موسوعة الامام الخمیني قدس سرة الشریف المجلد 37 استفتائات امام خمینی (س) جلد 6

مشخصات کتاب

سرشناسه : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368.

عنوان و نام پديدآور : موسوعة الامام الخمیني قدس سرة الشریف المجلد 37 استفتائات امام خمینی (س) جلد 6/ تحقیق موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س).

مشخصات نشر : تهران : موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، 1396.

مشخصات ظاهری : 10 ج.

فروست : موسوعه الامام الخمینی (س).

شابک :2 978-964-212-359-9

وضعیت فهرست نویسی : فاپا(چاپ دوم)

يادداشت : ج.2 - 10 (چاپ اول: 1392)(فیپا).

يادداشت : چاپ دوم.

مندرجات : ج.1. احکام تقلید، طهارت.- ج.2. نماز (از ابتدا تا شرایط شکسته شدن نماز).- ج.3. نماز (از قواطع سفر تا انتها)، روزه، زکات.- ج.4. خمس.- ج.5. حج، امر به معروف و نهی از منکر، مکاسب محرمه.- ج.6. بیع (خرید و فروش) ....- ج.7. وقف و نظایر آن، وصیت، یمین و نذر، کفارات.- ج.8. صید و ذباحه، خوردنی ها و آشامیدنی ها ....- ج.9. نکاح (از اولیای عقد تا انتها)....- ج.10. قضا، شهادات، حدود، قصاص ... .

موضوع : فقه جعفری -- رساله عملیه -- پرسش ها و پاسخ ها

*Islamic law, Ja'fari -- Handbooks, manuals, etc. -- Questions and answers

فتوا های شیعه -- قرن 14

Fatwas, Shiites -- 20th century

شناسه افزوده : موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

شناسه افزوده : Institute for Compilation and Publication of Imam Khomeini's Works

رده بندی کنگره : BP183/9/خ8الف47 1396

رده بندی دیویی : 297/3422

شماره کتابشناسی ملی : 3421059

اطلاعات رکورد کتابشناسی : فاپا

آدرس سایت : https://www.icpikw.ir

خیراندیش دیجیتالی : مرکز خدمات حوزه علمیه اصفهان

ویراستار: محمّد علی ملک محمّد

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

فهرست اجمالى

جلد اول احكام تقليد، طهارت

جلد دوم نماز (از ابتدا تا شرايط شكسته شدن نماز)

جلد سوم نماز (از قواطع سفر تا انتها)، روزه، زكات

جلد چهارم خمس

جلد پنجم حجّ، امر به معروف و نهى از منكر، مكاسب محرمه

جلد ششم بيع (خريد و فروش)، شفعه، صلح، اجاره، جعاله، عاريه، وديعه،مضاربه، شركت، مزارعه، مساقات، دين و قرض، رهن، حجر،ضمان، حواله و كفالت، وكالت، اقرار، هبه

جلد هفتم وقف و نظائر آن، وصيت، يمين و نذر، كفارات

جلد هشتم صيد و ذباحه، خوردنى ها و آشاميدنى ها، غصب، احياى موات و مشتركات، لقطه، نكاح (از ابتدا تا احكام عقد ازدواج)

جلد نهم نكاح (از اولياى عقد تا انتها)، طلاق، خلع و مبارات، ظهار، مواريث

جلد دهم قضا، شهادات، حدود، قصاص، ديات، مسائل مستحدثه (بيمه،سفته، سرقفلى، بانك ها، بليط هاى بخت آزمايى، تلقيح مصنوعى، تشريح و ترقيع، راديو و تلويزيون، مقررات دولتى، راهنمايى و رانندگى، خريد و فروش و تقسيم اجناس سهميه اى، خريد و فروشاجناس قاچاق، ماليات و عوارض، عزادارى، رضايت والدين، مسائل اجتماعى بانوان، مسابقات ورزشى، معارف و مسائل اسلامى، مسائل امنيتى و كشورهاى بيگانه، ولايت فقيه)

ص: 4

فهرست مطالب

كتاب بيع (خريد و فروش)

بيع معاطات ··· 3

لزوم بيع و شرط در ضمن عقد ··· 5

شرط ابتدايى ··· 75

وكالت در بيع ··· 81

بيع تعليقى ··· 81

شرايط خريدار و فروشنده:

اول: عقل ··· 82

دوم: قصد ··· 82

سوم: اختيار ··· 83

چهارم: مالك تصرف بودن و حكم بيع فضولى ··· 88

اولياى تصرف در مال صغير ··· 120

معامله با فرقۀ ضاله بهاييت و كفار ··· 126

شروط عوض و معوّض:

اول: ماليت داشتن ··· 134

دوم: تعيين مقدار عوض و معوّض ··· 137

سوم: مشخص بودن جنس عوض و معوض و اوصاف آن ها ··· 143

ص: 5

چهارم: ملك طلق بودن عوض و معوّض ··· 144

خيارات

··· 149

خيار شرط ··· 149

خيار غبن ··· 152

خيار تأخير ··· 167

خيار رؤيت ··· 168

خيار عيب ··· 169

خيار تخلّف شرط ··· 173

احكام خيار ··· 179

چيزهايى كه عرفاً جزء مبيع محسوب مى شود ··· 180

قبض و تسليم (گرفتن و واگذار كردن) ··· 182

نقد و نسيه ··· 189

ربا··· 195

بيع صرف ··· 211

بيع سلف ··· 217

مرابحه و مواضعه و توليه ··· 219

حق المارّة ··· 220

اقاله (توافق بر فسخ) ··· 221

كتاب شفعه

احكام شفعه ··· 225

كتاب صلح

احكام صلح ··· 233

ص: 6

ذكر بعضى از مسائلى كه معمولاً در كتاب صلح آورده مى شود:

عبور اهالى يك منزل از حياط منزل ديگر ··· 250

باز كردن پنجره به طرف منزل همسايه ··· 251

احداث بناى جديد و ضرر به همسايه ··· 252

تقسيم زمين مشترك و درخت ··· 253

عبور آب باران و ناودان ··· 254

ديوار مشترك و استفاده از آن ··· 256

ورود شاخه هاى درخت به ملك همسايه ··· 257

كتاب اجاره

لزوم تخليه مورد اجاره پس از انقضاى مدت اجاره ··· 263

اجير شدن براى كارهاى حرام ··· 281

اجاره دادن محل براى كارهاى حرام ··· 284

مشروط بودن صحت اجاره به تعيين اجرت و عين مورد اجاره ··· 285

اجير شدن براى غير مسلمان ··· 285

تغيير و تبديل عين مورد اجاره ··· 286

مجهول بودن مدت اجاره ··· 288

مجهول بودن مال الاجاره ··· 289

اجير شدن براى عملى كه مضر به حال مسلمين است ··· 289

مباح بودن عمل مورد اجاره ··· 290

حكم كسر بيست درصد اجاره بها توسط شوراى انقلاب ··· 294

مجهول بودن مالك عين مورد اجاره ··· 298

اختيار و رضايت در طرفين اجاره ··· 298

حكم گرفتن مال الاجاره از صغير ··· 301

ص: 7

لزوم عقد اجاره و وجوب عمل به شرط در ضمن آن ··· 301

عدم بطلان اجاره به سبب موت موجر و مستأجر ··· 324

غير قابل استفاده شدن مورد اجاره ··· 325

عدم استفاده مستأجر از عين مورد اجاره ··· 328

لزوم مباشرت اجير در انجام كار ··· 329

اجير شدن براى كارى و انجام كارهاى ديگر در خلال آن ··· 330

حكم ارتكاب خلاف قانون در استخدام شدن ··· 332

تخلف اجير از كارى كه براى آن اجير شده ··· 333

اجير شدن براى حفظ بعض اشيا و حفاظت از آن ··· 335

ثبوت اجرت المثل براى اجير در صورت دستور آمر ··· 335

حكم كارهاى زن در منزل شوهر ··· 341

ضامن بودن مستأجر و اجير در صورت تعدى و تفريط ··· 344

اجاره زمين براى زراعت و كشاورزى ··· 348

اختلاف در ثبوت اجاره ··· 349

استخدام در مراكز دولتى و حقوق و مزاياى دريافتى ··· 350

لزوم پرداخت مال الاجاره به مالك ··· 359

دريافت حق سنوات و مزاياى ديگر براى اجير ··· 361

هزينه وصول اجاره توسط مالك ··· 362

كتاب جعاله ··· 363

احكام جعاله ··· 365

كتاب عاريه ··· 367

احكام عاريه ··· 369

كتاب وديعه ··· 373

ص: 8

احكام وديعه ··· 375

كتاب مضاربه ··· 389

احكام مضاربه ··· 391

كتاب شركت ··· 401

احكام شركت ··· 403

گفتارى در مورد قسمت كردن ··· 451

كتاب مزارعه ··· 459

احكام مزارعه ··· 461

كتاب مساقات ··· 467

احكام مساقات ··· 469

كتاب دين و قرض ··· 473

احكام دين ··· 475

عدم توجه به افزايش يا كاهش ارزش دين و مهريه به هنگام پرداخت ··· 502

احكام قرض (وام دادن) ··· 503

حكم زياده در قرض ··· 513

ربا و مسأله رهن و اجاره ··· 514

صحيح بودن اصل قرض در قرض ربوى و عدم ضمان بهره ··· 525

كتاب رهن ··· 551

احكام رهن ··· 553

كتاب حجر ··· 559

احكام حجر ··· 561

احكام صغر ··· 562

علامت هاى بلوغ ··· 563

ص: 9

ولايت بر صغير، مجنون و سفيه ··· 568

احكام سفاهت ··· 584

احكام افلاس ··· 585

تصرفات مريض در مرض منتهى به موت ··· 590

كتاب ضمان ··· 593

احكام ضمان ··· 595

كتاب حواله و كفالت ··· 599

احكام حواله و كفالت ··· 601

كتاب وكالت ··· 603

احكام وكالت ··· 605

كتاب اقرار ··· 611

احكام اقرار ··· 613

كتاب هبه ··· 617

احكام هبه ··· 619

صله رحم ··· 661

ص: 10

کتاب بيع (خريد و فروش)

بيع معاطات

ص: 1

ص: 2

احكام بيع

بیع معاطات

[سؤال 6904] 3419

بسمه تعالى

1. معمول است بايع و مشترى مى روند در بنگاه معاملاتى و طبق شرايطى كه در قولنامه ها ثبت شده قرار مى بندند كه يك مبلغى نقد داده شود به بايع و بعد از مدتى حاضر شوند در يكى از محضرهاى رسمى كه رسماً مبيع را منتقل كنند و چنانچه يكى از متعاملين حاضر نشدند براى انجام معامله رسمى، آيا اين قول و قرار در بنگاه معامله است ولو معاطاتاً يا خير؟ و اگر معامله باشد و براى متعاملين هيچ كدام از خيارات نباشد همچه شرطى صحيح است كه اگر يكى از آن ها معامله را بر هم زد و حاضر نشد در محضر براى انجام رسمى كردن معامله فلان مبلغ بدهكار باشد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر به قصد معامله تمام مبلغ اعطا و اخذ شده معامله واقع و شرط مذكور نافذ است. ولى اعطاى بعض ثمن در وقوع معامله مشكل است.

[سؤال 6905]

2. اگر معامله در بنگاه به طور معاطات انجام شد به اين نحو كه مبلغى از ثمن را نقد مى دهند آيا با دادن بعض ثمن تمام معامله معاطات واقع مى شود يا به مقدار ثمن يا

ص: 3

هيچ كدام و اگر با بعض ثمن صحيح باشد ولو بعضاً، اگر در عوض پول نقد، چك بدهد باز هم صحيح است يا خير؟

بسمه تعالى، معاطات به اعطاى بعض ثمن محقق مى شود و وقوع آن به اعطاى چك محل اشكال است.

