حميده عليها السلام: مادر امام كاظم عليه السلام

مشخصات كتاب

سرشناسه : اصغرنژاد، محمد، 1342 -

عنوان و نام پديدآور : حميده عليها السلام: مادر امام كاظم عليه السلام/ محمد اصغرنژاد.

مشخصات نشر : تهران: مشعر، 1389.

مشخصات ظاهري : 65 ص.

شابك : 6000 ريال 978-964-540-242-4 :

وضعيت فهرست نويسي : فيپا

يادداشت : كتابنامه: ص. [59] - 65؛ همچنين به صورت زيرنويس.

موضوع : حميده مصفاه، قرن2ق.

موضوع : زنان مقدس مسلمان

رده بندي كنگره : BP52/2/ح8 الف6 1389

رده بندي ديويي : 297/979

شماره كتابشناسي ملي : 2059593

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ديباچه

ص: 7

سعادت واقعى انسان و شرط پويايى جوامع بشرى در سايه شناخت و كارآمد كردن سيره اولياى الهى است. پر آشكار است كه سيره اولياى الهى به ويژه اهل بيت خاندان وحى: به عنوان متقن ترين آموزه هاى تربيتى و اساسى ترين مؤلفه در فرهنگ اسلامى است. شناخت واقعيت هاى زندگى آنان و بهره گيرى از روش و منش و رفتار و گفتارشان مى تواند زمينه هاى تعالى و سعادت واقعى انسان را فراهم سازد، از اين رو پژوهش در آثار اولياى الهى به ويژه جست وجو در احوال خاندان پاك نبوت كه در دامان پر مهر آنان كامل ترين انسان ها پرورش يافته اند به منظور الگوگيرى از آنان ضرورت انكارناپذير مراكز پژوهشى است.

گروه تاريخ و سيره مركز تحقيقات حج در راستاى ايفاى رسالت خود براى ترويج فرهنگ اصيل اهل بيت: دست به انتشار شرح حال عده اى از مردان و زنان انسان ساز زده است كه از جمله آنان شرح حال بانوى گرامى اسلام، حضرت حميده، همسر گرامى امام صادق و مادر امام كاظم 8 است.

در پايان مركز تحقيقات لازم مى داند كه از تلاش هاى پژوهشگران محترم و همه كسانى كه در به ثمر رسيدن اين آثار تلاش كردند سپاسگزارى نمايد.

انه ولى التوفيق

گروه تاريخ و سيره

مركز تحقيقات حج

ص: 8

مقدمه

بى ترديد مادران پيشوايان معصوم از برترين انسان هاى كامل محسوب مى شوند، چرا كه از دامان پرمهرشان كامل ترين افراد بشر پا به عرصه وجود نهاده اند. آرى، آنان واسطه هاى فيض و رحمت الهى اند.

بايد گفت تحمل و بارورى تن هاى پاك و مقدس اهل بيت: تنها در ارحامى كه صاحبان آنان از نظر كمالات انسانى با آن والاتباران سنخيت و تناسب داشته اند، امكان پذير است و اين نشانه اى بر فضل مادران اهل بيت: بر ديگر مادران اولياى خدا است. تعاريف و توصيفات عام و خاصى نيز كه در زيارت نامه هاى برخى از اين مادران فرزانه شده، نشانه ديگرى است كه عظمت فوق العاده آنان را به تصوير مى كشد.

سوگمندانه بايد گفت على رغم جلالت قدر اين بانوى بزرگ؛ در منابع و مآخذ روايى و تاريخى، زواياى زندگانى ايشان به درستى مشخص نشده است و اطلاعاتى كه درباره ايشان- و بسيارى ديگر از مادران اهل بيت: به جز حضرت فاطمه زهرا- در دسترس مى باشد، بسيار اندك است. آنچه مى دانيم، اطلاعاتى است پراكنده و كوتاه پيرامون چگونگى ازدواج اين بانو با امام صادق (ع) و رواياتى در فضيلت و قداست و شكوه ايشان و برخى از مسئوليت هاى آن بانو و همچنين كيفيت ولادت امام كاظم (ع) و اينكه حضرت حميده چند فرزند داشته و از چه نژاد و تبارى بوده است. پاره اى ديگر از ويژگى هاى ذكر شده در اين كتاب نيز با استفاده از زيارت نامه هاى ديگر مادران ائمه هدى: گردآورى شده است كه به مشتاقان اهل بيت عصمت و طهارت: تقديم مى گردد.

اميد است اين اثر مورد توجّه خداوند سبحان و امامان معصوم: قرار گيرد و در پرتو آن، دوستان اين خاندان مشمول عنايات عام و خاص الهى شوند.

ص: 9

مشخصات فردى

الف) نام هاى شريف

تاريخ نگاران و پژوهشگران درباره نام و لقب هاى اين بانوى بزرگ و اينكه ايشان از چه نژاد و تبارى است، اختلاف دارند، امّا به يقين يكى از نام هاى شريف ايشان «حَميده» يا «حُمَيدَه» است.

اسامى و القاب ديگرى كه براى بانو حميده در روايات و غير آن آمده است، از اين قرار مى باشد:

مصفاة (پاك و خالص و پيراسته): در روايتى از امام صادق (ع) آمده است:

حَمِيدَةُ مُصَفّاةٌ مِنَ الأدناسِ كَسَبيكَةِ الذَّهَبِ. (1)

حميده بسان شمش طلا از آلودگى ها پاك و پيراسته است.

از امام باقر (ع) نيز روايت شده است: «حَمِيدَةُ ... مُصَفّاةٌ مِنَ الأرجاسِ (2) كَسَبِيكَةِ الذَّهَب». (3) سيّدة الإماء (سرور كنيزان): اين لقب به عظمت فوق العاده اين بانو اشاره دارد. در روايتى از امام باقر (ع) آمده است: «حَمِيدَةُ سَيِّدَةُ الإماء». (4) گفتنى است اين لقب براى نرگس (نرجس) خاتون، مادر گرامى حضرت حجت (عج) نيز عنوان شده است. در روايت ابوبصير آمده است: (به امام صادق) عرض كردم: «اى فرزند رسول خدا! قائم شما اهل بيت كيست؟» امام فرمود: «پنجمين فرد از نسل فرزندم موسى. او فرزند سيّدة الاماء مى باشد ...». (5) مُهَذَّبة (پيراسته از آلودگى هاى باطنى، خالص و پاك و داراى اخلاق و اوصاف نيك): در گزارشى آمده است كه وقتى امام باقر (ع) اين بانو را به فرزند گرامى خود مرحمت نمود، فرمود:

يا أبا عَبدِالله، حَمِيدَةُ سَيِّدَةُ الإماء مُهَذَّبَةٌ مُصَفّاةٌ مِنَ الأرجاسِ كَسَبِيكَةِ الذَّهَبِ .... (6)


1- كافى، محمد بن يعقوب كلينى، ج 1، ص 477؛ مناقب آل ابى طالب، ابن شهر آشوب، ج 1، ص 228.
2- جمع رجس به معناى پليدى و آلودگى.
3- دلائل الامامه، طبرى، ص 308.
4- همان.
5- كمال الدين و تمام النعمة، محمد بن على بن بابويه شيخ صدوق، ص 345. با توجه به اينكه براى آن دو بانوى فرزانه لقب واحدى عنوان شده است، مى توان گفت كه مادران ائمه رتبه و مقامى واحد دارند يا حداقل چنين احتمالى وجود دارد.
6- اثبات الوصيه، صص 189 و 190، به نقل از حميدة مصفاة، ص 16.

ص: 10

اى ابوعبدالله! حميده سرور كنيزان، پيراسته از آلودگى ها [و] پاك و خالص از پليدى هاست؛ بسان شمش طلا.

لؤلؤة (مرواريد): اين نام شريف، لقب ديگر حميده خاتون است. (1) شگفت آنكه ابن شهر آشوب اين نام را كنيه ايشان دانسته، گفته است: «حَمِيدَةُ المُصَفّاة ... تُكَنّي لُؤلُؤة». (2) نباتة (3): اين نام ظاهراً به معناى ثمره و ميوه است.

امّ محمد (4): اين نام شريف، كنيه آن بانوست.

بر پايه آنچه مطرح شد، اسامى اين بانوى بزرگ عبارت است از:

1. حميدة؛ 2. مصفاة؛ 3. سيدة الاماء؛ 4. مهذبة؛ 5. لؤلؤة؛ 6. نباتة؛ 7. امّ محمد.

مى توان عناوين زير را نيز كه گوياى تبار و زادگاه ايشان است، به نام هاى پيشين افزود:

7. حميده مغربيه (5)؛ 8. حميده بربريه؛ 9. حميده اندلسيه. (6)

ب) خانواده و نژاد

نژاد و تبار بانو حميده، بربرى يا اندلسى (اسپانيايى) يا رومى است. برخى نيز مانند على بن ميثم كه آن بانو


1- تنقيح المقال، ج 3، ص 76، به نقل از حميدة مصفاة، ص 16.
2- مناقب آل ابي طالب، ج 3، ص 437.
3- عمدة الطالب، ابن عنبه، ص 196.
4- محدثات شيعه، ص 152.
5- عمدة الطالب، ص 196.
6- تاريخ نگاران و محققان در اينكه اين شخصيت سترگ، رومى بوده است يا از اهالى مغرب و جزو قبايل بربر يا آنكه اندلسى اسپانيايى بوده است اختلاف دارند. برخى هم موطن و نژاد خاصى براى ايشان ذكر نكرده، به ذكر عجم بودن ايشان بسنده نموده اند. حسين بن حمدان خصيبى، بربرى بودن آن حضرت را ترجيح داده، مى گويد: «و امّه اى موسى بن جعفر ع حميدة البربرية و يقال الاندلسية و البربرية اصح.» الهداية الكبري، خصيبى، ص 263. در بسيارى از مآخذ ديگر نيز از اين والاگهر به عنوان حميده بربريه ياد شده است.

