دانشنامه امام خمینی جلد چهارم

مشخصات کتاب

سرشناسه : مرتضوی ، سیدضیاء، ‫1337 - ، گردآورنده

عنوان و نام پديدآور : دانشنامه امام خمینی/ به کوشش سیدضیاء مرتضوی.

مشخصات نشر : تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) ‫، 1400.

مشخصات ظاهری : ‫10 ج. : مصور، عکس ‫ ؛ 22 × 29 س م.

شابک : ‫49500000 ریال ‫: ‫دوره ‫ 978-964-212-573-9 :

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

مندرجات : ج.1. آداب الصلاه - اسلام ناب محمدی.--ج.2. اسم اعظم- بهشت و جهنم.--ج.3. بهشتی، سیدمحمد - ثقفی، خدیجه.--ج.4. ثواب و عقاب - حمله به مدرسه فیضیه.--ج.5. حوزه علمیه قم - روشنفکری.--ج.6. رهبری - صدور انقلاب.--ج.7. صدوقی، محمد - فلسطین.--ج.8. فلسفه - مالکیت.--ج.9. ماهیت - نامه ها.-- ج.10. نبوت - یقین.

موضوع : خمینی ، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، 1279 - 1368. -- دایره المعارف ها

موضوع : Khomeyni, Ruhollah, Leader and Founder of IRI -- Encyclopedias

شناسه افزوده : موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

شناسه افزوده : Institute for Compilation and Publication of Imam Khomeini's Works

رده بندی کنگره : ‫ DSR1576 /ض9د2 1400

رده بندی دیویی : ‫ 955/0842092

شماره کتابشناسی ملی : 7894441

اطلاعات رکورد کتابشناسی : فاپا

ص: 1

پرسش و پاسخ

آيا مي توانيم از ابزار علمي جهت پيدا كردن قبله، سود بجوئيم؟

ما چطور مي توانيم جهت قبله را پيدا كنيم؟ آيا مي توانيم از ابزار علمي در اين زمينه سود بجوئيم؟ چنانكه مستحضر هستيد نماز بايد روبروي قبله(خانه كعبه كه در مكه معظمه هست) خوانده شود ولي كسي كه دور است اگر طوري بايستد كه بگويند رو به قبله نماز مي خواند كافي است و همچنين كارهاي ديگر مانند سربريدن حيوانات كه بايد رو به قبله انجام بگيرد و كسي كه نماز واجب را ايستاده مي خواند بايد طوري بايستد كه بگويند رو به قبله ايستاده است. البته كسي كه مي خواهد نماز بخواند بايد براي پيدا كردن قبله كوشش نمايد تا يقين كند قبله كدام طرف است و مي تواند به گفته دو شاهد عادل كه از روي نشانه هاي حسي(نه حدسي و محاسبه اي) شهادت مي دهند يا به قول كسي كه از روي قاعده علمي قبله را مي شناسد و محل اطمينان است، عمل كند و اگر اينها ممكن نبود بايد به گماني كه از محراب مساجد مسلمانان يا قبرهاي آنان يا از راههاي ديگر پيدا مي شود، عمل كند حتي اگر از گفته فاسق يا كافري كه بواسطه قواعد علمي قبله را مي شناسد گمان به

ص: 1

قبله پيدا كند، كافي است. [ i ] راما قبله نما و مانند آن، اگر انسان بوسيله آن اطمنيان حاصل كند مي تواند طبق تشخيص آن عمل كند. [ ii ] و همچنين ظهر 4 خرداد و 26 تير، خورشيد درست بربالاي كعبه قرار مي گيرد و كعبه سايه ندارد و اگر شاخصي را بگذاريم درست در لحظه ظهر(به وقت مكه معظمه كه بايد با ساعت محل زندگي خود آن را تنظيم كنيم) مقابل سايه آن شاخص، قبله محسوب مي شود. [ iii ] [ i ] رتوضيح المسائل، امام خميني(ره)، مسئله 782 [ ii ] رتوضيح المسائل مراجع، ج 1 ص 462، استفتائات از آيت الله خامنه اي ش استفتاء 376. [ iii ] رهمان مأخذ و همان سوال پايگاه حوزه 0002

ص: 2

آيا امام خميني (ره) گفته است كه انبياء در راه بسط عدالت شكست خوردند؟

آيا امام خميني (ره) گفته است: اينكه امام(ره) رفرموده است: پيامبران نتوانستند آمال و اهداف خود را در دنيا پياده كنند يك حقيقت مسلم است ولي بايد مقصود او را به خوبي متوجه شويم، مقصود امام اين نيست كه العياذ بالله آنان در انجام وظايف خود كوتاهي كرده اند بلكه مقصود اين است كه طواغيت و عناصر شوم مانع اجراي كامل و دقيق آرمانها و آمال و اهداف آنان مي شدند، جنگهاي فراوان پيامبر اسلام، تلخي هاي زيادي كه در زندگي او رخ داد و فرصتهايي زيادي كه از ايشان صرف اين موانع شد، باعث شد كه پيامبر آنگونه كه مي خواهند، نتوانند اسلام را در اقطار عالم نشر داده و يا عدالت را به تمام معنا اجرا نموده و مردم كره خاكي را از شر مظالم شاهان ستمگر خلاصي دهد. چه ياران پاك پيامبر را كه نكشتند و چه جناياتي كه مرتكب نشدند و تاريخ انبياء عموماً اينگونه است حضرت زكرياء را سر بريدند، در يك روز 70 پيامبر را كشتند، مسيح (ع) به آسمان عروج داده شد و... وقتي يكي از علماي درباري مصر به امام ايراد گرفت و با غرض ورزي گفت كه امام گفته است: پيامبر شكست

ص: 3

خورده است، در جواب او گفته شد: اگر پيامبر به اهداف عالي خود مي رسيد الآن تو آخوند درباري وجود نداشتي! و البته امام زمان عليه السلام باذن پروردگار بقيه الله في الارض است و در زماني كه زمينه مستعد است تمام آمال انبياء و جد مطهرش را عملي خواهد نمود پايگاه حوزه 1-3691

ص: 4

آيا امام راحل به حضرت علي(ع) يا امام حسن(ع) اعتراضي داشته اند؟

آيا امام خميني (ره) در مورد موافقت علي (ع) با صلح در جنگ صفين و نيز به امام حسن (ع) در مورد قبول خلافت معاويه، اعتراض داشته است؟ و گفته است كه علي (ع) و حتي پيامبر(ص) نتوانستند حكومت اسلامي را برقرار كنند ؟ اينكه امام راحل به حضرت اميرالمؤمنين(ع) يا امام حسن مجتبي (ع) اعتراض داشته اند سخني سخيف، زشت و بهتاني عظيم و بي مايه و عاري از حقيقت مي باشد. آري امام خميني مانند هر مؤمن ديگر از بروز اين حوادث بسيار رنجيده خاطر بوده است، چنانچه خود امام علي (ع) و امام حسن (ع) رنجيده خاطر بودند ولي اين هرگز به معناي اعتراض به امام معصوم نيست و آن ارادتي كه امام خميني به ائمه اطهار عليهم السلام داشت قابل توصيف نيست. آري حضرت امام تأسف مي خوردند از اينكه اوضاع جامعه اسلامي به گونه اي شد كه امام علي (ع) ناچار به پذيرش حكميت شد و بسيار متأسف بودند كه اوضاع بگونه اي شده است كه امام حسن مجتبي عليه السلام بر خلاف ميل باطني خود تن به صلح داد و اي كاش جامعه آن روز اين قدر رشيد و قدرشناس بود كه اطراف اين اولياء خدا را خالي

ص: 5

نمي كردند و تن به آن فضاحت ها نمي دادند، تأسف و تأثر امام در اين حوزه بوده است، تمام هستي امام خضوع و انقياد در برابر اولياء معصوم خداوند كريم و اهل البيت و عترت رسول اكرم (ص) بود . پايگاه حوزه 3-3691

ص: 6

آيا بايد "علي ولي الله"را در آخر تشهد بگوئيم؟

آيا بايد "علي ولي الله"را در آخر تشهد بگوئيم؟ اين عمل نه تنها واجب نيست بلكه فقهاي بزرگ اجازه آن را نداده اند. ردر استفتائات از امام خميني رحمه الله عليه همين را پرسيده اند و ايشان فرموده است: نبايد گفته شود و بايد به همان نحو متعارف تشهد را بجا آورند [1] ، اصولاً در نماز اگر يك كلمه را به قصد ورود در حالي كه وارد نشده است بخوانيم نماز اشكال پيدا مي كند و اگر به قصد مطلق بخوانيم ايرادي ندارد مگر آن كه از جهت ديگر اشكال داشته باشد. قصد ورود يعني به اين نيت كه اين جمله جزء نماز است. به قصد مطلق يعني مي دانيم اين جزء نماز نيست و به عنوان جزء نماز نمي خوانيم ولي مي دانيم كه ذكر گفتن در هر حال مستحب است ولو اينكه در حال نماز باشيم و به اين لحاظ مي خوانيم . درست است كه علي ولي خداست و همه اين ها حق و درست است ولي قرار نيست كه هر چه حق و درست باشد در نماز بيايد والا بايد گفت: اشهد أن الموت حق و ان الحساب و الميزان و سؤال في القبر و القيامه و الصراط و... حق ، در حالي كه

ص: 7

احدي اينگونه نگفته است. [1] استفتائات امام خميني (ره)، ج، 1 ص166و167، سوال146 پايگاه حوزه 3781

ص: 8

آيا براي زن بهتر است كه در خانه نماز بخواند؟

آيا اين درست است كه در توضيح المسائل گفته شده: بهتر است براي زن كه در خانه نماز بخواند؟ و ترجيحاً در اتاق و يا ترجيح بيشتر در اتاقهاي ته خانه؟ اگر زنان بجاي رفتن به مسجد به نمازجمعه بروند چقدر ثواب دارد؟ اگر بيان شده است كه براي زن بهتر است نمازش را در خانه بخواند و از لزوم حضور در نمازجمعه معاف شده است در راستاي مراعات حال زن و حفظ حرمت و آسان گرفتن بر اوست نه براي خانه نشيني زن و عدم حضورش در اجتماعات . لذا زن نيز مي تواند در مسجد حاضر گردد و يا در نماز جمعه شركت كند و مانند سايرين از ثواب اين عبادات بهره مند گردد. حضرت امام خميني (ره) در پاسخ به اين سؤال كه: آيا شركت بانوان در نمازهاي جماعت و يوميه و نماز جمعه كراهت دارد يا خير؟ مي فرمايند: "كراهت ندارد، بلكه در بعضي موارد مطلوب است." [1] [1] استفتائات امام خميني(ره) ، ج 1، ص 272، مسأله 456. پايگاه حوزه 1354

ص: 9

آيا تشكيل حكومت اسلامي در زمان غيبت واجب است؟

آيا تشكيل حكومت اسلامي در زمان غيبت واجب است؟ با تكيه برضرورت استمرار زندگي عمومي و نظم سياسي شيعيان در دوره غيبت، در جستجوي نظامي بايد بود كه به هر حال جايگزين امامت معصوم (ع) در زمان غيبت باشد. اين نظريه است كه جمهوري اسلامي بر مبناي آن شكل گرفته و ولايت فقيه نيز از آن استنتاج شده است. ولايت فقيه، اساس نظم سياسي دوره غيبت در دستگاه فكري امام خميني است. به نظر امام خميني در عصر غيبت ولي امر (عج)، نايبان آن حضرت كه فقيهان جامع الشرايط براي فتوا و قضاوتند جانشين آن حضرت در اجراي سياسات و مسايل حكومتي و ساير امور مربوط به امام معصوم هستند كه فقيهي عادل و مورد قبول مردم، قدرت را با كمك مردم بدست مي گيرد و بقيه فقهاء بايد او را در اجراي عدالت و احكام اسلام ياري كنند. پايگاه حوزه 1-9203

ص: 10

آيا شكستن روزه غير ماه رمضان قضا و كفاره دارد

من در رساله هاي مختلف و توضيح المسائل فقهاي مختلف خوانده ام كه يك شخص مي تواند روزه اختياري هايش را هر وقت خواست بشكند. آيا اين بدان معناست كه اگر كسي روزه اختياري اش را بشكند، هيچ كفاره و قضايي ندارد؟ بخاطر خوردن نوشيدن و يا آميزش جنسي؟ روزه غير ماه رمضان چند قسم است: روزه مستحبي؛ اگر كسي روزه مستحبي بگيرد واجب نيست آن را به آخر رساند بلكه اگر برادر مؤمنش او را به غذا دعوت كند مستحب است دعوت او را قبل كند و در بين روز افطار نمايد. [1] روزه نذري؛ اگر نذر كند كه روز معيني را روزه بگيرد چنانچه در آن روز عمدا روزه خود را باطل كند بايد يك بنده آزاد نمايد يا دو ماه پي در پي روزه بگيرد يا به شصت فقير طعام دهد [2] ،. ولي اگر نذر مطلق باشد مي تواند در روزي كه قصد كرده روزه بگيرد، افطار نمايد چه قبل از ظهر و چه بعد از ظهر. رالبته روزه عهدي هم مثل نذري است. [3] روزه قضاي ماه رمضان؛ كسي كه قضاي روزه ماه رمضان را گرفته، اگر بعد از ظهر عمدا كاري كه روزه را باطل

ص: 11

مي كند انجام دهد، بايد به ده فقير هر كدام يك مُد كه تقريبا ده سير است، طعام بدهد و اگر نمي تواند، بنابر احتياط واجب بايد سه روز پي در پي روزه بگيرد. [4] قضاي روزه معين غير ماه رمضان؛ اگر قضاي روزه معين را گرفته باشد، احتياط واجب آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند. [5] روزه قَسَم؛ اگر قسم بخورد كه روز معيني را روزه بگيرد، چنان چه عمدا مخالفت كند و آن روز را روزه نگيرد، بايد كفاره بدهد. يعني يك بنده آزاد كند، يا ده فقير را سير كند يا آنان را بپوشاند و اگر اينها را نتواند، بايد سه روز روزه بگيرد. [6] [1] - توضيح المسائل، امام خميني، مسئله 1748. [2] - همان، مسئله 1672. [3] - همان، مسئله 2669. [4] - همان، مسئله 1687. [5] - همان، مسئله 1701. [6] - همان، مسئله 2670. پايگاه حوزه 1-9537

ص: 12

آيا قمه زدن حرام است ؟

آيا قمه زدن حرام است ؟ بنابر فتواي علماء بزرگ از جمله حضرت امام خميني (ره) و همچنين رهبر انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنه اي و ديگر مراجع تقليد شيعه، قمه زدن به جهاتي جايز نيست كه عمده آن وهن مكتب تشيع مي باشد. امروزه قمه زني موجب بي اعتباري مذهب و لطمه زدن به حيثيت آن است و حفظ آبروي مذهب از اوجب واجبات است. پايگاه حوزه 1-1723

ص: 13

احكام خمس

آيا ممكن است توضيح كوتاهي در باره خمس و احكام آن بيان كنيد؟ 1. خمس از فروع دين است كه پرداخت آن در هفت چيز واجب است: اوّل: منفعت كسب.دوم: معدن. سوم: گنج. چهارم: مال حلال مخلوط به حرام. پنجم: جواهري كه بواسطه غواصي يعني فرو رفتن در دريا به دست مي آيد. ششم: غنيمت جنگ. هفتم: زميني كه كافر ذمّي از مسلمان بخرد. شرح بيشتر و تفصيل تمام جزئيات و نحوه محاسبه خمس اموال در رساله هاي عمليه آمده است. 2. خمس به دو بخش سهم سادات و سهم امام(ع) تقسيم مي شود كه سهم سادات به سادات فقير تا به اندازه خرج يك سال پرداخت مي شود و سهم امام هم توسط مرجع تقليد در امور عام المنفعه و صلاح ديد او مانند اداره امور حوزه هاي علميه ديني و... مصرف مي شود. 3. در بعضي از جزئيات احكام خمس اختلاف نظرهاي جزئي وجود دارد كه هر كس بايد به مرجع تقليد خويش مراجعه نماد. 4. كسي كه مال او مشمول خمس شده است حق تصرف در آن بدون پرداخت خمس را ندارد مگر با اجازه مرجع تقليد. 5. نماز خواندن در زمين و خانه و يا پوششي كه خمس آن پرداخت نشده باشد در حكم غصب بوده و باطل است و همين

ص: 14

طور غسل كردن و يا وضو گرفتن با آبي كه از پول غير خمس داده شده تهيه شود، باطل است. [ i ] [ i ] -توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)، ج2، ص: 7 پايگاه حوزه 7975

ص: 15

احكام طهارت يا نجاست كفار و ارتباط با آنان

با توجه به ارتباط كاري با كفار، و تماس با آنها، تكليف من نسبت به طهارت در نماز، خوراك و پوشاك، چگونه است؟ نجاست آن گاه سرا ي ت مي كند كه ع ي ن نجس ي ا كسي كه نجس مي شود(متنجس) داراي رطوبت قابل سرا ي ت و انتقال باشد و اگر بدن شما و آنها خشك باشد در واقع با ملاقات نجس، نجس نمي شود. مجرد احتمال تماس دست مرطوب كافر، با مواد غذائي، براي وجوب اجتناب كافي نيست، بلكه تا يقين به تماس حاصل نشود، حكم به طهارت مي شود [ i ] . راما در مورد نماز اگر لباس شما تر نباشد ي ا بدن آنان كه با شما برخورد مي كنند رطوبت نداشته باشد نجس نمي شود و در صورت نجس شدن با ي د آن را تطه ي ر كرد و اگر فرصت براي تطه ي ر نباشد مي توان ي د لباسها ي ي كه نجس شده مثلا كت خود را درآورده و با بق ي ه لباسها نماز بخوان ي د و اگر آن هم م ي سور ن ي ست و فرصت براي نماز اندك است با همان لباس نجس نماز بگذار ي د و

ص: 16

قضا هم ندارد [ ii ] . و نبا ي د اجازه ده ي د كه نماز شما قضا شود. البته طبق نظر آيت الله خامنه اي كافر اگر از اهل كتاب باشد، نجس ذاتي نيست و تماس دست مرطوب او باعث نجاست نمي شود [ iii ] م گر نجاست عرضي در ست يا بدن او باشد . [ i ] توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني) ج1 ص 151 س 333، أجوبة الاستفتاءات(بالفارسية)ص 66. [ ii ] أجوبة الاستفتاءات(بالفارسية) ص 32 ، س 167. [ iii ] أجوبة الاستفتاءات(بالفارسية)ص 66 ، س 333 . پايگاه حوزه 1-6935

ص: 17

احكام غسل، كفن و نماز بر ميّت در حال اضطرار

اگر در مقام ضرورت جنازها را غسل و كفن نداده و نماز نخوانده باشند، حكم چيست؟ 1-بطور كلي اگر مسلماني از دنيا برود بر سايرين واجب است كه به غسل و كفن و نماز او همت بگمارند و اگر بدون اينها دفن شود در صورت عدم هتك حرمت براي غسل و كفن بايد نبش قبر شود [1] ولي نماز را بر قبر او مي توان گذارد [2] و در شرايط اضطرار مثلاً نبود آب سدر و كافور بجاي اغسال ثلاثه به هر مقدار از اين اغسال كه ممكن است كفايت مي شود فرضاً اگر امكان غسل با سدر يا كافور يا هر دوي آنها نباشد به جاي آنها غسل با آب خالص مي شود و يا اگر آب به اندازه يك غسل فقط باشد بجاي دو غسل ديگر تيمم بجا آورده مي شود و يا در صورت تعذر از استفاده آب بجاي غسل تيممهاي سه گانه جايگزين مي شود [3] و در كفن هم بايستي سه تكه شامل قميص و مئزر و ازار داشته باشد لكن در صورت عدم تمكن از بعض از آن به هر مقدار كه ممكن است و در صورت عدم تمكن از هيچ يك به قدر ستر عورت كفايت مي شود [4] كه قطعاً

ص: 18

در مورد حادثه بم با توجه به فرهنگ پوشش آن ناحيه اين گونه بوده است. [1] توضيح المسائل امام خميني احكام طهارت مسأله 643. [2] همان، مسأله 607. [3] همان، مسأله 550.به بعد. [4] همان، مسأله570 به بعد. پايگاه حوزه 2-9784

ص: 19

احكام نگاه به نامحرم از داخل آيينه

نگاه كردن به زن نامحرم از داخل آيينه و شيشه چه حكمي دارد؟ 1-در حالت عادي نگاه كردن به نامحرم چه در آئينه و چه در شيشه و آب و مانند آن حرام است. [1] 2-در مقام ناچاري و درمان كه جزء با رؤيت ممكن نيست ديدن نامحرم از داخل آئينه و شيشه اشكال ندارد. [2] 3-البته اين احكام مربوط به نگاه كردن به نامحرمي است كه جايز نيست به او نگاه كنيم يا عضو يا اعضايي از او كه نگاه كردنش حرام است مي باشد ولي اگر نامحرم از كساني باشد كه نگاه كردن بدون ريبه به او اشكال ندارد (مانند زنان اهل كتاب) [3] يا اموري كه از منع نگاه استثناء شده اند مثل وجه و كفين ايرادي ندارد. [1] توضيح المسائل امام خميني، احكام نگاه، مسأله2436. [2] توضيح المسائل امام خميني، احكام نگاه، مسأله2442. [3] توضيح المسائل مراجع، ج 2، مسأله 2434 پايگاه حوزه 1984

ص: 20

اختلاف در رؤيت هلال

علت اختلاف بين علما در مورد رؤبت هلال ماه شوال چيست؟ از جهت فقهي راه هاي ثبوت هلال در موارد زير خلاصه مي ع شود: ديدن خود شخص. عده ع اي كه از گفتن آنها يقين پيدا مي ع شود، بگويند ماه را ديده ع ايم و همچنين است هر چيزي كه بواسطه آن يقين پيدا شود. گذشتن 30 روز از اول ماه قبل كه اول ماه بعد ثابت مي ع شود. بينه شرعيه (خبر دو نفر عادل) حكم حاكم شرع اگر علم به خطاي او وجود نداشته باشد. [ i ] و در واقع آنچه كه يقين آور است مي ع تواند ملاك و مستند قرار بگيرد، و از اينجاست كه اختلاف حاصل مي ع گردد. يعني براي شخصي از طريق يكي از راهها، يقين حاصل مي شود و براي شخص ديگري چنان يقيني حاصل نمي گردد، و البته چنين چيزي، طبيعي تلقي مي گردد و مشكلي را هم براي كسي ايجاد نمي كند. چون هر كس وظيفه دارد به يقين خود عمل كند ولو اينكه ديگران از اين يقين برخوردار نباشند. البته بايد توجه داشت كه مباني و فتاواي علما در اين باب هم اختلاف دارد مثلا 1-ر بعضي از مراجع عظيم الشأن فعلي، رؤيت هلال با چشم مسلح را در ثبوت اول ماه كافي مي دانند. 2- اما گروهي ديگر از اين بزرگواران فقط رؤيت

ص: 21

با چشم غير مسلح را درست مي دانند. 3- مبناي برخي ديگرر از آنان در ثبوت اول ماه، اشتراك در شب (به اين معني كه در لحظه رؤيت هلال در نقطه اي از زمين، ماه جديد براي ساير نقاطي هم كه در شب قرار گرفته اند، ثابت مي شود). 4- مبناي عده اي ديگر اشتراك آفاق است (به اين معني كه در هر كجاي زمين هلال ديده شود، اول ماه براي تمام نقاط زمين شروع مي گردد). 5- اما جمع ديگري از مراجع بزرگوار نيز هستند كه هم قائل به اختلاف آفاق هستند و هم بر رؤيت با چشم غير مسلح تأكيد دارند. 6- نظر ديگري كه هست اين است كه اگر منطقه اي ر كه در آن منطقه ماه ديده شده در شرق منطقه شما قرار داشته باشد براي منطقه شما هم حجت است. [ i ] توضيح المسايل امام خميني، مساله 1730 و 1731. پايگاه حوزه 7-3595

ص: 22

اذن پدر در ازدواج موقّت

من دختر ي هستم كه پدرم اجازه داده تا با پسري هر وقت كه او به خواستگاريم آمد ازدواج كنم و عقد دائم كنم اما من بدون اجازه او عقد موقت كردم، لطف كنيد و بگوئيد ازدواج موقت دختر بدون اذن پدر چه حكمي دارد؟ اذن پدر در ازدواج دائم و يا موقّت دختر باكره را بعضي از فقهاء شرط صحت عقد ازدواج و نكاح مي دانند و بعضي هم يك وظيفه مي دانند ولي عقد را صحيح مي دانند. اما اگر كسي باكره نباشد اذن ولي لازم نيست مگر باكره بودن او بر اثر عدم ازدواج شرعي از بين رفته باشد كه در اين مورد باز اختلاف نظر مي باشد. شما كه وظيفه داريد مسائل شرعي را از يك مجتهد جامع الشرايط تقليد كنيد بهتر آن است كه مرجع تقليد خود را معرفي كنيد تا احكام مربوط به شما بر اساس فتواي آن مجتهد واضح تر بيان شود. اما در مورد اذني كه پدر به شما داده است اگر منحصر به عقد دائم است نمي توانيد بدون اذن او ازدواج موقت كنيد ولي اگر اذن او عام باشد و ازدواج دائم و موقّت هر دو را در بر بگيرد مي توانيد ازدواج موقت هم نماييد. [1] [1] نك: توضيح المسائل(المحشي

ص: 23

للإمام الخميني) ج2 ص 458 مسأله 2377 . پايگاه حوزه 7364

ص: 24

اذن پدر در ازدواج موقّت

من مدتي است كه با پسري دوست هستم و خانواده ما نيز از اين مساله باخبرند و موافقت كردند تا در موقعيت مناسب، با هم ازدواج كنيم. ما بدون نظر آنها صيغه موقّت خوانديم، آيا صيغه موقّت صحيح است يا نه؟ به فتواي بعضي از فقها بدون اذن پدر يا پدر بزرگ نمي توانيد به عقد آن پسر در آييد و اگر زن هستيد ايرادي ندارد و در هر صورت به توضيح المسائل مرجع تقليد خود رجوع كنيد و جهت احتياط چنان چه ممكن است اين عمل را هم با اذن و اجازه پدر انجام دهيد. پايگاه حوزه 0264

ص: 25

اشكال به انقلاب و امام خميني )ره)

پدرم امام خميني )ره) و انقلاب اسلامي ايران را دوست ندارد، او فكر مي ظكند كه امام خميني )ره) قاتل 80000 انسان است، بخاطر اين مسايل من و فعاليت ظهايم را دوست ندارد و مي ظگويد كه شما نبايد توضيح المسايل و سخنراني ظهاي انقلابي را بخوانيد زيرا فكر ترا عوض مي كنند. آنانكه به حضرت امام خميني ) ره) رعشق نمي ورزند و احيانا آن شخصيت عظيم ع الشان را مورد اتهاماتي از قبيل آنچه ذكر شد قرار مي ع دهند، به يقين ايشان را نشناخته اند. در ايام انقلاب و پيروزي پرشكوه آن، مأموران شاه به سوي مردم گلوله پرتاب مي كردند و مردم به فرمان امام خميني ) ره) ربه آنها گل هديه مي كردند. امام مي كوشيد كه حتي خون يك انسان بي گناه ريخته نشود و كوچكترين ستمي را بر احدي روا نمي دانست. جنگ تحميلي عراق بر عليه ايران هم كه بر همه روشن است و مي دانند كه آغازگر جنگ رژيم عراق بوده است. ايران تنها از خاك و ناموس و شرف خود دفاع كرده است. آيا اين قتل ع ها را امام خميني ) ره) رانجام داده است؟ بد نيست يك داستان از تاريخ برايتان بياوريم، اين جمله پيامبر(ص) مشهور و معروف بود كه ايشان فرموده بودند عمار را گروهي ياغي و طاغي و سركش

ص: 26

شهيد خواهند كرد و تقريباً بين مسلمانان شهرت همگاني داشت [ i ] . جناب عمار در جنگ صفين در ركاب حضرت امير(ع) مي جنگيد. او در همان جنگ به دست لشگريان معاويه به شهادت رسيد. ترديد و دو دلي در ميان سپاهيان شام بالا گرفت و مي رفت كه شالوده آن سپاه جاهل و بي خبر در هم ريخته شود. معاويه با همكاري دستيار و همدستش حليه اي انديشيد و گفت به لشكريان من بگوييد كه علي قاتل عمار است اگر او عمار را به اين جنگ نمي آورد چگونه عمار كشته مي شد؟ وقتي اين سخن سست و بي مايه به گوش حضرت امير(ع) رسيد امام فرمود: بنابر اين بايد پيامبر اكرم(ص) قاتل حمزه(ع) باشد چون او حمزه را به جنگ مشركين آورد [ ii ] . حال آيا منطق آنان كه امام خميني ) ره) را قاتل انسان ع ها مي دانند مطابق منطق معاويه و امثال اور نيست!. [ i ] مسند أحمد ج 3 ص 91 . و البخاري ج 2 ص 87 . و السيرة النبوية ج 2 ص 142 و ر143 . و سنن الترمذي ص 542 . و خصائص النسائي ص 29 .(به نقل از defar.ten ) [ ii ] رنورالابصار،ص89 (به نقل از سايت پيامبر اعظم) و مروج الذهب ج 2، ص 381(به نقل از سايت نمايندگي رهبري در دانشگاهها)

ص: 27

و كشف الغمة ج : 1 ص : 260 و بحارالأنوار ج : 33 ص : 16. پايگاه حوزه 2-3424

ص: 28

اشكالات و محدوديت هاي پوشيدن لباس روحانيت براي جامعه و افراد روحاني

با توجه به رواياتي كه در رابطه با لباس شهرت وارد شده است و فقهاي بزرگوار و مراجع تقليد نيز بر اساس آنها فتواي به تحريم داده اند، و با توجه به اين كه بعيد نيست اين تحريم ، تحريم عقلي بوده باشد به جهت اين كه عقل به نيكي درك مي كند كه اگر لباسي موجب تمايز گردد ، زمينه معصيت را براي ديگران فراهم مي كند، به عبارتي خودش را در معرض تهمت قرار مي دهد، از اينها گذشته فردي كه چنين لباسي را مي پوشد از لحاظ روحي و فكري آرامش را از دست خواهد داد و هميشه با نوعي التهاب و اضطراب در جامعه حضور خواهد داشت. اگر بخواهيم در رابطه با لباس روحانيت يك بحث فقهي ارائه دهيم، بايد ارتباط اين لباس را با لباس شهرت، كه در روايات ما از آن نهي شده است، بررسي كنيم كه آيا لباس روحانيت در شكل متعارف خود (عمامه، عبا، قبا، نعلين)، آيا يكي از مصاديق لباس شهرت هست يا نه؟ در اين كه لباس شهرت از نظر اسلام حرام است، بحثي نيست و اين حكم در روايات ائمه معصومين عليهم السلام در وسائل الشيعه در كتاب

ص: 29

«الملابس» آمده است. بحث در اين است، كه لباس شهرت چيست؟ چه ويژگي هايي دارد؟ و آيا ويژگي هاي لباس شهرت شامل ويژگي هاي لباس روحانيت مي شود يا نه؟ براي شناخت ويژگي هاي لباس شهرت بايد به سراغ كلمات فقها برويم زيرا در روايات در اين زمينه چيزي بيان نشده است. مرحوم صاحب عروه(ره) در تعريف لباس شهرت فرموده است:«پوشيدن لباس شهرت به اين است، كه شخصي لباسي كه از نظر جنس يا رنگ يا وضع و هيئت يا طرز دوخت، بر خلاف شخصيت اوست، بپوشد مثل اين كه يك دانشمند ديني(روحاني) لباس نظامي بپوشد، يا بر عكس، و همين طور حرام است كه زن، لباس اختصاصي مردان را بپوشد يا مرد، لباس اختصاصي زنان را بپوشد.» در كتاب معجم الفاظ فقه جعفري، در تعريف لباس شهرت آمده است: «لباسي است كه پوشيدن آن در نزد مردم، غير متعارف است و موجب مشهور شدن كسي كه آن را مي پوشد، در بين مردم مي شود، مثل اين كه مرد لباسهاي زنان را بپوشد و زن لباس مردان را بپوشد.» حضرت امام خميني(ره) در كتاب تحرير الوسيله تعريفي شبيه به تعريف صاحب عروه ارائه داده اند. مرحوم آيت الله العظمي خويي(ره) نيز تعريفي طبق تعريف صاحب عروه الوثقي نموده اند.

