مناسک عمره مفرده: مطابق با فتاوای مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی مدظله الشریف

مشخصات کتاب

سرشناسه : صافی گلپایگانی، لطف الله، 1298 -

عنوان و نام پديدآور : مناسک عمره مفرده: مطابق با فتاوای مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی مدظله الشریف.

مشخصات نشر : قم: دفتر تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی ٬ 1391.

مشخصات ظاهری : 111ص.؛ 12 × 16 س م.

فروست : فقه.

شابک : 15000ریال 978-600-5105-08-2 :

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

يادداشت : چاپ یازدهم.

موضوع : حج عمره

موضوع : فقه جعفری -- رساله عملیه

رده بندی کنگره : BP188/92/ص25م8 1391

رده بندی دیویی : 297/357

شماره کتابشناسی ملی : 2724752

ص :1

اشاره

ص :2

مناسک عمره مفرده

مطابق با فتاوای مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی مدظله الشریف

دفتر تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی

ص :3

فضيلت عمره

ص:4

ص:5

ص:6

بسم الله الرحمن الرحيم

اَلحَمْدُللهِ رَبِّ العَالَمِينَ وَ الصَّلوةُ وَ السَّلامُ عَلى خَيرِ خَلْقِهِ و اشْرَفِ بَرِيتِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّ - اهِرِينَ، لاسيما بَقيةُ اللهِ فِى الْأَرَضينَ وَ لَعْنَةُ اللهِ عَلى أَعْدَائِهِمْ أجمَعينَ إلى قِيامِ يوْمِ الدِّينِ.

ص:7

ص:8

ص:9

ص:10

قال الله تعالى:

(وَ قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ)(1)

پرستش و بندگى خداوند متعال و خضوع در پيشگاه صاحب اين عالم و غيب جهان يكى از چيزهايى است كه انسان را بر حسب فطرت خود به آن مايل است و خود را به آن نيازمند مى يابد و بالذات اين حالت حاجت به پرستش را احساس مى كند و تا اين حاجت برآورده نشود، وجدان او آرام و راحت نمى شود، و اين، واقعيت و حقيقتى است كه در قرآن مجيد در آيات متعدد بيان شده است.

چنان كه بايد غرايز انسان به طور معقول و مشروع اشباع شود و خواسته هاى فطرى او برآورده گردد، اين خواست فطرى و روحانى نيز بايد برآورده شود و همان طور كه اگر از ساير غرايز استفاده درست و مشروع ننمايند، در راه هاى منحرف به كار گرفته مى شوند.

غريزه ميل پرستش و فطرت علاقه به عبادت كه سرچشمه و اساس و تمام كمالات معنوى است، اگر به طور صحيح مورد استفاده قرار نگيرد در صورت هاى منحرف و مسخ شده ظاهر مى شود، و فساد و

ص:11


1- (1) سوره اسراء؛ آيه 23.

انحراف آن از فساد و انحراف تمام غرايز و خواسته هاى فطرت ديگر بيشتر است، و اساس افتادن انسان در ظلمات شرك و بت پرستى و الحاد است.

اولين و مهم ترين چيزى كه دعوت انبيا عليهم السلام بعد از دعوت به اصل الوهيت و خدايى خداى يكتا به آن متوجه است، هدايت همين فطرت پرستش، خداجويى، خداخواهى و علاقه به ارتباط با غيب اين جهان و صاحب كل عالم امكان است.

دعوت پيغمبران همه در اين جهت متفق و متحد است كه بايد خدا را پرستش كرد، و پرستش غير خدا جايز نيست چنان كه در قرآن مجيد مى فرمايد:

(وَ لَقَدْ بَعَثْنا فى كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتََ)(1)

كمال عبوديت همان است كه در انبياء عظام و ائمه طاهرين عليهم السلام وجود داشت كه از مظاهر آشكار آن آماده شدن حضرت ابراهيم خليل عليه السلام براى ذبح فرزندش اسماعيل عليه السلام و تسليم بى چون و چراى آن ها بود چنان كه كامل ترين و تمام ترين جلوه هاى آن از آفتاب

ص:12


1- (1) سوره نحل؛ آيه 36.

وجود حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله نور افشانى كرد كه دعوت و دينش به انسان ها در اين خواست فطرى بهترين و جامع ترين راهنمايى ها را ارائه داد، و بخش مهمى از احكام اين دين حنيف برنامه هاى پرستش و عبادت خدا و توجه به حق است برنامه هايى كه همه انسان ساز است، و علاوه بر بعد عبادى فراگيرنده ابعاد مهم اجتماعى، اخلاقى و سياسى است، و آدمى را از صفات رذيله، مثل تكبر و خودخواهى استثمار و استضعاف پاك ساخته، و به صفات حميده، مثل برادرى، تواضع، حب به خير، احسان، رحم، عدل و انصاف، ايثار و فداكارى، صبر و استقامت، پارسايى و صفاى باطن، نورانيت ضمير و تشبه به ملائكه آراسته مى نمايد.

اين عبادات عبارتند از نماز، روزه، حج خانه خدا، دستورات دعا و نيايش، زيارت ها و حضور در مشاهد و برنامه هاى عالى ديگر كه براى شرح هر يك و ثمرات هر كدام كتاب ها نوشته شده است.

يكى از اين برنامه هاى آموزنده عمره، يعنى زيارت خانه خدا كعبه معظّمه، و انجام آن برنامه عبادتى است كه سابقه برگزارى آن به عصر حضرت ابراهيم خليل عليه السلام و بلكه پيش از آن مى رسد.

ص:13

اشخاص با اين برنامه به شرف لقاء معنوى و حضور در درگاه قرب ربوبى مشرّف مى شود، و لبيك گويان با شور و شوق فراوان به سوى خدا رهسپار مى گردند، و از همان هنگام شروع به اين برنامه، وصول معنوى خود را به حضرت خالق اين كاينات با عظمت و آفريننده اين همه كرات و كهكشان ها درك كرده، قدم به قدم از حظ لذت حضور در درگاه او بيشتر بهره مى برند، و سراسر وجودشان سرشار از روحانيت و در اقيانوس هاى بى كران رحمت و لطف خدا شناور گرديده، و در آن ضيافت الهى از موائد رحمانى بهره مند مى شوند.

گوارا باد بر آن ها كه با خلوص نيت و شعور به فقر و نياز به خداوند متعال اين برنامه هاى مقدس را انجام مى دهند، و سلام بر آنان كه در مكه معظمه و مدينه طيبه با خدا و رسول خدا و اولياء خدا تجديد عهد و ميثاق نموده، و به ايمان و ولايتشان به اهل بيت رسالت عليهم السلام جلا و طراوت مى بخشند.

اللّهُمَّ تَقَبَّل مِنْهُم وَ اشْرِكْنَا فِى ثَوَابِ اعْمَالِهِم وَ لاتَحْرِمْهُمْ وَ ايانَا حَلَاوَةَ عِبَادَتِكَ وَ دُعَائِكَ يا ارْحَمَ الرَّاحِمِينَ وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِه الطَّاهِرِينَ.

ص:14

احكام عمره مفرده

اشاره

ص:15

ص:16

مسأله 1. عمره مفرده مانند ساير عبادات بايد با نيت و قصد قربت به جا آورده شود، و همين قدر كه پيش از محرم شدن نيتش اين باشد كه عمره را به دستور و برنامه اى كه در رساله نوشته شده يا روحانى كاروان دستور مى دهد قربة الى الله و براى خدا به جا مى آورم كافى است، و لازم نيست كه اين نيت را به زبان بگويد. بلكه همين مقدار كه كارهايى را كه دستور داده مى شود با اين نيت انجام دهد كفايت مى كند.

مسأله 2. بعد از نيت، هفت عمل ديگر بايد به ترتيب به جا آورده شود:

اول: محرم شدن از ميقات.

دوم: طواف كعبه هفت دور.

سوم: دو ركعت نماز طواف پشت مقام حضرت ابراهيم عليه السلام.

چهارم: سعى بين صفا و مروه هفت مرتبه.

پنجم: حلق يا تقصير.

ششم: هفت دور طواف خانه كعبه به نيت طواف نساء.

ص:17

هفتم: دو ركعت نماز طواف نساء پشت مقام حضرت ابراهيم عليه السلام.

شرح هر يك ان شاءالله تعالى گفته خواهد شد.

مستحبات احرام عمره

مسأله 3. كارهايى كه پيش از احرام و در وقت مهيا شدن براى احرام، و در حال بستن احرام و بعد از آن مستحب است چند چيز است:

1. پيش از احرام، پاكيزه كردن بدن و گرفتن ناخن و شارب و زائل كردن موى زير بغل و موى عانه (زير شكم).

2. غسل احرام در ميقات، و هرگاه بترسد كه در ميقات آب نيابد، جايز است كه پيش از رسيدن به ميقات غسل كند، و اگر پيش از ميقات غسل كرد، و در ميقات آب يافت، مستحب است كه در ميقات دوباره غسل كند، و اگر بعد از غسل خواب برود، يا چيزى را كه خوردن و يا پوشيدن آن براى محرم جايز نيست بخورد يا بپوشد، يا استعمال بوى خوش كند، مستحب است دوباره غسل را به جا آورد، و اگر محدث به حدث اصغر، غير از خواب بشود، بهتر است رجاءً غسل را اعاده كند، و غسل روز براى شب و غسل شب براى روز كفايت مى كند، خصوصاً اگر غسل شب در آخر شب، و

ص:18

غسل روز در آخر روز باشد، و بهتر آن است كه به غسل اول روز براى روز و به غسل اول شب براى شب اكتفا كند. و غسل احرام بر حائض و نفسا نيز مستحب است، و شرط احرام، طهارت از حدث نيست.

3. خواندن اين دعا در وقت غسل است:

بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ، اللّهُمَّ اجْعَلْهُ لِى نُوراً وَ طَهُوراً وَ حِرْزاً و امْناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ وَ شِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ وَ سُقْمٍ، اللّهُمَّ طَهِّرْنِى وَ طَهِّرْ قَلْبِى، وَ اشْرَحْ لِى صَدْرِى، وَ اجْرِ عَلَى لِسانِى مَحَبَّتَكَ وَ مِدْحَتَكَ وَ الثَّناءَ عَلَيكَ، فَاِنَّهُ لا قُوَّةَ لِى الّا بِكَ، وَ قَدْ عَلِمْتُ انَّ قِوامَ دِينِى التَّسْليمُ لَكَ، وَ الْاِتِّباعُ لِسُنَّةِ نَبِيكَ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وَ آلِهِ.

4. آن كه بعد از نماز ظهر محرم شود، و اگر در وقت نماز جاى ديگر مى خواهد محرم شود، بعد از يكى از آن ها، و اگر نه، بعد از نماز قضا احرام ببندد، و اگر نماز قضا بر ذمه ندارد، شش ركعت نماز يا حداقل دو ركعت نماز بخواند، و در ركعت اول، بعد از حمد، سوره قُل هُوَ اللهُ احَد «توحيد»، و در ركعت دوم، بعد از حمد، سوره قُل يا ايهَا الكَافِرُون «جحد» بخواند، و چون از نماز فارغ شود، و بخواهد نيت احرام كند، حمد و ثناى خدا را گفته، و صلوات بر محمد و آل محمد صلوات الله عليهم بفرستد. پس دو جامه احرام را

ص:19

بپوشد.

جامه احرام از پنبه باشد، و در حال پوشيدن احرام بگويد:

اَلحَمْدُللهِ الَّذى رَزَقَنِى ما اوارِى بِهِ عَوْرَتِى وَ اؤَدِّى فِيهِ فَرضِى وَ اعْبُدُ فيه رَبِّى و انْتَهِى فيه الَى مَا امَرَنِى، الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى قَصَدْتُهُ فَبَلَّغَنِى وَ ارَدْتُهُ فَاَعانَنى وَ قَبِلَنِى وَ لَمْ يقْطَعْ بِى وَ وَجْهَهُ ارَدْتُ فَسَلَّمَنِى فَهُوَ حِصْنِى وَ كَهْفِى وَ حِرْزِى وَ ظَهْرِى وَ مَلَاذِى وَ مَلْجَأِى وَ مَنْجَاى وَ ذُخْرِى وَ عُدَّتِى فِى شِدَّتِى وَ رَخائِى.

نيت احرام را به زبان بياورد.

مكروهات احرام

مسأله 4. در احرام، چند چيز مكروه است:

1. پوشيدن لباس سياه، بلكه اولى ترك پوشيدن هر پارچه رنگ شده اى است مگر رنگ سبز كه در بعضى روايات معتبر، استثناء شده است.

2. خوابيدن در رختخواب و مخده زرد، و هم چنين مكروه است محرم شدن در جامه كثيف. و سزاوار است جامه احرام نظيف باشد، و بهتر آن است كه تا نجس نشود آن را نشويد.

3. حنا بستن بدون قصد زينت، ولى با قصد زينت خلاف

ص:20

احتياط است، بلكه احتياط آن است كه مطلقاً حنا نبندد، حتى پيش از احرام در صورتى كه اثرش تا حال احرام باقى بماند، و نيز مكروه است براى زن پيش از احرام حنا بستن، هرگاه رنگ آن تا حال احرام باقى بماند.

4. حمام رفتن و ساييدن بدن.

5. لبَّيك گفتن در جواب كسى كه او را بخواند.

6. شستن بدن با آب سرد.

7. مبالغه در مسواك كردن و ساييدن رو.

8. كُشتى گرفتن، و هر كارى كه در آن بيم مجروح شدن يا افتادن مو از بدن باشد.

9. شعر خواندن.

10. شستن در حالى كه زانوهايش را با دست ها به بغل بگيرد بنابر مشهور.

11. استعمال رياحين و گل هاى خوش بو، و بهتر ترك شستن سر به سدر و خطمى مى باشد.

مواقيت احرام

مواقيت احرام، مكان هايى است كه بايد در يكى از آن ها احرام بسته شود.

مسأله 5. احرام بايد در يكى از مكان هاى معين شده كه به

ص:21

آن ميقات مى گويند بسته شود.

مسأله 6. ميقات و مكان محرم شدن در عمره مفرده براى كسى كه در مكه معظمه مى باشد، يكى از ميقات هاى نزديك حرم است، مانند مسجد تنعيم و جعرانه و حديبيه كه همه آن ها معروف و مشخص هستند.

مسأله 7. مكان محرم شدن «ميقات» براى كسانى كه خارج از مكه مكرمه هستند و خانه و منزلشان قبل از ميقات هاى پنج گانه معروف باشد، اولين ميقاتى است كه در وقت رفتن به عمره به آن مى رسند.

اين پنج ميقات عبارتند از:

1. مسجد شجره، كه آن را ذو الحليفة نيز مى نامند؛ ميقات افرادى است كه از مدينه منوره به مكه مى روند.

2. جحفه.

3. يلملم.

4. عقيق.

5. قرن المنازل.

مسأله 8. مكان محرم شدن براى كسانى كه منزلشان به مكه معظمه نزديك تر از ميقات هاى پنج گانه باشد همان منزلشان مى باشد.

مسأله 9. وارد شدن به حرم بدون احرام جايز نيست، بلكه

ص:22

با قصد ورود به حرم عبور از ميقات بدون احرام خلاف احتياط است.

مسأله 10. چند صنف از مردم مى توانند بدون احرام داخل حرم شوند:

1. كسانى كه شغل آن ها بيرون رفتن از حرم و برگشتن به آن باشد، مانند راننده اى كه براى نقل و انتقال مسافرين از داخل حرم به خارج و بر عكس همه روزه بيرون مى روند و بر مى گردند.

2. كسانى كه براى انجام شغل و كار مستمرى كه دارند مثل فروش خواروبار در رفت و آمد هستند.

3. كسى كه با احرام داخل حرم شده و از احرام بيرون آمده، اگر از حرم خارج شود، و در همان ماهى كه از آن خارج شده به حرم برگردد، تجديد احرام بر او واجب نيست، ولى احتياط اين است كه اگر ورود او به حرم در غير ماهى باشد كه در آن از احرام خارج شده دوباره محرم شود هرچند در ماه خروج از حرم باشد.

مسأله 11. اگر شخص بخواهد در يك ماه عمره هاى مفرده متعدد به جا آورد، مثل اين كه عمره اول را براى خودش، و دوم را به نيابت از پدرش، و سوم را به نيابت از مادرش، و چهارم را به نيابت از شخص ديگر به جا آورد جايز است، و در

ص:23

اين صورت مراعات فاصله بين عمره ها لازم نيست، ولى اگر بخواهد در يك ماه براى خودش يا به نيابت از شخصى ديگر دو عمره به جا آورد، بايد عمره دوم را رجاءً به جا آورد.

واجبات احرام

مسأله 12. واجبات احرام سه چيز است:

اول: پوشيدن لباس احرام.

دوم: نيت.

سوم: گفتن چهار تلبيه.

ولى اصل احرام با دو عمل محقق مى شود.

1. نيت.

2. تلبيه «لبيك گفتن» و شخصى كه مى خواهد محرم شود اگر مرد باشد بايد لباس دوخته اى را كه پوشيده حتى كلاه و جوراب خود را بيرون آورد و دو جامه احرام را بپوشد؛ يكى را به كمر خود ببندد كه از ناف تا زانو را بپوشاند، و ديگرى را بر دوش بيندازد به طورى كه شانه را بپوشاند.

مسأله 13. بر بانوان بيرون آوردن لباس دوخته و پوشيدن لباس احرام واجب نيست اگر چه احتياط مستحب اين است كه روى لباسى كه پوشيده اند دو جامه احرام را در

ص:24

هنگام محرم شدن بپوشند، و زن ها مى توانند لباس احرام را به سر بيندازند

مسأله 14. لباس احرام بايد لباسى باشد كه نماز خواندن در آن صحيح باشد. پس اگر لباس احرام، ابريشم خالص يا از اجزاء حيوان حرام گوشت باشد يا نجس باشد به نجاستى كه در حال نماز از آن عفو نشده يا غصبى باشد، احرام در آن صحيح است، ولى اگر به نجاستى كه نمازخواندن در آن صحيح است نجس باشد، مانند خون زخم و دمل و جراحت، ضرر ندارد.

