حلقه دوازهم : سلسله درس های مهدویت : دعا و اجابت

مشخصات كتاب

سرشناسه : بنی هاشمی، سیدمحمد، 1339 -

عنوان و نام پدیدآور : سلسله درس های مهدویت / محمد بنی هاشمی.

مشخصات نشر : تهران: منیر، 1388- 1389.

مشخصات ظاهری : 14 ج.

شابك : دوره : 978-964-539-158-2 ؛ 28000 ریال: ج.1 : 978-964-539-148-3 ؛ 29000 ریال : ج.2 : 978-964-539-149-0 ؛ ج.3 : 978-964-539-150-6 ؛ 31000ریال : ج.4 : 978-964-539-151-3 ؛ 28000ریال : ج.5 : 978-964-539-152-0 ؛ ج.6 : 978-964-539-153-7 ؛ 35000 ریال: ج.7: 978-964-539-208-4 ؛ 26000 ریال: ج. 8 978-964-539-209-1 : ؛ 28000 ریال: ج.9: 978-964-539-210-7 ؛ 35000 ریال: ج.10: 978-964-539-211-4 ؛ 30000 ریال: ج.11 9789645392121 : ؛ 30000 ریال: ج. 12 978-964-539-222-0 : ؛ 35000 ریال: ج.13: 978-964-539-223-7 ؛ 38000 ریال: ج.14: 978-964-539-224-4

وضعیت فهرست نویسی : برونسپاری (فاپا)

یادداشت : ج.1 - 6 (چاپ اول: 1388).

یادداشت : ج.11 (چاپ اول: 1389).

یادداشت : ج.7 - 14 (چاپ اول: 1389).

یادداشت : كتابنامه.

مندرجات : ج.1. معرفت و بندگی.- ج.2. منزلت امام.- ج.3. شناخت امام علیه السلام.- ج.4. لوازم معرفت.- ج.5. نعمت امام علیه السلام.- ج.6. غربت امام عصر علیه السلام.- ج.7. غیبت امام عصر علیه السلام.- ج.8. راز غیبت.- ج.9. رمز ظهور.- ج.10. انتظار فرج.- ج.11. بركات انتظار.- ج.12. دعا و اجابت.- ج.13. دعا برای امام عصر علیه السلام.- ج.14. كیفیت دعا.

موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق -

موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق. - -- احادیث

موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق. - -- غیبت

موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق. - -- دعاها

موضوع : مهدویت

رده بندی كنگره : BP224/ب83س8 1388

رده بندی دیویی : 297/462

شماره كتابشناسی ملی : 1729415

ص:1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

این حلقه به نیابت از

احیاگر مکتب سامرّاء

میرزا محمد حسن شیرازی رحمه الله

به پیشگاه:

يار باوفای سيّد الشهداء علیه السلام

جناب حبيب بن مظاهر اسدی رحمه الله

تقدیم میگردد.

فهرست مطالب

ص: 6

فصل اول: جایگاه اعتقادی دعا – 13

درس اول: شناخت حقیقت دعا – 13

معنای دقیق عبادت – 13

دعا: برترین عبادت – 17

سؤال به همراه دعا – 19

درس دوم: فضیلت دعا – 21

محبوبترین و مبغوض ترین عمل – 21

فضل الهی در فتح باب دعا – 23

بالاترین تقرب به خدا از طریق اهل دعا شدن – 25

درس سوم: دعا، تجلی عبودیت (1) – 30

انگیزه دعا، محتاج دیدن خود به خداوند – 30

دعا: مغز عبادت – 32

تعمیم دعا به امور كوچك و بزرگ – 33

درس چهارم: دعا، تجلی عبودیت (2) – 38

یكسان بودن حال بلا و عافیت در لزوم دعا – 38

ص: 7

برتری دعا بر تلاوت – 41

الهام و اعطای دعا – 43

درس پنجم: اهتمام به امر دعا – 45

ترك دعا، معصیت و گناه – 45

لزوم فراگیر شدن دعا در همه شئون زندگی – 46

منافات نداشتن دعا با كار و زندگی – 48

پرسشهای مفهومی از درسهای 1 تا 5 – 52

فصل دوم: آثار و نتایج دعا – 53

درس ششم: آثار دعا (1) - 53

1 – وسیله پیروزی و مایه دلگرمی (سلاح) – 53

2 – سرازیر شدن روزی – 57

روزی مادی و معنوی – 57

دعا به همراه تلاش برای تحصیل روزی – 60

درس هفتم: آثار دعا (2) – 65

3 – شفای همه دردها – 65

4 – رسیدن به موفقیت و رستگاری – 66

5 – رفع بلاهای نازل شده – 68

وجود و عدم دعا نشانه كوتاه یا بلند بودن مدت بلا – 71

درس هشتم: آثار دعا (3) – 74

6 – دفع بلای مقدر – 74

7 – دفع بلای غیر مقدر – 77

درس نهم: آثار دعا (4) – 82

گناه: منشأ بلا و مصیبت – 82

طلب مغفرت و عافیت – 85

ص: 8

دفع بلا از اهل دعا – 88

پرسشهای مفهومی از درسهای 6 تا 9 – 90

فصل سوم: اجابت دعا – 91

درس دهم: انواع اجابت (1) – 91

معنای عام اجابت – 91

انواع اجابت مثبت – 94

1 – برآوردن حاجت در دنیا – 94

2 – عطای بهتر – 95

3 – رفع بلا یا دفع شر – 96

4 – كفاره گناهان – 98

درس یازدهم: انواع اجابت (2) – 99

5 – ذخیره آخرت – 99

اجابت نكردن مثبت دعا – 104

تعجیل منفی در اجابت دعا – 106

درس دوازدهم – تحقق وعده اجابت – 108

تأخیر در اجابت دعا – 108

انواع تأخیر در اجابت – 109

نهی از استعجال در اجابت دعا – 112

باز بودن باب اجابت دعا – 115

مخفی بودن اجابت در دعاها – 118

پرسشهای مفهوم از درسهای 10 تا 12 – 121

درس سیزدهم: شرایط اجابت (1) – 122

معنای مشروط بودن اجابت – 122

شرط اول دعا كننده – معرفت خداوند – 123

ص: 9

درس چهاردهم: شرایط اجابت (2) – 129

شرط دوم دعا كننده: تقوا – وفا به عهد الهی – 129

درس پانزدهم: شرایط اجابت (3) – 136

شرط سوم دعا كننده: كسب حلال – 136

شرط چهارم دعا كننده: دعا در حال عافیت – 140

درس شانزدهم: شرایط اجابت (4) – 145

شرط اول دعا: اقبال قلبی – 145

شرط دوم دعا: رقت قلب – 149

پرسشهای مفهومی از درسهای 13 تا 16 – 153

درس هفدهم: موانع اجابت (1) – 154

اولین مانع اجابت: پاك نبودن دل – 154

دومین مانع اجابت: حق الناس – 158

سومین مانع اجابت: گناه – 160

درس هجدهم: موانع اجابت (2) – 164

مانع چهارم اجابت: مخالفت با حكمت – 164

مانع پنجم اجابت: كوتاهی در ایجاد اسباب – 166

مانع ششم اجابت – ترك امر به معروف و نهی از منكر – 169

مانع هفتم اجابت: اهل شراب یا آلات موسیقی یا قمار بودن – 170

مانع شدن از اجابت در فرض عدل الهی – 171

درس نوزدهم: اجابت شوندگان (1) – 174

1 – دعا یا نفرین پدر در حق فرزند – 174

2 – دعا یا نفرین مظلوم – 176

3 – دعا یا نفرین مؤمن در مورد كسی كه به او نیكی یا بدی نموده – 176

4 – دعای امام عادل در حق رعیت – 177

5 – دعای فرزند نیكوكار در حق پدرش – 178

ص: 10

6 – دعای عمره گزار – 179

7 – دعای روزه دار – 180

8 – دعای حج گزار – 180

درس بیستم: اجابت شوندگان (2) – 182

9 – دعای جهاد كننده در راه خدا – 182

10 – دعای مریض – 183

11 – دعا پشت سر دیگران – 184

12 – دعای فقیر مؤمن – 187

13 – دعای كودكان امت پیامبر صلی الله علیه و آله – 187

14 – دعای مسافر – 188

15 – دعای قاری قرآن – 188

پرسشهای مفهومی از درسهای 17 تا 20 – 190

فهرست منابع – 191

ص: 11

مقدمه

ص: 12

از دیدگاه پیشوایان گرانقدر ما مهمترین خطر در زمان غیبت، از دست رفتن ایمان و تباه شدن عقاید صحیح است. به همین جهت با تعابیر مختلف نسبت به لغزش اهل ایمان و لزوم توجه به راههای نجات از این خطر هشدار داده اند. هیچ انسان غیر معصوم – اعم از درس خوانده و درس نخوانده – نمی تواند خود را از وقوع درآن چه به «هلاكت در عصر غیبت» تعبیر فرموده اند، مصون و محفوظ بپندارد. از این رو انسان عاقل بیشترین هم و غم خود را در راه شناسایی بیشتر این خطر و راههای نجات و مصونیت از آن، صرف می نماید.

با رجوع به رهنمودهای گرانقدر امامان علیهم السلام بر ما روشن می شود كه یكی از راههای نجات از هلاكت در زمان غیبت «توفیق دعا بر تعجیل فرج امام عصر علیه السلام» در كنار «قول به امامت ایشان» دانسته شده است. جالب این است كه از همین امر – یعنی دعا بر تعجیل فرج – تعبیر به «فرج» شده است.

با این ترتیب روشن می شود كه فرج مؤمنان در زمان غیبت امامشان، در گروه عمل به وظیفه «دعا بر تعجیل فرج» (البته پس از اعتقاد به امامت و دارا بودن معرفت صحیح نسبت به امام علیه السلام) است. این «فرج» شامل خیرات و بركات بسیار زیادی می باشد كه در رأس همه آنها حفظ و صیانت ایمان شخص منتظر و دعا كننده است.

در این حلقه به توضیح جایگاه اعتقادی دعا در فرهنگ دینی، آثار و نتایج آن، معنای اجابت دعا و شرایط و موانع آن، پرداخته ایم.

ص: 13

فصل اول: جایگاه اعتقادی دعا

درس اول: شناخت حقیقت دعا

اشاره

اولین قدم در راه شناخت عمیق و صحیح «دعا»، روشن كردن جایگاه اعتقادی آن در فرهنگ قرآن و روایات است. یكی از بهترین معرفهای این جایگاه فرمایش امام باقر علیه السلام است كه دعا را برترین عبادت دانسته و فرموده اند:

افضل العبادة الدعاء.(1)

معنای دقیق عبادت

ابتدا باید معنای «عبادت» به طور دقیق روشن شود تا این حقیقت كه دعا برترین عبادات است، روشن گردد. برای روشن شدن معنای «عبادت» ابتدا به كتابهای لغت عربی مراجعه می كنیم.


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء باب فضل الدعاء و الحث علیه، حدیث 1.

ص: 14

ابن منظور می نویسد:

اصل العبودیة الخضوع و التذلل ... و لا یقال: عبد یعبد عبادة الا لمن یعبد الله تعالی.(1)

اصل عبودیت عبارت از خضوع و خواری است... و تعبیر «عبد یعبد عبادة» فقط برای كسی كه خدای متعال را عبادت می كند، به كار می رود.

تعبیر دیگر در معنای «عبادت» چنین است:

العبادة الطاعة و نهایة التعظیم لله تعالی.(2)

عبادت عبارت است از اطاعت و بالاترین حد بزرگ داشت خدای متعال.

راغب اصفهانی هم در توضیح عبادت چنین می گوید:

العبودیة اظهار التذلل و العبادة ابلغ منها لانها غایة التذلل و لا یستحقها الا من له غایة الافصال و هو الله تعالی.(3)

عبودیت اظهار خواری است و عبادت رساتر از آن است چون نهایت و بالاترین حد خواری است و تنها شایسته كسی است كه بالاترین فضیلت و برتری را دارد كه همانا خدای متعال می باشد.

از این بیانات و تعابیر مشابهی كه در كتب دیگر لغت و تفسیر وجود


1- 1. لسان العرب، جلد 9، صفحه 11.
2- 2. اقرب الموارد، جلد 3، صفحه 461.
3- 3. المفردات، صفحه 330.

ص: 15

دارد.(1)

می توان چنین برداشت كرد كه «عبادت» عبارت است از خضوع و خواری با اظهار و كوچكی، اما نه هر نوع خضوع و خواری، بلكه بالاترین مرتبه اظهار كوچكی و تعظیم در برابر كسی كه بالاترین درجه فضیلت را داراست. به همین جهت تصریح كرده اند كه این تعبیر فقط شایسته خدای متعال می باشد و در برابر هیچ مخلوقی چنین خضوع و اظهار كوچكی روا نمی باشد.

ما می توانیم نسبت به برخی از مخلوقات خداوند اظهاركوچكی و تذلل داشته باشیم و حتی ایشان را به طور مطلق و بی قید و شرط اطاعت نماییم، اما هیچ كدام از اینها «عبادت» آن مخلوقات نمی باشد، چون تعبیر «غایة التذلل» و «نهایة التعظیم» و امثال آن در حق ایشان صادق نیست. این مفهوم فقط شایسته كسی است كه مستقلاً به خاطر خودش (بذاته) اطاعت و تعظیم قرار می گیرد، نه به خاطر فرمان و خواست دیگری.

توضیح مطلب این است كه ما در برابر برخی از مخلوقات الهی، به حق اظهار كوچكی و تعظیم می كنیم كه درجات خضوع در اینها با یكدیگر متفاوت است. مثلاً اظهار خضوع در برابر پدر و مادر با آن چه نسبت به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و عترت گرامی ایشان علیهم السلام باید داشته باشیم، كاملاً متفاوت است. ما اهل بیت علیهم السلام را به طور مطلق اطاعت و تعظیم می كنیم در حالی كه لزوم راضی نگه داشتن پدر و مادر مشروط و مقید به این است كه آنها از ما انجام معصیتی را طلب نكنند. هم چنین انسان به حكم عقل و نقل باید در برابر استاد و معلم خویش اظهار


1- 1. به عنوان نمونه مراجعه شود به «معجم مقائیس اللغة» جلد 2، صفحه 208، و نیز بیان زمخشری در تفسی كشاف، جلد 1، صفحه 13.

ص: 16

كوچكی و تذلل نماید، اما همه این موارد در یك ویژگی مشترك هستند و آن این كه ما هیچ یك از این مخلوقات را به خاطر خود ایشان و به صورت استقلالی تعظیم نمی كنیم و نباید بكنیم، بلكه همه ایشان اعم از پیامبر صلی الله علیه و آله، ائمه علیهم السالم و والدین و ... را تنها و تنها به خاطر امر الهی و رضای پروردگار، بزرگ می داریم و مورد احترام قرار می دهیم. هم چنین در برابر هر یك فقط در همان حد و قلمرویی كه خدای متعال فرموده، اظهار كوچكی و تذلل می كنیم. دقیقاً به همین سبب است كه خضوع و تذلل در برابر هیچ یك از این مخلوقات، «غایة الخضوع» و «نهایة التذلل» نیسیت. «غایت» و «نهایت» تعابیری هستند كه بالاترین حد و درجه را می رسانند و اظهار كوچكی در برابر هیچ مخلوقی از مخلوقات الهی، بالاترین مرتبه و درجه خضوع نیست، چون آنها را نه به خاطر خودشان بلكه صرفاً به جهت امر خداوند و رضای او مورد تعظیم قرار می دهیم. پس تنها كسی كه به صورت مستقل و به خودش (بذاته) و نه به سبب دیگری – باید مورد اطاعت باشد و در برابرش خضوع و تذلل صورت پذیرد، همانا ذات مقدس پروردگار است كه در این امر شریكی نمی پذیرد. این حقیقت همان مفهوم «عبادت» است كه تنها شایسته خدای متعال می باشد، به طوری كه می گوییم: معبودی جز او نیست و نباید باشد.

حال كه مفهوم دقیق «عبادت» با رجوع به كتب لغت و تفسیر روشن گردید، مصادیق آن را می توانیم با استناد به كتاب (قرآن) و سنت (احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و عترت گرامی ایشان علیهم السلام) شناسایی كنیم. این مصادیق اعمالی هستند كه هر كدام به نوعی می توانند نشانگر نهایت

ص: 17

خضوع و منتهای كوچكی در برابر خداوند متعال باشند. روح همه اینها همان معنایی است كه حقیقت عبادت را بیان می كند و شكل و ظاهر آنها با هم تفاوت دارند. اعمالی چون نماز، روزه، حج، شكر منعم، احسان به والدین و... همگی مصادیق عبادت می باشند. ما همه اینها را تحت عنوان «اعمال عبادی» می شناسیم.

دعا: برترین عبادت

یكی از همین اعمال عبادی «دعا» است كه مورد بحث فعلی ما می باشد. دعا یكی از مظاهر «غایة الخضوع» به پیشگاه خداوند است كه به همین جهت نوعی «عبادت» محسوب می شود. حال اگر به عمل «دعا» به عنوان یك عبادت توجه كنیم و اظهار خضوع و تعظیمی را كه در آن وجود دارد، مورد دقت قرار دهیم، تصدیق می كنیم كه دعا از جهتی بالاترین مظهر خضوع و اظهار كوچكی به پیشگاه الهی است.

بنده در حال دعا كردن، ناداری و ناچیزی خود را در برابر معبودش بهتر از حالات دیگر وجدان می كند و آن گاه كه خدای خود را می خواند، با همه وجود، احتیاج خود را به خالقش اظهار می دارد. او در هنگام دعا هیچ تكیه و پناهگاهی جز پروردگار برا خود نمی شناسد و به همین انگیزه دست نیاز به درگاه بی نیاز او بلند می كند.

با توجه به معنای «عبادت» می توان گفت كه: هر چه انسان كوچكی و فقر خود را در برابر خداوند بیشتر وجدان نماید، روح عبادت كه همان اظهار تذلل و خضوع است، بیشتر و عمیقتر صدق می كند. حال دعا زمانی است كه انسان ماهیت فقیر و گدای خود را بهتر از هر وقت دیگری می یابد و به همین جهت است كه در برابر كسی كه او را بی نیاز

ص: 18

محض می داند (خدای متعال) بیش از هر شرایط دیگری احساس كوچكی و خواری می نماید این است كه می توانیم یك پایه وجدانی برای فرمایش امام باقر علیه السلام كه دعا را برترین عبادت دانسته اند، مطرح كنیم و آن را از صمیم جان بپذیریم.

نكته مهمی كه تذكر آن، وجدان این مطلب را بهتر و عمیق تر می كند، این است كه دعا در لغت به معنای «خواندن» می باشد و خواندن خدوند كه نوعی عبادت به شمار می آید، با خواندن مخلوقات، متفاوت و بلكه متباین است. كسی كه خدای خود را می خواند، اعتقادش این است كه او همه كاره مطلق است و هیچ كس در كنار او (عرض او) كاره ای نیست. سر رشته همه امور فقط به دست اوست و هیچ چیز و هیچ كس بدون اذن او صاحب هیچ قدرت و مبدأ هیچ اثری نمی باشد. همین اعتقاد است كه خواندن خداوند را مصداق عبادت او می گرداند و چون در مورد هیچ مخلوقی چنین اعتقادی روا نیست، پس نوع خواندن مخلوقات با خواندن خداوند، سنخیت ندارد. بنابراین خواندن مخلوقات نباید نظیر خواندن خدا باشد و اگر كسی به این مطلب اساسی توجه نكند و در مقام اعتقاد، مخلوقی را در عرض خداوند منشأ اثر بداند، در خواندن او به شرك در عبادت گرفتار می گردد. اما اگر در اعتقادش خطا نكند، در دعا و خواندن مخلوقات گرفتار شرك نمی شود.

نتیجه این كه صرف خواندن همراه با اظهار تذلل و خضوع در مقابل دیگری، عبادت او محسوب نمی شود. مهم، نوع اعتقادی است كه دعا كننده در مورد كسی كه او را می خواند، در دل دارد. بنابراین خواندن

ص: 19

غیر خداوند بدون اعتقاد به الوهیت او هیچ گونه محذوری ندارد و لازمه اش شرك در عبادت خدا نیست. بلكه اگر خواندن كسانی (چون اهل بیت علیهم السلام) محبوب خداوند به دستور او باشد، خواندن ایشان – با اعقتاد صحیح در حق آنان – مصداقی از عبادت خداوند محسوب می گردد.

سؤال به همراه دعا

نكته دیگری كه توجه به آن در شناخت عمیق تر دعا مؤثر می باشد، این حقیقت است كه دعای پروردگار معمولاً با «سؤال» از او همراه است. سؤال یعنی درخواست و تقاضا و درخواستی از او قرین می كند.

سؤال از پروردگار هم با سؤال از دیگران (مخلوقات) متفاوت است.

سؤال ما از او به معنای درخواست كسی است كه از خود هیچ ندارد، از كسی كه همه چیز فقط به دست اوست. این گونه درخواست منحصر به ذات مقدس الهی است، چون نسبت به دیگران، اعتقادی كه بیان شد، روا نمی باشد.

به همین جهت سؤال از خدای متعالی نوعی عبادت و بلكه افضل عبادات به شمار آمده، همان گونه كه دعا نیز «افضل العبادة» دانسته شده است. سدیر می گوید از امام محمد باقر علیه السلام پرسیدم:

ای العبادة افضل؟

ایشان فرمودند:

ما من شیء افضل عند الله عزوجل من ان یسأل و

ص: 20

یطلب مما عنده.(1)

هیچ چیز نزد خدای عزوجل با فضیلت تر از این نیست كه از او سؤال شود و از آن چه نزد اوست، خواسته شود.

می بینیم كه همان تعابیری كه در فضیلت دعا بیان شده، در خصوص سؤال و درخواست از خداوند نیز به كار رفته است. این امر نشانگر همدوش بودن دعا و سؤال در عمل و در فضیلت می باشد.

به هر حال كلمه «دعا» بیشتر در مواردی به كار می رود كه نوعی سؤال و درخواست از خدای متعال هم در ضمن آن وجود دارد، اما گاهی هم دعا با سؤال همراه نیست و این هم خود مصداقی از عبادت به شمار می آید.


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعا، باب فضل الدعاء...، حدیث 2.

ص: 21

درس دوم: فضیلت دعا

محبوبترین و مبغوض ترین عمل

دعا (خواندن خداوند) چه همراه با سؤال از او و چه بدون سؤال – بهترین نماد و شكل اظهار غایت و منتهای خضوع است و می توانیم آن را با فضیلت ترین و محبوبترین عبادت بدانیم.

امام جعفر صادق علیه السلام به نقل از جد شریفشان حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند:

احب الاعمال الی الله عزوجل فی الارض الدعاء.(1)

محبوبترین اعمال نزد خدای عزوجل در زمین، دعاست.

در مقابل، كسی كه از انجام این محبوبترین عمل، استكبار ورزد، مبغوض ترین خلق نزد خداوند به حساب می آید. این گونه استكبار هم در برابر دعا و هم نسبت به سؤال از پروردگار متعال مورد مذمت قرار گرفته است.


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعا، باب فضل الدعاء...، حدیث 8.

ص: 22

امام محمد باقر علیه السلام فرمودند:

ان الله عزوجل یقول:

وَقَالَ رَ بُّكُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَكْبِرُ ونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِ ینَ (1)

قال علیه السلام هو الدعاء.(2)

خدای عزوجل می فرماید: «كسانی كه از عبادت من استكبار می ورزند، به زودی با سرافكندگی داخل جهنم می شوند».

امام علیه السلام فرمودند: مقصود (از عبادت در آیه شریفه) دعاست.

همین امام بزرگوار علیه السلام در مورد استكبار ورزیدن از سؤال پروردگار فرمودند:

ما احد ابغض الی الله عزوجل ممن یستكبر عن عبادته و لا یسأل ما عنده.(3)

هیچ كس نزد خدای عزوجل مبغوض تر نیست از آن كه از عبادت او استكبار ورزد و از او چیزی طلب نكند.

تعبیر «استكبار» كه در آیه مباركه و حدیث شریف به كار رفته، یك امر قلبی و اعتقادی است و به صرف این كه كسی در عمل دعا و سؤال نكند، محقق نمی گردد. مهم این است كه انسان موحد و عبد خداوند قلباً معتقد باشد كه باید رفع نیازهایش را از پروردگارش طلب كند و خود را به طور كامل و از هر جهت محتاج او ببیند و حاضر باشد كه در پیشگاه ذات مقدس ربوبی تذلل و كوچكی كند، در حقیقت خود را گدای پروردگارش بداند وبه این گدایی با تمام وجود اعتراف و اقرار


1- 1. مؤمن، 60.
2- 2. اصول كافی، كتاب الدعا، باب فضل الدعاء...، حدیث 1.
3- 3. همان، حدیث 2.

ص: 23

نماید. كسی كه چنین اعتقادی ندارد و قلباً خود را در برابر خالق خویش گدا و محتاج نمی بیند، طبیعتاً در برآوردن شدن حاجاتش به درگاه ربوبی روی نمی آورد و همه امیدش به عطا و فیض الهی نیست. همین بی اعتقادی است كه منشأ استكبار از عبادت و دعا یا سؤال می شود.

استكبار به این است كه بنده خود را بزرگتر و بالاتر از این بداند كه در خانه خداوند گدایی و كوچكی نموده، در خواستهایش را از او طلب نماید. این معنا دقیقاً نقطه مقابل روح و اساس بندگی خداوند است و به همین جهت مبغوض ترین عمل نزد او به حساب می آید.

در ادامه مباحث خواهیم گفت كه مهمترین ویژگی در كیفیت صحیح و مطلوب دعا به پیشگاه الهی همانا ناامیدی از خلق و امید بستن محض به خدای متعال می باشد. (1)

این همان شرطی است كه روح اصلی دعا را تشكیل می دهد و كسی كه قلباً از این حالت سر باز زند و تسلیم نباشد، به ورطه استكبار از بندگی خداوند در می غلتد. پس حالت استكبار از دعا كردن یك نوع انكار قلبی نسبت به همه كار بودن خداوند در رفع نیازهای انسان می باشد كه همین انكار، علت و سبب دعا نكردن او در مواقع احتیاجش است.

فضل الهی در فتح باب دعا

باید توجه داشت كه كوچك دیدن خود در برابر پروردگار متعال و اظهار خضوع كردن در پیشگاه با عظمت او – كه از آن به «گدایی كردن» تعبیر می كنیم – موجب هیچ گونه سرافكندگی و خواری برای انسان نیست. توفیق تذلل و اظهار كوچكی در مقابل ذات مقدس الهی نعمت


1- 1. رجوع شود به فصل اول از حلقه بعدی.

ص: 24

بزرگی است كه به عنایت خاص او به بنده عطا می شو و هر كس چنین عطایی یابد، باید به داشتن آن افتخار نماید. در حقیقت خدای بی نیاز از روی فضل و منت خویش بر بندگان اجازه فرموده كه او را بخوانند و بدون وجود مانع و حجابی با رب خود سخن بگویند. سپس با لطف عمیم خویش به آنان وعده اجابت هم داده است. امیر مؤمنان علیه السلام از همین فضل بزرگ الهی در نامه ای به فرزند خویش چنین پرده برداشته اند:

اعلم ان الذی بیده خزائن السماوات و الارض قثد اذن لك فی الدعاء و تكفل لك بالاجابة و امرك ان تساله لیعطیك ... و لم یجعل بینك و بینه من یعجبك عنه... ثم جعل فی یدیك مفاتیح خزائنه بما اذن لك فیه من مسالته.(1)

بدان همان كسی كه گنجینه های آسمانها و زمین به دستش است، به تو اجازه داده و برایت اجابت را تضمین كرده و دستور فرموده از او بخواهی تا به تو عطا فرماید... و میان تو و خودش حاجب و مانعی قرار نداده است... پس با صدور اجازه سؤال به تو، كلیدهای گنجینه هایش را در دست تو گذاشته است.

توجه به این حقیقت، بسیار مهم و درس آموز است كه خداوند از روی فضل خویش اجازه دعا و سؤال از خود را به انسان عطا فرموده و این نعمت بدون هیچ استحقاقی نصیب ما شده است. به عبارت دیگر صدور این اجازه بر خدا واجب نبوده و انسان حقی از این بابت بر


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 301، به نقل از نهج البلاغه.

ص: 25

پروردگارش نداشته است. حضرت زین العابدین علیه السلام در دعای سحر ماه مبارك رمضان به پیشگاه خدای متعال چنین عرضه می داشتند:

جعلت ... بدعائك توسلی من غیر استحقاق لاستماعك منی... بل لثقتی بكرمك...(1)

از طریق خوانن تو به تو توسل نمودم بدون آن كه استحقاق شنیدن دعایم را از جانب تو داشته باشم... بلكه صرفاً از روی اعتمادم به كرم تو (چنین كردم).

بنده حقیقی خداوند خود را مستحق شنیدن دعایش از جانب او نمی داند بلكه وعده پروردگار است كه در او انگیزه دعا را ایجاد می كند.

چنین شخصی تنها متكایش فضل و منت خدایش است، نه این كه خود را در شنیده شدن دعایش صاحب حق و طلب كار بشمارد.

بالاترین تقرب به خدا از طریق اهل دعا شدن

اولین قدم در مسیر شناخت جایگاه حقیقی دعا، دانستن قدر و منزلت این فضل بزرگ الهی است. مطابق تعالیم اهل بیت علیهم السلام دعا می تواند انسان را به مقام و منزلتی برساند كه از غیر آن طریق رسیدن به آن مسیر نمی باشد. امام صادق علیه السلام در یكی از فرمایشهای خود در این باره فرمودند:

ان عندالله عزوجل منزلة لاتنال الا بمسألة ولو ان عبداً سد فاه و لم یسال لم یعط شیئاً فسل تعط.(2)


1- 1. بحار الانوار، جلد 98، صفحه 83، به نقل از اقبال الاعمال.
2- 2. اصول كافی، كتاب الدعا، باب فضل الدعاء...، حدیث 3.

ص: 26

همانا نزد خدای عزوجل منزلتی است كه جز با سؤال و درخواست به دست نمی آید و اگر بنده ای دهانش را ببندد و چیزی نخواهد، چیزی به او داده نمی شود، پس درخواست كن تا به تو عطا شود.

نظیر همین بیان از همان امام بزرگوار در مورد دعا چنین نقل شده است:

علیكم بالدعاء فانكم لا تقربون بمثله.(1)

بر شما باد به این كه اهل دعا باشید زیرا از هیچ طریقی مانند آن تقرب (به خداوند) پیدا نمی كنید.

شناخت همین حقیقت انسان را به توجه بیشتر به این بهترین وسیله تقرب، تشویق و ترغیب می نماید و اگر اهل دعا شود، طبق وعده امام صادق علیه السلام به بالاترین درجات تقرب الهی نائل می گردد. این كه گفتیم «اهل دعا» شود، به این جهت است كه آن حضرت در ادامه فرمایش خود، چنین فرمودند:

لا تتركوا صغیرة لصغرها ان تدعوا بها ان صاحب الصغار هو صاحب الكبار.(2)

كوچك بودن یك چیز مانع دعا و درخواست آن نشود چون برآوردن نیازهای كوچك به دست همان كسی است كه نیازهای بزرگ را برآورده می كند.

چگونه می توان به این حدیث گرانقدر عمل كرد؟ آیا ما چنین هستیم؟ آیا تاكنون غذای روزمان را از خداوند خواسته ایم؟ چند بار


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعا، باب فضل الدعاء...، حدیث 6.
2- 2. همان.

ص: 27

اتفاق افتاده كه در یك صبحی این گونه دعا كنیم: خدایا امروز ما را گرسنه نگذار؟!

عموماً چنین است كه ما – با وجود اعتقادی كه به اهمیت دعا و تأثیر آن داریم – در اموری كه خود آنها را بزرگ و سخت می شماریم، زیاد دعا می كنیم، ولی درباره چیزهایی كه از نظر ما كوچك هستند، اهمیت زیادی به دعا كردن در مورد آنها نمی دهیم. مثلاً در بیماریهای سخت و صعب العلاج دست به دعا و توسل بلند می كنیم، اما در بیماریهایی هم چون سرما خوردگی ساده به آن صورت خود را محتاج دعا كردن نمی بینیم. چرا چنین است؟ آیا یك بیماری عادی و معمولی بدون عنایت و لطف خداوند، رفع می شود؟ آیا شفابخشی برای خدا در بیماریهای سخت در مقایسه با مرضهای ساده، مشكل تر است؟!

جواب این سؤالها از جهت نظری روشن و بدیهی است، اما در عمل چنین نیست. ما چون دیده ایم كه بیماری سرماخوردگی با خوردن چند قرص و رعایت پرهیز از برخی غذاها معمولاً رفع می شود، در هنگام ابتلای به آن، زیاد به یاد خداوند و شفا دادن او نمی افتیم و ناخودآگاه به همان قرص و شربت و ... اعتماد می كنیم ولی در بیماریهایی چون سرطان چنین نیست، بلكه بیش از هر چیز و پیش از هر كار به دعا و توسل روی می آوریم و با این كه به معالجات پزشكی می پردازیم، ولی امیدمان به شفابخشی خدای متعال است. البته این امر به طور اكثری چنین است و گرنه افراد خاص و زبده ای هستند كه حال دعای ایشان به پیشگاه خداوند در این دو حال تفاوتی نمی كند.

نكته ای كه باید در این خصوص مورد توجه قرار گیرد این است كه از جهت اعتقادی هیچ فرقی یان تأثیر خواست الهی در رفع نیازهای به

ص: 28

ظاهر و كوچك و نیازهای بزرگ وجود ندارد. خدایی كه سرماخوردگی را شفا می دهد، همان خدایی است كه شفای سرطان هم به دست اوست و برای او این دو بیماری تفاوتی از جهت شفا دادن ندارند. هم چنین است اگر نیاز به مال فراوانی داشته باشیم كه به طور عادی امكان به دست آوردنش بر ایمان وجود نداشته باشد، بسیار دعا می كنیم در حالی كه برای به دست آوردن غذای روزانه خود چنان دست به دعا بر نمی داریم. اما خدایی كه می تواند پول هنگفت را در یك روز به ما برساند، همان خدایی است كه هزینه غذای یك روز ما را تأمین می كند.

اگر كسی همین اعتقاد را در خود زنده و آشكار و فراگیر نماید، حال دعا كردن در او تقویت می شود و عمومیت می یابد. باید دانست كه شفای سرماخوردگی همان قدر مهم است كه شفای سرطان اهمیت دارد، هم چنین اهمیت به دست آوردن وعده غذای یك روز از تحصیل هزینه مخارج یك عمر انسان كمتر نمی باشد. در هر دو حالت این خداست كه اگر بخواهد، اسباب و وسائلش را فراهم می كند تا نیاز انسان رفع شود و اگر هم نخواهد، به هیچ وسیله ای و از هیچ راهی خواسته انسان برآورده نمی شود. اگر كسی خوب این نكته را دریابد و دائماً در قلب و فكر خود آن را تلقین و تثبیت نماید، آن وقت می تواند به فرمایش امام صادق علیه السلام عمل كند كه فرمودند:

كوچك بودن یك چیز مانع و درخواست آن از خدا نگردد.

