مجموعه مقالات همایش
صدف كوثر
حضرت خدیجه علیها السلام
جلد دوم
دبیر علمی همایش ناصر رفیعی محمدی
مسئول همایش: محمد جواد زارعان
مدیر اجرایی همایش: محمد صادق دهقان نژاد
جامعة الزهراء علیها السلام، مركز مديريت حوزه علمیه خواهران مجتمع عالی بنت الهدی پژوهشگاه قرآن و حدیث
خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان
ویراستار کتاب: خانم شهناز محققیان
ص: 1
بسم الله الرحمن الرحیم
ص: 2
مجموعه مقالات همایش
صدف كوثر
حضرت خدیجه علیها السلام
جلد دوم
ص: 3
دبیر علمی همایش ناصر رفیعی محمدی
مسئول همایش: محمد جواد زارعان
مدیر اجرایی همایش: محمد صادق دهقان نژاد
* اعضای شورای علمی (به ترتیب الفبا):
رسول عبداللهی
علی نقی خدایاری
قاسم جوادی (صفری)
محمد جواد زارعان
محمد علی رضایی اصفهانی
محمد عظیمی
مهدی قائمی امیری
ناصر باقری بیدهندی
ناصر رفیعی محمدی
*مراکز همکار
جامعة الزهراء علیها السلام، مركز مديريت حوزه علمیه خواهران مجتمع عالی بنت الهدی پژوهشگاه قرآن و حدیث
خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان
ویراستار کتاب: خانم شهناز محققیان
ص: 4
سخن دبیر علمی همایش...24
زندگی خدیجه کبری علیها السلام ، تجلی گاه آیات قرآن: نظيفه سادات مؤذن (باران)...25
شخصیت حضرت خدیجه علیها السلام در پرتو روایات: احمد جاوید انوری...45
حضرت خدیجه علیها السلام نمونه انسان صالح در قرآن کریم: طاهره ماهروزاده...60
معیارهای الهی در ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه علیها السلام: امیرحسین بانکی پور، فرد شایسته غلامعلی دهکردی...84
ویژگی هایی از حضرت خدیجه علیها السلام: محمد فاکر میبدی...109
الگوی رفتاری حضرت خدیجه کبری علیها السلام در زمینه همسرداری: ثریا شاعیدی...134
ویژگی های الگویی حضرت خدیجه علیها السلام علیها السلام: فاطمه سلطان محمدی...151
حضرت خدیجه علیها السلام مادر حضرت زهرا علیها السلام: علی کریمی جهرمی...206
بررسی تأثیر اموال حضرت خدیجه علیها السلام در زندگی و رسالت پیامبر صَلَى اللَّهُ علیه و آله: سید محمد رضا عالمی...233
فداکاری های مالی حضرت خدیجه علیها السلام: فرمان علی سعیدی: 251
حضرت خدیجه علیها السلام انسان با اراده: قاسم صفری جوادی...270
مقام حضرت خدیجه علیها السلام در زیارت نامه ایشان: الهام خبازی نژاد...279
ص: 5
حضرت خدیجه علیها السلام و نقش اجتماعی ایشان در افزایش سرمایه اجتماعی: فهیمه خوش کلام، توبیاس مارتین اشنایدر...304
نقش و جایگاه حضرت خدیجه علیها السلام در فرآیند تکاملی انقلاب نبوی: عباسعلی مشکانی سبزواری...322
بررسی تاریخی گونه شناسی دیدگاه ها درباره حضرت خدیجه علیها السلام: سید محمود سامانی...364
حضرت خدیجه علیها السلام المنتظر واقعی: فاطمه صالحی...364
آیتی نمونه از سکون بخشی ازدواج حضرت خدیجه علیها السلام یار و دلدار پیامبر صلی الله علیه و آله: علی قائمی امیری...385
بررسی منزلت معنوی حضرت خدیجه علیها السلام: مریم مظفری...408
دیرینه شناسی اشعار حضرت خدیجه علیها السلام در تجلیل پیامبر صلی الله علیه و اله (در آستانه سفر به شام): ناهید طیبی...423
حضرت خدیجه علیها السلام ام المؤمنین از منظر قرآن: محمد علی رضایی اصفهانی...450
خدیجه و بدء الوحی: صفورا سالاریه...473
خدیجه کبری علیها السلام و مایه آرامش و پشتوانه رسول الله صلى الله عليه و اله: سید محمد نجفی یزدی...506
ص: 6
سخن دبیر علمی همایش...24
زندگی خدیجه کبری علیها السلام ، تجلی گاه آیات قرآن...25
مقدمه...25
1. ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً﴾...26
2. ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾...30
3. ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾...32
4. ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾...33
5. ﴿السابقون السابقون اولئك المقربون﴾...34
5-1- سبقت در ایمان...34
5-2- اولین نمازگزار...35
5-3- اولین بیعت کننده با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله...36
6 . ﴿وَ أَمَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ﴾...36
7. ﴿وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ﴾...37
8. ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ﴾...38
9. ﴿فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ﴾...39
10. ﴿سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴾...40
نتیجه...40
منابع...42
شخصیت حضرت خدیجه علیها السلام در پرتو روایات...45
مقدمه....46
معرفی حضرت خدیجه علیها السلام...46
ویژگی های حضرت خدیجه علیها السلام در روایات...47
ص: 7
1. القاب حضرت خدیجه علیها السلام در روایات...47
1-1 - ام المؤمنين...47
1-2- سرور زنان...47
1-3- صديقه...48
1-4- طاهره...48
2. ویژگی های دنیوی حضرت خدیجه علیها السلام...49
2-1- جزء چهار زن برتر...49
2-2- مادر حضرت فاطمه علیها السلام و یازده امام علیهم السلام...50
نقش اقتصادی حضرت خدیجه علیها السلام...52
تنها حامی پیامبر...52
3. جایگاه و مقام معنوی و ویژگی های اخروی حضرت خدیجه علیها السلام...53
3-1- نخستین بانوی نمازگزار...54
3-2- سلام و درود خداوند...54
3-3- مالک قصرهای بهشتی...55
نتیجه...56
منابع...58
حضرت خدیجه علیها السلام نمونه انسان صالح در قرآن کریم...60
مقدمه...60
شناخت اجمالی حضرت خدیجه علیها السلام...63
القاب حضرت خدیجه علیها السلام...63
شرافت یافتن حضرت خدیجه علیها السلام با همسری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله...64
مفهوم شناسی صالح...64
ویژگی صالحان در قرآن کریم...66
سرعت گرفتن و سبقت در خیرات در قرآن...69
ص: 8
سیره حضرت خدیجه علیها السلام در پیشگامی و سبقت در خیرات...71
اولین زن مسلمان...71
پیشتازی در نماز...72
اولین مدافع پیامبر صلی الله علیه و اله...74
اولین بخشنده مالی به پیامبر صلی الله علیه و اله...75
اولین بیعت کننده با امام علی علیه السلام در امر ولایت و خلافت...77
عفیف و حافظ خود و اموال در غیبت همسر...77
خلود در بهشت...79
بشارت جبرئیل حضرت خدیجه علیها السلام را به بهشت...80
نتیجه...80
منابع...82
معیارهای الهی در ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه علیها السلام...84
مقدمه...85
معیارهای ازدواج از نگاه قرآن...86
معیارهای ازدواج از نگاه اهل بیت علیهم السلام...95
الف) معیارهای انتخاب همسر که در انتخاب حضرت خدیجه علیها السلام توسط پیامبر صلی الله علیه و اله نمایان است...97
ب) معیارهای انتخاب همسر که در انتخاب حضرت محمد صلی الله علیه و آله به وسیله خدیجه علیها السلام نمایان است...101
معیارهای عُرفى غيرقابل اعتنا...104
نتیجه...105
منابع...107
ویژگی هایی از حضرت خدیجه علیها السلام...109
مقدمه...110
ص: 9
1. بینش عمیق اعتقادی...110
2. بصیرت اجتماعی...112
3. پایداری در برابر سرزنش ها...114
4. ایثارگری در راه خدا...116
5. پیشگام در اقتدا به پیامبر صلى الله عليه و آله...119
6. مشکل گشایی از پیامبر صلی الله علیه و آله...121
7. مخاطبه سلام الهی...122
8. تسلی و امداد الهی به حضرت خدیجه علیها السلام...123
9. تفکر درست اقتصادی...125
10. دوست داشتنی و فرزند داری...126
11. عطوفت بر فرزند...128
12. شایستگی مادری حضرت زهرا علیها السلام...129
نتیجه...130
منابع...132
الگوی رفتاری حضرت خدیجه علیها السلام کبری در زمینه همسرداری...134
مقدمه....134
نمونه هایی از آیین همسرداری به سبک حضرت خدیجه علیها السلام...136
1. معیار ارزشی در گزینش همسر...136
2. روابط عاطفی و احساسی متقابل...139
3. اطاعت پذیری زن از شوهر...140
4. نگرش ارزش مدارانه و تکریم شخصیت همسر...143
نتیجه...147
منابع...149
ویژگی های الگویی حضرت خدیجه علیها السلام...151
ص: 10
مقدمه...152
الگو در لغت...153
الف) ویژگی الگویی حضرت خدیجه علیها السلام در بعد اعتقادی...154
1. تحقیق؛ مستلزم پرسش...154
. بحار الانوار، همان، ج 18، ص 228...155
2. استواری و استقامت اعتقادی...156
3. تسلیم بودن در برابر دستورهای الهی...158
4. حق پذیری و تسلیم عملی در برابر انبیای الهی...159
5. بیعت با علی علیه السلام...160
ب) ویژگی های الگویی حضرت خدیجه علیها السلام در بعد عبادی...161
1. توحید در عبادت...161
2. داشتن دعای خالصانه...164
3. جدیت و دوام در عبادت...165
ج) ویژگی های الگویی حضرت خدیجه علیها السلام در بعد خانوادگی...168
1. نگرشی ارزشی به زندگی...169
2. رعایت حریم و عفاف در گفت و گو با نامحرم...172
3. احترام به همسر و حفظ آرامش در خانواده...173
4. رعایت ادب در طول زندگی...177
5. پرهیز از دنیا طلبی و تجمل گرایی...179
د) ویژگی الگویی حضرت خدیجه علیها السلام در بعد فعالیت های اجتمایی...180
ه) ویژگی های الگویی حضرت خدیجه علیها السلام در بعد اقتصادی و کارآفرینی...182
1. بانویی اندیشمند و صاحب اعتبار و امکانات...182
2. مدیریت اقتصادی...184
3. اصل ایجاد انگیزه در مدیریت اقتصادی...184
ص: 11
4. اصل نظارت و کنترل در مدیریت...184
5. شناخت زمان و مکان و اوضاع بازار در پرتو آگاهی و مشاوره...185
6. رعایت اصل پاک روشی و پاک منشی در مدیریت اقتصادی...189
7. جلب اعتماد بازارهای داخلی و منطقه ای...190
8. آفرینش و امضای قراردادهای ابتکاری و متنوع...191
9. کارآفرینی با معنویت و بشردوست...192
و) ویژگی های الگویی حضرت خدیجه علیها السلام در بعد سیاسی...194
1. اعتقاد به مشارکت در امور سیاسی...195
2. مشاركت عملی در امور سیاسی...196
3. ایستادگی و مقاومت هنگام تحریم و محاصره شعب ابی طالب...196
.4 سرپرستی و تربیت جانشین نبوت...198
5. تربیت مونس و غمخوار نبی مکرم صلی الله علیه و اله و همسر وصی انقلاب...199
6. تلاش مستمر در راه تربیت و سازندگی نزدیکان...200
نتیجه...202
منابع...203
حضرت خدیجه علیها السلام مادر حضرت زهرا علیها السلام...206
نسب رفیع و ریشه خانوادگی...206
مقام والای حضرت خدیجه علیها السلام...206
حرز حضرت خدیجه علیها السلام...207
شخصیت حضرت خدیجه علیها السلام...208
1. اسلام آوردن او و بنا گذاری بر اطاعت محض از مکتب مقدس و توحیدی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله... 208
2. ازدواج حضرت خدیجه علیها السلام و با وجود پاک پیامبر اسلام صلى اللَّهُ عليه و آله...208
ارزش ها از نظر حضرت خدیجه علیها السلام...209
ص: 12
شخصیت خدیجه علیها السلام در کلام حضرت ابی طالب...211
خدیجه علیها السلام در کلام امیرمؤمنان...213
سلام رساندن خدا به حضرت خدیجه علیها السلام...214
علاقه مندی عمیق پیامبر صلی الله علیه و آله به خدیجه علیها السلام...215
رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله با دوستان و علاقه مندان خدیجه علیها السلام...217
افتخار حضرت زهرا علیها السلام به مادرش خدیجه علیها السلام...219
احتجاج امام حسین علیه السلام و بیان شخصیت حضرت خدیجه علیها السلام...219
گریه و مناجات شبانه امام حسین علیه السلام سر قبر خدیجه علیها السلام...220
صلوات بر حضرت خدیجه علیها السلام...222
نام حضرت خدیجه علیها السلام در دعا...224
نام حضرت خدیجه علیها السلام در زیارت ها...225
روایاتی در شأن و مقام خدیجه علیها السلام...226
گوشه هایی از آداب و ایثار و وفای حضرت خدیجه علیها السلام...227
وفات و وصایای دلسوزانه حضرت خدیجه علیها السلام...230
بررسی تأثیر اموال حضرت خدیجه علیها السلام در زندگی و رسالت پیامبر صلی الله علیه و اله...233
مقدمه...234
وضعیت مالی پیامبر صلی الله علیه و آله قبل از ازدواج با حضرت خدیجه علیها السلام...235
وضعیت مالی حضرت خدیجه علیها السلام قبل از ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و آله...237
روابط مالی پیامبر صلی الله علیه و آله و خدیجه علیها السلام پس از ازدواج...241
استقلال مالی مقدمه استقلال همه جانبه رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله...243
نتیجه...246
منابع...248
فداکاری های مالی حضرت خدیجه علیها السلام...251
مقدمه...251
ص: 13
زندگانی حضرت خدیجه علیها السلام...252
حضرت خدیجه علیها السلام جزو اولین ها...255
کمک مالی حضرت خدیجه علیها السلام به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله...256
فداکاری مالی حضرت خدیجه علیها السلام...256
مسلمان شدن زید بن حارثه در کنار امام علی علیه السلام و حضرت خدیجه علیها السلام...258
ازدواج حضرت خدیجه علیها السلام با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله...259
پیوندی که به بشریت انجامید...260
فداکاری مالی حضرت خدیجه در شعب ابی طالب...261
حفظ اسلام در طول سه سال به طور پنهانی...263
نقش اموال حضرت خدیجه در گسترش اسلام...264
نتیجه...266
منابع...267
حضرت خدیجه علیها السلام انسان با اراده...270
انبیا انسان های صاحب اراده...273
زنان صاحب اراده در قرآن...274
چهار زن کامل بهشتی...275
حضرت خدیجه علیها السلام انسان با اراده...276
نتیجه...276
منابع...278
مقام حضرت خدیجه علیها السلام در زیارت نامه ایشان...279
مقدمه...280
خدیجه علیها السلام، همسری نمونه...281
حضرت خدیجه علیها السلام مادر دوازده معصوم علیهم السلام...283
حضرت خدیجه علیها السلام ، مادر مومنان...285
ص: 14
حضرت خدیجه علیها السلام، بانوی با اخلاص...286
حضرت خدیجه علیها السلام ، اول زن تصدیق کننده رسول خدا صلی الله علیه و آله...286
وفادار به بندگی انفاق کننده قرينه حبيب اله السماء...289
ابلاغ سلام خداوند متعال و جبرئیل بر خدیجه علیها السلام...291
حافظ دین خدا و یاور رسول خدا صلی الله علیه و آله...293
رحلت حضرت خدیجه علیها السلام...296
منزل اخروی حضرت خدیجه علیها السلام...297
حضرت خدیجه علیها السلام در ادعیه زیارات و خطبات...299
الف) دعای ندبه...299
ب) خطبه امام حسن علیه السلام در مقابل معاویه...299
ج) خطبه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا...300
د) خطبه امام سجاد علیه السلام در مجلس یزید...300
ه) خطبه حضرت زینب علیها السلام در روز یازدهم محرم...301
نتیجه...301
منابع...302
حضرت خدیجه علیها السلام و نقش اجتماعی ایشان در افزایش سرمایه اجتماعی...304
مقدمه...304
نقش اجتماعی...306
سرمایه اجتماعی...307
چارچوب نظری...307
ابعاد سرمایه اجتماعی...309
1. اعتماد اجتماعی...309
2. اعتماد میان نژادهای مختلف...310
3 و 4. مشارکت سیاسی عادی و نقادانه...311
ص: 15
5. مشارکت مدنی...311
6. رهبری مدنی...312
7. پیوندهای اجتماعی غیر رسمی...313
8. بخشش و روحیه داوطلبی...314
9. مشارکت مذهبی...314
10. عدالت در مشارکت مدنی...314
11. تنوع معاشرت ها و دوستی ها...315
نتیجه...315
منابع فارسی...317
منابع لاتین...320
نقش و جایگاه حضرت خدیجه علیها السلام در فرآیند تکاملی انقلاب نبوی...322
مقدمه...322
1. نگاهی اجمالی به شخصیت و فضایل حضرت خدیجه علیها السلام...323
2. مروری بر نقش حضرت خدیجه علیها السلام در فرآیند تکاملی انقلاب نبوی...326
2-1- نهان و نهاد مرحله ایجاد انقلاب نبوی...326
2-2- نقش حضرت خدیجه علیها السلام در مرحله ایجاد انقلاب نبوی...330
2-2-2- حمایت مالی مستقیم و غیر مستقیم...331
2-2-3- ایستادگی و مقاومت در تحریم و محاصره شعب ابی طالب...332
2-2-4- سرپرستی و تربیت جانشین و وصی نبوت...336
2-2-5- تربیت مونس و غم خوار نبی مکرم صلی الله علیه و آله و همسر وصی انقلاب...337
2-2-6- ارائه الگوهای انسانی طراز اسلام و انقلاب اسلامی...340
منابع...342
بررسی تاریخی گونه شناسی دیدگاه ها درباره حضرت خدیجه علیها السلام...343
مقدمه...344
ص: 16
الف) دیدگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام درباره حضرت خدیجه علیها السلام...344
1. خدیجه علیها السلام از بهترین و برترین زنان...345
2. نخستین زن مسلمان...346
3. بهترین مشاور...346
4. بهترین جده...347
5. مباهات فرشتگان به خدیجه صلی الله علیه و آله...347
دیدگاه اهل بیت علیهم السلام...348
1. امیرمؤمنان علی علیه السلام...348
2. امام مجتبی علیه السلام...349
3. امام حسین علیه السلام...349
4. امام سجاد علیه السلام...350
5. امام صادق علیه السلام...350
ب) دیدگاه صحابه درباره حضرت خدیجه علیها السلام...351
ج) دیدگاه اندیشه وران اهل سنت درباره حضرت خدیجه علیها السلام...352
د) دیدگاه متفکران شیعی درباره حضرت خدیجه علیها السلام...358
نتیجه...360
منابع...361
حضرت خدیجه علیها السلام منتظر واقعی...364
مقدمه...364
مفهوم شناسی بعثت و ظهور...366
شباهت های بعثت و ظهور و نقش حضرت خدیجه علیها السلام...367
بعد اعتقادات حضرت خدیجه علیها السلام...368
شناخت امام...369
حدیث ثقلین و حضرت خدیجه علیها السلام...370
ص: 17
بعد اجتماعی انتظار و حضرت خدیجه علیها السلام علیها اللام...372
استراتژی حضرت خدیجه علیها السلام...373
دشمن شناسی...374
مفهوم شناسی انتظار...374
لایه های انتظار...375
1. نمای توحید...375
2. پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف عصاره تمام انبیا و اولیا...375
3. قدرت و سیاست...376
4. احیا و اجرای دیانت پایبندی به دین و ارزش های آن...376
5. انتظار...376
ویژگی های منتظران با رویکرد به شخصیت حضرت خدیجه علیها السلام...377
تقيه حضرت خدیجه...377
یاران پیامبر صلی الله علیه و آله در کلام خدا...378
یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشريف...379
ویژگی های نفسانی یاران امام...380
ویژگی های رفتاری حضرت خدیجه علیها السلام...381
مأموریت یاران خاص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف...381
نتیجه...382
منابع...384
آیتی نمونه از سکون بخشی ازدواج حضرت خدیجه علیها السلام یار و دل دار پیامبر صلی الله علیه و آله... 385
مقدمه...385
هدف داری در آفرینش انسان...386
رابطه نیاز و هدف...386
نیاز به آرامش و سکون...387
ص: 18
دامنه سکون خواهی و راه وصول به آن...387
نوع پناه ها...388
آیت سکون در ازدواج...389
آیتی نمونه در ازدواج حضرت خدیجه علیها السلام...389
شخصیت حضرت خدیجه علیها السلام...390
خوی و کمالات حضرت خدیجه علیها السلام...390
اندیشه ورزی حضرت خدیجه علیها السلام...391
تقدیر آشنایی با پیامبر صلى الله عليه و آله...391
شنیده ها و یافته ها...392
شیدایی و دلدادگی...393
سنت شکنی سنگین...393
خواستگاری و ازدواج...394
زندگی مشترک...395
بعد معنوی ازدواج او...396
باور حضرت خدیجه علیها السلام...396
یار همراه و دل دار...397
نقش حضرت خدیجه علیها السلام...398
شأن و مقام حضرت خدیجه علیها السلام...400
رابطه پیامبر صلی الله علیه و آله با حضرت خدیجه علیها السلام...403
وفاداری حتی پس از وفات...404
نتیجه...405
منابع...406
بررسی منزلت معنوی حضرت خدیجه علیها السلام...408
مقدمه...408
ص: 19
مفهوم شناسی...410
1. منزلت...410
2. معنوی...410
معرفی حضرت خدیجه علیها السلام...410
بررسی منزلت معنوی حضرت خدیجه علیها السلام...412
1. حضرت خدیجه علیها السلام مصداق برخی آیات در تفاسیر فریقین...412
2. دیدگاه راویان شیعه و اهل تسنن در مورد مقام حضرت خدیجه علیها السلام...415
3. مباهات امامان علیهم السلام و بزرگان به وجود حضرت خدیجه علیها السلام...417
4. فرستادگان ویژه الهی...418
5. کفن بهشتی...418
نتیجه...419
منابع...420
دیرینه شناسی اشعار حضرت خدیجه علیها السلام در تجلیل پیامبر صلی الله علیه و آله (در آستانه سفر به شام)...423
مقدمه...424
مفهوم شناسی...426
الف) كتاب الانوار البكرى (قرن 7)...426
ب) حضرت خدیجه علیها السلام...428
مروری بر شعر زنان در عصر جاهلیت...428
متن اشعار حضرت خدیجه علیها السلام در کتاب الانوار...430
الف) ارزیابی بیرونی...438
1. سند و اصالت اشعار...438
2. زمان و زمینه تاریخی سرایش گزارش مشتمل بر اشعار...439
3. سابقه بانو خدیجه علیها السلام در سرودن شعر...439
ص: 20
ب) ارزیابی درونی...441
1. طرح و ساختار اشعار...441
2. ناسازگاری مضامین اشعار با گزارش های معتبر تاریخی...441
3. ارهاصات ساختگی در اشعار...442
1-3- سخن گفتن شتر...443
3-2-احترام مار عظیم الجثه به پیامبر صلی الله علیه و آله...443
4. نکات در خور توجه در محتوای متن...444
نتیجه...446
منابع...447
حضرت خدیجه علیها السلام ام المؤمنین از منظر قرآن...450
مقدمه...451
پیشینه...451
بسامد آيات...453
دسته اول: آیاتی که حضرت خدیجه علیها السلام مصداق آن هاست...453
1. آيه ام المؤمنين...454
2. آیات همسران پیامبر صلی الله علیه و آله...455
3. آیات ازدواج پیامبری صلی الله علیه و آله...455
4. آیه حجاب...456
دسته دوم: آیاتی که در شأن نزول آن ها به حضرت خدیجه علیها السلام اشاره شده است...457
دسته سوم: آیاتی که به جایگاه و مقام حضرت خدیجه علیها السلام ای مرتبط است...460
دسته چهارم: آیات همسران پیامبر صلی الله علیه و آله که به صورت قضایای شخصیه است...461
1. آیات تحریم...462
2. آیات ازدواج زینب و زید...463
تفسیر مهم ترین آیه مربوط به حضرت خدیجه علیها السلام (ام المؤمنين)...464
ص: 21
نکات آیه...465
نتیجه...469
منابع...470
خديجه و بداء الوحى...473
مقدمه...473
نقد سندی...476
الف) از حیث سلسله سند...476
1 . عایشه...476
2. عبدالله بن زبیر...476
3. عروة بن زبير...476
4. اسماعيل بن ابى الحكيم...477
5. وَهب بن كيسان...477
6. عبید بن عمیر...478
7. ابن عباس...478
8. عبد الله شداد الهاد الليثى...478
9. ابو میسره...478
15. عبدالله بن الحسن...479
ب) از حيث اعتبار سنجی راوی...479
1. عایشه...480
2. عروه بن زبیر...481
3. زهری...481
4. عبید بن عمیر...482
5. اسماعيل بن ابى الحكيم...482
جمع بندی نقد سندی...482
ص: 22
تعارض محتوا...484
نقد درونی...484
1. مکان دیدار با جبرئیل...484
2. در بیان حالت پیامبر صلی الله علیه و آله در ملاقات با جبرئیل در ابتدای وحی...486
3. انتساب توهم پیامبر صلی الله علیه و آله به کاهنیت...486
4. حالت جبرئیل در هنگام نزول وحی....487
5. فشار جبرئیل...487
6. واکنش حضرت خدیجه علیها السلام در مواجهه با پیامبر صَلَى اللَّهُ عَليهِ و آله...488
7. امتحان حضرت جبرئیل توسط حضرت خدیجه علیها السلام...488
8. تثبیت نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله توسط حضرت خدیجه علیها السلام...490
نقد بیرونی (تعارض روایات با قرآن)...492
تعارض با شخصیت خدیجه علیها السلام...498
نتیجه...500
منابع...502
خدیجه کبری علیها السلام و مایه آرامش و پشتوانه رسول الله صلی الله علیه و آله...506
فداکاری فوق العاده حضرت خدیجه علیها السلام...513
ص: 23
بررسی ابعاد شخصيت أم المؤمنين حضرت خدیجه کبری علیها السلام از موضوعات مهم و شایسته تحقیق و بررسی است. مطالعه تاریخی زندگی آن بزرگوار نشان می دهد ایشان در دوران جاهلیت و پس از آن دارای فضایل اوصاف اخلاقی و کمالات معنوی فراوان بود شخصیتی که در جامعه خود به عنوان الگوی زن برتر تأثیر به سزایی در گسترش صفات نیک انسانی داشت.
حضرت خدیجه علیها السلام نخستین لبیک گوی ،رسالت همسر و هم سرّ رسول خدا انیس تهی دستی كاشانه أم أبيها و مادر امت بود نقش مهم او در پیش برد اسلام در دوران نونهالی و ظهور دین و حمایت بی دریغش از اندیشه های توحیدی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر کسی پوشیده نیست. مقام معظم رهبری مدظلّه می فرمایند:
جناب خدیجه علیها السلام حقیقتاً مظلوم است به خاطر این که شرف همسری پیغمبر در مورد ایشان یک ارزش مضاعف است دیگران مشرف به شرف همسری پیغمبر شدند، لکن این رنج هایی را که پیغمبر در عمده رسالت به آن ها مبتلا بودند ندیدند. جناب خدیجه علیها السلام دوران رنج پیغمبر را دوران سختی پیغمبر را تحمل کردند و دیدند.
علی رغم تلاش های درخور ستایشی که در معرفی این شخصیت آسمانی ارائه شده، پژوهش های جدید جامع و پویا هم چنان ضروری است تا ابعاد بیش تری از زندگی این شخصیت بزرگوار روشن شود و اندکی از غبار مظلومیت و غربت چهره نورانیش زدوده گردد.
آن چه به مناسبت برگزاری همایش ملی صدف کوثر ارائه می شود گامی است کوچک در شناساندن حضرت خدیجه علیها السلام که شامل عناوین ذیل است:
1. مجموعه مقالات همایش صدف كوثر 3 جلد
2. شناخت نامه حضرت خدیجه علیها السلام علی (فارسی)، 2 جلد
3. شناخت نامه حضرت خدیجه علیها السلام (عربی -انگلیسی)، 1 جلد
4. أم المؤمنين خديجه فى مصادر اهل السنة ، 1 جلد.
امید است مجموعه آثار همایش مقبول درگاه الهی واقع شود و همگان مشمول عنایت و شفاعت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و همسر گرامیش ام الائمه حضرت خدیجه کبری علیها السلام واقع شویم از همه اساتید ،فضلا و پژوهشگرانی که در نگارش مقاله همکاری داشته اند قدردانی می کنم به ویژه از اعضای کمیته علمی اساتید محترم آقایان ناصر باقری ،بیدهندی مهدی قائمی امیری، محمدعلی رضایی اصفهانی قاسم ،جوادی رسول ،عبداللهی محمد عظیمی و علی نقی خدایاری که در ارزیابی و تدوین آثار همایش همکاری جدی داشته اند هم چنین از همکاری و زحمات کمیته اجرایی آقایان: مهدی ،برزگر علی جعفری منش محمد مراد خان بابا علی اصغر شریفی نیا، محمد عظیمی، محمدباقر متولی ابوالحسن مهرورز و غلامرضا نصرتی قدردانی و تشکر می نمایم.
ربنا تقبل منا إنك انت السميع العليم
دبیر علمی همایش ملی صدف کوثر
ناصر رفیعی محمدی
17 ربیع الاول 1439
ص: 24
زندگی خدیجه کبری علیها السلام ، تجلی گاه آیات قرآن: نظيفه سادات مؤذن (باران) (1)
شخصیت برجسته و بی نظیر بانوی بزرگ اسلام، حضرت خدیجه كبرى علیها السلام الگوی بی مانندی است برای کسانی که دنبال کسب کمال و سعادتند در این پژوهش، برآنیم که تجلی ده آیه از آیات نورانی قرآن کریم را در حیات مقدس این بانوی والا بررسی کنیم و جاری بودن اصول انسان ساز اسلام را در زندگی زیبای ام المؤمنین بکاویم در این میان آیاتی نیز هستند که ناظر به ویژگی های منحصر به فرد آن حضرتند و گویای شأن و مقام والای ایشان.
واژگان کلیدی
حضرت خدیجه علیها السلام، آیات قرآن، حیات طیبه، جهاد با اموال، پاک دامنی، پناه یتیمان و درماندگان
حیات بشر همواره با آرزوی رسیدن به «کمال» و تلاش در مسیر دست یابی به آن گذشته است.
انسان ها در هر زمان و مکان و موقعیتی هدفی را برای خود ترسیم کرده و برای رسیدن به آن می کوشند تا برنامه های زندگی خود را بر اساس آن تنظیم سازند. این مسأله ، از نظر آگاهانه بودن تنظیم ساختن و برنامه ریزی در انسان ها، به
ص: 25
درجات بسیار مختلف و با فراز و نشیب فراوان اتفاق می افتد؛ تا آن جا که عده ای را «بی هدف» و «ولنگار» می نامیم و عده ای دیگر را مذمت می کنیم که در سخت کوشی و تلاش برای رسیدن به هدف دچار افراط شده اند.
از سوی دیگر تشخیص این که «کمال حقیقی» و «مطلوب نهایی» بشر از این زندگی جهانی چیست خود اساسی ترین پرسش انسان هایی است که می خواهند آگاهانه زندگی کنند و ارزش و کرامت خود را پاس بدارند. در این میان آنان که دل در گرو خداوندگاری دارند رها از سرگردانی های دیگران کمال را در پیروی از دستورهای خداوند می جویند و هم و غم شان را در مسیر کشف خواسته های او و عمل به آن ها و «آن گونه شدن» صرف می کنند.
این پژوهش بر آن است تا در زندگی یک بانوی برگزیده که سال ها همراه و مونس رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و اله بود، جلوه های این «کمال جویی» را بیابد و به تماشا بگذارد. مصادیق این کمالات را از متن قرآن کریم برگزیدیم که کتاب سعادت و راهنمای مسیر خداجویی است. در این نوشتار خواهیم دید که زندگی خدیجه کبری علیها السلام حتی پیش از اسلام آوردن و حتی پیش از ازدواج با آن حضرت سرشار از جلوه های ناب کمال بوده است جلوه هایی که خود عامل انتخاب یتیم مدینه توسط بانوی ثروتمند قریش و سنت شکنی عجیب این بانوی صاحب کمال در خواستگاری از او گردید. جلوه هایی که در تمام لحظات زندگی آن بانو جریان داشتند و آن را به تجلی گاه آیات قرآن و آموزه ها و ارزش های والای اسلام، تبدیل کرده بودند.
اکنون با ذکر تعدادی از آیات نورانی قرآن کریم به بررسی مصادیق مضمون این عبارات آسمانی در متن زندگی بزرگ بانوی اسلام خواهیم پرداخت. باشد که قدر ناشناخته این انسان والا را از طریق اتصال او به کلام وحی بیشتر بشناسیم.
*﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً﴾ (1)
ص: 26
«حیات طیبه»، یکی از تعابیر ویژه قرآنی است. بر اساس بیان آیه، هر کس ایمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد از این نوع خاص حیات بهره مند خواهد بود و در کسب این موقعیت میان زن و مرد تفاوتی نیست.
تعابیر مختلفی درباره چیستی این نوع حیات در روایات و تفاسیر ذکر شده است. مرحوم طبرسی، برخی از آن ها را بدین صورت بیان می کند: رزق و روزی حلال؛ زندگی شرافتمندانه همراه با قناعت و خشنودی؛ بهشت پر طراوت و زیبا و زندگی خوش در آن جا زندگی خوش بختانه در بهشت برزخی (1) و برخی ،دیگر حیات طیبه را عبارت می دانند از عبادت همراه با روزی حلال و توفیق بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن.
حیات طیبه چنان معنای گسترده ای دارد که همه این معانی را در بر می گیرد؛ یعنی زندگی پاکیزه از انواع آلودگی ها ظلم ها، خیانت ها، دشمنی ها، اسارت،ها ذلت ها، انواع نگرانی ها و هر چیزی که زندگی را در کام انسان ناگوار می سازد.
در توصیف این مفهوم قرآنی گفته شده است:
اسلام مردم خود را خوش بخت و سعادتمند می خواهد. این سعادت فقط با پول به دست نمی آید؛ فقط با ذکر و عبادت هم به دست نمی آید؛ حیات طیبه ،اسلامی زندگی ای است که در آن راه رسیدن به معنویت و اهداف و سر منزل های نهایی این راه از زندگی دنیایی مردم عبور می کند. اسلام دنیای مردم را آباد می کند؛ منتها آبادی دنیا هدف نهایی نیست هدف نهایی عبارت است از این که انسان ها در زندگی دنیوی از معیشت شایسته و مناسب، از آسودگی و امنیت خاطر و از آزادی فکر و اندیشه برخوردار باشند و از این طریق به سمت تعالی و فتوح معنوی حرکت .کنند حیات طیبه اسلامی، شامل دنیا و آخرت - هر دو - است. (2)
حیات طیبه یعنی زندگی گوارا یک ملت آن وقتی زندگی گوارا دارد که
ص: 27
احساس کند و ببیند که دنیا و آخرت او بر طبق مصلحت او به پیش می رود و به سمت هدف های او حرکت می کند ... زندگیِ گوارا وقتی است که رفاه مادی با عدالت معنویت و اخلاق همراه شود. ... اسلام نمی گوید من می خواهم زندگی اخروی بعد از مرگ مردم را آباد کنم دنیای آن ها هر جور شد شد؛ این منطق اسلام نیست (1)
مرحوم علامه طباطبایی در مورد «حیات طیبه» بیانی عمیق و عالی دارند.
ایشان در تفسیر این آیه می فرماید:
مراد از احیاء بخشیدن و افاضه حیات و زندگی است و آیه شریفه دلالت دارد که خداوند سبحان، انسان با ایمانی را که عمل شایسته و صالح انجام می دهد با زندگی جدیدی که غیر از زندگی معمول مردم است اکرام می کند و آثار زندگی حقیقی که همان علم و قدرت است، با این زندگی جدید همراه و همگام است. این درک جدید باعث می گردد چنین فرد مؤمنی چیزها را چنان که هستند ببیند؛ یعنی می تواند امور و اشیا را به دو قسم حق و باطل تقسیم کند. سپس با قلب و روحش از امور باطل که در معرض فنا و زوال هستند که همان زندگی دنیوی است، رویگردان می شود و به آن پشت می کند و دل به زینتها و مظاهر فریبنده دنیا نمی بندد. چنین انسانی از بند تعلقات دنیوی رها می شود و شیطان نمی تواند او را خوار و ذلیل خود سازد و در بند خود گرفتار آرد. در مقابل، قلب و روحش به پروردگار باقی و جاوید، مرتبط و پیوسته می گردد و جزذات پاک او و قرب و جوار او را طلب نمی کند و جز از خشم و دوری از او، از چیزی هراس ندارد و در این هنگام برای خود زندگی پاک و جاودانه و بی زوال مشاهده می کند که کارگردان این زندگی و مدبر امور آن پروردگار بخشنده و مهربان اوست و در سراسر این زندگی معنوی و پاک جز زیبای و جمال چیزی مشاهده نمی کند (2)
با توجه به این ،مطالب آیا جای تردیدی وجود دارد که زندگی خدیجه
زندگی خدیجه کبری علیها السلام ، تجلیگاه آیات قرآن
ص: 28
كبرى علیها السلام مصداق حقیقی حیات طیبه بوده است؟ او که سراسر زندگی خود را از ایمان و عمل صالح سرشار کرده بود. بر اساس گزارش های تاریخی، می توان با اطمینان گفت که این بانوی با عظمت حتی پیش از بعثت نبی مکرم صلی الله علیه و آله به ایشان ایمان آورده بود و از نخستین روزهای آشنایی با آن حضرت، می دانست که ایشان روزی به پیامبری برانگیخته خواهند شد و شاید مهم ترین دلیل ازدواج خدیجه با آن حضرت رسیدن به فوز ایمان آوردن به رسول خدا صلی الله علیه و آله بود در ادامه، تنها به پاره ای از این گزارش ها بسنده می کنیم:
1. در سفر تاریخی خویلد، پدر خدیجه علیها السلام با عبدالمطلب به یمن، سیف بن ذى يَزَن (پادشاه یمن) به عبدالمطلب می گوید: «تو پدر بزرگ پیامبر موعود هستی» و خویلد این موضوع را با خانواده در میان می گذارد (1)
2. در سفر تجاری ابوطالب به شام راهبی به نام بحیرا، خبر از پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و اله می دهد و این خبر در مکه منتشر می شود. (2)
3. در سفری تجاری که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و با کاروان خدیجه می روند و برای او کار می کنند، راهبی به نام نسطور به میسره غلام خدیجه علیها السلام می گوید که این مرد پیامبر است و میسره این خبر را به آن بانو می رساند نیز گزارش می دهد به چشم خویش دیده است که دو فرشته بال های خود را سایبان او می کردند. (3)
4. یک بار هم یکی از احبار یهود پیامبر صلی الله علیه و آله را در خانه خدیجه دید و گفت: «او همان پیامبر موعود است که نشانه هایش را در تورات خوانده ام. بانویی از قریش با او ازدواج می کند که سرور بانوان بهشت است. مبادا از این شرف محروم شوی». (4)
5. ورقه بن نوفل پسر عموی خدیجه علیها السلام نیز به او گفته بود که حضرت
ص: 29
محمد صلی الله علیه و آله و همان پیامبر موعود است. (1)
همه این بشارت ها و خبر ها در کنار شناختی که حضرت خدیجه علیها السلام خود از ویژگی های برجسته پیامبر صلی الله علیه و آله را پیدا کرده بود او را بر آن داشت که این جوان به ظاهر یتیم و تهی دست را برای همسری خود برگزیند و از همان سال ها خود را آماده کند که به محض ابلاغ رسالت او ایمان بیاورد و اولین مسلمان تاریخ شود.
اعمال صالح این بانو نیز بر کسی پوشیده نیست و ما نیز در ضمن آیات بعدی به بیان پاره ای از آن ها خواهیم پرداخت.
آن چه در مباحث قبلی درباره حیات طیبه و ویژگی های آن گفته شد به روشنی در حیات خدیجه کبری علیها السلام مشهود .است بانویی که با اجابت دعوت خدا و پیامبر، حیات معنوی را به دست آورد؛ بانویی که هم دنیای آباد و پر رونقی داشت و هم برای آخرتش مژده بهشت و خانه ای از مروارید را از رسول صادق خدا صلی الله علیه و اله هدیه گرفته بود (2) از رزق و روزی حلال و قناعت و خشنودی و عبادت نیز برخوردار بود و حیاتی لبریز از معنویت و اخلاق داشت بیان علامه طباطبایی (رحمه الله) نیز به زیبایی در زندگی این بانوی آسمانی جلوه گر است. آن جا که زندگی با یتیم قریش را انتخاب کرد و با قدرتی که خداوند متعال به او داده بود در تشخیص حق و باطل آخرت را انتخاب کرد و به آن درجه ای رسید که در حیاتش جز قرب و جوار پروردگار را طلب نکند و مدبر و کارگردان زندگی اش هم حق تعالی باشد.
*﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ (3)
«قرب الهی» و «کسب رضای خدای متعال» آرزوی هر مؤمن است و هر کسی
ص: 30
برای رسیدن به این آرزو در حد درک و توان خود می کوشد. خداوند متعال در این آیه مبارکه خود راهی پیش پای مشتاقان قرب می گذارد و از ایشان می خواهد تا علاوه بر رعایت پرهیزکاری واسطه ای انتخاب کنند که باعث شود مسیر رسیدن به حق کوتاه تر و ساده تر شود.
اگر هر انسانی در حد توان امروز خود «ابتغاء وسیله» می کند، «خدیجه کبری علیها السلام» در دوره ای می زیست که توفیق ابتغاء بهترین وسیله برای او فراهم شد و زیرکی و خلوص بیمانند او باعث گردید این امکان را قدر بشناسد و با یک سنت شکنی بی مانند در روزگار خود و در قوم و قبیله خود، بی وحشت از سرزنش ها حضرت محمد صلی الله علیه و اله را انتخاب کند پس از ازدواج نیز «جاهدو فی سبیل الله» را با اموال فراوانی که تقدیم اسلام نمود، به تجلی نشاند.
در اثبات این مطلب نقل دو عبارت از سخنان بانوی بزرگ اسلام کافی است. ایشان به صفیه، عمه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و اله علت اشتیاق خود به ازدواج با ایشان را چنین بیان کرد:
إني قد علمت أنه مؤيدٌ من رب العالمين؛ من یقین دارم که او مورد تأیید خداوند متعال است (1)
در این باره به شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز عرض کرد:
به خدا سوگند من با شما چنین رفتاری نمی کنم جز برای این که امید دارم شما همان پیامبری هستید که برانگیخته خواهید شد. (2)
از آن جا که انگیزه ای پاک و مقدس و الهی خدیجه را برانگیخته بود تا برای این پیوند تلاش کند این بانو از روش ها و واسطه های مختلفی یاری جست تا به این هدف مقدس برسد. لذا روزی «نفیسه» را مأمور کرد تا وعده دیدار با محمد امین صلی الله علیه و آله را فراهم کند و آشکارا به امین قریش پیشنهاد ازدواج داد. (3) هم چنین روزی خلعتی گران بها به صفیه داد و از او خواست تا برای این وصال
ص: 31
تلاش کند. (1) روزی دیگر نیز خواهرش هاله را نزد عمار فرستاد تا زمینه این ازدواج را فراهم تر سازد. (2) وقتی امین جوان در پاسخ پیشنهاد او گفت: «تو صاحب مال و مکنت هستی و من چیزی از مال دنیا ندارم؛ من دنبال همسری مثل خودم هستم؛ خدیجه کبری علیها السلام با نهایت استغنا و اندیشه متعالی خود گفت: «من ،خودم ،ثروتم کنیزانم و آن چه در تصرفم است از آن شماست و تابع فرمان شما».(3)
آری این گونه آن بانو تمام تلاش خود را به کار گرفت تا بهترین وسیله ممکن را برای رسیدن به قرب الهی به دست آورد و در این راه هر چه در توان داشت به کار گرفت.
*﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُم لَمْ يَرْتَابُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَولِئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾ (4)
«جهاد با اموال در راه خدا» از عبارت ها و مفاهیمی است که بارها در آیات متعدد قرآن کریم به آن اشاره و به اهمیت آن تأکید ویژه شده است. (5) به جرأت می توان گفت: یکی از بارزترین مصادیق این ،جهاد را ام المؤمنین خدیجه کبری علیها السلام به نمایش گذاشت. چنان که: در میان تاریخ نویسان مشهور است که: «كفاها شرفاً أن الاسلام لم يقم الا بمالها وسيف علی بن ابی طالب كما روی متواتراً؛ (6) در شرف و بزرگواری آن بانو همین بس که اسلام قوام نیافت، جزبه مال و ثروت او و شمشیر علی بن ابی طالب علیه السلام چنان که این مطلب به تواتر روایت شده است».
این بزرگ بانوی آسمانی از همان آغاز زندگی مشترک تمام دارایی خود را
ص: 32
در اختیار محمد امین صلی الله علیه و آله قرار داد و حتی مهریه خود را هم از اموال خودش پرداخت کرد تا نهایت پاک باختگی خود در عشق به رسول خوبی ها را در تاریخ به نمایش بگذارد.
اموال ام المؤمنین، صرف کمک به مسلمانان مستضعف شد و در دوران سخت شعب ابی طالب، تنها پشتیبان آنان برای تأمین حداقل های مورد نیازشان بود. (1)
*﴿الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللّهِ ألا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ﴾ (2)
آرامش یافتن با یاد خدا از وعده های خداوند به مؤمنان است. در تفسیر الميزان، نکاتی ذیل این آیه ذکر شده است؛ از جمله:
«ذکر» در این آیه، اعم از ذکر لفظی و غیر لفظی است و مقصود از آن مطلق انتقال ذهن و خطور قلب است. آدمی در زندگی خود هدفی جز رستگاری ندارد و تنها سببی که سعادت و شقاوت و نعمت و نقمت به دست اوست، همان خدای سبحان است که بازگشت همه امور به اوست. اوست که فوق بندگان و قاهر بر آنان و فعال مايشاء و ولی مؤمنین و پناهندگان به اوست؛ پس یاد او برای نفسی که اسیر حوادث است مایه آرامش است؛ پس هر قلبی به طوری که جمع محلى به الف ولام (القلوب) افاده می کند، با ذکر خدا اطمینان می یابد و اضطرابش تسکین پیدا می کند. این معنا حکمی است عمومی که هیچ قلبی از آن مستثنا نیست، مگر این که کار قلب به جایی برسد که در اثر از دست دادن ،بصیرت دیگر نتوان آن را قلب نامید نکته دیگر این که از ظاهر الفاظ ،آیه انحصار فهمیده می شود چون متعلق فعل یعنی «بذكر الله»، بر خود فعل یعنی «تطمئن»، مقدم آمده نشان می دهد که دل ها جز به یاد خدا به چیز دیگری اطمینان نمی یابد. (3)
همسر پر معنویت رسول خدا صلی الله علیه و آله در زندگی نورانی خود یاد خدا را جاری
ص: 33
ساخته بود و علاوه بر آن که از برکات نماز بهره داشت و از اولین نمازگزاران تاریخ اسلام بود دعاهایی مخصوص خود داشت که به صورت حرز نوشته و با خود همراه داشت. بعضی را نیز از رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله آموخته و همواره می خواند.
حرز حضرت خدیجه علیها السلام و به نقل روایات از این قرار بود:
بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ بِرَحْمَتِکَ اِسْتَغْنَیْتُ فَأَغِثْنِی وَ لاَ تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَهَ عَیْنٍ أَبَداً وَ أَصْلِحْ لِی شَأْنِی کُلَّهُ؛ (1)
به نام خداوند بخشنده بخشایش گر ای خدای زنده و زندگی بخش! ای خدای برپادارنده جهان هستی! من به مهر و محبت تو پناهنده شده ام؛ پس خودت پناهم بده و هرگز به اندازه یک چشم برهم زدن مرا به حال خودم وا مگذار و تمام امور زندگی ام را اصلاح فرما!
ذکر دیگری نیز که زمزمه لبان مبارک خدیجه کبری علیها السلام بود، از این قرار است:
بسم الله الرحمن الرحيم يا الله يا حافظ یا حفیظ و یا رقیب (2)
هم چنین این بانوی بزرگ از رسول گرامی صلی الله علیه و آله خواست تا دعایی برای زمان طواف به او بیاموزد و آن ،حضرت این دعا را به او آموختند: «اللهم اغفرلی ذنوبی و خطای و عمدی واسرافى فى أمرى ....» (3)
*﴿السّابِقُونَ السّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ﴾. (4)
اگر بنا باشد بر اساس دیدگاه این آیه مبارکه، سبقت در خیر را موجب تقرب بدانیم، به یقین حضرت خدیجه علیها السلام از سرآمدان مصادیق تقرب به پروردگار خواهد بود.
این بانو بی تردید اولین مسلمان و ایمان آورنده به نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و اله
ص: 34
بوده است، چنان که پیامبر عظیم الشأن خود تصریح فرمودند و خطاب به حضرت فاطمه علیها السلام چنین گفتند: ﴿ثُمَّ تَسْتَقْبِلُکِ أُمُّکِ خَدِیجَهُ أَوَّلُ الْمُؤْمِنَاتِ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ مَعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ بِأَیْدِیهِمْ أَلْوِیَهُ التَّکْبِیرِ﴾؛ (1) »آن گاه مادر ارجمندت خدیجه آن بانویی که اولین ایمان آورنده به خدا و پیامبرش بود به همراه هفتاد هزار فرشته به پیشواز تو می آیند که در دست شان پرچم های الله اکبر است».
دیگر معصومان علیهم السلام نیز بارها به این مسأله تأکید می کردند و به این که از فرزندان خدیجه کبری هستند که اولین ایمان آورنده به رسول خدا بود، مباهات می کردند؛ از جمله امام حسن مجتبی علیه السلام در محاجه با معاویه به این مسأله اشاره کردند: «و جدتی خدیجه و جدتک فتیله». (2) امام حسین علیه السلام نیز در مقابل لشكر فاجر عمر سعد زمانی که خاندان خود را معرفی می فرمود و از آن تبه کاران اعتراف می گرفت، فرمود: ﴿أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَ جَدَّتِی خَدِیجَهُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ أَوَّلُ نِسَاءِ هَذِهِ الْأُمَّهِ إِسْلَاماً﴾؛ (3) سپاهیان ظلم همگی این فرمایش را تأیید کردند.
نماز را شاید بتوان مهم ترین عبادت و مهم ترین رکن عملی اسلام دانست؛ چنان که در روایات آن را ستون دین و عامل و معیار قبولی یا رد سایر اعمال (4) معرفی کرده اند قرآن کریم نیز آن را عامل بازدارنده از فحشا و منکر خوانده است. (5)
در دوران دعوت مخفیانه پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله، تنها سه نمازگزار در میان انسان های کره زمین وجود داشت و این افتخار بی مانند، از آنِ خدیجه علیها السلام و امام علی علیه السلام بود که همراه رسول خاتمه صلی الله علیه و آله نماز به جای می آوردند. داستان
ص: 35
نماز سه نفره این بزرگواران در منابع مختلفی ذکر شده (1) و از متن و فضای روایات كاملاً مشخص است که حرکت ایشان در برگزاری نماز جماعت در صحن مسجد الحرام، واقعه ای بسیار عجیب و ناآشنا برای مردم بود و نمازگزاران، در این سه شخصیت بی مانند منحصر بودند، چنان که در متن این روایت عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و اله به آن تصریح می کند: ﴿ما عَلَی الأَرضِ کُلِّها أحَدٌ عَلی هذَا الدّینِ غَیرُ هؤُلاءِ الثَّلاثَهِ﴾
محدث نوری نیز در مستمسک وسائل الشیعه می نویسد: ﴿فَکانَ اَوَّلُ مَنْ صَلّی مِنَ الرِّجالِ اَمیرُالْمُؤْمِنینَ وَ مِنَ النِّساءِ خَدِیجه﴾
حضرت امام صادق علیه السلام می فرماید:
هنگامی که علی و خدیجه اسلام آوردند روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن دو را فراخواندند و فرمودند: «شما برای تقرب به درگاه خداوند متعال، اسلام را پذیرفته اید اکنون اگر در اسلام و ایمان خود استوار هستید با خدا و پیامبرش بیعت کنید تا به سلامت و رستگاری هماره اوج گیرید». آن گاه آن دو بیعت کردند که تا پای جان در راه اسلام فداکاری کنند (2).
*﴿وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ﴾ (3)
یکی دیگر از ارزش های مهم اسلامی و آموزه های این دین مبین، رسیدگی به یتیمان و درماندگان و مساکین است که جلوه های فراوانی از توصیه به این اصل در آیات متعدد قرآن کریم و نیز روایات و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام مشهود است. (4)
در این زمینه روایات تاریخی گواهی می دهند که خانه خدیجه علیها السلام
ص: 36
پناهگاه بی پناهان و یتیمان و مساکین بود. به حدی که به این بانوی بزرگ، لقب «ام الصعالیک» (مادر بینوایان) و «الايتام» (مادر یتیمان) داده بودند و همه می دانستند که هر گاه مشکلی برایشان پیش آمد می توانند درمان خود را در خانه پر مهرام المؤمنین بیابند؛ بانویی که نه تنها آنان را از جهات مادی تأمین و مشکلات شان را حل می کرد بلکه با محبت و مهر بی مانند خود مرهمی بر آلام دل های شان هم بود رفت و آمد مردم به منزل این بانو، به حدی چشم گیر بود که خود یکی از نشانه ها برای یافتن خانه خدیجه علیها السلام به شمار می آمد. (1)
*﴿و لْیَسْتَعْفِفِ اَلَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتّی یُغْنِیَهُمُ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾. (2)
قرآن کریم بارها بر حفظ پاک دامنی و نهی شدید از هر عملی که به این اصل فقهی و اخلاقی خدشه وارد کند توصیه کرده است. در قرآن کریم و در آغاز سوره مؤمنون آن جا که خداوند متعال صفات ایمان آورندگان به خدا و رسول را بر می شمارد می فرماید: ﴿وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ﴾ (3) پاک دامنی از خلقیات پسندیده و صفات عالیه انسانی است که با تقویت ملکه عفت، تمایلات جنسی انسان را تعدیل می کند و او را در مسیر حق و درست نگه می دارد.
خدیجه کبری علیها السلام این بانوی خردمند حجاز ملکه کمال و جمال ، ثروت و اقتدار، شکوه و عزت و آزادگی در جهان عرب بود و در داشتن ملکه عفاف، به حدی رسیده بود که ابوطالب بزرگ ،قریش او را در روزگار جاهلیت چنین توصیف کرد:
إن خديجه إمرأه كامله ميمونه فاضله تخشى العار و تحذر الشنار؛
خدیجه بانویی است که در اوج خرد و کمال پر برکت و آراسته به خی رو
ص: 37
خوبی زیبنده و صاحب کرامت است. او به خوبی ها آراسته و از هر گونه نقطه منفي و عيب و عار به دور است. (1)
این بانو با وجود مدیریت مجموعه عظیمی از مردان که برای او تجارت می کردند و با استفاده از سرمایه وی فعالیت داشتند به جز موارد ضرورت خود با مردان هم کلام نمی شد و امور را با وساطت کارگزاران مورد اعتماد خود انجام می داد او هرگز در شب نشینی های آکنده از گناه آن روزگار که امری عادی و طبیعی برای ثروتمندان به شمار می رفت شرکت نمی کرد و با این که از طبقه اشراف و بزرگان شهر بود هرگز خود را به ناپاکی های این طایفه نیالود خدیجه علیها السلام چنان به این ویژگی ها شهرت داشت که به وی لقب «طاهره» داده بودند: (2) ﴿وَ کانَتْ تُدعی فی الجاهِلِیَّهِ بالطّاهِرَهِ لِشِدَّهِ عِفافِها﴾. (3)
*﴿فى بُيوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ ُيذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يسَبحُ لَهُ فيها بِالْغُدُو وَ الْآصَالِ﴾ (4)
خداوند متعال در جهان آفرینش زمان ها و مکان هایی را شرافت خاص بخشیده و برای آن ها منزلتی ویژه قائل گردیده است. از جمله آن مکان ها بعضی از خانه هاست که آیه فوق به آن اشاره می فرماید. با توجه به آن چه در آیه قبل بیان شده بود (آیه 35) درباره چراغ فروزان و نوری پربرکت که باعث هدایت است، در این آیه می فرماید که آن چراغ و آن ،نور، در خانه هایی است که به اذن خدا بلندمرتبه شده و رفعت یافته اند. از منظر علامه طباطبایی (رحمه الله) مراد از «رفع بیوت» رفع قدر و منزلت و تعظیم آن هاست. عظمت و علونیز خاص خدای تعالی است و هیچ کس شریک او نیست، مگر آن که به او منتسب باشد؛ پس اذن خدا به این که این بیوت رفیع المقام باشند، به سبب این است که
ص: 38
این بیوت منتسب به خود اویند و علت رفعت این خانه ها، همان «يذكر فيها اسمه» است. (1)
با توجه به نکات پیش گفته تردیدی نیست که خانه خدیجه علیها السلام از افضل آن خانه هاست. خانه ای که حتی پیش از قدم نهادن پیامبر خدا صلی الله علیه و اله در آن، به خانه پاکی و پروا مشهور و پناهگاه بی پناهان و نیازمندان و فقرا بود؛ خانه ای که مهد عشق به رسول عظیم الشأن خدا بود و سپس منزلگاه وی گردید و از آن پس محل نزول فرشتگان و مهبط وحی گردید و محل آغاز سفر آسمانی پیامبر و معراج شد خانه ای که تا سال ها محل تعلیم و تربیت خردسالی تا نوجوانی حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام بود خانه ای که محل تولد زهرای اطهر علیها السلام شد و چهار زن آسمانی در آن جا حاضر شدند تا خدیجه علیها السلام را در لحظه تولد کودک نورانی اش یاری کنند؛ خانه ای که هم اکنون هم مستحب است که در مراسم حج و تشرف به مکه مکرمه از آن بازدید شود «و یستحب في المكه التشرف في منزل خديجه» (2).
*﴿فَتَبارَکَ اَللّهُ أَحْسَنُ اَلْخالِقِینَ﴾ (3)
هم چنان که پروردگار رحمان در این آیه برای خلقت انسان به خویش مباهات می کند به فرمایش نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله خداوند هر روز چندین بار به وجود خدیجه علیها السلام بر فرشتگان مباهات می کند و می بالد. در دوره ای که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله مأموریت یافتند که چهل روز از خدیجه علیها السلام دوری کنند و برنامه عبادی ویژه ای داشته باشند زمانی که برای دلداری خدیجه کبری علیها السلام برایش پیغام فرستادند این مژده را به وی دادند: ﴿فَإِنَّ اللَّهَ عزوجل لَيُبَاهِي بک کرام مَلَائِكَتَهُ کل يَوْمَ مِرَاراً﴾. (4)
ص: 39
*﴿سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی اَلدّارِ﴾ (1)
مقام و شخصیت بیمانند خدیجه کبری علیها السلام ما به حدی است که بارها سلام خاص ربوبی به واسطه جبرئیل به ایشان ابلاغ شد و این معنا در روایات متعدد نقل گردیده است؛ (2) از جمله در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است:
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: وقتی در شب معراج جبرئیل مرا به سوی آسمان ها برد و سیر داد هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم: «آیا حاجتی داری ؟» جبرئیل گفت: «حاجتم این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه برسانی» (3)
خدیجه کبری علیها السلام بانوی والا مقامی بود که با انتخاب آگاهانه خویش مسیر کسب کمال و سعادت را برای خود هموار کرد و با استفاده از درایت کم نظیر خود، توانست حیات ارزشمند خویش را به تجلی گاه آیه های قرآن و آموزه های والای اسلام مبدل سازد آن چه در حجم اندک این مقاله گنجیده، از این مصاديق والا اندکی است از بسیار:
- كسب «حیات طیبه» و ایجاد زندگی برجسته ای که از هر نظر شایسته یک مسلمان معتقد است؛
- انتخاب «وسیله» و «واسطه» ای بی نظیر برای قرب به بارگاه ربوبی (ازدواج با رسول خدا صلی الله علیه و آله با پیشنهاد و اصرار خود)؛
- جهاد با اموال در راه خدا و پیشگامی بی نظیر او در این راه؛
- سبقت در ایمان و نماز و بیعت با رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله
- جاری بودن یاد خدا در لحظه های حیات وی؛
- پناه دادن به یتیمان و بی پناهان و تأمین نیازهای مادی و روحی ایشان؛
ص: 40
- پاک دامنی و عفاف بی مانند او در دوران جاهلیت و بیداد گناه؛
- بنا نهادن خانه ای که مصداق خانه های برگزیده الهی بود و یاد خدا همواره در آن جریان داشت؛
- مباهات خداوند بر فرشتگان به واسطه وجود خدیجه کبری علیها السلام؛
- سلام مخصوص خدا بر خدیجه علیها السلام.
ص: 41
قرآن كريم.
1. ابن اثیر، اسد الغابه في معرفه الصحابه ، بيروت: داراحياء التراث العربي بی تا.
2. ابن جوزی، يوسف بن قراوغلی تذکره الخواص، قم: شريف ،رضى 1376ش.
3. ابن كثير، البدايه والنهايه ، بيروت: داراحياء التراث العربی، چاپ اول، 1408 ق.
4. ابن هشام، السيره النبويه ، تحقیق طه عبدالرئوف سعد، بیروت: دارالجبل 1410 ق
5. ابونعیم، دلائل النبوه، ج 1، بیروت: دار النفانس، 1419 ق.
6. الاربلی، ابن ابى الفتح ، کشف الغمه ، ج 2، بیروت: دارالضواء، بی تا.
7. الامین، سید محسن، اعیان الشیعه، بيروت: دارالتعارف للمطبوعات چاپ اول، 1403 ق.
8. امینی، عبدالحسین ، الغدير في الكتاب والسنه والادب ، قم: مركز الغدير للدراسات الاسلامیه 1416 ق.
9. پاک نیا عبدالکریم «نگاهی به آموزه های تربیتی در زندگی حضرت خدیجه علیها السلام»، مبلغان، شماره 35 ، آذر 1381ش.
10. تهرانی، حسین، خصائص ام المؤمنين خديجه الكبرى علیها السلام، قم: طوبای ،محبت چاپ اول، 1387.
11. حر عاملی، محمد بن حسن، تفصيل وسائل الشيعه الى تحصيل مسائل الشريعه، قم: مؤسسه آل البيت لاحياء التراث، 1416 ق.
12 . حکیم زاده فرزانه سبک زندگی رسول خدا با همسرانش، قم: انتشارات جامعه الزهرا علیها السلام، 1393.
13. حیدری ، احمد، بزرگ زنان صدر اسلام، ج 1، قم: زمزم هدایت، 1387 ش.
ص: 42
14. الخطيب، ياسين ، الروضه الفيحاء في اعلام النساء، بی جا، مؤسسه الكتب الثقافيه، 2000 م
15. رسولی محلاتی سید هاشم ، خطبه عقد و مهریه حضرت خدیجه علیها السلام ، ناشر دیجیتال: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان
16. سید بن طاووس، اللهوف في قتلى الطفوف ، قم: الانوار الهدى، بی تا.
17. سیوطی، جلال الدین ، الخصائص الكبرى، ج 1، بیروت: دالكتب العلميه 1424ق.
18. طباطبایی محمد حسین، الميزان في تفسير القرآن، مترجم محمد باقر موسوی همدانی قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دفتر انتشارات اسلامی 1374ش.
19. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الورى باعلام الهدى، قم: مؤسسه آل البيت لاحياء التراث، 1376.
20. طبری، محمد بن جریر، تاريخ الامم و الملوک، محقق: ابراهیم، محمد ،ابوالفضل، بیروت: بی نا بی تا.
21 . کرمی فریدنی علی فروغ آسمان حجاز خدیجه علیها السلام، قم: نشر حاذق ، چاپ اول، 1382ش.
22. مدرسی، سید محمد تقی، زندگانی پیامبر گرامی اسلام محمد مصطفی صلی الله علیه و آله قم: انتشارات محبان الحسین علیه السلام، چاپ سیزدهم، 1389ش.
23 . مامقانی، عبدالله بن محمد بن حسن ، تنقیح المقال في علم الرجال، ج 3، نجف اشرف: مطبعه مرتضویه، 1352 ق .
24. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار تهران دار الكتب الاسلاميه، 1380 ق.
25. مفید محمد بن محمد بن نعمان الارشاد فی معرفه حجج الله على العباد، قم: مؤسسه آل البيت، 1372.
26. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه به قلم جمعی از نویسندگان ، تهران: دار الكتب الاسلاميه ، 1353ش.
ص: 43
27. مهدی پور علی اکبر «صدف ،کوثر»، مبلغان، شماره 107، شهریور و مهر 1387 ش.
28. نجفی، محمد بن حسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج 20 ، محقق ابراهیم سلطانی ،نسب بيروت: داراحياء التراث العربي، 1362 ق.
29. نوری، حسین بن محمدتقی ، مستمسک الوسائل و مستنبط المسائل، بيروت: مؤسسه آل البيت لاحياء التراث ، 1408 ق .
30. ورزنه، مهدی، ویژگی های شخصیتی حضرت خدیجه علیها السلام ، ناشر دیجیتال: مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان
31. هيكل، حسین، حیاه محمد صلی الله علیه و آله، قاهره: دارالکتب، بی تا.
32. يعقوبي، التواريخ، نجف: المكتبه الحيدريه ، 1384 ق.
33. يوسفی غروی ، محمد هادی ، موسوعه التاريخ الاسلامی، ج 1، قم: مؤسسه الهادی، 1417 ق
34. khamenei.IR (پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای)
35. LIB ESHIA.IR (کتابخانه مدرسه فقاهت)
36. MAAREFQURAN.ORG (دانشنامه موضوعی قرآن ، مرکز فرهنگ و معارف قرآن)
37. NOORLIB.IR (کتابخانه دیجیتال نور)
38. NOORMAGS.IR (پایگاه مجلات تخصصی نور)
ص: 44
*شخصیت حضرت خدیجه علیها السلام در پرتو روایات: احمد جاوید انوری (1)
حضرت خدیجه علیها السلام همسر گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله یکی از شخصیت های مهم و برجسته در تاریخ صدر اسلام است فضایل و ابعاد شخصیت این بانو در روایات و سخنان بزرگان دینی مورد توجه بوده و در مناسبت های مختلف به بیان آن پرداخته اند پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بيت علیهم السلام از این بانو به بزرگی و کرامت یاد کرده اند و این بانو جزء چهار زن برتر عالم شمرده شده است. از طرف دیگر این افتخار را داشت که نسل جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله در نسل او باشد؛ لذا ائمه علیهم السلام این موضوع را جزء افتخارات خودشان دانسته و در مواقعی به بیان آن مبادرت ورزیده اند او اولین بانویی بود که اسلام آورد و به ولایت امیرمؤمنان علیه السلام اقرار ،نمود جزء اولین نمازگزاران بود و همه اموال خود را در راه اسلام مصرف نمود. شخصیت این بانو چنان بود که خداوند متعال توسط جبرئیل به او سلام رساند. ام المؤمنين صديقه طاهره مباركه و ... ، جزء القاب این بانو شمرده شده است در نگاه ،کلی روایات مربوط به این بانو را در سه بخش القاب ویژگی های دنیوی و ویژگی های اخروی می توان تقسیم .نمود این تحقیق به بررسی شخصیت این بانو در روایات و سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام می پردازد و با کاوش در منابع تاریخی و حدیثی به صورت کتابخانه ای مطالب را جمع آوردی می کند.
ص: 45
واژگان کلیدی
خديجه علیها السلام، القاب حضرت خدیجه علیها السلام، ویژگی های دنیوی، ویژگی های اخروی
در تاریخ پر فراز و نشیب اسلام کم تر کسی از میان زنان، هم چون حضرت خدیجه کبری درخشیده است بانویی که بزرگ ترین افتخارش همسری پیامبر صلی الله علیه و آله بود. ایشان چنان شخصیتی داشت که حتی سال ها پس از رحلت وی، پیامبر صلی الله علیه و آله هر گاه نام او را می شنیدند اشک بر گونه های آن حضرت جاری می شد و در تمام عمر از او با احترام یاد می کردند
یکی دیگر از افتخارات این بانو پرورش سرور بانوان عالم دخت گران مایه پیامبر صلی الله علیه و آله ، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است که مانند درّی یکتا در صدف خود بپرورانید. و او شخصیتی دارد که هم خود و هم دخت گرامی اش، جزء چهار زن برتر عالم هستند.
والایی مقام و منزلت این بانو همه را به تحسین وا داشته است؛ لذا در این تحقیق، بنا داریم شخصیت حضرت خدیجه علیها السلام را از زبان بهترین و کامل ترین افراد بشر یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت ایشان بررسی نمایم؛ زیرا خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله به جهت این که از نسل این بانو هستند همواره افتخار نموده در مناسبت های گوناگون این موضوع را بازگو می کردند.
