شرح مختصرى بر دعاء صحيفه كامله سجاديه

مشخصات كتاب

پديدآورنده : سيد عبدالحسين طيب

ناشر : مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان

مقدمه

بسمه تعالى الحمد لوليه و الصلاة و السلام على رسوله و آله و اللعن على اعدائه الى يوم لقائه.

اما بعد نظر به اينكه در اخبار ادعيه اى وارد شد نزد ختم قرآن كه افضل و اكمل و اصح آنها دعا صحيفه كامله سجاديه است دوست داشتم پس از ختم تفسير- اطيب البيان در چهارده مجلد شرح مختصرى از اين دعاء بنگارم كه مؤمنين از فيض آن بى بهره نباشند لذا مينگارم

قوله عليه السلام بسم اللَّه الرحمن الرحيم (اللهم انك اعنتنى على ختم كتابك.

(ترجمه) پروردگار من محققا تو مرا كمك و اعانت فرمودى بر ختم تلاوت كتاب خود (شرح) انسان در هيچ امرى مستقل نيست چه در امور غير اختياريه كه از تحت قدرت او خارج است و چه در افعال اختياريه كه محتاج است باعانت الهيه كه ميفرمايد

الذى انزلته نورا و جعلته مهيمنا على كل كتاب انزلته و فضلته على كل حديث قصصته

ما قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلى أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللَّهِ حشر آيه 5- و بسيارى از آيات ديگر بالاخص توفيق ايمان و هدايت و عبادات كه الهامات ملائكه و تأييدات الهى و عنايات پروردگارى انسان موفق ميشود بالاخص بتلاوت كتاب- اللَّه كه هر آيه و سوره آن چه اندازه اجر و ثواب دارد كه در اوائل هر سوره اشاره شده چه رسد بتمام قرآن و ختم آن از باء بسم اللَّه تا سين و الناس

(اعنتنى على ختم كتابك)

أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 295

سپس در مقام فضائل و صفات و شئونات قرآن ميفرمايد.

(الذى انزلته نورا)

اشاره بآيه شريفه است

كه فرمود فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا تغابن آيه 8- و نور بودن قرآن قلب را روشن ميكند راه حق را نشان ميدهد حق را از باطل جدا ميكند فرداى قيامت اهل خود را به بهشت ببرد، نامه عمل را سفيد ميكند بهر آيه يك درجه در بهشت بالا ميبرد كه بقارى او ميگويند

(اقرء و ترق).

(و جعلته مهيمنا على كل كتاب انزلته)

كه اگر قرآن نبود ما هيچ دليلى بر نبوت احدى از انبياء نداشتيم و خبرى از كتب و صحائف آنها در دست نبود نه صحف آدم و نوح و شيث و ابراهيم و نه تورية موسى و زبور داود و انجيل عيسى و اين تورية رايج دست يهود و اناجيل اربعه نصارى و كتب عهد قديم و عهد جديد كه در دست آنها است اكثر آنها كفريات و مزخرفات و نسبتهاى زشت بانبياء و ساحت قدس انبياء از اين كتب برى و عريست، قرآن مجيد كه شئونات آنها را و كتب آنها را پاك ميكند ميفرمايد

(مهيمنا على كل كتاب انزلته).

(و فضلته على كل حديث قصصته)

اما افضليت قرآن براى جهاتيست كه در آن هست يكى معجزه باقيه تا دامنه قيامت ديگر مشتمل بر هر رطب و يابس وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ انعام آيه 60- ديگر هدايت به بهترين راه ها إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ اسراء آيه 9.

و جهات ديگر كه در مقدمه تذكر داده ايم و احاديث و قصص آن شرح قصص آدم و نوح و شيث و ابراهيم و اسحق و يعقوب و لوط و شعيب و يوسف و موسى

و هارون و داود و سليمان و ايوب و ذكريا و يحيى و مريم و عيسى و شرح حال قوم آنها و نجات مؤمنين بآنها و هلاكت مخالفين و كافرين بآنها و ساير قصص قرآنى اگر مقايسه كنيد با قصص اين توريه و زبور و اناجيل رايج يا با قصص رستم و افراسياب و الف ليلى و حسين كرد و هزار دستان و با مجلات و روزنامه ها و ساير كتب قصص و با كتب شعراء بلكه با قوانين و دستورات امروزه كه هيچ طرف نسبت نيست بالجمله همين نحوى كه أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 296

و فرقانا فرقت به بين حلالك و حرامك و قرآنا اعربت به عن شرايع احكامك و كتابا فصلته لعبادك تفضيلا

خداى متعال چه نسبت. با مخلوقات دارد كلام او هم چه نسبت با كلام آنها دارد.

(و فرقانا فرقت به بين حلالك و حرامك)

(من حجب الغيوب)

تو در حجاب بودى و بر تو غائب بودم حتى خيال ميكردى كه من نبودم و نيستم و مرگ دامن ترا نميگيرد

(و رماها عن قوس المنايا باسهم وحشة الفراق)

چنانچه بر اصحاب فيل مثل طير ابابيل با حجاره سجيل بر فرق آنها پس مثل علف جويده ريختند و در جنگ بدر بيارى مؤمنين آمدند كه ميفرمايد إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَ لَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُنْزَلِينَ بَلى إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ آل عمران 120 و 121 و بچسبانند و بريزند در حنجر او كاس و ليوان كه مسمومه است در مذاق آن كه موجب مرگ ميشود، سم زهر است كه انسان را بفوريت تلف ميكند و زهر مرگ بدست ملك الموت است و نزديك ميكند ما را بسوى آخرت مثل مسافرى كه كوچ ميكند از منزل بمنزل ديگر و اين منزل را رها ميكند و منزل ديگر ميگيرد از شيخ بهائيست كه گفت (الانسان مسافر و منازله ستة) شش منزل بايد طى كند از صلب آباء برحم امهات و از رحم بدنيا و از دنيا بعالم برزخ و از آنجا به محشر و از محشر ببهشت يا جهنم (اقول منازل بسيار قبل از اصلاب دارد اول خلقت ارواح كه فرمودند

(خلقت الارواح قبل الاجساد بالفى عام)

و فرمودند أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 323

و صارت الاعمال قلائد فى الاعناق و كانت القبور هى الماوى الى ميقات يوم التلاق

(الارواح جنود مجندة فما تألف منها ائتلف و ما تناكر منها اختلف).

پس از آن از خاك كه فرمود مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى طه آيه 57- سپس در مأكولات آباء و تطورات

بسيارى تا نطفه شود و در ارحام امهات منازلى طى گرديد از علقه و مضغه و عظام و لحوم و صورت بندى و تعلق روح تا خارج شديد و در دنيا هم مراحلى طى گرديد تا از دنيا رفتيد و پس از مردن روح شما را بردند در پيشگاه احديت كه در دنيا چه كرديد كه ميفرمايد

(اذا مات ابن آدم يقول الناس ما خلف و يقول الملائكه ما قدم) سپس در قبر تعلق ببدن همان روح انسانى نه حيوانى و نباتى براى سؤال قبر سپس بقالب مثالى يا وادى السلام با مؤمنين يا برهوت با كفار و در محشر هم مراحلى بايد طى كند تا عاقبت كارش بكجا بكشد يا جنة النعيم يا جهنم و عذاب و اعمال بندگان در دنيا خوب و بد آنها قلاده ميگردد بگردنشان و قبر جايگاه آنها است تا قيامت كه ميقات آنها است در يوم طلاق كه يكى از اسماء روز قيامت است اشاره بآيه شريفه ميفرمايد وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً، اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى اسرى آيه 14 الى 16- و اين همان نامه عمل است كه رقيب و عتيد نوشته اند و اين نامه اگر بدست راست رسيد نجات است و اگر بدست چپ يا از پشت برسد هلاكت است كه ميفرمايد فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً وَ يَنْقَلِبُ إِلى أَهْلِهِ مَسْرُوراً وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً وَ

يَصْلى سَعِيراً انشقاق آيه 7 الى 12- و نيز ميفرمايد فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ الى قوله تعالى وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ الايه الحاقه آيه 19 الى 26

(و كانت القبور هى الماوى الى ميقات يوم التلاق.)

اما قبر در حديث است

(القبر اما روضة من رياض الجنة او حفرة من حفر النيران)

أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 324

و بارك لنا فى حلول دار البلى و طول المقامة بين اطباق الشرى و اجعل القبور بعد فراق الدنيا خير منازلنا و افتح لنا برحمتك فى ضيق ملاحدنا

اما بر مؤمنين درى از بالاى سر ببهشت باز ميشود و همه روزه ملائكه با تحف و هدايا وارد ميشوند و اما بر غير مؤمنين درى از پاى قبر بجهنم باز ميشود و ملائكه عذاب با عمود و تازيانه بر او وارد ميشوند و روح انسانى از او جدا نميشود و لو بقالب مثالى تعلق بگيرد و سير كند در وادى السلام يا برهوت نذير خواب كه روح سير دارد و از بدن خارج هم نيست و اين در قبر هست تا موقعى كه صور دوم دميده ميشود و تمام دفعه واحده از قبرها خارج ميشوند كه ميفرمايد وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ نحل آيه 79 و يوم التلاق روزيست كه تمام يكديگر را ملاقات ميكنند اهل بهشت اهل جهنم را مى بينند و بالعكس و با يك ديگر مكالمه دارند، رؤسا و

اكابر اتباع را مشاهده ميكنند و بالعكس و با يكديگر محاجه ميكنند

(اللهم صل على محمد و آله و بارك لنا فى حلول دار البلاء)

پس از ذكر صلوات مى گويى پروردگارا مبارك فرما بركات خود را از براى ما در موقعى كه حلول ميكنيم در دار پاشيده و بهم ريخته كه قبر باشد كه در آنجا اعضاء بدن از هم پاشيده ميشود و اجزاء آن پوسيده و ريخته و خاك ميشود و بركات الهى در قبر بسيار است قبر روضه ايست از رياض جنت، توسعه پيدا كند بمقدار مد بصر، ملائكه رحمت با تحف و هدايا بر او وارد شوند بشارات باو دهند، سؤال قبر بر آن آسان شود و بالجمله قبر منزل مبارك ميمون باشد نه حفره از حفر نيران و تنگ شود و تاريك و مملو از آتش

(و طول المقامه بين اطباق الشرى)

و قبرى كه طول ميكشد مقام در اين زير طبقات خاك در لحد تا قيام قيامت كه ميفرمايد:

وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ مؤمنون آيه 102

(و اجعل القبور بعد فراق الدنيا خير منازلها)

نسبت بمنازل الدنيا و لو در قصرهاى ده طبقه بلكه بيشتر و بر فرشهاى ابريشمى و تختها و كرسيهاى زرنگار و اثاثيه آراسته و پيشخدمتهاى كمر بسته و خانم هاى زيبا آرايش كرده باشد، قبر بهترين اين منازل باشد اما منازل بعد القبر در عالم آخرت البته بالاتر و بهتر از منزل قبر باشد

(و افتح لنا برحمتك فى ضيق ملاحدنا)

أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 325

و لا تفضحنا فى حاضرى القيامة بموبقات اثامنا و ثبت به عند اضطراب جسر جهنم يوم المجاز عليها زلل اقدامنا.

و نور به قبل البعث سدف قبورنا

و توسعه ده و باز فرما براى ما تنگى لحدهاى ما را (تنبيه) اگر قبر توسعه پيدا كند و روشن شود و روح و ريحان داخل شود و بهترين منازل گردد كاشف از اينكه پس از قبر هم راحتى و آسايش و سعادت و رستگارى و بهشت و نعم الهى را هم دارد و لا عكس زيرا ممكن است بواسطه پاره اى اشخاص در قبر و عالم برزخ معذب و گرفتار باشند و بواسطه ايمان در قيامت مورد شفاعت و مغفرت و عفو الهى شوند لذا در خبر است كه فرمودند بمؤمنين كه شما در فكر قبر و عالم برزخ باشيد ما در قيامت شما را شفاعت ميكنيم (برگ عيشى بگور خويش فرست، كس نيارد ز پس تو پيش فرست) و ما را مفتضح مفرما در نزد حاضرين در قيامت بعذابهاى معاصى را به اينكه معاصى كه در نامه عمل ما است محو فرمايى و بجاى آنها حسنات ثبت فرمايى و ما چنان كسانى باشيم كه فرموده اى فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ فرقان آيه 70 و از كسانى باشيم كه

فرداى قيامت بجمع حاضر بگوئيم

(هاؤم اقرءوا كتابيه)

الحاقه آيه 19 و ما را داخل در اصحاب يمين فرما و در خدمت اولياء خود و اعمال ما را از نظر شهود ببر كه احدى نباشد كه شهادت دهد بمعاصى ما فقط خود ميدانى و بس و همين كافيست بر شرمندگى و خجلت ما

و ارحم بالقرآن فى موقف العرض عليك ذل مقامنا

و رحم فرما ببركت تلاوت قرآن در موقعى كه در پيش گاه عرش ما را بر تو عرضه ميدارند، ذلت و خفة و سربزيرى و خجلت و شرمندگى ما را و از اعمال و كردار و رفتار ما صرف نظر فرما كه سخت ترين مواقف قيامت اين موقف است.

در حديث دارد كه براى جهنم هفت ايستگاه است در هر يك بازپرسى ميكنند 1- از ولايت 2- از صلوة 3- از زكاة 4- از صوم 5- از حج 6- از امر بمعروف و نهى از منكر 7- از مظالم و اشخاصى كه بر صراط عبور ميكنند بعضى كالبرق الخاطف بعضى سواره بعضى پياده بعضى نشسته بعضى لغزش دارند و در جهنم ميافتند بعضى أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 326

و نجنا به من كل كرب يوم القيامة و شدائد اهوال يوم الطامة و بيض وجوهنا يوم تسود وجوه الظلمه فى يوم الحسرة و الندامة

اصلا بر صراط عبور نميكنند و در عذاب ميافتند و روشن و نورانى فرما ببركت قرآن قبل از بعثت در قيامت كه عالم برزخ است بين دنيا و آخرت كه مى فرمايى وَ مِنْ وَرائِهِمْ

بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ مؤمنون آيه 102 تاريكى و ظلمت قبرهاى ما را، نورانيت قبر بنور ايمان و ولايت و اعمال صالحه است مثل نماز و ساير عبادات و ظلمت قبر بظلمت كفر و ضلالت و معاصى الهيست و تمام از بركات قرآن است و از مخالفت قرآن عمل بر طبقش نورانيت ميآورد و مخالفتش ظلمت توليد خواهد كرد.

و نجات ده ما را به اين قرآن از اندوه و مشقت روز قيامت و سختيهاى احوال روز طامه يكى از اسامى قيامت طامة الكبرى است و طامه بلا و معصيت است كه استيلا پيدا ميكند و تمام اطراف آن را احاطه كرده و كرب گرفتاريهاى محشر و شدائد احوال و سختى هاى حالات انسانست و كروب و شدائد احوال روز قيامت بسيار است از آن آنى كه از قبر خارج شود خطاب

(خذوه و غلوه و فى سلسلة زرعها زراعا فاسلكوه)

اشاره

تا پاى حساب سختيهاى حساب و پاى ميزان و حرارت زمين محشر و روى سياه و ساير عقبات قيامت كه ميفرمايد

(للقيامة خمسين موقفا كل موقف مقام الف سنه ثم تلى فى يوم كان مقداره خمسين الف سنه)

بگويى پروردگارا از بركت قرآن ما را از تمام اين كروب و رذائل نجات عنايت فرما كه هيچ گونه وحشت و اضطرابى نداشته باشيم.

