونگي پيدايش حال ضجه و تضرع

حال ضجه و تضرع هم براي انسان بي دليل پيدا نمي شود. بايد اتصال روحي و قويتر با ائمه اطهار عليهم السلام به خصوص حضرت بقية الله ارواحنا فداه برقرار نمود تا در هنگام دعا براي ايشان ناله و فرياد انسان بلند شود و به خاطر تعجيل فرج آن حضرت زار بزند. برخي از زمينه سازيهايي كه در مورد گريه براي آن حضرت بيان شد، اگر شديد بود، مي تواند به ضجه و تضرع هم منتهي گردد. فراموش نكنيم كه به فرموده امام صادق عليه السلام ضجه و بكاء در زمان غيبت امام عصر عليه السلام و درخواست تعجيل فرج ايشان – كه بني اسرائيل چهل صباح انجام دادند و نتيجه گرفتند – تأثير به سزايي در جلو افتادن ظهور آن سرور خواهد داشت.(1)

بنابراين علاوه بر دعا براي تعجيل فرج امام عليه السلام خود حالت گريه و ضجه داشتن در فراق ايشان موضوعيت دارد و مي تواند ظاهر شدن امام غريبمان را نزديكتر سازد. پس بايد براي تحقق چنين حالي تلاش كنيم و از راههاي مشروع و صحيح – بدون افتادن در ورطه افراط يا تفريط – در جهت تحقق بخشيدن آن قدم برداريم. از مؤثرترين راهها براي ايجاد اين حال، تلاش براي بالا بردن معرفت و محبت به آن حضرت از طريق انجام وظايف و تكاليفي است كه يك منتظر فرج در زمان غيبت مولايش دارد. آشنايي با اين تكاليف، خود يك وظيفه است و كسي كه


1- 1. رجوع شود به درس هفدهم از حلقه گذشته.

ص: 57

در اين امر كوتاهي كند، مانند كسي است كه در آموختن مسائل شرعي مبتلا به خويش كوتاهي كرده است. بنابراين ندانستن و بلد نبودن اين وظايف، عذر موجهي براي عمل نكردن به آنها – لااقل براي كساني كه چندان با امام زمان عليه السلام بيگانه نيستند – نيست. لذا مطالعه كتبي كه در اين زمينه تأليف شده، جزء وظايف منتظران قرار مي گيرد.

اگر كسي از همين نقطه آغاز كند، هر قدمي كه در اين مسير بر مي دارد، باعث مي شود قدم بعدي را با آگاهي بيشتري بردارد و آرام آرام به همه وظايف خود آشنا مي شود. در طول اين مسير خواهد ديد كه روز به روز بر محبت و ارادتش به مولايش افزوده مي گردد و به آنجا خواهد رسيد كه حال ضجه و بكاء در فراق محبوب بدون هيچ تكلفي برايش حاصل مي شود. آرزو مي كند كه فراغتي داشته باشد تا در گوشه اي بنشيند و براي مولايش سير بگريد و خلوتي پيدا كند كه بتواند دور از چشم اغبار در سوز محبت و فراق محبوبش فرياد بزند و ضجه كند. بنابراين پيدايش اين احوال احتياج به تشكيل دادن مجالس خاصي كه به خاطر اين هدف تشكيل شود، ندارد و هر كس در خلوت خود مي تواند بي سر و صدا به اين حالات نائل شود. البته ايجاد چنين احوالي به اختيار خود انسان نيست، خدا و امام عصر عليه السلام هستند كه با عنايت خاص خود، دوستانشان را اين گونه شيفته و مجذوب مي سازند.

البته تشكيل دادن محافل و مجالسي – هم چون مجالس روضه اهل بيت عليهم السلام براي دعا كردن در حق امام عصر عليه السلام نيز بسيار مطلوب و پسنديده است و دوستان آن حضرت نبايد از اين فرصتها غافل باشند، به خصوص كه دعاي جمعي – طبق احايث ائمه عليهم السلام – مورد

ص: 58

تأكيد ايشان بوده است. اما همان طور كه بيشتر بيان شد، (1)

در دعاي جمعي و آشكار ممكن است افراد مبتلا به تظاهر و خودنمايي شوند كه اگر چنين خوفي وجود داشته باشد، دعاي فردي و پنهاني افضل خواهد بود. به هر حال در جمع، احتمال اين كه ضجه زدن همه افراد، معلول حال طبيعي آنها نباشد و تحت تأثير شور و حالي كه در مجلس هست، به تظاهر بيفتند، وجود دارد و از كيد و مكر شيطان در اين گونه موارد نبايد غافل شد.

گاهي شور و حال حاكم بر يك مجلس، خود باعث فريب انسان مي شود و موجب پيدايش حال عجب (خودستايي) مي گردد كه يكي از موانع قبولي عبادت به شمار مي آيد. (2)

هم چنين گاهي ضجه ها و فريادها از سويداي دل نيست و كساني به اين نيت كه مجلس را گرم كنند و شور بگيرند، داد و فرياد مي زنند يا به سر و سينه مي كوبند. چنين اعمالي اگر از روي ريا و خودنمايي نباشد، اشكالي ندارد، اما در عين حال با آن چه از ما خواسته اند فاصله دارد. بهتر است در پي ايجاد شور و حالي باشيم كه از معرفت و محبت عميق به امام زمان عليه السلام نشأت گرفته باشد كه خود به خود ضجه و بكاء را به دنبال خواهد آورد.

بكاء و ابتهال امام عصر عليه السلام در دعاي عبرات

در اين جا مناسب است تأملي داشته باشيم در اين كه خود وجود مقدس حضرت مهدي عليه السلام با چه حالي براي تعجيل فرج خود و


1- 1. درس سوم از حلقه گذشته.
2- 2. توضيح مستدل اين مطلب را مي توانيد در كتاب «در ضيافت ضريح» بخش چهارم، فصل 4 و 5 مطالعه فرماييد.

ص: 59

شيعيانشان دعا مي كنند. كافي است به عنوان نمونه به قسمتهايي از دعاي عبرات كه در درس گذشته، بخشهايي از آن را نقل كرديم، توجه نماييم تا حال آن حضرت را در دعا درك كنيم. از جمله اول دعا سخن از اشك و آه است. دعا با اين عبارت آغاز مي شود:

اللهم اني اسالك يا راحم العبرات و يا كاشف الزفرات.(1)

خدايا از تو درخواست مي كنم، اي رحم كننده به اشكها و اي برطرف كننده آهها.

«عبرة» به معناي اشك و «زفرة» به معناي آه بلند است و خواندن خدا با اين اوصاف نشانگر حال شديد گريه و ناله بلند امام عصر عليه السلام از ابتداي دعاست. ايشان پس از دعاهاي مفصلي كه نقل آن، چند صفحه طول كشيده و پيش از توسل به انوار مقدسه چهارده معصوم عليهم السلام، در عبارتي حال خود را در پيشگاه الهي چنين معرفي مي كنند:

هذا يا الهي تعفير خدي و ابتهالي في مسالتك و جدي.(2)

اين است اي خداي من، بر خاك گذاشتن گونه ام و ابتهال و جديتم در درخواستم.

در مورد معناي «ابتهال» در گذشته با استفاده از فرهنگ لغت و احاديث اهل بيت عليهم السلام توضيح داديم.(3)

خلاصه مطلب اين شد كه ابتهال به معناي لابه و التماس كردن است كه همراه با اشك ريختن و بالا بردن دستها به طرف آسمان مي باشد و به تصريح ائمه عليهم السلام تا اشك دعا


1- 1. مهج الدعوات، صفحه 611.
2- 2. همان، صفحه 615.
3- 3. درس چهارم از حلقه سيزدهم.

ص: 60

كننده جاري نشود، ابتهال صدق نمي كند.(1)

روشن است كه امام زمان عليه السلام در هنگام دعا، هم حال گريه داشته اند و هم دستان مباركشان را به نشانه اوج گدايي و مسألت از خداي منان به بالا بلند كرده اند و هم به تصريح خودشان اصرار و جديت در درخواست خود به خرج داده اند. البته در برخي حالات هم، گونه خود را به نشانه كمال تذلل و خضوع در پيشگاه الهي به خاك گذاشته اند. اين وضعيتي است كه ايشان از حال خود در هنگام دعا ترسيم فرموده اند.

علاوه بر اين در انتهاي دعا و پس از معرفي يك يك چهارده معصوم به عنوان آبرومندترين شفيعان در درگاه خداوند عرضه داشته اند:

فهل بقي يا رب غير ان تجيب و ترحم من البكاء و النحيب.(2)

پس اي پروردگار من آيا (پس ازوسيله قرار دادن اين شفيعان آبرومند) چيزي جز اين باقي مانده كه (دعايم را) اجابت كني و به گريه و فغان من رحم كني؟!

«نجيب» به معناي گريه با صداي بلند است(3)

و روشن است كه امام عصر عليه السلام در پايان دعا كه مي خواهند از كل آن نتيجه بگيرند، چه حالي داشته اند كه خود اين گونه بيان كرده اند. تعبير «هل بقي يا رب» با زيبايي و لطافت بر اين نكته دلالت دارد كه: خدايا، آيا پس از اين كه برگزيدگان


1- 1. اصول كافي، كتاب الدعاء باب الرغبة و الرهبة...، حديث 1.
2- 2. مهج الدعوات، صفحه 617.
3- 3. فرهنگ نوين، صفحه 691.

ص: 61

درگاهت را واسطه تقرب به سوي تو قرار دادم، راهي جز اين باقي مانده كه دعايم را اجابت كني؟ هم چنين از خداي مهربان خواسته اند كه به اشكها و ناله هاي بنده مقربش رحم آورده، از وجود ايشان با نصرت و فتح خويش، رفع اضطرار فرمايد.

حال خوب است اندكي تأمل كنيم و بنگريم وقتي مولاي پر درد و رنج ما در زمان غيبتش اين گونه با سوز و گداز به درگاه خداوند مي نالد و براي فرجش – كه فرج همه مؤمنان بلكه همه مظلومان عالم است – دعا مي كند، ما كه خود را به عنوان دوستدار ايشان و احياناً خدمتگزار آن حضرت مي شناسيم و تنها سرمايه خود را محبت به آن حضرت مي دانيم، آيا نبايد ذره اي از اين حال بكاء و ضجه و ابتهال را در قلب خود احساس كنيم؟! آيا نبايد هفته اي، ماهي يا لااقل سالي يك بار با درصدي از اين سوز به درگاه خدا بناليم و فرج مولاي مظلوممان را از خداوند بخواهيم؟ اگر تا به حال چنين تجربه اي نداشته و هيچ از اين گونه حالات در خود نديده ايم، پس واي به حال ما! چگونه منتظري هستيم كه در فراق محبوبمان يك قطره اشك هم نريخته ايم و براي رهايي او از رنجهاي زمان غيبت يك بار هم آن گونه كه بايد، نسوخته ايم و به درگاه الهي دعاي با ضجه و بكاء نداشته ايم؟! بياييم در باقيمانده زمان غيبت آقايمان – كه چه بسا زودتر از باقيمانده عمرمان به سر آيد – چبران گذشته ها را بكنيم و خود را – هم چون پيرزن كلاف به دست – با دعا براي تعجيل فرج يوسف زهرا عليها السلام جزء خريداران ايشان قلمداد كنيم.

ص: 62

درس ششم: توجه به مظان اجابت دعا و نيابت

اشاره

بحث در مورد آداب دعا براي امام عصر عليه السلام را با ذكر دو مورد ديگر به پايان مي بريم.

دعا در حالات مختلفي كه وعده اجابتش داده شده

مطابق آن چه گذشت، در مورد بعضي افراد يا حالات خاصي از دعا كنندگان به طور خاص وعده اجابت دعا داده شده است.(1)

ما بايد از فراهم بودن اين امكان و شرايط ويژه براي دعا در حق امام عصر عليه السلام بهره كافي ببريم و در مواقعي كه وعده اجابت داده شده، متذكر دعا براي تعجيل فرج باشيم. در اين جا به ده مورد از اين شرايط اشاره مي كنيم تا روشن شود كه اگر كسي در صدد دعا براي مولايش باشد، از چه فرصتهايي مي تواند بهره برداري مناسب بكند.

1 – اولين نمونه دعاي فرد مؤمن است در حق برادر مؤمنش وقتي كه


1- 1. رجوع كنيد به درس نوزدهم از حلقه دوازدهم.

ص: 63

به خاطر اهل بيت عليهم السلام به او مساعدت و كمكي كرده باشد.(1)

در اين صورت دعاي خير انسان برا برادر ديني اش – كه به او احسان نموده – مستجاب است. ملاحظه فرماييد كه اگر كسي به خاطر اهل بيت عليهم السلام به ديگري نيكي كند، دعاي آن كه مورد احسان واقع شده، در حق نيكي كننده مستجاب مي شود. در اين صورت دعاي مؤمن در حق خود اهل بيت عليهم السلام كه همه نيكي ها و خيرات از ايشان به او رسيده، به طريق اولي مستجاب خواهد بود. ما اگر براي امام عصر عليه السلام دعاي خير نماييم، در حقيقت براي همه اهل بيت عليهم السلام دعا كرده ايم. مهم اين است كه دائماً به اين حقيقت متذكر باشيم كه هر خيري از هر طريقي كه به ما مي رسد، سرچشمه و منبع و مجراي رسيدن آن، وجود مقدس امام زمان عليه السلام است. پس ما نبايد همه واسطه ها را ببينيم و از سرچشمه و كانال اصلي فيض غافل باشيم.

2 – دعاي ديگري كه به فرمايش امير المؤمنين عليه السلام مردود نمي شود، دعاي فرزند نيكوكار در حق پدرش است (الولد البار لوالده)(2)

روشن است كه به تصريح احاديث، امام زمان عليه السلام پدر دلسوز (الوالد الشفيق)(3)

و مهربان بر رعيت خود هستند و حق ايشان بر فرزندان خود از حق هر پدر ديگري بر فرزندش بيشتر و بالاتر است. حال اگر يكي از فرزندان ايشان در حق اين پدر، احسان و نيكي كرده باشد، دعايش در حق او مستجاب مي شود. بنابراين چه خوب است كه انسان متوجه اين معنا باشد و اگر موفق به انجام كار خيري در حق مولايش شد، از وعده


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 356، حديث 6، به نقل از امالي طوسي.
2- 2. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 423، حديث 40، به نقل از الارشاد مفيد.
3- 3. اصول كافي، كتاب الحجة، باب نادر جامع في فضل الامام و صفاته، حديث 1.

ص: 64

اجابت دعا كه خداوند به او داده است، براي امام زمانش استفاده كند و اين فرصت را خرج ايشان كند. به يقين بهترين استفاده از اين فرصت، دعا براي تعجيل فرج و رهايي حضرت از رنجها و گرفتاريهاي زمان غيبت مي باشد.

3 – دعاي ديگري كه وعده اجابتش داده شده، دعاي عمره گزار (معتمر)(1)

و حج گزار (حاج)(2)

است. اين دو، مهمانهاي ويژه خداوند هستند كه توفيق زيارت و طواف خانه او را پيدا كرده اند. آيا دوستداران امام زمان عليه السلام كه به حج يا عمره مشرف مي شوند، مي دانند كه چه فرصتي براي دعا در حق مولايشان دارند؟ چند درصد از ايشان به اين موقعيت توجه دارند و آن را صرف دعا براي امامشان مي كنند؟ حيف است كه انسان اين فرصت طلايي و استثنايي را پيدا كند و از بهترين دعاها – كه حتي براي خودش بيشترين فايده ها را دارد – غافل باشد.

4 – دعاي ديگري كه به فرموده امام هفتم عليه السلام از پيشگاه الهي مردود نمي گردد، دعاي روزه دار در هنگام افطار است.(3)

كسي كه يك روز را به خاطر امتثال امر خداوند روزه گرفته است، در وقت افطار پاداشي از جانب پروردگارش دارد و آن، اجابت دعايش مي باشد. چه زيباست كه انسان قدرشناس، اي پادشاه را تقديم به مولاي خود كند و براي تعجيل فرج ايشان دعا كند. اگر اين مولاي مهربان ببيند


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 354، حديث 1، به نقل از امالي صدوق.
2- 2. اصول كافي، كتاب الدعاء، باب من تستجاب دعوته، حديث 1.
3- 3. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 360، حديث 21، به نقل از الدعوات راوندي.

ص: 65

كه يكي از دوستانش، جايزه دريافتي خود را به ايشان تقديم كرده، آيا بهترين پاداشها و جوايز را از خداوند براي اين دوست خود طلب نمي كند؟ آيا خودش كه صاحب و مالك خزائن الهي است، به بهترين وجهي احسان دوست خود را تلافي نخواهد كرد؟ حاشا و كلا!

5 – مورد بعدي دعاي فرد بيمار است(1)

به خصوصث در حق كسي كه به عيادت او مي رود.(2)

خداوند به تلافي درد و رنجي كه بيمار تحمل مي كند، وعده استجابت دعا را به او داده است. آيا وقتي بيمار مي شويم، توجه داريم كه فرصتي براي دعا در حق امام زمان عليه السلام به دست آورده ايم كه حيف است آن را در مسير ديگري مورد استفاده قرار دهيم؟ اگر همه بيماران شيعه با توجه به اين فرصت خدادادي، دعاي مستجاب خود را خرج مولايشان كنند، آيا تأثيري در تعجيل فرج ايشان نخواهد داشت؟

آيا مي دانيم كه طبق فرموده امير مؤمنان عليه السلام(3)

هر مؤمني كه مريض مي شود، امام زمانش هم به خاطر بيماري او بيمار مي شوند؟! و اگر دعايي كند، امام زمانش به دعاي او آمين مي گويند؟! بيماري آن حضرت در بيماري شيعه اش هم چون بيمار شدن مادر است به خاطر بيماري فرزندش كه به سبب شدت علاقه و محبت به او، چنين مي شود و قطعاً امام زمان عليه السلام براي فرزندانش از مادر در حق فرزند، مهربان تر و دلسوزتر هستند. حال كه اين پدر مهربان در بيماري فرزندش چنان رنجور مي شود كه خود بيمار مي گردد، آيا رسم انسانيت و مروت


1- 1. اصول كافي، كتاب الدعاء، باب من تستجاب دعوته، حديث 1.
2- 2. بحار الانوار، جلد 81، صفحه 217، حديث 10، به نقل از ثواب الاعمال.
3- 3. بصائر الدرجات، جزء5، باب 16، حديث 1.

ص: 66

نيست كه آن فرزند در هنگام بيماري به فكر پدر و مولايش باشد و براي او دعا كند، به اين اميد كه اين دعا به آمين خود او مستجاب گردد؟

نكته ديگري كه توجه به آن در اين بحث مفيد و سازنده است، اين است كه طبق نقل جناب حسين بن روح نوبختي نايب سوم امام زمان عليه السلام در زيارت رجبيه، شفاي بيماران صرفاً به بركت اهل بيت عليهم السلام صورت مي پذيرد. در همان زيارت خطاب به آن ذوات مقدس مي خوانيم:

فبكم بجبر المهيض و يشفي المريض.(1)

شكستگيها فقط به واسطه شما التيام پيدا مي كند و بيماران صرفاً به سبب شما بهبود مي يابند.

اين عبارات نشان مي دهد كه خداوند تنها صدقه سر امام عصر عليه السلام بيمار را شفا عنايت مي فرمايد. پس چقدر شايسته است كه هر بيماري به خاطر سپاسگزاري از اين واسطه نعمت، از دعا براي مولايش غفلت نكند تا مبتلا به كفران نعمت هاي الهي نگردد.

6 – يكي از دعاهايي كه وعده اجابت آن داده شده، دعا در غياب برادر مؤمن است. امام باقر عليه السلام فرمودند كه چنين دعايي از پروردگار متعال محجوب نمي ماند و هر كس پشت سر مؤمني براي او دعا كند، از جانب خداوند به او خطاب مي شود:

و لك مثله.(2)

و مانند آن چه خواسته اي، براي خودت است.


1- 1. بحار الانوار، جلد 102، صفحه 195.
2- 2. اصول كافي، كتاب الدعاء، باب من تستجاب دعوته، حديث 2.

ص: 67

كدام برادر مؤمن را سراغ داريم كه ايمانش از مولايمان امام زمان عليه السلام كامل تر و حقوقش بر ما بيشتر باشد؟ طبق اين وعده الهي اگر كسي در غياب آن حضرت، براي ايشان دعا كند، مشمول همان دعا از جانب خداوند خواهد شد و به فرموده پيامبراكرم صلي الله عليه و آله هيچ دعايي از دعاي ديگري در حق برادر غائبش زودتر مستجاب نمي گردد.(1)

بنابراين حيف است كه از اين فرصت براي دعا در حق بهترين برادر غايب خود، حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف استفاده نكنيم.

7 – از موارد ديگري كه وعده اجابت دعا داده شده، وقتي است كه به يك مؤمن فقير كمك مي شود، خداوند دعاي آن نيازمند را مستجاب مي فرمايد.(2)

با اين ترتيب هم مؤمن نيازمند و هم كسي كه به او مساعدتي مي كند، مي توانند از اين فرصت براي برآورده شدن حاجتهايشان استفاده كنند. اما حقيقتاٌ چند در صد از دوستان امام عصر عليه السلام از اين امكان براي دعا در حق ايشان بهره برداري مي كنند؟ آيا وقتي به فقيري كمك مي كنيم، متذكر هستيم كه به اين وسيله فرصتي براي عرضه يك دعاي مستجاب به پيشگاه خداوند فراهم نموده ايم؟ آيا خود آن مؤمن فقير به اين حقيقت توجه دارد؟

8 – يكي ديگر از دعاهاي مستجاب، دعاي كودكي است از امت پيامبر صلي الله عليه و آله كه هنوز به تكليف نرسيده و مرتكب گناه نشده است.(3)

بر خلاف آن چه گاهي مشاهده مي شود كه به كودكان در انجام عبادات


1- 1. اصول كافي، كتاب الدعاء، باب من تستجاب دعوته، حديث 7.
2- 2. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 360، حديث 20، به نقل از الجواهر كراجكي.
3- 3. همان، صفحه 357، حديث 14، به نقل از صحيفة الرضا عليه السلام.

ص: 68

اهميت چنداني داده نمي شود، در اسلام كودكاني كه پدر يا مادر آنها مؤمن باشند، احترام خاصي دارند و عباداتشان مي تواند صحيح و مقبول باشد. يكي از اين عبادتها، دعاي ايشان است كه طبق وعده رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله پذيرفته و مستجا مي باشد.

بنابراين ما مي توانيم و بايد براي دعاها كودكان امت اسلام حساب باز كنيم و براي برآورده شدن هر حاجتي – و در صدر همه، تعجيل فرج مولايمان – از آنها بخواهيم دعا كند يا خود دعا كنيم و آنان آمين بگويند. به همين جهت لازم است با برنامه ريزي هاي خاص تربيتي، كودكان خود را پيش از سن بلوغ با امام زمان عليه السلام به طور شايسته آشنا كنيم تا زمينه براي اين كه اهل دعا در حق آن حضرت شوند، برايشان فراهم گردد، چه اشكالي دارد كه فرزندان ما از ابتداي سن فهم و درك خود، دعا براي امام زمان عليه السلام را ياد بگيرند؟ چرا كودكان شيعه سالها پيش از سن تكليف بسياري از مسائل غير ضروري را ياد مي گيرند، اما برنامه اي حساب شده براساس مشي تربيتي صحيح در جهت آشنايي با امام عصر عليه السلام و دعا براي آن حضرت، ندارند؟! گاهي همين كودكان از سنين طفوليت يا اسامي ورزشكاران و هنرپيشگان داخلي و خارجي آشنا هستند، ولي تكاليف ابتدايي خود را نسبت به امام زمانشان نمي دانند. آيا اين امر معلول تقصير والدين و مربيان آنان نيست؟

9 – يكي از دعاهايي كه به فرموده پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله شكي در مستجاب شدنش نيست، دعاي مسافر است. (1)

اين فرصتي است كه


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 358، حديث 17، به نقل از نوادر الرواندي.

ص: 69

معمولاً بدون هيچ زحمتي براي انسان فراهم مي شود. آيا توجه داريم كه از اين فرصت مي توانيم براي دعا درحق امام زمان عليه السلام و تعجيل فرج ايشان استفاده كنيم؟ حقيقتاً چند در صد از شيعيان از اين امكان بهره برداري كامل مي كنند؟1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 313، حديث 17، به نقل از الدعوات رواندي.

آخرين موردي كه در اين بحث اشاره مي كنيم، دعاي قاري قرآن است. به فرموده امام مجتبي عليه السلام هر كس قرآن تلاوت كند، دعايش مستجاب است. يا فوري و سريع (عاجل) و يا در آينده (آجل).1

انصافاً از اين همه قرائت قرآن كه در ميان مسلمانان انجام مي پذيرد، چه تعدادي از آنها با دعاي براي امام زمان عليه السلام همراه است؟ متأسفانه اكثريت قابل توجهي از قاريان قرآن – چون شيعه نيستند و اعتقاد صحيحي به امام عصر عليه السلام ندارند – از معرض اين عبادت شريف بيرون هستند اما شيعيان و دوستداران آن حضرت چطور؟ آيا اين قاريان، از تلاوت قرآن در جهت دعا براي تعجيل فرج مولايشان بهره كافي مي برند؟ آيا به اندازه حاجات شخصي خود، به اين امر اهميت مي دهند؟

نيابت از زندگان و مردگان

يكي از آدابي كه رعايت آن در دعا براي حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف تأثير بسزايي در اجابت دارد، دعا به نيابت از اهل ايمان است. نيابت در يك عمل به معناي انجام دادن آن از جانب «منوب عنه» است. نيابت در عبادت بابي است در فقه كه شامل بسياري از اعمال مستحب عبادي – از جمله دعا – مي شود. دراين جا قصد مطرح

ص: 70

كردن ادله جواز نيابت را نداريم. اين موضوع در جاي خود مورد بحث قرار گرفته(1)

و اكنون تنها نيابت از يك مصداق عبادت يعني دعا را مد نظر داريم.

ما مي توانيم از جانب يك يا چند فرد ديگر دعا كنيم و با اين كار «منوب عنه» را در دعاي خود شريك كنيم. اين نيابت انگيزه هاي مختلفي دارد. گاهي مي خواهيم خيري به ديگري برسانيم، از جانب او دعا مي كنيم تا اين عمل عبادي در نامه عمل او ثبت گردد، گويي خود او اين عمل را انجام داده است. گاهي هم مي خواهيم دعايمان به اجابت نزديكتر شود، لذا از جانب مؤمن آبرومندي دعا مي كنيم تا خداوند به خاطر او دعايمان را اجابت كند. در نيابت از ديگري فرقي بين زنده و مرده نيست، چنان كه بين يك يا چند نفر هم تفاوتي وجود ندارد.

مي توانيم از يك يا چند فرد زنده يا مرده نيابت كنيم يا از عده اي كه برخي از آنها مرده و برخي ديگر زنده هستند. اگر از جانب تعداد زيادي نيابت كنيم، بهره و حظ هر يك، كمتر از وقتي كه فقط از يك نفر نيابت كنيم، نمي شود. با اين ترتيب مي توانيم بسياري از عبادتهاي مستحبي خود – از جمله دعا – را به نيابت از تعداد زيادي زن و مرد مؤمن انجام دهيم تا هم آنها را در عبادت خود شريك نماييم و هم به خاطر آبرويي كه حداقل برخي از آنها نزد خدا دارند، دعايمان زودتربه اجابت برسد.

دعا در حق امام عصر عليه السلام هم از اين قاعده كلي مستني نيست. اگر مي خواهيم دعاي ما براي مولايمان هم براي خودمان بيشتر فايده داشته


1- 1. به عنوان نمونه در كتاب «در ضيافت ضريح» بخش سوم، فصل سوم بحث مختصر و مستندي در مورد انجام عبادت به نيابت مطرح شده است.

ص: 71

باشد و هم خير بيشتر به ديگران و خود امام زمان عليه السلام برساند، خوب است كه در دعاهايمان سايرين را شريك كنيم و به نيابت از آنان دعا كنيم. البته نيت نيابت در عبادت باعث نمي شود كه – در صورت قبولي آن – چيزي از بهره ما در عبادت كاسته شود، بلكه به ادله اي كه گفتيم، احتمال بهره بردن ما را بيشتر مي كند. بنابراين نيابت از ديگران، ما را از زمره عاملان آن عبادت خارج نمي سازد.

نمونه هايي از اين گونه، دعا كردن را در آن چه از ائمه اطهار عليهم السلام به ما رسيده است، مشاهده مي كنيمن. در همين دعاي عهد معروف كه از وجود مقدس امام صادق عليه السلام نقل شده و فضائل زيادي براي خواندن آن در چهل صبح ذكر فرموده اند،(1)

چنين مي خوانيم:

اللهم بلغ مولانا الامام الهادي المهدي القائم بامرك صلوات الله عليه و علي آبائه الطاهرين عن المؤمنين و المؤمنات في مشارق الارض و مغاربها و سهلها و جبلها و برها و بحرها و عني و عن و الذي من الصلوات زنة عرش الله و مداد كلماته و ما احصاه علمه و احاط به كتابه.(2)

اين عبارات، دعايي است در حق امام زمان عليه السلام كه دعا كننده از خدا مي خواهد كه بالاترين درودها و رحمتهاي خود را – به اندازه عرش


1- 1. امام صادق عليه السلام فرموده اند: هر كس چهل صبح اين دعا را بخواند، از ياوران قائم عليه السلام باشد. اگر پيش از ظهور ايشان بميرد، خداي متعال او را از قبرش بيرون مي آورد و به ازاء هر كلمه عا، هزار حسنه به او عطا مي فرمايد و هزار بدي را از او محو مي سازد. بحار الانوار، جلد 53، صفحه 96، حديث 111، به نقل از مصباح الزائر.
2- 2. بحار الانوار، جلد 53، صفحه 96، حديث 111، به نقل از مصباح الزائر.

ص: 72

خدا و جوهر كلمات او و آن چه مشمول علم خدا گرديده و در كتابش گنجانده شده – بر وجود مقدس مهدي قائم عليه السلام ارزاني كند، در اين جا دعا كننده تصريح نموده كه اين درخواست را از جانب خودش و پدرو مادرش و همه مردها و زنان با ايمان در سراسر زمين – دشت و كوه و خشكي و دريا – مطرح مي كند. اين يك نمونه دعايي است كه دعا كننده افراد بسيار زيادي را در عمل خود شريك مي گرداند و با اين كار هم خيري به آنان مي رساند و هم اجابت دعايش را سهل تر و سريع تر مي سازد. هر چند در اين دعا صراحتاً نيابت از ديگران مطرح شده، ولي لزومي ندارد كه هميشه چنين باشد و نيابت صرفاً با نيت شخص تحقق پيدا مي كند. آثار آن بر عملش مترتب مي شود و نيازي نيست كه نيت خود را به زبان آورد.

با اين ترتيب ما مي توانيم در همه دعاهايي كه در حق امام عصر عليه السلام به خصوص تعجيل فرج ايشان مي خوانيم، قصد نيابت كنيم و افراد زيادي را در اين عمل شريف، شريك خود قرار دهيم. در اين كار به خصوص ذوي الحقوق خود را نبايد فراموش كنيم كه در رأس آنها خود امام زمان عليه السلام هستند. پس از ايشان كساني هستند كه ما را با دين خدا و ائمه هدي عليهم السلام آشنا كرده و ارادت و روزي به اهل بيت عليهم السلام را به ما آموخته اند، هم چنين پدر و مادر و پدران و مادراني كه اگر ايشان نبودند، خيري به ما نمي رسيد. بعد از اينها نوبت مي رسد به ساير ذوي الحقوق اعم ازاساتيد، فرزندان، ارحام و ... در ميان ذوي الحقوق، علما و دانشمندان بزرگ شيعه كه سهم وافري در ضبط

ص: 73

معارف الهي و رساندن آن به نسلهاي بعدي داشته اند – هم چون علامه كليني و مرحوم شيخ صدوق و علامه مجلسي و ... نبايد فراموش شوند. به هر حال قصد نيابت، باب پر بركتي است كه با ورود به آن، خيرات غير قابل وصفي نصيب انسان مي گردد. انشاء دوستان امام زمان عليه السلام از اين امكان براي زودتر اجابت شدن دعاهايشان در حق آن حضرت استفاده كافي ببرند.

پرسشهاي مفهومي از درسهاي 1 تا 6

1. چه عواملي در ايجاد اقبال قلبي در دعاي بر تعجيل فرج مؤثر است؟

2. شيطان از چه راههايي مانع دعا براي تعجيل فرج مي شود؟

3. شكرگزاري نسبت به امام عصر عليه السلام چه ارتباطي به دعا براي آن وجود مقدس دارد؟

4. چه عواملي در پيدايش حالت اصرار در دعاي بر تعجيل فرج مؤثر است؟

5. اصرار در دعاي بر تعجيل فرج را از دو جنبه كمي و كيفي بررسي كنيد.

6. در هنگام بيمراي چه جهاتي مي تواند انگيزه ما در دعا براي امام عصر عليه السلام باشد؟

ص: 74

دعاي مأثور و غير مأثور براي امام زمان عليه السلام

درس هفتم: مقايسه دعاي مأثور و دعاي غير مأثور

اشاره

پس از اين كه با چگونگي دعا براي امام زمان عليه السلام آشنا شديم، اكنون اشاره اي خواهيم داشت به برخي از دعاهايي كه مي توانيم در حق مولايمان داشته باشيم. به طور كلي دعاهاي ما دو گونه هستند: يا متن و عبارت آنها عيناً از زبان يا قلم معصوم عليه السلام صادر شده و يا غير معصومين آنها را انشاء كرده اند. قسم اول را دعاهاي مأثور مي ناميم، چون از ناحيه مقدس معصومين عليهم السلام به ما رسيده است و قسم دوم دعاهاي غير مأثور هستند كه شامل دعاهايي كه خودمان – به زبان فارسي يا هر زبان ديگري – انشاء مي كنيم. مي گردد. ابتدا به بحث درباره دعاهاي غير مأثور مي پردازيم.

ص: 75

دعاهاي غير مأثور

اولين نكته اين است كه دعا به معناي خواندن خداست و ما مجازيم كه به هر زباني خداوند را بخوانيم، به شرط آن كه عبارات ما دال بر تشبيه پروردگار نباشد. تشبيه به اين است كه مثلاً او را جسم يا جسماني بدانيم و تعابيري را به كار ببريم كه دلالت بر جسمانيت ذات مقدس خداوند داشته باشد. بنابراين اگر كسي خداي خود را انسان گونه بخواند – مثلاً براي او دست و پا و گوش و زبان شبيه آنچه در انسانهاست، قائل شود – مرتكب تشبيه شده است. اگر با هر زباني كه دعا مي كنيم، چنين انحرافاتي در عباراتمان نباشد، انشاء دعا اشكالي ندارد.

البته نوع خوانن خداوند در حالات مختلف، مختلف است. گاهي مي خواهيم به طور ساده بگوييم: «خدايا ظهور مولاي ما را برسان».

اين گونه دعا كردن پيچيدگي خاصي ندارد و براي همگان ميسر و ممكن است. كافي است از لفظي كه بر ذات خداوند دلالت مي كند، معنايي كه دال بر تشبيه باشد ، اراده نكنند. گاهي الفاظي براي حكايت از پروردگار متعال به كار مي رود كه معناي تشبيهي دارند و دعا كننده از روي جهل همان معناي باطل را اراده مي كند. اينجا بايد او را متذكر خطايش نمود تا از ورطه تشبيه ناخواسته، به در آيد. اما اگر با علم به اين كه لفظ، دال بر تشبيه است، آن را بر خداوند اطلاق نمايد و همان معناي تشبيهي مثلاً جسمانيت را اراده كند، مرتكب خطزاي نابخشودن شده و دعايش مردود است.

پس نوع افراد عادي در دعاهايي كه به زبان ساده – فارسي، عربي

ص: 76

و... مي كنند، نياز به معلومات چنداني در معارف ديني ندارند. اما اگر از اين سادگي درآيد و كسي بخواهد از حد به كار بردن الفاظي كه فقط بر وجود مقدس پروردگار دلالت مي كند، بالاتر رود، بايد با علوم و معارف ديني آشنايي داشته باشد. مثلاً اگر بخواهد در مقدمه دعا به حمد و ثناي الهي بپردازد يا در ضمن دعا به مسائلي هم چون قضا و قدر و بداء اشاره نمايد. بايد معناي صحيح تمحيد و توصيف خدا و معاني اصطلاحات خاص قرآني و روايي را بداند و اين كار از سطح دانش نوع عوام بالاتر است. كساني صلاحيت اين گونه دعا كردن را دارند كه با معارف توحيدي اهل بيت عليهم السلام آشنايي خوب و قابل قبولي داشته باشند.

اين گونه افراد معمولاٌ در دعاهايي كه انشا مي كنند، از عين عبارات ائمه عليهم السلام يا حداقل مضامين آنها استفاده مي كنند، چون با زبان ايشان مأنوس هستند و به طور معمول چيزي خارج از حوزه معارف اهل بيت عليهم السلام به زبان نمي آورند.

