نام کتاب: رساله رضاعیه موضوع: فقه فتوایی نویسنده: دزفولی، مرتضی بن محمد امین انصاری تاریخ وفات مؤلف: 1281 ه ق زبان: فارسی قطع: وزیری تعداد جلد: 1 تاریخ نشر: ه ق نوبت چاپ: اول مکان چاپ: قم- ایران محقق/ مصحح: محمد یوسف استرآبادی ملاحظات: این کتاب همراه با سه رساله دیگر" صیغ العقود و الإیقاعات، زکات فطره و زکات مال" در یک جلد چاپ شده است
رسالۀ رضاعیّه
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 187
تصویر صفحه اول رساله رضاعیه، چاپ شده به تاریخ 1270 ه. ق.
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 188
تصویر صفحه اول رساله رضاعیه، چاپ شده به تاریخ 1273 ه. ق.
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 189
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ
الحمد للّه رب العالمین و الصلاه و السلام علی محمّد و آله الطاهرین إلی یوم الدین و لعنه اللّه علی اعدائهم أبد الآبدین و دهر الداهرین.
اما بعد، چنین گوید أفقر العباد إلی ربّه الهادی محمّد یوسف الأسترآبادی عفی عنه و عن والدیه که: این چند کلمه ای است سودمند در بیان مسائل رضاع و احکام آن از رأی شریف سرکار شریعتمدار أعلم العلماء المجتهدین العظام، و أفقه الفقهاء الراشدین الفخام، ثقه الاسلام و حجّه الأنام، شیخ المشایخ الکرام، الاستاد الأعلم و الأفقه الأزهد، الأفخم الأورع الزکیّ جناب الشیخ مرتضی الأنصاری دام ظلّه العالی، که حسب الأمر آن بزرگوار جمع و ضبط نموده ام تا مؤمنین و اهل دین مبین از آن بهره مند گردند که شاید به این وسیله خداوند أقدس اجری کرامت فرماید و از تقصیر این فقیر درگذرد، متوقع از منتفعین به این رسالۀ شریفه که این کمترین را به دعای خیر و طلب مغفرت
یاد و شاد فرمایند.
و مرتب ساختم این رساله را بر سه فصل و یک خاتمه.
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 190
بدان که از جملۀ اسباب تحریم و محرمیّت رضاع است، پس حرام می شود از سبب رضاع هر چیزی که حرام می شد به نسب، پس زن شیرده به منزلۀ مادر طفل رضیع است، و شوهرش که صاحب شیر باشد- و در عرف فقهاء او را فحل می نامند- به منزله پدر است و محرّمات از رضاع نیز مثل محرّمات نسبیّه هفت صنفند.
و آن زنی است که شیر داده باشد تو را، یا شیر داده باشد پدر و مادر نسبی یا رضاعی تو را، یا یکی از اجداد و جدّات نسبیّه یا رضاعیّۀ تو را.
که خالۀ رضاعی تو خواهد بود، و برادرش خالوی رضاعی تو است، و پدرش جدّ رضاعی است، چنانچه پسر نسبی شیر دهنده برادر رضاعی تو است و دخترش خواهر رضاعی است، و بر این قیاس است تا آخر احکام نسب.
و آن دختری است که شیر خورده باشد از شیر زن تو که صاحب شیر تو باشی، یا از شیر زن پسر تو که صاحب لبن پسر تو باشد، خواه پسر نسبی تو باشد یا رضاعی، یا اینکه شیر داده باشد آن دختر را دختر تو، خواه دختر نسبی تو باشد یا سببی.
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 191
و همچنین است دختران دختر تو هر چند پایین بروند، خواه از رضاع و خواه از نسب.
که اخوات فحل یعنی صاحب لبن عمّات رضیع اند، و اخوات مرضعه خالات مرتضع می باشند، و همچنین اخوات پدر فحل عمات رضیع و اخوات مادر مرضعه خالات رضیع می باشند هر چند بالا بروند، خواه از نسب باشند و خواه از رضاع که از یک فحل باشند.
خواه اولاد رضاعی ایشان باشند یا اولاد نسبی، و فرقی نیست در بنات الاخ و بنات الاخت میان اینکه رضاعی باشند یا نسبی.
بدان که چنانچه رضاع سابق مانع از نکاح لاحق است همچنین مبطل است رضاع لاحق نکاح سابق را، پس اگر تزویج کند رضیعۀ را و بعد از تزویج شیر دهد آن رضیعۀ منکوحه را کسی که شیر دادنش مبطل نکاح صغیره باشد، مثل مادر ناکح یا خواهرش یا زن خودش یا زن پدرش یا زن برادرش، در وقتی که شیر از آن پدر و برادر باشد، فاسد می شود آن نکاح.
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 192
بدان که رضاع سبب تحریم و محرمیّت است بعد از تحقق چند شرط.
خواه به عقد دوام و خواه به متعه، و خواه به تحلیل یا به ملک یمین، پس اگر شیر مرضعه از غیر نکاح باشد مثل درّ و نشر لبن بدون وطی و حمل، یا اینکه از زنا بوده باشد، رضاع در این صورت سبب نشر حرمت نخواهد شد، و در وطی به شبهه اقوی نشر حرمت است؛ زیرا که نکاح به شبهه به منزلۀ نکاح صحیح است.
و معتبر است در حقّ شیر دهنده که زن باشد، پس حاصل نمی شود رضاع اگر مرد یا خنثی مشکل طفل را شیر دهد.
و شرط نیست در نشر حرمت بقاء مرضعه در حبالۀ زوج، پس اگر طلاق دهد زوجه را در زمان حمل و بعد از وضع حمل شیر دهد رضیعی را، یا اینکه طلاق دهد او را در حالتی که مرضعه باشد، یا اینکه زوج بمیرد پس شیر دهد بعد از انقضاء عدّه از لبن زوج طفلی را نشر حرمت می شود.