تنها در این صورت است كه فرهنگ دعا كردن در زندگی انسان عمومی و فراگیر می شود. ما چون به وقوع مكرر یك سری امور عادت كرده ایم، انجام شدن آنها را عادی و معمولی می انگاریم و برای آن چه كه

ص: 29

به وقوعش عادت نكرده ایم، حساب دیگری باز می كنیم. مثلاً چون همیشه غذای روزمان فراهم بوده و هیچ گاه گرسنه و بی غذا نمانده ایم، آن را عادی و معمولی می دانیم، ولی چون همیشه در مسابقه ای كه جایزه ارزشمندی را نصیب برنده آن می كند، برنده نبوده ایم، برای آن حساب دیگری باز می كنیم. به تعبیر دیگر به امور استثنایی در زندگی خود اهمیتی می دهیم كه برای امور عادی و متداول قائل نیستیم. این در حالی است كه در حقیقت همه اینها به یك اندازه مهم هستند و عادی شدن برخی از آنها در زندگی روزمره ما چیزی از اهمیت آنها نمی كاهد. فقط اگر یك روز همان چیزی را كه برایمان عادی شده، به دست نیاوریمف تازه اهمیت آن برایمان روشن می شود.

پس هر چند كه امور عادی و غیر عادی برای ما تفاوت دارند، اما از دیدگاه مورد بحث ما در امر دعا باید همه آنها را به یك چشم بنگریم و برای رفع نیازهای عادی و روزمره خود به همان اندازه به دعا اهمیت بدهیم كه در امور خاص و استثنایی چنین می كنیم. این گونه، انسان «اهل دعا» می گردد. چنین شخصی برای به دست آوردن غذای روزانه اش دعا می كند. برای این كه وقتی از خانه بیرون می رود، وسیله نقلیه مناسبی پیدا كند، دعا می كند برای این كه فرزندش كه به مدرسه رفته، سالم به خانه برگردد، دعا می كند. برای این كه در هنگام راه رفتن پایش نلغزد و به زمین نخورد، دعا می كند و ... به این صورت حال دعا برای انسان مؤمن و معتقد به خدا همواره وجود دارد و همه چیز – چه كوچك و چه بزرگ – برایش اهمیت دارد و در مورد همه آنها معتقد است كه باید خداوند لطف كند تا او به گرفتاری مادی یا معنوی مبتلا نشود و همواره خود را محتاج دستگیری و عنایت الهی می بیند.

ص: 30

درس سوم: دعا، تجلی عبودیت (1)

انگیزه دعا: محتاج دیدن خود به خداوند

این كه انسان خود را همیشه و در همه چیز محتاج و نیازمند خدایش بداند، نعمت بسیار بزرگی است كه اگر به لطف الهی حاصل شود، مهمترین انگیزه برای دعا و سؤال از درگاه پروردگار در انسان به وجود می آید. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در ضمن وصیت خود به جناب ابوذر فرمودند:

ای ابوذر جبرئیل سوار بر استری خاكستری تمام گنجینه های دنیا را برای من آورد و به من گفت: این محمد! این گنجینه های دنیاست و گرفتن آنها چیزی از بهره و منزلت تو نزد پروردگارت نمی كاهد. من گفتم:

حبیبی جبرئیل لا حاجة لی فیها، اذا شبعت شكرت ربی و اذا جعت سالته.(1)


1- 1. مكارم الاخلاق، صفحه 463.

ص: 31

ای دوست من، جبرئیل ما به اینها نیازی نیست، هرگاه سیر شوم، پروردگارم را سپاس می گزارم و آن گاه كه گرسنه شوم، از او درخواست و سؤال می كنم.

پاسخی كه رسول خدا صلی الله علیه و آله به پیشنهاد جبرئیل داده اند، نشانگر یكی از حكمتهای نپذیرفتن خواسته اوست. ایشان معتقد بودند كه اگر گنجینه های دنیا را در اختیار می داشتند، چه بسا در هنگام گرسنگی دست نیاز به درگاه خداوند بلند نمی كردند و احتیاج خود را به ذات بی نیاز الهی چنان كه باید، وجدان نمی كردند. به همین جهت ترجیح دادند كه آن گنجینه ها را در اختیار نداشته باشند تا این كه وقتی گرسنه می شوند، از خدا بخواهند تا نیازشان را رفع نماید.

این فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله حاوی نكته تربیتی بسیار مهمی است كه همه انسانها به خصوص اهل ایمان در تهذیب نفس خویش و تقرب به خدای متعال به آن نیازمندند. آن نكته این است كه انسان اگر همیشه خود را بی نیاز ببیند، آن طور كه شایسته است، در خانه خداوند نمی رود و از او درخواست نمی كند. اما اگر در موردی خود را محتاج ببیند، آن وقت اهل دعا و سؤال از پروردگار می گردد. بنابراین وجدان نیاز به خدای متعال از بزرگترین نعمتهای اوست كه نصیب برخی می فرماید. به طور كلی این كه انسان نیازهایش را از خداوند طلب كند و آنها را به زبان بیاورد، عبادت او محسوب می شود و مورد پسند ذات پاكش می باشد. حضرت صادق علیه السلام فرمودند:

ان الله تبارك و تعالی یعلم ما یرید العبد اذا دعاه ولكنه یحب ان تبث الیه الحوائج فاذا دعوت فسم حاجتك.(1)


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعا، باب تسمیة الحاجة فی الدعاء، حدیث 1.

ص: 32

خدای متعال حاجت بنده اش را – آن گاه كه او را می خواند – می داند ولی دوست دارد كه نیازها به درگاهش عرضه شود، پس هنگامی كه دعا می كنی، نیازت را به زبان بیاور.

روشن است كه دوست داشتن خداوند به جهت فایده ای كه خود می برد، نیست او بی نیاز مطلق است و بندگانش چه نیازهای خود رابه زبان بیاورند یا در دل نگه دارند، به حال او تفاوتی نمی كند. اما به زبان آوردن حاجات، نیاز انسان را به خداوند برای خود بنده وجدانی تر و ملموس تر می سازد و این همان حقیقتی است كه روح بندگی خدا را تشكیل می دهد و لذا بسیار بسیار ارزشمند و قیمتی است.

دعا: مغز عبادت

یكی از حكمتهای گرفتار شدن انسان به وسیله خداوند، این است كه احتیاج و عجز او را برایش آشكار سازد و زمینه دعا و تضرع را در او فراهم آورد در قرآن كریم به این حقیقت مهم چنین اشاره شده است:

وَلَقَدْ أَرْ سَلْنَا إِلَىٰ أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّ اءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّ عُونَ ﴿٤٢﴾ فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّ عُوا وَلَ_ٰكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا كَانُوا یَعْمَلُونَ (1)


1- 1. انعام، 42. انعام، 43.

ص: 33

در این آیات به روشنی بیان شده، كه یكی از حكمتهای گرفتار ساختن بندگان به سختی و بیچارگی این است كه آنها درمانده شده، در پیشگاه الهی به زاری و تضرع بیفتند و آنان كه چنین نكردند به این سبب بوده كه فریب شیطان را خورده، دلهایشان را قساوت گرفته است.

فراموش نشود كه هدف از خلقت انسان چیزی جز بندگی خدا نبوده است و روح این بندگی همانا یافتن عجز و بیچارگی و نیاز است كه انسان را به در خانه خدا برده، دستش را به درگاه بی نیازش بلند می سازد.

اینجاست كه جایگاه و منزلت دعا به خوبی روشن می گردد، چون روح دعا چیزی جز اظهار ناداری انسان و طلب رفع نیاز از خدای بی نیاز نیست. بنابراین صحت فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله برای ما وجدانی می شود كه فرمودند:

الدعاء مخ العبادة.(1)

مغز هر چیز لب و حقیقت آن می باشد و دعا نیز مغز و لب عبادت خداوند است.

تعمیم دعا به امور كوچك و بزرگ

با توجه به این مطالب انسان مؤمن سعی می كند كه حال دعا را در خود نسبت به همه نیازهایش – اعم از كوچك و بزرگ – تقویت نماید


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 300، حدیث 37، به نقل از الدعوات راوندی.

ص: 34

و در این مسیر فرمایش رسول مكرم اسلام صلی الله علیه و آله را الگوی خویش سازد كه فرمودند:

الدعا مخ العباده (1)

هر نیازی كه برایتان پیش می آید از خدای عزوجل (رفع آن را) درخواست كنید حتی بند كفش (تابستانی) چرا كه اگر (خداوند) آن را فراهم نسازد، درست نمی شود.

سفارش رسول اكرم صلی الله علیه و آله این است كه رفع همه نیازهایتان را از خداوند طلب كنید، هر چند كه بسیار ناچیز باشد، هم چون بند كفش كه در آن روزگار از لیف خرما و امثال آن نظیر كفشهای تابستانی زمان ما می ساختند. اگر بنده ای كه آن را به انگشتان پا متصل می كرد، پاره می شد و می خواستند آن را درست كنند، شاید عموماً به یاد خدا نمی افتادند و برای درست شدن آن بند پاره، دست به دعا بلند نمی كردند.

پیامبر صلی الله علیه و آله دقیقاً همین مثال را مطرح كرده اند و توجه داده اند كه همین كار پیش پا افتاده اگر خداوند اسباب و شرایطش را فراهم نكند، عملی نخواهد شد (ان لم یسره لم یتیسر). كسی كه برای درست شدن بند پاره كفش خود، دعا می كند، در واقع اعتقاد عمیق خویش را در باب توحید، اظهار می نماید. چنین كسی به خوبی باور كرده است كه سررشته همه امور حتی چیزهایی كه از نظر ما پست و بی ارزش هستند، فقط و فقط در دست خداست و تا او شرایط تحققشش را فراهم نكند، محال است كه انجام بذیرد. همین عقیده عمق بندگی او را به پیشگاه خداوند


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 295، حدیث 23، به نقل از مكارم الاخلاق.

ص: 35

آشكار می سازد كه ارزشمندترین و محبوب ترین عمل نزد او محسوب می شود.

در بیان مشابهی كه به صورت حدیث قدسی خطاب به حضرت موسی علیه السلام آمده، خداوند چنین فرموده است:

یا موسی سلتی كل ما تحتاج الیه حتی علف شاتك و ملح عجینك.(1)

ای موسی همه مایحتاج خود را از من طلب كن حتی علف گوسفند و نمك غذایت را.

روشن است كه این دستور اختصاص به حضرت موسی علیه السلام ندارد و قاعده كلی بندگی خدا را بیان می كند.

بیان دیگری از همین مطلب شریف در فرمایش حضرت باقر علیه السلام چنین آمده است:

لا تحقروا صغیراً من حوائجكم فان احب المؤمنین الی الله تعالی اسالهم.(2)

هیچ یك از نیازهای خود را كوچك مشمارید همانا محبوبترین مؤمنان نزد خدای متعال درخواست كننده ترین آنهاست.

كوچك شمردن نیاز به این است كه انسان آن را دست كم گرفته، دغه دغه ای برای رفع آن نداشته باشد. امام باقر علیه السلام توجه داده اند كه هیج نیازی را دست كم نگیرید و تصور نكنید كه چون یك امر به ظاهر ناچیز و كوچك است، پس نیاز به دستگیری و لطف الهی ندارد. ما


1- 1. بحار الانوار، صفحه 303، حدیث 39، به نقل از عدة الداعی.
2- 1. بحار الانوار، صفحه 346، حدیث 9، به نقل از مكارم الاخلاق.

ص: 36

انسانها گاهی به دلیل نادانی خود تصور می كنیم كه فقط امور بزرگ و نیازهای قابل توجه است كه برای رفع آنها نیاز به لطف و عنایت خداوند داریم، لذا فقط در چنان مواردی دست به درگاه الهی بلند می كنیم. این در حالی است كه بزرگی و كوچكی یك امر نسبت به ما معنا دارد و گرنه، برای خداوند متعال كوچك و بزرگ تفاوتی ندارند.

بنابراین احتیاج به كمك و مساعدت پروردگار در همه موارد یكسان است.

گاهی پیش می آید كه خداوند برای آن كه بیچارگی و ناتوانی بشر را برایش روشن تر می كند، در امری كه به ظاهر ناچیز و پیش پا افتاده به نظر می رسد، اسباب و وسائط آن را فراهم نمی كند. در این صورت انسان مشاهده می كند كه كار بسیار ساده و كوچكی كه همیشه به راحتی انجام می شد، اگر خدا نخواهد، به یك معضل و مشكل بزرگ تبدیل می شود كه گره آن به دست هیچ كس باز شدنی نیست. فرد عاقل با ایمان هیچ گاه هیچ امری را كوچك نمی شمارد، چون می داند كه اگر آن امر در گذشته به راحتی انجام می شده، جز به این سبب نبوده كه خداوند اسباب آن را همیشه فراهم می كرده است. بنابراین اگر در یك مورد چنین اراده ای از جانب پروردگار نباشد، كار سخت و لا ینحل می شود. پس نباید هیچ گاه از سبب سازی خدای متعال غفلت نمود و كاری را دست كم گرفت.

بر عكس گاهی هم كارهایی كه همیشه سخت و مشكل بوده اند، در مواردی به سادگی انجام می پذیرند كه موجب تعجب انسان می گردد.

این حالت هم به صورت دیگری نشانگر دخالت دست عنایت الهی در سبب سازی برای امور است. تذكری كه بیان آن در این بحث لازم است، این می باشد كه در همه موارد - چه امور ناچیز و چه مطالب

ص: 37

مهم – به حكم عقل و شرع انسان مؤظف است كه تلاش خود را از هر جهت برای رفع نیازهایش انجام دهد. توجه به خداوند و دعا و سؤال از او به هیچ وجه جای كوشش و سعی انسان را نمی گیرد و نباید بگیرد. ما در ادامه مباحث به صورت مستدل و با ذكر ادله نقلی اثبات خواهیم نمود كه یكی از موانع استجابت دعا این است كه دعا كننده تلاش لازم خود را از طرق عادی برای رفع نیازش انجام ندهد.(1)

همین امر می تواند مانع اجابت دعایش از جانبت خدای متعال گردد. بنابراین درخواست همه حوائج از درگاه ایزد یكتا باید در كنار كوشش و طلب انسان از راههای عادی برای رفع آنها باشد و این دو به هیج وجه با هم تعارض ندارند و جای یكدیگر را نمی گیرند.

نتیجه ای كه از كل این بحث گرفته می شود، این است كه باید فرهنگ دعا كردن و سؤال از پروردگار در همه امور عام و فراگیر شود، به طوری كه همگان بر خود فرض بدانند كه در رفع همه نیازهایشان دست به دامان الهی بزنند و در هیچ موری از خداوند و سبب سازی اش غفلت نكنند. البته عمومی شدن فرهنگ دعا در هر فرد برخاسته از فراگیر شدن اعتقاد او به توحید است. بنابراین راه صحیح رسیدن به آن نتیجه مطلوب، عمق بخشیدن به اعتقاد درباره همه كاره بودن منحصر به فرد خداوند در تمشیت امور عالم می باشد و هر عملی كه این اعتقاد را قویتر و محكمتر سازد، در این مسیر مطلوبیت پیدا می كند. به هر حال دعا بهترین میوه و شیرین ترین ثمره درخت پر بركت توحید است و جز با تقویت خود درخت، ثمره آن پربارتر نمی شود.


1- 1. رجوع شود به فصل سوم همین حلقه.

ص: 38

درس چهارم: دعا، تجلی عبودیت (2)

اشاره

دانستیم كه دعا، تجلی عبودیت انسان و ثمره اعتقاد به توحید در اوست.

یكسان بودن حال بلا و عافیت در لزوم دعا

یكی از زیباترین و باشكوهترین آثار اعتقاد به توحید در امر دعا، این است كه حال فرد مؤمن در دعا هنگام بلا در مقایسه با زمان عافیت یكسان است. از حضرت باقر العلوم علیه السلام نقل شده كه فرمودند:

ینبغی للمؤمن ان یكون دعاؤه فی الرخاء نحواً من دعائه فی الشدة.(1)

سزاوار است كه دعای مؤمن در حال آسایش (عافیت) هم چون دعای او در حال سختی (بلا) باشد.

در حال سختی و گرفتاری انسان به طور طبیعی، به خدا پناه برده، رفع


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب من ابطات علیه الاجابة، حدیث 1.

ص: 39

گرفتاری را از او طلب می نماید. معمولاً بیشترین و با توجه ترین و جدی ترین دعاها در هنگام بلا و سختی صورت می پذیرد علت این امر آن است كه انسان در حال گرفتاری و بلا نوعاً از اسباب و وسائط ادی قطع امید می كند و دل به مسبب الاسباب می بندد. اما با رفع گرفتاری و عادی شدن شرایط، بیشتر انسانها از یاد خدا غافل شده، حال انقطاع خود را از دست می دهند. تفاوت فرد مؤمن با غیر مؤمن در همین نقطه است. مؤمن عمیقاً باور كرده كه خدای در آسایش همان خدای در گرفتاری است و حال عافیت فقط به لطف و خواست او به وجود آمده و آن چه كه ما آن را عادی می نایم، خارج از مشیت و تقدیر الهی نیست.

بنابراین عقل حكم می كند كه در شرایط مطبوع و خوشایند، همان اندازه به لطف و عنایت پروردگار توجه داشته باشیم كه در حال بلا و گرفتاری نوع مردم چنین هستند. چنین نباشد كه با رفع سختی و بلا، خداوند و تأثیر مشیت او در زندگی انسانها به فراموشی سپرده شود.

واقعیت این است كه انسان در حال عافیت همان اندازه نیازمند دعا به پیشگاه الهی است كه در هنگام بلا و گرفتاری محتاج می باشد.

امیر المؤمنین علیه السلام از این حقیقت با زیباترین بیان، پرده برداشته اند:

ما المبتلی الذی قد اشتد به البلاء باحوج الی الدعاء من المعافی الذی لا یامن البلاء.(1)

فرد گرفتاری كه سخت به بلا گرفتار شده نیازمندتر نیست به دعا از كسی كه در عافیت است، اما از گرفتاری در امان نمی باشد.

در این حدیث شریف دو مطلب مهم بیان شده است:


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 382، حدیث 12، به نقل از نهج البلاغه.

ص: 40

اول این كه انسان در حال عافیت همان اندازه محتاج دعاست كه فرد مبتلا به یك گرفتاری سخت.

دوم علت این امر بیان شده كه همان تعبیر آخر حدیث است.

فرموده اند: «الذی لا یأمن البلاء» یعنی هر چند اكنون در حال عافیت به سر می برد، اما هیچ گاه از گرفتاری در امان نیست. انسان موجودی است كه در هر لحظه در معرض همه خطرات و آفات قرار دارد و در هیچ شرایطی نمی تواند نفس راحت بكشد و مطمئن باشد در هان وقتی كه خود را در عافیت و راحتی می بیند، مبتلا به یك یا چند بیماری باشد كه در آینده برایش روشن شود. اگر در حال حاضر از آن مطلع باشد، هرگز احساس خوشی و راحتی نمی كند، اما چون از ناراحتی خود خبر ندارد، اظهار خوشحالی می نماید. مولا امیر مؤمنان علیه السلام در یكی از سخنان زیبای خویش، انسان را بیچاره خوانده و فرموده اند:

مسكین ابن آدم: مكتوم الاجل مكنون العلل... .(1)

بیچاره انسان، اجل او پنهان و بیماریهایش پوشیده است... .

بسیاری از انسانها هستند كه از امراض و بیماریهای خود بی خبرند، بعدها كه بیماری شدت می یابد، آثار و علائمش ظاهر می گردد. هم چنین اجل انسان بر خودش مخفی است و از زمان پایان عمر خویش آگاه نمی باشد. چه بسا در حال خوشی و خوش گذرانی اجل خود یا یكی از عزیزانش فرا رسد و شادی او را تبدیل به غم و مصیبت نماید. این است كه فرموده اند انسان در حال عافیت از هیچ بلا و


1- 1. نهج البلاغه صبحی صالح، كلمه قصار 419.

ص: 41

مصیبتی در امان نیست و نباید از این واقعیت غافل بماند. این گونه انسان همیشه نیازمند دعاست، چه در گرفتاری باشد و چه در عافیت.

به طور كلی می توان از آیات و احادیث چنین برداشت كرد كه: خداوند دوست دارد همیشه بندگانش را در حال دعا و توجه به پیشگاه خود ببیند. در منطق قرآن، كسی كه اهل دعا نیست، اصلاٌ مورد توجه و عنایت پروردگارش قرار نمی گیرد:

قُلْ مَا یَعْبَأُ بِكُمْ رَ بِّی لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ ۖ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَكُونُ لِزَامًا (1)

ملاحظه می شود كه همه عنایات و توجهات الهی موكول به دعای بندگان شده است. البته این آیه بیانگر قاعده و قانونی است كه خداوند آن را وضع فرموده ولی به قدرت و مشیت خود ممكن است گاهی خارج از این ضابطه را مورد لطف و عنایتش قرار دهد، اما به هر حال ضابطه و ملاك عمل انسانها باید مضمون همین آیه شریفه باشد.

برتری دعا بر تلاوت قرآن

در احادیث اهل بیت علیهم السلام با استناد به همین آیه كریمه، دعا از تلاوت قرآن برتر و با فضیلت تر دانسته شده است. از حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام نقل شده كه فرمودند:

الدعاء افضل من قراءة القرآن لان الله جل و عز یقول: ما


1- 1. فرقان، 77.

ص: 42

یعبوكم ربی لولا دعاؤكم... .(1)

دعا كردن از خواندن قرآن با فضیلت تر است چون خدای عزوجل می فرماید: ما یعبؤ بكم ربی... .

در حدیث دیگری آمده است كه معاویة بن عمار به امام صادق علیه السلام عرض می كند:

دو نفر در یك زمان مشغول نماز می شوند. یكی از آنها در نمازش بیش از دعا، قرآن می خواند و دیگری قرآن خواندش بیشتر از دعا كردنش است. و هر دو با هم نمازشان را به پایان می برند. كدام یك از این دو با فضیلت ترند؟»

حضرت علیه السلام می فرمایند:

هر دو فضیلت دارند، هر دو خوب هستند.

معاویة بن عمار عرض می كند:

می دانم كه هر دو خوب و دارای فضیلت هستند.

آن گاه امام علیه السلام می فرمایند:

الدعاء افضل اما سمعت قول الله تبارك و تعالی:

وَقَالَ رَ بُّكُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَكْبِرُ ونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِ ینَ (2)

هی و الله العبادة، هی و الله العبادة الیست هی العبادة؟ هی و الله العبادة، هی و الله العبادة الیست اشدهن؟ هی و الله اشدهن، هی و الله اشدهن، هی و الله اشدهن.(3)


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 292، حدیث 18، به نقل از فقه الرضا علیه السلام.
2- 2. مؤمن، 60.
3- 3. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 298، حدیث 29، به نقل از فلاح السائل.

ص: 43

دعا بهتر است، آیا فرمایش خدای متعالرا نشنیده ای كه فرمود: «و پروردگارتان گفت: مرا بخوانید تا شما را اجابت نمایم. همانا كسانی كه زیر بار بندگی من نمی روند، با خواری داخل جهنم خواهند شد». قسم به خدا، دعا عبادت است، قسم به خدا دعا عبادت است. آیا دعا عبادت نیست؟ قسم به خدا آن (دعا) سخت ترین عبادتها نیست؟ قسم به خدا سخترین عبادتهاست. قسم به خدا سخت ترین عبادتهاست. قسم به خدا سخت ترین عبادتهاست.

این همه تأكید امام صادق علیه السلام درباره عبادت بودن دعا و سخت ترین عبادت بودن آن كه هفت بار به لفظ جلاله در مورد آن قسم یاد كرده اند، جداً مایه حیرت است و نشانگر اوج عظمت این عبادت بی نظیر می باشد. اگر به لطف الهی گوشه ای از عظمت این عمل شریف برای انسان روشن شود، تغییر و تحولی شگفت در او پدید می آید.

الهام و اعطای دعا

ما در احادیث اهل بیت علیهم السلام تعابیری را می بینیم كه ثابت می كند دعا فضل خاص الهی است كه آن را به برخی از بندگان خاص خود از روی منت و لطف عطا می فرماید. یكی از این تعابیر «الهام» است. امام موسی بن جعفر علیهما السلام در ضمن یكی از فرمایشهای خود، چنین فرموده اند:

ص: 44

... فیلهمه الله عزوجل الدعاء... .(1)

... پس خدای عزوجل دعا را به او الهام می فرماید... .

تعبیر دیگری كه در این مورد به كار رفته، «اعطاء» است. امام صادق علیه السلام فرموده اند:

من اعطی الدعاء... .(2)

به كسی كه دعا عطا شود...

الهام و اعطای دعا به بنده توسط خداوند نشانه لطف خاص و عنایت ویژه پروردگار به كسی است كه می خواهد او را مورد رحمت خود قرار دهد. خیلی اوقات انسان از دعا كردن غافل است و با این كه برای رفع گرفتاری خود به هر راهی روی می آورد، اما به یاد دعا نمی افتد. اما گاهی هم با این كه گرفتاری خاصی ندارد، به قلبش الهام می شود كه دعا كند و خدای خود را بخواند كه او را از واقع شدن در بلایا و گرفتاریها حفظ فرماید. این كه در مواردی به یاد دعا كردن نیست و در شرایط دیگری به یاد آن می افتد، به خاطر شانس و اتفاق نیست، بلكه سر رشته امور به دست خداوند است و هر زمان و در هر موردی كه بخواهد، بنده اش را مورد لطف قرار می دهد و یا او را در حال غفلت رها می سازد. البته اعمال اختیاری ما انسانها – از جمله اهتمام ورزیدن یا بی توجهی به امر دعا – در این كه خدای متعال چه رفتاری با ما داشته باشد، مؤثر است و كسانی كه به فراموشی دعا مبتلا می گردند، نوعاً عقوبت برخی اعمال زشت خود را می چشند.


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب الهام الدعاء، حدیث 2.
2- 2. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 363، حدیث 2، به نقل از الخصال و معانی الاخبار.

ص: 45

درس پنجم: اهتمام به امر دعا

اشاره

گفتیم كه توفیق دعا كردن، الهام و اعطای الهی است ولی در عین حال، اهتمام ورزیدن به امر دعا یا ترك آن، در این كه انسان، مشمول این لطف خدای متعال گردد، مؤثر است.

آری، اگر انسان خود را مقید و ملزم كند كه در همه شرایط – به خصوص در وقت گرفتاری – پیش از هر چیز و هر كار به درگاه الهی روی آورد و حفظ و صیانت خود را از او طلب نماید، آن گاه خود را بیشتر در معرض لطف خاص پروردگارش قرار می دهد كه به او دعا را «الهام» و «اعطا» نماید. اما اگر چنین نكند، فراموشی دعا خود، معصیت و گناهی برایش محسوب می شود.

ترك دعا، معصیت و گناه

البته فراموش كردن یك امر، اختیاری نیست، اما مقدمات و زمینه های آن اختیاری است. ممكن است انسان بر اثر ارتكاب برخی گناهان از این لطف خاص الهی محروم شود. یكی از همین گناهان

ص: 46

ضعف و سستی در اعتقاد به توحید پروردگار متعال می باشد كه آن هم به نوبه خود معلول كوتاهی های دیگر انسان در انجام وظیفه بندگی اش می باشد.

به هر حال كوتاهی كردن انسان از دعا به پیشگاه الهی یا عمدی و اختیاری است و یا از روی فراموشی و غیر اختیاری، كه این حالت دوم نیز به خاطر كوتاهی كردن در انجام دادن مقدمات اختیاری آن است كه نهایتاً به خود انسان بر می گردد. این است كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

ترك الدعاء معصیة.(1)

دعا نكردن گناه است.

نتیجه این همه تأكید و اصرار بر امر دعا این است كه انسان متوجه شود باید در همه حالات و شرایط مختلف در زندگی خود از اهتمام و توجه به دعا غافل نگردد و در كنار همه تلاشها و كوششهایی كه از راههای طبیعی و عادی انجام می دهد، تكیه گاه و نقطه امیدش، تنها اجابت دعاهایی باشد كه به پیشگاه خدای خود عرضه می دارد.

لزوم فراگیر شدن دعا بر همه شئون زندگی

با رجوع به متون حدیثی برای ما روشن می شود كه ائمه علیهم السلام شیعیان خود را در همه احوال و به همه مناسبتها تشویق و ترغیب به دعا می كردند. نقل نمونه هایی از این احادیث در همه موارد موجب تطویل می گردد. به همین جهت به ارائه فهرستی از برخی عناوین آنها


1- 1. تنبیه الخواطر، جلد 2، صفحه 120.

ص: 47

كه مرحوم علامه كلینی در كتاب شریف خود «كافی» نقل فرموده اكتفا می كنیم.

عناوین برخی از ابوابی كه مرحوم كلینی در كتاب الدعاء «كافی» ذكر فرموده، با بیان تعداد احادیث هر باب از این قرار است:

باب القول عند الاصباح و الامساء:

دعاهای صبح و شام (38 حدیث)

باب الدعاء عند النوم و الانتباه:

دعا هنگام خوابیدن و بیدار شدن (18 حدیث)

باب الدعاء اذا خرج الانسان من منزله:

دعاهای هنگام بیرون رفتن از منزل (12 حدیث)

باب الدعاء قبل الصلاة: دعاهای پیش از نماز (3 حدیث)

باب الدعاء فی ادبار الصلوات:

دعاهای بعد از نماز (12 حدیث)

باب الدعاء للرزق: دعا برای طلب روزی (13 حدیث)

باب الدعاء للدین: دعا برای ادای قرض (4 حدیث)

باب الدعاء للكرب و الهم و الحزن و الخوف:

دعا برای رفع گرفتاری و ناراحتی و اندوه و ترس (23 حدیث)

باب الدعاء للعلل و الامراض:

دعا برای رفع دردها و بیماریها (19 حدیث)

باب الحرز و العوذة:

دعا برای در امان ماندن از شرور (14 حدیث)

ص: 48

باب الدعاء عند قراءة القرآن:

دعا هنگام خواندن قرآن (1 حدیث)

باب الدعاء فی حفظ القرآن:

دعا برای حفظ كردن قرآن (2 حدیث)

باب دعوات موجزات لجمیع الحوائج للدنیا و الاخرة:

دعاهای مختصر برای برآورده شدن همه حوائج دنیوی و اخروی (35 حدیث)

اینها عناوین بخشی از دعاهایی است كه تنها مرحوم كلینی در كتاب بی نظیر خود، «كافی» نقل فرموده كه مجموعاً 194 حدیث را تشكیل می دهد. اگر بخواهیم احادیث دیگری را كه در سایر كتب ادعیه در ابواب مختلف ذكر شده، بر اینها بیفزاییم، تعداد احادیث به چندین برابر این تعداد می رسد. غرض از ذكر این عناوین توجه دادن به این حقیقت است كه در مكتب تربیتی اهل بیت علیهم السلام اهتمام به امر دعا در همه حالات و شئون مختلف زندگی یكی از محورهای اساسی به شمار می آید و شیعیان ایشان نباید از آن غفلت نمایند.

منافات نداشتن دعا با كار و زندگی

اینجا ممكن است كسی تصور كند كه: اگر انسان بخواهد این چنین به امر دعا در زندگی خود اهمیت دهد، باید وقت بسیاری را در عمر خود صرف دعا كردن نماید و در این صورت از پرداختن به امور اصلی و واجب هم باز می ماند. بله، فقط كسی كه كار و زندگی درستی ندارد، می تواند چنین زمانی را در زندگی خود به دعا كردن اختصاص دهد!

ص: 49

در پاسخ به این تصور باید گفت: چنین نیست و دعا كردن مختص آدمهای بیكار نیست. بلكه دقیقاً آنان كه كار و زندگی سخت تر و پر مشغله تری دارند، نیازشان هم به دعا بیشتر است، هر چند كه هیچ كس از آن بی نیاز نمی باشد. برای روشن شدن مطلب توجه به چهار نكته لازم است:

1 – ما انسانها، با وجود همه كارها و مشغله های شخصی معمولاً اوقات زیادی را در زندگی به بطالت می گذرانیم كه در آنها هیچ گونه غرض عقلایی وجود ندارد. هر كس اگر اوقات تلف شده خود را در شبانه روز یادداشت كند، آن گاه متوجه می شود كه چه فرصتهایی را از دست داده كه می توانست از آنها بهره برداری بسیاری بكند.

2 – نكته دیگر این است كه دعا هیچ گاه جای كار و تلاش انسان را نمی گیرد. بنابراین مزاحم كار انسان نیست، بلكه دقیقاً در راستای به ثمر رسیدن كار و كوشش انسان است. گاهی انسان تلاش می كند و وقت زیادی هم صرف می كند، اما نتیجه مطلوبی ازآن كار و وقت گذاری به دست نمی آورد یا این كه نتیجه عكس می گیرد و اقدامی به ضرر خودش انجام می دهد. در حقیقت وقت خود را با كارهایش تلف می كند و در حالی كه تصور می كند كه سود برده، اما در واقع ضرر كرده است. یكی از آثار و بركات دعا می تواند این باشد كه كار و تلاش انسان در مسیرهای انحرافی نیفتد و از روی نادانی به جریانی گرفتار نشود كه نتیجه ای جز خسران به بار نمی آورد. واقعیت این است كه بسیاری از اوقات انسان به خاطر ندانم كاریهای بیهوده به هدر می رود، غافل از این كه با توجه به خدای متعال و دعا به درگاه او می تواند «توفیق» و

ص: 50

«بركت» در عمر خود را طلب كند و این گونه از ضایع شدن تنها سرمایه گرانبهایش مصون و محفوظ بماند.

3. نكته سوم در این خصوص، توجه به این حقیقت است كه اگر انسان قدر و منزلت چیزی را به خوبی بداند و به اهمیت تأثیر عمیق آن واقف باشد، هیچ گاه وقت برای انجام آن كم نمی آورد. معمولاً انسان برای انجام اموری كه اهمیت چندانی برایش ندارد، وقت كافی نمی گذارد. به تعبیر دیگر انسان عاقل همیشه در زندگی اش نظم و ترتیب دارد و در این نظم بندی، اولویت را به كارهایی می دهد كه برایش اهمیت بیشتری دارند. لذا برای امور ضروری هم چون غذا خوردن یا ادای نمازهای واجب یومیه همیشه وقت دارد و هیچ گاه آنها را از دست نمی دهد. البته ممكن است گاهی در انجام امور ضروری هم به ضیق وقت گرفتار شود، ولی بالاخره به انجام حداقل لازم از آنها اكتفا می نماید. حال اگر كسی به اهمیت امر دعا چنان كه در تعالیم قرآن و اهل بیت علیهم السلام آمده، واقف شود و عمق تأثیر آن را در جلب عنایات الهی بداند (به عنوان نمونه آیه كریمه:

قُلْ مَا یَعْبَأُ بِكُمْ رَ بِّی لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ ۖ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَكُونُ لِزَامًا (1)

آنگاه در مستحبات بالاترین اولویت را برای دعا كردن قائل می شود و حتی انجام یك مرتبه حداقلی از آن را بر خود واجب می سازد و راض به از دست دادن خیر و بركت آن نمی شود. بنابراین متناسب با نیازهای خود برنامه منظمی ترتیب می دهد، تا به حداقلی از این سرمایه عظیم دست یابد. طبق این قاعده عقلانی كه «ما یدرك كله لا یترك كله» انسان اگر نتواند به كل یك گنج گرانقدر دست یابد، خود را از همه آن


1- 1. فرقان، 77.