ص: 30

همين طور حضرت آيت الله تبريزي، حضرت آيت الله العظمي بهجت، و مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي [ i ] نيز تعاريفي به همين مضمون دارند. با توجه به اين تعاريف، لباس شهرت، لباسي است كه حداقل داراي يكي از ويژگي هاي زير باشد: 1 قماش(پارچه) آن غير متعارف باشد. ر2 طرز دوخت آن غير متعارف باشد. ر3 رنگ آن غير متعارف باشد. ر4 كيفيت پوشيدن آن غير متعارف باشد. ر5 لباس خيلي كوتاه يا خيلي بلند و گشاد باشد. اينها ويژگي هايي است كه اگر هر كدام، در هر لباسي وجود داشته باشد، موضوع لباس شهرت حاصل مي شود، و بدنبال آن حكم لباس شهرت، كه حرمت است مي آيد. و الا ما از پيش خود نمي توانيم براي لباس شهرت مصداق درست كنيم. آيا لباس روحانيت داراي حداقل يكي از اين ويژگي هاست؟ كداميك اين ويژگي ها در لباس روحانيت وجود دارد؟ بايد گفت كه هيچ كدام از اين ويژگي ها در لباس روحانيت نيست. زيرا: 1- لباسي كه هم اكنون به عنوان لباس روحانيت معروف است (عبا، عمامه، قبا، لباده، نعلين) از زمانهاي دور در بين مردم كشورمان متداول بوده و هم اكنون نيز بخشي از مردم عزيز ميهن اسلامي ايران مجموعه اين لباس يا بخشي

ص: 31

از آن را به عنوان لباس خود استفاده مي كنند. به عنوان مثال استفاده از قبا و عبا، در شهرهاي جنوبي (استان خوزستان) مرسوم است و هم چنين استفاده از عمامه، در شهرهاي استان خراسان زياد به چشم مي خورد. پس اين لباس علاوه بر متداول بودنش در بين روحانيت، در بين بعضي اصناف ديگر مردم نيز معمول و متدوال است.و پارچه آن، رنگ آن، دوخت آن، كيفيت پوشيدن آن و اندازه آن خيلي متناسب و موزون است. 2- درست است كه بعضي از افرادي كه اين لباس را مي پوشند ممكن است مورد تمسخر و استهزاء خيلي از افراد قرار گيرند، اما اين تمسخر، اولا هميشگي نيست و ثانيا عموميت ندارد بلكه در همين جامعه كنوني اقشار زيادي را مي بينيم كه براي اين لباس احترام و قداست خاصي قائل هستند. و گروههايي نيز اگر چه براي آن قداستي و احترامي قائل نيستند، اما بي احترامي هم نمي كنند و آن را يك لباس صنفي مانند لباس ساير اصناف مي دانند، تنها گروه اندكي و در زماني خاص ممكن است آنها را مورد استهزاء قرار دهند. 3- در همين شرايط فعلي جامعه ما كه تبليغات مسموم و دشمنان بر عليه روحانيت به اوج رسيده است، اگر بزرگاني همچون مراجع

ص: 32

معظم تقليد يا استاد مطهري(ره) يا استاد حسن زاده آملي، استاد سيد جلال الدين آشتياني(ره)، علامه طباطبايي(ره)، الهي قمشه اي(ره) و... با اين لباس در مجامع حاضر شود، آيا مورد تمسخر قرار مي گيرند؟ يا بالعكس اگر اين لباس را بر تن نداشته باشند جاي تعجب و سؤال همگان، حتي معاندين است؟ 4- بسياري از افرادي كه اين لباس را مورد تمسخر قرار مي دهند، اگر با مهرباني و منطق با آنها صحبت شود و علت پوشيدن اين لباس و ويژگي هاي آن براي آنان بيان شود، قانع مي شوند و به اشتباه خود پي مي برند و معذرت خواهي مي كنند، و شما در مي يابيد كه علت تمسخر آنان صرف پوشيدن اين لباس نيست، بلكه اينها در حقيقت دين و هويت صنفي روحانيت را تمسخر مي كنند، به همين دليل اگر يك نفر روحاني لباس شخصي بر تن نداشته باشد، ولي كارت عضويت خود در حوزه علميه را نشان دهد و خود را روحاني معرفي كند، باز مورد تمسخر آنان قرار مي گيرد. و يا اگر او را تمسخر نمي كنند به اين دليل است كه مي پندارند او از هويت صنفي خود كنار گرفته است، ولي اگر دريابند كه از هويت خود كنار نگرفته است همان برخورد

ص: 33

را با او دارند. 5- در كشور عزيزمان در برهه هاي مختلفي نظير قبل از پيروزي انقلاب اسلامي حتي افراد غير مسلمان و غير انقلابي هم، براي همه روحانيت احترام خاصي قائل بودند (تا چه رسد به مسلمانان و انقلابيون) و هر فرد روحاني را به صرف داشتن اين لباس مورد احترام قرار مي دادند و حاضر بودند تا سر حد جان از او در مقابل ساواك و دژخيمان رژيم پهلوي دفاع نمايند. همه اينها ادله و قرائني است كه به هيچ وجه لباس روحانيت مصداق لباس شهرت نيست و نمي توان آن را به عنوان يكي از صغريات لباس شهرت مطرح كرد. البته انكار نمي كنيم كه پوشيدن لباس روحاينت، محدوديت ها و محروميت هايي را به همراه دارد كه فرد روحاني بايد قبل از اين كه ملبس به اين لباس شود، از آنها آگاهي داشته باشد و بعد از آن اقدام به پوشيدن آن بكند، تا بتواند با مشكلات احتمالي آن كنار بيايد و يا آنها را رفع نمايد. نكته ديگر اين كه، پوشيدن لباس مقدس روحانيت واجب شرعي نيست. ما برخي از بزرگان را مي شناسيم كه در حوزه هاي علميه تا مدارج عالي (اجتهاد) تحصيل كرده و هم اكنون نيز خدمتگزار اسلام و حوزه هاي علميه

ص: 34

بوده اند، ولي به خاطر مسائلي لباس نپوشيده اند و هيچ كس هم آنها را متهم به ترك واجب يا ارتكاب حرام ننموده است. آنان تشخيص داده اند كه بدون لباس بهتر مي توانند خدمت كنند. بنا بر اين در مواردي كه لباس واقعا مانع از ارتباط بهتر با جوانان باشد، و مانع از آن وظيفه اصلي و بلكه يك ضد تبليغ باشد، شايد لازم باشد كه فرد روحاني تحصيل كرده حوزه، با لباس ديگري به تبليغ از دين و وظيفه طبابت روحي جامعه بپردازد. ولي در عين حال كه كلام شما را در مورد مشكلات تماس با جوانان و جامعه، انكار نمي كنيم بايد بگوئيم، همين امروزه كم نيستند روحانيون موفقي كه چه در داخل، و چه در خارج از كشور، در اجتماعات مختلف علمي، فرهنگي، هنري، ورزشي و... شركت مي كنند و در جذب جوانان و حل مشكلات آنها بسيار موفق بوده اند. و اين لباس نه تنها مانع آنها نبوده بلكه بسيار در موفقيت آنان مؤثر بوده است. [ i ] لباس شهرت لباسي است كه پوشيدن آن براي شخص، بخاطر رنگ يا كيفيت دوخت يا مندرس بودن آن و علل ديگر مناسب نيست، به طوري كه اگر آن را در برابر مردم به پوشد توجه آنان را به

ص: 35

خود جلب نموده و انگشت نما مي شود. أجوبة الاستفتاءات(بالفارسية)ر ص ر 304 رر س 1360- توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني) ج1 ر مسأله 845 لباس شهرت ر ص : 466 پايگاه حوزه 2286

ص: 36

اصلاح موهاي زايد بدن

من در مورد موهاي زايد بدن و زدن آنها توضيح مي خواهم؟ تراشيدن موهاي زايد بدن مستحب است و تنها تراشيدن ريش و موهاي صورت با تيغ يا مثل تيغ براي مردان به احتياط واجب [ i ] يا فتوي [ ii ] ، حرام و غير جايز است. تراشيدن موههاي زائد با تيغ اشكالي ندارد و همچنين زدودن آنها با هر وسيله اي كه موجب ضرر به بدن نشود اشكال ندارد. [ i ] امام خميني (ره) چنين ديدگاهي داشتند. [ ii ] فرق ايندو تعبير در موارد مختلف بيان شده است، لطفا بدان جا رجوع شود. پايگاه حوزه 8394

ص: 37

اطلاعاتي پيرامون شاه و انقلاب اسلامي ايران مي خواستم؟

من يك گزارش بزرگ درباره ايران تهيه مي كنم ولي واقعاً قسمت انقلاب را نفهميده ام، در باره شاه چيزي نمي دانم آيا شما مي توانيد نكاتي را به صورت ساده در اختيار من قرار دهيد. بدون ترديد انقلاب اسلامي ايران را بايد يكي از بزرگترين و تاثيرگذارترين رخدادهاي اجتماعي دانست كه نيمه دوم قرن بيستم را فراگرفته است، اين انقلاب كه در سال 1979 ميلادي )1357 شمسي) به رهبري حضرت آيه الله العظمي خميني(ره) و بعد از مبارزات و قيامهايي دامنه دار كه از چندين سال قبل شروع شده بود به پيروزي رسيد و مبتني بر يك مكتب ديني و الهي يعني اسلام است. ظلم و ستم هاي رژيم شاهنشاهي، اهانتهايي كه در طول حدود نيم قرن (دوره حكومت سلسله پهلوي) به احكام دين و رهبران ديني روا داشته شد، دخالتهايي كه دول استعمارگر بالاخص آمريكا و انگليس در امور كشور مي نمودند، غارت منابع ثروت ملت ايران حمايت رژيم شاه از رژيم غاصب صهيونيستي، همچنين فقدان آزاديهاي مشروع در جامعه، سانسور شديد، رواج مفاسد فرهنگي و اجتماعي، گسترش دامنه ي فقر و... مجموعه عواملي بود كه باعث شد، در سال 1357 شمسي مردم ايران در تظاهراتهاي گسترده كه همه اقشار مردم در آن شركت مي نمودند و

ص: 38

در تمام شهرها و حتي روستاهاي كشور صورت مي گرفت خواستار سرنگوني رژيم شاهنشاهي و برقراري حكومت اسلامي گردند. در نتيجه اين تظاهرات كه تعداد فراواني شهيد و مجروح در پي داشت شاه ايران محمد رضا پهلوي - كه از سال 1320 شمسي- پايان جنگ جهاني دوم بر اين كشور حكم مي راند، مجبور شد كه در 26 دي ماه 1357 از كشور بگريزد، 16 روز بعد يعني در روز 12 بهمن 1357 حضرت امام خميني كه از حدود 15 سال پيش در تبعيد بسر مي برد (نخست كشور تركيه و بعداً كشور عراق) به كشور بازگشت و مورد استقبال ميليونها ايراني قرار گرفت. انقلاب اسلامي ده روز پس از ورود امام خميني به ايران يعني در 22 بهمن 1357 به پيروزي رسيد. و بدين ترتيب سلسله پهلوي كه از سال 1304 شمسي (سال تاجگذاري رضا شاه، پدر ِمحمد رضا) روي كار آمده بود، منقرض شد. در اولين سال پيروزي، مردم ايران طي رفراندومي با شكوه، با اكثريت 99% به برپايي نظام جمهوري اسلامي رأي آري دادند. اين انقلاب به منظور حاكميت قوانين دين مبين اسلام، پاسداري از حقوق مردم، قطع كردن دست استعمارگران از كشور، برقراري عدالت و دفاع از ستمديدگان و مظلومان در سرتاسر جهان تحقق يافته و با حمايت هاي بي شائبه

ص: 39

مردم، بيش از 20 سال است كه عليرغم كارشكني ها و مخالفتهاي دشمنانش بالاخص دولت آمريكا و رژيم صهيونيستي به مسير خود ادامه مي دهد چنانچه اطلاعات ديگري راجع به انقلاب اسلامي خواسته باشيد خوشحال مي شويم كه ما را مطلع سازيد. پايگاه حوزه 1331

ص: 40

امام جماعت شدن زنان

نظر فقها درباره امام جماعت شدن زنان در نمازهاي مختلط چيست؟ اگر مأموم مرد است امام او هم بايد مرد باشد. [ i ] و احتياط واجب آن است كه امام زن نيز مرد باشد. [ ii ] و نيز حضرت امام(ره) در تحرير الوسيله به همين فتوا تصريح دارد كه : «اگر مأموم مرد است امام هم بايد مرد باشد» [ iii ] اما امامت زن براي زن را هر چند با احتياط واجب جايز نمي داند ولي بعضي از مراجع تقليد جايز دانسته اند. [ iv ] هم چنين از فقهاي شهير در گذشته مانند مرحوم شيخ طوسي كه از علماء و فقهاي بر جسته شيعه و بنيان گذار حوزه علميه نجف اشرف بوده است، امامت زن براي زن را مستحب مي داند.« و يستحب للمرئة ان تؤم النساء » [ v ] . [ i ] - به فتواي فوق و مذكور: حضرت امام خميني، حضرت آيت الله بهجت و حضرت آيت الله خامنه اي تصريح دارند. و نيز آيات عظام تبريزي، خوئي، اراكي و فاضلي با فتواي حضرت امام موافقند و حاشيه ندارند. [ ii ] - رساله مراجع، ج1، ص 819 [ iii ] - تحرير الوسيلة، ص274 [ iv ] - حضرت آيت الله مكارم شيرازي امامت زن براي زن را جايز دانسته است. رساله مراجع ص 819. [ v ] - كتاب خلاف، ج

ص: 41

1، ص 562، مسئله 313، چاپ جامعه مدرسين. پايگاه حوزه 4-7196

ص: 42

امام خميني و پيروي از فرق صوفيه

آيا امام خميني مريد يكي از فرق صوفيه كه مدعي ارتباط با امام زمان (عج) بودند؟ امام خميني (ره) كه خود مراد همه دلها بود، مريد هيچ فرقه اي از فرق صوفيه نبوده و فقط و فقط مريد امام زمان (عج) ارواحنا فداه و ائمه معصومين (ع) بودند. و هرگونه دنباله روي و پيروي از چنين فرقه هايي كه هر روز به لباسي در آمده و ادعاهايي را جهت اغفال عوام الناس بكار مي گيرند، نهي مي فرمودند. و هميشه به وظيفه اصلي و انتظار به معناي واقعي، كه همان انجام اعمال صالحه و دوري از گناهان و دعا در تعجيل فرج و زمينه سازي قيام جهاني حضرت ايشان است را، امر مي فرمودند و چگونه خود ايشان (كه در مقام بالايي از معنويت بودند)، هيچ وقت حتي به ايماء و اشاره و هيچ لفظي ادعاي ارتباط نكردند، پيروي از چنين فرقي را نموده، و يا توصيه به اين امور نمايند؟ پايگاه حوزه 3-1355

ص: 43

امام خميني(ره) و توجه او به تفاسير متداول

از ميان تفاسير قرآن كريم كدام تفسير بيشتر مورد توجه حضرت امام خميني(ره) قرار داشت؟ امام(ره) مي فرمايد: به عقيده نويسنده تا كنون تفسير براي كتاب خدا نوشته نشده به طور كلي معني (تفسير) كتاب آن است كه شرح مقاصد آن كتاب را بنمايد، مفسر وقتي (مقصد) از نزول را به ما فهماند مفسر است نه (سبب) نزول به آن طور كه در تفاسير وارد است . [ i ] امام در جاي ديگري مي فرمايد: بسياري از مفسرين كه از اين دو طايفه[عرفاء و امثال طنطاوي و سيد قطب] نبودند اينها تفاسيري دارند مثل مجمع البيان كه تفسير خوبي است و جامع بين اقوال عامه و خاصه هست. [ ii ] از اين كلمات ايشان استفاده مي شود كه هيچ كدام از تفاسير موجود، تفسير ايده آل ايشان نبوده است زيرا هيچكدام نتوانسته است مقاصد الهي رابيان نمايد. ولي با اين حال ايشان تفسير مجمع البيان را بر ديگر تفاسير موجود ترجيح داده اند [ i ] آيين انقلاب اسلامي گزيده اي از انديشه و آراء امام خميني (ره) ص 84 و 85. [ ii ] همان صفحه 8079. پايگاه حوزه 2854

ص: 44

اهداي اعضاي بدن

آيا مي توان يكي از چشمهاي خود را به يك شخصي "مانند دكترها، معلمان و ..." كه كور است اهداء كرد، به كسي اهداء كرد كه با خيال راحت تر مي تواند به نوع بشر خدمت نمايد؟. مطابق با فتواي حضرت امام خميني (ره) قطع كردن عضوي از شخص زنده و پيوند آن به شخص ديگر با سه شرط جايز است: الف: حيات بيمار، متوقف بر پيوند آن عضو باشد. ب: تا جايي كه امكان دارد، عضو مورد نياز از بدن غير مسلمان برداشته شود (در صورت امكان استفاده از اعضاي بدن غير مسلمان، قطع عضو بدن مسلمان جايز نيست.) ج: پس از قطع عضو، خطر جاني، متوجه اعطاء كننده نشود. بنابراين پيوند اعضاي بدن مانند كليه و دست و... با وجود شرايط فوق جايز است. [1] [1] منابع : الف:راحكام پزشكان و مشاغل مربوط به پزشكي ص 44. ب:راستفتائات، ج 2، ص 43 44. پايگاه حوزه 3123

ص: 45

اهميت تحصيل براي خانم ظها و اولويت بين خانواده و تحصيل در شرايط مختلف

اهميت تحصيل براي خانم ظها چقدر است و در شرايط مختلف آيا بايد خانواده در اولويت قرار گيرد يا تحصيل؟ 1- از ديدگاه اسلام تحصيل براي خانم ع ها همان اهميت را دارد كه براي مردها و اين يك شعار نيست بلكه حقيقتي است كه از زبان فقيه بزرگ و عارف نستوه حضرت امام خميني به عنوان يك اسلام شناس ر بزرگ مي توان دريافت. ايشان مي فرمايد: نه اين است كه اسلام نسبت به زن و مرد فرقي گذاشته است. زن و مرد همه آزادند در اينكه دانشگاه بروند. آزادند در اينكه رأي بدهند [ i ] ر در نظام اسلامي زن همان حقوقي را دارد كه مرد دارد، حق تحصيل حق كار حق مالكيت و حق رأي دادن، حق رأي گرفتن، در تمام جهاتي كه مرد حق دارد، زن هم حق دارد. ليكن هم در مورد مرد، مواردي است كه چيزهايي به دليل پيدايش مفاسد بر او حرام است و هم در مورد زن، مواردي هست كه به دليل اينكه مفسده مي آفريند حرام است. [ ii ] لذا در صدر اسلام رمؤمن ع ترين زنها، دانشمندترين آنان بودند. حضرت فاطمه زهرا (س) از بزرگترين دانشمندان و حضرت زينب كبري (س) همين ع گونه بودند و امروزه در نظام مقدس جمهوري

ص: 46

اسلامي به عنوان سمبل ارزش ع هاي يك جامعه اسلامي عنايت خاصي در نظام، به تحصيل بانوان بر اساس آموزه هاي ديني مي بينيم كه تعداد و ميزان دانشجويان دختر پذيرفته شده در كنكور در اين سال ع ها بيشتر از آمار پسران پذيرفته شده مي باشد. تشويق مكتب اسلام ربه تحصيل علم، شامل مردان و زنان است و هر دو موظفند از گهواره تا گور دانش بجويند. ر 2- بلي چنانچه از بيانات حضرت امام (ره) استفاده مي شود اگر تحصيلات خانم ع ها منافات با وظايف خانوادگي داشته باشد از مواردي است كه مفسده انگيز است و وظايف خانوادگي مقدم بر تحصيل مي ع باشد چرا كه وظايف خانوادگي از واجبات و تحصيل خانمها از مستحبات است. البته پر واضح است كه اگر تحصيل مرد هم با وظايف خانوادگي منافات داشته باشد براي او هم وظايف خانوادگي مقدم بر تحصيل است. ولي اگر تحصيل مرد و زن بگونه ع اي باشد كه اولاً واجب باشد و ثانياً مهمتر از وظايف خانوادگي باشد اينجا تحصيل مقدم است. ناگفته روشن است كه مراد از تحصيل، تحصيل علوم مفيد به قصد آگاهي و خدمت به ديگران و براي رضاي خدا باشد. وگرنه بسيارند دانشمنداني كه دانش آنها آتش سوزنده اي است كه جان خود و ديگران را مي سوزاند. [ i ] - صحيفه نور، ج 4، ص 60

ص: 47

59. [ ii ] - صحيفه نور، ج 4، ص 34 33. پايگاه حوزه 4403

ص: 48

باطل كردن روزه با چيز حرام از روي جهل

اگر كسي نداند كه مكلف شده و روزه خود را با كار حرامي كه نمي داند آن كار حرام است باطل كند چه حكمي دارد؟ 1 ج قضاي آن روزه بر شما واجب است. 2 ج اگر مكلف جاهل قاصر بوده است، كفاره ندارد. و اگر جاهل مقصر بوده است، كفاره جمع دارد. يعني هم 60 روز روزه گرفتن، و هم 60 فقير را اطعام كردن، چون با كار حرامي روزه خود را شكسته است. 3- جاهل قاصر كسي است كه در فهم مسأله كوتاهي نكرده است، بلكه كوتاه بوده است و فكر او به اين مسأله نمي رسيده است. مثلا يقين داشته است مسأله اين گونه است و فكر نمي كرده كه خلاف آن درست باشد يا مثلا در محيطي بوده است كه امكان دسترسي به منابع، جهت فهم مسأله نداشته است مثلا علماء يا كتاب در دسترس او نبوده است. و جاهل مقصر كسي است كه در فهم مسأله كوتاه نبوده است، بلكه كوتاهي كرده است مثلا در مسأله دست كم شك داشته است، ولي جستجو نكرده و مي توانسته است مسائل را بفهمد و به دست آورد ولي دنبال نكرده است [ i ] . [ i ] توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)، ج1،

ص: 49

مسأله 1659 و 1665 ر پايگاه حوزه 2535

ص: 50

به همراه داشتن عكس شهداء در هنگام نماز

مگر اسلام تعليم نمي دهد كه بت پرستي حرام است؟ پس چرا ايرانيان در هنگام نماز عكس شهداء را همراه خود دارند؟ بسياري از مسلمان ها مي گويند كه شيعيان كافر هستند. منظور آنها از اين مطلب چيست؟ اولا: چنين عملي از مصاديق بت پرستي بحساب نمي آيد زيرا بت پرستي بمعناي معبود قرار دادن بت و پرستش نمودن و عبادت كردن آن مي باشد، صرف همراه داشتن عكس يا نماز خواندن جهت قبله كه مثلاً درختي يا شخصي و يا... در آن جهت باشد اين بت پرستي نيست. ثانياً: ائمه اطهار (ع)، مسلمانان را از اين كار باز داشته و نهي فرموده اند (بصورت نهي تنزيهي و كراهتي) و علماء نيز به پيروي از ائمه (ع) به اين مسأله فتوا داده و تأكيد نموده اند، امام خميني (ره) در كتاب تحرير الوسيله ج اول ص 139 كتاب الصلاه مي فرمايد: مكروه است براي نمازگزار كه مقابلش آتشي شعله ور يا چراغ يا عكس صاحبان روح، باشد. ديگران كه شيعه را كافر مي دانند به خاطر سوء تفاهمي است كه مسائل شيعه را درست نفهميده اند به عنوان مثال اگر شيعه به پيامبران و امامان متوسل مي شود هرگز به معناي اين نيست كه اينها شريك خدا هستند آيا توسل شما به دارو براي درمان به اين معناست

ص: 51

كه شما دارو را شريك خدا مي دانيد. استفاده از اسباب و علل در صورتي كه آنها را مستقل در تأثير ندانيم شرك نيست ولي ديگران اين مسأله را خوب نفهميده اند لذا شيعه را مشرك مي دانند. پايگاه حوزه 3196

ص: 52

تزويج غير بالغ توسط ولي و لزوم پرداخت مهريه

در رساله امام(ره) آمده است كه:(اگر پدري براي پسرش در دوراني كه هنوز پسر بالغ نشده است زن بگيرد پسر موظف است بعد از رسيدن به سن بلوغ)15 سالگي)مهر زن را(درصورت طلب كردن زن)به زن بپردازد.اين موضوع چندان با عقل جور در نمي آيد زيرا پسر به خواست خودش زن نگرفته است و ممكن است هيچ علاقه اي هم به زني كه براي او گرفته اند نداشته باشد ولي مجبور است مهر زن را تمام و كمال بپردازد.آيا با عقل سالم جور در مي آيد؟ انصاف داشتن را بايد با كسر و انجبار همه جانبه معين كرد آيا انصاف است كه پدر بعد از مردن هر چه زحمت كشيده است و مالي را تدارك ديده است بدون كوچكترين تلاش و زحمت فرزندش به او برسد؛ وقتي چنين حقوقي براي فرزند محاسبه شده است اين پدر هم يك دسته از حقوق را داراست از جمله اين كه اگر مصلحت ببيند و واقعاً مصلحتي در كار باشد مي تواند از ولايتي كه بر فرزند خود دارد دختر يا خانمي را به عقد او در آورد و البته اگر عقد پدر براي فرزندش درست باشد طبيعي است كه لوازم اين عقد هم خواه ناخواه بايد مورد پذيرش

ص: 53

قرار بگيرند بالأخره اگر پدر ولايت دارد و اين ولايت داشتن او فلسفة خاص خود را دارد ممكن است در بعضي از موارد هم پي آمدهايي داشته باشد كه زياد مورد علاقه و يا حتي منافع ما نباشد. البته اگر مفسده اي در اين عقد باشد موكول به اجازه اين پسر بعد از بلوغ مي شود كه اگر پذيرفت عقد درست است و الا درست نيست و در صورتي اين عقد قطعي مي شود كه آن چه واجب است كه رعايت شود پدر رعايت كرده باشد. اگر ولي و پدر فرزند بيش از اندازه مهرالمثل عقد را بسته باشد و مقتضاي مصلحت او اين عقد باشد مهر بر پسر لازم ولي اگر مصلحت تنها در ازدواج و عقد بود نه در مهر آن، عقد درست است اما پرداختن بيش از مهرالمثل واجب نيست اگر بعد از بلوغ پسر اجازه داد درست است و الا بر مي گردد به مهر المثل حال اگر پسر قدرت پرداخت اين مهر را نداشت پرداختن آن به عهدة خود پدر است و اگر پدر فوت كند از مال او برداشته مي شود. رجوع شود به تحرير الوسيله امام خميني ج2 كتاب النكاح، فصل في اولياء العقد. پايگاه حوزه 1-5315

ص: 54

تعريف هنر اسلامي

هنر اسلامي چيست؟ تعريف هنر اسلامي چيست؟ مي توان گفت هنر تجلي ابعاد و ساحت غير مادي انسان در عالم طبيعت است كه گاهي در خدمت انديشه متعالي انسانها است و گاهي در خدمت غرائز حيواني او قرار مي گيرد. هنر اسلامي آن هنري است كه تجلي معنويت و تعهد انسان باشد و در خدمت تعالي انديشه و عمل انسان قرار گرفته و موجب سستي و انحراف در فكر و عمل او نشود. هنري كه تنها در خدمت غرائز مادي و پست بوده و تنها خدمتگزار جنبه هاي مادي بشر و احياناً در خدمت طواغيت و انسانهاي پست انديشه و سست عنصر باشد، هنري مبتذل و غير ديني محسوب مي شود. امام خميني(ره) در مورد هنر متعهد مي گويد: تنها هنري مورد قبول قرآن است كه صيقل دهندة اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و اله و سلم، اسلام ائمه هدي عليهم السلام، اسلام فقراء دردمند، اسلام پا برهنگان، اسلام تازيانه خوردگان تاريخ تلخ و شرم آور محروميت ها باشد. هنري زيبا و پاك است كه كوبنده سرمايه داري مدرن و كمونيزم خون آشام و نابود كننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگي و اسلام مرفهين بي درد و در يك كلمه اسلام آمريكايي باشد. هنر در مدرسه عشق نشان

ص: 55

دهنده نقاط كور و مبهم و معضلات اجتماعي، اقتصادي، سياسي و نظامي است، هنر در عرفان اسلامي ترسيم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسم تلخ كامي گرسنگان مغضوب قدرت و پول است. [1] [1] صحيفه نور، جلد 21، صفحه 30، تاريخ. پايگاه حوزه 4291

ص: 56

تعريف و حكم غنا و موسيقي

ممكن است تعريف دقيقي از موسيقي و غنا براي من ارائه دهيد؟ 1- موسيقي و غنا دو امر متفاوت هستند موسيقي مربوط به آلات و ابزار خاص خود است ولي غنا صفت صوت و خوانندگي محسوب مي شود [1] . و به هر تقدير نبايد طرب انگيز و محرّك باشند. البته معاني (طرب انگيز، محرّك) معاني روشن و خالي از ابهام هستند گرچه ممكن است در مواردي مشكوك باشند كه موارد مشكوك به لحاظ شرعي منعي ندارد. طرب انگيز آن صوت يا صدايي است كه حالت سبكي و سبكسري به انسان بدهد كه با كرامت ذاتي و انساني او ناسازگار است و محرّك [2] آن صوت و صدايي است كه موجب بر انگيختن شهوات جنسي آدم مي شود. و لذا گفته مي شود صداي زن بايد نازك و همراه با ناز و خضوع در بيان نباشد و الا حرام است قرآن كريم در آيه 32 سوره احزاب صريحاً از آن نهي كرده است: « يا نِساءَ النَّبِيّ ِ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا ، اي همسران پيامبر! شما هم چون يكي از آنان معمولي نيستيد اگر تقوا پيشه كنيد؛ پس به گونه اي هوس انگيز سخن نگوييد

ص: 57

كه بيمار دلان در شما طمع كنند، و سخن شايسته بگوييد! » بنا بر اين موسيقي مورد نظر و اين خوانندگي حرام و خلاف شرع و محرّك شهوات جنسي هستند. علامه طباطبايي در جلد 16 صفحه 309 الميزان در ذيل اين آيه مي فرمايد: خضوع در قول عبارت از ترقيق، نرم كردن كلام با مردان به گونه اي كه او را به ريبه و بر انگيختن شهوات مي خواند. امام خميني(ره) سخن گفتن زن را با مردان به اين كيفيت حرام دانسته است. [3] و قهراً گوش دادن مرد هم به چنين صدايي حرام خواهد بود. 2- موسيقي اگر مناسب مجالس لهو و لعب نباشد و (در ضمن از جهت ديگري مانند مدح ظالم، ترويج كذب و تقويت باطل ممنوع نباشد، مباح و بدون اشكال است البته ممكن است دسته اي از فقها مطلق موسيقي را حرام بدانند كه آن خود حديث ديگري است ولي مشهور فقهاء اين نظر را ندارند. [1] أجوبة الاستفتاءات(بالفارسية) س 1137 : مقصود از موسيقي و غنا چيست؟ جواب:ر غنا يعني ترجيع صدا به نحوي كه مناسب با مجالس لهو باشد كه از گناهان بوده و بر خواننده و شنونده حرام است. ولي موسيقي، نواختن آلات آن است كه اگر به نحو معمول در مجالس لهو و گناه باشد،

ص: 58

هم بر نوازنده و هم بر شنونده حرام است. و اگر به آن نحو نباشد، في نفسه جائز است و اشكال ندارد. [2] مراد از محرّك اينجا محرّك شهوات جنسي است. [3] تحرير الوسيله ج 2 كتاب نكاح مسأله 29 ص .219. پايگاه حوزه 9564

ص: 59

تعلق خمس بر درآمد كسب و حقوق زن

آيا محاسبه خمس در آمد خانواده، از مجموع در آمد من و شوهرم كفايت مي كند، يا من نمي توانم مخارج خانه را كه عرفاً بر عهده مرد است، مخارج خود بدانم؟ هر ي ك از زن و شوهر، كه در آمد جداگانه اي دارند، با ي د براي خود سال خمسي قرار دهند، و مخارج خانه، بر عهده مرد بوده، و از مؤونه سال ا ي شان حساب مي شود، اما شما مي توان ي د در مخارج از در آمد خود، به شوهرتان هد ي ه كن ي د، و ي ا خرج كن ي د و از مؤونه سال شما بشود، ولي ه ي چ وجوبي ندارد. بهر حال هر مقدار از حقوق هر يك از زن و شوهر اگر از مخارج سال زياد بيايد ،صاحب حقوق، مالك آن است و بايد خمس آن را بپردازد و چنان چه، زن به شوهرش بخشيده است و چيزي از آن چه بخشيده شده، زياد بيايد، خمس ندارد. [1] [1] استفتائات امام خميني(ره) ج 1 ص 386 س 127. پايگاه حوزه 1-6835

ص: 60

تفاوت هاي ازدواج دائم و موقّت

فرق بين ازدواج دائم و موقت در چيست؟ صيغه ازدواج موقّت چگونه است؟ ازدواج موقت مانند ازدواج دائم نوعي پيوند زناشوئي و داراي مهر و عقد است با اين تفاوت كه داراي زمان معيّني است و بايد مقدار مهر و وقت تعيين شده باشد. و با اتمام زمان مورد توافق خود به خود و بدون اجراي طلاق به پايان مي رسد و زن بايد عده نگه دارد. و در اين ازدواج نفقه بر مرد واجب نبوده و از يكديگر هم ارث نمي برند. طبق نظر اكثر علماء صيغه عقد موقت در صورت امكان بايد به صورت عربي باشد و در صورت عجز به غير زبان عربي هم كفايت مي كند [1] . به طور كلي در زناشويي چه دائم و چه موقت بايد صيغه خوانده شود و تنها راضي بودن كافي نيست و صيغه عقد را يا خود زن و مرد مي خوانند و يا ديگري را وكيل مي كنند و مرد مي تواند از طرف زن وكيل شود و او را براي خود عقد كند ولي احتياط مستحب در آن است كه عقد را دو نفر بخوانند دستور خواندن عقد موقت به شرح زير مي باشد. اگر خود زن و مرد بخواهند صيغه عقد غير دائم را بخوانند بعد از آن

ص: 61

كه مدت و مهر را معين كردند چنان چه زن بگويد به عربي ( زوجتك نفسي في المدة المعلومه علي المهر المعلوم ) يا به فارسي (من خودم را به همسري تو در مدت معين با مهر معين در آوردم) بعد مرد بدون فاصله به عربي بگويد ( قبلت ) و يا به فارسي بگويد (قبول كردم) صحيح است و اگر اجراي صيغه عقد را به وكيل واگذار نمودند چنان چه وكيل زن بگويد ( متعت موكلتي موكلك في المدة المعلومه علي المهر المعلوم ) يعني بگويد (موكله خودم را به ازدواج موكل تو در مدت معين با مهر معين در آوردم) و وكيل مرد بگويد: ( قبلت لموكلي هكذا ) يعني (قبول كردم براي موكل خودم همين طور) صحيح است. تذكر چند نكته ديگر: 1- مرد مي تواند زني را كه صيغه كرده به عقد دائم در بياورد. 2- فرزندان متولد شده از ازدواج موقت تمام حقوق فرزندي را دارند و ارث هم مي برند. 3- در ازدواج موقت زن بدون اجازه شوهر مي تواند از خانه بيرون برود و حتي اگر بچه دار شود حق هم خوابگي و خرجي را ندارد. [2] براي كسب اطلاعات بيشتر به توضيح المسائل مرجع تقليد خود مراجعه نمائيد. [1] رتوضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)، ج2، ص454،

ص: 62

مسأله 2370. [2] توضيح المسائل امام(ره) احكام نكاح ص 334 مسأله 2424و 2425. پايگاه حوزه 4464

ص: 63

تمجيد از صوفيه يا مشايخ عرفان در آثار امام خميني(ره)

امام(ره) حاشيه بر كتاب فصوص الحكم محي الدين عربي را نوشته است. طبق نقل قول عده اي آن كتاب بر ضد اعتقادات اساسي اسلام و شيعه است و هم چنين نويسنده كتاب يك فرد ضد شيعي است، اين مساله چگونه توجيح مي شود؟ عرفان و معرفت حضرت حق جل و علا يكي از محصولات غني و پر ارزش فرهنگ اسلام و بر خاسته از متون ديني اين مكتب است. عرفان خود يك دانش و راه و رسمي است كه براي خود قواعد و انديشه هاي خاصي را دارد. افرادي كه جمود بر ظواهر ديني دارند و خيال مي كنند كه مخاطب دين تنها عامه مردم هستند و انسانهاي مقرب و داراي مقامات روحاني را تربيت نمي كند، عموماً با عرفان حقيقي مخالف هستند. و با عرفا و علماء رباني از در مخالفت و سر معاندت بر مي خيزند. البته ترديدي نيست كه در ميان طبقات صوفيه مانند ديگر طبقات، قشرهاي منحرف و بدعت گزار كم نيستند. اما عرفان ناب و خالص و متخذ از متون اصلي دين مانند قرآن كريم و روايات پيامبر اكرم(ص) و ائمه اهل البيت عليهم السلام خود حديث ديگري است. حضرت امام خميني(ره) فقيهي جامع و متبحر بودند كه در عين

ص: 64

فقاهت به عنوان حكيمي استوار و صاحب رأي شناخته مي شد و هم او عارفي كامل و سالكي تمام بود كه در پرتو عرفان و معنويت به درجات بلند قرب الهي نائل آمده بود. امام در عين انقياد به احكام نوراني اسلام و تعبد تام و تمام، انساني روشن و به دور از تعصب و تحجر بودند و در اين مسير با اين كه در كتاب معراج السالكين خود بارها صوفيه رسمي را نقد مي كند اما از عرفان اسلامي دفاع جدي مي كند و مشايخ قوم را تعظيم مي كند. عرفان و تشيع در مبحث (ولايت) با هم گره خورده و نزديكترين موقعيت را نسبت به هم مي يابند. هميشه افرادي بوده اند كه با استفاده از مطالبي كه به مردم پوشيده است خود را ترويج كرده و احياناً خواسته اند كساني را بد نام كنند، اما خورشيد حقيقت تابان خواهد شد و رو سياهي و درماندگي از آن كساني است كه از جهل ديگران براي خود نوايي را تدارك ديده اند. به هر تقدير تعظيم حضرت امام(ره) از مشايخ عرفان و شرح و تفصيل آثار آنان امري فرهنگي اسلامي و مطابق با شريعت اسلام است و برآورنده نيازهاي روحي و فطري انسان هاي تشنة معارف بلند اسلامي است. پايگاه حوزه 1-4238

ص: 65

تكليف پدر و مادر در سقط جنين در ماههاي اول

تكليف پدر و مادر، در مورد نطفه اي كه بر اثر دارو سقط شود، (درماههاي اول) چيست؟ 1 اگر عمدا اين عمل صورت گرفته باشد، معصيت و حرام است و ديه آن بر عهده كسي است كه مباشرتاً به سقط آن اقدام كرده است. مثلاً اگر بر اثر آمپول بوده است، آن كسي كه تزريق كرده است، بايد ديه را بدهد. و اگر زن عمداً خود را در معرض اين سقط قرارداده است، گناه و معصيت كرده و بايد استغفار كند و اگر خود زن عمداً دارو خورده است تا سقط جنين شود، بايد ديه را بپردازد و معصيت هم كرده است. ر 2 مقدار ديه اگر در چهل روز اول باشد، 20 مثقال شرعي طلا مي باشد كه اگر مادر عامل سقط جنين بوده است از آن بهره ندارد و به ديگر وراث فرضي آن مي رسد (يعني اگر بچه مي شد و مي مرد ارثش به چه كساني مي رسيد اين ديه به همان افراد مي رسد). و اگر در چهل روز دوم بوده است چهل مثقال شرعي طلا ديه محسوب مي شود [ i ] . [ i ] توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني) ج2 ر ص 829 . پايگاه حوزه 6855