ص: 11

را جزو اشراف عجم دانسته است، تنها به عجم بودن ايشان اشاره كرده اند. (1) يافته هاى ما درباره پدر و خانواده حميده خاتون بسيار اندك است. در منابع تاريخى نام پدر ايشان صاعد بربرى و نام برادرش صالح بربرى ذكر شده است. آنچه محققان و نويسندگان شرح حال ها در اين زمينه گفته اند، به شرح زير است:

- أمُّهُ (أى الكاظِم (ع)) حَميدَةُ بِنتُ صاعِدٍ الْبَربَري؛ (2)

- أمُّهُ حَميدَةُ المُصَفّاةُ ابنَةُ صاعِدٍ البَربَري وَ يُقالُ انَّها اندُلُسيّةٌ؛ (3)

- وَ امُّهُ حَميدَةُ البَربَريّةُ وَ يُقالُ الاندُلُسيّةٌ وَ البَربَريَّةُ اصَحّ؛ (4)

- وَ امُّهُ جاريَةٌ امّ وَلَد اسمُها حَميدَةُ الاندُلُسيّة وَ يُقالُ بَربَريّةٌ وَ ذُكِرَ انَّها رُومِيَّةٌ وَ الأرجَحُ انّها اندُلُسيّة؛ (5)

- امُّهُ حَمِيدَة بِنتُ صاعِدٍ الاندُلُسيَّة وَ قيلَ البَربَريَّة؛ (6)

- اسمُ امِّهِ حَميدَةُ الاندُلُسيّةَ؛ (7)

- وَ امُّهُ حَميدَةُ البَربَريّة اختُ صالِحٍ البَربَري. (8)


1- عيون اخبار الرضا ع، محمد بن على بن بابويه شيخ صدوق، ج 2، ص 24؛ الانوار البهيه، شيخ صدوق، ص 179.
2- دلائل الامامه، ص 307.
3- مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 437.
4- الهداية الكبري، ص 263. بيشتر دانشمندان و نويسندگان- تا جايى كه نگارنده مى داند- بربرى بودن آن حضرت را ترجيح داده اند.
5- سيرة رسول الله و اهل بيته، ج 2، ص 327، به نقل از حميدة مصفاة، ص 18.
6- اصحاب الامام الصادق، شبسترى، ج 3، ص 317.
7- كشف الغمه، ج 3، ص 8.
8- تاج المواليد، طبرسى، ص 46.

ص: 12

فضايل و ويژگى ها

همسرى امام صادق (ع)

از مهم ترين فضايل حميده خاتون، افتخار همسرى امام صادق (ع) است؛ زيرا همسرى ائمه اطهار افتخارى است كه تنها نصيب گروهى انگشت شمار گرديده است. اين امر نمايانگر عظمت روحى و شخصيت سترگ اين بانوى گرامى است (1) و ظاهراً از اين افتخار بى بديل در روايات به عنوان كرامت الهى ياد شده است. در روايتى كه بيانگر به ازدواج درآوردن (2) جناب حميده به حضرت صادق به دست امام باقر (عليهما السلام) مى باشد، آمده است:

حَمِيدَةُ سَيِّدَةُ الإماء، مُصَفّاةٌ مِنَ الأرجاسِ كَسَبيكَةِ الذَّهَبِ ما زالَتِ الأملاكُ تَحرِسُها حتّى ادِّيَتْ إلى كِرامَةِ الله. (3)

حميده، سرور كنيزان و مانند شمش طلا از آلودگى ها پيراسته است. همواره فرشتگان از او حراست مى كردند تا آن كه به كرامت الهى نايل گرديد.

شايسته است به برخى گزارش ها پيرامون چگونگى راه يابى حضرت حميده به بيت عصمت و طهارت بپردازيم.

در يكى از روزها فردى به نام ابن عكاشه بن محصن اسدى (4) در محضر امام باقر (ع) نشسته بود. به ايشان عرض كرد: «چرا براى اباعبدالله همسر نمى گيريد؟ ايشان به سن ازدواج رسيده اند». در برابر امام كيسه اى سربسته و مهر زده قرار داشت. آن حضرت فرمود: «به زودى برده فروشى از اهل بربر آمده، در منزل «ميمون» (5) فرود مى آيد. از او در مقابل اين كيسه پول، كنيزى (6) خريدارى مى كنيم».


1- برخى ازدواج هاى ائمه اطهار: از روى مصالح سياسى و تقيه انجام گرفته است؛ مانند ازدواج امام جواد ع با ام الفضل. اين گونه همسران ائمه قابل مدح و تعريف نبوده اند.
2- البته به صورت هديه نه عقد دائم يا موقت. چنين ازدواجى در عصر حاضر وجود ندارد؛ چرا كه موضوع برده، منتفى شده است.
3- دلائل الامامه، ص 308. احتمال دارد مقصود از كرامت الهى، شايستگى راه يافتن حميده خاتون به بيت آل الله باشد كه يكى از مصاديق آن، ازدواج با امام صادق ع است.
4- در برخى از مآخذ، نام فرد مزبور، عكاشه بن محصن اسدى ذكر شده است. ر. ك: مناقب آل ابى طالب، ج 1، ص 228.
5- ظاهراً نام يكى از افراد بوده است.
6- درباره نگاه اسلام به برده دارى بعداً توضيح كوتاهى داده خواهد شد. نكته اى كه بايد در اينجا بدان توجّه كنيم، اين است كه شرافت واقعى انسان ها به اعتقادات صحيح، ايمان و صفات پسنديده و اعمال نيك آنهاست، نه رنگ رخسار و برده يا آزاد بودن و مانند آن.

ص: 13

مدتى از اين گفت وگو گذشت. ابن عكاشه مى گويد: روزى خدمت امام باقر (ع) شرفياب شديم. فرمود: آيا نمى خواهيد درباره آن برده فروش كه پيرامون او برايتان سخن گفتم، گزارش دهم؟ او آمده است. برويد و با اين كيسه پول جاريه اى بخريد.

ما نزد برده فروش رفتيم. او گفت: هر چه داشته ام، فروخته ام جز دو جاريه كه ناخوش مى باشند كه البته يكى از ديگرى بهتر است.

گفتيم: آنها را بياور تا ببينيم.

هنگامى كه آورد، گفتيم: اين فرد بهتر را به چه قيمتى مى فروشى؟

گفت: به هفتاد دينار.

گفتيم: نيكى كن.

گفت: كمتر از هفتاد دينار قبول نمى كنم.

گفتيم: او را در مقابل اين كيسه پول- هر چه باشد- مى خريم در حالى كه نمى دانيم چقدر پول در آن است.

در كنار برده فروش، فردى بود كه سر و ريش سپيد داشت. او گفت: كيسه را گشوده، بشماريد.

برده فروش گفت: كيسه را نگشاييد؛ چرا كه اگر در آن يك حبه كمتر از هفتاد دينار باشد، نمى پذيرم.

پيرمرد گفت: نزديك آييد.

نزديك رفتيم و مهر را گشوده، دينارها را شمرديم؛ هفتاد دينار بود، نه كمتر و نه بيشتر. جاريه را گرفته، نزد امام باقر (ع) آورديم. حضرت صادق (ع) كنار امام ايستاده بود. ماجرا را براى ايشان بازگو كرديم. امام (ع) پس از حمد و ثناى خدا، از جاريه پرسيد: نام تو چيست؟

گفت: حميده.

ص: 14

امام (ع) فرمود: «

حَمِيدَةٌ فِي الدُّنيا مَحمُودَةٌ فِي الآخِرَة

»؛ «در دنيا پسنديده و در آخرت، ستايش شده اى».

به من اطلاع بده كه دخترى يا ...؟

گفت: دختر.

امام (ع) فرمود: چگونه چنين چيزى امكان دارد در حالى كه چيزى در دست برده فروشان قرار نمى گيرد جز اينكه فاسدش مى سازند؟

دختر گفت: گاه نزد من مى آمد و ... امّا خداوند بر او انسانى را كه موها و ريش هايش سپيد بود، چيره مى ساخت و او را مى زد تا از كنار من دور مى شد. برده فروش به طور مكرر چنين اقدامى مى كرد و آن پيرمرد نيز به طور مكرر چنين عكس العملى نشان مى داد.

امام باقر (ع) پس از شنيدن ماجراى آن دختر، به حضرت صادق (ع) فرمود: او را براى خود برگزين. (1)

رفع يك شبهه

اينكه در گزارش فوق و نظاير آن ديده مى شود كه ائمه اطهار (عليهم السلام) به خريدن برده اقدام مى كرده اند، به معناى تأييد برده دارى و صحه گذاشتن بر آن نيست. اسلام به شدت با برده دارى و خريد و فروش انسان مخالفت كرده است. امّا بايد دانست كه برده دارى از مدّت ها پيش از ظهور اسلام وجود داشته است و جوامع بشرى به آن خو گرفته بودند. با ظهور اسلام تحوّل بزرگى در تاريخ برده دارى به وجود آمد. اين آيين كه پرچم دار واقعى آزادى انسان بوده است، براى مبارزه با برده دارى و ريشه كن كردن اين معضل جهانى، احكام ويژه اى وضع كرد تا برده ها به بهانه هاى گوناگون آزادى خود را بازيابند. رفتار پيامبر اعظم (ص) و ائمه هدى (عليهم السلام) نيز با بردگان بى سابقه بود. پيامبر (ص) نسبت به اين قشر ضعيف، بسيار مهربان بود و به مردم نيز مى فرمود:

اينان برادران شما هستند. از غذايى كه خود مى خوريد به آنها بخورانيد. و از لباسى كه خود مى پوشيد، به آنها بپوشانيد. كار طاقت فرسا به آنها تحميل نكنيد و خودتان ياور آنها در كارها باشيد. آنها را به عنوان بنده


1- كافى، ج 1، صص 476- 477. اين رخداد به گونه هاى ديگرى نيز در كتاب ها آمده است. ر. ك: اثبات الوصيه؛ اعلام الورى؛ العوالم؛ تنقيح المقال؛ منتهى الآمال و جز آن.

ص: 15

يا كنيز- كه نشانگر مملوكيت بردگان بوده است- فرا نخوانيد، زيرا همه مملوك خداييم و مالك حقيقى خداست؛ بلكه آنها را به عنوان «فتى» (جوانمرد) يا «فتاة» (جوان زن) خطاب كنيد.

