رازها و رمزها (مروری گذرا بر اسرار و معارف حج در روایات)
معاونت امور روحانیون
کمیته اسرار و معارف حج
سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
زبان: فارسی
تعداد صفحات: 75ص
موضوع: حج - بلا و سختی
موضوع: حج - آزمایشات
موضوع: استقامت در راه مستقیم
موضوع: مبارزه با هوای نفس و شیطان
ص: 1
بسم الله الرحمن الرحیم
ص: 1
ص: 2
رازها و رمزها
(مروری گذرا بر اسرار و معارف حج در روایات)
معاونت امور روحانیون
کمیته اسرار و معارف حج
ص: 3
سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
________________
معاونت امور روحانیون
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت
● نوبت چاپ/ اول
تاریخ انتشار/پاییز 1387 ● ناشر/ دارالحدیث
● تیراژ/ 2200
نشانی: تهران/خیابان آزادی/ نبش رودکی/ سازمان حج وزیارت، طبقه دوم،
معاونت امور روحانیون
تلفن: 66582096
ص: 4
تصویر
ص: 5
تصویر
ص: 6
تصویر
ص: 7
تصویر
ص: 8
حج میهمانی خداست. سفره ای آسمانی گسترده بر زمین. حق این است که در مقام معرفت و شناخت حقیقت این مائده آسمانی، نیز به آسمانیان باید رجوع کرد.
این نوشتار نگاهی گذرا به رازها و رمزهای حج در سخن اهل بیت (علیهم السلام) که بی هیچ گونه توضیح و تفسیری به محضر راهنمایان معنوی زائران بیت الله الحرام تقدیم می شود. جا دارد که از اهتمام و تلاش ارزشمند محقق ارجمند جناب حجت الاسلام والمسلمین اکبر ترابی شهرضایی در تهیه و تنظیم این مجموعه تشکر و قدردانی به عمل آید. فرصت را مغتنم شمرده از اساتید و محققانی که در مورد این اثر نظر و پیشنهادی دارند یا در موضوع اسرار و معارف حج و زیارت تکاپویی علمی داشته اند، برای ارایه نقطه نظرات و آثار خود دعوت به عمل می آورد.
کمیته اسرار و معارف حج
معاونت امور روحانیون
پاییز 1387
ص: 9
قال أبو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «لَا یَزَالُ الدِّینُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْکَعْبَةُ.» (1)
امام صادق علیه السلام فرمود: «مادامی که کعبه پابرجاست دین پاینده است.»
قَالَ رَسُولُ اللَّه:ِ «یَا عِبَادَ اللَّهِ أَنْتُمْ کَالْمَرْضَی وَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ کَالطَّبِیبِ فَصَلَاحُ الْمَرْضَی فِیمَا یَعْلَمُهُ الطَّبِیبُ وَ یُدَبِّرُهُ بِهِ لَا فِیمَا یَشْتَهِیهِ الْمَرِیضُ وَ یَقْتَرِحُهُ أَلَا فَسَلِّمُوا لِلَّهِ أَمْرَهُ تَکُونُوا مِنَ الْفَائِزِینَ.» (2)
رسول خدا فرمود: «ای بندگان خدا شما مانند بیماران هستید و خداوند رب العالمین مانند طبیب می باشد، مصلحت مریض در آن چیزی است که طبیب تشخیص می دهد و آن را تجویز می نماید نه در آنچه که بیمار به آن تمایل دارد و می خواهد. ای بندگان خدا تسلیم فرمان های خدا باشید تا از جمله رستگاران گردید.»
ص: 10
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ: «لِمَ سُمِّیَ الْحَجُّ حَجّاً قَالَ: حَجَّ فُلَانٌ أَیْ أَفْلَحَ فُلَانٌ.» (1)
از امام محمد باقر علیه السلام پرسیدند: چرا به حج، حج گفتند؟ امام فرمود: «فلانی حج انجام داد، یعنی فلانی رستگار شد.»
قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام : «حُجُّوا وَ اعْتَمِرُوا تَصِحَّ أَبْدَانُکُمْ وَ تَتَّسِعْ أَرْزَاقُکُمْ وَ تُکْفَوْنَ مَئُونَاتِ عِیَالِکُمْ وَ قَالَ الْحَاجُّ مَغْفُورٌ لَهُ وَ مَوْجُوبٌ لَهُ الْجَنَّةُ وَ مُسْتَأْنَفٌ لَهُ الْعَمَلُ وَ مَحْفُوظٌ فِی أَهْلِهِ وَ مَالِه.» (2)
امام سجاد علیه السلام فرمود: «حج و عمره بجا آورید تا بدن هایتان سالم گردد و روزی شما فراخ گردد و مخارج عیالتان کفایت شود. حاجی آمرزیده، بهشت بر او واجب شده و عمل از سر گیرنده و حفظ شده در اهل و مالش می باشد.»
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : «الْحُجَّاجُ یَصْدُرُونَ عَلَی ثَلَاثَةِ أَصْنَافٍ صِنْفٌ یُعْتَقُ مِنَ النَّارِ وَ صِنْفٌ یَخْرُجُ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهَیْئَةِ یَوْمٍ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ وَ صِنْفٌ یُحْفَظُ فِی أَهْلِهِ وَ مَالِهِ فَذَاکَ أَدْنَی مَا یَرْجِعُ بِهِ الْحَاج.» (3)
ص: 11
امام صادق علیه السلام فرمود: «پس از اعمال حج، حاجیان بر یکی از سه حالت به خانه خود برمی گردند: گروهی آزاد شده از آتش جهنم و جمعی از گناه بیرون شده مانند روزی که از مادر متولد شده اند و دسته ای کمترین بهره را برده در مال و خانواده اش محافظت می شوند تا او برگردد.»
وَ اعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَمْ یَفْتَرِضِ الْحَجَّ وَ لَمْ یَخُصَّهُ مِنْ جَمِیعِ الطَّاعَاتِ بِالْإِضَافَةِ إِلَی نَفْسِهِ بِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ لَا شَرَعَ نَبِیُّهُ ص سُنَّةً فِی خِلَالِ الْمَنَاسِکِ عَلَی تَرْتِیبِ مَا شَرَعَهُ إِلَّا لِلِاسْتِعْدَادِ وَ الْإِشَارَةِ إِلَی الْمَوْتِ وَ الْقَبْرِ وَ الْبَعْثِ وَ الْقِیَامَةِ بِمُشَاهَدَةِ مَنَاسِکِ الْحَجِّ مِنْ أَوَّلِهَا إِلَی آخِرِهَا لِأُولِی الْأَلْبَابِ وَ أُولِی النُّهَی.» (1)
امام صادق علیه السلام در حدیث مصباح الشریعه فرمود: «بدان که خداوند حج را واجب کرد و از میان تمام عبادات، فقط آن را به خود نسبت داد به قولش که فرمود: برای خدا بر مردم است که حج خانه او را بجا آورند کسانی که استطاعت دارند ودر
ص: 12
میان سنت پیامبرش عملی مانند ترتیب مناسک حج وجود ندارد که انسان را برای مرگ آماده می سازد به گونه ای که صاحبان عقل و درایت با دیدن مناسکش از ابتدا تا انتها، اشارات به مرگ و قبر و زنده شدن و روز قیامت را می بینند.
الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِیُّ فِی لُبِّ اللُّبَابِ:، رُوِیَ «أَنَّ أَحْوَالَ الْحَجِّ کَأَحْوَالِ الْمَوْتِ فَکَمَا یَکْتُبُ الْإِنْسَانُ وَصِیَّتَهُ عِنْدَ الْمَوْتِ کَذَلِکَ عِنْدَ الْحَجِّ وَ کَمَا یَرْکَبُ عَلَی رَاحِلَتِهِ یُحْمَلُ عَلَی الْجَنَازَةِ وَ کُلُّ امْرِئٍ یَوْماً سَیَرْکَبُ کَارِهاً عَلَی النَّعْشِ أَعْنَاقَ الْعِدَی وَ الْأَقَارِبِ وَ إِذَا دَخَلَ الْبَادِیَةَ فَکَأَنَّمَا أُدْخِلَ قَبْرَهُ وَ الِاغْتِسَالُ لِلْإِحْرَامِ کَغُسْلِ الْمَیِّتِ وَ لُبْسُ ثِیَابِ الْإِحْرَامِ کَالْکَفَنِ وَ إِذَا خَرَجَ مِنَ الْمِیقَاتِ فَکَأَنَّهُ نُشِرَ مِنْ قَبْرِهِ وَ التَّلْبِیَةُ إِجَابَةُ الدُّعَاءِ وَ یُرَی أَشْعَثَ أَغْبَرَ فَکَأَنَّهُ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ
وَ کُلَّمَا سَلَکَ عَقَبَةً یَذْکُرُ عَقَبَاتِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَعَلَّهُ یُکْفَاهَا.» (1)
قطب راوندی در کتاب لب اللباب می نویسد از معصومین روایت شده است که احوال حج همانند احوال مرگ است. همانگونه که هنگام مرگ وصیت نامه می نویسد هنگام حج نیز، و همانگونه که بر مرکب سوار می شود بر تابوت و دوش مردم سوار می گردد. سرانجام هر انسانی روزی تابوتش بر دوش دوستان و
ص: 13
خویشانش حمل می گردد. هنگامی که به بادیه و دیاری می رسد تو گویی در قبرش داخل شده و چون غسل احرام کند مانند غسل میت است و پوشیدن لباس احرام بمانند پوشیدن کفن و بیرون آمدن از میقات شبیه بر خاستن از قبر است که تلبیه گویان با سر و روی غبار آلوده اجابت می کند دعوت خدا را و از قبر برمی خیزد. هر عقبه و گردنه ای که پشت سر می گذارد به یاد عقبه های قیامت می افتد که همانند این عقبه هاست.
عِیسَی بْنِ یُونُسَ قَالَ کَانَ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ مِنْ تَلَامِذَةِ الْحَسَنِ الْبَصْرِیِّ فَانْحَرَفَ عَنِ التَّوْحِیدِ وَ قَدِمَ مَکَّةَ مُتَمَرِّداً وَ إِنْکَاراً عَلَی مَنْ یَحُجُّ وَ کَانَ یَکْرَهُ الْعُلَمَاءُ مُجَالَسَتَهُ وَ مُسَاءَلَتَهُ لِخُبْثِ لِسَانِهِ وَ فَسَادِ ضَمِیرِهِ فَأَتَی أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَجَلَسَ إِلَیْهِ فِی جَمَاعَةٍ مِنْ نُظَرَائِهِ فَقَالَ: یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنَّ الْمَجَالِسَ أَمَانَاتٌ وَ لَا بُدَّ لِکُلِّ مَنْ بِهِ سُعَالٌ أَنْ یَسْعُلَ أَ فَتَأْذَنُ فِی الْکَلَامِ فَقَالَ تَکَلَّمْ فَقَالَ إِلَی کَمْ تَدُوسُونَ هَذَا الْبَیْدَرَ (1) وَ تَلُوذُونَ بِهَذَا الْحَجَرِ وَ تَعْبُدُونَ هَذَا الْبَیْتَ
ص: 14
الْمَعْمُورَ بِالطُّوبِ وَ الْمَدَرِ وَ تُهَرْوِلُونَ حَوْلَهُ هَرْوَلَةَ الْبَعِیرِ إِذَا نَفَرَ؟ إِنَّ مَنْ فَکَّرَ فِی هَذَا وَ قَدَّرَ عَلِمَ أَنَّ هَذَا فِعْلٌ أَسَّسَهُ غَیْرُ حَکِیمٍ وَ لَا ذِی نَظَرٍ، فَقُلْ، فَإِنَّکَ رَأْسُ هَذَا الْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ أَبُوکَ أُسُّهُ وَ تَمَامُهُ. فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : إِنَّ مَنْ أَضَلَّهُ اللَّهُ وَ أَعْمَی قَلْبَهُ اسْتَوْخَمَ الْحَقَّ وَ لَمْ یَسْتَعِذْ بِهِ وَ صَارَ الشَّیْطَانُ وَلِیَّهُ وَ رَبَّهُ وَ قَرِینَهُ یُورِدُهُ مَنَاهِلَ الْهَلَکَةِ ثُمَّ لَا یُصْدِرُهُ وَ هَذَا بَیْتٌ اسْتَعْبَدَ اللَّهُ بِهِ خَلْقَهُ لِیَخْتَبِرَ طَاعَتَهُمْ فِی إِتْیَانِهِ فَحَثَّهُمْ عَلَی تَعْظِیمِهِ وَ زِیَارَتِهِ وَ جَعَلَهُ مَحَلَّ أَنْبِیَائِهِ وَ قِبْلَةً لِلْمُصَلِّینَ إِلَیْهِ فَهُوَ شُعْبَةٌ مِنْ رِضْوَانِهِ وَ طَرِیقٌ یُؤَدِّی إِلَی غُفْرَانِهِ مَنْصُوبٌ عَلَی اسْتِوَاءِ الْکَمَالِ وَ مَجْمَعِ الْعَظَمَةِ وَ الْجَلَالِ خَلَقَهُ اللَّهُ قَبْلَ دَحْوِ الْأَرْضِ بِأَلْفَیْ عَامٍ فَأَحَقُّ مَنْ أُطِیعَ فِیمَا أَمَرَ وَ انْتُهِیَ عَمَّا نَهَی عَنْهُ وَ زَجَرَ اللَّهُ الْمُنْشِئُ لِلْأَرْوَاحِ وَ الصُّوَرِ.» (1)
عیسی بن یونس گفت: عبد الکریم بن ابی العوجا از شاگردان حسن بصری بود که از اسلام برگشت و منحرف شد. وی در حال ارتداد و سرکشی به مکه آمد، برای این که حج گزاران را سرزنش کند. به سبب بدزبانی و عقاید فاسدش دانشمندان از مجالست و همنشینی او پرهیز می کردند. در مکه با جماعتی از همفکرانش به نزد امام صادق علیه السلام آمد و گفت: آنچه در این
ص: 15
مجلس رد و بدل می شود باید به امانت بماند و جایی نقل نشود. هر کسی که سرفه در گلویش گیر کرده باید سرفه کند تا راه نفسش باز شود، آیا اجازه می دهید با شما سخنی بگویم؟ امام علیه السلام فرمود: «سخن بگو.»
ابن ابی العوجا گفت: تا به کی به گرد این بنا می گردید و به این سنگ ها پناه می آورید؟ و عبادت می کنید این خانه ای را که از سنگ و گل ساخته شده و مانند شتران دور آن هروله
می روید؟ کسی که در این اعمال فکر کند و دقیق شود می فهمد که این کار را موجود حکیم و صاحب درایت و فکر بنا ننهاده است. تو که رئیس این دین هستی و قله مرتفع آنی و پدرت پیامبر بنیانگذار و کامل کننده آن بوده پاسخ بده چه علتی در زیارت خانه خدا میباشد؟
امام صادق علیه السلام فرمود: «هر کسی را خداوند گمراه کند و قلبش را کور نماید، پذیرش حق بر او سنگین و ناگوار خواهد بود. وی به خدا پناهنده نشده و شیطان یاور و رب و همنشین او خواهد شد و او را به آبشخورهای هلاکت وارد کرده و او را باز نمیگرداند.
ص: 16
خداوند با بنای این خانه، از بندگانش خواست تا او را عبادت کنند تا آنان را در بندگی و فرمانبری آزمایش کند، پس آنان را به زیارت و تعظیم این خانه فراخواند و آن را محل پیامبران و قبله گاه نمازگزاران قرار داد. این خانه شعبه ای از رضوان خدا و طریقی برای آمرزش گناهان است. در کمال اعتدال بنا شده و محل اجتماع عظمت و جلال است. خداوند دو هزار سال قبل از آن که زمین را بگستراند، این خانه را آفرید. سزاوارترین
موجودی که در امر و نهی باید اطاعت شود خداوندی است که ارواح و صورت ها را ایجاد کرد.»