ص: 51

محروم نمی كند، بلكه به مصداق «المیسور لا یترك بالمعسور» به هر مقدار كه برایش میسر و ممكن باشد، خود را از نعمت دعا به پیشگاه اله برخوردار می سازد.

4. چهارمین نكته ای كه باید در این بحث مورد توجه قرار گیرد، این است كه لازمه اهمیت دادن به دعا در شئون مختلف زندگی، زیادی حجم و كثرت عدد آن نمی باشد. دعا یك عبادت بزرگ الهی است و مهمترین ویژگی در هر عبادت، شرایط قبولی آن می باشد. در مورد دعا هم بیشترین دغدغه، مسموع بودن آن در درگاه الهی است كه از آن به «اجابت دعا» تعبیر می شود. بنابراین اهتمام ورزیدن به دعا به معنای توجه داشتن و اهمیت دادن به شرایط اجابت آن است. ممكن است كسی از جهت تعداد، دعاهای زیادی بخواند، اما شرایط احادیث در آن فراهم نباشد، بر عكس، فرد دیگری با دعای كمتر شرایط بهتری برای اجابت آن فراهم سازد. در این صورت شخص دوم را باید اهل دعا بشماریم، نه اولی را. توضیح و تفصیل این مطلب مهم در ادامه مباحث خواهد آمد.(1)

با در نظر گرفتن این نكته روشن می شود كه ملاك اهتمام در امر دعا، صرف وقت زیاد در انجام آن نیست.


1- 1. رجوع شود به فصل 3 از همین حلقه.

ص: 52

پرسشهای مفهومی از درسهای 1 تا 5

1. معنای دقیق عبادت چیست؟ چرا اطاعت مطلق از اهل بیت علیهم السلام و تعظیم آنان مصداق عبادت ایشان نیست؟

2. در مورد این كه دعا برترین عبادت دانسته شده است، چه توضیحی می توان داد؟

3. آیا خواندن همراه با اظهار تذلل و خضوع در مقابل یك مخلوق، عبادت او محسوب می شود؟ توضیح دهید.

4. در آیه شریفه: «ان الذین یستكبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین» چه امری مصداق استكبار ورزیدن از عبادت خدا دانسته شده است؟ وجه مطلب را توضیح دهید.

5. چگونه فرهنگ دعا در زندگی انسان، عمومی و فراگیر می شود؟

6. با توجه به این كه خدا حاجت ما را می داند، چه نیازی است كه آن را به زبان آوریم؟

7. تعمیم دعا به امور كوچك و بزرگ، برخاسته از چه اعتقادی است؟

8. چرا انسان در حال عافیت به اندازه حال بلا محتاج به دعاست؟

9. منظور از «الهام» و «اعطای» دعا چیست؟

10. در پاسخ به كسی كه تصور می كند اهتمام به امر دعا انسان را از كار و زندگی می اندازد، چه باید گفت؟

ص: 53

فصل دوم: آثار و نتایج دعا

درس ششم: آثار دعا (1)

اشاره

پس از آن كه دانستیم دعا یكی از عبادات و بلكه افضل آنهاست، اكنون مناسب است كه به مهمترین آثار و نتایج این عبادت بزرگ مطابق آن چه در احادیث ائمه علیهم السلام آمده – اشاره ای داشته باشیم. این آثار برخی دنیوی است برخی دیگر اخروی و ما اهم آنها را در هفت عنوان كلی دسته بندی می كنیم و طی این درس و دروس آینده عرضه می داریم:

1 – وسیله پیروزی و مایه دلگرمی (سلاح)

اولین اثر مهمی كه بر دعا مترتب دانسته اند، این است كه آن را «سلاح» نامیده اند. از پیامبر گرامی اسلام نقل شده كه فرمودند:

ص: 54

الدعاء سلاح المؤمن.(1)

دعا سلاح مؤمن است.

سلاح وسیله ای است كه در نبرد با دشمنان اولاً باعث دلگرمی انسان می شود و ثانیاً ابزاری است برای غلبه و پیروزی. انسان برای پیروزی در معركه هایی كه در سراسر زندگی خود پیش رو دارد، احتیاج به ابزارهایی دارد كه هم مایه قوت قلبش گردد و هم او را بر دشمن پیروز گرداند. كسی كه دست خالی می جنگد، خود را ناتوان و بدون پشتوانه احساس می كند و به همین دلیل توانایی مقابله و رو در رویی شجاعانه با دشمن را ندارد و به سرعت خود را می بازد. علاوه بر این در نبرد با دشمن، وجود سلاح، قدرت رویارویی را در انسان بالا می برد و او را سریعتر و بهتر پیروز میدان می گرداند.

البته باید توجه داشت كه دعا كردن كار آدمهای بی عرضه نیست، یعنی چنین نیست كه وقتی كسی كاری از دستش بر نیامد، به دعا متوسل شود، بلكه دعا خود را بهترین وسایل و اسباب برای پیروزی و پیشرفت می باشد.

در حدیثی به نقل از امام رضا علیه السلام آمده است كه ایشان به اصحاب خود فرمودند:

علیكم بسلاح الانبیاء.

بر شما باد به سلاح پیامبران.

از ایشان پرسیدند: سلاح پیامبران چیست؟ فرمودند: «الدعاء».(2)


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب ان الدعاء سلاح المؤمن، حدیث 1.
2- 2. همان، حدیث 5.

ص: 55

روشن است كه پیامبران افراد بی عرضه و ناتوانی نبودند، بلكه همگی برگزیدگن خدای متعال بودند و به فرموده امام هشتم علیه السلام دعا سلاح این برگزیدگان بوده است، كه اهداف بلند و الهی خود را با آن وسیله – البته همراه با انجام دیگر وظایف خویش – پیش می برند. در حدیث قبلی هم پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله دعا را سلاح مؤمنان دانسته بودند. این تأكیدها نشان می دهد كه افراد با انگیزه های عالی و خدایی اگر اهل دعا نباشد، در میدان مبارزه با دشمنان الهی دست خالی خواهند ماند و توان مقابله را از دست می دهند.

بزرگترین دشمن اهل ایمان و انبیای الهی شیاطین هستند. شیطان چنان قوی و قدرتمند است كه انسان به تنهایی توانایی رو در رویی با كید و مكرر او را ندارد. خدای متعال به پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله دستور فرموده كه از وساوس شیطان به خدا پناه ببرد:

وَقُل رَّ بِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ (1)

این دستور الهی به این معناست كه پیامبر صلی الله علیه و آله به تنهایی حریف مبارزه با شیاطین نیست و باید خود را در پناه حمایت خداوند قرار دهد تا بتواند با این دشمنان خود و خدا مقابله كند و بر آنها پیروز گردد.

وقتی وضعیت پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله در مبارزه با شیطان چنین باشد، حال دیگران به طریق اولی روشن است كه آنها هم به خودی خود، توان رویارویی با این دشمن خطرناك را ندارند. اینجاست كه ارزش


1- 1. مؤمنون، 97.

ص: 56

سلاح انبیاء و سلاح مؤمنان معلوم می شود. امیر مؤمنان و مولای متقیان علیه السلام در ضمن سفارشهای خود فرمودند:

اكثر الدعاء تسلم من سورة الشیطان.(1)

زیاد دعا كن تا از تند و تیزی (حملات) شیطان در امان بمانی.

انسان با سلاح دعا می تواند به جنگ شیطان برود و خود را از شر او سالم بدارد. در فرمایش دیگری از همان امام عزیز چنین آمده است:

الدعاء ترس المؤمن.(2)

دعا سپر مؤمن است.

سپر انسان را از شر حملات دشمن مصون و محفوظ می دارد و نقش دعا برای اهل ایمان چنین است.

در تعبیر دیگری امام ششم علیه السلام، دعا را از نیزه تیز، كاری تر دانسته اند:

الدعاء انفذ من السنان الحدید.(3)

دعا از سر نیزه تیز، كاری تر و نافذتر است.

در گذشته یكی از سلاحهای بسیار كاری و مؤثر نیزه بوده است. هر نیزه ای كه سر آن تیزتر بوده، اثر برندگی بیشتر و نافذتری داشته است.

دعا – طبق فرمایش امام صادق علیه السلام – از سر نیزه تیز، كاری تر و مؤٍثرتر می باشد و باید به طور صحیح به كار گرفته شود تا به جا و به مورد، اثر خودش را بگذارد. به هر حال انسان مؤمن در زندگی اش با دشمنان


1- 1. بحار الانوار، جلد 78، صفحه 9، حدیث 64، به نقل از مطالب السؤول.
2- 2. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب ان الدعاء سلاح المؤمن، حدیث 4.
3- 3. همان، حدیث 7.

ص: 57

زیادی روبروست و برای این كه گوهر ایمان خود را از شر دشمنان حفظ كند، باید در میدانهای نبرد متعددی پیروز و سربلند شود. از شیاطین جنی گرفته تا انسانهایی كه خود از ایادی شیطان هستند، نمی خواهند هیچ مؤمنی با ایمان بماند و سعی در منحرف ساختن او از مسیر صحیح هدایت الهی دارند. مقابله با انواع این دشمنان جز با سلاح «دعا» ممكن نیست. البته در كنار دعا باید به سفارشهای دیگری كه اهل بیت علیهم السلام در این رابطه فرموده اند نیز عمل شود.

2 – سرازیر شدن روزی

دومین اثر و بركت دعا به پیشگاه الهی، سرازیر شدن روزی به سوی انسان است. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند:

الا ادلكم علی سلاح ینجیكم من اعدائكم و یدر ارزاقكم؟

آیا به شما سلاحی معرفی نكنم كه شما را از شر دشمنانتان نجات بخشد و روزیهای شما را سرازیر نماید؟

عرض كردند: بفرمایید. فرمودند:

تدعون ربكم باللیل و النهار.(1)

پروردگارتان را شب و روز بخوانید.

روزی مادی و معنوی

اولین نكته ای كه در تبیین این اثقر گرانقدر دعا باید مورد توجه قرار گیرد، این است كه مفهوم «رزق» تنها شامل پول و مال و خوراك و


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب ان الدعاء سلاح المؤمن، حدیث 3.

ص: 58

پوشاك و مسكن و نظایر اینها نمی شود، بلكه در برگیرنده ارزاق معنوی انسان هم هست. به تعبیر دیگر «رزق» هم شامل رزق مادی است و هم معنوی در كلمات لغویین تصریح به این معنا وجود دارد. به عنوان نمونه طریحی چنین آورده است:

الارزاق نوعان: ظاهرة للابدان كالاقوات و باطنة للقلوب كالمعارف و العلوم.(1)

رزقها دو نوع هستند: ظاهری برای ابدان مانند غذاها و باطنی برای قلوب مانند معارف و علوم.

با این ترتیب مفهوم «رزق» عام است و غیر از امور مادی شامل امور معنوی چون علم، عقل، ادب، حج، زیارت و ... می شود. امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه:

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَ زَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ (2)

مما علمناهم یبثون و مما علمناهم من القرآن یتلون.(3)

از آن چه به آنها آموخته ایم، نشر می دهند و از آیات قرآن كه به ایشان آموخته ایم، تلاوت می كنند.

در این حدیث روشن است كه رزق را شامل علم و قرآن هم دانسته اند. مصادیق دیگری از این رزق معنوی در دعای زیبایی منقول از


1- 1. مجمع البحرین، جلد 5، صفحه 169، ماده رزق.
2- 2. بقره، 3.
3- 3. بحار الانوار، جلد 2، صفحه 17، حدیث 38، به نقل از معانی الاخبار.

ص: 59

امام زین العابدین علیه السلام آمده است كه جزء تعقیبات نماز نافله صبح می باشد. قسمتی از آن چنین است:

اللهم ارزقنی عقلاً كاملاً و عزماً ثاقیاً ولیاً راجحاً و قلباً زكیاً و علماً كثیراً و ادباً بارعاً.(1)

خدایا مرا روزی فرما: عقلی كامل و اراده ای نافذ و خردی برتر و دلی پاك و علمی فراوان و ادبی نیكو.

دراین جا هم روزی شامل عقل، دل پاك، علم فراوان و ادب نیكو و امثال اینهاست. هم چنین در دعای دیگری كه از امام صادق علیه السلام در تعقیبات مختصه نماز صبح نقل شده، چنین آمده است:

اللهم ... ارزقنی حبك و حب كل من احبك و حب كل عمل یقربنی الی حبك.(2)

خداوندا... روزی كن مرا محبت خود و محبت هر كس كه تو را دوست دارد و محبت هر كاری كه مرا به محبت تو نزدیك می سازد.

با این ترتیب محبت خدا و دوستارانش و محبت همه اعمالی كه محبوب خدا هستند، از مصادیق روزی به شمار می آیند. پس آن گاه كه پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: دعا باعث سرازیر شدن روزی به شما می شود، باید تمام این مصادیق را در نظر گرفت و آن را منحصر در روزی مادی ندانست.


1- 1. بحار الانوار، جلد 87، صفحه 325، حدیث 14، به نقل از جنة الامان.
2- 2. بحار الانوار، جلد 86، صفحه 182، حدیث 46، به نقل از مصباح المتهجد.

ص: 60

دعا به همراه تلاش برای تحصیل روزی

نكته دیگر این كه طلب روزی از خدای متعال به دو صورت است:

یكی دعا و درخواست از او و دیگر تلاش و سعی از راههای متعارف و عادی. برای تحصیل رزق باید هر دو كار انجام شود و هیچ یك جای دیگری را نمی گیرد. مثلاً برای تحصیل علم و ادب هم باید از خداوند خواست و به پیشگاهش دعا كرد و هم باید سراغ درس و بحث و زانو زدن در محضر عالمان مهذب و مؤدب رفت. هم چنین است طلب روزی مادی و رزق حلال كه هم نیاز به كسب و كار دارد و هم دعا و درخواست از خداوند. در ادامه مباحث به صورت مستدل بیان خواهد شد(1)

كه به دعا بدون فراهم كردن اسباب و زمینه های عادی آن، وعده اجابت داده نشده، و بلكه همین كوتاهی كردن از موانع استجابت دعا شمرده شده است.

اكنون فقط به یك حقیقت مهم توجه می دهیم و آن این كه: گاهی انسان از راههای متعارف به تلاش برای كسب روزی – چه مادی و چه معنوی – می پردازد و سعی و كوشش زیادی هم به خرج می دهد. اما به اندازه زحمتی كه متحمل شده، سود نمی برد. گاهی حتی تلاشش بی نتیجه بوده، دست خالی می ماند و از این بدتر آن كه ممكن است ضرر هم بكند. وجود این حالات مختلف نشان می دهد كه انسان نمی داند خداوند متعال رسیدن روزی او را از چه طریقی مقدر فرموده است.

این كه انسان از چه راهی و با مراجعه به چه كسانی می تواند رزق خود را به دست آورد، برای خودش روشن نیست. ممكن است به اسباب و


1- 1. فصل آینده.

ص: 61

وسائطی دل ببندد كه از آنها هیچ چیز نصیبش نشود و بر عكس، از طریقی كه اصلاً حسابی روی آن باز نكرد، روزی به دست آورد.

اینجاست كه برای همگان واضح و آشكار می گردد كه روزی رسان خداوند است و غیر او هر چه هست، اسباب و زمینه هایی است كه خود او فراهم می آورد. اگر خداوند نخواسته باشد كه از طریقی رزق انسان را برساند، هیچ سعی و تلاشی در آن مسیر به نتیجه نمی رسد. بنابراین یكی از آثار و خیرات دعا این است كه خداوند در عمل، انسان را موفق به یافتن مسیری نماید كه راه رسیدن روزی اوست. هم چنین با عنایت الهی در مسیری قرار نگیرد كه با وجود سعی و تلاش، چیزی از آن راه نصیبش نمی گردد. همین مطلب لطیف در دعایی كه به عنوان یكی از تعقیبات نماز عشا وارد شده، آمده است. راوی می گوید:

خدمت امام صادق علیه السلام بودم كه یكی از شیعیان از فقر و تنگدستی خود به حضرتش شكایت می نمود و اظهار می كرد كه برای طلب روزی به سرزمینهای مختلفی رفته، اما تنها اثرش ازدیاد فقر بوده است.

حضرت به او فرمودند:

اللهم انه لیس لی علم بموضع رزقی و انما اطلبه بخطرات تخطر علی قلبی فاجول فی طلبه البلدان فانا فیما انا طالب كالحیران لا ادری أ فی سهل هو ام فی جبل ام فی ارض ام فی سماء ام فی بر ام فی بحر و علی یدی من و من قبل من و قد علمت ان علمه عندك و اسبابه بیدك و انت تقسمه

ص: 62

بلطفك و تسببه برحمتك. اللهم فصل علی محمد و آله و اجعل یا رب رزقك لی واسعاً و مطلبه سهلاً و ماخذه قریباً و لا تعنتنی بطلب ما لم تقدر لی فیه رزقاً فانك غنی عن عذابی و انا فقیر الی رحمتك فصل علی محمد و ال محمد و جد علی عبدك بفضلك انك ذو فضل عظیم.(1)

بار الها من به جایگاه روزی خود آگاهی ندارم و صرفاً مطابق افكاری كه به قلبم خطور می كند، به دنبال طلب آن در سرزمینهای مختلف هستم. بنابراین من هم چون افراد سرگردان به دنبال، مطلوب خود هستم، نمی دانم (آن چه طلب می كنم) در دشت است یا در كوه، در زمین است یا در آسمان، در خشكی است یا در دریا و به دست چه كسی و از طرف كیست. و در عین حال به خوبی آگاهم كه علم آن (روزی من) نزد تو و اسبابش به دست توست و تو آن را به لطف خویش تقسیم می فرمایی و به سبب رحمت خود زمینه هایش را فراهم می نمایی.

(حال كه چنین است) پس بار الها بر پیامبر صلی الله علیه و آله و آل او درود بفرست و روزی خود را برای من وسیع و راه طلب آن را آسان و محل به دست آوردن آن را نزدیك قرار ده و مرا در طلب كردن آن چه روزی ام را در آن مقدر نفرموده ای، به رنج و زحمت نینداز، همانا تو از عذاب كردن من بی نیازی و من به رحمت تو محتاجم.

پس بر پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندان ایشان درود فرست وبا فضل خود بر بنده ات ببخش، كه تو صاحب فضلی عظیم هستی.


1- 1. بحار الانوار، جلد 86، صفحه 124، حدیث 5، به نقل از فلاح السائل.

ص: 63

مضامین این دعای زیبا به خوبی نقش بی بدیل فضل و عنایت الهی را در روزی رساندن به بندگانش نشان می دهد كه از عمق دل خویش این نقش را باور كرده باشد، به راحتی تأثیر دعا را در سرازیر شدن روزی به انسان می پذیرد. البته باید توجه داشت كه مقصود از این كه دعا در سرازیر شدن روزی به سوی انسان مؤثر است تنها این نیست كه اگر انسان برای طلب روزی دعا كند، روزی اش بیشتر می شود. دعاهایی نظیر آن چه به عنوان تعقیب نماز عشا ذكر شد، قطعاً در این زمینه مؤثر است، اما به نظر می رسد مطلق دعا – چه برای طلب روزی و چه غیر آن – باعث سرازیر شدن روزی به انسان است. آن چه در همه دعاها وجود دارد، توجه قلبی عمیق به خدای متعال به عنوان مسبب الاسباب م باشد و همین توجه می تواند مؤثر و كارساز باشد. امام باقر علیه السلام در توضیح آیه شریفه:

وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّ_هُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ لِّلرِّ جَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ ۚ وَاسْأَلُوا اللَّ_هَ مِن فَضْلِهِ ۗ إِنَّ اللَّ_هَ كَانَ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا (1)

فرمودند:

لله فضل یقسمه من طلوع الفجر الی طلوع الشمس.

خدا دارای فضلی اسیت كه آن را بین طلوع فجر تا طلوع خورشید تقسیم می فرماید.

آن گاه اضافه فرمودند:

ذكر الله بعد طلوع الفجر ابلغ فی طلب الرزق من الضرب


1- 1. نساء، 32.

ص: 64

فی الارض.(1)

یاد كردن خداوند پس از طلوع فجر از دوندگی در زمین، برای طلب روزی مؤثرتر می باشد.

اینجا تعبیر «ذكر» را به كار برده اند كه مقصود یاد كردن از خداست.

خواندن خداوند – هر چند با سؤال و درخواست از او همراه نباشد – مصداق روشنی از «ذكر» است. بنابراین دعا حتی بدون آن كه همراه با طلب روزی از خدا باشد، در سرازیری رزق انسان، مؤثر و كارساز است.


1- 1. تفسیر عیاشی، جلد 1، صفحه 240، صفحه 119.

ص: 65

درس هفتم: آثار دعا (2)

شفای همه دردها

یكی دیگر از آثار و نتایج دعا شفابخش بودن آن از هر دری (اعم از دردهای ظاهری و باطنی) است. این مطلب به صراحت در فرمایش امام صادق علیه السلام آمده است:

علیك بالدعاء فانه شفاء من كل داء.(1)

بر تو باد دعا كردن زیاد آن درمان هر دردی است.

شفا دادن در فرهنگ دین مانند روزی دادن است. همان طور كه روی تنها به دست خداست، شفا هم تنها در اختار اوست. نقش اسباب و وسایط و تأثیر آنها در شفابخشی هم چون نقش زمینه ها و شرایط عادی در رسیدن روزی به انسان می باشد. همان گونه كه سررشته امور در امر روزی رساندن به دست خداوند است، در شفا بخش هم تأثیر


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب ان الدعاء شفاء من كل داء، حدیث 1.

ص: 66

معالجه و دارو و ... به خواست خدا و اذن او بستگی دارد. بنابراین ما همان اعتقادی كه انسان برای رسیدن روزی اش دعا می كند و هم زمان دنبال اسباب و وسائط می رود، باید در كنار دعا برای شفا خواستن، در پی پیمودن راههای متعارف معالجه دردهایش هم باشد. در صورت وجود اعتقاد صحیح در این زمینه، انسان می تواند شاهد تأثیر دعا در شفای همه دردهای خود و دیگران باشد، حتی اگر این دعاها صرف خواندن خدا و بدون درخواست شفا از او باشد.

رسیدن به موفقیت و رستگاری

چهارمین اثر با بركت دعا چیزی است كه از آن به كلید نجات و رستگاری تعبیر كرده اند. از امیر المؤمنین علیه السلام منقول است كه فرمودند:

الدعاء مفاتیح النجاح، و مقالید الفلاح.(1)

خواندن خداوند كلید به دست آوردن موفقیت و رستگاری است.

«مفاتیح» جمع «مفتاح» به معنای كلید است و «مقالید» هم جمع «مقلاد» می باشد. «مقلاد» هم به معنای كلید به كار رفته و هم به معنای گنجینه.(2)

بنابراین تعبیر «مقالید الفلاح» یا به معنای كلیدهای رستگاری و یا گنجینه های رستگاری است. پس حاصل فرمایش امام امیر المؤمنین علیه السلام این است كه از طریق دعا می توان به كلیدهای موفقیت و گنجینه ها (یا كلیدهای) رستگاری دست یافت. موفقیت و رستگاری برای یك مؤمن فقط در سایه رضا و خشنودی خدا از او


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب ان الدعاء سلاح المؤمن، حدیث 2.
2- 2. المقلاد: الخزانة و المفتاح المعجم الوسیط، صفحه 754.

ص: 67

حاصل می گردد. بنابراین بسیاری از آن چه كه در دیدگاه اهل دنیا مصداق موفقیت محسوب می گردد، با معیارهای دینی عین شكست و ناكامی شمرده می شود. به دست آوردن نعمتهای دنیوی اگر وسیله ای برای سعادت اخروی انسان باشد، موفقیت است و گرنه، او را به بدبختی و بیچارگی مبتلا می كند.

دعا وسیله ای است برای این كه انسان را از آن چه در دنیا نصیبش شده، به سعادت واقعی كه همان رضای خدای او از اوست، برساند اگر این كلید و این گنجینه در اختیار انسان نباشد، از رسیدن به آن محروم و ناكم خواهد ماند.

در حدیث دیگری كه از امام صادق علیه السلام نقل شده، چنین می خوانیم:

... فاكثر من الدعاء فانه مفتاح كل رحمة و نجاح كل حاجة.(1)

... پس بسیار دعا كن كه آن كلید هر رحمت و (سبب) موفقیت در هر نیازی است.

طبق این فرمایش گرانقدر كلید هر رحمتی دعا به پیشگاه خداست، یعنی اگر كسی خواهان رحمت الهی در هر زمینه ای باشد، می تواند از طریق دعا باب آن رحمت را بر خود بگشاید. بنابراین تحصیل سعادت دنیا و آخرت از راه دعا میسر است، البته به شرط این كه انسان از انجام سعی و تلاش متعارف هم كوتاهی نكند.

هم چنین براساس فرمایش امام صادق علیه السلام هیچ حاجتی نیست كه به دست آوردن موفقیت در آن از طریق دعا امكان پذیر نباشد. موفقیت و


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب ان الدعاء یرد البلاء و القضاء، حدیث 7.

ص: 68

پیروزی همیشه در این نیست كه انسان به خواسته خود نایل شود، گاهی انسان به دنبال چیزی است كه به دست آوردنش به صلاح و نفع او نمی باشد. بابراین در صورت وجود یك نیاز، نمی توان گفت كه موفقیت انسان لزوماً به رفع آن نیاز است. مثلاً كسی كه به مال فراوانی از دنیا نیازمند است، چه بسا به دست آوردن آن به ضررش باشد و او را از درگاه خداوند دور سازد. موفقیت (نجاح) در این مورد این است كه مال دنیا را به اندازه ای كه به عاقبت حالش مفید است و برای ایمانش مضر نیست، به دست آورد و دعا وسیله و سببی برای رسیدن به همین موفقیت است. توضیح كاملتر این بحث در فصل مربوط به بیان شرایط و موانع اجابت دعا خواهد آمد.(1)

رفع بلاهای نازل شده

یكی دیگر از آثار و نتایج دعا رفع بلایا و مصیبتهاست. نوع بلاها در واقع سلب نعمتهایی است كه مدتی در اختیار انسان بوده است.

مثلاً بیماری عبارت است از سلب نعمت سلامت یا زلزله و امثال آن مساوی است با از دست دادن نعمت امنیت و ... یكی از علتهای اساسی از دست دادن هر نعمت، ناشكری نمودن نسبت به آن به خاطر ارتكاب گناه است، چون هر گناهی در واقع مصداق ناشكری نعمتهای الهی است. امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند:

ما زالت نعمة و لا نصارة عیش الا بذنوب اجترحوا ان الله لیس بظلام للعبید.(2)


1- 1. فصل آینده.
2- 2. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 289، حدیث 5، به نقل از الخصال.

ص: 69

هیچ نعمتی و هیچ خوشی و خرمی در زندگی زائل نمی شود مگر به سبب گناهانی كه (انسانها) مرتكب می شوند، خداوند به بندگان ظلم نمی كند.

وقتی خداوند بعضی از نعمتهای خود را از كسی می گیرد، در واقع مصیبت و بلا را بر او نازل می كند. این كار به مقتضا عدل الهی است و ریشه در اعمال زشت خود انسان دارد. به فرمایش مولا امیر المؤمنین علیه السلام در همه این بلایا رد پای تقصیرات انسانها به چشم می خورد. ایشان در ادامه فرمایش خود، چنین آورده اند:

ولو انهم اذا نزلت بهم النقم و زالت عنهم النعم فزعوا الی الله بصدق من نیاتهم ولو یهنوا و لم یسرفوا لاصلح الله لهم كل فاسد و لرد علیهم كل صالح.(1)

و اگر ایشان (گناهكاران) در هنگام فرود آمدن بلاها و از دست رفتن نعمتها، با صدق نیت به خدا پناه آورده، به او استغاثه می كردند و سستی به خرج نمی دادند و (در انجام گناه) زیاده روی نمی نمودند، خداوند هر فساد و تباهی را برای ایشان اصلاح می فرمود و هر امر شایسته را به ایشان باز می گرداند.

«فزع الی...» در عربی به معنای «پناه آوردن و استغاثه كردن به...» می باشد.(2)

مضمون فرمایش مولا این است كه اگر انسانهای گناهكار در وقت فرود آمدن بلا، به درگاه خدا روی آورده، از او كمك می خواستند، گرفتاریهایشان رفع می شد و نعمتها از دست رفته به


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 289، حدیث 5، به نقل از الخصال.
2- 2. المعجم الوسیط، صفحه 687.

ص: 70

ایشان بازگردانده می شد. پس تداوم بلاها و مصیبتها به خاطر كوتاهی كردن خود مردم در روی آوردن به دعا و ثنای الهی است.

امیر المؤمنین علیه السلام در یكی از فرمایشهای خود بر ضرورت دعا هنگام بلا تأكید صریح فرموده اند:

ان لله سبحانه سطوات و نقمات فاذا نزلت بكم فادفعوها بالدعاء فانه لا یدفع البلاء الا الدعاء.(1)

همانا خدای سبحان قهرها و و عقوبتها دارد، پس در هنگام فرود آمدن آنها بر شما، به وسیله دعا آنها را دفع كنید، چرا كه بلا را چیزی جز دعا دفع نمی نماید.

نقمت ضد نعمت است و وقتی نعمتی سلب می شود، معمولاً نقمت جای آن را می گیرد كه چیزی جز گرفتاری و بلا نیست. در این حدیث شریف تصریح فرموده اند كه بلا جز با دعا از بین نمی رود. بنابراین انسان مؤمن در وقت گرفتاری باید پیش از هر چیز بر روی آوردن به سوی خداوند تأكید و اصرار داشته باشد. روشن است كه دعا در این شرایط شامل استغفار و توبه از آن چه سبب نزول بلا بوده نیز خواهد شد. شاید بتوان چنین تعبیر كرد كه انسان با اظهار پشیمانی از گناه و طلب مغفرت از خداوند می خواهد علت نزول بلا را محو نماید و یك بار دیگر خود را مشمول رحمت او قرار دهد.

در فرمایش دیگری كه از امام زین العابدین علیه السلام منقول است، چنین فرموده اند:


1- 1. غرر الحكم، جلد 2، صفحه 3512.

ص: 71

الدعاء یدفع البلاء النازل و مالم ینزل.(1)

دعا بلای نازل شده و (بلای) نازل نشده را دفع می كند.

دفع بلای نازل شده بحث فعلی ماست و درباره دفع بلای نازل نشده به وسیله دعا در درس بعد سخن خواهیم گفت.

وجود و عدم نشانه كوتاه یا بلند بودن مدت بلا

تأثیر دعا در رفع بلا چنان یقینی و روشن است كه می بینیم ائمه علیهم السلام طولانی شدن یا كوتاه بودن مدت زمان بلا را به این كه انسانها در زمان گرفتاری به یاد دعا بیفتند یا خیر، منوط دانسته اند. هشام بن سالم می گوید: امام صادق علیه السلام فرمودند:

هل تعرفون طول البلاء من قصره؟

آیا می دانید مدت زمان چه بلایی كوتاه و چه بلایی بلند است؟ عرض كردیم: خیر، فرمودند:

اذا الهم احد [كم] الدعاء عند البلاء فاعلموا ان البلاء قصیر.(2)

هرگاه در هنگام بلا به كسی (از شما) الهام شد كه دعا كند، بدانید كه (زمان) آن بلا كوتاه است.

در فصل گذشته بر این كه دعا به تفضل الهی به برخی از بندگان الهام می شود، تأكید نمودیم. فرمایش منقول از امام صادق علیه السلام روشن می كند كه الهام شدن دعا به انسان در هنگام نزول بلا، نشانگر این است كه


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب ان الدعاء یرد البلاء و القضاء، حدیث 5.
2- همان - باب الهام الدعا - ح 1

ص: 72

مدت آن بلا طولانی نیست. در حقیقت خداوند با الهام نمودن دعا می خواهد بلای نازل شده را از گرفتاران رفع نماید. این بیان به خوبی تأثیر قطعی دعا را در رفع بلا می رساند. سخن دیگر در این موضوع از حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام نقل شده است:

ما من بلاء ینزل علی عبد مؤمن فیلهمه الله عزوجل الدعاء الا كان كشف ذلك البلاء وشیكاً و ما من بلاء ینزل علی عبد مؤمن فیمسك عن الدعاء الا كان ذلك البلاء طویلاً فاذا نزل البلاء فعلیكم بالدعاء و التضرع الی الله عزوجل.(1)

هیچ بلایی بر بنده ای با ایمان نازل نمی شود كه خدای عزوجل به او دعا را الهام فرماید، مگر آن كه برطرف شدن آن بلا نزدیك باشد. و هیچ بلایی بر بنده ای با ایمان نازل نمی شود كه از دعا خودداری نماید، مگر این كه آن بلا طولانی باشد. پس هرگاه بلا نازل شد، بر شماست كه به پیشگاه خدای عزوجل دعا و تضرع كنید.

در این حدیث شریف علاوه بر آن چه در فرمایش قبلی مطرح شده بود، تأكید كرده اند كه در هنگام نزول بلا، اگر انسان دعا نكند، باید بداند كه آن بلا به زودی رفع نخواهد شد، بلكه مدتش طولانی خواهد بود.

بنابراین هم دعا كردن نشانه زودگذر بودن بلا و گرفتاری است و هم دعا نكردن علامت ماندنی بودن آن بلاست. پس نه تنها دعا در رفع بلاها و مصیبتها مؤثر است، بلكه عدم آن هم موجب رفع نشدن بلا می گردد.


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب الهام الدعاء، حدیث 2.

ص: 73

اینجا اهمیت دعا و این كه انسان در هنگام گرفتاری باید به این سلاح مجهز شود، به خوبی روشن می شود.

نكته دیگری كه امام هفتم علیه السلام بر آن تصریح فرموده اند، این است كه الهام كننده دعا به بنده مؤمن در هنگام نزول بلا خود خداوند است. این چیزی جز لطف و تفضل او نمی باشد، اما گاهی انسان به این امر توجه ندارد و با آن ساده برخورد می كند. بسیاری اوقات در هنگام نزول بلا و مصیبت، انجام خیلی كارها به ذهن و قلب انسان خطور می كند، ولی به فكر دعا كردن نمی افتد. پس از این كه مدتی از راههای مختلف تلاش كرد و راه به جایی نبرد، آن گه یادش می افتد كه در خانه خدا برود و رفع مشكل را از او طلب كند. این در حالی است كه اگر از ابتدا دعا می كرد و از خدا استمداد می طلبید، چه بسا راههایی به ذهنش می رسید كه گرفتاری اش به سادگی رفع می شد. از همین جهت است كه تأكید می كنیم هنگام نزول بلایا خوب است اولین چیزی كه به فكر انسان خطور می كند، دعا به پیشگاه خداوند باشد، چون همه راههای دیگر تنها به لطف و عنایت او می توانند در رفع بلایا مؤثر واقع شوند. البته در كنار دعا باید راههای متعارف و عادی حل مشكل نیز طی شوند، اما راه گشا بودن هر كدام از آنها به لطف و عنایت الهی است. بنابراین كمال مطلوب برای بنده مؤمن این است كه خداوند از همان ابتدای گرفتاری، دعا كردن را به او الهام فرماید و او به این كار اقدام نماید.