در شريعت اسلام، تمام تسهيلات ممكن براى آزادى بردگان- كه به آزادى كلى آنها منتهى مى شد- فراهم گرديد. (1) از نظر اسلام، بردگى، دوره اى موقت و مقوله اى فرهنگى، آموزشى و پرورشى است نه مقوله اى اقتصادى و دالانى موقتى است براى تربيت اسلامى. (2) در توضيح اين مطلب بايد گفت: در عصرى كه اسلام طلوع كرد، روح جاهليت در ميان بيشتر مردم به ويژه ثروتمندان حاكم بود و داشتن برده و خريد و فروش آن، امرى رايج بود. از آنجايى كه با اين طبقه برخوردهايى غير انسانى مى شد، روح فرمانبردارى بى چون و چرا و ذلت در وجودشان ريشه دوانيده بود و چون به يكباره آزادسازى آنها مشكلات فراوانى به وجود مى آورد، مى بايست به گونه اى تدريجى و پس از بازيابى خود و فراگيرى آموزش هاى لازم، آزاد مى گرديدند.

رهيافت پيش گفته درباره بردگان و افرادى است كه طوق بندگى را به دوش مى كشيدند و با افراد شريفى مانند برخى از مادران ائمه (عليهم السلام) كه در جنگ ها اسير مى شدند (3)، ارتباطى ندارد. (4)

همواره با ملائك

حضرت حميده، عبد شايسته خداوند و مورد عنايات خاص الهى بود. فرشتگان همواره او را حراست و حفاظت مى كردند تا گَرد آلودگى بر تارك وجود مطهرش ننشيند و پاك و پيراسته از ناخالصى ها باشد. در غير اين صورت او به بيت آل الله راه نمى يافت و شروط لازم براى همسرى ولى اعظم الهى، امام صادق (ع) را پيدا نمى كرد و توانايى روحى براى مادرى كامل ترين افراد بشر، حضرت موسى بن جعفر (ع) را نمى يافت. به يقين


1- مجموعه آثار، مرتضى مطهرى، ج 2، ص 256.
2- همان، ص 251.
3- عامل ديگرى براى اسارت آنها به ذهن نگارنده نمى رسد.
4- براى توضيح بيشتر ر. ك: حميدة مصفاة، ص 62 به بعد.

ص: 16

مى توان گفت آن بانو هر چند از اهالى بربر بود، هيچ گاه دچار شرك و كفر و ساير كدورت هاى معنوى نشد و اين ناشى از ويژگى منحصر به فردى است كه تنها در افرادى انگشت شمار همچون مادران اولياى خدا، وجود دارد. تعابيرى چون «مُصَفّاةٌ مِنَ الأرجاسِ كَسَبيكَةِ الذَّهَب»، «ما زالَتِ الملائكةُ تَحرِسُها»، «مُهَذَّبَةٌ مُصَفّاةٌ مِنَ الأرجاسِ»، «ما زالَتِ المَلائِكَةُ تَحرِسُها حَتّي ادِّيَت إلى كِرامَةٍ مِنَ اللهِ لي وَ الحُجَّةِ مِنْ بَعدي» (1) بيانگر همين ويژگى ممتاز است.

ملا صالح مازندرانى درباره فرشته اى كه حافظ آن بانو بوده، گفته است:

لَعَلَّ الْمَلَكُ الَّذِي كانَ يَحرِسُها هُوَ ابْيَضُ الرَّأسِ وَ اللِّحيَةِ الَّذِي كانَ يَلطَمُ النُّحاسَ وَ كانَ عِندَهُ عِندَ اشتِرائِها وَ اللهُ اعلَم. (2)

احتمالًا فرشته اى كه حميده خاتون را حراست مى كرده است، همان شخص سپيدمو بوده كه نمى گذاشته برده فروش متعرض ايشان شود و همان فردى بوده است كه هنگام خريدن آن حضرت حضور داشته و خداوند داناتر است.

گفتنى است فرشتگان يا برخى از آنها مى توانند به اذن الهى به صورت انسان درآيند كه در ماجراى حضرت مريم (س) به اين موضوع اشاره شده است. (3) نكته ديگر آنكه حتى اگر حدس ملا صالح مازندرانى درست باشد، گوياى تمام حقيقت نيست؛ چرا كه در روايات از «ملائكه» و «املاك» به صيغه جمع، سخن به ميان آمده است نه ملك و اين نشان مى دهد كه نمى توان حراست از بانو حميده را تنها به همان شخص سپيدمو منحصر كرد.


1- عبارت اخير را ابن شهر آشوب در مناقب آل ابى طالب، ج 1، ص 228 عنوان كرده و معنايش اين است: «همواره فرشتگان الهى او را حراست مى كردند تا به كرامتى از سوى خداوند كه براى من و حجت پس از من بود، نايل گرديد.» ظاهراً مقصود از اين كرامت، شايستگى حضرت حميده براى ازدواج با امام صادق ع و مادرى موسى بن جعفر ع بوده است و به نظر مى رسد رتبه و مقام مادرى اهل بيت، برتر از مقام همسرى آنان است.
2- شرح اصول كافى، محمد صالح مازندرانى، ج 7، ص 254.
3- مريم: 17.

ص: 17

حميده و محموده؛ بانوى بهشتى

القاب و اسامى و ستايش هايى كه از سوى خاندان وحى نسبت به گروهى از افراد صورت گرفته، بى جهت و از روى هواى نفس نبوده است؛ بلكه بسيار دقيق، حساب شده و حكيمانه بوده و گزافه گويى و مبالغه در آنها صورت نگرفته است. با توجّه به اين موضوع، وقتى به سخن امام باقر (ع) در نخستين برخورد با بانو حميده، مى نگريم، درمى يابيم كه امام (ع) دو صفت و ويژگى برجسته براى آن فرزانه عنوان كرده، مى فرمايد: «حَمِيدَةٌ فِي الدُّنيا مَحمُودَةٌ فِي الآخِرَة». (1) معناى ظاهرى اين جمله اين است: «شايسته ستايش در دنيا و آخرت».

بديهى است از منظر ولى الله الاعظم، امام باقر (ع) كسى شايستگى حمد و ستايش و مدح و ثنا را در دنيا و آخرت دارد كه در صراط مستقيم الهى و پيراسته از كژى و انحراف از جهت عقيده و عمل باشد. نكته ديگرى كه از اين جمله دريافت مى شود، اين است كه حضرت حميده، بانويى بهشتى است و ستوده و حميد و محمود بودن در دنيا و آخرت، گوياى اين حقيقت است يا حداقل بدان اشاره دارد. با توجّه به همين حقيقت سرّى- كه امام (ع) آن را كشف و منتشر ساختند- مى توان فهميد كه چرا چنين شخصيتى به بيت عصمت و طهارت راه يافت و به عنوان همسر امام معصوم و مادر ولى اعظم الهى برگزيده شد.


1- كافى، ج 1، ص 477؛ دلائل الامامه، ص 308؛ الثاقب فى المناقب، ابن حمزه طوسى، ص 379؛ الخرائج و الجرائح، قطب الدين راوندى، ج 1، ص 287. اين جمله به امام صادق ع هم نسبت داده شده است. ابن شهرآشوب مى گويد: هنگامى كه حضرت حميده را نزد امام صادق ع آوردند و ايشان از نام آن بانو پرسش فرمودند، حميده خانم گفت: حميده. امام ع در پى آن فرمودند: «حَمِيدَةٌ فِى الدُّنيا مَحمُودَةٌ فِي الآخِرَة ....» مناقب آل ابى طالب، ج 1، ص 228. احتمال دارد كه امام باقر و امام صادق 8 هر دو چنين ستايشى از ايشان كرده باشند. در اين صورت جايگاه شأن و مقام آن بانوى گرامى بيش از پيش آشكار مى گردد.

ص: 18

شاگرد ويژه انسان كامل

يكى از بزرگ ترين كرامت هاى الهى و عنايات ربانى نسبت به حميده خاتون اين بود كه ايشان تحت پرورش و تربيت دو- و شايد سه- خليفه اعظم خداوند قرار گرفت و بدين طريق مدارج كمال و ترقى را در حدّ امكان سپرى نمود.

بى ترديد، حضرت حميده در زمره اصحاب خاص و شاگردان طراز اوّل ائمه هدى و راويان ويژه آنان قرار داشته است و اين از گنجايش وجودى زياد و روح لطيف و زمينه بسيار مناسب اين گوهر آسمانى حكايت مى كند؛ گوهرى كه تنها در مادران اهل بيت (عليهم السلام) (1) رقم خورده است و ديگران از آن بى بهره بوده اند.

پاسخ گويى به معارف دينى بانوان

بانو حميده، با راهيابى به بيت وحى به درجات والايى از علم و عرفان الهى و فقه دست يافت و از علوم الهى و لدنى اهل بيت (عليهم السلام) بهره مند گرديد و شايستگى پاسخ گويى به سؤالات فقهى از سوى امام را پيدا كرد. بدون ترديد ايشان نه تنها در احكام، بلكه در ساير معارف الهى و علوم اسلامى نيز از شاگردان بزرگ مكتب اهل بيت به شمار مى رفت. گويا ايشان مسئوليت داشت به بانوان، احكام و معارف الهى بياموزد و پاسخگوى سؤالاتشان باشد. در اخبار زير، اين گونه از اين ويژگى آن حضرت ياد شده است:

- هر چه زمان مى گذشت در بيت عصمت و طهارت، بر علم و معرفت و كمالش افزوده مى شد و به همين جهت، امام صادق (ع) او را وادار كرد به زنان مسلمان، احكام دينى و معارف اسلامى را بياموزد. (2)- امام صادق (ع) به تربيت، تعليم و تهذيب جناب حميده عنايت خاصى مبذول فرمودند؛ به گونه اى كه آن بانو، عالِم، فقيه و مربى نمونه اى گرديد و امام از ايشان خواست به تدريس و تعليم و ارشاد زنان مسلمان

بپردازد. (3)


1- اين نوشتار به حضرت فاطمه زهرا كه خود جزو معصومين و در زمره اولياى اعظم الهى است، نظرى ندارد و ايشان در افقى بسيار برتر از ديگر مادران اهل بيت: قرار داشته اند.
2- زنان نامدار، ج 1، صص 80- 81.
3- سيره رسول الله و اهل بيته، ص 327.