ص: 66

تيمم بدل از غسل

اگر فردي نياز به غسل داشته باشد و امكان غسل نداشته باشد، به جاي آن مي تواندتيمم كند، ولي اگر براي وعده هاي بعدي نماز نيز امكان غسل نداشته باشد ولي وضو بتواند بگيرد چه بايد بكند؟ در صورت بوجود آمدن امكان غسل، آيا نياز به غسل هست يا تيمم انجام شده كافي است؟ اگر كسي محتاج غسل باشد و آب نيابد تيمم بدل از غسل انجام مي دهد. اگر غسل واجب غسل جنابت باشد و بدل از آن تيمم كرده باشد لازم نيست وضو بگيرد. ولي اگر غير از غسل جنابت باشد (مثل مس ميت و...)، ربه فتواي بعضي از علماء (مانند امام خميني) بايد علاوه بر تيمم بدل از غسل چنانچه ممكن است وضو بگيرد و اگر آب براي وضو نيست يك تيمم بدل از وضو هم بگيرد. و در هر صورت براي نمازهاي بعدي مادامي كه عامل آن غسل تكرار نشده است (مثلاً دوباره جنب نشده است) و آب هم براي غسل پيدا نكرده است يا وضو مي گيرد و يا در صورت نبودن آب تيمم بدل از وضو مي كند. و اگر عامل غسل تكرار شد [مثلاً دوباره جنب شد] اين بار باز يا بايد غسل كند يا تيمم بدل از غسل و.... اگر وقت عمل

ص: 67

(مثلاً نماز) گذشته باشد، آن عمل درست است و نيازي به قضا ندارد. ولي اگر داخل وقت باشد (مثلاً ساعت 3 بعدازظهر تيمم كرد و چهار بعد از ظهر آب پيدا كرد) اگر به اندازه لازم جستجو كرده است و آب نيافته است رو در واقع يقين پيدا كرده كه تا آخر وقت آب پيدا نمي كند، آن عمل درست است و نيازي به قضا و اعاده ندارد [ i ] . البته براي واجبات بعدي در صورت تمكن بايد غسل كند. [ i ] توضيح المسائل مراجع ج2 مساله 715. پايگاه حوزه 9294

ص: 68

حدود اخنيارات فقها و نائبان امام زمان(عج)

آيا فقها(ولي فقيه) تمام اختيارات حضرت ولي عصر(عج) راجع به تصرف در جان مال و ناموس مردم دارا هستند؟ در متون و منابع ديني ولايت به دو معني به كار رفته است 1 ولايت تكويني 2 ولايت تشريعي ولايت تكويني به معناي تصرف در موجودات و امور تكويني است. روشن است چنين ولايتي از آن خداست، اوست كه همه موجودات تحت اراده و قدرتش قرار دارند. اصل پيدايش، تغييرات و بقاي همه موجودات به دست خداست. از اين رو او ولايت تكويني بر همه چيز دارد. خداي متعال مرتبه اي از اين ولايت را به برخي از بندگانش اعطا مي كند. معجزات و كرامات انبياء و اولياء عليهم السلام از آثار همين ولايت تكويني است. آن چه در ولايت فقيه مطرح است ولايت تكويني نيست. ولايت تشريعي يعني اين كه تشريع و امر و نهي و فرمان دادن در اختيار كسي باشد. اگر مي گوييم خدا ربوبيت تشريعي دارد يعني اوست كه فرمان مي دهد كه چه بكنيد و چه نكنيد. پيامبر(ص) و امام(ع) هم حق دارند به اذن الهي به مردم امر و نهي كنند، درباره فقيه نيز به همين منوال است. اگر براي فقيه ولايت قائل هستيم مقصودمان ولايت تشريعي است يعني او مي تواند و شرعاً

ص: 69

حق دارد به مردم امر و نهي كند در طول تاريخ تشيع هيچ فقيهي يافت نمي شود كه بگويد فقيه هيچ ولايتي ندارد. آن چه تا حدودي مورد اختلاف فقهاست مراتب و درجات اين ولايت است. امام خميني قدس سره معتقد بودند تمام اختياراتي كه ولي معصوم(ع) داراست ولي فقيه همان اختيارات را دارد. مگر چيزي استثناء شده باشد امام فرموده اند اصل اين است كه فقيه داراي شرايط حاكميت در عصر غيبت، همان اختيارات وسيع معصوم را داشته باشد مگر آن كه دليل خاصي داشته باشيم كه فلان امر از اختصاصات ولي معصوم(ع) است از جمله جهاد ابتدايي كه مشهور بين فقها اين است كه از اختصاصات ولي معصوم(ع) مي باشد. از چنين ولايتي در باب اختيارات ولي فقيه به ولايت مطلقه تعبير مي كنند. معناي ولايت مطلقه اين نيست كه فقيه مجاز است هر كاري خواست بكند تا موجب شود برخي براي خدشه به اين نظريه بگويند طبق ولايت مطلقه فقيه مي تواند توحيد يا يكي از اصول و ضروريات دين را انكار يا متوقف نمايد. تشريع ولايت فقيه براي حفظ اسلام است. اگر فقيه مجاز به انكار اصول دين باشد چه چيزي براي دين باقي مي ماند، تا او وظيفه حفظ و نگهباني آن را داشته باشد. قيد مطلقه در مقابل نظر كساني

ص: 70

است كه معتقدند فقيه فقط در موارد ضروري حق تصرف و دخالت دارد. پس اگر براي زيبا سازي شهر نياز به تخريب خانه اي باشد چون چنين چيزي ضروري نيست فقيه نمي تواند دستور تخريب آن را صادر كند. اين فقها به ولايت مقيد نه مطلق معتقدند بر خلاف معتقدان به ولايت مطلقه فقيه كه تمامي موارد نياز جامعه اسلامي را چه اضطراري و چه غير اضطراري در قلمرو تصرفات شرعي فقيه مي دانند. پايگاه حوزه 7885

ص: 71

حرمت آواز خواني زن

ممكن است مستنداتي از قرآن و روايات و نظرات مراجع در مورد صداي زن و تغيير شرايط زماني آن ارائه نمائيد؟ الف) در مورد موسيقي و غناء آراء و نظرات مختلفي ابراز شده است و براي حرمت غنا هم آيات و روايات متعددي ذكر كرده اند كه ذيلاً به صورت مختصر به آن مي پردازيم. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِين ، و بعضي از مردم سخنان بيهوده را مي خرند تا مردم را از روي ناداني، از راه خدا گمراه سازند و آيات الهي را به استهزا گيرند؛ براي آنان عذابي خواركننده است!» [1] «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ اْلأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ ، از پليديهاي بتها اجتناب كنيد! و از سخن باطل بپرهيزيد!» [2] و (لهو الحديث) و (قول الزور) را در آيه هاي فوق، مصاديق غنا معرفي شده اند [3] . و نيز در آيه 32 سوره مباركه احزاب خداوند مي فرمايد:« يا نِساءَ النَّبِيّ ِ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا ، اي همسران پيامبر! شما هم چون يكي از آنان معمولي نيستيد اگر تقوا پيشه كنيد؛ پس به گونه اي هوس انگيز سخن نگوييد كه بيمار

ص: 72

دلان در شما طمع كنند، و سخن شايسته بگوييد!» كه حاكي از آن است كه زنان نبايد صداي خويش را در مقابل مردان نامحرم نازك كنند و اگر چنان كنند مرتكب حرام شده اند، زيرا همان گونه كه در متن آيه آمده است آثار نامطلوب و سوئي در پي دارد و آن عبارت است از اين كه مردان پليد به طمع سوء استفاده مي افتند. ب) آقايان مراجع عظام آواز خواني زن را كه همراه با موسيقي و غنا باشد و مرد نامحرم آن را بشنود از جهت اين كه موجب مفسده بوده و تحريك كننده و باعث معرضيت براي فساد اخلاق و ريبه و التذاذ است حرام قطعي مي دانند [4] . ج) نه در اين قضيه بلكه در هيچ قضية ديگري شرايط زمان و مكان موجب تغيير احكام نخواهد شد بلكه شرايط زمان و مكان دخالت در موضوعات دارند و به حسب تغيير موضوعات احكام متغير خواهند شد به هر حال موسيقي حرام، در هر زمان و مكان حرام است و زمان و مكان خاص موجب حليت نخواهد شد. [1] سوره لقمان ، آيه 6. [2] سوره حج، آيه 30. [3] الكافي ج 6 ص 431 ر باب الغناء .....ر ص : 431 ، الكافي ج ر 6 ص 434. [4] توضيح المسائل(المحشي

ص: 73

للإمام الخميني) ج2 موسيقي و غنا .....ر ص : 962. س 1134: دف زدن توسط زنان در عروسي ها چه حكمي دارد؟ ج: استفاده از آلات موسيقي براي نواختن موسيقي لهوي و مطرب جايز نيست، امّا آواز خواني در مجالس عروسي، بعيد نيست براي زنان جايز باشد. أجوبة الاستفتاءات(بالفارسية) 251 س 1142 ص 251. س 1142: خواندن به صورت غنا توسط هر يك از مرد يا زن چه از طريق نوار كاست باشد و يا از طريق راديو و چه همراه موسيقي باشد و يا نباشد، چه حكمي دارد؟ ج:غنا حرام است و خواندن به صورت غنا و گوش دادن به آن جايز نيست اعم از اين كه توسط مرد باشد يا زن و بطور مستقيم باشد يا از طريق نوار و همراه با نواختن آلات لهو باشد يا نه. پايگاه حوزه 3384

ص: 74

حرمت همجنس بازي در اسلام

نظر اسلام پيرامون همجنس بازي چيست؟و احكام مربوط به آن كدام است؟ همجنس گرائي از نظر اسلام جزو گناهان كبيره و از نظر فقهي حرام محسوب مي گردد و مجازات هاي سنگيني بر آن قرار داده شده است. البته بايد توجه داشت كه: 1. صدق عنوان لواط در صورتي است كه به اندازه حشفه دخول انجام شود، در غير اين صورت اصلا لواطي انجام نگرفته است هر چند گناه كبيره ي ديگري غير لواط صورت گرفته است كه به آن تفخيذ مي گويند كه در صورت ثابت شدن براي آن نيز صد تازيانه تعزيري از طرف حاكم شرع قرار داده شده است. [ i ] اما در باره ي آثار فقهي لواط (مانند حرمت ابدي خواهر و مادر مفعول و...) امام(ره)، حتي دخول كمتر از حشفه را موجب حرمت ابدي ازدواج با خواهر و مادر و دختر مفعول مي داند. [ ii ] پس آثار ديگر لواط اين است كه مادر و خواهر مفعول بر فاعل تا ابد، حرام شده و او نمي تواند با آنها ازدواج كند و لو اين كه فاعل در حال لواط بالغ نبوده باشد. 2. اگر عمل شنيع لواط به طريق شرعي [ iii ] راثبات شود و فاعل و مفعول با رضايت تن به اين عمل ضد انساني و ضد

ص: 75

اخلاقي داده باشند حكم آنان قتل است كه يا ديوار بر آنان خراب مي شود يا از بلندي پرتاب مي شوند يا با شمشير كشته و يا در آتش سوزانده مي شوند (البته سوزاندن در آتش تنها منحصر به جرم لواط است و به خاطر جرائم ديگر كسي سوزانده نمي شود) [ iv ] . البته چنان چه كسي العياذ بالله مرتكب اين گناه شد و عمل شنيع او مخفي ماند لازم نيست كه خود را به محاكم شرعي معرفي كند و تنها توبه بين او و خدايش كافي است. [ i ] تحرير الوسيلة: ج 2 ص 446 مسأله 6. [ ii ] تحرير الوسيله:ج 2 (كتاب النكاح المصاهره و مايلحق بها) ص 268 مسأله 24. [ iii ] - ريعني يا هر يك از طرفين به اين عمل چهار مرتبه اقرار نمايند و يا اين كه چهار شاهد بر اين فعل شهادت دهند. شرايط قبول اين شهادت در منابع فقهي آمده است (تحرير الوسيله، امام خميني(ره)، ج2 ص423-422(. [ iv ] - رتحرير الوسيله، امام خميني(ره)، ج2 ص423 پايگاه حوزه 3-7196

ص: 76

حرمت يا حليت موسيقي در اسلام

موسيقي در اسلام حلال است ياحرام؟ امام خميني(ره) در باره فرموده اند: آن چه در اسلام حرام است موسيقي مطرب است. [1] تشخيص مطرب ر بودن يا نبودن هم بر عهده خود مكلف است و اين يك موضوع عرفي است، به اين معنا كه شارع مقدس احكام را بر موضوعات بار كرده و تشخيص موضوعات نيز بر عهده عرف و مردم واگذار شده است و در صورت شك هم حكم به عدم حرمت مي شود. [1] استفتائات امام خميني(ره) كسبهاي حرام ص 11 س 25. پايگاه حوزه 8525

ص: 77

حكم ادوات موسيقي

كدام ادوات موسيقي در اسلام اجازه داده شده است؟ ادوات موسيقي كه مشترك در اعمال حلال و حرام هستند اگر به قصد حرام استفاده نشوند، خريد و فروش و داشتن آنان اشكال ندارد و اگر به قصد استفاده حرام باشند، قهراً نگهداري و خريد و فروش آنان حرام خواهد بود. [ i ] [ i ] استفتائات از امام خميني(ره) ص 11 سؤال 25. پايگاه حوزه 3-9064

ص: 78

حكم ارث و مهريه زني كه بعد از عقد دائم و قبل از عروسي بميرد

مردي دختري را عقد دائم مي نمايد و قبل از نزديكي، دختر فوت مي نمايد آيا شوهر از او ارث مي برد؟ حكم مهريه اش چيست؟ طبق فتواي امام(ره) در فرض مذكور شوهر از زن ارث مي برد [ i ] و نصف مهر هم بر مرد ثابت است [ ii ] . [ i ] مسأله 2776 اگر زن در حال مرض، شوهر كند و به همان مرض بميرد، شوهرش اگر چه با او نزديكي نكرده باشد، از او ارث مي برد، توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني) ج2 ص 746 . [ ii ] مسألة 14 لو مات أحد الزوجين قبل الدخول فالأقوي تنصيف المهر كالطلاق خصوصا في موت المرأة، تحرير الوسيلة، ج2، ص: 301 پايگاه حوزه 1-6025

ص: 79

حكم ازدواج زن شيعه با مرد سني

آيا زن شيعه مي تواند با مرد سني ازدواج كند؟ در اين زمينه اقوال متعددي هست و گروهي از فقها آن را نمي پذيرند و بهتر آن است كه صورت نگيرد و بعيد نيست كه جواز همراه كراهت باشد. ولي سزاوار نيست كه در اين زمينه تا جايي كه ممكن است احتياط ترك شود [ i ] . ر[ i ] تحرير الوسيله امام خميني، ج 2، كتاب نكاح، القول في الكفر مسأله 8. پايگاه حوزه 0235

ص: 80

حكم انواع رقص و موسيقي

حكم انواع رقص و موسيقي چيست؟ (لطفا متن فتوا و نام مجتهد ذكر شود) متن فتواي آيات عظام امام خميني، خامنه اي، سيستاني، صافي، فاضل، مكارم،و... درباره رقص چنين است:"رقص بطور كلي اشكال دارد مگر رقص زوجه فقط براي شوهرش و دور از چشم ديگران [1] "،"رقص زن براي شوهر جايز است در صورتي كه با موسيقي حرام همراه نشود [2] . در مورد موسيقي فتواي آيات عظام بهجت، تبريزي، خامنه اي، سيستاني، صافي،ر فاضل، مكارم اين است :موسيقي مطرب (شادي آور) كه مناسب مجلس لهو و فساد باشد حرام است و تشخيص آن با شخص مكلف و با مراجعه به اهل عرف عام است [ iii ] . [1] مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، تهيه و تنظيم سيد محسن محمودي، صفحه203و204و205 [2] امام خميني، استفتائات ج2،س35و25، تبريزي،استفتائات، س1042 خامنه اي، اجوبة الاستفتائات، س1174و1171 سيستاني، inatsis.gro ،رقص،ش2، صافي،جامع الاحكام،ج2،س1580و1585، مكارم، استفتائات، ج1، س 534و 535و520 نوري، استفتائات، ج2، س574 ،دفتر وحيد، فاضل،ج1،س1737و989. [ iii ] توضيح المسائل مراجع، ج2،ص810-مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد ،تهيه وتنظيم سيد محسن محمودي ،از صفحه45 تا66. پايگاه حوزه 2-9854

ص: 81

حكم بازي با شطرنج و پاسور چيست؟

اگر بازي شطرنج به قصد قمار نباشد، آيا حرام است يا نه؟ درباره پاسور (ورق) چطور؟ طبق فتواي حضرت امام خميني(ره) بازي با شطرنج در صورتي كه از حالت قمار درآمده باشد و فقط بازي فكري محسوب گردد، جايز است. اما بازي پاسور (ورق) كه مسلماً حالت قمار بودن آن ثابت است جايز نيست. براي ا طلاع از نظرات ساير مراجع، نگاه كنيد به: مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع تقليد، جلد1 صفحه 190-189. پايگاه حوزه 1-1333

ص: 82

حكم بهره بانكها در جمهوري اسلامي

آيا آن چه كه امروزه در بانكهاي جمهوري اسلامي ايران به اسم بانكداري اسلامي عمل مي شود واقعا بانكداري اسلامي است؟ آن چه كه در بانكها بايد عمل شود عمل بر طبق عقود اسلامي و شرعي مانند مضاربه، مساقات، جعاله و اموري از اين دست است و اگر طبق اين عقود اسلامي عمل شود چيزي به نام ربا وجود نخواهد داشت. اگر ثابت شود كه در مورد يا مواردي بر طبق عقود شرعي عمل نمي شود، گرفتن وام همراه بهره و دادن پول جهت گرفتن سود جايز نخواهد بود. [ i ] [ i ] - توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)، ج2، ص: 930،سؤال 50و51 پايگاه حوزه 3975

ص: 83

حكم تراشيدن ريش

نظر آيت الله بهجت در مورد زدن قسمتي از ريش چيست؟ حضرت آيت الله بهجت تراشيدن ريش را جايز نمي داند،چه تمام ريش و چه قسمتي از آن . جمله ذيل متن فتواي ايشان است «تراشيدن ريش جايز نيست چه تمام ريش يا قسمتي از آن». [ i ] [ i ] ر توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)، ج2، ص: 913 پايگاه حوزه 3-5184

ص: 84

حكم تقليد از مجتهد مرده

در زمان حيات حضرت امام خميني(ره)، من مقلّد ايشان بودم، هنوز هم مقلّد ايشان هستم، آيا از نظر شرعي اشكال ندارد؟در غير اين صورت تكليف من چيست؟چگونه بايد مرجع تقليدجديد را انتخاب كنم؟ 1- شما مي توانيد با تقليد از يك مجتهد زنده بر تقليد حضرت امام (ره)باقي بمانيد. 2- فتاواي حضرات مراجع معظم تقليد، متفاوت است گروهي، باقي ماندن بر تقليد از ميت را واجب مي دانند، البته در صورتي كه مجتهد ميت، اعلم از مجتهدين حاضر باشد و الا جايز مي دانند، و گروهي مطلقا جايز دانسته، و دسته اي ديگر از آنان، در دسته اي از احكام جايز، و در دسته ديگر جايز نمي دانند، و گروهي از فقها، مطلقا جايز نمي دانند، تفصيل اين احكام را در رساله هاي عمليه ملاحظه فرمائيد. [1] [1] توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني) ج1 مسأله 9 تقليد ابتدايي از ميت .ص 21. پايگاه حوزه 1735

ص: 85

حكم خواستگاري، صحبت كردن و يا هر گونه ارتباط ديگر با زني كه در عده طلاق رجعي قرار دارد

1- يك زن در عده رجعي طلاق است آيا مي تواند با يك مرد در مورد ازدواج و خانواده صحبت كند. البته هيچ گونه ارتباط جنسي بين آنها نيست و آنها همديگر را در مكان ظهاي عمومي ملاقات مي كنند، عقد بعد از تمام شدن عده خوانده خواهد شد. بطور كلي زني كه توسط شوهرش طلاق رجعي داده شده است همسر شرعي شوهرش تا تمام شدن عده اش محسوب مي شود، لذا بدون اجازه شوهر حق بيرون رفتن از منزل را ندارد و همين طور مردهاي ديگر حق خواستگاري كردن از اين زن را در ايام عده اش ندارند، چه مستقيماً و بدون واسطه خواستگاري كنند و يا با واسطه ديگر و همينطور حق خواستگاري ضمني و كنايه ع اي از اين زن را هم ندارند و فرقي نمي كند واسطه، برادر، مادر، يا يكي از محرمهاي زن باشد و يا نسبت به زن نامحرم باشد. [ i ] البته اين حكم تكليفي است يعني اگر كسي از زني كه در طلاق رجعي است خواستگاري كند كار حرامي انجام داده است ولي ازدواج با آن زن بر او حرام نمي شود ور بعد از تمام شدن عده مي تواند با او ازداج كند. و در

ص: 86

مورد صحبت ع هاي ديگر غير از خواستگاري، اگر صحبت بين آن دو منجر به فساد نشود و احتمال فساد هم در بين نباشد، جايز است؛ اگر چه بهتر اين است كه تا ضرورت ايجاب نكرده، انسان با نامحرم صحبت نكند و صحبت كردن با نامحرم از طريق پست الكترونيك اگر باعث مفسده نباشد اشكالي ندارد. [ ii ] [ i ] - العروه الوثقي / باب عدم جواز تزويج المعتده [ ii ] - استفتاءات امام خميني "ره" ر پايگاه حوزه 3403

ص: 87

حكم خوراكيهاي مخلوط به ژلاتين

در برخي كشورهاي غربي و هم چنين در خود ايران محصولات و خوراكيهاي فراواني ( شكلات و مواد خوراكي مخصوص بچه ها) وجود دارد كه از ژلاتين در ساخت آنها استفاده شده، آيا اين محصولات نجس مي باشند يا خير؟ ژلاتين يا مصنوعي است، كه خوردن آن اشكالي ندارد و يا از استخوان و غضروف، و خلاصه از بدن حيوانات، گرفته مي شود، طبيعي است كه در صورت دوم، تا حليّت آن احراز نشود، محكوم به نجاست است، مگر آن كه در بلاد مسلمين توليد شود، اما اگر در بلاد كفر توليد مي شوند، در حكم نجاست است، مگر چنان چه بيان شد، شرعي بودن ذبح حيوان مورد نظر، و حلال بودن گوشت آن، محرز شود . [1] [1] نك: توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني) ج2 مسأله 2059 پايگاه حوزه 5735

ص: 88

حكم خون رؤيت شده در لباس و بدن

خوني كه بر اثر زنجير و يا قمه زدن روي بدن و لباس ريخته مي شود چه حكمي دارد؟ آيا با اين خون مي توان نماز خواند؟ خون حيوان جهنده و انسان نجس است [ i ] و اين خون به هر طريقي اگر بيش از يك درهم (تقريباً سر انگشت) به لباس يا بدن ما ريخته شده باشد در حالت عادي نمي توان با آن نماز خواند مگر آن كه تا آخر وقت آب براي تطهير لباس و بدن در اختيار نداشته باشيم كه در آن صورت مي توان با همان خون نماز را به جا آورد و اگر اين خون در مسجد ريخته شود، مسجد را هم آلوده مي كند و در اين صورت، واجب فوري است كه مسجد را تطهير كرده و سپس به نماز بايستيم. [ ii ] [ i ] توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني) ج1 مسأله 96 ص 73. [ ii ] توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني) ج1 ص420 مسأله 754 . پايگاه حوزه 1-3364

ص: 89

حكم زنجير زني در عزاداري امام حسين(ع)

آيا زنجير زني در عزاي امام حسين(ع) در حدي كه بدن را زخمي يا كبود كند درست است؟ اگر جايز نيست پس چرا اويس قرني در فراق پيامبر(ص) دندانش را كشيد؟ بر طبق نظر همه مراجع بزرگوار شيعه اگر زنجير زني در عزاي امام حسين(ع) به نحو متعارف باشد و موجب وهن مذهب در بين مردم نشود يا باعث ضرر بدني قابل توجهي نشود اشكال ندارد. [1] راما در صحت اين مطلب (دندان كشيدن اويس قرني ) بايد دقت و تحقيق جدي بشود. ولي دندان كشيدن اويس قرني به فرض صحت، نمي تواند دليل بر حكمي باشد چون اويس با مقام شامخي كه دارد معصوم تلقي نمي شود و عمل او حجت نيست. ر[1] امام خميني ره استفتائات ،ج3،سوالات 34و37،خامنه اي ،اجوبه الاسفتائات ،س1441، تبريزي،استفتائات،س2003و2012، مكارم، استفتائات،ج1،س574،فاضل،جامع المسائل ، ج1، س2162و2166و2173، صافي جامع الاحكام ،ج2،س1594. پايگاه حوزه 3993

ص: 90

حكم شهادت ثالثه (اشهد ان عليا ولي الله) در تشهد

آيا گفتن «اشهد ان امام المؤمنين و امام المتقين عليا ولي الله» در تشهد نماز جايز است؟ آن چه كه در فتواي فقها در توضيح المسائل آنها آمده است اين است كه تشهد واجب در نماز عبارتست از گفتن: « اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد عبده و رسوله اللهم صل علي محمد و آل محمد » . حضرت امام(ره) فرموده اند:« بايد تشهد نماز به همان طور كه وارد شده و متعارف است خوانده شود » [1] بنا بر اين گفتن« اشهد ان عليا ولي الله » در تشهد نماز جايز نيست. ر[1] امام خميني (ره)، استفتاءات، ج 1، ص 167، سؤال 146. پايگاه حوزه 2-9786

ص: 91

حكم قصيده، مدح و ستايش

آيا موسيقي با قصيده، مدح و ستايش، اجازه داده شده است؟ قصيده و مدح و ستايش اگر مدح و ستايش ظالم نباشد و مشتمل بر گناهان ديگر مثل دروغ و غلو نباشد، ايرادي ندارد و موسيقي هم در صورتي حرمت دارد كه طرب انگيز و مفسده انگيز باشد [1] . [1] نك: توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)، ج2، ص: 79 6مسأله 2889. پايگاه حوزه 1-9064

ص: 92

حكم قمه زني در اسلام

موضوع قمه زني و تيغ زني چيست ؟ تاريخ آن به چه وقت بر مي گردد؟ ريشه در كجا دارد؟ و آيا مورد نظر امام زمان (عليه السلام) هست يا خير ؟ ما چه بايد بكنيم ؟ از لحاظ طبي اشكال ندارد؟ در پايتخت،واشنگتن، و لندن، بسياري در آن شركت كردند ما بايد موافق باشيم يا مخالف ؟ خانمها هم در آمريكا و در لندن قمه مي زنندآيا از نظر شرعي گناه مي كنند يا خير؟آيا قمه زني سن معيني دارد؟ قمه زني از مراسمي است كه توسط برخي از عزاداران امام حسين(ع) اجرا مي شود و در تأسي به مجروح و شهيد شدن حضرت ابا عبدالله(ع) و شهيدان كربلا و به عنوان اظهار آمادگي براي خون دادن و سر باختن در راه امام حسين(ع) انجام مي دهند صبح روز عاشورا، با پوشيدن لباس سفيد و بلندي هم چون كفن، به صورت دسته جمعي قمه بر سر مي زنند و خون از سر بر صورت و لباس سفيد جاري مي شود. بعضي براي قمه زني نذر مي كنند و بعضي هم اين نذر را براي كودكان انجام مي دهند و بر سر آنان تيغ مي زنند، در حدي كه از محل آن خون جاري مي شود. اين كار از نظر شرعي پايه و مبناي ديني

ص: 93

ندارد و صرفاً از روي علاقه شيعيان به حضرت سيدالشهداء(ع) انجام مي گيرد البته اين احساسات و عواطف ديني بايد در مسير صحيح هدايت شود به نحوي كه انگيزه و شور جهاد و شهادت بيافريند، به علاوه آنان كه حاضرند به خاطر امام حسين(ع) خون بدهند بهتر است كه خون خويش را به درمانگاهها و مراكز انتقال خون اهدا كنند يا با تأسيس بانك خون از فداكاران و ايثارگران داوطلب در روز عاشورا خون گرفته شود تا از اين طريق جان انسانهاي نيازمند نجات يابد گرچه اين كار شايد مثل قمه زني بر طرف كننده حس عاطفي فرد نباشد ولي قطعاً رضايت خداوند و حضرت سيد الشهداء(ع) و آقا امام زمان(عج) را بيشتر در پي خواهد داشت فقهاء نيز آن را در صورتي كه ضرري نداشته باشد مجاز مي دانند. اكثر فقهاء معاصر نيز به خاطر تأثير نامطلوب آن بر افكار ديگران و موجب وهن مذهب، آن را ممنوع دانسته اند، البته شرايط زماني نيز در اين مسأله بي تأثير نيست. رامام خميني(ره) در پاسخ به استفتايي كه در سالهاي اول انقلاب شده بود فرمودند: (در وضع موجود قمه نزنند...) آيت الله خامنه اي هم در مورد خرافه زدايي از عزاداري فرمودند:(قمه زدن هم از آن كارهاي خلاف است... اين يك كار غلطي است كه

ص: 94

عده اي قمه ها را بگيرند و بر سر خود بزنند و خون بريزند... كجاي اين كار عزاداري است؟ اين جعلي است. اين ها چيزهايي است كه از دين نيست) و في الواقع ايشان اين كار را خلاف و خرافه دانسته اند. به هر حال در شرايطي كه دشمنان اسلام سعي در منزوي كردن مسلمانان دارند و با حيله هايي مي خواهند اسلام را خرافي و مسلمانان را بي منطق معرفي كنند، انجام اين گونه اعمال كه در متن دين وجود ندارد و در حال حاضر موجبات وهن شيعه و عزاداري را فراهم مي كند و به نظر خلاف عقل است و كاري عقلائي نيست و بايستي به جاي آن سراغ مراسمي رفت كه عظمت اهداف عاشوراي حسيني را بيش از پيش آشكار مي سازد و اگر جمعي از بزرگان فقهاي شيعه در زمان خود بعضي از اين كارها را به دلائلي اجازه فرموده اند، قطعاً در اين زمانه با در نظر گرفتن شرايط و اوضاع كنوني نظر ديگر داشتند. اما وظيفه ما در ضمن حفظ وحدت اسلام و يگانگي امت اسلام خصوصاً شيعه امر به معروف و نهي از منكر با وجود شرايط و تبيين منافع و مضرات اين حركات مي باشد و اكيداً و شديداً بايستي از دو دستگي و شكاف و جر و بحثهاي بي فايده جداً

ص: 95

خودداري شود و فقط عاملين اين نوع كارها را از توطئه دشمنان اسلام و شيعه ديد و آنان را به اين گونه اعمال آگاه ساخته و واقعاً براي شان تبيين شود كه يك فرد غير مسلمان به اين گونه كارها چه ديدي مي تواند داشته باشد و آيا او اسلام را محكوم به خشونت و اضرار نفس به پيروان خود نمي كند و آيا ترغيب و تشويقي با اين روش براي جذب آنها به اسلام باقي مي ماند و يا اين كه اين روش باعث اشمئزاز و دل زدگي و نفرت مي شود؟ انشاء الله خداوند تبارك و تعالي ما را از عزاداران و محبين واقعي اهلبيت(ع) خصوصاً حضرت سيدالشهداء قرار دهد و اعمال ما را مرضي حضرت حقتعالي جل و علا و حضرت ولي عصر (عج) قرار دهد. پايگاه حوزه 7315

ص: 96

حكم نماز و روزه قضاي پدر

پدر مرحومم مدت بيست و هفت سال نماز و روزه قضا دارد و مالي نگذاشته و من هم توانايي مالي و قدرت انجام آن را ندارم، نظر مراجع در اينجا چيست؟ طبق فتواي همه مراجع بر پسر بزرگتر واجب است كه نماز و روزه هايي كه از پدر قضاء شده است و از روي نافرماني نبوده [1] ، بعد از مرگ پدر، بجا آورد، اگر توانايي بر قضا داشته باشد، بلكه حتي اگر از روي نافرماني هم ترك كرده باشد، اكثر مراجع احتياط واجب در بجا آوردن كرده اند. بعضي از مراجع مثل آيت الله مكارم و مقام رهبري در اين جا امر به احتياط مستحب نموده اند [2] . به هر حال شما اگر قدرت بر اجير گرفتن نداريد چنان چه مي توانيد خودتان مبادرت به انجام آن ورزيد چون بالأخره دست آن مرحوم از دنيا كوتاه گشته، چشم اميد به صدقات و خيرات و مبرات و اين گونه اعمال بازماندگان دارد و شما با انجام اين گونه اعمال مثل قرآن خواندن و صدقه دادن و بجا آوردن نماز و روزه هاي قضاي آن مرحوم بر درجات ايشان بيفزائيد و موجب آرامش روح ايشان شويد البته شايان ذكر است كه آن چه بر شما واجب است تدارك

ص: 97

اعمال واجب ترك شده ايشان اعم از حق الله و حق الناس است. [3] [1] توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)ر ج1 ر ص ر 761 مسأله 1390. [2] أجوبة الاستفتاءات(بالعربية) ج1 ص 92 ؛ توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)ر ج1 ر ص ر 761 مسأله 1390. [3] أجوبة الاستفتاءات(بالفارسية) 109 ج ص : 109،قضاي نمازهاي پدر واجب نيست، مگر آن مقداري كه پسر بزرگتر يقين به فوت آن دارد و بر پسر بزرگتر واجب است كه نمازهاي پدرش را به هر صورتي كه امكان دارد، قضا نمايد و اگر از انجام آن حتي از اجير گرفتن براي انجام آن هم عاجز باشد، معذور است. پايگاه حوزه 2664

ص: 98

حكم وام بانكي كه سود به آن تعلق مي گيرد

گرفتن وام از بانكي كه سود به آن تعلق مي گيرد، چه حكمي دارد؟ اگر بانكها بر اساس عقود اسلامي عمل مي كنند و بر همان اساس سودي به شما مي دهند [1] . بهر حال وام گرفتن از بانك در صورتي كه در آن شرط سود شده باشد، جايز نيست و ربا و حرام است. [2] [1] نك: توضيح المسائل امام خميني ، سؤال 76و 77. [2] نك: توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)ج2 احكام بانكها ص 909. پايگاه حوزه 2-3364

ص: 99

حكم وضو در صورت ماليدن لاك به ناخن پا

لاك ماليدن به ناخن پا، در وضو گرفتن چه حكمي دارد؟ در صورتي كه ماده مذكور داراي جرم باشد، مانع از رسيدن آب به ناخن است و مسح كشيدن روي آن صحيح نيست؛ ولي اگر روي بعضي از ناخن هاي پا (و لو يك ناخن) وجود نداشته باشد، مي توان روي همان ناخن مسح كرد و وضو صحيح است [ i ] . [ i ] توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني) ج1 ص ر 158 مسأله 253 پهناي مسح پا به هر اندازه باشد كافي است . پايگاه حوزه 1-3873

ص: 100

حكم پول و اشياء پيدا شده

مبلغ صد هزار تومان از جايي پيدا كردم، وظيفه من چيست؟ بايد براي پيدا كردن صاحب آن تا يك سال اعلام نماييد و در صورت يأس از پيدا كردن صاحب آن بايد آن مبلغ را از طرف صاحبش به فقير صدقه بدهيد. [1] [1] امام خميني استفتائات جلد2،صفحه600(سؤالات لقطه پايگاه حوزه 0275

ص: 101

خروج مني قبل از اذان صبح در ماه مبارك رمضان

اگر كسي در ماه رمضان با همسرخود قبل از اذان صبح همبستر شده و دخول صورت نگرفته ولي مني خارج شود آيا روزه باطل است؟ در شبهاي ماه مبارك رمضان جماع و همبستر شدن با همسر، هيچ اشكالي ندارد، اما حتما بايد قبل از اذان براي هر عملي كه موجب جنابت شود (دخول يا انزال مني) غسل جنابت بجا آورد و در صورت تعذّر مانند تنگي وقت، بايد تيمم بدل از غسل جنابت بعمل آورد [ i ] [ i ] پاسخ طبق فتواي حضرت امام مي باشد. توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)ر ج1 ص891 رر مسأله 1572 به بعد پايگاه حوزه 1-3295

ص: 102

خمس در زمان پيامبر اسلام(ص)

