معرفي اماكن مكه مكرمه

مشخصات كتاب

سرشناسه : حمو، محمودمحمد

عنوان قراردادي : مكه المكرمه: تاريخ و معالم .فارسي

عنوان و نام پديدآور : معرفي اماكن مكه مكرمه/ تاليف محمودمحمد حمو؛ ترجمه سيدمرتضي حسيني فاضل.

مشخصات نشر : تهران: نشر مشعر، 1391.

مشخصات ظاهري : 112ص.: مصور.

شابك : 978-964-540-380-3

وضعيت فهرست نويسي : فيپا

يادداشت : كتابنامه.

موضوع : زيارتگاههاي اسلامي -- عربستان سعودي -- مكه -- تاريخ

موضوع : مكه (عربستان سعودي)

موضوع : مكه (عربستان سعودي)-- تاريخ

شناسه افزوده : حسيني فاضل، سيدمرتضي، 1357 - ، مترجم

رده بندي كنگره : DS248 /م7 ح85041 1391

رده بندي ديويي : 953/8

شماره كتابشناسي ملي : 2748762

ص:١

اشاره

ص:2

ص:3

ص:4

ص:5

ص:6

ص:7

ص:8

ص:9

ص:10

ص:١١

ديباچه

مكه مكرمه ام القراى اسلام و مركز ظهور دين مبين اسلام است. شرافت و قداست اين سرزمين سبب مى شود كه هر ساله ميليون ها مسلمان براى زيارت خانه خدا و اماكنى كه يادآور فداكارى هاى رسولخدا (ص) و اهلبيت آن حضرت (عليهم السلام) هستند، عازم اين سرزمين شوند تا با آن حضرت تجديد ميثاق كنند. جاى جاى سرزمين مكه خاطره نزول آيه هاى قرآن كريم و تلاش هاى بى وقفه رسولخدا (ص) براى معرفى دين اسلام است. از اين رو هر زائرى كه به اين سرزمين سفر مى كند، درصدد شناخت اماكن و جاهايى است كه خاطره اى از دوران سخت رسالت رسول خدا (ص) را در دل خود به همراه دارد.

مركز تحقيقات حج كه مأموريت آگاهى بخشى به حجاج و عمره گزاران عزيز را دارد، وظيفه خود مى داند كتاب هاى متفاوتى را در معرفى اماكن و آثار اسلامى مكه و مدينه ارايه نمايد. از جمله اين آثار كتاب معرفى اماكن مكه مكرمه است كه به صورت گزيده توسط محقق محترم سيد مرتضى حسينى فاضل ترجمه شده است. اميد است كه اين كتاب نيز مانند ديگر آثار مركز تحقيقات براى علاقه مندان به شناخت آثار سرزمين وحى مفيد واقع شده و ما نيز توانسته باشيم به بخشى از وظيفه خطير خود عمل نماييم.

ص:١٢

در پايان مركز تحقيقات حج بر خود لازم مى داند كه از زحمات بى شائبه مترجم محترم و تمام كسانى كه در به ثمر رسيدن اين اثر تلاش كردند، سپاسگزارى نمايد.

انه ولى التوفيق

مركز تحقيقات حج

گروه تاريخ و سيره

ص:١٣

مقدمه

سپاس خداوند را و درود بر سرور رسولان و خاتم پيامبران و خاندان، اصحاب و پيروان آن حضرت تا روز رستاخير.

مكه مكرمه، محل فرود وحى، سرچشمه رسالت، پاك ترين نقطه كره خاكى و دوست داشتنى ترين نقطه زمين براى خدا و رسول اوست. خداوند اين سرزمين را براى استقرار بيت الله الحرام برگزيد و حضرت اسماعيل (ع) را در آن ساكن كرد، همچنان كه آن را زادگاه حضرت محمد (ص) و قبله مسلمانان قرار داد؛ مكانى كه در آن، دل هايشان آرام گيرد و براى حج گزاردن، به سوى آن رهسپار شوند. خداوند در قرآن كريم، اين شهر را نقطه اى امن معرفى و با بزرگى از آن ياد مى كند.

اين كتاب، خواننده را با اين سرزمين مبارك آشنا مى كند و با بهره مندى از شناخت آثار و اماكن مقدس شهر مكه را به خواننده معرفى مى كند. همچنين، او را با خود به اماكن تاريخى و مناطقى مى برد كه روزگارى رخدادهايى مهم را به خود ديده است. بدين گونه، خواننده، تاريخ مكه را از روزگار شكل گيرى تا به امروز مرور مى كند و از جنبه هاى عمرانى، فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى آن آگاه مى شود. از ديگر سو، مى تواند تصوير درست و حقيقى از گذشته و حال اين شهر داشته باشد.

ص:١4

اين كتاب، در سفرى كوتاه، خواننده را با شهر مكه آشنا مى سازد. به همين منظور معرفى اين شهر با عبارت هاى كوتاه و روان صورت گرفته است تا خواننده را به حضور در مكه مشتاق و او آرزو كند: «خدايا، ديدن مكه را نصيب ما كن!» ١4اين كتاب، در سفرى كوتاه، خواننده را با شهر مكه آشنا مى سازد. به همين منظور معرفى اين شهر با عبارت هاى كوتاه و روان صورت گرفته است تا خواننده را به حضور در مكه مشتاق و او آرزو كند: «خدايا، ديدن مكه را نصيب ما كن!»

ص:١5

موقعيت

مكه مكرمه با عرض جغرافيايى ١٩ /٢5/٢١ و طول جغرافيايى 46/4٩/٣٩، واقع شده است. اين شهر ٢٨٠ متر بالاتر از سطح دريا و در امتداد كوهپايه هاى رشته كوه هاى «سروات» قرار دارد. مكه، نقطه تلاقى دشت هاى «تهامه» با كوه هاى مشرف بر اين شهر است. مكه از جنوب، 4٣٠ كيلومتر با شهر مدينه منوره و از سمت شرق، ٧٣كيلومتر با شهر جده فاصله دارد.

مكه، در وادى ابراهيم خليل قرار گرفته كه كوه هاى به هم نزديك، اين وادى را از شرق، غرب و جنوب، محاصره كرده است. كوه هاى «فلق» و «قعيقعان» در شمال و «كوه ابوحديده» نيز در جنوب قرار گرفته است. كوه «كدى» نيز به سمت جنوب كشيده شده و در جنوب شرقى، به كوه «ابوقبيس» مى رسد و پس از آن، كوه «خندمه» قرار دارد.

آب و هوا

هواى شهر مكه در تابستان، بسيار گرم و سوزان است، ولى در زمستان هوايى گرم دارد. دماى هوا در تابستان، از 4٨درجه فراتر مى رود و در زمستان تا پانزده درجه كاهش مى يابد. ميانگين سالانه دماى اين شهر بين ٩/٢٩تا ٣١درجه سانتيگراد است. از اين رو، از شهرهايى است كه

ص:١6

بيشترين دماى ميانگين سالانه را در جهان دارد؛ زيرا ميانگين دماى مناطق استوايى، از ٢٧ درجه فراتر نمى رود.

دليل گرم بودن هواى مكه، دور بودن آن از حوزه هاى بزرگ آبى و حركت كند هواست. كندى هوا در اين شهر، به دليل كوه هاى سروات است كه شهر را احاطه كرده است. قرار گرفتن مكه در منطقه اى كوهستانى و در ميان كوه ها و دشت ساحلى درياى مديترانه، دليل اين شرايط آب و هوايى است.

بادهاى شمال به غرب، شمال به شرق و جنوب به شرق، اين شهر را در مى نوردند و ميانگين سرعت آنها در سال، 4/٧ تا 5/٨ كيلومتر در ساعت است.

در مكه باران كم مى بارد و بادهاى موسمى شمال به غرب يا جنوب به غرب اغلب، توليدكننده اين باران ها است. البته گاه فراوانى بارندگى ها و طبيعت كوهستانى مكه، سيل هاى ويرانگرى را در پى دارد. ميانگين بارندگى در مكه مكرمه بين ٨٠ تا ١٢5 ميلى متر اعلام شده است.

رطوبت مكه در بيشتر سال پايين است به گونه اى كه بيشترين رطوبت اين شهر، 5٧% و كمترين آن ٣٢% اندازه گيرى شده است.

بنيان گذار مكه و تحولات آن

حضرت اسماعيل (ع) و مادرش هاجر، نخستين ساكنان شهر مكه هستند. آن گاه كه حضرت ابراهيم (ع) آنها را به دستور خداوند به اين شهر برد، از خداوند درخواست كرد:

رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ

ص:١٧

الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ (ابراهيم: ٣٧)

پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمين بى آب و علفى، در كنار خانه اى كه حرم توست ساكن ساختم تا نماز را برپاى دارند؛ تو دل هاى گروهى از مردم را متوجه آنها ساز؛ و از ثمرات به آنها روزى ده؛ شايد آنان شكر تو را به جاى آورند.

خداوند دعاى پيامبر خويش را اجابت مى كند. پس از آنكه توشه هاجر و اسماعيل (ع)

به پايان مى رسد، هاجر در پى آب در ميان دو كوه صفا و مروه، به تلاش و تكاپو مى پردازد. در اين هنگام، خداوند مقرر مى فرمايد تا آب زمزم از زير پاى حضرت اسماعيل (ع) بجوشد. گروهى از قبيله «جرهم» كه از شام باز مى گشتند، در حال عبور از اين منطقه، آب را مى بينند و از هاجر اجازه مى خواهند از آن آب استفاده كنند، او نيز به آنها اجازه مى دهد. پس از آن، حضرت اسماعيل (ع) در ميان قبيله «جرهم» زبان عربى را فرا مى گيرد و همسر خود را از ميان آنان برمى گزيند و نسلى پديد مى آورد كه تاريخ نگاران، به آنان «عرب مستعربه» مى گويند. به اين ترتيب، در مكه زندگى به جريان مى افتد و خانه هايى به صورت پراكنده، در كوهپايه ها ساخته مى شود. سپس خداوند پيامبر خود، ابراهيم (ع) را به ساخت كعبه امر مى كند و فرمان مى دهد مردم را از فريضه حج و حركت به سوى كعبه با خبر سازد. بدين ترتيب، نخستين حاجيان به سوى مكه روانه شدند.

حضرت اسماعيل (ع) ، متولى خانه خدا بود. پس از وى فرزندانش اين مسئوليت را به عهده گرفتند. پس از آن «مضاض بن عمرو جرهمى» مسئوليت اين كار را پذيرفت. به اين ترتيب، امور مكه و خانه خدا به دست قبيله جرهم افتاد و جرهمى ها به خدمت به مكه و حاجيان ادامه دادند تا اينكه اواخر قرن سوم ميلادى، نسلى روى كار آمد و حرمت اين حرم را

ص:١٨

ناچيز شمرد. آن گاه خداوند قبيله «خزاعه يمنى» را به رهبرى «ربيعة بن حارث» بر آنان چيره كرد و توليت اين حرم به دست قبيله خزاعه افتاد. پس از مرگ ربيعه، «عمرو بن لحى» رهبرى خزاعه را به دست گرفت، ولى رسم بدى را پايه گذارى كرد. وى با قراردادن بت ها پيرامون كعبه، به تغيير دين حضرت ابراهيم (ع) پرداخت.

بنا بر برخى روايت ها، «اسعد حميرى» (پادشاه) به مكه آمد تا خانه خدا را ويران سازد و سرمايه هاى آن را به يغما برد، ولى با نشانه هايى كه خداوند فروفرستاد، به ارزش اين مكان پى برد و آن را تكريم و احترام كرد. آن گاه ده روز در مكه ماند و به مكيان و حاجيان اطعام داد. اين امر بسيارى از قبايل را تشويق كرد، به مكه بيايند و در همسايگى خزاعه مستقر شوند.

><نمايش تصوير

دوران قريش

حكومت خزاعه بر مكه، مدتى ادامه يافت تا اينكه در نيمه هاى قرن پنجم ميلادى،

«خليل بن حبشيه خزاعى» والى مكه شد. پس از مرگ وى،

ص:١٩

دامادش، «قصى بن كلاب قرشى» و فرزندانش، امور كعبه را به دست گرفتند. خزاعى ها با اين كار مخالف بودند. ازاين رو، ميان آنان با قريشى ها درگيرى هايى رخ داد. آنها براى حل اين اختلاف ها به نزد «يعمر بن عون» رفتند. به حكم او، قصى بن كلاب، جدّ چهارم رسولخدا (ص) ، پرده دار خانه خدا و حاكم مكه شد. از اين پس وى اداره مكه را برعهده گرفت و توانست به خوبى اين مسئوليت را به انجام برساند. تشكيل دارالندوه، ايجاد منصب هاى حكومتى و توزيع مسئوليت ها ميان بطن هاى (1)گوناگون قريش، از كارهايى بود كه وى براى حفظ وحدت و يكپارچگى قريش انجام داد. قصى بن كلاب، امور مكه را نيز سامان داد و چاه آب حفر كرد. همچنين، براى ساخت و ساز در پيرامون كعبه، اجازه صادر كرد. با اين تدابير قصى بن كلاب، امنيت و رفاه بر مكه سايه افكند و هر سال قبيله هاى فراوانى به سوى مكه روانه مى شدند تا حج به جاى آورند و تجارت كنند. فرزندان و نوادگان قصى، يكى پس از ديگرى اين مسئوليت را پذيرفتند تا نوبت به عبدالمطلب، پدربزرگ گرامى پيامبر (ص) رسيد. وى سيره اى نيكو پايه گذارى كرد و از همه قبيله ها خواست، «حلف الفضول» (2)را امضا كنند. اين پيمان، منشور يارى رسانى به ستمديدگان و دعوت به دادگسترى بود. وى چاه زمزم را كه آثار و نشانه هايش به مرور زمان از بين رفته بود، دوباره حفر كرد.

در دوران عبدالمطلب (سال 5٧١م) ، دو رويداد بزرگ در مكه رخ داد؛ شكست ابرهه و سپاهيان او كه به قصد ويران كردن كعبه آمده بودند و ولادت پيامبر (ص) .


1- مجموعه هاى كوچك تر از يك قبيله. هر قبيله از چند بطن تشكيل مى شود.
2- پيمان جوانمردان.

ص:٢٠

پس از بعثت رسول گرامى اسلام (ص) ، تغييراتى بزرگ در مكه صورت گرفت. آن حضرت، مردم را به بندگى خدا و ترك بت پرستى دعوت كرد، ولى آنان رسول خدا (ص) و پيروانش را آزار دادند. از اين رو، پيامبر (ص) پيروانش را به هجرت به حبشه امر كرد. با اين تصميم، مشركان مكه فشار خود بر رسولخدا (ص) ، بنى هاشم و بنى مطلب را بيشتر كردند، حتى آنان را سه سال در «شعب (دره) ابى طالب» ، در محاصره اقتصادى قرار دادند. رسولخدا (ص) و يارانش در اين دره، به دليل نبود غذا حتى از برگ درختان نيز خوردند.

پس از پايان محاصره، دو تن از مهم ترين پشتيبانان و ياوران رسولخدا (ص) ، يعنى «حضرت خديجه» ، همسر ايشان و عمويش، «حضرت ابوطالب» ديده از جهان فروبستند و پيامبر را بسيار اندوهگين ساختند. (1)پس از اين رويداد، آزار و اذيت قريشيان بر پيامبر و يارانش شدت گرفت. از اين رو، پيامبرخدا (ص) كوشيد مكان ديگرى را در بيرون از مكه براى دعوت خود بيابد. «طائف» براى قريشى ها و بزرگانشان مركزى مهم به شمار مى رفت.

بنابراين، پيامبر براى دعوت مردم به دين اسلام، به سوى طائف رفت، ولى مردم اين شهر به دعوت پيامبر (ص) پاسخ منفى دادند. آنها به جاى گرويدن به دين اسلام، بردگان خود را بر پيامبر شوراندند و حضرت محمد (ص) به دليل آزار فراوان آنها به مكه بازگشت.

پس از آن، پيامبر (ص) تصميم گرفت قبيله هايى را كه هر ساله براى حج به مكه مى آمدند، به دين اسلام دعوت كند. در سال 6٢١ ميلادى،


1- سال وفات حضرت خديجه و ابوطالب را «عام الحزن» ؛ «سال غم» ناميده اند.

ص:٢١

شمارى از مردم يثرب در سفر خود به مكه، دين اسلام را پذيرفتند و به آن حضرت ايمان آوردند. در سال بعد نيز بيش از هفتاد تن از يثربى ها در سفر خود به مكه ايمان آوردند. آنان از پيامبر و پيروانش خواستند به يثرب مهاجرت كنند. اين گونه بود كه اصحاب رسولخدا (ص) به يثرب هجرت كردند. پس از آنان نيز پيامبر (ص) به همراه «ابوبكر» به اين شهر مهاجرت كرد. با اين رويداد، دعوت به اسلام وارد مرحله جديدى شد؛ دعوتى كه مكه و اهالى آن در سراسر آن نقش داشتند.

><نمايش تصوير

مكه پس از هجرت

پس از مهاجرت مسلمانان به مدينه، پيامبر بر آن شد تا قريش را به دليل دشمنى هايشان با مهاجران و نيز مصادره خانه ها و دارايى هايشان مجازات كند. از اين رو، راه بازرگانى مكه به شام را تهديد كرد. در سال

ص:٢٢

دوم هجرى قمرى (6٢٣م) ، در ١6٠ كيلومترى مدينه و در منطقه «بدر» ، مشركان با مسلمانان، درگير شدند. در اين جنگ، خدا مسلمانان را پيروزى بخشيد و جايگاه آنان در ميان عرب تقويت شد. پس از آن قريش كه در پى به دست آوردن هيبت و عظمت از دست رفته خويش بود، دو حمله را بر ضد مسلمانان مدينه به راه انداخت. نخستين نبرد در سال سوم هجرى قمرى (6٢4م) و با نام غزوه «احد» و دومين نبرد، دو سال پس از آن رخ داد كه به غزوه «خندق» شهرت يافت، ولى قريشى ها نتوانستند در اين دو

><نمايش تصوير

ص:٢٣

نبرد به اهداف خود دست يابند.

در سال ششم هجرى قمرى (6٢٧م) ، رسولخدا (ص) به همراه ١4٠٠ تن از اصحاب خود، براى انجام عمره به سوى مكه حركت كرد. آنها پيش از رسيدن به مكه، در حديبيه منزل كردند. سپس حضرت چند تن از يارانش را به سوى قريش فرستاد تا براى ورود به مكه با آنان رايزنى كنند، ولى قريشى ها از ورود مسلمانان به مكه جلوگيرى كردند. سرانجام «صلح نامه حديبيه» ميان دو طرف به امضا رسيد كه به موجب آن، هيچ يك نبايد به

><نمايش تصوير

ص:٢4

گروه ديگر يا ياوران آن تعرض كند. همچنين، رسولخدا و مسلمانان بايد به مدينه بازمى گشتند. با امضاى اين صلح نامه، پيامبر (ص) و يارانش به مدينه بازگشتند و سال بعد (6٢٨م) ، براى عمره به سوى مكه روانه شدند.