و همچنین است اگر شوهر کند آن ضعیفه و دخول کند زوج ثانی و شیر
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 193
از شوهر اول در آن باقی باشد، خواه حامله شود از شوهر ثانی یا نه، چه زیاد شود شیر در پستانش یا نه بلکه به حال خود باقی بماند، بلی اگر منقطع شود شیر بعد عود کند در زمانی که ممکن باشد بودن آن از شوهر دوّم نشر حرمت نمی کند در حقّ زوج اوّل، و این مال دوّم است که ناشر حرمت است در حقّ او.
چنانچه اگر متّصل شود شیرش تا اینکه وضع حمل نماید
از ثانی، شیر قبل از وضع مال زوج اول است، و بعد از وضع مال زوج ثانی است، پس شیر بعد از وضع ناشر حرمت در حق اوّل نخواهد بود.
و اگر شیر حاصل شود از انعقاد نطفه به سبب جذب منی أجنبی به مساحقه و نحو آن نشر حرمت نمی کند شیر، زیرا که این به منزله زنا است و شرط نیست در نشر حرمت وضع حمل و تحقق ولادت، پس شیر از مجرّد حمل قبل از وضع نیز نشرش خالی از قوت نیست.
و مرجع در انبات عرف است، همین قدر که عرف بگویند انبات لحم و شدّ عظم از شیر مرضعه شد کفایت می کند در تحقّق رضاع محرّم.
به نحوی که در مقدار شبانه روز هر وقت آن طفل شیر بخواهد و احتیاج داشته باشد شیر دهد او را تا اینکه سیر شود، و شیر غیر مرضعه یا مأکول و مشروب در اثناء متخلّل نشود بر سبیل بدلیّت از شیر و تغذّی، و الّا ضرر ندارد مسمای اکل و شرب.
و بالجمله، رضاع یوم و لیله ناشر است، خواه کمتر از ده رضعه واقع
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 194
شود یا زیادتر یا به قدر آن؛ زیرا که ظاهر این است که ارضاع یک شبانه روز سبب و امارۀ مستقله بوده باشد در نشر حرمت، و فرقی نیست در یوم میان یوم طویل و غیره به جهت انجبارش به شب، بلی در ملفّق از مقدار یوم و لیله که مبدأ شیر دادن اثناء یوم یا اثناء شب واقع شود اشکال است، لکن اظهر اکتفاء به آن است در نشر حرمت.
و حاصل نمی شود نشر حرمت به کمتر از ده مرتبه شیر دادن در غیر یوم و لیله، اگر چه در هر مرتبه شیر کامل بدهد، بلی در ده دفعه شیر دادن خلاف است، اظهر عدم نشر است به عشر، اگر چه احوط این است که به نکاح او را قبول نکند و نظر محرمانه نیز باو نکند.
که در هر مرتبه شیر کامل دهد او را از پستان، و مرجع در رضعۀ کامله به سوی عرف است، پس اگر اندکی بمکد و زود رها کند پستان را جهت تنفس یا به جهت بازی کردن، پس از آن عود کند تا چندین مرتبه که سیر شود، پس مجموع یک رضعۀ کامله است اگر فصل طویل
در اثناء متخلّل نشود، و إلّا اعتبار ندارد.
و معتبر است در رضعات عددیّه سه قید:
اوّل: آنکه رضعۀ کامله باشد به نحوی که ذکر شد، پس اعتبار ندارد رضعۀ ناقصه در تحقّق نشر.
دوّم: آنکه رضعات متوالیه باشد، به این معنی که شیر زن دیگر را نخورد به رضعۀ کامله در اثناء رضعات عددیه، و اگر قلیلی بخورد که رضعۀ کامله نباشد اشکال است، بعید نیست که مضر نباشد در توالی.
و اگر غذاء غیر شیر در میانه متخلّل شود و لو بر سبیل بدلیّت از شیر در وقت احتیاج ضرر ندارد در تحقق رضاع ناشر، و امّا در زمانیّه پس
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 195
فصل مطلقا مضر است، خواه رضاع زن دیگر باشد یا مأکول و مشروب، مگر اینکه به عنوان تغذّی نباشد- چنانچه- گذشت- که در این صورت ضرر ندارد در تحقق رضاع.
سوّم: اینکه شیر را از پستان مرضعه بیاشامد نه، ریختن در حلق یا به ایصال در جوف طفل به طریق حقنه یا نحو آن، و این شرط در هر یک از این سه قسم از رضاع محرم ملحوظ است، پس اگر به مکیدن از پستان نیاشامد، متحقّق نمی شود رضاع مطلقا، و همچنین است اشتراط اتحاد مرضعه علاوه بر اتحاد فحل در هر یک از تقدیرات ثلاثه، پس اگر شیر خورد طفل از دو زن مثلا بالاشتراک در هر یک از تقدیرات ثلاثه سبب نشر نخواهد بود.
پس اگر بمیرد در اثناء رضاع و کامل شود نصاب آن بعد از ممات مرضعه نشر حرمت نخواهد کرد، و بالجمله، مرضعه در این صورت خارج می شود به موت از التحاق احکام رضاع.
باین معنی که: تمام رضاع ناشر واقع شود در حولین و چیزی از آن واقع نشود بعد از حولین، و مبدأ حولین انفصال تمام ولد است، و آخر آن جزء اخیر از شهر بیست و چهارم است، و این شرط معتبر است در حق مرتضع نه در ولد مرضعه بنابر اصح، پس اگر بگذرد از ولدش اکثر از حولین بعد از آن شیر دهد طفلی را که کمتر از حولین بر او گذشته نشر حرمت خواهد نمود، و هرگاه شیر دهد به رضعات عددیّه و باقی بماند از رضعات رضعۀ واحدۀ کامله بلکه نصف رضعه کامله پس بگذرد از او حولین نشر حرمت نمی کند، بلی ناشر است اگر تمام شود رضعه به اتمام حولین
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 196
پس اگر طفلی شیر خورد از زنی به نصف رضاع از یک شوهر و به نصف دیگر از شیر همان زن از شوهر دیگر، مثل شیری که از شوهر اوّل باقی بماند و متّصل شود به حمل و وضع آن از شوهر ثانی، پس در این صورت نشر نخواهد نمود و اگر شیر دهد یک زن از لبن یک شوهر صد طفل را مثلا به رضاع ناشر، هر یک از آن اطفال بر یکدیگر حرام می شوند، زیرا که برادر و خواهر می شوند با همدیگر.