[سؤال 6906] 3420

بسمه تعالى

1. معاملاتى كه در بنگاه طرفين حاضر مى شوند و بعد از مقاولات بدون اين كه انشا عقدى بكنند مبلغى مشترى به عنوان بيعانه به بايع مى دهد كه در روز معينى در محضر كه حاضر شدند و رسماً مبيع را منتقل كرد بقيه ثمن را بدهد اولاً اين كه اين گونه قراردادها بيع معاطاتى است يا خير و بر فرض بيع معاطاتى بودن يا اعطاى بعض ثمن تمام بيع صحيح است يا اين كه آنچه در مقابل بعض ثمن است صحيح و بقيه باطل است و اگر در مقابل بعض ثمن چك بدهد كه مثلاً چند روز بعد نقد، خواهد شد كافى است يا بايد خود ثمن يا بعض ثمن باشد؟

بسمه تعالى، اگر بدون قصد معاوضه اعطاى بعض ثمن شده معاطات واقع نشده و صحيح نيست و در چك محل اشكال است و تحقّق معاطات به اعطاى بعض ثمن نيز مشكل است.

2. مسجد را كه خراب مى كنند براى تعمير، خاك و آجرهاى كهنه كه زيادى است و بايد از مسجد خارج كنند حكم مسجد را دارد يا خير؟

بسمه تعالى، حكم مسجد را دارد و بايد در صورت امكان در همان مسجد والاّ در مسجد ديگر مصرف شود.

[سؤال 6907] ‘ 3479

2. معامله مزبور در فوق، خانه اى است به ارزش دويست هزار تومان طرف خريدار پنجاه هزار تومان از قيمت خانه را پرداخته، فروشنده در صورتى كه همه بهاى خانه را دريافت داشته باشد مى تواند معامله را فسخ نمايد يا خير؟

ص: 4

بسمه تعالى، اگر معامله كرده اند بدون يكى از اسباب خيار حق فسخ ندارند و اگر معامله نكرده اند وقوع معامله به اعطاى بعض ثمن محل اشكال است.

لزوم بيع و شرط در ضمن عقد

[سؤال 6908] 3421

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت امام خمينى دام ظله العالى، سلام عرض مى كنم.

و بعد: به عرض عالى مى رساند اين جانب در حضور حدود 15 نفر توسط سند عادى اقدام به خريد سه دانگ از مغازه اى كردم و بهاى آن را توسط چك پرداختم كه فروشنده پس از چندى به بانك مراجعه كرده و قسمتى از وجوه چك ها را دريافت مى كند و براى دريافت بقيه اصلاً به بانك مراجعه نمى كند. خلاصه پس از گذشت يك سال و اندى (حدود دو سال) بعد به هر دليل مى روند و همان مورد معامله را كه توسط قباله عادى به من فروخته بودند به ديگرى مى فروشند به طور محضرى. سؤالم اين است كه شرعاً مالك اين مورد معامله چه كسى است؟ من كه با قبالۀ عادى خريده ام يا آن كسى كه بعد از من به طور محضرى خريده است؟ و آيا معامله رسمى با عادى شرعاً فرق مى كند از نظر مالكيت؟ و آيا فروشنده حق دو بار فروختن يك مورد معامله را داشته يا نه؟

بسمه تعالى، سند ميزان نيست. اگر مالك ملك را فروخته و مقدارى از پول آن را هم گرفته، ديگر حقى در آن ملك ندارد و فروش دوم باطل است و چنانچه نزاعى در بين باشد به محاكم صالحه مراجعه شود.

[سؤال 6909] 3422

بسمه تعالى

محضر مقدس آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى

شخصى زمين زراعتى خود را به مبلغ دوصدهزار افغانى قبل از پانزده سال فروخته

ص: 5

و مبلغ فوق الذكر را كاملاً اخذ و قبض نموده، سند براى مشترى داده و زمين را تسليم شخص مشترى نموده و از آن تاريخ تا كنون زمين، مورد استفاده مشترى بوده و از آن بهره بردارى نموده اند.

بايع مذكور فوت نموده؛ فرزند ارشد بايع بعد از فوت پدر مدعى است كه زمين را به من هبه نموده و نيز هبه خط كه از پدر ارائه مى دهد، تاريخ آن بعد از تاريخ فروش زمين است؛ آيا حرف مدعى مورد قبول است يا خير؟ آرزومندم جواب ارائه فرماييد.

بسمه تعالى، اگر معلوم است كه بيع قبل از هبه بوده، بيع صحيح و هبه باطل است و چنانچه نزاعى در بين است، بايد در محكمۀ شرعيه حل شود.

[سؤال 6910] 3423

بسمه تعالى 8 / 2 / 1361

محضر اعضاى دفتر امام خمينى، اطال الله عمره الشريف

محترماً؛ ذيلاً مرقوم فرماييد: آيا قراردادهاى عادى با وجود شهود طرفين خلاف است و قرارداد صحيح حتماً بايد رسمى و محضرى باشد يا خير؟

بسمه تعالى، قرارداد اگر به طور صحيح واقع شود، نافذ است. هر چند محضرى نباشد. ولى در مورد خلاف و نزاع، بايد به محكمۀ شرعيه مراجعه شود.

[سؤال 6911] 3424

بسمه تعالى 3 رمضان 1402 ق

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دامت بركاته

با تقديم مراتب اخلاص مندى و دعاگويى، اين جانبان منزلى را كه داراى دو پلاك مى باشد در تاريخ 25 / 10 / 1359 از مالك آن قولنامه كرده و خريده ايم به مبلغ پانصد هزار تومان، كه مبلغ دو ميليون ريال آن را نقد داده و قرار شد دو ميليون ديگر را پس از سه ماه كه منزل را تخليه و تحويل داد پرداخته و يكصد هزار تومان ديگر را در موقع

ص: 6

نقل و انتقال رسمى در محضر قانونى پرداخت نماييم. فروشنده پس از دو ماه يك پلاك منزل را كه حدود چهار دانگ مى باشد تحويل داده و پلاك ديگر را قرار بود در 25 / 2 / 1360 تحويل دهد، ولى در موقع مقرر از اين كار كه تحويل بقيه منزل باشد امتناع ورزيد و اين امتناع و امروز و فردا كردن ادامه داشت تا در تاريخ 20 / 11 / 1360 گفت شما نمى توانيد مجوز بگيريد پس همان چهار دانگ را هم تخليه و تحويل دهيد. ما هم گفتيم اگر نتوانستيم مجوز بگيريم خانه را تحويل مى دهيم. اكنون مجوز براى يكى از ما آمده، ولى مالك بهانه گيرى مى كند و منزل را تحويل نمى دهد و در قولنامه ما و قرارداد زبانى حق فسخ گذارده نشده است، لذا از محضر مبارك استدعا مى شود نظر مبارك را مرقوم و وظيفۀ شرعى ما را معين فرماييد.

بسمه تعالى، با فرض تحقق معامله شرعى، فروشنده موظف است تمام ملك فروخته شده را تسليم مشترى نمايد.

[سؤال 6912] ‘ 5192

3. پدربزرگ يا پدرم در 60 تا 80 سال پيش زمين خود را فروخته است. زمين فوق دست به دست شده و به وسيلۀ متصرف احيا و آباد گرديده است و ما وراث فروشنده هم از زمان فروش تا كنون هيچ گونه تصرف در زمين مزبور را نداريم. آيا ما وراث مى توانيم ادعايى نماييم؟

بسمه تعالى، حق نداريد.

[سؤال 6913] 3425

بسمه تعالى 24 / 3 / 1361

رياست محترم دفتر رهبر انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله العالى پس از عرض سلام نظر مبارك را در موضوع قولنامه مرقوم فرماييد، آيا صرف قولنامه دلالت بر خريد و فروش مى كند يا نه؟ و اگر خريدار يا فروشنده پشيمان شود

ص: 7

مى تواند معامله را انجام ندهد يا نه؟

بسمه تعالى، موارد مختلف است و اگر در وقت قولنامه معامله واقع شده صحيح و نافذ است و اگر شرطى در ضمن آن شده بايد به آن عمل شود.

[سؤال 6914] 3426

بسمه تعالى

خدمت قائد عظيم الشأن پيشواى پراقتدار امام خمينى سلام عليكم، سلامتى شما را از درگاه ايزد يكتا خواهانم و اين رهبرى خطير را به شما تبريك مى گويم و از پروردگار بزرگ خواستارم كه به شما بصيرت و طول عمر عنايت فرمايد تا به اسلام و ايران سرو سامانى داده شود و نيز به ملت رنجديده ايران و اسلام كه هزاران شهيد داده اند صبر جليل عطا فرمايد.

رهبر عزيز، بنده پول بيعانه را از شخصى به قرض گرفتم تا ماهيانه به صورت اقساط بپردازم از طرفى مبلغ (10000) ريال قسط هر ماه دور از قدرت مالى بنده بوده است چون كه مستأجر بوده و هستم و موجر خيلى عصبانى و دور از انسانيت، لذا اجباراً دست به چنين معاملۀ دور از انصافى زدم كه اكنون نه قدرت پرداخت قسط ماهيانه را دارم و نه مبلغ بيعانه را كه از آن شخص به قرض گرفته بودم. و به عرضتان برسانم كه زمين فاقد آب و برق و تلفن و مكان مناسب است و اين دردى است كه از دل سوخته چند تن از مستضعفين اين ملت برخاسته است كه مثل بنده دست به چنين معامله اى زده اند از شما تمنا مى كنم كه از نظر شرعى بنده را ارشاد فرماييد كه آيا مى توانم اين معامله را فسخ كنم و (140000) ريال پرداختى را وصول نمايم؟ و اگر نمى توانم آيا امكان دارد قسط هر ماه را به (5000) ريال كاهش دهم؟ البته به صاحبان ملك مراجعه نمودم ولى قبول نكردند روش هاى مختلفى كه از نظر شرعى شامل حال فسخ يا تجديد نظر اين معامله مى شود راهنمايى فرماييد ضمناً حقوق ماهيانه بنده (25000) ريال است كه از اين مبلغ (6000) ريال پس انداز دارم البته بدون خرج

ص: 8

متفرقه اطلاع كافى دارم كه اين ملك كه از چند هزار متر تجاوز مى كند از قرار مترى (270) ريال خريدارى شده است.

بسمه تعالى، اگر معامله با شرايط واقع شده، لازم است و نمى توانيد آن را به هم بزنيد و دين را بايد ادا كنيد و اگر ثابت شود كه تمكن از اداى دين نداريد بايد به شما مهلت داده شود.

[سؤال 6915] 3427

بسمه تعالى 8 / 9 / 1361

قم، دفتر استفتاى حضرت امام

هرگاه كسى كالايى را فروخت و وجه آن را كلاً دريافت نمود و حوالۀ انبار صادر كرد و مسئول انبار به عللى موفق به تحويل به موقع كالا نشد، هرگاه فروشنده بخواهد از معامله منصرف و وجه را مسترد نمايد، آيا رضايت خريدار شرط است يا خير؟

بسمه تعالى، فروشنده بايد مبيع را تحويل خريدار دهد و بدون رضايت مشترى، حق فسخ معامله و برگرداندن پول را ندارد؛ مگر آن كه يكى از اسباب خيار در بين باشد.