وَ رُوِیَ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ فِی خُطْبَةٍ لَهُ: وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ بِأَنْبِیَائِهِ حَیْثُ بَعَثَهُمْ أَنْ یَفْتَحَ لَهُمْ کُنُوزَ الذِّهْبَانِ وَ مَعَادِنَ الْعِقْیَانِ وَ مَغَارِسَ الْجِنَانِ وَ أَنْ یَحْشُرَ طَیْرَ السَّمَاءِ وَ وَحْشَ الْأَرْضِ مَعَهُمْ لَفَعَلَ وَ لَوْ فَعَلَ لَسَقَطَ الْبَلَاءُ وَ بَطَلَ الْجَزَاءُ وَ اضْمَحَلَّتِ الْأَنْبَاءُ وَ لَمَا وَجَبَ لِلْقَائِلِینَ أُجُورُ الْمُبْتَلَیْنَ وَ لَا لَحِقَ الْمُؤْمِنِینَ ثَوَابُ الْمُحْسِنِینَ وَ لَا لَزِمَتِ الْأَسْمَاءُ أَهَالِیَهَا عَلَی مَعْنًی مُبِینٍ وَ لِذَلِکَ لَوْ أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ وَ لَوْ فَعَلَ لَسَقَطَ الْبَلْوَی عَنِ النَّاسِ أَجْمَعِینَ وَ لَکِنَّ اللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِی قُوَّةٍ فِی عَزَائِمِ نِیَّاتِهِمْ وَ ضَعَفَةً فِیمَا تَرَی الْأَعْیُنُ
ص: 17
مِنْ حَالَاتِهِمْ مِنْ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَ الْعُیُونَ غَنَاؤُهُ وَ خَصَاصَةٍ تَمْلَأُ الْأَسْمَاعَ وَ الْأَبْصَارَ أَذَاؤُهُ وَ لَوْ کَانَتِ الْأَنْبِیَاءُ أَهْلَ قُوَّةٍ لَا تُرَامُ وَ عِزَّةٍ لَا تُضَامُ وَ مُلْکٍ یُمَدُّ نَحْوَهُ أَعْنَاقُ الرِّجَالِ وَ یُشَدُّ إِلَیْهِ عُقَدُ الرِّحَالِ لَکَانَ أَهْوَنَ عَلَی الْخَلْقِ فِی الِاخْتِبَارِ وَ أَبْعَدَ لَهُمْ فِی الِاسْتِکْبَارِ وَ لآَمَنُوا عَنْ رَهْبَةٍ قَاهِرَةٍ لَهُمْ أَوْ رَغْبَةٍ مَائِلَةٍ بِهِمْ فَکَانَتِ النِّیَّاتُ مُشْتَرَکَةً وَ الْحَسَنَاتُ مُقْتَسَمَةً وَ لَکِنَّ اللَّهَ أَرَادَ أَنْ یَکُونَ الِاتِّبَاعُ لِرُسُلِهِ وَ التَّصْدِیقُ بِکُتُبِهِ وَ الْخُشُوعُ لِوَجْهِهِ وَ الِاسْتِکَانَةُ لِأَمْرِهِ وَ الِاسْتِسْلَامُ لِطَاعَتِهِ أُمُوراً لَهُ خَاصَّةً لَا تَشُوبُهَا مِنْ غَیْرِهَا شَائِبَةٌ وَ کُلَّمَا کَانَتِ الْبَلْوَی وَ الِاخْتِبَارُ أَعْظَمَ کَانَتِ الْمَثُوبَةُ وَ الْجَزَاءُ أَجْزَلَ أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ اخْتَبَرَ الْأَوَّلِینَ مِنْ لَدُنِ آدَمَ إِلَی الْآخِرِینَ مِنْ هَذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَارٍ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ وَ لَا تُبْصِرُ وَ لَا تَسْمَعُ فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ الَّذِی جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِیَاماً ثُمَّ وَضَعَهُ بِأَوْعَرِ بِقَاعِ الْأَرْضِ حَجَراً وَ أَقَلِّ نَتَائِقِ الدُّنْیَا مَدَراً وَ أَضْیَقِ بُطُونِ الْأَوْدِیَةِ مَعَاشاً وَ أَغْلَظِ مَحَالِّ الْمُسْلِمِینَ مِیَاهاً بَیْنَ جِبَالٍ خَشِنَةٍ وَ رِمَالٍ دَمِثَةٍ وَ عُیُونٍ وَشِلَةٍ وَ قُرًی مُنْقَطِعَةٍ وَ أَثَرٍ مِنْ مَوَاضِعِ قَطْرِ السَّمَاءِ دَاثِرٍ لَیْسَ یَزْکُو بِهِ خُفٌّ وَ لَا ظِلْفٌ وَ لَا حَافِرٌ ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ وَ وُلْدَهُ أَنْ یَثْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ فَصَارَ مَثَابَةً لِمُنْتَجَعِ أَسْفَارِهِمْ وَ غَایَةً لِمُلْقَی رِحَالِهِمْ تَهْوِی إِلَیْهِ ثِمَارُ الْأَفْئِدَةِ مِنْ مَفَاوِزِ قِفَارٍ مُتَّصِلَةٍ وَ جَزَائِرِ بِحَارٍ مُنْقَطِعَةٍ وَ مَهَاوِی فِجَاجٍ عَمِیقَةٍ حَتَّی یَهُزُّوا مَنَاکِبَهُمْ ذُلُلًا یُهَلِّلُونَ لِلَّهِ حَوْلَهُ وَ یَرْمُلُونَ عَلَی أَقْدَامِهِمْ
ص: 18
شُعْثاً غُبْراً لَهُ قَدْ نَبَذُوا الْقُنُعَ وَ السَّرَابِیلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَ حَسَرُوا بِالشُّعُورِ حَلْقاً عَنْ رُءُوسِهِمُ ابْتِلَاءً عَظِیماً وَ اخْتِبَاراً کَبِیراً وَ امْتِحَاناً شَدِیداً وَ تَمْحِیصاً بَلِیغاً وَ قُنُوتاً مُبِیناً جَعَلَهُ اللَّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ وَ وُصْلَةً وَ وَسِیلَةً إِلَی جَنَّتِهِ وَ عِلَّةً لِمَغْفِرَتِهِ وَ ابْتِلَاءً لِلْخَلْقِ بِرَحْمَتِهِ وَ لَوْ کَانَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَضَعَ بَیْتَهُ الْحَرَامَ
وَ مَشَاعِرَهُ الْعِظَامَ بَیْنَ جَنَّاتٍ وَ أَنْهَارٍ وَ سَهْلٍ وَ قَرَارٍ جَمَّ الْأَشْجَارِ دَانِیَ الثِّمَارِ مُلْتَفَّ النَّبَاتِ مُتَّصِلَ الْقُرَی مِنْ بُرَّةٍ سَمْرَاءَ وَ رَوْضَةٍ خَضْرَاءَ وَ أَرْیَافٍ مُحْدِقَةٍ وَ عِرَاصٍ مُغْدِقَةٍ وَ زُرُوعٍ نَاضِرَةٍ وَ طُرُقٍ عَامِرَةٍ وَ حَدَائِقَ کَثِیرَةٍ لَکَانَ قَدْ صَغُرَ الْجَزَاءُ عَلَی حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلَاءِ ثُمَّ لَوْ کَانَتِ الْأَسَاسُ الْمَحْمُولُ عَلَیْهَا وَ الْأَحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا بَیْنَ زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ وَ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ وَ نُورٍ وَ ضِیَاءٍ لَخَفَّفَ ذَلِکَ مُصَارَعَةَ الشَّکِّ فِی الصُّدُورِ وَ لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبْلِیسَ عَنِ الْقُلُوبِ وَ لَنَفَی مُعْتَلِجَ الرَّیْبِ مِنَ النَّاسِ وَ لَکِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَخْتَبِرُ عَبِیدَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ وَ یَتَعَبَّدُهُمْ بِأَلْوَانِ الْمَجَاهِدِ وَ یَبْتَلِیهِمْ بِضُرُوبِ الْمَکَارِهِ إِخْرَاجاً لِلتَّکَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ إِسْکَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِی أَنْفُسِهِمْ وَ لِیَجْعَلَ ذَلِکَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَی فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِهِ وَ فِتْنَتِهِ کَمَا قَالَ: (الم. أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ. وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ).» (1)
ص: 19
امیر مؤمنان علیه السلام در خطبه قاصعه فرمود: «. اگر خداوند می خواست بهنگام مبعوث ساختن پیامبرانش، درهای گنجها و معادن طلا و باغهای خرم و سر سبز را به روی آنان بگشاید، می گشود، و اگر می خواست پرندگان آسمان و حیوانات وحشی زمین را همراه آنان گسیل دارد، می داشت، اگر این کار را می کرد امتحان از میان می رفت، پاداش و جزاء بی اثر می شد و وعده ها و وعیدهای الهی بی فائده می گردید، و برای پذیرندگان اجر و پاداش آزمودگان واجب نمی شد، و مؤمنان استحقاق ثواب نیکوکاران را نمی یافتند، و اسماء و نامها با معانی خود همراه نبودند (یعنی هیچگاه نمی شد به یک مؤمن حقیقتا مؤمن گفت زیرا او به خاطر قدرت و مکنت پیامبران اظهار ایمان می کرد).»
«لیکن خداوند پیامبران خویش را از نظر عزم و اراده، قوی، و از نظر ظاهر فقیر و ضعیف قرار داد، ولی توام با قناعتی که قلب ها و چشم ها را پر از بی نیازی می کرد هر چند فقر و ناداری ظاهری آن ها چشم ها و گوشها را از ناراحتی مملو می ساخت.
اگر پیامبران دارای آن چنان قدرتی بودند که کسی خیال مخالفت با آنان را نمی کرد و توانائی و عزتی داشتند که هرگز
ص: 20
مغلوب نمی شدند، و سلطنت و شوکتی دارا بودند که همه چشمها به سوی آنان بود و از راههای دور، بار سفر به سوی آنان بسته می شود، هر آینه برای برای مردم امتحان آسانتر و سر باز زدن از ایمان کمتر بود و متکبران سر تعظیم در برابرشان فرود می آوردند، و اظهار ایمان می نمودند؛ اما به خاطر ترسی که بر آن ها چیره می شد و یا به واسطه میل و علاقه ای که به مادیات آنها داشتند و در این صورت در نیت ها خلوص یافت نمی شد، و غیر از خداوند جنبه های دیگری نیز در اعمالشان شرکت داشت،. و با انگیزه های گوناگون به سراغ نیکی ها می رفتند.
ولی خداوند اراده کرده که: پیروی از پیامبرانش، و تصدیق کتابهایش، و خضوع و فروتنی در برابر فرمانش و تسلیم محض در اطاعتش، اموری ویژه و مخصوص او باشند، و چیز دیگری با آنها آمیخته نگردد.
و هر قدر امتحان و آزمایش بزرگتر و مشکل تر باشد، ثواب و پاداش گران قدرتر و بیشتر خواهد بود.
کعبه، خانه پاک خدا مگر نمی بینید خداوند انسانها را از زمان آدم تا انسان های آخرین این جهان، با سنگهائی که نه زیان می رسانند و نه نفع می بخشند، نه می بینند و نه می شنوند آزمایش
ص: 21
نموده این سنگ ها را خانه محترم خود قرار داده، و آن را موجب پایداری و پا بر جائی مردم گردانیده است. سپس آن را در پر سنگلاخ ترین مکان ها و بی گیاه ترین نقاط زمین، و کم فاصله ترین دره ها قرار داد. در میان کوههای خشن.، رملهای فراوان، چشمه های کم آب، و آبادی های از هم جدا و پر فاصله، که نه شتر، و نه اسب و گاو و گوسفند هیچکدام در آن به راحتی زندگی نمی کند و سپس آدم و فرزندانش را فرمان داد که به آن سو توجه کنند و آن را مرکز تجمع و سر منزل مقصود و باراندازشان گردانید، تا افراد از اعمال قلب به سرعت از میان فلات و دشت های دور، و از درون وادیها و دره های عمیق، و جزائر از هم پراکنده ی دریاها، به آن جا روی آوردند، تا به هنگام سعی شانه ها را حرکت دهند و لا اله الا اللّه گویان اطراف خانه طواف کنند، و با موهای آشفته و بدن های پر گرد و غبار به سرعت حرکت کنند، لباسهائی که نشانه شخصیت ها است کنار انداخته و با اصلاح نکردن موها قیافه خود را تغییر دهند،.
این آزمونی بزرک، امتحانی شدید و آزمایشی آشکار و پاکسازی و خالص گردانیدنی موثر است که خداوند آنرا سبب رحمت و رسیدن ببهشتش قرار داده است.
اگر خداوند خانه محترمش و محلهای انجام وظائف حج را در میان باغها و نهرها و سرزمینهای هموار و پر درخت و پر ثمر،
ص: 22
مناطقی آباد و دارای خانه و کاخهای بسیار و آبادی های به هم پیوسته، در میان گندم زارها و باغهای خرم و پر گل و گیاه، در میان بستان های زیبا و پر طراوت و پر آب، در وسط باغستانی بهجتزا و جاده های آباد قرار می داده به همان نسبت که آزمایش و امتحان ساده تر بود پاداش و جزاء نیز کمتر بود.
و اگر پی و بنیان خانه «کعبه» و سنگ هائی که در بنای آن بکار رفته از زمرد سبز و یاقوت سرخ و نور و روشنائی بود شک و تردید دیرتر در سینه های (ظاهر بینان) رخنه می کرد و کوشش ابلیس بر قلبها کمتر اثر می گذاشت و وسوسه های پنهانی از مردم منتفی می گشت.
اما خداوند بندگانش را با انواع شدائد می آزماید و با انواع مشکلات دعوت به عبادت می کند و به اقسام گرفتاریها مبتلا می نماید تا تکبر را از قلبهایشان خارج سازد، و خضوع و آرامش را در آنها جایگزین نماید و بابهای فضل و رحمتش را به رویشان بگشاید و وسائل عفو خویش را به آسانی در اختیارشان قرار دهد همان گونه که فرمود: ایا مردم گمان می کنند گفتند ایمان آوردیم، آزمایش نمی شوند؟ کسانی که
پیش از آنان بودند امتحان کردیم تا خدا راستگویان را از دروغگویان بشناسد.»
ص: 23
قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : لِأَیِّ عِلَّةٍ أَحْرَمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم مِنْ مَسْجِدِ الشَّجَرَةِ وَ لَمْ یُحْرِمْ مِنْ مَوْضِعٍ دُونَهُ؟ فَقَالَ: «لِأَنَّهُ لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ صَارَ بِحِذَاءِ الشَّجَرَةِ نُودِیَ یَا مُحَمَّدُ؛ قَالَ: لَبَّیْکَ. قَالَ: أَ لَمْ أَجِدْکَ یَتِیماً فَآوَیْتُکَ وَ وَجَدْتُکَ ضَالًّا فَهَدَیْتُکَ؟ فَقَالَ: النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله و سلم : إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ وَ الْمُلْکَ لَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ فَلِذَلِکَ أَحْرَمَ مِنَ الشَّجَرَةِ دُونَ الْمَوَاضِعِ کُلِّهَا.» (1)
از امام صادق علیه السلام از راز احرام در مسجد شجره پرسیده شد، امام فرمود: «وقتی پیامبر به معراج برده شد، زمانی که برابر شجره رسید، ندا داده شد ای محمد، آن حضرت فرمود: لبیک. ندا رسید آیا ترا یتیم نیافتم پس پناه دادم و گمشده نیافتم راهنماییت کردم؟ پیامبر پاسخ داد: همانا حمد و نعمت و پادشاهی از آن تو می باشد شریکی برایت نیست. به همین جهت از مسجد شجره احرام بست نه جای دیگر.»