دوران پيامبر اكرم (ص)

پيامبر خدا (ص) و يارانش، به همه مفاد صلح نامه پايبند بودند، ولى پايبندى قريش به پيمان خود با مسلمانان، چندى طول نكشيد. حدود يك سال و نيم از آن پيمان مى گذشت كه قريش، با يارى رسانى به قبيله «بكر» براى حمله به قبيله «خزاعه» ، از هم پيمانان پيامبر (ص) ، اين پيمان نامه را زير پا گذاشت. بنابراين، رسولخدا (ص) در صدد فتح مكه برآمد و در سال هشتم هجرى (6٢٩م) ، با سپاهى بزرگ به سوى مكه حركت كرد. از آنجا كه قريش تاب رويارويى با مسلمانان را نداشت، تسليم شد و به اين ترتيب، رسولخدا (ص) بدون جنگ و خونريزى، مكه را فتح كرد و وارد زادگاه خويش شد. پس از ورود به مكه، رسولخدا (ص) به آزادسازى اسيران و پاك سازى خانه خدا از بت ها پرداخت. سپس «تميم بن اسد خزاعى» را فرستاد تا با علامت گذارى در اطراف مكه، محدوده حرم را معين كند. آن گاه «عتاب بن اسيد» را به جانشينى خود برگزيد و خود، به سوى «حنين» رهسپار شد. پس از پايان غزوه حنين، پيامبر از «جعرانه» مُحرِم شد و عمره را به جاى آورد. آن گاه به مدينه منوره بازگشت و «معاذ ابن جبل» و «ابوموسى اشعرى» را براى آموختن قرآن و آموزه هاى دين به مردم، در مكه گماشت.

در سال نهم هجرى (6٣٠م) ، رسولخدا (ص) ابوبكر را به همراه مردم راهى حج كرد. سپس حضرت على را براى اعلام برائت از مشركان به

ص:٢5

سوى مكه فرستاد تا كفار را از گزاردن حج باز دارد. (1)

در سال دهم هجرى (6٣١م) ، رسولخدا (ص) رهسپار مكه شد و همراه مردم حج گزارد. آن حضرت مناسك حج را به مردم آموخت، آيين جاهلى را از بين برد، ربا و خونريزى را حرام كرد و زنان را نيز به نيكى و پاكدامنى سفارش كرد. ايشان در اين سال با مردم وداع كرد و پس از اندك زمانى از پايان حج (2)و بازگشت به مدينه، جان به جان آفرين تسليم كرد (١١ هجرى) . به اين ترتيب، يكى از دوران هاى تاريخى مكه به پايان رسيد؛ دورانى كه اين شهر از آلودگى بت پرستى پاك و به قبله اول مسلمانان تبديل شد. (3)

فضايل مكه

اشاره

مكه مكرمه، در دل مسلمانان جاى دارد. اين شهر، قبله نمازگزاران و مقصد حاجيان و عمره گزاران است. آموزه هاى دينى و آثار و اماكن تاريخى و نيز مفاهيم ايمانى، در اين شهر جمع شده است. در آيات و روايات نيز جنبه هاى گوناگون فضايل مكه تبيين شده است كه در زير


1- در سال نهم پيامبر ص سوره برائت را به ابوبكر داد تا به مردم مكه ابلاغ كند. جبرئيل نازل شد و گفت: اى رسولخدا، يا خودت اعلام كن يا مردى از خاندانت؛ لذا حضرت على ع به دستور رسولخدا ص حركت كرد و سوره برائت را از ابوبكر گرفت و به مردم اعلام كرد. البداية و النهاية، ابن كثير، ج5، ص ١44.
2- در سال دهم هجرى، پس از بازگشت از حج، در ١٨ ذى حجه در غدير خم، مكانى نزديك به جحفه، رسولخدا ص به فرمان خداوند، على را به جانشينى خود برگزيد و مردم را به بيعت با او فراخواند و سه روز در آن مكان براى انجام اين كار توقف كرد.
3- نظر به اينكه درصدد معرفى اماكن تاريخى مكه بوده ايم، از مطالب تاريخى كتاب كه اجمالى بوده و جا داشت كه در كتب تاريخى مورد توجه قرار گيرد، صرف نظر نموده و تلاش شده تا رويكرد اماكنى كتاب محفوظ بماند.

ص:٢6

برخى از اين فضايل را برمى شماريم:

١. وجود بيت الله الحرام در مكه

خداوند مى فرمايد:

إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُديً لِلْعالَمِينَ

(آل عمران:٩6)

نخستين خانه اى كه براى مردم (و نيايش خداند) بنا نهاده شد، همان است كه در سرزمين مكه است؛ كه پربركت و مايه ي هدايت جهانيان است.

٢. وجوب حج براى انسان هاى مستطيع

خداوند در قرآن به اين افراد دستور مى دهد:

وَ لِلهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ (آل عمران: ٩٧)

و براى خدا بر مردم (واجب) است كه آهنگ خانه ي (او) كنند، آنها كه توانايى رفتن به سوى آن دارند. و هر كس كفر ورزد (و حج را ترك كند، به خود زيان رسانده،) و خداوند از همه ي جهانيان بى نياز است.

٣. پاداش مضاعف نمازگزاردن در مكه

«ابوهريره» از پيامبر اكرم (ص) نقل كرده است: «يك نماز در مسجد من، بهتر از هزار نماز [گزاردن] در ديگر مساجد، به جز مسجدالحرام است» . (1)

«جابر بن عبدالله انصارى» نيز نقل مى كند كه رسول خدا (ص) فرمود:

نماز خواندن در مسجد من، برتر از هزار نماز در مساجد ديگر؛ به جز مسجدالحرام است. نماز خواندن در مسجدالحرام [نيز] برتر از به جا آوردن


1- صحيح بخارى، ج٢، ص 5٧.

ص:٢٧

يك صد هزار نماز در ديگر مساجد است. (1)

4. مكه حرم امن الهى

خداوند در اين باره مى فرمايد:

وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً ؛ «و هر كس داخل آن (حرم) شود، در امان خواهد بود» . (آل عمران:٩٧)

همچنين از ابن عباس نقل شده كه رسولخدا (ص) در روز فتح مكه فرمود:

اينجا سرزمينى است كه خداوند در زمان آفرينش آسمان ها و زمين، آن را محترم قرار داده است. اين سرزمين، به حرمت خداوند تا روز قيامت حرمت دارد. جنگ و كارزار در اين شهر، براى هيچ يك از پيامبران پيش از من حلال نبوده است و براى من، فقط چند لحظه از يك روز، اين كار حلال شد. پس اين شهر به حرمت خداوند، تا روز قيامت حرام است (حرمت دارد) . . . (2)

5. دو برابر بودن روزى در مكه

خداوند در سوره قصص مى فرمايد:

أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً يُجْبي إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (قصص:5٧)

آيا ما حرم امنى در اختيار آنها قرار نداديم كه ثمرات هر چيزى (از هر شهر و ديارى) به سوى آن آورده مى شود كه رزقى است از جانب ما؟ ولى بيشتر آنان نمى دانند.


1- سنن ابن ماجه، ج١، ص45١. سند اين روايت صحيح است .
2- صحيح بخارى، ج٢، ص ٢١4.

ص:٢٨

در روايت صحيح، به نقل از رسولخدا (ص) آمده است:

[حضرت] ابراهيم (ع) ، مكه را حرام دانست و براى مكيان دعا كرد. من نيز مدينه را حرام اعلام مى كنم، همان گونه كه ابراهيم درباره مكه چنين كرد. من براى صاع و مد آن دعا كردم (كنايه از دعا براى روزى و زندگى در مدينه است.) ، آن گونه كه ابراهيم براى اهل مكه دعا كرد. (1)

6. حفظ مكه از دجال

«انس بن مالك» از پيامبر نقل مى كند:

هيچ شهرى نيست، مگر اينكه دجال در آن وارد مى شود؛ جز مكه و مدينه. هيچ راهى براى اين دو شهر نيست، مگر اينكه براى آنها فرشتگان صف كشيده اند و از آنها پاسدارى مى كنند. (2)

٧. مكه؛ دوست داشتنى ترين سرزمين ها نزد خداوند

عبدالله بن عدى نقل مى كند: ديدم رسولخدا در «حَزوَرَه» (3)ايستاده است و مى گويد:

«به خداوند! تو بهترين زمين خدا و دوست داشتنى ترين زمين نزد او هستى. اگر مرا از تو بيرون نمى راندند، من از تو بيرون نمى رفتم» . (4)

٨. هشدار به منحرف شدگان از مسير حق در مكه

در قرآن كريم مى خوانيم:


1- صحيح مسلم، ج4، ص١١٢.
2- صحيح بخارى، ج٢، ص٢٢٣.
3- نام تپه اى كوچك كه در گذشته بازار مكه بوده، ولى پس از طرح اول توسعه مسجدالحرام، بخشى از مسجد شده است.
4- سنن ترمذى، ج5، ص ٣٨٠.

ص:٢٩

وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ (حج:٢5)

هر كس بخواهد در اين سرزمين به انحراف و ستم روى آورد، ما از عذابى دردناك به او مى چشانيم.

٩. بازگشت ايمان به مكه

ابن عمر از پيامبر خدا (ص) نقل مى كند:

اسلام در زمان شروع، گمنام بود و بار ديگر مانند آغاز، گمنام خواهد شد. ايمان ميان دو مسجد [مسجد مكه و مدينه] پنهان مى گردد، مانند مارى كه به داخل لانه خود مى رود. (1)

حرمت مكه

مكه از زمان آفرينش آسمان ها و زمين شهرى محترم بوده و تا روز قيامت نيز خواهد بود. از اين رو، مكه منطقه اى امن است كه در آن خونريزى و شكار حرام است، چنان كه درختى نيز در آن بريده نمى شود. «ابن عباس» روايت مى كند كه پيامبر خدا (ص) در روز فتح مكه فرمود:

اين، سرزمينى است كه خداوند در روز آفرينش آسمان ها و زمين، آن را حرام دانسته است. حرمت اين شهر تا روز قيامت پابرجاست. جنگ و كارزار در اين شهر، براى هيچ يك از پيامبران پيش از من حلال نبوده است و براى من، فقط چند لحظه از يك روز، اين كار حلال شد. پس اين شهر به حرمت خداوند، تا روز قيامت حرام است، خارى از اين شهر كنده نمى شود و حيوانات آن [براى شكار] رميده نمى شوند، لُقطَه (2)را فقط كسى برمى دارد كه صاحبش را


1- صحيح مسلم، ج١، ص ٩٠.
2- لقطه، مال گمشده اى است كه ديگرى مى يابد. براى اين مال، در فقه احكامى وجود دارد. فردى كه اين مال را يافته، مى تواند آن را بردارد و به جست وجوى صاحب آن برود، ولى در مكه چنين نيست. برداشتن اين مال نيز حرام است. مترجم

ص:٣٠

مى شناسد و گياهان خشك نشده نيز كنده نمى شوند. (1)

در صحيح مسلم مى خوانيم، خداوند حرمت اين شهر را از زبان حضرت ابراهيم خليل اعلام مى كند. پيامبر (ص) مى فرمايد:

[حضرت] ابراهيم مكه را حرام (محترم) اعلام و براى مكيان دعا كرد. من نيز مدينه را حرام (محترم) اعلام مى كنم، چنان كه [حضرت] ابراهيم مكه را حرام اعلام كرد. . . . (2)

نقل است جبرئيل امين به دستور خداوند بر حضرت ابراهيم خليل نازل شد و محدوده حرم را به او نشان داد. آن گاه ايشان محدوده حرم را مشخص كرد. پيامبر (ص) نيز «تميم بن أسيد خزاعى» را فرستاد تا پس از فتح مكه، محدوده حرم را تعيين كند.

فاصله ميان حدود حرم مكه با مسجدالحرام، بر اساس مسيرهاى جديد عبارت است از:

١. از مسير مدينه منوره تنعيم : 5/6 كيلومتر؛

٢. از مسير سريع جده: ٢٢ كيلومتر؛

٣. از مسير جديد ليث: ١٧ كيلومتر؛

4. از مسير سيل طائف: ٨5٠/١٢ كيلومتر؛

5. از مسير هداى طائف: 5/١5 كيلومتر.

برخى احكام حرم مكه

خداوند براى مكه احكامى تعيين كرده و در قرآن، تكريم و احترام به اين احكام را از بهترين اعمال برشمرده و فرموده است:


1- صحيح بخارى، ج٢، ص ٢١4.
2- صحيح مسلم، ج 4، ص ١١٢.

ص:٣١

ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ (حج: ٣٠)

اين است و هر كس آنچه را خدا حرمت بخشيده بزرگ دارد، نزد پروردگارش براى او بهتر است.

مهم ترين احكام مكه عبارت است از:

١. حرام بودن الحادورزى و هشدار به عذاب شديد براى الحادورزان؛ چنان كه خداوند مى فرمايد:

وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ (حج:٢5)

هر كس بخواهد در اين سرزمين به انحراف و ستم روى آورد، ما از عذابى دردناك به او مى چشانيم.

٢. حرام بودن ورود كفار به مكه؛ چنان كه خداوند متعال مى فرمايد:

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُش-رِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا (توبه: ٢٨)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! مشركان ناپاكند، پس نبايد بعد از اين سال به مسجدالحرام نزديك شوند.

٣. وجوب احرام از مكان هاى مشخص شده براى انجام عمره يا حج كه ميقات نام دارد.

4. حرام بودن كارزار، خونريزى و حمل سلاح در حرم و آزار رسانى به مكيان.

5. حرام بودن شكار، بريدن درختان و اخذ لُقطَه.

احرام از ميقات

هر كس به نيت حج يا عمره، قصد سفر به مكه را دارد، بايد در ميقاتى كه از آن مى گذرد، احرام بندد. مشهورترين ميقات ها عبارتند از:

ص:٣٢

١. ذو الحليفه (1): اين ميقات براى اهل مدينه است. به آن «آبار على» [(آبيار على)] نيز گفته مى شود. اين منقطه چهارصد كيلومتر از مكه فاصله دارد و در فاصله دوازده كيلومترى مسجد النبى قرار گرفته است.

><نمايش تصوير

٢. جحفه: اين مكان، ميقات اهل شام، مصر، تركيه و كسانى است كه از راه اين كشورها به مكه بيايند. امروزه جحفه ويران شده است و از آن استفاده نمى شود. از اين رو، مردم از «رابغ» كه در ١٨٣كيلومترى مكه است، محرم مى شوند.

><نمايش تصوير

٣. قرن المنازل: اين مكان، ميقات اهل نجد و كسانى است كه از اين راه به مكه مى آيند. امروزه اين نقطه به «السيل الكبير» مشهور است. فاصله آن از مكه ٧5 كيلومتر است. وادى محرم در موازات آن و در مسير طائف (هدا) قرار دارد.

><نمايش تصوير

4. ذات عرق: اين مكان، ميقات اهل عراق و كسانى است كه از اين راه به مكه مى آيند. فاصله آن از مكه، نودكيلومتر است. اين منقطه نيز اكنون متروكه شده و مردم در

><نمايش تصوير


1- همان مسجد شجره.

ص:٣٣

موازات آن در «الضريبه» محرم مى شوند.

5. يلملم: اين مكان ميقات اهل يمن و كسانى است كه از اين راه به مكه مى آيند. اين منطقه كه امروزه به «سعديه» شهرت يافته است، در فاصله ٩٢ كيلومترى مكه قرار دارد.

><نمايش تصوير

كسى كه از اين نقاط پنجگانه عبور نكند، بايد در نقطه اى در موازات يكى از اين مكان ها احرام بندد. كسانى كه بين مكه و اين نقاط هستند، مى توانند از خانه خود احرام بندند، مانند مكى ها كه از خانه هاى خود احرام مى بندند.

نام اين مناطق در صحيحين (صحيح مسلم و صحيح بخارى) آمده است. ابن عباس روايت مى كند:

رسول خدا (ص) براى اهل مدينه، ذوالحليفه، براى اهل نجد، «قرن المنازل» و براى

يمنى ها يلَملَم را تعيين كرد. اين مناطق براى اهل مدينه، نجد، يمن و ديگر كسانى است كه به قصد حج و عمره از اين مسيرها عبور كنند، ولى آن كه در ميان اين نقاط با مكه باشد، مى تواند از همان مكانى كه حركت مى كند، [محرم شود]. حتى اهل مكه از خود مكه احرام مى بندند. (1)

حج نيز در ماه هاى ويژه حج؛ يعنى شوال، ذيقعده و ده روز اول ذيحجه انجام مى شود. خداوند در اين باره مى فرمايد: الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ ؛ «حج در ماه هاى معينى است» . (بقره: ١٩٧)


1- صحيح بخارى، ج ٢، ص ١4٢؛ صحيح مسلم، ج 4، ص 6.

ص:٣4

كعبه مشرّفه

كعبه، خانه خداوند، در وسط مسجدالحرام واقع شده است. هرچند كعبه به شكل مربع است، ولى ديوارهاى آن هم اندازه نيستند. طول ديوار كعبه از سمت در 6٨/١١ متر و از سمت «حِجر اسماعيل» ٩٠/٩ متر است. ديوار ميان ركن شامى با ركن يمانى، ٠4/١٢ متر مى باشد. همچنين ديوار ميان حجرالاسود با ركن يمانى ١٨/١٠ متر و ارتفاع آن چهارده متر است. مساحت كعبه در قاعده آن ١45 متر مربع است. ركن هاى چهارگانه كعبه نسبت به جهت هاى چهارگانه، كمى متمايل است. در سمت شمال، ركن عراقى، در جنوب، ركن يمانى، در شرق، حجرالاسود و در سمت غربى، ركن شامى قرار دارد.

كعبه در زبان عربى، بيت، بيت الله، بيت الله الحرام، بيت عتيق، قبله و مسجدالحرام ناميده مى شود [كه برخى از اين نام ها در زبان فارسى نيز رايج است.] خداوند براى هيچ نقطه يا مكانى از زمين، حرمت و قداستى مانند كعبه قرار نداده است. همچنين، فرموده است به سمت كعبه نماز بگزاريم:

قَدْ نَري تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللهُ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ (بقره: ١44)

نگاه هاى انتظارآميز تو را به سوى آسمان (براى تعيين قبله ي نهايى) مى بينيم. اكنون تو را به سوى قبله اى كه از آن خشنود باشى باز مى گردانيم. پس روى خود را به سوى مسجدالحرام كن و هرجا باشيد، روى خود را به سوى آن بگردانيد و كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده به خوبى مى دانند اين

ص:٣5

فرمان حقى است از ناحيه پروردگارشان، (كه در كتاب هاى خود خوانده اند) و خداوند از آنچه (براى مخفى داشتن اين آيات) انجام مى دهند، غافل نيست.

همچنين خداوند، فرمان طواف به گرد اين خانه را داده است: وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ ؛ «و برگرد خانه گرامى كعبه طواف كنند. (حج: ٢٩)

در روايت ها نيز براى طواف خانه خدا، فضيلت هاى بسيارى بر شمرده شده است. ابن عمر، از رسولخدا (ص) نقل مى كند: «هر كس هفت بار به گرد كعبه طواف كند، [ثواب آن] مانند آزاد كردن برده است» .

وى در روايتى ديگر، از آن حضرت نقل مى كند:

[در طواف كعبه،] پاى انسان گذارده و پاى ديگر برداشته نمى شود، مگر اينكه خداوند گناهى را از او پاك مى كند و به جاى آن برايش حسنه اى مى نويسد. (1)><نمايش تصوير


1- سنن ترمذى، ج ٢، ص ٢١٧. وى مى گويد اين حديث حسَن است.

ص:٣6

ساخت كعبه

اشاره

برخى منابع تاريخى، نخستين سازندگان كعبه را فرشتگان دانسته اند. برخى ديگر معتقدند حضرت آدم (ع) ، نخستين كسى بود كه اين خانه را پايه گذارى كرد. به گفته برخى ديگر، خداوند دو هزار سال پيش از آفرينش زمين، كعبه را آفريده و زمين را از پيرامون آن گسترانيده است. (1)

همچنين بر اساس منابع تاريخى، كعبه چندين بار ساخته شده، ولى پنج بار آن مسلّم است. اين پنج بار عبارتند از: ساخت كعبه به دست حضرت ابراهيم و فرزندش اسماعيل عليهما السلام ، به دست قريش، به دست عبدالله بن زبير، به دست حجاج بن يوسف ثقفى و سرانجام به دست سلطان مرادخان عثمانى.

