سرشناسه : محمدي ري شهري، محمد، 1325 -
عنوان قراردادي : موسوعة الاحاديث الطيبة. فارسي
عنوان و نام پديدآور : دانش نامه احاديث پزشكي / محمدي ري شهري، با همكاري مرتضي خوش نصيب...[ و ديگران].؛ ترجمه حسين صابري.
مشخصات نشر : قم: موسسه علمي فرهنگي دارالحديث، سازمان چاپ و نشر ، 1385 .
مشخصات ظاهري : 672ص.
فروست : مركز تحقيقات دارالحديث؛ 94.
شابك : 38000 ريال : 964-493-029-0 ؛ 50000 ريال (چاپ پنجم) ؛ 7000 ريال (چاپ هفتم) ؛ 90000 ريال : چاپ دهم : 978-964-493-029-4
يادداشت : با همكاري مرتضي خوش نصيب، محمدتقي سبحاني نيا، رسول افقي، احمد سعادت فر.
يادداشت : چاپ سوم.
يادداشت : چاپ پنجم و هفتم: 1386.
يادداشت : چاپ دهم: 1388.
يادداشت : كتاب حاضر در چاپ دوم 1383 توسط همين ناشر به صورت دو جلدي چاپ شده و در چاپ حاضر با حذف متن اصلي عربي آن به صورت تك جلدي به چاپ رسيده است.
يادداشت : نمايه.
موضوع : پزشكي -- احاديث
موضوع : احاديث اهل سنت -- قرن 14
شناسه افزوده : خوش نصيب، مرتضي، 1342-
شناسه افزوده : صابري، حسين، 1345-، مترجم
شناسه افزوده : موسسه علمي - فرهنگي دارالحديث . سازمان چاپ و نشر
رده بندي كنگره : BP141/5 /پ4 م33041 1385الف
رده بندي ديويي : 297/214
شماره كتابشناسي ملي : 1041209
ص: 1
ص: 2
ص: 3
ص: 4
ص: 5
ص: 6
ص: 7
پيش گفتاراهميّت پزشكىدر حوزه علوم بشرى ، پزشكى ، سرآمد همه دانش هاست ؛ چرا كه فلسفه ساير علوم ، بهره ورى انسان از مواهب زندگى است و اين هدف ، جز در پرتو سلامت جسم و جان ، ميسّر نيست . (1) از اين رو ، امام باقر عليه السلام مى فرمايد: بدان كه نه هيچ دانشى چون جُستن سلامت است و نه هيچ سلامتى چون سلامتِ دل . (2) اين سخن ، به روشنى نشان مى دهد كه از نگاه اسلام ، طبّ روان ، ارجمندتر از طبّ تن ، و طبّ تن ، ارزشمندتر از ساير علوم است. اين حديث نبوى نيز بدين معنا اشاره دارد كه مى فرمايد : دانش بر دو گونه است : دانش دين ها و دانش بدن ها . (3)
طبابت ، كار خداوند استقرآن كريم ، از ابراهيمِ خليل عليه السلام نقل مى كند كه فرمود:
.
ص: 8
« وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ » . (1) و چون بيمار شوم ، او (خداوند) شفايم مى دهد . اين سخن ، بدين معناست كه طبابت ، كار خداوند متعال است و طبيب واقعى اوست . (2) خداوند است كه خواصّ درمانى را در داروها نهاد و در نظام آفرينش ، براى هر دردى دارويى آفريد (3) و به انسان ، استعداد شناخت دردها و داروها و چگونگى درمان آنها را عنايت كرد و بدين سان ، او را مظهر نام هاى «طبيب» و «شافى» خود ، قرار داد ، چنان كه پيامبران الهى نيز (براى درمان بيمارى هاى جان) مَظهر اين نام هاى مقدّس هستند. امام على عليه السلام ، در توصيف پيامبر خدا مى فرمايد : طَبيبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ ، قَد أحكَمَ مَراهِمَهُ ، وأحمى مَواسِمَهُ ، يَضَعُ ذلِكَ حَيثُ الحاجَةُ إلَيهِ ، مِن قُلوبٍ عُميٍ ، وآذانٍ صُمٍّ ، وألسِنَةٍ بُكمٍ . مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الغَفلَةِ ، ومَواطِنَ الحَيرَةِ (4) طبيبى بود كه طبابت را بر بالين بيماران مى بُرد ، مرهم را درست برجايى كه بايد ، مى نهاد و آن جا كه بايسته بود ، داغ مى نشاند . او اين همه را بدان جا مى رساند كه نيازمندش بود : دل هاى بى فروغ، گوش هاى ناشنوا و زبان هاى ناگويا . با درمان خويش ، منزلگاه هاى بى خبرى و جايگاه هاى سرگشتگى انسان را مى جست . بنا بر اين ، از نگاه اسلام ، طبيب و دارو خواه براى روح (جان / روان) ، و خواه براى تن (بدن / جسم) ، تنها نقش يك واسطه را در نظام حكيمانه آفرينش ايفا مى كنند و درمان كننده ، فقط خداوند متعال است .
.
ص: 9
دانش نامه احاديث طبىهر چند از نظر لغت (1) و متون اسلامى ، «طب» ، شامل درمانِ بيمارى هاى جسم و جان است و درمان كنندگان جسم هم مانند درمان كننده جان ، مظهر اسماى حسناى الهى هستند ، و افزون بر اين ، «طبّ تن» و «طب روان» ، ارتباط بسيار نزديكى با هم دارند (به گونه اى با تدبير روانى مى توان شمارى از بيمارى هاى جسمانى را علاج كرد و به عكس ، با درمان جسمانى ، پاره اى از بيمارى هاى روانى را مى توان درمان نمود) ؛ اما طبّ تن و طبّ جان ، در نوشتارهاى اسلامى دو موضوع مستقل اند . «طبّ روان» ، موضوع علم اخلاق است و اصطلاحا به آن طب اطلاق نمى شود . بنا بر اين ، دانش نامه احاديث طبّى ، تنها احاديثى را در خود جاى داده است كه در آنها بهداشت و يا درمان بيمارى هاى جسمى مطرح شده است. پيش از آشنايى با متن اين احاديث ، لازم است در سه فصل ، مطالب زير توضيح داده شود : 1 . جايگاه طب در قوانين اسلامى ؛ 2 . ارزيابى كلّى احاديث طبّى ؛ 3 . مراحل تحقيق و تدوين دانش نامه احاديث طبّى .
.
ص: 10
1جايگاه طب در قوانين اسلامفلسفه احكام و قوانين اسلامى ، تكامل مادّى و معنوى جامعه انسانى است . از نگاه اسلام ، بزرگ ترين نعمت الهى ، سلامت جسم و بزرگ تر از آن ، سلامت جان است . همچنين ، خطرناك ترين بلاها ، بيمارى جسم و خطرناك تر از آن ، بيمارى جان است . متن سخن امام على عليه السلام در اين باره چنين است: إنَّ مِنَ البَلاءِ الفاقَةَ ، و أشَدُّ مِن ذلِكَ مَرَضُ البَدَنِ ، و أشَدُّ مِن ذلِكَ مَرَضُ القَلبِ ، و إنَّ مِنَ النِّعَمِ سِعَةَ المالِ ، و أفضَلُ مِن ذلِكَ صِحَّةُ البَدَنِ ، و أفضَلُ مِن ذلِكَ تَقوَى القُلوبِ . (1) يكى از گرف تارى ها تنگ دستى است. سخت تر از آن ، ناتن درستى است و سخت تر از آن هم بيمارى دل ؛ و يكى از نعمت ها توانمندى مالى است و برتر از آن ، تن درستى است و بهتر از آن نيز تقواى دل ها . مسئله اين است كه اگر بيمارى ، خطرناك ترين بلا و سلامت ، بزرگ ترين نعمت است ، اسلام كه تكامل و سعادت انسان را هدف خود قرار داده ، براى مبارزه با بيمارى ها و تأمين سلامت جامعه چه برنامه اى دارد؟ و به ديگر سخن ، طب در احكام و قوانين اسلامى چه جايگاهى دارد؟
.
ص: 11
جايگاه طبّ پيشگيرى در اسلامبررسى متون اسلامى به روشنى نشان مى دهد كه يكى از اهداف اصلى و حكمت هاى مهمّ احكام و مقرّرات اسلامى ، طبّ پيشگيرانه ، از طريق پيشگيرى از بيمارى ها و تأمين سلامت انسان است . خداوند متعال ، تصريح مى كند كه قرآن و برنامه هاى نورانى و حياتبخش آن ، جامعه بشر را به راه هاى تأمين سلامت ، رهنمون مى گردد: « يَهْدِى بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَ نَهُ سُبُلَ السَّلَ_مِ » . (1) خداوند ، هر كه را از خشنودى او پيروى كند ، به وسيله آن [كتاب] به راه هاى سلامت ، رهنمون مى شود . و بدين سان ، انسان مى تواند با پيوند با خدا و برنامه هايى كه او براى زندگى بشر ارائه كرده ، به بزرگ ترين نعمت هاى الهى دست يابد و نه تنها آخرت ، بلكه سلامت و سعادت و خوش بختى دنياى خود را نيز تأمين نمايد: « مَّن كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْأَخِرَةِ » . (2) هر كس پاداش دنيا مى خواهد ، [بداند كه] پاداش دنيا و آخرت ، نزد خداست . بر اين پايه ، در اسلام ، آنچه براى سلامت جسم و يا جان خطرناك و زيانبار است ، حرام يا مكروه است و آنچه براى سلامت انسان ، لازم و مفيد است ، واجب يا مستحب ، و آنچه سود و يا زيانى براى جسم و يا جان ندارد ، مباح شناخته شده است . اين بدان معناست كه طبّ پيشگيرى در متن مقرّرات و احكام پنجگانه اسلام ، تنيده شده و اجراى كامل و دقيق قوانين الهى در زندگى ، سلامت جسم و جان انسان را به همراه دارد. (3)
.
ص: 12
امام رضا عليه السلام ، درباره حكمت مقرّرات الهى كه بر انسان حلال و يا حرام شده است ، مى فرمايد : إنّا وَجَدنا كُلَّ ما أحَلَّ اللّهُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ فَفيهِ صَلاحُ العِبادِ وبَقاؤُهُم ، و لَهُم إلَيهِ الحاجَةُ الَّتى لا يَستَغنونَ عَنها ، و وَجَدنَا المُحَرَّمَ مِنَ الأَشياءِ لا حاجَةَ بِالعِبادِ إلَيهِ و وَجَدناهُ مُفسِدا داعِيا لِلفَناءِ وَالهَلاكِ . (1) ما مى بينيم هر آنچه كه خداوند _ تبارك و تعالى _ حلال كرده ، در آن ، صلاح و بقاى بندگان است و بدان نيازى گريزناپذير دارند ، و مى بينيم همه آنچه كه حرام شده است ، بندگان ، بدان نيازى ندارند و مى بينيم كه همه ، موجب تباهى و زمينه نابودى اند . در اين سخن ، امام تصريح مى فرمايد كه آنچه در مقررات الهى در زمينه هاى مختلف (مانند: خوردن ، آشاميدن ، ازدواج و ...) ، حلال شمرده شده ، امورى است كه مردم براى تأمين سلامت ، رفاه و آسايش خود ، بدان نياز دارند و مصالح زندگى و بقاى آنها وابسته به آن است و به عكس ، آنچه تحريم شده ، امورى است كه نه تنها مورد نياز مردم نيست ، بلكه به زيان سلامت و آسايش آنان و موجب هلاكت آنهاست .
.
ص: 13
2ارزيابى كلّى احاديث طبّىپيش از ارزشيابى احاديث طبّى ، پاسخ دادن به سه سؤال اساسى در اين باره ، ضرورى است : سؤال اوّل : آيا علم پزشكى ، مبدأ الهى دارد و متّكى به وحى است؟ يا سرآغاز آن ، تجربه انسان هاست؟ سؤال دوم : آيا پيشوايان دين ، يعنى پيامبر اسلام و اهل بيت آن بزرگوار ، از دانش پزشكى برخوردار بوده اند يا نه؟ سؤال سوم : بر فرض اطّلاع آنان از دانش پزشكى ، آيا اصولاً بناى دين ، ورود به مسائل پزشكى و درمان انواع بيمارى هاى جسمى بوده يا نه؟
1 . مبدأ علم طببرخى از دانشمندان بر اين باورند كه علم طب ، مبدأى الهى دارد و متّكى به وحى است . انديشمند و محقّق بزرگوار شيخ مفيد رحمه الله در اين باره چنين مى فرمايد : طب ، [دانشى] است درست كه آگاهى از آن ، امرى ثابت است و راه دسترس بدان نيز وحى است . آگاهان به اين دانش ، آن را تنها از پيامبران بهره گرفته اند ؛ چه آن كه نه براى آگاهى يافتن از حقيقت بيمارى ، جز به كمك سمع (ادّله نقلى) ، راهى هست ، و نه براى آگاه شدن به درمان ، راهى جز توفيق . بدين سان ، ثابت
.
ص: 14
مى شود كه يگانه راه اين آگاهى ، شنيدن از همان خدايى است كه به همه نهفته ها آگاه است . (1) به نظر مى رسد نياز انسان هاى نخستين ، ايجاب مى كرد كه «وحى» ، برخى از دانش هاى تجربىِ ضرورى براى زندگى را در اختيار آنان قرار دهد. مؤيّد اين نظريه ، مطلبى است كه سيّد بن طاووس نقل كرده است : إنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وتَعالى _ أهبَطَ آدَمَ مِنَ الجَنَّةِ ، وعَرَّفَهُ عِلمَ كُلِّ شَيءٍ ، فَكانَ مِمّا عَرَّفَهُ النُّجومُ وَالطِّبُّ . خداوند ، آدم را از بهشت ، فرو آورد و او را از آگاهى به همه چيز ، برخوردار ساخت . نجوم و پزشكى ، از جمله چيزهايى بود كه خداوند ، وى را از آنها آگاه كرد . (2) بنا بر اين ، مى توان گفت كه سرآغاز علم طب ، آموزه هاى وحى بوده ؛ امّا تجربه دانشمندان نيز بدان افزوده شده و تدريجا اين دانش ، گسترده تر شده و مى شود ؛ ليكن اين ادّعا كه وحى ، تنها راه رسيدن به اين دانش است ، علاوه بر اين كه متّكى بر برهان عقلى و يا شرعى نيست ، بطلان آن به وسيله تجربه ثابت شده است و آنچه از مرحوم شيخ مفيد نقل شده كه راه رسيدن به دانش طب ، «السمع عن العالم بالخفيّات» است ، اگر مقصود ، يكى از راه هاى رسيدن به اين دانش باشد ، صحيح است ؛ وگر نه نمى تواند صحيح باشد .
2 . اهل بيت و دانش پزشكىبررسى دقيق احاديثى كه درباره ويژگى هاى علمى ، سرچشمه هاى دانش ها و نيز
.
ص: 15
انواع دانش هاى اهل بيت عليهم السلام به ما رسيده ، (1) نشان مى دهد كه پيامبر اسلام و اهل بيت آن بزرگوار ، نه تنها از دانش پزشكى ، بلكه از همه علوم ، نه از راه تحصيل ، بلكه از طريق الهام الهى برخوردار بوده اند، به گونه اى كه هر گاه اراده مى كردند چيزى را بدانند ، مى دانستند ، چنان كه امام صادق عليه السلام مى فرمايد : إنَّ الإِمامَ إذا شاءَ أن يَعلَمَ عَلِمَ . (2) امام ، آن گاه كه بخواهد بداند ، مى داند . به دليل اين دانش گسترده و علم خارق العاده بود كه امام على عليه السلام ، مكرّر خطاب به مردم مى فرمود: هر چه مى خواهيد ، از من بپرسيد : سَلونى قَبلَ أن تَفقُدونى ، فَإِنَّ بَينَ جَنبَىَّ عُلوما كَثيرَةً كَالبِحارِ الزَّواخِرِ . (3) از من بپرسيد ، پيش از آن كه مرا از كف بدهيد ؛ چرا كه در سينه من ، به سان درياهاى بيكران ، دانش هاى فراوان نهفته است . همه امامان عليهم السلام از چنين دانشى برخوردار بوده اند و در پاسخ دادن به هيچ مسئله علمى اى در نمى ماندند . امام رضا عليه السلام در اين باره مى فرمايد : إنَّ العَبدَ إذَا اختارَهُ اللّهُ عز و جل لاُِمورِ عِبادِهِ شَرَحَ صَدرَهُ لِذلِكَ ، و أَودَعَ قَلبَهُ يَنابيعَ الحِكمَةِ ، و أَلهَمَهُ العِلمَ إلهاما ، فَلَم يَعىَ بَعدَهُ بِجَوابٍ ، و لا يُحَيَّرُ فيهِ عَنِ الصَّوابِ . (4) آن گاه كه خداوند عز و جل بنده اى را براى عهده دارى كارهاى بندگان خويش برگزيند ، سينه وى را براى اين كار ، فراخ مى سازد و سرچشمه هاى حكمت را در دل او به
.
ص: 16
وديعت مى گذارد و دانش را به تمامى به او الهام مى كند و از آن پس ، او نه در پاسخى فرو مى مانَد و نه از راه صواب ، سرگشته مى گردد . بنا بر اين ، بى ترديد ، پيامبر اسلام و اهل بيت او ، از دانش پزشكى برخوردار بوده اند و اگر ثابت شود كه در هر مسئله اى از مسائل مربوط به اين دانش ، چيزى فرموده باشند ، قطعا كلام آنان ، مطابق با واقع است .
3 . دين و حرفه پزشكىهر چند طبّ پيشگيرى ، چنان كه توضيح داديم ، در متن مقرّرات دينى مورد توجّه بوده و پيشوايان دينى ، از دانش پزشكى برخوردار بوده اند؛ امّا فلسفه دين ، ورود در حرفه پزشكى نبوده است و از اين رو ، در روايات اسلامى ، علم دين ، قسيمِ علم طب است . (1) همچنين اهل بيت عليهم السلام به عنوان يك حرفه ، وارد مسائل پزشكى نشده اند. جدا كردن فقه (دين شناسى) از طب (پزشكى) و حرفه فقيهان از كار طبيبان نيز شاهد ديگرى براى جدا بودن حوزه دين و حوزه علم طب است. (2) بنا بر اين ، ورود پيشوايان دين در مسائل پزشكى ، مانند ورود آنان به ساير علوم ، به صورت موردى و گاه به عنوان كرامت و اعجاز بوده ، نه به صورت دائم و بدان نحو كه مردم به ديگر پزشكان ، مراجعه مى كنند . بديهى است كه اگر مردم ، اهتمام مى ورزيدند و از دانش سرشار اهل بيت عليهم السلام بهره مى جستند و به صورت متقن ، آثار علمى آنان را ثبت و ضبط مى كردند ، امروز ، ذخاير علمى و فرهنگى عظيمى در رشته هاى مختلف دانش ، در اختيار بشر بود ؛ امّا متأسّفانه ، جايگاه علمى اهل بيت عليهم السلام شناخته نشد و آنچه از آنان به يادگار ماند نيز از نيرنگ
.
ص: 17
سياست بازان و دروغ پردازان ، مصون نماندْ ، به گونه اى كه اكنون ، دستيابى به ميراث علمى آنان ، نياز به تلاش هاى فراوان دارد . با عنايت به آنچه گفتيم ، اينك به ارزشيابى احاديثى كه از اهل بيت عليهم السلام درباره مسائل پزشكى به ما رسيده مى پردازيم .
ارزيابى احاديث طبّى از نگاه شيخ صدو قبزرگِ محدّثان شيعه ، محمّد بن علىّ بن بابويه قمى ، معروف به صدوق رحمه الله حاديث طبّى را به گونه اى ارزيابى مى كند كه جز در موارد خاص ، نمى توان به آنها اعتماد كرد . وى مى نويسد : عقيده ما درباره اخبار و احاديثى كه درباره طب رسيده ، آن است كه اين احاديث ، بر چند گونه اند: _ برخى از آنها با نظر به آب و هواى مكّه و مدينه گفته شده اند و به كار بستن آنها در ديگر شرايط آب و هوايى ، درست نيست ؛ _ در برخى از آنها ، معصوم عليه السلام برپايه آنچه از حال و طبع سؤال كننده مى دانسته ، پاسخ داده و از همان موضع ، فراتر نرفته است ؛ چه اين كه امام ، بيش از آن شخص به طبع وى آگاهى داشته است ؛ _ برخى از آنها را مخالفان ، با هدف زشت نماياندن چهره مذهب در نگاه مردم در ميان احاديث گنجانده اند؛ _ در برخى از آنها ، سهوى از راوى حديث ، سر زده است ؛ _ در برخى از آنها بخشى از حديث حفظ شده و بخشى ديگر از آن ، فراموش شده است ؛ امّا آنچه درباره عسل روايت شده كه درمان هر دردى است ، روايتى است صحيح و معنايش نيز اين است كه عسل ، شفاى هر بيمارى اى است كه از بُرودت طبع برخيزد.
.
ص: 18
آنچه نيز درباره استنجا به آب سرد براى مبتلايان به بواسير رسيده ، در موردى است كه بواسير شخص ، از حرارتِ طبع ، سرچشمه گرفته باشد . آنچه هم در مورد بادنجان و درمانگر بودن آن روايت شده ، ناظر به هنگام رسيدن خرما و در مورد كسانى است كه خرما مى خورند ، نه ناظر به ديگر اوقات . در نهايت بايد گفت: آنچه در مورد درمانِ درستِ بيمارى از امامان عليهم السلام رسيده ، مضمون آيات و سوره هاى قرآن و يا دعاهايى است كه به حكمِ سندهاى قوى و طُرُق صحيحى كه به واسطه آنها به ما رسيده اند ، پذيرفته خواهند شد . (1) بر اساس اين ارزيابى ، تنها بخشى از احاديث طبّى را مى توان در اختيار افراد خاصّى كه آن احاديث مربوط به آنهاست ، قرار داد و ساير احاديث طبّى را بايد كنار گذاشت و تنها احاديثى كه مى توانند در اختيار عموم مردم قرار گيرند ، احاديث صحيحى است كه مردم را به درمان از طريق دعا و استشفا به آيات قرآن ، دعوت كرده اند . به نظر مى رسد كه هر چند سخن شيخ صدوق رحمه الله از نظر اصولى صحيح است ، چون غالبا احاديث طبّى ، فاقد سندند و زمينه جعل در آنها به طور جدّى وجود دارد؛ ليكن حاصل اين گونه ارزيابى ، بى بهره شدن مردم از بخشى از ذخاير علمى اهل بيت عليهم السلام خواهد بود؛ زيرا ضعف سند ، بى ترديد ، نشانه عدم صدور حديث نيست ، چنان كه درستى سند ، نمى تواند دليل صدور قطعى آن باشد . از سوى ديگر ، قضاوت درباره اين كه شمارى از درمان هايى كه در احاديث آمده ، ويژه افراد خاصّ است نيز ، كار آسانى نيست . بنا بر اين ، نه مى توان همه اين احاديث را به عنوان رهنمودهاى پيشوايان دين در امر پزشكى در اختيار عموم گذاشت ، و نه مى توان به طور كلّى آنها را كنار زد و از كتب حديثى حذف كرد . پس چه بايد كرد؟
.
ص: 19
اقسام احاديث طبّىبراى پاسخ به اين پرسش ، بايد گفت كه احاديث طبّى را به سه دسته مى توان تقسيم كرد: دسته اّول : احاديثى كه اعجازِ پيشوايان دين در درمان بيمارى هاست ، مانند آنچه قرآن كريم در بيان معجزه حضرت عيسى عليه السلام نقل كرده كه مى فرمود : «وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْىِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ» . (1) به اذن خدا ، نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مى بخشم . دسته دوم : احاديثى كه در مورد پيشگيرى از بيمارى ها وارد شده است . دسته سوم : احاديثى كه در مورد درمان بيمارى ها نقل شده است . اين احاديث نيز به دو بخش تقسيم مى شوند : بخش اوّل : درمان از طريق شفا خواستن به وسيله قرآن و دعا . بخش دوم : درمان از طريق دارو . احاديثى كه مربوط به اعجاز در مسائل پزشكى است؛ در واقع ، خارج از محدوده احاديث طبّى مورد بحث است . نكته قابل توجّه اين كه طرح احاديث طبّ پيشگيرى ، براى عموم ، با توجّه به اين كه اين احاديث ، غالبا منطبق با موازين علمى اند و با اين توضيح كه عواملى كه براى پيشگيرى در اين احاديث مطرح شده ، به معناى علّت تامّه پيشگيرى نيست ، مشكلى ايجاد نمى كند . همچنين ، بخش اوّل از احاديث طبّى كه به وسيله آيات قرآن و دعا به درمان مى پردازند را نيز با توجّه به شرايط اجابت دعا و مجرّب بودن دعا در درمان
.
ص: 20
بسيارى از بيمارى ها ، براى عموم مى توان مطرح كرد . (1) بنا بر اين ، تنها احاديثى كه مبناى عمل قرار گرفتن آنها ، بدون ارزيابىِ كامل ، صحيح نيست و پيش از ارزيابى دقيق ، نمى توان آنها را به عنوان رهنمودهاى پيشوايان دين به آنها نسبت داد ، احاديثى است كه درمان بيمارى ها را از طريق داروهاى ويژه اى توصيه كرده اند . اين احاديث را مى توان از راهى كه اينك بدان اشاره مى كنيم ، مورد ارزيابى قرار داد .
ارزيابى احاديث طبّى از طريق آزمايشبراى ارزيابى دقيق احاديث طبّى و بهره گيرىِ كامل از آنها ، بهترين راه ، آزمايش است . در واقع آزمايش و آزمايشگاه ، بهترين قرينه عقلى براى اثبات صحّت و سقم احاديث طبّى است كه خوش بختانه ، در عصر حاضر ، امكان بهره بردارى از آن ، بيش از هر وقت ديگر ، فراهم است .
انگيزه اصلى نگارش دانش نامه احاديث پزشكىهمين جا مناسب است اشاره شود كه اين هدف ، يعنى ارزيابى احاديث طبّى از طريق آزمودن ، انگيزه اصلى نگارنده از برنامه ريزى براى تأليف دانش نامه احاديث طبّى بوده است . با توجّه به اين كه ضعف سند احاديث طبّى نمى تواند دليل عدم صدور قطعى آنها باشد و با توجّه به وجود زمينه جعل در اين احاديث ، براى پالايش آنها و بهره مند شدن مردم و بخصوص مراكز علمى از ذخاير علمى اهل بيت عليهم السلام ، چند سال پيش ، مركز تحقيقات دارالحديث ، تصميم به جمع آورى احاديث طبّى و تنظيم آنها گرفت ، به گونه اى كه زمينه تحقيق پژوهشگران را در آزمايشگاه ها تسهيل شود . اينك به فضل خداوند متعال و يارى همكارانى كه از آنها نام برده
.
ص: 21
خواهد شد ، اين هدف ، تحقّق يافت . (1) بنا بر اين ، مخاطب اصلى دانش نامه احاديث طبّى ، پژوهشگران علوم پزشكى اند . البته همان طور كه اشاره شد ، اين دانش نامه ، در مورد پيشگيرى از بيمارى ها كه «طبّ پيشگيرى (الطبّ الوِقائى)» ناميده مى شود ، همچنين خواصّ خوراكى ها ، براى عموم مردم نيز مى تواند مورد بهره بردارى قرار گيرد. به سخن ديگر ، به استثناى فصل هاى مربوط به درمان بيمارى ها _ كه در بخش سوم آمده _ ساير بخش هاى اين دانش نامه ، براى عموم ، قابل استفاده است .
ارزيابى علمى احاديث «اِثمِد»اينك در پايان اين مبحث ، براى ارائه يك نمونه عينى از ارزيابى علمىِ احاديث پزشكى ، توجّه خوانندگان گرامى را به خلاصه گزارش دو طرح تحقيقاتى يكى از همكاران دانش نامه در مورد ارزيابى احاديثى كه در مورد فوايد پزشكى سرمه اِثمِد (2) وارد شده است ، جلب مى نمايم . طرح اوّل : تحقيق در مورد سرمه اثمد اَسود (3) در روايات اسلامى ، استفاده از سرمه اِثمِد (سنگ سرمه) براى پيشگيرى از ريزش مژه ها ، توصيه شده است و همچنين ، فوايد ديگرى در جهت سلامت انسان براى آن ذكر شده است. با در نظر گرفتن عوامل مساعد براى ريزش كه در
.
ص: 22
بيمارى بلفاريت مزمن ديده مى شود و با توجّه به اين كه مهم ترين عامل يا علّت اين بيمارى ، باكترى «استافيلوكوك» است ، بر آن شديم تا اثر سرمه اِثمِد را بر روى اين ميكرو ارگانيسم (خُردْ سازواره) و ديگر باكترى هاى گرم مثبت و گرم منفى ، بررسى نماييم . در اين مطالعه ، فعّاليت ضد ميكروبى سرمه اِثمِد نوع اسود ، با روش رقيق سازى در محيط جامد عليه دو باكترى گرم مثبت استافيلوكوكوس آرئوس و استافيلوكوكوس اپيدرميس ، و سه باكترى گرم منفى اشريشياكلى ، انتروباكتريو كلوآسه آ و كلبسيلا پنومونيه ، با در نظر گرفتن نورفلوكساسين ، به عنوان تركيب شاهد ، مورد استفاده قرار گرفت . حدّاقل غلظت مهارى سرمه اِثمِد در سه شرايط مختلف ، مورد ارزيابى قرار گرفت : 1 . بلا فاصله پس از حل كردن سنگ در DMSO 2 . بيست و چهار ساعت پس از حل كردن سنگ در DMSO 3 . سه روز پس از حل كردن سنگ در DMSO و نتايج به صورت MIC1 MIC2 وMIC3 عليه استافيلوكوك آرئوس به دست آمد: MIC3=32ug/ml,MIC2=64ug/ml.MLC1>128ug/ml آزمايش هاى ياد شده ، سه بار تكرار شدند. اين تركيب بر روى ساير باكترى هاى مورد استفاده ، بى اثر بود. نورفلوكساسين بر روى هر پنج باكترى به كار رفته ، مؤثّر و داراى MIC بين 13 / 0 تا يك ميكروگرم در ميلى ليتر بود. با توجّه به اين كه تركيب مورد آزمايش به صورت Crude مورد استفاده قرار گرفته است ، غلظت MIC=32ug/ml قابل ملاحظه است و ادامه تحقيقات در مورد اين تركيب ، لازم است.
.
ص: 23
طرح دوم : تحقيق در مورد سرمه اِثمد اَحمر (1) سنگ سرمه اِثمِد نوع احمر ، تركيبى است با درجه خلوص نامشخّص كه در احاديث اسلامى بر استفاده از آن ، تأكيد شده و فوايد بسيارى براى سلامت دستگاه بينايى براى آن ذكر گرديده است ، بخصوص براى جلاى چشم ، رويانيدن مژه ، پيشگيرى از ريزش مژه ها ، گلوكم ، اشك ريزش ، و از بين بردن آلودگى ها و عفونت هاى چشم . لذا در اين تحقيق ، اثر ضدّ ميكروبى آن بر روى چند باكترى گرم مثبت و گرم منفى كه بعضى از آنها از علل بيمارى هاى چشمى هستند ، بررسى شد. نتايج به دست آمده ، نشان مى دهد كه سرمه اثمد احمر ، بر روى باسيلوس سابتيليس مؤثّر است و بر روى ساير باكترى هاى مورد استفاده ، فاقد اثر است. نورفلوكساسين به عنوان يك تركيب كنترل مثبت ، استفاده شده است . اميد آن كه نگارش اين دانش نامه ، زمينه ساز تلاش بيشتر پژوهشگران مسلمان علوم پزشكى براى ارائه ذخاير گران بهاى علمى اهل بيت عليهم السلام به جهانيان گردد .
.
ص: 24
مراحل تحقيق و تدوينبراى اطّلاع پژوهشگران از تلاش هايى كه براى تهيه دانش نامه احاديث طبّى انجام يافته ، به سير جمع آورى ، تحقيق و تدوين آن از آغاز تا انجام ، اشاره اى كوتاه مى شود .
1 . نقطه آغازجمع آورى احاديث طبّى از متون دينى ، با هدفى كه شرح آن گذشت ، از احاديث درباره دستگاه هاى مختلف بدن آغاز شد ، بدين ترتيب كه طرح جمع آورى اين احاديث ، براساس تقسيم بندى فيزيولوژيك بدن ، توسط فاضل گرامى جناب آقاى احمد سعادتفر تهيه شد و به وسيله يكى از فضلاى همكار در دارالحديث ، جناب آقاى مرتضى خوش نصيب ، احاديث مربوط از طريق كليدْ واژه هاى اصلى و مرتبط ، جمع آورى گرديد.
2 . تنظيم ابتدايىپس از جمع آورى احاديث و مرتبط ساختن آنها با طرح اوّليه توسط آقاى سعادتفر، تنظيم اوّليه روايات بخش سوم ، توسط اين جانب انجام شد . در ادامه كار به اين نتيجه رسيدم كه آنچه جمع آورى شد ، براى تحقّق اهداف مورد نظر
.
ص: 25
كافى نيست و براى اين منظور ، لازم است احاديثى كه بيانگر ديدگاه هاى پيشوايان اسلام درباره علم پزشكى ، آداب آن ، رهنمودهاى پزشكى ، بيمارى و حكمت هاى آن ، وظايف بيمار ، پرستارى ، عيادت بيمار و خواصّ درمانى غذاها و گياه ها وارد شده است ، به اين مجموعه افزوده شود . بخشى از موارد مورد نياز را از منابع تهيه شده در دارالحديث ، خود انتخاب كردم و بخش ديگرى ، توسط يكى ديگر از فضلاى همكار در دارالحديث ، جناب آقاى محمّد تقى سبحانى نيا انجام گرفت. شايان ذكر است كه مسئوليت ارزيابى و انتخاب احاديث ، عنوان دهى و سازماندهى آنها به صورت كتاب ، با نگارنده اين سطور بوده است .
3 . ارجاع به منابع (مصدريابى)پس از تنظيم ابتدايى دانش نامه و رفع نسبى نواقص آن ، جهت ارجاع به منابع و تخريج احاديث ، به قسمت مربوط تحويل گرديد . در اين مرحله ، از طريق برنامه هاى نرم افزارى جستجوهاى لازم انجام شد و نشانى مصادر يافت شده ، بر اساس ميزان اعتبار آنها تنظيم گرديد و اگر متن قوى ترى يافت شد ، جايگزين متن اصلى گرديد . در زمينه ثبت احاديث ، نكته هاى زير مورد توجّه بوده است : الف _ روايات تكرار شده در منابع مختلف ، حذف شده است ، مگر در موارد ذيل : 1 . وجود داشتن نكته مهمّى در متن حديث؛ 2 . تفاوت لفظى در متون نقل شده از طريق شيعه و سنّى . 3 . تكرار در چند باب مختلف ، مشروط به اين كه روايت ، طولانى نباشد .
.
ص: 26
در غير از اين موارد ، نشانى روايت هايى كه در منابع مختلف تكرار شده ، طبق آيين نامه در پاورقى حديث اخذ شده ، افزوده مى شود. ب _ اگر دستيابى به منابع اوّليه مقدور باشد ، حديث از آنها نقل مى شود؛ وگرنه ، از منابع واسطه نقل مى شود . ج _ با توّجه به اين كه بحارالأنوار از جوامع روايى شيعه و كنزالعمّال از جوامع روايى اهل سنت به شمار مى رود ، لذا نشانى آن دو براى سهولت مراجعه خوانندگان در پايان نشانى ها ذكر مى شود. د _ پس از ذكر مصادر حديث در پاورقى ، گاه با تعبير «همچنين ، ر.ك : » ارجاعاتى به برخى منابع داده مى شود . قابل توجّه است كه در اين گونه موارد ، متن مورد ارجاع ، گاه با متن كتاب ، تفاوت فاحش دارد . در عين حال ، ملاحظه آن براى محقّق ، سودمند است .
4 . نقد متن و تنظيم نهايىپس از تخريج مصادر و حروفچينى ابتدايى ، متن كتاب توسط يكى ديگر از فضلاى همكار در دارالحديث ، جناب آقاى رسول افقى ، مورد بازبينى و نقد قرار گرفت و همراه با پيشنهادهايى به اين جانب ارائه گرديد . با عنايت به پيشنهادهاى ارائه شده ، مجددا متن كتاب ، توسط نگارنده مورد بازبينى و دقت قرار گرفت و اصلاحات لازم از نظر شكل و محتوا در آن انجام شد .
5 . تهيه مدخل ها و تحليل هاى مورد نيازپس از انجام مراحل ياد شده ، آخرين مرحله تدوين دانش نامه احاديث طبّى ، يعنى تهيّه مدخل و تحليل ها و توضيحات مورد نياز ، توسط نگارنده انجام شد و با عنايت به نكات جديدى كه به هنگام تهيه تحليل ها به نظر رسيد ، ضمن افزوده
.
ص: 27
شدن برخى از ابواب و عناوين جديد ، چينش قبلى در بخشى از كتاب ، تغيير كرد .
6 . چگونگى نگارش احاديثمهم ترين نكاتى كه در نگارش احاديث لحاظ شده ، از اين قرار است : الف _ متن انتخابى در صورت امكان ، جامع ترين ، استوارترين و معتبرترينِ متون است. ب _ از نگاه ما احاديث رسيده از اهل بيت عليهم السلام ، در واقع ، حديث رسول خداست . در تصريح به اين مطلب ، امام رضا عليه السلام مى فرمايد : إنّا عَنِ اللّهِ وعَن رَسولِهِ نُحَدِّثُ . (1) ما (اهل بيت) ، از خدا و پيامبرش حديث مى كنيم . نيز امام صادق عليهماالسلام مى فرمايد : حَديثي حَديثُ أبي ، وحَديثُ أبي حَديثُ جَدّي ، وحَديثُ جَدّي حَديثُ الحُسَينِ ، وحَديثُ الحُسَينِ عليه السلام حَديثُ الحَسَنِ عليه السلام ، وحَديثُ الحَسَنِ حَديثُ أميرِ المُؤمِنينَ عليهم السلام ، وحَديثُ أميرِ المُؤمِنينَ حَديثُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وحَديثُ رَسولِ اللّهِ قَولُ اللّهِ عزوجل . حديث من حديث (2) پدرم ، و حديث پدرم حديث جدّم ، و حديث جدّم حديث حسين ، و حديث حسين ، حديث حسن ، و حديث حسن ، حديث اميرمؤمنان ، و حديث اميرمؤمنان ، حديث پيامبر خدا ، و حديث پيامبر خدا ، سخن خداست . از اين رو ، كلمه «حديث» در عنوان كتاب ، اين معنا را مى رساند كه
.
ص: 28
همه احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندان پاك او مورد استفاده و استناد كتاب ، قرار گرفته است . ج _ احاديث پيامبر اسلام و اهل بيت آن حضرت تا امام مهدى(عج) ، به ترتيب تاريخى ثبت مى شوند . البته ممكن است گاه هماهنگى چند روايت در مضمون ، موجب گردد كه اين ترتيب ، رعايت نشود . د _ اگر حديثى هم از پيامبر صلى الله عليه و آله و هم از اهل بيت عليهم السلام روايت شده باشد ، آنچه از پيامبر خدا نقل شده در متن قرار مى گيرد و به روايت ديگر در پاورقى اشاره مى گردد. ه _ احاديث با نام پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام آغاز مى شود ، مگر آن كه متن روايت ، مقتضى ذكر نام راوى باشد كه در اين صورت ، نام كتابى كه حديث از آن نقل شده ، در آغاز مى آيد . و _ پيامبر خدا و اهل بيت آن بزرگوار ، اسما و القاب متعدّدى دارند كه در نقل مطالب ، يكى از آنها انتخاب شده است . ز _ پس از ذكر پيامبر خدا با جمله « صلى الله عليه و آله » و پس از ذكر اهل بيت آن حضرت با جمله « عليه السلام » و پس از ذكر فاطمه زهرا با جمله « عليهاالسلام » ، نسبت به آنان اداى احترام مى شود ، هر چند در منبع اصلى با الفاظ ديگرى از آنان تكريم شده باشد .
7 . اقدام هاى بعدىويرايش ، شرح لغات ، مقابله و تصحيح ، اعراب گذارى و ترجمه مدخل ها و تحليل ها ، اقدامات جنبى مهم ديگرى است كه توسط كارشناسان خبره ، انجام شده ، كتاب ، آماده انتشار مى گردد. (1)
.
ص: 29
در پايان ، از همه فضلا و محقّقان دارالحديث كه در ساماندهى اين مجموعه نفيس ، به طور مستقيم يا غير مستقيم ، سهيم بوده اند ، بويژه برادران فاضل و عزيز آقايان: مرتضى خوش نصيب ، محمّدتقى سبحانى نيا و رسول افقى ، صميمانه سپاسگزارم . همچنين از فاضل گرامى آقاى احمد سعادتفر _ كه در تهيّه بخش سوم اين مجموعه با دارالحديث همكارى داشتند _ و نيز از استاد ارجمند جناب آقاى مهدى مهريزى _ كه يادداشت هاى خود را در زمينه احاديث طبّى در اختيار اين جانب قرار دادند _ و آقاى دكتر حسين صابرى ، مترجم گران قدر اين دانش نامه ، قدردانى و تشكّر مى نمايم و از خداوند متعال براى همه آنان ، پاداشى درخور فضل و كرامت خود ، مسئلت دارم . رَبَّنا تَقَبَّل مِنّا إنَّكَ أنتَ السَّميعُ العَليمُ . محمّدى رى شهرى 12 فروردين 1382 28 محرّم 1424 1 آوريل 2003
.
ص: 30
. .
ص: 31
بخش يكم : پزشكىفصل يكم : پزشكى از ديدگاه اسلامفصل دوم : آداب طبابت و وظائف طبيبفصل سوم : توصيه هاي پزشكي
.
ص: 32
الفصل الأوّل : الطِّبابة في منظار الإسلام1 / 1أهَمِّيَّةُ عِلمِ الطِّبِّ3803.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :العِلمُ عِلمانِ : عِلمُ الأَديانِ وعِلمُ الأَبدانِ . (1)3804.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :العُلومُ أربَعَةٌ : الفِقهُ لِلأَديانِ ، وَالطِّبُّ لِلأَبدانِ ، وَالنَّحوُ لِلِّسانِ ، وَالنُّجومُ لِمَعرِفَةِ الأَزمانِ . (2)3805.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :العِلمُ ثَلاثَةٌ : الفِقهُ لِلأَديانِ ، وَالطِّبُّ لِلأَبدانِ ، وَالنَّحوُ لِلِّسانِ . (3)3804.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام_ مِن وَصِيَّتِهِ لِجابِرٍ الجُعفِيِّ: وَاعلَم أنَّه لا عِلمَ كَطَلَبِ السَّلامَةِ ، ولا سَلامَةَ كَسَلامَةِ القَلبِ . (4) .
ص: 33
فصل يكم : پزشكى از ديدگاه اسلام1 / 1اهميّت دانش پزشكى3808.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش بر دو گونه است : دانش دين ها و دانش بدن ها .3809.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش ها بر چهار گونه اند : فقه (دين شناسى) براى دين ها ، طب براى بدن ها ، نحو براى زبان ، و نجوم براى شناخت زمان ها .3810.الإمام الباقر عليه السلام :امام على عليه السلام :دانش ، سه گونه است : فقه براى دين ها ، طب براى بدن ها ، و نحو براى زبان .3806.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ وقتى سوره {Q} «هَلْ أتى ...» {/Q} را تا پايان آ ) امام باقر عليه السلام_ در سفارش به جابر جعفى: بدان كه نه هيچ دانشى چون جُستن [دانشِ ]سلامت است ، و نه هيچ سلامتى چون سلامتِ دل .
.
ص: 34
3807.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در احتجاج با مشركان _ ) الإمام الصادق عليه السلام :لا يَستَغني أهلُ كُلِّ بَلَدٍ عَن ثَلاثَةٍ _ يَفزَعُ إلَيهِم فِي أمرِ دُنياهُم وآخِرَتِهِم ، فَإِن عَدِموا ذلِكَ كانوا هَمَجاً_: فَقيهٍ عالِمٍ وَرِ عٍ ، وأميرٍ خَيِّرٍ مُطاعٍ ، وطَبيبٍ بَصيرٍ ثِقَةٍ . (1)1 / 2مَعرِفَةُ الأنِبياءِ وَالأَئِمَّةِ بِعِلمِ الطِّبِّ3810.امام باقر عليه السلام :فرج المهموم :رَأَيتُ فِي رِسالَةِ أبي إسحاقَ الطَّرسوسيِّ إلى عَبدِ اللّهِ بنِ مالِكٍ فِي بابِ مَعرِفَةِ أصلِ العِلمِ ما هذا لَفظُهُ : إنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وتَعالى _ أهبَطَ آدَمَ مِنَ الجَنَّةِ وعَرَّفَهُ عِلمَ كُلِّ شَيءٍ ، فَكان مِمّا عَرَّفَهُ النُّجومُ وَالطِّبُّ . (2)3811.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) علل الشرائع عن الربيع صاحب المنصور :حَضَرَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام مَجلِسَ المَنصورِ يَوما وعِندَهُ رَجُلٌ مِنَ الهِندِ يَقرَأُ كُتُبَ الطِّبِّ ، فَجَعَلَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام يُنصِتُ لِقِراءَتِهِ ، فَلَمّا فَرَغَ الهِندِيُّ ، قالَ لَهُ : يا أبا عَبدِ اللّهِ ، أتُريدُ مِمّا مَعِيَ شَيئا ؟
قالَ : لا ، فَإِنَّ مَعي ما هُوَ خَيرٌ مِمّا مَعَكَ .
قالَ : وما هُوَ ؟
قالَ : اُداوِي الحارَّ بِالبارِدِ ، وَالبارِدَ بِالحارِّ ، وَالرَّطبَ بِاليابِسِ ، وَاليابِسَ بِالرَّطبِ ، وأرَدُّ الأَمرَ كُلَّهُ إلَى اللّهِ عز و جل ، وأستَعمِلُ ما قالَهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وأعلَمُ أنَّ المَعِدَةَ بَيتُ الدّاءِ ، وأنَّ الحِميَةَ هِيَ الدَّواءُ ، واُعَوِّدُ البَدَنَ مَا اعتادَ .
فَقالَ الهِندِيُّ : وهَلِ الطِّبُّ إلاّ هذا ؟
فَقالَ الصّادِقُ عليه السلام : أفَتَراني مِن كُتُبِ الطِّبِّ أخَذتُ ؟
قالَ : نَعَم .
قالَ : لا وَاللّهِ ، ما أخَذتُ إلاّ عَنِ اللّهِ سُبحانَهُ . فَأَخبِرني أنَا أعلَمُ بِالطِّبِّ أم أنتَ ؟
قالَ الهِندِيُّ : لا ، بَل أنَا .
قالَ الصّادِقُ عليه السلام : فَأَسأَ لُكَ شَيئا؟
قالَ : سَل .
قالَ : أخبِرني يا هِندِيُّ ، لِمَ كانَ فِي الرَّأسِ شُؤونٌ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فَلِمَ جُعِلَ الشَّعرُ عَلَيهِ مِن فَوقٍ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فَلِمَ خَلَتِ الجَبهَةُ مِنَ الشَّعرِ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فَلِمَ كانَ لَها تَخطيطٌ وأساريرُ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فَلِمَ كانَ الحاجِبانِ مِن فَوقِ العَينَينِ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فَلِمَ جُعِلَتِ (3)
العَينانِ كَاللَّوزَتَينِ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فَلِمَ جُعِلَ الأَنفُ فيما بَينَهُما ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فَلِمَ كانَ ثَقبُ الأَنفِ في أسفَلِهِ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فَلِمَ جُعِلَتِ الشَّفَةُ وَالشّارِبُ مِن فَوقِ الفَمِ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فَلِمَ احتَدَّ السِّنُّ ، وعَرُضَ الضِّرسُ ، وطالَ النّابُ ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فَلِمَ جُعِلَتِ اللِّحيَةُ لِلرِّجالِ ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فَلِمَ خَلَتِ الكَفّانِ مِنَ الشَّعرِ ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فَلِمَ خَلاَ الظُّفرُ وَالشَّعرُ مِنَ الحَياةِ ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فَلِمَ كانَ القَلبُ كَحَبِّ الصَّنَوبَرَةِ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فلِمَ كانَتِ (4) الرِّئَةُ قِطعَتَينِ ، وجُعِلَ حَرَكَتُها في مَوضِعِها ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فَلِمَ كانَتِ الكَبِدُ حَدباءَ ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فَلِمَ كانَتِ الكُليَةُ كَحَبِّ اللّوبِيا ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فَلِمَ جُعِلَ طَيُّ الرُّكبَةِ إلَى الخَلفِ ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
قالَ : فَلِمَ تَخَصَّرَتِ القَدَمُ ؟
قالَ : لا أعلَمُ .
فَقالَ الصّادِقُ عليه السلام : لكِنّي أعلَمُ !
قالَ : فَأَجِب .
فَقالَ الصّادِقُ عليه السلام : كانَ فِي الرَّأسِ شُؤونٌ ؛ لِأَنَّ المُجَوَّفَ إذا كانَ بِلا فَصلٍ أسرَعَ إلَيهِ الصُّداعُ ، فَإِذا جُعِلَ ذا فُصولٍ كانَ الصُّداعُ مِنهُ أبعَدَ .
وجُعِلَ الشَّعرُ مِن فَوقِهِ ؛ لِيوصِلَ بِوُصولِهِ الأَدهانَ إلَى الدِّماغِ ؛ ويُخرِجَ بِأَطرافِهِ البُخارَ مِنهُ ؛ ويَرُدَّ عَنهُ الحَرَّ وَالبَردَ الوارِدَينِ عَلَيهِ .
وخَلَتِ الجَبهَةُ مِنَ الشَّعرِ ؛ لِأَ نَّها مَصَبُّ النُّورِ إلَى العَينَين . وجُعِلَ فيهَا التَّخطيطُ وَالأَساريرُ ؛ لِيَحبِسَ العَرَقَ الوارِدَ مِنَ الرَّأسِ عَنِ العَينِ قَدرَ ما يُميطُهُ (5) الإِنسانُ عَن نَفسِهِ ؛ كَالأَنهارِ فِي الأَرضِ الَّتي تَحبِسُ المِياهَ .
وجُعِلَ الحاجِبانِ مِن فَوقِ العَينَينِ ؛ لِيورِدا عَلَيهِما مِنَ النّورِ قَدرَ الكِفايَةِ ، ألاتَرى _ يا هِندِيُّ _ أنَّ مَن غَلَبَهُ النّورُ جَعَلَ يَدَهُ عَلى عَينَيهِ لِيَرِدَ عَلَيهِما قَدرُ كِفايَتهِما مِنهُ ؟
وجُعِلَ الأَنفُ فيما بَينَهُما ؛ لِيُقَسِّمَ النّورَ قِسمَينِ إلى كُلِّ عَينٍ سَواءً .
وكانَتِ العَينُ كَاللَّوزَةِ ؛ لِيَجرِيَ فيهَا الميلُ بِالدَّواءِ ويَخرُجَ مِنهَا الدّاءُ ، ولَو كانَت مُرَبَّعَةً أو مُدَوَّرَةً ماجَرى فيهَا الميلُ ؛ وما وَصَلَ إلَيها دَواءٌ ، ولا خَرَجَ مِنها داءٌ .
وجُعِلَ ثَقبُ الأَنفِ في أسفَلِهِ ؛ لِيَنزِلَ مِنهُ الأَدواءُ المُنحَدِرَةُ مِنَ الدِّماغِ ، وتَصعَدَ فيهِ الرَّوائِحُ إلَى المَشامِّ ، ولَو كانَ في أعلاهُ ؛ لَما أنزَلَ داءً ولا وَجَدَ رائِحَةً .
وجُعِلَ الشّارِبُ وَالشَّفَةُ فَوقَ الفَمِ ؛ لِيَحبِسَ ما يَنزِلُ مِنَ الدِّماغِ عَنِ الفَمِ ، لِئَلاّ يَتَنَغَّصَ عَلَى الإِنسانِ طَعامُهُ وشَرابُهُ فَيُميطَهُ عَن نَفسِهِ .
وجُعِلَتِ اللِّحيَةُ لِلرِّجالِ ؛ لِيَستَغنِيَ بِها عَنِ الكَشفِ فِي المَنظَرِ ، ويُعلَمَ بِهَا الذَّكَرُ مِنَ الاُنثى .
وجُعِلَ السِّنُّ حادّاً ؛ لِأَنَّ بِهِ يَقَعُ العَضُّ ، وجُعِلَ الضِّرسُ عَريضاً ؛ لِأَنَّ بِهِ يَقَعُ الطَّحنُ وَالمَضغُ ، وكانَ النّابُ طَويلاً ؛ لِيَشتَدَّ (6) الأَضراسُ وَالأَسنانُ كَالاُسطُوانَةِ في البِناءِ .
وخَلاَ الكَفّانِ مِنَ الشَّعرِ ؛ لِأَنَّ بِهِما يَقَعُ اللَّمسُ ، فَلَو كانَ بِهِما شَعرٌ ما دَرَى الإنسانُ ما يُقابِلُهُ ويَلمَسُهُ .
وخَلاَ الشَّعرُ وَالظُّفرُ مِنَ الحَياةِ ؛ لِأَنَّ طولَهُما وَسِخٌ يَقبُحُ ، وقَصَّهُما حَسَنٌ ، فَلَو كانَ فيهِما حَياةٌ ؛ لَأَلِمَ الإِنسانُ لِقَصِّهِما .
وكانَ القَلبُ كَحَبِّ الصَّنَوبَرِ ؛ لِأَ نَّهُ مُنَكَّسٌ ، فَجُعِلَ رأسُهُ دَقيقا (7) ؛ لِيَدخُلَ في الرِّئَةِ فَتُرَوِّحَ (8) عَنهُ بِبَردِها ، لِئَلاّ يَشيطَ الدِّماغُ بِحَرِّهِ .
وجُعِلَتِ الرِّئَةُ قِطعَتَينِ ؛ لِيدخُلَ في مَضاغِطِها فَتُرَوِّحَ عَنهُ بِحَرَكَتِها .
وكانَتِ الكَبِدُ حَدباءَ ؛ لِتُثقِلَ المَعِدَةَ وتَقَعَ جَميعُها عَلَيها ، فَتَعصِرَها فَيَخرُجَ ما فيها مِنَ البُخارِ .
وجُعِلَتِ الكُليَةُ كَحَبِّ اللّوبِيا ؛ لِأَنَّ عَلَيها مَصَبَّ المَنِيِّ نُقطَةً بَعدَ نُقطَةٍ ، فَلَو كانَت مُرَبَّعَةً أو مُدَوَّرَةً ؛ لاَحتَبَسَتِ النُّقطَةُ الاُولَى الثّانِيَةَ فَلاَ يَلتَذُّ بِخُروجِهَا الحَيُّ ، إذا (9) المَنِيُّ يَنزِلُ مِن فَقارِ الظَّهرِ إلَى الكُليَةِ ، فَهِيَ كَالدُّودَةِ تَنقَبِضُ وتَنبَسِطُ ، تَرميهِ أوّلاً فَأَوّلاً إلَى المَثانَةِ كَالبُندُقَةِ مِنَ القَوسِ .
وجُعِلَ طَيُّ الرُّكبَةِ إلى خَلفٍ ؛ لِأَنَّ الإِنسانَ يَمشي إلى ما بَينَ يَدَيهِ فَتَعتَدِلُ الحَرَكاتُ ، ولَولا ذلِكَ لَسَقَطَ فِي المَشيِ .
وجُعِلَتِ القَدَمُ مُتَخَصِّرَةً ؛ لِأَنَّ الشَيءَ إذا وَقَعَ عَلَى الأَرضِ جَميعُهُ ثَقُلَ ثِقَلَ حَجَرِ الرَّحا ، وإذا كانَ عَلى طَرَفِهِ دَفَعَهُ (رَفَعَهُ) الصَّبِيُّ ، وإذا وَقَعَ عَلى وَجهِهِ صَعُبَ نَقلُهُ عَلَى الرَّجُلِ .
فَقالَ الهِندِيُّ : مِن أينَ لَكَ هذَا العِلمُ ؟
فَقالَ عليه السلام : أخَذتُهُ عَن آبائي عليهم السلام عَن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، عَن جَبرَئيلَ عليه السلام ، عَن رَبِّ العالَمينَ _ جَلَّ جَلالُهُ _ الَّذي خَلَقَ الأَجسادَ وَ الأَرواحَ .
فَقالَ الهِندِيُّ : صَدَقتَ ، وأنَا أشهَدُ أن لا إلهَ إلاّ اللّهُ ، وأنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّهِ وعَبدُهُ ، وأنَّكَ أعلَمُ أهلِ زَمانِكَ . (10) .