مسأله 15. اگر در بعض حالات احرام، لباس احرام نجس شود، احتياط مستحب آن است كه آن را عوض يا تطهير نمايد.

مسأله 16. جامه احرام زن نيز مثل جامه احرام مرد بايد از ابريشم خالص نباشد هر چند پوشيدن جامه احرام براى زن مستحب است، و لباسى كه زن در حال احرام پوشيده، بايد لباسى باشد كه نماز خواندن در آن براى او صحيح باشد، و بنابر احتياط ابريشم خالص نباشد.

مسأله 17. در احرام، طهارت از حدث اصغر و حدث اكبر شرط نيست. پس شخص جنب و نيز حائض و نفساء و كسى كه با وضو نيست مى تواند محرم شود.

ص:25

نيت احرام

مسأله 18. احتياط اين است كه نيت احرام بعد از پوشيدن لباس احرام باشد، و بهتر اين است كه در پوشيدن لباس احرام نيز قصد قربت داشته باشد.

مسأله 19. چگونگى نيت اين است كه در پيش خود بنابر اين گذارد كه قربة الى الله ملتزم و متعهد مى شوم جهت انجام عمره مفرده كارهايى را كه بر محرم حرام است ترك نمايم، و بهتر است كه نيت را به زبان بياورد و بگويد: ملتزم و متعهد مى شوم قربة الى الله كارهايى را كه بر محرم حرام است ترك نمايم.

چگونگى تلبيه

مسأله 20. پس از نيت و بلافاصله و همراه آن بايد بگويد:

لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ

و بنابراحتياط واجب اين جمله را هم بگويد:

إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ

و بهتر است كه لبيك ديگرى اضافه كند. پس مجموع اين كلمات مى شود:

لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ

ص:26

و با اين عمل، شخص محرم مى شود، و محرمات احرام بر او حرام مى گردد.

مستحبات تلبيه

مسأله 21. تكرار اين چهار تلبيه مستحب است، و بيش از يك مرتبه گفتن آن واجب نيست.

مسأله 22. مستحب است بعد از تلبيه، اين كلمات را بگويد:

لَبَيكَ ذَا الْمَعارِجِ لَبَّيكَ، لَبَّيكَ دَاعِياً الَى دارِ السَّلامِ لَبَّيكَ، لَبَّيكَ غَفّارَ الذُّنوبِ لَبَّيكَ، لَبَّيكَ اهْلَ التَّلْبِيةِ لَبَّيكَ، لَبَّيكَ ذَاالْجَلَالِ وَ الاِكْرامِ لَبَّيكَ، لَبَّيكَ تُبْدِئُ وَ الْمَعادُ الَيكَ لَبَّيكَ، لَبَّيكَ تَسْتَغْنِى وَ يفْتَقَرُ الَيكَ لَبَّيكَ، لَبَيكَ مَرْغُوباَ وَ مَرْهُوباً الَيكَ لَبَّيكَ، لَبَّيكَ الهَ الْحَقِّ لَبَّيكَ، لَبَّيكَ ذَا النَّعْماءِ وَ اْلفَضْلِ الْحَسَنِ الْجَميلِ لَبَّيكَ، لَبَّيكَ كَشَّافَ الْكُرَبِ العِظامِ لَبَّيكَ، لَبَّيكَ عَبْدُكَ وَ ابنُ عَبدَيكَ لَبَّيكَ، لَبَّيكَ يا كَريمُ لَبَّيكَ.

و اين جمله را نيز به رجاء استحباب بخواند:

لَبَّيكَ أَتَقَرَّبُ الَيكَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَبَّيكَ، لَبَّيكَ بِعُمرَةٍ.

مسأله 23. مستحب است مرد تلبيه را بلند بگويد مگر در مسجد شجره كه در آنجا بهتر است كه اگر سواره است آهسته تلبيه بگويد، و وقتى كه زمين هموار نمايان شود

ص:27

بلند بگويد.

مسأله 24. در وقت بيدارشدن از خواب، و عقب هر نماز واجب و مستحب و وقت رسيدن به منزل و وقتى كه به سواره برسد و وقت سوار شدن و هنگام بالا رفتن بر تلى و پايين آمدن از سراشيبى نيز تلبيه بگويد، و در سحرها تلبيه بسيار بگويد.

كارهايى كه بر محرم حرام است

اشاره

مسأله 25. بيست و پنج چيز بر محرم حرام است كه بعضى از آن ها اختصاص به مردان دارد، و برخى اختصاص به زنان، و بقيه مشترك بين مرد و زن است:

الف. اختصاصى مردان

1. پوشيدن چيز دوخته (هفتم)؛

2. پوشيدن چيزى كه تمام روى پا را مى پوشاند (دهم)؛

3. پوشاندن سر (هيجدهم)؛

4. زيرسايه رفتن در حال سفر (بيستم).

ب. اختصاصى زنان

1. پوشيدن زيور جهت زينت (پانزدهم)؛

2. پوشاندن صورت (نوزدهم).

ص:28

ج. مشترك بين مرد و زن است:

اول: شكار حيوان صحرايى وحشى حلال گوشت يا حرام گوشت، مانند روباه، خرگوش، آهو، ملخ و پرندگان به تفصيلى كه در مناسك حج بيان شده است.

دوم: جماع با زن، بوسيدن، بازى كردن و نگاه كردن با شهوت به او بلكه بردن هر لذتى از زن اگر چه حلال خودش باشد حرام است، و در اين احكام، زن نيز مانند مرد است، يعنى نبايد شوهر را ببوسد، و يا لمس كند، و يا نگاه با شهوت كند، و لذت بردن زن و مرد محرم، از مرد و زن نامحرم، و يا مرد از مرد علاوه بر آن كه پيش از احرام حرام بوده، به واسطه احرام گناهش بيشتر است.

مسأله 26. اگر محرم به احرام عمره مفرده با علم و عمد جماع كند؛ خواه در قُبُل و خواه در دُبُر، خواه زوجه دائمه باشد يا منقطعه، و خواه منى خارج شود يا نه، اگر پيش از سعى باشد، بنابر مشهور عمره او فاسد مى شود، و بايد احتياطاً آن را تمام كند و بعد آن را اعاده نمايد، و يك شتر كفاره بر او او واجب مى گردد، و اگر جماع بعد از سعى واقع شده باشد، عمره او صحيح است، ولى يك شتر كفاره بر او لازم است.

مسأله 27. كفاره بوسيدن مرد زن را، و هم چنين بوسيدن

ص:29

زن مرد را در احرام با علم و عمد؛ چه از روى شهوت باشد و چه غير شهوت، يك شتر است.

سوم: از محرمات اين است كه زنى را براى خودش يا براى شخص ديگرى عقد كند؛ چه عقد دائم باشد و چه عقدانقطاعى.

چهارم: آن كه شاهد بر عقد ازدواج شود.

پنجم: استمناء است. (البته استمناء به غير ملاعبه با حليله خود در غير حال احرام نيز حرام است)، يعنى كارى كه به سبب آن منى از انسان خارج شود، مثل ملاعبه با زن يا با دست و كفاره آن يك شتر است، و احوط آن است كه اين كارها را ترك كند اگر چه سبب بيرون آمدن منى نشود.

ششم: از محرمات، بوييدن بوى خوش است، مثل مشك و زعفران و ماليدن چيزهايى كه بوى خوش دارد بر بدن، و خوردن آن، و پوشيدن لباسى كه بوى خوش دارد، و بنابر احتياط لازم، بوييدن گل هاى خوشبو را نيز ترك كند؛ و كفاره استعمال بوى خوش يك گوسفند است.

هفتم: پوشيدن چيز دوخته براى مردان است، هر چند كوچك باشد، ولى بستن هميان پول به كمر عيبى ندارد هر چند دوخته باشد، و بهتر آن است كه طورى ببندد كه بدون گره باشد، و بستن فتق بند نيز اگر ناچار باشد مانعى ندارد،

ص:30

هر چند دوخته باشد، ولى بنابر احتياط، يك گوسفند بر او واجب مى شود، و كفش دوخته نيز اگر روى پا را نپوشاند مانع ندارد.

مسأله 28. احتياط لازم آن است كه به لباس احرام خصوصاً ردا، گره نزند، و تكمه در آن ندوزند، و به چوب يا سوزن و سنجاق آن را به هم وصل ننمايند.

مسأله 29. حرمت پوشيدن لباس دوخته مخصوص مردها است. پس جايز است زن ها لباس دوخته بپوشند، ولى بايد از پوشيدن قفازين كه دست كش مخصوصى است خوددارى نمايد.

مسأله 30. جايز نيست ردا را سوراخ كند، و سر خود را از آن بيرون آورد، و گذاردن سنگ در لاى لباس احرام، و بستن و پيچيدن آن با نخ هر چند گره نزند در صورتى كه طرف ردا را روى يكديگر بگذارد كه مثل گريبان (يقه) شود نيز اشكال دارد.

هشتم: سرمه كشيدن به چيز سياهى كه اسباب زينت باشد اگر چه قصد زينت نداشته باشد، و احوط آن است كه به چيزى كه سياه هم نباشد به قصد زينت سرمه نكشد، و اگر بوى خوش داشته باشد، سرمه كشيدن به آن جايز نيست.

ص:31

نهم: نگاه كردن در آينه براى محرم حرام است، مگر در حال ضرورت، مثل راننده كه گاهى از اوقات براى او ضرورت دارد، ولى نگاه كردن در آب صاف ضرر ندارد اگر چه احتياط مستحب ترك آن است، و هم چنين احتياط مستحب، ترك عينك زدن است.

دهم: از كارهايى كه بر مرد محرم حرام است پوشيدن چيزى است كه تمام روى پا را بپوشاند، مثل چكمه و جوراب، و احتياط آن است كه از پوشيدن چيزى كه قسمتى از روى پا را هم بپوشاند نيز خوددارى كند، ولى بند نعلين كه مقدارى از روى پا را مى پوشاند اشكال ندارد، و اگر محتاج شود به پوشيدن چيزى كه تمام روى پا را بپوشاند از جهت نداشتن نعلين، احوط شكافتن روى آن ها است.

يازدهم: فسوق است، و فسوق در غير حال احرام نيز حرام است، و آن، دروغ و فحش دادن است؛ و نيز حرام است عيبى را از خود دور و آن را به ديگرى نسبت دهد، يا صفت خوبى را براى خود بگويد، و آن را از ديگرى سلب كند، بلكه احتياط آن است كه از هر سخن زشت و ناروايى در حال احرام خوددارى نمايد.

مسأله 31. دروغ و فحش دادن سبب فساد احرام نمى شود، و كفاره آن استغفار است، و مستحب است صدقه دادن به

ص:32

چيزى، بلكه كشتن يك گاو مستحب است.

دوازدهم: جدال است، و آن قسم خوردن به گفتن «لا وَاللهِ» يا گفتن «بَلى وَاللهِ» است؛ خواه راست باشد يا دروغ، و احتياط واجب آن است كه به غير اين دو لفظ هم قسم نخورد، و در موقع ناچارى كه اثبات حق يا رد باطل به غير آن شود مانعى ندارد، و «آرى وَاللهِ» و «بله وَ اللهِ» و «نه وَ اللهِ» ملحق به آن است بنابر احتياط لازم.

مسأله 32. اگر قسمى كه خورده است راست باشد، تا دو مرتبه كفاره ندارد، و بايد استغفار كند، و در مرتبه سوم، كفاره آن يك گوسفند است؛ و اما قسم دروغ، در مرتبه اول كفاره آن يك گوسفند، و در مرتبه دوم يك گاو، و در مرتبه سوم يك شتر است.

سيزدهم: كشتن شپش يا كك و كنه و مانند اين ها است؛ در بدن باشند يا در لباس، و هم چنين انداختن شپش و كك از بدن بلكه آن ها را از جاى خودشان به جاى ديگر - در صورتى كه جاى اول محفوظتر باشد - نقل ندهند، و اما اگر جاى اول محفوظتر نيست، عوض كردن جاى آن ها مانعى ندارد.

چهاردهم: به جهت زينت، انگشتر به دست كردن براى محرم حرام است، ولى به قصد استحباب عيبى ندارد، و

ص:33

احتياط آن است كه از بستن حنا به قصد زينت، بلكه به غير قصد زينت؛ در حال احرام و پيش از احرام، اگر اثرش تا حال احرام باقى مى ماند، خوددارى كند.

پانزدهم: پوشيدن زيور است براى زن به قصد زينت، ولى آنچه را عادت به پوشيدن آن پيش از حال احرام داشته، لازم نيست بيرون بياورد، ولى نبايد براى شوهرش يا مرد ديگرى آن را نمايان سازد.

شانزدهم: ماليدن روغن به بدن است هر چند در آن بوى خوش نباشد، و نيز پيش از احرام، روغن ماليدن اگر در آن بوى خوش باشد، و اثرش تا حال احرام باقى بماند، جايز نيست.

مسأله 33. اگر درحال احرام ناچار شود از ماليدن روغن، در اين صورت ماليدن آن مانعى ندارد، لذا اگر از كرم هاى معطر استفاده كند كفاره دارد هرچند ناچار از استفاده آن باشد.

هفدهم: ازاله مو از بدن خود يا از بدن كسى ديگر اگرچه آن كس محرم نباشد - اگر چه يك مو باشد - ولى اگر ناچار باشد، مثل آن كه براى رفع درد سر، مو را برطرف كند، يا آن كه مو، چشم را اذيت كند، ازاله آن حرام نيست.

مسأله 34. كنده شدن مو در حال وضو يا غسل بدون قصد

ص:34

ضرر ندارد.

مسأله 35. كفاره تراشيدن سر و ازاله موى زير هر دو بغل، بلكه زير يك بغل اگر ناچار شود، يك گوسفند يا سه روز روزه يا صدقه دادن ده مدّ بر ده مسكين است، و بعضى دوازده مد بر شش مسكين فرموده اند، و اين مطابق با احتياط است و ترك نشود، و اگر ناچار نشود هم بنابر احتياط واجب، كفاره آن كشتن گوسفند است، و هر گاه دست به سر يا ريش خود بكشد، و يك مو يا دو مو بيفتد، احتياطاً يك مشت گندم يا جو و مانند اين ها صدقه بدهد.

هيجدهم: آن كه مرد، سر و گوش خود را بپوشاند، و احتياط واجب آن است كه گل و حنا به سر نمالد، و چيزى هم بر سر نگذارد، بلكه احتياط مستحب اين است كه با دست نيز سر را نپوشاند.

مسأله 36. پوشاندن قسمتى از سر نيز حرام است، ولى گذاردن بند مشك آب بر سر مانعى ندارد، و پوشيده شدن مقدارى از سر يا تمام آن به واسطه دستمالى كه براى درد سر به سر مى بندد، مانعى ندارد، ليكن يك گوسفند كفاره دارد چنان كه مذكور خواهد شد.

مسأله 37. در حال احرام، سر به زير آب يا مايع ديگرى بردن براى مرد جايز نيست، بلكه احتياط براى زن نيز ترك

ص:35

آن است.

مسأله 38. كفاره پوشيدن سر بنابر احتياط يك گوسفند است، و اگر از روى ناچارى باشد، نيز يك گوسفند است، و احتياط آن است كه اگر بيش از يك بار سر را بپوشاند، براى هر بار جداگانه كفاره بدهد خصوصاً اگر بدون عذر باشد، و مخصوصا اگر مجلس آن هم متعدد شود.

نوزدهم: آن كه زن تمام يا قسمتى از صورت خود را با نقاب يا چيز ديگرى بپوشاند.

مسأله 39. پوشاندن صورت براى مردها جايز است.

مسأله 40. اگر زن در موقع نماز براى آن كه يقين كند سر و گردن او پوشيده شده، مقدارى از اطراف صورت را بپوشاند اشكال ندارد، ولى بايد بعد از نماز فوراً آن مقدار را باز كند.

مسأله 41. جايز است به جهت رو گرفتن از نامحرم مقدارى از چادر يا چيز ديگرى را كه به سر انداخته، تا محاذى چانه پايين بيندازد، ليكن احتياط لازم اين است كه آن را به دست يا به چوب دور از صورت نگاه دارد كه مثل نقاب نشود، و در غير اين صورت، يك گوسفند كفاره بر او لازم است.

بيستم: آن كه مرد محرم در روز در حال راه پيمودن بالاى سر خود سايه قرار دهد؛ چه سواره باشد و چه پياده، و

ص:36

احتياط مستحب آن است كه در شب هم در حال راه پيمودن براى خود سايه قرار ندهد.

مسأله 42. براى زن و بچه، بالاى سر سايه قراردادن اشكال ندارد.

مسأله 43. احتياط مستحب آن است كه مرد محرم در حال راه پيمودن در سايه چيزى كه بالاى سر او هم نيست نباشد.

مسأله 44. در وقت ناچارى، مثل شدت سرما يا گرما يا باران، در حال راه پيمايى، زير سايه رفتن جايز است، ولى يك گوسفند كفاره آن بر او واجب مى شود، و اما اگر در احرام عمره، مكرر سوار مركب سقف دار شود و پياده شود، به تكرار آن، كفاره تكرار نمى شود.

مسأله 45. مرد محرم در وقتى كه منزل مى كند، چنانچه زيرسقف و مانند آن برود يا چتر به سر بگيرد اشكال ندارد اگرچه در حال رفت وآمد براى كارهاى منزل باشد، ولى احتياط آن است كه در وقت رفت وآمد در كارهاى منزل هم زير سايه نباشد هر چند مراعات آن لازم نيست.

مسأله 46. كسى كه از تنعيم محرم مى شود چون تنعيم جزء مكه شده و مكه منزل است، استظلال براى او مانعى ندارد.

ص:37

بيست و يكم: آن كه از بدن خودش خون بيرون بياورد هر چند به خراشاندن بدن يا مسواك كردن باشد اگر بداند اين كارها سبب بيرون آمدن خون مى شود، ولى در حال ناچارى مانعى ندارد، و كفاره آن بنابر احوط و اولى، يك گوسفند است.

مسأله 47. اگر از بدن شخص ديگرى خون بيرون آورد، مثل اين كه رگ او را بزند، اشكال ندارد.