و اگر کسی ده زن داشته باشد، و هر یک از آنها ده طفل یا زیاده از یک طفل را شیر دهد، حرام می شود تناکح میان این اطفال؛ به سبب اینکه همگی به منزله اولاد آن فحل می باشند، چنانچه حرام می شود هر یک از آن زوجات بر هر یک از آن
اطفال؛ زیرا که همگی و تمامی به منزلۀ امّهات و زنان پدرند.
بدان که شرط نیست إذن مولی و اذن زوج در تحریم، پس اگر کنیز بدون إذن مولی یا زوجه بدون اذن شوهر شیر دهند طفل غیر را نشر حرمت می کند، بلی اگر إرضاع زن مانع از استمتاع زوج باشد پس آثم است بدون رضای زوج و إلّا فلا.
شرط ششم: آنکه شیر خالص باشد، پس اگر ممزوج باشد نشر حرمت نمی کند، و بعضی اعتبار کرده اند در تحقق رضاع صحّت مزاج طفل و بقاء شیر در معده را، و این قول خالی از وجه نیست خصوصا ثانی، پس رعایت احتیاط به عدم نکاح او و عدم نظر محرمانه راه نجات است.
شرط هفتم: آنکه شیر آدمی باشد، پس اگر شیر حیوانی را بخورند گوشت آن حرام نمی شود، و اگر برّۀ شیر زنی را بخورد حرام نمی شود گوشت آن برّه، لکن مکروه است.
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 197
و بدان که شرط است در تحقق برادر بودن رضاعی میانۀ دو طفل- که هر دو از یک اجنبیّه شیر خورده باشند به تمامی شروط متقدّمه- آنکه شیر هر دو از یک فحل باشد، پس اگر هر یک از شیر فحل علا حدّه شیر خورده باشند برادر رضاعی نمی شوند، بلی آن زن مادر هر دو می شود علی الأقوی هر چند مراعات احتیاط اولی است.
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 198
و در آن چند مسأله است
و از مرتضع به سوی فحل و مرضعه، پس مرضعه مادر مرتضع و فحل پدرش است و هکذا، چنانچه گذشت.
خواه از نسب و خواه از رضاع، بر مرتضع، و همچنین حرام است اولاد نسبی مرضعه بر مرتضع اگر چه پایین بروند، و امّا اولاد رضاعی او پس حرام نیستند بر مرتضع اگر رضاع آن اولاد از لبن شوهر دیگر متحقّق شده باشد.
و همچنین حرام است بر پدر مرتضع نکاح اولاد زن مرضعه صاحب لبن ولاده؛ به جهت اینکه اولاد مذکوره در حکم ولد پدر مرتضع اند، چنانچه در حدیث صحیح وارد شده، و امّا اولاد رضاعی مرضعه پس به سبب عدم اتحاد فحل عدم حرمت- چنانچه قول مشهور است- اقوی است.
چنانچه اقوی عدم عدم حرمت نکاح اولاد این مرضعه و اولاد فحل این
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 199
مرضعه است بر اولاد پدر مرتضع، که آن اولاد از این شیر نخورده باشند، و همچنین است اخوات نسبیّه مرتضع بر خود فحل، لکن رعایت احتیاط طریق سداد است در هر دو مسأله.
لکن احوط این است که نظر محرمانه نیز نکند، و امّا از دو فحل حرام نیست، بلی حرام است نکاح اخت رضاعی زوجه بر زوج به سبب جمع بین الاختین، که محرّم است و مختص باختین نسبی نیست.
و اگر شیر دهد زنی پسر کسی را و دختر شخص دیگر را از یک شوهر جایز است اینکه نکاح کنند برادران آن پسر مذکور خواهران آن دختر را؛ زیرا که میان اینها نه نسب است و نه رضاع.
بدان که مصاهره- یعنی خویشی- چنانچه تعلق به نسب می گیرد همچنین تعلق می گیرد به رضاع، پس چنانکه مادر زن نسبی حرام است بر شخص همچنین مادر زن رضاعی او نیز حرام و محرم می شود، و همچنین حرام می شود دختر نسبی و رضاعی مادر زن چنانکه مذکور شد، و گذشت بر سبیل اجمال که چنانچه رضاع شرعی پیش از عقد مانع از نکاح لاحق است و باعث حرام شدن عقد می شود، همچنین رضاع شرعی بعد از عقد نیز موجب فساد و
بطلان عقد سابق است،
آنکه اگر مادر زن شخصی فرزند او را شیر دهد- خواه آن فرزند از دختر آن مادر زن باشد یا از زن دیگر آن داماد باشد- زن آن شخص که دختر مادر زن است بر شوهرش حرام می شود، و عقد ایشان فاسد می شود و از زن بودن بیرون می رود و حرام دائمی می شود؛ به
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 200
جهت اینکه زنش به منزلۀ خواهر فرزندش است در این صورت، و طفل رضیع فرزند مرضعه است.
و گذشت در مسألۀ سوّم که پدر مرتضع اولاد نسبی مرضعه را نمی تواند بگیرد، بلی در جدّۀ پدری که شیر دهد فرزند پسرش را پس در اینجا مادر مرتضع حرام نمی شود بر شوهرش؛ زیرا که مانعی از نکاح او به هیچ وجه نیست بنابر مشهور.