ص: 74

درس هشتم: اثار دعا (3)

دفع بلای مقدر

یكی از مهمترین آثار دعا، دفع بلای مقدری است كه هنوز واقع نشده است. در فرهنگ قرآن و سنت، هیچ امری در روی زمین یا در آسمان بدون تقدیر سابق از جانب خداوند، واقع نمی شود.(1)

در واقع هر امری اتفاق می افتد، پیش از وقوع، تقدیر آن صورت گرفته است. تقدیر یعنی اندازه گیری و مقصود از آن معین كردن زمان و مكان و سایر خصوصیات چیزی است كه تحقق پیدا می كند. همه اینها پیش از وقوع شیء از جانب خداوند تعیین می گردد. بر این اساس هر بلایی بر هر كسی نازل می شود، زمان و مكان و شدت و وسعت و سایر خصوصیات آن از قبل تعیین شده است. یكی از آثار و بركات دعا دفع بلایی است كه


1- 1. رجوع كنید به كتاب شریف اصول كافی، كتاب التوحید، باب فی انه لا یكون شیء فی السماء و الارض الا بسبعة، حدیث 1 و 2.

ص: 75

تقدیر آن صورت گرفته، ولی هنوز واقع نشده است.

بلای مقدر خود دو نوع است: یا خداوند حكم به وقوع آن نموده و یا چنین نكرده است. حكم الهی به وقوع چیزی، قضای خدا نامیده می شود و مقصود صدور دستور و حكم از جانب خداوند به ایادی خود مانند فرشتگان است كه آن امر مقدر را به وقوع خارجی بیاورند. در این صورت شیء مقدر یك درجه به وجود خارجی یافتن نزدیك می شود. بنابراین بلای مقدر یا متعلق قضای الهی واقع شده یا خیر. در صورت اول آن را مقدر مقضی می خوانند و در صورت دوم مقدر غیر مقضی.

مطابق آن چه در احادیث اهل بیت علیهم السلام وارد شده، دعا به پیشگاه خداوند بلای تقدیر شده را دفع می كند، هر چند كه به مرحله قضا هم رسیده باشد. تا وقتی بلا واقع نشده، امكان دفع آن به وسیله دعا وجود دارد. امام هفتم علیه السلام فرمودند:

علیكم بالدعاء فان الدعاء لله و الطلب الی الله یرد البلاء و قد قدر و قی و لم یبق الا امضاؤه.(1)

بر شماست دعا كردن زیرا دعا برای خدا و خواستن از خدا بلا را بر می گرداند در حالی كه مقدر شده و متعلق قضا هم واقع شده وفقط امضای آن باقی مانده است.

امضا به مرحله وقوع خارجی اطلاق می شود و هر چیز تا وقتی در خارج محقق نشده، به امضاء نرسیده است. طبق این حدیث شریف انسان می تواند به وسیله دعا كردن و درخواست عافیت از خدای متعال،


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب ان الدعاء یرد البلاء و القضاء، حدیث 8.

ص: 76

بلاهایی را كه مورد تقدیر و قضای الهی واقع شده اند، دفع نماید. «دفع» در این جا به معنای جلوگیری كردن و ایجاد مانع در راه نزول بلاست.

بنابراین از طریق دعا می توان جلوی نزول بلایا را گرفت. اصولاً نزول بلا رابطه معكوس با دعا به پیشگاه خداوند دارد، به این معنا كه هرگاه دعا كم شود، بلایا فزونی می یابند. فرمایش زیبای رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره چنین است:

اذا قل الدعاء نزل البلاء.(1)

هرگاه دعا كم شود، بلا فرود می آید.

به همین جهت در ادامه سخن خود تأكید فرموده ان كه برای مقابله با بلاها خود را به دعا مجهز كنید:

اعدوا للبلاء الدعاء فانه لا یرد القضاء الا الدعاء.(2)

برای (مقابله و جلوگیری از) بلا، دعا را آماده كنید زیرا قضا را چیزی جز دعا بر نمی گرداند.

اینجاست كه می توان فهمید هیچ مانعی در راه نزول بلایا به اندازه دعا مؤثر و كاری نمی باشد.

نكته دیگری كه در احادیث ائمه علیهم السلام مورد تأكید قرار گرفته، این است كه گاهی قضای الهی نسبت به امری تحكیم و تأكید می گردد، یعنی حكم به اجرا و وقوع آن به صورت مؤكد یا مكرر صورت می پذیرد.

تأكید و تكرار كردن از مصادیق «ابرام» قضا محسوب می گردد. طبق فرموده امامان علیهم السلام دعا قضای مبرم را هم بر می گرداند. زراره از امام


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 300، حدیث 37، به نقل از الدعوات راوندی.
2- 2. همان.

ص: 77

محمد باقر علیه السلام نقل كرده كه به او فرمودند:

الا ادلك علی شیء لم یستثن فیه رسول الله صلی الله علیه و آله؟

آیا تو را راهنمایی نكنم به چیزی كه رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد آن استثنایی قائل نشده اند؟

زراره عرض می كند: بفرمایید حضرت فرمودند:

الدعاء یرد القضاء و قدم ابرم ابراماً. (و ضم اصابعه).(1)

دعا قضا را بر می گرداند در حالی كه محكم و سخت شده باشد. (و انگشتان خویش را به هم چسباندند).

به هم چسباندن انگشتان برای نشان دادن ابرام و تحكیم در قضای الهی است. دعا می تواند چنین حكم مبرمی را برگرداند و در حقیقت مانع وقوع خارجی آن شود.

نتیجه ای كه از مجموع بحث به دست می آید، این است كه دعا می تواند مانع نزول بلا گردد، چه آن بلا متعلق قضای الهی واقع شده باشد یا خیر و در صورت اول چه مورد ابرام و تأكید هم بوده باشد یا خیر.

دفع بلای غیر مقدر

تا اینجا تأثیر دعا را در رفع بلای نازل شده و دفع بلای مقدر نازل نشده مورد بحث قرار دادیم. اكنون بجاست كه از تأثیر خاص این عبادت بی نظیر (دعا) در دفع بلای غیر مقدر سخن بگوییم.

گاهی بلایی هنوز به مرحله تقدیر الهی نرسیده است و با دعا می توان جلوی این تقدیر را گرفت. از حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب ان الدعاء یرد البلاء و القضاء، حدیث 6.

ص: 78

منقول است كه فرمودند:

ان الدعاء یرد ما قد قدر و ما لم یقدر.

همانا دعا (بلای) مقدر و غیر مقدر را بر می گرداند.

راوی می گوید:

مقدر را فهمیدم، اما غیر مقدر را چگونه بر می گرداند؟

فرمودند:

حتی لا یكون.(1)

تا این كه تقدیر نشود.

گاهی انسان به خاطر گناهی كه مرتكب شده یا برای این كه خدا ی خواهد او را بیازماید و یا به هر جهت دیگر مستحق نزول بلا و مصیبتی شده و خدای حكیم به مقتضای عدل، مشیت و اراده اش به فرو فرستادن بلایی بر او تعلق گرفته است، اما هنوز نسبت به زمان و مكان نزول آن و چه بسا نوع و شدت آن، تقدیری نفرموده است. یكی از آثار و بركات دعا به پیشگاه الهی این است كه مانع از تقدیر بلا از جانب خداوند می گردد و به بیان ساده تر جلوی «مشیت» و «اراده» پروردگار را می گرید تا تقدیری نسبت به بلا صورت نپذیرد. به این ترتیب مراحل بعدی (قضا و امضا) نیز به طریق اولی منتفی شده، بلا به كلی دفع می گردد.

به طور كلی می توان گفت كه دعا به پیشگاه خداوند می تواند، بلا و گرفتاری را در هر مرحله ای كه باشد، دفع نماید، مطابق احادیث


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب ان الدعاء یرد البلاء و القضاء، حدیث 2.

ص: 79

اهل بیت علیهم السلام هر چیزی كه در آسمان یا زمین رخ می دهد، ابتدا متعلق «مشیت» و «اراده» حق متعال واقع می شود و سپس مرحله «تقدیر» و «قضا» نسبت به وقوع آن صورت می پذیرد.(1)

بنابراین هر بلایی كه بر انسان نازل می گردد، وقوع آن مسبوق به این مراحل می باشد. دعا می تواند در هر مرحله ای مانع تحقق مرحله بعد گردد. اگر خواست (مشیت و اراده) خداوند به نزول بلا تعلق گرفته باشد، دعا می تواند مانع تقدیر آن گردد و اگر به مرحله تقدیر رسیده باشد، دعا می تواند مانع قضای آن بشود و اگر قضای آن هم صورت گرفته باشد، دعا می تواند جلوی امضاء (وقوع) آن را بگیرد. به همین جهت است كه امیر المؤمنین علیه السلام در یكی از سفارشهای خود فرمودند:

ادفعوا امواج البلاء عنكم بالدعاء قبل ورود البلاء فو الذی فلق الحبة و برأ النسمة للبلاء اسرع الی المؤمن من انحدار السیل من اعلی التلعة الی اسفلها.2

2. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 289، حدیث 5، به نقل از الخصال.

امواج بلا را به وسیله دعا پیش از فرود آمن بلا از خود دور كنید.

قسم به آن كس كه دانه را شكافت و انسان را آفرید، هر آینه سرعت فرود آمدن بلا بر مؤمن از سرازیر شدن سیل از بالای بلندی به پایین بیشتر است.

براساس معارف قرآن و عترت علیهم السلام اهل ایمان بیش از سایرین در معرض نزول بلایا هستند. این امر حكمتهایی دارد كه بحث تفصیلی


1- 1. رجوع كنید به اصول كافی، كتاب الدعاء، باب فی انه لایكون شیء فی السماء و الارض الا بسبعة.

ص: 80

درباره آنها در این مقال نمی گنجد.(1)

در این جا به تناسب بحث دعا یكی از این حكمتها را در حد اشاره مطرح می كنیم. امام صادق علیه السلام فرمودند:

ان عظیم الاجر لمع عظیم البلاء و ما احب الله قوماً الا ابتلاهم.(2)

همانا اجر بزرگ با گرفتاری و بلای بزرگ همراه است و خدا هیچ گروهی را دوست نداشته مگر آن كه گرفتارشان ساخته است.

گرفتاری بزرگ موجبات اجر بزرگ را برای انسان فراهم می كند و چون مؤمن محبوب خداست، خداوند زمینه های نیل به اجر عظیم را برایش فراهم می سازد و به همین دلیل است كه او را گرفتار می كند.

مؤمن در هنگام گرفتاری به عجز و فقر خود بیشتر و بهتر پی می برد و با همه وجود به خدا پناه می برد و دست به دعا بلند می كند، خواندن خدا و سؤال و درخواست از او در حال مسكنت و بیچارگی، خود از بزرگترین عبادات – بلكه طبق فرمایش امام باقر علیه السلام بالاترین عبادت – محسوب می شود. بر این اساس بلایا باعث می شود كه اهل ایمان بیشتر به دعا روی آورند، اما یك طرف مطلب است، طرف دیگر مطلب این است كه دعا مانع فرود آمدن بلا می گردد. در واقع انسانها – به ویژه اهل ایمان – اگر پیش از نزول بلایا دعا كنند، می توانند جلوی آن را بگیرند. امیر المؤمنین علیه السلام در ادامه فرمایش خود كه امر به دفع امواج بلا به وسیله دعا فرموده بودند، به این حقیقت اشاره


1- 1. علاقه مندان می توانند به كتاب شریف اصول كافی، كتاب الایمان و الكفر، باب ما اخذه الله علی المؤمن ... و باب شدة ابتلاء المؤمن مراجعه فرمایند.
2- 2. اصول كافی، كتاب الایمان و الكفر، باب شدة البلاء المؤمن، حدیث 3.

ص: 81

كرده اند كه:

هیچ نعمتی و هیچ خوشی و خرمی در زندگی زائل نمی شود مگر به سبب گناهانی كه (انسانها) مرتكب می شوند.(1)

و لو انهم استقبلوا ذلك بالدعاء و الانابة لم تنزل.(2)

و اگر آنان قبل از نزول بلا، دعا و انابه می كردند، (این بلایا بر ایشان) نازل نمی شد.

از این تأكیدات استفاده می شود كه اصل این است كه انسان – و به خصوص مؤمنان – اهل دعا باشند. اگر پیش از نزول بلایا دعا كنند، همین كار جلوی نزول بلا را می گیرد و گرنه، باید پس از فرود آمدن بلا برای رفع آن دست به دعا بلند كنند. با این ترتیب انسان عاقل ترجیح می دهد كه پیش از گرفتار شدن به انواع مصیبتها، خود را از این كه در معرض آنها قرار بگیرد، نجات بخشد. امام صادق علیه السلام وعده فرموده اند كه:

من تخوف بلاء یصیبه فتقدم فی الدعاء لم یره الله عزوجل ذلك البلاء ابداً.(3)

هر كس از این كه بلایی بر سرش آید بترسد، پس پیش از وارد شدن آن، دعا كند، خدای عزوجل هیچ گاه آن بلا را به او نمی نمایاند.


1- 1. در درس گذشته متن فرمایش امیر المؤمنین علیه السلام را نقل كردیم.
2- 2. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 289، حدیث 5، به نقل از الخصال.
3- 3. همان، صفحه 297، حدیث 23، به نقل از مكارم الاخلاق.

ص: 82

درس نهم: آثار دعا (4)

اشاره

در درسهای گذشته آثار دعا را در هفت عنوان بررسی كردیم. به عنوان از این عناوین مربوط به رفع یا دفع بلایا بود. در این درس در مورد «بلا» و نیز نقطه مقابل آن یعنی «عافیت» سخن می گوییم.

گناه: منشأ بلا و مصیبت

مؤمنان همواره خود را مستحق بلا و گرفتاری در دنیا می بینند.

علت این امر ارتكاب گناهانی است كه از انسان سر می زند و همین گناهان موجب نزول بلا و مصیبت بر مؤمنان می گردد. خدای متعال می فرماید:

وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَیْدِیكُمْ وَیَعْفُو عَن كَثِیرٍ (1)


1- 1. شوری، 30.

ص: 83

طبق این آیه كریمه هر مصیبتی كه به مؤمنان می رسد، به خاطر گناهانی است كه خود مرتكب شده اند و خدای متعال با فرستادن بلا بر ایشان، آنان را از آلودگی گناه پاك می فرماید تا هنگام مرگ یا در عالم برزخ و آخرت مورد عذاب واقع نشوند.(1)

عبارت آخر آیه فوق بشارتی بزرگ به اهل ایمان است، چون بیانگر این حقیقت است كه خداوند از بسیاری گناهان در می گذرد و مؤمنان را از عواقب آن مصون و محفوظ نگه می دارد. امام صادق علیه السلام در توضیح قسمت اخیر آیه شریفه می فرمایند:

و ما یعفو الله اكثر مما یؤاخذ به.(2)

و آن (گناهانی) كه خداوند می بخشاید بیشتر از آن (گناهانی) است كه به خاطر آن مؤاخده می فرماید.

بنابراین همه بلایا و گرفتاریهای كه مؤمنان می چشند، نتیجه بخش كمتری از گناهانشان است. بیشتر گناهان، مورد عفو خدا قرار گرفته، بلایی به خاطر آنها نازل نمی گردد.

ناگفته نماند كه آیه شریفه مورد بحث شامل حال ائمه معصومین علیهم السلام كه از ارتكاب هر گناهی مبرا هستند، نمی شود. وقتی حضرت زین العابدین علی بن الحسین علیهما السلام بر یزید – لعنه الله – وارد شدند، آن ملعون خطاب به امام سجاد علیه السلام همین آیه را به زبان جاری


1- 1. تفصیل این بحث را همراه با ذكر ادله آن می توانید در فصل اول از حلقه سوم مطالعه فرمایید.
2- 2. تفسیر نور الثقلین، جلد4، صفحه 581، حدیث 96، به نقل از كافی.

ص: 84

كرد، كنایه از این كه مصیبتهای وارد بر شما به خاطر گناهان خودتان بوده است (!!) حضرت در پاسخ به او فرمودند:

كلا ما هذه فینا نزلت.(1)

چنین نیست، این آیه در شأن ما نازل نشده است.

هم چنین از امام صادق علیه السلام پرسیدند: مصیبتهایی كه بر امیر المؤمنین علیه السلام و اهل بیت ایشان وارد می شود، با توجه به این كه همگی پاك و معصوم هستند، چگونه با آیه شریفه مورد بحث قابل توجیه است؟ حضرت در پاسخ فرمودند:

ان رسول الله صلی الله علیه و آله كان یتوب الی الله و یستغفر فی كل یوم و لیلة مأة من غیر ذنب ان الله یخص اولیاءه بالمصائب لیاجرهم علیها من غیر ذنب.(2)

همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله در هر شبانه روز صد مرتبه به پیشگاه خداوند توبه و طلب مغفرت می كرد بدون آن كه گناهی مرتكب شده باشد، همانا خداوند مصیبتها را به اولیای خود اختصاص داده تا به آنها – بدون آن كه گناهكار باشند – اجر و پاداش عنایت فرماید.

با این ترتیب اهل بیت عصمت و طهارت مشمول آیه مورد بحث نیستند، اما دیگر مؤمنان طبق همین آیه نتیجه بخشی از گناهانشان را در همین دنیا از طریق بلاها و گرفتاریها می بیند، مگر آن كه مشمول عفو و رحمت الهی واقع گردند.


1- 1. تفسیر نور الثقلین، جلد4، صفحه 580، حدیث 95.
2- 2. همان، صفحه 581، حدیث 98.

ص: 85

طلب مغفرت و عافیت

یكی از بهترین اسباب و وسائط جلب رحمت و مغفرت الهی، دعاهایی است كه مؤمنان در حق خود و دیگران می كنند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با این كه هیچ گناهی مرتكب نمی شدند، در شبانه روز هفتاد بار طلب مغفرت می كردند. در این صورت دیگران به طریق اولی باید از استغفار و طلب عافیت از خدای بزرگ كوتاهی نورزند. اگر انسان باور كرده باشد كه مصائب و گرفتاریهایش معلول گناها خودش می باشد، همواره از نزول بلا خوف دارد. در این صورت پیش از آن كه بلایی بر سرش آید، دعا را سپر خود قرار داده، از خدای رحیم مغفرتش را طلب می نماید. اینجاست كه عظمت «استغفار» و تأثیر عمیق آن در رفع بلا روشن می شود. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در بیان فضیلت این دعا فرموده اند:

خیر الدعاء الاستغفار.(1)

بهترین دعا استغفار است.

طلب مغفرت از خدای متعال سپر بلاهایی است كه به خاطر ارتكاب گناهان، استحقاق فرود آمدن آنها به وجود آمده است. البته «استغفار» به صرف بیان لفظ محقق نمی شود، بلكه شرایطی دارد كه در مجال مناسب خود بیان شده است. (2)

یكی از لوازم استغفار این است كه انسان در عمل، قصد تكرار گناه را نداشته باشد و گرنه، مشمول این فرمایش حضرت رضا علیه السلام می گردد كه فرمودند:


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب الاستغفار، حدیث 1.
2- 2. به عنوان نمونه می توانید به درس پانزدهم از حلقه چهارم مراجعه نمایید.

ص: 86

المستغفر من ذنب و یفعله كالمستهزی بربه.(1)

كسی كه از گناهی استغفار كند ولی در عمل آن را كنار نگذارد مانند كسی است كه پروردگارش را مسخره كند.

علاوه بر استغفار دعاهای دیگری هم هست كه در آنها طلب عافیت از خدای متعال می كنیم و همین دعاها می تواند پیش از نزول بلایا مانع از آنها گردد. اینها مصادیق «تقدم در دعا» هستند كه باید به دیده اهمیت نگریسته شوند.(2)

یكی از این ادعیه دعای بیست و سوم صحیفه سجادیه است كه در آن به تعابیر مختلف از خداوند عافیت را طلب می كنیم. در قسمتی از این دعای مبارك چنین آمده است:

اللهم صلی علی محمد و آله و عافیتی كافیة شافیة عالیة نامیة تولد فی بدنی العافیة عافیة الدنیا و الاخرة.(3)

بار الها بر محمد و خاندان او درود فرست و به من عافیتی عطا فرما بی نیاز كننده، شفابخش. والا و رشد كننده، عافیتی كه در بدنم عافیت بیاورد، عافیت دنیا و آخرت.

عافیت به معنای سلامت و امنیت از گرفتاریها و بلایای گوناگون چه در دنیا و چه در آخرت – است. عافیت شامل سلامت در امور مادی و معنوی، دنیوی و دینی و... می شود و درخواست عافیت از بهترین دعاهای انسان به پیشگاه خدای متعال است. دعای دیگری كه در همین زمینه بسیار زیبا و خواندنی است، دعای مختصر و جامعی است


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب الاستغفار، حدیث 3.
2- 2. روایات بحث «تقدم در دعا» در درس پانزدهم خواهد آمد.
3- 3. صحیفه سجادیه دعای 23 صفحه 154.

ص: 87

كه مرحوم محدث قمی – اعلی الله مقامه الشریف – در كتاب شریف «مفاتیح الجنان» در ضمن بیان یكی از آداب مخصوصه زیارت امام حسین علیه السلام نقل فرموده است. ایشان بیست ادب برای حرم مطهر آن حضرت بیان فرموده كه ادب سیزدهم آن، دعاست. می فرماید:

بدان كه عمده اعمال در روضه مطهره امام حسین علیه السلام دعا است، زیرا كه اجابت دعا در تحت آن قبه سامیه یكی از چیزهایی است كه در عوض شهادت، حق تعالی به آن حضرت لطف فرموده و زائر باید آن را غنیمت دانسته، در تضرع و انابه و توبه و عرض حاجات كوتاهی نكند... به جهت آن كه این محل را خالی نگذاریم، این دعای مختصر را كه در ضمن یكی از زیارات نقل شده ذكر می كنیم و آن دعا این است كه می گویی در آن حرم شریف در حال كه دستها را به سوی آسمان بلند كرده باشی:

اللهم قد تری مكانی...

خداوندا جایگاه مرا می بینی...

انتهای این دعای شریف چنین است:

واجعلنی من عبادك الذین صرفت عنهم البلایا و الامراض و الفتن و الاعراض من الذین تحییهم فی عافیة و تمیتهم فی عافیة و تدخلهم الجنة فی عافیة و تجیرهم من النار فی عافیة...(1)

و مرا از آن دسته از بندگانت قرار ده كه بلاها و بیماریها و فتنه ها و حوادث (بد) را از آنان دور داشته ای، در زمره كسانی كه


1- 1. مفاتیح الجنان، صفحه 417.

ص: 88

با عافیت زنده شان می داری و با عافیت می میرانی و با عافیت وارد بهشتشان می نمایی و با عافیت از آتش پناهشان می بخشی.

با این دعاها انسان مؤمن از خدا می خواهد كه همه زندگی او را قرین عافیت قرار دهد و نه تنها در دنیا بلكه در آخرت هم بلا و مصیبت نبیند. اگر كسی اهل این گونه دعا كردنها باشد، می تواند امیدوار باشد كه خداوند بلاهای بسیاری را كه مستحق آنهاست، در آینده از او دور گرداند.

دفع بلا از اهل دعا

به این حدیث بسیار زیبا از امام صادق علیه السلام توجه فرمایید:

ان الله عزوجل لیدفع بالدعاء الامر الذی علمه ان یدعی له فیستجیب و لولا ما وفق العبد من ذلك الدعاء لاصابة منه ما بحثه من جدید الارض.(1)

خداوند به وسیله دعا دفع می فرماید آن چیزی را كه می داند به خاطر (رفع) آن دعا می شود و او آن را اجابت می كند و اگر بنده موفق به آن آن دعا نمی شد، قطعاً بلایی به او می رسید كه او را از روی زمین بر می داشت.

در معنای این حدیث دو احتمال به نظر می رسد:

احتمال اول این است: خداوند پیش از آن كه بلایی به بنده اش برسد، می داند كه آن بنده در صورت نزول بلا، برای رفع آن دعا خواهد كرد. بر این اساس روی لطف و كرمش به سبب دعایی كه بنده در آینده خواهد


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب ان الدعاء یرد البلاء و القضاء، حدیث 9.

ص: 89

كرد، از پیش بلا را از او بر می گرداند. در این فرض سخن از دعایی كه بنده از پیش می كند، نیست.

احتمال دوم: خداوند می داند كه بنده اش پس از نزول بلا برای رفع آن دعا خواهد كرد، اما این بنده اهل دعاست و به خاطر دعاهای قبلی اش، خداوند بلایی را كه مستحق آن شده از او بر می گرداند. مثلاً بنده اهل استغفار و طلب عافیت و دعاهایی از این گونه است كه سبب رفع بلا می گردند. به خاطر این دعاها بلا را نازل نمی فرماید.

تفاوت معنای اول و دوم این است كه در معنای اول منظور از دعا در تعیر «بالدعاء» دعایی است كه بنده در فرض نزول بلا خواهد كرد، ولی چون هنوز بلایی نازل نشدهف او هم فعلاً دعایی نكرده است. اما در معنای دوم منظور دعاهایی است كه تاكنون می كرده و پیش از نزول بلای خاص می باشد. در این فرض علت نازل نشدن بلا، دعاهای گذشته بنده است در حالی كه در فرض قبلی علت، آن دعایی است كه در صورت نزول بلا خواهد نمود.

حد مشتركی كه در این دو احتمال وجود دارد، این است كه اگر كسی «اهل دعا» باشد، خداوند به لطف و كرمش بلاهای خانمان سوز را از او بر می گرداند. اهل دعا بودن مهم است. چنین كسی همیشه دعا می كند و صبر نمی كند كه اگر بلایی بر سرش آمد، آن گاه دست به دعا بلند نماید. به همین دلیل خدای متعال بسیاری از مصیبتها را اصلاً بر او فرود نمی فرستد. این مصیبتها ممكن است مقدر یا غیر مقدر باشند و در فرض اول ممكن است متعلق قضای الهی هم واقع شده باشند یا خیر. در هر صورت خدای رحیم به بركت دعاهای مؤمن یك سری از بلاها را از او دفع می گرداند.

ص: 90

پرسشهای مفهومی از درسهای 6 تا 9

1. از این كه دعا را «سلاح» مؤمن دانسته اند، چه نكاتی فهمیده می شود؟

2. نحوه های مختلف افزایش روزی بر اثر دعا را بیان كنید.

3. نقش دعا را در رسیدن به موفقیت و رستگاری تبیین كنید.

4. نشانه كوتاه یا بلند كردن مدت بلا را چه دانسته اند؟

5. بلای مقدر و اقسام آن و نیز بلای غیر مقدر و تأثیر دعا را در هر یك توضیح دهید.

6. آیه شریفه: «ما اصابكم من مصیبة فیما كسبت ایدیكم» شامل چه كسانی می شود؟

7. ای فرمایش امام صادق علیه السلام را توضیح دهید: «ان الله عزوجل لیدفع بالدعاء الامر الذی علمه ان یدعی له فیستجیب».

ص: 91

فصل سوم: اجابت دعا

درس دهم: انواع اجابت (1)

اشاره

در دو فصل گذشته جایگاه اعتقادی دعا و نیز آثار و نتایج آن را تا حدی شرط و بسط دادیم. در این فصل به بیان مهترین جهت در مورد هر دعا می پردازیم. آن چه از خود دعا مهمتر است، اجابت آن توسط خدای متعال می باشد.

معنای عام اجابت

دعا به معنای خواندن خداوند است كه معمولاً همراه با سؤال و درخواست از درگاه اوست. پاسخی كه خداوند به دعای دعا كننده می دهد، «اجابت» آن نامیده می شود. اما آیا هر دعایی اجابت می شود؟ به تعبیر دیگر آیا خداوند به هر دعایی پاسخ می دهد؟

از بعضی احادیث ائمه علیهم السلام چنین برداشت می شود كه: هر دعایی

ص: 92

اجابتی دار. این معنا از امام صادق علیه السلام به دو تعبیر نقل شده است:

من اعطی الدعاء اعطی الاجابة.(1)

به هر كس دعا داده شود، اجابت هم داده می شود.

و

من اعطی الدعاء لم یحرم الاجابة.(2)

به هر كس دعا داده شود، از اجابت محروم نمی گردد.

هر دو بیان عام است و ظاهر آنها شامل هر دعایی از هر كس می شود.

اگر همین معنای عام مقصود امام علیه السلام باشد، باید بگوییم: آری، هر دعایی اجابتی دارد، به این معنا كه هر دعایی از جانب خداوند پاسخ داده می شود، اما البته پاسخها با هم متفاوت و گاهی متضاد هستند. با بیان دو مثال، مطلب را توضیح می دهیم.

مثال اول: امام باقر علیه السلام فرمودند:

ان الله تبارك و تعالی اذا احب عبداً غته بالبلاء غتاً و ثجه بالبلاء ثجاً فاذا دعاه قال: لبیك عبدی...(3)

هرگاه خدای متعال بنده ای را دوست بدارد، او را در بلا غوطه ور می سازد و بلا را هم چون سیل بر او سرازیر می كند. پس وقتی خدا را بخواند، می فرماید: لبیك ای بنده من.

ادامه حدیث را در همین فصل نقل خواهیم كرد، ولی با همین


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 362، حدیث 1، به نقل از الخصال.
2- 2. همان، صفحه 363، حدیث 2، به نقل از معانی الاخبار.
3- 3. اصول كافی، كتاب الایمان و الكفر، باب شدة ابتلاء المؤمن، حدیث 7.

ص: 93

مقداری كه نقل گردید، معلوم می شود كه خداوند در این حالت پاسخ مثبت به بنده اش می دهد. این پاسخ مثبت به پنج صورت ممكن است باشد كه در ادامه تفصیل آنها را بیان خواهیم كرد پس لبیك گفتن خدا به بنده در این فرض، در واقع ترتیب اثر مثبت دادن به خواسته اوست.

این گونه اجابت را «اجابت مثبت» می نامیم.

اما گاهی عكس این حالت است، یعنی خداوند پاسخ می دهد، اما پاسخی كه به ضرر دعا كننده می باشد. در واقع به دعای شخص ترتیب اثر منفی می دهد. مثال دوم همین حالت حالت را بیان می كند. ائمه اطهار علیهم السلام نقل كرده اند كه خدای متعال پیامبر بزرگ خود عیسی علیه السلام را چنین موعظه فرمود:

یا عیسی قل لظلمة بنی اسرائیل: لا تدعونی و السحت تحت اقامكم و الاصنام فی بیوتكم فانی الیت ان اجیب من دعائی و ان اجابتی ایاهم لعن لهم حتی یتفرقوا.(1)

ای عیسی به ستمكاران از بنی اسرائیل بگو: در حالی كه زیر پاهایتان مال حرام و داخل خانه هایتان بتها هستند، مرا نخوانید، چون من قسم یاد كرده ام كه: به هر كه مرا می خواند پاسخ دهم و پاسخ من به آنها نفرین آنهاست تا وقتی كه از گرد یكدیگر پراكنده شوند.

«لعن» در زبان عربی به معنای «دور كردن و طرد نمودن از خیر» است.(2)

در این حدیث قدسی خداوند به بنی اسرائیل خطاب فرموده كه


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 373، حدیث 16، به نقل از عدة الداعی.
2- 2. اللعن: الابعاد و الطرد من الخیر لسان العرب، جلد 13، صفحه 208.

ص: 94

تا وقتی زیر پاهایشان فرشهای حرام گسترده اند و در خانه هایشان بتها را نگه می دارند، پاسخ دعاهایشان از جانب خداوند چیزی جز دور شدن از خیر و رحمت نیست. این هم نوعی ترتیب اثر دادن به دعاهاست كه می توانیم آن را «اجابت منفی» بنامیم.

در این مباحث هر جا تعبیر «اجابت» یا «استجابت» را به كار می بریم، مقصودمان معنای مثبت آن است مگر این كه بر خلافش تصریحی داشته باشیم. اما اجابت مثبت نیز انواعی دارد كه در این درس و درس آینده به بیان آن می پردازیم.

انواع اجابت مثبت

لبیك گفتن خداوند به دعای بنده و پاسخ مثبت دادن به درخواست اوبه یكی از این پنج صورت می تواند باشد:

1 – برآوردن حاجت در دنیا

اولین پاسخ مثبت خداوند به دعای بنده این است كه خواسته اش را در دنیا برآورده سازد. وعده پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در این مورد چنین است:

ما من مسلم یدعو بدعوة لیس فیها اثم و لا قطیعة رحم الا اعطاه الله بها احدی ثلاث: اما ان یعجل دعوته و اما ان یدخرها له فی الاخرة و...(1)

هر مسلمانی كه دعا بكند و گناهی یا قطع رابطه با خویشان نزدیك نسبی در آن نباشد، خداوند در پاسخ دعای او یكی از سه


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 366، حدیث 16، به نقل از الدعوات راوندی.

ص: 95

چیز را عطایش فرماید: یا زود خواسته اش را برآورده كند و یا آن را ذخیره آخرتش قرار دهد و...

طبق وعده رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پاسخ مثبت به دعای مسلمان یكی از سه چیز است كه دو تای آن را بیان كردیم و سومی را در ادامه نقل خواهیم نمود. در این حدیث شق اول (تعجیل در برآوردن حاجت) را به قرینه حالت دوم (ذخیره در آخرت)، برآوردن حاجت در دنیا معنا كردیم.(1)

همین مطلب در فرمایش دیگری از پیامبر صلی الله علیه و آله و نیز در یكی از مواعظ حضرت زین العابدین علیه السلام آمده است كه در عناوین بعدی به آنها اشاره می گردد.

2 – عطای بهتر

دومین پاسخ مثبت خدای متعال به دعای بنده مؤمن خود ممكن است به این صورت باشد كه چیزی بهتر از آن چه او درخواست نموده، عطایش كند. این عطای بهتر ممكن است زود یا دیر (حتی در آخرت) نصیبش گردد. این مطلب در وصیتی كه امیر المؤمنین علیه السلام به فرزند گرامی خود فرموده اند، به این تعبیر آمده است:

ربما سألت الشیء فلا توتاه و اوتیت خیراً منه عاجلاً او آجلاً.(2)


1- 1. معنای دیگر تعجیل در اجابت، زود برآوردن حاجت در مقابل تأخیر اجابت در دنیاست كه در ادامه مباحث به بیان آن خواهیم پرداخت.
2- 2. نهج البلاغه صبحی صالح، نامه 31، صفحه 399.

ص: 96

چه بسا چیزی را درخواست كنی اما به تو داده نشود و بهتر از آن را زود یا دیر (هر چند در آخرت) عطایت كنند.