بيست و دوم: ناخن گرفتن است اگر چه مقدار كمى از يك ناخن باشد، و اما اگر ناچار باشد، مثل آن كه مقدارى از آن افتاده باشد، و باقى مانده او را اذيت كند، گرفتن آن جايز است، و كفاره آن يك مدّ (تقريباً سه ربع كيلو 750 گرم) طعام، مثل گندم جو و مانند اين ها است كه بايد به فقير بدهد؛ و كفاره گرفتن تمام ناخن نيز يك مد است، و اگر تمام ناخن هاى دست و پا را در يك مجلس بگيرد، كفّاره آن يك گوسفند است، و اگر ناخن دست ها را در يك مجلس، و پاها را در مجلس ديگر بگيرد، دو گوسفند، و اگر شخصى اشتباهاً به محرمى بگويد كه گرفتن ناخن در حال احرام اشكال ندارد، و آن محرم باور كند و ناخن بگيرد و اتفاقاً خون بيفتد، بايد كسى كه مسأله را اشتباه گفته، يك گوسفند كفاره بدهد؛ چه محرم باشد و چه محل، و چه

ص:38

مجتهد باشد يا نباشد.

بيست و سوم: كندن دندان است، هر چند خون نيايد، و كفاره آن بنابر احتياط، يك گوسفند است.

بيست و چهارم: كندن درخت و گياهى است كه در حرم روييده باشد، ولى كندن درخت و گياهى كه در ملك خودش روييده باشد مانعى ندارد.

مسأله 48. اگر محرم درختى را كه كندن آن در حال احرام حرام است بكند، جمعى فرموده اند كه اگر بزرگ باشد، كفاره آن يك گاو، و اگر كوچك باشد، يك گوسفند است، و اين قول مشهور است؛ و بعضى فرموده اند: قيمت آن را به فقير بدهد، و ظاهر اين است كه اگر گاو يا گوسفند را به قصد ما فى الذمه از عين آن ها يا قيمت درخت بدهد، و قيمت درخت بيشتر نباشد، كافى است، و اگر مقدارى از يك درخت را بكند، بايد به مقدار قيمت آن به فقير بدهد، و اگر گياهى را بكند استغفار كند، ولى كفاره ندارد.

مسأله 49. كندن درخت يا گياه حرم به تفصيلى كه گفته شد براى كسى كه محرم هم نيست حرام است، ولى جايز است حيوان خود را رها كند تا علف را بخورد بدون آن كه خودش به جهت او، آن را قطع كند، چنان كه راه رفتن به طور متعارف اگر موجب كنده شدن گياه حرم شود، مانعى ندارد.

ص:39

بيست و پنجم: اسلحه و آلات حرب بر خود بستن است؛ و بعضى، زره و خود و هر چه از وسايل دفاع باشد را نيز جزء سلاح شمرده، و پوشيدن آن ها را حرام دانسته اند.

مسأله 50. احتياط واجب آن است كه اسلحه را اگر نمايان باشد همراه بر ندارد اگر چه بر تن او نباشد.

مستحبات وارد شدن به حرم

مسأله 51. بدان كه مقدارى از زمين هايى كه از جهات چهارگانه محيط به مكه است، حرم مى باشد، و علاماتى از طرف جدّه و عرفات و ساير اطراف كه وارد مكه مى شوند نصب شده است كه معلوم است.

مسأله 52. مستحب است چون به حرم رسد، قبل از ورود به آن پياده شود، و براى وارد شدن به حرم غسل كند، و پا را برهنه كند، و نعلين را در دست گيرد، و وارد حرم شود، و در حديث است كسى كه چنين كند براى تواضع و فروتنى نسبت به خداوند متعال خداوند عالم جلّ ذكره محو كند از او صد هزار گناه، و بنويسد از براى او صد هزار حسنه، و صد هزار حاجت او را برآورد، و مستحب است كه در وقت وارد شدن به حرم، اين دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ انَّكَ قُلْتَ فِى كِتابِكَ وَ قَولُكَ الْحَقُّ وَ اذِّنْ فِى اْلنّاسِ

ص:40

بِالْحَجِّ يأتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يأتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ اللّهُمَّ انّى ارْجُوا أنْ اكوُنَ مِمَّنْ اجابَ دَعْوَتَكَ وَ قَدْ جِئْتُ مِنْ شُقَّةٍ بَعيدةٍ وَ فَجٍّ عَميقٍ سامِعاً لِنِدَائِكَ وَ مُسْتَجيباً لَكَ مُطيعاً لِاَمْرِكَ وَ كُلُّ ذلِكَ بِفَضْلِكَ عَلى وَ احْسانِكَ الَى فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى مَا وَفَّقْتَنِى لَه ابْتَغِى بِذلِكَ الزُّلْفَةَ عِنْدَكَ وَ الْقُرْبَةَ الَيكَ وَ الْمَنْزِلَةَ لَدَيكَ وَ الْمَغْفِرَةَ لِذُنوبِى وَ التَّوْبَةَ عَلى مِنْها بِمَنِّكَ اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ حَرِّمْ بَدَنِى عَلَى النّارِ وَ آمِنِّى مِنْ عَذَابِكَ وَ عِقَابِكَ بِرَحْمَتِكَ يا ارْحَمَ الرَّاحِمينَ.

مستحبات داخل شدن به مكه معظمه

بدان كه مكه معظمه، مركز طلوع انوار وجود محمدى، و مشرق آفتاب هدايت اسلامى، و مهبط ملائكه مقربين، و محل بزرگ ترين و باشكوه ترين اجتماع مؤمنين و موحدين، و مكان نزول باران رحمت و مغفرت، و آيات بينات الهى و مقام ابراهيم خليل است؛ و از اين جهات و جهات بسيار ديگر، مخصوصاً از جهت وجود بيت الله الحرام در آن، شرافت و حرمت آن بسيار است.

كسى كه وارد آن شهر مقدس مى شود، بايد فضايل مشاهد بزرگ و شعائر اسلامى را كه خداوند متعال مقرر داشته

ص:41

متوجه باشد، تا براى ادراك بركات و فضايل آن اماكن مقدسه آماده شود، و نور حقيقت بر حال او ظاهر شده، و گناهانش آمرزيده، و عيوبش برطرف شود ان شاء الله تعالى.

«اِنَّما سُمِّيَتْ مَكَّةَ لِاَنَّها تَمُكُّ الذُّنُوبَ اى تُزيِلُها كُلَّها»

مسأله 53. مستحب است به جهت واردشدن به مكه اگر ممكن شود، غسل ديگرى كند، و با آرامش دل و بدن با فروتنى و وقار وارد مكه شود، و چون وارد مكه شود از راه بالاى مكه داخل شود، از عقبه «كداء» كه در شمال مكه است، و بعضى اين حكم را مختص به كسانى دانسته اند كه از راه مدينه مى روند، و در موقع خروج، از عقبه «ذى طوى» كه در جنوب مكه واقع است خارج شود.

مستحبات تشرف به مسجد الحرام

مسأله 54. بنا به فرموده بعضى از علما، مستحب است غسل به جهت وارد شدن به مسجد الحرام، و مستحب است از در بنى شيبه - كه مقابل باب السلام است، و به واسطه توسعه مسجد در خود مسجد واقع شده است - وارد شود، و در كمال خضوع و خشوع و آرامش دل و بدن در نزد آن بايستد و بگويد چنان كه در خبر صحيح است -:

السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِى وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ بِسْمِ اللهِ وَ

ص:42

بِاللهِ وَ مِنَ اللهِ وَ مَا شَاءَ اللهُ وَ السَّلَامُ عَلَى أَنْبِيَاءِ اللهِ وَ رُسُلِهِ وَ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ. السَّلَامُ عَلَى إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللهِ وَ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمِينَ.

و در روايت ديگر وارد است كه مى گويند:

بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ مِنَ اللهِ وَ إِلَى اللهِ وَ مَا شَاءَ اللهُ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ خَيْرُ الْأَسْمَاءِ لِلّهِ وَ الْحَمْدُ للهِ وَ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللهِ السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِى وَ رَحْمَةُ الله وَ بَرَكَاتُهُ السَّلَامُ عَلَى أَنْبِيَاءِ اللهِ وَ رُسُلِهِ السَّلَامُ عَلَى إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ الرَّحْمنِ السَّلَامُ عَلَى الْمُرْسَلِينَ وَ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمِينَ السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِينَ

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ وَ بَارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيْدٌ مَجِيدٌ

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِكَ وَ عَلَى أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ سَلِّمْ عَلَيْهِمْ وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ وَ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمِينَ

اللَّهُمَّ افْتَحْ لِى أَبْوَابَ رَحْمَتِكَ وَ اسْتَعْمِلْنِى فِى طَاعَتِكَ وَ مَرْضَاتِكَ وَ احْفَظْنِى بِحِفْظِ الْإِيمَانِ أَبَداً مَا أَبْقَيْتَنِى جَلَّ ثَنَاءُ وَجْهِكَ الْحَمْدُ للهِ الَّذِى جَعَلَنِى مِنْ وَفْدِهِ وَ زُوَّارِهِ وَ جَعَلَنِى

ص:43

مِمَّنْ يَعْمُرُ مَسَاجِدَهُ وَ جَعَلَنِى مِمَّنْ يُنَاجِيهِ

اللَّهُمَّ إِنِّى عَبْدُكَ وَ زَائِرُكَ فِى بَيْتِكَ وَ عَلَى كُلِّ مَأْتِى حَقٌّ لِمَنْ أَتَاهُ وَ زَارَهُ وَ أَنْتَ خَيْرُ مَأْتِى وَ أَكْرَمُ مَزُورٍ فَأَسْأَلُكَ يَا اللهُ يَا رَحْمنُ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ بِأَنَّكَ وَاحِدٌ أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ تَلِدْ وَ لَمْ تُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ (لَكَ خ ل) كُفُواً أَحَدٌ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ يَا جَوَادُ يَا كَريمُ يا مَاجِدُ يَا جَبَّارُ يَا كَرِيمُ أَسْأَلُكَ أَنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَكَ إِيَّاى مِنْ زِيَارَتِى إِيَّاكَ أوَّلَ شَئٍ تُعْطِيَنِى فَكَاكَ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ

پس سه مرتبه مى گويى:

اللَّهُمَّ فُكَّ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ.

پس مى گويى:

وَ أَوْسِعْ عَلَى مِنْ رِزْقِكَ الْحَلَالِ الطَّيِّبِ وَ ادْرَأْ عَنِّى شَرَّ شَيَاطِينِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ شَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ.

پس داخل مسجد مى شوى و مى گويى:

بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ، وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ.

پس دست ها را بالا بردار، و روى به كعبه معظمه بكن و بگو:

اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ فِى مَقَامِى هَذَا فِى أَوَّلِ مَنَاسِكِى أَنْ تَقْبَلَ تَوْبَتِى وَ أَنْ تَتَجَاوَزَ عَنْ خَطِيئَتِى وَ أنْ تَضَعَ عَنِّى وِزْرِى

ص:44

الْحَمْدُللهِ الَّذِى بَلَّغَنِى بَيْتَهُ الْحَرَامَ اللَّهُمَّ إِنِّى أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا بَيْتُكَ الْحَرَامُ الَّذِى جَعَلْتَهُ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ اللَّهُمَّ الْعَبْدُ عَبْدُكَ وَ الْبَلَدُ بَلَدُكَ وَ الْبَيْتُ بَيْتُكَ جِئْتُ أَطْلُبُ رَحْمَتَكَ وَ أَؤُمُّ طَاعَتَكَ مُطِيعاً لِأَمْرِكَ رَاضِياً بِقَدَرِكَ أَسْأَلُكَ مَسْأَلَةَ الْفَقِيرِ إِلَيْكَ الْخَائِفِ مِنْ عُقُوبَتِكَ اللَّهُمَّ افْتَحْ لِى أَبْوَابَ رَحْمَتِكَ وَ اسْتَعْمِلْنِى بِطَاعَتِكَ وَ مَرْضَاتِكَ.

پس خطاب به كعبه كن و بگو:

الْحَمدُللهِ الَّذى عَظَّمَكِ وَ شَرَّفَكِ و كَرَّمَكِ وَ جَعَلَكِ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَ امْناً مُبَارَكاً وَ هُدى لِلْعَالمَينَ.

و چون نظر بر حجر الاسود افتد رو به سوى او كند و بگويد:

الْحَمْدُللهِ الَّذِى هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِى لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللهُ سُبْحَانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ للهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ اللهُ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِهِ وَ اللهُ أَكْبَرُ مِمَّا أَخْشَى وَ أَحْذَرُ لا إِلهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِى وَ يُمِيتُ وَ يُمِيتُ وَ يُحْيِى وَ هُوَ حَى لَا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىءٍ قَدِيرٍاللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ وَ بَارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ وَ سَلَامٌ عَلَى جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ

ص:45

الْمُرْسَلِينَ وَ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمِينَ اللَّهُمَّ إِنِّى أُومِنُ بِوَعْدِكَ وَ أُصَدِّقُ رُسُلَكَ وَ أَتَّبِعُ كِتَابَكَ.

پس به تأنى روانه شو، و گام ها را كوتاه بگذار از ترس عذاب خدا. پس چون به نزديك حجرالاسود رسيدى، دست ها را بردار، و حمد و ثناى الهى را به جا آور، و صلوات بر محمد و آل محمد بفرست و بگو:

اللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّى

پس دست و رو و بدن را به حجر الاسود مى مالى و مى بوسى آن را، و اگر نتوانى ببوسى دست بمال، و اگر نتوانى دست بمالى، اشاره كن و بگو:

اللَّهُمَّ أَمَانَتِى أَدَّيْتُهَا وَ مِيثَاقِى تَعَاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِى بِالْمُوَافَاةِ اللَّهُمَّ تَصْدِيقاً بِكِتَابِكَ وَ عَلَى سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وَ آلِهِ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ آمَنْتُ بِالله وَ كَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ اللَّاتِ وَ الْعُزَّى وَ عِبَادَةِ الشَّيْطَانِ وَ عِبَادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدْعَى مِنْ دُونِ الله.

و اگر نتوانى همه را بخوانى، بعضى را بخوان و بگو:

اللَّهُمَّ إِلَيْكَ بَسَطْتُ يَدِى وَ فِيمَا عِنْدَكَ عَظُمَتْ رَغْبَتِى فَاقْبَلْ سَيْحَتِى وَ اغْفِرْ لِى وَ ارْحَمْنِى اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الْفَقْرِ وَ مَوَاقِفِ الْخِزْى فِى الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.

ص:46

و بعد از آن، شروع به طواف كند.

احكام طواف عمره

مسأله 55. كسى كه محرم به احرام عمره مفرده شده است، بعد از ورود به مكه معظمه بايد هفت شوط طواف كند، يعنى هفت مرتبه دور كعبه معظمه بگردد كه اين كار را طواف عمره مفرده مى گويند.

مسأله 56. طواف، ركن عمره است، و بدون آن عمره برگزار نمى شود، و با ترك آن عمداً؛ چه عالم به حكم باشد و چه جاهل، شخص از احرام بيرون نمى آيد، و اگر آن را فراموش كرد، بايد هر وقت يادش آمد به جا آورد، و اگر به وطن خود رفته باشد و برگشتن به مكه مكرمه براى او امكان نداشته يا حرج داشته باشد، بايد نايب بگيرد، و نماز طواف را نيز به نيابت او به جا آورد، و بنابر احتياط واجب علاوه بر طواف و نماز طواف، سعى را نيز خودش يا نايبش به جا آورد.

شرايط طواف

در طواف، پنج چيز شرط است:

شرط اول: آن كه با طهارت باشد. پس محدث به حدث

ص:47

اكبر يا اصغر، طواف واجب او(1) باطل است؛ خواه طواف عمره باشد و خواه طواف حج يا طواف نساء.

مسأله 57. اگر در وقتى كه مشغول طواف است وضو يا غسل او بى اختيار باطل شود، يا عذر ديگرى برايش پيدا شود كه نتواند طواف را تمام كند، پس اگر شوط چهارم را تمام كرده است، از همان جا طواف را رها كند، و بعد از وضو يا غسل يا بعد از رفع عذر، طواف را از همان جا كه رها كرده تمام نمايد، و اگر قبل از تمام كردن شوط چهارم بوده، اگر به سه شوط و نيم نرسيده، طواف او باطل است، و بايد بعد از وضو يا غسل يا بعد از رفع عذر، طواف را از سر بگيرد، و اگر به سه شوط و نيم رسيده، و شوط چهارم را تمام نكرده، احتياط آن است كه بعد از وضو يا غسل يا بعد از برطرف شدن عذر، باقى مانده را از همان جا كه رها كرده تمام كند، و دو ركعت نماز طواف بخواند، و دوباره هفت دور طواف كند، و دو ركعت نماز طواف را نيز به جا آورد.

مسأله 58. كسى كه قبل از طواف يا در بين طواف، قبل از تمام شدن هفت شوط شك كند كه غسل كرده يا وضو

ص:48


1- (1) توضيح اين كه بعد از محرم شدن براى عمره؛ چه تمتع باشد و چه مفرده، با محرم شدن براى حج هر چند مستحبى باشد انجام طواف واجب مى شود.

گرفته يا نه، يا بداند كه حدثى از او صادر شده و غسل يا وضو هم گرفته، ولى نداند كدام جلوتر بوده، بايد غسل كند يا وضو بگيرد، و بعد، طواف را از سر بگيرد، و اگر بعد از طواف شك نمايد، اعتنا به آن شك نكند، و كسى كه شك كند كه وضو يا غسلش باطل شده يا نه، به آن شك اعتنا نكند، و طواف را به جا آورد؛ چه قبل از طواف باشد، چه در بين، و چه بعد از طواف.

مسأله 59. اگر كسى به واسطه عذرى نتواند وضو بگيرد يا غسل كند، احتياط واجب آن است كه صبر كند تا عذرش برطرف شود، و اگر عذرش تا تنگى وقت برطرف نشود، بايد براى طواف، بدل از غسل يا وضو تيمم كند، به طورى كه در تيمم نماز عمل مى كند، و كسى كه تيمم بدل از غسل جنابت كرده، بعد از آن كه خودش طواف را به جا آورد احتياطاً نايب هم بگيرد.