آنکه اگر زن دیگر پدر زن او که غیر مادر زن او است فرزند او را شیر دهد، زن آن شخص که فرزند آن پدر زن است بر آن شوهر حرام می شود؛ زیرا که اولاد صاحب شیر- خواه نسبی باشند و خواه رضاعی- بر پدر طفل شیرخورنده حرام می شوند، چنانچه گذشت.
و امّا اولاد دایه پس اگر نسبی باشند حرام می شوند هر چند از غیر این شوهر باشند، و اگر رضاعی باشند پس حرام نمی شوند بنابر مشهور- چنانچه گذشت- اگر چه اجتناب از این قسم احوط است.
اگر کسی کنیزی داشته باشد که از او طفلی داشته باشد و آن کنیز زن صغیرۀ آن کس را شیر دهد، هر دو بر آن کس حرام دائمی می شوند؛ زیرا که کنیز به جای مادر زن خواهد شد و زن او دختر رضاعی آن کس خواهد شد.
و هرگاه آن کنیز از شیر غیر آن کس داده باشد همان کنیز حرام می شود؛ چون مادر زن است، و زن حرام نمی شود.
هرگاه زنی عقد صغیری شده باشد پس به سبب عیب و مانند آن عقد را فسخ کند، و بعد از آن زن شخصی بشود و از او طفلی بیاورد و از شیر او آن صغیر مزبور را شیر دهد، آن زن بر شوهر دوّم نیز حرام می شود؛ زیرا که صغیر مزبور به منزلۀ فرزند زوج ثانی می شود، و
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 201
زن فرزند مطلقا حرام است خواه رضاعا و خواه نسبا، چه زن فرزند رضاعی پیش از تحقّق رضاع نکاح او واقع شود یا بعد از آن.
هرگاه زنی از شوهر خود طلاق گرفته باشد و به عقد صغیری در آمده باشد و از شیر شوهر اوّل آن شوهر صغیر را شیر دهد بر هر دو حرام می شود دائما.
امّا نسبت به شوهر اول به جهت اینکه فرزند رضاعی است، و امّا نسبت به شوهر ثانی که صغیر است پس به جهت این است که مادر رضاعی او می شود، و آن بالضّروره حرام است.
هرگاه دختر صغیرۀ را عقد پسر صغیر که پسر عموی او است نمایند به عقد ولایتی، و پس از آن جدّۀ ایشان یکی از ایشان را شیر دهد، بر همدیگر حرام می شوند و عقد ایشان فاسد می شود؛ زیرا که اگر شیر دهد صغیره را پس آن صغیرۀ منکوحه به منزلۀ عمّۀ صغیر ناکح می شود، و اگر صغیر ناکح را شیر دهد پس آن ناکح به منزلۀ عمو خواهد شد از برای صغیره مزبوره.
هرگاه مادر شخصی زن صغیرۀ او را شیر دهد، آن زن بر آن شخص حرام می شود زیرا که خواهر رضاعی او می شود، و همچنین اگر خواهر آن شخص آن صغیرۀ منکوحه را شیر دهد، یا زن پدر یا زن پسر او یا زن برادر او آن صغیره را شیر دهد، آن زن بر آن شخص حرام می شود؛ به جهت اینکه این مرضعه اگر خواهرش باشد صغیرۀ منکوحۀ دختر خواهرش می شود، و اگر زن پدر ناکح باشد منکوحۀ فرزند رضاعی پدرش می شود که خواهرش محسوب است، و اگر زن پسر ناکح شیر دهد فرزند رضاعی پسرش خواهد شد، و اولاد رضاعی ولدش حرام است بر او، و اگر زن برادرش باشد مرضعه پس رضیعۀ منکوحه به منزلۀ
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 202
دختر برادرش خواهد شد.
اگر زن صغیرۀ شخصی را زن کبیرۀ او از شیر او شیر دهد هر دو زن بر آن مرد حرام می شوند؛ زیرا که زن بزرگ مادر زن می شود و زن کوچک دختر رضاعی آن شخص می شود، و اگر از شیر غیر آن شخص باشد حکم به حرمت در این صورت مشروط به دخول به کبیره است، و اگر دخول نکرده باشد به کبیره حرام می شود همان کبیره فقط.
و برای کبیره است مطالبۀ مهر در صورت دخول، و الّا مهری نیست از برایش؛ به جهت اینکه فسخ نکاح از جانب او شده نه از جانب زوج، بلی صغیره نصف مهرش ساقط نمی شود بلکه از زوج می گیرد اگر تفویت منفعت بضع از کبیره باشد، پس صغیره نصف مهرش را از زوج می گیرد و نصف دیگر ساقط می شود.
و اگر صغیرۀ شیر خورد
از کبیره به غیر اختیارش، مثل اینکه کبیره چهارده شیر کامل را خود به اختیار دهد به آن طفل و در مرتبه پانزدهم بنا نداشت که شیر دهد، یا آنکه در یوم و لیله شیر داد و در مرتبه اخیره که شیر بایست بدهد تا اکمال رضاع یوم و لیله شود بنا نداشت که شیر دهد، لکن اتفاقا در خواب بود صغیره خود را به او رسانیده پستانش را در دهن گرفته و شیر خورده تا مقدار شرعی از رضاع به عمل آمد، پس در این صورت مهرش تماما ساقط می شود.
اگر زنی از شوهر اوّل طلاق بگیرد و زن شخص دیگر بشود و از شیر آن شخص دیگر آن زن صغیرۀ شوهر اوّل را شیر دهد هر دو حرام می شوند، و عقد صغیره فاسد می شود در صورتی که شوهر اول دخول کرده باشد، و الّا همان شیر دهنده حرام دائمی می شود، و صغیره خودش حرام دائمی نمی شود، و لکن عقدش فاسد می شود، پس اگر بخواهد او را
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 203
به عقد تازه باید عقد کند.