[سؤال 6916] 3428

بسمه تعالى 6 / 6 / 1361

حضور حضرت مستطاب، آقاى امام خمينى، رهبر عالى قدر

احتراماً به عرض عالى مى رساند: اين جانب در سال 1358 يك باب منزل مسكونى از فردى به وكالت از طرف فرزند خودش به مدت يك سال اجاره نمودم. پس از پايان مدت، منزل مذكور را با توافق طبق قرارداد تنظيمى به اين جانب فروخت.

اين جانب تا كنون بالغ بر مبلغ بيست ميليون ريال از بابت بهاى منزل پرداخت نموده ام. در حال حاضر چون قيمت منزل ترقّى نموده و ايشان هم در زمان طاغوت پست دادستانى دادگسترى را در اشغال داشته و به خيال اين كه مى تواند با توسل به

ص: 9

پارتى بازى، منزل را تخليه نمايد، براى اين جانب دادخواست تخليه فرستاده و تقاضاى فسخ قرارداد و تخليۀ مورد معامله را نموده، با توجه به اين كه اين جانب و همسرم فاقد منزل مسكونى بوده و مدت دو سال هم از قرارداد فروش منزل گذشته و اين جانب هم تا كنون طبق قرارداد تنظيمى عمل كرده ام، خواهشمند است از نظر شرعى با توجه به اين كه در منزل مذكور، فرايض دينى را انجام مى دهم، دستور لازم صادر فرماييد.

بسمه تعالى، فروشنده يا وكيل او بدون حق شرعى فسخ، نمى تواند معامله را باطل اعلام كند؛ بلكه مكلف به تحويل منزل به مشترى است و حق هيچ گونه مزاحمت ندارد.

[سؤال 6917] ‘ 7141

2. كسى كه در حدود سى يا چهل سال قبل املاكى به موجب سند عادى يا رسمى خريدارى كرده و در حال حاضر هم متصرف است و در آن به دفعات، عمليات عمرانى از قبيل باغ و قلمستان و كشاورزى انجام داده، آيا شرعاً فروشنده و يا ساير اشخاصى كه نفعى در آن ندارند از روى اختلاف، مجاز به مزاحمت براى خريدار مى باشند يا خير؟

بسمه تعالى، با فرض تماميت و صحت معامله، شرعاً كسى حق مزاحمت خريدار را ندارد و چنانچه اختلافى هست، بايد در محكمۀ شرعيه حل و فصل شود.

[سؤال 6918] 3429

بسمه تعالى

محضر مقدس امام مجاهد آيت الله العظمى خمينى، دام عمره العالى

شخصى مقدارى آب و املاك قريه اى را از مالك آن خريده در حالى كه زارعى كه روى آن كار مى كرده مايل به خريد آن بوده است؛ با توجه به اين كه زارع بر حسب اين قانون كه ملك و آب دست او باشد و از زراعت سهمى را ببرد و سهمى را هم به مالك

ص: 10

بدهد، در ملك كار مى كرده و زندگى او از همين راه اداره شده و با نداشتن اين ملك در مضيقۀ معاش قرار مى گيرد. و از طرفى زحمت آباد كردن زمين را كشيده و زمين آباد را از او گرفته اند. آيا شرعاً مى شود خريدار را مجبور به فسخ معامله نمود تا مالك به زارع بفروشد؟ و آيا مى شود مالكِ فروشنده را مجبور كرد كه بايد به دست زارع قبلى داده شود؟

بسمه تعالى، اگر با معامله شرعيه از مالك به او منتقل شده، كسى حق اجبار به فسخ ندارد. و تصرّف، موقوف است به رضايت مالك فعلى.

[سؤال 6919] 3430

بسمه تعالى

زعيم عالى قدر، آيت الله العظمى آقاى خمينى، دام عمره العالى

در اين مسأله چه مى فرماييد: زيد با عمرو معامله عمارت كرده اند و زيد مبلغ دو هزار تومان وجه، به عنوان بيعانه دريافت كرده و باقى ثمنش بدون تعيين وقت باقيمانده. آيا معامله در اين صورت صحيح است يا نه؟ لطفاً بيان فرماييد.

بسمه تعالى، اگر معامله تمام شده، صحيح است. ولى مجرد قول و قرار بدون تمام شدن معامله يا به عقد و يا به معاطات اثر ندارد.

[سؤال 6920] 3431

بسمه تعالى 29 / 6 / 1358

محضر محترم مدير دفتر زعيم و رهبر عالى قدر و پيشواى مسلمين جهان به خصوص ملت ايران حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دامت افاضاته پس از عرض سلام واداى احترام محترماً خواهشمند است به سؤالات ذيل كتباً پاسخ فرمايند.

1. معاملات املاك قطعى كه از زمان سى سال قبل تا كنون انجام شده چه صورتى دارد چون عده اى از فروشندگان معتقدند كه اين معاملات زمان رژيم منفور پهلوى انجام شده.

ص: 11

بسمه تعالى، معامله اى كه با رعايت موازين شرعيه واقع شده صحيح است و اختصاص به زمان خاص ندارد.

2. معاملات بيع شرطى ملك يا منزل كه زمان بيع آن منقضى شده و با اخطار مكرر طلبكار بدهكار از پرداخت آن امتناع ورزيده تا اين كه طلبكار با تحمل خسارات طبق قانون جارى مملكت به خود انتقال داده است نظريه شما چيست؟

بسمه تعالى، اگر بيع شرط فرار از ربا نباشد صحيح است و بعد از انقضا مدت و عدم فسخ فروشنده لازم مى شود ولى اگر وسيلۀ ربا خوارى باشد در حكم ربا و باطل است.

3. معاملاتى از سى سال قبل به اين صورت بين خريدار و فروشنده انجام مى شد. به اين صورت كه مبلغى حدود ده هزار تومان شخص زارع (فروشنده) براى ترويج امورات زراعت مى گرفته و به رضا و ميل خودش قرارداد مى كرده كه در زمان تحويل گندم يا پنبه براى هر ده هزار ريال گندم در هر تنى يك هزار ريال تخفيف بدهد و دليل رضايت طرفين امضاى ذيل قرارداد بوده در اين مورد نظريه چيست؟

بسمه تعالى، با فرض اين كه زارع پول مى گيرد و شرط مى كند كه در وقت به دست آمدن گندم ارزان تر از قيمت بفروشد شرط باطل است.

4. شخصى مبلغ ده هزار تومان به عنوان قرض الحسنه به ديگرى قرض مى دهد. براى مدت شش ماه و قرض گيرنده در قبال احسان قرض دهنده مقدارى جنس گندم يا جنس ديگرى كمتر از نرخ روز به قرض دهنده مى فروشد. نظر شما چيست؟

بسمه تعالى، اگر شرط نشده و قرض مبنى بر آن نبوده مانع ندارد.

5. معاملات سلف - اجناس گندم، پنبه و غيره - كه به نرخ روز انجام گرفته صحيح است يا خير؟

بسمه تعالى، معامله سلف صحيح است ولى هر نحو معامله كه وسيلۀ رباخوارى است باطل است.

[سؤال 6921] 3432

بسمه تعالى

محضر مبارك مرجع بزرگ عالم تشيع و رهبر كبير و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله

شخصى دو قطعه زمينى از شخص ديگر خريدارى مى نمايد خريدار مورد معامله را تصرف كرده و كشت و زرع مى نمايد بعد از برداشت يكى دو محصول از زمين

ص: 12

مورد معامله، فروشنده ادعا مى نمايد چون تمام وجه به وى نرسيده خريدار به مقدار وجه پرداخت شده از زمين حق دارد در صورتى كه خريدار مدعى است تمام وجه را پرداخت نموده است و اينك كه قيمت زمين دو برابر گشته اين ادعا را مى نمايد در صورت اثبات ادعاى فروشنده آيا فروشنده حق مطالبه تتمّۀ وجه مورد ادعاى خود را دارد يا اصل زمين را؟ مستدعى است حكم الله را بيان فرمايند.

والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، اگر معامله تمام شده فروشنده حقى بر زمين ندارد و اگر نزاعى در بين است به محاكم صالحه مراجعه نمايند.

[سؤال 6922] 3433

بسمه تعالى

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى

پس از سلام، به عرض عالى مى رساند: شخصى در چند سال قبل مغازه اى را به مبلغ يك هزار و دويست تومان فروخته كه مبلغ هشتصد تومان آن نقد و بقيه پس از انتقال سند پرداخت شود. البته اين معامله، بدون اجراى صيغه بوده است. طبق ادعاى بايع و استشهاد چهار نفر پس از چند روز او از انجام اين معامله پشيمان شده است و به مشترى هم گفته است. مشترى هم قبول كرده است، منتها به مشترى گفته تا هر وقت مى خواهى صرف نظر از بيع، در اين مغازه بمان. الآن پس از چند سال، مشترى مغازه را به شخص سومى فروخته است. و بايع مى گويد تو به همان پول كه فروخته اى به خود من بده. اوّلاً، آيا مشترى حق فروش دارد يا نه؟ ثانياً، آيا بايع مى تواند جلوى معامله با شخص سوم را بگيرد و بگويد هر چه او مى خرد به همان مقدار مغازه را از تو خريدارى مى كنم؟

بسمه تعالى، اگر بعد از انجام معاملۀ اول با انشا لفظى معتبر يا معاطات، آن را اقاله نكرده اند، فروشندۀ اول حق جلوگيرى از معاملۀ دوم را ندارد.

ص: 13

[سؤال 6923] 3434

بسمه تعالى 1 / 10 / 1358

محضر مقدس امام خمينى، دامت بركاته، پس از عرض سلام، شخصى چند سال قبل از روى غفلت از منزل مسكونى خود يك باب مغازه مى فروشد به مبلغ هزار و دويست تومان و مبلغ ششصد تومان دريافت مى كند و باقيمانده را مى گويد: «هر موقع اين مغازه را از خانه تفكيك نمودم و سند را به شما انتقال دادم دريافت مى نمايم». فرداى آن روز فروشنده مى فهمد كه اين معامله از روى غفلت بوده و مغبون شده است و براى خرج تفكيك و سند زحمت زياد و خرج زيادى بايد متحمل شود. در حضور اين امضا كنندگان به خريدار مى گويد: «من اين مغازه را نمى توانم بفروشم، وليكن براى امر معاش تا زمانى كه احتياج دارى در اين مغازه باش و هر موقع نخواستى به خود بنده واگذار نما و طرفين رضايت يكديگر را حاصل مى كنيم». خريدار هم در جواب مى گويد: «فعلاً هم من پول ندارم و همين طور بدون فروش در اختيار من باشد» و تا زمانى در اين مغازه مى ماند. آيا با چنين شرايطى اين خريدار مالك مغازه مى شود يا خير؟ بدون اجازه مالك اول كه اين شرايط را دارا بوده، مى تواند اين مغازه را به ديگرى بفروشد يا خير؟ اگر فروخت اين معامله صحيح است يا خير؟

بسمه تعالى، اگر مغازه فروخته شده، تا معامله اقاله يا فسخ نشود باقى بر ملك مشترى است و هر تصرّفى مى تواند در آن بكند و اگر بايع مغبون است مى تواند عقد را فسخ نمايد و در صورت فسخ يا اقاله، مشترى حق واگذارى به غير را ندارد.