مسأله 60. زن حائض بعد از پاك شدن و قبل از غسل، حكم او حكم جنب است در وجوب غسل با امكان، و تيمم با عدم امكان غسل، و اگر در تمام مدتى كه در مكه است پاك نشود، بايد براى هر طواف و نماز آن نايب بگيرد، و خودش طواف نكند، ولى ساير اعمال را خودش به جا آورد.

شرط دوم: پاك بودن بدن و لباس است، به طورى كه در

ص:49

نماز شرط شده است، بلكه احتياط واجب آن است كه در صورت امكان با خون كمتر از درهم، و خون زخم و جراحت كه در نماز عفو شده نيز طواف نكند، و براى طواف آن را برطرف نمايد، و تطهير كند، و اگر برطرف كردن و تطهير آن ممكن نيست، احتياط آن است كه هم خودش با آن حال طواف كند و هم نايب بگيرد تا براى او طواف نمايد، ولى در وسعت وقت به احتياط واجب تأخير طواف تا امكان تطهير لازم است.

مسأله 61. اگر بعد از طواف بفهمد كه لباس يا بدنش نجس بوده، طوافش صحيح است، و اگر فراموش كرد و با بدن يا لباس نجس طواف كرد، احتياط لازم آن است طواف را دوباره به جا آورد.

مسأله 62. اگر در بين طواف، لباس يا بدنش نجس شود يا بفهمد از قبل نجس بوده، و بدون رها كردن طواف، شستن آن ممكن نباشد، طواف را رها نمايد، و اگر چهار دور يا بيشتر طواف كرده، بعد از تطهير بدن يا لباس، بقيه طواف را تمام كند، و اگر به سه دور و نيم نرسيده، طواف او باطل است، و بايد بعد از تطهير از سر بگيرد، و اگر از سه دور و نيم گذشته و چهار دور را تمام نكرده، احتياط آن است كه بعد از تطهير از همان جا كه رها كرده، طواف را تمام كند، و

ص:50

نماز طواف را بخواند، و دوباره طواف و نماز آن را به جا آورد.

شرط سوم: آن است كه مرد طواف كننده ختنه شده باشد. پس اگر ختنه نشده باشد، طواف او باطل است، و بنابر اين نساء از مرد غير مختون باطل است، و بنابر احتياط لازم پسر بچه اى كه ختنه نشده اگر طواف نساء كند يا او را طواف دهند، طوافش باطل خواهد بود، و بعد از ختنه تا خودش يا نايبش از طرف او طواف هايى را كه بر ذمّه دارد به جا نياورد، زن بر او حلال نخواهد شد.

شرط چهارم: پوشانيدن عورت است با چيزى كه مباح باشد، و غصبى نباشد، بلكه احتياط آن است كه در آن تمام شرايط لباس نمازگزار رعايت شود.

شرط پنجم: بايد نيت كند كه براى اطاعت فرمان خداوند متعال در عمره مفرده هفت دور طواف خانه كعبه معظمه انجام مى دهم.

واجبات طواف

واجبات طواف، هفت چيز است:

اول و دوم: آن است كه طواف را در هر دور از حجر الاسود شروع كند، و به حجر الاسود تمام كند، و براى اين كه يقين نمايد در هر دور، ابتدا به جزء اول حجر نموده،

ص:51

و به جزء اول تمام كرده، در ابتداى طواف بايد كمى پيش از رسيدن به حجر الاسود نيت كند، و قصد نمايد كه ابتدا در هر دور از محاذى اولين جزء حجر باشد، و انتهاى آن همان موضعى كه واقعاً انتهاى دور است باشد، و با همين نيت هفت دور طواف كند.

سوم: آن كه طورى طواف كند كه در تمام مدتى كه به طواف مشغول است خانه كعبه طرف دست چپ او باشد. پس اگر در بين طواف، رو به خانه كعبه كند، براى بوسيدن اركان يا جهت ديگر يا آن كه به واسطه زيادى جمعيت پشت به خانه يا رو به خانه كند، و مقدارى از طوافش اگر چه كم باشد در اين حال واقع شود آن مقدار جزء طواف محسوب نمى شود، و بايد برگردد، و آن مقدار را به طورى كه خانه كعبه به طرف دست چپش باشد به جا آورد، و اگر نمى تواند برگردد آن موضع را نشان كند، و بدون نيت دور بزند تا به آن موضع كه رسيد از آنجا قصد طواف كند، و بقيه طواف را تمام نمايد.

مسأله 63. براى اين كه در تمام احوال طواف شانه چپ مقابل خانه كعبه باشد، دستور داده اند بهتر اين است كه وقتى از «حجر الاسود» گذشت، پيش از رسيدن به در «حجر اسماعيل» كمى بدن را به طرف چپ خود كج كند،

ص:52

و پيش از رسيدن به در ديگر حجر اسماعيل نيز قدرى بدن را به طرف راست كج كند تا شانه چپ از خانه رد نشود، و مقابل هر ركنى كه مى رسد به همين دستور عمل كند، ولى رعايت اين دقت ها لازم نيست، و همين كه به طور متعارف هفت شوط را انجام دهد، كافى است.

چهارم: آن است كه حجر حضرت اسماعيل عليه السلام را كه مدفن مادر آن حضرت، بلكه مدفن عده اى از انبياء على نبينا و آله و عليهم السلام است در طواف خود داخل كند، يعنى در خارج حجر طواف كند و داخل آن نشود، و چنانچه عمداً هر چند جاهل به مسأله باشد و يا سهواً از داخل حجر طواف نمايد، آن دور از طواف او باطل مى شود، و اعاده آن از موضعى كه داخل حجر شده كافى نيست، بلكه بايد آن دور را از سر بگيرد، و اگر اعاده نكند، طواف او باطل است.

و با اعاده چون احتمال باطل شدن اصل طواف نيز مى رود، احتياط لازم آن است كه پس از تمام كردن طواف و خواندن نماز، دوباره طواف كند، و نماز آن را بخواند.

پنجم: آن كه در حال طواف بيشتر از بيست و شش ذراع و نيم از كعبه دور نشود (ذراع از آرنج است تا سر انگشتان). پس اگر در بين طواف بيشتر از اين مقدار از خانه دور شود، بايد آن مقدار را كه دور بوده است از طواف حساب نكند، و

ص:53

دوباره به طور صحيح به جا آورد، ولى اگر چاره اى از طواف در خارج از اين فاصله نباشد، طواف در دورتر از اين فاصله به شرط صدق طواف، و رعايت نزديكى ممكن اشكال ندارد.

مسأله 64. در طرف حجر اسماعيل عليه السلام فاصله از ديوار حجر محاسبه مى شود.

ششم: آن كه در حال طواف از خانه و آنچه از خانه حساب مى شود خارج باشد. پس اگر روى سكوى اطراف خانه كه آن را «شاذروان» گويند راه برود، آن مقدار از طواف كه بر روى آن سكو راه رفته باطل است، و بايد آن مقدار را به طور صحيح دوباره به جا آورد، و طواف را تمام و بعد از خواندن نماز طواف دوباره آن را با نمازش احتياطاً اعاده نمايد، و اگر در اثناى طواف روى حجر اسماعيل برود بلكه احتياط آن است كه در بين طواف روى شاذروان براى دست ماليدن به ركن ها يا غير آن دست دراز نكند، و نيز دست را روى ديوار حجر نگذارد تا اين كه در تمام طواف، تمام بدن او از خانه و حجر خارج باشد.

هفتم: آن كه هفت شوط، يعنى هفت دور طواف كند، و آن را كم و زياد نكند.

مسأله 65. اگر عمداً يك شوط يا بيشتر كم كند، واجب است آن را تمام كند در صورتى كه كارى كه موالات و

ص:54

پى درپى بودن طواف را به هم مى زند انجام نداده باشد، و اگر تمام نكند تا موالات به هم بخورد، حكم قطع عمدى را دارد كه در مسأله 56 گفته شد.

مسأله 66. اگر سهواً كمتر از هفت دور طواف كند، پس اگر از سه دور و نيم نگذشته، بايد طواف را از سر بگيرد، و اگر از سه دور و نيم گذشته و فقط يك دور كم كرده، آن را تمام كند، و اگر بيشتر از يك دور كم كرده، بنابر احتياط لازم آن را تمام كند و نماز طواف بخواند، و دوباره هفت دور طواف و نماز آن را به جا آورد، ولى در طواف مستحب، تمام كردن كافى است.

مسأله 67. اگر عمداً يك دور يا بيشتر از يك دور زياد كند به قصد آن كه جزء طواف ديگر باشد، قِران (جمع) بين طوافين است كه در طواف مستحب، مكروه، و در طواف واجب، حرام است، بلكه بنابر احتياط لازم سبب باطل شدن طواف مى شود؛ چه آن كه از اول طواف اين قصد را كرده باشد يا در بين يا در آخر، و اگر به قصد لغويت آن را به جا آورده باشد، ضررى به طواف نمى زند، و اگر به قصد آن كه جزء طواف اول باشد به جا آورد. پس اگر از ابتداى طواف قصد داشته، بى اشكال طوافش باطل است، و اگر در بين طواف قصد كند از همان وقت باطل مى شود، و اگر در آخر

ص:55

طواف قصد كند، مشهور فرموده اند: طوافش باطل است، ولى احتياط اين است كه نماز را بخواند و بعد، طواف را با نماز آن اعاده نمايد.

مسأله 68. اگر روى فراموشى بر هفت شوط زياد كند، پس اگر كمتر از يك دور است آن را رها كند، و طواف او صحيح است، و اگر يك شوط يا بيشتر زياد كند، احتياط آن است كه آن را به قصد قربت مطلقه (بدون قصد وجوب يا استحباب) به چهارده دور برساند، و بعد دو ركعت نماز طواف واجب بدون تعيين اين كه طواف واجب اولى است يا دومى پيش از سعى به جا آورد، و دو ركعت نماز طواف بعد از سعى به جا آورد، و بهتر آن است كه بعد از عمل به اين احتياط، اصل طواف و نماز آن را دوباره قبل از سعى به جا آورد.

مسأله 69. اگر بعد از طواف، در عدد دورهاى آن شك كند به آن شك اعتنا نكند، و اگر در آخر يكى از دورها شك كند كه آن شوط هفتم بوده يا هشتم، بنا بگذارد كه دور هفتم بوده است يا هشتم، احوط به جاآوردن نماز طواف و اعاده طواف با نماز آن است.

مسأله 70. اگر يقين داشته باشد كه بيشتر از هفت شوط طواف نكرده، و شك در عدد آن كند، وجوب از سر گرفتن

ص:56

طواف، خالى از قوت نيست، و احتياط آن است كه بنا را بر اقل بگذارد و تمام كند، و نماز طواف بخواند، و بعد طواف را از سر بگيرد.

مسأله 71. اگر ازدحام جمعيت، انسان را مقدارى در طواف جلو ببرد، در صورتى كه به كلى از اختيار او خارج نشود، و قصد طواف داشته باشد، اشكال ندارد.

مسأله 72. طواف و سعى به وسيله چرخ هايى كه اخيراً معمول شده يا نشستن در طبقه ها يا سوار شدن بر دوش ديگران براى معذور اشكال ندارد، و اگر با پاى خود برود، ثواب آن زيادتر است.

مستحبات و مكروهات طواف

مسأله 73. مستحب است كه در حال طواف سربرهنه و پابرهنه، و مشغول دعا و ذكر خدا باشد، و حرف بيهوده نزند، و كارهايى كه در نماز مكروه است انجام ندهد، و گام ها را كوچك بردارد، و مستحب است كه در حال طواف اين دعا را بخواند:

اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِى يُمْشَى بِهِ عَلَى طَلَلِ الْمَاءِ كَمَا يُمْشَى بِهِ عَلَى جَدَدِ الْأَرْضِ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِى يَهْتَزُّ لَهُ عَرْشُكَ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِى تَهْتَزُّ لَهُ أَقْدَامُ مَلَائِكَتِكَ وَ

ص:57

أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِى دَعَاكَ بِهِ مُوسَى مِنْ جَانِبِ الطُّورِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ أَلْقَيْتَ عَلَيْهِ مَحَبَّةً مِنْكَ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِى غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ أَتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ أَنْ تَفْعَلَ بِى (كَذَا و كَذَا).

و حاجت خود را بطلبد، و سنت است كه در حال طواف نيز بگويد:

اللَّهُمَّ إِنِّى إِلَيْكَ فَقِيرٌ وَ إِنِّى خَائِفٌ مُسْتَجِيرٌ فَلَا تُبَدِّلْ إسْمِى وَ لَا تُغَيِّرْ جِسْمِى.

و در هر شوط كه به در خانه كعبه رسد، صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، و اين دعا را بخواند:

سَائِلُكَ فَقِيرُكَ مِسْكِينُكَ بِبَابِكَ فَتَصَدَّقْ عَلَيْهِ بِالْجَنَّةِ اللَّهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَ الْحَرَمُ حَرَمُكَ وَ الْعَبْدُ عَبْدُكَ وَ هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ الْمُسْتَجِيرِ بِكَ مِنَ النَّارِ فَأَعْتِقْنِى وَ وَالِدَى وَ أَهْلِى وَ وُلْدِى وَ إِخْوَانِى الْمُؤْمِنِينَ مِنَ النَّارِ يَا جَوَادُ يَا كَرِيمُ.

و چون به حجر حضرت اسماعيل على نبينا و آله و عليه السلام برسد نگاه به ناودان طلا كند و بگويد:

يَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ يا ذَا الْجُودِ وَ الْكَرَمِ إِنَّ عَمَلِى ضَعِيفٌ فَضَاعِفْهُ وَ تَقَبَّلْهُ مِنِّى إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

و چون به ركن يمانى برسد دست بردارد و بگويد:

يا ذَالْمَنِّ وَ الطَّوْلِ يا ذَا الْجُودِ وَ الْكَرَمِ انَّ عَمَلى ضَعيفٌ

ص:58

فَضاعِفْهُ وَ تَقَبَّلْهُ مِنِّى انَّكَ انتَ السَّميعُ العَليم.

و چون به ركن يمانى برسد دست بردارد و بگويد:

يَا اللهُ يَا وَلِى الْعَافِيَةِ وَ خَالِقَ الْعافِيةِ وَ رَازِقَ الْعَافِيَةِ وَ الْمُنْعِمَ بِالْعَافِيَةِ وَ المَنَّانَ بالعَافِيةِ و الْمُتَفَضِّلَ بِالْعَافِيَةِ عَلَى وَ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِكَ يا رَحْمَانَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِيمَهُمَا صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنَا الْعَافِيَةَ وَ دَوَامَ الْعَافِيَةِ وَ تَمَامَ العافِيةِ وَ شُكْرَ الْعَافِيةِ فِى الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين

پس سر به جانب كعبه بالا كند و بگويد:

اَلْحَمْدُ للهِ الَّذِى شَرَّفَكِ وَ عَظَّمَكِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى بَعَثَ مُحَمَّداً نَبِيّاً وَ جَعَلَ عَلِيّاً إِمَاماً، اللَّهُمَّ أهْدِ لَهُ خِيَارَ خَلْقِكَ وَ جَنِّبْهُ شِرَارَ خَلْقِكَ.

و چون ميان ركن يمانى و حجر الاسود برسد بگويد:

رَبَّنا آتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِى الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار

و چون در شوط هفتم به مستجار رسد - و آن پشت كعبه و نزديك به ركن يمانى است - برابر در خانه بايستد، و دست ها را رو به خانه بگشايد، و اگر مى تواند روى خود و شكم خود را به كعبه برساند و بگويد:

اللَّهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَ الْعَبْدُ عَبْدُكَ وَ هَذَا مَكَانُ الْعَائِذِ بِكَ مِنَ

ص:59

النَّارِ اللَّهُمَّ مِنْ قِبَلِكَ الرَّوْحُ وَ الْفَرَجُ وَ الْعَافِيَةُ اللَّهُمَّ إِنَّ عَمَلِى ضَعِيفٌ فَضَاعِفْهُ لِى وَ اغْفِرْ لِى مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنِّى وَ خَفِى عَلَى خَلْقِكَ اسْتَجِيرُ بِاللهِ مِنَ النَّار.

و بگويد:

اللَّهُمَّ إِنَّ عِنْدِى أَفْوَاجاً مِنْ ذُنُوبٍ وَ أَفْوَاجاً مِنْ خَطَايَا وَ عِنْدَكَ أَفْوَاجٌ مِنْ رَحْمَةٍ وَ أَفْوَاجٌ مِنْ مَغْفِرَةٍ يَا مَنِ اسْتَجَابَ لِأَبْغَضِ خَلْقِهِ إِذْ قَالَ أَنْظِرْنِى إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ إسْتَجِبْ لِى.

پس حاجت خود را بطلبد، و بسيار دعا بخواند و اقرار به گناهان خود كند، و هرچه را به خاطر نداشته باشد، مجملاً اقرار كند، و طلب آمرزش نمايد كه البته آمرزيده مى شود ان شاءالله تعالى.

پس چون به حجر الاسود رسيد بگويد:

اَللّهُمَّ قَنِّعْنِى ِبما رَزَقتَنِى وَ بارِكْ لِى فيما آتَيتَنِى.

و مى بايد كمال ملاحظه را بكند در هر مرتبه كه مى رود اگر مى تواند حجر را ببوسد، و اگر نتواند استلام كند، و اگر استلام، باعث زحمت باشد از دور اشاره كند، و هم چنين مستحب است استلام ساير اركان، و نيز مستحب است كه خود را به مستجار بمالد، و آنجا را نشان كند، و چون اين اعمال را به جا آورد، باز به جاى خود رود، و از آنجا به طواف ادامه دهد تا زياده و كم در طواف حاصل نشود.