١. ساخت كعبه به دست حضرت ابراهيم و اسماعيل (عليهما السلام)

حضرت ابراهيم (ع) كعبه را به دستور خداوند و با سنگ بنا كرد. وى ارتفاع آن را نه ذراع (5/4 متر) ، طول آن را از سمت شرق ٣٢ ذراع

><نمايش تصوير


1- بر اساس منابع شيعى، روز ٢5 ذيقعده، روز «دحو الارض» است. مترجم

ص:٣٧

(شانزده متر) ، از سمت غرب ٣١ذراع (5/١5متر) ، از جنوب بيست ذراع (ده متر) و از سمت شمال ٢٢ ذراع (يازده متر) تعيين كرد. آن حضرت براى كعبه سقف نساخت و براى آن دو راه ورودى قرار داد، ولى براى آن در نساخت. اين دو ورودى كعبه، هم سطح زمين ساخته شدند. جبرئيل (ع) نيز حجرالاسود را از بهشت آورد و حضرت ابراهيم آن را در جايش قرار داد.

٢. ساخت كعبه به دست قريش

در كتاب هاى تاريخى آمده است: زنى خواست در كعبه عود بسوزاند. از منقل آتش او جرقه اى پريد و پرده كعبه آتش گرفت. پس از آن سيل بزرگى مكه را فراگرفت و وارد كعبه شد. ديوارهاى كعبه بر اثر سيل از بين رفت. قريش از اين وضعيت ناراحت شدند و تصميم گرفتند كعبه را بازسازى كنند. اين واقعه در سال پنجم پيش از بعثت رخ داد. قريشى ها شرط كردند كه در ساخت كعبه، از مال حرام استفاده نكنند. از اين رو، نتوانستند مال كافى جمع كنند. به همين دليل، كعبه را از سمت حِجر، به اندازه سه متر كوچك كردند و پيرامون آن ديوار كوتاهى كشيدند تا مردم

><نمايش تصوير

ص:٣٨

گرد آن طواف كنند. آنان در اندازه كعبه تغييراتى ايجاد كردند. ارتفاع كعبه را به نه متر رساندند و براى كعبه سقف ساختند و ناودانى چوبى نيز به آن افزودند.

همچنين، درِ غربى كعبه را بستند و درِ شرقى آن را نيز از سطح زمين بالاتر بردند تا همه نتوانند به آن وارد شوند. رسولخدا (ص) نيز در ساخت كعبه به قريش كمك كرد. ايشان براى ساخت كعبه سنگ مى آورد. وقتى ساخت كعبه به پايان رسيد، زمان گذاردن حجرالاسود در جايگاهش شد. بر سر اين مسئله، ميان قريشى ها اختلاف و جنگ درگرفت. هر قبيله اى دوست داشت، اين شرف را به نام خود ثبت كند. سرانجام تصميم گرفتند، منتظر بمانند و نخستين فردى كه نزد آنان مى آيد، ميان آنها داورى كند. از قضا پيامبر (ص) وارد شد. آن حضرت سنگ را در عباى خويش قرار داد و به هر قبيله دستور داد گوشه اى از آن را بگيرند و سنگ را بلند كنند. سپس با دستان خويش حجرالاسود را در جاى خود قرار داد و با اين داورى خردمندانه، به درگيرى و اختلافى پايان داد كه نزديك بود وحدت مردم را از بين ببرد و جان انسان هاى بسيارى را نيز قربانى كند.

٣. ساخت كعبه به دست عبدالله بن زبير

در سال 64ه. ق (6٨٣م) ، يزيد سپاهى را به فرماندهى حصين بن نمير به مكه روانه كرد تا به جنگ با عبدالله بن زبير برود. اين سپاه، مكه را محاصره و با منجنيق به آن حمله كرد. در اين حمله سنگ هاى منجنيق به كعبه برخورد كرد و بر اثر آن كعبه آتش گرفت و ديوارهاى آن سست شد. پس از ٢٧ روز و با مردن يزيد، اين سپاه به محاصره مكه پايان داد و به شام بازگشت. بنابراين، عبدالله بن زبير همچنان حاكم مكه ماند. وى تصميم گرفت كعبه را به سبك حضرت ابراهيم (ع) بازسازى كند. دليل

ص:٣٩

><نمايش تصوير

وى براى اين كار، آرزوى رسولخدا (ص) بود. عبدالله بن زبير از خاله خود «عايشه» شنيده بود كه رسولخدا (ص) به وى فرموده:

اى عايشه! اگر به خاطر قوم تو نبود كه تازه از جاهليت بيرون آمده اند، به ويران كردن كعبه دستور مى دادم تا بخش هايى كه از آن خارج شده است را به كعبه مى افزودم و آن را به زمين مى چسباندم و براى آن، درِ شرقى و درِ غربى مى ساختم تا به همان شكل [زمان حضرت] ابراهيم درآيد. (1)

بر همين اساس، عبدالله بن زبير شش ذراع و يك وجب كم شده از كعبه را بار ديگر به آن افزود و براى آن دو در همسطح زمين؛ يكى در سمت شرق و ديگرى در سمت غرب ايجاد كرد. همچنين ارتفاع كعبه را به ٢٧ ذراع (5/١٣متر) افزايش داد.

4. ساخت كعبه به دست حجاج بن يوسف

از ساخت جديد كعبه چندى نمى گذشت كه «عبدالملك بن مروان» ،


1- صحيح بخارى، ج٢، ص ١56؛ صحيح مسلم، ج 4، ص ٩٨.

ص:4٠

><نمايش تصوير

سپاهى بزرگ را روانه مكه كرد. اين سپاه به فرماندهى حجاج بن يوسف ثقفى توانست مكه را به دست گيرد و عبدالله بن زبير نيز كشته شد. حجاج به خليفه وقت اموى نامه نوشت كه ابن زبير، بخش هايى را كه جزو كعبه نبوده، به آن افزوده است. خليفه به او اجازه داد، كعبه را بازسازى كند و آن را به شكل دوران قريش بازگرداند.

حجاج در سال ٧٧ه. ق (6٩٣م) تغييراتى در كعبه ايجاد كرد. وى درِِ سمت غربى

كعبه را بست و درِِ شرقى را نيز از سطح زمين بالاتر آورد. او ديوار شمالى را ويران كرد تا همان شش ذراع و يك وجب را از كعبه كم كند، ولى ارتفاع كعبه را تغيير نداد. در برخى از روايت هاى تاريخى آمده است، زمانى كه عبدالملك بن مروان دانست كه ابن زبير به دليل روايت عايشه از پيامبرخدا (ص) ، اين تغييرات را در كعبه ايجاد كرده، از كرده خود پشيمان شد.

5. ساخت كعبه به دست مرادخان عثمانى

در دوره سلطان مرادخان عثمانى، كعبه به دليل باران فراوان و سيل ويران

ص:4١

><نمايش تصوير

شد؛ زيرا آب تا نيمه هاى ديوار كعبه بالا آمده بود. سلطان مرادخان، در سال ١٠4٠ه. ق (١6٣٠م) دستور داد كعبه را به همان شكل قبلى بازسازى كنند و كعبه از آن زمان تاكنون، به همين شكل باقى مانده است.

خلفا، سلاطين و حاكمان در زمان هاى گوناگون، هرگونه تغيير و نقص ايجاد شده در كعبه را اصلاح كردند. در سال ١4١٧ه. ق، «ملك فهد» دستور داد كعبه را اصلاح و تعمير كنند. در اين تعمير، پايه هاى كعبه تقويت و شاذروان و حلقه هاى روى آن اصلاح شد. همچنين ديوارهاى بيرونى كعبه را صيقل دادند. فاصله ميان سنگ هاى كعبه پر و دو سقف جديد، جايگزين دو سقف قديمى كعبه شد.

حجرالاسود

اين سنگ را حضرت جبرئيل (ع) از بهشت براى حضرت ابراهيم (ع) آورد. آن حضرت نيز سنگ را در ركن شرقى كعبه قرار داد. ارتفاع اين سنگ از زمين، ١٠/١ متر است. براى حفظ حجرالاسود، پيرامون آن را با نقره خالص پوشانده اند. شكل حجرالاسود بيضوى است. اين سنگ،

ص:4٢

نخست يك تكه بود، ولى به دليل حوادث، چند تكه شده است. مى توان گفت بدترين واقعه اى كه بر اين سنگ گذشت، در زمان قرمطيان (1)رخ داد. آنان سنگ را برداشتند و به مدت ٢٢ سال از مكه بيرون بردند. اين سنگ را در سال ٣٣٩ ه. ق به جاى خود بازگرداندند. نخستين كسى كه گرداگرد حجرالاسود را با نقره پوشاند، عبدالله بن زبير بود. براى آخرين بار در سال ١4٢٢ه-. ق و در دوران ملك فهد، اين سنگ ترميم و نقره اطراف آن نيز اصلاح شد.

رسولخدا (ص) و پيامبران پيش از ايشان اين سنگ را بوسيده اند.

><نمايش تصوير


1- قرمطيان گروهى از اسماعيليان بودند كه در قرن سوم به وجود آمدند و حكومت عباسيان را متزلزل كردند. آنان بوسيدن حجرالاسود را حرام مى دانستند؛ از اين رو، در سال ٣١٧ه. ق به مكه حمله كردند و ضمن كشتار وحشيانه زائران، حجرالاسود را به بحرين بردند و پس از ٢٢ سال آن را به مكه برگرداندند.

ص:4٣

ازاين رو، بوسيدن اين سنگ يا لمس آن با دست براى طواف كننده خانه خدا مستحب است و اگر نتوانست آن را لمس كند، مى تواند با دست خود به آن اشاره و تكبير بگويد.

در فضيلت اين سنگ روايت هاى بسيارى آمده است كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم.

ابن عباس نقل مى كند: رسولخدا (ص) درباره حجرالاسود فرمود:

به خدا سوگند! روز قيامت خداوند اين سنگ را بر مى انگيزد. در آن روز حجرالاسود دو چشم و نيز زبان خواهد داشت و به حق شهادت خواهد داد كه چه كسى او را لمس كرده است. (1)

><نمايش تصوير

از ابن عمر نيز روايت شده كه از رسولخدا (ص) شنيده است: «مسح (لمس) اين دو (حجرالاسود و ركن يمانى) ، كفاره گناهان است» . (2)

ركن يمانى

(3)

ركن جنوبى كعبه، ركن يمانى نام دارد كه بر روى پايه هاى بنا شده به دست حضرت ابراهيم (ع) ، قرار گرفته


1- مسند احمد بن حنبل، ج ١، ص ٢4٧؛ سنن ترمذى، ج ٢، ص ٢١٨.
2- مسند احمد بن حنبل، ج ٢، ص ٩5.
3- مشهور است كه محل شكافته شدن ديوار كعبه كه فاطمه بنت اسد از آنجا وارد كعبه شد و حضرت على ع متولد شد، كنار ركن يمانى بوده است.

ص:44

است. از اين رو، پيامبر خدا (ص) ركن يمانى را لمس مى كرد. ابنعمر نقل مى كند: «ديدم كه پيامبر اكرم (ص) از كعبه، فقط دو ركن يمانى و حجرالاسود را استلام مى كرد» . (1)

از فضيلت لمس ركن يمانى اين است كه گناهان را از بين مى برد. ابن عمر از پيامبر (ص) نقل مى كند: «لمس حجرالاسود و ركن يمانى، گناهان را به طور كامل از بين مى برد» . (2)

ملتزم

ملتزم، مكانى است كه چسبيدن و ملتزم شدن به آن سنت است. التزام؛ يعنى چسباندن سينه، دو دست و گونه به اين نقطه. ملتزم ميان درِ كعبه و حجرالاسود واقع شده و عرض تقريبى آن نيز دو متر است. دليل

><نمايش تصوير


1- صحيح بخارى، ج٢، ص ١6٢.
2- المعجم الكبير، طبرانى، ج١٢، ص ٢٩٨؛ مسند احمد، ج٢، ص٩5.

ص:45

نام گذارى اين مكان به ملتزم، اين است كه رسولخدا (ص) پس از طواف، به آن ملتزم مى شد و سينه، دو دست و گونه اش را به آن مى چسبانيد. (1)

ملتزم از مكان هايى است كه دعا در آنجا مستجاب است. عبدالله بن عباس از رسولخدا (ص) نقل مى كند:

«ميان ركن و در [كعبه]، ملتزم خوانده مى شود. هيچ كس نيست كه به اين نقطه ملتزم شود، مگر اينكه خداوند خواسته او را برآورده سازد» . (2)

ناودان

ناودان، در سمت شمالى سقف كعبه قرار دارد و بر حِجر اسماعيل

><نمايش تصوير


1- سنن ابو داود، ج٢، ص ٩٨٧.
2- سنن كبرى، بيهقى، ج5، ص١64.

ص:46

مشرف است. اين ناودان تعبيه شده تا در زمان بارندگى يا شستن سقف خانه خدا، آب ها را به بيرون از كعبه هدايت كند.

در روايت هاى تاريخى آمده است، نخستين بار قريش به هنگام ايجاد سقف براى كعبه، براى آن ناودان قرار دادند. تا آن زمان؛ يعنى سال پنجم پيش از بعثت، كعبه سقف نداشت. با ساخت سقف براى كعبه، ناودان چوبى نيز براى آن درست كردند.

در زمان وليد بن عبدالملك (٩١ه. ق) ، «خالد بن عبدالله قسرى» ، حاكم وقت مكه، اين ناودان را با صفحه هاى طلا پوشاند. در سال ١٢٧٣ه. ق سلطان عبدالمجيدخان عثمانى، ناودانى از جنس طلا براى كعبه فرستاد. در سال ١4١٧ه. ق نيز ملك فهد، ناودانى از طلاى خالص به طول تقريبى دو متر ساخت و آن را جايگزين ناودان پيشين كرد.

شاذروان

اين سنگ مايل و چسبيده به قسمت پايينى ديوار كعبه (از سه سمت) قرار دارد. در سمت حِجر، شاذروان وجود ندارد، بلكه فضاى اصلى كعبه است. سنگ شاذروان از مرمر است كه ارتفاع آن از 6٨ تا٧٧ سانتى متر و عرض آن از 54 تا ٧٢ سانتى متر، متغير است. اين سنگ در سال ١4١٧ه. ق به هنگام ترميم كعبه، به فرمان ملك فهد تجديدبنا شد.

دانشمندان درباره حقيقت و اصل شاذروان اختلاف نظر دارند. برخى گفته اند شاذروان، جزئى از ديوار كعبه، بر اساس پايه هاى بناشده به دست حضرت ابراهيم (ع) است، ولى قريش آن را از عرض ديوار كعبه جدا ساخت. از اين رو، به فتواى برخى فقيهان، طواف با حركت بر روى شاذروان، درست نيست؛ زيرا شاذروان بخشى از اصل كعبه است و طواف بايد پيرامون كعبه صورت گيرد.

ص:4٧

برخى ديگر نيز معتقدند عبدالله بن زبير، براى حفظ ديوار كعبه از نفوذ آب و نيز جلوگيرى از كشيده شدن بدن طواف كنندگان با پرده كعبه، اين سنگ را ايجاد كرده است تا به هنگام شلوغى، بدن آنان آسيب نبيند

><نمايش تصوير

و پرده نيز از بين نرود. روى شاذروان نيز حلقه هايى ايجاد شده است تا طناب هاى پرده كعبه به آن بسته شود.

پرده كعبه

پرده، همان پارچه اى است كه كعبه با آن پوشانده شده است. كعبه دو پرده دارد: پرده داخلى و پرده خارجى. پرده خارجى را براى نخستين بار،

ص:4٨

حضرت اسماعيل (ع) بر روى كعبه نهاد. البته گفته مى شود نخستين بار، «تبع حميرى» اين كار را كرد.

رسولخدا (ص) نيز كعبه را با پارچه اى يمنى پوشاند. خلفا، حاكمان و پادشاهان نيز به همين سنّت عمل كردند.

تا پيش از مهدى عباسى، رسم بر اين بود كه پرده هاى نو، روى پرده هاى پيشين انداخته مى شد. در سال ١6٠ه. ق اين خليفه به حج آمد. پرده دار كعبه از اين موضوع به وى شكايت كرد. مهدى عباسى دستور داد از اين پس، فقط يك پرده بر روى كعبه باشد كه تا به امروز نيز معمول است.

پرده كعبه در زمان اموى ها و عباسى ها از پايتخت خلافت فرستاده مى شد. پس از سست شدن حكومت عباسى، اين پرده از مصر يا يمن فرستاده مى شد. در دوران شكوفايى حكومت عثمانى نيز پرده را از استانبول به مكه مى فرستادند، ولى با تضعيف حكومت عثمانى، اين كار به محمد على پاشا، حاكم مصر واگذار شد. در دوران حكومت سعودى،

><نمايش تصوير

ص:4٩

ملك عبدالعزيز آل سعود، در سال ١٣46ه. ق دستور تأسيس كارخانه اى ويژه توليد پرده كعبه در مكه را صادر كرد.

پرده كعبه در روزگارهاى مختلف، با انواع پارچه هاى پشمى، چرمى، حصيرى، راه راه يمنى، حرير، ملاء، قباطى مصرى، پنبه اى عراقى و با رنگ هاى مختلف مانند پارچه هاى ديباى قرمز، سفيد، زرد، سبز و مشكى تهيه مى شده است.

امروزه اين پرده در كارخانه توليد پرده كعبه، واقع در مكه تهيه مى شود. جنس اين پرده از حرير خالص و طبيعى و رنگ آن سياه است. همچنين به شيوه ژاكارد، بر روى آن عبارت هاى «لا اله الا الله» ، «محمد رسول الله» ، «الله جل جلاله» ، «سبحان الله و بحمده» ، «سبحان الله العظيم» ، «يا حنان» و «يا منان» به شكل عدد هفت و به طور پيوسته در سراسر پرده تكرار مى شود.

ارتفاع اين پارچه 5/١4 متر است. در يك سوم بالايى پرده، كمربند پرده قرار داده شده است. تارهاى پرده به ميزان ٩٩% نقره اندود شده و پس از آن نيز زر اندود گرديده است. طول پرده 4٧متر و عرض آن ٩5 سانتى متر است. اين پرده شانزده تكه اى است. روى در كعبه پرده اى به نام «برقع» آويزان است. اين پرده با گلدوزى هايش، از بقيه پرده كعبه متمايز شده و ارتفاع آن 5/٧ متر و عرض آن چهارمتر است. پرده برقع براى نخستين بار در سال ٨١٠ ه. ق روى در كعبه نصب شد. پرده كعبه هر ساله در روز نهم ذيحجه تعويض و پرده نو بر روى آن انداخته مى شود.

پرده داخلى: اين پرده، نخستين بار در زمان عباسى ها نصب شد. پرده داخلى برخلاف پرده خارجى، به طور منظم تعويض نمى شد. هر يك از سلاطين مماليك و عثمانى ها، در سال اول حكومت خود، به همراه پرده

ص:5٠

خارجى، پرده داخلى را نيز براى كعبه مى فرستادند. در دوران سعودى ها، كارخانه پرده كعبه مسئول اين كار شد. نخستين پرده داخلى اين كارخانه در سال ١4٠٣ه. ق توليد شد و هر سه تا پنج سال يك بار، اين پرده تعويض مى شود. اين پرده نيمه بالايى ديوار كعبه و سقف آن را مى پوشاند. بر روى اين پرده كه از جنس حرير طبيعى سبز رنگ است، نوشته هايى سفيد رنگ به چشم مى خورد.