حضرت خدیجه از تیره قریش بود که از سوی پدر در نیای سوم (قُصَیّ) و از سوی مادر در نیای هشتم (لُؤَی) با نسب پیامبر صلی الله علیه و آله، پیوند می خورد. او دخت گرامیِ «خُوَیلِد» فرزند اَسَد، فرزند عبدالعُزی، فرزند قُصَی، فرزند کِلاب، فرزند مُرَّه ،
ص: 46
فرزند کَعب، فرزند لُؤَی ، فرزند غالب، فرزند فِهر است. (1) مادرش، فاطمه، دخت زائده پسر أصمّ، پسر رَواحه، پسر حَجَر، پسر عبد، پسر مَعیص، پسر عامر، پسر لُؤَى، پسر غالب پسر فِهر است (2)
خُوَیلِد، قهرمان دلاوری بود که هنگام تهاجم «تُبَّع»، پادشاه خودکامه ،یمن، دست به شمشیر برد و در برابرش مردانه شمشیر زد و او را با ذلت از حریم کعبه دور ساخت. (3)
«ام المؤمنین» لقبی است که قرآن به همسران پیامبر صلی الله علیه و آله داده، (4) اما می دانیم که همسران پیامبر صلی الله علیه و آله در یک مرتبه نبودند و از نظر ایمان و سبقت در اسلام متمایز از هم دیگر بودند. حضرت خدیجه علیها السلام برترین همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به شمار می آمد؛ لذا پیامبر صلی الله علیه و آله او را «برترین و بهترین امّهات مؤمنین» خواندند. (5)
یکی از افتخارات این بانو پرورش شخصیتی مانند امیرمؤمنان علیه السلام است؛ زیرا ایشان در منزل پیامبر صلی الله علیه و اله رشد کرد و تحت سرپرستی حضرت خدیجه سلام الله علیها قرار داشت لذا تعلق خاطر دو جانبه میان امام علی علیه السلام و حضرت خدیجه علیها السلام برقرار بود؛ به همین منظور، وقتی خدیجه علیها السلام درگذشت امیرمؤمنان علیه السلام در شعری که در سوگ آن بانو سرودند از آن حضرت با عنوان «سيّده النّسوان» تعبير
ص: 47
فرمودند. (1) امام کاظم علیه السلام نیز ایشان را «سرور زنان قریش» خواندند؛ (2) زیرا ایشان را در عهد جاهلی نیز رسیده نساء قریش می خواندند. (3)
صدیقه به معنای راست گو (4) فقط یک بار در قرآن درباره حضرت مریم علیها السلام به کار رفته است
﴿مَا الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَه﴾، (5) هم چنین صدیقه به کسی گفته می شود که کاری را تمام و کمال انجام دهد که از نظر مقام و مرتبه پایین تر از انبیا و پیامبران است (6) یا این که پیامبران الهی را تصدیق کند. (7) با توجه به این معانی پیامبر صلی الله علیه و اله در معرفی حضرت خديجه علیها السلام خطاب به جبرئیل فرمودند: ﴿هذِهِ صِدِّيقَه أُمَّتِی﴾؛ (8) «این صدّيقه امّت من است».
پاک دامنی یکی از فضایل بسیار مهم به خصوص در بانوان است. پاکی از رذایل اخلاقی و گناه در هر مکان و محیطی فضیلت بسیار بزرگ شمرده می شود؛ لذا هنگامی که فضای گناه آماده شود و جامعه دچار مفاسد گردد و بسیاری از رذایل در عرف مردم عادی جلوه کند و قبحی نداشته باشد، دوری از گناه و فساد در چنین وضعیتی فضیلت بسیار بزرگ شمرده می شود، لذا حفظ پاک دامنی در عصر جاهلی و قبل از اسلام ارزش فراوانی می یابد. حضرت
ص: 48
خدیجه علیها السلام در عصر جاهلی به «طاهره» شهرت داشتند؛ (1) زیرا او پاک ترین و عفیف ترین بانوی آن دوران بودند. (2)
القاب دیگری نیز به حضرت داده شده که در یکی از زیارت نامه های پیامبر صلی الله علیه و اله آمده است: «سلام بر... صدیقه طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه خديجه كبرى امّ المؤمنين» (3) .
پیامبر صلی الله علیه و آله در روایتی که در منابع فریقین آمده است چنین می فرماید:
﴿اَفْضَلُ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّه خَدِيجَهِ وَ فَاطِمَه وَ مَرْيَمُ وَ آسِيَه﴾؛ (4)
برترین بانوان بهشت؛ خدیجه، فاطمه، مریم و آسیه اند.
ابن حجر از علمای اهل سنت می گوید: «این حدیث ، صریح است و قابل تأویل نیست». (5)
ابن کثیر شماری از فضایل ویژه حضرت خدیجه علیها السلام را برشمرده، سپس می گوید: «برخی از اهل سنت، غلو می کنند و عایشه را بدین سبب که دختر ابوبکر است بر خدیجه علیها السلام تفضیل می دهند» (6)
وی در ادامه نکته ظریفی را نقل می کند «قدر مشترک در میان مریم، آسیه و خدیجه این است که هر یک از آن ها پیامبر مرسلی را تحت کفالت خود گرفته است:
1. آسیه حضرت موسی علیه السلام را کفالت و تربیت کرد و چون مبعوث شد، به
ص: 49
او ایمان آورد.
2. مریم، حضرت عیسی علیه السلام را کفالت نمود و بزرگش کرد و چون مبعوث به او گروید.
3. خدیجه علیها السلام پیشنهاد ازدواج به پیامبر اسلام داد و همه اموالش را در راه او تقدیم کرد و چون وحی بر آن حضرت نازل شد به او ایمان آورد». (1)
در روایت دیگری که امیر مؤمنان علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کنند به برتری این بانو چنین اشاره می فرمایند:
﴿خَيْرُ نِسَائِهَا خَدِيجَه وَ خَيْرُ نِسَائِهَا مَرْيم﴾؛ (2)
بهترین زنان ،ایشان مریم (دختر عمران) و بهترین زنان ایشان خدیجه (دختر خویلد) است
مقصود از زنان اول زنان بنی اسرائیل و مورد دوم زنان این امت است.
از دیگر فضایل این بانواین است که یازده امام معصوم از نسل ایشان هستند و نسل پیامبر صلی الله علیه و آله تنها از طریق ایشان ادامه یافت تا جایی که خود این بزرگواران به این مطلب همواره افتخار نموده و این مطلب را در حوادث سرنوشت ساز بیان فرموده اند. (3)
در دعاها و زیارت نامه ها عبارت های مشابه که نشان دهنده افتخار اهل بیت علیهم السلام به این موضوع است زیاد به چشم می خورد، مانند دعای ندبه که می فرماید:
﴿أَينَ الْمَنْصُورُ عَلَى مَنِ اعْتَدَى عَلَيْهِ وَ افْتَرَى ، أَينَ الْمُضْطَرُّ الَّذِي يَجَابُ إِذَا دَعَا ، أَينَ صَدْرُ الْخَلَائِفِ ذُو الْبِرِّ وَالتَّقْوَى، أَينَ ابْنُ النَّبِي الْمُصْطَفَى، وَ ابْنُ عَلِى الْمُرْتَضَى ، وَابْنُ خَدِيجَه الْغَرَّاءِ، وَابْنُ فَاطِمَه الكبْرَى﴾ (4)
ص: 50
برخی روایات حکایت می کند که پیامبر صلی الله علیه و اله قبل از به دنیا آمدن حضرت فاطمه علیها السلام این خبر را به خدیجه دادند که یازده امام از نسل ایشان هستند و ایشان از این موضوع اطلاع داشت:
أن خديجه لما حملت بفاطمه علیها السلام كانت فاطمه تحدّثها في بطنها و تصبرها و كانت تكتم ذلك من رسول الله صلى الله عليه و سلم فدخل عليها يوما فسمع خديجه تحدث فاطمه فقال: يا خديجه من تحدثين ؟ فقالت: الجنين الذي في بطنى يحدّثنى و يؤنسنی، فقال: یا خدیجه هذا جبرئيل يخبرني أنها انثى و أنها النسل الطاهره الميمونه؛ إن الله سيجعل نسلى منها و يجعل من نسلها أئمه و يجعلهم خلفائى فى أرضه بعد انقضاء وحيه (1) وقتی حضرت خدیجه علیها السلام به حضرت فاطمه باردار شد، طفل در رحم مادر با او سخن می گفت ولی خدیجه علیها السلام این موضوع را از پیامبر صلی الله علیه و اله مخفی می داشت تا این که روزی پیامبر صلی الله علیه و اله بر او وارد شدند و متوجه صحبت او گردیدند و سؤال کردند: «با چه کسی حرف می زنی؟» خدیجه علیها السلام گفتند: «با این جنین که در بطن من است». حضرت فرمودند: «ای خدیجه! جبرئیل به من خبر داد که او دختر است و نسل طاهر و با برکتی دارد. خداوند نسل مرا از او قرار داده و ائمه از نسل او هستند و آن ها را خلفای من بعد از انقطاع وحی قرار داد».
به باور برخی از سیره نویسان حضرت فاطمه علیها السلام تنها دختر پیامبر صلی الله علیه و آله بود و ایشان دختر دیگری نداشتند و تنها فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله هم که بعد از ایشان باقی ماند، حضرت زهرا علیها السلام بود این دسته از سیره نویسان معتقدند که دختران دیگر رسول خدا صلی الله علیه و اله، در حقیقت ربائب حضرت بودند و دختران خواهر حضرت خدیجه علیها السلام به شمار می آمدند که بعد از مرگ والدین شان در منزل خدیجه علیها السلام بزرگ شدند و فرزند خوانده بودند. (2)
ص: 51
پیامبر صلی الله علیه و آله از اموال خدیجه علیها السلام بردگان تحت شکنجه را خریداری می نمودند و بدهکاران را از قید بدهکاری آزاد می ساختند؛ به تهیدستان کمک می کردند و مهاجرانی را که مشرکان اموال آن ها را مصادره می نمودند، با مال خدیجه علیها السلام بی نیاز می کردند تا خود را به مدینه برسانند.
از همه مهم تر در ماجرای محاصره اقتصادی قریش که مدت 3 - 4 سال به طول انجامید همه اموال خدیجه علیها السلام صرف حمایت از محاصره شدگان و پیامبر صلی الله علیه و آله شد. بنابراین حمایت اقتصادی خدیجه علیها السلام، در واقع کلید مقاومت و شکستن این محاصره بود حضرت خدیجه علیها السلام توانست با بذل مال خویش یاران اسلام را که در آغاز حیات خود، چون شاخه نورسته بودند، در مقابل امواج خروشان دشمنان حفظ کند و زمینه رشد و شکوفایی اسلام و مسلمانان را فراهم نماید. به استناد تاریخ، رسول اعظم صلی الله علیه و آله تا زمانی که خدیجه کبری زنده ،بودند به بینوایان کمک مالی می کردند.
سبط ابن جوزی از زهری نقل می کند: «به ما رسیده است که خدیجه از مال خودش به رسول خدا صلی الله علیه و اله چهل و چهار هزار درهم انفاق کرد» (1)
قرآن افرادی را با عنوان «السابقون» (2) خوانده و آن ها را ستوده؛ زیرا آن ها در موقع تنهایی پیامبر صلی الله علیه و آله به ایشان ایمان آوردند و در حالی از آن حضرت دفاع کردند که شمار مسلمانان بسیار کم بود و اوضاع بسیار سخت و طاقت فرسایی بر مکه حاکم بود.
بی شک طبق گواهی تاریخ اولین بانویی که به پیامبر صلی الله علیه و اله ایمان آورد و به تصدیق آموزه های ایشان پرداخت حضرت خدیجه علیها السلام بود پس بر
ص: 52
اساس آیات قرآن جزء مقربان است؛ زیرا در شرایط بسیار سخت، به حمایت از پیامبر صلی الله علیه و آله برخاست و در زمانی که همه از رسول خدا صلی الله علیه و اله رو برگرداندند، حضرت خدیجه علیها السلام حامی ایشان بود و زمانی که همه پیامبر صلی الله علیه و آله را تکذیب کردند این بانو پیامبر صلی الله علیه و آله را تصدیق کرد و در پرتو بینش و بصیرت کامل به ایشان ایمان آورد.
در ماجرای ازدواج امیرمؤمنان علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام، روایت شده که تعدادی از همسران پیامبر صلی الله علیه و اله نزد ایشان آمده، عرض کردند:
پدران و مادران ما به فدایت! ما برای کاری نزد تو گرد آمده ایم که اگر خدیجه در قید حیات بود از آن بسیار خوشحال می شد.
ام سلمه گوید:
چون نام خدیجه را در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله، بردیم گریست و فرمود: «خدیجه ؟ چه کسی مثل اوست؟ هنگامی که همه مرا تکذیب کردند، او تصدیق کرد و مرا بر دین خدا یاری نمود و با مال خویش به من کمک کرد خداوند عزوجل به من دستور داد که خدیجه را به خانه ای در بهشت بشارت دهم که از زمرد ساخته شده و در آن نشانی از بانگ و فریاد و خستگی نیست». (1)
خدیجه علیها السلام که یار غم خوار پیامبر صلی الله علیه و آله پیش از بعثت بود، پس از آن هم با تمام وجود حامی افکار و اندیشه های توحیدی آن حضرت محسوب می شد. در حساس ترین دوران زندگی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، چه آن زمان که وجود مبارکش در آستانه نزول وحی قرار داشت و همه چیز دگرگون شده بود و چه آن زمان که وحى الهی بر قلب پاکش نازل می شد و جهانی را به لرزه در می آورد، همواره رسول اکرم صلی الله علیه و آله را به خوبی درک می کرد آن حضرت را به درستی می شناخت و به امتیازات آن حضرت پی برده بود. رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله را به روشنی فهمید و آن
ص: 53
را با تمام جانش پذیرفت و با همه توان خود در راه تثبیت و گسترش آن ایستادگی کرد به راستی که کمتر همسری می تواند این چنین حساس فهمیده، با کمال و عمیق عالم و واقع بین باشد.
بنابراین یکی از امتیازات و ویژگی های برجسته حضرت خدیجه علیها السلام انتخاب هوشمندانه او و پیّشتازی اش در گزینش اسلام و گرایش به پیام زندگی ساز و عدالت آفرین آسمانی بود که تحسین برانگیز و تاریخ ساز و الهام بخش است. اسلام آوردن خدیجه علیها السلام بر آغاز دعوت عمومی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله مقدم بود و حضرت خدیجه علیها السلام ، نخستین زن مسلمان به شمار می آمد. (1) هم چنین وی نخستین بانوی معتقد به ولایت امیرمؤمنان علیه السلام بود که پیامبر صلی الله علیه و اله در شب ارتحالش فرمود: «باید به ولایت علی بن ابی طالب شهادت دهی!» خدیجه گفت: «به ولایت او ایمان آوردم و بیعت کردم!»
﴿... قَالَ يا خَدِيجَه هَذَا عَلِى مَوْلَاكَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ إِمَامُهُمْ بَعْدِي قَالَتْ صَدَقْتَ يا رَسُولَ اللهِ قَدْ بَايِعْتُهُ عَلَى مَا قُلْتَ أُشْهِدُ اللهَ وَ أَشْهِدُكَ وَ كَفَى بِاللهِ شَهِيداً عَلِيماً﴾. (2)
نماز در اسلام، جایگاه ویژه ای دارد و قرآن همواره نمازگزاران را ستوده و نماز را یکی از امتیازات ویژه مؤمنان برشمرده است. (3) حضرت خدیجه علیها السلام نخستین بانوی نمازگزار بود که مدت ها با حضرت علی علیه السلام در کنار کعبه با پیامبر خدا صلی الله علیه و اله نماز بر پا می داشتند (4) و بعدها جعفر طیار نیز به آن ها پیوست. (5)
یکی از امتیازات اسلام این است که در مسیر رسیدن به کمال و رشد معنوی،
ص: 54
هیچ فرقی میان مردان و زنان قائل نیست و به زن به عنوان یک انسان نگاه می کند؛ زیرا خداوند متعال تمام آن چه را که مرد برای رسیدن به مراتب معنوی نیاز دارد در زن نیز به ودیعه گذاشته است حضرت خدیجه علیها السلام با پرورش روح خود در سایه معنویت بی بدیل پیامبر صلی الله علیه و اله به جایگاهی معنوی دست یافت که کمتر زنی به آن می تواند دست یابد؛ لذا جایگاه این بانو چنان است که خداوند متعال جبرئیل را مأمور رساندن سلام خود به این بانوی باعظمت می کند:
﴿عَنْ زُرَارَه وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ حَدَّثَ أَبُو سَعِيدٍ الْخُدْرِى أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه و سلم قَالَ: إِنَّ جَبْرَئِيلَ علیه السلام قَالَ لِي لَيْلَهِ أُسْرِى بِي حِينَ رَجَعْتُ وَ قُلْتُ يا جَبْرَئِيلُ هَلْ لَك مِنْ حَاجَه قَالَ حَاجَتِي أَنْ تَقَرَأَ عَلَى خَدِيجَهِ مِنَ اللهِ وَ مِنِى السَّلَامَ وَ حَدَّثَنَا عِنْدَ ذَلِكَ أَنَّهَا قَالَتْ حِينَ لَقَّاهَا نَبِى اللهِ صلى الله عليه وسلم فَقَالَ لَهَا الَّذِي قَالَ جَبْرَئِيلُ فَقَالَتْ إِنَّ اللهَ هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَيهِ السَّلَامُ وَ عَلَى جَبْرَئِيلَ السَّلَامُ﴾؛ (1)
رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: «جبرئیل در شب معراج، موقع برگشتن با من صحبت می کرد. به او گفتم: ای جبرئیل آیا حاجتی داری؟» او گفت: «حاجت من این است که سلام خداوند متعال و سلام مرا به خدیجه برسانی! زمانی که حضرت سلام خداوند و جبرئیل را ابلاغ فرمود، حضرت خدیجه علیها السلام عرضه داشت: ﴿إِنَّ اللهَ هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَيهِ السَّلَامُ وَ عَلَى جَبْرَئِيلَ السَّلَامُ﴾.
خداوند متعال در قرآن به مؤمنان وعده داده تا بهترین پاداش را به آنان اعطا کند. این پاداش ها در حقیقت فضل خداوند و رحمت بی نهایت حضرت حق به بندگان مؤمن و پارساست که در تمام عمر تلاش کردند تا شکر نعمت هایش را به جا آورند و در مسیر بندگی بکوشند؛ لذا بهشت نیز دارای مراتب است؛ زیرا مؤمنان در یک مرتبه قرار ندارند و پاداش همه مساوی نیست، بلکه هر کسی به
ص: 55
اندازه کوشش خود اجر دریافت خواهد کرد.
روایات زیادی در مورد شأن و منزلت اخروی حضرت خدیجه علیها السلام وجود دارد که یکی از آن ها نزد فریقین بسیار مشهور است و اکثر محدثان عامه و خاصه آن را از طرق مختلف نقل کرده اند و آن این حدیث است:
﴿قَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه و سلم أُمِرْتُ أَنْ أُبَشِّرَ خَدِيجَه بِبَيتٍ مِنْ قَصَبٍ لَا صَخَبَ فِيهِ وَ لَا نَصَبَ﴾؛
پیامبر صلی الله علیه و اله می فرمایند: من مأمور شدم که به خدیجه بشارت دهم که خداوند قصری از نقره در بهشت برای او آماده کرده که هیچ گونه درد و رنجی در آن نیست
ابن حجر در شرح این حدیث از «سهیلی» نقل می کند که تعبیر «قَصَب»، از این جهت است که آن بانوی بزرگوار گوی سبقت را از همه بانوان جهان ربود و تعبیر «صَحَب» از این جهت است که حضرت خدیجه علیها السلام ، هرگز با پیامبر صلی الله علیه و اله درگیر نشد صدایش را بلند نساخت و سر و صدا ایجاد نکرد و خانه را محیط امن و آرام قرار داد تعبیر «نَصَب» هم از این جهت است که وی بر خلاف برخی از همسران پیامبر صلی الله علیه و اله هرگز آن حضرت را نیازرد. بدین جهت خداوند قصری در بهشت به آن حضرت عطا فرمود که محیط آرام، بی سر و صدا و بدون اذیت و آزار باشد. (1)
با توجه به ویژگی های شخصیت حضرت خدیجه علیها السلام در تاریخ اسلام و روایات پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل بیت علیهم السلام در مورد ایشان در می یابیم که این بانو در طول حیات پربرکت خویش در راه رشد و کمال روحی تلاش فراوان نمود و به درجات عالی انسانی هم به لحاظ دنیوی و هم به لحاظ اخروی دست یافت.
این بانوی فعال در عرصه های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، توانست علاوه
ص: 56
بر رساندن خود به رشد معنوی و مادی در اجتماع نیز تأثیرگذار باشد و حتی آثار تلاش های ایشان در آینده جامعه نو پای اسلامی منشأ اثر شود.
حضرت خدیجه علیها السلام با حمایت های بی دریغ خویش از پیامبر صلی الله علیه و آله و دیگر مسلمانان و ایثار و فداکاری نشان داد که جنسیت در راه رسیدن به کمالات انسانی، مانع از رسیدن به مدارج بالا نیست و راه برای همه قشرهای جامعه باز است و کسانی می توانند به این جایگاه والا برسند که کوشش و ایثار را در پرتو معارف نورانی اسلام سرلوحه کار خویش قرار دهند.
ص: 57
قرآن.
1. ابن بابویه، محمد بن على الخصال، على، الخصال، مصحح، ، مصحح، علی اکبر غفاری، چاپ اول ، قم: جامعه مدرسین 1362 ش.
2. ابن كثير، البدايه والنهايه ، بيروت ، مكتبه المعارف، 1408 ق .
3. ابن هشام، السیره النبويه ، تحقيق طه عبدالرؤف سعد، بیروت، دارالجیل 1410 ق.
4. اربلی، علی بن عیسی ، کشف الغمه في معرفه الأئمه، چاپ اول، قم: رضی، 1421 ق.
5. بیهقی دلایل ،النبوه، چاپ اول ،بیروت دارالکتب العلميه، 1405 ق.
6. حمیری، عبدالله بن جعفر قرب الإسناد چاپ اول، قم: مؤسسه آل البيت علیهم السلام، 1413 ق.
7. راغب اصفهانی حسین بن محمد مفردات الفاظ القرآن، چاپ اول، بيروت: دار القلم الدار الشاميه، 1412 ق.
8. زرقانی محمد بن عبد الباقى ، شرح المواهب اللدنيه، مصر: دار الطباعه الميريه المصريه بي تا.
9. سبط بن جوزی، شرح حال و فضائل خاندان نبوت، ترجمه محمدرضا ،عطایی چاپ اول مشهد آستان قدس رضوی، 1379 ش.
10. سهیلی، عبدالرحمان ، الروض الأنف في شرح السيره النبویه، چاپ اول، بیروت: دار إحياء التراث العربی، 1412 ق.
11. سیلاوی، غالب ، الانوار الساطعه من الغراء الطاهره خديجه بنت خویلد، بی جا 1421 ق.
12. طبرسی، فضل بن حسن اعلام الورى باعلام الهدى، چاپ اول، قم: آل البیت، 1417 ق.
13. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، چاپ سوم، تهران:
ص: 58
ناصر خسرو، 1372ش.
14. عاملی، حر، اثبات الهداه، چاپ اول ، بیروت: اعلمی، 1425 ق.
15. عاملی، جعفر مرتضى، الصحيح من سيره النبي الأعظم صلی الله علیه و آله، چاپ اول ، قم: دارالحدیث، 1426ق.
16. عاملی، سید محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت: دارالتعارف، 1403 ق.
17. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، بیروت: دارالمعرفه ، بی تا.
18. عسقلانی، ابن حجر، الإصابه في تمييز الصحابه، بیروت: دارالکتب العلمیه، 1415 ق.
19. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، چاپ اول تهران: المطبعه العلميه ، 1380 ق.
20. کراجکی، محمد بن علی کنز الفوائد، چاپ اول، قم: دارالذخائر، 1410 ق.
21. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق ، الکافی، چاپ چهارم تهران: دار الكتب الإسلاميه، 1407 ق.
22. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، تهران: دار الكتب الاسلاميه، 1380 ق.
23. مشهدی ، محمد المزار الکبیر، چاپ اول، قم: قیوم ، 1419 ق .
ص: 59
*حضرت خدیجه علیها السلام نمونه انسان صالح در قرآن کریم: طاهره ماهروزاده (1)
خداوند در قرآن کریم سیمای صالحان را در بعد اعتقادی و رفتاری ترسیم نموده است. این مقاله به روش تحلیل محتوا به واکاوی شخصیت حضرت خدیجه علیها السلام پرداخته و با تحلیل سیره فردی و اجتماعی ،حضرت به این نتیجه می رسد که آیات الهی در زندگانی این بزرگ بانوی جهان اسلام تجلی یافته و ویژگی و صفات سیمای انسان صالح معرفی شده در قرآن کریم در این بانوی گرامی مجسم شده است.
واژگان کلیدی
پیامبر صلی الله علیه و اله، خدیجه علیها السلام، انسان صالح، سیره، قرآن.
در طول تاریخ بشری و جوامع انسانی هر گاه مردم اصول و ارزش های الهی را به فراموشی سپرده اند نوری ظاهر شده تا ظلمت جهل و بیراهه های گمراهی را پایان بخشد؛ از سر لطف و کرم حجتی را فرستاده است که چراغ هدایت شود و زنانی را برگزیده تا در پرتو این چراغ هدایت نورافشانی کنند و کمک ها رسانند و خدماتی انجام دهند.
حضرت خدیجه علیها السلام اولین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد و حضرت را در
ص: 60
تمام ارزش های الهی و انسانی و اجتماعی یاری رساند. او ترسیم انسان صالحی بود که در قرآن کریم نمود یافته است. در حقیقت حضرت خدیجه علیها السلام الگوی رفتاری و کاربردی انسانی صالح است که آیات قرآن کریم در همه اوقات زندگی اش جاری شده و جریان یافته است.
کتاب ها و مقالات متعددی درباره حضرت خدیجه نوشته شده است. تاریخ نویسان مطالب بسیاری در مورد این بانوی بزرگوار نقل کرده اند. برخی به مرور تاریخی زندگی حضرت از تولد تا وفات و برخی به القاب و صفات شخصیتی حضرت پرداخته اند در کتاب های روایی نیز روایات بسیاری از پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام رسیده که این بانوی بافضیلت را برترین و با کمال ترین زنان معرفی نموده اند. اما مطالب رسیده از آغاز تاکنون در توصیف این بانوی گرامی حق مطلب را ادا نکرده و بسیاری از زوایای شخصیت وجودی و کرامت های ایشان پنهان مانده است.
این نوشتار با رویکردی به آیات قرآن کریم در معرفی صالحان، ایشان را به عنوان الگوی عملی در نمایش انسان صالح از عصر بعثت تاکنون معرفی می کند. از جمله مباحثی که اهمیت این موضوع را بیان می کند، تبیین سیره فردی و اجتماعی حضرت خدیجه علیها السلام و تأثیری است که یک زن بر جامعه انسانی کوچک (خانواده) و جامعه انسانی بزرگ (اجتماع) دارد. نکته مهم عدم تفاوت در هویت انسان صالح و مهم نبودن جنسیت در صالح بودن در عمل و ایمان است، همان گونه که قرآن کریم می فرمایند: ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنثى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ﴾. (1)
زن و مرد هر دو آفریده خلقت پروردگار هستند و عنوان انسان را می گیرند و در اطاعت اوامر و نواهی الهی یکسانند.
﴿وَ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ ... وَ يطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيرْحَمُهُمُ اللهُ ....﴾ (2)
ص: 61
و در سیر و سلوک ،انسانی و برخورداری از پاداش و رسیدن به حیات طیبه نیز همانند یک دیگرند
﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِينَهُ حَيَاةً طَيبَةً وَ لَنَجْزِينَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ﴾. (1)
بدین ترتیب خداوند متعال در بیان ویژگی سیمای صالحان فرقی بین زن و مرد قائل نشده است (2) و هویت انسان صالح جنسیت بردار نیست و ایمان و عمل صالح، دو بال برای رسیدن به کمال و قرب الهی است.
حضرت خدیجه علیها السلام با بهره گیری از ایمان و عقل و تقوای خویش توانست به يارى حق بشتابد و رسول مکرم اسلام را مدد رساند و با تمام اخلاص فداکاری کند و در این راه جان فشانی نماید و نامی جاودانه در تاریخ از خود بر جای گذارد. زنان با ظهور اسلام جانی تازه یافتند و با رهبری رسول اکرم و الگوی زنان صالح هم چون خدیجه علیها السلام در صحنه های مختلف مسابقه رسیدن به کمال حاضر شدند و گاه گوی سبقت را از بسیاری از مردان نیز ربودند.
مقام و منزلت حضرت خدیجه علیها السلام و شناخت ویژگی صالحان، در حقیقت شناخت انسان و کرامت های انسانی است. به این جهت انسان می تواند در قرآن کاوش کند تا آگاهی های لازم در مورد زنان و مردان صالح را به دست آورد.
در ادامه این سؤال ها پیش می آید
1. ویژگی های اعتقادی صالحان چیست؟
2. ارزش های اخلاقی صالحان از دیدگاه قرآن چگونه است؟
3. سیره فردی و اجتماعی حضرت خدیجه علیها السلام چگونه ترسیم کننده انسان صالح در عرصه هستی است؟
شیوه این مقاله تحلیل محتواست و در ابتدا آیاتی از قرآن کریم گزینش شد که به توصیف انسان صالح در دو بعد ایمان و عمل پرداخته است. سپس آیات را دسته بندی و عنوان گذاری نموده و با رجوع به تاریخ زندگانی حضرت
ص: 62
خدیجه علیها السلام ضمن واکاوی شخصیت فردی و اجتماعی آن بزرگوار و تحلیل سیره فردی و اجتماعی حضرت تجلی آیات الهی در زندگانی این بزرگ بانوی جهان اسلام را بیان کرده است.
شهر مکه در عربستان سال 55 قبل از بعثت، شاهد پا به عرصه گذاشتن نوزادی بود که در عصر خرافی آن روز باید به گور سپرده می شد. اما خانواده اش او را گرامی داشتند و نام دختر را خدیجه نامیدند آن حضرت، دختر خویلد بن عبدالعزی بن قصی بن کلاب بود که جد چهارم پیامبر اسلام محسوب می شد (1)
مادر ایشان «فاطمه بنت زائده بن اصم بن رواحه بن حجر بن عبد بن معيض بن عامر بن لوی» بود که او نیز در «لوی» با حضرت رسول هم نژاد می گردد. (2) حضرت خديجه علیها السلام در یکی از اصیل ترین خانه ها و خانواده ای فرهنگ ساز و بیگانه با آداب و رسوم خرافی آن ،روزگار در کنار پدر و مادری نیک اندیش و آبرومند چشم به جهان گشود که در زندگی تاریخ سازش نشان داد که طینتی به زلالی آب زمزم و فطرتی به زلالی آبشارهای بلند و دور از دست رس دارد.
القاب آن حضرت عبارتند از: «طاهره» (بانوی پاکیزه)، «سیده النساء القريش» (سرور زنان قریش)، «مبارکه» (بانوی پر برکت)، «سیده النساء العالمين» (سرور زنان عالم) «صدیقه» (بانوی راستی و درستی)، زکیه (پاک و بالنده از نظر جسم، روح و اندیشه) راضیه (خشنود از تدبیر و تقدیر حکیمانه خدا)، مرضیه (انسان شایسته ای که خدا از او خشنود است) کبری (بانوی ارجمند و بلند پایه)، «ام الیتامی» و «ام المومنین». (3)
ص: 63
حضرت خدیجه علیها السلام به واسطه خویشاوندی با پیامبر صلی الله علیه و آله، از یک طرف و ملاحظه اخلاق حمیده ایشان در بازرگانی از طرف دیگر و شنیدن اخبار رسالت از علمای یهود و نصارا از سوی دیگر، عاشق معنوی پیامبر، شد. او در این جوان، ،صداقت، پشتکار و توانایی هایی می دید که خدیجه علیها السلام را شیفته حضرت می ساخت. شبی در عالم رؤیا دید که خورشید فروزان بر فراز مکه و خانه خدا، به آرامی می چرخید و به تدریج در خانه او فرود آمد؛ خواب خود را برای عمویش ورقه بن نوفل که از دانشمندان یهودی بود بیان کرد و از او خواست که تا آن را برایش تعبیر نماید. او گفت: «چنین می نگرم که با مردی بزرگ پیمان زندگی مشترک خواهی بست که شهرت و محبوبیتش جهان گستر خواهد شد». (1) خدیجه علیها السلام با تلاش پی گیر و مهیا کردن مقدمات عاقلانه به ویژه با تدبیر پسر عمویش، ازدواج با پیامبر را پیشنهاد نمود. (2)
مقدمه آشنایی حضرت خدیجه علیها السلام با حضرت محمد صلی الله علیه و آله، تجارت بود اما آن چه موجب علقه و پیوند بین این دو گوهر می شد، شیفتگی خدیجه علیها السلام به امانت داری راست گویی و خلوص و صفای باطن حضرت محمد صلی الله علیه و آله بود. در واقع حضرت خدیجه علیها السلام او به علت زلالی باطن و پاکی طینت علقه معنوی و ارزشی به پیامبر صلی الله علیه و آله پیدا کرد که به شرافت همسری با رسول اکرم صلی الله علیه و آله انجامید.
صلح چیزی است که از فساد سالم باشد اعم از این که در ذات رأی یا عمل باشد. صالح و فساد، متناقض یک دیگر است و با هم جمع نمی شود. (3) فساد مقابل صالح است و با اختلال در نظم و اعتدال اشیا حاصل می شود. فساد یا
ص: 64
در وجود خارجی است یا در اعمال؛ یعنی ایجاد اختلال در اعمال و اخلال در امور یا در نظام تکوینی است یا در قوانین شرعی مثل فساد و اخلال در احکام الهی و قوانین دینی و مقررات اسلامی (1) بنابراین صالح بر خلاف این امور است.
در قرآن کریم صلح بر پانزده وجه آمده؛ از جمله:
1. ایمان؛ (2)
2. نیکوکاران؛ (3)
3. امانت دار؛ (4)
4. پرهیزکار (المتورعین)؛ (5)
5. وفا کنندگان به عهد (الوافین)؛ (6)
6. اخلاص. (7)
صالحات نیز بر چهار وجه آمده است: (8)
1. طاعات؛ (9)
2. خالص؛ (10)
3. خيرات؛ (11)
4. ادای فرایض. (12)
حاصل مطلب آن که صالح، یعنی شایسته و خوب و نکته مهم این که از
ص: 65
هر گونه فساد اعم از اعتقادی یا رفتاری خالی است.
خداوند متعال آخرین مرحله کمال یعنی رسیدن به لقای پروردگار را بردو امر متوقف فرموده است؛ صالح بودن در عمل و اخلاص در توحید:
﴿فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴾؛ (1)
پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.
صالحان کسانی اند که در علم و ایمان شان به خدا و آن چه از نزد خدا آمده و نیز در صداقت شهادت و توبه آنان خللی وارد نشده باشد و تمام عمر خود را در طاعت خدا و اموال شان را در راه رضای او صرف نمایند. (2)
واژه «صالحین» در قرآن کریم 21 بار تکرار شده است. خداوند در برخی آیات درخواست پیامبران الهی را مطرح می کند که آرزومند و مشتاق هستند که در زمره صالحان باشند. (3) نیز برخی پیامبران الهی و بندگان خاص را در زمره صالحان قرار می دهد و انتخاب می کند. (4) (5)
انسان های صالح برترین رتبه و کمال انسانیت را دارند و افراد برگزیده ای هستند که قرآن کریم به توصیف و معرفی آنان پرداخته است؛ اوصافی همچون: مؤمنين، محسنین صدیقین، خاشعین، مستغفرين شاکرین توابین، متقین صادقین صابرین اولوالالباب و .... این نوشتار به عنوان «صالح» که وجه جامع تمامی اوصاف است، توجه دارد.
ص: 66
بهترین آیاتی که از ویژگی های صالحان پرده برداشته و آنان را توصیف کرده، آیات 113 و 114 سوره آل عمران است که خداوند متعال خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله صفات بندگان صالح را بیان می فرماید:
﴿لَيْسُوا سَوَاءً ۗ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْاخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَ أُولَٰئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴾؛
آن ها همه یکسان نیستند؛ از اهل کتاب جمعیتی هستند که (به حق و ایمان) قیام می کنند؛ و پیوسته در اوقات شب آیات خدا را می خوانند؛ در حالی که سجده می نمایند؛ به خدا و روز دیگر ایمان می آورند؛ امر به معروف و نهی از منکر می کنند؛ و در انجام دادن کارهای نیک، پیشی می گیرند؛ و آن ها از صالحانند.
این آیات شریفه ابتدا به صفات اعتقادی بندگان صالح می پردازد و سپس صفات رفتاری آنان را ذکر می کند
صفات اعتقادی شامل: ایمان به خدا و روز جزاست که از عمق وجود صالحان سرچشمه می گیرد.
صفات رفتاری نیز عبارتند از تلاوت آیات الهی در دل شب و خشوع و سجود در برابر پروردگار امربه معروف و نهی از منکر و سرعت در امر خیر این ها از ایمان و اعتقاد صالحان گرفته می شود که هم چون میوه ای است از شجره طیبه که در درون شان ریشه دوانده است.
قرآن روح حق جویی و حقیقت طلبی صالحان را این گونه ترسیم فرموده است. در حقیقت نظام تربیتی ،اسلام رفتار را از اعتقاد جدا نمی پندارد و این دو را به دنبال هم و در کنار هم ارزش می نهد. در حقیقت رفتار نیکو، از اعتقاد درست و ریشه ای ثابت و محکم خبر می دهد که در توفان حوادث تغییر نمی پذیرد. (1)
خداوند قرار گرفتن در زمره صالحان را ایمان به همراه عمل صالح بیان کرده،
ص: 67
می فرماید:
﴿وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ﴾؛ (1)
کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام می دهند، آن ها را در زمره صالحان داخل خواهیم کرد.
عمل انسان حقیقت وجودی ایمان درونی را آشکار می کند و سعادت و شقاوت آدمی را رقم می زند. ایمان و عمل همچون دو بال، در پرواز انسان به سوی قرب الهی است که هر کدام به تنهایی قابلیت اوج گرفتن به کمال انسانی را فراهم نمی سازد.
حضرت خدیجه علیها السلام از جمله کسانی به شمار می آید که گویای صالحان در عصر رسالت نبی مکرم اسلام است و اسوه ای برای تمام عصر ها و نسل ها به شمار می آید گذری کوتاه و عمیق بر سیره ایشان در حوزه اعتقادات و رفتار، این نکته را نشان می دهد که شاخصه های اعتقادی و رفتاری ژرف اندیشانه این بانوی مکرم اسلام او را در زمره صالحان قرار داده است.
اصولاً هر کس می خواهد مصداق صالحان قرآنی باشد، باید تلاش کند تا این پنج ویژگی اعتقادی و رفتاری را داشته باشد:
1. ایمان به خدا و روز جزا؛
2. تلاوت آیات الهی در دل شب؛
3. خشوع و سجده در برابر پروردگار عالم؛
4. امربه معروف و نهی از منکر؛
5. سرعت در امر خیر.
سرعت در امر خیر که در آیه شریفه بیان شده سایه ای است بر تمامی شاخص های اعتقادی و رفتاری که طالبان قرب از همرهان خود در ایمان و عمل صالح پیشی می گیرند. البته جهان هستی وسیع است و پیشی گرفتن هر کس، منوط به عقب ماندن دیگری نیست و همه می توانند در این میدان وارد شوند؛
ص: 68
ولی سرعت و سبقت یک جزء جدانشدنی دارد که آن سبک بودن و به دور بودن از تعلقات مادی است که حرکت را سرعت می بخشد حضرت خدیجه علیها السلام با ایمان و اعتقادی که در عمق وجودش راه یافته بود از هر گونه تعلق به دارایی و اموال بی شماری که سرمایه زندگی اش بود به دور بودند به همین سبب در پیشی گرفتن در خیرات در مرتبه عالی قرار داشتند.
قرآن مجید در پنج آیه، مؤمنان را به مسارعت در خیرات و پیشی گرفتن از یک دیگر دعوت می کند و انجام دهندگان آن را از صالحان بر می شمارد:
1. همان گونه که گذشت در آیه 114 سوره آل عمران، در توصیف جمعی از مؤمنان راستین می فرماید: ﴿وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴾؛ «آن ها کسانی هستند که در انجام دادن کارهای نیک بریک دیگر پیشی می گیرند و آن ها از صالحانند».
2. در سوره انبیاء آیه 90 ، در توصیف جمعی از پیامبران بزرگ مانند «زکریا» و «یحیی» می فرماید: ﴿... إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ﴾؛ «آن ها در کارهای خیر به سرعت اقدام می کردند و بر دیگران پیشی می گرفتند».
3. در آیه 61 سوره مؤمنون در شرح صفات برجسته مؤمنان آمده است: ﴿أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ﴾؛ «آن ها که در کارهای نیک به سرعت اقدام می کنند و از دیگران پیشی می گیرند مشمول عنایت ما هستند».
در سوره مؤمنون آیات 57 - 61) ترسیم جالب و تنظیم کاملاً منطقی برای بیان صفات این گروه از مؤمنان پیشگام است:
﴿إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشْيَةِ رَبِهِم مُّشْفِقُونَ؛ وَ الَّذِينَ هُم بَايَاتِ رَبِّهِمْ يَؤْمِنُونَ؛ وَ الَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمْ لَا يُشْرِكونَ؛ وَ الَّذِينَ يؤْتُونَ مَا ءَاتَوا وَ قُلُوبُهُمْ وَ جِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ أَوْلَئِكَ يَسَارِعُونَ في الخَيرَاتِ وَ هُمْ لَهَا سَابِقُونَ﴾؛
نخست از ترس آمیخته با احترام و تعظیم- که انگیزه ایمان به پروردگار و
ص: 69
نفی هر گونه شرک است- شروع می کند و به ایمان به معاد و دادگاه عدل خدا می انجامد که موجب احساس مسئولیت و انگیزه هر کار نیک است و مجموعاً چهار ویژگی و یک نتیجه را بیان می کند که همان سرعت گرفتن در خیرات است. (1)
4. در آیه 133 سوره آل عمران این مسأله به عنوان یک دستور عام خطاب به همه مؤمنان آمده است: ﴿وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ ﴾؛ «شتاب کنید و پیشی بگیرید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان در رسیدن به بهشتی که وسعت آن به اندازه آسمان ها و زمین است که برای پرهیزکاران آماده شده است».
این آیه تلاش نیکوکاران را به یک مسابقه معنوی تشبیه کرده که آمرزش الهی و نعمت های جاویدان بهشت، هدف نهایی آن است و می فرماید: ﴿وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ﴾؛ «برای رسیدن به آمرزش الهی بر یک دیگر سبقت بگیرید».
از آن جا که رسیدن به هر مقام معنوی، بدون آمرزش و شست شوی از گناه ممکن نیست هدف این مسابقه معنوی در درجه اول مغفرت و دومین هدف آن بهشت است؛ بهشتی که وسعت آن پهنه آسمان ها و زمین است. در پایان آیه تصریح می کند: «این بهشت با آن عظمت برای پرهیزگاران آماده شده است. (2)
5. همین معنا در آیه 148 سوره بقره، با عنوان مسابقه در خیرات مطرح شده است: ﴿فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ﴾؛ «در نیکی ها و اعمال خیر بر یک دیگر سبقت جویید».
همان گونه که گذشت، حضرت خدیجه کبری علیها السلام گوی سبقت در خیرات را از دیگران ربود؛ او الگوی زنان مسلمان بود که در تمام عرصه های زندگی اش چونان صالحان اعتقاد داشت و چون صالحان رفتار می کرد و در طریق انسان صالح ثابت قدم بود.
ص: 70
همسر گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله گونه های فراوانی از سرعت در خیرات را در زندگی سراسر پربرکت خویش به نمایش گذاشته است: اولین زن مسلمان، اولین زن مدافع پیامبر، اولین بخشنده مالی به پیامبر اولین بیعت کننده با امام علی علیه السلام در امر خلافت و جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله است
حضرت خدیجه علیها السلام قبل از ازدواج با پیامبر با تماس هایی که با مسیحیان و اهل کتاب داشت اطلاعات وسیعی از کتاب های آسمانی و بشارت های صورت گرفته به ظهور پیامبر آخرالزمان به دست آورد و دریافت که حضرت محمد صلى الله عليه و سلم کسی است که مهر نبوت را به همراه دارد؛ از این رو با کمال آگاهی و خردمندی به پیامبری او ایمان آورد
زهری گوید: «اول کسی که به رسول الله صلی الله علیه و آله ایمان آورد خدیجه بود. ابن شهاب نیز گوید: «حق سبحانه و تعالی قرآن را بر پیغمبر فرستاد و هدایت نمود و کسی غیر از خدیجه نزد پیامبر نبود» (1)
جبرئیل وحی الهی را بر قلب پیامبر صلی الله علیه و آله، چنین نازل کرد:
﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ﴾؛
بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید همان کس که انسان را از خون بست های خلق کرد! (2)
نبی مکرم اسلام به منزل خدیجه علیها السلام وارد شدند و حضرت خدیجه علیها السلام در سیمای ایشان درخشندگی خاصی دید و از حضرت پرسید: ﴿مَا هَذَا النُّور؟﴾ ، فرمودند: ﴿هَذَا نُورُ النُّبُوَّةِ قُولِى لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ﴾؛ «پیامبر خدیجه این نور رسالت است و بگو خدایی جز خدای یکتا نیست و محمد
ص: 71
پیامبر خداست». ﴿فَقَالَتْ طَالَ مَا قَدْ عَرَفْتُ ذَلِک ثُمَّ أَسْلَمَت﴾؛ (1) خدیجه با تمام وجود یکتایی خدا و رسالت محمد را پذیرفت.
امیر مؤمنان در «خطبه قاصعه» می فرمایند
روزی که رسول خدا به پیامبری رسید، نور اسلام به هیچ خانه ای وارد نشد جزبه خانه پیامبر و خدیجه ، و من سومین نفر آنان بودم که نور وحی و رسالت را می دیدم و عطر نبوت را استشمام می کردم. (2)
خدیجه علیهما السلام نخستین زنی بود که به پیامبر اسلام ایمان آورد و نماز خواند و در امر اقامه نماز از پیشگامان این عرصه است:
﴿أَوَّلَ مَنْ صَلَّى مَعَ رَسُولِ اللَّهِ بَعْدَ خَدِيجَةَ عَلِى وَ قَالَ مَرَّةً أَسْلَمَ﴾. (3)
ابن اثیر می نویسد:
تاجری به نام «عفیف» وارد مسجد الحرام شد و او از اجتماع و عبادت یک جمعیت سه نفری کاملاً در شگفت .ماند دید پیامبر با خدیجه و علی علیه السلام مشغول پرستش خدایند خدایی که مردم آن منطقه پرستش او را فراموش کرده و به «خدایان» پیوسته اند وی برای تحقیق با عموی پیامبر (عباس) ملاقات کرد و آن چه را دیده بود به وی گفت و از حقیقت امر پرسید. وی گفت: «نفر نخست مدعی نبوت و پیامبری و آن زن همسر وی خدیجه و نفر سوم فرزند برادرم علی است». سپس افزود: «در روی زمین کسی را سراغ ندارم که پیرو این آیین باشد، جز همین سه نفر»؛ «ما علمت على ظهر الارض كلها على هذا الذين غير هولاء الثلاثه» (4)
خدیجه علیها السلام از نظر ایمان و عقیده به جایی رسید که خدا و پیامبر و ملائکه او را دوست داشتند و او را افضل زنان پیامبر و جزء برترین زنان عالم و جهان
ص: 72
معرفی می نمودند! پیامبر فرمود:
﴿إِنَ اللَّهَ اخْتَارَ مِنَ النِّسَاءِ أَرْبَعاً مَرْيَمَ وَ آسِيةَ وَ خَدِيجَةَ وَ فَاطِمَةَ﴾؛ (1)
همانا خداوند از زنان چهار زن را برگزید که عبارتند از: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.
خدیجه علیها السلام زنی است که پیامبر خدا، در حق او فرمودند:
﴿فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيبَاهِي بِک کرَامَ مَلَائِكَتِهِ كُلَّ يَوْمٍ مِرَارًا﴾؛ (2)
ای خدیجه ! خداوند متعال هر روز به وجود تو چندین بار به ملائکه اش مباهات می کند.
به گفته ابوسعید خدری، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
وقتی در شب معراج جبرئیل مرا به سوی آسمان ها برد و سیر داد هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم: «آیا حاجتی داری؟» جبرئیل گفت: «حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه علیها السلام برسانی».
وقتی پیامبر صلی الله علیه و اله که به زمین رسیدند سلام خدا و جبرئیل را ابلاغ نمود خدیجه گفت:
إن الله هو السلام، و منه السلام، وإليه السلام، و على جبرئيل السلام.(3)
امام حسین علیه السلام در روز عاشورا برای معرفی خویش و آگاه کردن سپاه دشمن به مادرش حضرت فاطمه علیها السلام و مادر بزرگ شایسته و فداکارش حضرت خدیجه علیها السلام اشاره نمودند و فرمودند:
«شما را به خدا قسم می دهم! آیا می دانید که مادر من فاطمه زهرا علیها السلام دختر محمد مصطفی است؟!» گفتند: «آری» فرمود: «شما را به خدا قسم می دهم! آیا می دانید مادر بزرگ من خدیجه دختر خویلد، نخستین زنی است که اسلام را پذیرفت؟» گفتند «آری» (4)
ص: 73
آن حضرت در روز عاشورا، مادر بزرگش را با صفت ایمان و سبقت در اسلام معرفی می فرماید
این روایات پیام آور این نکته است که خدیجه علیها السلام جزء برترین زنان عالم و اولین کسی است که به خدا و رسولش به شایستگی ایمان آورد و در این مسیر تا سرحد کمال کوشش کرد این تلاش و باور اعتقادی که از جلوه های قرب إلى الله ،است قابلیت پیروی دارد
رسول خدا در وصف خدیجه علیها السلام این چنین می فرماید:
والله که او به من ایمان آورد وقتی مردم کافر بودند و مرا جای داد وقتی مرا گذاشتند و مرا تصدیق کرد در وقتی که مردم قول مرا دروغ می پنداشتند و فرزندانی از او روزی ام شد وقتی دیگران از ولد محروم بودند. (1)
تا یک ماه در صباح و رواح این را می فرمود. (2)
اولین حامی و مدافع رسول خداص خدیجه علیها السلام بود. آن هنگام که حضرت رسول صلی الله علیه و آله تنها و بی یاور بودند، حضرت خدیجه علیها السلام حامی، مدافع و یاور دلسوز نبی اکرم بود.
مجلسی می نویسد:
﴿كَانَتْ خَدِيجَةُ وَزِيرَةَ صِدْقٍ عَلَى الْإِسْلَامِ وَ كَانَ يَسْكُنُ إِلَيْهَا﴾. (3)
خدیجه علیها السلام وزیر راستین اسلام بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله و به وسیله یاری ها و حمایت ها و محبت های او آرامش و تسلی خاطر می یافت.
در سال ششم بعثت که پیامبر مأمور آشکار کردن رسالت خویش شدند در موسم حج بر بالای کوه صفا آمدند و با ندای بلند فرمودند: «ای مردم من
ص: 74
رسول پروردگار عالمیان هستم». در این هنگام بت پرستان با چهره خشم آلود به او چشم دوختند و ابوجهل آن چنان سنگ به سوی آن حضرت اندخت که سر حضرت شکافت و سایر مشرکان نیز به دنبال ابوجهل آن حضرت را سنگ باران نمودند. خدیجه علیها السلام خود را به حضرت رساند و خون را از سر و صورت حضرت پاک نمود و او را دلداری داد. (1)
خدیجه تمام ثروت خود را در اختیار پیامبر صلی الله علیه و آله گذاشت تا در راه توحید و اعتلای کلمه حق مصرف گردد خانه ای که اطراف آن ها را کرسی های عاج نشان و صدف نشان پر کرده و حریرهای هند و پرده های زربفت ایران آرایش داده بود، بالاخره پناهگاه مسلمانان شد! حضرت خدیجه علیها السلام پس از ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و آله همه اموالش را قبل از اسلام و بعد از آن در اختیار پیامبر گذاشت تا آن حضرت هر گونه خواستند آن را در راه خدا به مصرف برسانند، به گونه ای که پیامبر بی نیاز شد خداوند در مقام بیان نعمت های خود به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: ﴿وَ وَجَدَك عَائِلًا فَأَغْنى﴾؛ (2) «خداوند تو را فقیر یافت و بی نیاز نمود».
تفسیرهای عامه و خاصه و روایات اهل بیت علیهم السلام، تصریح کرده اند که مراد از «بی نیاز ساختن پیامبر»، مال و بخشش خدیجه علیها السلام بود که همه را در طبق اخلاص گذاشت و برای پیشرفت دین مبین اسلام در اختیار پیامبر قرار داد.
فرات کوفی در تفسیر با استناد به کلامی از ابن عباس، خدیجه علیها السلام را عامل غنای پیامبر صلی الله علیه و آله دانسته است:
عن ابن عباس رضی الله عنه: «و وجدک عائلا فاغنی بخدیجه». (3)
برخی از مفسران (4) بی نیازی را اقتصادی دانسته اند؛ اما کلی بودن آیه و کلام
ص: 75
امام رضا علیه السلام که فرمودند: (1) «خداوند با مستجاب نمودن دعای حضرت، ایشان را بی نیاز نمود». حضرت خدیجه علیها السلام را می توان عاملی بشری، انسانی و مادی برای فراهم نمودن بستر بی نیاز ساختن معنوی و مادی حضرت دانست
قرطبی نیز در تفسیر این آیه می نویسد:
شما را به واسطه خدیجه - رضی الله عنها- بی نیاز نمود. (2)
در جریان محاصره سه ساله پیامبر صلی الله علیه و آله و یارانش در شعب ابوطالب یکی از عوامل پایداری و استقامت حضرت و مردم با ایمان بخشندگی و بزرگ منشی و سخاوت جناب ابوطالب و جهاد مالی خدیجه بود که گفته اند:
و من انفق ابوطالب و خدیجه جمیع مالهما؛ (3)
ابوطالب و خدیجه برای نجات مردم همه ثروت و امکانات شان را در این راه خرج کردند.
بر این اساس، در تاریخ آمده است:
کفاها شرفا فوق شرفان الاسلام لم يقم الا بمالها وسيف على بن ابى طالب؛ (4)
همین افتخار و شرافت برای خدیجه بس که آیین اسلام پا نگرفت و کمر راست نکرد مگر با ثروت خدیجه و شمشیر علی.
ریشه این حوادث را باید در تاریخ زندگانی خدیجه جست و جو نمود. بی شک این نوع گذشت و فداکاری تا ریشه ثابت و پاک معنوی نداشته باشد، صورت نمی پذیرد در زیارت نامه حضرت می خوانیم:
السلام علیک یا من انفقت ماله في نصره سيد الانبياء و نصرته ما استطاعت و دافعت عنه الاعداء؛
ص: 76
سلام بر تو ای کسی که ثروتش را در راه یاری سرور پیامبران ایثار کرد و آن حضرت را تا آخرین توان خود حمایت نمود و از گزند دشمنانش محافظت کرد.
تواضع و ولایت مداری حضرت خدیجه علیها السلام نیز از او الگویی نمونه از صالحان را به وجود آورده .است
حضرت علی علیه السلام در دامان رسول اکرم پرورش یافتند و در خانه خدیجه علیها السلام رشد کردند خدیجه علیها السلام از همان سال های اولیه ،دعوت، با شناخت مقام والای امام علی علیه السلام با ابلاغ ولایت از جانب خداوند و پیشنهاد پیامبر ولایت و امامت ایشان را پذیرفت:
﴿يا خَدِيجَةُ هَذَا عَلِى مَوْلَاكَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ إِمَامُهُمْ بَعْدِي قَالَتْ صَدَقْتَ يا رَسُولَ اللهِ قَدْ بَايَعْتُهُ عَلَى مَا قُلْتَ أَشْهِدُ اللهَ وَ أَشْهِدُكَ وَ كَفَى بِاللهِ شَهِيداً عَلِيما﴾؛
ای خدیجه! این علی مولای تو و مولای مؤمنان و امام ایشان بعد از من است. خدیجه امام علی علیه السلام را به عنوان جانشین و خلیفه بعد از پیامبر پذیرفتند و بیعت کردند
بدین سان خدیجه علیها السلام که خود از پیشگامان ایمان به خدا و رسول بود ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام را با جان و دل پذیرفت و این از روحیه ولایت مداری و تواضع این بانوی بزرگوار است. (1)
همسر گرامی رسول خدا نمونه بارز «زنان صالح» در آیه ذیل است:
﴿....فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ ...﴾. (2)
ص: 77
اطاعت پذیری از همسر تحمل تمام شداید و سختی ها، تبعیدها، تهدیدها و محاصره های سیاسی و اقتصادی آن ،دوره نشان می دهد که حضرت خدیجه علیها السلام صبور ،قانت فرمان بردار و «حافظات للغيب» بودند. زمان غیبت حضرت که بر امورات ،تجارت، عبادت و برنامه های رسالت می پرداختند حضرت خدیجه علیها السلام با درک موقعیت مهم و حساس همسرش، با ایشان همراهی می کرد و ماندن در خانه را بر خارج شدن از خانه ترجیح می داد و در روزگار سختی شکیباترین و پر تحمل ترین مددکار پیامبر خدا بود و با روحیه بخشیدن به پیامبر صلی الله علیه و آله و در اختیار گذاشتن مال خود همواره به عنوان بهترین شریک و مشاور و پشتیبان پیامبر در کنار ابوطالب قرار داشت بدین سبب، سال وفات حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه را «عام الحزن» (سال حزن و اندوه) پیامبر نامیدند.
واژه «طاهره» به معنای پاک منش از برجسته ترین لقب های دختر فرزانه حجاز است؛ زیرا آن حضرت با آن که در میان ناز و نعمت و اعتبار خانوادگی زندگی می کرد این امکانات هرگز نتوانست آن جوان پاک منش را دست خوش غفلت و یا سستی کند تا آن جا که در کتب تاریخی آمده است: «و کانت في الجاهليه الطاهره؛ خديجه علیها السلام در روزگار تیره و تار جاهلیت نیز پاک روش و پاک منش یا طاهره بود» (1)
پیامبر به امرالهی چهل روز قبل از تشکیل نطفه فرزندش حضرت فاطمه علیها السلام در محراب عبادت بودند و از خانه و همسرش دور حضرت خدیجه علیها السلام در خانه تنها بود ولی از منزل خارج نشد. نوشته اند این بانو سر خود را می پوشاند و پرده در را می انداخت و در خانه را می بست. (2)
این بانوی گرامی با آن که قبل از آشنایی با پیامبر صلی الله علیه و آله مدیریت یک سازمان بزرگ اقتصادی را بر عهده داشت و مردان بی شماری در تشکیلات او
ص: 78
بودند به قدر ضرورت با آنان برخورد نمی کرد و دامان عفاف را حفظ می کرد در شب نشینی های گناه آلود اشراف شرکت نجست و خود را آلوده نساخت و به هیچ وجه روش منحط جامعه را نپذیرفت و ذره ای به فرهنگ و رسوم رایج آن زمان دل نداد هر گاه زنی یا دختری به دنبال کمال و معنویت بود، به سرای او می شتافت و از وی درس می آموخت. یکی از دانشمندان اهل سنت در مورد حضرت خدیجه علیها السلام می نویسد: «وَ کانَتْ تُدعی فی الجاهِلِیَّهِ بالطّاهِرَهِ لِشِدَّهِ عِفافِها» (1)
این گونه خدیجه علیها السلام در روزگار تیره و تار جاهلیت به سبب پروا و معنویت بسیار، پاک روش و پاک منش یا طاهره خوانده می شود.
جاودانه بودن در بهشت، از جمله ویژگی صالحان است که قرآن کریم بشارت داده است:
﴿وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا﴾؛ (2) و هم چنین کسانی که عمل صالح به جا آورند و با ایمان باشند اعم از مرد و زن آن ها وارد بهشت خواهند شد و کم ترین ستمی به آن ها نمی شود.
﴿وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلًا﴾، (3)
آن ها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، به زودی در باغ هایی از بهشت وارد می شوند که نهرها از زیر درختان آن می گذرد این نعمت ها همانند نعمت های این دنیا زودگذر و ناپایدار نیست، بلکه مؤمنان برای همیشه در آن ها خواهند ماند. این وعده همانند وعده های دروغین شیطان
ص: 79
نیست، بلکه وعده ای است حقیقی و از ناحیه خداوند است. بدیهی است هیچ کس نمی تواند صادق تر از خدا و وعده هایش و سخنانش باشد؛ زیرا تخلف از وعده یا به خاطر ناتوانی است یا جهل و نیاز که تمام این ها از ساحت مقدس او دور است. (1)
آری به راستی که سرانجام نیک و خیر در انتظار صالحان است؛ کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند چه زن باشند و چه مرد. دیگر وابستگی های دنیوی و نژادی هم در این امر دخیل نیست ، تنها آن چه انسان را انسانیت بخشد و تقرب به خدا جوید ایمان و عمل صالح است، ایمان و عمل بر مبنا و دستورهای مکتب توحیدی به انسان جاودانگی در بهشت را می بخشد.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
جبرئیل نزد من آمد و گفت: «ای رسول خدا! این خدیجه است! هر گاه نزد تو آمد بر او از سوی پروردگارش از طرف من سلام برسان و او را به خانه ای از یک قطعه (از زبرجد) در بهشت که در آن رنج و ناراحتی نیست، مژده بده!»
حضرت خدیجه علیها السلام از صالحانی است که در پیشگاه خداوند این چنین عظمتی دارد که بشارت در بهشت داده می شود و جبرئیل سلام رسان او از طرف خداوند می گردد.
مهم ترین ویژگی صالحان صفات اعتقادی و رفتاری است. این دو ویژگی، مهم ترین شاخصه های شایستگان به شمار می آید این دو صفت ، در واقع رکن اساسی صالحان از دیدگاه قرآن است. این صفات اعتقادی، ایمان به خدا و
ص: 80
ایمان به روز جزاء است که در عمق صالحان ریشه دارد
صفات رفتاری و گفتاری مانند تلاوت آیات الهی خشوع و سجود در برابر ،پروردگار امر به معروف و نهی از منکر، سرعت در خیرات و بشارت به بهشت از دیگر ویژگی های صالحان است. از این رو در می یابیم که قرآن ، ویژگی صالحان را به صورت کامل و جامع بیان فرموده و می توانیم با عنایت و تدبیر در قرآن و روایات به ویژگی انسان های صالح دست یابیم.
حضرت خدیجه علیها السلام از صالحانی بود که با این صفات و ویژگی ها شناخته شده است. در حقیقت صفات رفتاری این بانوی با کرامت در اجتماع انسانی و اخلاقی زبانزد عام و خاص بود این ثبات و دوام رفتاری در این که راه درست را پیموده از نظرها دور نمانده و حضرت را جزء صالحان قرار داده و او را ملقب به این القاب کرده است.
حضرت خدیجه علیها السلام بانویی بزرگوار و یار و مددکار نبی مکرم اسلام بود و نهال اسلام با فداکاری های او آبیاری شد. او جز خدمت به اسلام و اعتقاد خالص به خدا و رسولش هدفی نداشت؛ اولین کسی بود که به رسول خدا ایمان آورد و در کنار او نماز را اقامه کرد اولین مدافع دین خدا و رسول خدا بود و در این مسیر هر چه داشت دریغ نکرد در واقع حضرت خدیجه علیها السلام سیمای ترسیم شده انسان صالح در قرآن و الگویی بارز و مصداق انسان صالح برای تمامی انسان هاست.
ص: 81
قرآن كريم
نهج البلاغه
1. ابن اثیر، عزالدین، اسد الغابه، بیروت، انتشارات دار الفکر، 1409 ق.
2. ابن طاووس، على بن موسى، طرف من الأنباء و المناقب، مشهد، تاسوعا، 1420 ق .
3. ابن هشام محمد عبدالملک، سیره ابن هشام، مصر، شركه الحلبي 1355ق.
4. ابوالفتوح رازی حسین بن على، روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، چاپ اول مشهد بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1408 ق.
5. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ترجمه و شرح زواره ای، تهران، انتشارات إسلامية، 1382 ش.
6. امین سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1403ق.
7. آلوسی، سید محمود، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني بيروت دار الكتب العلمیه، 1415 ق.
8. بحرانی، سید هاشم بن سليمان، البرهان في تفسير القرآن، قم، مؤسسه بعثه، 1374 ش.
9. بخاری، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دار الاحياء التراث العربي، 1309 ق .
10. حسکانی، عبیدالله بن عبد الله ، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل تهران التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامي مجمع إحياء الثقافة الإسلامية ، 1411ق.
11. الحسون ، محمد، اعلام النساء المومنات، بی جا، انتشارات اسوه، 1411 ق.
12. حلى رضى الدين على بن يوسف بن المطهر، العدد القوية لدفع المخاوف اليومية، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1408 ق.
13. ذهبی شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان ، سير أعلام النبلاء، بيروت، مؤسسه الرساله ، 1401 ق.
14. زمخشری، محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل وعيون الأقاويل في
ص: 82
وجوه التأويل، بيروت، دار الكتاب العربي، 1407 ق .
15. طباطبایی، سید محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1417 ق.
16. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسير الكبير (مفاتيح الغيب)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1420ق.
17. فرات ،کوفی فرات بن ابراهیم تفسیر فرات الکوفی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، 1410ق.
18. فيض کاشانی، ملا محسن، تفسیر الصافی، تهران، انتشارات الصدر، 1415ق.
19. قرطبی محمد بن احمد الجامع لأحكام القرآن، چاپ اول، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1364ش.
20. قسطلانی، محمد، المواهب اللدنيه بالمنح المحمديه، بیروت، در الكتب العلمیه 1416 ق.
21. مامقانی، عبد الله، تنقیح المقال من فضل النساء، نجف، بی تا.
22. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بيروت، دار إحياء التراث العربی، 1403 ق .
23. محلاتی، ذبیح الله ، ریاحين الشريعه ، تهران، دار الكتب الاسلامیه، 1404 ق.
24. مصطفوى ، حسن ، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، بيروت، دار الكتب العلمية، مركز نشر آثار علامه مصطفوی، 1430 ق .
25. مفید، محمد بن محمد الإفصاح في الإمامه، قم، کنگره شیخ مفید، 1413ق.
26. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، تهیه و تنظیم احمد علی بابایی 1386 ش.
27. نیشابوری، اسماعیل بن احمد، وجوه القرآن، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، 1380ش.
ص: 83
*معیارهای الهی در ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و اله و حضرت خدیجه علیها السلام: امیرحسین بانکی پورفرد، شایسته غلامعلی دهکردی (1) (2)
امروزه به دلیل بی توجهی به معیارهای الهی، شرایط ازدواج برای بخش زیادی از جوانان سخت گردیده و از طرفی آمار طلاق و نارضایتی خانوادگی روز به روز افزایش یافته است. با توجه به آن که ،اسلام تمام نیازهای بشر را پاسخ می گوید، مسأله این تحقیق آن است که ،اسلام چه معیارهایی را در ازدواج تأکید و تأیید می کند و در ازدواج حضرت خدیجه علیها السلام به آن توجه شده است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای با استفاده از قرآن کریم و منابع روایی و تاریخی روشن می سازد که آرامش، انواع کفویت ایمان ،تقوا ،اخلاق مهربانی ،امانت پاکی و پاک دامنی قوت فرمان برداری و اصالت ،خانوادگی از معیارهای اساسی ازدواج هستند و تمکن مالی دوشیزگی و سن شناسنامه ای از معیارهای عرفی به شمار می آیند که مدنظر اسلام نیست
واژگان کلیدی
ازدواج، معیارهای ازدواج، حضرت محمد صلی الله علیه و آله، حضرت خدیجه علیها السلام، خانواده
ص: 84
ازدواج که مرحله ای از زندگی دنیوی به شمار می آید، قراردادی مشروع در شریعت اسلام است که دو فرد نا هم جنس و معمولاً بالغ را به هم پیوند می زند و برقراری ارتباط جنسی دائم یا موقت را میان آنان مجاز می گرداند.
دین اسلام که برای تمامی ابعاد زندگی انسان برنامه ریزی داشته توصیه ها و دستورالعمل هایی را در انتخاب همسر و تشکیل خانواده بیان نموده است. پیوند ازدواج در منابع دینی امر مقدسی شمرده شده و آن را عامل به آرامش رسیدن انسان ها دانسته اند که نشانه حکمت و رحمت خداوندی است؛ لذا خداوند به انسان ها اجازه داده تا با اختیار کامل در چارچوب ،الهی همسر و همراه خود را در پیمودن ادامه زندگی خود انتخاب نمایند؛ حال آن که این اختیار در بدو تولد انسان برای انتخاب پدر و مادر وجود نداشته است پس این انتخاب باید به گونه ای باشد که تضمین کننده سعادت و خوشبختی دنیوی و نیز اخروی فرد باشد.
ازدواج امر پسندیده ای است که با طبیعت، فطرت، شرع و عقل مطابقت دارد؛ ازدواج امری است مقدس، حافظ بقای نسل و پاکی نسل، نشاط بخش، از سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و نشانه خداست. برای دست یافتن به هدف ازدواج که طبق قرآن رسیدن به آرامش است فرد باید همسری را انتخاب کند تا او را در رسیدن به آن هدف یاری دهد پس برای انتخاب چنین همسری باید معیارهایی را در نظر گرفت؛ از قبیل ،اعتقاد اخلاق فرهنگ و ظاهر تا انسان را در انتخاب درست و مناسب یاری دهد.