اشاره بآيه شريفه (يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ وَ أَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَتِ اللَّهِ هُمْ فِيها خالِدُونَ) آل عمران 102 و 103 و مراد از ظلمة سه نوع ظلم داريم، ظلم بدين، ظلم بغير، ظلم بنفس، ظلم بدين كفر و شرك و ضلالت و بدعت و انكار ضروريات دين

و مذهب است ظلم بغير ظلم در حق انبياء و ائمه و مؤمنين است و ظلم بنفس ارتكاب معاصى كبار كه موجب استحقاق عذاب شود و هر سه قسم با صورت سياه أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 327

و اجل لنا فى صدور المؤمنين ودا و لا تجعل الحياة علينا نكدا اللهم صل على محمد عبدك و رسولك كما بلغ رسالتك و صدع بامرك و نصح لعبادك

وارد محشر ميشوند، مى گويى پروردگارا ما را از اين سه دسته قرار مده داخل در مؤمنين كه بدون گناه وارد محشر شويم و احدى بر ما حقى نداشته باشد و باحدى ظلم نكرده باشيم، آيا كسانى كه جميع سه قسم ظلم را نموده باشند مثل معاندين ائمه طاهرين از خلفاء سه گانه و بنى اميه و بنى العباس و اتباع آنها با چه صورتى وارد ميشوند، و يكى از اسامى قيامت يوم الحسرة و الندامه است.

زيرا تمام اهل محشر نيك و بد آنها حسرت و ندامت دارند، اما نيكان براى اينكه چرا در دنيا بيشتر و زيادتر كوشش در تكميل ايمان و تهذيب اخلاق و اطاعت در عبادت نكرديم تا مشمول بيشتر از تفضلات الهى شويم و اما بدان چرا ايمان نياورديم و ازاله اخلاق رذيله نكرديم و امتثال اوامر الهى ننموديم و مرتكب معاصى شديم و مقرر فرما از براى ما در قلوب مؤمنين محبت و دوستى را و قرار مده معيشت ما را سخت و دشوار، اما محبت در قلوب اهل ايمان منوط

بايمان و عمل صالح است چنانچه ميفرمايد إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا زخرف آيه 96 و نيز ميفرمايد الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ زخرف آيه 67 و دوستى و عداوت فرع معرفت است

از براى دوستى سه مرحله گفته اند :

1- اينكه طرف را فقط دوست دارد مثل دو رفيق.

2- اينكه دوستان او را هم دوست دارد.

3- اينكه دشمنان او را دشمن دارد، و حب و بغض بالاخص نسبت بذوى القربى كه مزد رسالت پيغمبر (ص) است جزو ايمان ميباشد كه مسئله تبرى و تولى است كه نفس دوستى اين خاندان و دشمنى دشمنان آنها داخل در ايمانست بلكه جزو اصل ايمانست كه بدون او ايمان تحقق پيدا نميكند چنانچه راوى سؤال كرد از حضرت صادق (ع) كه (هل الحب و البغض من الايمان) حضرت فرمود

(هل الايمان الا الحب و البغض)

و اما اظهار دوستى و دشمنى جزو فروع دين است و واجب است و معنى أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 328

اللهم اجعل نبينا صلواتك عليه و على آله يوم القيامة اقرب النبين منك مجلسا

تبرى و تولى است و اما زندگانى نكند فقر وفاقه و امراض و بليات و ضيق معيشت و غرق دنيا و هواى نفس و اطاعت شيطانست كه بدترين زندگانيست و اما دنيايى كه وسيله آخرت باشد بهترين زندگانيست كه او را دنياى بلاغ گفتند چون تحصيل آخرت منحصر بهمين حياة چهار روزه دنيويست از سن تكليف تا موت مقام عبوديت بالاتر از مقام رسالت است زيرا

حقيقت عبوديت اينست كه خردلى از فرمان مولى بيرون نرود كه مقام عصمت است و خداوند بشيطان ميفرمايد إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ حجر آيه 42 و در تشهد نماز هم مقدم ذكر شده و مقام رسالت هم ذى مراتب است تا مقام اولو العزمى آنهم ذى مراتب است تا مقام خاتميت كه بر سراسر دنيا جن و انس تا دامنه قيامت

(كما بلغ رسالتك)

از دعوت بتوحيد تا آخرين دستوراتى كه بر او نازل شده كه ولايت امير المؤمنين و ائمه طاهرين باشد

(و نصح لعبادك)

چه اندازه موعظه و نصيحت و سفارش بامت فرمود و حق و باطل را بآنها نشان داد كه تمام هم او نجات امت بوده حتى در قبر

رب امتى

ميگفت، فرداى قيامت هم رب امتى ميگويد

(و صدع بامرك)

و بطور واضح و روشن و آشكارا اوامر ترا اعلام فرموده و انجام داد با اينكه چه اندازه او را تهديد كردند و چه اندازه اذيت كردند و در مقابل يك دنيا شرك و كفر قيام كرد و استقامت ورزيد.

اما اقربيت حضرت رسالت جايى كه در معراج برود تا

(قاب قوسين او ادنى)

و در قرآن بخاتم النبين تعبير فرمايد و از ضروريات دين افضليت آن حضرت است كه منكرش كافر است و در قيامت اول كسى كه وارد بهشت ميشود و امتش هم قبل از ساير امم بهشت ميروند يعنى مؤمنين از آنها و اوصياء او هم قبل از انبياء و اوصياء وارد ميشوند.

و تعبير بمجلس اين نيست كه مجسمه از عامه قائل هستند كه العياذ خدا بر تخت نشسته و حضرت پهلوى او نشسته است زيرا خدا جسم نيست مكان ندارد بلكه مراد رتبه و مقام است كه در صفات الهى از علم و قدرت و حلم و ساير صفات ربوبى از أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 329

اجلهم عندك قدرا و او جهنم عندك جاها

تمام انبياء بالاتر و نزديكتر است و در حديث داريم

(تخلّقوا باخلاق اللَّه)

چنانچه هر عمل نيكو از عبادات و اعتقادات و اخلاق قرب بالهى پيدا ميكند، مى گويى قربة الى اللَّه

(و امكنهم منك شفاعة)

شفاعت كبرى خاصه پيغمبر اكرم است و اسباب شفاعتش هم بيشتر است در حديث آمده فرداى قيامت كه خلق اولين و آخرين مجتمع ميشوند حيران و سرگردان هستند از آدم و نوح و ابراهيم و غير آنها سؤال ميكنند كه از خدا بخواهند رسيدگى بحساب بندگان فرمايد آنها ميگويند از عهده ما خارج است تا خدمت حضرت رسول او از خداى متعال درخواست ميكند، خداوند اجابت ميفرمايد، خطاب ميرسد امت خود را بياور در محكمه حساب، حضرت نيكان امت را ميبرد خطاب ميرسد (اين العاصون)

حضرت كسانى را ميبرد كه

(خلطوا عملا صالحا و آخر سيئا)

كه خداوند وعده عفو بآنها داده كه ميفرمايد وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ توبه آيه 103.

اينها را ميبرد خطاب ميرسد

(اين العاصون)

حضرت عاصيان را ميبرد خطاب ميرسد

(اخرج يا احمد)

حضرت خارج ميشود، آتش آنها را احاطه ميكند آنان استغاثه ميكنند حضرت بر ميگردد، آتش دور ميگردد تا سه مرتبه، عرض ميكند پروردگارا بمن وعده شفاعت داده اى كه خود حضرت ميفرمايد:

(ان شفاعتى لاهل الكبائر من امتى)

خداوند اجازه ميدهد حضرت ميفرستد كه دخترش فاطمه (ع) اسباب شفاعت را بياورد، صديقه طاهره بكيفيت بسيار مفصلى وارد ميشود و اسباب شفاعت را ميآورد، پيراهن فرزندش حسين (ع) روى سر انداخته، دراعه زهرآلود حسن، عمامه خون آلود امير المؤمنين، دو دست بريده ابا الفضل و ساير آنها را ميبرد و تمام مؤمنين ببركة شفاعت اين خاندان رستگار ميشوند، حديث بسيار مفصل است، بهمين اندازه

اشاره شد.

اما جلالت قدر همين بس است كه فرموده خدا را نشناخت جز من و على و مرا أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 330

اللهم صل على محمد و آل محمد و شرف بنيانه و عظم برهانه و ثقل ميزانه و تقبل شفاعته و قرب وسيلته و بيض وجهه و اتم نوره و ارفع درجته و احينا على سنية و توفنا على ملته و خذ بنا منهاجه و اسلك بنا سبيله و اجعلنا من اهل طاعته و احشرنا فى زمرته و اوردنا حوضه و اسقنا بكاسه

نشناخت جز خدا و على و على را نشناخت جز خدا و من و معلوم است كه ما دون پى بمقام ما فوق نميبرد و اما جاه و مقام همين بس است كه مقام محمود باو عنايت شده كه تمام اهل محشر از انبياء و ما دون ستايش و تمجيد ميكنند با اينكه حمد مختص بخدا است كه ميفرمايد وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً اسراء آيه 81.

بعد الصلاة عرض ميكنى پروردگار پيغمبر اكرم را و

(شرف بنيانه)

بنيان پيغمبر دين مقدس اسلام است و شرافت او بر تمام اديان دين او را بر تمام اديان شرافت ده

(و عظم برهانه)

برهان او قرآن مجيد است بر تمام كتب سماويه عظمت ده و عظيم گردان

(و ثقل ميزانه)

كه اگر عبادة تمام انبياء و مؤمنين جن و انس و جميع ملائكه و شهداء و صديقين را در يك كفه گذارند برابرى نكند

با عبادات او و بيانات او و هدايت و ارشاد او.

(تقبل شفاعته)

حتى در حق انبياء و مقربان درگاهت در ارتفاع درجات آنها و مراتب آنها.

(و قرب وسيلته)

و منزلة و مقام و مرتبه او را بخود نزديك فرما

(و بيض وجهه)

در ميان تمام انبياء و اولياء و ملائكه و اهل بهشت او را آبرومند گردان

(و اتم نوره)

همين نحوى كه در ابتداء خلقت اولين مخلوق تو نور مقدس او بوده روز بروز بر نور او و آلش افزون فرما و در روايت است كه بدن مباركش سايه نداشت و شب اگر در جاده ميگذشت خانه هاى اطراف جاده را روشن ميفرموده و در حديث كساء صديقه طاهره ميفرمايد:

(و صرت انظر الى وجهه كانه البدر فى ليلة تمامه و كماله)

و در زيارت جامعه أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 331

و صل اللهم على محمد و آله صلوة تبلغه بها افضل ما يامل من خيرك و فضلك و كرامتك انك ذو رحمة واسعة و فضل كريم

در حق او و آلش دارد

(خلقكم اللَّه انوارا فجعلكم بعرشه محدقين)

(و ارفع درجته)

كه با مقام ربوبى و واجب الوجودى كه يك ميم امكانى فرق باشد، ز احمد تا احد يك ميم فرقست همه عالم در آن يك ميم قرقست در حديث است

(نزلونا من الربوبيه و قولوا فى حقنا ما شئتم)

(و احيينا على سنته)

كه ما در دنيا بر طبق سنت و طريقه حقه او باشيم و قدمى بر خلاف نگذاريم تا آخر عمر

(و توفنا على

ملته)

بدين مقدس او از دنيا بيرون رويم و در زمره ملت او محشور شويم

(و خذ بنا منهاجه)

و ما را بر طريقه و منهاج او قرار ده و منهاج و طريقه او را بما عنايت فرما

(و اسلك بنا سبيله)

و ما را بر طريقه او سپرده كه ايمان و توفيق ما در كنف خود محفوظ باشد و نگهدارى فرمايى كه ما بخودى خود نميتوانيم نگهدارى كنيم تا حفظ تو نباشد.

(و اجعلنا من اهل طاعته)

كه قدمى بر خلاف طاعت او برنداريم كه ميفرمايد يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ نساء آيه 62

(و احشرنا فى زمرته)

كه ميفرمايد وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً نساء آيه 72، افضل النبيين نبينا و افضل الصديقين امير المؤمنين كه صديق اكبر است و اول من صدق رسول اللَّه است و افضل الشهداء سيد الشهداء ابى عبد اللَّه الحسين و افضل الصالحين الأئمه الطاهرين اللهم احشرنا معهم و فى زمرتهم بحقهم صلواتك و سلامك عليهم

(و اوردنا حوضه)

حوض كوثر است كه ميفرمايد بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ و ساقى آن امير المؤمنين است و بعدد ستاره هاى آسمان ليوان اطراف آنست

(و اسقنا بكاسه)

كه دارد دوستان خود را سقايت ميفرمايد و دشمنان را رد ميكند.

اصل صلواة من اللَّه رحمة واسعة الهيه است و در قرآن بفعل مضارع تعبير أطيب البيان في

تفسير القرآن، ج 14، ص: 332

اللهم اجزه بما بلغ من رسالاتك وادى من آياتك و نصح لعبادك و جاهد فى سبيلك افضل ما جزيت احدا من ملائكتك المقربين و انبيائك المرسلين المصطفين و السلام عليه و على آله الطيبين الطاهرين و رحمة اللَّه و بركاته

فرموده كه اشاره بدوام و عدم انقطاع است كه ميفرمايد إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً احزاب 56 و اما

(تبلغه بها افضل ما يأمل)

آمال رسول بسيار است در آيه شريفه ميفرمايد وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى الضحى آيه 5 و از حضرت رسالت است كه فرمود تا يك نفر از امت من در صحراى محشر باقيست من راضى نميشوم تا تمام آنها را شفاعت نكنم

(من خيرك و فضلك و كرامتك)

تمام نعم الهيه خير است و تمام عنايات او فضل و تفضل است و تمام شئونات كرم است و درجه اعلاى آنها نصيب پيغمبر است

(انك ذو رحمة واسعه و فضل كريم)

نه رحمتت تمام ميشود و نه تفضلاتت خاتمه پيدا ميكند.

(اللهم اجزه)

تعبير بجزا براى وعده الهيه كه تخلف پذير نيست نه از جهت استحقاق بلكه از جهت تفضل زيرا هر چه بنده بجا آورد تقابل با نعم الهى نميكند چه رسد طلب اجر و مزد كند.

(خاتمه دعاء) و از اين دعاء شريف نكاتى استفاده ميشود كه براى تنبيه رفقاء اشاره مختصرى ميكنيم ان شاء اللَّه تعالى، يكى آنكه در ايندعاء شريف آنچه بيان فرموده بنحو متكلم مع الغير بيان كرده نه متكلم وحده و مراد از غير جميع شيعيان الى يوم القيامة هستند بدليل قولهم عليهم السلام

(شيعتنا منا

خلقوا من فاضل طينتنا و عجنوا بنور ولايتنا)

و البته بلكه صد البته دعاء حضرت زين العابدين (ع) در پيشگاه احديت مستجاب است و اين يك بشارت بزرگيست براى شيعيان.

نكته دوم- در ايندعاء شريف فوائد و نتايج و ثمرات تلاوت و قرائت و عمل بدستورات قرآن را بيان فرموده زائد بر آنچه در هر سوره و آيه محل خود ذكر شده و زائد بر آنچه در مقدمه تذكر داده ايم و از اين بيان تا اندازه اى اهميت قرآن معلوم ميشود.

نكته سوم- اينكه از مضامين ايندعا استفاده ميشود علاوه از آنچه از ادله و أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 333

اخبار و ضرورت مذهب شيعه استفاده كرده ايم كه بقدر خردلى قرآن بر غير مؤمنين از مخالفين من الاولين و الاخرين بهره و ثمره ندارد بلكه خصم آنها است حتى از كفار و مشركين سخت تر و شديدتر است.

نكته چهارم- اينكه شيعه با كمال جديت بايد حفظ تشيع خود را بكند و از دستورات قرآن بيرون نرود و با ايمان از دنيا برود تا مشمول اين تفضلات واقع شود.