ص:60

نماز طواف

مسأله 74. واجب است بعد از هر طواف واجب، دو ركعت نماز مثل نماز صبح به نيت نماز طواف نزد مقام حضرت ابراهيم عليه السلام به جا آورد؛ جهراً يا اخفاتاً، و احتياط آن است كه نماز را بعد از طواف فوراً بخواند، و نيز احتياط آن است كه نماز را در پشت مقام بخواند، يعنى طورى بايستد كه سنگى كه نشانه پاى حضرت ابراهيم عليه السلام بر آن است روبروى او باشد، و اما اگر به علت زيادى جمعيت نتواند در جايى بايستد كه عرفاً بگويند پشت مقام ايستاده است، بايد در يكى از دو طرف مقام بايستد، و نماز بخواند، و اگر آن هم ممكن نباشد، در هر جايى از مسجد كه به پشت مقام و دو طرف آن نزديك تر است نماز را بخواند، و بهتر آن است كه هر وقت توانست نماز را دوباره پشت مقام بخواند رجاءاً.

مسأله 75. نماز طواف مستحب را مى توان در هر جايى از مسجد به جا آورد، بلكه بعضى فرموده اند كه ترك آن عمداً جايز است ليكن سزاوار نيست آن را ترك نمايد.

مسأله 76. اگر كسى نماز طواف واجب را فراموش كرد، هر وقت يادش آمد بايد در پشت مقام به تفصيلى كه در مسأله قبل ذكر شد به جا آورد، و اگر سعى و كارهاى ديگر را به جا

ص:61

آورده، لازم نيست دوباره سعى را به جا آورد، اگر چه احوط است.

مسأله 77. كسى كه واجبات نماز، مثل قرائت و غير آن را نداند علاوه بر آن كه نمازهاى واجب ديگر يادگرفتن آن بر او واجب است؛ براى نماز طواف نيز بايد اين احكام را ياد بگيرد، و قرائتش را صحيح نمايد، و اگر اصلاً قادر بر تلفظ صحيح بعض كلمات نيست به همان صورتى كه مى تواند بخواند، و اگر نايب هم بگيرد، مطابق احتياط است.

مسأله 78. كسى كه نماز طواف را فراموش كرده است، بايد برگردد و پشت مقام به جا آورد، و اگر برگشتن به مسجد برايش دشوار باشد، مى تواند آن را در هر محلى كه يادش آمد بخواند، هر چند در شهر ديگرى باشد، و بهتر آن است كه نايب هم بگيرد تا پشت مقام براى او به جا آورد.

مسأله 79. اگر كسى نماز طواف واجب را فراموش كند، و پيش از به جا آوردن آن بميرد، بايد پسر بزرگتر، قضاى آن را به جا آورد، مثل ساير نمازهايى كه از ميت فوت شده است.

ص:62

مستحبات نماز طواف

مستحب است كه در ركعت اول نماز طواف، بعد از حمد، سوره (قُلْ هُوَ اللّهُ احَد) و در ركعت دوم بعد از حمد سوره (قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ) بخواند، و چون از نماز فارغ شود، حمد و ثناى الهى را به جا آورد، و صلوات بفرستد و بگويد:

اللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّى وَ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّى ألْحَمْدُللهِ بِمَحَامِدِهِ كُلِّهَا عَلَى نَعْمَائِهِ كُلِّهَا حَتَّى يَنْتَهِى الْحَمْدُ إِلَى مَا يُحِبُّ وَ يَرْضَى اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَقَبَّلْ مِنِّى وَ طَهِّرْ قَلْبِى وَ زَكِّ عَمَلِى.

و در بعضى از روايات وارد است كه بگويد:

اللَّهُمَّ ارْحَمْنِى بِطاعَتِى إِيَّاكَ وَ طاعَةِ رَسُولِكَ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ وَ سَلَّمَ اللَّهُمَّ جَنِّبْنِى أَنْ أَتَعَدَّى حُدُودَكَ وَ اجْعَلْنِى مِمَّنْ يُحِبُّكَ وَ يُحِبُّ رَسُولَكَ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ وَ مَلَائِكَتَكَ وَ عِبَادَكَ الصَّالِحِينَ

پس به سجده رود و بگويد:

سَجَدَ لَكَ وَجْهِى تَعَبُّداً وَ رِقّاً لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ حَقّاً حَقّاً الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ شَىءٍ وَ الْآخِرُ بَعْدَ كُلِّ شَىءٍ وَ هَا أَنَا ذَا بَيْنَ يَدَيْكَ نَاصِيَتِى بِيَدِكَ فَاغْفِرْ لِى إِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذَّنْبَ الْعَظِيمَ غَيْرُكَ فَاغْفِرْ لِى فَإِنِّى مُقِرٌّ بِذُنُوبِى عَلَى نَفْسِى وَ لَا يَدْفَعُ الذَّنْبَ الْعَظِيمَ غَيْرُكَ.

ص:63

سعى بين صفا و مروه

مسأله 80. بعد از نماز طواف، واجب است هفت مرتبه بين صفا و مروه سعى نمايد، يعنى از ابتداء صفا پياده يا سواره يا بر دوش كسى به مروه برود، و اين يك مرتبه حساب مى شود، و از مروه به صفا برگردد، كه با رسيدن به صفا، دو مرتبه سعى كرده است. پس به واسطه هر رفتن از صفا به مروه و برگشتن، دو سعى حاصل مى شود و به اين ترتيب سعى را به جا آورد، و سعى هفتم در مروه تمام مى شود.

مسأله 81. در سعى، وضو و غسل و پاك بودن بدن و لباس شرط نيست، ولى احتياط مستحب آن است كه با غسل يا وضو باشد.

واجبات سعى

مسأله 82. هشت چيز در سعى واجب است:

اول: نيت است. پس در سعى براى عمره مفرده چنين نيت كند: «براى انجام فرمان خداوند متعال هفت مرتبه سعى عمره مفرده بين صفا و مروه به جا مى آورم.»

و مستحب است نيت را به زبان بياورد، و بايد پيش از شروع به سعى نيت كند كه اولين جزء سعى با نيت باشد.

ص:64

دوم و سوم: آن است كه سعى را از صفا شروع و به مروه تمام كند، و احتياط آن است كه براى تحصيل اطمينان قدرى از تلى كه در جانب صفا و مروه است بالا رود، و از آنجا شروع و به آنجا ختم كند.

چهارم: آن است كه هفت مرتبه سعى كند؛ نه كمتر و نه بيشتر.

مسأله 83. اگر عمداً بيشتر از هفت بار سعى كند، سعى او باطل مى شود، و اگر از جهت ندانستن مسأله يا فراموشى، زياد كند، سعى او صحيح است.

مسأله 84. اگر سعى را فراموش كرده و يا سهواً از هفت مرتبه كمتر به جا آورد، بايد هر وقت يادش آمد، تمام يا بقيه آن را انجام دهد، و اگر از مكه بيرون رفته، اگر چه به وطنش رسيده باشد، بايد برگردد و آن را به جا آورد، و اگر نتواند برگردد، بايد نايب بگيرد، و احتياط مستحب آن است كه اگر چهار مرتبه سعى نكرده، بعد از اتمام اول، آن را از سر بگيرد.

مسأله 85. كسى كه سهواً از هفت مرتبه كمتر سعى كند، آنچه بر او به سبب احرام حرام شده، تا بقيه سعى خود را انجام ندهد حلال نمى شود، و اگر به خيال آن كه مُحل شده با زن نزديكى كند، يك گاو كفاره دارد بنابر احوط، و

ص:65

هم چنين است اگر ناخن بگيرد.

مسأله 86. اگر در عمره مفرده با اطمينان اين كه سعى را انجام داده حلق يا تقصير نمايد، و بعد از آن معلوم شود كه انجام نداده، بنابر احتياط در هر دو صورت مذكور در مسأله قبل كفاره بدهد، و بايد سعى و حلق يا تقصير را به همان تفصيل، خود يا نايبش انجام دهد.

مسأله 87. اگر در عمره مفرده يا عمره تمتع سعى را فراموش كند، و حلق يا تقصير نمايد، غير از اين كه خودش يا نايبش به تفصيلى كه گذشت سعى و حلق يا تقصير را انجام دهد، از بابت كفاره چيزى بر او نيست؛ چه از روى فراموشى با زن نزديكى كرده باشد، يا نكرده باشد.

مسأله 88. اگر بعد از تمام شدن سعى، شك در عدد كند، به آن شك اعتنا نكند، و سعى او صحيح است، ليكن اگر احتمال مى دهد كه كمتر از هفت مرتبه سعى كرده است، احتياط آن است كه دوباره سعى كند.

مسأله 89. اگر در بين آن كه مشغول سعى است و در مروه مى باشد شك كند كه هفت بار سعى كرده يا بيشتر، به شك خود اعتنا نكند، و بنا را بر تمام بگذارد.

مسأله 90. اگر در بين صفا و مروه شك كند كه اين مرتبه هفتم است يا هشتم، سعى او باطل است، و بايد از سر

ص:66

بگيرد.

پنجم: آن است كه سعى بين صفا و مروه از طريق معمول و متعارف باشد، و از غير آن صحيح نيست.

ششم: آن است كه در وقت رفتن به مروه رو به مروه باشد، و در وقت برگشتن به صفا رو به صفا. پس اگر به طور قهقرى عقب عقب برود و برگردد كه در وقت رفتن به مروه، رويش به صفا، و در برگشتن، رويش به مروه باشد، سعى او صحيح نيست.

هفتم: آن است كه لباس و كفش او مباح باشد، بلكه بنابر احوط چيز غصبى همراه نداشته باشد، و اگر سواره سعى مى كند، بايد مركب او غصبى نباشد.

هشتم: از واجبات، ترتيب بين طواف و سعى است، و اگر فراموش كرد يا به جهت ندانستن مسأله، پيش از طواف سعى كرد، احتياط واجب آن است كه دوباره بعد از طواف سعى را به جا آورد.

مسأله 91. جايز است نشستن يا خوابيدن بر صفا يا مروه براى رفع خستگى، و لازم نيست عذرى داشته باشد بنابراقوى.

مسأله 92. جايز است تأخير سعى از طواف و نماز آن براى رفع خستگى يا تخفيف گرمى هوا، و جايز است بدون عذر

ص:67

تأخير بيندازد تا شب، گرچه احتياط در تأخير نيانداختن است.

مستحبات سعى

مسأله 93. مستحب است كسى كه مى خواهد سعى كند نزد حجر الاسود برود، و آن را ببوسد، و دست ها يا بدن را به آن بمالد، يا اشاره كند. پس به نزد چاه زمزم رود، و مقدارى از آب آن را بردارد، و بر سر و پشت و شكم بريزد و بخورد و اين دعا را بخواند:

اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نَافِعاً وَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ.

پس متوجه صفا شود از درى كه محاذى حجر الاسود است، و آن، درى است كه حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله از آن بيرون رفت، با آرامش و خضوع برود بالاى كوه صفا تا نظر كند به خانه كعبه، و رو به ركن عراقى كند و حمد و ثناى الهى را به جا آورد، و نعمت هاى الهى را به خاطر آورد.

پس هفت نوبت الله اكبر بگويد، و هفت نوبت الحمد لله، و هفت نوبت لا اله الا الله. سپس سه مرتبه بگويد:

لَا إِلهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِى وَ يُمِيتُ وَ يُمِيتُ وَ يُحْيِى وَ هُوَ حَى لَا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ

ص:68

هُوَ عَلى كُلِّ شَىءٍ قَدِيرٍ

پس صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، و سه نوبت بگويد:

اللهُ أَكْبَرُ عَلَى مَا هَدَانَا وَ الْحَمْدُ للهِ عَلَى مَا أَبْلَانَا وَ الْحَمْدُ للهِ الْحَى الْقَيُّومِ وَ الْحَمْدُ للهِ الْحَى الدَّائِمِ

پس سه نوبت بگويد:

أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ لَا نَعْبُدُ إِلَّا إِيَّاهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ

و سه مرتبه بگويد:

اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِيَةَ وَ الْيَقِينَ فِى الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ

پس سه مرتبه بگويد:

اللَّهُمَ آتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِى الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ

پس صد مرتبه الله اكبر و صد مرتبه لَا إلهَ إلّا اللهُ و صد مرتبه الحَمْدُ للهِ و صد نوبت سُبْحَانَ اللهِ بگويد، پس بگويد:

لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ غَلَبَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ فَلَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَحْدَهُ اللَّهُمَّ بَارِكْ لِى فِى الْمَوْتِ وَ فِيمَا بَعْدَ الْمَوْتِ اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ ظُلْمَةِ الْقَبْرِ وَ وَحْشَتِهِ اللَّهُمَّ أَظِلَّنِى فِى ظِلِّ عَرْشِكَ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا

ص:69

ظِلُّك.

و بسيار تكرار كند سپردن دين و نفس و اهل خود را به خداوند عالم، و بگويد:

أَسْتَوْدِعُ اللهَ الرَّحْمَنَ الرَّحِيمَ الَّذِى لَا تَضِيعُ وَدَائِعُهُ دِينِى وَ نَفْسِى وَ أَهْلِى وَ مَالِى وَ وُلْدِى اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِى عَلَى كِتَابِكَ وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ وَ تَوَفَّنِى عَلَى مِلَّتِهِ وَ أَعِذْنِى مِنَ الْفِتْنَةِ

پس سه نوبت بگويد: الله اكبر. سپس دومرتبه دعاى سابق را بخواند، و بعد يك بار تكبير بگويد و بخواند دعاى سابق را، و اگر همه عمل گذشته را نتواند بخواند، پس هر قدر كه مى تواند بخواند.

و مستحب است اين دعا را بخواند:

اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ قَطُّ، فَإِنْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَى بِالْمَغْفِرَةِ؛ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ. اللَّهُمَّ افْعَلْ بِى مَا أَنْتَ أَهْلُهُ؛ فَإِنَّكَ إِنْ تَفْعَلْ بِى مَا أَنْتَ أَهْلُهُ تَرْحَمْنِى، وَ إِنْ تُعَذِّبْنِى فَأَنْتَ غَنِى عَنْ عَذَابِى، وَ أَنَا مُحْتَاجٌ إِلى رَحْمَتِكَ، فَيَا مَنْ أَنَا مُحْتَاجٌ إِلى رَحْمَتِهِ ارْحَمْنِى اللَّهُمَّ لَاتَفْعَلْ بِى مَا أَنَا أَهْلُهُ فَإِنَّكَ إِنْ تَفْعَلْ بِى مَا أَنَا أَهْلُهُ تُعَذِّبْنِى وَ لَمْ تَظْلِمْنِى، أَصْبَحْتُ أَتَّقِى عَدْلَكَ، وَ لَا أَخَافُ جَوْرَكَ، فَيَا مَنْ هُوَ عَدْلٌ لَايَجُورُ إرْحَمْنِى.

پس بگويد:

ص:70

يَا مَنْ لَايَخِيبُ سَائِلُهُ وَ لَا يَنْفَدُ نَائِلُهُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَجِرْنِى مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِكَ

و در صفا در بالاى تلّ، رو به كعبه اين دعا را بخواند:

اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ فِتْنَتِهِ وَ غُرْبَتِهِ وَ وَحْشَتِهِ وَ ظُلْمَتِهِ وَ ضَيْقِهِ وَ ضَنْكِهِ اللَّهُمَّ أَظِلَّنِى فِى ظِلِّ عَرْشِكَ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّكَ

پس از آن قدرى پايين آيد و بگويد:

يَا رَبَّ الْعَفْوِ يَا مَنْ أَمَرَ بِالْعَفْوِ يَا مَنْ هُوَ أَوْلَى بِالْعَفْوِ يَا مَنْ يُثِيبُ عَلَى الْعَفْوِ الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ يَا جَوَادُ يَا كَرِيمُ يَا قَرِيبُ يَا بَعِيدُ ارْدُدْ عَلَى نِعْمَتَكَ وَ اسْتَعْمِلْنِى بِطَاعَتِكَ وَ مَرْضَاتِكَ

مسأله 94. مستحب است كه پس از نماز طواف، مبادرت به سعى كند، و در حال سعى بدن و لباس او پاك و با وضو يا غسل باشد، و از صفا تا محلى كه علامت هروله در آنجا نصب شده به طور متوسط راه برود، يعنى نه تند برود و نه كُند، و از آنجا تا علامت ديگر اگر مرد باشد هروله كند، يعنى قدم ها را كوتاه و تند بردارد.

و براى زن ها هروله مستحب نيست، و چون به محل هروله برسد بگويد:

بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ و اللهُ أَكْبَرُ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ اهْلِ بَيتِهِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعَزُّ

ص:71

الْأَكْرَمُ وَ اهْدِنِى لِلَّتِى هِى أَقْوَمُ اللَّهُمَّ إِنَّ عَمَلِى ضَعِيفٌ فَضَاعِفْهُ لِى وَ تَقَبَّلْهُ مِنِّى اللَّهُمَّ لَكَ سَعْيِى وَ بِكَ حَوْلِى وَ قُوَّتِى تَقَبَّلْ مِنّى عَمَلِى يَا مَنْ يَقْبَلُ عَمَلَ الْمُتَّقِينَ

پس تند برود تا به محل ديگرى كه علامت نصب شده، و آنجا هروله را ترك كند، و چون از آنجا بگذرد بگويد:

يَا ذَا الْمَنِّ وَ الْفَضْلِ وَ الْكَرَمِ وَ النَّعْمَاءِ وَ الْجُودِ اغْفِرْ لِى ذُنُوبِى إِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ الّا انْتَ

و چون به مروه رسد دعاى اول را بخواند كه در صفا خواند و بگويد:

اللّهُمَّ يَا مَنْ أَمَرَ بِالْعَفْوِ يَا مَنْ يُحِبُّ الْعَفْوَ يَا مَنْ يُعْطِى عَلَى الْعَفْوِ يَا مَنْ يَعْفُو عَلَى الْعَفْوِ يَا رَبَّ الْعَفْوِ الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ

و اهتمام كند در گريه كردن، و خود را به گريه بدارد، و دعاى بسيار كند در حال سعى، و اين دعا را بخواند:

اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ حُسْنَ الظَّنِّ بِكَ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ صِدْقَ النِّيَّةِ فِى التَّوَكُّلِ عَلَيْكَ.

مسأله 95. جايز است سعى را سواره، و بر روى محمل و چرخ به جا آورد، وليكن راه رفتن، افضل است.