گاهی انسان خواسته ای مادی یا معنوی را به درگاه الهی عرضه می كند، اما پروردگار منان به جای آن، بهترش را به او می بخشد. در این صورت چه بسا خود شخص متوجه لطف بزرگ خداوند نشود و حتی در طلب درخواست خود اصرار هم بكند، اما این تذكر امیر المؤمنین علیه السلام انسان را هوشیار می كند كه فقط به آن چه خود طلبیده، فكر نكند. چه بسا خداوند عطای بهتری به او داده یا خواهد داد كه اگر متوجه باشد، ممنون او خواهد شد. مثلاً ممكن است انسان بر یك حاجت دنیوی و مادی اصرار كند، اما خدای مهربان را به جای آن، یك خیر اخروی و معنوی را به او عنایت فرماید، در این صورت باید سپاسگزار این لطف الهی باشد.

3 – رفع بلا یا دفع شر

سومین پاسخ مثبت خداوند به دعای بنده مسلمان این است كه بلا و شری را از او باز دارد. این مطلب در ادامه حدیثی كه در عنوان اول (برآوردن حاجت در دنیا) قسمتی از آن را نقل كردیم، آمده است.

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله سومین عطای خداوند را جلوگیری از گرفتار شدن بنده اش به شر دانسته و فرموده اند:

و اما ان یكف عنه من الشر مثلها.(1)

و یا این كه امر ناپسندی نظیر آن چه خواسته است را از او باز دارد.


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 366، حدیث 16، به نقل از الدعوات راوندی.

ص: 97

به عنوان مثال مؤمنی از خدا درخواست مقداری مال می كند.

خداوند در پاسخ ممكن است آن چه او خواسته را عطایش نكند، اما به خاطر دعایش از یك ضرر مالی كه براساس مقدرات الهی قرار بوده به او برسد، جلوگیری نماید. اگر آن ضرر و بلا به او می رسید، به اندازه همان مالی كه درخواست نموده بود، باید می پرداخت. حال بر اثر اجابت دعایش به همان مقدار از ضرر ایمن مانده و در حقیقت همان سود نصیبش شده است. با این مثال منظور از تعبیر «مثلها» در بیان پیامبر صلی الله علیه و آله روشن می گردد. حدیث دیگر در این زمینه به نقل از امام زین العابدین علیه السلام است:

المؤمن من دعائه علی ثلاث: اما ان یدخر له و اما ان یعجل له و اما ان یدفع عنه بلاء یرید ان یصیبه.(1)

مؤمن یكی از سه بهره را از دعای خود می برد: یا (در آخرت) برایش ذخیره می شود و یا به زودی (در دنیا) خواسته اش برآورده می گردد و یا بلایی كه می خواست به او برسد، از او دفع می شود.

فرض اول را در درس بعد توضیح خواهیم داد. فرض دوم همان قسم اول است كه بیان آن گذشت و فرض سوم اكنون محل بحث می باشد. چه بسا انسان خواسته ای را از خداوند طلب نماید، اما به جای رسیدن به آن، بلا و مصیبتی از او دفع شود كه مستحق آن بوده و طبق اراده خداوند قرار بوده بر او نازل می شود.


1- 1. بحار الانوار، جلد 78، صفحه 138، حدیث 18.

ص: 98

4 – كفاره گناهان

یكی دیگر از پاسخهای مثبت خداوند به دعای بنده مؤمن این است كه آن دعا را كفاره گناهانش قرار دهد و به جای برآوردن خواسته او، از آلودگی همه گناهان یا برخی از آنها پاكش كند. این مطلب در یكی از فرمایشهای رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به این صورت نقل شده است.

ما من مسلم یدعو الله بدعاء الا یستجیب له فاما ان یعجل فی الدنیا و اما ان یدخر للاخرة و اما ان یكفر من ذنوبه.(1)

هر مسلمانی كه خداوند را بخواند، (خدا) مستجابش می كند: یا آن را به زودی در دنیا برآورده می سازد و یا برای آخرت ذخیره می كند و یا كفاره گناهان شخص قرار می دهد.

آمرزش گناهان از بزرگترین نعمتهای الهی است كه هیچ نعمت مادی بر آن برابری نمی كند. گناه، انسان را از نوع خیرات و بركات مادی و معنوی محروم می كند. بنابراین لطف بزرگی است كه خداوند پاسخ دعای انسان را آمرزش گناهانش قرار دهد.


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 378، حدیث 22، به نقل از جامع الاخبار.

ص: 99

درس یازدهم: انواع اجابت (2)

اشاره

در درس گذشته به چهار نوع اجابت مثبت دعا اشاره كردیم. در این درس ابتدا پنجمین نوع اجابت مثبت را مطرح می كنیم و سپس در مورد اجابت نشدن دعا و نیز تعجیل منفی در اجابت سخن می گوییم.

5 – ذخیره آخرت

آخرین صورت پاسخ مثبت دادن خداوند به دعای بنده – تا آن جا كه نگارنده از احادیث اهل بیت علیهم السلام استفاده نموده – این است كه آن را ذخیره آخرتش قرار دهد. این مطلب شواهد متعددی در روایات دارد كه علاوه بر آن چه در گذشته بیان شد، به برخی دیگر اشاره می كنیم. در حدیثی منقول از امام باقر علیه السلام كه ابتدای آن را در اول همین فصل ذكر نمودیم، خداوند پس از آن كه به دعای بنده گرفتارش لبیك می گوید، به او می فرماید:

لان عجلت لك ما سالت انی علی ذلك لقادر و لان ادخرت

ص: 100

لك فما ادخرت فهو خیر لك.(1)

اگر آن چه را درخواست نموده ای زود (در دنیا) برآورده سازم، قطعاً بر این كار توانا هستم ولی اگر برای تو (در آخرت) ذخیره سازم، آن چه برایت ذخیره می كنم، برای تو بهتر است.

بنده با ایمان خدا خوب می داند كه نعمتهای اخروی قابل مقایسه با نعمتهای دنیا نیستند و بنابراین اگر پاسخ دعایش در آخرت داده شود، قطعاً برای او بهتر از این است كه در دنیا خواسته اش برآورده گردد.

همین مطلب اساسی و مهم در فرمایش امام هشتم علیه السلام به این صورت آمده است:

و الله ما اخر الله عزوجل عن المؤمنین ما یطلبون من هذه الدنیا خیر لهم مما عجل لهم فیها و ای شیء الدنیا؟(2)

قسم به خدا آن چه از درخواستهای دنیوی مؤمنان كه خدای عزوجل اجابتش را به تأخیر می اندازد، برای آنها، بهتر از آن چیزهایی است كه (در همین دنیا) به ایشان عطا می فرماید و دنیا چه ارزشی دارد؟!

ممكن است برخی از خواسته های دنیوی انسان در دنیا برآورده شود و برخی هم برای آخرت ذخیره گردد. امام رضا علیه السلام قسم یاد كرده اند كه آن چه اجابتش به تأخیر می افتد، قطعاً از آن چه در دنیا برآورده می شود، بهتر است. اما همین مطلب – كه آن چه ذخیره آخرت می گردد از آن چه


1- 1. اصول كافی، كتاب الایمان و الكفر، باب شدة ابتلاء المؤمن، حدیث 7.
2- 2. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب من ابطات علیه الاجابة، حدیث 1.

ص: 101

در دنیا داده می شود، بهتر است – خود در آخرت برای بسیاری ملموس و مشهود می گردد. اسحاق بن عمار در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل می كند كه فرمودند:

ان المؤمن لیدعو الله عزوجل فی حاجته فیقول الله عزوجل اخروا اجابته شوقاً الی صوته و دعائه فاذا كان یوم القیامة قال الله عزوجل: عبدی دعوتنی فاخرت اجابتك و ثوابك كذا و كذا و دعوتنی فی كذا و كذا فاخرت اجابتك و ثوابك كذا و كذا. قال علیه السلام فیتمنی المؤمن انه لم یستجب له دعوة فی الدنیا مما یری من حسن الثواب.(1)

همانا مؤمنی برای رفع حاجتش خدای عزوجلرا می خواند، پس خدای عزوجل می فرماید: اجابتش را (تا قیامت) به تأخیر بیندازید، چون به شنیدن صدا و دعای او اشتیاق دارم! پس چون روز قیامت شود، خدای عزوجل می فرماید: ای بنده من، تو مرا خواندی و من اجابت تو را به تأخیر انداختم، اكنون پاداش (دعای) تو چنین و چنان است و هم چنین به خاطر (به دست آوردن) فلان چیز و فلان چیز مرا خواندی و من اجابت تو را به تأخیر انداختم، اكنون پاداش (دعای) تو چنین و چنان است.

امام فرمودند:

مؤمن وقتی چنین پاداش نیكو را می بیند، آرزو می كند كه ای كاش هیچ كدام از دعاهایش در دنیا مستجاب نمی شد!


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب من ابطات علیه الاجابة، حدیث 9.

ص: 102

آری، تا وقتی در دنیاست، عظمت و ارزش پاداشهای اخروی برایش – چنان كه باید – روشن نمی شود. وقتی در دنیا نیازی دارد و خدا را به خاطر آن می خواند، شاید همه هم و غمش رسیدن به خواسته دنیوی اش باشد و چه بسا از این كه دعایش به نتیجه ای كه می خواهد نمی رسد، ناراحت و دلسرد شود. اما وقتی پاداش اخروی دعایش را – كه در حقیقت پاسخ خداوند به دعای او در دنیاست – دید آن گاه می فهمد كه خداوند چه لطفی در حق او فرموده و آن جا آرزو می كند كه: ای كاش سایر دعاها هم در دنیا مستجاب نمی شد! دنیا هر چه قدر هم كه سخت بگذرد، بالاخره تمام شدنی است و خوشیهایش هم قابل مقایسه با لذات اخروی نیست. بنابراین اگر به جای راحتی ها و خوشیهای دنیوی، پاداشهای اخروی نصیب شخص گردد، برای او بسیار مسرت بخش تر خواهد بود. آن چه در همین موضوع موجبات خوشحالی بیشتر مؤمن را در آخرت فراهم می سازد، این است كه او پیش از حسابرسی خدای متعال نمی داند كه بابت دعاهایی كه در دنیا مستجاب نشده، مشمول چه پاداشهایی شده است.

راوی همان حدیث قبل (اسحاق بن عمار) فرمایش دیگری را از امام صادق علیه السلام نقل كرده است:

ان الرب لیلی حساب المؤمن فیقول: تعرف هذا الحساب؟ فیقول لا یا رب فیقول: دعوتنی فی لیلة كذا و كذا فی كذا و كذا، فدخرتها لك. قال علیه السلام: فمما یری من عظمة ثواب الله یقول: یا رب لیت انك لم تكن عجلت لی شیئاً و ادخرته لی.(1)


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 371، حدیث 12، به نقل از التمحیص.

ص: 103

همانا پروردگار به حساب مؤمن رسیدگی می فرماید. پس به او خطاب می كند: آیا این حساب برایت روشن است؟ می گوید خیر، ای پروردگار من. پس (خداوند) می فرماید: در فلان شب به خاطر (به دست آوردن) فلان چیز مرا خواندی، پس من آن را برایت ذخیره ساختم. امام علیه السلام فرمودند: پس به خاطر بزرگی و عظمتی كه از پاداش خداوند می بیند، می گوید: ای پروردگار من، ای كاش هیچ چیز را برایم در دنیا برآورده نكرده، برایم ذخیره می كردی!

با این ترتیب روشن می شود كه در میان همه انواع اجابت دعای مؤمن همین پاسخ پنجم برایش ارزشمندتر و شیرین تر است، اما به شرطی كه از آن با خبر باشد و تصور نكند كه دعایش در پیشگاه الهی گم شده است. بسیاری از اهل ایمان هستند كه به خاطر جهل و نادانی خود از انواع اجابت دعا، وقتی به حاجت خود نمی رسند، به خدای مهربان خود بدگمان شده، وعده های نظیر «ادعونی استجب لكم»(1)

را به دیده تردید می نگرند. اینها به انواع استجابت دعا – به خصوص ذخیره شدن آن در آخرت – آگاهی ندارند و فقط حاجت دنیوی خود را می بینند و چون زود به خواسته خود نمی رسند، نسبت به صحت وعده اجابت دعا توسط پروردگار به شك می افتند. اهل ایمان باید همه انواع اجابت دعا را بدانند و اجابت اخروی را از برآورده شدن حاجات دنیوی مهمتر بدانند.


1- 1. مؤمن، 60.

ص: 104

اجابت نكردن مثبت دعا

نكته مهمی كه در مورد اجابت دعا باید در نظر داشت، این است كه گاهی انسان خواسته ای را به پیشگاه خداوند عرضه می كند و چه بسا روی آن پافشاری هم بكند، اما خدای حكیم به خاطر مصلحت خود فرد، خواسته اش را برآورده نمی سازد. امیر المؤمنین علیه السلام در نامه ای كه برای فرزند گرامی خویش مرقوم فرموده اند. پس از اشاره به این كه گاهی خواسته انسان برآورده نمی شود، ولی عطای بهتری به او می دهند، فرض دیگر را چنین مطرح می فرمایند:

او صرف عنك لما هو خیر لك فلرب امر قد طلبته فیه هلاك دینك لو اوتیته، فلتكن مسالتك فیما یبقی لك جماله و یتفی عنك و باله فالمال لا یبقی لك و لا تبقی له.(1)

یا (خواسته ات) از تو بازداشته می شود به خاطر آن چه خیر تو در آن است. چه بسیارند اموری كه تو آنها را طلب می كنی اما اگر به تو بدهند، تباهی دین تو در آن است. (حال كه چنین است) پس چیزی را (از خدا) بخواه كه زیبایی اش برایت بماند و ضرر و زیانی برای تو نداشته باشد. اما مال (دنیا) برایت باقی نمی ماند و تو نیز برای آن باقی نخواهی ماند.

در این عبارات امیر المؤمنین علیه السلام به نكته بسیار مهمی اشاره فرموده اند: گاهی انسان چیزی را از خدا طلب می كند كه به دست آوردنش باعث تباهی دین او می شود. البته خودش به این امر توجه ندارد و برای رسیدن به خواسته اش بی تابی می كند. به همین جهت است


1- 1. نهج البلاغه صبحی صالح، نامه 31، صفحه 399، و 400.

ص: 105

كه توصیه فرموده اند باید انسان چیزی را از خدا طلب كند كه وزر و وبال آن گردنش را نگیرد، بلكه زینت او باشد و مایه سعادتش گردد.

اما مال دنیا چنین نیست، چون نه مال برای انسان باقی می ماند و نه انسان برای مال. بلكه هم مال از دست انسان می رود و هم انسان از مال جدا می شود.

به هر حال اگر دعایی به ظاهر مستجاب نشد و دعا كننده به خواسته خود نرسید، باید احتمال دهد كه شاید خدای متعال مصلحت دین او را در نظر گرفته و به همین جهت خواسته اش را برآورده نكرده است. البته بر خداوند لازم نیست كه برای همگان این گونه مصلحت خواهی كند، این از باب لطف اوست كه در حق كسانی چنین رفتار می كند. هم چنین ممكن است برای همان افراد نیز در بعضی موارد چنین اراده كند، نه همیشه. پس باید از خدا خواست كه اگر انسان خودش مصلحتش را نمی داند و بر داشتن چیزی كه به ضرر دینش است، اصرار می ورزد، خدا او را به حال خود وانگذارد و بر خلاف میلش خواسته اش را برآورده نسازد. این مایه كمال آدمی است كه خداوند چنین رفتاری با او داشته باشد.

اما اگر چنین لطفی از جانب خداوند در حق بنده ای اعمال نشود، ظلمی در حق او صورت نگرفته، بلكه از یك فضل و لطف محروم شده است. بنابراین ممكن است انسان چیزی را از خداوند طلب كند كه به صلاح دینش نباشد و خدا هم در اجابت آن تعجیل فرماید. این تعجیل در اجابت از طرف خداوند قبیح نیست، هرچند كه به ضرر دعا كننده باشد. بنابراین برآورده شدن حاجت شخص نشانه این نیست كه این كاربه صلاح اوست.

ص: 106

تعجیل منفی در اجابت دعا

نتیجه مهم دیگری كه از این بحث حاصل می شود، این است كه تعجیل در اجابت دعای یك بنده علامت محبوب بودن او نزد خداوند نمی باشد، بلكه بر عكس، گاهی چون خدا بنده اش را دوست دارد، دعایش را زود مستجاب نمی فرماید و پاسخ او را به صورتهای دیگری كه بیان شدف می دهد. از آن طرف، گاهی چون دعا كننده دشمن خداست، حاجتش زود برآورده می شود. به این فرمایش امام صادق علیه السلام توجه فرمایید:

ان العبد العدو لله لیدعوا عزوجل فی الامر ینوبه فیقال للملك الموكل به: اقض [لعبدی] حاجته و عجلها فانی اكره ان اسمع ندائه و صوته قال علیه السلام: فیقول الناس: ما اعطی هذا الا لكرامته.(1)

همانا بنده دشمن خدا، خدای عزوجل را در مورد پیشامدی كه برایش رخ داده است، می خواند. پس به فرشته موكل بر آن كار خطاب می شود، حاجت بنده مرا برآورده كن و در این امر تعجیل نما، زیرا من از شنیدن فریاد و صدای او كراهت دارم.

حضرت علیه السلام فرمودند:

در این حال مردم (چون از سر كار خبر ندارند) می گویند: حاجت او برآورده نشده است جز به دلیل گرامی بودنش (نزد خداوند)!


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب من ابطات علیه الاجابة، حدیث 7.

ص: 107

مردم از اسرار پشت پرده خبر ندارند، به همین جهت تصور می كنند كه هر كس حاجتهایش زود برآورده می شود، محبوب خداوند است.

این تصور یك گمان باطل می باشد و ملاك محبوبیت نزد خدا این امر نیست.

ص: 108

درس دوازدهم: تحقق وعده اجابت

تأخیر در اجابت دعا

خدای متعال كه وعده اجابت دعا را داده است، این وعده را محقق خواهد فرمود، اما گاهی خداوند خواسته انسان را از روی حكمتهایی با مدتی تأخیر عطا می فرماید. امام صادق علیه السلام می فرمایند:

ان العبد لیدعوا فیقول الله عزوجل للملكین: قد استجبت له ولكن احبسوه بحاجته فانی احب ان اسمع صوته و ان العبد لیدعوا فیقول الله تبارك و تعالی: عجلوا له حاجته فانی ابغض صوته.(1)

همانا بنده ای دعا می كند، خدای عزوجل به آن دو فرشته می فرماید: من او را اجابت كردم ولی حاجت او را نگه دارید چون من شنیدن صدایش را دوست می دارم و بنده ای دعا می كند،


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب من ابطات علیه الاجابة، حدیث 3.

ص: 109

خدای متعال می فرماید: زود حاجتش را بدهید چون صد ایش مبغوض من است.

با این ترتیب تعجیل نشدن در اجابت دعا نشانه مبغوض بودن دعا كننده و صدایش نزد خداوند نیست، اما چه بسا مردم چنین پندارند و برآورده نشدن حاجت كسی را به حساب بی آبرو بودنش در درگاه الهی بگذارند. امام صادق علیه السلام در پایان حدیث دیگری كه در آن، مطلب فوق را با تعبیر دیگری بیان فرموده اند، به همین نكته اشاره نموده اند:

فیقول الناس ... لا منع هذا الا لهوانه.(1)

پس مردم می گویند: ... او (از رسیدن به حاجتش) باز داشته نشده است مگر به علت پستی و خواری اش (!)

اما مردم از روی نادانی چنین قضاوت می كنند و واقعیت مسئله غیر از این است.

انواع تأخیر در اجابت

به هر حال، تأخیر در اجابت دعا به دو صورت ممكن است: یا این تأخیر در دنیاست و یا زمانش به آخرت كشیده می شود. فرض دوم همان است كه در بحث از انواع اجابت گفته شد كه گاهی خداوند دعای شخص را ذخیره آخرتش می گرداند و در حقیقت به جای آن كه در دنیا حاجت او را برآورد، ثواب و پاداش آن را در آخرت عطایش می فرماید، كه این كار برای بنده خوشحال كننده تر از این است كه در دنیا به خواسته اش برسد. در بسیاری از احادیث مقصود از تأخیر


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب من ابطات علیه الاجابة، انتهای حدیث 7.

ص: 110

انداختن اجابت دعا، همین معناست كه اثر آن را نه در دنیا بلكه در آخرت دریافت نماید. نمونه هایی از این احادیث را در درس گذشته بیان نمودیم.(1)

اما فرض اول یعنی تأخیر اجابت دعا در دنیا نیز به صورتهای مختلفی مطرح شده است. به عنوان نمونه اسحاق بن عمار از حضرت صادق علیه السلام می پرسد:

آیا امكان دارد دعای شخص مستجاب گردد اما برآورده شدن حاجتش به تأخیر افتد؟

حضرت در پاسخ فرمودند:

نعم عشرین سنة.(2)

بله بیست سال.

هم چنین مطابق احادیث ائمه علیهم السلام از زمانی كه دعای حضرت موسی علیه السلام و هارون علیه السلام مستجاب شد تا وقتی فرعون به جزای اعمالش رسید، چهل سال فاصله افتاد. امام صادق علیه السلام فرمودند:

كان بین قول الله عزوجل:

قَالَ قَدْ أُجِیبَت دَّعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ (3)

و بین اخذ فرعون اربعین عاماً.(4)

از زمانی كه خدای عزوجل فرمود: دعای شما دو نفر (موسی و هارون) مستجاب شد تا نابودی فرعون چهل سال فاصله بود.


1- 1. به عنوان نمونه دیگر به حدیث امام صادق علیه السلام در اصول كافی، كتاب الدعاء، باب من ابطات علیه الاجابة، حدیث 9 رجوع فرمایید.
2- 2. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب من ابطات علیه الاجابة، حدیث 4.
3- 3. یونس، 89.
4- 4. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب من ابطات علیه الاجابة، حدیث 5.

ص: 111

مورد دیگری كه در احادیث به آن اشاره شده، اجابت دعای حضرت نوح علیه السلام است. این پیامبر عظیم الشأن خدا وقتی پس از نهصد سال تحمل رنج و تلاش در دعوت كردن قوم خود، از آنان ناامید شد، دست به دعا بلند كرد و فرج شیعیان خود را از خداوند درخواست نمود. جبرئیل بر ایشان نازل شد و گفت:

ان الله تبارك و تعالی اجاب دعوتك.

همانا خدای متعال دعایت را مستجاب فرمود.

اما فرجی به شیعیان نرسید مگر پس از آن كه به امر خداوند هسته های خرما را كاشتند تا درخت خرما رویید، سپس از آن خرماها خوردند و هسته هایش را كاشتند تا درختان دیگری رویید و برای بار سوم خرما خورند و هسته هایش را كاشتند و این كار را شش بار تكرار كردند و هر بار منتظر دیدن آثار اجابت دعای حضرت نوح بودند. در این مدت به خاطر طول كشیدن انتظار فرج از آن جمع مختصر، دو سومشان لغزیدند و از گروه مؤمنان خارج شدند. تا این كه بالاخره پس از پنجاه سال واقعه طوفان و سیل اتفاق افتاد. به فرمایش امام صادق علیه السلام:

كان بین اجابة الدعاء و بین الطوفان خمسون سنة.(1)

فاصله میان اجابت دعا و وقوع طوفان (نوح) پنجاه سال بود.

با این ترتیب همیشه استجابت دعا به این نیست كه به فاصله اندكی خواسته دعا كننده برآورده شود، بلكه گاهی تا پنجاه سال بین اجابت


1- 1. كمال الدین، باب 2، حدیث 2.

ص: 112

دعا و تحقق مراد انسان فاصله می افتد. اما همه این موارد از آن جهت كه خواسته شخص در دنیا برآورده می شود، مصادیق تعجیل در اجابت هستند.

نهی از استعجال در اجابت دعا

با توجه به این كه وعده اجابت الهی محقق خواهد شد و تأخیر در اجابت دعا معلول حكمتهایی در افعال خداست، انسان مؤمن باید خود را از آفت «استعجال» در امر اجابت دعا به دور نگه دارد. یكی از حربه های شیطان برای این كه بنده خدا را از درگاه او براند، این است كه وقتی پس از مدتی دعایش مستجاب نشد، او را از اجابت دعایش ناامید می سازد. این همان «استعجال» مذمومی است كه در احادیث از آن تحذیر شده است. از مولا جعفر بن محمد علیهما السلام نقل است كه فرمودند:

لا یزال المؤمن بخیر و رخاء و رحمة من الله ما لم یستعجل فیقنط فیترك الدعاء.

مؤمن همواره در خیر و آسایش و رحمت از جانب خداوند است مادامی كه به استعجال مبتلا نشود و در نتیجه ناامید شده، دست از دعا كردن بكشد.

راوی خدمت حضرت عرض می كند:

كیف یستعجل؟

استعجال چگونه است؟

امام علیه السلام فرمودند:

ص: 113

یقول: قد دعوت منذ كذا و كذا و لا اری اجابة.(1)

بگوید: از فلان زمان دعا كرده ام و اجابتی ندیده ام.

این حدیث درباره فرد مؤمن است كه اگر دست از دعا بر ندارد و از اجابت آن ناامید نشود، همیشه در خیر و خوبی است و هر وضعیتی پیدا كند، زیر چتر رحمت الهی خواهد بود. مؤمن باید یقین داشته باشد كه از وقتی دست به دعا بلند می كند، خداوند كار اجابت دعای او را به جریان می اندازد. امام صادق علیه السلام می فرمایند:

ان العبد اذا دعا لم یزل الله تبارك و تعالی فی حاجته ما لم یستعجل.(2)

همانا هرگاه بنده ای دعا كند، خدای متعال – تا وقتی او به استعجال نیفتاده – مشغول به كار اجابت خواسته اش می باشد.

مقصود این است كه از هنگام شروع به دعا، خدای متعال از بنده اش غافل نیست و كار اجابت دعای او را به جریان می اندازد، اما این كه چه وقت پاسخ دهد و چه پاسخی دهد، برای دعا كننده روشن نیست، ولی باید بداند كه خدای او به یكی از انواع اجابت دعا، پاسخش را خواهد داد. پس نباید به هیچ وجه از پروردگار ناامید شود. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

یستجاب للعبد ما لم یجعل یقول: قد دعوت فلم یستجب لی.(3)


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 374، حدیث 16، به نقل از عدة الداعی.
2- 2. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب الالحاح فی الدعاء و الثلبث، حدیث 1.
3- 3. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 371، حدیث 9، به نقل از مكارم الاخلاق.

ص: 114

بنده – تا وقتی عجله نكند – دعایش مستجاب است، (عجله كردن به این است كه) بگوید: من دعا كردم اما مستجاب نشد.

طبق این فرمایش هر دعایی پاسخی دارد كه اگر بنده خدا به عجله و شتاب نیفتد، آن را (در دنیا یا آخرت) دریافت خواهد كرد، اما در صورت ناامیدی از اجابت دعا، تضمینی برای گرفتن پاسخ وجود ندارد.

به تعبیر دیگر ناامید شدن از اجابت دعا خود، علت عدم اجابت است و اگر دعا كننده به این حالت مبتلا نشود، دست خالی نخواهد ماند. چه زیبا فرموده اند امام صادق علیه السلام:

ما ابرز عبد یده الی الله العزیز الجبار الا استحیا الله عزوجل ان یردها صفراً حتی یجعل فیها من فضل رحمته ما یشاء فاذا دعا احدكم فلا یرد یده حتی یمسح علی وجهه و رأسه.(1)

هیچ بنده ای دست خود را به سوی خداوند عزیز و قاهر بلند نمی كند مگر آن كه خدای عزوجل حیا می كند از این كه آن (دست) را تهی باز گرداند تا این كه آن چه را بخواهد از زیادی رحمت خویش در آن می گذارد. پس هرگاه یكی از شما دعا كرد، دست خود را برنگرداند مگر آن كه به سر و صورت خود بكشد.

با توجه به بحثی كه درباره انواع اجابت مثبت دعا گذشت، طبق این وعده امام صادق علیه السلام می توانیم مطمئن باشیم كه خداوند بنده دعا كننده را دست خالی بر نمی گرداند. البته اجابت دعا شرایط و موانعی دارد كه


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب ان من دع استجیب له، حدیث 2.

ص: 115

در همین فصل به بیان مهمترین آنها خواهیم پرداخت. اگر دعایی حائز شرایط و فاقد موانع اجابت باشد، قطعاً مستجاب است و دعا كننده یقیناً یكی از پاسخهای مطرح شده در احادیث را از خدای خود دریافت خواهد نمود.

تعبیر «استحیا» به معنای «حیا كردن» كه در حدیث به خدای متعال نسبت داده شده، نشانگر كمال لطف و منت الهی بر بندگان است. مطابق قاعده ای كه اهل بیت علیهم السلام تعلیم فرموده اند،(1)

اگر یكی از صفات مخلوقات – مانند حیا در انسان – به خداوند نسبت داده شود، ما باید آثار مترتب بر آن صفت را به خدای متعال نسبت دهیم و گرنه خود آن صفت قابل اسناد به ذات مقدس ربوبی نیست. در این جا هم نمی توانیم حیا را به معنای واقعی آن در انسان به خداوند منسوب بدانیم و تنها معنای مقبول آن این است: از فضل و كرم الهی بسیار دور است كه بنده اش او را بخواند – البته با حفظ شرایط و بدون وجود موانع – و دست خالی بماند. همان طور كه انسان با حیا هیچ گاه دست كسی را كه با امید و آرزو به سویش دراز شده، خالی نمی گذارد.

باز بودن باب اجابت دعا

یكی ازنتایج و لوازم این دیدگاه آن است كه انسان مؤمن همیشه باب اجابت خداوند را به روی خود و دعایش باز می بیند. این مقتضای وعده ای است كه پیشوایان معصوم ما فرموده اند.


1- 1. اصول كافی، كتاب التوحید، باب النوادر، حدیث 6، ترجمه و توضیح این حدیث شریف در درس بیستم از حلقه دوم آمده است.

ص: 116

امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند:

ما كان الله... لیفتح علی عبد باب الدعاء و یغلق عنه باب الاجابة.(1)

چنین نیست كه خداوند ... باب دعا را بر بنده ای بگشاید اما باب اجابت را بر او ببندد.

در فصل گذشته گشودن باب دعا را توسط خداوند بر بنده، فضل بزرگی از جانب خالق مهربان دانستیم و اكنون طبق فرمایش امیر مؤمنان علیه السلام كمال این فضل را در باز نگه داشتن باب اجابت از جانب خداوند به روی بنده می دانیم. اگر پروردگار رحیم اجازه فرموده كه او را بخوانیم، قطعاً باب اجابت را بر ما نبسته است.

همین معنا در عبارتی منقول از امام حسن مجتبی علیه السلام آمده است:

ما فتح الله عزوجل علی احد باب مسألة فخزن عنه باب الاجابة.(2)

خدای عزوجل بر هیچ كس باب درخواست كردن را نگشوده كه باب اجابت را بر او مسدود نموده باشد.

در این جا تعبیر «مسأله» و در حدیث گذشته كلمه «دعا» آمده كه هر دو تعبیر در كنار هم و به جای یكدیگر به كار می روند. از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نیز همین معنا نقل شده با این تفاوت كه به دنبال آن سفارش فرموده اند:


1- 1. نهج البلاغه صبحی صالح حكمت 435، صفحه 553.
2- 2. بحار الانوار، جلد 78، صفحه 113، حدیث 7، به نقل از العدد.

ص: 117

... فاذا فتح لاحدكم باب دعاء فلیجهد فان الله عزوجل لا یمل حتی تملوا.(1)

... پس هرگاه (خداوند) برای یكی از شما باب دعایی را گشود، پس باید (در دعا) جد و جهد كند، زیرا خدای عزوجل خسته و ملول نمی شود، تا این كه شما خود چنین شوید.

مقصود رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله این است كه با گشودن باب دعا، باب اجابت نیز بر شما گشوده شده است، بنابراین با جدیت تلاش كنید و از فرصتی كه خداوند برایتان قرار داده، استفاده كنید. از دعا و اصرار بر درخواست خود خسته و ملول نشوید، چون خدای متعال از دعای شما ملول نمی گردد، مگر این كه خودتان چنین شوید، یعنی تنها وقتی باب اجابت بر شما بسته می شود كه خودتان از دعا كردن دست بردارید یا چنان كه در ادامه همین فصل خواهیم گفت، با ایجاد موانع اجابت یا فراهم نكردن شرایط آن، خودتان باب اجابت را بر خود ببندید. تعبیر دیگری كه برای رساندن همین مفهوم در بعضی احادیث به كار رفته، شنیدنی است. این فرمایش از امام صادق علیه السلام می باشد:

الدعاء كهف الاجابة كما ان السحاب كهف المطر.(2)

دعا مخزن و گنجینه اجابت است همان طور كه ابر مخزن باران است.

تشبیه بسیار گوییای در این حدیث به كار رفته است. رابطه میان ابر و باران چنین است كه همیشه باران از ابر به وجود می آید و هیچ گاه


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 364، حدیث 8، به نقل از امالی طوسی.
2- 2. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب ان من دعا استجیب له، حدیث 1.

ص: 118

بدون وجود ابر، بارانی نمی بارد. از طرفی وجود ابر در آسمان نوید باران را می دهد و امید به بارش را در انسان به وجود می آورد، اما در عین حال چنین نیست كه همیشه از هر ابری باران ببارد. رابطه میان دعا و اجابت نیز عیناً همین طور است. سرچشمه اجابت دعاهای انسان به پیشگاه خداوند است و الهام شدن دعا به انسان نوید اجابت می دهد، اما البته هر دعایی از هر كس و در هر شرایط لزوماً اجابت نمی شود.

مخفی بودن اجابت در دعاها

موضوع دیگری كه در مورد تحقق وعده اجابت دعا باید مورد توجه باشد، این واقعیت است كه خداوند حكیم اجابتش را در میان دعاها مخ نموده است. هیچ كس به طور قطع نمی داند كدام دعایش در چه وقت به اجابت می رسد. این امر موجب می شود كه انسان هیچ دعایی را ناچیز نشمرد و به همه دعاهای خود یا دیگران امید اجابت داشته باشد. حضرت باقر العلوم علیه السلام از پدران خویش از امیر المؤمنین علیه السلام نقل فرموده اند:

ان الله تبارك و تعالی ... اخفی اجابته فی دعوته فلا تستصغرن شیئاً من دعائه فربما وافق اجابته و انت لا تعلم.(1)

همانا خدای متعال ... اجابت خود را در دعای كه به درگاه او می شود، مخفی نموده است. پس هیچ یك از دعاهایی كه به سوی او می شود را كوچك نشمار، چه بسا همان دعا – بدون آن كه بدانی – مورد اجابت واقع شود.


1- 1. معانی الاخبار، صفحه 112 و 113.