[سؤال 6924] 3435

بسمه تعالى 10 / 6 / 1358

محضر مبارك حضرت مستطاب آيت الله العظمى آقاى خمينى، دامت بركاته

1. در رژيم گذشته، افراد پولدار زمين هاى زراعتى را از زارعين به قيمت ارزان خريدارى و آن ها را به قطعات كوچك تر تقسيم و به قيمت گران تر به افراد بى بضاعت

ص: 14

و كم درآمد فروخته اند. و بدين وسيله همۀ اندوختۀ گذشته و مبلغى هم به اقساط از آن ها گرفته اند، ولى حالا اين زمين ها به درد اين ضعفا نمى خورد. زيرا نه در محدودۀ شهر است كه به درد ساختمان بخورد و نه امكان دارد كه در آن جا زراعت نمايند. زيرا نه اين مقدار زمين صرفۀ زراعت دارد و نه اين ها قدرت زراعت كردن را دارند. با توجه به اين كه اين گونه فروشندگان داراى ثروت زيادى بوده و از اين راه نيز ثروت فراوانى اندوخته اند، ولى خريداران اين زمين ها از اول فقير بوده و در اين معامله نيز چيزى در دست ندارند؛ آيا با توجه به مراتب فوق، اين فروشندگان موظف نيستند وجوه دريافتى را با به هم زدن معامله به خريداران پس بدهند؟

بسمه تعالى، بعد از تمام شدن معامله، حق به هم زدن آن را ندارد، مگر يكى از اسباب خيار در بين باشد.

2. گاهى اين فروشندگان بدون ارائه زمين، مقدارى به افراد فروخته اند، ولى دربارۀ تحويل زمين اقدامى نكرده اند. و اگر هم با پافشارى خريدار پس از چند ماه حاضر به تحويل زمين شده اند، بيابانى را به خريدار نشان داده اند و گفته اند زمين خريدارى شما جزئى از اين زمين ها است كه اگر خريدار قبلاً ديده بود، هيچ گاه نمى خريد. از نظر شرعى اين نوع معامله چگونه است و وظيفه طرفين چيست؟

بسمه تعالى، بدون مشاهده يا توصيف زمين، معامله غررى و باطل است و اگر با توصيف زمين فروخته شده، لازم است فروشنده زمينى كه داراى اوصاف ذكر شده است را تحويل دهد.

3. آيا خريداران اين نوع زمين ها موظف به تخميس قيمت آن هستند؟

بسمه تعالى، بر فرض صحت معامله، اگر زمين جهت منزل مورد سكونت نيست، بايد تخميس شود.

[سؤال 6925] 3436

بسمه تعالى چهارم صفر 1400 ق

محضر مقدس رهبر عظيم الشأن زعيم عالى قدر و مرجع تقليد شيعيان جهان حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دامت بركاته

محترماً سؤال مى شود: چه مى فرمايند در باب اين مسأله كه شخصى با شخصى دو قطعه زمين مزروعى آبى معامله قطعى نموده اند و فرد خود، مدرك سپرده و از كل

ص: 15

قيمت سه چهارم را از خريدار اخذ و بقيه را نزد مشترى گذاشته تا بعد از دادن سند دريافت نمايد خواهشمند است مرقوم فرماييد اوّلاً معامله چه صورت دارد؟ ثانياً فروشنده با ميل خود مِلك فوق را از چندين سال قبل تحويل خريدار داده و بهره بردارى شده است حق فسخ با او يا با خريدار است؟ تلويحاً يك چهارم قيمت كه در نزد مشترى با شرط و رضاى فروشنده درعوض سپردن سند رسمى باقى است فروشنده مى تواند ادعاى يك چهارم اجور را از خريدار نمايد يا خير؟ تمنا دارد آنچه احكام الهى در شرع مقدس اسلام مى باشد در صورت امكان مرقوم و مزيّن فرمايند.

بسمه تعالى، در فرض مذكور معامله صحيح است و بدون وجود يكى از اسباب خيار هيچيك از طرفين حق فسخ ندارد و فروشنده فقط اصل قسط باقيمانده را حق دارد.

[سؤال 6926] 3437

بسمه تعالى 8 / 11 / 1361

دفتر محترم حضرت امام، ادام الله ظله العالى، با عرض سلام؛ خواهشمند است جواب مسائل زير را مرقوم فرماييد:

طى قولنامه اى يك باب منزل از شخصى خريدارى شده و مبلغى نيز به عنوان پيش پرداخت به فروشنده پرداخت گرديده كه پس از مدت تعيين شده، فروشنده در دفتر اسناد رسمى، حاضر و بقيۀ وجه مورد معامله را دريافت نمايد و منزل خريدارى شده را واگذار كند. چون در مدت تعيين شده، بهاى منزل ترقّى نموده، لذا فروشنده سر موعد از واگذارى منزل خوددارى نموده است:

1. آيا شرعاً منزل به خريدار تعلق دارد يا خير؟ و فروشنده مى تواند به عنوان اين كه مغبون شده از واگذارى مورد معامله خوددارى نمايد؟

بسمه تعالى، اگر معامله تمام شده، فروشنده حق به هم زدن آن را ندارد؛ مگر در ضمن معامله شرط خيار شده باشد و ترقّى قيمت بعد از عقد، غبن محسوب نمى شود.

ص: 16

2. در قولنامه شرط شده چنانچه فروشنده حاضر به واگذارى مورد معامله نشد، مبلغى بايد پرداخت كند، آيا شرعاً خريدار مى تواند اين مبلغ را از فروشنده مطالبه و دريافت كند يا خير؟

بسمه تعالى، در صورت تمام شدن معامله، شرط مزبور نافذ است و مى تواند مطالبه كند.

3. آيا فروشنده ضامن پرداخت خساراتى كه به خريدار در اثر عدم واگذارى مورد معامله وارد شده، مى باشد يا خير؟

بسمه تعالى، ضامن نيست.

[سؤال 6927] 3438

بسمه تعالى 9 / 12 / 1361

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى ادام الله بركاته

قولنامه اى جهت خريد يك باب منزل بين دو نفر تنظيم شده است كه ضمن آن اين شرط ديده مى شود «چنانچه فروشنده از معامله بالا منصرف شود بايستى دو برابر مبلغى كه بابت بيعانه دريافت نموده به اضافه كميسيون بنگاه از قرار صدى دو بپردازد».

سؤال اين است كه اگر فروشنده از انجام معامله منصرف شود و آماده پرداخت وجه التزام باشد، آيا شرعاً الزامى براى انجام معامله هم دارد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر معامله تمام شده يا به عقد و يا به معاطات، شرايط در ضمن آن نافذ است و در صورت انصراف وجه مزبور را بايد بدهد، ولى اگر حق خيار براى يكى از طرفين قرار داده نشده حق ندارد از معامله منصرف شود.

[سؤال 6928] 3439

بسمه تعالى

خواهشمند است در مورد رسالۀ رهبر كبير انقلاب اسلامى حضرت امام خمينى، اين جانب را كه با مسأله اى مواجه شده ام و با هزار زحمت خانه اى خريده و قولنامه نموده ام، ليكن فروشنده به علت گرانى در محضر حاضر نشده است راهنمايى فرماييد.

ص: 17

چنانچه قراردادى بين دو نفر در مورد خريد خانه امضا گرديد و فروشنده با وجود متمول بودن و تعهد در قرارداد كه در صورت استنكاف از انجام معامله مبلغى را به عنوان خسارت بپردازد از دادن آن مبلغ كه در قولنامه يا قرارداد قيده شده بود سر باز زد و خانه را نيز به علت گران شدن نفروخت و خريدار نيز دچار خسارت زياد از نظر فروش اثاث شده بود، آيا مى توان با عنوان سؤال و جواب زير كه از حضرت امام شده است هم از فروش خانه و هم از پرداخت خسارت شانه خالى كرد؟

قراردادى كه بين ارباب حاجت و دلالان به نام قولنامه معمول است و مبلغى را معين مى كنند كه هر يك از طرفين حاضر به معامله نشد آن مبلغ را به ديگرى بپردازد، آيا لازم الوفا است اين گونه قرارداد يا نه؟

بسمه تعالى، مجرد قولنامه لازم الوفا نيست، مگر آن كه عقد خوانده شود يا معامله به دادن مثمن يا ثمن واقع شود و چنانچه معامله تمام شده شرط در ضمن آن نافذ است.

[سؤال 6929] 3440

بسمه تعالى 4 / 3 / 1361

محضر حضرت آيت الله العظمى آقاى خمينى، دامت بركاته، پس از اداى احترام و عرض سلام خواهشمند است جواب مسأله زير را در ذيل نامه مرقوم فرماييد:

سال ها است شركت خوراك (وابسته به گروه صنعتى مينو) براى عده اى از كاركنان خود كه در رابطه انجام امور روزانه شركت احتياج به ماشين دارند از كمپانى، اتومبيل خريدارى و طبق ضوابطى كه مورد قبول طرفين واقع گرديده به طور قسطى پنج ساله به قيمت خريدارى شده به آن ها مى فروشد و پس از اتمام اقساط سند ماشين را به نام كارمند «خريدار» منتقل مى نمايد:

در تاريخ 21 / 1 / 1361 هيأت مديره طبق اطلاعيه تصميم گرفت براى تحويل ماشين به كارمند آيين نامه جديدى تهيه تا با اين آيين نامه ماشين به طور امانى به افراد

ص: 18

ذى ربط تحويل و از دريافت قسط خوددارى گردد و مى خواهند اين تصميم را مشمول افرادى كه در سال گذشته «سال 1360» ماشين را با مقررات قبل، از شركت تحويل گرفته اند بنمايند. حال اين تصميم مورد اعتراض كارمندانى كه در سال گذشته ماشين را با مقررات قبل، از شركت تحويل و تصرف نموده اند گرديده و اظهار مى دارند:

1. طبق قوانين مملكتى قانون عطف به ماسبق نمى گردد و آيين نامه جديد از روز اعلام براى كارمندانى كه ماشين تحويل مى گيرند قابل اجرا است.

2. طبق مدارك شركت ماشين را به كارمند فروخته و ماه ها است مورد تصرف خريدار واقع شده و طبق قرارداد و ضوابط نزديك يك سال است بابت آن قسط پرداخت كرده لذا مشمول نمودن چنين افراد به آيين نامه جديد خلاف شرع و عرف است.

على هذا براى اين كه حقى ضايع نگردد توافق شد از محضر حضرت عالى با توجه به شرح بالا، حكم شرع مسأله بالا استفتا و نتيجه استفتا در مورد صحت يا بطلان انجام معامله مورد قبول واقع گردد.

بسمه تعالى، معامله اگر با مراعات ضوابط شرعى انجام گرفته بدون حق شرعى فسخ، نمى توانند آن را تغيير دهند.

[سؤال 6930] 3441

بسمه تعالى

محضر مقدس آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته

منزلى در هفت ماه قبل با رضايت طرفين فروخته شده است و بعداً منزل در مقابل 40 هزار تومان، در رهن فروشنده درآمده است تا بعد از پرداخت آن، از رهن خارج بشود. ولى 2 ماه قبل، مشترى شكايت كرده است كه در اين منزل مغبون شده است. با توجه به آن كه در اول معامله خيارات را از همديگر ساقط كرده اند و براى به هم زدن

ص: 19

معامله، براى يكديگر 50 تومان قرار داده اند، حكم شرعى آن را بيان فرماييد.

بسمه تعالى، با فرض اسقاط خيارات، حق فسخ ندارد.

[سؤال 6931] 3442

بسمه تعالى 3 ربيع الثانى 1400 ق

محضر حضرت مستطاب آيت الله العظمى، رهبر عظيم الشأن جهان اسلام امام خمينى، دامت بركاته

به عرض ساحت مقدس مى رساند: چه مى فرماييد در اين مسأله كه شخصى چند قطعه زمين به مساحت معين - كه در اسناد ذكر شده - از سه سال قبل تا يك سال و نيم پيش در داخل شهر ساوه به اشخاص فروخته و خريدارها خانه و مسكن ساخته و ساكن شده اند و داراى آب و برق هم هستند و اسقاط كافه خيارات خصوصاً خيار غبن از طرفين شده؛ آيا بعد از گذشت مدت مزبور خريدارها حق مراجعه به فروشنده و فسخ و اقاله معامله و مطالبه وجه را دارند يا خير؟

بسمه تعالى، در فرض مذكور بدون رضايت طرفين معامله فسخ نمى شود.