يكي از بهترين نمونه هاي اين گونه دعا، دعاي معروف «عالية المضامين» است كه در كتب ادعيه هم چون «مفاتيح الجنان» نقل شده است. اين دعا با اين كه مأثور از معصوم عليهم السلام نيست، اما الفاظ آن يا عيناً الفاظ احايث است و يا همان مضامين را – با مختصر اختلافي در تعبير – در بر دارد. همين ويژگي نشان مي دهد كه فرد يا افرادي كه اين دعا را انشاء كرده اند، از علماي آشنا به معارف اهل بيت عليهم السلام بوده اند.

نمونه اي از اين دانشمندان مرحوم علامه سيد بن طاووس متوفاي سال 664 هجري قمري است كه ميزان احاطه ايشان به ادعيه مأثور از ائمه عليهم السلام از كتابهاي ارزشمندي چون «اقبال الاعمال» و «مهج

ص: 77

الدعوات» و «جمال الاسبوع» پيداست. ايشان در برخي از كتابهايش دعاهايي را كه خود انشا كرده، نقل نموده است.(1)

مقايسه دعاي غير مأثور همراه با حضور قلب با دعاي مأثور بدون آن

نكته اي كه در مورد دعاهاي غير مأثور جالب توجه مي باشد، اين است كه گاهي انسان اگر از روي مكتوبي دعايي را كه از ائمه اطهار عليهم السلام نقل شده بخواند، توجه و حضور قلب چنداني به محتوا و مضمون آن ندارد، اما اگر زبان خودش متناسب با احال دروني اش دعا كند، با اقبال و رقت قلب بيشتري همراه است. در اين صورت خوب است كه از حال شخصي اش براي انشاء دعا كمال استفاده را ببرد. در برخي از روايات به اين نكته با بيان زيبايي اشاره كرده اند. نمونه آن روايتي است كه زراره از امام صادق عليه السلام نقل كرده است مي گويد:

ان افضل الدعاء ما جري علي لسانك.(2)

بهترين دعا آن چيزي است كه به زبانت جاري شود.

يك احتمال كه در معناي اين جمله امام عليه السلام مي توان داد، اين است كه مراد دعايي باشد كه انسان به اقتضاي حال دروني اش به زبانش جاري مي شود. آن چه به طور طبيعي به زبان مي آيد، از نيازي ناشي


1- 1. مراجعه كنيد به مهج الدعوات، صفحه 541 و 542 تحت عنوان «دعوات للمؤلف».
2- 2. وسائل الشيعه، جلد 4، صفحه 1171، باب 62، حديث 1.

ص: 78

مي شود كه قلباً احساس مي كند. به همين جهت اقبال قلبي در آن وجود دارد و همين، شرايط اجابت آن را بهتر فراهم مي سازد. شايد همان طور كه مؤلف كتاب «مكيال المكارم» استنباط كرده – بتوان از فرمايش امام صادق عليه السلام استفاده كرد كه: «دعاي غير مأثور همراه با حضور قلب از دعاي مأثور بدون حضور قلب افضل مي باشد.(1)

با اين ترتيب هر چند كه دعاي مأثور به طور مطلق از دعاي غير مأثور بهتر است، اما شرايط روحي دعا كننده هم بايد در نظر گرفته شود. اگر بتواند دعاي نقل شده از ائمه عليهم السلام را با حضور قلب بخواند، بهتر از اين است كه خودش دعايي انشا كند.

كساني كه معناي دعاي مأثور را مي فهمند و هنگام خواندن دعا همان معنا را قصد مي كنند، حضور قلب بيشتري در دعا دارند نسبت به كساني كه موقع دعا خواندن، چيزي از معناي آن سر در نمي آورند. اينها اگر حالي هم پيدا كنند، برخاسته از معاني دعا نيست، بلكه از غير متن دعا ناشي مي شود. البته صرف خواندن دعاي مأثور، مصداق عبادت و امتثال فرمايش امام عليه السلام است و اگر از خير آن بگذرند، فضيلت خواندن آن دعا را از دست مي دهند. اما از جهت ديگر وقتي با دعايي كه به مقتضاي حالشان به زبانشان جاري مي شود، حضور قلب بيشتري پيدا مي كنند و مي فهمند كه چه مي گويند، خوب است كه در كنار خواندن دعاي مأثور يا – اگر كسب فضيلت آن دعا برايشان مهم نيست – به جاي خواندن آن، به زبان خودشان دعا كنند و آن چه را مي خواهند، از پيشگاه الهي با حال خودشان درخواست نمايند.


1- 1. مكيال المكارم، جلد 2، صفحه 60.

ص: 79

بر اين اساس، در دعا براي امام زمان عليه السلام و تعجيل فرج ايشان هم نبايد ازاين امر غفلت شود. دعاهاي زيادي در اين خصوص از ائمه اطهار عليهم السلام نقل شده كه خواندن آنها – هر چند كه همه معانيش را نفهميم – مصداق عبادت و دعا براي حضرت مي باشد، اما گاهي انسان اگر به زبان و مقتضاي حال خود براي امام زمان عليه السلام دعا كند، حضور قلب بيشتري پيدا مي كند. گاهي انسان چيزهايي را از خدا براي امامش مي خواهد كه به زبان دلخواهش در دعاهاي مأثور نيست يا او سراغ ندارد. اينجا بهتر است يا در كنار دعاهاي مأثور و يا به جاي آن – بسته به اين كه بخواهد از فضيلت دعاي مأثور بهره مند شود يا خير – به همان زباني كه دوست دارد و مي فهمد كه چه مي گويد، براي امامش دعا كند و تعجيل فرج آن حضرت را از خداوند طلب نمايد.

ولي اگر انسان معاني دعاهاي مأثور براي امام زمان عليه السلام را مي فهمد و مي تواند با توجه و قصد كردن مضامين آنها، با حضور قلب، همان دعاها را بخواند، بسيار بهتر از اين است كه به زبان خودش دعا كند. در مجموع جمع كردن بين دو گونه دعا كردن، بهترين كار است. هم از خير خواندن دعاهاي مأثور نگذرد و هم اگر حال حضور قلبي در دعا به زبان خودش پيدا مي كند، به آن هم در كنار دعاي مأثور عمل نمايد.

انسان به تعابير مختلفي مي تواند براي تعجيل فرج مولايش دعا كند كه شايد برخي از آنها در دعاهاي مأثور نيامده باشد، مثلاً اين كه «خدايا دعاي كساني كه دعا براي تعجيل فرج امام زمان عليه السلام مي كنند را مستجاب فرما» يا اين كه: «خدايا تعداد دعا كنندگان براي تعجيل فرج را بيشتر كن». اين گونه دعاها به صورتي كه انسان به زبان خودش مي تواند

ص: 80

بگويد، در دعاهاي مأثور نيامده است و بنابراين خوب است كه در كنار آنها از خير اين گونه دعا كردن نگذريم.

دعاهاي مأثور

برترين دعاهاي مأثور بر غير مأثور

دعاي مأثور دعايي است كه از ناحيه معصوم عليه السلام به ما رسيده و الفاظش انشاي فرد عادي نيست. اگر بخواهيم خدا را بخوانيم، به چه الفاظي بهتر است؟ آيا معصومين عليهم السلام بهتر از ديگران خدا را نخوانده اند؟ يكي از آداب بسيار مهم دعا، مقدم كردن توصيف خداي متعال است. در اين مقام ما بهتر مي توانيم خدا را توصيف كنيم يا اهل بيت عليهم السلام كه آن چه از توحيد و اسماء و صفات پروردگار ياد گرفته ايم، به تعليم ايشان است؟ ما مي بينيم كه صحيح ترين و گويا ترين و دلنشين ترين مناجاتها با خداي متعال از زبان معصومين عليهم السلام نقل شده است. غير ايشان نتوانسته و نمي تواند مانند آنها خداوند را بخواند.

در بسياري موارد مشاهده مي كنيم كه افراد ديگر در مقام توصيف پروردگار مطالبي به زبان مي آورند كه بعضاً اشتباه است، مثلاً الفاظ، دال بر تشبيه خداوند مي باشد. اگر هم صحيح باشد، به يقين از خود اهل بيت عليهم السلام اخذ شده است. لذا مي توانيم ادعا كنيم كه هيچ كس در شناخت صحيح خداي متعال بي نياز از تعليم خاندان عصمت و طهارت نيست و هر كس اگر مطلب صحيحي در باب توحيد و معرفة الله مي گويد – چه بداند و چه نداند – آن را از سرچشمه وحي دريافت كرده و واسطه اش وجود مقدس معصومين عليهم السلام بوده اند. اين موضوع درباره فرشتگان الهي هم كه:

ص: 81

لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِ هِ يَعْمَلُونَ (1)

صادق است؟ چه رسد به افراد عادي. طبق آن چه در احاديث متعدد نقل شده است، ملائكه تسبيح و تهليل و تحميد پروردگار را از اهل بيت عليهم السلام آموخته اند. به عنوان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ضمن فرمايشهاي مفصلي به امير المؤمنين عليه السلام فرمودند:

... فسبحت الملائكة لتسبيحنا ... فينا اهتدوا الي معرفة (توحيد) الله تعالي و تسبيحه و تهليله و تحميده.(2)

... فرشتگان به خاطر تسبيح ما، (خدا را) تسبيح كردند... پس به سبب ما به معرفت (توحيد) خداي متعال و تسبيح و تهليل و تحميد او هدايت شدند.

با اين ترتيب روشن است كه هيچ كس در نحوه بندگي خداوند – كه توصيف و تحميد او هم از مصاديق آن است – از تعاليم اهل بيت عليهم السلام بي نياز نيست. پس قطعاً بهترين ثناها و عميق ترين مناجاتها و دلنشين ترين دعاها را در كلمات خاندان عصمت و طهارت مي توان يافت و اين يكي از ادله ترجيح دعاي مأثور بر غير مأثور است.

جنبه ديگري كه ملاك فضيلت دعاي مأثور بر غير مأثور است، ثوابهايي است كه بر خواندن دعاي مأثور مترتب مي باشد. نوع دعاهايي كه از معصومين عليهم السلام نقل شده، داراي فضايلي است كه براي


1- 1. انبياء، 27.
2- 2. كمال الدين، باب 23، حديث 4.

ص: 82

خواندن آنها بيان شده و شرط درك آنها دانستن معاني و توجه به محتواي آن نيست. بنابراين مي توان يك دعاي مأثور را فقط براي درك ثوابش قرائت كرد. البته اگر خواننده دعا معاني آن را بداند و در ضمن خواندن، قصد همان معاني را بكند، قطعاً اولي و افضل است، ولي چنين نيست كه در فرض عدم درك معاني، ثوابي بر خواندن آن مترتب نباشد.

بهترين حالت اين است كه انسان با عنايت به مضامين دعاهاي مأثور، مطابق آن چه اهل بيت عليهم السلام فرموده اند، دعا بخواند، يعني تا آنجا كه مي تواند، از همان ادعيه مأثوره استفاده كند و در كنار آنها با زبان و انشاء خودش هم آن چه مي خواهد – به شرط صحت – از خدايش طلب نمايد. در اين صورت هم فضيلت خواندن دعاهاي مأثور را درك كرده و هم با حال و قلب خودش آن چه را كه مي خواسته، به زبان آورده است.

ص: 83

درس هشتم: اهتمام ائمه طاهرين عليهم السلام به دعا در حق امام عصر عليه السلام

اشاره

با توجه به برتري دعاي مأثور بر غير مأثور، بايد به دعاهايي كه از اهل بيت عليهم السلام در خصوص امام عصر عليه السلام و تعجيل فرج ايشان وارد شده اهميت خاصي بدهيم. ما مي دانيم كه همه ايشان اهتماهم زيادي به دعا در حق امام زمان عليه السلام داشته اند. خوب است به اظهار نظر يكي از والاترين صاحب نظران در اين خصوص توجه نماييم.

پوشيده نيست بر كسي كه تتبع و ممارست در حالات و دعوات ائمه طاهرين عليهم السلام داشته باشد، اين كه چه قدر اهتمام در امر دعا نمودن به حضرت صاحب الزمان عليه السلام و مسئلت فرج آن جناب از خداوند عالميان جل شأنه داشته و دارند. و اگر بخواهي اندكي بر صدق اين مدعي آگاه شوي، ملاحظه كن دعاي حضرت امير عليه السلام را در ضمن حديث مروي در «غيبت نعماني» و دعاي حضرت سيد الساجدين عليه السلام را در روز عرفه در «صحيفه سجاديه» و بعد از نماز ظهر و نماز عصر روز جمعه مروي در

ص: 84

«جمال الاسبوع» و دعاي حضرت صادق عليه السلام را به آن حضرت بعد از نماز ظهر مروي در «فلاح السائل» و «بحار» و دعاي آن حضرت را صبح بيست و يكم ماه رمضان مروي در «اقبال» و دعاي حضرت امام موسي كاظم عليه السلام را بعد از نماز عصر، مروي در «فلاح السائل» و دعاي حضرت امام رضا عليه السلام را مروي در «جمال الاسبوع» و دعاي امام محمد تقي عليه السلام را مروي در «كافي» و دعاي امام حسن عسكري عليه السلام مروي در «مهج الدعوات» و دعاي مروي از خود آن جناب مروي در «كمال الدين» و قنوت نماز ظهر جمعه مروي در «جمال الاسبوع» و دعاي بعد از دو ركعت اولي نماز نافله شب، مروي در «مصباح المجتهد» و «مفتاح الفلاح» و دعاي روز بيست و پنجم ماه ذي قعده، و دعاي صبحهاي روز جمعه و دعاي بعد از نمازهاي فريضه، و دعاي وقت رفتن به مسجد در روز جمعه، و دعاي افتتاح و غير اينها، كه ذكرش موجب طول است. بلكه از عبارت دعاي روز عرفه، و روايت مرويه در «جمال الاسبوع» در باب قنوت روز جمعه و بعض ادله ديگر، ظاهر مي شود كه مؤمن هر دعايي كه مي نمايد، بايد ابتدا كند به دعاي از براي حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالي فرجه و ظهوره.(1)


1- 1. مرحوم ميرزا محمد تقي اصفهاني، كنز الغنائم في فوائد الدعاء للقائم عليه السلام صفحه 72 و 73.

ص: 85

مضامين دعاهاي ائمه عليهم السلام در حق امام عصر عليه السلام

دعاهاي ائمه عليهم السلام در حق امام زمان عليه السلام مضامين مختلفي دارد.

عموم آنها شامل درخواست سلام و صلوات از خداوند براي ايشان است و در بيشتر آنها تأكيد خاص بر تعجيل فرج آن حضرت به چشم مي خورد. در بسياري از آنها نيز براي اعوان و انصار ايشان – چه در زمان غيبت و چه ظهور – دعا كرده اند. مهمترين دعا در حق امام عصر عليه السلام، دعا براي تعجيل فرج ايشان مي باشد كه به تصريح امام صادق عليه السلام در دعاي صبح بيست و يكم ماه مبارك رمضان – فرج همه اوليا و برگزيدگان خدا به آن حاصل مي شود عين عبارت ايشان اين است:

اسالك ... ان تصلي علي محمد و اهل بيته و ان تاذن لفرج من يفرجه فرج اوليائك و اصفيائك من خلقك ... عجل ذلك يا رب العالمين.(1)

(خدايا) از تو مي خواهم ... كه بر محمد صلي الله عليه و آله و اهل بيت او درود بفرستي و اجازه فرمايي فرج كسي را كه فرج همه اوليا و برگزيدگانت از آفريدگانت به فرج اوست... اي پروردگار عالميان در اين امر تعجيل فرما.

سؤالي كه در اين جا به ذهن مي رسد اين است كه: دعا براي تعجيل فرج امام دوازدهم در زمان امامان گذشته چه وجهي دارد؟ ما كه در زمان غيبت ايشان به سر مي بريم، وقتي براي جلو افتادن ظهور آن حضرت


1- 1. بحار الانوار، جلد 51، صفحه 13، حديث 14، به نقل از كمال الدين.

ص: 86

دعا مي كنيم، معنايش اين است كه مي خواهيم خداوند هر چه زودتر به ايشان اجازه آشكار شدن بدهد. اما در زمان ائمه پيشين عليهم السلام كه امام دوازدهم يا هنوز متولد نشده بودند و يا كودكي چند ساله بودند كه هنوز به امامت هم نرسيده بودند – جلو افتادن ظهور چه معنايي دارد؟

پاسخ اين سؤال با اندك تأملي روشن مي شود. امامان گذشته از زمان حيات خودشان نگران وضعيت زمان غيبت آخرين وصي پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله بوده اند و براي رهايي زودتر ايشان و امتشان از رنجها و سختيهاي اين زمان دعا مي كرده اند.

ائمه عليهم السلام از پيشگويي هاي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله كه از غيبت طولاني آخرين وصي خود پيش از ظهورش خبر داده بودند، اطلاع داشتند.(1)

هم چنين از اين كه مدت زمان غيبت ايشا نامري قابل بداء مي باشد نيز آگاه بودند. بنابراين ملاحظات، دعاي ايشان براي تعجيل فرج آخرين امام عليه السلام به اين منظور بوده كه خداوند مدت زمان غيبت آن حضرت را كوتاه تر كند تا هم خود ايشان و هم منتظران ظهورش رنج كمتري از دوران غيبت متحمل شوند و وعده اي كه خدا به اوليايش داده است، زودتر محقق گردد.

دعاي امام عصر عليه السلام براي تعجيل فرج خويش

بايد توجه داشت كه دعاهاي ائمه عليهم السلام براي تعجيل فرج اختصاص به زمان امامان گذشته نداشته و تا زمان ظهور امام زمان عليه السلام ادامه


1- 1. به عنوان نمونه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: يظهر بعد غيبة طويلة، پس از غيبتي طولاني ظهور مي كند. كمال الدين، باب 24، حديث 2.

ص: 87

دارد. اين حقيقت را مي توانيم از دو جهت توضيح دهيم: يكي اين كه خود امام عصر عليه السلام هم براي جلو افتادن ظهورشان دعا مي كنند و قطعاً هيچ فرد زنده اي در حال حاضر به اندازه خود حضرت اهتمام به اين امر ندارد. دليلي كه مي توانيم براي اين ادعا ارائه نماييم، اين است كه دعا براي تعجيل فرج امام زمان عليه السلام يك عبادت بسيار ارزشمند و شريف است كه روايات زيادي بر انجام آن تأكيد كرده اند. هر كس درجه ايمانش بالاتر باشد، در عمل به اين عبادت اهتمام بيشتري به خرج مي دهد. روشن است كه در زمان ما هيچ فرد زنده اي كه ايمانش در رتبه امام عصر عليه السلام باشد، روي كره زمين يافت نمي شود. پس خود آن حضرت بيش از هر كس ديگري به اين امر اهتمام دارند. برخي دعاهايي كه از امام زمان عليه السلام در اين خصوص نقل شده، نشانگر شدت اين اهتمام است. نمونه روشن آن را در قسمتهايي از دعاي «عبرات» ملاحظه كرديم. نمونه ديگر در قنوت نماز ايشان نقل شده كه قسمتي از آن چنين است:

فانك اللهم قلت... «فلما آسفونا انتقمنا منهم».(1)

و ان الغاية عندنا قد تناهت و انا لغضبك غاصبون و انا علي نصر الحق متعاصبون و الي ورود امرك مشتاقون و لا نجاز وعدك مرتقبون و لحلول وعيدك باعدائك متوقعون.(2)

پس خدايا تو خود فرمودي «پس ن گاه كه ما را اسفناك ساختند، ما از ايشان انتقام گرفتيم» و به راستي كه مهلت و فرصت (براي


1- 1. زخرف، 55.
2- 2. مهج الدعوات، صفحه 150 و 151.

ص: 88

ظالمان و جباران) نزد ما به سر آمده و ما براي خشم تو خشمگين هستيم و ما بر ياري حق، همدستان هستيم و به صدور فرمانت مشتاقيم و در انتظار تحقق وعده ات هستيم و چشم به راه فرا رسيدن تهديدهايت نسبت به دشمنانت هستيم.

در دعاي ديگري هم كه از وجود مقدس حضرت مهدي عليه السلام در تعجيل فرج خودشان نقل شده، چنين آمده است:

يا نور النور يا مدبر الامور... اجعل لي و لشيعتي من الضيق فرجاً و من الهم مخرجاً و اوسع لنا المنهج و اطلق لنا من عندك ما يفرج.(1)

اي نور روشنايي و اي تدبير كننده امور... براي من و شيعيانم گشايشي از تنگناها و راه نجاتي از ناراحتي ها قرار بده و راه (پيروزي) را براي ما وسيع گردان و از جانب خود آن چه فرج ما را برساند بر ما ارزاني دار.(2)

دعاي ديگري از آن حضرت در قنوت نمازشان نقل شده كه در آن، اصرار و الحاح ايشان بر درخواست تعجيل فرج از خداي متعال واضح و روشن مي باشد. ايشان در اين دعا پس از حمد و ثناي الهي، خدا را به ده اسم و به آن چه پيامبران اولوالعزم عليهم السلام دعا كرده اند، مي خوانند. سپس به اسمي دعا مي كنند كه هر كس خدا را به آن بخواند، دعايش را اجابت مي كند و در انتهاي دعا با عبارات مختلف فرج خود را از خداوند


1- 1. المصباح كفعمي، صفحه 305.
2- 2. در مورد اين دعا و دعاي قبل و نيز درباره رنجها و گرفتاريهاي امام عصر عليه السلام در زمان غيبت در درس چهاردهم از حلقه دهم توضيحاتي داده شد.

ص: 89

درخواست مي نمايند:

يا من لا يخلف الميعاد انجز لي ما وعدتني و اجمع لي اصحابي و صبرهم و انصرني علي اعدائك و اعداء رسولك و لا تخيب دعوتي فاني عبدك ابن عبدك اين امتك اسيربين يديك... .(1)

اي آن كه خلف وعده نمي كني، وعده اي را كه به من فرموده اي، محقق فرما و يارانم را برايم جمع كن و به آنان صبر بده و مرا (براي غلبه) بر دشمنانت و دشمنان پيامبرت ياري كن و مرا از اجابت دعايم محروم مكن، همانا من بنده تو پسر بنده ات و پسر كنيزت اسيري در دستان تو هستم.

همان طور كه مرحوم سيد بن طاووس پس از نقل اين قنوتها اشاره كرده اند، از عبارات اين دعاها حال روحي ايشان هنگام خواندن آنها براي ما روشن مي شود. نتيجه اين كه تنها باقيمانده الهي- حضرت بقية الله ارواحنا فداه – از اهل بيت عصمت و طهارت در حال حاضر براي تعجيل فرج خودشان – كه فرج همه انبيا و اولياي الهي است – همواره دعا مي كنند. اين يك جهت از اين حقيقت است كه گفتيم دعاهاي ائمه عليهم السلام تا زمان فرا رسيدن وعده فرج نهايي ايشان ادامه دارد.

دعاي ارواح پيامبر صلي الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام در حق امام عصر عليه السلام

جهت دوم اين است كه علاوه بر خود امام زمان عليه السلام، ارواح پاك ائمه طاهرين عليهم السلام و رسول مكرم اسلام صلي الله عليه و آله به همراه فرشتگان و


1- 1. مهج الدعوات، صفحه 153.

ص: 90

ارواح پيامبر الهي نيز در زمان غيبت امام عصر عليه السلام براي تعجيل فرج ايشان دعا مي كنند. يعني دعا در حق امام زمان عليه السلام منحصر به افراد زنده روي كره زمين نيست، بلكه ارواح برگزيدگان و اولياي خداوند هم در اين عبادت بزرگ سهيم هستند و بعيد نيست كه در نهايت دعاهاي ايشان باعث صدور اذن ظهور از جانب خداي متعال گردد.

ذكر يك نمونه زيبا از اين دعاها بسيار آموزنده است. مرحوم نعماني در بحث نشانه هاي پيش از ظهور امام زمان عليه السلام به سند خود از حضرت صادق عليه السلام نقل كرده كه فرمودند:

اذا كان ليلة الجمعة اهبط الرب تعالي ملكاً الي السماء الدنيا فاذا طلع الفجر جلس ذلكالملك علي العرش فوق البيت المعمور، و نصب لمحمد و علي و الحسن و الحسين عليهم السلام منابر من نور، فيصعدون عليها و تجمع لهم الملائكة و النبيون و المؤمنون، و تفتح ابواب السماء، فاذا زالت الشمس قال رسول الله صلي الله عليه و آله: يا رب ميعادك الذي وعدت به في كتابك، و هو هذه الاية:

وَعَدَ اللَّ_هُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْ ضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْ تَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِ كُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَ_ٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (1)

ثم يقول الملائكة و لنبيون مثل ذلك، ثم يخر محمد و علي و الحسن و الحسين سجداً، ثم يقولون: يا رب اغضب فانه قد هتك حريمك و


1- 1. نور، 55.

ص: 91

قتل اصفياؤك و اذل عبادك الصالحون فيفعل الله ما يشاء و ذلك يوم معلوم.(1)

وقتي شب جمعه فرا برسد، پروردگار متعال فرشته اي را به پايين ترين آسمان فرو مي فرستد. هنگام طلوع فجر آن فرشته روي عرش بر فراز بيت معمور مي نشيند و منبرهايي از نور براي حضرت حمد صثلي الله عليه و آله علي عليه السلام و حسن و حسين عليهما السلام مي گذارد، آنها بالاي منبر مي روند و فرشتگان و پيامبران و مؤمنان نزد آنانت گرد آورده مي شوند و درهاي آسمان گشوده مي گردد. وقتي ظهر فرا مي رسد پيامبر خدا صلي الله عليه و آله عرضه مي دارد: اي پروردگارم آن وعده اي را كه در كتابت داده اي، برآورده فرما و آن اين آيه است: وعد الله الذين آمنوا ... آن گاه فرشتگان و پيامبران نيز همين را مي گويند، سپس حضرت محمد صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام و حسن عليه السلام و حسين عليه السلام به سجده مي افتند و عرضه مي دارند: خداوندا غضب فرما، چرا كه حرمتت را هتك نمودند و برگزيدگانت به قتل رسيدند و بندگان شايسته ات خوار و ذليل شدند، آن گاه خداوند آن چه بخواهد انجام مي دهد و اين روزي است كه (نزد خداوند) معلوم مي باشد.

از ظاهر عبارت حديث استفاده مي شود كه اين دعاي با اصرار در نزديكي هاي ظهور امام عصر عليه السلام تحقق مي يابد و به همين جهت مرحوم نعماني آن را در فصل مربوط به نشانه هاي پيش از قيام حضرت آورده است. بر اين اساس، شب و روز جمعه اي كه در اين حديث آمده،


1- 1. الغيبة نعماني، باب 14، حديث 56.

ص: 92

مربوط به جمعه خاصي است كه «يوم معلوم» ناميده شده است و شامل هر شب و روز جمعه نمي شود. مرحوم صاحب مكيال هم در توضيح آخرين جمله حديث فرموده اند:

مراد زمان ظهور و استيلاي حضرت صاحب الامر عليه اسلام است، چنان چه در روايات ديگر تصريح شده».(1)

به هر حال اين نمونه اي از دعاهاي ارواح پاك پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت گرامي ايشان عليهم السلام و پيامبران و مؤمنان است كه در عالم برزخ براي تعجيل فرج امام زمان عليه السلام به درگاه الهي عرضه مي دارند. ما از آن عالم بي خبر هستيم، اما مسلم است كه ارواح بندگان صالح خدا كه براي انجام عبادت آزادي عمل دارند، از دعا براي تعجيل فرج گوتاهي نمي ورزند. اين جهت دومي است كه مي توانيم بگوييم دعاي اهل بيت عصمت و طهارت در حق آخرين وصي پيامبر صلي الله عليه و آله تا ظهور ايشان ادامه خواهد داشت.

درسي كه ما از اين همه اهتمام اهل بيت عليهم السلام براي دعا در حق امام عصر عليه السلام به خصوص تعجيل فرج ايشان مي گيريم، اين است كه از انجام اين عبادت ارزشمند كوتاهي نكنيم و در تأسي به آن بزرگواران، دعاهايي را كه از آنان در اين زمينه نقل شده، در صد دعاهاي خود براي امام زمانمان قرار دهيم.


1- 1. كنز الغنائم، صفحه 74 و 75.

ص: 93

درس نهم: دعا در قنوت و سجده

در ادامه اين فصل به نقل برگزيده اي از دعاهاي مأثور درباره امام عصر عليه السلام مي پردازيم كه در مناسبتها يا موقعيتهاي خاص خوانده مي شود. اينها صرفاً از باب نمونه انتخاب شده اند و غرض، توجه كردن به گستره اين دعاها و اهتمام ورزيدن به آنها در هر موقعيت مناسبي است اين نمونه ها را در هفت عنوان دسته بندي مي كنيم. در اين درس دو عنوان از عناوين را مطرح مي كنيم:

1 - دعا كردن در قنوت نماز

يكي از بهترين حالات انسان براي دعا كرن، حال قنوت نماز است.

ابوذر غفاري رحمه الله از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله نقل كرده كه فرمودند:

اطولكم قنوتاً في دار الدنيا اطولكم راحة يوم القيامة في الموقف.(1)


1- 1. ثواب الاعمال، صفحه 72.

ص: 94

هر كدام از شما كه در سراي دنيا قنوتش طولاني تر باشد، در موقف روز قيامت راحتي اش طولاني تر خواهد بود.

از ائمه عليهم السلام دعاهاي طولاني در قنوتهاي نمازهايشان نقل شده كه در اين كتاب محل بحث ما نيست. در درس گذشته به دو قنوت از اما زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف اشاره كرديم كه در آنها براي تعجيل فرج خود و اصحاب و يارانشان دعا كرده اند. علاوه بر اينها دعاهاي مختصرتري كه در همه اوقات خوانده مي شود، در قنوت نبايد فراموش گردد. دعاي معروف:

اللهم كن لوليك محمد بن الحسن المهدي في هذه الساعة و في كل ساعة ولياً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دليلاً و عيناً حتي تسكنه ارضك طوعاً و تمتعه فيها طويلاً.(1)

مطابق آن چه درسندش آمده، در همه اوقات خوانده مي شود، پس مي توانيم در قنوت نمازهاي خود به خواندن آن مقيد شويم.

دعا در قنوت نماز وتر

يكي از نمازهايي كه قنوتش بسيار مهم و با فضيلت است، نماز وتر مي باشد كه آخرين ركعت از نماز شب محسوب مي شود. در صدر همه مؤمناني كه بايد در قنوت نماز وتر دعايشان كرد، وجود مقدس امام عصر عليه السلام هستند كه مهمترين دعا در حق ايشان دعا براي تعجيل


1- 1. المصباح كفعمي صفحه 586، اين دعا در فلاح السائل، صفحه 46، و البد الامين، صفحه 203، و كافي، جلد 4، صفحه 162 و مستدرك الوسائل، جلد 7، صفحه 483، با اختلاف بسيار جزيي در برخي الفاظ آن نيز نقل شده است.

ص: 95

فرجشان است.

امام باقر عليه السلام به زراره فرمودند:

قنوت در نماز وتر مانند قنوت در روز جمعه است كه در دعاي قنوت مي گويي:

اللهم ثم نورك فهديت ... اللهم اليك نشكو غيبة نبينا(1)

و شدة الزمان علينا و وقوع الفتن بنا و تظاهر الاعداء و كثرة عدونا و قلة عددنا ففرج ذلك يا رب بفتح منك تعجله و نصر منك تعزه و امام عدل تظهره اله الحق رب العالمين.(2)

خدايا نور تو كامل شد پس هدايت فرمودي ... خدايا تنها به تو شكايت مي كنيم از غيبت پيامبرمان صلي الله عليه و آله و سختي زمانه بر ا و گرفتار شدنمان به فتنه و پشيماني دشمنان از يكديگر و زيادي دشمنان و كم بودن تعدادمان، پس اي پروردگار من اين مشكلات را رفع كن با پيروزيي از جانب خودت كه آن را زودتر مي رساني، و ياري كردن خود كه آن را عزيز مي شماري، و پيشواي عدل كه او را آشكار مي فرمايي. اي معبود حق، پروردگار جهانيان.

در آغاز دعا به تمام شدن نور پروردگار اشاره شده كه اين نور هر چه باشد، مخلوقي از مخلوقات خداست كه هدايت او به سبب آن نور صورت مي گيرد. سپس در انتهاي دعاي قنوت از نبودن پيامبر صلي الله عليه و آله در


1- 1. در جمال الاسبوع، صفحه 257، عبارت چنين است: اللهم اليك نشكو فقد نبينا و غيبة ولينا.
2- 2. بحار الانوار، جلد 87، صفحه 198، حديث 6، به نقل از امالي صدوق.

ص: 96

ميان امت و سختي هاي زمانه و زيادي دشمنان و كمي ياران شكايت كرده اند و راه نجات از اين گرفتاري ها را ظهور امام عدل (پيشواي عدالت) دانسته اند. اين دعا در قنوت نماز وتر خوانده مي شود و پس از آن به فرموده امام باقر عليه السلام 70 مرتبه با اين دعا استغفار مي كنند: استغفر الله و اتوب اليه سپس فرمودند:

زياد از آتش به خدا پناه مي بري و پس از سلام دادن نماز وتر سه بار مي گويي:

سبحان ربي الملك القدوس العزيز الحكيم.

و نيز سه بار مي گويي :

الحمد لرب الصباح الحمد لفالق الاصباح.(1)

دعاي قنوت نماز جمعه

دعاي قنوت يگر مربوط به نماز جمعه است كه امام رضا عليه السلام به مقاتل بن مقاتل فرمودند اين گونه بخواند:

اللهم اصلح عبدك و خليفتك بما اصلحت به انبياءك و رسلك و حفه بملائكتك و ايده بروح القدس من عندك و اسلكه من بين يديه و من خلفه رصداً يحفظونه من كل سوء و ابدله من بعد خوفه امنا يعبدك لا يشرك بك شيئاً و لا تجعل لاحد من خلقك علي وليك سلطاناً و اذن له في جهاد عدوك و عدوه واجعلني من انصاره انك علي


1- 1. بحار الانوار، جلد 87، صفحه 198، حديث 6، به نقل از امالي صدوق.

ص: 97

كل شيء قدير.(1)

خدايا (كار) بنده و خليفه ات را به آن چه (كار) پيامبران و فرستادگانت را اصلاح فرمودي، اصلاح كن و او را با فرشتگانت بپوشان (در حمايت فرشتگانت قرار ده) و با روح القدس از جانب خود تأييدش فرما و از روبرو و پشت سرش مراقباني قرار ده كه او را از (اصابت) هر بدي محافظت كنند و ترس او را تبديل به امنيتي گردان كه تو را بپرستد و هيچ شركي به تو روا ندارد و هيچ يك از آفريدگانت را بر وليت مسلط مكن و براي او اجازه جهاد با دشمنت و دشمن خودش صادر فرما و مرا از ياوران او قرار ده. همانا كه تو بر هر امري توانا هستي.

2 – دعا در حال سجده

يكي از حالات بسيار مناسب براي دعا در حق امام عصر عليه السلام حال سجده است. سعيد بن يسار از امام صادق عليه السلام پرسيده است كه آيا در حال ركوع دعا كنم يا در حال سجده، حضرت پاسخ دادند:

ادع و انت ساجد فان اقرب ما يكون العبد الي الله و هو ساجد ادع الله عزوجل لدنياك و آخرتك.(2)

در حال سجده دعا كن زيرا نزديكترين حالت بنده به خداوند هنگام سجده است. خداي عزوجل را براي دنيا و آخرتت بخوان.


1- 1. بحار الانوار، جلد 89، صفحه 251، حديث 69، به نقل از المصباح.
2- 2. همان جلد 85، صفحه 131 و 132، حديث 6.

ص: 98

طبق اين فرمايش نزديكترين حالت بنده به خدا حال سجده است كه بايد براي دنيا و آخرتش دعا كند. چه دعايي براي دنيا و آخرت انسان مهمتر از دعا در حق امام زمان عليه السلام و تعجيل فرج ايشان است؟ خوب است يادآور شويم كه اين سنت نيكو – دعا براي تعجيل فرج در حال سجده – را خود امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف در ابتداي ولادت انجام داده اند. جناب حكيمه خاتون نقل كرده است كه وقتي بلافاصله پس از به دنيا آمدن آخرين حجت الهي – مادرش – حضرت نرجس خاتون – را ديده، چنان نوري ايشان را احاطه كرده بود كه چشم توان ديدن آن را نداشت و در همين حال كودك تازه به دنيا آمده را مشاهده نموده كه صورت و زانوان خود بر زمين گذارده و در حالي كه انگشتان سبابه خود را بلند فرموده، چنين مي گويد:

اشهد ان لا اله الا الله [وحده لا شريك له] و ان جدي محمداً رسول الله و ان ابي امير المؤمنين.