نكته پنجم- اينكه آنچه در ايندعاء دعاء در حق پيغمبر اكرم شده تمام بنفع شيعه تمام ميشود، از خدا ميخواهيم و او را قسم ميدهيم بمقام اين خاندان كه ايمان ما را در كنف خود حفظ فرمايد و ما را در زمره اين خاندان محشور نمايد و از فيوضات آنها بهره مند كند و الحمد للَّه و صلى اللَّه على محمد و آله و انا احقر الناس السيد

عبد الحسين طيب غفر اللَّه له. أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 334

بسم اللَّه الرحمن الرحيم خاتمه مشتمل بر اموريست :

امر اول اينكه در اينقرآن هاى مطبوعه علاماتى از براى وقف و وصل نوشته شده مثل م علامت وقف لازم- ط علامت وقف مطلق- ج علامت وقف جائز- ز علامت وقف مجوز، ص علامت وقف مرخص، ق علامت اينكه قيل بالوقف، ك علامت كذلك، لا علامت عدم جواز وقف، و بعضى علامات ديگرى نوشته شده، قف علامت وقف مطلق قفه، س علامت سكنه در وقف، ق لا علامت اينكه قيل لا وقف، صل علامت وصل است ضد وقف، صلى علامت اينكه وصل اولى است، جه علامت اينكه در وقف و وصل دو وجه است، كه صب علامت وقف بشرط، وصل بما بعد او، صق علامت وقف بشرط وصل ما قبل او، ه علامت پنج آيه، ى علامت ده آيه، و لا كن در بسيار از موارد اشتباه و خطا است كه ذكر آن موارد بسيار صعب است، بايد قارى متوجه باشد يا از اهلش سؤال كند.

امر دوم اينكه عدد سوره ها و آيات و كلمات و حروف قرآن را در هر سوره معين كردند و در بسيارى اختلاف هم قراء دارند.

عدد سوره ها 114 سوره و عدد آيات بر حسب صورت ذيل سوره آيه سوره آيه سوره آيه سوره آيه 1 7 2 286 3 200 4 176 5 120 6 165 7 206 8 75 9 129 10 109 11 123 12 111 13 43 14 52 15 99 16

128 أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 335

17 111 18 110 19 98 20 135 21 112 22 78 23 118 24 64 25 77 26 227 27 93 28 88 29 69 30 60 31 34 32 30 33 73 34 54 35 45 36 83 37 182 38 88 39 75 40 85 41 54 42 53 43 89 44 59 45 37 46 35 47 38 48 29 49 18 50 45 51 60 52 49 53 62 54 55 55 78 56 96 57 29 58 22 59 24 60 13 61 14 62 11 63 11 64 18 65 12 66 12 67 30 68 52 69 52 70 44 71 28 72 28 73 20 74 56 75 40 76 31 77 50 78 40 79 46 80 42 81 29 82 19 83 36 84 25 85 22 86 17 87 19 88 26 89 30 90 20 91 15 92 21 93 11 94 8 95 8 96 19 97 5 98 8 99 8 100 11 101 11 102 8 103 3 104 9 105 5 106 4 107 7 108 3 109 6 110 3 111 5 112 4 أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 336

113 5 114 6 جمع كل آيه 6195 سوره كلمه سوره كلمه سوره كلمه سوره كلمه 1 25 2 6141 3 448 4 3745 5 2804 6 352 7 3321 8 1231 9 2497 10 1832 11 1912 12 1736 13 985 14 831 15 654 16 1841 17 1923 18 1577 19 962 20 1341 21 1168 22 1291 23 1045 24 1316 25 892 26 1296 27 1140 28 1441 29 980 30 819 31 548 32 380 33 1288 34 883 35 777 36 727 37 860 38 731 39 1172 40 1199 41 796 42 860 43 833 44 346 45 489 46 644 47 539 48 560 49 243 50 375 51 360 52 312 53 360 54 342 55 351 56 378 57 544 58 473 59 445 60 348 61 221 62 175 63 179 64 241 65 287 66 249 67 335 68 300 69 256 70 216 71 224 72 285 73 199 74 255 75 165 76 242 77 181 78 173 79 179 80 142 81 104 82 80 83 169 84 107 أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 337

85 109 86 61 87 72 88 92 89 137 90 82 91 54 92 71 93 40 94 27 95 34 96 72 97 30 98 94 99 35 100 40 101 36 102 28 103 14 104 33

105 23 106 17 107 25 108 10 109 26 110 19 111 23 112 15 113 23 114 20 جمع كل كلمه 72838 سوره حروف سوره حروف سوره حروف سوره حروف 1 127 2 25500 3 14520 4 16530 5 11733 6 2422 7 14310 8 5294 9 10187 10 7567 11 7567 12 7166 13 3506 14 3434 15 2771 16 7707 17 6406 18 6360 19 3802 20 5242 21 4890 22 5170 23 4802 24 5680 25 3753 26 5542 27 3799 28 5800 29 4195 30 3534 31 2110 32 1513 33 5896 34 3512 35 3130 36 3555 37 3826 38 3069 39 4708 40 4960 41 3350 42 3588 43 3400 44 1431 45 2191 46 2600 47 2349 48 2438 49 1476 50 1474 51 1500 52 1500 53 1405 54 1422 55 1636 56 1703 أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 338

57 2476 58 1792 59 1913 60 1510 61 926 62 748 63 776 64 1070 65 1160 66 1163 67 1313 68 1256 69 1084 70 861 71 950 72 759 73 838 74 1010 75 652 76 1152 77 816 78 770 79 753 80 533 81 425 82 327 83 730 84 430 85 458 86 246 87 271 88 381 89 597 90 331 91 247 92 310 93 172 94 103 95 150 96 270

97 112 98 396 99 149 100 163 101 152 102 122 103 68 104 133 105 96 106 73 107 111 108 43 109 94 110 79 111 81 112 47 113 73 114 80 جمع كل حروف 296216 مخفى نماند كه بين قراء در عدد آيات و كلمات و حروف اختلاف است ما فقط نقل معروف كرديم.

امر سيم- اينكه آيات شريفه قرآن اقسامى دارد يك قسم نصوص قرآن است كه صريح در مطلب است و احتمال خلاف در آن نميرود اينقسم واجب التصديق است و واجب العمل و انكارش موجب كفر ميباشد و يك قسم ظواهر قرآن است كه احتمال خلاف ظاهر در او ضعيف است و ظواهر قرآن حجة است و يكى از ادله اربعه احكام است اجماع و عقل و ظواهر قرآن و ظواهر اخبار معتبره كه تعبير بسنت ميكنند لكن عمل بظاهر مشروط است بفحص از اينكه اگر ظاهر در عموم است مخصصى در ساير أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 339

آيات و اخبار نداشته باشد و اگر ظهور در اطلاق است مقيدى نداشته باشد و قرينه بر خلاف ظاهر نداشته باشيم و قرائن هم اقساميست قرينه متصله و قرينه منفصله قرينه عقليه و قرينه نقليه و اجماع بر خلاف آن نداشته باشيم و الا بايد صرف از ظهور كرد و فحص از قرائن مختص است. بمجتهد و يك قسم متشابهات قرآن است كه احتمال چند معنى در آن ميرود اينقسم را نبايد تفسير برأى

نمود تا بيان معصوم برسد كه عالم بتأويل و تفسير قرآن هستند، بلى بطور احتمال كه شايد مراد اين باشد ضرر ندارد ولى بطور جزم غلط و باطل است و در قرآن صريحا منع فرموده هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ آيه 7 سوره آل عمران و راسخون فى العلم ائمه هدى معصومين هستند و اينكه در مصاحف پس از كلمه الا اللَّه وقف لازم گذارده كه حتى راسخون فى العلم هم علم بتأويل ندارند غلط صرف است كه حتى پيغمبر هم نميدانست و يك قسم مجملات است كه احتياج بتفصيل دارد آنهم مفصل بايد معصوم باشد و يك قسم رموز قرآن است مثل حروف مقطعه صدر سور قرآنيه و آنهم اشاره بچه چيز است بايد معصومين بيان كنند.

امر چهارم، وجوب احترام قرآن و حرمة اهانت بآن كه بسا موجب كفر ميشود، چنانچه ميفرمايد وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً فرقان آيه 30 و وجوب تمسك بآن كه احد ثقلين است چنانچه فرموده

(انى تارك فيكم الثقلين لن يفترقا حتى يردا على الحوض ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابدا

از احاديث متواتره است و حرمت مس كتابت قرآن بدون طهارت چنانچه ميفرمايد إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ واقعه آيه 77 الى 79 و حرمت تنجيس قرآن و وجوب تطهير آن و حسن حفظ قرآن و نگاه بخط قرآن و ساير احترامات آن، امر

پنجم- تلاوت قرآن كه براى هر آيه آن يك درجه قارى آن را در بهشت أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 340

بالا ميبرد كه در حديث دارد، فرداى قيامت در بهشت باو ميگويند

(اقرء فارتق)

و در قرآن ميفرمايد فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ الى قوله فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ مزمل آيه 20 و قرائت قرآن بايد شمرده قرائت كرد باصطلاح و بزبان ما تند و تند كه كلمات آن مفهوم نشود نبايد خواند كه در آيه 4 سوره مزمل ميفرمايد وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا و با حال خضوع و خشوع و توجه بمعانى آن و در آيات عذاب استعاذه كردن و در آيات ثواب طلب نمودن و ساير آداب قرائت.

امر ششم- سزاوار است پس از ختم كلام اللَّه ادعيه مأثوره از ائمه اطهار را تلاوت كند كه افضل آنها دعاء صحيفه كامله سجاديه است و نيز سزاوار است كه پس از ختم شروع كند از اول قرآن كه وصل شود آخر آن باول آن و بداند كه يكى از شفعاء بزرگ در روز قيامت قرآن مجيد است كسانى را كه او را تلاوت كردند و بدستوراتش عمل نمودند و او را محترم شمردند و به تنبيهات او متنبه شدند.

ديگر استشفاء بقرآن مجيد است كه بر هر دردى ظاهريه و باطنيه شفا دهنده است چنانچه ميفرمايد يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ يونس آيه 57 و نيز ميفرمايد قُلْ

هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ شورى آيه 44 و نباشيد جزو كسانى كه قرآن خصم آنها باشد و آنها را لعن كند كه فرمودند

(رب تالى القرآن و القرآن يلعنه)

ديگر قرآن را با خود نگاه داريد كه حافظ از جميع بلاها و تصادفات است و در خانه ها تعطيل نگذاريد و لو چند آيه از او تلاوت شود الحمد للَّه و الصلاة و السلام على انبياء اللَّه سيما رسول اللَّه و آله آل اللَّه و اللعن على اعدائهم اعداء اللَّه الى يوم لقاء اللَّه اللهم اغفر لى و احشرنى مع القرآن و من نزل اليه و آله بحقهم صلوات اللَّه عليهم و انا العبد الحقير الفقير الذليل المذنب المقصر السيد عبد الحسين المدعو بالطيب.

الصحيفة السجادية

ص174

(42) (- وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عِنْدَ خَتْمِ الْقُرْآنِ:)

(1) اللَّهُمَ إِنَّكَ أَعَنْتَنِي عَلَى خَتْمِ كِتَابِكَ الَّذِي أَنْزَلْتَهُ نُوراً، وَ جَعَلْتَهُ مُهَيْمِناً عَلَى كُلِّ كِتَابٍ أَنْزَلْتَهُ، وَ فَضَّلْتَهُ عَلَى كُلِّ حَدِيثٍ قَصَصْتَهُ.

الصحيفة السجادية، ص: 176

(2) وَ فُرْقَاناً فَرَقْتَ بِهِ بَيْنَ حَلَالِكَ وَ حَرَامِكَ، وَ قُرْآناً أَعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائِعِ أَحْكَامِكَ وَ كِتَاباً فَصَّلْتَهُ لِعِبَادِكَ تَفْصِيلًا، وَ وَحْياً أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ- صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ- تَنْزِيلًا. (3) وَ جَعَلْتَهُ نُوراً نَهْتَدِي مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَةِ بِاتِّبَاعِهِ، وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِيقِ إِلَى اسْتِمَاعِهِ، وَ مِيزَانَ قِسْطٍ لَا يَحِيفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ، وَ نُورَ هُدًى لَا يَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِينَ بُرْهَانُهُ، وَ عَلَمَ نَجَاةٍ لَا يَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ، وَ لا تَنَالُ أَيْدِي الْهَلَكَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ. (4) اللَّهُمَّ فَإِذْ أَفَدْتَنَا الْمَعُونَةَ عَلَى تِلَاوَتِهِ، وَ سَهَّلْتَ جَوَاسِيَ أَلْسِنَتِنَا بِحُسْنِ عِبَارَتِهِ، فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ يَرْعَاهُ حَقَّ رِعَايَتِهِ، وَ يَدِينُ لَكَ

بِاعْتِقَادِ التَّسْلِيمِ لِمُحْكَمِ آيَاتِهِ، وَ يَفْزَعُ إِلَى الْإِقْرَارِ بِمُتَشَابِهِهِ، وَ مُوضَحَاتِ بَيِّنَاتِهِ. (5) اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ- صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ- مُجْمَلًا، وَ أَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَائِبِهِ مُكَمَّلًا، وَ وَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّراً، وَ فَضَّلْتَنَا عَلَى مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ، وَ قَوَّيْتَنَا عَلَيْهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ يُطِقْ حَمْلَهُ. (6) اللَّهُمَّ فَكَمَا جَعَلْتَ قُلُوبَنَا لَهُ حَمَلَةً، وَ عَرَّفْتَنَا بِرَحْمَتِكَ شَرَفَهُ وَ فَضْلَهُ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ الْخَطِيبِ بِهِ، وَ عَلَى آلِهِ الْخُزَّانِ لَهُ، وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ يَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِكَ حَتَّى لَا يُعَارِضَنَا الشَّكُّ فِي تَصْدِيقِهِ، وَ لَا يَخْتَلِجَنَا الزَّيْغُ عَنْ قَصْدِ طَرِيقِهِ. (7) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ يَعْتَصِمُ بِحَبْلِهِ، وَ يَأْوِي مِنَ الْمُتَشَابِهَاتِ إِلَى حِرْزِ مَعْقِلِهِ، وَ يَسْكُنُ فِي ظِلِّ جَنَاحِهِ، وَ يَهْتَدِي بِضَوْءِ صَبَاحِهِ، وَ يَقْتَدِي بِتَبَلُّجِ أَسْفَارِهِ، وَ يَسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ، وَ لَا يَلْتَمِسُ الْهُدَى فِي غَيْرِهِ.