ص: 35
3811.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) امام صادق عليه السلام :مردم هيچ آبادى اى از سه گروه ، بى نياز نيستند كه در كار دنيا و آخرت خويش به ايشان پناه بَرَند و چون آنان را نداشته باشند ، شوربخت باشند : فقيه دانا و پرهيزگار ، امير نيكوكار و فرمان روا ، و طبيب آگاه و مورد اعتماد .1 / 2آگاهى پيامبران و امامان از دانش پزشكى3814.عنه صلى الله عليه و آله :فرج المهموم :در نامه ابواسحاق طرطوسى به عبد اللّه بن مالك در باره شناخت سرچشمه دانش ، چنين ديده ام : خداوند ، آدم را از بهشت فرو فرستاد و او را از دانش همه چيز آگاه ساخت . از جمله چيزهايى كه خداوند ، وى را از آنها آگاه ساخت ، نجوم و طب بود .3812.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :علل الشرائع_ به نقل از ربيع ، حاجب منصور عباسى _: روزى امام صادق عليه السلام به مجلس منصور درآمد ، در حالى كه مردى هندى نزد او بود و كتاب هاى طب مى خواند . امام صادق عليه السلام به خواندن او گوش سپرد . چون آن مرد هندى ، خواندن را به پايان برد ، به امام صادق عليه السلام گفت : اى ابوعبد اللّه ! آيا از آنچه همراه دارم ، چيزى مى خواهى؟
فرمود : «نه ؛ برتر از آنچه تو همراه دارى ، به همراه دارم» .
پرسيد : آن چيست؟
فرمود : «گرم را به سرد ، سرد را به گرم ، خشك را به تَر ، و تَر را به خشك درمان مى كنم و كار را يكسره به خداوند ، باز مى گردانم و آنچه را پيامبر خدا فرموده است ، به كار مى گيرم و مى دانم كه معده ، خانه همه دردها ، و پرهيز ، يگانه درمان است و بدن را بر همانچه بدان خو گرفته ، وا مى دارم» .
مرد هندى گفت : آيا طب ، چيزى جز اين است؟
امام صادق عليه السلام پرسيد : «آيا گمان مى كنى از كتاب هاى طب ، چيزى فرا گرفته ام؟» .
گفت : آرى .
فرمود : «به خداوند سوگند ، نه. جز از خداوند سبحان نگرفته ام . اينك بگو كه آيا من به طب آگاه ترم يا تو؟» .
گفت : تو نه ، بلكه من .
امام صادق عليه السلام فرمود : «آيا از تو چيزى بپرسم؟» .
گفت : بپرس .
فرمود : «اى هندى! به من بگو كه چرا در سر ، رخنه ها و لايه هاست؟» .
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا موها در بالاى سر قرار داده شده اند؟
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا پيشانى از مو تهى است؟» .
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا پيشانى داراى چين و چروك است؟» .
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا ابروها در بالاى چشم ها قرار دارند؟» .
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا چشم ها همانند بادام قرار داده شده اند؟».
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا بينى در ميان دو چشم ، قرارداده شده است؟» .
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا سوراخ بينى در پايين آن است؟» .
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا لب و سبيل ، بالاى دهان قرار داده شده است؟» .
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا دندان هاى پيشين ، تيز است ، دندان هاى جانبى پهن است و دندانِ نيش ، بلندتر است؟» .
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا ريش براى مردان قرار داده شده است؟» .
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا كفِ دستان ، از مو تهى است؟» .
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا ناخن و مو ، فاقد حيات است؟» .
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا قلب ، همانند دانه صنوبر است؟» .
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا ريه دو پاره است و حركت آن ، تنها در جاى ثابت خويش قرار داده شده است؟» .
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا كبد ، قوسدار است؟»
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا كليه ، همانند دانه لوبياست؟» .
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا زانو به عقب تا مى خورد؟» .
گفت : نمى دانم .
پرسيد : «چرا كف پا داراى گودى است؟» .
گفت : نمى دانم .
در اين هنگام ، امام صادق عليه السلام فرمود : «امّا من مى دانم» .
آن مرد گفت : پس خود پاسخ ده .
امام صادق عليه السلام فرمود : «در سر ، رخنه ها و لايه هاست ؛ چون هر چيزِ درونْ تهى ، هر گاه يك پارچه باشد ، شكستن ، زودتر به سراغش آيد و چون چند تكّه قرارداده شود ، شكستكى از آن دورتر است .
موى سر ، در قسمت بالاى آن قرار داده شده است تا با ريشه هايش چربى را به مغز برساند و سرِ موها ، بخار را از مغز بيرون ببرد و سرما و گرمايى را كه بدان مى رسد ، از آن دفع كند .
پيشانى از مو تهى است ، از آن رو كه محلّ رسيدن نور به چشمان است ، و در آن ، چين و چروك قرار داده شده است ، بدان سبب كه عرقِ فرو ريخته از سر را در خود ، محبوس سازد و مانع رسيدن آن به چشمان شود تا بدان وقت كه انسان ، عرق خويش را پاك كند ، آن سان كه نهرها در زمين آب ها را در خود محبوس مى سازند .
ابروها در بالاى چشمان قرار داده شده اند تا نور را به اندازه كافى به چشمان راه دهند . اى هندى! مگر نمى بينى آن كه نور بر وى چيره شود ، دست خويش را بر فراز چشمان مى گيرد تا نور به اندازه كافى از زير آن به چشمان راه بگشايد .
بينى در ميان دو چشم قرارداده شده است تا نور را در ميان دو چشم به دو بخش مساوى قسمت كند .
چشم ، همانند بادام است تا ميل بتواند دارو را در داخل آن جريان دهد و بيمارى (عفونت) از آن بيرون آيد . اگر چشم ، مربّعْ شكل يا دايره اى بود ، نه ميل در داخل آن حركت مى كرد ، نه دارو به همه آن مى رسيد ، و نه بيمارى از درون آن خارج مى شد .
سوراخ بينى در پايين آن قرارداده شده است تا بيمارى هايى (عفونت هايى) كه از مغز فرو مى آيد ، از آن پايين آيد و بوها از آن بالا رود و به مشام رسد ، در حالى كه اگر اين سوراخ ، در بالاى بينى بود ، نه بيمارى اى از آن به زير مى آمد و نه بويى را حس مى كرد .
سبيل و لب ، در بالاى دهان قرار گرفته است تا مانع رسيدن آنچه از مغز فرو مى ريزد ، به دهان شود ، مبادا كه طعم خوراك و نوشيدن بر انسان مكدّر گردد و آن را از خودش دور كند .
ريش ، تنها براى مردان قرار داده شده است تا بدين وسيله از زنان متمايز گردند و نيازى به باز گشودن [همه چهره و ملاحظه آن براى شناسايى] نباشد .
دندانِ جلو ، تيز قرارداده شده است ؛ زيرا به واسطه آن ، كار گاز گرفتن صورت مى پذيرد و دندان هاى جانبى پهن قرارداده شده است ؛ زيرا آسياب كردن و جويدن به كمك آنها انجام مى گيرد و نيش ، بلندتر است تا تكيه گاه دندان جانبى و دندان جلو باشد ، به سانِ ستون در يك بنا .
كفِ دستان از مو تهى است ، چون به كمك آنها كار لمس انجام مى گيرد ؛ امّا اگر در آنها مو وجود داشت ، انسان نمى دانست آنچه پيش روى اوست و آن را لمس مى كند ، چيست .
مو و ناخن ، فاقد حيات است ؛ زيرا بلند شدن آنها مايه كثيفى و زشتى است و كوتاه كردنشان پسنديده است . پس اگر در آنها حيات وجود مى داشت ، انسان به هنگام كوتاه كردن آنها احساس درد مى كرد .
قلب ، به شكل دانه صنوبر است ؛ زيرا وارونه است و يك سرِ قلب ، باريك قرار داده شده تا لابه لاى ريه برود و با سردى آن ، خنك شود ، مبادا كه مغز از گرماى آن بسوزد .
ريه ، دو پاره قرارداده شده است تا قلب در لابه لاى فشارگاه هاى آن قرار گيرد و به كمك حركت آن ، خنك شود .
كبد ، قوسدار است تا معده را سنگينى كند و به تمامى بر روى آن قرار گيرد و آن را بفشُرَد و در نتيجه ، بخارى كه در آن هست ، بيرون برود .
كليه ، به شكل دانه لوبيا قرارداده شده است ؛ زيرا مسير ريزش منى ، نقطه به نقطه آن عضو است . پس اگر كليه به شكل مربّع يا دايره بود ، نقطه نخست ، مانع رسيدن منى به نقطه دوم مى شد و موجود زنده نمى توانست با خروج آن ، احساس لذّت كند ؛ چه اين كه منى از ستون فقرات به سمت كليه فرو مى آيد و آن (= كليه) نيز به كِرمى مى مانَد كه جمع مى شود و باز مى شود و تدريجا منى را به سوى مثانه مى راند ، به سان تيرى كه از كمان رها شود .
تا خوردن زانو به سمت عقب قرارداده شده است ؛ چرا كه انسان به سمتِ جلو راه مى رود و حركات او با تعادل همراه است ، امّا اگر اين نبود ، انسان در هنگام راه رفتن [بر زمين] مى افتاد .
در كف پا گودى اى قرارداده شده است ؛ زيرا هر چيز چون به تمامى سطح بر زمين قرار گيرد ، به اندازه سنگ آسياب سنگين مى شود ، اگر با لبه اش بر روى زمين باشد ، يك كودك هم مى تواند آن را جاز جاى خويش [ براند . اگر هم چيزى به روى بر زمين قرار گيرد ، جابه جا كردن آن ، حتّى بر يك مرد ، سنگين مى آيد» .
در اين هنگام ، مرد هندى پرسيد : اين دانش براى تو از كجا حاصل آمده است؟
فرمود : «آن را از پدرانم ، از پيامبر خدا ، از جبرئيل عليه السلام ، از پروردگار جهانيان _ جلّ جلاله _ ، يعنى همو كه تنهاست و جان ها را آفريده ، فرا گرفته ام .
پس آن هندى گفت : راست گفته اى و من نيز گواهى مى دهم كه خدايى جز اللّه نيست و محمّد ، پيامبر خدا و بنده اوست و تو آگاه ترينِ كسان روزگار خويش هستى .
.
ص: 36
. .
ص: 37
. .
ص: 38
. .
ص: 39
. .
ص: 40
. .
ص: 41
. .
ص: 42
. .
ص: 43
. .
ص: 44
. .
ص: 45
. .
ص: 46
1 / 3لِكُلِّ دَاءٍ دَواءٌ3815.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ داءٍ دَواءٌ ، فَإِذا اُصيبَ دَواءُ الدّاءِ بَرَأَ بِإِذنِ اللّهِ عز و جل . (1)3816.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ الَّذي خَلَقَ الأَدواءَ خَلَقَ لَها دَواءً . (2)3817.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :تَداوَوا ؛ فَإِنَّ اللّهَ عز و جل لَم يُنزِل داءً إلاّ وأنزَلَ لَهُ شِفاءً . (3)3818.مسند ابن حنبل عن أبي هريرة :الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ : تَداوَوا ؛ فَما أنزَلَ اللّهُ داءً إلاّ أنزَلَ مَعَهُ دَواءً إلاَّ السّامَ _ يَعنِي : المَوتَ _ ؛ فَإِنَّهُ لا دَواءَ لَهُ . (4)3815.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصحيحين عن أبي سعيد الخدري عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ لَم يُنزِل داءً _ أو لَم يَخلُق داءً _ إلاّ أنزَلَ _ أو خَلَقَ _ لَهُ دَواءً ؛ عَلِمَهُ مَن عَلِمَهُ ، وجَهِلَهُ مَن جَهِلَهُ إلاَّ السّامَ .
قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، ومَا السّامُ؟
قالَ : المَوتُ . (5) .
ص: 47
1 / 3هر دردى را درمانى است3818.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو هريره _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر دردى را درمانى است . پس چون دارو به درد برسد ، به اذن خداوند عز و جل بهبود يابد .3819.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن كه دردها را آفريده ، براى آنها درمان نيز آفريده است .3820.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خود را مداوا كنيد ؛ چه ، خداوند عز و جل هيچ دردى را فرو نفرستاده ، مگر اين كه براى آن ، شفايى هم نازل كرده است .3821.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ به نقل از پدرانش عليهم السلام: پيامبر خدا فرمود : «خود را مداوا كنيد ؛ چه ، خداوند ، هيچ دردى فرو نفرستاده ، مگر اين كه به همراهش درمانى نيز نازل كرده است ، جز مرگ كه آن را هيچ درمانى نيست» .3822.عنه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصحيحين_ به نقل از ابوسعيد خُدْرى _: پيامبر خدا فرمود : «خداوند ، هيچ دردى را فرو نفرستاده (يا هيچ دردى را نيافريده) ، مگر اين كه درمانى نيز برايش فرو فرستاده (يا آفريده) است و كسانى از آن آگاهى يافته اند و كسانى نيز از آن ناآگاه مانده اند ، مگر سام» .
پرسيدند : سام چيست؟
فرمود : «مرگ» .
.
ص: 48
3819.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تاريخ بغداد عن جابر :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله عادَ مَريضاً وأنَا مَعَهُ ، فَقالَ : ألا نَدعو لَكَ طَبيباً؟
قالَ : وأنتَ تَأمُرُ بِهذا يا رَسولَ اللّهِ ؟ !
قالَ : نَعَم ، إنَّ اللّهَ لَم يُنزِل داءً إلاّ وقَد أنزَلَ لَهُ دَواءً . (1)3820.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المصنّف عن هلال بن يساف :جُرِحَ رَجُلٌ عَلى عَهدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : اُدعوا لَهُ الطَّبيبَ .
فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، هَل يُغني عَنهُ الطَّبيبُ؟
قالَ : نَعَم ، إنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وتَعالى _ لَم يُنزِل داءً إلاّ أنزَلَ مَعَهُ شِفاءً . (2)3821.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :لِكُلِّ حَيٍّ داءٌ ، لِكُلِّ عِلَّةٍ دَواءٌ . (3)3822.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل لَم يَبتَلِ البَدَنَ بِداءٍ ؛ حَتّى جَعَلَ لَهُ دَواءً يُعالَجُ بِهِ ، ولِكُلِّ صِنفٍ مِنَ الدّاءِ صِنفٌ مِنَ الدَّواءِ ، وتَدبيرٌ ونَعتٌ . (4) .
ص: 49
3823.عنه صلى الله عليه و آله :تاريخ بغداد_ به نقل از جابر _: پيامبر خدا ، در حالى كه همراهش بودم ، بيمارى را عيادت كرد و به او فرمود : «آيا برايت طبيبى فرا نخوانيم؟».
گفت : آيا تو ، اى پيامبر خدا ، به اين كار ، فرمان مى دهى؟!
فرمود : «آرى . خداوند ، هيچ دردى فرو نفرستاده ، مگر اين كه درمانى نيز برايش فرو فرستاده است» .3824.عنه صلى الله عليه و آله :المصنّف_ به نقل از هلال بن يساف _: در روزگار پيامبر خدا ، مردى مجروح شد . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «برايش طبيبى بخوانيد» .
كسى گفت : اى پيامبر خدا! آيا طبيب ، او را سودى مى بخشد؟
فرمود : «آرى . خداوند _ تبارك و تعالى _ هيچ دردى فرو نفرستاده ، مگر اين كه به همراهش شفايى نيز فرو فرستاده است»3823.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر زنده اى را دردى هست و هر بيمارى اى را درمانى است .3824.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :خداوند عز و جل بدن را به هيچ بيمارى اى گرفتار نساخت ، مگر آن هنگام كه برايش دارويى قرارداد كه بدان ، درمان شود ؛ و براى هر نوع دردى ، نوعى درمان است و چاره اى و نسخه اى . .
ص: 50
1 / 4الدَّواءُ مِنَ القَدَرِ3826.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الدَّواءُ مِنَ القَدَرِ ، وقَد يَنفَعُ بِإِذنِ اللّهِ . (1)3827.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الدَّواءُ مِنَ القَدَرِ ، وهُوَ يَنفَعُ مَن يَشاءُ بِما شاءَ . (2)3828.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فِي التَّحذيرِ مِنَ الدُّنيا _ ) سنن ابن ماجة عن أبي خزامة :سُئِلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أرَأَيتَ أدِويَةً نَتَداوى بِها ، ورُقىً نَستَرقي بِها ، وتُقىً نَتَّقيها ، هَل تَرُدُّ مِن قَدَرِ اللّهِ شَيئاً؟
قالَ : هِيَ مِن قَدَرِ اللّهِ . (3)3826.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ نَبِيّاً مِنَ الأَنبِياءِ مَرِضَ ، فَقالَ : لا أتَداوى حَتّى يَكونَ الَّذي أمرَضَني هُوَ الَّذي يَشفيني .
فَأَوحَى اللّهُ عز و جل : لا أشفيكَ حَتّى تَتَداوى ؛ فَإِنَّ الشِّفاءَ مِنّي . (4)3827.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :إحياء علوم الدين :ذَكَرَ بَعضُ العُلَماءِ فِي الإِسرائيلِيّاتِ أنَّ موسَى عليه السلام اعتَلَّ بِعِلَّةٍ ، فَدَخَلَ عَلَيهِ بَنو إسرائيلَ فَعَرَفوا عِلَّتَهُ .
فَقالوا لَهُ : لَو تَداوَيتَ بِكَذا لَبَرَأتَ .
فَقالَ : لا أتَداوى حَتّى يُعافِيَني هُوَ مِن غَيرِ دَواءٍ ، فَطالَت عِلَّتُهُ .
فَقالوا لَهُ : إنَّ دَواءَ هذِهِ العِلَّةِ مَعروفٌ مُجَرَّبٌ ، وإنّا نَتَداوى بِهِ فَنَبرَأُ .
فَقالَ : لا أتَداوى ، وأقامَت عِلَّتُهُ ، فَأَوحَى اللّهُ تَعالى إلَيهِ : وعِزَّتي وجَلالي ، لا أبرَأتُكَ حَتّى تَتَداوى بِما ذَكَروهُ لَكَ .
فَقالَ لَهُم : داووني بِما ذَكَرتُم ، فَداوَوهُ فَبَرَأَ ، فَأَوجَسَ في نَفسِهِ مِن ذلِكَ .
فَأَوحَى اللّهُ تَعالى إلَيهِ : أرَدتَ أن تُبطِلَ حِكمَتي بِتَوَكُّلِكَ عَلَيَّ ؛ مَن أودَعَ العَقاقيرَ مَنافِعَ الأَشياءِ غَيري؟ (5) .
ص: 51
1 / 4دارو و درمان ، از تقدير است3830.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درمان ، از تقدير ]خداوند] است و ممكن است به اذن خداوند ، نافع باشد.3829.الزهد ، حسين بن سعيد ( _ به نقل از عبد اللّه بن سنان _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درمان ، از تقدير [خداوند] است و هر كس را كه او بخواهد ، به همان گونه كه بخواهد ، سود مى رساند .3830.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن ابن ماجة_ به نقل از ابو خزامه _: از پيامبر خدا پرسيدند: آيا اين كه با دارويى درمان كنيم يا تعويذى بر خود بنديم يا پرهيزى بكنيم ، اين كار چيزى از تقدير خداوند را باز مى دارد؟
فرمود: «اين ، خود از تقدير خداوند است» .3831.روضة الواعظين :امام صادق عليه السلام :پيامبرى از پيامبران بيمار شد . گفت: درمان نمى كنم تا همان كسى كه بيمارم كرده است ، خود ، درمانم كند. سپس خداوند عز و جل به او وحى فرستاد: «شفايت نمى دهم ، مگر درمان كنى ، كه شفا از من است».3832.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إحياء علوم الدين :يكى از عالمان ، در شمارِ اسرائيليات ، يادآور شده است كه موسى عليه السلام به بيمارى گرفتار شد. بنى اسرائيل به حضور او رسيدند و بيمارى اش را شناختند و به او گفتند: اگر به فلان دارو ، درمان كنى ، بهبود مى يابى. امّا موسى عليه السلام گفت: درمان نمى كنم تا او خود ، بدون دارو ، مرا عافيت دهد.
پس بيمارى اش به طول انجاميد. ديگر بار به او گفتند: داروى اين بيمارى شناخته شده و تجربه شده است و ما بدان ، درمان مى كنيم و بهبود مى يابيم.
موسى عليه السلام گفت: درمان نمى كنم. پس بيمارى اش ماندگار شد. خدا نيز به او وحى فرستاد: «به عزّت و جلالم سوگند ، تو را بهبود نمى دهم ، مگر به آنچه برايت گفته اند ، درمان كنى».
پس موسى عليه السلام به آنان گفت: مرا به آنچه گفته ايد، درمان كنيد.
او را مداوا كردند و بهبود يافت و وى نيز بدين سبب ، دلگير شد. پس خداوند تعالى ، [ديگر بار] به او وحى فرستاد: «مى خواستى با توكلّت بر من ، حكمت مرا ابطال كنى. مگر چه كسى جز من ، منافع چيزها را در داروها به وديعت نهاده است؟!» .
.
ص: 52
1 / 5الشِّفاءُ مِنَ اللّهِالكتاب :« وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ » . (1)
الحديث :3835.عنه صلى الله عليه و آله :الطبّ النبوي :إنَّ إبراهيمَ الخَليلَ عليه السلام قالَ : يا رَبِّ ، مِمَّنِ الدّاءُ؟
قالَ : مِنّي .
قالَ : فَمِمَّنِ الدَّواءُ؟
قالَ : مِنّي .
قالَ : فَما بالُ الطَّبيبِ؟
قالَ : رَجُلٌ اُرسِلَ الدَّواءُ عَلى يَدِهِ . (2)3836.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ يُسَمَّى الطَّبيبُ : «المُعالِجَ» ، فَقالَ موسَى بنُ عِمرانَ : يا رَبِّ ، مِمَّنِ الدّاءُ ؟ قالَ : مِنّي .
قالَ : فَمِمَّنِ الدَّواءُ؟
قالَ : مِنّي .
قالَ : فَما يَصنَعُ النّاسُ بِالمُعالِجِ ؟
قالَ : يُطَيِّبُ بِذلِكَ أنفُسَهُم فَسُمِّيَ الطَّبيبَ لِذلِكَ . (3) .
ص: 53
1 / 5شفا از خداوند استقرآن«چون بيمار شوم ، او (خداوند) شفايم مى دهد»
حديث3836.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الطبّ النبوى :ابراهيم خليل عليه السلام گفت: پروردگارا! درد از كيست؟
[خداوند] فرمود: «از من».
پرسيد: پس درمان از كيست؟
فرمود: «از من».
پرسيد: پس طبيب چه كاره است؟
فرمود: «مردى است كه دارو به دست او فرستاده شده است».3837.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به ابو ذر _ ) امام صادق عليه السلام :در گذشته ، پزشك ، «معالج» ناميده مى شد. در آن روزگاران ، موسى بن عمران عليه السلام پرسيد: پروردگارا! درد از كيست؟
فرمود: «از من».
پرسيد: پس درمان از كيست؟
فرمود: «از من».
پرسيد: پس مردم با معالج چه مى كنند؟
فرمود: «او به اين كار ، دل آنان را خوش و خرسند مى سازد. پس از همين روى ، او را طبيب 1 نام نهادند».
.
ص: 54
3838.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن أبي رمثة :أتَيتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَعَ أبي فَرَأَى الَّتي بِظَهرِهِ .
فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، ألا اُعالِجُها لَكَ فَإِنّي طَبيبٌ؟
قالَ : أنتَ رَفيقٌ وَاللّهُ الطَّبيبُ . (1)3839.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام :عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام أنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يُداويهِ اليَهودِيُّ وَالنَّصرانِيُّ ، قالَ : لا بَأسَ بِذلِكَ ، إنَّمَا الشِّفاءُ بِيَدِ اللّهِ تَعالى . (2)3840.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ . . . فَلَكَ الحَمدُ كَما خَلَقتَ وصَوَّرتَ وقَضَيتَ ، وأضلَلتَ وهَدَيتَ ، وأضحَكتَ وأبكَيتَ ، وأمَتَّ وأحيَيتَ ، وأمرَضتَ وشَفَيتَ ، وأطعَمتَ وسَقَيتَ . (3)3841.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ: يا دَليلَنا يا مُعينَنا ، يا حَبيبَنا يا طَبيبَنا . . . يا طَبيبَ مَن لا طَبيبَ لَهُ . (4)3842.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام :اللّهُمَّ لَكَ الحَمدُ أن خَلَقتَ فَسَوَّيتَ ، وقَدَّرتَ وقَضَيتَ ، . وأمَتَّ وأحيَيتَ ، وأمرَضتَ وشَفَيتَ ،وعافَيتَ وأبلَيتَ (5) .
ص: 55
3840.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل :به نقل از ابو رمثه _ : همراه پدرم به نزد پيامبر خدا رفتم. او آنچه را كه بر پشت ايشان بود ، ديد و گفت: اى پيامبر خدا: آيا آن را درمان نكنم؟ من طبيبم.
فرمود: «تو رفيق هستى (نسبت به بيمار ، مهربانى و مدارا مى كنى) و خداوند ، خود ، طبيب است».3841.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام :از امام صادق عليه السلام در مورد اين كه مردى را يك يهود يا مسيحى درمان كند ، پرسيدند. فرمود: «در اين كار ، اشكالى نيست. شفا به دست خداوند متعال است».3842.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوندا! تو را سپاس ، كه آفريدى ، صورت بخشيدى و تقدير كردى ، گم راه كردى و راه نمودى ، خنداندى و گرياندى ، ميراندى و زنده گرداندى ، بيمار كردى و شفا بخشيدى ، خوراك دادى و آب دادى.3843.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في حَديثِ إنذارِ العَشيرَةِ {-1-} _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعاى جوشن كبير _: اى راهنماى ما ، اى يارى رسان ما ، اى حبيب ما ، اى طبيب ما... اى طبيبِ آن كس كه او را طبيب نيست!3844.عنه صلى الله عليه و آله :امام سجّاد عليه السلام :خداوندا! تو را سپاس كه آفريدى و اعتدال بخشيدى ، تقدير فرمودى و حكم كردى ، ميراندى و زنده ساختى ، بيمار كردى و شفا بخشيدى ، عافيت دادى و مبتلا ساختى. .
ص: 56
3843.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در حديث انذار عشيره {-1-} _ ) الإمام العسكريّ عليه السلام_ مِن دُعائِهِ فِي الصَّباحِ: يا مَن يَجعَلُ الشِّفاءَ فيما يَشاءُ مِنَ الأَشياءِ . . . يا مَن يُزيلُ بِ_أَدنَى ال_دَّواءِ م_ا غَلُظَ مِنَ الدّاءِ . (1)3844.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :إحياء علوم الدين :رُوِيَ عَن موسى عليه السلام أنَّهُ قالَ : يا رَبِّ ، مِمَّنِ الدّاءُ وَالدَّواءُ ؟
فَقالَ : مِنّي .
قالَ : فَما يَصنَعُ الأَطِبّاءُ ؟
قالَ : يَأكُلونَ أرزاقَهُم ويُطَيِّبونَ نُفوسَ عِبادي ؛ حَتّى يَأتِيَ شِفائي أو قَضائي . (2) .
ص: 57
3845.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام عسكرى عليه السلام_ در دعاى صبحگاهى خويش مى گفت: اى آن كه شفا را در آنچه مى خواهد ، مى نهد... اى آن كه به كمترين دارو ، سخت ترين درد را درمان مى بخشد.3846.عنه صلى الله عليه و آله :إحيا علوم الدين :از موسى عليه السلام روايت شده كه گفت: پروردگارا! درد و درمان از كيست؟
فرمود: «از من».
پرسيد: پس طبيبان چه مى كنند؟
فرمود: «روزىِ خويش مى خورند و دلِ بندگانم خرسند مى دارند تا يا شفايم و يا قضايم [به آنان] برسد». .
ص: 58
. .
ص: 59
فصل دوّم : آداب طبابت و وظائف طبيبدرآمدحرفه پزشكى ، از آن رو كه با جان ، ناموس و اسرار زندگى مردم سر و كار دارد ، علاوه بر مقرّرات اسلامى ، در همه حرفه ها داراى آداب و احكام ويژه اى است كه رعايت آن براى پزشك مسلمان ، لازم و ضرورى است . در اين جا اشاره اى كوتاه به مهم ترين آداب آن خواهيم كرد .
1 . احساس مسئوليتاحساس مسئوليت ، از مهم ترين و اصلى ترين آداب پزشكى است؛ زيرا اين احساس است كه پزشك را به رعايت وظايف اخلاقى ، قانونى و شرعى خود در مورد درمان بيمار ، وادار مى سازد. امام صادق عليه السلام ، سخنى سختْ تكان دهنده درباره مسئوليت پزشك از حضرت مسيح عليه السلام نقل فرموده است : مسيح عليه السلام مى گفت: آن كه درمان كردن زخم زخمديده اى را وا گذارد ، ناگزير ، شريك كسى است كه زخم را بر بدن وى نشانده است . (1) اين سخن ، متّكى بر منطق روشنى است كه نه تنها پيروان اسلام و مسيحيت ، بلكه هيچ پزشك با وجدانى نمى تواند آن را انكار كند. از اين رو ، ش
.
ص: 60
ايسته است همه پزشكان ، آن را قاب كنند و در مطبّ خويش بياويزند. بر اساس اين منطق ، كوتاهىِ پزشك در درمان بيمار ، به معناى سهيم بودن او در بيمارى و گاه ، هلاكت بيمار است. لذا پزشك ، مسئول است با همه توان براى درمانِ بيمار ، تلاش كند و با هيچ بهانه اى نمى تواند از زير بار اين مسئوليت ، شانه خالى نمايد. بر همين اساس ، معتقديم يكى از وظايف مهم دانشگاه هاى علوم پزشكى ، برنامه ريزى براى پرورش حسّ مسئوليت شناسى در دانش پژوهان اين دانش است.
2 . تقواى پزشكىتقوا در هر حرفه اى به معناى رعايت قوانين الهى در انجام دادن آن است. بنا بر اين ، تقواى پزشكى ، شامل همه آداب و احكام اسلامى در مورد اين حرفه است؛ ليكن در تقواى پزشكى ، دو نكته از اهمّيت فوق العاده اى برخوردار است: يكى خيرخواهى براى بيمار ، و ديگرى تلاش براى درمان او. از اين رو ، امام على عليه السلام ، پس از توصيه پزشكان به تقوا ، بلافاصله به اين دو مصداق بارز تقواى پزشكى اشاره مى فرمايد: مَن تَطَبَّبَ فَليَتَّقِ اللّهَ وَليَنصَح وَليَجتَهِد . (1) هر كس طبابت پيشه كند ، بايد كه از خدا پروا بدارد و خيرخواهى و جدّيت به خرج دهد . «نُصْح» كه در اين سخن بدان اشاره شد ، به معناى خيرخواهى و «اجتهاد» ، به معناى به كارگيرى همه توان است. بنا بر اين ، تقواى پزشكى بدين معناست كه پزشك براى حُسن انجام وظيفه ، اوّلاً بايد سود بيمار را در نظر بيگرد نه سود خود را. ثانيا بايد از همه توانِ فكرى و عملى خود براى درمان وى استفاده كند و پزشك ب
.
ص: 61
اتقوا ، كسى است كه در صرف وقت براى تشخيص بيمارى ، در تجويز دارو ، در چگونگى درمان و طول آن ، به چيزى جز سود بيمار نينديشد.
3 . پاك دامنىيكى از مصاديق مهم تقواى پزشكى ، عفّت جنسى و پاك دامنى است. پزشك باتقوا ، به خود اجازه نمى دهد از بيمار ، سوء استفاده جنسى كند و حتّى در نگاه كردن براى معاينه ، حدود اسلامى را رعايت مى نمايد ، بدين معنا كه اگر از طريقى بجز نگاه كردن به مواضعى كه نگان كردن به آن در اسلام ممنوع است ، بتواند بيمارى را تشخيص دهد ، مبادرت به نگاه نامشروع نمى ورزد و در صورت نياز به اين كار نيز ، به اندازه ضرورت ، اكتفا مى كند.
4 . اهتمام به تشخيص بيمارىيكى از نكات آداب پزشكى كه در احاديث اسلامى بر آن تأكيد شده ، اهمّيت دادن به تشخيص بيمارى است. پيامبر اسلام به يكى از پزشكان معاصر خود ، چنين توصيه مى فرمايد : هيچ كس را درمان مكن ، مگر آن گاه كه بيمارى او را بشناسى. (1) مكرّر شنيده مى شود كه به دليل تشخيص نادرست طبيب و داروى نامناسب ، بيمارى تشديد شده و گاه بيمار ، هلاك شده است. رعايت اين ادب ، اقتضا مى كند كه پزشك ، همه توان خود را براى تشخيص بيمارى به كار گيرد و پيش از تشخيص آن ، اقدام به تجويز دارو نكند و اگر فرصت لازم را براى تشخيص ندارد يا خسته است و يا به هر دليل ديگر ، آمادگى لازم را براى اظهار نظر ندارد ، از معاينه بيمار و دادن دارو ، به طور جدّى خوددارى كند.
.
ص: 62
5 . تلاش براى شناخت داروهاى طبيعىاحاديث باب سوم از فصل اوّل تأكيد دارند كه همه بيمارى ها به استثناى مرگ ، در نظام آفرينش ، دارو دارند و قابل درمان اند . برخى تصريح مى كنند كه خداوند براى همه بيمارى ها دارو آفريده و برخى مى گويند خداوند ، براى همه بيمارى ها دارو نازل كرده است. ظاهر اين دو تعبير اين است كه داروى همه بيمارى ها در طبيعت وجود دارد. بى ترديد ، داروهاى طبيعى ، زيان كمتر و سود بيشترى براى درمان دارند. با عنايت به اين واقعيت است كه گياهْ درمانى ، به تدريج در كشورهاى پيشرفته رايج مى گردد. بنا بر اين ، يكى از مسئوليت هاى مهم مراكز علمى پزشكى ، تلاش براى كشف داروهاى طبيعى و آشنا كردن جامعه پزشكى با اين داروهاست .
6 . رعايتِ ضرورت در تجويز دارودر روايات فراوانى از اهل بيت عليهم السلام (1) تأكيد شده است كه تا آن جا كه بدن ، قدرت تحمّل بيمارى را دارد ، بيمار نبايد به پزشك مراجعه كند؛ زيرا مصرف دارو بدون ضرورت براى سلامت انسان ، زيانبار است. امام على عليه السلام مى فرمايد : با درد خويش تا آن هنگام كه با تو مدارا مى كند ، مدارا كن . (2) و از امام كاظم عليه السلام روايت شده است : تا زمانى كه بيمارى به جد با شما درگير نشده است ، درگير معالجه طبيبان نشويد ، كه درمان ، به مانند ساختمان است كه مقدار كمى از آن ، شخص را به مقدار فراوانش مى كشاند . (3)
.
ص: 63
طبق دلالت التزام اين احاديث ، بر فرض ، اگر بيمارى اين رهنمودها را ناديده گرفت و به پزشك مراجعه كرد ، پزشكِ متعّهد و با تقوا ، كسى است كه پس از معاينه ، اگر تشخيص داد بيمارى او جزئى است و نيازى به دارو ندارد ، اقدام به نوشتن نسخه و تجويز دارو نمى كند ، و اگر تشخيص داد كه مصرف دارو ضرورت دارد ، بيش از اندازه لازم ، دارو تجويز نمى نمايد تا كيسه توليد كنندگان دارو را پُر كند .
7 . حفظ اسرار بيماريكى از آداب مهم پزشكى ، رازدارى است . برخى از بيمارى ها ، راز بيمار محسوب مى شوند و او مايل نيست ديگران از آن مطّلع شوند . روايات اسلامى ، از يك سو به بيمار توصيه مى كنند كه بيمارىِ پنهان خود را از پزشك ، كتمان نكند ، چنان كه امام على عليه السلام مى فرمايد : هر كس درد نهفته خويش را پنهان بدارد ، طبيبش از درمان وى ناتوان مى مانَد . (1) و از سوى ديگر ، به پزشك تأكيد مى كنند كه امانتدار باشد و با افشاى راز بيمار ، به او خيانت ننمايد . در حديث نبوى آمده است : المَجالِسُ بِالأَمانَةِ وإفشاؤُكَ سِرَّ أخيكَ خِيانَةٌ فَاجتَنِب ذلِكَ . (2) نشستن ها به امانت است وافشاى راز برادرت نيز خيانت . پس از اين كار ، بپرهيز .
8 . ايجاد اميدوارى در دلِ بيماريأس و نوميدى ، موجب تشديد بيمارى است و بيش از بيمارى براى بيمار ، رنج آور است . به گفته امام على عليه السلام :
.
ص: 64
أعظَمُ البَلاءِ انقِطاعُ الرَّجاءِ . سخت ترين بلا ، گسستن اميد است . بلكه گاه نوميدى ، سبب مرگ بيمار مى گردد ، چنان كه امام على عليه السلام مى فرمايد: قَتَلَ القُنوطُ صاحِبَهُ . (1) نوميدى ، آن كس را كه دامنگيرش بشود ، مى كُشد . به عكس ، اميد به درمان ، از رنج بيمارى مى كاهد و به بيمار ، قدرت غلبه بر بيمارى مى دهد و درمان را تسريع مى نمايد . از اين رو ، يكى از وظايف مهم پزشكى ، بويژه در مورد بيمارى هاى خطرناك ، تقويت روحيه بيمار و ايجاد اميد در اوست . گفتنى است كه بهترين راه اميدوار كردن بيمار ، تقويت حسّ مذهبى ، توكّل به خدا و اعتقاد به اين حقيقت است كه طبيب واقعى اوست و درمان هيچ دردى براى خداوند متعال ، دشوار نيست وچه بسا دردهاى بى درمان كه با دعا شفا يافته و به هر حال ، خداوند متعال ، چيزى جز خير و صلاح و سود انسان را نمى خواهد.
9 . جلوگيرى از طبابت افراد غير متخصّصاز نظر اسلام ، طبابت افراد غير متخصّص ، ممنوع و نظام اسلامى موظّف است از كار آنان جلوگيرى كند و در صورت سرپيچى ، آنان را مانند روحانى نمايان فاسق ، زندانى كند. امام على عليه السلام ، در اين باره مى فرمايد : بر امام ، لازم است عالمان تبهكار و پزشكان ناآگاه را به زندان درافكند . (2) مقدّم داشتن ضرورت زندانى كردن علماى فاسق بر پزشكان جاهل ، از آن جهت است كه خطر طبيب نمايان روحانى براى جامعه اسلامى بيش از
.
ص: 65
طبيب نمايان جسمانى است. بارى ، پزشك غير متخصّص ، در صورتى كه اقدام به طبابت كرد و موجب زيان بيمار گرديد ، علاوه بر اين كه مرتكب گناه شده ، براساس قانون «ضِمان» ، ضامن است ، چنان كه از پيامبر اسلام روايت شده: هر كس بدون سابقه [وتخصّص لازم] به كار طبابت دست يازد ، ضامن است . (1) همچنين ، طبيب متخصّص ، اگر در انجام دادن وظيفه خود ، كوتاهى كند و اين كوتاهى به فساد بينجامد ، ضامن خواهد بود . (2)
.
ص: 66
الفصل الثاني : آداب الطّبابة وأحكامها2 / 1الشُّعورُ بِالمَسؤولِيَّةِ3860.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ المَسيحُ عليه السلام يَقولُ : إنَّ التّارِكَ شِفاءَ المَجروحِ مِن جُرحِهِ شَريكٌ لِجارِحِهِ لا مَحالَةَ ؛ وذلِكَ أنَّ الجارِحَ أرادَ فَسادَ المَجروحِ وَالتّارِكَ لاِءِشفائِهِ لَم يَشَأ صَلاحَهُ ، فَإِذا لَم يَشَأ صَلاحَهُ فَقَد شاءَ فَسادَهُ اضطِراراً .
(1)2 / 2التَّقوَى الطِّبِّيَّةُ3858.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :مَن تَطَبَّبَ فَليَتَّقِ اللّهَ ، وَليَنَصَح وَليَجتَهِد . (2) .
ص: 67
فصل دوم : آداب طبابت و وظائف طبيب2 / 1احساس مسئوليت3861.مجمع البيان ( _ به نقل از ابن مسعود _ ) امام صادق عليه السلام :مسيح عليه السلام مى فرمود: «آن كه درمان كردن زخمِ زخمديده اى را وا گذارد ، ناگزير ، شريك كسى است كه زخم را بر بدن وى نشانده است؛ چه ، آن كه زخم رسانده ، تباهى مجروح را خواسته است و آن كه درمان وى را وا گذارده ، بهبود او را نخواسته است. پس اگر كه بهبود وى را نخواسته ، ناگزير ، تباهى او را خواسته است» .2 / 2تقواى پزشكى3862.مجمع البيان ( _ به نقل از ابن مسعود _ ) امام على عليه السلام :هر كس طبابت پيشه كند ، بايد از خدا پروا بدارد و خيرخواهى و جدّيت به خرج دهد .
.
ص: 68
2 / 3الاِهتِمامُ بِمَعرِفَةِ الدّاءِ3865.الإمام عليّ عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِلشَّمَردَلِ المُتَطَبِّبِ: لا تُداوِ أحَداً حَتّى تَعرِفَ داءَهُ . (1)3866.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام :مَن لَم يُعرَف داؤُهُ ، أفسَدَهُ دَواؤُهُ . (2)2 / 4حُرمَةُ طِبابَةِ الجاهِلِ3869.تفسير الطبري عن ابن عبّاس ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ) الإمام عليّ عليه السلام :يَجِبُ عَلَى الإِمامِ أن يَحبِسَ الفُسّاقَ مِنَ العُلَماءِ ، وَالجُهّالَ مِنَ الأَطِبّاءِ . (3)2 / 5ضَمانُ الطَّبيبِ إذا أفسَدَ3866.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن تَطَبَّبَ ولَم يُعلَم مِنهُ طِبٌّ قَبلَ ذلِكَ ، فَهُوَ ضامِنٌ . (4)3867.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن تَطَبَّبَ ولَم يَكُن بِالطِّبِّ مَعروفاً ، فَأَصابَ نَفساً فَما دونَها ، فَهُوَ ضامِنٌ . (5) .
ص: 69
2 / 3اهتمام به شناخت بيمارى3870.مسند ابن حنبل عن عُروَة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ خطاب به شَمَردَل طبيب _: هيچ كس را درمان مكن ، مگر آن گاه كه بيمارى او را بشناسى .3871.الإمام الصادق عليه السلام :امام سجّاد عليه السلام :كسى كه بيمارى اش تشخيص داده نشود ، دارويش او را تباه مى سازد .2 / 4حرام بودن طبابت توسّط ناآگاهان3871.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :بر امام ، لازم است عالمان تبهكار و پزشكان ناآگاه را به زندان درافكند .2 / 5مسئول بودن پزشك در صورت به بار آوردن خسارت3874.عوالي اللآلي :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بدون تخصّصِ لازم به كار طبابت دست يازد ، [شرعا] ضامن است .3873.سنن الدارمى ( _ به نقل از سعد بن ابى وقّاص _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در حالى كه به طبابت شناخته شده نيست ، عهده دار آن گردد و موجب فوت كسى يا صدمه اى كمتر از آن شود ، ضامن است .
.
ص: 70
3874.عوالى اللآلى:الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ عَلِيّاً عليه السلام ضَمَّنَ خَتّاناً قَطَعَ حَشَفَةَ غُلامٍ . (1)3875.مسند ابن حنبل عن مجاهد عن رجل من الأنصار من أصحابدعائم الإسلام :ضَمَّنَ [الإمامُ عَلِيٌ عليه السلام ] خَتّانَةً خَتَنَت جارِيَةً ، فَنَزَفَ دَمُها فَماتَت .
فَقالَ لَها : وَيلَكِ ! فَهَلاّ أبقَيتِ مِن ذلِكَ ؟ فَضَمَّنَهَا الدِّيَةَ ، وجَعَلَها عَلى عاقِلَةِ الخَتّانَةِ . (2)3876.الإمام الصادق عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :كُلُّ عامِلٍ أعطَيتَهُ أجراً عَلى أن يُصلِحَ فَأَفسَدَ ، فَهُوَ ضامِنٌ . (3)2 / 6عَدَمُ ضَمانِ الطَّبِيبِ مَعَ الحَذقِ وأخذِ البَراءَةِ3877.عنه عليه السلام ( _ لَمّا كَتَبَ إلَيهِ سُكَينٌ النَّخَعِيُّ ؛ وكان ) المصنّف عن الضحّاك بن مزاحم :خَطَبَ عَلِيٌّ عليه السلام النّاسَ فَقالَ :
يا مَعشَرَ الأَطِبّاءِ البَياطِرَةِ وَالمُتَطَبِّبينَ! مَن عالَجَ مِنكُم إنساناً أو دا بَّةً ، فَليَأخُذ لِنَفسِهِ البَراءَةَ ؛ فَإِنَّهُ إن عالَجَ شَيئاً ولَم يَأخُذ لِنَفسِهِ البَراءَةَ فَعَطِبَ ، فَهُوَ ضامِنٌ . (4)3878.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :مَن تَطَبَّب أو تَبَيطَرَ ، فَليَأخُذِ البَراءَةَ مِن وَلِيِّهِ ، وإلاّ فَهُوَ لَهُ ضامِنٌ . (5) .
ص: 71
3879.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :على عليه السلام ، ختنه گرى را كه سرِ آلت پسركى را بُريده بود ، ضامن دانست .3877.امام صادق عليه السلام ( _ در جواب سُكَين نخعى كه به ايشان نامه نوشت و درب ) دعائم الإسلام :[امام على عليه السلام ] زنى ختنه گر را كه دخترى را ختنه كرده و او در نتيجه آن ، خونريزى كرده و مُرده بود ، ضامن دانست و به او فرمود : «واى بر تو! چرا هيچ اندكى از آن [عضو] باقى نگذاردى؟». سپس به ضامن بودن او نسبت به ديه حكم كرد و اين ديه را بر عاقله (1) ختنه كننده دانست .3878.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كارگر [و صاحب حرفه اى] كه به وى براى اين كه كارى را درست كند ، مزدى دهيد ، امّا آن را خراب كند ، ضامن است .2 / 6مسئول نبودن پزشك در صورت برخوردارى از مهارت و گرفتن برائت3881.عنه صلى الله عليه و آله :المصنّف_ به نقل از ضحّاك بن مُزاحم _: على عليه السلام براى مردم سخن گفت و در سخنان خويش فرمود: «اى جماعت پزشكان ، دام پزشكان و كسانى كه به كار پزشكى دست مى يازيد! هر كدام از شما كه انسانى يا حيوانى را معالجه مى كند ، بايد براى خويش ، برائت بگيرد؛ چرا كه هر كس در حالى كه براى خويش برائت نگرفته ، به معالجه چيزى بپردازد و آن چيز هلاك شود ، ضامن خواهد بود».3882.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كس به كار طبابت انسان يا حيوان دست مى يازد ، بايد از ولىّ آن [انسان يا حيوان] براى خويش ، كسبِ برائت كند ، وگرنه ضامنِ آن است. (2)
.
ص: 72
3880.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن زرارة عن أحدهما عليهماالسلام :القابِلَةُ مَأمونَةٌ (1) . (2)2 / 7جَوازُ العِلاجِ مَعَ المَعرِفَةِ ولَوِ احتُمِلَ المَوتَ3883.صحيح البخاري عن أنَس :الكافي عن إسماعيل بن الحسن المُتَطَبِّب :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : إنّي رَجُلٌ مِنَ العَرَبِ ولي بِالطِّبِّ بَصَرٌ ، وطِبّي طِبٌّ عَرَبِيٌّ ولَستُ آخُذُ عَلَيهِ صَفَداً .
فَقالَ : لا بَأسَ .
قُلتُ : إنّا نَبُطُّ الجُرحَ ونَكوي بِالنّارِ !
قالَ : لا بَأسَ .
قُلتُ : ونَسقي هذِهِ السُّمومَ الأَسمَحيقونَ ، وَالغاريقونَ .
قالَ : لا بَأسَ .
قُلتُ : إنَّهُ رُبَّما ماتَ .
قالَ : وإن ماتَ . (3)3884.الامالي للطوسي عن أبي بُردَةَ الأَسلميّ عن أبيه :الكافي عن يونس بن يعقوب :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : الرَّجُلُ يَشرَبُ الدَّواءَ ويَقطَعُ العِرقَ ، ورُبَّمَا انتَفَعَ بِهِ ، ورُبَّما قَتَلَهُ؟
قالَ : يَقطَعُ ، ويَشرَبُ . (4) .
ص: 73
3885.صحيح مسلم عن أبي مالك عن أبيه :امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :قابله ، امين (1) دانسته شود.2 / 7جايز بودن درمان به شرط شناخت بيمارى، با وجود احتمال مرگ3884.الأمالى ، طوسى ( _ به نقل از ابو برده اَسلَمى ، از پدرش _ ) الكافى_ به نقل از اسماعيل بن حسن كه پيشه طبابت داشت _: به امام صادق عليه السلام گفتم : من مردى از عرب هستم و به طبابت ، آگاهى اى دارم . طبّ من طبّى عربى است و بر اين كار خويش ، مزدى نمى گيرم .
فرمود : «اشكالى ندارد» .
گفتم : ما دُمَل ها و غدّه ها را نيشتر مى زنيم و با آتش ، داغ مى نهيم .
فرمود : «اشكالى ندارد» .
گفتم : و اين زهرهاى اسمحيقون (2) و غاريقون (3) را به مردم مى خورانيم .
فرمود : «اشكالى ندارد» .
گفتم : شايد شخص بميرد.
فرمود : «هر چند كه بميرد» .3885.صحيح مسلم ( _ به نقل از ابو مالك _ ) الكافى_ به نقل از يونس بن يعقوب: به امام صادق عليه السلام گفتم : كسى دارويى مى نوشد يا رگ مى زند. شايد كه بدين كار ، سود برد و شايد هم اين كار ، او را بكشد .[حكم چيست؟]
فرمود : «بزند و بنوشد» .
.
ص: 74
3886.مسند أبى يعلى ( _ به نقل از اَنَس _ ) طبّ الأئمّة عن يونس بن يعقوب :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ الرَّجُلِ يَشرَبُ الدَّواءَ ورُبَّما قَتَلَهُ ، ورُبَّما يَسلَمُ مِنهُ ، وما يَسلَمُ أكثَرُ؟
قالَ : فَقالَ : أنزَلَ اللّهُ الدّاءَ وأنزَلَ الشِّفاءَ ، وما خَلَقَ اللّهُ داءً إلاّ جَعَلَ لَهُ دَواءً ، فَاشرَبهُ وسَمِّ اللّهَ تَعالى . (1)3887.الإمام زين العابدين عليه السلام :الكافي عن حمدان بن إسحاق :كانَ لِيَ ابنٌ وكانَ تُصيبُهُ الحَصاةُ ، فَقيلَ لي : لَيسَ لَهُ عِلاجٌ إلاّ أن تَبُطَّهُ ، فَبَطَطتُهُ فَماتَ .
فَقالَتِ الشّيعَةُ : شَرِكتَ في دَمِ ابنِكَ .
قالَ : فَكَتَبتُ إلى أبِي الحَسَنِ العَسكَرِيِّ عليه السلام فَوَقَّعَ عليه السلام :
يا أحمَدُ ، لَيسَ عَلَيكَ فيما فَعَلتَ شَيءٌ ؛ إنَّمَا التَمَستَ الدَّواءَ وكانَ أجَلُهُ فيما فَعَلتَ . (2)2 / 8اِختِيارُ الجِنسِ المُماثِلِ لِلفَحصِ وَالمُعالَجَةِ3889.مسند ابن حنبل عن خولَةَ بِنتِ قَيسٍ ( _ اِمرَأَةِ حَمزَةَ بنِ عَبدِ المُطَّلِبِ رضى الل ) الفضائل عن عمّار بن ياسر وزيد بن أرقم عن الإمام عليّ عليه السلام _ في خَبَرِ الجارِيَةِ العاتِقِ الَّتِي اتَّهَمَها أبوها بِالفُجورِ فَقالَ لَها أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام _ :ما تَقولينَ يا جارِيَةُ فيما قالَ أبوكِ؟
فَقالَت : يا مَولايَ ، أمّا قَولُهُ : إنّي عاتِقٌ فَقَد صَدَقَ ، وأمّا قَولُهُ : إنّي حامِلٌ ، فَوَحَقِّكَ يا مَولايَ ما عَلِمتُ مِن نَفسي خِيانَةً قَطُّ . . .
وصَعِدَ المِنبَرَ وقالَ : . . . عَلَيَّ بِقابِلَةِ الكوفَةِ ، _ فَجاءَتِ امرَأَةٌ يُقالُ لَها : لُبنَةُ ؛ وهِيَ قابِلَةُ نِساءِ أهلِ الكوفَةِ _ فَقالَ لَها : اِضرِبي بَينَكِ وبَينَ النّاسِ حِجاباً ، وَانظُري هذِهِ الجارِيَةَ أعاتِقٌ أم حامِلٌ؟
فَفَعَلَت ما أمَرَها بِهِ ، ثُمَّ خَرَجَت وقالَت : نَعَم ، يا مَولايَ هِيَ عاتِقٌ حامِلٌ . . .
فَقالَ عليه السلام : . . . يا قابِلَةُ ، خُذي هذَا الثَّلجَ وَاخرُجي بِالجارِيَةِ مِنَ المَسجِدِ وَاتُركي تَحتَها طَشتاً ، وضَعي هذِهِ القِطعَةَ مِمّا يَلِي الفَرجَ ، فَسَتَرَينَ عَلَقَةً وَزنُها سَبعَةٌ وخَمسونَ دِرهَماً ودانِقانِ . . . فَوَجَدَتها كَما قالَ عليه السلام . (3) .
ص: 75
3890.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از يونس بن يعقوب _ : از امام صادق عليه السلام در اين باره پرسيدم كه كسى دارويى مى نوشد . شايد اين دارو او را بكشد و شايد هم از آن به سلامت مانَد ، ولى بيشتر سالم مى ماند. [حكم چيست]؟
امام عليه السلام فرمود : «خداوند ، درد را فرو فرستاده و شفا را هم فرو فرستاده است . خداوند ، هيچ دردى را نيافريده ، مگر اين كه برايش درمانى نيز قرار داده است . آن را بنوش و نام خداى تعالى را بر زبان آور» .3888.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از حمدان بن اسحاق: پسرى داشتم كه به سنگ مثانه (حصاة) (1) مبتلا مى شد . به من گفته شد : او را درمانى نيست ، مگر اين كه وى را نيشتر زنى . او را نيشتر زدم و مُرد . شيعيان گفتند : در خون پسرت شريك شده اى!
من [در اين باره] به ابوالحسن عسكرى عليه السلام نامه نوشتم و ايشان ، در پاسخ ، چنين توقيع فرمود : «اى احمد! در آنچه كرده اى ، بر تو چيزى نيست . تو درصدد درمانش بوده اى و اجل وى نيز در آنچه تو كرده اى ، بوده است» .2 / 8انتخاب همجنس براى معاينه و معالجه3891.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الفضائل_ به نقل از عمّاربن ياسر و زيد بن ارقم در ماجراى دوشيزه اى كه پدرش او را به بد كارگى متّهم كرده بود _: اميرمؤمنان ، از آن دختر پرسيد : «اى دختر! درباره آنچه پدرت گفته است ، چه مى گويى؟».
گفت: سرورم! اين كه گفته من دوشيزه ام ، راست گفته است ؛ امّا اين كه گفته آبستنم، سرورم به حقّ تو سوگند ، من هيچ خيانتى از خود، سراغ ندارم.
پس امام عليه السلام بر منبر رفت و فرمود : «ماماى كوفه را بياوريد!». پس زنى به نام «لُبنه» كه ماماى زنان كوفه بود ، به حضور آمد . امام عليه السلام به او فرمود : «ميان خود و مردم ، پرده اى بياويز و بنگر كه آيا اين دختر ، دوشيزه است يا آبستن».
قابله ، آنچه را امام عليه السلام فرموده بود ، به انجام رساند . سپس [از پرده ] بيرون آمد و گفت : آرى ، سرورم! او هم دوشيزه و هم آبستن است .
فرمود : «اى قابله! اين يخ را بگير و آن دختر را بيرون مسجد ببر و او را در تشتى بنشان و اين قطعه يخ را در جلو شرمگاه [او] بگذار . زالويى خواهى ديد كه 25 درهم و دو دانگ وزن دارد [و از او بيرون مى آيد]» .
آن زن مى گويد : من [اين كار را كردم و] آن زالو را همان گونه كه او فرموده بود ، يافتم .
.