ص: 19

- حميده (خاتون) يكى از زنان با فضيلت به شمار مى آمد؛ زيرا به كار مهم نشر رسالت همت مى گماشت. (1)- (بانو) حميده بربريه ... معارف اسلامى را در بيت رئيس مذهب آموخت، تا جايى كه شايستگى مقام ارشاد و تعليم و تربيت را يافت. (2)- ابوعبدالله الصادق (ع) به بانوان امر مى فرمود كه در احكام به وى رجوع نمايند. (3)- آن بانو چنان فقيه و عالِم به احكام و مسائل شرعى بود كه حضرت صادق (ع) زن ها را امر مى فرمود كه در اخذ مسائل دينى به او رجوع نمايند. (4)- امام صادق (ع) به گونه اى ايشان را پرورش داده بود كه در علم و دانش و پرهيزگارى و ايمان، سرآمد زنان عصر خويش بود. امام (ع) از آن فرزانه خواسته بود عهده دار تدريس فقه و تعليم احكام شرعى براى زنان مسلمان شود. (5)- ظاهراً امام صادق (ع) به زنان فرمان مى دادند براى فراگيرى احكام شرعى به آن بزرگوار رجوع كنند. (6) اظهارات فوق بيانگر سرآمد بودن بانو حميده در عرصه فقه و معارف دينى است. ذكر اين نكته ضرورى است كه آن فرهيخته- بسان ساير مادران امامان معصوم (عليهم السلام)- نه تنها سرآمد زنان عصر خود كه سرآمد زنان همه اعصار و برترين انسان هاى تاريخ بشر به شمار مى آيد.

از جمله دلايلى كه مى توان در اين زمينه مطرح كرد، آن است كه حَسَب و نَسَب ائمة هدى، برترين

حسب و نسب بوده است. در يكى از زيارات جامعه آمده است:


1- هدايت گران راه نور، ج 2، ص 113.
2- شاگردان مكتب ائمه:، ص 107.
3- محدثات شيعه، ص 153. مآخذ پنجگانه پيش گفته به نقل از كتاب حميدة مصفاة، صص 38- 39 است.
4- منتهى الآمال، ج 2، ص 335 به نقل از حميدة مصفاة، ص 38.
5- حياة الامام موسى بن جعفر ع، ج 1، صص 40- 41، به نقل از حميدة مصفاة، ص 38.
6- مستدرك سفينة البحار، على نمازى، ج 10، ص 319.

ص: 20

السَّلامُ عَلي مَن لا يَسبِقُهُم احَدٌ في نَسَبٍ وَلايُدانِيهم فِي حَسَب. (1)

سلام بر كسانى كه احدى در شرافت خانوادگى بر آنان پيشى نگرفته است و كسى در نَسَب به پاى آنان نمى رسد.

بر اين اساس، نه تنها پدران آنان كه مادرانشان نيز از ساير مادران برترند. با پذيرش اين موضوع مى توان استنباط كرد كه مقام مادران امامان (عليهم السلام) از مقام جناب آسيه و بلكه حضرت مريم (س) هم برتر بوده است.

راوى صادق آل محمد (ص)

حضرت حميده با برخوردارى از زمينه مناسب ملكوتى و پرورش در بيت ولايت و نبوت به مقام شامخى در ميدان معارف توحيدى و فقه نايل گرديد. امّا با وجود اين مقام، از اين شخصيت و بانوى بزرگوار، بيش از دو روايت و گزارش در دست نيست. (2) يكى از آنها درباره چگونگى نيابت در انجام حج كودكان و به قرار زير است:

قالَ عَبدُالرَّحمانِ بنُ حَجّاج: سَألتُ ابا عَبدِالله (ع)- وَ كُنّا تِلكَ السَّنَةَ مُجاوِرينَ- وَ ارَدنَا الاحرامَ يَومَ التَّروِيَةِ فَقُلتُ: انَّ مَعنا مَولُوداً صَبيّاً فَقالَ: مُروا امَّهُ فَلتَلقَ (3) حَميدَةَ فَلتَسألها كَيفَ تَعمَلُ بِصِبيانِها. قالَ: فَاتَتها فَسَألَتها فقالت لَها: إذا كانَ يَومُ التَّروِيَةِ فَجَرِّدوُهُ وَ غَسِّلُوهُ كَما يُجَرَّدُ المُحرِمُ ثُمَّ احرِمُوا عَنهُ ثُمَّ قِفُوا بِهِ فِي المَوقِفِ (4) فَإذا كانَ يَوْمُ النَّحرِ فَارمُوا عَنهُ وَاحِلقُوا رَأسَهُ ثُمَّ زُورُوا بِهِ البَيتَ ثُمَّ مُرُوا الخادِمَ ان يَطُوفَ بِهِ البَيتَ (5) وَ بَينَ الصَّفا وَ المَروَةِ وَ إذا لَم يَكُنِ الهَدي، فَليَصُم عَنهُ وَليُّهُ إذا كانَ مُتَمَتِّعاً. (6)


1- بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، ج 99، ص 188.
2- البته تا جايى كه نگارنده اطلاع دارد.
3- در جواهر الكلام، ج 18، ص 258، به جاى «فلتلق»، «فلتأت» ذكر شده است.
4- در جواهر الكلام همان موضع به جاى «الموقف»، «المواقف» ذكر شده و ظاهراً همين نسخه صحيح است.
5- در جواهر الكلام همان موضع «بالبيت» ذكر شده است.
6- تهذيب الاحكام، محمد بن حسن طوسى، ج 5، ص 410.

ص: 21

ابن حجاج گويد: در سالى كه مجاور مكه بوديم، خواستيم در روز ترويه (1) احرام ببنديم. از امام صادق (ع) پرسيدم: با ما كودكى است كه تازه متولد شده است؛ (چه بايد كرد؟) امام (ع) فرمود: مادر كودك با حميده ملاقات كند و از او بپرسد كه نسبت به كودكش چه بايد بكند.

ابن حجاج گويد: مادر، نزد حميده خانم رفت و سؤالش را مطرح كرد. ايشان پاسخ داد: وقتى روز ترويه شد، كودك را عارى از لباس سازيد، همچنان كه مُحرِم از لباس عارى مى شود و او را غسل دهيد. (2) آن گاه او را محرم نماييد. (3) بعد او را به مواقف ببريد. وقتى «يوم النحر» شد، (4) از سوى او رمى جمره كنيد و سرش را بتراشيد. در پى آن كودك را زيارت بيت الله دهيد. آن گاه خدمت گزار خود را ببريد تا طفل را طواف خانه خدا و سعى بين صفا و مروه دهد و اگر قربانى موجود نبود، ولىّ كودك از طرف او روزه بگيرد. اين در صورتى است كه حج، حج تمتع باشد.

در اين روايت ديده مى شود كه امام صادق (ع) پاسخ گويى را به حضرت حميده ارجاع داده است. ظاهراً هدف آن بزرگوار از اين كار دو چيز بوده است؛ نخست آنكه مقام علمى بانو حميده براى ديگران مشخص گردد و دوم آنكه بانوان از علوم ايشان بهره مند گردند. گويى امام صادق (ع) در پى رساندن اين پيام به جامعه اسلامى بوده اند كه بهتر است بانوان در صورت وجود متخصّص و كارشناس زن، سؤالات و مشكلات علمى خود را با او در ميان بگذارند. (5) روايت دوم در ارتباط با واپسين لحظات عمر شريف صادق آل محمد (ع) است. ابوبصير مى گويد: خدمت

بانو حميده رسيدم تا شهادت امام صادق (ع) را به ايشان تسليت گويم. ايشان گريستند. من نيز از گريه آن بانو


1- روز هشتم ذى حجه.
2- ظاهراً يعنى غسل احرام كه مستحب است.
3- عبارت متن در اينجا چنين است: «ثُمَّ احرِمُوا عَنهُ». آيت الله گلپايگانى گفته است: «المُرادُ بِالإحرامِ عَنهُ الإحرامُ بِهِ كَما فِي بَعضِ الرِّواياتِ الآخر ...». تقريرات حج، ج 1، ص 12.
4- دهم ذي حجه.
5- سوگمندانه بايد گفت كه به اين نكته مهم در مراكز دانشگاهى- كه تا حدّ قابل توجهى رنگ غربى دارند- توجهى نمى شود.

ص: 22

گريه ام گرفت. آنگاه فرمود:

يا ابا مُحَمَّد، لَو رَأيتَ ابا عَبدِاللهِ (ع) عِندَ المَوتِ لَرَأيتَ عَجَباً. فَتَحَ عَينَيهِ ثُمَّ قالَ: اجمَعُوا كُلَّ مَن بَيني وَ بَينَهُ قَرابَةٌ. فَما تَرَكنا احَداً إلّا جَمَعناهُ. فَنَظَرَ إلَيهِم ثُمَّ قال: إِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِفّاً بِالصَّلاةِ. (1)

ابومحمد! اگر ابا عبدالله (ع) را هنگام وفات مى ديدى، رفتار شگفت آورى مشاهده مى كردى. ايشان چشمانشان را گشوده، فرمودند: هر كس را كه ميان من و او خويشاوندى است، گرد آوريد. ما احدى را وانگذارده، مگر اينكه او را گرد آورديم. امام به آن ها نگريسته، فرمود: به يقين شفاعت ما به سبك شمارنده نماز نمى رسد.

در برخى از گزارش هاى همين روايت آمده است كه امام صادق (ع) در ادامه كلام خويش فرمود:

وَ لَم يَرِد عَلَينا لِلحَوضِ مَن يَشرِبُ بِهذِهِ الأشرِبَةِ، فَقالَ لَهُم بَعْضُهُم: أىُّ اشرِبَةٍ هِي؟ فَقالَ: كُلُّ مُسكِرٍ.

و كسى كه از اين نوشيدنى ها بنوشد در حوض كوثر به حضور ما نمى رسد. برخى از حاضران پرسيدند: و آن، چه نوشيدنى هايى است؟ امام (ع) فرمود: هر نوشيدنى مست كننده.