سپس يك يك امامان را اسم مي برد تا به خودش مي رسد، سپس مي گويد:

اللهم انجز لي ما وعدتني و اتمم لي امري و ثبت وطاتي و املا الارض بي عدلاٌ و قسطاً.(1)

خدايا وعده اي را كه به من فرمودي، عملي كن و كار مرا برايم به انجام برسان و گام مرا استوار بدار و زمين را به واسطه من از عدل و داد پر فرما.


1- 1. كمال الين، باب 42، حديث 2.

ص: 99

ملاحظه مي كنيم كه امام زمان ما اولين اقدامي كه بلافاصله پس از تولد خويش انجام داده اند، دعا براي فرج بوده است و اين نشانگر اهميت خاص اين عبادت – خصوصاً در حال سجده – نزد آن حضرت مي باشد. ما هم مي توانيم به آن بزرگوار تأسي نموده و در سجده هاي خود – به خصوص در حال نماز – براي تعجيل فرج ايشان دعا كنيم.

حداقل آن اضافه كردن دعاي عجل فرجهم به صلواتي است كه در حال سجده – پس از ذكر سجده – مي خوانيم.

ص: 100

درس دهم: دعا در تعقيب نمازها (1)

اشاره

در اين درس و درس بعد به ذكر نمونه هايي از دعاهايي كه در تعقيب نمازها براي امام عصر عليه السلام خوانده مي شود، مي پردازيم.

3 – دعا در تعقيب نماز

يكي از مواقع استجابت دعا، خواندن آن پس از نماز به خصوص نمازهاي واجب مي باشد. از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند:

ان الله عزوجل فرض عليكم الصلوات في احب الاوقات اليه فاسالوا الله حوائجكم عقيب فرائضكم.(1)

خاي عزوجل نمازها را در بهترين زمانها نزد خود، بر شما واجب فرمود، پس رفع نيازهاي خود را به دنبال نمازهاي واجب خود از خداوند بخواهيد.

البته بنابر بعضي روايات، پس از اداي هر فريضه ديگر غير از نماز


1- 1. بحار الانوار، جلد 85، صفحه 15، به نقل از عدة الداعي.

ص: 101

هم، خداوند وعده اجابت دعا داده است.(1)

اما بحث ما فعلاَ در خصوص دعا پس از نماز مي باشد تعقيب نماز به دعا، ذكر، تلاوت قرآن و هر عمل خوب ديگري مانند گريه براي خدا گفته مي شود كه بلافاصله پس از اداي نماز انجام مي شود. نبايد كار ديگري بين نماز و تعقيب آن فاصله بيندازد به صورتي كه در نگاه بيننده، مشغول به غير نماز و تعقيب تلقي شود. بنابراين اگر در حال سفر نيست، بايد در محل نماز خود بنشيند و به دعا و امثال آن بپردازد. اگر مصلاي خود را ترك كند و سپس دعا نمايد، تعقيب صدق نمي كند. البته لازم نيست حتماً دعاهاي مأثور خوانده شود، بلكه هر دعايي به هر زباني مي توان كرد، اما خواندن دعاهاي منقول از ائمه عليهم السلام افضل مي باشد.(2)

علاوه بر تشويق هاي فراواني كه نسبت به خواندن تعقيبات نماز صورت گرفته، در برخي احاديث دعا نكردن پس از اداي نماز مذمت شده است. به عنوان نمونه از نبي اكرم صلي الله عليه و آله نقل شده كه فرمودند:

اذا فرع العبد من الصلاة و لم يسال الله تعالي حاجته يقول الله تعالي لملائكته انظروا الي عبدي فقد ادي فريضتي و لم يسال حاجته مني كانه قد استغني عني خذوا صلاته فاضربوا بها وجهه.(3)

اگر بنده از نماز فارغ شود و (رفع) نياز خود را از خداي متعال درخواست نكند، خداوند متعال به فرشتگان مي گويد: نگاه كنيد


1- 1. بحار الانوار، جلد 85، صفحه 322، حديث 10، به نقل از المحاسن.
2- 2. العروة الوثقي، جلد 1، صفحه 703.
3- 3. بحار الانوار، جلد 85، صفحه 325، حديث 18.

ص: 102

به بنده من، واجب مرا ادا كرده و (رفع) حاجت خود را از من نخواسته است، گويي خود را از من بي نياز احساس مي كند.

نمازش را بگيريد و آن را به صورتش بزنيد.

زدن نماز به صورت نمازگزار كنايه از پذيرفته نشدن آن نماز است.

اين حديث هشداري است به اين كه انسان نبايد نسبت به دعا كردن پس از نماز بي اعتنا باشد. حداقل آن، فرستادن صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت ايشان عليهم السلام است كه دعاي بسيار مهم و شريفي است و نبايد از خواندن آن بعد از نماز غفلت نمود. اما دوستداران امام عصر عليه السلام از اين موقعيت ويژه كه به طور عادي روزي پنج بار برايشان پيدا مي شود، فرصت مغتنمي مي يابند تا براي بزرگترين و مهمترين حاجت خود و ديگران – كه در رأس آنها وجود مقدس امام زمان عليه السلام است – دعا كنند.

حيف است كه مؤمنان اين همه فرصت طلايي را از دست بدهند و كاري براي تعجيل فرج مولايشان انجام ندهند.

در احاديث ائمه عليهم السلام تعقيبات متعدد مفصلي در همين خصوص نقل شده كه ما در اين كتاب به برخي از آنها اشاره مي كنيم و علاقه مندان به مطالعه بيشتر را به كتاب شريف «مكيال المكارم» رجوع مي دهيم.(1)


1- 1. مكيال المكارم، جلد2، باب ششم، صفحه 2 تا 14.

ص: 103

تعقيب اول نماز واجب

اولين مورد دعايي است كه از حضرت جواد الائمه عليه السلام نقل شده و شامل دعاهاي مفصلي در حق امام زمان عليه السلام مي باشد.

رضيت بالله رباً، و بالاسلام ديناً، و بالقرآن كتاباٌ و بمحمد صلي الله عليه و آله نبياً، و بعلي عليه السلام ولياً، و الحسن و الحسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و الحسن بن علي و الحجة بن الحسن بن علي عليهم السلام ائمة، اللهم وليك الحجة، فاحفظه من بيان يديه و من خلقه و عن يمينه و عن شماله و من فوقه و من تحته، و امدد له في عمره و اجعله القائم بامرك، المستنصر لدينك، و اره ما يحب و تقر به عينه في نفسه و ذريته و في اهله و ماله، و في شيعته و في عدوه، و ارهم منه ما يحذرون، و اره فيهم ما يحب، و تقر به عينه، و اشف به صدورنا و صدور قوم مؤمنين.(1)

به خداوند به عنوان پروردگار و اسلام به عنوان دين و قرآن به عنوان كتاب (آسماني) و حضرت محمد صلي الله عليه و آله به عنوان پيامبر و حضرت علي عليه السلام به عنوان ولي (خدا) و به حضرات حسن و حسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد


1- 1. من لا يحضره الفقيه، جلد 1، صفحه 327، حديث 960.

ص: 104

و حسن بن علي و حجة بن الحسن بن علي عليهم السلام به عنوان امامان (از جانب خدا) راضي و خشنود شدم. خداوندا ولي خود حضرت حجت عليه السلام را از پيش رو و از پشت و از راست و چپ و بالا و پايين (يعني از هر جهت) حفظ فرما و عمر ايشان را طولاني گردان و او را از قيام كننده به امرت و ياري جوينده براي دينت قرار ده و به او آن چه دوست دارد و باعث چشم روشني اش – در مورد خودش و فرزندان و اهل و مال و شيعيان و دشمنانش – مي شود، نشان بده و به دشمنان حضرت از ايشان چيزي را كه از آن مي ترسند، نشان بده و به خود آن حضرت در مورد دشمنانش چيزي را كه مورد علاقه او و باعث چشم روشني اش هست، بنما و به سبب آن حضرت دلهاي ما و دلهاي اهل ايمان را شفا ببخش.

ملاحظه مي شود كه در اين دعا چه دعاهايي زيبايي در حق امام عصر عليه السلام از زبان امام نهم عليه السلام صادر شده است.

تعقيب دوم براي نماز واجب

مورد دوم تعقيبي است كه مداومت بر خواندن آن، آثار و بركات خاصي دارد. يكي از اين بركات، تشرف پيدا كردن خدمت حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف مي باشد. اصل حديث مطابق نقل مرحوم ابونصر طبرسي چنين است:

روي ان من دعا بهذا الدعاء عقيب كل فريضة و واظب علي ذلك عاش حتي يمل الحياة و يشرف بلقاء صاحب الامر عجل الله تعالي فرجه و هو: «اللهم صلي علي محمد و آل محمد

ص: 105

اللهم ان رسولك الصادق المصدق صلواتك عليه و آله قال: انك قلت ما ترددت في شيء انا فاعله كترددي في قبض روح عبدي المؤمن بكرة الموت و انا اكره مساءته اللهم فصل علي محمد و آل محمد و عجل لاوليائك الفرج و النصر و العافية و لا تسؤني في نفسي و لا في ...» قال: و تذكر من شئت.(1)

روايت شده كه هر كس اين دعا را بعد از هر نماز واجب بخواند و نسبت به آن مراقبت داشته باشد، چندان زندگي كند كه از زنده بودن ملول گردد و به ديدار صاحب الامر عجل الله تعالي فرجه مشرف شود و دعا اين است: خدايا بر محمد و آل محمد صلوات فرست. خداوندا همانا فرستاده راستگو و مورد تأييد تو – كه صلوات تو و او و خاندانش باد – فرمود كه تو فرموده اي: من – در اموري كه خودم انجام دهنده اش هستم – (ازاراده خود) برنگشته ام (صرف نظر نكرده ام) چنان كه در مورد قبض روح بنده مؤمنم (از اراده خود) بر مي گردم (صرف نظر مي كنم)، او از مرگ كراهت دارد در حالي كه من از ناراحتي او كراهت دارم. خداوندا پس بر محمد و آل محمد صلوات فرست و هرچه زودتر گشايش و ياري و عافيت را براي اولياي خود برسان و مرا در مورد خودم و ... ناراحت مگردان. فرمود: و (غير از خودت) هر كه را مي خواهي ذكر كن

دراين دعاي شريف يك حديث قدسي از زبان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله


1- 1. مكارم الاخلاق، صفحه 284.

ص: 106

نقل شده كه احترام و ارزش بنده مؤمن را نزد خداوند به خوبي روشن مي سازد. خداي متعال مي فرمايد: گاهي اراده من به قبض روح بنه مؤمنم تعلق مي گيرد. اما خود او ازمرگ كراهت دارد. در اين صورت چون من هم از ناراحتي او كراهت دارم، از اراده خود بر مي گردم . و لذا او را – با حال كراهت از مرگ – قبض روح نمي كنم. بنابراين خداوند – مطابق آن چه در احاديث ديگر بحث «تردد» آمده است – يا فعلاً مرگ ا را به تأخير مي اندازد و يا اين كه كراهت او را با ارسال گلهاي خوشبويي – كه آنها را استشمام مي كند – از بين مي برد و با ميل و رغبت خودش، او را مي ميراند.

با توجه به اين حديث قدسي، وقتي مي گوييم: «لاتسؤني في نفسي» مقصود اين است كه: «خداوندا مرا – با وجود كراهت از مرگ – قبض روح مكن چون خودت فرمودي كه از ناراحتي مؤمن كراهت داري» و وقتي مي گوييم: «لا تسؤني في نفسي و لا في...» يعني: «همين كار (قبض نكردن با وجود كراهت از مرگ) را در حق شخص يا اشخاص ديگري كه در اين دعا ذكر مي كنم، انجام بده». به همين جهت است كه فرموده اند: اگر كسي مواظبت بر خواندن اين دعا كند، از زنده ماندن خسته و ملول مي شود. مقصود اين است كه در هنگام قبض روحش، از مرگ كراهت ندارد، بلكه با ميل و رغبت خودش از دنيا مي رود. هم چنين چون بنده مؤمن آرزوي درك محضر امام عصر عجل الله تعالي فرجه و ياري رساندن به ايشان را دارد، از خدا تعجيل در فرج آن حضرت را تقاضا مي كند و خداي متعال هم لطف فرموده او را – اگر هنوز زمان ظهور نرسيده باشد – قبل از مرگ به شرف لقاي محبوبش

ص: 107

مي رساند و اين دعا در حق هر كس كه مستجاب شود، همين آثار و بركات را خواهد داشت.(1)

تعقيب سوم در نمازهاي واجب

سومين تعقيب نماز كه شامل دعا براي تعجيل فرج امام عصر عليه السلام مي باشد، در حديثي از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند:

ان من حقوقنا علي شيعتنا ان يعصوا بعد كل فريضة ايديهم علي اذقانهم و يقولوا ثلاث مرات: يا رب محمد عجل فرج آل محمد صلي الله عليه و آله، يا رب محمد احفظ غيبة محمد صلي الله عليه و آله يا رب محمد انتقم لابنة محمد صلي الله عليه و آله.(2)

يكي از حقوق ما بر شيعيانمان اين است كه پس از اداي هر نماز واجب دستان خود را بر چانه هايشان بگذارند و سه بار بگويند: اي پروردگار محمد صلي الله عليه و آله فرج آل محمد عليهم السلام را زودتر برسان، اي پروردگار محمد صلي الله عليه و آله غيبت محمد صلي الله عليه و آله را حفظ فرما، اي پروردگار محمد صلي الله عليه و آله انتقام دختر محمد صلي الله عليه و آله را بگير!

دعاهاي مختصر زيبايي است كه در آن تعجيل فرج امام زمان عليه السلام به تعابير مختلف درخواست شده است. انتقام حضرت صديقه اطهر عليهم السلام كه مظلومانه به شهادت رسيدند، به دست مبارك فرزندش امام مهدي عليه السلام صورت خواهد پذيرفت، پس دعا براي انتقام خون شهيده


1- 1. در مورد بحث تردد و آثار اين دعاي شريف در درس سيزدهم از حلقه هفتم بحث شده است.
2- 2. مكيال المكارم، جلد 2، صفحه 7، حديث 1048، به نقل از كتاب جمال الصالحين.

ص: 108

مظلومه حضرت زهراي مرضيه عليها السلام در حقيقت دعا براي فرج امام زمان عليه السلام مي باشد.

تجديد عهد با امام عصر عليه السلام بعد از نماز واجب

تعقيب ديگري كه پس از اداي نمازهاي واجب خوانده مي شود، تجديد عهدي است با امام عصر عليه السلام كه شامل دعاهاي زيبايي در حق آن حضرت، و براي خود دعا كننده مي باشد. متن كامل اين دعا مطابق نقل مرحوم علامه مجلسي از امام صادق عليه السلام چنين است:

بسم الله الرحمن الرحيم

اللهم بلغ مولانا صاحب الزمان اينما كان و حيثما كان من مشارق الارض و مغاربها سهلها و جبلها عني و عن والدي و عن ولدي و اخواني التحية و السلام عدد خلق الله و زنة عرش الله و ما احصاه كتابه و احاط علمه اللهم اني اجدد له في صبيحة هذا اليوم و ما عشت فيه من ايام حياتي عهداً و عقداً و بيعة لي في عنقي لا احول عنها و لا ازول اللهم اجعلني من انصاره و نصاره الذابين عنه و الممتثلين لاوامره و نواهيه في ايامه و المستشهدين بين يديه اللهم فان حال بيني و بينه الموت الذي جعلته علي عبادك حتماً مقضياً فاخرجني من قبري موتزراً كفني شاهراً سيفي مجرداً قناتي ملبياً دعوة الداعي في الحاضر و البادي اللهم ارني الطلعة الرشيدة و الغرة الحميدة و اكحل بصري بنظرة مني اليه و

ص: 109

عجل فرجه و سهل مخرجه اللهم اشدد ازره و قو ظهره و طول عمره اللهم اعمر به بلادك و احي به عبادك فانك قلت و قولك الحق ظهر الفساد في البر و البحر بما كسبت ايدي الناس فاظهر اللهم لنا وليك و ابن بنت نبيك المسمي باسم رسولك صلواتك عليه و آله حتي لا يظفر بشيء من الباطل الا مزقه و يحق الله بكلماته و بحققه اللهم اكشف هذه الغمة عن هذه الامة بظهوره انهم يرونه بعيداً و نراه قريباً و صلي الله علي محمد و آله.

از حضرت صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند:

هر كس بعد از هر نماز واجب اين دعا را بخواند، حضرت امام «م ح م د» بن الحسن عليه و علي آبائه السلام – را در بيداري يا در خواب خواهد ديد.(1)

ديدن آن حضرت در خواب يا در بيداري باعث ازدياد معرفت و محبت انسان به آن بزرگوار مي گردد.

اين چهار نمونه از تعقيبات مشتركه است كه پس از هر نماز واجب براي تعجيل فرج مولايمان خوانده مي شود. علاه بر اينها تعقيبات مخصوصه اي هم از اهل بيت عليهم السلام نقل شده كه اختصاص به بعضي از نمازهاي واجب يوميه دارد. در درس بعد به نمونه هايي از اين دعاها اشاره خواهيم كرد.


1- 1. بحار الانوار، جلد 86، صفحه 61، حديث 69، به نقل از اختيار ابن الباقي.

ص: 110

درس يازدهم: دعا در تعقيب نمازها (2)

اشاره

در اين درس به ذكر نمونه اي از تعقيبات مخصوصه اي كه به بعضي از نمازها اختصاص دارد و در آن براي فرج امام عصر عليه السلام دعا مي شود، مي پردازيم.

تعقيب نماز ظهر

يكي از اين تعقيبات مخصوص نماز ظهر است كه امام صادق عليه السلام بعد از اداي نماز در حالي كه دستان خود را به سوي آسما نبلند كرده بودند، چنين دعا فرمودند:

اي سامع كل صوت اي جامع كل فوت اي باري كل نفس بعد الموت اي باعث اي وارث اي سيد السادة اي اله الالهة اي جبار الجبابرة اي ملك الدنيا و الاخرة اي رب الارباب اي ملك الملوك اي بطاش اي ذا البطش الشديد اي فعالا لما يريد اي محصي عدد الانفاس و نقل الاقدام اي من السر عنده علانية اي مبدي اي معيد اسالك بحقك علي

ص: 111

خيرتك من خلقك و يحقهم الذي اوجبت لهم علي نفسك ان تصلي علي محمد و آل محمد اهل بيته و ان تمن علي الساعة بفكاك رقبتي من النار و انجز لوليك و ابن نبيك الداعي اليك باذنك و امينك في خلقك و عينك في عبادك و حجتك علي خلقك علي صلواتك و بركاتك وعده اللهم ايده بنصرك و انصر عبدك و قو اصحابه و صبرهم و افتح لهم من لدنك سلطاناٌ نصيراً و عجل فرجه و امكنه من اعداءك و اعداء رسولك يا ارحم الراحمين.(1)

اي شنونده هر صدا، اي جمع آورنده همه فوت شوندگان، (2)

اي آفريننده هر كس بعد از مرگ، اي مبعوث كننده، اي ارث برنده، اي آقاي آقاها، اي مبعود معبودان،(3)

اي قدرتمندي كه بر همه جباران مسلط هستي، اي پادشاه پادشاهان، اي قدرتمند بسيار توانا، اي آن كه مي تواني (هر كس و هر چه را بخواهي) با قدرت اخذ كني، اي انجام دهنده هر چه را بخواهي، اي احاطه كننده بر تعداد نفسها و جا به جايي قدمها، اي آن كه رازها براي او اشكار و عيان است، اي به وجود آورنده، اي خلق كننده مجدد (در


1- 1. بحار الانوار، جلد 86، صفحه 62، حديث 1، به نقل از فلاح السائل.
2- 2. به نظر مرحوم شيخ بهايي منظور از «فوت» در عبادت دعا، «فاقت» است و ما در ترجمه چنين معنايي را در نظر گرفتيم. بحار الانوار، جلد 86، صفحه 63، به نقل از بيان علامه مجلسي.
3- 3. مقصود چيزهايي هستند كه به غلط به عنوان معبود گرفته شده اند.

ص: 112

قيامت)، از تو حقي كه بر برگزيدگن از آفريدگانت داري و به حقي كه براي آنان بر خودت واجب كرده اي، مي خواهم كه بر محمد و آل محمد كه اهل بيت او هستند درود بفرستي و در همين ساعت با آزاد كردن من از آتش بر من منت گذاري و وعده (ظهور) او را براي وليت و پسر پيغمبرت – كه به اجازه تو به سوي تو دعوت مي كند – و امانت دار تو در ميان آفريدگانت و چشم تو در بين بندگانت و حجت تو بر آفريدگانت – كه صلوات و بركات تو بر او باد – محقق فرمايي. خدايا او را با ياري كردن خود تأييد نما و بنده ات را ياري كن و يارانش را قوي گردان و به آنان صبر عطا فرما و براي آنان از جانب خودت راه سلطه پيروز كننده اي را بازگردان و در فرج او تعجيل فرما و او را بر دشمنانت و دشمنان پيامبرت مسلط كن، اي ارحم الراحمين.

راوي وقتي دعاي حضرت را شنيد، پرسيد:

فدايتان شوم، آيا براي خودتان دعا نكرديد؟

حضرت فرمودند:

قد دعوت لنور آل محمد صلي الله عليه و آله و سابقهم و المنتقم بامر الله من اعداءهم.

براي نور آل محمد صلي الله عليه و آله و سبقت گيرنده آنان و آن كه به امر خداوند از دشمنان آنان انتقام مي گيرد، دعا كردم.

با اين تعابير راوي متوجه مي شود كه مقصود امام صادق عليه السلام، آخرين وصي پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله بوده كه منتقم خون همه اهل بيت عليهم السلام است. لذا مي پرسد كه ظهور ايشان چه وقت خواهد بود.

امام مي فرمايند:

ص: 113

ان شاء من له الخلق و الامر.(1)

هر وقت كسي كه آفرينش و امر كردن به دست اوست، بخواهد.

ملاحظه مي شود كه امام صادق عليه السلام براي معرفي امام عصر عليه السلام چه تعابير زيبا و عميقي به كار برده اند. «نور آل محمد صلي الله عليه و آله» بسيار تعبير عجيبي است. آل محمد صلي الله عليه و آله همگي نورند و نور همه آفرينش هم از ايشان است. آن، چه وجود مقدس و مطهري است كه نور اين انوار ناميده شده است؟ ما از درك عظمت اين نور الهي قطعاٌ عاجيزيم، اما مي دانيم كه هر چه بر معرفت ما نسبت به آن حضرت افزوده شود، به ادراك مقام نوراني ايشان يك قدم نزديكتر مي شويم. هر چند كه هيچ گاه ايشان را چنان كه هستند، نخواهيم شناخت، اما از آن چه مي توانيم برسيم – البته به لطف و عنايت خودشان – هم نبايد چشم بپوشيم.

تعبير «سابقهم» نيز براي ما – به طور قطعي – قابل درك نيست.

حضرتش بر ساير ال محمد صلي الله عليه و آله در چه چيزي سبقت گرفته اند؟ شايد مراد اين باشد كه ايشان اولين فرد از آل محمد صلي الله عليه و آله هستند كه وعده هاي الهي – كه در آيه 55 سوره نور2

وَعَدَ اللَّ_هُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْ ضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْ تَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِ كُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَ_ٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (2)

آمده است – به دست ايشان محقق خواهد شد و بقيه اهل بيت عليهم السلام پس از ايشان در هنگام رجعت، ادامه دهندگان راهشان خواهند بود. اين احتمالي است كه به ذهن ما مي رسد ممكن است معناي ديگري مورد نظر امام صادق عليه السلام بوده باشد. صفت سومي كه براي امام زمان عليه السلام به كار برده اند، معنايش


1- 1. بحار الانوار، جلد 86، صفحه 62، به نقل از فلاح السائل.
2- 2. نور، 55.

ص: 114

روشن است كه توضيح داده شد. مي بينيم كه امام صادق عليه السلام در تعقيب نماز ظهر خود، براي تعجيل فرج امام دوازدهم عليه السلام به صرات دعا فرموده اند.

تعقيب نماز عصر

تعقب ديگر اختصاص به نماز عصر دارد كه از زبان مبارك امام هفتم عليه السلام درباره دعا براي تعجيل فرج امام زمان عليه السلام صادر شده است.

متن دعا اين است:

انت الله لا اله الا انت الاول و الاخر و الظاهر و الباطن و انت الله لا اله الا انت اليك زيادة الاشياء و نقصانها انت الله لا اله الا انت خلقت خلقك بغير معونة من غيرك و لا حاجة اليهم و انت اله لا اله الا انت منك المشية و اليك البداء انت الله لا اله الا انت قبل القبل و خالق القبل انت الله لا اله الا انت بعد البعد و خالق البعد انت الله لا اله الا انت تمحو ما تشاء و ثبت و عندك ام الكتاب انت الله لا اله انت غاية كل شيء و وارثه انت الله لا اله الا انت لا يعزب عنك الدقيق و لا الجليل انت الله لا اله الا انت لا تخفي عليك اللغات و لا تشابه عليك الاصوات كل يوم انت في شأن لا يشغلك شأن عن شأن عالم الغيب و اخفي ديان يوم الدين مدبر الامور باعث من في القبور محيي العظام و هي رميم اسالك باسمك المكنون المخزون الحي القيوم الذي

ص: 115

لا يخيب من سالك من اسالك ان تصلي علي محمد و آل محمد و ان تجعل فرج المنتقم لك من اعدائك و انجز له ما وعدته يا ذا الجلال و الاكرام.(1)

تو خدايي هستي كه جز تو – كه اول و آخر و ظاهر و باطني – معبود نيست و تو خدايي هستكي كه جز تو معبودي نيست، زيادي و كمي همه چيز تنها به دست توست و تو خدايي هست كه جز تو معبودي نيست، آفريدگان خود را بدون كمك گرفتن از غير خودت و بدون نيازي به آنها خلق كردي و تو خدايي هستي كه جز تو معبودي نيست، خواستن (مشيت) از توست و اختيار بداء هم با توست، تو خدايي هستي كه جز تو معبودي نيست، پيش از قيل بوده اي و خالق قيل هستي. تو خدايي هستي كه جز تو معبودي نيست، پس از بعد خواهي بود و خالق بعد هستي، تو خدايي هستي كه جز تو معبودي نيست، آن چه را كه بخواهي محو و (آن چه را بخواهي) اثبات مي كني و ام الكتاب نزد توست.

تو خدايي هستي كه جز تو معبودي نيست، ريز و درشتي از تو پوشيده نمي باشد. تو خدايي هستي كه جز تو معبودي نيست، زبانها (ي مختلف) از تو مخفي نمي ماند و صداها (ي گوناگون) برايت اشتباه نمي شود. هر روز در كار (جديد) هستي كه هيچ كاري تو را از كار ديگر باز نمي دارد، داناي به غيب و (امور) مخفي تر هستي، حاكم روز جزا، تدبير كننده امور، برانگيزاننده اهل قبور، زنده كننده استخوانهاي پوسيده هستي. از تو


1- 1. بحار الانوار، جلد 86، صفحه 81، حديث 8، به نقل از فلاح السائل.

ص: 116

مي خواهم به اسم پوشيده و محفوظ خودت كه (آن اسم) حي قيوم است، همان (اسمي) كه هر كس به آن از تو بخواهد، دست خالي نمي ماند، از تو مي خواهم كه بر محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله درود بفرستي و در فرج انتقام گيرنده خودت از دشمنانت تعجيل فرمايي و آن چه را به او وعده داده اي، محقق فرما. اي صاحب جلالت و اكرام.

راوي مي گويد در بغداد خدمت امام هفتم عليه السلام رسيدم كه پس از اتمام نماز عصر، در حالي كه دستان خود را به سوي آسمان بلند كرده بودند، اين دعا را خواندند از ايشان پرسيدم:

براي چه كسي دعا فرموديد؟ فرمودند:

ذاك المهدي من آل محمد صلي الله عليه و آله ... بابي المنتدح البطن المقرون الحاجبين احمش الساقين بعيد ما بين المنكبين اسمر اللون يعتوره مع سمرته صفرة من سهر الليل بابي من ليله يرعي النجوم ساجداً و راكعاً باب من لا ياخذه في الله لومة لائم مصباح الدجي بابي القائم بامر الله.(1)

او مهدي از آل محمد صلي الله عليه و آله است ... پدرم فداي آن كشيده شكم، پيوسته ابرو، باريك ساق، چهار شانه، گندمگوني كه زردي ناشي از شب زنده داري به آن آميخته شه است. پدرم فداي آن كه شب خود را در حال سجود و ركوع به مراقبت از ستارگان مي گذراند. پدرم فداي كسي كه در راه خدا ملامت هيچ ملامت


1- 1. بحار الانوار، جلد 86، صفحه 81، حديث 8، به نقل از فلاح السائل.

ص: 117

كننده اي در او اثر نمي گذارد. چراغ تاريكي ها، پدرم فداي قيام كننده به امر خداوند.

در اين چند سطر امام هفتم عليه السلام چهار بار تعبير «بابي...» را در مورد فرزندشان حضرت بقية الله ارواحنا فداه به كار برده اند. بسيار قابل تأمل است كه حجت معصوم خداوند كه خود مقام امامت عظمي داشته اند، در حق يك امام ديگر چنين سخن بگويند. يعني پدرشان را كه – ايشان هم امام بوده اند – فداي آخرين وصي پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله بدانند. اوصافي هم كه براي معرفي اين تنها باقيمانده الهي به كار برده اند، قابل توجه است. گويي حضرت را مي ديدند كه با چه سيماي زيبايي به عبادت مي پردازند. آن چه امام موسي بن جعفر عليهما السلام فرموده اند، بيان حال فعلي امام زمان ماست كه سالهاي سال بلكه قرنهاي طولاني چنين بوده اند.

اكنون بيش از 1170 سال از اين حالات مهدي آل محمد صلي الله عليه و آله مي گذرد كه شب زنده داريش صورت مباركش را به رنگ گندمي مايل به زرد در آورده و هر شب در حال عبادت خدا از ستارگان آسمان مراقبت و محافظت مي فرمايد (شايد براي ملاحظه وقت نماز باشد).

آري، آسمان و ستارگانش، بلكه همه ساكنان آسمان، بالاتر، همه عالم هستي تحت رعايت و عنايت آن وجود گرامي اداره مي شود. اگر عنايت او نباشد، كيان هستي به هم مي ريزد و سنگ روي سنگ بند نمي شود. آيا عالم هستي به طفيل او نيست؟ پس همه زمينيان بايد فداي او گردند، چون همگان طفيلي او زنده اند و از نعمتهاي الهي به واسطه او بهره مي برند. چقدر زيباست كه وقتي اين تعقيب نماز عصر را مي خوانيم، به ياد داشته باشيم كه گوينده آن پدرش را فداي حضرت ولي عصر عليه السلام مي دانست، آن موعود منتظر چه عظمتي دارد كه جد شريفش اين گونه

ص: 118

در حقش سخن مي گويد؟! اما جان ناقابل ما در مقايسه با نفس شريف امام صادق عليه السلام ارزشي ندارد كه قابل ذكر باشد. بايد از حضرتش ملتمسانه بخواهيم كه به فضل و كرم خويش لياقت فدا شدن در آستان مقدسش را عطايمان فرمايد و آرزوي شهادت در ركابشان را به دلهايمان نگذارد.

تعقيب نماز صبح و عصر

يكي ديگر از تعقيبات نمازهاي واجب كه در آن، دعا براي تعجيل فرج امام عصر عليه السلام مطرح شده، دعاي بسيار مهم صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت ايشان به همراه درخواست تعجيل فرج براي آنان است. از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند:

من قال بعد صلاة الفجر و بعد صلاة الظهر: اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم، لم يمت حتي يدرك القائم من آل محمد صلي الله عليه و آله.(1)

هر كس بعد از نماز صبح و نماز ظهر بگويد: «اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم» نمي ميرد مگر آن كه قائم آل محمد صلي الله عليه و آله را درك نمايد.

اين دعاي شريف را در هر زماني مي توان خواند در عين كوتاهي فضيلت فوق العاده اي دارد، اما در مورد تعقيبات نماز صبح و ظهر، به خصوص وارد شده است. بنابراين در اين دو حالت به نيت ورود هم مي توان اين دعا را خواند. وعده اي كه امام صادق عليه السلام براي اين عمل


1- 1. بحار الانوار، جلد 86، صفحه 77، حديث 11، به نقل از جنة الامان.

ص: 119

ارزشمند فرموده اند، همان آرزويي است كه همه اولياي الهي در طول تاريخ از خداوند درخواست مي كرده اند. درك زمان ظهور امام زمان عليه السلام و توفيق ياري ايشان بزرگترين پاداشي است كه منتظران آن حضرت از خدا مي طلبند و از فضل پروردگار بعيد نيست كه به خاطر انجام يك عمل به ظاهر ساده و آسان (گفتن صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم پس از نماز صبح و ظهر) اين پاداش عظيم و آرزوي بسيار مهم را برآورده سازد. ارزش يك عمل به حجم ظاهري آن مربوط نمي شود.

تعقيب دو ركعت اول نماز شب

علاوه بر تعقيبات نمازهاي واجب، پس از نمازهاي مستحبي هم دعا براي تعجيل فرج مولايمان بسيار بسيار پسنديده و مطلوب است. در اين جا به ذكر يك نمونه از تعقيبات نمازهاي نافله اكتفا مي كنيم. اين دعا پس از دو ركعت اول نماز شب (يا هر دو ركعت نماز شب)(1)

خوانده مي شود. متن دعا مطابق نقل مرحوم علامه مجلسي اين است:

اللهم اني اسالك و لم يسال مثلك، انت موضع مسالة السائلين، و منتهي رغبة الراغبين، ادعوك و لم يدع مثلك، و ارغب اليك و لم يرغب الي مثلك، انت مجيب دعوة المضطرين، و ارحم الراحمين، اسالك بافضل المسائل و انجحها و اعظمها، يا الله يا رحمن يا رحيم، باسمائك


1- 1. بنا به نقل علامه مجلسي از مرحوم كفعمي در المصباح، صفحه 51.

ص: 120

الحسني، و بامثالك العليا، و نعمك التي لا تحصي، و باكرم اسمائك عليك، و احبها اليك، و اقربها منك وسيلة، و اشرفها عندك منزلة، و اجزلها لديك ثواباً، و اسرعها في الامور اجابة، و باسمك المكنون الاكبر الاعز الاجل الاعظم الاكرم، الذي تحبه و تهواه، و ترضي عمن دعاك به، فاستجبت له دعاءه و حق عليك ان لا تحرم سائلك، و لا ترده، و بكل اسم هو لك في التوراة و الانجيل و الزبور و الفرقان العظيم، و بكل اسم دعاك به حملة عرشك، و ملائكتك و انبياءك و رسلك و اهل طاعتك من خلقك، ان تصلي علي محمد و آل محمد، و ان تعجل فرج وليك و ابن وليك و تعجل خزي اعدائه.(1)

ملاحظه مي شود كه پس از حمد و ثناي خداوند و خواندن او به اسامي مختلف، تعجيل در فرج ولي خدا و فرزند ولي خدا را كه همانا وجود مقدس بقية الله الاعظم ارواحنا فداه است، از پروردگار متعال طلب مي نماييم.

ما اين هشت نمونه از تعقيبات نمازهاي واجب و مستحب را كه شامل دعا بر تعجيل فرج امام عصر عليه السلام مي باشد، نقل كرديم تا ميزان اهتمام ائمه طاهرين عليهم السلام به اين امر روشن شود.


1- 1. بحار الانوار، جلد 87، صفحه 245، حديث 55، به نقل از مصباح المتهجد. در «جمال الصالحين» دنباله دعا چنين است: و تجعلنا من اصحابه و انصاره و ترزقنا به زجاءنا و تستجيب به دعاءنا.

ص: 121

درس دوازدهم: زمانهاي مناسب دعا (1)

اشاره

تاكنون سه عنوان از عناوين مربوط به دعاهاي مأثور درباره امام عصر عليه السلام را مطرح كرديم. عنوان چهارم را در طي پنج درس مطرح خواهيم كرد.

دعا در زمانهاي مناسب

علاوه بر دعاهايي كه در قنوت و سجده نماز و تعقيبات آن در حق امام عصر عليه السلام وارد شده، مناسبتهاي زماني خاصي هم وجود دارد كه بايد در آنها نسبت به دعا براي آن وجود مقدس اهميت خاصي قائل شويم.