ص: 76
2 / 9جَوازُ مُعالَجَةِ الجِنسِ الآخَرِ عِندَ الضَّرورَةِ3891.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإصابة عن قيس بن الربيع :نَزَلَ الشَّمَردَلُ بَينَ يَدَيِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ بِأَبي أنتَ واُمّي ، كُنتُ كاهِنَ قَومي فِي الجاهِلِيَّةِ ، وإنّي كُنتُ أتَطَبَّبُ ، فَما يَحِلُّ لي؟ فَإِنَّني تَأتينِي الشّابَّةُ .
قالَ : فَصدُ العِرقِ ، وتَحسيمُ الطَّعنَةِ ، إنِ اضطُرِرتَ . (1)3892.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام_ في المَرأَةِ يَموتُ وَلَدُها في بَطنِها فَيُتَخَوَّفُ عَلَيها: لا بَأسَ أن يَدخُلَ الرَّجُلُ يَدَهُ فَيُقَطِّعَهُ ، إذا لَم تَرفَق بِهِ النِّساءُ . (2) .
ص: 77
2 / 9جايز بودن معالجه توسط جنس مخالف در هنگام ضرورت3895.عنه صلى الله عليه و آله :الإصابة_ به نقل از قيس بن ربيع _: شَمَردَل در برابر پيامبر خدا زانو زد و گفت : اى پيامبر خدا ، پدر و مادرم به فدايت! من در روزگار جاهليت ، كاهن خاندان خود بودم و طبابت مى كردم . آيا اكنون برايم حلال نيست ، چرا كه گاه زنِ جوانِ بيمارى به من مراجعه مى كند؟
فرمود : «تنها در رگ زدن و داغ نهادن بر زخم ، اگر كه ناچار شدى» .3896.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِلحَسَنِ بن أبي رَزينٍ _ ) امام على عليه السلام_ درباره زنى كه فرزندش در شكمش مى ميرد و آن گاه ، بيم جان خود او مى رود: اشكال ندارد كه مردى دست خويش را به درون [رَحِم] ببرد (1) و بچّه را قطعه قطعه كند ، البته اگر زنان را ياراى اين كار نباشد .
.
ص: 78
3897.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام :عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام أنَّهُ سُئِلَ عَنِ المَرأَةِ تُصيبُهَا العِلَّةُ فِي جَسَدِها ، أيَصلُحُ أن يُعالِجَهَا الرَّجُلُ؟
قالَ : إذَا اضطُرَّت إلى ذلِكَ فَلا بَأسَ . (1)3894.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن أبي حمزة الثُّمالي عن الإمام الباقر عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ المَرأَةِ المُسلِمَةِ يُصيبُهَا البَلاءُ في جَسَدِها ، إمّا كَسرٌ ، أو جِراحٌ في مَكانٍ لا يَصلُحُ النَّظَرُ إلَيهِ ، ويَكونُ الرِّجالُ أرفَقَ بِعِلاجِهِ مِنَ النِّساءِ ، أيَصلُحُ لَهُ أن يَنظُرَ إلَيها؟
قالَ : إذَا اضطُرَّت إلَيهِ ، فَيُعالِجُها إن شاءَت . (2)2 / 10عَدَمُ جَوازِ مُعالَجَةِ الجِنسِ الآخَرِ عِندَ عَدَمِ الضَّرورَةِ3897.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسائل عليّ بن جعفر عن الإمام الكاظم عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ المَرأَةِ يَكونُ بِهَا الجُرحُ فِي فَخِذِها ، أو بَطنِها ، أو عَضُدِها ، هَل يَصلُحُ لِلرَّجُلِ أن يَنظُرَ إلَيهِ يُعالِجُهُ؟
قالَ : لا . (3) .
ص: 79
3898.الكافي عن مُرازِم عن الإمام الصادق عليه السلام :دعائم الإسلام :از امام صادق عليه السلام روايت شده كه از او در اين باره پرسيدند كه : اگر زنى به بيمارى اى جسمى مبتلا شود ، آيا درست است كه مردى او را درمان كند؟ فرمود : «اگر چاره اى جز اين نباشد ، اشكالى ندارد» .3899.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابو حمزه ثمالى _: از امام باقر عليه السلام پرسيدم: زن مسلمانى در جايى از بدنش كه نگاه كردن به آن جايز نيست ، عارضه اى ، شكستگى يا زخمى ، رخ مى دهد و در اين حال ، مردان نيز در درمان وى از زنان توانمندترند . آيا براى مرد [در چنين حالتى] جايز است به او بنگرد؟
فرمود : «اگر زن ، ناچار شود و خودش نيز بخواهد ، [جايز است] مرد او را درمان كند» .2 / 10عدم جواز معالجه توسط جنس مخالف در حالت عدم اضطرار3898.الكافى ( _ به نقل از مُرازم _ ) مسائل على بن جعفر :از [برادرم] امام كاظم عليه السلام درباره زنى پرسيدم كه در ران يا شكم يا بازويش زخمى وجود دارد ، آيا براى مرد ، درست است در كار درمان اين زخم ، بدان بنگرد؟
فرمود : «نه» . (1)
.
ص: 80
3899.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قرب الإسناد عن عليّ بن جعفر عن الإمام الكاظم عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ المَرأَةِ ، لَها أن يَحجُمَها رَجُلٌ؟
قال : لا . (1)2 / 11التَّداوي بِالمُحَرَّماتِالكتاب :« إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِيرِ وَ مَآ أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ » . (2)
« وَمَا لَكُمْ أَلاَّ تَأْكُلُواْ مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَكُم مَّا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ » . (3)
راجع : المائدة : 3 ، الأنعام : 145 ، النحل : 115 .
الحديث :3904.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن تَداوى بِحرَامٍ ، لَم يَجعَلِ اللّهُ فيهِ شِفاءً . (4)3905.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :نَهى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَنِ الدَّواءِ الخَبيثَةِ (5) أن يُتَداوى بِهِ . (6) .
ص: 81
3905.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قرب الإسناد_ به نقل از على بن جعفر از [برادرش] امام كاظم عليه السلام: از او در اين باره پرسيدم كه آيا زن ، حق دارد براى حجامت ، نزد مرد برود؟
فرمود : «نه» . (1)2 / 11درمان با آنچه حرام استقرآن«مردار ، خون و آنچه به نام غير خدا ذبح شده ، بر شما حرام است . پس آن كه بدون سركشى و تجاوز ، ناچار شود ، بر او گناهى نيست . خداوند بخشايشگر مهربان است»
«چرا از آنچه بر آن ، نام خدا بر زبان آورده شده نمى خوريد ، در حالى كه آنچه را بر شما حرام كرده _ بجز آنچه بدان ناچار مى شويد _ برايتان به تفصيل ، بيان داشته است»
ر.ك : مائده ، آيه 3 ، انعام ، آيه 145؛ نحل ، آيه 115.
حديث3909.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به حرام درمان جويد ، خداوند در آن شفايى قرار نمى دهد .3910.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا از مداوا كردن با داروى ناپاك ، نهى فرمود .
.
ص: 82
3911.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في مَوعِظَتِهِ لِابنِ مَسعودٍ _ ) مسند أبي يَعلى عن اُمّ سَلَمة :اِشتَكَتِ ابنَةٌ لي فَنَبَذتُ لَها فِي كوزٍ ، فَدَخَلَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله وهُوَ يَغلي ، فَقالَ : ما هذا؟ ! فَقُلتُ : إنَّ ابنَتِي اشتَكَت فَنَبَذنا لَها هذا .
فَقالَ : إنَّ اللّهَ عز و جل لَم يَجعَل شِفاءَكُم فِي حَرامٍ ! (1)3912.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم عن وائل الحضرمي :إنَّ طارِقَ بنَ سُوَيدٍ الجُعفِيَّ سَأَلَ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله عَنِ الخَمرِ ، فَنَهاهُ أو كَرِهَ أن يَصنَعَها . فَقالَ : إنَّما أصنَعُها لِلدَّواءِ .
فَقالَ : إنَّهُ لَيسَ بِدَواءٍ ولكِنَّهُ داءٌ . (2)3913.صحيح البخاري عن أبي سعيد الخُدريّ :الإمام الصادق عليه السلام :لَيسَ فِي حَرامٍ شِفاءٌ . (3)4001.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل لَم يَجعَل في شَيءٍ مِمّا حَرَّمَ شِفاءً ولا دَواءً . (4)4000.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي :عن قائِدِ بنِ طَلحَةَ أنَّهُ سَأَلَ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ النَّبيذِ يُجعَلُ فِي الدَّواءِ فَقالَ : لا ، لَيسَ يَنبَغي لِأَحَدٍ أن يَستَشفِيَ بِالحَرامِ . (5)3999.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ لِمَن سَأَلَهُ عَن دَواءٍ عُجِنَ بِالخَمرِ: لا ، وَاللّهِ ما اُحِبُّ أن أنظُرَ إلَيهِ ، فَكَيفَ أتَداوى بِهِ؟ ! إنَّهُ بِمَنزِلَةِ شَحمِ الخِنزيرِ ، أو لَحمِ الخِنزيرِ ، وإنَّ اُناساً لَيَتَداوَونَ بِهِ ! (6) .
ص: 83
3998.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند أبى يعلى _ به نقل از امّ سلمه _ :يكى از دخترانم بيمار شد و من برايش [شرابى] در كوزه اى ريختم . در حالى كه آن دارو مى جوشيد ، پيامبر صلى الله عليه و آله وارد شد و پرسيد : «اين چيست؟» .
گفتم : دخترم بيمار شده و برايش اين دارو را گذاشته ام .
فرمود : «خداوند عز و جل ، شفايتان را در [چيز] حرام قرار نداده است» . (1)3997.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم_ به نقل از وائل حَضْرَمى _: طارق بن سويد جعفى از پيامبر خدا درباره شراب پرسيد . پيامبر صلى الله عليه و آله ، او را از اين كار ، نهى كرد ، يا ساختن آن را ناخوشايند داشت . وى گفت : من آن را تنها به عنوان دارو مى سازم .
فرمود : «اين ، دارو نيست ؛ خود ، بيمارى است» .3996.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :در هيچ حرامى ، شفايى نيست .3995.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خداوند ، در هيچ چيز از آنچه حرام كرده ، نه شفايى قرار داده است و نه دوايى .3994.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى :از قائد بن طلحه روايت شده است كه از امام صادق عليه السلام در اين باره پرسيده كه : آيا شراب خرما را در دارو قرار دهند؟
فرمود : «نه . براى هيچ كس روا نيست به حرام ، درمان بجويد» .3993.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به كسى كه درباره دارويى آميخته شده به شراب پرسيده بود: نه . به خداوند سوگند ، دوست ندارم بدان بنگرم ؛ چه رسد كه با آن ، درمان كنم . آن ، به منزله پيه خوك يا گوشت خوك است . البته مردمى با آن ، دارو و درمان مى كنند. .
ص: 84
3999.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مسائل عليّ بن جعفر عن الإمام الكاظم عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ الدَّواءِ هَل يَصلُحُ بِالنَّبيذِ؟
قالَ : لا . (1)3998.عنه صلى الله عليه و آله :تفسير العيّاشي :عن سَيفِ بنِ عُمَيرَةَ ، عَن شَيخٍ مِن أصحابِنا ، عن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام قالَ : كُنّا عِندَهُ فَسَأَلَهُ شَيخٌ فَقالَ : بي وَجَعٌ وأنَا أشرَبُ لَهُ النَّبيذَ ، ووَصَفَهُ لَهُ الشَّيخُ .
فَقالَ لَهُ : ما يَمنَعُكَ مِنَ الماءِ الَّذي جَعَلَ اللّهُ مِنهُ كُلَّ شَيءٍ حَيٍّ؟
قالَ : لا يُوافِقُني .
قالَ لَهُ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : فَما يَمنَعُكَ مِنَ العَسَلِ ، قالَ اللّهُ : « فِيهِ شِفَآءٌ لِّلنَّاسِ »؟
قالَ : لا أجِدُهُ . (2)
قالَ : فَما يَمنَعُكَ مِنَ اللَّبَنِ الَّذي نَبَتَ مِنهُ لَحمُكَ وَاشتَدَّ عَظمُكَ؟
قالَ : لا يُوافِقُني .
فَقالَ لَهُ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : أتُريدُ أن آمُرَكَ بِشُربِ الخَمرِ؟! لا وَاللّهِ ، لا آمُرُكَ . (3)3997.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن المفضّل بن عمر :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : أخبِرني _ جُعِلتُ فِداكَ ! _ : لِمَ حَرَّمَ اللّهُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ الخَمرَ وَالمَيتَةَ وَالدَّمَ ولَحمَ الخِنزيرِ؟
فَقالَ : إنَّ اللّهَ _ سُبحانَهُ وتَعالى _ لَم يُحَرِّم ذلِكَ عَلى عِبادِهِ ، وأحَلَّ لَهُم سِواهُ رَغبَةً مِنهُ فيما حَرَّمَ عَلَيهِم ، ولا زُهداً فيما أحَلَّ لَهُم ، ولكِنَّهُ خَلَقَ الخَلقَ وعَلِمَ عز و جل ما تَقومُ بِهِ أبدانُهُم وما يُصلِحُهُم ، فَأَحَلَّهُ وأباحَهُ تَفَضُّلاً مِنهُ عَلَيهِم بِهِ _ تَبارَكَ وتَعالى _ لِمَصلَحَتِهِم ، وعَلِمَ ما يَضُرُّهم فَنَهاهُم عَنهُ وحَرَّمَهُ عَلَيهِم ، ثُمَّ أباحَهُ لِلمُضطَرِّ وأحَلَّهُ لَهُ فِي الوَقتِ الَّذي لا يَقومُ بَدَنُهُ إلاّ بِهِ ، فَأَمَرَهُ أن يَنالَ مِنهُ بِقَدرِ البُلغَةِ لا غَيرِ ذلِكَ . (4) .
ص: 85
3996.عنه صلى الله عليه و آله :مسائل على بن جعفر :از [برادرم] امام كاظم عليه السلام درباره درمان پرسيدم كه آيا با شراب خرما ، درست است؟
فرمود : «نه» .3995.عنه صلى الله عليه و آله :تفسير العيّاشى :از سيف بن عميره ، از پيرى از شيعيان ، از امام صادق عليه السلام روايت شده كه رواى گفته است نزد امام صادق عليه السلام بوديم كه پيرمردى پرسيد : دردى دارم و براى درمان آن ، شراب خرما مى نوشم . پير ، آن گاه ، اين شراب را براى ايشان ، توصيف كرد .
امام به او فرمود : «چه چيز تو را از [نوشيدن] آبى كه خداوند از آن هر چيز زنده اى را آفريده است ، باز مى دارد؟».
گفت : با مزاجم سازگار نمى افتد .
امام عليه السلام پرسيد : «چه چيز تو را از [خوردن] عسل ، باز مى دارد ، در حالى كه خداوند فرموده است : در آن براى مردم ، شفايى هست؟» .
گفت : آن را نمى يابم .
فرمود : «پس چه چيز تو را از شيرى كه گوشتت از آن روييده و استخوانت از آن استوارى يافته است ، باز مى دارد؟».
گفت : با مزاجم سازگار نمى افتد .
امام صادق عليه السلام ، در اين هنگام به وى فرمود : «آيا مى خواهى كه تو را به شراب نوشيدن ، امر كنم؟! نه . به خداوند سوگند ، تو را به اين كار ، امر نمى كنم» .3994.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از مفضّل بن عمرو _: به امام صادق عليه السلام گفتم : فدايت شوم ! مرا آگاه ساز كه چرا خداوند ، شراب ، مردار ، خون و گوشت خوك را حرام ساخته است؟
فرمود : «خداوند _ سبحانه و تعالى _ نه از سرِ علاقه اش به آنچه بر مردم حرام كرده ، و نه از سرِ بى رغبتى به آنچه بر آنان حلال ساخته ، اين چيزها را بر بندگان خويش حرام گردانده و جز آنها را حلال دانسته است ؛ بلكه او آفريدگان را آفريد و به آنچه تن آنان ، بدان برپاست و به كارشان مى آيد ، آگاهى داشت و همين چيزها را از سرِ لطف و براى مصلحت بندگان خويش ، بر آنان حلال و مباح كرد و [از سويى] از آنچه هم به ايشان زيان مى رساند ، آگاه بوده و آنان را از آن كارها نهى فرمود و آنها را بر ايشان حرام گرداند . سپس همين محرّمات را براى هر فرد ، ناچار و به هنگامى كه تن وى جز به آنها بر پا نمى شود ، مباح و حلال قرارداد و البته او را بدين نيز امر فرمود كه از آن ، به قدر نياز بردارد ، نه بيش از آن» . .
ص: 86
راجع : بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 79 إلى 82 ، باب التداوي بالحرام . جواهر الكلام ، ج 36 ، ص 424 إلى ص 446 .
.
ص: 87
ر.ك : بحار الأنوار ، ج62 ، ص79 _ 82 ، باب التداوى بالحرام. جواهر الكلام ، ج36 ، ص424 _ 446.
.
ص: 88
الفصل الثالث : إرشادات طبّيّة3 / 1ما يُغني عَنِ الطَّبيبِ3992.شُعب الإيمان عن أنس :الخصال عن الأَصبَغ بن نُباتَة :قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام لِلحَسَنِ ابنِهِ عليه السلام : يا بُنَيَّ ألا اُعَلِّمُكَ أربَعَ خِصالٍ تَستَغني بِها عَنِ الطِّبِّ؟
فَقالَ : بَلى ، يا أميرَالمُؤمِنينَ .
قالَ : لا تَجلِس عَلَى الطَّعامِ إلاّ و أنتَ جائِعٌ ، ولا تَقُم عَنِ الطَّعامِ إلاّ و أنتَ تَشتَهيهِ ، و جَوِّدِ المَضغَ ، و إذا نِمتَ فَاعرِض نَفسَكَ عَلَى الخَلاءِ . فَإِذَا استَعمَلتَ هذَا استَغنَيتَ عَنِ الطِّبِّ . (1)3991.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :مَن أكَلَ الطَّعامَ عَلَى النَّقاءِ ، وأجادَ الطَّعامَ تَمَضُّغاً ، وتَرَكَ الطَّعامَ وهُوَ يَشتَهيهِ ، ولَم يَحبِسِ الغائِطَ إذا أتى ؛ لَم يَمرَض إلاّ مَرَضَ المَوتِ . (2) .
ص: 89
فصل سوّم : توصيه هاى پزشكى3 / 1آنچه انسان را از پزشك ، بى نياز مى كند3987.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الخصال_ به نقل از اصبغ بن نُباته _: اميرمؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام به فرزند خود حسن عليه السلام فرمود : «پسرم! آيا تو را چهار نكته نياموزم كه به كمك آنها از طب ، بى نياز شوى؟» .
گفت : چرا ، اى اميرمؤمنان!
فرمود : «بر سفره نمى نشينى ، مگر آن هنگام كه گرسنه اى؛ و از سفره بر نمى خيزى ، مگر در آن حال كه هنوز ، ميل خوردن دارى ؛ خوب بجو ؛ و به گاه خفتن ، خودت را بر خَلا (1) عرضه كن . اگر اين چهار نكته را به كار بستى ، از طب ، بى نياز شوى» .3986.امام على عليه السلام ( _ در يادكرد حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله ) امام على عليه السلام :هر كس در گرسنگى كامل ، غذا بخورد ، غذا را خوب بجَوَد ، در حالى كه هنوز ميل خوردن دارد ، غذا را وا گذارد و چون احساس قضاى حاجت كرد ، آن را محبوس ندارد ، به هيچ بيمارى اى جز بيمارى مرگ ، مبتلا نمى شود .
.
ص: 90
3988.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ وسُئِلَ فَقيلَ : إنَّ في القُرآنِ كُلَّ عِلمٍ إلاَّ الطِّبَّ؟: أما إنَّ في القُرآنِ لاَيَةً تَجمَعُ الطِّبَّ كُلَّهُ : « وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ » . (1)3 / 2دَفعُ مُعالَجَةِ الأطِبّاءِ مَهما أمكَنَ3985.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَجَنَّبِ الدَّواءَ مَا احتَمَلَ بَدَنُكَ الدَّاءَ ، فَإِذا لَم يَحتَمِلِ الدّاءَ فَالدَّواءُ .3984.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :(2) مَن غَلَبَت صِحَّتُهُ مَرَضَهُ فَلا يَتَداوى . (3)3985.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ استَقَلَّ بِدائِهِ فَلا يَتَداوَيَنَّ ؛ فَإِنَّهُ رُبَّ دَواءٍ يورِثُ الدّاءَ . (4)3984.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام_ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ: شُربُ الدَّواءِ لِلجَسَدِ كَالصّابونِ لِلثَّوبِ ؛ يُنَقّيهِ ولكِن يُخلِقُهُ . (5)3983.صحيح البخارى ( _ به نقل از ابو سعيد خُدرى _ ) عنه عليه السلام :اِمشِ بِدائِكَ ما مَشى بِكَ . (6)3982.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :لا يَتَداوَى المُسلِمُ ؛ حَتّى يَغلِبَ مَرَضُهُ صِحَّتَهُ . (7)3981.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :ثَلاثَةٌ تُعَقِّبُ مَكروهاً : . . . وشُربُ الدَّواءِ مِن غَيرِ عِلَّةٍ وإن سَلِمَ مِنهُ . (8) .
ص: 91
3980.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه گفتند : [چرا] در قرآن، هر دانشى جز دانش طب هست؟: هان! در قرآن ، آيه اى است كه همه طب را يك جا در خود گردآورده است : «بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد» . 3 / 2پرهيز از مراجعه به پزشك تا سرحدّ امكان3983.صحيح البخاري عن أبي سعيد الخُدريّ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تا هنگامى كه بدنت درد را تحمّل مى كند ، از دارو بپرهيز و آن گاه كه درد را تحمّل نكرد ، پس دارو .3982.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس سلامت تنش بر بيمارى اش چيرگى دارد ، مداوا نكند .3981.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مى تواند با بيمارى خود ، سر كند ، از درمان بپرهيزد ؛ زيرا بسا دارويى كه خود ، بيمارى بر جاى مى نهد .3980.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ در حكمت هاى منسوب به ايشان: نوشيدن دارو براى بدن ، به صابون براى جامه مى مانَد ؛ آن را تميز مى كند ، امّا كهنه اش هم مى كند .3979.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :با درد خويش ، تا آن هنگام كه با تو مدارا مى كند ، مدارا كن .3978.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :مسلمان به دارو توسّل نمى جويد ، مگر آن هنگام كه بيمارى اش بر تن درستى اش چيرگى يابد .3977.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به جرير _ ) امام صادق عليه السلام :سه چيز ، ناخوشايندى در پى مى آورد : ... و نوشيدن دارو بدون بيمارى ، هر چند شخص از آن دارو ، جان به در بَرَد .
.
ص: 92
3976.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن ظَهَرَت صِحَّتُهُ عَلى سُقمِهِ فَشَرِبَ الدَّواءَ ؛ فَقَد أعانَ عَلى نَفسِهِ . (1)3975.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن ظَهَرَت صِحَّتُهُ عَلى سُقمِهِ فَيُعالِجُ بِشَيءٍ فَماتَ ، فَأَنَا إلَى اللّهِ مِنهُ بَريءٌ . (2)3974.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :اِدفَعوا مُعالَجَةَ الأَطِبّاءِ مَا اندَفَعَ الدّاءُ عَنكُم ؛ فَإِنَّهُ بِمَنزِلَةِ البِناءِ قَليلُهُ يَجُرُّ إلى كَثيرِهِ . (3)3 / 3حيلَةُ الصِّحَّةِ3977.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِجريرٍ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ شَيءٍ حيلَةٌ ، وحيلَةُ الصِّحَّةِ فِي الدُّنيا أربَعُ خِصالٍ : قِلَّةُ الكَلامِ ، و قِلَّةُ المَنامِ ، و قِلَّةُ المَشيِ ، و قِلَّةُ الطَّعامِ . (4)3976.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :رُوِيَ : إذا جُعتَ فَكُل ، و إذا عَطِشتَ فَاشرَب ، وإذا هاجَ بِكَ البَولُ فَبُل ، و لا تُجامِع إلاّ مِن حاجَةٍ ، وإذا نَعَستَ فَنَم ؛ فَإِنَّ ذلِكَ مَصَحَّةٌ لِلبَدَنِ . (5)3975.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :صوموا تَصِحّوا . (6) .
ص: 93
3974.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس تن درستى اش بر بيمارى اش چيرگى داشته باشد و دارو بنوشد ، به زيان خويش ، اقدام كرده است .3973.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس تن درستى اش بر بيمارى اش غلبه داشته باشد و خود را به چيزى درمانى كند و پس از آن بميرد ، من در پيشگاه خداوند ، از او بيزارى مى جويم .3972.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :تا زمانى كه بيمارى ، به جد با شما درگير نشده است ، درگير معالجه طبيبان نشويد ، كه درمان به مانند ساختمان است كه مقدار كمى از آن ، شخص را به مقدار فراوانش مى كشاند .3 / 3راه تن درستى3969.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كارى را چاره اى است و چاره تن درستى در دنيا ، چهار چيز است : كم سخن گفتن ، كم خفتن ، كم راه رفتن و كم خوردن .3968.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :روايت شده است : چون گرسنه شدى ، بخور ؛ چون تشنه شدى ، بنوش ؛ چون ادرار بر تو فشار آورد ، ادرار كن ؛ جز از سرِ نياز ، نزديكى مكن ؛ و چون احساس خواب آلودگى كردى ، بخواب ، كه اينها مايه تن درستى بدن اند .3967.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه بگيريد تا تن درست بمانيد .
.
ص: 94
3971.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :سافِروا تَصِحّوا وتَسلَموا . (1)3970.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :سافِروا تَصِحّوا ، و جاهِدوا تَغنَموا ، و حُجّوا تَستَغنوا . (2)3969.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :قِيامُ اللَّيلِ مَصَحَّةُ البَدَنِ . (3)3968.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام :حُجّوا وَاعتَمِروا تَصِحَّ أبدانُكُم ، وتَتَّسِع أرزاقُكُم ، وتُكفَونَ (4) مَؤوناتِ عِيالِكُم . (5)3 / 4أسبابُ النّضارة3965.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ يَفرَحُ بِهِنَّ الجِسمُ ويَربو : الطِّيبُ ، ولِباسُ اللَّيِّنِ (6) ، وشُربُ العَسَلِ . (7) .
ص: 95
3964.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سفر كنيد تا تن درست و سالم بمانيد .3963.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سفر كنيد تا تن درست بمانيد ، جهاد كنيد تا غنيمت به چنگ آوريد ، و حج بگزاريد تا بى نياز شويد .3962.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از عبد اللّه بن ربيعه سُلَمى _ ) امام على عليه السلام :شب زنده دارى ، مايه تن درستى است .3961.سنن الترمذى ( _ به نقل از مُستَورِد بن شدّاد_ ) امام سجّاد عليه السلام :حج و عمره بگزاريد تا تن درست بمانيد ، روزى تان گشاده شود و خرجى خانواده تان تأمين گردد .3 / 4عوامل شادابى3964.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز است كه تن ، به واسطه آنها شاداب مى شود و رشد مى كند : بوى خوش ، جامه نرم و نوشيدن عسل .
.
ص: 96
3963.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الطِّيبُ يَسُرُّ ، والعَسَلُ يَسُرُّ ، وَالنَّظَرُ إلَى الخُضرَةِ يَسُرُّ ، وَالرُّكُوبُ يَسُرُّ . (1)3962.مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن رَبيعَة السُّلَميّالإمام عليّ عليه السلام :الطِّيبُ نُشرَةٌ ، وَالعَسَلُ نُشرَةٌ ، وَالرُّكوبُ نُشرَةٌ ، وَالنَّظَرُ إلَى الخُضرَةِ نُشرَةٌ . (2)3961.سنن التِّرمذي عن المُستَورِد بن شَدّاد :الإمام الصادق عليه السلام :مَن لَبِسَ نَعلاً صَفراءَ كانَ في سُرورٍ ؛ حَتّى يُبلِيَها . (3)3960.امام صادق عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :مَن لَبِسَ نَعلاً صَفراءَ لَم يَزَل يَنظُرُ في سُرورٍ ما دامَت عَلَيهِ ؛ لِأَنَّ اللّهَ عز و جل يَقولُ : « صَفْرَآءُ فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّ_ظِرِينَ » (4) . (5)3959.صحيح مسلم ( _ به نقل از جابر بن عبد اللّه _ ) الإمام الصادق عليه السلام :ثَلاثَةٌ يُسمِنَّ وثَلاثَةٌ يَهزِلنَ : فَأَمَّا الَّتي يُسمِنَّ : فَإِدمانُ الحَمّامِ ، وشَمُّ الرّائِحَةِ الطَّيِّبَةِ ، ولُبسُ الثِّيابِ اللَّيِّنَةِ . . . . (6)3960.الإمام الصادق عليه السلام :الكافي عن أحمد بن محمّد بن خالد عن بعض أصحابه رفعه ، قال :قالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : ثَلاثٌ لا يُؤكَلنَ وهُنَّ يُسمِنَّ ، وثَلاثٌ يُؤكَلنَ وهُنَّ يَهزِلنَ ، وَاثنانِ يَنفَعانِ مِن كُلِّ شَيءٍ ولا يَضُرّانِ مِن شَيءٍ ، وَاثنانِ يَضُرّانِ مِن كُلِّ شَيءٍ ولا يَنفَعانِ مِن شَيءٍ ؛ فَأَمَّا اللَّواتي لا يُؤكَلنَ ويُسمِنَّ : اِستِشعارُ الكَتّانِ ، وَالطِّيبُ ، وَالنّورَةُ ، وأمَّا اللَّواتي يُؤكَلنَ ويَهزِلنَ فَهُوَ : اللَّحمُ اليابِسُ ، وَالجُبنُ ، وَالطَّلعُ _ وفي حَديثٍ آخَرَ : الجَرَزُ ، وَالكُسبُ _ وَاللَّذانِ يَنفَعانِ مِن كُلِّ شَيءٍ ولا يَضُرّانِ مِن شَيءٍ : فَالماءُ الفاتِرُ ، وَالرُّمّانُ ، وَاللَّذانِ يَضُرّانِ مِن كُلِّ شَيءٍ ولا يَنفَعانِ مِن شَيءٍ : فَاللَّحمُ اليابِسُ ، وَالجُبنُ (7) .
قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ! ثَمَّ قُلتَ : يَهزِلنَ ، وقُلتَ هاهُنا : يَضُرّانِ !
فَقالَ : أما عَلِمتَ أنَّ الهُزالَ مِنَ المَضَرَّةِ !؟ (8) .
ص: 97
3959.صحيح مُسلِم عن جابر بن عبد اللّه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بوى خوش ، شادى مى آورد . عسل ، شادى مى آورد . نگريستن به سبزه ، شادى مى آورد . و سوارى ، شادى مى آورد .3958.حلية الأولياء ( _ به نقل از زيد بن ثابت _ ) امام على عليه السلام :بوى خوش ، يك تعويذ (نشاط و شادى) (1) است . عسل ، يك تعويذ است . سوارى ، يك تعويذ است . نگريستن به سبزه ، يك تعويذ است . (2)3957.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس كفش زرد بپوشد ، تا هنگامى كه آن را كهنه كند ، در شادمانى است .3956.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :هر كس كفش زرد بپوشد ، تا زمانى كه آن كفش را داشته باشد ، دلِ خوش دارد ؛ چرا كه خداوند مى فرمايد : «زردى پُر رنگ ، كه ديدنش بينندگان را شاد مى كند» . 3955.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سه چيز چاق مى كند و سه چيز ديگر ، لاغر مى كند : آنچه چاق مى كند ، عبارت است از : پيوسته حمّام كردن ، استشمام بوى خوش ، پوشيدن جامه نرم ... . (3)3958.حِلية الأَولياء عن زيدِ بن ثابِت :الكافى_ به نقل از احمد بن محمّد بن خالد ، از يكى از يارانش: امام صادق عليه السلام فرمود : «سه چيز است كه خوردنى نيست ، ولى چاق مى كند ؛ سه چيز است كه خوردنى است ، ولى لاغر مى كند ؛ دو چيز است كه براى هر چيزى سودمند است و براى هيچ چيز ، ضرر ندارد؛ و دو چيز است كه از هر جهت ، زيان دارد و براى هيچ چيز ، فايده اى ندارد . امّا آن سه چيز كه خوراكى نيست و چاق مى كند عبارت اند از : پوشيدن زيرپوش كتان ، بوى خوش ، و نوره كشيدن . آن سه چيز كه خوردنى است و لاغر مى كند ، عبارت اند از : گوشت خشك شده ، پنير و خرماى تازه به بار نشسته (و در حديثى ديگر آمده است : گوشت راسته شتر و لِرد روغن) . آن دو چيزى هم كه براى هر چيزى سودمند است و براى هيچ چيز ضرر ندارد ، عبارت اند از : آب نيمْ گرم و انار . و آن دو چيزى هم كه براى هر چيز زيان دارند و براى هيچ چيز مفيد نيستند ، عبارت اند از : گوشت خشك شده و پنير . (4)
[راوى مى گويد :] گفتم : فدايت شوم! آن جا گفتى لاغر مى كنند و اين جا مى گويى زيان مى رسانند؟!
فرمود : «آيا نمى دانى كه لاغرى ، خود از [مصداق هاى] زيان ديدگى است؟!» . مم م . در مكارم الأخلاق ، اين دو منبع به جاى «جرز» يعنى گوشت راسته شتر، كلمه «جوز» به معناى گردو و به جاى، «الماء الفاتر» ، يعنى آب ولرم، واژه «السكر» ، يعنى شكر آمده است .
ص: 98
3957.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :النُشرَةُ في عَشَرَةِ أشياءَ : المَشيِ ، وَالرُّكوبِ ، وَالاِرتِماسِ فِي الماءِ ، وَالنَّظَرِ إلَى الخُضرَةِ ، وَالأَكلِ وَالشُّربِ ، وَالنَّظَرِ إلَى المَرأَةِ الحَسناءِ ، وَالجِماعِ، وَالسِّواكِ ، وغَسلِ الرَّأسِ بِالخَطمِيِّ فِي الحَمّامِ وغَيرِهِ، ومُحادَثَةِ الرِّجالِ. (1)3956.عنه صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :أروي أنَّهُ لَو كانَ شَيءٌ يَزيدُ فِي البَدَنِ لَكانَ الغَمزُ يَزيدُ ، وَاللَّيِّنُ مِنَ الثِّيابِ ، و كَذلِكَ الطِّيبُ ، ودُخولُ الحَمّامِ ، ولَو غُمِزَ المَيِّتُ فَعاشَ لَما أنكَرتُ ذلِكَ . (2)3955.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :مَن أرادَ أن يُطفِئَ المِرَّةَ الصَّفراءَ ؛ فَليَأكُل كُلَّ بارِدٍ لَيِّنٍ (3) ، ويُرَوِّح بَدَنَهُ ، ويُقَلِّلَ الاِنتِصابَ (4) ، ويُكثِرِ النَّظَرَ إلى مَن يُحِبُّ . (5) .
ص: 99
3954.المستدرك على الصحيحين ( _ به نقل از ابو بكر _ ) امام صادق عليه السلام :تعويذ (نشاط و شادى) ، در ده چيز است : قدم زدن ، سوارى ، در آب غوطه خوردن ، به سبزه نگريستن ، خوردن و آشاميدن ، به زنِ خوش سيما نگاه كردن ، آميزش جنسى ، مسواك زدن ، سر را با خَطْمى در حمّام و جز آن شستن ، و با مردمان هم سخن شدن . (1)3953.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :روايت مى كنم كه اگر چيزى موجب افزايش [نيرو و نشاطِ] بدن باشد ، ماساژ دادن بدن و لباس نرم ، همچنين بوى خوش و استحمام ، [جزيى از] آن است ، و اگر [گزارش شود كه] مرده اى در اثر ماساژ دادن زنده شده است ، من آن را انكار نمى كنم.3952.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :هر كس مى خواهد مزاج صفراوى (2) را فرو بنشاند ، هر روز ، چيزى تَر بخورد ، بدن خويش را باد بزند ، كمتر حركت كند ، و به آن كه وى را دوست دارد ، فراوان بنگرد . (3) .
ص: 100
3 / 5أسبابُ طُولِ العُمُرِ3953.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أربَعَةٌ تَزيدُ في العُمُرِ : التَّزويجُ بِالأَبكارِ (1) ، وَ الاِغتِسالُ بِالماءِ الحارِّ ، وَالنَّومُ عَلَى اليَسارِ ، وأكلُ التُّفّاحِ بِالأَسحارِ . (2)3952.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :بَشِّرِ المَحرورينَ بِطولِ العُمُرِ . (3)3951.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أرادَ البَقاءَ _ ولا بَقاءَ _ فَلُيباكِرِ الغَداءَ ، وَليُجَوِّدِ الحِذاءَ ، وَليُخَفِّفِ الرِّداءَ ، وَليُقِلَّ مُجامَعَةَ النِّساءِ .
قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، وما خِفَّةُ الرِّداءِ؟
قالَ : قِلَّةُ الدَّينِ . (4)3950.تنبيه الخواطر ( _ به نقل از ابو هُرَيره _ ) الإمام عليّ عليه السلام :مَن أرادَ البَقاءَ _ ولا بَقاءَ _ فَليُباكِرِ الغِذاءَ ، وَليُؤَخِّرِ العَشاءَ ، وَليُقِلَّ غِشيانَ النِّساءِ ، وَليُخَفِّفِ الرِّداءَ . (5) .
ص: 101
3 / 5عوامل طول عُمر3949.تنبيه الغافلين :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز ، بر عمر مى افزايد : ازدواج با دوشيزگان ، غسل كردن با آبِ گرم ، خفتن بر شانه چپ ، و خوردن سيب در سحرگاهان .3948.مسند ابن حنبل _ به نقل از حسن، از ضحّاك بن سفيانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گرمْ مزاجان را به درازى عمر ، مژده ده . (1)3947.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيهپيامبر خدا فرمود : «هر كه جاودانگى را مى خواهد _ والبته جاودانگى اى [براى غير خدا] نيست _ بايد كه چاشت را زودتر بخورد ، كفش خوب (و مناسب) بپوشد ، (2) رَداى سَبُك برگيرد ، و كمتر با زنان بياميزد» .
پرسيدند : اى پيامبر خدا! رداى سَبُك چيست؟
فرمود : «كم بودن بدهى» .3946.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كه خواهان جاودانگى است _ و البته جاودانگى اى [براى غير خدا] نيست _ زود صبحانه بخورد ، ديرتر شام بخورد ، (3) با زنان كمتر درآميزد ، و رداى سَبُك برگيرد .
.
ص: 102
3945.تنبيه الخواطر:عنه عليه السلام :غَسلُ اليَدَينِ قَبلَ الطَّعامِ و بَعدَهُ ؛ زِيادَةٌ فِي العُمُرِ . (1)3944.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :اِغسِلوا أيدِيَكُم قَبلَ الطَّعامِ وبَعدَهُ ؛ فَإِنَّهُ يَنفِي الفَقرَ ، و يَزيدُ فِي العُمُرِ . (2)3 / 6ما يورِثُ الشَّيبَ المُبَكَّرَ3946.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَشرَةُ أشياءَ تورِثُ الشَّيبَ : كَثرَةُ مُعانَقَةِ النِّساءِ ، و غَسلُ الرَّأسِ بِالطّينِ ، و طولُ المُقامِ عَلَى الخَلاءِ ، و الكَلامُ عَلى رَأسِ الحَدَثِ ، و كَثرَةُ الطِّيبِ ، و شُربُ الماءِ بِاللَّيلِ ، وَ النَّظَرُ إلَى الفَرجِ ، وَالنَّومُ عَلَى الوَجهِ ، و شُربُ الماءِ مِن قِيامٍ ، ومَسحُ الوَجهِ بِالكُمَّينِ . (3)3945.تنبيه الخواطر :عنه صلى الله عليه و آله :لا تَدَعُوا العَشاءَ ولَو عَلى حَشَفَةٍ ، إنّي أخشى عَلى اُمَّتي مِن تَركِ العَشاءِ الهَرَمَ ؛ فَإِنَّ العَشاءَ قُوَّةُ الشَّيخِ وَالشّابِّ . (4)3944.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :أربَعَةٌ تُهرِمُ قَبلَ أوانِ الهَرَمِ : أكلُ القَديدِ ، وَ القُعودُ عَلَى النَّداوَةِ ، وَالصُّعودُ في الدَّرَجِ ، ومُجامَعَةُ العَجوزِ . (5)راجع: ج1 ص 104 (الحزن والمرض).
.
ص: 103
3942.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به ابو ذر _ ) امام على عليه السلام :شستن دست ها پيش و پس از غذا خوردن ، [موجب ] فزونى عمر است.3941.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به ابو ذر _ ) امام صادق عليه السلام :دست هايتان را پيش و پس از غذا خوردن بشوييد ، كه فقر را مى بَرَد و بر عمر مى افزايد. (1)3 / 6آنچه موجب پيرى زود رس مى شود3942.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أيضا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ده چيز پيرى به بار مى آورد : فراوانىِ آميزش [جنسى ] با زنان ، شستن سر با گِل ، توقّف زياد در آبريزگاه ، سخن گفتن به گاه قضاى حاجت ، فراوانى [استعمال] بوى خوش ، نوشيدن آب به هنگام شب ، نگريستن به شرمگاه زن ، به رو خفتن ، شبانه ايستاده آب نوشيدن ، و آستين را به صورت ماليدن .3941.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِأَبي ذَرٍّ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شام را وا مگذاريد ، هر چند به خوردن دانه خرماى خشكيده اى باشد . من بر امّت خويش از اين بيم دارم كه از وا گذاردن شام پيرى و درهم شكستگى به سراغشان آيد ؛ چرا كه شام ، مايه نيرومندى پير و جوان است .3940.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :چهار چيز [انسان را] پيش از فرارسيدن هنگام پيرى پير مى كند : خوردن گوشت خشك شده ، نشستن بر جاى مرطوب ، بالا رفتن بر پلكان ، و آميزش با پير زنان .همچنين ، ر. ك : ج1 ، ص105 (اندوه و بيمارى)
.
ص: 104
3 / 7ما يَهدِمُ البَدَنَ3936.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :ثَلاثَةٌ يَهدِمنَ البَدَنَ ورُبَّما قَتَلنَ : دُخولُ الحَمّامِ عَلَى البِطنَةِ ، وَالغِشيانُ عَلَى الاِمتِلاءِ ، و نِكاحُ العَجائِزِ . (1)3935.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :ثَلاثَةٌ يَهدِمنَ البَدَنَ ورُبَّما قَتَلنَ : أكلُ القَديدِ الغابِّ ، ودُخولُ الحَمّامِ عَلَى البِطنَةِ ، ونِكاحُ العَجائِزِ . (2)3934.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :شَيئانِ صالِحانِ لَم يَدخُلا جَوفَ واحِدٍ قَطُّ فاسِداً إلاّ أصلَحاهُ ، وشَيئانِ فاسِدانِ لَم يَدخُلا جَوفاً قَطُّ صالِحاً إلاّ أفسَداهُ ؛ فَالصّالِحانِ : الرُّمّانُ ، وَالماءُ الفاتِرُ ، وَالفاسِدانِ : الجُبنُ (3) ، والقَديدُ . (4)راجع: العنوان الآتي (الحزن والمرض). وأيضا: أسباب النضارة ح 92 .
3 / 8الحُزنُ وَالمَرَضُالكتاب :« وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قَالَ يَ_أَسَفَى عَلَى يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ » . (5)
.
ص: 105
3 / 7آنچه بدن را فرسوده مى كند3933.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سه چيز ، بدن را فرسوده مى كند و شايد هم [فرد را ] بكُشد : حمّام رفتن با شكم پُر ، آميزش كردن با شكم پُر (1) و همبسترى با پيرزنان .3932.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :سه چيز ، بدن را فرسوده مى كند و شايد هم [فرد را ] بكُشد : خوردن گوشت خشكيده فاسد ، حمّام رفتن با شكم پُر ، و همبسترى با پيرزنان .3931.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :دو چيزِ مناسب اند كه به هيچ درونِ نادرستى درنيايند ، مگر اين كه آن را به درستى آورند ، و دو چيز نامناسب اند كه به هيچ درون سالمى درنيايند ، مگر اين كه آن را نادرست [و ناسالم] كنند . آن دو چيزِ مناسب ، عبارت اند از : انار و آب نيم گرم ؛ و آن دو چيز نامناسب نيز عبارت اند از : پنير و گوشت خشك شده .همچنين ، ر.ك : مبحث بعد (اندوه و بيمارى) و ج1 ص97 (عوامل شادابى ، ح 92).
3 / 8اندوه و بيمارىقرآن«به آنان پشت كرد و گفت : «آه و اندوه بر يوسف» . و چشمانش از اندوه ، سفيد شده بود ، در حالى كه اندوه خود را فرو مى خورد»
.
ص: 106
الحديث :3928.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن كَثُرَ هَمُّهُ ، سَقِمَ بَدَنُهُ . (1)3927.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الهَمُّ نِصفُ الهَرَمِ . (2)3914.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :الهَمُّ أحَدُ الهَرَمَينِ . (3)3910.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الهَمُّ يُذيبُ الجَسَدَ . (4)3911.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در اندرزش به ابن مسعود _ ) عنه عليه السلام :الهَمُّ يُنحِلُ البَدَنُ . (5)3912.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الحُزنُ يَهدِمُ الجَسَدَ . (6)3 / 9تَوَقِّي البَردِ و تَلَقّيهِ3915.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :تَوَقَّوُا البَردَ في أوَّلِهِ ، و تَلَقَّوهُ في آخِرِهِ ؛ فَإِنَّهُ يَفعَلُ في الأَبدانِ كَفِعلِهِ فِي الأَشجارِ ؛ أوَّلُهُ يُحرِقُ ، و آخِرُهُ يُورِقُ . (7) .
ص: 107
حديث3917.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس اندوه (و دغدغه اش) فراوان شود ، بدنش بيمار گردد .3918.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اندوه (و دغدغه) ، نيمى از پيرى است .3919.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اندوه ، يكى از دو پيرى است .3920.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اندوه ، تن را ذوب مى كند . (1)3921.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) امام على عليه السلام :اندوه ، تن را نحيف مى كند .3915.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اندوه ، بدن را فرسوده مى كند .3 / 9پرهيز از سرما، و استقبال از آن3918.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :از سرما در آغازش بپرهيزيد و در پايانش استقبال كنيد ؛ چه ، سرما با بدن ، همان كارى را مى كند كه با درختان مى كند : در آغازش مى سوزانَد و در پايانش شاخ و برگ مى رويانَد .
.
ص: 108
3919.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الدعوات عن زِرّ بن حُبَيش :قالَ أميرُالمؤُمِنينَ عليه السلام أربَعَ كَلِماتٍ فِي الطِّبِّ لَو قالَها بُقراطُ أو جالينوسُ لَقَدَّمَ أمامَها مِئَةَ وَرَقَةٍ ، ثُمَّ زَيَّنَها بِهذِهِ الكَلِماتِ ، و هِيَ قَولُهُ :
تَوَقَّوُا البَردَ في أوَّلِهِ ، و تَلَقَّوهُ في آخِرِه ، فَإِنَّهُ يَفعَلُ فِي الأَبدانِ كَفِعلِهِ فِي الأَشجارِ ، أوَّلُهُ يُحرِقُ ، و آخِرُهُ يُورِقُ . (1)3 / 10خَواصُّ الطِّيبِ3922.صحيح البخاري عن عَمرو بن عَوفٍ الأَنصاريّ :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الطِّيبُ يَشُدُّ القَلبَ . (2)3923.تنبيه الخواطر :عنه صلى الله عليه و آله :ما طابَت رائِحَةُ عَبدٍ إلاّ زادَ عَقلُهُ . (3)3924.سنن الترمذي عن ابن عمر :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ الرّيحَ الطَّيِّبَةَ ؛ تَشُدُّ القَلبَ ، و تَزيدُ فِي الجِماعِ . (4)3922.صحيح البخارى ( _ به نقل از عمرو بن عوف انصارى _ ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن أكَلَ قَبلَ أن يَشرَبَ و تَسَحَّرَ ، و مَسَّ شَيئا مِنَ الطِّيبِ ؛ قَوِيَ عَلَى الصِّيامِ . (5)3923.تنبيه الخواطر :الإمام الصادق عليه السلام :الرّيحُ الطَّيِّبَةُ ؛ تَشُدُّ العَقلَ ، و تَزيدُ في الباهِ . (6) .
ص: 109
3924.سنن الترمذى ( _ به نقل از ابن عمر _ ) الدعوات_ به نقل از زرّ بن حُبَيش _: اميرمؤمنان ، چهار جمله در طب فرموده كه اگر بقراط يا جالينوس آنها را گفته بودند ، صد ورق ، مقابلشان نهاده مى شد و آنها را بدين سخنان ، مى آراستند . آن سخنان ، اين است كه فرمود :
«از سرما در آغازش بپرهيزيد و در پايانش استقبال كنيد ؛ چه ، سرما با بدن ، همان كارى را مى كند كه با درختان مى كند : در آغازش مى سوزانَد و پايانش شاخ و برگ مى رويانَد» .3 / 10خاصيت هاى بوى خوش3927.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بوى خوش ، قلب را تقويت مى كند .3928.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى خوش بو نباشد ، مگر آن كه عقلش افزون گردد .3925.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بوى خوش ، قلب را محكم مى كند و بر [توان] آميزش مى افزايد . (1)3926.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس پيش از نوشيدن چيزى ، غذا بخورد و سَحَرى ميل كند و قدرى بوى خوش [بر خود] بمالد ، بر روزه گرفتن ، توان بيشترى يابد .4002.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بوى خوش ، عقل را استوار مى كند و بر توان جنسى مى افزايد .
.
ص: 110
4003.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن تَطَيَّبَ أوَّلَ النَّهارِ ؛ لَم يَزَل عَقلُهُ مَعَهُ إلَى اللَّيلِ . (1)4004.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن تَطَيَّبَ بِطيبٍ أوَّلَ النَّهارِ و هُوَ صائِمٌ ؛ لَم يَفقِد عَقلَهُ . (2)4005.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _ ) الإمام الرضا عليه السلام :. . . وَليَشُمَّ النَّرجِسَ ؛ فَإِنَّهُ يَأمَنُ الزُّكامَ (3) ، وكَذلِكَ الحَبَّةُ السَّوداءُ . (4)راجع: ج1 ، ص 102 ما يورث الشيب المبكّر ، ح 102. ص 270 (ما يمنع من الجنون / النرجس) .
3 / 11النَّظافَةُ وَالصِّحَّةُ3 / 11 _ 1غَسلُ الثَّوبِ4005.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به ابو ذر _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَنِ اتَّخَذَ ثَوبا ، فَليُنَظِّفهُ . (5)4006.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :مَن نَظَّفَ ثَوبَهُ ، قَلَّ هَمُّهُ . (6) .
ص: 111
4007.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس در آغاز روز ، بوى خوش استعمال كند ، تا شب ، عقلش او را همراهى مى كند .4008.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس در حالى كه روزه است ، در آغاز روزه ، خوش بو كننده اى به كار ببرد ، عقل خويش را از كف ندهد .4009.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في ذِكرِ حَديثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله علي ) امام رضا عليه السلام :... گل نرگس ببوييد ؛ زيرا از زكام ، ايمنى مى بخشد . (1) همچنين است سياهْ دانه .ر. ك : ج1 ص103 ، ح 102 (آنچه موجب پيرى زود رس مى شود). ج1 ، ص271 (آنچه مانع ديوانگى مى شود ، بوييدن نرگس) .
3 / 11پاكيزگى و بهداشت3 / 11 _ 1شستن جامه4011.مشكاة الأنوار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس جامه اى بر مى گيرد ، بايد آن را تميز كند .4012.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كس جامه خويش را تميز كند ، انديشه و اندوهش كم شود .
.
ص: 112
4013.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :النَّظيفُ مِنَ الثِّيابِ ؛ يُذهِبُ الهَمَّ وَ الحُزنَ ، و هُوَ طَهورٌ لِلصَّلاةِ . (1)4014.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :غَسلُ الثِّيابِ ؛ يُذهِبُ الهَمَّ وَالحُزنَ ، و هُوَ طَهورٌ لِلصَّلاةِ . (2)3 / 11 _ 2غَسلُ المِنديلِ4012.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تُؤوُوا مِنديلَ الغَمَرِ فِي البَيتِ ؛ فَإِنَّهُ مَربِضٌ لِلشَّياطينِ . (3)3 / 11 _ 3تَغطِيَةُ الإِناءِ4015.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُعجِبُهُ الإِناءُ المُطبَقُ . (4)4016.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :غَلِّقوا أبوابَكُم ، وأوكِئوا أسقِيَتَكُم ، وخَمِّروا آنِيَتَكُم . (5)4017.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أجيفوا أبوابَكُم ، و أكفِئوا آنِيَتَكُم ، و أوكِئوا أسقِيَتَكُم ، و أطفِئوا سُرُجَكُم ؛ فَإِنَّهُ لَم يُؤذَن لَهُم بِالتَّسَوُّرِ عَلَيكُم . (6) .
ص: 113
4018.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) امام على عليه السلام :جامه تميز ، اندوه و غم را مى بَرَد و مايه طهارت براى نماز است .4015.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :شستن جامه ، اندوه و غم را مى بَرَد و مايه طهارت براى نماز است .3/11 _ 2شستن دستمال4018.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به على عليه السلام _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دستمال آلوده به چربى و بوى گوشت را در خانه مگذاريد ، كه آن ، خفتنگاه شيطان هاست .3/11 _ 3پوشاندن روى ظرف4021.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله ، ظرف سرپوش دار را مى پسنديد . (1)4022.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر درهايتان قفل بزنيد ، دهانه مشك هايتان را ببنديد و بر ظرف هايتان درپوش بگذاريد .4019.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درِ [خانه]هايتان را ببنديد ، ظرف هايتان را وارونه بگذاريد ، دهانه مَشك هايتان را ببنديد ، و چراغ هايتان را خاموش كنيد ؛ چه ، به آنان (شياطين) اجازه داده نشده است بر ديوار خانه هاى در بسته شما بالا روند .
.
ص: 114
4020.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن أبي هريرة :أمَرَنا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِتَغطِيَةِ الوَضوءِ ، و إيكاءِ السِّقاءِ ، و إكفاءِ الإِناءِ . (1)4021.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن الترمذي عن جابر الأنصاري عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أغلِقُوا البابَ و أوكِئُوا السِّقاءَ ، وأكفِئُوا الإِناءَ _ أو خَمِّرُوا الإِناءَ _ و أطفِئُوا المِصباحَ ؛ فَإِنَّ الشَّيطانَ لا يَفتَحُ غَلَقا ، و لا يَحِلُّ وِكاءً ، و لا يَكشِفُ آنِيَةً ، و إنَّ الفُوَيسِقَةَ تُضرِمُ عَلَى النّاسِ بَيتَهُم . (2)3 / 11 _ 4غَسلُ الرَأسِ بِالسِّدرِ4024.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :لَمّا أمَرَ اللّهُ عز و جل رَسولَهُ صلى الله عليه و آله بِإِظهارِ الإِسلامِ و ظَهَرَ الوَحيُ ، رَأى قِلَّةً مِنَ المُسلِمينَ ، وكَثرَةً مِنَ المُشرِكينَ ، فَاهتَمَّ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله هَمّا شَديدا ، فَبَعَثَ اللّهُ عز و جل إلَيهِ جَبرَئيلَ عليه السلام بِسِدرٍ مِن سِدرَةِ المُنتَهى ، فَغَسَلَ بِهِ رَأسَهُ ؛ فَجَلا بِهِ هَمَّهُ . (3) .
ص: 115
4025.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو هريره: پيامبر خدا به ما فرمود كه آب وضو را بپوشانيم ، دهانه مَشك را ببنديم و ظرف را وارونه بگذاريم . (1)4026.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در [خانه]هايتان را ببنديد ، دهانه مشك را ببنديد ، ظرف را وارونه بگذاريد (يا درپوش بگذاريد) و چراغ را خاموش كنيد ؛ زيرا شيطان ، درِ بسته اى را باز نمى كند ، سرِ بسته مَشكى را نمى گشايد ، درِ ظرفى را بر نمى دارد ، و موش ، خانه مردم را بر سرشان آتش مى زند .3/11 _ 4شستن سر با سِدر4024.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هنگامى كه خداوند ، پيامبر خويش را به آشكار ساختن اسلام فرمان داد و وحى هويدا شد ، كم بودن شمارِ مسلمانان و فراوان بودن شمارِ كافران را ديد . پس پيامبر خدا به سختى اندوهگين شد . در اين هنگام ، خداوند ، جبرئيل را با قدرى سدر از سدرة المنتهى فرستاد. وى ، سرش را با آن شست و بدين وسيله ، اندوهش برطرف شد .
.