ثُمَّ اغْسِلْ بِمَاءِ التَّوْبَةِ الْخَالِصَةِ ذُنُوبَکَ وَ الْبَسْ کِسْوَةَ الصِّدْقِ وَ الصَّفَاءِ وَ الْخُضُوعِ وَ الْخُشُوعِ وَ أَحْرِمْ عَنْ کُلِّ شَیْ ءٍ یَمْنَعُکَ مِنْ
ص: 24
ذِکْرِ اللَّهِ وَ یَحْجُبُکَ عَنْ طَاعَتِهِ وَ لَبِّ بِمَعْنَی إِجَابَةٍ صَافِیَةٍ خَالِصَةٍ زَاکِیَةٍ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی دَعْوَتِکَ مُتَمَسِّکاً بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی.» (1)
امام صادق علیه السلام در حدیث مصباح الشریعه فرمود:«با آب توبه خالص گناهانت را بشوی و لباس صدق و صفا، خضوع و خشوع را به تن کن و از هرچیزی که مانع تو از یاد خدا و حجاب تو از طاعت او می گردد، احرام ببند و لبیک بگو به این معنا که دعوت تو را اجابت می کنم اجابتی صاف و خالص و پاکیزه و خالی از ریا و خودنمایی و غل و غشی و به ریسمان محکمت چنگ می زنم.»
فَقَالَ زین العابدین: «أَ نَزَلْتَ الْمِیقَاتَ وَ تَجَرَّدْتَ عَنْ مَخِیطِ الثِّیَابِ وَ اغْتَسَلْتَ؟» قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَحِینَ نَزَلْتَ الْمِیقَاتَ نَوَیْتَ أَنَّکَ خَلَعْتَ ثَوْبَ الْمَعْصِیَةِ وَ لَبِسْتَ ثَوْبَ الطَّاعَةِ؟ قَالَ: لَا. قَالَ:
فَحِینَ تَجَرَّدْتَ عَنْ مَخِیطِ ثِیَابِکَ نَوَیْتَ أَنَّکَ تَجَرَّدْتَ مِنَ الرِّیَاءِ وَ النِّفَاقِ وَ الدُّخُولِ فِی الشُّبُهَاتِ؟ قَالَ: لَا. قَالَ: فَحِینَ اغْتَسَلْتَ نَوَیْتَ
ص: 25
أَنَّکَ اغْتَسَلْتَ مِنَ الْخَطَایَا وَ الذُّنُوبِ؟ قَالَ: لَا. قَال:َ فَمَا نَزَلْتَ الْمِیقَاتَ وَ لَا تَجَرَّدْتَ عَنْ مَخِیطِ الثِّیَابِ وَ لَا اغْتَسَلْتَ.» (1)
امام سجاد علیه السلام به شبلی فرمود: «آیا به میقات آمدی، لباس دوخته از تن درآوردی و غسل احرام انجام دادی؟
فرمود: هنگام درآوردن لباس قصد کردی لباس معصیت بدر آوری و لباس طاعت بپوشی؟ گفت: نه. فرمود: وقتی لباس دوخته را کندی نیت کردی ریا و نفاق و شبهه را از خود بکنی؟ گفت: نه. فرمود: وقتی غسل کردی قصد کردی خود را از خطا و گناهان بشویی؟ گفت: نه. فرمود: پس به میقات نرفته ای و لباس دوخته نکنده ای و غسل ننموده ای.
ثُمَّ قَالَ: تَنَظَّفْتَ وَ أَحْرَمْتَ وَ عَقَدْتَ بِالْحَجِّ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَحِینَ تَنَظَّفْتَ وَ أَحْرَمْتَ وَ عَقَدْتَ الْحَجَّ نَوَیْتَ أَنَّکَ تَنَظَّفْتَ بِنُورَةِ التَّوْبَةِ الْخَالِصَةِ لِلَّهِ تَعَالَی؟
قَالَ: لَا. قَالَ: فَحِینَ أَحْرَمْتَ نَوَیْتَ أَنَّکَ حَرَّمْتَ عَلَی نَفْسِکَ کُلَّ مُحَرَّمٍ حَرَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ؟ قَال:َ لَا. قَالَ: فَحِینَ عَقَدْتَ الْحَجَّ
ص: 26
نَوَیْتَ أَنَّکَ قَدْ حَلَلْتَ کُلَّ عَقْدٍ لِغَیْرِ اللَّهِ؟ قَالَ: لَا. قَال:َ لَهُ مَا تَنَظَّفْتَ وَ لَا أَحْرَمْتَ وَ لَا عَقَدْتَ الْحَجَّ.
امام سجاد علیه السلام به شبلی فرمود: آیا داروی نظافت برای زدودن موهای زاید استفاده کردی و احرام و پیمان حج را بستی؟ گفت: آری. فرمود: ایا نیت کردی با داروی توبه خالص برای خدا جان خود را پاکیزه کنی؟ گفت: نه.
فرمود: آن زمان که نیت احرام کردی قصد نمودی بر خودت هر عملی را که خداوند حرام کرده حرام کنی؟ گفت: نه. فرمود: در هنگام عقد احرام تصمیم گرفتی هر پیمان غیر خدایی را برهم زنی؟ گفت: نه فرمود: پس نظافت نکرده ای و محرم نشده ای و پیمان حج استوار ننموده ای.
قَالَ: لَهُ أَ دَخَلْتَ الْمِیقَاتَ وَ صَلَّیْتَ رَکْعَتَیِ الْإِحْرَامِ وَ لَبَّیْتَ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَحِینَ دَخَلْتَ الْمِیقَاتَ نَوَیْتَ أَنَّکَ بِنِیَّةِ الزِّیَارَةِ؟ قَالَ: لَا. قَالَ: فَحِینَ صَلَّیْتَ الرَّکْعَتَیْنِ نَوَیْتَ أَنَّکَ تَقَرَّبْتَ إِلَی اللَّهِ بِخَیْرِ
الْأَعْمَالِ مِنَ الصَّلَاةِ وَ أَکْبَرِ حَسَنَاتِ الْعِبَادِ؟ قَالَ: لَا. قَالَ: فَحِینَ لَبَّیْتَ نَوَیْتَ أَنَّکَ نَطَقْتَ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ بِکُلِّ طَاعَةٍ وَ صُمْتَ عَنْ کُلِّ
ص: 27
مَعْصِیَةٍ؟ قَال: لَا. قَالَ لَهُ: مَا دَخَلْتَ الْمِیقَاتَ وَ لَا صَلَّیْتَ وَ لَا لَبَّیْتَ.»
امام سجاد علیه السلام به شبلی فرمود: به میقات داخل شدی و نماز احرام خواندی و لبیک گفتی؟ گفت: آری. فرمود: آیا هنگام ورود به میقات نیت زیارت خدا کردی؟ گفت: نه. فرمود: زمانی که نماز احرام خواندی در نظر گرفتی که تو با بهترین اعما و بزرگ ترین کار نیک بندگان به خدا تقرب می جویی؟ گفت: نه. فرمود: هنگامی که لبیک گفتی قصد کردی که با خدا سخن می گویی در هر طاعتی و لب فرو می بندی از هر معصیتی؟ گفت: نه فرمود: پس به میقات وارد نشده ای نماز نخواندی و لبیک نگفته ای.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کَانَتْ بَنُو إِسْرَائِیلَ إِذَا قَرَّبَتِ الْقُرْبَانَ تَخْرُجُ نَارٌ تَأْکُلُ قُرْبَانَ مَنْ قُبِلَ مِنْهُ وَ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الْإِحْرَامَ مَکَانَ الْقُرْبَانِ.» (1)
امام صادق علیه السلام فرمود: «هرگاه بنی اسرائیل قربانی به پیشگاه خدا تقدیم می کردند آتشی می آمد و قربانی کسی را که
ص: 28
قربانی اش قبول شده بود، می خورد؛ خداوند احرام را به جای قربانی در این امت گذاشت.»
ثُمَّ قَالَ لَهُ: أَ دَخَلْتَ الْحَرَمَ وَ رَأَیْتَ الْکَعْبَةَ وَ صَلَّیْتَ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَحِینَ دَخَلْتَ الْحَرَمَ نَوَیْتَ أَنَّکَ حَرَّمْتَ عَلَی نَفْسِکَ کُلَّ غِیبَةٍ تَسْتَغِیبُهَا الْمُسْلِمِینَ مِنْ أَهْلِ مِلَّةِ الْإِسْلَامِ؟ قَال:َ لَا. قَالَ: فَحِینَ وَصَلْتَ مَکَّةَ نَوَیْتَ بِقَلْبِکَ أَنَّکَ قَصَدْتَ اللَّهَ؟ قَالَ: لَا. قَالَ: فَمَا دَخَلْتَ الْحَرَمَ وَ لَا رَأَیْتَ الْکَعْبَةَ وَ لَا صَلَّیْتَ.
امام سجاد علیه السلام به شبلی فرمود:آیا به حرم داخل شدی، کعبه را دیدی، نماز تحیت خواندی؟ گفت: آری. فرمود وقتی وارد حرم شدی نیت کردی بر خودت حرام کنی هر غیبتی از مسلمانان و اهل اسلام را؟ گفت: نه. فرمود: وقتی به مکه رسیدی در قلبت نیت کردی که خدا را قصد نموده ای؟ گفت: نه. پس فرمود: نه به حرم وارد شده ای نه کعبه را دیده ای و نه نماز خوانده ای.
ص: 29
قال الصادق علیه السلام «وَ طُفْ بِقَلْبِکَ مَعَ الْمَلَائِکَةِ حَوْلَ الْعَرْشِ کَطَوَافِکَ مَعَ الْمُسْلِمِینَ بِنَفْسِکَ حَوْلَ الْبَیْتِ وَ هَرْوِلْ هَرَباً مِنْ هَوَاکَ وَ تَبَرِّیاً مِنْ جَمِیعِ حَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ.» (1)
امام صادق علیه السلام در حدیث مصباح الشریعه فرمود: « در هنگام طواف خانه خدا، با قلبت همراه ملائکه به دور عرش خدا طواف کن همانگونه که با بدنت همراه مسلمانان اطراف کعبه می گردی. و با هروله رفتنت از هوا و هوس بگریز و از نیرو و توانت جدا شو و تبری جو.»
ثُمَّ قَالَ: طُفْتَ بِالْبَیْتِ وَ مَسِسْتَ الْأَرْکَانَ وَ سَعَیْتَ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَحِینَ سَعَیْتَ نَوَیْتَ أَنَّکَ هَرَبْتَ إِلَی اللَّهِ وَ عَرَفَ مِنْکَ ذَلِکَ عَلَّامُ
الْغُیُوبِ؟ قَال:َ لَا. قَالَ: فَمَا طُفْتَ بِالْبَیْتِ وَ لَا مَسِسْتَ الْأَرْکَانَ وَ لَا سَعَیْتَ .
امام سجاد علیه السلام به شبلی فرمود: کعبه را طواف کردی و ارکان آن را لمس نمودی و سعی انجام دادی؟ گفت: آری. فرمود: هنگام سعی به سوی خدا فرار کردی و علام الغیوب این قصد تو
ص: 30
را دانست؟ گفت: نه. پس فرمود: نه طواف کردهآی و نه لمس ارکان و نه سعی .
ثُمَّ قَالَ لَهُ: صَافَحْتَ الْحَجَرَ وَ وَقَفْتَ بِمَقَامِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام وَ صَلَّیْتَ بِهِ رَکْعَتَیْنِ؟ قَالَ: نَعَمْ. فَصَاحَ صَیْحَةً کَادَ یُفَارِقُ الدُّنْیَا، ثُمَّ قَالَ: آهِ آهِ. ثُمَّ قَالَ: مَنْ صَافَحَ الْحَجَرَ الْأَسْوَدَ فَقَدْ صَافَحَ اللَّهَ تَعَالَی، فَانْظُرْ یَا مِسْکِینُ لَا تُضَیِّعْ أَجْرَ مَا عَظُمَ حُرْمَتُهُ وَ تَنْقُضِ الْمُصَافَحَةَ بِالْمُخَالَفَةِ وَ قَبْضِ الْحَرَامِ نَظِیرَ أَهْلِ الْآثَامِ. ثُمَّ قَالَ: نَوَیْتَ حِینَ وَقَفْتَ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام أَنَّکَ وَقَفْتَ عَلَی کُلِّ طَاعَةٍ وَ تَخَلَّفْتَ عَنْ کُلِّ مَعْصِیَةٍ؟ قَالَ: لَا. قَالَ: فَحِینَ صَلَّیْتَ فِیهِ رَکْعَتَیْنِ نَوَیْتَ أَنَّکَ صَلَّیْتَ بِصَلَاةِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام وَ
أَرْغَمْتَ بِصَلَاتِکَ أَنْفَ الشَّیْطَانِ؟ قَالَ: لَا. قَالَ لَهُ: فَمَا صَافَحْتَ الْحَجَرَ الْأَسْوَدَ وَ لَا وَقَفْتَ عِنْدَ الْمَقَامِ وَ لَا صَلَّیْتَ فِیهِ رَکْعَتَیْنِ.
امام سجاد علیه السلام به شبلی فرمود: با حجر الاسود دست دادی و در مقام ابراهیم علیه السلام ایستادی و در آنجا نماز خواندی؟ گفت: آری. امام ناله ای زد که نزدیک بود از دنیا برود سپس فرمود: آه آه هر که با حجر الاسود دست بدهد با خدا دست داده است، ای
ص: 31
بیچاره نگاه کن پاداش این عملی که احترامش زیاد است ضایع نکنی و پیمان را با مخالفت و گرفتن اشیای حرام همانند گناهکاران نقض نکنی. آیا هنگامی که در مقام ابراهیم علیه السلام ایستادی قصد کردی که به هر طاعتی رو آوری و به هر معصیتی پشت کنی؟ گفت: نه فرمود: وقتی در مقام ابراهیم علیه السلام نماز خواندی نیت کردی به نماز ابراهیم علیه السلام اقتدا می کنی؟ با نمازت بینی شیطان را به خاک مالیدی؟ گفت: نه. فرمود: نه با حجر الاسود دست داده ای نه در مقام ابراهیم علیه السلام ایستاده ای و نه نماز خوانده ای.
ثُمَّ قَالَ لَهُ: أَشْرَفْتَ عَلَی بِئْرِ زَمْزَمَ وَ شَرِبْتَ مِنْ مَائِهَا؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: نَوَیْتَ أَنَّکَ أَشْرَفْتَ عَلَی الطَّاعَةِ وَ غَضَضْتَ طَرْفَکَ عَنِ الْمَعْصِیَةِ؟ قَال:َ لَا. قَالَ: فَمَا أَشْرَفْتَ عَلَیْهَا وَ لَا شَرِبْتَ مِنْ مَائِهَا؟
امام سجاد علیه السلام به شبلی فرمود: آیا بر سر چاه زمزم آمدی و از آب آن آشامیدی؟ گفت: آری. فرمود: آیا نیت کردی بر طاعت پروردگارت باشی و از معصیت چشم بپوشی؟ گفت: نه. فرمود: پس نه بر چاه زمزم رفته ای و نه از آب آن نوشیده ای.
ص: 32
إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ مَاءُ زَمْزَمَ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ أَظُنُّهُ قَالَ کَائِناً مَا کَان.» (1)
اسماعیل بن جابر گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: «آب زمزم شفای هر دردی است». گمان می کنم که فرمود: هر دردی که باشد.
وَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام : «مَاءُ زَمْزَمَ شِفَاءٌ لِمَا شُرِبَ لَه.»
امام صادق علیه السلام فرمود: «آب زمزم را به نیت شفای هر دردی که بیاشامی شفای آن است.»