مسأله 96. سعى در طبقه فوقانى بين صفا و مروه اگر بين دو كوه واقع باشد به طورى كه به سعى در آن، سعى بين دو كوه صفا و مروه صدق كند مانع ندارد.

ص:72

تقصير يا حلق

مسأله 97. در عمره مفرده بعد از تمام شدن سعى، مرد بايد يا مقدارى از ناخن يا موى سر يا ريش يا شارب خود را كوتاه كند، و يا سر خود را بتراشد، و زن ها فقط بايد به كوتاه كردن مو يا ناخن اكتفاء كنند، و تراشيدن سر براى آن ها جايز نيست.

مسأله 98. بايد تقصير يا حلق با نيت قربت باشد، يعنى به قصد حلال شدن چيزهايى كه در حال احرام بر او حرام بوده براى اطاعت فرمان خداوند متعال ناخن يا موى خود را كوتاه كند، و يا سر خود را بتراشد.

مسأله 99. براى مردها تراشيدن سر افضل (بهتر) است.

همان طور كه در حديث است: حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله براى مردهايى كه سر خود را مى تراشيدند براى بيرون آمدن از احرام عمره مفرده يا احرام حج، سه مرتبه از خداوند متعال طلب رحمت فرمود، و براى آن ها كه تقصير نمى نمودند، يك مرتبه طلب رحمت كردند.

ص:73

طواف نساء و نماز آن

مسأله 100. در عمره مفرده بعد از تقصير يا حلق هر كارى كه به واسطه احرام بر او حرام شده بود حلال مى شود، و فقط حرمت لذت هاى جنسى بين زن و شوهر بر او باقى است، و وقتى طواف نساء و نماز آن را كه مانند طواف عمره و نماز آن است به جا آورد، اين حرمت نيز برداشته مى شود.

مسأله 101. طواف نساء و نماز آن نيز بايد به قصد قربت انجام شود، و همين قدر كه نيت كند «طواف نساء در عمره مفرده به قصد اطاعت خداوند متعال به جا مى آورم كافى است.»

و در نماز آن نيز قصد كند «به قصد اطاعت فرمان خداوند متعال دو ركعت نماز طواف نساء به جا مى آورم» كفايت مى كند.

ص:74

طواف وداع

مسأله 102. چون بخواهد از مكه بيرون برود مستحب است غسل كند، و طواف وداع به جا آورد، و در هر دورى دست يا بدن خود را به حجر الاسود و ركن يمانى برساند، و چون به مستجار رسد دعاهايى را كه پيش از اين گفته شد بخواند.

پس به نزد حجر الاسود بيايد، و خود را به خانه بسايد، و يك دست به حجر الاسود گذارد، و دست ديگر به جانب خانه بگشايد، و حمد و ثناى خداوند متعال را به جا آورد، و صلوات بر محمد و آل محمد عليهم السلام بفرستد، و مستحب است كه از در «حنّاطين» كه مقابل ركن شامى است بيرون رود، و عزم كند كه دوباره به حج برگردد، و از خدا بخواهد كه به او توفيق مراجعت عنايت فرمايد، و در وقت بيرون رفتن يك درهم خرما بگيرد و تصدق بدهد بر فقراء، براى احتمال آن كه در حال احرام از روى غفلت بعض محرمات حال احرام را مرتكب شده باشد.

ص:75

آداب تشرف به مدينه طيبه

مسأله 103. يكى از مستحبات مؤكده مخصوصاً براى حاجى ها، زيارت مرقد منور و روضه مطهر حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله و مراقد مقدسه اهل بيت خصوصاً حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها و ائمه بقيع عليهم السلام است، و در حديث وارد شده كه ترك زيارت حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله بعد از حج، جفا بر آن حضرت است، و شرح فضايل و ثواب و آداب زيارت هر يك با زيارت هايى كه وارد شده در كتاب هاى دعا و زيارت مفصلاً مذكور است كه سزاوار است به آن كتاب ها رجوع شود، و به طور اختصار به بعض مستحبات و آداب اشاره مى شود.

1. مستحب است پيش از ورود به شهر مدينه يا پس از ورود به آن غسل كند، و هم چنين مستحب است غسل كند براى ورود در مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله و براى زيارت آن حضرت، و اگر در غسل اول هر سه را نيت كند كافى است.

2. از باب جبرئيل وارد شود.

3. اذن دخول بخواند.

4. با آرامى و وقار وارد مسجد شود.

ص:76

5. در وقت ورود، دعاهايى را كه وارد شده بخواند.

6. دو ركعت نماز تحيت به جا آورد.

7. سلام دادن به آن حضرت از جانب پدر و مادر و رفقا.

8. دو ركعت نماز براى زيارت، و هديه نمودن ثواب آن براى آن حضرت.

9. نزد منبر ايستادن، و حمد و ثناى خدا به جا آوردن و دعا كردن.

10. نماز و دعا در مقام جبرئيل عليه السلام.

11. نماز در خصوص روضه بين قبر و منبر.

12. نماز در بيت فاطمه عليهاالسلام.

13. صلوات فرستادن بر پيغمبر صلى الله عليه و آله در وقت ورود و خروج از مسجد.

14. نماز در مقام پيغمبر صلى الله عليه و آله.

15. دو ركعت نماز نزد اسطوانه ابى لبابه معروف به اسطوانه توبه، و خواندن نمازهاى وارده.

16. مواظبت بر اداى نمازهاى واجب در مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله.

و بر حسب بعض روايات، ثواب نماز در مسجد آن حضرت معادل با هزار نماز در مساجد ديگر غير از مسجد الحرام، و در بعضى روايات برابر ده هزار نماز است.

ص:77

17. در مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله صدا را بلند نكند.

18. در مدينه از تصدق به فقير هرچه مى تواند كوتاهى نكند، و هم چنين بسيار تسبيح و ذكر بگويد، و قرائت قرآن بكند و استغفار بنمايد و صلوات بسيار بفرستد.

19. زيارت حضرت فاطمه زهرا صلى الله عليه و آله در خانه آن حضرت، و بين قبر و منبر (روضه) و در بقيع بنمايد.

20. زيارت فاطمه بنت اسد مادر محترمه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام، و ابراهيم فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله در بقيع.

21. زيارت جناب حمزه و ساير شهداى احد، در احد.

22. رفتن به مسجد قبا و مشربه ام ابراهيم فرزند رسول خدا، و مسجد فضيخ كه در آن ردّ شمس براى اميرالمؤمنين عليه السلام شده، و مسجد احزاب و مساجد ديگرى كه در اين مساجد نماز خواندن خصوصاً مسجد قبا فضيلت بسيار دارد.

23. مستحب است نماز در مسجد غدير خم كه در بين مكه و مدينه در طرف رابغ واقع است.

والحمدلله اولاً و آخراً

ص:78

آداب زيارت مدينه منوره

اشاره

ص:79

ص:80

اذن دخول مسجد حضرت رسول صلى الله عليه و آله

اشاره

شيخ كفعمى فرموده چون خواستى داخل شوى به مسجد حضرت رسول صلى الله عليه و آله يا در يكى از مشاهد مشرفه ائمه طاهرين عليهم السلام پس بگو:

اللَّهُمَّ إِنِّى قَدْ وَقَفْتُ عَلَى بَابٍ مِنْ ابْوَابِ بُيُوتِ نَبِيِّكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيهِ وَآلِهِ، وَ قَدْ مَنَعْتَ النَّاسَ أن يدْخُلُوا إِلَّا بِإِذْنِهِ، فَقُلْتَ: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِى إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ»

اللَّهُمَّ إِنِّى أَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صَاحِبِ هذا الْمَشْهَدِ الشريفِ فِى غَيبَتِهِ كَمَا أَعْتَقِدُها فِى حَضْرَتِهِ، وَ أَعْلَمُ أَنَ رَسُولَكَ وَ خُلَفَاءَكَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ أَحْيَاءٌ عِنْدَكَ يُرْزَقُونَ يَرَوْنَ مَقَامِى وَ يَسْمَعُونَ كَلَامِى وَ يَرُدُّونَ سَلَامِى وَ أَنَّكَ حَجَبْتَ عَنْ سَمْعِى

ص:81

كَلَامَهُمْ وَ فَتَحْتَ بَابَ فَهْمِى بِلَذِيذِ مُنَاجَاتِهِمْ وَ إِنِّى أَسْتَأْذِنُكَ يَا رَبِّ أَوَّلاً وَ أَسْتَأْذِنُ رَسُولَكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثَانِياً وَ أَسْتَأْذِنُ خَلِيفَتَكَ الْإِمَامَ الْمَفْرُوضَ عَلَى طَاعَتُهُ.

و نام آن امامى را كه زيارت مى كند ذكر كند، و هم چنين نام پدرش را ببرد، مثلاً اگر در زيارت امام حسين عليه السلام است بگويد:

«الْحُسَينُ بْنَ عَلِى عَلَيهِما السَّلام...»

و هكذا پس بگويد:

وَ الْمَلَائِكَةَ الْمُوَكَّلِينَ بِهَذِهِ الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ ثَالِثاً ءَأَدْخُلُ يَا رَسُولَ اللهِ ءَأَدْخُلُ يَا حُجَّةَ اللهِ ءَأَدْخُلُ يَا مَلَائِكَةَ اللهِ الْمُقَرَّبِينَ الْمُقِيمِينَ فِى هَذَا الْمَشْهَدِ فَأْذَنْ لِى يَا مَوْلَاى فِى الدُّخُولِ أَفْضَلَ مَا أَذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ فَإِنْ لَمْ أَكُنْ أَهْلاً لِذَلِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ لِذلكَ.

پس داخل شو و بگو:

بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ فِى سَبِيلِ اللهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ رَبِّ أَدْخِلْنِى مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِى مُخْرَجَ صِدْقٍ، وَ اجْعَلْ لِى مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ ارْحَمْنِى وَ تُبْ عَلَى إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ.

ص:82

زيارت اول

كيفيت زيارت رسول خدا صلى الله عليه و آله

كيفيت زيارت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم چنين است: هر گاه وارد شدى به مدينه پيغمبر صلى الله عليه و آله، پس غسل كن براى زيارت، و چون خواستى داخل مسجد آن حضرت شوى، بايست نزد در و بخوان اذن دخول را، و داخل شو از در جبرئيل، و مقدم بدار پاى راست را در وقت دخول.

سپس صد مرتبه «اللهُ اكْبَر» بگو پس دو ركعت نماز تحيت مسجد بگزار، و برو به سمت حجره شريفه و بگو:

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا نَبِى اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خَاتَمَ النَّبِيِّينَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ الرِّسَالَةَ وَ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَوةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ عَبَدْتَ اللهَ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَصَلَوَاتُ اللهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِين.

پس بايست نزد ستون پيش كه از جانب راست قبر مطهر است رو به قبله كه دوش چپ به جانب قبر باشد، و دوش راست به جانب منبر كه موضع سر رسول خدا صلى الله عليه و آله است و بگو:

أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً

ص:83

عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ اللهِ وَ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسَالاتِ رَبِّكَ وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ وَ جَاهَدْتَ فِى سَبِيلِ اللهِ وَ عَبَدْتَ اللهَ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ أَدَّيْتَ الَّذِى عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِّ وَ أَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَ غَلُظْتَ عَلَى الْكَافِرِينَ فَبَلَغَ اللهُ بِكَ أَفْضَلَ شَرَفِ مَحَلِّ الْمُكَرَّمِينَ الْحَمْدُ للهِ الَّذِى اسْتَنْقَذَنَا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الضَّلَالَةِ، اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ صَلَوَاتِ مَلَائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَائِكَ الْمُرْسَلِينَ وَ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ وَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ مَنْ سَبَّحَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أَمِينِكَ وَ نَجِيِّكَ وَ حَبِيبِكَ وَ صَفِيِّكَ وَ خَاصَّتِكَ وَ صَفْوَتِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ اللَّهُمَّ أَعْطِهِ الدَّرَجَةَ الرَّفيعةَ وَ آتِهِ الْوَسِيلَةَ مِنَ الْجَنَّةِ وَ ابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا الله وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحِيماً» وَ إِنِّى أَتَيْتُ نَبِيَّكَ مُسْتَغْفِراً تَائِباً مِنْ ذُنُوبِى وَ يا مُحَمَّدُ إِنِّى أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى اللهِ رَبِّى وَ رَبِّكَ لِيَغْفِرَ لِى ذُنُوبِى.

و اگر تو را حاجتى باشد رو به قبله كن، و دست ها را بردار و حاجت خود را طلب نما به درستى كه سزاوار است كه بر

ص:84

آورده شود ان شاءالله تعالى.

زيارت حضرت فاطمه زهرا عليها السلام

اشاره

پس زيارت كن حضرت فاطمه سلام الله عليها را از نزد روضه مطهره، و مستحب است كه بگويى:

السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِى اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِى اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِيَاءِ اللهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلَائِكَتِهِ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِى اللهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَى شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ السَّلَامُ

ص:85

عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللهِ السَّلَامُ عَلَيكِ وَ عَلَى بَعْلِكِ وَ بَنِيكِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ

صَلَّى اللهُ عَلَيْكِ وَ عَلَى رُوحِكِ وَ بَدَنِكِ أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ وَ أَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ آذَاكِ فَقَدْ آذَى رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِأَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّتِى بَيْنَ جَنْبَيْهِ أُشْهِدُ اللهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلَائِكَتَهُ أَنِّى رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَى مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَيْتِ مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ وَ كَفَى بِاللهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جَازِياً وَ مُثِيباً.

پس صلوات مى فرستى بر حضرت رسول و ائمه عليهم السلام.

زيارت دوم

زيارت دوم، زيارتى است كه سيد بن طاووس عليه الرحمة نقل نموده:

السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا وَالِدَةَ الْحُجَجِ عَلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَمْنُوعَةُ حَقُّهَا.

ص:86

پس بگو:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمَتِكَ وَ ابْنَةِ نَبِيِّكَ وَ زَوْجَةِ وَصِى نَبِيِّكَ صَلَوةً تُزْلِفُهَا فَوْقَ زُلْفَى عِبَادِكَ الْمُكْرَمِينَ مِنْ أَهْلِ السَّمَوَاتِ وَ أَهْلِ الْأَرَضِينَ.

كه روايت شده است هر كه به اين زيارت آن حضرت را زيارت كند، و از خداوند طلب آمرزش كند، حق تعالى گناهانش را بيامرزد و او را داخل بهشت نمايد، و بعضى از علما اين زيارت را اختصاص داده اند به روز وفات آن مظلومه كه سوم جمادى الثانى باشد، و صلوات بر آن مظلومه اين است:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ و نَبِيِّكَ وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ الَّتِى انْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا اللَّهُمَّ وَ كُنِ الثَّائِرَ لَهَا بِدَمِ أَوْلَادِهَا اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلَإِ الْأَعْلَى فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَى أُمِّهَا صَلَوةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ ابيهَا مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّى فِى هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلَامِ.

در بحار الانوار از تهذيب نقل مى كند از ابراهيم بن محمد عريضى كه حضرت باقر عليه السلام فرمودند: وقتى كه موفق

ص:87

شدى به زيارت جده خود فاطمه سلام الله عليها بگو:

يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللهُ الَّذِى خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَانَا بِهِ وَصِيُّهُ فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلَّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوَلَايَتِكِ.

زيارت ائمه بقيع عليهم السلام

زيارت ائمه بقيع عليهم السلام يعنى حضرت امام حسن مجتبى و امام زين العابدين و امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهم السلام.

چون خواستى زيارت كنى اين بزرگواران را بايد به عمل آورى آنچه در آداب زيارت ذكر شد از غسل و طهارت و پوشيدن جامه هاى پاك و پاكيزه و استعمال بوى خوش و رخصت طلبيدن در دخول و مانند اين ها، و نيز بگو:

يَا مَوَالِى يَا أَبْنَاءَ رَسُولِ اللهِ عَبْدُكُمْ وَ ابْنُ أَمَتِكُمْ الذَّلِيلُ بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَ الْمُضْعِفُ فِى عُلُوِّ قَدْرِكُمْ وَ الْمُعْتَرِفُ بِحَقِّكُمْ جَاءَكُمْ مُسْتَجِيراً بِكُمْ قَاصِداً إِلَى حَرَمِكُمْ مُتَقَرِّباً إِلَى مَقَامِكُمْ مُتَوَسِّلاً إِلَى اللهِ تعالى بِكُمْ ءَأَدْخُلُ يَا مَوَالِى ءَ أَدْخُلُ يَا أَوْلِيَاءَ اللهِ

ص:88

ءَأَدْخُلُ يَا مَلَائِكَةَ اللهِ الْمُحْدِقِينَ بِهَذَا الْحَرَمِ الْمُقِيمِينَ بِهَذَا الْمَشْهَدِ.

و بعد از خضوع و خشوع و رقّت داخل شو و پاى راست را مقدم دار و بگو:

اللهُ أَكْبَرُ كَبِيراً وَ الْحَمْدُ للهِ كَثِيراً وَ سُبْحَانَ اللهِ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً وَ الْحَمْدُ للهِ الْفَرْدِ الصَّمَدِ الْمَاجِدِ الْأَحَدِ الْمُتَفَضِّلَ الْمَنَّانِ الْمُتَطَوِّلِ الْحَنَّانِ الَّذِى مَنَّ بِطَوْلِهِ وَ سَهَّلَ زِيَارَةَ سَادَتِى بِإِحْسَانِهِ وَ لَمْ يَجْعَلْنِى عَنْ زِيَارَتِهِمْ مَمْنُوعاً بَلْ تَطَوَّلَ وَ مَنَحَ.