ص: 116
4025.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله اغتَمَّ ، فَأَمَرَهُ جَبرَئيلُ عليه السلام أن يَغسِلَ رَأسَهُ بِالسِّدرِ ، و كانَ ذلِكَ سِدرا مِن سِدرَةِ المُنتَهى . (1)3 / 11 _ 5أخذُ الشّارِبِ4028.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أخَذَ مِن شارِبِهِ و أظفارِهِ في كُلِّ جُمُعَةٍ ، أدخَلَ اللّهُ فيهِ شِفاءً ، وأخرَجَ مِنهُ داءً . (2)راجع: ج1 ، ص 540 (الشعر / أخذ الشارب).
3 / 11 _ 6تَقليمُ الأظفارِ4029.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَقليمُ الأَظفارِ ؛ يَمنَعُ الدّاءَ الأَعظَمَ ، ويُدِرُّ الرِّزقَ . (3)راجع: ج1 ، ص 550 (الظفر / تقليم الأظفار).
3 / 12الحِذاءُ والصِّحِّةُ4033.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الحسين عليه السلام :قالَ لي رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا بُنَيَّ . . . وَاستَجِدِ النِّعالَ ؛ فَإِنَّها خَلاخيلُ الرِّجالِ . (4) .
ص: 117
4034.عنه صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه :پيامبر خدا ، اندوهگين شد . پس جبرئيل به او توصيه كرد سرِ خويش را با سدر بشويد . آن سدر ، از سدرة المنتهى بود .3 / 11 _ 5گرفتن سبيل4033.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در هر جمعه ، قدرى از سبيل و ناخن هاى خود را بگيرد ، خداوند به [بدن] او شفايى نهد و دردى از او برون بَرَد .همچنين ، ر. ك : ج1 ، ص541 (مو / گرفتن سبيل) .
3 / 11 _ 6كوتاه كردن ناخن ها4037.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كوتاه كردن ناخن ها ، مانع [بروز] درد بزرگ مى شود و روزى را سرشار مى سازد .همچنين ، ر . ك : ج1 ، ص 551 (ناخن / كوتاه كردن ناخن) .
3 / 12نقش كفش در سلامت4038.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام حسين عليه السلام :پيامبر خدا به من فرمود : «فرزندم ! . . . كفش خوب به پا كن كه كفش ، خلخالِ (زينت پاى) مردان است .
.
ص: 118
4039.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :اِستِجادَةُ الحِذاءِ ؛ وِقايَةٌ لِلبَدَنِ ، و عَونٌ عَلَى الصَّلاةِ وَالطَّهورِ . (1)4040.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إدمانُ الخُفِّ ؛ يَقي مِيتَةَ السَّوءِ . (2)4041.أعلام الدين عن أبي سعيد الخُدريّ :عنه عليه السلام_ وقَد نَظَرَ إلى بَعضِ أصحابِهِ وعَلَيهِ نَعلٌ سَوداءُ فَقالَ: ما لَكَ ولِلنَّعلِ السَّوداءِ؟ ! أما عَلِمتَ ؛ أنَّها تَضُرُّ بِالبَصَرِ ، وتُرخِي الذَّكَرَ ، وهِيَ بِأَغلَى الثَّمَنِ مِن غَيرِها ، وما لَبِسَها أحَدٌ إلاَّ اختالَ فيها؟ (3)راجع : ج1 ، ص 96 ، أسباب النضارة ، ح 89 و 90. ج1 ، ص 100 ، أسباب طول العمر ح 98 . ج1 ، ص 308 (ما يجلو البصر ويزيد فيه / لُبس الخفّ) . ج1 ، ص 344 (ما ينفع لعلاج السلّ) . ج1 ، ص 646 (ما يضعف عن الجماع / النعل السوداء) . ج2 ، ص 72 (آداب أكل الطعام / خلع النعال).
3 / 13النَّهي عَن الاِستِشفاءِ بالعُيونِ الحارّةِ وَالمِياهِ المُرَّةِ4041.أعلام الدين ( _ به نقل از ابو سعيد خُدرى _ ) الإمام الصادق عليه السلام :نَهى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَنِ الاِستِشفاءِ بِالحَمّاتِ (4) ؛ و هِيَ العُيونُ الحارَّةُ الَّتي تَكونُ فِي الجِبالِ الَّتي توجَدُ فيها رائِحَةُ الكِبريتِ . (5) .
ص: 119
4042.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :كفش خوب به پا كردن ، مايه نگهدارى بدن است و يارى دهنده اى است بر نماز و طهارت .4043.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :عادت به پوشيدن كفش ، از مرگ هاى بد ، جلوگيرى مى كند .4044.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ هنگامى كه به يكى از اصحاب خود نگريست كه كفش سياه داشت _: تو را كفش مِشكى به چه كار؟! آيا نمى دانى كه اين كفش به چشم زيان مى رساند ، آلتِ مردانگى را سست مى كند ، از ديگر انواع ، گران تر است و هيچ كس آن را نمى پوشد ، مگر اين كه با آن ، احساس (1) نخوت مى كند؟!ر.ك : ج1 ، ص 97 عوامل شادابى، ح89 و 90 ، ج1 ، ص 101 عوامل طول عمر ح 98، ج1 ، ص309 (آنچه چشم را جلا مى دهد و تقويت مى كند / پوشيدن كفش) . ج1 ، ص345 (آنچه براى درمان سل ، سودمند است). ج1 ، ص647 (آنچه از توان جنسى مى كاهَد / كفش مِشكى) . ج2 ، ص75 (آداب غذا خوردن / در آوردن كفش) .
3 / 13نهى از درمان با چشمه هاى آب گرم و آب هاى تلخ4044.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، از درمان با چشمه هاى آب گرم ، نهى فرموده است ، و آنها ، چشمه هايى از آب گرم در كوهستان هاست كه بوى گوگرد دارد .
.
ص: 120
4045.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :كانَ أبي عليه السلام يَكرَهُ أن يَتَداوى بِالماءِ المُرِّ ، و بِماءِ الكِبريتِ ، و كانَ يَقولُ : إنَّ نوحا عليه السلام لَمّا كانَ الطّوفانُ دَعَا المِياهَ فَأَجابَتهُ كُلُّها إلاَّ الماءَ المُرَّ ، و ماءَ الكِبريتِ ، فَدَعا عَلَيهِما ولَعَنَهُما . (1)راجع : بحار الأنوار ، ج66 ، ص479 باب النهي عن الاستشفاء بالمياه الحارّة الكبريتيّة والمرّة وأشباههما .
.
ص: 121
4047.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پدرم خوش نداشت به آب تلخ و آب گوگرددار ، درمان كند . او مى فرمود : «نوح ، آن هنگام كه توفان به پا شده بود ، آب ها را فرا خوانْد و همه آنها به او پاسخ دادند ، مگر آب هاى تلخ و آب هاى گوگرددار. پس ، اين آب ها را نفرين كرد» .ر. ك : بحارالأنوار ، ج 66 ، ص 479 (باب النهى عن الاستشفاء بالمياة الحارّة الكبريتيّة والمرّة وأشباههما).
.
ص: 122
. .
ص: 123
بخش دوم : بيمارىفصل يكم : تعريف بيمارىفصل دوّم : شمارى از حكمت هاى نهفته در بيمارى هافصل سوّم : منافع بيمارىفصل چهارم : وظايف بيمارانفصل پنجم : پرستارىفصل ششم : عيادت بيماران
.
ص: 124
. .
ص: 125
درآمددر روايات اسلامى ، بيمارى به عنوان زندان بدن و يكى از سخت ترين بلاها تعريف شده است . از ديگر سو ، همه مردم در طول زندگى خويش ، كم و بيش گرفتار اين زندان مى شوند و طعم تلخِ بلاى بيمارى را مى چشند . از همين جاست كه پژوهشگر با پرسش هايى از اين دست ، رويارو مى شود : _ حكمت موجود در قراردادن زندانى به نام «بيمارى» در نظام هستى چيست؟ _ آيا بهتر نيست كه خداوند ، انسان را به گونه اى بيافريند كه در طول زندگى به بلاى بيمارى گرفتار نشود؟ _ اصولاً چرا انسان ، بيمار مى شود؟ آيا مى توان كارى كرد كه انسان ، هيچ گاه به زندان بيمارى گرفتار نيايد؟ پاسخ اين پرسش ها را با نگاهى به علّت بيمارى انسان ، آغاز مى كنيم : چرا انسان بيمار مى شود؟ پاسخ دانش پزشكى به اين پرسش ، بيان عوامل مادّى انواع بيمارى هاست ، بدين معنا كه علّت يك بيمارى ممكن است وراثت ، يا انتقال ميكروب ، يا تغذيه بد ، يا عوامل ديگر از اين دست باشد . امّا مسئله اصلى اين است : آيا آنچه در جهان طب ، عوامل بيمارى شناخته مى شوند ، علل تامّه اند يا آن كه ممكن است
.
ص: 126
عوامل ناشناخته ديگرى نيز در كنار اين عوامل وجود داشته باشند؟ بى گمان ، عقل انسان نمى تواند احتمال وجود عوامل ناشناخته بيمارى را انكار كند ، هر چند اثبات اين عوامل هم نيازمند دليل است . روايات اسلامى ، ضمن تأييد علل مادّى بيمارى ها و تأكيد بر اين كه برخى بخشى از بيمارى ها مى توان از طريق مبارزه با علل آنها ، پيشگيرى كرد ، در كنار علل مادّى ، علل ناشناخته اى را براى بيمارى ها اثبات مى كنند . اين علل ، در واقع ، حكمت بيمارى ها در نظام آفرينش است . (1)
حكمت بيمارىترديدى وجود ندارد كه در نظام هستى ، هيچ پديده اى بى حكمت نيست ، هر چند اين حكمت ، بر ما پوشيده مانده باشد . امام صادق عليه السلام ، درباره حكمت بيمارى فرموده است : بيمارى بر چند گونه است: بيمارى آزمون، بيمارى كيفر و بيمارى اى كه علّت مرگ قرارداده شده است. (2) امام صادق عليه السلام ، در اين سخن ، سه حكمت براى بيمارى ذكر كرده و اين هر سه ، بر دانش طب ، ناشناخته است . در سطورى كه پيش رو داريد ، مختصراً به حكمت نهفته در بيمارى ها از ديدگاه روايات ، پرداخته شده است :
.
ص: 127
1 . تربيتمهم ترين حكمت بيمارى ، نقش سازنده تربيتى آن در زندگى انسان است . از پيامبر خدا روايت شده كه در اين زمينه فرمود : بيمارى ، تازيانه خدا در زمين است كه با آن ، بندگان خويش را ادب مى كند. (1) آنچه در سخن امام صادق عليه السلام در تبيين گونه نخست از گونه هاى بيمارى آمده ، يعنى «بيمارىِ آزمون» و اين خود ، اشاره اى به همين حكمت است ؛ زيرا كلمه «بلوى» در متن عربى روايت ، به معناى آزمايش است و از سوى ديگر ، فلسفه همه امتحان هاى الهى نيز تربيت انسان و رشد و شكوفايى استعدادهاى نهفته در درون اوست . البته ، نه فقط حكمت بيمارى ها تحقّق امتحان الهى است ؛ بلكه فلسفه تن درستى و سلامت نيز همين است . به ديگر سخن ، هر يك از دو حالت تن درستى و ناتن درستى ، آثار تربيتى مثبتى دارند و براى تكامل انسان نيز ضرورى اند . در اين موضوع ، حكايت جالبى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه اميرمؤمنان به بيمارى اى گرفتار شد . جمعى ايشان را عيادت كردند و از حال وى پرسيدند و گفتند : اى اميرمؤمنان ، به چه حالتى شب را به روز درآوردى؟ امام عليه السلام ، بر خلاف عادت متعارف فرمود : أصبَحتُ بِشَرٍّ . با بدى شب را به صبح آورده ام . آنان از اين سخن ، شگفت زده شدند و گفتند : سبحان اللّه ! آيا اين ، سخن چون تويى است؟ امام عليه السلام در پاسخ آنان فرمود : خداوند متعال مى فرمايد : «وَ نَبْلُوكُم بِالشَّرِّ
.
ص: 128
وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ» (1) فَالخَيرُ : الصِّحَّةُ وَالغِنى ، وَالشَرُّ : المَرَضُ وَالفَقرُ ، ابتِلاءً وَاختِبارا . يعنى در اين سخن خداوند ، خير ، همان تن درستى و بى نيازى ، و شر نيز همان بيمارى و فقر است كه آزمون و امتحان هستند . (2) 1/1 _ پاكسازى جان : در مورد خطاكاران ، نقش تربيتى بيمارى در پاره كردن پرده هاى غفلت ، بيدار كردن آنها و تزكيه جانشان از ناپاكى ها و آلودگى ها تجلّى مى يابد ، چونان كه اميرمؤمنان فرموده است : «چون خداوند ، بنده اى را مبتلا به بيمارى كند ، به اندازه بيمارى اش از گناهان او فرو مى كاهد» . (3) 1/2: تكامل انسان : امّا بيمارى نيكوكاران و پرهيزگاران ، مرتبه آنان در پيشگاه خداوند را بالاتر مى برد و به تكاملشان مى انجامد ، چنان كه از پيامبر خدا نقل شده است كه فرمود : مرد ، گاه داراى مرتبه اى [منظور] در پيشگاه خداوند است، كه به عمل خويش بدان نمى رسد تا آن هنگام كه به ابتلايى در جسم خود آزموده شود و بدين واسطه به آن مرتبت برسد. با توجّه به آث (4) ار تربيتى بيمارى در زندگى انسان ، اين كه شخص در همه عمر سالم بماند و هيچ گاه بيمار نشود ، از ديدگاه روايات رسيده از معصومان ، پديده اى نكوهيده است . پيامبر خدا در اين باره مى فرمايد : كَفى بِالسَّلامَةِ داءً . (5) درد همين بس كه [هماره] سلامت باشد .
.
ص: 129
همچنين در حديث ديگرى اين گونه آمده است : إنَّ اللّهَ يُبغِضُ العِفرِيَّةَ النِّفرِيَّةَ الَّذي لَم يُرزَأ في جِسمِهِ ولا مالِهِ . (1) خداوند ، آن بد نهاد بدكردارى را كه به هيچ بلايى در تن و دارايى خويش گرفتار نمى آيد ، دوست ندارد . البته بايد به اين نكته هم توجّه داشته باشيم كه مطلق بيمارى ، همانند مطلق تن درستى ، داراى آثار تربيتى مثبتى در انسان نيست . از همين رو ، موسى عليه السلام در دعاى خويش چنين از خداوند ، طلب مى كرد : يا رَبِّ ! مَرَضٌ يُضنيني ولا صِحَّةُ تُنسيني ، ولكِن بَينَ ذلِكَ ، أمرِضُ تارَةً فَأَشكُرُكَ ، وأصِحُّ تارَةً فَأَشكُرُكَ . (2) خداوندا! نه آن بيمارى اى كه مرا زمينگير كند و نه آن تن درستى اى كه به فراموشى [تو] در افكند ، بلكه حالتى ميانه [مى خواهم] ؛ گاه بيمار شوم تا پس از آن شكر تو گويم و گاه تن درست باشم تا سپاس تو بگزارم . از داوود نبى عليه السلام نيز نقل شده است كه در دعاى خويش چنين مى گفت : اللّهُمَّ لا صِحَّةً تُطغيني ولا مَرَضا يُضنيني ولكِن بَينَ ذَينِكَ . (3) خداوندا! نه تن درستى اى مى خواهم كه به طغيانم كشانَد و نه بيمارى اى كه زمينگيرم سازد ؛ بلكه حالتى ميان اين دو را خواهانم . اميرمؤمنان نيز چنين دعا مى كرد : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ .. . مِن سُقمٍ يَشغَلُني ، ومِن صِحَّةٍ تُلهيني. (4) خداوندا ! به تو پناه مى برم . . . از ناتن درستى اى كه به خويش مشغولم دارد و از تن درستى اى كه به بازى ام سرگرم سازد .
.
ص: 130
2 . كيفردر نظام حكيمانه هستى مشاهده مى كنيم كه بيمارى براى كسانى كه زمينه تربيتى را در نفس و روان خويش تباه نساخته اند _ چنان كه توضيح داده شد _ به كنار زدن پرده هاى غفلت و آگاهى افزون تر و سازندگى مى انجامد ؛ امّا براى كسانى كه بدان پايه از آلودگى روحى دچار شده اند كه جانشان اصلاح و تربيت را بر نمى تابد ، همين بيمارى ، نوعى كيفر الهى به شمار مى رود ، چنان كه امام صادق عليه السلام ، در حديثى كه گذشت ، از آن با عنوان «بيمارى كيفر» ياد كرد . امام رضا عليه السلام نيز درباره نقش بيمارى براى آنان كه استعداد بهره گيرى مثبت از آن را دارند و آنان كه چنين قابليتى را دارا نيستند ، فرموده است : بيمارى براى مؤمن ، تطهير و رحمت ، و براى كافر ، عذاب و لعنت است . (1)
3 . عامل مرگگاه در بيمارى ، نه حكمتى تربيتى نهفته است ، و نه فلسفه اى كيفرى ، بلكه مرگ را در پى مى آورد . امّا در نظام آفرينش ، مرگ هم بدون حكمت نيست ؛ چه ، همه بايد بميرند : « كُلُّ نَفْسٍ ذَآئقَةُ الْمَوْتِ » . (2) هر كس طعم مرگ را مى چشد . از ديدگاه احاديث اسلامى ، هر بيمارى اى درمانى دارد و يگانه دردى كه هيچ درمانى ندارد ، مرگ است . در حديث نبوى آمده است : خداوند ، هيچ دردى را فرو نفرستاده (يا هيچ دردى را نيافريده) ، مگر اين كه درمانى نيز برايش فرو فرستاده (يا آفريده) است و كسانى از آن آگاهى يافته اند و
.
ص: 131
كسانى نيز از آن ناآگاه مانده اند ، مگر مرگ . (1) در پرتو اين رهنمودهاست كه مى گوييم : دانش پزشكى ، به قلّه كمال خويش دست نمى يابد ، مگر هنگامى كه براى همه بيمارى ها درمان كشف كند . امّا با اين همه ، بى گمان ، دانش ياد شده نمى تواند براى مرگ ، دارو و درمانى فراهم سازد . از همين جاست كه امام صادق عليه السلام در گفتگوى خود با مدّعى اى كه مى پنداشت مى تواند با مراقبت درست و كامل از بدن و خوردن غذاهاى مناسب ، مانع مرگ شود ، بر اين نكته تأكيد مى كند كه درمان آن بيمارى اى كه مقرّر است به مرگ بينجامد ، امكان ندارد . ايشان ، به تسليم شدن سه تن از طبيبان و حكيمان بزرگ در برابر مرگ ، اشاره كرد و فرمود : قَد ماتَ أرَسطاطاليسُ مُعَلِّمُ الأَطِبّاءِ ، وأَفلاطونُ رَئِيسُ الحُكَماءِ ، وجالينوسُ شاخَ ودَقَّ بَصَرُهُ ، وما دَفَعَ المَوتَ حينَ نَزَلَ بِساحَتِهِ ، ولَم يَألوا (2) حِفظَ أنفُسِهِم، وَا لنَّظَرَ لِما يُوافِقُها . (3) ارسطو ، كه استاد طبيبان بود ، و افلاطون ، كه سرآمد حكيمان بود ، و جالينوس ، كه پير و پرتجربه بود ، امّا نتوانست مرگ را آن گاه كه در آستانه وى فرود آمد ، از خويش براند ، همه مُردند ، در حالى كه در حفظ خويش و در انديشيدن به آنچه با بدن سازگار است ، از هيچ كوششى فروگذار نكردند .
.
ص: 132
الفصل الأوّل : تعريف المرض1 / 1حَبسُ البَدَنِ4057.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در اندرز به ابن مسعود _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَيسَ مِن عَمَلِ يومٍ إلاّ وهُوَ يُختَمُ ، فَإِذا مَرِضَ المُؤمِنُ قالَتِ المَلائِكَةُ : يا رَبَّنا ، عَبدُكَ فُلانٌ قَد حَبَستَهُ .
فَيَقولُ الرَّبُّ تَعالى : اِختِموا لَهُ عَلى مِثلِ عَمَلِهِ حَتّى يَبرَأَ ، أو يَموتَ . (1)4058.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :المَرَضُ حَبسُ البَدَنِ . (2)4058.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :المَرَضُ أحَدُ الحَبسَينِ . (3)راجع : ج1 ، ص 154 (منافع المرض / ثواب ما كان يعمل في الصحّة).
.
ص: 133
فصل يكم : تعريف بيمارى1 / 1بازداشتگاه تن4061.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عمل هيچ روزى نيست ، مگر اين كه بر آن مُهر زده مى شود . چون بنده مؤمن ، بيمار شود ، فرشتگان مى گويند : پروردگارا ! فلان بنده ات را باز داشته اى! خداوند متعال در اين هنگام مى فرمايد : «براى او بر عملى همانند آنچه هميشه داشته است ، مُهر بزنيد تا زمانى كه از اين بيمارى بهبود يابد يا بميرد» .4062.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :بيمارى ، بازداشتگاه بدن است .4063.الإمام الصّادق عليه السلام :امام على عليه السلام :بيمارى ، يكى از دو زندان است .ر. ك : ج1 ، ص155 (منافع بيمارى/پاداش آنچه در دوران تن درستى انجام مى داده است).
.
ص: 134
1 / 2مِن أعظمِ البَلاءِ4064.كنزالعمّال عن ابن عمر عن رسول اللّه صلى الله عليهالإمام عليّ عليه السلام :ألا وإنَّ مِنَ البَلاءِ الفاقَةَ ، وأشَدُّ مِنَ الفاقَةِ مَرَضُ البَدَنِ ، وأشَدُّ مِن مَرَضِ البَدَنِ مَرَضُ القَلبِ . (1)4065.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :لا رَزِيَّةَ أعظَمُ مِن دَوامِ سُقمِ الجَسَدِ . (2)4066.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :ثَلاثٌ مِن أعظَمِ البَلاءِ : كَثرَةُ العائِلَةِ ، وغَلَبَةُ الدَّينِ ، ودَوامُ المَرَضِ . (3)4064.كنز العمّال ( _ به نقل از ابن عمر _ ) عنه عليه السلام :مَن كَثُرَت أدواؤُهُ لَم يُعرَف شِفاؤُهُ . (4)4065.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :أربَعَةُ أشياءَ القَليلُ مِنها كَثيرٌ : النّارُ ، وَالعَداوَةُ ، وَالفَقرُ ، وَالمَرَضُ . (5) .
ص: 135
1 / 2از بزرگ ترين گرفتارى ها4068.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هان! يكى از گرفتارى ها تهى دستى است . سخت تر از تهى دستى ، بيمارى تن است و سخت تر از بيمارى تن ، بيمارى دل .4069.الأمالي للطوسي عن جابر بن عبد اللّه :امام على عليه السلام :مصيبتى سخت تر از استمرار ناتن درستى نيست .4067.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :سه چيز از بزرگ ترين گرفتارى هاست : فراوانى نانخوران ، چيرگى بدهى ، و استمرار بيمارى .4068.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كس بيمارى هايش فراوان باشد ، درمانش شناخته نمى شود .4069.الأمالى ، طوسى ( _ به نقل از جابر بن عبد اللّه _ ) امام صادق عليه السلام :چهار چيز است كه اندكش هم بسيار است : آتش ، دشمنى ، تهى دستى و بيمارى . (1)
.
ص: 136
الفصل الثاني : وجوه من الحكمة في الأمراض4071.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ لِزِنديقٍ وقَد سَأَلَهُ : فَبِمَا استَحَقَّ الطِّفلُ الصَّغيرُ مايُصيبُهُ مِنَ الأَوجاعِ وَالأَمراضِ بِلاذَنبٍ عَمِلَهُ ولاجُرمٍ سَلَفَ مِنهُ؟ فَقالَ: إنَّ المَرَضَ عَلى وُجوهٍ شَتّى : مَرَضُ بَلوى ، وَمرَضُ عُقوبَةٍ ، ومَرَضٌ جُعِلَ عِلَّةً لِلفَناءِ ، وأنتَ تَزعُمُ أنَّ ذلِكَ مِن أغذِيَةٍ رَدِيَّةٍ ، وأشرِبَةٍ وَبِيَّةٍ أو عِلَّةٍ كانَت بِاُمِّهِ ، وتَزعُمُ أنَّ مَن أحسَنَ السِّياسَةَ لِبَدَنِهِ وأجمَلَ النَّظَرَ في أحوالِ نَفسِهِ وعَرَفَ الضّارَّ مِمّا يَأكُلُ مِنَ النّافِعِ لَم يَمرَض ، وتَميلُ في قَولِكَ إلى مَن يَزعُمُ أنَّهُ لايَكونُ المَرَضُ وَالمَوتُ إلاّ مِنَ المَطعَمِ وَالمَشرَبِ ! قَد ماتَ «أرَسطاطاليسُ » مُعَلِّمُ الأَطِبّاءِ ، و«أفلاطونُ » رَئيسُ الحُكَماءِ ، و«جالينوسُ » شاخَ ودَقَّ بَصَرُهُ ، وما دَفَعَ الموتَ حينَ نَزَلَ بِساحَتِهِ ، ولَم يَألوا حِفظَ أنفُسِهِم ، وَالنَّظَرَ لِما يُوافِقُها ، كَم مِن مَريضٍ قَد زادَهُ المُعالِجُ سُقماً ؟ وكَم مِن طَبيبٍ عالِمٍ وبَصيرٍ بِالأَدواءِ وَالأَدوِيَةِ ماهِرٍ ماتَ ، وعاشَ الجاهِلُ بِالطِّبِّ بَعدَهُ زَماناً ؟ ! فَلا ذاكَ نَفَعَهُ عِلمُهُ بِطِبِّهِ عِندَ انقِطاعِ مُدَّتِهِ وحُضورِ أجَلِهِ ، ولا هذا ضَرَّهُ الجَهلُ بِالطِّبِّ مَعَ بَقاءِ المُدَّةِ وتَأَخُّرِ الأَجَلِ ! (1) .
ص: 137
فصل دوّم : شمارى از حكمت هاى نهفته در بيمارى ها4071.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به مردى زنديق (1) كه پرسيده بود : كودك خردسالى كه نه گناهى كرده و نه جرمى از او سر زده ، به چه سبب ، مستحقّ دردها و بيمارى هايى شده است كه به وى مى رسد _: بيمارى بر چند گونه است : بيمارى آزمون ، بيمارى كيفر و بيمارى اى كه علّت مرگ قرارداده شده است . امّا تو مدّعى هستى كه آن از خوراك نامناسب ، نوشيدنى آلوده و بيمارى اى است كه در مادر وى وجود داشته است و گمان مى كنى كه هر كس ، بدن خويش را درست تدبير كند و در احوال خود ، نيك بنگرد و در آنچه مى خورد ، سودمند و زيان آور را از همديگر باز شناسد ، بيمار نمى شود . تو در اين دعوى خود ، به [عقيده] كسانى مى گرايى كه مى پندارند بيمارى و مرگ ، جز از خوردنى ها و نوشيدنى ها نيست . ارسطو ، استاد طبيبان بود . افلاطون ، سرآمد حكيمان بود و جالينوس ، پير و پُرتجربه بود ؛ امّا نتوانست مرگ را آن گاه كه در آستانه وى فرود آمد ، از خويش برانَد . همه مُردند ، در حالى كه در حفظ خويش و در انديشيدن به آنچه با بدن سازگار است از هيچ كوششى فروگذار نكردند . چه بسيار بيمارى كه درمان كننده او را ناتن درستى افزوده است و چه بسيار طبيب داناى آشناى به دارو و درمان ، كه خود مُرده و [در برابر] فردى ناآگاهِ به طب مدّتى درازتر پس از او زنده مانده است و نه آن را پس از سرآمدن مدّت [زندگى] و فرا رسيدن اجلش ، آگاهى به طب ، سودى نبخشيده ، و نه اين را پيش از سرآمدن مدّت [زندگى] و به گاه دورتر بودن اجل ، ناآگاهى از طب ، زيانى رسانده است .
.
ص: 138
الفصل الثالث : منافع المرض3 / 1التأديب4075.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :المَرَضُ سَوطُ اللّهِ فِي الأَرضِ يُؤَدِّبُ بِهِ عِبادَهُ . (1)4072.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لَولا ثَلاثٌ فِي ابنِ آدَمَ ما طَأطَأَ رَأسَهُ شَيءٌ : المَرَضُ ، وَالفَقرُ ، وَالمَوتُ ، كُلُّهُم فيهِ ، وإنَّهُ مَعَهُنَّ لَوَثّابٌ ! (2)4073.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :الجَسَدُ إذا لَم يَمرَض أشِرَ ، ولا خَيرَ في جَسَدٍ يَأشَرُ . (3)4074.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در پاسخ به سؤال از برترينِ مردم _ ) الإمام الصادق عليه السلام :لَو كانَ الإِنسانُ لا يُصيبُهُ ألَمٌ ولا وَجَعٌ ، بِمَ كانَ يَرتَدِعُ عَنِ الفَواحِشِ ويَتَواضَعُ للّهِِ ويَتَعَطَّفُ عَلَى النّاسِ؟ أماتَرَى الإِنسانَ إذا عَرَضَ لَهُ وَجَعٌ خَضَعَ وَاستَكانَ ، ورَغِبَ إلى رَبِّهِ فِي العافِيَةِ وبَسَطَ يَدَيهِ بِالصَّدَقَةِ؟ (4) .
ص: 139
فصل سوّم : منافع بيمارى3 / 1تأديب4076.مجمع البيان ( _ به نقل از مُقاتل بن حيّان _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيمارى، تازيانه خدا در زمين است كه با آن ، بندگان خويش را ادب مى كند .4077.الدرّ المنثور :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر سه چيز در آدميزاد نبود ، هيچ چيز سرِ او را فرو نمى آورد : بيمارى ، تهى دستى و مرگ . اينها همه در انسان هست و با اين حال ، انسان ، همچنان گستاخ است .4078.الترغيب والترهيب عن أبي سعيد الخدري :امام باقر عليه السلام :تن اگر بيمار نشود ، به سرمستى مى گرايد ، و در آن تنى كه به سرمستى گراييده ، هيچ خيرى نيست .4079.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :اگر بنا بود هيچ درد و رنجى به انسان نرسد ، به كدامين وسيله از زشتى ها دامن در مى كشيد و در برابر خداوند ، فروتنى مى كرد و با مردم ، مهربانى مى ورزيد؟ آيا نمى بينى انسان ، آن هنگام كه دردى دامنگيرش مى شود ، فروتن مى شود ، و سرِ تسليم فرود مى آورد و بر درگاه پروردگار خويش ، عافيت مى جويد و دست به صدقه مى گشايد؟
.
ص: 140
4078.الترغيب و الترهيب ( _ به نقل از ابو سعيد خُدرى _ ) عنه عليه السلام- في دُعائِهِ لَمَّا اشتَكى -: اللّهُمَّ اجعَلهُ أدَباً لا غَضَباً . (1)3 / 2الكفّارةُ4081.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :السُّقمُ ، يَمحُو الذُّنوبَ . (2)4082.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ساعاتُ الوَجَعِ ، يُذهِبنَ ساعاتِ الخَطايا . (3)4080.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ المُؤمِنَ لا يُؤجَرُ في مَرَضِهِ ، ولكِن يُكَفَّرُ عَنهُ . (4)4081.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن مُؤمِنٍ يَمرَضُ مَرَضاً يُحرِضُهُ المَرَضُ إلاّ غُفِرَ لَهُ . (5)4082.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ ابتَلاهُ اللّهُ بِبَلاءٍ في جَسَدِهِ ؛ فَهُوَ لَهُ حِطَّةٌ . (6)4083.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ المُؤمِنَ إذا أصابَهُ السُّقمُ ، ثُمَّ أعفاهُ اللّهُ مِنهُ ، كانَ كَفّارَةً لِما مَضى مِن ذُنوبِهِ ومَوعِظَةً لَهُ فيما يَستَقبِلُ . (7) .
ص: 141
4084.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در دعاى خويش آن هنگام كه بيمار شده بود: خداوندا! اين را نه [نشان] غضب ، بلكه [مايه] ادب قرار ده .3 / 2كفّاره4083.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيمارى ، گناهان را محو مى كند .4084.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :لحظه هاى درد ، [آثار ] لحظه هاى گناه را از ميان مى برد .4085.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن در بيمارى اش پاداش داده نمى شود ؛ امّا گناه او فرو پوشانده مى شود .4086.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مؤمنى به بيمارى اى جانكاه مبتلا نمى شود ، مگر آن كه گناهش بخشوده مى گردد .4087.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كه خداوند ، او را به گرفتارى جسمى بيازمايد ، آن گرفتارى برايش مايه فرو ريختن گناهان است .4088.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :انسان مؤمن ، چون بيمارى به وى برسد و خداوند ، او را عافيت دهد ، اين بيمارى ، كفّاره گناهان گذشته او و مايه اندرز براى آينده اوست .
.
ص: 142
4089.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ لَيَبتَلي عَبدَهُ بِالسُّقمِ ، حَتّى يُكَفِّرَ ذلِكَ عَنهُ كُلَّ ذَنبٍ . (1)4090.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ العَبدَ إذا مَرِضَ أوحَى اللّهُ إلى مَلائِكَتِهِ : يا مَلائِكَتي ، أنَا قَيَّدتُ عَبدي بِقَيدٍ مِن قُيودي ، فَإِن أقبِضهُ أغفِر لَهُ ، وإن اُعافِهِ فَحينَئِذٍ يَقعُدُ ولا ذَنبَ لَهُ . (2)4087.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن مُسلِمٍ ولامُسلِمَةٍ ولامُؤمِنٍ ولامُؤمِنَةٍ يَمرَضُ مَرَضاً ، إلاّ حَطَّ اللّهُ عَنهُ مِن خَطاياهُ . (3)4088.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ تُصيبُهُ زَمانَةٌ تَمنَعُهُ مِمّا يَصِلُ إلَيهِ الأَصِحّاءُ بَعدَ أن يَكونَ مُسَدَّداً ، إلاّ كانَت كَفّارَةً لِذُنوبِهِ ، وكانَ عَمَلُهُ بَعدُ فَضلاً . (4)4089.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ العَبدَ لَيُصيبُهُ مِنَ المَصائِبِ ، حَتّى يَمشِيَ عَلَى الأَرضِ وما عَلَيهِ خَطيئَةٌ . (5)4090.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أربَعَةٌ يَستَأنِفونَ العَمَلَ : المَريضُ إذا بَرَأَ ، وَالمُشرِكُ إذا أسلَمَ . . . (6)4091.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :يا عَلِيُّ ، أنينُ المُؤمِنِ تَسبيحٌ ، وصِياحُهُ تَهليلٌ ، ونَومُهُ عَلَى الفِراشِ عِبادَةٌ ، وتَقَلُّبُهُ مِن جَنبٍ إلى جَنبٍ جِهادٌ في سَبيلِ اللّهِ ، فَإِن عوفِيَ مَشى فِي النّاسِ وما عَلَيهِ مِن ذَنبٍ . (7) .
ص: 143
4092.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، گاه بنده خويش را به ناتن درستى گرفتار مى كند تا اين ناتن درستى ، كفّاره هر گناه وى شود .4093.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنده چون بيمار شود ، خداوند به فرشتگان خويش چنين وحى كند : اى فرشتگانم ! من بنده ام را به بندى از بندهاى خويش گرفتار ساخته ام . اينك اگر جانش را بستانم ، او را مى آمرزم و اگر او را عافيت بخشم ، در حالى از بستر بر مى خيزد كه هيچ گناهى ندارد .4094.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مرد و زن مسلمان و هيچ مرد و زن مؤمنى نيست كه بيمار شود ، مگر آن كه خداوند ، [برخى] از گناهانش را از او فرو نهد .4091.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى نيست كه بيمارى دامنگيرش شود و او را از آنچه تن درستان انجام مى دهند ، باز دارد ، مگر آن كه اين بيمارى كفّاره گناهانش شود و هر چه پس از آن انجام دهد ، فزونى اى بر كفّه اعمالش باشد .4092.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گاه به بنده خدا برخى از مصائب مى رسد تا در حالى بر زمين گام بردارد كه هيچ گناهى بر وى نيست .4093.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار تن هستند كه اعمال خويش را در حالى كه هيچ گناهى بر آنان نمانده است ، از نو مى آغازند : بيمار ، چون بهبود يابد ، مشرك ، چون مسلمان شود ، . . . .4094.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على! ناله مؤمن [به گاه بيمارى] «سبحان اللّه » گفتن است ، فريادش «لااله الااللّه » گفتن ، خفتنش بر بستر ، عبادت است و از پهلو به پهلو چرخيدنش ، جهاد در راه خداست ؛ و اگر بهبود يابد ، در حالى در ميان مردم راه مى رود كه هيچ گناهى بر او نيست . .
ص: 144
4095.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ وقد سُئلَ : ما القَلبُ السَّليمُ ؟ _ ) تاريخ بغداد عن اُمّ سليم الأنصاريّة :مَرِضتُ فَعادَني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا اُمَّ سُلَيمٍ ، أتَعرِفينَ النّارَ وَالحَديدَ وخَبَثَ الحَديدِ؟
قُلتُ : نَعَم ، يا رَسولَ اللّهِ .
قالَ : فَأَبشِري يا اُمَّ سُلَيمٍ ، فَإِنَّكِ إن تَخلُصي مِن وَجَعِكِ هذا تَخلُصي (1) مِنَ الذُّنوبِ ، كَما يَخلُصُ الحَديدُ مِن خَبَثِهِ . (2)4096.مجمع البيان في تَفسيرِ قَولِهِ تَعالى :سنن أبي داوود عن اُمّ العلاء :عادَني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وأنَا مَريضَةٌ ، فَقالَ :
أبشِري يا اُمَّ العَلاءِ ؛ فَإِنَّ مَرَضَ المُسلِمِ يُذهِبُ اللّهُ بِهِ خَطاياهُ ، كَما تُذهِبُ النّارُ خَبَثَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ . (3)4095.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در پاسخ اين سؤال كه: قلب سليم چيست؟ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّما مَثَلُ المَريضِ إذا بَرَأَ وصَحَّ ، كَالبَردَةِ تَقَعُ مِنَ السَّماءِ في صَفائِها ولَونِها . (4)4096.مجمع البيان ( _ در تفسير قول خداوند متعال: {Q} «پس كسى را كه خد ) عنه صلى الله عليه و آله :إذا رَأَيتُمُ الرَّجُلَ ألَمَّ اللّهُ بِهِ الفَقرَ وَالمَرَضَ ؛ فَإِنَّ اللّهَ تَعالى يُريدُ أن يُصافِيَهُ . (5) .
ص: 145
4097.مكارم الأخلاق عن عَبد اللّه ِ بنِ مَسعود :تاريخ بغداد_ به نقل از اُمّ سليم انصارى _: بيمار شدم و پيامبر خدا به عيادتم آمد . پرسيد : «اى مادر سليم! آيا آتش و آهن و ناخالصى هاى آهن [به گاه گداخته شدن] را مى شناسى؟» .
گفتم : آرى ، اى پيامبر خدا !
فرمود : «پس اى مادر سليم ، تو را مژده باد! اگر كه از اين درد به سلامت جان به در برى ، از گناهان خويش نيز رَسته اى ، آن سان كه آهن از ناخالصى هاى خود ، رها مى شود .4098.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سنن أبى داوود_ به نقل از اُمّ علاء _: هنگامى كه بيمار بودم ، پيامبر خدا به عيادتم آمد . او فرمود : «اى مادر علاء! مژده ات باد ؛ چرا كه بيمارى مسلمان ، چيزى است كه خدا به واسطه آن ، گناهان او را از ميان مى برد ، آن سان كه آتش ، ناخالصى هاى طلا و نقره را مى بَرَد ».4097.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مَثَلِ [جانِ] بيمار ، آن گاه كه بهبود مى يابد ، همانند شفّافيت و [زلالى رنگِ] تگرگ است هنگامى كه از آسمان ، فرو مى ريزد .4098.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون كسى را ديديد كه خداوند ، او را به نادارى و بيمارى در ميان گرفته ، [بدانيد كه] خداوند متعال ، اراده كرده است كه او را پاك كند . .
ص: 146
4099.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ العَبدَ لَيَمرَضُ المَرَضَ فَيَرِقُّ قَلبُهُ ، فَيَذكُرُ بَعضَ ذُنوبِهِ الَّتي سَلَفَت مِنهُ ، فَيَقطُرُ مِن عَينَيهِ مِثلُ الذّبابِ (1) مِنَ الدَّمعِ فَيُطَهِّرُهُ اللّهُ عز و جل مِن ذُنوبِهِ ، فَإِن بَعَثَهُ بَعَثَهُ مُطَهَّراً ، وإن قَبَضَهُ قَبَضَهُ مُطَهَّراً . (2)4100.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :إذَا ابتَلَى اللّهُ عَبداً أسقَطَ عَنهُ مِنَ الذُّنوبِ بِقَدرِ عِلَّتِهِ . (3)4101.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ لِبَعضِ أصحابِهِ في عِلَّةٍ اعتَلَّها: جَعَلَ اللّهُ ما كانَ مِن شَكواكَ حَطّا لِسَيِّئاتِكَ ؛ فَإِنَّ المَرَضَ لا أَجرَ فيهِ ، ولكِنَّهُ يَحُطُ السَّيِّئاتِ ويَحُتُّها حَتَّ الأَوراقِ ، وإِنَّمَا الأَجرُ في القَولِ بِاللِّسانِ وَالعَمَلِ بِالأَيدي وَالأَقدامِ ، وَإنَّ اللّهَ سُبحانَهُ يُدخِلُ بِصِدقِ النِّيَّةِ وَالسَّريرَةِ الصّالِحَةِ مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ الجَنَّةَ . (4)4102.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام_ لِمَريضٍ قَد بَرَأَ: يَهنِئُكَ الطَّهورُ مِنَ الذُّنوبِ ، إنَّ اللّهَ قَد ذَكَرَكَ فَاذكُرهُ ، وأقالَكَ فَاشكُرهُ . (5)4099.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :المَرَضُ لِلمُؤمِنِ ؛ تَطهيرٌ ورَحمَةٌ ، و لِلكافِرِ ؛ تَعذيبٌ ولَعنَةٌ ، وإنَّ المَرَضَ لايَزالُ بِالمُؤمِنِ ، حَتّى لايَكونَ عَلَيهِ ذَنبٌ . (6)راجع : ج1 ، ص 156 ، ح 196 .
.
ص: 147
4101.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گاه بنده بيمار مى گردد . پس دلش نازك مى شود و برخى از گناهانى را كه از او سر زده است ، به ياد مى آورد و قطره اشكى ، هر چند كوچك ، از ديدگانش سرازير مى شود و آن گاه ، خداوند عز و جل ، او را از گناهانش پاك مى سازد . پس اگر او را از اين بستر بيمارى برخيزانَد ، او را پاك شده [از گناه] بر مى خيزانَد ، و اگر جانش را بستاند ، پاكيزه شده [از گناه] مى ستاند .4102.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اگر خداوند ، بنده اى را گرفتار [بيمارى] سازد ، به اندازه بيمارى اش از گناهان او فرو مى كاهد .4103.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ به يكى از ياران خويش كه به بيمارى اى گرفتار شده بود: خداوند ، آن درد و رنجى را كه داشته اى ، مايه ريختن گناهانت قرار دهد ؛ چرا كه در بيمارى ، پاداشى نيست ؛ امّا گناهان را فرو مى كاهد و چنان كه برگ از درخت مى ريزد ، از انسان فرو مى ريزد . پاداش ، تنها در گفتن به زبان ، و عمل كردن به دست و پاى است و خداوند سبحان ، هر يك از بندگان خويش را كه بخواهد ، به راستىِ نيّت و به نهادِ درست ، به بهشت درمى آورد .4104.عنه صلى الله عليه و آله :امام سجّاد عليه السلام_ خطاب به بيمارى كه بهبود يافته بود: پاك شدن از گناهان ، بر تو مبارك باد! خداوند ، تو را ياد كرده است . او را ياد كن ، و از تو درگذشته است . او را سپاس گوى .4103.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :بيمارى براى مؤمن ، تطهير و رحمت ، و براى كافر ، عذاب و لعنت است . بيمارى ، همدم مؤمن مى ماند ، تا هنگامى كه هيچ گناهى بر وى نباشد .ر. ك : ج1 ، ص 157 ح 196 .
.
ص: 148
3 / 3الكَرامَةُ4105.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ اين جمله را زياد به زبان مى آورد _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الرَّجُلَ لَيَكونُ لَهُ الدَّرَجَةُ عِندَاللّهِ لايَبلُغُها بِعَمَلِهِ ؛ حَتّى يُبتَلى بِبَلاءٍ في جِسمِهِ ، فَيَبلُغُها بِذلِكَ . (1)4106.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الأَمراضُ هَدايا مِنَ اللّهِ عز و جل لِلعَبدِ ، فَأَحَبُّ العِبادِ إلَى اللّهِ أكثَرُهُم هَدِيَّةً . (2)4107.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :المَرضى أحِبّاءُ اللّهِ . (3)4108.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :يَسبِقُ المَقتولُ في سَبيلِ اللّهِ مُقبِلاً غَيرَ مُدبِرٍ المَقتولَ المُدبِرَ إلَى الجَنَّةِ بِسَبعينَ خَريفاً ، ومَرضى اُمَّتي قَبلَ أصِحّائِهِم بِسَبعينَ خَريفاً ، وَالأَنبِياءُ قَبلَ سُلَيمانَ بنِ داوودَ بِأَربَعينَ خَريفاً ؛ لِما كانَ فيهِ مِنَ المُلكِ . (4)4109.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ لِسَلمانَ: يا سَلمانُ ، إنَّ لَكَ في عِلَّتِكَ إذَا اعتَلَلتَ ثَلاثَ خِصالٍ : أنتَ مِنَ اللّهِ _ تَبارَكَ وتَعالى _ بِذِكرٍ ، ودُعاؤُكَ فيها مُستَجابٌ ، ولاتَدَعُ العِلَّةُ عَلَيكَ ذَنباً إلاّ حَطَّتهُ ، مَتَّعَكَ اللّهُ بِالعافِيَةِ إلَى انقِضاءِ أجَلِكَ . (5) .
ص: 149
3 / 3گراميداشت4109.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :انسان ، گاه داراى مرتبه اى در پيشگاه خداوند است كه با عمل خويش ، بدان نمى رسد تا آن هنگام كه به ابتلاى در جسم خود ، آزموده شود و بدين واسطه ، بدان مرتبت برسد .4110.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في صفةِ النبيِّ صلى الله عليه و آله _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيمارى ، هديه هايى از جانب خداوند عز و جل به بنده است. پس محبوب ترينِ بندگان نزد خداوند ، كسى است كه بيشترين هديه به وى رسيده باشد .4111.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيماران ، دوستان خدايند .4112.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن كه در جهاد در راه خدا ، در حالى كشته شده كه نه پشت به دشمن ، بلكه رو به دشمن داشته است ، هفتاد سال (1) بر آن كه پشت به دشمن كشته شده است ، به سوى بهشت ، پيشى مى گيرد . [همچنين] بيماران امّت من نيز هفتاد سال پيش از تن درستان امّت [به بهشت مى روند] ؛ و پيامبران ، چهل سال پيش از سليمان بن داوود به بهشت درمى آيند ، بدان سبب كه وى [در دنياى خويش] سلطنتى داشته است .4113.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في مَواعِظِهِ لأبي ذَرٍّ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ خطاب به سلمان _: اى سلمان ! اگر بيمار شوى ، در بيمارى ات سه فايده است : تو به ياد خداى _ تبارك و تعالى _ هستى ؛ دعايت در اين حال ، مستجاب است ؛ و بيمارى ، هيچ گناهى را در تو نمى گذارد ، مگر اين كه آن را فرو مى ريزد . خداوند تو را تا پايان مهلتت از بيمارى به سلامت بدارد .
.
ص: 150
4114.الأمالي للطوسي عن أبي المُحبَّر :عنه صلى الله عليه و آله :لَو يَعلَمُ المُؤمِنُ حالَهُ فِي السُّقمِ ، ماأحَبَّ أن يُفارِقَ السُّقمَ أبَداً . (1)4115.الإمام الباقر عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل إذا كانَ مِن أمرِهِ أن يُكرِمَ عَبداً ولَهُ ذَنبٌ ؛ اِبتَلاهُ بِالسُّقمِ . (2)راجع : ج1 ، ص 216 ، ح 304.
3 / 4الثَّوابُ4113.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در اندرزهاى خود به ابو ذر _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَجِبتُ مِنَ المُؤمِنِ وجَزَعِهِ مِنَ السُّقمِ ، ولَو يَعلَمُ ما لَهُ فِي السُّقمِ مِنَ الثَّوابِ ؛ لَأَحَبَّ ألاّ يَزالَ سَقيماً حَتّى يَلقى رَبَّهُ عز و جل . (3)4114.الأمالى ، طوسى ( _ به نقل از ابو محبَّر _ ) الإمام الحسين عليه السلام :عادَ أميرُالمُؤمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام سَلمانَ الفارِسِيَّ ، فَقالَ : يا أبا عَبدِاللّهِ ، كَيفَ أصبَحتَ مِن عِلَّتِكَ؟
فَقالَ : يا أميرَالمُؤمِنينَ ، أحمَدُ اللّهَ كَثيراً وأشكو إلَيكَ كَثرَةَ الضَّجرِ .
قالَ : فَلا تَضجَر يا أبا عَبدِاللّهِ ، فَما مِن أحَدٍ مِن شيعَتِنا يُصيبُهُ وَجَعٌ إلاّ بِذَنبٍ قَد سَبَقَ مِنهُ ؛ وذلِكَ الوَجَعُ تَطهيرٌ لَهُ .
قالَ سَلمانُ : فَإِن كانَ الأَمرُ عَلى ما ذَكَرتَ _ وهُوَ كَما ذَكَرتَ _ فَلَيسَ لَنا في شَيءٍ مِن ذلِكَ أجرٌ خَلاَ التَّطهيرَ .
قالَ عَلِيٌّ عليه السلام : يا سَلمانُ ، إنَّ لَكُمُ الأَجرَ بِالصَّبرِ عَلَيهِ ، وَالتَّضَرُّعِ إلَى اللّهِ _ عَزَّ اسمُهُ _ ، وَالدُّعاءِ لَهُ ، بِهِما يُكتَبُ لَكُمُ الحَسَناتُ ، ويُرفَعُ لَكُمُ الدَّرَجاتُ ، وأمَّا الوَجَعُ فَهُوَ خاصَّةً تَطهيرٌ وكَفّارَةٌ .
قالَ : فَقَبَّلَ سَلمانُ ما بَينَ عَينَيهِ وبَكى ، وقالَ : مَن كانَ يُمَيِّزُ لَنا هذِهِ الأَشياءَ لَولاكَ يا أميرَالمُؤمِنينَ ؟ ! (4) .
ص: 151
4115.امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر مؤمن از حال خويش در ناتن درستى آگاه بود ، هرگز دوست نداشت كه از اين ناتن درستى جدا شود .4116.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :آن گاه كه خداوند عز و جل اراده كرده باشد بنده اى را كه گناهى دارد ، گرامى بدارد ، وى را به بيمارى گرفتار مى سازد .ر. ك : ج1 ، ص217 ح 304 .
3 / 4پاداش4120.كنز العمّال عن ابن عمر :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از مؤمن و اين كه از بيمارى بى تابى كند ، در شگفتم . اگر او مى دانست كه در بيمارى چه پاداشى دارد ، دوست داشت پيوسته بيمار باشد تا آن هنگام كه به لقاى پروردگار خويش پيوندد .4116.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام حسين عليه السلام :امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام ، سلمان فارسى را عيادت كرد و فرمود : «اى ابوعبد اللّه ! از بيمارى خويش ، در چه حالى؟» .
گفت : اى اميرمؤمنان! فراوان ، خدا را سپاس مى گويم و از دلْ آزردگى بسيار به تو شكايت مى آورم .
فرمود : «اى ابوعبد اللّه ! دل آزرده مباش ؛ چه ، هيچ كس از شيعيان ما نيست كه به او دردى رسد ، مگر به واسطه گناهى كه پيش تر از او سر زده و آن بيمارى ، مايه پاك شدن اوست» .
پس سلمان گفت : اگر چنان باشد كه تو مى گويى _ كه چنان نيز هست _ ، پس در اين كار براى ما پاداشى جز پاك شدن از گناهان نيست .
على عليه السلام فرمود : «اى سلمان! به واسطه شكيبايى بر بيمارى ، ناليدن به درگاه خداوند _ عزّ اسمه _ و دعا كردن در پيشگاه او ، برايتان پاداش نيز هست و به همين كارهاست كه براى شما حسنه نوشته مى شود و مرتبت هايتان فراتر برده مى شود ؛ امّا درد ، فقط موجب پاك شدن گناه ، و يك كفّاره است» .
سلمان پس از شنيدن اين سخن ، پيشانى على عليه السلام را بوسيد و گريست و گفت : اى اميرمؤمنان! اگر تو نبودى ، چه كسى براى ما اين چيزها را از هم باز مى شناسانْد؟!
.
ص: 152
4117.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به مردى كه از سخت دلى خود نزد ايشان شِكوه كرد _ ) الكافي عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عليه السلام :حُمّى لَيلَةٍ تَعدِلُ عِبادَةَ سَنَةٍ ، وحُمّى لَيلَتَينِ تَعدِلُ عِبادَةَ سَنَتَينِ ، وحُمّى ثَلاثٍ تَعدِلُ عِبادَةَ سَبعينَ سَنَةً .
قالَ : قُلتُ : فَإِن لَم يَبلُغ سَبعينَ سَنَةً؟
قالَ : فَلاُِمِّهِ وأبيهِ .
قالَ : قُلتُ : فَإِن لَم يَبلُغا؟
قالَ : فَلِقَرابَتِهِ .
قالَ : قُلتُ : فَإِن لَم يَبلُغ قَرابَتُهُ؟
قالَ : فَلِجيرانِهِ . (1)4118.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام :سَهَرُ لَيلَةٍ مِن مَرَضٍ أو وَجَعٍ ، أفضَلُ وأعظَمُ أجراً مِن عِبادَةِ سَنَةٍ . (2) .
ص: 153
4119.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابوحمزه: امام باقر عليه السلام فرمود: «يك شبْ تبدارى ، با عبادت يك سال ، برابر است ، دو شب تبدارى ، با عبادت دو سال برابرى مى كند و سه شب تبدارى ، با عبادت هفتاد سال ، برابرى مى كند» .
پرسيدم : اگر شخصى به هفتاد سالگى نرسد ، [چه طور]؟
فرمود : «براى پدر و مادرش خواهد بود » .
پرسيدم : اگر آنها نيز به هفتاد سال نرسيده باشند؟
فرمود : «براى خويشاوندانش خواهد بود» .
پرسيدم : اگر خويشاوندان او نيز نرسند؟
فرمود : «براى همسايگانش» .4120.كنز العمّال ( _ به نقل از ابن عمر _ ) امام باقر عليه السلام يا امام صادق عليه السلام :بيدارى يك شب به علّت بيمارى يا درد ، برتر و پُرپاداش تر از عبادت يك سال است . .
ص: 154
4121.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :رُوِيَ أنَّهُ إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ يَوَدُّ أهلُ البَلاءِ وَالمَرضى أنَّ لُحومَهُم قَد قُرِضَت بِالمَقاريضِ ؛ لِما يَرَونَ مِن جَزيلِ ثَوابِ العَليلِ . (1)راجع : ج1 ، ص168 ، ح 211 . وص 172 ، ح 218. ج1 ، ص204 ، ح 276 . وص208 ، ح 283.
3 / 5ثَوابُ ما كان يَعمَلُ في الصِّحَّةِ4125.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن مَرِضَ أو سافَرَ كانَ لَهُ مِنَ الأَجرِ مِثلُ ما كانَ يَعمَلُ وهُوَ صَحيحٌ مُقيمٌ . (2)4121.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن مُسلِمٍ يُبتَلى في جَسَدِهِ إلاّ قالَ اللّهُ عز و جل لِمَلائِكَتِهِ : اُكتُبوا لِعَبدي أفضَلَ ما كانَ يَعمَلُ في صِحَّتِهِ . (3)4122.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إذَا ابتَلَى اللّهُ العَبدَ المُسلِمَ بِبَلاءٍ في جَسَدِهِ ، قالَ اللّهُ :
اُكتُب لَهُ صالِحَ عَمَلِهِ الَّذي كانَ يَعمَلُهُ . فَإِن شَفاهُ غَسَلَهُ وطَهَّرَهُ ، وإن قَبَضَهُ غَفَرَ لَهُ ورَحِمَهُ . (4) .