الصحيفة السجادية، ص: 178

(8) اللَّهُمَّ وَ كَمَا نَصَبْتَ بِهِ مُحَمَّداً عَلَماً لِلدَّلَالَةِ عَلَيْكَ، وَ أَنْهَجْتَ بِآلِهِ سُبُلَ الرِّضَا إِلَيْكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ وَسِيلَةً لَنَا إِلَى أَشْرَفِ مَنَازِلِ الْكَرَامَةِ، وَ سُلَّماً نَعْرُجُ فِيهِ إِلَى مَحَلِّ السَّلَامَةِ، وَ سَبَباً نُجْزَى بِهِ النَّجَاةَ فِي عَرْصَةِ الْقِيَامَةِ، وَ ذَرِيعَةً نَقْدَمُ بِهَا عَلَى نَعِيمِ دَارِ الْمُقَامَةِ. (9) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ احْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ، وَ هَبْ لَنَا حُسْنَ شَمَائِلِ الْأَبْرَارِ، وَ اقْفُ بِنَا آثَارَ الَّذِينَ قَامُوا لَكَ بِهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ حَتَّى تُطَهِّرَنَا مِنْ كُلِّ دَنَسٍ بِتَطْهِيرِهِ، وَ تَقْفُوَ بِنَا آثَارَ الَّذِينَ اسْتَضَاءُوا بِنُورِهِ، وَ لَمْ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ عَنِ الْعَمَلِ فَيَقْطَعَهُمْ بِخُدَعِ غُرُورِهِ. (10) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِي ظُلَمِ

اللَّيَالِي مُونِساً، وَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّيْطَانِ وَ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ حَارِساً، وَ لِأَقْدَامِنَا عَنْ نَقْلِهَا إِلَى الْمَعَاصِي حَابِساً، وَ لِأَلْسِنَتِنَا عَنِ الْخَوْضِ فِي الْبَاطِلِ مِنْ غَيْرِ مَا آفَةٍ مُخْرِساً، وَ لِجَوَارِحِنَا عَنِ اقْتِرَافِ الْآثَامِ زَاجِراً، وَ لِمَا طَوَتِ الْغَفْلَةُ عَنَّا مِنْ تَصَفُّحِ الِاعْتِبَارِ نَاشِراً، حَتَّى تُوصِلَ إِلَى قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ الَّتِي ضَعُفَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِي عَلَى صَلَابَتِهَا عَنِ احْتِمَالِهِ. (11) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَدِمْ بِالْقُرْآنِ صَلَاحَ ظَاهِرِنَا، وَ احْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّةِ ضَمَائِرِنَا، وَ اغْسِلْ بِهِ دَرَنَ قُلُوبِنَا وَ عَلَائِقَ أَوْزَارِنَا، وَ اجْمَعْ بِهِ مُنْتَشَرَ أُمُورِنَا، وَ أَرْوِ بِهِ فِي مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَيْكَ ظَمَأَ هَوَاجِرِنَا، وَ اكْسُنَا بِهِ حُلَلَ الْأَمَانِ يَوْمَ الْفَزَعِ الْأَكْبَرِ فِي نُشُورِنَا. (12) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْبُرْ بِالْقُرْآنِ خَلَّتَنَا مِنْ عَدَمِ الْإِمْلَاقِ، وَ سُقْ إِلَيْنَا بِهِ رَغَدَ

الصحيفة السجادية، ص: 180

الْعَيْشِ وَ خِصْبَ سَعَةِ الْأَرْزَاقِ، وَ جَنِّبْنَا بِهِ الضَّرَائِبَ الْمَذْمُومَةَ وَ مَدَانِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّةِ الْكُفْرِ وَ دَوَاعِي النِّفَاقِ حَتَّى يَكُونَ لَنَا فِي الْقِيَامَةِ إِلَى رِضْوَانِكَ وَ جِنَانِكَ قَائِداً، وَ لَنَا فِي الدُّنْيَا عَنْ سُخْطِكَ وَ تَعَدِّي حُدُودِكَ ذَائِداً، وَ لِمَا عِنْدَكَ بِتَحْلِيلِ حَلَالِهِ وَ تَحْرِيمِ حَرَامِهِ شَاهِداً. (13) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَى أَنْفُسِنَا كَرْبَ السِّيَاقِ، وَ جَهْدَ الْأَنِينِ، وَ تَرَادُفَ الْحَشَارِجِ إِذَا بَلَغَتِ النُّفُوسُ التَّراقِيَ، وَ قِيلَ مَنْ راقٍ وَ تَجَلَّى مَلَكُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُيُوبِ، وَ رَمَاهَا عَنْ قَوْسِ الْمَنَايَا بِأَسْهُمِ وَحْشَةِ الْفِرَاقِ، وَ دَافَ لَهَا مِنْ ذُعَافِ الْمَوْتِ كَأْساً مَسْمُومَةَ الْمَذَاقِ، وَ دَنَا مِنَّا إِلَى الْآخِرَةِ رَحِيلٌ وَ انْطِلَاقٌ، وَ صَارَتِ الْأَعْمَالُ قَلَائِدَ فِي الْأَعْنَاقِ، وَ كَانَتِ

الْقُبُورُ هِيَ الْمَأْوَى إِلَى مِيقَاتِ يَوْمِ التَّلَاقِ (14) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَارِكْ لَنَا فِي حُلُولِ دَارِ الْبِلَى، وَ طُولِ الْمُقَامَةِ بَيْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَى، وَ اجْعَلِ الْقُبُورَ بَعْدَ فِرَاقِ الدُّنْيَا خَيْرَ مَنَازِلِنَا، وَ افْسَحْ لَنَا بِرَحْمَتِكَ فِي ضِيقِ مَلَاحِدِنَا، وَ لَا تَفْضَحْنَا فِي حَاضِرِي الْقِيَامَةِ بِمُوبِقَاتِ آثَامِنَا. (15) وَ ارْحَمْ بِالْقُرْآنِ فِي مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَيْكَ ذُلَّ مَقَامِنَا، وَ ثَبِّتْ بِهِ عِنْدَ اضْطِرَابِ جِسْرِ جَهَنَّمَ يَوْمَ الْمَجَازِ عَلَيْهَا زَلَلَ أَقْدَامِنَا، وَ نَوِّرْ بِهِ قَبْلَ الْبَعْثِ سُدَفَ قُبُورِنَا، وَ نَجِّنَا بِهِ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ شَدَائِدِ أَهْوَالِ يَوْمِ الطَّامَّةِ (16) وَ بَيِّضْ وُجُوهَنَا يَوْمَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ الظَّلَمَةِ فِي يَوْمِ الْحَسْرَةِ وَ النَّدَامَةِ، وَ اجْعَلْ لَنَا فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ وُدّاً، وَ لَا تَجْعَلِ الْحَيَاةَ عَلَيْنَا نَكَداً. (17) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ كَمَا بَلَّغَ رِسَالَتَكَ، وَ صَدَعَ بِأَمْرِكَ، وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ.

الصحيفة السجادية، ص: 182

(18) اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِيَّنَا- صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آلِهِ- يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَقْرَبَ الْنَّبِيِّينَ مِنْكَ مَجْلِساً، وَ أَمْكَنَهُمْ مِنْكَ شَفَاعَةً، وَ أَجَلَّهُمْ عِنْدَكَ قَدْراً، وَ أَوْجَهَهُمْ عِنْدَكَ جَاهاً. (19) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ شَرِّفْ بُنْيَانَهُ، وَ عَظِّمْ بُرْهَانَهُ، وَ ثَقِّلْ مِيزَانَهُ، وَ تَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ، وَ قَرِّبْ وَسِيلَتَهُ، وَ بَيِّضْ وَجْهَهُ، وَ أَتِمَّ نُورَهُ، وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ (20) وَ أَحْيِنَا عَلَى سُنَّتِهِ، وَ تَوَفَّنَا عَلَى مِلَّتِهِ وَ خُذْ بِنَا مِنْهَاجَهُ، وَ اسْلُكْ بِنَا سَبِيلَهُ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَهْلِ طَاعَتِهِ، وَ احْشُرْنَا فِي زُمْرَتِهِ، وَ أَوْرِدْنَا حَوْضَهُ، وَ اسْقِنَا بِكَأْسِهِ (21) وَ صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاةً تُبَلِّغُهُ بِهَا أَفْضَلَ مَا يَأْمُلُ مِنْ خَيْرِكَ وَ فَضْلِكَ وَ كَرَامَتِكَ، إِنَّكَ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ، وَ فَضْلٍ كَرِيمٍ.

(22) اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالاتِكَ، وَ أَدَّى مِنْ آيَاتِكَ، وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ، وَ جَاهَدَ فِي سَبِيلِكَ، أَفْضَلَ مَا جَزَيْتَ أَحَداً مِنْ مَلَائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ، وَ أَنْبِيَائِكَ الْمُرْسَلِينَ الْمُصْطَفَيْنَ، وَ السَّلَامُ عَلَيْهِ وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.

الصحيفة السجادية / ترجمه آيتى

ص251

نيايش چهل و دوم [1]

اى خداوند، تو مرا يارى دادى كه كتاب تو را از آغاز تا انجام تلاوت كنم، كتابى كه آن را همانند نورى نازل كرده اى و بر هر كتاب كه زين پيش نازل كرده اى گواهش ساخته اى و بر هر سخن كه گفته اى برتريش نهاده اى.

فرقانى است كه بدو حلالت را و حرامت را از هم جدا كرده اى.

قرآنى است كه بدو شرايع و احكام خويش آشكار ساخته اى. كتابى است كه در او براى بندگان هر چيز را واضح و روشن بيان كرده اى.

وحيى است كه بر پيامبرت محمد- صلواتك عليه و آله- نازل كرده اى.

بار خدايا، قرآن را نورى قرار داده اى كه در پرتو آن از تاريكيهاى گمراهى و نادانى برهيم، و شفايى براى هر كه از سر تصديق بر آن گوش نهد، و ترازوى عدلى كه زبانه اش از حق منحرف نشود، و چراغ هدايتى كه فروغ برهانش را خاموشى نيست،

[1] دعاى آن حضرت است پس از ختم قرآن.

الصحيفة السجادية / ترجمه آيتى، ص: 252

پى اش نهاد و آيين او پيشه ساخت گمراه نگردد و آن كه چنگ در دست- آويز عصمتش زد دست هلاكت بدو نرسد.

اى خداوند، همچنان كه ما را به تلاوت قرآن يارى دادى و به عبارات نيكويش خشونت از زبان ما بر گرفتى، اينك ما را از كسانى قرار ده كه در نگهداشت و حراست او آن سان كه در خور اوست سعى مى ورزند و با اعتقاد به تسليم در برابر آيات محكماتش، تو را عبادت مى كنند و در برابر متشابهات و دلايل واضحاتش از سر تسليم اقرار مى نمايند.

بار خدايا، تو اين قرآن را بى هيچ شرح و تفسيرى، بر پيامبرت محمد صلى اللّه عليه و آله فرستادى و علم

به شگفتيهايش را سراسر به او الهام فرمودى، و علم تفسير آن را به ما به ميراث دادى و ما را بر آن كس كه از علم قرآنش بهره اى نبود برترى نهادى و ما را به شناخت قرآن توانايى بخشيدى، تا بر كسانى كه ياراى حمل آن ندارند شرف و برترى دهى.

بار خدايا، همچنان كه دلهاى ما را حاملان قرآن ساختى و به رحمت خود شرف و فضيلت آن به ما شناساندى، بر محمد (ص) كه خطيب قرآن است و خاندان او كه خازنان علم قرآنند، درود بفرست و ما را در زمره كسانى قرار ده كه از سر صدق معترفند كه قرآن از نزد تو نازل شده، تا هيچ شك و ترديد، با يقين ما معارضه نكند و چون قدم به راه راست قرآن نهاديم هيچ چيز ما را در راه نلغزاند.

بار خدايا، بر محمد و خاندان او درود بفرست و ما را در زمره كسانى قرار ده كه در ريسمان قرآن چنگ مى زنند و چون در شناخت حق از باطل وامانند به دژ استوار او پناه مى جويند و در سايه گسترده بالهايش مى آرامند و در پرتو صبح تابناكش راه خويش مى يابند و آن مشعل فروزان را فرا راه خود مى دارند و چراغ معرفت خويش از چراغ او مى افروزند و جز او از كس هدايت نمى آموزند.

الصحيفة السجادية / ترجمه آيتى، ص: 253

اى خداوند، همچنان كه محمد را قرآن دادى و او را چون علمى بر افراشتى تا راهنماى خلق به سوى تو باشد و به راهنمايى آل محمد راههاى خشنودى خويش آشكار ساختى، پس بر محمد و خاندان او درود بفرست و قرآن را

براى ما وسيله اى ساز كه بدان بر شريف ترين منازل كرامت فرارويم، و نردبانى كه بدان به جايگاه امن و سلامت عروج كنيم، و سببى كه بدان رهايى در عرصه رستاخيز را پاداش يابيم و دست افزارى كه بدان از نعيم دار المقام بهشت تمتع جوييم.

بار خدايا، بر محمد و خاندان او درود بفرست و به يمن قرآن بار سنگينى گناهان از دوش ما بردار و صفات و خصال نيكانمان ارزانى دار و به راه آنان بر كه در همه حال، شب هنگام و بامداد و شامگاه، براى رضاى تو قرآن مى خوانند و به كارش مى بندند، تا به آب رحمتش ما را از هر آلودگى پاكيزه سازى و راه كسانى فرا پيشمان گذارى كه از نور قرآن روشنايى جسته اند و آرزوها و خواهشهاى نفسانى از كارشان باز نداشت تا به خدعه و فريب تباهشان سازد.

بار خدايا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و قرآن را در تاريكى شب مونس ما گردان و در برابر كششها و گرايشهاى شيطان و خاطرات وسوسه انگيز، نگهبان ما قرار ده. و چنان كن كه قرآن پايهاى ما را از سپردن راه معاصى باز دارد و زبان را از گفتن سخن باطل- بى هيچ آفتى كه زبان را رسيده باشد- لال گرداند، و اعضا و جوارح ما را از ارتكاب گناهان مانع آيد و طومار عبرتها را كه به دست غفلت پيچيده شده پيش روى ما بگشايد، تا عجايب قرآن و مثلها و قصه هاى هشدار دهنده آن- كه كوههاى سخت از تحمل آن ناتوانند- به دلهاى ما راه يابد.

بار خدايا، بر محمد و خاندان او درود بفرست و به قرآن آراستگى ظاهر

ما را دوام بخش و تطاول خاطره هاى وسوسه انگيز از صفاى ضماير ما دور بدار و آلودگى از دلهاى ما بزداى و پيوند دل ما از گناهان

الصحيفة السجادية / ترجمه آيتى، ص: 254

بگسل و پريشانيهاى ما به سامان آور و چون در گرماى طاقت سوز قيامت بازخواست را به پيشگاه تو مى ايستيم، تشنگى ما تسكين ده و در روز رستاخيز- روز وحشت بزرگ- بر پيكر ما جامه ايمنى بپوش.

بار خدايا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و به يمن قرآن، بينوايى ما را به بى نيازى جبران نماى و زندگى خوش و فراوانى نعمت و وسعت رزق به ما عطا كن و ما را از صفات ناپسند و خصال نكوهيده دور دار و از فرو غلتيدن به گودال كفر و آنچه موجب نفاق است در امان دار، تا در قيامت رهنماى ما به سوى خشنودى و بهشت تو باشد و ما را در دنيا از سخط تو و تجاوز از حدود تو حفظ كند و احكام حلال و حرام تو را گواه باشد.

بار خدايا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و چون مرگ فرا رسد، به مدد قرآن بر ما آسان كن اندوه جان كندن را و رنج ناليدن را و به تنگنا افتادن نفسها را به هنگامى كه جان به گلوگاه مى رسد و در آن حال يكى گويد: آيا افسون كننده اى نيست؟ [2] در اين حال فرشته مرگ براى گرفتن جان، از درون پرده هاى غيب آشكار شود و از كمان مرگ تيرهاى وحشت فراق به سوى او بگشايد و برايش جامى از زهر قتّال مرگ بياميزد و زمان رحيل و رخت بر بستن به سراى آخرت

نزديك شود و اعمال چونان قلاده هايى [3] بر گردنها افتد و از آن پس تا روز رستاخيز گورها مأواى ما شود.

بار خدايا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و ورود ما را به آن سراى كهنه و درنگ دراز ما را ميان طبقات خاك سرد بر ما مبارك گردان.

پس از بيرون شدن ما از دنيا، گورهاى ما را بهترين منازل ما گردان و به

______________________________

[2] سوره 75- آيه 26 و 27

[3] سوره 17- آيه 13

الصحيفة السجادية / ترجمه آيتى، ص: 255

فضل و رحمت خويش گورهاى تنگ ما فراخ ساز و ما را در ميان انبوه مردم كه در عرصات گرد مى آيند، به كيفر گناهان تباه كننده مان رسوا مساز.

اى خداوند، در آن هنگام كه در پيشگاه تو به صف ايستاده ايم، به بركت قرآن برخوارى و بيچارگى ما رحمت آور و به هنگام گذشتن از پل لرزان جهنم ما را به قرآن ثبات بخش كه پاهايمان نلغزد. اى خداوند، زان پيش كه از گورمان بر انگيزى، ظلمت گورهاى ما به قرآن روشنى بخش و از اندوه روز حساب و لحظات هول انگيز قيامت رهايى ده.

اى خداوند، در آن روز حسرت و ندامت كه ستمكاران سياه رويند، ما را سپيد روى گردان و دوستى ما در دلهاى مؤمنان انداز و زندگى ما بر ما دشوار مگردان.

بار خدايا، درود بفرست بر محمد بنده خود و پيامبر خود، به پاس آنكه پيام تو به مردم رسانيد و فرمان تو به آواز بلند در گوش خلق كشيد و بندگانت را اندرزهاى نيكو داد.

اى خداوند، چنان كن كه نشستنگه پيامبر ما، صلوات اللّه عليه و على آله، در روز حشر از همه پيامبران

نزديك تر به تو باشد و شفاعتش از همه پذيرفته تر و منزلتش در نزد تو از همه فراتر و جاه و حشمتش از همه افزون تر باشد.