این انتخاب می تواند با معیارهای الهی و یا معیارهای مادی صورت پذیرد. طبعاً هر گاه دختر و پسر با معیارهای الهی ازدواج نمایند و طبق دستورالعمل دینی، زندگی را ادامه دهند از حکمت ها و عنایت هایی بهره مند خواهند شد که خداوند در پرتو چنین ازدواجی وعده داده است بنابراین باید تمایزی بین این دو دسته از معیارهای مادی و الهی قرار داد تا بهره بهتر از ازدواج به دست آورد.
ص: 85
یکی از دلایلی که ازدواج ها در جامعه کنونی بعضاً به شکست انجامیده و رضایت زوج را به دنبال نداشته و بی رغبتی در جوانان به ازدواج را در پی داشته پیشی گرفتن معیارهای مادی بر معیارهای الهی است. در این مقاله با الگو گرفتن از ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه علیها السلام و انطباق آن با معیارهای الهی برگرفته از آیات و روایات به بازشناسی این معیارها پرداخته می شود.
در این نوشتار ابتدا معیارهایی که از آیات قرآن به دست می آید و سپس معیارهای برآمده از روایات با ازدواج مذکور مقایسه می شود و نهایتاً معیارهای عرفی تبیین می گردد که شرع آن ها را تأیید نمی کند باشد که با تأسی به سنت اسلامی، معیارهای درست جایگزین معیارهای غلط گردد
قرآن خود را ﴿تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ﴾ (1) معرفی نموده و قدر متیقّن برداشت از این آیه، آن است که هر آن چه برای هدایت و سعادت انسان لازم است، در قرآن کریم بیان گردیده؛ لذا قطعاً ازدواج را که در منابع دینی به آن تأکید شده و از اموری است که در هدایت بشر تأثیر بسزا دارد در نظر داشته و معیارهایی برای انتخاب همسر و روابط میان آن ها بیان نموده است. در ذیل به بعضی از آیات مرتبط با ازدواج اشاره می شود و معیارهای برخاسته از آن با ازدواج حضرت خدیجه علیها السلام مقایسه می گردد:
1. آرامش: ﴿وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾؛ (2) «یکی از آیات الهی آن است که جفتی برای شما از جنس خودتان بیافرید که در کنار او آرامش یابید و ميان شما رأفت و مهربانی برقرار فرمود همانا در این امر برای مردم با خرد و
ص: 86
اندیشه نشانه هایی است».
خداوند در این آیه آفرینش همسر را از نشانه های خود معرفی می فرماید که انسان در کنار آن به آرامش لازم می رسد و هدف ازدواج و تشکیل خانواده را، رسیدن به آرامش می داند خانواده در اسلام، محل سکونت دو انسان، محل آرامش روانی دو فرد و محل انس افراد با یک دیگر است؛ بنابراین، آدمی کسی را باید همسر در نظر گیرد که او را به آرامش برساند آرامشی که در سایه آن انسان بتواند توانمندی ها و استعدادهایی را بشناسد که خداوند در وجودش به امانت نهاده و از آن ها در پیمودن این مسیر استفاده نماید وجود پیامبر صلی الله علیه و اله در کنار حضرت خدیجه علیها السلام ، آرامشی به ایشان ارزانی داشت که به واسطه آن امانت و رسالتی را که خداوند بر عهده ایشان نهاده بود در اوایل بعثت با حداقل پیروان به طور احسن ادا کند؛ آرامشی که نشان از هماهنگی ساختار فکری، روحی و اعتقادی هر یک از آن ها بود «حضرت خدیجه علیها السلام یاور راستین اسلام بود و پیامبر صلی الله علیه و اله با وجودش احساس آرامش می نمود». (1)
2. یکتاپرست: ﴿وَ لَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ ۚ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ ۗ وَ لَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤْمِنُوا ۚ وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ ۗ أُولَٰئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ۖ وَ اللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ ۖ وَ يُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾. (2) «با زنان مشرک ازدواج م کنید، مگر آن که ایمان آرند و همانا کنیزکی با ایمان بهتر از زن آزاد مشرک است، هر چند از حسن او به شگفت آیید؛ و زن به مشرکان ندهید مگر آن که ایمان آرند و همانا بنده مؤمن بسی بهتر از آزاد مشرک است هر چند از مال و جمالش به شگفت آیید. مشرکان شما را به آتش جهنم خوانند و خداوند به بهشت و مغفرت خود می خواند. خداوند برای مردم آیات خویش را بیان می فرماید؛ باشد که هشیار و متذکر گردند.
مسأله کفویت اعتقادی یکی از مهم ترین مسائلی است که باید در انتخاب
ص: 87
همسر بدان توجه داشت این کفویت به طور خاص در رابطه با زن موضوعیت می یابد. می یابد. این مسأله آن قدر مهم است که خداوند متعال در قرآن کریم بدان اشاره و تأکید دارد ازدواج زن و مرد، مقدمه ازدواج فکری و اخلاقی می گردد و نتایج این ازدواج در نسل و خانواده منعکس می شود. (1)
فرد دین دار زندگی خود را حول محور دین تعریف می کند و به تناسب درجه اعتقاد و پای بندی به دین و اخلاق مختصات زندگی خود را معین می سازد. این ها شاخصه هایی بود که پیامبر صلی الله علیه و اله در انتخاب حضرت خدیجه علیها السلام در نظر داشتند؛ زیرا خدیجه علیها السلام نخستین زنی بود که اسلام آورد و بعد از پیامبر صلى الله عليه نماز گزارد. پیامبر صلی الله علیه و آله درباره وی فرمود:
او آن گاه به من ایمان آورد که تمامی مردم کافر بودند؛ آن گاه مرا پناه داد که تمامی مردم مرا رانده بودند؛ آن گاه مرا تصدیق نمود که تماماً مرا تکذیب می نمودند و هنگامی مرا روزی داد که همگی مرا محروم ساختند. (2)
حضرت خدیجه علیها السلام قبل از اسلام نیز مشرک نبود و در دوره جاهلیت، به وی «طاهره» می گفتند. (3) طاهره به معنای پاک منشی است و می توان فهمید که آن ،بزرگوار از یکی از ادیان الهی پیروی می کردند و به این موضوع تا حدی پای بند بودند که در میان مردم غوطه ور در فساد و بی بند و باری آن دوره، به «طاهره» ملقب شدند. او از کسانی بود که انتظار پیامبر جدید را می کشید و از ورقه بن نوفل که از دانشمندان و پسر عموی وی بود و نیز از دیگر علما، جویای نشانه نبوت می شد. بر اساس روایات حضرت محمد صلی الله علیه و اله به حضرت خدیجه علیها السلام به جهت عقیده و اعتقاد او به توحید بوده است. (4)
3. کفویت اجتماعی: ﴿قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ ۖ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشَفَتْ عَنْ سَاقَيْهَا ۚ قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِيرَ ۗ قَالَتْ
ص: 88
رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»؛ (1) «بلقیس را گفتند که در این قصر داخل شو وی چون قصر را مشاهده کرد پنداشت که نهر آبی است و جامه از ساق پا برگرفت سلیمان گفت: «این قصری است از آبگینه صاف» بلقیس گفت: «بارالها سخت بر نفس خویش ستم کردم و اینک با سلیمان، تسلیم پروردگار عالمیان گردیدم».
از داستان هایی که خداوند در قرآن کریم برای پند آموزی بیان فرموده، داستان حضرت سلیمان علیه السلام و نعمت ملک عظیمی است که به او عطا فرمود در این داستان توصیف مالکیت او و نیز دعوت هایی بیان شده که برای اسلام آوردن مردم از فرمانروایان تمام سرزمین ها انجام داده است یکی از این فرمانروایان زنی سیاست مدار به نام بلقیس بود. این آیه از سوره نمل، بیان گر چگونگی دعوت او و نیز معجزاتی است که حضرت سلیمان علیه السلام برای اطمینان او در صداقت دعوی خویش آورده.
آلوسی در ذیل این آیه می آورد:
وقتی بلقیس ایمان آورد سلیمان به او گفت: «یکی از مردان قومت را انتخاب کن تا او را به ازدواج تو درآورم». بلقیس گفت: «آیا فردی مانند من با این مردان ازدواج کند در حالی که من دارای سلطنت و حکومت و.... هستم؟» سلیمان دلیل بلقیس را پذیرفت و او را به همسری حاکم همدان درآورد. برخی گویند که بلقیس به همسری سلیمان درآمد و این مشهور است. (2)
بنابر روایت مذکور استدلال بلقیس و تأیید سلیمان به این مطلب رهنمون می سازد که در امر ازدواج، مرد باید از لحاظ موقعیت اجتماعی در حد زن باشد؛ زیرا اگر زن دارای موقعیت اجتماعی بالاتر باشد، یک نوع خلأ در مرد ایجاد می شود و نمی تواند جایگاه قوامیت و ولایت خودش را بر زن، درست اعمال کند و این خود زمینه تنش در خانواده را ایجاد می کند پس باید مرد از لحاظ
ص: 89
اجتماعی کفوزن باشد.
خدیجه علیها السلام بانویی خردمند دوراندیش و شرافتمند بود و از نظر نسب از زنان قریش برتر (1) او در اثر داشتن امتیازات اخلاقی و اجتماعی متعدد «سیده قریش» (2) نامیده می شد. حضرت محمد صلی الله علیه و آله نیز به «امین» معروف بودند و درست کاری و امانت وی شهره عام و خاص بود. ایشان موقعیت خانوادگی ممتازی داشتند و ابوطالب بزرگ ،قریش عمو و سرپرست ایشان بود ابوطالب در خطبه عقد در وصف پیامبر صلی الله علیه و آله می گوید
بدانید که پسر برادرم محمد بن عبدالله را به هیچ یک از قریش نمی سنجند، مگر آن که او زیادتی می کند و هیچ مردی، مردی را با او قیاس نکند، مگر آن که او عظیم تر است و او را در میان خلق، عدیل و نظیر نیست. (3)
این ویژگی ها از هماهنگی و توازن موقعیت اجتماعی آن دو خبر می دهد.
4. پاک و پاک دامن: ﴿الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَ الطَّيبَاتُ لِلطَّيبِينَ وَ الطَّيبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴾؛ (4) «زنان ناپاک از آن مردان ناپاک و مردان ناپاک از آن زنان ناپاک و زنان پاک از آن مردان پاکند و مردان پاک از آن زنان پاک اینان از آن چه ناپاکان به آنان نسبت می دهند، مبرا هستند و برای آنان آمرزش الهی و روزی پر ارزشی است».
در این آیه، دو صفت «طیّب» و «خبیث» برای زنان پاک و ناپاک آورده شده که رهنمونی است بر این که اعمال پاک از پاکان و اعمال ناپاک از ناپاکان است؛ پس می توان گفت اعمال ارتباط مستقیم با طینت و درون انسان دارند. پاکی و پاک دامنی هر یک از زن و مرد نیز نوعی کفویت را می رساند. در این امر نیز
ص: 90
حضرت خدیجه علیها السلام ، زنی پاک دامن و عفیف بود و پیوسته دنبال شوهری متقی و پرهیزکار می گشت. (1) هم چنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و مردی پاک و پارسا بودند.
5. تناسب جسمی و جنسی: ﴿نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنفُسِكُمْ وَ اتَّقُوا اللهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكم مُلَاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾؛ (2) «زنان شما محل بذرافشانی شمایند؛ پس هر زمان که بخواهید می توانید با آن ها آمیزش کنید و با پرورش فرزندان ،صالح اثر نیکی از پیش برای خود بفرستید و از خدا بترسید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان بشارت ده!»
تناسب جسمی و جنسی در این آیه بین زن و مرد گویای این امر است که خداوند در این آیه زن را به کشت زاری تشبیه فرموده که قابلیت بارور نمودن دارد و زمینه ایجاد و رشد فرزندان و نسل انسان می گردد. تناسب بین زارع و زمین زراعت ، نشان از آن دارد که اگر این هماهنگی باشد محصول مفید و وافر به وجود می آید، ولی ناتوانی زارع و یا عدم قابلیت زمین برای زراعت، جواب گوی چنین زرعی نیست پس هماهنگی بین این دو برای رسیدن به آن هدف لازم است.
هماهنگی بین زن و شوهر در برآوردن نیازهای جسمی و جنسی یک دیگر برای این امر ضروری است تا بتوانند نسلی سالم تربیت کنند و بذرهای زندگی را از وجود خویشتن بارور نمایند. این هماهنگی بین پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت خديجه علیها السلام وجود داشت ثمره این ازدواج میمون و پر عاطفه و محبت شش عالم فرزند بود که به ترتیب سن عبارتند از: قاسم که آن حضرت را به سبب این نام ابوالقاسم گویند؛ رقیه زینب و ام کلثوم پیش از بعثت و عبدالله که طیب و طاهر هموست؛ چه در زمان اسلام ولادت یافت و فاطمه علیها السلام پس از بعثت متولد شدند. (3) این هماهنگی آن قدر بود که در آن زمان که چند همسری امر متداولی ،بود پیامبر صلی الله علیه و آله در طول 25 سال زندگی مشترک همسر دیگری نگرفتند.
ص: 91
6: قوی و امین: ﴿وَ لَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدينَ وَجَدَ عَلَيهِ أُمَّةٌ مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأَتَينِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يَصْدِرَ الرِّعَاءُ وَ أَبُونَا شَيخٌ كَبِيرٌ. فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظَّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَى مِنْ خَيرٍ فَقِيرٌ. فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا. قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِى الْأَمِينُ قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكَحَكَ إِحْدَى ابْنَتَى هاتین...﴾؛ (1) «و هنگامی که به چاه آب مدین ،رسید گروهی از مردم را در آن جا دید که چارپایان خود را آب می دهند و در کنار آنان دو زن را دید که گوسفندان خویش را از چاه دور نگاه می دارند. موسی به آن دو گفت: منظور شما از این کار چیست؟» گفتند: «ما آن ها را آب نمی دهیم تا چوپانان همگی خارج شوند و پدر ما پیر کهن سالی است.» موسی برای آن دو آب کشید و زیر سایه ای رفت و گفت: «پروردگارا من بدان چه از خیر بر من نازل می کنی نیازمندم در این هنگام یکی از آن دو دختر به سراغ او آمد، در حالی که با نهایت حیا گام بر می داشت. گفت: «پدرم از تو دعوت می کند تا مزد آب دادن گوسفندان را که برای ما انجام دادی به تو بپردازد...» یکی از آن دو دختر گفت: «ای پدر او را استخدام کن؛ زیرا بهترین کسی را که می توانی استخدام کنی آن کس است که نیرومند و درستکار باشد...»شعیب گفت: «من می خواهم یکی از این دو دخترم را به همسری تو درآورم...»
در این آیه داستان آشنایی دختران شعیب و حضرت موسی علیه السلام بیان شده که این آشنایی، مقدمه و زمنیه ازدواج یکی از آن دختران با حضرت موسی علیه السلام شده فحوای داستان نشان می دهد که پیشنهاد ازدواج از ناحیه دختر شعیب به صورت غیر مستقیم با توصیف حضرت موسی علیه السلام به دو صفت قوی و امین در پیش پدر رخ داده است. این پیشنهاد در کمال حیا مطرح شد؛ لذا شعیب، پیشنهاد ازدواج دخترش را با موسی مطرح نمود قوت و امانت، دو معیار سنجیده برای زن در انتخاب همسر است؛ زیرا می خواهد به شوهری تکیه کند
ص: 92
که هم قوی باشد و هم قابل اعتماد و امین.
در ازدواج پیامبر صلی الله علیه و اله و حضرت خدیجه علیها السلام نیز چنین شباهتی وجود داشت. خدیجه علیها السلام با دیدن قوت پیامبر صلی الله علیه و اله در اداره کاروان تجاری و امانت داری حضرت به وی متمایل گشت. گزارش میسره غلام خدیجه صلی الله علیه و اله به وی از مکارم اخلاقی و امانت داری در تجارت و صداقت و درست کاری پیامبر صلی الله علیه و اله، توجه خدیجه علیها السلام را به خود جلب کرد (1) و با فرستادن کنیزش غیر مستقیم آمادگی خود را اعلام نمود. خدیجه علیها السلام کنیزک خود را به نام نفیسه به سوی حضرت فرستاد تا سؤال کند از این که چرا ازدواج نمی کند. حضرت پاسخ آن را عدم تمکن برای ازدواج خواند نفیسه بیان داشت: «که اگر در این زمینه کفایت شود، ازدواج می کنید؟» حضرت از آن فرد پرسش می نماید و او نام خدیجه علیها السلام را بیان می کند. (2)
7. محافظ همسر: ﴿هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَ أَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ﴾؛ (3) «آن ها لباس شما هستند و شما لباس آن هایید».
لباس دارای ویژگی هایی است که از آن ها می توان خصوصیات همسر متناسب را دریافت لباس باید در طرح رنگ و جنس، مناسب انسان باشد. همسر نیز باید کفو انسان متناسب با فکر فرهنگ و شخصیت او باشد. زن و شوهر که حکم لباس برای یک دیگر را دارند باید از لحاظ فرهنگ خانوادگی و شخصیت اجتماعی هم شأن باشند باید انسان در لباس احساس راحتی کند و لباس محافظ او باشد همسر خوب در مقابل مشکلات و سختی های زندگی با ایفای نقش بجا می تواند کانون گرم خانواده را حفظ نماید.
تمام این ویژگی ها در زندگانی پیامبر صلی الله علیه و اله و خدیجه علیها السلام نمایان بود. خدیجه علیها السلام و شخصیت اجتماعی والایی همانند پیامبر صلی الله علیه و اله داشت و با ایشان در پیشرفت اسلام همسو بود؛ در برابر سختی ها از پیامبر صلی الله علیه و اله پشتیبانی می کرد؛
ص: 93
در محاصره مسلمانان که سه سال توسط مشرکان صورت پذیرفت با بذل اموال ،خود آنان را یاری می داد (1)
8. مسلمان مؤمن فرمان بردار: ﴿عَسَى رَبُّهُ إِن طَلَّقَكنَّ أَن يبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيرًا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيبَاتٍ وَ أَبْكَارًا﴾؛ (2) «اميد است که اگر پیغمبر شما را طلاق داد پروردگارش زن هایی را که بهتر از شما هستند، بدل قرار دهد که مسلمان و مؤمن، خاضع، توبه گر، عبادت کننده، مطیع خدا و باکره و غیر باکره باشند».
خداوند در سوره تحریم به سبب آزار و اذیت برخی از زنان پیامبر صلی الله علیه و آله، آنان را به طلاق تهدید نمود و به این مناسبت ویژگی های زنان خوبی را که به جای آن ها نصیب پیامبر صلی الله علیه و آله می کند بدین شرح بیان فرمود: تسلیم امر خدا با ایمان قلبی به خداوند باشند حضرت خدیجه علیها السلام قبل از اسلام موحد و تسلیم امر خدا و متعبد و بردین حنیف ابراهیم بود و پس از آن با بعثت پیامبر اولین زنی بود که به پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان آورد و همراه ایشان و حضرت علی علیه السلم، اولین نمازگزاران در خانه خدا بودند. امیرالمؤمنین درباره غربت اسلام در آغاز بعثت می فرماید:
﴿وَ لَمْ يَجْمَعْ بَيتٌ وَاحِدٌ يَوْمَئِذٍ فِي الْإِسْلَامِ غَيرَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ خَدِيجَةَ وَ أَنَا لى الله عليه ثَالِثُهُمَا﴾؛ (3) خانواده مسلمانی در اسلام ،نبود جز خانواده ای که از پیامبر صلی الله علیه و اله و خديجه علیها السلام تشکیل یافته بود و من سومین نفر آن ها بودم.
ابن اثیر می نویسد:
تاجری به نام عفیف وارد مسجد الحرام شد و از اجتماع و عبادت یک جمعیت سه نفری کاملاً در شگفت ماند دید پیامبر صلی الله علیه و آله با خدیجه علیها السلام علی علیه السلام مشغول پرستش خدایند خدایی که مردم آن منطقه پرستش او را فراموش کرده اند و به خدایان پیوسته اند وی برای تحقیق با عباس عموی
ص: 94
پیامبر ملاقات کرد و آن چه را دیده بود به وی گفت و از حقیقت امر پرسید. وی گفت: «نفر نخست مدعی پیامبری و آن زن همسر وی خدیجه علیها السلام و نفر سوم فرزند برادرم علی است. سپس افزود: «در روی زمین کسی را سراغ ندارم که پیرو این آیین باشد، جز همین سه نفر». (1)
ویژگی دیگر که برای بهترین همسر در سوره تحریم بیان شده، فرمان بردار بودن اوست. خدیجه علیها السلام با آن که از لحاظ سنی بزرگ تر از پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، در برابر ایشان فرمان بردار بود «خدیجه علیها السلام که از سرمایه فراوانی برخوردار بود، تمام سرمایه و اسناد دارایی خود را که در صندوقچه ای نگهداری می کرد در شب اول ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه آورد و در اولین سخنی که در بدو ورود به منزل همسر خود بیان فرمود، این بود که: «ای آقا! من خدمت گزار شما هستم و هر چه دارم همه مال شماست» و آن صندوقچه را در مقابل پیامبر نهاد». (2)
نتیجه آن که خدیجه علیها السلام هم فرمان بردار بود و هم با ایمان متواضع متعبد و دارای تمامی اوصافی که خداوند در این آیه برای همسران صالح پیامبر بیان فرموده است. پس از بیان همه ویژگی ها پشت سر هم، دو ویژگی را با عطف به بقیه اضافه نموده و آن دوشیزه نبودن یا دوشیزه بودن است. حضرت خدیجه علیها السلام دوشیزه نبود و مطابق با این آیه شریفه دوشیزه نبودن معیار منفی محسوب نمی گردد و جزء ضروری ویژگی های همسر خوب بیان نشده است. خدیجه علیها السلام پیش از حضرت محمد صلی الله علیه و آله و دو ازدواج داشتند. ازدواج نخست وی با ابوهاله و سپس با عتیق بن عابد بود. (3)
نکات دقیقی در روایات در مورد انتخاب همسر دیده می شود؛ برای نمونه، احساس سازگاری روحی خانواده خوب و شایسته داشتن و ترجیحاً
ص: 95
غیر خویشاوند بودن.
در مورد انتخاب زن خوب به طور خاص تأکید زیادی شده است؛ زیرا او محل استقرار جان شریک مال و دارایی آگاه به راز و عقیده و گردن بندی است در گردن که می تواند ارزشی بالاتر از طلا یا پست تر از خاک داشته باشد. البته این انتخاب نباید برای خودنمایی باشد. مواردی که به عنوان معیار ذکر شده است عبارت اند از خوش نامی، حسن خلق، مادر، لایق، کفویت و همتایی، اصیل و ریشه،دار از خانواده ،خوب ،مددکار بی دردسر پرزا داشتن دهان خوشبو، نرم خو مؤمن ،شایسته کم خرج، متدین و زیبا.
و این گونه نباشد: بی تربیت لجباز ناسازگار نافرمان، کثیف، احمق بی بند و بار فتنه گر شهوت ران، شتابان در لذت حیوانی اهل حرام قهقهه زننده پلید تبهکار بدزبان بی حیا پرحرف مجنون نکوهیده دائم عزادار، منت گذارنده ،ثروت درشت گوی زشت ،کردار بدکاره و پر تقاضای طلاق. البته تأکید شده است که چند چیز نباید انگیزه ازدواج باشد که عبارتند از: دارایی، خاندان، زیبایی، لذت و قدرت
انتخاب شوهر نیز به گردن بند بندگی تشبیه شده که باید دقت بیش تری به آن کرد معیارهایی که برای شوهر در روایات آمده عبارتند از همتایی کفویت ایمانی پاک دامنی تمکن مالی شرافت ،اسلامی، اخلاق، دین داری ، امانت داری ،تقوا ،فرهنگ اعتقاد درست پاکیزه ،بودن سخی و دست و دل باز سلامت جنسی نیکوکار و پشتیبان پدر و مادر
مرد نیز نباید این گونه باشد: دروغ گو، تهمت زن، دشنام گوی، بخیل، دریغ کننده از کمک به دیگران کتک زننده بدرفتار، بداخلاق تنگ نظر دارای سوء تدبیر شراب، خوار دارای انحراف جنسی و دارای غیرت بی جا.
غالب این معیارها به گونه ای در ازدواج پیامبر صلی الله علیه و اله و حضرت خدیجه علیها السلام متبلور بود که برای ،نمونه به بعضی از آن ها اشاره می گردد:
ص: 96
1. دقت در انتخاب امام صادق علیه السلام می فرماید:
﴿انْظُرْ أَينَ تَضَعُ نَفْسَک وَ مَنْ تُشْرِكَهُ فِي مَالِک وَ تُظْلِعُهُ عَلَى دِینِکَ وَ سِرّک فَإِنْ كُنْتَ لَا بُدَّ فَاعِلًا فَبِكراً تُنْسَبُ إِلَى الْخَيْرِ وَ إِلَى حُسْنِ الْخُلُقِ﴾؛ (1)
بنگر جانت را کجا قرار می دهی و چه کسی را در مال و دارایی ات شریک و چه فردی را بر این راز و امانت آگاه می کنی همسر انسان پناهگاه جان اوست.
حضرت خدیجه علیها السلام پناهگاه پیامبر صلی الله علیه و اله در تمامی رنج ها و سختی های دوران رسالت ایشان در مکه بود. دوره ای که مسلمانان در اقلیت و در اوج فشار و سختی بودند خدیجه علیها السلام امانت دار پیامبر صلی الله علیه و اله و رازدار رسالت او در سال های اولیه آن سختی ها بود.
2. گزینش مادر فرزند: حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرموده اند.
﴿أَنْكَحُوا الْأَكفَاءَ وَ انْكَحُوا فِيهِمْ وَ اخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ ﴾؛ (2)
به همگنان زن بدهید و از همگنان همسر گیرید و برای داشتن فرزند بهتر و صالح، انتخاب و گزینش کنید.
حضرت خدیجه علیها السلام قرار بود کوثر و نسل پر برکت پیامبر صلی الله علیه و آله از وجودش به وجود آید؛ پس انتخاب حضرت خدیجه علیها السلام متفاوت است از همسران دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله که نسلی از آن ها باقی نماند حضرت خدیجه علیها السلام زنی سخاوتمند و دارای سجایای اخلاقی بود که نسل پیامبر صلی الله علیه و آله از او ادامه یافت.
3. اصالت خانوادگی: پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله می فرمایند:
﴿اُنْظُرْ فِي أَيِّ نِصَابٍ تَضَعُ وَلَدَكَ فَإِنَّ اَلْعِرْقَ دَسَّاسٌ﴾؛ (3)
بنگر که فرزند نسل خویش را در چه ریشه ای قرار می دهی؛ زیرا رگ و ریشه،
ص: 97
تأثیر پنهانی دارد.
در روایت مشابه دیگر امام صادق علیه السلام فرمودند:
﴿تَزَوَّجُوا فِي الْحُجْزِ الصَّالِحِ فَإِنَّ الْعِرْقَ دَسَّاسٌ﴾؛ (1)
با خانواده خوب و شایسته وصلت، کنید زیرا در رگ و ریشه اثر دارد.
حضرت خدیجه علیها السلام از سادات و دختر خویلد بن اسد بن عبدالعزی بن قصی بن کلاب از تیره ای معروف و از محترمان قریش بود خویلد در دوره جاهلیت، مهتر طایفه خود بود. در جنگ فجار در روزی که به نام شمطه معروف بود و در آن روز قریش آماده جنگ با کنانه شد ریاست طایفه اسد را داشت. او با کسی که طالب خروج حجر الأسود از خانه کعبه بود به نزاع پرداخت و این موضوع، ممتاز بودن او در آن عصر را می رساند. هم چنین پسر عموى وى ورقة بن نوفل از کاهنان عرب بود و از کتاب های ادیان پیشین اطلاع داشت؛ لذا حضرت خدیجه علیها السلام از خانواده و تبار با اصالت عرب بود پیامبر صلی الله علیه و اله نیز از قبیله قریش و نواده عبد المطلب فرزند بنی هاشم بود که کلیدداری و سقایت حجاج را بر عهده داشتند. (2)
3. ازدواج غیر فامیلی رسول خدا صلی الله علیه و اله می فرماید:
﴿اغْتَرِبُوا لَا تُضْوُوا﴾؛ (3) با بیگانه (غیر خویشاوند) ازدواج کنید تا فرزندان لاغر و تکیده به دنیا نیاورید
حضرت خدیجه علیها السلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سابقه فامیلی نداشته اند؛ البته هر دو از قریش بودند و «نسب هر دو در قصی به هم می رسید». (4) آشنایی آن ها به سبب تجارتی بود که حضرت محمد صلی الله علیه و آله برای حضرت خدیجه علیها السلام در دوران نوجوانی انجام داد و سود و سرمایه زیادی به دست آورد و این مقدمه آشنایی آن دو را فراهم نمود.
ص: 98
4. مهربان و مددکار و بی دردسر: امام صادق علیه السلام در مورد ویژگی های همسر نیکو می فرمایند:
﴿فَامْرَأَةٌ وَ لُودٌ وَ دُودُ تُعِينُ زوجها عَلَى دَهْرِهِ لِدُنْيَاهُ وَ آخِرَتِهِ وَ لَا تُعِينُ الدَّهْرَ عَلَيهِ﴾؛ (1)
بدان بهترین بانوان زنانی هستند که فرزند زیاد زایند و برای شوهر مهربانند و در امر دنیا و آخرت مددکار آنانند و در زندگی برایشان مشکل نمی آفرینند.
خدیجه علیها السلام با آن که از همسران قبلی خویش فرزندانی داشت و در چهل سالگی با پیامبر صلی الله علیه و اله ازدواج کرد، دو دختر و چهار پسر از رسول خدا صلى الله عليه و سلم پیدا کرد. این نشان دهنده ویژگی اول این روایت است. او یاور راستین اسلام بود و پیامبر صلی الله علیه و اله با وجودش احساس آرامش می نمود او برای پیامبر صلی الله علیه و اله وزیری درست کار بود و با اموالش او را یاری بخشید. (2) او در تمامی مراحل زندگی یار و یاور پیامبر صلی الله علیه و اله بود. در عبادت های طولانی حضرت که بعضاً حدود چهل روز به درازا می کشید، در تمامی این مدت خدیجه علیها السلام تنها بود و اعتراضی به پیامبر صلی الله علیه و اله ننمود. هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و اله را برای عبادت به غار حرا می رفتند غذای حضرت را توسط غلامش و یا حضرت علی علیه السلام، برای ایشان به بالای کوه می فرستاد. (3) خديجه علیها السلام در تمامی مراحل زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله، زنی مددکار، مهربان و دلسوز بود.
5. مؤمن صالح: در روایت آمده است:
﴿أَتَى رَجُلٌ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه و سلم يَسْتَأْمِرُهُ فِي النِّكَاحَ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه و سلم نَعَمِ انْكَحْ وَ عَلَيكِ بِذَوَاتِ الدِّينِ تَرِبَتْ يداك وَ قَالَ إِنَّمَا مَثَلُ الْمَرْأَةِ الصَّالِحَةِ مَثَلُ الْغُرَابِ الْأَعْصَمِ الَّذِي لَا يَكَادُ يَقْدَرُ عَلَيْهِ قَالَ وَ مَا الْغُرَابُ الْأَعْصَمُ قَالَ الْأَبيضُ إِحْدَى رِجْلَيْهِ﴾؛ (4)
مردی نزد رسول خدا صلی الله علیه و اله آمد تا درباره ازدواج با ایشان مشورت کند.
ص: 99
حضرت فرمودند: «خدایت خیر دهد! با زنی مؤمن ازدواج کن. مثال زن دین دار و شایسته در کم یا بی چون کلاغی است که یک پایش سپید باشد».
سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله به این فرد در دوره ای بود که زنان زیادی مسلمان شده و تحت تربیت اسلام قرار گرفته بودند. با این حال پیامبر صلی الله علیه و آله چنین مثالی زدند؛ حال چه رسد به قبل از اسلام که زن مؤمن به ندرت پیدا می شد و خدیجه علیها السلام یکی از آن زنان بود. او زن مؤمنی بود که خداوند از زبان جبرئیل به او سلام رساند. (1) در روایتی بهترین زنان بهشت مریم دختران ،عمران خدیجه علیها السلام دختر خویلد، فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله و آسیه دختر مزاحم همسر فرعون ، معرفی شده اند. (2) خديجه علیها السلام ام «المؤمنين» لقب دارد و این به سبب شایستگی و لیاقت وی است.
6. کم خرج: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
﴿أَعْظَمُ النِّسَاءِ بَرَكَةً أَيْسَرُهُنَّ مَئونَة﴾؛ (3) پر برکت ترین زنان ، کم خرج ترین ایشان است.
حضرت خدیجه علیها السلام قبل از ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و آله از تاجران و ثروتمندان مکه بود. او ثروتش را از راه ارث و تجارت به دست آورده بود؛ ولی بعد از ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و آله تمام اموال خود را در راه پیشرفت اسلام هدیه کرد. وی توسط یکی از اقوامش تمام اموال خویش را به پیامبر صلی الله علیه و آله هدیه نمود و او را مالک آن ها خواند. (4) او چنان اموال خود را خرج اسلام نمود که در زمان مرگ، از مال دنیا به اندازه تهیه کفنی برایش باقی نمانده بود. «خدیجه علیها السلام خجالت می کشید یکی از وصایایش را به همسرش بگوید؛ از این رو به حضرت زهرا علیها السلام که آن زمان دختر کوچکی بود گفت: «زهرا جان! من کفن ندارم به پدرت بگو عبایی را که در هنگام نزول وحی به سر می کشید کفن من قرار دهد». از این جمله می توان
ص: 100
دریافت که سرمایه عظیم حضرت خدیجه علیها السلام در شعب ابی طالب به پایان رسیده بود. او که از تجار بزرگ به شمار می آمد، حال برای تهیه کفن هم با مشکل مواجه بود». (1)
1. اکتفا به اخلاق و دین: پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمودند:
﴿إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَساد كبير﴾؛ (2)
هر گاه کسی نزد شما [به خواستگاری] آمد که اخلاق و دین او را می پسندید، به او زن دهید و اگر چنین نکنید فتنه و فسادی بزرگ در زمین رخ خواهد داد.
آن چه در تاریخ نشان دهنده محرک خدیجه علیها السلام برای ازدواج با امین قریش بود یک سلسله جهات معنوی است نه جنبه های مادی:
اول، شنیدن سرگذشت سفر جوان قریش از غلام خود میسره در مورد نظر راهب شام نسبت به امین ،قریش زمینه ایجاد شوق خدیجه علیها السلام به معنویت پیامبر صلی الله علیه و آله شد. آن چه را شنیده بود برای ورقة بن نوفل دانای عرب نقل کرد و او صاحب این کرامات را پیامبر عربی دانست. (3)
دوم آگاه شدن خدیجه علیها السلام از طریق دانای یهود در بیان علایم نبوت در وجود امین عرب از این که پدر و مادر او می میرند و جد و عموی وی او را حمایت می کنند و از قریش زنی انتخاب می نماید که سیده قریش است و اشاره به خدیجه علیها السلام می نماید و می گوید: «خوشا به حال کسی که همسری او را به دست
ص: 101
آورد». (1)
سوم ، خواب دیدن خدیجه علیها السلام که خورشیدی بالای مکه چرخ می خورد و کمکم پایین می آید و وارد خانه او می شود زمانی که این خواب را برای ورقه نقل می کند، وی چنین تعبیر می نماید که با مرد بزرگی ازدواج می کند که شهرت او عالم گیر خواهد شد. (2)
بدین ترتیب، علل تمایل خدیجه علیها السلام مولود ایمان و اعتقاد او به معنویت جوان قریش بود.
2. دیانت و امانت؛ امام باقر علیه السلام و در نامه ای چنین نوشتند:
﴿مَنْ خَطَبَ إِلَيْكُمْ فَرَضِيتُمْ دِينَهُ وَأَمَانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فی كَبِيرٌ﴾. (3)
هر کس برای خواستگاری دخترتان نزد شما آمد و از نظر دیانت و امانت مورد پسند بود به او پاسخ مثبت دهید؛ و اگر چنین نکنید فتنه و فسادی بزرگ در زمین رخ خواهد داد.
گفتنی است علت شیفتگی خدیجه علیها السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله نیز راست گویی امانت داری و اخلاق پسندیده وی بود (4)
3. دین و اخلاق علی رغم فقر امام رضا علیه السلام می فرمایند:
﴿إِنْ خَطَبَ إِلَيكَ رَجُلٌ رَضِيتَ دِينَهُ وَ خُلُقَهُ فَزَوَجْهُ وَ لَا يَمْنَعْكَ فَقْرُهُ وَ فَاقَتُهُ قَالَ اللهُ تَعَالَى وَ إِنْ يَتَفَرَّقا يغْنِ اللَّهُ كَلَّا مِنْ سَعَتِهِ وَ قَوْلُهُ إِنْ يَكونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللهُ واسِعٌ عَلِيمٌ﴾. (5)
اگر مردی نزد تو به خواستگاری آمد و دین و اخلاق او را پسندیدی، به وی زن بده و فقر و ناداری اش مانع تو از این کار نشود.
در نقل های تاریخی آمده است:
ص: 102
وضع مالی و اقتصادی حضرت رسول صلی الله علیه و اله مرتب نبود و هنوز به کمک های مالی عموی خود ابوطالب نیاز داشت. (1)
ابوطالب در سخن و خطبه ای که ادا کرد چنین فرمود:
پس بدانید که پسر برادرم محمد بن عبدالله را به هیچ یک از قریش نمی سنجند، مگر آن که او زیادتی می کند و هیچ مردی، مردی را با او قیاس نکند، مگر آن که او عظیم تر است و او را در میان خلق، عدیل و نظیر نیست و اگر در مال کمی هست پس مال عطایی است از حق تعالی که جاری کرده بر بندگان به قدر حاجت ایشان و مانند سایه ای است که به زودی برگردد. (2)
خدیجه علیها السلام که بانوی اول مکه و از لحاظ حسب و نسب و ثروت شخصیت برجسته ای بود (3) به فقر پیامبر صلی الله علیه و آله توجهی نداشت. او با آن که از ثروتمندان زنان قریش به شمار می رفت، قبلاً پیشنهاد ازدواج ثروتمندترین و متنفذترین رجال قریش را رد کرده بود بزرگان قریش همه علاقه مند به ازدواج با او بودند. (4) مردان نام داری هم چون عقبة بن ابی معیط ابوجهل و ابوسفیان از او خواستگاری کرده بودند و او موافقت نکرده بوده بودند و او موافقت نکرده بود. (5)
4. با تقوا: امام حسن علیه السلام به مردی که با ایشان درباره ازدواج دختر خود مشورت کرد، فرمودند:
﴿زَوِّجْها مِنْ رَجُلٍ تَقی فَاِنَّهُ اِنْ اَحَبَّها اَکْرَمَها و إنْ اَبْغَضَها لَمْ یظْلِمْهَا﴾؛ (6)
او را به مردی باتقوا شوهر ده؛ زیرا اگر دختر تو را دوست داشته باشد گرامی اش می دارد و اگر دوستش نداشته باشد به وی ستم نمی کند.
تاریخ گواهی می دهد که ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و اله و حضرت خدیجه علیها السلام
ص: 103
معلول و مولود ایمان خدیجه علیها السلام به تقوا و پاک دامنی و عفت و امانت عزیز قریش بود. (1)
در جامعه کنونی، بر معیارهایی تأکید می شود که در سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام و در سخنان ایشان سفارشی به آن ها نشده است. خداوند متعال قرآن کریم می فرماید: ﴿وَ مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾ (2) ما بايد بر مبنای سنت ایشان حرکت کنیم در ازدواج پیامبر صلی الله علیه و اله با حضرت خدیجه علیها السلام بعضی از معیارهای عرفی رعایت نشده که عبارتند از:
1. دوشیزه بودن دختر: در معیارهای عرفی رغبتی به ازدواج با بیوگان نیست؛ ولی پیامبر صلی الله علیه و اله در اولین ازدواج خود که حدود 25 سال ادامه داشت، زنی را که پیش از آن دو بار ازدواج کرده بود به عنوان تنها همسر خویش انتخاب کردند که این خود می تواند درسی برای جوانان امروز باشد در جامعه کنونی، دختران زیادی هستند که به دلایل گوناگونی از جمله از دست دادن همسر خویش یا ازدواج های ناموفق مجرد مانده اند و این دختران با آن که جواناند و ویژگی های اخلاقی، ظاهری ایمانی و خانوادگی خوبی دارند تنها به علت آن که یک بار ازدواج کرده اند مورد انتخاب جوانان و خانواده های شان قرار نمی گیرند؛ در حالی که این ها با تجربه ای که از ازدواج قبلی داشته اند و عملکردی که از خود نشان داده اند می توانند همسران و مادران مناسبی باشند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله با ازدواج شان با حضرت خدیجه علیها السلام و به آخرین وصف اشاره شده در سوره تحریم در مورد بهترین زنان ،پیامبر یعنی دوشیزه بودن یا نبودن ایشان جامه عمل پوشاندند.
2. تأكید بر تفاوت سنی: از معیارهای دیگر ،عرفی تأکید بر تفاوت سنی و
ص: 104
بزرگ تر بودن پسر است؛ حال آن که پیامبر صلی الله علیه و اله خود نسبت به همسر خویش از لحاظ سنی پایین تر بودند. روایت مشهور و متواتر بر این است که هنگام ازدواج خدیجه علیها السلام چهل سال و رسول خدا صلی الله علیه و آله بیست و پنج سال داشت. (1) نکته مهم در این زمینه آن است که سن شناسنامه ای در ازدواج هیچ ملاک شرعی عقلی و علمی ندارد؛ بلکه آن چه در ازدواج می تواند مهم ،باشد، سن عقلی دو نفر است که پسر از نظر رشد عقلی در حدی باشد که بتواند مدیریت زن و خانواده را بر عهده گیرد و از نظر سن ،عقلی تناسب لازم میان زن و مرد وجود داشته باشد. در مورد زن سن جسمی یا پوستی و ظاهری ملاک است؛ بدین معنا که زن از نظر توان مندی و نشاط جوانی در حدی باشد که بتواند فرزندانی را به وجود آورد و نیازهای همسرش را پاسخ گو باشد در ازدواج پیامبر صلی الله علیه آله و حضرت خديجه علیها السلام، هر دو محرز بود؛ پیامبر صلی الله علیه آله و از لحاظ عقلی بالاتر از سن خود و حضرت خدیجه علیها السلام از نظر جسمی آن چنان بانشاط بود که توانست تا بیست سال بعد از این ازدواج فرزند آورد و پاسخ گوی نیازهای پیامبر اکرم صلى الله عليه و سلم باشد. (2)
3. تمکّن مالی داماد: متقابلاً نیز حضرت خدیجه علیها السلام در انتخاب پیامبر، به بعضی از معیارهای عرفی پشت پا زد وی با آن که خیلی از اشراف و ثروت مندان خواستار ازدواج با او بودند، با حضرت محمد صلى الله عليه و سلم که یتیم بزرگ شده بود و در وضعیت ضعیف اقتصادی به سر می برد و هیچ تمکن و پشتوانه مالی نداشت ازدواج نمود و این جزبه جهت سجایای اخلاقی و درست کاری پیامبر صلی الله علیه و اله نبود.
در این مقاله با تحلیل آیات و روایات در زمینه ازدواج و گزارش های تاریخی از ازدواج حضرت خدیجه علیها السلام با پیامبر اکرم صلى الله عليه و سلم نتایج ذیل به دست آمد:
ص: 105
معیارهای قرآنی ازدواج عبارت اند از: آرامش یکتاپرستی، کفویت اجتماعی، پاک دامنی، تناسب جسمی و جنسی قوت و امانت محافظ بودن، مسلمان مؤمن و فرمان بردار بودن که همگی در ازدواج حضرت خدیجه علیها السلام نمایان است.
معیارهای روایی عبارتند از دقت در انتخاب گزینش مادر فرزند، اصالت خانوادگی، ترجیحاً غیر فامیل بودن مهربان و بی دردسر، مؤمن صالح، کم خرج، اکتفا به ،اخلاق دین و تقوا که همگی در انتخاب پیامبر صلی الله علیه و آله و خدیجه علیها السلام آشکار است.
معیارهای عرفی نابه جا مانند دوشیزه بودن تأکید بر تفاوت سِنی و تمکن مالی در ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله و خدیجه علیها السلام به آن ها توجه قرار نشده بلکه نقض گردیده است.
ص: 106
1. آلوسی، سید محمود، روح المعاني في تفسير القرآن العظیم (1415 ق)، بیروت، دار الكتب العلميه.
2. ابن اثیر، اسُد الغابة (1336)، تهران، المكتبه الإسلاميه
3. -الكامل في التاريخ (1399 ق)، بیروت، دار صادر.
4. ابن بابویه، محمد بن علی، خصال (1362)، قم، جامعه مدرسین
5. ابن واضح ، تاریخ یعقوبی (1384، ق)، نجف، المكتبه الحيدريه
6. ابن هشام الحميرى المعافری، عبدالملک، السیره النبويه (1375 ق)، ،قاهره مطبعه مصطفى البابي الحلبي
7. (1375)، چاپ پنجم، مترجم: سید هاشم رسولی، تهران، انتشارات کتابچی
8. بلاذری، انساب الأشراف (1400 ق) ، تحقیق احسان عباس، بیروت، دارالنشر شتاينر
9. بیهقی، ابوبکر احمد بن حسین، دلائل النبوه (1361)، مترجم: محمود مهدوی دامغانی ،تهران انتشارات علمی و فرهنگی
10. حلبی، علی بن برهان الدین ، السيره الحلبيه (بی تا)، بیروت، دار المعرفه.
11. خامنه ای، سیدعلی، شعاعی از نیر اعظم صلی الله علیه و آله (1385)، چاپ سوم، تهران، سروش
12. سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام (1377)، چاپ دهم، تهران، نشر مشعر
13. شريف الرضي محمد بن حسین، نهج البلاغه (1414 ق)، مصحّح: فیض الإسلام، قم، هجرت.
14. - المجازات النبويه (1422 ق)، قم، دار الحديث.
15. طالقانی، سید محمود پرتویی از قرآن (1362)، تهران، شرکت سهامی انتشار.
ص: 107
16. طبرسی، حسن بن فضل ، مکارم الأخلاق (1412 ق)، چاپ چهارم، قم، شریف رضی
17. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (بی تا)، بیروت، دار قاموس الحديث.
18. طوسی، محمد بن الحسن ، تهذيب الأحكام (1407 ق)، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم
19. عسقلانی، ابن حجر، الاصابة في تمييز الصحابه (بی تا) بیروت، دار احیاء التراث العربي.
20. قمى، عباس، منتهی الآمال (1410 ق) چاپ شانزدهم ،قم .هجرت
21. - سفینه البحار (1416 ق)، چاپ دوم، تهران، اسوه
22. کلینی، محمد بن يعقوب، کافی 1407 ق) چاپ چهارم، تهران، دار الكتب الإسلاميه.
23. متقی هندی، علی بن حسام ، کنزالعمال في سنن الاقوال والافعال (1397 ق)، تصحیح: صفوة السقا، بيروت، مكتب التراث الاسلامي
24. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار (1403 ق) چاپ دوم، بیروت، داراحیاء التراث العربي.
25. محلاتی ، ذبیح الله ، رياحين الشريعه (1396)، تهران، دار الكتب الإسلاميه.
26. مظاهری حسین ، تجلی حق (1389)، اصفهان، حدیث راه عشق.
27. مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ (1374)، تهران، آگه.
28. میرشریفی، علی، پیام اور رحمت (1385)، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت).
29. نوری، حسین بن محمدتقی ، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل (1408 ق)، قم، مؤسسه آل البيت علیهم السلام.
ص: 108
*ویژگی هایی از حضرت خدیجه علیها السلام: محمد فاکر میبدی (1)
تاریخ اسلام، گواهی می دهد که حضرت خدیجه علیها السلام از آغاز بعثت نبوی تا آخرین لحظه زندگی نقش مؤثری در نشر رسالت و حمایت از پیامبر صلی الله علیه السلام را ایفا کرد اینک این پرسش رخ می نماید که این بانو چه ویژگی هایی داشت که توانست به عنوان اولین زنان عالم اسلام و در ردیف چهار زن برتر عالم قرار گیرد؟ به نظر می رسد این بانوی ،کرامت شرافت و سیادت در عرصه های مختلف بینشی منشی و کنشی دارای ویژگی های یگانه ای بود که نه تشریعاً و تکویناً تکرارپذیر نیست. او در عرصه بینش دارای بینش عمیق اعتقادی و بصیرت درست بود در عرصه ،اخلاق پایداری در برابر سرزنش ها و نیز ایثارگری در راه خدا را در کارنامه خود داشت و در عرصه عمل و کنش پیشگام در اقتدا به پیامبر صلی الله علیه و آله بود و ویژگی مشکل گشایی از ساحت نبوی را در برنامه خود داشت. وی در امر رسالت به وسیله ثروت خدادادی خود یاری پیامبر صلی الله علیه و آله را سرلوحه کار خود قرار داد این بزرگ، بانو به مقامی دست یازید که مورد عنایت الهی مخاطب مستقیم سلام الهی و از سروران زنان عالم شد. رابطه او با پیامبر و رابطه دو سویه محبتی بود؛ یعنی هم محب پیامبر صلی الله علیه و اله بود و هم محبوب او سرانجام به جایگاهی رسید که مدال شایستگی علیت برای بقای نسل مطهر نبوی دریافت نمود و کوثر نبوت به واسطه او محقق گردید.
ص: 109
بر اساس گزارش های تاریخی حضرت خدیجه علیها السلام این صدف کوثر نبوی نقش به سزایی در گسترش فرهنگ اسلامی داشته و دارای ویژگی هایی بوده که می توان گفت در فضای تاریخی و جغرافیایی ارباب قلم و اندیشه آن گونه که شایسته این بزرگ بانوی عالم اسلام بوده به آن توجه نکرده اند؛ از این رو، سزاست تا شخصیت وی کاوش گردد و ویژگی هایش تبیین شود تا آن چه در فضای بحرانی آغازین بعثت و در کنار پیامبر صلی الله علیه و آله تجلی یافت به عنوان مدل و الگوی بصیرت و فضیلت به جامعه معرفی گردد
در مقاله حاضر تلاش شده تا برخی از ویژگی ها و سجایای رفتاری آن با وی بزرگ با چاشنی آیات و روایات، تبیین و بررسی گردد.
عقیده یکی از مهم ترین نمادهای شخصیت انسان است که زیربنای رفتار گفتار و عملکرد وی را شکل می دهد. حضرت خدیجه علیها السلام یکی از کسانی بود که این مهم را به خوبی به منصه ظهور گذاشت و با ایمان به همسر گرامی خویش در آغازین روزهای بعثت نبوی و تداوم آن تا واپسین روزهای زندگی، نام خود را به عنوان یار همیشگی آن حضرت به ثبت رساند. او لحظه ای در این مسیر دچار ضعف و سستی نشد. مهم تر این که نام وی به عنوان اولین ایمان آورنده به پیامبر صلی الله علیه و آله در تاریخ ثبت است. ابن اسحاق می نویسد:
كان أول من اتبع رسول الله صلی الله علیه و اله خديجه علیها السلام بنت خويلد، زوجته، ثم كان أول ذكر آمن به على و هو يومئذ ابن عشر سنين ...؛
اولین کسی که از پیامبر صلی الله علیه و آله پیروی کرد همسرش خدیجه علیها السلام بود و اولین نفر از مردان که به آن حضرت ایمان آورد، علی علیه السلام که ده ساله بود...(1)
هر چند در جلوتر بودن خدیجه علیها السلام نسبت به امیرمؤمنان علی بن
ص: 110
ابی طالب علیه السلام نمی توان به سادگی پذیرفت؛ زیرا گزارش ها و روایات تاریخی، نشان می دهد که حضرت خدیجه علیها السلام اولین زنی بود که به پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان آورد، نه اولین فرد و اولیت مطلق را در شأن امام علی علیه السلام می دانند؛ حتی می توان و بلکه باید گفت امام علی علیه السلام هرگز کافر نبودند تا ایمان بیاورند امام سجاد علیه السلام در پاسخ به این پرسش که علی بن ابی طالب علیه السلام هنگام اسلام آوردن چندساله بودند؟ فرمود:
﴿أَوَ كانَ كافِراً قَطُّ ؟ إِنَّمَا كَانَ لِعَلِى حَيثُ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ، رَسُولَهُ عَشْرُ سِنِينَ، وَ لَمْ يكنْ يوْمَئِذٍ كافِراً، وَ لَقَدْ آمَنَ بِاللَّهِ (تَبَارَكَ وَ تَعَالَى) وَ بِرَسُولِهِ صلی الله علیه و اله، وَ سَبَقَ النَّاسَ كلَّهُمْ إِلَى الْإِيمَانِ بِاللهِ وَ بِرَسُولِهِ صلی الله علیه و اله...﴾
علی علیه السلام کافر نبود. او هنگام بعثت پیامبر صلی الله علیه و اله و ده ساله بود و در آن هنگام الهیه کافر نبود. وی به خدا و پیامبر صلی الله علیه و اله ایمان داشت و در این امر از همه مردم پیشی گرفته بود. (1)
این کلام یعنی این که ایمان تکلیفی حضرت علی علیه السلام به ایمان فطری وی متصل بوده و هرگز دچار کفر نبوده تا پس از آن ایمان بیاورد (2)
به هر صورت حضرت خدیجه علیها السلام به قول اهل سنت اولین نفرو به قول شیعه، اولین زنی بود که به پیامبر صلی الله علیه و اله ایمان آورد و حتی نگران اتصال و انقطاع وحی آن حضرت بود؛ چنان که هنگام تأخیر در وحی، پس از نزول آیه: ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ...﴾ گفت: «شاید که خدایت تو را رها کرده است و دیگر پیامی برایت نمی فرستد!» در این هنگام آیه را نازل کرد و فرمود: ﴿ما وَ دَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلی﴾ (3) (4)
بیهقی نکته ای مهم در این زمینه دارد. وی می نویسد:
اولین بار که پیامبر صلی الله علیه و آله متوجه دریافت وحی شد، با خدیجه علیها السلام در
ص: 111
میان گذاشت. در لحظه دریافت خبر از پیامبر صلی الله علیه و آله، خداوند دو عنایت به حضرت خدیجه علیها السلام نمود: یکی این که وی را از تکذیب پیامبر صلی الله علیه و آله حفظ کرد. دوم این که او را موفق به تصدیق آن حضرت فرمود و این سخن بر زبانش جاری کرد: ﴿آبشر فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَصْنَعَ بِكَ إِلَّا خَيرًا﴾. (1)
یعنی در حقیقت حضرت خدیجه علیها السلام و در پرتو نورالهی، مصداقی از این آیه بود که فرمود: ﴿أ فَمَنْ شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ﴾؛ (2) همان گونه که این بانوی بزرگوار عنوان امّ المؤمنین را دارد هر چند آیه شریفه: ﴿النَّبِى أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْواجُهُ أَمَّهاتُهُمْ﴾ (3) بعد از وفات وی نازل شده باشد.
بصیرت و شناخت یکی از ویژگی حضرت خدیجه علیها السلام بود که در زندگی وی نقش مؤثری داشت. گفته اند هنگامی که روزگار ابوطالب سخت شد و مشکلات اقتصادی به آن ها روی آورد، ابوطالب پیشنهاد کرد که همانند دیگران، اموالی را از خدیجه علیها لسلام [برای تجارت] بگیرد، اما پیامبر صلی الله علیه و آله حاضر نشدند خود را به خديجه علیها السلام عرضه کنند! هنگامی که خدیجه علیها السلام از این گفتگو باخبر شد خود اقدام کرد و دو برابر اموالی را که به دیگران می داد در اختیار حضرت قرار داد، زیرا پیامبر صلی الله علیه و اله را به امانت داری، راست گویی و اخلاق کریمانه می شناخت. (4) مهم این است که وقتی خدیجه علیه السلام به اخلاق کریمه پیامبر صلی الله علیه و آله پی برد، با توجه به شخصیت پیامبر صلی الله علیه و اله ، با ایشان مانند دیگر افراد برخورد نکرد، بلکه آن حضرت را شریک تجاری و در حقیقت طرف مضاربه خود نمود و در این مسیر به چند برابر سود دست یافت و با کراماتی که از ایشان می دید، زمینه ازدواج وی فراهم شد بیهقی در این باره می نویسد:
ص: 112
وقتی میسره غلام خدیجه علیها السلام از رفتار پیامبر صلی الله علیه و اله به وی گزارش داد، دنبال آن حضرت فرستاد و با عنوان پسر عمو، [چون در سلسله اجداد به یک نفر می رسند] رغبت خود را به وی نشان داد و گفت: «إِنِّي قَدْ رَغِبَتُ فِیک؛ لِقَرابَتِک مِنِّي، وَ شَرَفِک فِی قَوْمِک وَ وَسِیطَتِک فِيهِمْ وَ أَمَانَتِک عِنْدَهُمْ ، وَ حُسْن خُلُقِك، وَ صِدْقٍ حَدِیثِک؛ من به دلیل قرابتت نسبت به من، و شرافت و وساطت تو در قومت و امانت داریت نزد مردم و اخلاق خوش و درستی در گفتار خواهان تو هستم» (1)
یعنی در یک طرف قرابت شرافت وساطت ،امانت، صداقت و حسن خلق قرار گیرد و در طرف دیگر نیز قرابت ،شرافت وساطت ، به اضافه اموال زیاد. (2)
بر همین اساس هنگامی که ابوطالب برای خواستگاری از خدیجه علیها السلام نزد ورقه، پسر عموی خدیجه علیها السلام رفت پس از حمد و ثنای الهی خطاب به ورقه گفت:
إِنَّ ابْنَ أَخِي هَذَا - يعْنِي رسول الله - مِمَّنْ لا يوزَنُ بِرَجُلٍ مِنْ قُرَيشِ إِلا رَجَحَ بِهِ وَ لا يَقَاسُ بِهِ رَجُلٌ إِلا عَظْمَ عَنْهُ وَ لا عِدْلَ لَهُ فِي الْخَلْقِ وَ إِنْ كَانَّ مُقِلَا فِي الْمَالِ فَإِنَّ الْمَالَ رِفْدٌ جَارٍ وَ ظِلُّ زَائِلٌ وَ لَهُ فِي خديجه علیها السلام رَغْبَةٌ و لها فِيهِ رَغْبَةٌ وَ قَدْ جِئْنَاک لِنَخْطُبَهَا إِلَيْكَ بِرِضَاهَا وَ أَمْرِهَا وَ الْمَهْرُ عَلَى فِي مَالِي الَّذِي سَأَلْتُمُوهُ عَاجِلُهُ وَ آجِلُهُ وَ لَهُ وَ رَبِّ هَذَا الْبَيتِ حَظِّ عَظِيمٌ وَ دِينٌ شَائِعٌ وَ رَأى كامِل؛
این پسر برادر من (پیامبر) کسی است که هیچ مردی با وی توان برابری ندارد مگر این که برتری دارد؛ و با هیچ کس مقایسه نمی شود، مگر این که از او بهتر است در آفرینش همانند ندارد هر چند ثروتی ندارد؛ البته مال همانند سایه رفتنی است. وی خواهان خدیجه علیها السلام است و ما آمده ایم در صورت رضایت خدیجه علیها السلام از وی خواستگاری کنیم و مهریه او بر عهده من است.
سپس نوبت ورقه شد تا سخن بگوید با حالت شگفتی، از پاسخ به ابوطالب درماند و نتوانست چیزی بگوید در این هنگام خدیجه علیها السلام رو به ورقه کرد و
ص: 113
گفت: «من نسبت به خودم اولا هستم» و خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله اظهار داشت:
﴿قَدْ زَوَّجْتُک یا مُحَمَّدُ نَفْسِى وَالْمَهْرُ عَلَى فِى مَالِي فَأْمُرْ عَمَّكَ فَلْينْحَرْنَاقَةً فَلْيولِمْ بِهَا وَ ادْخُلْ عَلَى أَهْلِک﴾؛
ای محمد من خودم را به ازدواج تو درآوردم؛ مهریه نیز از مال خودم بر عهده خودم به عمویت بگو شتری را نحر کند و ولیمه بدهد و به خانه داخل شو (1).
این بدان معناست که هر چند طبع انسانی حکم می کند که مرد باید به خواستگاری زن برود چنان که ابوطالب نیز در مورد خدیجه علیها السلام و پیامبر صَلَى اللَّهُ عليه و اله چنین کرد - اگر موردی یافت شد که مناسب و با شناخت کامل مورد پسند بود، نباید آن را از دست داد؛ چنان که قرآن در جریان حضرت موسی و دختران شعیب می فرماید: ﴿یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِي الأَمِينُ﴾؛ [يكى از آن دو دختر] گفت «پدرم! او را استخدام کن! زیرا بهترین کسی را که می توانی استخدام کنی، آن کسی است که قوی و امین باشد [و او همین مرد است]» (2) نیز همین شیوه را اجرا کرد و گفت: ﴿إِنِّي أريدُ أَنْ أَنْكَحَكَ إِحْدَى ابْنَتَى هاتين على أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِي حِجَجِ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِک﴾؛ «من می خواهم یکی از این دو دخترم را به همسری تو درآورم به این شرط که هشت سال برای من کار کنی و اگر آن را تا ده سال افزایش دهی محبتی از ناحیه توست». (3)
یکی از اموری که در زندگی ایمانی لازم و مؤثر است، نترسیدن از سرزنش ها در انجام دادن تکالیف و نیز در رسیدن به هدف مقدس است. امری که بسیاری از مؤمنان در موقع لزوم با آن مشکل دارند. این یک اصل قرآنی است. قرآن کریم در وصف بهترین بندگان خدا می فرماید: ﴿... يجاهِدُونَ فِي سَبيل اللهِ وَ لا يخافُونَ
ص: 114
لَوْمَةَ لائِمٍ ...﴾ «و از سرزنش هیچ ملامت گری هراسی ندارند ...»، (1) خدای سبحان در این آیه شش صفت برای گروهی از بندگانش بر می شمرد که یکی از آن ها، نهراسیدن از سرزنش ملامت گران است. این موضوع برای حضرت خدیجه علیها السلام در دو موضع ظهور بیش تری داشت یکی در دفاع از آن حضرت و دیگری در ازدواج با پیامبر صلى الله عليه و آله بدیهی است که پیامبر صلى الله عليه و آله و همراهان اندک ایشان در آغازین سال های بعثت به شدت از طرف دشمنان سرزنش می شدند. قرآن با تعبیر «مستهزء» به این واقعیت اشارت ،کرده، می فرماید: ﴿إِنَّا کفیناک الْمُسْتَهْزئين ...﴾. (2) در تفسیر و شأن نزول این آیه می نویسند:
بعد از اعلام بعثت پیامبر صلی الله علیه و اله در روز دوشنبه خدیجه علیها السلام در روز سه شنبه، به آن حضرت ایمان آورد و در کنار علی علیه السلام به پیامبر و اقتدا کرد. این موضوع تا مدتی (سه سال) چندان علنی ،نبود تا این که اراده الهی بر فراگیر شدن دعوت تعلق گرفت و چون افرادی هم چون ولید بن مغیره، عاص بن وائل اسود بن عبد المطلب، اسد بن عبد يغوث و حارث بن طلا طله ،خُزاعی پیامبر صلی الله علیه و اله و یارانش را مسخره می کردند، پیامبر صلی الله علیه و اله خوف این را داشت که مورد تمسخر آنان قرار گیرد؛ لذا این آیه نازل شد و به وی دستور داد که موضوع نبوت و رسالت را به صورت آشکار اعلام کند [و از غوغا و جنجال مشرکان نهراسد و به راحتی از کنار آن بگذرد] زیرا خدا خود دفع شر مشرکان از پیامبر صلی الله علیه و اله را بر عهده گرفته است. (3)
طبق گزارش تاریخ و روایات، حضرت خدیجه علیها السلام از اولین کسانی بود که به پیامبر صلی الله علیه و اله ایمان آورد و طبعاً این بزرگوار آماج نکوهش ها و شماتت دشمنان بود و بر این موضوع صبر داشت.
در مورد دوم یعنی ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و اله نوشته اند:
اهل آثار و راویان اخبار اجماع دارند که هیچ کس از اشراف، سادات و
ص: 115
نجیب زادگان قریش نماند مگر این که از خدیجه علیها السلام خواستگاری کرد و خواهان همسری او شد، اما خدیجه علیها السلام به همه آن ها پاسخ منفی داد. هنگامی که رسول خدا با خدیجه علیها السلام ازدواج ،کرد، زنان قریش بر او خشم گرفتند و رهایش کردند آنان به خدیجه علیها السلام گفتند: اشراف و امرای قریش از تو خواستگاری کردند با هیچ یک از آنان ازدواج نکردی اما با محمد، یتیم ابوطالب، فقیر بی مال ازدواج نمودی؟ (1)
این موضوع گواه است که خدیجه علیها السلام قبل از آن با هیچ کس ازدواج نکرده و هنگام ازدواج با پیامبر علیها السلام بکر بوده است.
از روایات استفاده می شود که این نکوهش ها تا سال ها پس از بعثت ادامه داشته است. طبق روایت مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام، این موضوع هنگام ولادت حضرت زهرا علیها السلام به اوج خود رسید تا جایی که کسی حاضر نبود در وضع حمل به خدیجه علیها السلام کمک کند. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:
﴿إِنَّ خديجه لَمَّا تَزَوَّجَ بِهَا رسول الله هجرتها نِسْوَةٌ مَكةَ فَكَنَّ لايدْخُلْنَ عَلَيْهَا وَ لا سَلّمْنَ عَلَيْهَا وَ لا يتركنَ امْرَأَةٌ تَدْخُلُ عَلَيْهَا فَاسْتَوْحَشَتْ خديجه علیها السلام﴾
هنگامی که خدیجه علیها السلام با پیامبر صلی الله علیه و اله خدا و ازدواج کرد، زنان مکه از اطرافش دور شدند و به وی سر نمی زدند و سلامش نمی کردند و حتی نمی گذاشتند کسی به وی سر بزند. (2)
در حقیقت قریشیان، خدیجه علیها السلام را تحریم روابط کردند و در محاصره ارتباطی قرار دادند.
مقدسی می نویسد:
جناب خدیجه علیها السلام در جایگاه وزیر برای پیامبر صلی الله علیه و اله ایفای نقش می کرد و با جان خود او را مساعدت و با مال خویش وی را کمک می کرد و با زندگی
ص: 116
با او، پشتیبان وی بود. (1)
وی در ادامه می نویسد:
خدیجه علیها السلام دارای جسمی ،موزون جمال ،شرافت و عقل بوده است.
در تفسیر این آیات شریفه که فرمود: ﴿أَلَمْ يجدك يتيماً فَآوى، وَ وَجَدَى ضَالاً فَهَدى، وَ وَجَدَك عائِلاً فَأَغْنى﴾. (2) و سخن از ايواء، هدایت و اغنای پیامبر صلی الله علیه و اله است، می توان گفت: اغنای پیامبر صلی الله علیه و اله در دو نوع متصور است: اغنای معنوی و اغنای مادی هر چند بپذیریم که اغنای معنوی آن حضرت به وسیله وحی و یا استجابت دعا انجام گرفته است؛ چنان که مفسران نیز بدان اشارت کرده اند؛ (3) بی شک اغنای مادی آن حضرت به وسیله اموال حضرت خدیجه علیها السلام صورت گرفته است؛ چنان که برخی از مفسران بر این عقیده.اند علامه طباطبایی پس از معنا کردن «عائل» به فقیر بی مال و ثروت می نویسد:
فأغناه الله بعد ما تزوج بخديجة بنت خويلد علیها السلام وهبت له ما لها و كان لها مال كثير. (4)
برخی دیگر نیز همین دیدگاه را دارند. (5)
برخی از مفسران به نکته لطیفی اشاره کرده و ذیل آیه نوشته اند:
[خداوند] توجه خدیجه علیها السلام آن زن مخلص باوفا را به سوی تو جلب نمود تا ثروت سرشارش را در اختیار تو و اهداف بزرگت قرار دهد و بعد از ظهور ،اسلام غنائم فراوانی در جنگ ها نصیب تو کرد، آن گونه که برای رسیدن به اهداف بزرگت بی نیاز شدی (6)
در حقیقت خداوند قلب خدیجه علیها السلام را برای هدف والای نبوی مسخر
ص: 117
پیامبر صلی الله علیه و اله کرد تا آن حضرت بتواند به هدف مهمش دست یابد.