كوثر

اگر «كوثر» مفهوم خير كثير را برساند، حضرت حميده از جمله مصاديق بارز و آشكار آن بوده است؛ چرا كه در پرتو اين بانوى بزرگ، امام موسى بن جعفر (ع) پا به صحنه آفرينش نهاد. شايسته است در اينجا به ماجراى ولادت مولانا موسى بن جعفر (ع) اشاره اى داشته باشيم. آن ولى اعظم الهى در روز يكشنبه، (2) هفتم ماه صفر سال 128 يا 129 هجرى در منطقه «ابواء»- حد فاصل بين مكه و مدينه- عالم وجود را به ولادتش مزين ساخت. (3)


1- كشف الغمه، ج 3، ص 2؛ ارشاد، ج 2، ص 215؛ مناقب، ج 4، ص 323.
2- يا سه شنبه.
3- الدروس الشرعية، شهيد اوّل، ج 2، ص 13؛ جامع عباسى، بهاء الدين عاملى، ص 189؛ تاج المواليد، ص 45.

ص: 23

آن خلد برين كه نامش ابواست مولد مباركش از آنجاست

آن روضه، ميان بلدتين است الحق به مثال جنتين است (1)

ابوبصير مى گويد: در سالى كه «ابوابراهيم (ع)» (2) متولد شد، همراه امام صادق (ع) حج گزارديم. وقتى در منزل معروف به ابواء فرود آمديم، امام (ع) براى ما غذا آورد. (سيره امام اين بود كه غذاى دلپذير و زياد مى آورد.) (3) در حين غذا، ناگهان پيك حميده خاتون آمده، گفت: خانم مى گويد: كارم سخت و دشوار شده است! و دستور داده بوديد كه در هيچ رخدادى نسبت به اين مولود از شما پيشى نگيرم.

امام (ع) به محض دريافت پيام، برخاستند و رفتند و پس از مدتى كوتاه بازگشتند. ما به احترام ايشان از جا برخاسته، عرض كرديم: خدا شما را شادمان و ما را فدايتان كند، حميده خانم چه كرد؟

فرمود: خداوند او را تندرست داشت و از او فرزندى به من عنايت فرمود. آن مولود، بهترين كسى است كه خداوند در زمانش آفريده است. حميده نكته اى به من گفت و گمان مى كرد من آن را نمى دانم، در حالى كه من به آن داناترم.

عرض كرديم: در مورد چه چيزى به شما اطلاع داد؟

امام فرمود: او گفت: وقتى نوزاد به دنيا آمد، دست هايش را روى زمين گذاشت و سرش را به سوى آسمان بلند كرد. من به او گفتم: اين نشانه رسول خدا و اميرالمؤمنين و نشانه وصى است كه وقتى به زمين مى آيد، (4) دست هايش را به زمين مى گذارد و سرش را به سوى آسمان بلند مى كند و مى گويد:

اشْهَدُ ان لا إلهَ إلَّا اللهُ وَالمَلائِكَةُ وَ اولُوا الْعِلمِ قائماً بِالقِسطِ لا إلهَ إلّا هُوَ العَزيزُ الحَكِيم.

اما اين سخن را هيچ انسانى نمى شنود. وقتى اين جمله را بگويد، خداوند دانش اوّل و آخر (5) را به او


1- تاريخ محمدى، ص 138 به نقل از حميدة مصفاة، ص 28.
2- كنيه شريف و مقدس امام كاظم ع.
3- ر. ك: كافى، ج 1، ص 385.
4- ظاهراً يعنى به دنيا مى آيد.
5- ظاهراً يعنى كليه علوم و دانش گذشتگان و آيندگان.

ص: 24

مى دهد و در شب قدر شايسته زيارت روح (1) مى گردد. (2) هنوز چيزى از ولادت آن نوزاد گرانمايه نگذشته بود كه امام صادق (ع) ابواء را به مقصد مدينه ترك گفتند و در آنجا براى بزرگداشت موسى كاظم (ع) رحل اقامت افكنده، سه روز از مردم پذيرايى نمودند. شيعيان، گروه گروه خدمت حضرت مى رسيدند و ولادت آن بزرگوار را تبريك و تهنيت مى گفتند. (3)

وكيل امام صادق (ع)

زندگانى امامان معصوم: در فضاى خفقان آلودى كه خلفاى اموى و عباسى ايجاد كرده بودند، رقم خورد و در مقاطعى، آلودگى فضاى سياسى به اوج خود مى رسيد. در عين حال هيچ امامى در مسئوليت نشر مذهب تشيع و رساندن آن به مردم به ويژه شيعه كوتاهى ننمود و به طور مستقيم يا غير مستقيم اين امر مهم و بنيادين را رهبرى مى كرد. يكى از مهم ترين سياست هاى راهبردى ائمه (عليهم السلام) براى نشر مذهب، ايجاد نهاد وكالت بود. در اين نظام، وكلا افزون بر جمع آورى خمس و وجوهات شرعى و تقسيم آن به صلاحديد موكلان گرامى خود، مأموريت نقل روايات ائمه و ديدگاه هاى آنان و رفع و رجوع مشكلات علمى و سياسى هواداران اهل بيت و شيعيان را نيز به عهده داشتند. (4) البته وكلا در يك رتبه و درجه نبودند و به تناسب كارآمدى علمى و توانايى هايشان دسته بندى مى شدند. بى ترديد بايد گفت كه از جمله وكلاى ويژه اهل بيت امامت و ولايت، بانو حميده مصفاه بوده است.

اين بانوى بزرگوار، به دليل آشنايى و آگاهى از مسائل دينى، اضافه بر مسئوليت نشر معارف بيت نبوى (ص)، كارگزار امام صادق (ع) و وكيل ايشان در سامان دهى و تنظيم حقوق مالى مردم مدينه هم بود و وجوهات شرعى را با همكارى حضرت ام فروه، مادر گرامى امام صادق (ع) انجام مى داد. در روايتى از عبدالله كاهلى از


1- بر پايه برخى روايات، «روح» آفريده اى اعظم از جبرئيل و همواره با امام ع است. ر. ك: دلائل الامامه، ص 305.
2- اثبات الوصيه، صص 190- 191، به نقل از حميدة مصفاة، ص 33.
3- حياة الامام موسى بن جعفر ع، ج 1، صص 45- 46 به نقل از حميدة مصفاة، ص 30.
4- حيات فكرى و سياسى امامان شيعه، ج 2، ص 153 به بعد، به نقل از حميدة مصفاة، ص 44.

ص: 25

امام موسى بن جعفر (ع) آمده است:

كانَ ابي (ع) يَبعَثُ امّي وَ امَّ فَروَةَ تَقضِيانِ حُقُوقَ اهلِ المَدينَةِ. (1)

پدرم همواره مادرم و ام فروه را اعزام مى فرمود تا حقوق مردم مدينه (2) را پرداخت كنند.

مادر امام زمان (عج)

در روايات اهل بيت (عليهم السلام) و جز آن و همچنين سخن علما و متن زيارت نامه ها، از حضرت فاطمه زهرا (س) به عنوان مادر ائمه و مادر امام زمان [ياد شده است و اصولًا يكى از كنيه هاى شريف آن بزرگوار «ام الائمه» است. (3) ظاهراً اين عنوان مقدس اختصاص به مادر حسنين (عليهم السلام) نداشته، شامل مادران همه معصومين مى شود. بر اين اساس بانو آمنه، خديجه، فاطمه بنت اسد، شهربانو، فاطمه بنت الحسن (ع)، ام فروه، حميده، نجمه، سبيكه، سمانه و حديثه نيز مادر مهدى، صاحب الزمان مى باشند. گواه درستى اين مدعا (4) دو روايتى است كه در پى مى آيد:

ابراهيم بن محمد بن حمران از اسماعيل بن منصور زبالى از پيرمردى در منطقه «اذرعات» نقل كرد كه او گفت: شنيدم على (ع) بر فراز منبر كوفه فرمود:

كَأنّي بِابنِ حَميدَة وَ قَد مَلأها عَدلًا وَ قِسطاً كَما مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً. فَقام إلَيهِ رَجُلٌ فَقالَ: أهُوَ مِنكَ أو مِن غَيرِكَ؟ فَقالَ: لا بَل هُوَ رَجُلٌ مِنّي. (5)

گويا فرزند حميده را مى بينيم در حالى كه زمين را مالامال از قسط و عدل كرده است، همچنان كه از ظلم و


1- كافى، ج 3، ص 217؛ من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 178.
2- ظاهراً منظور، شيعيان مدينه است.
3- بحارالانوار، ج 28، ص 316؛ تفسير صافى، فيض كاشانى، ج 2، ص 137؛ عيون اخبار الرضا ع، ج 2، ص 81؛ دعائم الاسلام، نعمان مغربى، ج 1، ص 37؛ تاريخ الائمه، ص 27؛ المزار الكبير، محمد بن المشهدى، ص 560؛ طرائف المقال، جابلقى بروجردى، ج 2، ص 219.
4- البته با القاى خصوصيت.
5- الغيبة، طوسى، ص 51.

ص: 26

ستم پر شده بود. پس از سخن امام، فردى ايستاده، پرسيد: آيا او از شماست يا از فردى ديگر؟ امام (ع) فرمود: نه، بلكه از من است.

شيخ طوسى در توضيح اين روايت گويد:

منظور اين است كه صاحب الامر (ع) از نسل حميده مادر موسى بن جعفر (ع) است، همچنان كه گفته شده است از نسل فاطمه (س) مى باشد. [چون] در حديث بيان نشده است كه صاحب الامر (ع) از صلب ايشان است نه از نسلشان. (1) هنگامى كه صاحب الامر (ع) به فاطمه (س) نسبت داده مى شود نيز همين گونه است. (2) در گزارش ديگرى از فردى به نام اصطخرى آمده است: امام صادق (ع) فرمود:

كَأنِّي بِابْنِ حَميدَةَ عَلى اعوادِها قَدْ دانَت لَهُ شَرقُ الأرضِ وَ غَربُها. (3)

گويا فرزند حميده را مى بينم كه بر اركان زمين چيره گشته، شرق و غرب جهان در اختيار اوست. (4) آرى حميده خاتون، مادر مولاى ما، مهدى [و آن بزرگوار «ابن حميده» است.


1- يعنى صاحب الزمان ع از صلب امام على ع نيست، بلكه از نسل آن حضرت است.
2- الغيبة، صص 51- 52.
3- همان، ص 53.
4- شايد هم منظور حديث اين است كه مردم شرق و غرب كره زمين متوجّه او شده و به او گرايش پيدا مى كنند.