پيامبر اسلام(ص) در زمان خود چگونه از مسلمانان خمس مي گرفتند؟ قرآن پيرامون خمس مي فرمايد:« وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبي وَ الْيَتامي وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلي عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَي الْجَمْعانِ وَ اللّهُ عَلي كُلّ ِ شَيْءٍ قَديرٌ ، يعني : و بدانيد كه هر چه غنيمت گرفتيد يك پنجم آن براي خدا و رسول و از آن خويشاوندان ] او [ رو يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است. اگر به خدا و آنچه بر بنده خود (حضرت محمد(ص) در روز جدايي (حق از باطل) روزي كه آن دو گروه با هم رو به رو شدند نازل كرديم، ايمان آورده ايد و خدا بر هر چيزي تواناست» [1] تلقي اهل سنت از اين آيه اين است كه اين آيه خمس را فقط براي غنايم جنگي اثبات مي نمايد. [2] در حالي كه مفسرين و فقهاي شيعه تلقي ديگري دارند، آنها قائلند كه آيه نه تنها دلالت بر وجوب خمس غنايم جنگي دارد بلكه شامل هر گونه در آمد كسب نيز مي شود زيرا واژه غنيمت هم از نظر لغت معناي گسترده اي دارد و به

ص: 103

هر گونه درآمد و فايده اي كه به انسان مي رسد، گفته مي شود. [3] و هم از نظر شرع اختصاص به غنايم جنگي ندارد و به هر منفعتي اطلاق مي شود چه از طريق جنگ حاصل شود و يا غير جنگ. [4] در توضيح اين مطلب لازم است به طور دقيق مدلول واژه غنيمت و مغنم را بررسي كنيم. 1. در زمان جاهلي و صدر اسلام ماده غنم در ( الفوز بالشي بلا مشقّه ) يعني دست يافتن به چيزي بدون سختي استعمال مي شده است و در ضمن اين مدلول اموال مأخوذ از دشمن وجود ندارد و آنها براي چنين حالتي از اصطلاحات و اسامي ديگري مثل سلب و نهب و حرب،استفاده مي كردند. 2. در دوره اسلام (بعد از نزول آيه خمس ) ماده غنم در ( الفوز بالشي من جهة العدي و غيرهم ) يعني دست يافتن به چيزي چه از طريق دشمن و چه غير آن بكار مي رفته است يعني اسلام آمده آن چيزهايي كه از جنگ بدست مي آيد از مصاديق غنيمت قرار داده است بعد از آني كه از مصاديق آن نبوده چون جنگ در اسلام از نظر ماهوي با جنگ در زمان جاهليت فرق داشته و از شرايط خاصي برخوردار بوده

ص: 104

است مثلا اذن پيامبر(ص) يا امام(ع) و يا كسي كه از امام(ع) اذن دارد،در مشروعيت آن دخالت داشته است و از اين جهت متفاوت با نهب و غارت اموال تلقي شده است. و آن چه از كار برد اين واژه در حوزه حديث و سيره در دست داريم اين است كه گاهي ماده غنم در معناي لغوي استعمال شده است همان گونه كه لفظ در معناي حقيقي خود بكار مي رود بدون اين كه نياز به قرينه باشد و گاهي هم با وجود قرينه اي در كلام يا در حال تخاطب،در معناي شرعي بكار رفته است. [5] 3. اين روند ادامه داشت تا زمان گسترش فتوحات در زمان عمر، در اين زمان بود كه به جهت زيادي استعمال مشتقات ماده غنم با داشتن قرائن حاليه و مقاليه در منفعتي كه از ناحيه دشمن و جنگ بدست مي آمد، تطور جديدي، در كار برد اين واژه پديد آمد، و همين عدم توجه به اين سه دگرگوني موجب تشتت و خلط بعضي از لغويين شده است. [6] پس تحقيق در معناي لغوي و شرعي اين نكته را به ما مي آموزد كه واژه غنيمت در آيه مباركه، به معناي منافعي است كه به دست انسان مي رسد چه از دشمن باشد يا

ص: 105

نباشد چون در تطور دوم واژه غنيمت اين معنا را داشته است و اين روشن است كه نمي توان استعمالات و معاني جديدي كه در آينده براي اين واژه قرار داده شده است،در مفاد آيه دخيل دانست. ممكن است گفته شود كه قبل و بعد آيه در مورد جنگ است پس بايد واژه غنائم اختصاص به غنايم جنگي داشته باشد. در جواب مي گوئيم كه گر چه آيه در مورد خاصي نازل شده است اما شأن نزول و مورد، هيچ گاه نمي توانند مخصص باشند و آيه را به آن محدود كنند. دانشمندان اهل سنت هم در اين آيه، مورد را تخصيص دهنده ندانسته اند چون آيه در غزوه بدر نازل شده است ولي آنها آيه را شامل تمامي جنگها مي دانند و اگر قرار بود كه مورد مخصص آيه باشد، بايد آن را محدود به جنگ بدر بدانند. [7] علاوه خود اهل سنت قائلند كه به كنز (گنج)، خمس تعلق مي گيرد. [8] حال اين حكم فقهي را از كجا استفاده كرده اند؟ اگر به استناد به اين آيه،چنين حرفي را زده اند خواهيم گفت مراد ما حاصل است چون آنها هم دائره غنيمت را منحصر در غنايم جنگي نمي دانند و اگر روايات پيامبر(ص) را منبعي براي تشريع

ص: 106

تلقي مي كنند و لو اين كه قرآن بدان اشاره اي نداشته باشد، باز بايد گفت كه تشريع پيامبر(ص) در راستاي تفسير قرآن بوده و بالأخره يك ريشه قرآني داشته است. (البته در مواردي سنت در كنار قرآن به عنوان منبع تشريع محسوب مي گردد) و چون به عقيده ما از اين جهت فرقي بين سنت پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) وجود ندارد، ما مي توانيم به روايات زيادي از ائمه استناد جوييم كه در تفسير آيه واژه غنيمت را به غنائم جنگي اختصاص نداده اند و معناي گسترده اي از آن ارائه نموده اند، هم موارد آن را تبيين كرده اند و هم...... [9] زمان تشريع خمس: بعضي گفته اند كه اگر چه آيه خمس در عصر رسالت نازل شده و پيامبر(ص) اين فريضه را به اجرا در آورده اند اما آن چه مسلم است اين است كه رسول گرامي اسلام(ص) فقط خمس غنايم جنگي را اخذ مي كرده و بنا به مصالح و ضرورتهايي، از در خواست و دريافت خمس سود تجارت صرف نظر نموده اند و لذا اين امر تا زمان امامان معصوم(ع) به تأخير افتاد. اين ضرورت ها را مي توان در احتمالات زير خلاصه كرد: رالف- خمس با زكات اين تفاوت را دارد كه منفعت زكات

ص: 107

به عموم مسلمانان بر مي گردد ولي موضوع خمس به شخص پيامبر(ص) و خويشان او اختصاص دارد لذا مصلحتي بر اجراي آن نمي ديدند. [10] ب- در عصر رسالت، فقر عمومي بر جامعه حاكم بود و مسلمانان به جهت تنگ دستي، قدرت پرداخت خمس را نداشتند، و از اين رو پيامبر گرامي(ص)از بيان و جمع آوري خمسِ درآمد صرف نظر كردند. ج- رويكرد سياسي مهم ترين عاملي بود كه نگذاشت ائمه معصومين تا زمان امام باقر(ع) به بعد اين فريضه الهي را به اجرا در آورند. زيرا جلب و جمع اموال، از وظايف سلطان بوده و هر كس با آنان رقابت مي كرد به عنوان فرد متمرد از قانون و مخالف حاكميت و به اتهام جمع آوري سلاح و توطئه عليه رژيم تحت تعقيب قرار مي گرفت اما پس از بر قراري آزادي نسبي در عصر عباسيان و شرايط موجود، به ائمه اين امكان را داد تا به طور غير علني خمس را از مسلمانان دريافت كنند. [11] د- پيامبر اسلام(ص) از يك سو (به جهت ارتباط با غيب) مي دانستند كه در آينده نه چندان دور امر خلافت و حكومت از مسير اصلي خود كه شايسته آنان است، منحرف شده و به سمت نا اهلان و غاصبان زور گو

ص: 108

مي رود و از ديگر سوي خمس وجه الاماره است و بايد به دست حاكم و سلطان سپرده شود و اگر حضرت رسول(ص) وجوب خمسِ در آمد كسب را بيان و آشكار مي كردند اين امر فرصتي را براي حاكمان پيش مي آورد تا با دست آويز شرعي اموال مسلمانان را به غارت برند و بر ظلم و ستم خود بيفزايند، اين پيش بيني و تيز بيني حضرت(ص) باعث شد كه اين حكم الهي در پرده خفا پنهان بماند. [12] اما هر يك از اين توجيهات، بر اساس پذيرش اصل مدعي قابل طرح و بحث مي باشند و براي ما چنين ادعايي در هاله اي از ابهام بسر مي برد زيرا در كتب حديثي، رواياتي بچشم مي خورد كه حضرت رسول(ص) احكام خمسِ در سود تجارت را براي مردم بيان فرمودند و از مردم هم در خواست كردند كه خمس خود را بدهند و قرائني در دست است كه نشان مي دهد اين در خواست ها بر خمس غنايم جنگي تطبيق نمي كند. اين روايات به حدّي است كه در انسان شكي باقي نمي گذارد كه پيامبر(ص) حكم خمسِ سودِ تجارت را هم براي مردم تبين نموده اند و هم از آنها خمسِ سودِ تجارت در خواست كرده اند. [13]

ص: 109

مثلا در صحيحين بخاري و مسلم و مسند احمد [14] آمده است كه نمايندگان قبيله عبدالقيس به پيامبر(ص) گفتند كه بين ما و شما، مشركينِ قبيله مضر قرار دارند و ما نمي توانيم به خدمت شما برسيم مگر در ماههاي حرام پس مطالبي بفرمائيد كه با عمل به آن، داخل در بهشت گرديم. حضرت(ص) فرموده است:چهار چيز را به شما امر و چهار چيز را نهي مي كنم، امر مي كنم شما را به ايمان به خدا و اقامه صلاة و ايتاء زكات و اين كه خمس مغنم را بپردازيد. و اين بديهي است كه پيامبر(ص) از آنها خمس غنايم جنگي را در خواست نكرده است چون معقول نيست در باره قبيله اي كه از چنين شرايطي برخوردار بودند و نمي توانستند از ديار و شهر خود از ترس مشركين مضر خارج گردند، احتمال دهيم كه پيامبر(ص) از آنها خواسته است خمس غنايم جنگي خود را پرداخت نمايند علاوه اين كه جنگ در اسلام بايد با اذن پيامبر(ص) يا امام(ع) و يا مأذون از طرف امام(ع) باشد و در زمان پيامبر(ص) اين جور نبوده كه مسلمانان، از پيشِ خود با قبيله اي بجنگند بلكه با اجازه و هماهنگي و يا با حضور پيامبر(ص) بوده است و پس از جنگ پيامبر(ص)

ص: 110

غنايم جنگي را يك جا جمع مي نمودند و آنگاه بعد از اخراج خمس، بين سربازان آن گونه كه خود تشخيص مي دادند تقسيم مي كردند، مگر در تجهيزاتي كه در حال نبرد به همراه دشمن بوده است (اين تجهيزات نصيب آن كسي مي شد كه صاحبش را با درگيري كشته بود،مسلمانان از اين گونه غنايم جنگي به سلب القتيل تعبير مي آورند). ولي اشيايي كه در سلب القتيل جاي نداشتند، سربازان اسلام موظف بودند كه آنها را به پيامبر(ص) يا امام(ع) و يا نائبانشان تحويل دهند و الا خيانتكار محسوب مي گشتند. پس حال كه اعلان جنگ و اخراج خمس غنايم جنگ در زمان پيامبر(ص) از شؤونات آن حضرت(ص) بوده است، طلب خمس از مردم چه معناي مي تواند داشته باشد و اين همه نامه هاي پشت سر هم، به قبائل براي چيست؟ آيا غير از اين مي تواند معنايي داشته باشد كه پيامبر(ص) آن چه از آنها در خواست نموده ، خمسِ غنايم جنگي نبوده است؟ و علاوه همان طوري كه بيان شد واژه غنيمت، بعدها در غنايم جنگي حقيقت شده است و لذا نمي توان اين احاديث را حمل كرد به چيزي كه دو قرن بعد معهود مردم گرديده است. [15] پس تاريخ اخذ خمس به زمان

ص: 111

خود پيامبر (ص) بر مي گردد. بله مي توان گفت كه خلفاء خمس را در غير از غنايم جنگي اخذ نكرده اند و ائمه(ع)ر هم تا مدت ها بدان نپرداخته اند يعني به خاطر شرايط سياسي حاكم، توان علني كردن و بيان اين مسأله را نداشته اند. و آنگاه كه شرايط تا اندازه اي تغيير كرد هم خمس ِ در غير غنائم جنگي را براي اصحاب خود بيان فرمودند و هم وكلايي داشتند كه خمس را دريافت مي نمودند و پس از آن به خدمت ائمه مي رساندند. بله جاي اين سؤال است كه كسي بپرسد اگر خليفه اول و دوم به منظور تأمين نيازهاي مالي حكومت، زكات را و لو با زور از مردم مي گرفتند و حتي فدك را از حضرت فاطمه(س) غصب كردند،چرا از اين لقمه چرب و نرم چشم پوشي نمودند؟ و به چه دليل آنان از در خواست خمس در غير غنايم جنگي خود داري كردند؟ اما به نظر مي رسد (با توجه به دلايلي متقني كه در بالا بيان شد) كه عدم اقدام آنان در اخذ خمس غير غنايم جنگي دلايل ديگري داشته است نه آن كه آنان در عدم در خواست و اقدام، به پيامبر(ص) تأسي كرده باشند و از اين طريق كشف

ص: 112

گردد كه پيامبر(ص) هم چنين در خواستي نداشتند. همان طوري كه بيان شد خمس وجه الأماره است و بايد بدست حاكم و سلطان سپرده شود يعني از شؤونات حاكم اسلامي است [16] اما اجراي چنين حكمي در غير غنايم جنگي با مشكلاتي مواجه بوده است : حاكم اسلامي گر چه مي تواند بگويد كه تو خمس سود تجارت و... را بدهكار هستي و بايد آن را پرداخت كني يعني مردم را به پرداخت خمس وادار كند [17] ولي آنها ضرورتي بر اين كار نمي ديدند و در واقع با يك تير چند نشان مي زدند، هم به خاطر وضعيت بد معيشتي مردم، هزينه اي را بر آنها تحميل نمي كردند و باعث نارضايتي مردم نمي شدند و هم مخالفين موجود خلع سلاح مي گرديدند. توضيح اين كه:خمس با زكات اين تفاوت را دارد كه منفعت زكات به عموم مسلمانان بر مي گردد ولي موضوع خمس به شخص پيامبر(ص) و خويشان او اختصاص دارد. آنها از اساس اهل بيت را از حق خود محروم كردند، خلافت را از مسير اصلي خود منحرف نمودند و حتي خمس غنيمت جنگي را هم از اهل بيت(ع) دريغ كردند و در اين بين تأمين منابع مالي حكومت خود را از طريق خمس غنايم جنگي و

ص: 113

گرفتن فدك و ... كافي مي دانستند. پذيرفتن خمس در غنيمت جنگي و غير آن،هم قبول ضمنيِ مشروعيت اهل بيت و ذي حق بودن آنان را در پي داشت و هم توان اقتصادي آنان را در مبارزه با خلفاء و ستاندن حق اصلي خود بالا مي برد،و لذا بدنبال اخذ خمس در غير غنيمت نرفتند و در غنيمت جنگي هم از دادن خمس به اهل بيت امتناع ورزيدند [18] ، و براي اين كه اين تلقي در بين مردم بوجود نيآيد كه چرا با اين كه آنها مشروعيت خمس را در غير غنايم جنگي پذيرفتند و با اين كه صدقه هم بر رسول خدا(ص) و ذوالقربايش حرام گرديده بود ( اين مسأله كه خمس به جاي زكات، به اهل بيت اختصاص داده شده است و بر آنان گرفتن صدقه حرام است، از طرف علماي اهل سنت هم مورد پذيرش قرار گرفته است) [19] سهمي از آن به اهل بيت داده نشد؟! رواياتي جعل كردند كه ذوالقربي به خاطر كمك به وضعيت بد معيشتي مردم، از گرفتن حق خود صرف نظر نمودند [20] و يا گفتند كه اين يك امر اجتهادي بوده است و خلفاء در اين باب به اجتهاد خود عمل كرده اند. [21] اما راجع به وضعيتي كه الان

ص: 114

در آن بسر مي بريم: فقهايي كه داراي صيانت نفس و تقوا و طهارت و ... هستند طبق احاديثي كه وجود دارد [22] نائب عام امام زمان(ع) و ورثه انبياء در عصر غيبت محسوب مي گردند و آن چه از حوادث واقعه، در عصر غيبت رخ مي نماياند،بر مردم است كه بدانان رجوع نمايند و پرداخت خمس هم از اين قبيل است. [23] [1] سوره انفال، آيه 41. [2] ر.ك. الفقه علي المذاهب الخمسه، مغنيه، محمد جواد ص 186 و مستند العروة الوثقي، سيد ابوالقاسم خويي ص 197 [3] ر ر.ك. مجمع البحرين، لسان العرب، تاج الغروس، ماده غنم [4] مفردات راغب ماده غنم، معجم الفاظ قرآن 2/293 ، تهذيب اللغة للازهري (ت:370 ه) 8/149. [5] ماده غنم در سه آيه از قرآن آمده است ،البته در غير از آنجائي كه غنم به معناي گوسفند است: و اعلموا انما غنمتم (سوره انفال آيه 41(. و كلوا ممما غنمتم حلالا طيبا (سوره انفال، آِيه 69(. فعند الله مغانم كثيره (سوره نساء، آيه 94(. در اين ر سه كاربرد،ر معنا ندارد كه مقصود از آيه سوم غنائم دار الحرب باشدر و الا معناي آيه اينگونه مي شود كه غنائم دار الحرب در نزد خداست،ر بلكه آيه مي خواهد بگويد: فوائد بسياري كه شما

ص: 115

مي خواهيد از دنيا ببريد و چشم بدان دوخته ع ايد نزد خداست و آيه دوم هم از لحاظ مفهوم واژه غنيمت مثل آيه اول است يعني اين بحث در آن مطرح است كه آيا غنائم دار الحرب مراد است يا نه؟ در احاديث نبوي ر آمده است: "الرهن لمن رهنه له غنمه و عليه غرمه"، ابن اثير در ذيل اين حديث در نهايه اللغه ص1999 مي گويد: " غنمه: زيادته و نماوه و فاضل قميمته" و اين به صورت ضرب المثل در آمده است كه من له الغنم عليه الغرم يعني هر كسي كه سود، مال اوست ضرر هم به او تعلق مي گيرد. ابن ماجه هم در سنن خود در حديث 1797 كتاب زكات مي گويد: عن رسول الله اللهم اجعلها مغنما و لا تجعلها مغرما. راحمد در مسندش 2/117 از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل مي كند: " غنيمة مجالس الذكر الجنة" و در وصف ماه رمضان دارد كه : "هو غنم للمومن". [6] براي آگاهي بيشتر ر.ك.معالم المدرستين ج2 علامه سيد مرتضي عسكري ص 123-135 [7] همان ص238، زبده المقال تقريرات درس آيت الله بروجردي ص 5،احكام خمس ،سيد مجتبي حسيني ص 27و 28 [8] الفقه علي المذاهب الخمسه،مغنيه ص186 [9] ر.ك.وسايل ج 6 ابواب ما يجب

ص: 116

فيه الخمس و ... [10] مستند العروه الوثقي ، كتاب الخمس ، سيد ابوالقاسم خويي ص.196. [11] احكام الخمس ،محمد تقي مدرسي ص 16. [12] كتاب الخمس ،هاشمي شاهرودي ،ج 2 ص 45، احكام خمس ،سيد مجتبي حسيني ص 29و30. [13] براي آگاهي بيشتر از اين گونه روايات،ر ر.ك.معالم المدرستين ج2 علامه سيد مرتضي عسكري ص 137-152. [14] صحيح بخاري 4/205 ج صحيح مسلم 1/35و 36 سنن نسائي 2/333 مسند احمد 3/318و5/136. [15] ر ر.ك.معالم المدرستين ج2 علامه سيد مرتضي عسكري ص 152. [16] احكام الخمس ،محمد تقي مدرسي ص 16، المعلقات علي عروه الوثقي ر ج 3 ، محمد علي گرامي ص 750-749، صحيفه نور - امام خميني (ره) ج 10 ص 19. [17] صحيفه نور - امام خميني (ره) ج 14 ص 303. [18] .ر بحارالأنوار ج 31 ص : 57، مستدرك الوسائل ج : 7 ص : 290و308 [19] ر.ك.معالم المدرستين ج2 علامه سيد مرتضي عسكري ر ص 157 -162. [20] در حاليكه منابع شيعي خلاف اين را اثبات مي نمايند: قال علي بن أبي طالب ع ما زلنا نقبض سهمنا بهذه الآية التي أولها تعليم و آخرها تحرج حتي جاء خمس السوس و جنديسابور إلي عمر و أنا و المسلمون و العباس عنده فقال عمر لنا إنه قد تتابعت

ص: 117

لكم من الخمس أموال فقبضتموها حتي لا حاجة بكم اليوم و بالمسلمين حاجة و خلل فأسلفونا حقكم من هذا المال حتي يأتي الله بقضائه من أول شيء يأتي المسلمين فكففت عنه لأني لم آمن حين جعله سلفا لو ألححنا عليه فيه أن يقول في خمسنا مثل قوله في أعظم منه عني ميراث نبينا ص حين ألححنا عليه فقال له العباس لا تغتمز في الذي لنا يا عمر فإن الله قد أثبته لنا بأثبت مما أثبت به المواريث بيننا فقال عمر و أنتم أحق من أرفق المسلمين و شفعني فقبضه عمر ثم قال لا و الله ما أتاهم ما يقضينا حتي لحق بالله ثم ما قدرنا عليه بعده ثم قال علي ع إن الله حرم علي رسوله الصدقة فعوضه منها سهما من الخمس و حرمها علي أهل بيته خاصة دون قومهم و أسهم لصغيرهم و كبيرهم و ذكرهم و أنثاهم و فقيرهم و شاهدهم و غائبهم لأنهم إنما أعطوا سهمهم بأنهم قرابة نبيهم التي لا تزول عنهم الحمد لله الذي جعله منا و جعلنا منه فلم يعط رسول الله ص أحدا من الخمس غيرنا و غير حلفائنا و موالينا لأنهم منا و أعطي من سهمه ناسا لحرم كانت بينه و بينهم معونة في الذي كان بينهم فقد أعلمتك ما أوضح الله

ص: 118

من سبيل هذه الأنفال الأربعة و ما وعد من أمره فيهم و نوره بشفاء من البيان و ضياء من البرهان جاء به الوحي المنزل و عمل به النبي المرسل فمن حرف كلام الله أو بدله بعد ما سمعه و عقله فإنما إثمه عليه و الله حجيجه فيه و السلام عليك و رحمة الله و بركاته.ر بحارالأنوار ج : 93 ص : 209، مستدرك الوسائل ج : 7 ص : 313. ، تحف العقول ص : 348. ر[21] ابن ابي الحديد در دفاع از خلفاء مي گويد: فأما أمر الخمس فمن باب الاجتهاد و قد اختلف الناس فيه فمنهم من جعله حقا لذوي القربي و سهما مفردا لهم علي ما يقتضيه ظاهر الآية و منهم من جعله حقا لهم من جهة الفقر و أجراهم مجري غيرهم و إن كانوا قد خصوا بالذكر كما أجري الأيتام و إن خصوا بالذكر مجري غيرهم في أنهم يستحقون بالفقر و الكلام في ذلك يطول فلم يخرج عمر بما حكم به عن طريقة الاجتهاد و من قدح في ذلك فإنما يقدح في الاجتهاد الذي هو طريقة الصحابة . ر. ك.شرح نهج البلاغه ج 12 الطعن الخامس ص 210و 211 ... [22] اما من كان من الفقها صائنا لنفسه حافظا لدينه مخالفا علي هواه مطيعا لامر مولاه ، فللعوام

ص: 119

ان يقلدوه و ذالك لا يكون الا لبعض فقها الشيعه لا كلهم."از ميان فقيهان آن كه خويشتندار، نگهبان دين ، مخالف هوي و هوس خود و فرمانبردار امر مولاي خويش است ، بر مردم است كه از وي تفليد نمايد و اينان برخي از فقيهان شيعه مي باشند نه همه آنان." روسايل الشيعه ج 18-ك.القضاج ب.10-ص95. [23] توجه شما را به عبارت زير جلب مي كنيم: و كيف كان فإمّا يأخذ الفقيه الوجوه الشرعيّة من الناس، لأجل الولاية المنتقلة من المعصوم إليه كما هو ظاهر التوقيع في فرعية ولاية الفقيه عن الإمام المعصوم، لا عن النبي أو اللّه تعالي و إمّا يأخذها من الناس باعتبار انّ الوجوه لشخص الإمام المعصوم والفقيه وليّ الغائب أو وكيله، أو لجهة إمامته الخاصة الأصيلة و الفقيه يأخذها ولاية أو وكالة. وعلي أيّ حال فالإمام المعصوم هو الأصل و المستحقّ يتصرّف بما انّه مجاز بالواسطة عن المعصوم عليه السَّلام ، وساطة في الولاية أو في خصوص الوجوه . المعلقات علي عروه الوثقي ر ج 3 ، محمد علي گرامي ص 750-749 . پايگاه حوزه 1-5075

ص: 120

خواندن سوره حمد بجاي تسبيحات اربعه در نماز

آيا مي ظشود در نماز بجاي تسبيحات، سوره حمد را خواند؟ و يا بجاي گفتن سه بار تسبيحات اربعه، يك بار آن را ذكر كرد؟ نمازگزار در ركعت سوّم و چهارم نماز مي تواند يك حمد بخواند و يا سه بار تسبيحات اربعه را بگويد و اگر تسبيحات اربعه را يك بار هم بگويد كافي است. و همچنين مي تواند در يك ركعت حمد و در ركعت ديگر تسبيحات اربعه را بگويد، ولي بهتر است در هر دو ركعت تسبيحات را بگويد. اگر در ركعت سوّم و چهارم حمد را مي خواند بايد آن را آهسته بخواند و بنابر احتياط واجب بايد بسم الله الرحمن الرحيم آن را نيز آهسته بخواند. [1] [1] . توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)ر ج1 ص 555 رر مسأله 1005 . پايگاه حوزه 5095

ص: 121

دست يابي به قبله در جاهايي كه قبله مشخص نباشد

در جاهائي كه يقين حاصل نمي كنم كه قبله درست است يا نه، و قبله نما نيز به دليل نبودن كد آن شهر جواب نمي دهد، تكليف ما براي نماز چيست؟ 1-بايد براي پيدا كردن قبله كوشش نمايد، تا يقين كندر كه قبله كدام طرف است و مي تواند به گفته دو شاهد عادل ر كه از روي نشانه هاي حسي شهادت مي دهند يا به قول كسي كه از روي قاعده علمي قبله را مي شناسد و محل اطمينان است عمل كندر و اگر اينها ممكن نشد بايدر به گماني كه از محراب مسجد مسلمانان يا قبرهاي آنان ر يا از راههاي ديگر پيدا مي شود عمل نمايد حتي اگر از گفته فاسق يا كافري كه به واسطه قواعد علمي قبله را مي شناسد گمان به قبله پيدا كند كافي است. [1] 2- كسي كه گمان به قبله دارد، اگر بتواند گمان قويتري پيدا كند نمي تواند به گمان خود عمل نمايد ، مثلًا اگر ميهمان از گفته صاحب خانه گمان به قبله پيدا كند ولي بتواند از راه ديگر گمان قويتري پيدا كند نبايد به حرف او عمل نمايد . [2] 3- اگر براي پيدا كردن قبله وسيله اي ندارد، يا با اين كه كوشش كرده گمانش به طرفي نمي رود،

ص: 122

چنانچه وقت نماز وسعت دارد بايد چهار نماز به چهار طرف بخواندر و اگر به اندازه چهار نماز وقت، بايد به اندازه ي كه داردنماز بخواندمثلافقط به اندازه يك نماز وقت دارد، بايدنمازطرفي كه مي خواهد بخواند . و بايدر نمازها را طوري بخواند كه يقين كند يكي از آنها رو به قبله بوده ر يا اگر از قبله كج بوده، به طرف دست راست و دست چپ قبله نرسيده است. [3] 4-اگر يقين يا گمان كند كه قبله در يكي از دو طرف است، بايد به هر دو طرف نماز بخواندر ولي احتياط مستحب آن است كه در صورت گمان، به چهار طرف نماز بخواند. [4] شما مي توان ي د براي بدست آوردن قبله محلهاي مسافرت خود و هم اوقات شرعي آن با سفارت جمهوري اسلامي، مراكز اسلامي آن شهر ي ا كشور و هم مركز ژئوف ي ز ي ك دانشگاه تهران ارتباط برقرار كن ي د. [1] توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني) : ج431 / 1 . [2] توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني) : ج434 / 1. [3] توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني) : ج434 / 1 [4] توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني) : ج434 / 1 ر پايگاه حوزه 2-6935

ص: 123

رسيدن آب وضو به دهان روزه ظدار

هنگام وضو آبي كه به لب مي ظرسد و وارد محوطه دهان مي ظشود، آيا باعث باطل شدن روزه مي ظشود؟ رسيدن آب به فضاي دهان موجب بطلان روزه نمي ع باشد و مي ع توانيد آبي را كه به داخل دهان رسيده بيرون بريزيد. [ i ] ر پس تا ماداميكه آب به حلق شما نرسد روزه شما باطل نمي گردد، بله اگر آب را براي مضمضه كردن كه از اعمال استحبابي وضو است در دهان وارد كند و به حلق برسد، قضاي روزه بر او واجب نيست. [ ii ] اما بايد توجه نمائيد كه وسواس از نظر شرع پذيرفته نيست و در چنين حالتي وظيفه شما اكتفا به عمل و عدم توجه به شك است. [ i ] استفتاآت از امام خميني قدس سره ج1 ر با استفاده از سؤال10و توضيح المسائل امام با استفاده از مسئله 1690و1991 [ ii ] رتوضيح المسائل امام خميني قدس سره ، مساله 1688. پايگاه حوزه 3-3595

ص: 124

رعايت تجويد در هنگام قرائت نماز

رعايت قواعد تجويد در قرائت قرآن و نماز چه حكمي دارد؟ رعايت تدقيقات اهل تجويد در قرائت لازم نيست و ملاك در صحت قرائت، اداء حروف از مخارج آن است به نحوي كه اهل زبان آن را درست بدانند. [1] [1] تحرير الوسيله حضرت امام خميني ج 1، القول في القرائة و الذكر مسأله 13. پايگاه حوزه 1-0164

ص: 125

رعايت قانون تجويد در نماز

آيا رعايت قانون تجويدي «تفخيم راء» در نماز (مثلاً در الله اكبر) واجب است؟ در مورد مخارج حروف، ملاك در صحت قرائت اداء كردن حروف از مخارج به وجهي است كه اهل آن زبان بگويند فلان حرف را ادا كرده است ولي نيازي به رعايت دقت ع هاي علماء تجويد نيست اما در موردصفات حروف ( از قبيل شدت و رخوت ج تفخيم و ترقيق و استعلاء و ...) نيازي به رعايت ندارند بلي احتياط واجب در رعايت مد لازم مي ع باشد. [ i ] ر [ i ] رتحرير الوسيله امام خميني(ره) ج 1، القول في القرائة و الذكر، مسئله 13. پايگاه حوزه 2-5995

ص: 126

رفتار با افراد متجاهر به فسق و تارك الصلاة

با افراد متجاهر به فسق و تارك نماز و حرام ظخوار و ... كه جزء فاميل و بستگان هستند چگونه رفتار كنيم؟ منظور رفتار خوب است يا بي اعتنايي و صحبت نكردن و ... ؟ شرايط متفاوت است، اگر ترك معاشرت موجب مي ع شود اشخاص مورد نظر دست از خلاف خود بردارند لازم است از معاشرت با آنان خودداري نمائيد. و الاّ گفتگو و رفت و آمد با آنان اشكال ندارد،ر بخصوص اگر موجب هدايت آنها شود ولي تصرف در اموال آنها در صورتي جايز است كه علم به وجود مال حرام درآنچه مورد تصرف است، نباشد. و با مراعات شرايط و مراتب امر به معروف و نهي از منكر آنان را امر و نهي نمائيد [ i ] . [ i ] مستفاد از استفتائات حضرت امام خميني(س) بخش امر به معروف و نهي از منكر ج 1 ص 484- 485 چاپ جامعه مدرسين حوزه علميه قم . ر پايگاه حوزه 1-5995

ص: 127

رفتن سر قبور ائمه(ع)

با توجه به اينكه ائمه در همه جا حضور دارند و صدا و دعاهاي ما را مي شنوند چه لزومي دارد كه ما سر قبر آنان برويم؟ درست است كه ائمه مي توانند در همه جا حضور داشته باشند. خصوصاً بعد از حيات دنيوي و رهايي از اين قيودات، با همه عالم در ارتباط هستند. ولي روح آدمي بعد از مرگ به بدن خود نوعي علاقه دارد، اگر چه حقيقت اين نوع علاقه و ارتباط بر ما مكشوف نباشد و ما ادله نقلي فراواني داريم كه تشويق به زيارت قبور ائمه عليهم السلام و قبر و روضه منوره پيامبر اكرم(ص) شده است. رمرحوم محقق داماد گفته است كه روح با بدن دو نوع علاقه دارد. الف: علاقه صوري ب: علاقه مادي. با مرگ علاقه صوري از بين رفته ولي علاقه مادي باقي مي ماند. [ i ] علاوه زيارت قبور ائمه فوائد زيادي دارد كه يكي از آنها ايجاد ارتباط روحي با صاحب قبر است و اين بديهي است كه انسان در مشاهد مشرفه احساس نزديكي بيشتري مي كند ،خود را مهمان صاحب خانه مي داند و ... و اين مي تواند تاثيرات عميقي در روان انسان بگذارد البته فوائد زيارت در اين امر خلاصه نمي شود و از آن جمله

ص: 128

است تعظيم و اكرام صاحبان آن قبور مشرفه و ايجاد تكافل و تعامل اجتماعي و فراهم شدن زمينه هاي انتقال فرهنگ اهل بيت در توده هاي مردم و... همانطوريكه ر به بهانه ي حضور خدا در همه جا نمي توان از رفتن به مسجد و يا رفتن به حج و زيارت خانه خدا چشم پوشي كرد چه اينكه فوائد حضور در آن اماكن تنها اختصاص به ايجاد ارتباط با خدا ندارد.ر [ i ] (ر.ك كتاب معاد از ديدگاه امام خميني ص 72 به بعد). پايگاه حوزه 2-0294

ص: 129

رهبانيت و حدود آن

منظور پيامبر از رهبانيت در حديث«لم يكتب علينا الرهبانية إنما رهبانية أمتي الجهاد في سبيل الله» چيست؟ حد متناسب و حدود افراط و تفريط آن كدامند؟ هدف پيامبر اكرم(ص) از رهبانيت در اين حديث توجه داشتن مسلمانان به ابعاد اجتماعي ، سياسي و فرهنگي اسلام بوده است، يكي از عوامل فرهنگي مؤثر در توسعه، به ويژه توسعه اقتصادي، نوع نگرش و توجه به دنياست. اين، يكي از مسائل پيچيده اي است كه در نوع نگرش به آن براي توسعه افراط و تفريط هاي زيادي صورت گرفته است. عده اي معتقدند كه توجه به دنيا و زخارف آن انسان را از كمال باز مي دارد و نبايد به دنيا دل بسته بود. البته شبيه به اين مضمون در روايات و آيات آمده است. از طرفي عده اي از علما معتقدند كه جامعه اي كه دنيا را مطلوب نداند، نمي تواند به توسعه دست يابد. استدلال اين عده بر اين است كه توسعه بايد در اين دنيا صورت گيرد اين، با به كارگيري عقل در جهت تسخير نيروها و منابع موجود در طبيعت به نفع بشر ممكن مي شود. در آن صورت است كه انسان مي تواند بر رفاه و آسايش خود بيافزايد. بر اين اساس اگر مكتبي، زندگي و حيات اين دنيا را مذموم بداند. اين