به هر صورت مدال افتخار اغنای مادی اشرف مخلوقات و افضل انبیای الهی به گردن ایثارگر ترین زن عالم آویخته شد؛ ضمن این که حضرت خدیجه علیها السلام به این افتخار نمی کرد و خود را کنیز پیامبر صلی الله علیه و اله می دانست یعنی با ایثار در ایثار مدال خود را نیز با کنیزی آن حضرت بدل نمود مجلسی از جابر نقل می کند که خدیجه علیها السلام بعد از اجرای مراسم عقد، در حالی که ابوطالب قصد داشت پیامبر صلی الله علیه و اله را به خانه خویش ببرد خطاب به او عرضه داشت: ﴿إِلَى بَيْتِكَ، فَبَیتِی بَیتُک، وَ أَنا جَارِیتُک﴾. (1) و پیامبر صلی الله علیه و اله نیز وقتی عده ای در مقام اعتراض می گفتند: «چرا این قدر از خدیجه علیها السلام یاد می کنی، در حالی که بهتر از او به تو داده شده است؟» در حقش می فرمود:
﴿مَا أَبْدَلَنِي اللهُ خَيْراً مِنْهَا صَدَّقَتْنِي إِذْ كذَّبَنِي النَّاسُ، وَ وَاسَتْنِي بِمَالِهَا إِذْ حَرَمَنِي النَّاسُ، وَ رَزَقَنِي اللهُ الْوَلَد مِنْهَا وَ لَمْ يَرْزُقْنِي مِنْ غَيْرِهَا﴾؛
هیچ بدلی جایگزین وی نشده است! او مرا تصدیق کرد، هنگامی که مردم مرا تکذیب می کردند؛ او با مالش مرا کمک کرد، هنگامی که مردم مرا محروم می کردند، برای من فرزند آورد در حالی که هیچ کدام از همسران فرزندآوری نداشتند.(2)
گفتنی است فرزندان پیامبر صلی الله علیه و اله- به استثنای ابراهیم که از ماریه قطبیه بود همگی از خدیجه علیها السلام بودند. (3) در این جا دو نکته وجود دارد: نخست این که ابراهیم پسر ماریه در هیجده ماهگی از دنیا رفت و پیش از آن دیگر فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله از دنیا رفته بودند از این رو آن حضرت را ابتر نامیدند و قرآن دشمنش را ابتر نامید و فرمود: ﴿إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ﴾. (4) دوم این که در این میان، تنها حضرت زهرا علیها السلام که کوثر قرآن هستند و نسل پیامبر صلی الله علیه و اله از ایشان باقی
ص: 118
،ماند از حضرت خدیجه علیها السلام است. در نتیجه از میان همه همسران تنها از خدیجه علیها السلام یک دختر ماند و آن هم حضرت زهرا علیها السلام بود؛ یعنی مصداق عینی فرزندان پیامبر صلى الله عليه و سلم که فرمود ﴿وَ رَزَقَنِي اللهُ الْوَلَد مِنْهَا وَ لَمْ يَرْزُقْنِي مِنْ غَيْرِهَا﴾، در حضرت زهرا علیها السلام تجلی یافت
یکی از ویژگی های حضرت خدیجه علیها السلام افزون بر پیشتازی در ایمان، اسلام، تصدیق نبوت و وحی پیشگامی در ادای نماز و اقتدای به پیامبر صلی الله علیه و اله است. شیعه و سنی بر این مسأله اجماع دارند که آن بانو جزء پیشگامان در این عرصه .بودند شیخ مفید می نویسد
يحيى بن عفیف از پدرش نقل می کند: «قبل از بعثت در مکه نزد عباس بن عبدالمطلب نشسته بودم که دیدم جوانی آمد و نگاهی به آسمان کرد و پس از آن رو به کعبه ایستاد تا نماز بگزارد در این هنگام، نوجوانی آمد و در سمت راست وی ایستاد؛ سپس زنی آمد و پشت سر آن دو قرار گرفت. وقتی جوان به رکوع می رفت آن نوجوان و زن نیز رکوع می رفتند و وقتی وی به سجده می رفت، آن دو نیز به سجده می رفتند». به عباس گفتم: «این کار عجیبی است!» گفت: «آیا می دانی که این جوان کیست ؟ هَذَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ ابْنُ أَخِي او محمد بن عبدالله پسر برادر من است». بعد گفت: «آیا می دانی این نوجوان کیست ؟ هَذَا عَلِي بْنُ أَبِي طَالِبٍ ابْنُ أَخِي او علی بن ابی طالب پسر برادر من است»؛ آیا می دانی این زن کیست ؟ «هَذِهِ خدیجه علیها السلام بِنْتُ خُوَيلد؛ او خدیجه علیها السلام دختر خویلد است». عباس سپس ادامه داد «إِنَّ ابْنَ أَخِي هَذَا حَدَّثَنِي أَنَّ رَبَّهُ رَبَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَمَرَهُ بِهَذَا الدِّينِ الَّذِي هُوَ عَلَيْهِ وَ لَا وَ اللَّهِ مَا عَلَى ظَهْرِ الْأَرْضِ عَلَى هَذَا الدِّينِ غَيْرُ هَؤُلاءِ الثَّلاثَةِ؛ این برادرزاده من می گوید خدایش خدای آسمان و زمین است که او را مأمور به این کار کرده است [نه خدایان متعدد ما] به خدا سوگند
ص: 119
روی زمین جزاین سه نفر کسی بر این دین نیست». (1)
طبری نیز جریان اقتدای خدیجه علیها السلام به پیامبر صلی الله علیه واله را بیان کرده و می گوید:
اجماع بر این است که اولین نفر از اهل قبله که دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله را پاسخ داد، خديجه علیها السلام بنت خويلد بود.
وی سپس می افزاید:
﴿ثُمَّ كَانَ أَوَّلُ شَيءٍ فَرَضَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ شَرَائِعِ الإِسْلَامِ عَلَيْهِ بَعْدَ الإِقْرَارِ بِالتَّوْحِيدِ وَ الْبَرَاءَةِ مِنَ الأَوْثَانِ وَالْأَصْنَامِ وَ خَلْعِ الْأَنْدَادِ الصَّلَاةَ﴾؛
بعد از توحید الهی و تبری از بتها و شریک قرار دادن برای خدا اولین چیز از شریعت [احکام شرعی] که واجب شد نماز بود. (2)
طبعاً اولین کسانی هم که بدین شریعت عمل کردند، آن هایی بودند که به پیامبر صلی الله علیه و اله ایمان آورده بودند. طبق برخی از روایات هنگامی که نماز واجب ،شد جبرئیل کیفیت وضو را به پیامبر صلی الله علیه و اله یاد داد و خدیجه علیها السلام آن را از پیامبر صلی الله علیه و اله آموخت. متن روایت بنابر نقل طبری چنین است:
أَنَّ الصلاة حين افترضت على رسول الله صلی الله علیه و اله، أتاه جبرئيل وَ هُوَ بِأَعْلَى مَكةَ، فَهَمَزَ لَهُ بِعَقِبِهِ فِى ناحيه الوادى، فانفجرت منه عين، فتوضأ جبرئيل علیه السلام، و رسول الله صلی الله علیه و اله ينْظُرُ إِلَيهِ لِيرِيه كيفَ الطُّهُورُ لِلصَّلاةِ، ثُمَّ توضأ رسول الله صلی الله علیه و اله كما رأى جبرئيل علیه السلام توضأ، ثم قام جبرئيل علیه السلام، فصلّى به وَ صَلَّى النَّبي صلی الله علیه و اله بصلاته ثُم انصرف جبرئيل علیه السلام، فجاء رسول الله صلی الله علیه و اله خديجه علیها السلام، فَتَوَضَّأَ لَهَا يريها كيفَ الطُّهُورُ لِلصَّلاةِ، كما أراه جبرئيل علیها السلام، فتوضأت كما توّضأ رسول الله صلی الله علیه و اله، ثم صلّى بها رسول الله صلى الله عليه و سلم كما صلّى به جبرئيل علیه السلام، فَصَلَّتْ بِصَلَاتِهِ؛
هنگامی که نماز بر پیامبر صلی الله علیه و اله واجب شد، در حالی که پیامبر صلی الله علیه و اله بر بلندی مکه حضور داشت، جبرئیل نزد پیامبر صلی الله علیه و اله آمد و در ناحیه وادی ،
ص: 120
پا بر زمین فشرد و چشمه آبی عیان شد و وضو گرفت و پیامبر صلی الله علیه و آله به آن می نگریست تا ببیند وضوی نماز چگونه است بعد جبرئیل نماز گزارد. پیامبر صلی الله علیه و آله هم نماز گزارد و جبرئیل بعد از نماز رفت. پس از آن پیامبر صَلَى اللَّهُ عَلَيْهِ و اله نزد خدیجه علیها السلام آمد و همان گونه که از جبرئیل فراگرفته بود، برای خدیجه علیها السلام وضو گرفت تا آن را به وی تعلیم دهد. خدیجه نیز همان طور که یاد گرفته بود وضو گرفت و نماز را با پیامبر صلی الله علیه و آله به جای آورد. (1)
بدین ترتیب جبرئیل معلم پیامبر صلی الله علیه و اله و پیامبر صلی الله علیه و اله معلم خدیجه علیها السلام معلم خدیجه بود.
یکی از نمادهای مهم در ارتباط زن و شوهری در فرهنگ اسلامی و الهی، همکاری هم کاری زن با شوهر به خصوص در یک امر مقدس است. به جرأت می توان گفت بعد از حضرت زهرا علیها السلام و هم کاری وی با امیرالمؤمنین علیه السلام، این ویژگی در حضرت خدیجه علیها السلام مشهود بوده است. ابن هشام در ردیف اوصاف حضرت خدیجه علیها السلام ، پس از منزلت های معنوی چون: «اول من آمن» بودن خدیجه علیها السلام و تصديق نبوت وحی و قرآن پیامبر صلی الله علیه و اله، چند نکته مهم را در وصف این بانوی کرامت و فضیلت بیان می دارد که هر کدام آن می تواند نمادی از سبک زندگی فرد مسلمان باشد از جمله:
1. با پیامبر صلی الله علیه و آله در امر رسالت هم کاری کرد؛
2. باعث کاهش سختی های پیامبر صلی الله علیه و آله شد؛
3. پیامبر صلی الله علیه و آله هیچ سخن ناراحت کننده ای از خدیجه علیها السلام نشنیدند؛
4. خدیجه علیها السلام فریاد رس پیامبر صلی الله علیه و آله در مشکلات و گرفتاری ها بود. (2)
خداوند منان به سبب این ویژگی عالی به وی سلام رساند و منزلی رفیع برای وی در بهشتش قرار داد که به بعضی از آن ها در عناوین بعدی اشارت خواهد شد.
ص: 121
همان طور که اشاره شد خدای سبحان حضرت خدیجه علیها السلام را مخاطبه سلام خویش قرار داد ابن هشام در این باره می نویسد:
جبرئیل از سوی خدا برای خدیجه علیها السلام سلام فرستاد که پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: ﴿يا خديجه علیها السلام، هَذَا جِبْرِيلُ يَقْرِئُكَ السَّلَامَ مِنْ رَبِّک﴾؛ ای خدیجه علیها السلام! این جبرئیل است که از جانب خدا برای تو سلام می فرستد». خدیجه علیها السلام در پاسخ گفت: ﴿الله [هو] السَّلامُ، وَ مِنْهُ السَّلامُ ، وَ عَلَى جِبْرِيلِ السَّلامُ﴾؛ خدا خود سلام است و سلام از اوست و سلام بر جبرئیل». (1)
اربلی نیز همین کلام را از ابن هشام نقل کرده، می نویسد:
﴿أَنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَى النَّبِي صلی الله علیه و اله فَقَالَ أَقْرِى خديجه علیه السلام مِنْ رَبِّهَا السَّلامَ فَقَالَ رسول الله صلى الله عليه و سلم یا خدیجه علیها السلام هَذَا جَبْرَئِيلُ يَقْرِئُكَ مِنْ رَبِّكَ السَّلامَ قَالَتْ خدیجه علیها السلام السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَ عَلَى جَبْرَئِيلَ السَّلامُ﴾. (2)
مجلسی نیز به نقل از عیاشی از ابوسعید خدری روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود:
﴿إِنَّ جَبْرَئِيلَ علیه السلام قَالَ لِي لَيْلَةَ أُسْرِى بِي حِينَ رَجَعْتُ وَ قُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ هَلْ لَك مِنْ حَاجَةٍ ؟ قَالَ حَاجَتِى أَنْ تَقْرَأَ عَلَى خدیجه علیها السلام مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّي السَّلَامَ﴾؛ جبرئیل هنگام بازگشت از معراج در همان شب با من سخن گفت. به جبرئیل :گفتم: «آیا حاجتی داری؟» گفت: «درخواست من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه علیها السلام برسانی». (3)
تردید وقتی یک انسان چنین رفتار شایسته ای با پیامبر صلی الله علیه و اله داشته باشد شایسته مخاطبه الهی و سلام خدایی می شود و خدای آن پیامبر برای او سلام می فرستد. گفتنی است در فرهنگ روایی اسلام سلام رساندن بر بندگان برای پیامبران خدا و به ویژه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وجود دارد و نسبت به غیر اولیاء
ص: 122
كمل الهی کمتر به چشم می خورد و یا اصلاً وجود ندارد. مگر در موارد اندک، از جمله زیارت برادر مؤمن که فقط برای خدا باشد. امام باقر علیه السلام فرمود:
خداوند فرشته ای را به زمین می فرستد و او در زمین راه می رود تا این که می رسد به در خانه ای که می بیند شخصی اذن ورود می خواهد فرشته می پرسد: «چه حاجتی داری؟» می گوید: «أُخٌ لِى مُسْلِمٌ زُرتُهُ فِي اللهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى، قَالَ لَهُ الْمَلَك مَا جَاءَ بِك إِلا ذَاک ! فَقَالَ مَا جَاءَ بِي إِلَّا ذَاكَ! فَقَالَ: إِنِّي رسول الله إِلَیک وَ هُوَ يقْرِئُک السَّلامَ وَ يَقُولُ وَ جَبَتْ لَكَ الْجَنَّةُ ....؛
برادری [دینی] دارم که برای خدا به زیارتش رفتم. فرشته به وی می گوید: «فقط برای همین رفتی؟» پاسخ می دهد: «فقط برای همین.» فرشته می گوید: «من پیغام آور خدا به سوی تو هستم؛ خدا به تو سلام می رساند و می فرماید: بهشت برتو واجب شد...». (1)
این روایت نشان می دهد که کار برای خدا موجب ارسال سلام الهی است. اما حضرت خدیجه علیها السلام با بزرگ ترین کار این چنینی، ملک مقرب الهی مستقيماً و عيناً سلام رسان الهی برای او شد و سلام مخصوص حضرت حق را برایش آورد.
پیش از این اشاره شد که حضرت خدیجه علیها السلام در مسیر حمایت از پیامبر صلی الله علیه و آله، متحمل سختی های فراوان شد. تا جایی که زنان قریش هنگام ولادت حضرت زهرا در بدرفتاری با وی از حد گذراندند امام صادق علیه السلام می فرماید:
﴿إِنَّ خديجه علیها السلام لَمَّا تَزَوَّجَ بِهَا رسول الله هجرتها نِسْوَةُ مَكةَ فَكَنَّ لَا يَدْخُلْنَ عَلَيْهَا وَ لَا يسَلِّمْنَ عَلَيْهَا وَ لَا يَتْرُكنَ امْرَأَةً تَدْخُلُ عَلَيْهَا فَاسْتَوْحَشَتْ خديجه علیها اللام لذلك...﴾؛
هنگامی که خدیجه علیها السلام با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ازدواج کرد، زنان مکه از اطرافش دور شدند و به وی سر نمی زدند و سلامش نمی کردند و حتی
ص: 123
نمی گذاشتند کسی به وی سر بزند؛ هنگامی که به حضرت زهرا باردار شد، تنها انیس و مونس وی جنین او بود.
﴿فلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ كَانَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام تُحَدِّثُهَا مِنْ بَطْنِهَا وَ تُصَبّرُهَا﴾؛
هنگامی که خدیجه علیها السلام به فاطمه علیها السلام باردار شد، فاطمه در درون شکم با وی سخن می گفت و او را به صبر و شکیبایی توصیه می کرد حضرت خدیجه علیها السلام این امر را از پیامبر صلی الله علیه و اله پنهان می کرد تا این که روزی بر خدیجه علیها السلام وارد شد؛ ﴿فَسَمِعَ خديجه علیها السلام تُحَدِّثُ فَاطِمَةَ، فَقَالَ لَهَا يا خديجه علیها السلام مَنْ تُحَدِّثِينَ قَالَتِ الْجَنِينَ الَّذِي فِي بَطْنِي يَحَدِّثُنِي وَ يَؤْنِسُنِي﴾؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و گفتگوی خدیجه علیها السلام با فاطمه علیها السلام را شنیدند و فرمودند: «ای خدیجه علیها السلام با چه کسی سخن می گویی؟» گفت: «جنینی که در شکم دارم با من سخن می گوید و او مونس من است». پس پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به خدیجه علیها السلام فرمود:
﴿يا خديجه علیها السلام هَذَا جَبْرَئِيلُ يَخْبِرُنِي [يبَشِّرُنِي] أَنَّهَا أُنْثَى وَ أَنَّهَا النَّسْلَةُ الظَّاهِرَةُ الْمَيمُونَةُ وَ أَنَّ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيجْعَلُ نَسْلِى مِنْهَا وَ سَيَجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّةً وَ يَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِي أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْيِهِ﴾؛
ای خدیجه علیها السلام جبرئیل به من بشارت داد که این جنین دختر و نسل پاکیزه و مبارک .است خداوند نسل مرا از او قرار داده و ائمه و خلفای الهی که بعد از انقطاع وحی می آیند، از اوست».
این جریان تحدیث فاطمه با مادرش تا هنگام ولادت ادامه داشت که فرمود:
﴿حَضَرَتْ وِلَادَتُهَا فَوَجَهَتْ إِلَى نِسَاءِ قُرَيشِ وَ بَنِي هَاشِمٍ أَنْ تَعَالَينَ لِتَلِينَ مِنِّي مَا تَلِي النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ فَأَرْسَلْنَ إِلَيْهَا أَنْتِ عَصَيتِنَا وَ لَمْ تَقْبَلِي قَوْلَنَا وَ تَزَوَّجْتِ مُحَمَّداً يتِيمَ أَبِي طَالِبٍ فَقِيراً لامَالَ لَهُ فَلَسْنَا نَجِيءُ وَ لَانَلِي مِنْ أَمْرِك شَيئاً فَاغْتَمَّتْ خدیجه علیها السلام لِذَلِک فَبَینَا هِي كَذَلِكَ إِذْ دَخَلَ عَلَيْهَا، أَرْبَعُ نِسْوَةٍ سُمْرٍ طِوَالٍ كَأَنَّهُنَّ مِنْ نِسَاءِ بَنِى هَاشِمٍ، فَفَزِعَتْ مِنْهُنَّ لَمَّا رَأَتْهُنَّ فَقَالَتْ إِحْدَاهُنَّ لا تَحْزَنِى يا خديجه علیها السلام! فَأَرْسَلَنَا رَبُّكَ إِلَيْكَ وَ نَحْنُ أَخَوَاتُك أَنَا سَارَةُ وَ هَذِهِ آسِيةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هِي رَفِيقَتُكَ فِي الْجَنَّةِ وَ هَذِهِ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَهَذِهِ كَلْتُومُ أَخْتُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ بَعَثَنَا اللَّهُ إِلَيْكَ لِنَلِي
ص: 124
﴿مِنْكَ مَا تَلِي النِّسَاءُ فَجَلَسَتْ وَاحِدَةٌ عَنْ يمينها وَ أُخْرَى عَنْ يَسَارِهَا وَ الثَّالِثَةُ بَينَ يَدَيْهَا وَ الرَّابِعَةُ مِنْ خَلْفِهَا فَوَضَعَتْ فَاطِمَةَ طَاهِرَةً مُطَهَّرَةٌ﴾؛
وقتی زمان ولات فاطمه علیها السلام و نزدیک شد دنبال زنان قریش و زنان بنی هاشم فرستاد تا به خانه خدیجه علیها السلام بیایند و به وی کمک کنند زنان قریش پیام دادند: «تو از ما نافرمانی کردی و پیشنهاد ما را رد نمودی! و با محمد فقیر و یتیم ابوطالب ازدواج کردی؛ ما به کمک تو نمی آییم. لذا خدیجه علیها السلام غمگین شد. در این میان چهار زن گندم گون مانند زنان بنی هاشم بر وی وارد شدند خدیجه علیها السلام ابتدا ترسید و فزع کرد اما هنگامی که آن ها را دید یکی از آن ها به وی گفت: «خدیجه علیها السلام نترس! ما خواهران توییم من ساره هستم و این آسیه دختر مزاحم رفیق تو در بهشت است؛ آن یکی مریم دختر عمران و این یکی کلثوم خواهر موسى بن عمران است. خدا ما را برای کمک به تو فرستاده است». این چهار نفر یکی در طرف راست و دومی در طرف چپ سومی روبه رو و چهارمی پشت سر خدیجه علیها السلام نشستند و فاطمه طاهره مطهره به دنیا آمد (1)
در حقیقت حضرت خدیجه علیها السلام از یک سو حامل وجود ذی جودی چون فاطمه زهرا علیها السلام بود که هیچ زنی چنین شایستگی را نداشت و از سوی دیگر، به سبب این دختر و مادری وی مخدوم ولیّات سیدات و سروران زنان عالم گردید.
از ویژگی های رفتار خدیجه علیها السلام، ثروتمندی وی و درست هزینه کردن آن است. نوشته اند که خدیجه علیها السلام دارای ثروت زیاد و تاجری با شرافت بود و مردان زیادی از قریش برای وی تجارت می کردند. (2) اما مهم این است این ثروت که از راه تجارت به دست آمده در چه راهی هزینه شد دو نکته مهم در روش خدیجه علیها السلام وجود داشت:
ص: 125
الف) حمایت همه جانبه از شوهرش و آرمان های او؛
ب) هزینه کردن ثروت در راه نشر اسلام
گفتنی است کسب مال و هزینه شدن آن چهار صورت دارد:
1. كسب حلال و هزینه کرد حلال؛
2. کسب حلال و هزینه کرد حرام؛
3. كسب حرام و هزینه کرد حلال؛
4. کسب حرام و هزینه کرد حرام.
صورت چهارم بدترین حالت است و صورت اول بهترین حالت. صور دوم و سوم نیز با درصد خطای بالا روبه رو است. بر اساس آموزه های قرآن که فرمود: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیباتِ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِي حَميدٌ﴾؛
«ای کسانی که ایمان آورده اید! از قسمت های پاکیزه اموالی که به دست آورده اید و از آن چه از زمین برای شما خارج ساخته ایم [از منابع، معادن، درختان و گیاهان] انفاق کنید! و برای انفاق به سراغ قسمت های ناپاک نروید در حالی که خود شما [به هنگام پذیرش اموال] حاضر نیستید آن ها را بپذیرید مگر از روی اغماض و کراهت! و بدانید خداوند بی نیاز و شایسته ستایش است» (1)
تنها صورت اول است که شایستگی انفاق در مسیر خدا را دارد و حضرت خدیجه علیها السلام این گونه عمل کرد و در حقیقت قبل از نزول آیه انفاق ، با هدایت فطری، انفاق قرآنی انجام داد.
یکی از ویژگی های حضرت خدیجه علیها السلام که بخشی از سبک زندگی او را تشکیل می دهد و می تواند الگویی مناسب برای جامعه ایمانی امروزی باشد،
ص: 126
فرزند داری وی و توجه به تربیت آن است. بر اساس گزارش های تاریخی و گواهی احادیث در میان زنان پیامبر صلی الله علیه و آله تنها همسری که نسل آن حضرت به معنای عام را ماندگار نمود حضرت خدیجه علیها السلام است که پیامبر صلی الله علیه و آله درباره اش تعبیر به «ولود» کردند. طبق روایت منقول از امام صادق علیه السلام پیامبر صلی الله علیه و اله وارد منزل شدند و دیدند که عایشه بر حضرت فاطمه علیها السلام فریاد می کشد و می گوید: «ای دختر خدیجه علیها السلام ، مادرت را برتر از ما می دانی!؟» و ادامه داد: «أَى فَضل كَانَ لَهَا عَلينَا مَا هي إلاّ كَبَعضنا؛ او چه برتری بر ما دارد؛ او هم مثل ماست؟»، و فاطمه زهرا علیها السلام به خاطر این برخورد می گرید! در این هنگام پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ﴿فَإنّ الله تَبارَكَ وَ تَعَالَى بَارَكَ فِي الوَدُود وَ الوَلوَد وَ إنّ خديجه علیها السلام رحمها الله وَلَدت منّى طاهِراً ... وَ وَلَدَت مِنّى القاسِمَ وَ فَاطِمَةَ...﴾ خدای تبارک و تعالی برکت را در [زن] دوست داشتنی و فرزند دار قرار داده است و خدیجه علیها السلام [این چنین بود] برای من فرزندانی چون طاهر قاسم و فاطمه را به دنیا آورد...»(1)
نکته قابل توجه این که هر چند پسران و دختران پیامبر صلی الله علیه و آله همگی و حتی ابراهیم از دنیا رفتند فاطمه علیها السلام که از پیامبر و خدیجه علیها السلام باقی ماندند، منشأ بخش عظیمی از جمعیت روی زمین در روزگار حاضرند که درصد بالایی را تشکیل می دهد و کوثر نبوی را تحقق بخشیدند.
به هر صورت، یکی از ویژگی های حضرت خدیجه علیها السلام افزون بر وَلُود بودن، وَدُود بودن اوست. و دود به لحاظ ساختاری صفت مشبهه است که می تواند به معنای اسم فاعل یعنی وادّ و محب [به ضمميم و كسر حا و باء مشدد] باشد (2) و هم می تواند به معنای اسم مفعول یعنی مودود و محبوب، از این رو، در معنای «هُوَ الغَفُورُ الوَدُودُ» (3) می گویند به معنای «يُحِبّهُم وَ يُحِبّونه» (4)
ص: 127
است. (1) بنابراین و دود بودن حضرت خدیجه علیها السلام یعنی که هم محبوب پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و هم محب آن حضرت زنان جامعه نیز با تأسی از این ویژگی می توانند در زندگی مشترک با شوهر هم محب باشند و هم محبوب؛ یعنی هم دوستدار باشند و هم دوست داشتنی.
در معنای ودود نیز گفته شده که این واژه به معنای «البعيد من النفاق = دور از نفاق» است. (2) که در این صورت ویژگی دیگری برای حضرت خدیجه علیها السلام به شمار می آید.
گفتنی است رابطه محبتی بین پیامبر صلی الله علیه و آله و خدیجه علیها السلام آن قدر عمیق بود که سال وفات آن بانو سال حزن نام گذاری شد.
امام باقر علیه السلام درباره گریه حضرت خدیجه علیها السلام علیها السلام در داغ فرزندش می فرماید:
پیامبر صلی الله علیه و آله پس از درگذشت پسرش ،قاسم بر خدیجه علیها السلام وارد شدند و دیدند خدیجه علیها السلام گریه می کند فرمود: «چه چیز باعث گریه کردنت شده است؟» گفت: «با جریان شیر به یاد فرزندم افتادم». فرمود: ﴿یا خدیجه علیها السلام أَ مَا تَرْضَينَ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَنْ تَجِيءَ إِلَى بَابِ الْجَنَّةِ وَ هُوَ قَائِمٌ فَيَأْخُذَ بِیدِک فَيدْخِلَک الْجَنَّةَ وَ يُنْزِلَك أَفْضَلَهَا﴾، ﴿وَ ذَلِک لِکلِّ مُؤْمِنٍ إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحْكُمُ وَ أَكرَمُ أَنْ يَسْلُبَ الْمُؤْمِنَ ثَمَرَةَ فُؤَادِهِ ثُمَّ يُعَذِّبَهُ بَعْدَهَا أَبَداً﴾؛
ای خدیجه علیه السلام آیا نمی خواهی به این امر راضی باشی که در روز قیامت، به هنگام ورود به بهشت دستت را بگیرد و تو را به جای برتر بهشت ببرد ... و این لطف به این علت است که خدا عز و جل برتر از این است که ثمره دل کسی را بگیرد و بعد او را عذاب کند». (3)
آن چه در این جا مهم است این که زنی چون خدیجه علیها السلام کبری علیها السلام به یاد
ص: 128
فرزند از دست رفته اش می گرید و با تذکر نبوی آرام می گیرد. این نیز بیان گر ایمان راسخ خدیجه علیها السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله و تأثر پذیری از آن حضرت است. این نکته است که یک زن مؤمن اولاً ولود باشد و بی دلیل و یا به دلای واهی از فرزندار شدن جلوگیری نکند. ثانیاً برای از دست رفتن فرزند خود ناراحت و افسرده بشود. ثالثاً با تذکر ولی خود آرام گردد رابعاً امید و ایمان داشته باشد که این داغ فرزند و صبر بر آن پاداشی عظیم دارد تا جایی که ممکن است عذاب الهی از وی برداشته شود
بی تردید حضرت زهرا علیها السلام به عنوان حلقه اتصال بین نبوت ولایت و امامت جایگاهی ویژه در نظام تکوین و تشریع دارند، ضمن این که این بانوی کرامت و شرافت که کوثر قرآن و سبب تداوم نسل نبوی بودند، فضیلت سیادت بر زنان عالم را نیز داشتند که در حدیث نبوی فرمود:
﴿إِنَّ عَلِياً وَصِيي وَ خَلِيفَتِي وَ زَوْجَتَهُ فَاطِمَةَ سَيدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ابْنَتِي﴾؛
همانا على علیه السلام وصی و خلیفه من است و همسرش فاطمه دخترم سرور زنان جهانیان (1)
و نیز فرمود:
﴿وَ أَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَيدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ هِي بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِي نُورُ عَينِي وَ هِي ثَمَرَةُ فُؤَادِى وَ هِي رُوحِي الَّتِي بَينَ جَنْبَى وَ هِيَ الْحَوْرَاءُ الإِنْسِية﴾؛
دخترم فاطمه سرور زنان عالمیان از اول تا آخر است؛ او پاره تن من نور چشم من و میوه دل من است؛ او روح من است که در تنم قرار دارد و او انسانی حوریه خصال است. (2)
آن چه در این جا اهمیت دارد این که ظرف تحقق وجودی چنین وجود
ص: 129
عظیمی کیست؟ کدام یک از زنان عالم شایستگی چنین فضیلتی را داشتند؟ مگر هر زنی می تواند دارای این ویژگی شود؟ کدام صدفی این کوثر و گوهر گران بها را در خود پرورش داد؟ این جاست که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی فرمودند:
﴿لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ أَخَذَ بِيدِي جَبْرَئِيلُ فَأَدْخَلَنِي الْجَنَّةَ فَنَاوَلَنِي مِنْ رُطَبِهَا فَأَكَلْتُهُ فَتَحَوَّلَ ذَلِكَ نُطْفَةً فِي صُلْبِى فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَى الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خديجه علیها السلام فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِيةٌ فَكَلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَى رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ ابْنَتِي فَاطِمَةَ﴾؛
هنگامی که به آسمان عروج کردم جبرئیل دستم را گرفت و مرا وارد بهشت کرد و از رطب بهشت تناول نمودم و این مأکول، به نطفه ای در صلب من تبدیل شد و به خدیجه علیها السلام منتقل و او به فاطمه باردار گردید بنابراین ،فاطمه حوریه ای است به صورت انسان هر وقت مشتاق رایحه بهشتی شوم دخترم فاطمه را می بویم. (1)
این صدف، کسی جزامّ المؤمنين خديجه علیها السلام، و آن هم با مقدمات ملکوتی و عنایات الهی کس دیگری نیست و در حقیقت این یکی از امتیازات آن بانو به شمار می آید.
با مرور در گزارش های تاریخی و روایی مرتبط با حضرت خدیجه علیها السلام چنین استفاده می شود که این بانوی کرامت شرافت و سیادت، در عرصه های مختلف بینشی، منشی و کنشی دارای ویژگی هایی بعضاً منحصر به فرد بودند که نه تشریعاً و نه تکویناً تکرار پذیر نیست. وی در عرصه بینش، دارای بینش عمیق اعتقادی و بصیرت درست بودند در عرصه ،اخلاق ایشان پایداری در برابر سرزنش ها و نیز ایثارگری در راه خدا را در کارنامه خود دارند. و در عرصه عمل و کنش پیشگام در اقتدا به پیامبر صلی الله علیه و آله و ویژگی مشکل گشایی از ساحت نبوی در برنامه خود داشتند که در امر رسالت به وسیله ثروت خدادادی با وی همکاری
ص: 130
کرد. این بزرگ بانوی اسلام به خاطر عقیده بصیرت و عمل، به جای دست یازید که مورد عنایت الهی مخاطب مستقیم سلام الهی و از سروران زنان عالم شد. رابطه این بانوی بزرگوار با پیامبر صلی الله علیه و آله، رابطه دوسویه محبتی بود؛ یعنی هم محب پیامبر صلی الله علیه و آله بود و هم محبوب او و بالاخره به جایگاهی رسید که مدال شایستگی علیت برای بقای نسل مطهر نبوی را دریافت نمود و به واسطه او، کوثر نبوت محقق گردید.
ص: 131
قرآن كريم.
1. ابن إسحاق، محمد، سيرة ابن إسحاق / كتاب السير والمغازی، تحقیق سهیل زکار چاپ ،اول ،بیروت، دار الفکر، 1398ق.
2. ابن بابويه، محمد بن علی، أمالی، چاپ ششم کتابچی، تهران، 1376ش.
3. ابن بابويه، محمد بن علی من لا يحضره الفقيه، تحقیق علی اکبر غفاری چاپ دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413ق.
4. ابن هشام عبدالملک السيرة النبوية، تحقيق مصطفى سقا و ابراهیم أبياري و عبدالحفيظ شلبی، چاپ دوم، مصر، شركة مكتبة و مطبعة مصطفى البابي الحلبي و أولاده، 1375.
5. ابن مرزبان، محمد بن سهل، الألفاظ (الكتابة و التعبير)، تحقيق حامد صادق قنیبی چاپ اول، عمان، دار البشیر، 1412ق.
6. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه في معرفه الائمه، بیروت، دارالکتب الاسلاميه، 1981م.
7. بيهقي، أحمد بن الحسين، دلائل النبوة، تحقيق عبدالمعطى، قلعجی چاپ اول دارالكتب العلمية دارالريان للتراث، 1408ق.
8. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشيعه، چاپ اول، قم، مؤسسة آل البيت لإحياء التراث، 1409ق.
9. راغب، اصفهانی، حسین مفردات الفاظ القرآن، تحقیق عدنان داودی، چاپ اول ،بیروت، دار القلم دمشق و الدار السامية، 1412ق.
10. طبری، محمد بن جریر، تاريخ الطبري / تاريخ الرسل والملوك ، و (صلة تاريخ الطبرى لعريب بن سعد القرطبی)، چاپ دوم، بیروت، دارالتراث، 1387ق.
11. فیومی، احمد بن محمد المصباح المنیر چاپ دوم، ایران، منشورات دار الهجرة، 1414ق.
ص: 132
12. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق سید طیب موسوی جزایری، چاپ چهارم ،قم، دارالکتاب، 1367ش.
13. کلینی، محمد بن يعقوب کافی چاپ چهارم تهران دارالکتب الإسلاميه، 1365ق.
14. مازندرانی، محمد صالح ، الكافي الأصول والروضه، چاپ اول، تهران، المكتبة الإسلامية، 1382ش.
15. مجلسی، محمد باقر، 1403، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الأئمه الاطهار، چاپ سوم، بیروت، داراحياء التراث العربي بي تا
16. مرتضی عاملی، سید جعفر الصحيح من سيره النبي الاعظم سيره صحيح پیامبر اعظم ، ترجمه محمد سپهری، چاپ اول، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1391ش.
17. مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، تحقيق مؤسسة آل البيت علیهم السلام، چاپ اول، قم، کنگره شیخ مفید، 1413ق.
18. مفيد، محمد بن محمد، الإفصاح في الإمامة ، چاپ اول، قم، کنگره شیخ مفید، 1413ق.
19. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء والتاريخ، مكتبة الثقافة الدينية، بور سعيد، بی تا
20. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ اول ،تهران، دار الكتب الإسلاميه 1374ش.
21. میبدی، احمد بن ابی سعید رشید الدین، كشف الأسرار و عده الأبرار، تحقیق علی اصغر حکمت، چاپ پنجم ،تهران، انتشارات امیرکبیر، 1371ش.
ص: 133
*الگوی رفتاری حضرت خدیجه کبری علیها السلام در زمینه همسرداری: ثریا شاعیدی (1)
لزوم شناخت الگویی کامل در تعاملات رفتاری همسران موجب استحکام و بالندگی مهم ترین نهاد جامعه یعنی خانواده می شود. درایت نواندیشی و معنویت جویی از مهم ترین اصول ارزشی در انتخاب شریک و همراه زندگی است این صفات به همراه اطاعت پذیری احترام و نگرش ارزش مدارانه به همسر، تنها نمونه هایی از جلوه های بارز همسرداری خدیجه کبری علیها السلام برای کسانی است که به نیک بختی و سعادت می اندیشند از این رو پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی - تحلیلی، سیره رفتاری حضرت خدیجه علیها السلام را به عنوان الگویی کامل و بی بدیل در همسرداری به جامعه معرفی سازد و مسبب تحکیم روابط بین زوجین و در نهایت خانوادهای با نشاط گردد
واژگان کلیدی
خدیجه کبری، الگو، رفتار، ارتباط همسرداری
سبک شوهرداری بانوان یکی از ابعاد مهم اثرگذار سبک زندگی اسلامی است که سهم والایی در نشاط و استحکام خانواده و در نتیجه اجتماع بشری دارد. همان که در لسان شریف پیامبر صلی الله علیه و آله هنگامی که یکی از زنان مسلمان خدمت
ص: 134
آن حضرت مشرف شد و از علت معافیت زنان از جهاد پرسید، فرمودند: ﴿جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَغُل﴾ ؛ «جهاد زن خوب شوهرداری کردن است». (1)
یکی از برنامه های تربیتی اسلام آموزش سبک شوهرداری به بانوان است. امروزه بسیاری از اختلافات ناهنجاری ها و مشاجراتی که طعم زندگی را به کام همسران و فرزندان شان تلخ کرده از نداشتن الگویی کامل برای اداره درست خانواده نشأت می گیرد.
اگر جامعه ای بخواهد بنای زندگی مشترک را با شالوده های متین بنا نماید باید الگوی برتر سبک رفتار زن با شوهر در خانواده ها را بشناسد و پس از شناسایی رفتار او را سرمشق خویش قرار دهد و در جهت همانند شدن با او بکوشد.
حضرت خدیجه علیها السلام در طول 25 سال زندگی مشترک با پیامبر صلی الله علیه و آله در ترویج آیین شوهرداری اسلامی به عنوان اولین زن تشکیل دهنده خانواده مسلمان، کوشید تا با رعایت حقوق و آداب ،همسرداری نهایت تلاش خویش را برای کسب خشنودی همسر و سازگاری با وی به عمل آورد.
این نوشته نگاهی است نو و زنده به سیره درخشان و الهام بخش این بانوی بزرگ در فضایی که آکنده از تعصب کور جاهلی و دنباله روی از رهبران تاریک فکر و ستم پیشه بود بانویی فرزانه که سمبل معنویت و اخلاق به شمار می آمد و مردم روزگارش او را پاک منش و پاک روش می شناختند.
بی تردید مهم ترین بخش زندگانی حضرت خدیجه علیها السلام ، در پیوند ایشان با حضرت محمد صلی الله علیه و آله صورت می پذیرد ازدواج آن بانوی عاقل و کامل با پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و اله و شریک آرمان ها حمایت ها و پشتیبانی های بی دریغ آن حضرت نقطه عطفی در تاریخ اسلام است که در شمار برترین زنان تاریخ ساز جلوه می کند. در روایتی رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت خدیجه علیها السلام را «صدیقه امت اسلامی» نامیدند: (هذه صديقه امتی). (2) به همین دلیل نوشتار حاضر با هدف
ص: 135
درس آموختن و الگو گرفتن از سبک شوهرداری پرجاذبه حضرت خدیجه علیها السلام برای همه به ویژه دختران و زنان کمال طلب و روشن فکر تدوین شده است. چگونگی رفتار ایشان با پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به عنوان رهبر امت اسلامی در زندگی مشترک، سؤال اصلی پژوهش حاضر است
پژوهش های فراوانی درباره این موضوع انجام شده است. از آثار مستقل درباره خدیجه کبری علیها السلام می توان به کتاب علی کرمی فریدنی (1382) به نام در فروغ آسمان حجاز اشاره کرد. وی در یکی از بخش های کتاب، به سه دهه زندگی و دغدغه های مشترک ایشان پرداخته است. استاد حسین تهرانی نی (1392) نیز در کتاب خصائص ام المومنین خدیجه الكبرى علیها السلام، به بررسی شخصیت آن بانوی بافضیلت با ذکر ویژگی های وی همانند حسن رفتار با همسر راستی و درستی و مقاومت و صبوری پرداخته است. هم چنین مؤسسه سبطین مقاله ای با نام «ویژگی های رفتاری حضرت خدیجه علیها السلام نسبت به پیامبر صلی الله علیه و اله نگاشته»؛ اما هیچ یک از این پژوهش ها نگاه استقلالی به الگوی رفتاری حضرت خدیجه علیها السلام در همسرداری ندارند در نوشتار حاضر با محوریت نمونه هایی از آیین همسرداری آن بانوی بافضیلت در پی نشان دادن الگویی درست از ،همسری برای ایجاد روابط سالم و سازنده است.
در گام نخست، استحکام خانواده، به جلوگیری از تشکیل خانواده ای سست بنیان و متزلزل وابسته است گزینش درست همسر مبتنی بر آموزه های ،دینی به تشکیل خانوادهای پایدار می انجامد اهداف و انگیزه ها در پیوند دو انسان برای زندگی مشترک متفاوت است داشتن انگیزه ای الهی و معنوی و نه احساسی و مادی از نکاتی است که هم در متون دینی و هم از سوی صاحب نظران مسائل خانواده بر آن تأکید شده است؛ زیرا این امر، تأثیر
ص: 136
انکارناپذیری بر موفقیت و تداوم پیوند زوجین دارد هدف برخی مادی و رسیدن به جاذبه های ظاهری است و پاسخ گویی به نیاز جسم را پی می گیرند، اما برخی دیگر در اندیشه جاذبه های معنوی و یافتن مونسی امین برای پیمایش راه کمال و سعادت هستند.
ازدواج از دیدگاه اندیشه وران و معنویت خواهان پاسخی است به نیازهای روحی و روانی و عاطفی انسان که قرآن کریم در این باره می فرماید: ﴿وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذلِک لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَکرُونَ﴾؛ «و از نشانه های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میان تان مودت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند». (1)
از بالا ترین فضایل حضرت خدیجه علیها السلام ، به اندیشه بلند و بصیرت عمیق ایشان اشاره می توان کرد که در مراسم خواستگاری اش خطاب به حضرت محمد صلی الله علیه و اله، ملاک و معیار اصولی خود را این چنین معرفی می کند:
﴿يَابْنَ عَمَّ! إِنِّي قَدْ رَغِبْتُ فِیک لِقِرابَتِكَ مِنِّی وَ شَرَفكَ في قَوْمِكَ وَ أَمَانَتِک عِنْدَهُمْ وَحُسْنِ خُلْقِكَ وَ صِدْقِ حَدِيثِكَ﴾؛ (2)
ای پسر عمو! من به خاطر خویشاوندیت با من و شرف و امانت داریت در میان قوم خود و به جهت اخلاق نیک و راست گوییت، به تو تمایل پیدا کردم
انگیزه های خردگرایانه و نوگرایانه خدیجه علیها السلام برای انتخاب شریک و همتای زندگی به گواهی ،تاریخ ایمان و آگاهی ژرف به تقوا و پاک دامنی و نجابت پیامبر صلی الله علیه و آله و آینده درخشان ایشان بود و هرگز این اصول و ارزش ها در زندگی پرفراز و نشیب او و توفان تاریک اندیشی ها، تابع احساسات و دست خوش آفت ها نگردید.
ص: 137
گزینش شگفت و سرنوشت ساز بانوی با درایت ،قریش ناشی از بینش و منش پاک و استواری بود. وی در پاسخ به گروهی از زنان قریش که او را به سبب این ازدواج سرزنش می کردند، فرمود:
ای زنان شنیده ام شما و شوهران تان در مورد ازدواج من با محمد صلی الله علیه و آله خرده گرفته اید و عیب جویی می کنید از خود شما می پرسم: آیا در میان شما، فردی مانند محمد صلی الله علیه و آله وجود دارد؟ آیا در شام و مکه و اطراف آن شخصیتی مانند ایشان در فضایل و اخلاق نیک سراغ دارید ؟ من به سبب این ویژگی ها با او ازدواج کردم و چیزهایی از او دیده ام که بسیار عالی است. (1)
امام صادق علیه السلام در مورد انگیزه آن بانوی با فضیلت و معنویت در پیوند با پیامبر فرمودند:
او همان بانویی است که به سبب کمال جویی و آینده نگریش، خود را به همسری پیامبر آزادی درآورد؛ زیرا پرتوی از نویدها و بشارت های کتاب های آسمانی پیشین را از زبان دانایان و پارسایان روزگار خویش در وصف محمد صلی الله علیه و آله شنیده بود. (2)
ملاک و معیار خدیجه علیها السلام در انتخاب پیامبر صلی الله علیه و آله به همسری و ادامه زندگی با او مخالف معیارهای نظام اشرافی مکه و حتی با زندگی خانواده های معمولی .بود زندگی خدیجه علیها السلام در گذر از رفاه به فقر فقط قابل تحلیل با عشق خالص او به پیامبر صلی الله علیه و اله و آن هم نه عشق وصال بلکه عشقی تشنگی افزا و معرفت افزون بود. (3)
یک معیار ارزشی و خداپسندانه راز موفقیت و کامیابی در بنا نهادن نهاد متعالی خانواده است که مسیر زندگی را از بنیان دگرگون می کند و زوجین را به اوج می رساند.
ص: 138
در نگرش اسلامی ارتباط عاطفی یکی از شاخص های مثبت همسری است. زن و مرد به گونه ای آفریده شده اند که به صورت زیستی -طبیعی دارای گرایش به روابط احساسی- عاطفی با یک دیگرند. این روابط، در ارتقای سلامت روحی و پرورش استعدادهای تربیتی آنان بسیار مؤثر است و در کاهش اضطراب ها و آشفتگی ها نقش اساسی دارد خداوند حکیم در قرآن کریم، (1) یکی از اهداف تشکیل خانواده را پیوند مودت و رحمت بیان فرموده است. در روایات معصومان علیهم السلام، زنی ستوده شده که یار و یاور شوهرش باشد و روزگار را علیه او نشوراند. و در تنگناهای روحی همدم و مونس او باشد. چنین زنی از کارگزاران الهى شمرده شده است. (2)
مودت و رحمت میان زن و شوهر مقوله ای دو طرفه است؛ یعنی هر یک از زن و مرد، در ژرفای وجود خویش، به مهربانی از جانب دیگری نیاز دارند و این نیاز تنها با تشکیل خانواده و آمیزش آن دو برآورده می شود. پس در تشکیل خانواده تنها رفع نیاز جنسی مطلوب نیست؛ بلکه افزون بر رفع نیاز، نوعی نیاز به احسان و عطوفت از سوی همسران نسبت به همدیگر وجود دارد و هر دو از این رفع نیاز، احساس شادمانی می کنند، بی آن که هر گونه تلاش و تحمل رنج در این راه بتواند آن ها را دچار خستگی کند. (3)
بر همین اساس علامه محمد جواد مغنیه می گوید:
ازدواج مبادله روح با روح و عقد ازدواج پیمان مودت و رحمت است، نه مالک شدن جسم بر جان (4)
سر آغاز زندگی مشترک خدیجه علیها السلام و پیامبر صلی الله علیه و اله، با تبلور و درخشندگی فراوانی همراه بود و هر روز زیبایی و لطافت بیش تری به خود می گرفت؛ زیرا
ص: 139
آن ها زندگی مشترک را در فضایی آغاز کرده بودند که لبریز از عشق و معرفت و خداپرستی و نوع دوستی بود و در کران تا کران آن، مهر و عطوفت و ارزش های دل انگیز اخلاقی موج می زد نهایت خضوع و عشق خدیجه علیها السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله را در هنگام پایان یافتن مراسم عقد و ازدواج ایشان با ابراز «به خانه ات در آی که خانه من خانه توست و من کنیز تو» نمایان می گردد. (1) این عشق و علاقه یک طرفه ،نبود بلکه محبت دو جانبه بود این واقعیت را ابوطالب در خطبه عقد چنین بیان کرد «و له فى الخدیجه رغبه و لها فيه رغبه». (2)
در روایات شیعه و اهل تسنن و نیز در کلام بزرگان و اندیشه وران، درباره شدت عشق خدیجه علیها السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله تعبیرات گوناگونی به میان آمده است.
به گفته نویسنده مستدرک سفینه البحار، «فضایل حضرت خدیجه علیها السلام که در ابواب مختلف روایات آمده بیش از آن است که قابل شمارش باشد. حاصل توجه به این روایات پی بردن به راز عظمت او و شناخت شایستگی های اوست». (3)
خدیجه علیها السلام برترین همسر برای بزرگ ترین مرد به شمار می رفت. زندگی آنان سرشار از محبت و عشق صادقانه و وفاداری کامل و اخلاصی متقابل بود. آنان فرزندانی صالح از دختر و پسر داشتند که روزی خداوند برایشان بود. (4)
به راستی شیفتگی و دلدادگی خالصانه، این دو انسان نمونه را که از نظر وضعیت زندگی کاملاً تفاوت داشتند به هم نزدیک ساخت و مهر و معنویت وصف ناپذیری را میان آنان پدید آورد که همواره در تاریخ اسلام از آن دو زوج کمال یافته به عنوان دو اسطوره عاشقی یاد می شود.
در رویکرد، قرآنی تفکیک نقش ها و اطاعت پذیری زن در برابر مرد در پیوند
ص: 140
زوجیت، از یک سو بر تفاوت های طبیعی و از سوی دیگر، بر پایه دستورهای و فقهی و اخلاقی استوار است که در حقوق و تکالیفی پدیدار می شود که آن دو در قبال یک دیگر دارند. این نوع اطاعت پذیری که از ویژگی های طبیعی و زیستی- روانی ناشی می شود بر اساس توانایی ها و نیازمندی هاست و نمی تواند دلیلی بر ارزشمندی و فضیلت یک جنس بر جنس دیگر و نه تحقیر دیگری باشد. ایفای نقش ها در جایگاه همسری احساس رضایت و کمال به زن و مرد می دهد. بنابراین اسلام در پی نشان دادن الگویی درست از همسری برای ایجاد روابط سالم و سازنده است.
قرآن کریم می فرماید: ﴿فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ...﴾؛ «پس زنان صالح زنانی متواضعند و در غیاب (همسر خود) اسرار و حقوق او را در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده حفظ می کنند». (1)
جمله ﴿فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ﴾، لحن و تعبیری توصیفی دارد نه امری و دستوری در واقع حکم مربوط به شئون همسری و چگونگی روابط در خانواده است و می فرماید زنان صالح باید چنین و چنان باشند؛ یعنی همواره در اموری که به کام جویی شوهران مربوط می شود بر آنان واجب است که مراعات کنند و همه چیزهایی که به حق شوهران ارتباط دارد در غیاب آنان حفظ نمایند. (2)
خداوند سبحان در این آیه از زنان با اجلال و تکریم یاد کرده در مقابل قیم یا مدیر داخلی خانه بودن که برای مردان فقط وظیفه اجرایی است، درباره مزایای زنان می فرماید:
زنان صالح حق گرا، پیوسته در طاعت الهی پیرو پروردگار و به فرمان او، به پیمان زناشویی پای بندند و هماره از شوی خود فرمان می برند.
اطاعت زن از شوهر در چارچوب زناشویی واجب است نه به طور مطلق در شئون زندگی نیز معیار وجوب اطاعت برای زن هماهنگی فرمان شوهر با دین
ص: 141
خدا و تنها در مواردی است که دستور شوهر با دین الهی موافق باشد، و گر نه نباید پیروی کند چون وی (زن) مطیع خداست. زن می تواند با شرط ضمن عقد وظایف خویش را مقید و محدود و دامنه حقوق و اختیارات شوهر را کوتاه سازد. (1)
هم چنین روایات متعددی بر لزوم یا مطلوبیت اطاعت زن از شوهر دلالت دارند از جمله زنی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید و از حق شوهر بر زن سؤال نمود؛ حضرت در پاسخ اطاعت از شوهر و ترک نافرمانی او را جزء حقوق شوهر بر زن به شمار آوردند. (2)
حضرت خدیجه علیها السلام را مصداق بارز این آیه شریفه می توان بر شمرد که با بذل جان و مال در راه رسول خدا صلی الله علیه و آله را با کمال اخلاص اطاعت پذیری از همسر بزرگوار خود را در تاریخ بشریت جاودانه کرد چه منطق و سندی شایسته تر از گواهی پیامبر صلی الله علیه و اله بر این منش هم دلانانه خدیجه علیها السلام که بارها فرمود:
والله ما اخلف لي خيرا منها، لقد آمنت بي إذ كفر الناس و آوتنى إذ رفضني الناس و صدقتني إذ كذبني الناس ورزقت منى الولد حيث حرمتموه قالت فغدا و راح على بها شهرا... (3)
به خدا سوگند که هرگز یار و همسری بهتر از خدیجه علیها السلام به من ارزانی نشد؛ زیرا او روزگاری که مردم نسبت به من کفر و نافرمانی ورزیدند، به راه و رسم من ایمان آورد؛ و هنگامی که مرا دروغ گو می شمردند، خالصانه و صادقانه رسالتم را گواهی کرد؛ آن گاه که مرا در محاصره قرار می دادند، ثروت و امکانات هنگفت خویش را در راه اهداف توحیدی و انسانی رسالت من قرار داد... .
حضرت خدیجه علیها السلام ، ملکه کمال یافته و مترقی قریش با وجود داشتن اموال فراوان و موقعیت اجتماعی ویژه در رفتار و مواجهه با همسر گران قدر خود عرضه داشتند:
ص: 142
والله یا محمد إن کان مالک قليلا فمالی ،کثیر ، و من يسمح لك بنفسه كيف کیف لا يسمح لك بماله ، و إنا و مالي و جوارى و جميع ما املک بین یدیک و فی حکمک لا امنعك منه شيئا. (1)
به خدا سوگند ای محمد صلی الله علیه و آله اگر تو مالی نداری، من ثروت زیادی دارم، و کسی که خود را در اختیارت قرار داده است چگونه مالش در خدمت شما نباشد؟ من سرمایه ام کنیزانم و آن چه در اختیار دارم از آن شما و تحت امر شماست و هیچ منعی از طرف من نیست
بدیهی است چنین بانوی با عظمتی که وجودش سرشار از ادب و عاطفه و تواضع است، می تواند فضای خانوادگی را به بهترین شکل تلطیف نماید و «محبوبه المصطفی صلی الله علیه و اله» باشد و فاطمه زهرا علیها السلام را در دامن پاک و پر از مهر خود تربیت کند
رعایت احترام و حفظ شخصیت همسر و خانواده او از عالی ترین شاخص های مثبت همسرداری در متون دینی است که به اصلاح روابط بین زوجین نظارت .دارد. امروزه روان شناسان معتقدند یکی از تفاوت های روان شناسی زن و مرد نیاز زن به احترام و نیاز مرد به قدردانی است وقتی مرد در رفتارش به اندیشه ها و احساسات همسرش توجه می ند زن کاملاً مطمئن می شود که شوهرش برای او احترام قائل است. وقتی زن حس کند که مورد احترام شوهر قرار گرفته به راحتی از همسرش قدردانی می کند و از این طریق یکی از نیازهای اساسی او را برآورده می سازد. (2)
در آموزه های حیات بخش اسلام توصیه های ارزشمندی به مردان و زنان درباره تکریم همسر بیان شده است. امام صادق علیه السلام درباره حفظ حرمت مرد در حریم خانواده می فرماید:
ص: 143
از رحمت و مغفرت پروردگار دور است زنی که شوهر خود را اذیت کند و سعادت مند، زنی است که شوهر خویش را اکرام و احترام کرده اذیتش نکند و از او در همه حالات اطاعت نماید! (1)
از طرفی در جهت گسترش فرهنگ اسلامی و هماهنگی افراد خانواده در کنار هم برای رسیدن به تعالی وظایفی را برای مردان نیز در قبال همسران مشخص کرده اند. برای نمونه پیامبر گرامی اسلام درباره اکرام زن می فرماید:
کسی که زنی را به همسری انتخاب می کند باید او را احترام کرده منزلت او را حفظ نماید. (2)
بر همین اساس حضرت خدیجه علیها السلام در کمال خرد ورزی و نگرش ارزش مدارانه با درک درست و عمیق روحیات رسول خدا صلی الله علیه و اله ، در پی حفظ حرمت و تکریم جایگاه همسر سبک زندگی خود را مطلوب و هم گام با ایشان نمود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله قبل از بعثت در هر ماه چند بار و نیز همه ساله ماه رمضان را در غار حرا به تفکر و عبادت خداوند می گذراندند. (3) و این عمل بعد از ازدواج نیز ادامه داشت لذا امام هادی علیه السلام می فرمود:
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پس از سفر تجاری ،شام، درآمدشان را بین فقرا تقسیم کردند و هر روز بامداد به فراز کوه حرا می رفتند و به تماشای شگفتی های خلقت مشغول می شدند و تحت تأثیر عظمت خدا قرار می گرفتند و خدا را آن گونه که شایسته بود، عبادت می کردند. (4)
خدیجه علیها السلام با درک چنین روحیاتی از پیامبر صل الله علیه و اله، هرگز برای ایشان مزاحمتی ایجاد نمی کرد و همیشه با همدلی و همراهی ایشان را بدرقه می کرد، غذایش را به وسیله حضرت علی علیه السلام به بالای کوه می فرستاد و گاه خود نیز با حضرت
ص: 144
همراه می شد. علامه مجلسی به نقل از صحاح اهل سنت می نویسد:
در آن ماه رمضان که پیامبر صلی الله علیه و آله در کوه حرا به سر می برد و وحی و بعثت آغاز می شد حضرت علی علیه اللام و خدیجه علیها السلام و یکی از غلامان در حضورش بودند. برای نمونه تنها یکی از این عبادت های پیامبر صلی الله علیه و آله چهل روز به درازا کشید که خدیجه علیها السلام تمام این مدت را به تنهایی گذراند. چنین عبادت های طولانی به طور طبیعی می توانست موجب ناراحتی دل شوره و نگرانی های مختلفی برای خدیجه علیها السلام شود اما او نه تنها اعتراض نمی کرد بلکه با رسول خدا صلی الله علیه و اله و همراهی نیز می نمود. لذا پیامبر صلی الله علیه و آله که خود متوجه نگرانی های خدیجه علیها السلام بود، عمار یاسر را نزد وی فرستاد و پیام داد که «ای خدیجه علیها السلام!گمان نکن کناره گیری من به جهت بی اعتنایی به توست ، بلکه پروردگارم چنین فرمود تا امر خود را اجرا کند. جز خیرو سعادت فکر دیگری نکن! خداوند هر روز چند بار به خاطر تو به فرشتگان بزرگش مباهات می کند پس وقتی شب شد در را ببند و در بستر خود استراحت کن! (1)
بانوی با سخاوت ،قریش زمانی که از طعنها و سرزنش های مردم درباره همسر والا مقامش شدیداً آزرده خاطر شد، برای فیصله دادن به همه بی حرمتی ها و بدگویی ها راجع به فقر و تنگ دستی محمد صلی الله علیه و آله، عموی خویش «ورقه» را به حضور خواست. آن گاه تمام اموال و امکانات خود را در اختیار او قرار داد تا آن ها را به عنوان هدیه به حضور پیامبر صلی الله علیه و اله ببرد و به او پیام برساند که «این ها هدیه ای است ناچیز؛ همه را به او بخشیدم و او میتواند در هر راهی که می پسندد مصرف نماید».
ورقه نیز برابر دستور او کنار کعبه آمد و در میان زمزم و مقام ابراهیم ایستاد و همگان را ندا داد:
هان ای مردم گواه باشید که خدیجه صلی الله علیه و آله خود و همه ثروت و چارپایان و نیز مهریه و هدیه هایش را به محمد صلی الله علیه و اله بخشیده تا تجلیل شایسته ای از
ص: 145
شأن و شخصیت او به عمل آید و در عین حال عشق و علاقه خدیجه علیها السلام را به محمد صلی الله علیه و اله و بازگو کند. (1)
پانزده سال زندگی مشترک این بانوی پخته و با تجربه در کنار پیامبر صلی الله علیه و اله قبل از بعثت و کشف جوهره وجودی وی در این سال های متمادی و شناخت خصلت های پیامبر صلی الله علیه و آله در زمانی صورت گرفت که این صفات بر مردم پنهان بود. ایمان بانو خدیجه علیها السلام و به همسرش و تصدیق رسالت او بدون رسوخ کم ترین تردید، به سبب عشق به همسر و شناخت او نسبت به عظمت مقام انسانی پیامبر صلی الله علیه و آله بود. (2)
ابن حجر عسقلانی در وصف آن بانوی معنویت می نویسد:
از امتیازات خدیجه آن بود که پیامبر صلی الله علیه و آله را تکریم می کرد و سخن او را چه قبل و چه بعد از بعثت تصدیق می نمود هرگز با پیامبر صلی الله علیه و آله درگیر نشد؛ صدایش را بلند نکرد؛ خانه را محیط امن و آرام برای آن حضرت قرار داد. وی بر خلاف برخی همسران هرگز آن حضرت را نیازرد از این رهگذر خداوند قصری در بهشت به آن حضرت عطا فرمود. (3)
پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله با توجه به اخلاق عملی و رفتار آسمانی آن یار همدم و هم فکر خویش می فرمود:
من در زندگی مشترک به خاطر بینش و منش مترقی خدیجه علیها السلام به او عشق می ورزیدم؛ به همین جهت از بارگاه خدا خواستم که در سرای جاودانه نیز ما را همراه و هم نشین سازد؛ ﴿... وَ کُنْتُ لَها عاشِقاً فَسَألْتُ اللّه اَنْ یَجْمَعَ بَیْنِی وَ بَیْنَها...﴾ (4)
بر اساس این اندیشه پاک و مقدس، هیچ زنی را همتای خدیجه علیها السلام قرار نمی داد (يثني عليها و يفضلها على سائر امهات المومنين و يبالغ في تعظيمها). او را می ستود و بر سایر همسران خود برتری می داد و در بزرگداشت و تکریم او زیاد
ص: 146
تلاش می نمود (1)
آن بانوی پاک سرشت سمبل معنویت و قداست در بارگاه قدسیان قرار ،گرفت به گونه ای که روزی چندین مرتبه خداوند به وجود خدیجه علیها السلام بر فرشتگان گران مایه اش مباهات می کند (2) و فرشته وحی را مأمور می سازد تا به واسطه پیامبر صلی الله علیه و آله، حامل سلام الهی بر خدیجه علیها السلام باشد: «هذا جبرئیل یقرئک من ربک السلام قالت خديجة الله السلام و منه السلام و على جبرئيل السلام». (3)
سلام خداوند بر خدیجه علیها السلام مختص او و نه دیگران بود. این امتیاز به سبب بدی نرساندن به رسول خدا صلی الله علیه و آله و خشمناک نکردن ایشان حتی برای یک لحظه بسیار اهمیت دارد به همین مناسبت پیامبر صلی الله علیه و اله با زنی دیگر در مدت حیات خدیجه علیها السلام ازدواج نکردند؛ زیرا از نظر ایشان مقام و مرتبه سایر همسران با قدر و منزلت خدیجه علیها السلام برابری نمی کرد. (4)
تحسین برانگیزترین امتیاز حضرت خدیجه علیها السلام را در مطرح شدن ایشان به عنوان یکی از چهار زن برگزیده خدا در دو سرا می توان جستجو کرد. نهایت حسن رفتار خدیجه علیها السلام با همسر خویش برای بانوان مسلمان و حق مدار و تمام کسانی که دنبال زندگی ایده آل هستند می تواند تأثیر شگرفی در اصلاح روابط بین زوجین برای رسیدن به سعادت و خوشبختی باشد
همسرداری حضرت خدیجه علیها السلام ، از جمله مباحثی است که به طور معمول در حاشیه زندگی نامه ایشان و حضرت رسول صلی الله علیه و اله و مطرح شده و تاکنون به صورت مستقل بررسی نشده است. این موضوع حتی در آثاری که در مورد سیره ایشان است نیز به طور جدی پژوهیده نشده و غالباً نویسندگان به مشهورات
ص: 147
بسنده کرده اند. دستاورد پژوهشی مقاله حاضر این است که تعاملات رفتاری خدیجه کبری علیها السلام با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به عنوان اولین خانواده مسلمان، که بر محور آموزه های دینی شکل گرفته بود می تواند تأثیر فراوان در تقویت یا تضعیف نهاد مهم خانواده داشته باشد.
چگونگی رفتار حضرت خدیجه علیها السلام با رسول خدا صلی الله علیه و آله در زندگی مشترک، به عنوان الگویی کامل و بی بدیل، زمینه ساز استحکام روابط همسران و نشاط کانون خانواده خواهد بود معنویت خواهی و دین مداری از مهم ترین اصول ارزشی همسرگزینی ایشان در انتخاب یار و همراه زندگی است روابط عاطفی متقابل که ناشی از محبت و مودت بین زوجین است و اطاعت پذیری ایشان در برابر شوهر و هم چنین احترام و گرامی داشت ارزش مدارانه شخصیت همسر، تنها نمونه هایی از سبک شوهرداری خدیجه کبری علیها السلام است که در معرض دید همگان قرار داد تا نشان دهد که می توان از گوشه یک محیط کوچک مانند منزل و محدودترین روابط اجتماعی مثل رابطه زن و مرد از والاترین صفات کمالی برخوردار گردید و در ادامه یک دین و رسالت جهانی را تقویت کرد و موجب بالندگی هر چه بهتر آن شد و الگویی به وسعت همه جهان و همه ازمنه برای تقویت بنیان خانواده اسلامی بنا نهاد.
ص: 148
قرآن كريم
نهج البلاغه
1. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر (1419 ق) ، تفسير القرآن العظيم، بيروت: دار الكتب العلميه
2. ابن هشام عبدالملک ، سيره النبي، بيروت: دار إحياء التراث العربي، بي تا.
3. اربلی، علی بن عیسی (1401 ق) ، کشف الغمه في معرفه الائمه ، بیروت: دار الكتب الاسلامى.
4. الحمیری، عبدالملک بن هشام (1405 ق) ، السیره النبويه ، بيروت، دار احياء التراث العربي.
5. بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله (1382)، عوالم العلوم و المعارف و الاحوال، قم: مؤسسه امام المهدى.
6. بخاری، محمد بن اسماعيل (2004 م) ، صحيح البخاری، قاهره آفاق العربيه.
7. بنت الشاطى، عائشه (1387 ق) ، موسوعه آل النبی، بیروت: دارالکتب العربي.
8. جوادی عاملی، عبدالله (1378)، تسنیم: تفسیر قرآن كريم، قم: نشر اسراء.
9. حر العاملی، محمد بن حسن (1409 ق) ، وسائل الشيعه، قم: مؤسسه آل البيت
10. زرگری نژاد، غلام حسین (1378) ، تاریخ صدر اسلام، تهران: سمتا.
11. صدوق، ابن بابویه (1406 ق) ، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم: دار الشريف الرضى.
12. طباطبایی، سید محمد حسین (1417 ق)، الميزان في تفسير القرآن، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
13. طبری، محمد بن جریر (1403 ق)، تاریخ طبری، بيروت: مؤسسه الأعلمى
ص: 149
للمطبوعات.
14. عبد العال، احمد جمال (1407 ق)، تساء خالدات في القرآن الكريم ، قاهره مكتبه الكليات الأزهريه.
15. عسقلانی، احمدبن علی (1402 ق)، فتح الباری، بیروت: دار احیاء التراث العربي.
16. قمی، عباس (1414 ق)، سفینه البحار، قم: نشر اسوه.
17. کرمی فریدنی، علی (1385)، فروغ آسمان حجاز خدیجه ، قم: دفتر فرهنگی نسیم انتظار
18. کلینی، محمد بن یعقوب (1407 ق) ، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلاميه
19. گریف، جان (1376)، مردان مریخی زنان ونوسی ترجمه سید رضا نیازی تهران: نشر پیکان
20. مجلسی، محمد باقر (1403 ق)، وسائل الشيعه، بيروت: دار احیاء التراث العربي.
21. مغنیه، احمد (1414 ق) ، سيره النبويه الشريفه ، بيروت: دار الصفوه
22. مغنیه محمدجواد (1424 ق) ، الکاشف ، قم: دار الكتب الاسلامي.
23. هاشمی سید حسین (1385)، «قرآن و کارکردهای نهاد خانواده»، فصل نامه پژوهش های قرآنی سال دوازدهم، ش 48
ص: 150
*ویژگی های الگویی حضرت خدیجه علیها السلام: فاطمه سلطان محمدی (1)
ویژگی های الگویی حضرت خدیجه علیها السلام و آشنایی با شخصیت مؤثر ایشان در پیشبرد اهداف اسلام و نیز ابعاد شخصیتی، اقتصادی و سیاسی این بانو در پژوهش حاضر بررسی می گردد. در این تحقیق روش جمع آوری مطالب به صورت کتابخانه ای است و برای جمع آوری اطلاعات به کتاب های متعدد مراجعه و از مطالب مورد نیاز استفاده شده است.
در این پژوهش از بانویی سخن به میان آمده که نخستین زن مسلمان نخستین همسر پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و از هر جهت مظهر کمالات انسانی و ایثار و مقاومت بود همسری خردمند مدبر و مهربان مادر آزموده و فضیلت ،پرور مجاهدی مقاوم و صبور ایثارگری مخلص و بی نظیر راست قامتی باعزت و نستوه یعنی مادر حضرت زهرای اطهر علیها السلام حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها که به راستی زندگی سراسر درخشان ،او عالی ترین الگو برای زنان با شخصیت است.