بار خدايا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و بناى دين او از همه دينها افراشته تر دار و برهان او عظيم تر گردان و ترازوى حسنات او سنگين تر نماى و شفاعتش بپذير و مقرّب خود گردان و روسپيدش فرماى و نورش به كمال رسان و درجتش فرا بر و ما را بر سنّت او زنده بدار و بر دين او بميران و در راه او سير ده و بر طريقه او روانه دار و فرمانبردار او گردان و به گروه او در آور و بر سر حوض او بر و از جام او سيراب نماى.

الصحيفة السجادية / ترجمه آيتى، ص: 256

درود بفرست اى خداى من بر محمد و خاندان او، درودى كه به بركت آن او را به برترين مايه از خير و فضل و كرامت كه اميد مى دارد برسانى، كه عرصه رحمت تو بس پهناور است و تويى آن خداى بخشنده كريم.

بار خدايا، محمد را به پاداش رسانيدن پيامهاى تو و عرضه آيات تو و اندرز دادنش به بندگان تو و جهاد در راه تو، جزاى خير ده، جزايى برتر از هر جزايى كه ملائكه مقرب و پيامبران مرسل و برگزيده خود را داده اى. و السلام عليه و على آله الطيبين الطاهرين و رحمة الله و بركاته.

(و زواجر امثاله الخ)

اشاره بآيه شريفه است كه ميفرمايد لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ حشر آيه 21 و آيه شريفه إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ

عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا احزاب آيه 72 (و زواجر) سختيها و شدائد و عقوبات و بليات است (امثاله) جمع مثل است و امثال قرآن قضاياى امم سابقه كه در اثر تكذيب انبياء و عدم ايمان بعقوبات الهى هلاك شدند

(التي ضعفت الجبال الرواسى على صلابتها)

كوه ها با اين صلابت كه دارند و استحكام آنها طاقت نياوردند كه موارد اين تكاليف واقع شوند و در اثر مخالفت طاقت اين عقوبات را ندارند چگونه انسان جاهل تحمل ميكند با اينكه بسيار ضعيف است وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِيفاً نساء آيه 33 طاقت يك پشه و يك مورچه و يك گرسنگى و يك تشنگى و يك تب ندارد چگونه خود را در معرض عذاب شديد الهى در مى آورد وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ رعد آيه 7 إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ ابراهيم آيه 7 إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ بروج آيه 12 (عن احتماله) كه قرآن مجيد ما را باز دارد و از تحمل اين عقوبات دنيوى و اخروى

(اللهم صل على محمد و آله و ادم بالقرآن صلاح ظاهرنا و احجب به خطرات الوساوس عن صحة ضمائرنا)

بعد از صلوات مى گويى پروردگارا ادامه بده بقرآن صلاح ظاهر ما را موفق شويم باعمال صالحه حجاب و مستور و دور فرما هر آن خطورات و وسوسه اى كه مورث فساد قلب ميشود از صحة أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 315

و اغسل به درن قلوبنا و علائق اوزارنا بواطن ما ادامه صلاح ظاهر باينست كه ليلا و نهارا صباحا و مساء موفق باشيم از بركات قرآن باعمال صالحه كه تمام اعضاء و جوارح ما مشغول عبادات و وظائف شرعيه باشد چشم و گوش و زبان و دست و پا هر كدام دستورات خود و البته كسى كه موفق باشد بتلاوت قرآن و عمل بر طبق آن و تفكر در معانى آن چنين توفيقى نصيب او ميشود پس از ذكر صلوات و حجاب

پرده است كه روى چيزى كشيده ميشود مثل زنها كه بايد تمام بدن خود را از نامحرم بپوشانند نه مثل امروزه كه مكشوفات در جامعه بتمام زينت سير ميكنند و خطرات وساوس چه وساوس شيطانى و چه وساوس فساق و فجار و رؤساء و رفقاء و اهل ضلالت خطرات زيادى دارد سلب ايمان ميكند و انسان را وادار بفسق و فجور و ظلم و تعدى و تجاوز و طغيان و هزار مفسده ديگر ميكند و ضمائر بواطن انسان است كه تعبير بروح و قلب انسانيست كه در ابتداء امر پاك و پاكيزه و صحيح است و خطرات وساوس عقل را زائل ميكند قلب را فاسد مينمايد روح را كثيف ميكند مگر بتوسط قرآن جلوگيرى كند از اين وساوس كه در قلب تصرفى نكند و قلب محجوب باشد از آنها و توجهى نداشته باشد بآنها. و بشوران بقرآن چركيها و كثافات قلوب ما را و علائق و دل بستگى بمعاصى و وزر و وبال اعمال ما را اشاره بآيه شريفه است كه ميفرمايد إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ هود آيه 116 و چه حسنه ايست بالاتر از قرآن و خداوند تطهير مينمايد و آيه شريفه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ انفال آيه 29 غسل شستن و تطهير است و طهارت اقسامى دارد، طهارت خبيثه كه اشياء خارجيه را كه متنجس شده بنجاسات تطهير ميكنند و مطهرات بسيار است در فقه كتاب طهارت متعرضند طهارت حدثيه، حدث اصغر بوضوء و تيمم بدل از وضوء و غسل جنابت رفع ميشود و حدث اكبر مثل

جنابت و حيض و نفاس و بعض اقسام استحاضه و مس ميت و ميت كه بغسل يا تيمم بدل از غسل رفع ميشود و طهارت از معاصى كه أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 316

و اجمع به منتشر امورنا و ارو به فى موقف العرض عليك ظما هو اجرنا

بتوبه و اعمال حسنه و به بليات و امراض و استغفار ملائكه و انبياء و ائمه اطهار و مؤمنين و ساير وسائل رفع ميشود و طهارت روح انسانى از اخلاق رذيله و صفات خبيثه كه بتذكيه نفس و تخلق باخلاق حسنه و صفات حميده رفع ميشود و طهارت قلب از عقائد فاسده و مذاهب باطله و وساوس شيطانيه و خيالات سوء كه بايمان و تقوى و اعمال صالحه رفع ميشود و اين جمله راجع بطهارت قلب است و درن چركيهاى قلب ميباشد بمعاصى و كفريات و علائق دل بستگيها.

و چون معاصى و كفريات در نظر بسيارى لذت دارد نوعا علاقه پيدا ميكند و بريدن اين علائق بعلم و معرفت و نظر بعواقب آن ميشود و قرآن مجيد مشتمل بر جميع اينها است و تمام اقسام را بيان فرموده:

انتشار پراكنده كيست و امور كارهاى لازمه و مهمه و مباحه مثل كسب و تجارت و معاشرت و ساير امور و امروز نوع مردم سر بگريبان و پريشان و امورات آنها درهم و برهم خورده راه بجايى ندارند جز توجه بخدا و توسل برسول اللَّه و بائمه اطهار و تمسك بقرآن كه خداوند كارهاى آنها را اصلاح

فرمايد

(و أرو به فى موقف العرض عليك ظمأ هو اجرنا)

و سيراب كن ما را بواسطه اين قرآن مجيدت در موقف قيامت كه تمام خلق عرضه ميشوند بر تو تشنگى ها ما را صحراى محشر كه خورشيد يك نى بالاى سر اهل محشر است و نور او گرفته شده و حرارتش بر صحنه محشر تابيده و زمين مثل كوره حدادى آتش فشان است و آتش جهنم حلقه ميزند دور اهل محشر و ملائكه غضب الهى دور آنها را حلقه ميزنند طبقه طبقه كه ميفرمايد فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ وَ خَسَفَ الْقَمَرُ وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ يَقُولُ الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ مدثر آيه 7 الى 10- عطش باهل محشر شدت ميكند و هر چه طلب آب ميكنند از حميم جهنم بآنها ميدهند كه ميفرمايد إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِينَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً كهف آيه 28- لكن انبياء و اوصياء و صلحاء در طرف راست محشر بزير سايه عرش كنار نهر كوثر پاى أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 317

و اكسنا به حلل الامان يوم الفزع الاكبر فى نشورنا اللهم صل على محمد و آله و اجبر بالقرآن خلتنا من عدم الاملاق و سق الينا به رغد العيش و خصب سعة الارزاق

منبر وسيله رسول اللَّه تحت لواى حمد امير المؤمنين و نسيم بهشت سيراب هستند عرض ميكنى پروردگارا ما را ببركت قرآن مجيد سيراب فرما در آن موقف تشنگى ما را و ما را جزو اين طايفه قرار ده بلكه از آب

رحمة خود ما را سيراب فرما كه ما را مشمول جميع رحمات خود قرار دهى.

و بپوشان ما را ببركت قرآن حله هاى امان را روزى كه فزع اكبر است در موقعى كه ما از قبر بيرون مى آييم و منتشر ميشويم كسانى كه وارد محشر ميشوند سه صنف هستند يك صنف عريان و برهنه با غل و زنجير و صورت سياه اهل عذاب و يك صنف با كفن هاى خود مؤمنين و اهل نجات و يك صنف با حله هاى بهشتى مقربين و صلحا و مؤمنين و حله هاى امان بشاراتى كه بآنها ميدهند كه در مهد امان هستيد و هيچگونه ابتلايى نداريد مثل قوله تعالى إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ فصلت آيه 30- و غير اين از آيات بسيار

(اللهم صل على محمد و آله و اجبر بالقرآن خلتنا من عدم الاملاق)

بعد الصلوات مى گويى برطرف فرما و زائل نما تنگ دستى ما را از ندارى و فقر و بيچارگى ببركت قرآن مجيد، اجبار از ماده جبيره است كه بر روى زخم گذارده ميشود براى رفع زخم و مرض، و يكى از امراض بزرگ فقر است كه گفتند

(الفقر سواد الوجه فى الدارين)

فقر بلاى بزرگيست و بسيارى از فقراء مشاهده ميشود كه كار آنها بكفر و عدم رضايت از خدا و العياذ باللّه نسبت ظلم بخدا ميدهند و در مقام علم باحكام و عمل بواجبات شرعيه نيستند و دربند حلال و حرام نيستند، مى گويى پروردگارا اين بلاى فقر و پريشانى و بيچارگى را از ما برطرف فرما ببركت قرآن مجيد كه باعث ايمان و تقواى ما باشد كه مى فرمايى وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ اعراف آيه 94 أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 318

و جنبنا به الضرائب المذمومة و مدانى الاخلاق و اعصمنا به من هوة الكفر و دواعى النفاق حتى يكون لنا فى القيامة الى رضوانك و جنانك قائدا و لنا فى الدنيا عن سخطك و تعدى حدودك ذائدا

و سوق بده و بفرست بسوى ما ببركت قرآن گشايش زندگانى را و فراوانى و توسعه روزى را (تنبيه) غنى و فقر هر دو امتحان بندگانست اگر در اثر فقر يا غنى دست از وظائف خود برنداشتند هر دو نعمت بزرگيست در غنى شكرگزار و در فقر صبر و شكيبايى دارد، در خبر است كه خداوند متعال در

قيامت از فقراء مؤمنين عذرخواهى ميكند كه من در دنيا بشما ندادم براى اين بود كه دنيا قابل شما نبود و امروز بازاء آن نظر كنيد چه نعمتهايى بشما عنايت ميكنم، در روايت دارد كه فقراء آرزو ميكنند اى كاش در دنيا كسى بما يك لقمه نان نداده بود تا عوض آن را در اينجا بما بدهند و هم چنين غنى كه چه اندازه عبادات مالى داريم كه اغنياء موفق ميشوند از زكوات و اخماس و صدقات و زيارات و حج و اعلاء كلمه اسلام و صرف فى سبيل اللَّه كه فقراء محروم هستند حتى خدمت حضرت رسالت عرضه داشتند كه ما از اين عبادت محروم هستيم حضرت ادعيه تعليم آنها فرمود كه ثواب اين عبادت را داشته باشند، اغنياء فرا گرفتند بآن ادعيه عمل كردند فقراء باز شكايت كردند حضرت فرمود

(ذلك فضل من اللَّه)

و اما اگر موجب هلاكت و كفر شود كه ميفرمايد كَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى علق آيه 6 و 7- بدترين بلاها است.

و دور فرما از ما بوسيله قرآن روش و خوهاى نكوهيده و پستيهاى صفات خبيثه- ضرائب جمع ضرئب بمعنى رفتار و كردار انسان اگر نيكو باشد ممدوح است و اگر پست و رذل باشد كردار و رفتار بد است و منفور است عند اللَّه و عند الناس و عمل بقرآن انسان را از اين نوع افعال باز ميدارد- و مدانى از ماده دنى يعنى پست و رذل است و اخلاق بصفات نفس است اگر متصف باشد و صفات حميده و اخلاق پسنديده كمالات نفسيه است و اگر متصف باشد بصفات رذيله و اخلاق خبيثه عيوب نفسانيه است مى گويى پروردگار

دور فرما از ما اين صفات و رذائل و عيوب نفسانيه أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 319

و لما عندك بتحليل حلاله و تحريم حرامه شاهدا

را ببركت قرآن

و اعصمنا به من اسوة الكفر و دواعى النفاق حتى يكون لنا فى القيامة الى رضوانك و جناتك قائد

او نگاهدار ما را ببركت قرآن از هفوات كفر و داعيه هاى نفاق تا بوده باشد قرآن از براى ما در قيامت بسوى رضاى تو و بهشت قائد و راننده- هوه از هوى است بمعنى افتادن و پرتاب شدن در كفر كه اسباب كفر ما را از ايمان اخراج نكند و در چاه ضلالت و كفر نيندازد و اسباب نفاق ما را از دين خود بيرون نكند تا اينكه قرآن و عمل بآن ما را بكشد بچيزهايى كه موجب رضا و خشنودى تو و وسيله سعادت و رستگارى و نيل به بهشت تو باشد

(و لنا فى الدنيا عن سخطك و تعدى حدودك ذائدا)

و اين قرآن از براى ما در دنيا از چيزهايى كه موجب سخط و غضب تو ميشود و از تعدى و تجاوز از حدودى كه معين فرموده اى جلوگير باشد امورى كه موجب سخط و غضب الهى ميشود اقسامى دارد- يك قسم راجع بقلب است از شرك و كفر و ضلالت و بدعت در دين و انكار ضروريات دين و مذهب و يك قسم راجع به نفس است از ملكات نفسانيه خبيثه مثل كبر و عجب و عناد با اهل حق و عداوت و ظلم بآنها و غير اينها از رذائل اخلاقيه و

يك قسم راجع بمعاصى كبيره است كه حدود هفتاد معصية كبيره داريم و ما در جلد سيم كلم الطيب در كتاب عمل الصالح تذكر داده ايم و چيزهايى كه موجب تعدى از حدود الهى ميشود آنست كه خداوند نسبت بجميع امور از عقائد و اخلاق و افعال انسانى حدى معين فرمود زياده روى در آن يا كوتاهى در آن تعدى از حد است و سبيل شيطانيست و بيرون رفتن از صراط مستقيم الهيست كه ميفرمايد وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا- السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ انعام آيه 154- و اين صراط نمونه صراط قيامت است كه بر روى جهنم كشيده شده اگر در دنيا تعدى نمود در آخرت هم لغزش پيدا ميكند و از براى ما در پيشگاه تو به اينكه حلال بدانيم آنچه را قرآن حلال فرموده و حرام بدانيم آنچه را كه حرام فرموده شاهد باشيم واى بحال امروزه كه چه اندازه از حلالهاى قرآن را حرام دانستند و چه اندازه از أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 320

اللهم صل على محمد و آله و هون بالقرآن عند الموت على انفسنا كرب السياق و جهد الاتين و ترادف الحشارج اذا بلغت النفوس التراقى و قيل من راق

حرامهاى آن را حلال شمردند نظر كنيد در قوانين امروزه در باب ميراث و ازدواج و طلاق و تجارات و معاملات و لحوم و مشروبات و حدود و ديات و ساير آنچه در قرآن معين فرموده