معرفى داخل كعبه

زمين كعبه از داخل، سنگ مرمر سفيد است كه پيرامون آن را مرمر سياه

><نمايش تصوير

ص:5١

رنگ احاطه كرده است. همچنين مرمر «روزا» (گُلى) ديواره هاى داخلى كعبه را تا ارتفاع تقريبى چهار متر پوشانده است. اين سنگ ها به شيوه اى فنى قرار داده شده اند، به گونه اى كه با ديوار اصلى كعبه اتصال ندارد. بقيه ديوار كعبه و سقف آن را پرده اى سبز رنگ پوشانده است. در ميان كعبه سه ستون چوبى وجود دارد كه سقف كعبه بر روى آن قرار مى گيرد. ارتفاع اين ستون ها نه متر و قطر هر ستون نيز 44 سانتى متر است. اين ستون ها در فاصله ٣5/٢ مترى يكديگر قرار گرفته است. درون كعبه سنگ فرشى تيره رنگ و از جنس مرمر وجود دارد كه اين سنگ نشانه نقطه نماز گزاردن رسولخدا (ص) در كعبه است. در سمت راست داخل خانه خدا پلكان قرار دارد. اين پلكان كه از جنس شيشه محكم است، تا سقف كعبه ادامه يافته و پنجاه پله دارد. همچنين درون كعبه صندوقى بزرگ وجود دارد كه برخى عتيقه هاى مربوط به كعبه داخل آن نگهدارى مى شود.

مطاف

مطاف، به آستان پيرامون كعبه گفته مى شود. طواف كنندگان براى طواف كعبه، بر روى اين مكان بدون سقف حركت مى كنند. تا سال ٩١ه. ق مطاف، خاكى بود. در آن سال، خليفه وقت اموى، وليد بن عبدالملك دستور داد، آن را با سنگ مرمر فرش كنند.

در دوره هاى بعدى چند ساختمان در مطاف ايجاد شد. از جمله ساختمان چاه زمزم، منبر، مقام ابراهيم و محراب هاى چهارگانه. هر يك از اين محراب ها به يكى از مذاهب فقهى چهارگانه [اهل سنت] اختصاص دارد.

در اواخر قرن چهاردهم هجرى قمرى شمار زائران و حاجيان به طور چشمگيرى افزايش يافت. از اين رو، ساختمان هاى ايجاد شده در مطاف از

ص:5٢

بين رفت تا مانع حركت طواف كنندگان نشود. در سال ١٣٩٩ه. ق منطقه اى موسوم به «حصاوى» در نزديك مطاف، به آن افزوده شد. اين منطقه نيز با مرمر سنگ فرش شد تا مساحت كل مطاف به هفده هزار متر مربع برسد.

مقام ابراهيم

مقام ابراهيم، سنگى است كه حضرت جبرئيل آن را از بهشت براى حضرت ابراهيم خليل (ع) آورد تا بر روى آن بايستد و ساختمان كعبه را به پايان برساند. طول اين سنگ مربع چهل و ارتفاع آن حدود پنجاه سانتى متر است. زمانى كه حضرت ابراهيم (ع) بر روى آن ايستاد، پاى وى در اين سنگ فرو رفت. عمق فرورفتگى روى سنگ، ده سانتى متر و طول و عرض آن به ترتيب ٢٢ و يازده سانتى متر است. پس از پايان ساخت كعبه، آن حضرت روى اين سنگ ايستاد و به دستور خداوند، به مردم ندا داد كه به حج بيايند.

><نمايش تصوير

ص:5٣

مقام ابراهيم در شرق حجرالاسود و به فاصل 5/١4 متر قرار دارد. فاصله آن از شاذروان نيز ٢5/١٣ متر است.

مقام ابراهيم تا به امروز، در جاى خود باقى مانده است. در سال ١٧ه. ق پس از وقوع سيل ويران گر در مكه، اين سنگ از جاى خود كنده شد و به «مسفله» رفت، ولى عمربن خطاب پس از اطمينان از اندازه هاى موجود موقعيت آن با راهنمايى «عبدالمطلب بن ابى وداعه» ، سنگ را به جاى خود بازگرداند.

براى نخستين بار، مهدى عباسى در سال ١6١ه. ق، از ترس از بين رفتن مقام ابراهيم، آن را با طلا پوشانيد. پس از وى نيز كارهايى براى نگهدارى از اين مقام صورت گرفت سرانجام، مقام ابراهيم را در اتاقكى از جنس مس قرار دادند. مساحت اين اتاق مربع شكل، هجده متر مربع بود.

در سال ١٣٨٧ه. ق، اين اتاقك برداشته شد تا مطاف گسترش يابد. سپس آن را در جايگاهى بلورين و ضخيم قرار دادند. زير اين جايگاه از سنگ مرمر است و روى آن پايه اى مسى قرار دارد. مساحت اين جايگاه ٣4/٢ متر مربع و ارتفاع آن سه متر است. اين جايگاه در سال ١4١٨ه. ق و در دوران ملك فهد، براى آخرين بار نوسازى شد. در قرآن كريم در فضيلت اين مقام آمده است: وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلّيً ؛ «از مقام ابراهيم، عبادتگاهى براى خود انتخاب كنيد» . (بقره: ١٢5)

در آيه اى ديگر از قرآن مى خوانيم: فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ ؛ «در آن، نشانه هاى روشن [از جمله] مقام ابراهيم است» . (آل عمران: ٩٧)

در روايتى از عبدالله بن عمر در اين باره آمده است:

از رسولخدا (ص) شنيدم كه فرمود: ركن و مقام، دو ياقوت از بهشت هستند.

ص:54

خداوند نور اين دو را خاموش كرده است. اگر خداوند اين كار را نمى كرد، از شرق تا غرب، با نور اين دو روشن مى شد. (1)

حجر اسماعيل

حجر اسماعيل، در شمال كعبه واقع شده و به شكل نيم دايره است. ارتفاع آن به ٣٠/١ متر و عرضش به 5/١ متر مى رسد. طول حجر از ديوار كعبه تا ديوار حجر، 5/٨ متر است. دليل نام گذارى آن به حجر اسماعيل (2)اين است كه حضرت ابراهيم (ع) در كنار كعبه، از چوب اراك سايبانى براى فرزندش اسماعيل (ع) و همسرش هاجر درست كرد. (3)

><نمايش تصوير

در فضيلت حجر اسماعيل گفته شده، نماز در آن، مانند نمازگزاردن در درون كعبه است. از عايشه نقل شده است:

دوست داشتم وارد كعبه شوم و نماز بگزارم. رسول خدا (ص) دستم را گرفت و مرا به حجر آورد و فرمود: اگر مى خواهى وارد كعبه شوى، در اينجا نماز


1- سنن ترمذى، ج٢، ص١٨٢.
2- در زبان عربى به آن حِجر نيز گفته مى شود.
3- المصنف، عبدالرزاق، ج5، ص٩٨؛ اخبار مكه، ازرقى، ج١، ص65.

ص:55

بخوان؛ زيرا بخشى از كعبه است. (1)

آب زمزم

خداوند عزّوجلّ، اين آب را با ضربه بال حضرت جبرئيل (ع) ، زير پاهاى مبارك حضرت اسماعيل (ع) جارى كرد. حضرت ابراهيم (ع) ، فرزند و همسرش را به دستور خدا در مكه گذاشت. زمانى كه آب و توشه آنان به پايان رسيد، تشنگى بر حضرت اسماعيل (ع) غلبه كرد. هاجر ميان صفا و مروه مى دويد تا آب بيابد. در اين هنگام، چشمه زمزم زير پاى اسماعيل (ع) جارى شد. هاجر با ديدن آب، بسيار شادمان شد و پيرامون اين آب را به شكل حوض بست. آن گاه شروع به مهار آب كرد. [در عربى به اين كار «زمّ» گفته مى شود.] از اين رو، اين آب، زمزم و چاه آن، چاه زمزم نام گرفت.

چاه زمزم در فاصله 6٠/٢٠ مترى حجرالاسود و در شرق آن قرار دارد. عمق اين چاه حدود 5/٣٠ متر است.

سال هاى متمادى، آب مورد نياز مردم مكه، از همين چاه تأمين مى شد، تا اينكه به مشيت الهى، نشانه هاى زمزم از بين رفت و رفته رفته اين چاه ناپديد شد. پس از مدتى طولانى، سقايت و آب رسانى خانه خدا به دست پدربزرگ پيامبر (ص) ، عبدالمطلب رسيد. او در خواب هاتفى را ديدكه مكان چاه زمزم را به وى نشان مى داد. او نيز چاه را كند و بار ديگر آب جوشيد.

در روايت هاى بسيارى به فضيلت آب زمزم اشاره شده است. از جمله: ابن عباس از رسولخدا (ص) نقل مى كند: «بهترين آب روى زمين، زمزم


1- سنن ترمذى، ج٢، ص١٨١. وى اين حديث را صحيح مى داند.

ص:56

است. در آن، مزه و لذت و نيز شفاى بيمارى است» . (1)

جابر بن عبدالله نيز نقل مى كند كه پيامبر (ص) فرمود: «آب زمزم براى كسى كه از آن بنوشد، شفاست» . (2)

صفا و مروه (مَسعى)

صفا: كوهى كوچك در پايين كوه «ابوقبيس» است. اين كوه در سمت جنوب شرقى كعبه و به فاصله ١٣٠مترى آن است. سعى نيز از همين نقطه شروع مى شود.

مروه: كوه كوچكى با سنگ هاى سفيد است. اين كوه در سمت شمال شرقى كعبه و به فاصله سيصد مترى كعبه قرار دارد. اين كوه هم جوار كوه «قعيقعان» است و نقطه پايان سعى به شمار مى آيد.

><نمايش تصوير

مسعى: به فاصله ميان دو كوه صفا و مروه گفته مى شود. طول و عرض


1- المعجم الكبير، طبرانى، ج١١، ص ٨١. منذرى در «الترغيب و الترهيب» مى گويد: راويان اين حديث، ثقه هستند. ج٢، ص ١٣5
2- سنن ابن ماجه، ج٢، ص١٠١٨؛ مسند احمد، ج٣، ص٣5٧. سند اين روايت حسن است.

ص:5٧

آن به ترتيب ٣٩5 و چهل متر است. سعى ميان اين دو كوه، از مناسك حج و عمره است. در آيه اى از سوره بقره، به نام اين دو كوه اشاره شده است:

إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما (بقره: ١5٨)

صفا و مروه از شعائر الهى است؛ بنابراين، هر كس كه حج خانه ي خدا و يا عمره انجام دهد، باكى بر او نيست كه بر آن دو طواف كند؛ (و سعى صفا و مروه به جاى آورد) .

هاجر، مادر حضرت اسماعيل (ع) ، نخستين كسى است كه ميان صفا و مروه سعى كرد. وى به دليل تمام شدن آب و گريه فرزندش از تشنگى، به دنبال آب رفت. نزديك ترين نقطه به وى، فاصله ميان دو كوه صفا و مروه بود. او براى يافتن آب از صفا بالا مى رفت و آن گاه به سمت مروه مى دويد و تا بالاى اين كوه مى رفت. وى مى خواست از فراز اين دو كوه، نقاط ديگر را نيز ببيند تا شايد آبى بيابد. هاجر در دور هفتم دويدن خود بود كه از نزديك فرزندش صدايى شنيد. براى اينكه مطمئن شود، نزديك شد و ناگهان ديد آب از زير پاى فرزندش در حال جوشيدن است.

مسعى در بيرون از مسجدالحرام قرار داشت و ساختمانى براى آن ساخته نشده بود. در سال ١٣٣٩ه. ق و در دوره شريف حسين بن على، در اين نقطه سايبان هايى بنا كردند. در سال ١٣٧5ه. ق براى نخستين بار، براى اين مكان، ساختمانى درست شد و به ساختمان مسجدالحرام پيوست. اين اقدام در دوره توسعه اول سعودى ها صورت گرفت.

پس از آن، ملك عبدالله بن عبدالعزيز در سال ١4٢٨ه. ق، دستور بازسازى مسعى و گسترش آن از سمت شرق را صادر كرد. همچنين براى آسان شدن حركت مردم، دستور ساخت طبقه سوم را داد.

ص:5٨

تاريخ ساخت مسجدالحرام

مسجدالحرام، از زمان ساخت كعبه تا صدر اسلام، از صحنى بزرگ تشكيل مى شد كه كعبه در وسط آن قرار داشت. در آن زمان، مسجد ديوارى نداشت و خانه هاى مردم مكه پيرامون آن، ديوارى را شكل مى داد. از ميان اين خانه ها راه هايى براى رسيدن به مكه وجود داشت. هريك از اين راه ها به قبايلى منتسب بود كه آن راه، از محل آن قبيله يا از كنار آن مى گذشت. مساحت مسجدالحرام در دوران پيامبر گرامى اسلام (ص) ، از ١4٩٠ تا دوهزار متر مربع برآورد شده است.

در دوره هاى بعد، مطاف چندين بار گسترش يافت تا گنجايش جمعيت حاجيان را داشته باشد. در سال ١٧ه. ق (6٣٨م) ، عمر بن خطاب خانه هاى پيرامون مسجدالحرام را خريدارى و خراب كرد تا زمين هاى آن به مطاف افزوده شود. وى اين زمين ها را با شن پوشانيد و ديوارى پيرامون مسجد ساخت. از اين پس، چراغ هاى مسجد روى اين ديوارها روشن مى شد. مساحت افزوده شده به مسجد، ٨6٠متر مربع برآورد شده است. اين نخستين عمليات توسعه مسجدالحرام بود.

در سال ٢6ه. ق (646م) ، عثمان بن عفان رواق هايى براى مسجد ساخت تا مردم از سايه آن بهره مند شوند. مساحت عمليات توسعه بخشى وى، ٢٠4٠ متر مربع برآورد شده است.

در سال 65ه-. ق (6٨4م) عبدالله بن زبير پس از پايان ساخت كعبه، به گسترش فراوان مسجدالحرام پرداخت، چنان كه لازم شد بخشى از مسجد، سرپوشيده شود. مساحت توسعه بخشى وى 4٠5٠ متر مربع برآورد شده است.

ديگر بار در سال ٩١ ه. ق (٧٠٩م) ، وليد بن عبد الملك دستور گسترش

ص:5٩

مسجدالحرام و استحكام بخشى به ساختمان آن را صادر كرد. ستون هاى سنگى از شام و مصر آورده و با صفحه هاى طلايى پوشانده شد. سپس مسجدالحرام را با چوب ساج تزيين شده پوشاندند. همچنين ايوان ها بر روى ديوارهاى مسجد نيز طاق هايى ساختند. در آن زمان، بالاترين طاق را با «فُسَيفَساء» (1)پوشاندند. مسجد از سمت شرق گسترش يافت و مساحت آن ٢٣٠٠ متر مربع برآورد شده است.

در سال ١٣٧ه. ق (٧54م) بار ديگر منصور دوانيقى دستور گسترش مسجدالحرام را داد. به دستور وى مسجد با طلا و فسيفساء ترميم و تزيين شد. گسترش مسجد به فرمان او، 4٧٠٠ متر مربع برآورد شده است. نخستين كسى كه حجر اسماعيل را با سنگ مرمر پوشانيد، منصور دوانيقى بود.

در سال ١6٠ه. ق (٧٧6م) مهدى، خليفه ديگر عباسى، مسجدالحرام را از سمت شرق، شمال و غرب گسترش داد. به دليل مسير حركت سيل در وادى ابراهيم در اين منطقه، مطاف از سمت جنوب گسترش نيافت. مساحت بخش توسعه يافته در زمان مهدى،٧٩5٠ متر مربع برآورد شده است.

در سال ١64ه. ق (٧٨٠م) كه مهدى عباسى به حج آمد، دستور داد مسير سيل وادى ابراهيم را تغيير دهند تا مسجد از سمت جنوب نيز گسترش يابد. مساحت اين بخش افزوده شده نيز ٢٣6٠ متر مربع برآورد شده است.

توسعه مسجدالحرام در سال ٢٨١ه. ق (٨٩4م) نيز به دست معتضدبالله عباسى صورت گرفت. وى «دارالندوه» را به مسجدالحرام افزود. اين مكان،


1- فسيفسه: قطعه هايى كوچك از رخام و مانند آن كه با يكديگر تركيب شوند و داخل خانه ها را با آن زينت دهند. اصل لغت رومى است. لغت نامه دهخدا

ص:6٠

زمينى گسترده در سمت شمال مسجد بود. دارالندوه تالار بزرگى داشت كه بزرگان و اميران در آن اقامت مى كردند. پس از الحاق دارالندوه به مسجد، مناره اى در آن ساخته شد. سپس ستون، طاق و رواق هاى ايجاد شده در اين بخش، با چوب ساج تزئين شده پوشانده شد. مساحت اين بخش افزوده شده، ١٢5٠ متر مربع برآورد شده است.

مقتدر بالله، ديگر خليفه عباسى بود كه باب ابراهيم در سمت غربى مسجد را گسترش داد. در اين بخش، ميان دو خانه زبيده، فضاى گسترده اى وجود داشت. به اين ترتيب، ٨5٠ متر مربع به مسجد افزوده شد.

در سال ٩٧٩ه. ق (١5٧١م) ، سلطان سليم عثمانى، كل مسجدالحرام را تجديد بنا كرد، ولى چيزى به مسجد نيفزود. اين ساختمان تا به امروز موجود است و به ساختمان عثمانى شهرت دارد.

در سال ١٣٧5ه. ق (١٩56م) ، توسعه بخشى اول سعودى ها آغاز شد. در اين مرحله، مسجدالحرام از همه سو گسترش يافت و ساختمانى زيبا با سه طبقه به آن افزوده شد. همچنين، براى نخستين بار «مسعى» ساخته شد و بازار موجود نيز به مسجدالحرام پيوست. به اين ترتيب، مساحت مسجد به ١٩٣٠٠٠ متر مربع رسيد؛ يعنى حدود ١5٣٠٠٠ متر مربع افزايش يافت. با اين اقدام سعودى ها، مسجد گنجايش تقريبى چهارصد هزار نمازگزار را پيدا كرد، در حالى كه پيش از اين، گنجايش بيشتر از 5٠ هزار نمازگزار را نداشت.

در سال ١4٠٩ه. ق (١٩٨٩م) ملك فهد، پادشاه وقت عربستان، دستور گسترش مسجدالحرام را داد. به دستور وى، مسجد از سمت غرب از باب العمره تا باب ملك عبدالعزيز، به مساحت بيش از ٧6٠٠٠ متر مربع توسعه يافت. اين مجموع مساحت افزوده شده، در طبقه هاى هم كف، دوم و پشت بام بود. با اين افزايش مساحت، به گنجايش مسجد حدود ١5٢٠٠٠ نمازگزار

ص:6١

افزوده شد. همچنين، در كنار درِ اصلى - باب ملك فهد - دو مناره ساخته و سه گنبد جديد در بام ساختمان جديد در كنار هم بنا شد. طراحى اين بنا به گونه اى بود كه به كمك ايستگاه تهويه اجياد خنك شود.

اين توسعه بخشى، شامل مجهز ساختن ميدان هاى اطراف مسجد و سنگ فرش كردن آنها با مرمر سفيد نيز مى شد. براى مثال، مى توان ميدان باب ملك فهد، باب ملك عبدالعزيز، ميدان شاميه و ميدان واقع در شرق مسعى را نام برد. اين ميدان ها حدود ٨5٨٠٠ متر مربع مساحت داشت كه براى در برگرفتن ١٩٠٠٠٠ نمازگزار كافى بود. به اين ترتيب، مساحت كلى مسجدالحرام با در نظر گرفتن ميدان ها و بام ها، به ٣56٠٠٠ متر مربع رسيد و گنجايش بيش از يك ميليون نمازگزار را پيدا كرد.