سخن گفتن درباره بانویی چون خدیجه سلام الله علیها کار ساده ای نیست و نمی توان با این قلم های ناتوان و درمانده در مورد چنین بانوی ،با عظمتی قلم زد ولی امیدوارم در این تحقیق، دست کم نموداری کم رنگ از چهره تابناک آن بانوی بزرگ را ترسیم کرده باشیم.
حضرت خدیجه علیها السلام با مقایسه آغاز و پایان زندگیش به راستی بانویی تکرارناپذیر و نابغه بود و در همه ،تاریخ، بانویی جز دخترش
ص: 151
حضرت زهرا علیها السلام سراغ نداریم که در کوران های شدید حوادث با ایثار و مقاومت و استقامتی عجیب همچون خدیجه سلام الله علیها به میدان زندگی وارد شود و همه هستی خود را بر طبق اخلاص نهد و فدای حق کند و سخاوتمندانه و با شهامتی وصف ناپذیر به دفاع از حق بپردازد.
در این پژوهش به ویژگی های آن بانو در ابعاد اعتقادی، عبادی خانوادگی ،اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اشاره شده است.
واژگان کلیدی
اسلام زن، الگو ، حضرت محمد صلی الله علیه و آله، حضرت خدیجه علیها السلام.
در قلب شبه جزیره عربستان در خانواده ای فرهنگ ساز و بیگانه با آداب و رسوم خرافی روزگار، دختری چشم به جهان گشود که در زندگی تاریخ سازش، نشان داد که ریشه ای به زلالی آب زمزم و فطرتی به زلالی آبشارهای بلند و دور از دست رس دارد پس از ولادت ،او خاندانش بر خلاف رسم سپاه زمانه زنده به گور کردن دختران ولادت او را گرامی داشتند و پدر و مادرش «خویلد» و «فاطمه»، در همان مراسم ساده و روح بخش، نام او را «خدیجه» به مفهوم گسسته و بیگانه از زشتی ها و ناپسندی ها برگزیدند. حضرت خدیجه علیها السلام پانزده سال قبل از ولادت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله (55 سال قبل از بعثت) در شبه جزیره عربستان چشم به جهان گشود (1)
آن حضرت دختر خویلد بن عبدالعزى ابن قصی بن کلاب بود. جناب قصی جد چهارم پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله به شمار می آید؛ بنابراین حضرت خدیجه علیها السلام نیز با چند واسطه دختر عموی پیامبر صلی الله علیه و اله بودند و از جهت ریشه خاندانی با یک دیگر متحد می شوند لذا سلسله نسب حضرت خدیجه علیها السلام به حضرت اسماعیل علیه السلام و ابراهیم خلیل الله علیه السلام می رسد که جد 28 و 29 پیامبر صلی الله علیه و اله
ص: 152
بودند (1) و مادرش فاطمه دختر زائده بود. (2)
معنویت و معرفت والا قدرت تجزیه و تحلیل رویدادهای جاری و آینده نگری آگاهی از آموزه های هدایت بخش پیامبران الهی و کتب آسمانی حق طلبی و حق شناسی، راست گویی و درست کاری شکیبایی و پایداری، ایثار و فداکاری و به طور کلی بینش و منش حضرت خدیجه علیها السلام در ابعاد گوناگون زندگی او را به صورت الگویی جاودانه برای کمال جویان طریق انسانیت جلوه گر می سازد.
در این مقاله سعی شده تا برخی از مهم ترین اوصاف و اعمال متعالی آن بانو به عنوان یک الگوی کامل در میان زنان ذکر شود؛ زیرا تعیین الگوهای درست و تأكيد بر پیروی از ایشان و نیز نشان دادن الگوهای نادرست و در هم کوبیدن بت های فکری و فرهنگی از مهم ترین روش های تربیتی است.
پیش از ورود به بحث، ابتدا لازم است تا واژه الگو از نظر لغوی بررسی گردد:
الگو در لغت به معنای طرح، سرمشق ، مقتدا، پیشوا، نمونه، مثال، مدل و غیره آمده است. (3) الگودر عربی به «اُسوه و قدوه» تعبیر می شود؛ به معنای پیشوا، مقتدا؛ (4) اما در اصطلاح و در علوم گوناگون به معانی متفاوت و البته نزدیک به هم آمده است. الگو در فرهنگ و علوم اجتماعی، به انسانی کامل و رشد یافته ای گفته می شود که لیاقت سرمشق بودن دیگران را داشته باشد. در مورد انسان، الگوبه شخصیتی می گویند که به دلیل دارا بودن برخی ویژگی ها، شایسته تقلید و پیروی است. (5)
مقتدا یعنی خصلتی که شخص بدان لایق پیشوایی گردد. در قرآن کریم،
ص: 153
در سه مورد (1) این واژه به کار رفته است مانند ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾. (2)
از نظر قرآن، الگوی مثبت یعنی کسی که پیروی از او امکان ظهور استعدادها و توانمندی های فردی و اجتماعی را فراهم می کند.
از آن جا که جهان بینی انسان زیربنای اعمال و رفتار او را تشکیل می دهد تربیت فکری و اعتقادی نیز مقدمه ای برای تربیت وی در ابعاد مختلف اخلاقی سیاسی و... به شمار می آید؛ از این رو، ابتدا ویژگی اعتقادی آن حضرت بررسی می گردد.
از ویژگی مهم زنان ،الهی این است که اعتقادات خود را بر اساس تحقیق به دست می آورند و تحقیق مستلزم پرس و جو و دقت نظر عمیق است پس از این که به حقیقتی دست یافتند و معتقد شدند دیگر به این سادگی از آن دست بر نمی دارند و تا جایی که جان در بدن دارند، از آن دفاع می کنند.
حضرت خدیجه علیها السلام با وجود برخورداری از زر و زیور جمال و کمال، شهرت و آوازه ، و اقتدار و استقلال هرگز به دام آفت های جاهلی گرفتار نگشت و پیوسته از فطرت حق طلب و حق پذیر بهره مند بود. روایت شده که پس از فرود آمدن پیاپی فرشته وحی بر پیامبر صلی الله علیه و آله و آوردن آیات قرآن خدیجه علیها السلام کم کم با آیات هدایت بخش و زندگی ساز قرآن و نیز با نام جبرئیل علیه السلام و جایگاه او در پیشگاه خدا آشنا گردید و روحیه حق طلبی او را بر آن داشت که به تحقیق در این زمینه بپردازد تا آگاهانه و با تشخیص درست حق به پذیرش و پیروی از آن
ص: 154
مبادرت نماید. بنابراین ابتدا به سراغ پسر عمویش «ورقه» رفت که از کشیشان و عالمان آزاداندیش مسیحی بود و درباره جبرائیل علیه السلام و حالاتی که از همسرش در هنگام دریافت وحی دیده بود سؤالاتی کرد ورقه به او گفت: «جبرئیل علیه السلام در سرزمینی نازل می شود که خداوند در آن پرستش گردد». و نوید داد که خیر عظیمی از سوی خدا نازل خواهد شد و محمد صلی الله علیه و اله آخرین فرستاده خداوند است که مژده آمدنش در تورات و انجیل داده شده است. سپس علایم او را از آن دو کتاب آسمانی برای خدیجه علیها السلام ذکر نمود. آن گاه خدیجه علیها السلام برای کسب آگاهی بیشتر به سراغ «عداس» یکی دیگر از پارسایان و کشیشان مسیحی رفت که پیرمردی سالخورده بود و نخست پیمان گرفت که موضوع مورد سؤال را نهان .دارد سپس درباره موارد یاد شده به مشورت با او پرداخت و او نیز شبیه به ورقه نظر داد.
پس از آن، جریان دیدار و مشورت با دو پارسای روزگارش را به اطلاع پیامبر صلی الله علیه و آله رساند و این بار به اتفاق یک دیگر به دیدار عداس آمدند و آن کشیش پارسا پس از گفتگو با رسول خدا صلی الله علیه و اله، از آن حضرت خواست تا لباسش را کنار زند و میان دو شانه اش را نمایان سازد پیامبر صلی الله علیه و اله جامه شان را کنار زدند و عداس چون علامتی را که می جست در میان دو شانه رسول اکرم صلى الله عليه و سلم مشاهده کرد به سجده شکر افتاد و با اطمینان خاطر گفت که آن حضرت، همان پیامبری است که موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام آمدنش را نوید داده اند. (1)
بر این اساس، خدیجه علیها السلام هنگام استقبال از پیامبر صلی الله علیه و آله درخشندگی و معنویت خاصی در سیمای ملکوتی شان دید و از پیامبر پرسید؟ «مَا هَذَا النُّورُ»؛ «این نور چیست!؟» پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
﴿هذَا نُورُ النُّبُوَّةِ قُولِي لااِلهَ الاّ اللهِ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهَ﴾؛ (2)
ص: 155
ای خدیجه! این روشنایی، فروغ تابناک رسالت است؛ پس اینک با تمام وجود بگو: خدایی جز خدای یکتا نیست و محمد صلی الله علیه و آله پیامبر خداست.
این جا بود که حضرت خدیجه علیها السلام ، احساس ویژه ای در دلش کرد و گفت: «من از زمان های گذشته در انتظار چنین روزی بودم و در این مورد مطالعه فکر کرده ام». پس با همه وجود به یکتایی خدا و رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله ایمان آورد: ﴿آمَنْتُ وَ صَدَّقْتُ وَ رَضِيتُ وَ سَلَّمْتُ﴾؛ (1) «ای پیامبر خدا! من به آن چه خدا فرو فرستاده، ایمان آوردم و دین و آیین او را تصدیق نمودم و به گرایش به این راه و رسم خشنود گردیدم و در برابر فرمان خدا فرمان بردارم».
بدین ترتیب آن بانوی خرد و اندیشه با احساس اطمینان در دل حق جوی خویش و با ایمان کامل راه و رسم نجات بخش رسول خدا صلی الله علیه و آله را برگزید و تا پایان عمر شریفش در برابر حق تسلیم محض بود.
اسلام عبارت است از اعلام قانون گرایی و فرمان برداری از حق و پذیرش ره آورد وحی و رسالت بر همین اساس امنیت انسان تضمین می شود؛ اما اگر این اعلام همراه با باور قلبی باشد از آن به ایمان تعبیر می شود و به دارنده آن مسلمان و با ایمان می گویند این تفاوت ها و نوشته ها برگرفته از آیه شریفه قرآن است که می فرماید:
﴿قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ﴾ (2)
اعراب (بنی اسد و غیره که بر تو منت گذارده و) گفتند ما ایمان آوردیم، به آن ها بگو: شما که (ایمان تان) به قلب وارد نشده به حقیقت هنوز ایمان نیاورده اید ولی بگویید: ما اسلام آوردیم و اگر خدا و رسول وی را اطاعت
ص: 156
کنید، او از (اجر) اعمال شما هیچ نخواهد کاست و از گناه گذشته شما می گذرد که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
زنانی که از هویت فکری مستقل برخوردارند و ساختار اعتقادی خود را بر پایه تحقیق بنا نموده اند دریافتن حقیقت از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند و پس از رسیدن به آن بی درنگ دل را به آن می سپارند؛ به آسانی در برابر باورهای نادرست تسلیم نمی شوند و در دفاع از مبانی اعتقادی خویش از خطرها استقبال می نمایند و تا پای جان از آن دست بر نمی دارند.
حضرت خدیجه علیها السلام این چنین بود یعنی قبل از تبلیغ اسلام، خودش پیامبر صلی الله علیه و آله را شناخته و به ایشان ایمان آورده بود اسلام و اسلام گرایی او نه احساسی بود و نه بر اساس پیروی از جریان محافظه کار و رایج جامعه و تاریخ و نه موسمی و فصلی و زودگذر؛ بلکه براساس آگاهی و شناخت و خردمندی و خرد ورزی و اخلاص و کمال طلبی بود لذا دوشادوش امیرالمؤمنین علیه السلام و هم فکر و هم رزم و هم اندیش با او اسلام آورد به پر فراز ترین مراحل ایمان اوج گرفت و در پیمایش راه کمال و جمال پس از امام علی علیه السلام، دست بیعت به پیامبر صلی الله علیه و آله داد.
ایشان به محض اطلاع از پیامبری آن حضرت با تمام تعصبات کاذب اجتماعی آن زمان خداحافظی کردند و افتخار اولین زن ایمان آورنده را نصیب خود نمودند. (1) البته این انتخاب به دلیل تعصبات قومی و فامیلی نبود، بلکه به جهت شناختی بود که از حضرت محمد صلی الله علیه و اله داشتند. (2)
این ویژگی خدیجه علیها السلام، در بسیاری از روایات بیان شده است؛ از جمله: پیامبر صلی الله علیه و اله بارها در برابر ادعای دروغین برخی از زنان خود در تجلیل از خدیجه علیها السلام می فرمود:
﴿ما أَبْدَلَنِيَ الله خيراً مِنْها لَقَدْ آمَنَتْ بِي حِينَ كَفَرَ النَّاسُ وَ صَدَّقَتْنِي حِينَ
ص: 157
كَذَّبَنِي النَّاسُ...؛ (1)
خداوند هرگز همسر و همراه و مشاوری بهتر از او (خدیجه) به من ارزانی نداشته زیرا در آن وضعیت بحرانی که مردم به دعوت توحیدی من کفر می ورزیدند، او با شهامت و درایت به راه و رسم آسمانی من ایمان آورد؛ و آن گاه که آنان مرا در رسالتم دروغ گو می دانستند، او با اخلاص و راستی مرا در دعوتم گواهی داد و.....
در تاریخ هم چنین آمده است: ﴿وَ جاءَتِ النُّبُوَّه فَأَسْلَمَتْ فَهِيَ أَوَّلُ إِمْرَأَهِ آمَنَتْ به ...﴾؛ (2) «چون امر نبوت ظاهر شد، خدیجه علیه السلام به اسلام رو نمود. او نخستین بانویی است که ایمان آورد...».
عایشه می گوید:
رسول خدا صلى الله عليه و سلم از خانه بیرون نمی رفتند مگر آن که از خدیجه یاد می کردند و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا می فرمودند. روزی از روزها غیرت مرا گرفت گفتم: «او پیرزنی بیش نبود و خدا بهتر از او را به شما عوض داده است». پیامبر صلی الله علیه و اله غضبناک شدند به طوری که موی جلوی سرشان از خشم تکان می خورد سپس فرمودند: «نه به خدا! بهتر از او را خدا به من عوض نداده ایمان آورد به من وقتی مردم، کافر گردیدند و تصدیق کرد مرا هنگامی که مردم مرا تکذیب می کردند و در اموال خود با من مواسات کرد وقتی مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر محروم فرمود» (3)
از آن جا که تدبیر همه بخش های مختلف جهان هستی تنها به دست خداوند صورت می پذیرد (4) انسان باید با ایمان کامل و اعتقاد راسخ تسلیم
ص: 158
محض او شده در اجرای فرمان های خدا لحظه ای به خود تردید راه ندهد.
یکی از ویژگی های برجسته حضرت خدیجه علیها السلام تسلیم محض بودن او در برابر حق و اطاعت بی چون و چرا از دستورهای الهی بود. وی تجسم حقیقت و نمونه انسان کامل و تسلیم محض خدا بود در پرتو درست اندیشی و حق طلبی و ایمان و عملکرد شایسته و تلاش و اخلاص خویش به موقعیتی از باور و تصدیق اوج گرفت که به مقام والای «صدیقین» پرکشید و به جایی رسید که او را «صدیقه» گفتند در جایی از زیارت نامه پیامبر صلی الله علیه و آله در این مورد آمده است:
السلام علی ازواجک الطاهرات الخيرات امهات المومنين، خصوصاً الصديقه الطاهره ، الزاكيه الراضيه المرضیه، خدیجه الكبرى ام المومنين ...؛ (1) سلام بر همسران پاک و نیکو کردارت که مادران مردم توحید گرا و با ایمان هستند؛ به ویژه برآن بانوی تصدیق گر حق و عدالت؛ آن بانوی پاک سرشت و پاک منش؛ آن بانوی خشنود از مهر و لطف خدا و مورد پسند حق، خدیجه ارجمند، مام راستین و سرمشق درخشان مردم با ایمان و شایسته کردار
پس از ایمان و اعتقاد راسخ به خدا و دل سپردن به او در اجرای فرمان ها و خواسته های الهی قدم بعدی آن است که به فرستادگان او ایمان آورد و اوامر آن ها را که شعبه ای از دستورهای الهی است، جامه عمل پوشاند. لذا می توان گفت: کسی که خود را به رسالت انبیاء معتقد دانسته اما از اوامر آن ها سرپیچی می کند در حقیقت طعم شیرین این اعتقاد را در کام خود احساس نکرده است.
از جمله اقداماتی که حضرت خدیجه علیها السلام انجام داد، تصدیق و تأييد پیامبر صلی الله علیه و اله بود. این یکی از کارهای مهمی بود که آثار مثبت زیادی در جهت پیشبرد اهداف مقدس پیامبر صلی الله علیه و آله و ناکامی دشمنان و ایجاد سستی در عقاید خرافی آنان داشت روایات بسیاری از پیامبر اکرم صلى الله عليه و سلم نقل شده
ص: 159
که گویای اهمیت رویکرد خدیجه علیها السلام به ایشان در آن فضای جاهلی و غربت رسول اکرم صلی الله علیه و آله است. وقتی حتی بسیاری از بستگان پیامبر نیز آن حضرت را تنها گذاشتند و حتی کمر همت به نابودی او بستند خدیجه علیها السلام به حضرت محمد صلی الله علیه و آله روی آورد و با او پیمانی جاودانی بست و تا لحظه آخر زندگی بر عهد و پیمانش استوار ماند در روایتی آمده است:
پس از اسلام و ایمان آوردن و نماز خواندن امام علی علیه السلام و خدیجه علیا السلام، روزی پیامبر گرامی آن دو را صدا زدند و گفتند: «این فرشته وحی است که نزد من آمده می گوید: "اسلام و باور آن دارای شرایط و پیمان هایی است"». سپس در مورد یکتایی خدا صفات کمال و جمال او رسالت پیامبر فرود وحی و پیام آسمانی، ایمان به معاد و جهان پس از مرگ و پاداش و کیفر آن دنیا و دیگر اصول و فروع ،اسلام صحبت کردند و از آن دو پرسیدند: «آیا به همه آن چه برای شما گفتم گواهی می دهید؟» ابتدا امام على علیه السلام و سپس خدیجه علیها اللام اقرار و اعلام کردند که باور عمیق دارند. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله به فرمان خدا دست مبارک را باز کردند و دست علی علیه السلام را در میان دست خود گذاشتند (1) و فرمودند: «علی جان! با من در مورد شرایط و مقررات اسلام بیعت کن که از من و آرمان من همان گونه دفاع کنی که از خود دفاع می کنی». امیرالمؤمنین علیه السلام غرق در شور و جذبه بودند که با چشمانی اشک آلود گفتند: «پدر و مادرم فدایت! به خواست خدا همان گونه که فرمودی با شما دست بیعت می دهم». سپس پیامبر صلی الله علیه و اله رو به خدیجه علیها اللام کردند و از او خواستند تا دستش را روی دست پیامبر صلی الله علیه و اله قرار دهد و همان طور بیعت کند او نیز با پیامبر صلی الله علیه و اله بیعت کرد.
شگفت آورترین صحنه زندگی خدیجه علیه السلام مربوط به قبول ولایت امیر مؤمنان علیه السلام و امامت اولاد آن حضرت .است با این که در آن وقت به
ص: 160
قبول ولایت مکلف ،نبود چون این تکلیف بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله وجوب می یافت او در زمان ولادت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام از امامت ائمه اطهار که از نسل فرزندش هستند شنیده بود. لذا قدر و منزلت امیرمؤمنان علیه السلام را می دانست. علامه مجلسی در این باره می نویسد:
روزی رسول خدا صلی الله علیه و اله همسر مهربانش را خواست او را در کنار خود نشاند و فرمود: «این جبرئیل است که می گوید اسلام شروطی دارد: اول، اقرار به یگانگی خداوند؛ دوم اقرار به رسالت رسولان؛ سوم، اقرار به معاد و عمل به اصول شریعت و احکام آن؛ چهارم اطاعت اولی الامر و ائمه طاهرین از فرزندان او همراه با برائت از دشمنان آن ها در پی این فرمایش پیامبر صلی الله علیه و اله خديجه علیها السلام به همه آن ها اقرار کرد و یک به یک تصدیق فرمود در مورد امیرمؤمنان علی علیه السلام رسول اکرم صلی الله علیه و اله و به خصوص به خدیجه علیها السلام فرمودند: ﴿هُوَ مَولاكَ وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ وَ اِمامُهُمْ بَعْدی﴾؛ علی مولای تو و مولای مؤمنان و امام آن ها پس از من است».
رسول گرامی بعد از آن که عهد اکید از خدیجه علیها السلام گرفتند، اصول و فروع واجبات و محرمات را به وی آموختند آن گاه دست خود را بالای دست امیر مؤمنان علیه السلام گذاشتند و خدیجه علیها السلام دست خود را بالای دست پیامبر صلی الله علیه و آله گذاشت و به این صورت بیعت کرد. (1)
از حديث «ما کَمُلَ مِن النِّساءِ إلاّ أربَعٌ : آسِيَةُ بِنتُ مُزاحِمٍ، مَريمُ بِنتُ عِمرانَ ، و خَديجَةُ بِنتُ خُوَيلِدٍ ، و فاطِمَةُ بِنتُ مُحمّدٍ» هم ظاهر می شود که آن بانوی بزرگوار، به تمام اصول و فروع دین اسلام ایمان آورد. (2)
از اوصاف و ویژگی های زن نمونه و شایسته یاد بسیار و پیوسته خداوند در
ص: 161
زندگی است. خداوند این صفت را از نشانه های مؤمنان راستین برشمرده، از آنان چنین تمجید می فرماید:
﴿إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ... وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَ الذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِيمًا﴾
مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان ... و مردان و زنانی که خدا را فراوان یاد می کنند خدا برای همه آنان آمرزش و پاداشی بزرگ فراهم ساخته است.
نماز و نیایش به معنای واقعی آن اگر در زندگی فردی خانواده جامعه و حکومت مخصوصاً در زندگی زناشویی از جایگاه معتبر و خالصانه و درستی برخوردار باشد و به عنوان مراسمی تشریفاتی و یا سوداگرانه به آن نگاه نشود، هم نشانه رابطه دوستانه آن نمازگزاران با خداست و هم دلیل بر ویژگی های معنوی حق طلبی، قانون مداری و بشردوستی آن هاست و هم اثر فوق العاده سازنده در بینش و منش و عملکرد و زندگی آن ها و نسل های شان دارد؛ زیرا این برنامه شبانه روزی در فرهنگ قرآن و روایات ما در حقیقت روح عبادت، جان پرستش، بارزترین نوع بندگی و خلوص پرواز روح و جان شیفته حق، معراج انسان در فضای بیکران معنویت کلید بهشت اوج گرفتن به قرب پروردگار و مهم ترین سفارش پیامبر صلی الله علیه و اله است. قرآن نیز می فرماید:
﴿وَ أَقِمِ الصَّلاهِ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ﴾؛ (1)
و نماز را (که بزرگ عبادت خداست) بسته به جای آر که نماز اهل خود را از هر کار زشت و منکر باز می دارد و همانا ذکر خدا بزرگ تر است و خدا به هر چه کنید آگاه است.
در زمانی که مردم مکه در آتش گمراهی می سوختند، حضرت خدیجه علیها السلام اولین زنی بود که با ایمان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله، یکتاپرستی و بندگی خویش را به
ص: 162
اثبات رسانید و با تأسی از همسر بزرگوار خویش در عبادت و اطاعت از دستورهای خدا به اوج قله های کمال و معنویت دست یافت نماز خواندن وی به همراه پیامبر اسلام و علی بن ابی طالب در کنار خانه خدا، آن هم در زمانی که کسی در روی زمین غیر از این سه نفر مسلمان نبود معروف است. (1)
عبدالله بن مسعود، نمونه ای از مشاهدات خود درباره ایمان خدیجه علیها السلام را آن زمان که هیچ کسی به پیامبر صلی الله علیه و اله ایمان نیاورده بود، این گونه بیان می کند:
نخستین چیزی که از اسلام دانستم این بود که با عموهایم و تعدادی از اعضای قبیله وارد مکه شدیم چون می خواستیم مقداری عطر بخریم ما را به عباس بن عبدالمطلب راهنمایی کردند. او بالای چاه زمزم، در کنار کعبه نشسته بود زمانی که پیش او نشسته بودیم دیدیم مردی که دو لباس سفید پوشیده بود و گیسوان و ریش پرو دندان های سفید و ... داشت و چهره اش مثل ماه می درخشید از باب صفا وارد مسجد الحرام شد. در طرف راست او، یک نوجوان و پشت سرش، بانویی پوشیده را دیدیم. آن ها کنار حجر الاسود رفتند. ابتدا آن مرد به حجر الاسود دست کشید؛ سپس آن نوجوان و بعد آن بانو دست کشیدند آن گاه هر سه به طواف کعبه مشغول شدند. وقتی هفت بار طواف کردند کنار حجر اسماعیل آمدند و نماز جماعت خواندند. آن مرد هنگام ،تکبیر دست هایش را تا کنار گوشش بلند می کرد تا به قنوت نماز رسیدند قنوت را طولانی کردند تا آن که نماز تمام شد من که چنین چیزی ندیده بودم از ابن عباس پرسیدم: «آیا دین جدیدی به مکه آمده است؟ من چنین دینی را در مکه ندیده بودم؟» گفت: «این مرد برادرزاده من محمد بن عبدالله است و آن نوجوان برادرزاده دیگرم علی بن ابی طالب و آن خانم هم همسر محمد، خدیجه دختر خویلد است. به خدا قسم غیر از این سه نفر کسی در روی زمین به این دین اعتقاد ندارد». (2)
ص: 163
دعا یا خواندن عاشقانه و خالصانه و پرشور خدا و راز و نیاز با آن سرچشمه زندگی و زیبایی و قدرت، نوعی پرستش و برترین نوع یکتاپرستی است؛ به همین جهت، دعا و نیایش جایگاه پرفرازی در زندگی دوستان خدا دارد. آنان به دعا خو می گیرند و با مناجات پرشور و شعور تا عرش خدا راه می یابند، با آن به اوج آرامش می رسند و گمشده دل ناآرام خود را در آن می یابند و آن را دانشگاه آزادگی ها بی نیازی ها ،استقلال ها برازندگی ها و خودسازی ها می بینند. حقیقت عبادت آن است که بنده خود را در مقام ذلت و عبودیت واداشته رو به سوی مقام رب خود آورد. بنابراین اعمال عبادی که با اعضا و جوارح عبد انجام می گیرد، مانند قیام رکوع و سجود همه برای مطلوبی بالاتر است؛ این که بندگی و ذلت عبودیت بنده را در برابر رب العالمین نشان دهد و عبد فقر و مملوکیت محض خود را در برابر عزت مطلق و غنای محض مجسم سازد. (1) همین اظهار عجز و ذلت لباس فخر و کرامت بر قامت انسان می پوشاند و او را تا مقام خلیفه اللهی بالا می برد. لذا به جرأت می توان گفت: ارزش انسان، به میزان دعا و عبودیت اوست ﴿قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ﴾. (2)
حضرت خدیجه علیها السلام سرآمد زنان نیایش گرو دائماً به یاد خدا بودند و ذکر خدا را می گفتند؛ به طوری که ایشان دو حرز مخصوص خود داشتند و مرتباً آن ذکرها را زمزمه می کردند؛ (3) از جمله:
﴿بسم الله الرّحمنِ الرَّحيم؛ یا حی یا قیوم، بِرَحْمَتِكَ اَسْتَغِيثُ فَأَغِثني، وَ لا تَكلْنِي إِلى نَفْسَى طَرْفَهُ عَينِ أَبَداً، وَ أَصْلِحْ لِي شَأْنِي كُلَّهُ﴾؛
به نام خداوند بخشنده بخشایش گر! ای خدای زنده و استوار! به رحمتت پناهنده شدم به من پناه بده و مرا هرگز به اندازه یک چشم برهم زدن به خودم وانگذار! همه حال و زندگی مرا سامان ببخش!
ص: 164
و دومین حرز ایشان:
بسم الله الرّحمنِ الرَّحيم؛ يَا اللَّهُ يَا حَافَظُ يَا حَفِيظُ يَا رَقِيبُ؛
به نام خداوند بخشنده بخشایش گر! ای خدا! ای نگهبان ای نگه دارنده مراقب و پاسدار! (1)
این بانو می دانست که زندگی که با یاد خدا، شیرین، زیبا و دلنشین و همراه با آرامش است. این ارتباط و یاد خدا مسلماً یک طرفه نیست. خداوند به یاد بنده اش است و بنده هم به فضل الهی از خدا تمسک می گیرد؛ لذا در معنویات و كمالات به چنان اوجی رسید که خداوند متعال در شب معراج به ایشان سلام رسانید رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
وقتی در شب معراج جبرئیل مرا به سوی آسمان ها برد، هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم: «هَلْ لَک مِنْ حاجَه ؟ آیا حاجتی داری؟» جبرئیل گفت: «حاجتيان تَقْرَأَ عَلى خَديجَه مِنَ اللهِ وَ مِنّى السَّلام...»؛ «حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه علیها السلام برسانی».
پیامبر صلی الله علیه و اله و وقتی به زمین رسیدند سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه علیها السلام رساندند خدیجه علیها السلام گفت:
﴿إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّلامُ ، وَ مِنْهُ السَّلامُ ، وَ الَيهِ السَّلامُ، وَ عَلَى جِبرئيلَ السَّلامُ﴾؛
همانا ذات پاک خدا سلام است و از اوست سلام و سلام به سوی او باز می گردد و بر جبرئیل سلام باد (2)
برخی چنین می پندارند که عبادت تنها وسیله برای رسیدن به بعضی از مقامات روحانی و معنوی است و تا جایی کاربرد دارد که نیل به آن مقامات
ص: 165
حاصل نشده؛ بنابراین پس از رسیدن دیگر به بندگی و پرستش نیازی نیست و اصولاً در این مرحله تکلیف از انسان ساقط می گردد؛ کسی که خود را عبد خدا و فقیر محض و او را برطرف کننده همه نیازهای خود بداند، در مسیر عبادت و بندگی حق، هیچ گونه خستگی و کسالتی در خود احساس نمی کند؛ زیرا او در آفرینش، هدفی جز عبادت نمی شناسد و کمالی جز قرب به حق سراغ ندارد.
قرآن کریم عبادت را هدف آفرینش انسان می داند (1) و برای انسان ارزش و هویتی جدا از دعا و عبادتش قائل نیست؛ (2) زیرا ،انسان آن گاه می تواند باقی به بقای حق گردد که به فقر ذاتی اش به کمال مطلق و نامحدود آگاه شود و همواره به آن اذعان نموده از راه اظهار فقر و ناچیزی ،خود با اتصال به ذات حق ، کسب هویت نماید. پس اگر بنده در مرحله ای از مراحل سیر و سلوک ، از بندگی و ذلت خود غافل شود و سر نیاز بر قدم بی نیاز نساید، بی تردید از هدف خلقت دور مانده و ره به سر منزل مقصود نخواهد برد. لذا در سیره هیچ یک از بزرگان دین دیده نمی شود که پس از رسیدن به مقامات عالی ،روحانی از وظایف ظاهری خود دست برداشته تنها با اعمال ،قلبی انکسار خود را در پیشگاه حق ابراز نمایند.
حضرت مریم علیها السلام پس از آن که به مقام منیع اصطفا و تطهیر از سوی خدا نائل شد، ﴿وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکه یا مَرْيَمُ إِنَّ اللهَ اصْطَفاک وَ طَهَّرَک وَ اصْطَفاک عَلَی نِساءِ الْعالَمينَ﴾، (3) مأمور به قنوت سجود و رکوع پروردگار گردید. ﴿يا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴾، (4)
«اصطفاء» از ماده «صفو»، به معنای برگزیدن صاف و خالص هر چیز است (5)
ص: 166
و مراد از آن در آیات قرآن نوعی انتخاب و اختیار و برتری دادن فرد یا افراد بر دیگران توسط خداوند است. (1)
«قنوت» نیز گرچه در اصل به معنای طاعت است به هرگونه پایداری در راه دین نیز گفته می شود و حتی طولانی نمودن نماز را نیز قنوت خوانده اند. (2)
خداوند متعال در آن هنگام که مریم علیها السلام را الگوی همه مردم معرفی فرمود، قنوت و اطاعت دایم او از فرمان های الهی را به عنوان یکی از ملاک های این انتخاب مهم برشمرد: ﴿وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا... وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتى... وَ كَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ﴾. (3)
از این منظر حضرت خدیجه علیها السلام نیز دارای مقام اصطفا بود و به صراحت روایات ، نه تنها برگزیده در بین همه زنان عالم بلکه برگزیده در میان تمامی انسان ها اعم از زنان و مردان به شمار می رفت.
رسول اکرم صلی الله علیه و اله همسر گرامی اش خدیجه علیها السلام را یکی از مصادیق این آیه معرفی می فرماید به نقل از امام علی علیه السلام، رسول خدا صلی الله علیه و اله پس از تلاوت آیه ﴿اِنَّ الله اصْطَفاک وَ طَهَّرک ...﴾ فرمود: «علی جان! بهترین زنان عالم چهار زن هستند: مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد، و آسیه دختر مزاحم». (4)
در روایت دیگر، نقل شده که روزی پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله وارد خانه شدند و مشاهده کردند که فاطمه زهرا علیها السلام و عایشه در حال تفاخر هستند؛ به گونه ای که صورت هر دو سرخ شده است. حضرت با اطلاع از موضوع، رو به عایشه کردند و با استناد به آیه 33 سوره آل عمران که درباره اصطفای تعدادی از پیامبران الهی است برتری حضرت خدیجه علیها السلام او را نیز یادآور شده، فرمودند:
ص: 167
﴿يا عَائِشَه أَوَمَا عَلِمْتِ أَنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْرَاهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ وَ عَلِياً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَينَ وَ حَمْزَهِ وَ جَعْفَراً وَ فَاطِمَه وَ خَدِيجَه عَلَى الْعَالَمِينَ﴾ (1) ای عایشه آیا نمی دانستی که خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران و علی و حسن و حسین و حمزه و جعفر و فاطمه و خدیجه را برگزید و بر همه جهانیان برتری داد! (2)
از این رو، آن بانوی برگزیده به عنوان سرور زنان عالم شناخته می شود. هم چنین در زیارت نامه اولاد ائمه علیهم السلام می خوانیم: ﴿السَّلَامُ عَلَى خَدِيجَه سَيدَه نِسَاءِ الْعَالِمِينَ﴾؛ (3) «سلام بر خدیجه، سالار بانوان گیتی».
«شوهرداری» بانوان یکی از ابعاد مهم سبک زندگی اسلامی است که سهم بسزایی در نشاط و تحرک خانواده و در نتیجه جامعه و حرکت آن به سوی کمال و سعادت دارد. همان که در لسان شریف پیامبر هنگامی که یکی از زنان مسلمان خدمت آن حضرت مشرف شد و از وجود مبارک ایشان درباره معافیت از جهاد زنان پرسید فرمودند: ﴿جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ﴾ «جهاد زن خوب شوهرداری زن است».
اگر جامعه ای بخواهد بنیان زندگی خانوادگی که نتیجتاً مستحکم شدن بنیان های زندگی اجتماعی را در پی دارد، با شالوده های متین و نامتزلزل بنا ،نماید باید الگوی برتر برای سبک رفتار زن با شوهر در خانواده ها را بشناسد و پس از شناسایی آن را به منصه ظهور برساند.
اسلام عزیز نمونه های متعددی در این زمینه نشان داده است یکی از مهم ترین آن ها زندگی پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و اله و با حضرت خدیجه علیها السلام است.
ص: 168
زندگی اولین بانوی مسلمان با پیامبر صلی الله علیه و اله که اولین خانواده مسلمان را تشکیل داده بودند سراسر درس و پیام برای زندگی ها و خانواده های مسلمان است.
اگر زنان مسلمان در سبک زندگی اسلامی آن هم در بخش مهمی از آن مانند «شوهر داری» ، روش های همسرداری را از حضرت خدیجه علیها السلام فرا بگیرند و آن را به کار ببندند، به یقین خواهند توانست گرم ترین و پر محبت ترین خانواده ها را پایه ریزی نمایند و خود الگویی برای دیگران شوند.
حضرت خدیجه علیها السلام که خود را اولین زن تشکیل دهنده یک خانواده مسلمان می دانست با شیوه های مختلف «سبک شوهرداری» زن مسلمانی را در معرض دید همگان قرار داد تا نشان دهد که می توان از گوشه یک محیط کوچک مانند منزل و محدودترین روابط اجتماعی مثل رابطه زن و مرد، یک دین و رسالت جهانی را تقویت کرد و موجب رشد هر چه بهتر آن شد و الگویی به وسعت همه جهان و همه ازمنه برای تقویت بنیان خانواده اسلامی بنا نهاد.
یکی از ویژگی های حضرت خدیجه علیها السلام درک ارزش های واقعی او در برابر فریبندگی های ظاهری و دنیوی بود. او معنای کمالات انسانی را به خوبی شناخت و چون توانست آن را تنها در وجود پیامبر اکرم صلى الله عليه و سلم بیابد، حاضر شد تمام شخصیت و دارایی خود را برای درک آن فدا کند. او در این راه، هم از مال خود گذشت، هم از موقعیت اجتماعی اش
استقلال طلبی و استقلال اندیشی این بانو از لابه لای کردار شایسته اش پیدا می شود و این از برجستگی ها و امتیازات بلند او به شمار می رود؛ زیرا اگر انسان از نظر اندیشه مبتکر و مستقل نباشد، نمی تواند در میدان تجارت و مدیریت و حساس ترین لحظات تصمیم گیری به طور مستقل فکر و عمل کند.
حضرت خدیجه علیها السلام براساس این ویژگی ده ها خواستگار دارنده زر و زیور و کاروان تجارتی و صاحب امکانات را قبول نکرد و به همه آن ها «نه»! گفت و
ص: 169
طوری عمل کرد که همه تصور کردند او تصمیم به ازدواج ندارد، اما وقتی با انسانی امین و پاک دل و متفکر و شایسته کردار و صاحب روحی بزرگ آشنا شد همه آداب و رسوم جاهلی و خرافی را زیر پا گذاشت و خود پیشنهاد ازدواج داد.
وقتی غوغایی به راه افتاد که دختر ثروتمند و مقتدری چون شما با جوان تهی دستی چون محمد صلی الله علیه و اله و نباید ازدواج کند با قدرتی استوار و خلل ناپذیر در مقابل آن ها ایستاد و همه ثروت و امکانات خود را به پیامبر صلی الله علیه و آله بخشید و نشان داد که حُسن انتخاب حُسن عاقبت، سعادت، شخصیت، عظمت و شکوه، چیزی است که برای به دست آوردن آن نه تنها پول و شهرت و قدرت مهم نیست بلکه باید از هستی گذشت. او در روزگار خود، از نظر ریشه و تبار از بهترین های قریش بود و از نظر امکانات از ثروتمندان آن ها به شمار می رفت. بسیاری از شخصیت های سرشناس عرب و عجم برای پیوند با او سخت می کوشیدند و خواستگار بی قرار او بودند اما به آنان پاسخ منفی داد و در همان حال خود با هوشمندی و آینده نگری به خواستگاری پیامبر صلی الله علیه و اله رفت. خدیجه علیها السلام نوع نگرش خود را هنگام ابراز تمایل به ازدواج این گونه با پیامبر صلی الله علیه و اله مطرح کرد:
یابن عمانی رغبت فیک لقرابتک و سعلتک فی قومک و امانتک و حسن خلقک و صدق حدیثک؛ (1)
ای پسر عمو من به خاطر خویشاوندی، شرافت تو در بین مردم، امانت داری، خوش خلقی و راست گویی ات به شما تمایل یافتم
این نوع نگرش و رفتار، در جامعه ای که عموم توده ها، روابط خود را بر اساس ظواهر و زرق و برق های دنیوی پایه ریزی می کنند نمی توانست بدون پی آمدهای تلخ و ناگوار باشد؛ لذا به فاصله ای اندک از پخش خبر ازدواج وی با امین قریش، گروهی از زنان به عیب جویی از وی روی آوردند و در محافل خود او را سرزنش کردند. آنان می گفتند: «او با این همه حشمت و شوکت با یتیم ابوطالب که
ص: 170
جوانی فقیر است ازدواج کرد چه ننگ بزرگی!» خدیجه علیها السلام در مقابل این جهالت ها ساکت ننشست و آن ها را به صرف ناهار دعوت کرد و بعد از پایان مراسم گفت:
ای زنان! شنیده ام شوهران شما (و خودتان) در مورد ازدواج من با حضرت محمد صلی الله علیه و اله خرده گرفته اید و عیب جویی می کنید. من از خود شما می پرسم: آیا در میان شما، شخصیتی مثل محمد صلی الله علیه و آله وجود دارد؟ آیا در گستره مکه و اطراف آن شخصیتی در فضایل و اخلاق نیک مانند او سراغ دارید؟ من برای این ویژگی ها با او ازدواج کردم و چیزهایی از او دیده ام که بسیار عالی است. پس شایسته نیست شما این گونه سخن بگویید و نسبت های ناروا به دیگران دهید.
زنان قریش بعد از این سخنان همگی سکوت اختیار کردند و به تدریج پراکنده شدند. (1)
این شیوه استدلال خدیجه علیها السلام، هر چند عمق ارزش گرایی در انتخاب ها را نشان می داد برای جامعه جاهل و متعصب آن روز قابل درک نمی نمود؛ لذا زنان لجوج قریش، به حالت قهر با او رفتار می کردند. آن ها دیگر به خدیجه علیها السلام نمی کردند و نزد او نمی رفتند، حتی تا سال پنجم بعثت که حضرت زهرا علیها السلام متولد شدند، نیز این شیوه رفتاری هم چنان پابرجا بود، لذا هنگام وضع حمل، او را تنها گذاشته پیام فرستادند که: «تو با ما مخالفت و با یتیم ابوطالب ازدواج کردی ما هرگز نزد تو نمی آییم و در هیچ کاری کمک نمی کنیم!!» این حجم از کینه ورزی ها دل خدیجه علیها السلام را آزرد تا آن جا که خداوند چهار بانوی پاکیزه (ساره ، آسیه ، مریم و صفورا دختر شعیب) را به یاری او فرستاد و به این سان خدیجه علیها السلام پاداش عشق و علاقه به کمالات انسانی را دریافت کرد و فرزندش فاطمه زهرا علیها السلام را به دنیا آورد (2)
ص: 171
در روا بودن اصل گفت و گو و سخن گفتن زنان با مردان بیگانه در فرهنگ الگویی تردیدی وجود ندارد؛ دلیل آن نیز صحبت و گفت و گوی دختران شعیب با حضرت موسی علیه السلام است. اما از همین سخن گفتن آنان می توان برداشت کرد که حیا و نجابت زنان ، اقتضا می کند که هنگام صحبت با مردان ، نخست به مقدار لزوم بسنده کرده بحث را به سخنان بی مورد و بی جا نکشانند؛ دوم این که لحن سخن گفتن خود را به گونه ای قرار دهند که از ایجاد هر گونه تحریک تطمیع و وسوسه در مخاطب جلوگیری شود؛ زیرا ،عفت، یکی از صفات نفسانی است که شهوت نیروی سرکش را مهار می کند و تمام حرکات و گفتار و قلم انسان را کنترل می نماید تا آن چه را که دلش می خواهد نکند و هر چه را نفسش اراده کرد به قلم و زبان نیاورد و انجام ندهد لذا در کل، حیا برای هر انسانی نیکوست اما در بانوان و زنان نیکوتر و پسندیده تر است.
بررسی ویژگی های زنان نمونه در قرآن نشان می دهد که پاک دامنی و نجابت، از مهم ترین ویژگی های آنان به شمار می رود و سیمای آنان، گویای این حقیقت است که آنان در رویارویی با مردم و به ویژه مردان ،بیگانه از شرم و حیای خاصی برخوردار بوده اند. این ویژگی شخصیتی در حضرت خدیجه علیها السلام نیز بسیار بارز بود از برجسته ترین لقب های او که به جهت نجابت، پاک منشی و پاک دامنی اش در عنفوان جوانی قریشیان به او دادند صفت «طاهره» است؛ (1) صفت زیبنده ای که در سراسر زندگی پر برکت آن بانو علی رغم وجود ثروت و امکانات گسترده مالی و تشکیلات منظم تجاری و اقتصادی، جلوه ای کامل داشت آن بانو در زندگی شان در برخورد با نامحرم همیشه از پشت پرده و حجاب صحبت می کردند؛ حتی در جلسه خواستگاری شان به نقل ،تاریخ از پشت پرده صحبت کردند مگر هنگام صحبت های آخر با پیامبر صلی الله علیه و اله. (2) او قبل
ص: 172
از ازدواج با رسول خدا صلی الله علیه و اله چنان در اوج نجابت و طهارت بود که ابوطالب علیه السلام بزرگ قریش و سالار بنی هاشم این گونه او را می ستاید:
﴿اِنَّ خَدِيجَه اِمْرَأَه كامِلَه مَيمُونَه فاضِلَه تَخْشَى الْعَارَ وَ تَحْذِرُ الشَنَارَ﴾؛ (1)
راستی که خدیجه بانویی است کامل و مبارک و صاحب فضل که از هر گونه عیب و عار پرهیز می کند و از هر نوع بدنامی و رسوایی دوری می گزیند.
از نمونه های دیگر عفت و حیا مخصوصاً در شب هایی که پیامبر صلی الله علیه و آله به امرالهی چهل شب دور از همسر خود بودند این بود که آن ،بانو سر خود را هنگام شب می پوشاندند و پرده در را می انداختند و در خانه را می بستند. (2) این ها همه نشانه های عفت و حیاست، آن هم در زمان جاهلیت که چنین رفتارهایی را نمی توان در شخصی سراغ گرفت.
ایجاد سکون و آرامش همسران در کنار یک دیگر یکی از اهداف مهم ازدواج بر شمرده شده است. وجود صفا یک رنگی و صمیمیت در خانواده، علامت توفیق ازدواج در رسیدن به اصلی ترین هدف و نشانه آن است که زن و مرد هر دو به وظایف خود در برابر ،همسر عمل می کنند در این میان با توجه به وجود عواطف بسیار قوی در زنان نقش آنان در تأمین بهداشت روانی خانواده چشم گیرتر است زن می تواند روحیه خسته و ناامید همسرش را در برابر مشکلات تغییر دهد و یا دست کم سنگ صبور ناراحتی های او باشد. (3) هم چنان که
ص: 173
می تواند در تضعیف روحیه همسرش نقش مؤثری داشته باشد و او را از خود رنجانده موجبات تزلزل نظام خانواده را فراهم کند.
زندگی خدیجه علیها السلام در آن دوران ،سخت هر روز زیباتر و با لطافت تر می شد؛ زیرا فضای زندگی اش لبریز از عشق و خرد و خداپرستی و انسان دوستی و شایستگی و درایت بود او به همتای زندگی اش مهر و عشقی آسمانی داشت و حضرت را در اندیشه و کارها با تمام وجود یاری می کرد و در ابعاد مختلف ،زندگی از نظر فرهنگی و اخلاقی و منش فردی و اجتماعی، با ایشان صحبت می کرد و در همه کارها با او دوستانه و قهرمانانه بود.
این ویژگی در خدیجه علیها السلام بسیار بارز بود؛ زیرا او از اندیشه و منش بالا و موقعیت شکوه بار همسر خود در بارگاه خدا و آینده درخشان ایشان آگاه بود. به خاطر همین مانند یک زن نواندیش و با ادب بلکه بهتر و بیش تر از آن، به همسرش احترام می گذاشت و در برابر او سرا پا گوش و هوش و عشق و حق شناسی بود و تلاش می کرد آن طور که باید و شاید قدرشناس باشد.
در این زندگی، حق شناسی و مهر و علاقه دوطرفه بود، هم خدیجه علیها السلام پیامبر صلی الله علیه و آله را خردمندترین تواناترین گرامی ترین عزیزترین، امانت دارترین پاک ترین پروا پیشه ترین با معنویت ترین و آراسته ترین انسان ها می دید و هم حضرت محمد صلی الله علیه و آله به خدیجه علیها السلام عشق می ورزیدند و احترام می گذاشتند؛ احترامی که شایسته و بایسته و وصف ناپذیر بود.
خدیجه علیها السلام به رغم داشتن اموال فراوان و موقعیت اجتماعی ویژه، در برخورد با رسول اکرم صلی الله علیه و اله همواره حرمت ایشان را پاس می داشت و کوچک ترین رفتاری که نشانی از اظهار برتری دهد از خود بروز نمی داد جلوه ای عالی از این رفتار را می توان در ماجرای عروسی آن دو سراغ گرفت. آن گاه که مراسم عقد و جشن پایان یافت و پیامبر صلی الله علیه و اله می خواست به خانه عمویش ابوطالب برگردد، ملکه بطحا و بانوی قریش که اینک همسر او شده بود این گونه او را مخاطب قرار داد:
ص: 174
الی بیتک فبیتی بیتک و انا جاریتک؛ (1)
به خانه خودتان وارد شوید! خانه من خانه شماست و من کنیز شما هستم.
و البته این همه احترام و پاسداشت به سبب عقیده و ایمان او به توحید بود. (2) اشعاری که منسوب به آن حضرت ،است این حقیقت را روشن می کند که چگونه یک زن مسلمان همسر خویش را خطاب می کند:
فلو أنّني امشیت فی کل نعمه *** و دامت لى الدنيا و ملك الأكاسره
فما سويت عندى جناح بعوضه *** اذا لم يكن عینی لعینک ناظره
یعنی اگر تمام نعمت های دنیا و سلطنت های پادشاهان را داشته باشم و ملک آن ها همیشه از آن من باشد به نظر من به اندازه بال پشه ای ارزش ندارد زمانی که چشم من به چشم تو نیفتد.
حضرت خدیجه علیها السلام هرگز از رنج ها و گرفتاری های راه رسالت، شکایتی نکرد و موجب تضعیف روحیه همسرش نشد و این همراهی و همدلی از کمک های مالی او نیز بالاتر بود. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در آغاز رسالت با دشمنان سرسخت اسلام مواجه گردیدند. حضرت خدیجه علیها السلام یار غم خوار پیامبر صلی اللهعلیه و آله پیش از بعثت بود و پس از آن هم با تمام وجود حامی افکار و اندیشه های توحیدی ایشان محسوب می شد و به دلیل داشتن موقعیت مقبول و ممتاز پناهگاهی برای آن حضرت به حساب می آمد علامه سید شرف الدین در این مورد می نویسد:
او مدت 25 سال با پیامبر صلی الله علیه و اله زندگی کرد بدون آن که زن دیگری در زندگی او شریک شود و اگر در حیات باقی می ماند پیامبر باز هم شریک دیگری انتخاب نمی کرد. او در تمام طول زندگی زناشویی، شریک درد و رنج پیامبر بود، زیرا با مال خود به ایشان نیرو می بخشید و با گفتار و کردار از حضرت دفاع می نمود و به ایشان در مقابل عذاب و درد کافران که در راه رسالت و ادای آن نصیبش می کردند تسلی می داد. او به همراه
ص: 175
اميرالمؤمنين على علیه السلام هنگام نزول نخستین وحی آسمانی به پیامبر صلی الله علیه و اله در غار حرا بود؛ به طوری که نوشته اند: «کانت خدیجه وزیره صدق علی الاسلام و كان رسول الله يسكن اليها؛ خديجه علیها السلام وزیر راستین اسلام بود و رسول خدا صل الله علیه و آله با [مهر و ملاطفت] او آرامشِ خاطر می یافت». (1)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ما قبل از بعثت هر ماه چند روز و هر سال ماه رمضان را برای عبادت و نیایش عارفانه به غار حِرا می رفتند و حضرت خدیجه علیها السلام نه فقط مانع اجرای برنامه عبادی همسرش و رفتن او به غار حرا نمی شد بلکه خود نیز مشوق آن حضرت بود و هر بامداد و شامگاه ایشان را بدرقه می کرد و هنگام بازگشت، به پیشوازش می رفت؛ گاه برایش آب و غذا می برد و مواظب بود تا خلوت عاشقانه همسرش را به هم نزند و گاه غلامان و نزدیکان خود را در اطراف کوه حرا به مراقبت از جان گرامی پیامبر صلی الله علیه و اله می گماشت و خود به انتظار بازگشت محبوبش به سر می برد. (2) امام هادی علیه السلام فرمود:
پیامبر اسلام پس از سفر تجاری ،شام درآمدش را بین فقرا تقسیم کرد و هر روز بامداد به فراز کوه حرا می رفت و به تماشای شگفتی های خلقت مشغول می شد و تحت تأثیر عظمت خدا قرار می گرفت و خدا را آن گونه که شایسته بود عبادت می کرد (3)
همراهی حضرت خدیجه علیها السلام و تلاش او برای کسب رضایت رسول اکرم صلی الله علیه و اله به حدی بود که وقتی هنگام وفات در ضمن وصیت هایش به پیامبر گفت: «من در حق شما کوتاهی کردم مرا عفو کن!» پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «هرگز از تو تقصیری ندیدم و تو نهایت تلاش خود را به کار بردی و در خانه من بسیار خسته شدی!» (4)
به همین جهات بود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز همواره در حیات و ممات آن
ص: 176
بانو، به او عشق می ورزیدند؛ چنان که روایت شده: ﴿كانَ لَهَا مُحِبّاً وَ بِهَا وَامِقاً﴾ (1) «پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به خدیجه علیها السلام محب و عاشق بودند».
اگر به آمار اختلافات خانوادگی و طلاق و ناهنجاری های خانواده ها توجه شود، بخش زیادی از این مشکلات به رفتارهای زنان و دختران جوان بر می گردد و این همه به سبب ناآگاهی و بی توجهی به حقوق شوهران رعایت نکردن آداب معاشرت و ندانستن اصول شوهرداری در اسلام است.
بی شک هر زنی از شوهر خویش انتظارات و توقعاتی دارد، اما اگر این خواسته ها به صورت غیر مستقیم و با رعایت ادب انجام گیرد تأثیری فوق العاده در تحکیم روابط خانوادگی و افزایش محبت خواهد داشت.
با بررسی زندگانی حضرت خدیجه علیها السلام می بینیم که آن بزرگوار این اصل را به خوبی رعایت می نمودند حضرت خدیجه علیها السلام خدمات زیادی را در خانه پیامبر اکرم صلى الله عليه و سلم انجام داد و صدمات فراوانی متحمل شد؛ از این رو، به صورت طبیعی می توانست انتظارات و توقعاتی نیز از آن حضرت داشته باشد، اما او هیچ گاه خواسته های شخصی خویش را به صورت مستقیم بیان نمی کرد، بلکه سعی می نمود آن ها را در قالب یک پیشنهاد و یا خواهش غیر مهم و در کمال ادب و احترام مطرح نماید.
ادب و احترام خدیجه علیها السلام و در لحظات آخر زندگی شان بسیار بارز است. او در آن لحظه نه خود را از خدا طلب کار می دانست و نه از پیامبر صلی الله علیه و اله حضرت خدیجه علیها السلام در آستانه ،وفات هنگامی که وصیت های خود را بیان می کرد، آن ها را در قالب یک گفت وگوی صمیمانه و محبت آمیز مطرح نمود. وی خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد: «یا رسول الله ! چند وصیت دارم؛ البته من در حق شما کوتاهی کردم مرا عفو کنید. پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند:
ص: 177
هرگز از تو تقصیری مشاهده نکردم تو نهایت تلاش خود را به کار گرفتی و در خانه من زحمات و مشکلات زیادی را متحمل شدی و تمام دارایی خود را در راه خدا مصرف کردی.
پس از آن یک تقاضای مادی از همسرش داشت ولی احساس شرم و حیا به او اجازه مطرح کردن آن را نمی داد، لذا پیامبر صلی الله علیه و آله آن بانو و دخترش حضرت فاطمه علیها السلام را تنها گذاشتند و بیرون آمدند او به دخترش گفت:
﴿یا حَبیبی وَ یا قُرَّهَ عَیْبنی! قَولی لابیک إنَّ اَنّی تَقولُ اَنَا خائِفَهٌ مِنَ القَبر اُریدُ مِنکَ رَدائکَ الذّی تَلِبسُهُ حینَ نُزُولِ الوَحیُ تَکَفِّنُنِی فیه﴾؛
هان ای محبوب مادر و نور چشمم! به پدر گران قدرت بگو، مادرم می گوید من از خانه قبر، شب اول قبر و تنهایی در قبر نگرانم و می ترسم؛ از شما تقاضا دارم یکی از جامه های خود را که هنگام فرود فرشته وحی و دریافت پیام خدا و راز و نیازهای شبانه می پوشیدید به من هدیه کنید تا پس از ،مرگ بدنم را با آن کفن کنم.
هم چنین از پیامبر صلی الله علیه و اله خواست که دعایش را بدرقه راه او کند و از درگاه الهی برایش آمرزش بطلبد و قبل از به خاک سپردنش لحظاتی خود پیامبر صلی الله الله علیه و اله در قبر او وارد شوند و با نماز و دعایش آن جا را پر از برکت کنند. (1)
حضرت فاطمه علیها السلام به نزد پدر آمدند و پیام مادر را رساندند. پیامبر صلی الله علیه و آله آن لباس را برای خدیجه علیها السلام فرستادند. هنگامی که حضرت فاطمه علیها السلام آن را آورد نشاط زیادی وجود خدیجه را فرا گرفت. آن گاه با دلی آرام چشم از جهان فروبست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مشغول تجهیز و غسل و حنوط وی شدند، هنگامی که خواستند خدیجه را کفن ،کنند جبرئیل امین نازل شد و عرض کرد: «یا رسول الله ! خداوند سلام می رساند و می فرماید: کفن خدیجه به عهده ماست و آن یک کفن بهشتی خواهد بود». پیامبر اکرم صلى الله عليه و سلم اول با پیراهن خود و روی آن با کفن بهشتی خدیجه را کفن کردند.
ص: 178
برخوردار بودن دلیل بر اسراف و بی بند و باری نیست. حضرت خدیجه علیها السلام به لحاظ اقتصادی بسیار ثروتمند و برخوردار بودند اما زندگی بسیار ساده ای داشتند. داشتن ثروت از نگاه اسلام هیچ منعی ندارد، اما چقدر مجازیم که چنین ثروتی را خرج تجملات کنیم نکته مهمی است که حدود آن را می توان از سیره حضرت خدیجه علیها السلام دریافت.
تولید ثروت برای اداره جامعه اسلامی بسیار ضروری است. این تولید ثروت توسط افراد صورت می گیرد اما سیره حضرت خدیجه علیها السلام، نشان می دهد که موضوع اقتصاد و کسب درآمدهای شرعی و طاهر، نه تنها موضوعی فردی نیست، بلکه بسیار اجتماعی است و باید به اقتضائات جامعه اسلامی توجه کرد. تأکید قرآن بر تقبیح ثروت اندوزی این است که این ثروت باید در شکوفایی اقتصاد جامعه به کار گرفته شود و حضرت خدیجه علیها السلام دقیقاً به همین مبنای الهی که بر اساس آموزه های دین ابراهیمی بود، عمل می کردند و با رعایت ضوابط و دقت در امور تجاری، منافع شخصی را در نظر نمی گرفتند، بلکه این فعالیت ها را در خدمت شکوفایی اقتصادی جامعه انجام می دادند.
حضرت خدیجه علیها السلام پیش از ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و آله ، خانه ای باشکوه و مجلل داشت. او پس از ازدواج تمام این جلال و شکوه را به پای همسرش ریخت و آن خانه که پیش از طلوع اسلام پناهگاه مستمندان بود پس از اسلام پایگاه مؤمنان شد. پیامبر صلی الله علیه و آله و خدیجه علیها السلام با رفتار خود در دوری از تجمل گرایی و با عمل به ساده زیستی الگوی پیروان و مسلمانان شدند.
قرآن کریم با اشاره به داستان برخی از زنان دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله و گرایش های مادی ،آنان آن ها را مخیر ساخت که دنیا و تجمل آن را بر همسری پیامبر صلی الله علیه و آله ترجیح دهند و از آن حضرت جدا شوند و یا خدا و رسول و زندگی جاوید را بر بهره اندک دنیا برتری دهند و با پرهیز از رفاه زدگی و دنیا طلبی به زندگی ساده خود با رسول خدا صلی الله علیه و اله و ادامه دهند:
ص: 179
﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا﴾. (1)
حضور زنان برگزیده الهی در متن جامعه و مشارکت با مردان در مقاطع بسیار حساس اجتماعی الگویی برای دیگران .است حضرت خدیجه علیها السلام نیز دارای این ویژگی بود مشارکت اجتماعی در برنامه های دینی و هدایت مردم به سوی خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، یکی از اقدامات مهم آن بانو در اجتماع آن عصر بود. ایشان در مدتی که همسر پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، با زبان و عمل؛ مردم را به سوی خدا و حقیقت راهنمایی می کردند ایشان به همراه رسول اکرم صلی الله علیه و اله و حضرت على علیه السلام مدت سه سال در تبلیغ عملی حضور داشتند که با این کار، جمعیت مسلمانان افزایش یافت و زمینه برای دعوت علنی آماده شد. علاوه بر تبلیغ عملی، خدیجه علیها السلام در مواردی هم در بین افراد به تبلیغ زبانی می پرداختند و کمالات پیامبر صلی الله علیه و آله را به مردم معرفی می کردند.
با مطالعه تاریخ اسلام، آن بخش از زندگی حضرت خدیجه علیها السلام بسیار برجسته می نماید که ایشان نه به عنوان ،همسر بلکه به عنوان یک مسلمان رهبر و سکان دار جامعه اسلامی آن روز را در پیشبرد اهداف رسالتش یاری می نماید و همه توان خود را در این زمینه هزینه می کند برای نمونه، پیامبر صلی الله علیه و آله در ایام حج، بالای کوه صفا رفته با صدای بلند ندا دادند: «ای مردم! من فرستاده پروردگارم» آن گاه به کوه مروه رفتند و سه بار سخن پیشین را تکرار کردند. عرب های متعصب هر یک سنگی برداشته در پی حضرت روانه شدند. ابوجهل ملعون سنگی پرتاب کرد که به پیشانی پیامبر صلی الله علیه و آله اصابت کرد و خون از پیشانی مبارک شان جاری شد. پیامبر صلی الله علیه و آله به کوه ابوقبیس رفتند؛ مشرکان
ص: 180
نیز در پی ایشان روانه شدند حضرت علی علیه السلام خود را به حضرت خدیجه علیها السلام رساندند و موضوع را با ایشان مطرح فرمودند اشک بر گونه های خدیجه علیها السلام جاری شد. ظرفی از غذا برداشت و با آن حضرت برای یافتن پیامبر صلی الله علیه و آله راهی کوه ها و دشت ها شدند جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و عرض کرد:
از گریه خدیجه علیها السلام ملائک به گریه آمدند. او را بخواه و سلام برسان و بگو خدا به تو سلام می رساند و او را به خانه ای بهشتی که از نور مزین شده، بشارت بده!
آن ها پیامبر صلی الله علیه و آله را یافتند و به خانه آوردند مردم به خانه خدیجه حمله ور شده، خانه را سنگ باران کردند. خدیجه علیها السلام بیرون آمد و گفت: «آیا از سنگ باران کردن خانه زنی که نجیب ترین قوم شماست، شرم ندارید؟»
مردم با شنیدن این سخنان پراکنده شدند و او برای مداوای همسرش به خانه بازگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله، سلام خدا را به وی رساندند.
حضرت خدیجه علیها السلام نه تنها از همه شئون و اعتبار اجتماعی خود برای دفاع از نبی مکرم اسلام مایه گذاشت بلکه در مواقع خطرناک و در صحنه های دشوار، حاضر می شد و به دفاع از حریم نبوی می پرداخت. ایشان در طول بیست و پنج سال زندگی با رسول خدا از هیچ کوششی دریغ نکرد و همواره همراه و هم سنگر پیغمبر بود. سه سال محاصره شدید اجتماعی و اقتصادی مسلمانان اوج فداکاری جناب خدیجه کبری به حساب می آید. او در سال هایی که مشرکان مکه بر تحریم اقتصادی و اجتماعی بنی هاشم هم پیمان شدند و آنان را در شعب ابی طالب محصور کردند و از هر گونه ارتباط آن ها با قبایل دیگر ممانعت نمودند با فرستادن نمایندگانی از طرف خود سعی در متقاعد کردن ابوجهل داشت تا مانع ورود مواد غذایی به شعب ابوطالب نشود. وقتی از کار خویش نتیجه نگرفت، با کمک برادر زاده اش حکیم بن حزام، برای شعب آذوقه تهیه می کرد. (1) در این اوضاع سخت و طاقت فرسا، شخصیتی چون خدیجه کبری علیها السلام که در زمره ثروتمندان قریش ،بود به رغم دارایی های فراوان خود، برای حفظ
ص: 181
ایمان و اعتقاد و انجام دادن وظیفه همه ثروتش را به پای پیامبر اکرم و در راه صیانت از شریعت خاتم ریخت و به آن جا رسید که نقل می کنند: رسول خدا و همسر بزرگ و عزیزش مشک را توی آب می گذاشتند و می مکیدند برای این که از آن چربی، مثلاً از آن چیزی که در مشک هست به آن ها برسد. (1)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و بارها از فداکاری آن بانویاد می فرمودند و بر این حقیقت که ایشان در راه اسلام چشمش را بر روی ثروت و سرمایه خویش پوشید تأکید می کردند
یاری و کمک خدیجه کبری در ادای قرض بدهکاران آزادی بردگان کمک به درماندگان و فراهم نمودن امکانات ضروری زندگی برای مهاجران، همه از داشتن فعالیت های اجتماعی آن بزرگوار حکایت می کند (2)
اگر پژوهش گری به زندگی درخشان بانوی بزرگ تاریخ اسلام و عرب و موفقیت و شکوه او در ابعاد گوناگون زندگی بنگرد و راز استقلال و آزادگی او را بجوید، همین دانش و هنر برنامه ریزی یگانه سازی نیروها، دمیدن روح انگیزش در کارکنان و قدرت کنترل کارها و اصلاح امور و دیگر هنرها و مهارت های مدیریت را در زیباترین شکل آن در منش و روش مترقی و با معنویت و زیبای او خواهد یافت. مدیریت آن بانو افزون بر اصول و ارکان مدیریت ظاهری و علمی و تجربی، مدیریتی ،انسانی آزاد منشانه عادلانه و مدیریت بر قلب ها بود
اسناد روایی تفسیری و تاریخی بیان گر این حقیقت است که او بانویی ،اندیشمند صاحب ثروت و امکانات بود و به تجارت گسترده ای اشتغال داشت و پس از ایمان به راه و رسم مترقی و انسان پرور پیامبر آزادی، تمام آن ثروت و
ص: 182
اعتبار و تجربه و کارایی را در اختیار پیشوای آزادی .نهاد لذا پیامبر صلی الله علیه و آله درباره نقش فداکاری او در پیشرفت معنویت و اخلاق فرمودند: ﴿ما قامَ وَ لَا اسْتَقامَ الدِّينُ إِلَّا بِسَيفِ عَلِى وَ مَالِ خَديجَه﴾ (1)
اسلام پس از فرود بر قلب و زبان پیامبر صلی الله علیه و آله، با دو عامل اساسی، گسترش و پایداری یافت: شهامت و فداکاری امام علی علیه السلام، و دیگر جهاد و فداکاری اقتصادی حضرت خدیجه علیها السلام. بر این اساس اندیشه وران در این مورد می نویسند: «کفاها شَرَفاً فَوْقَ شَرَفٍ أَنَّ الْإِسْلامَ لَمْ يَقُمْ إِلَّا بِمَالِها وَسَيفِ عَلِي بْنِ طالِبٍ كما رُوِى مُتَواتِراً» (2)
برای آن بانوی ،فرزانه این شرافت و شکوه بس که راه و رسم عادلانه و بشر دوستانه اسلام و ایمان در برابر شرک و استبداد، جز در پرتو جاذبه پیامبر صلی الله علیه و اله و منش او جهاد خالصانه امیرمؤمنان و ثروت بسیار خدیجه علیها السلام قامت بر نیفراشت و گسترش نیافت.
حضرت رسول صلی الله علیه و اله نیز در قدر شناسی از بخشندگی و فداکاری هدف دار و جهاد اقتصادی بانوی خردمند حجاز در راه پیشرفت اندیشه آزادی بخش و انسان پرور دین خدا فرمود: ﴿مَا نَفَعَنِی مَالُ قَطُّ مِثْلَ مَالُ خَدِیجَةَ﴾؛ (3) هیچ ثروت و امکاناتی در زندگی اجتماعی و تربیتی ام به هدف های والای من بسان ثروت و امکانات «خدیجه» سود بخش و سودرسان نبود».
در جریان محاصره چند ساله پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه یاران در دره ابوطالب، یکی از عوامل پایداری پیامبر صلی الله علیه و اله و مردم آزادی خواه و به شکست کشاندن تلاش واپس گرایانه محافظه کاران و جریان های خمود و خشونت گرا، بخشندگی و بزرگ منشی ابوطالب و بلند نظری و جهاد اقتصادی خدیجه علیها السلام بود؛ ﴿وَ أَنْفَقَ أَبُو طَالِبٍ وَ خَدِیجَةُ جَمِیعَ مَالِهِمَا﴾ (4)
ص: 183
او در مدیریت اقتصادی خویش عوامل اجرایی را از میان انسان های سالم و امانت دار و درست کار و ریشه دار به همکاری دعوت می کرد و خود از دفتر کارش، كاروان عظیم تجارتی را با سرانگشت نیرومند تدبیر و قدرت گره گشای مدیریت و درایت خویش به حرکت در می آورد و به کارهای اقتصادی خویش سامان می بخشید. داستان پیشنهاد ابوطالب به او برای گزینش حضرت محمد صلی الله علیه و آله به کار در کاروان تجارتی اش و استقبال آن حضرت از آن پیشنهاد در روایات آمده است.