در حدیث شبلی آمده است: ُمَّ قَالَ لَهُ: أَ سَعَیْتَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ مَشَیْتَ وَ تَرَدَّدْتَ بَیْنَهُمَا؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ لَهُ: نَوَیْتَ أَنَّکَ بَیْنَ الرَّجَاءِ وَ الْخَوْفِ؟ قَالَ: لَا. قَالَ: فَمَا سَعَیْتَ وَ لَا مَشَیْتَ وَ لَا تَرَدَّدْتَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ.
امام سجاد علیه السلام به شبلی فرمود: آیا بین صفا و مروه سعی انجام دادی و رفت و آمد کردی؟ گفت: آری. فرمود: آیا در نظر
ص: 33
گرفتی که بین خوف و رجا باشی؟ گفت: نه. فرمود: پس سعی انجام نداده ای و بین صفا و مروه رفت و آمد نداشته ای.
عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ عَرَفَاتٍ، لِمَ سُمِّیَتْ عَرَفَاتٍ فَقَالَ: «إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام خَرَجَ بِإِبْرَاهِیمَ علیه السلام یَوْمَ عَرَفَةَ فَلَمَّا زَالَتِ الشَّمْسُ، قَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام : یَا إِبْرَاهِیمُ اعْتَرِفْ بِذَنْبِکَ وَ اعْرِفْ مَنَاسِکَکَ فَسُمِّیَتْ عَرَفَاتٍ لِقَوْلِ جَبْرَئِیلَ علیه السلام لَهُ اعْتَرِفْ فَاعْتَرَفَ.» (1)
معاویه بن عمار از امام صادق علیه السلام از علت نام عرفات پرسید، امام فرمود: «جبرائیل در روز عرفه ابراهیم با به این سرزمین آورد و
هنگام زوال آفتاب به او گفت: ای ابراهیم به گناهت اعتراف کن و مناسکت را بشناس. از این رو به آن عرفات گفتند.»
وَ اعْتَرِفْ بِالْخَطَایَا بِعَرَفَاتٍ وَ جَدِّدْ عَهْدَکَ عِنْدَ اللَّهِ بِوَحْدَانِیَّتِهِ
امام صادق علیه السلام در حدیث مصباح الشریعه فرمود: «به خطا و اشتباهاتت در عرفات اعتراف کن و پیمانت را نزد خدا و وحدانیت او تجدید نما.»
ص: 34
ثُمَّ قَالَ لَهُ: أَ وَقَفْتَ الْوَقْفَةَ بِعَرَفَةَ وَ طَلَعْتَ جَبَلَ الرَّحْمَةِ وَ عَرَفْتَ وَادِیَ نَمِرَةَ وَ دَعَوْتَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ عِنْدَ الْمِیلِ وَ الْجَمَرَاتِ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: هَلْ عَرَفْتَ بِمَوْقِفِکَ بِعَرَفَةَ مَعْرِفَةَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَمْرَ الْمَعَارِف وَ الْعُلُومِ وَ عَرَفْتَ قَبْضَ اللَّهِ عَلَی صَحِیفَتِکَ وَ اطِّلَاعَهُ عَلَی سَرِیرَتِکَ وَ قَلْبِکَ؟ قَال:َ لَا. قَالَ: نَوَیْتَ بِطُلُوعِکَ جَبَلَ الرَّحْمَةِ أَنَّ اللَّهَ یَرْحَمُ کُلَّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ وَ یَتَوَلَّی کُلَّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ؟ قَالَ: لَا. قَال:َ فَنَوَیْتَ عِنْدَ نَمِرَةَ أَنَّکَ لَا تَأْمُرُ حَتَّی تَأْتَمِرَ وَ لَا تَزْجُرُ حَتَّی تَنْزَجِر؟َ قَالَ: لَا. قَال:َ فَعِنْدَ
مَا وَقَفْتَ عِنْدَ الْعَلَمِ وَ النَّمِرَاتِ نَوَیْتَ أَنَّهَا شَاهِدَةٌ لَکَ عَلَی الطَّاعَاتِ حَافِظَةٌ لَکَ مَعَ الْحَفَظَةِ بِأَمْرِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ؟ قَالَ: لَا. قَالَ: فَمَا وَقَفْتَ بِعَرَفَةَ وَ لَا طَلَعْتَ جَبَلَ الرَّحْمَةِ وَ لَا عَرَفْتَ نَمِرَةَ وَ لَا دَعَوْتَ وَ لَا وَقَفْتَ عِنْدَ النَّمِرَاتِ.
امام سجاد علیه السلام به شبلی فرمود: آیا وقوفی در عرفات داشتی؟ بر جبل الرحمه بالا رفتی و وادی نمره را شناختی و خدا را نزد آن ستون و سنگ ها خواندی؟ گفت: آری. فرمود: آیا با وقوفت به عرفات به معرفت و شناخت خدا دست یافتی و دانستی که
ص: 35
نامه اعمالت به دست خداوند است و او بر باطن و قلب تو آگاه است؟ گفت: نه.
آیا با بالا رفتنت به جبل الرحمه در نظر گرفتی که خداوند به هر زن و مرد مؤمنی رحم می کند و امور هر زن و مرد مسلمانی را به عهده دارد؟ گفت: نه. آیا در گذرت به نمره تصمیم گرفتی تا به فرمان خدا عمل نکرده ای به کسی امر نکنی و تا نواهی خدا را امتثال نکرده ای کسی را از کاری منع نکنی؟ گفت: نه. فرمود: زمانی که نزد ستون و نمرات ایستادی آیا توجه داشتی که آنها همراه با کرام الکاتبین به امر خداوند شاهد بر اعمال تو هستند؟ گفت: نه. فرمود: پس به عرفه وقوف نکرده ای و بر جبل
الرحمه بالا نرفته ای و نمره را نشناخته ای و دعا نخوانده ای و بر نمرات نایستاده ای.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ فِی حَدِیثِ إِبْرَاهِیمَ: «إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام انْتَهَی بِهِ إِلَی الْمَوْقِفِ فَأَقَامَ بِهِ حَتَّی غَرَبَتِ الشَّمْسُ ثُمَّ أَفَاضَ بِهِ فَقَالَ یَا إِبْرَاهِیمُ ازْدَلِفْ إِلَی الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ فَسُمِّیَتْ مُزْدَلِفَةَ.» (1)
امام صادق علیه السلام فرمود: «زمانی که جبرئیل ابراهیم را برای وقوف، به عرفات آورد، تا غروب خورشید در آنجا اقامت کرد
ص: 36
سپس از آنجا کوچ کردند. جبرئیل به ابراهیم گفت به مشعر الحرام نزدیک شو، از این رو به آن مزدلفه گفتند.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «سُمِّیَتِ الْمُزْدَلِفَةُ جَمْعاً لِأَنَّ آدَمَ علیه السلام جَمَعَ فِیهَا بَیْنَ الصَّلَاتَیْنِ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ». (1)
امام صادق علیه السلام فرمود: «به مزدلفه جمع گفته شد زیرا آدم بین نماز مغرب و عشا جمع کرد.»
وَ تَقَرَّبْ إِلَی اللَّهِ وَ اتَّقِهِ بِمُزْدَلِفَةَ وَ اصْعَدْ بِرُوحِکَ إِلَی الْمَلَإِ الْأَعْلَی بِصُعُودِکَ إِلَی الْجَبَلِ
امام صادق علیه السلام در حدیث مصباح الشریعه فرمود: «به خدا نزدیک شو و تقوای او را در مزدلفه پیشه کن و با بالا رفتن بر کوه در مشعر الحرام روحت را به سوی ساکنان عالم بالا پرواز ده.»
ص: 37
ثُمَّ قَالَ: مَرَرْتَ بَیْنَ الْعَلَمَیْنِ وَ صَلَّیْتَ قَبْلَ مُرُورِکَ رَکْعَتَیْنِ وَ مَشَیْتَ بِمُزْدَلِفَةَ وَ لَقَطْتَ فِیهَا الْحَصَی وَ مَرَرْتَ بِالْمَشْعَرِ الْحَرَامِ؟ قَال:َ نَعَمْ. قَالَ: فَحِینَ صَلَّیْتَ رَکْعَتَیْنِ نَوَیْتَ أَنَّهَا صَلَاةُ شُکْرٍ فِی لَیْلَةِ عَشْرٍ تَنْفِی کُلَّ عُسْرٍ وَ تُیَسِّرُ کُلَّ یُسْر؟ٍ قَالَ: لَا. قَالَ: فَعِنْدَ مَا مَشَیْتَ بَیْنَ الْعَلَمَیْنِ وَ لَمْ تَعْدِلْ عَنْهُمَا یَمِیناً وَ شِمَالًا، نَوَیْتَ أَنْ لَا تَعْدِلَ عَنْ دِینِ الْحَقِّ یَمِیناً وَ شِمَالًا، لَا بِقَلْبِکَ وَ لَا بِلِسَانِکَ وَ لَا بِجَوَارِحِکَ؟ قَالَ: لَا. قَالَ: فَعِنْدَ مَا مَشَیْتَ
بِمُزْدَلِفَةَ وَ لَقَطْتَ مِنْهَا الْحَصَی نَوَیْتَ أَنَّکَ رَفَعْتَ عَنْکَ کُلَّ مَعْصِیَةٍ وَ جَهْلٍ وَ ثَبَّتَّ کُلَّ عِلْمٍ وَ عَمَلٍ؟ قَالَ: لَا. قَالَ: فَعِنْدَ مَا مَرَرْتَ بِالْمَشْعَرِ الْحَرَامِ نَوَیْتَ أَنَّکَ أَشْعَرْتَ قَلْبَکَ إِشْعَارَ أَهْلِ التَّقْوَی وَ الْخَوْفَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ قَالَ: لَا. قَالَ: فَمَا مَرَرْتَ بِالْعَلَمَیْنِ وَ لَا صَلَّیْتَ رَکْعَتَیْنِ وَ لَا مَشَیْتَ بِالْمُزْدَلِفَةِ وَ لَا رَفَعْتَ مِنْهَا الْحَصَی وَ لَا مَرَرْتَ بِالْمَشْعَرِ الْحَرَامِ.
امام سجاد علیه السلام به شبلی فرمود: آیا بین دو ستون عبور کردی؟ و پیش از مرورت دو رکعت نماز خواندی؟ در مزدلفه راه رفتی و سنگریزه برچیدی و به مشعر الحرام گذر کردی؟ گفت: آری. فرمود: وقتی نماز می خواندی در نظر گرفتی این نماز شکر را در
ص: 38
شب دهم ذی حجه برای این می خوانی که این نماز هر سختی را دفع کند و هر آسانی را آسان نماید؟ گفت: نه.
فرمود: هنگامی که بین آن دو ستون راه می رفتی و به چپ و راست متمایل نمی شدی، آیا در نظر گرفتی که از دین حق با قلب و زبان و جوارحت ذره ای به چپ و راست متمایل نشوی؟ گفت: نه. فرمود: زمانی که در مشعر الحرام راه می رفتی و سنگریزه ها را از زمین بلند می کردی، آیا نیت کردی که هر معصیت و جهل و نادانی را از بین ببری و هر علم و عملی را در وجودت تثبیت کنی؟ گفت: نه.
فرمود: که در مشعر الحرام قدم می زدی آیا در نیت گرفتی که قلبت را با علامت اهل تقوا و خوف از خدای عزوجل علامت گزاری کنی؟ گفت: نه. فرمود: پس به دو عَلَم عبور نکرده ای و نماز نخوانده ای و در مزدلفه راه نرفته ای و از آن سنگریزه بر نداشته ای و به مشعر الحرام مرور ننموده ای.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَتَی إِبْرَاهِیمَ علیه السلام فَقَالَ: تَمَنَّ یَا إِبْرَاهِیمُ. فَکَانَتْ تُسَمَّی مُنًی فَسَمَّاهَا النَّاسُ مِنًی.»
ص: 39
بیان الظاهر أن الأول بضم المیم علی صیغة الجمع و الثانی بکسرها. (1)
امام صادق علیه السلام فرمود: «جبرئیل به ابراهیم گفت: آرزویی کن، از این رو نام این سرزمین مُنا نامیده شد ولی مردم آن را مِنا می گویند.»
«وَ اخْرُجْ عَنْ غَفْلَتِکَ وَ زَلَّاتِکَ بِخُرُوجِکَ إِلَی مِنًی وَ لَا تَتَمَنَّ مَا لَا یَحِلُّ لَکَ وَ لَا تَسْتَحِقُّهُ.»
امام صادق علیه السلام در حدیث مصباح الشریعه فرمود: «با خارج شدنت از مکه به سوی منا از غفلت و اشتباهات بیرون رو و
چیزی را که برای حلال نیست و استحقاق آن را نداری تمنا و آرزو مکن.»
عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَمْیِ الْجِمَارِ لِمَ جُعِلَ؟ قَالَ: «لِأَنَّ إِبْلِیسَ اللَّعِینَ کَانَ یَتَرَاءَی لِإِبْرَاهِیمَ علیه السلام فِی مَوْضِعِ الْجِمَارِ فَرَجَمَهُ إِبْرَاهِیمُ فَجَرَتِ السُّنَّةُ بِذَلِکَ.» (2)
ص: 40
علی بن جعفر از برادرش امام کاظم علیه السلام از راز جمرات پرسید امام فرمود: «شیطان لعین در محل جمرات بر ابراهیم ظاهر شد و ابراهیم او را سنگ زد، به همین جهت سنت بر رمی جمرات جاری شد.»
وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «رَمْیُ الْجِمَارِ ذُخْرٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ الْحَاجُّ إِذَا رَمَی الْجِمَارَ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ.» وَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام : «مَنْ رَمَی الْجِمَارَ یُحَطُّ عَنْهُ بِکُلِّ حَصَاةٍ کَبِیرَةٌ مُوبِقَةٌ وَ إِذَا رَمَاهَا الْمُؤْمِنُ الْتَقَفَهَا الْمَلَکُ وَ إِذَا رَمَاهَا الْکَافِرُ قَالَ الشَّیْطَانُ بِاسْتِکَ مَا رَمَیْتَ.» (1)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «رمی جمرات ذخیره ای برای روز قیامت است و حاجی با رمی جمرات از گناهانش خارج می گردد.» و امام صادق علیه السلام فرمود «کسی که به جمرات سنگ بزند با هر سنگی گناه کبیره هلاک کننده ای از او ساقط می شود. اگر مؤمن سنگ بندازد فرشته ای آن سنگ را می گیرد و اگر کافری سنگ بزند شیطان می گوید: این سنگ به فلانت.»:
ص: 41
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم « إِنَّمَا جَعَلَ اللَّهُ هَذَا الْأَضْحَی لِتَتَّسِعَ مَسَاکِینُکُمْ مِنَ اللَّحْمِ فَأَطْعِمُوهُمْ.» (1)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «قربانی را خدا برای آن گذاشت تا توسعه ای بر فقرا در گوشت باشد، پس به فقرا از آن بخورانید.»
وَ قَالَ الصَّادِقُ : علیه السلام «إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا حَلَقَ رَأْسَهُ بِمِنًی ثُمَّ دَفَنَهُ جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ کُلُّ شَعْرَةٍ لَهَا لِسَانٌ طَلْقٌ تُلَبِّی بِاسْمِ صَاحِبِهَا.» وَ رُوِیَ أَنَّ مَنْ حَلَقَ رَأْسَهُ بِمِنًی کَانَ لَهُ بِکُلِّ شَعْرَةٍ نُورٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ. وَ اسْتَغْفَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم لِلْمُحَلِّقِینَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ لِلْمُقَصِّرِینَ مَرَّةً.» (2)
امام صادق علیه السلام فرمود: اگر مؤمن سر خود را در منا بتراشد و موی آن را دفن کند، روز قیامت می آید در حالی که هر تار موی او بازبانی فصیح به نام صاحبش لبیک می گوید. پیامبر خدا برای کسانی که سر را می تراشند سه بار استغفار کرد و برای کسانی که موی سر را کوتاه می کنند یک بار.»