[سؤال 6932] 3443

بسمه تعالى 28 / 4 / 1361

جماران، دفتر حضرت امام خمينى، دام عزّه

سلام عليكم، ضمن درود به تمامى رزمندگان حق و پيروزى آن ها در جبهه ها، نظر آن دفتر را نسبت به مسأله ذيل جلب مى نمايم:

در تاريخ بهمن ماه سال 1359 شركت - طبق آگهى اى در جرايد - ضوابطى را جهت قبول متقاضى براى تحويل اتومبيل هاى رنوى ساخت شركت در زمان آينده، تعيين و طبق همان شرايط مذكور، متقاضى پذيرفت. در آن ضوابط تعيين نشده بود كه متقاضى اگر داراى اتومبيل ديگرى باشد از تحويل رنو به مشاراليه جلوگيرى خواهد شد.

حال كه زمان تحويل فرا رسيده و مشتريان براى تحويل اتومبيل مورد تقاضاى

ص: 20

خود مراجعه مى نمايند، مشاهده مى شود كه داراى اتومبيل ديگرى هستند. بنابراين با وضع كنونى كشور كه توليد وسيله نقليه در سطحى نيست كه بتوان به تمام متقاضيان قديم و جديد جواب مثبت داد و عده اى از هم ميهنان نياز شديد به اتومبيل دارند و فاقد آن مى باشند؛ آيا مى توانيم از تحويل اتومبيل به متقاضى مذكور (اتومبيل دار) جلوگيرى نماييم و ماشين مورد درخواست را به نيازمند واقعى واگذار نماييم يا خير؟

در هر صورت تقاضا داريم نتيجه را اعلام فرماييد تا در آينده بتوانيم بيش از پيش به وظايف شرعى و قانونى خود عمل نماييم. با توفيق الهى

بسمه تعالى، اگر فروش ماشين به متقاضى انجام شده و شرط نداشتن ماشين در بين نبوده، شركت ملزم به تحويل ماشين به خريدار است. ولى اگر هنوز فروش ماشين انجام نشده و متقاضى تنها به منظور خريد ماشين در آينده، پولى به حساب شركت واريز نموده؛ اختيار با شركت است، مى تواند اتومبيل به متقاضى نفروشد.

[سؤال 6933] 3444

بسمه تعالى 25 / 12 / 1361

اميد مستضعفين جهان، امام امت، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله

حضرت اسلاميان پناه چه مى فرمايند در اين مسأله شرعيه: عمرو خانه باغچه اى را در تاريخ 4 / 5 / 1361 به قيمت پيشنهادى فروشندگان (زن و شوهرى) با شرط مدت نه ماه مهلت از تاريخ انعقاد قرارداد با توافق فروشندگان، خريدارى مى كند و مبلغ دو ميليون ريال بابت بيعانۀ تأمين خسارت در حق فروشندگان پرداخت نموده و قولنامه شرعى و قانونى تنظيم مى شود و پس از تفهيم آن به فروشندگان، صيغۀ مبايعۀ شرعيه جارى و فروشندگان در حال عقل و شعور، قرارداد را امضا نموده اند و عمرو به اتكاى همين قولنامه و به اميد اين كه سرانجام به خانه خريدارى خود خواهد رفت، خانه اى را براى مدت نه ماه (يعنى تا اختتام مهلت) به وجه اجاره معتنابهى كرايه و وجه قابل

ص: 21

ملاحظه اى هزينه اثاث كشى نموده است. اينك كه مدت هشت ماه از انعقاد قرارداد سپرى شده و فروشندگان در اين مدت مبلغ بيعانه را در اختيار داشته و از وجه مذكور استفاده هاى تجارى نموده و مبيع را نيز در تصرف داشته اند و بعد از ايراد اين همه خسارت به خريدار، مى خواهند با انواع لطايف الحيل و استشهادهاى دروغين و پاره اى عناوين بى حقيقت معامله را به هم بزنند. در صورتى كه بنا به اقرار خودشان هيچ گونه غبنى نيز رخ نداده و اين ندامت را تا كنون به خريدار كتباً اطلاع نداده اند.

ضمناً در اين مدت خانه هاى متشابه الشرطى نيز بوده كه به اتكاى همين قولنامه، خريدار از خريد آن ها خوددارى نموده و خسارات معتنابهى متوجه او گرديده و فروشندگان مصراً درصدد به هم زدن معامله و ايجاد ناراحتى هاى نامحدود به خريدار هستند. استدعا آن كه حكم شرعى و قانونى اين معامله را بيان كنيد. آيا فروشندگان مى توانند اين معامله را به هم بزنند يا نه؟

بسمه تعالى، هيچ يك از طرفين حق به هم زدن معامله را ندارند؛ مگر در صورتى كه در ضمن معامله شرط خيار شده يا غبنى در كار باشد.

[سؤال 6934] 3445

بسمه تعالى 19 / 4 / 1361

محضر مبارك امام، دام ظله على رؤوس الأنام

با نهايت احترام؛ به عرض مى رساند: شخصى خانه اش را به ديگرى فروخته؛ بايع و مشترى صيغۀ عقد را جارى ساخته اند، ولى نه خانه تحويل گرديده و نه دينارى پول دريافت شده و نه تاريخ تحويل معين شده؛ بلكه به عرف واگذار شده است؛ بعد از مدتى بايع و مشترى توافق مى كنند كه در روز معينى در دفترخانه حضور به هم رسانده، علاوه بر ثبت معامله، موضوع تحويل ثمن و مثمن هم روشن گردد؛ ولى به علتى قهرى، حضور در آن روز، مقدور هيچ يك از طرفين معامله نبوده و بعداً بايع، مدت مديدى متعذر به عذرى بوده و از حضور معذور بوده است؛ مشترى هم در اثر طول

ص: 22

مدت، معامله را فسخ مى كند و در ضمن قيمت خانه تنزل مى نمايد و بايع، خانه را با بهاى كمترى به ديگرى مى فروشد. آيا مشترى ضامن تنزل قيمت خانه هست يا خير؟ و آيا اگر مشترى وجهى را على الحساب به بايع پرداخته است، حق استرداد وجه را دارد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر خيار براى مشترى ثابت بوده، مى تواند عقد را فسخ كند و وجه پرداختى را مطالبه نمايد و تنزل قيمت را ضامن نيست.

[سؤال 6935] 3446

بسمه تعالى 1 / 10 / 1361

محضر زعيم عالى قدر، حضرت آيت الله العظمى آقاى خمينى، مدّ ظله العالى

پس از سلام؛ شخصى خانه اى را شرعاً طبق موازين اسلام خريده و پول آن را به مالك پرداخت نموده و اكنون در يك طبقه آن سكنا گزيده و طبقه ديگر در دست مالك است. قرارداد بين مشترى و مالك اين بوده كه پس از تنظيم سند در دفترخانه رسمى باقيمانده پول خانه را به مالك پرداخت كند. پس از 9 ماه فروشنده به بهانه هاى مختلف از جمله گران شدن منزل، از حضور در دفترخانه رسمى و تنظيم سند خوددارى مى كند. بفرماييد آيا فروشنده شرعاً حق چنين عملى را دارد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر معامله تمام شده، حق برگشت ندارد. مگر خيار فسخ شرط شده باشد.

[سؤال 6936] 3447

بسمه تعالى 1 / 2 / 1362

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، رهبر انقلاب اسلامى ايران

استدعا دارد در خصوص مسأله زير امر به پاسخ فرمايند:

شخصى در جمهورى اسلامى ايران، زمانى كه ارائه مجوز خريد براى مسكن ضرورى نبوده است، ملكى را خريده و تصرف هم كرده است. آيا در اين زمان كه

ص: 23

براى تنظيم سند رسمى، ارائه مجوز لازم است، اين امر لاحق مى تواند مفسد بيع سابق و مانع تنظيم سند رسمى باشد يا خير؟

بسمه تعالى، بعد از تحقق معامله بايد بر طبق آن عمل شود و اشكال تنظيم سند موجب بطلان معامله نيست.

[سؤال 6937] 3448

بسمه تعالى

حضور محترم اعضاى دفتر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله على رؤوس المسلمين

اگر كسى باغى را بفروشد و خريدار هم مدرك كتبى عادى و شاهد بگيرد؛ آيا بايع مى تواند پس از مدتى بگويد: «بايد باغ را به من برگردانى» در صورتى كه تمام ثمن پرداخت شده است؟

بسمه تعالى، بعد از تمام شدن معامله بدون اين كه خيارى در بين باشد، نمى تواند فسخ كند.

[سؤال 6938] 3449

بسمه تعالى

دفتر محترم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته، با عرض سلام

شخصى ملكى را به موجب نوشتۀ عادى به نام خود خريدارى مى نمايد، ولى قصد دارد هنگام تنظيم سند رسمى به نام خود و همسرش ثبت شود، اما موقع انجام معامله اين معنا را از فروشنده مكتوم داشته و بعداً اين موضوع را اظهار كرده. از آن حضرت استدعا دارد در اين مورد، با توجه به اين كه كمك مالى همسر مؤثر است، فتوا صادر فرماييد كه آيا فروشنده، حق امتناع از تنظيم سند رسمى به نام شخص خريدار و همسرش را دارد يا خير؟

بسمه تعالى، فروشنده حق امتناع ندارد.

ص: 24

[سؤال 6939]‘ 3459

2. اگر فروشنده براى خريدار، تخفيفى از جهت وجه قائل شود و او بر حسب قرارداد نتوانسته معامله را به اتمام برساند و خريدار ديگر بيع را انجام داد (ضمناً خريدار اول مقدارى بيعانه به فروشنده داده) آيا تخفيف، به نفع خريدار اول است يا خريدار دوم؟

بسمه تعالى، اگر خريدار اول بدون فسخ بيع، ملك را به ديگرى فروخت، تخفيف به نفع خريدار اول است.

[سؤال 6940] 3450

بسمه تعالى 7 / 10 / 1361

محضر مبارك مرجع عالى قدر و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، متّع الله المسلمين بطول بقائه الشريف

محترماً؛ به استحضار مى رساند: اين جانب در مورخه 23 / 3 / 1361 از يك فروشگاه خصوصى مقدارى جنس خريده و وجه آن را طبق فاكتور فروشگاه نقداً پرداخت نموده ام. يك ماه قبل براى تحويل جنس مراجعه كرده ام؛ اما مبلغ شش هزار تومان به بهانه اين كه جنس ترقى كرده دوباره درخواست شده. متمنى است در جواب اين مسأله مرقوم فرماييد: آيا پس از قرارداد و پرداخت ثمن جنس، وجهى كه درخواست شده شرعى است و تخلف از قرارداد موجب مسئوليت براى فروشنده نمى شود؟ لطفاً جواب اين مسأله را روشن فرماييد.

بسمه تعالى، اگر معامله تمام شده، فروشنده بيش از ثمن را حق ندارد.