در سال ١4٢٨ه. ق، ملك عبدالله، پادشاه كنونى عربستان، دستور بازسازى مسعى و گسترش آن از سمت شرق به ميزان بيست متر را داد. او همچنين دستور ساخت طبقه سوم را داد تا عرض آن چهل متر و مساحت كلى مسعى، از ٢٩4٠٠ متر مربع به ٧٢٠٠٠ متر مربع افزايش يابد. دو منطقه صفا و مروه با گنبدهاى جديد و مناره نيز تجديد بنا شد.

همچنين به منظور تخليه سريع مسعى از زائران، چهار پله برقى جديد از سمت مروه راه اندازى شد. در دو طبقه اول و دوم نيز مسيرهايى ويژه سعى بيماران و سالمندان ايجاد شد. با اين اقدامات، مساحت كل بناهاى همه طبقه هاى مربوط به مناطق سعى و نيز اماكن خدماتى آن، به ١٢5٠٠٠ متر مربع رسيد.

در سال بعد، يعنى سال ١4٢٩ه. ق، ملك عبدالله دستور داد ميدان هاى شمالى مسجدالحرام تا عمق تقريبى ٣٨٠ متر گسترش يابد. همچنين، تونل هايى براى عابران پياده و ايستگاه هاى خدماتى ايجاد شود كه مساحت

ص:6٢

تقريبى آنها سيصد هزار متر بود. پيش بينى مى شود گنجايش اين مناطق افزوده شده، به ٢5٠ هزار نمازگزار برسد.

درهاى مسجدالحرام

مسجدالحرام، در قرن هاى اوليه فضايى باز و بدون در بود كه كعبه در ميان آن قرار گرفته بود. پيرامون آن را خانه هاى قبايل احاطه كرده بود و از ميان اين خانه ها راه هايى براى رسيدن به اين فضاى باز و كعبه وجود داشت.

عمر بن خطاب براى نخستين بار در سال ١٧ه. ق، به آبادانى مسجدالحرام پرداخت. پس از وى ساختمان مسجدالحرام تغييراتى كرد و درهاى مسجد افزايش يافت. بر اساس برخى از روايت ها، شمار درهاى مسجدالحرام در دوران خلافت مهدى عباسى و دوران عثمانى، به ترتيب به نوزده و ٢6 در رسيد.

امروزه مسجدالحرام ١55 در دارد كه دسترسى مردم به همه طبقه هاى مسجد را ممكن كرده است. اين درها تابلوهاى راهنمايى دارد كه در

><نمايش تصوير

ص:6٣

صورت امكان ورود نمازگزاران، با چراغ سبز روشن مى شوند و در صورت تكميل شدن گنجايش، چراغ ها قرمز رنگ مى شود. هفت پله برقى نيز در اختيار زائران اين مسجد است. از مجموع درهاى مسجدالحرام، هفده ورودى به افراد سالمند و مانند آن اختصاص يافته است.

مناره هاى مسجدالحرام

بنابر منابع تاريخى، نخستين مناره مسجدالحرام به هنگام توسعه اين مسجد به دست منصور دوانيقى، در سال ١٣٧ه. ق ساخته شده است. پس از وى، مهدى عباسى سه مناره ديگر براى مسجد ساخت. معتضد عباسى نيز به هنگام گسترش مسجد، مناره پنجم را بنا كرد. مناره هاى ششم و هفتم مسجد نيز به ترتيب، به دست سلطان قايتباى و سلطان سليم بنا شد. اين مناره ها در دوره هاى مختلف، مرمت و بازسازى شد، ولى در عمليات توسعه اول سعودى ها، همه اين مناره ها ويران و هفت مناره بلند جايگزين آنها شد. شيوه ساخت اين مناره ها جديد و با معمارى جديد سعودى متناسب بود. مرحله دوم توسعه؛ يعنى در زمان ملك فهد، دو مناره ديگر به مسجد افزوده شد و مجموع آنها به نُه مناره رسيد. اين مناره ها در اطراف مختلف مسجد بنا شده است كه هشت عدد آن، در كنار درهاى چهارگانه اصلى مسجدالحرام قرار دارد، يعنى در دو طرف هر در اصلى، مناره اى وجود دارد. اين چهار در عبارت است از: باب ملك عبدالعزيز، باب ملك فهد، باب العمره و باب الفتح. نهمين مناره نيز در كنار باب الصفا قرار دارد. ارتفاع هر يك از مناره ها ٨٩متر است. (1)


1- ارتفاع مناره هاى قديمى ٣6 متر بوده است. ر. ك: مجله ميقات حج، شماره 54، زمستان ١٣٨4. مترجم

ص:64

مشاعر مقدس

اشاره

مكه مكرمه و منطقه پيرامون آن، در برگيرنده شمارى از اماكن مقدس است كه از آنها به مشاعر مقدس ياد مى شود. مسلمانان هر ساله براى انجام ركن پنجم اسلام؛ يعنى حج به اين مشاعر مى آيند. در اين نوشتار به معرفى مختصر موقعيت اين مشاعر، مساحت آنها و نيز مهم ترين مناسك حاجيان در اين مشاعر مى پردازيم:

١. منا

اشاره

يكى از مشاعر مقدس و نزديك ترين آنها به مسجدالحرام، مناست. اين مشعر در سمت شرقى مسجدالحرام و در فاصله چهار كيلومترى آن قرار دارد. محدوده آن از «جمرة العقبه» تا «وادى محسِّر» است كه طول آن به 5/٣ كيلومتر مى رسد. مساحت آن نيز ٣5/6كيلومتر مربع است. حاجيان در شب نهم ذيحجه و پيش از حركت به سوى عرفات، در اين منطقه اقامت مى كنند. آنان كه مى خواهند ديگر اعمال را نيز زودتر در اين مكان انجام

><نمايش تصوير

ص:65

دهند، شب هاى يازدهم و دوازدهم را نيز در اين مكان وقوف مى كنند. در غير اين صورت، شب سيزدهم حاجى در منا وقوف مى كند. به دستور رسول خدا (ص) كه در روايت صحيح آمده، در زمان وقوف در منا، خوردن و آشاميدن براى انسان جايز است و سرگرم ذكر و ياد خداوند مى شود. در منا چند مكان و نقطه مهم عبادى وجود دارد، از جمله:

الف) جمرات

جمرات در زبان عربى، جمع واژه «جمره» است. جمره مكان جمع شدن سنگريزه هايى است كه به سوى آن پرتاب مى شود. دليل اين نام گذارى، تجمع مردم براى جمع كردن سنگ است. همچنين گفته شده، جمره عبارت است از سنگريزه ها. دليل اين نام گذارى نيز سنگريزه هايى است كه به سوى آن پرتاب مى شود.

رمى جمرات (پرتاب سنگريزه) به زمان حضرت ابراهيم خليل (ع) باز مى گردد. زمانى كه وى در حال انجام مناسك حج بود، شيطان در كنار

><نمايش تصوير

ص:66

جمره عقبه ظاهر شد. آن حضرت هفت سنگريزه به سوى شيطان پرتاب كرد كه ناپديد شد، ولى شيطان بار ديگر در كنار جمره دوم نزد او آمد. اين بار هم حضرت ابراهيم (ع) هفت سنگريزه به سوى او پرتاب كرد و شيطان ناپديد شد. در كنار جمره سوم نيز همين اتفاق رخ داد. از آن پس، اين سه نقطه از شعائر حج شد. حاجى ها در روز عيد قربان، به سوى «جمره عقبه» سنگ پرتاب مى كنند. پس از زوال خورشيد در هر روز از ايام تشريق نيز همه حجاج، همه جمره هاى سه گانه را هدف سنگريزه هاى خود قرار مى دهند. (1)نخست به جمره صغرى، سپس ميانى و سرانجام به جمره كبرى سنگ مى زنند. حكمت و فلسفه اين كار، فرمان بردارى از خداوند، پرستش آن ذات مقدس و سرمشق قراردادن عمل حضرت ابراهيم (ع) است. ابن عباس مى گويد: «به شيطان سنگ مى زنيد و از آيين پدرتان [ابراهيم] پيروى مى كنيد» . (2)

جمره هاى سه گانه يا جمار، در سمت غربى منا واقع شده است. جمره صغرى پس از «مسجد خَيف» قرار دارد.

جمره كبرى، از نزديك ترين جمره هاى سه گانه به مكه است. نام ديگر آن «جمره

عقبه» است. فاصله ميان جمره كبرى با جمره ميانى (وُسطى) ٢4٠ متر و فاصله جمره ميانى از جمره صغرى ١4٨ متر است. پيش از اين به دليل فزونى يافتن شمار حاجيان، كم بودن فاصله ميان آنها و شلوغ بودن، حجاج بسيارى جان مى باختند يا آسيب مى ديدند. از اين رو، پلى


1- اهل سنت در روزهاى ١١ و ١٢ و ١٣ ذى حجه پس از ظهر و شيعيان از طلوع آفتاب، در اين سه روز به رمى جمرات مى پردازند.
2- المستدرك على الصحيحين، حاكم نيشابورى، ج١، ص 466. وى مى گويد هرچند در صحيحين اين روايت نيامده، ولى بر پايه شروط و مبانى مسلم و بخارى اين روايت صحيح است.

ص:6٧

ساخته شد تا از فشار جمعيت كاسته شود، ولى پل نيز نتوانست مشكل را به طور كامل حل كند. پس از پايان موسم حج سال ١4٢6ه. ق، ملك عبدالله دستور داد اين پل بازسازى و توسعه داده شود. طرح توسعه اين پل، شامل دو تونل زير زمينى و چهار طبقه روى زمين بود. همچنين، مراكز اضطرارى، مراكز بهداشتى، مراكز نجات و مراقبت و نيز نقاطى براى فرود بالگرد در آن تعبيه شد. هر طبقه از اين پل، گنجايش حدود ١٢5 هزار حاجى را در هر ساعت دارد و پس از تكميل، براى حدود پانصد هزار حاجى در هر ساعت، گنجايش خواهد داشت. اين اقدام به كاهش فشار جمعيت در ورودى و خروجى ها و نيز پيرامون حوض هاى جمره، مهم ترين نقاط ازدحام جمعيت مى انجامد.

ب) مسجد خَيف

اين مسجد كه در نزديكى جمره صغرى و در كوهپايه كوه «صابح» قرار دارد، مسجدى تاريخى است كه پيامبر (ص) و انبياى پيش از ايشان در آن نماز

><نمايش تصوير

ص:6٨

گزارده اند. خلفاى مسلمانان نيز به نماز خواندن در آن اهتمام مى ورزيدند. اين مسجد چندين بار تجديد بنا شد كه آخرين آن در دوران ملك فهد و در سال ١4٠٧ه. ق بود. وى اين مسجد را گسترش داد، به گونه اى كه امروزه مساحت آن به ٣4٠٠٠ متر مربع رسيده است و گنجايش ٣5 هزار نمازگزار را دارد. براى مسجد چهار مناره ساخته شده است كه در چهار ستون مسجد قرار دارند. ارتفاع اين مناره ها حدود 45 متر است. همچنين براى رفاه حال نمازگزاران، در كنار مسجد بيش از هزار سرويس بهداشتى ساخته و نيز در وضوخانه هاى آن بيش از سه هزار شير آب فراهم شده است.

٢. مزدلفه

«مزدلفه» ، نام مكانى است كه حاجى ها پس از حركت شبانه از عرفه، بايد در آن وقوف كنند. دليل اين نام گذارى، ورود شبانه مردم به اين منطقه است. نام ديگر اين مكان «جمع» (1)است. زيرا حاجيان در آن گردهم مى آيند. اين نقطه همان مشعرالحرامى است كه در قرآن از آن ياد شده و خداوند فرموده است:

><نمايش تصوير


1- براى اين مكان در مجموع پنج نام وجود دارد. ر. ك: فرهنگ اصطلاحات حج، محمد يوسف حريرى. مترجم

ص:6٩

لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ (بقره: ١٩٨)

گناهى بر شما نيست كه از فضل پروردگارتان (و از منافع اقتصادى در ايام حج) بهره گيريد (كه از منافع حج، پى ريزى، اقتصاد صحيح اسلامى است) . و هنگامى كه از عرفات كوچ كرديد، خدا را نزد مشعرالحرام ياد كنيد.

مزدلفه ميان منا و عرفات قرار دارد. در ميان منا و مزدلفه، وادى محسِّر واقع شده است. فاصله مزدلفه با عرفات، شش كيلومتر و فاصله آن از جنوب شرقى مسجدالحرام هشت كيلومتر است. مساحت اين منطقه حدود 6٣/٩ كيلومتر مربع است. وقوف در مزدلفه در شب دهم ذى حجه از واجبات حج است.

٣. مسجد مشعرالحرام

اين مسجد در مسير شماره پنج مزدلفه واقع شده است. تاريخ ساخت مسجد به آغاز قرن سوم هجرى قمرى بازمى گردد. ساختمان مسجد، در توقف گاه رسولخدا (ص) پيش از حركت به سوى منا ساخته شده است. اين مسجد چندين بار تجديد بنا شد كه آخرين بار در سال ١٣٩٩ه. ق بود. مساحت مسجد به 54٠٠ متر مربع مى رسد كه گنجايش حدود هشتهزار نمازگزار را دارد. در پشت مسجد دو مناره قرار دارد كه ارتفاع هر يك از آنها 4٠ متر است.

4. وادى محسِّر

اين وادى ميان منا و مزدلفه و در مرز اين دو منطقه قرار دارد. بنابراين، جزئى از منا يا مزدلفه نيست. اين وادى از سمت شرق كوه «ثبير» شروع

ص:٧٠

><نمايش تصوير

مى شود. محسِّر، به معناى حسرت دهنده و ناتوان كننده است. (1)دليل اين نام گذارى را به زمان ابرهه نسبت مى دهند؛ زيرا سپاهيان وى اين منطقه را با افسوس ترك كردند. (2)در اين مكان، سپاه ابرهه از حركت به سوى مكه بازماندند و خداوند اصحاب فيل را در اين نقطه به هلاكت رساند. در روايت است كه پيامبر (ص) به هنگام بازگشت از مزدلفه و رفتن به منا، از اين منطقه به سرعت مى گذشت. مستحب است حاجى نيز با پيروى از شيوه پيامبر (ص) به اين سنت عمل كند. (3)

5. عرفات

اشاره

بيابان وسيع و هموارى است كه كوه هاى كمانى شكل بزرگى آن را احاطه كرده است. وادى عُرنه، زه اين كمان را تشكيل مى دهد. عرفات در جنوب شرقى مكه و به فاصله هجده كيلومترى از مسجدالحرام واقع شده


1- فرهنگ معاصر عربى به فارسى.
2- محسر، يا بطن محسر يا وادى محسر. بر اساس روايت هاى تاريخى، اصحاب فيل ياران ابرهه در اين نقطه شكست خوردند و به هلاكت رسيدند و براى اين شكست، حسرت خوردند. فرهنگ اصطلاحات حج
3- صحيح مسلم، ج٢، ص٨٩١.

ص:٧١

است. اين منطقه، خارج از محدوده حرم است. وادى عرنه، تنها منطقه اى است كه ميان حرم و عرفات جدايى انداخته است. مساحت اين منطقه ٩5/١٧ كيلومتر مربع است.

حاجيان، هر ساله در نهم ذيحجه در عرفات به نماز مى ايستند و نماز ظهر و عصر را پشت سر هم و به صورت شكسته مى خوانند. سپس تا غروب خورشيد به دعا و نيايش مى پردازند و پس از آن به سوى مزدلفه حركت مى كنند.

><نمايش تصوير

وقوف در عرفات، از اركان حج است. اگر كسى در عرفات وقوف نكند، حج به جا نياورده است؛ زيرا رسول خدا (ص) فرموده: «حج، عرفه است» . (1)

روز عرفه فضيلت والايى دارد. مسلم در صحيح خود از عايشه نقل مى كند كه پيامبر گرامى اسلام (ص) فرمود:


1- سنن ترمذى، ج5، ص4١6؛ سنن ابن ماجه، ج٢، ص١٠٠٣؛ سنن نسائى، ج5، ص٢56؛ مسند احمد، ج4، ص٣٠٩. سند اين روايت صحيح است.

ص:٧٢

هيچ روزى نيست كه خداوند در آن روز بيشتر از روز عرفه، بندگان را از آتش برهاند. او (خدا) در برابر فرشتگان به آنها مباهات مى ورزد و مى گويد: اينها چه مى خواهند. (1)

در صحراى عرفه، چند مكان تاريخى وجود دارد كه مهم ترين آنها عبارتند از:

الف) جبل الرحمه (كوه رحمت)

اين كوه كوچك، در سمت شرقى عرفات و بين راه هاى شماره هاى هفت و هشت قرار دارد و ارتفاع آن از پيرامونش 65 متر است. فاصله اين كوه از مسجد «نَمره» 5/١ كيلومتر است. در پايين جبل الرحمه صخره هاى بزرگى وجود دارد. در تاريخ آمده است رسولخدا (ص) تا لحظه هاى واپسين روز عرفه، در حالى كه روى شتر خويش به سمت قبله وقوف كرده بود، به نيايش پرداخت.

><نمايش تصوير


1- صحيح مسلم، ج4، ص١٠٧.

ص:٧٣

ب) مسجد نمره

اين مسجد در نيمه قرن دوم هجرى، در «بطن عُرنه» و در سمت غرب عرفات ساخته شد و در مرز عرفات قرار دارد. ساختمان اين مسجد چندين بار بازسازى شده و توسعه يافته است. مساحت مسجد حدود ١١٠٠٠٠ متر مربع است و ميدانى سرپوشيده نيز به آن مى پيوندد كه مساحت آن هشتهزار متر مربع است. مسجد نمره، گنجايش ٣5٠ هزار نمازگزار را دارد. داراى شش مناره با ارتفاع هر يك شصت متر، سه گنبد و ده ورودى اصلى است. (اين مسجد بيرون از عرفه است)

><نمايش تصوير

6. وادى عُرنه

از وادى هاى شهر مكه است كه در غرب عرفات و حد فاصل ميان عرفات و حرم قرار دارد. بنابراين، وادى عرنه بخشى از عرفات يا حرم نيست. رسولخدا (ص) خطبه وداع را در اين وادى ايراد كرد. سپس نماز ظهر و عصر را پشت سر هم و به صورت شكسته خواند. همچنين، آن حضرت تا غروب خورشيد كنار صخره ها توقف كرد.

ص:٧4

ميراث تاريخى و جغرافيايى مكه

اشاره

نام برخى اماكن تاريخى و جغرافيايى شهر مكه، يادآور رويدادهاى دوران رسولخدا (ص) و اصحاب بزرگوار ايشان است. در اينجا به مهم ترين آنها اشاره مى كنيم:

١. مسجد تنعيم

اين مسجد، در شمال محدوده حريم مكه و در مسير مدينه منوره قرار گرفته و نزديك ترين مكان خارج از حرم، نسبت به مسجدالحرام است. مسجد تنعيم در فاصله تقريبى 5/6كيلومترى از مسجدالحرام قرار گرفته است. رسول خدا (ص) به عبدالرحمان بن ابوبكر دستور داد با خواهرش، عايشه به تنعيم بروند و براى عمره از آنجا مُحرم شوند. اين واقعه در سال نهم هجرى قمرى و در حجة الوداع رخ داد. از اين رو، اين مسجد به «مسجد سيده عايشه» نيز مشهور است.

><نمايش تصوير

ص:٧5

«محمد بن على شافعى» ، بنيان گذار مسجد تنعيم است. پس از وى نيز اين مسجد چندين بار تجديد بنا شد كه آخرين بار در دوران ملك فهد، پادشاه وقت عربستان بود. اين مسجد بزرگ دو مناره و گنبدى بزرگ دارد. مساحت ششهزار متر مربعى مسجد، امكان نمازگزاردن حدود ١5٠٠٠ نفر را در اين مسجد فراهم كرده است. وضو خانه، مكان هايى براى غسل و احرام و پاركينگ خودرو، از خدماتى است كه در كنار مسجد ايجاد شده است. مساحت مسجد و مراكز خدماتى پيرامون آن، ٨4٠٠٠ متر مربع است.