هرگاه کسی سه زن داشته باشد دو کبیره و یکی صغیره، یکی از آن دو کبیرۀ اوّل آن زن صغیره را شیر بدهد به رضاع شرعی، بعد از آن زن کبیرۀ دیگر آن شخص نیز شیر بدهد، پس حرام می شود صغیره و کبیرۀ اولی به حرمت دائمی، در وقتی که شیر هر دو از همین شخص باشد.
و امّا در کبیرۀ ثانیه خلاف و اشکال است، قول بعدم حرمت اگر چه خالی از وجه نیست؛ زیرا که صغیرۀ بعد از ارتضاع از کبیرۀ اولی دختر رضاعی زوج گردید، پس کبیره ثانیه دختر رضاعی شوهر خودش را شیر داد نه زنش را چنانچه در خبر معتبر وارد شده، لکن احوط اجتناب است، بلکه خالی از قوّت نیست.
و اگر از شیر غیر این شخص باشد پس حرام شدن صغیره مشروط به دخول به کبیرتین یا به یکی از آن دو می باشد، و خلاف و اشکال مزبور در کبیرۀ ثانیه در این صورت نیز جاری است؛ به جهت اینکه صغیرۀ مزبوره بعد از ارتضاع از اولی ربیبۀ زوج گردید، پس کبیره ثانیه ربیبۀ زوج را شیر داد نه زنش را،
لکن احوط بلکه اقوی اجتناب است.
و اگر به هیچ یک دخول نکرده باشد، کبیرتین هر دو حرام مؤبّد می شوند، و صغیره حرام نمی شود لکن عقدش فاسد می شود، پس اگر بخواهد تجدید عقد می کند.
اگر کسی سه زن داشته باشد دو صغیره و یک کبیره، و شیر دهد کبیره از شیر غیر این کس هر دو صغیره را، حرام می شوند هر سه بر زوج اگر دخول کرده باشد به کبیره، و الّا حرام می شود کبیره فقط، و صغیرتین نیز عقد ایشان فاسد می شود اگر دفعۀ واحده رضاع شرعی ایشان واقع شده باشد.
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 204
و اگر به نحو تعاقب باشد پس فاسد می شود عقد صغیرۀ اولی و کبیره؛ به علت جمع میانۀ عقد مادر و دخترش به سبب رضاع، و صغیرۀ ثانیه عقدش صحیح باقی می ماند، و حلیت نکاح صغیرۀ اولی در این صورت موقوف است بر طلاق ثانیه؛ به جهت اجتناب از جمع بین الاختین.
اگر زید زنی داشته باشد صغیره، و عمرو زنی دارد کبیره پس هر دو طلاق دهند، بعد از آن زید کبیره را به عقد خود درآورد و عمرو صغیره را، پس از آن شیر دهد کبیره صغیره را، پس کبیره بر هر دو حرام می شود، و امّا صغیره پس او حرام می شود بر کسی که دخول کرده باشد به کبیره، و امّا کسی که دخول نکرده باشد پس بر او حرام نیست، چنانچه در فروع پیش از این گذشت.
جمعی از اصحاب حکم فرموده اند به حرام بودن جدّه نسبیّه مرتضع بر فحل به جهت آنکه به منزلۀ مادر زن فحل است، لکن مشهور بر عدم حرمت قائل شده اند، و احتیاط مقتضی این است که فحل اختیار نکند تزویج او را، و همچنین نگاه محرمانه نیز به او ننماید مثل احتیاط در اخت مرتضع.
آنکه خلاف است در امّ الأخ و امّ الاخت، بعضی قائل شده اند بر حرمت آنها بر برادر رضاعی به توهم اینکه امّ الاخ و امّ الاخت به منزلۀ مادرند، لکن اقوی و مشهور این است که حرام نمی باشند؛ نظر به اینکه عنوان محرّم در نسب امّ است به جهت مادر بودن نه از جهت مادر برادر بودن، و الّا بسا می شود که مادر هست در نسب و امّ الأخ نیست، مثل اینکه اولادی سوای یک پسر نداشته باشد، و همچنین است امّ الاخت.
پس معیار چنانچه گذشت این است که هر عنوانی که در نسب حرام
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 205
است همان عنوان بعینه اگر حاصل شود به سبب رضاع حرام خواهد بود، و در محل فرض چنین نیست؛ زیرا که عنوان محرّم در نسب امّ بود نه امّ الأخ، و عین این عنوان در رضاع نیست، لکن رعایت احتیاط طریق سداد است.
اگر کسی دختر برادرش را که صغیره است به عقد فرزندش که صغیر است در آورد، پس از آن شیر دهد جدّۀ ایشان یکی از این دو صغیر را منفسخ می شود نکاح ایشان و باطل می شود عقد در این صورت؛ به جهت اینکه جدّه اگر پدری باشد و مرتضع پسر باشد، پس آن مرتضع عموی زوجۀ صغیره خواهد بود؛ زیرا که مرتضع برادر پدر صغیره است از سبب رضاع از طرف مادر شوهرش بعد از آنکه بوده است پسر عموی او و اگر مرتضع دختر باشد پس عمّه اش می شود و مرتضعه خالۀ شوهرش می شود.
اگر کسی زوجۀ کبیره اش را طلاق دهد پس شیر دهد زوجۀ صغیرۀ او را هر دو حرام می شوند بر آن کس به حرمت دائمیّه اگر شیر از همین کس باشد، و امّا اگر شیر از غیر این کس باشد پس حرمت دائمیّه هر دو بر او مشروط است به اینکه دخول کرده باشد به کبیره؛ به جهت اینکه کبیره مادر زنش محسوب خواهد شد و صغیره دختر زوجۀ مدخول بها می شود.