[سؤال 6941] 3451

بسمه تعالى

نور چشم امام زمان و عاشقان امام زمان و مستضعفين جهان، رهبر انقلاب اسلامى حضرت آيت الله حاج سيد روح الله خمينى حفظه الله تعالى

ص: 25

سلام عليكم ورحمة الله وبركاته

در تاريخ 20 / 6 / 1361 ده دستگاه بستنى ساز از فروشنده تهرانى طبق روال قبلى و قيمت قبلى خريدم و او پول را قبول نموده و وعده تحويل دور داد و وكيل او وعده نزديك داد به مدّت يك هفته، من هم به ده نفر فروختم و وجه گرفتم كه پس از رسيدن بستنى ساز حداقل 15 روزه تحويل نمايم. سه عدد را چهار ماه بعد فرستادند، گفتند هفت عدد ديگر را سه روزه مى فرستند كه خلف وعده نموده پس از حدود سه ماه سه عدد فرستاده هر كدام يكصد هزار ريال گران تر، من سه عدد را به قيمت قبلى فروخته بودم و بابت هر كدام يكصد هزار ريال ضرر نمودم. جهت هفت عدد ديگر چون حزب اللهى هستم و مردم به من اعتماد داشتند چون فروشنده خلف وعده نموده من هم پيش مردم بد قول شدم. بعد گفتند اگر بقيه را مى خواهيد هر كدام يكصد هزار ريال گران تر است. پس از شش ماه از دريافت پول چون من از آن طرف در فشار بودم جهت تحويل جنس فروخته شده و از طرفى هم بايد تحويل مى دادم، به ايشان گفتم بفرستيد ولى غير شرعى و خلاف شرع است، آن ها هم فرستادند. هم اكنون از سه الى چهار نفر تفاوت نرخ را به طور امانت گرفته ام تا جناب عالى سرور عزيزم جواب بفرماييد آيا فروشنده تهرانى مى تواند پس از چند ماه به علت اين كه كارخانه دينام را گران نموده به من گران بدهد؟ و بعد از سه ماه مقدار قيمت گران شده را اطلاع داده و هفت عدد بعدى را كه من فروخته ام و ايشان هم به من فروخته قبلاً، هر كدام را يكصد هزار ريال گران نمايد؟ در خاتمه تكليف خريدار من چيست؟ آيا بايد تفاوت را بدهند شرعاً يا خير؟ در اين ميان چه كسى بايد تفاوت را پرداخت نمايد؟ فروشنده تهرانى كه قبول ندارد. لطف فرموده جواب مرحمت فرماييد تا تكليف شرعى خود را انجام بدهم، هرگونه امر بفرماييد با طيب خاطر انجام خواهم داد.

بسمه تعالى، در صورت تمام شدن معامله فروشنده حق مطالبه بيشتر از مقدارى كه در عقد قرار داده شده ندارد و اگر نزاعى در بين است به محاكم صالحه مراجعه شود.

ص: 26

[سؤال 6942] 3452

بسمه تعالى 27 / 11 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى رهبر مستضعفان جهان

محترماً به استحضار مى رساند: اين جانب در سال 1347 با خانمى ازدواج نمودم كه تحصيلات ايشان فقط ششم ابتدايى بوده، پس از مدتى تصميم گرفت تحصيلات خود را ادامه دهد. در هر صورت درسش را ادامه داد در مدت 15 سال كه با هم زندگى مى كرديم و صاحب دو فرزند شديم يكى دختر و ديگرى پسر. در سال 1359 شركت سايپا - رنو آگهى كرد كه با شرايط خاصى ماشين در اختيار متقاضيان قرار خواهيم داد، من در آن زمان گواهينامه نداشتم چون براى همسرم قبلاً گواهينامه گرفته بودم و براى گرفتن ماشين رنو از شركت سايپا نياز به فتوكپى گواهينامه و شناسنامه بود، لذا من از فتوكپى گواهينامه و شناسنامه همسرم استفاده كردم و پول خريد ماشين را به حساب شركت سايپا به نام همسرم واريز و ماشين را به نام همسرم از شركت سايپا تقاضا و خريدارى نمودم و در اواخر سال شصت ماشين را به ما تحويل دادند و ماشين را به رسم امانت در اختيار همسرم گذاشتم، تا هر وقت اين جانب گواهينامه گرفتم آن وقت ماشين را به نام خودم كنم. مدتى خانوادگى از اين ماشين استفاده مى كرديم و تمام پولى كه من بابت خريد ماشين داده ام مدارك آن موجود است.

همسرم چشم طمع به مالم دوخته و اكنون به مدّت هفت ماه است كه بچه ها و خانه و كاشانه خود را ترك نموده است و شكايات زيادى بر عليه من نموده:

1 - تقاضاى گرفتن مهريه 2 - تقاضاى نفقه 3 - تقاضاى استرداد جهيزيه 4 - تقاضاى خلع يد ماشين خريدارى شده خودم كه اين جانب به دليل نداشتن گواهينامه به نام همسرم خريدارى نموده بودم و به رسم امانت در اختيارش قرار دادم.

از محضر محترم امام بزرگوارمان سؤالات زير را دارم و نظر حضرت امام را درباره سؤالات زير خواستارم تا با فتواى امام به حق قانونى خود برسم.

ص: 27

1. آيا از لحاظ شرع مقدس اسلام صحيح است كه اين جانب با پول تمام و كمال خودم به علت نداشتن گواهينامه، ماشين را به نام همسرم بخرم و به رسم امانت در اختيارش قرار دهم و حال همسرم قيد همه چيز - يعنى خانه و كاشانه و رسم همسردارى و فرزنددارى را - بزند و به عنوان اين كه گواهينامه دارد و ماشين به نام وى مى باشد شكايت نموده و تمام قضات با توجه به مدارك ارائه شده در دادگاه حق به اين جانب بدهند، ولى بگويند چون قانون حقوقى چنين است رأى به حاكميت همسرم صادر نمايند؟ نظر حضرت امام درباره آن چيست؟

بسمه تعالى، اگر ماشين را با پول خودتان خريده ايد و به او تمليك نكرده ايد مال شما است، هر چند سند به اسم او باشد.

2. آيا خانمى كه خودش دادخواست طلاق بدهد و در دادگاه محكوم شود مى تواند تقاضاى گرفتن مهريه را بنمايد؟

بسمه تعالى، مهريه را حق دارد.

3. آيا خانمى كه داراى دو فرزند باشد و فرزندش را براى شوهرش بگذارد و با كلى اثاثيه و طلا آلات فرار كند مى تواند تقاضاى استرداد جهيزيه را نمايد؟

بسمه تعالى، جهيزيه اى كه زن با خودش آورده ملك او است و مى تواند برگرداند.

4. آيا خانمى كه خودش دادخواست طلاق مى دهد و در دادگاه محكوم مى شود و حاضر به بازگشت به زندگى خودش نشود و شوهرش هم آمادگى نگهدارى او را داشته باشد، آيا مى تواند تقاضاى نفقه بنمايد؟

بسمه تعالى، اگر زن تمكين تام از شوهر خود ندارد استحقاق نفقه ندارد.

[سؤال 6943] 3453

بسمه تعالى

حضور محترم حضرت آيت الله العظمى جناب حاج آقا روح الله الخمينى، مدّ ظله

به عرض مى رساند: شخصى چند قطعه زمين داشته كه در دو سال قبل به چند نفر فروخته است. بعضى قطعات را پول نقد گرفته و بعضى را مقدارى نقد گرفته و مقدارى را بنا شده بعد از يك سال بپردازد. حال بعد از گذشتن يك سال؛ قيمت زمين

ص: 28

تنزل كرده خريدار مى خواهد قيمت فعلى را بپردازد. فروشنده مى گويد بايد قيمت يك سال قبل را بپردازى. ضمناً معلوم باشد كه زمين هاى مزبور را فروشنده در محلات با اجازه براى ساختمان و پرداخت هزينه آب آن تحويل داده و فعلاً هم محل سكونت مى باشد. حكم الله را بيان فرماييد.

در پايان سلامتى و طول عمر آن رهبر عزيز را از درگاه خداوند متعال خواهانم و خواهشمندم در اين مورد مرا راهنمايى فرماييد.

بسمه تعالى، بايد ثمنى كه در معامله قرارداد شده، داده شود.

[سؤال 6944] 3454

بسمه تعالى 24 / 9 / 1361

دفتر محترم امام خمينى، خواهشمندم به سؤال هاى زير پاسخ دهيد:

1. افرادى كه قبل از انقلاب در آستانۀ سيد حمزه عليه السلام شهرستان كاشمر، قبر خريده اند و وجه آن را پرداخت نموده اند و هنوز آن را تصرف نكرده اند، آيا ما طبق لايحۀ قانونى مورخۀ 4 / 2 / 1358 شوراى انقلاب مى توانيم مابه التفاوت از صاحبان قبر بگيريم يا خير؟ پاسخ دهيد.

بسمه تعالى، اگر در فروش قبر، مجاز بودند و فروش به وجه شرعى انجام گرفته، حق مطالبۀ مابه التفاوت ندارند.

[سؤال 6945]

2. افرادى در قبل از انقلاب، مقدارى از زمين هاى امامزاده را به آن ها فروخته اند و اين افراد براى خود مقبرۀ خانوادگى درست كرده اند و به صورت اتاق درآورده اند؛ آيا ايشان هم مشمول قانون 4 / 2 / 1358 شوراى انقلاب اسلامى مى شوند يا خير؟

بسمه تعالى، حكم همان است كه در بالا ذكر شد؛ اگر فروشنده مجاز در فروش زمين بوده و معامله به وجه شرعى انجام گرفته، اختيار زمين با خريدار است.

ص: 29

[سؤال 6946] 3455

بسمه تعالى 27 رمضان 1402 ق

محضر محترم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

شخصى خانه (يا آپارتمانى) را به طور مشروط (بيع شرط) در قولنامه اى كه به امضاى خريدار و فروشنده رسيده، فروخته است. در آن قيد شده كه اگر چنانچه فروشنده در محضر براى انتقال ملك حاضر نگرديد بايد فلان مبلغ (مثلاً 250 هزار تومان) به عنوان خسارت به خريدار بدهد، ولى براى خريدار مبلغى تعيين نشده كه اگر براى به هم زدن معامله اصرار داشت به فروشنده بپردازد. آيا فروشنده مى تواند معادل همان مبلغ بالا يا بيشتر را مطالبه نمايد و نتيجتاً بيع را از حال تعليق درآورده قطعى نمايد؟ توضيح: مدت قيد نشده است.

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، حق مطالبۀ چيزى زايد بر ثمن براى فروشنده ثابت نيست.

[سؤال 6947] 3456

بسمه تعالى 29 / 6 / 1361

دفتر محترم امام

بعد از سلام و درود به رهبر كبير و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، امام خمينى و به اميد پيروزى رزمندگان اسلام در جبهه هاى حق عليه باطل.

محترماً؛ معروض مى دارد: مسأله اى كه لازم به سؤال گرديده و احتياج مبرم به جواب آن دارم به شرح زير است:

ملكى در حضور شاهدان عينى كه شهادت به آن مى دهند، قيمت گذارى گرديده و وجه نقد به مقدار ثلث از قيمت آن به فروشنده رسيده و از آن زمان تا كنون خريدار پولى نداشته كه بقيه قيمت ملك را بدهد و فروشنده هم چند بار مطالبه پول خود را نموده است. هنگامى كه خريدار پول را آماده نموده كه به فروشنده بدهد، فروشنده

ص: 30

اظهار مى دارد كه ملك بايد به قيمت روز قيمت گردد و پول آن را بدهى. از آن دفتر محترم خواهشمندم كه جواب مسأله را روشن كنند كه از نظر دستور محترم شرع مقدس اسلام حق با خريدار و يا با فروشنده مى باشد كه مسأله مورد لزوم مى باشد؟

بسمه تعالى، اگر معاملۀ شرعى انجام شده و خريد و فروش تمام شده، فروشنده فقط حق دارد باقيماندۀ پول را مطالبه كند. ولى اگر صرف مواعدۀ خريد و فروش حاصل شده، بدون اين كه معامله انجام شده باشد، اختيار ملك با فروشنده است. به هر كس و به هر قيمت بخواهد، مى تواند بفروشد.