ص: 42
«وَ اذْبَحْ حَنْجَرَةَ الْهَوَی وَ الطَّمَعِ عِنْدَ الذَّبِیحَةِ وَ ارْمِ الشَّهَوَاتِ وَ الخَسَاسَةَ وَ الدَّنَاءَةَ وَ الْأَفْعَالَ الذَّمِیمَةَ عِنْدَ رَمْیِ الْجَمَرَاتِ وَ احْلِقِ الْعُیُوبَ الظَّاهِرَةَ وَ الْبَاطِنَةَ بِحَلْقِ شَعْرِکَ وَ ادْخُلْ فِی أَمَانِ اللَّهِ وَ کَنَفِهِ وَ سَتْرِهِ وَ کِلَاءَتِهِ مِنْ مُتَابَعَةِ مُرَادِکَ بِدُخُولِکَ الْحَرَمَ وَ زُرِ الْبَیْتَ مُتَحَقِّقاً لِتَعْظِیمِ صَاحِبِهِ وَ مَعْرِفَةِ جَلَالِهِ وَ سُلْطَانِهِ وَ اسْتَلِمِ الْحَجَرَ رِضَاءً بِقِسْمَتِهِ وَ خُضُوعاً
لِعِزَّتِهِ وَ وَدِّعْ مَا سِوَاهُ بِطَوَافِ الْوَدَاعِ وَ أَصْفِ رُوحَکَ وَ سِرَّکَ لِلِقَاءِ اللَّهِ یَوْمَ تَلْقَاهُ بِوُقُوفِکَ عَلَی الصَّفَا وَ کُنْ ذَا مُرُوَّةٍ مِنَ اللَّهِ نَقِیّاً أَوْصَافُکَ عِنْدَ الْمَرْوَةِ وَ اسْتَقِمْ عَلَی شَرْطِ حَجَّتِکَ وَ وَفَاءِ عَهْدِکَ الَّذِی عَاهَدْتَ بِهِ مَعَ رَبِّکَ وَ أَوْجَبْتَ لَهُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ.»
امام صادق علیه السلام در حدیث مصباح الشریعه فرمود: «گلوی هوا و هوس و طمع را هنگام ذبح قربانی ببر و شهوات و خسیس بودن و پستی و افعال ناپسند را هنگام رمی جمرات از خود دور کن و عیب های آشکار و پنهان را با تراشیدن مو از جان خود بزدای و با ورود به حرم، در امان خدا و کنف حمایت و پوشش و حفاظت او داخل شو، خانه حق را زیارت کن برای این که صاحب خانه را تعظیم کرده باشی و به جلال و سلطنت او
ص: 43
معرفت یافته باشی. و حجر الاسود را در حالی که راضی به قسمت او هستی و در مقابل عزت او خاضع می باشی، استلام نما. و با غیر خدا در طواف وداع، وداع کن و با توقفت در کوه صفا، روح و جانت را در صفا بخش و نزد کوه مروه خود را به مروت و جوانمردی خدایی و اوصاف پاکیزه بیارای. و بر شرایط حجت استقامت بورز و به عهدی که با خدا بستی و بر خود واجب کردی تا روز قیامت پای بند و وفادار باش.»
أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام سُئِلَ عَنِ الْوُقُوفِ بِالْجَبَلِ، لِمَ لَمْ یَکُنْ فِی الْحَرَمِ؟ فَقَالَ: «لِأَنَّ الْکَعْبَةَ بَیْتُهُ وَ الْحَرَمَ بَابُهُ فَلَمَّا قَصَدُوهُ وَافِدِینَ وَقَفَهُمْ بِالْبَابِ یَتَضَرَّعُونَ.»
قِیلَ لَهُ: فَالْمَشْعَرُ الْحَرَامُ لِمَ صَارَ فِی الْحَرَمِ؟ قَالَ: «لِأَنَّهُ لَمَّا أَذِنَ لَهُمْ بِالدُّخُولِ وَقَفَهُمْ بِالْحِجَابِ الثَّانِی فَلَمَّا طَالَ تَضَرُّعُهُمْ بِهَا أَذِنَ لَهُمْ لِتَقْرِیبِ قُرْبَانِهِمْ فَلَمَّا قَضَوْا تَفَثَهُمْ تَطَهَّرُوا بِهَا مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی کَانَتْ حِجَاباً بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَهُ أَذِنَ لَهُمْ بِالزِّیَارَةِ عَلَی الطَّهَارَةِ.»
قِیلَ لَهُ: «فَلِمَ حُرِّمَ الصِّیَامُ أَیَّامَ التَّشْرِیقِ قَالَ لِأَنَّ الْقَوْمَ زُوَّارُ اللَّهِ وَ هُمْ فِی ضِیَافَتِهِ وَ لَا یَجْمُلُ بِمُضِیفٍ أَنْ یُصَوِّمَ أَضْیَافَهُ.» قِیلَ لَهُ:
ص: 44
فَالتَّعَلُّقُ بِأَسْتَارِ الْکَعْبَةِ لِأَیِّ مَعْنًی هُوَ؟ قَالَ: «مَثَلُ رَجُلٍ لَهُ عِنْدَ آخَرَ جِنَایَةٌ وَ ذَنْبٌ فَهُوَ یَتَعَلَّقُ بِثَوْبِهِ یَتَضَرَّعُ إِلَیْهِ وَ یَخْضَعُ لَهُ أَنْ یَتَجَافَی عَنْ ذَنْبِه.» (1)
از امیر مؤمنان علیه السلام از علت وقوف به جبل (عرفات) و چرا وقوف در حرم نیست، پرسیده شد. امام علیه السلام فرمود: «کعبه خانه خدا و حرم
باب آن است. زمانی که میهمانان قصد خانه او کنند آنان را بیرون در نگه دارد تا تضرع و زاری کنند.»
سؤال شد: پس چرا مشعر در حرم است؟ امام علیه السلام فرمود: وقتی به آنان اجازه ورود به حرم داده شد بر حجاب دوم آنان را نگاه می دارد تا به گریه و زاری بپردازند، وقتی ناله و آهشان طولانی شد به آنان اجازه می دهد تا قربانی تقدیم کنند، و سپس با تقصیر و حلق از گناهانی که مانع و حجاب بین آنان و خدا بود، خارج شوند، پس از آن اجازه می دهد در حال طهارت و پاکی به زیارت بیایند.»
سؤال شد: چرا روزه در ایام تشریق (2)حرام است؟ امام علیه السلام فرمود: «زیرا مردم در این زمان زائر و میهمان خدایند و زیبا نیست صاحب خانه میهمانانش را به روزه وادارد.»
ص: 45
سؤال شد: برای چه به پرده کعبه آویزان می شوند؟ امام علیه السلام فرمود: «این عمل مانند عمل انسانی است که بر دیگری جنایتی وارد کرده به لباس او می چسبد و تضرع می کند در مقابلش خضوع می نماید تا از گناهش در گذرد.»
الْحُسَیْنُ بْنُ خَالِدٍ قَالَ کَتَبْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ علیه السلام کَیْفَ صَارَ الْحَاجُّ لَا یُکْتَبُ عَلَیْهِ ذَنْبٌ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ مِنْ یَوْمِ یَحْلِقُ رَأْسَهُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ أَبَاحَ لِلْمُشْرِکِینَ الْحَرَمَ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ إِذْ یَقُولُ فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ فَأَبَاحَ لِلْمُؤْمِنِینَ إِذَا زَارُوهُ حِلًّا مِنَ الذُّنُوبِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ کَانُوا أَحَقَّ بِذَلِکَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ. (1)
حسین بن خالد به امام هفتم نوشت: چرا از روزی که حاجی سر می تراشد تا چهار ماه گناه بر او نوشته نمی شود؟ امام علیه السلام فرمود: «خداوند ورود به حرم را چهار ماه بر مشرکان مباح کرد زیرا فرمود تا چهار ماه در زمین گردش کنید، پس برای مؤمنانی که به زیارت او می آیند چهار ماه حلیت از گناه را قرار داد (2)و در این امر سزاوارتر از مشرکان هستند.»
ص: 46
قَالَ سُلَیْمَانُ: فَقُلْتُ: فَکَیْفَ صَارَ التَّکْبِیرُ یَذْهَبُ بِالضِّغَاطِ هُنَاکَ؟ قَالَ: لِأَنَّ قَوْلَ الْعَبْدِ اللَّهُ أَکْبَرُ مَعْنَاهُ اللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ أَنْ
یَکُونَ مِثْلَ الْأَصْنَامِ الْمَنْحُوتَةِ وَ الْآلِهَةِ الْمَعْبُودَةِ دُونَهُ وَ أَنَّ إِبْلِیسَ فِی شَیَاطِینِهِ یُضَیِّقُ عَلَی الْحَاجِّ مَسْلَکَهُمْ فِی ذَلِکَ الْمَوْضِعِ فَإِذَا سَمِعَ التَّکْبِیرَ طَارَ مَعَ شَیَاطِینِهِ وَ تَبِعَتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ حَتَّی یَقَعُوا فِی اللُّجَّةِ الْخَضْرَاءِ.
در دنباله حدیث سلیمان از امام صادق علیه السلام پرسید: چرا وقتی در این مکان تنگ تکبیر گفته می شود فشار و تنگی از بین می رود؟ امام فرمود: «معنای الله اکبر این است که خدا بزرگتر از آن است که مانند این بت های تراشیده و خدایان ساختگی باشد. شیاطین در این محل راه را بر حاجیان تنگ می کنند هنگامی که صدای زائران به تکبیر بلند می شود فرار کرده و ملائکه آنان را دنبال می کنند تا در گرداب سبز بیفتند.»
ص: 47
قُلْتُ: وَ کَیْفَ صَارَ الصَّرُورَةُ یُسْتَحَبُّ لَهُ دُخُولُ الْکَعْبَةِ دُونَ مَنْ قَدْ حَجَّ؟ فَقَالَ: لِأَنَّ الصَّرُورَةَ قَاضِی فَرْضٍ مَدْعُوٍّ إِلَی حَجِّ بَیْتِ اللَّهِ فَیَجِبُ أَنْ یَدْخُلَ الْبَیْتَ الَّذِی دُعِیَ إِلَیْهِ لِیُکْرَمَ
فِیهِ. فَقُلْتُ: وَ کَیْفَ صَارَ الْحَلْقُ عَلَیْهِ وَاجِباً دُونَ مَنْ قَدْ حَجَّ؟ فَقَالَ: لِیَصِیرَ بِذَلِکَ مُوسَماً بِسِمَةِ الْآمِنِینَ. أَ لَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ:( لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لا تَخافُونَ). فَقُلْتُ: فَکَیْفَ صَارَ وَطْءُ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ عَلَیْهِ فَرِیضَةً؟ قَالَ: لِیَسْتَوْجِبَ بِذَلِکَ وَطْءَ بُحْبُوحَةِ الْجَنَّةِ. (1)
در دنباله حدیث سلیمان از امام صادق علیه السلام پرسید: چرا برای کسی که اولین بار به حج مشرف شده مستحب است به درون کعبه برود؟ امام فرمود: «شخص صروره در حال انجام دادن واجبی است که برای انجام دادنش به حج بیت الله دعوت شده پس باید به درون خانه آید تا در آنجا اکرام شود.»
پرسید: چرا تراشیدن سر بر او واجب است نه بر کسانی که صروره نیستند؟ امام فرمود: «تا به نشانه آمنین علامت گزاری شود. آیا سخن خدا را نشنیدی که فرمود: هر آینه به مسجد
ص: 48
الحرام وارد می شوید در حالی که در امان هستید و سرها را تراشیده اید یا تقصیر کرده اید و هیچ ترسی ندارید.»
پرسید: چرا قدم گذاشتن در مشعر بر او لازم است؟ امام فرمود: تا سزاوار شود قدم در باغ های بهشت گذارد.
وَ قَدْ رُوِیَ أَنَّهُ إِنَّمَا سُمِّیَتْ کَعْبَةً لِأَنَّهَا مُرَبَّعَةٌ وَ صَارَتْ مُرَبَّعَةً لِأَنَّهَا بِحِذَاءِ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ وَ هُوَ مُرَبَّعٌ وَ صَارَ الْبَیْتُ الْمَعْمُورُ مُرَبَّعاً لِأَنَّهُ بِحِذَاءِ الْعَرْشِ وَ هُوَ مُرَبَّعٌ وَ صَارَ الْعَرْشُ مُرَبَّعاً لِأَنَّ الْکَلِمَاتِ الَّتِی بُنِیَ عَلَیْهَا الْإِسْلَامُ أَرْبَعٌ وَ هِیَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ. (1)
شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه در علت نام گزاری خانه خدا به کعبه می نویسد: «روایت شده خانه خدا را کعبه نامیدند زیرا چهار گوش است و چهار گوش ساختند زیرا برابر بیت المعمور است که چهار گوش می باشد. و بیت المعمور چهار گوش شد زیرا برابر عرش خداست که آن چهار گوش می باشد و عرش چهار گوش شد زیرا کلماتی که اسلام بر آن بنا شده است چهار کلمه است و آنها عبارتند از: سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ.»
ص: 49
وَ سُمِّیَ بَیْتُ اللَّهِ الْحَرَامَ لِأَنَّهُ حُرِّمَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ أَنْ یَدْخُلُوهُ. وَ سُمِّیَ الْبَیْتُ الْعَتِیقَ لِأَنَّهُ أُعْتِقَ مِنَ الْغَرَقِ . وَ رُوِیَ أَنَّهُ سُمِّیَ الْعَتِیقَ لِأَنَّهُ بَیْتٌ عَتِیقٌ مِنَ النَّاسِ وَ لَمْ یَمْلِکْهُ أَحَدٌ. (1)
کعبه را بیت الله الحرام نامیدند، زیرا بر مشرکان ورود به آن حرام است و بیت عتیق نامیدند زبرا از غرق شدن در امان است و روایت شده راز بیت عتیق بودنش این است که از ملکیت انسان ها آزاد است و هیچ کسی مالک آن نیست.
عَنِ الرِّضَا علیه السلام :عِلَّةُ وَضْعِ الْبَیْتِ وَسَطَ الْأَرْضِ أَنَّهُ الْمَوْضِعُ الَّذِی مِنْ تَحْتِهِ دُحِیَتِ الْأَرْضُ وَ هِیَ أَوَّلُ بُقْعَةٍ وُضِعَتْ فِی الْأَرْضِ لِأَنَّهَا الْوَسَطُ لِیَکُونَ الْفَرْضُ لِأَهْلِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فِی ذَلِکَ سَوَاءً. (2)
امام رضا علیه السلام فرمود: «راز این که کعبه در وسط زمین قرار گرفته این است که زمین از زیر کعبه بیرون کشیده شده و این اولین ساختمانی است که در زمین بناشده زیرا در وسط زمین قرار دارد تا در این واجب (روبه آن ایستادن)، ساکنان شرق و غرب عالم مساوی باشند. »
ص: 50
رُوِیَ عَنْ إِرْشَادِ الْقُلُوبِ وَ مَشَارِقِ الْأَنْوَارِ فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ أَنَّهُ سُئِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِیمَا سُئِلَ: « أَیْنَ بَکَّةُ مِنْ مَکَّةَ؟» فَقَالَ: «مَکَّةُ أَکْنَافُ الْحَرَمِ وَ بَکَّةُ مَکَانُ الْبَیْتِ.» قَالَ السَّائِلُ: «وَ لِمَ سُمِّیَتْ مَکَّةَ؟» قَالَ: «لِأَنَّ اللَّهَ مَکَّ الْأَرْضَ مِنْ تَحْتِهَا أَیْ دَحَاهَا قَالَ فَلِمَ سُمِّیَتْ بَکَّةَ قَالَ لِأَنَّهَا بَکَّتْ عُیُونَ الْجَبَّارِینَ وَ الْمُذْنِبِینَ.» قَالَ: «صَدَقْتَ.»