ص: 119

درست است كه به مؤمن وعده اجابت همه دعاهایش داده شده است، اما این امر مشروط به بودن شرایط اجابت و نبودن موانع آن است. البته اگر خدای منان بخواهد با لطف و كرم خویش دعایی را كه فاقد شرایط اجابت است به هدف اجابت برساند، هیچ یك از وعده هایش نقض نمی گردد و هیچ محذوزی در بین نمی باشد. بنابراین حتی به دعاهای فاقد شرایط هم می توان امید اجابت داشت. از طرف دیگر چون نمی دانیم كه خداوند كجا و در چه موردی ممكن است با كرم خویش برخورد نماید، لذا هیچ اطمینانی به اجابت هیچ دعای خاصی نداریم و به همین سبب است كه فرموده اند: اجابت در دعا مخفی گردیده، پس هیچ دعایی را ناچیز مشمرید. ممكن است انسان روی اجابت برخی دعاهایش حساب بیشتری باز كند، اما همانها مستجاب نشوند و بالعكس، دعایی كه اهمیتی به آن نداده، به هدف اجابت برسد. خداوند با پنهان كردن اجابت دعا انسا نرا به همه دعاهای خیر خود و دیگران امیدوار ساخته و در مورد نفرینها و دعاهای شر هم باب خوف و نگرانی را باز نگه داشته است. پس از همه دعاهایی كه دیگران علیه انسان می كنند، باید ترسید و از اجابت آنها به خدای بخشاینده پناه برد.

امیر المؤمنین علیه السلام در همین زمینه می فرمایند:

لا تستحقروا دعوة احد فانه یستجاب للیهودی فیكم و لا یستجاب له فی نفسه.(1)


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 294، حدیث 23، به نقل از مكارم الاخلاق.

ص: 120

دعای هیچ كس را خوار و كوچك مشمرید. زیرا دعای یك فرد یهودی در مورد شما (مؤمنان) مستجاب می شود در حالی كه در حق خودش مستجاب نمی گردد.

در بحث از شرایط اجابت دعا خواهیم گفت كه یكی از آنها «معرفت» دعا كننده است كه شامل او نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله و امام علیه السلام نیز می شود. بر این اساس دعای یك فرد یهودی فاقد شرایط لازم برای اجابت است و اگر خداوند بخواهد طبق ضوابطی كه معین فرموده عمل نماید، دعای او مستجاب نمی گردد. اما همین فرد اگر برای یك مؤمن دعای خیر یا نفرین كند، خداوند چه بسا دعای او را مستجاب فرماید. بنابراین به اجابت همه دعاهای خیر دیگران – حتی افراد ناصالح – باید امید بست و از اجابت همه دعاهایی كه علیه انسان – هر چند از جانب كافر – می شود، باید نگران و خائف بود.

ص: 121

پرسشهای مفهومی از درسهای 10 تا 12

1. منظور از اجابت منفی چیست؟

2. انواع اجابت را بیان كنید.

3. منظور از اجابت نكردن مثبت دعا چیست؟

4. آیا می توان تعجیل در اجابت دعای یك بنده را علامت محبوب بودن او نزد خدا دانست؟ چرا؟

5. انواع تأخیر در اجابت دعا را بیان كنید.

6. استعجال در اجابت دعا چگونه محقق می شود؟

7. از این كه فرموده اند: «اخفی اجابته فی دعوته» چه نتایجی می توان گرفت؟

ص: 122

درس سیزدهم: شرایط اجابت دعا (1)

اشاره

خداوند متعال كه وعده اجابت دعا را به بندگانش داده، شروطی را برای آن قرار داده است كه بعضی از آنها به شخص دعا كننده و برخی دیگر به خود دعا مربوط می شود.

معنای مشروط بودن اجابت

شرط بودن این عوامل به این معناست كه وعده الهی برای اجابت دعا منوط به فراهم بودن آنهاست. هر چند بسیاری از وعده ها به صورت ظاهراً مطلق و بی قید و شرط مطرح شده اند (مانند: ادعونی استجب لكم)(1)

اما قیود و شروط آنها به صورت منفصل از خودشان بیان گردیده اند. بسیاری از مخصصات و مقیدات آیات كریمه قرآن در احادیث اهل بیت علیهم السلام ذكر شده است. شرایط اجابت دعا را نیز باید در فرمایشهای ائمه علیهم السلام جستجو نمود. تا آنجا كه نگارنده بررسی نموده،


1- 1. غافر، 60.

ص: 123

تعداد مهمترین این شروط به شش عدد می رسد. می توان گفت كه اگر دعایی واجد این شش شرط باشد، اجابتش طبق وعده های الهی لازم است و اگر یكی از این شروط فراهم نباشد، نمی توان اجابت آن را براساس وعده خداوند – واجب دانست.

اما هم چنین نمی توان ادعا كرد كه چنان دعایی قطعاً مستجاب نمی شود، زیرا چه بسا خدا به لطف و كرم خود اجابت فرماید، نه بر اساس وعده و حق. بله اگر دعایی واجد شرایط مطرح شده باشد، این حق بنده دعا كننده است كه خداوند اجابتش كند. این حق را خود خدا با وعده هایی كه فرموده، برای چنان بنده ای ایجاد كرده است. بنابراین اجابت او – در فرض فراهم بودن شرایط – براساس عدل الهی واجب می شود. ولی در صورت نبودن یكی از این شروط، اجابت دعای خیر منوط به اعمال فضل خدا به بنده اش است، كما این كه عدم اجابت دعا علیه شخص (نفرین) نیز متوقف بر اعمال لطف و فضل الهی در حق اوست. اكنون با توجه به این مقدمه به بیان این شش شرط می پردازیم.

ابتدا شروطی را بیان می كنیم كه مربوط به دعا كننده به طور كلی می شود و سپس شرطهایی كه به نحوه دعا كردن شخص بر می گردد. دسته اول را شرایط دعا كننده و دومی را شرایط دعا می نامیم.

شرط اول دعا كننده: معرفت خداوند

اولین و مهمترین شرطی كه برای اجابت دعا در مورد دعا كننده بیان شده، معرفت خدای متعال است. انسانی كه دست دعا به درگاه پروردگارش بلند می كند، پیش از هر چیز باید بداند در خانه چه كسی رفته و از كه طلب می نماید. البته معرفت خداوند درجات مختلف

ص: 124

دارد و هر قدر عمیق تر باشد، امید به استجابت دعا بیشتر می شود. از حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام نقل شده كه فرمودند:

قال قوم للصادق علیه السلام: ندعو فلا یستجاب لنا. قال علیه السلام: لانكم تدعون من لا تعرفونه.(1)

گروهی به حضرت صادق علیه السلام عرض كردند: ما دعا می كنیم اما مستجاب نمی شود. ایشان فرمودند: چون شما كسی را می خوانید كه معرفتی نسبت به او ندارید.

روشن است كه مقصود امام صادق علیه السلام از معرفت خداوند، معرفت صحیح نسبت به ذات باری تعالی است، معرفتی كه منطبق بر واقع باشد.

بنابراین اعتقاد نادرست درباره خداوند، مصداق عدم معرفت نسبت به او محسوب می گردد. به عنوان مثال كسی كه به درگاه الهی دعا می كند، باید اعتقادش این باشد كه خداوند قدرت برآوردن خواسته او را داراست. قرآن كریم می فرماید:

وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِ یبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْ شُدُونَ (2)

حضرت امام صادق علیه السلام در تفسیر قسمت آخر آیه شریفه


1- 1. التوحید، صفحه 289، باب 41، حدیث 7.
2- 2. بقره، 186.

ص: 125

فلیستجیبوا... فرموده اند:

یعلمون انی اقدر علی ان اعطیهم ما یسالون.(1)

بدانند و (معتقد باشند) كه من نسبت به برآوردن خواسته های ایشان، قادر و توانا هستم.

این اعتقاد یكی از لوازم معرفت خداوند است. با توجه به توضیح امام صادق علیه السلام در مورد آیه 186 سوره بقره می توان گفت كه اگر كسی می خواهد خدای متعال را «قریب» و «مجیب الدعوات» بیابد، باید به قدرت مطلقه او در رفع همه نیازها و برآوردن همه خواسته هایش، ایمان بیاورد و قلباً به آن معتقد باشد. به همین دلیل است كه طبق وعده الهی هر كس خداوند را مالك نفع و ضرر بداند، دعایش مستجاب می گردد. از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمودند:

یقول الله عزوجل: من سالنی و هو یعلم انی اضر و انفع استجیب له.(2)

خدای عزوجل می فرماید: هر كس از من درخواستی بكند در حالی كه مرا مالك و صاحب اختیار نفع و ضرر (خود و دیگران) بداند، من خواسته اش را اجابت می نمایم.

مالك دانستن خداوند در نفع و ضرر به این است كه انسان معتقد باشد كه هیچ چیز بدون اذن خدا به حال كسی نفع یا ضرر ندارد. البته مراد از «اذن» در این جا «اذن تكوینی» یعنی مانع نشدن از تأثیر. به عنوان مثال وقتی بیماری از دارویی خاص استفاده می كند، تأثیر آن دارو


1- 1. تفسیر عیاشی، جلد 1، صفحه 83.
2- 2. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 305، حدیث 1، به نقل از عدة الداعی.

ص: 126

به اذن خداوند بستگی دارد، این كه این دارو در بهبودی حال بیمار مفید باشد، به خواست پروردگار مربوط است. هم چنین است وقتی غذای مسمومی به حال انسان مضر می باشد، تأثیر آن غذا در ضرر زدن به شخص منوط به خواست تكوینی خداوند است. وقتی می گوییم این اذن تكوینی است، به این معناست كه مانع نشدن خداوند از تأثیر صرفاَ جنبه ایجادی در عالم تكوین دارد و از آن رضا یا ناخشنودی خداوند استنباط نمی شود. ممكن است خدا به وقوع چیزی اذن تكوینی بدهد، ولی به انجام آن راضی و خشنود نباشد. تمام گناهانی كه انسانها به سوء اختیارشان مرتكب می شوند، به اذن تكوینی خداوند واقع می شود، اما او به انجام هیچ یك از آنها راضی نیست. این رضا، رضای تشریعی است. و از امر خدا به انجام چیزی استنباط می گردد. اما نسبت به گناهان، عدم رضای تشریعی وجود دارد، چون خداوند از ارتكاب آنها نهی فرموده است، با این وجود در عمل مانع تحقق بسیاری از آنها نمی شود و این همان اذن تكوینی اوست. پس هر چند گناهان به اذن تكوینی (مانع نشدن) خداوند واقع می شوند، ولی وجود این اذن به معنای رضای پروردگار نسبت به انجام آن نیست.

با این توضیحات معنای مالك نفع و ضرر دانستن خداوند، روشن می شود. كسی كه چنین اعتقادی دارد، می داند كه تا ذات مقدس پروردگار اذن تكوینی ندهد، هیچ چیز و هیچ كس نه به او نفع می رساند و نه ضرر. حال اگر با چنین عقیده ای خداوند را بخواند و از او درخواستی بكند، مشمول وعده استجابت او قرار می گیرد.

نكته دیگر درباره معرفت صحیح خداوند این است كه قلمرو آن به

ص: 127

شناخت و اعتقاد به خود خدا محدود نمی شود. در فرهنگ شیعی لازمه لاینفك خداشناسی، پیغمبر شناسی و امام شناسی است و معرفت خداوند است، به طوری كه اگر كسی منكر امامت یك امام علیه السلام باشد یا حتی در آن شك و تردید داشته باشد، اهل معرفت خدا نخواهد بود.(1)

به همین جهت می توان گفت كه وعده اجابت خداوند شامل دعای چنین كسی نمی شود، به این حدیث شریف توجه فرمایید:

در بنی اسرائیل خانواده ای بودند كه اگر هر یك از آنها چهل شب به درگاه خداوند دعا می كرد و حاجتی را طلب می نمود، هرگز دست خالی بر نمی گشت تا آن كه یكی از ایشان برای رسیدن به خواسته اش، چهل شب تهجد كرد و دعا نمود ولی حاجتش روا


1- 2. تفصیل این بحث در حلقه دوم این سلسله درسها گذشت.

ص: 128

نشد. خدمت حضرت عیسی علیه السلام رسید و نزد ایشان از حال خود گله كرد و از او درخواست دعا نمود. حضرت عیسی علیه السلام هم كسب طهارت كرد و به نماز ایستاد، آن گاه به درگاه خداوند دعا كرد. خدا در پاسخ پیامبرش فرمود:

یا عیسی ان عبدی اتانی من غیر الباب الذی اوتی منه، انه دعانی و فی قلبه شك منك فلو دعائی حتی ینقطع عنقه و تنتثر اناله ما استجبت له.(1)

ای عیسی، بنده من از غیر آن دری كه می توان نزد من آمد، آمده است. او در حالی مرا خوانده كه در قلبش نسبت به تو شك دارد.

بنابراین اگر آن قدر مرا بخواند، تا گردنش قطع شود و انگشتانش بیفتد، من جواب او را نخواهم داد.

از این حدیث روشن می شود كه اگر كسی می خواهد خدا را بخواند، باید از آن دری كه خداوند معین فرموده، وارد شود و گرنه، اصلاً در درگاه او پذیرفته نمی شود تا این كه دعایش مستجاب گردد. آن باب برای بنی اسرائیل در زمان حضرت عیسی علیه السلام، خود آن حضرت بودند و برای ما مسلمانان، وجود مقدس ائمه علیهم السلام كه اوصیاء رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله هستند.

2. رجوع شود به درس پنجم از حلقه دوم.

با این تفاصیل روشن می شود كه شرط اول استجابت دعا، معرفت خداوند به معنای كامل و صحیح آن است كه شامل پذیرفتن ولایت و امامت ائمه اطهار علیهم السلام و عدم تردید در آن هم می شود.


1- 1. كافی، جلد 2، صفحه 400، كتاب الایمان و الكفر، باب الشك، حدیث 9.

ص: 129

درس چهاردهم: شرایط اجابت (2)

اشاره

در درس گذشته اولین شرط اجابت دعا كه به دعا كننده مربوط می شود، بیان شد كه عبارت بود از معرفت خداوند. در این درس شرط دوم دعا كننده را بیان می كنیم.

شرط دوم دعا كننده: تقوا – وفا به عهد الهی

دومین شرطی كه برای استجابت دعا در مورد دعا كننده مطرح شده، تقوای الهی و وفا به عهد بندگی اوست. او عامل تأثیر بسیار مهمی در اجابت دعا دارد كه در احادیث ائمه علیهم السلام با تعابیر مختلف به آن اشاره شده است. یك بار شخصی از امیر المؤمنین علیه السلام پرسید:

ما از شما درباره فرمایش خدای متعال: «ادعونی استجب لكم»(1)

می پرسیم: چرا دعا می كنیم، اما اجابت نمی شود؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند:


1- 1. غافر، 60.

ص: 130

ان قلوبكم خانت بثمان خصال.

برای این كه دلهای شما هشت نوع خیانت كرده است.

سپس یك یك آنها را به شرح ذیل توضیح فرمودند:

1 – اولها انكم عرفتم الله فلم تؤدوا حقه كما اوجب علیكم فما اغنت معرفتكم شیئاً.

اول این كه شما به خداوند معرفت پیدا كردید، اما حق او را مطابق آن چه بر شما واجب فرموده – ادا ننمودید. به همین دلیل معرفت شما (به خداوند) سودی به حال شما نداشته است.

اگر انسان خدا را بشناسد، به حكم عقل باید حق بندگی او را – مطابق آن چه خود او معین فرموده است – ادا نماید. تنها در این صورت است كه می توان او را خداشناس واقعی دانست. كسی كه در ادای این حق كوتاهی كرده باشد، در حفظ بزرگترین نعمت خداوند به او خیانت نموده است.

2 – و الثانیة انكم آمتم برسوله ثمم خالقتم سنته و امتم شریعته فاین ثمرة ایمانكم؟

دوم این كه شما به رسول او (خدا) ایمان آورید، اما با سنت او مخالفت نمودید و شریعت او را میراندید، پس نتیجه ایمان شما (به رسول خدا) كجاست؟

كسی كه به رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ایمان آورده است، باید با عمل به سنت و شریعت آن حضرت، دین او را زنده نگاه دارد و گرنه، ایمانش بی فایده و بدون ثمر است. بنابراین عمل نكردن به سیره و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله مصداق خیانت به آن حضرت می باشد.

ص: 131

3 – و الثالثة: انكم قرأتم كتابة المنزل علیكم فلم تعملوا به و قلتم سمعنا و اطعنا ثم خالقتم.

سوم این كه شما كتاب او (خدا) را كه بر شما نازل شده، قرائت كردید اما به آن عمل ننمودید و گفتید: شنیدیم و اطاعت كردیم، سپس مخالفت كردید!

یكی دیگر از حقوق خداوند بر مؤمنان این است كه چون با كتاب او كه توسط پیامبر صلی الله علیه و آله بر آنان نازل شده – آشنا شدند، به قرائت آن اكتفا نكنند، بلكه آن را مبنای عمل و زندگی خویش قرار دهند. كسانی كه در این امر عملاً كوتاهی كنند، به كتاب خداوند (قرآن) خیانت نموده اند.

4 – و الرابعة انكم قلتم انكم تخافون من النار و انتم فی كل وقت تقدمون الیها بمعاصیكم فاین خوفكم؟

چهارم این كه شما ادعا كردید كه از آتش (غضب الهی) می ترسید اما در هر زمانی با ارتكاب گناهانتان به سوی آن (آتش) قدم بر می دارید، پس ترس شما (از آتش غضب الهی) كجاست؟

وجود هر چیز به نشانه اش شناخته می شود. نشانه ترس از یك چیز، فرار از آن است. انسانی كه از آتش غضب الهی در قیامت می ترسد، به انجام معصیتی اقدام نمی كند كه عملاً او را به آن آتش نزدیك كند.

پس كسی كه عملاً از آتش جهنم ترسی ندارد، حق وعید (تهدید) الهی را در این خصوص ادا نكرده و به نوعی مرتكب خیانت در حق پروردگارش شده است.

5 – و الخامسة: انكم قلتم انكم ترغبون فی الجنة و انتم فی

ص: 132

كل وقت تفعلون ما یباعدكم منها فاین رغبتكم فیها؟

پنجم این كه شما گفتید كه به بهشت شوق و رغبت دارید در حالی كه همواره مرتكب كارهایی می شوید كه شما را از آن دور می سازید، پس شوق و رغبت شما (به بهشت) كجاست؟

اگر انسان حقیقتاً راغب و شائق به چیزی باشد، به دنبالش می رود و آن را – از راههای معمولش – طلب می كند، پس اگر كسی حقیقتاً شوق و رغبت به بهشت داشته باشد، كاری نمی كند كه عملاً از آن دور شود. از این رو ارتكاب گناهان با وجود شوق به بهشت سازگار نیست و نوعی خیانت به خداوند در خصوص وعده هایش به شمار می آید.

6 – و السادسه انكم اكلتم نعمة المولی و لم تشكروا علیها.

ششم این كه شما نعمت مولی (خداوند) را خوردید ولی شكر آن را به جا نیاورید.

اعطای هر نعمتی از سوی خداوند به بنده، حقوقی را بر عهده فرد واجب می كند كه تنها با شكر آن نعمت ادا می گردد. شكر هر نعمتی هم مراتب مختلف دارد: قلبی، زبانی و عملی.1

1. توضیح این مراتب همراه با ذكر ادله هر كدام در حلقه پنجم آمده است.

كوتاهی در ادای شكر نعمتهای پروردگار، خیانت در آنها محسوب می گردد.

7. و السابعة ان الله امركم بعداوة الشیطان و قال:

إِنَّ الشَّیْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا ۚ إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ (1)

فعادیتموه بالقول و الیتموه بالمخالفة.(2)


1- 2. فاطر، 6.
2- 3. در نسخه چاپی بحار الانوار در متن چنین آمده است: «فعادیتموه بلا قول و والتموه بلا مخالفة» ولی چنان كه در پاورقی كتاب از دست خط مؤلف گرانقدر نقل كرده اند، ظاهراً عبارت صحیح همان چیزی است كه نقل شد.

ص: 133

هفتم این كه خداوند به شما دستور دشمنی با شیطان را داد و گفت: «همانا شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بگیرید» اما شما در حرف و سخن با او دشمنی كردید و به سبب مخالفت (با امر الهی) با او (شیطان) دوستی نمودید.

دشمن دانستن شیطان با حرف و سخن محقق نمی شود. انسان باید در عمل خود نشان دهد كه با شیطان دوستی نمی كند. كوتاهی كردن در این خصوص نیز نوعی خیانت به خداوند می باشد.

8 – و الثامنة انكم جعلتم عیوب الناس نصب عیونكم و عیوبكم وراء ظهوركم تلومون من انتم احق باللوم منه.

هشتم این كه شما عیبهای مردم را جلوی چشمانتان و عیبهای خودتان را پشت سرتان قرار دادید. كسانی را سرزنش می كنید كه خودتان از آنها برای سرزنش شدن، سزاوارترید.

یكی از بزرگترین عیوب انسان این است كه عیبهای دیگران را بزرگ ببیند و ازعیبهای خودش غافل شود. آن وقت بی جهت كسانی را به خاطر عیبهایشان سرزنش می كند كه خود به مراتب بیش از آنها شایسته سرزنش است. این هم خیانت در حق دیگران به حساب می آید.

امیر المؤمنین علیه السلام پس از بیان این هشت نوع خیانت، در مورد استجابت دعا فرمودند:

فای دعاء یستجاب لكم مع هذا و قد سددتم ابوابه و طرقه؟ فاتقوا الله و اصلحوا اعمالكم و اخلصوا سرائركم و امروا

ص: 134

بالمعروف و انهوا عن المنكر فیستجیب الله لكم دعاءكم.(1)

پس با وجود این (خیانتها) كدام دعایتان مستجاب می شود، در حالی كه خودتان ابواب و راهای اجابت را مسدود نمودید؟ پس از خداوند پروا كنید و اعمال خود را نیكو گردانید و باطنهای خود را خالص كنید و امر به معروف و نهی از منكر نمایید. در این صورت است كه خداوند دعایتان را مستجاب می فرماید.

آری، كسی كه توقع اجابت دعا دارد، باید راههای آن را با انجام آن چه امیر المؤمنین علیه السلام خیانت خوانده اند، مسدود نكند و با رعایت تقوا و نیكو گرداندن اعمال و پاك و خالص نمودن قلب خود، امید واقعی به اسجابت دعا را در خود به وجود آورد. در غیر این صورت نمی تواند خود را مشمول وعده اجابت الهی در مورد دعاهایش بداند. همین مطلب را امام صادق علیه السلام به تعبیر دیگری بیان فرموده اند. وقتی كسی از ایشان پرسید:

فدایت گردم، خداوند می فرماید: «ادعونی استجب لكم»(2)

یَا بَنِی إِسْرَ ائِیلَ اذْكُرُ وا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِیَّایَ فَارْ هَبُونِ (3)

و الله وفیتم الله لوفی الله لكم.(4)


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 376، حدیث 17، به نقل از دعائم الدین.
2- 2. غافر، 60.
3- 3. بقره، 40.
4- 4. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 368، حدیث 3، به نقل از تفسیر قمی.

ص: 135

چون شما به عهد خداوند وفا نمی كنید و خداوند می فرماید: «به عهد من وفا كنید تا به عهد شما وفا كنم». قسم به خدا اگر به (عهد) خدا وفا می كردید، خدا هم به (عهد) شما وفا می كرد.

عهد الهی چیزی جز آن چه به بیان رسول گرامی صلی الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السلام بر ما تكلیف فرموده، نیست و عمل به آنها به معنای شكر نعمتهای خداوند است كه به حكم عقل بر ما واجب می باشد. كسی كه می خواهد دعایش به هدف اجابت برسد، نباید در انجام وظایف بندگی اش كوتاهی كند. تقصیر در این زمینه نقض عهد الهی است. وعده خداوند در مورد اجابت دعا تنها شامل كسانی می شود كه عهد او را نقض نكرده اند. بنابراین كسی كه با ارتكاب گناهان به عهد و پیمان الهی عمل نمی كند، چگونه خود را مستحق وعده استجابت دعا به وسیله خداوند می داند؟!

ص: 136

درس پانزدهم: شرایط اجابت (3)

اشاره

علاوه بر دو شرط «معرفت خداوند» و «تقوا – وفا به عهد الهی» كه برای اجابت دعا در دروس گذشته بیان شد، دو شرط دیگر هم برای دعا كننده وجود دارد كه در این درس به ذكر آنها می پردازیم.

شرط سوم دعا كننده: كسب حلال

از مهمترین شرایطی كه برای استجابت دعا ذكر شده، این است كه در آمد دعا كننده از طریق حلال باشد و كسب حرام نداشته باشد.

حضرت امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرمایند:

من سره ان یستجاب له دعوته فلیطب مكسبه.(1)

هر كس دوست دارد دعایش مستجاب گردد، باید درآمد خود را از راه حلال قرار دهد.

داشتن كسب حلال یكی از لوازم عمل به عهد و پیمان الهی است كه


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء باب الثناء قبل الدعاء، حدیث 9.

ص: 137

رعایت آن بر بندگان واجب می باشد. خدای متعال این امر را یكی از شروط اجابت دعای بندگان قرار داده است. برای تأمین این شرط باید اولاً شغل انسان از مشاغل حرام نباشد. شغل حرام به كاری اطلاق می شود كه انجام آن به خودی خود شرعاً جایز نیست و در نتیجه كسب در آمد از طریق آن نیز مشروع نمی باشد. پولهایی كه از طریق قمار بازی یا استفاده از آلات حرام هم چون آلات موسیقی به دست می آید، از این قبیل به شمار می آید.

ثانیاً ممكن است شغل انسان حرام نباشد اا مال حرام به شكلی در درآمد انسان راه پیدا كند. مثلاً كسی كه برای انجام یك كار اداری یا تدریس یا تألیف و... به استخدام مؤسسه ای در آمده، در حقیقت برای انجام آن كار اجیر شده است و حقوقی كه بابت كارش می گیرد، اجرت اوست. حال اگر در ساعاتی كه مؤظف به انجام آن كار شده، به امور دیگری مشغول شود یا در كیفیت انجام دادن آن – چنان كه می تواند و در قرار داد ملحوظ شده است – كوتاهی كند، حقوقی كه دریافت می كند، حلال مخلوط به حرام است. مثلاً اگر طبق قرارداد، ماهانه دویست هزار تومان می گیرد و ده درصد از كم و كیف كار كم گذاشته، مستحق صد و هشتاد هزار تومان می باشد و بیست هزار تومان از حقوق او مال حرام است. به این صورت ناخودآگاه مال حرام در زندگی اش راه پیدا می كند. هم چنین است اگر كسی اهل خمس دادن نباشد. خمس حقی شرعی در اموال انسان است كه متعلق به امام معصوم علیه السلام و سادات فقیر می باشد. كسی كه از پرداخت آن كوتاهی می كند یا مسائل شرعی آن را به طور صحیح نمی داند و در عمل آن را درست ادا نمی كند، اموالش مخلوط به مال حرام می گردد. در این گونه موارد گاهی انسان مدیون

ص: 138

عده زیادی از مردم می شود كه ممكن است بسیاری از آنها را اصولاً نشناسد (مثلاً بسیاری از سادات فقیر) و بنابراین پرداخت دیون برای او بسیار دشوار – و حتی گاهی ناممكن – می شود. لذاست كه انسان باید مراقب باشد كه به خاطر سهل انگاری در انجام وظیفه، مال حرام در زندگی اش راه پیدا نكند.

در همین خصوص هشدار امام بزرگوار حضرت صادق علیه السلام را به گوش جان می شنویم:

اذا اراد احدكم ان یستجاب له فلیطیب كسبه و لیخرج من مظالم الناس و ان الله یرفع الیه دعاء عبد و فی بطنه حرام او عنده مظلمة لاحد من خلقه.(1)

هرگاه یكی از شما (مؤمنان) بخواهد دعایش مستجاب شود، باید درآمد خود را از طریق حلال قرار دهد و چیزی از حقوق مردم بر عهده اش نباشد و دعای بنده به سوی خداوند بالا نمی رود و اگر در شكم او حرامی باشد، یا حقی از دیگری بر عهده او وجود داشته باشد.

در این حدیث، دو فرض مطرح شده، كه هر كدام مانع استجابت دعا هستند. ابتدا فرض دوم را توضیح می دهیم: در این حالت چه شغل انسان حرام باشد و چه حقی از حقوق دیگران بر عهده انسان باشد، به هر حال دعا به سوی خداوند بالا نمی رود، یعنی از جانب خداوند پاسخی به آن داده نمی شود. «مظلمه» به حق دیگران گفته می شود كه – هر چند به صورت ناخودآگاه – از جانب انسان پایمال شده است. كسی كه این حق


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 321، حدیث 31، به نقل از فلاح السائل.

ص: 139

را پایمال نموده، شرعاً مدیون صاحبان حق به شمار می آید و باید آنها را از خود راضی نماید. تا وقتی رضای صاحبان حق جلب نشده، دعای انسان مستجاب نمی گردد. این در صورتی است كه انسان حق دیگران را ضایع كرده، اما چیزی از آن غذای بدنش نشده باشد، یعنی فرض دومی كه امام صادق علیه السلام در فرمایش خود به آن اشاره فرموده اند: (او عنده مظلمة لاحد من خلقه). اما اگر از آن مال غصبی لقمه حرامی به دست آورده باشد، فرض دیگری می شود كه آن را در ابتدا فرموده اند.

فرض اول ایشان این بود كه لقمه حرامی در شكم انسان باشد (و فی بطنه حرام)، مثلاً مالی از طریق ساختن موسیقی حرام یا از مال مردم كسب كرده و با آن غذایی تهیه نموده و خورده باشد. در این جا ممكن است حتی حق مردم را ضایع نكرده باشد، اما چون اصل مالش حرام بوده، غذایی هم كه با آن به دست آورده، حلال نمی باشد. در این صورت تا وقتی اثر این لقمه حرام در او باقی باشد، دعایش مستجاب نمی گردد.

طبق بعضی احادیث اثر لقمه حرام تا چهل روز در انسان باقی است و دعای او در این مدت مستجاب نمی شود. پیامبر مكرم اسلام صلی الله علیه و آله در این زمینه فرموده اند:

اطب كسبك تستجاب دعوتك فان الرجل یرفع اللقمة الی فیه حراماً فما تستجاب له اربعین یوماً.(1)

درآمد خود را از راه حلال قرار بده تا این كه دعایت مستجاب شود.

زیرا انسان لقمه ای را كه خوردنش جایز نیست به دهانش می گذارد، در نتیجه تا چهل روز دعایش مستجاب نمی گردد.


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 358، حدیث 16، به نقل از مكارم الاخلاق.

ص: 140

طبق این حدیث اگر گذاشتن لقمه ای به دهان جایز نباشد، خوردن آن تا چهل روز مانع اجابت دعاست. دقت شود كه گذاشتن لقمه به دهان در دو صورت حرام می شود: یكی این كه خود آن لقمه از راه حرام (مثلاً پول حرام) به دست آمده باشد. دوم این كه چه بسا لقمه با پول حلال حاصل شده باشد، اما خوردن آن شرعاً جایز نباشد، مثلاً شخص روزه دار بدون هیچ عذر شرعی آن را بخورد یا متعلق به دیگری باشد و بدون اجازه مالك، آن را مصرف نماید.

شرط چهارم دعا كننده: دعا در حال عافیت

از دیگر شرایط لازم برای اجابت دعا این است كه انسان در حال عافیت و قبل از آن كه مبتلا به مصیبت و گرفتاری شود، اهل دعا باشد.

اگر چنین نباشد، وعده ای به استجابت دعای شخص داده نشده است. به این كه انسان قبل از نزول بلا، اهل دعا باشد، «تقدم – پیش افتادن» در دعا گفته می شود. منظور این است كه دعایش به وقتی كه مبتلا به بلایی می شود، اختصاص نداشته بلكه همیشه اهل دعا باشد. حضرت امام صادق علیه السلام در این خصوص می فرمایند:

من تقدم فی الدعاء استجیب له اذا نزل به البلاء و قالت الملائكة: صوت معروف و لم یحجب عن السماء و من لم یتقدم فی الدعاء لم یستجب له اذا نزل به البلاء و قالت الملائكة: ان ذا الصوت لا نعرفة.(1)


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب التقدم فی الدعاء، حدیث 1.

ص: 141

هر كس در دعا كردن پیش افتد، در هنگام گرفتاری، دعایش مستجاب می شود و (در آن وقت) فرشتگان می گویند: صدای آشنایی است و از بالا رفتن به آسمان باز داشته نمی شود. و هر كس در دعا پیشی نگیرد، هنگام گرفتاری دعایش مستجاب نمی شود و فرشتگان می گویند: ما این صدا را نمی شناسیم!

آری، فرشتگانی كه مأمورند صدا دعا كنندگان را بشنوند و به آنان پاسخ دهند، از جانب پروردگارشان اجازه ندارند كه صداهای ناآشنا را اجابت كنند و تنها به كسانی پاسخ می دهند كه در حال عافیت و عدم گرفتاری هم اهل دعا به پیشگاه الهی هستند. در فرمایش دیگری از همان امام گرامی علیه السلام چنین آمده است:

كان جدی یقول: تقدموا فی الدعاء فان العبد اذا كان دعاء فنزل به البلاء فدعا، قیل: صوت معروف و اذا لم یكن دعاء فنزل به بلاء فدعا، قیل: این كنت قبل الیوم؟!(1)

جدم می فرمود: در دعا كردن پیشی بگیرید زیرا اگر بنده ای زیاد اهل دعا باشد، وقتی بلایی به او می رسد و دعا می كند، گفته می شود: صدای آشنایی است. اما اگر زیاد اهل دعا نباشد، وقتی در هنگام نزول بلا دعا می كند، می گویند: پیش از امروز كجا بودی؟!

خداوند هیچ نیازی به دعاهای بندگانش ندارد. این ما هستیم كه نیازمند دعا به درگاه بی نیاز او – در هر روز و هر زمان – می باشیم.

همان گونه كه در نخستین فصل این حلقه گذشت، كسی كه مبتلا به بلایی


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب التقدم فی الدعاء، حدیث 5.

ص: 142

شده احتیاجش به دعا از آن كه در حال عافیت به سر می برد، بیشتر نیست. اگر انسان این حقیقت را باور كرده باشد، خود را مقید می كند كه همیشه اهل دعا باشد و بسیار دعا كند و به تعبیر امام علیه السلام «دعاء» باشد.

وجود این حال سبب می شود كه در هنگام گرفتاری، دعای انسان مستجاب می گردد.

اما كسی كه فقط در هنگام مصیبت و بلا به درگاه خداوند روی می آورد و دست به دعا بر می دارد، باید منتظر باشد كه در آن حال به او گفته شود: تا امروز كجا بودی؟ آیا صحیح است كه انسان فقط در حال گرفتاری و مصیبت در خانه خدا را بزند و در غیر آن حال از او غافل باشد؟ آیا شكر نعمتهای بیكران الهی اقتضا نمی كند كه انسان همیشه خدا خدا كند و هیچ گاه از خواندن او غافل نباشد؟!

ما انسانها اگر با كسی مواجه شویم كه فقط در هنگامی كه به كمك ما نیاز دارد، سراغمان می آید و هیچ وقت دیگری اصلاً احوالی از ما نمی پرسد، با او چگونه برخورد می كنیم؟ آیا با او مانند كسی كه همیشه از ما سراغ می گیرد و وقتی هم كه به ما نیازی ندارد، با ما تماس دارد، رفتار می كنیم؟ اگر انتظار ما از دیگران این است كه فقط در هنگام نیازشان سراغ ما نیایند، آیا از خودمان هم در برابر خدای مهربان و منان چنین انتظاری داریم؟!