ص: 155
4123.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :روايت شده كه چون قيامت شود ، گرفتار شدگان به بلا و بيماران ، به جهت پاداش فراوانى كه براى بيمار مى بينند ، آرزو مى كنند كه كاش در دنيا گوشتشان با قيچى ، پاره پاره شده بود .ر. ك : ج1 ، ص169 ح 211 . ج1 ، ص173 ح 218 . ج1 ، ص205 ح 276 . ج1 ، ص209 ح 283 . ج1 ، ص161 (تحليلى در باره احاديث پاداش بيمارى ها).
3 / 5پاداش آنچه در دوران تن درستى انجام مى داده است4127.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بيمار شود يا به سفر برود ، [اعمالى كه در اثر سفر يا بيمارى ترك مى شود] ، پاداشى همانند آن خواهد داشت كه در دوران تن درستى و زمان اقامت در وطن ، انجام داده است .4128.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مسلمانى نيست كه به گرفتارى اى جسمى مبتلا شود ، مگر آن كه خداوند عز و جل ، به فرشتگان خويش مى فرمايد : «براى او پاداش بهترين كارهايى را كه در دوران تن درستى انجام مى داده است ، بنويسيد» .4126.عوالى اللآلى :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر خداوند ، بنده مسلمان را به بلايى در جسمش گرفتار سازد ، [به فرشته] مى فرمايد : «براى او عمل صالحى را كه پيش تر انجام مى داده است ، بنويس» . پس خداوند ، اگر او را شفا دهد ، او را مى شويد و تطهير مى كند و اگر جانش بستاند ، وى را مى آمرزد و رحمت مى كند .
.
ص: 156
4127.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ما أحَدٌ مِنَ المُسلِمينَ يُصابُ بِبَلاءٍ في جَسَدِهِ إلاّ أمَرَ اللّهُ الحَفَظَةَ الَّذينَ يَحفَظونَهُ فَقالَ : اُكتُبوا لِعَبدي في كُلِّ يَومٍ ولَيلَةٍ مِثلَ ما كانَ يَعمَلُ مِنَ الخَيرِ ما كانَ مَحبوساً في وَثاقي . (1)4128.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لِلمَريضِ أربَعُ خِصالٍ : يُرفَعُ عَنهُ القَلَمُ ، ويَأمُرُ اللّهُ المَلَكَ يَكتُبُ لَهُ كُلَّ فَضلٍ كانَ يَعمَلُهُ في صِحَّتِهِ ، ويَتَتَبَّعُ مَرَضُهُ كُلَّ عُضوٍ في جَسَدِهِ فَيَستَخرِجُ ذُنوبَهُ مِنهُ ، فَإِن ماتَ ماتَ مَغفوراً لَهُ ، وإن عاشَ عاشَ مَغفوراً لَهُ . (2)4129.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله رَفَعَ رَأسَهُ إلَى السَّماءِ ، فَتَبَسَّمَ .
فَقيلَ لَهُ : يا رَسولَ اللّهِ ، رَأَيناكَ رَفَعتَ رَأسَكَ إلَى السَّماءِ ، فَتَبَسَّمتَ؟
قالَ : نَعَم ، عَجِبتُ لِمَلَكَينِ هَبَطا مِنَ السَّماءِ إلَى الأَرضِ يَلتَمِسانِ عَبداً مُؤمِناً صالِحاً في مُصَلّىً كانَ يُصَلّي فيهِ لِيَكتُبا لَهُ عَمَلَهُ في يَومِهِ ولَيلَتِهِ فَلَم يَجِداهُ في مُصَلاّهُ ، فَعَرَجا إلَى السَّماءِ فَقالا : رَبَّنا عَبدُكَ المُؤمِنُ فُلانٌ التَمَسناهُ في مُصَلاّهُ لِنَكتُبَ لَهُ عَمَلَهُ لِيَومِهِ ولَيلَتِهِ فَلَم نُصِبهُ ، فَوَجَدناهُ في حِبالِكَ؟ !
فَقالَ اللّهُ عز و جل : اُكتُبا لِعَبدي مِثلَ ما كانَ يَعمَلُهُ في صِحَّتِهِ مِنَ الخَيرِ في يَومِهِ ولَيلَتِهِ مادامَ في حِبالي ، فَإِنَّ عَلَيَّ أن أكتُبَ لَهُ أجرَ ما كانَ يَعمَلُهُ في صِحَّتِهِ إذا حَبَستُهُ عَنهُ . (3) .
ص: 157
4130.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ كسى از مسلمانان نيست كه به بلايى در جسم خويش گرفتار شود ، مگر آن كه خداوند به فرشتگان پاسبانى كه او را حفظ مى كنند ، مى فرمايد : «براى بنده ام ، تا زمانى كه در بند من (بيمارى) گرفتار باشد ، در هر روز همانند آن كارهاى نيكى را [برايش] بنويسيد كه پيش تر انجام مى داده است» .4131.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى بيمار ، چهار ويژگى است : قلمِ تكليف از او برداشته مى شود ؛ خداوند به فرشته فرمان مى دهد همه پاداش آنچه را در دوران تن درستى خويش انجام مى داده است ، بنويسيد ؛ بيمارى وى بر همه اندام هايش گذر مى كند و گناهانش را از آن بيرون مى برد . پس اگر بميرد ، آمرزيده شده مى ميرد و اگر زنده بماند ، آمرزيده شده زندگى مى كند .4132.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وصيَّتهِ لابنِ مَسعودٍ _ ) امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، سرِ خود را به سوى آسمان بلند كرد و لبخند زد .
پرسيدند : اى پيامبر خدا! ديديم سرِ خويش را به سوى آسمان بلند كردى و لبخند زدى.
فرمود : «آرى! از دو فرشته در شگفت شدم كه از آسمان به زمين آمدند و بنده مؤمن درستكارى را در جاى نماز خويش كه همواره در آن نماز مى گزارد ، جستند تا براى وى ، عمل آن شب و روزش را بنويسند ؛ امّا وى را در مصلاّى خويش نيافتند . پس به آسمان بازگشتند و گفتند : پروردگارا! فلان بنده مؤمنت را در مكان نمازش جستيم تا براى وى عملش را در آن روز و شب بنويسيم ، ولى آن جا به او دست نيافتيم و او را در بندِ [بيمارى] تو ديديم . پس خداوند عز و جل [به آنان] فرمود : تا زمانى كه بنده ام در بندِ من است ، براى او در هر شب و روز ، همانند آنچه در دوران تن درستى اش انجام مى داده است ، بنويسيد ؛ چه ، بر من است هنگامى كه او را از آنچه در دوران تن درستى انجام مى داده ، باز داشته ام ، براى وى پاداش همان را بنويسم » . .
ص: 158
4129.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إذا صَعِدَ مَلَكَا العَبدِ المَريضِ إلَى السَّماءِ عِندَ كُلِّ مَساءٍ ، يَقولُ الرَّبُّ _ تَبارَكَ وتَعالى _ : ماذا كَتَبتُما لِعَبدي في مَرَضِهِ؟
فَيَقولانِ : الشِّكايَةَ .
فَيقَولُ : ما أنصَفتُ عَبدي إن حَبَستُهُ في حَبسٍ مِن حَبسي ، ثُمَّ أمنَعُهُ الشَّكايَةَ .
فَيَقولُ : اُكتُبا لِعَبدي مِثلَ ما كُنتُما تَكتُبانِ لَهُ مِنَ الخَيرِ في صِحَّتِهِ ، ولاتَكتُبا عَلَيهِ سَيِّئَةً حَتّى اُطلِقَهُ مِن حَبسي ، فَإِنَّهُ في حَبسٍ مِن حَبسي . (1)4130.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :إذا مَرِضَ المُؤمِنُ أوحَى اللّهُ عز و جل إلى صاحِبِ الشِّمالِ : لاتَكتُب عَلى عَبدي مادامَ في حَبسي ووَثاقي ذَنباً .
ويوحي إلى صاحِبِ اليَمينِ : أنِ اكتُب لِعَبدي ما كُنتَ تَكتُبُهُ في صِحَّتِهِ مِنَ الحَسَناتِ . (2)راجع : ج1 ، ص132 (تعريف المرض / حبس البدن).
.
ص: 159
4132.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش خود به ابن مسعود _ ) امام صادق عليه السلام :چون در هر شامگاه ، دو فرشته بنده بيمار به آسمان مى روند ، پروردگار _ تبارك و تعالى _ مى پرسد : «براى بنده ام در بيمارى اش چه نوشته ايد؟».
مى گويند : ناليدن .
پس خداوند مى فرمايد : «با بنده خويش ، انصاف روا نداشته ام اگر او را در بازداشتى از بازداشت هاى خود بدارم و آن گاه ، مانع ناليدن او شوم» .
پس [به فرشتگان] مى فرمايد : «براى بنده ام ، همانند آن كارهاى نيكى را كه در دوران تن درستى اش مى نوشتيد ، بنويسيد و هيچ گناهى را بر او ننويسيد تا هنگامى كه وى را از بازداشتِ خويش ، آزاد كنم ؛ چرا كه او اكنون ، در زندانى از زندان هاى من است» .4133.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في قولهِ : {Q} «قَدْ أفْلَحَ مَنْ تَزَكّى» {/Q} ) امام كاظم عليه السلام :چون مؤمن بيمار شود ، خداوند عز و جل به آن [فرشته] كه عهده دار جانب چپ است ، وحى مى فرستد : «بر بنده ام ، تا زمانى كه در بازداشت و در بند من است ، چيزى منويس» ؛ نيز به آن كه عهده دار جانبِ راست است ، وحى مى فرستد كه : «براى بنده ام ، آن حسناتى را كه در دوران تن درستى وى مى نوشتى ، بنويس» .ر. ك : ج1 ، ص133 (تعريف بيمارى / بازداشتگاه تن) .
.
ص: 160
. .
ص: 161
تحليلى درباره احاديث پاداش بيمارى هاسيّد رضى _ رضوان اللّه تعالى عليه _ در ذيل حكمت چهل و دوم نهج البلاغة ، يعنى اين سخن امير مؤمنان كه فرمود : «خداوند ، آن درد و رنجى را كه داشته اى ، مايه ريختن گناهانت قرار دهد ؛ چرا كه در بيمارى ، پاداشى نيست» ، (1) چنين مى گويد : امام عليه السلام راست فرموده كه در بيمارى ، اجرى نيست؛ چرا كه بيمارى ، از قبيل آن چيزهايى است كه بنده به موجب آن ، مستحقّ عوض مى شود؛ زيرا استحقاقِ عوض ، در مقابل چيزهايى پيدا مى شود كه از قبيل دردها و بيمارى ها و آنچه در اين حكم است، فعل خداوند با بنده خويش باشند. امّا استحقاق اجر و ثواب در مقابل فعل بنده تحقّق مى يابد. بنا بر اين، ميان اين دو تفاوتى وجود دارد كه آن حضرت ، چنان كه دانش ژرف كاو و رأى درست وى اقتضا مى كرده ، بيان فرموده است. بايد گفت: مؤلّف گران قدر نهج البلاغة ، در تبيين كلام امام عليه السلام ، ميان «عوض» و «اجر» ، در معنا تفاوت قائل شده است. از اين رو ، بيمار را مستحقّ «عوض» دانسته ، نه «اجر»؛ چون بيمارى ، فعل
.
ص: 162
خداوند متعال است ، ليكن تأمّل در احاديث رسيده در مورد پاداش بيمارى ها ، ما را بدين رهنمون مى شود كه اين احاديث ، در چند دسته جاى مى گيرند: 1. برخى احاديث (همانند احاديث شماره 160 و 177) بر اين تصريح كرده اند كه در بيمارى ، هيچ پاداشى وجود ندارد؛ امّا بيمارى ، مايه طهارت شخص از گناهان است. 2. برخى احاديث (همانند احاديث شماره 158 ، 159 ، 161 و...) بيان مى كنند كه بيمارى ، گناهان انسان را مى ريزد ، با اين تفاوت كه اين دسته احاديث ، نسبت به مسئله اجر و پاداش ، سكوت كرده اند. 3. برخى احاديث (همانند حديث شماره 180) بيان مى كنند كه بيمارى ، مرتبه انسان را بالا مى برد. 4. برخى احاديث (همانند احاديث شماره 187 و 190) به وجود پاداش بزرگى براى بيمارى تصريح مى كند و برخى (مانند حديث شماره 189) از اين خبر مى دهند كه پاداش سه شب تبدار بودن ، با عبادتِ هفتاد سال ، برابر است. 5 . در برخى احاديث (مانند احاديث باب 3/5) آمده كه در نامه عمل بيمار ، پاداشى معادل انجام دادن اعمالى كه به سبب بيمارى توفيق انجام دادن آنها را نيافته ، نوشته مى شود. 6. حديث شماره 188 ، در حقيقت ، جمع بندى همه انواع احاديث پيش گفته است و در آن ، اميرمؤمنان ، در پاسخ اين پرسش سلمان كه: «آيا اگر بيمار شديم ، بهره اى جز پاك شدن از گناهان نيز برايمان هست يا نه؟» ، فرمود: «به واسطه شكيبايى بر بيمارى ، ناليدن به درگاه خداوند _ عزّ إسمه _ و دعا كردن در پيشگاه او ، برايتان پاداشى نيز هست و به همين كارهاست كه براى شما حسنه نوشته مى شود و مرتبت هايتان فراتر برده مى شود. امّا درد ، فقط موجب پاك شدن از گ
.
ص: 163
ناه و يك كفّاره است». (1) ناگفته پيداست كه بيمارى ، يك عمل براى انسان نيست تا براى وى پاداش در بر داشته باشد و از همين رو ، از ديدگاه امام عليه السلام ، آن گاه كه مؤمنى در برابر درد و بيمارى شكيبايى ورزد و در پيشگاه خداوند ، دعا و زارى كند ، بدان سبب كه اين شكيبايى و دعا ، عملى از اعمال انسان است ، پاداش خواهد داشت و به واسطه آن به مرتبت وى در پيشگاه خداوند ، افزوده مى شود و براى او حسنات نوشته خواهد شد. از همين جاست كه مى بينيم روايت هاى اين فصل ، به رغم همه اختلافات ظاهرى ، هيچ تعارضى با همديگر ندارند؛ چه ، روايت هايى كه از پاداش نداشتن بيمارى سخن مى گويند ، نه به عمل و نيّت بيمار ، بلكه به نفْس بيمارى نظر دارند ، و روايت هايى كه به ثواب بيمار و بالا رفتن مرتبت او تصريح مى كنند ، به شكيبايى و مقاومت و نيّت او ناظرند و از اين رو ، اگر بيمار در دوران تن درستى ، براى مثال ، نماز شب مى خوانده ، براى وى در دوران بيمارى ، پاداش آن نيز نوشته مى شود. بيمارى كه علاوه بر اين ، صبر هم مى كند ، افزون بر اين پاداش ، پاداش شكيبايى خويش را هم مى گيرد ، و بيمارى هم كه علاوه بر آن ، دعا و تضرّع مى كند ، مرتبت وى نيز نزد خداوند ، بالا مى رود و از مراتب بالا برخوردار مى شود.
.
ص: 164
الفصل الرابع : واجبات المريض4 / 1كِتمانُ المَرَضِ4137.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مِن كُنوزِ البِرِّ كِتمانُ المَصائِبِ ، وَالأَمراضِ ، وَالصدَّقَةِ . (1)4138.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عز و جل : إذَا اشتَكى عَبدي فَأَظهَرَ المَرَضَ مِن قَبلِ ثَلاثٍ ، فَقَد شَكاني . (2)4136.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ربيع الأبرار عن عمران بن الحصين_ أنَّهُ قالَ لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله _: يا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ رِجالاً كانوا يَأتونَني ، لَم أرَ أحسَنَ وُجوهاً ولا أطيَبَ أرواحاً مِنهُم ، ثُمَّ انقَطَعوا عَنّي !
فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أصابَكَ جُرحٌ فَكُنتَ تَكتُمُهُ؟
فَقالَ : أجَل .
[قالَ :] (3) ثُمَّ أظهَرتَهُ؟
قالَ : كانَ ذاكَ .
قالَ : أما لَو أقَمتَ عَلى كِتمانِهِ لَزارَتكَ المَلائِكَةُ إلى أن تَموتَ .
وكانَ ذلِكَ جُرحاً أصابَهُ في سَبيلِ اللّهِ . (4) .
ص: 165
فصل چهارم : وظايف بيماران4 / 1پنهان داشتنِ بيمارى4139.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره آيه {Q} «بشارت براى آنان است . . .» {/Q} ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يكى از گنج هاى نيكى ، پوشيده داشتن مصيبت ها ، بيمارى ها و صدقه است .4140.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أيضا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل فرموده است : «وقتى بنده ام به درد و رنجى گرفتار شود و بيمارى را پيش از سه [روز] آشكار سازد ، از من گلايه كرده است» .4141.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لمّا سَألَهُ جابرٌ عن قولِ اللّه ِ : {Q} «لَهُم ) ربيع الأبرار :عمران بن حصين به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : اى پيامبر خدا! مردانى نزد من مى آمدند كه از آنان ، خوشْ سيماتر و خوش بوتر نديده ام ؛ امّا پس از چندى از من بريدند .
پيامبر خدا پرسيد : «آيا زخمى به تو رسيده بود و آن را پنهان مى داشتى؟».
گفت : آرى .
جفرمود : (1) ج «سپس ، آن را آشكار ساختى؟».
گفت : چنين بود .
فرمود : «ليكن اگر همچنان پوشيده مى داشتى ، تا زمانى كه زنده بودى ، فرشتگان به ديدارت مى آمدند» .
[راوى مى گويد :] آن زخم ، جراحتى بود كه وى در جهاد در راه خدا برداشته بود .
.
ص: 166
4142.كنزالعمّال عن أبي هريرة عن رسول اللّه صلى الله علالإمام عليّ عليه السلام :مَن كَتَمَ وَجَعاً أصابَهُ ثَلاثَةَ أيّامٍ مِنَ النّاسِ وشَكا إلَى اللّهِ ، كانَ حَقّاً عَلَى اللّهِ أن يُعافِيَهُ مِنهُ . (1)4143.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إخفاءُ الفاقَةِ وَالأَمراضِ مِنَ المُرُوَّةِ . (2)4144.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :كانَ لي فيما مَضى أخٌ فِي اللّهِ ، وكانَ يُعَظِّمُهُ في عَيني صِغَرُ الدُّنيا في عَينِهِ . . . وكانَ لايَشكو وَجَعاً إلاّ عِندَ بُرئِهِ . (3)4145.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام_ لاِبنِهِ الصّادِقِ عليه السلام: يا بُنَيَّ ، مَن كَتَمَ بَلاءً ابتُلِيَ بِهِ مِنَ النّاسِ وشَكا ذلِكَ إلَى اللّهِ عز و جل ، كانَ حَقّاً عَلَى اللّهِ أن يُعافِيَهُ مِن ذلِكَ البَلاءِ . (4) .
ص: 167
4146.مكارم الأخلاق :امام على عليه السلام :هر كس دردى را كه به وى رسيده است ، سه روز از مردم پنهان بدارد و تنها به درگاه خداوند شكايت بَرَد ، بر خداوند حق است كه او را از اين بيمارى عافيت دهد .4140.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره همين آيه _ ) امام على عليه السلام :پوشيده داشتن تهى دستى و بيمارى ها از مردانگى است .4141.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در پاسخ به پرسش جابر از آيه {Q} «بشارت براى آنا ) امام على عليه السلام :در گذشته ، مرا برادرى الهى بود ؛ خُردىِ دنيا در نگاه وى ، او را در نظرم بزرگ مى ساخت ... او از هيچ بيمارى اى ، مگر به گاه بهبود ، نمى ناليد .4142.كنز العمال ( _ به نقل از ابو هريره _ ) امام باقر عليه السلام_ خطاب به فرزند خويش امام صادق عليه السلام: پسرم! هر كس بلايى را كه بدان گرفتار آمده است ، از مردم پنهان بدارد و در اين باره ، تنها به درگاه خداوند عز و جلبنالد ، بر خداوند حق است كه او را از آن بلا به عافيت بِرهاند . .
ص: 168
4143.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن ابن أبي عمير عن بعض أصحابه عن الإمام الصادق عليه السلام :مَن مَرِضَ ثَلاثَةَ أيّامٍ فَكَتَمَهُ ولَم يُخبِر بِهِ أحَداً ، أبدَلَ اللّهُ عز و جل لَهُ لَحماً خَيراً مِن لَحمِهِ ، ودَماً خَيراً مِن دَمِهِ ، وبَشَرَةً خَيراً مِن بَشَرَتِهِ ، وشَعراً خَيراً مِن شَعرِهِ .
قالَ : قُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ! وكَيفَ يُبدِلُهُ؟
قالَ : يُبدِلُهُ لَحماً ودَماً ، وشَعراً وبَشَرَةً لَم يُذنِب فيها . (1)4 / 2إظهارُ المرض عِندَ الطَّبيبِ4146.مكارم الأخلاق :الإمام عليّ عليه السلام :مَن كَتَمَ الأَطِبّاءَ مَرَضَهُ ، خانَ بَدَنَهُ . (2)4147.المناقب لابن شهر آشوب عن محمّد بن كعب وعائشة :عنه عليه السلام :مَن كَتَمَ مَكنونَ دائِهِ ، عَجَزَ طَبيبُهُ عَن شِفائِهِ . (3)4148.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :لاشِفاءَ لِمَن كَتَمَ طَبيبَهُ داءَهُ . (4)4 / 3الصَّبرُ4151.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يُكتَبُ أنينُ المَريضِ ، فَإِن كانَ صابِراً كُتِبَ حَسَناتٍ ، وإن كانَ جَزِعاً كُتِبَ هَلوعاً لا أَجرَ لَهُ . (5) .
ص: 169
4152.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابن ابى عمير ، از يكى از ياران امام صادق عليه السلام: امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس سه روز بيمار باشد و آن را پنهان كند و هيچ كس را از آن آگاه نسازد ، خداوند براى او گوشتى بهتر از آن گوشت [كه در بيمارى از دست رفته است] ، خونى بهتر از خونش ، پوستى بهتر از پوست وى و مويى بهتر از موى وى ، جايگزين مى كند» .
پرسيدم : فدايت شوم! چگونه جايگزين مى سازد؟
فرمود : «براى او گوشت ، خون ، پوست و مويى را جايگزين مى كند كه با آنها گناه نكرده است» .4 / 2اظهار بيمارى نزد پزشك4149.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كس بيمارى خود را از طبيبان پنهان دارد ، بر بدن خويش ، خيانت روا داشته است .4150.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كس دردهاى نهفته خويش را پنهان بدارد ، طبيبش از درمان وى فرو مانَد .4151.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :براى كسى كه بيمارى خويش را از طبيب خود پنهان بدارد ، درمانى نيست .4 / 3شكيبايى4154.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ناله بيمار ، نوشته مى شود . پس اگر شكيبا باشد ، [اين ناله ] حسنه نوشته مى شود و اگر بى تاب باشد ، ناشكيبا و بى پاداش نوشته مى شود .
.
ص: 170
4155.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ عَبدٍ مُوَكَّلٌ بِهِ مَلَكانِ في مَرَضِهِ ، فَإِذا مَرِضَ قالا : يا رَبِّ ، إنَّ عَبدَكَ فُلاناً قَد مَرِضَ _ وهُوَ أعلَمُ بِهِ _ فَيَقولُ :
اُنظُروا ماذا يَقولُ فَإِن صَبَرَ وَاحتَسَبَ ورَجا فيهِ الخَيرَ ، أدَّيا ذلِكَ إلَى اللّهِ ، فَيَقولُ اللّهُ : فَإِنّي اُشهِدُكُم أنَّهُ إن رَفَعتُهُ أبدَلتُهُ دَماً خَيراً مِن دَمِهِ ، ولَحماً خَيراً مِن لَحمِهِ ، وغَفَرتُ لَهُ ذَنبَهُ . وإن قَبَضتُهُ أدخَلتُهُ الجَنَّةَ .
وإن جَزِ عَ وهَلِعَ قالَ : إن رَفَعتُهُ أبدَلتُهُ لَحماً شَرّاً مِن لَحمِهِ ، ودَماً شَرّاً مِن دَمِهِ ، وعاقَبتُهُ بِذَنبِهِ ، وإن عاقَبتُهُ أدخَلتُهُ النّارَ . (1)4156.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن مَرِضَ يَوماً ولَيلَةً فَلَم يَشكُ إلى عُوّادِهِ ، بَعَثَهُ اللّهُ عز و جل يَومَ القِيامَةِ مَعَ خَليلِهِ إبراهيمَ خَليلِ الرَّحمنِ عليه السلام ، حَتّى يَجوزَ الصِّراطَ كَالبَرقِ اللاّمِعِ . (2)4157.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عز و جل : مَن مَرِضَ ثَلاثاً فَلم يَشكُ إلى أحَدٍ مِن عُوّادِهِ ، أبدَلتُهُ لَحماً خَيراً مِن لَحمِهِ ودَماً خَيراً مِن دَمِهِ ، فَإِن عافَيتُهُ عافَيتُهُ ولا ذَنبَ لَهُ ، وإن قَبَضتُهُ قَبَضتُهُ إلى رَحمَتي . (3)4158.جامع الأحاديث للقمّي عن رسول اللّه صلى الله عليهالإمام عليّ عليه السلام :المَريضُ في سِجنِ اللّهِ _ مالَم يَشكُ إلى عُوّادِهِ _ تُمحى سَيِّئاتُهُ . (4)4153.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ وقَد سُئِلَ عَن حَدِّ الشِّكايَةِ لِلمَريضِ فَقالَ _: إنَّ الرَّجُلَ يَقولُ : حُمِمتُ اليَومَ وسَهِرتُ البارِحَةَ ، وقَد صَدَقَ ولَيسَ هذا شِكايَةً ، وإنَّمَا الشَّكوى أن يَقولَ : قَدِ ابتَلَيتُ بِما لَم يُبتَلَ بِهِ أحَدٌ ، ويَقولَ : لَقَد أصابَني ما لَم يُصِب أحَداً . ولَيسَ الشَّكوى أن يَقولَ : سَهِرتُ البارِحَةَ وحُمِمتُ اليَومَ ، ونَحوَ هذا . (5) .
ص: 171
4154.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر هر بنده اى در هنگام بيمارى ، دو فرشته گمارده مى شود . آنان چون شخصْ بيمار شود ، مى گويند : پروردگارا ! فلان بنده تو بيمار شده است؛ و البته او خود ، به اين نكته آگاه تر است . پس خداوند مى فرمايد : «بنگريد كه چه مى گويد» . اگر شكيبايى كند و پاداش خويش از خداوند خواهد و در اين بيمارى ، اميد خير داشته باشد ، آن را به بارگاه خدا مى رسانند .
پس خداوند مى فرمايد : «اينك من ، شما را گواه مى گيرم كه چنانچه بيمارى او را برطرف كنم ، برايش خونى بهتر از خون وى ، و گوشتى بهتر از گوشت وى ، جايگزين مى سازم و او را مى آمرزم ؛ و اگر نيز جان او را بستانم ، وى را به بهشت درمى آورم . امّا اگر بى تابى و ناشكيبى كند ، خداوند مى فرمايد : «اگر بيمارى او را برطرف كنم ، بر اين ، گوشتى بدتر از گوشتش ، و خونى بدتر از خونش جايگزين مى كنم و او را به گناهش كيفر مى دهم و چنانچه او را كيفر دهم ، او را به دوزخ درمى آورم» . (1)4155.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك شبانه روز بيمار شود و نزد عيادت كنندگانش شكوه نكند ، خداوند ، او را در روز قيامت ، با خليل خويش ، ابراهيم خليل الرحمان ، برمى انگيزد ، تا به سان برقى پُردرخشش ، از صراط بگذرد .4156.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل فرموده است : «هر كس ، سه روز بيمار باشد و در اين مدّت ، نزد هيچ يك از عيادت كنندگان شِكوه نكند ، براى او گوشتى بهتر از گوشت [پيشين] وى ، و خونى بهتر از خون وى ، جايگزين مى سازم و اگر او را بهبود بخشم ، در حالى عافيت مى دهم كه هيچ گناهى برايش نمانده است ، و اگر جان او را بستانم ، به سوى رحمت خويش مى ستانم» .4157.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :بيمار ، تا آن هنگام كه نزد عيادت كنندگان خويش شِكوه نكرده ، در زندان خداوند است و گناهانش محو مى شوند .4158.جامع الأحاديث ، قمى :امام صادق عليه السلام_ هنگامى كه از ايشان درباره تعريف شِكوه از سوى بيمار پرسيده شد _: گاه شخص مى گويد : «امروز ، تب دارم» و «ديشب ، بيدار ماندم» . اين سخن او ، راست است و شِكوه نيست . شِكوه ، تنها آن است كه بگويد : «به چيزى مبتلا شدم كه هيچ كس ، بدان گرفتار نيامده است» ؛ و بگويد : «چيزى دامنگيرم شده كه دامنگير هيچ كس ديگر نشده است» ؛ امّا شِكوه آن نيست كه بگويد : «ديشب ، بيدار بودم» و «امروز ، تب دارم» ، يا سخنى ديگر از اين قبيل . .
ص: 172
4 / 4الشُّكرُ4159.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا مَرِضَ العَبدُ بَعَثَ اللّهُ تَعالى إلَيهِ مَلَكَينِ ، فَقالَ : اُنظُرا ماذا يَقولُ لِعُوّادِهِ؟ فَإِن هُوَ إذا جاؤوهُ حَمِدَ اللّهَ وأثنىعَلَيهِ، رَفَعا ذلِكَ إلَى اللّهِ عز و جل. وهُوَ أعلَمُ.
فَيَقولُ : لِعَبدي عَلَيَّ إن تَوَفَّيتُهُ أن اُدخِلَهُ الجَنَّةَ ، وإن أنَا شَفَيتُهُ أن اُبدِلَ لَهُ لَحماً خَيراً مِن لَحمِهِ ، ودَماً خَيراً مِن دَمِهِ ، وأن اُكَفِّرَ عَنهُ سَيِّئاتِهِ . (1)4160.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن العرزمي عن أبيه عن الإمام الصادق عليه السلام :مَنِ اشتَكى لَيلَةً فَقَبِلَها بِقَبولِها وأدّى إلَى اللّهِ شُكرَها ، كانَت كَعِبادَةِ سِتّينَ سَنَةً .
قالَ أبي : فَقُلتُ لَهُ : ما قَبولُها؟
قالَ : يَصبِرُ عَلَيها ولا يُخبِرُ بِما كانَ فيها ، فَإِذا أصبَحَ حَمِدَ اللّهَ عَلى ما كانَ . (2) .
ص: 173
4 / 4سپاسگزارى4163.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون بنده بيمار شود ، خداوند ، دو فرشته را به سوى او مى فرستد و مى فرمايد : «بنگريد او به عيادت كنندگان خويش ، چه مى گويد » . اگر هنگامى كه آنان نزد او آمدند ، خداوند را سپاس و ستايش گفت ، آن سپاس و ستايشِ وى را نزد خداوند عز و جل مى برند ؛ هر چند البته خداوند ، خود ، آگاه تر است . پس خداوند مى فرمايد : «بنده ام بر من حق دارد كه اگر او را به سوى خويش ببرم ، به بهشتش درمى آورم و اگر او را شفا دهم ، گوشتى بهتر از گوشت وى ، و خونى بهتر از خون وى برايش جايگزين مى سازم و از گناهان او درمى گذرم» .4161.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در گزارش تعاليم صحف ابراهيم عليه السلام _ ) الكافى_ به نقل از عرزمى ، از پدرش ، از امام صادق عليه السلام: «هر كس شبى بيمار باشد و اين بيمارى را به جان بپذيرد و سپاس آن را به درگاه خداوند بگزارد ، آن شب ، برايش همانند عبادت شصت سال است» .
از امام عليه السلام پرسيدم : پذيرفتن بيمارى چيست؟
فرمود : «بر آن شكيبايى كند ، ديگران را از آنچه در اين شب بيمارى بر او گذشته است ، خبر ندهد ، و چون شب را به صبح آورد ، خداوند را بر آنچه بوده است ، سپاس گويد» .
.
ص: 174
4 / 5الصَّدَقَةُ4164.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما عولِجَ مَريضٌ بِأَفضَلَ مِنَ الصَّدَقَةِ . (1)4165.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :داووا مَرضاكُم بِالصَّدَقَهِ ؛ فَإِنَّها تَدفَعُ عَنكُمُ الأَمراضَ وَالأَعراضَ . (2)4166.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :الصَّدَقَةُ دَواءٌ مُنجِحٌ . (3)4167.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :يُستَحَبُّ لِلمَريضِ أن يُعطِيَ السّائِلَ بِيَدِهِ ، ويَأمُرَ السّائِلَ أن يَدعُوَ لَهُ . (4)4168.الدرّ المنثور عن سليمان التَّيميّ :طبّ الأئمّة :إنَّ رَجُلاً شَكا إلَيه [ أيِ الإمامِ الكاظِمِ عليه السلام ] إنَّني في كَثرَةٍ مِنَ العِيالِ كُلُّهُم مَرضى .
فَقالَ لَهُ موسَى بنُ جَعفَرٍ عليه السلام : داووهُم بِالصَّدَقَةِ ، فَلَيسَ شَيءٌ أسرَعَ إجابَةً مِنَ الصَّدَقَةِ ، ولا أجدى مَنفَعَةً عَلَى المَريضِ مِنَ الصَّدَقَةِ . (5)4 / 6الدُّعاءُ4171.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :مَرِضتُ فَعادَني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ :
قُل: «اللّهُمَّ إنّيأسأَلُكَ تَعجيلَ عافِيَتِكَ، وصَبراًعَلىبَلِيَّتِكَ، وخُروجاً إلى رَحمَتِكَ».
فَقُلتُها ، فَقُمتُ كَأَنَّما نَشَطتُ مِن عِقالٍ . (6) .
ص: 175
4 / 5صدقه دادن4166.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بيمارى اى به چيزى برتر از صدقه ، درمان نشده است .4167.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيمارانتان را با صدقه درمان كنيد ، كه آن ، بيمارى ها و آفت ها را از شما دور مى كند .4168.الدرّ المنثور ( _ به نقل از سليمان تَيمى _ ) امام على عليه السلام :صدقه ، دارويى مؤثّر است .4169.صحيح مسلم ( _ به نقل از عبد الرحمان بن شماسه _ ) امام صادق عليه السلام :مستحب است بيمار به دست خود ، صدقه اى به سائل بدهد و از او بخواهد براى وى ، دعا كند .4170.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در تفسير اين سخن خداوند عز و جل : {Q} «و هر چه ) طبّ الأئمّة عليهم السلام: مردى به امام كاظم عليه السلام از اين ناليد كه: نانخور زيادى دارم كه همه نيز بيمارند .
امام كاظم عليه السلام به او فرمود : «آنان را با صدقه درمان كنيد ؛ زيرا هيچ چيز به اندازه صدقه به اجابت ، نزديك نيست و بيش از صدقه براى بيمار ، منفعت در پى نمى آورد ».4 / 6دعا كردن4173.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :بيمار شدم و پيامبر خدا به عيادتم آمد و فرمود : «بگو : خداوندا! از تو مى خواهم عافيتى را كه مى دهى ، پيش اندازى ، بر امتحان خويش ، بردبارى ام بخشى ، و مرا به سوى رحمت خويش ببرى» .
من ، اين دعا را خواندم و پس از آن [دعا] ، از بستر بيمارى برخاستم ، گويا كه از بندى رَسته باشم .
.
ص: 176
4174.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :دَخَلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَلى رَجُلٍ مِنَ الأَنصارِ مَريضٍ يَعودُهُ ، فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، اُدعُ اللّهَ لي . فَقالَ صلى الله عليه و آله : قُل : «أسأَلُ اللّهَ العَظيمَ ، رَبَّ العَرشِ العَظيمِ ، وأسأَلُ اللّهَ الكَبيرَ» .
فَقالَها ثَلاثَ مَرّاتٍ ، فَقامَ كَأَنَّما نَشَطَ مِن عِقالٍ . (1)4175.مستدرك الوسائل :السنن الكبرى عن عبداللّه بن حسن :إنَّ عَبدَاللّهِ بنَ جَعفَرٍ دَخَلَ عَلَى ابنٍ لَهُ مَريضٍ ، يُقالُ لَهُ صالِحٌ ، فَقالَ :
قُل : «لا إلهَ إلاَّ اللّهُ الحَليمُ الكَريمُ ، سُبحانَ اللّهِ رَبِّ العَرشِ العَظيمِ ، اللّهُمَّ اغفِر لي، اللّهُمَّ ارحَمني، اللّهُمَّ تَجاوَز عَنّي، اللّهُمَّ اعفُ عَنّي فَإِنَّكَ عَفُوٌّ غَفورٌ».
ثُمَّ قالَ : هؤُلاءِ الكَلِماتُ عَلَّمَنيهِنَّ عَمّي ، ذَكَرَ أنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله عَلَّمَهُنَّ إيّاهُ . (2)4176.المناقب لابن شهر آشوب عن إسحاق بن بشار :الإمام زين العابدين عليه السلام_ في دُعائِهِ عِندَ المَرَضِ: اللّهُمَّ لَكَ الحَمدُ عَلى ما لَم أزَل أتَصَرَّفُ فيهِ مِن سَلامَةِ بَدَني ، ولَكَ الحَمدُ عَلى ما أحدَثتَ بي مِن عِلَّةٍ في جَسَدي ، فَما أدري يا إلهي أيُّ الحالَينِ أحَقُّ بِالشُّكرِ لَكَ ، وأيُّ الوَقتَينِ أولى بِالحَمدِ لَكَ ؟ أوَقتُ الصِّحَّةِ الَّتي هَنَّأتَني فيها طَيِّباتِ رِزقِكَ ، ونَشَّطتَني بِها لاِبتِغاءِ مَرضاتِكَ وفَضلِك ، وقَوَّيتَني مَعَها عَلى ما وَفَّقتَني لَهُ مِن طاعَتِكَ؟ أم وَقتُ العِلَّةِ الَّتي مَحَّصتَني بِها ، وَالنِّعَمِ الَّتي أتحَفتَني بِها تَخفيفاً لِما ثَقُلَ بِهِ عَلى ظَهري مِنَ الخَطيئاتِ ، وتَطهيراً لِمَا انغَمَستُ فيهِ مِنَ السَّيِّئاتِ ، وتَنبيهاً لِتَناوُلِ التَّوبَةِ ، وتَذكيراً لِمَحوِ الحَوبَةِ بِقَديمِ النِّعمَةِ؟ وفي خِلالِ ذلِكَ ما كَتَبَ لِيَ الكاتِبانِ مِن زَكِيِّ الأَعمالِ ، ما لا قَلبٌ فَكَّرَ فيهِ ، ولا لِسانٌ نَطَقَ بِهِ ، ولا جارِحَةٌ تَكَلَّفَتهُ ، بَل إفضالاً مِنكَ عَلَيَّ ، وإحساناً مِن صَنيعِكَ إلَيَّ .
اللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وحَبِّب إِلَيَّ ما رَضيتَ لي ، ويَسِّر لي ما أحلَلتَ بي ، وطهِّرني مِن دَنَسِ ما أَسلَفتُ ، وَامحُ عَنّي شَرَّ ما قَدَّمتُ ، وأَوجِدني حَلاوَةَ العافِيَةِ وأَذِقني بَردَ السَّلامَةِ .
وَاجعَل مَخرَجي عَن عِلَّتي إلى عَفوِكَ ومُتَحَوَّلي عَن صَرعَتي إلى تَجاوُزِكَ وخَلاصي مِن كَربي إلى رَوحِكَ وَسَلامَتي مِن هذِهِ الشِّدَّةِ إِلى فَرَجِكَ ؛ إنَّكَ المُتَفَضِّلُ بِالإحسانِ ، المُتَطَوِّلُ بِالاِمتِنانِ الوَهّابُّ الكَريمُ ذُو الجَلالِ وَالإِكرامِ . (3) .
ص: 177
4172.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :پيامبر خدا ، بر مردى از انصار كه بيمار شده بود ، وارد شد تا او را عيادت كند . او گفت : اى پيامبر خدا! براى من به درگاه خداوند ، دعا كن .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «بگو : از خداوند بزرگ ، پروردگار عرش بزرگ ، مسئلت مى كنم و از خداوند بزرگ ، مى خواهم » .
مرد ، اين دعا را سه بار خواند و در پىِ آن ، از بستر بيمارى برخاست ، چنان كه از بند ، رَسته باشد .4173.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى_ به نقل از عبد اللّه بن حسن _: عبد اللّه بن جعفر بن ابى طالب ، بر يكى از فرزندان خويش به نام «صالح» كه بيمار بود ، در آمد و به او گفت : «بگو : خدايى نيست جز خداوند بردبار بزرگوار . منزّه است پروردگار عرش بزرگ! پروردگارا ، مرا بيامرز! پروردگارا ، بر من رحمت فرست! پروردگارا ، از من درگذر! پروردگارا ، بر من ببخشاى كه تو بخشايشگرِ آمرزنده اى! » .
[عبد اللّه بن جعفر] سپس گفت : اينها كلماتى است كه عمويم [على عليه السلام ] به من آموخته و يادآور شده كه پيامبر خدا ، آنها را به وى ، تعليم فرموده است .4174.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام سجّاد عليه السلام_ در دعاى خويش به گاه بيمارى: خداوندا! بر سلامت تنم كه پيوسته با آن به كار خويش پرداخته ام ، تو را سپاس مى گويم ، و [نيز] بر آن بيمارى اى كه بر تنم عارض كردى ، تو را سپاس مى گويم . اكنون اى خداى من! نمى دانم كدام يك از اين دو حال ، سزامندتر براى سپاس گزاردن توست و كدام يك از اين دو وقت ، سزاوارتر براى ستودن تو .
زمان تن درستى ، كه در آن روزى هاى پاك خويش را گوارايم ساختى و مرا به آنها براى جُستن خشنودى و فضل خود ، شور و نشاط بخشيدى و با برخوردارى از آنها ، بر آن طاعت ها _ كه توفيقش را ارزانى ام داشتى _ توانا ساختى؟ يا زمان بيمارى كه مرا بدان آزمودى؟ و نعمت هايى كه به من ارمغان دادى تا مايه سَبُك شدن بار گناهانى شود كه پُشتم را سنگين كرده بود و مايه طهارت از آن گناهانى باشد كه در آن ، غوطه ور شده بودم ، و توجّه دهنده اى باشد كه به توبه باز گردم ، و يادآورى باشد كه گناه را به بركت نعمت ديرين تو بزدايم .
و در اين مدّت بيمارى ، كاتبان اعمال ، برايم آن اندازه اعمال پاك نوشتند كه نه به دلى خطور كرده است ، نه بر زبانى گذشته ، و نه اندامى توان انجام دادنش را يافته ؛ بلكه اين همه فضل تو بر من بوده و احسان و نيكى اى بوده است كه بر من روا داشته اى. پروردگارا! پس بر محمّد و خاندانش ، درود فرست و آنچه را برايم بدان خرسندى ، محبوبم بدار . آنچه را بر من وارد آورده اى ، آسان و گوارايم ساز و مرا از آلودگى هايى كه پيش تر انجام داده ام ، پاك بدار و بدى هايى را كه پيش فرستاده ام ، [از نامه عملم] بزداى ، و شيرينى عافيت و خُنَكاى سلامت را به من بچشان .
برون شدِ مرا از بيمارى به سوى عفو خويش ، بازگشتِ مرا از دوران بسترنشينى ام به سوى چشم پوشى خويش ، رهايى ام از درد و رنجم را به فراخناى رحمت خويش ، و سلامت يافتنم از اين سختى را به آستان گشايش خويش ، قرار ده! تويى كه نيكى ات سرشار است و دست منّتت بر همه ، گشاده. بخشنده و بزرگوار و صاحب جلال و اكرامى . .
ص: 178
4175.مستدرك الوسائل :الإمام الصادق عليه السلام_ كانَ يَقولُ عِندَ العِلَّهِ _: اللّهُمَّ إنَّكَ عَيَّرتَ أقواماً فَقُلتَ : « قُلِ ادْعُواْ الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَ لاَ تَحْوِيلاً » (1) فَيا مَن لايَملِكُ كَشفَ ضُرّي ولاتَحويلَهُ عَنّي أحَدٌ غَيرُهُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاكشِف ضُرّي وحَوِّلهُ إلى مَن يَدعو مَعَكَ إلهاً آخَرَ لا إلهَ غَيرُكَ . (2) .
ص: 179
4176.المناقب ، ابن شهر آشوب ( _ به نقل از اسحاق بن بشّار _ ) امام صادق عليه السلام_ دعاى ايشان به هنگام بيمارى: خداوندا ! تو خود ، كسانى را سرزنش كردى و فرمودى : «بگو كسانى را كه به جاى خداوند به خدايى مى پنداشته ايد ، فرا خوانيد تا ببينيد كه نه نمى توانند سختى اى از شما بگشايند ، و نه شما را به حالتى ديگر درآورند» . پس اى آن كه هيچ كس جز او نتواند سختى اى از من بگشايد و مرا به حالتى ديگر ببرد ! بر محمّد و خاندانش درود فرست ، و سختى را از من بگشاى و آن را به سوى كسانى ببر كه در كنار تو _ كه خدايى جز تو نيست _ خدايى ديگر را مى خوانند . .
ص: 180
الفصل الخامس : التّمريض5 / 1ثَوابُ التَّمريضِ4178.الأمالى ، طوسى ( _ به نقل از ابو هريره _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قامَ عَلى مَريضٍ يَوماً ولَيلَةً ، بَعَثَهُ اللّهُ تَعالى مَعَ إبراهيمَ الخَليلِ عليه السلام ، فَجازَ عَلَى الصِّراطِ كَالبَرقِ اللاّمِعِ . (1)4179.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن سَعى لِمَريضٍ في حاجَةٍ قَضاها أو لَم يَقضِها ، خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَيَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ .
فَقالَ رَجُلٌ مِنَ الأَنصارِ : بِأَبي أنتَ واُمّي يا رَسولَ اللّهِ ، فَإِن كانَ المَريضُ مِن أهلِ بَيتِهِ ، أوَ لَيسَ ذلِكَ أعظَمَ أجراً إذا سَعى في حاجَةِ أهلِ بَيتِهِ؟
قالَ : نَعَم . (2) .
ص: 181
فصل پنجم : پرستارى5 / 1پاداش پرستارى4183.مسند ابن حنبل عن ابن عمر :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك شبانه روز بيمارى را پرستارى كند ، خداوند ، او را همراه با ابراهيم خليل ، برمى انگيزد و به سان برقى پُر درخشش ، از صراط مى گذرد .4184.عوالي اللآلي :امام على عليه السلام :پيامبر خدا فرمود : «هر كس در برآوردن نياز بيمارى بكوشد ، خواه آن را برآورد و خواه برنياورد ، از زير بار گناه خويش بيرون مى رود ، به سان آن روز كه از مادر ، زاده شده است» .
در اين هنگام ، مردى از انصار گفت : اى پيامبر خدا ، پدر و مادرم به فدايت! اگر بيمار از خانواده شخص باشد ، آيا در صورتى كه در برآوردن نياز خانواده خويش بكوشد ، اين كار ، پاداش بيشترى ندارد؟
فرمود : «چرا» .
.
ص: 182
4179.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أطعَمَ مَريضاً شَهوَتَهُ ، أطعَمَهُ اللّهُ عز و جل مِن ثِمارِ الجَنَّةِ . (1)4180.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن مرازم بن حكيم :زامَلتُ مُحَمَّدَ بنَ مُصادِفٍ ، فَلَمّا دَخَلنَا المَدينَةَ اعتَلَلتُ ، فَكانَ يَمضي إلَى المَسجِدِ ويَدَعُني وَحدي ، فَشَكَوتُ ذلِكَ إلى مُصادِفٍ ، فَأَخبَرَ بِهِ أباعَبدِاللّهِ عليه السلام فَأَرسَلَ إلَيهِ :
قُعودُكَ عِندَهُ أفضَلُ مِن صَلاتِكَ فِي المَسجِدِ . (2)4181.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام_ في تَفسيرِ «الإِحسانِ» في قَولِهِ تَعالى في قِصَّةِ يوسُفَ : « نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ » (3): كانَ[يوسُفُ ]يَقومُ عَلَى المَريضِ . (4)5 / 2أدَبُ التَّمريضِ4184.عوالى اللآلى :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تُكرِهوا مَرضاكُم عَلَى الطَّعامِ وَالشَّرابِ ؛ فَإِنَّ اللّهَ يُطعِمُهُم ويَسقيهِم . (5)4185.عوالي اللآلي عن أبي لُبَيد :سنن ابن ماجة عن ابن عبّاس :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله عادَ رَجُلاً ، فَقالَ : ماتَشتَهي؟
قالَ : أشتَهي خُبزَ بُرٍّ .
قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : مَن كانَ عِندَهُ خُبزُ بُرٍّ فَليَبعَث إلى أخيهِ .
ثُمَّ قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : إذَا اشتَهى مَريضُ أحَدِكُم شَيئاً فَليُطعِمهُ . (6) .
ص: 183
4186.السنن الكبرى عن الحسن :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس غذايى را كه بيمار هوس كرده است ، به او برساند ، خداوند ، از ميوه هاى بهشتى به او خواهد خوراندْ .4185.عوالى اللآلى ( _ به نقل از ابو لُبَيد _ ) الكافى_ به نقل از مرازم بن حكيم: با محمّد بن مصادف همسفر شدم . چون به مدينه وارد شديم ، بيمار شدم . او [در اين مدّت] به مسجد مى رفت و مرا تنها مى گذاشت. از اين كار به مصادف ، گلايه كردم . او هم امام صادق عليه السلام را از اين جريان ، آگاه كرد .
امام عليه السلام برايش چنين پاسخ فرستاد : «نشستن تو نزد او ، از نماز خواندنت در مسجد [پيامبر صلى الله عليه و آله ] برتر است» .4186.السنن الكبرى ( _ به نقل از حسن [بصرى] _ ) امام صادق عليه السلام_ در تفسير واژه «احسان» در اين سخن خداوند در سوره يوسف كه فرمود : «ما را از تأويل آن ، آگاه كن كه تو را از نيكوكاران مى بينم»: يوسف ، از بيماران ، پرستارى مى كرد .5 / 2آداب پرستارى4189.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيمارانتان را به خوردنى و نوشيدنى وادار مكنيد ؛ چرا كه خداوند ، به آنان مى خورانَد و مى نوشانَد .4187.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن ابن ماجة_ به نقل از ابن عبّاس: پيامبر خدا ، مردى را عيادت كرد و از او پرسيد : «چه ميل دارى؟» .
گفت : نان گندم ، دوست دارم .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس نان گندمى دارد ، براى برادر خويش بفرستد» .
سپس فرمود : «اگر بيمارى از بيمارانتان ، چيزى را هوس كرد ، آن را به وى بخورانيد» .
.
ص: 184
4188.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :اُتِيَ أميرُالمُؤمِنينَ عليه السلام بِقَومٍ سُرّاقٍ قَد قامَت عَلَيهِمُ البَيِّنَةُ وأقَرّوا .
قالَ : فَقَطَعَ أيدِيَهُم ، ثُمَّ قالَ : يا قَنبَرُ ، ضُمَّهُم إلَيكَ فَداوِ كُلومَهُم ، وأحسِنِ القِيامَ عَلَيهِم . (1)4189.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :أروي أنَّ الصِّحَّةَ وَالعِلَّةَ يَقتَتِلانِ فِي الجَسَدِ ؛ فَإِن غَلَبَتِ العِلَّةُ الصِّحَّةَ استَيقَظَ المَريضُ ، وإن غَلَبَتِ الصِّحَّةُ العِلَّةَ اشتَهَى الطَّعامَ ، فَإِذَا اشتَهَى الطَّعامَ فَأَطعِموهُ فَلَرُبَّما فيهِ الشِّفاءُ . (2)5 / 3المُمَرِّضاتُ في غَزَواتِ النَّبِيِّ4192.عارِضة الأحوَذيّ عن أبي سعيد الخُدريّ :السنن الكبرى عن الرُبيّع (3) :كُنّا نَغزو مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَنَسقِي القَومَ ونَخدِمُهُم ، ونَرُدُّ الجَرحى وَالقَتلى إلَى المَدينَةِ . (4)4193.عارِضة الأحوَذيّ عن الرّبيع بن خُثَيم عن عبد اللّ ( _ وَاللَّفظُ لِلبُخاريّ _ ) صحيح البخاري عن سهل بن سعد الساعدي :لَمّا كُسِرَت عَلى رَأسِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله البَيضَةُ ، واُدمِيَ وَجهُهُ وكُسِرَت رَبَاعِيَتُهُ (5) ، وكانَ عَلِيٌّ عليه السلام يَختَلِفُ بِالماءِ فِي المِجَنِّ ، وجاءَت فاطِمَةُ عليهاالسلام تَغسِلُ عَن وَجهِهِ الدَّمَ ، فَلَمّا رَأَت فاطِمَةُ عليهاالسلامالدَّمَ يَزيدُ عَلَى الماءِ كَثرَةً ، عَمَدَت إلى حَصيرٍ فَأَحرَقَتها ، وألصَقَتها عَلى جُرحِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَرَقَأَ الدَّمُ . (6) .
ص: 185
4190.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :طايفه اى از دزدان را كه دليل بر ضدّشان اقامه شده بود و اقرار كرده بودند ، نزد اميرمؤمنان آوردند . پس دستان آنان را بُريد و سپس فرمود : «اى قنبر! آنان را نزد خود ببر ، زخم هايشان را درمان ساز و به نيكى از آنان ، پرستارى كن» .4191.الترغيب والترهيب ( _ به نقل از اَنَس _ ) الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :روايت مى كنم كه تن درستى و بيمارى در بدن با همديگر ، پيكار مى كنند . پس اگر تن درستى بر بيمارى چيرگى يابد ، بيمار از بستر برمى خيزد ؛ اما اگر بيمارى بر تن درستى چيره شود ، بيمار ، اشتهاى به غذا پيدا مى كند . اگر او اشتها پيدا كرد ، به او بخورانيد ، شايد كه شفايش در همان باشد .توضيححديث نخست در اين باب ، اشاره به اين است كه نداشتن اشتها نشانه اى از مفيد نبودن و يا زيان داشتن غذا و آب براى بيمار است ، چنان كه مقصود از اين بخش حديث هم كه فرموده «خداوند ، خود به آنان مى خورانَد و مى نوشانَد» ، نبودِ نياز طبيعى بيمار به غذا و آب در هنگام بى اشتهايى است . امّا بر عكس ، اشتها به غذا ، نشانه اى از نياز بدن به آن و فايده آن براى بيمار است و از همين رو ، حديث دوم و چهارم ، به دادن آب و غذا به بيمار ، سفارش كرده است . البته ، طبيعى است كه اين نكته با آن منافات ندارد كه برخى از غذاها يا نوشيدنى ها براى برخى از بيماران ، زيان داشته باشد . بنا بر اين ، رايزنى با پزشك درباره كيفيت و چگونگى غذاى بيمار ، ضرورى است .
5 / 3زنان پرستار در نبردهاى پيامبر4196.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الأَسماءِ الحُسنى _ ) السنن الكبرى_ به نقل از ربيّع (1) _: ما همراه با پيامبر خدا به پيكار مى رفتيم و به مردم ، آب مى رسانديم ، آنان را خدمت مى كرديم و مجروحان و كشتگان را به مدينه باز مى گردانديم .
.
ص: 186
4194.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) السيرة النبويّة عن ابن إسحاق :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَد جَعَلَ سَعدَ بنَ مُعاذٍ في خَيمَةٍ لاِمرَأَةٍ مِن أسلَمَ يُقالُ لَها «رُفيدَةُ » في مَسجِدِ هِ ، كانَت تُداوِي الجَرحى ، وتَحتَسِبُ بِنَفسِها عَلى خِدمَةِ مَن كانَت بِهِ ضيعَةٌ مِنَ المُسلِمينَ ، وكانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَد قالَ لِقَومِهِ حينَ أصابَهُ السَّهمُ بِالخَندَقِ : اِجعَلوهُ في خَيمَةِ رُفَيدَةَ حَتّى أعودَهُ مِن قَريبٍ . (1)4195.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از دعاى ايشان در پناه بردن به خدا در روز وادِى ) المعجم الصغير عن أنس :قالَت اُمُّ سَلَمَةَ : يا رَسولَ اللّهِ ، أخرُجُ مَعَكَ إلَى الغَزوِ؟
فَقالَ : يا اُمَّ سَلَمَةَ ، إنَّهُ لَم يُكتَب عَلَى النِّساءِ جِهادٌ .
فَقالَت : اُداوِي الجَرحى ، واُعالِجُ العَينَ ، وأسقِي الماءَ .
قالَ : فَنَعَم ، إذاً . (2)4196.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «اسماى حُسنا» _ ) صحيح مسلم عن أنس :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَغزو بِاُمِّ سُلَيمٍ ونِسوَةٍ مِنَ الأَنصارِ مَعَهُ إذا غَزا ، فَيَسقينَ الماءَ ، ويُداوينَ الجَرحى . (3) .