ص: 130

ديدگاه به طور طبيعي در اعمال و افكار افراد جامعه اثر مي گذارد. زيرا افكار و اعمال انسان ها، نتيجه فرهنگ و بينش آن هاست. اگر رفتارهاي انسان ها معلول طبيعي افكار و اعتقادات آنان باشد، پس لاجرم بايد قبول كرد كه اعتقاد به مذموم بودن دنيا در رفتار انسان مؤثر است. البته اگر كسي دنيا را به خودي خود مذموم دانست، براي استفاده در حداكثر ممكن از منابع موجود در طبيعت سعي و تلاش نخواهد كرد و هرگز براي دست يابي به سطح بالاتري از رفاه مادي به تلاش فوق العاده دست نخواهد زد بلكه به حداقل ها اكتفا خواهد كرد . سؤال اين است كه اين بينش در تعاليم اسلامي چه جايگاهي دارد و چگونه مي توان به زخارف دنيا توجه نداشت در عين حال به توسعه و رشد هم رسيد؟ اين مساله اي است كه به تفاوت نوع توسعه و تعريف آن در انديشه اسلامي با آنچه در دنياي غرب اتفاق افتاده است باز مي گردد. در واقع، اين اختلاف دو بينش است. در انديشه اسلامي، دل بستگي به دنيا مذموم است. اما دنبال دنيا رفتن به صورت ذاتي مذموم نيست. اين مساله را مي توان با مراجعه به آيات و روايات استنباط كرد، در آيات قرآني در بعضي موارد دنيا با صفاتي

ص: 131

نظير لهو و لعب، متاع قليل، متاع غرور، تكاثر و تفاخر معرفي شده است كه همه، صفاتي داراي بار منفي هستند و در برخي مواقع با صفاتي نظير فضل الهي، خير، رحمت و حسنه معرفي شده است كه همه بار مثبت دارند،البته آياتي نيز وجود دارند كه راز اختلاف اين دو دسته از صفات را بيان و تضاد ظاهري اين دو دسته ازآيات را حل مي كند.به عنوان مثال در قرآن شريف آمده است : «إِنَّ الَّذينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ أُولئِكَ مَأْواهُمُ النّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» [ i ] «آنها كه ايمان به ملاقات ما (و روز رستاخيز) ندارند، و به زندگي دنيا خشنود شدند و بر آن تكيه كردند، و آنها كه از آيات ما غافلند، (همه) آنها جايگاهشان آتش است، بخاطر كارهايي كه انجام مي دادند!». نتيجه اي كه از محتواي اين آيه به دست مي آيد اين است كه علت مذمت دنيا بي اعتقادي به قيامت و منحصر كردن زندگي به حيات دنيايي (رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا) است. پس، دنيايي مذموم است كه براي آخرت بنا نشود. لذا دنيا به خودي خود مذموم نيست بلكه مطلوب نيز هست. در اين باره پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: «نِعْمَ الْعَوْنُ الدُّنْيَا عَلَي الْآخِرَة» [ ii ] «دنيا

ص: 132

بهترين كمك براي رسيدن به آخرت است» حضرت امام خميني به اين حقيقت كه اگر دنيا در جهت اهداف آخرت باشد نه فقط مذموم نيست، بلكه دست يابي به آن واجب است و در مساله حكومت اشاره كرده اند: «و آنچه گفته شده و مي شود كه انبياء عليهم السلام به معنويات كار دارند و حكومت و سر رشته داري دنيايي مطرود است و انبياء و اولياء و بزرگان از آن احتراز مي كردند و ما نيز بايد چنين كنيم اشتباه تأسف آوري است كه نتايج آن به تباهي كشيدن ملت هاي اسلامي و باز كردن راه براي استعمارگران خون خوار است. زيرا آنچه مردود است حكومت هاي شيطاني و ديكتاتوري و ستم گري است كه براي سلطه جوئي و انگيزه هاي منحرف و دنيايي كه از آن تحذير نموده اند جمع آوري ثروت و مال و قدرت طلبي و طاغوت گرايي است و بالاخره دنيايي است كه انسان را از حق تعالي غافل كند. و اما حكومت حق براي نفع مستضعفان و جلوگيري از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعي، همان است كه مثل سليمان ابن داود و پيامبر عظيم الشأن اسلام، صلي الله عليه و آله و اوصياء بزرگوارش براي آن كوشش مي كردند، از بزرگترين واجبات و اقامه آن از والاترين عبادات است، چنانچه سياست سالم كه در اين حكومت ها بوده

ص: 133

از امور لازمه است. بايد ملت بيدار و هشيار ايران با ديد اسلامي اين توطئه ها را خنثي نمايند و گويندگان و نويسندگان متعهد به كمك ملت برخيزند و دست شياطين توطئه گر را قطع نمايند . » چنانچه از سخنان حضرت امام استنباط مي شود، دنياداري به صورت ذاتي مذموم نيست و اگر به وسيله حكومت حق بتوان از ظلم و ستم جلوگيري كرد و به اقامه عدالت پرداخت، نه فقط مذموم نيست بلكه از ديدگاه حضرت امام از والاترين واجبات است . تفاوت ديدگاه امام خميني با ديدگاه غربيان در نگرش به دنيا و مظاهر آن در اين است كه براي آن ها رسيدن به اين دنيا به صورت ذاتي برايشان هدف است، لذا تمام اهداف توسعه آن ها در همين دنيا خلاصه مي شود، ولي از ديدگاه حضرت امام كه از اسلام نشات گرفته است، دنيا وسيله اي براي مقاصد عالي تر و اهداف توسعه اسلامي است. لازمه اين نگرش و عملكرد آن مستقل بودن انسان در مقابل دنيا و همين طور هدف مطلق ندانستن دنياست . دلبستگي به دنيا به معناي هدف قرار دادن آن، مانع كمال انسان است و چنانچه گفته شد هدف اصلي توسعه اسلامي هم، كمال انسان است. به همين خاطر در انديشه اسلامي دلبستگي نداشتن مطلق به دنيا

ص: 134

از جمله ساده زيستي، عدم وابستگي به زخارف دنيا و مال و جاه وارد شده است . حضرت امام خميني وجود روحيه ساده زيستي را شرط توانايي انسان براي مقابله با باطل و دفاع از حق مي دانند و معتقدند كه دلبستگي نداشتن به دنيا باعث مي شود كه مردان بزرگ بتوانند به ملت هاي خود خدمت كنند و به طور صريح مي فرمايند با زندگي اشرافي و مصرفي نمي توان ارزش هاي انساني اسلامي را حفظ كرد. اين نكته هدف قرار دادن دنيا و دلبستگي افراطي به آن را نفي مي كند وگرنه چنانچه دنيا مقدمه احقاق حق مظلومين و اقامه عدالت باشد، از ديدگاه حضرت امام، دست يابي به آن از اهم واجبات است. البته اين موضوع آن چيزي است كه از مجموع تعاليم ديني قابل استنباط است. حضرت علي (ع) مي فرمايد: « بِالدُّنْيَا تُحْرَزُ الْآخِرَةُ» [ iii ] «آخرت به وسيله دنيا به دست مي آيد.» پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: «الدنيا مزرعة الآخرة» [ iv ] دنيا را مزرعه و مقدمه آخرت مي دانند. لذا رهبانيت در اسلام مردود است. حضرت امام در مواقع متعددي به اين حقيقت اشاره كرده اند. از مجموع سخنان ايشان در اين باره، نتايج زير برداشت مي شود. 1 - هدف قرار دادن دنيا و دلبستگي به آن مردود است . 2 - براي دست يابي

ص: 135

به اهداف عاليه توسعه بايد دنيا را مقدمه كسب اين اهداف قرار داد . 3 - ساده زيستي و داشتن روحيه كوخ نشيني، نه كاخ نشيني، براي خدمت به خلق و سازندگي ضروري است . 4- ترك دنيا و بي اعتنايي به آن به بهانه اين كه بايد به معنويات كار داشت، مردود است . اين بينش، سبب مي شود كه جامعه اسلامي نتواند به بهانه داشتن آخرت، دنياي خود را ترك كند و براي رسيدن به آخرت بايد دنيا را مقدمه قرار دهد. به طور طبيعي، روشن است كه دعوت به ترك رهبانيت و مطلوب داشتن دنياداري براي اهداف عاليه اسلام، نقش مثبتي در توسعه دارد. لذا مي توان گفت، اين بينش كه بگوييم پيامبران(ع) به معنويات كار دارند و دنيا مطرود است و انبيا و اوليا و بزرگان از آن احتراز كرده اند و ما نيز بايد چنين كنيم، از موانع توسعه و سازندگي اسلامي و رشد وكمال انساني است. علماي اسلام چون حضرت امام برخلاف بقيه انديشمندان غيرمسلمان معتقدند مسايل مربوط به دنيا نبايد خود هدف باشد، نتيجه اش اين است كه همان اندازه كه انسان امروز در غرب براي دنيا تلاش مي كند، يك مسلمان بايد تلاش كند، بلكه چون مي داند كه فعاليت دنيايي در آخرت حساب و كتاب دارد، بايد حداكثر استفاده مطلوب را از

ص: 136

آن ببرد و هرچه مي تواند بيشتر به نفع توسعه گام بردارد. تنها تفاوتي كه ممكن است ميان نگرش امروزين انسان هاي مادي غربي با يك انسان مسلمان وجود داشته باشد، اين است كه آنها همه چيز را در همين دنيا مي بينند، ولي فرد مسلمان براي دنيا هدفي برتر قايل است. اين ديدگاه به زندگي، معني و جهت مي بخشد. اهداف توسعه در غرب در همين جهان خلاصه مي شود، ولي در يك جامعه ديني در عين حال كه بايد به همه آن بهره مندي هاي مادي دسترسي يافت، بايد آنها را وسيله اي براي رسيدن به غايتي برتر از اين دنيا قرار داد و اين بينشي است كه اسلام، به يك انسان مسلمان مي دهد. [ i ] سوره يونس، آيات 7و8 [ ii ] الكافي، ج 5،د ص 2 [ iii ] بحارالأنوار،ج7، ص 47 [ iv ] ، بحارالانوار، ج 3، ص 280 پايگاه حوزه 3085

ص: 137

روزه ي مستحبي و قضاي روزه واجب

اگر كسي قضاي روزه واجب داشته باشد، آيا مي تواند روزه مستحبي بگيرد؟ كسي كه روزه واجب به عهده اش باشد نمي تواند روزه مستحبي بگيرد. [ i ] [ i ] - توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني) ج1 ص ر 885.رررررر مسأله 1562 ، الغاية القصوي في ترجمة العروة الوثقي، ج2، ص: 177. پايگاه حوزه 2-3375

ص: 138

زمان دقيق دست كشيدن از سحري

زمان دقيق دست كشيدن از سحري چه موقع است؟ مقتضي است كه مؤمنين جهت رعايت احتياط در مورد امساك روزه هم زمان با شروع اذان صبح از رسانه ها براي روزه امساك نمايند. [1] [1] توضيح المسائل المحشي امام خميني، ج 1، ص 440، مساله 362 پايگاه حوزه 2-3074

ص: 139

زندگي نامه شهيد بهشتي

آيا مي ظتوانيد زندگي ظنامه شهيدظبهشتي را برايم ارسال كنيد؟ شهيد سيد محمدحسين بهشتي در دوم آبان 1307 هجري شمسي در اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش از روحانيان اصفهان و امام جماعت مسجد لومبان بود. وي از چهار سالگي به مكتب رفت و در اندك زماني قرائت قرآن و خواندن و نوشتن را آموخت و با ورود به دبيرستان به دليل علاقه به تحصيل علوم ع ديني، مدرسه را رها و در سال 1321 وارد حوزه علميه شد. به سال 1325 يعني در هجدهمين بهار زندگي خود به قم عزيمت كرد و در كنار تحصيل علوم ديني، در سال 1327 موفق به دريافت ديپلم ادبي در امتحانات متفرقه شد. در همان سال، وارد دانشكده الهيات معقول و منقول شد و در سال 1330 با دريافت درجه ليسانس به قم بازگشت و در دبيرستان حكيم نظامي مشغول تدريس زبان انگليسي شد. در سال 1331 ازدواج نمود كه حاصل اين پيوند، دو پسر و دو دختر بود. وي در سال 1333، دبيرستان دين و دانش قم را تأسيس نمود و تا سال 1342 سرپرستي آن را برعهده داشت. در فاصله سال هاي 1335 تا 1338، دوره دكتراي فلسفه الهيات را گذراند سپس، با شركت فعال در مبارزات سال هاي 41 و 42 از سوي

ص: 140

ساواك مجبور به عزيمت از شهر قم به تهران گرديد. اين شهيد راست ع قامت تاريخ به پيشنهاد و درخواست آيت الله حائري رحمه ع الله و آيت الله ميلاني رحمه ع الله به هامبورگ عزيمت و سرپرستي مسجد و تشكل مذهبي جوانان آن شهر را عهده دار و به فعاليت هاي عميق ديني و فرهنگي پرداخت. در طي اين مدت سفرهايي به عربستان، سوريه، لبنان، تركيه و عراق(به منظور ديدار امام رحمه ع الله) انجام داد. سرانجام در سال 1349، به ايران بازگشت و به فعاليت هاي علمي، فرهنگي و سياسي روي آورد. در اين مدت، چندين بار توسط ساواك دستگير و روانه زندان شد. در آذرماه 1357 به فرمان امام خميني رحمه ع الله شوراي انقلاب را تشكيل داد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي همواره به عنوان ايدئولوگ و ليدر در صحنه هاي سياسي، اجتماعي به فعاليت مي پرداخت. حزب جمهوري اسلامي را با هدف تربيت و شناسايي نخبگان سياسي فرهنگي پايه گذاري نمود. در تدوين قانون اساسي به عنوان نايب رئيس مجلس خبرگان ايفاي نقش مي كرد. پس از استعفاي دولت موقت در سال 1358، مدتي به عنوان وزير دادگستري و سپس، از سوي امام خميني رحمه ع الله به رياست ديوان عالي كشور منصوب گرديد. وي سرانجام در حين انجام وظيفه در اين سمت بود كه در شامگاه 7 تير سال 1360 در حين سخنراني در

ص: 141

تالار حزب جمهوري اسلامي بر اثر انفجار ساختمان حزب توسط منافقين به همراه كاروان 72 نفره خود به خيل عظيم شهداي كربلا پيوست. از پيام امام خميني رحمه ع الله به مناسبت شهادت شهيدبهشتي: ملت ايران در اين فاجعه بزرگ 72 تن بي گناه به عدد شهداي كربلا از دست داد. شهيدبهشتي از منظر مقام معظم رهبري: بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد، به خاطر اين كه در دوران زندگي اش كسي به عمق و والايي شخصيت اين مرد پي نبرد. شهيدبهشتي واقعا يك انسان برجسته اي بود در همه ابعاد. شهيدبهشتي به روايت دوستان: او مثل هميشه، با تبسمي بر لب، پيش از غروب به دفتر مركزي حزب جمهوري آمد و در جلسه اعضاي حزب شركت كرد. پس از پايان جلسه، آواي روح بخش اذان در دفتر طنين انداز شد و همه وضو گرفتند و براي نماز آماده شدند. نماز جماعت به امامت آيت الله بهشتي برپا شد و عده اي از وزرا و نمايندگان مجلس در آن شركت كردند. گويند: «آن شب نماز جماعتش از همه شب ها طولاني تر بود و اصرار بچه ها هم بسيار بود كه مي خواهيم پشت سر تو نماز بخوانيم و نماز در حياط دفتر حزب بود. عكاس آمد و از آن نماز عكس يادگاري گرفت.» پس از نماز، همه به سالن رفتند تا جلسه را كه

ص: 142

پيرامون انتخاب آينده رياست جمهوري بود، برگزار كنند، چون يك هفته از خلع بني صدر از مقام رياست جمهوري، توسط مجلس شوراي اسلامي مي گذشت. جلسه با قرائت قرآن كه روح ها را با ملكوت پيوند داد، آغاز شد و پس از تلاوت قرآن، سخنراني قافله سالار شهداي هفت تير شروع شد. ساعت حدود نه و هفت دقيقه بود كه ناگهان سفير مرگ آنان را با خود به ملكوت اعلي برد و او و يارانش چنين به خيل راست قامتان تاريخ پيوستند [ i ] . براي تحقيقات بيشتر مي توانيد به سايت: www.hazwah.ten مراجعه نموده و كلمه مورد نظر را جستجو نمائيد. [ i ] بر گرفته از مجله ديدار آشنا شماره13 ر ر پايگاه حوزه 1-3451

ص: 143

سجده هاي واجب قرآن

كدام يك از آيات قرآن سجده واجب دارند؟ شرايط خاصّ آنها را بيان نمائيد؟ چهار آيه از چهار سوره قرآن سجده واجب دارند كه عبارتند از: الف: سوره نجم آيه آخر 62. ب: سوره علق: آيه آخر 19. ج: سوره سجده (الم تنزيل) آيه 15. د: سوره فصلت آيه 37. احكام وشرايط خاصّ آنها به اين صورت است كه : اگر انسان به آيات مذكور گوش فرا دهد واجب است كه سجده كند و اگر تنها آنها را بشنود (به گوش او بخورند بدون اين كه قصد شنيدن داشته باشد) اگر چه سجده واجب نيست ولي احتياط آن است باز سجده كند. آنچه موجب وجوب سجده مي شود شنيدن تمام آيه است ولي اگر بخشي از آيه را هم شنيد احتياطا سجده كند. سجده در هنگام شنيدن اين آيات واجب فوري است و نبايد تأخير بيفتد و اگر احيانا تأخير افتاد در اولين فرصت بايد آن را بجا آورد. شنيدن از بچه يا كسي كه قصد تلاوت ندارد يا ضبط صوت، سجده كردن را واجب نمي كند اگر چه احتياط در آن است كه سجده بجا آورد. ردر سجده واجب قرآن نمي شود بر چيزهاي خوراكي و پوشاكي سجده كرد، ولي ساير شرايط سجده را كه در نماز

ص: 144

است لازم نيست مراعات كنند [ i ] . رذكر گفتن در اين سجده لازم نيست ، بلكه مستحب است و هر ذكري بگويد كافي است. سوره هاي سجده دار را نبايد در نماز خواند و موجب بطلان نماز مي شود. [ ii ] بر فرد جنب و حائض حرام است كه حتي يك آيه و كلمه از اين سوره ها را قرائت كند چه آيه سجده باشد يا آيات ديگر اين چهار سوره. [ iii ] [ i ] توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)، ج1، ص: 595 مسأله 1097. [ ii ] تحرير الوسيله امام خميني(ره) ج 1،ص169. [ iii ] تحرير الوسيله امام خميني(ره) ج 1،ص40. پايگاه حوزه 1575

ص: 145

شرائط استطاعت حجّ

آيا كسي كه مقداري پول پس انداز كرده حج بر او واجب است؟ آيا مي تواند به جاي حج رفتن ازدواج كند و در سال هاي آينده به حج برود يا نه؟ اگر نياز به ازدواج دارد مستطيع نيست.در صورتي مستطيع است كه علاوه بر مصارف ازدواج، مخارج حج را هم داشته باشيد. [ i ] [ i ] امام خميني ،استفتائات،جلد 1،صفحه435،سؤال4 پايگاه حوزه 1475

ص: 146

شرائط طلاق

آيا در اسلام مرد آزاد است همسرش را طلاق دهد؟ و اگر شرايط خاصي دارد بيان فرماييد. 1 ج طلاق در اسلام مذموم و مبغوض است و هيچ گونه مطلوبيتي جز در موارد خاص ندارد و به لحاظ اخلاقي بسيار منفور معرفي شده است و اگر چه به لحاظ حقوقي مرد مي ع تواند زن خود را طلاق دهد ولي اگر دليل موجهي بر اين عمل خود نداشته باشد، اخلاقاً امري مذموم و ناپسند انجام داده و يكي از زشت ترين اعمال را صورت بخشيده است. 2 ج مردي كه زن خود را طلاق مي دهد، بايد عاقل و بنا بر احتياط واجب بالغ باشدر و به اختيار خود طلاق دهد و اگر او را مجبور كنند كه زنش را طلاق دهد، طلاق باطل است و نيز بايد قصد طلاق داشته باشد، پس اگر صيغه طلاق را به شوخي ر بگويد صحيح نيست. طلاق بايد به صيغه عربي صحيح و با حضور دو شاهد عادل و در زمان پاك بودن زن از حيض و نفاس باشد و شوهرش در آن پاكي (يا در حال نفاس يا حيض كه پيش از اين پاكي بوده) با او نزديكي نكرده باشد. [ i ] ررر طلاق شرايط ديگري دارد كه بايد براي اطلاع از تفصيل آن به توضيح المسائل

ص: 147

رجوع نماييد. [ i ] - توضيح المسائل(للإمام الخميني)، با استفاده از مسائل2498 و 2499 و 2508. پايگاه حوزه 7145

ص: 148

شرط سلامت در امام جماعت و ولي فقيه

با توجه به اين كه شرط سلامت كامل در امام جماعت ذكر شده است پس فلج بودن ولي فقيه چه توجيهي دارد؟ آنچه فقها در اين باب گفته اند اينست كه "بنا بر احتياط واجب [1] كسي كه مرض خوره يا پيسي دارد يا كسي كه حدّ شرعي خورده است، نبايد امام جماعت شود. و همچنين بعضي گفته اند: مكروه است، كسي كه به جهت مثلًا فلج نمي تواند شرايط قيام را رعايت كند، امام جماعتِ افرادِ سالم شود [2] . و اين هم بديهي است كه در عبادات تعبير به كراهت به معناي كم بودن ثواب است. پس از اساس آنچه در سؤال آمده است مردود مي باشد. [1] البته بعضي ديگر از علما احتياط مستحب دارند. [2] نك: توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)ر ج793 1 مسأله 1459. پايگاه حوزه 1-6364

ص: 149

شستن صورت در وضو

در وضو مي ظگويند كه از جايي كه مو مي ظرويد صورت را بشوييد. در اين مورد چقدر بايد دقت كرد؟ يعني اگر كمي پايين تر يا كمي بالاتر باشد باطل است؟ شستن بالاتر از محل روئيدن مو در پيشاني ايرادي ندارد ولي بايد به نحوي باشد كه هنگام مسح سر رطوبت مسح به تري صورت متصل نشود و شستن صورت از پايين ع تر از محل رويش مو اشكال دارد و موجب بطلان وضو مي ع باشد. [ i ] [ i ] رتوضيح المسايل امام خميني، مساله 237 و 238. پايگاه حوزه 2-5795

ص: 150

طريقه خواندن نماز جماعت آنگاه كه به ركعت دوم امام جماعت ملحق شديم

اگر در ركعت دوم نماز چهار ركعتي به امام جماعت رسيديم، بقيه نماز را چگونه كامل كنيم؟ اگر در ركعت دوم به امام جماعت برسد، اقتدا نموده قنوت و تشهد را با امام مي ع خواند و احتياط آن است كه موقع خواندن تشهد، رانگشتان دست و سينه پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند كند و بايد بعد از تشهد با امام برخيزد و حمد و سوره را به اخفات بخواند و حتي بسم الله الرحمن الرحيم را اخفات و آرام (بدون صدا) بخواند و اگر براي سوره وقت ندارد، حمد را تمام كند و در ركوع يا سجده، خود را به امام برساند، يا نيت فرادي كند و نمازش صحيح است ولي اگر در سجده به امام برسد بهتر است كه احتياطاًََ نماز را دوباره بخواند، به هر صورت در ركعت دوم خود، كه ركعت سوم امام است، بايد تشهد را به جا آورده و بقيه نماز را ادامه دهد. (توضيح المسائل امام خميني (ره) مساله 1439( پايگاه حوزه 2-6555

ص: 151

طريقه نماز خواندن امام خميني(قدس سره)

آيا امام خميني نماز عصر خود را سريعاً بعد از نماز ظهر مي خواند يا آنكه در وقت عصر مانند سني ها؟ دست اندركاران خواندن نمازهاي ظهر و عصر و همچنين نمازهاي مغرب و عشاء در وقت فضيلتش عمل مستحبي است و داراي فضيلت ر مي باشد ولي جمع بين آنها نيز از جانب شارع مقدس اجازه داده شده است، امام خميني (ره) نيز اين مسأله را در كتاب تحرير الوسيله آورده است و در مورد وقت فضيلت نماز عصر گفته اند: اظهر اينست كه ابتداي وقت فضيلت عصر از وقتي است كه سايه شاخص به چهار هفتم خود برسد و لكن بعيد نيست وقت فضيلت نماز عصر بلافاصله پس از انجام نماز ظهر باشد، پس طبق نظر ايشان اگر كسي بلافاصله بعد از اداي نماز ظهر ، نماز عصر را بخواند وقت فضيلت نماز عصر را درك كرده است. و در نماز عشا نيز با توجه به اينكه پس از نماز مغرب نماز نافله و غفيله مي خواندند بطور طبيعي نماز عشا در وقت فضيلت آن واقع مي شده است [ i ] . [ i ] تحرير الوسيله ج1 مقدمات الصلاة مساله 6. پايگاه حوزه 2-3187

ص: 152

عبور دادن معنا و الفاظ آيه هاي سجده دار در ذهن.

اگر انسان در ذهن خود به ياد آيه سجده بيفتد، امّا به زبان نگويد (گاهي مي شود كه عبارتي و آيه اي نا خود آگاه به ذهن انسان مي آيد و به اصطلاح «در دل» آن را مي گويد، ولي نه به زبان)، آيا بايد سجده كند؟ صرف عبور دادن معنا و الفاظ آيه هاي سجده دار در ذهن بدون تلفظ بدانان موجب وجوب سجده نمي شود. بلكه قرائت و استماع قرائت موجب وجوب سجده مي شود [1] . [1] تحرير الوسيلة، امام خميني(ره)، ج 1، القول في سجدتي التلاوة و الشكر، مسأله 3-1 و 4 . ر پايگاه حوزه 1-6049

ص: 153

عدم توانايي قضاي روزه واجب

آيا اگر كسي تعداد دقيق روزه هايي كه از او قضا شده است را نداند و توانائي انجام قضاي آنها را هم نداشته ، و از نظر مالي هم توانايي پرداخت كفاره ندارد، تنها استغفار كافي است؟ (با اين فرض كه اگر بعدا توانايي مالي پيدا كرد فقراء را اطعام كند) 1- كسي كه شك دارد چند روز، روزه قضا بر او واجب است، بايد به مقداري كه مظنّه حاصل كند كه ذمّه اش بريء شده روزه بگيرد [ i ] . 2- در مواردي كه قضاء روزه بر انسان واجب است و توانايي قضاي روزه را دارد با پرداختن كفاره قضاي روزه از او ساقط نمي شود. و اگر واقعا قدرت بر انجام قضاي روزه يا پرداخت كفاره (در آنجا كه بايد كفاره بدهد) ندارد لازم است كه استغفار كند [ ii ] و هر گاه قدرت پيدا كرد وظيفه خود را انجام دهد. [ iii ] 3- كسي كه روزه قضاء بر عهده دارد هر گاه توانست روزه بگيرد، بايد نيّت قضاء كند و ثواب استحباب آن را هم انشاء الله خواهد داشت. به هر صورت كسي كه مي تواند روزه بگيرد و قضاي واجب هم بر عهده دارد نمي تواند نيت روزه مستحبي داشته باشد [ iv ] . [ i ] - مجمع

ص: 154

الرسائل(المحشي لصاحب الجواهر)، ج1، ص: 457. [ ii ] -توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)، ج1، ص: 928. [ iii ] -مجمع المسائل(للگلپايگاني)، ج1، ص: 271. [ iv ] -صراط النجاة(المحشي للشيخ الأنصاري)، ص: 181. پايگاه حوزه 3-3375

ص: 155

عدول از تقليد

در زماني كه بنده مرجع را انتخاب كردم در شرايطي نبودم كه بتوانم معيارهاي صحيحي را در نظر بگيرم و در حقيقت انتخاب بنده بيشتر نظر دوستان بود تا خودم ولي حالا مي بينم كه قادر به تقليد از مرجع مورد نظر نمي باشم آيا مي توانم مرجع ديگري را انتخاب نمايم. طبق نظر برخي مراجع عظام عدول يعني تغيير تقليد از مجتهدي به مجتهد مساوي جايز است [1] ، برخي ديگر معتقدند در خصوص مسائلي كه تقليد كرده رجوع به مساوي جايز نيست [2] و برخي ديگر معتقدند كه بنا بر احتياط واجب رجوع به مساوي جايز نيست [3] . در ذيل توجه شما را به سؤلي از مقام معظم رهبري جلب مي كنيم: س 44: وظيفه مقلد در قبال مرجع تقليد خود در صورتي كه اعلميت مرجع ديگري را احراز نمايد، چيست؟ ج: بنا بر احتياط، واجب است در مسائلي كه فتواي مرجع فعلي با فتواي مرجع اعلم اختلاف دارد، به مرجع اعلم عدول نمايد. [4] [1] امام خميني و آيت الله فاضل. [2] آيت الله مكارم شيرازي. [3] مقام معظم رهبري. [4] توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)، ج1، ص: 34، س 44. پايگاه حوزه 4274

ص: 156

عدول به فتواي تمام بودن نماز در مأموريت

آيا كساني كه بر تقليد امام (ره) باقي هستند،مي توانند در مسأله نماز مسافر به مرجع تقليد ديگري رجوع كرده و هفته اي يك تا دو روز را كه به مأموريت مي روند نماز را كامل خوانده و بتوانند روزه بگيرند؟ فتواي كدام يك از مراجع تقليد كامل بودن نماز چنين افرادي است؟ بايد معلوم شود كه اين افراد به فتواي كدام يك از مراجع معظم تقليد بر تقليد امام (ره) باقي هستند. چون باقي ماندن بر تقليد «مرجع تقليد ميت» احتياج به اجازه و فتواي يك مرجع تقليد زنده دارد. كه اگر آن مجتهد زنده باقي ماندن بر «مرجع تقليد ميت» را جايز بداند [ i ] ، مي توانند در اين مسأله (نماز مسافر) به فتواي علماء ديگري مثل آيت الله بهجت و آيت الله خامنه اي و آيت الله مكارم شيرازي رجوع كرده و نماز را كامل بخوانند [ ii ] ولي اگر آن مرجع تقليد باقي ماندن بر تقليد «مرجع تقليد ميت»ر را در صورتي كه اعلم باشد واجب بداند [ iii ] و اين افراد حضرت امام(ره) را اعلم بدانند نمي توانند به مرجع ديگر مراجعه كنند. مگر اين كه براي آنان محرز شود كه اين مرجع تقليد زنده كه قصد تقليد از او را دارم

ص: 157

از حضرت امام (ره) اعلم (عالمتر) است. [ i ] - أجوبة الاستفتاءات(بالفارسية)، ص: 8 -توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)، ج1، ص: 21 [ ii ] البته اين در صورتي است كه مرجع تقليد زنده رجوع به مساوي را جايز بداند و از ديدگاه ما همه مراجع مساوي يا به منزله ي مساوي باشند. [ iii ] - توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)، ج2، ص: 920 پايگاه حوزه 9875

ص: 158

عزاداري مطلوب براي امام حسين(ع)

آيا مردها مي توانند با بدن برهنه در حضور زنان زنجيرزني و سينه زني و عزاداري كنند ؟ زنجير زني و پوشيدن لباسهاي سياه براي عزاداري در ماه محرم چه حكمي دارد؟ بنا بر نظر حضرت امام ره و برخي ديگر از مراجع عاليقدر تقليد زنجيرزني و سينه زني مردها با بدن برهنه در حضور زنان، در صورتي كه موجب مفسدهاي نشود اشكالي ندارد. و بر زنان واجب است كه از نگاه كردن به بدن نامحرم اجتناب كنند. [ i ] اما اصل زنجير زني ،مادامي كه حدود شرعي آن رعايت شود و به نحو متعارف باشد(موجب وهن مذهب در مقابل مردم و يا باعث ضرر بدني قابل توجه نشود و به عنوان يك عمل عرفي، عامل ابراز حزن و اندوه و احساسات عزادار باشد، اشكال ندارد . ولي چنان چه موجب ضرر بدني يا عمل حرام ديگري شود، جايز نيست. [ ii ] پوشيدن لباس سياه جز در عزاداري ائمه عليهم السلام مكروه است. بطور كلي هر عملي كه نشانگر نمادي از حادثه خونبار كربلا باشد و عنوان محرمي بر آن صدق نكند و به عنوان يك بدعت نباشد و موجب وهن مذهب نباشد، اشكال ندارند. [ i ] امام خميني ،استفتائات،ج3،سوالات متفرقه ،س46 [ ii ] همان ، سوالات 34و37 پايگاه حوزه

ص: 159

1-2693

ص: 160

علت تاخير در عمل كردن به فرمايشات امام قدس سره

بعضي مي ظگويند: چرا سخنراني امام خميني (ره) در سال 57 در بهشت زهرا به طور كامل پخش نمي شود مثل اين جمله كه امام فرمودند: "آب و برق مجاني باشد" و چرا به آن عمل نشده؟ مي ع خواهيم از منظر ديگري با قول و حرف شما به اين جملات نظر افكنيم. يقيناً ارائه خدمات مجاني در همه بخش ها چه در زمينه آب و برق و چه در زمينه هاي ديگر، از آرزوهاي مسئولين نظام مي باشد. اما بايد ديد چنين چيزي در شرايط فعلي با توجه به جمعيت و درآمد كشور و تورم جهاني و صدمات تحميل شده به كشور بابت جنگ و مخارج فوق ع العاده بازع سازي بعد از آن، نهادينه نبودن الگوي صحيح مصرف و اسراف و مصرف نادرست منابع طبيعي در اقشار مختلف جامعه (حتي نسبت به ديگر كشورها چه رسد به يك جامعه اسلامي) و... امكان پذير هست يا نه؟ و شما خود به خوبي مي دانيد كه در زمان حال امكان چنين امري وجود ندارد و اگر امام راحل اين جملات را بيان نموده باشند، منظورشان ترسيم دورنمايي از جامعه و نظام اسلامي حقيقي بوده است كه ما بايد به آن سمت و سو، پيش برويم. پايگاه حوزه 9-3595

ص: 161

علت حرمت گوشت خوك

چرا دراسلام گوشت خوك حرام است ؟ استفاده از خوك به عنوان غذا تاريخچه اي چندين هزار ساله دارد به طوري كه مصرف گوشت خوك در بين يهوديان نيز ممنوع بوده است . و يكي از غذاهاي حرام در شريعت موسي (ع) است. [1] در انجيل حضرت عيسي (ع) نيز گناهكاران به خوك تشبيه شده اند. [2] و در ضمنِ داستانها، خوك به عنوان مظهر شيطان معرفي شده است. [3] با اين همه تاكيد از طرف اديان الهي، هنوز مصرف اين ماده غذائي در برخي از نقاط دنيا (با وجود اثبات ضررهاي جسمي و روحي آن) رواج دارد. در كشورهاي اسلامي در اثر مبارزه جدي اسلام گوشت اين حيوان مصرف نمي شود و لذا پيامدهاي بهداشتي آن نيز مشاهده نمي شود. اما در كشورهاي غربي (اروپا و آمريكا) اين ممنوعيت اعمال نمي شود. ولي با اين حال بسياري از مردم از مصرف آن دوري مي گزينند. در برخي كشورها مثل برخي قسمتهاي روسيه در اثر شيوع بيماري هاي وابسته به خوك (كرم تركين- ترشين) مصرف گوشت آن را ممنوع اعلام كرده اند. [4] احكام: در شريعت اسلام در مورد خوك چند حكم صادر شده است: اول: خوردن گوشت آن حرام و ممنوع و گناه است. ر [5]