البته نمی خواهیم خداوند را – العیاذ بالله – با انسان مقایسه كنیم، ولی سخن در این است كه چرا چیزی را كه در مورد خودمان نمی پسندیم، در حق پروردگار متعال روا می داریم؟!

از حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام نقل شده كه فرمودند:

ص: 143

كان علی بن الحسین علیهما السلام یقول: الدعاء بعد ما ینزل البلاء لا ینتفع [به].(1)

حضرت علی بن الحسین علیهما السلام مكرر می فرمودند: دعا پس از رسیدن بلا فایده ندارد.

آری، اگر خدای متعال بخواهد طبق وعیدهایش با انسان رفتار كند، دعای كسی را كه اهل دعا نیست و پیش از نزول بلا دعا نمی كند، مستجاب نمی فرماید. البته این حدیث شریف هیچ منافاتی با احادیثی كه فایده دعا را در رفع بلا – پس از نزول آن – بیان می كنند (و در فصل دوم نقل شد) ندارد. در واقع اگر خدای متعال بخواهد طبق وعید خود مبنی بر این كه اگر كسی اهل دعا نباشد، دعایش در هنگام نزول بلا مستجاب نمی شود – عمل كند، نباید پاسخی به غیر اهل دعا بدهد، اما از باب فضل و منت و لطفی كه به بندگانش دارد، اگر هم اهل دعای زیاد نباشد، باز هم ممكن است آنان را اجابت فرماید. این چیزی جز كرم و جود خدای متعال نیست و اگر از روی عدل، خلاف آن عمل نماید، حقی از كسی ضایع نكرده است.

باز هم توصیه دیگری از امام صادق علیه السلام بشنویم كه فرمودند:

من سره ان یستجاب له فی الشدة فلیكثر الدعاء فی الرخاء.(2)

هر كس خوشحال می شود از این كه دعایش در حال سختی مستجاب شود، باید در حال آسایش و راحتی زیاد دعا كند.


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء باب التقدم فی الدعاء، حدیث 6.
2- 2. همان، حدیث 4.

ص: 144

راه متعارف و معمول برای آن كه انسان در سختی ها دعایش مستجاب شود، این است كه در حال راحتی و آسایش زیاد دعا كند، البته همین وعده شیرین و گوارا نیز چیزی جز فضل و منت خدای مهربان نیست. اگر چنین وعده ای نبود، برای اهل دعا هم چنین انتظاری وجود نداشت.

ص: 145

درس شانزدهم: شرایط اجابت (4)

اشاره

در دروس گذشته چهار شرط مهم برای اجابت دعا كه فرد دعا كننده، باید آنها را دارا باشد، بیان شد. این شرایط اوصافی هستند كه اگر كسی به طور كلی – نه تنها در هنگام دعا كردن – متصف به آنها باشد، مشمول وعده اجابت دعا از جانب پروردگارش قرار می گیرد. در كنار این چهار شرط، دو شرط مهم دیگر وجود دارد كه مربوط به حال دعا كردن شخص می شود. در واقع اینها اوصافی هستند كه دعای انسان باید به آنها متصف باشد تا مشمول وعده استجابت خداوند قرار بگیرد. ما برای تكمیل بحث این دو شرط را نیز تحت عنوان شرایط دعا در این درس توضیح می دهیم.

شرط اول دعا: اقبال قلبی

اولین شرط دعایی كه وعده اجابت آن داده شده، این است كه دعا كننده در هنگام دعا كردن قلباً متوجه خداوند و دعا به درگاه او باشد.

در این صورت است كه می تواند یقین به اجابت دعای خود پیدا كند.

ص: 146

حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:

ان الله عزوجل لا یستجیب دعاء یظهر قلب ساء فاذا دعوت فاقبل بقلبك ثم استیقن بالاجابة.(1)

همانا خدای عزوجل دعایی را كه برخاسته از دل غافل و بی توجه باشد، مستجاب نمی كند. بنابراین در وقت دعا كردن، با دل خود رو بیاور، آن گاه یقین به اجابت (دعا) داشته باش.

روح دعا – چنان كه در ابتدای فصل گذشته بیان شد – چیزی نیست جز اظهار كوچكی و خضوع در برابر عظمت بیكران الهی و گدایی كردن از بی نیاز مطلق. حقیقت این خضوع و گدایی یك امر قلبی است و آن چه به زبان دعا كننده جاری می شود، چیزی جز اعلام و اظهار آن حقیقت به زبان نمی باشد. بنابراین اگر برای دعا، جسمی و روحی قائل شویم، جسم آن الفاظی است كه به زبان می آوریم و روح آن هم عبارت است از توجه قلبی به ساحت قدس ربوبی.

كلمه «توجه» از «وجه» به معنای روی و صورت گرفته شده و به معنای روی كردن به یك چیز است. این رو نمودن گاهی به ظاهر و لفظ است و گاهی هم به باطن و قلب. به تعبیر دیگر گاهی روی صورت و لفظ انسان با كسی است و گاهی روی دل و باطن انسان به او می باشد.

ممكن است انسان كسی را با الفاظ و كلماتی بخواند و بابدن و صورت خود هم به او رو نماید، اما دلش متوجه او نباشد و با قلب خود به او روی نكرده باشد. در این جا می توان گفت كه حقیقتاً به شخصی كه او را می خواند، توجه ندارد و صرفاً الفاظی را لقلقه زبانش قرار داده است.


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب الاقبال علی الدعاء، حدیث 1.

ص: 147

اصل و واقعیت توجه، توجه قلبی است و وقتی قلب به چیزی رو كند، همه وجود انسان به آن رو كرده است. این همان حقیقتی است كه از آن به اقبال قلبی تعبیر می كنیم.

با این توضیحات روشن می شود كه اگر در دعا خواندن، اقبال قلبی وجود نداشته باشد، دعا فاقد روح و معنای خود است و به یك معنا می توانیم بگوییم كه شخص در حقیقت دعا نكرده است. آری «دعا خواندن» به معنای جاری كردن الفاظ دعا به زبان – غیر از «دعا كردن» - یعنی خواندن خدا با توجه و اقبال قلبی – می باشد. آن چه عبادت و افضل عبادات دانسته شده دومی است نه اولی.

بنابراین كسی كه صرفاً با لفظ و به زبان خداوند را می خواند و قلبش متوجه دعایش نیست، مانند كسی است كه دیگری را صدا می زند و از او به زبان كمك می طلبد، اما دلش متوجه او نیست و قلبش زبان او را همراهی نمی كند.

از طرفی خدای متعال تنها به ظاهر و لفظ نظر نمی فرماید، بلكه به دلهای انسانها توجه می فرماید. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

ان الله تبارك و تعالی لا ینظر الی صوركم... و اقوالكم ولكن ینظر الی قلوبكم... .(1)

خدای متعال به ظواهر شما و سخنانتان نگاه نمی كند بلكه به دلهای شما نگاه می فرماید.

بر این اساس كسی كه در هنگام دعا قلبش متوجه خدایش نیست، مورد عنایت او قرار نمی گیرد و لذا نمی تواند امید به اجابت دعایش


1- 1. مكارم الاخلاق، صفحه 469.

ص: 148

داشته باشد، اما اگر اقبال قلبی دارد، باید یقین به اجابت داشته باشد، (استیقن بالاجابة).

امید به اجابت و ناامیدی از آن در كیفیت دعا كردن انسان كاملاً مؤثر است. كسی كه امید چندانی به اجابت دعایش ندارد. شور و حال و توجه لازم را هم در حال دعا از دست می دهد. بر عكس، هر چه امید انسان به اجابت بیشتر شود، با حال بهتری دست به دعا برمی دارد. با اعتماد به فرمایش امام صادق علیه السلامه كه بودن اقبال قلبی را مقدمه یقین كرن به اجابت دعا دانسته اند – می توان با توجه قلبی داشتن به درگاه الهی امید به استجابت دعا را تا مرز یقین به آن بالا برد. آن حضرت در كلام دیگری چنین فرموده اند:

اذا دعوت فاقبل بقلبك و ظن حاجتك بالباب.(1)

هرگاه دعا می كنی، با دل خود (به خداوند) رو كن و یقین كن كه نیازت دم در است.

«ظن» به معنای گمان به كار می رود و گاهی هم به معنای یقین است.(2)

در آیه شریفه روشن است كه مقصود كسانی هستند كه یقین به لقای الهی و مبعوث شدن در پیشگاه او دارند و نه صرفاً ظن و گمان.

در این جا به قرینه حدیث قبلی كه فرموده بودند: «استیقن بالاجابة» می توان فهمید كه ظن به معنای یقین به كار رفته است. لذا در ترجمه چنین آوردیم كه: یقین كن نیارت دم در است. دم در بودن


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء باب الاقبال علی الدعاء، حدیث 3.
2- 2. ظن الشیء ظناً، علمه بغیر یقین و قد تأنی بمعنی الیقین و فی التنزیل العزیز، قال الذین یظنون انهم ملاقو الیه. المعجم الوسیط، صفحه 578.

ص: 149

حاجت كنایه از بسیار نزدیك بودن زمان برآورده شدن آن است. با اقبال قلبی در حال دعا امید به اجابت بسیار بسیار بالا می رود.

امام صادق علیه السلام تعبیر دیگری را در همین خصوص از جد شریف خویش حضرت امیر المؤمنین علیه السلام نقل فرموده اند:

لا یقبل الله عزوجل دعاء قلب لاه.(1)

خدای عزوجل دعای دل غافل را نمی پذیرد.

«لهو» به معنای مشغولیت و سرگرمی قلبی است. كسی كه خداوند را می خواند، اما دلش مشغول و قلبش سرگرم چیزی غیر خدا و آن چه به زبان می آورد باشد، دعایش فاقد روح عبادت – حضور قلب – است و بنابراین عملش در درگاه الهی پذیرفته نیست. چنین عملی از طرف خداوند پاسخ ندارد و لذا دعای بدون حضور قلب، مشمول وعده اجابت قرار نمی گیرد.

شرط دوم دعا، رقت قلب

دومین شرطی كه برای اجابت دعا ذكر شده، این است كه شخص در حال دعا دارای دلی نرم باشد و به عبارت دیگر با حال قساوت قلب دعا نكند. به فرمایش امام صادق علیه السلام دعا از روی قساوت قلب مستجاب نمی گردد:

ان الله عزوجل لا یستجیب دعاء بظهر قلب قاس.(2)


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء باب الاقبال علی الدعاء، حدیث 2.
2- 2. همان، حدیث 4.

ص: 150

همانا خدای عزوجل دعایی را كه برخاسته از دل سخت باشد مستجاب نمی فرماید.

قساوت به معنای سختی و عدم انعطاف است. قسی القلب به كسی گفته می شود كه دلسوزی و شفقت در وجودش نیست و دلش به رحم نمی آید. نقطه مقابل این حالت، رقت قلب می باشد كه به معنای دل رحمی و دل نرمی است. قلب هر انسانی می تواند حالات مختلف داشته باشد، گاهی سخت و گاهی هم نرم باشد. قساوت و رقت قلب دو حالت ضد یكدیگرند كه هر كدام ممكن است عارض قلب انسان شوند. نشانه قساوت قلب، بی رحمی و سنگدلی است و علامت رقت قلب، دل نازكی و دلسوزی می باشد.

هر كدام از این دو حالت كه غلبه بیشتری بر دل و جان انسان داشته باشد، شخصیت روحی و روانی او را به همان صورت در می آورد، اگر قساوت قلب بر كسی غالب باشد، از او یك فرد سنگدل و بی رحم می سازد و اگر رقت قلب بر او حاكم و مسلط گردد، یك شخص دلسوز و دل رحم ساخته می شود. اما در هر دو حالت، قلب آدمی می تواند تحت تأثیر ضد آن حال آن قرار گیرد. هم انسان سنگدل ممكن است در موردی دلش به رحم آید و رقت قلب پیدا كند و هم فرد دل نازك می تواند در شرایط خاصی قسی القلب شود. به همین جهت است كه می توان گفت قلب انسان همواره در حال انقلاب و زیر و رو شدن است و هیچ گاه حالت ثابت و پایداری ندارد.

یك بار یكی از اصحاب امام باقر علیه السلام بنام «حمران ابن اعین» وقتی می خواست از خدمت ایشان مرخص شود، عرض كرد:

ص: 151

مطلبی را به عرض شما برسانم – خداوند وجود شما را مدتهای طولانی برای ما نگه دارد و ما را به وجودتان بهره مند سازد – ما هرگاه خدمتتان می رسیم، از نزد شما بیرون نمی رویم مگر این كه دلهایتان نرم شده، از دنیا كنده می شود و... اما وقتی نزد مردم و تجار می رویم، به دنیا علاقه مند می شویم.

حضرت در پاسخ فرمودند:

انما هی القلوب مرة تصعب و مرة تسهل.(1)

این چیزی جز دلها نیست كه گاهی سخت و گاهی نرم می شود.

آری، قلب هر كس، گاهی سخت و گاهی نرم می شود و طبق سفارش رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در هنگام رقت قلب باید فرصت را برای دعا كردن مغتنم شمرد. فرمودند:

اغتنموا الدعاء عند الرقة فانها رحمة.(2)

در هنگام رقت (قلب) دعا كردن را مغتنم شمارید چون حالت رقت رحمتی (از جانب خدا) است.

وقتی قلب انسان حالت رقت و نرمی دارد، مشمول رحمت الهی قرار گرفته و به همین جهت دعا در آن حال مستجاب است. بر عكس، قسی القلب از رحمت الهی دور است. به همین جهت دعایش اجابت نمی شود. در حدیث قدسی خدای متعال به حضرت موسی علیه السلام خطاب فرموده است:


1- 1. اصول كافی، كتاب الایمان و الكفر، باب فی تنقل احوال القلب، حدیث 1.
2- 2. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 313، حدیث 17، به نقل از الدعوات راوندی.

ص: 152

یا موسی... القاسی القلب منی بعبد.(1)

ای موسی... فرد سنگدل از (رحمت) من دور است.

با این بیان سر عدم استجابت دعا در حال قساوت قلب روشن می شود. سفارش امام صادق علیه السلام نیز در این خصوص شنیدنی است.

فرمودند:

اذا رق احدكم فلیدع فان القلب لا یرق حتی یخلص.(2)

هرگاه (دل) یكی از شما نرم شد، دعا كند زیرا دل تا خالص نگردد، نرم نمی شود.

نرم شدن دل نشانه خلوص آن است. مراد از خلوص، صفای دل و پاك شدن آن از اموری هم چون نیرنگ، حسد، حرص و هر گناه دیگر می باشد. وقتی قلب انسان از این آلودگی ها پاك شود، بیشتر در معرض نزول رحمت الهی قرار می گیرد و به همین جهت است كه فرموده اند در آن حال دعا كند. پس در مجموع از احادیث ائمه علیهم السلام می توان نتیجه گرفت كه وعده اجابت دعا از ناحیه خداوند فقط به كسانی كه با رقت قلب دعا می كنند، داده شده است. و دعا با حالت قساوت قلب مشمول این وعده نمی باشد.


1- 1. بحار الانوار، جلد 73، صفحه 398، حدیث 3، به نقل از كافی.
2- 2. اصول كافی، كتاب الدعاء، باب الاوقات و الحالات...، حدیث 5.

ص: 153

پرسشهای مفهومی از درس 13 تا 16

1. معنای مشروط بودن اجابت دعا چیست؟

2. مالك دانستن خداوند در نفع و ضرر به چه معناست؟

3. چگونه ممكن است مال حرام در زندگی انسان راه پیدا كند؟

4. منظور از تقدم در دعا چیست؟

5. اقسام شرایط دعا را همراه با موارد آن ذكر كنید.

ص: 154

درس هفدهم: موانع اجابت (1)

اشاره

تا اینجا مهمترین شرایط اجابت دعا را بر شمردیم. اكنون باید به مهمترین موانع آن هم اشاره ای داشته باشیم.

اولین مانع اجابت: پاك نبودن دل

اولین مانعی كه بر سر راه اجابت دعا وجود دارد، پاك نبودن دل انسان از آلودگی های روحی و معنوی است. امام صادق علیه السلام می فرمایند:

یكی از بنی اسرائیل سه سال از خدا می خواست كه به او فرزند پسری عطا فرماید. وقتی دید كه خداوند او را اجابت نمی كند، عرض كرد: ای پروردگار من! آیا من از تو دور هستم كه صدایم را نمی شنوی؟ یا تو به من نزدیك هستی، پس را جوابم نمی دهمی؟

حضرت فرمودند:

كسی را در خواب دید كه به او گفت:

انك تدعو الله منذ ثلاث سنین بلسان بذی و قلب عات غیر

ص: 155

نقی و نیة غیر صادقة فاقلع عن بذائك ولیتق الله قلبك و لتحسن نیتك.

تو سه سال است كه خداوند را می خوانی با زبان بدگو و دل بی رحم و ناپاك و نیت نادرست. پس (اگر می خواهی دعایت مستجاب شود) بد زبانیت را كنار بگذار و قلبت تقوای الهی پیشه سازد و نیتت نیكو گردد.

امام صادق علیه السلام فرمودند:

آن مرد به این سفارشها عمل نمود، سپس به درگاه خداوند دعا كرد و پسری برای او به دنیا آمد.(1)

خواندن خداوند با زبان آلوده به سخنان زشت و قلب ناپاك و با نیت نادرست از بزرگترین موانع استجابت دعا به شمار می آید. بد زبانی امری ظاهری و ناپاكی دل آری باطنی است و این دو به یكدیگر مربوط هستند. دل انسان وقتی به افكار باطل و خیالات حرام گرفتار باشد، آلوده و ناپاك می گردد. پاكی دل مشروط و منوط به پاكی چشم و گوش و زبان و دست و پاست، بدون تطهیر این اعضاء، دل پاك نمی شود.

هم چنین نیت درست شرط استجابت دعاست.

ممكن است كسی دعای خوبی بكند (مثلاً از خدا فرزند پسر بخواهد) اما در دعایش نیت صحیح نداشته باشد. مثلاً فرزند پسر را بخواهد برای این كه او را در مسیر باطلی ترتیب كند. همه اینها موانع استجابت دعا به شمار می آیند.

برای این كه دعای انسان مشمول وعده اجابت قرار گیرد، باید همه


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 377، حدیث 18، به نقل از فلاح السائل.

ص: 156

این موانع برطرف گردد و قلب پاك شود. پاكی دل منشأ همه خیرات و بركات معنوی است و آن چه بیش از هر عامل دیگری ناپاكی ها را از دل می زداید، «خوف» از خداوند متعال است. مطابق احادیث ائمه علیهم السلام چیزی جز خوف، انسان مؤمن را به صلاح و نیكی در نمی آورد. امام صادق علیه السلام می فرمایند:

المؤمن... لا یصلحه الا الخوف.(1)

چیزی به جز خوف (ترس) مؤمن را به صلاح نمی آورد.

اثری كه «خوف» بر قلب انسان با ایمان می گذارد، از هر امر دیگری عمیق تر و سازده تر است.(2)

البته نشانه خوف تنها گریستن و جاری شدن اشك انسان نیست، بلكه اصل آن «ورع» و تقوایی است كه او را از ارتكاب گناهان باز دارد. آقا و سرور عبادت كنندگان حضرت علی بن الحسین علیهما السلام فرمودند:

لیس الخوف خوف من بكی و جرت دموعه مالم یكن له ورع یحجزه عن معاصی الله و انما ذلك خوف كاذب.(3)

مقصود از «خوف» ترس آن كه می گرید و اشكهایش جاری می شود، نیست، اگر ورعی نداشته باشد كه او را از ارتكاب گناهان باز دارد. و این حالت (گریه و اشك بدون ورع) ترس دروغین است.

نشانه خوف از عدل خداوند این است كه انسان از آن چه موجبات


1- 1. اصول كافی، كتاب الایمان و الكفر، باب الخوف و الرجاء، حدیث 12.
2- 2. در مورد اثر سازنده خوف در درس چهارم از حلقه یازدهم سخن گفتیم.
3- 3. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 335، حدیث 25، به نقل از عدة الداعی.

ص: 157

عقوبت او را فراهم می آورد، بپرهیزد. بنابراین اهل خوف كسانی هستند كه نسبت به گناهان حالت ورع و پرهیز دارند. اگر ورع در انسان باشد، اصل و ریشه خوف وجود دارد. البته این حالت معمولاً انسان را به گریه و اشك می آورد، اما صرف گریه نشانه وجود خوف راستین نیست. ممكن است كسی اهل گریه باشد، اما اهل ورع نباشد.

امام سجاد علیه السلام گریه بدون ورع را «خوف كاذب» نامیده اند.

در توضیح این نامگذاری امام علیه السلام می توان گفت كه اگر فرد ناصالحی اهل گریه نباشد، خود را اهل خوف هم نمی داند. اما همین شخص اگر در هنگام دعا یا نمازش اهل گریه باشد، با این كه ورع ندارد، خود را اهل خوف می پندارد، یعنی همین گریه و اشك او را فریب می دهد و تصویر باطلی از او به خودش ارائه می دهد!

بلی، اهل خوف واقعی، اهل گریه و اشك هم هستند، اما عكس آن صحیح نیست، یعنی هر كس اهل گریه باشد، لزوماً اهل خوف واقعی نیست. خوف كاذب به حالتی از انسان گفته می شود كه فقط یكی از نشانه های خوف واقعی – یعنی گریه و اشك – را دارد، اما به دلیل نبودن ورع، حقیقت خوف و سایر نشانه های آن را ندارد.

نتیجه این كه گریه و اشك ناشی از خوف خوب است، به شرط آن كه همراه با ورع و تقوای الهی باشد، و گرنه، موجب فریب انسان می گردد.

پس با حفظ خوف قلبی و گریه و اشكی كه از آن ناشی می شود، باید كوشید بیش از هر چیز ورع را محقق نمود. در این صورت است كه موجبات پاكی دل فراهم می آید و مهمترین مانع اجابت دعا از بین می رود.

ص: 158

دومین مانع اجابت، حق الناس

یكی دیگر از موانع اجابت دعا، بودن حق الناس بر عهده دعا كننده است. این حق ممكن است مالی یا غیر مالی باشد، مثلاً اگر با كار یا سخن خود آبروی مؤمنی را برده باشد، حقی از او ضایع نموده است. هر كس از دیگران تضییع حقی كرده باشد، به آنان مدیون است. این حق ضایع شده «مظلمه» نامیده می شود كه یكی از موانع استجابت دعا شمرده شده است. امیر المؤمنین علیه السلام از قول حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام نقل فرموده اند كه خداوند متعال به ایشان چنین وحی فرمود:

انی غیر مستجیب لاحد منكمن دعوة و لاحد من خلقی قبله مظلمة.(1)

من دعای هیچ یك از شما را اگر حقی از دیگران بر عهده اش باشد، مستجاب نمی كنم.

گاهی انسان بر اجابت دعایی به پیشگاه الهی اصرار زیاد می كند و به گمان خود تمام شرایط اجابت را هم فراهم نموده است، اما اثری از اجابت دعا نمی بیند. یكی از موانع جدی در این امر، حق یا حقوقی است كه از دیگران بر عهده او می باشد و چه بسا سالهای سال از آن گذشته و او آن را فراموش كرده باشد. در این صورت باید به جبران و ادای آن حق و «مظلمه» اقدام كند تا مانع اجابت رفع گردد.

تأثیر این مانع در مسیر اجابت دعا چنان است كه می تواند حتی مانع استجابت دعای مظلوم شود، در حالی كه دعای مظلوم از دعاهایی است


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 319، حدیث 27، به نقل از فلاح السائل.

ص: 159

كه خداوند وعده اجابت آن را عطا فرموده است. امام صادق علیه السلام فرمودند:

قال الله تبارك و تعالی: و عزتی و جلالی لا اجیب دعوة مظلوم ظلمها و لاحد عنده مثل تلك المظلمة.(1)

خدای متعال می فرماید: قسم به عزت و جلالم، دعای مظلوم را در مورد ظلمی كه به او رفته است – اگر خود همان ظلم را به دیگری كرده باشد – مستجاب نمی كنم.

اگر كسی مورد ظلم و ستم دیگری واقع شود، مثلاً به اموال و دارایی اش تجاوز شده یا آبروی او را به ناحق برده باشند، در این صورت خداوند دعای آن مظلوم را در مورد ظلمی كه به او شده، مستجاب می فرماید. این دعا ممكن است نفرینی در حق ظالم باشد یا درخواست رفع ظلم از خود مظلوم. اما اگر این مظلوم، ظلمی نظیر آن چه در حقش روا شده، به دیگری كرده باشد، همین امر مانع استجابت دعایش در مورد ظلم به خود می شود. مثلاً كسی كه آبرویش به ناحق توسط دیگری رفته است، اگر خود، آبروی دیگران را به ناحق برده باشد، هیچ یك از دعاهایش در خصوص حقی كه از او ضایع شده، مستجاب نمی شود.

این امر نتیجه عدل الهی است كه گریبان ظالم را می گیرد و در واقع یكی از عقوبتهای ظلمی می باشد كه به دیگری روا داشته است.


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 320، حدیث 30، به نقل از فلاح السائل.

ص: 160

سومین مانع اجابت: گناه

از مهمترین موانع استجابت دعا گناه است كه تأثیر بسزایی در این خصوص دارد. از امام باقر علیه السلام منقول است كه فرمودند:

ان العبد لیسال الله حاجة من حوائج الدنیا فیكون من شأن الله تعالی قضاؤها الی اجل قریب او یطیی فیذنب العبد عند ذلك الوقت ذنباً فیقول للملك الموكل بحاجته لا تنجزها له فانه قد تعرض لسخطی استوجب الحرمان منی.(1)

همانا بنده رفع یكی از نیازهای دنیوی خود را از خداوند درخواست می نماید. پس خدای متعال كار برآوردن آن را – در آینده نزدیك یا با اندكی تأخیر – به جریان می اندازد. در همین اثنا بنده گناهی مرتكب می شود. پس (خداوند) به فرشته ای كه برای برآوردن نیاز آن بنده گماشته شده، می فرماید: خواسته اش را برآورده نكنید، زیرا او (با انجام گناه) خود را در معرض ناخشنودی من قرار داده از جانب من مستحق محرومیت گردیده است.

آری، گناه مسیر اجابت دعا را منحرف می كند و جریان آن را مسدود می سازد. كسی كه امید به اجابت دعایش دارد، باید پیش از دعا و پس از آن از ارتكاب عملی كه موجب ناخشنودی خداوند از او می گردد، اجتناب كند. لذا اگر به انجام گناهی عادت دارد و در مسیر مصیبت قدم بر می دارد، هر قدر اصرار و پافشاری نماید،


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 376، حدیث 16، به نقل از عدة الداعی.

ص: 161

باز هم مستحق رحمت الهی و استجابت دعا نمی شود. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند:

حضرت موسی علیه السلام از كنار یكی از یارانش گذشت كه در حال سجده (مشغول دعا) بو و پس از انجام كارش از همان مسیر بازگشت و آن شخص هم چنان در حال سجده بود. به او گفت: اگر رفع نیاز تو به دست من بود، حتماً برایت برآورده می كردم، اینجا بود كه خداوند به او (موسی علیه السلام) وحی فرمود:

لو سجد حتی ینقطع عنقه ما قبلته او یتحول عما اكره الی ما احب.(1)

اگر آن قدر سجده كند كه گردنش قطع شود، من او را نمی پذیرم مگر این كه از آن چه نمی پسندم، خارج شود و به آن صورتی كه دوست دارم، در آید.

هر انسانی وضعیت خودش را بهتر از دیگران می داند. ممكن است نزدیكان او از باطنش خبر نداشته باشند و او را آدم بسیار خوب و پاكی بدانند، اما خودش می داند كه چگونه انسانی است. خدای متعال چون ستار العیوب است، آبروی انسان را حتی گاهی در نزد پیامبر خود حفظ می فرماید. ولی این مستور ماندن نباید مانع استغفار و رفع عامل محرومیت او از لطف الهی گردد. در مورد دیگری شبیه این، چنین نقل شده است:

جضرت موسی علیه السلام از كنار مردی گذشت كه در حال گریستن بود. سپس برگشت و او هم چنان گریه می كرد به خدای متعال


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 341، حدیث 11، به نقل از عدة الداعی.

ص: 162

عرضه داشت: بار الها بنده ات از خوف تو گریه می كند. (خداوند در پاسخ) فرمود:

یا موسی لو نزل دماغه مع دموع عینیه لم اغفر له و هو یجب الدنیا.(1)

ای موسی اگر مغز سرش همراه اشكهای چشمهایش بیرون آید، من او را – مادام كه دنیا را دوست دارد – نمی آمرزم.

آری دوست داشتن دنیا (حب الدنیا) سر منشأ همه گناهان است و كسی كه می خواهد مورد مغفرت و رحمت خداوند قرار گیرد، باید بیش از هر چیز با این علت مبارزه كند. ائمه علیهم السلام فرموده اند:

حب الدنیا رأس كل خطیئة.(2)

دوست داشتن دنیا رأس هر خطا و لغزشی است.

دنیا جلوه های مختلفی دارد و هر كس متناسب با موقعیت زندگی و ایمانی اش در معرض جلوه گریهای مختلف آن قرار می گیرد. دلبستگی به رفاه و پول و مقام و عنوان و ... و حتی توفیقات معنوی – اگر به عجب و كبر منتهی شود – همگی از مصادیق حب دنیا هستند.

یكی از اصحاب امام صادق علیه السلام می گوید:

خدمت آن حضرت رسیدم و عرض كردم: خداوند می فرماید: «ادعونی استجب لكم»(3)

اما من دعا می كنم ولی اجابت نمی بینم. حضرت فرمودند: آیا معتقدی كه خدای متعال خلف


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 341، حدیث 11، به نقل از عدة الداعی.
2- 2. اصول كافی، كتاب الایمان و الكفر، باب ذم الدنیا و الزهد فیها، حدیث 11.
3- 3. غافر، 60.

ص: 163

وعده می كند؟ گفتم: خیر. فرمودند: پس چه؟ (چرا دعایت مستجاب نمی شود) گفتم نمی دانم. فرمودند: من به تو خبر می دهم:

اما انكم لو اطعتموه فیما امركم به ثم دعوتموه لاجابكم ولكن تخالفونه و تعصونه فلا یجیبكم.(1)

بدانید كه شما اگر خداوند را در مورد آن چه به شما امر فرموده اطاعت می نمودید، سپس او را می خواندید، شما را اجابت می فرمود، اما شما با او مخالفت كرده و او را معصیت می كنید، پس او شما را اجابت نمی نماید.

روشن است كه امام صادق علیه السلام یكی از موانع جدی و مؤثر اجابت دعا را گناهان دعا كننده می دانند. كسی كه با امر الهی مخالفت می كند، خداوند هم پاسخ او را نمی دهد.


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 319، حدیث 28، به نقل از فلاح السائل.

ص: 164

درس هجدهم: موانع اجابت (2)

مانع چهارم اجابت: مخالفت با حكمت

از دیگر موانعی كه برای اجابت دعا ذكر شده، این است كه آن چه انسان از خدا درخواست می كند، مخالفت با حكمت او باشد، این مطلب در فرمایش امیر المؤمنین علیه السلام به این صورت تصریح شده است:

ان كرم الله سبحانه لا ینقض حكمته فلذلك لایقع (لا تقع) الاجابة فی كل دعوة.(1)

همانا كرم خدای سبحان حكمت او را نقض نمی كند و به همین دلیل هر دعایی اجابت نمی شود.

كارهای خداوند همیشه و برای هر كس حكیمانه است. این حكمت گاهی به صلاح و مصلحت خود دعا كننده مربوط می شود، مانند این كه شخص در دعایش چیزی را بخواهد كه اگر خدا آن را به او عطا نماید، به


1- 1. غرر الحكم، حدیث 3764.

ص: 165

ضرر دین یا دنیایش باشد. در این صورت چون خود فرد از آن چه به صلاحش است خبر ندارد، دعا می كند و چیزی را طلب می كند كه به ضررش تمام می شود. اما خداوند حكیم – اگر بخواهد به بنده اش خیر برساند – دعای او را مستجاب نمی فرماید.

اما همیشه حكمت كارهای خدا به صلاح و مصلحت فرد دعا كننده مربوط نمی شود. در پس پرده آن چه در ظاهر دیده می شود، حساب و كتابهای فراوانی در كار است كه ما انسانها از نوع آنها بی خبر هستیم. به عنوان مثال كسان به خاطر منافع شخص خود از خداوند طلب باران می كنند به خاطر این كه محصول زراعیشان به موقع به ثمر بنشیند. در همان زمان و مكان كسان دیگری به جهت منافع شخصی خودشان از خدا می خواهند كه باران نیاید، مثلاً می خواهند با اتومبیل به مسافرت بروند و بارندگی مانع آن می گردد. هیچ كدام از این دو گروه جز منفعت شخصی خود چیز دیگری نمی بینند. اما كسی كه افق دانایی و علمش وسیع تر و فراتر از آن دو دسته است، اموری را لحاظ می كند كه در محدوده تنگ افكار آن دو گروه نمی گنجد. در مثال باران اگر قرار باشد كه حكمت باران آمدن یا نیامدن، صرفاً به منافع و مضار محدود اشخاص برگردد، این كار به تناقض می انجامد، چون هر طرف كه دعایشان مستجاب شود، گروه دیگر روی محاسبات ظاهری خود ضرر می كنند و اگر خدا بخواهد كه حاجت هر دو گروه را روا كند، با محال روبرو می شود.

اما واقعیت این است كه حكمت این فعل الهی (باریدن) تنها به نفع و ضرری كه افراد تصور می كنند، مربوط نمی شود و علاوه بر آن چه مردم با

ص: 166

علم محدود خود می پندارند، حساب و كتابهای زیاد دیگری وجود دارد. حتی می توان گفت هیچ دلیلی ندارد كه همه این حسابها فقط به عالم انسانها مربوط شود. مخلوقات بسیاری در عالم هستند كه شاید در محاسبات ما انسانها هیچ گاه مد نظر نباشند، مانند حیوانات یا فرشتگان یا اجنه و یا حتی جمادات. معمولاً ما انسانها وقتی صحبت از مطلوب بودن یا نبودن باران در زمان و مكان خاصی می شود، هیچ یك از دیگر مخلوقات – جز خودمان – را به حساب نمی آوریم.

مثلاً هیچ گاه فكر نمی كنیم كه بارش در فلان منطقه و فلان زمان برای مورچه ها خوب است یا بد. یا این كه مصلحت فرشتگان الهی در چیست و یا ... . این محدودیتهای فكری تنها از محدود بودن افق علم و دانش ا انسانها حكایت می كند و این كه همه امور عالم هستی را صرفاً با معیارهای تنگ و منفعت طلبانه ظاهری خود محك می زنیم.

اما حكمت خدای متعال ماورای همه این مرزهای محدود است. لذا هر چند كه خداوند كریم است و به اقتضای كرمش به انسانها لطف دارد، اما به تعبیر امیر المؤمنین علیه السلام اگر اقتضای كرم او با حكمتش در تعارض باشد، خداوند براساس حكمت عمل می كند و در نتیجه فرد دعا كننده به بسیاری از خواسته هایش – كه برآورده شدن آنها مقتضای كرم الهی است – نائل می شود.