پس نزديك قبور مقدسه ايشان برو و پشت به قبله و رو قبر ايشان كن، و بگو:

السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَئِمَّةَ الْهُدَى السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ التَّقْوَى السَّلَامُ عَلَيْكُمْ ايهَا الحُجَجُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الْقُوَّامُ فِى الْبَرِيَّةِ بِالْقِسْطِ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ الصَّفْوَةِ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ النَّجْوَى أَشْهَدُ أَنَّكُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ وَ نَصَحْتُمْ وَ صَبَرْتُمْ فِى ذَاتِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ كُذِّبْتُمْ وَ أُسِىءَ إِلَيْكُمْ فَغَفَرْتُمْ وَ أَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ المُهْتَدونَ وَ أَنَّ طَاعَتَكُمْ مَفْرُوضَةٌ وَ أَنَّ قَوْلَكُمُ الصِّدْقُ وَ أَنَّكُمْ دَعَوْتُمْ فَلَمْ تُجَابُوا وَ أَمَرْتُمْ فَلَمْ تُطَاعُوا وَ أَنَّكُمْ دَعَائِمُ الدِّينِ وَ أَرْكَانُ الْأَرْضِ لَمْ تَزَالُوا بِعَيْنِ اللهِ يَنْسَخُكُمْ فِى أَصْلَابِ كُلِّ مُطَهَّرٍ وَ يَنْقُلُكُمْ مِنْ

ص:89

أَرْحَامِ الْمُطَهَّرَاتِ لَمْ تُدَنِّسْكُمُ الْجَاهِلِيَّةُ الْجَهْلَاءُ وَ لَمْ تَشْرَكْ فِيكُمْ فِتَنُ الْأَهْوَاءِ طِبْتُمْ وَ طَابَتْ مَنْبِتُكُمْ مَنَّ بِكُمْ عَلَيْنَا دَيَّانُ الدِّينِ فَجَعَلَكُمْ فِى بُيُوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ جَعَلَ صَلَوَاتِنَا عَلَيْكُمْ رَحْمَةً لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا إِذَا اخْتَارَكُمْ لَنَا وَ طَيَّبَ خَلْقَنَا بِمَا مَنَّ عَلَيْنَا مِنْ وَلَايَتِكُمْ وَ كُنَّا عِنْدَهُ مُسَمّينَ بِعِلْمِكُمْ مُعْتَرِفِينَ بِتَصْدِيقِنَا إِيَّاكُمْ وَ هَذَا مَقَامُ مَنْ أَسْرَفَ وَ أَخْطَأَ وَ اسْتَكَانَ وَ أَقَرَّ بِمَا جَنَى وَ رَجَا بِمَقَامِهِ الْخَلَاصَ وَ أَنْ يَسْتَنْقِذَهُ بِكُمْ مُسْتَنْقِذُ الْهَلْكَى مِنَ الرَّدى فَكُونُوا لِى شُفَعَاءَ فَقَدْ وَفَدْتُ إِلَيْكُمْ إِذْ رَغِبَ عَنْكُمْ أَهْلُ الدُّنْيَا وَ اتَّخَذُوا آيَاتِ اللهِ هُزُواً وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْهَا يَا مَنْ هُوَ قَائِمٌ لَا يَسْهُو وَ دَائِمٌ لَا يَلْهُو وَ مُحِيطٌ بِكُلِّ شَىءٍ لَكَ الْمَنُّ بِمَا وَفَّقْتَنِى وَ عَرَّفْتَنِى بِمَا اقَمْتَنِى عَلَيْهِ إِذْ صَدَّ عَنْهُ عِبَادُكَ وَ جَهِلُوا مَعْرِفَتَهُ وَ اسْتَخَفُّوا بِحَقِّهِ وَ مَالُوا إِلَى سِوَاهُ فَكَانَتِ الْمِنَّةُ مِنْكَ عَلَى مَعَ أَقْوَامٍ خَصَصْتَهُمْ بِمَا خَصَصْتَنِى بِهِ فَلَكَ الْحَمْدُ إِذْ كُنْتُ عِنْدَكَ فِى مَقَامِى هذا مَذْكوراً مَكْتُوباً فَلَا تَحْرِمْنِى مَا رَجَوْتُ وَ لَا تُخَيِّبْنِى فِيمَا دَعَوْتُ بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطاهِرينَ و صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.

پس دعا كن از براى خود به هر چى خواهى و بعد از آن هشت ركعت نماز زيارت كن، يعنى از براى هر امامى دو ركعت.

ص:90

زيارت امين الله

در جميع روضات مقدسه بايد به زيارت امين الله مواظبت نمود. از حضرت امام زين العابدين عليه السلام مأثور است كه به زيارت امير المؤمنين عليه السلام آمد نزد قبر ايستاد و گريست، و گفت:

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللهِ فِى أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ.

اگر زيارت براى غير اميرالمؤمنين عليه السلام خوانده شود، السلام عليك يا امير المؤمنين در آن گفته نمى شود، بلكه رجاءً نام امامى را كه زيارت مى كند ببرد، و بعد بدون هيچ تغييرى زيارت را تا آخر بخواند، ليكن در قبرستان بقيع كه قبور شريفه چهار امام هم در آنجاست، هرگاه همه آن بزرگواران با هم به يك مرتبه زيارت امين الله خواندن زيارت شوند، زيارت را به اين نحو شروع كند:

السَّلامُ عَلَيكُم يا امَناءَ اللهِ فِى ارْضِهِ وَ حُجَجِهِ عَلى عِبَادِهِ أَشْهَدُ أَنَّكَم جَاهَدْتَم فِى اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتُم بِكِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتُم سُنَنَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى دَعَاكَم اللهُ إِلَى جِوَارِهِ فَقَبَضَكم إِلَيْهِ بِاخْتِيَارِهِ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكُمُ الْحُجَّةَ مَعَ مَا

ص:91

لَكَم مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ

و از جمله "اللّهُمَّ فَاجْعَل" بدون تغيير زيارت را تا آخر بخواند:

اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِى مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَ دُعَائِكَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ مَحْبُوبَةً فِى أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلَائِكَ شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِكَ ذاكِرَةً لِسَوابِغِ آلائِكَ مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِكَ مُتَزَوِّدَةً التَّقْوَى لِيَوْمِ جَزَائِكَ مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِيَائِكَ مُفَارِقَةً لِأَخْلَاقِ أَعْدَائِكَ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيَا بِحَمْدِكَ وَ ثَنَائِكَ

پس پهلوى روى مبارك خود را بر قبر گذاشت و گفت:

اللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِينَ إِلَيْكَ وَالِهَةٌ وَ سُبُلَ الرَّاغِبِينَ إِلَيْكَ شَارِعَةٌ وَ أَعْلَامَ الْقَاصِدِينَ إِلَيْكَ وَاضِحَةٌ وَ أَفْئِدَةَ الْعَارِفِينَ مِنْكَ فَازِعَةٌ وَ أَصْوَاتَ الدَّاعِينَ إِلَيْكَ صَاعِدَةٌ وَ أَبْوَابَ الْإِجَابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَ دَعْوَةَ مَنْ نَاجَاكَ مُسْتَجَابَةٌ وَ تَوْبَةَ مَنْ أَنَابَ إِلَيْكَ مَقْبُولَةٌ وَ عَبْرَةَ مَنْ بَكَى مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ وَ الْإِغَاثَةَ لِمَنِ اسْتَغَاثَ بِكَ مَوْجُودَةٌ وَ الْإِعَانَةَ لِمَنِ اسْتَعَانَ بِكَ مَبْذُولَةٌ وَ عِدَاتِكَ لِعِبَادِكَ مُنْجَزَةٌ وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقَالَكَ مُقَالَةٌ وَ أَعْمَالَ الْعَامِلِينَ لَدَيْكَ مَحْفُوظَةٌ وَ أَرْزَاقَكَ إِلَى الْخَلَائِقِ مِنْ لَدُنْكَ نَازِلَةٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِيدِ إِلَيْهِمْ وَاصِلَةٌ وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرِينَ مَغْفُورَةٌ وَ حَوَائِجَ خَلْقِكَ عِنْدَكَ مَقْضِيَّةٌ

ص:92

وَ جَوَائِزَ السَّائِلِينَ عِنْدَكَ مُوَفَّرَةٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِيدِ مُتَوَاتِرَةٌ وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِينَ مُعَدَّةٌ وَ مَنَاهِلَ الظِّمَاءِ مُتْرَعَةٌ اللَّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعَائِى وَ اقْبَلْ ثَنَائِى وَ اجْمَعْ بَيْنِى وَ بَيْنَ أَوْلِيَائِى بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِى وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِنَّكَ وَلِى نَعْمَائِى وَ مُنْتَهَى مُنَاى وَ غَايَةُ رَجَائِى فِى مُنْقَلَبِى وَ مَثْوَاى

در كامل الزيارة اين اضافات مسطور است:

أَنْتَ إِلَهِى وَ سَيِّدِى وَ مَوْلَاى اغْفِرْ لِأَوْلِيَائِنَا وَ كُفَّ عَنَّا أَعْدَاءَنَا وَ اشْغَلْهُمْ عَنْ أَذَانَا وَ أَظْهِرْ كَلِمَةَ الْحَقِّ وَ اجْعَلْهَا الْعُلْيَا وَ أَدْحِضْ كَلِمَةَ الْبَاطِلِ وَ اجْعَلْهَا السُّفْلَى إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىءٍ قَدِيرٌ.

ساير زيارات در مدينه طيبه

در زيارت ابراهيم فرزند رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم مى ايستى نزديك قبر و مى گويى:

اَلسَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللهِ السَّلَامُ عَلَى نَبِى اللهِ السَّلَامُ عَلَى حَبِيبِ اللهِ السَّلَامُ عَلَى صَفِى اللهِ السَّلَامُ عَلَى نَجِى اللهِ السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللهِ سَيِّدِ الْأَنْبِيَاءِ وَ خَاتَمِ الْمُرْسَلِينَ وَ خِيَرَةِ اللهِ مِنْ خَلْقِهِ فِى أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ السَّلَامُ عَلَى جَمِيعِ أَنْبِيَاءِهِ وَ رُسُلِهِ السَّلَامُ عَلَى الشُّهَدَاءِ وَ السُّعَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِينَ السَّلَامُ

ص:93

عَلَيْكَ أَيُّهَا الرُّوحُ الزَّاكِيَةُ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيَّتُهَا النَّفْسُ الشَّرِيفَةُ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيَّتُهَا السُّلَالَةُ الطَّاهِرَةُ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيَّتُهَا النَّسَمَةُ الزَّاكِيَةُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ خَيْرِ الْوَرَى السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ النَّبِى الْمُجْتَبَى السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْمَبْعُوثِ إِلَى كَافَّةِ الْوَرَى السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْبَشِيرِ النَّذِيرِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ السِّرَاجِ الْمُنِيرِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْمُؤَيَّدِ بِالْقُرْآنِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْمُرْسَلِ إِلَى الْإِنْسِ وَ الْجَانِّ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ صَاحِبِ الرَّايَةِ وَ الْعَلَامَةِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الشَّفِيعِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ مَنْ حَبَاهُ اللهُ بِالْكَرَامَةِ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ. أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدِ اخْتَارَ اللهُ لَكَ دَارَ إِنْعَامِهِ قَبْلَ أَنْ يَكْتُبَ عَلَيْكَ أَحْكَامَهُ أَوْ يُكَلِّفَكَ حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ فَنَقَلَكَ إِلَيْهِ طَيِّباً زَاكِياً مَرْضِيّاً طَاهِراً مِنْ كُلِّ نَجَسٍ مُقَدَّساً مِنْ كُلِّ دَنَسٍ وَ بَوَّأَكَ جَنَّةَ الْمَأْوَى وَ رَفَعَكَ إِلَى الدَّرَجَاتِ الْعُلَى وَ صَلَّى اللهُ عَلَيْكَ صَلَاةً تَقَرُّ بِهَا عَيْنُ رَسُولِهِ وَ تُبَلِّغُهُ أَكْبَرَ مَأْمُولِهِ.

اللَّهُمَّ اجْعَلْ أَفْضَلَ صَلَوَاتِكَ وَ أَزْكَاهَا وَ أَنْمَى بَرَكَاتِكَ وَ أَوْفَاهَا عَلَى رَسُولِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلَى مَا نَسَلَ مِنْ أَوْلَادِهِ الطَّيِّبِينَ وَ عَلَى مَنْ خَلَّفَ مِنْ عِتْرَتِهِ الطَّاهِرِينَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ

اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ صَفِيِّكَ وَ إِبْرَاهِيمَ نَجْلِ نَبِيِّكَ

ص:94

أَنْ تَجْعَلَ سَعْيِى بِهِمْ مَشْكُوراً وَ ذَنْبِى بِهِمْ مَغْفُوراً وَ حَيَاتِى بِهِمْ سَعِيدَةً وَ عَافِيَتِى بِهِمْ حَمِيدَةً وَ حَوَائِجِى بِهِمْ مَقْضِيَّةً وَ أَفْعَالِى بِهِمْ مَرْضِيَّةً وَ أُمُورِى بِهِمْ مَسْعُودَةً وَ شُئُونِى بِهِمْ مَحْمُودَةً اللَّهُمَّ وَ أَحْسِنْ لِى التَّوْفِيقَ وَ نَفِّسْ عَنِّى كُلَّ هَمٍّ وَ ضِيقٍ اللَّهُمَّ جَنِّبْنِى عِقَابَكَ وَ امْنَحْنِى ثَوَابَكَ وَ أَسْكِنِّى جَنَّاتِكَ وَ ارْزُقْنِى رِضْوَانَكَ وَ أَمَانَكَ وَ أَشْرِكْ فِى صَالِحِ دُعَائِى وَالِدَى وَ وُلْدِى وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ الْأَحْيَاءَ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتَ إِنَّكَ وَلِى الْبَاقِيَاتِ الصَّالِحَاتِ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ پس بخواه حاجات خود را، و دو ركعت نماز زيارت بخوان.

زيارت جناب فاطمه بنت اسد والده محترمه امير المؤمنين عليه السلام

مى ايستى نزد قبر شريفش و مى گويى:

السَّلَامُ عَلَى نَبِى اللهِ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللهِ السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدٍ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدٍ سَيِّدِ الْأَوَّلِينَ السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدٍ سَيِّدِ الْآخِرِينَ السَّلَامُ عَلَى مَنْ بَعَثَهُ اللهُ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِى وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلَامُ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدٍ الْهَاشِمِيَّةِ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الْمَرْضِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ

ص:95

السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْكَرِيمَةُ الرَّضِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا كَافِلَةَ مُحَمَّدٍ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا وَالِدَةَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا مَنْ ظَهَرَتْ شَفَقَتُهَا عَلَى رَسُولِ اللهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا مَنْ تَرْبِيَتُهَا لِوَلِى اللهِ الْأَمِينِ السَّلَامُ عَلَيْكِ وَ عَلَى رُوحِكِ وَ بَدَنِكِ الطَّاهِرِ السَّلَامُ عَلَيْكِ وَ عَلَى وَلَدِكِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ أَشْهَدُ أَنَّكِ أَحْسَنْتِ الْكَفَالَةَ وَ أَدَّيْتِ الْأَمَانَةَ وَ اجْتَهَدْتِ فِى مَرْضَاةِ اللهِ وَ بَالَغْتِ فِى حِفْظِ رَسُولِ اللهِ عَارِفَةً بِحَقِّهِ مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِ مُعْتَرِفَةً بِنُبُوَّتِهِ مُسْتَبْصِرَةً بِنِعْمَتِهِ كَافِلَةً بِتَرْبِيَتِهِ مُشْفِقَةً عَلَى نَفْسِهِ وَاقِفَةً عَلَى خِدْمَتِهِ مُخْتَارَةً رِضَاهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَى الْإِيمَانِ وَ التَّمَسُّكِ بِأَشْرَفِ الْأَدْيَانِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً طَاهِرَةً زَكِيَّةً تَقِيَّةً نَقِيَّةً فَرَضِى اللهُ عَنْكِ وَ أَرْضَاكِ وَ جَعَلَ الْجَنَّةَ مَنْزِلَكِ وَ مَأْوَاكِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ انْفَعْنِى بِزِيَارَتِهَا وَ ثَبِّتْنِى عَلَى مَحَبَّتِهَا وَ لَا تَحْرِمْنِى شَفَاعَتَهَا وَ شَفَاعَةَ الْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّيَّتِهَا وَ ارْزُقْنِى مُرَافَقَتَهَا وَ احْشُرْنِى مَعَهَا وَ مَعَ أَوْلَادِهَا الطَّاهِرِينَ اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيَارَتِى إِيَّاهَا وَ ارْزُقْنِى الْعَوْدَ إِلَيْهَا أَبَداً مَا أَبْقَيْتَنِى وَ إِذَا تَوَفَّيْتَنِى فَاحْشُرْنِى فِى زُمْرَتِهَا وَ أَدْخِلْنِى فِى شَفَاعَتِهَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ اللَّهُمَّ بِحَقِّهَا عِنْدَكَ وَ مَنْزِلَتِهَا لَدَيْكَ اغْفِرْ لِى وَ لِوالِدَى وَ لِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ

ص:96

آتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِى الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا بِرَحْمَتِكَ عَذابَ النَّار.

پس دو ركعت نماز زيارت مى كنى، و دعا مى كنى به آنچه خواهى.