ص: 162

دوم: خوردن شير خوك حرام است. [6] رسوم: خوكي كه در خشكي زندگي مي كند حيوان نجسي است كه پاك نمي شود. [7] چهارم: اگر خوك از ظرف، چيز رواني بخورد يا آن را بليسد ظرف را با آب هفت بار بشويند. [8] پنجم: خريد و فروش خوك جايز نيست. [9] (چون عين نجس است). حكمت ها و اسرار علمي: در مورد فلسفه حرمت گوشت و نجاست خوك از دو جهت مي توان سخن راند: اول: تاثيرات سوء رواني، معنوي و اخلاقي. برخي از مفسران مي نويسند: "خوك حتي نزد اروپائيان كه بيشتر گوشت آن را مي خورند سمبل بي غيرتي است. و حيواني كثيف است خوك در امور جنسي فوق العاده بي تفاوت و لا ابالي است و علاوه بر تاثير غذا در روحيات كه از نظر علم ثابت است، تاثير اين غذا در خصوص لا ابالي گري در مسائل جنسي مشهود است." [10] يكي از نويسندگان مي نويسد: "خوك غيرت ناموسي ندارد (نقطه مقابل خروس است) و ديوثي مي كند و جفت خود را در معرض استفاده خوك هاي نر ديگر قرار داده، از اين عمل علاوه بر آنكه باك ندارد لذت هم مي برد و اين صفات و اخلاق او در گوشتش تاثيراتي دارد.از اين جهت اشخاصي

ص: 163

كه تغذي به آن مي كنند همان صفات و اخلاق رذيله را پيدا مي كنند. و اين در حالي است كه غيرت از صفات كمال الهي است و در اسلام بر صفت غيرت تأكيد شده است و غيرت نسبت به دين و ناموس از صفات انبياء و ائمه طاهرين و مؤمنين است." [11] دوم: ضررهاي بهداشتي: بيماريهايي كه توسط خوك به انسان منتقل مي شود به دو دسته تقسيم مي شود: الف- بيماريهايي كه از جمله عوامل ابتلاي به آنها گوشت خوك است: اسهال خوني: در امعاي خوك انگلهايي به نام بالانتي ديوم muditnalaB iloC رزندگي مي كنند كه از أهم منابع انتشار اين بيماري در سرتاسر جهان است. يرقان عفوني (بيماري وا يل): اين بيماري از طريق آب هاي آلوده به ادرار خوك، سگ يا موش به انسان منتقل مي شود. منبع ابتلاء به يرقان عفوني ازنوع anamoR فقط خوك است. انتاميب هيستولتيك acitgdzsiH abematnE : كه انسان را به اسهال آميبي مبتلا مي نمايد و خوك نقش ناقل اين ميكروب را به انسان ايفا مي كند. بيماري شبه باد سرخ diolepgrE : حيوانات زيادي و از جمله خوك به آن مبتلاء مي گردند و از طريق اين حيوانات به گروه خاصي از انسانها از قبيل قصاب ها، دبا غ ها و ماهي

ص: 164

فروشان منتقل مي گردد. كه در انسان به صورت لكه هاي سرخ و دردناك توأم با سوزش شديد روي دست ها ظاهر مي شود. ميزان چربي و اسيد اوريك موجود در گوشت خوك خيلي زياد است و به همين دليل در ابتلاء به بيماريهاي بسياري نقش ر دارد كه از جمله آنها مي توان از بيماري تصلب شرايين- دردهاي مفصلي و مسمويتها، نام برد. [12] خوك از خوردن چيزهاي پليد و كثافات حتي مدفوع خود، باك ندارد. و لذا معده خود را لانه انواع و اقسام ميكروب هاي امراض قرار داده و از آنجا به گوشت و خون و شير آن سرايت مي كند. [13] و شايد حكمت اينكه در شريعت اسلام دستور داده شده است كه ظرف آبي را كه خوك از آن چيز رواني خورده يا ليسيده است هفت بار بشوئيم همين مطلب است. يعني تماس مداوم و بي پرواي خوك از طريق دهان يا كثافات موجب آلودگي زياد آن است. و لذا دو مرتبه آب ريختن در رفع آن كفايت نمي كند. ب: بيماريهايي كه تنها علت آنها خوردن گوشت خوك است: ر1 كرم كدوي خوك muiloS aneaT : طول اين كرم 3-2 سانتي متر بوده و داراي آ لت مكيدن و قلاب است. لارو اين كرم سيستي سرك

ص: 165

casolulleC sucercitsgS نام دارد و در عضلات و مغز خوك يافت مي شود. انسان با خوردن گوشت و يا مغز خام خوك به آن مبتلا مي شود. و دچار نارسائي هايي در دستگاه گوارش مي گردد. (مثل كم اشتهايي- احساس درد- اسهال و يا يبوست) اين بيماري كه بصورت گسترده اي در جهان منتشر شده در كشورهاي اسلامي كه گوشت خوك مصرف نمي كنند، به ندرت ديده مي شود. [14] يكي از بيماريهايي كه توسط كرم كدو به وسيله گوشت خوك به انسان منتقل مي شود مرض لادرري eirerdaL است.اين بيماري در شهرهاي مسيحي نشين فراوان يافت مي شود. اما در بين مسلمانان و يهوديان كه از خوردن گوشت خوك احتراز مي كنند به كلي پيدا نمي شود. [15] 2- تري شينوز silaripS allenihcirT : عبارت است از يك كرم ريز به طول 5-3 ميلي متر و از طريق خوردن گوشت خوك خام يا نيم پز وارد بدن انسان مي شود. آثار اين كرم در بدن انسان عبارت است از: خراشيدن و ا لتهاب جداره امعاء- پيدايش جوشها و دملهاي پراكنده در تم ام بدن- تخم گذاري در عضلات انسان همراه با درد شديد عضلات و سختي تنفس و ناتواني در سخن گفتن و جويدن غذا- گاهي در اثر فلج شدن عضلات تنفسي

ص: 166

و يا قلب منجر به مرگ مي شود كه تا كنون درماني براي اين حالت بدست نيامده است و كم خوني و سرگيجه و تب هاي مخصوص از جمله آثار آن است. [16] برخي نويسندگان از اين كرم در فارسي با نام "تركين" و "ترشين" ياد كرده و مي نويسند: "كرم ترشين تنها به وسيله گوشت خوك به انسان منتقل مي شود و به ماهيچه هاي بدن نفوذ كرده و به آساني از بين نمي رود. و يك گرم گوشت خوك ممكن است هزارها عدد از اين كرم همراه داشته باشد. و يك ترشين ماده تقريبا 1500 كرم جوان مي زايد. اين كرم مي تواند به قلب نيز نفوذ كرده، توليد سكته هاي قلبي نمايد. پختن گوشت، اين كرم ها را نابود نمي سازد زيرا وقتي گوشت را حرارت مي دهند، مواد سفيده اي گوشت، منقعد مي شود و كرم در وسط اين اجرام منعقده از آسيب حرارت مصون مي ماند. اين قسمت هاي منعقده كه كرم ها را در وسط خود محفوظ كرده اند، در معده حل نمي شوند و به روده ها مي روند." [17] تركين كه داخل معده مي شود هيچ دواي كرم كش يا "ورميفوژي" قادر به دفع آن نيست. كرم ترشين در يك ماه پانزده

ص: 167

هزار تخم ريزي مي كند و در يك كيلو گوشت خوك ممكن است 400 ميليون نوزاد اين كرم باشد. [18] اين كرم اولين بار توسط يك نفر انگليسي به نام « سرجيمز پاژت » در سال 1835 ميلادي كشف شد. [19] اين بيماري در تمام دنيا به ويژه آمريكا و كانادا و اروپا شيوع دارد ولي در كشورهاي اسلامي به دليل حرام بودن مصرف گوشت خوك بسيار نادر است. [20] ر3 گوشت خوك ثقيل الهضم است و معده را سخت در زحمت مي اندازد. در اثر خوردن گوشت خوك اغلب سمّيّتي به وجود مي آيد كه در اصطلاح علمي آن را « بوتوليسم » مي گويند. [21] دكتر سيد الجميلي [22] و دكتر صادق عبدالرضا علي [23] و دكتر حميد النجدي [24] و محمد كامل عبد الصمد [25] و العميد الصيدلي عمر محمود عبدالله ر [26] و سيد جواد افتخاريان [27] نيز در كتابهاي خود به آثار طبي مشابهي براي گوشت خوك اشاره مي كنند. بررسي: در اينجا تذكر چند نكته لازم است: 1 يكي از بركات اديان الهي براي بشريت جلوگيري از مبتلا شدن انسانها به بيماري ها و ناراحتي هاي جسمي و روحي است. ممنوعيت خوردن گوشت خوك و نجاست آن توسط اديان الهي يكي از معجزات علمي

ص: 168

اديان است چرا كه اين حكم در شرايطي صادر شده كه هنوز بشر به اسرار علمي و ضررهاي بهداشتي خوك پي نبرده بود. و تنها پيروان اديان الهي (مثل اسلام و يهود) اين حكم را به صورت تعدي پذيرفته و عمل مي كردند. و از ضررهاي خوك بدور ماندند. اما هميشه كساني بوده و هستند كه با وجود علم و اطلاع از ابزار علمي و بهداشتي احكام الهي دست به اقدام مي زنند و با آلوده شدن به اين امور زندگي خود و ديگران را به خطر مي اندازند. ر2 ممنوعيت گوشت خوك كه در قرآن كريم مطرح شده است اعجاز علمي انحصاري اين كتاب آسماني نيست چرا كه اين مطلب در كتب آسماني قبلي مطرح شده بود. بلي اين مطلب به عنوان اعجاز علمي براي انبياء الهي مطرح مي شود چرا كه در شرايطي حرمت و نجاست خوك را مطرح كرده اند كه بشريت هنوز همه ضررهاي بهداشتي و معنوي آن را كشف نكرده بود. ر3 همانطور كه در مورد مردار بيان شد، اين ضررهاي معنوي و بهداشتي گوشت خوك تنها مي تواند حكم و فلسفه حكم حرمت و نجاست آن را بيان كند و نمي تواند علت انحصاري آن احكام را بيان كند چرا كه در قرآن كريم

ص: 169

تصريح به اين علت نشده و از طرف ديگر با پيشرفت علوم پزشكي ممكن است اسرار جديدي كشف شود كه مصالح و مفاسد تازه اي را در مورد اين احكام روشن نمايد. برخي از ضررهاي بهداشتي كه در مورد گوشت خوك گفته شد قابل نقد است چون ممكن است كسي بگويد كه ما خوك را در شرايط بهداشتي و به دور از اين ميكروب ها و عوامل بيماري زا پرورش مي دهيم و سپس گوشت آن را از آلودگي ها (با روش هاي مختلف مثل حرارت بالا يا انجماد) دور مي سازيم و در آن صورت علتي براي حرمت آن وجود ندارد. مگر آنكه به طور قطعي اثبات شود كه كرم ترشين تحت هيچ شرايط در گوشت خوك از بين نمي رود. در مورد تاثير گوشت خوك در مسائل رواني و روحي (مثل بي غيرتي) نيز بايد گفت كه اين فقط يك حدس قوي است و هنوز از طريق منابع مستقل علمي تاييد نشده چون در معرض تجربه در شرايط كنترل شده علمي قرار داده نشده است. نتيجه: پس اين ضررهاي بهداشتي و اخلاقي فقط مي تواند به عنوان فلسفه و حكمت حكم رر- نه علت انحصاري آن- مطرح شود. و هنوز بايد منتظر كشفيات جديد علمي در اين باره

ص: 170

باشيم [28] . [1] - كتاب مقدس، سفر لاويان، باب يازدهم، آيه 7 (و خوك زيرا شكافته سم است و شكاف تمام دارد ليكن نشخوار نمي كند اين براي شما نجس است.) [2] - عهد جديد، رساله دوم پطرس رسول، باب 2، آيه 22. [3] -رر ر.ك: تفسير نمونه، ج 1، ص 586.رررررر [4] - احمد اهتمام، فلسفه احكام، ص 164. [5] - ر.ك: امام خميني (ره)، تحرير الوسيله و رساله هاي عمليه مراجع معظم تقليد، مبحث احكام خوردني ها. [6] - همان . [7] - همان، مبحث نجاسات. [8] - همان، مبحث مطهرا ت، (البته در مورد كميت و كيفيت اين حكم بين مراجع اختلافاتي هست ولي اصل آن مورد توافق است.) [9] -ر همان، مبحث معاملات حرام. [10] -ر تفسير نمونه، ج 1، ص 586. [11] - احمد اهتمام، فلسفه احكام، ص 162 با تصرف. [12] - دكتر عبدالمجيد دياب و دكتر قرقوز، طب در قرآن، ص 147-146. [13] - ر.ك: فلسفه احكام، ص 162-161. [14] - طب در قرآن، ص 147-146 . [15] - ر.ك: فلسفه احكام، ص 163-162 و اسلام پزشك بي دارو، ص 55. [16] - طب در قرآن، ص 146- 147 . [17] - اسرار خوراكيها، ص 74 به نقل از اسلام پزشك بي

ص: 171

دارو، ص 53-52 . [18] - تفسير نمونه، ج 1، ص 587 با تلخيص و نيز فلسفه احكام، ص 164. [19] - اسلام پزشك بي دارو، ص 54-53 . [20] - اسلام پزشك بي دارو، ص 54-53 . [21] - اسلام پزشك بي دارو، ص 56. [22] - ردكتر السيد الجميلي، الاعجاز الطبي الحديث، دارو مكتبة الهلال بيروت، ص 115 [23] - - ر.ك: القرآن و الطب الحديث، ص 119 تا 121. [24] - دكتر النجدي، الاعجاز في القرآن الكريم، ص 32 تا 44. [25] - محمد كامل عبدالصمد، الاعجاز العلمي في الاسلام (القرآن الكريم)، ص 235-231. [26] - العميد الصيدلي عمر محمود عبدالله، الطب الوقائي في الاسلام، ص 166 . [27] - سيد جواد افتخاريان، قرآن و علوم روز، ص 80 تا 86. [28] - پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، محمد علي رضايي ص325-319. پايگاه حوزه 8576

ص: 172

فلسفه آيات تكراري در قرآن

اين همه آيات تكراري در قرآن آيا دليل نقص قرآن نيست؟ تكرار آيات قرآن كريم نشانه اهميت اين آيات و شيوه اي براي القاء حقيقت به آدميان است و نمي تواند هميشه مذموم باشد " و ذكر فان الذكري تنفع المؤمنين [ i ] "در اين مورد به كتاب كشف الاسرار امام خميني (س) مراجعه فرمائيد. [ i ] سوره ذاريات آيه 55 پايگاه حوزه 18-3915

ص: 173

فلسفه اطاعت زنان از مردان

آيا در اسلام فقط زنان بايد از مردان اطاعت پذيري كامل داشته باشند، يا اطاعت پذيري دو جانبه و دو طرفه مي باشد؟ 1 ازدواج عقد دو طرفه و قرار داد مقدسي است كه بين زن و مرد برقرار شده و موجب انس والفت ، مودّت ، دوستي و آرامش و در نتيجه زندگي مشترك آن دو مي شود به صورتي كه بعد از ازدواج زن و شوهر همدم يكديگر شده، غرائز خدا دادي خود را به نحو صحيح و اخلاقي اشباع مي كنند و جان و دل آنان از فشار غرايز طبيعي خلاصي مي يابد تا بتوانند مسير سعادت و كمال را در كنار يكديگر طي كرده به درجات عالي برسند. اسلام دين حق و پاك الهي است و شريعت آن برخاسته از علم و اراده خداوند آگاه (به همه نيازهاي واقعي انسان ها) مي باشد .اين دين تمام مصالح واقعي و نيازهاي واقعي (و نه كاذب و ظاهري) را در احكام خود لحاظ كرده و از جميع مفاسد و زشتيها منزه داشته است. اگر چه ممكن است عقل و دانش بشري نتواند بعضي از اين مصالح و مفاسد را درك نمايد.بنا بر اين تمام وظايف و تكاليفي كه براي هر يك از زن و

ص: 174

شوهر تعيين كرده است با توجه به در نظر گرفتن منافع و مصالح هر يك به طور جدا گانه و در نظر گرفتن خانواده و اجتماع است. 2 تبعيت و اطاعت زن از شوهر تنها دو مسأله است: الف- اطاعت در امور زناشوئي. ب- اطاعت در خروج از منزل. هر كدام از اين دو مسأله داراي شرايطي هستند. مثلا تمكين و زناشوئي در صورتي است كه زن در سختي و بيماري و مشكلات ديگر نباشد. اجازه خروج از خانه در صورتي است كه با انجام وظايف واجب شرعي منافات نداشته باشد. و الا اطاعت واجب نمي شود. در مقابل اين اطاعت، بر شوهر واجب است كه مسكن و پوشاك ور خوراك و درمان و استراحت زن را در حد متعارف تامين كند.به نحوي كه اگر اگر مرد اين وظايف شرعي خود را انجام ندهد و در تهيه مسكن و خوراك و پوشاك مناسب زن كوتاهي كند، بر زن اطاعت اين شوهر واجب نخواهد بود . ولي زن در خانه هيچ گونه مسؤوليت مالي و معيشتي ندارد [1] . حتي تهيه غذاي خانه و پخت و پز و جارو كردن و ... وظيفه مرد مي باشد و زن مي تواند در مقابل شير دادن بچه و كارهاي ديگري كه در منزل

ص: 175

انجام مي دهد(مثل نظافت،تهيه غذا و.. از مرد مطالبه دستمزد كند. در اين جا اين نكته را متذكر مي شويم كه اساسا اسلام مي خواهد خانواده كانون گرم و صميمانه اي براي اعضاي آن باشد، نه محل كشمكش و دعوا و نزاع، به اين جهت توصيه اسلام حاكميت فضاي اخلاقي و مهرباني است، نه اجراي مواد حقوقي و آئين نامه اي، اين امور حقوقي فقط براي مواردي است كه اختلافات پيش آمده با گفتگو و نصيحت و اخلاق، قابل حلّ نباشد. به اين جهت پسنديده آن است كه زن كارهاي خانه را انجام دهد و مرد كارهاي بيرون از خانه كه نوعا داراي مشقّت و سختي بيشتري هستند همچنين اگر مردي رعايت مسائل اخلاقي و رفتار نيكو را نكند و به گونه اي باشد كه زن را در عسر و حرج قرار دهد و زندگي را بر او سخت نمايد، حاكم شرع مي تواند مرد را به رعايت آداب و اخلاق نيكو ملزم گرداند.. 3 در امور خانواده بالأخره بايد كسي مدير باشد و چون مردان نوعا در كشاكش بين عواطف و مصالح، مصالح را بر عواطف ترجيح مي دهند اين مديريت به آنان سپرده شده است. و زنان هم امين و مشاور آنان مي باشند. اين مديريت يك وظيفه

ص: 176

است نه يك حق صرف، و يك امتياز. 4 اما اصل مطلب كه چرا زن بايد در دو امر گذشته (تمتع جنسي و خروج از منزل) تابع مرد باشد؟ و چرا بايد مرد نان آور خانه و تلاشگر براي حفظ نيازهاي عاطفي و معيشتي خانواده باشد، و زن از اين جهت معاف است؟ در پاسخ بايد بگوئيم : اولا بر مرد هم واجب است كه نيازهاي جنسي زن را برآورده كند. ثانيا :زنها نوعا از مردان در امور جنسي مقاوم تر هستند و مردان كمتر مي توانند در برابر تمايلات جنسي مقاومت كنند. ثالثا: مردان براي برآوردن نياز جنسي زنان نيازمند مقدماتي هستند، كه زنها (به لحاظ فيزيولوژي)نيازمند آن مقدمات نيستند. اگر قرار است كه مرد در يك محيط اسلامي زندگي كند و رعايت قوانين شرع را بنمايد جز همسر خود راهي براي ارضاء غرايز نخواهد داشت و اين زن بايد بتواند پاسخگوي نياز او باشد و اگر هر بار با بهانه و اشكالي، شانه از اين مسؤوليت خالي كند، مرد قهرا دچار انحرافات اخلاقي و گرايش به بيرون از خانه خواهد شد، پس بر زن لازم است كه او را از اين جهت حفظ كرده و مانع طغيان و سركشي جنسي او شود، البته بر زن و مرد لازم

ص: 177

است كه به لحاظ عاطفي نيز همديگر را اشباع كنند. اما در مورد خروج از منزل ، اولا :گاهي اين خروج از منزل بيهوده است و موجب ضايع شدن حقوق مرد مي شود . ثانيا :در حالتي كه زن اضطرار دارد كه براي كار مهمي ر از منزل خارج شود، مرد نمي تواند بدون دليل مانع از خروج زن از منزل شود [ ii ] .بلكه طبق نظر بعضي از فقهاء اين حق مرد در صورتي است كه خروج زن از منزل بدون داشتن عذر شرعي باشد [ iii ] ، اما اگر مرد بخواهد بيهوده از اين حق خود به عنوان يك اهرم، سوء استفاده كند و اجازه خروج را حتي در شرايطي كه زن براي خروج ازمنزل دليل شرعي داشته باشد به زن ندهد، در واقع دچار سوء خلق گشته و به لحاظ اخلاقي امري ناپسند و غير مقبول انجام داده است. زيرا مديريت خروج از منزل زن، به عهده مرد گذاشته شده است تا به خوبي كنترل شود، نه اين كه مورد سوء استفاده قرار گيرد. 5 نكته آخر اين كه از نظر اسلام اين روح آدمي و جوهره انسانيت است كه اصل است و اين روح و جوهره نه مؤنث است و نه مذكر، بلكه اين احكام (مذكر و مؤنث بودن)،

ص: 178

معطوف به بدن آدميان مي باشد.و احكام ويژه هر كدام نيز معطوف به همان خواص بدني است نه روحي .زيرا به لحاظ روح، هم زن و هم مرد، انسان هستند و همه شرايط انساني و مراتب كمال را دارا هستند. البته مشورت بين زن و مرد در امور مربوط به خانواده، امري پسنديده و نيكو است بلكه مشورت با بچه هاي منزل هم نيكو و پسنديده است و در اسلام بدان سفارش شده است. معناي مديريت، عمل يك جانبه نيست بلكه معناي مديريت اين است كه در موارد اختلافي، بعد از مشورت و به نتيجه يكسان نرسيدن، تصميم آخر را مدير اخذ مي كند. [1] - توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)، ج2، ص: 478 -مسأله 2414 [ ii ] - توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)، ج2، ص: 477- مسأله 2412 [ iii ] همان پايگاه حوزه 0886

ص: 179

فلسفه امر به معروف و نهي از منكر

چرا وقتي صحبت انجام امر به معروف و نهي از منكر مي شود مردم تن شان مي لرزد؟ (چرا مردم از اجراء امر به معروف و نهي از منكر وحشت دارند؟) (تا زماني كه قلم ها را بشكنند، دهانها را ببندند، افكار را فراري دهند و تهديد به نابودي و نداشتن گوش شنوا باشند دچار نافرجامي هاي مدني و بي اعتمادي خواهيم بود.) امر به معروف و نهي منكر از فروع دين اسلام و اجراء آن باعث برپا شدن واجبات و از بين رفتن منكرات و برقراري امنيت و آسايش در جامعه مي شود. زيرا از نظر اسلام جامعه انساني يك واحد به هم پيوسته است كه اگر جلوي ميكروب هاي موجود در يك عضو گرفته نشود ناراحتي و مرض از يك عضو به ساير اعضاء سرايت خواهد كرد. امر به معروف و نهي از منكر به منزله واكسيناسيون جامعه و جلوگيري از ابتلاء به بيماريهاي روحي و رواني است. بر اين اساس امر به معروف و نهي از منكر براي همه جوامع ضرورت تام دارد. مثال امر به معروف و نهي از منكر مثال جلوگيري از انسان ناداني است كه سوار كشتي شده و قصد سوراخ كردن آن را دارد كه اگر

ص: 180

از اين كار او جلو گيري نشود با سوراخ شدن كشتي، خود او و ديگر مسافران كشتي غرق خواهند شد. آيا اگر چنين فردي اعتراض كند كه هيچ كس حق ندارد آزادي مرا سلب كند زيرا من تنها زير صندلي مخصوص خود را كه اختيار آن را دارم، سوراخ مي كنم و تنها خودم غرق مي شوم !!!كسي به اعتراض او توجه مي كند؟ مسلما كسي اعتراض او را نمي پذيرد زيرا همگان مي دانند كه سوراخ شدن يك نقطه از كشتي همان و غرق شدن همه كشتي با تمام سر نشينان هم همان. بنابراين اگر در جامعه اي امر به معروف و نهي از منكر ترك شود گناه و فساد يك نفر يا يك گروه به ساير افراد و ساير گروه ها نيز سرايت مي كند و جامعه اي را آلوده مي كند. البته ممكن است گاهي در اجراء امر به معروف و نهي از منكر در جمهوري اسلامي اشتباهات يا تخلفاتي صورت گرفته باشد كه ما منكر آن نيستيم و شايد دليل نارضايتي بعضي افراد نيز به سبب خاطرات تلخي است كه از آن اشتباهات دارند. ولي توده هاي مردم مسلمان از امر به معروف و نهي از منكر و اجراء آن به شكل صحيح ، استقبال مي

ص: 181

كنند. البته افرادي هم كه اهل منكرات هستند هميشه از اجراء امر به معروف و نهي منكر احساس وحشت دارند و اجراي آنرا به ضرر خود مي پندارند،در صورتي كه اجراء صحيح امر به معروف و نهي از منكر به نفع آنان نيز مي باشد. امر به معروف و نهي از منكر مراتب و شرايطي دارد كه اگر همگان مخصوصا مجريان و ضابطين اين فريضه مهم با آنها آشنا گردند و آن را بصورت صحيح در جامعه پياده كنند، همه افراد جامعه آنرا اصلي ضروري و مترقي و قابل دفاع خواهند يافت. براي آشنائي بيشتر با مراتب و شرايط آن مي توانيد به رساله توضيح المسائل امام خميني(ره) مراجعه فرمائيد. [ i ] [ i ] توضيح المسائل مراجع،ج2، از ص618 تاص624 پايگاه حوزه 2-8875

ص: 182

فلسفه امر به معروف و نهي از منكر

چرا در ايران گروه امر به معروف و نهي از منكر جان مردم را به لبشان رساندند؟ به نظر مي رسد كه فلسفه امر به معروف و نهي از منكر از جانب شما مورد بي مهري قرار گرفته است در اسلام اين دو دستور، ابزاري هستند براي جلوگيري جامعه از غرق شدن در فساد. يعني به منظور صيانت جامعه از فساد، اسلام گفته است بر هر مسلمان واجب است كه امر به معروف و نهي از منكر كند. شما فرض كنيد كه در درون قايقي نشسته ايد و عدهّ اي هم در كنار شما هستند و شما هم شنا بلد نيستيد. ناگهان در وسط دريا، كسي مي خواهد قايق را سوراخ كند يا كاري انجام دهد كه مردم غرق بشوند، در اين حالت آيا شما خواهيد گفت كه اين شخص آزادي دارد كه هر كاري را بكند، مزاحم او نشويد؟ يقينا شما به منظور جلوگيري از غرق شدن قايق و آسيب نرسيدن به سر نشينان آن، در جاي خود نمي نشينيد، مگر اين كه كاري از دست شما بر نيايد. آيا انتظار داريد كه ديگران به كمك شما بيايند يا به كمك خرابكار؟ البته ممكن است شما در تلقي خود، جامعه را همانند

ص: 183

كشتي در دريا ندانيد كه در اين بستر انسانها بايد به ساحل نجات راه يابند، اما اين مباني خاص خودش را دارد كه بايد در فرصت ديگري بدان پرداخت. نكته اي كه در پايان لازم است متذكر گرديم اين است كه شايد شما به نوع عملكرد بعضي ها اشكال و اعتراض داشته باشيد و آن را موافق دستورات اسلامي ندانيد، اما اينها ربطي به اسلام ندارد و اشكالاتي به ما در اجراي احكام اسلام وارد است و كسي هم در اين جا اين ادعا را ندارد كه ما توانسته ايم دستورات اسلام را آن جوري كه اسلام از ما خواسته است، اجرا كنيم. پايگاه حوزه 1-5175

ص: 184

فلسفه روي نياوردن دنياي اسلام به بعضي از هنرها مثل مجسمه سازي

فلسفه روي نياوردن دنياي اسلام به بعضي از هنرها مثل مجسمه سازي و ... چيست؟ امام خميني و ديگر فقها ساختن مجسمه را حرام مي ع دانند. لازم به ذكر است كه امام و عده ع اي از علما خريد و فروش و نگه ع داري مجسمه را بي اشكال دانسته و فقط در ساختن آن اشكال كرده ع اند. اما در اين باره جالب است كلامي از امام برايتان بياوريم: حضرت امام خميني (ره) در كتاب المكاسب المحرمه خود در توجيه رواياتي كه نقاشي و مجسمه سازي را منع فرموده است: ظاهر اين است كه مراد از اين اخبار تصوير صورت هايي باشد كه بر آن عبادت مي ع كردند ...... و گماني كه موافق با اعتبار و طبيعت مردم است اين است كه جمعي از اعراب بعد از نابود شدن اساس كفرشان و شكسته شدن بت ع هايشان به دست مبارك پيامبر اكرم (ص) و به دست امراء، به آن اشكال و صور، علقه و دلبستگي داشتند و در ته دل خود به آن علاقه داشتند پس امثال آنان را مي ع ع ساختند تا آثار گذشتگان خود را به جهت علاقه به بقاء آن حفظ كنند همانطوري كه امروزه مي ع بينم كه گروهي از مجوسيان و آتش پرستان علاقمند به حفظ آثار

ص: 185

خود هستند و براي باقي ماندن آثار اجداد خود تلاش مي ع كنند پس پيامبر اكرم (ص) با اين شدت و سختي آنان را نهي فرمود كه چنين شدتي درنهي فقط مناسب حال كفار و امثال كفار مي ع باشد و مقصود پيامبر (ص) از اين سختگيري همانا ريشه كن نمودن اساس كفر و بي ديني و دور كردن اين زشتي ع ها از محيط توحيد بود. [ i ] براي شرح و تفصيل بيشتر به مكاسب محرمه ايشان، ج1، ص 261 به بعد مراجعه نماييد. ولي بايد دانست كه نظر امام بادر نظر گرفتن مجموع ادله همان است كه در ابتداء آورديم. [ i ] - المكاسب المحرمه، ج1، ص 258، للامام خميني (ره) چاپ اول مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) تاريخ انتشار 1373. ر پايگاه حوزه 4002

ص: 186

فوريت بجا آوردن نماز آيات

اگر زمين لرزه رخ دهد. براي خواندن نماز آيات چقدر فرصت (زمان) است؟ آيا بايد همان جا كه هستم بايستم و نماز آيات بخوانم ؟ آيا همين حكم در صورتي كه زمين لرزه كوچك رخ دهد، وجود دارد؟ در باره علائم ديگر چه؟ مانند كسوف، رعد و برق، توفان و سيل كه آيا بايد سريعاً نماز بخوانم؟ نماز آيات واجب فوري است و بايد در اولين فرصت ممكن به جا آورده شود البته مقدمات آن مانند وضو و مانند آن هم لحاظ مي شود. اولين فرصت يعني آن چه كه عرفاً به آن تأخير نگويند. در زمين لرزه و رعد و برق نماز آيات را هميشه با نيّت ادا مي خوانيم و بعد از زمين لرزه در اولين فرصت واجب مي شود و بايد به جا آورده شود و اگر به جا نياورد واجب است در فرصت دوم به جاي آورد و همين طور تا زماني كه به جا آورد اما در نمازهاي ديگر مثل خورشيد گرفتگي و ماه گرفتگي هنگام وجوب از موقعي است كه شروع به باز شدن و آزاد شدن مي كند و با تمام شدن كسوف و خسوف وقت آن هم تمام مي شود و اگر بعد از آن بخواند بايد به نيّت قضاء به جا آورد

ص: 187

نه ادا. در حوادثي كه نماز آيات واجب است بعضي مثل زلزله و كسوف و خسوف و لو كم و ناچيز رخ دهد نماز آيات واجب مي شود ولي بعضي از آن حوادث مانند رعد و برق و بادهاي سياه سرخ و زرد غير عادي بايد به گونه اي باشد كه بيشتر مردم ترسيده باشند تا نماز واجب شود. [ i ] البته منظور از اينكه گفتيم در اولين فرصتي كه مي توانيد مقدمات نماز مانند وضوء و طهارت را كسب كنيد و... در صورتي است كه وظيفه اي واجب تر از نماز نداشته باشيد مانند نجات كسي از زير آوار. [ i ] رتوضيح المسائل امام خميني(ره) نماز آيات مسآله 1491 الي ر 1515. پايگاه حوزه 8934

ص: 188

قمه زدن از نظر فقه اسلامي

آيا قمه زدن حرام است و دليل حرمت آن چيست؟ قمه زني نيز مثل زنجير زني و شبيه خواني و... از دير باز مورد اختلاف نظر علما و پيروان و مقلدين آنان بوده و به استفتاء و افتاء مبني بر جواز يا عدم جواز آن مي پرداخته اند. اين مراسم، از نظر شرعي پايه و مبناي ديني ندارد و صرفاً روي علاقه شيعيان به ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) انجام مي گيرد. فقها نيز آن را در صورتي كه ضرري نداشته باشد مجاز مي دانند. برخي از فقها نيز به خاطر تأثير نامطلوب قمه زني بر افكار ديگران و در پي داشتن وهن مذهب، آن را ممنوع دانسته اند. البته شرايط زماني در اين مسأله بي تأثير نيست. امام خميني (ره) در پاسخ به استفتايي كه در سالهاي اول پيروزي انقلاب اسلامي در اين زمينه از ايشان شده بود، فرمودند: "در وضع موجود، قمه نزنند..." آيت الله خامنه اي نيز در ديدار با روحانيون در آستانه محرم (سال 1373 شمسي) در ضمن بيانات مبسوطي در خرافه زدايي از عزاداري سيد الشهدا (عليه السلام) فرمودند: "قمه زدن هم از كارهاي خلاف است... اين يك كار غلطي است كه عده اي قمه را بگيرند و بر سر خود بزنند و خون بريزند... كجاي اين كار

ص: 189

و حركت، عزاداري است؟ اين جعلي است. اينها چيزهايي است كه از دين نيست..." و آن را بدعت، خلاف و خرافه دانستند. و در پاسخ به نامة امام جمعه اردبيل، نوشتند: "امروز اين ضرر بسيار بزرگ و شكننده است و لذا قمه زدن علني و همراه با تظاهر، حرام و ممنوع است" علماي ديگر نيز در تأييد موضع و سخن رهبر انقلاب، آنرا موجب وهن مذهب و نا مشروع دانستند. البته اين احساس مذهبي و عواطف ديني كه سبب مي شود به عشق حسين عليه السلام چنين كارهايي كنند بايد در مسير صحيحي هدايت شود تا شور و انگيزه جهاد و شهادت بيافريند بعلاوه آنان كه به خاطر امام حسين (عليه السلام) حاضرند خون بدهند، چه بهتر كه خون خود را در درمانگاهها و مراكز انتقال خون اهداء كنند يا با تأسيس بانك خون از فداكاران و ايثارگران، در روز عاشورا خون گرفته شود و نگهداري گردد تا از آن طريق، جان انسانهاي بسياري كه نيازمند خونند، نجات يابد. گرچه اين كارمثل قمه زني، تأمين كننده احساس عاطفي فرد نباشد ولي قطعاً رضايت خداوند و سيد الشهداء عليه السلام را بيشتر در پي دارد. كاش روزي صدقه دادن خون نيز مثل صدقه و كمك مالي لباس و غذا و ... مرسوم گردد

ص: 190

و با قصد قربت انجام گيرد. كي گفت حسين، بر سرخويش بزن؟ با تيغ، به فرق خويشتن نيش بزن؟ تيغي كه زني بر سرخود، اي غافل بر فرق ستمگران بد كيش بزن [1] [1] رجوع شود به كتاب فرهنگ عاشورا جواد محدثي ص359-358. پايگاه حوزه 1206