ص: 27

فضايل بانو حميده از نگاهى ديگر

اشاره

با نگاه به برخى روايات و زيارت نامه ها و اصول مورد قبول مذهب شيعه، ويژگى هاى برجسته اى را از مادران عظيم الشأن اهل بيت طهارت (عليهم السلام) مى توان برشمرد. اين سجايا كه به فرد فرد اين بانوان گران قدر ارتباط دارد، به قرار زير است:

الف) همسرى امام

ائمة هدى (عليهم السلام) به اهل اسلام توصيه برگزينى همسرانى را داده اند كه هم شأن آنها باشند و بديهى است كه خود نيز به اين نكته عمل مى كرده اند. البته چون كفو و همتايى براى آنان وجود نداشته است (1)، در شرايط عادى (2) تنها با زنانى ازدواج مى كرده اند كه بيشترين سنخيت و تناسب را با آنان داشته باشند. از اينجاست كه مى توان دريافت، همسران اين اولياى اعظم الهى، برترين بانوان دوران خويش بوده اند. ويژگى ديگر اين عزيزان، دلسوزى و مهربانى فراوان نسبت به همسر و در واقع امام زمان خود بوده است. براى نمونه، ضمن روايتى از عمر بن يزيد، از امام صادق (ع) آمده است كه آن بزرگوار مى گويد:

خَرَجتُ عَلى نَيِّفٍ وَ سَبعينَ بَعيراً وَ بِضعَ عَشرَةَ دابَّةً وَ لَقَدِ اشتَرَيتُ سُوداً اكَثِّرُ بِهَا العَدَدَ وَ لَقَد آذاني اكلُ الخَلِّ وَالزَّيتِ حَتّي انَّ حَميدَةَ امَرَت بِدَجاجَةٍ فَشُوِيَت لي فَرَجَعت إلىَّ نَفسي. (3)

ب) مادرى امام

هر يك از اين بانوان ارجمند، شايستگى حمل و پرورش برجسته ترين آفريدگان الهى را دارا بوده اند و


1- اين سخن به سرور بانوان دو گيتى صلوات الله عليها نظرى ندارد.
2- يعنى هنگامى كه مصلحت يا شرايط سياسى خاصى وجود نداشت.
3- كافى، ج 4، ص 260؛ وسائل الشيعه، ج 8، ص 85.

ص: 28

به نظر مى رسد اشرف فضايل و خصايص اين بانوان مقدس، همين ويژگى باشد. از سويى، دانشمندان علم كلام گفته اند كه امام بايد در همه صفات و ويژگى هاى نيك، از ديگران برتر باشد:

يَجِبُ ان يَكُونَ الإمامُ افضَلَ مِنَ الرَّعِيَّةِ فِي جَميعِ المَحامِدِ. (1)

امام بايد در تمامى خصلت هاى نيك و ستوده از مردم برتر باشد.

چون شرافت نسب و والدين هم در زمره ويژگى هاى نيك و ستوده است، نتيجه مى گيريم كه مادران بيت ولايت، برتر از مادران ديگر اولياى خدا بوده اند.

ج) پيراسته از آلودگى زمان حمل

در روايات آمده است كه امام، مختون و مطهر به دنيا مى آيد:

- يَلِدُ مَختُوناً وَ يَكُونُ مُطَهَّراً. (2)

- يُولَدُ مُطَهَّراً مَختُوناً. (3)

- يُولَدُ مَختُوناً وَ يَكُونُ مُطَهَّراً. (4)

- لَيسَ مِنَ الائِمَّةِ احَداً يُولَدُ إلّا مَختُوناً طاهِراً مُطَهَّراً. (5)

ظاهراً منظور از طاهر و مطهر بودن امام آن است كه مادران بزرگوار اهل بيت (عليهم السلام)، هنگام وضع حمل از آلودگى نفاس پيراسته هستند. در نتيجه فرزندان عزيزشان طاهر و مطهر متولد مى شوند. گرچه اين كرامت و معجزه بزرگ اصالتاً از آنِ ائمه هدى (عليهم السلام) است، ولى از يك منظر مى توان آن را كرامتِ اين بانوان عظيم القدر نيز دانست.


1- دلائل الصدق، ج 2، ص 29 به نقل از حميدة مصفاة، ص 46.
2- عيون اخبار الرضا ع، ج 2، ص 192.
3- كافى، ج 1، ص 388.
4- من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 418؛ الخصال، شيخ صدوق، ص 528.
5- كمال الدين و تمام النعمه، ص 433.

ص: 29

د) ارحام مطهر

در روايات و زيارت نامه ها از مادران معصومين (عليهم السلام) و اجداد مادرى ايشان با چنين تعابيرى ياد شده است:

- ارحامُ النِّساءِ الطّاهِرات. (1)

- ارحامُ الْمُطَهَّرات. (2)

- ارحامٌ طاهِرَه. (3)

- ارحامُ الطّاهِرات. (4)

- ارحامُ الطّاهِراتِ الْمُطَهَّرات. (5)

تعابير فوق و نظاير آن- كه در گزارش ها مطرح شده است- به پاكى اين بانوان بزرگوار اشاره مى كند و عظمت آنان را به تصوير مى كشد. ذكر اين نكته ضرورى است كه هر چند تعداد قابل توجهى از اين بانوان بزرگ در محيطهايى آميخته با كفر و شرك و جهل و خرافه و انواع فساد و تباهى مى زيسته اند، امّا در عين حال از همه مظاهر آلودگى و كدورت، پاك و پيراسته بوده اند. در بخشى از زيارت ائمه بقيع (عليهم السلام) آمده است:

انَّكُم دَعائِمُ الدّينِ وَ اركانُ الارْضِ لَم تَزالُوا بَعينِ اللهِ يَنسَخُكُم فِي اصلابِ كُلِّ مُطَهَّرٍ وَ يَنقُلُكُم مِن ارحامِ المُطَهَّراتِ لَمْ تُدَنِّسْكُمُ الجاهِلِيَّةُ الجَهلاءُ وَ لَم تَشرَك فيكُم فِتَنُ الاهْواءِ طِبتُم وَ طابَ مَنِبتُكُم. (6)

شما بنيان هاى دين و اركان زمين هستيد [و] همواره تحت توجّه خداوند قرار داشته ايد. او شما را از

صلب هاى پاك پدران به ارحام مطهر مادران انتقال داد. آلودگى هاى جاهليتِ نخست در نسل شما اثر نگذاشت و فتنه هاى هواهاى نفسانى در وجود شما راه پيدا ننمود. پاكيد و محل پرورشتان پاك است.


1- المسترشد فى امامه اميرالمؤمنين ع، طبرى، ص 631.
2- مصباح المتهجد، طوسى، ص 714.
3- معانى الاخبار، شيخ صدوق، ص 56.
4- بحارالانوار، ج 35، ص 28.
5- همان، ج 97، ص 325.
6- مصباح المتهجد، ص 714.

ص: 30

ه) پيوند با عرش الهى

اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) از نظر جسمى و ظاهرى نيز با ديگران تفاوت داشتند و عوامل سازنده بدن پاك و مقدس شان، عادى نبوده است. در روايتى از امام صادق (ع) پيرامون ماده نخست خلقت اهل بيت آمده است:

هنگامى كه خداوند اراده مى كند روح امام را بگيرد و پس از او امامى ديگر بيافريند، قطره اى از آب زير عرش را به زمين فرو مى فرستد و آن را به ميوه يا گياهى مى نشاند و امامى كه خداوند از او امام بعدى را به وجود مى آورد، آن ميوه يا گياه را مى خورد. خداوند از آن قطره، نطفه را در صلب امام مى آفريند. سپس در رحم مى گرداند .... (1) معلوم مى شود كه مادران عظيم الشأن امامان شيعه با عرش الهى پيوند داشته، مورد تكريم خداوند بوده اند.

در روايتى ديگر از آن امام آمده است:

إنَّ اللهَ إذا احَبَّ ان يَخلُقَ الإمامَ، اخَذَ شَربَةً مِن تَحتِ العَرشِ فَاعطاها مَلَكاً فَسَقاها إيّاها (2) فَمِن ذلِكَ يَخلُقُ الإمامَ .... (3)

هنگامى كه خداوند دوست دارد امام را بيافريند، جرعه اى از نوشيدنى زير عرش را برداشته، آن را به فرشته اى مى دهد. فرشته، جرعه را به مادر امام مى نوشاند و امام از آن به وجود مى آيد.

و) اولياى كامل الهى

مادران ائمه (عليهم السلام) شخصيت هايى ممتاز و ارجمند بوده اند. در زيارت نامه هاى دو تن از اين بزرگواران، ويژگى هاى ارزنده فراوانى مطرح گشته است كه گوياى كمال اعلاى آنان مى باشد.


1- بحارالانوار، ج 25، ص 39.
2- مرحوم مجلسى گويد: منظور از «اياها» مادر امام ع است. گفتنى است در برخى از نسخه هاى اين حديث «اياه» و در برخى ديگر «اباه» آمده است. بحارالانوار، ج 25، ص 37.
3- همان.

ص: 31

در زيارت حضرت فاطمه بنت اسد آمده است:

... السَّلامُ عَلَيكِ ايَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ المَرضِيَّة، السَّلامُ عَلَيكِ ايَّتُهَا التّقِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيكِ ايَّتُهَا الكَرِيمَةُ الرَّضِيَّةُ ... السَّلامُ عَلَيكِ يا مَن تَربِيَتُها لِوَلِي اللهِ الامينِ، السَّلامُ عَلَيكِ وَ عَلي رُوحِكِ وَ بَدَنِكِ الطاهِر ... اشهَدُ انَّكِ احسَنتِ الكَفالَةَ وَ ادَّيتِ الامانَةَ وَاجتَهَدتِ فِي مَرضاةِ الله ... اشْهَدُ انَّكِ مَضَيتِ عَلَي الإيمانِ وَالتَّمَسُّكِ بِأشرَفِ الأديانِ، راضِيَةً مَرضِيَّةً طاهِرَةً زَكِيَّةً تَقِيَّةً نَقِيَّةً فَرَضِي اللهُ عَنكِ وَ ارضاكِ وَ جَعَلَ الجَنَّةَ مَنزِلَكِ وَ مَأواكِ .... (1)

سلام بر تو اى صديقه مرضيه. سلام بر تو اى پرهيزگار خويشتن دار. سلام بر تو اى كريمه رضيه. سلام بر تو اى آنكه تربيت او نسبت به ولى امين خداوند بود. سلام بر تو و بر روح و بدن پاك تو. گواهى مى دهم كه به خوبى سرپرستى كردى و امانت را ادا نمودى و براى خشنودى خدا مجاهده و كوشش كردى. گواهى مى دهم كه با ايمان از دنيا رفتى و به باشرافت ترين دين ها چنگ زدى. راضيه، مرضيه، طاهره، زكيه، تقيه و نقيه بوده اى. خدا از تو خشنود باشد و خشنودت سازد و بهشت را منزل و مأوايت قرار دهد.