٢. مسجد جِعرانه

اين مسجد، در بخش شمال شرقى مكه و در نزديكى مسير طائف (سيل) قرار گرفته است. فاصله مسجد تا مسير طائف 5/٩ كيلومتر و از مسجد ٢٢ كيلومتر فاصله دارد. اين مسجد در نقطه اى ساخته شده كه

><نمايش تصوير

ص:٧6

پيامبر اكرم (ص) در آنجا محرم شد. آن حضرت پس از بازگشت از غزوه طائف، در شب چهارشنبه، دوازده شب مانده به پايان ماه ذيقعده عام الفتح، در اين نقطه احرام بست. اين مسجد نيز در دوره هاى گوناگون، چندين بار تجديد بنا شد كه آخرين بار در دوران ملك خالد بن عبدالعزيز بود. اين مسجد ١6٠٠ متر مربع مساحت و براى هزار نمازگزار گنجايش دارد.

٣. مسجد بيعت

مسجد بيعت، در نزديكى منا و در سمت راست پل جمرات قرار گرفته است. اين مسجد كه به سمت مسجدالحرام واقع شده، در فاصله تقريبى پانصد مترى جمره عقبه قرار دارد. اين مسجد، نخست در يكى از دره هاى كوه «ثبير» بود، ولى پس از توسعه پل جمرات و مناطق پيرامون آن، آشكارتر و از كوه جدا شد، [زيرا با توسعه پل، بخش هايى از اين كوه ويران شد.] و در آخرين نقطه پل جمرات قرار گرفت.

منصور دوانيقى در سال ١44ه. ق (٧6١م) اين مسجد را ساخت. دليل وى براى انتخاب اين نقطه، عقد پيمان عقبه اول و دوم ميان پيامبراكرم (ص) و انصار در اين مكان بود. اين مسجد نيز چندين بار بازسازى شده است.

><نمايش تصوير

ص:٧٧

ساختمان كنونى آن همان است كه به دستور سلطان عبدالمجيدخان عثمانى، در سال (تقريباً ١٢5٠ه-. ق) بنا شده است. اين مسجد مستطيلى شكل، از شرق به غرب ٢5 متر طول دارد. عرض آن از شمال به جنوب نيز حدود پانزده متر است. مساحت اين مسجد ٣٧5 متر مربع است.

مسجد بيعت، دو شبستان دارد؛ يكى شبستان (رواق) قبله، با چهار ستون مربع است كه بر بالاى هر يك از اين ستون ها، پنج طاق نوك تيز وجود دارد و شبستان ديگر در قسمت انتهايى مسجد است. اين شبستان، امروزه به شكل سكو مانند، بالاتر از سطح مسجد قرار دارد. حكومت عربستان كوشيده سبك معمارى سنتى مسجد را حفظ كند.

4. مسجد جنّ

اين مسجد در منطقه حجون در جنوب شرق «مقبره معلاة» و در فاصله نهصد مترى شمال مسجدالحرام واقع شده است. دليل نام گذارى اين مسجد را ديدار طايفه اى از جن با پيامبر (ص) در اين مكان نقل كرده اند.

><نمايش تصوير

ص:٧٨

زمانى كه اين ديدار به پايان رسيد، ابن مسعود اين نقطه را با خطكشى نشانه گذارى كرد. آن حضرت نيز به وى فرمود: «از اين خط رد نشو!» (1)نام ديگر اين مسجد «حرس» است. دليل اين نام گذارى نيز، ديدار نيروهاى گشتى و نگاهبانان با هم، در اين منقطه است. زمانى كه فرمانده گشتى ها طواف خود را انجام مى داد، در اين نقطه مى ايستاد تا دوستان و نيروهايش به او بپيوندند.

اين مسجد تا پيش از نيمه اول قرن سوم هجرى مشهور بود و ساختمان آن چندين بار بازسازى شد. آخرين بار ملك فهد در سال ١4٢١ه. ق اين مسجد را مرمّت كرد.

5. مسجد شجره

مسجد شجره، در منطقه حجون و در سمت راست درِ جنوبى مقبره

><نمايش تصوير


1- سنن ترمذى، ج 4، ص ٢٢٣. ترمذى اين حديث را صحيح غريب مى داند.

ص:٧٩

معلاة [يا جنة المعلا] قرار دارد. اين مسجد در نزديكى مسجدالجن است و از مسجدالحرام هفتصد متر فاصله دارد. سر در شرقى مسجد، به سمت خيابان مسجدالحرام باز مى شود. دليل نام گذارى مسجد به شجره آن است كه پيامبراكرم (ص) درختى را كه در اين مكان بود، نزد خود خواند. پيامبر (ص) درباره شهادت دادن به پيامبرى ايشان مطلبى از درخت پرسيد. پس از آن، درخت به دستور پيامبر (ص) به جاى خود بازگشت. (1)اين مسجد در زمان ملك فهد، در سال ١4٢١ه. ق تجديد بنا شد.

6. مسجد رايت

اين مسجد، در سمت چپ مسير مسجدالحرام به سمت قبرستان معلا و در «جودريه» قرار دارد. در سمت شرقى مسجد، به سوى خيابان مسجدالحرام باز مى شود و فاصله آن از مسجدالحرام پانصد متر است. به دليل قرار گرفتن مسجد در طرح توسعه خيابان مسجدالحرام، اين

><نمايش تصوير


1- مسند ابويعلى، ج١، ص ١٩١. هيثمى نيز در مجمع الزوائد، سند اين روايت را حسن مى داند. ر. ك: ج٩، ص١٠

ص:٨٠

مسجد از سمت شمال كمى جابه جا شد.

دليل نام گذارى اين مسجد به رايت، استقرار رايت (پرچم) رسولخدا (ص) در اين مكان، به هنگام فتح مكه است. رسولخدا (ص) در اينجا نماز گزارده است. عبدالله بن عبيدالله بن عباس، در قرن سوم هجرى قمرى، براى نخستين بار اين مسجد را ساخت. اين مسجد نيز در دوره هاى گوناگون چندين بار بازسازى شده است. ساختمان كنونى مسجد، مربوط به بازسازى صورت گرفته در سال ١4٠4ه. ق به دستور ملك فهد است.

٧. مسجد اجابت

(1)در كوى «معابده» ، واقع در شمال مسجد «ملك عبدالعزيز» واقع شده است. مسجد اجابت، در دره «آل قنفذ» و در شمال شرقى

><نمايش تصوير


1- در مدينه نيز مسجدى به همين نام وجود دارد. مترجم

ص:٨١

مسجدالحرام قرار گرفته و فاصله اش با اين مسجد، 5/٢كيلومتر است. گفته مى شود رسولخدا (ص) در اين مكان نماز گزارده است. اين مسجد نيز پس از چندين بار بازسازى، آخرين بار در زمان ملك فهد، پادشاه وقت عربستان، تجديد بنا شد.

٨. معلا

معلا، از زمان رسولخدا (ص) ، گورستان اصلى شهر مكه به شمار مى رفته است. اين قبرستان در شمال مسجدالحرام و به فاصله ٢٧٠٠ مترى از آن و در منطقه حجون قرار دارد. مساحت تقريبى مسجد صدهزار متر مربع است. پيكر هزاران تن از مكيان و كسانى كه در اين شهر جان داده اند، در اين گورستان دفن شده است. گفتنى است شمار فراوانى از اصحاب رسولخدا (ص) نيز در اين قبرستان دفن شده اند، از جمله: ام المؤمنين خديجه (س) ، عبدالله بن زبير و مادرش اسماء دختر ابوبكر.

امام احمد، طبرانى و ديگران از ابن عباس روايتى نقل كرده اند كه

><نمايش تصوير

ص:٨٢

مى گويد: «وقتى رسولخدا (ص) به اين مقبره آمد، فرمود: «چه قبرستان خوبى است» . (1)

در مكه قبرستان هاى ديگرى نيز وجود دارد كه مقبره «عدل» و «شرايع» از مشهورترين آنها است.

٩. آرامگاه ام المؤمنين ميمونه

ميمونه، دختر «حارث هلاليه» ، در وادى «سَرِف» و در سال هفتم هجرى با رسول اكرم (ص) ازدواج كرد. پيامبر، آن زمان در راه به جا آوردن عمرةالقضا بود. ميمونه پنجاه سال پس از اين ازدواج، در همين مكان از دنيا رفت. اكنون قبر او در كوى «نواريه» ميان مكه و «جموم» واقع شده است. اين آرامگاه در شمال مسجد تنعيم و به فاصله 5/١١كيلومترى آن قرار دارد. امروزه اين آرامگاه كه در كنار جاده مدينه قرار گرفته، با ديوارى محصور شده است.

١٠. كوه حِرا

در شمال شرقى مسجدالحرام و در مسير طائف (سيل) ، كوهى به نام

><نمايش تصوير


1- مسند احمد، ج١، ص٣6٧؛ المعجم الكبير، طبرانى، ج١١، ص ١١١.

ص:٨٣

حرا وجود دارد. اين كوه كه در چهار كيلومترى مسجدالحرام واقع شده، حدود ٢٨١ متر از پيرامون خود بلندتر و مساحت آن پنج كيلومتر مربع است. قله كوه، شبيه كوهان شتر است.

در قله كوه، غار حرا كه شكافى در دل كوه است، واقع شده و درِ اين غار به سمت شمال باز مى شود. در ديواره سمت قبله غار، شكاف هايى است كه مسجدالحرام از آن ديده مى شود. طول غار حدود سه متر و عرض آن بين 5/١ تا دو متر و ارتفاع آن به اندازه قد يك انسان متوسط است.

رسولخدا (ص) پيش از بعثت، به اين غار مى آمد و چند روز در آن اعتكاف مى كرد تا خدا را پرستش كند. در همين غار، آيات سوره مباركه علق، براى نخستين بار بر آن حضرت نازل شد و جبرئيل گفت: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ؛ «بخوان به نام پروردگارت كه (جهان را) آفريد!» (علق:١)

١١. كوه ثور

كوه ثور، در جنوب مسجدالحرام و به فاصله چهاركيلومترى آن واقع شده است. اين كوه از سمت شرق بر كوى «النسيم» و از سمت غرب بر

><نمايش تصوير

ص:٨4

«بطحاء قريش» مشرف است. در سمت شمال كوه نيز «كوى الهجره» قرار دارد. درباره نام گذارى اين كوه گفته اند، كوه به گاوى شباهت دارد كه به جنوب روى كرده است. اين كوه نسبتاً دايره اى شكل، ده قله نوك تيز دارد كه ارتفاع بلندترين آنها از پايين كوه، به 45٨ متر مى رسد. مساحت اين كوه ده كيلومتر مربع است.

در بالاترين نقطه قله كوه، غار ثور واقع شده است. رسولخدا (ص) هنگام هجرت از مكه به مدينه به همراه ابوبكر، سه روز در اين غار پنهان شد. در جلو و پشت غار، فضايى به اندازه دو متر مربع وجود دارد.

١٢. كوه ابوقبيس

از مشهورترين كوه هاى مكه است كه از سمت شرق، بر مسجدالحرام مشرف شده است. اين كوه به كوه صفا مى پيوندد و ارتفاع آن از پيرامونش ١٢٠ متر است. روايت است كه نخستين كوه آفريده شده بر روى زمين، «كوه ابوقبيس» است و ديگر كوه ها از آن منشعب شده است. (1)اين كوه در دوران جاهليت به «امين» شهرت داشت؛ زيرا خداوند در جريان طوفان نوح (ع) ، حجرالاسود را در دل اين كوه به امانت گذاشت. (2)

١٣. كوه قُعَيقعان

قعيقعان، كوهى بزرگ و مشرف بر مسجدالحرام است. اين كوه كه در شمال و شمال غربى مسجد واقع شده، از شمال تا حجون، از غرب تا چاه «طُوى» و از جنوب تا «حارة الباب» و «شبيكه» امتداد مى يابد. امروزه


1- شعب الايمان، بيهقى، ج٣، ص4٣٢.
2- هيثمى در جلد ٣ مجمع الزوائد ص٢4٣ مى نويسد: «اين روايت را طبرانى در المعجم الكبير آورده است و رجال آن ثقه هستند» .

ص:٨5

اين كوه به بخش هايى تقسيم شده است كه از جمله آنها: «كوه هندى» ، «عبادى» ، «سليمانيه» و «فلق» را مى توان نام برد. ارتفاع اين كوه از پيرامون خود ١١٠ متر است.

به دو كوه ابوقبيس و قعيقعان، «اخشبَى مكه» (1)نيز گفته مى شود. مسلم و بخارى روايت مى كنند:

فرشته اى كه بر كوه ها موكل است، نزد رسولخدا (ص) آمد. آن حضرت در حال بازگشت از طائف بود. فرشته به رسولخدا (ص) سلام كرد و گفت: «اى محمد! اگر اراده كنى اخشبان را بر سر آنها فرود مى آورم» .

رسولخدا (ص) فرمود: اميدوارم خداوند از نسل اينان، انسان هايى را به دنيا آورد كه خداوند بى همتا را بپرستند و ذره اى به او شرك نورزند. (2)

١4. محصِّب [شنزار]

اين منطقه، در ميان حجون و منا و به فاصله دو كيلومترى شمال مسجدالحرام قرار دارد. محصِّب، به معناى گردآورنده سنگريزه است. دليل اين نام گذارى، جمع شدن سنگريزه ها در اين منقطه، پس از هربار سيل بوده است. همچنين به آن «خَيف بنى كنانه» ، «ابطح» و امروزه «معابده» مى گويند. قريش در محصِّب، پيمان تحريم

بنى هاشم و محاصره آنان در شعب ابى طالب را بست. رسولخدا (ص) در روز فتح مكه و نيز در حجةالوداع وارد محصِّب شده است. ابوهريره نقل مى كند:

رسولخدا (ص) روز پس از قربانى كردن در منا، به ما فرمود:


1- تثنيه اخشب و به معناى دو كوه ناهموار و دشوار. ر. ك: فرهنگ اصطلاحات حج، ذيل واژه اخشبان . دليل نگاشتن واژه به صورت اخشبى، مضاف شدن آن به كلمه مكه است. مترجم
2- صحيح بخارى، ج 4، ص ٨٣؛ صحيح مسلم، ج 5، ص ١٨١.

ص:٨6

ما فردا وارد خيف بنى كنانه مى شويم؛ جايى كه [قريش] براى كفرورزى سوگند خورده اند. قريش و كنانه در اين مكان هم پيمان شدند تا با بنى هاشم و بنى عبدالمطلب (يا بنى المطلب) پيمان زناشويى نبندند و با آنان بيعت نكنند، مگر اينكه آنها محمد (ص) را تحويل قريش دهند. (1)

١5. حُنَين

از وادى هاى مكه مكرمه است كه در سمت شرقى آن و در فاصله ٣6 كيلومترى مسجدالحرام واقع شده است. اين مكان، امروزه «وادى شرايع» ناميده مى شود. نبرد حنين ميان سپاه اسلام با هوازن در سال فتح مكه، در اينجا رخ داده است.

١6. چاه طُوى

از چاه هاى مشهور مكه كه در كوى «جرول» و در برابر زايشگاه اين شهر قرار گرفته و در سمت شمال غربى مسجدالحرام و در فاصله ١٣٠٠ مترى آن واقع شده است. در صحيح مسلم و بخارى مى خوانيم:

وقتى رسولخدا (ص) وارد مكه شد، شب را در كنار اين چاه سپرى كرد تا نماز صبح را در اينجا بخواند، سپس با آب اين چاه غسل كرد و وارد مكه شد. (2)

١٧. چشمه زبيده

اين چشمه كه آب گوارايى دارد، از وادى نعمان در ٣6كيلومترى مسجدالحرام، از مسير «طائف الهدا» ، سرچشمه مى گيرد. سپس از عرفات، مزدلفه و منا مى گذرد تا به مكه برسد. اين چشمه را زبيده، همسر


1- صحيح بخارى، ج٢، ص١5٨؛ صحيح مسلم، ج4، ص٨6.
2- صحيح بخارى، ج٢، ص ١54؛ صحيح مسلم، ج 4، ص 6٢.

ص:٨٧

هارون الرشيد در سال ١٧4ه-. ق (٧٩١م) جارى كرد. اهل مكه حدود ١٢٠٠ سال از اين چشمه سيراب مى شدند. حاكمان نيز به آن توجه ويژه اى داشتند و به اصلاح و مرمت آن پايبند بودند. مجراى چشمه تغيير كرد و به لوله هاى بزرگ مبدل شد. در سال ١4٢١ه-. ق ملك عبدالله بن عبدالعزيز، پادشاه كنونى عربستان و وليعهد وقت اين كشور، دستور مطالعه و پژوهش براى نوسازى چشمه و بهره گيرى از آب آن را صادر كرد.

سيل در مكه

سيل هاى ويران گر مكه شهرت دارد، زيرا مكه در دره اى قرار دارد كه اطراف آن را كوه ها احاطه كرده اند. حجون و معلا در بالا و مسفله و شبيكه در ><نمايش تصوير

بخش پايينى مكه قرار دارند. با باريدن باران هاى تند، آب ها از بخش هاى بالايى مكه به بخش هاى پايينى روانه و تا مسجدالحرام سرازير مى شود. گاه اين سيل ها به شهر بسيار آسيب مى زند. از مشهورترين سيل هاى اين شهر، سيل «ام نهشل» است كه در زمان عمر وارد مسجدالحرام شد و مقام حضرت ابراهيم (ع) را از جا كند و به مسفله برد. اين سيل، عمر را

ص:٨٨

به ساخت سد «الردم» مصمم كرد. ردم، به معناى خاك ريختن است؛ زيرا عمر با خاك، حوضچه هاى ايجاد شده از سيل را پر كرد.

اين سد تا زمان جارى شدن سيل «ابن حنظله» در سال ٢٠٢ه-. ق پابرجا بود، ولى با جارى شدن اين سيل، ويران شد. اين بار نيز براى جلوگيرى از آثار زيان بار سيل، چند سد ايجاد شد و اين سدها توانست تا اندازه اى از شدت سيل بكاهد.

در سال ١٠٣٩ه-. ق، سيل ديگرى در مكه جارى و وارد مسجدالحرام شد. اين بار مسجدالحرام پر از آب شد و آب تا طاق هاى قنديل هاى مطاف بالا آمد. اين سيل چنان شديد بود كه به اندازه دو ذراع، از قفل در كعبه نيز بالاتر آمد و بخش هاى بزرگى از كعبه فروريخت. در پى اين حادثه، سلطان مراد عثمانى دستور بازسازى جدى كعبه را داد.

اين آخرين بناى كامل كعبه است كه تا به امروز پابرجا مانده است. در سال ١٣٧5ه-. ق ملك سعود بن عبدالعزيز دستور گسترش مسجدالحرام را صادر كرد. در اين مرحله از توسعه مسجد، تونلى در پشت مسعى احداث شد تا سيل ها و آب هاى فراوان را به سمت مسفله

><نمايش تصوير

ص:٨٩

هدايت كند.

تونلهاى مكه مكرمه

شهر مكه و مشاعر مقدس، از شبكه اى عظيم از تونل ها برخوردار است، به گونه اى كه اين شهر را به پيشرفته ترين و جديدترين شهرهاى جهان تبديل كرده است. اين شهر 6٠ تونل دارد كه طول تقريبى مجموع آن ها ٣٢ كيلومتر است. از اين ميان، ده تونل به عبور پياده ها اختصاص يافته است. اين تونل ها منطقه مسجدالحرام را به مشاعر مقدس و محله هاى گوناگون مكه ارتباط مى دهد. از اين رو، عبور و مرور در اين شهر روان و آسان است.