ص: 187
4197.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في ذِكرِ فَضلِ فاطِمَةَ عليهاالسلام يَومَ القِي ) صحيح البخارى_ به نقل از سهل بن سعد ساعدى _: هنگامى كه كلاه خُود بر سرِ پيامبر خدا شكست ، چهره وى به خون نشست و دندان رباعى (1) ايشان نيز شكست و زمانى كه على عليه السلام با سپر ، آب مى آورد و فاطمه عليهاالسلام ، بدان جا آمد و از چهره ايشان ، خون را مى شست ، چون فاطمه عليهاالسلاممشاهده كرد كه خون بر چهره بيشتر مى شود ، حصيرى را برداشت و سوزانْد و اين سوزانده را به زخم پيامبر خدا چسبانْد و پس از آن ، خون ، فرو نشست .4197.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در بيان مقام والاى فاطمه عليهاالسلام در روز قيا ) السيرة النبويّة_ به نقل از ابن اسحاق _: پيامبر خدا ، سعد بن معاذ را در خيمه زنى از خاندان اَسلَم ، قرار داده بود كه او را «رُفيده» مى ناميدند ، و اين خيمه را در مسجد ، برافراشته بود و در آن ، مجروحان را درمان مى كرد و به رايگان ، به كسانى از مسلمانان كه گرفتارى اى داشتند ، خدمت مى كرد. پيامبر خدا ، هنگامى كه در نبرد خندق ، تيرى به سعد اصابت كرد ، به كسان وى چنين فرمان داده بود: «او را به خيمه رفيده ببريد تا وى را از نزديك ، عيادت كنم».4198.الأمالي للطوسي عن محمّد بن عَجلانَ :المعجم الصغير_ به نقل از انس _: اُمّ سلمه گفت: اى پيامبر خدا! آيا مى توانم به همراهت روانه پيكار شوم؟
فرمود: «اى امّ سلمه! جهاد بر زنان نوشته نشده است» .
امّ سلمه گفت: مجروحان را درمان مى كنم ، چشم را علاج مى سازم و آب مى رسانم.
فرمود: «در اين صورت ، آرى».4198.الأمالى ، طوسى ( _ به نقل از محمّد بن عَجلان _ ) صحيح مسلم_ به نقل از انس _: پيامبر خدا ، امّ سليم و زنانى از انصار را با خود به پيكار مى برد و آنان ، آب مى رساندند و مجروحان را درمان مى كردند. .
ص: 188
4199.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِن وَصِيَّتِهِ إلى مُعاذِ بنِ جَبَلٍ لَمّا بَع ) الطبقات الكبرى :أسلَمَت اُمُّ سُلَيمٍ ، وبايَعَت رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وشَهِدَت يَومَ حُنَينٍ وهِيَ حامِلٌ بِعَبدِاللّهِ بنِ أبي طَلحَةَ ، وشَهِدَت قَبلَ ذلِكَ يَومَ اُحُدٍ تَسقِي العَطشى ، وتُداوِي الجَرحى . (1)4200.عنه صلى الله عليه و آله :الطبقات الكبرى عن اُمّ سنان الأسلميّة :لَمّا أرادَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله الخُروجَ إلى خَيبَرَ جِئتُهُ فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، أخرُجُ مَعَكَ في وَجهِكَ هذا أخرُزُ السِّقاءَ ، واُداوِي المَريضَ وَالجَريحَ إن كانَت جِراحٌ ولاتَكونُ ، واُبصِرُ الرَّحلَ .
فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : اُخرُجي عَلى بَرَكَةِ اللّهِ ؛ فَإِنَّ لَكِ صَواحِبَ قَد كَلَّمنَني وأذِنتُ لَهُنَّ مِن قَومِكِ ومِن غَيرِهِم ، فَإِن شِئتِ فَمَعَ قَومِكِ ، وإن شِئتِ فَمَعَنا .
قُلتُ : مَعَكَ .
قالَ : فَكوني مَعَ اُمِّ سَلَمَةَ زَوجَتي .
قالَت : فَكُنتُ مَعَها . (2)4201.الأمالي للطوسي عن أبي ذرّ عن رسول اللّه صلى اللهسنن الترمذي عن يزيد بن هرمز :إنَّ نَجدَةَ الحَرورِيَّ كَتَبَ إلَى ابنِ عَبّاسٍ يَسأَ لُهُ : هَل كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَغزو بِالنِّساءِ؟ وهَل كانَ يَضرِبُ لَهُنَّ بِسَهمٍ؟
فَكَتَبَ إلَيهِ ابنُ عَبّاسٍ : كَتَبتَ إلَيَّ تَسأَ لُني هَل كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَغزو بِالنِّساءِ؟ وكانَ يَغزو بِهِنَّ فَيُداوينَ المَرضى ، ويُحذَينَ مِنَ الغَنيمَةِ . (3)4199.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از سفارش هاى ايشان به مُعاذ بن جبل ، هنگامى كه ) صحيح مسلم عن اُمّ عطيّة الأنصاريّة :غَزَوتُ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله سَبعَ غَزَواتٍ ، أخلُفُهُم في رِحالِهِم . فَأصنَعُ لَهُمُ الطَّعامَ ، واُداوِي الجَرحى ، وأقومُ عَلَى المَرضى . (4) .
ص: 189
4200.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الطبقات الكبرى :امّ سليم ، اسلام آورد و با پيامبر خدا ، بيعت كرد و در نبرد حُنين هم ، در حالى كه به عبد اللّه بن ابى طلحه آبستن بود ، حضور يافت. او پيش تر در نبرد اُحد به تشنگان ، آب مى رساند و مجروحان را درمان مى كرد.4201.الأمالى ، طوسى ( _ به نقل از ابو ذر _ ) الطبقات الكبرى_ به نقل از امّ سنان اسلمى _: هنگامى كه پيامبر خدا ، آهنگ خيبر داشت ، به حضور وى رسيدم و گفتم: اى پيامبر خدا! آيا در اين آهنگى كه دارى ، مى توانم با تو روانه شوم تا در آن جا مَشكِ پاره شده اى را بدوزم ، بيمار و مجروح را _ اگر خداى نكرده ، مجروحانى باشند _ درمان كنم و پاسبانِ زاد و توشه باشم؟
پيامبر خدا به او فرمود: «به بركت خداوند ، روانه شو؛ چه ، دوستانى از تو از خاندانت و از ديگر كسان ، [پيش تر] با من سخن گفته اند و من به آنان اجازه داده ام. اينك ، اگر كه خواستى ، با خاندان خويش روانه مى شوى و اگر هم خواستى ، با ما».
گفتم: با شما.
فرمود: «پس با امّ سلمه ، همسرم ، همراه باش».
پس من با او (امّ سلمه) بودم!4202.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِن وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _ ) سنن الترمذى_ به نقل از يزيد بن هرمز _: نجده حرورى (1) به ابن عبّاس نوشت و از او پرسيد: آيا پيامبر صلى الله عليه و آله ، زنان را به نبردها مى برد؟ و آيا براى آنان ، سهمى مقرّر مى داشت؟
ابن عبّاس ، در پاسخ او چنين نوشت: به من نامه نوشته اى و از من پرسيده اى كه آيا پيامبر خدا ، زنان را به پيكار مى برد؟ [آرى!] . او زنان را به پيكار مى برد و آنان ، بيماران را درمان مى كردند و از غنيمت نيز بهره اى داده مى شدند.4203.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم_ به نقل از اُمّ عَطيّه انصارى _: همراه پيامبر خدا ، در هفت جنگ ، حضور يافتم. من در خيمه گاه آنان مى ماندم و برايشان غذا آماده مى كردم ، مجروحان را درمان مى ساختم و بيماران را پرستارى مى كردم . .
ص: 190
4204.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن اُميّة بنت أبي الصلت عن امرأة من بني غفار :أتَيتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله في نِسوَةٍ مِن بَني غِفارٍ ، فَقُلنا لَهُ : يا رَسولَ اللّهِ ، قَد أرَدنا أن نَخرُجَ مَعَكَ إلى وَجهِكَ هذا _ وهُوَ يَسيرُ إلى خَيبَرَ _ فَنُداوِيَ الجَرحى ، ونُعينَ المُسلِمينَ بِمَا استَطَعنا .
فَقالَ : عَلى بَرَكَةِ اللّهِ .
قالَت : فَخَرَجنا مَعَهُ . . .
قالَت : فَلَمّا فَتَحَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله خَيبَرَ ، رَضَخَ لَنا مِنَ الفَيءِ ، وأخَذَ هذِهِ القِلادَةَ الَّتي تَرينَ في عُنُقي فَأَعطانيها ، وجَعَلَها بِيَدِهِ في عُنُقي ، فَوَاللّهِ لا تُفارِقُني أبَداً . (1)4205.كنز العمّال عن أبي سعيد :السنن الكبرى عن حشرج بن زياد عن جدّته اُمّ أبيه :خَرَجتُ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله في غُزاةِ خَيبَرَ وأنَا سادِسَةُ سِتِّ نِسوَةٍ ، فَبَلَغَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله أنَّ مَعَهُ نِساءً ، فَأَرسَلَ إلَينا فَأَتَيناهُ ، فَرَأَينا عَلى وَجهِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله الغَضَبَ .
فَقالَ لَنا : ما أخرَجَكُنَّ وبِأَمرِ مَن خَرَجتُنَّ؟
قُلنا : خَرَجنا يا رَسولَ اللّهِ مَعَكَ نُناوِلُ السِّهامَ ، ونَسقِي السَّويقَ ، ونُداوِي الجَرحى ، ونَغزِلُ الشَّعرَ نُعينُ بِهِ في سَبيلِ اللّهِ .
قالَ : قُمنَ فَانصَرِفنَ .
قالَت : فَلَمّا فَتَحَ اللّهُ لِرَسولِهِ خَيبَرَ أسهَمَ لَنا كَسِهامِ الرِّجالِ .
قالَ : فَقُلتُ لَها : يا جَدَّةُ ، مَا الَّذي أسهَمَ لَكُنَّ ؟
قالَت : الثَّمَرَ . (2) .
ص: 191
4202.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به ابو ذر _ ) مسند ابن حنبل _ به نقل از اميّه دختر ابوالصلت ، از يكى از زنان خاندان بنى غفّار _ :همراه با شمارى از زنان بنى غفّار ، به حضور پيامبر خدا رسيدم . به ايشان گفتيم : اى پيامبر خدا! ما مى خواهيم در اين پيكارى كه آهنگش را كرده اى _ و در آن زمان ، پيامبر صلى الله عليه و آله آهنگ خيبر داشت _ با تو روانه شويم و آن جا مجروحان را درمان كنيم و به مسلمانان ، با آنچه در توانمان هست ، يارى رسانيم .
فرمود : «در سايه بركت خداوند!» .
پس ما با ايشان ، روانه شديم... .
چون پيامبر خدا ، خيبر را گشود ، از غنايم ، قدرى نيز به ما بخشيد . او اين گردنبند را كه اكنون در گردن دارم ، [از ميان غنايم] برداشت و به من داد و به دست خويش ، بر گردنم آويخت. به خداوند سوگند ، هرگز اين گردنبند از من جدا نخواهد شد .4203.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى_ به نقل از حشرج بن زياد ، از مادربزرگ وى (مادر پدرش) _: در نبرد خيبر ، در حالى كه يكى از شش زن حضور يافته در آن نبرد بودم ، شركت كردم . به پيامبر خدا خبر رسيد كه تنى چند از زنان با او همراه شده اند . او در پىِ ما فرستاد و ما نيز نزد وى رسيديم. بر چهره پيامبر خدا ، خشم را ديدم .
او به ما فرمود : «به چه سبب و به دستور چه كسى روانه شده ايد؟» .
گفتيم : اى پيامبر خدا! همراهت روانه شده ايم تا تيرى به دست تيراندازان دهيم و سويقى (1) به شما بخورانيم و مجروحان را درمان كنيم و مو ببافيم و بدين وسيله ، به جهاد در راه خدا ، يارى برسانيم .
فرمود : «برخيزيد و برويد» .
هنگامى كه خداوند ، فتح خيبر را نصيب پيامبرش كرد ، وى به ما سهمى همانند سهم مردان ، اختصاص داد .
راوى (حشرج) مى گويد : به او گفتم : مادربزرگ! سهمى كه به شما داد ، چه بود؟
گفت : ميوه . .
ص: 192
4204.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الطبقات الكبرى عن محمّد بن عمر :حَضَرَت اُمُّ أيمَنَ اُحُداً ، وكانَت تَسقِي الماءَ وتُداوِي الجَرحى ، وشَهِدَت خَيبَرَ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله . (1)4205.كنزالعمّال ( _ به نقل از ابو سعيد _ ) الطبقات الكبرى :أسلَمَت اُمُّ عُمارَةَ وحَضَرَت لَيلَةَ العَقَبَةِ ، وبايَعَت رَسولَ اللّهِ وشَهِدَت اُحُداً ، وَالحُدَيبِيَةَ وخَيبَرَ ، وعُمرَةَ القَضِيَّةِ ، وحُنَيناً ، ويَومَ اليَمامَةِ ، وقُطِعَت يَدُها ، وسَمِعَت مِنَ النَّبِيِّ أحاديثَ . (2)4206.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في مَوعِظَتِهِ لابنِ مَسعودٍ _ ) الطبقات الكبرى عن محمّد بن يحيى بن حبّان :جَرِحَت اُمُّ عُمارَةَ بِاُحُدٍ اثنَي عَشَرَ جُرحاً ، وقُطِعَت يَدُها بِاليَمامَةِ ، وجَرِحَت يَومَ اليَمامَةِ سِوى يَدِها أحَدَ عَشَرَ جُرحاً ، فَقَدِمَتِ المَدينَةَ وبِهَا الجِراحَةُ . (3)4207.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _ ) الطبقات الكبرى عن عبداللّه بن زيد_ في ذِكرِ مَعرِكَةِ اُحُدٍ: جَرِحتُ يَومَئِذٍ جُرحاً في عَضُدِيَ اليُسرى ؛ ضَرَبَني رَجُلٌ كَأَنَّهُ الرَّقلُ ولَم يُعَرِّج عَلَيَّ ومَضى عَنّي ، وجَعَلَ الدَّمُ لايَرقَأُ .
فَقالَ رَسولُ اللّهِ : اِعصِب جُرحَكَ ، فَتُقبِلُ اُمّي إلَيَّ ومَعَها عَصائِبُ في
حَقوَيها قَد أعَدَّتها لِلجِراحِ فَرَبَطَت جُرحي ، وَالنَّبِيُّ واقِفٌ يَنظُرُ إلَيَّ . ثُمَّ قالَت : اِنهَض بُنَيَّ فَضارِبِ القَومَ ، فَجَعَلَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَقولُ : ومَن يُطيقُ ما تُطيقينَ يا اُمَّ عُمارَةَ ! (4) .
ص: 193
4208.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الأَسماءِ الحُسنى _ ) الطبقات الكبرى_ به نقل از محمّد بن عمر _: امّ ايمن در اُحُد حضور يافت . او آب مى رساند و مجروحان را درمان مى كرد . وى در نبرد خِيْبَر نيز همراه با پيامبر خدا ، حضور يافت .4209.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الطبقات الكبرى:اُمّ عماره ، اسلام آورد و در شب عَقَبه (1) حضور يافت و با پيامبر خدا ، بيعت كرد . او در نبردهاى اُحُد ، حُدَيبيه ، خيْبَر ، عمرة القضا ، (2) حُنَين و يَمامه نيز حضور داشت ، دستش قطع شد و از پيامبر صلى الله عليه و آله احاديثى نيز شنيد .4206.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در اندرزهايش به ابن مسعود _ ) الطبقات الكبرى_ به نقل از محمّد بن يحيى بن حبّان _: اُمِّ عَماره در اُحُد ، دوازده زخم برداشت و دستش در نبرد يمامه ، قطع شد . او افزون بر دستش ، در نبرد يمامه ، يازده زخم ديگر برداشت و در حالى به مدينه بازگشت كه هنوز اين زخم ها بر او بود .4207.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به ابو ذر _ ) الطبقات الكبرى_ در شرح نبرد اُحُد ، از عبد اللّه بن زيد _: در آن روز ، دست چپم زخمى شد . مردى همانندِ تنه نخل ، ضربتى بر من وارد آورد و بى آن كه كارم را يكسره كند ، مرا فرو گذاشت. خون مى ريخت و توقّفى نداشت. در اين هنگام ، پيامبر خدا فرمود: «زخم خويش را ببند». پس مادرم كه باندهايى براى زخم ها آماده ساخته و به كمر خويش بسته بود ، به سراغم آمد و در حالى كه پيامبر صلى الله عليه و آله ايستاده بود و او را مى نگريست ، زخم مرا بست. سپس گفت: پسرم! برخيز و با اين مردمان ، پيكار ك_ن .
پيامبر خدا كه اين را ديد ، فرمود: «اى مادر عُماره! چه كسى را اين طاقت است كه تو دارى؟». .
ص: 194
4208.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «اسماى حُسنا» _ ) الطبقات الكبرى عن محمّد بن عمر :شَهِدَت اُمُّ عُمارَةَ بِنتُ كَعبٍ اُحُداً مَعَ زَوجِها غَزِيَّةَ بنِ عَمرٍو وَابنَيها ، وخَرَجَت مَعَهُم بِشَنٍّ لَها في أوَّلِ النَّهارِ تُريدُ أن تَسقِي الجَرحى ، فَقاتَلَت يَومَئِذٍ وأبلَت بَلاءً حَسَناً ، وجَرِحَتِ اثنَي عَشَرَ جُرحاً بَينَ طَعنَةٍ بِرُمحٍ أو ضَربَةٍ بِسَيفٍ ، فَكانَت اُمُّ سَعيدٍ بِنتُ سَعدِ بنِ رَبيعٍ تَقولُ : دَخَلتُ عَلَيها فَقُلتُ : حَدِّثيني خَبَرَكِ يَومَ اُحُدٍ .
قالَت : خَرَجتُ أوَّلَ النَّهارِ إلى اُحُدٍ وأنَا أنظُرُ ما يَصنَعُ النّاسُ ، ومَعي سِقاءٌ فيهِ ماءٌ ، فَانتَهَيتُ إلى رَسولِ اللّهِ وهُوَ في أصحابِهِ وَالدّولَةُ وَالرّيحُ لِلمُسلِمينَ ، فَلَمَّا انهَزَمَ المُسلِمونَ انحَزتُ إلى رَسولِ اللّهِ ، فَجَعَلتُ اُباشِرُ القِتالَ وأذُبُّ عَن رَسولِ اللّهِ بِالسَّيفِ وأرمي بِالقَوسِ ، حَتّى خَلَصَت إلَيَّ الجِراحُ . (1) .
ص: 195
4209.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الطبقات الكبرى_ به نقل از محمّد بن عمر _: اُمّ عُماره ، دختر كعب ، همراه با شوهرش غَزيّة بن عَمرو و نيز دو پسرش در نبرد اُحُد حضور يافت. او اوّلِ روز ، مَشكى با خود برداشت و با سپاه اسلام ، همراه شد ، بدان هدف كه به مجروحان ، آب برساند. وى در آن نبرد ، پيكار كرد و جانانه جنگيد. وى دوازده زخم ، از ضربه نيزه تا ضربه شمشير ، برداشت.
اُمّ سعيد ، دختر سعد بن ربيع ، مى گفت: [روزى] بر او وارد شدم و گفتم: از ماجراى خود در نبرد اُحُد برايم بگو .
گفت: در آغاز روز ، روانه احد شدم ، در حالى كه مَشك آبى به همراه داشتم و مى نگريستم كه مردم ، چه مى كنند. در اين ميان به پيامبر خدا رسيدم ، در حالى كه در ميان يارانش بود و هنوز ، چيرگى و سرافرازى از آنِ مسلمانان بود. هنگامى كه مسلمانان شكست خوردند ، به سمت پيامبر خدا رفتم و دست به كارِ پيكار شدم و با شمشير زدن يا با تير افكندن ، از پيامبر خدا ، دفاع مى كردم تا زمانى كه آن زخم ها به من رسيد. .
ص: 196
الفصل السادس : عيادة المريض6 / 1الحَثُّ عَلَى العِيادَةِ4212.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الأَسماءِ الحُسنى _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :العِيادَةُ سُنَّةٌ . (1)4213.المعجم الكبير عَن اُمِّ الوَليدِ بِنتِ عُمَرَ :عنه صلى الله عليه و آله :أطعِمُوا الجائِعَ ، وعودُوا المَريضَ ، وفُكُّوا العانِيَ . (2)4214.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _ ) عنه صلى الله عليه و آله_ مِن وَصاياهُ لِعَلِيٍّ عليه السلام: يا عَلِيُّ . . . سِر مَيلاً عُد مَريضا . (3)4211.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از سخنرانى ايشان در حَجَّةُ الوداع _ ) عنه صلى الله عليه و آله :عودُوا المَريضَ ، وَامشوا مَعَ الجَنائِزِ ؛ تُذَكِّركُمُ الآخِرَةَ . (4) .
ص: 197
فصل ششم : عيادت بيماران6 / 1تشويق به عيادت4215.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيادت ، سنّت است .4216.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گرسنه را غذا بدهيد ، به عيادت بيماران برويد و اسيران را آزاد كنيد.4217.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از سفارش هاى ايشان به امام على عليه السلام _: اى على!... [حتّى اگر شده] يك فرسخ برو و بيمارى را عيادت كن .4215.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيماران را عيادت كنيد و براى تشييع جنازه ، همراه شويد كه شما را به ياد آخرت مى اندازد .
.
ص: 198
4216.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تاريخ دمشق عن ابن عمر :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا صَلّى بِالنّاسِ الغَداةَ ، أقبَلَ عَلَيهِم بِوَجهِهِ فَقالَ :
هلَ فيكُم مَريضٌ أعودُهُ؟ فَإِن قالوا : لا .
قالَ : فَهَل فيكُم جِنازَةٌ أتبَعُها؟ (1)4217.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الامام عليّ عليه السلام :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله عادَ يَهودِيّا في مَرَضِهِ . (2)4218.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _: المَريضُ يُعادُ ، وَالصَّحيحُ يُزارُ . (3)4218.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مِن أحسَنِ الحَسَناتِ عِيادَةُ المَريضِ . (4)4219.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :عَلَيكُم بِالوَرَعِ وَالاِجتِهادِ ، وَاشهَدُوا الجَنائِزَ ، وعودُوا المَرضى . (5)4220.عنه صلى الله عليه و آله :حلية الأولياء عن وهب بن منبّه :قالَ موسى عليه السلام : يا رَبِّ ، أيُّ عِبادِكَ أحَبُّ إلَيكَ؟
قالَ : الَّذينَ يَعودونَ المَرضى ، ويُعَزّونَ الثَّكلى ، ويُشَيِّعونَ الهَلكى . (6) .
ص: 199
4221.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تاريخ دمشق_ به نقل از ابن عمر _: پيامبر خدا ، هنگامى كه نماز صبح را با مردم مى خواند ، رو به آنان مى كرد و مى فرمود : «آيا در ميان شما كسى بيمار شده است تا به عيادت او بروم؟».
اگر مى گفتند : نه ، مى فرمود : «آيا جنازه اى هست تا براى تشييع آن حاضر شوم؟».4219.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله ، يهودى اى را به هنگام بيمارى اش عيادت كرد .4220.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ در حكمت هاى منسوب به ايشان :بيمار را عيادت كنند و تن درست را ديدار .4221.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :عيادت بيمار ، يكى از پسنديده ترين كارهاى نيك است . (1)4222.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بر شما باد پاك دامنى و تلاش در انجام دادن وظايف دينى! در تشييع جنازه ، حاضر شويد و به عيادت بيماران برويد .4223.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعائِهِ _ ) حلية الأولياء_ به نقل از وهب بن منبّه _: موسى عليه السلام گفت : پروردگارا! كدام بنده ات در پيشگاه تو محبوب تر است؟
فرمود : «كسانى كه بيماران را عيادت مى كنند ، به مادرانِ داغدار ، تسليت مى گويند و مردگان را تشييع مى كنند» .6 / 2پاداش عيادت4223.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعايش _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيادت بيمار ، پاداشى بزرگ تر از تشييع جنازه دارد .
.
ص: 200
6 / 2ثَوابُ العِيادَةِ4226.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عِيادَةُ المَريضِ أعظَمُ أجرا مِنِ اتِّباعِ الجَنائِزِ . (1)4225.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :خُطا عائِدِ السَّقيمِ فيما بَينَهُ وبَينَ السَّقيمِ في رِياضِ الجَنَّةِ . (2)4226.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن عادَ مَريضا لَم يَزَل يَخوضُ الرَّحمَةَ حَتّى يَجلِسَ ، فَإِذا جَلَسَ اغتَمَسَ فيها . (3)4227.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :عائِدُ المَريضِ عَلى مَخارِفِ الجَنَّةِ . (4)4228.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم عن ثوبان مولى رسول اللّه صلى الله عليه و آله عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن عاد مَريضا لَم يَزَل في خُرفَةِ الجَنَّةِ . قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، وما خُرفَةُ الجَنَّةِ؟
قالَ : جَناها . (5)4229.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن عادَ مَريضا ناداهُ مُنادٍ مِنَ السَّماءِ بِاسمِهِ : يا فُلانُ ، طِبتَ وطابَ لَكَ مَمشاكَ بِثَوابٍ مِنَ الجَنَّةِ . (6) .
ص: 201
4227.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گام هايى كه عيادت كننده بيمار از خانه خود تا نزد او برمى دارد ، در باغ هاى بهشتْ برداشته شود .4228.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به عيادت بيمارى برود ، [تا در راه است ،] پيوسته به درون رحمت ، گام مى گذارد و چون [نزد او] بنشيند ، به تمامى در رحمت ، غوطه ور مى شود . (1)4229.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيادت كننده بيمار ، در راه بهشت گام مى نهد . (2)4230.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم_ به نقل از ثوبان (وابسته پيامبر خدا) _: پيامبر خدا فرمود : «هر كس به عيادت بيمارى برود ، در خرفه (3) بهشت است» . پرسيدند : خُرفه بهشت چيست؟
فرمود : «چيدن ميوه هايش» .4231.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بيمارى را عيادت كند ، منادى اى از آسمان او را مى خواند : «اى فلانى! خوش باش ، و گام برداشتنت به پاداش بهشت ، گوارايت باد!» . .
ص: 202
4232.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن أبي فاختة عن الإمام عليّ عليه السلام :إنّي سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : ما عادَ مُسلِمٌ مُسلِما إلاّ صَلّى عَلَيهِ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ مِن حينِ يُصبِ_حُ إلى أن يُمسِيَ ، وجَعَلَ اللّهُ تَعالى لَهُ خَريفا فِي الجَنَّةِ
قالَ : فَقُلنا : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، ومَا الخَريفُ؟ قالَ : السّاقِيَةُ الَّتي تَسقِي النَّخلَ . (1)4233.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :ضَمِنتُ لِسِتَّةٍ الجَنَّةَ : . . . ورَجُلٌ خَرَجَ يَعودُ مَريضا فَماتَ ، فَلَهُ الجَنَّةُ . (2)4234.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :كانَ فيما ناجى بِهِ موسى عليه السلام رَبَّهُ أن قالَ : يا رَبِّ ما بَلَغَ مِن عِيادَةِ المَريضِ مِنَ الأَجرِ؟
فَقالَ اللّهُ عز و جل : اُوَكِّلُ بِهِ مَلَكا يَعودُهُ في قَبرِهِ إلى مَحشَرِهِ . (3)4235.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :أيُّما مُؤمِنٍ عادَ مُؤمِنا في اللّهِ عز و جل في مَرَضِهِ ، وَكَّلَ اللّهُ بِهِ مَلَكا مِنَ العُوّادِ يَعودُهُ في قَبرِهِ ، ويَستَغفِرُ لَهُ إلَى يَومِ القِيامَةِ . (4)4230.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :أيُّما مُؤمِنٍ عادَ مُؤمِنا مَريضا في مَرَضِهِ حينَ يُصبِحُ شَيَّعَهُ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ ، فَإِذا قَعَدَ غَمَرَتهُ الرَّحمَةُ وَاستَغفَرُوا اللّهَ عز و جل لَهُ حَتّى يُمسِيَ ، وإن عادَهُ مَساءً كانَ لَهُ مِثلُ ذلِكَ حَتّى يُصبِ_حَ . (5) .
ص: 203
4231.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل_ به نقل از ابوفاخته ، از امام على عليه السلام: از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود : «هيچ مسلمانى ، مسلمان ديگر را عيادت نكند ، مگر اين كه از پگاه تا شامگاه ، هفتاد هزار فرشته بر او درود فرستند و خداوند ، براى او خريفى در بهشت قرار مى دهد» .
پرسيدم : اى اميرمؤمنان! مقصود از «خَريف» چيست؟
فرمود : «نهرى كه نخل را سيراب كند» .4232.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :براى شش تن ، بهشت را ضمانت مى كنم : ... مردى كه به عيادت بيمارى روانه شود و بميرد ، براى او بهشت است .4233.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :در مناجات هاى موسى عليه السلام با پروردگار خويش آمده است كه پرسيد : پروردگارا! پاداش عيادت بيمار به چه مرتبه اى رسيده است؟
خداوند عز و جل فرمود : «فرشته اى را با او مى گمارم كه تا رستاخيز ، وى را در قبرش عيادت كند» .4234.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر مؤمنى كه مؤمنى ديگر را در هنگام بيمارى اش براى خداوند عز و جل عيادت كند ، خداوند ، فرشته اى از فرشتگان عيادت كننده را با او مى گمارد كه در قبرش از وى عيادت نمايد و تا روز قيامت براى وى آمرزش بطلبد .4235.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر مؤمنى كه مؤمن بيمار ديگرى را در زمان بيمارى اش به هنگام صبح عيادت كند ، هفتاد هزار فرشته ، او را همراهى كنند و چون [ در نزد او] بنشيند ، رحمت ، او را در ميان مى گيرد و فرشتگان براى او از خداوند عز و جل آمرزش طلبند تا زمانى كه شامگاه فرا رسد ؛ و اگر هم او را شامگاهان عيادت كند ، او را پاداشى همانند باشد تا زمانى كه شب را به صبح برساند . .
ص: 204
4236.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِأَنَسٍ _ ) عنه عليه السلام :مَن عادَ مَريضا مِنَ المُسلِمينَ ، وَكَّلَ اللّهُ بِهِ أبَدا سَبعينَ ألفا مِنَ المَلائِكَةِ يَغشَون رَحلَهُ ويُسَبِّحونَ فيهِ ويُقَدِّسونَ ويُهَلِّلونَ ويُكَبِّرونَ إلى يَومِ القِيامَةِ ، نِصفُ صَلاتِهِم لِعائِدِ المَريضِ . (1)4237.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِأَنَسٍ _ ) الكافي عن عبداللّه بن سنان عن الإمام الصادق عليه السلام :يَنبَغي لِلمَريضِ مِنكُم أن يُؤذِنَ إخوانَهُ بِمَرَضِهِ ، فَيَعودونَهُ فَيُؤجَرُ فيهِم ويُؤجَرونَ فيهِ .
قالَ : فَقيلَ لَهُ : نَعَم ، هُم يُؤجَرونَ بِمَمشاهُم إلَيهِ ، فَكَيفَ يُؤجَرُ هُوَ فيهِم؟
قالَ : فَقالَ : بِاكتِسابِهِ لَهُمُ الحَسَناتِ فَيُؤجَرُ فيهِم ، فَيُكتَبُ لَهُ بِذلِكَ عَشرُ حَسَناتٍ ، ويُرفَعُ لَهُ عَشرُ دَرَجاتٍ ، و يُمحى بِها عَنهُ عَشرُ سَيِّئاتٍ . (2)6 / 3آدابُ العِيادَةِأ _ العِيادَةُ بَعدَ ثَلاثَةِ أَيّامٍ4237.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به اَ نَس _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يُعادُ المَريضُ إلاّ بَعدَ ثَلاثٍ . (3) .
ص: 205
4238.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ هنگامى كه على عليه السلام از ايشان ، درباره اين ) امام صادق عليه السلام :هر كس بيمارى از مسلمانان را عيادت كند ، خداوند براى هميشه ، هفتاد هزار فرشته را با او مى گمارد كه به خانه او در مى آيند و در آن تا روز قيامت ، تسبيح و تقديس خداوند و «لا اله إلاّ اللّه » و «اللّه اكبر» مى گويند و نيمى از نماز آنان براى عيادت كننده بيمار است .4239.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از عبد اللّه بن سنان ، از امام صادق عليه السلام: «بايسته است بيمار شما ، برادران خويش را از بيمارى خود ، آگاه سازد تا آنان ، به عيادت وى بروند و هم او به سبب كار آنان ، پاداشى يابد و هم آنان ، در برابر آنچه براى او كرده اند ، پاداش بگيرند» .
در اين هنگام گفته شد : آرى . [مى فهميم كه] آنان با رفتن به عيادت بيمار ، پاداش مى گيرند ؛ امّا او چگونه به سبب كار آنان ، پاداش مى يابد؟
فرمود : «به اين سبب كه واسطه كسب حَسَنات از سوى آنان شده است ، به سبب آنان پاداش مى يابد و بدين واسطه ، براى او ده حسنه نوشته مى شود ، ده مرتبه مقامش بالاتر برده مى شود و بدين وسيله ، ده گناه از او محو مى گردد» .6 / 3آداب عيادتالف _ عيادت، پس از سه روز4241.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيمار عيادت نشود ، مگر پس از سه روز .
.
ص: 206
ب _ عِيادَةُ مَن لا يَعودُكُ4243.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :عُد مَن لا يَعودُكُ ، وأهدِ إلى مَن لا يُهدي إلَيكَ . (1)ج _ إتحافُ المَريضِ4242.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن مولىً لجعفر بن محمّد عليهماالسلام :مَرِضَ بَعضُ مَواليهِ فَخَرَجنا إلَيهِ نَعودُهُ ، ونَحنُ عِدَّةٌ مِن مَوالي جَعفَرٍ ، فَاستَقبَلَنا جَعفرٌ عليه السلام في بَعضِ الطَّريقِ ، فَقالَ لَنا :
أينَ تُريدونَ؟
فَقُلنا : نُريدُ فُلانا نَعودُهُ .
فَقالَ لَنا : قِفوا ، فَوَقَفنا . فَقالَ : مَعَ أحَدِكُم تُفّاحَةٌ أو سَفَرجَلَةٌ أو اُتُرجَّةٌ أو لُعقَةٌ مِن طِيبٍ أو قِطعَةٌ مِن عودِ بَخورٍ؟
فَقُلنا : ما مَعَنا شَيءٌ مِن هذا .
فَقالَ : أما تَعلَمونَ أنَّ المَريضَ يَستَريحُ إلى كُلِّ ما اُدخِلَ بِهِ عَلَيهِ ! (2)د _ التَّلَطُّفُ لِلْمَريضِ4244.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلَ أحَدُكُم عَلى مَريضٍ فَليُصافِحهُ ، وَليَضَع يَدَهُ عَلى جَبهَتِهِ ، وَليَسأَلهُ كَيفَ هُوَ ، وَليُنسِئ لَهُ فِي الأَجَلِ ويَسأَ لُهُ أن يَدعُوَ لَهُم ، فَإِنَّ دُعاءَ المَريضِ كَدُعاءِ المَلائِكَةِ . (3)4245.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سنن الترمذي عن أبي اُمامة عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَمامُ عِيادَةِ المَريضِ أن يَضَعَ أحَدُكُم يَدَهُ عَلى جَبهَتِهِ _ أو قالَ : عَلى يَدِهِ _ فَيَسأَل_ُهُ كَيفَ هُوَ . (4) .
ص: 207
ب _ عيادت كسى كه به عيادتت نيامده است4247.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :به عيادت كسى كه به عيادتت نيامده برو ، و به كسى كه به تو هديده اى نداده هديه بده.ج _ هديه دادن به بيمار4245.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از يكى از وابستگان امام صادق عليه السلام: يكى از وابستگان امام صادق عليه السلام بيمار شد و ما كه شمارى از وابستگان او بوديم ، روانه عيادت آن بيمار شديم . در ميانه راه ، امام صادق عليه السلام با ما رويارو شد و پرسيد : «آهنگ كجا داريد؟».
گفتيم : آهنگ فلان كس داريم تا از او عيادت كنيم .
فرمود : «بِايستيد» .
ما ايستاديم . پس فرمود : «آيا سيب ، بِهْ ، يا قطعه اى عود به همراه داريد؟».
گفتيم : هيچ يك از اين چيزها را همراه نداريم .
فرمود : «آيا نمى دانيد كه بيمار از آنچه نزد وى مى برند ، احساس آرامش مى كند؟».د _ مهربانى با بيمار4247.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون كسى از شما بر بيمارى وارد شود ، با او دست بدهد ، دست خويش بر پيشانى وى نهد ، احوالپرسى كند ، آرزوى درازتر شدن عمر وى نمايد و از او بخواهد برايش دعا كند؛ چرا كه دعاى بيمار ، به سان دعاى فرشتگان است.4248.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن الترمذى_ به نقل از ابو امامه: پيامبر خدا فرمود: «كامل شدن عيادت بيمار ، به آن است كه هر يك از شما ، دستِ خويش را بر پيشانى بيمار بگذارد» يا فرمود: «بر روى دست وى بگذارد و از حال او بپرسد».
.
ص: 208
ه _ الدُّعاءُ لِلْمَريضِ4250.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلتُم عَلَى المَريضِ فَنَفِّسوا لَهُ في أجَلِهِ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ لا يَرُدُّ شَيئا ويُطَيِّبُ بِنَفسِهِ (1) .4251.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ في دُعائِهِ لِمَريضٍ عِندَ عِيادَتِهِ لَهُ: اللّهُمَّ آجِرهُ عَلى وَجَعِهِ ، وعافِهِ إلى مُنتَهى أجَلِهِ . (2)4252.عنه صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى عن ابن عبّاس :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إذا عادَ المَريضَ جَلَسَ عِندَ رَأسِهِ ، ثُمَّ قالَ سَبعَ مَرّاتٍ :
«أسأَلُ اللّهَ العَظيمَ رَبَّ العَرشِ العَظيمِ أن يَشفِيَكَ» ، فَإِن كانَ في أجَلِهِ تَأخيرٌ عوفِيَ مِن وَجَعِهِ ذلِكَ . (3)4249.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صحيح البخاري عن عائشة :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ إذا أتى مَريضا أو اُتِيَ بِهِ ، ق_الَ :
«أذهِبِ البَأسَ رَبَّ النّاسِ ، اِشفِ وأنتَ الشّافي ، لاشِفاءَ إلاّ شِفاؤُكَ ، شِفاءً لا يُغادِرُ سُقما» . (4) .
ص: 209
ه _ دعا براى بيمار4251.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون بر بيمار درآمديد ، براى وى ، آرزوى عمر دراز كنيد؛ چه ، اين [دعا] چيزى [از اجل او] را دفع نمى كند ، امّا مايه خرسندى وى مى شود.4252.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در دعاى خود به هنگام عيادت يك بيمار _ :خداوندا! او را بر دردش پاداش ده ، و او را تا پايان عمرش عافيت عطا كن.4253.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى_ به نقل از ابن عبّاس _: پيامبر صلى الله عليه و آله هنگامى كه به عيادت بيمارى مى رفت ، بالاى سر او مى نشست و سپس ، هفت بار مى گفت: «از خداوند بزرگ ، پروردگار عرش عظيم ، مسئلت دارم كه شفايت دهد». پس اگر هنوز اجل آن شخص فرا نرسيده بود ، از آن بيمارى شفا مى يافت.4254.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح البخارى_ به نقل از عايشه _: پيامبر خدا ، چون نزد بيمارى مى رفت يا بيمارى را نزد وى مى آوردند ، مى گفت: «درد را ببر ، اى پروردگار مردمان! شفا ده كه تو خود ، شفا دهنده اى. شفايى جز شفاى تو نيست. شفايى [ده] كه [چون بيايد ،] هيچ بيمارى اى بر جاى نگذارد».
.
ص: 210
4255.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم عن أبي سعيد :إنَّ جَبرَئيلَ أتَى النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، اِشتَكَيتَ؟
فَقالَ : نَعَم .
قالَ : «بِاسمِ اللّهِ أرقيكَ ، مِن كُلِّ شَيءٍ يُؤذيكَ ، مِن شَرِّ كُلِّ نَفسٍ أو عَينٍ حاسِدٍ ، اللّهُ يَشفيكَ ، بِاسمِ اللّهِ أرقيكَ» . (1)و _ طَلَبُ الدُّعاءِ مِنَ المَريضِ4257.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلتَ عَلى مَريضٍ فَمُرهُ أن يَدعُوَ لَكَ ؛ فَإِنَّ دُعاءَهُ كَدُعاءِ المَلائِكَةِ . (2)4258.مسند أبي يعلى عن أبي برزة :الإمام الصادق عليه السلام :مَن عادَ مَريضا فِي اللّهِ ، لَم يَسأَلِ المَريضُ لِلعائِدِ شَيئا إلاَّ استَج_ابَ اللّهُ لَ_هُ . (3) .
ص: 211
4253.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم_ به نقل از ابو سعيد خُدْرى _: جبرئيل ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: اى محمّد! آيا بيمار شده اى؟ فرمود: «آرى».
گفت: به نام خدا ، تو را از هر آنچه آزارت دهد ، از شرّ هر كس و يا هر چشم حسود ، به پناه خداوند در مى آورم. خداوند ، شفايت دهد. به نام خدا ، بر تو تعويذ مى نهم.و _ التماس دعا از بيمار4255.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون بر بيمارى وارد شدى ، از او بخواه برايت دعا كند؛ چرا كه دعاى او ، به سانِ دعاى فرشتگان است.4256.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس بيمارى را براى خدا عيادت كند ، آن بيمار براى عيادت كننده ، از خداوند چيزى نخواهد مگر آن كه خداوند دعايش را استجابت كند.
.
ص: 212
راجع:ج1 ، ص 206 ، ح 280 .
ز _ عَدَمُ الأَكلِ عِندَ الْمريضِ4259.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :نَهى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن يَأكُلَ العائِدُ عِندَ العَليلِ ، فَيُحبِطَ اللّهُ أجرَ عِيادَتِهِ . (1)ح _ تَخفيفُ الجُلوسِ عِندَ الْمريضِ4261.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أعظَمُ العِيادَةِ أجرا أخَفُّها . (2)4262.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :العِيادَةُ فُواقَ ناقَةٍ . (3)4263.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أفضَلُ العِيادَةِ أجرا ، سُرعَةُ القِيامِ مِن عِندِ المَريضِ . (4)4259.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :خَيرُ العِيادَةِ أخَفُّها . (5)4260.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :أعظَمُكُم أجراً فِي العِيادَةِ أخَفُّكُم جُلوساً . (6) .
ص: 213
همچنين ، ر. ك: ج1 ، ص207 ح 280 .
ز _ نخوردن چيزى نزد بيمار4263.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :پيامبر خدا ، از اين كه عيادت كننده نزد بيمار چيزى خورد ، نهى فرمود ، مبادا كه خداوند ، پاداش عيادت او را از ميان ببرد.ح _ كم نشستن نزد بيمار4265.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پُر پاداش ترين عيادت ، سبُك ترينِ آن است.4266.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيادتِ به اندازه زمان يك بار فشردن پستان شتر ، مناسب است.4267.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پُر پاداش ترين عيادت ، [عيادت همراه با] زود برخاستن از نزد بيمار است.4268.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين عيادت ، سبُك ترينِ آن است.4269.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :در عيادت ، آن كس از شما بيشترين پاداش را مى برد كه كمتر از همه بنشيند.
.
ص: 214
4264.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ مِن أعظَمِ العُوّادِ أجراً عِندَ اللّهِ عز و جل لَمَن إذا عادَ أخاهُ خَفَّفَ الجُلوسَ ، إلاّ أن يَكونَ المَريضُ يُحِبُّ ذلِكَ ويُريدُهُ ويَسأَل_ُهُ ذلِكَ . (1)ط _ الإِغبابُ في الِعيادَةِ4266.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أغِبّوا فِي العِيادَةِ . (2)4267.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أغِبّوا فِي العِيادَةِ وأربِعوا ، إلاّ أن يَكونَ مَغلوباً . (3)4268.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :عودوا غِبّاً ، فَإِن اُغمِيَ عَلى مَريضٍ فَحتّى يُفيقَ . (4)4269.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أغِبّوا فِي العِيادَةِ وأربِعوا فِي العِيادَةِ ، وخَيرُ العِيادَةِ أخَفُّها ، إلاّ أن يَكونَ مَغلوباً فَلا يُعاد . (5)4270.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :لاتَكونُ عِيادَةٌ في أقَلَّ مِن ثَلاثَةِ أيّامٍ ، فَإِذا وَجَبَت فَيومٌ ويَومٌ لا ، فَإِذا طالَتِ العِلَّةُ تُرِكَ المَريضُ وعِيالُهُ . (6)4271.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عِيادَةُ المَريضِ أوَّلَ يَومٍ فَريضَةٌ ، وما بَعدَ ذلِكَ تَطَوُّعٌ . (7) .
ص: 215
4270.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :پُر پاداش ترين عيادت كنندگان نزد خداوند عز و جل ، كسى است كه چون برادر خويش را عيادت كند سبُك بنشيند ، مگر آن كه بيمار ، خود نشستن نزد وى را دوست داشته باشد ، آن را بخواهد و از وى خواستار آن شود.ط _ يك روز در ميان عيادت كردن4272.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك روز در ميان ، عيادت كنيد.4273.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك روز در ميان و دو روز در ميان ، عيادت كنيد ، مگر آن كه بيمار ، شكست خورده بيمارى خويش [و حال او وخيم] باشد.4274.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك روز در ميان ، عيادت كنيد و اگر بيمارى بيهوش شده باشد ، تا زمان به هوش آمدنش.4272.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك روز در ميان ، عيادت كنيد و سه روز در ميان ، عيادت كنيد. بهترينِ عيادت ها، سبُك ترين آنهاست ، مگر آن كه [حالش وخيم] باشد ، كه در اين صورت ، او را عيادت نكنند.4273.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :در كمتر از سه روز ، عيادتى نيست و آن گاه كه عيادت لازم شود ، يك روز در ميان باشد. اگر هم بيمارى به درازا انجامد ، بيمار به كسانش وا گذارده مى شود.4274.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيادت بيمار در روز نخست ، واجب است و پس از آن ، دل بخواه.
.
ص: 216
6 / 4مَن اُكِّدَت عِيادَتُهُ مِنَ المَرضىأ _ المُؤمِنُ4275.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِلمُؤمِنِ عَلَى المُؤمِنِ سَبعَةُ حُقوقٍ واجِبَةٍ مِنَ اللّهِ عز و جل عَلَيهِ : . . . وأن يَعودَهُ في مَرَضِهِ . (1)4276.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :حَقُّ المُسلِمِ عَلَى المُسلِمِ خَمسٌ : رَدُّ السَّلامِ ، وعِيادَةُ المَريضِ و . . . . (2)4277.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :يُعَيِّرُ اللّهُ عز و جل عَبداً مِن عِبادِهِ يَومَ القِيامَةِ فَيقَولُ : عَبدي ما مَنَعَكَ إذ مَرِضتُ أن تَعودَني؟
فَيقَولُ : سُبحانَكَ ! أنتَ رَبُّ العِبادِ لا تَألَمُ ولا تَمرَضُ .
فَيَقولُ : مَرِضَ أخوكَ المُؤمِنُ فَلَم تَعُدهُ ، وَعِزَّتي وجَلالي لَو عُدتَهُ لَوَجَدتَني عِندَهُ ، ثُمَّ لَتَكَلَّفتُ بِحَوائِجِكَ فَقَضَيتُها لَكَ ، وذلِكَ مِن كَرامَةِ عَبدِيَ المُؤمِنِ ، وأنَا الرَّحمنُ الرَّحيمُ . (3) .
ص: 217
6 / 4بيمارانى كه بر عيادت آنان تأكيد شده استالف _ مؤمن4281.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن بر مؤمن ، هفت حق دارد كه خداوند عز و جل ، آنها را بر او واجب ساخته است : ... و يكى آن كه او را در بيمارى اش عيادت كند.4278.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حقّ مسلمان بر مسلمان ، پنج چيز است: پاسخ دادن سلام ، عيادت بيمار و... .4279.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل ، در روز قيامت ، بنده اى از بندگان خويش را نكوهش مى كند و مى گويد: «بنده من! چه چيز تو را از اين ، باز داشت كه چون بيمار شدم ، عيادتم كنى؟».
بنده مى گويد: سبحان اللّه ! تو پروردگارِ بندگانى كه نه دردى بر تو عارض مى شود و نه بيمار مى شوى.
خداوند مى گويد: «برادر مؤمنت ، بيمار شد و او را عيادت نكردى. به عزّت و جلالم سوگند ، اگر او را عيادت كرده بودى ، مرا نزد او مى يافتى و پس از آن ، خود ، عهده دار حاجت هايت مى شدم و آنها را برايت بر مى آوردم؛ و اين همه از كرامت بنده مؤمن من است و من ، خداى بخشاينده مهربانم».
.
ص: 218
4280.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله عن اللّه عز و جل _ فِي الحَديثِ القُدسِيِّ _ :مَرِضتُ فَلَم يَعُدنِي ابنُ آدَمَ ، وظَمِئتُ فَلَم يَسقِنِي ابنُ آدَمَ .
فَقُلتُ : أتَمرَضُ يا رَبِّ؟ !
قالَ : يَمرَضُ العَبدُ مِن عِبادي مِمَّن فِي الأَرضِ فَلا يُعادُ ؛ فَلَو عادَهُ كانَ ما يَعودُهُ لي ، ويَظمَأُ فِي الأَرضِ فَلا يُسقى ؛ فَلَو سُقِيَ كانَ ما سَقاهُ لي . (1)ب _ بَنو هاشِمٍ4282.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عِيادَةُ بَني هاشِمٍ فَريضَةٌ ، وزِيارَتُهُم سُنَّةٌ . (2)ج _ العَشيرَةُ4284.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام_ مِن وَصِيَّتِهِ لاِبنِهِ الحَسَنِ عليه السلام: أكرِم عَشيرَتَكَ ؛ فَإِنَّهُم جَناحُكَ الَّذيِ بِه تَطيرُ . . . وعُد سَقيمَهُم . (3)د _ المَساكينُ4286.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِأَبي ذَرٍّ: جالِسِ المَساكينَ ، وعُدهُم إذا مَرِضوا . (4)4287.عنه صلى الله عليه و آله :سنن النسائي عن أبي اُمامة بن سهل بن حنيف :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَعودُ المَساكينَ ويَسأَلُ عَنهُم . (5) .
ص: 219
4288.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أنّه كان يقول _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در گفتگو با خداوند (در حديث قدسى) _: خداوند فرمود: «اى آدمى زاده! بيمار شدم و مرا عيادت نكردى. اى آدمى زاده! تشنه شدم و سيرابم نساختى؟» .
گفتم: پروردگارا! آيا تو بيمار مى شوى؟!
فرمود: «بنده اى از بندگانم از همه آنها كه بر روى زمين اند ، بيمار مى شود و او را عيادت نمى كنند. اگر كسى او را عيادت مى كرد ، عيادتش براى من مى بود؛ و بنده ام در زمين تشنه مى شود و او را آبى نمى دهند. اگر كسى او را آبى مى رسانْد ، آب دادنِ به او [همانند] آب دادنِ به من بود».ب _ بنى هاشم4282.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيادت بنى هاشم ، واجب است و زيارت آنان ، مستحب.ج _ خاندان4284.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ در توصيه هاى ايشان به فرزندش امام حسن عليه السلام: خاندانت را گرامى بدار ، كه آنان ، بال و پَر تو اند كه با آنها پرواز مى كنى... و به عيادت بيمارانشان برو.د _ بينوايان4286.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ خطاب به ابوذر _: با بينوايان ، همنشين شو و چون بيمار شوند ، عيادتشان كن.4287.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن النسائى_ به نقل از ابوامامة بن سهل بن حنيف _: پيامبر خدا ، بينوايان را عيادت مى كرد و از حال آنان مى پرسيد.
.
ص: 220
6 / 5مَن لا يُعادُ مِنَ المَرضى4290.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ لايُعادونَ : صاحِبُ الضِّرسِ ، وصاحِبُ الرَّمَدِ ، وصاحِبُ الدُّمَّلِ . (1)4291.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :شارِبُ الخَمرِ لا يُعادُ إذا مَرِضَ . (2)6 / 6ما لا يَنبَغي في مُواجَهَةِ المَريضِ4294.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا رَأى أحَدُكُم بِأَخيهِ بَلاءً ، فَليَحمَدِ اللّهَ عز و جل ولا يُسمِعهُ ذلِكَ . (3)4290.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أقِلّوا مِنَ النَّظَرِ إلى أهلِ البَلاءِ ولا تَدخُلوا عَلَيهِم ، وإذا مَرَرتُم بِهِم فَأَسرِعُوا المَشيَ لايُصيبُكم ما أصابَهُم . (4) .
ص: 221
6 / 5بيمارانى كه نبايد عيادت شوند4293.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه طايفه عيادت نشوند: گرفتارِ دندانْ درد ، گرفتار چشمْ درد ، و آن كه در بدن ، دُمَلى دارد.4294.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شرابخوار ، چون بيمار شود ، او را عيادت نكنند.6 / 6آنچه روياروى بيمار ، نبايد انجام داد4297.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر كسى از شما ، برادر خويش را گرفتار بلايى ببيند ، خداوند عز و جل را [بر سلامت خويش] بستايد ، و البته اين حمد گفتن را به گوش بيمار نرساند.4298.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گرفتار شدگانِ به بلا را كمتر تماشا كنيد و بر آنان ، وارد نشويد و چون با آنان برخورد كرديد ، راه رفتنِ خويش را تندتر كنيد تا آنچه بدانان رسيده است ، به شما نيز نرسد.
.
ص: 222
4299.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لاتُديمُوا النَّظَرَ إلَى المَجذومينَ . (1)4300.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لاتُديمُوا النَّظَرَ إلى أهلِ البَلاءِ وَالمَجذومينَ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ يَحزُنُهُم . (2) .
ص: 223
4301.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به جذاميان ، نگاه پيوسته ميفكنيد.4295.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به گرفتار شدگان بلا و جذاميان ، نگاهِ پيوسته ميفكنيد؛ چه ، اين كار ، آنان را اندوهگين مى كند. .
ص: 224
. .
ص: 225
بخش سوم : مباحث مربوط به اندام ها و دستگاه هاى بدنفصل يكم : قلب و عروقفصل دوّم : مغز و اعصابفصل سوّم : چشمفصل چهارم : گ_وشفصل پنجم : دستگاه تنفسفصل ششم : دهان و دندانفصل هفتم : دستگاه گوارشفصل هشتم : خون و سپرزفصل نهم : پوستفصل دهم : م_وفصل يازدهم : ن_اخ_نفصل دوازدهم : استخوان هافصل سيزدهم : دستگاه تناسل و دفع ادرارفصل چهاردهم : جنين
.
ص: 226
الفصل الأوّل : القلب والعروق1 / 1الإِشارَةُ إلَى ما فيهِما مِنَ الحِكمَةِ4308.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ فِي الرَّجُلِ مُضغَةً إذا صَحَّت صَحَّ لَها سائِرُ جَسَدِهِ ، وإن سَقِمَت سَقِمَ لَها سائِرُ جَسَدِهِ _ قَلبَهُ _ . (1)4309.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل لَم يَبتَلِ البَدَنَ بِداءٍ (2) حَتّى جَعَلَ لَهُ دَواءً يُعالَجُ بِهِ ، ولِكُلِّ صِنفٍ مِنَ الدّاءِ صِنفٌ مِنَ الدَّواءِ وتَدبيرٌ ونَعتٌ ، وذلِكَ أنَّ هذِهِ الأَجسامَ اُسِّسَت عَلى مِثالِ المُلكِ .
فَمَلِكُ الجَسَدِ هُوَ القَلبُ ، وَالعُمّالُ العُروقُ فِي الأَوصالِ (3) وَالدِّماغِ ، وبَيتُ المَلِكِ قَلبُهُ ، وأرضُهُ الجَسَدُ ، وَالأَعوانُ يَداهُ ورِجلاهُ وعَيناهُ وشَفَتاهُ و لِسانُهُ واُذُناهُ . (4) .