و اگر دخول نکرده باشد به کبیره حرام می شود کبیره فقط نه صغیره؛ به جهت اینکه دختر زن غیر مدخول بها حرام نیست به مجرّد عقد بر مادر آن دختر، بلی باطل می شود نکاح صغیره، و لازم است که تجدید عقد کند اگر طالب صغیره باشد، و نظیر این مسأله در فرع هشتم و نهم و دهم و یازدهم بلکه دوازدهم گذشت.
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 206
اگر کسی دو زن داشته باشد، یکی کبیره و یکی صغیره، پس شیر دهد مادر کبیره زوجۀ صغیره را، باطل می شود نکاح هر دو؛ به جهت اینکه صغیره اخت کبیره می شود، و جمع بین الاختین صحیح نیست.
اگر کسی کنیزی داشته باشد بعد از وطیش شیر دهد آن کنیزک زوجۀ صغیرۀ آن کس را هر دو حرام می شوند خواه رضاع حاصل شود از شیر آقای کنیز، یا از شیر غیر آقایش؛ به جهت آنکه آن کنیز مادر زن می شود و صغیره دختر آقایش می شود، اگر از شیر خود آن کس باشد.
و امّا اگر از شیر غیرش باشد کنیز مادر زنش می شود و صغیره دختر زن مدخول بها می شود از برای آن کس، و اگر کنیز موطوئه آن کس نباشد همان کنیز حرام می شود نه زوجۀ صغیره؛ به جهت آنکه مادر زنش می شود.
چنانچه جایز نیست تزویج دختر برادر و دختر خواهر بر روی عمّه و خالۀ نسبی بدون اذن عمّه و خاله، همچنین جایز نیست تزویج آنها بر روی عمّه و خالۀ رضاعی بدون اذن آنها.
خلافی و اشکالی نیست که اگر کسی وطی کند پسری را، حرام می شود بر او در نسب مادر او هر چند بالا رود و خواهر او هر چند پائین رود بلکه دختر او هر چند پایین رود بنابر احوط و مشهور به حرمت ابدیّه، و همچنین این حکم جاری است در مادر و خواهر و دختر رضاعیّه.
کسانی که آزاد می شوند بر ولد نسبی اگر مالک شود مثل آباء و اولاد و سایر محارم نسبیّه، مشهور قائل شده اند به آزاد شدن آنها بر ولد رضاعی نیز، پس اگر مالک شود فرزندان را هر چند پائین
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 207
روند از فرزندان رضاعی و مرضعه و فحل را و پدران و مادران ایشان را هر چند بالا روند، و همچنین خواهرهای رضاعی و خاله های رضاعی را یا عمه های رضاعی را هر چند بالا روند یا دخترهای برادرهای رضاعی یا دخترهای خواهر رضاعی را هر چند پایین روند، همه بر او آزاد می شوند، چنانچه در نسب بر او آزاد می شدند.
اگر کسی فجور نماید به عمّه یا خالۀ خودش حرام می شود بر آن کس تزویج دختر رضاعی عمه و خاله هر چند پایین روند، چنانچه در نسب حرام می شد.
اگر کسی دو زن صغیره داشته باشد و هر دو شیر یک زن را بخورند تا شیر پانزدهم و شیر پانزدهم را هر یک از پستان خورده به یک بار فارغ شوند، پس هر دو حرام جمعی بر شوهر می شوند، به این معنی که عقد هر دو باطل می شود، بعد از آن هر یک را که بخواهد تازه عقد می کند.
و اگر به تعاقب شیر خورند به این معنی که یکی از پانزده تمام شود و از دیگری هنوز تمام نشده باشد عقد هر دو صحیح است تا وقتی که از زن دوّم پانزده شیر تمام شود، پس در این صورت عقد هر دو باطل می شود بنابر مذهب أکثر که این مصاهره را اعتبار کرده اند.
اگر کسی دو زن داشته باشد، بعد از مدتی ظاهر شود که اینها خواهر رضاعی بوده اند، پس اگر هر دو را در یک عقد گرفته کاشف به عمل می آید که عقد هر دو باطل بوده است، و اگر یکی را پیش تر گرفته بود عقد دومی باطل خواهد بود.
بدان که معنی اینکه رضاع در حکم نسب است این است که هر عنوانی که در نسب حرام است اگر آن عنوان به جهت رضاع حاصل شود نیز
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 208
حرام است، مثلا مادر نسبی حرام است به فرزند همچنین مادر رضاعی نیز حرام است، پس مادر بودن هر وقت به سبب رضاع حاصل شود نیز حرام است.
بنابراین اگر زنی برادر شخصی را شیر دهد آن زن به سبب رضاع مادر برادر آن شخص می شود، نه مادر او.
و همچنین اگر کسی دختر عمّۀ کسی را شیر دهد یا دختر خاله
کسی را شیر دهد، آن زن مادر دختر عمّه یا دختر خاله می شود نه عمّه و خاله.
پس تنزیل رضاع منزله یکی از محرّمات نسبیّه بر وجه عموم به نحوی که میر داماد رحمه اللّه و غیره قائل شده اند دلیل بر اعتبارش نیست، و اینکه اصحاب تنزیل چون میر داماد رحمه اللّه حکم کرده اند به حرام بودن زن در مواضع چند، وجهی ندارد.
موضع اوّل از آن مواضعی که حکم کرده اند به عموم منزلت بر حرمت زن، این است که هرگاه زنی از شیر شوهر خود برادر یا خواهر پدری و مادری خود را یا پدری یا مادری خود را شیر دهد برادر آن زن فرزند شوهرش می شود، پس مرضعه- که خواهر فرزند رضاعی فحل است- به منزلۀ فرزند فحل می شود، و فرزند فحل بر او حرام است، این مسأله اگر چه خلافی است و جماعتی از غیر اصحاب تنزیل نیز قائل شده اند به حرمت، لکن مشهور قائلند به عدم حرمت، پس احوط اجتناب است.