و با قرآن تطابق كنيد چقدر مخالفت دارد چه در حلالهاى او و چه در حرامهاى او بكلى نقطه مقابلست و بعد صلوات مى گويى پروردگارا آسان فرما بقرآن مجيدت نزد مرگ ما سختى جاندادن را كه براحتى قبض روح ما بشود، در اخبار داريم موقعى كه اجل مؤمنين ميرسد و حال احتضار پيدا ميشود ملائكه رحمت ميآيند و باو بشارت ميدهند و جاى او را در بهشت باو نشان ميدهند و وجود پيغمبر اكرم و ائمه اطهار تشريف ميآورند و باو خبر ميدهند كه مى آيى نزد ما و با ما محشور ميشوى و ملك الموت از او اجازه ميگيرد و مثل گلى كه بدست او دهند قبض روح او ميشود همين نحوى كه لذت ميبرد اما كفار و معاندين ملائكه غضب ميآيند و جاى او را در جهنم نشان ميدهند و پيغمبر و ائمه دستور بسختى جان دادن او ميدهند مثل اينكه ميل آسيا را در تخم چشم بگردانند و اعضاء او را از هم جدا كنند و روح او را با شياطين و اهل عذاب در برهوت معذب ميكنند

اللهم اجعلنا من الاولين و لا تجعلنا من الاخرين

و آسان فرما بقرآن سختى و شدت ناله هاى زمان جان دادن و زيادتى و دنبال يكديگر نفس كشيدن زمانى كه برسد روح تا بگلو و گفته ميشود كيست كه جلوگيرى كند از مرگ و شفا بخشد، يكى از تفضلات الهى اينست كه در مورد قبض روح از سر انگشتان پا شروع ميشود و ميآيد ببالا تا بگلو و دهان برسد و از كليه بدن خارج شود تا بتواند در حال جا ندادن متوجه شود و بسا بذكر لا

اله الا اللَّه يا صلوة يا دعا طلب مغفرت يا ساير اذكار و ادعيه موفق شود كه گفتند آخرين كلام صديقه طاهره

لا اله الا اللَّه

بود و آخرين كلام پيغمبر (ص)

رب امتى

و آخرين كلام امير- المؤمنين

فزت برب الكعبه

و آخرين كلام حضرت مجتبى

بالرفيق الاعلى

و آخرين كلام ابى عبد اللَّه الحسين (ع)

الهى رضا بقضائك صبرا على بلائك لا معبود سواك يا غياث المستغيثين

أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 321

و تجلى ملك الموت لقبضها من حجب الغيوب و رماها عن قوس المنايا باسهم وحشة الفراق

و بعضى گفتند

اسقونى قبل طلوع روحى

و بعضى گفتند آخرين كلام پيغمبر

مالى و ليزيد ابن معويه

بوده و آنچه بنظر ميآيد چون ابى عبد اللَّه روى سينه پيغمبر بود حضرت چشم باز كرد بلب و دندان حسين بنظر آورد از چوب خيزران يزيد.

بارى در اينحال نفس بشماره ميافتد و روح گلوگير ميشود و محتضر بناله ميافتد مگر ببركات قرآن، خداوند آسان فرمايد و مكرر گفته شده كه انسان چهار روح دارد روح نباتى از كار ميافتد، روح حيوانى كه بخاريست تمام ميشود، روح انسانى كه قبض ميشود و تعلق بقالب مثالى ميگيرد، و روح ايمانى كه در كنف الهى محفوظ ميماند

(و قيل من راق)

پرستاران اطراف محتضر تصور ميكنند كه حالت غش رخ داده در طلب طبيب و دارو و آمپول برميآيند و خبر ندارند از آيه شريفه كه ميفرمايد فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ اعراف آيه 32- يا در مقام دعاء و طلب شفا برميآيند يا خود محتضر طلب تأخير

اجل ميكند كه در قرآن ميفرمايد وَ أَنْفِقُوا مِنْ ما رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْ لا أَخَّرْتَنِي إِلى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ وَ لَنْ يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْساً إِذا جاءَ أَجَلُها وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ منافقون آيه 11 و 11 بلكه شماره نفسها تمام شده و روزى ها خاتمه پيدا كرده و كارخانه تعطيل شده و ظاهر ميشود ملك الموت حضرت عزرائيل با اعوان آن از ملائكه موكل قبض روح از پس پرده هاى حجاب كه از نظرها غائب بودند و تير اجل را از كمان مرگ مياندازند و محتضر وحشت پيدا ميكند و مشاهده ميكند كه، الآن از رياست و مال و جاه و خانه و زندگى و اهل و عيال و زن و فرزند و احباء و اصدقاء جدا ميشود و فراق واصل ميگردد ملائكه بصورت اصلى خود مشهود انسان نيستند چنانچه ملكين رقيب و عتيد و ملائكه نگهبان انسان و ملائكه كه الهامات در قلب ميكنند مشاهده نميشود بلكه در مجالس مؤمنين و مراكز دعاء حاضرند و بر دعاء مؤمنين آمين ميگويند و براى آنها استغفار ميكنند و در اماكن مشرفه اطراف ضريح أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 322

و داف لها من ذعاف الموت كاسا مسمومة المذاق و دنا منا الى الاخرة رحيل و انطلاق

هستند و غير اينها ولى ديده نميشوند لكن ميتوانند خود را متشكل نمايند باشكال مختلفه و در نظر بيايند و ملك الموت بصورتهاى مختلف بر محتضر وارد

ميشود و محتضر او را مى بيند بر مؤمنين بصورت باز و نيكو و خوش وارد ميشود و بر غير مؤمن بصورت مهيب منكر با حال غضب وارد ميشود و تا قبل از احتضار در عقب حجابها مستور و غائب است لكن يكى از خصوصيات و حالات محتضر اينست كه پرده ها از روى چشمش برطرف ميشود و آن عالم را مشاهده ميكند جاى خود را در بهشت يا جهنم به بيند ملائكه رحمت و مبشر با ملائكه غضب و منذر را مشاهده ميكند انوار مقدسه را نظر ميكند از نيكويى

(و تجلى ملك الموت)

خود را جلوه ميدهد لقبضها و ميگويد آمده ام براى قبض روح تو

(و من نزعات الشيطان و خطرات الوساوس حارسا)

(ديو بگريزد از آن قوم كه قرآن خوانند) اشاره بآيه شريفه است فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ نحل آيه 100 و 101.

و از اينجهت مستحبّ است قبل القراءة استعاذه حتى در نماز پس از تكبيرة- الاحرام قبل از شروع در فاتحة الكتاب استعاذه كنند و نزعات شيطان وساوس او است كه گفتند قلب دو راه دارد يكى رو بملائكه است الهامات الهى ميكنند و يكى رو بشياطين است وساوس شيطانى و اختيار هر دو درب بدست انسان است ميخواهد درب ملائكه را باز ميكند و درب شياطين را مى بندد و ميخواهد عكس ميكند لذا خداوند بشيطان ميفرمايد إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ فجر آيه 42 و ميفرمايد إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ نحل آيه 102 (و خطرات الوساوس كه انسان را در چاه ضلالت مياندازد و خسران دنيا و آخرت دارد خداوند تفضل فرمايد كه ببركت قرآن از وساوس و خطرات محفوظ باشيم.

كه معناى (حارسا) است (و لأقدامنا الخ) و قرآن مجيد جلوگيرى كند ما أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 313

و لجوار حنا عن اقتراف الانام زاجرا و لما طوت الغفلة عنا من تصفح الاعتبار ناشرا

را از اينكه قدمى رو بمعاصى نرويم اشاره بثبات قدم است كه انسان رو بكفر و ضلالت و

معاصى نرود، دين او ثابت و مستقر باشد كه با دين حق از دنيا برود مستودع نباشد كه العياذ باللّه هنگام رفتن از دست دهد و بى دين از دنيا برود و اسباب زوال دين بسيار است يكى آنكه مى بيند از مال و منال و جاه و مقام خود و رياست و عنوان زائل ميشود و آنچه داشته از دست ميدهد العياذ با حال غضب و بغض و عداوت با خدا جان ميدهد چه بسيار مشاهده كرده ايم كه بسيارى از ضعفاء ايمان باندك بلائى مثل امراضى يا ذهاب مالى يا موت احدى از بستگانش مثل اولاد و غير آنها با خدا عداوت پيدا ميكنند چه رسد بموت خود و خداوند ببركت قرآن و تلاوت آن و عمل بدستورات آن اين آفات را از او برطرف ميكند و ثبات قدم پيدا مينمايد در حديث است كه مؤمن تا اجازه ندهد قبض روحش را نميكنند، بعضى از مؤمنين بفوريت اجازه ميدهند كه از اين كثافات دنيوى خلاص شوند و بعضى بواسطه علاقه بدنيا اجازه نميدهند خطاب ميرسد كه جاى او را در بهشت بآن ارائه دهند چون مشاهده ميكنند اجازه ميدهند بفوريت

(و سلما نعرج فيه الى محل السلامة)

سلم نردبانست و عروج بالا رفتن است و از همين باب است معراج پيغمبر، آن قدر بالا رفت كه هيچ ملك مقربى و نبى مرسلى بآن پايه نرسيده كه تعبيرى بالاتر از كلام الهى نيست ميفرمايد ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 309

و سببا نجزى به النجات

فى عرصة القيمة و ذريعة تقدم بها على نعيم دار المقامه اللهم صل على محمد و آله و احطط بالقرآن عنا ثقل الاوزار.

قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى النجم آيه 8 و 9 نزديكتر از قاب قوسين چيست جز خدا و رسول درك نميكنند و محل السلامه اينست كه از كليه بلاهاى دنيوى و اخروى مصون و محفوظ باشد حتى حين موت و در قبر و عالم برزخ و صحراى قيامت و موقف حساب و پاى ميزان و عبور از صراط و وقوف در صحراى محشر و از عذاب الهى و ساير ناراحتى ها.

و سلام يكى از اسامى الهيست كه ميفرمايد هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ حشر آيه 23 چون خداى متعال از كليه عيوب و نواقص منزه و مبراست و جامع جميع كمالات از صفات كماليه و جماليه است و يكى از تحيات بسيار مهم سلام است كه صد حسنه دارد، نود و نه حسنه براى سلام كننده است و يك حسنه براى جواب دهنده و واجب است جواب سلام، آن تحيه اهل بهشت است كه ميفرمايد وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ ابراهيم آيه 28 و خزان بهشت ميگويند سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ زمر آيه 73 و غير اينها از آيات.

(و سببا نجزى به النجاة فى عرصة القيمه)

اطلاق جزاء بر مثوبات مجرد قابليت است نه اينكه طلب و عوض اعمال صالحه باشد زيرا اگر تمام اهل عالم مؤمن باشند و اعمال صالحه بجا آورند خردلى بر خدايى او افزوده نميشود و مقابلى بانعم الهى نميكند و حق شكر آنها را اداء نكرده با اينكه توفيق شكرگزارى هم نعمت بزرگيست آنچه خداوند در دنيا و

آخرت به بندگان عطا ميفرمايد فقط تفضل است.

ايمان و صفات حميده و اعمال صالحه و تقواى از معاصى قابليت تفضل ميآورد و يكى از اسباب مهم كه قابليت ميآورد قرآن مجيد است و يكى از شفعاء قيامت است و چون بنده گان غير از معصومين خالى از تقصير نيستند و استحقاق عقوبت داريد لكن اسباب مغفرت الهى هم بسيار است چه در دنيا بترك كبائر و بتوبه و به بليات أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 310

(و هب لنا حسن شمائل الأبرار)

دنيوى و بدعاء مؤمنين و بتوسل بائمه طاهرين و باعمال صالحه و چه در آخرت بشفاعت شفعاء و بحمل معاصى بر ظالمين بآنها و معاندين و ساير اسباب نجات عرض ميكنى پروردگارا قرآن را سبب نجات از كليه عقوبات من قرار ده.

(و ذريعة تقدم بها على نعيم دار المقامة)

دار مقامة بهشت است و نعيم نعمتهاى او است و ذريعه وسيله است و مكرر گفته ايم كه اهل ايمان بالاخره نجات پيدا ميكنند و به بهشت نائل ميشوند لكن بسا در صحراى محشر مدة مديدى بايد توقف كنند مى گويى خداوندا قرآن را وسيله و ذريعه قرار داده كه ما پيش از سايرين وارد بهشت شويم و مقدم بر آنها باشيم.

(اللهم صل على محمد و آله و احطط بالقرآن عنا ثقل الاوزار)

پس از صلوات بر محمد و آل مى گويى حط برداشتن بار سنگين است از پشت و ثقل سنگينيست و وزر گناه است، مى گويى پروردگارا گناهان ما را كه بار ما را سنگين كرده ببركت قرآن و تلاوت آن از پشت ما بينداز اشارة بمغفرت الهيست و گذشت از آن معاصى خداوند تفضلا از نامه عمل محو ميفرمايد و بجاى آن حسنات مينويسد و از نظر ملائكه كتبه و حفظه ميبرد كه احدى نيست شهادت دهد ميفرمايد إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ الى قوله تعالى خالِدِينَ فِيها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً فرقان آيه 71 الى 76 فرداى قيامة بندگان بصور مختلفه وارد محشر ميشوند ابرار كه انبياء و اولياء و مؤمنين و صلحاء باشند با صورت نورانى و زيبا كه حتى دارد اهل بهشت تمام (جرد مرد) پير مردان و پير زنان جوان ميشوند سياه ها سفيد ميشوند عجزه سالم ميشوند صورتها نورانى ميشود كه ميفرمايد يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا

وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ تحريم آيه 8 و ميفرمايد وَ أَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَتِ اللَّهِ هُمْ أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 311

و اقف بنا آثار الذين قاموا لك به آناء الليل و اطراف النهار حتى تطهرنا من كل دنس بتطهيره و تقفو بنا آثار الذين استضاء بنوره و لم يلهم الامل عن العمل فيقطعهم بخدع غروره

فِيها خالِدُونَ آل عمران آيه 103 و اما اشرار با صورة سياه برگشته بعقب سر غل بگردن دستها بزنجير بسته كه ميفرمايد فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ آل عمران آيه 102 و ميفرمايد وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرِينَ زمر آيه 61.

(و اقف بنا الخ)

اشاره بآيه شريفه است كه ميفرمايد قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا مزمل آيه 2 و 3 و 4 اشاره به اينكه تلاوت قرآن در شب و روز چه در نمازهاى فرائض و نوافل و چه در خارج نماز باعث ميشود كه انسان از كثافت معاصى و اخلاق رذيله و وساوس شيطانيه پاك و پاكيزه ميشود لكن طلب ميكنى كه خداوند اين توفيق را عنايت فرمايد كه ما هم جزو چنين كسان باشيم و محشور شويم بآنها.

(و تقفو بنا آثار الذين استضاء بنوره)

و عنايت فرما بما آثار كسانى كه بنور قرآن قلبهاى آنها روشن شده روشنايى بنور قرآن عمل بر طبق آنست كه هر چه انسان غور كند در قرآن و كوشش كند در معانى او معرفتش زياد ميشود و عقيده اش محكم ميگردد و ايمانش قوى ميشود و عملش بالا ميزند و قلبش روشن ميگردد و دين او مستقر ميشود در صورتى كه بر طبق دستورات او رفتار نمايد و اثر تابع مؤثر است مثل شفاء كه تابع دوا است و مؤثر قرآنست كه اثرش نورانيت قلب است و راهنماى حق و حقيقت است.

(و لم يلههم الامل عن العمل فيقطعهم بخدع غروره)

و از كسانى قرار ده كه آمال و آرزوهاى دنيوى او را بازندارد از عمل بوظائف دينى پس صدا كند او را بخدعه ها و فريب خورد و در چاه ضلالت بيفتند قرآن جلوگيرى كند مرا از اين خدعه ها و فريب ها و آمال و آرزوها. أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 312

اللهم صل على محمد و آله و اجعل القرآن لنا فى ظلم الليالى مونسا و من نزعات الشيطان و خطرات الوساوس حارسا.

و لأقدامنا عن نقلها الى المعاصى حابسا و لالسنتنا عن الخوض فى الباطل من غير آفة مخرسا

در قرآن در دلهاى شب بتلاوت و قرائت و استفاده از فرمايشات او انس بگيريم چنانچه قبلا اشاره شد بآيات سوره تنزيل و چيز ديگر برابر قرآن اختيار نكنيم كه در اين صورة شب را تا سحر اشتغال بقرائت روزنامه ها و مقالات و بتماشاخانه ها و سينماها و بمجالس لهو و بعد بقمار

و شراب و رقص، و خوبان از كسبه بحساب و دفتر و ساير امور مباحه طى ميكنند.