وَ فِی الْإِرْشَادِ لِأَنَّهَا بَکَّتْ رِقَابَ الْجَبَّارِینَ وَ أَعْنَاقَ الْمُذْنِبِینَ. (1)
از امیر مؤمنان علیه السلام سؤال شد بکه در کجای مکه قرار دارد؟ امام علیه السلام فرمود: مکه اطراف حرم است و بکه مکان خانه خدا. سائل پرسید: چرا به این سرزمین مکه گفتند؟ امام علیه السلام فرمود: زیرا خداوند زمین را از زیر آن بیرون کشید. از راز نام گزاری مکه به "بکه" پرسید. امام علیه السلام فرمود: «زیرا چشمان سرکشان و گناه کاران را گریان می کند.»
دیلمی در ارشاد القلوب چنین نقل می کند: «زیرا گردن سرکشان و گناه کاران را خم می کند.»
ص: 51
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: «إِنَّمَا سُمِّیَتْ مَکَّةُ بَکَّةَ لِأَنَّهُ یَبُکُّ بِهَا الرِّجَالُ وَ النِّسَاءُ وَ الْمَرْأَةُ تُصَلِّی بَیْنَ یَدَیْکَ وَ عَنْ یَمِینِکَ وَ عَنْ شِمَالِکَ وَ عَنْ یَسَارِکَ وَ مَعَکَ وَ لَا بَأْسَ بِذَلِکَ إِنَّمَا یُکْرَهُ فِی سَائِرِ الْبُلْدَانِ.» (1)
امام محمد باقر علیه السلام : در راز نام گزاری مکه به بکه فرمود: «در این سرزمین مردان و زنان در اثر ازدحام به هم برخورد می کنند و زن در جلو و طرف راست و چپ و کنارت به نماز می ایستد و اشکالی ندارد در شهرهای دیگر این عمل مکروه است.»
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «إِنَّ آدَمَ علیه السلام لَمَّا أُهْبِطَ إِلَی الْأَرْضِ أُهْبِطَ عَلَی الصَّفَا وَ لِذَلِکَ سُمِّیَ الصَّفَا، لِأَنَّ الْمُصْطَفَی هَبَطَ عَلَیْهِ، فَقُطِعَ لِلْجَبَلِ اسْمٌ مِنِ اسْمِ آدَمَ علیه السلام ، یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: (إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ) وَ أُهْبِطَتْ حَوَّاءُ عَلَی الْمَرْوَةِ. وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ الْمَرْوَةُ مَرْوَةً،لِأَنَّ الْمَرْأَةَ
ص: 52
هَبَطَتْ عَلَیْهَا، فَقُطِعَ لِلْجَبَلِ اسْمٌ مِنِ اسْمِ الْمَرْأَةِ. وَ هُمَا جَبَلَانِ عَنْ یَمِینِ الْکَعْبَةِ وَ شِمَالِهَا.
امام صادق علیه السلام فرمود: «زمانی که آدم علیه السلام بر زمین هبوط کرد بر کوه صفا واقع شد، از این رو به آن کوه صفا گفتند زیرا آدم علیه السلام برگزیده خدا بر آن هبوط نمود، پس اسم کوه را از اسم آدم گرفتند. خداوند عزوجل می فرماید: همانا خدا آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید. و حوا بر کوه مروه پایین آمد و به کوه مروه گفتند زیرا زن بر آن فرود آمد پس نام کوه را از نام مرأة گرفتند.»
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «فَمَکَثَ آدَمُ علیه السلام بِذَلِکَ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَمْکُثَ لَا یُکَلِّمُهُ اللَّهُ وَ لَا یُرْسِلُ إِلَیْهِ رَسُولًا. وَ الرَّبُّ سُبْحَانَهُ یُبَاهِی بِصَبْرِهِ الْمَلَائِکَةَ. فَلَمَّا بَلَغَ الْوَقْتُ الَّذِی یُرِیدُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَتُوبَ عَلَی آدَمَ علیه السلام فِیهِ، أَرْسَلَ إِلَیْهِ جَبْرَئِیلَ علیه السلام ، فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا آدَمُ الصَّابِرُ لِبَلِیَّتِهِ التَّائِبُ عَنْ خَطِیئَتِهِ، إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَنِی إِلَیْکَ لِأُعَلِّمَکَ الْمَنَاسِکَ الَّتِی یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکَ بِهَا.»
ص: 53
امام صادق علیه السلام در دنباله حدیث فوق فرمود: «آدم به مقداری که خدا می داند در روی زمین توقف کرد نه خدا با او سخن می گفت و نه رسولی را به سویش می فرستاد و خداوند به ملائکه از صبر آدم مباهات می کرد. زمانی که اراده خدا تعلق گرفت به این که آدم توبه کند، جبرئیل را به سوی او فرستاد. جبرئیل به او گفت: سلام بر تو ای آدم که بر امتحان و آزمایش خدا و گرفتاری ها صبر پبشه کردی و از اشتباهت به درگاه خداوند توبه نمودی؛ خداوند مرا فرستاد تا مناسکی را بتو یاد بدهم که خداوند می خواهد به سبب آنها توبه ات را بپذیرد. »
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «فَأَخَذَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام بِیَدِ آدَمَ علیه السلام حَتَّی أَتَی بِهِ مَکَانَ الْبَیْتِ فَنَزَلَ غَمَامٌ مِنَ السَّمَاءِ فَأَظَلَّ مَکَانَ الْبَیْتِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام : یَا آدَمُ خُطَّ بِرِجْلِکَ حَیْثُ أَظَلَّ الْغَمَامُ فَإِنَّهُ قِبْلَةٌ لَکَ وَ لآِخِرِ عَقِبِکَ مِنْ وُلْدِکَ. فَخَطَّ آدَمُ علیه السلام بِرِجْلِهِ حَیْثُ أَظَلَّ الْغَمَامُ ثُمَّ انْطَلَقَ بِهِ إِلَی مِنًی فَأَرَاهُ مَسْجِدَ مِنًی فَخَطَّ بِرِجْلِهِ وَ مَدَّ خِطَّةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ بَعْدَ مَا خَطَّ مَکَانَ الْبَیْتِ ثُمَّ انْطَلَقَ بِهِ مِنْ مِنًی إِلَی عَرَفَاتٍ.»
ص: 54
امام صادق علیه السلام در دنباله حدیث فوق فرمود: «جبرئیل دست آدم را گرفت و به محل خانه خدا آورد. ابری در آسمان پدیدار شد و بر مکان خانه خدا سایه انداخت. جبرئیل گفت: ای آدم با پایت در اطراف سایه خط بکش که قبله گاه تو و فرزندانت خواهد بود و آدم خط کشی نمود. آنگاه مکان مسجد الحرام را به او نشان داد تا خط کشی کند و او را به سرزمین منا آورد و از منا به عرفات آمدند.»
فَأَقَامَهُ عَلَی الْمُعَرَّفِ فَقَالَ إِذَا غَرَبَتِ الشَّمْسُ فَاعْتَرِفْ بِذَنْبِکَ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ سَلِ اللَّهَ الْمَغْفِرَةَ وَ التَّوْبَةَ سَبْعَ مَرَّاتٍ. فَفَعَلَ ذَلِکَ آدَمُ علیه السلام وَ لِذَلِکَ سُمِّیَ الْمُعَرَّفَ لِأَنَّ آدَم َ علیه السلام اعْتَرَفَ فِیهِ بِذَنْبِهِ وَ جُعِلَ سُنَّةً لِوُلْدِهِ یَعْتَرِفُونَ بِذُنُوبِهِمْ کَمَا اعْتَرَفَ آدَمُ علیه السلام وَ یَسْأَلُونَ التَّوْبَةَ کَمَا سَأَلَهَا آدَمُ علیه السلام . ثُمَّ أَمَرَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَأَفَاضَ مِنْ عَرَفَاتٍ فَمَرَّ عَلَی الْجِبَالِ السَّبْعَةِ فَأَمَرَهُ أَنْ یُکَبِّرَ عِنْدَ کُلِّ جَبَلٍ أَرْبَعَ تَکْبِیرَاتٍ فَفَعَلَ ذَلِکَ آدَمُ علیه السلام حَتَّی انْتَهَی إِلَی جَمْعٍ.»
امام صادق علیه السلام در دنباله حدیث فوق فرمود: «جبرئیل آدم را در عرفات نگاه داشت و به او گفت: زمانی که خورشید غروب کند هفت بار به گناهت اعتراف کن و از خداوند هفت بار
آمرزش
ص: 55
گناه و توبه را طلب نما. به آن سرزمین معرف و عرفات گفتند زیرا آدم در آنجا به خطای خود اعتراف کرد. این سنتی شد در فرزندان آدم که در این مکان مانند پدرشان آدم به گناه خود اعتراف کرده و از خداوند توبه را طلب کنند. شامگاهان جبرئیل به آدم دستور داد از عرفات کوچ کند پس بر هفت کوه گذر کرد و به او گفت: در گذر بر هر کوهی چهار تکبیر بگو تا به جمع (مشعر الحرام) رسیدند.»
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «فَلَمَّا انْتَهَی إِلَی جَمْعٍ ثُلُثَ اللَّیْلِ فَجَمَعَ فِیهَا الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ تِلْکَ اللَّیْلَةَ ثُلُثَ اللَّیْلِ فِی ذَلِکَ الْمَوْضِعِ ثُمَّ أَمَرَهُ أَنْ یَنْبَطِحَ فِی بَطْحَاءِ جَمْعٍ فَانْبَطَحَ فِی بَطْحَاءِ جَمْعٍ حَتَّی انْفَجَرَ الصُّبْحُ فَأَمَرَهُ أَنْ یَصْعَدَ عَلَی الْجَبَلِ جَبَلِ جَمْعٍ وَ أَمَرَهُ إِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ أَنْ یَعْتَرِفَ بِذَنْبِهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ یَسْأَلَ اللَّهَ التَّوْبَةَ وَ الْمَغْفِرَةَ سَبْعَ مَرَّاتٍ. فَفَعَلَ ذَلِکَ آدَمُ علیه السلام کَمَا أَمَرَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام وَ إِنَّمَا جَعَلَهُ اعْتِرَافَیْنِ لِیَکُونَ سُنَّةً فِی وُلْدِهِ فَمَنْ لَمْ یُدْرِکْ مِنْهُمْ عَرَفَاتٍ وَ أَدْرَکَ جَمْعاً فَقَدْ وَافَی حَجَّهُ إِلَی مِنًی.»
ص: 56
امام صادق علیه السلام در دنباله حدیث فوق فرمود: «ثلثی از شب گذشته بود که آدم از عرفات به جمع (مشعر) رسید در آنجا بین نماز مغرب و عشا جمع کرد. سپس به او گفت در پهنه وادی مشعر بساط خود بگستراند تا سپیده بدمد، آنگاه به او فرمان داد بر کوه مشعر بالا رود و هنگام طلوع خورشید هفت مرتبه به گناهش اعتراف کند و از هفت بار خداوند مغفرت و توبه را طلب نماید. آدم فرامین جبرئیل را اجرا کرد. دو اعتراف (یکی در عرفات و دیگری در مشعر) قرار داد تا سنتی در فرزندان آدم باشد اگر کسی از آنان عرفات را درک نکرد و به مشعر رسید حجش کامل باشد و به منا حاضر گردد.»
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «ثُمَّ أَفَاضَ مِنْ جَمْعٍ إِلَی مِنًی فَبَلَغَ مِنًی ضُحًی فَأَمَرَهُ فَصَلَّی رَکْعَتَیْنِ فِی مَسْجِدِ مِنًی ثُمَّ أَمَرَهُ أَنْ یُقَرِّبَ لِلَّهِ قُرْبَاناً لِیُقْبَلَ مِنْهُ وَ یَعْرِفَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ تَابَ عَلَیْهِ وَ یَکُونَ سُنَّةً فِی وُلْدِهِ الْقُرْبَانُ فَقَرَّبَ آدَمُ علیه السلام قُرْبَاناً فَقَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ فَأَرْسَلَ نَاراً مِنَ السَّمَاءِ فَقُبِلَتْ قُرْبَانُ آدَمَ علیه السلام . فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام : یَا آدَمُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَحْسَنَ إِلَیْکَ إِذْ عَلَّمَکَ الْمَنَاسِکَ الَّتِی یَتُوبُ بِهَا عَلَیْکَ وَ قَبِلَ قُرْبَانَکَ.»
ص: 57
امام صادق علیه السلام در دنباله حدیث فوق فرمود: «پس از طلوع آفتاب از مشعر به منا کوچ کرد در چاشتگاه به منا رسید به او دستور داد دو رکعت نماز در مسجد منا (مسجد خیف) بخواند و پس از آن قربانی به در گاه خداوند تقدیم کند تا قربانی را از او قبول کند و بفهمد در اثر قبولی قربانی خداوند توبه اش را پذیرفته است و سنتی در فرزندانش باشد. آدم قربانی را تقدیم کرد و خداوند از او قبول کرد و آتشی از آسمان فرستاد تا قربانی او را سوزانید. جبرئیل به آدم گفت: ای آدم خداوند به تو احسان و نیکی نمود زیرا مناسک و اعمالی که سبب توبه کردنت شد به تو یاد داد و قربانی ات را قبول نمود.»
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام : یَا آدَمُ فَاحْلِقْ رَأْسَکَ تَوَاضُعاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِذْ قَبِلَ قُرْبَانَکَ فَحَلَقَ آدَمُ علیه السلام رَأْسَهُ تَوَاضُعاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».
امام صادق علیه السلام در دنباله حدیث فوق فرمود: «پس الان برای نشان دادن تواضع و فروتنی به درگاه خدا سرت را بتراش، زیرا خداوند قربانی ات را قبول کرد. و آدم برای نشان دادن بندگی و خضوع به درگاه خدا سرش را تراشید.»
ص: 58
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: « ثُمَّ أَخَذَ جَبْرَئِیلُ بِیَدِ آدَمَ علیه السلام فَانْطَلَقَ بِهِ إِلَی الْبَیْتِ فَعَرَضَ لَهُ إِبْلِیسُ عِنْدَ الْجَمْرَةِ فَقَالَ لَهُ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللَّهُ: یَا آدَمُ أَیْنَ تُرِیدُ؟ فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام : یَا آدَمُ ارْمِهِ بِسَبْعِ حَصَیَاتٍ وَ کَبِّرْ مَعَ کُلِّ حَصَاةٍ تَکْبِیرَةً. فَفَعَلَ ذَلِکَ آدَمُ علیه السلام فَذَهَبَ إِبْلِیسُ ثُمَّ عَرَضَ لَهُ عِنْدَ الْجَمْرَةِ الثَّانِیَةِ فَقَالَ لَهُ یَا آدَمُ أَیْنَ تُرِیدُ؟ فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام : ارْمِهِ بِسَبْعِ حَصَیَاتٍ وَ کَبِّرْ مَعَ کُلِّ حَصَاةٍ تَکْبِیرَةً فَفَعَلَ ذَلِکَ آدَمُ علیه السلام فَذَهَبَ إِبْلِیسُ ثُمَّ عَرَضَ لَهُ عِنْدَ الْجَمْرَةِ الثَّالِثَةِ فَقَالَ لَهُ: یَا آدَمُ أَیْنَ تُرِیدُ؟ فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام : ارْمِهِ بِسَبْعِ حَصَیَاتٍ وَ کَبِّرْ مَعَ کُلِّ حَصَاةٍ تَکْبِیرَةً فَفَعَلَ ذَلِکَ آدَمُ فَذَهَبَ إِبْلِیسُ. فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام : إِنَّکَ لَنْ تَرَاهُ بَعْدَ مَقَامِکَ هَذَا أَبَداً.»