موضع دوّم: اینکه زن شیر دهد فرزند برادر خود را، پس چون فرزند برادر از جهت رضاع فرزند عمّه شد، و عمّه فرزند بر شوهر حرام است، پس مرضعه به منزلۀ خواهر فحل می شود.
موضع سوّم: اینکه زن شیر دهد عموی خود را یا عمّۀ خود را،
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 209
پس مرضعه دختر برادر فرزند رضاعی یا دختر خواهر فرزند رضاعی خودش می شود، و همچنین به منزله جدّۀ خودش می شود.
موضع چهارم: آنکه زن شیر دهد خالو یا خاله خودش را، پس مرضعه مزبوره به منزلۀ دختر خواهر فرزند شوهرش می شود، یا اینکه فحل به منزلۀ جدّ مادری مرضعه یا به منزلۀ شوهر
مادر مرضعه می شود.
موضع پنجم: آنکه زن شیر دهد فرزند عموی خود را، یا آنکه زن دیگر شوهرش شیر دهد فرزند عموی آن زن را، پس شوهر به منزلۀ عموی زن می شود.
موضع ششم: آنکه زن شیر دهد فرزند خالوی خود را، پس فحل به منزلۀ خالو می شود.
موضع هفتم: آنکه زن شیر دهد برادر شوهر یا خواهر شوهر خود را از شیر آن شوهر، پس زن به منزلۀ مادر برادر یا مادر خواهر فحل می شود.
موضع هشتم: آنکه زن شیر دهد فرزند خواهر شوهرش را پس زن به منزلۀ خواهر فحل می شود.
موضع نهم: آنکه زن شیر دهد فرزند فرزند شوهرش را، پس اگر فرزند پسر فحل باشد پس مرضعه به منزلۀ زن پسر می شود، و اگر فرزند دختر فحل باشد، پس مرضعه به منزلۀ دختر فحل می شود.
موضع دهم: آنکه زن شیر دهد عموی شوهرش را یا عمّه شوهرش را یا خالو یا خاله شوهرش را، پس مرضعه- که مادر رضاعی اینها است- به منزلۀ جدّۀ پدری یا جدّۀ مادری فحل می شود.
موضع یازدهم: آنکه یکی از دو زن شخصی از شیر همان کس فرزند فرزند دیگر او را شیر دهد، پس مرضعه به منزلۀ دختر یا عروس
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 210
شوهر می شود، و نیز به منزلۀ جدّۀ فرزند شوهر می شود.
و بالجمله، در امثال این مواضع مزبوره دلیلی بر اعتبار این نحو عموم منزله نداریم، خصوصا چنین منزلۀ که لازم منزلۀ دیگر است به طور عکس نمودن، مثل اینکه خواهر زن شیر بدهد فرزند خواهر خودش را، پس خواهر زن نزد اصحاب تنزیل به منزلۀ زن می شود، و زن مرضعه به منزلۀ خواهر زن می شود، که مادر
رضاعی فرزند است.
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 211
و آن چند چیز است:
و مکروه است که دایه کم عقل و احمق باشد، یا غیر اثنا عشریه باشد، یابد صورت یا بدسیرت و کج خلق باشد، به جهت اینکه شیر را تأثیر زیادی است در مزاج طفل، و بهترین شیرها شیر مادر طفل است اگر عیب عارضی بهم نرسیده باشد، و اگر زن مسلمان بهم نرسد به زن یهودیه و نصرانیه می توان داد طفل را که او را شیر دهد، و لکن مهما امکن دایه را به خانه آورد، و نگذارد که گوشت خوک و شراب بخورد و طفل را به خانۀ خود برد، و اگر یهودیه و نصرانیه بهم نرسد به مجوسیه می توان داد به شروط مزبوره.
و سنت است که مادر شیر دهد فرزند خود را اگر شیرش خوب باشد، و سزاوار در حق مادر این است که طلب اجرت شیر از پدر نکند، چنانچه اولی در حق پدر این است که اجرت بدهد اگر داشته باشد، و اگر مادر اجرت خواهد به اجرت بسیار و دایه به کمتر از آن راضی شود، از مادر می توان گرفت که به دایه بدهند.
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 212
چون بسیار است که شیر می دهند و فراموش می کنند و فرزندان به هم می دهند، و عاقبت ظاهر می شود که خواهر خود را گرفته است، مثلا.
و به منزلۀ مادر خود داند او را، و همچنین شوهر او را به منزلۀ پدر خود داند، و فرزندان ایشان را برادر و خواهر خود داند، و خویشان ایشان را که به سبب رضاع محرم او شده اند به منزلۀ خویشان خود داند در رعایت احترام و توقیر.
و یک روز کمتر و بیشتر در غیر ضرورت شیر ندهند، و جایز است بیست و یک ماه شیر دادن، و احوط این است که کمتر از این شیر ندهند مگر با ضرورت، چنانچه بسیار است که حامله می شود مادر طفل و شیرش کم می شود، طفل در شکم آزار می کشد و دایه هم نمی رسد، یا بهم می رسد و مؤونۀ اجرت دایه را ندارند، اکتفاء به کمتر می توان نمود، چنانچه احوط این است که زیاده از دو سال شیر ندهند، و مشهور این است که دو ماه زیاده می توان داد، و اولی آنکه تا ضرورتی نباشد زیاد ندهند.
یا فرزندش ولد الزّنا باشد، بلکه کراهیت این اشدّ است از اختیار کافره، و اگر دایه کنیز باشد و زنا داده باشد و محتاج شوند به او برای شیر دادن، بهتر این است که از آقای کنیز طلب کنند که حلال کند کنیز خود را که زنا داده است، و بعد از حلال کردن کراهت تخفیف می شود یا زائل.