دعا در صبح و شام

اولين مناسبت زماني براي دعا در حق امام زمان عليه السلام، ابتدا و انتهاي هر روز است. مرحوم ميرزا محمد تقي فقيه احمد آبادي مؤلف كتاب ارزشمند «مكيال المكارم في فوائد الدعاء للقائم عليه السلام» تعبير زيبايي در

ص: 122

بيان ضرورت اين دعا دارند. مي فرمايد:

آيا غلامان و خادمان را نمي بيني كه هر صبح و شام براي اظهار خدمت و شكر نعمت نزد ارباب و آقاي خود حاضر مي شوند؟ ما سزاوارتر از آنان به اين عمل هستيم، چون مي دانيم كه همه انواع نعمتها و احسانهايي كه خداي عزوجل بر ما ارزاني داشته، تنها و تنها به بركت مولايان صاحب الزمان عليه السلام مي باشد. پس شايسته است كه خود را با همه وجود در هر صبح و شام در محضر ايشان حاضر نمايي و بداني كه او تو را مي بيند و صدايت را مي شنود، هر چند كه تو او را نمي بيني و بر امور كساني كه دوستشان دارد، اهتمام خاص دارد.(1)

اري دور از رسم انصاف و شكر نعمت است كه ما صبح و شام از ولي نعمت خود ياد نكنيم، با اين كه مي دانيم او همواره به ما توجه دارد و از يادمان نمي برد و دعايمان مي كند. اگر دعاها و رعايتهاي ايشان در حق ما نبود، قطعاٌ به گرفتاري هاي سخت مبتلا مي شديم يا دشمنان ريشه كنمان مي كردند. اين حقيقتي است كه در متن فرمايش خود امام عليه السلام به صراحت آمده است.(2)

هم چنين در توقيع شريف خو به دوستانشان اطمينان داده اند كه با دعاهاي خود از آنان محافظت مي فرمايند.(3)

پس آيا به رسم انسانيت و مروت نيست كه ايشان را از ياد نبريم و ابتدا و انتهاي هر روز براي حضرتش دعا كنيم؟


1- 1. مكيال المكارم، جلد 2، صفحه 27، آن چه ذكر شد ترجمه متن كتاب است.
2- 2. احتجاج، جلد 2، صفحه 323، مراجعه كنيد به درس سيزدهم از حلقه سيزدهم.
3- 3. احتجاج، جلد2، صفحه 324 و 325.

ص: 123

ائمه طاهرين عليهم السلام از روي لطف و عنايتي كه به شيعيان خود داشته اند، رسم وفا و شكرگزاري را به آنان آموخته اند و دعا براي امام مسلمانان را – در هر زمان – مورد تأكيد قرار داده اند. نمونه اي از آن، دعايي است كه امام صادق عليه السلام تعليم فرموده در ابتداي آن چنين تأكيد كرده اند:

مهما تركت من شيء فلا تترك ان تقول في كل صباح و مساء.

هر چه را ترك كردي، اين را ترك مكن كه در هر صبح و شام بگويي.

ملاحظه مي شو كه اهتمام زيادي نسبت به اين دعا به خرج داده اند.

در اينجا به قسمتي از آن اشاره مي كنيم:

اللهم احفظ امام المسلمين بحفظ الايمان و انصره نصراً عزيزاً و افتح له فتحاً يسيراً و اجعل له و لنا من لدنك سلطاناً نصيراً اللهم العن فلاناٌ و فلاناً و الفرق المختلفة علي رسولك و ولاة الامر بعد رسولك و الائمة من بعده و شيعتهم... .(1)

خدايا امام مسلمانان را با حفظ ايمان محافظت فرما و او را چنان ياري كن كه پيروز گردد و برايش فتح آساني قرار ده و او و ما را به سلطنت حمايت شده اي برسان. خدايا فلاني و فلان (غاصبان خلافت) و فرقه هايي كه (از مسير صحيح خلافت)


1- 1. اصول كافي، كتاب الدعاء باب القول عند الاصباح و الامساء، حديث 23.

ص: 124

پراكنده شده و با پيامبرت و صاحبان امر (امامت) پس از پيامبرت و امامان بعد از او و شيعيانشان مخالفت كردند، همگي را از رحمت خود دور كن.

مي بينيم كه حضرت صادق عليه السلام دعا در حق امام زمان عليه السلام و تعجيل فرج ايشان را همراه با لعن بر اولين كساني كه با رسول خدا صلي الله عليه و آله در امر خلافت اختلاف كردند، تعليم فرموده اند. اين دعاي شريف به سفارش امام صادق عليه السلام يك بار ابتدا روز و يك بار هم انتهاي آن بايد خوانده شود. شايسته است كه دوستان امام عصر عليه السلام قرائت اين دعا را به همراه دعاي شريف عهد – كه آن هم از امام صادق عليه السلام روايت شده است – پس از اداي نماز صبح و خواندن تعقيباتش، ترك نكنند.

پيدا كردن فرصت براي دعا

ممكن است انسان تصور كند كه فرصت خواندن اين دعا را دو بار در روز ندارد. در اين صورت بايد به سه نكته توجه كند: اول اين كه اگر انسان به انجام كاري اهتمام داشته باشد، در عمل مي بيند كه وقتش را پيدا مي كند. ما اگر اوقاتي را كه در شبانه روز بدون توجه و برنامه ريزي به بطالت مي گذرانيم، حساب كنيم، روشن مي شود كه زمان زيادي براي دعا كردن در اختيار داريم كه از آن، استفاده كامل نمي بريم. بنابراين با برنامه ريزي دقيق و صحيح خواهيم توانست كه از اوقات تلف شده خود استفاده هاي بهتر ببريم. يكي از راههاي آن، خواندن همين نوع دعاهاست كه در عمل بيش از 3 تا 5 دقيقه طول نمي كشد. آيا در شبانه روزبه اندازه دو تا پنج دقيقه يعني ده دقيقه زمان تلف شده نداريم تا آن را به دعاي براي امام زمان عليه السلام اختصاص دهيم؟!

ص: 125

نكته دوم: در اين دعا و امثال آن، خيرات زيادي براي خود مي خواهيم و از قضا و قدر شر به خدا پناه مي بريم. اگر حقيقتاً دعا به پيشگاه الهي را در جلب خيرات و رفع شرور مؤثر مي دانيم، بايد چنين بينديشيم كه خواندن اين ادعيه، ما را از صرف وقت و امكانات زيادي كه ممكن است صرف معالجه بيماريها و رفع گرفتاريها شود، بي نياز مي كند. كسي كه به اين دعاها اعتقاد دارد، يقين پيدا مي كند كه با خواندن آنها مي تواند خود را از بسياري بلاها بيمه كند و به اين وسيله ازعمر گرانقدر خود استفاده بيشتري ببرد.

نكته سوم اين كه اگر حقيقتاً وقت كافي براي خواندن همه دعاها در هر روز – صبح و شام – نداريم، به كلي آنها را كنار نگذاريم. اگر در صبح وقت دعا خواندن دعا داريم و شب فرصت نداريم، دعاي صبح را ترك نكنيم. يا اگر در شب اين فرصت را داريم و صبح وقت نداريم، دعاي شب را بخوانيم. هم چنين اگر يك يا چند روز فرصت دعا خواندن پيدا نكرديم، در يك روز كه اين فرصت را پيدا مي كنيم، از خواندن آن غفلت نورزيم. به اين ترتيب قطعاٌ در طول هفته فرصت حداقل يك يا چند بار دعا خواندن را پيدا خواهيم كرد و هرگز چنين نمي شود كه هفته ها و ماهها بگذرد و يك بار هم دعاي سفارش شده امام صادق عليه السلام در صبح و شام را نخوانده باشيم.

دعاي عهد روزانه

دعاي ديگري كه صبح هر رزو به عنوان تجديد بيعت با وجود مقدس امام عصر عليه السلام خوانده مي شود، دعايي است كه به دعاي عهد معروف مي باشد. اين دعا سفارش شده امام صادق عليه السلام است كه در

ص: 126

فضيلت خواندن آن، فرموده اند:

هر كس چهل صبح با اين عهد به پيشگاه خداوند دعا كند، از ياوران قائم ما خواهد بود. پس اگر پيش از قيام ايشان بميرد، خداي متعال او را از قبرش بيرون مي آورد و به ازاي هر كلمه (اين دعا ثواب) هزار كار خوب به او عطا مي فرمايد و هزار بدي را از او محو مي سازد.(1)

اين دعاي شريف در كتب مختلف دعا از جمله كتاب گرانقدر «مفاتيح الجنان» اثر ماندگار مرحوم حاج شيخ عباس قمي نقل شده است. بايد توجه داشت كه خواندن اين دعا بايد جزء برنامه روزانه دوستداران حضرت باشد كه در هر صبحگاه ييمان خود را با امام زمانشان تازه و نو مي كنند. برخي تصور مي كنند كه با خواندن چهل روز اين دعا، وظيفه شان را نسبت به آن انجام داده اند، چنين نيست. حقوق امام زمان عليه السلام بسيار بزرگتر از آن است كه ما در طول عمر خود فقط چهل روز با ايشان تجديد عهد كنيم و در حق آن حضرت دعا نماييم درست است كه پس از خواندن چهل روز – البته به شرط قبولي آن – اميد داريم كه بشارت امام صادق عليه السلام نصيب ما بشود، اما از طرف ديگر به خاطر خطاها و گناهاني كه هر روز در معرض انجامش هستيم، از حبط شدن اثر آن مي ترسيم.(2)

بنابراين هر روز صبح آن را تكرار مي كنيم، به اين اميد كه لااقل يكي از دعاهاي چهل روزه ما مورد قبول


1- 1. بحار الانوار، جلد 102، صفحه 111 و 112، به نقل از مصباح الزائر.
2- 2. درباره حبط اعمال و جدي بودن خطر آن رجوع كنيد به كتاب «در ضيافت ضريح».

ص: 127

درگاه الهي قرار بگيرد و آثار و بركات آن به طور كامل شامل حالمان بشود.

دعا در شب و روز جمعه

دومين مناسبت زماني براي دعا در حق امام عصر عليه السلام شبها و روزهاي جمعه هر هفته است. اگر بيشتر افراد – به خصوص آقايان – در طول روزهاي مياني هفته، مشغول كار و تلاش هستند و بايد با اهتمام ورزيدن به امر دعا فرصت لازم را براي آن به وجود آورند، اما در تعطيلي آخر هفته اين فرصت به سادگي فراهم است. دعا هم يكي از بهترين مصاديق عبادت مي باشد كه در اين زمان بايد حقش ادا گردد. احاديث زيادي در فضيلت شب و روز جمعه وارد شده كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم. از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه فرمودند:

ما طلعت الشمس بيوم افضل من يوم الجمعة.(1)

خورشيد در روزي بهتر از روز جمعه طلوع نمي كند.

از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله نيز نقل شده كه در فضيلت روز جمعه چنين فرمودند:

يوم الجمعة سيد الايام و اعظم عند الله من يوم الاضحي و يوم الفطر.(2)


1- 1. بحار الانوار، جلد 89، صفحه 273، حديث 19، به نقل از عدة الداعي.
2- 2. همان، صفحه 267، ذيل حديث 5، به نقل از الخصال.

ص: 128

روز جمعه آقاي همه روزهاست و نزد خداي عزوجل از روز (عيد) قربان و روز (عيد) فطر بزرگتر است.

هم چنين از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده كه فرمودند:

ان الله اختار الجمعة فجعل يومها عبداً و اختار ليلها فجعلها مثلها... فليلة الجمعة افضل الليالي و يومها افضل الايام.(1)

خداوند جمعه را برگزيد پس روزش را عيد قرار داد و شبش را برگزيد پس آن را هم چون روزش قرار داد ... پس شب جمعه بهترين شبها و روزش بهترين روزهاست.

با اين فضيلتي كه شب و روز جمعه دارد، بايد انسان حداكثر بهره برداري را از بركات نها بكند و حق آنها را به خوبي ادا نمايد. هر چه معرفتمان به بركات شب و روز جمعه بيشتر شود، استفاده بهتري ازآنها خواهيم برد. عالم بزرگوار مرحوم آية الله حاج ميرزا محمد تقي موسوي اصفهاني (فقيه احمد آبادي) سالها پيش از تأليف مكيال المكارم، كتاب مفصلي به زبان فارسي تأليف نموده اند كه نام آنها را «ابواب الجنات في آداب الجمعات» نهاده اند. ايشان انگيزه خود را در اين كار در ابتداي مقدمه آن چنين بيان داشته اند:

چون حضرت رسول الله صلي الله عليه و آله از جانب حضرت پروردگار غفار از فرط شفقت و رحمت در هر هفته يك شب و يك روز را كه شب و روز جمعه باشد از براي امت خود عيد قرار دادند و آن شب و روز را سيد روزها و شبها خواندند كه بندگان در آن، تهيه سفر آخرت نمايند و از اعمالي كه در شش شبانه روز سابق مرتكب


1- 1. بحار الانوار، جلد 89، صفحه 282، ذيل حديث 28.

ص: 129

شده اند، استعفا و استغفار جويند و به ارتكاب اعمال شايسته مشغول شوند نه آن كه بيش از پيش مشغول عصيان و نافرماني شوند (و دراين زمان امر بر عكس شده، بعضي مردم ايام هفته را به كسب مشغول و شب و روز جمعه را به جهت معاصي مي گذرانند، غافل از آن كه عقابش مضاعف است و بعضي ديگر لااقل به بيهوده مي گذرانند و به كارهاي لغو طي مي كنند) لهذا اين حقير سراپا تقصير، تصميم عزم نمودم كه كتابي تأليف نمايم جامع كه مشتمل بر فضايل و خصايص شب و روز جمعه و اعمال آن، شايد مؤمني بدان عمل نمايد و آن موجب آمرزش گناهان اين عاصي و ذخيره روز تنگدستي و درماندگي بوده باشد.(1)

آن چه از ايشان نقل كرديم، مستند به احاديث ائمه طاهرين عليهم السلام است. به عنوان نمونه از امام صادق عليه السلام چنين نقل شده است:

اجتنبوا المعاصي ليلة الجمعة فان السيئة مضاعفة و الحسنة مضاعفة و من ترك معصية الله ليلة الجمعة غفر الله له كل ما سلف فيه و قيل له: استانف العمل و من بارز الله ليلة الجمعة بمعصيته اخذه الله عزوجل بكل ما عمل في عمره و ضاعف عليه العذاب بهذه المعصية.(2)

شب جمعه از گناهان بپرهيزيد زيرا (عقاب) گناه (در آن) چند


1- 1. ابواب الجنات آيين جمعه صفحه 10 و 11. خوب است بدانيم كه مؤلف گرانقدر، اين كتاب 500 صفحه اي را در سن 25 سالگي نوشته اند رحمة الله عليه.
2- 2. بحار الانوار، جلد 89، صفحه 283، ذيل حديث 28.

ص: 130

برابر و (پاداش) كار خوب هم چند برابر است. و هر كس در شب جمعه نافرماني خدا را ترك نمايد، خداوند هر چه در گذشته اش مرتكب شده را مي بخشايد و به او گفته مي شود، عمل را از نو شروع كن و هر كس در شب جمعه با گناهش به مخالفت با خدا برخيزد، خداي عزوجل او را به خاطر همه گناهاني كه در طول عمرش انجام داده، مؤاخذه مي كند و به سبب همين گناه (شب جمعه) چند برابر عذابش مي نمايد.

با اين توضيحات بايد قدر شب جمعه رو روز جمعه را بيشتر بدانيم و بار سفر آخرت خود را در اين اوقات ببنديم. حال كه كار خوب در اين زمانها چند برابر حساب مي شود، دعا براي تعجيل فرج مولاي مهربانمان هم فضيلت فوق العاده اي پيدا مي كند. خوب است بدانيم كه روز جمعه را در برخي احايث، روز ظهور امام زمان عليه السلام دانسته اند. از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند:

يخرج قائمنا اهل البيت يوم الجمعة ... و ما من عمل افضل يوم الجمعة من الصلوات علي محمد و آله.(1)

قائم ما اهل بيت عليهم السلام در روز جمعه ظهور مي كند... و هيچ عملي در روز جمعه از فرستادن صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و آل ايشان بهتر نيست.

البته چون وقت ظهور امام عصر عليه السلام از امور بداء پذير است، به طور قطعي نمي توانيم روز آن را پيش بيني نماييم، اما آن چه طبق اين حديث شريف مقدر شده، ظهور در روز جمعه است كه در آن، بداء


1- 1. بحار الانوار، جلد 89، صفحه 268، حديث 7، به نقل از الخصال.

ص: 131

صورت نپذيرد، همان واقع مي گردد. در روزي كه اين قدر فضيلت دارد، هيچ عملي مهمتر از فرستادن صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و آله و عترت ايشان عليهم السلام نيست. حال اگر اين عبادت گرانقدر با دعا براي تعجيل فرج ايشان همراه شود، عظمت بي نظيري پيدا خواهد نمود. از امام صادق عليه السلام منقول است كه فرمودند:

درروز قيامت خداي متعال همه روزها را مبعوث مي فرمايد و روز جمعه را هم چون عروس داراي كمال و جمال پيشاپش همه آنها مبعوث مي فرمايد... آن گاه جمعه براي هر كس كه در آن بر محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله زياد صلوات فرستاده باشد، شفاعت مي كند.

راوي مي پرسد: منظور از زياد چه تعداد است و در چه وقت از اوقات روز جمعه صلوات فرستادن بهتر است؟ حضرت فرمودند: بعد از عصر صد بار صلوات بفرستد.

مرحوم سيد بن طاووس منظور از عصر را در فرمايش امام صادق عليه السلام نماز عصر دانسته اند. راوي پرسيد: چگونه اين صلوات را بفرستم، مي فرمايند:

صد بار مي گويي: اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.(1)

به اين ترتيب يكي ازبهترين عبادتهاي روز جمعه براي دوستداران امام عصر عليه السلام انجام همين عمل شريف در فرمايش امام صادق عليه السلام مي باشد. شبيه همين تكليف براي شبهاي جمعه نيز وارد


1- 1. جمال الاسبوع، فصل 47، حديث 7، صفحه 277.

ص: 132

شده است. مرحوم شيخ الطائفه ابو جعفر طوسي در كتاب «مختصر المصباح» در بيان وظايف شب جمعه مي فرمايد:

صد بار هر تعداد كه مي تواني در صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و آله مي گويي:

اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلك عدوهم من الجن و الانس من الاولين و الاخرين.(1)

يكي ديگر از دعاهاي وارد در روز جمعه، دعاي ندبه است كه مضامين آن، شامل اظهار شوق ديدار امام غايب و درخواست تعجيل فرج ايشان با تعابير مختلف مي باشد. البته دعاهاي شب و روز جمعه در حق امام عصر عليه السلام و تعجيل فرج ايشان فروان است. ما در اين جا به معرفي يك دعاي ديگر اكتفاء كرده، علاقه مندان را به منابع مفصل تر در اين خصوص ارجاع مي دهيم.(2)

اين دعا را جناب شيخ عثمان بن سعيد عمروي اولين نايب امام عصر عليه السلام املا فرموده است كه با توجه به مقام نيابت خاصه ايشان مي توانيم آن را دعاي مأثور از معصوم عليهم السلام تلقي كنيم. مرحوم سيد بن طاووس در خصوص اين دعا مي فرمايد:

اگر نسبت به خواندن همه آن چه در تعقيبات عصر روز جمعه آورديم، عذري داشتي، مبادا در خواندن اين دعا سستي بورزي.

هر آينه اين امر از فضيلتهاي اختصاي خداوند در حق خود مي دانيم، پس بر آن اعتماد كن.(3)


1- 1. مكيال المكارم، جلد 2، صفحه 31.
2- 2. به عنوان نمونه كتاب نجم الثاقب، باب 11، و جمال الاسبوع.
3- 3. جمال الاسبوع، صفحه 315.

ص: 133

البته در سند دعا اشاره اي به اين كه در روز جمعه خوانده شود، وجود ندارد و خود مرحوم سيد اين دعا را جزء اعمال روز جمعه قرار داده است. اين دعا در ملحقات مفاتيح آمده است.

آخرين فرصت دعا در روز جمعه مربوط به دقايق پاياني آن مي شود كه به فرموده پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله هر كس در آن وقت از خدا طلب خيري نمايد، دست خالي نمي ماند. حضرت صديقه طاهره عليها السلام از پدر بزرگوارشان نقل فرموده اند كه فرمود:

ان في الجمعة لساعة لا يراقبها (لا يوافقها) رجل مسلم يسال الله عزوجل فيها خيراً الا اعطاه اياه.

درروز جمعه زماني است كه هيچ مسلماني از آن مراقبت نمي كند (با آن هماهنگ نمي شود) كه از خداي عزوجل در آن زمان خيري طلب نمايد، مگر آن كه (خدا) آن را عطايش فرمايد.

حضرت زهراي اطهر عليها السلام مي پرسند:

آن زمان كدام ساعت است؟

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند:

اذا تدلي نصف عين الشمس للغروب.

هنگامي كه نيمي از قرص خورشيد در افق، مغرب ناپديد مي شود.

به همين جهت حضرت فاطمه عليها السلام به غلام خويش مي فرمودند كه از روي بلنديها مراقب باشد، هرگاه نيمي از قرص خورشيد در افق مغرب ناپديد مي شود، ايشان را خبر نمايد تا حضرتش دعا فرمايند.(1)


1- 1. معاني الاخبار، صفحه 399، و 400، حديث 59.

ص: 134

زماني كه پيامبر صلي الله عليه و آله معين فرمودند، چند دقيقه بيشتر نيست، اما به قدري اهميت دارد كه حضرت زهراي مرضيه عليها السلام غلام خود را براي تعيين آن به روي بلندي مي فرستادند تا اين فرصت از دستشان نرود. اين چند دقيقه درست پيش از زمان غروب كامل خورشيد است كه مي توان از خداوند طلب خير نمود. كدام خيري از تعجيل فرج مولايمان بالاتر است كه در اين زمان محدود از پيشگاه الهي درخواست شود؟

ص: 135

درس سيزدهم: زمانهاي مناسب دعا (2)

دعا در عصر روز دوشنبه و پنج شنبه

از ديگر زمانهاي مناسب دعا در حق امام عصر عليه السلام به خصوص براي تعجيل فرج ايشان، عصر روز دوشنبه و روز پنج شنبه هر هفته اس. اين دو وقت، زمانهايي هستند كه اعمال امت خدمت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و ائمه طاهرين عليهم السلام و به طور خاص محضر بقية الله الاعظم ارواحنا فداه عرضه مي شود. اين حقيقت در قرآن كريم و احاديث اهل بيت عليهم السلام به صراحت مطرح شده است.(1)

قرآن كريم از اين كه اعمال بندگان به رؤيت خدا، رسول و مؤمنان خاص مي رسد، به صراحت خبر مي دهد و مي فرمايد:

«و قل اعملوا...»(2)


1- 1. تفصيل اين بحث در درس نوزدهم از حلقه سوم آمده است.
2- 2. برائت، 105.

ص: 136

در تفسير اين آيه شريفه احاديث متعددي دلالت مي كند بر اين كه همه اعمال بندگان در فواصل مختلف بر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و ائمه طاهرين عليهم السلام كه مقصود از مؤمنان در آيه فوق هستند – عرضه مي شود. از زمانهاي عرضه اعمال روزهاي دوشنبه و پنج شنبه هر هفته است، مرحوم سيد بن طاووس از جد شريفش شيخ ابوجعفر طوسي در تفسير آيه فوق چنين نقل كرده است:

روي في الخير ان الاعمال تعرض علي النبي صلي الله عليه و آله في كل اثنين و خميس فيعلمها و كذلك تعرض علي الائمة عليهم السلام فيعرفونها و هم المعنيون يقوله «و المؤمنون».(1)

در حديث آمده است كه همه اعمال در هر دوشبنه و پنج شنبه خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله عرضه مي گردد و ايشان از آنها آگاه مي شوند و هم چنين بر امامان عليهم السلام عرضه مي شود، پس آنها هم از اعمال آگاه مي گردند و منظور از «المؤمنون» در آيه قرآن تنها ائمه عليهم السلام هستند.

احاديث متعددي بر وقوع اين مطلب دلالت مي كند كه در ذيل آيه 105 سوره برائت و آيات ديگري از قرآن – از جمله آيه 33 سوره انفال – آمده است. جالب اينجاست كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و جانشينانش به خاطر رأفت و لطف شديد به امت خويش، وقتي از پرونده اعمال آنان آگاه مي شوند، براي بديهايشان از خدا طلب مغفرت مي كنند.


1- 1. محاسبة النفس، صفحه 16 و 17.

ص: 137

حضرت باقر العلوم عليه السلام از خود پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل فرموده اند كه ايشان چنين فرمودند:

... لان اعمالكم تعرض علي كل اثنين و خميس فما كان من حسن حمدت لله عليه و ما كان من سيي استغفرت لكم.(1)

... چون در هر دوشنبه و پنج شنبه اعمال شما بر من عرضه مي شود. پس به خاطر كارهاي خوبتان خداوند را مي ستاي و براي كارهاي بدتان (از خدا) طلب مغفرت مي نمايم.

مرحوم سيد بن طاووس اين مطلب را از منابع اهل سنت نيز نقل كرده و آن را مورد اتفاق فريقين دانسته است. (2)

چون ائمه طاهرين عليهم السلام در همه شئون – به جز نبوت – جانشين پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله هستند، همين استغفار براي امت گناهكار براي آنان نيز اثبات مي شود، علاوه بر اين كه بعضاً تصريحاتي نسبت به اين مطلب دارند. به عنوان نمونه امام هشتم عليه السلام به شخصي به نام موسي بن سيار فرمودند:

اين موسي بن سيار! آيا نمي داني كه اعمال شيعيان ما در هر صبح و شام بر همگي ما امامان عرضه مي شود؟ آن گاه اگر تقصيري در رفتار آنها باشد، از خداوند مي خواهيم كه از سر تقصيراتشان بگذرد و اگر كار خوبي داشته باشند، از خدا مي خواهيم كه از آنها قدرداني فرمايد؟(3)

البته هيچ منافاتي بين اين حديث و احاديث گذشته وجود ندارد.


1- 1. تفسير كنز الدقائق، جلد 5، صفحه 334.
2- 2. محاسبة النفس، صفحه 18 و 19.
3- 3. بحار الانوار، جلد 49، صفحه 99.

ص: 138

عرضه اعمال بر امامان عليهم السلام مي تواند به صورتهاي مختلف و در زمانهاي مختلف باشد و همه آنها با هم قابل جمع هستند. قدر مسلم اين است كه ائمه عليهم السلام به پيروي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله چنان محبتي به امت خويش – يعني شيعيان دارند كه وقتي اعمال بد آنان را در پرونده اعمالشان مي بينند، براي آمرزش گناهانشان دست به دعا بلند مي كنند و براي آنان طلب مغفرت مي نمايند. اين، كاري است كه امام عصر عليه السلام نيز درباره دوستانش انجام مي دهد. يعني با هر روز و يا حداقل روزهاي دوشنبه و پنج شنبه وقتي نامه اعمال ما به دست مباركشان مي رسد و كارهاي بدمان ايشان را ناراحت مي كند، برايمان طلب مغفرت مي فرمايند.

مرحوم سيد بن طاووس مي فرمايند:

شيعه روايت كرده است كه زمان عرضه اعمال در اين دور روز (دوشنبه و پنج شنبه) هنگام پايان يافتن روز (يعني پيش از غروب) است.(1)

با اين ترتيب ما اطمينان داريم كه حداقل هفته دو روز – روزهاي دوشبنه و پنج شنبه – پيش از غروب، پرونده اعمال ما خدمت مولايمان عرضه مي گردد و ايشان از حال يك يك ما آگاه مي شوند. سپس براي پاك شدن ما از آلودگي گناهان كه در چند روز گذشته مرتكب شده ايم، به پيشگاه الهي دعا مي كنند.

حال كه چنين است، آيا رسم جوانمردي و مروت نيست كه ما هم – حداقل در اين دو وقت – به ياد ولي نعمتتان باشيم و چون ايشان را


1- 1. جمال الاسبوع، صفحه 117.

ص: 139

به خاطر كارهاي زشت خود ناراحت كرده ايم، در صدد جلب رضايت حضرتش برآييم؟ ما مي دانيم چه چيزي مولايمان را بيش از هر چيز ديگر خوشحال مي كند. آري، هيچ چيز به اندازه مژده ظهور، اماممان را مسرور و شاد نمي كند. پس آيا بهترين عمل در آن زمانها، دعا براي سلامتي و تعجيل فرج ايشان نيست؟ پس چرا به اين كفر نيستيم و فراموشمان مي شود؟! به اين فرمايش حضرت امام صادق عليه السلام توجه فرماييد:

اذا كان يوم الخميس عند العصر اهبط الله عزوجل ملائكة من السماء الي الارض معها صحائف من فضة بايديهم اقلام من ذهب تكتب الصلاة علي محمد صلي الله عليه و آله عند غروب الشمس.(1)

در روز پنج شنبه هنگام عصر، خداي عزوجل فرشتگاني را از آسمان به زمين فرو مي فرستد كه با آنها برگهايي از نقره و در دستانشان قلمهايي از طلاست، (با اين قلمهاي طلايي روي آن برگهاي نقره اي) هنگام غروب خورشيد صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و آله را مي نويسند.

بنابراين آيا شايسته نيست كه اين صلواتها را با دعاي بر تعجيل فرج اهل بيت عليهم السلام قرين كنيم تا به اين وسيله قدمي كوتاه در راه شكر نعمت ولايت و محبت ائمه طاهرين به خصوص امام غريب و غايبمان برداشته باشيم؟ اين دعا در هنگام غروب روز پنج شنبه به خصوص وارد


1- 1. محاسبة النفس، صفحه 22.

ص: 140

شده است. مطابق نقل مرحوم سيد بن طاووس جزء تكاليف مستحبي انسان در روزهاي پنج شنبه اين است كه هزار بار اين گونه صلوات بفرستد.

الله صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

و در روايت ديگري فرموده اند كه صد بار به اين صورت صلوات بفرستد.

اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلك عدوهم من الجن و الانس من الاولين و الاخرين.(1)

اين همان دعاي شريفي است كه براي روز جمعه به خصوص پس از نماز عصر به آن سفارش شده است.

اهتمام به دعاي صلوات همراه با درخواست تعجيل فرج اهل بيت عليهم السلام در روزهاي پنج شنبه آخر هر ماه قمري تأكيد بيشتري دارد، زيرا مطابق روايات، پرونده اعمال هر ماه در آخرين پنج شنبه آن به پيشگاه خداوند عرضه مي شود تا مورد بررسي قرار گيرد و مورد قبول يا رد واقع شود. از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند:

آخر كل خميس في الشهر ترفع فيه اعمال الشهر.(2)

پايان هر پنج شنبه در ماه، اعمال آن ماه (به درگاه خداوند) بالا مي رود.

از اين روايت و شبيه آن بر مي آيد كه اعمال هر كس به صورت


1- 1. جمال الاسبوع، صفحه 121.
2- 2. محاسبة النفس، صفحه 24، به نقل از علل الشرايع.

ص: 141

ماهانه بالا مي رود تا نسبت به پذيرفته شدن يا نشدن كارهاي خوب و آمرزيده شدن يا نشدن كارهاي بد مورد رسيدگي قرار گيرد. كسي كه در طول يك ماه گناهاني مرتكب شده و نمي داند كه خداوند آنها را آمرزيده است يا خير، هم چنين نمي داند كه كارهاي خويش در اين ماه قبول درگاه الهي قرارگرفته يا خير، مي تواند با جلب رضاي امام انس و جان حضرت بقية الله الاعظم ارواحنا فداه خود را رو سپيد كند و همه كوتاهي هاي يك ماه گذشته را جبران نمايد و چه كاري بهتر از دعا براي تعجيل فرج امام عصر عليه السلام در جلب خشنودي ايشان؟!

البته چه خوب است كه همراه با اين دعا صيغه استغفار را – به صورتي كه دستور داده اند – از اعماق جانش به زبان جاري كند، به اين اميد كه اين استغفار با استغفار امام زمان عليه السلام براي او – يا آمين آن بزرگوار – همراه شده، به آبروي آن عزيز به هدف اجابت برسد.

مستحب است انسان در پايان روز پنج شنبه اين گونه استغفار نمايد.

استغفر الله الذي لا اله الا هو الحي القيوم و اتوب اليه توبة عبد خاشع خاضع مسكين مستكين مستجير لا يستطيع لنفسه صرفاً و لا عدلاً و لا نفعاً و لا ضراً و لا حياة و لا موتاً و لا نشوراً و صلي الله علي محمد و عترته الطيبين الطاهرين الابرار و سلم تسليماً كثيراً.(1)


1- 1. محاسبة النفس، صفحه 23.

ص: 142

دعا در روز عيد غدير

چهارمين مناسبت زماني براي دعا در حق امام عصر عليه السلام به خصوص تعجيل فرج ايشان – روز عيد غدير است. اين عيد به يقين بزرگترين عيد مسلمانان است كه آن را به حق «عيد الله الاكبر» ناميده و امام صادق عليه السلام قسم خورده اند كه خداوند روزي كه حرمتش بالاتر از روز غدير، باشد، نيافريده است.(1)

عظمت اين روز به خاطر آن است كه در آن عهد و پيمان الهي – كه هان عهد امامت و ولايت ائمه طاهرين عليهم السلام است – به همه جهانيان تا روز قيامت اعلام گرديده و از همه انسانها درهر نسلي بر عمل به آن پيمان الهي – بيعت خواسته شده است. همه مخاطبان غدير تا روز رستاخيز مؤظفند كه با قول و عمل خويش بر وفا به اين عهد خداوند، پيمان ببندند و مولويت موالي خويش را با جان و دل گردن نهند. هر چند پيمان غدير به همه امامان – اعم از گذشتگان و امام حاضر – مربوط مي شود، اما از يك جهت مي توان گفت كه عصاره و نتيجه ولايت و مولويت همه امامان پيشين در وجود مقدس آخرين باقي مانده از خاندان عصمت و طهارت متجلي شده است. بنابراين بيعت با ايشان در روز عيد غدير، بيعت با همه جانشينان پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله به شمار مي آيد. لذا مي توانيم مهمترين عمل را در عيد غدير بيعت با امام زمان عليه السلام به عنوان ولي امر و صاحب اختيار مطلق از جانب پروردگار بشماريم و آن را روز تجديد عهد با آن حضرت بناميم. با اين توضيح مختصر روشن مي شود كه دعا در حق امام


1- 1. اقبال الاعمال، صفحه 476.

ص: 143

عصر عليه السلام در روز غدير و به خصوص درخواست تعجيل فرج ايشان از خداوند – كه فرج همه اهل بيت عليهم السلام است – چه اهميت خاصي دارد. اگر نگاهي به دعاهاي مأثور در اين روز شريف بيندازيم، به اين اهميت بيشتر پي خواهيم برد.

يكي از زيباترين دعاها در عيد غدير دعايي است كه مرحوم سيد بن طاووس از جناب شيخ مفيد رضوان الله عليه نقل فرموده است. اول دعا چنين است:

اللهم اني اسالك بحق محمد نبيك و علي وليك الشأن و القدر الذي خصصتهما به دون خلقك... .

خدايا به حق محمد صلي الله عليه و آله پيامبرت و علي وليت و شأن و منزلتي كه در بين خلايقت به ايشان اختصاص داده اي، از تو مي خواهم... .

در آخر دعا هم آمده است:

اللهم فرج عن اهل بيت محمد نبيك و اكشف عنهمه و بهم عن المؤمنين الكربات. اللهم املا الارض بهم عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً و انجز لهم ما وعدتهم انك لا تخلف الميعاد.(1)

خدايا بر خاندان محمد صلي الله عليه و آله پيامبرت فرج و گشايش ده و از آنها و از مؤمنان به سبب آنها، محنتها و غمها را برطرف ساز.

خداوندا زمين را به وسيله آنها پر از عدل كن هم چنان كه از ظلم و


1- 1. بحار الانوار، جلد 98، صفحه 319 و 321، به نقل از اقبال الاعمال.

ص: 144

جور پر شده است و آن چه به ايشان وعده فرموده اي تحقق بخش، همانا كه تو خلف وعده نمي كني.

ملاحظه مي شود كه در اين قسمت از دعا، درخواست فرج اهل بيت عليهم السلام – و به واسطه آنان فرج همه مؤمنان – از خداي متعال مطرح شده است. عمل ديگري كه در روز عيد غدير بر انجام آن تأكيد شده، شامل دعايي از قول امام صادق عليه السلام است كه در آن تقاضاي يار كردن امام منتظر و قائم آل محمد صلي الله عليه و آله مطرح مي باشد. متن فرمايش امام ششم عليه السلام چنين است:

صوم يوم غدير خم يعدل صيام عمر الدنيا لو عاش انسان عمر الدنيا ثم لو صا ما عمرت الدنيا لكان له ثواب ذلك و صيامه يعدل عنه الله عزوجل ماة حجة و ماة عمرة و هو عبدالله الاكبر و ما بعث الله عزوجل نبياً الا و تعيد في هذا اليوم و عرف حرمته و اسمه في السماء يومن العهد المعهود و في الارض يوم الميثاق المأخوذ و الجمع المشهود... .

روز عيد غدير خم معادل روزه عمر دنياست. اگر انساني به اندازه عمر دنيا مي زيست سپس همه عمر دنيا را روزه مي گرفت، همان قدر ثواب داشت و روزه عيد غدير نزد خداي عزوجل با صد حج و صد عمره برابري مي كند و آن بزرگترين عيد خداوند است و خداي عزوجل هيچ پيامبري را مبعوث نكرده، مگر آن كه اين روز را عيد گرفته است و براي آن احترام خاص قائل بوده است.