امام صادق علیه السلام در دنباله حدیث فوق فرمود: «پس از اعمال منا، جبرئیل دست آدم را گرفته به مکه آورد در راه نزد ستون اول، شیطان ظاهر شده به آدم گفت: کجا می روی؟ جبرئیل به آدم گفت: هفت سنگ به او بزن و با هرسنگی تکبیری بگو. آدم سنگ ها را زد و شیطان ناپدید شد. در ستون دوم و ستون
سوم
ص: 59
برای بار دوم و سوم شیطان ظاهر شد و آدم به دستور جبرئیل او را هفت سنگ زد و شیطان ناپدید گشت. جبرئیل به آدم گفت: از این پس دیگر او را نخواهی دید.»
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ثُمَّ انْطَلَقَ بِهِ إِلَی الْبَیْتِ فَأَمَرَهُ أَنْ یَطُوفَ بِالْبَیْتِ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَفَعَلَ ذَلِکَ آدَمُ علیه السلام . فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام : إِنَّ اللَّهَ قَدْ غَفَرَ لَکَ ذَنْبَکَ وَ قَبِلَ تَوْبَتَکَ وَ أَحَلَّ لَکَ زَوْجَتَکَ.» (1)
امام صادق علیه السلام در دنباله حدیث فوق فرمود: «جبرئیل آدم را به نزد بیت الله آورد و به او فرمان داد هفت بار گرد خانه طواف کند. پس به او گفت: خدا گناهت را بخشید و توبه ات را قبول کرد و همسرت را بر تو حلال نمود.»
ی. بایستگی استمرار استغفار و توبه
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «لَمَّا طَافَ آدَمُ بِالْبَیْتِ وَ انْتَهَی إِلَی الْمُلْتَزَمِ قَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام : یَا آدَمُ أَقِرَّ لِرَبِّکَ بِذُنُوبِکَ فِی هَذَا الْمَکَانِ. قَالَ: فَوَقَفَ آدَمُ علیه السلام فَقَالَ: یَا رَبِّ إِنَّ لِکُلِّ عَامِلٍ أَجْراً وَ قَدْ عَمِلْتُ فَمَا أَجْرِی فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ یَا آدَمُ قَدْ غَفَرْتُ ذَنْبَکَ.
ص: 60
قَالَ: یَا رَبِّ وَ لِوُلْدِی أَوْ لِذُرِّیَّتِی؟ فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ: یَا آدَمُ مَنْ جَاءَ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ إِلَی هَذَا الْمَکَانِ وَ أَقَرَّ بِذُنُوبِهِ وَ تَابَ کَمَا تُبْتَ ثُمَّ اسْتَغْفَرَ غَفَرْتُ لَهُ.» (1)
امام صادق علیه السلام در حدیثی دیگر فرمود: « هنگامی که آدم علیه السلام طواف خانه خدا را انجام داد و در پایان طواف در کنار ملتزم ایستاد، جبرئیل علیه السلام به او گفت: در این مکان به گناهت اقرار کن. آدم علیه السلام ایستاد و گفت: ای پروردگار من برای هر عاملی اجر و پاداشی است و من به آنچه دستور بود عمل کردم پاداشم چیست؟ خداوند به او وحی کرد ای آدم گناهت را آمرزیدم. آدم علیه السلام گفت: خدایا آمرزشت شامل فرزندان و ذریه من می شود؟ خداوند به او وحی نمود: ای آدم هرکدام از ذریه تو که به این مکان بیاید و به گناهش اقرار کند و توبه نماید همانگونه که تو توبه کردی سپس آمرزش گناهش را از من طلب کند او را بیامرزم.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُلْتَزَمِ، لِأَیِّ شَیْ ءٍ یُلْتَزَمُ؟ وَ أَیُّ شَیْ ءٍ یُذْکَرُ فِیهِ؟ فَقَالَ: «عِنْدَهُ نَهَرٌ مِنَ الْجَنَّةِ تُلْقَی فِیهِ أَعْمَالُ الْعِبَادِ کُلَّ خَمِیسٍ.» (2)
ص: 61
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ آبَائِهِ : «أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَوْحَی إِلَی جَبْرَئِیلَ علیه السلام : أَنَا اللَّهُ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ وَ أَنِّی قَدْ رَحِمْتُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ لَمَّا شَکَیَا إِلَیَّ مَا شَکَیَا فَاهْبِطْ عَلَیْهِمَا بِخَیْمَةٍ مِنْ خِیَمِ الْجَنَّةِ وَ عَزِّهِمَا عَنِّی بِفِرَاقِ الْجَنَّةِ وَ اجْمَعْ بَیْنَهُمَا فِی الْخَیْمَةِ فَإِنِّی قَدْ رَحِمْتُهُمَا لِبُکَائِهِمَا وَ وَحْشَتِهِمَا فِی وَحْدَتِهِمَا وَ انْصِبِ الْخَیْمَةَ عَلَی التُّرْعَةِ الَّتِی بَیْنَ جِبَالِ مَکَّةَ. - قَالَ: وَ التُّرْعَةُ مَکَانُ الْبَیْتِ وَ قَوَاعِدِهِ الَّتِی رَفَعَتْهَا الْمَلَائِکَةُ قَبْلَ آدَمَ علیه السلام . - فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی آدَمَ علیه السلام بِالْخَیْمَةِ عَلَی مِقْدَارِ أَرْکَانِ الْبَیْتِ وَ قَوَاعِدِه.ِ فَنَصَبَهَا.»
امام محمد باقر علیه السلام فرمود: « خداوند به جبرئیل وحی کرد: من خدای رحمان و رحیمم. بر آدم و حوا ترحم کردم، از آنچه به من از آن شکایت کردند، پس خیمه ای از خیمه های بهشتی را به زمین ببر و به آدم و حوا از طرف من بر فراق بهشت تعزیت بگو و آنان را در خیمه جمع کن که من بر گریه ها و تنهایی آنان رحم کردم. خیمه را در دره ای بین کوه های مکه نصب کن – همان جایی که الان کعبه بر پاست. – جبرئیل خیمه ای به اندازه بیت الله برای آدم آورد و آن را بر پا کرد.»
ص: 62
قَالَ: وَ أَنْزَلَ جَبْرَئِیلُ آدَمَ مِنَ الصَّفَا وَ أَنْزَلَ حَوَّاءَ مِنَ الْمَرْوَةِ وَ جَمَعَ بَیْنَهُمَا فِی الْخَیْمَةِ. قَالَ: وَ کَانَ عَمُودُ الْخَیْمَةِ قَضِیبَ یَاقُوتٍ أَحْمَرَ فَأَضَاءَ نُورُهُ وَ ضَوْؤُهُ جِبَالَ مَکَّةَ وَ مَا حَوْلَهَا قَالَ وَ امْتَدَّ ضَوْءُ الْعَمُودِ. قَالَ: فَهُوَ مَوَاضِعُ الْحَرَمِ الْیَوْمَ مِنْ کُلِّ نَاحِیَةٍ مِنْ حَیْثُ بَلَغَ ضَوْءُ الْعَمُودِ. قَالَ: فَجَعَلَهُ اللَّهُ حَرَماً لِحُرْمَةِ الْخَیْمَةِ وَ الْعَمُودِ لِأَنَّهُمَا مِنَ الْجَنَّةِ. قَالَ: وَ لِذَلِکَ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْحَسَنَاتِ فِی الْحَرَمِ مُضَاعَفَةً وَ السَّیِّئَاتِ مُضَاعَفَةً. قَالَ: وَ مُدَّتْ أَطْنَابُ الْخَیْمَةِ حَوْلَهَا فَمُنْتَهَی أَوْتَادِهَا مَا حَوْلَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ. قَالَ: وَ کَانَتْ أَوْتَادُهَا مِنْ عِقْیَانِ الْجَنَّةِ وَ أَطْنَابُهَا مِنْ ضَفَائِرِ الْأُرْجُوَانِ.»
امام محمد باقر علیه السلام در دنباله حدیث فرمود: «جبرئیل آدم را از کوه صفا و حوا را کوه مروه پایین آورد و آنان را در خیمه جمع کرد. ستون خیمه میله ای از یاقوت سرخ رنگ بود که نور افشانی کرد به گونه ای که نورش کوه های مکه و اطراف آن را روشن نمود تا هرجا که این نور رسید خداوند به احترام خیمه و عمود بهشتی آنجا را حرم قرار داد و به سبب همین احترام، پاداش کارهای نیک و بد در حرم دو برابر است. طناب خیمه
ص: 63
کشیده شد و به میخ ها بسته شد محل کوبیده شدن میخ ها مسجد الحرام گشت. میخ های خیمه از طلای بهشتی و طناب خیمه از رشته های ارغوانی بهشتی بود.»
قَالَ: «وَ أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی جَبْرَئِیلَ علیه السلام اهْبِطْ عَلَی الْخَیْمَةِ بِسَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ یَحْرُسُونَهَا مِنْ مَرَدَةِ الشَّیَاطِینِ وَ یُؤْنِسُونَ آدَمَ وَ یَطُوفُونَ حَوْلَ الْخَیْمَةِ تَعْظِیماً لِلْبَیْتِ وَ الْخَیْمَةِ. قَالَ: فَهَبَطَ بِالْمَلَائِکَةِ فَکَانُوا بِحَضْرَةِ الْخَیْمَةِ یَحْرُسُونَهَا مِنْ مَرَدَةِ الشَّیَاطِینِ الْعُتَاةِ وَ یَطُوفُونَ حَوْلَ أَرْکَانِ الْبَیْتِ وَ الْخَیْمَةِ کُلَّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ کَمَا کَانُوا یَطُوفُونَ فِی السَّمَاءِ حَوْلَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ. قَالَ: وَ أَرْکَانُ الْبَیْتِ الْحَرَامِ فِی الْأَرْضِ حِیَالَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ الَّذِی فِی السَّمَاءِ.»
امام محمد باقر علیه السلام در دنباله حدیث فرمود: «خداوند عزوجل به جبرئیل وحی نمود: هفتاد هزار فرشته را نازل کن تا نگهبان خیمه و مونس آدم باشند و در گرد خیمه به جهت احترام و تعظیم خیمه و خانه خدا طواف کنند. جبرئیل به فرمان خدا ملائکه را در کنار خیمه حاضر کرد تا آن را از شیطان های
سرکش محافظت نمایند و بر ارکان خانه و خیمه در هر شب و
ص: 64
روز طواف کنند همانگونه که در آسمان گرد بیت المعمور طواف می کردند. ارکان خانه خدا در زمین برابر بیت المعمور در آسمان می باشد. »
ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحَی إِلَی جَبْرَئِیلَ علیه السلام بَعْدَ ذَلِکَ أَنِ اهْبِطْ إِلَی آدَمَ وَ حَوَّاءَ فَنَحِّهِمَا عَنْ مَوَاضِعِ قَوَاعِدِ بَیْتِی وَ ارْفَعْ قَوَاعِدَ بَیْتِی لِمَلَائِکَتِی ثُمَّ وُلْدِ آدَمَ علیه السلام ، فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی آدَمَ وَ حَوَّاءَ فَأَخْرَجَهُمَا مِنَ الْخَیْمَةِ وَ نَحَّاهُمَا عَنْ تُرْعَةِ الْبَیْتِ وَ نَحَّی الْخَیْمَةَ عَنْ مَوْضِعِ التُّرْعَةِ. قَالَ: وَ وَضَعَ آدَمَ عَلَی الصَّفَا وَ حَوَّاءَ عَلَی الْمَرْوَةِ. فَقَالَ آدَمُ علیه السلام : یَا جَبْرَئِیلُ أَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَوَّلْتَنَا وَ فَرَّقْتَ بَیْنَنَا أَمْ بِرِضاً وَ تَقْدِیرٍ عَلَیْنَا؟ فَقَالَ لَهُمَا: لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ عَلَیْکُمَا وَ لَکِنَّ اللَّهَ لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ. یَا آدَمُ إِنَّ السَّبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ الَّذِینَ أَنْزَلَهُمُ اللَّهُ إِلَی الْأَرْضِ لِیُؤْنِسُوکَ وَ یَطُوفُوا حَوْلَ أَرْکَانِ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ وَ الْخَیْمَةِ سَأَلُوا اللَّهَ أَنْ یَبْنِیَ لَهُمْ مَکَانَ الْخَیْمَةِ بَیْتاً عَلَی مَوْضِعِ التُّرْعَةِ الْمُبَارَکَةِ حِیَالَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ فَیَطُوفُونَ حَوْلَهُ کَمَا کَانُوا یَطُوفُونَ فِی السَّمَاءِ حَوْلَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیَّ أَنْ أُنَحِّیَکَ وَ أَرْفَعَ الْخَیْمَةَ. فَقَالَ آدَمُ علیه السلام : قَدْ رَضِینَا بِتَقْدِیرِ اللَّهِ وَ نَافِذِ أَمْرِهِ فِینَا فَرَفَعَ قَوَاعِدَ الْبَیْتِ الْحَرَامِ بِحَجَرٍ مِنَ الصَّفَا وَ حَجَرٍ مِنَ الْمَرْوَةِ
ص: 65
وَ حَجَرٍ مِنْ طُورِ سَیْنَاءَ وَ حَجَرٍ مِنْ جَبَلِ السَّلَامِ وَ هُوَ ظَهْرَ الْکُوفَةِ وَ أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی جَبْرَئِیلَ أَنِ ابْنِهِ وَ أَتِمَّهُ فَاقْتَلَعَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام الْأَحْجَارَ الْأَرْبَعَةَ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ مَوَاضِعِهِنَّ بِجَنَاحِهِ فَوَضَعَهَا حَیْثُ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی أَرْکَانِ الْبَیْتِ عَلَی قَوَاعِدِهِ الَّتِی قَدَّرَهَا الْجَبَّارُ وَ نَصَبَ أَعْلَامَهَا ثُمَّ أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَنِ ابْنِهِ وَ أَتِمَّهُ بِحِجَارَةٍ مِنْ أَبِی قُبَیْسٍ وَ اجْعَلْ لَهُ بَابَیْنِ بَاباً شَرْقِیّاً وَ بَاباً غَرْبِیّاً قَالَ فَأَتَمَّهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَلَمَّا أَنْ فَرَغَ طَافَتْ حَوْلَهُ الْمَلَائِکَةُ فَلَمَّا نَظَرَ آدَمُ علیه السلام وَ حَوَّاءُ إِلَی الْمَلَائِکَةِ یَطُوفُونَ حَوْلَ الْبَیْتِ انْطَلَقَا فَطَافَا سَبْعَةَ أَشْوَاطٍ ثُمَّ خَرَجَا یَطْلُبَانِ مَا یَأْکُلَانِ.» (1)
امام محمد باقر علیه السلام در دنباله حدیث فرمود: «پس از مدتی خداوند به جبرئیل وحی نمود به سوی آدم و حوا رفته آنان را از خیمه و مکان خانه دور کن و خیمه را جمع کن. جبرئیل آدم را بر صفا و حوا را مروه فرستاد. آدم از جبرئیل پرسید: آیا خداوند بر ما غضب کرده از این رو خیمه را ترک کردیم یا این که از ما راضی است لیکن قضا و قدرش چنین اقتضا کرده است؟ جبرئیل گفت: بر شما غضب نکرده و از خدا نباید پرسید چرا این کار را انجام دادی. ای آدم هفتاد هزار ملکی که برای انس تو و طواف
ص: 66
به اطراف خیمه و بیت نازل شدند از خدا خواستند تا در جای خیمه خانه ای را برابر بیت المعمور بنا کند تا به دور آن طواف کنند همانگونه که دور بیت المعور در آسمان طواف می کردند. به همین علت خداوند به من وحی نمود که شما را از خیمه دور کنم و خیمه را برچینم. آدم گفت به تقدیر و سرنوشتی که خداوند مقدر کرده راضی هستیم و امر او نسبت به ما نافذ است.