در زيارت مادر حضرت مهدى صاحب الزمان (عج) نيز آمده است:

... السَّلامُ عَلى والِدَةِ الإمامِ وَ المُودَعَةِ اسرارَ المَلِكِ العَلّامِ وَ الحامِلَةِ لأشرَفِ الأنامِ، السَّلامُ عَلَيكِ ايَّتُهَا الصِّدّيقَةُ المَرضِيَّة ... السَّلامُ عَلَيكِ ايَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقيَّةُ السَّلامُ عَلَيكِ ايَّتُهَا الرَّضِيَّةُ المَرضِيَّةُ ... السَّلامُ عَلَيكِ ايَّتُهَا ... المُستَودَعَةُ اسرارَ رَبِّ العالَمينَ ... السَّلامُ عَلَيكِ وَ عَلي بَعلِكِ وَ وُلدِكِ، السَّلامُ عَلَيكِ وَ عَلي رُوحِكِ وَ بَدَنِكِ الطّاهِرِ، اشهَدُ انَّكِ احسَنتِ الكَفالَةَ وَ ادَّيتِ الأمانَةَ وَاجتَهَدتِ فِى مَرضاةِ اللهِ وَ صَبَرتِ في ذاتِ اللهِ وَ حَفِظْتِ سِرَّ اللهِ وَ حَمَلتِ وَلي اللهِ وَ بالَغتِ في حِفظِ حُجَّةِ اللهِ ... وَ اشهَدُ انَّكِ مَضَيتِ عَلي بَصيرةٍ مِن امرِكِ مُقتَدِيَةٍ بِالصّالِحينَ، راضِيةً مَرضِيَّةً، تَقِيَّةً نَقِيَّةً زَكِيَّةً، فَرَضِي اللهُ عَنكِ وَ ارضاكِ وَ


1- المزار الكبير، صص 92- 93.

ص: 32

جَعَلَ الجَنَّةَ مَنزِلَكِ وَ مَأواكِ، فَلَقَد اولاكِ مِنَ الخَيراتِ ما اولاكِ وَ اعطاكِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اغناكِ .... (1) سلام بر تو اى صديقة مرضيه، سلام بر تو اى تقيه نقيه، سلام بر تو اى رضيه مرضيه، سلام بر تو اى شخصيتى كه اسرار خداوند عالمين نزد او به وديعت نهاده شده است، سلام بر تو و بر همسر و فرزندت، سلام بر تو و بر روح و بدن طاهرت، گواهى مى دهم كه خوب سرپرستى كردى و امانت را ادا نمودى و براى خشنودى خدا مجاهده كردى. در ذات خداوند صبر نموده، راز الهى را نگهدارى نمودى و ولى خداوند را حمل كردى و در حفظ حجت خداوند مبالغه فرمودى و گواهى مى دهم تو نسبت به امر خود، بينايى. در حالى كه به صالحان اقتدا نموده اى، راضيه، مرضيه، تقيه، نقيه و زكيه بوده اى. خدا از تو خشنود باشد و خشنودت سازد و بهشت را منزل و مأوايت قرار دهد. تو را در آن حدّ والا شايسته خيرات نمود و به اندازه اى داراى شرافت نمود كه بى نياز گرديدى.

ويژگى ها و صفات ياد شده در اين دو زيارت نمايانگر شأن و مقام عظيم و سترگ اين بانوان باشكوه و مقدس است؛ فرهيختگانى كه درك سعه وجودى آنان براى كسى جز اولياى خدا ممكن نيست.

ظاهراً نكته هاى ياد شده در زيارت هاى اين دو بزرگوار را مى توان نسبت به ديگر مادران ائمه اطهار نيز اظهار كرد و بدين طريق با آنان سخن گفت. از اين رو شايسته است كه شيعيان و دوستان ولايت، براى رفع نيازهاى دنيوى و اخروى خود به اين اولياء مقدس از دور و نزديك متوسل شوند و آنان را واسطه قرار دهند تا به گونه اى بهتر مشمول رحمت هاى الهى گردند.


1- المزار الكبير، ص 660 و دنباله.

ص: 33

فرزندان

اشاره

حاصل ازدواج بانو حميده با امام صادق (ع) ظاهراً چهار فرزند بوده است؛ امام كاظم (ع)، اسحاق، محمد و فاطمه كبرى (يا فاطمه).

الف) امام موسى بن جعفر (ع)

بزرگ ترين كرامت حميده خاتون، اين است كه از دامان پاك او، كامل ترينِ افراد بشر، واسطه فيض و رحمت الهى، شفيع دنيا و عقبى، حضرت موسى بن جعفر (ع) پا به عرصه وجود نهاده است.

ب) اسحاق

در «عريض»- از نواحى مدينه منوره- چشم به جهان گشود و محدثى، ثقه، ممدوح، مجتهد، فاضل، صالح و با ورع بود. گروهى چون بكر بن محمد ازدى و ابوهاشم بن كاسب از او حديث و آثار نقل كرده اند. (1) شيخ مفيد درباره اين شخصيت گران قدر مى گويد:

وى اهل فضل و صلاح و ورع و اجتهاد بود. از او حديث و آثار روايت كرده اند. وقتى ابن كاسب از او روايت نقل مى كرد، مى گفت: به من ثقه رضى، اسحاق بن جعفر حديث گفته است. اين بزرگوار به امامت برادر بزرگوارش موسى (ع) اعتقاد داشت و از پدر عزيزش نصّ به امامت برادرش روايت كرده است. (2) به دليل مقام والاى اسحاق، حضرت موسى بن جعفر (ع) او را از جمله شاهدان وصيت (3) خويش نسبت به امام رضا (ع) قرار داد. (4)در برخى از مآخذ پيرامون وى گفته اند: او به «مؤتمن» و «حزين» معروف بوده است.


1- اصحاب الامام الصادق ع، ج 1، صص 136- 137.
2- الارشاد، شيخ مفيد، ج 2، ص 211.
3- ظاهراً مقصود اين است كه جناب اسحاق شاهد بود كه امام كاظم، على بن موسى ع را جانشين بعد از خود در امر امامت نمود.
4- معجم رجال الحديث، خويى، ج 3، ص 203.

ص: 34

به سوى معبود

تاريخ وفات حميده خاتون در هيچ منبعى يافت نشد (1) ولى با توجّه به اينكه امام موسى بن جعفر (ع) در سال 128 هجرى به دنيا آمده است، احتمالًا مادر گرامى ايشان در هنگام ولادت آن فرخنده، در دهه دوم عمر شريفش بوده باشد. بنابراين، آن بانوى گران قدر به احتمال فراوان در دهه دوم قرن دوم هجرى چشم به جهان گشوده است و اگر ايشان را از معمّرين ندانيم، بايد زمان وفاتشان را در همان قرن بدانيم. برخى از پژوهشگران گفته اند، آن بزرگوار در «مشربه ام ابراهيم» نقاب به روى خاك كشيد. (2) اين محل نورانى و بسيار مقدس، غرفه زندگانى ماريه قبطيه، مادر شريف جناب ابراهيم (فرزند گرامى رسول خدا) بود و از جمله مكان هاى بسيار شريف شهر مدينه است؛ چرا كه پيامبر اعظم در آن سكنا داشته و مصلاى آن حضرت در آنجا بوده است. در روايتى از امام باقر (ع) آمده است كه در ايامى كه رسول گرامى اسلام به دستور خداوند از بعضى زنان خود كناره گيرى كرده بود، به مدت 29 شب در مشربه ام ابراهيم به سر برد. (3) درباره وجه نام گذارى اين جايگاه شريف مى گويند: چون ماريه قبطيه، جناب ابراهيم را در اين محل به دنيا آورد، مشربه ام ابراهيم ناميده شد. (4) خواندن نماز در اين مكان فضيلت دارد. عقبه بن خالد مى گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم: [هنگامى كه] به مساجد اطراف مدينه سر مى زنم، از كدام يك شروع كنم؟ امام فرمود:


1- به نظر مى رسد مهم ترين علت بى اطلاعى محققان از چنين مطالبى، فضاى خفقان آلودى بوده است كه بنى اميه و بنى عباس ايجاد كرده بودند.
2- تاريخ معالم المدينة المنورة قديماً و حديثاً، صص 121- 122 به نقل از فصلنامه بانوان شيعه، ش 12، ص 208. در اين مأخذ آمده است كه نجمه خاتون مادر گرامى على بن موسي الرضا ع نيز در همين مكان مقدس به خاك سپرده شده است.
3- كافى، ج 6، ص 138.
4- تاريخ المدينه، ابن شبه نميري، ج 1، ص 173؛ سبل الهدي، صالحي شامى، ج 8، ص 406؛ مجمع البحرين، طريحي، ج 2، ص 494.

ص: 35

ابتدا به قبا بيا و در آن نماز بگزار و زياد باشد ...

سپس به مشربه ام ابراهيم آمده، در آن جا نماز به پا دار؛ زيرا محل اسكان و مصلاى رسول الله (ص) بود. (1) فيروزآبادى از مشربه ام ابراهيم به عنوان مسجد ياد كرده (2) و درباره موقعيت جغرافيايى و محدوده اين محل شريف گفته است: مسجد ام ابراهيم كه به آن مشربه ام ابراهيم گويند، مسجدى در منطقه قبا در شمال مسجد بنى قريظه بود. اين مسجد، ديوار و بنا نداشت؛ تنها فضاى كوچكى بود به طول 10 و عرض 9 ذرع و ميان درختان خرما قرار داشت. (3) ظاهراً مشربه (غرفه) ام ابراهيم تا زمان امام صادق (ع) دست نخورده باقى مانده بود. حلبى گويد: ابوعبدالله (ع) (4) فرمود: «آيا به مسجد قبا يا مسجد فضيح يا مشربه ام ابراهيم مى آييد؟»

گفتم: آرى.