نام آن در آسمان روز عهد شناخته شده و در زمين روز پيمان ستانده شده و جمع مشهود است.

ص: 145

سپس اضافه فرمودند:

هر كس نيم ساعت پيش از ظهر دو ركعت نماز به خاطر شكر خداي عزوجل به جا آورد و در هر ركعت آن ده بار سوره حمد و ده بار سوره قدر

و ده بار آية الكرسي را بخواند، نزد خداي عزوجل با صد هزار حج و صد هزار عمره برابري مي كند و هيچ حاجتي از حاجتهاي دنيا و آخرت را از خداي عزوجل درخواست نمي كند – هر حاجتي باشد – مگر آن كه خداي عزوجل به برآورده شدن آسان و بي دردسر آن حكم مي فرمايد.

آن گاه در پايان فرمايش خود، دعايي را تعليم فرمودند كه پس از آن، دو ركعت نماز خوانده شود. قسمت پاياني اين دعا چنين است:

اللهم اني اسالك بالحق الذي جعلته عندهم و بالذي فضلته علي العالمين جميعاً ان تبارك لنا في يومنا هذا الذي اكرمتنا فه بالوفاء لعهدك الذي عهت الينا و الميثاق الذي و اثقتنا به من موالاة اوليائك و البرائة من اعدائك و تمن علينا بنعمتك و تجعله عندنا مستقراً ثابتاً و لا تسلبناه ابداً و لا تجعله عندنا مستودعاً فانك قلت: «فمستر و مستودع» فاجعله مستقراً ثابتاً و ارزقنا نصر دينك مع ولي هاد من اهل بيت قائماً رشيداً هادياً مهدياً من الضلالة الي الهدي و اجعلنا تحت رايته و في زمرته شهداء صادقين مقبولين في سبيلك و علي نصرة دينك.(1)


1- 1. اقبال الاعمال، صفحه 480.

ص: 146

خداوندا از تو مي خواهم به حقي كه نزد آنان (خاندان پيامبر) قرار داده اي و به آن چه بر تمام جهانيان برتريشان بخشيده اي كه اين روز را بر ما مبارك گرداني، همان روزي كه ما را در آن گرامي داشته اي، به خاطر وفا به عهدي كه از ما خواسته اي و پيماني كه از ما گرفته اي – پيمان دوستي و پيروي اوليايت و بيزاري از دشمنانت – و [از تو مي خواهم] با لطف خود بر ما منت نهي و آن را نزد ما ماندني و ثابت بداري و هرگز از ما نگيري و نزد ما امانت قرار ندهي كه تو فرموده اي: پس [ايماني] ماندني است و [ايماني] به وديعه گذاشته شده» پس آن را ماندني و ثابت بدار و ياري رساندن به دينت را روزي ما فرما به همراه ولي هدايت كننده اي از خاندان پيغمبرت، آن هنگام كه به ارشاد قيام كند و هدايتگر هدايت شده از گمراهي به سوي راه راست باشد. و ما را زير پرچم و در گروه او، شهيدان راستين قرار بده كه در راه تو به خاطر ياري دينت، پذيرفته درگاهت مي شوند.

پس از اتمام دعا فرمودند:

سپس حاجتها دنيوي و اخروي خود را بخواه كه قسم به خدا، قس به خدا، قسم به خدا همه آنها در اين روز برآورده مي شود.(1)

پس از اتمام دعا فرمودند:

ملاحظه مي شود كه در اين دو دعاي روز غدير، فرج اهل بيت عليهم السلام و توفيق ياري و همراهي با قائم آل محمد صلي الله عليه و آله و شهادت در اين راه مسألت شده است. معلوم مي شود كه روز غدير، روز ياد كرن از حضرت مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف و قيام ايشان و درخواست فرج آن حضرت از خداست.


1- 1. اقبال الاعمال، صفحه 480.

ص: 147

دعاي ندبه در عيد غدير

شاهد ديگر بر اين امر آن است كه دعاء ندبه جزء اعمال اين روز مبارك شمرده مي شود. اين دعا – همان طور كه از نامش پيداست – نشانگر حال گريه و ناله در فراق حضرت مهدي عليه السلام و اظهار شوق براي ديدار ايشان و دعا براي تعجيل در فرجشان مي باشد. اين دعاي شريف در روز جمعه نيز – كه عيد بزرگ مسلمانان است – خوانده مي شود. به نظر مرحوم صدر الاسلام همداني:

از جمله خواص خواندن اين دعاي مبارك اين است كه در هر مكاني و موضعي كه خوانده شود با حضور قلب و اخلاص كامل و ملتفت مضامين عاليه فائقه و عبارات و اشارات ناميه رائقه آن بودن، توجه و التفات مخصوص حضرت صاحب العصر و الزمان (ارواحنا فداه) در آن مكان و محل، بلكه حضور به هم رسانيدن آن حضرت است در آن مجلس، چنان چه در بعض مواضع و موارد اتفاق افتاده.(1)

آري با شرايطي كه اين بزرگوار فرمودند، تشرف به محضرت حضرت بقية الله ارواحنا فداه در هنگام خواندن دعاي ندبه بعيد نيست. اين دعا شامل زيارت امام عليه السلام نيز هست، لذا پس از خواندن آن، نماز زيارت وارد شده است.

نمونه اي از تشرفات به محضر امام عصر عليه السلام در هنگام زيارت و دعاي ندبه، داستاني است كه جناب حجة الاسلام و المسلمين حاج آقا محمود ميردامادي از مرحوم آقاي مير جهاني نقل فرموده


1- 1. پيوند معنوي، صفحه 197.

ص: 148

است. ايشان مي گويد:

من از مرحوم عالم متقي و وارسته آقاي ميرجهاني قدس سره شنيدم كه فرمودند:

يك سالي از طرف آية الله اصفهاني (رحمة الله عليه) براي شعيان سامراء كمكهايي بردم. شبها در حرم مطهر مي ماندم و اذان صبح به سرداب امام زمان عجل الله تعالي فرجه مشرف مي شدم. آن روزها برق نبود، چراغهاي مختصري بود كه انسان به سختي مي توانست از آن استفاده كند.

پله هاي سرداب و داخل سرداب هم نور خيلي كم داشت. شب جمعه اي در حرم مطهر به دعا و زيارت مشغول بودم و اذان صبح كه هنوز هوا تاريك بود به طرف سرداب حركت نمودم. ولي آن روز بر خلاف روزهاي گذشته پله هاي سرداب را روشن يافتم، تعجب كردم، اين نور از كجاست؟

داخل سرداب شدم، ديدم مثل روز روشن است، اصلاً سابقه نداشت سرداب اين اندازه روشن باشد، بر شگفت من افزوده شد.

در اين حال متوجه شدم، آقاي جواني كه بسيار نوراني هستند، مشغول نماز مي باشند. من هم در كناري مشغول نافله شدم. گويا محلي كه من ايستاده بودم كمي جلوتر از محل نماز ايشان بود، لذا وقتي از نماز فارغ شدن، به من فرمودند: «جلوي امامت نايست نماز بخوان». من بي اختيار در حلاي كه جذب اين جوان نوراني شده بودم خودم را به كنراي كشيدم و عقب ايستادم.

نماز صبح را خواندم و با شوق به دعاي ندبه پرداختم. رسيدم به جمله: «عرجت بروحه الي سمائك» آقا فرمودند: «عرجت به»

ص: 149

بخوان. «عرجت بروحه» از معصوم نرسيده است.

بدون چون و چرا و بحث طلبگي، خواندم «عرجت به الي» و بعد كم كم رسيدم به جملات مربوط به امام زمان عجل الله تعالي فرجه و آباء ايشان، اين الحسن، اين الحسين، اين ابتاه الحسن صالح بعد صالح... اين بقية الله... حال خوشي داشتم، اشك مي ريختم و در طلب امام زمان مي سوختم، اما نمي دانستم در جوار او نشسته ام و خدمتش مشرف شده ام و به زيارتش نائل گشته ام.

پس از دعا به نماز ايستادم، در نماز به فكرم رسيد، اين آقا امام زمان هستند به دليل:

1. نوري كه سرداب را احاطه كرده است و اين نور از ايشان است.

2. فرمودند: جلوي امامت نايست نماز بخوان، و اين صراحت دارد بر اين كه ايشان اما زمان بوده اند.

3. فرمودند: «عرجت به بخوان» و من بدون چون و چرا پذيرفتم، و اين احاطه، ولايت حضرت بود بر قلب من كه مباحثه نكردم.

خلاصه در نماز يقين كردم كه ايشان امام زمان عجل الله تعالي فرجه مي باشند، نماز را تمام كردم و قصد كردم به پاي ايشان بيفتم و دامنشان را بگيرم و عرض ادب و محبت نمايم ولي تا رو برگرداندم ايشان را نديدم.

گريه كردم، آقا را صدا زدم ديگر خبر نيافتم از پله ها آمدم بالا، از خادم پرسيدم، سيد را نديدي؟ گفت: كدام سيد؟ اولين كسي كه وارد سرداب شده تو هستي و

ص: 150

من از ديگري خبر ندارم.

فهميدم او امام زمان عجل الله تعالي فرجه را نديده است و زيارت حضت فقط نصيب من شده است.(1)


1- 1. سه رساله درباره حجة بن الحسن العسكري عجل الله تعالي فرجه الشريف، صفحه 34 و 35.

ص: 151

درس چهاردهم: زمانهاي مناسب دعا (3)

دعا در عيد فطر و قربان

دو مناسبت ديگر براي دعا در حق امام عصر عليه السلام و تعجيل فرج ايشان، دو عيد بزرگ ديگر مسلمانان يعني عيد فطر و عيد قربان است.

به طور كلي مسلمانان چهار عيد بزرگ دارند كه عبارتند از: غدير، جمعه، فطر و قربان. محور و قطب همه اين اعياد، وجود مقدس بقية الله الاعظم ارواحنا فداه است كه جاي خالي ايشان در زمان غيبت، در اين چهار مناسبت بيشتر حس مي شود. خواندن دعاي شريف ندبه نيز در هر چهار روز مستحب است.(1)

ممكن است اين سؤال به ذهن خطور نمايد كه روز عيد چه مناسبتي با ندبه و گريه دارد و چرا خواندن دعاي كه سراسر سوز و ناله است، در اعياد بزرگ اسلامي توصيه شده است؟


1- 1. بحار الانوار، جلد 102، صفحه 104.

ص: 152

خوب است پاسخ اين پرسش را از بيان امام صادق عليه السلام بشنويم كه فرمودند:

ما من عيد للمسلمين اضحي و لا فطراً الا و هو يجدد لال محمد فيه حزنا.

هيچ عيد قربان و فطري براي مسلمانان نيست مگر اين كه براي آل محمد صلي الله عليه و آله غم و اندوهي را تازه مي كند.

راوي مي گويد: پرسيدم چرا چنين است؟ فرمودند:

لانهم يرون حقهم في يد غيرهم.1

چون ايشان حق خود را در دست غير خود مي بينند.

حق اهل بيت عليهم السلام اين است كه مه اهل دنيا (نه فقط شيعيان بعضي كشورهاي خاص) – اعم از مسلمانان و غير مسلمانان – ايشان را به عنوان ولي نعمت خود بشناسند و به آنان در همه امورشان – به خصوص مسائل ديني – رجوع نمايند. اعياد بزرگ اسلامي بهترين فرصت براي تجلي ولايت و محبت مردم دنيا با امام زمانشان و تجديد بيعت با آن بزرگوار است. اما در زمان غيبت آن حضرت نه فقط مردم جهان بلكه اكثريت مسلمانان هم – كه به دليل عدم آشنايي با تشيع، معرفتي نسبت به امام زمانشان ندارند – هيچ گونه حقي براي ايشان قائل نيستند و هيچ يادي از آن بزرگوار نمي كنند. خود اهل بيت عليهم السلام هم از اين بابت البته به خاطر امتشان نه خودشان – ناراحت و غمگين مي شوند و اين روزهاي عيد، زنده كننده غم اندوه حضرات معصومين عليهم السلام مي باشد.

از همين جهت است كه به تعبير مرحوم صاحب مكيال شايسته است

ص: 153

مؤمنان در اين اعياد، ظهور امام عص عليه السلام را با اصرار و الحاح از خداوند طلب نمايند تا به اين وسيله حزن و اندوه را از دلهاي پاك اهل بيت عليهم السلام بزدايند.1

عدم توفيق كامل مسلمانان براي عيد فطر و قربان

جهت ديگري كه دعا براي تعجيل فرج مولاي غريبمان را در عيد فطر و قربان مؤكد مي سازد. توجه به اين حقيقت است كه طبق روايات متعدد از اهل بيت عصمت و طهارت، تا منتقم خون ابي عبدالله الحسين عليه السلام ظهور نفرمايد، هيچ عيد و قرباني براي همه مسلمانان منشأ خير و بركت كامل نخواهد شد. به نمونه اي از اين احاديث، در بيان امام صادق عليه السلام توجه فرماييد:

لما ضرب الحسين بن علي عليهما السلام بالسيف ثم ابتدر ليقطع رأسه نادي مناد من قبل رب العزة تبارك و تعالي من بطنان العرش فقال: الا ايتها الامة المتحيرة الظالمة بعد نبيها لا وفقكم الله لا ضحي و لا فطر.

وقتي حسين بن علي عليهما السلام با شمشير ضربه خورد، سپس مبادرت كرند تا سر (مقدس) آن بزرگوار را (از تن) جدا نمايند، ندا دهنده اي از جانب پروردگار تبارك و تعالي از داخل عرش ندا در داد و گفت: آگاه باشيد اي امت سرگردان ستمگر پس از پيامبرشان! خداوند شما را براي (عيد) قربان و فطر موفق نگرداند.

ص: 154

آن گاه امام صادق عليه السلام فرمودند:

لا جرم و الله وفقوا و لا يوفقون ابداً حتي يقوم ثائر الحسين عليه السلام.(1)

قسم به خدا يقيناً موفق نشده اند و هرگز موفق نخواهند شد، تا اين كه خونخواه حسين عليه السلام قيام فرمايد.

علامه بزرگوار مجلسي رحمه الله در بيان معناي عدم توفيق مسلمانان براي فطر و قربان چند احتمال مطرح فرموده اند. يك احتمال كه برداشت اكثريت علماء بوده اين است كه در بسياري از زمانها هلال ماه شوال و ذيحجه به صورت قطعي تشخيص داده نمي شود و به همين جهت روز عيد فطر و قربان مشتبه مي گردند.

احتمال ديگري كه خود علامه مجلسي آن را ظاهرتر دانسته اند، اين است كه اين حكم به عامه (اهل سنت) اختصاص دارد.(2)

اين عدم موفقيت هر معنايي داشته باشد، قدر مسلم اين است كه در سطح دنيا همه مسلمانان جهان از بهره برداري كامل از بركات اين عيدهاي مبارك محروم مي مانند تا اين كه منتقم خون ابي عبدالله الحسين عليه السلام ظهور فرمايد و انتقام آن خون پاك را بگيرد. از اين رو مهمترين و بزرگترين عبادت در روز عيد فطر و قربان دعا براي تعجيل فرج خونخواه سيد الشهداء عليه السلام مي باشد تا با ظهورش عيد واقعي را براي مسلمانان – بلكه همه مردم دنيا – به ارمغان آورد. بسيار دور از انصاف است كه اين اعياد گرامي بر مسلمانان بگذرد و ياد مناسب امام


1- 1. بحار الانوار، جلد 45، صفحه 217، حديث 42، به نقل از الامالي صدوق.
2- 2. همان، صفحه 217 و 218.

ص: 155

منتظرمان در اين روزها صورت نپذيرد. راستي مسلمانان در اين قرون غيبت آن عزيز در عيد فطر و قربان چقدر به ياد امامشان بوده و براي تعجيل فرج ايشان دعا كرده اند؟!

دو نمونه از دعاهاي مأثور در روز عيد

توجه به مضامين برخي از دعاهاي مأثور در اين اعياد شريف تذكر دهنده خوبي براي اين موضوع است. از حضرت باقر العلوم عليه اسلام نقل شده كه فرمودند:

وقتي آماده خارج شدن (براي ادامه نماز جمعه يا عيد) شدي، اين دعا را بخوان.

ابتداي دعا طبق نقل مرحوم سيد بن طاووس چنين است:

اللهم من تهياً في هذا اليوم... .

در قسمت بعدي دعا ذكر صلوات پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و اوصياي ايشان عليهم السلام – با ذكر اسامي هر كدام – مطرح مي شود تا اين كه به حضرت صاحب الزمان عليه السلام منتهي مي گردد، آن گاه در دعا براي ايشان چنين مي گوييم:

اللهم افتح لنا فتحاً يسيراً و انصره نصراً عزيزاً اللهم اظهر به دينك و سنة رسولك حتي لا يستخفي بشيء من الحق مخافة احدا من الخلق.

خدايا ما را به آساني پيروز بفرما و او را به گونه اي ياري كن كه شكست پيدا نكند. خدايا دينت و سنت پيامبرت را به سبب او آشكار گردان تا اين كه هيچ حقي را به خاطر ترس از خلق

ص: 156

مخفي نگه ندارد.

اللهم انا نرغب اليك في دولة كريمة تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله و تجعلنا فيها من الدعاء الي طاعتك و القادة الي سبيلك و ترزقنا بها كرامة الدنيا و الاخرة... .

خداوندا ما به سويت رغبت مي جوييم در دولت كريمه اي كه به سبب آن اسلام و اهلش را عزيز مي گرداني و نفاق و اهلش را ذليل مي فرمايي و ما را در آن (دولت) در زمره دعوت كنندگان به سوي فرمانبرداريت و هدايت كنندگان به راهت قرار مي دهي و به سبب آن (دولت) كرامت دنيا و آخرت را روزي ما مي فرمايي... .

اينها بهترين دعاهايي است كه براي خودمان در دولت كريمه حضرت بقية الله ارواحنا فداه مي توانيم داشته باشيم. آن گاه فرمودند:

ثم تدعو الله له و علي عدوه تسال حاجتك.(1)

سپس به پيشگاه خداوند براي او دعاي خير مي كني و دشمن او را نفرين مي كني و حاجت خود را درخواست مي نمايي.

دعاي ديگري كه در روز عيد فطر هنگام رفتن براي اداي نماز وارد شده، از حضرت امام علي بن موسي الرضا عليهما السلام است. قسمتي از اين دعاي شريف كه در خصوص حضرت مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف مي باشد، چنين است:

اللهم صلي علي وليك المنتظر امرك المنتظر لفرج اوليائك


1- 1. اقبال الاعمال، جلد 1، صفحه 280.

ص: 157

اللهم اشعب به الصدع و ارتق به الفتق و امت به الجور و اظهر به العدل و زين بطول بقاءه الارض و ايده بنصرك و انصره بالرعب.(1)

خداوندا بر وليت كه منتظر امرت و منتظر فرج دوستانت است، درود بفرست، خدايا اختلاف و شكاف را به وسيله او اصلاح و ترميم فرما و ظلم را به دست او بميران و عدل را به وجود او آشكار گردان و زمين را با ماندن طولاني اش مزين كن و او را با ياري خود تأييد و با ترس و وحشت ياري فرما.

مي بينيم كه امام هشتم عليه السلام با اين دعاها ياد امام عصر عليه السلام را از همان زمان تاكنون زنده نگه داشته اند.

دعا در روز عرفه

يكي از روزهاي سال كه دعا در آن بسيار سفارش شده، روز عرفه يعني نهم ذيحجه به خصوص عصر آن است. امام صادق عليه السلام اين روز را يكي از اعياد مسلمانان و «يوم دعاء و مسألة» خوانده اند.(2)

و مهمترين عمل در آن دعا كردن است، به گونه اي كه روزه آن هم در صورتي مستحب است كه شخص از دعا كردن ناتوان نشود. (3)

در اين روز دعاهاي متعددي از ائمه طاهرين عليهم السلام وارد شده كه داراي مضامين بسيار بلند و پر محتوايي است و در بيشتر آنها دعاهاي زيبايي در حق امام عصر عليه السلام وارد شده است. ما به چند نمونه از اين دعاها اشاره مي كنيم.


1- 1. اقبال الاعمال، جلد 1، صفحه 284.
2- 2. بحار الانوار، جلد 97، صفحه 134، به نقل از مجالس الشيخ.
3- 3. همان، صفحه 212، به نقل از مجالس الشيخ.

ص: 158

در يكي از اين دعاها كه از زبان حضرت سيد الساجدين عليه السلام نقل شده، چنين مي خوانيم:

اللهم صلي علي محمد و آل محمد و فرج عن آل محمد... و انجز لهم ما وعدتهم و بلغني فتح آل محمد... اللهم صل علي محمد و آل محمد و اصلح لنا امامنا و استصلحه و اصلح علي يديه و آمن خوفه و خوفنا عليه و اجعله اللهم الذي تنتصر به لدينك... .

خداوندا بر محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله درود بفرست و براي آل محمد صلي الله عليه و آله فرج و گشايش برسان... و آن چه را به ايشان وعده فرموده اي محقق كن و مرا به (زمان) پيروزي آل محمد صلي الله عليه و آله برسان... خدايا بر محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله درود بفرست و (امر فرج) امنام ما را براي ما اصلاح بفرما و او را (براي انجام رسالتهايش) شايسته قرار ده و به دستان او صلاح را جاري فرما و ترس او و ترس ما را بر او، به امنيت مبدل ساز و او را همان كسي قرار بده كه به سبب او دينت را پيروز مي كني... .

اللهم املا الارض به عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً و امنن به علي فقراء المسلمين و اراملهم و مساكينهم و اجعلني من خيار مواليه و شيعته اشدهم له حباً و اطوعهم له طوعاً و انفذهم لامره و اسرعهم الي مرضاته و اقبلهم لقوله و اقومهم بامره و ارزقني الشهادة بين يديه حتي القاك و انت عني راض.(1)


1- 1. بحار الانوار، جلد 98، صفحه 234، به نقل از اقبال الاعمال.

ص: 159

خدايا زمين را به سبب او پر از عدل و داد فرما همان طور كه از ظلم و جور پر شده است و به وسيله او بر مسلمانان فقير و نيازمند (يا بيوه زنان) و بيچارگان آنها منت بگذار و مرا از بهترين پيروان و شيعيان او قرار ده كه بيشترين محبت را نسبت به او دارند و مطيع ترين كسي در برابر اويند و امر او را بهتر از ديگران اطاعت مي كنند و سريع تر (از ديگران) به (كسب) خشنودي او مي شتابند و نسبت به سخن او پذيرنده تر (از ديگران) و در برابر امرش عامل تر هستند و شهادت پيش روي او را روزيم بفرما تا تو را در حالي كه از من راضي و خشنود هستي، ملاقات نمايم.

ملاحظه فرماييد كه چه دعاهاي زيبايي از زبان مبارك امام سجاد عليه السلام نسبت به خود امام عصر عليه السلام و دوستداران ايشان صادر شده است. ابتدا فرج آل محمد صلي الله عليه و آله را از خدا طلب كرده و آرزو نموده اند كه پيروزي آل محمد صلي الله عليه و آله را درك نمايند. تحقق اين آرزو مي تواند در زمان رجعت ائمه طاهرين عليهم السلام از جمله حضرت سجاد عليه السلام باشد كه ادامه دهنده حكومت عدل جهاني امام عصر عليه السلام هستند. سپس از آخرين وصي پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله به عنوان «امامنا» ياد كرده اند. اين تعبير عظمت مقام حضرت مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف را نشان مي دهد كه حجت معصوم خداوند ايشان را پيشواي خود خوانده اند.

در قسمت بعدي دعا پس از درخواست پر شدن زمين از عدل و داد به دست امام عصر عليه السلام و منت گذاشتن خداوند بر بيچارگان و نيازمندان به وسيله آن حضرت، از خدا خواسته اند كه در زمره بهترين شيعيان و دوستداران ايشان باشند و در پايان هم شهادت در پيش روي

ص: 160

آن حضرت را از خداوند درخواست نموده اند. اين دعاها بهترين و زيباترين آرزوهاي يك مؤمن منتظر را بيان مي ارد كه در روز عرفه از خدايش طلب نمايد.

دعاي ديگري كه در روز عرفه از وجود مبارك امام صادق عليه السلام نقل شده، دعاي مفصلي است كه مرحوم سيد بن طاووس آورده است. اين دعاي شريف داراي مضامين بسيار عالي و پر محتواست كه دو قسمت از آن شامل دعا در حق حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف م باشد. يكي از اين موارد چنين است:

اللهم صلي علي محمد و آل محمد الذين اذهبت عنهم الرجس و طهرتهم تطهيراً اللهم افتح لهم فتحاً يسيراً و انصرهم نصراً عزيزاً اجعل لهم من لدنك سلطاناً نصيراً اللهم مكن لهم في الارض و اجعلهم ائمة و اجعلهم الوارثين اللهم ارهم في عدهم ما ياملون و ارعدوهم منهم ما يحذرون اللهم اجمع بينهم في خير و عافية اللهم عجل الروح و الفرج لال محمد... .(1)

در پايان همين دعا چنين مي خوانيم:

اللهم يا رب نشكو غيبة نبينا عنا و قلة ناصرنا و كثرة عدونا و شدة الزمان علينا و وقوع الفتن بنا و تظاهر الخلق علينا اللهم صل علي محمد و آل محمد و افرج ذلك بفرج منك تعجله و ضر تكشفه و حق تظهره اللهم ابعث بقائم آل


1- 1. بحار الانوار، جلد 98، صفحه 245، به نقل از اقبال الاعمال.

ص: 161

محمد صلي الله عليه و آله لدينك و اظهار حجتك و القيام بامرك و تطهير ارضك من ارجاسها برحمتك يا ارحم الراحمين... .(1)

در اين قسمت دعا هم به طور مشخص از قائم آل محمد صلي الله عليه و آله ياد شده و فرج كلي و نهايي به دست مبارك ايشان براي پاك شدن زمين از هر آلودگي درخواست شده است.

سومين دعايي كه در اين جا از آن ياد مي كنيم، از زبان حضرت زين العابدين عليه السلام در روز عرفه صادر شده و دعاي چهل و هفتم از صحيفه سجاديه مي باشد. قسمتي از اين دعا اختصاص به امام حي و حاضر در هر زمان دارد كه در عصر ما بر وجو مبارك حضرت بقية الله ارواحنا فداه منطبق مي گردد. اين قسمت دعا چنين آغاز مي شود:

اللهم انك ايدت دينك في كل اوان بامام اقمته علماً لعبادك و مناراً في بلادك بعد ان و صلت حبلة بحبلك و جعلته الذريعة الي رضوانك و افترضت طاعته و حذرت معصيته و امرت بامتثال اوامره و الانتهاء عند نهيه و الا يتقدمه متقدم و لا يتاخر عنه متاخر فهو عصمة اللائذين و كهف الؤمنين و عروة المتمسكين و بهاء العالمين.(2)

خدايا تو دينت را در هر زماني با امامي تأييد فرمودي كه او را براي بندگانت به عنوان نشانه و در سرزمينهايت به عنوان راهنما


1- 1. بحار الانوار، جلد 98، صفحه 255، به نقل از اقبال الاعمال.
2- 2. صحيفه سجاديه، دعاي 47.

ص: 162

اقامه نمودي، پس از آن كه ريسمان او را به ريسمان خود وصل كري و او را وسيله (كسب) خشنودي خود قرار دادي و فرمانبري از او را واجب نمودي و از نافرماني او بر حذر داشتي و به اطاعت از دستوراتش و پرهيز از منهيانتش امر فرمودي و به اين كه هيچ كس از او جلو نيفتد و عقب نماند (امر كردي) پس او پناه دهنده به پناهندگان و مأمن اهل ايمان و دستاويز محكم چنگ زنندگان و نور با شكوه جهانيان است.

به دنبال اين قسمت دعاهايي در حق اين امام گرانقدر و بي نظير مطرح فرموده اند كه بيشتر آنها درخواست فرج براي ايشان است. سپس دعا در حق دوستان و پيروان ايشان آغاز مي شود كه آنها هم بسيار پر محتوا و نغز است. ما براي رعايت اختصار از نقل و ترجمه قسمتهاي ديگر اين دعاي شريف خودداري مي كنيم و خوانندگان محترم را به صحيفه سجاديه ارجاع مي دهيم.

نتيجه اي كه از نقل اين سه نمونه دعا براي امام عصر عليه السلام درروز عرفه مي گيريم، اين است كه مؤمنان در ايام عرفه – به خصوص در دوران غيبت امامشان – نبايد از خواندن اين دعاها غفلت نمايند.

شايسته نيست كه در روز عرفه – كه اين همه تأكيد بر دعا به پيشگاه الهي صورت گرفته – دعا براي امام زمانمان را فراموش كنيم و تنها به فكر خودمان باشيم، هر چند كه اگر خير و صلاح دنيا و آخرت خودمان را هم مي خواهيم، بهترين راهش دعا در حق امام غريبمان است. به هر حال توجه به اهميت دعا براي امام عليه السلام در روز عرفه توفيق انسان را در انجام آن بيشتر و بهتر مي سازد.

ص: 163

درس پانزدهم: زمانهاي مناسب دعا (4)

اشاره

بحث در مورد زمانهايي بود كه جهت دعا براي وجود مقدس امام عصر عليه السلام مناسبت بيشتري دارد.

دعا در ماه مبارك رمضان

در بين ماههاي قمري، ماه مبارك رمضان برتري خاصي بر ديگر ماهها دارد. به همين جهت است كه اين ماه خداوند منسوب و «شهر الله» ناميده شده است. از پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله نقل است كه فرموند:

شهر رمضان شهر الله عزوجل و هو شهر يضاعف الله فيه الحسنات و يمحو فيه السيئات ... و لا يكونن شهر رمضان عندكم كغيره من الشهور فان له عندالله حرمة و فضلاً علي سائر الشهور.(1)


1- 1. بحار الانوار، جلد 96، صفحه 340، حديث 5، به نقل از فضائل الاشهر الثلاثه.

ص: 164

ماه رمضان ماه خداي عزوجل است و آن ماهي است كه خداوند در آن (پاداش) خوبي ها را چند برابر مي كند و بديها را در آن از بين مي برد... و نبايد ماه رمضان نزد شما مانند ساير ماهها باشد، زيرا آن (ماه) نزد خداوند احترام و فضيلتي خاصث بر ساير ماهها دارد.

روشن است كه در چنين ماهي دعا در حق امام عصر عليه السلام كه عبادت بسيار بزرگي است، فضيلت فوق العاده اي پيدا مي كند و آثار و بركات آن چندين برابر ماههاي ديگر مي شود. از فضايل خاص ماه مبارك رمضان فرمايش امام هشتم عليه السلام است كه فرمودند:

من اعان فيه مؤمناً اعانه الله تعالي علي الجواز علي الصراط يوم تزل فيه الاقدام ... و من نصر فيه مظلوماً نصره الله علي كل من عاداه في الدنيا و نصره يوم القيامة عند الحساب و الميزان.(1)

هر كس در ماه رمضان مؤمني را كمك كند، خداي متعال در روزي كه قدمها روي صراط مي لغزد، براي عبور از آن كمكش مي كند... و هر كس در آن (ماه) مظلومي را ياري كند، خداوند در دنيا بر همه كساني كه با او دشمني مي كنند، ياريش مي نمايد و در روز قيامت هنگام محاسبه و سنجش اعمال نيز ياريش مي كند.

نكته اي كه – با الهام از فرمايش مرحوم صاحب مكيال در كتاب ارزشمندشان – از اين حديث شريف استفاده مي توان كرد اين است كه دعا بر تعجيل فرج امام زمان عليه السلام از مصاديق اعانت (كمك) و نصرت


1- 1. بحار الانوار، جلد 96، صفحه 341، حديث 5، به نقل از فضائل الاشهر الثلاثه.

ص: 165

(ياري) ايشان است. وقتي كمك كردن به مؤمن چنان فضيلتي دارد، كه مؤمن از وجود مقدسي امام عصر عليه السلام بالاتر يافت مي شود كه بتوان با دعا در حق ايشان ياريش كرد؟ هم چنين اگر ياري مظلوم، پاداشهاي عظيم دنيوي و اخروي دارد، كدام مظلومي از مولاي غريبمان حضرت بقية الله الاعظم عليه السلام مظلوم تر يافت مي شود كه بتوان به ياري ايشان شتافت؟ اينجاست كه برخي از بركات دعا در حق آن عزيز در ماه مبارك رمضان برايمان روشن تر مي گردد.

اگر كسي بخواهد از اين فرصت طلايي براي دعا در حق مولايش بهره مند گردد، مي تواند از خواندن دعاهاي مأثور در اين ماه شريف كمال استفاده را ببرد. ما در اين جا به بيان فهرستي از مهمترين ادعيه ماه مبارك رمضان كه شامل دعا براي امام عصر عليه السلام است، اكتفا مي كنيم و خوانندگان محترم را به كتب و منابع خاص آنها ارجاع مي دهيم.

اولين دعايي كه در ابتداي ماه مبارك از حضرت امام صادق عليه السلام نقل شده، شامل مناجاتهايي با خداي متعال است و قسمتي از آن هم دعا در حق امام زمان عليه السلام و درخواست خدمتگزاري در دولت كريمه آن بزرگوار مي باشد، عرضه مي داريم:

اللهم انا نرغب اليك في دولة كريمة ... اللهم انا نشكو اليك غيبة نبينا و كثرة عدونا... .(1)

اين عبارات بسيار شبيه عبارات دعاي افتتاح است كه از وجود مقدس امام عصر عليه السلام صادر شده است.


1- 1. بحار الانوار، جلد 97، صفحه 332، به نقل از اقبال الاعمال.

ص: 166

در قسمت ديگري از اين دعاي شريف، نام مقدس چهارده معصوم عليهم السلام به صراحت ذكر شده و از آخرين وصي حضرت خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله تحت عنوان «الحجة القائم بالحق» ياد شده است.(1)

دومين دعايي كه خواندن آن در ماه مبارك رمضان بسيار مورد تأكيد قرار گرفته، دعاي شريف افتتاح مي باشد. اين دعايي است كه نايب دوم امام عصر عليه السلام جناب محمد بن عثمان بن سعيد عمروي در دفتري نوشته و به خواندن آن مقيد بود. راوي دعا مي گويد: در ابتداي آن چنين نوشته بود:

تدعو بهذا الدعا في كل ليلة من شهر رمضان فان الدعاء في هذا الشهر تسمعه الملائكة و تستغفر لصاحبه.(2)

اين دعا را در هر شب ماه رمضان مي خواني، زيرا در اين ماه فرشتگان دعا را مي شنوند و براي صاحب آن طلب مغفرت مي نمايند.

ظاهر عبارت دلالت مي كند بر اين كه اين عبارت فرمايش امام زمان عليه السلام به نايب خاص خود باشد و اصل دعا هم از خود حضرت است. اين دعا را مرحوم محدث قمي اعلي الله مقامه الشريف در كتاب مستطاب مفاتيح الجنان ذكر فرموده و شامل دعاهاي زيبايي در حق امام زمان عليه السلام از جمله درخواست تعجيل فرج ايشان مي باشد.


1- 1 اين دعاي شريف را مرحوم علامه مجلسي در كتاب گرانقدر بحار الانوار، جلد 97، از صفحه 326 تا 340 به نقل از اقبال الاعمال سيد بن طاووس نقل فرموده است.
2- 2. اقبال الاعمال، جلد 1، صفحه 58.

ص: 167

سومين دعا مربوط به روزهاي ماه مبارك رمضان است. اين دعاي شريف هم در كتاب مفاتيح الجنان به طور كامل – البته با مختصر اختلافي در برخي از تعابير نسبت به نقل بحار – نقل شده و با اين عبارت آغاز مي گردد.

اللهم هذا شهر رمضان.

برخي از عبارات دعا كه به وجود مقدس حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف مربوط مي شود، اين است:

يا رب محمد صلي الله عليه و آله و آل محمد صلي الله عليه و آله اغضب اليوم لمحمد و لابرار عترته ... انت خليفة محمد و ناصر محمد و مفضل محمد اسالك ان تصل يعلي محمد و آل محمد و ان تنصر خليفة محمد و وصي محمد و القائم بالقسط من اوصياء محمد... .(1)

اي پروردگار محمد صلي الله عليه و آله و آل محمد امروز به خاطر محمد صلي الله عليه و آله و ياري كننده غضب فرما... تو جانشين محمد صلي الله عليه و آله و ياري كننده محمد صلي الله عليه و آله و برتري دهنده محمد صلي الله عليه و آله هستي، از تو مي خواهم كه بر محمد و آل محمد درود بفرستي و جانشين محمد صلي الله عليه و آله و وصي محمد صلي الله عليه و آله و به پا دارنده عدل از اوصياي محمد صلي الله عليه و آله را ياري فرمايي.

روشن است كه نتيجه غضب خداوند به خاطر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و عترت پاكش، اذن ظهور به آخرين وصي پيامبر صلي الله عليه و آله مي باشد و اين كه


1- 1. بحار الانوار، جلد 98، صفحه 104، به نقل از اقبال الاعمال.