ص: 191

لزوم اطلاع محتضر از مقدار ماترك به ورثه

اگر شخصي كه در حال احتضار است داراي اموالي باشد كه ورثه از آن اطلاع دارند و همچنين اموالي دارد كه ورثه از آن بي اطلاع هستند. با توجه به اينكه كليه ماترك وي به وراث تعلق خواهد داشت آيا اگر اين محتضر به وراث از وجود اموال مخفي مثل گنج يا طلبي كه ديگري دارد خبر ندهد، به وراث بدهكار خواهد بود؟ 1(- كسي كه نشانه با مرگ را در خود مي بيند، اگر مالي پيش كسي دارد يا در جائي پنهان كرده است كه ورثه نمي داند چنانچه به واسطه ندانستن حقشان از بين برود بايد به آنان اطلاع دهد . [1] 2(- فتواي امام خميني و نظر ديگر فقها مطلق است و شامل زياده بر ثلث و به مقدارر ثلث و يا كمتر از آن هم مي شود. 3(- وصيت محتضر در ثلث مال خودش نافذ است و بيش از آن موكول به اجازه وارث است. 4(- اگر مال محتضر در جايي پنهان باشد علاوه بر اينكه تضييع حق وارث است اضاعه و تلف مال هم محسوب مي شود و جايز نيست و اگر پيش كسي باشد يا بايد تحت يكي از عناوين مانند وصيت، هبه و... او را مالك

ص: 192

قرار دهد كه تخصصا از بحث ما خارج است، يا بايد وارث را در جريان آن مال قرار دهد و نمي تواند آن مال را معلق رها كند . [1] توضيح المسايل امام خميني مساله 2703 پايگاه حوزه 3149

ص: 193

مستحبات تكبيرة الاحرام

آيا بعد از تكبيرة الاحرام نماز و قبل از سوره حمد، مستحب است كه انسان بخواند: « وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذي فَطَرَ ...»؟ مستحب است كه انسان علاوه بر تكبيرة الاحرام ، شش تكبير ديگر بگويد يا قبل از تكبيرة الاحرام و يا بعد از آن و يا در وسط آنها تكبيرة الاحرام را بگويد و موافق با احتياط، اولي است و افضل اينست كه بعد از آخرين تكبير (تكبير هفتم) بگويد: « وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذي فَطَرَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ ... [1] » [2] [1] ر ر ر- ر ر رر ررسوره انعلم، آيه 79. [2] تحرير الوسيله امام خميني (س)، ج 1، القول في تكبيرة الاحرام مسأله 2. پايگاه حوزه 2-6069

ص: 194

مصرف نذورات در غير مورد آن

آيا مي توان نذوراتي كه در دسته جات و هيئت هاي عزاداري جمع مي شوند را در ساخت مدرسه هزينه كرد؟ به جهت نذر بستگي دارد اگر نذورات جهت هزينه شدن در هيئات عزاداري پرداخت شده اند نمي توان در غير مورد آن را مصرف كرد. [1] [1] توضيح المسائل امام خميني(ره) مسأله 2663. پايگاه حوزه 4425

ص: 195

معرفي منابعي در باره ي اسرار مناسك حج

لطفا كتابهايي در باره اسرار مناسك حج معرفي نماييد؟ پيام هاي حضرت امام خميني(ره) به حجاج بيت الله الحرام و مجموعه بيانات ايشان در اين مورد، و همچنين پيام هاي مقام معظم رهبري در اين خصوص و كتاب اسرار الحج و صهباي حج حضرت آيت الله استاد جوادي آملي و همچنين آقاي ضياء آبادي و آقاي قرائتي را مطالعه فرماييد. پايگاه حوزه 3173

ص: 196

معروفترين كلام امام خميني(ره) پيرامون نقش موثر تربيتي زن در اسلام

معروفترين كلام حضرت امام خميني(ره) پيرامون نقش موثرتربيتي زن در اسلام كه در ان موجبات كسب مراتب و مدارج ايماني مردان مي گردد، را بيان نماييد. از دامن زن مرد به معراج مي رود. 2 زن يكتا موجودي است كه مي تواند از دامن خود افرادي به جامعه تحويل دهد كه از بركاتشان يك جامعه بلكه جامعه ها به استقامت و ارزشهاي والاي انساني كشيده شوند. 3قرآن كريم انسان ساز است و زنان نيز انسان ساز. پايگاه حوزه 7472

ص: 197

معني بيان امام خميني ره در باره موفق نشدن پيامبران (ع) به اقامه عدل و انجام اينكار توسط امام زمان (عج)

يكي از دوستان سني من مي ظگويد در كتاب ظهاي امام خميني آمده است كه همه پيامبران براي اقامه عدل در جهان آمده ظ اند ولي همگي در انجام اين مهم موفق نشده ظ اند، حتي حضرت محمد (ص) نيز اگر چه براي اصلاح بشريت و اقامه عدل آمده است موفق نشده است و تنها كسي كه در انجام اين مهم موفق مي ظشود حضرت مهدي (عج) است كه ذخيره الهي است و خواهد توانست در جهان اقامه عدل كند سعي كنيد در اين گونه موارد آدرس منابع خود را مشخص تر بيان كنيد و اينك جواب مطالب: 1- پيامبرعظيم الشأن اسلام(ص) و اميرالمؤمنين(ع) وظايف خود را به نحو احسن انجام دادند و ذره ع اي فروگذار ننمودند. كوچكترين تقصيري و يا قصوري از آنان صادر نشده است اما زمينه و بستر عملي شدن همه برنامه ع هاي الهي آنان وجود نداشت. پيامبر عظيم الشأن اسلام (ص) چندين سال پيامبري خود را از عموم مردم مكه پنهان مي ع داشت، از مكه به مدينه هجرت كرد و در دو سالي كه در مدينه بود قريب 70 جنگ داشت. آرزوها و آرمان ع هاي او كه آرمان قرآن و اسلام بود، در زمان حيات ايشان به

ص: 198

وقوع نپيوست چون موانعي باعث جلوگيري از اجراي آنها مي ع شد. اميرالمؤمنين(ع) نيز مي ع خواست كه معاويه برانداخته شود و شام از چنگال فريب او بيرون بيايد ولي نشد و..... مقصود حضرت امام خميني(ره) اين بوده است و نه آنكه خداي نكرده آنان در انجام وظايف خود كوتاهي كرده ع اند؛ اصولاً علماي شيعه از جمله امام خميني ره، معصومين عليهم السلام را معصوم از خطا و گناه مي ع دانند؛ يعني نه جهل و ناداني به ساحت آنان راه دارد و نه گناه و معصيت. مقدر الهي شده است كه بالاخره روزي دين خدا جهان را تسخير كند و آن زماني است كه زمينه ع ها فراهم باشد و انشاءالله به تقدير و اذن الهي اين مهم در حكومت امام زمان(عج) رخ خواهد داد و عدل اسلامي با تمام جوانب آن اقامه خواهد شد. اينكه مي ع گوئيم آن حضرت نتوانستند به اين معنا نيست كه پيامبر اكرم (ص) يا امامان (ع) قدرت اين كار را نداشتند و يا كوتاهي كردند، بلكه مراد اين است، همانطور كه مشيت الهي بر اين قرار گرفته تا انسان ها با اختيار خود راه كمال را انتخاب كنند، مسئله حكومت نيز همينطور است. امامان تلاش خود را نمودند و در جايي كه مردم آنان را همراهي ننمودند و حكومت غير مشروع را ترجيح

ص: 199

دادند، وظيفه امامان آن نيست كه آنان را با زور به حكومت اسلامي بكشانند، البته تبليغ و ارشاد مي ع نمودند. پس علت عدم موفقيت امامان به عدم اراده مردم از داشتن يك حكومت مشروع بر مي ع گردد والا از راه غير عادي آنان مي ع توانستند بر انسان ع ع ها مسلط شوند. 2- آن چيزي كه راجع به حضرت فاطمه(س) نقل شده است و به عنوان مصحف فاطمه معروف است كه آنچه بر ذريه آن حضرت تا روز قيامت وارد مي ع شود در آن مكتوب است، چيزي نيست كه امام خميني از پيش خود گفته باشد، بلكه اين حديث از امام صادق(ع) و ديگر ائمه وارد است و امام اين حديث شريف را تحليل و تفسير نموده است. [ i ] 3- در مورد امام حسن (ع) علاوه بر آنچه كه در شماره يك آمد بايد گفت كه امام ره از وضعيت زمان امام حسن مجتبي (ع) و اميرالمؤمنين (ع) متأثر است نه از امام علي بن ابي طالب و حسن بن علي عليهما السلام كه براي روشن شدن موضوع چند جمله از بيانات ايشان را نقل مي ع كنيم: امام راجع به مشكلات زمان حضرت اميرالمؤمنين (ع) مي ع فرمايد: آن قدر كه اسلام از اين مقدسين روحاني نما ضربه خورده است از هيچ قشر ديگري نخورده است و نمونه بارز آن

ص: 200

مظلوميت و غربت اميرالمؤمنين عليه السلام است كه درتاريخ روش است. [ ii ] اين پنج سال حكومت يا پنج شش سال حكومت حضرت امير اين با همه گرفتاري ع هايي كه بوده است و با همه زحمت ع هايي كه براي حضرت امير فراهم شد، سَلبش(نبودش) عزاي بزرگ است و همين پنج يا شش ساله، مسلمين تا به آخر بايد برايش جشن بگيرند جشن براي عدالت جشن براي بسط عدالت. [ iii ] امام راجع به امام حسن مجتبي(ع) مي ع فرمايند: امام حسن مجتبي(ع) قيام كرد تا وقتي كه مي ع توانست. وقتي كه يك دسته علاف نگذاشتند كه كار را انجام بدهد، با آن شرايط صلح كرد كه مفتضح كرد معاويه را، آنقدر كه حضرت امام حسن(ع) معاويه را مفتضح كرد به همانقدر بود كه سيدالشهداء يزيد را مفتضح كرد. [ iv ] امام حسن عليه السلام آنقدر گرفتاري كه از اين دوستان و اصحابش داشت از ديگران نداشت. اصحابي كه توجه نداشتند كه امام زمانشان روي چه نقشه دارد عمل مي ع كند، با خيال ع هاي كوچكشان با افكار ناحقشان در مقابلش مي ع ايستادند و غارتش كردند و اذيتش كردند و عرض مي ع كنم كه شكستش دادند. معاهده با دشمنش كردند و هزار جور بساط درست كردند. [ v ] خوب چناچه ملاحظه شد امام به اوضاعي اعتراض دارند كه امام علي(ع) و امام حسن(ع) به آن

ص: 201

اعتراض داشتند نه نعوذ بالله به ائمه (ع). خداوند همه ما را هدايت كند. [ i ] - در اين رابطه به اصول كافي ج2 ص 355 رجوع فرمائيد. [ ii ] -ر صحيفه نور، ج21 ص92 . [ iii ] - صحيفه نورج1 ص168-167. [ iv ] - صحيفه نور ج1 ص173. [ v ] - صحيفه نورج8 ص89. پايگاه حوزه 8002

ص: 202

معني حجاب هاي هفتگانه اي كه در آداب الصلاة امام راحل آمده است

حجاب ظهاي سبعه (هفت ظگانه) كه امام خميني(ره) در كتاب آداب الصلوة گفته ظ اند كدامند؟ حجاب در اصطلاح عرفا عبارت است از انطباع صور كائنات در قلب (قلب انسان را ماديات پر كند) بنحوي كه مانع از تجلي نور حق گردد. حجاب در نزد عارفان به حجاب ع هاي نوراني و ظلماني تقسيم مي ع شود و اين نيز گرفته شده از روايات نبوي «ص» و ائمه معصومين عليهم السلام است. حجب ظلماني در عالم جسماني است و حجب نوراني در ماوراء الطبيعه كه مجرداتند، مي ع باشد. اين حجاب ع ها آدمي را از مشاهده ملكوت و جمال حق كه كمال حقيقي است، باز مي ع دارد. پس انسان سالك براي وصول به شمس حقيقت بايد از اين حجاب ع ها خلاصي يابد تا فاني در حق و باقي در حق گردد. [ i ] حضرت امام راحل «ره» مي ع فرمايد [ ii ] : «اول شرط تحقق سير الي الله، خروج از بيت مظلم نفس و خودي و خود خواهي است. چنانچه در سفر حسي عيني تا انسان به منزل و جايگاه خويش است، هر چه گمان مسافرت كند بگويد من مسافرم، مسافرت تحقق پيدا نكند، مگر به خروج از منزل و اختفاي آثار بد، همين طور اين سفر عرفاني الي الله و مهاجرت شهودي، تحقق

ص: 203

پيدا نكند مگر به خروج از بيت مظلم نفس و اختفاي آثار آن. تا جولان تعينات و دعوت اذان كثرت در كار است، انسان مسافر نيست، گمان مسافرت است و دعوي سير و سلوك است، قال الله تبارك و تعالي: «وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِرًا إِلَي اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَي اللّهِ وَ كانَ اللّهُ غَفُورًا رَحيمًا » [ iii ] (پايان كلام امام ره)ر موانع سير و سلوك: مانع از وصول و رسيدن به قرب خداوند، حركت نكردن و به راه نيافتادن است و مانع از حركت نكردن، اراده نكردن است و مانع از اراده نكردن، عدم ايمان است و سبب عدم ايمان، هدايت نشدن است. [ iv ] و كسي كه اراده سير و سلوك مي ع نمايد، شرط اولش اين است كه سدّها و حجاب ع هاي بين خودش و خداي خودش را برطرف كند و سدّها، مال و تعصب و جاه توأم با معصيت مي ع باشد. [ v ] و اما حجاب ع هايي كه در آداب الصلوة ج 2، ص 110 به آن اشاره شده است، حجاب ع هاي است مه مانع بهره بردن كامل از قرآن مي شود، نه حجاب ع هاي ميان خلق و حق و حجاب ع هاي مصطلح عرفاني. امام راحل «ره» مي ع فرمايد: بر متعلم و مستفيد از كتاب خدا لازم است كه يكي

ص: 204

ديگر از آداب مهم را بكار ببرند تا استفاده حاصل شود و آن رفع موانع استفاده است كه ما از آنها تعبير مي ع كنيم به حجب بين مستفيد و قرآن و اين حجاب ها بسيار است كه ما به بعضي از آنها اشاره مي ع كنيم: يكي از حجاب ع هاي بزرگ، حجاب خود بيني است كه شخص متعلم خود را بواسطه اين حجاب مستغني ببيند. خلاصه برداشت از حجاب اول كه امام ره ذكر مي ع كند اين است كه آن كمالي كه دارد مانع شود و طبق همان فني كه دارد، در فهم قرآن به آن بسنده كند و از افكار علما در فنون ديگر استفاده نكنند و حال اينكه موسي (ع) در مقابل خضر به علم خودش بسنده نكرد و حضرت ابراهيم (ع) از پروردگار ايمان و اطمينان شهودي خواست و "قل رب زدني علما " [ vi ] درباره حضرت رسول «ص» نازل شده، كه انبيا به آنچه داشتند بسنده نكردند و از خدا زياده ع اش را خواستند. امام راحل مي ع فرمايد: حجاب ديگر حجاب آراء فاسده و مسالك و مذاهب باطل است و خلاصه آنچه در اين مبحث توسط حضرت امام ره بيان شده را مي ع توان چنين بيان نمود كه معني اين حجاب، آن عقائد فاسدي است كه در ذهن رسوخ كرده، مانند اينكه پنداشته است

ص: 205

راه معرفت الله بكلي مسدود است و دنبال فهم آياتي كه راجع به معرفت است نرود و حال اينكه معرفت الله غايت بعثت انبياء است، الخ. يكي ديگر از حجب كه مانع از استفاده از قرآن است، اعتقاد به آن است كه جز آنكه مفسرين نوشته يا فهميده ع اند، كسي را حق استفاده از قرآن شريف نيست و تفكر و تدبر در آيات شريفه را با تفسيري كه ممنوع است اشتباه نموده ع اند...... در صورتي كه استفاده اخلاقي و ايماني و عرفاني بهيچ وجه مربوط به تفسير نيست تا تفسير به راي باشد..... پس محتمل است تفسير به راي راجع به آيات احكام باشد كه دست آرا و عقول از آن كوتاه است و از ائمه سلام الله عليهم بايد اخذ شود. يكي ديگر از حجب كه مانع از فهم قرآن شريف است، حجاب معاصي و كدورات حاصله از طغيان و سركشي نسبت بساحت مقدس پروردگار عالميان است كه قلب را حاجب شود از ادارك حقائق الخ. يكي ديگر از حجب غليظه كه پرده ضخيم است بين ما و معارف و مواعظ قرآن، حجاب حب دنيا است كه بواسطه آن قلب تمام هم خود را صرف آن كند و وجهه قلب يكسره دنيا مي شود و قلب بواسطه اين محبت از ذكر

ص: 206

خدا غافل شود الخ. [ iiv ] در اين صفحات، از آداب الصلوة كه ذكر كرديم، پنج حجاب در رابطه با فهم معاني و معارف و مواعظ قرآن امام راحل ذكر مي فرمايد كه بطور مختصر و خلاصه ذكر كرديم. و اما فرمايش امام راحل «ره» در كتاب "چهل حديث" راجع به هفت حجاب كه بطور خلاصه نقل مي ع كنيم آن است كه مي ع فرمايد: در اين فقره از حديث شريف كه مي ع فرمايد: "كيف يوصف عبدا احتجب الله عز و جل بسبع " [ iiiv ] احتمالاتي داده ع اند كه بعضي از آنها را ذكر مي ع كنيم: احتمال اول: از فيض كاشاني است كه مي ع فرمايد: براي خداوند هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت است از اين هفتاد هزار 7 حجاب براي رسول اكرم (ص) باقي مانده است. احتمال دوم: امام ره اين احتمال را از علامه مجلسي «ره» نقل مي ع نمايد كه مقصود اين است: چطور مي ع توان بنده ع اي (رسول اكرم) را توصيف كردر كه خداوند كه از بندگان به هفت حجاب پنهان است، اطاعت از او را (رسول اكرم) در زمين مثل طاعت خود (خدا) در آسمان قرار داده است. علامه مجلسي ره در اينجا مراد از سبع حجاب را هفت آسماني كه وحي حق از ماوراء آنها توسط پيامبر به ما مي ع رسد گرفته است. احتمال سوم: قريب

ص: 207

به اين احتمال، ولي هفت حجاب را حجب نوريه اسمائيه گرفته ع اند. احتمال چهارم: معناي حديث اين طور مي ع شود: چگونه مي ع تواند بنده ع اي را توصيف كرد كه حق تعالي محتجب نموده او را به هفت حجاب الخ. هفت حجاب از طبيعت تا مرتبه مشيت مطلقه. بررسي: اين هفت حجاب مربوط به حجب نوريه كه مخصوص رسول اكرم مي باشد و مقصود آنرا خدا و رسول الله و ائمه مي ع دانند گفته شد مقصود آن هفت حجب يا هفت آسمان يا هفت حجب نوريه سمائيه يا هفت حجب از طبيعت تا مشية مطلقه رسول اكرم است كه اين سه قول را از علما ذكر كرديم. و اين هفت حجاب در اين حديث عمومي نبود و مخصوص رسول اكرم بود. والله عالم باالصواب. و اما حجب هفت گانه ع اي كه در فرمايش حضرت امام راحل در سرّ الصلوةر ص 129 آمده است اين است كه مي ع فرمايد: هشام به حضرت موسي ابن جعفر «ع» مي ع گويد: به چه علت تكبيرات مستحبه اول هر نماز هفت تكبير شد؟ امام (ع) مي ع فرمايد: خداوند هفت آسمان و زمين را هفت طبقه و حجب را هفت حجاب خلق كرد، وقتي رسول اكرم شبانگاه به معراج رفت و ميان او مقام پروردگار، قاب قوسين او ادني بيشتر فاصله نبود، خداوند تبارك و تعالي

ص: 208

براي رسول اكرم يك حجاب از هفت حجاب را برداشت. رسول اكرم هم يك تكبير گفتند. حضرت رسول كلماتي كه در اول نماز مي خوانند را قرائت فرمودند. حجاب دوم برداشته شد، باز رسول اكرم تكبير گفتند، و هر حجابي كه برداشته مي شد يك تكبير مي گفتند تا حجاب هاي هفت گانه مرتفع شد و هفت تكبير كامل شد. بعد از گفتن هفت تكبير، خداوند متعال فرمود: الان به مقام مخصوص من رسيدي. پس نام مرا بر زبان جاري كن. بعد از اينكه گفته شد حديثي كه عدد هفت حجاب داشت مربوط به پيامبر (ص) بود، گفته مي ع شود حجب ميان خلق و حق زياد است و قابل شمارش نيست. همين طور كه در حديث اشاره شد ان لله سبعين حجاب من نور و ظلم . حجاب ع هاي ظلماني عبارت از حجاب هاي معصيت و حجاب ع هاي نوري عبارت از حجاب ع هاي فضائل و كمالات و مكاشفات است و انسان سالك در مثالي كه از امام راحل «ره» نقل شد، مانند مسافري كه وقتي تمام ديوارهاي وطن را پشت سر گذاشت و ديوارها را نديد مسافر مي ع شود، وقتي تمام چيزهايي كه غير خداست (تعينات مادي و معنوي) را نديد و مانند مسافر در راه توقف نكرد و هر حجاب نوري ور ظلماني را

ص: 209

با قدم همت و ايمان طي كرد و هميشه مقام پروردگار را در نظر داشت به مقام پروردگار نزديك مي ع شود. آنوقت است كه مي ع تواند به اذن پرودرگار كار خدايي بكند. [ i ] - دائره المعارف تشيع، ج 6، ص 81. [ ii ] - چهل حديث امام «ره»، ص 625. [ iii ] - وَ مَنْ يُهاجِرْ في سَبيلِ اللّهِ يَجِدْ فِي اْلأَرْضِ مُراغَمًا كَثيرًا وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِرًا إِلَي اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَي اللّهِ وَ كانَ اللّهُ غَفُورًا رَحيمًا كسي كه در راه خدا هجرت كند، جاهاي امنِ فراوان و گسترده اي در زمين مي يابد. و هر كس بعنوان مهاجرت به سوي خدا و پيامبر او، از خانه خود بيرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست؛ و خداوند، آمرزنده و مهربان است. (سوره نساء، آيه 100( [ iv ] - احياء العلوم، ج 3، ص 80. [ v ] - احياء العلوم، ج 3، ص 81. [ vi ] - فَتَعالَي اللّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضي إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَ قُلْ رَبّ ِ زِدْني عِلْمًا (طه 114( رپس بلندمرتبه است خداوندي كه سلطان حقّ است! پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مكن، پيش از آنكه وحي آن بر تو تمام شود؛ و بگو: «پروردگارا!

ص: 210

علم مرا افزون كن!» [ iiv ] - آداب الصلوة، ج 2، ص 117. [ iiiv ] - كافي ج 2 ص 182 حديث 16. پايگاه حوزه 6-3627

ص: 211

ملاك در صحت قرائت نماز از حيث اداي مخارج حروف چيست؟

آيا در قرائت نماز لازم است كه مخارج و صفات حروف لحاظ گردد؟ ررر مدار و ملاك در صحت قرائت اداء كردن حروف از مخارج به وجهي است كه اهل آن زبان بگويند فلان حرف را ادا كرده است ولي دقتهاي علماء تجويد نيازي به رعايت ندارند اين در مورد مخارج حروف بود اما صفات حروف ( از قبيل شدت و رخوت ج تفخيم و ترقيق و استعلاء و ...) نيازي به رعايت ندارند بلي احتياط واجب در رعايت مد لازم مي باشد [1] [1] تحرير الوسيله امام خميني (ره) ج 1 القول في القرائة و الذكر، مسئله 13. پايگاه حوزه 9-6132

ص: 212

ملاكها و شاخصهاي اصلي تفكر ديني

ملاكها و شاخصهاي اصلي تفكر ديني كه از طريق نهادينه كردن آنها مي توان احياي تفكر ديني كرد در كلام بزرگان مخصوصا امام و مقام معظم رهبري چيست؟ از زمان غيبت كبري تا كنون، اسلام از ميان دانشمندان و متفكران و دلسوزان، احياء گران بزرگي را ديده است كه همواره سعي در احياء تفكر ديني در ميان مسلمانان و نجات آنان از چنگال استعمارگران و استثمارگران را داشته اند. از آنجايي كه اسلام داراي ابعاد متعدد عرفاني، كلامي، فلسفي، اخلاقي و فقهي و... مي باشد هر يك از اين احياءگران سعي كرده اند با احياء بعدي از اين ابعاد به احياء تفكر ديني بپردازند. امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري از بعد فقهي اسلام به اين مهم همت گماشته اند و اين وجه تمايز احياگري امام خميني (ره) از ساير احياگران است كه موفقيت هاي چشمگيري را عايد جامعه اسلامي كرده است. اين روش احياء داراي ملاك ها و شاخص هاي زيادي است كه در ميان آنها مي توان به موارد زير اشاره كرد: [1] 1- فقه تئوري واقعي و كامل اداره انسان از گهواره تا گور است. 2- فقه جوابگوي تمام مسائل مطرح (مسائل روز جامعه) مي باشد. 3- فقه ادعاي سازگاري ميان مدرنيته

ص: 213

و دين را ندارد و اين مدرنيته است كه بايد حل مسائل خود را از دين طلب كند. 4- فقه قافله سالار احياء دين است. بنابر اين فقه بايد قوي شود و فقيه در رأس قدرت قرار گيرد. 5- قدرت فقيه در سطح قدرت معصوم عليه السلام (صاحب احكام ولايتي و حكومتي) است. 6- فقيه بايد به زمان خود آگاهي داشته باشد. 7- دگرگون شدن اجتهاد سنتي با در نظر گرفتن دو عنصر زمان و مكان در آن در جهت افزاش توانمندي فقيه. 8- تكيه بر اجتهاد سنتي جواهري، با حفظ پويايي فقه در همه زمينه ها. 9- حضور دين در زندگي اجتماعي مردم و حل مسائل بشري و جهت دهي زندگي اجتماعي از زندگي تا حكومت. 10- اعتماد بر مردم و نشان دادن قدرت عملي مسلمانان در برخورد با مسائل و مشكلات و توطئه هاي شوم. 11- حكومت در نظر مجتهد واقعي فلسفه عملي تمامي فقه در تمام زواياي زندگي بشريت و برخورد با تمامي مشكلات و معضلات اجتماعي، سياسي، نظامي و فرهنگي است. 12- حكومت ديني بايد واجد مصلحتي فراتر از هر مصلحت ديني تصور گردد و مصلحت نظام بايد در زمره احكام اوليه باشد. 13- حكومت كه شعبه اي از ولايت مطلقه رسول الله (ص) است يكي

ص: 214

از احكام اوليه اسلام است و بر تمام احكام فرعيه مثل نماز و روزه و حج و... مقدم است. ر اينها مهم ترين شاخص هايي است كه با نهادينه كردن آنها مي توان به احياء تفكر ديني موفق شد. [1] مجله حوزه و دانشگاه، ش 30، ص 62- مقاله امام خميني و احيا دين و نظريه ولايت فقيه، ص 62 به بعد. پايگاه حوزه 3556

ص: 215

موارد جواز استفاده از حرير

استفاده از حرير تا چه حد جائز است؟ 1- در فقه شيعه پوشيدن لباس، از حرير خالص براي مردان حرام مي باشد و نيز براي مردان خواندن نماز با آن حرام ورموجب بطلان نمازراست [1] . 2-اگر لباس حرير ناخالص باشد و الياف ديگري در آن بكار رفته باشد پوشيدن آن و نماز خواندن با آن اشكال ندارد. 3-نماز خواندن بر روي سجاده اي كه از حرير باشد اشكال ندارد و مي توان در هنگام خوابيدن هم جنس حرير را به خود پيچانده وربعنوان پتو و لحاف راز آن استفاده ركردرولي لباس پوشيدن از حرير خالص براي مردان در نماز خواندن و غير نماز اشكال دارد [2] . [1] توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)ج1 ص 464 مسأله 834 . [2] تحرير الوسيله ج1 ص139 مساله 15، مقدمات الصلاة، الستر و الساتر. پايگاه حوزه 7564

ص: 216

موارد وجوب نماز آيات و شرائط آن

چه موقع بايد نماز آيات را بايد بجا آورد؟ نماز آيات به واسطه چهار چيز واجب مي شود: 1- گرفتن خورشيد 2- گرفتن ماه گر چه مقداري كمي از آنها گرفته شود و كسي هم نترسد.3- زلزله اگر چه كسي نترسد 4- رعد و برق و بادهاي سياه و سرخ و مانند اينها در صورتي كه بيشتر مردم بترسند كه بنا بر احتياط واجب براي اينها هم بايد نماز بخواند. از وقتي خورشيد يا ماه شروع به گرفتن مي كند انسان بايد نماز را بخواند و بنا بر احتياط واجب بايد به قدري تأخير نياندازد كه شروع به باز شدن نمايد. رموقعي كه زلزله و رعد و برق اتفاق مي افتاد انسان بايد فوراً نماز آيات را بخواند و اگر نخواند معصيت كرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است. [1] [1] توضيح المسائل امام خميني(ره) ص 214 مسأله هاي 1491.تا 1506. پايگاه حوزه 6635

ص: 217

موسيقي در اسلام

آيا مي شود در مورد موسيقي و موردهاي جائز و غير جائز آن توضيح دهيد؟ 1- در ميان فقهاي عظام بحثي مطرح است كه آيا غنا حرمتي ذاتي دارد يا وقتي همراه با باطل و اشاعه فحشاء و فساد و يا سخني كه انسان را از خدا دور كند حرام مي شود؟ عده اول بر اثبات حرمت غنا به قرآن و سنت و اجماع استدلال كرده اند ولي دسته دوم اين استدلال را كافي ندانسته و مي گويند همه ادله في الجمله دلالت بر حرمت مي كند مثلاً خداوند با آوردن (لهو الحديث) نوع غناي (آواز) حرام را مشخص كرده است. با توجه به اين كه اين بحث كاملاً تخصصي است و از ورود به آن صرف نظر مي كنيم، به هرحال فقهاي معاصر اكثراً قائل به عدم حرمت ذاتي غنا شده اند. 2- در استفتائي كه از محضر امام خميني(ره) شده است ايشان فرموده اند(آن چه در اسلام حرام است موسيقي مطرب است)ر تشخيص مطرب بودن يا نبودن هم بر عهده خود مكلف است و اين يك موضوع عرفي است به اين معنا كه شارع مقدس احكام را بر موضوعات بار كرده و تشخيص موضوعات نيز بر عهده عرف و مردم واگذار شده است و در صورت شك هم حكم به عدم حرمت

ص: 218

مي شود [ i ] . [ i ] معصومي سيد مسعود، احكام روابط زن و مرد ص216-201. پايگاه حوزه 2-8705

ص: 219

موسيقي مجاز

موسيقي مجاز از ديد اسلام به طور دقيق به چه نوع موسيقي ظ اي گفته مي ظشود؟ براي ر آگاهي از نظر حضرت امام خميني «ره» و ديگر مراجع تقليد متن استفتاء و جواب ايشان را عينا مي آوريم: س- حكم موسيقي چيست و به چه آهنگ ع هائي موسيقي گفته مي ع شود و با صداي مشكوك چه فرقي دارد و آيا آهنگ ع هايي كه راديو و تلويزيون پخش مي ع كند از نظر شرعي اشكال دارد؟ جواب حضرت امام خميني «ره» : موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانعي ندارد و تشخيص با عرف است. [ i ] فتواي حضرت آيت الله خامنه ع اي: س- ملاك تمييز موسيقي حلال از حرام چيست؟ ج- هر موسيقي كه به نظر عرف موسيقي لهوي و مطرب كه مناسب با مجالس عيش و نوش است باشد، موسيقي حرام محسوب مي شود.. تشخيص موضوع هم موكول به نظر عرفي مكلّف است و اگر موسيقي اين گونه نباشد به خودي خود اشكال ندارد. [ ii ] س- منظور از موسيقي مطرب و لهوي چيست؟ و راه تشخيص موسيقي مطرب و لهوي از غير آن چيست؟ ج- موسيقي مطرب و لهوي آن است كه به سبب ويژگي ع هائي كه دارد انسان را از خداوند متعال و فضائل اخلاقي دور نموده و به سمت بي بندوباري و گناه سوق دهد و مرجع تشخيص

ص: 220

موضوع عُرف است. [ iii ] فتواي حضرت آيت الله فاضل لنكراني: صوتي كه با ترجيع و طرب همراه باشد و مناسب مجالس لهو لعب باشد«غنا»و حرام است. و در پاسخ اين سؤال كه غنا چيست؟ فرموده ع اند: غنا آوازي است كه در آن صدا را در گلو مي ع گردانند (كه در زبان عرفي چهچهه مي ع گويند) كه طرب انگيز و مناسب مجالس لهو و لعب هم باشد و اين حرام است. [ iv ] فتواي حضرت آيت الله مكارم شيرازي: كليه صداها و آهنگ ع هايي كه مناسب مجالس لهو و فساد باشد حرام و غير آن حلال است و تشخيص آن با مراجعه به اهل عرف «متدينين» خواهد بود. [ v ] [ i ] - كتاب استفتائات از محضر امام ج 2، ص 14. [ ii ] - أجوبة الاستفتاءات(ترجمه فارسي) ص 248 سؤال 1127. [ iii ] - أجوبة الاستفتاءات(ترجمه فارسي) ص 248 سؤال 1129. [ iv ] - جامع المسائل، ج 1، ص 252. [ v ] - بخش استفتائات توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 803، و قيد متدينين را ايشان در كتاب استفتائات خود ذكر كرده است. پايگاه حوزه 2327

ص: 221

موضوع وصيت نامه امام(ره)

موضوع وصيت نامه امام خميني(ره) چيست؟ وصيت نامه حضرت امام(ره) يك وصيت سياسي، الهي، عبادي، اخلاقي، اجتماعي است كه ايشان محصول عمر خود را كه تماماً در مسير كمال و تعالي جسم و روح بوده تقديم كرده است، عمري كه تماماً خودسازي و معرفت و تفقه و عرفان و مبارزه بوده، مبارزه با تمامي مظاهر شرك، تمامي ابر قدرتها با همه قواي سياسي و نظاميش. حضرت امام(ره) در اين وصيت نامه چگونگي رسيدن به كمال در پرتو قرآن و ائمه معصومين سلام الله عليهم و حقانيت مذهب تشيع (دوازده امامي) و بطلان عقائدي چون وهّابيّت و جامعيّت اسلام به عنوان دين واحد و مسائل مهمي چون اتّحاد دين و سياست، مراكز تعليم و تربيت، دانشگاهها و حوزه هاي، مجلس شوراي اسلامي و جايگاه آن، اهميت قواي مسلح و... اشاره كرده است. پايگاه حوزه 2-6364

ص: 222

نام روزه هاي مستحبي

نام چهار نوع روزه مستحبي كه خيلي سفارش شده است چيست؟ به جز روزهاي عيد قربان و عيد فطر كه روزه گرفتن حرام و عاشورا كه روزه گرفتن مكروه و ماه مبارك رمضان كه روزه گرفتن واجب است، درتمام روزهاي سال، روزه گرفتن مستحب است. ولي استحباب بعضي از روزها و ايام سال بيشتر تأكيد شده است مانند: الف- تمام روز هاي ماه رجب و ماه شعبان ب- روز هاي پنجشنبه اول و آخر هر ماه. ج- روز هاي 29 ذي القعده و اول تا نهم ذي الحجه و 18 ذي الحجه و اول و سوم محرم د- روز مبعث پيامبر اكرم(ص) )27 رجب) روز ميلاد پيامبر اكرم(ص)) 17 ربيع الاول) روز 25 ذي القعده (دحو الارض) روز 24 ذي الحجه (روز مباهله) تمام روزهاي پنجشنبه و جمعه هاي سال و روزهاي 13 و 14 و 15 هر ماه (ايام البيض) [ i ] . [ i ] - توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)، ج1، ص:967، 968 پايگاه حوزه 1-3375