زيارت حضرت حمزه عم بزرگوار پيغمبر در احد

چون به زيارت آن حضرت رفتى مى گويى نزد قبرش:

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عَمَّ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خَيْرَ الشُّهَدَاءِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَسَدَ اللهِ وَ أَسَدَ رَسُولِهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ جَاهَدْتَ فِى اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ جُدْتَ بِنَفْسِكَ وَ نَصَحْتَ رَسُولَ اللهِ وَ كُنْتَ فِيمَا عِنْدَ اللهِ سُبْحَانَهُ رَاغِباً بِأَبِى أَنْتَ وَ أُمِّى أَتَيْتُكَ مُتَقَرِّباً إِلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ بِذَلِكَ رَاغِباً إِلَيْكَ الشَّفَاعَةَ أَبْتَغِى بِزِيَارَتِكَ خَلَاصَ نَفْسِى مُتَعَوِّذاً بِكَ مِنْ نَارٍ اسْتَحَقَّهَا مِثْلِى بِمَا جَنَيْتُ عَلَى نَفْسِى هَارِباً مِنْ ذُنُوبِى الَّتِى احْتَطَبْتُهَا عَلَى ظَهْرِى فَزِعاً إِلَيْكَ رَجَاءَ رَحْمَةِ رَبِّى أَتَيْتُكَ مِنْ شُقَّةٍ بَعِيدَةٍ طَالِباً فَكَاكَ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ وَ قَدْ أَوْقَرَتْ ظَهْرِى ذُنُوبِى وَ أَتَيْتُ مَا أَسْخَطَ رَبِّى وَ لَمْ أَجِدْ أَحَداً أَفْزَعُ إِلَيْهِ خَيْراً لِى مِنْكُمْ أَهْلَ بَيْتِ الرَّحْمَةِ فَكُنْ لِى شَفِيعاً يَوْمَ فَقْرِى وَ حَاجَتِى فَقَدْ سِرْتُ إِلَيْكَ مَحْزُوناً وَ أَتَيْتُكَ مَكْرُوباً وَ سَكَبْتُ عَبْرَتِى عِنْدَكَ بَاكِياً وَ

ص:97

صِرْتُ إِلَيْكَ مُفْرِداً وَ أَنْتَ مِمَّنْ أَمَرَنِى اللهُ بِصِلَتِهِ وَ حَثَّنِى عَلَى بِرِّهِ وَ دَلَّنِى عَلَى فَضْلِهِ وَ هَدَانِى لِحُبِّهِ وَ رَغَّبَنِى فِى الْوِفَادَةِ إِلَيْهِ وَ أَلْهَمَنِى طَلَبَ الْحَوَائِجِ عِنْدَهُ أَنْتُمْ أَهْلُ بَيْتٍ لَا يَشْقَى مَنْ تَوَلَّاكُمْ وَ لَا يَخِيبُ مَنْ أَتَاكُمْ وَ لَا يَخْسَرُ مَنْ يَهْوَاكُمْ وَ لَا يَسْعَدُ مَنْ عَادَاكُمْ

پس رو به قبله كن و دو ركعت نماز زيارت به جا آور، و بعد از فراغ خود را به قبر بچسبان و بگو:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ إِنِّى تَعَرَّضْتُ لِرَحْمَتِكَ بِلُزُومِى لِقَبْرِ عَمِّ نَبِيِّكَ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ لِيجِيرَنِى مِنْ نِقْمَتِكَ وَ سَخَطِكَ وَ مَقْتِكَ فِى يَوْمٍ تَكْثُرُ فِيهِ الْأَصْوَاتُ وَ تَشْغَلُ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا قَدَّمَتْ وَ تُجَادِلُ عَنْ نَفْسِهَا فَإِنْ تَرْحَمْنِى الْيَوْمَ فَلَا خَوْفٌ عَلَى وَ لَا حُزْنٌ وَ إِنْ تُعَاقِبْ فَمَوْلًى لَهُ الْقُدْرَةُ عَلَى عَبْدِهِ وَ لَا تُخَيِّبْنِى بَعْدَ الْيَوْمِ وَ لَا تَصْرِفْنِى بِغَيْرِ حَاجَتِى فَقَدْ لَصِقْتُ بِقَبْرِ عَمِّ نَبِيِّكَ وَ تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَيْكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِكَ وَ رَجَاءَ رَحْمَتِكَ فَتَقَبَّلْ مِنِّى وَ عُدْ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِى وَ بِرَأْفَتِكَ عَلَى جِنَايَةِ نَفْسِى فَقَدْ عَظُمَ جُرْمِى وَ مَا أَخَافُ أَنْ تَظْلِمَنِى وَ لَكِنْ أَخَافُ سُوءَ الْحِسَابِ فَانْظُرِ الْيَوْمَ تَقَلُّبِى عَلَى قَبْرِ عَمِّ نَبِيِّكَ فَبِهِمَا فُكَّنِى مِنَ النَّارِ وَ لَا تُخَيِّبْ سَعْيِى وَ لَا يَهُونَنَّ عَلَيْكَ ابْتِهَالِى وَ لَا تَحْجُبَنَّ عَنْكَ صَوْتِى وَ لَا تَقْلِبْنِى بِغَيْرِ حَوَائِجِى يَا غِيَاثَ كُلِّ مَكْرُوبٍ

ص:98

وَ مَحْزُونٍ وَ يَا مُفَرِّجاً عَنِ الْمَلْهُوفِ الْحَيْرَانِ الْغَرِيقِ الْمُشْرِفِ عَلَى الْهَلَكَةِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ انْظُرْ إِلَى نَظْرَةً لَا أَشْقَى بَعْدَهَا أَبَداً وَ ارْحَمْ تَضَرُّعِى وَ عَبْرَتِى وَ انْفِرَادِى فَقَدْ رَجَوْتُ رِضَاكَ وَ تَحَرَّيْتُ الْخَيْرَ الَّذِى لَا يُعْطِيهِ أَحَدٌ سِوَاكَ فَلَا تَرُدَّ أَمَلِى اللَّهُمَّ إِنْ تُعَاقِبْ فَمَوْلىً لَهُ الْقُدْرَةُ عَلَى عَبْدِهِ وَ جَزَائِهِ بِسُوءِ فِعْلِهِ فَلَا أَخِيبَنَّ الْيَوْمَ وَ لَا تَصْرِفْنِى بِغَيْرِ حَاجَتِى وَ لَا تُخَيِّبَنَّ شُخُوصِى وَ وِفَادَتِى فَقَدْ أَنْفَدْتُ نَفَقَتِى وَ أَتْعَبْتُ بَدَنِى وَ قَطَعْتُ الْمَفَازَاتِ وَ خَلَّفْتُ الْأَهْلَ وَ الْمَالَ وَ مَا خَوَّلْتَنِى وَ آثَرْتُ مَا عِنْدَكَ عَلَى نَفْسِى وَ لُذْتُ بِقَبْرِ عَمِّ نَبِيِّكَ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ تَقَرَّبْتُ بِهِ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِكَ فَعُدْ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِى وَ بِرَأْفَتِكَ عَلَى ذَنْبِى فَقَدْ عَظُمَ جُرْمِى بِرَحْمَتِكَ يَا كَرِيمُ يَا كَرِيمُ

زيارت قبور شهداى احد رضوان الله عليهم

السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللهِ السَّلَامُ عَلَى نَبِى اللهِ السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللهِ السَّلَامُ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الشُّهَدَاءُ الْمُؤْمِنُونَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ الْإِيمَانِ وَ التَّوْحِيدِ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصَارَ دِينِ اللهِ وَ أَنْصَارَ رَسُولِهِ عَلَيْهِ وَ آلِهِ السَّلَامُ سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ أَشْهَدُ أَنَّ اللهَ اخْتَارَكُمْ لِدِينِهِ وَ اصْطَفَاكُمْ لِرَسُولِهِ

ص:99

وَ أَشْهَدُ أَنَّكُمْ قَدْ جَاهَدْتُمْ فِى اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دِينِ اللهِ وَ عَنْ نَبِيِّهِ وَ جُدْتُمْ بِأَنْفُسِكُمْ دُونَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّكُمْ قُتِلْتُمْ عَلَى مِنْهَاجِ رَسُولِ اللهِ فَجَزَاكُمُ اللهُ عَنْ نَبِيِّهِ وَ عَنِ الْإِسْلَامِ وَ أَهْلِهِ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ وَ عَرَّفَنَا وُجُوهَكُمْ فِى مَحَلِّ رِضْوَانِهِ وَ مَوْضِعِ إِكْرَامِهِ مَعَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً

أَشْهَدُ أَنَّكُمْ حِزْبُ اللهِ وَ أَنَّ مَنْ حَارَبَكُمْ فَقَدْ حَارَبَ اللهَ وَ أنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ الْفَائِزِينَ الَّذِينَ هُمْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَعَلَى مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللهِ وَ الْمَلَائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ أَتَيْتُكُمْ يَا أَهْلَ التَّوْحِيدِ زَائِراً وَ بِحَقِّكُمْ عَارِفاً وَ بِزِيَارَتِكُمْ إِلَى اللهِ مُتَقَرِّباً وَ بِمَا سَبَقَ مِنْ شَرِيفِ الْأَعْمَالِ وَ مَرْضِى الْأَفْعَالِ عَالِماً فَعَلَيْكُمْ سَلَامُ اللهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَكَاتُهُ وَ عَلَى مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ اللَّهُمَّ انْفَعْنِى بِزِيَارَتِهِمْ وَ ثَبِّتْنِى عَلَى قَصْدِهِمْ وَ تَوَفَّنِى عَلَى مَا تَوَفَّيْتَهُمْ عَلَيْهِ وَ اجْمَعْ بَيْنِى وَ بَيْنَهُمْ فِى مُسْتَقَرِّ دَارِ رَحْمَتِكَ أَشْهَدُ أَنَّكُمْ لَنَا فَرَطٌ، وَ نَحْنُ بِكُمْ لَاحِقُون.

و مى خوانى سوره (إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ) آنچه توانى.

زيارت وداع

هرگاه خواستى از مدينه بيرون آيى غسل كن، و مى روى

ص:100

نزد قبر پيغمبر صلى الله عليه و آله برو و زيارت آن بزرگوار را به جا آور. پس وداع كن آن حضرت را و بگو:

السَّلَامُ عَلَيْكَ يا رَسِولَ اللهِ أَسْتَوْدِعُكَ اللهَ وَ أَسْتَرْعِيكَ وَ أَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلَامَ آمَنتُ بِاللهِ وَ بِمَا جئتَ بِهِ وَ دَلَلْتَ عَلَيْهِ اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَةِ قَبْرِ نَبِيكَ فَإِنْ تَوَفَّيْتَنِى قَبْلَ ذَلِكَ فَإِنِّى أَشْهَدُ فِى مَمَاتِى عَلَى مَا شَهِدْتُ عَلَيهِ فِى حَيَاتِى أنْ لَا إلَه الَّا أنْتَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ.

و حضرت صادق عليه السلام (على المحكى) در وداع قبر پيغمبر به يونس بن يعقوب فرموده بگو:

صَلَّى اللهُ عَلَيكَ السَّلَامُ عَلَيكَ لَا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ تَسْلِيمِى عَلَيكَ.

زيارت رجبيه

(1)

شيخ طوسى روايت كرده از جناب ابوالقاسم حسين ابن روح رضى الله عنه كه نايب خاص حضرت صاحب الامر عليه السلام است كه فرمود: زيارت كن در هر مشهدى كه باشى از

ص:101


1- (1) چون بسيارى از مؤمنين در ماه شريف رجب به مدينه طيبه مشرف مى شوند، از اين رو از ثواب اين زيارت غافل باشند، و آن را در مشاهد مشرفه بخوانند.

مشاهد مشرفه در ماه رجب به اين زيارت. چون داخل شدى مى گويى:

اَلْحمْدُ للهِ الَّذِى أَشْهَدَنَا مَشْهَدَ أَوْلِيَائِهِ فِى رَجَبٍ وَ أَوْجَبَ عَلَيْنَا مِنْ حَقِّهِمْ مَا قَدْ وَجَبَ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ عَلَى أَوْصِيَائِهِ الْحُجُبِ اللَّهُمَّ فَكَمَا أَشْهَدْتَنَا مَشْهَدَهُمْ (مَشَاهدَهُم) فَأَنْجِزْ لَنَا مَوْعِدَهُمْ وَ أَوْرِدْنَا مَوْرِدَهُمْ غَيْرَ مُحَلَّئِينَ عَنْ وِرْدٍ فِى دَارِ الْمُقَامَةِ وَ الْخُلْدِ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ إِنِّى قَدْ قَصَدْتُكُمْ وَ اعْتَمَدْتُكُمْ بِمَسْأَلَتِى وَ حَاجَتِى وَ هِى فَكَاكُ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ وَ الْمَقَرُّ مَعَكُمْ فِى دَارِ الْقَرَارِ مَعَ شِيعَتِكُمُ الْأَبْرَارِ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ أَنَا سَائِلُكُمْ وَ آمِلُكُمْ فِيمَا إِلَيْكُمْ التَّعْوِيضُ وَ عَلَيْكُمُ التَّغْوِيضُ فَبِكُمْ يُجْبَرُ الْمَهِيضُ وَ يُشْفَى الْمَرِيضُ وَ مَا تَزْدَادُ الْأَرْحَامُ وَ مَا تَغِيضُ إِنِّى بِسِرِّكُمْ مُؤْمِنٌ (مُؤمِّم) وَ لِقَوْلِكُمْ مُسَلِّمٌ وَ عَلَى اللهِ بِكُمْ مُقْسِمٌ فِى رَجْعِى بِحَوَائِجِى وَ قَضَائِهَا وَ إِمْضَائِهَا وَ إِنْجَاحِهَا وَ إِبْرَاحِهَا (وَ ايزَاحِها) وَ بِشُئُونِى لَدَيْكُمْ وَ صَلَاحِهَا وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ سَلَامَ مُوَدِّعٍ وَ لَكُمْ حَوَائِجَهُ مُودِعٌ يَسْأَلُ اللهَ إِلَيْكُمُ الْمَرْجِعَ وَ سَعْيُهُ إِلَيْكُمْ غَيْرَ مُنْقَطِعٍ وَ أَنْ يُرْجِعَنِى مِنْ حَضْرَتِكُمْ خَيْرَ مَرْجِعٍ إِلَى جِنَابٍ مُمْرِعٍ وَ خَفْضٍ (عيشٍ) مُوَسَّعٍ وَ دَعَةٍ وَ مَهَلٍ إِلَى حِينِ (خَيرِ) الْأَجَلِ وَ خَيْرِ مَصِيرٍ وَ مَحَلٍّ فِى النَّعِيمِ الْأَزَلِ وَ الْعَيْشِ الْمُقْتَبَلِ وَ دَوَامِ الْأُكُلِ وَ

ص:102

شُرْبِ الرَّحِيقِ وَ السَّلْسَلِ (السَّلْسَبيلِ) وَ عَلٍّ وَ نَهَلٍ لَا سَأَمَ مِنْهُ وَ لَا مَلَلَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ حَتَّى الْعَوْدِ إِلَى حَضْرَتِكُمْ وَ الْفَوْزِ فِى كَرَّتِكُمْ وَ الْحَشْرِ فِى زُمْرَتِكُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ صَلَوَاتُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ.

ص:103

ص:104

تذكر مهم

ص:105

ص:106

برادران و خواهران ايمانى كه به شرف انجام عمره مفرده مشرف مى شويد، در اين سفر روحانى كه به واسطه استفاده از هواپيما و ماشين و وسايل رفاهى ديگر زحمت سفر را احساس نمى كنيد، به عظمت و مقصد و قداست نيتى كه داريد و به شرافت سفرى كه به آن مى رويد توجه داشته باشيد.

در همه حالات، مراقب رفتار و گفتار خود بوده، و لحظه اى از ياد خدا و ذكر و فكر و دعا و حسن معاشرت با هم سفران و فروتنى و خودسازى غافل نشويد، ظاهر و باطن خود را اصلاح نماييد، و حال خود را در ارتباط با خدا، صالح و پاك سازيد.

سفر حج و سفر عمره سفر به سوى خدا و از بهترين راه تهذيب نفس و رياضت شرعيه است. همه منازل و مشاعر و مواقف آن تقرب بخش و روح پرور و متضمن انواع تصفيه و اقسام تحليه و وصول به مدارج كمال است.

ص:107

حضرات ائمه طاهرين عليهم السلام كه در انجام اين برنامه ها بيشتر از هر كس در اقيانوس هاى بى كران ثواب و رحمت و درك عظمت الهى شناور مى شدند، و تعظيم كعبه معظمه و تجليل از بيت خدا و اين سفر پر فيض و مقصدى كه داشتند پياده طى طريق مى كردند، و از آنچه به نظر ما همه اش تحمل رنج و زحمت است؛ چه لذت هاى توصيف نشدنى مى بردند. حضرت امام حسن مجتبى و حضرت امام حسين سيد الشهداء عليهماالسلام پياده به حج مى رفتند.

حضرت مجتبى عليه السلام بيست مرتبه پياده به حج رفته اند، و امام زين العابدين عليه السلام در بيست روز راه مدينه طيبه تا مكه معظمه را پياده طى مى فرمودند.

در خصوص عمره مفرده روايت است كه حضرت امام موسى كاظم عليه السلام در چهار عمره پياده به مكه مكرمه رفتند، گاه در بيست و شش روز، و گاه در بيست و پنج روز، و در يك سفر بيست و چهار روز، و در يك سفر بيست و يك روز راه خانه خدا را پياده طى فرمودند.

سزاوار است ما و هر كس از اين سعادت ها محروم است آن را از راه حضور قلب دائم در اين سفر، و صرف اوقات در عبادت، و طلب مغفرت، و اعاده حيثيت و ساختن شخصيت

ص:108

ايمانى جبران نمايد، و دعا و نيايش و توسل به ذيل عنايات حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله، حضرت سيده نساء العالمين و ائمه طاهرين عليهم السلام را غنيمت بشمارد، و در مكه و مدينه در كوچه ها و خيابان ها و مساجد و اماكن شريفه آن، همه جا جاى پا و آثار آن ها را به چشم دل ببيند، و لحظه اى از اين معانى غافل نشود، و يا اين كه از خدا بخواهد كه همه ساله اين توفيق نصيبش شود، و در وداع با آن مقامات و مزارات چنان باشد كه مى خواهد از عزيزترين عزيزانش مفارقت كند.

و بالاخره براى دوستان و اقوام و مؤمنين دعا كند، و آنان را در دعا بر خود مقدم بدارد، و در درجه اول براى سلامتى و فرج حضرت بقية الله الاعظم ارواحنا فداه دعا نمايد.

اللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ قَرِّبْ زَمَانَهُ وَ اجْعَلْنَا مِنْ اعْوَانِهِ وَ انْصَارِهِ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ

ص:109

ص:110

لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ

اين لبيك ها بلافاصله بعد از احرام عمره گفته شود.

قبل از هر يك از اعمال عمره حج، بايد همان عمل را نيت كرد.

ص:111

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109