مانع پنجم اجابت: كوتاهی در ایجاد اسباب

مانع بسیار مهم دیگر در مسیر استجابت دعا این است كه دعا كننده به دعای تنها اكتفا كند و هیچ تلاشی در راه تهیه اسباب و مقدمات تحقق خواسته اش انجام ندهد. در دو فصل گذشته به این حقیقت اشاره

ص: 167

داشته ایم كه دعای انسان باید در كنار تلاش در راه ایجاد زمینه ها و بسترهای عادی اجابت آن باشد و هرگز نه دعا جای كار و تلاش را می گیرد و نه كار و كوشش جای دعا را. در احادیث تأكید زیادی بر این امر صورت گرفته كه ما نمونه هایی از آنها را نقل می كنیم. مرحوم كلینی روایات این موضوع را در بابی تحت عنوان «من لا تستجاب دعوته» یعنی: كسانی كه دعایشان مستجاب نمی شود، آورده است. دومین حدیث آن به نقل از امام صادق علیه السلام چنین است:

اربعة لا تستجاب لهم دعوة: رجل جالس فی بیته یقول: اللهم ارزقنی فیقال له: الم امرك بالطلب؟ ... و رجل كان له مال فافسده فیقول: اللهم ارزقنی، فیقال له: الم امرك بالاقتصاد؟ الم امرك بالاصلاح؟... و رجل كان له مال فادانه بغیر بینة فیقال له: الم امرك بالشهادة؟(1)

دعای چهار كس مستجاب نمی شود: فردی كه در خانه اش نشسته (كار و تلاش نمی كند) می گوید: خدایا به من روزی برسان، پس به او (از جانب خداوند) گفته می شود: آیا تو را به طلب (روزی) امر نكردم؟... و كسی كه دارایی داشته ولی آن را تباه كرده و می گوید: خدایا به من روزی برسان. پس (از جانب خدا) به او گفته می شود: آیا به تو دستور میانه روی و اعتدال ندادم؟ آیا تو را امر نكردم كه اموال خود را در راه صحیح خرج كنی؟ ... و شخصی كه دارایی داشته ولی آن را بدون این كه شاهد بگیرد، به دیگری قرض داده است. به چنین شخص (از جانب


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاءباب من لا تستجاب دعوته، حدیث 2.

ص: 168

خداوند) گفته می شود: آیا به تو دستور ندادم كه (در هنگام قرض دادن) شاهد بگیری؟

امام صادق علیه السلام در چهار مورد فرموده اند كه خداوند وعده استجابت دعا به ایشان نداده است. سه مورد آن را در این جا نقل كردیم. وجه مشترك این موارد آن است كه در كنار دعا، در انجام آن وظیفه ای كه شرعاً و عقلاً بر عهده داشته اند، كوتاهی كرده، آن گاه از خداوند انتظار دارن كه به آنها رسیدگی فرماید. اگر كسی در راه طلب روزی تلاش نكند و آن گاه از خدا روزی بخواهد، در انجام وظیفه شرعی خویش كوتاهی نموده است. هم چنین اگر خداوند مالی به انسان داده، حق ندارد كه در مصرف آن اسراف كند و آن را در راههای نادرست خرج نماید.

اگر چنین كند، دیگر نباید انتظار داشته باشد كه دعایش برای طلب روزی مستجا شود. در مورد سوم نیز وظیفه مستحبی انسان هنگام قرض دادن این است كه برای این كار شاهد و گواه بگیرد، اما اگر چنین نكرد و آن گاه بدهكار بدهی خود را انكار كرد، دیگر نباید از خداوند انتظار دستگیری داشته باشد، چون خدای متعال شاهد گرفتن را وظیفه او – هر چند به صورت استحبابی – قرار داده بود تا جلوی چنین مسائلی گرفته شود. حال كه او در انجام این وظیفه كوتاهی نموده، خودش مسئول است و خداوند در این موارد وعده ای برای اجاب دعا نفرموده است.

از این حدیث شریف می توان نتیجه گرفت كه خداوند وعده استجابت دعا را تنها به كسانی داده كه درانجام صحیح و به موقع وظایف خود كوتاهی نمی كنند. در مقابل كسانی كه چنین كنند، مشمول وعده الهی واقع نمی شوند.

ص: 169

در حدیث دیگری «كلیب صیداوی» می گوید:

خدمت امام صادق علیه السلام عرض كردم: برای روزی من به پیشگاه خداوند دعا بفرمایید، چون كارهایم بر من سخت و دشوار شده است. ایشان فوراً به من پاسخ دادند:

لا اخرج فاطلب.(1)

خیر (دعا نمی كنم) برو طلب (روزی) كن.

امام علیه السلام كه می دانستند این شخص به جای كار كردن در طلب روزی برای التماس دعا نزد ایشان آمده، به او صریحاً فرمودند كه دعا نمی كنند و سپس وظیفه او را كار و تلاش و برای طلب روزی دانستند. این عمل حضرت به معنای بی فایده دانستن دعا نیست، بلكه چون در این مورد خاص، آن فرد می خواست دعای حضرت را به جای طلب روزی بنشاند، چنین برخوردی با او انجام دادند. شاهد این مطلب احادیث دیگری است كه در كنار تأكید بر طلب روزی تشویق به دعا كرده اند.

مانع ششم اجابت: ترك امر به معروف و نهی از منكر

عامل دیگری كه به عنوان مانع اجابت دعا مطرح شده، ترك كردن امر به معروف و نهی از منكر است. به صریح روایات این گناه باعث می شود كه دعای نیكان و اخیار نیز به هدف اجابت نرسد. از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمودند:

لتامرون بالمعروف و لتنهن عن المنكر او لیسلطن الله شراركم


1- 1. وسائل الشیعة، جلد 12، صفحه 11، حدیث 7.

ص: 170

علی خیاركم فیدعو خیاركم فلا یستجاب لهم.(1)

شما باید امر به معروف و نهی از منكر كنید و گرنه خداوند بدهای شما را بر خوبانتان مسلط می گرداند، آن وقت نیكان شما دعا می كنند اما مستجاب نمی شود.

خوبان كسانی هستند كه خودشان اهل گناه و معصیت نیستند، اما اگر با امر معروف و نهی از منكر، بدها را به راه نیاورند یا حداقل وظیفه شرعی خود را نسبت به آنان انجام ندهند، مستحق وعید الهی می گردند. وعید خداوند این است كه دعای ایشان به پیشگاه خداوند اجابت نمی شود. این دعا ممكن است در حق خودشان یا برای افراد گناهكار باشد، هیچ كدام مستجاب نمی گردد. پس ممكن است دعای افراد خوب برای خودشان به خاطر كوتاهی كردن ایشان در انجام وظیفه در قبال دیگران، به هدف اجابت نرسد. بنابراین هر چند كه ترك امر به معروف و نهی از منكر خود گناه محسوب می شود و هر گناهی ممكن است مانع اجابت دعا شود، ولی این گناه خاص تأثیر ویژه ای در عدم استجابت دعا دارد و به همین جهت به طور خاص بر این تأثیر تأكید شده است.

مانع هفتم اجابت: اهل شراب یا آلات موسیقی یا قمار بودن

از دیگر موانع اجابت دعا این است كه دعا كننده با آلات موسیقی یا آلات قمار سر و كار داشته باشد. این گونه ادوات كه به همه آنها تحت عنوان «آلات لهو» اشاره می شود، به قدری مبغوض خدای متعال هستند


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 378، حدیث 21، به نقل از فلاح السائل.

ص: 171

كه وجود آنها در یك خانه، اهل آن را از همه بركات الهی محروم می سازد و مانع فرود آمدن فرشتگان الهی به آنجا می گردد. از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمودند:

لا تدخل الملائكة بیتاً فیه خمر او دف او طنبور او نرد و لا یستجاب دعاؤهم و یرفع الله عنهم البركة.(1)

فرشتگان به خانه ای كه در آن شراب یا دایره زنگی یا سه تار یا نرد باشد، وارد نمی شوند و دعای آنها به اجابت نمی رسد و خداوند بركت را از آنان بر می دارد.

در این حدیث شریف به چند چیز كه به شدت نزد خدا پلید و خبیث شمرده می شوند، اشاره شده است. یكی شراب است و دیگری برخی از آلاتی كه برای ساخت موسیقی به كار می رود و سوم یكی از آلات قمار كه با آن نزد بازی می كنند. وجود یكی از این سه چیز در هر خانه ای، رحمت الهی را از آن دور می سازد و مانع اجابت دعای كسانی می شود كه اهل یكی از این امور باشند.

مانع شدن از اجابت در فرض عدل الهی

در پایان بحث از موانع اجابت دعا باید به نكته ای شبیه آن چه در بحث از شرایط اجابت طرح شد، اشاره كنیم. در آن جا گفته شد كه شروط استجابت دعا اموری هستند كه اگر دعایی واجد آنها باشد، طبق وعده های خداوند به هدف اجابت می رسد. به تعبیر دیگر فراهم بودن این شرایط به خاطر وعده های الهی نوعی استحقاق اجابت را برای فرد


1- 1. مستدرك الوسائل، جلد 5، صفحه 279.

ص: 172

دعا كننده ایجاد می كند. اما در عین حال نمی توان گفت كه اگر دعایی یكی از این شروط را نداشته باشد، قطعاً مستجاب نمی گردد، چون اگر خداوند براساس فضل خود رفتار نماد، دعای بدون آن شرایط را هم ممكن است اجابت نماید.

در بحث از موانع اجابت هم، نظیر این معنا صادق است. در اینجا هم باید گفت آن احادیثی كه به این موضوع اشاره دارند، در حقیت بیان كننده وعیده های خداوند هستند.

وعید الهی به این معناست كه اگر انسان درموردی مرتكب خطایی شد، استحقاق این كه دعایش مستجاب نشود را پیدا می كند. بنابراین اگر در این حالت دعایش مستجاب نگردد، ظلمی به او صورت نگرفته است. مثلاً كسی كه دل ناپاكی دارد، طبق وعید خداوند، مستحق این است كه دعایش مردود شود. بنابراین اجابت نشدن دعای او از جانب خداوند ظلمی در حق او نیست.

نكته مهم در اینجا این ات كه این حالت در فرضی است كه خدای متعال بخواهد با عدل خود رفتار نماید. مقتضای عدل الهی این است كه دعای برخاسته از دل ناپاك مستجاب نشود. اما عمل كردن بر طبق عدل بر خداوند فرض و واجب نیست. ممكن است با وجود استحقاق شخص نسبت به عدم اجابت دعا، خداوند از روی فضل و كرم خویش، مانع یا موانع اجابت را نادیده بگیرد و دعای او را مستجاب فرماید. در این حالت خداند به فضل خود رفتار نموده و از عقوبت دعا كننده چشم پوشی و گذشت كرده است.

البته این امر در شش مورد از موانع اجابت صدق می كند و در

ص: 173

خصوص مانع چهارم – مخالفت با حكمت الهی – چشم پوشی و گذشت معنا ندارد. مورد چهارم این بود كه كرم خداوند، حكمت او را نقض نمی كند. بنابراین اعمال فضل الهی در جایی كه خلاف و مناقض با حكمت اوست، مورد ندارد. اما در غیر این مورد – چنان كه گفتیم – ممكن است با وجود یك یا چند مانع اجابت، خدای متعال بر خلاف عدل خود رفتار نموده، دعای فرد خطاكار را براساس فضل و كرم خویش مستجاب فرماید.

نتیجه این كه مانع شدن هر یك از موانع اجابت دعا – غیر از مورد چهارم كه به كوتاه كردن خود فرد مربوط نمی شود – ضروری و قطعی نیست و بستگی دارد به این كه خداوند بخواهد با عدل خود با بنده اش رفتار كند یا با فضل. مانع شدن آن عوامل فقط در فرضی است كه عدل الهی اجرا شود.

ص: 174

درس نوزدهم: اجابت شوندگان (1)

اشاره

آخرین مطلبی كه در بحث از اجابت دعا باید مورد توجه قرار گیرد، وعده خاصی است كه از جانب خداوند به برخی افراد به صورت مطلق یا در حالات خاصی برای اجابت دعای ایشان داده شده است.

تعداد مهمترین این موارد به پانزده عدد می رسد كه در این درس و دروس آینده به آنها اشاره می كنیم:

دعا یا نفرین پدر در حق فرزند

اولین موردی كه مشمول وعده اجابت دعا به طور خاص قرار گرفته، دعا یا نفرین پدر در حق فرزندش است، دعای پدر در حق فرزند نیكوكار و نفرین او در حق فرزندی كه مرتكب «عقوق» پدر شده است.

امام صادق علیه السلام فرمودند:

ثلاث دعوا لا یحجبن عن الله تعالی: دعاء الوالد لولده اذا بره و دعوته علیه اذا عقه...(1)


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 356، حدیث 6، به نقل از امالی طوسی.

ص: 175

سه نوع دعا از خدای متعال محجوب و پوشیده نمی ماند، دعای پدر در حق فرزندش وقتی به او نیكی كرده و نفرین پدر در حق فرزند وقتی او را ناراحت نموده است...

اگر فرزندی به پدرش نیكی و احسان نماید و مورد دعای خیر او قرار گیرد و یا پدر خود را ناراحت و ابذاء نماید و مورد نفرین او واقع شو، این دعا و نفرین هر دو مشمول وعده اجابت الهی هستند. در همین مورد حدیثی از حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام به نقل از پدران گرامی ایشان علیهم السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمودند:

ایاكم و دعوة الوالد فانها احد من السیف.(1)

از نفرین پدر بترسید زیرا از شمشیر تیزتر است.

شمشیر تیز اثر برندگی شدید دارد و نفرین پدر از شمشیر تیزتر است، بنابراین تأثیر آن هم عمیق و هم سریع است. لذا فرموده اند كه خود را از آن دور نگه دارید و بترسید. با توجه به میزان حقوقی كه پدر بر عهده فرزند دارد، چنین اثری از نفرین او طبیعی و مقبول به نظر می رسد. البته اگر خود پدر هم صالح و نیكوكار باشد، دعای خیرش در حق فرزند مستجاب است. امیر المؤمنین علیه السلام چنین دعایی را از دعاهای مستجاب شمرده اند:

اربعة لا ترد لهم ... الوالد البار الولده...(2)

دعای چهار كس مردود نمی شود... (دعای) پدر نیكوكار در حق فرزندش...


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء باب من تستجاب دعوته، حدیث 3، و بحار الانوار، جلد 93، صفحه 358، حدیث 17، به نقل از نوادر الراوندی.
2- 2. بحار الانوار، جلد 77، صفحه 423، حدیث 40، به نقل از الارشاد مفید.

ص: 176

دعا یا نفرین مظلوم

یكی از كسانی كه نسبت به دعایشان به طور خاص وعده اجابت داده شده، مظلوم است. كسی كه حقش پایمال شده و مورد تجاوز قرار گرفته، مظلوم می باشد. دعای چنین كسی در دو مورد مستجاب است:

یكی در حق ظالمی كه به او ستم نموده یعنی نفرین مظلوم در حق ظالم دوم در حق كسی كه انتقام او را از ظالم بگیرد. در حدیث امام صادق علیه السلام كه سه دعا را مستجاب دانسته اند، پس از دعای پدر در حق فرزند، چنین آمده است:

دعا المظلوم علی ظالمه و دعاؤه لمن انتصر له منه.1

نفرین مظلوم در حق ظالم به خود و دعای خیر مظلوم در حق كسی كه انتقام او را از ظالم بگیرد.

خداوند برای كسی كه مورد ستم قرار گرفته، در دو مورد دعای مستجاب قرار داده است. این امر تجلی عدل الهی در مورد ظالم و فضل او در حق مظلوم است. این كه مظلوم چه كسی باشد و چگونه آدمی باشد، در تحقق این وعده خداوند تأثیری ندارد. ممكن است مظلوم فرد فاسقی باشد و ظالم شخصی با ایمان. نفرین آن فاسق در حق این مؤمن طبق وعده خداوند مستجاب است.

دعا یا نفرین مؤمن در مورد كسی كه به او نیكی یا بدی نموده

در ادامه فرمایش امام صادق علیه السلام گروه سومی كه وعده اجابت به دعایشان داده شده، معرفی شده اند:

ص: 177

رجل مؤمن دعا لاخ له مؤمن واساه فینا و دعاؤه علیه اذا لم یواسه مع القدرة علیه و اضطرار اخیه الیه.(1)

شخص مؤمنی كه در حق برادر مؤمن خود دعا كند هنگامی كه (آن برادر دینی) به خاطر ما (اهل بیت علیهم السلام) به او مساعدت و كمكی نموده است. هم چنین نفرین آن مؤمن در حق مؤمن دیگر در صورتی كه با وجود توان كمك و نیاز ضروری او، از مساعدت دریغ نموده است.

وظیفه هر مؤمنی نسبت به برادران و خواهران ایمانی اش این است كه اگر امكاناتی دارد و از دستش كمكی بر می آید، از مساعدت به آنها كوتاهی نكند. حال اگر به این وظیفه عمل كرد و دل مؤمنی را شاد نمود، دعای خیر آن مؤمن در حق او مستجاب است. اما اگر با وجود نیاز ضروری و اضطرار یكی از مؤمنان، از كمك به او – با وجود توانایی و داشتن امكانات – دریغ كرد، آن وقت خداوند نفرین آن مؤمن را در حق او مستجاب می فرماید. آن وعده و این وعید به خاطر اهمیت ایمان و حفظ رابطه ایمانی بین مؤمنان است.

دعای امام عادل در حق رعیت

یكی دیگر از دعاهایی كه وعده اجابت آن داده شده، دعای خیر امام عادل در حق رعیت خویش می باشد. از مولا امیر المؤمنین علیه السالم نقل شده كه فرمودند:


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 356، حدیث 6، به نقل از امالی طوسی.

ص: 178

اربعة لا ترد لهم دعوة الامام العادل لرعیته...(1)

دعای چهار كس مردود نمی شود: (دعای) امام عادل در حق رعیتش.

قطعی ترین مصداق این امر، دعای امام زمان علیه السلام در حق شیعیان خود است. این وعده از دلنشین ترین وعده های الهی است كه امید زیادی را در دلهای مؤمنان ایجاد می كند و این بشارت را به آنان می دهد كه اگر از استجابت دعای خود و دیگران ناامید هستند، می توانند به دعای امام زمانشان، در حق خود امید ببندند كه خدا وعده اجابت آن را داده است.

دعای فرزند نیكوكار در حق پدرش

دعای دیگر كه وعده اجابت آن داده شده، دعای فرزند نیكوكا ر است در حق پدرش. این مورد در ادامه حدیثی كه از امیر المؤمنین علیه السلام نقل شد، به این تعبیر ذكر شده است:

و الولد البار لوالده.(2)

و (دعای) فرزند نیكوكار در حق پدرش.

همان طور كه دعای پدر در حق فرزند نیكوكارش مستجاب است (مورد اول) دعای فرزند نیكوكار نیز در حق پدرش مستجاب می باشد.

در این جا ملاك، نیكوكار (بار) بودن فرزند است، اعم از این كه در مورد خاصی به پدرش نیكی كرده باشد یا این كه اصولاً فرد صالح و شایسته ای


1- 1. بحار الانوار، جلد 77، صفحه 423، حدیث 40، به نقل از الارشاد مفید.
2- 2. همان.

ص: 179

باشد. البته فرزند نیكوكار قطعاً بیش از دیگران به پدر خود نیكی می كند، ولی وعده الهی در این مورد به خاطر نیكوكار بودن فرزند است، هر چند كه این نیكی به افراد دیگر – غیر از پدرش – برسد.

دعای عمره گزار

یكی از دعاهایی كه وعده اجابت آن داده شده، دعای كسی است كه عمره خانه خدا را به جا می آورد. از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است كه فرمودند:

اربعة لا ترد لهم دعوة و تفتح لها ابواب السماء و تصیر الی العرش: دعاء الوالد لولده و المظلوم علی من ظلمه و العتمر حتی یرجع...(1)

دعای چهار كس مردود نمی شود و درهای آسمان برای آن (دعا) باز شده و به عرش می رسد: دعای خیر پدر در حق فرزندش و نفرین مظلوم ر حق كسی كه به او ظلم نموده و دعای عمره گزار تا زمانی كه (از عمره) برگردد.

هم كسانی كه عمره مفرده (در غیر فصل حج) به جا می آورند و هم آنان كه به عنوان بخشی از حج تمتع، عمره تمتع انجام می دهند، هر دو گروه معتمر (عمره گزار) هستند و تا زمانی كه از خانه خدا مراجعت نكرده اند، دعاهایشان مستجاب می باشد.


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 354، حدیث 1، به نقل از امالی صدوق.

ص: 180

دعای روزه دار

دعای دیگری كه وعده اجابتش داده شده، دعای روزه دار است پیش از آن كه افطار نماید. در حدیث گذشته چهارمین كسی كه دعایش مردود نمی شود و به عرش الهی می رسد، همین مورد معرفی شده است:

و الصائم حتی یفطر.(1)

و (دعای) روزه دار پیش از آن كه افطار كند.

خداوند به كسی كه در طول روز، روزه داشته و هیچ یك از مفطرات را انجام نداده، وعده فرموده كه پیش از افطار دعایش را مستجاب فرمای. از حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام نیز نقل شده كه فرمودند:

ان للصائم عند افطاره دعوة لا ترد.(2)

همانا برای روزه دار در هنگام افطار كردنش دعایی است كه مردود نمی شود.

از این حدیث شریف چنین استفاده می شود كه دعای روزه دار در هنگامی كه می خواهد افطار نماید، انشاء الله مستجاب است.

دعای حج گزار

از دعاهایی كه وعده استجابت آن داده شده، دعای كسی است كه به حج خانه خدا مشرف می گردد. از امام صادق علیه السلام نقل شده كه فرمودند:


1- 1. همان، هم چنین اصول كافی، كتاب الدعاء باب من تستجاب دعوته، حدیث 6.
2- 2. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 360، حدیث 21، به نقل از الدعوات راوندی.

ص: 181

ثلاثة دعوتهم مستجابة: الحاج فانظروا كیف تخلفونه...(1)

سه گروه دعایشان مستجاب است، حج گزار، پس بنگرید كه چگونه جای او را می گیرید...

می فرمایند خدا دعای حج گزار را مستجاب می فرماید، حال شما بنگرید كه چگونه جای او را در میان خانواده و بازماندگانش می گیرید.

مقصود این است كه وقتی كسی به حج مشرف می شود، دیگرن وظیفه دارند جای خالی او را در خانواده اش از جهت رسیدگی و رفع مشكلات آنها، پر كنند. باید نزدیكان و آشنایان او به گونه ای رفتار كنند كه خانواده حاجی و كسانی كه تحت سرپرستی او بوده اند، حتی الامكان احساس خلأ و نیاز ننمایند.


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء باب من تستجاب دعوته، حدیث 1.

ص: 182

درس بیستم: اجابت شوندگان (2)

اشاره

در درس گذشته هشت مورد از كسانی كه دعایشان در روایات، مستجاب دانسته شده، بیان شد. در این درس هفت مورد باقیمانده را مطرح می كنیم و به این ترتیب مباحث مربوط به اجابت دعا را پایان می بریم.

دعای جهاد كننده در راه خدا

مورد دیگری كه به دعایش وعده اجابت داده شده، كسی است كه در راه خدا به جنگ با دشمنان دین می رود. در ادامه آخرین حدیث درس گذشته، این گروه چنین معرفی شده اند:

الغازی فی سبیل الله فانظروا كیف تخلفونه.(1)

كسی كه در راه خدا جهاد می كند، پس بنگرید كه چگونه جای او را پر می كنید.


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء باب من تستجاب دعوته، حدیث 1.

ص: 183

در این مورد هم سایرین وظیفه دارند جای خالی آن مجاهد در راه خدا را در میان اهل و خانواده اش پر كنند، تا آنان غیر از دوری آن جنگجو و رنجهایی كه از این بابت متحمل می شوند، درد دیگری نداشته باشند.

دعای مریض

یكی دیگر از دعاهای مستجاب، دعای فرد بیمار است. در ادامه حدیث گذشته، گروه سوم همین گروه هستند.

المریض فلا تغیظوه و لا تضجروه.(1)

بیمار (دعایش مستجاب است) پس او را خشمناك نكنید و به ستوه در نیاورید.

وظیفه نزدیكان بیمار و كسانی كه با او تماس دارند، این است كه ملاحظه حال او را بكنند و با كارها یا سخنان خود او را به رنج و غضب نیاورند. معمولاً انسان در حال بیماری – به خصوص اگر شدید باشد – حوصله و تحمل حال سلامت خود را ندارد، لذا ممكن است زودتر از حد معمول از كوره در برود یا از امور پیش پا افتاده دلتنگ و رنجور شود. وظیفه دیگران است كه ظرفیت و ضعف بیمار را ملاحظه كنند و در عوض می توانند با خوش رفتاری با او زمینه دعای خیر او را برای خود و دیگران فراهم آورند. امام صادق علیه السلام در مورد دعای بیمار در حق عیادت كننده اش فرموده اند:

من عاد مریضاً فی الله لم یسال المریض للعاید شیئاً الا


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء باب من تستجاب دعوته، حدیث 1.

ص: 184

استجاب الله له.(1)

هر كس برای خدا به عیادت بیماری برود، هر چه آن بیمار برای عیادت كننده اش درخواست كند، خداوند برای او اجابت می فرماید.

ارزش اعمال انسان به نیت او بستگی دارد. بنابراین یك عمل را می توان با نیتهای مختلف انجام داد كه در این صورت ارزش هر كدام با دیگری متفاوت می شود. عیادت كردن از بیمار از بزرگترین عبادات است كه اگر با نیت الهی انجام پذیرد، فوق العاده گرانبها و ارزشمند است. یكی از آثار مهم آن این است كه هر چه بیمار برای عیادت كننده اش از خا بخواهد، مستجاب می شود. از این رو كسانی كه به خاطر خدا به عیادت بیماری می روند، باید موقعیت را مغتنم شمرده، از آن بیمار تقاضا كنند كه برای آنها دعا كنند و حاجتهایشان را از خدا بخواهد.

دعا پشت سر دیگران

از جمله دعاهایی كه وعده استجابت آن داده شده، دعای مؤمن در حق برادران دینی اش پشت سر آنهاست. امام باقر علیه السلام پنج دسته دعا را نزد خداوند مقبول داسته اند:

خمس دعوات لا یحجبن عن الرب تبارك و تعالی: دعوة الامام المقسط و دعوة المظلوم یقول الله عزوجل: لا نتقمن لك و لو بعد حین و دعوة الولد الصالح لوالدیه و دعوة


1- 1. بحار الانوار، جلد 81، صفحه 217، حدیث 10، به نقل از ثواب الاعمال.

ص: 185

الوالد الصالح لولده و دعوة المؤمن لاخیه بظهر الغیب فیقول و لك مثله.(1)

پنج دعا از پروردگار متعال پوشیده نمی ماند (مقبول و مستجاب می گردد): دعای امام عادل و نفرین مظلوم. خدای عزوجل می فرماید: انتقام تو را می گیرم گر چه پس از مدتی باشد و دعای فرزند صالح در حق پدر و مادرش و دعای پدر صالح در حق فرزندش و دعای مؤمن برای برادرش در پشت سر او، (خداوند) می فرماید: و مانند آن چه خواسته ای برای خودت است.

از این پنج گروه كه در این حدیث شریف ذكر شده اند، درباره چهار گروه اول در درس گذشته مباحثی مطرح كردیم. گروه پنجم مؤمنانی هستند كه در غیاب و پشت سر دیگران برایشان دعای خیر می كنند.

خداوند وعده فرموده كه چنین دعایی را اجابت فرماید. علاوه بر این بشارت، به مؤمن مژده داده اند كه نظیر همان چیزی كه پشت سر برادر دینی اش برای او درخواست نموده، به خودش هم عطا می گردد. مثلاً اگر مؤمنی برای دیگری در غیاب او طلب مغفرت نموده باشد، خداوند وعده فرموده كه هم دعا كننده را مورد غفران قرار دهد و هم كسی را كه برایش طلب آمرزش نموده است.

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله اجابت دعای غایب را برای غایب از هر دعای دیگری سریعتر دانسته و فرموده اند:

لیس شیء اسرع اجابة من دعوة غائب للغائب.(2)


1- 1. اصول كافی، كتاب الدعاء باب من تستجاب دعوته، حدیث 2.
2- 2. همان، حدیث 7.

ص: 186

هیچ چیزی (دعایی) از دعای فرد غایب برای غایب زودتر به اجابت نمی رسد.

انسان مؤمن با اعتقاد عمیق به این فرمایشها، دعا برای دیگران را بر دعای برای خود ترجیج می دهد، چون هم اجابت سریع آن تضمین شده و هم نظیر آن چه برای دیگری خواسته، به خودش هم عطا می گردد.

چه خوب است كه مؤمن نه برای خود و به خاطر نفع شخصی اش بلكه چون خدای متعال این گونه می پسندد، با سوز دل برای برادران ایمانی اش دعا كند، آن گاه از خیرات و بركات این دعا نیز بهره مند گردد.

تعبیر زیبایی در همین خصوص به عنوان حدیث قدسی از جانب خدای متعال به حضر موسی علیه السلام وحی شده است، فرمود:

ادعنی علی لسان لم تعصنی به، فقال: یا رب انی لی بذلك، فقال: ادعنی علی لسان غیرك.(1)

(ای موسی) مرا با زبانی بخوان كه عصیت مرا با آن نكرده باشی. حضرت موسی علیه السلام عرض كرد: ای پروردگار من چگونه می توانم چنین كنم؟ فرمود: مرا با زبان غیر خودت بخوان.

خواندن خداوند به زبان غیر خود، به این است كه دیگری برای انسان دعا كند. هیچ گاه كسی به زبان دیگری خدا را معصیت نمی كند، به همین جهت امر به چنین دعایی شده است. تحقق این امر الهی به آن است كه مؤمنان در حق یكدیگر دعا كنند تا خداوند همه آنها را رحمت فرموده، دعاها را برای همه ایشان اجابت فرماید. البته در این حدیث شریف كه تعبیر معصیت برای حضرت موسی علیه السلام به كار رفته،


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 360، حدیث 23، به نقل از عدة الداعی.

ص: 187

با توجه به مقام عصمت ایشان باید حمل بر اموری چون «ترك اولی» شود كه نزد خداوند با گناه اصطلاحی – كه ما انسانها انجام می دهیم – تفاوت دارد.

12 – دعای فقیر مؤمن

علاوه بر مواردی كه بیان شد، دعای فقیری كه مورد كمك قرار گرفته نیز طبق وعده خداوند مستجاب است. ائمه هدی علیهم السلام این مورد را چنین معرفی فرموده اند:

الفقیر المنعم علیه اذا كان مؤمناً.(1)

فقیری كه نعمتی به او داده شده، در صورتی كه مؤمن باشد.

اگر كسی به شیعه نیازمندی كمك كند، می تواند از دعای خیر او كه وعده استجابت آن داده شده، بهره مند گردد.

دعای كودكان امت پیامبر صلی الله علیه و آله

از دعاهایی كه وعده اجابت آن داده شده، دعای كودكان است كه هنوز به سن تكلیف نرسیده اند و لذا گناهی هم مرتكب نشده اند.

حضرت امام رضا علیه السلام از پدران گرامی خود از رسول خدا صلی الله علیه و آله این مطلب را نقل فرموده اند:

دعاء اطفال امتی مستجاب ما لم یقارفوا الذنوب.(2)

دعای كودكان امت من – كه مرتكب گناهان نشده اند – مستجاب است.


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 360، حدیث 20، به نقل از الجواهر كراجكی.
2- 2. همان، صفحه 357، حدیث 14، به نقل از صحیفه الرضا علیه السلام.

ص: 188

در بحث از موانع اجابت دعا گفته شد كه مانع عمده در این امر، گناهان و كوتاهی های انسانهاست. از این رو كودكانی كه هنوز به سن بلوغ نرسیده اند، چنین مانعی در مسیر اجابت دعاهایشان وجود ندارد.

پس خوب است كه بزرگترها كوچكترها را در دعا كردن مقدم كنند تا به آبروی آنها خداوند سایرین را هم مورد رحمت خویش قرار دهد.

دعای مسافر

دعای دیگری كه وعده اجابت آن داده شده، دعای شخص مسافر می باشد كه از خانه و وطنش دور افتاده است. از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمودند:

ثلاث دعوات مستجابات لا شك فیهن: دعوة المظلوم و دعوة المسافر و دعوة الوالد علی ولده.(1)

سه دعا بدون شك مستجاب است: دعای مظلوم و دعای مسافر و نفرین پدر در حق فرزندش.

دعای قاری قرآن

یكی از دعاهایی كه وعده استجابت آن داده شده، دعای قاری قرآن است. از حضرت حسن بن علی علیهما السلام نقل شده كه فرمودند:

من قرأ القرآن كانت له دعوة مجابة اما معجلة و اما موجلة.(2)


1- 1. بحار الانوار، جلد 93، صفحه 358، حدیث 17، به نقل از نوادر الرواندی.
2- 2. همان، صفحه 313، حدیث 17، به نقل به نقل از نوادر الرواندی.

ص: 189

كسی كه قرآن را تلاوت كند، دعای مستجاب دارد یا فوری و زود یا در آینده.

خداوند به خاطر حرمت قرآن به قاری قرآن وعده فرموده كه دعایش را مستجاب كند، حال ممكن است دعای عاجل او باشد یا دعای آجلش، یعنی دعایی كه از او اجابت می گردد، سریع و فوری باشد یا مربوط به آینده اش. به هر حال طبق وعده خداوند حداقل یك دعای مستجاب برای هر قاری قرآن هست.

این یازده مورد دعاهایی هستند كه مطابق احادیث، وعده استجابت آنها داده شده است. البته مواردی كه تحت عنوان «شرایط اجابت» مطرح شد نیز باید در این جا مد نظر باشد. گاهی فقدان یكی از آنها باعث رد دعای شخص می گردد. هم چنین وجود یكی از موانع اجابت هم ممكن است در پذیرفته نشدن دعای انسان مؤثر باشد. پس توجه به «شرایط» و «موانع» اجابت در این بحث لازم به نظر می رسد.

در مجموع عوامل دخیل در اجابت یا عدم اجابت دعا چنان متعدد و مختلف هستند كه تعیین مصداق دعای مستجاب را به طور قطعی برای انسانهای عادی (غیر معصوم) چیزی در حد غیر ممكن می سازد.

ص: 190

پرسشهای مفهومی از درسهای 17 تا 20

1. نقش خوف از خدا در اجابت دعا چیست؟

2. منظور از خوف كاذب مطابق فرمایش امام سجاد علیه السلام را توضیح دهید.

3. «مظلمه» چیست و چه نقشی در اجابت دعا دارد؟

4. منظور از فرمایش «ان كرم الله سبحانه لا ینقض حكمته» چیست؟ مصداق آن را در اجابت دعا بیان كنید.

5. معنای مانع بودن موانع اجابت دعا را بیان كنید، آیا ممكن است با وجود یكی از موانع، دعا مستجاب شود؟

6. منظور از خواندن خداوند به زبان غیر خود چیست؟

7. آیا می توان گفت دعای اجابت شوندگان قطعاً مستجاب است؟چرا؟

ص: 191

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109