ص: 223

نبايد در لباس نمازگزار اجزاي حيوان حرام گوشت باشد

در رساله آيت الله فاضل لنكراني بيان شده است كه: بودن موي گربه بر لباس نمازگزار باعث باطل شدن نماز مي شود، مي خواستم سؤال كنم كه آيا مراجع تقليد ديگر با اين نظر موافق مي باشند؟ از شرايط لباس نمازگزار اين است كه از اجزاي حيوان حرام گوشت، همراه آن نباشد. حضرت امام خميني- آيت الله بهجت آيت الله سيد موسي شبيري زنجاني و ديگر فقهاء در فرض مرقوم نماز را باطل مي دانند ولي حضرت آيت الله سيستاني يك موي حيوان حرام گوشت (مثل گربه) يا چيزي از آن كه مثلا در قوطي باشد و با خود حمل كند مبطل نماز نمي دانند (اگر چه اجزاء حيوان حرام گوشت را در لباس جايز نمي داند). ر(ر.ك رساله عمليه دوازده مرجع، بحث مربوط به لباس نمازگزار مسأله 824( موارد مربوط: شرايط لباس نمازگزار راحكام نماز - (وقت شناسي - قبله شناسي و پوشش) - فصل چهارم: پوشش - محمد وحيدي شرط سوم لباس نمازگزار... رتوضيح المسائل حضرت امام خميني(قدس سره الشريف) - لباس نمازگزار - شرط چهارم پايگاه حوزه 6209

ص: 224

نزديكي با همسر در ايام عادت

اگر با همسر خود كه در زمان عادت ماهانه است همبستر شويم؛ حكم آن چيست؟ جماع كردن در ايام پريود (عادت ماهانه) هم براي مرد و هم براي زن حرام است و اگر شماره روزهاي حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اوّل آن با زن خود در قبل [ i ] رجماع كند، بنابر احتياط واجب هيجده نخود طلا كفاره به فقير بدهد. و اگر در قسمت دوم جماع كند، نه نخود و اگر در قسمت سوم جماع كند، بايد چهار نخود و نيم بدهد. مثلا زني كه شش روز خون حيض مي بيند، اگر شوهرش در شب يا روز اول و دوم با او جماع كند بايد هيجده نخود طلا بدهد و در شب يا روز سوم و چهارم نه نخود و در شب يا روز پنجم و ششم بايد چهار نخود و نيم بدهد. [ ii ] [ i ] مقصود نزديكي در فرج و عضو جنسي مي ع باشد. [ ii ] جواب طبق فتواي حضرت امام مي باشد. توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني) ج1 رر ص 261 رر مسأله 452 . پايگاه حوزه 2-3295

ص: 225

نظر امام خميني (ره) درباره اهل سنت

امام خميني (ره) فرمودند كه شيعه و سني برادران همديگر هستند و ما با هم متحد هستيم، اما من از يك شخص شنيدم كه امام خميني (ره) اين را فرمود تا از سني ها در جهت اسلام استفاده كنند و در واقع امام خميني(ره) با گفتن شيعه و سني برادر هم هستند تقيه كرده است. حال من مي خواهم بدانم آيا سني ها واقعاً برادر ما هستند؟ 1- ما با برادران اهل سنت خود در بعضي از مسائل اعتقادي اختلافاتي داريم اما دعوا و درگيري نداريم زيرا در تمام زمينه ها اشتراكات زيادي داريم. ما مي گوييم شيعه و سني بايد بر مشتركات خود تكيه كرده و اختلافات خود را با منطق و گفتگو و دور از احساسات غلط و ضد عقل و درايت به بحث بگذارند و دشمنان جدي جهان اسلام يعني صهيونيست ها و مشابه آنان را هدف قرار دهند. وحدت بين شيعه و سني يك ضرورت عقلي و لازم است. 2- روايات رسيده از بزرگان تشيع و خاصه ائمه اهل البيت عليهم السلام حاكي از سفارش آن حضرات به حفظ وحدت و در عين حال حفظ حدود حقيقي تشيع مي باشد. ائمه اهل اليت عليهم السلام سفارش كرده اند كه تفرقه ايجاد نشود و حتي به نماز خواندن

ص: 226

پشت سر برادران اهل سنت، جهت تقويت شوكت جهان اسلام سفارش و تشويق نموده اند. 3- حضرت امام خميني (ره) هم كه منادي اسلام ناب محمدي (ص) بودند، بر احوال مسلمين غيرت مي ورزيدند و از وضعيت آنان بسيار متأثر بودند و به طور جد و حقيقي خواهان وحدت كلمه مسلمين بر عليه دشمنان مشترك آنان و دشمنان اصل اسلام و ديانت بودند و در اين بيان خود محتاج به تقيه و امثال آن نبودند. پايگاه حوزه 7545

ص: 227

نظر علماء در خصوص نماز جمعه

چند نفر از علما شركت در نماز جمعه را واجب مي ظدانند؟ اگر ممكن است نام ببريد؟ و نظر آقاي بهجت و سيستاني را هم بگوييد؟ حضرت امام خميني (قدس سره) و آيت الله العظمي اراكي (ره) نماز جمعه را واجب تخييري مي دانند يعني مكلف در ظهر جمعه مخير است كه نماز ظهر را بجاي آورد يا نماز جمعه. گرچه طبق نظر اين دو مرجع نماز جمعه افضل از نماز ظهر است و كافي از نماز ظهر است. آيت الله العظمي فاضل لنكراني نيز قائل به وجوب تخييري مي ع باشند و همچنين حضرات آيات عظام خوئي [ i ] (ره) و سيستاني (مدظله) نظر به وجوب تخييري نماز جمعه دارند حضرات آيات عظام گلپايگاني (ره) و صافي (مد ظله) نمازجمعه را واجب نمي دانند بلكه جايز مي دانند و آن را كافي از نماز ظهر نمي دانند. آيت الله العظمي بهجت نماز جمعه را واجب تخييري مي دانند و كفايت از نماز ظهر مي كند . قائد عظيم الشأن انقلاب حضرت آيت الله العظمي خامنه اي نماز جمعه را واجب تخييري مي داند ور طبق نظر ايشان كفايت از ظهر مي كند. آيت الله العظمي جواد تبريزي در صورت اقامه نمازجمعه با شرائط آن، آن را بنابر احتياط، واجب مي دانند. آيت الله العظمي مكارم شيرازي نماز جمعه

ص: 228

را واجب تخييري مي دانند [ ii ] . [ i ] - ايشان مي گويند: اصل اقامه ي آن واجب تخييري است اما وقتي با شرايطش اقامه شد مثلا امام جمعه عدالت داشت و...، حضور در نماز به احتياط وجوبي واجب است.صراط النجاة (للخوئي مع حواشي التبريزي)، ج2، ص: 81 [ ii ] -ر جواب با استفاده از توضيح المسائل مراجع تهيه شده است. پايگاه حوزه 4603

ص: 229

نظر مراجع در خصوص نماز جمعه

نماز جمعه از نظر كدام يك از مراجع عظام فعلي واجب عيني و يا حرام و يا مباح مي باشد؟لطفا مدارك اين سه قول را بيان بفرمائيد. نماز جمعه از نظر حضرات امام خميني(ره)، آيت الله اراكي، آيت الله خامنه اي: واجب تخييري است. واز نظر حضرت آيت الله مكارم شيرازي: در زمان تشكيل حكومت اسلامي احتياط در انجام نمازجمعه است اما رعايت اين احتياط لازم نيست. واز نظر حضرت آيت الله شبيري زنجاني: در زمان غيبت حضرت عليه السلام خواندن نماز ظهر در وقتِ امكان حضور در نماز جمعه با شرايط معتبر، خلاف احتياط است. از مراجع عظام فعلي نظر كسي را كه قائل به حرمت نماز جمعه باشد نيافتيم. [ i ] [ i ] -توضيح المسائل مراجع،جلد1،صفحه 871 به بعد. پايگاه حوزه 5754

ص: 230

نظرات مراجع در خصوص ريش تراشي

نظرات مراجع در خصوص تراشيدن ريش، چيست؟ مراجع بزرگي هم چون حضرت امام(ره)، فاضل لنكراني، سيستاني، وحيد خراساني، تبريزي و مقام معظم رهبري احتياط واجب در ترك مي دانند و ديگر بزرگاني چون آقايان بهجت، نوري همداني، شبيري زنجاني و صافي قائل به حرمت شده اند [1] . [1] توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)، ج2، ص: 1019و 1018، س 1412و 1413 و 1414 و 1415 و 1417و ر1019. پايگاه حوزه 6135

ص: 231

نماز جماعت با اهل تسنن

آيا بايد قضاي نمازهايي كه در مكه براي حفظ وحدت با اهل تسنن به جماعت مي خوانند به جا آورند؟ ( از آيت الله مكارم شيرازي تقليد مي كنم ) فتواي آيت الله مكارم شيرازي در مورد نمازهايي كه در مكه با اهل سنت به جماعت خوانده شده است اين است كه قضا و اعاده لازم نيست و كافي است [ i ] . [ i ] مناسك حج امام خميني باحواشي مراجع صفحه 508،مسأله 1313 . پايگاه حوزه 1-9854

ص: 232

نماز در مأموريت و عدول به مجتهد ديگر

آيا كسي كه مقلد امام خميني (ره) است و حداقل هفته اي يك يا دو روز به مأموريت مي رود و بايد طبق فتواي ايشان نمازها را شكسته بخواند، مي تواند به فتواي مرجع تقليد ديگري كه نماز چنين شخصي را كامل مي داند، مراجعه كند؟ بستگي دارد كه اين شخص به تقليد كدام مجتهد زنده به تقليد امام(ره) باقي مانده است. اگر آن مجتهد بقاء بر ميت مجتهد را در صورتي كه اعلم باشد واجب مي داند و اين شخص هم امام (ره) را اعلم مي داند، نمي تواند به مجتهدين كنوني عدول نمايد. [ i ] [ i ] توضيح المسائل مراجع،ج1،ص25 پايگاه حوزه 1775

ص: 233

نماز شب را چگونه مي خوانند؟

مي خواهم روش خواندن نماز شب را ياد بگيرم؟ 1. نماز شب و فضيلت آن الف: از منظر آيات: ردر بين نوافع، نماز شب از فضيلت بيشتري برخوردار است و در قرآن درباره آن تأكيد و سفارش بسيار شده است. خداي متعال به پيامبرش مي فرمايد: مقداري از شب را به تهجد بپرداز اين براي تو مستحب است شايد خدا تو را به مقام برگزيده اي مبعوث گرداند [1] و در تعريف بندگان خاص الهي مي گويد: كساني كه شب را براي پروردگارشان در حال سجده و قيام بيتوته مي كنند [2] و در توصيف مؤمنين مي فرمايد: شبها پهلو از بستر خواب جدا كنند و با بيم و اميد خداي را بخوانند و از آنچه به آنها داديم انفاق كنند، پس كسي نمي داند چه نعمتهايي كه موجب چشم روشني آنها مي شود و در پاداش اعمالشان ذخيره شده است [3] ب: از منظر روايات: رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: خداي متعال به دنيا وحي كرد كه خدمتگزارانت را به تعب بينداز و تاركين خودت را خدمت كن هنگامي كه بنده خدا در تاريكي شب با پروردگارش خلوت و مناجات مي كند خدا قلبش را نوراني مي گرداند، وقتي مي گويد: يارب يارب از جانب خدا گفته مي شود: لبيك عبدي، هر

ص: 234

چه مي خواهي طلب كن تا عطا كنم و خدا به فرشتگانش گويد... شما شاهد باشيد كه بنده ام را آمرزيدم. [4] و رسول خدا (ص) فرمود: اشراف امت من حاملين قرآن و شب زنده داران هستند [5] و هم فرمود: آن قدر جبرئيل درباره نماز شب به من سفارش كرد كه گمان كردم نيكان امت من شب را نخواهند خوابيد [6] و باز فرمود: دو ركعت نماز در وسط شب از دنيا و ما فيها نزد من محبوبتر است. [7] آثار نماز شب در روايات: رامام صادق (ع) فرمود: نماز شب صورت را زيبا و خلق را نيكو و انسان را خوشبو مي كند، رزق را زياد و قرض را ادا مي كند و اندوه را برطرف مي سازد و چشم را جلا مي دهد. [8] پيامبر عظيم الشأن اسلام فرمود: نماز شب وسيله اي است براي خوشنودي خدا و دوستي ملائكه، نماز شب سنت و روش پيامبران و نور معرفت و ريشه ايمان مي باشد. بدن را آرامش مي دهد و شيطان را خشمگين مي كند سلاحي بر عليه دشمنان و وسيله اي است براي اجابت دعا و قبول شدن اعمال، روزي انسان را توسعه مي دهد شفيع بين ملك الموت و نمازگزار مي شود، چراغ و فرش قبر و جواب (دو فرشته) منكر و نكير مي باشد. در قبر تا قيامت مونس

ص: 235

و زائر نمازگزار خواهد بود نماز بر سرش سايه مي افكند، تاجي برسرش و لباسي بر بدنش مي گردد، نور پيش رويش حائل بين او و آتش دوزخ خواهد بود، براي مؤمن حجتي است نزد خدا و وسيله سنگين شدن ميزان اعمال و حكم عبور بر صراط و كليد بهشت مي باشد زيرا نماز تكبير است و حمد و ستايش و تسبيح و تمجيد و تقديس و تعظيم و قرائت و دعا و البته بهترين اعمال خواندن نماز در اول وقت آن است [9] 2 . كيفيت نماز شب الف: وقت نماز شب: از نصف شب تا فجر صادق (اذان صبح) وقت نماز شب است و نماز شب در سحر از فضيلت بيشتري برخوردار است و تمام ثلث آخر شب سحر محسوب مي شود و بهترين وقت سحر هم نزديك فجر صادق است و بهتر از اين آن است كه نماز شب به تفريق خوانده شود چنانچه اين سنت پيامبر (ص) بوده است (يعني پشت سر هم نخواند و با فاصله بخواند) ب:ركعات نماز شب: 11 ركعت است كه 8 ركعت آن )4 نماز دو ركعتي) به نيت نافله شب خوانده مي شود كه شكل آن مانند نماز صبح است [با اين تفاوت كه اولاً به نيت نافله شب مي خواند و مستحب است و ثانياً

ص: 236

مي تواند بلند يا آهسته بخواند] و بعد از آن 2 ركعت به نيت شفع مي خواند و در آخر هم يك ركعت به نام وتر بجاي مي آورد. ج: مستحب است كه در قنوت نماز وتر 70 مرتبه " استغفرالله ربي و اتوب اليه " و براي 40 مؤمن دعا و استغفار كند مثلاً 1. اللهم اغفر الامام الخميني 2. اللهم اغفر آيت الله البروجردي 3 اللهم اغفر شهيد چمران و... و 300 مرتبه الهي العفو بگويد و هفت مرتبه " اللهم هذا مقام العائذ بك من النار" بخواند. البته اگر بعضي از اينها)70 مرتبه استغفار و يا دعا براي 40 مؤمن و يا 300 مرتبه العفو گفتن) را هم بخواند ايرادي ندارد. و: چنانچه مقداري از نماز شب را خوانده باشد و اذان صبح (طلوع فجر) سر رسد مي تواند بقيه نماز شب را هم به نيت اداء بخواند. ه: اگر وقت كم باشد مي تواند تنها شفع و وتر را بخواند و اگر كمتر وقت داشته باشد تنها شفع را بخواند. ج: خواندن دو ركعت نافله صبح از شفع و وتر افضل است. د: براي عمل به اعمال مستحبي ديگر در نماز شب به كتب مبسوطه رجوع فرمائيد. (با استفاده از تحرير الوسيله ج 1 ص 123 حضرت امام خميني ره

ص: 237

و كتاب خودسازي (تزكيه و تهذيب نفس) آيت الله ابراهيم اميني ص 281 279(. [1] سوره اسراء، آيه 79 [2] سوره فرقان، آيه 64 [3] سوره سجده، آيه 16. [4] بحار الأنوار ج 87 ص 139 [5] بحار ج 87 ص 138 [6] بحار ج 87 ص 130 [7] بحار ج 87 ص 148 [8] بحار ج 87 ص 153 [9] بحار الأنوار ج 87 ص 161، خودسازي تهذيب و تزكيه، ابراهيم اميني ص 279. پايگاه حوزه 1221

ص: 238

نگه داري و تنبيه بچه يتيم 7 ساله

نگه داري و تنبيه بچه يتيم 7 ساله چه حكمي دارد؟ 1(- خدمت و محبت به يتيم بسيار قابل ستايش و مورد رضايت خداوند است يتيم از آن جهت كه پدر كه منبع لايزال محبت به فرزند است را از دست داده است نيازمند جبران نسبي اين كاستي در محبت است و البته ابراز محبت مي تواند به شكل خدمت هايي متنوع ظهور يابد. گاهي با خريدن لباس نو و گاهي با خوراندن غذاي دلخواه او و گاهي با تفريحات سالم و گاهي هم با تأديب و آموختن آداب فردي و اجتماعي و وادار كردن او به رعايت اخلاق انساني و پيشرفت در علوم و فنون. 2(- تنبيه بدني جز در موارد اندك شيوه اي ناپسند و غير مقبول است خصوصاً اگر در اين تنبيه بدني به جاي توجه به آثار تربيتي آن دنبال تخليه عصبانيت ها و عقده هاي خود باشيم و اين بدترين نوع تنبيه بدني و سركوفت هاي زجرآور است. نصيحت به جوانان و نوجوانان و كودكان بايد غير مستقيم و مهربانانه باشد. 3(- به لحاظ احكام شريعت اگر كتك زدن كودك موجب سياه يا سرخ يا كبود شدن بدن او شود ديه دارد و بايد ديه آن به آن كودك پرداخته شود.

ص: 239

[1] [1] توضيح المسائل المحشي للإمام الخميني، ج 2،سؤال 22، ص 831. پايگاه حوزه 0674

ص: 240

واكنش و طرز برخورد بزرگان دين در مصائب

اطلاعاتي درباره ي طرز برخورد و رفتار بزرگان ديني و اولياء الهي در مصائب، براي من ارسال نماييد. قرآن از فلسفه خلقت انسان به عبادت و بندگي خدا ياد نموده است، و بندگي كه خود سير تكاملي است همراه با گرفتاري و مشكلات است، چنانچه در قرآن به اين معنا توجه شده است: يا أَيُّهَا اْلإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلي رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلاقيهِ [1] راغب « كدح » را بمعني تلاش نمودن و خسته شدن دانسته است. و از اين كلمه « سير » هم استفاده مي شود چون با كلمه « الي » متعدي شده است، و از كلمه « فملاقيه » هم استفاده مي شود كه هدف نهائي اين سير و تلاش خداي سبحان و ملاقات با اوست. [2] انسان در اين سير تكاملي دائما با سختي و گرفتاريها و مصائب روبرو است، به همين جهت قرآن و عترت انسان را دعوت به پايداري و مقاومت نموده چنانچه آن بزرگواران از گرفتاريها و مصائب در راه خدا و بندگي استقبال نموده اند نه آن كه از سر بي اطلاعي با گرفتاريها روبرو شوند. بلكه در متون روايي آمده است: « البلاء للولاء » [3] يعني بلا و گرفتاري براي ولي خداست. اگر

ص: 241

خدا نسبت به بنده اي لطف مخصوص دارد، او را گرفتار سختي ها مي كند. « ان الله اذا احب عبدا غته بالبلاء غتا ». [4] خدا زمانيكه بنده اي را دوست دارد او را در درياي شدائد غوطه ور مي سازد. [5] مانند مربي شنا كه شاگرد تازه كار خود را وارد آب دريا مي كند تا تلاش كند و دست و پا بزند، در نتيجه ورزيده شود. و شناگري كه شنا را ياد گيرد، خدا هم بندگاني را كه مي خواهد به كمال برساند در بلاها غوطه ور مي سازد. [6] نمونه بارز اين معنا قيام ابا عبدالله (ع)، امام سجاد (ع) حضرت زينب كبري (س) و ساير شهدا و اسرا ء در جريان كربلا است. واقعا زينب كبري (س) نه تنها صبر كرد، ربلكه صبر را از كار خود حيران نمود، چنانچه از سخنان آن حضرت پيداست: « اللهم تقبل منا هذا القليل من القربان » [7] اين سخن نمايشگر عظمت عرفان و صبر و پايداري حضرت زينب (س) است. زينب (س) تربيت شده دامن فاطمه زهرا (ع) است حضرت زينب (س) كه جاي خود دارد بلكه اسماء بنت عميس كه افتخار خدمتگذاري حضرت زهرا را دارد، از اين خاندان فر ا گرفته است كه رچگونه بايد

ص: 242

در گرفتاريها صبر پيشه كند. اين بانوي بزرگوار وقتي خبر شهادت فرزندش محمد بن ابي بكر را - كه در سن 28 سالگي عمال معاويه سر او را بريدند سپس در شكم الاغ قرار دادند و بعد او را سوزاندند ، ربه او دادند ، اين بانوي بزرگ گر چه اين خبر برايش سنگين بود تا آنجا كه از پستانش خون جاري شد لكن صبر كرد . همچنين شهادت شهيد ثاني به جرم شيعه گري كه به طور وحشيانه اي انجام گرفت، او را سوزاندند و خاكسترش را به باد دادند. و نيز مرحوم حضرت امام خميني (ره) وقتي در نجف اشرف با مرگ آقا مصطفي روبرو مي شود مي فرمايد: « مرگ مصطفي از الطاف خفيه الهي بود » . [8] جهت اطلاع از اينكه اولياء خدا و علماء بزرگ چگونه با مصائب برخورد نموده اند به كتابهاي : « آرامش بخش دلهاي داغديده » ، ترجمه مسكن الفؤاد، شهيد ثاني. شهداي راه فضيلت، از علامه اميني (ره). قصص العلماء. عدل الهي، شهيد مطهري. قصص الانبياء . مراجعه نمائيد. و نيز تفسير قرآن ذيل آياتي كه در رابطه با صبر و گرفتاري بحث مي كند. [1] - رسوره انشقاق، آيه 6 . [2] - الميزان، ج 2، ذيل آيه

ص: 243

6 سوره انشقاق . [3] - مبزان الحكمه ج1، ص520 . و نيز ر. ك: تفسير الميزان ج 5، ص 250 . [4] -اصول كافي ج2، ص 253. [5] - عدل الهي، ص 141. [6] - عدل الهي، ص 141 . [7] - ربه نقل از كتاب بانوي شجاع كربلا، ص 142 . [8] - ترجمه مسكن الفؤاد، از شهيد ثاني، ص 18. پايگاه حوزه 6676

ص: 244

وسواس و رعايت طهارت و نجاست در اسلام

اگر انسان در انجام رعايت طهارت و نجاست به حالت وسواس برسد آيا رعايت آن ضروري است يا خير ؟ اولا تا يقين به نجس بودن چيزي نداشتيم اجتناب از آن لازم نيست ، و ثانيا در جايي كه يقين به نجاست چيزي داشتيم لازم است رعايت شود و در شرائطي كه به حد وسواس رسيد نبايد اعتناء شود. [ i ] - [ i ] كتاب استفتاء از محضر حضرت امام خميني ج 1 ص 110. ر پايگاه حوزه 5714

ص: 245

وقت افطار طبق نظر شيعه

آيا در ماه مبارك رمضان مي توان با اذان برادران اهل سنت (كه زمان پنهان شدن خورشيد را اذان مغرب مي دانند) افطار كرد ؟ لازم است كه فاصله بين غروب و مغرب را صبر كند و البته بعد از مغرب كه حدود 15 الي 20 دقيقه با غروب فاصله دارد، هم نماز را مي توان خواند و هم مي توان افطار كرد. [ i ] [ i ] -توضيح المسائل(المحشي للإمام الخميني)، ج1، ص: 979 پايگاه حوزه 9975

ص: 246

وقت نماز مغرب و عشاء

وقت نماز مغرب و عشاء تا چه ساعتي مي ظباشد و هركدام در چه ساعتي قضاء مي ظشوند؟ نماز مغرب و عشا هر كدام وقت مخصوص و مشتركي دارند: وقت مخصوص نماز مغرب از اول مغرب است تا وقتي كه از مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز بگذرد و وقت مخصوص نماز عشا موقعي است كه به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد كه اگر كسي تا اين موقع نماز مغرب را عمدا نخواند، بايد اول نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند. و بين وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا، وقت مشترك نماز مغرب و عشا است، كه اگر كسي در اين وقت اشتباها نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند و بعداز نماز ملتفت شود،نمازش صحيح است و بايد نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد. [ i ] ر آخر وقت نماز عشا نصف شب است. و احتياط واجب آن است كه براي نماز مغرب و عشا و مانند اينها، شب را از اول غروب تا اذان صبح حساب كرد، و براي نماز شب و مانند آن تا اول آفتاب حساب نمايند. [ ii ] ر (امام خميني،اراكي،گلپايگاني،صافي،فاضل،مكارم: تقريبا يازده ساعت و ربع بعد از ظهر شرعي، آخروقت

ص: 247

نماز مغرب و عشا است. خوئي و تبريزي: دوازده ساعت بعد از ظهر شرعي، آخر وقت نماز مغرب و عشا است.) [ iii ] ر اگر از روي معصيت يا به واسطه عذري نماز مغرب يا نماز عشا را تا نصف شب نخواند، بنابر احتياط واجب بايد تا قبل از اذان صبح بدون اينكه نيت ادا و قضا كند، بجا آورد. [ iv ] [ i ] توضيح ع المسائل مراجع ج1 مسئله736 . [ ii ] توضيح ع المسائل مراجع ج1 مسئله739 . [ iii ] توضيح ع المسائل مراجع ج1 پاورقي مربوط به مسئله739 . [ iv ] توضيح ع المسائل مراجع ج1 مسئله740 . پايگاه حوزه 1-3417

ص: 248

چرا بچه هاي طلاق توسط پدر نگهداري مي شوند؟

چرا بچه هاي طلاق توسط پدر نگهداري مي شوند و چرا پيش مادر گذاشته نمي شوند؟ يكي از آثار سوء و نتيجه بد طلاق، مشكل سرپرستي و نگهداري فرزندان است؛ و اين مشكل هيچ گاه به صورت كامل حل نخواهد شد، بلكه بايد تدبيري انديشيد تا بتوان از شدت بحران و مشكل كاست. براي سرپرستي چنين فرزنداني، چند صورت قابل تصور است: هيچ كس حق نگهداري آنها را نداشته باشد، يعني بي سرپرست باشند. فردي (حقيقي يا حقوقي) غير از پدر و مادر، اين حق را داشته باشند. پدر و مادر، به طور اشتراكي داراي چنين حقي باشند. اين حق را به "مادر" بدهيم. "پدر" را صاحب اين حق بدانيم. فرض اول مقبول نيست، چون مستلزم فساد و انحراف فرزندان است، و صورت دوم نيز چون ديگران چنان دلسوزي براي اين فرزندان ندارند، و فرض سوم به دليل اينكه اختلاف زن و شوهر كه علت طلاق آنها بوده موجب سرگرداني بچه ها خواهد شد، مقبول نيستند. اما در ميان دو صورت معقول باقيمانده، اسلام بهترين راه را انتخاب نموده كه مشكلات كمتري دارد، (هر چند مشكل به طول كامل حل نخواهد شد) و آن اينكه مي گويد: "بچه هائيكه نتيجه طلاق هستند

ص: 249

اگر پسر باشند، تا سن دو سالگي؛ و اگر دختر باشند، تا سن هفت سالگي، حق نگهداري آنها مربوط به مادر است؛ و حق نگهداري پدر، از اين سن به بالاتر شروع مي شود. [1] و به نظر مي رسد اين فرض مشكلات كمتري دارد، چون پسر ها تا دو سال و دختر تا هفت سال، وابستگي زيادي به مادر دارند، بهمين جهت حق نگهداري تا اين سن به مادر داده شده است؛ اما بعد از آن، بخاطر رعايت مصلحت "فرزند" و "مادر" اين حق به پدر داده شده است. چون اولا: معمولا زنها استقلال اقتصادي ندارند، و كار كردن در بيرون خانه، براي آنها مشكل است، در نتيجه در تامين زندگي خود و فرزندان، و نيز تربيت آنها، دچار مشكلاتي خواهند شد. ثانيا: زنهاي طلاق گرفته، معمولا به ازدواج نياز دارند (حال يا بخاطر مسائل اقتصادي يا نيازهاي جنسي)؛ و چون در اغلب جوامع، بلكه در طبيعت زن و مرد چنين است، كه محوريت خانواده، به دست مرد است؛ و زن حالت تبعيت از مرد دارد، به اين جهت، وجود بچه هاي زن، در نزد شوهر جديد مشكلاتي براي زن و فرزندان، به وجود مي آورد. اما اين مشكلات براي مرد، بدليل استقلال اقتصادي، و توانائي كار در بيرون

ص: 250

منزل و محوريت داشتن در خانواده، كمتر خواهد بود، در نتيجه زمينه تربيت براي فرزندان بهتر فراهم خواهد شد. [1] تحرير الوسيله، امام خميني، كتاب النكاح، احكام الولاده، ج 2، ص 297. پايگاه حوزه 1-6337

ص: 251

چگونگي خواندن نماز مستحبّي در حال حركت

حكم نماز مستحبّي در حين حركت (مثلاً راه رفتن يا در اتومبيل) چيست و چگونه انجام مي گيرد؟ نمازهاي مستحبي لازم است در حال استقرار، رو به قبله باشد اما در حال حركت و يا سوار بودن و در كشتي بودن مثلا، رعايت قبله لازم نيست. [1] در اين حالات، شرايط ديگر نماز گذار (مثل نزدن حرف اضافه عمدا داراي طهارت بودن و...) را رعايت كرده و براي ركوع و سجود اشاره كرده و سپس تشهد و سلام نماز را هم مي دهيم. [1] ر ر ر- تحرير الوسيلة امام خميني(ره)،ررج1، كتاب الصلاة المقدمة الثانية في القبله- مسأله 1، ص141. پايگاه حوزه 2-6049

ص: 252

چگونگي رفتار با اعضاي فاسق خانواده.

رفتار ما با افراد فاسق و فاجر عضو خانواده و بستگان كه با آنها معاشرت مي كنيم، چگونه بايد باشد؟ در شرايط متفاوت بايد رفتارهاي متفاوتي را در پيش گرفت . اگر ترك معاشرت موجب مي شود اشخاص مورد نظر دست از خلاف خود بردارند لازم است از معاشرت با آنان خودداري نمائيد .و الّا گفتگو و رفت و آمد با آنان اشكال ندارد بخصوص اگر موجب هدايت آنها شود ولي تصرف در اموال آنها در صورتي جايز است كه علم به وجود مال حرام درآنچه مورد تصرف است نباشد و با مراعات شرايط و مراتب امر به معروف و نهي از منكر آنان را امر و نهي نمائيد [1] [1] مستفاد از استفتائات حضرت امام خميني ( س ) بخش امر به معروف و نهي از منكر ج 1 ص 484- 485 چاپ جامعه مدرسين حوزه علميه قم پايگاه حوزه 10-6132

ص: 253

كارهاي اقتصادي زمان شاه و محبت امام خميني ره بين مردم

آيا كسي در ايران واقعاً (امام) خميني ره را دوست دارد، شاه منابع گازي و نفتي را مي فروخت بمنظور تأمين كردن كشور و تقويت و تكميل اقتصاد در حاليكه وقتي خميني (ره) به قدرت رسيد بدترين چيزي كه مي شد اتفاق بيافتد رخ داد آيا هنوز هم مردم عقيده دارند كه خميني (ره) انتخاب خوبي بوده است؟ چرا؟ در مورد عملكرد اقتصادي دوران شاه بايد گفت كه دوران شكوفايي اقتصادي قبل از انقلاب اسلامي مقطعي بين سالهاي 54 50 بود كه در اثر افزايش ناگهاني قيمت نفت حجم عظيمي از پولهاي نفتي در اختيار رژيم شاه قرار گرفت. بنابراين مي توان گفت كه افزايش درآمدهاي سرانه ايران در يك مقطع كوتاه چند ساله، ارتباط به برنامه ها و عملكرد اقتصادي رژيم و مديران اجرايي او نداشت، بلكه ناشي از تغيير و تحولات بين المللي قيمت نفت بوده حتي نحوه استفاده از اين حجم عظيم سرمايه در دوره شاه بي كفايتي و عدم كارآمدي اقتصادي رژيم شاه را نشان مي دهد. چون بخش عمده اين درآمدهاي نفتي يا صرف خريدهاي كلان تسليحاتي شد كه در آن مقطع ايران هيچ نيازي به آنها نداشت، يا در اثر فساد اقتصادي حيف و ميل شده و تبديل به اموال خصوصي

ص: 254

وابستگان دربار شد. در مورد حركت شاه جهت جلوگيري از سرمايه داري و انحصار در اقتصاد بايد گفت كه اتفاقاً در آن دوره بدترين نوع انحصار اتفاق افتاد تا مدتي كه بخش عمده بازرگاني خارجي و پيمانكاريهاي بزرگ داخلي در انحصار خانواده پهلوي و وابستگان نزديك آنها بود. (براي اطلاعات بيشتر در اين زمينه به كتب "ايران ميان دو انقلاب" نوشته يرواند آبراهاميان ( noitulover wot neewteb narI ) و كتاب "اقتصاد سياسي ايران" نوشته محمد علي كاتوزيان ر lacitilop ymonoce ) nainarI ) مراجعه كنيد. اما در مورد تلاش امام خميني براي رسيدن به قدرت بايد گفت كه همگان مي دانند كه هدف ايشان از انقلاب هرگز رسيدن به قدرت نبوده و هيچگاه براي قدرت شخصي خود تلاش نمي كرد. ايشان بر اساس احساس مسئوليت و تكليف الهي، حركت خود را آغاز كردند و هر آنچه كه به مردم گفتند از روي صداقت بود. ايشان در گفته ها و نوشته ها پرده از استبداد، ظلم و وابستگي برمي داشتند كه همگي درست بود. به همين دليل است كه هنوز هم ميليون ع ها نفر نه تنها در ايران بلكه در خارج از كشور نيز امام خميني را دوست مي دارند و او را مراد و مقتداي خويش مي دانند و علت آن، شخصيت بزرگ و بي نظير امام خميني قدس سره در دنياي اسلام و جهان

ص: 255

معاصر است. شخصيتي كه در راه هدف مقدسي كه در پيش گرفته بود، تا پاي جان ايستاد. رمز موفقيت امام صداقت وي با مردم بود، در غم و شادي با آنها شريك بود خود را مديون و خدمتگزار آنها مي دانست. قدرت خود را در حكومت از مردم مي دانست و لذا در طول انقلاب بارها در تظاهرات ميليوني او را به رهبري معرفي كردند و بلافاصله پس از پيروزي انقلاب رفراندم و انتخابات قانون اساسي و رياست جمهوري و مجلس يكي پس از ديگري راه را براي اظهار نظر مردم در امور اساسي انقلاب باز كرد. امام ده سال انقلاب و جنگ را اداره كرد و خود، از مال دنيا چيزي نيندوخت و هميشه از مردم به خاطر اشتباهات و كوتاهي ع هاي ديگران عذرخواهي مي كرد. در طول تاريخ كمتر موردي از صداقت و اعتماد بين يك رهبر با يك ملت مثل امام و امت او سراغ داريم. پايگاه حوزه 3803

ص: 256

كتب قابل مطالعه در زمينه علوم اسلامي و اخلاقي

به طور كلي چه نوع مطالعات و كتاب هايي را در رابطه با علوم اسلامي و اخلاقي توصيه مي كنيد؟ چهل حديث امام خميني (س)، معراج السعاده مرحوم نراقي، مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي شهيد مطهري كه در چندين موضوع است، تفسير الميزان، تفسير نمونه و همينچنن كتاب پر اهميت و ارزشمند نهج البلاغه امام علي (ع)را براي مطالعه سفارش مي كنيم. پايگاه حوزه 6-2674

ص: 257

گدايي كردن سيّد

اگر فرد سيد با وجود توانايي لازم از ديگران تقاضايي كند حكمش چيست؟ 1- تكدي و گدايي يك امر مكروه است البته اگر همراه با دروغ و فريب نباشد [1] . 2 ج سعي كنيد به لحاظ اخلاقي اگر امكان ارشاد وجود دارد او را ارشاد و راهنمايي كنيد. 3 ج چه سيد و چه غير سيد اگر از شما تقاضاي كمك كرد و توانستيد به او كمك كنيد كمك كنيد اگرچه كم باشد اين در حالي است كه مي دانيد دروغ مي گويد يا مستحق نيست اما اگر بدانيد راست مي گويد و مستحق است و به او كمك نكنيد كار شما به لحاظ اخلاقي مذموم و ناپسند است. 4- آن چه حرام است كه به سادات داده شود، صدقه واجب مثل كفارات و زكات فطره و زكات مال، مي باشد. [1] استفتائات امام خميني، ج 2، ص 45 پايگاه حوزه 3365

ص: 258

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109