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 213
در حدیث است که از معصوم «علیه السلام» پرسیدند که زنی بزغالۀ را شیر داده بود مدتی تا استخوانش سخت شده و گوشت روئیده و بزرگ شده و نر بر او کشیده اند و زائیده است، آیا شیر آن را یا گوشت آن را می توان خورد، حضرت فرمودند: که این فعل مکروه است و شیر و گوشت آن باکی نیست.
بدان که رضاع باعث ارث بردن و واجب شدن نفقه و مانند اینها غیر از حرمت نکاح و محرمیّت نمی شود، پس پدر رضاعی ولایت ندارد بر فرزند رضاعی، و مادر رضاعی حق حضانت ندارد، و گواهی مرتضع بر فحل مسموع است، و اگر فحل او را بکشد در عوض او می کشند فحل را، و مثل پدر نسبی نیست که در عوض فرزند نتوان کشت.
و همچنین استیفاء حدود از فحل می توان نمود، و در قسمت دیه داخل نیست، و حکم مرتضع بعد از رسیدن به منصب قضاوت بر فحل جاری است، و بی رخصت فحل قسم و عهد و نذر یاد می تواند نماید.
زیرا که به منزلۀ مادر فرزند است، بلی در حدیث صحیح وارد شده است که: هرگاه مملوک شیر خانم خود را خورده باشد فروختن او حرام است، و خوردن تنخواه او نیز حرام است.
یا پسر برادر رضاعی خود را، یا پسر خواهر رضاعی خود را، یا پسر عمو یا پسر عمه یا پسر خالو یا پسر خالۀ رضاعی را، مکروه است اینها را بندگی بفرماید یا بفروشد، بلکه سنت است که اینها را آزاد کند، و خود سر آزاد نمی شوند.
بدان که، در مواردی که رضاع مفسد نکاح است اگر شیر دهنده قاصد
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 214
بر اضرار بر زوج یا زوجه باشد شیر دادن حرام است. اگر مستلزم ضرر باشد، و الّا حرام نیست.
پس این به دو نحو متصوّر می شود:
پس در این صورت یا ممکن است قبول دعوای او یا ممکن نیست، به این معنی که تکذیب کند دعوای او را حسّ و وجدان، مثل اینکه حکم کند وجدان که نظر به سن هر یک کرده ممکن نیست تحقّق رضاع از شیر او.
و در فرض ثانی مسموع نیست دعوای زوج، و امّا در فرض اول، پس اگر پیش از عقد آن ضعیفه باشد، اقرارش مسموع است، و جایز نیست از برای او که تزویج کند او را، خواه آن زن تصدیق کند او را یا تکذیب کند، و اگر این دعوای مزبوره بعد از عقد و قبل از دخول باشد، پس اگر تصدیق کند منکوحه او را در این دعوی عقد باطل خواهد بود و مهری از برای منکوحه نخواهد بود، به جهت بطلان نکاح، و اگر دعوی بعد از دخول باشد و منکوحه نیز عالمه باشد قبل از دخول به رضاع محرّم، پس نکاحش باطل و مهری ندارد، و اگر علم بهم نرساند ضعیفه مگر بعد از دخول به این معنی که در حال دخول جاهله باشد پس خلاف است در مهر، جماعتی از اصحاب حکم فرموده اند باستحقاق مهر المسمّی، و جماعت دیگر حکم فرموده اند به ثبوت مهر المثل.
اینها همه در صورت تصدیق زوجه بوده است، امّا در صورت تکذیب زوجه، پس اگر اقامۀ بیّنه کند بر دعوای خودش حکم کرده می شود به تفریق و تحریم، و خواهد بود مثل صورتی که تصدیق کرده باشد او را
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 215
زوجه، و اگر بیّنه نداشته باشد حرام است زوجه بر زوج نظر به
اقرار زوج، و قولش مسموع نیست نسبت به زوجه.
و اگر ادّعای علم بر زوجه نماید از برای او است که قسم دهد زوجه را بر نفی علم، و اگر ضعیفه قسم خورد در این صورت یا ادّعای علم بر او ننماید و بوده باشد این دعوی پیش از دخول، مشهور این است که نصف صداق را زوج باید بدهد.
و امّا بعد از دخول پس واجب است که جمیع مهر را بدهد بلا خلاف، و حکم کرده می شود به تفریق میان ایشان.
پس اگر قبل از تزویج باشد حکم می شود به حرمت، و اگر بعد از تزویج باشد مسموع است دعوای او، و تفصیل حکم این صورت از صورت اوّل ظاهر می شود.
و ثابت می شود به شهادت دادن دو عادل بر وجه تفصیل به این طریق که فلان کس شیر کامل خورد از پستان فلان ضعیفه از شیر حاصل شدۀ از وطی صحیح شرعی پانزده شیر یا مانند آن تا آخر شرایط مذکوره، یا به تواتر قطعی، و مشهور این است که شهادت زنان در رضاع مسموع است، لکن مسأله محل تأمل است، پس احتیاط را در مقام عمل ترک نباید کرد، و اکثر قائلند که قبول نمی شود در باب رضاع شهادت بر سبیل اجمال بلکه لا بدّ است از تفصیل و این قول خالی از قوّت نیست.
و مظنّۀ تحقّق رضاع نیز کافی نیست در ثبوت رضاع محرم، لکن رعایت احتیاط طریق سداد است، و اللّه العالم
رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، ص: 216
و المؤیّد و المسدّد.
تمّت الرساله فی غایه العجاله، و الحمد للّه جلّ جلاله، و الصلاه علی محمّد و آله، فی الخامس عشر من شهر صفر المظفر من شهور السنه التاسعه و الستین بعد المائتین و الألف من الهجره المقدّسه.
________________________________________
دزفولی، مرتضی بن محمد امین انصاری، رساله رضاعیه (شیخ انصاری)، در یک جلد، قم - ایران، اول، ه ق