اساس خانه با سنگ هایی از صفا و مروه و طور سینا و جبل السلام کوفه بنا نهاده شد و خدا به جبرئیل وحی نمود بنای خانه را کامل کن پس جبرئیل به اندازه ای که خداوند مقدر فرموده بود دیوارها را بالا آورد. خداوند به او وحی کرد که با سنگی از کوه ابو قبیس خانه را تکمیل کن و دری در سوی شرق و دری در سوی غرب خانه باز کن. جبرئیل خانه را ساخت و ملائکه به دور آن طواف کردند و آدم و حوا نظاره گر بودند آنان نیز به دور خانه هفت دور طواف نمودند و پس از طواف به دنبال غذا می رفتند.»
عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ: لِأَیِّ عِلَّةٍ صَارَ الطَّوَافُ سَبْعَةَ أَشْوَاطٍ؟ فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ قَالَ لِلْمَلَائِکَةِ: (إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً) فَرَدُّوا عَلَیْهِ وَ قَالُوا: (أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ
ص: 67
یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ؟) فَقَالَ: (إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ). وَ کَانَ لَا یَحْجُبُهُمْ عَنْ نُورِهِ، فَحَجَبَهُمْ عَنْ نُورِهِ سَبْعَةَ آلَافِ عَامٍ فَلَاذُوا بِالْعَرْشِ سَبْعَةَ آلَافِ سَنَةٍ فَرَحِمَهُمْ وَ تَابَ عَلَیْهِمْ وَ جَعَلَ لَهُمُ الْبَیْتَ الْمَعْمُورَ فِی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ وَ جَعَلَهُ مَثَابَةً وَ جَعَلَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ تَحْتَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ وَ جَعَلَهُ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً فَصَارَ الطَّوَافُ سَبْعَةَ أَشْوَاطٍ وَاجِباً عَلَی الْعِبَادِ لِکُلِّ أَلْفِ سَنَةٍ شَوْطاً وَاحِداً.» (1)
ابوحمزه ثمالی از امام سجاد پرسید: به چه علتی باید هفت دور گرد خانه طواف کرد؟ امام فرمود: آنگاه که خدا به ملائکه گفت: من در زمین برای خودم خلیفه ای قرار می دهم، ملائکه برگشتند و گفتند: آیا می خواهی در روی زمین کسی را قرار دهی که در آن فساد کند و خون بریزد؟ خداوند فرمود: من چیزی را می دانم که شما از آن خبر ندارید. خداوند مانع ملائکه از نور خود نمی شد لیکن در اثر این اعتراض هفت هزار سال آنان را از نور خود محجوب کرد. ملائکه هفت هزار سال به عرش پناه آوردند تا خداوند به آنان رحکم کرده و از خطایشان گذشت. خداوند در آسمان چهارم بیت المعمور را پناهگاه آنان قرار داد و بیت الله را در زیر بیت المعمور پناهگاه و
ص: 68
محل آرامش مردم قرار داد پس طواف را هفت دور بر بندگانش واجب کرد، برای هر هزار سال یک دور.»
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام لَمَّا خَلَّفَ إِسْمَاعِیلَ بِمَکَّةَ عَطِشَ الصَّبِیُّ فَکَانَ فِیمَا بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ شَجَرٌ فَخَرَجَتْ أُمُّهُ حَتَّی قَامَتْ عَلَی الصَّفَا، فَقَالَتْ: هَلْ بِالْبَوَادِی مِنْ أَنِیسٍ فَلَمْ تُجِبْهَا أَحَدٌ فَمَضَتْ حَتَّی انْتَهَتْ إِلَی الْمَرْوَةِ، فَقَالَتْ: هَلْ بِالْبَوَادِی مِنْ أَنِیسٍ فَلَمْ تُجَبْ ثُمَّ رَجَعَتْ إِلَی الصَّفَا وَ قَالَتْ ذَلِکَ، حَتَّی صَنَعَتْ ذَلِکَ سَبْعاً فَأَجْرَی اللَّهُ ذَلِکَ سُنَّةً وَ أَتَاهَا جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ لَهَا: مَنْ أَنْتِ؟ فَقَالَتْ: أَنَا أُمُّ وَلَدِ إِبْرَاهِیمَ. قَالَ لَهَا: إِلَی مَنْ تَرَکَکُمْ؟ فَقَالَتْ: أَمَا لَئِنْ قُلْتَ ذَاکَ، لَقَدْ قُلْتُ لَهُ حَیْثُ أَرَادَ الذَّهَابَ: یَا إِبْرَاهِیمُ إِلَی مَنْ تَرَکْتَنَا؟ فَقَالَ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام : لَقَدْ وَکَلَکُمْ إِلَی کَافٍ. قَالَ: وَ کَانَ النَّاسُ یَجْتَنِبُونَ الْمَمَرَّ إِلَی مَکَّةَ لِمَکَانِ الْمَاءِ فَفَحَصَ الصَّبِیُّ بِرِجْلِهِ فَنَبَعَتْ زَمْزَمُ قَالَ فَرَجَعَتْ مِنَ الْمَرْوَةِ إِلَی الصَّبِیِّ وَ قَدْ نَبَعَ الْمَاءُ فَأَقْبَلَتْ تَجْمَعُ التُّرَابَ حَوْلَهُ مَخَافَةَ أَنْ یَسِیحَ الْمَاءُ وَ لَوْ تَرَکَتْهُ لَکَانَ سَیْحاً. قَالَ: فَلَمَّا رَأَتِ الطَّیْرُ الْمَاءَ حَلَّقَتْ عَلَیْهِ، فَمَرَّ رَکْبٌ مِنَ الْیَمَنِ یُرِیدُ السَّفَرَ فَلَمَّا رَأَوُا الطَّیْرَ قَالُوا: مَا حَلَّقَتِ الطَّیْرُ إِلَّا عَلَی مَاءٍ فَأَتَوْهُمْ فَسَقَوْهُمْ مِنَ الْمَاءِ فَأَطْعَمُوهُمُ الرَّکْبُ مِنَ الطَّعَامِ وَ أَجْرَی اللَّهُ عَزَّ
ص: 69
وَ جَلَّ لَهُمْ بِذَلِکَ رِزْقاً وَ کَانَ النَّاسُ یَمُرُّونَ بِمَکَّةَ فَیُطْعِمُونَهُمْ مِنَ الطَّعَامِ وَ یَسْقُونَهُمْ مِنَ الْمَاءِ.» (1)
امام صادق علیه السلام فرمود: «آنگاه که ابراهیم، اسماعیل را در مکه گذاشت و رفت، کودک تشنه شد و بین صفا و مروه درخت بود. مادرش بر بالای کوه صفا رفت و فریاد کشید آیا انیس و مونسی هست؟ کسی او را پاسخ نداد به مروه آمد و سخنش را تکرار کرد و پاسخی نشنید باز به صفا برگشت و هفت بار این کار را تکرار کرد، خدا این سعی و تلاش او را سنتی قرار داد. جبرئیل آمد و گفت: تو کیستی؟ گفت: من مادر فرزند ابراهیم هستم. از او پرسید: ابراهیم شما را به چه کسی سپرد؟ گفت: من از ابراهیم همین مطلب را پرسیدم و او پاسخ داد: شما را به خدا می سپارم. جبرئیل گفت: به کفایت کننده سپرده است. به سبب نبودن آب مردم و قافله ها از عبور از مکه اجتناب می کردند. کودک پاهایش را بر زمین کشید و زمزم از زیر پایش جوشید. هاجر از مروه به سوی فرزندش آمد، آب را جوشان دید، خاک ها را بر گرد آن جمع کرد تا جاری نشود. اگر این کار را نکرده بود آب جاری می گشت. پرندگان آب را دیدند بر گرد آن حلقه زدند و قافله ای از یمن که در آن اطراف در حال حرکت بود وقتی پرواز
ص: 70
پرندگان را در آن نواحی دیدند گفتند باید آبی باشد که پرندگان در این اطراف آمد و شد دارند به دنبال پرندگان بر سر آب آمدند و هاجر به آنان آب داد و قافله به آنان طعام و به این گونه خداوند رزق و روزی آنان را از عبور مردم از مکه مقدر فرمود.»
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : «مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْسِکٌ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مِنْ مَوْضِعِ السَّعْیِ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ یَذِلُّ فِیهِ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ.» (1)
هر لبیک یک حج
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَمَّا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ 8 بِبُنْیَانِ الْبَیْتِ وَ تَمَّ بِنَاؤُهُ أَمَرَهُ أَنْ یَصْعَدَ رُکْناً ثُمَّ یُنَادِیَ فِی النَّاسِ أَلَا هَلُمَّ الْحَجَّ فَلَوْ نَادَی هَلُمُّوا إِلَی الْحَجِّ لَمْ یَحُجَّ إِلَّا مَنْ کَانَ یَوْمَئِذٍ إِنْسِیّاً مَخْلُوقاً وَ لَکِنْ نَادَی هَلُمَّ الْحَجَّ فَلَبَّی النَّاسُ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ لَبَّیْکَ دَاعِیَ اللَّهِ لَبَّیْکَ دَاعِیَ اللَّهِ فَمَنْ
ص: 71
لَبَّی عَشْراً حَجَّ عَشْراً وَ مَنْ لَبَّی خَمْساً حَجَّ خَمْساً وَ مَنْ لَبَّی أَکْثَرَ فَبِعَدَدِ ذَلِکَ وَ مَنْ لَبَّی وَاحِداً حَجَّ وَاحِداً وَ مَنْ لَمْ یُلَبِّ لَمْ یَحُجَّ.» (1)
امام صادق علیه السلام فرمود: «آنگاه که خداوند به ابراهیم و اسماعیل فرمان داد خانه را بسازند و بنای آن کامل شد به او دستور داد بر رکنی بالا رود و ندا در دهد ای مردم به حج حاضر شوید. ابراهیم ندا داد به حج حاضر شو. اگر گفته بود به سوی حج حاضر شوید همه انسان های موجود در آن زمان به حج مشرف می شدند، لیکن او گفت: به حج حاضر شو، پس انسان هایی که صلب پدران بودند او را با "لَبَّیْکَ دَاعِیَ اللَّهِ لَبَّیْکَ دَاعِیَ اللَّهِ" پاسخ دادند، کسی که ده بار لبیک گفت ده بار و کسی که پنج بار لبیک گفت، پنج بار و کسی که بیشتر لبیک گفت یا یک بار لبیک گفت به همان اندازه به
حج مشرف می شود و کسی که لبیک نگفت از حج محروم است.»
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَرَّ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ عَلَی الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ فَقَالَ: وَ اللَّهِ یَا حَجَرُ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّکَ حَجَرٌ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ إِلَّا أَنَّا رَأَیْنَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم یُحِبُّکَ فَنَحْنُ نُحِبُّکَ. فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام : «کَیْفَ یَا
ص: 72
ابْنَ الْخَطَّابِ فَوَ اللَّهِ لَیَبْعَثَنَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَهُ لِسَانٌ وَ شَفَتَانِ فَیَشْهَدُ لِمَنْ وَافَاهُ وَ هُوَ یَمِینُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ یُبَایِعُ بِهَا خَلْقَهُ.» فَقَالَ عُمَرُ: لَا أَبْقَانَا اللَّهُ فِی بَلَدٍ لَا یَکُونُ فِیهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ. (1)
امام صادق علیه السلام فرمود: «عمر بن خطاب بر حجر الاسود گذر کرد و گفت: به خدا سوگند ای سنگ ما می دانیم که تو سنگی و هیچ سود و زیانی نمی رسانی، مگر این که دیدیم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ترا دوست دارد پس ما هم ترا دوست داریم. امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: ای پسر خطاب چه می گویی؟ به خدا سوگند روز قیامت این سنگ را خدا مبعوث می کند در حالی که دارای زبان و دو لب است (یعنی سخن می گوید) پس به نفع کسانی که به عهد و پیمان خود با خدا وفا کردند، شهادت می دهد. حجر الاسود دست
راست خدا در روی زمین است که بندگان به وسیله آن با خدا بیعت می کنند. عمر گفت: خدا مرا در شهری که علی بن ابی طالب آنجا نباشد، باقی ندارد.»
قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام : «إِنَّهُ بَابُنَا الَّذِی نَدْخُلُ مِنْهُ الْجَنَّةَ.» وَ قَالَ علیه السلام : «إِنَّ فِیهِ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ لَمْ یُغْلَقْ مُنْذُ فُتِحَ وَ فِیهِ نَهَرٌ مِنَ الْجَنَّةِ تُلْقَی فِیهِ أَعْمَالُ الْعِبَادِ وَ هَذَا هُوَ الرُّکْنُ الْیَمَانِیُّ لَا رُکْنُ الْحَجَرِ.» (2)
ص: 73
امام صادق علیه السلام فرمود: «همانا رکن یمانی دری است که ما از آن به بهشت وارد می شویم.» و در بیانی دیگر فرمود: «در رکن یمانی بابی از ابواب بهشت است که از آن روزی که باز شده بسته نشده است و در آن نهری از بهشت جاری است که اعمال بندگان در آن القا می شود.»
عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : کَیْفَ صَارَ النَّاسُ یَسْتَلِمُونَ الْحَجَرَ وَ الرُّکْنَ الْیَمَانِیَّ وَ لَا یَسْتَلِمُونَ الرُّکْنَیْنِ الْآخَرَیْنِ؟ فَقَالَ: «قَدْ سَأَلَنِی عَنْ ذَلِکَ عَبَّادُ بْنُ صُهَیْبٍ الْبَصْرِیُّ؛ فَقُلْتُ لَهُ: لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم اسْتَلَمَ هَذَیْنِ وَ لَمْ یَسْتَلِمْ هَذَیْنِ فَإِنَّمَا عَلَی النَّاسِ أَنْ یَفْعَلُوا مَا فَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَ سَأُخْبِرُکَ بِغَیْرِ مَا أَخْبَرْتُ بِهِ عَبَّاداً؛ إِنَّ الْحَجَرَ الْأَسْوَدَ وَ الرُّکْنَ الْیَمَانِیَّ عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْ یُسْتَلَمَ مَا عَنْ یَمِینِ عَرْشِهِ قُلْتُ فَکَیْفَ صَارَ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام عَنْ یَسَارِهِ فَقَالَ لِأَنَّ لِإِبْرَاهِیمَ علیه السلام مَقَاماً فِی الْقِیَامَةِ وَ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم مَقَاماً فَمَقَامُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم عَنْ یَمِینِ عَرْشِ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام
ص: 74
عَنْ شِمَالِ عَرْشِهِ فَمَقَامُ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام فِی مَقَامِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ عَرْشُ رَبِّنَا مُقْبِلٌ غَیْرُ مُدْبِرٍ.» (1)
برید عجلی از اصحاب خاص امام صادق از آن حضرت پرسید چرا مسلمانان فقط رکن یمانی و حجر الاسود را لمس می کنند و دو رکن دیگر را استلام نمی نمایند؟
امام صادق فرمود: عباد بن صهیب بصری (از دانشمندان اهل سنت) همین مطلب را از من پرسید، به او گفتم: رسول خدا این دو را استلام کرد و آن دو را لمس نکرد، بر مردم است کاری که رسول خدا انجام داد انجام بدهند. اما به تو پاسخی دیگر می دهم؛ حجر الاسود و رکن یمانی در طرف راست عرش واقع
شده اند و خداوند فرمان داده تا آنچه بر طرف راست عرش واقع شده استلام شود.
برید پرسید: چرا مقام ابراهیم در طرف چپ آن واقع شده؟ امام فرمود: برای پیامبر اسلام و حضرت ابراهیم در قیامت جایگاهی است. جایگاه پیامبر در طرف راست عرش و جایگاه ابراهیم در طرف چپ آن است. در دنیا نیز مقامش در طرف چپ واقع شده است.»
ص: 75