او در آن روزگار فقدان درایت و مدیریت عادلانه و انسانی، از اصل ایجاد انگیزه در کارکنان و همکاران بهره می جست. پیامبر صلی الله علیه و اله در مقام حق شناسی از بخشش و بزرگ منشی او در این راه چنین فرمودند:
﴿ما رأيتُ مِنْ صاحِبَه لِأَجِيرٍ خَيراً مِنْ خَدِيجه، ما كنَّا نَرْجِعُ أَنَا وَ صَاحِبِي إِلَّا وَجَدْنَا عِنْدَهَا تُحْفَهُ مِنْ طَعَامٍ تَخْبَأَهُ لَنا﴾ (1)
مدیر و کارفرمایی پر مهرتر و حق شناس تر و بهتر از خدیجه نسبت به کارکنان و کارگزاران و همکارانش ندیدم. هر گاه من و دوستم پس از کار، نزد او می رفتیم، می دیدیم غذای گوارایی را که به اشاره او برای ما آماده شده بود به ما هدیه می نمود و با کارگزاران و زیر دستان، بزرگ منشانه و انسانی رفتار می کرد (2)
برابر اسناد تاریخی و روایی موجود او در مدیریت موفق و مترقی خویش، از اصل نظارت و کنترل در مورد برنامه ها و مدیران و کارکنان خویش بهره
ص: 184
می جست. هم توجه جدی به رهاورد کار داشت و هم به صورت دقیق و پی گیر کارهای انجام شده را مقایسه می نمود و هم در صورت لزوم اصلاحات لازم را اعمال می کرد تا از اشتباه و انحرافی که در پروژه ها و برنامه ها و هدف ها پیش می آمد، جلوگیری کند.
داستان گماشتن «میسره» یا بازرس ویژه به نظارت بر منش و رفتار حضرت محمد صلی الله علیه و آله و دستور تهیه گزارش دقیق کتبی و نه شفاهی، برای او، در اسناد تاریخی آمده که در درایت و مدیریت او آن هم در آن زمان، جالب و آموختنی است.
او در برنامه ریزی از مشاوران کاردان بهره می جست. او در انتخاب وقت و فرصت نوع کالا و مقدار آن حرکت و بازگشت و توقف کاروان را با آگاهی از زمان و مکان به گونه ای تنظیم و تدبیر می کرد که شگفتی همگان را بر می انگیخت و کاروان بزرگ تجارتی اش هماره در راه بود و از یمن به حجاز و از حجاز به شام و دیگر مراکز مهم اقتصادی و مبادلاتی جهان عرب می رفت و سودی سرشار و عادلانه با خود می آورد.
اگر به وضعیت آن روز جهان و دنیای عرب و قلمرو حجاز و نیز اسارت و محرومیت کامل زن از حقوق انسانی و اجتماعی اش آشنا باشیم و زنده به گور شدن دختران را به خاطر بیاوریم، آن گاه اداره چنین شریان مهم اقتصادی به وسیله یک دختر هوشمند و پاک منش و به مدیریت توان مند و تدابیر ظریف و دقیق اقتصادی و اجتماعی ،او ما را به شخصیت برجسته و ابتکار در کارها و روح مدیریت و سازنده او رهنمون می سازد و در می یابیم که به راستی او در آن روزگاران خردمندترین مدبرترین و کارآمدترین بانوی جهان خویش بود.
دکتر محمد عبده یمانی، دانشمند و روشن فکر عرب و وزیر فرهنگ پیشین
ص: 185
سعودی و برادر «زکی یمانی» وزیر نفت سابق آن کشور، در کتاب خویش (1) در وصف ایمان و اخلاص و شهامت و عظمت روحی و درایت و مدیریت و فداکاری آن بانو می نویسد:
خدیجه این بانوی آگاه و پاک سرشت که حق گرایی فضیلت طلبی نواندیشی و عشق به کمال و پیشرفت از ویژگی هایش بود از همان روزگار جوانی یکی از دختران نام دار و با فضیلت حجاز و عرب به شمار می رفت. او در جهان عرب، نخستین زن توانمندی است که در اقتصاد و تجارت و مدیریت، درخشید و در این راه شخصیت منطقه ای و شهرت جهانی به هم زد؛ به گونه ای که نام بلند او در تاریخ عرب و در آثار و نوشته های تاریخ نگاران پیش از اسلام نیز با شکوه و عظمت و به عنوان یک قهرمان بزرگ ملی و یک مدیر توان مند کارآفرین و با درایت و معنویت آمده است.
و نیز می نویسد:
این بانوی بزرگ نه تنها انسانی پیشتاز و رشد یافته و آراسته به جمال و کمال و دارای خرد و روحی بزرگ بود بلکه فرشته ای پُرشکوه را در سیمای انسان می نمود او از شهامت و عظمت روحی و فکری وصف ناپذیری بهره مند بود. آیا در مورد هم اندیشی هم گرایی همگامی و همراهی اندیشمندانه و دلیرانه او با پیامبر آزادی و عدالت آن هم در آن دوران تیره و تار پیش از بعثت اندیشیده اید؟ راستی چگونه این بانوی فداکار و آزادمنش پیش از بعثت و پیش از آشکار شدن شکوه و عظمت آن حضرت و آینده درخشانش گویی بسان او می اندیشید و از استبداد و انحطاط و کج روی و نادانی جامعه و دنیای خویش ناراحت بود و راهی تازه و جامعه و جهانی نو و شرایطی آزاد و آباد و مردمی آگاه و عدالت جو و با معنویت می جست؟ او در راه همگامی و همراهی با پیامبر کارهای مخاطره آمیز حکیمانه و فداکاری هایی شجاعانه می کرد؛ برای نمونه با آن ثروت و اعتبار خود از خانه خویش - که نزدیک «مسجد الحرام» بود - راه می افتاد و با پیمودن مسافت زیادی تا
ص: 186
غار حِرا می رفت و برای پیامبر آب و غذا می برد و ایشان را در راه اوج و عرفان و نیایش و معنویت و به دوش کشیدن بارگران رسالت و به اهتزاز درآوردن پرچم نجات و رستگاری بشریت یاری و همراهی می کرد؟ (1)
نویسنده در کتاب دیگرش در بیان نقش تاریخ ساز و مترقی خدیجه علیها السلام، او را مام گران مایه توحید گرایان و کمال جویان همسر و همتای لایق پیامبر محبوب و شریک دغدغه ها و هدف های او و مادر دعوت نجات بخش اسلام عنوان می دهد. (2)
علامه قزوینی نیز در این مورد می نویسد:
مام گران مایه فاطمه علیها السلام و بانوی نوگرا و ارجمندی است به نام خدیجه علیها السلام؛ بانویی سپید چهره بلند قامت و زیبا که در میان جامعه و مردم، سخت پر شرافت بود و در کارها بسیار خردمند از هوش و درایت بهره ای بزرگ داشت و در شئون ،زندگی از بینشی ژرف برخوردار بود در پرتو استقلال فکر و عمل و اعتماد به خود می زیست و به برکت مغز هوشمند خود چرخ های اقتصادی و تجاری گسترده خود را به حرکت آورده و به مقررات و مدیریت اقتصادی و کارآفرینی آگاه و کوشا بود این ها از صفات شایسته و ویژگی های آن بانوی بزرگ به عنوان یک انسان است. او بانویی بود که ثروت هنگفت خود را به شوی گران قدرش بخشید تا در راهی که می پسندد به کار گیرد بی تردید سرمایه عظیم اقتصادی آن بانوی فداکار در پیشرفت اسلام و برپایی جامعه جدید نقش اساسی داشت؛ زیرا اسلام در حال شکل گیری به امکانات اقتصادی نیازمند بود و خدا بر اثر درست اندیشی و اخلاص ،خدیجه این افتخار را به او داد که ثروتش را برای پیشرفت دین و آزادی انسان مهیا ساخت و با تأمین نیاز اقتصادی پیامبر صلی الله علیه و اله و نواندیشان همراه ایشان در آن مرحله حساس هدف پیامبر صلی الله علیه و آله که بر پایی پایه های عدالت و آزادی بود استوار شد به همین جهت، پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود:
ص: 187
«ما نَفَعَنِى مالٌ قَدْ مِثْلُ مَا نَفَعَنِى مالُ خَديجه. (1) هیچ ثروتی بسان ثروت خدیجه برای اهداف بلند من سود بخش نیفتاد»
در آستانه ازدواج صلی الله علیه و آله پیامبر با خدیجه علیها السلام، وقتی ورقه بن نوفل پسر عموی خدیجه، سخن از فقر پیامبر صلی الله علیه و آله به میان آورد، خدیجه علیها السلام فرمود: «اذا كان ماله قلیلا فمالی کثیرا؛ اگر مال او اندک است مال من بسیار است» و شعری خواند که مصرع دومش این است: «فما المال الا مثل قلم الاظفار؛ ثروت در برابر او جز مانند گرفتن ناخن ها نیست»؛ یعنی ثروتم را از خودم جدا کرده، همه را در اختیار او قرار می دهم.
پیامبر صلی الله علیه و آله با بهره گیری از ثروت خدیجه علیها السلام، ضمن پرداخت قرض وام داران بردگان را آزاد و به درماندگان کمک می کردند بار را از دوش آنان بر می داشتند و در رخدادهای ناگوار زندگی از آن مال پر سعادت به هر اندازه لازم بود، هزینه می کردند و زیر بال محرومان را می گرفتند آن حضرت در مکه به یاران آزادی خواه، اما تهی دست و زیر فشار کمک می کردند و امکانات هجرت مهاجران را فراهم می نمودند آن حضرت در حیات درخشان آن یار فداکار، آن چه صلاح می دانستند از دارایی اش هزینه می کردند و پس از رحلت او نیز خود و فرزندانش آن را به ارث بردند. (2)
علاوه بر آن حتی هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله (پانزده سال قبل از بعثت) با خدیجه علیها السلام ازدواج کرد روزی حلیمه سعدیه مادر رضاعی پیامبر صلی الله علیه و اله به مکه آمد و از قحطی و خشک سالی آن سال شکایت کرد پیامبر صلی الله علیه و آله این موضوع را با خدیجه علیها السلام در میان گذاشتند و خدیجه علیها السلام چهل شتر و گوسفند به حلیمه بخشید. او با شادمانی به سوی خاندانش بازگشت پس از طلوع اسلام حلیمه به همراه شوهرش به مکه آمدند و مسلمان شدند به همین جهت، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
﴿مَا قَامَ وَ لَا استَقَامَ الدِّینُ إِلَّا بِسَیفِ عَلِیٍّ وَ مَالِ خَدیجَةَ﴾
ص: 188
اسلام پس از جاذبه مفاهیم و معنویت مقررات خود با شجاعت و شمشیر عدالت طلب علی علیه السلام و دارایی خدیجه علیها السلام در برابر فشار استبداد بر پای ایستاد و استواری یافت
زندگی و همگامی این بانوی بزرگ با پیامبر صلی الله علیه و اله، در خور هرگونه تحسین است. به همین دلیل آن حضرت پس از رحلت او نیز هر گاه نام بلندآوازه اش به میان می آمد برایش طلب آمرزش می کردند و قلب مصفایش به یاد او می شکست و در اندوه آن یار مهربان و فداکار اشک می ریختند. (1)
بانو «قرّاعه» دانشمند مشهور ،عرب می نویسد:
تاریخ در برابر شکوه و عظمت أُمُّ المومنین خدیجه علیها السلام سر فرود می آورد و در برابر او با نهایت فروتنی می ایستد و نمی داند که نام این بانوی بزرگ جمال و کمال را در کدامین فراز بلند خویش به ثبت برساند. (2)
نیز دکتر سعیده کرمی در این مورد می نویسد:
بیست و پنج بهار از عمر پر برکت پیامبر صلی الله علیه و آله می گذشت که با خدیجه علیها السلام -که برترین و والاترین دختر حجاز بود -پیمان زندگی مشترک بست و فصل تازه ای در زندگی شان آغاز شد. ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله با خدیجه علیها السلام در نوع خود بی نظیر و دارای ویژگی هایی بی سابقه بود؛ زیرا این پیوند مبارک نه ثمره عشق زودگذر بود و نه برخاسته از انگیزه های مادی یا دیگر امور و اهداف رایج که در ازدواج چهره های سرشناس وجود دارد هدف های سیاسی نیز در امضا و تشکیل این زندگی و ساختار آن نقشی نداشت (3)
حضرت خدیجه علیها السلام در کار تجارت و مدیریت خویش بر اساس همان بینش و منش برجسته اش گام بر می داشت که پاک روشی، پاک منشی، راستی
ص: 189
و درستی عدالت خواهی و ستم ستیزی بود. او هرگز به هر قیمت و هر بهایی سود نمی جست و درآمد نمی خواست هرگز بسان برخی زورمداران و زرپرستان تجارت را وسیله ای برای به دست آوردن درآمدهای سرشار، اما ظالمانه و ضد مردمی و به هر شکل و از هر راه را نمی پسندید هرگز در اندیشه سودجویی های فردی و بی ضابطه و به بهای فقر و فلاکت مردم خویش نبود بلکه هماره در تلاش بود تا مدیریت اقتصادی و کار تجارت و بازرگانی اش از هرگونه تخلف اقتصادی و هر نوع آلودگی مالی و درآمدهای بادآورده و ظالمانه دور باشد.
از این زاویه او بر خلاف رسم رایج بازار روزگارش، از احتکار و انحصار کم فروشی و فریب از ربا خواری و سوء استفاده از فرصت و اعتبار و امکانات برای انباشتن دارایی دوری می جست و کار پرشرافت خویش را به این گناهان بزرگ آلوده نمی ساخت و به کارگران و کارمندان و مدیران تحت فرمانش نیز هشدار می داد که داد و ستد و سود و درآمد را در پرتو درایت و صداقت و هوشمندی و هنر و از راه های مشروع و عادلانه تجارت و صادرات و واردات و تولید و توزیع و خدمت به کشور و ملت خویش و تعهد و تخصص بجویند.
حضرت خدیجه علیها السلام به دلیل بینش زیبا و منش مترقی و ویژگی های اخلاقی و انسانی و مدیریت و مهارت خردمندانه ، نه تنها اعتماد بازارهای داخلی را جلب نموده، بلکه اطمینان بازارهای منطقه ای را نیز به دست آورد، و راه پیشرفت را برای دیگران هم گشود؛ لذا ،موفقیت از پی موفقیتی دیگر و سود سرشار از پی سودی دیگر می رسید و کاروان های تجاری خدیجه مورد استقبال بازارهای ،مصر ،یمن ،شام حبشه قرار می گرفت؛ زیرا او در خوش نامی و صداقت و امانت و جلب اعتماد گوی سبقت را از همگان ربوده بود (1)
ص: 190
برابر اسناد موجود خدیجه علیها السلام مدیری آگاه و دل سوز و کارآفرین بود، به همین جهت قراردادهای ابتکاری و متنوعی با افراد می بست و با تسهیلاتی جالب و عادلانه آنان را به کار می گماشت. او برخی را که دارای روح ابتکار و استقلالی ،بودند با اعطای سرمایه و تسهیلات با قراردادی شبیه مضاربه همراه کاروان خویش می فرستاد و برخی را به صورت کارمند و کارگر و کارگزار به کار می گماشت. در واقع آن حضرت در تجارت به دو طریق مردم را انتخاب می کردند: یک گروه که در مقابل اجرت معین و متناسب با سختی کار به آنان حقوق می دادند و گروه دوم به صورت مضاربه بود که سود حاصل از تجارت را به این افراد می دادند از این رو حضرت خدیجه علیها السلام ، بر اساس سهمیه ای که قبلاً مشخص شده بود حقوق را پرداخت می کردند اما در زمانی که کاروان های تجاری دچار خسارت می شدند حضرت خدیجه علیها السلام خسارت مربوطه را متوجه اموال خود می دانستند و در واقع یک نوع بازار کار را برای افراد در دوران جاهلیت ایجاد کرده بودند. از این راه در درجه نخست بر مال حلال خویش می افزود و در درجه دوم خون مفید و ثروت سالم به اقتصاد جامعه، تزریق می کرد و در درجه سوم ، گروهی را به سبب همراهی با کاروان بزرگ خویش اداره می کرد و برای آنان فرصت کار و اشتغال و درآمد می آفرید و در درجه چهارم نیازهای متنوع مردم به کالا و وسایل زندگی را برطرف می ساخت و بهتر و مطلوب تر از همه به ندای استقلال طلبی، آزاد منشی و آزادی خواهی ستم ستیزی و ناسازگاری خویش با روند ظالمانه روزگارش پاسخ می داد.
اگر وضعیت رباخوارگی آن روز جهان عرب و آیات قرآن در این زمینه را بنگریم که چگونه و در چند مرحله به جنگ این بلا و این آفت بزرگ اجتماعی و اقتصادی و روانی و اخلاقی رفته است، آن گاه بیشتر به عظمت این بانوی خوش فکر و روح خلاق و مبتکر او پی می بریم و با درایت و مدیریت تحسین بر انگیزش در اقتصاد و تجارت و کارآفرینی و پیشرفت آگاه می گردیم برای نمونه، در برخی از اسناد
ص: 191
تاریخی و روایی در مورد مدیریت و کارآفرینی خدیجه علیها السلام و خدمات بشردوستانه او از زبان یکی از عموهای پیامبر در روزگار نوجوانی آن حضرت که جویای کار با شرایطی آزادمنشانه و تسهیلاتی بدون منت بود، چنین آمده است:
﴿أمْضُوا بِنا إلى دارِ خَدِيجه بِنْتِ خُوَيلِد حَتى نَسْأَلَها أَنْ تُعْطِي مُحَمَّداً مالاً يتجربها﴾ (1)
باید به خانه خدیجه برویم و از او بخواهیم که سرمایه و تسهیلاتی در اختیار [حضرت] محمد قرار دهد تا وی با آن تجارت نماید.
بر اساس اسناد تاریخی و روایی درایت و مدیریت تحسین برانگیز خدیجه در اقتصاد و تجارت، او را به اوج شهرت رساند و درست اندیشی، درست رفتاری و امانت وی را در سیمای کارآفرینی با معنویت شایسته کردار و بشر دوست و خدمت گزار نیروی کار در مکه و حجاز مشهور کرد.
بی جهت نیست که وقتی فردی سرشناس و برجسته و آراسته به بلند نظری و شهامت و مناعت طبع همانند ابوطالب در تلاش یافتن فرصت کار و امکان اشتغال در جایی پر اعتبار و سالم برای برادر زاده جوان و ارجمند خویش است پیش از هر جا و هر کار و هر مؤسسه ای از تشکیلات اقتصادی و تجاری دخت فرزانه حجاز آگاهی و مدد می جوید و زمانی که به سبب خوش نامی خود و خاندانش بی درنگ پاسخ مساعد دریافت می دارد به برادرزاده ارجمندش می گوید:
محمد جان! برابر پیشنهادی که دریافت داشته ام مؤسسه اقتصادی و بازرگانی خدیجه در اندیشه یافتن مردی هوشمند و کارآمد و آراسته به اخلاق نیک و امانت است تا مدیریت کاروان بزرگ او به سوی شام را بر عهده وی .بسپارد به باور من فرصت خوبی است که شما خود را به آن مؤسسه و
ص: 192
مدیریت موفق آن معرفی نمایید و برای این کار اعلام آمادگی کنید. (1)
پیامبر صلی الله علیه آله با این پیشنهاد موافقت نمودند و در این اندیشه رفتند که چگونه میان مناعت طبع و روح بلند خود از یک سو و از سوی دیگر با درخواست کار از خدیجه، بدون هیچ آشنایی چهره به چهره و سابقه قبلی با مؤسسه او، هماهنگی برقرار سازند؟ هنوز در اندیشه حل این معما بودند که پیک خدیجه از راه رسید و در پیگیری گفتگوی ابو طالب در این مورد، حضرت محمد صلی الله علیه و آله را برای آشنایی و مذاکره دعوت نمود. آن حضرت با فرستاده خدیجه به گفتگو نشستند و او ضمن دعوت حضرت به ،کار، خاطر نشان ساخت:
نیروی کار برای ما فراوان است اما آن چه مدیریت این مؤسسه تجاری را به شما علاقه مند ساخته و در اندیشه عقد قرارداد و سپردن مدیریت کاروان بزرگ بازرگانی خدیجه به سوی شام با شماست، همان گوهر اخلاق و معنویت و راستی و امانت و پاک منشی و شیوه شایسته و خوشنامی او در زندگی .است
پیامبر صلی الله علیه و آله و جریان را با عموی فرزانه و دل سوز خویش ابوطالب در میان نهادند و او گفت: ﴿إِنَّ هذا الرِّزْقِ سَاقَهُ اللهُ إِلَيكَ﴾ (2)
این رویداد ،خوش وسیله و راهی است برای اشتغال و درآمد زندگی که خدای مهربان آن را به سوی توروان ساخته است».
پیامبر صلی الله علیه و اله پس از ترغیب فرزانه ،قریش به سوی مرکز تجاری خدیجه علیها السلام رفتند و ضمن دیدار با او و شنیدن شرایط و مقررات کار و حقوق و مزایای آن دریافتند که مدیریت بازرگانی خدیجه حاضر است دو برابر حقوقی که به دیگران می دهد به آن حضرت بپردازد و دو غلام خویش را نیز برای انجام دادن فوری و دقیق تصمیمات او از آغاز تا انجام سفر تجاری به همراه ایشان گسیل دارد. آن حضرت نیز پس از مساعد و مطلوب دیدن شرایط و مزایا و منش و رفتارها
ص: 193
آمادگی خود را برای همکاری اعلام داشتند.
چیزی نگذشت که کاروان بزرگ تجاری قریش به سوی شام حرکت کرد و کالای متنوع و مرغوب خدیجه علیها السلام نیز در قالب آن به راه افتاد. آن بانو افزون بر کالای کاروان مرکبی راهوار و مقداری کالای ارزشمند نیز در اختیار مدیر بازرگانی خویش قرار داد و به دو تن از چابک ترین باهوش ترین و ادب آموخته ترین غلامان خود نیز دستور داد تا در همه مراحل کار و سفر گوش به فرمان پیامبر صلی الله علیه و اله باشند و هر آن چه از او دیدند در خاطرات خویش بنویسند و به هنگام بازگشت به مدیریت مؤسسه بدهند
جالب است که کاروان با موفقیت و سودی رضایت بخش بازگشت. در همین نخستین سفر درایت و امانت پیامبر صلی الله علیه و آله درخشید و ابتکارات ایشان کارساز گردید و در نتیجه سود تجاری سرشاری را نصیب کاروان نمود. افزون بر آن، دو فرستاده خدیجه علیها السلام یک سره از امانت و معنویت و منش مترقی ، و ادب و اخلاق آن حضرت خبر دادند و دخت ارجمند حجاز را برای همیشه شیفته اندیشه والا و شیدای منش زیبا و امانت و درستی او ساختند.
نقش سیاسی زنانی نظیر حضرت خدیجه علیها السلام ممکن است نقشی متعارف- چنان که از این عبارت انتظار می رود - نباشد، اما هیچ کس در اهمیت و تعیین کننده بودن آن تردیدی ندارد این موضوع با رجوع به متون تاریخی و احادیث و روایات در همان نگاه اول رخ می نماید و نیز چنین ویژگی، شاید با مرور زندگی شخصیت حضرت خدیجه علیها السلام که 25 سال در بحرانی ترین دوران صدر اسلام در کنار پیامبر صلی الله علیه و اله بود بیش از پیش جلوه گر شود. از این رو برای آشنایی بیشتر با ویژگی های سیاسی آن ،حضرت مواردی را در این مورد بیان می کنیم و از سخنان مقام معظم رهبری که از نزدیک با بحث های سیاسی انقلاب آشنا هستند استفاده می کنیم:
ص: 194
یکی از مراحل حضور زن در صحنه سیاست آشنایی با فعل و انفعالات و جریانات سیاسی حاکم بر جامعه و موضع گیری مناسب در برابر این رخدادهاست. مرتبه اول موضع گیری نیز آن است که فرد از نظر قلبی، به جریان های سیاسی که بر اساس حق به وجود آمده، گرایش داشته و از فعالیت جریان های غیر منطبق با آن احساس ناخشنودی باطنی نماید. اعلان ایمان و پیروی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله در دوران اختناق، یکی از بهترین و کارآمدترین موضع گیری های حضرت خدیجه علیها السلام در امور سیاسی بود. روشن است که این سختی ها در آغاز یک انقلاب به دلیل فقدان پشتوانه مالی و نظامی، کم و کیف بیشتری دارد و طبیعتاً اعتقاد به مشارکت و پیروی از یک رهبر در این ایام از ارزش و اهمیت والایی برخوردار است و در پیشبرد اهداف انقلابی رهبری تأثیر بنیادینی می گذارد. از این منظر ایمان آوردن حضرت خدیجه علیها السلام و حضرت علی علیه السلام در اولین ساعات بعثت و پیروی از آن حضرت و تحمل سختی های این مسیر اهمیت والایی دارد اعلام ایمان و پیروی در آغاز انقلابی که رهبر آن هیچ قدرت و ثروتی ندارد و حتی در ظاهر امید هیچ پیروزی نیز در کار نیست خود بزرگترین حمایت برای رهبری آن انقلاب به شمار می رود ایمان آوردن بعد از کسب پیروزی و قدرت ، از لحاظ ارزش و تأثیر با ایمان و پیروی در آغاز انقلاب قابل مقایسه نیست.
رهبر معظم انقلاب با اشاره به اهمیت پیروی از رهبری یک انقلاب در دوران سختی و مرارت می فرماید:
وقتی که اوضاع خوب است کسانی که دور محور یک رهبری جمع شده اند همه از اوضاع راضیند؛ می گویند خدا پدرش را بیامرزد، ما را به این وضع خوب آورد. وقتی سختی پیدا می شود، همه دچار تردید می شوند. (1)
ص: 195
حضرت خدیجه علیها السلام اولین شخصیتی بود که به حمایت تمام قد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله اهتمام نمود و در این راه جان و مال خود را فدا کرد. اهمیت حمایت های همه جانبه به خصوص حمایت مالی از نبی مکرم صلی الله علیه و اله در آغاز انقلاب نبوی آن گاه روشن می شود که بدانیم - به تعبیر رهبر معظم انقلاب - در دوران انقلاب و اختناق، نقش کمک های مالی نقشی بنیادین است. اگر کمک های مالی حضرت خدیجه علیها السلام در ابتدای انقلاب نبوی نبود، به احتمال زیاد فرآیند تکاملی آن در آغاز راه مختل می گردید:
خدیجه کبری علیها السلام در آغاز اسلام ایمان آورد؛ بزرگ ترین حرکت را به عنوان یک بانوی کامله و عاقله و بزرگوار انجام داد؛ اول مؤمن به اسلام او بود؛ بعد هم همه ثروت خود را در راه دعوت اسلام و ترویج اسلام خرج کرد و تأثیر این کار را کسانی می دانند که در مبارزات و دوران اختناق نقش کمک های مالی را به مبارزین تجربه کردند که اگر کمک های خدیجه صلی الله علیه و اله نبود، شاید در حرکت اسلام و پیشرفت اسلام یک اختلال و وقفه عمده ای به وجود می آمد. (1)
تاریخ حکایت گر آن است که هر گاه ندایی و انقلابی در جهت حق طلبی و بر ضد ستمگری و استبداد قد بر افراشته مستکبران و مستبدان از هر راهی برای نابودی و خاموش کردن آن انقلاب بهره گرفته اند؛ از جمله: حملات سرد و گرم، مبارزات مخفی و عیان، تهاجم فرهنگی و نرم و نیز هجمه ها، هجمه اقتصادی در قالب محاصره و تحریم اقتصادی این ها مواردی است که امروز ملت مسلمان ایران نیز با آن مواجه هستند دشمنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز پس از ناکامی در متوقف کردن انقلاب نبوی، با استفاده از محاصره و تحریم اقتصادی-سیاسی و ،فرهنگی، تلاش نمودند پیروان ایشان را از اطراف حضرت پراکنده سازند و انقلاب
ص: 196
الهى آن حضرت را از پای درآورند. بر اساس گزارش های مسلم تاریخی ستمگران ،مکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و وابستگان اطرافیان و پیروان حضرتش را در شعب ابی طالب تا سه سال تحت محاصره همه جانبه ،سیاسی، فرهنگی، اقتصادی قرار دادند یاران و پیروان صدیق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با تکیه برای مان مستحکم، خویش در این راه ایستادند؛ ولی در عین حال سختی ها به دوش پیامبر صلی الله علیه و آله فشار می آورد. در همین اوضاع، حضرت خدیجه علیها السلام به حمایت همه جانبه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرداخت و تمامی اموال خویش را در این راه تقدیم نمود. هم چنین در این مدت به حمایت عاطفی و معنوی از آن حضرت همت گمارد و همواره به آن حضرت دلگرمی بخشید و تنها مونس و غم خوار آن حضرت بود. در حقیقت اقدامات آن ،بانو در این ایام بخشی معطوف به کل مسلمانان بود که به عنوان بانوی اول اسلام و مادر تمامی مؤمنان مادرانه به اوضاع مسلمانان رسیدگی می کرد و با هزینه کرد ثروت خویش روحیه پایداری را در آن ها زنده نگاه می داشت؛ بخشی دیگر نیز معطوف به شخص نبی مکرم صلی الله علیه و آله بود و به تعبیر رهبر معظم انقلاب حضرت خدیجه علیها السلام در تمام ایام عمر و خصوصاً در ایام سخت شعب ابی طالب «بزرگترین کمک روحی برای پیامبر صلی الله علیه و آله به شمار می رفت». (1) این هر دو سنخ اقدام از جمله عوامل مهم و تاثیرگذار در گذار از ایام محاصره و تحریم و پیروزی اولیه اسلام به شمار می رود.
رهبر معظم انقلاب در تبیین و تحلیل دوران محاصره و تحریم در شعب ابی طالب و مقاومت مسلمانان در این ایام و عامل این استقامت می فرماید:
همان ایستادگی اول ،بعثت منجر می شود به استقامت عجیب سه سال در شعب ابی طالب شوخی نیست؛ سه سال در یک دره ای در مجاورت مکه بدون ،آب بدون گیاه در زیر آفتاب سوزان پیغمبر جناب ابی طالب، جناب خدیجه همه مسلمان ها و همه خانواده های شان توی این تکه - شکاف کوه - زندگی کردند راه هم بسته بود که برای این ها غذا
ص: 197
نیاید، خوراک نیاید. گاهی در ایام موسم - که بر طبق سنن جاهلی آزاد بود یعنی جنگ نبود می توانستند داخل شهر بیایند، اما تا می خواستند جنسی را در دکانی معامله کنند ابوجهل و ابولهب و بقیه بزرگان مکه به نوکرها و فرزندان خودشان سفارش کرده بودند که هر وقت آن ها خواستند جنسی را بخرند، شما وارد معامله شوید، دو برابر پول بدهید، جنس را شما بخرید و نگذارید آن ها جنس بخرند با یک چنین وضعیت سختی سه سال را گذراندند این شوخی است؟ آن استقامت اوّلی آن عمود مستحکم این خیمه آن دل متوکل علی الله است که چنین استقامتی را در فضا به وجود می آورد که آحاد صبر می کنند. شب تا صبح بچه ها از گرسنگی گریه می کردند که صدای گریه بچه ها از توی شعب ابی طالب به گوش کفار قریش می رسید و ضعفای آن ها هم دل شان می سوخت؛ اما از ترس ،اقويا جرأت نمی کردند کمک کنند. (1)
انقلاب هایی که با برنامه ریزی درست صورت می گیرد، از همان ابتدا مسأله جانشینی ،رهبری یکی از دغدغه های رهبر آن و نیز انقلابیان است. در انقلاب نبوی نیز این امر اهمیت بسزایی داشت به گونه ای که اولین اقدام نبی مکرم صلی الله علیه و آله پس از علنی کردن دعوت خویش تعیین جانشین خود بود که در داستان دعوت سران و بزرگان ،قریش حضرت علی علیه السلام را به عنوان جانشین و خود تعیین نمودند. جالب این جاست که این جانشین و پیامبر صلی الله علیه و آله، بنا به مصلحت الهی و نیز اطلاع الهی نبی مکرم صلی الله علیه و آله از وصایت حضرت علی علیه السلام از دوران طفولیت در خانه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، آغوش گرم آن حضرت و دامن مطهر حضرت خدیجه علیها السلام تحت تربیت و رشد قرار گرفته بود. از این منظر نیز نقش حضرت خدیجه علیها السلام در جریان انقلاب نبوی نقشی بنیادین است؛ زیرا تربیت جانشین رهبری انقلاب تأثیر عمیقی در مراحل مختلف انقلاب - ایجاد،
ص: 198
استقرار و استمرار- دارد نقش این امر در ایجاد انقلاب آن جاست که برنامه ریزی انقلاب را به رخ می کشد که این انقلاب ابتر نیست که با رفتن رهبر از بین .برود بنابراین «ایجاد امید به آینده انقلاب» و در نتیجه پایداری و استقامت پیروان، نقش مهم این مسأله در ایجاد انقلاب است. در مراحل استقرار و توسعه انقلاب نیز اثر این مهم اثری عملی است که به طور فیزیکی و حضور شخص جانشین در رأس انقلاب و مدیریت آن خود را می نمایاند. حضرت خدیجه علیها السلام با نگاه داری مادرانه و تربیت درست حضرت علی علیه السلام، این خدمت کلان و با ارزش را به انقلاب نبوی عرضه کردند.
از دیگر خدمات چشمگیر حضرت خدیجه علیها السلام به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و انقلاب الهی ایشان به دنیا آوردن و تربیت شخصیتی بود که بعدها به سبب خدمات بنیادینش به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله لقب «ام ابیها» را از جانب آن حضرت دریافت کرد. در واقع حضرت خدیجه علیها السلام با تربیت درست و دقیق حضرت زهرا علیها السلام علاوه بر خدمت به کل جریان انقلاب ،نبوی برای دوران اولیه ایجاد آن نیز تأثیر شگرف داشت؛ رهبر معظم انقلاب با ادبیات ،ذیل، به تبیین شخصیت و جایگاه حضرت زهرا علیها السلام در فرآیند انقلاب نبوی در دوران خلأ وجودی حضرت خدیجه علیها السلام اشاره فرموده است:
در شرایطی که خدیجه و ابوطالب از دنیا رفتند آن شرایط دشوار را تحمل .کرد پیغمبر تنهاست، بی غم گسار است همه به او پناه می آورند؛ ولی کیست که غبار غم را از چهره خود او بزداید؟ یک وقت خدیجه بود، که حالا نیست ابوطالب بود که حالا نیست در چنین شرایط دشواری در عین آن گرسنگی ها و تشنگی ها و سرما و گرمای دوران سه ساله شعب ابی طالب که از دوران های سخت زندگی پیغمبر است و آن حضرت در دره ای با همه مسلمانان معدود، در حال تبعید اجباری زندگی می کردند این دختر مثل یک فرشته نجات برای ،پیغمبر مثل مادری برای پدر خود
ص: 199
مثل پرستار بزرگی برای آن انسان ،بزرگ مشکلات را تحمل کرد. غم گسار پیغمبر صلی الله علیه و اله شد، بارها را بر دوش گرفت. (1)
در کلاس تربیتی آن بزرگوار زمینه مناسب و فضای مساعدی برای تغذیه ،فکری، فرهنگی، اخلاقی و انسانی افراد دیگر نیز فراهم بود تا آنان در آن فرصت و فضای آزاد و آرام، امکان یابند تا بیندیشند و تربیت شوند و راه زندگی را چنان برگزینند که به صورت انسان هایی خوش فکر و کمال طلب و آزادمنش سربر آورند؛ مانند خواهرزاده ها و فرزند خوانده هایش «رقیه»، «زینب» و «هند»، (2) که هر کدام در روزگار خود به برکت مراقبت و مدیریت خدیجه علیها السلام، راه شایستگی را انتخاب کردند و خوش درخشیدند؛ برای نمونه
6-1- «هند» یکی از خواهرزاده های خدیجه بود که فرزند خوانده او هم به شمار می رفت. وی در خانه و در قلمرو مراقبت و حمایت و آموزش و مدیریت آن بانو تربیت شد و به گونه ای در خودسازی و ایمان و ادب رشد نمود که در ردیف یاران بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله به شمار آمد؛ به ویژه که سعادت داشت تا از بینش و منش پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در فرصتی بسیار بهره مند گردد. (3)
او همان جوانمردی است که در شب تاریخی هجرت، پیشوای آزادی را با شهامت و اخلاص تا غار «ثور» هم راهی نمود و به فرمان حضرت به مکه بازگشت.
او یک شب پس از هجرت به همراه امیرمؤمنان را به طور نهانی به دیدار
پیامبر گرامی و در غار رفت و به دستور حضرت موظف گردید که به همراه امام علی مرکب و وسایل سفر آن حضرت برای هجرت را با ظرافت و رعایت
ص: 200
مسائل امنیتی فراهم آورد. (1) این تربیت یافته مکتب خدیجه علیها السلام پس از رویداد تاریخ ساز هجرت در هوای آموزه های رهایی بخش اسلام و پیامبر آزادی به مدینه شتافت و در صف آزادی خواهان و ستم ستیزان در جنگ های بدر و أحد، مبارزه ها و فداکاری های خداپسندانه و تحسین برانگیزی نمود. او پس از رحلت پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و در غوغای انحصارگری و خشونت تشنگان قدرت - که خود را شیفته خدمت جا می زدند - راه درست هدایت را گم نکرد، بلکه در کنار سمبل عدالت و نفس نفیس پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاد و مورد خشم دنیاداران قرار گرفت و در جنگ جمل به شهادت رسید. (2)
6-2- «حارث»، نمونه ای دیگر از اثر پذیران و تربیت یافتگان خدیجه علیها السلام بود. او نیز بر اثر آموزش و عملکرد و مدیریت و مراقبت بانوی آزادی و معنویت ، به شاهراه درستی گام نهاد و براثر خودسازی و خودشکوفایی و مراقبت، به گونه ای درست اندیشید و نیک رفتار نمود و خوش درخشید که نه تنها در زندگی، موفق و نیکو منش گردید که جان شیرین را در طبق اخلاص نهاد و به بارگاه خدای خویش هدیه کرد و به بیان برخی از پژوهشگران او نخستین شهید راه عدالت از مردان مسلمان گردید
6-3- از دیگر پرورش یافتگان مکتب مترقی و منش و مدیریت انسان پرور حضرت خدیجه علیها السلام ، دختری است به نام «هند» که از خواهرزاده ها و فرزند خوانده های او به شمار می رفت. او در کنار دخت خردمند حجاز، به گونه ای به آگاهی و رشد رسید که پس از طلوع ،اسلام، بر اثر آن مایه های تربیتی و مهندسی روحی و معنوی به سوی حق و عدالت گرایید و خود را به گونه ای ساخت و به خودشکوفایی نایل آمد که در شمار یاران بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله و یکی از بانوان نو اندیش و با معنویت به حساب آمد.
ص: 201
حضرت خدیجه کبری علیها السلام بانوی بزرگی به شمار می آمد که از موقعیت های مادی و معنوی چشم گیری برخوردار بود. او بدون توجه به محدودیت های نادرست و با در نظر گرفتن شأن و ارزش اجتماعی و انسانی خود، توانست با مدیریت درست و با درک به موقع اوضاع جنبه های مختلف مکنون در وجود مبارک خود را پرورش دهد و ضمن ایفای نقش خاص خود به عنوان یک زن در تمامی عرصه های مهم جامعه آن روز جزیره العرب نقش درخوری ایفا نماید؛ یعنی ایشان در اقتصاد به عنوان تاجری موفق در فرهنگ به عنوان یک زن پیشرو در اجتماع به عنوان مدافع ارزش های والای انسانی در سیاست حامی مصلح و در خانواده به عنوان همسر و مادری ،نمونه به ایفای نقش پرداخت و توجه به یکی از این جنبه ها بی توجهی به سایر جنبه ها را موجب نشد و در عین حال جنسیت بانوی بزرگ اسلام نیز باعث نگردید که ایشان در انجام فعالیت های خود دچار محدودیت شده و یا نیازمند تغییر الگوهای رفتاری گردد. این وضعیت، موجب گردید زنان مسلمان با الگوگیری از رفتار فردی و اجتماعی ایشان راه رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی را با بهره گیری از الگویی در دست رس پیش روی خود داشته باشند و با پیروی از ایشان ضمن دست یابی به جایگاه شایسته به شکوفایی ،سیاسی ،اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران اسلامی کمک نماید و در تربیت نسلی پیشرو در عرصه بهسازی جامعه موفق باشند.
ص: 202
1.ابن ابی الحدید، عبدالحميد، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، 1404 ق.
2. ابن اثير، الكامل في التاريخ، بيروت، انتشارات اساطیر، 1370ش.
3. ابن اثیر، علی بن محمد، أسد الغابه في معرفه الصحابه، دارالفکر، بیروت ، 1409 ق.
4. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، هشت ،مجلد نشر دار صادر، بیروت.
5. ابن شهر آشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب ، قم، انتشارات علامه، چاپ سوم، 1379 ق .
6. ابن منظور، محمد بن مکرم ، لسان العرب، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع دار صادر، بیروت، 1414 ق.
7. ابن هشام عبدالملک، سیره النبویه، مترجم رسولی ،هاشم ،نشر کتابچی تهران ، 1375 ش.
8. ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکره الخواص، نشر شریف رضی، قم، 1376 ش.
9. ابن شهر آشوب، محمد بن على مناقب مصحح: رسولی هاشم، نشر علامه، قم، 1379 ق.
10. ابن طاووس، علی بن موسى مهج الدعوات و منهج العبادات ، مترجم: ابوطالب ،کرمانی محمد حسن نشردار الذخاير، قم،1411 ق.
11. ابوالفرج، عبدالرحمان بن علی بن محمد، صفوه الصفوه ، بيروت، انتشارات دار المعرفه، چاپ دوم، 1399 ق.
12. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه ، تبریز، مکتبه بنی هاشم ، 1381 ش.
13. الاصفهاني، ابو الفرج، مقاتل الطالبين، قم، مؤسسه دارالکتاب، چاپ دوم 1381ش.
14. امینی، الغدير في الكتاب و السنه ، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1372 ق.
ص: 203
15. بحرانی هاشم بن سلیمان، البرهان في تفسير القرآن، مؤسسه البعثه، قم، 1389 ش.
16. بکری ، احمد بن عبد الله ، الانوار فی مولد النبي صلی الله علیه و اله، قم، انتشارات شریف رضی، 1411 ق.
17. تستری، محمدتقی ، قاموس الرجال، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ سوم، 1431 ق.
18. حائری، محمد مهدی شجره طوبی منشورات المكتبه الحيدريه في النجف، الطبعه الخامسه، 1385 ق .
19. حلى على بن يوسف، العدد القويه لدفع المخاوف اليوميه ، محقق مهدى رجایی ،قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1408 ق.
20. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1377 ش.
21. رازی ،ابوالفتوح، روضه الجنان، به کوشش: محمد جعفر یا حقی، مشهد: بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، 1371 ش.
22. راوندی، قطب الدين، الخرائج و الجرائح، مؤسسه امام مهدی صلی الله علیه اله، قم، 1409 ق.
23. سیلاوی، غالب، الانوار الساطعه من الغراء الطاهره خديجه بنت خويلد علیه السلام انتشارات محلاتی بی جا، چاپ دوم، 1383 ش.
24. طباطبایی، محمد حسین ، الميزان في تفسير القرآن، مؤسسه النشر الاسلامى، قم، 1417 ق.
25. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل والملوك ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ،تهران، نشر اساطیر، 1362م.
26. طوسی، محمد بن حسن الأمالی، مترجم: حسن زاده، صادق، نشر اندیشه هادی، قم، 1388 ش.
27. طوسی، محمد بن حسن امالی ،قم، انتشارات دار الثقافیه، 1414 ق.
ص: 204
28. عبدالله بن محمد حسن مامقانی، تنقیح المقال في علم الرجال، نجف ،اشرف، مطبعه مرتضویه، 1352 ق.
29. قزوینی، محمدکاظم، فاطمه الزهرا من المهد الى اللحد، دار الغدير قم چاپ اول، 1390ش.
30. قمی، عباس، سفينه البحار و مدينه الحكم والآثار مع تطبيق النصوص الوارده فيها على بحارالانوار، نشر اسوه ، قم ، 1363ش.
31. کرمی فریدنی، علی، سيما و سيره ریحانه پیامبر انتشارات دلیل ،ما تهران، چاپ دوم، 1382 ش.
32. کرمی، سعیده، نسیم بهشت انتشارات نسیم انتظار، چاپ اول ، 1388 ش
33. کفعمی، ابراهیم بن علی عامل مصباح، دارالکتب العلميه ، نشر بيضون، نجف اشرف، 1413 ق.
34. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال في علم الرجال، محقق: مامقانی، محی الدین مؤسسه آل البيت لإحياء التراث، قم 1388 ش.
35. مجلسی، محمد ،باقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء بیروت لبنان، 1404 ق.
36. محلاتی، ذبیح الله ، رياحين الشريعه، دار الكتب الاسلامیه، تهران، 1369 ش
37. مفيد، محمد بن نعمان، الافصاح في امامه اميرالمؤمنين، قم، الموتمر العالمى للشيخ المفيد، چاپ اول، 1413 ق.
38. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء والتاريخ، بيروت، دارالجنان.
39. موسوی خمینی، روح الله ، صحیفه نور، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمه الله]، قم، 1375ش.
40. موسوی مقرم، عبد الرزاق ، مقتل الحسين، مترجم: عباس حاجیانی دشتی، انتشارات اسلامی ،قم، چاپ هفتم، 1389 ش.
ص: 205
حضرت خدیجه علیها السلام یکی از صدف های نورانی و سراسر قداست است که درّی یگانه و بی نظیر و معصومه ای طاهره و مطهره مانند حضرت زهرای اطهر را متولد ساخت.
به گفته یعقوبی، بانوی گرامی حضرت خدیجه علیها السلام در نسب نورانیش با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در قصی به هم می رسند؛ زیرا او جد چهارم پیامبر و جد سوم حضرت خدیجه علیها السلام بود و این سلسله نسب نورانی به بزرگ انبیای الهی ابراهيم علیه السلام منتهی می شود. (1)
پدر محترم او خویلد بن اسد بن عبد العزى ابن قصی بن کلاب بود که درباره اش گفته اند: او شریف و آقا کریم و بزرگوار و به جود و سخا مشهور بود.
مادر او نیز فاطمه بنت زائده بن اصم بود که درباره اش آمده: «كانت هذه السيّدة الفاضلة مثالاً للطهارة و العفّة». (2)
او بانوی با فضیلت و ترسیمی برای عفت و پاکی بود: ﴿وَ کانَتْ تُدعی في
ص: 206
الجاهِلِیَّهِ بالطّاهِرَهِ لِشِدَّهِ عِفافِها وَ صیانَتِها﴾. (1) او در عصر جاهلیت و میان آن مردم با واژه «طاهره» خوانده می شد؛ زیرا به شدت عفاف و صیانت نفس و متانت داشت.
بعضی از بزرگان و مشاهیر گفته اند:
خدیجه علیها السلام در میان آن مردم با عنوان «سيدة نساء قريش» (بانوی بزرگ زنان قریش) نامیده می شد و این به لحاظ صفات عالیه و کارهای ارزنده و شریفش بود و خیرات و برکاتی که از او تراوش می کرد. (2)
مطالعه حالات حرکات و کلمات آن بانوی گرامی و گفته بزرگان درباره ایشان ، انسان را به این حقیقت می رساند که او از آغاز، بانویی با ایمان و دارای اعتقادات درست و برگرفته از دین توحیدی حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام بوده است و دیدگاه های او غیر از سایر مردم محیطش بوده و مکرمت های اخلاقی و ملکات عالیه انسانی در دید او ارزش والایی داشته است.
سید بن طاووس می فرماید:
حرز خدیجه بسم الله الرحمن الرحيم يا الله يا حافظ یا حفیظ یا رقيب (3)
این حرز حاکی از ایمان عمیق و ریشه دار حضرت خدیجه علیها السلام است که اسماء حسنای الهی و نام های مقدس خداوند را وسیله محافظت خود قرار داده بود و خویشتن را در پناه اسماء و صفات خداوند صیانت می کرد
علامه مجلسی حرز دیگری برای او نقل کرده است:
﴿یا حَیُّ یا قَیّومُ بِرَحْمَتِکَ أَسْتَغِیثُ فَأَغِثْنِی وَ لاَ تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَهَ عَیْنٍ وَ أَصْلِحْ لِی شَأْنِی کُلَّهُ﴾. (4)
ص: 207
اما مرحوم سید بن طاووس در مهج الدعوات به همان حرز اول اکتفا کرده و دومی را حرز حضرت زهرا علیها السلام ذکر نموده است. حرز گرفتن و به پناه خدا رفتن و خویشتن را از فتن و آفات در پناه و نگهداری خدا قرار دادن کاشف از ایمان عمیق ویقین کامل به ذات لایزال الهی و نگهداری ذات مقدس اوست
بر حسب نوع زنان در تصمیم گیری و عزم جدی نوعی ضعف دارند و با اعتراض و سرزنشی که متوجه آن ها شود، از اراده و تصمیم خود بر می گردند یا حداقل مردد و مضطرب می مانند. در این میان حضرت خدیجه علیها السلام جزء آن نادر زنانی است که در مواقع مختلف و در مواضع حساس، با انواع سرزنش ها، قطع روابط اهانت ها و آزارهای مختلف مواجه گردید، ولی از اراده جازم و تصمیم قاطع خود برنگشت. در این مورد به نمونه هایی اشاره می شود:
این عمل بسیار صدا کرد و عکس العمل های نگران کننده به همراه داشت، انتقاد و عیب جویی و سخن پراکنی درباره این اقدام انقلابی و حرکت الهی بسیار شد او با بهانه جویی های جاهلان و احساسات بی ملاک و نابخردانه روبه رو بود که شاید یک فرد معمولی را همان روز اول از کار خود پشیمان می کرد و از راهی که رفته بود باز می داشت ولی حضرت خدیجه علیها السلام که حق را تشخیص داده و با بینش کامل آن را دریافته بود و اندک ضعف و اشکالی متوجه آن نمی دید، در برابر تمام مشکلات ایستادگی کرد و از همه آن تبلیغات سوء، به خوبی و با صلابت گذشت و نقشه های خائنان و متعصبان بیمایه را نقش بر آب نمود.
این جریان با مشکلات فراوان روبه رو شد. سران قوم نمی پذیرفتند که آن بانوی والا مقام، ثروتمند و تاجر پر آوازه و مورد توجه با پیامبر اسلام ازدواج کند که جوانی تهی دست و یتیم بود که از سایه مدیریت پدر و مهر و محبت مادر
ص: 208
محروم بود و تحت کفالت حضرت ابو طالب علیه السلام زندگی می کرد. آن ها تعجب می کردند که چطور آن ،بانو خواستگاران ثروتمند فراوان از داخل و خارج را رد کرده و به هیچ کدام روی خوش نشان نداده ولی پیامبر صلی الله علیه و آله را برای همسری انتخاب نموده و از ازدواج با او اظهار خشنودی کرده و به اقدام خود آن چنان دلگرم و مطمئن است که بدان افتخار می کند و ثروت کلان خود را در این راه هزینه می نماید. گروهی از زنان ،قریش با حضرت خدیجه علیها السلام قطع رابطه کردند و ترجیح دادند که با این وضعیت دیگر هرگز با او رفت و آمد نداشته باشند؛ زیرا ازدواج بانوی سرشناس مکه و شخصیت پرآوازه جزیره العرب با جوانی تهی دست اصلاً برای آنان پذیرفتنی .نبود ولی خدیجه علیها السلام که با تشخیص درست به این انتخاب صائب و جالب دست زده بود و نورانیت طهارت نفس، وزانت، امانت و صداقت پیامبر صلی الله علیه و آله را دیده بود و با تمام وجود به او ایمان داشت، همه آن نگرانی ها و سرزنش ها و قهرها را به جان خرید و با تمام وجود مقاومت کرد. این استقامت و این اراده قطعی و ثبات قدم در راه خدا جداً درسی ابدی برای همه است که باید آن را در مکتب حضرت خدیجه علیها السلام فرا گرفت؛ باید مردم مسلمان به ویژه بانوان درس ثبات قدم را از آن بانو بیاموزند؛ او که در راه خدا و حمایت از حق این چنین پا بر جا بود.
آری در هیچ یک از این دو مرحله بسیار دشوار، با وجود مشکلات ناهمواری های فراوان بلکه وصف ناپذیر کم ترین تزلزلی در اراده قوی و ایمان جازم آن بانوی با عظمت پدیدار نگردید و نیز با این حرکت الهی خود، درسی همیشه جاوید به زنان و دختران در حال انتخاب همسر داد که یک خواستگار پاک و شریف را به سبب کمی مال و یا تهی دستی رد نکنند
ای شگفت انگیز است در محیطی که نادانی ،محض، حاکم بود و اوهام و خرافات شیوع فراوان داشت، حضرت خدیجه علیها السلام به ارزش های معنوی و
ص: 209
انسانی فکر می کرد ابن هشام از ابن اسحاق نقل می کند که خدیجه علیها السلام بانویی تاجر و دارای شرف و مال بود. مردها را استیجار می کرد و مال خود را به آنان می داد تا با ثروت او معامله و تجارت کنند. طبعاً مقداری از مال خود را برای آنان قرار می داد چون اطلاع یافت که حضرت محمد صلى الله عليه و سلم دارای صفاتی بس عالی مانند راست گویی درست کرداری امانت داری است و از اخلاق بس نیکویی برخوردار است کسی را به حضور حضرت فرستاد و از ایشان خواست با سرمایه وی برای تجارت به شام بروند و بیش از مقداری که به دیگران می داد، به ایشان تقدیم کند. پیامبر صلی الله علیه و آله پذیرفتند و با مال خدیجه علیها السلام و غلام او به شام رفتند حضرت در این سفر، کالاهایی را که برده بودند، فروختند و متاع هایی که باید بخرند خریدند و به مکه برگشتند ضمناً غلام خدیجه علیها السلام کرامات زیادی از آن بزرگوار مشاهده کرد. خدیجه علیها السلام متاع هایی را که پیامبر صلی الله علیه و اله وارد کرده بودند با دو برابر قیمت یا نزدیک به آن فروخت میسره غلام خدیجه علیها السلام كرامات پیامبر صلی الله علیه و اله را برای او ذکر کرد؛ لذا خدیجه علیها السلام ایشان را خواست و ترویج خود را به آن حضرت پیشنهاد کرد و عرض کرد:
إِنِّی قَدْ رَغِبْتُ فِیکَ لِقَرَابَتِکَ مِنِّی وَ شَرَفَکَ فِی قَوْمِکَ وَ أَمَانَتِکَ عِنْدَهُمْ وَ حُسْنِ خُلُقِکَ وَ صِدْقِ حَدِیثِکَ (1)
ای پسر عمو من به خاطر خویشاوندی با شما و این که میان قوم از شرفی خاص و منزلتی رفیع برخورداری و برای امانت داری تو و اخلاق نیکو و صدق گفتارت به تو رغبت پیدا کردم و علاقه مند شدم.
بدین طریق آمادگی خود را برای ازدواج با آن حضرت اعلام کرد، چیزی که نزدیکان خدیجه علیها السلام تمنای آن داشتند و این آرزو را برای خود در دل می پرورانیدند.
باری پیامبر صلی الله علیه و اله پیشنهاد خدیجه علیها السلام و سخنان او را برای عموهای خود نقل کردند از این رو حمزه اقدام به خواستگاری کرد. (2) البته گفته اند کسی که با
ص: 210
پیامبر صلی الله علیه و آله به خواستگاری رفت ابوطالب بود و او خطبه ازدواج را خواند و شاید هر دو با آن حضرت رفته باشند بالاخره ابو طالب مسن تر از حمزه بوده است و اقدام او مناسب تر به نظر می آید.
عواملی که موجب شد آن بانو پیامبر صلی الله علیه و اله را در میان خواستگاران فراوان انتخاب کند عبارتند از:
1. خویشاوندی؛
2. داشتن شرف و اعتدال در میان قوم؛
3. امین و درستکار بودن؛
4. برخورداری از خلق و خوی نیکو؛
5. راست گویی در کلام.
لابد در کنار این امور گزارش های میسره راجع به کرامات و عنایاتی که از عالم غیب به آن حضرت می شده اثر خود را داشته است. ای کاش زنان مسلمان ملاکات خود را در انتخاب همسر از حضرت خدیجه علیها السلام ای فرا بگیرند و موهومات را ملاک انتخاب خود قرار ندهند.
درباره ازدواج پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله با خدیجه علیها سلام آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت ابوطالب فرمودند: «ای عمو! حاجتی از شما دارم». عرض کرد: «چیست؟» فرمود: «شما و عموهای دیگرم همین ساعت برخیزید و به نزد خویلد پدر خدیجه علیها السلام رفته و او را برای من خواستگاری کنید!» ابوطالب گفت: «ای حبیب من رو به خواسته تو می آوریم [خواسته ات را اجابت می کنیم] و در امور خود از امر تو پیروی می کنیم!»؛ «و أنت تعلم إن خديجة امرأة كاملة ميمونة فاضلة تخشى العار و تحذر الشنار... ؛ (1) تو می دانی که خدیجه علیها السلام زنی کامل و مبارک و با فضیلت است. از عیب جویی اشخاص ترسان و از منقصت و
ص: 211
عیب گریزان است...».
حضرت ابوطالب جناب خدیجه علیها السلام را با صفات کامله میمونه به معنای مسعودة ،فاضله و کسی یاد می کند که از عیب گریزان و از حرف ها و گفتگو های مردم که حاکی از منقصت او باشد خائف است. شاید حضرت ابوطالب اشاره به این داشته که چون خواستگارن فراوان از طبقات ثروتمند را رد کرده و نپذیرفته ممکن است زبان اشخاص باز شود که آن همه خواستگاران را جواب گفت و تن به ازدواج با جوانی داد که پدر و مادر را از کودکی از دست داده و فاقد مال و ثروت است ولی با ارشادات شخص پیامبر صلی الله علیه و اله و بعضی از نزدیکان و اظهارات قبلی حضرت خدیجه علیها السلام خواستگاری صورت گرفت و ازدواج مبارک و مسعود انجام شد.
مورد دیگری که حضرت ابوطالب، مقام والا و شخصیت گرامی خدیجه علیها السلام را می ستاید، هنگام خواندن خطبه عقد .بود. او بعد از ثنای الهی و ذکر نسب پاک خود و خاندانش و اتصال به حضرت ابراهیم علیه السلام و یادآوری نعمت های الهی و موفقیت امر ازدواج فرمود:
و بعد فاعلموا يا معاشر من حضر أن ابن اخينا محمد بن عبدالله خاطب کريمتكم الموصوفة بالسخاء و العفة و هى فتاتكم المعروفة المذكور فضلها الشامخ خطبها....؛ (1)
ای گروه حاضران بدانید که فرزند برادر ما محمد بن عبدالله از دختر بس بزرگوار شما که معروف به سخاوت و عفت است، خواستگاری می کند و خواهان ازدواج با دختر یاد شده است که فضیلت او زبانزد همگان و شأن او شامخ و بلند است ... .
ببینید ابوطالب که خود شیخ و بزرگ بطحا ،بود خدیجه علیها السلام را به چه صفاتی یاد کرد: کریمه یعنی بزرگوار موصوف به جود و سخا و دارای عفت و پاکی بانوی با نام و نشان که فضیلت و کمال او زبانزد مردم و مقام او شامخ و رفیع
ص: 212
است. راستی چه شأن و شرفی بالاتر از این که یک انسان بزرگ و گران قدر مانند ابوطالب، بانوی بطحا را این گونه می ستاید زنان و دختران مسلمان نیز بکوشند که اگر جایی سخن آن ها به میان آمد از حیا و پاکی آنان سخن بگویند.
امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام، در یکی از خطبه های شریف شان از شخصیت والای حضرت خدیجه علیها السلام سخن می گویند و سابقه درخشان او را یاد آوری می فرمایند: ایشان در خطبه قاصعه ضمن بیان اوضاع و احوال آغاز اسلام می فرماید:
﴿وَ لَمْ یَجْمَعْ بَیْتٌ وَاحِدٌ یَوْمَئِذٍ فِی الْإِسْلَامِ غَیْرَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ خَدِیجَهَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا﴾ (1)
خانه ای که اسلام در آن راه یافته باشد وجود نداشت؛ مگر خانه رسول الله . او بود و خدیجه علیها السلام و من نفر سوم آن ها بودم که اسلام را پذیرفتم.
افتخار برای حضرت خدیجه علیها السلام بس که یک مثلث مقدس توحید در قله تشکیل یافته بود و خداپرستی قائم به آن ها بود و لاغیر و یکی از سه ضلع این مثلث حضرت خدیجه علیها السلام به شمار می رفت؛ چنان که ضلع دیگر آن امیر مؤمنان علیه السلام و بالاخره ضلع دیگر خود وجود مقدس حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و اله بودند.
کدام صحابی و یار پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله افتخار دارد که در دوره ای که هیچ کس دعوت آن حضرت را اجابت ،نکرد مانند حضرت خدیجه علیها السلام به این دعوت الهی پاسخ مثبت دهد؟ این مکتب مقدس در آن وضعیت پیچیده و دوران سخت و رنج آور یک رهبر داشت و دو پیرو یکی امام علی علیه السلام در ایام کودکی و دیگر حضرت خدیجه علیها السلام افتخار بانوان جهان.
در روایتی آمده که شخصی یهودی از امام علی علیه السلام راجع به ویژگی های
ص: 213
اوصیا پرسش کرد حضرت مطالبی را در جواب او فرمودند؛ از جمله:
من نخستین کس بودم که اسلام آوردند و ما سه سال به همین وضع گذرانیدیم و روی صفحه زمین کسی نبود که نماز بخواند و پیامبر را در آن چه از سوی خدا آورده بود تصدیق کند و شهادت به راستی او بدهد، غیر من و دختر خویلد (خدیجه) که خدا او را رحمت کند! (1)
مقام معنوی حضرت خدیجه علیها السلام در نزد خداوند متعال بسیار عالی بود به طوری که روایات زیادی حکایت از سلام رساندن خداوند به او دارند. بر اساس یکی از روایات، جبرئیل به حضور پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله آمد و راجع به خدیجه علیها السلام پرسش کرد و او را نیافت. آن گاه به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: «هنگامی که خدیجه علیها السلام آمد، به او خبرده که پروردگارش به او سلام فرستاده است». (2)
روایت دیگری را ابن هشام از شخصی که مورد وثوق او بوده نقل می کند:
جبرئیل به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: «سلام خدا را به خدیجه علیها السلام ابلاغ کن و او را از جانب پروردگارش سلام برسان!» رسول خدا به خدیجه علیها السلام فرمود: «این جبرئیل است که سلام پروردگارت را ابلاغ می کند». خدیجه علیها اللام را در جواب گفتند: الله السلام و منه السلام و على جبرئيل السلام. (3) خداوند از هر عیب و نقصی مبراست و سلام از اوست و سلام بر جبرئیل باد!
علامه مجلسی از تفسیر عیاشی از حضرت امام محمد باقر علیه السلام نقل می کند که ابوسعید خدری گفته:
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «شبی که مرا به معراج بردند، هنگامی که بازگشتم به جبرئیل گفتم: خواسته ای نداری؟ او گفت: "حاجت من این است که
ص: 214
سلام خداوند و سلام مرا به خدیجه علیها السلام برسانی" و چون پیامبر صلی الله علیه و اله با خدیجه علیها السلام ملاقات کرد و این پیام را رسانید خدیجه علیها السلام گفت: ﴿إِنَّ اَللَّهَ هُوَ اَلسَّلاَمُ، وَ إِلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، وَ عَلَی جَبْرَئِیلَ﴾. (1)
شایان ذکر است که روایات سلام فرستادن خدا بر خدیجه علیها السلام به وسیله جبرئیل منحصر به شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت و عترت طاهره نیست بلکه اهل سنت نیز آن را نقل کرده اند؛ چنان که از سیره ابن هشام نقل کردیم و در صحیح بخاری از ابوهریره نقل کرده که جبرئیل نزد رسول خدا صلی الله علیه و اله آمد و عرض کرد:
یا رسول الله! این خدیجه علیها السلام است که می آید و با او ظرفی است که در آن نان خورش یا طعام یا آب است. اکنون هنگامی که به حضور شما آمد، بر او از سوی پروردگارش و از طرف من سلام برسان و او را به خانه ای در بهشت بشارت بده! (2)
آری! خدیجه علیها السلام بانوی سرفرازی است که پروردگار بزرگ به او سلام می رساند و جبرئیل، رئیس ملائکه و بزرگ ترین فرشته مقرب الهی بر او سلام می فرستد؛ قطعاً آن حضرت مورد سلام همه فرشتگان خدا در آسمان و زمین خواهند بود.
مودت و علاقه مندی و پیوند روحی میان زن و شوهر از مطالب قطعی و تردید ناپذیر است و در قرآن کریم از آیات روشن بر تدبیر خالق متعال به شمار می آید محبت و علاقه مندی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به خدیجه علیها السلام بسيار عميق و محکم بود پیامبر بزرگوار با آن که ازدواج های مکرر کرده اند، تا زمانی که خدیجه علیها السلام در حیات بود هیچ همسری را انتخاب نکردند و همه آن ازدواج ها مربوط به بعد از وفات غم بار حضرت خدیجه علیها السلام بود؛ زیرا آن بانو پیکره فضایل و بزرگواری بود و حقاً که بهترین حمایت را نسبت به پیامبر نشان داد چنان که از
ص: 215
بعضی از کلمات پیامبر صلی الله علیه و اله استفاده می شود گویا آن حضرت خود را مدیون خديجه علیها السلام و فداکاری های او می دانستند و او را بانویی شایسته احترام و تجلیل می دیدند
بعد از ارتحال آن بانوی گرامی نام مقدس خدیجه علیها السلام از زبان پیامبر نمی افتاد؛ جای خالی او دل پیامبر را می آزرد و گاهی از یاد و نام او به گریه می افتادند و حزن و اندوه فراق خدیجه علیها السلام همه وجودشان را می گرفت
در حدیث اصابه آمده که عایشه می گوید:
رسول خدا صلی الله علیه و اله از خانه بیرون نمی رفت، مگر آن که نام خدیجه علیها السلام را به نیکی می برد و او را می ستود. (1)
از حضرت علی علیه السلام روایت شده که روزی پیامبر صلی الله علیه و اله نزد همسران شان نشسته بودند در این اثنا یاد خدیجه علیها اللام نمودند و گریه کردند. عایشه گفت:
چه چیز موجب می شود که بر پیرزنی سرخ رو از پیرزنان بنی اسد گریه کنی؟! پیامبر فرمود: ﴿صَدَّقَتْنِی إِذْ کَذَّبْتُمْ وَ آمَنَتْ بِی إِذْ کَفَرْتُمْ وَ وَلَدَتْ لِی إِذْ عَقَمْتُم﴾؛ او مرا تصدیق کرد هنگامی که شما تکذیب کردید و به من ایمان ،آورد هنگامی که کفر می ورزیدید و برای من فرزند آورد، آن گاه که شما نازا بودید.
عایشه می گوید:
من بعد از آن روز همواره سعی می کردم که با یاد خدیجه علیها السلام به رسول خدا تقرب بجويم. (2)
نیز عایشه می گوید:
رسول خدا صلی الله علیه و اله همواره این گونه بودند که چون ذکر خدیجه علیها السلام می شد، از مدح او و استغفار برای او خسته نمی شدند روزی ذکر خدیجه علیها السلام را به میان آوردند، پس غیرت - عصبیت - مرا گرفت و گفتم: «خداوند عوض آن زن سالخورده [مرا] به تو عطا فرمود». این را که گفتم دیدم رسول خدا
ص: 216
به شدت خشمگین شدند؛ من از سخن خودم پشیمان گردیدم و گفتم: «خداوندا! اگر خشم پیامبر را از بین ببری دیگر تا زنده ام از خدیجه علیها السلام به بدی یاد نخواهم کرد». رسول خدا که نگرانی مرا دیدند، فرمودند: «چگونه آن سخن را گفتی؟ به خدا او به من ایمان آورد وقتی که مردم کفر می ورزیدند، مرا پناه داد به هنگامی که مردم مرا طرد کردند؛ مرا تصدیق نمود وقتی که دیگران مرا تکذیب کردند و او از من بچه دار شد، آن گاه که شما از آن محروم شدید». عایشه می گوید: «ففدا وراح علَىّ بها شهراً». (1) بعد از ،آن پیامبر صبح و شام فضایل او را ذکر می کردند با این که چون ندامت مرا راجع به حضرت خدیجه علیها السلام دیدند، تا یک ماه صبح و شام به سوی من می آمدند تا به من لطف و احسان کرده باشند.
از این دسته روایات استفاده می شود که بیشترین حساسیت روی این علاقه قلبی و جدی رسول الله به خدیجه علیها السلام را عایشه داشته از این رو اکثر این روایات از اوست.