(و لا لسنتنا عن الخوض فى الباطل من غير ما آفة مخرسا)

كه زبان ما بچيزى كه موجب زوال ايمان با استحقاق عذاب شود با كلمه كفرآميز از او صادر شود نگردد كه دارد در حديث اكثر اهل جهنم بواسطه زبان معذب ميشوند بسا بيك كلمه كافر ميشود يا مستحق عذاب مثل دروغ و غيبت و فحش و زخم زبان و غير اينها خداوندا بحق محمد و آل محمد و قرآن مجيد ما را از اينگونه خطرات حفظ فرما.

انسان لازم و واجب است از قضاياى امم سابقه و پيشامد روزگار كه هر روز بيك رنگيست و حوادث دهر عبرت بگيرد كه اهل ايمان و صلحاء و اهل تقوى مورد چه تفضلاتى شدند و ميشوند و اهل شرك و كفر و ضلالت و ظلم و معاصى بچه بلياتى و عقوباتى گرفتار شدند و هلاك شدند و لكن غفلة انسان را باز ميدارد.

از اين عبرت گيرى و تمام اين قضايا را حمل بر طبيعت ميكند و غفلة تمام أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 314

و زواجر امثاله التي ضعفت الجبال الرواسى على صلابتها عن احتماله اللهم صل على محمد و آله و ادم بالقرآن صلاح ظاهرنا و احجب به خطرات الوساوس عن صحة ضمائرنا

اطراف انسان را احاطه ميكند كه معناى طوت است و چيزى كه اين غفلت را از انسان دور ميكند و زايل مينمايد قرآن مجيد است و نشر ميدهد

(حتى توصل الينا فهم عجائبه)

پس از اينكه اين موانع از قلوب و جوارح برطرف شد و تمام توجه بقرآن مجيد شده پروردگارا ما را واصل فرما بفهم عجائب

قرآن امورى كه باعث تعجب ميشود از امور غيبيه قرآن مجيد.

(و اجعل القرآن وسيلة لنا الى اشرف منازل الكرامه)

درجات ايمان و تقوى بسيار است هر چه ايمان قويتر و تقوى بيشتر باشد احترامش نزد خدا زيادتر ميشود كه ميفرمايد إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ حجرات آيه 13 و دار الكرامه بهشت است كه اهل بهشت در پيش گاه الهى و در نزد ملائكه و خزان بهشت و غلمان و حور العين و نزد انبياء و اولياء محترم هستند و قرآن وسيله رسانيدن بندگان است با على درجات بهشت و الشرف منازل كرامت كه منزل گاه انبياء و اوصياء و مقربين است كه مى گويى قرآن وسيله شود كه من با آنها محشور شوم و در منازل آنها جاى گير گردم.

(اللهم و كما نصبت به محمدا علما للدلالة عليك و انهجت بآله سبل الرضا اليك فصل على محمد و آله)

زمانى كه پيغمبر اكرم مبعوث برسالت شد سر تا سر دنيا را شرك و بى دينى پر كرده بود علم توحيد را او برافروخت و ببانگ بلند فرمود

(قولوا لا اله الا اللَّه تفلحوا)

و قرآن مجيد را آورد و طريق خداشناسى را نشان داد و آنچه بايد و شايسته بود بيان فرمود لكن پس از رحلتش منافقين طرق ضلالت را بمردم و مسلمين تزريق كردند كه فرمودند:

(ارتد الناس بعد رسول اللَّه (ص) الا اربعه او خمسه)

و غضب الهى را بر خود اختيار كردند كه ميتوان گفت صد درجه از شرك و كفر و لا مذهبى سخت تر و بالاتر بود لكن ائمه هدى آل رسول اللَّه تا اندازه اى كه ممكن بود طرق رضاى او را بمردم نشان دادند پس البته شايسته صلوات و درود بر او و آل او.

(و لا يلتمس الهدى فى غيره)

مثل ارباب مذاهب باطله كه از غير قرآن طلب هدايت ميكنند مانند يهود كه از اين تورية رايج و كتب عهد قديمشان طلب هدايت ميكنند و نصارى از اناجيل اربعه و كتب عهد جديد خود طلب ميكنند و جوانان امروزه از تقليد اروپا طلب ميكنند و اهل ضلالت از رؤساء خود مثل خلفاء ثلاث و جماعتى از باب و بهاء و شيخيه از شيخ احمد و غير اينها و بسيارى از شيطان (ترسم أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 308

و اجعل القرآن وسيله لنا الى اشرف منازل الكرامة و سلما نعرج فيه الى محل السلامه

نرسى بكعبه اى اعرابى) بلكه يقين دارم كه نميرسى (اين

ره كه تو ميروى به تركستان است) بلكه بجهنم است.

(الناس نيام فاذا ماتوا انتبهوا)

و اگر معاصى و صفات خبيثه صفحه قلب را سياه نكرده باشد كه در چشم بسته نشده باشد اگر اين موانع برطرف شود ممكن است اينكه مصداق

(و يستصبح بمصباحه)

مصباح چراغ است و لاله و لام و چيزهايى كه روشنايى ميدهد مأخوذ از ماده صبح است كه عالم را روشن و استصباح طلب روشنائيست كه از نور او استضائه كنند و اين داراى شرائطى است يكى آنكه انسان كور نباشد زيرا كور استضائه نميكند. ديگر آنكه خواب نباشد. سيم آنكه روى چشم بسته نباشد.

چهارم آنكه حاجبى بين او و چراغ مثل جدار و نحوه نباشد. پنجم چشمش باز باشد و استصباح از مصباح قرآن هم اين شرائط را لازم دارد اگر چشم قلب كور باشد نميتواند استضائه كند مثل كفر و نفاق و شرك و ضلالت كه ميفرمايد صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ بقره آيه 17 فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ بقره آيه 166 اگر روى چشم را هوى و هوس و حب جاه و منال دنيا بسته باشند باز نميبيند كه ميفرمايد وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ يس آيه 8 و ميفرمايد فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ حج آيه 45 و ميفرمايد وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً جاثيه آيه 22 و اگر خواب غفلت او را گرفته باشد نمى بيند كه فرمودند

(و يقتدى يتبلج اسفاره)

تبلج درخشندگيست و اسفار روشنايى قرآن درخشندگى است و روشنايى آن علم بحقايق آن است مى گويى پروردگارا مرا قرار بده از كسانى كه اقتداء كنم بدرخشندگى علوم قرآن در باب جماعت بايد مأمومين اقتداء كنند بامام جماعت با او ركوع و سجود و قيام و قعود و ذكر و تشهد و سلام دهند نه جلو بيفتند و نه عقب در باب دين هم لازم است اقتداء كنند بقرآن

و بائمه هدى هر چه أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 307

و يستصبح بمصباحه و لا يلتمس الهدى فى غيره اللهم فكما نصبت به محمدا علما للدلالة عليك و انهجت بآله سبل الرضا اليك فصل على محمد و آله

ميگويند اطاعت كنند و هر چه ميكنند عمل نمايند نه زياده روى كه بدعت در دين بگذارند و نه كوتاهى كه يكى از امور دين را منكر شوند.

(و يهتدى بضوء صباحه)

دنيا مثل شب بر اهل دنيا تاريك است و جهل و نادانى و كثرة معاصى قلب را تاريك ميكند و همين نحوى كه سفيده صبح طالع ميشود ظلمت شب را ميبرد كه در قرآن ميفرمايد قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِياءٍ أَ فَلا تَسْمَعُونَ قصص آيه 71- همين نحو اگر دين مقدس اسلام نبود و قرآن مجيد نازل نشده بود و بيانات ائمه هدى نبود مردم در ظلمت جهل بودند چنانچه در دوره جاهليت پس از عيسى (ع) الى زمان حضرت خاتم و بعثت آن حضرت و نزول قرآن سرتاسر دنيا را جهل احاطه كرده بود يهود از يك طرف نصارى از يك طرف مشركين از يك طرف طبيعى از يك طرف آتش- پرست آفتاب پرست ستاره پرست بت پرست و و و ... و اگر معدودى قليل مثل اوصياء ابراهيم و عيسى و مؤمنين بآنها در ميان مردم بودند مقهور و مستور بودند اسلام و قرآن آمد كه ظلمت جهل را از بين

برد اما براى كسانى كه زير بار اسلام و تمسك بقرآن بودند و بدبختانه در اين دوره زمان دارد روز بروز ظلمت جهل ازدياد پيدا ميكند و مردم از نور اسلام و ايمان و قرآن بهره بردارى نميكنند تا ظهور حضرت بقية اللَّه كه بيايد و اين تاريكيها را برطرف كند.

(و يسكن فى ظل جناحه)

تشبيه است بطيور كه جوجه هاى خود را زير بال خود نگاه ميدارند كه از خطرات دشمن و از آفت ها محفوظ باشند اشاره به اينكه أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 306

و يهتدى بضوء صباحه و يقتدى يتبلج اسفاره

قرآن مجيد مرا زير بال خود نگاه دارد كه از خطرات دشمنان دين از شياطين انسى و جنى و كفار و مشركين و ارباب ضلالت و از آفات دينى محفوظ باشم و در ضلالت و گمراهى نيفتم و از خطورات و خيالات نفسانى و علاقه بزخارف دنيوى و از صفات خبيثه و اعمال سيئه مصون باشم.

(و يأوى من المتشابهات الى حرز معقله)

ايواء پناه بردن است و حرز پناه گاه است و عقال بستن است مثل عقال شتر كه پاى او را ببندند كه بجاى ديگر نرود و در قرآن از قول لوط ميفرمايد قالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ هود آيه 82 و مفاد اين جمله اين است كه در امور مشتبه كه حق و باطل را نميشناسند مرا از كسانى قرار ده كه پناه ببرد در اين گونه امور بقرآن مجيد كه پناه گاه است و از خطرات و شبهات و از شياطين انس و جن و از بليات دنيوى و اخروى حفظ ميكند و مرا بخود ببندد كه از قرآن جدا نشوم و باين و بآن طرف سرگردان نباشم و از شرور و آفات مصون و محفوظ باشم.

(اللهم صل على محمد و آله و اجعلنا ممن يعتصم بحبله)

مرجع ضمير بحبله قرآن است و اعتصام چنگ زدن است كه محكم او را بگيرد و قرآن ريسمان محكم الهى است كه هر كه باو چنگ زند او را ميكشد بسوى خداى متعال چنانچه ائمه اطهار هم ريسمان محكم الهى هستند كه يكى از القاب امير المؤمنين حبل اللَّه المتين است انسان دو دست دارد بايد با يك دست قرآن را بگيرد و با يك دست ائمه هدى را و معناى گرفتن و اعتصام اينست كه بايد بر طبق دستورات قرآن و فرمايشات ائمه هدى عمل و رفتار كند و اين دو ريسمان از هم جدا نميشوند.

(و لا يختلجنا الزيغ عن قصار طريقه)

خلجان خيالات قلبيست و توهمات و زيغ لغزش و كجى راه است يعنى چنان لغزش از طريقى كه قرآن نشان ميدهد در قلوب ما خطور نكند زيرا طريقى بهتر و بالاتر از قرآن نيست چنانچه ميفرمايد إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً اسراء آيه 9 و 10.

يكى از اسامى قرآن فرقان است

كه ميفرمايد تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمِينَ نَذِيراً فرقان آيه 1- بمعنى فرق گذارنده بين حق و باطل بين ايمان و كفر بين توحيد و شرك بين هدايت و ضلالت بين اطاعت و معصيت بين تقوى و طغيان بين سعادت و شقاوت بين جنت و نار بين عدل و ظلم و غير اينها و من جمله بين حلال و حرام و حلال اقسامى دارد واجب و مستحبّ و مباح و مكروه و حرام مراتبى دارد درجه اعلاى آن كفر و شرك و ضلالت و آنچه موجب قساوت قلب و سياهى آن و خلود در عذاب ميشود و پس از آن معاصى كبار كه موجب استحقاق عذاب ميشود مگر بتوبه يا شفاعت تدارك شود و پس از آن صغار معاصى كه وعده عفو داده شده.

(و قرآنا اعربت به عن شرائع احكامك)

قرآنش گفتند چون عين كلماتش از مصدر جلال صادر شده و بنحو قرائت بر قلب مطهر حضرت رسالت توسط روح الامين نازل شده و اعراب بمعنى واضح و روشن بيان شده لذا عرب را گفتند كه معرب ما فى الضمير است مقابل عجم كه بمعنى گنگ و لال است و شرايع احكام، احكام وضعيه و تكليفيه از صحة و بطلان واجب و حرام

مستحبّ و مكروه.

(و كتابا فصلته لعبادك تفصيلا)

و يكى از اسامى قرآن كتاب است

كه ميفرمايد الم ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ بقره آيه 1 و مراد مجموع بين الدفتين از باء بسم اللَّه تا سين و الناس كه حضرت رسالت تلاوت ميفرمايد و كتاب وحى كتابت ميكردند و ممكن است بگوئيم چون در لوح محفوظ ثبت شده كتابش گفتند كه ميفرمايد بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ بروج آيه 21 و 22 و ميفرمايد إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ واقعه آيه 76 الى 78- و تفصيل قرآن شرح و بيان است از براى عباد جن و انس الى يوم القيمه كه ميفرمايد وَ نَزَّلْنا أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 297

و وحيا انزلته على نبيك محمد صلواتك عليه و آله تنزيلا و جعلته نورا نهتدى من ظلم الضلالة و الجهالة باتباعه و شفاء لمن انصت بفهم التصديق الى استماعه

عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ نحل آيه 91- و ميفرمايد قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ انعام آيه 97 و 98 و 126.

و وحيا انزلته على نبيك محمد صلواتك عليه و آله تنزيلا أوحى القاء بقلب است نظير الهام ملكى كه بائمه الهام ميشد و بخواص مؤمنين در مقابل وسوسه شيطان و ميفرمايد وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا شورى آيه 52- آن هم چه تنزيلى و اما صلوات بر حضرتش ميفرمايد إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً احزاب آيه 56- و از آن حضرت است فرمود

(من صلّى علىّ مرة لم يبق من ذنوبه ذرّه)

و البته لازم است ذكر آن در مذهب شيعه.

(و جعلته نورا نهتدى من ظلم الضلالة و الجهالة باتباعه)

هدايت راه نمايى بمقصد است و ضلالت گمراهى و سرگردانى نيست در راه و جهالت ندانسته گى و حيرانى است انسان اگر مقصدى داشته باشد بايد طى طريق كند تا بمقصد برسد و اين سه نحوه تصور ميشود يكى آنكه دانسته راه مستقيم را گرفته و بكمال سهولت طى ميكند و بمقصد ميرسد ديگر آنكه راه را گم ميكند و بر خلاف ميرود و هر چه برود از مقصد دورتر ميشود كه اين ضلالت است ديگر آنكه حيران و سرگردان است نميداند بچه طرف سير كند البته انسان بدو چيز محتاج است يكى راه نما كه راه را بآن نشان دهد و راه را بداند ديگر پس از دانستن راه راه را طى كند تا بمقصد نائل شود خداوند انسان را بلكه جن و انس را خلق فرمود براى عالم آخرت و سعادت ابدى و جنة باقية

(خلقتم للبقاء لا للفناء)

قرآن مجيد چراغ راه است كه در راه در دست اندازها چشم ببيند و در هلاكت نيفتد كه اين مفيد علم است و اتباع قرآن و عمل بدستورات آن سير در راه است و دنيا ظلمت و تاريكيست هوى و هوس و ذخارف أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 298

و

ميزان قسط لا يحيف عن الحق لسانه و نور هدى لا يطفأ عن الشاهدين برهانه و علم نجاة لا يضل عن ام قصد سنته و لا تنال ايدى الهلكات من تعلق بعروة عصمته

دنيوى و جاه و جلال لذا ميفرمايد

(و جعلته نورا نهتدى من ظلم الضلالت و الجهالة باتباعه).