امام (ع) فرمود: اما از آثار مربوط به رسول خدا (ص) چيزى باقى نمانده جز آنكه تغيير يافته است، مگر اينها. (5)


1- كامل الزيارات، ابن قولويه، ص 68؛ تهذيب الاحكام، ج 6، صص 17- 18.
2- به گفته برخى محققان، بعداً در اين مكان مقدس، مسجد بنا گرديد. ر. ك: مقاله جغرافياى تاريخى اماكن زيارتى و عبادتى مادران ائمه، از فصلنامه بانوان شيعه، ش 12، ص 207 و 208. شايد به همين دليل به مشربه ام ابراهيم، مسجد ام ابراهيم گويند.
3- كافى، ج 2، ص 560 پاورقى.
4- كنيه شريف امام صادق ع.
5- عبارت حديث اين گونه است: «... اما انّهُ لَم يَبقَ مِن آثارِ رَسُولِ اللهِ شَي ءٌ إلّا وَ قَد غُيِّرَ غَيرَ هذا» كافى، ج 4، ص 562. شايد منظور امام ع آن است كه جز مشربه ام ابراهيم، چيز ديگرى از آثار مربوط به رسول خدا به حال نخست خود باقى نيست.

ص: 36

كتابنامه

1. اثبات الوصيه، مسعودى، قم، انصاريان، 1417 ه. ق.

2. الاختصاص، محمد بن محمد بن نعمان (شيخ مفيد)، تحقيق غفارى، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم.

3. الارشاد، محمد بن محمد بن نعمان (شيخ مفيد)، تحقيق مؤسسه آل البيت، دار المفيد.

4. اصحاب الامام الصادق (ع)، شبسترى، چاپ اول، قم، مؤسسه نشر اسلامى، 1418 ه. ق.

5. الاصول الستة عشر، شبسترى، چاپ دوم، قم، نخبة من الرواة، 1405 ه. ق.

6. اعلام الوري، فضل بن على طبرسى، بيروت، مؤسسه اعلمى.

7. الانوار البهيه، شيخ عباس قمى، تحقيق و نشر مؤسسه نشر اسلامى، قم، چاپ اول، 1417 ه. ق.

8. بانوان شيعه (فصلنامه تخصصى)، قم، مؤسسه شيعه شناسى، 1386 ه. ش.

9. بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، چاپ دوم، بيروت، مؤسسه وفا، 1403 ه. ق.

10. تاج المواليد، ابوجعفر محمد بن حسن (شيخ طوسى)، قم، كتابخانه آيت الله نجفى، 1406 ه. ق.

11. تاريخ المدينه، ابن شبه نميرى، تحقيق شلتوت، دار الفكر، 1410 ه. ق.

12. تاريخ محمدى، مولانا شيخ حسن كاشى، كتابخانه تخصصى تاريخ اسلام و ايران، 1377 ه. ش.

13. تفسير الصافى، ملا محسن فيض كاشانى، تحقيق اعلمى، چاپ دوم، تهران، مكتبة الصدر، 1416 ه. ق.

14. تقريرات الحج، گلپايگانى، مخطوط.

15. تهذيب الاحكام، محمد بن حسن طوسى، تحقيق خرسان، تصحيح آخوندى، چاپ چهارم، دارالكتب الاسلاميه، 1365 ه. ش.

16. تهذيب الانساب، عبيدلى، تحقيق محمدكاظم محمود، قم، كتابخانه آيت الله مرعشى نجفى، 1413 ه. ق.

17. الثاقب فى المناقب، محمد بن على الطوسى (ابن حمزه)، تحقيق علوان، چاپ دوم، قم، مؤسسه انصاريان، 1412 ه. ق.

18. ثواب الاعمال، محمد بن على بن بابويه (شيخ صدوق)، چاپ دوم، قم، منشورات الرضى، 1368 ه. ش.

19. الجامع العباسى، بهاء الدين عاملى (شيخ بهايى)، تهران، فراهانى.

20. جواهر الكلام، محمدحسن نجفى، تحقيق قوچانى، چاپ سوم، دار الكتب الاسلاميه، 1367 ه. ش.

21. حميدة مصفاة، محمد اصغرى نژاد، قم، نور السجاد (ع)، 1379 ه. ش.

22. حياة الامام موسى بن جعفر (ع)، باقر شريف قرشى، بيروت، دارالبلاغه.

23. حيات فكرى و سياسى امامان شيعه، رسول جعفريان، سازمان تبليغات اسلامى.

24.

ص: 37

الخرائج و الجرائح، قطب الدين راوندى، قم، مؤسسه امام المهدي.

25. الخصال، محمد بن على بن بابويه (شيخ صدوق)، تحقيق غفارى، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم.

26. الدروس الشرعيه، محمد بن مكى عاملى (شهيد اول)، چاپ اول، قم، تحقيق و نشر مؤسسه نشر اسلامى، 1412 ه. ق.

27. دعائم الاسلام، نعمان بن محمد التميمى المغربى، تحقيق فيضى، مصر، دار المعارف، 1383 ه. ق.

28. دلائل الامامه، محمد بن جرير طبرى (الشيعى)، قم، تحقيق و نشر مؤسسه بعثت، 1412 ه. ق.

29. سبل الهدي، محمد بن يوسف صالحى شامى، تحقيق عبدالموجود، چاپ اول، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414 ه. ق.

30. سيره رسول الله و اهل بيته، مؤسسه البلاغ، مجمع جهانى اهل بيت، 1414 ه. ق.

31. شاگردان مكتب اهل بيت:، عالمى دامغانى، ناشر: مؤلف، 1371 ه. ش.

32. شرح اصول كافى، محمد صالح مازندرانى، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1412 ه. ق.

33. طرائف المقال، جابلقى بروجردى، تحقيق رجايى، چاپ اول، قم، كتابخانه آيت الله نجفى، 1410 ه. ق.

34. عمده الطالب، احمد بن على الحسينى (ابن عنبه)، تحقيق آل طالقانى، چاپ سوم، نجف اشرف، المكتبه الحيدريه و مطبعتها، 1380 ه. ق.

35. عوالم، علامه بحرانى، قم، تحقيق و نشر الامام المهدي، 1409 ه. ق.

36. عيون اخبار الرضا (ع)، محمد بن على بن بابويه (شيخ صدوق)، تحقيق اعلمى، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، بيروت، اول، 1404 ه. ق.

37. الغيبه، ابوجعفر محمد بن حسن (شيخ طوسى)، تحقيق طهرانى و ناصح، چاپ اول، قم، مؤسسه المعارف الاسلاميه، 1411 ه. ق.

38. الكافى، محمد بن يعقوب كلينى، تحقيق غفارى، چاپ سوم، دار الكتب الاسلاميه، 1388 ه. ق.

39. كامل الزيارات، جعفر بن محمد بن قولويه، تحقيق قيومى و لجنه التحقيق، چاپ اول، مؤسسه نشر الفقاهه، 1417 ه. ق.

40. كشف الغمه، على بن عيسى اربلى، بيروت، دارالكتب الاسلاميه.

41. كمال الدين و تمام النعمه، محمد بن على بن بابويه (شيخ صدوق)، تحقيق غفارى، قم، مؤسسه نشر اسلامى،

42.

ص: 38

1405 ه. ق.

43. مجمع البحرين، فخرالدين طريحى، تحقيق حسينى، چاپ دوم، مكتب نشر الثقافه الاسلاميه، 1408 ه. ق.

44. مجموعه نفيسه فى تاريخ الائمه، عده من علماء الشيعه، قم، كتابخانه آيت الله نجفى، 1406 ه. ق.

45. مجموعه آثار، مرتضى مطهرى.

46. المحاسن، احمد بن محمد البرقى، تحقيق حسينى، دار الكتب الاسلاميه.

47. محدثات شيعه، نهلا غروى، دانشگاه تربيت مدرس، 1375 ه. ش.

48. المزار الكبير، محمد بن المشهدي، تحقيق قيومى، چاپ اول، مؤسسه نشر اسلامى، 1419 ه. ق.

49. مستدرك سفينه البحار، على نمازى، تحقيق حسن نمازى، قم، مؤسسه نشر اسلامى، 1419 ه. ق.

50. المسترشد فى امامه اميرالمؤمنين (ع)، محمد بن جرير طبرى (شيعى)، تحقيق محمودى، چاپ اول، قم، مؤسسه الثقافه الاسلاميه لكوشان پور.

51. مصباح المتهجد، محمد بن حسن الطوسى، چاپ اول، بيروت، مؤسسه فقه الشيعه، 1411 ه. ق.

52. معانى الاخبار، محمد بن على بن بابويه (شيخ صدوق)، تحقيق غفارى، انتشارات اسلامى، 1361 ه. ش.

53. معجم رجال الحديث، ابوالقاسم خويى، تحقيق لجنه التحقيق، چاپ پنجم، 1413 ه. ق.

54. من لا يحضره الفقيه، محمد بن على بن بابويه (شيخ صدوق)، تحقيق غفارى، قم، چاپ دوم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1404 ه. ق.

55. مناقب آل ابى طالب، محمد بن على بن شهر آشوب، تحقيق لجنه من اساتذه النجف الاشرف، نجف اشرف، المكتبه و المطبعه الحيدريه، 1376 ه. ق.

56. منتهى الآمال، شيخ عباس قمى، قم، انتشارات هجرت.

57. الهدايه الكبري، خصيبى، چاپ چهارم، بيروت، مؤسسه البلاغ، 1411 ه. ق.

58. هدايتگر راه نور، آيت الله مدرس، نشر بقيع، 1375 ه. ش.

59. وسائل الشيعه، محمد بن حسن الحر عاملى، تحقيق ربانى شيرازى، بيروت، دار احياء التراث العربى.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109