نكات خاصی را از روایت اخیر می توان استفاده کرد:
1. تعبیر عایشه این است که پیامبر از استغفار برای خدیجه علیها السلام او خسته نمی شدند. این تعبیر فوق آن است که بگویند پیامبر صلی الله علیه و اله بسیار یاد و ستایش از خدیجه علیها السلام می کردند.
2. پیامبر صلی الله علیه و اله از سخن دور از نزاکت عایشه چنان غضبناک شدند که عایشه از کار خود پشیمان شد و حتی متعهد گردید که اگر آرام شوند، هرگز تا زنده است خدیجه علهیا السلام را به بدی یاد نکند.
3. جمله اخیر حاکی از این است که رسول خدا تا یک ماه صبح و شب آن جملات افتخار آمیز را درباره حضرت خدیجه علیها السلام تکرار می کرده اند.
نه تنها خدیجه علیها السلام در نظر پیامبر بزرگوار محترم و مکرم بود، بلکه حتی با
ص: 217
دوستان آن بانو که در ایام حیات ایشان به خانه اش می آمدند، احترام ویژه ای قائل بودند. عایشه می گوید:
هر گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله گوسفندی می کشتند می فرمودند: برای دوستان خدیجه علیها السلام بفرستید. روزی به سخن آمدم پیامبر فرمود: «من دوست خديجه علیها السلام را دوست دارم» (1)
در نقل دیگر آمده که پیامبر صلی الله علیه و اله بعد از وفات خدیجه علیها السلام هر گاه گوسفندی را قربانی می کردند، دستور می دادند نخست یک ران گوسفند را برای بانویی از بانوان مکه برند که دوست خدیجه علیها السلام بوده است. (2)
علامه مجلسی می گوید:
روایت شده که پیرزنی بر پیامبر صلی الله علیه و اله او وارد شد حضرت به او لطف و محبت کردند؛ هنگامی که آن زن رفت عایشه از علت این احترام و مهربانی نسبت به آن زن .پرسید رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: ﴿إِنَّهَا کَانَتْ تَأْتِینَا فِی زَمَنِ خَدِیجَهَ وَ إِنَّ حُسْنَ اَلْعَهْدِ مِنَ اَلْإِیمَانِ﴾؛ (3) این زن در زمان حیات خدیجه علیها السلام به خانه ما و نزد ما می آمد و همانا دوران گذشته و دوستان قدیمی را پاس داشتن و مراعات عهد و پیوند دوستی سابق از ایمان است».
سبحان الله! این زن در زمان خدیجه علیها السلام به خانه پیامبر می آمده و با خدیجه علیها السلام دوستی داشته کافی است که پیامبر صلی الله علیه و اله بعد از در گذشت خدیجه علیها السلام هم به یاد آن دوران یاد ماندنی و به یاد آن همسر وفادار و ایثارگر و نمونه، او را احترام و تکریم می کنند. انس بن مالک می گوید:
رسم پیامبر صلی الله علیه و اله این بود که هر وقت هدیه ای برایشان می آوردند می فرمود: ﴿إذهَبوا بِها الي بيتِ فُلانَة فَانَّها كانَت صَديقةً لِخَديجةَ انّها كانَت تُحِبُّ خديجةَ﴾؛ (4) این را برای فلان زن ،ببرید زیرا او دوست صمیمی خدیجه علیها السلام بود و همواره او را دوست می داشت
ص: 218
و از این ها شگفت انگیزتر روزی خواهر خدیجه علیها السلام پس از وفات وی به خانه پیامبر صلی الله علیه و اله آمد و سلام کرد. حضرت جواب دادند و اشک در دیدگان شان حلقه زد. بعد از آن که او خداحافظی کرد و رفت باز پیامبر صلی الله علیه و آله منقلب شدند و چون سبب را پرسیدند فرمود: «صدایش طنین آهنگ خدیجه علیها السلام داشت و چون نگریستم دیدم مانند خدیجه علیها السلام راه می رود». (1)
حضرت زهرای اطهر علیها السلام که سیده زنان اولین و آخرین، به داشتن مادری همانند خدیجه علیها السلام و به فرزندی خود نسبت به آن بانوی گرامی افتخار کرده و او را مایه عزت و شرف خود دانسته اند. ایشان در کلام مخصوصی فرموده اند: «أَنَا ابْنَهُ خَدِیجَهَ الْکُبْرَی؛ (2) من دختر خدیجه علیها السلام کبرایم».
از اموری که روشنگر شخصیت درخشان حضرت خدیجه علیها السلام است، موضوع احتجاج حضرت سید الشهدا علیه السلام در صحنه کربلاست زیرا هنگامی که سرزمین کربلا به صورت یک منطقه نظامی از سپاه یزید و ابن زیاد در آمده بود و عرصه بر امام حسین علیه السلام کاملاً تنگ شده و کار عطش آن حضرت و اهل بیت و اصحاب آن بزرگوار بالا گرفته بود در برابر آن لشکر مسلح شیطانی ایستاده، بر قائمه شمشیر خود تکیه دادند و با بلندترین صدای شریف خود به آنان فرمودند: «شما را به خدا سوگند می دهم مرا می شناسید؟»گفتند: «آری تو فرزند رسول الله و نواده اویی» فرمود: «شما را به خدا سوگند! آیا می دانید که جد من رسول الله صلی الله علیه و آله است؟ گفتند: «آری می دانیم» فرمود: «شما را به خدا سوگند! آیا می دانید! که پدرم علی بن ابی طالب علیه السلام است؟ گفتند: «آری» فرمود: «شما را
ص: 219
به خدا سوگند! آیا می دانید که مادر من فاطمه زهرا دختر محمد مصطفى صلی الله علیه و آله است؟ گفتند «آری» فرمود: شما را به خدا سوگند! آیا می دانید که جده و مادر بزرگ من خدیجه علیها السلام دختر خویلد نخستین شخص از زنان این امت در پذیرش اسلام است؟». عرض کردند «آری». (1)
تا آخر این خطبه که نام مقدس هر یک از بزرگان و مفاخر خاندان خود را ذکر کردند هر چند در دل های سیاه آنان اثری نکرد و هم چنان بر شقاوت و ناپاکی خود مقاومت کردند و اصرار ورزیدند. به هر حال از جمله مفاخری که امام برای خویشتن ذکر کردند جده گرامی اش خدیجه علیها السلام و افتخارات ویژه او بود که فرمود: «جده من پیشگام بانوان این امت در اسلام بود».
و راستی چه افتخاری از این بالاتر که در محیط کفر و شرک و الحاد تا ندای روح بخش دعوت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و به اسلام بلند می شود برای پذیرش این دعوت مقدس حضور یابد و با آن که هیچ یک از زنان، اسلام نیاورده اند، او شهادتین بگوید و اسلام را با همه وجود بپذیرد و آن قدر فداکاری و همراهی و دل سوزی در این راه از خود نشان دهد که همه را حیران گرداند؟
آری داشتن این چنین مادر بزرگی برای امام حسین علیه السلام با آن که او خود مرکز مناقب و فضایل به شمار می آید افتخار آفرین است.
در کتب سیره و تواریخ نقل شده که حضرت امام حسین علیه السلام، هنگام شب با انس بن مالک راه می رفتند تا به قبر حضرت خدیجه علیها السلام رسیدند، حضرت امام حسین علیه السلام در آن جا گریه کردند. در این خبر نیامده که برای چه تا به قبر خدیجه علیها السلام رسیدند به گریه افتادند؛ آیا یاد از خوبی ها و گذشت ها و فداکاری های آن بانو برای پیامبر صلی الله علیه و آله موجب گریه و زاری امام شد و یا آن ده سال پر رنج که با پیامبر صلی الله علیه و اله یک همراهی صمیمی و کامل داشت و قهراً
ص: 220
صدمات زیادی متوجه او گردید و درد و رنج هایی که از سفیهان قریش در مورد خود و شوهر پر افتخارش تحمل نمود، دلیل این گریه ها بود؛ و یا چون بهترین جا و خلوت ترین مکان برای مناجات با خدا و راز و نیاز بود و این گریه مقدمه نیایش و زاری به دربار الهی بود، در هر حال، این گریه، رمزدار و دارای پیام و بسیار ارزشمند و نکته دار بوده است.
انس می گوید: امام بعد از گریه به من فرمود: «از نزد من برو» و من در جایی رفتم که مخفی از آن بزرگوار بود و آن حضرت مشغول نماز شدند. نماز آن حضرت به طول انجامید و آن گاه شنیدم که با خدای تعالی مناجات می کرد و می گفت:
يا رَبِّ يا رَبِّ أَنتَ مَولاهُ *** فارحَمْ عُبَيدا إِلَيكَ مَلْجَاهُ
يا ذا المعالی علیک مُعتَمَدی *** طوبی لِمَن كنتَ أنتَ مَولاهُ
طوبى لمن كان خادِما أرقا *** يشكو إلى ذى الجَلالِ بَلْواهُ
و مابهِ عِلَّةٌ و لا سَقَمٌ *** أكثَرَ مِن حُبّهِ لِمَولاهُ
إذا اشتكى بَنثَّهُ و غُصَّتَهُ *** أَجابَهُ اللهُ ثُمَّ لَبّاهُ
إذا ابتلى بالظَّلامِ مُبْتَهِلاً *** أكرَمَهُ اللهُ ثُمَّ أَدْناهُ
پروردگار من! پروردگار من! تو مولای منی پس رحم کن بر بنده کوچکی که پناه او به سوی توست!
ای صاحب بزرگی ها و جلالت ها اعتماد من بر توست: خوشا به حال کسی که تو مولای او باشی!
خوشا به حال کسی که شب را با خوف و خشیت بیدار بماند و گرفتاری خود را به سوی خدای ذوالجلال شکایت کند! و هیچ گونه درد و بیماری بیش تر از حب و دلدادگی او به مولایش نباشد.
هنگامی که از ناراحتی و اندوه خود شکایت کند، خداوند او را اجابت کرده، پاسخ می دهد.
هنگامی که در تاریکی شب سرگرم ابتهال و التماس به درگاه خداوند شود خدا او را گرامی داشته به خویش نزدیکش می سازد.
انس می گوید: ناگهان [در پاسخ امام حسین علیه السلام] ندایی بلند شد:
ص: 221
لَبَّیک عَبْدِي وَ أَنْتَ فِي كَنَفِي *** وَ كلَّمَا قُلْتَ قَدْنَاهُ سَجِعَنَاهُ
صَوْتُک تَشْتَاقُهُ مَلَائِكَتِی *** فَحَسْبُكَ الصَّوْتُ قَدْ سَمِعْنَاهُ
دُعَاكَ عِنْدِي يَجُولُ فِي حُجُبٍ *** فَحَسْبُكَ السِّتْرُقَدْ سَفَرْنَاهُ
لَوْهَبَّتِ الرّيحُ مِنْ جَوَانِبِه *** خَرَّ صَريعَاً لِمَا تَنغشّاهُ
سَلْنِي بِلَا رَغْبَةٍ وَ لَا رَهَبٍ *** وَ لَا حِسَابٍ إِنِّي أَنَا اللهُ. (1)
بله ای بنده من! تو در حفظ و پناه منی و هر چه را گفتی، شنیدم؛ فرشتگان من مشتاق صدای تواند؛ پس کفایت می کند تو را این صوت دل نواز که ما آن را شنیدیم. دعای تو در حجاب های غیب جولان دارد، تو را کفایت می کند که ما ستر را کشف نموده و پرده را کنار زدیم
اگر باد از اطراف و جوانب این بنده ما بوزد مدهوشانه به خاک خواهد افتاد از بس که انوار جلال و جمال الهی او را فرا گرفته است.
بدون ترس و نگرانی و اضطراب و حسابی هر چه می خواهی از من درخواست کن که من خداوند یگانه ام.
آری امام حسین علیه السلام برای مناجات سر قبر مادر بزرگ خود را انتخاب می کنند و آن جا بود که از عالم غیب خدا با ایشان سخن گفت.
طلب درود و صلوات از خداوند بر پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و اله و دختر گرامی آن حضرت و نیز بر دوازده نور پاک عترت طاهره به صورت عام و خاص در ادعیه و زیارات وارد شده و مقصود از شکل عام، این است که پیامبر و آل او را ذکر می کنیم و خواستار درود الهی بر آنان می شویم و می گوییم: «اللهم صل على محمد و آل محمد».
و اما به صورت خاص یعنی صلوات بر هر یک از آنان یا بعضی از آنان به صورت ویژه، مثل «اللّهم صل علی محمد عبدک و رسولک و امینک و صفیّک
ص: 222
...» یا این که «اللّهم صل علی امیرالمؤمنین و وصیّ رسول ربّ العالمين»، يا «اللّهم صلّ على علىَّ بن موسى الرضا المرتضى الامام التقی النقی و حجتَک على مَن فَوق الارض و من تحت الثرى الصدِيق الشهيد ...» و همین طور راجع به امامان ،دیگر البته صلوات بر آن بزرگواران به طور جداگانه در ادعیه و اذکار کم نیست؛ یک مورد آن صلوات بر حجج طاهره است که مرحوم محدث قمی رضوان الله علیه در اواخر مفاتیح ذکر کرده اند.
اتفاقاً در این صلوات های مقدسه صلوات بر بانوی بزرگ اسلام حضرت خدیجه علیها السلام نیز آمده است. در بخش صلوات بر سیده نسوان فاطمه زهرا علیها السلام می خوانیم:
﴿اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الصِّدِّیقَهِ فَاطِمَهَ الزَّکِیَّهِ حَبِیبَهِ حَبِیبِکَ وَ نَبِیِّکَ﴾؛
بار خدایا درود و رحمت فرست بر صدیقه فاطمه پاک و منزه، محبوب حبیبت و پیامبرت
در ادامه این دعا و صلوات آمده:
فصلّ عليها و على امّها صلاة تكرم بها وجه محمد و تُقّر بها أعين ذريّتها .... خداوندا پس صلوات خود را بر فاطمه علیها السلام بفرست و نیز بر مادرش [خدیجه علیها السلام] ، درودی که گرامی بداری با آن، وجود مقدس پیامبر را و روشن سازی دیدگان ذریه فاطمه علیها السلام را... .
در مقام درخواست صلوات بر حضرت زهرا علیها السلام مادر او را نیز ضمیمه فرموده و برای این دختر و مادر پر افتخار درخواست صلوات و رحمت می شود خصوصاً که این صلوات با وصفی آمده که عین صدق و واقعیت است؛ زیرا می خوانیم: «صلواتی بر فاطمه و مادر او نثار کن که با آن شخصیت پدرش محمد صلی الله علیه و آله را گرامی بداری و دیده های ذریه او را روشن سازی» آری با صلوات و درخواست درود و رحمت بر روح پاک حضرت خدیجه علیها السلام، گرامی داشت شخصیت پیامبر بزرگوار اسلام صورت گرفته و آن حضرت سرافراز می شوند که مؤمنان از خدا بخواهند که صلوات بر روح پاک خدیجه علیها السلام بفرستند؛ چنان که سرافراز و سربلند می شوند که بر دختر شان فاطمه علیها السلام صلوات بفرستند.
ص: 223
باری حضرت خدیجه علیها السلام نیز با حجج طاهره در این امتیاز بزرگ شریک است که بسان آن عزیزان و بزرگواران که مورد صلوات هستند بر خدیجه علیها السلام نیز درود می فرستیم و بدین طریق به این مجموعه مقدس و الهی نزدیک می شویم و در نتیجه به خدای مهربان تقرب می جوییم و موجب سربلندی و افتخار پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله می شویم.
نام مقدس حضرت خدیجه علیها السلام نیز زینت بخش بعضی از دعاها مانند دعای شریف ندبه است. در این دعای مبارک، نام شریف آن بانوی دو سرا با توصیفی افتخارآمیز ذکر شده است:
أين ابن النبي المصطفى وابن علّى المرتضى و ابن خديجة الغرّاء و ابن فاطمة الكبرى
زاده پیامبر مصطفی کجاست؟ زاده علی مرتضی کجاست؟ زاده خدیجه علیها السلام آبرومند و سفید روی کجاست؟ زاده فاطمه کبری کجاست ؟
در این بخش وجود مقدس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را به عنوان فرزند و زاده خدیجه علیها السلام یاد کرده، سراغ او را می گیریم. ضمناً حضرت خدیجه علیها السلام را با عنوان غرّاء یعنی چهره نورانی و شاخص و مورد توجه همگان یاد می کنیم.
هم چنین امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرزند پیامبر و علی و فاطمه و فرزند خدیجه علیها السلام کبری هستند و خدیجه علیها السلام مادر بزرگ اعلای ایشان است. البته امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرزند و فرزندزاده بسیاری دیگر نیز هستند و این نسبت میان امام زمان و همه اجداد بالا و کسانی که با واسطه های فراوان به آن ها متصل می شوند برقرار است. چه شده که در کنار اسم پیامبر اکرم صلى الله عليه و سلم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها السلام، تنها اسم حضرت خدیجه علیها السلام مقدم بر ذکر فاطمه طاهره آمده است؟ این ها نشان از ویژگی های خاصی دارد که در وجود پاک حضرت خدیجه علیها السلام جمع بوده با آن که از معصومان مصطلح نبودند.
ص: 224
این مطالب ایجاب می کند که مسلمانان، خصوصاً اهل فرهنگ و مطالعه و دقت نظر روی شناخت بیشتر این بانوی گرامی وقت بگذارند و مطالعات دقیق و عمیقی داشته باشند تا با شأن رفیع و جایگاه بلند آن بانو بیشتر آشنا شوند.
از جمله مواردی که نام حضرت خدیجه علیها السلام در کنار اسامی طیبه معصومان و قرین آن ها ذکر شده بخشی از زیارت هاست که برای امامان معصوم و یا امام زادگان والا مقام مقرر شده که این خود حاکی از مقام والای آن بانوی فداکار اسلام است. اینک این موارد ذکر می شود:
1. در زیارت مخصوصه حضرت ابی عبد الله الحسین علیه السلام- زیارت دوم از دو زیارتی که برای نیمه رجب ذکر فرموده اند و از شیخ مفید منقول است - خطاب به آن حضرت می گوییم:
السلام علیک یابن محمد المصطفى السلام علیک یا بن علّی المرتضی السلام علیک یابن فاطمة الزهراء السلام علیک یابن خدیجة الکبری...
2. در زیارت امام حسین علیه السلام در روز عرفه عین همان جملات زیارت قبلی آمده است.
3. در زیارت هفتم از زیارت های مطلقه حضرت امام حسین علیه السلام نیز عین همان متن آمده است.
4. در زیارت اول از زیارات مطلقه امام حسین علیه السلام در قسمت زیارت فرزند شهید آن حضرت علی بن الحسین علیه السلام که پایین پای پدر بزرگوارش مدفون است، می خوانیم:
السلام علیک یا بن رسول الله السلام علیک یابن امیرالمؤمنین السلام علیک يا بن الحسن والحسین السلام علیک یابن فاطمة و خديجه علیها السلام...
5. در زیارت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام آمده:
ص: 225
السلام علیک یا بنت رسول الله السلام علیک یا بنت فاطمة و خديجة...
سلام بر توای فاطمه معصومه ای دختر پیامبر و سلام بر توای دختر فاطمه و خدیجه علیها السلام!
6. در زیارت حضرت حکیمه دختر حضرت امام محمد تقی علیه السلام که قبر شریفش پایین پا و چسبیده به ضریح حضرت هادی علیه السلام و حضرت عسکری علیه السلام است، عین عبارت یادشده در زیارت حضرت معصومه علیها السلام آمده است.
7. در زیارت امام زادگان که در بخش ملحقات دوم یعنی آن چه به وسیله دیگران نه محدث قمی ملحق شده می خوانیم: زیارت دیگر از برای اولاد ائمه علیهم السلام می گویی:
السلام على جدّك المصطفى السلام علی ابیک المرتضى الرضا السلام على السيدين الحسن و الحسين السلام على خديجة امّ سيدة نساء العالمين ، السلام على فاطمة امّ الائمه الطاهرين.
و چه لطیف و زیباست این جمله:
سلام بر خدیجه علیها السلام مادر بانوی جهانیان؛ سلام بر فاطمه مادر ائمه طاهرين
روایات متعددی در شأن رفیع و مقام بلند حضرت خدیجه علیها السلام وارد شده است؛ از جمله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
إن اللهَ اخْتَارَ مِنَ النِّسَاءِ أَرْبَعاً: مريم و آسیه و خدیجه علیها السلام و فاطمه؛ (1)
خداوند از گروه زنان چهار زن را انتخاب و اختیار فرمود: مریم آسیه [زن فرعون]، خدیجه علیها السلام و فاطمه.
ابن عباس می گوید:
رسول خدا چهار خط روی زمین کشیدند و فرمودند: «می دانید که این
ص: 226
چیست؟» - منظور از این کار چیست؟ عرض کردند: «خدا و رسول او آگاهند». پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «افضل نساء الجنّه اربع: خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم امرأه فرعون». (1)
علی بن عیسی اربلی از احمد بن حنبل از انس بن مالک نقل کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
حسبک من نساء العالمین: مریم بنت عمران و خديجه علیها السلام بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و آسیه امرأة فرعون (2)
بس است تو را از زنان جهان این افراد: مریم دختر عمران ، خدیجه علیها السلام دختر خویلد، فاطمه دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و آسیه همسر فرعون
نیز از مسند احمد بن حنبل نقل می کند که پیامبر فرمود:
﴿أُمرِت أَنْ أُبَشِّرَ خَدِيجَةَ بِبَيتٍ مِنْ قَصَبِ لَا صَخَبَ فِيهِ وَ لَا نَصَب﴾؛ (3)
من مأمور شدم - از سوی خدا- که خدیجه علیها السلام را به خانه ای - در بهشت - بشارت دهم که از لؤلؤ مجوّف ترتیب داده شده، نه در آن خانه ضجة و اضطراب و سر و صدای مولود دشمنی است و نه تعب و رنج و ناراحتی.
از این رو آیات و روایات دیگر همگی از شأن رفیع و مقام والای حضرت خديجه علیها السلام حکایت می کنند. او یکی از چهار زن قلمداد می شود که خدا آنان را از میان جامعه زنان اختیار فرموده و در مورد دیگر خدیجه علیها السلام یکی از چهار زن است که برترین و بالاترین زنان اهل بهشت هستند
زندگی خانوادگی حضرت خدیجه علیها السلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، مشحون از ادب و تواضع آن بانوی گرامی نسبت به همسر گرامی اش بود. او در مراحل مختلف ،زندگی همواره به آن ،بزرگوار وفادار و یار مهربان و حامی دلباخته و شبانه روزی آن
ص: 227
حضرت بود و از هیچ گونه فداکاری برای پیامبر صلی الله علیه و اله دریغ نمی کرد؛ از جمله:
1. در جریان ازدواج او که چون حضرت ابوطالب آن خطبه معروف را خواند و عقد ازدواج انجام شد حضرت ابو طالب برخاست تا برود؛ پیامبر صلی الله علیه و آله نیز برخاستند که با عم گرامی خود بروند در این جا خدیجه به پیامبر صلى الله عليه و اله عرض کرد:
الی بیتک و فبیتی بیتک و أنا جاریتک؛
کجا می روی؟ به خانه خودت بیا چه آن که خانه من خانه توست و من کنیز توأم ؟!! (1)
این دو سه جمله از خدیجه علیها السلام که خود بانوی بزرگ بطحا بود، حاکی از اوج شخصیت و کمال و معرفت اوست.
2. در جریان بعثت که دشمنان امواج بلا و ناراحتی و ضرب و شتم را متوجه رسول خدا صلی الله علیه و آله کردند خدیجه علیها السلام بزرگ ترین خدمات را به آن حضرت عرضه کرد ابن هشام از ابن اسحاق نقل کرده که خدیجه علیها السلام، اول شخصی بود که به پیامبر صلی الله علیه و اله گروید و او را در همه آن چه از طرف خدا آورده بود، تصدیق کرد و او را در کارش یاری و حمایت نمود و این خود موجب شد که به لطف خداوند مشکلات پیامبر صلی الله علیه و آله تخفیف بیابد هر مرتبه که پیامبر صلی الله علیه و اله با مخالفان مواجه می شد و ایشان را رد می کردند و تکذیب می نمودند، این موضوع موجب اندوه پیامبر صلی الله علیه و اله می شد؛ ولی چون به خانه می آمد آن بانو اندوه پیامبر صلی الله علیه و اله را بر طرف می نمود و از تأثر خاطر وی می کاست و پیامبر صلی الله علیه و اله را به پایداری و مهم نشمردن مردم دلداری می داد. (2) در بعضی از تواریخ آمده که «تسرّه اذا نظرالیها»؛ پیامبر صلی الله علیه و اله هر اندازه هم که نگرانی و ناراحتی داشت، چون نگاه به خدیجه علیها السلام می کرد، غم و اندوه وی مرتفع می گردید».
3. خدیجه علیها السلام از اموال فراوانی برخوردار بود در حالی که حضرت
ص: 228
محمد صلی الله علیه و آله تهی دست بودند و این تهیدستی چرخ زندگی را مختل کرده بود، چه رسد به امر بسیار عظیم دعوت که قطعاً بحران مالی مانع پیشبرد و نفوذ و گسترش آن می گردید ولی حضرت خدیجه علیها السلام بزرگ ترین ایثارگر جهان، همه ثروت انبوه خود را در اختیار پیامبر صلی الله علیه و اله گذاشت و این مشکل بزرگ به وسیله آن بانوی ایثارگر حل شد.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: ﴿وَ وَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَی﴾؛ (1) «و آیا پروردگارت تو را نادار و تهی دست نیافت پس تو را غنی و بی نیاز گردانید؟»
در این جا هر چند ممکن است مقصود این باشد که تو را عیالمند دید که اهل عالم عیال و نان خور تواند و باید تغذیه روحی و معنوی شوند، از این رو تو را با یک جهان عالیه معارف و تعالیم الهی و خزائن علمی بی نیاز کرد که بتوانی همه را بهره مند سازی و پاسخ گوی همه باشی ولی این احتمال هم هست که مقصود همین فقر ظاهری باشد و بی نیازی آن حضرت همان ثروت کلانی باشد که حضرت خدیجه علیها السلام در اختیار رسول خدا گذاشت؛ چنان که این معنا در کلمات مفسران ،آمده بلکه ظاهر کلام مفسر بزرگوار مرحوم نهاوندی همین است.
روایت شده که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و غمناک نزد خدیجه علیها السلام نشسته بودند. خدیجه علیها السلام عرض کرد: «چرا اندوهگینی؟» فرمود: «قحطی در میان مردم آمده است و باید مال تو را به فقرا دهم تا مالت تمام شود و از تو خجل شوم و اگر چیزی به کسی ندهم از خدا می ترسم» خدیجه علیها السلام قریش را در منزل خود دعوت کرد ابوبکر می گوید: «خدیجه علیها السلام آن قدر اشرفی و طلا در میان مجلس ریخت که من کسانی را که در برابرم نشسته بودند نمی دیدم». پس خدیجه علیها السلام فرمود: «همه شاهد باشید که تمام این مال از حضرت محمد صلی الله علیه و آله است؛ خود داند نگاه دارد یا به دیگران ببخشد». (2)
ص: 229
بی تردید خدیجه علیه السلام بهترین یاور و حامی و همگام پیامبر صلی الله علیه و اله بود؛ او بهترین وزیر و هم فکر و موجب آرامش خاطر آن حضرت به شمار می رفت و از این رو درگذشت آن بانو، بزرگترین ضربه بر پیکر آن بزرگوار وارد کرد؛ خصوصاً که در همان دوران حامی غیور دوم خود یعنی حضرت ابوطالب را هم از دست داد؛ بر اثر این حادثه غمبار حزن و اندوه بر رسول خدا صلی الله علیه و اله بود ریزش کرد به طوری که آن سال را «عام الحزن» نامیدند.
بر اثر این دو ضایعه شکننده کار جسارت دشمن به آن جا کشید که نادانی از سفهای قریش خاک بر فرق مبارک آن حضرت ریخت.
بانوی اسلام بیمار شد و چون بیماریش شدت یافت، به پیامبر صلی الله علیه و اله عرض کرد:
«یا رسول الله! وصایای مرا بشنو: نخست این که من در حق شما کوتاهی کردم پس مرا عفو کن یا رسول الله !!». پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود:
هرگز تو درباره من کوتاهی نکردی! بلکه تا آخرین مرتبه توانت پیش رفتی و در خانه من آخرین درجات رنج و درد را متحمل شدی و اموال خودت را بذل ،نموده انفاق کردی و در راه خدا صرف و هزینه نمودی
عرض کرد:
«يا رسول الله ! وصیت دوم من راجع به این دختر است - و اشاره به فاطمه علیها السلام کرد -زیرا او دختری بی مادر و غریب است مواظب باش هیچ یک از زنان قریش او را اذیت و آزار نکند سیلی به چهره او نزنند و فریاد به روی او نکشند و هیچ عمل ناراحت کننده و رنجش آوری را در مورد او از خود نشان ندهند.
وصیت سوم را به دخترم فاطمه می گویم و او به شما منتقل خواهد کرد؛ زیرا از شما حیا می کنم» در این هنگام پیامبر صلی الله علیه و آله برخاستند و از حجره خارج شدند و خدیجه علیها السلام، حضرت فاطمه علیها السلام را فراخواند و به او گفت: «دخترم! و
ص: 230
نور دیدگانم! به پدرت بگو: من از قبر می ترسم و میل دارم مرا در ردای خودتان که در وقت نزول وحی می پوشیدید کفن کنید!».
فاطمه بیرون آمد و این مطلب را به عرض پدر بزرگوار خود رسانید. پیامبر صلی الله علیه و آله برخاستند و ردای مخصوص را آوردند و به حضرت فاطمه علیها السلام دادند و ایشان آن را نزد مادر آورد. خدیجه علیها السلام از این موضوع بسیار شادمان گردید. باری چون خدیجه علیها السلام از دنیا رفت پیامبر شروع به غسل او کردند و تجهیزات او را انجام دادند و وی را حنوط کردند؛ هنگامی که خواستند او را کفن .کنند جبرئیل امین نازل شد و عرض کرد: «یا رسول الله! خداوند به تو سلام می رساند و تو را به تحیت و اکرام اختصاص داده می فرماید: "ای محمد! کفن خدیجه علیها السلام نزد ماست، زیرا او مال خود را در راه ما بذل کرد»؛ " پس جبرئیل کفن مخصوص را تقدیم نمود و گفت: «این کفن خدیجه علیها السلام از کفن های بهشتی است و خداوند آن را به خدیجه علیها السلام هدیه کرده است».
پیامبر صلی الله علیه و اله همسر عزیز خود را در درای شریف خویش کفن کردند و بعد آن کفن را بر او پوشانیدند. (1)
حضرت خدیجه علیها السلام در ماه مبارک رمضان سال دهم هجرت در 65 سالگی از دنیا رفت. حکیم بن حزام پسر برادر خدیجه می گوید:
پس پیکر او را از منزلش بیرون آوردیم و به سوی حجون بردیم و در آن جا دفن کردیم و پیامبر صلی الله علیه و اله در گودال قبر او فرود آمدند، ولی تا آن زمان نماز بر جنازه تشریع نشده بود تا بر پیکروی نماز بخوانند.
از حکیم بن حزام پرسیده شد: «این جریان در چه زمانی بود؟» گفت: «سه سال قبل از هجرت یا نزدیک به سه سال و کمی بعد از خروج بنی هاشم از شعب». (2)
داخل شدن پیامبر صلی الله علیه و آله در قبر حضرت خدیجه علیها السلام توجیهاتی دارد؛ از جمله:
ص: 231
1. ظاهراً برای آزمایش قبر و این که آیا متناسب با اندام خدیجه علیها السلام حفر و آماده نموده اند و یا این که متناسب با بدن خدیجه علیها السلام صورت نگرفته و از نظر طول یا عرض یا عمق، کمبودی دارد تا جبران کنند
2. شاید برای رفع وحشت همسر مهربانشان از این خانه جدید داخل رفتند و در قبر خوابیدند تا به برکت نزول پیامبر صلی الله علیه و آله و خوابیدن در آن جا، رحمت الهی بر قبر نازل شود و ورود در قبر و خوابیدن مستمر حضرت خدیجه علیها السلام آسان باشد و چنان که در حالات حضرت فاطمه بنت اسد مطلبی نقل شده که مؤید این احتمال است
3. رفتن آن حضرت در قبر خدیجه علیها السلام برای گرفتن بدن مبارک ایشان و گذاشتن در قبر باشد که روی قاعده، کسانی از بالا بدن را بلند کرده کسی از محارم میت از داخل ،قبر بدن را می گیرد و با امداد نیروهای بالا جسد را در جایگاهش می گذارند.
4. ممکن است برای تلقین خدیجه علیها السلام به داخل قبر رفتند تا در مقام مواجهه با فرشتگان الهی بتواند سؤالات مقرره را پاسخ بگوید. آری آن بانوی گرامی، در حجون که کوهی است در بالای مکه به خاک سپرده شدند.
ص: 232
*بررسی تأثیر اموال حضرت خدیجه علیها السلام در زندگی و رسالت پیامبر صلی الله علیه و اله: سید محمدرضا عالمی (1)
ایثار اموال از مهم ترین جنبه های تأثیر گذاری حضرت خدیجه علیها السلام در زندگی و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله بود تا آن حضرت به عنوان یک مبلغ فکر و دغدغه ای مالی کم تری داشته باشند و با فراغ بال بیش تر به ابلاغ رسالت بپردازند در این نوشتار، با هدف بررسی تأثیر اموال حضرت خدیجه علیها السلام بر زندگی و رسالت پیامبر صلی الله علیه و اله، ابتدا به وضیعت مالی پیامبر صل الله علیه و آله قبل از ازدواج ایشان و مقایسه آن با دوران زندگی مشترک پیامبر صلی الله علیه و اله و حضرت خدیجه علیها السلام می پردازد تا بتواند میزان تأثیر ایثار اموال را در ابلاغ رسالت و در نتیجه پیشبرد اهداف اسلام و مسلمانان مشخص نماید در این تحقیق، سعی شده تا با استفاده از منابع دست اول و به شیوه اسناد و مدارکی (کتابخانه ای) داده های معتبر را گرد آورده به بررسی و تحلیل آن ها بپردازد؛ در نتیجه روش تحقیق توصیفی - تحلیلی است.
واژگان کلیدی
حضرت خدیجه علیها السلام ، ایثار اموال وضعیت مالی پیامبر صلی الله علیه و آله، شعب ابی طالب، استقلال رسالت
ص: 233
شاید اولین مسأله ای که درباره زندگی حضرت خدیجه علیها السلام به ذهن متبادر می شود ثروت و میزان تأثیر اموال ایشان بر زندگی و رسالت پیامبر صلی الله علیه و اله باشد. مسأله پیش دستی بسیار مغفول مانده و مطالبی که در کتاب ها و مقالات درباره ایشان یافت می شود بیش تر در حد توصیف مقدار اموال و ایثار ایشان در این زمینه است. شاید علت آن باشد که هر پژوهشگری که قصد ورود به این موضوع را داشته تصور کرده که درباره این مسأله، حتماً قبلاً مورد بحث و بررسی صورت گرفته و کار دوباره عبث است و به تحقیق در این باره نیازی نیست اما اگر پژوهشگر کمی در مقالات و کتاب هایی که درباره آن حضرت ،نوشته، کاوش کند خلاف این تصور نمایان می شود بسیاری از توصیفات به راحتی پذیرفته شده اند و بارها در کتاب ها بدون هیچ نقد و بررسی دوباره نقل گردیده اند که شاید تحت هیمنه بزرگانی باشد که به نقل روایت وارده در آن موضوع پرداخته اند؛ مانند نویسندگان اعیان الشیعه، بحارالانوار، يا رياحين الشریعه که این روایات ها را نقل کرده اند؛ اینان خود از کتاب های مشهور اهل سنت مانند طبقات الكبرى و یا کتاب واقدی و ابن اثیر استفاده کرده اند، اما آن ها را بدون بررسی محتوایی و به همین مقدار که در این کتاب ها مطالب و توصیفاتی مطابق خواسته ایشان آمده است نقل کرده اند. پژوهشگران دیگر نیز اگر دنبال تحقیق درباره آن حضرت باشند باید دوباره به همان منابع اولیه اهل سنت هستند مراجعه کنند اما باید با توجه به اوضاع فرهنگی - اجتماعی دوران پیامبر صلی الله علیه و آله، به بررسی و نقد آن ها بپردازند و سعی کنند به بازخوانی دوباره داده های تاریخی درباره حیات اقتصادی حضرت خدیجه علیها السلام با نگاهی کلانتر بپردازند در این تحقیق سعی خواهد شد که به برخی از مشهورات در وضعیت مالی خدیجه علیها السلام و تأثیرات آن بر زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله و رسالت ایشان پرداخته شود.
ص: 234
هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله به دنیا آمدند، پدرشان در سفر تجاری به شام بود و در بازگشت از همین سفر در یثرب درگذشت و فرزند گرامی خویش را هیچ گاه ندید آن چه عبدالله برای فرزند خویش باقی گذاشت کنیزی به نام ام ایمن (برکه) پنج شتر و تعدادی گوسفند بود. پس از آن حضرت محمد صلی الله علیه و اله مستقیماً تحت حمایت جدش بزرگوارش عبدالمطلب قرار داشت که بزرگ قریش و مکه بود و او مخارجش را تأمین می کرد.
در هنگام وفات عبدالمطلب، هر چند ابولهب فرزند ثروتمند عبدالمطلب، خواستار سرپرستی پیامبر صلی الله علیه و آله شد عبدالمطلب نپذیرفت و با گفتن این سخن که «شر خود را از او بازدار!» ترجیح داد که او را به ابوطالب عموی تنی ایشان بسپارد. (1) که نسبت به او رأفت و علقه بیش تری داشت. (2) ابوطالب ثروتمند نبود و زمانی که پس از وفات زبیر بن عبد المطلب ریاست بنی هاشم را بر عهده گرفت، برای انجام دادن امور ریاست بنی هاشم به اموال بیش تری احتیاج داشت؛ هر چند در زمان زبیر که پس از پدر به ریاست بنی هاشم رسیده بود نیز عملاً ابوطالب به رفق و فتق امور بنی هاشم می پرداخت. (3) در تمام دوران ریاست زبیر و هم چنین خود ابوطالب تا هنگام ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و اله، آن حضرت در خانه ابوطالب بودند و جزء عائله ایشان محسوب می شدند.
پیامبر صلی الله علیه و آله نیز هر آن چه می توانستند برای کمک به مخارج ابوطالب انجام می دادند. بنابر برخی از روایات آن حضرت مدتی گوسفندان اهالی مکه را به چرا می بردند؛ (4) اما یعقوبی می گوید که پیامبر هیچ گاه اجیر کسی نشدند که برخی نویسندگان معاصر نیز بر آن تأکید دارند (5) در جمع کردن دو روایت، می توان
ص: 235
چنین بیان کرد که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله مدتی گوسفندان خاندان خود را که مربوط به ابوطالب ،بود برای کمک به امور خانواده به چرا می بردند چنان که شواهدی نیز بر این مدعا وجود دارد؛ پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: «بعث موسی علیه السلام و هو راعي غنم و بعث داود علیه السلام و هو راع غنم و أنا ارعى غنم اهلى باجياد» (1).
چوپانی پیامبر صلی الله علیه و آله مدت زیادی به طول نیجامید و تا هنگامی که آن حضرت به عنوان مضاربه با اموال خدیجه علیها السلام به سفر تجاری رفتند به تجارت و خرید و فروش در بازارهای مکه و تهامه مانند حباشه (2) و جرش (3) مشغول بودند و به کسب تجربه تجاری می پرداختند. خدیجه علیها السلام که در تجارت و سرمایه گذاری ،تجاری زیرک ،بود اموال و کاروان تجاری خویش را به افراد باتجربه در تجارت می سپرد. درباره کارهای تجاری پیامبر صلی الله علیه و آله قبل از ازدواج اطلاع چندانی در دست نیست؛ اما می توان شواهد و داده های مختصری عرضه کرد برای مثال واقدی نقل کرده که آن حضرت خدیجه علیها السلام در قرارداد تجاری با پیامبر گفت: «أَنَا أُعْطِيكَ ضِعْفَ مَا أُعْطِي قَوْمَكَ» (4) یا «غیره» (5) و بر این اساس قرار شد به پیامبر صلی الله علیه و آله دو برابر دیگران از سود تجاری پرداخت کند. لازمه این سخن آن است که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و اله قبلاً نیز تجربه تجاری داشته که در آن با درصد خاصی از سود تجاری برای دیگران تجارت می کردند و خدیجه به عنوان جلب توجه پیامبر صلی الله علیه و آله برای عقد قرارداد با ایشان پیشنهاد بالاتری نسبت به دیگران به پیامبر صلی الله علیه و اله داده است.
در روایتی دیگر، زیبر بن بکار از واقدی نقل می کند که حکیم بن حزام
ص: 236
(برادرزاده خدیجه) مردی تاجر بود که هیچ بازاری در مکه و تهامه تشکیل نمی شد مگر که وی نیز در آن حضور می یافت. او می گوید:
در تهامه بزرگترین بازار حباشه بود و من در آن حاضر بودم در آن بازار از پیامبر صلی الله علیه و آله لباس خریدم و با خود به داخل مکه آوردم پس از آن بود که خدیجه به دنبال پیامبر صلی الله علیه و آله فرستاد و از ایشان برای تجارت دعوت کرد. و... (1)
این نقل تاریخ نیز مؤید آن است که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و اله قبل از کار وسا تجاری با خدیجه علیها السلام و هم چنین ازدواج با ایشان به تجارت و خرید و فروش کالا حداقل در بازارهای فصلی مکه و تهامه مانند حباشه می پرداخته اند. لقب امین که بارها در حوادث مختلف بر پیامبر صلی الله علیه و اله اطلاق شده است (2) نیز با کار تجاری تناسب بیشتری دارد و این موضوع را در ذهن برجسته می کند که آن حضرت در زمان کارهای تجاری خویش قبل از قرارداد با خدیجه از امانت داری برخوردار بوده و امین آن بانو در کالاهای تجاری و اموال تجاری محسوب می شده است. اگر چه تجارت را عمده شغل پیامبر صلی الله علیه و آله در دوران قبل از ازدواج ایشان بدانیم در منابع تاریخی از پیامبر صلی الله علیه و اله به عنوان فردی ثروتمند یاد نشده است بر این اساس به نظر می رسد که پیامبر صلی الله علیه و اله در این دوران، به تجارتی محدود در حد اموال خویش و یا تجارت برای خاندان و خانواده خویش پرداخته اند.
حضرت خدیجه علیها السلام در هنگام ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و اله، از اوضاع مالی بسیار خوبی برخوردار بود و اکثر منابع تاریخی نیز به آن اشاره کرده اند. (3) درباره منبع اولیه ثروت آن بانوی بزرگوار بین تاریخ نگاران و سیره نویسان اختلاف نظر فراوانی
ص: 237
است. برخی آن را ارث از پدر و یا شوهران سابق ایشان و برخی نیز از فعالیت تجاری خود آن حضرت می دانند (1)
با توجه به جایگاه زن در دوره جاهلی ارث بردن از شوهر و حتی از پدر، با چالش هایی بزرگ روبه رو بوده است؛ زیرا ارث بردن دختر از پدر در بین عرب جاهلی ظهور و بروز کمی داشت و معمولاً پسران و خاندان ،پدری اعم ،پدر عمو و عمو زاده بر این کار مقدم بودند ارث بردن از شوهر به طریق اولا میسر نبود؛ زیرا حتی خود زنان نیز جزو اموال وارث شوهر خویش محسوب می شدند اگر زن اولاد داشت جزو سهم الارث فرزند خویش آزاد بود و اگر فرزند نداشت، به عنوان ارث به فرزندان دیگر ،شوهر از زنان دیگرش می رسید و او صاحب اختیارش می شد و معمولاً با مهریه ای که آن فرزند دریافت می کرد، او را به عقد کسی در می آورد و یا حتی خود با او ازدواج می کرد. (2) با این شرایط ارث بردن زن از شوهر، چگونه امکان داشت که خدیجه علیها السلام از ازدواج های قبل از پیامبر صلی الله علیه و اله- اگر ازدواج ها را بپذیریم - این مقدار ارث برده باشد که او را جزو ثروتمندان مکه قرار دهد. از سویی دیگر و بنابر منابع انساب و تاریخ عرب، آن حضرت خواهران و برادرانی داشت که هیچ گاه به لحاظ ثروت به خدیجه علیها السلام نمی رسیدند. هاله، خواهر خدیجه علیها السلام، از شرایطی برابر برای ارث بردن از پدر برخوردار بود. اما هیچ منبعی به اموال بسیار او اشاره نکرده است؛ در حالی که بانویی ناشناخته نبود و حتی بنابر برخی نقل ها به خرید و فروش محدودی در بازارهای مکه می پرداخت (3) و پس از رحلت حضرت خدیجه علیها السلام زنده بود و پیامبر صلی الله علیه و آله او را بسیار گرامی می داشتند تا حدی که رشک دیگران را بر می انگیخت. (4) با این توضیحات ، به
ص: 238
نظر می رسد خدیجه علیها السلام اگر هم از پدر و یا شوهران سابق خویش ارثی برده و اموالی به دست آورده به هیچ عنوان در حدی نبوده که وی را از ثروتمندان مکه به حساب آورند.
با توجه به جهات فرهنگی و اجتماعی ،مکه حضرت خدیجه علیها السلام که در آن شهر به بزرگی و پاکدامنی و نجابت و شرافت نسب مشهور بود، (1) شرایط و توانایی های ویژه ای داشت که توانسته بود به این میزان از ثروت و مکنت و شرافت دست یابد و با تاجران بزرگ مکه رقابت کند. با توجه به شرافت و بزرگی نسب و جایگاه خاندان ایشان در بین عرب های قریشی و شخصیتی که این بانو داشت می توانست تمام این رسومات جاهلی را پشت سر گذارد. اگر در بین زنان قریش بررسی شود می توان زنان با نفوذ دیگری را نیز یافت که جایگاه مثبت و درخوری چون حضرت خدیجه علیها السلام نداشتند، اما دچار ضعف نیز نبودند از این زنان می توان به جایگاه هند جگرخوار همسر ابوسفیان و ام جمیل، خواهر ابو سفیان و همسر ابولهب و اقدامات آنان اشاره کرد که جایگاهی بس منفی در تاریخ صدر اسلام دارند؛ اما آنان اقدامات اجتماعی مهمی بر ضد اسلام و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله انجام دادند که شاید از بسیاری از مردان قریش ساخته نبود از زنان تاجر پیشه نیز می توان به أسماء بنت ،مخربه مادر ابوجهل (عمرو بن هشام)، نام برد که به فروش عطرهایی می پرداخت که فرزندش عبدالله بن ابی ربیعه (برادر مادری ابوجهل) از یمن برایش می آورد (2) و یا ام أنمار که به کار تجارت اشتغال داشت، (3) اما هیچ کدام از این زنان توان تجاری و اقتصادی قابل مقایسه با خدیجه را نداشتند.
اگر حضرت خدیجه علیها السلام جزو استثنائاتی محسوب شود که اوضاع فرهنگی و اجتماعی عرب جاهلی را به سخره گرفته است می توان ثروت ایشان را ترکیبی از ارث و تجارت دانست که در ابتدا اموالی به ایشان به ارث رسیده بود و به واسطه
ص: 239
فرستادن کاروان های تجاری به بازارهای عربستان و شام و دیگر نقاط، پیوسته در جهت افزایش سرمایه خویش حرکت می کرد تا جایی که خود را به عنوان یکی از ثروتمندترین افراد در بین قریش مطرح ساخت اکثر اموال خدیجه علیها السلام نیز در سایه همین تجارت به دست آمده بود باب آشنایی پیامبر صلی الله علیه و آله با خدیجه علیها السلام نیز به واسطه سرپرستی یکی از این کاروان ها و امانت داری مثال زدنی اش باز شد.
بر اساس روایات، میزان ثروت حضرت خدیجه علیها السلام بسیار چشمگیر بود. علامه ،مجلسی، روایاتی نقل کرده که بر اساس آن حضرت خدیجه علیها السلام ثروتمندترین فرد مکه بوده است. (1) کاروان ها و تجارت خانه های حضرت در کشورهای مصر حبشه و شام به تجارت برای خدیجه علیها السلام مشغول بودند و بیش از هشتاد هزار ،شتر حمل و نقل کالاهای تجاری را بین این سرزمین ها و تجارت خانه ها بر عهده داشتند و غلامان و کارگزاران بسیاری به ایشان در این تجارت و کسب و کار گسترده، کمک می کردند. (2) توصیفات جالبی حتی درباره خانه ایشان در مکه وجود دارد. گویند این منزل از نظر مساحت به قدری بود که می توانست تمام جمعیت ساکن مکه را در خود جای دهد. روی خانه را با گنبدی از ابریشم آبی پوشانده بودند که بر روی آن خورشید و ماه و ستارگان به تصویر کشیده شده .بود این گنبد احتمالاً حالتی خیمه مانند داشت و با طناب هایی از ابریشم به میخ های فولادی بسته و محکم شده بود (3) زهری نیز آورده که آن حضرت در راه ترویج اسلام چهل میلیون سکه طلا و نقره خرج کرده است. (4) البته با توجه به ظرفیت تجاری مکه و مردمانش و همین طور میزان کاروان هایی که در طول دوران جاهلی و سال های منتهی به رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله از مکه به اطراف و اکناف می رفتند و میزان کالاها و شترهایی که آن ها را حمل می کردند، به نظر می رسد
ص: 240
که هشتاد هزار شتر اندکی اغراق آمیز باشد. منزل آن بانو نیز با توجه به مکنت ایشان خانه ای فاخر بود اما خانه ای که بتوان تمامی اهل مکه را در آن گرد آورد و یا ... چندان درست به نظر نمی رسد. خانه عبدالله به جدعان که منابع تاریخی آن را بزرگ ترین و فاخر ترین منازل مکه می دانستند و بسیاری از جلسات مکه مانند حلف الفضول نیز در آن برگزار شده بود (1) هیچ گاه در موردش ادعا نشده که ظرفیت جای دادن تمامی اهل مکه را در زیر سقف خود داشته است.
تقریباً تمام منابعی که به این دوره از زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله اشاره کرده اند، اتفاق دارند که اموال حضرت خدیجه علیها السلام تماماً در اختیار پیامبر صلی الله علیه و آله قرار داشته است. گویند خدیجه علیها السلام پس از ازدواج از پسر عمویش ورقه بن نوفل خواست تا کلیدهای تمامی اموالش را نزد پیامبر صلی الله علیه و اله برد و به ایشان بگوید که تمام اموال خدیجه هدیه ای به ایشان است و در آن هر گونه تصرفی که مایل است، می تواند انجام دهد. (2) بدیهی است خدیجه که اموال بسیاری داشت و بیش تر آن را در اثر تجارت کسب نموده بود پس از ازدواج از کار خود دست نکشید. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نیز پس از ازدواج، بی کار نبودند که فقط با استفاده از ثروت خدیجه علیها السلام بدون دغدغه به راحتی زندگی کنند و از اموال آن بانو مصرف نمایند. در واقع سرمایه دار و تاجر هر دو در یک خانه جمع شده بودند و چه بسا کار تجاری پیامبر صلی الله علیه و آله و خدیجه علیها السلام رونق یافته و حتی از قبل بهتر شده بود. بر اساس روایتی پیامبر صلی الله علیه و آله پس از ازدواج، بیش تر به خرید و فروش پارچه می پرداختند (3) البته نقلی هم درباره خرید و فروش حیوانات توسط آن حضرت گزارش شده است (4) بنابراین راز و نیاز و عبادت، پیامبر صلی الله علیه و آله را از کار
ص: 241
و پیشه خود غافل نکرد با این تفاسیر به نظر می رسد که اموال خدیجه علیها السلام در هنگام بعثت و تا سال های اول بعثت که پیامبر صلی الله علیه و اله زیر فشار مشرکان نبود و تحریم های گوناگون و محدودیت های پس از آن به وجود نیامده بود، بسیار بهتر از زمان ازدواج ایشان بود. این اموال در حدی رشد یافت که تنگناها و تحریم های سخت اقتصادی به واسطه این اموال حل و فصل می شد.
یکی از مهم ترین دوره های تأثیر اموال خدیجه علیها السلام در رسالت پیامبر صلی الله علیه و اله را زمانی می توان دانست که مسلمانان و بنی هاشم در شعب ابی طالب در محاصره قرار گرفتند دشمنان پیامبر صلی الله علیه و اله تا سال هفتم هجری به هر حربه ای دست یازیدند و هر حیله ای به کار بردند نتوانستند پیامبر صلی الله علیه و اله را از انجام دادن وظیفه اش باز دارند، لذا تصمیم به قتل پیامبر صلی الله علیه و اله گرفتند. در مقابل این دسیسه مشرکان بنی هاشم با ریاست ابوطالب، تصمیم گرفتند که در شعب ابی طالب، در نزدیکی مکه داخل شوند و برای حمایت از جان پیامبر صلی الله علیه و اله آماده گردند. این تصمیم ابوطالب که پیامبر صلی الله علیه و اله را از دست رس مشرکان قریش خارج می کرد، بر والا مشرکان گران آمد و درصدد برآمدند که آنان را در محاصره اجتماعی و اقتصادی قرار دهند. (1) این محاصره که سه سال تمام به درازا کشید، از نظر مالی فشار بسیاری را بر بنی هاشم وارد کرد. در طی این سه سال، بنی هاشم نمی توانستند کار تجاری انجام دهند و مایحتاج خود را به طور معمول تأمین کنند.. تحریم آن چنان همه جانبه بود که برای مقاومت در برابر آن نیاز به پشتیبانی مالی داشت که بتواند بدون هیچ چشم داشتی و با اخلاص و ورعی تمام، به بذل اموال برای محاصره شدگان بپردازد. در شعبی که گیاهی برای رشد و غذایی برای خوردن وجود نداشت و مایحتاج محاصره شدگان نیز کم نبودند، باید به صورت کامل از بازارها خریداری می شد فقط بذل اموال حضرت خدیجه علیها السلام آن ها را حفظ کرد. پیامبر صلی الله علیه و اله توانستند با این اموال مایحتاج بنی هاشم و مسلمانان را در طول محاصره تأمین کنند این تأمین به روالی عادی نبود، بلکه به نحوی بود
ص: 242
که حتی در موسم حج که بنی هاشم از شعب خارج می شدند تا اموالی را از دیگر قبایل وارد شده به مکه خریداری کنند قریشان به معامله آن ها وارد می شدند و مداخله و کار شکنی می کردند تا قیمت ها را برای بنی هاشم بالا برند و توان خرید را از ایشان سلب نمایند (1) با این اوضاع سخت اقتصادی، اگر اموال خدیجه علیها السلام نبود، شاید تاریخ صدر اسلام پس از محاصره اقتصادی به گونه ای دیگر رقم می خورد. اموال خدیجه علیها السلام، مهم ترین منبع کمک رسانی مالی پیامبر صلی الله علیه و آله در این دوره بود، البته کسانی دیگر نیز به مدد بنی هاشم رسیدند؛ مانند حکیم بن حزام (2) برادرزاده حضرت خدیجه علیها السلام و نیز عباس بن عبدالمطلب کمک هایی می کردند (3) ولی اموال آن بانو درصد اعظم نیازهای مالی دوران محاصره را تأمین می کرد. اگر این اموال نبود پیامبر صلی الله علیه و آله امکان این که از منبعی دیگر و یا شهر و قبيله و سرزمین دیگری کمک مالی دریافت کنند وجود نداشت. بنابراین، جنبه اقتصادی محاصره شعب ابی طالب، با ایثار اموال خدیجه سامان یافت و توانست دین مبین اسلام را از گذرگاهی بسیار دشوار عبور دهد.
استقلال همه جانبه شاید یکی از مهم ترین ویژگی های رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله باشد که استقلال اقتصادی را نیز در بطن خویش داشت.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در زمان رسالت برای پشتوانه فعالیت خویش، نیاز مبرم به پشتوانه اقتصادی داشتند. فعالیت تبلیغی آن هم به گونه ای که تمامی اهالی و ساکنان محل تبلیغ، سعی در سرکوب رسالت و تبلیغ ایشان داشته اند، نیاز مالی زیادی را به دنبال می آورد. نیاز اقتصادی پیامبر صلی الله علیه و آله دو جنبه داشت: جنبه اول در جهت تأمین زندگی خویش و عدم وابستگی و نیاز مالی شخصی
ص: 243
و جنبه دوم آن که پیامبر صلی الله علیه و آله در طول رسالت خویش در مکه باید به حمایت مالی مسلمانانی بر می خاستند که عمدتاً از طبقات ضعيف و مستمند جامعه بودند. نه در آن حد که ایشان را بی نیاز کند تا مسلمانان متهم شوند که به علت کمک مالی پیامبر صلی الله علیه و آله اسلام آورده اند بلکه در آن حد که در مواقع ضرورت و در تنگناهای شدید مانند قضیه شعب، بتواند یاور مسلمانان باشد.
برای پاسخ گویی به نیازهای جامعه مسلمانان از نظر تئوری، می توان چند منبع را برای ایشان متصور بود:
یکی از راه های تأمین ،مالی می توانست درخواست کمک از دولت ها و قدرت های مجاور و اطراف شبه جزیره عربستان باشد که از اوضاع سیاسی و مالی خوبی برخوردار بودند در این مورد با توجه به موقعیت دور افتاده مکه از این سرزمین ها و نبود انگیزه از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله برای این کار، به هیچ وجه تصور شدنی نیست. در منابع اولیه و هم چنین معاصر، حتی از سوی شرق شناسانی که به کم ترین شواهد تحلیل های فراوانی را در جهت سوق دادن اندیشه اسلام به خارج از شبه جزیره دارند (1) هیچ ادعای کمک مالی توسط این دولت ها به پیامبر صلی الله علیه و آله نشده است.
دومین منبع مالی متصور می تواند قبایل و طوایف داخل شبه جزیره عربستان .باشند شاید با تصور این انگیزه که جامعه قریش را که زبانزد قبایل عرب و سرور ایشان شمرده می شد به اختلاف و دوگانگی دچار کنند و بتوانند در مقابل قریش، به جایگاه و منزلتی درخور دست یابند. تصور این منبع کمک نیز با توجه به سیطره کامل قریش بر مکه و هم چنین نبود انگیزه در پیامبر صلی الله علیه و آله در این زمینه و نبود هیچ گونه شاهد تاریخی در منابع باطل است؛ بنابراین تصور کمک مالی از این منبع آن هم در ابتدای رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله در مکه منتفی است.
کمک مالی طوایف قریش نیز منتفی است؛ زیرا تمامی قبایل قریش در رقابتی بس سنگین در بین خود دچار بودند و هیچ گاه طایفه های قریش بر نمی تابیدند
ص: 244
که کمک مالی خویش را نثار شخصی از طایفه دیگر کنند. پیامبر صلی الله علیه و آله نیز اساساً هیچ گاه دست نیاز مالی به هیچ یک از این طوایف دراز نکردند.
چهارمین منبع مالی متصور برای پیامبر صلی الله علیه و آله کمک مالی طایفه بنی هاشم است که می توانستند پیامبر صلی الله علیه و آله را به عنوان یکی از خویشان خویش، مدد رسانند تا هم پیامبر صلی الله علیه و آله به رسالت خویش برسد و هم ایشان در سایه این رسالت، به شرافت و بزرگی بیش تر دست یابند. شاید اگر پیامبر صلی الله علیه و آله واقعاً کمک مالی کسی را می پذیرفتند، همانا کمک مالی بنی هاشم بود؛ اما در اولین سال های رسالت همان طور که از قضیه انذار عشیره بر می آید بزرگان ثروتمند بنی هاشم از حمایت پیامبر صلی الله علیه و آله سرباز زدند. در میان بنی هاشم، تنها کسی که در طول سال های حضور ایشان در مکه به حمایت شان برخاست ابوطالب بود. که او نیز به واسطه خرج های بسیار و کمی درآمد نمی توانست آن چنان از پیامبر صلی الله علیه و آله خصوصاً پس از رسالت ایشان حمایت مالی کند در میان بنی هاشم، با توجه به منابع تاریخی دو تن ثروتمندتر از بقیه بودند یکی ابولهب و دیگر عباس بن عبدالمطلب ابولهب که تاجر گوسفند بود و اوضاع مالی خوبی داشت، نه تنها به حمایت مالی نکرد که به روایت قرآن مجید (1) و تاریخ، از دشمنان سرسخت پیامبر صلی الله علیه و آله به شمار می رفت و آشکارا از فعالیت های ضد تبلیغی در برابر اسلام خودداری نمی کرد حتی آن زمان که تمامی بنی عبدالمطلب به دستور ابوطالب رئیس بنی هاشم برای حمایت پیامبر صلی الله علیه و آله در شعب جمع شدند، ابولهب خود را از ایشان جدا کرد و داخل شعب نشد (2) و حتی بر اساس تفکر و نظام قبیله ای مکه نیز به حمایت از افراد قبیله خود بر نخاست. چنین شخص معاندی، هیچ گاه به کمک مالی به پیامبر صلی الله علیه و آله نیندیشیده است. عباس بن عبدالمطلب نیز بنابر اقوال مشهور تا زمان فتح مکه (سال هشتم هجری) اسلام نیاورد؛ (3) در نتیجه، کمک مالی وی به پیامبر صلی الله علیه و آله نیز منتفی است. البته برخی منابع از کمک های
ص: 245
گاه و بی گاه او در دوران محاصره شعب ابی طالب به مسلمانان سخن رانده اند، اما این نقد بسیار قوی نیز مطرح است که این نوع توصیفات مثبت درباره وی در دوران سلطه بنی عباس و از طریق قلم به دستان وابسته به ایشان مطرح شده باشد بنابراین حتی قابل تصورترین منبع کمک مالی به پیامبر صلی الله علیه و آله نیز به این ترتیب منتفی می شود
با توجه به اوضاع مالی پیامبر صلی الله علیه و آله قبل از ازدواج ایشان و وضعیت منابع مالی متصور برای پیامبر صلی الله علیه و آله ، جایگاه ثروت حضرت خدیجه علیها السلام و ايثار اموال ایشان در جهت فعالیت های پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بسیار پررنگ تر می گردد. ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله با خدیجه علیها السلام جدای از آثار و برکات معنوی و دینی فراوان دیگر، به جنبه پشتیبانی مالی پیامبر صلی الله علیه و آله بسیار اهمیت می یابد. این پشتیبانی ،مالی استقلال مالی پیامبر صلی الله علیه و آله را در دوران منتهی به رسالت ایشان و هم چنین سال های بسیار سخت ده ساله ابتدایی رسالت شان در مکه، در پی داشت.
اموال خدیجه علیها السلام بی هیچ منتی در همان ابتدای ازدواج در خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفت و پیامبر صلی الله علیه و آله در دوران رسالت نیز استفاده شایانی از ، آن اموال کردند این اموال باعث شد که آن حضرت از نظر مالی مستقل باشند و دست نیازشان را حتی در امور مهم مالی به سوی بنی هاشم قریش، طوایف و قبایل دیگر جزیره العرب و حتی دولت های مجاور دراز نکند. این استقلال ،مالی به واسطه بذل اموال حضرت خدیجه علیها السلام بود و باعث شد، زمینه بسیاری از شبهاتی از بین برود که ممکن بود در اثر کمک های مالی دیگران به پیامبر صلی الله علیه و آله به وجود بیاید هیچ شرق شناس و یا معاند اسلام یافت نشده که براساس شاهدی تاریخی ادعا کند که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به جهت کمک مالی دیگران در فلان رأی خویش تجدید نظر کرده و یا تغییر موضع داده اند.
با بررسی اموال حضرت خدیجه علیها السلام و تأثیر آن در رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله،
ص: 246
نتایجی چند را می توان بر شمرد:
1. کارهای تحقیقاتی درباره اموال خدیجه علیها السلام و میزان تأثیر آن بر رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله تاکنون علی رغم شهرت فراوان بسیار سطحی و ناچیز بوده است.
2. هر چند منبع اولیه ثروت حضرت خدیجه علیها السلام، دچار ابهاماتی است، به نظره می رسد وی توانسته از مقداری ارث در جهت کارهای تجاری استفاده کند و با ذکاوت تجاری خویش به امول بسیاری دست یابد و به یکی از ثروتمندان و تاجران برتر قریش تبدیل گردد. بی شک آن بانو با توجه به جایگاه زن در بین عرب ،جاهلی از استثنائات محسوب می گردد.
3. اموال حضرت خدیجه علیها السلام پس از ازدواج کلاً در اختیار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله قرار داشته و آن حضرت از ابتدا مجاز به هر گونه دخل و تصرف در آن به واسطه اجازه حضرت خدیجه علیها السلام بوده اند؛ اما در دوران پس از ازدواج، این گونه نبوده که پیامبر صلی الله علیه و آله با خیالی آسوده فقط به استفاده از اموال خدیجه علیها السلام پرداخته ،باشند، بلکه پیامبر صلی الله علیه و آله به تجارت با اموال خدیجه علیها السلام و هم چنین اموال خویش پرداخته اند و ثروت آنان در سال های منتهی به بعثت و اندکی پس از آن نسبت به قبل از ازدواج ایشان رشد داشته است.
4. اموال آن بانو اگر هم تنها پشتوانه مالی پیامبر صلی الله علیه و آله نبوده باشد، قطعاً اصلی ترین پشتوانه مالی پیامبر صلی الله علیه و آله در ابتدای رسالت ایشان تا سال دهم بعثت به خصوص در سال های محاصره اقتصادی و اجتماعی بنی عبدالمطلب در شعب ابی طالب بوده است.
5. حفظ استقلال مالی پیامبر صلی الله علیه و آله، مهم ترین اثر و نتیجه ایثار اموال از سوی خدیجه علیها السلام بوده که زمینه طرح هر شبهه مطرحی را از بین می برد. این جنبه استقلال رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله ، کمک شایانی به حفظ استقلال همه جانبه رسالت کرده است.
ص: 247
قرآن
1. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ، تحقيق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بی جا، داراحياء الكتب العربيه، 1378 ق.
2. ابن اثیر، عز الدین ابی الحسن على بن ابى الكرم محمد، اسد الغابه في معرفه الصحابه ، بغداد، مطبعه الشعب، 1970 م.
3. ابن اسحاق، محمد، السير والمغازى، تحقیق سهيل ،زکار، بیروت، دارالفکر، 1978م.
4. ابن بکار زیبر منتخب من كتاب ازواج النبي، تحقيق اكرم ضياء العمری، السعودى، داراحياء التراث الاسلامى، 1981م.
5. ابن حبیب، ابوجعفر محمد بن حبيب، المحبر، بيروت، المكتب التجاري 1361ق.
6. ابن سعد، محمد، الطبقات الكبرى، بیروت، دار صادر، بی تا.
7. ابن سيد الناس، عيون الاثر، بيروت، مؤسسه عزالدين للطباعة والنشر 1406 ق.
8. ابن شهر آشوب، محمد بن على، مناقب آل ابی طالب، نجف، مطبعه الحیدریه، 1376 ق.
9. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم المعارف، تحقيق ثروت عكاشه، مصر، دار المعارف، 1969 م.
10. ابن هشام، السيره النبويه ، تحقیق محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبه محمد علی صبیح و اولاده، 1383 ق.
11. ابو نعیم الاصبهانی، احمد بن عبد الله ، دلائل النبوه، تحقيق محمد رواس حلب، بی نا، 1970م.
12. اربلی، ابن ابی الفتح ، کشف الغمه ، بیروت، دار الاضواء، بی تا.
13. آلوسی، شهاب الدین محمود روح المعاني في تفسير القرآن و السبع المثاني
ص: 248
بيروت، داراحياء التراث العربي، بی تا.
14. بخاری، محمد بن اسماعیل صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزيع، 1401 ق.
15. بکری، ابی عبیدالله بن عبد العزيز، معجم من استعجم من أسماء البلاد و الواضع، تحقيق: مصطفى السقا، قاهره بی نا، 1949م.
16. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمدباقر محمودی، بیروت ، 1974 م .
17. بیهقی، ابوبکر احمد بن الحسين ، السنن الكبرى، بیروت، دارالفکر، بی تا.
18. ترمذی، محمد بن عیسی ، سنن الترمذی، قاهره، نشر محمد عبدالمحسن الکتبی، بی تا.
19. شرهانی، حسین علی ، السيده خديجه بنت خويلد من المهد الى اللحد، بیروت، دارالبحار و دار و مکتبه الهلال، 2005 م.
20. صالحي الشامي، سبل الهدى و الرشاد، تحقيق شيخ عادل احمد عبد الموجود و شیخ علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1414 ق.
21. طبری، محب الدين السمط الثمين في مناقب امهات المومنين تحقيق شيخ على عبدالعال الطهطاوی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 2005 م.
22. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوك ، تحقيق محمد ابوالفضل ،ابراهیم، مصر، دار المعارف، 1968 م.
23. فاسی، تقی الدین محمد بن احمد شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، بیروت، دارالکتب العربیه، بیروت 1956 م.
24. فاضل، جواد، معصوم سوم فاطمه الزهرا علیها السلام، تهران، مؤسسه علمی، بی تا.
25. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تحقيق عبد الرحيم الرباني الشيرازي بيروت، دار احياء التراث العربی، 1403 ق.
26. مسلم مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، بی تا.
ص: 249
27. مصعب الزبیری، ابو عبد الله المصعب بن عبد الله ، نسب قريش مصر دار المعارف، 1953 م.
28. مقریزی، امتاع الاسماع بماللرسول من الابناء و الاموال و الحفده و الامتاع، تصحیح محمود محمد شاکر قاهره بی نا، 1941 م.