ص: 227
فصل يكم : قلب و عروق1 / 1اشاره به حكمت نهفته در اين دستگاه4313.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در انسان ، پارهْ گوشتى است كه اگر سالم باشد ، همه بدن به سلامت آن ، سالم است و اگر گرفتار بيمارى باشد ، همه بدن به بيمارى آن ، بيمار است: قلب انسان.4314.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :خداوند ، بدن را به هيچ دردى گرفتار نساخته ، مگر اين كه براى آن ، دارويى هم قرار داده است كه بدان ، درمان شود. هر نوع درد نيز نوعى درمان و چاره دارد؛ چرا كه اين بدن ها بر سياق يك مملكت ، ساخته شده اند. پادشاه اين سرزمين ، قلب است. رگ هايى كه در بدن و مغز وجود دارد ، كارگران اند. خانه آن پادشاه ، قلب انسان است. سرزمين آن پادشاه ، بدن انسان است ، و دستان ، پاها ، چشمان ، لب ها ، زبان و گوش ها نيز ياران اويند.
.
ص: 228
4308.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام- لِلطَّبيبِ الهِندِيِّ -: كانَ القَلبُ كَحَبِّ الصَّنَوبَرِ ؛ لِأَن_َّهُ مُنَكَّسٌ ، فَجُعِلَ رَأسُهُ دَقيقا لِيَدخُلَ في الرِّئَةِ فَتُرَوِّحَ عَنهُ بِبَردِها ، لِئَلاّ يَشيطَ الدِّماغُ بِحَرِّهِ . (1)4309.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام- لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ -: أصِفُ لَكَ الآنَ _ يا مُفَضَّلُ _ الفُؤادَ : اعلَم أنَّ فيهِ ثُقبا مُوَجَّهَةً نَحوَ الثُّقبِ الَّتي فِي الرِّئَةِ تُرَوِّحُ عَنِ الفُؤادِ ، حَتّى لَوِ اختَلَفَت تِلك الثُّقبُ وتَزايَلَ بَعضُها عَن بَعضٍ لَما وَصَلَ الرَّوحُ إلَى الفُؤادِ ولَهَلَكَ الإِنسانُ ، أفَيَستَجيزُ ذو فِكرٍ ورَوِيَّةٍ أن يَزعُمَ أنَّ مِثلَ هذا يَكونُ بِالإِهمالِ ، ولا يَجِدُ شاهِدا مِن نَفسِهِ يَنزِعُهُ عَن هذَا القَولِ؟ ! (2)4310.امام صادق عليه السلام :رسول اللّه عليه السلام :فِي ابنِ آدَمَ ثَلاثُمِئَةٍ وسِتّونَ عِرقا ، مِنها مِئَةٌ وثَمانونَ مُتَحَرِّكَةٌ ، ومِئَةٌ وثَمانونَ ساكِنَةٌ ، فَلو سَكَنَ المُتَحَرِّكُ لَم يَبقَ الإِنسانُ ، ولَو تَحَرَّكَ السّاكِنُ لَهَلَكَ الإِنسانُ ؟ ! (3)4311.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَحمَدُ اللّهَ في كُلِّ يَومٍ ثَلاثَمِئَةِ مَرَّةٍ وسِتّينَ مَرَّةً عَدَدَ عُروقِ الجَسَدِ، يَقولُ: «الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ كَثيرا عَلى كُلِّ حالٍ». (4)4312.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنَّ فِي ابنِ آدَمَ ثَلاثَمِئَةٍ وسِتّينَ عِرقا ، مِنها مِئَةٌ وثَمانونَ مُتَحَرِّكَةٌ ، ومِنها مِئَةٌ وثَمانونَ ساكِنَةٌ ، فَلَو سَكَنَ المُتَحَرِّكُ لَم يَنَم ولَو تَحَرَّكَ السّاكِنُ لَم يَنَم ، وكانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا أصبَحَ قالَ : «الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ كَثيرا عَلى كُلِّ حالٍ» ثَلاثَمِئَةٍ وسِتّينَ مَرَّةً ، وإذا أمسى قالَ مِثلَ ذلِكَ . (5) .
ص: 229
4313.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به طبيب هندى: قلب ، به شكل دانه صنوبر است؛ زيرا وارونه است و يك سرِ قلب ، باريك قرار داده شده است تا به لا به لاى ريه برود و با سردى آن ، خودش را خُنك كند ، مبادا مغز از گرماى آن بسوزد.4314.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به مفضّل بن عمر: اى مفضّل! اكنون ، قلب را برايت وصف مى كنم: بدان كه در آن ، سوراخ هايى است ، سوداده شده به سمت سوراخ هايى كه در ريه است ، و همين هاست كه قلب را خُنك مى كند ، به گونه اى كه اگر اين سوراخ ها با همديگر تفاوت مى يافتند و رو به روى هم نبودند ، خُنكا به قلب نمى رسيد و انسان مى مُرد. اكنون آيا صاحبِ انديشه و تأمّل ، روا مى داند كه بگويد چنين پديده اى ، به اهمال پديد آمده است ، و در درون خويش ، گواهى نيابد كه او را از اين پندار ، باز بدارد؟!4315.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در آدمى زاده ، سيصد و شصت رگ است و از اين شمار ، صد و هشتاد تا متحرّك ، و صد و هشتاد تا ساكن اند. اگر آن رگ هاى متحرّك ، ساكن مى بود ، انسان باقى نبود و اگر هم آن رگ هاى ساكن ، تحرّك مى يافت ، انسان از ميان مى رفت.4315.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به على عليه السلام _ ) امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، در هر روز ، سيصد و شصت بار ، به شمارِ رگ هاى بدن ، خداوند را سپاس مى گفت و مى فرمود: «پروردگار جهانيان را به فراوانى و در هر حال ، سپاس!».4316.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا فرموده است: «در بدن آدميزاد ، سيصد و شصت رگ است: صد و هشتاد تاى آن متحرّك ، و صد و هشتاد تاى ديگر ، ساكن اند. اگر آن رگ هاى متحرّك ، ساكن بودند ، انسان نمى خفت؛ و اگر آن رگ هاى ساكن ، متحرّك بودند نيز انسان نمى خفت». پيامبر خدا ، هر روز صبح ، سيصد و شصت بار مى گفت: «خداوندِ جهانيان را به فراوانى و در هر حال ، سپاس!» و شامگاهان نيز چنين مى گفت. .
ص: 230
1 / 2ما يَنفَعُ لِسَلامَةِ القَلبِ وقُوَّتِهِأ _ التُّفّاحُ4317.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) الإمام الصادق عليه السلام :لَو يَعلَمُ النّاسُ ما فِي التُّفّاحِ ما داوَوا مَرضاهُم إلاّ بِهِ ، ألا وإنَّهُ أسرَعُ شَيءٍ مَنفَعَةً لِلفُؤادِ خاصَّةً ، وإنّهُ نَضوحُهُ . (1)ب _ الخَلُّ4319.الكافي عن أبي عبد اللّه البرقيّ رفعه :الإمام عليّ عليه السلام :نِعمَ الإِدامُ الخَلُّ يَكسِرُ المِرَّةَ ، ويُطفِئُ الصَّفراءَ ، ويُحيِي القَلبَ . (2)4320.عمل اليوم والليلة للنسائي عن ابن بريدة عن أبيه :الإمام الصادق عليه السلام :الخَلُّ يُنيرُ القَلبَ . (3)ج _ الرُّمّانُ4320.عمل اليوم و الليلة ، نسايى ( _ به نقل از ابو بُرَيده ، از پدرش _ ) الإمام الصادق عليه السلام :مَن أكَلَ رُمّانَةً عَلَى الرِّيقِ ، أنارَت قَلبَهُ أربَعينَ يوَما . (4)راجع: ج2، ص308 _ 310، ح1706 إلى ح1708 وص312 ، ح1715 وح1716.
.
ص: 231
1 / 2آنچه براى سلامت قلب و تقويت آن ، مفيد استالف _ سيب4321.سنن أبى داوود ( _ به نقل از عايشه _ ) امام صادق عليه السلام :اگر مردم مى دانستند در سيب چيست ، بيمارانشان را جز به آن درمان نمى كردند. بدانيد كه سيب ، بويژه ، سودمندترين چيز براى قلب و مايه شست وشوى آن است.ب _ سركه4323.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ وقتى ماه نو را ديد، اين دعا را خواند _ ) امام على عليه السلام :سركه ، نيكو خورشتى است؛ زرداب را مى شكند ، صفرا را فرو مى نشاند و قلب را زنده مى كند.4324.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ هرگاه ماه رجب وارد مى شد _ ) امام صادق عليه السلام :سركه ، قلب را روشن مى كند.ج _ انار4326.المناقب لابن شهر آشوب :امام صادق عليه السلام :هر كس ناشتا انار بخورد ، [آن انار] ، قلبش را چهل روز روشن مى كند.ر. ك: خواصّ انار / ج2 ، ص309 _ 311 ، ح 1706 _ 1708 و ص 313 ، ح 1715 و ح 1716 .
.
ص: 232
د _ العَدَسُ4326.المناقب ، ابن شهر آشوب :الإمام عليّ عليه السلام :أكلُ العَدَسِ ، يُرِقُّ القَلبَ ، ويُكثِرُ الدَّمعَةَ . (1)4327.سنن أبى داوود ( _ درباره حكيم بن حِزام _ ) الكافي عن فرات بن أحنف :إنَّ بَعضَ بَني إسرائيلَ شَكا إلَى اللّهِ عز و جل قَسوَةَ القَلبِ ، وقِلَّةَ الدَّمعَةِ ، فَأَوحَى اللّهُ عز و جل إلَيهِ أن كُلِ العَدَسَ ، فَأَكَلَ العَدَسَ ؛ فَرَقَّ قَلبُهُ ، وجَرَت دَمعَتُهُ . (2)راجع: ج2 ، ص 392 (العدس).
ه _ السَّفَرجَلُ4328.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو عمره انصارى _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كُلُوا السَّفَرجَلَ ؛ فَإِنَّهُ يَجلُو الفُؤادَ . (3)4329.امام كاظم عليه السلام ( _ در بيان معجزات پيامبر صلى الله عليه و آله براى ) عنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالسَّفَرجَلِ ؛ فَإِنَّهُ يَجلُو القَلبَ ، ويَذهَبُ بِطَخاءِ الصَّدرِ . (4)4330.المستدرك على الصحيحين عن هشام بن حبيش بن خويلد :عنه صلى الله عليه و آله :كُلُوا السَّفَرجَلَ ؛ فَإِنَّهُ يُجِمُّ الفُؤادَ ، ويُشَجِّعُ القَلبَ ، ويُحَسِّنُ الوَلَدَ . (5)4330.المستدرك على الصحيحين ( _ به نقل از هشام به حُبَيش بن خُوَيلِد _ ) الإمام الكاظم عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِجَعفَرِ بنِ أبي طالِبٍ : يا جَعفَرُ ، كُلِ السَّفَرَجَل ؛ فَإِنَّهُ يُقَوِّي القَلبَ ، ويُشَجِّعُ الجَبانَ . (6) .
ص: 233
د _ عدس4332.إعلام الورى :امام على عليه السلام :عدس ، دل را نازك مى كند و اشك را مى افزايد.4331.الخرائج و الجرائح ( _ به نقل از جعيل اشجعى _ ) الكافى_ به نقل از فرات بن احنف: يكى از [پيامبران] بنى اسرائيل ، از سنگ دلى و كمىِ اشك به درگاه خداوند عز و جل ناليد. خداوند عز و جل به او وحى فرستاد كه: «عدس بخور». او نيز عدس خورد و از آن پس ، دلش نازك شد و اشكش جارى گشت.همچنين ، ر .ك : ج2 ، ص393 (عدس) .
ه _ بِهْ4333.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره سخن عيسى عليه السلام ، در [اين] آيه كه گ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بِهْ بخوريد ، كه دل را جلا مى دهد.4334.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ جَعَلَنِى مُبَارَكً ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد خوردنِ بِهْ ؛ چرا كه دل را جلا مى دهد و سنگينى و تاريكى سينه را از ميان مى بَرَد.4335.بحار الأنوار عن عدّة من أصحاب رسول اللّه صلى اللهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بِهْ بخوريد ، كه دل را استوارى و نشاط مى بخشد ، قلب را شجاعت مى دهد و فرزند را نكو مى سازد.4336.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :پيامبر خدا ، به جعفر بن ابى طالب فرمود: «اى جعفر! بِهْ بخور ، كه قلب را قوّت مى دهد و ترسو را شجاعت مى بخشد».
.
ص: 234
4334.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره اين آيه: {Q} «و مرا، هر جا كه باشم، مبار ) الإمام عليّ عليه السلام :السَّفَرجَلُ قُوَّةُ القَلبِ ، وحَياةُ الفُؤادِ ، ويُشَجِّعُ الجَبانَ . (1)4335.بحار الأنوار ( _ به نقل از جمعى از ياران پيامبر خدا _ ) عنه عليه السلام :أكلُ السَّفَرجَلِ قُوَّةٌ لِلقَلبِ الضَّعيفِ ، ويُطَيِّبُ المَعِدَةَ ، ويُذَكِّي الفُؤادَ ، ويُشَجِّعُ الجَبانَ . (2)راجع: ص 340 (خواصّ السفرجل).
و _ الكُمَّثرى4338.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في خُطبَةٍ ذَكَرَ فيهَا النِّعمَةَ بِرَسول اللّ ) الإمام الصادق عليه السلام :كُلُوا الكُمَّثرى ؛ فَإِنَّهُ يَجلُو القَلبَ ، ويُسَكِّنُ أوجاعَ الجَوفِ بِإِذنِ اللّهِ تَعالى . (3)راجع: ج2 ص 450 (الكمّثرى).
ز _ العَسَلُ4337.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :العَسَلُ شِفاءٌ مِن كُلِّ داءٍ ولا داءَ فيهِ ؛ يُقِلُّ البَلغَمَ ، ويَجلُو القَلبَ . (4)4338.امام على عليه السلام ( _ در خطبه اى كه نعمت وجود پيامبر خدا را بيان مى ف ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :نِعمَ الشَّرابُ العَسَلُ يَرعَى القَلبَ ، ويُذهِبُ بَردَ الصَّدرِ . (5)ح _ التَّلبينُ4340.امام باقر عليه السلام ( _ در توصيف پيامبر خدا _ ) الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ التَّلبينَ يَجلُو القَلبَ الحَزينَ ، كَما تَجلُو الأَصابِ_عُ العَرَقَ مِنَ الجَبينِ . (6) .
ص: 235
4341.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في صِفَةِ أهلِ بَيتِهِ عليهم السلام وبَرَكَتِهِ ) امام على عليه السلام :بِهْ ، قوّت قلب و حياتِ دل است و ترسو را شجاعت مى بخشد .4342.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :خوردن بِهْ ، نيروى قلبِ ضعيف است ، معده را پاك مى سازد ، دل را نشاط مى دهد و ترسو را شجاعت مى بخشد.ر. ك: ج2 ، ص341 (خواصِّ بِهْ) .
و _ گلابى4341.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در وصف اهل بيتش و بركت آنان _ ) امام صادق عليه السلام :گلابى بخوريد ، كه به اذن خداوند متعال ، دل را جلا مى دهد و دردهاى درون را تسكين مى بخشد.ر. ك: ج2 ، ص451 (گلابى) .
ز _ عسل4344.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :عسل ، شفاى هر بيمارى اى است و بيمارى اى هم در آن نيست؛ بلغم را كم مى كند و دل را جلا مى دهد.4345.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عسل ، چه خوب نوشيدنى اى است! قلب را مراقبت مى كند و سردى سينه را از ميان مى بَرَد. (1)ح _ تلبينه (2)4347.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :تلبينه ، دل اندوهگين را جلا مى بخشد ، چنان كه انگشتان ، عرق را از پيشانى مى زدايند.
.
ص: 236
ط _ الرّيحُ الطَّيِّبَةُ4349.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الرّيحَ الطَّيِّبَةَ تَشُدُّ القَلبَ ، وتَزيدُ فِي الجِماعِ . (1)1 / 3ما يَنفَعُ لِسَلامَةِ العُرو قِأ _ الباذَنجانُ4347.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :أكثِروا مِنَ الباذَنجانِ عِندَ جِدادِ النَّخلِ ؛ فَإِنَّهُ شِفاءٌ مِن كُلِّ داءٍ ، ويَزيدُ في بَهاءِ الوَجهِ ، ويُلَيِّنُ العُروقَ ، ويَزيدُ في ماءِ الصُّلبِ . (2)ب _ الحَوكُ4349.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الحَوكُ بَقلَةُ الأَنبِياءِ ، أما إنَّ فيهِ ثمانَ (3) خِصالٍ : يُمرِئُ ، ويَفتَحُ السُّدَدَ ، ويُطَيِّبُ الجُشاءَ ، ويُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويُشَهِّي الطَّعامَ ، ويَسُلُّ الدّاءَ ، وهُوَ أمانٌ مِنَ الجُذامِ ، إذَا استَقَرَّ في جَوفِ الإِنسانِ قَمَعَ الدّاءَ كُلَّهُ . (4)ج _ التّينُ4351.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :أكلُ التّينِ يُلَيِّنُ (5) السُّدَدَ . (6) .
ص: 237
ط _ بوى خوش4353.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بوى خوش ، قلب را استوارى مى بخشد و بر توان همبسترى مى افزايد.1 / 3آنچه براى سلامتى رگ ها سودمند استالف _ بادنجان4351.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :در هنگام خرماچينى ، فراوان بادنجان (/ بادمجان) بخوريد؛ چرا كه شفاى هر درد است ، بر روشنىِ چهره مى افزايد ، رگ ها را نرم مى كند و آب كمر (نيروى جنسى) را افزون مى سازد.ب _ حوك4353.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :حوك (1) (/ باذروج) سبزى پيامبران است. بدان كه در آن ، هشت ويژگى است: هضم كننده است؛ گرفتگى هاى عروق و مجارى را مى گشايد؛ آروغ را خوش بو مى سازد؛ دهان را بوى خوش مى بخشد؛ غذا را دوست داشتنى مى سازد؛ درد و بيمارى را از درون بدن ، بيرون مى كشد؛ و امانِ انسان از جذام است؛ [و] چون در درون انسان جاى گيرد ، همه بيمارى ها را فرو مى نشاند. (2)ج _ انجير4355.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :خوردن انجير ، رسوبات مجارى و رگ ها را نرم مى كند.
.
ص: 238
د _ قَصَبُ السُّكَّرِ4357.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :قَصَبُ السُّكَّرِ يَفتَحُ السُّدودَ (1) ، ولا داءَ فيهِ ولا غائِلَةَ . (2)ه _ الصَّومُ4359.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالصَّومِ ؛ فَإِنَّهُ مَحسَمَةٌ لِلعُروقِ ومَذهَبَةٌ لِلأَشَرِ . (3)و _ العَشاءُ4361.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :لا تَدَعِ العَشاءَ ولَو بِثَلاثِ لُقَمٍ بِمِلحٍ . مَن تَرَكَ العَشاءَ لَيلَةً ماتَ عِرقٌ في جَسَدِهِ ولا يَحيا أبَدا . (4)4357.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :إنَّ فِي الجَسَدِ عِرقا يُقالُ لَهُ : العَشاءُ ، فَإِن تَرَكَ الرَّجُلُ العَشاءَ لَم يَزَل يَدعو عَلَيهِ ذلِكَ العِرقُ إلى أن يُصبِ_حَ ، يَقولُ : أجاعَكَ اللّهُ كَما أجَعتَني ، وأظمَأَكَ اللّهُ كَما أظمَأتَني . فَلا يَدَعَنَّ أحَدُكُمُ العَشاءَ ولَو بِلُقمَةٍ مِن خُبزٍ أو شَربَةٍ مِن ماءٍ . (5)راجع: ج2 ، ص 332 ، ح 1756 .
.
ص: 239
د _ نيشكر4360.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :نيشكر ، گرفتگى هاى مجارى و رگ ها را باز مى كند و هيچ بيمارى و بدى اى در آن نيست.ه _ روزه4362.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد روزه؛ چرا كه طغيان رگ ها را فرو مى نشاند و سرمستى را مى بَرَد. (1)و _ شام خوردن4364.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :شام را وا مگذار ، هر چند به سه لقمه نان و نمك باشد. هر كس يك شب شام را واگذارد (2) ، يك رگ در بدن وى مى ميرد و اين رگ ، هرگز زنده نمى شود.4365.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :در بدن ، رگى است كه آن را «عَشا (شام)» گويند. اگر شخصْ شام خوردن را واگذارد ، آن رگ تا صبح او را نفرين مى كند و مى گويد: «خدا ، تو را گرسنه بدارد ، چنان كه مرا گرسنه بداشتى ، و تشنه بدارد ، چنان كه تشنه ام نگاه داشتى». (3) پس مبا دا كسى از شما شام را واگذارد ، هر چند به يك لقمه نان يا جرعه اى آب باشد.ر. ك: ج2 ، ص333 ح 1756
.
ص: 240
الفصل الثاني : الدّماغ والأعصاب2 / 1الإِشارَةُ إلَى ما فيهِما مِنَ الحِكمَةِ4366.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ لِطَبيبٍ عَجَزَ عَنِ الجَوابِ لَمّا سَأَلَهُ عليه السلام : لِمَ كانَ فِي الرَّأسِ شُؤونٌ؟: كانَ فِي الرَّأسِ شُؤونٌ ؛ لِأَنَّهُ (1) المُجَوَّفُ إذا كانَ بِلا فَصلٍ أسرَعَ إلَيهِ الصُّداعُ ، فَإِذا جُعِلَ ذا فُصولٍ كانَ الصُّداعُ مِنهُ أبعَدَ . (2)4367.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ: لَو رَأَيتَ الدِّماغَ إذا كُشِفَ عَنهُ لَرَأَيتَهُ قَد لُفَّ بِحُجُبٍ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ ؛ لِتَصونَهُ مِنَ الأَعراضِ وتُمسِكَهُ فَلا يَضطَرِبَ ، ولَرَأَيتَ عَلَيهِ الجُمجُمَةَ بِمَنزِلَةِ البَيضَةِ ؛ كَيما يَفُتُّهُ هَدُّ الصَّدمَةِ وَالصَّكَّةِ الَّتي رُبَّما وَقَعَت فِي الرَّأسِ ، ثُمَّ قَد جُلِّلَتِ الجُمجُمَةُ بِالشَّعرِ حَتّى صارَ بِمَنزِلَةِ الفَروِ لِلرَّأسِ تَستُرُهُ مِن شِدَّةِ الحَرِّ وَالبَردِ ؛ فَمَن حَصَّنَ الدِّماغَ هذَا التَّحصينَ إلاَّ الَّذي خَلَقَهُ وجَعَلَهُ يَنبوعَ الحِسِّ وَالمُستَحِقَّ لِلحيطَةِ وَالصِّيانَةِ لِعُلُوِّ مَنزِلَتِهِ مِنَ البَدَنِ وَارتفاعِ دَرَجَتِهِ وخَطَرِ مَرتَبَتِهِ ؟ . . .
يا مُفَضَّلُ ، مَن غَيَّبَ الفُؤادَ في جَوفِ الصَّدرِ وكَساهُ المِدرَعَةَ الَّتي هِيَ غِشاؤُهُ ، وحَصَّنَهُ بِالجَوانِحِ وما عَلَيها مِنَ اللَّحمِ وَالعَصَبِ ؛ لِئَلاّ يَصِلَ إلَيهِ ما يَنكَؤُه؟ . . .
فَكِّر يا مُفَضَّلُ ، لِمَ صارَ المُخُّ الرَّقيقُ مُحَصَّنا في أنابيبِ العِظامِ ، هَل ذلِكَ إلاّ لِيَحفَظَهُ ويَصونَهُ ؟ ! . (3) .
ص: 241
فصل دوّم : مغز و اعصاب2 / 1اشاره به حكمت مغز و دستگاه عصبى4366.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ طبيبى فرومانده از پاسخ به اين پرسش امام كه: «چرا كاسه سر ، از چند استخوان و لايه تشكيل مى شود؟»: چون هر چيز درونْ تهى اگر يك پارچه باشد ، شكستن ، زودتر به سراغش مى آيد و چون چند تكّه قرار داده شود ، شكستگى از آن دورتر است.4367.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به مفضّل بن عمر: اگر جمجمه باز مى شد و مى توانستى مغز را ببينى ، مى ديدى كه به حجاب هايى (لايه هايى) كه روى همديگر قرار گرفته اند ، در ميان گرفته شده است تا هم آن را از عارضه ها مصون بدارد ، و هم آن را استوار نگه دارد ، تا بدان ، لرزش راه نيابد؛ و مى ديدى كه جمجمه ، به سان كُلَهْ خودى بر آن قرار گرفته است تا آن را از اثر ضربت هاى سختى كه ممكن است به سر برسد ، حفظ كند. سپس ، تاجى از مو بر روى جُمجُمه پوشانده شده و اين پوشش ، همانند پوستينى براى سر است كه آن را از شدّت سرما و گرما ، نگه مى دارد . پس چه كسى مغز را در چنين دِژى جاى داده است ، مگر همو كه آن را آفريد و سرچشمه احساس ساخت و به واسطه منزلت والايى كه در بدن دارد ، و نيز به واسطه مرتبه بلند و جايگاه برجسته اش آن را سزامند اين همه حفظ و مراقبت دانست؟
اى مفضّل! چه كسى قلب را در درون سينه انسان قرار داد و زِرِهى كه پوشش استوار آن است ، بر آن قرار داد و آن را به دنده ها و گوشت و پى اى كه بر آن است ، مصونيت داد تا جراحت و آزارى بدان نرسد؟
اى مفضّل! نيك بينديش كه چرا مغز كه جسمى رقيق است ، در لابه لاى استخوان ها حصار يافته است . آيا جز براى اين است كه از آن ، حفاظت كند و آن را مصون بدارد ؟
.
ص: 242
2 / 2ما يَشُدُّ العَقلَأ _ الباقِلاَءُ4371.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :أكلُ الباقِلّى يُمَخِّخُ السّاقَينِ ، ويَزيدُ فِي الدِّماغِ ، ويُوَلِّدُ الدَّمَ الطَّرِيَّ . (1)ب _ التَّدهينُ4373.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :الدُّهنُ يُلَيِّنُ البَشَرَةَ ، ويَزيدُ فِي الدِّماغِ ، ويُسَهِّلُ مَجارِيَ الماءِ ، ويُذهِبُ القَشَفَ ، ويُسفِرُ اللَّونَ . (2) .
ص: 243
2 / 2آنچه عقل را استحكام مى بخشدالف _ باقلا4377.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خوردن باقلا ، استخوان هاى ساق را تراكم درونى مى دهد ، توانِ مغز را افزون مى سازد و خون تازه توليد مى كند.ب _ روغن ماليدن4371.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :روغن ، پوست را نرم مى كند ، بر توان مغز مى افزايد ، مجارى آب را در بدن مى گشايد ، كثافت پوست را از ميان مى برد و رنگ را روشن مى كند.
.
ص: 244
4372.اُسد الغابة ( _ به نقل از شيبة بن عبد الرحمان سُلَمى _ ) الإمام الصادق عليه السلام :دُهنُ البَنَفسَجِ يَرزُنُ الدِّماغَ . (1)ج _ الحِجامَةُ4374.سنن ابن ماجة ( _ به نقل از عروه _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الحِجامَةُ تَزيدُ العَقلَ ، وتَزيدُ الحافِظَ حِفظاً . (2)4375.حياة الحيوان الكبرى :الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ الحِجامَةَ تُصَحِّحُ البَدَنَ ، وتَشُدُّ العَقلَ . (3)د _ الخَلُّ4377.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنّا لَنَبدَأُ بِالخَلِّ عِندَنا ، كَما تَبدَؤونَ بِالمِلحِ عِندَكُم ؛ فَإِنَّ الخَلَّ لَيَشُدُّ العَقلَ . (4)ه _ خَلُّ الخَمرِ4379.الإمام الباقر عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :خَلُّ الخَمرِ يَشُدُّ اللِّثَةَ ، ويَقتُلُ دَوابَّ البَطنِ ، ويَشُدُّ العَقلَ . (5) .
ص: 245
4380.الإمام الباقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام :روغن بنفشه ، مغز را نيرو مى بخشد.ج _ حِجامت4379.امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حِجامت ، عقل را افزون مى كند و بر قدرت حافظه مى افزايد.4380.امام باقر عليه السلام :امام على عليه السلام :حِجامت ، بدن را صحّت مى دهد و عقل را استحكام مى بخشد.د _ سركه4382.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :ما با سركه آغاز مى كنيم ، چنان كه شما با نمك آغاز مى كنيد؛ چرا كه سركه ، عقل را استحكام مى بخشد.ه _ سركه شراب4384.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سركه شراب ، لثه را تقويت مى كند ، جنبندگان شكم را مى كُشد و عقل را استحكام مى بخشد.
.
ص: 246
و _ السَّدابُ4382.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :السَّدابُ يَزيدُ في العَقلِ . (1)4383.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي :عَن مُحَمَّدِ بنِ عَمرِو بنِ إبراهيمَ عَن أبي جَعفَرٍ أو أبِي الحَسَنِ عليهماالسلام ، قالَ : ذُكِرَ السَّدابُ فَقالَ : أما إنَّ فيهِ مَنافِعَ : زِيادَةٌ فِي العَقلِ ، وتَوفيرٌ فِي الدِّماغِ ؛ غَيرَ أنَّهُ يُنتِنُ ماءَ الظَّهرِ . (2)ز _ السِّلقُ4385.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام_ في ذِكرِ فَوائِدِ السِّلقِ: يَشُدُّ العَقلَ ، ويُصَفِّي الدَّمَ . (3)ح _ السِّواكُ4387.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :السِّواكُ يَذهَبُ بِالبَلغَمِ ، ويَزيدُ فِي العَقلِ . (4)ط _ الفَرفَخُ4386.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالفَرفَخِ ؛ فَهِيَ المِكيَسَةُ ؛ فَإِنَّهُ إن كانَ شَيءٌ يَزيدُ فِي العَقلِ فَهِيَ . (5)ي _ القَرعُ4388.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در بخشى از خطبه اش در آخرين روز از ماه شعبان _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالقَرعِ ؛ فَإِنَّهُ يَزيدُ فِي العَقلِ ، ويُكَبِّرُ الدِّماغَ . (6) .
ص: 247
و _ سُداب4390.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :سُداب (1) ، عقل را افزون مى كند.4391.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از محمّد بن عمرو بن ابراهيم ، از امام باقر عليه السلام يا امام كاظم عليه السلام: [نزد او] از سداب نام برده شد. فرمود: «بدانيد كه در آن ، منافعى است: افزودن بر عقل و فراوان ساختن هوش ، هر چند كه آبِ كمر را بدبو مى كند».ز _ چغندر4389.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام_ درباره فوايد چغندر: عقل را استحكام مى بخشد و خون را تصفيه مى كند.ح _ مسواك زدن4391.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :مسواك زدن ، بَلغَم را مى بَرَد و عقل را افزون مى كند.ط _ خُرفه4393.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد خُرفه ، كه زيركى دهد و اگر تنها يك چيز باشد كه عقل را افزون مى كند ، همان است.ى _ كدو4395.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد كدو؛ چرا كه عقل را افزون سازد و مغز را بزرگ مى كند.
.
ص: 248
4396.النوادر للراوندي عن ابن عبّاس :عنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالدُّبّاءِ ؛ فَإِنَّهُ يُزَكِّي العَقلَ ، ويَزيدُ فِي الدِّماغِ . (1)4397.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :كُلُوا الدُبّاءَ ؛ فَإِنَّهُ يَزيدُ فِي الدِّماغِ . (2)راجع: ج2 ، ص 426 (القرع) .
ك _ الكَرَفسُ4394.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالكَرَفسِ ؛ فَإِنَّهُ إن كانَ شَيءٌ يَزيدُ فِي العَقلِ فَهُوَ هُوَ . (3)ل _ اللُّبانُ4396.النوادر ، راوندى ( _ به نقل از ابن عبّاس _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أطعِموا نِساءَكُم الحَوامِلَ اللُّبانَ ؛ فَإِنَّهُ يَزيدُ في عَقلِ الصَّبِيِّ . (4)4397.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِاللُّبانِ ؛ فَإِنَّهُ . . . يَزيدُ في العَقلِ ، ويُذَكِّي الذِّهنَ ، ويَجلُو البَصَرَ ، ويُذهِبُ النِّسيانَ . (5)4398.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :اِستَكثِروا مِنَ اللُّبانِ وَاستَبقوهُ وَامضَغوهُ ، وأحَبُّهُ إلَيَّ المَضغُ ؛ فَإِنَّهُ يَنزِفُ بَلغَمَ المَعِدَةِ ويُنَظِّفُها ، ويَشُدُّ العَقلَ ، ويُمرِئُ الطَّعامَ . (6)راجع: ج1 ، ص 658 (ما ينفع الجنين من الأغذية).
م _ اللَّحمُ4401.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :اللَّحمُ يُنبِتُ اللَّحمَ ويَزيدُ فِي العَقلِ ، ومَن تَرَكَ أكلَهُ أيّاماً فَسَدَ عَقلُهُ . (7) .
ص: 249
4402.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد كدو؛ چرا كه عقل را مى پالايد و مغز را مى افزايد.4403.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :كدو بخوريد؛ چرا كه مغز را افزون مى كند.ر. ك: ج2 ، ص427 (كدو) .
ك _ كرفس4401.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد كرفس؛ چرا كه اگر بنا بود تنها يك چيز عقل را افزون كند ، آن ، همين بود.ل _ كُندُر4403.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به زنان آبستن خود ، كُندُر بدهيد؛ چرا كه عقل كودك را افزون مى كند.4404.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد كُندُر؛ چرا كه... عقل را افزون مى كند ، ذهن را ذكاوت مى دهد ، چشم را جلا مى بخشد و فراموشى را از ميان مى بَرَد.4405.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :فراوان كُندُر بخوريد ، آن را در دهان نگه داريد و بِجَويد. براى من ، جويدن آن ، دوست داشتنى تر است؛ بلغمِ معده را مى زدايد و آن را تميز مى كند ، عقل را استحكام مى بخشد و غذا را مى گوارَد.ر. ك: ج1 ، ص659 (غذاهايى كه براى جنين ، سودمند است) .
م _ گوشت4408.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :گوشت ، گوشت مى رويانَد و بر عقل مى افزايد؛ و هر كس آن را چند روز وا گذارد ، عقلش تباه شود.
.
ص: 250
2 / 3ما يَزيدُ في الذِّهنِ4411.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أدمَنَ أكلَ الزَّبيبِ عَلَى الرّيقِ ، رُزِقَ الفَهمَ وَالحِفظَ وَالذِّهنَ ، ونَقَصَ مِنَ البَلغَمِ . (1)4404.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :كُلُوا السَّفَرجَلَ ؛ فَإِنَّهُ يَزيدُ فِي الذِّهنِ . . . (2)4405.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِاللُّبانِ ؛ فَإِنَّهُ . . . يَزيدُ فِي العَقلِ ، ويُذَكِّي الذِّهنَ . (3)4406.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كُلُوا الرُّمّانَ بِشَحمِهِ ؛ فَإِنَّهُ يَدبَغُ المَعِدَةَ ، ويَزيدُ في الذِّهنِ . (4)4407.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن محمّد بن عليّ الهمداني :إنَّ رَجُلاً كانَ عِندَ الرِّضا عليه السلام بِخُراسانَ ، فَقُدِّمَت إلَيهِ مائِدَةٌ عَلَيها خَلٌّ ومِلحٌ ، فَافتَتَحَ عليه السلام بِالخَلِّ فَقالَ الرَّجُلُ : جُعِلتُ فِداكَ ! أمَرتَنا أن نَفتَتِحَ بِالمِلحِ؟ !
فَقالَ : هذا مِثلُ هذا _ يَعنِيالخَلَّ _ وإنَّ الخَلَّ يَشُدُّ الذِّهنَ ، ويَزيدُ فِي العَقلِ . (5)راجع : ج1 ، ص252 ، ح 376 .
2 / 4ما يورِثُ الحِفظَأ _ الزَّبيبُ4412.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أدمَنَ أكلَ الزَّبيبَ عَلَى الرّيقِ ، رُزِقَ الفَهمَ وَالحِفظَ وَالذِّهنَ ، ونَقَصَ مِنَ البَلغَمِ . (6)راجع : ج2 ، ص322 (خواصّ إدمان أكل الزبيب على الريق).
.
ص: 251
2 / 3آنچه بر توان ذهن مى افزايد4416.سنن أبي داوود عن صخر الغامديّ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس ناشتا به خوردن مويز مداومت كند ، فهم و حافظه و ذهن ، روزى او مى شود و از بلغم وى ، كاسته مى شود.4417.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ يوصي عليّا عليه السلام _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بِه بخوريد؛ چرا كه... ذهن را افزون مى كند.4412.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد كُندُر؛ چرا كه... عقل را افزون مى كند و ذهن را ذكاوت مى دهد.4413.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :انار را با پيه (1) آن بخوريد؛ چرا كه معده را مى پالايد و ذهن را افزون مى كند.4414.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از محمّد بن على همدانى: مردى در خراسان ، نزد امام رضا عليه السلام بود. در اين هنگام ، نزد ايشان سفره اى گستردند كه در آن ، سركه و نمك بود. امام عليه السلام با سركه آغاز كرد. آن مرد گفت: فدايت شوم! به ما فرموده اى كه با نمك ، آغاز كنيم.
فرمود: «اين ، همانند آن (يعنى نمك) است. سركه ، ذهن را استحكام مى بخشد و عقل را افزون مى كند».ر .ك : ج1 ، ص253 ، ح 376 .
2 / 4آنچه حافظه را تقويت مى كندالف _ مويز4418.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس ناشتا بر خوردن مويز مداومت كند ، فهم و حافظه و ذهن ، روزى او مى شود و از بلغم وى ، كاسته مى شود.ر. ك: ج2 ، ص323 (خواصّ خوردن مويز در حالت ناشتا) .
.
ص: 252
ب _ العَسَلُ4421.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أرادَ الحِفظَ ، فَليَأكُلِ العَسَلَ . (1)4422.عنه صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :قالَ العالِمُ عليه السلام : فِي العَسَلِ شِفاءٌ مِن كُلِّ داءٍ . مَن لَعِقَ لعقَةَ عَسَلٍ عَلَى الرّيقِ يَقطَعُ البَلغَمَ ، ويَحسِمُ الصَّفرَةَ ، ويَمنَعُ المِرَّةَ السَّوداءَ ، ويُصَفِّي الذِّهنَ ، ويُجَوِّدُ الحِفظَ إذا كانَ مَعَ اللُّبانِ الذَّكَرِ . (2)ج _ الكَرَفسُ4424.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكَرَفسُ يَفتَحُ السُّدَدَ ، ويُذَكِّي القَلبَ ، ويَرِثُ الحِفظَ ، ويَطرُدُ الجُنونَ وَالجُذامَ وَالبَرَصَ وَالجُبنَ . (3)4419.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الدروس_ في بَيان فَوائِدِ الكَرَفسِ: رُوِيَ أنَّهُ يورِثُ الحِفظَ ، ويُذَكِّي القَلبَ ، ويَنفِي الجُنونَ وَالجُذامَ وَالبَرَصَ . (4)د _ الحِجامَةُ4421.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الحِجامَةُ تَزيدُ العَقلَ ، وتَزيدُ الحافِظَ حِفظاً . (5) .
ص: 253
ب _ عسل4423.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس حافظه مى خواهد ، عسل بخورد.4424.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :عالم ( امام رضا عليه السلام ) فرمود: «در عسل ، درمان هر دردى است. هر كس ناشتا يك قاشق عسل بخورد ، اين عسل ، بلغم را پايان مى دهد ، صفرا را فرو مى نشانَد ، مانع از تلخه سياه (سودا) مى شود و ذهن را صفا مى بخشد ، و اگر كه همراه با كُندُر خورده شود ، حافظه را نكو مى سازد».ج _ كرفس4426.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كرفس ، انسدادها را مى گشايد ، دل را طراوت مى دهد ، حافظه مى آورد و ديوانگى ، جذام ، پيسى و ترس را دور مى كند.4427.عنه صلى الله عليه و آله :الدروس_ در بيان فوايد كرفس _: روايت شده كه كرفس ، حافظه مى آورد ، دل را طراوت مى دهد و ديوانگى ، جذام و پيسى را دور مى كند.د _ حِجامت4429.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حِجامت ، عقل را افزون مى كند و بر قدرت حافظه مى افزايد.
.
ص: 254
ه _ أسبابٌ اُخرى لِتَقوِيَةِ الحافِظَةِ4431.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثٌ يَزِدنَ فِي الحِفظِ ويَذهَبنَ بِالبَلغَمِ : قِراءَةُ القُرآنِ ، وَالعَسَلُ ، وَاللُّبانُ . (1)4425.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :ثَلاثٌ يُذهِبنَ البَلغَمَ ويَزِدن فِي الحِفظِ : السِّواكُ ، وَالصَّومُ ، وقِراءَةُ القُرآنِ . (2)راجع : ج1 ، ص256 ، ح 388.
2 / 5ما يورِثُ النِّسيانَ4429.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ مِن وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍ عليه السلام: يا عَلِيُّ ، تِسعَةُ أشياءَ تورِثُ النِّسيانَ : أكلُ التُّفّاحِ الحامِضِ ، وأكلُ الكُزبُرَةِ ، وَالجُبنِ ، وسُؤرِ الفَأرَةِ ، وقِراءَةُ كِتابَةِ القُبورِ ، وَالمَشيُ بَينَ امرَأَتَينِ ، وطَرحُ القَملَةِ ، وَالحِجامَةُ في النُّقرَةِ ، وَالبَولُ فِي الماءِ الرّاكِدِ . (3)4430.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :عَشرُ خِصالٍ تورِثُ النِّسيانَ : أكلُ الجُبنِ ، وأكلُ سُؤرِ الفَأرِ ، وأكلُ التُّفّاحِ الحامِضِ ، وَالجُلجُلانِ ، وَالحِجامَةُ فِي النُّقرَةِ ، وَالمَشيُ بَينَ امَرأَتَينِ ، وَالنَّظَرُ إلَى المَصلوبِ ، وَالتَّعارُّ ، [و] قِراءَةُ لَوحِ المَقابِرِ . (4) .
ص: 255
ه _ ساير عوامل تقويت حافظه4432.كنز العمّال عن أبي هريرة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز ، حافظه را افزون مى كند و بلغم را از ميان مى بَرَد: قرائت قرآن ، عسل و كُندُر.4433.المستدرك على الصحيحين عن أنس :امام على عليه السلام :سه چيز ، بلغم را از ميان مى بَرَد و حافظه را افزون مى كند: مسواك زدن ، روزه گرفتن و قرائت قرآن.ر. ك به: ج1 ، ص257 ، ح 388 .
2 / 5آنچه فراموشى مى آورد4437.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش هاى ايشان به على عليه السلام: اى على! هفت چيز است كه فراموشى مى آورَد: خوردن سيب تُرش ، خوردن گشنيز ، پنير و پس مانده موش ، خواندن نوشته هاى روى قبر ، راه رفتن ميان دو زن ، افكندن شپش ، حجامت در گودىِ پسِ سر ، و ادرار كردن در آب راكد.4438.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ده چيز ، فراموشى مى آورَد: خوردن پنير ، خوردن پس مانده موش ، خوردن سيب تُرش و گشنيز ، (1) حجامت در گودى پسِ سر ، راه رفتن ميان دو زن ، نگريستن به دار آويخته ، بيدار خوابى ، و خواندن سنگ قبرها.
.
ص: 256
4432.كنز العمّال ( _ به نقل از ابو هريره _ ) الإمام الباقر عليه السلام :إنَّما قُصَّ الأَظفارُ ؛ لِأ نَّها مَقيلُ الشَّيطانِ ، ومِنهُ يَكونُ النِّسيانُ . (1)4433.المستدرك على الصحيحين ( _ به نقل از اَن_َس _ : ) الإمام الرضا عليه السلام :الإِكثارُ مِن أكلِ لُحومِ الوَحشِ وَالبَقَرِ ؛ يورِثُ تَيبيسَ العَقلِ وتَحييرَ الفَهم في بحار الأنوار : «... تغيّر العقل وتحيّر الفهم». وتَلَبُّدَ (2) الذِّهنِ وكَثرَةَ النِّسيانِ . (3)4434.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق :فِي الحَديثِ : إنَّ التُفّاحَ يورِثُ النِّسيانَ ؛ وذلِكَ لِأَ نَّهُ يُوَلِّدُ فِي المَعِدَةِ لُزوجَةً . (4)4435.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :أكلُ التُّفّاحِ وَالكُزبُرَةِ يورِثُ النِّسيانَ . (5)2 / 6ما يَنفَعُ لِدِفعِ النِّسيانِ4438.امام صادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خَمسٌ يَذهَبنَ بِالنِّسيانِ ويَزِدنَ فِي الحِفظِ ويَذهَبنَ بِالبَلغَمِ : السِّواكُ ، وَالصِّيامُ ، وقِراءَةُ القُرآنِ ، وَالعَسَلُ ، وَاللُّبانُ . (6)4439.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِاللُّبانِ ؛ فَإِنَّهُ . . . يَزيدُ في العَقلِ ، ويُذَكِّي الذِّهنُ ، ويَجلُو البَصَرَ ، ويُذهِبُ النِّسيانَ . (7) .
ص: 257
4440.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :كوتان كردنِ ناخن ، از آن رو لازم است كه پناهگاه شيطان است و فراموشى از آن پديد مى آيد.4441.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :فراوان خوردنِ گوشت حيوان وحشى و گاو ، خشكىِ عقل ، سرگشتگىِ فهم ، كُندى ذهن و فراوانىِ فراموشى مى آورَد.4442.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق:در حديث است كه سيب ، فراموشى مى آورَد؛ چراكه در معده نوعى چسبندگى ايجاد مى كند.4439.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :خوردن سيب و گشنيز ، فراموشى مى آورد.2 / 6آنچه براى پيشگيرى از فراموشى ، سودمند است4442.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنج چيز ، فراموشى را از ميان مى بَرَد و بر حافظه مى افزايد و بلغم را نيز مى بَرَد: مسواك زدن ، روزه گرفتن ، قرائت قرآن ، [و خوردن] عسل و كُندُر.4443.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ نَزَّلْنَا مِنَ الس ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد كُندُر؛ چرا كه... عقل را افزون مى كند ، ذهن را ذكاوت مى دهد ، چشم را جلا مى بخشد و فراموشى را از ميان مى بَرَد.
.
ص: 258
4444.مكارم الأخلاق :كنز العمّال عن عبد اللّه بن جعفر :جاءَ رَجُلٌ إلى عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام يَشتَكي إلَيهِ النِّسيانَ .
فَقالَ : عَلَيكَ بِاللُّبانِ ؛ فَإِنَّهُ يُشَجِّعُ القَلبَ ، ويُذهِبُ النِّسيانَ . (1)4443.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ ( درباره آيه : {Q} «و از آسمان، آبى بابركت فرو فرست ) الإمام الصادق عليه السلام :ثَلاثٌ يُذهِبنَ النِّسيانَ ويُحدِثنَ الذُّكرَ : قِراءَةُ القُرآنِ ، وَالسِّواكُ ، وَالصِّيامُ . (2)4444.مكارم الأخلاق :الإمام الرضا عليه السلام :مَن أرادَ أن يُقِلَّ نِسيانَهُ ويَكونَ حافِظاً ، فَليَأكُل في كُلِّ يَومٍ ثَلاثَ قِطَعِ زَنجَبيلٍ مُرَبّىً بِالعَسَلِ ، ويَصطَنِعُ (3) بِالخَردَلِ مَعَ طَعامِهِ فيكُلِّ يَومٍ.
ومَن أرادَ أن يَزيدَ في عَقلِهِ ، فلا يَخرُج كُلَّ يَومٍ حَتّى يَلوكَ عَلَى الرِّيقِ ثَلاثَ هَليلَجاتٍ سودٍ مَعَ سُكَّرٍ طَبَرزَدٍ (4) . (5)2 / 7ما يَشُدُّ العَصَبَأ _ أكلُ الزَّبيبِ4445.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الاختصاص عن أبي هند الداريّ :اُهِديَ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله طَبَقٌ (6) مُغَطّىً ، فَكَشَفَ الغِطاءَ عَنهُ، ثُمَّ قالَ: كُلوا بِاسمِ اللّهِ، نِعمَ الطَّعامُ الزَّبيبُ ؛ يَشُدُّ العَصَبَ... . (7) .
ص: 259
4446.امام باقر عليه السلام :كنز العمّال_ به نقل از عبد اللّه بن جعفر _: مردى نزد على بن ابى طالب عليه السلام آمد و از فراموشى ، اظهار ناراحتى كرد. فرمود: «بر تو باد كُندُر ، كه دل را شجاعت مى بخشد و فراموشى را از ميان مى بَرَد».4447.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سه چيز ، فراموشى را از ميان مى بَرَد و حافظه به بار مى آورد: قرائت قرآن ، مسواك زدن و روزه گرفتن. (1)4448.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :هر كس بخواهد فراموشى اش كم شود و داراى حافظه اى قوى شود ، هر روز ، سه قطعه زَنْجَبيل به عسل درآميخته بخورد و در هر روز ، با غذاى خويش ، چيزى كه با خَرْدَل (2) تهيه شده نيز ميل كند. هر كس هم بخواهد عقل وى افزون شود ، هيچ روزى از خانه بيرون نرود ، مگر پس از آن كه ناشتا ، سه هليله سياه با شكر طَبَرزَد بِجَوَد. (3)2 / 7آنچه اعصاب را استحكام مى بخشدالف _ خوردن مويز4452.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الاختصاص_ به نقل از ابو هند دارى _: طَبَق روى پوشيده اى به پيامبر خدا اهدا كردند. پوشش را از آن برداشت و سپس فرمود: «به نام خدا بخوريد. مويز ، چه نيكو خوراكى است ، كه اعصاب را استحكام مى بخشد!...
.
ص: 260
4453.الإمام الصادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالزَّبيبِ ؛ فَإِنَّهُ يَكشِفُ المِرَّةَ ، ويَذهَبُ بِالبَلغَمِ ، ويَشُدُّ العَصَبَ ، ويَذهَبُ بِالإِعياءِ ، ويُحَسِّنُ الخُلُقَ ، ويُطَيِّبُ النَّفسَ ، ويَذهَبُ بِالغَمِّ . (1)ب _ أكلُ لَحمِ الضَّأنِ بِاللَّبَنِ4455.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :مَن أصابَهُ ضَعفٌ في قَلبِهِ أو بَدَنِهِ فَليَأكُل لَحمَ الضَّأنِ بِاللَّبَنِ ؛ فَإِنَّهُ يُخرِجُ مِن أوصالِهِ كُلَّ داءٍ وغائِلَةٍ ، ويُقَوّي جِسمَهُ ويَشُدُّ لِثَتَهُ . (2)2 / 8ما يُلَيِّنُ العَصَبَ4450.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :. . . ومَنفَعَةُ الحَمّامِ تُؤَدّي إلَى الاِعتِدالِ ، ويُنَقِّي الدَّرَنَ ، ويُلَيِّنُ العَصَبَ وَالعُروقَ ، ويُقَوِّي الأَعضاءَ الكِبارَ ، ويُذيبُ الفُضولَ وَالعُفوناتِ . (3) .
ص: 261
4451.سنن ابن ماجة ( _ به نقل از عايشه _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد مويز ، چرا كه تلخه را مى زدايد ، بلغم را مى بَرَد ، پِى را استحكام مى دهد ، رنجيدگى و خستگى را از ميان بر مى دارد ، خوى را خوش مى سازد ، دل را پاك و پيراسته مى دارد و اندوه را مى بَرَد.ب _ خوردن گوشت گوسفند همراه با شير4453.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كس به ضعفى در قلب يا بدن خويش گرفتار آمد ، گوشت گوسفند همراه با شير بخورد؛ چرا كه اين خوراك ، هر درد و عارضه اى را از اندام وى بيرون مى بَرَد ، تن او را تقويت مى كند و لثه هاى او را نيز استحكام مى دهد.2 / 8آنچه پِى را نرم مى كند4456.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :فايده حمّام كردن آن است كه به اعتدال مى انجامد ، چرك را مى زدايد ، پِى و رگ ها را نرم مى سازد ، اندام هاى بزرگ را تقويت مى كند ، و مواد زايد و عفونت ها را نيز ذوب مى كند.
.
ص: 262
2 / 9ما يَنفَعُ لِلصُّداعِأ _ غَسلُ الرَّأسِ بِالخَطمِيِّ4460.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :غَسلُ الرَّأسِ بِالخَطمِيِّ أمانٌ مِنَ الصُّداعِ . (1)4461.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :غَسلُ الرَّأسِ بِالخَطمِيِّ يَومَ الجُمُعَةِ مِنَ السُّنَّةِ ، يُدِرُّ الرِّزقَ ، ويَصرِفُ الفَقرَ ، ويُحَسِّنُ الشَّعرَ وَالبَشَرَةَ ، وهُوَ أمانٌ مِنَ الصُّداعِ . (2)ب _ شُربُ الماءِ الفاتِرِ4457.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا أفطَرَ بَدَأَ بِحَلواءَ يُفطِرُ عَلَيها ، فَإِن لَم يَجِد فَسُكَّرَةٍ أو تَمَراتٍ ، فَإِذا أعوَزَ ذلِكَ كُلُّهُ فَماءٍ فاتِرٍ ، وكانَ يَقولُ : يُنَقِّي المَعِدَةَ وَالكَبِدَ . . . ويَذهَبُ بِالصُّداعِ . (3)ج _ غَسلُ القَدَمَينِ بِالماءِ البارِدِ4459.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :غَسلُ القَدَمَينِ بِالماءِ البارِدِ عَقيبَ الخُروجِ مِنَ الحَمّامِ أمانٌ مِنَ الصُّداعِ . (4) .
ص: 263
2 / 9آنچه براى سردرد ، سودمند استالف _ شستن سر با خَطْمى4463.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :شستن سر با خطمى ، مايه ايمنى از سردرد است.4464.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :شستن سر با خطمى در روز جمعه ، از سنّت است ، روزى را سرشار مى سازد ، فقر را باز مى دارد ، مو و پوست را نكو مى كند و مايه ايمنى از سردرد است.ب _ نوشيدن آب نيمْ گرم (وِلَرم)4462.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا به هنگام افطار ، با حلوايى آغاز مى كرد و بدان ، روزه مى گشود . اگر حلوا نمى يافت ، با شكرينه اى ديگر يا چند دانه خرما؛ و اگر نيز يافت نمى شد ، با آبِ نيمْ گرم. آن گاه مى فرمود: «اين ، معده و جگر را پاك مى كند... و سردرد را از ميان مى بَرَد».ج _ شستن پاها با آب سرد4464.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شستن پاها با آب سرد پس از بيرون آمدن از حمّام ، مايه ايمنى از سردرد است.
.
ص: 264
د _ التَّدهينُ بِدُهنِ البَنَفسَجِ4466.بحار الأنوار : ( _ أي لِرَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله _ ) الإمام الصادق عليه السلام :نِعمَ الدُّهنُ البَنَفسَجُ ! لَيَذهَبُ بِالدّاءِ مِنَ الرَّأسِ وَالعَينَينِ ، فَادَّهِنوا بِهِ . (1)4467.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن عليّ بن أسباط رفعه :دُهنُ الحاجِبَينِ بِالبَنَفسَجِ يَذهَبُ بِالصُّداعِ . (2)ه _ الخِضابُ بِالحِنّاءِ4469.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الحِنّاءُ خِضابُ الإِسلامِ ؛ يَزيدُ في المُؤمِنِ عَمَلَهُ ، ويَذهَبُ بِالصُّداعِ ، ويُحِدُّ البَصَرَ ، ويَزيدُ في الوِقاعِ ، وهُوَ سَيِّدُ الرَّياحينِ في الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (3)و _ السُّعوطُ4471.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :المَضمَضَةُ وَالاِستِنشاقُ سُنَّةٌ وطَهورٌ لِلفَمِ وَالأنَفِ ، وَالسُّعوطُ مَصَحَّةٌ لِلرَّأسِ ، وتَنقِيَةٌ لِلبَدَنِ وسائِرِ أوجاعِ الرَّأسِ . (4)4472.دعائم الإسلام :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ إذَا اشتَكى رَأسَهُ استَعَطَ بِدُهنِ الجُلجُلانِ _ وهُوَ السِّمسِمُ _ . (5)4466.بحار الأنوار:طبّ الأئمّة عن عليّ بن يقطين :كَتَبتُ إلى أبِي الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام : إنّي أجِدُ بَرداً شَديداً في رَأسي ، حَتّى إذا هَبَّت عَلَيَّ الرِّياحُ كِدتُ أن يُغشى عَلَيَّ .
فَكَتَبَ إلَيَّ : عَلَيكَ بِسُعوطِ العَنبَرِ وَالزَّنبَقِ بَعدَ الطَّعامِ ، تُعافى مِنهُ بِإِذنِ اللّهِ _ جَلَّ جَلالُهُ _ . (6) .