[سؤال 6948] 3457

بسمه تعالى 25 / 9 / 1361

محضر محترم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، روحى فداه

با نهايت احترام؛ به شرف عرض مى رساند: اين جانب قبل از تصويب قانون جديد خريد مسكن آپارتمانى را قولنامه نمودم و نقداً بيش از هشتاد درصد قيمت كل آن را طبق مفاد قولنامه به بانك پرداختم و فقط حدود بيست درصد بقيه به عنوان وثيقه باقيماند كه پس از آزادىِ انجام معاملات مسكن به مالك بپردازم. البته در قولنامه اين مطلب هم ذكر شده كه اگر هر يك از طرفين از انجام معامله خوددارى نمايد و يا روزى كه معاملات در محضر آزاد اعلان شود امتناع نمايند، علاوه بر مبلغ هشتاد درصد نقدى، مبلغ پنجاه هزار تومان نيز به عنوان جريمه پرداخت نمايد.

اكنون بيشتر از يك سال از قولنامه گذشته و با توافق قبلى در آپارتمان هم سكونت نموده ايم و كاملاً هم راضى بوده و هستيم كه معامله قطعى شود. اقدامات مستمر هم انجام دادم تا مدارك تكميل شد و بنياد مسكن چندى قبل مجوز خريد مسكن را جهت اين جانب فرستاد و من هم بلافاصله به بانك اطلاع دادم؛ ولى مالك اظهار مى دارد:

يا معامله را كأن لم يكن تلقى كنيد كه در اين صورت پنجاه هزار تومان اضافى را هم مى پردازم (علاوه بر پولى كه قبلاً گرفته طبق مفاد قولنامه) يا اين كه اگر مى خواهيد

ص: 31

در محضر حاضر شوم، علاوه بر توافق هاى قبلى مبلغ پنجاه هزار تومان هم اضافى بايستى به من بدهيد و دليلش را هم اين طور مى داند كه آزادى معامله در محضر شرط انجام معامله بوده، نه صدور مجوز. در حالى كه طبق قوانين جمهورى اسلامى تا مجوز نباشد دفاتر اسناد رسمى اصلاً اقدامى نخواهند كرد و اين امر را خود مالك هم مى داند.

لذا استدعا دارد با توجه به اين كه با مبلغ پولى كه حدود 15 ماه قبل جهت خريد آپارتمان دادم اصلاً امكان خريد ساختمانى كوچك تر هم ميسر نيست و قيمت ها تقريباً دو برابر شده است، با عنايتى كه مبذول مى فرماييد فتواى گران بهايتان را در مورد اين مسأله صادر فرماييد تا اين حقير و امثال من به صحت و سقم مسأله آگاهى بيشترى پيدا كنيم، كه آيا ادعاى مالك صحيح است يا خير؟ و آيا صدور مجوز خريد مسكن ملاك است يا تنها به گفته او آزاد شدن معامله در محضرها؟ و بالاخره در صورتى كه خلاف ادعاى مالك ثابت شود، تعداد چند فقره معامله اى كه با همسايگانم تا كنون انجام داده به چه صورت خواهد بود؟ و تكليف مبالغ اضافى كه گرفته به چه صورت مى شود، چون همگى از پرداخت وجوه اضافى ناراضى هستند؟

بسمه تعالى، اگر معامله شرعى و نقل ملك انجام گرفته فقط انتقال سند در محضر باقيمانده، فروشنده حق مطالبۀ مبلغ اضافى ندارد و با دريافت مجوز انتقال سند، بايد طبق شرط حاضر شود براى نقل سند به مشترى.

[سؤال 6949] 3458

بسمه تعالى 10 / 12 / 1361

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

ضمن عرض سلام و اداى احترام، مستدعى است حكم شرعى اين مسأله را بيان فرماييد.

شخصى در كمال صحت و سلامت، خانه اى را فروخت و آن را تحويل خريدار

ص: 32

داد تا پول آن را به صورت نقد و مدت دار - دو ماهه و سه ماهه - دريافت دارد؛ مبلغ نقد را هنگام تحويل خانه دريافت كرد و مابقى را هم قرار است در موقع خود دريافت و خانه را از نظر قانونى منتقل سازد؛ حدود پنجاه روز بعد از قولنامه و تحويل خانه سكته كرد و مرحوم شد. حال آيا از نظر شرع مقدس اسلام، ملك، مال كيست و پولى كه فروشنده طلبكار است به چه كسى تعلق دارد؟ تكليف خريدار و ورثه را از نظر شرعى بيان فرماييد. أدام الله ظلّكم

بسمه تعالى، اگر در وقت قولنامه معامله تمام شده، خانه ملك خريدار است و بايد سند آن را به او تحويل دهند و بقيۀ پول را خريدار به ورثۀ فروشنده بپردازد؛ و در مفروض سؤال، معامله تمام است.

[سؤال 6950] 3459

بسمه تعالى بيست و پنجم ذيحجة الحرام 1402 ق

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى، علم الاعلام، مرجع و رهبر بزرگوار انقلاب اسلامى ايران، امام خمينى، دامت بركاته العاليه، بعد از ابلاغ سلام و ابراز اخلاص صميمانه، طول عمر با موفقيت و عافيت حضرت مستطاب عالى را از خداى بزرگ مسئلت مى نمايم، عنايت فرموده و سؤالات ذيل را پاسخ فرماييد.

1. قولنامه هاى معمول در بازار و بنگاه هاى معاملاتى را با عدم اخذ ثمن، در تنجّز بيع كافى مى دانيد يا خير؟

بسمه تعالى، دريافت ثمن در صحت و لزوم بيع، شرط نيست. اگر هنگام قولنامه، تنها مواعده نبوده و انشا بيع شده و طرف قبول كرده، كافى است.

2. اگر فروشنده براى خريدار، تخفيفى از جهت وجه قائل شود و او بر حسب قرارداد نتوانسته معامله را به اتمام برساند و خريدار ديگر بيع را انجام داد (ضمناً خريدار اول مقدارى بيعانه به فروشنده داده) آيا تخفيف، به نفع خريدار اول است يا خريدار دوم؟

بسمه تعالى، اگر خريدار اول بدون فسخ بيع، ملك را به ديگرى فروخت، تخفيف به نفع خريدار اول است.

ص: 33

3. اگر مالك، خانۀ خود را مثلاً يك ساله اجاره داد و پس از انقضاى مدت، موجر راضى نباشد كه مستأجر در آن خانه باشد، آيا آن مستأجر، غاصب محسوب مى شود و مال الاجاره، بعد از يك سال به اجرت المثل منقلب مى شود كه مستأجر غاصب بر معمول روز اجاره بدهد؟ و ضمناً مى تواند از مال الاجارۀ اوليه كمتر به حساب مالك بريزد، با عدم رضايت مالك؟ حكم را مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، با پايان يافتن مدت اجاره، تصرف مستأجر بدون اجازۀ مالك، غصب و حرام و موجب ضمان اجرت المثل به قيمت روز است.

4. انگشترى كه از طلاى سفيد ساخته شده، مرد مى تواند استعمال كند يا خير و اگر از پلاتين باشد چطور؟

بسمه تعالى، طلاى سفيد و پلاتين براى مرد اشكال ندارد.

5. نظر مباركتان در تصرف سهم سادات آن است كه احتياطاً با اجازۀ مجتهد باشد. آيا اجازه مى فرماييد اين امر با مجتهد ديگر صورت گيرد؟

بسمه تعالى، مسأله، از موارد رجوع به غير نيست.

6. اگر كسى يك خانه بيشتر ندارد و آن خانه را فروخت و پول نقد به دست آورد و خواست خانه وسيع تر مورد نياز براى خود تهيه كند در سال مقرر خمس و وجوهاتش، آيا با احتياج به آن وجه براى خريد خانه جديد، خمس بر او واجب است يا خير؟

بسمه تعالى، خانه اگر از درآمد كسب غير مخمس تهيه شده، پول فروش آن خمس دارد؛ مگر آن كه در صورت تخميس نتواند با باقيماندۀ پول، خانۀ مورد لزوم را تهيه كند كه در اين صورت مجاز است تخميس نكند.

7. در اراضى و اماكن كه مالك آن ها مجهول است، مى شود تصرف كرد و نماز خواند يا خير؟

بسمه تعالى، جواز تصرف در مثل مفروض سؤال، منوط به اجازۀ حاكم شرع است.

[سؤال 6951] 3460

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، متّع الله المسلمين بطول بقاء وجوده الشريف

محترماً و با آرزوى سلامتى و طول عمر آن رهبر تا ظهور حضرت مهدى - عجل الله تعالى فرجه الشريف - به عرض مى رساند: اين جانب در تاريخ 20 / 2 / 1359 يك

ص: 34

واحد آپارتمان براى فردى قولنامه نمودم. در قولنامه قيد شد: اين جانب حداكثر تا اول مهر ماه مدارك لازم جهت انتقال آپارتمان را حاضر كنم كه تمام مدارك قبل از مهر ماه از طرف اين جانب حاضر گرديد. ولى خريدار به علت قوانين جارى كشور نتوانست در موعد مقرّر كه حداكثر تا 20 / 6 / 1359 مى باشد مجوّز لازم را كسب و براى انجام معامله حاضر گردد.

مدتى گذشت تا اين كه به علت خالى بودن آپارتمان فوق از طرف سازمان مسكن اخطار كردند. سه شريك ديگر اين جانب كه در موقع تنظيم قولنامه حاضر نبودند تا قولنامه را امضا نمايند، ولى شفاهاً به اين جانب اختيار داده بودند؛ اظهار داشتند شرعاً از موعد مقرّر در قولنامه كه حداكثر تا 20 / 6 / 1359 بوده الآن حدود دو ماه گذشته و تمام شده و ما ديگر برايمان مقدور نيست صبر كنيم و از طرفى سازمان مسكن هم اخطار كرده و در اين شرايط هم، خالى گذاشتن آپارتمان صحيح نيست. لذا در تاريخ 1 / 10 / 1359 آپارتمان فوق را به اجاره واگذار كرديم. ولى خريدار در تاريخ 25 / 12 / 1359 مجوز قانونى را كسب و به اين جانب مراجعه و تقاضاى جريمه و انجام معامله را دارد. متمنى است ذيلاً حكمتان را مرقوم فرماييد.

آيا اين جانبان - فروشندگان - شرعاً موظف هستيم بعد از گذشت چند ماه از تاريخ مقرر آپارتمان را واگذار نماييم يا خير؟

بسمه تعالى، معاملۀ فروش و خريد اگر شرعاً انجام گرديد و تنها بنا شد انتقال سند و پرداخت بقيۀ پول در تاريخ مقرر انجام گيرد، بدون اين كه حق فسخى براى فروشنده شرط شده باشد؛ ملك و اجارۀ مدت واگذار به غير شده، متعلق به خريدار است و وجهى كه شرط شده در صورت تأخير در انتقال سند، خريدار به فروشنده بپردازد؛ خريدار طبق شرط بايد به فروشنده بپردازد. ولى اگر معامله شرعاً انجام نشده فقط قول فروش و خريد داده شده، اختيار ملك با فروشنده است.