اين تونل ها بر اساس جديدترين شاخص هاى علمى و هندسى جهان ساخته شده و افزون بر زيبايى، از همه تجهيزات ايمنى، بهداشتى، سيستم هاى نورپردازى، تهويه، آتش نشانى، ژنراتور و پله هاى برقى برخوردار است.

><نمايش تصوير

ص:٩٠

مشاغل در مكه

اشاره

در شهر مكه، حرفه هايى وجود دارد كه ريشه تاريخى كهن دارد؛ حرفه هايى كه مايه فخر و مباهات يك قبيله يا گروه به شمار مى آمد؛ زيرا اين حرفه ها در خدمت مسجدالحرام و زائران آن بودند. قدمت برخى از آنها حتى به پيش از اسلام نيز مى رسد. مشهورترين اين حرفه ها عبارتند از:

١. پرده دارى و كليددارى

اين حرفه، ويژه خدمت به كعبه مشرفه است كه براى باز و بسته كردن درِ كعبه به وجود آمده است. نخستين فردى كه به اين حرفه اشتغال داشت، حضرت اسماعيل (ع) بود. سپس اين سمت به قصى ابن كلاب، جد چهارم رسول خدا (ص) رسيد. پس از وى، بنى عبدالدار، از قبايل قريش اين مسئوليت را عهده دار شدند. پس از فتح مكه در سال هشتم هجرى، اين كليد به دست عثمان بن طلحه بود.

رسولخدا (ص) كليد را از او گرفت تا وارد كعبه شود. پس از اينكه پيامبر از كعبه بيرون آمد، عباس، عموى پيامبر از آن حضرت خواست، كليد را به او بدهد تا در كنار سقايت حج، به كليددارى كعبه نيز مشغول باشد. خداوند در اين باره آيه اى نازل كرد و فرمود:

إِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلي أَهْلِها (نساء: 5٨)

خداوند به شما فرمان مى دهد كه امانت ها را به صاحبانش بدهيد.

پس از نزول اين آيه، رسولخدا (ص) عثمان بن طلحه را فراخواند و كليد را به او بازگرداند و فرمود:

اى بنى طلحه! كليد را براى هميشه بگيريد و جز انسان ستمگر، كسى اين

ص:٩١

(پرده دارى كعبه) را از شما نخواهد گرفت. (1)

پس از عثمان بن طلحه، پسر عمويش، شيبة بن عثمان بن ابى طلحه اين كار را ادامه داد. «شيبيون» به وى منسوب هستند. اين مسئوليت تا به امروز در دست نماينده بنى شيبه قرار دارد. كليد درِ كعبه چهل سانتى متر است و در گنجه اى طلاكوب نگهدارى مى شود. كارخانه توليد پرده كعبه، هر سال اين گنجه را مى سازد و بر روى آن آيه 5٨سوره ي نساء نوشته شده است. گفتنى است درِ كعبه سالانه دو بار براى شست وشو باز مى شود.

٢. سقايت

اين حرفه، آب رسانى و تهيه آب براى حاجيان است. ريشه اين حرفه نيز به زمان بنى هاشم بن بنى عبدمناف مى رسد. آنان حوضچه هايى از پوست ايجاد مى كردند و در فضاى پيرامون كعبه قرار مى دادند. آب اين حوض ها را نيز از آب هاى گواراى چاه هاى اطراف تهيه مى كردند و با مشك و ظرف هاى ديگرى به نام «مزواد» مى آوردند. پس از حفر چاه زمزم به دست عبدالمطلب، وى آب مورد نياز را از اين چاه تهيه مى كرد. فرزندش عباس، عموى پيامبر پس از وى عهده دار اين مقام شد. حضرت محمد (ص) در موسم حج ديد كه آنان از زمزم آب مى كشند تا حاجيان را سيراب كنند. آن گاه خطاب به آنان فرمود:

اى بنى عبدالمطلب! اگر نبود [بيم آن] كه مردم اين سمت را از شما بگيرند، من نيز همراه شما از زمزم آب مى كشيدم. (2)

اين حرفه در دست بنى عبدالمطلب بود تا اينكه بنى عباس سرگرم خلافت شدند و اين كار را به فراموشى سپردند. از آن پس، آل زبير


1- مجمع الزوائد، هيثمى، ج٣، ص٢٨5 به نقل از المعجم الكبير، ج١١، ص ٩٨.
2- صحيح مسلم، ج٢، ص 4٢.

ص:٩٢

اين سمت را به عهده گرفتند و براى مدت زمانى به اين حرفه مشغول بودند. با بالارفتن شمار حاجيان، ديگران نيز در اين كار به آنان يارى مى رساندند. كسانى را كه به اين حرفه اشتغال داشتند، زمازمه [مفرد آن: زمزمى] مى ناميدند.

هريك از اين آب رسانان، مكانى در مسجدالحرام داشتند كه ظرف هاى خود را آنجا مى گذاشتند. اين ظرف ها با نام هاى «زوراء» (نوعى قدح نقره اى) ، «دورق» (كوزه بى دسته) و «طاسة» (كاسه) مورد استفاده آنان بود. آنان ظرف هاى خود را از آب چاه زمزم پر و ميان حاجيان توزيع مى كردند.

در سال ١4٠٣ه. ق، دفترى ويژه زمزمى ها در مكه ايجاد شد. هدف از تأسيس اين دفتر، سامان دهى آب رسانى به حاجيان بود تا از اين پس، آب به كمك آب رسانان سيار، به محل اقامت حاجيان فرستاده شود.

٣. طَوّافَه (طواف دهنده)

اين واژه مشتق «طَوّاف» است. «طوافه» و «مُطَوِّف» ، به فردى گفته مى شود كه آموزش عملى آموزه ها و مناسك حج به حاجيان را به عهده دارد و به آنان خدمات مى دهد. اين شغل نيز از حرفه هاى كهن است. از ديرباز، شمارى از مردم مكه به اين كار اهتمام داشتند و فرزندانشان جانشين آنها مى شدند.

در دوره مملوكى ها، براى نخستين بار اين شغل به رسميت شناخته و براى آن حقوق تعيين شد. چون سلطان قايتباى در سال ٨٨4 ه-. ق به حج آمد، قاضى ابراهيم بن ظهيره، وى را طواف داد. پس از وى اين حرفه گسترش يافت و از راهنماى دينى، به ميزبان حاجيان تبديل شد. آنان افزون بر آموزش مناسك حج به زائران، اسكان و فراهم كردن وسايل

ص:٩٣

نقليه براى آنها را نيز به عهده داشتند. اين مسئوليت در درجه اول به قضات و فقيهان واگذار مى شد. پس از آنان، بزرگان و معتمدان به اين مقام مى رسيدند. اين حرفه مراحل گوناگونى را پشت سر گذاشته است. حتى در برخى دوران ها، طواف دهنده ها به كشورهاى اسلامى سفر مى كردند تا براى آموزش مناسك حج و مانند آن، با حاجيان قرارداد ببندند. رفته رفته با گسترش طواف دهنده ها، بيشتر حاجى ها مى دانستند در مكه، افرادى منتظر ورود آنان و پذيرش ميزبانى و خدمت رسانى به آنان هستند.

در دوره ملك عبدالعزيز آل سعود، براى نخستين بار، در سال ١٣55ه-. ق، اساس نامه موقت طواف دهنده ها تنظيم شد. اين نخستين آيين نامه اى بود كه در آن، اين شغل به طور دقيق معرفى مى شد و وظايف و ويژگى هاى طواف دهنده، همچنين مأموريت هاى سپرده شده به وى و سازوكار تعامل و خدمت رسانى در آن تبيين شده بود. در سال ١٣6٧ه-. ق، اين اساس نامه به كلى تغيير كرد.

در سال ١٣٩٨ه-. ق، رياست كل امور مسجدالحرام و مسجد نبوى، اداره اى ويژه سازمان دهى اين خدمات تأسيس كرد. از مأموريت هاى اين اداره عبارت است از: سازمان دهى كار بازرسان و طواف دهنده، تربيت و توجه دادن آنان به ضرورت پايبندى به آداب اسلامى در برخورد با حاجيان و نيز صدور مجوز انجام اين فعاليت براى داوطلبان.

ص:٩4

نهادهاى علمى و فرهنگى

اشاره

در شهر مكه، شمارى نهاد علمى و فرهنگى مشغول فعاليت است. اين نهادها در زمينه هاى علمى و فرهنگى فعاليت مى كند؛ برجسته ترين اينها عبارت است از:

١. سازمان ارتباطات جهان اسلام

ح(1)سازمانى جهانى، جامع و اسلامى كه در سال ١٣٨١ه-. ق (١٩6٢م) تأسيس شد. مقر اين سازمان در «ام الجود» شهر مكه است. مساحت ساختمان آن 5٣ هزار متر مربع است و در جاده قديم جده قرار دارد. اين نهاد از يك ساختمان پنج طبقه، شامل ساختمان اجلاس ها، مسجد، كتابخانه و انبار تشكيل شده است.

اين نهاد اسلامى از چند انجمن و شورا تشكيل مى شود:

الف) هيئت امنا؛ (2)اين هيئت، بالاترين رده اين سازمان است. همه طرح ها و فعاليت

هاى دبيرخانه سازمان، زير نظر هيئت امنا انجام مى شود. اين شورا شصت عضو دارد كه از شخصيت هاى برجسته اسلامى و نمايندگان ملت ها و اقليت هاى مسلمان هستند. تعيين اعضا نيز با تصميم و تصويب اين هيئت صورت مى گيرد.

ب) شوراى عالى جهانى مساجد: (3)اين شورا نهادى اعتبارى است كه براى فعال كردن نقش مساجد و حفظ و پاسدارى از قداست آن مى كوشد. اين شورا چهل عضو دارد كه از سراسر جهان اسلام انتخاب مى شوند.


1- رابطة العالم الاسلامى.
2- المجلس التأسيسى.
3- المجلس الاعلى العالمى للمساجد.

ص:٩5

ج) انجمن اسلامى امداد رسانى جهانى: (1)اين انجمن، نهادى خيريه و اسلامى است و خدمات گوناگونى عرضه مى كند كه برخى از آنها عبارت است از: امداد، آموزش و خدمات اجتماعى و بهداشتى در بيشتر كشورهاى جهان. اين خدمات از طريق دفاتر نمايندگى انجمن در ٩5 كشور صورت مى گيرد.

د) انجمن جهانى اعجاز علمى قرآن و سنت. (2)

ه) مجمع فقه اسلامى: (3)اين مجمع، از مجموعه اى گزينش شده از فقهاى جهان اسلام تشكيل شده است.

و) موسسة مكه: (4)اين نهاد نيز مسئوليت رسيدگى به يتيمان جهان اسلام را بر عهده دارد. در حال حاضر، بيش از بيست هزار يتيم در تكفل اين مؤسسه قرار دارند.

٢. بنياد تحقيقات حج خادم الحرمين الشريفين §معهد خادم الحرمين الشريفين لأبحاث الحج.§

اين بنياد، در سال ١٣٩5ه-. ق فعاليت خود را به عنوان واحدى پژوهشى، وابسته به دانشگاه ملك عبدالعزيز جده آغاز كرد. در سال هاى آغازين، همه فعاليت اين بنياد، صرف گردآورى اطلاعات و داده هاى كامل درباره جنبه هاى گوناگون حج و حج گزاران و نيز وضعيت خدمات رفاهى عرضه شده به حاجيان مى شد تا تصويرى روشن و دقيق از شرايط موجود ارائه دهد و در مرحله پس از آن، به ارتقاى نقاط قوت و از بين


1- هيئة الاغاثة الاسلامية العالمية.
2- الهيئة العالمية للإعجاز العلمى فى القرآن و السنة.
3- المجمع الفقهى الاسلامى.
4- مؤسسة مكة المكرمة.

ص:٩6

بردن نقاط ضعف اقدام كند.

در سال ١4٠١ه-. ق، هيئت دولت عربستان، با تأسيس بنياد تحقيقات حج موافقت كرد. از اين پس، اين بنياد به نهادى مشورتى - تخصصى براى كميسيون عالى حج و ديگر ارگان هاى فعال در زمينه امور حج در آمد. در مصوبه هيئت دولت، اين اهداف براى بنياد تحقيقات حج تعيين شده است:

الف) تأسيس بانك اطلاعاتى حج، تا مرجع علمى فراگير و كاملى براى انواع آمارها و ارقام و پاسخ گوى انواع نيازها باشد.

ب) كوشش براى ايجاد يك مخزن تاريخى كامل از تحقيقات، اسناد، تصاوير، فيلم ها، نقشه ها و نسخ خطى تاريخى مربوط به حج، مكه و مدينه منوره به منظور ايجاد مرجعى علمى و تاريخى.

ج) نگهدارى از اماكن مقدس به همان شكل كه خداوند آفريده است و حفظ محيط اسلامى مكه و مدينه.

در سال ١4٠٣ه. ق، اين بنياد پژوهشى از دانشگاه ملك عبدالعزيز جده، جدا و به واحدى وابسته به دانشگاه ام القراى مكه منتقل شد. در حال حاضر، بنياد تحقيقاتى حج خادم الحرمين الشريفين، مرجع اصلى مطالعات و تحقيقات مربوط به حج و مشاعر مقدس است. در كنار اين فعاليت ها، امتياز تهيه تصاوير فتوگرافى مسجدالحرام، مسجدالنبى و مشاعر مقدس به اين بنياد سپرده شده تا نقش رسانه اى و مستندسازى آن نيز تقويت گردد.

به منظور پوشش كامل امور پژوهشى و انجام مشاوره، شعبه اى از بنياد، در مدينه منوره تأسيس شده است.

ص:٩٧

٣. كتابخانه حرم مكى

اين كتابخانه در كوى «العزيزيه» و در خيابان «عبدالله خياط» قرار دارد. از سمت جنوب شرقى مسجدالحرام نيز پنج كيلومتر فاصله دارد. اين كتابخانه زير نظر رياست كل امور مسجدالحرام و مسجدالنبى فعاليت مى كند.

كتابخانه، در قرن دوم هجرى قمرى و حدود سال ١6٠ه. ق ساخته شده است. اين كتابخانه، در دوره خليفه عباسى، محمد المهدى، در داخل مسجدالحرام ساخته شد و در دوره هاى بعد نيز مورد توجه حكام و دانشمندان بوده است. ملك عبدالعزيز آل سعود نيز با توجهى ويژه به اين كتابخانه، كميته اى از دانشمندان را براى تحقيق و بررسى وضعيت آن مأمور كرد. همچنين، در سال ١٣5٧ه. ق آن را «كتابخانه حرم مكى» ناميد. وى يك سرى كتاب نيز به اين كتابخانه هديه كرد.

به هنگام توسعه اول مسجدالحرام در دوران سعودى ها؛ يعنى در سال ١٣5٧ه-. ق، اين كتابخانه به بيرون از مسجدالحرام انتقال يافت.

از مهم ترين بخش هاى اين كتابخانه، «بخش نسخه هاى خطى» است كه 65٢٣ كتاب خطى در آن نگهدارى مى شود. بخش كتاب هاى چاپى آن نيز بيش از ١٢٠ هزار عنوان كتاب دارد. بانك صوتى، ميكروفيلم، كتابخانه الكترونيك، بخش ويژه زنان و نيز بخشى اختصاصى و مربوط به حرمين شريفين، از ديگر بخش هاى اين كتابخانه است.

اين كتابخانه به جز جمعه ها، همه روزه از ساعت ٣٠:٧ صبح تا ٣٠:١4 دقيقه و از ١5 تا ٢٢ باز است.

4. كتابخانه مكه مكرمه

اين كتابخانه، در سمت شرقى مسعى و در آغاز راه شعب ابى طالب واقع است. «شيخ عباس قطان» آن را در سال ١٣٧٠ه-. ق (١٩5٠م) تأسيس

ص:٩٨

كرد. اكنون اين كتابخانه زير نظر وزارت امور اسلامى عربستان فعاليت مى كند و در آن كتاب ها، نسخه هاى خطى و مجموعه هاى نفيس تاريخى نگهدارى مى شود. ساختمان اين كتابخانه، بنايى قديمى است، چنان كه هنوز پنجره هاى اين ساختمان دو طبقه، چوبى و به رنگ قهوه اى تيره است؛ رنگى كه از روزگاران دور در ساختمان هاى مكه به كار مى رفته است.

گفته مى شود اين مكان، خانه رسولخدا (ص) و محل تولد آن حضرت بوده است. زمانى كه آن حضرت به مدينه هجرت كرد، اين مكان را به عقيل بن ابى طالب بخشيد. سپس اين خانه به فرزندان عقيل رسيد. سرانجام، محمد بن يوسف ثقفى برادر حجاج بن يوسف، اين خانه را خريد و آن را بخشى از خانه خود موسوم به «دارالبيضاء» كرد. زمانى كه مادر هارون الرشيد، خيزران، در سال ١٧١ه-. ق به حج آمد، در اين مكان مسجد ساخت.

><نمايش تصوير

ص:٩٩

5. كارخانه توليد پرده كعبه

ملك عبدالعزيز آل سعود، براى نخستين بار در سال ١٣46ه-. ق، كارخانه توليد پرده كعبه را تأسيس نمود. تا پيش از آن، پرده كعبه از مصر به مكه فرستاده مى شد. در سال ١٣٩٢ه-. ق، ملك فيصل بن عبدالعزيز آل سعود، دستور نوسازى كارخانه را داد. وى اين كارخانه را در سال ١٣٩٧ه-. ق (١٩٧٧م) بازگشايى كرد.

اين كارخانه در ام الجود، واقع در شهر مكه و در مسير قديمى جده قرار گرفته است. اين كارخانه، به «سازمان ارتباطات جهان اسلام» نيز نزديك است و ماشين ها و تجهيزاتى پيشرفته دارد. از مهم ترين بخش هاى كارخانه، مى توان به بخش دوخت پارچه، بخش كمربند، رنگ آميزى، چاپ، بافندگى ماشينى و بافندگى دستى اشاره كرد. در اين كارخانه پرده كعبه، پرده داخلى و نيز پرده ضريح مطهر پيامبر (ص) توليد مى شود.

6. نمايشگاه ساختمان حرمين شريفين (1)

اين نمايشگاه در ام الجود و در كنار كارخانه توليد پرده كعبه قرار دارد. نمايشگاه ساختمان حرم، در سال ١4٢٠ه. ق در زمينى به مساحت ١٢٠٠ متر مربع احداث شد و زير نظر رياست كل امور مسجدالحرام و مسجدالنبى فعاليت مى كند.

اين نمايشگاه، هفت سالن دارد و دو ماكت حرمين شريفين در آن به چشم مى خورد. همچنين، برخى اشياى عتيقه و ارزشمند، مصحف ها، نسخه هاى خطى، كتيبه ها و تصاوير فتوگرافى نايابى در آن نگهدارى مى شود كه بيانگر مراحل و تحولات صورت گرفته در ساخت حرمين شريفين در دوره هاى گوناگون است.


1- معرض عمارة الحرمين الشريفين.

ص:١٠٠

از مهم ترين آثار موجود در اين نمايشگاه، ستونى چوبى است كه از ستون هاى كعبه بوده است. تاريخ اين ستون، به بناى كعبه به دست عبدالله بن زبير در سال 65 ه-. ق مى رسد. پله هاى درِ كعبه، اتاقك مقام ابراهيم (ع) ، درِ قديمى كعبه و يكى از درهاى مسجدالنبى، از ديگر آثار مهمى است كه در اين نمايشگاه نگهدارى مى شود.

اين نمايشگاه صبح و عصر، پذيراى بازديدكنندگان است.