ص: 168

خداوند را خليفه و جانشين محمد صلي الله عليه و آله مي خوانيم، به اين جهت است كه انتقام گيرنده از دشمنان او و عترت پاكش خود خداست و اين انتقام به ظهور حضرت بقية الله ارواحنا فداه واقع مي شود.

چهارمين دعا در ماه مبارك رمضان كه در حق حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف مي باشد، مربوط به شب ششم اين ماه شريف است. قسمتي از دعا اين است:

اسالك ان تصلي علي محمد و آل محمد و ان تجعل فرج آل محمد و فرجنا بفرجهم.(1)

پنجمين دعا در ماه رمضان، به روز هشتم اين ماه مبارك مربوط است كه قسمتي از آن چنين است:

اسالك ان تصلي علي محمد و آل محمد و ان تعجل فرج آل محمد و فرجي معهم و فرج كل مؤمن و مؤمنة.(2)

ششمين دعا در ماه مبارك مربوط به شب دوازدهم ماه رمضان است. در اين دعا تعجيل فرج آل محمد صلي الله عليه و آله همراه با عافيت از خداوند درخواست شده است.(3)

هفتمين دعا در ماه مبارك اختصاص به روز سيزدهم اين ماه دارد.

اين دعا در كتاب شريف بحار الانوار علامه مجلسي و نيز كتاب مكيال المكارم به طور كامل از كتاب اقبال الاعمال مرحوم سيد بن طاووس نقل


1- 1. بحار الانوار، جلد 98، صفحه 24.
2- 2. همان، صفحه 28، به نقل از اقبال الاعمال.
3- 3. همان، صفحه 34.

ص: 169

شده است. (1)

دعاي ديگري هم براي روز سيزده ماه مبارك نقل شده كه علاقه مندان مي توانند به كتاب اقبال الاعمال مرحوم سيد بن طاووس رجوع نمايند.(2)

دعاي هشتم در اين خصوص مربوط به روز هجدهم ماه مبارك رمضان است كه مرحوم علامه مجلسي از كتاب اقبال الاعمال نقل فرموده است.(3)

پس از روز هجدهم ماه مبارك رمضان، از شب نوزدهم بحث مربوط به شب قدر مطرح مي شود كه بهترين شب سال است و اختصاص تام به وجود مقدس امام عصر عليه السلام دارد. ما در اين كاب قصد توضيح اين مطلب را نداريم و از خداي منان توفيق انجام اين خدمت را در مجالي مستقل طلب مي كنيم. در اين جا مي خواهيم توجه خوانندگان محترم را به وسعت ادعيه مربوط به امام زمان عليه السلام در روزها و شبهاي ماه مبارك رمضان جلب نماييم تا انشاء الله همگي با ايمان و انگيزه قويتري به اين عبادت شريف (دعا براي تعجيل فرج امام عصر عليه السلام) به خصوص در ماه رمضان بپردازيم.

دعاي نهم در ماه مبارك رمضان – دعايي است كه امام صادق عليه السلام در صبح روز بيست و يكم آن ماه خوانده اند. حماد بن عثمان نقل مي كند كه نماز صبح روز بيست و يكم ماه رمضان را به آن حضرت اقتدا نموديم.


1- 1. بحار الانوار، جلد 98، صفحه 37، و مكيال المكارم، جلد 2، صفحه 43 و 44.
2- 2. متن اين دعا در كتاب صحيفه مهديه، باب پنجم، عنوان دهم، به نقل از كتاب اقبال الاعمال آمده است.
3- 3. بحار الانوار، جلد 98، صفحه 49 و صحيفه مهديه، باب پنجم، عنوان يازدهم، به نقل از اقبال الاعمال.

ص: 170

ايشان در ركعت اول سوره حمد و سوره قدر را تلاوت فرمودند و در ركعت دوم، حمد و قل هو الله احد را خواندند. پس از اداي نماز و تعقيبات آن به سجده رفتند و زمان طولاني در سجده بودند و دعايي خواندند كه در ضمن آن از خداوند به اسامي مختلف، فرج قائم آل محمد صلي الله عليه و آله را درخواست نمودند. اين دعا را مرحوم صاحب مكيال در كتاب شريف خود به طور كامل نقل فرموده است.(1)

دهمين و آخرين دعايي كه در ماه مبارك رضمان نقل مي كنيم، مربوط به شب بيست و سوم اين ماه است كه به تصريح برخي روايات، شب قدر مي باشد. دعايي كه در اين شب گرانقدر بسيار مورد تأكيد قرار گرفته، دعاي معروف اللهم كن لوليك ... مي باشد. اين دعا در سندها متعدد شيعي، با اختلاف اندكي در برخي الفاظش ذكر شده و ما آن را مطابق نقل مرحوم علامه كليني در كتاب شريف كافي در اين جا مي آوريم.(2)

محمد بن عيسي با اسناد خود از ائمه طاهرين عليهم السلام نقل كرده كه فرمودند:

تكرر في ليلة ثلاث و عشرين من شهر رمضان هذا الدعاء ساجداً و قائماً و قاعداً و علي كل حال و في الشهر كله و كيف امكنك و متي حضرك من دهرك تقول بعد تحميد الله تبارك و تعالي و الصلاة علي النبي صلي الله عليه و آله اللهم كن لوليك


1- 1. مكيال المكارم، جلد 2، صفحه 44 و 45.
2- 2. لازم به ذكر است كه مقاله بسيار خوبي درباره بررسي سندي اين دعا در فصل نامه انتظار، شماره 18، از آقاي حميد احدي جلفايي به چاپ رسيده كه مطالعه آن مفيد است.

ص: 171

فلان بن فلان في هذه الساعة و في كل ساعة ولياً و حافظاً و ناصراً و دليلاً و قائداً و عيناً حتي تسكنه ارضك طوعاً و تمتعه فيها طويلاً.(1)

در شب بيست و سوم ماه رمضان اين دعا را در حال سجده و ايستاده و نشسته و در هر حالتي تكرار مي كني، هم چنين در همه ماه (رمضان) و هر طور كه برايت امكان پذير بود و در هر زماني از عمرت، پس از بيان حمد خداي تبارك و تعالي و درود فرستادن بر پيامبر صلي الله عليه و آله مي گويي: اللهم كن لوليك ... .

ملاحظه مي شود كه در نقل كافي اسم مبارك امام زمان عليه السلام ذكر نشده و روشن است كه اين امر از ناحيه خود ائمه عليهم السلام باشد يا از جانب رايان، به خاطر مصالحي هم چون تقيه و امثال آن بوده است و در بعضي نقلهاي ديگر – هم چون نقل مرحوم كفعمي در المصباح – به نام مبارك امام عليه السلام نام پدرشان و لقب «المهدي» تصريح شده است.

به هر حال اين امر هيچ اشكالي در دلالت حديث بر وجود مقدس حضرت مهدي عليه السلام وارد نمي سازد.

هم چنين اختلاف مختصري كه در برخي كلمات دعا يا ترتيب بيان آنها با آن چه مشهور است وجود دارد نيز، اصل اعتبار آن را مخدوش نمي سازد. ما مي توانيم اين دعا را به هر يك از صورتهايي كه نقل شده، به قصد ورود بخوانيم.(2)


1- 1. فروع كافي، جلد 4، صفحه 162، حديث 4.
2- 2. طرق مختلف نقل اين دعا در مقاله «بررسي سندي دعاي سلامت امام زمان عليه السلام» در شماره 18 فصلنامه انتظار آمده است.

ص: 172

با رجوع به منابع مختلفي كه اين دعا را نقل كرده اند، روشن مي شود كه بهترين وقت خواندن آن، شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان در حالات مختلف است كه بر تكرار آن نيز تأكيد فرموده اند. البته همان طور كه از متن حديث بر مي آيد، در هر زمان ديگري نيز مي توانيم اين دعا را بخوانيم.

قابل ذكر است كه همين دعا به صورت كاملتري هم در برخي منابع نقل شده كه عمل به آن مي تواند بهره دعا كننده را در شب قدر و زمانهاي ديگر بيشتر و بهتر گرداند.(1)

اين ده مورد از دعا براي امام عصر عليه السلام را در ماه مبارك رمضان به صورت بسيار فشرده نقل كرديم تا روشن شود كه يك مؤمن منتظر چگونه مي تواند از بركات اين ماه خدا براي تقرب بيشتر به پروردگارش از طريق انجام بهترين عبادت (دعا در حق مولاي غريبش) استفاده كامل ببرد.

دعا در شب و روز نيمه شعبان

شب نيمه شعبان يادآور ميلاد اولين و آخرين اميد همه انبيا و اولياي الهي است، علاوه بر آن كه به خودي خود داراي فضايل خاصي مي باشد. امام صادق عليه السلام فرمودند كه از پدرشان درباره فضيلت شب نيمه شعبان پرسيدند. ايشان چنين اظهار فرمودند:

هل افضل ليلة بعد ليلة القدر فيها يمنح الله تعالي العباد فضله و يغفر لهم بمنه فاجتهدوا في القرية الي الله فيها فانها


1- 1 رجوع كنيد به: بحار الانوار، جلد 97، صفحه 349، به نقل از اقبال الاعمال.

ص: 173

ليلة الي الله تعالي علي نفسه ان لا يرد سائلاَ له فيها ما لم يسال معصية... .(1)

آن شب بهترين شب پس از شب قدر است كه خداي متعال فضل خويش را به بندگان عنايت مي فرمايد و آنها را از روي منت خويش مي آمرزد. پس در تقرب جستن به سوي خداوند در آن بكوشيد، زيرا آن شبي است كه خداي متعال به ذات مقدسش سوگند خورده است كه هيچ سؤال كننده اي را در آن رد نكند مادام كه معصيتي را درخواست نكند... .

وعده اي كه در اين حديث شريف مطرح شده، اين است كه هيچ سائلي مادام كه از خدا معصيتي را درخواست نكند، دست خالي نمي ماند. اگر قرار باشد كه در شب نيمه شعبان دعاي ما رد نشود و از درگاه خداوند نااميد برنگرديم، چه درخواستي مهمتر از رفع غيبت امام غايبمان وجود دارد كه كه آن را از پروردگار طلب نماييم؟ اگر در هيچ شب و روزي در سال به ياد مولايمان نيستيم، لااقل در سالگرد ميلادش جاي خالي اش را حس كنيم و در كنار جشن و سرورها به خود آييم و از خود سؤال كنيم: چرا تاكنون كاري براي تعجيل فرجش انجام نداده ايم؟ آيا نقل و شيريني تنها درد غيبت اماممان را التيام مي بخشد؟ آيا چراغاني ها غم هزار و صد هفتاد و ساله مولايمان را از بين مي برد؟! به چه دل خوش كرده ايم كه اين قدر غافل هستيم؟ چرا دردمان نمي آيد؟! چرا فكري براي اين كه خداوند زودتر اماممان را برساند، نمي كنيم؟

اگر به تك تك ما علاقه مندان به امام عصر عليه السلام كه در نيمه شعبان


1- 1. بحار الانوار، جلد 97، صفحه 85، حديث 5، به نقل از امالي طوسي.

ص: 174

به خاطر سالروز ميلادش جشن مي گيريم – بگويند كه خداوند تصدق سر آن آقاي مهربان، در شب ميلادش يك دعاي هر كدامه از شما را مستجاب مي فرمايد و اين همان وعده امام باقر عليه السلام است، در اين صورت چند در صد از ما دوستان آن حضرت اين دعاي مستجاب را براي تعجيل فرج ايشان مي خواهيم؟ آيا اين امر را بر درخواست منافع شخصي خود ترجيح مي دهيم؟ اگر واقعاً جنين است، خوشا به حالمان و گواراي وجودمان! ولي اگر چنين نيست، واي به حالمان و اف بر ما به خاطر اين همه ناسپاسي از مهرباني هاي مولايمان كه هر چه داريم از اوست ولي فراموش مي كنيم و آن گاه كه در رحمت الهي به سوي ما گشوده مي شود، به ياد فرج او نيستيم. به هر حال واقعاً مصداق قطعي ناشكري اين است كه در شب نيمه شعبان هم براي تعجيل در فرج مولايمان دعا و اصرار نكنيم. اين دعا مي تواند به هر زباني و بياني مطرح شود، اما دعاي بسيار زيبايي از بزرگان محدثين شيعه براي شب نيمه شعبان نقل شده كه بايد با تأمل و حضور قلب كافي خوانده شود.

خواندن اين دعا به تصريح مرحوم شيخ طوسي در شب نيمه شعبان مستحب است.(1)

متن دعا در كتابهاي متعددي از جمله مفاتيح الجنان مرحوم شيخ عباس قمي اعلي الله مقامه الشريف آمده و در سالهاي اخير شرح نسبتاً جامعي بر آن نگاشته شده است.(2)

ابتداي آن چنين است:

اللهم بحق ليلتنا هذه و موعودها.


1- 1. مصباح المجتهد، صفحه 773.
2- 2. كتاب «سوگند به نور شب تاب» اثر محقق دانشمند جناب آقاي سيد مجتبي بحريني.

ص: 175

دعاي روز دحو الارض

يكي از مناسبتهاي مهم زماني براي دعا در حق حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف روز بيست و پنجم ماه ذيقعده مي باشد كه آن را روز «دحو الارض» مي نامند. «دحو» به معناي بسط و گسترش دادن است و مراد از دحو الارض گسترش دادن زمين از زير خانه كعبه است كه نشانگر ابتداي خلقت زمين مي باشد. فضايلي براي اين روز نقل شده از جمله اين كه روزه آن ثواب روز شصت ماه را دارد.(1)

دعاي بسيار پر محتوايي دراين روز وارد شده كه شامل درخواست تعجيل فرج حضرت بقية الله ارواحنا فداه مي باشد. قسمتي از اين دعاي شريف چنين است:

اللهم و عجل فرج اوليائك و اردد عليهم مظالمهم و اظهر بالحق قائمهم و اجعله لدينك منتصراً و بامرك في اعدائك موتمراً احففه بملائكة النصر بما القيت عليه من الامر في ليلة القدر منتقماً لك حتي ترضي و يعود ديك به و علي يديه جديداً غضاً و يمحض الحق محضاً و يرفص الباطل رفضاً.(2)

و خدايا در فرج اولياي خود تعجيل فرما و حقوق از دست رفته آنان را به ايشان بازگردان و قائم ايشان رابا حق آشكار گردان و او را پيروز كننده دينت قرار ده و امر خود را به سبب او در حق


1- 1. بحار الانوار، جلد 97، باب 63، حديث1.
2- 2. البلد الامين، صفحه 243.

ص: 176

دشمنانت نافذ قرار ده. خدايا او را با فرشتگان ياري دهنده و اموري كه در شب قدر به او القا فرموده اي احاطه فرما، تا انتقام تو را (از دشمنانت) بگيرد تا اين كه راضي و خشنود شوي و دينت به واسطه او و به دست او تازه و نو شود و حق را خالص گرداند و باطل را براي هميشه كنار گذارد.

چه خوب است كه دوستداران حضرت از خواندن اين دعاي شريف در اين روز عزيز غفلت ننمايند.

ص: 177

درس شانزدهم: زمانهاي مناسب دعا (5)

اشاره

بحث در مورد زمانهاي مناسب براي دعا در حق امام زمان عليه السلام را با ذكر آخرين مورد به پايان مي بريم.

دعا در روز عاشورا

از روزهايي كه تعلق خاص به وجود مقدس امام زمان عليه السلام دارد، روز دهم محرم الحرام يعني عاشوراي حسيني عليه السلام است. در حديثي از حضرت باقر العلوم عليه السلام نقل شده كه فرمودند: مؤمنان در روز عاشورا وقتي يكديگر را ملاقات مي كنند، با اين عبارات به هم تسليت بگويند:

عظم الله اجورنا بمصابنا بالحسين عليه السلام و جعلنا و اياكم من الطالبين بثاره مع وليه الامام المهدي من آل محمد صلي الله عليه و آله.(1)

خداوند پاداشهاي ما را به خاطر مصيبتمان به جهت (امام)


1- 1. كامل الزيارات، باب 71، حديث 9.

ص: 178

حسين عليه السلام بزرگ بدارد و ما و شما را از خونخواهان آن حضرت به همراه وليش امام مهدي عليه السلام از آل محمد صلي الله عليه و آله قرار دهد.

«ثار» به معناي خون است و «طلب ثار» يعني خونخواهي. وقتي كسي به ناحق كشته مي شود، اولياي دم او صاحبان خونش هستند كه از طرف خداوند حق انتقام گرفتن از قاتل ظالم را دارند. خداي متعال در قرآن كريم مي فرمايد:

«من قتل...»(1)

هركس مظلوم كشته شود، براي ولي او (نسبت به قاتل) سلطه قرار داديم.

نكته اي كه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه انتقام خون ابي عبدالله الحسين عليه السلام يك امر الهي است و جنبه تسويه حساب و تشفي خاطر شخصي براي هيچ كس ندارد، يعني اين انتقام گرفتن مانند انتقامهايي كه بعضي افراد در دنيا – به خاطر بغض و كينه مادي شخصي – از يكديگر مي گيرند، نيست و صرفاً جنبه الهي دارد و در حقيقت يك كار خدايي است نه بشري.

خداوند، طالب خون حسين عليه السلام

با اين توضيح مي توانيم ادعا كنيم كه اولين ولي دم سيد الشهدء عليه السلام در حقيقت خود خداوند است. ما به معناي واقعي كلمه خداي متعال را طالب حقيقي خون ابي عبدالله الحسين عليه السلام مي دانيم. در برخي از احاديث قدسي هم به اين معنا تصريح شده كه انتقام گيرنده از قاتل آن


1- 1. اسراء، 33.

ص: 179

حضرت خود خداوند است. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند:

وقتي حضرت موسي عليه لاسلام برادرش هارون را از دست داد، از خدا براي او طلب مغفرت نمود. خداوند متعال در پاسخ به موسي عليه السلام وحي فرمود:

يا موسي لو سالتني في الاولين و الاخرين لاجبتك ما خلا قاتل الحسين بن علي بن ابيطالب عليه السلام فاني انتقم له من قاتله.(1)

اي موسي اگر درباره اولين و آخرين از من چيزي بخواهي، تو را اجابت مي كنم جز قاتل حسين بن علي بن ابيطالب عليهما السلام كه من از قاتلش انتقام مي گيرم.

ملاحظه مي شود كه خداوند متعال خود را انتقام گيرنده خون ابي عبدالله الحسين عليه السلام معرفي فرموده و شايد وجه تسميه آن حضرت به «ثار الله» همين مطلب باشد.(2)

در زيارت روز عاشوراي آن حضرت كه الفاظش حديث قدسي است – خطاب به ايشان مي گوييم:

السلام عليك يا ثار الله و ابن ثاره.(3)

با اين عنايت تعبير «ثار الله» يعني خوني كه صاحب و مالكش خداست، همان معنايي كه از ولي دم اراده مي شود. البته تعبير «ابن ثاره» هم دلالت دارد بر اين كه مالك و ولي خون به ناحق ريخته


1- 1. عيون اخبار الرضا عليه السلام، جلد 2، صفحه 47، حديث 179.
2- 2. اين نكته را مرحوم صاحب مكيال المكارم در جلد دوم كتابش، صفحه 458، تذكر فرموده اند رحمة الله عليه.
3- 3. كامل الزيارات، باب 71، حديث 9.

ص: 180

امير المؤمنين عليه السلام هم خود خداست.

با اين ترتيب اضافه كلمه «ثار» به «الله» از قبيل اضافه يك چيز به مالك و صاحب اختيار آن است و لذا در ترجمه فارسي آن به «خون خدا» بايد توجه شود كه معناي نادرستي از آن برداشت نشود. پس خداي متعال اولين طالب خون مطهر سيد الشهداء عليه السلام است.

امام عصر عليه السلام خونخواه ابي عبدالله الحسين عليه السلام

دومين خونخواه، آن كسي است كه خداوند به دست او از كشندگان سيد الشهداء عليه اسلام خونخواهي مي فرمايد اين وجود مقدس را خداي متعال در زمانهاي مختلف معرفي كرده است. يكي از اين مواقع، عصر روزعاشوراي سال 61 هجري بود كه امام صادق عليه السلام در اين مورد چنين فرمودند:

لما كان من امر الحسين عليه السلام ما كان ضجت الملائكة ال الله بالبكاء و قالت يا رب هذا الحسين عليه السلام صفيك و ابن بنت نبيك ... فاقام الله ظل القائم عليه السلام و قال بهذا انتقم لهذا.(1)

وقتي كار حسين عليه السلام تمام شد (به شهادت رسيد) فرشتگان گريه كنان به ضجه در آمدند و عرضه داشتند: پروردگارا اين حسين عليه السلام برگزيده تو و پسر دختر پيامبرت است! ... پس خداوند نور قائم عليه السلام را اقامه فرمود و گفت: به اين (قائم) انتقام اين (شهيد) را مي گيرم.

طبق اين حديث شريف و امثال آن كه مكرر در فرمايشهاي


1- 1. اللهوف، صفحه 127.

ص: 181

اهل بيت عليهم السلام آمده است، حضرت مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف از جانب خداي متعال طالب خون جد شهيدش مي باشد و خداوند عمل اين بنده برگزيده و معصومش را به خود نسبت داده است.

مؤمنان: طلب كنندگان خون امام حسين عليه السلام

اما طالب خون مقدس سيد الشهداء عليه السلام فقط خدا و امام زمان عليه السلام نيستند، بلكه در مرتبه سوم، ياران و اصحاب قائم عليه السلام مي باشند كه به همراه مولايشان به خونخواهي از سرور شهيدان عالم قيام مي كنند. مطابق آن چه در احاديث آمده، شعار امام عصر عليه السلام در هنگام ظهور و شعار ياران اياشن «يا لثارات الحسين» است. امام صادق عليه السلام در توصيف ياران حضرت بقية الله ارواحنا فداه فرمودند:

يتمنون ان يقتلوا في سبيل الله شعارهم يا لثارات الحسين عليه السلام ... بهم ينصر الله امام الحق.(1)

آرزو مي كنند كه در راه خدا كشته شوند، شعارشان «يا لثارات الحسين» است ... خداوند به وسيله ايشان امام حق را ياري مي فرمايد.

شعار «يا لثارات الحسين» نشانگر اين حقيقت است كه طلب خون امام حسين عليه السلام در رأس اهداف قيام جهاني حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف مي باشد.

حال اگر كسي توفيق طلب خون مطهر سيد الشهداء عليه السلام را پيدا كند، مي تواند خود را پس از خدا و ائمه طاهرين عليهم السلام ولي دم امام


1- 1. بحار الانوار، جلد 52، صفحه 308، حديث 82.

ص: 182

حسين عليه السلام بداند. چنين كسي مي تواند خون آن حضرت را به خود منسوب كرده، بگويد: «ثاري» و مقصود اين باشد كه او خود، صاحب و ولي دم مولاي شهيدش حضرت حسين بن علي عليهما السلام است. به اين عبارت زيبا از زيارت عاشورا توجه فرماييد:

اساله ... ان يرزقني طلب ثاري مع امام مهدي ظاهر ناطق منكم.(1)

از او (خداوند) درخواست مي كنم... كه طلب خون خودم را همراه با امام مهدي (يا هدايت شده) آشكار و ناطق از شما (اهل بيت عليهم السلام) روزيم نمايد.

اين كه كلمه «ثار» به ياء «متكلم» اضافه شده، مي تواند به اين معنا باشد كه زائر امام حسين عليه السلام خود را صاحب خون آن حضرت و يكي از اولياي دم ايشان مي شناسد و از خداوند مي خواهد كه آرزوي خونخواهي آن حضرت را نصيبش فرمايد.

حقيقت مهمي كه به مؤمنان اجازه مي دهد خود را ولي دم ابي عبدالله الحسين عليه السلام بدانيم، اين است كه طبق بيانات نوراني ائمه طاهرين، امام عليه السلام پدر واقعي همه مؤمنان هستند و كسي كه پدرش مظلومانه به قتل سيده است، مي تواند خود را صاحب خون به ناحق ريخته پدر بداند. با چنين اعتقادي است كه هر مؤمن امام شناس مي تواند خون مطهر سيد الشهداء عليه السلام را به خود منسوب نمايد و تعبير «طلب ثاري» را در زيارت عاشورا به كار ببرد.

اكنون سؤال اين است كه: آيا اين خونخواهي به زمان ظهور امام


1- 1. بحار الانوار، جلد 101، صفحه 295.

ص: 183

عصر عليه السلام اختصاص دارد يا تحقق آن در زمان غيبت ايشان هم امكان پذير است؟

نكته زيبا و لطيفي كه در كتاب ارزشمند «مكيال المكارم» مطرح شهخ، پاسخ خوبي به اين پرسش مي باشد. خلاصه فرمايش ايشان اين است كه انجام هر عملي كه اسباب خونخواهي سيد الشهداء عليه السلام را فراهم نمايد، مصداق طلب كردن خون آن حضرت است و با اين همه تأكيدي كه بر دعا براي تعجيل فرج امام عصر عليه السلام و تأثير آن در جلو افتادن ظهور ايشان صورت گرفته، قطعاً اين دعا مصداق طلب خون سيدالشهداء عليه السلام خواهد بود.(1)

با اين توضيحات روشن مي شود دعايي كه – به تعليم امام باقر عليه السلام مؤمنان در روز عاشورا به عنوان تسليت به يكديگر مي گويند، چه دعاي با عظمت و عجيبي است. وقتي مي گوييم: عظم الله اجورنا بمصابنا بالحسين عليه السلام ... در حقيقت خود را به خاطر آن چه بر ابي عبدالله الحسين عليه السلام گذشته است، مصيبت زده و صاحب عزا مي دانيم، لذا هر مؤمني ديگري را در تحمل اين مصائب مأجور دانسته، از خداوند بزرگداشت اين اجر را طلب مي كند. و وقتي اضافه مي كنيم:

و جعلنا و اياكم من الطالبين بثاره مع وليه الامام المهدي من آل محمد صلي الله عليه و آله.

بزرگترين آرزوي خود را در زمان ظهور امام عصر عليه السلام از خداوند مسألت مي كنيم. اما با توجه به نكته پيش گفته مي توانيم در همين روز


1- 1. مكيال المكارم، جلد 1، صفحه 495.

ص: 184

عاشورا طلب كردن خون سيدالشهداء عليه السلام را جامه عمل بپوشانيم و اين كار با دعا بر تعجيل فرج منتقم ابي عبدالله الحسين عليه السلام محقق مي شود.

به فرمايش صاحب كتاب مكيال المكارم، اگردعا براي تعجيل فرج امام زمان عليه السلام هيچ ثوابي جز همين فضيلت نداشته باشد، از جهت فضل و شرف كفايت مي كند و چگونه چنين نباشد، در حالي كه فضيلت طلب خون سيد الشهداء عليه السلام قابل احصا و پاداش آن قابل محاسبه نيست؟!(1)

بهترين عمل در روز عاشورا

علاوه بر اين خوب است بدانيم كه بنابر برخي از روايات روز عاشورا به عنوان روز ظهور امام زمان عليه السلام مشخص شده است. از امام صادق عليه السلام منقول است كه فرمودند:

يقوم في يوم عاشوراء و هو اليوم الذي قتل فيه الحسين بن علي عليهما السلام.

(قائم عليه السلام) در روز عاشورا – همان روزي كه حسين بن علي عليهما السلام در آن كشته شدند، قيام مي كند.

در اين حديث روز عاشورا به عنوان روز قيام امام عصر عليه السلام مقدر شده، اما در عين حال به سبب بدايي بودن زمان ظهور، اين تقدير الهي دست خدا را نمي بندد و روز آن قابل تغيير مي باشد. با اين وصف، اميد ما به قيام حضرت مهدي عليه السلام درروز عاشورا به خاطر اين حديث شريف زياد است و اين خود انگيزه ديگري براي دعا در حق آن حضرت


1- 1. مكيال المكارم، جلد 1، صفحه 457.

ص: 185

و درخواست تعجيل در فرجشان مي باشد.

با مراجعه به اعمالي كه ائمه طاهرين عليهم السلام براي روز عاشورا تعين فرموده اند، مي بينيم كه تأكيد زيادي بر دعاي تعجيل فرج با بياني كه حاكي از سوز دل آن بزرگواران است، به چشم مي خورد. ما در اين جا به نمونه اي از اين دعاها اشاره مي كنيم. عبدالله بن سنان مي گويد: روز عاشورا به محضر آقايم امام جعفر صادق عليه السلام شرفياب شدم. ايشان را با رنگ و رويي گرفته و ظاهري غمگين يافتم در حالي كه از چشمان مباركشان اشك هم چون در سرازير بود. عرض كردم: اي پسر رسول خدا! گريه شما به خاطر چيست؟ خداوند چشمانتان را گريان نكند ايشان به من فرمودند:

آيا غافل هستي؟ نمي داني كه در چنين روزي حسين بن علي عليهم السلام به شهادت رسيد؟! آن گاه پس از بيان مطالبي فرمودند:

در چنين ساعتي از روز عاشورا جنگ از خاندان رسول خدا صلي الله عليه و آله برطرف گرديد و آتش آن خاموش شد در حالي كه سي نفر از آنها در ميان عزيزانشان به زمين افتاده بودند كه اين امر بر رسول خدا صلي الله عليه و آله گران و سخت بود و اگر ايشان آن روز در دنيا زنده بودند، به خاطر آنان عزادار بودند.

اينجا امام صادق عليه السلام چنان گريستند كه محاسن شريفشان به اشكهاي چشمشان تر شد. سپس در ادامه فرمايشهاي خود به عبدالله بن سنان فرمودند:

بهترين عملي كه مي تواني در اين روز انجام دهي اين است كه لباسهاي پاك بپوشي و دكمه هاي آن را نبندي و آستين هاي آن

ص: 186

را تا آرنج بالا بزني، درست مانند مصيبت ديدگان، سپس به يك زمين خالي و متروكه يا جايي كه كسي تو را نبيند يا به يك منزل خالي يا مكان خلوتي مي روي در اواسط روز (حوالي ظهر)، آن گاه چهار ركعت نماز با ركوع و سجود نيكو مي خواني كه پس از هر دو ركعت آن سلام مي دهي. در ركعت اول سوره حمد «قل يا ايها الكافرون» و ركعت دوم حمد و «قل هو الله احد» دو ركعت بعدي، ركعت اول حمد و سوره احزاب و ركعت دوم حمد و سوره «اذا جاءك المنافقون» يا هر چه از قرآن ميسر شد، مي خواني.

سپس سلام مي دهي و رو به سوي قبر و مرقد شريف حسين عليه السلام مي كني و قتلگاه ايشان و فرزندان و نزديكانش را در نظر خود مجسم مي كني و به ايشان سلام مي دهي و درود مي فرستي و كشندگان او را لعنت مي كني و از كارهايشان بيزاري مي جويي. خداي عزوجل به سبب اين اعمال، تو را به درجات بالاي بهشت مي رساند و گناهانت را مي ريزد. سپس از مكاني كه هستي – هر جا كه باشد – قدمهايي بر مي داري و در حال حركت مي گويي:

انا لله و انا اليه راجعون رضي بقضائه و تسليماً لامره.

و بايد در اين كارها حالت غم و اندوه داشته باشي و ذكر خداي سبحان و كلمه استرجاع (انا لله و انا اليه راجعون) را زياد داشته باش، پس وقتي همه اين كارها را انجام دادي، در محلي كه نماز خواندي بايست و بگو:

اللهم عذب الفجرة الذين شاقوا رسولك... .

ص: 187

در چند قسمت از اين دعا، درخواست تعجيل فرج براي آل محمد صلي الله عليه و آله مطرح شده كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:

اللهم و عجل فرج آل محمد ... و افتح لهم فتحاً يسيراً و اتح لهم روحاً و فرجاً قريباً... .

آن گاه دستهايت را بالا بگير و به حال قنوت بخوان:

... اللهم ان سنتك ضائعة و احكامك معطلة و عترة نبيك في الارض هائمة اللهم فاعن الحق و اهله و اقمح الباطل و اهله و من علينا بالنجاة ... و عجل فرجنا و انظمه بفرج اوليائك... .

خدايا به سنت تو عمل نمي شود و احكامت تعطيل است و عترت پيامبرت در زمين سرگردانند، خدايا پس حق و اهلش را ياري فرما و باطل و اهلش را ريشه كن نما و با نجات دادن (ما) بر ما منت بگذار... و در فرج ما تعجيل فرما و آن را با فرج دوستانت مرتب كن (يعني با فرج ما فرج دوستانت را هم برسان)... .

اللهم وضاعف صلواتك و رحمتك و بركاتك علي عترة نبيك العترة الضائعة الخائفة المستذلة ... و اجعل لهم اياماً مشهودة و اوقاتاً محمودة مسعودة يوشك فيها فرجهم و توجب فيها تمكينهم و نصرهم كما ضمنت لاوليائك في كتابك المنزل فانك قلت و قولك الحق: «وعدالله الذين

ص: 188

...».(1)

خدايا و صلوات و رحمت و بركات خود را بر عترت پيامبرت مضاعف كن، همان عترتي كه حقشان ادا نمي گردد و در حال ترس زندگي مي كنند و نزد يگران ذليل انگاشته مي شوند... و براي ايشان روزگاري كه شاهدش باشند و زمانهاي نيكو و سعادتمند را قرار بده كه فرج آنها در آن ايام نزديك باشد و آنها را (براي اجراي دين) قدرت بدهي و ياري فرمايي همان طور كه به اولياي خود در كتاب نازل شده ات ضمانت فرموده اي و گفته اي در حالي كه گفتارت حق است: وعد الله الذين آمنوا... .

پسي از اتمام دعاي در حال قنوت، فرمودند:

صورت خود را بر زمين (خاك) بگذار و بگو:

... فعجل يا مولاي فرجهم و فرجنا بهم فانك ضمنت اعزازهم بعد الذلة....

پس اي مولاي من در فرج ايشان (عترت پيامبرت) و فرج ما به سبب ايشانت تعجيل فرما چرا كه تو عزيز داشتن ايشان را پس از ذلت ضمانت فرموده اي.

سپس فرمودند:

سرت را به سوي آسمان بلند كن و بگو:

اعوذ بك من ان اكون من الذين لا يرجون ايامك فاعذني يا الهي برحمتك من ذلك.


1- 1. نور، 55.

ص: 189

به تو پناه مي برم از اين كه جزء كساني باشم كه اميد به روزگارت (روزگار غلبه اولياي خدا بر دشمنانش) ندارند، پس با رحمت خود مرا از اين كه اين گونه باشم، پناه بده.

امام عليه السلام در پايان فرمايش خويش فضايل فراواني براي كسي كه اين نماز و دعا را بخواند، بيان فرمودند.(1)

مرحوم علامه مجلسي پس از نقل اين حديث شريف مي فرمايد: مرحوم سيد بن طاوس عين آن را در «مصباح الزائر» نقل فرموده، اما در كتاب «اقبال الاعمال» حديث عبدالله بن سنان را به صورت ديگري نقل كرده است. سپس ايشان نقل دوم را هم از سيد آورده است تا هر كس بتواند به هر كدام كه خواهد، عمل كند يا به خاطر رعايت احتياط به هر دو عمل نمايد.(2)

نقل دوم مرحوم سيد شامل هزار بار لعن قاتل سيد الشهداء عليه السلام است كه در نقل اول چنين چيزي نبود. اما دعاهايي كه شامل درخواست تعجيل فرج قائم آل محمد صلي الله عليه و آله مي باشد، يا عيناً و يا با عباراتي شبيه نقل اول، در آن آمده است. يكي از تعابيري كه در اين نقل دوم متفاوت با اولي است، اين است كه وقتي تعجيل فرج اهل بيت عليهم السلام را از خدا خواسته اند، چنين دعا كرده اند:

و عجل فرجنا بالقائ عليه السلام... .(3)

به هر حال هر دو نقل مستند و معتبر است و به هر يك عمل شود، مناسب است. نكات مهمي در اين حديث شريف وجود دارد كه براي


1- 1. بحار الانوار، جلد 101، صفحه 303 تا 307، به نقل از المصباح شيخ طوسي.
2- 2. همان، صفحه 309.
3- 3. بحار الانوار، جلد 101، صفحه 311، به نقل از اقبال الاعمال.

ص: 190

دوستداران حضرت بقية الله الاعظم ارواحنا فداه قابل تأمل مي باشد.

يكي از اين نكات اوصافي است كه براي عترت پاك پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به كار رفته است. يكجا «عترة نبيك في الارض هائمة» تعبير كرده اند، يعني سرگردان بودن عترت در زمين. جاي ديگر عبارت «الضائعة الخائفة المستذلة» را به كار برده اند، يعني عترتي كه حقوقشان تضييع شده و با ترس زندگي مي كنند و ديگران آنان را ذليل مي انگارند. اينها اوصاف اهل بيت پاك پيامبر صلي الله عليه و آله پيش از ظهور قائم ايشان عليه السلام است و خود امام زمان عليه السلام كه تنها باقي مانده از اين عترت برگزيده الهي هستند، بيش از 1170 سال است كه با اين وضعيت روزگار مي گذرانند.