ص: 265
د _ ماليدن روغن بنفشه4468.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :چه خوب روغنى است روغن بنفشه! درد را از سر و چشمان مى بَرَد. آن را به خود بماليد.4469.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از على بن اسباط ، در حديثى كه سند آن را به معصوم رسانْد: ماليدن روغن بنفشه به ابروها ، سردرد را از ميان مى بَرَد.ه _ خضاب كردن با حنا4471.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حنا ، خضاب اسلام است؛ [ثواب] عمل مؤمن را مى افزايد ، سردرد را از ميان مى بَرَد ، چشم را تيزبين مى كند ، قدرت آميزش را افزون مى سازد؛ و مهترِ گياهانِ خوش بو در دنيا و آخرت است.و _ استعمال اَنفيه4473.تاريخ بغداد عن أبي هريرة :امام على عليه السلام :شستشوى دهان و بينى ، سنّت و مايه پاكى دهان و بينى است و انفيه كردن ، مايه سلامت سر و پاكسازى بدن و همه انواع سردرد است.4474.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، چون سردرد مى كرد ، به روغن كُنجد ، انفيه مى كرد.4475.عنه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمة عليهم السلام_ به نقل از على بن يقطين: به امام رضا عليه السلام نوشتم كه در سرم ، سردىِ شديدى حس مى كنم ، به گونه اى كه چون بادى به من مى خورد ، چيزى نمى مانَد كه از هوش بروم.
امام در پاسخ برايم چنين نوشت: «بر تو باد انفيه عنبر و زنبق ، پس از غذا خوردن ، تا به اذن خداوند _ جلّ جلاله _ عافيت يابى».
.
ص: 266
ز _ الحِجامَةُ4477.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الحِجامَةَ فِي الرَّأسِ دَواءٌ مِن داءِ الجُنونِ وَالجُذامِ وَالعَشا وَالبَرَصِ وَالصُّداعِ . (1)4478.عنه صلى الله عليه و آله :المعجم الكبير عن سَلمى خادمة رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إذَا اشتَكى أحَدٌ مِنّا رَأسَهُ قالَ : اِذهَب فَاحتَجِم ، وإذا اشتَكى رِجلَهُ قالَ : اِذهَب فَاخضِبها بِالحِنّاءِ . (2)راجع : ج1 ، ص 402 ، ح 680 .
ح _ الهِندَباءُ4475.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن محمّد بن إسماعيل :سَمِعتُ الرِّضا عليه السلام يَقولُ : الهِندَباءُ شِفاءٌ مِن ألفِ داءٍ ، ما مِن داءٍ في جَوفِ ابنِ آدَمَ إلاّ قَمَعَهُ الهِندَباءُ .
قالَ : ودَعا بِهِ يَوماً لِبَعضِ الحَشَمِ وكانَ تَأخُذُهُ الحُمّى وَالصدُّاعُ ، فَأَمَرَ أن يُدَقَّ وصَيَّرَهُ عَلى قِرطاسٍ ، وصَبَّ عَلَيهِ دُهنَ البَنَفسَجِ ووَضَعَهُ عَلى جَبينِهِ .
ثُمَّ قالَ : أما إنَّه يَذهَبُ بِالحُمّى ، ويَنفَعُ مِنَ الصُّداعِ وَيذهَبُ بِهِ . (3) .
ص: 267
ز _ حِجامت4477.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حجامتِ در سر ، درمانى براى ديوانگى ، جذام ، شب كورى ، پيسى و سردرد است.4478.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المعجم الكبير_ به نقل از سَلْمى خدمتگزار پيامبر خدا _: هر گاه كسى از ما از سردرد ، اظهار ناراحتى مى كرد ، پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمود: «برو حجامت كن»؛ و چون كسى از ما پادرد داشت ، مى فرمود: «برو آن را به حنا خضاب كن».همچنين بنگريد به: ج1 ، ص403 ح 680 .
ح _ كاسنى4481.عنه :الكافى_ به نقل از محمّد بن اسماعيل: از امام رضا عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: «كاسنى ، شفاى هزار درد است؛ و دردى در درون آدميزاد نيست ، مگر اين كه كاسنى ، آن را به كلّى از ميان ببرد».
روزى امام عليه السلام براى يكى از خدمتكاران كه گرفتار تب و سردرد مى شد ، كاسنى خواست و فرمود تا آن را آرد كنند ، سپس آن را بر روى كاغذى قرار داد و روغن بنفشه بر رويش ريخت و اين مخلوط را بر پيشانى شخص گذاشت.
آن گاه فرمود: «بدانيد كه اين ، تب را مى بَرَد ، براى سردرد ، سودمند است و آن را از ميان بر مى دارد».
.
ص: 268
راجع : ج1 ، ص 400 ، ح 676.
ط _ أكُل السَّمَكِ الطَّرِيِّ4480.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :مَن خَشِيَ الشَّقيقَةَ وَالشَّوصَةَ ، فَلا يُؤَخِّر أكلَ السَّمَكِ الطَّرِيِّ صَيفاً وشِتاءً . (1)2 / 10ما يورِثُ جُنونَ الوَلَدِ4483.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :الجِماعُ بَعدَ الجِماعِ مِن غَيرِ أن يَكونَ بَينَهُما غُسلٌ ؛ يورِثُ لِلوَلَدِ الجُنونَ . (2)4483.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يُكرَهُ لِلرَّجُلِ أن يَغشَى المَرأَةَ وقَدِ احتَلَمَ ، حَتّى يَغتَسِلَ مِنِ احتِلامِهِ الَّذي رَأى ؛ فَإِن فَعَلَ وخَرَجَ الوَلَدُ مَجنوناً فَلا يَلومَنَّ إلاّ نَفسَهُ . (3)4484.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ في وَصاياهُ لِعَلِيٍّ عليه السلام: يا عَلِيُّ ، لا تُجامِعِ امرَأَتَكَ في أوَّلِ الشَّهرِ ووَسَطِهِ وآخِرِهِ ؛ فَإِنَّ الجُنونَ وَالجُذامَ وَالخَبَلَ لَيُسرِ عُ إلَيها وإلى وَلَدِها . (4) .
ص: 269
ر. ك: ج1 ، ص401 ، ح 676 .
ط _ خوردن ماهى تازه4487.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :هر كس از درد شقيقه و شكم درد مى ترسد ، نبايد در تابستان و زمستان ، خوردن ماهى تازه را به تأخير افكند. (1)2 / 10آنچه ديوانگى فرزند را در پى مى آورد4485.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :آميزش پس از آميزش ، بى آن كه ميان آنها غسلى صورت پذيرفته باشد ، ديوانگى فرزند را در پى مى آورَد.4486.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى مرد ، مكروه است كه پس از احتلام ، با زن همبسترى كند ، مگر آن كه از احتلام پيشين ، غسل كرده باشد ؛ چه ، اگر چنين كند و فرزندش ديوانه زاده شود ، جز خويش را نكوهش نكند .4487.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش هاى ايشان به امام على عليه السلام _: اى على! در آغاز ، ميان و پايان ماه با همسرت همبسترى مكن؛ چه ، [در اين صورت] ديوانگى ، جذام و تباه مغزى به سوى وى و فرزندش خواهد شتافت.
.
ص: 270
2 / 11ما يَمنَعُ الجُنونِأ _ المِلحُ4489.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در بيان آنچه به سبُك شمارنده نماز مى رسد _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِعَلِيٍّ عليه السلام: يا عَلِيُّ ، اِفتَتِح طَعامَكَ بِالمِلحِ وَاختِم بِالمِلحِ ؛ فَإِنَّ مَنِ افتَتَحَ طَعامَهُ بِالمِلحِ وخَتَمَ بِالمِلحِ عوفِيَ مِنِ اثنَينِ وسَبعينَ نَوعاً مِن أنواعِ البَلاءِ ، مِنهُ الجُذامُ ، وَالجُنونُ ، وَالبَرَصُ . (1)راجع : ج1 ، ص 480 (صحّة الجلد / افتتاح الطعام بالملح).
ب _ النَّرجِسُ4492.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :شُمُّوا النَّرجِسَ و لَو فِي اليَومِ مَرَّةً ، و لَو فِي الاُسبوعِ مَرَّةً ، و لَو فِي الشَّهرِ مَرَّةً ، و لَو فِي السَّنَةِ مَرَّةً ، ولَو فِي الدَّهرِ مَرَّةً ؛ فَإِنَّ فِي القَلبِ حَبَّةً مِنَ الجُنونِ وَ الجُذامِ وَ البَرَصِ و شَمُّهُ يَدفَعُها . (2)ج _ أخذُ الشّارِبِ وَالأَظفارِ في كُلِّ جُمُعَةٍ4494.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :خُذ مِن شارِبِكَ وأظفارِكَ في كُلِّ جُمُعَةٍ ؛ فَإِن لَم يَكُن فيها شَيءٌ فَحُكَّها لا يُصيبُكَ جُنونٌ ولا جُذامٌ ولا بَرَصٌ . (3) .
ص: 271
2 / 11آنچه مانع ديوانگى مى شودالف _ نمك4494.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در سفارش هاى ايشان به امام على عليه السلام _ : اى على! غذا را با نمك ، آغاز كن و با نمك ، پايان ده؛ چه ، هر كس غذاى خويش را با نمك آغاز كند و با نمك پايان دهد ، از هفتاد و دو نوع از انواع بلا كه جذام ، ديوانگى و پيسى از آن جمله است ، به دور باشد.ر .ك : ج1 ، ص481 (بهداشت پوست / آغاز كردن غذا با نمك) .
ب _ بوييدن نرگس4497.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[گُل] نرگس را ببوييد ، هرچند در روز يك بار ، هر چند در هفته يك بار ، هر چند در ماه يك بار ، هر چند در سال يك بار ، و هر چند در همه عمر ، يك بار؛ چراكه در قلب ، هسته اى از ديوانگى ، جذام و پيسى وجود دارد و بوييدن نرگس ، آن را دور مى كند.ج _ كوتاه كردن سبيل و ناخن در هر جمعه4496.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :در هر جمعه ، اندكى از سبيل و ناخن هاى خود را بگير؛ و اگر هم چيزى وجود نداشته باشد ، آن را [كمى] بساى ، ديوانگى ، جذام و پيسى به تو نمى رسد.
.
ص: 272
د _ ما يَسيلُ مِن أفواهِ الأَطفالِ مِنَ الرِّيقِ4498.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ في بَيانِ النِّعَمِ الَّتي وَهَبَهَا اللّهُ تَعالى لِلإِنسانِ _: فَأَمّا ما يَسيلُ مِن أفواهِ الأَطفالِ مِنَ الرّيقِ فَفي ذلِكَ خُروجُ الرُّطوبَةِ الَّتي لَو بَقِيَت في أبدانِهِم ، لَأَحدَثَت عَلَيهِمُ الاُمورَ العَظيمَةَ ، كَمَن تَراهُ قَد غَلَبَت عَلَيهِ الرُّطوبَةُ فَأَخرَجَتهُ إلى حَدِّ البَلَهِ وَالجُنونِ وَالتَّخليطِ إلى غَيرِ ذلِكَ مِنَ الأَمراضِ المُختَلِفَة (1) كَالفالِجِ وَاللَّقوَةِ وما أشبَهَهُما ، فَجَعَلَ اللّهُ تِلكَ الرُّطوبَةَ تَسيلُ مِن أفواهِهِم في صِغَرِهِم ، لِما لَهُم في ذلِكَ مِنَ الصِّحَّةِ في كِبَرِهِم ، فَتَفَضَّلَ عَلى خَلقِهِ بِما جَهِلوهُ ونَظَرَ لَهُم بِما لَم يَعرِفوهُ ، ولَو عَرَفوا نِعَمَهُ عَلَيهِم لَشَغَلَهُم ذلِكَ عَنِ التَّمادي في مَعصِيَتِهِ ، فَسُبحانَهُ ما أجَلَّ نِعمَتَهُ وأسبَغَها عَلَى المُستَحِقّينَ وغَيرِهِم مِن خَلقِهِ ، وتَعالى عَمّا يَقولُ المُبطِلونَ عُلُوّاً كَبيراً؟ ! (2)راجع : ج1 ، ص 484 (صحّة الجلد / السنا).
2 / 12ما يورِثُ الفالِجَأ _ أكلُ البِطّيخِ عَلَى الرِّيقِ4499.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :البِطّيخُ عَلَى الرِّيقِ يورِثُ الفالِجَ نَعوذُ بِاللّهِ مِنهُ ! (3) .
ص: 273
د _ آبى كه از دهان كودك مى ريزد4501.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :در بيان نعمت هايى كه خداوند متعال به انسان بخشيده است _ : امّا آن آبى كه از دهان كودكان مى ريزد ، خود ، موجب بيرون رفتن رطوبتى است كه اگر در بدن هايشان مى مانْد ، در آنان پديده هايى گران رُخ مى داد. چنان كه مى بينيد برخى كسان رطوبت بر آنان غلبه يافته و آنان را به مرز پَخمگى ، ديوانگى و آشفته عقلى و بيمارى هاى مختلف ديگرى چون: سستْ اندامى و كَج دهانى و همانند آنها رانده است. از اين روى ، خداوند ، آن رطوبتى را كه در خُردسالى از دهان كودكان فرو مى ريزد ، زمينه سلامت و تن درستى آنان در بزرگ سالى قرار داده ، و بدين سان ، بر خلق خويش به آنچه از آن آگاهى نداشته اند، منّت نهاده و بدانچه از شناختش فرو مانده اند ، به ايشان لطف كرده است. آنان ، اگر نعمت هاى خداوند بر خويش را مى شناختند ، اين شناخت ، ايشان را از فرو غلتيدن به نافرمانى او باز مى داشت. پس ، پاكا خدايى كه چه نعمت هاى گرانى داده و بر سزاواران و ناسزاواران ، ارزانى داشته است. او از آنچه بى عقيدگان مى پندارند ، بسيار والاتر و فراتر است!ر .ك : ج1 ، ص485 (بهداشت پوست / گياه سَنا) .
2 / 12آنچه سستىِ اندام مى آوردالف _ خوردن خربزه درحالت ناشتا4502.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :خوردن خربزه ، ناشتا ، سستْ اندامى _ پناه بر خدا _ بر جاى مى گذارد.
.
ص: 274
ب _ الاِغتِسالُ بِالماءِ البارِدِ بَعدَ أكلِ السَّمَكِ4504.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :الاِغتِسالُ بِالماءِ البارِدِ بَعدَ أكلِ السَّمَكِ يورِثُ الفالِجَ . (1)راجع : ج1 ، ص 610 (ما ينبغي قبل الجماع / اختيار الأوقات الصالحة).
2 / 13ما يَمنَعُ الفالِجِأ _ أكلُ التَّمرِ بَعدَ أكلِ السَّمَكِ4509.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن سعيد بن جناح عن مولى للإمام الصادق عليه السلام ، قال :دَعا[ عليه السلام ] بِتَمرٍ فَأَكَلَهُ ، ثُمَّ قالَ : ما بي شَهوَةٌ ، ولكِنّي أكَلتُ سَمَكاً .
ثُمَّ قالَ : مَن باتَ وفي جَوفِهِ سَمَكٌ لَم يَتبَعهُ بِتَمَراتٍ أو عَسَلٍ ، لَم يَزَل عِرقُ الفالِجِ يَضرِبُ عَلَيهِ حَتّى يُصبِحَ . (2)ب _ السُّعالُ4511.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تَكرَهوا أربَعَةً : . . . وَالسُّعالَ ؛ فَإِنَّهُ يَقطَعُ عُروقَ الفالِجِ . (3)ج _ الدُّعاءُ4507.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِأَن_َسٍ: ألا اُعَلِّمُكَ دُعاءً تَدعو بِهِ كُلَّما صَلَّيتَ الغَداةَ ثَلاثَ مَرّاتٍ دَفَعَ اللّهُ عَنكَ الجُذامَ وَالبَرَصَ وَالفالِجَ وَالعَمى فِي الدُّنيا؟ قُل :
«اللّهُمَّ اهدِني مِن عِندِكَ ، وَأَفِض عَلَيَّ مِن فَضلِكَ ، وأسبِ_غ عَلَيَّ مِن رَحمَتِكَ ، وأنزِل عَلَيَّ مِن بَرَكاتِكَ» . (4) .
ص: 275
ب _ غسل با آب سرد پس از خوردن ماهى4509.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :غسل كردن با آب سرد پس از خوردن ماهى ، سستْ اندامى در پى مى آورد.همچنين ، ر. ك: ج1 ، ص611 (آنچه پيش از آميزش ، بايسته است / انتخاب زمان مناسب).
2 / 13آنچه مانع سستْ اندامى مى شودالف _ خوردن خرما پس از خوردن ماهى4513.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از سعيد بن جناح ، از يكى از وابسته هاى امام صادق عليه السلام: [امام عليه السلام ] چند خرمايى خواست و خورد. سپس فرمود: «اشتهايى نداشتم؛ امّا ماهى خورده بودم».
سپس فرمود: «هر كس در حالى بخوابد كه ماهى خورده و در پى آن ، چند خرما يا مقدارى عسل نخورده است ، تا صبح ، رگِ سستْ اندامى بر او غلبه خواهد داشت».ب _ سرفه4513.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز را ناخوشايند مداريد: ... و سرفه را؛ چرا كه فلج را ريشه كن مى كند. (1)ج _ دعا4515.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خطاب به اَنَس _ : آيا نمى خواهى دعايى به تو بياموزم كه هر گاه نماز صبح گزاردى ، آن را سه بار بگويى تا خداوند ، جذام ، پيسى ، سستْ اندامى و كورى را از تو دور كند؟ بگو: «خداوندا ! از پيشگاه خويش، مرا راه نماى ، از فضل خود ، بر من فرو بار ، از رحمت خويش ، نعمتى سرشارم ده ، و از بركات خود ، بر من نازل فرماى».
.
ص: 276
2 / 14ما يُؤمِنُ مِنَ اللَّقوَةِ4518.مسند ابن حنبل عن أبي ثعلبة الخشني :مكارم الأخلاق :رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله أنَّهُ دَعا بِالهاضومِ وَالسَّعتَرِ وَالحَبَّةِ السَّوداءِ ، فَكانَ يَستَفُّهُ إذا أكَلَ البَياضَ وطَعاماً لَهُ غائِلَةٌ ، وكانَ يَجعَلُهُ مَعَ المِلحِ الجَريشِ ويَفتَتِحُ بِهِ الطَّعامَ ، ويَقولُ : ما اُبالي إذا تَغادَيتُهُ ما أكَلتُ مِن شَيءٍ .
وكانَ يَقولُ : يُقَوِّي المَعِدَةَ ، ويَقطَعُ البَلغَمَ ، وهُوَ أمانٌ مِنَ اللَّقوَةِ . (1)راجع : ج1 ، ص 610 (ما ينبغي قبل الجماع / اختيار الأوقات الصالحة).
2 / 15ما يَنفَعُ لِلفَزَعِ4517.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو اُمامه _ ) طبّ الأئمّة عن محمّد بن مُسكان الحلبيّ :قال أبو عَبدِ اللّه عليه السلام لِرَجُلٍ مِن أولِيائِهِ وقَد سَأَلَهُ الرَّجُلُ ، فَقالَ : يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، إنَّ لي بِنتاً وأنَا أرِقُّ لَها واُشفِقُ عَلَيها ، وإنَّها تَفزَعُ كَثيراً لَيلاً ونَهاراً ، فَإِن رَأَيتَ أن تَدعُوَ اللّهَ لَها بِالعافِيَةِ .
قالَ : فَدَعا لَها ، ثُمَّ قالَ : مُرها بِالفَصدِ ؛ فَإِنَّها تَنتَفِعُ بِذلِكَ . (2) .
ص: 277
2 / 14آنچه از كژدهانى ايمنى مى دهد4520.المعجم الكبير عن واثلة بن الأسقع :مكارم الأخلاق:درباره پيامبر خدا ، چنين روايت شده كه داروى هضم كننده (1) و آويشن و سياه دانه خواست. چون موادّ سفيده دار (2) يا غذايى كه سنگين بود ، مى خورد اين موارد را با هم آسياب كرده ، آرد آن را با نمكِ نيم كوفته همراه مى كرد و غذاى خويش را بدان آغاز مى كرد و مى فرمود: «چون اين دارو را بخورم ، باكى از اين ندارم كه چه چيزى خورده باشم».
او مى فرمود: «همين دارو معده را تقويت مى كند ، بلغم را از ميان برمى دارد و مايه ايمنى از كژى دهان است».ر.ك: ج1 ، ص611 (آنچه پيش از آميزش، بايسته است/انتخاب زمان مناسب).
2 / 15آنچه براى درمان وحشت ، سودمند است4522.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از محمّد بن مسكان حلبى: امام صادق عليه السلام ، در پاسخ يكى از دوستدارانش كه گفته بود: اى پسر پيامبر خدا! من دخترى دارم و پيوسته ، نگران و بيدارْ خواب اويم و او ، شب و روز ، در بسيارى از اوقات ، آشفته خاطر است. اگر مصلحت مى دانى ، براى او از خداوند ، عافيت مسئلت فرما ، براى آن دختر ، دعا كرد و سپس فرمود: «به او بگو رگزنى كند؛ چرا كه از اين كار ، سود خواهد برد».
.
ص: 278
الفصل الثالث : العين3 / 1الإِشارَةُ إلَى ما فيها مِنَ الحِكمَةِ4525.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :اِعجَبوا لِهذَا الإِنسانِ ؛ يَنظُرُ بِشَحمٍ ، ويَتَكَلَّمُ بِلَحمٍ ، ويَسمَعُ بِعَظمٍ ، [ و] يَتَنَفَّسُ مِن خَرمٍ ! (1)4523.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در پاسخ مردى كه پرسيد: چگونه از وضع خودم آگاه ش ) الإمام الصادق عليه السلام_ في مُحاجَّتِهِ مَعَ الطَّبيبِ الهِندِيِّ _: خَلَتِ الجَبهَةُ مِنَ الشَّعرِ ؛ لِأَن_َّها مَصَبُّ النّورِ إلَى العَينَينِ ، وجُعِلَ فيهَا التَّخطيطُ وَالأَساريرُ؛ لِيَحتَبِسَ العَرَقَ الوارِدَ مِنَ الرَّأسِ عَنِ العَينِ قَدرَ ما يُميطُهُ الإِنسانُ عَن نَفسِهِ ، كَالأَنهارِ فِي الأَرضِ الَّتي تَحبِسُ المِياهَ ، وجُعِلَ الحاجِبانِ مِن فَوقِ العَينَينِ ؛ لِيَرِدَ عَلَيهِما مِنَ النّورِ قَدرَ الكِفايَةِ .
ألا تَرى يا هِنديُّ ، إنَّ مَن غَلَبَهُ النّورُ جَعَلَ يَدَهُ عَلى عَينَيهِ ؛ لِيَرِدُ عَلَيهِما قَدرُ كِفايَتِهِما مِنهُ ، وجُعِلَ الأَنفُ فيما بَينَهُما ؛ لِيُقَسِّمُ النّورَ قِسمَينِ إلى كُلِّ عَينٍ سَواءً ، وكانَتِ العَينُ كَاللَّوزَةِ ؛ لِيَجرِيَ فيهَا الميلُ بِالدَّواءِ ويَخرُجَ مِنهَا الدّاءُ . ولَو كانَت مُرَبَّعَةً أو مُدَوَّرَةً ماجَرى فيهَا الميلُ ، وما وَصَلَ إلَيها دَواءٌ ، ولا خَرَجَ مِنها داءٌ . (2) .
ص: 279
فصل سوّم : چشم3 / 1اشاره به حكمت نهفته در چشم4527.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :از [خلقت] اين انسان ، در شگفت آييد! با تكّه اى پيه مى بيند ، با پاره گوشتى سخن مى گويد ، به كمك قطعه استخوانى ، مى شنود و از سوراخى ، نفس مى كشد.4528.صحيح البخاري عن حذيفة بن اليمان :امام صادق عليه السلام_ در مناظره با طبيب هندى: پيشانى ، از مو تهى است ، از آن رو كه محلّ رسيدن نور به چشمان است؛ و در آن چين و چروك قرار داده شده است ، بدان سبب كه عرق فرو ريخته شده از سر را در خود ، محبوس سازد و مانع رسيدن آن به چشمان شود ، تا بدان وقت كه انسان ، عَرَق خويش را پاك كند ، آن سان كه نهرهاى زمين ، آب ها را در خود ، محبوس مى سازند.
ابروها در بالاى چشمان قرار داده شده اند تا نور را بدان اندازه كه بسنده است ، به چشمان راه دهند. اى هندى! مگر نمى بينى آن كه نور بر وى چيره مى شود ، دست خويش را بر فراز چشمان مى گيرد تا نور ، بدان اندازه كه بسنده است ، از زير آن به چشمان راه گشايد؟
بينى ، در ميان دو چشم قرار داده شده است تا نور را در ميان دو چشم ، به دو بخش مساوى قسمت كند.
چشم ، همانند بادام است ، تا ميل بتواند دارو را در داخل آن جريان دهد و بيمارى (عفونت) از آن بيرون آيد. اگر چشم ، مربّعْ شكل يا دايره اى بود ، نه ميل در داخل آن حركت مى كرد ، نه دارو به همه آن مى رسيد ، و نه بيمارى از درون آن خارج مى شد.
.
ص: 280
4526.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ _: اُنظُرِ الآنَ _ يا مُفَضَّلُ _ إلى هذِهِ الحَواسِّ الَّتي خُصَّ بِهَا الإِنسانُ في خَلقِهِ وشُرِّفَ بِها عَلى غَيرِهِ ، كَيفَ جُعِلَتِ العَينانِ فِي الرَّأسِ كَالمَصابيحِ فَوقَ المَنارَةِ لِيَتَمَكَّنَ مِن مُطالَعَةِ الأَشياءِ ، ولَم تُجعَل فِي الأَعضاءِ الَّتي تَحتَهُنَّ كَاليَدَينِ وَالرِّجلَينِ فَتَعرِضَهَا الآفاتُ وتُصيبَها مِن مُباشَرَةِ العَمَلِ وَالحَرَكَةِ ما يُعَلِّلُها ويُؤَثِّرُ فيها ويَنقُصُ مِنها ، ولا في الأَعضاءِ الَّتي وَسَطَ البَدَنِ كَالبَطنِ وَالظَّهرِ فَيَعسُرَ تَقَلُّبُها وَاطِّلاعُها نَحوَ الأَشياءِ ، فَلَمّا لَم يَكُن لَها في شَيءٍ مِن هذِهِ الأَعضاءِ مَوضِعٌ ، كانَ الرَّأسُ أسنَى المَواضِعِ لِلحَواسِّ ، وهُوَ بِمَنزِلَةِ الصَّومَعَةِ لَها .
فَجُعِلَ الحَواسُّ خَمسا تَلقى خَمسا لِكَيلا يَفوتَها شَيءٌ مِنَ المَحسوساتِ ، فَخُلِقَ البَصَرُ ، لِيُدرِكَ الأَلوانَ ؛ فَلَو كانَتِ الأَلوانُ ولَم يَكُن بَصَرٌ يُدرِكُها لَم يَكُن مَنفَعَةٌ فيها .
وخُلِقَ السَّمعُ لِيُدرِكَ الأَصواتَ ، فَلَو كانَتِ الأَصواتُ ولَم يَكُن سَمعٌ يُدرِكُها لَم يَكُن فيها إربٌ ، وكَذلِكَ سائِرُ الحَواسِّ .
ثُمَّ هذا يَرجِعُ مُتَكافِئا ، فَلَو كانَ بَصَرٌ ولَم يَكُن ألوانٌ ؛ لَما كانَ لِلبَصَرِ مَعنىً ، ولَو كانَ سَمعٌ ولَم يَكُن أصواتٌ ؛ لَم يَكُن لِلسَّمعِ مَوضِعٌ ، فَانظُر كيَفَ قُدِّرَ بَعضُها يَلقى بَعضا ، فَجُعِلَ لِكُلِّ حاسَّةٍ مَحسوسٌ يُعمَلُ فيهِ ، ولِكُلِّ مَحسوسٍ حاسَّةٌ تُدرِكُهُ ، ومَعَ هذا فَقَد جُعِلَت أشياءُ مُتَوَسِّطَةً بَينَ الحَواسِّ وَالمَحسوساتِ لا يَتِمُّ الحَواسُّ إلاّ بِها كَمِثلِ الضِّياءِ وَالهَواءِ ؛ فَإِنَّهُ لَو لَم يَكُن ضِياءٌ يُظهِرُ اللَّونَ لِلبَصَرِ لَم يَكُنِ البَصَرُ يُدرِكُ اللَّونَ ، ولَو لَم يَكُن هَواءٌ يُؤَدِّي الصَّوتَ إلَى السَّمعِ ؛ لَم يَكُنِ السَّمعُ يُدرِكُ الصَّوتَ .
فَهَل يَخفى عَلى مَن صَحَّ نَظَرُهُ وأعمَلَ فِكرَهُ أنَّ مِثلَ هذَا الَّذي وَصَفتُ مِن تَهيِئَةِ الحَواسِّ وَالمَحسوساتِ بَعضُها يَلقى بَعضا ، وتَهيِئَةِ أشياءَ اُخَرَ بِها تَتِمُّ الحَواسُّ لا يَكونُ إلاّ بِعَمدٍ وتَقديرٍ مِن لَطيفٍ خَبيرٍ؟
فَكِّر يا مُفَضَّلُ ، فيمَن عَدِمَ البَصَرَ مِنَ النّاسِ وما يَنالُهُ مِنَ الخَلَلِ في اُمورِهِ ؟ فَإِنَّهُ لا يَعرِفُ مَوضِعَ قَدَمِهِ ، ولا يُبصِرُ ما بَينَ يَدَيهِ ، فَلا يُفَرِّقُ بَينَ الأَلوانِ ، وبَينَ المَنظَرِ الحَسَنِ وَالقَبيحِ ، ولا يَرى حُفرَةً إن هَجَمَ عَلَيها ، ولا عَدُوّا إن أهوى إلَيهِ بِسَيفٍ ، ولا يَكونُ لَهُ سَبيلٌ إلى أن يَعمَلَ شَيئا مِن هذِهِ الصِّناعاتِ ، مِثلِ الكِتابَةِ وَالتِّجارَةِ وَالصِّياغَةِ ، حَتّى أنَّهُ لَو لا نَفاذُ ذِهنِهِ لَكانَ بِمَنزِلَةِ الحَجَرِ المُلقى . . .
تَأَمَّل _ يا مُفَضَّلُ _ الجِفنَ عَلَى العَينِ كَيفَ جُعِلَ كَالغِشاءِ ، وَالأَشفارَ كَالأَشراجِ وأولَجَها في هذَا الغارِ ، وأظَلَّها بِالحِجابِ وما عَلَيهِ مِنَ الشَّعرِ . (1) .
ص: 281
4527.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به مفضّل بن عمر: اى مفضّل! اكنون به اين حواسى كه خداوند از ميان همهَّآفريدگان ، آنها را به انسان اختصاص داده و بدين واسطه ، او را بر ديگران گرامى داشته است ، بنگر. چگونه چشمان انسان به سان چراغ هايى كه فراز مناره است ، در سرِ انسان قرار گرفته تا قادر بر مطالعه اشيا باشد و در اندام هاى پايين تر (از قبيل دست و پا) قرار نگرفته است تا آفت ها بدان برسد و از پرداختن مستقيم به كار و حركت ، چيزهايى بدانها برسد كه ناتوانش سازد ، در آن ، اثر گذارد و از آن بكاهد. چشم ها در اندام هاى ميانى بدن (چون شكم و پشت) نيز قرار نگرفته است تا چرخش آنها به سوى چيزها و نگاهشان به سوى اشيا ، دشوار باشد. بدين سان ، از آن رو كه جاى چشم ما هيچ كدام از اين اندام ها نبوده ، عالى ترين جاى هواس ، همان سر است كه خود ، به صومعه حواس مى مانَد.
حواس نيز پنج چيز قرار داده شده كه پنج چيز را درك مى كنند تا چيزى از اين محسوسات ، از كف نرود . چشم آفريده شده است تا رنگ ها را درك كند. اگر رنگ ها وجود داشتند و در اين حالت ، چشمى نبود كه آنها را درك كند ، هيچ سودى در آنها متصوّر نبود.
گوش آفريده شده تا صداها را درك كند. اگر صداها وجود داشتند و گوش نبود كه آنها را ادراك كند ، ديگر هيچ نيازى به آنها نبود و هيچ مقصودى را برآورده نمى ساختند. ديگر حواس نيز چنين اند.
از سويى ديگر نيز همين حقيقت ، صادق است. اگر چشم وجود داشت ، ولى رنگ ها وجود نمى داشتند ، چشم را هيچ خاصيّتى نبود؛ يا اگر گوش وجود داشت ، ولى صداها وجود نمى داشتند گوش را هيچ جايگاهى نبود. پس ببين كه چگونه اين حواسّ و محسوس ها با همديگر اندازه و همسان شده اند و هر حسّى را محسوسى است كه بر آن ، اثر مى گذارد و هر محسوسى را نيز حسّى است كه آن را درك مى كند.
با وجود اينها ، چيزهايى همانند نور و هوا ، واسطه ميان حواسّ و محسوس ها آفريده شده اند كه حواس ، جز به كمك آنها كامل نمى شوند؛ چه ، اگر نورى كه رنگ را بر چشم آشكار سازد ، نبود ، چشم نمى توانست رنگ را درك كند و اگر هوايى كه صدا را به گوش برساند ، نبود ، گوش نيز نمى توانست صدا را درك كند.
پس آيا بر هر كس كه نگاهى درست بيفكند و فكرخويش را به كار گيرد ، پوشيده مى مانَد كه پديده اى چون فراهم بودن حواس و محسوس هاى همسان و همنواخت با يكديگر ، و نيز فراهم شدنِ چيزهاى ديگر كه حواس به كمك آنها كامل مى شود و توصيف آنها را گفتم ، مى تواند از چيزى جز هدفدارى و اندازه گيرى از جانب خداى لطيفِ آگاه ، سرچشمه گرفته باشد؟
اى مفضّل! در زندگىِ نابينايان و خللى كه در كارشان روى مى دهد ، انديشه كن و ببين كه چگونه چنين كسى ، نه جاى گام هاى خويش را مى بيند ، نه پيش روى خود را مى بيند ، نه ميان رنگ ها تفاوت مى گذارد ، نه چشم اندازهاى زيبا و زشت را از هم باز مى شناسد ، نه اگر از سويى به او حمله ببرند ، گودالى را كه پيش پايش هست ، مى بيند ، نه اگر ضربه شمشيرى به سويش فرود آيد ، دشمن و ضربت او را مى بيند ، و نه به انجام دادن كارهايى چون: نوشتن ، داد و ستد و زرگرى راهى مى يابد ، تا آن جا كه اگر كارآيى ذهنى وى نبود ، به پاره سنگى افتاده بر زمين مى مانست...
اى مفضّل! در پلك چشم ، تأمّل كن و بنگر كه چگونه به سان پوشش ، بر آن قرار گرفته و چگونه مژه گاه ها به آويخته گاه هاى ريسمان مى مانند و چه سان خداوند ، چشم را در درون غار خويش نشانده و پرده موهايى [كه اطراف آن است] ، بر آن افكنده است. .
ص: 282
3 / 2أسبابُ بَعضِ أمراضِ العَينِ4529.امام صادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَثَلُ النّاظِرِ فِي القَدَرِ كَالنّاظِرِ في عَينِ الشَّمسِ ؛ كُلَّمَا اشتَدَّ نَظَرُهُ فيها ذَهَبَ بَصَرُهُ . (1) .
ص: 283
3 / 2عوامل برخى از بيمارى هاى چشم4530.المستدرك على الصحيحين ( _ به نقل از مجاهد _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن كه در مسئله «قضا و قَدَر» (1) بنگرد ، حكايت كسى را دارد كه به خورشيد ، خيره مى شود. هر اندازه بيشتر بدان چشم بدوزد ، بينايى وى ، بيشتر از ميان مى رود.
.
ص: 284
4531.تفسير ابن كثير ( _ به نقل از قاسم بن عبد الرحمان _ ) الإمام الرضا عليه السلام :أكلُ الاُترُجِّ بِاللَّيلِ يَقلِبُ العَينَ ، ويورِثُ الحَوَلَ . (1)4532.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في وَصاياهُ لِعَلِيٍّ عليه السلام _: يا عَلِيُّ ، لا يَنظُرَنَّ أحَدٌ إلَى فَرجِ امرَأَتِهِ وَليَغُضَّ بَصَرَهُ عِندَ الجِماعِ ؛ فَإِنَّ النَّظَرَ إلَى الفَرجِ يورِثُ العَمى فِي الوَلَدِ . (2)4533.المعجم الكبير عن أبي عامر السكونيّ :الإمام عليّ عليه السلام :لا يَنظُرَنَّ أحَدُكُم إلى باطِنِ فَرجِ امرَأَتِهِ ؛ فَلَعَلَّهُ يَرى ما يَكرَهُ ويورِثُ العَمى . (3)4534.صحيح مسلم عن نواس بن سمعان :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في وَصاياهُ لِعَلِيٍّ عليه السلام _: يا عَلِيُّ ، لا تُجامِعِ امرَأَتَكَ بَعدَ الظُّهرِ ، فَإِنَّهُ إن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ في ذلِكَ الوَقتِ يَكونُ أحوَلَ ، وَالشَّيطانُ يَفرَحُ بِالحَوَلِ فِي الإِنسانِ . (4)4535.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :لا تَقرَبِ النِّساءَ في أوَّلِ اللَّيلِ لا شِتاءً ولا صَيفاً ؛ وذلِكَ أنَّ المَعِدَةَ وَالعُروقَ تَكونُ مُمتَلِئَةً وهُوَ غَيرُ مَحمودٍ ، يُتَخَوَّفُ مِنهُ . . . ضَعفُ البَصَرِ وَالدِّماغِ . (5)راجع : ج1 ، ص 306 (ما يجلو البصر ويزيد فيه / تقصير الشعر).
.
ص: 285
4537.مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن عمر :امام رضا عليه السلام :خوردن تُرَنج در هنگام شب ، چشم را انحراف مى دهد و كژچشمى مى آورد.4532.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش هاى ايشان به امام على عليه السلام _: اى على ! مبادا كسى در هنگام آميزش به شرمگاه همسر خويش بنگرد ؛ بلكه بايد در هنگام آميزش ، چشم فرو هِلَد ؛ چرا كه نگريستن به شرمگاه ، كورى فرزند را در پى مى آورد .4533.المعجم الكبير ( _ به نقل از ابو عامر سكونى _ ) امام على عليه السلام :مبادا كسى از شما به درون شرمگاه همسر خويش بنگرد ؛ چه ، شايد چيزى بيند كه ناخوشايندش آيد و شايد هم كورى بياورد.4534.صحيح مسلم ( _ به نقل از نُواس بن سمعان _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از سفارش هاى ايشان به امام على عليه السلام _ : اى على! بعد از ظهر با همسرت نزديكى مكن ، كه اگر در اين هنگام برايتان فرزندى تقدير شود ، كژْ چشم خواهد بود ، و شيطان نيز به كژ چشمى انسان ، شادمان مى گردد.4535.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :در اوايل شب ، چه زمستان و چه پاييز ، با زنان نزديكى مكن؛ چرا كه معده و رگ ها [در اين هنگام] ، پُر است و اين كار ، ناستوده است و از آن بيمِ... ضعف بينايى و سستْ خِردى مى رود.ر. ك: ج1 ، ص307 (آنچه چشم را جلا مى دهد و تقويت مى كند / كوتاه كردن مو) .
.
ص: 286
3 / 3الوِقايَةُ مِنْ بَعضِ أمراضِ العَينِ4539.صحيح البخاري عن أبي هريرة :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تَكرَهوا أربَعَةً : الرَّمَدَ ؛ فَإِنَّهُ يَقطَعُ عُروقَ العَمى . . . (1)4540.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن قَلَّمَ أظفارَهُ يَومَ السَّبتِ ويَومَ الخَميسِ وأخَذَ مِن شارِبِهِ عوفِيَ مِن وَجَعِ الضِّرسِ ، ووَجَعِ العَينِ . (2)4541.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :مَن أدمَنَ أخذَ أظفارِهِ كُلَّ خَميسٍ لَم تَرمَد عَينُهُ . (3)4542.عنه صلى الله عليه و آله :كتاب من لايحضره الفقيه :قالَ عَبدُاللّهِ بنُ أبي يَعفورٍ لِلصّادِقِ عليه السلام : جُعِلتُ فِداكَ ! يُقالُ : مَا استُنزِلَ الرِّزقُ بِشَيءٍ مِثلِ التَّعقيبِ فيما بَينَ طُلوعِ الفَجرِ إلى طُلوعِ الشَّمسِ .
فَقالَ : أجَل ، ولكِن اُخبِرُكَ بِخَيرٍ مِن ذلِكَ ، أخذِ الشّارِبِ وتَقليمِ الأَظفارِ يَومَ الجُمُعَةِ ، وتَقليمُ الأَظفارِ يَومَ الخَميسِ يَدفَعُ الرَّمَدَ . (4)4538.صحيح مسلم ( _ به نقل از ابو هريره _ ) الإمام الصادق عليه السلام :تَقليمُ الأَظفارِ يَومَ الجُمُعَةِ يُؤمِنُ مِنَ الجُذامِ وَالبَرَصِ وَالعَمى ، وإن لَم تَحتَج فَحُكَّها . (5) .
ص: 287
3 / 3پيشگيرى از برخى بيمارى هاى چشم4541.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز را ناخوشايند مداريد:... چشم درد؛ چرا كه رگ هاى كورى را قطع مى كند. (1)4542.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در روز پنج شنبه و شنبه ، ناخن هاى خود را كوتاه كند و قدرى از سبيل خود بگيرد ، از دندانْ درد و دردِ چشمْ در امان باشد.4543.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :هر كس به گرفتن ناخن در هر پنج شنبه مداومت ورزد ، چشمْ درد نمى گيرد.4543.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه:عبد اللّه بن ابى يعفور به امام صادق عليه السلام گفت: فدايت شوم! گفته مى شود هيچ چيز به اندازه تعقيبات ميان طلوع سپيده و طلوع خورشيد ، سبب نزول روزى نشده است.
فرمود: «آرى؛ امّا تو را از بهتر از اين آگاه سازم: گرفتن سبيل و كوتاه كردن ناخن در روز جمعه. كوتاه كردن ناخن ها در روز پنج شنبه نيز چشمْ درد را دور مى كند».4544.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :كوتاه كردن ناخن ها در روز جمعه ، از جذام و پيسى و كورى ، ايمن مى دهد . اگر هم نيازى به كوتاه كردن نبود ، آنها را بِساى.
.
ص: 288
4545.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن عليّ بن أسباط عن خلف :رَآني أبُوالحَسَنِ عليه السلام بِخُراسانَ وأنَا أشتَكي عَيني ، فَقالَ : ألا أدُلُّكَ عَلى شَيءٍ إن فَعَلتَهُ لَم تَشتَكِ عَينَكَ؟
فَقُلتُ : بَلى .
فَقالَ : خُذ مِن أظفارِكَ في كُلِّ خَميسٍ .
قالَ : فَفَعَلتُ ، فَمَا اشتَكَيتُ عَيني إلى يَومَ أخبَرتُكَ . (1)4544.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الكُحلُ عِندَ النَّومِ أمانٌ مِنَ الماءِ . (2)4545.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن نامَ عَلى إثمِدٍ غَيرِ مُمَسَّكٍ أمِنَ مِنَ الماءِ الأَسوَدِ أبَدا ما دامَ يَنامُ عَلَيهِ . (3)4546.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍ عليه السلام _ ) عنه عليه السلام :إنَّ الرَّجُلَ إذا صامَ زالَت عَيناهُ مِن مَكانِهِما ، فَإِذا أفطَرَ عَلَى الحُلوِ عادَتا إلى مَكانِهِما . (4)4547.عنه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام :كَثرَةُ العُطاسِ يَأمَنُ صاحِبهُ مِن خَمسَةِ أشياءَ :
أوَّلُها : الجُذامُ .
وَالثّانِي : الرّيحُ الخَبيثَةُ الَّتي تَنزِلُ فِي الرَّأسِ وَالوَجهِ .
وَالثّالِثُ : يَأمَنُ نُزولَ الماءِ فِي العَينِ .
وَالرّابِعُ : يَأمَن مِن شِدَّةِ (5) الخَياشيمِ .
وَالخامِسُ : يَأمَنُ مِن خُروجِ الشَّعرِ فِي العَينِ .
قالَ : وإن أحبَبتَ أن يَقِلَّ عُطاسُك فَاستَعِط بِدُهنِ المَرزَنجوشِ .
قُلتُ : مِقدارُ كَم؟
قالَ : مِقدارُ دانِقٍ .
قالَ : فَفَعَلتُ ذلِكَ خَمسَةَ أيّامٍ فَذَهَبَ عَنّي . (6) .
ص: 289
4546.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به على عليه السلام _ ) الكافى_ به نقل از على بن اَسباط ، از خلف: امام رضا عليه السلام ، مرا در خراسان ديد ، در حالى كه چشمْ درد داشتم.
فرمود: «آيا مى خواهى تو را به كارى رهنمون شوم كه اگر آن را انجام دهى ، چشمانت درد نكند؟» .
گفتم: چرا .
فرمود: «در هر روز پنج شنبه ، قدرى از ناخن هايت بگير».
راوى گويد: من آن كار را انجام دادم و از آن پس تا امروز كه اين روايت را نقل مى كنم ، به چشمْ درد ، مبتلا نشده ام.4547.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سرمه كشيدن در هنگام خواب ، مايه ايمنى از آب [چشم] است .4548.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس با سرمه اِثمِد آميخته ناشده با مُشك بخوابد ، براى هميشه ، تا زمانى كه بر اين حالت مى خوابد ، از آبِ سياه در امان مى مانَد.4549.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :مرد ، چون روزه بگيرد ، چشمانش از جاى خويش مى رود (1) و چون با شيرينى روزه بگشايد ، ديگر بار ، چشمانش به جاى خويش باز مى گردد.4548.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق_ به نقل از ابو بصير ، از امام صادق عليه السلام: فراوانى عطسه ، شخص را از پنج چيز ، ايمن مى سازد: نخستين آنها جذام است؛ دوم ، بادهاى بدخيمى كه در سر و صورت ، جاى مى گيرد؛ سوم آن كه مايه ايمنى از جاى گرفتن آب در چشم مى شود؛ چهارم آن كه از سختى حفره هاى بينى ، مصونيت مى دهد؛ و پنجم آن كه از بيرون آمدن مو از چشم ، ايمنى مى دهد.
فرمود: «اگر دوست داشتى كه عطسه ات كم شود ، با روغن مرزنجوش ، انفيه كن».
پرسيدم: چه مقدار؟
فرمود: «به اندازه يك دانگ 2 ».
راوى گويد: اين كار را پنج روز انجام دادم و [عارضه ام] از ميان رفت . .
ص: 290
3 / 4ما يَنفَعُ لِعِلاجِ بَعضِ أمراضِ العَينِ4550.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكَمأَةُ مِن نَبتِ الجَنَّةِ ، وماؤُها نافِعٌ مِن وَجَعِ العَينِ . (1)4551.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الكَمأَةُ مِنَ المَنِّ وَالمَنُّ مِنَ الجَنَّةِ ، وماؤُها شِفاءٌ لِلعَينِ . (2)4552.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن عثمان :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله رَخَّصَ _ أو : قالَ _ فِي المُحرِمِ إذَا اشتَكى عَينَهُ أن يُضَمِّدَها بِالصَّبِرِ . (3) .
ص: 291
3 / 4آنچه براى درمان برخى بيمارى هاى چشم سودمند است4553.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قارچ ، از گياهان بهشتى است و آبش براى چشم درد ، سودمند است.4554.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قارچ ، از همان «مَنّ» ، و «مَنّ» از بهشت است (1) و آبش نيز شفايى براى چشم است.4555.الإمام عليّ عليه السلام :مسند ابن حنبل_ به نقل از عثمان _: پيامبر خدا ، درباره مُحرِم اجازه داد (يا فرموده) كه اگر چشمْ درد داشته باشد ، مرهم گياه سَبر بر چشم خويش بنهد.
.
ص: 292
4556.الإمام الحسين عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ المُحرِمَ إذَا اشتَكى عَينَهُ ضَمَّدَها بِالصَّبِرِ . (1)4553.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عن ذريح :شَكا رَجُلٌ إلى أبي جَعفَرٍ الباقِرِ عليه السلام بَياضا في عَينِهِ ، فَقالَ : خُذ توتيا هِندِيٍّ جُزءا وإقليميَا الذَّهَبِ جُزءا ، وإثمِد[ ا] جَيّدا جُزءا [ وَ ] (2) ليَجعَل جُزءا مِنَ الهَليلَجِ الأَصفَرِ ، وجُزءا مِن مِلحٍ أندَرانِيٍّ ، وَاسحَق كُلَّ واحِدٍ مِنها عَلى حِدَةٍ بِماءِ السَّماءِ ، ثُمَّ اجمَعهُ بَعدَ السَّحقِ (3) فَاكتَحِل بِهِ ؛ فَإِنَّهُ يَقطَعُ البَياضَ ، ويُصَفّي لَحمَ العَينِ ويُنَقّيهِ مِن كُلِّ عِلَّةٍ بِإِذنِ اللّهِ عز و جل . (4)4554.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن جميل بن صالح :قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّهِ عليه السلام : إنَّ لَنا فَتاةً كانَت تَرَى الكَوكَبَ مِثلَ الجَرَّةِ .
قالَ : نَعَم ، وتَراهُ مِثلَ الحُبِّ .
قُلتُ : إنَّ بَصَرَها ضَعُفَ .
فَقالَ : اُكحُلها بِالصَّبِرِ وَالمُرِّ وَالكافورِ أجزاءً سَواءً .
فَكَحَلناها بِهِ فَنَفَعَها . (5)4555.امام على عليه السلام :الكافي عن ابن محبوب عن رجل :دَخَلَ رَجُلٌ عَلى أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام وهُوَ يَشتَكي عَينَيهِ .
فَقالَ لَهُ : أينَ أنتَ عَن هذِهِ الأَجزاءِ الثَّلاثَةِ : الصَّبرِ ، وَالكافورِ ، وَالمُرِّ؟
فَفَعَلَ الرَّجُلُ ذلِكَ فَذَهَبَت عَنهُ . (6) .
ص: 293
4556.امام حسين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر مُحرم چشمش درد گرفت ، بر آن مرهم گياه سبر بنهد.4557.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از ذُريح _: مردى نزد امام باقر عليه السلام از سفيدى اى در چشمش اظهار ناراحتى كرد. فرمود: «قدرى توتياى هندى ، قدرى جوش كوره (ريم) سيم و زر ، و قدرى سنگ سرمه مرغوب بردار و سهمى هليله زرد و سهمى نيز نمك تركى (نمك بلور) [همراه آن] بردار و هر يك از آنها را جداگانه در آب باران ، خوب بساب و سپس ، همه را پس از سابيدن به هم درآميز و از آن سرمه ساز . اين [كار] ، به اذن خداوند عز و جل ، سفيدى عارض بر چشم را از ميان مى بَرَد ، گوشت چشم را تصفيه مى كند و از هر بيمارى اى مى پالايد».4558.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از جميل بن صالح: به امام صادق عليه السلام گفتم: دختر جوانى داريم كه ستاره را به سانِ كهكشان مى بيند.
فرمود: «خوب! و گاه نيز آن را به سان يك دانه مى بيند». (1)
گفتم: چشمش ضعيف شده است.
فرمود: «آن را به گياه سبر و تلخه 2 و كافور ، به سهم هاى برابر ، سرمه كن».
وى را بدان چيزها سرمه كرديم و برايش سودمند افتاد.4559.أعلام الدين :الكافى_ به نقل از ابن محبوب ، از راوى ديگرى: مردى كه چشم درد داشت ، بر امام صادق عليه السلام وارد شد. امام عليه السلام به او فرمود: «چرا از اين سه چيز: گياه سبر ، كافور و تلخه ، غافلى؟» .
مرد ، آن كار را انجام داد و چشم دردِ او از ميان رفت. .
ص: 294
4560.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة :عَن عُمَرَ بنِ تَوبَةَ عَن أبيهِ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام أنَّ رَجُلاً شَكا إلَيهِ بَياضا في عَينِهِ ، ووَجَعا في ضِرسِهِ ، ورِياحا في مَفاصِلِهِ ، فَأَمَرَهُ أن يأخُذَ فُلفُلاً أبيَضَ ودار فُلفُل ، مِن كُلِّ واحِدٍ وَزنَ دِرهَمَينِ ، ونُشادُرا جَيِّدا صافِيا وَزنَ دِرهَمٍ ، وَاسحَقها كُلَّها وَانخَلها ، وَاكتَحِل بِها في كُلِّ عَينٍ ثَلاثَةَ مَراوِدَ ، وَاصبِر عَلَيها ساعَةً ؛ فَإِنَّهُ يَقطَعُ البَياضَ ، ويُنَقّي لَحمَ العَينِ ، ويُسَكِّنُ الوَجَعَ بِإِذنِ اللّهِ تَعالى ، فَاغسِل (1) عَينَيكَ بِالماءِ البارِدِ وَأتبِعهُ بِالإِثمِدِ . (2)4557.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى :عَن ابنِ أبي عُمَيرٍ ، عَن سُلَيمٍ مَولى عَلِيِّ بنِ يَقطينٍ أنَّهُ كانَ يَلقى مِن رَمَدِعَينَيهِ أذىً ، قالَ : فَكَتَبَ إلَيهِ أبُوالحَسَنِ عليه السلام ابِتداءً مِن عِندِهِ : ما يَمنَعُكَ مِن كُحلِ أبي جَعفَرٍ عليه السلام ؛ جُزءُ كافورٍ رَباحِيٍّ وجُزءُ صَبِرٍ اُصقوطرى ، يُدَقّانِ جَميعا ويُنخَلانِ بِحَريرةٍ يُكتَحَلُ مِنهُ مِثلَ ما يُكتَحَلُ مِنَ الإِثمِدِ ، الكَحلَةُ فِي الشَّهرِ تَحدُرُ كُلَ داءٍ فِي الرَّأسِ وتُخرِجُهُ مِنَ البَدَنِ .
قالَ : فَكانَ يَكتَحِلُ بِهِ ، فَمَا اشتَكى عَينَيهِ حَتّى ماتَ . (3)4558.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :نِعمَ الدُّهنُ البَنَفسَجُ ، لَيَذهَبُ بِالدّاءِ مِنَ الرَّأسِ وَالعَينَينِ ؛ فَادَّهِنوا بِهِ . (4)راجع : ج1 ، ص 400 ، ح 676 و ص 404 ح 681 . ج2 ، ص 412 (العنّاب).
.
ص: 295
4560.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام: از عُمر بن توبه ، از پدرش ، درباره امام صادق عليه السلام نقل شد كه مردى نزد آن حضرت از سفيدى اى در چشمش ، دردى در دندانش و بادى در مفصل هايش اظهار ناراحتى كرد. امام عليه السلام به او فرمود كه قدرى فُلفُل سفيد و قدرى دار فلفل (1) ، از هر كدام به وزن يك درهم ، و نيز به وزن يك درهم ، نشادر بر دارد.
[سپس فرمود:] «همه اينها را بساب و غربال كن و در هر چشمى از اين مخلوط ، سه ميل سرمه كن و دَمى آن را نگه دار كه به اذن خداوند عز و جل ، سفيدى را ريشه كن مى كند ، گوشت چشم را تميز مى كند و درد را تسكين مى دهد. پس چشمانت را با آب سرد بشوى و در پىِ آن ، با سرمه سياه ، سرمه كن» .4561.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابن ابى عمير: از سليم ، وابسته على بن يقطين ، نقل شده كه وى (احتمالاً على بن يقطين) ، از درد چشم در رنج بود. پس امام كاظم عليه السلام ، خود و بى آن كه وى ، اطّلاعى داده باشد يا پرسيده باشد ، براى وى چنين نوشت: «چه چيز تو را از سرمه ابو جعفر (امام باقر عليه السلام ) باز مى دارد؟ يك سهم كافور رباحى ، (2) يك سهم سبر اصقطرى (3) كه با هم آرد و بر پارچه اى حرير ، غربال مى شوند و به همان اندازه كه از سنگ سرمه ، بر چشم كنند ، از اين مخلوط نيز چشم را ماهى يك بار ، سرمه كند تا هر دردى را كه در سر هست ، فرود آورد و از بدن ، بيرون بَرَد».
وى (ابن يقطين) ، به اين مخلوط سرمه مى كرد و از آن پس تا زنده بود ، چشمْ درد نداشت.4562.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بنفشه ، چه نيكو روغنى است! درد را از سر و از چشمان مى بَرَد. آن را به خود بماليد.همچنين ، ر. ك: ج1 ، ص401 ح 676 و ص405 ح 681 و ج2 ، ص413 (عنّاب).
.