٧. موزه آثار و ميراث مكه مكرمه

(1)موزه آثار و ميراث مكه، در «كوى الزاهر» و در مسير مدينه و درون كاخ ملك عبدالعزيز آل سعود قرار دارد. اين موزه، در سال ١4٢٧ه-. ق در زمينى به مساحت ٣4٢5متر مربع احداث شد.

اين موزه، از ميراث فرهنگى مكه به شمار مى رود. هدف از طراحى و تأسيس آن، معرفى تاريخ مكه از زمان پيدايش تا عصر حاضر است. در سالن هاى گوناگون اين موزه، مى توان دوره هاى مختلف تاريخى مكه را ديد. از مشهورترين سالن هاى آن سالن ويژه آثار عربستان، سالن آثار پيش از تاريخ، سالن تاريخ طبيعى و جغرافيايى منطقه مكه، سالن پيش از اسلام، سالن سيره نبوى و مراحل تكامل كتابت بر روى پول، حج و ساخت مسجدالحرام، مراحل سه گانه حكومت آل سعود، تاريخ آموزش ميراث مكه و همچنين سالن شگفتى هاى هنر اسلامى.

٨. دكترين معرفى مكه

(2)اين دكترين، در سال ١4٢6ه-. ق و با هدف نهادينه كردن آشنايى


1- متحف مكة المكرمة للآثار و التراث.
2- مشروع تعظيم البلد الحرام.

ص:١٠١

اهل مكه و ديگر زائران با مكه، كليد خورد. از ديگر اهداف آن معرفى ويژگى هاى اين شهر، ترويج فرهنگ آن و به كارگيرى و فعال سازى توان جامعه مكى براى ترويج اين ارزش ها و مفاهيم در بافت اجتماعى و فرهنگى مكه بود. در حال حاضر، جمعيت مراكز زيستى مكه (1)اين دكترين را هدايت مى كند. مهم ترين برنامه هاى اين دكترين عبارت است از:

الف) مجله مكه: مجله اى است كه هر سه ماه (قمرى) يك بار منتشر مى شود.

ب) مجله مكى براى كودكان؛

ج) برنامه جوانان مكه: (2)هدف از اين برنامه، كمك به جوانان، براى ورود به فعاليت هاى اجتماعى و خدمت رسانى به حاجيان و عمره گزاران است.

د) برنامه ميهمان نوازى مكّى: (3)هدف از اين برنامه، استقبال و پذيرايى از شخصيت هاى برجسته و نخبه اى است كه به حج مى آيند. اين برنامه به منظور معرفى نقش عربستان در خدمت رسانى به اسلام و مسلمانان و نيز آشنا كردن آنان با اين دكترين و ترسيم تصويرى روشن از جامعه مكى، دنبال مى شود.


1- جمعية مراكز الاحياء بمكة.
2- شباب مكة.
3- برنامج الوفادة المكية.

ص:١٠٢

پروژه هاى عظيم براى تحول در بخش مركزى

در دوران ملك عبدالله بن عبدالعزيز، پروژه هايى حياتى در بخش مركزى شهر مكه و پيرامون حرم در حال اجرا است. هدف از اجراى اين پروژه ها تحول در محيط پيرامون حرم ابراهيمى، متناسب با مقام و شأن اين حرم است. به همين منظور، ميدان هاى حرم گسترش مى يابند تا شمار نمازگزاران بيشترى را در خود جاى دهد. فراهم كردن خدمات رفاهى بيشتر براى زائران بيت الله الحرام، از ديگر اهداف اجراى اين پروژه هاست. اين پروژه هاى بزرگ، دستاوردى كم نظير و بى سابقه در بخش مركزى پيرامون حرم ابراهيمى به شمار مى روند.

در سمت شرقى حرم، پروژه «جبل الخندمه» با مساحت ٠٠٠/١٢5 متر مربع، در حال اجراست. در سمت شمال حرم نيز، پروژه «شاميه» بر روى قله هاى كوه «قعيقعان» ، در گستره اى به مساحت تقريبى ٠٠٠/5٠٠/١ متر مربع اجرا مى شود. پروژه ديگرى به نام «جبل الكعبه» ، در مساحت 46٠٠٠ متر مربع، در سمت غربى حرم ابراهيمى در دست اجراست. پروژه «جبل عمر» در مساحت ٠٠٠/٢٣٠ مترمربع و پروژه «وقف ملك عبدالعزيز براى حرمين شريفين» به مساحت ٠٠٠/4٠٠/١ متر مربع نيز به ترتيب، در سمت جنوب غربى و جنوبى واقع شده اند. پروژه وقف ملك عبدالعزيز، هفت برج به هم پيوسته است كه ارتفاع برج اصلى به 4٠٠ متر مى رسد. اين پروژه، بزرگ ترين ساختمان از نظر مساحت به شمار مى رود. ملك عبدالله بن عبدالعزيز، دستور ساخت ساعت مكه مكرمه و قرار دادن آن در بالاترين نقطه برج پنجم را صادر كرده است. اين برج ٣٨٠متر ارتفاع دارد.

ص:١٠٣

آموزش در مكه مكرمه

خداوند در نخستين آيه اى كه در غار حرا به پيامبرش نازل كرد، انسان را به دانش و يادگيرى فراخواند و فرمود: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ؛ «بخوان به نام پروردگارت كه (جهان را) آفريد» . (علق: ١)

نخستين مدرسه اسلامى نيز در «دارالارقم بن ابى ارقم» تشكيل شد. آموزگار اين مدرسه سرور كائنات، حضرت محمد (ص) بود. پس از فتح مكه، رسول خدا (ص) معاذ بن جبل و ابوموسى اشعرى را جانشين خود كرد تا قرآن و آموزه هاى دين را به مردم بياموزند. در دوره خلفاى راشد نيز عبدالله بن عباس در مسجدالحرام مى نشست تا به مردم آموزش دهد. حلقه هاى علمى، خاستگاه نسلى بزرگ از اهل علم و عمل بود. به اين ترتيب، دانش ها فزونى و گسترش يافت و آثار اين پيشرفت در همه مناطق اسلامى آشكار شد.

در دوره هاى گوناگون اسلامى، مسجدالحرام سرشار از حلقه هاى علمى و دانشمندان بوده است. برخى از آنان، اهل مكه و اطراف آن و برخى ديگر كسانى بودند كه براى حج يا عمره، به اين مكان مى آمدند و در آن مدت زمانى اقامت مى كردند.

در دوران مملوكى ها و عثمانى ها، مكتب خانه ها، كتابخانه ها، خانه هاى علم و مدارس وقفى در مكه گسترش يافت. اين مراكز بيشتر به كانون ها و بنيادهاى تخصصى علمى شبيه بودند كه امروزه، دانشمندان را براى فتوادادن و تدريس تربيت مى كند. از مهم ترين اين مدارس مى توان به مدرسه «زنجاريه، شرابيه، منصوريه، سلطانيه، غياثيه، بنجاليه، مدرسه سلطان قايتباى، مدارس چهارگانه سليمانيه عثمانى ها، مدرسه رشديه، خيريه و فخريه» اشاره كرد.

ص:١٠4

در دوران جنگ جهانى اول، همه اين مدارس بسته شد، ولى در دوران هاشمى، برخى از اين مدارس دوباره آغاز به كار كرد. با اين حال، ضعف حكومت و نبود بودجه كافى، اداره بيشتر اين مدارس را با مشكل روبه رو كرد. از اين رو، حلقه هاى نشست علما در مسجدالحرام شكل گرفت كه هدف آن، جبران كاستى هاى ديگر نهادهاى علمى بود.

در سال ١٢٩٢ه-. ق، مدرسه «صولتيه» و پس از آن در سال ١٣٣٠ه-. ق، مدرسه «فلاح» بازگشايى شد. بزرگان عرصه آموزش و پرورش، از مدرسه فلاح فارغ التحصيل مى شوند. اين دو مدرسه، از كهن ترين مدارسى هستند كه تا به امروز به فعاليت خود ادامه مى دهند.

در سال ١٣6٩ه-. ق، ملك عبدالعزيز دستور تأسيس دانشكده شريعت در اين شهر را صادر كرد. اين نخستين نهاد آموزشى آكادميك در عربستان بود كه هسته اصلى شكل گيرى دانشگاه ام القرى نيز به شمار مى رود. دانشگاه ام القرى در سال ١4٠١ه-. ق، تأسيس شد و در حال حاضر دوازده دانشكده دارد. در اين دانشگاه، دانش هاى گوناگون دينى و عربى و نيز بيشتر علوم تربيتى، اجتماعى و علوم جديد كاربردى تدريس مى شود.

در راستاى آموزش همگانى اداره آموزش، همه مكتب خانه ها و مدارس محلى را سامان داده و مراكز آموزش مقاطع تحصيلى براى دختران و پسران، تأسيس كرده است. همچنين، مدارس محلى مورد توجه و حمايت حكومت قرار گرفت و در سال هاى اخير، شمار اين مدارس افزايش يافته است.

بهداشت در مكه

فعاليت هاى بهداشتى در مكه، به دو بخش تقسيم مى شود: پيشگيرى و درمان. در

زمينه پيشگيرى، براى حفظ بهداشت عمومى و جلوگيرى از

ص:١٠5

شيوع بيمارى و آلودگى، تدابيرى انديشيده شده است. اهتمام به نظافت خيابان ها و ميادين شهر، مبارزه با حشرات و از بين بردن كانون تكثير و رشد آنها، تشديد بازرسى و نظارت بر مواد غذايى به ويژه در ايام حج و ماه مبارك رمضان، بالابردن سطح آگاهى ها و ضدعفونى كردن شهر از جمله اين فعاليت هاست.

در زمينه درمان نيز مجموعه اى از مراكز بهداشتى در مكه تأسيس شده كه رو به افزايش است. وزارت بهداشت نيز برنامه اى را براى رعايت بهداشت تدوين كرده است. همچنين، مراكزى براى حفظ اصول اوليه بهداشتى و بيمارستان هايى در مناطق گوناگون مكه و مشاعر مقدس تأسيس شده است. در عرفات، سه بيمارستان با گنجايش هشتصد تخت و 46 مركز بهداشتى در حال فعاليت است. در مزدلفه نيز شش مركز بهداشت ايجاد شده است. منا نيز از چهار بيمارستان با گنجايش هشتصد تخت و سى مركز بهداشت برخوردار است. در طرح اورژانس پل جمرات نيز تيم هاى كامل پزشكى و آمبولانس هاى مجهز كوچك حضور دارند. در مكه ٢٧ مركز بهداشتى و در مسجدالحرام نيز پنج مركز بهداشتى فعاليت مى كند. همچنين، دولت عربستان به تأسيس شش بيمارستان بزرگ در مكه اقدام كرده است. افزون بر اين، سرمايه گذاران را به راه اندازى داروخانه ها و بيمارستان هاى تخصصى پيشرفته تشويق مى كند، چنان كه شمارى از پروژه هاى بزرگ ساخت بيمارستان تخصصى، در مكه در حال اجراست. «شهر درمانى ملك عبدالله» (1)در نزديكى مزدلفه، از آن جمله است.


1- مدينة الملك عبدالله الطبية.

ص:١٠6

بوستان هاى مكه

شهردارى مكه در نقاط گوناگون اين شهر مقدس، چند بوستان و پارك عمومى ايجاد كرده است. در اين پارك ها خدمات رفاهى و وسايل مناسب تفريحى به ويژه شهربازى فراهم شده است.

از مهم ترين اين پارك ها مى توان به موارد زير اشاره كرد:

١. المسفله: اين بوستان، در خيابان ابراهيم خليل قرار دارد.

٢. الرصيفه: بوستانى است با تجهيزات رفاهى كامل.

٣. شبه الجزيرة العربية: اين پارك در كنار جاده سوم «الدائرى» واقع شده و مساحت آن ٠٠٠/١٧٠ متر مربع است.

4. بدر: بوستانى است در كوى «الزاهر» در مسير مدينه منوره.

افزون بر اين، ٨4 پارك با مساحت هاى گوناگون، در مناطق مسكونى شهر ايجاد شده كه مساحت مجموع آنها حدود ٢٨٠/5٩6 مترمربع است.

بازرگانى در مكه مكرمه

بازرگانى، مهم ترين فعاليت اقتصادى شهر مكه به شمار مى رود. دليل آن وجود كعبه در اين شهر و رفت و آمد مردم براى انجام مناسك حج، از زمان حضرت ابراهيم خليل (ع) تا به امروز است. موقعيت راهبردى مكه و قرار گرفتن در مسير كاروان هاى تجارى شام و يمن، نزديكى مكه به ساحل درياى مديترانه و توجه خداوند به اين شهر و بخشش نعمت و امنيت به مردم آن، از ديگر دلايل رونق بازرگانى در اين شهر است. سفرهاى تجارى اين شهر به شمال و جنوب و در تابستان و زمستان امن بوده است. خداوند در قرآن كريم نيز اين موضوع را تبيين كرده است:

لإِِيلافِ قُرَيْشٍ * إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ * فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا

ص:١٠٧

الْبَيْتِ * الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ (قريش: ١ - 4)

(نابودى فيل سواران) به خاطر اين بود كه قريش الفت گيرند (و زمينه ي ظهور پيامبر فراهم شود) . الفت آنها در سفرهاى زمستانه و تابستانه. پس (به شكرانه ي اين نعمت بزرگ) بايد پروردگار اين خانه را عبادت كنند، همان كس كه آنها را از گرسنگى نجات داد و از ترس و ناامنى ايمن ساخت.

در دوران عباسى، حدود ٢4 بازار تخصصى شكل گرفت كه از مهم ترين آنها بازار «الليل» و «الصغير» است.

اگرچه فعاليت تجارى در دوره هاى اسلامى، با رونق و شكوفايى همراه بود، در برخى زمان ها نيز دچار ركود مى شد. بروز تنش هاى سياسى در مكه، از بين رفتن امنيت شهر، وجود راهزنان و گرفتن ماليات از حاجيان و بازرگانان، از دلايل بى رونقى تجارت در اين دوران بود.

صنعت در مكه

در شهر مكه از ديرباز صنايع اوليه تأمين كننده نياز داخلى يا بخشى از آن، وجود داشت. اين صنايع، به مواد اوليه موجود در محيط زندگى وابسته بود. صنعت «مسابح» ، دباغى پوست، كفش دوزى، صندوق سازى، توليد كمربند براى حاجيان، صنعت سفالگرى و كجاوه و زين سازى از جمله اين صنعت هاست.

در سال ١٣6٨ه-. ق (١٩4٨م) نيز در شهر مكه اتاق بازرگانى - صنعتى ايجاد شد. همچنين، با تحول در صنايع، كارخانه هاى شيميايى، مواد پلاستيكى، كاغذى و ساختمانى در اين شهر به راه افتاد. در منطقه «التنعيم» نيز شهرك صنعتى پيشرفته اى ايجاد شد.

ص:١٠٨

ص:١٠٩

كتابنامه

١. احكام الحرم المكى الشريف، عبدالعزيز محمد الحويطان.

٢. اخبار مكه، ابوالوليد الازرقى.

٣. اخبار مكه، محمد بن اسحاق الفاكهى.

4. اشهر المساجد فى الاسلام، عبدالمجيد بكر.

5. اطلس المدن السعودية، وزارة الشؤون البلدية و القروية.

6. الاعلام بأعلام بيت الله الحرام، محمد بن احمد النهروانى.

٧. أوديه مكة المكرمة، عاتق بن غيث البلادى.

٨. البلد الحرام فضائل و أحكام، كلية الدعوة و اصول الدين، جامعة ام القرى.

٩. تاريخ الخلفاء، جلال الدين سيوطى.

١٠. التاريخ القويم لمكة و بيت الله الكريم، محمد طاهر الكردى.

١١. تاريخ الكعبة المعظمة، عمارتها و كسوتها و سدانتها، حسين بن عبدالله باسلامة.

١٢. تاريخ الكعبة، على حسين الخربوطلى.

١٣. تاريخ مكة المشرفة و المسجدالحرام، ابن الضياء.

١4. تاريخ مكة المكرمة التجارى، ضيف الله يحيى الزهرانى و عادل محمد نور غباشى

ص:١١٠

١5. تاريخ مكة المكرمة، قديماً و حديثاً، محمد الياس عبدالغنى.

١6. تاريخ مكة المكرمة، گروهى از دانشمندان، زير نظر شيخ صفى الرحمان المبارك فورى.

١٧. تاريخ مكة، احمد السباغى.

١٨. الجامع اللطيف فى فضل مكة و أهلها و بناء البيت الشريف، ابن ظهيرة.

١٩. جداول أمراء مكة و حكامها، شريف مساعد بن منصور

٢٠. الحرم المكى الشريف و الاعلام المحيطة به، دراسة تاريخية ميدانية، عبدالملك بن عبدالله بن دهيش.

٢١. الحرم المكى الشريف، التوسعات العمرانية و تطور الخدمات، دراسة تحليلية، خالد سليمان العبيد.

٢٢. الحرمان الشريفان و المشاعر المقدسة، التوسعات و التطوير، عبدالله بن صالح القيبة.

٢٣. الحياة العلمية و الاجتماعية فى مكة فى القرنين السابع و الثامن للهجرة، طرفة عبدالعزيز العبيكان.

٢4. رابطة العالم الاسلامى، حقائق و ارقام.

٢5. الزيادات فى الحرم المكى الشريف من العصر النبوى الى العهد السعودى، شريف محمد بن مساعد آل عبدالله.

٢6. شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام، تقى الدين الفاسى.

٢٧. صفحات من تاريخ مكة المكرمة، سنوك هور خرونية.

٢٨. صور من تاريخ المكة المكرمة، عبدالله محمد ابكر.

٢٩. عمارة المسجدالحرام و المسجد النبوى فى العهد السعودى، دراسة

ص:١١١

تاريخية حضارية، دكتر عبداللطيف عبدالله دهيش.

٣٠. عمارة و إصلاح و توسعة المسجدين الشريفين من بداية التأسيس حتى وقتنا الحاضر، سعد بن عودة الردادى.

٣١. فرهنگ اصطلاحات حج، محمد يوسف حريرى، چاپ اول، قم، انتشارات هجرت، ١٣٨٢ه. ش.

٣٢. فضل الحجرالاسود و مقام ابراهيم، سائد بكداش.

٣٣. فضل ماء زمزم. سائد بكداش.

٣4. قصة التوسعة الكبرى، حامد عباس.

٣5. كسوة الكعبة المعظمة، عبر التاريخ. سيد محمد الدقن.

٣6. الكعبة المعظمة و الحرمان الشريفان عمارة و تاريخاً، عبيدالله محمد امين كردى.

٣٧. الكعبة مركز العالم، سعد المرصفى.

٣٨. لغت نامه دهخدا، على اكبر دهخدا.

٣٩. مثير الغرام الساكن الى أشرف الأماكن، ابى الفرج عبدالرحمان الجوزى.

4٠. مختصر سيرة الرسول، محمد بن عبدالوهاب.

4١. مرآة الحرمين الشريفين، ابراهيم رفعت باشا.

4٢. المسجدالحرام المكان و المكانة، فواز على الدهاس.

4٣. مصنع كسوة الكعبة المشرفة، الرئاسة العامة لشئون المسجدالحرام و المسجد النبوى.

44. معالم مكة التاريخية و الأثرية، عاتق بن غيث البلادى.

45. مفتاح المعرفة عن مكة المكرمة، عبدالله مراد العطرجى.

46. مكتبة مكة المكرمة، دراسة موجزة، عبدالوهاب ابوسليمان.

ص:١١٢

4٧. ملامح من التعليم فى مكة المكرمة.

4٨. المملكة العربية السعودية فى عهد خادم الحرمين الشريفين.

4٩. الوجيز فى تاريخ مكتبة الحرم الشريف.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109