شايد بتوان گفت كه ايشان در هر عاشوراي اين سالهاي طولاني به فرمايش جدشان امام صادق عليه السلام عمل كرده و از خداوند با همين عبارت سوزناك تعجيل فرجشان را درخواست كرده اند. در حقيقت در هر روز عاشورا مصيبتهاي آن حضرت تازه شده، غم و غصه هاي قلب مباركشان بيشتر و شديدتر مي گردد. با اين وضعيت آيا دوستان ايشان نبايد هم و غم خود را در مناسبتهاي مختلف سال به خصوص ايام عاشوراي حسيني، بر دعا براي تعجيل فرج محبوبشان متمركز كنند و مجالس عزاداري حضرت ابي عبدالله الحسين عليه السلام را به مجالس گريه و ضجه براي رفع حزن و اندوه امام خائف خود تبديل نمايند؟ راستي اگر ذره اي از غم جانسوزي را كه مولايمان در عاشوراي حسيني متحمل مي شود، درك مي كرديم، همه خواسته هاي خود را فراموش مي كرديم و با دلهاي داغدار در مصيبت شهداي كربلا فقط براي ظهور منجي عالم دعا مي كرديم!

ص: 191

درس هفدهم: مكان مناسب دعا (1)

اشاره

اكنون نوبت به بيان پنجمين مورد از عناوين مربوط به دعاهاي مأثور درباره امام عصر عليه السلام رسيده است.

دعا در مكانهاي مناسب

همان طور كه در حلقه دوازدهم گذشت، همه مكانها از جهت امكان استجابت دعا يكسان نيستند و برخي از آنها به خاطر شرافتي كه دارند، بر ديگر مكانها برتري دارند. ما در اين جا به ذكرنمونه هاي محدودي از اين امكنه اكتفا مي نماييم.

دعا در مسجد الحرام

يكي از بهترين مكانها براي استجابت دعا مسجد الحرام در كنار خانه كعبه مي باشد. در اين مكان مقدس مولاي غريبمان فرج خود را از خداوند درخواست نموده است. از نايب دوم آن حضرت جناب محمد بن عثمان عمروي نقل شده كه ايشان آخرين بار امام عليه السلام را در

ص: 192

كنار كعبه مشاهده نموده در حالي كه اين گونه دعا مي فرمودند:

اللهم انجز لي ما وعدتني.(1)

خدايا آن چه وعده ام فرموده اي، برايم محقق فرما.

چنان كه در گذشته بيان گرديد، از بهترين موقعيتهاي كنار كعبه، گرفتن پرده آن همراه با چسباندن خود به «مستجار» يا «ملتزم» مي باشد كه حضرت رضا عليه السلام درباره آن فرمودند:

... قف عند المستجار و تعلق باستار الكعبة وادع الله كثيراً و الح عليه و سل حوائج الدنيا و الاخرة فانه قريب مجيب.(2)

نزد مستجار بايست و خود را به پرده هاي كعبه بياويز و بسيار خدا را بخوان و بر آن اصرار كن و نيازهاي دنيا و آخرت را طلب كن كه او (خداوند) نزديك و اجابت كننده است.

طبق اين فرمايش، كنار مستجار محل دعاي كثير و اصرار بر آن است كه احتمال اجابت آن بسيار بالاست. نايب خاص حضرت، جناب محمد بن عثمان عمروي مي گويد:

امام زمان عليه السلام را در حالي كه خود را در مستجار به پرده هاي كعبه آويخته بودند – ديدم كه چنين دعا مي كردند:

اللهم انتقم لي من اعدائي.(3)

خدايا انتقام مرا از دشمنانم بگير.


1- 1. كمال الدين، باب 43، حديث 9.
2- 2. بحار الانوار، جلد 99، صفحه 196، حديث 8، به نقل از فقه الرضا عليه السلام.
3- 3. كمال الدين، باب 43، حديث 10.

ص: 193

اين نايب بزرگوار حضرت كه دو بار ايشان را در حال دعا براي تعجيل فرج كنار كعبه مشاهده نموده، قبل از سال 267 هجري قمري به سفارت امام عليه السلام منصوب شده و تا حدود 40 سال اين مقام را واجد بوده است.(1)

از آن سالها تاكنون كه بيش از 1100 سال مي گذرد، علي القاعده اين امر استمرار داشته و مي توان با احتمال قريب به يقين ادعا كرد كه آن امام بزرگوار در اين يازده قرن مكرر در كنار كعبه براي تعجيل فرجشان دعا كرده اند. چه خوب است كه اگر براي يكي از دوستان ايشان امكان تشرف به بيت الله الحرام پيدا شد، در كنار مستجار با تأسي به خود امام عليه السلام براي جلو افتادن ظهور ايشان با حالت اصرار و الحاح دعا كند و ولي نعمت خويش را فراموش ننمايد.

نقطه ديگري از مسجد الحرام كه بر دعا در آن تأكيد زيادي صورت گرفته، حجر اسماعيل به خصوص زيرناودان كعبه است كه امام هشتم عليه السلام درباره آن فرموده اند:

... تعمد تحت الميزاب و ادع عنده كثيراً.(2)

... زير ناودان را قصد كن و نزد آن زياد دعا كن.

پيش از هر كس، نواده بزرگوار امام رضا عليه السلام يعني وجود مقدس حصرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف به اين سفارش عمل كرده اند. ابونعيم انصاري ايشان را داخل حجر اسماعيل زير ناودان در حال سجده مشاهده نموده كه چنين دعا مي كردند:


1- 1. حديث دو سفير، صفحه 81.
2- 2. بحار الانوار، جلد 99، صفحه 230، حديث 4، به نقل از فقه الرضا عليه السلام.

ص: 194

عبيذك بفنائك سائلك بفنائك يسالك ما لا يقدر عليه غيرك.(1)

بنده كوچكت به درگاهت آمده، گداي تو به درگاهت آمده، از تو چيزي را مي خواهد كه غير تو بر انجام آن قدرت ندارد.

ببينيد با چه لحن خاكسارانه و زيبايي از خداوند طلب ظهورش را كرده است. آن چه هيچ كس جز خداوند قدرت بر انجامش را ندارد، در درجه اول، اذن ظهور خود ايشان مي باشد. اين اجازه فقط در يد قدرت خداوند است و تا او نخواهد، امام عليه السلام اقدام به قيام نمي فرمايد. پس اگر از خدا چيزي را مي خواهيم كه فقط به دست او انجام شدني است، بايد بدانيم كه اجازه ظهور حضرت از اهم مصاديق آن است.

اميدواريم خداوند منان به لطف خويش به همه ما توفيق دعاي بر تعجيل فرج – با همين الفاظي كه خود حضرت دعا كرده اند – زير ناودان حجر اسماعيل عطا فرمايد تا همنوا با آن گرامي به استقبال قيام با شكوهش در خانه كعبه برويم.

دعا در سرزمين عرفات

مكان ديگري كه براي استجابت دعا بسيار مناسب و مطلوب است، سرزمين مقدس عرفات مي باشد كه حجاج بيت الله الحرام در روز نهم ذيحجه از ظهر تا غروب در آن وقوف مي كنند. اين مكان به خصوص در عصر روز عرفه مناسبت كاملي با دعا بر تعجيل فرج امام عصر عليه السلام دارد.

به برخي از اين دعاها پيش از اين (در مناسبت روز عرفه) اشاره كرديم.

آن چه اكنون يادآوري مي كنيم اين است كه بنابر برخي احاديث، وجود


1- 1. بحار الانوار، جلد 99، صفحه 195، حديث 7، به نقل از كمال الدين.

ص: 195

مقدس امام عليه السلام در مواقف حج (از جمله عرفات) حضور دارند(1)

و در اين صورت دعاي حاجيان در حضور مولايشان براي تعجيل در فرج ايشان با حال و هواي خاصي همراه مي شود. نقل ماجراي تشرف يكي از شيفتگان حضرت به محضرشان در عرفات بسيار شنيدني است.

جناب حجة الاسلام آقاي قاضي زاهدي گلپايگاني گفت: من در تهران از جناب آقاي حاج محمد علي فشندي كه يكي از اخيار تهران است، شنيدم كه مي گفت: من از اول جواني مقيد بودم كه تا ممكن است گناه نكنم و آن قدر به حج بروم تا به محضر مولايم حضرت بقية الله روحي فداه مشرف گردم. لذا سالها به همين آرزو به مكه معظمه مشرف مي شدم.

در يكي از اين سالها كه عهده دار پذيرايي جعي از از حجاج هم بودم، شب هشتم ماه ذيحجه با جميع وسائل به صحراي عرفات رفتم تا بتوانم يك شب قبل از آن كه حجاج به عرفات مي روند، من براي زواري كه با من بودند جاي بهتري تهيه كنم. تقريباً عصر روز هفتم وقتي بارها را پياده كردم و در يكي از آن چادرهايي كه براي ما مهيا شده بود مستقرشدم (و ضمناً متوجه گرديده بوم كه غير از من هنوز كسي به عرفات نيامده) يكي از شرطه هايي كه براي محافظت چادرها آنجا بود نزد من آمد و گفت: تو چرا امشب اين همه وسايل را به اينجا آورده اي، مگر نمي داني ممكن است سارقين در اين بيابان بيايند و وسايلت را ببرند؟! به هر حال حالا كه آمده اي بايد تا صبح بيدار بماني و


1- 1. اصول كافي، كتاب الحجة باب في الغيبة، حديث 12 نحوه دلالت اين حديث شريف بر مدعاي مورد بحث در ابتداي حلقه هفتم اين سلسله درسها آمده است.

ص: 196

خودت از اموالت محافظت بكني.

گفتم: مانعي ندارد، بيدار مي مانم و خودم از اموالم محافظت مي كنم. آن شب در آن جا مشغول عبادت و مناجات با خدا بودم و تا صبح بيدار ماندم تا آن كه نيمه هاي شب بود كه ديدم سيد بزرگواري كه شال سبز به سر دارد، به در خميه من آمد و مرا به اسم صدا زد و گفت: حاج محمد علي سلام عليكم، من جواب دادم و از جا برخاستم. او وارد خيمه شد و پس از چند لحظه جمعي از جوانها كه هنوز تازه مو از صورتشان بيرون آمده بود مانند خدمتگزار به محضرش رسيدند. من ابتدا مقداري از آنها ترسيدم ولي پس از چند لحظه كه با آن آقا حرف زدم، محبت او در دلم جاي گرفت و به آنها اعتماد كردم، جوانها بيرون خيمه ايستاده بودند ولي آن سيد داخل خيمه شده بود. او به من رو كرد و فرمود: حاج محمد علي خوشا به حالت، خوشا به حالت، گفتم: چرا؟

فرمود: شبي در بيابان عرفات بيتوته كرده اي كه جدم حضرت سيدالشهداء ابا عبدالله الحسين عليه السلام هم در اين جا بيتوته كرده بود.

گفتم: در اين شب چه بايد بكنيم؟

فرمود: دو ركعت نماز مي خوانيم، پس از حمد يازده قل هو الله احد بخوان. لذا بلند شديم و اين كار را با آن اقا انجام داديم، پس از نماز آن آقا يك دعايي خواند، كه من از نظر مضامين مثلش را نشنيده بودم. حال خوشي داشت، اشك از ديدگانش جاري بود، من سعي كردم كه آن دعا را حفظ كنم، آقا فرمود: اين دعا مخصوص امام معصوم است و تو هم آن را فراموش خواهي كرد.

ص: 197

سپس به آن آقا گفتم: ببينيد من توحيدم خوب است؟ فرمود: بگو.

من هم به آيات آفاقيه و انفسيه به وجود خدا استدلال كردم و گفتم: معتقدم كه با اين دلايل خدايي هست. فرمود: براي تو همين مقدار از خداشناسي كافي است. سپس اعتقادم را به مسئله ولايت براي آن آقا عرض كردم. فرمود: اعتقاد خوبي داري. بعد از آن سؤال كردم كه: به نظر شما الان امام زمان عليه السلام در كجاست؟ حضرت فرمود: الان امام زمان در خيمه است.

سؤال كردم در روز عرفه كه مي گويند حضرت ولي عصر عليه السلام در عرفات است. در كجاي عرفات مي باشند؟ فرمود: حدود جبلث الرحمة. گفتم: اگر كسي آن جا برود آن حضرت را مي بيند؟ فرمود: بله او را مي بيند ولي نمي شناسد.

گفتم: ايا فردا شب كه شب عرفه است حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف به خيمه هاي حجاج تشريف مي آورند و به آنها توجهي دارند؟

فرمود: به خيمه شما مي آيد، زيرا شما فردا شب به عمويم حضرت ابوالفضل عليه السلام متوسل مي شويد. در اين موقع آقا به من فرمودند: حاج محمد علي چايي داري؟ (ناگهان متذكر شدم كه من همه چيز آورده ام ولي چايي نياورده ام). عرض كردم: آقا اتفاقاً چايي نياورده ام و چقدر خوب شد كه شما تذكر داديد زيرا فردا مي روم و براي مسافرين چايي تهيه مي كنم.

آقا فرمودند: حالا چايي با من و از خميه بيرون رفتند. مقداري كه به صورت ظاهر چايي بود ولي وقت دم كرديم به قدري معطر و شيرين بود كه من يقين كردم آن چايي از چايي هاي دنيا

ص: 198

نمي باشد. آوردند و به من دادند. من از آن چايي خوردم. بعد فرمودند: غذايي داري بخوريم؟ گفتم: بلي نان و پنير هست.

فرمودند: من پنير نمي خورم. گفتم: ماست هم هست. فرمودند: بياور، من مقداري نان و ماست خدمتش گذاشتم او از آن نان و ماست ميل فرمود.

سپس به من فرمود: حاج محمد علي به تو صد ريال (سعودي) مي دهم، تو براي پدر من يك عمره به جا بياور.

عرض كردم: چشم اسم پدر شما چيست؟ فرمود: اسم پدرم سيد حسن است. گفت: اسم خودتان چيست؟

فرمودند: سيد مهدي (پول را گرفتم) و در اين موقع آقا از جا برخاست كه برود، من بغل باز كردم و او را به عنوان معانقه در بغل گرفتم، وقتي خواستم صورتش را ببوسم، ديدم خال سياه بسيار زيبايي روي گونه راستش قرار گرفته، لبهايم را روي آن خال گذاشتم و صورتش را بوسيدم.

پس از چند لحظه كه او از من جدا شد، من در بيابان عرفات هر چه اين طرف و آن طرف را نگاه كردم كسي را نديدم. يك مرتبه متوجه شدم كه او حضرت بقية الله ارواحنا فداه بود به خصوص كه او اسم مرا مي دانست، فارسي حرف مي زد، نامش مهدي بود پسر امام حسن عسكري بود!

بالاخره نشستم و زار زار گريه كردم، شرطه فكر مي كردند كه من خوابم برده و سارقين اثاثيه مرا برده اند، دور من جمع شدند، به آنها گفتم: شب است، مشغول مناجات بودم گريه ام شديد شد.

فرداي آن روز كه اهل كاروان به عرفات آمدند من براي روحاني

ص: 199

كاروان قضيه را نقل كردم، او هم براي اهل كاروان جريان را شرح داد، در ميان آنها شوري پيدا شد.

اول غروب شب عرفه نماز مغرب و عشا را خوانديم بعد از نماز با آن كه من به آنها نگفته بودم كه آقا فرموده ند: فردا شب من به خيمه شما مي آيم زيرا شما به عمويم حضرت عباس عليه السلام متوسل مي شويد، خود به خود روحاني كاروان روضه حضرت ابوالفضل عليه السلام را خواند، شوري بر پا شده و اهل كاروان حال خوبي پيدا كرده بودند ولي من دائماً منتظر مقدم مقدس حضرت بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء بودم.

بالاخره نزديك بود روضه تمام شود كه من حوصله ام سرآمد. از ميان مجلس برخاستم و از خيمه بيرون آمدم، ديدم حضرت ولي عصر روحي فداه بيرون خيمه ايستاده اند و به روضه گوش مي دهند و گريه مي كنند، خواستم داد بزنم و به مردم اعلام كنم كه آقا اينجاست، با دست اشاره كردند كه چيزي نگو و در زبان من تصرف فرمودند كه من نتوانستم چيزي بگويم، من اين طرف در خيمه ايستاده بودم و حضرت بقية الله روحي فداه آن طرف خيمه ايستاده بودند و هر دومان بر مصائب حضرت ابوالفضل عليه السلام گريه مي كرديم و من قدرت نداشتم كه حتي يك قدم به طرف حضرت ولي عصر عليه السلام حركت كنم. وقتي روضه تمام شد، آن حضرت هم تشريف بردند.(1)


1- 1. كرامات الحسينيه، جلد 2، صفحه 191 تا 196.

ص: 200

درس هجدهم: مكانهاي مناسب دعا (2)

اشاره

از مكانهايي كه جهت دعا براي امام عصر عليه السلام مناسبت بيشتري دارند، دو مورد را مطرح كرديم. در اين درس به ذكر مورد بعدي مي پردازيم.

دعا در حرم مطهر سامرا و سرداب

سومين مكان مقدس براي دعا در حق حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف حرم مطهر شهر مقدس سامرا است. اين صحن و سراي ملكوتي منزل شخصي و خانه ملكي امام غريبمان است كه از پدران گرامي اشان به ارث برده اند. هر چند كه جاي جاي كره خاكي ملك طلق آن حضرت مي باشد و همه ساكنان زمين مهمانان آن كريم به شمار مي آيند، اما حرم مطهر سامرا اختصاص بيشتري به آن عزيز دارد. اين اختصاص از چند جهت است: يكي اين كه آن جا خانه پدري آن بزرگوار مي باشد كه در آن به دنيا آمده و بزرگ شده اند و طبيعتاً خاطرات زيادي از دوران كودكي خود در آن منزل دارند كه تعلق خاطر ايشان را

ص: 201

به آن مكان مقدس بيشتر مي كند. دوم اين كه مرقد مطهر پدر و جد بزرگوار و نيز مادر گراميشان در آن حرم شريف مي باشد كه به همين جهت قطعاً مي توان گفت حضرتش براي زيارت قبور پدر و جد و مادرشان در آن مكان مكرر حاضر شده و مي شوند. سوم اين كه سرداب مطهر ايشان در آن صحن و سراست كه در منابع تاريخي معتبر به عنوان يكي از محلهاي عبادت آن بزرگوار به ثبت رسيده و مورد علاقه خاص ايشان بوده و هست.

يكي از شيفتگان و دلدادگان آن عزيز سفر كرده كه مقتداي بسياري از امام شناسان زمان غيبت محسوب مي شود، عالم بزرگوار شيعه و آن يگانه اي است كه به سبب انس با حضرت بقية الله ارواحنا فداه، صداي ايشان برايش آشنا بود. او نقل مي كند كه در شب چهار شنبه سيزدهم ماه ذيقعده سال 638 هجري قمري در سامرا به هنگام سحر، صداي دعاي امام خود را شنيدم و آن چه به خاطرم ماند، اين دعا بود:

و ابقهم (احيهم) في عزنا و ملكنا و سلطاننا و دولتنا.(1)

و آنان را در روزگار عزت و پادشاهي و سلطنت و دولت ما باقي (زنده) بدار.

مرحوم سيد بن طاووس عبارات قبل از اين دعا را نقل نكرده تا روشن شود حضرت درباره چه كساني دعا فرموده اند، اما علي القاعده مرجع ضمير «هم» در عبارات ايشان، برخي با همه دوستانشان هستند.

نقل ديگري هم از مرحوم سيد مشهور است كه علامه ميرزا حسين نوري آن را چنين حكايت فرموده است:


1- 1. مهج الدعوات، صفحه 524.

ص: 202

در ملحقات كتاب «انيس العابدين» مذكور است كه نقل شده از ابن طاووس كه او شنيد در سحر در سرداب مقدس از صاحب الامر عليه السلام كه آن جناب مي فرمود:

اللهم ان شيعتنا خلقت من شعاع انوارنا ... و قد فعلوا ذنوباً كثيرة اتكالاً علي حبنا و ولايتنا... .

اما مؤلف بزرگوار كتاب «نجم الثاقب» پس از اين نقل، مي فرمايد:

مؤلف گويد: عبارت اين دعا در مصنفات جمله از متأخرين از علامه مجلسي و معاصرين به نحو ديگر نقل شده و در رساله «جنة المأوي» اشكال كردم در صحت نسبت اصل اين واقعه به جهت نبودن آن در مصنفات صاحب واقعه و مؤلفات متأخرين از او و كتب علامه مجلسي و محدثين معاصرين او بلكه احتمال دادم در آن جا اين كلامه مأخوذ باشد از كلام شيخ رجب بررسي در «مشارق الانوار» ... و عصر او قريب عصر سيد است و چنان چه از سيد چنين عبارتي شايع بوده، او اولي بود به نقل آن به جهت كثرت حرص او بر اين مطالب و اطلاع او بر شواهد بر آنها، اگر چه اين نسبت بعيد نيست از مقام سيد.(1)

برخي از عبارات دعاي منقول در اين حكايت با مضامين احاديث ائمه عليهم السلام تطبيق مي كند و برخي جملات آن به معناي ظاهرش مطابقت كامل با فرمايشهاي اهل بيت عليهم السلام ندارد،(2)

اما صرف نظر از


1- 1. نجم الثاقب، صفحه 454 تا 456.
2- 2. نكته محل تأمل اين است كه شيعيان معمولاً به خاطر اتكال به محبت و ولايت اهل بيت عليهم السلام دست به ارتكاب گناه نمي زنند، هر چند كه در صورت انجام گناه اميدشان به شفاعت ائمه عليهم السلام است اما نه اين كه از ابتدا به سبب تكيه بر ولايت ايشان مرتكب گناه شوند، اين دو مطلب با هم تفاوت دارند!

ص: 203

اين امر با توجه به تشكيك علامه نوري رحمه الله در اسناد حكايت به جناب سيد، دليل كافي براي صحت اين نقل به طور قطعي وجود ندارد. البته همان طور كه خود علامه فرموده است، شنيدن دعاي امام عصر عليه السلام از جناب سيد بن طاووس استبعادي ندارد، بنابراين در عين آن كه به طور قطعي نمي توانيم انتساب اين حكايت را به مرحوم سيد نفي كنيم، اما دليل معتبري هم براي اين اسناد نداريم. آن چه خود آن بزرگوار در كتاب «مهج الدعوات» آورده، همان است كه نقل شد و آن، كثرت و شدت علاقه پدر دلسوز امت امام عصر عليه السلام به دوستان و شيعيانشان به خوبي فهميده مي شود.

اكنون سخن در اين است كه ما به دعا كردن امام عصر عليه السلام در حق دوستانشان يقين داريم و از مكانهايي كه قطعاً محل دعاي ايشان مي باشد، سرداب مقدس و حرم مطهر عسكريين عليهما السلام است. پس آيا شكر نعمتهاي بيكران امام زمان عليه السلام بر ما – كه دعا حضرت تنها يكي از اين نعمتهاست – اقتضا نمي كند كه اگر روزي به آن صحن و سراي ملكوتي راه يافتيم، بيشترين هم خود را براي دعا در حق ايشان به خصوص تعجيل فرجشان اختصاص دهيم؟

دعاهايي كه به خواندن آنها در حرم و سرداب مطهر سامرا نقل شده، به خوبي شدت اهتمام به اين موضوع را مي رساند. يك نمونه از اين دعاها در پايان زيارتي است كه براي هر دو امام بزرگوار – امام

ص: 204

هادي و امام عسكري عليه السلام با هم نقل شده است. در اين زيارت كه از معصومين عليهم اسلام نقل شده، پس از درخواست انتقام الهي از ستمكاران در حق آل محمد صلي الله عليه و آله:

اللهم العن ظالمي ان محمد حقهم و انتقم منهم... .

خدايا ستمكاران به حقوق آل محمد صلي الله عليه و آله را از رحمت خود دور كن و از آنان انتقام بگير... .

عرضه مي داريم:

اللهم عجل فرج وليك و ابن وليك و اجعل فرجنا مع فرجهم يا ارحم الراحمين.(1)

خدايا فرج وليت و پسر وليت را نزديك فرما و فرج ما را با فرج ايشان (اهل بيت عليهم السلام) قرار بده. اي ارحم الراحمين.

نمونه ديگر در اواخر زيارت حضرت نرجس خاتون عليها السلام آمده است كه عرضه مي داريم:

اللهم بحق محمد و آل محمد صل علي محمد و آل محمد و عجل لهم بانتقامك.(2)

خدايا به حق محمد و آل محمد بر محمد و آل محمد درود بفرست و انتقام گيري خود براي ايشان (از دشمنانشان) را تعجيل بفرما.

انسان وقتي خود را در كنار قبر پدر و مادر امام زمانش مي بيند،


1- 1. كامل الزياراتف باب 103، حديث 1.
2- 2. بحار الانوار، جلد 102، صفحه 71، به نقل از مصباح الزائر.

ص: 205

حيفش مي آيد كه براي تعجيل فرج يگانه فرزندشان كه سالها – بلكه قرنها در انتظار اذن خداوند براي ظهورش است، دعا نكند. ما يقين داريم كه پاها و بدن مطهر آن يگانه امام و ذخيره خداوند روي زمين بارها و بارها – در طول بيش از يازده قرن – كنار مرقد مطهر حضرت نرجس خاتون را مبارك كرده است و چه فرصت خوبي است براي عاشقان ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف كه به آن مكان مقدس تبرك جويند و سر و صورت خود را به زميني كه عطر مولانا از آن به مشام مي رسد، معطر نمايند.

راستي چه زيباست كه انسان بتواند جاي پاهاي امامش را بوسه زند و حال كه از ديدار روي نازنينش محروم است، روح و بدن خود را با عطر و بوي محبوبش در كنار قبر مادرش صيقل دهد. اما و هزار اما، اكنون بيش از يك سال است كه دستهاي پليد و خبيث دشمنان امام عصر عليه السلام قبور جد و پدر و مادر ايشان را به مخروبه تبديل كرده و در حقيقت منزل شخصي امامه عليه السلام را ويران ساخته است.1

اين حادثه فجيع و جانگداز در صبح روز چهارشنبه 23 محرم الحرام سال 1427 هجري قمري مصادف با سوم اسفند 1384 هجري شمسي رخ داده و همه مسلمانان واقعي را به عزا نشانده است. و با كمال تأسف همان دستان خبيث و ناپاك، گلدسته هاي باقيمانده از آن حرم شريف را در روز چهارشنبه 27 جمادي الاولي سال 1428 قمري مصادف با 23 خرداد ماه 1386 شمسي تخريب نمودند و به فاصله اندكي (در ماه جمادي الثاني 1428 مصادف با تير ماه 1386) مناره ساعت آن صحن مقدس را نيز با موشك هدف قرار دادند تا به گمان باطل خود، هيچ اثري از آن حريم ملكوتي باقي نگذارند! خداوندا به كوري چشمان اين دشمنان قسم خورده، هر چه زودتر با ظهور صاحب اين بارگاه قدس، شكوه و عظمتي بيش از پيش به ن جا ببخش. الهي آمين.

ص: 206

چقدر تلخ است تحمل اين مصيبت براي دوستان حضرت و چقدر غريب است اين بزرگواري كه محل زيارت خودش و مشتاقانش به اين حالت اسفبار در آمده است. راستي مي توان باور كرد كه نقطه دلخوشي امام غريبمان – كه براي زيارت و خواندن فاتحه و قرآن و نماز هر سال و هر ماه و چه بسا هر هفته و هر روز به آن رفت و آمد داشته و دارند چنين بي رحمانه تخريب شود و اشك از چشمان آن غايب مصيبت ديده سرازير نگردد؟ جايي كه دوستداران ايشان به خاطر اين غم، گريان و نالان شوند، خود آن بزرگوار چه حالي دارند؟!

اما همين جا متذكر مي شويم كه اگر در مصيبت تخريب حرم مطهر سامرا عزادار هستيم – كه بايد باشيم – فراموش نكنيم كه امام زمان عليه السلام به خاطر تخريب ايمان يك جوان شيعه نيز عزادار و غمناك مي شوند.

اگر يكي از دوستان آن حضرت در اين وانفساي زمان غيبت، از مسير دين خارج شود و به انحراف عقيدتي يا فساد اخلاقي مبتلا گردد، قطعاً مولا و پدر مهربانش مصيبت زده مي گردد و چه بسا در غم از دست رفتن ايمان او چشمان مباركشان گريان شود!

آري گوهر ايمان چنان نزد خدا و امام زمان عليه السلام ارزشمند است كه بعيد نيست غصه از دست رفتن يك مؤمن به اندازه تخريب حرم شريف عسكريين عليهما السلام بلكه بيش از آن – آقايمان را رنج بدهد! پس بياييم و در كنار اقامه عزا به خاطر ويران شدن حرم سامرا، براي برخي از جواناني كه به ادله مختلف ايمانشان سست و گاهي از مسير ولايت اهل بيت عليهم السلام خارج مي شوند، عزا بگيريم و آنها كه مي توانند، كاري و تلاشي و اقدامي براي دستگيري از اين يتيمان امام عصر عليه السلام در دوران

ص: 207

دوري از پدرشان انجام دهند. بگذريم.

پس از زيارت حرم مطهر نوبت به انجام اعمال سرداب مقدس مي رسد كه مشحون از زيارت و دعا در حق امام زمان عليه السلام به خصوص در خواست تعجيل فرج ايشان مي باشد.

اگر توفيق تشرف پيدا كنيم، بايد اذن دخول ورود به داخل سرداب را بخوانيم و سپس از آستانه در و پله هاي آن، بوسه زنان پايين برويم و خود را به عرصه آن برسانيم و پس از اداي دو ركعت نماز، دعاي زيبايي را كه مرحوم محدث قمي در كتاب شريف مفاتيح الجنان نقل فرموده بخوانيم و به خداي خود عرضه بداريم:

... اللهم طال الانتظار و شمت بنا الفجار و صعب علينا الانتصار... .(1)

... خدايا انتظار به طول انجاميد و بدكاران ما را شماتت نمودند و پيروزي بر ما مشكل شد... .

اين دردهاي دل را فقط بايد به خداوند گفت، آن هم در زماني كه توفيق زيارت سرداب مطهر پيدا شده است و هم از او خواست تا هر چه زودتر به درد دوري ما از اماممان و تحمل شماتتهاي دشمن پايان بخشد. آخرين عملي كه مرحوم محدث قمي براي سرداب مقدس بيان فرموده، خواندن دعاي: «اللهم عظم البلاء» است كه از منتهاي بزرگي بلا و شدت مصيبت دعا كننده حكايت مي كند. به هر حال از بهترين مكانها براي دعا در حق حضرت ولي عصر عجلالله تعالي فرجه الشريف، حرم مطهر عسكريين عليهم السلام و سرداب مقدس امام عصر عليه السلام مي باشد.


1- 1. بحار الانوار، جلد 102، صفحه 103، به نقل از مصباح الزائر.

ص: 208

درس نوزدهم: مكانهاي مناسب دعا (3)

اشاره

در دو درس گذشته سه مكان مقدس براي دعا در حق امام عصر عليه السلام را معرفي كرديم. در اين درس نيز به معرفي مكانهاي ديگر مي پردازيم.

دعا در حرم مطهر رضوي

يكي ديگر از مكانهاي مقدس كه دعا در حق امام عصر عليه السلام را معرفي كرديم. در اين درس نيز به معرفي مكانهاي ديگر مي پردازيم.

دعا در حرم مطهر رضوي

يكي ديگر از مكانهاي مقدس كه دعا در حق امام زمان عليه السلام مورد تأكيد مي باشد، حرم مطهر رضوي عليه السلام است. ثوابهاي عجيبي براي زيارت امام هشتم عليه السلام در مشهد مقدس نقل شده كه تنها به يكي از آنها اشاره مي كنيم. احمد بن محمد بن ابي نصر برنطي مي گويد:

در نوشته ابوالحسن الرضا عليه السلام ديدم كه فرموده بود:

ابلغ شيعتي ان زيارتي تعدل عند الله الف حجة.

به شيعيانم ابلاغ كنيد كه زيارت من نزد خداوند با هزار حج برابري مي كند.

خدمت امام جواد عليه السلام عرض كردم: هزار حج؟ ايشان فرمودند:

ص: 209

اي و الله و الف الف حجة لمن زارة عارفاٌ بحقه.(1)

آري، قسم به خدا و هزار هزار حج برا هر كس كه او را با معرفت به حقش زيارت كند.

در يكي از زيارتهاي امام هشتم عليه السلام كه از زبان معصومين عليهم السلام نقل شده، به چهارده معصوم عليهم السلام درود مي فرستيم و در صلوات بر آخرين وارث نبي خاتم صلي الله عليه و آله چنين مي خوانيم:

اللهم صلي علي حجتك و وليك و القائم في خلقك صلاة نامية تعجل بها فرجه و تنصره بها و تجعلنا معه في الدنيا و الاخرة.(2)

خدايا بر حجت و وليت و قيام كننده در ميان آفريدگانت درود بفرست، درودي بالنده و پايدار كه به سبب آن، فرج ايشان را تعجيل فرمايي و ياريش فرمايي و ياريش نمايي و ما را در دنيا و آخرت با او همراه گرداني.

همين عبارات دعا شامل بهترين درخواستها ازخداوند براي خودمان است. همراهي با امام عصر عليه السلام در دنيا و آخرت بالاترين آرزوي همه منتظران و دوستداران ايشان مي باشد و كسي كه امام هشتم عليه السلام را زيارت مي كند، بايد به مضامين اين دعاها توجه كرده و قدر آنها را بداند.


1- 1. كامل الزيارات، باب 101، حديث 9.
2- 2. همان، باب 102، حديث 2.

ص: 210

دعا در زير قبه سيد الشهداء عليه السلام

در حلقه هفتم جايگاه منحصر به فرد حائر حسيني عليه السلام را در استجابت دعا روشن ساختيم و دانستيم كه گاهي خود ائمه طاهرين (هم چون امام صادق عليه السلام) كسي را اجير مي كردند تا براي برآورده شدن حاجتشان (مثلاً شفاي بيمارشان) در كنار قبر سيد الشهداء عليه السلام دعا كند.(1)

با اين ترتيب زائر امام حسين عليه السلام بايد از فرصت به دست آمده در سفر زيارت كربلا حداكثر بهره برداري را براي دعا در حق مولاي مظلوم و غريبش بنمايد و در آن حائر شريف، دعاي بر تعجيل فرج امام عصر عليه السلام را در رأس خواسته هايش قرار دهد.

اگر بخواهيم حقيقت مطلب را بدانيم، بايد بگوييم همه ما هم چون اجيراني هستيم كه با خرج مولايمان به زيارت جد شريفش مشرف شده ايم. در اين ادعا هيچ گونه مسامحه و مجامله اي نيست. همه امكانات ما براي سفر به كربلاي معلي به يمن وجود مبارك امام عصر عليه السلام مهيا شده و اگر الطاف خاص آن بزرگوار بر ما نبود، توفيق زيارت مرقد شريف سيد الشهداء عليه السلام را پيدا نمي كرديم. از سلامت و عافيت جسماني گرفته تا امنيت جاني و تمكن مالي و بسياري از شرايط ديگر كه اگر يكي از آنها نبود، موفق به اين سفر زيارتي نمي شديم، همه اينها را مديون عنايت ويژه مولاي محبوبمان هستيم. پس ما بايد خود را اجيراني از جانب آن حضرت بدانيم كه با امكاناتي كه خود ايشان در اختيارمان نهاده، به كربلاي معلي مشرف مي شويم.

در اين صورت آيا حق مضاعف ايشان بر ما اين نيست كه براي رفع


1- 1. وسائل الشيعه، جلد 10، صفحه 421 و 422، حديث 2.

ص: 211

گرفتاري ها و پايان يافتن آلام و مصيبتهاي آن بزرگوار، در كنار قبر جدش سيد الشهداء عليه السلام دست به دعا بلند كنيم؟ ما مي دانيم تحمل رنج غيبت براي ايشان چقدر سخت و ناگوار است، آيا مجازيم كه با بي تفاوتي از كنار غمهاي عزيز زهرا عليها السلام بگذريم و از فرصت به دست آمده در حائر حسيني، براي دعا در حق ايشان استفاده نكنيم؟ آري، بايد غيرت به خرج دهيم و حاجات مولايمان را – كه در رأس آنها تعجيل فرج ايشان است – بر نيازهاي شخصي خودمان مقدم كنيم و از خداوند به هر زباني كه مي دانيم، رفع نگراني هاي تنها باقي مانده الهي – بقية الله الاعظم عليه السلام – را درخواست نماييم. هر دعايي – چه مأثور و چه غير مأثور – در كنار قبر مطهر سيد الشهداء عليه السلام طبق وعده هايي كه ائمه طاهرين عليهم السلام داده اند، مستجاب است. پس به عربي يا فارسي مي توانيم در آن مكان مقدس براي مولاي پنهان از ديدگان خود دعا كنيم.