29. نجاح الطایی ازواج النبي و بناته ، بيروت (لندن)، دارالهدى لاحياء التراث، 1422 ق.
30. واقدى، محمد بن عمر ، تحقیق ، مادرسن جونس، قاهره، دار المعارف، 1964 م.
31. هیثمی نورالدین علی بن ابی بکر مجمع الزوائد و منبع الفوايد ، بيروت، دار الكتب العلميه، 1408 ق.
32. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، بی تا.
ص: 250
*فداکاری های مالی حضرت خدیجه علیها السلام: فرمان علی سعیدی (1)
عوامل و اسباب متعددی در رشد و پیشرفت دین مبین اسلام وجود داشته از جمله جناب حضرت خدیجه علیها السلام چون آن حضرت با فداکاری های ،مختلف در زمینه های گوناگون از جمله اقتصادی و ،مالی خدمات شایانی به دین اسلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کرده است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله در دورانی مبعوث به رسالت شدند که اوضاع مکه بسیار نامناسب بود و آن حضرت با مشکلات عدیده ای روبه رو بودند. در چنین دورانی این بانوی والا مقام مایه آرامش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در دوران خفقان بود. حضرت خدیجه علیها السلام با فداکاری های، مالی نقش زیادی در گسترش اسلام ایفا نمودند. این مقاله به نقش ایشان در زمینه مالی و اقتصادی می پردازد.
واژگان کلیدی
پیامبر صلی الله علیه و آله ، حضرت خدیجه علیها السلام، مال و دارایی، همسر فداکار، اسلام.
حضرت خدیجه علیها السلام از زنان برجسته در تاریخ اسلام به شمار می آید. ایشان اولین کسی بود که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ایمان آورد این بانوی بزرگوار خدمات ارزنده ای برای اسلام انجام داد. او زمانی به داد اسلام رسید که پیامبر صلی الله علیه و آله روزگار
ص: 251
سختی را پشت سر می گذاشتند و کفار قریش انواع و اقسام آزار و شکنجه ها را بر آن حضرت وارد می ساختند در چنین اوضاعی خدیجه تنها مونس و یاور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود؛ زیرا در آن زمان یکی از تاجران و صاحبان ثروت فراوان بود و از طریق ثروت خویش به رشد اسلام کمک کرد این مقاله درباره فداکاری مالی حضرت خدیجه بحث خواهد کرد.
قبل از این که وارد بحث اصلی شویم، زندگانی و شرح حال این بانوایی بزرگوار را به طور اختصار بیان می کنیم.
خدیجه از پدر و مادری قریشی زاده شد. پدرش خویلد فرزند اسد بن عبدالعزی بن قصي بن كلاب بود و مادرش فاطمه بنت عامر بنت زائده بن اصمبن رواحه بن حجر بن معيص بن عامر بن لوى (1)
حضرت خدیجه علیها السلام در دوران سیاه جاهلیت و قحطی انسانیت، از زنان برجسته و ممتاز و صاحب کمال عصر خویش بود (2) او به دلیل عصمت و پرهیزگاری فوق العاده اش به «طاهره قریش» مشهور شد (3) و به جهت شأن و جایگاه رفیعش به «کبری» ملقَب گردید (4) و چون در فضایل و کرامات انسانی سرآمد زنان عصر خویش بود به او «سیده نساء قریش» می گفتند وی به دلیل سبقت در پذیرش اسلام و حمایت های همه جانبه از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ایثار اموال و دارایی های خود در راه اسلام و ده ها فضیلت دیگر، از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله ، به لقب «سيده نساء العالمین» مفتخر شد (5)
پیامبر هیچ گاه نام و یاد حضرت خدیجه علیها السلام را از نظر دور نداشتند، تا آن جا
ص: 252
که عایشه گفته است:
رسول خدا هیچ گاه از منزل خارج نشد مگر آن که از حضرت خدیجه علیها السلام یاد می کرد و او را به نیکی می ستود جملات آن حضرت چنین بود: «او محبوبه من بود»؛ «محبت خدیجه رزق من بود. او صديقه امَت من بود». و... (1)
هم چنین فرمودند:
خير النساء العالمين اربع؛ مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و اله (2)
با مطالعه زندگی پربار حضرت خدیجه علیها السلام این نکته به دست می آید که وی از جهات عدیده ای چون بذل مال و داشتن علم، عبادت، معرفت، صبر، شکیبایی حضانت ،اولاد تدبیر منزل و حسن شوهرداری بر آسیه و مریم برتری داشت.
او «ام المؤمنین» بود و در پذیرش اسلام تقدم داشت و یار غم خوار و پشتیبان پیامبر صلی الله علیه و آله و صاحب قدر و شرف و منزلت بود.
محمد بن اسحاق گوید:
خدیجه دختر خویلد زنی ،تاجر، صاحب شرف و مال دار بود و مال خود را از راه مضاربه به مردم می داد و تجارت می کرد و بخشی از سود آن مال را به معامله کنندگان می داد قریش جماعتی از اهل تجارت بودند، پس چون به خدیجه رسانیدند که پیامبر صلی الله علیه و آله مردی است راست گو، امانت دار و دارای اخلاق نیکو کسی را نزد آن حضرت فرستاد و به او عرض کرد که چیزی از مال خدیجه بستاند و با آن به جانب شام تجارت نماید و به وی بیش تر از تاجران سود دهد و غلام خودش میسره را همراه او کند
و جنابذی به اسناد خود از ابن شهاب و او از زهری روایت کرده که چون پیامبر صلی الله علیه و آله به حد بلوغ رسید و او را چندان مال نبود، خدیجه دختر
ص: 253
خویلد پارهای مال به آن حضرت داد و...
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله به اصحاب فرمودند:
آیا خبر کنم شما را به بهترین مردمان از روی جد و جده؟ گفتند: بلی یا رسول الله. فرمود حسن و حسینند که جد ایشان رسول الله است و جده شان خديجه بنت خويلد. (1)
«كان أوّل من أسلم خديجه بنت خويلد من النساء، و على بن أبي طالب من الرّجال» (2)
ابن عباس گوید:
رسول خدا چهار خط کشیدند سپس فرمودند: «بهترین زنان بهشتی مریم دختر عمران است و خدیجه علیها السلام دختر خویلد و فاطمه دختر محمد و آسیه دختر مزاحم زن فرعون» (3)
﴿قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللهِ جَعْفَرِ بْن مُحَمَّدٍ كيفَ كَانَتْ وِلَادَةُ فاطمه علیها السلام قَالَ نَعَمْ إِنَّ خديجه عَلَيْهَا رِضْوَانُ اللهِ لَمَّا تَزَوَّجَ بِهَا رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و اله هجرتها نِسْوَةُ مَكةَ فَكَنَّ لَا يَدْخُلْنَ عَلَيْهَا وَ لَا ُيسَلِّمْنَ عَلَيْهَا وَ لَا يَتْرُكنَ امْرَأَةً تَدْخُلُ عَلَيْهَا فَاسْتَوْحَشَتْ خديجه مِنْ ذَلِكَ فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ علیها السلام صَارَتْ تُحَدِّثُهَا فِي بَطْنِهَا وَ تُصَبّرُهَا وَ كانَتْ خدیجه تَكتُمُ ذَلِكَ عَنْ رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه و سلم فَدَخَلَ يوْماً وَ سَمِعَ خديجه تُحَدِّثُ فاطمه فَقَالَ لَهَا يا خديجه مَنْ يُحَدِّثُكَ قَالَتِ الْجَنِينُ الَّذِي فِي بَطْنِي يُحَدِّثُنِي وَ يَؤْنِسُنِي فَقَالَ لَهَا هَذَا جَبْرَئِيلُ يَبَشِّرُنِي أَنَّهَا أُنْثَى وَ أَنَّهَا النَّسَمَةُ الطَّاهِرَةُ الْمَيمُونَةُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيجْعَلُ نَسْلِى مِنْهَا وَ سَيجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّةٌ فِي الْأُمَّةِ يَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِي أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْيه﴾ (4)
خانه او دو علامت داشت اول قبه سبزی که بر بام آن بود؛ دوم آمد و شد و
ص: 254
ازدحامی که در راه خانه وی به چشم می خورد و خدیجه هر ساعت از روز یا شب فقرا و ستم دیدگان را در خانه خود می پذیرفت؛ مهربانی می کرد؛ با آن ها سخن می گفت و به درد دل آنان گوش می سپرد دست نوازش به سر و صورت فرزندان یتیم می کشید و اشک چشم مادران را می سترد. سپس غلامش (میسره) را می خواند تا کیسه های پول را بیاورد و سپس در میان مستمندان تقسیم می کرد. (1)
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در مورد فضایل حضرت خدیجه علیها السلام می فرمایند:
او اولین زنی بود که پیامبر خدا را تصدیق ،کرد نخستین زنی بود که در مکه با رسول خدا نماز به جماعت خواند؛ اولین زنی بود که دشمن را از رسول خدا دفع می کرد نخستین زنی بود که تمامی اموال خود را به رسول خدا بخشید و نیز در اسلام اول زنی بود که ایمانش به حد کمال رسید.
حضرت خدیجه علیها السلام در زمان خود به القابی چون «سیده قریش» و «مادر یتیمان» معروف بود. طبق احادیث شیعه و سنی معروفیت وی در زمان خود تنها به دلیل ثروت زیاد نبود بلکه در علوم و اطلاع از کتب روایت معروف بود و به عقل و کیاست مزیت تام داشت است؛ بدین لحاظ او را «طاهره مبارکه» یا «سیده نسوان» نیز نامیدند. (2) این زن والا مقام قبل از ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و آله نیز تکیه گاهی برای محرومان و پناهی برای یتیمان بود به همین جهت نیاز تهی دست را برآورده می نمود و گرسنه را اطعام می کرد، برهنه را می پوشاند. وی در اخلاق و نسبت و ثروت میان قوم خود و همگنانش منحصر بود. (3) هر پدری تلاش می کرد تا لقمه نانی برای رفع گرسنگی خانواده اش کسب کند یا زنی پس از مرگ شوهر بی پناه می ماند و در یک کلام هر رنج دیده ای، راه خانه خدیجه
ص: 255
را پیش می گرفت و از جود و سخای وی مدد می جست و این زن گران قدر با اکسیر مهر و عطوفت خود، زخم های جسم و جان مجروحان را مرهم می نهاد. لذا القابی چون «طاهره» و «مادر یتیمان» شایسته وی بود. (1)
وضعیت مالی پیامبر صلی الله علیه و آله خوب ،نبود به همین جهت حضرت خدیجه ایشان را برای انجام دادن کارهای تجاری به استخدام گرفت و از این طریق از ایشان حمایت نمود روایات متعددی درباره کارکردن آن حضرت در کاروان تجاری خدیجه وجود دارد؛ از جمله زهری می گوید:
وقتی رسول خدا که به سن بلوغ رسیدند، مال زیادی نداشتند، خدیجه دختر خویلد ایشان را اجیر کرد و برای تجارت به بازار (حباشه) فرستاد (2)
حضرت خدیجه علیها السلام اموال خود را برای گسترش دین اسلام و جذب افراد به این آیین نجات بخش در اختیار پیامبر صلی الله علیه و آله ، قرار داد بعد از هجرت مسلمانان به حبشه، قریش عرصه را بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و یاران ،ایشان، تنگ نمودند و پیامبر الکرم صلی الله علیه و آله و اصحابش برای در امان ماندن از شر ،قریش به شعب ابوطالب رفتند. در این زمان خدیجه هم همراه مسلمانان به شعب رفت و در کنار مسلمانان انواع سختی ها را تحمل کرد و اموالش را در این سال ها در اختیار مسلمانان قرار داد. (3) او تمام اموال و مایملک خود را به پیامبر هبه کرد (4) این فداکاری مالی باعث پیشبرد اهداف عالی اسلام شد.
یکی از ویژگی های حضرت خدیجه علیها السلام این بود که بر اثر تدبیر و کوشش در
ص: 256
تجارت و امور اقتصادی از ثروتمندان بی نظیر عصر خود بود. او در راه تحقق آرمان های آرمان های ،اسلام همه ثروت خود را انفاق کرد ثروت خدیجه علیها السلام برای پیشبرد اسلام، بسیار مفید و مهم بود تا آن جا که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
هیچ ثروتی هرگز مرا آن گونه سود نبخشید که ثروت خدیجه علیها السلام به من سود بخشید (1)
محدثان و تاریخ نویسان، عوامل ثروت فراوان او را چنین تبیین کرده اند:
او زنی هوشمند بود. علاوه بر این که خود ثروتی کلان داشت پس از فوت دو شوهرش (البته این مسأله یعنی ازدواج حضرت خدیجه علیها السلام قبل از ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و آله مورد اختلاف است) از ناحیه آن ها نیزارث هنگفتی به او .رسید. او آن ثروت ها را راکد نگذاشت بلکه با تدبیر ویژه ای ثروت خود را به ثروتمندان سرشناس مختلف به عنوان مضاربه داد. از سوی دیگر، بردگان بسیار او در حرکت کاروان ها و کارهای تجارتی نقش کارآمدی .داشتند. همه این ها باعث شد که روزبه روز بر ثروت خدیجه علیها السلام افزوده شود به طوری که هشتاد هزار شتر در کاروان های متعدد اموال تجاری او را به مراکز اقتصادی جهان آن روز از ،یمن ،مصر، شام، طائف، عراق، ،بحرين عمان حبشه، فلسطین و... حمل و نقل می نمودند.
تاریخ نویسان مظاهر ثروت خدیجه علیها السلام را در سه مورد خلاصه کرده اند:
1. هشتاد هزار ،شتر اموال تجارتی او را به اطراف و اکناف جزیره العرب و خارج از آن مانند مصر، حبشه، روم ، شام و.... حمل و نقل می کردند.
2. بارگاهی از حریر سبز با طناب های ابریشم بر بام خانه با شکوهش بر افراشته بود و در آن جا از زن و مرد پذیرایی می شد و او به زیردستان کمک های شایان می نمود.
3. چهار صد غلام و کنیز امور زندگی او را رسیدگی و سرپرستی می کردند و دستگاه عریض و طویل زندگی خدیجه علیها السلام را اداره می نمودند. (2)
ص: 257
پیامبر صلی الله علیه و آله فرزندی از خدیجه جز حضرت فاطمه علیها السلام نداشتند که بر سرشت و فطرت اسلام به دنیا آمده باشد پس از بعثت خداوند فقط فاطمه را به ایشان داد و بقیه فرزندان آن حضرت از خدیجه پیش از بعثت به دنیا آمده بودند.
زید بن حارثه سومین فردی بود که به اسلام گروید. (1) او اهل يمن بود که در عصر جاهلیت او را به مکه آوردند و در بازار عکاظ به عنوان برده در معرض فروش قرار دادند. حکیم بن حزام (برادرزاده خدیجه علیها السلام) مدتی قبل از بعثت او را برای خدیجه علیها السلام خرید؛ سپس خدیجه علیها السلام او را به پیامبر صلی الله علیه و آله بخشید. هنگامی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله به مقام نبوت رسیدند، زید را به اسلام دعوت کردند او بی درنگ دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله را پذیرفت و مسلمان شد. مطابق بعضی از روایات پیامبر صلی الله علیه و آله که در بازار عکاظ برای خدیجه علیها السلام تجارت می کردند، او را که مردی زرنگ و چابک ،بود برای خدیجه علیها السلام ،خریدند، سپس خدیجه علیها السلام او را به آن حضرت بخشید و حضرت او را آزاد کردند. (2)
خدیجه یک سال پیش از هجرت از دنیا رفت و ابوطالب نیز در همان سال درگذشت با رفتن این دو نفر رسول خدا صلی الله علیه و آله از ماندن در مکه دلتنگ شدند و اندوه سختی ایشان را فرا گرفت و از کفار قریش بر جان خویش بیمناک شدند. از این رو به جبرئیل شکایت کردند پس خدای عزوجل به ایشان وحی فرمود: «از این سرزمینی که مردمش ستم کارند بیرون شو و به مدینه هجرت کن که در مکه یاوری برایت نمانده و در صدد جنگ با مشرکان باش». (3)
نیز گفته اند: کنیه زید ابواسامه بود. وی اصلاً عرب به شمار می آمد و در غارتی که در زمان جاهلیت رخ داد، در هشت سالگی اسیر شد. خدیجه او را خرید و به بخشید و حضرت او را آزاد کرد و به فرزندی گرفت. پیامبر صلی الله علیه و آله در زمان اسلام،
ص: 258
میان او و حمزه برادری برقرار کرد و هنگامی که اسیر شد، پدرش شراحیل سخت ناراحت بود. بعد از این که خبر یافت خدیجه او را خریده، با برادرش به مکه آمد و بر پیغمبر صلی الله علیه و اله وارد شدند. او از حضرت درخواست کرد که فدیه بگیرد و زید را آزاد کند. پیامبر صلی الله علیه و آله در جواب فرمود: «من او را آزاد می گذارم هر کجا که خود می خواهد برود و هر کس را که خود می خواهد اختیار کند». سپس او را طلبیدند و فرمودند: «اینان را می شناسی؟» زید گفت: «آری، این پدر من است و آن دیگر عمویم». حضرت فرمودند: «از میان ما سه تن هر کس را می خواهی اختیار کن!» زید گفت: «من جز شما را نمی خواهم!» فرمود: «آیا برده بودن را بر آزادی و پدر و عمویت ترجیح می دهی؟» گفت: «آری» و به پدر و عمویش گفت: «من از این مرد چیزی دیده ام که ممکن نیست کسی را بر او ترجیح دهم!» پدر و عمویش مأیوس شدند. پس از آن پیامبر صلی الله علیه و آله یزید را به حجر اسماعیل بردند و فرمودند: «ای حاضران! به شما اعلام می کنم که زید پسر خوانده من شد و از من ارث می برد و من نیز از وی ارث می برم». چون پدر و عموی زید این عمل پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدند خوشحال شدند و رفتند (1).
حضرت خدیجه علیها السلام پس از مرگ همسر دوم علی رغم داشتن خواستگاران فراوان از اشراف و ثروتمندان همواره از ازدواج سرباز می زد تا این که از طریق علمای یهود به وجود مهر نبوت در بین دو کتف رسول خدا صلی الله علیه و آله آگاه شد و شیفته حضرتش گردید. سرانجام روزی ابوطالب به پیامبر صلی الله علیه و آله پیشنهاد کرد که مالی برای مضاربه از خدیجه دریافت نماید تا با آن تجارت کند پیامبر صلی الله علیه و آله نیز پذیرفتند و پس از بستن قرارداد با خدیجه عازم سفر بازرگانی شدند در پایان سفر، «میسره» غلام ،خدیجه از ویژگی های پیامبر گفت و بر شیفتگی وی افزود (2)
ص: 259
سیده قریش لحظه ای از فکر پیامبر صلی الله علیه و آله فارغ نشد و عشق ملکوتی وی به آن حضرت ، آتش بر خرمن هستی او می زد. سرانجام به درخواست خواستگاران ثروتمندی چون عقبه بن ابی معیط، ابوجهل وصلت بن ابی ایهاب به دلیل این که گمراه بودند پاسخ رد داد و همسری حبیب خدا را پذیرفت که از مال دنیا چیزی نداشت. سپس ورقه پسر عموی خدیجه بزرگان عرب و صنادید قریش را بر در کعبه جمع کرد و گفت: «ای بزرگان قریش! آیا خدیجه را چگونه شناخته اید» گفتند: «در عرب و عجم نظیر او را نمی توان یافت». گفت: «رواست که بی شوهر زندگی کند؟» گفتند: «ملوک جهان طالب اویند، اما او حاضر نیست مخطوبه کسی گردد». ورقه گفت: «حال او مایل است با یکی از سادات قریش ازدواج .نماید. بنابراین فردا برای این امر مبارک در خانه وی جمع شوید».
خانه خدیجه به بهترین شکل برای مراسم ازدواج آراسته شده بود. پیامبر و خدیجه در کنار یک دیگر نشستند و ورقه عمرو بن اسد رئیس قبیله و ابوطالب شاهد مراسم عقد بودند (1)
سرور کائنات حضرت محمد صلی الله علیه و آله در عظمت و شأن خدیجه می فرمایند:
خدیجه علیها السلام سَابِقَةُ نسَاءِ الْعَالَمِینَ إِلَی الْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ؛ (2)
خدیجه سبقت گیرنده زنان جهانیان در ایمان به خدا و محمد است.
و نیز فرمودند:
اسلام جزبه شمشیر علی علیه السلام و دارایی خدیجه استواری نیافت.
این زن والا آن چنان در تمامی ابعاد وجود برجسته بود که شخصیتی چون پیامبر صلی الله علیه و آله قطب عالم امکان به شایستگی در کنار وی به آرامش دست یافتند و تا هنگامی که او در قید حیات بود همسر دیگری اختیار نکردند و پس از
ص: 260
رحلت خدیجه نیز می فرمودند:
خدا هرگز زنی بهتر از خدیجه برای من جایگزین نکرد. او روزی به من ایمان آورد که دیگران مرا تکذیب می کردند و روزی ثروت خود را به پای من ریخت که دیگران ثروت شان را از من منع می نمودند. (1)
خدیجه بهترین مصداق كلام ﴿وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾ (2) بود که با تمامی امکانات اعم از مادی و معنوی از پیامبر حمایت نمود و بهترین تسلی بخش همسرش در برابر ستم و دشمنی کفار بود. هنگامی که مشرکان به قصد جان پیامبر صلی الله علیه و آله خانه ایشان را سنگ باران می کردند خدیجه علیها السلام به اتفاق امیرمؤمنان علی علیه السلام خویشتن را سپر آن حضرت می کردند و عاقبت خدیجه گفت: «ای مردم قریش! شرمنده نمی شوید که خانه زنی را سنگ باران می کنید که نجیب ترین قوم شماست و از خدا نمی ترسید؟» سپس مشرکان به خانه های خویش بازگشتند.
در کتاب عقيله الوحی آمده:
ایمان خدیجه در تقویت اسلام بسیار مؤثر بود این زن از همه به پیامبر مهر نزدیک تر و محرم اسرار ایشان بود در زمانی که قریش از آداب و سنن جاهلی خود در مقابل دین حق دفاع می کردند، خدیجه عامل مؤثری در پایداری رسول خدا صلی الله علیه و آله بود همواره دل داری تسلی بخش خدیجه موجب می شد که پیامبر صلی الله علیه و آله غم های خود را فراموش کند.
فداکاری مالی حضرت خدیجه علیها السلام علیها السلام در شعب ابی طالب
یکی از فصول درخشان زندگی پربار خدیجه کبری، نقش وی در محاصره اقتصادی شعب ابی طالب بود:
خديجه علیها السلام تمامی دارایی خود را به شعب نشینان بخشید و این چنین بود
ص: 261
که حکیم بن حزام بن خویلد به اسم عمه خود خدیجه برای شعب نشینان گندم می برد مسلمانان سه سال زندگی وحشت بار را در این حصار پشت سر نهادند اگر ثروت خدیجه نبود از گرسنگی جان می دادند. او از روی صفا و سخاوت، تمامی دارایی خود را نثار دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله نمود تا این که خداوند گشایشی در کار آنان پیش آورد. (1)
خدیجه پس از ازدواج با پیامبر تمام دارایی اش را به ایشان بخشید (2) و کارهای تجاری را نیز به حضرت سپرد؛ حتی غلامان (مانند مسیره) و کنیزان خود را آزاد کرد. حلیمه سعدیه دایه حضرت رسول در ایام خشک سالی به منزل ایشان آمد. خدیجه برای تشکر از زحماتش وی را بسیار احترام کرد و چهل گوسفند و یک شتر نیز به او هدیه داد ،ثوبیه کنیز ابولهب، (نخستین دایه پیامبر) نیز با آنان در ارتباط بود خدیجه حتی برای جبران خدمت وی و کسب رضایت پیامبر بارها تلاش کرد تا او را از ابولهب بخرد و آزاد کند، ولی موفق نشد. (3)
در مرحله دعوت علنی، هر گاه پیامبر صلی الله علیه و آله قریش را به اسلام و راه حق دعوت می فرمودند و آنان با بی توجهی، حضرت را مسخره می کردند، خدیجه با سخنان مهرآمیزش ایشان را دلداری می داد. به نظر عده ای از مفسران، آیه هشت سوره ضحی: «ای پیامبر! آیا تو را نیازمند نیافت پس بی نیاز و توان گر ساخت»، به این حمایت های مالی خدیجه اشاره دارد. (4)
اندک زمانی پس از شکست محاصره ،اقتصادی خدیجه علیها السلام در 65 سالگی در رمضان سال دهم بعثت به فاصله سه روز بعد از وفات ابو طالب در گذشت. (5)
ص: 262
وضعیت محیطی مکَه و اطراف آن به گونه ای بود که اگر کسی اظهار اسلام می کرد با مرگ مواجه می شد بر همین اساس پیامبر صلی الله علیه و آله همراه على علیه السلام و خدیجه علیها السلام و بعضی دیگر سه سال اسلام خود را پنهان نمودند و در تقیه به سر می بردند تا هنگامی که آیات 94 و 95 سوره حجر در مورد آشکار نمودن اسلام بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
﴿ مَا أَجَابَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَحَدٌ قَبْلَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ خَدِیجَهَ علیها السلام وَ لَقَدْ مَکَثَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِمَکَّهَ ثَلاَثَ سِنِینَ مُخْتَفِیاً خائِفاً یَتَرَقَّبُ وَ یَخَافُ قَوْمَهُ وَ اَلنَّاسَ﴾.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سه سال در مکه به طور پنهان می زیست و علی علیه السلام و خدیجه علیها السلام با او بودند و اسلام خود را پنهان می نمودند و به شدت تقیه می کردند (1)
این فرمایش نیز بیان گر ایثار و مقاومت استوار حضرت خدیجه علیها السلام است؛ بانویی که به خاطر اسلام از همه شئون دنیا دست کشید و حاضر شد سه سال (یا پنج سال) در سخت ترین وضعیت در خفا زندگی کند و رنج ها و تلخی های تنهایی و احساس خطر شدید را تحمل نماید به راستی چه ایثار و مقاومتی بالاتر از این! (2)
هم چنین درباره ایشان فرموده اند:
﴿وَ کَانَتْ خَدِیجَهُ وَزِیرَهَ صِدْقٍ عَلَی اَلْإِسْلاَمِ وَ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَسْکُنُ اِلَیها﴾؛
خدیجه علیها السلام وزیر راستین اسلام بود و پیامبر صلی الله علیه و آله به وسیله (یاری ها و محبت های) او آرامش و تسلی خاطر می یافت.
ص: 263
حضرت خدیجه علیها السلام از ثروتمندترین اشخاص در جزیره العرب بود. این بانوی والا مقام تمام ثروتش را برای گسترش اسلام به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله داد؛ چنان که آن حضرت می فرمود:
﴿مَا نَفَعَنِی مَالٌ قَطُّ مَا نَفَعَنِی مَالُ خَدِیجَهَ﴾؛
هیچ مالی هرگز به من سود نبخشید آن گونه که ثروت خدیجه علیها السلام به من سود بخشید
به طور خلاصه اموال حضرت خدیجه در این موارد صرف می شد:
1. پیامبر صلی الله علیه و آله از اموال خدیجه علیها السلام بدهکاران را از قید بدهکاری آزاد می کردند و به تهیدستان کمک می نمودند، به بینوایان و یتیمان رسیدگی می فرمودند، مسلمانانی که از مکه به مدینه هجرت می نمودند، مشرکان اموال آن ها را مصادره می کردند پیامبر صلی الله علیه و آله از اموال خدیجه علیها السلام به آن ها کمک می فرمود تا خود را به مدینه برسانند. پیامبر صلی الله علیه و آله هر گونه صلاح می دانستند، از اموال استفاده می نمودند.
2. همان گونه که گفته شد، حلیمه سعدیه روزی به مکه نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و از قحطی و خشکسالی آن سال شکایت کرد پیامبر صلی الله علیه و آله این موضوع را با خدیجه علیها السلام در میان گذاشتند، خدیجه علیها السلام چهل گوسفند و شتر به حلیمه بخشید. او با شادمانی به سوی خاندانش بازگشت ، سپس بعد از طلوع اسلام ، حلیمه و شوهرش به مکه آمدند و مسلمان شدند.
3. در آستانه ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله با خدیجه علیها السلام ، وقتی ورقه بن نوفل سخن از فقر پیامبر صلی الله علیه و آله به میان آورد، خدیجه علیها السلام الله گفت: «اگر مال او اندک است، مال من بسیار است» و شعری خواند که مصرع دومش این است: «ثروت در برابر او جز مثل گرفتن ناخن ها نیست»؛ یعنی ثروتم را از خود جدا کردم و همه را در اختیار او قرار دادم. لذا آن حضرت در مصرف آن اختیار تام داشتند.
4. در محاصره شعب ابی طالب بر اساس روایات ابوطالب و خدیجه همه
ص: 264
اموال خود را برای حفظ اسلام و محاصره شدگان، انفاق نمودند.
طبق برخی از روایات در ماجرای محاصره از اموال خدیجه علیها السلام دیگر چیزی باقی نماند و خدیجه گفت: «چیزی جز دو پوست باقی نمانده و هنگام استراحت یکی را زیرانداز و دیگری را روانداز خود قرار می دهیم».
لذا پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
اسلام جزبه شمشیر علی علیه السلام و ثروت خدیجه علیها السلام بر پا نشد.
آری بیش تر ثروت خدیجه علیها السلام در دوران محاصره به مصرف رسید؛ زیرا عرصه بر بنی هاشم و پیامبر صلی الله علیه و آله در شعب ابی طالب، بسیار تنگ شد. در این مدت ابوالعاص بن ربیع داماد خدیجه علیها السلام شترهایی را می آورد و با آن ها گندم و خرما حمل می کرد و با زحمت و خطر زیاد آن ها را به بنی هاشم می رسانید. محاصره شدگان شعب، هیچ گونه طعامی نداشتند و مصارف سه ساله آن ها از اموال خدیجه علیها السلام بود خدیجه علیها السلام با کمال ایثار و مقاومت از جان پیامبر صلی الله علیه و آله و بنی هاشم محفاظت می کرد و دارایی اش را فدای آنان نمود.
آری چنین ایثاری بود که انفاق خدیجه علیها السلام را در پیشبرد اسلام با شمشیر امام علی علیه السلام برابر ساخت؛ همان شمشیری که طبق فرموده پیامبر صلی الله علیه و آله یک ضربه آن در روز جنگ خندق بهتر از عبادت جن و انس معرفی شد. چنان که جهاد با مال در آیات متعددی از قرآن (مانند آیات 11 صف، 95 نساء، 44 و 81 و 88 توبه و 72 انفال) با جهاد با جان هم طراز قرار داده شده است.
بر همین اساس علامه مامقانی نویسنده رجال تنقیح المقال می نویسد:
همین افتخار و شرافت که برترین افتخار و شرافت است برای خدیجه علیها السلام بس که آیین اسلام پا نگرفت و کمر راست نکرد مگر با ثروت خدیجه علیها السلام و شمشیر علی علیه السلام، چنان که این مطلب به طور متواتر نقل شده است.
5. با بررسی روایات به این نتیجه می رسیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خدیجه علیها السلام ها را در همان موارد هشت گانه ای که در مورد مصرف زکات در آیه 60
ص: 265
سوره توبه آمده، به مصرف رسانیدند که عبارتند از: فقیران، تهی دستان ، کارکنان جمع آوری زکات جلب محبت مخالفان آزادی بردگان، ادای دین بدهکاران، تقویت آیین خدا و در راه ماندگان
حضرت خدیجه علیها السلام از زنان برجسته عالم به شمار می آید. ایشان اولین کسی بود که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ایمان آورد و در دوران رسالت، مؤنس و یار و مددکار پیامبر صلی الله علیه و آله بود.
او در اوضاع بحرانی و سخت، شوهرش را تنها نگذاشت بلکه با تمام توان از حضرت دفاع نمود حمایت خدیجه علیها السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در زمینه های مختلف بود. او نقش برجسته ای در گسترش اسلام داشت. با توجه به این که حضرت خدیجه علیها السلام از نظر اقتصادی و مالی ثروتمند بود، تمام دارایی خود را فدای اسلام نمود در موارد مختلفی ثروت و دارایی حضرت خدیجه علیها السلام باعث شد که دین اسلام گسترش یابد.
ص: 266
قرآن كريم
1. ابن اسحاق ، السير و المغازی، ترجمه رضیع الدین، چاپ اول، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1360ش.
2. ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، چاپ اول، بیروت: دار الفکر، 1998 م.
3. ابن سعد، طبقات الكبرى، ج 8، پرفسور الدكتور بروکلمن، لیدن: چاپ اول، 1321 ق.
4. ابن کثیر دمشقی، ابوالفدا ، البدايه والنهايه، چاپ اول، بیروت: المكتبه العصريه، 2005 م.
5. اربلی، علی بن عیسی ، کشف الغمۃ، چاپ اول، قم: کتاب فروشی اسلامیه 1410 ق.
6. ابن حجر عسقلانی، الإصابه فی تمییز الصحابه ، بیروت: محمد علی بجاوی، 1412ق.
7. بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، سهیل زکَار و ریاض زرکلی چاپ ،اول ،بیروت: دارالفکر، 1417ق.
8. ثریا مکنون و مریم صانع ،پور بررسی تاریخی منزلت زن از دیدگاه اسلام، چاپ چهارم قم: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1374ش.
9. حسين على الشرهاني ، السيده بنت خويلد من المهد الى الحد، چاپ اول، بیروت: مكتبه الهلال، 2005 م
10. السيد نبيل الحسنى، خديجه بنت خويلد امه جمعت في امره، ج1، چاپ اول بغداد: قسم السؤون الفكرية والثقافيه في العتبه الحسينيه المقدسه، 1332 ق.
11. شیخ ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعه چاپ ششم، قم: دارالکتب الاسلامیه، 1373 ش.
12. شيخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمع، ج 2، چاپ دوم، ناشر: اسلامیه
ص: 267
1425 ق.
13. صدوق، ابی جعفر محمد بن على بن الحسين، عيون اخبار الرضا علیه السلام نجف: المطبعه الحيدريه، 1390ش.
14. طبرسی، امین الاسلام علی الفضل بن الحسن، سید محسن امین، چاپ اول، بیروت: مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، 1995 م.
15. طبری، ابی جعفر محمد بن جرير، تاريخ الامم والملوک ، چاپ دوم، بیروت: دار الكتب العلميه ، 1988م.
16. عبدالرضا ،عرب ، تصویر خانواده پیامبر صلی الله علیه و آله در دائره المعارف اسلام، چاپ اول قم: انتشارات شیعه شناسی، 1387ش.
17. عبد المنعم ،هاشمى ، ام المؤمنين خديجه بنت خويلد، چاپ اول، بیروت: دار و مکتبه هلال، 1421 ق.
18. غلامعلی حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ج 15، چاپ اول، تهران: بنیاد دایره المعارف اسلامی، 1390ش.
19. فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری با علام الهدی، قم: چاپ اول، 1417ق.
20. قندوزی حنفی سلیمان بن ابراهيم ينابيع الموده، تحقیق، سيد على جمال اشرف الحسینی تهران: دارالاسوه لطباعه و النشر، 1430 ق.
21. کتَانی، سلیمان، فاطمه الزهراء و ترفى محمد، چاپ اول، قم: مجمع العالمى لاهل البيت علیهم السلام، 1332 ق.
22. کلینی، محمد بن یعقوب، الروضة من الكافي، ترجمه رسولی محلاتی چاپ اول ،تهران 1364 ش.
23. مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، ترجمه ،روحانی چاپ ششم قم: دار الكتب الاسلامیه، 1373ش.
24. محمد محمدی اشتهاردی، حضرت خدیجه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله اسطوره ایثار و مقاومت ، چاپ دوم تهران: مؤسسه انتشارات نبوی، 1384ش.
25. نورالحسینی، المرعشی ، احقاق الحق و ازهاق الباطل، چاپ اول، تهران:
ص: 268
کتاب فروشی اسلامیه بی تا.
26. هاشم معروف الحسنی، خدیجه علیها السلام کبری و فاطمه علیهما السلام ، مترجم ، دکتر علی شیخ الاسلامی، چاپ اول، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 1385 ش .
27. یعقوبی ابی یعقوب جعفر بن وهب ابن واضح تاریخ یعقوبی، تحقیق، عبدالامیر، چاپ اول، بیروت: مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، 1413 ق.
ص: 269
*حضرت خدیجه علیها السلام انسان با اراده: قاسم صفری جوادی (1)
مقاله حاضر به شخصیت حضرت خدیجه علیها السلام با تکیه بر سخنرانی شهید مطهری می پردازد.
شهید مطهری، ضمن این که عده ای از انسان ها را برترین می داند که صاحبان همت عالی هستند؛ آن ها را به دو دسته تقسیم می کند: یک دسته بزرگ و بزرگوار و یک دسته فقط بزرگ؛ ولی هر دو دسته نسبت به بقیه انسان ها هر دو دسته برتر هستند؛ چون از همت و اراده والا برخوردارند. ایشان می فرماید:
بعضی ها اساساً یک داعیه جمع کردن ثروت در وجودشان هست که به کم قانع نیستند این نکته را هم عرض بکنم که گاهی از اوقات، بعضی از افراد بی همت به دلیل این که عرضه ندارند به دلیل این که همت ندارند به دلیل این که مرد نیستند وقتی آدمی را می بینند که دنبال کردن ثروت می،رود هی تحقیرش می کنند به او می خندند آیات زهد را می خوانند دم از تقوا می زنند دم از زهد می زنند می خواهند مغالطه بکنند نه آقا او که دنبال جمع کردن ثروت می رود با همان حرص هم می رود با حالت دنیا پرستی می رود از توی ضعیف همت دون همت گدا صفت بالاتر است. (2)
هم چنین درباره مقام و جاه طلبی می فرماید:
ص: 270
مگر در این جهت مردم متساوی هستند نه در این که اسکندر مرد بلند همتی بوده می شود شک کرد؟ مردی بود که این داعیه در سرش پیدا شد که تمام دنیا را در زیر مهمیز و فرمان خودش قرار بدهد. اسکندر از یک آدم نوکر صفتی که اساساً حس سیادت و آقایی در او وجود ندارد؛ حس برتری طلبی در او وجود ندارد؛ همت (1) در وجودش نیست خیلی بالاتر است. نادرشاه و امثال او هم همین طور این ها را باید گفت روح های بزرگ (2)
دیکتاتور معروف ایتالیا یک وقتی به یک کسی از دوستانش گفته بود: من ترجیح می دهم که یک سال شیر زندگی کنم تا این که صد سال گوسفند زندگی کنم...... من با این شرط می توانم شیر باشم که مردم گوسفند باشند، اما اگر مردم این جمله را بفهمند آن ها هم می خواهند مثل من موسولینی باشند؛ مثل من شیر باشند. اگر آن ها هم بخواهند مثل من شیر باشند، دیگر من نمی توانم شیر باشم. آن ها باید گوسفند باشند که من شیر باشم». در این بزرگی هست اما بزرگواری نیست (3)
در بخش بزرگواری می فرماید که همت بزرگواران از بزرگان بیش تر است بزرگ فقط دنبال ثروت است اما بزرگوار دنبال ثروت است ولی خود زاهدانه زندگی می کند و ثروت را به دیگران می بخشد. او بی عرضه نیست که تلاش نکند. او اهل تنبلی و تن پروری نیست. تلاش می کند اموال فراوان به دست می آورد؛ اما اراده ای بزرگ تر و همتی والاتر و آن را در اختیار دیگران می گذارد. وی در این بخش هم نکات متعددی آورده می گوید:
اما بزرگوار چطور؟ بزرگوار می خواهد همه مردم شیر باشند؛ یعنی گوسفندی نباشد که دیگری طعمه اش کند. اصلاً می خواهد در زندگی در دنیا وجود نداشته باشد. این معنایش احساس بزرگواریست؛ احساس انسانیت است به تعبیر قرآنی احساس عزت است؛ احساس کرامت
ص: 271
نفس است که این کلمه کرامت در آثار اسلامی زیاد آمده کرامت همان مفهوم بزرگواری را دارد جمله ای هست از پیامبر اکرم صلى الله عليه و سلم که فرمود ﴿إنّی بُعِثْتُ لِاتِمِّمَ مَکارِمَ الْاخْلاقِ﴾. مکرر گفته ام: گاهی وقت ها در ترجمه فارسی این جمله را غلط ترجمه می کنند می گویند: پیغمبر فرمود که من مبعوث شده ام که اخلاق نیک را تکمیل کنم. نه این ترجمه رسایی نیست پیغمبر بیش تر از این گفت ... من مبعوث شدم که اخلاقی را تکمیل کنم که در آن روح مکرمت است؛ یعنی اخلاق بزرگواری ، اخلاق آقایی اما نه آقایی به معنای آن سیادتی که بر دیگری مسلط بشوم؛ آقایی ای که روح من آقا باشد و از پستی دنائت دروغ غیبت از تمام صفات رذیله احتراز داشته باشم. (1)
بعد نمونه هایی از اخلاق بزرگواری از امام علی علیه السلام و امام حسين علیه السلام ذكر می کند درباره امام حسین علیه السلام می نویسد:
من یک وقتی کتاب هایی را که کلمات حضرت را نقل کرده اند مطالعه می کردم، دیدم عجیب است! با این که کلمات امام حسین آن قدر زیاد نیست، ولی هیچ مطلبی در کلمات ایشان به اندازه بزرگواری به چشم نمی خورد. اصلاً مثل این که روح حسین، مساوی است با بزرگواری (2).
از مجموعه سخنرانی ،ایشان این نکته استفاده می شود که انسانیت انسان به تلاش و کوشش و همت و اراده اش است منتهی این انسانیت، یک موقع در حد اراده است که انسان ها بزرگ می شوند و یک وقت علاوه بر اراده به مراد هم نگاه می شود. هر چه انسان ها در مسیر اراده و مراد پیش روند انسانیت بیش تری دارند
شاید شعر اقبال لاهوری هم در ردیف سخن مرحوم مطهری باشد:
کافر بیدار دل نزد صنم *** بِه زدین داری که خفته در حرم (3)
ص: 272
در بین انسان ها قطعاً انبیا جایگاه ویژه ای داشته اند. آن ها انسان های هدف دار و صاحب اراده و تلاش گر بودند. آنان می خواستند وضع جامعه را بهتر کنند و انسان ها را به عبودیت خداوند (1) و به بر پا داشتن قسط فراخوانند. (2) اساساً انبیا صاحبان اراده ای هستند که باید با فرعون و نمرود و ابوجهل در جامعه در افتند؛ انسان هایی هستند که جامعه را به توحید فرا خوانند و از زشتی باز دارند و اگر این کار صد ها سال طول بکشد هم چنان مقاومت می کنند. (3) آنان در مسیر اهداف بلند خویش از هیچ تلاش فروگذار نمی کنند. البته قرآن بین این انبیا، چند نفر را به عنوان صاحب اراده و عزم معرفی می کند (4)
برخی از نکاتی که قرآن به عنوان ملاک برای عزم داشتن معرفی می فرماید غفران، صبر و تقواست. (5)
قرآن از بین پیامبران صاحب عزم دو نفر را به عنوان الگو معرفی می نماید: یکی حضرت ابراهیم علیه السلام (6) و دیگری پیامبر اسلام صلى الله عليه و سلم (7) پیامبران اولوالعزم هر یک به گونه ای در رسالت خود با مشکلات روبه رو شدند و شاید مشکل ترین آن ها حضرت عیسی علیه السلام باشد چون حضرت نوح علیه السلام با جامعه ای ملحد روبه رو بود که شب و روز آشکار و نهان آن ها را دعوت می کرد ولی ثمره آن گریختن آن ها بود. (8) سپس حضرت ابراهیم علیه السلام که او را از شیعیان نوح علیه السلام معرفی می نماید (9) در عین حال ابراهیم در درون خانه خویش با شرک روبه روست. (10) هم چنین در برابر
ص: 273
حاکم جامعه هم می ایستد (1) تا وقتی که بت ها را ابراهیم در هم می کوبد، جمع می شوند تا او را به آتش در افکنند و ابراهیم را بسوزانند. (2)
حضرت موسی علیه السلام سراغ فرعون آمد تا بنی اسرائیل را نجات دهد (3) او هم تهدید می شود پیامبر اسلام صلى الله عليه و آله هم آمدند سراغ کفار قریش تا آن ها را بیم دهند و به توحيد خداوند متعال دعوت نمایند که ﴿قُولُوا لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ تُفْلِحُوا﴾ کار تمام انبيا سخت بود.
قرآن کریم در کنار مردان و پیامبران صاحب ،اراده، به معرفی زنان صاحب اراده نیز پرداخته است. در سوره تحریم چهار زن را به عنوان مثل برای کافران و مؤمنان مثال می زند (4) دو نمونه ای که برای مؤمنان ذکر می کند، یکی همسر فرعون است و دیگری حضرت مریم علیها السلام. (5) این دو الگو، اراده خویش را به بهترین وجه نشان دادند همسر فرعون می تواند پاسخ خوبی به بسیاری از بی ارادگی ها در بین ما انسان ها و مدعیان دین داری باشد که در چه موقعیت ،سختی راه خویش را انتخاب کرد و اراده قوی داشت و انسان بودن خود را به اثبات رساند که کسی که اراده ندارد فاقد انسانیت است. لذا شاید دلیل نکوهش اکثریت ها توسط قرآن همین بی ارادگی باشد. (6) مهم ترین ویژگی حضرت مریم نیز پاک زیستن او بود قرآن بر طهارت او گواهی می دهد. (7)
ص: 274
هم چنین در جریان تولد حضرت عیسی علیه السلام رنج های زیادی را تحمل کرد که قرآن اوج این مشکل را نشان می دهد: ﴿قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَٰذَا وَ كُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا﴾ (1) او نیز الگویی برای همه مؤمنان است که برای پاک زیستن باید سختی های زیادی را تحمل کرد
قرآن کریم دو زن را به عنوان مثل برای مؤمنان معرفی می فرماید. در روایات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برترین زنان بهشتی چهار نفر معرفی می شوند؛ یعنی دو نفر دیگر به نمونه های قرآن اضافه می کردند: یکی حضرت خدیجه علیها السلام و دیگری حضرت زهرا علیها السلام.
﴿خَطَّ رَسُولُ اللّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی الارضِ أَرْبَعَهَ خُطُوطٍ ثُمَّ قالَ: أتَدْرونَ ما هذا؟ قالوا: اللّهُ وَ رَسُولُهُ أعْلَمُ. فَقالَ رَسولُ اللّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَفْضَلُ نِساء أهْلِ الْجَنَّهِ خخدیجَهُ بِنْتُ خُوَیْلدٍ، وَ فَاطِمَهُ بِنتُ مُحَمّدٍ صلی الله علیه و آله، وَ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ ، وَ آسِيةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ﴾ (2)
عن عايشه قالت الفاطمة علیها السلام ألا ابشّرك اني سمعت رسول الله صلى الله عليه و سلم يقول سيدات أَفْضَلُ نِسَاءِ الْجَنَّةِ أَرْبَعٌ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و اله وَ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيلِدٍ وَ آسِيةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ. (3) حَسْبُکَ مِنْ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مَرْیَمُ ابْنَهُ عِمْرَانَ، وَ خَدِیْجَهُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ، وَ فَاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و آسِيةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ. (4)
این چهار بانوی بزرگ اراده ای قوی داشتند و توانستند از انسانیت خود به نحو شایسته دفاع کنند
ص: 275
حضرت خدیجه علیها السلام الگوی بسیار مناسبی برای انسان هاست؛ زیرا در همه زمان ها انسان ها نیازمند به الگو هستند. آن بانو در جامعه ای زندگی می کرد که ﴿وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَىٰ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ يَتَوَارَىٰ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ ۚ أَيُمْسِكُهُ عَلَىٰ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ ۗ أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ﴾ (1) در این جامعه داشتن دختر به هیچ وجه افتخار نبود، بلکه هنگامی که بشارت فرزند دختر به آن ها داده می شد نه تنها خوشحال نمی شدند بلکه ناراحت می گشتند که نگه داشتن دختر خواری و ذلت را بپذیرند یا او را در زیر خاک پنهان کنند اما در چنین جامعه ای حضرت خدیجه علیها السلام در زندگی از جهات زیادی الگو بود؛ از جمله: تربیت فرزند شوهرداری ، تعامل با جامعه، تجارت، خرج کردن در راه هدف و فداکاری و ایثارگری در تمام شئون زندگی. چه همسری حاضر است تمام گذشته پر افتخار خویش را فراموش کند و حتی ذکری از آن به میان نیاورد بلکه تمام سرمایه اش را در اختیار همسر قرار دهد که در راه اهداف خود خرج کند خدیجه علیها السلام اولین زن مؤمن به پیامبر صلی الله علیه و آله بود که در راه آن حضرت همه سختی ها را تحمل کرد و سخت ترین دوران پیامبر صلی الله علیه و آله ، زمانی بود که خدیجه علیها السلام در قید حیات بودند لذا آن بانو با اراده ای محکم، توانست الگوی زنان و مردان مسلمان و مؤمن باشد تا هم دنیایی آباد و هم آخرتی آباد داشته باشند.
مهم ترین ویژگی انسان این است که موجودی صاحب اراده است و این صاحب اراده بودن ارزش دارد و لو در راه ثروت اندوزی و کسب قدرت باشد البته اراده برتر آن است که در مسیر ماهداف والا تر قرار گیرد. قرآن در کنار پیامبران به ویژه انبیای اولوالعزم، زنانی را به عنوان مثال برای مؤمنان ذکر می کند. پیامبر
ص: 276
اسلام صلی الله علیه و آله در کنار دو زنی که قرآن مثال برای مؤمنان می آورد، دو زن دیگر را به عنوان الگو برای مؤمنان اضافه می کنند که از نظر جامعیت، زندگی حضرت خدیجه علیها السلام نسبت به سه زن دیگر برتر است. این می تواند الگویی مناسب در جهات مختلف برای همه مؤمنان باشد.
ص: 277
قرآن كريم.
1. لاهوری، اقبال ، کلیات اقبال لاهوری به کوشش اکبر دهداروند، چاپ دوم ،تهران، انتشارات زوار، 1385ش.
2. مطهری ،مرتضی گفتارهای معنوی انتشارات صدرا ،تهران، چاپ اول 1361ش.
ص: 278
*مقام حضرت خدیجه علیها السلام در زیارت نامه ایشان: الهام خبازی نژاد (1)
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بارها از حضرت خدیجه علیها السلام به نیکی یاد می کردند تا جایی که باطن حسادت ورز عده ای از نزدیکان شان آشکار شد با وجود این سؤالی که ذهن انسان حقیقت جو را به کاوش وامی دارد این است که چرا امروز زیارت نامه ای مأثور از حضرت خدیجه علیها السلام در دست نیست؟!
در کتاب های شیعه زیارت مأثوری برای حضرت خدیجه علیها السلام نقل نشده .است مرحوم علامه مجلسی از بیان نشدن زیارت مأثور برای عبد مناف عبد المطلب ابوطالب و خدیجه علیها السلام به رغم معروف بودن قبور و جایگاه رفیع آنان نزد شیعیان شگفتی خود را بازگو کرده و احتمال داده دلیل آن تقیه باشد در زیارت مأثوره معصومان علیهم السلام ، از حضرت خدیجه علیها السلام به عنوان «خدیجه الکبرى» و «الغراء» ياد شده؛ مانند دعای ندبه و زیارات متعدد امام حسین علیه السلام. در صلوات و زیاراتی از ائمه علیهم السلام از آن حضرت نیز یاد شده که می توان از آن ها به عنوان تنها صلوات و زیارات مأثور حضرت یاد کرد در زیارت نامه معصومان علیهم السلام از ایشان به نیکی یاد شده و این نشان از بزرگواری مقام و منزلت والای ایشان است. اما گویا اجحافی که در حق ایشان شده نشان از بغض و کینه ای دارد که در طول تاریخ با جعل روایات و احادیث و تحریف ،تاریخ برای رسیدن عده ای به منافع دنیوی پدید آمده است
آن چه امروز برای ابلاغ سلام بر حضرت خدیجه علیها السلام در دست است،
ص: 279
برگرفته از آیات و روایاتی است که در حق این بانوی باکرامت بیان شده که البته دارای مضامین بلندی .است بررسی هر یک از عبارات آن می تواند کمک شایسته ای برای ایجاد و تعمیق معرفت نسبت به آن بزرگوار نماید.
در این مقاله سعی شده بخش هایی از زیارت نامه حضرت خدیجه علیها السلام که در برخی کتب ادعيه ،آمده بررسی و آیات و روایات متناظر با آن بیان گردد.
واژگان کلیدی
زیارت نامه، حضرت خدیجه علیها السلام، پیامیر اسلام صلی الله علیه و اله، ادعیه، سلام، فضايل.
حضرت خدیجه علیها السلام بزرگ بانویی است که در مناقب ایشان سخن ها گفته شده و قلم ها به نگارش درآمده است. مقام و منزلت این بانو، آن قدر والاست که علاوه بر تشیع دیگر فرق اسلامی هم بر این امر اذعان کرده اند. ایشان در نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جایگاهی بس رفیع داشتند خداوند متعال به ایشان نزد فرشتگانش مباهات نموده است. (1) بانویی که تأثیر فراوانی در تاریخ، به عنوان اولین زن مسلمان داشت و مصداق بارز توانگری بود که با عزم و اراده بر دهان جلوه های فریبنده دنیا لگام زد و تمام ثروت خود را به خدمت اسلام درآورد. حضرت خدیجه علیها السلام فردی بود که اصالت خانوادگی، اعتبار قبیله ای، ثروت فراوان و بسیاری از مؤلفه های دیگر نتوانست مایه کبر و غرورشان شود و پیوسته دنبال حق و حقیقت بود تا آن که به واسطه پاکی سیرت، خداوند متعال ایشان را بر زنان عالم برتری داد و شایستگی همسری خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و مادری ائمه اطهار علیهم السلام را نصیب ایشان نمود حضرت خدیجه علیها السلام، برای به دست آوردن مقام قرب الهی حاضر شد تمام داشته هایش را در طبق اخلاص
ص: 280
گذارد و تقدیم به راهی نماید که اشاعه راه مقدس اسلام بود هر چند مقام این بزرگ بانو بر شیعیان پوشیده نیست در طول تاریخ بسیاری تلاش نموده اند تا منزلت ایشان را کم رنگ جلوه دهند اما بر اساس آیه ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللّٰهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدٰامَكُمْ﴾ ایشان که مصداق بارز یاری گردین خدا بودند، از جان گذشتگی ایشان هرگز از صحنه تاریخ محو نخواهد شد و تأثیر شگرفت خود را تاکنون نمایان کرده است.
در ادامه، بخش هایی از زیارت آن بانوی بزرگ بررسی می گردد تا گوشه ای از فضایل ایشان روشن شود.
1. ﴿ألسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ رَسُولِ اللّه سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ، ألسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ خاتَمِ النَّبِییّنَ﴾
در ابتدای زیارت نامه حضرت خدیجه علیها السلام سلام برایشان به عنوان همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلام تأکیدی مجدد به عنوان همسر آخرین پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است.
درباره ماجرای ازدواج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه علیها السلام در قرآن کریم و تاریخ سخن ها آمده که به اختصار به گوشه ای از آن اشاره می شود:
در سوره مبارکه فرقان آیه 74 به حضرت خدیجه علیها السلام به عنوان همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اشاره شده است:
﴿وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ﴾ اماما؛ پروردگارا! از همسران و فرزندان مان مایه روشنی چشم ما قرار ده و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان!
«و عن الحاكم الحسكاني الحنفى عن ابي سعيد في قوله تعالى «هب لنا» الآيه . قال النبي صلی الله علیه و آله: قلت يا جبرئيل من ازواجنا ؟ قال: خديجه. قال: فاطمه و «قره عين». قال: الحسن والحسين. قال: (و اجعلنا للمتقين اماما) قال:
ص: 281
على علیه السلام.
حاکم حسکانی از قرآن پژوهان نام دار اهل تسنن در این مورد آورده است که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله در تفسیر این آیه فرمود:
پس از نازل شدن این آیات از فرشته وحی پرسیدم: منظور از «ازواجنا» کیست؟ پاسخ داد: «خدیجه علیها السلام است».
مرحوم فیض کاشانی در تأویل همین آیه می نویسد:
منظور از آن مقام والای ،رسالت قرآن شریف و یار و مشاور پر اخلاص پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت خدیجه علیها السلام است که نسل سزاوار پیامبر صلی الله علیه و آله از ایشان است. (1)
خدیجه علیها السلام نخستین همسری بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قبل از آغاز رسالت برگزیدند و مدتی طولانی نزدیک به 25 سال با وی زندگی کردند. با این که پیامبر صلی الله علیه و آله، پس از رحلت حضرت خدیجه علیها السلام با برخی از زنان دیگر مانند عایشه صفیه، ام سلمه و ... وصلت نمودند در تمام مدتی که همسران دیگری در خانه داشتند باز از خدیجه به شایستگی یاد می کردند؛ نام ایشان را با احترام می بردند و همواره خاطره او را گرامی می داشتند؛ چنان که درباره اش می فرمود:
هرگز خداوند متعال بهتر از او را نصیب من نفرموده است. او روزی که من به کمک نیاز داشتم به یاری ام آمد و دستم را با مهر و عطوفت گرفت؛ روزی به من ایمان آورد که جهانیان به من کفر می ورزیدند و روزی مرا تصدیق کرد که جهانیان تکذیبم می کردند خداوند از او به من اولاد عنایت کرد. (2)
داوود ظاهری (م 270 ق) و ابن حجر عسقلانی (م 852 ق)، با مقایسه روایات اهل سنت درباره حضرت خدیجه علیها السلام و دیگر همسران پیامبر صلی الله علیه و آله ، حضرت خدیجه علیها السلام را برترین همسر پیامبر صلی الله علیه و آله دانسته اند. ابن عربی (م 638 ق) نیز
ص: 282
بر برتری حضرت خدیجه علیها السلام بر سایر همسران پیامبر صلی الله علیه و آله ادعای اجماع کرده است (1)
2. ﴿السلام علیک یا امّ فاطمة الزهراء ، السلام علیک یا ام الحسن و الحسين سيدى شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ أَجْمَعِينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا أُمَّ الْأَئِمَّهِ الطّاهِرينَ﴾.
حضرت خدیجه علیها السلام بانوی پر برکتی بود؛ زیرا لیاقت یافت مادر حضرت زهرا علیها السلام باشد و ظرفیت آن را پیدا کرد که فاطمه علیها السلام و یازده امام معصوم علیهم السلام از نسل ایشان پدید آیند. (2)
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله بر حضرت خدیجه علیها السلام وارد شدند و هم سخنی ایشان با فرزندش را دیدند فرمودند: «خدیجه با چه کسی سخن می گویی؟» گفت: «کودکی که در شکم دارم با من انس گرفته و سخن می گوید». فرمود: «اینک جبرئيل علیه السلام مرا بشارت داد که او دختر و دارای نسل پاک و با برکتی است که خداوند نسل من و امامان این امت را از او قرار داده و آنان جانشین خدا بر زمین پس از پایان وحی خواهند بود». (3)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در شکوه و عظمت حضرت خدیجه علیها السلام به عنوان «ام الائمه» و سرچشمه کوثر الهی، خطاب به دخت فرزانه خویش حضرت زهرا علیها السلام فرمودند:
﴿إِنَّ بَطْنَ أُمِّکِ کَانَ لِلْإِمَامَهِ وِ عَاءً﴾؛
به راستی وجود گران مایه مادرت به عنوان جایگاه انوار امامت برگزیده گردید. (4)
ص: 283
نکته قابل توجه آن است که برخی همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از همسران دیگرشان فرزند داشتند اما از آن حضرت، فرزندی نیاوردند! (1)
یکی از جنایت های منافقان در راه پرده پوشی حق، تحریف تاریخ زندگانی ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام است. انتساب آن بانو به حضرت زهرا علیها السلام و هم چنین امیر مومنان علیه السلام و اهل بیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، اولین و مهم ترین علت این امر به حساب می آید؛ زیرا این انتساب، یکی از افتخارات ائمه اطهار علیهم السلام و باعث سرفرازی ایشان در مقابل دشمنان شان بود؛ به گونه ای که در مفاخره های اهل بیت علیهم السلام در مقابل دشمنان شان یکی از موارد افتخار داشتن مادری مثل حضرت خدیجه علیها السلام کبری بوده است. اما در مقابل آن چه همیشه باعث سرافکندگی و مایه ننگ دشمنان ایشان بوده، حسب و نسب پست آنان و انتساب آنان به مادرانی خلاف کار و ناپاک بود؛ برای مثال، هند مادر معاویه از فواحش معروف زمان خود بود که روابط نامشروع وی با بسیاری از مردان قریشی و غیر قریشی در تاریخ به ثبت رسیده است يا صهاک جده عمر بن خطاب نیز آن گونه بود؛ تا جایی که مشاهده می کنیم گاهی در مجادلاتی که افرادی با وی داشتند برای آن که وی را شرمنده و سرافکنده کنند به حسب و نسب پست وی اشاره می کردند و از وی با عنوان «يا بن الصهاك الحبشیه» نام می بردند (2)
با این اوضاع روشن است که چرا منافقان وجود مادری مانند حضرت خدیجه علیها السلام را برای اهل بیت علیهم السلام بر نمی تابیدند به اذن الهی از بین همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، افتخار ما در ائمه علیهم السلام شدن و ادامه نسل رسول خدا صلی الله علییه و آله فقط نصیب آن بانوی با کرامت و پاک دامن شد.
ص: 284
3. ﴿السَّلامُ عَلَيْكِ يا أُمَّ المُؤْمِنِينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا أُمَّ الْمُؤْمِناتِ﴾
لقب ام المومنین از جانب خداوند تعالی به ایشان عطا گردیده است؛ چنان که می فرماید: ﴿النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَ أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ...﴾ (1) این آیه، بر مقام رسول الله دلالت دارد و همسران ایشان را از نظر احترام و رعایت شئون ادب در زندگی مادر معنوی و روحانی مؤمنان معرفی می فرماید. همان گونه که نبی الله پدر روحانی و معنوی امت است و این ارتباط و پیوند معنوی، تنها تأثیرش مسأله «حفظ احترام» و «حرمت ازدواج» با زنان پیامبر صلی الله علیه و آله است. اما در این جا کمی جای تأمل دارد و صاحب نظران باید در مقام مقایسه برآیند که آیا این وصف حضرت حق در خصوص همه همسران رسول صلی الله علیه و اله صادق است؟ آیا در میان همسران نبی صلی الله علیه و آله آن ها که اسرار ایشان را فاش می نمایند و آیات 3 و 4 سوره تحریم در شأن ایشان نازل می شود یا آن که از نبی صلى الله عليه و سلم بر وصی ایشان خروج می کند، با حضرت خدیجه علیها السلام در مقام معنوی ام المومنين برابرند؟ (2) لقب «ام المؤمنین» در مورد همه همسران پیامبر صلی الله علیه و آله صادق نیست و ثبوتش، مشروط به رعایت تقواست یعنی آن ها مادامی «ام المؤمنین» هستند که تقوا را رعایت کنند؛ زیرا اگر غیر از این باشد، با آن چه خداوند در آیه دیگر فرموده: ﴿إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم﴾ (3) منافات خواهد داشت؛ از این روی، خداوند این ویژگی را منوط به رعایت پرهیزگاری نموده و در همان سوره ای که همسران پیامبر صلی الله علیه و آله را «ام المؤمنین» خوانده می فرماید: ﴿يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ﴾ (4) یعنی ای همسران پیامبر! شما مثل سایر زن ها نیستید و به خاطر «ام المؤمنین» بودن بر بانوان دیگر برتری یافته اید اما این برتری شما منوط به
ص: 285
رعایت تقواست. (1)
پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به آن بانوی معنویت و کمال فرمودند:
﴿یا خدیجه! اَنتَ خَیرُ اُمَّهَاتِ المُؤمِنینَ وَ أَفضَلُهَن وَ سَیِّدَةُ نِسَاءِ العَالَمینَ﴾؛
ای خدیجه! تو بهترین مادر توحیدگرایان و آزادی خواهان و برترین آنان و سالار زنان گیتی هستی. (2)
4. ﴿اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا خالِصَهَ الْمُخْلِصاتِ﴾
پیامبر صلی الله علیه و آله اکرم فرمود:
فرشته وحی نزد من آمد و گفت: «هان ای پیامبر خدا! این خدیجه است که بنده پر اخلاص بارگاه خداست» (3)
خلوص حضرت خدیجه علیها السلام، از همان ابتدا بر همه محرز بود. او خالصانه و بدون هیچ گونه چشم داشت تمام دارایی خود را در طبق اخلاص قرار داد و تقديم رسول خدا صلی الله علیه و اله نمود و تمام ظواهر و تجملات دنیوی را فدای راه حق کرد.
5. ﴿ألسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَةَ الْحَرَمِ وَ مَلائِكَةِ الْبَطْحاءِ، ألسَّلامُ عَلَيْكِ يا أوَّلَ مَنْ صَدَّقَتْ بِرَسُولِ اللهِ مِنَ النِّساءِ﴾
در این قسمت بر حضرت خدیجه علیها السلام به عنوان اول زنی سلام می دهیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه را تصدیق نمود.
یکی از امتیازات برجسته حضرت خدیجه علیها السلام، پیشتازی ایشان در گزینش اسلام و گرایش به پیام زندگی ساز و عدالت آفرین آسمانی بود که سخت
ص: 286
تحسین برانگیز تاریخ ساز و الهام بخش است. (1)
احمد بن اسحاق یعقوبی می نویسد:
و كان اول من اسلم خديجه بنت خويلد من النساء و على بن ابى طالب من الرجال؛ حضرت خدیجه علیها السلام ، نخستین بانویی بود که مسلمان شد و حضرت علی علیه السلام نیز نخستین مردی بود که اسلام آورد. (2)
امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود:
﴿وَ لَمْ یَجْمَعْ بَیْتٌ وَاحِدٌ یَوْمَئِذٍ فِی اَلْإِسْلاَمِ غَیْرَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ خَدِیجَهَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا﴾؛
آن روز (روز بعثت) در اسلام جمع نشد، غیر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و حضرت خديجه علیها السلام و من سومین نفر آنان بودم. (3)
که با تأمل در تفاسیر، پی می بریم سوره مطففین (آیات 18 - 28) به این نکته اشاره می کند.
﴿کَلاّ إِنَّ کِتابَ الاْءَبْرارِ لَفِی عِلِّیِّینَ * وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّیُّونَ * کِتابٌ مَرْقُومٌ * یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ * إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ * عَلَى الأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ. تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ. * يَسْقَوْنَ مِنْ رَحيقٍ مَخْتُومِ * خِتامُهُ مِسْکٌ وَ فِی ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ اَلْمُتَنافِسُونَ * وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ * عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا اَلْمُقَرَّبُونَ﴾؛
آری، کم فروشی نکنند و از روز حساب غفلت نورزند که قطعاً سرنوشت نیکان در علیین (مرتبه های والا و درجات قرب به خدا) است؛ چه چیز تو را آگاه کرده که علیین چیست؟ فرجامی است حتمی و مشخص که مقربان درگاه خدا آن را می نگرند همانا نیکان در نعمتی فراوان به سر می برند. آنان در حجله ها بر تخت ها نشسته اند و بهشت و نعمت های آن را نظاره می کنند در چهره های شان طراوت نعمت را در می یابی از شرابی زلال و خالص که مُهر شده است در اختیارشان می گذارند شرابی که مهرش از مشک است؛ پس سبقت گیرندگان
ص: 287
در دست یابی به مواهب ،بهشتی به ویژه این ،شراب باید بکوشند و بر یک دیگر سبقت گیرند. آمیزه آن از «تسنیم» است. آن چشمه ای که مقربان درگاه خدا از آن می آشامند.
و عن المجلسى (رحمه الله) عن جابر بن عبد الله رضى الله عنه النبي صلی الله علیه و آله قال : قوله عز و جل: (و مزاجه من تسنيم) قال: هو اشرف شراب فى الجنه يشربه محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و هم المقربون . السابقون: رسول الله صلی الله علیه و آله و علی بن ابی طالب و الائمه و فاطمه و خدیجه علیها السلام و و ذريتهم الذين اتبعوهم بايمان يتسنم عليهم من اعالی دورهم؛
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در تفسیر این آیه فرمود: «مقربان بارگاه خدا و پیشتازان راه عدالت و آزادی عبارتند از: پیامبر صلی الله علیه و آله ، امیرمومنان امامان اهل بیت علیهم السلام که پس از علی علیه السلام یکی پس از دیگری خواهند آمد، فاطمه علیها السلام دختر رسول الله صلی الله علیه و آله و خديجه بنت خویلد». (1)
خطبه بلیغه امام حسن علیه السلام، بیان گر فضل تقدم ایمانی حضرت خدیجه علیها السلام است، چنان که فرمود: قال الله جل شأنه: ﴿وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ﴾، (2) فکان ابي سابق السابقون الى الله و ای رسوله و ذلک انه ام يسبقه الى الايمان احد غير خديجه علیها السلام فكما ان الله عز و جل فضل السابقين على المتأخرين فضل سابق السابقين.
آن چه از احادیث و روایات و اعترافات دانشمندان اسلامی و همچنین شواهد تاریخی به دست می آید این است که حضرت خدیجه علیها السلام در پذیرفتن اسلام جزء پیشگام ترین افراد و به اصطلاح قرآن «وَ السّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ» (3) هستند که در صدر اسلام ملاک مهمی برای برتری بوده است. (4)
هنگامی که به مناسبتی از خدیجه علیها السلام سخن به میان آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله
ص: 288