(و شفاء لمن انصب بفهم التصديق الى استماعه)

امراض قلبيه بسيار است كفر و شرك صفات خبيثه اخلاق رذيله اعمال سيئة بايد نزد طبيب رفت طبيب ارواح و جور مقدس رسول راهنما است و نسخه او قرآن مجيد است كه حتى مرده روح را زنده ميكند چنانچه ميفرمايد يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ انفال آيه 24- و نيز ميفرمايد:

يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ يونس آيه 57 انصات گوش دادن و توجه نمودن است و فهميدن و قبول كردن و تصديق نمودن است و استماع بر طبقش رفتار كردن و عمل نمودن چنانچه مى گويى فلانى حرف شنو است يعنى هر چه بگويى عمل ميكند و انجام ميدهد.

(و ميزان قسط لا يحيف عن الحق لسانه)

ميزان ما يوازن به الشي ء است مثل ترازو و قپان كه سنگينى و سبكى چيزها را معين ميكند و قسط عدل است كه بعدل نشان ميدهد بر خلاف حق نيست و لسان ميزان آن زبان ترازوست كه اگر مستقيم ايستاد حق است و اگر كج شد يا بطرف افراط يا تفريط خلاف عدل است بايد كليه عقائد و اخلاق و اعمال را بر قرآن عرضه داشت اگر مطابق است حق و عدل است و قسط اگر بر خلاف او است

افراط يا تفريط است و يكى از مواقف قيامت ميزان عدل است كه ميفرمايد وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ انبياء آيه 48- و ميفرمايد فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ القارعه آيه 5 و 6.

(و نور هدى لا يطفأ عن الشاهدين برهانه)

اما نور هدايت بيان شد در جملات قبل و اما عدم اطفأ كه خاموش شدنى نيست تا قيامت كه ميفرمايد إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 299

اللهم فاذا فدتنا المعونه على تلاوته و سهلت جواسى السنتا بحسن عبارته فاجعلنا ممن يرعاه حق رعايته و يدين لك باعتقاد التسليم لمحكم آياته.

وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ حجر آيه 9 بلكه روز بروز آثارش و نورانيتش و حقايقش روشن تر ميشود.

(و علم نجاة لا يضل من ام قصد سنته)

چنانچه در حديث ثقلين دارد كه فرمود

(انى تارك فيكم الثقلين كتاب اللَّه و عترتى لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابدا)

و قصد سنت عمل بدستورات او است.

(و لا تنال ايدى الهلكات من تعلق بعروة عصمته)

ايادى الهلكات شبهات و اشكالات كفار و ضالين و بعض مفسرين است كه اگر انسان آشنا باشد بحقايق قرآن دفع تمام اين شبهات را ميكند عروة الوثقى الهيست.

(اللهم فاذا فدتنا المعونه على تلاوته)

افاده اعطاء و بخشش است كه خداوند تفضل ميفرمايد بدون استحقاق و معونه كمك است بتوفيق بر تلاوت آن بالاخص بر ختم آن من اوله الى

آخره و امر اكيد فرموده بر قرائت آن چنانچه ميفرمايد فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ الى قوله تعالى فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ الاية مزمل آيه 20- و تلاوت با قرائت فرق دارد نسبت بين آنها عام و خاص است تلاوت قرائت است با توجه بمعانى و مقاصد آن كه زبان فكر قلب باشد و قرائت اعم است لذا در بسيارى از آيات قريب پنج آيه امر شده به پيغمبر اكرم بتلاوت مثل وَ اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتابِ رَبِّكَ الايه كهف آيه 18- و غير اين از آيات.

(و سهلت جواسى السنتا بحسن عبارته)

سهل بمعنى آسانيست كه خداوند سهل و آسان فرمود و جواسى كندى زبان است كه سختى بيان مقاصد خود را ميكند و قرآن مجيد براى حسن عبارت و فصاحت و بلاغتش آسان ميكند قرائت آن را كه انسان هر چه تلاوت كند خسته نميشود و رغبت ميكند بازدياد آن بخلاف ساير كتب كه انسان را خسته ميكند مثل قرآن مثل اطعمه بهشتى است كه سيرايى ندارد بخلاف اغذيه دنيوى كه باندك خوراك سير ميشود مگر مثل معاويه باشد كه گفت أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 300

و يفزع الى الاقرار بمتشابهة و موضحات بيناته اللهم انك انزلته على نبيك محمد صلى اللَّه عليه و آله مجملا.

(ملات و ما شبعت) و ضرب المثل شد (و صاحب لى بطنه كالهاوية كان فى امعائه معاوية) اشاره بآيه شريفه است كه ميفرمايد يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ

مِنْ مَزِيدٍ ق آيه 29.

(فاجعلنا ممن يرعاه حق رعايته)

رعايت حفظ و نگهداريست و نگهدارى قرآن عمل بدستورات آن و احترام آن و تلاوت آن است و حرام است تنجس آن و واجب است تطهير آن و بر محدث حدث اكبر يا اصغر حرام است پس كتابة آن و تلاوت سوره عزائم آن و ساير احترامات و حق رعايت عمل بجميع دستورات او است بر فحص و عزائم آن و اعتراف و اقرار و اعتقاد بجميع آن و تخلق بجميع اخلاقيات آن

(و يدين لك باعتقاد التسليم لمحكم آياته)

آيات قرآنى بر حسب دلالت اقسامى دارد يك قسم نصوص قرآن است كه واجب است اعتقاد و تسليم له و اين محكمات آيات است و انكار يكى از آنها موجب كفر و ارتداد ميشود و يك قسم ظواهر آن است كه حجت است پس از فحص از مخصصات و مقيدات و قرائن مجازيه متصله و منفصله داخليه و خارجيه لفظيه و عقليه.

(و يفزع الى الاقرار بمتشابهة)

و يك قسم متشابهات قرآن است كه معنى و مراد معلوم نيست و جز خدا و رسول و ائمه اطهار علم بتأويل و مراد آن ندارند كه ميفرمايد هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ الاية آل عمران آيه 5 فقط واجب است اقرار بآنها.

(و موضحات بيناته)

و بآنچه بيانش واضح است و توضيح شده.

(اللهم انك انزلته على نبيك محمد صلى اللَّه عليه و آله مجملا)

نازل فرمودن بر حضرت

رسالت شرحش گذشت و مكرر در تفسير بيان شده اما مجمل بودن قرآن

أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 301

و ألهمته علم عجائبه مكملا و ورثتنا علمه مفسرا و فضلتنا على من جهل علمه و قويتنا غلبه لترفعنا فوق من لم يطق حمله.

براى اين است كه حكمت هايى دارد كه خداوند تفصيل نداده يكى آنكه تفصيلش از فصاحت و بلاغت خارج ميشود مگر آنكه برساند كه احتياج بهمين مثل حضرت رسالت و ائمه طاهرين داريد مثلا در قرآن ميفرمايد آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ اما ايمان بچه چيز محقق ميشود و در باب توحيد و عدل و نبوت و امامت و معاد و خصوصيات هر يك و بضروريات دين و مذهب و عدم بدعت و ساير امورى كه مدخلية در ايمان دارد بايد اين خاندان معين كنند يا ميفرمايد أَقِيمُوا الصَّلاةَ اما اقسام صلوات و اجزاء آنها و شرائط آنها و مبطلات آنها و عوارض آنها را مثل شك و سهو و نسيان و غير اينها را بايد آنها بيان فرمايند و كتب اخبار و كتب فقه علماء و اصحاب ضبط كنند و بنويسند و مجتهدين فتوى دهند و مقلدين تقليد كنند و همين نحو مسئله زكاة و صوم و حج و جهاد و حدود و ديات و هدايا و وصايا و ساير احكام شرعيه بسيار تعجب است از آنكه گفت (حسبنا كتاب اللَّه) و آن خبيثى كه بر رد شيعه گفت كه اينها خبرى كه از ناحيه مقدسه رسيده كه فرمود (الكافى كافى لشيعتنا) را قبول ميكنند و قول حسبنا كتاب اللَّه را رد ميكنند و ديگر از حكمتهاى اجمال اينكه اگر مبين فرموده بود منافقين

را و اشخاص آنها را رد ميكردند و از صورت اسلامى هم خارج ميشدند و حكم ديگر.

و ألهمته علم عجائبه مكملا و الهام پيغمبر (ص) رساندن و فهمانيدن و تعليم است و عجائب قرآن بواطن قرآن كه در حديث دارد له ظهر و بطن چنانچه انسان هم ظاهرى دارد و هم باطنى چه بسا ظاهر مسلمان مؤمن متقى و باطن كافر و مخالف و عاصى ظاهر عادل باطن فاسق ظاهر متواضع باطن متكبر ظاهر دوست باطن دشمن و هكذا و بسا بالعكس و احدى خبر از باطن قرآن ندارد جز پيغمبر (ص) كه ميفرمايد لا يعرف القرآن الا من خوطب به و مكمل يعنى بالتمام كه عالم بجميع بواطن قرآن است كه بسا هفتاد بطن دارد و زير هفتاد پرده است. أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 302

اللهم فكما جعلت قلوبنا له حملة و عرفتنا برحمتك شرفه و فضله فصل على محمد الخطيب به و على آله الخزان له و ورثتنا علمه مفسرا

اين جمله بتمام معنى خاص بائمه هدى است كه از پيغمبر (ص) بميراث بآنها سپرده شده بلكه علم ما كان و ما يكون و جزو ودايع امامت است كه از امير المؤمنين (ع) است فرمود

لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا

و يك قسمت از بواطن قرآن از اين خاندان باصحاب رسيده و بعلماء دين و شيعيان بقدر استعداد آنها در تحمل آن و پس از ظهور حضرت بقية اللَّه بسيارى از اين بواطن مكشوف ميشود.

و فضلتنا على من جهله علمه.

اما

تفضيل ائمه هدى بر تمام جن و انس و ملك حتى بر انبياء سلف كه چه بسيار از بواطن قرآن بر انبياء و ملائكه هم پنهان و مخفيست و اما تفضيل علماء به جهال هم واضح و روشن است كه فرمود

فضل العالم على الجاهل كفضلى على ادناكم

و فرمود

علماء امتى كانبياء بنى اسرائيل

و فرمود

عالم ينتفع بعلمه افضل من سبعين الف عابد

و فرمود

مداد العلماء افضل من دماء الشهداء

و فرمود

العلم نور يقذفه اللَّه فى قلب من يشاء

و اما فضل مؤمن بر كافر و مخالف و معاند همين بس است كه مؤمن اهل بهشت است و لو آلوده بمعاصى باشد بشفاعت شفعاء و عفو الهى و مغفرة او و ساير اسباب نجات و غير مؤمن مقصر آن خلود در عذاب و قاصر آن محروم از بهشت.

و قويتنا عليه لترفعنا فوق من لم يطق حمله در حمل علم قرآن دو چيز لازم دارد يكى قابليت محل ديگر تقويت الهى كه خداوند چه قوة بخاندان عصمت داده كه حتى جبرئيل امين طاقت تحمل آن را ندارد كه فرمود روح القدس فى الجنان الصاغورة ذاق من حدائقنا الباغورة و گفت در ليلة المعراج عند سدرة المنتهى

لو دنوت انملة لاحترقت

و چون خلق شد خطاب رسيد من انا و من انت نتواند جواب دهد نور امير المؤمنين ظاهر شد و فرمود كه انت الرب الجليل و انا العبد الذليل أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 303

اللهم فكما جعلت قلوبنا له حمله

حمل قلوب حفظ قرآن است كه تمام صفحه قرآن در

سينه ثبت شده و نوع مسلمين تا اندازه اى كم و بيش حافظ بعضى سور و آيات هستند و بسيارى حافظ تمام قرآن بودند از مسلمين چه رسد بائمه طاهرين عليهم السلام كه علاوة از حفظ قرآن ميدانستند هر سورة و آيه چه موقع نازل شده و در شأن كى وارد شده و براى چه نازل شده و ميتوان گفت كه تمام مسلمين مصداق اين جمله هستند زيرا قرآن اطلاق بر هر يك سوره و يك آيه هم ميشود و او حامل قرآن هست و لو درجات مختلف است لكن حمل مسلمين قرآن را نبايد مثل حمل يهود باشد تورية را كه ميفرمايد مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ جمعه آيه 5 و امروز مصداق اين آيه در جامعه مسلمين بسيار است بلكه از زمان حضرت رسالت الى كنون چه اندازه احكام قرآن را كنار گذاردند كه ميفرمايد وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً فرقان آيه 32 و عرفتنا برحمتك شرفه و فضله اما شرافت قرآن همين بس كه عين كلماتش از ناحيه حق تبارك و تعالى صادر شده و بطريق اعجاز ميباشد كه ميفرمايد قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً اسراء آيه 90 بلكه ده سوره آن را كه ميفرمايد قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ الايه هود آيه 15 بلكه يك سوره كه ميفرمايد وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ

وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ بقره آيه 21 و ميفرمايد إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ واقعه آيه 7 الى 79 و اما فضل، قرآن افضل كتب سماوى به افضل انبياء و المرسلين به افضل امم سالفه باطيب بيان و بودن احد ثقلين.

فصل على محمد الخطيب به و على آله الخزان له خطيب كسى را گويند كه يك جمله مفيد فوائدى را بيان كند براى مستمعين و خطباء عالم بسيار بودند و خطبه هاى امير المؤمنين بسيار است در نهج البلاغه و غير آن و بهترين و بالاترين خطبه ها أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 14، ص: 304

و اجعلنا ممن يعرف بانه من عندك حتى لا يعارضنا الشك فى تصديقه و لا يختلجنا الزيغ عن قصد طريقه.

قرآن مجيد كه جامع جميع فوائد دنيوى و اخرويست و خطيب آن محمد (ص) است و خزان جمع خازن است يعنى خزينه دار و خزينه عبارت از ظرفيست كه در او اشياء نفيسه ميگذارند مثل جواهرات و طلا و نقره و درهم و دينار و اگر در زير زمين پنهان كنند كنزش ميگويند و بزبان ما گنج مينامند و خداوند مذمت ميفرمايد كسانى را كه ذهب و فضه و درهم و دينار را كنز ميكند و حقوق الهى را مثل زكاة و خمس و ساير آنها را نميدهند و بخل ميكنند كه ميفرمايد وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ

بِعَذابٍ أَلِيمٍ يَوْمَ يُحْمى عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ توبه آيه 35 و 36 و خزينه قرآن و علم قرآن و علم الهى قلوب مطهره ائمه هدى است و خازن آنها ائمه هستند چنانچه در زيارت آنها دارد حملة كتابه و خزان علمه چنانچه خزينه علم باحكام قلوب علما است و مفتاح و كليد آن سؤال است كه چون سؤال كنند و طلب علم كنند درب خزينه كه لسان علما است باز ميشود هر قدر بخواهند بهره بردارى ميكنند.

و اجعلنا ممن يعرف بانه من عندك حتى لا يعارضنا الشك فى تصديقه در باب اصول خمسه دين توحيد، عدل، نبوت، امامت، معاد در قسمت نبوت بعد از اعتقاد بوجود انبياء و برسالت حضرت خاتم علاوه از امورى كه در حق انبياء معتقد بايد باشيم و شئونات آنها بايد چهار امر در رسالت حضرت رسول معتقد باشيم كه اگر يكى از آنها را منكر شويم از اسلام خارج ميشويم يا شك كنيم، يكى افضليت حضرت بر تمام انبياء و رسل و ملائكه و جميع مخلوقات دويم خاتميت كه دينش باقيست تا قيامت و پيغمبرى بعد از او نخواهد آمد سيم معراج آن حضرت كه با همين بدن عنصرى رفت تا قاب قوسين او ادنى فاوحى اليه ما اوحى. چهارم اين قرآن مجيد از باء بسم اللَّه تا سين و الناس از مصدر جلال ربوبى صادر شد. أطيب البيان في تفسير القرآن،

ج 14، ص: 305

اللهم صل على محمد و آله و اجعلنا ممن يعتصم بحبله و ياوى من المتشابهات الى حرز معقله و يسكن فى ظل جناحه.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109