جالب اين است كه در متن زيارتها و دعاهاي مأثور در حائر حسيني، جملاتي يافت مي شود كه شامل دعا براي تعجيل در فرج امام زمان عليه السلام با عباراتي بسيار گويا و عميق است. به عنوان نمونه زيارتي را جناب ابوحمزه ثمالي از آقا امام صادق عليه اسلام براي جد بزرگوارش سيد الشهداء عليه السلام نقل كرده كه شايد در بين زيارتهاي مأثور از ائمه عليه السلام طولاني ترين آنها باشد. اين زيارت به طور كامل در كتاب شريف «كامل الزيارات» نقل شده و اعمالي را معرفي نموده كه زائر امام حسين عليه السلام از هنگامي كه در وطن خود قصد زيارت كربلا را مي كند، مي تواند انجام دهد.(1)


1- 1. جهت آشنايي با اين زيارت شريف مراجعه كنيد به كتاب «شش گوشه بهشت» اثر نگارنده.

ص: 212

در اواخر اين زيارت معتبر، امام صادق عليه السلام مي فرمايند:

سپس گونه هاي صورت خود را روي قبر مي گذاري و مي گويي:

اللهم رب الحسين اشف صدر الحسين عليه السلام.

خدايا اي پروردگار حسين عليه السلام، قلب حسين عليه السلام را شفا بخش.

اللهم رب الحسين اطلب بدم الحسين عليه السلام.

خدايا اي پروردگار حسين از حسين عليه السلام خونخواهي كن.

اللهم رب الحسين انتقم ممن رضي يقتل الحسين عليه السلام.

خدايا اي پروردگار حسين عليه السلام از هر كس كه به كشته شدن حسين عليه السلام راضي شده، انتقام بگير.

اللهم رب الحسين انتقم ممن خائف الحسين عليه السلام.

خدايا اي پروردگار حسين عليه السلام از هر كه با حسين عليه السلام مخالفت نموده انتقام بگير.

اللهم رب الحسين انتقم ممن فرح يقتل الحسين عليه السلام.(1)

خدايا اي پروردگار حسين عليه السلام از هر كس كه از كشته شدن حسين عليه السلام خوشحال شده انتقام بگير.

روشن است كه اجابت همه اين دعاها تنها و تنها با ظهور ولي دم سيد الشهداء عليه السلام امام عصر عليه السلام – محقق مي گردد. پس هر يك از اين دعاها در حقيقت در خواست تعجيل در فرج مولاي مظلوممان است.

اميدواريم اكنون كه به لطف و عنايت ائمه طاهرين عليهم السلام، طاغوت عراق سرنگون و راه كربلا براي مشتاقان زيارت سيد الشهداء عليه السلام باز


1- 1. كامل الزيارات، باب 79، حديث 23.

ص: 213

شده است، زائران با معرفت با دعاهايشان در آن حرم مطهر، ظهور مولاي غريبمان را به جلو بيندازند و به زودي شاهد تحقق وعده خداوند در اين خصوص باشيم.

دعا در مشاهد مشرفه

علاوه بر حرم امام رضا عليه السلام در مشهد مقدس و حائر شريف حسيني در كربلاي معلي، مشاهده مشرفه ساير چهارده معصوم عليهم السلام نيز مكانهاي بسيار مناسب براي دعا در حق امام عصر عليه السلام هستند. از مضجع شريف نبوي در مدينه منوره و قبر ناپيداي حضرت سيده فاطمه عليها السلام در آن حرم شريف گرفته تا كنار قبور ويران شده چهار امام همام – حضرات امام مجتبي عليه السلام و زين العابدين عليه السلام و امام باقر عليه السلام و امام جعفر صادق عليه السلام – هم چنين حرم با صفاي امير المؤمنين عليه السلام در نجف اشرف و نيز كنار قبور حضرت موسي الكاظم عليه السلام و جواد الائمه عليه السلام در كاظمين، همگي مصاديق اين آيه مباركه قرآن كريم هستند كه مي فرمايد:

«في بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر فيها اسمه...».(1)

در خانه هايي كه خداوند اجازه داده كه عالي مقام باشند و در آنها نام او ياد شود... .

در اين خانه هاي الهي، دعا براي امام عصر عليه السلام اثر و نتيجه بيشتري دارد. از اينها گذشته در حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام و حرم


1- 1. نور، 36، توضيح اين كه مشاهده مشرفه ائمه طاهرين عليهم اسلام مصاديق اين آيه كريمه هستند، در كتاب «در ضيافت ضريح» آمده است.

ص: 214

حضرت مسلم بن عقيل در كوفه و نيز كنار قبر خواهر گرامي سيد الشهداء عليه السلام عقيله بني هاشم عليها السلام و هم چنين حرم با صفاي حضرت رقيه عليها السلام در دمشق و نيز حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام در قم، دعا براي تعجيل فرج امام عصر عليه السلام نبايد مورد غفلت و فراموشي قرار بگيرد. در مرتبه بعد هر مكان مقدسي كه بدن يكي از امام زادگان مدفون است يا كنار قبور علماء و بزرگان تشيع كه آبرومندان درگاه اهل بيت عليهم السلام هستند، موقعيت هاي خوبي براي دعا در حق اما عصر عليه السلام به شمار مي آيند.

دعا در مساجد كوفه، سهله و ...

همه مساجد در روي كره خاكي، خانه هاي خداوند هستند كه عبادت در آنها بسيار مطلوب و مؤثر است و يكي از بزرگترين عبادتها، دعاست، آن هم در حق تنها باقي مانده از اوصياي پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله در ميان مساجد، برخي انتساب خاصي با امام عصر عليه السلام دارند كه لزوم دعا براي ايشان در آن مساجد مؤكد مي شود. مسجد كوفه و مسجد سهله از مساجدي هستند كه افراد شايسته در آنها مكرر خدمت امام زمانشان مشرف شده اند. علاقه خاص امام عليه السلام به اين دو مكان مقدس روشن و واضح است. از امير المؤمنين عليه السلام در فضيلت مسجد كوفه نقل شده كه فرمودند:

لياتين عليه زمان يكون مصلي المهدي من ولدي و مصلي كل مؤمن ...

تقربوا الي الله عزوجل بالصلاة فيه و ارغبوا اليه في قضاء حوائجكم.. .(1)


1- 1. بحار الانوار، جلد 100، صفحه 390، حديث 14، به نقل از امالي صدوق.

ص: 215

يقيناً خواهد آمد زماني كه مسجد كوفه مصلاي (حضرت) مهدي از اولاد من و مصلاي هر مؤمني مي شود... با نماز خواندن در آن به سوي خداي عزوجل تقرب جوييد و براي برآورده شدن نيازهايتان به سوي آن رغبت نماييد.

مطابق احاديث ائمه عليهم السلام اداي هر نماز واجب در مسجد كوفه ثواب يك حج و هر نماز مستحبي ثواب يك عمره دارد.(1)

علاوه بر نماز، آن چه در بحث دعا اهميت دارد، عمل به سفارش امير المؤمنين عليه السلام است كه مسجد كوفه را مكان مناسبي براي برآورده شدن حاجات دانستند. طبيعي است كه بزرگترين حاجت دوستان امام عصر عليه السلام در دوران غيبت، تعجيل فرج ايشان است. بنابراين حق آن است كه در پس اداي نمازهاي مربوط به هر يك از مقامها و ستونهاي مسجد كوفه، مهمترين حاجتي كه از خدا درخواست مي كنيم. سلامت و تعجيل فرج اماممان باشد.

در فضيلت مسجد سهله نيز احاديث متعددي از ائمه طاهرين عليهم السلام نقل شده است. ابوبصير از امام صاق عليه السلام نقل كرده كه فرمودند:

يا ابا محمد كاني اري نزول القائم عليه السلام في مسجد السهلة باهله و عياله.

اي ابا محمد گويي فرود آمدن قائم عليه السلام را در مسجد سهله همراه با اهل و عيال خود مي بينم.

سپس تصريح فرمودند كه اين مسجد شريف منزل امام عصر عليه السلام پس از ظهور خواهد بود، همان طور كه منزل حضرت ادريس و


1- 1. بحار الانوار، جلد 100، صفحه 399، حديث 45، به نقل از كامل الزيارات.

ص: 216

ابراهيم خليل عليهما السلام بوده و خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نكرده مگر آن كه در اين مسجد نماز گزارده است. سپس فرمودند:

و ما صلي فيه احد فدعا الله بنية صادقة الا صرفه الله بقضاء حاجته.(1)

و هيچ كس در آن نماز نمي گزارد كه خدا را صادقانه بخواند، مگر آن كه خداوند او را با برآوردن حاجتش بر مي گرداند.

منتظران امام عصر عليه السلام اگر روزي توفيق نماز خواندن در مسجد سهله را يافتند، مهمترين حاجت خود را كه تعجيل در فرج مولايشان مي باشد، فراموش نمي كنند و در آن مكان مقدس بر اين خواسته خويش اصرار مي ورزند.

دو مسجد ديگر هم در نزديكي مسجد سهله وجود دارد كه به نام دو برادر وفادار به امير المؤمنين عليه السلام نامگذاري شده است. يكي از آنها مسجد صعصعة بن صوحان و ديگري مسجد زيد بن صوحان است كه دعا براي امام عصر عليه السلام در هر دو مكان بسيار مناسب و بجاست. اعمال مربوط به اين مساجد را مرحوم محدث قمي در كتاب شريف مفاتيح الجنان نقل فرموده است. علاوه بر اين مساجد، مسجد جمكران در نزديكي شهر مقدس قم مي باشد كه مورد عنايت خاص امام عصر عليه السلام بوده و هست. حق اين است كه اگر انسان موفق به اداي نمازهاي اين مسجد مقدس شد، مهمترين حاجت خود را رفع غم و غصه هاي اما زمان عليه السلام با اذن ظهورش از جانب خداوند، قرار دهد و براي آن حضرت مقدم بر ديگران دعا نمايد.


1- 1. بحار الانوار، جلد 100، صفحه 436، حديث 7.

ص: 217

درس بيستم: ديگر دعاهاي مأثور

اشاره

تاكنون پنج عنوان از عناوين مربوط به معرفي دعاهاي مأثور براي امام عصر عليه السلام را مطرح كرديم. در اين درس دو عنوان ديگر را مطرح كرده، بحث خود را خاتمه مي دهيم.

دعاهاي غيرمقيد به زمان يا مكان خاص

علاوه بر دعاهاي مأثوري كه در مناسبتهاي خاص وارد شده، دعاهاي بسيار ديگري هم درباره امام عصر عليه السلام وجود دارد كه مقيد به زمان يا مكان خاصي نيستند و در هر موقعيتي مي توان با خواندن آنها تعجيل در فرج حضرت ولي عصر عليه السلام را از خدا درخواست نمود. ما در اين مجال به سه نمونه از اين دعاها اشاره مي كنيم.

ذكر صلوات بر حضرت زهرا عليها السلام

اولين مورد دعايي است كه تحت عنوان صلوات بر حضرت صديقه زهرا عليها السلام از امام حسن عسكري عليه السلام نقل شده و راوي، متن آن را با

ص: 218

املاي آن حضرت نوشته است. اين صلوات مربوط به هر يك از چهارده معصوم عليهم السلام مي باشد كه متن هر يك در كتاب شريف «مفاتيح الجنان» به طور كامل آمده است. در قسمتي از صلوات مربوط به حضرت فاطمه اطه عليها السلام چنين مي خوانيم:

اللهم كن الطالب لها ممن ظلمها و استخف بحقها.

خدايا خودت طالب (خون) او از ستمكارانش و سبك شمارندگان حقش باش.

اللهم و كن الثائر لها بدم اولادها.(1)

خدايا خودت خونخواه او به سبب خون (به ناحق ريخته) فرزندانش باش.

روشن است كه خونخواهي خداوند از كساني كه به حضرت زهرا عليها السلام و فرزندان پاكش ستم روا داشتند، جز با ظهور منتقم ايشان حضرت بقية الله ارواحنا فداه – محقق نمي شود. پس اين دعاها در حقيقت دعا براي تعجيل در فرج منجي عالم مي باشد.

دعاي امام رضا عليه السلام در حق حضرت صاحب الزمان عليه السلام

دومين مورد دعايي است كه «يونس بن عبدالرحمن» از حضرت امام رضا عليه السلام نقل كرده كه ايشان به خواندن آن در حق حضرت صاحب الزمان عليه السلام سفارش فرموده اند. اين دعا را مرحوم سيد بن طاووس به دو صورت از حضرت رضا عليه السلام روايت كرده(2)

و مرحوم محدث قمي هم


1- 1. جمال الاسبوع، صفحه 297.
2- 2. جمال الاسبوع، صفحه 307 تا 314.

ص: 219

در «مفاتيح الجنان» به نقل از «المصباح» شيخ آورده است. آن چه محدث قمي نقل فرموده، بيشتر با نقل اول مرحوم سيد بن طاووس (در كتاب جمال الاسبوع) هماهنگي دارد، هر چند كه مطابقت كامل با آن ندارد.

ضمناٌ اين دعا در «مفاتيح الجنان» جزء اعمال روز جمعه آمده است، ولي در نقل مرحوم سيد، دعا اختصاص به زمان خاصي ندارد و در هر موقعيتي خوانده مي شود. به هر حال چون دعا بسيار دعاي جامع و كاملي است، نبايد از خير خواندن آن گذشت و به هر كدام از رواياتي كه نقل شده، مي توان عمل كرد. مؤلف كتاب «مكيال المكارم في فوائد الدعاء للقائم عليه السلام» در باب هفتم كتاب، هر دو نقل مرحوم سيد را ذكر فرموده است.(1)

دعا با اين عبارت آغاز مي شود: «اللهم ادفع عن وليك...»

صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني

سومين مورد دعايي است كه به صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني معروف است. راوي حديث مي گويد:

در سال دويست و هشتاد و يك هجري قمري با عده اي از همشهري هاي اهل تسن عازم سفر حج شديم. چون به مكه مشرفه رسيديم، يكي از آنها پيشقدم شد و در كوچه اي – كه ميان بازار ليل بود – براي ما خانه اي اجاره نمود.

آن جا خانه حضرت خديجه عليها السلام بود كه به خانه امام رضا عليه السلام مشهور شده بود. در آن خانه پيرزن گندمگوني زندگي مي كرد، چون فهميدم كه آن خانه معروف به دار الرضا عليه السلام است، از


1- 1 مكيال المكارم، جلد2، صفحه 73 تا 80، نقل دوم دعا در كتاب «راز و نياز منتظران» از صفحه 41 تا 46 هم آمده است.

ص: 220

پيرزن پرسيدم: تو چه نسبتي با صاحبان اين خانه داري؟ و اين خانه چرا دار الرضا عليه السلام ناميده شده؟

گفت: من از دوستان اهل بيت عليهم السلام هستم و اين خانه، خانه امام علي بن موسي الرضا عليهما السلام است كه امام حسن عسكر عليه السلام مرا در اين خانه ساكن نموده است و من از خدمتگزاران آن حضرت بودم.

چون اين سخن را از او شنيدم، با او مأنوس شدم و اين راز را از رفقاي مخالف عقيده خودم پنهان كردم.

مدتي كه در آن جا بوديم، برنامه ما چنين بود كه موقعي كه شب از طواف خانه خدا بر مي گشتيم در ايوان خانه مي خوابيديم و درب خانه را مي بستيم و پشت آن سنگ بزرگي – كه از سنگيني آن را مي غلتانيديم – مي گذاشتيم.

در آن ايواني كه ما مي خوابيديم، شبهاي متعدد نوري را مثل نور مشعل مي ديدم. نيز مي ديدم كه درب خانه باز مي شد بدون اين كه كسي از ما درب را باز كند. شخصي متوسط القامه و گندمگون متمايل به زرد لاغر اندام را ديدم كه در چهره او اثر سجده نمايان بود. دو پيراهن و عباي نازكي روي آن بر تن كرده و نعليني قوس دار پوشيده بود. وارد مي شد و به اتاقي كه پيرزن در آن بود بالا مي رفت و پيرزن به ما مي گفت: دخترم در اتاق است و به كسي اجازه نمي داد كه به طرف آن اتاق برود.

هنگامي كه از پله ها بالا مي رفت، نوري را مي ديدم كه بر ايوان مي تابيد، بعد همان نور را در اتاق مي ديدم بدون اين كه چراغي ببينم.

ص: 221

همراهان من هم اين نور را مي ديدند و گمان مي كردند كه آن شخص شوهر موقت دختر پيرزن مي باشد و مي گفتند: اين علويها ازدواج موقت را جايز مي دانند و اين به گمان خودشان حرام بود.

ما او را مي ديديم كه از آن در داخل و خارج مي شد ولي سنگ پشت در به همان حالتي بود كه ما گذاشته بوديم و ما از ترس اسباب و اثاثيه خود، در را مي بستيم و كسي نبود كه در را باز كند يا ببندد، ولي آن شخص داخل مي شد و خارج مي شد و سنگ به همان صورت پشت در بود تا وقتي كه مي خواستم خارج شويم كنار مي گذاشتيم.

چون اين جريان را ديدم، قلبم به تپش افتاد و در وجودم هيبتي احساس كردم. به آن پيرزن ملاطفت نمودم و دوست داشتم قضيه آن شخص را بدانم. به او گفتم: فلاني! دوست دارم بدون اطلاع دوستانم و محرمانه سؤالي از شما بپرسم، اما نمي توانم.

چون ديدي رفقايم نيستند، بيا تا در مورد مسئله اي از تو سؤال كنم.

او در جواب من بلافاصله گفت: من هم مي خواهم رازي را با تو در ميان بگذارم، اما تا حال به خاطر رفقاي تو فرصتي پيش نيامده است.

گفتم: مي خواهي چه بگويي؟

گفت: به تو مي گويد – و كسي را نام نبرد – با رفقا و شركاي خود خشونت و درشتي نكن و با آنان خصومت و نزاع مكن، زيرا آنها دشمنان تو هستند و با آنان مدارا كن.

ص: 222

گفتم: چه كس اين سخن را مي گويد: گفت: من مي گويم.

از هيبتي كه از او در دلم افتاده بود، جرأت نكردم دوباره سؤال را تكرار كنم. گفتم: منظورت كدام رفقاي من است؟ خيال مي كردم منظورش رفقايي بود كه با آنها به حج مشرف شده بودم.

گفت: شركايي كه در شهر تو (اصفهان) و با تو در يك خانه هستند.

البته ميان من و آنها بگو مگويي در امر دين شده بود كه از من سخن چيني و سعايت كرده بودند، و من به همين جهت فرار كردم و مدتي به صورت مخفيانه زندگي مي كردم. متوجه شدم كه منظور آن پيرزن، همانها بودند.

به پيرزن گفتم: تو چه ارتباطي با امام رضا عليه السلام داري؟

گفت: من خدمتگزار حضرت امام حسن عسكري عليه السلام بودم.

چون به اين مطلب يقين كردم، با خود گفتم: خوب است از حضرت غائب صلوات الله عليه از او سؤال كنم؟ و گفتم: تو را به خدا، آيا با چشمهاي خودت او را ديده اي؟

گفت: اي برادر! منن او را به چشم خود نديده ام. من (از سامرا) خارج شدم در حالي كه خواهرم باردار بود و امام حسن (عسكري) عليه السلام به من مژده داد كه در آخر عمرم او را خواهم ديد و فرمود: براي او چنان خواهي بود كه براي من هستي... .

اكنون امام عليه السلام نامه اي همراه با سي دينار به دست يك مرد خراساني – كه زبان عربي را خوب نمي داند – برايم فرستاده اند و به من دستور داده اند كه امسال به حج مشرف شوم. من به شوق ديدار امام عصر عليه السلام آمده ام.

ص: 223

در اين لحظه به دلم افتاد كه آن شخص كه بعضي از شبها به آن خانه مي آيد، خود امام عليه السلام است. ده درهم سالم كه يك سكه رضويه (به نام امام رضا عليه السلام) در بين آنها بود، همراه داشتم و نذر كرده بودم كه آنها را در مقام ابراهيم علهي السلام بيندازم. آنها را بيرون آوردم و به آن پيرزن دادم و با خود گفتم: اگر اينها را به فرزندان حضرت زهرا عليها السلام بدهم، بهتر است از اين كه در مقام ابراهيم عليه السلام بيندازم و ثوابش بيشتر است.

به او گفتم: اين پولها را به مستحقين از اولاد حضرت فاطمه عليها السلام بده، و نيتم اين بود كه شخصي را كه ديده ام، خود آقاست و اين خانم پولها را به ايشان خواهد داد.

پولها را گرفت و به اتاق بالا رفت، پس از زماني آمد و گفت: او مي فرمايد: ما در آنها حقي نداريم، در همان مكاني كه نيت كرده اي (مقام ابراهيم) قرار بده، ولي اين سكه رضويه نزد ما باشد و عوض آن را از ما بگير و در آن مكاني كه نذر كرده اي، بينداز.

همان طور كه فرموده بود، انجام دادم و با خود گفتم: اين همان است كه مأمور بودم از طرف او انجام بدهم، يعني حضرت حجت صلوات الله عليه است.

سپس نسخه اي از توقيعي كه به سوي قاسمبن علاء در آذربايجان صادر شده بود همراه من بود، به او گفتم: اين نسخه را به كسي كه توقيعات حضرت امام غائب صلوات الله عليه را ديده، نشان مي دهي؟ گفت: بده به من، من مي شناسم.

ص: 224

نسخه را به او دادم گمان كردم كه آن پيرزن مي توان خو بخوابد.

گفت: اينجا نمي توانم بخوانم. رفت به اتاق سپس آمد و گفت: اين توقيع صحيح است و در آن توقيع چنين نوشته شده بود: مژده مي دهم شما را به مژده اي كه به كسي نداده ام.

آن گاه گفت: او به تو مي فرمايد: هرگاه به پيامبرت صلوات بفرستي چگونه صلوات مي فرستي؟ گفتم: مي گويم:

اللهم صل علي محمد و آل محمد، و بارك علي محمد و آل محمد، كافضل ما صليت و باركت و ترحمت علي ابراهيم و آل ابراهيم، انك حميد مجيد.

گفت: نه، چون خواستي صلوات، بفرستي به همه آنها صلوات بفرست و هر كدام را نام ببر، گفتم: آري.

چون فردا شد آن پيرزن آمد همراه خود دفتر كوچكي داشت.

گفت: ايشان به تو مي فرمايند: چون خواستي بر پيامبر صلي الله عليه و آله صلوات بفرستي طبق اين نسخه بر او و بر اوصياي او صلوات بفرست.

نسخه را گرفتم و اكنون به آن عمل مي كنم.

چند شب ديدم كه او از اتاق پايين مي آيد و نور چراغ هم چنان روشن است و من در را مي گشودم و دنبال آن نور مي رفتم، ولي كسي را نمي ديدم فقط آن نور را مشاهده مي كردم، تا اين كه وارد مسجد (الحرام) مي شد.

گروهي از مردم شهرهاي مختلف را مي ديدم كه به در اين خانه مي آمدند، برخي نامه هايي به آن پيرزن مي دادند و پيرزن نيز

ص: 225

نوشته هايي به آنها مي داد و با همديگر حرف مي زدند، ولي من سخنان آنها را نمي فهميدم و برخي از آنها را هنگام برگشت در راه ديدم، تا اين كه وارد بغداد شدم.(1)

اين دعاي زيبا كه از ناحيه خود امام زمان عليه السلام مي باشد، در كتاب «مفاتيح الجنان» ضمن اعمال روز جمعه ذكر شده، ولي چنان كه مرحوم صاحب مكيال فرموده، شايسته است كه در هر زماني بر خواندن آن مراقبت و مداومت صورت گيرد.(2)

اما مرحوم سيد بن طاووس در مورد اين صلوات مي فرمايد:

اگر به خاطر عذري تعقيب عصر روز جمعه را ترك كردي، هرگز اين صلوات را ترك مكن، به جهت چيزي كه خداوند جل جلاله – ما را به آن آگاه نموده است.(3)

مرحوم صاحب مكيال در خصوص فرمايش سيد مي فرمايد:

از سفارش سيد استفاده مي شود كه از طرف مولاي ما حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالي فرجه امري در خصوص خواندن اين صلوات به ايشان رسيده است و همين، نشانه صحت روايت آن است.(4)

با وجود اين تأكيدها لزوم اهتمام دوستداران امام عصر عليه السلام به


1- 1. صحيفه مهديه با اعمال اصلاحات در ترجمه به نقل از مصباح المتهجد، صفحه 460، و البلد الامين صفحه 120، و المصباح صفحه 725، و دلائل الامامة صفحه 549، و جمال الاسبوع، صفه 301.
2- 2. مكيال المكارم، جلد 2، صفحه 73.
3- 3. جمال الاسبوع، صفحه 301.
4- 4. مكيال المكارم، جلد 2، صفحه 73.

ص: 226

خواندن اين دعاي شريف روشن مي شود، بهتر است حداقل در عصر روز جمعه، ذكر اين صلوات ترك نشود.

7 – دعاي عهد با امام زمان عليه السلام

آخرين دعايي كه در اين فصل معرفي مي كنيم، دعاي مأثوري از امام محمد باقر عليه السلام است كه به جابر بن يزيد جعفي فرمودند:

هر كس در طول عمرش يك بار اين دعا را بخواند، دعايش در جلد عبوديت نوشته مي شود و در دفتر حضرت قائم عليه السلام بالا مي رود. پس هر زمان كه قائم ما (اهل بيت عليهم السلام) قيام كند، او را به نام خودش و نام پدرش مي خواند. سپس اين نوشته به او داده مي شود و به او گفته مي شود: اين نوشته – همان عهدي كه در دنيا با ما بستي – را بگير و اين فرمايش خداي عزوجل است كه:

«الا من اتخذ عند الرحمن عهداً».(1)

اللهم يا اله الالهة، يا واحد يا احد، يا آخر الاخرين، يا قاهر القاهرين، يا علي يا عظيم، انت العلي الاعلي، علوت فوق كل علو. هذا يا سيدي عهدي و انت منجز وعدي. فصل يا مولاي عهدي و انجز وعدي، امنت بك (و) اسالك بحجابك العربي و بحجابك العجمي و بحجابك العبراني و بحجابك السرياني و بحجابك الرومي و بحجابك الهندي


1- 1. مريم، 87.

ص: 227

و اثبت معرفتك بالعناية الاولي فانك انت الله لا تري و انت بالمنتظر الاعلي.

و اتقرب اليك برسولك المنذر صلي الله عليه و آله، و بعلي امير المؤمنين صلوات الله عليه الهادي، و بالحسن السيد و بالحسين الشهيد سبطي نبيك، و بفاطمة البتول، و بعلي بن الحسين زين العابدين ذي الثفنات، و محمد بن علي الباقر عن علمك، و بجعفر بن محمد الصادق الذي صدق بميثاقك و بميعادك، و بموسي بن جعفر الحصور القائم بعهدك، و بعلي بن موسي الرضا الراضي بحكمك، و بمحمد بن علي الحبر الفاضل المرتضي هاي المسترشدين، و بالحسن علي الطاهر الزكي خزانة الوصيين، و اتقرب اليك بالامام القائم العدل المنتظر المهدي امامنا و ابن امامنا صلوات الله عليهم اجمعين.

يا من جل فعظم و [هو] اهل ذلك فعفا و رحم، يا من قدر فلطف اشكو اليك ضعفي و ما قصر عنه املي من توحيدك

ص: 228

و كنه معرفتك، و اتوجه اليك بالتسمية البيضاء، و بالوحدانية الكبري، التي قصر عنها من ادبر و تولي و امنت بحجابك الاعظم و بكلماتك التامة العليا التي خلقت منها دار البلاء و احللت من احببت جنة المأوي.

و آمنت بالسابقين و الصديقين اصحاب اليمين من المؤمنين [و] خلطوا عملاٌ صالحاً و آخر سيئاً، الا توليني غيرهم و لا تفرق بيني و بينهم غداً، اذا قدت الرضا بفضل القضاء.

آمنت بسرهم و علانيتهم و خواتيم اعمالهم، فانك تحتهم عليها اذا شئئت.

يا من اتحفني بالاقرار بالوحدانية و حياني بمعرفة الربوبية و خلصني من الشك و العمي، رضيت بك رباً و بالاصفياء حججاً و بالمحجوبين انبياء و بالرسل ادلاء و بالمتقين امراء و سامعاً لك مطيعاً.(1)

گفتگوي پاياني

سالهاي سال است كه وقتي ياد و خاطره اصحاب با وفاي سيد الشهداء عليه السلام را مي خوانيم و مي شنويم، آرزو مي كنيم كه: اي كاش همراه آنان بوديم و به رستگاري عظيم نائل مي شديم. فرمايش امام


1- 1. مهج الدعوات، صفحه 598 تا 600.

ص: 229

هشتم عليه السلام را به ربان بن شبيب خوانده ايم و باور كرده ايم كه فرمود:

ان سرك ان يكون لك من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسين عليه السلام فقل متي ما ذكرته: يا ليتني كنت معهم فافوز فوزاً عظيماً.(1)

اگر خوشحال مي شوي از اين كه پاداش كساني را كه در ركاب حسين عليه السلام به شهادت رسيده اند، ببري، هرگاه او را ياد كردي بگو: اي كاش من با آنان بودم، پس به رستگاري بزرگ مي رسيدم.

هر بار كه اين جمله را به زبان آورديم، وارث حسين عليه السلام در نظرمان مجسم شد كه هم چون جد شريفش در زمان غيبت، غريب و تنها مانده و «هل من ناصر ينصرني» سر مي دهد. پيش خود گفتيم: آيا مي شود جان ناقابل ما لياقت فدا شددن در پيش روي نور آل محمد صلي الله عليه و آله را بيابد؟ آيا ممكن است آن عزيززهرا عليها السلام ما را در زمره فدائيانش بپذيرد؟ هر چه به خود مي نگريم، هيچ گونه شايستگي براي آن كه در درگاهش پذيرفته شويم، نمي بينيم. از خود نااميد مي شويم، اما از كرم و بزرگواري مولايمان نه. به اين دلخوشيم كه مولايمان همان گونه كه جدش با حر بن يزيد رياحي رفتار كرد، دست رد بر سينه ما نزند و توبه مان را بپذيرد. حر وقتي خود را ميان بهشت و جهنم مخير ديد و تصميم گرفت كه خود را از جهنم نجات داده، بهشتي شود، در حالي كه دستانش را بر سر گذارده بود، سوار بر اسب به سوي مولايش آمد و با دل شكسته و تائب عرضه داشت:


1- 1. بحار الانوار، جلد 44، صفحه 286، حديث 23، به نقل از عيون اخبار الرضا عليه السلام.

ص: 230

اللهم اليك انبت فتب علي فقد ارعبت قلوب اوليائك و اولاد بنت نبيك.

خدايا به سوي تو بازگشتم، پس توبه ام را بپذير كه من دلهاي دوستانت و فرزندان دختر پيامبرت را لرزاندم.

آن گاه به امام حسين عليه السلام عرضه داشت:

جعلت فداك انا صاحبك الذي حبسك عن الرجوع و جعجع بك و ما ظننت ان القوم يبلغون منك ما اري و انا تائب الي الله تعالي فهل تري لي من توبة؟

فدايت گردم، من همان كسي هستم كه در كنارت قرار گرفت و مانع بازگشت شما شد و كار را بر شما تنگ كرد و من گمان نمي كردم كه اين قوم نسبت به شما به اينجا كه مي بينم، برسند (قصد جان شما را بكند) و من اكنون به سوي خدا بازگشته ام، آيا جا توبه براي من مي بيني؟!

حر چنان خود را شرمنده و سرافكنده مي ديد كه با نگاه به گذشته اش، كاملاً از خود نااميد بود، لذا گفت من توبه كارم، اما آيا جاي تو به راي من وجود دارد؟! اين اظهار، نشانگر كمال نااميدي او از خودش بود كه دقيق ترين معناي توبه همين است. گاهي انسان به زبان توبه مي كند، اما از خودش نااميد نيست و در برخي زواياي قلبش هنوز اتكاي به خود وجود دارد، اين توبه كامل نيست. توبه كامل وقتي است كه انسان هيچ اميدي – بله واقعاً هيچ اميدي – به خودش و كارهايش نداشته باشد. در اين حالت است كه اتكاي انسان فقط و فقط به فضل و لطف خداي متعال خواهد بود و در چنين حالي مشمول رحمت واسعه

ص: 231

الهي واقع مي گردد، حر به همين نقطه رسيده بود كه از همه چيز خود نااميد بود حتي توبه اش! پيش خود نمي گفت كه چون توبه كرده ام، لذا به بهترين بيان به حضرت عرضه داشت كه آيا جاي توبه براي من مي بينيد؟

اينجا بود كه آقايي مولا روح تازه اي در كالبد حر دميده و او را براي جانفشاني در ركاب سرور جوانان بهشت مهيا نمود. حضرت پا مهرباني و رأفت تمام به او فرمودند:

نعم يتوب الله عليك.

آري، خداوند توبه تورا مي پذيرد.

آن گاه حر اجازه خواست كه چون نخستين كسي بود كه راه بر امام عليه السلام بست، اولين شهيد پيش روي آن حضرت باشد. حسين عليه السلام اجازه فرمودند و حر پس از جهادي زيبا كه گروهي از شجاعان و پهلوانان دشمن را به هلاكت رساند، به شهادت رسيد و بدن شريفش را خدمت ابي عبدالله عليه السلام آوردند. حضرت در حالي كه خاك را از روي صورت او پاك مي كردند، فرمودند:

انت الحر كما سمتك امك حراً في الدنيا و الاخرة.(1)

تو آزاد هستي همان طور كه مادرت تو را حر ناميد در دنيا و آخرت.

چنين بود كه حر به آرزويش كه فدا كردن جان به پيشگاه حجت


1- 1. اللهوف، صفحه 103 و 104.

ص: 232

زمان بود، رسيد ما هم با نااميدي كامل از گذشته خود به امام زمانمان عرضه مي داريم: آقا جان! ما هر چند كه راه به روي شما نيستيم و در مقابل شما علناً جبهه نگرفتيم، اما مي دانيم كه با گناهان خود و ناشكريهايي كه نسبت به همه نعمتهاي الهي – و در صدر آنها نعمت وجود و معرفت خود شما – داشته ايم، دل پاك و مقدس شما را آزرده خاطر نموديم و بر خلاف شما عمل كرديم. به همين جهت لياقت فدا كردن جانهاي خود را در ركاب شما نداريم. اما هر بار كه خاطره شهداي كربلا را مي خوانيم يا مي شنويم و غربت و مظلوميت شما مهدي آل محمد صلي الله عليه و آله را مي بينيم، د لمان به درد مي آيد و آرزو مي كنيم كه هم چون حر بتوانيم با فدا كردن جان ناقابل خود، مرهمي بر درد بي كسي و غربت شما باشيم و به اين وسيله از شرمندگي گذشته هاي خود به در آييم. آيا شما ما را مي پذيريد و اجازه دفاع از وجود مقدستان را به ما مي دهيد؟ آيا توبه ما به پيشگاه خداوند مقبول است؟ به زبان حال و مقال خدمتتان عرضه مي داريم:

هل تري لي من توبة؟ و از حضورتان انتظار داريم كه هم چون جد بزرگوارتان – كه از گذشته حر صرف نظر كردند – اعمالي را كه موجبات آزردگي خاطر شما را در گذشته فراهم كرده است، به روي ما نياوريد و بزرگوارانه اجازه جانفشاني در پيشگاهتان را عطايمان فرماييد. اين بزرگترين آرزوي ما در زندگي مان است.

اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

ص: 233

پرسشهاي مفهومي از درسهاي 7 تا 20

1. در مقايسه دعاي غير مأثور و دعاي مأثور به چه نكاتي بايد توجه داشت؟

2. دعاهاي امام گذشته براي تعجيل فرج امام دوازدهم چه وجهي دارد؟

3. يك احتمال در معناي تعبير «سابقهم» را كه در مورد امام عصر عليه السلام و سبقت ايشان بر ساير اهل بيت عليهم السلام به كار رفته، بيان كنيد.

4. رواياتي كه عرضه اعمال بر اهل بيت عليهم السلام را در روزهاي دوشنبه و پنج شنبه بيان كرده اند چگونه با رواياتي كه آن را در هر صبح و شام دانسته اند، قابل جمع است؟

5. خواندن دعاي ندبه در اعياد اربعه چه مناسبتي با اين اعياد دارد؟

6. از اين فرمايش امام رضا عليه السلام كه: «هر كس در ماه رمضان مؤمني را كمك كند، خداي متعال او را براي عبور از صراط كمك مي كند» چه استفاده اي در بحث دعا براي تعجيل فرج امام عصر عليه السلام دانسته شده اند؟

7. چه كساني خونخواه امام حسين عليه السلام دانسته شده اند؟

8. آيا خون خواهي امام حسين عليه السلام به زمان ظهور امام عصر عليه السلام اختصاص دارد يا تحقق آن در زمان غيبت ايشان هم امكان پذير است؟

ص: 234

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109