ص: 35

[سؤال 6952] 3461

بسمه تعالى

حضرت امام خمينى، مدّ ظله العالى

شخصى، ملكى را در تاريخ تيرماه 1359 به مبلغ پانصد هزار تومان خريدارى كرد و مبلغ دويست هزار تومان بيعانه به فروشنده پرداخت تا پس از اتمام بنا و دريافت پايان كار از شهردارى به خريدار تحويل دهد و بقيه مبلغ را در محضر دريافت نمايد. در تاريخ 18 / 1 / 1360 آماده و به خريدار تحويل شده؛ ولى خريدار هنوز نتوانسته مجوز خريد از وزارت مسكن دريافت و معامله را در محضر انجام و ملك را از مالك به خود منتقل نمايد. مالك مدعى است: چون ملك در گرو بانك است و در اين مدت كارمزد و جريمه پرداخت كرده و دارايى، ماليات بر اجاره گرفته و در اين مدت 2 سال، قيمت ها ترقى نموده؛ بنابراين با پرداخت مبلغ 200 هزار تومان دو پنجم ملك را مالك هستى و يا به قيمت روز، دو پنجم ملك را خود خريدارم يا سه پنجم آن را به قيمت روز بايد بخرى. از حضرت امام تقاضا مى شود، بفرماييد از نظر شرعى چه بايد بكنم؟

بسمه تعالى، اگر معامله به نحو صحيح انجام گرفته، تمام ملك متعلق به خريدار است و مخارج مزبوره بر عهده كسى است كه مقررات دولت اسلامى بر عهدۀ او قرار داده است.

[سؤال 6953] 3630

2. شخصى از شخصى 20 تن جنس خريده و قيمت كلى آن 000/ 750 ريال مى شود؛ بدون اين كه جنس را وزن كند و تحويل بگيرد، 000/ 100 ريال بيعانه داده و قرار شده بقيۀ وجه را بياورد و جنس را تحويل بگيرد. بعد از مدت طولانى آمده است و تقاضاى فسخ معامله را مى نمايد و مطالبه بيعانه را مى كند؛ و از اين طرف، جنس مورد نظر ارزان شده است و آقاى فروشنده با اتكا به قول شخص خريدار، جنس را

ص: 36

نفروخته است. در اين صورت وظيفۀ طرفين چيست؟ بيان فرماييد.

بسمه تعالى، اگر معامله تمام شده، حق فسخ ندارد؛ مگر آن كه در ضمن معامله شرطى شده باشد.

[سؤال 6954] 3462

بسمه تعالى

دفتر امام خمينى، بخش مسائل شرعى

با عرض سلام و قدردانى از زحمات شبانه روزى شما براى بهبود جامعۀ اسلامى

اين جانب 5/3 سال پيش يك باب آپارتمان طبق قولنامۀ پيوست به مبلغ 000/ 650 تومان معامله نمودم كه از اين مبلغ 000/ 450 تومان آن پرداخت شد و قرار شد مابقى بعد از تبديل به سند پرداخت گردد. مالك با ساختن 2 دستگاه در محل پاركينگ ساختمان كه از نظر قانون مادۀ 100 خلاف و حكم تخريب آن صادر گشته، از دادن سند ممانعت ورزيد. با رسيدگى شهردارى رفع خلاف شد؛ ليكن مالك با بالا رفتن قيمت خانه، از گرفتن پايان كار و حضور در محضر جهت تبديل قولنامه به سند رسمى خوددارى مى نمايد.

با گذشت 5/3 سال از سكونت اين جانب در اين مكان، مالك اظهار پشيمانى نموده و مى گويد منزل را نمى فروشم؛ در حالى كه منزل در سال 1358 فروخته شده.

با مسأله اى كه در رسالۀ حضرت امام (2104) آمده: «تحويل خانه و زمين و مانند اين ها به اين است كه آن را در اختيار خريدار بگذارند كه بتواند در آن تصرف نمايد».

از جناب عالى تقاضاى عاجل دارم اين مسأله را از نظر شرعى به وسيلۀ نامه بيان فرموده و خانواده ام را از بلاتكليفى و سرگردانى نجات دهيد.

با آرزوى موفقيت بيشتر براى شما. با تقديم احترام

بسمه تعالى، با فرض تمام شدن معامله، فروشنده بايد به شرايط مقرّره عمل كند و ترقّى قيمت بعد از معامله، حقى براى فروشنده نمى آورد.

ص: 37

[سؤال 6955] 3463

بسمه تعالى 5 / 5 / 1361

دفتر محترم امام خمينى، سلام عليكم

پس از عرض سلام و آرزوى پيروزى رزمندگان اسلام در تمامى جبهه هاى جنگ حق عليه باطل، به عرض مى رساند كه زمينى است در حدود 45 سال پيش به مقدار پنجاه تومان بيع گذاشته شده است و دوباره پنج تومان نيز از همين زمين بيع شده، گرفته شده است؛ آيا به نظر حضرت عالى ما حق داريم كه دوباره زمين را براى خود برگردانيم يا نه؟

با آرزوى سلامت و بقاى عمر آن مقام محترم و اميد دريافت دست خط مبارك به عنوان تبرك. دستتان را بر ديده نهاده و مى بوسم.

بسمه تعالى، معامله اگر صحيح انجام شده، بدون خيار، حق رجوع نداريد.

[سؤال 6956] 3464

بسمه تعالى 18 / 3 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله امام خمينى، مرجع عالى قدر شيعيان جهان و رهبر محبوب انقلاب اسلامى

ضمن عرض ادب و احترام و دست بوسى؛ در اين مسأله شرعيه چه مى فرماييد:

شخصى قريب 11 سال قبل، برابر سند عادى، قطعه زمينى را فروخته و ثمن آن را دريافت داشته؛ خريدار در مورد معامله از 11 سال قبل، اعيانى احداث نموده و از تاريخ معامله در يد و تصرف خريدار قرار گرفته. آيا اكنون مى تواند از معامله منصرف و در مقام طرح دعوى برآيد يا نه؟ استدعا دارد در مورد معروضه در فوق ذيلاً فتواى شرعى مزيّن فرمايند. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، معاملۀ واقعه محكوم به صحت است مگر خلاف آن ثابت شود و مرجع رسيدگى دادگاه هاى صالحه است.

ص: 38

[سؤال 6957] 3465

بسمه تعالى 8 / 4 / 1361

جماران، دفتر امام خمينى

اين جانب ساكن شهرستان قروۀ سنندج، چندى قبل يك قطعه زمين ساختمانى از دو نفر خريدارى و زمين را در تصرف بنده قرار داده و در اين معامله ده نفر حضور داشتند؛ پس از يك ماه نادم شده و سند زمين را به من نداده؛ به نظر شرع اسلام اين معامله انجام گرفته يا خير؟

بسمه تعالى، سند ميزان نيست؛ معاملۀ شرعى زمين اگر انجام گرفته، فروشنده بدون حق فسخ نمى تواند معامله را به هم بزند.

[سؤال 6958] 3466

بسمه تعالى 18 / 11 / 1361

محترماً؛ با ابلاغ سلام از محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى - متّع الله المسلمين بطول بقائه - استفتا مى گردد:

در بند 4 قرارداد پيوست، شرطى شده كه هر يك از متعاملين منصرف شوند، بايد دويست هزار تومان بدهند. پس از دو سال و اندى كه از تاريخ قرارداد گذشته و خانه در تصرف خريدار داده شده و تمام بهاى خانه را فروشنده دريافت داشته آيا حال كه قيمت املاك در سراسر شهر به دو يا سه برابر ترقّى نموده فروشنده كه خود را شخصى مذهبى و انقلابى و در بعضى ارگان هاى اسلامى فعال مى داند، حق دارد كه از انتقال سند در دفاتر رسمى ابا نموده و بگويد كه به شرط 4 قرارداد حاضرم عمل نمايم و خانه را نمى دهم؟

لطفاً چنانچه حقى با شرح بالا براى فروشنده در فسخ معامله مترتّب است، مرقوم فرماييد و اگر شرعاً حقى ندارند كه خريدار را از خانه كه وجهش تماماً 2 سال پيش پرداخت شده و خريدار خانه را تماماً تصرف كرده، حتى مبالغى زياد در خانه خرج

ص: 39

كرده و قيمت خانه دو برابر شده، خارج نمايد، مرقوم داريد تا رفع اين اختلاف بشود.

بسمه تعالى، اگر معامله تمام شده در فرض مسأله، فروشنده حق فسخ ندارد.

[سؤال 6959] 3467

بسمه تعالى

پس از عرض سلام و درود به رهبر عظيم الشأن انقلاب، امام خمينى

در رابطه با معامله اى كه در ذيل شرح كامل آن را مى دهم، اشكالى برايم پيدا شده و مى خواهم بدانم كه آيا آن معامله حلال است يا حرام؟ و چون بحمدالله اموالم تا به حال به حرام آلوده نشده است، در اين مورد نيز نمى خواهم چنين مسأله اى پيش آيد. از شما استدعا دارم متن ذيل را خوانده و جواب آن را هرچه زودتر برايم بفرستيد.

در تاريخ 14 / 5 / 1361 خانه اى را جهت خريد با خانمى كه صاحب ملك بوده در يك بنگاه معاملات املاك داراى جواز كسب، قولنامه رسمى نمودم. خريدار و فروشنده، هر دو داراى تمام شرايط مربوط به خود از جهت قانون و شرع بودند و پس از يك ماه قرار بود در دفترخانه، جهت انجام معامله حاضر شوند. همچنين مبلغ دويست هزار تومان پول نقد در حضور صاحب بنگاه به عنوان بيعانه به فروشنده تحويل دادم و پس از گرفتن رضايت شفاهى از فروشنده در حضور صاحب بنگاه معاملات ملكى، قولنامه را براى انجام معامله به امضاى صاحب ملك رسانديم.

در قولنامه زمانى را براى انصراف از معامله از سوى طرفين تعيين نكرده اند، و نيز يكى از شرايط اين قولنامه اين است كه چنانچه هريك از طرفين در روز انجام معامله در دفتر اسناد رسمى حاضر به انجام معامله نشدند، مى بايست مبلغ دويست هزار تومان، معادل بيعانه قولنامه به عنوان خسارت به ديگرى بپردازد.

پس از يك هفته، مشترى ديگرى براى ملك مزبور پيدا شده و خريد ملك مورد نظر را به مبلغى برابر دويست هزار تومان بيشتر از مبلغى كه قبلاً به وسيله قولنامه به اين جانب فروخته شده بود، به فروشنده پيشنهاد مى كند و صاحب ملك، خريدار دوم

ص: 40

را ترجيح مى دهد، زيرا بيشتر از من مى خواهد اين خانه را بخرد. بنابراين تصميم مى گيرد خانه را به او بفروشد، و به اين جانب يعنى خريدار ملك، پس از يك هفته اعلام مى دارد كه از انجام معامله مغبون شده و نمى خواهد ملك را به من بفروشد.

با مراجعه به دادگاه صالحه و با توجه به قانون مدنى تدوين شده، فروشنده طبق قانون مى بايست مبلغ دويست هزار تومان علاوه بر مبلغ بيعانه به عنوان خسارت به من پرداخت كند. با توجه به اين كه اين جانب جهت انجام معامله، اتومبيل، فرش و مقدارى از لوازم زندگى خود را با تحمل ضرر فروخته ام، چنانچه بعد از انجام تشريفات قانونى در دادگاه، رأى محكوميت فروشنده صادر گردد و موظف به پرداخت دويست هزار تومان خسارت به اين جانب شود، از نظر قوانين اسلام و احكام شرعى اين پول حلال است يا حرام؟

چنانچه دادگاه فروشنده را ملزم به تنظيم سند انتقال نمود و ملك را با وجود نارضايتى به خريدار منتقل نمود؛ آيا اين معامله صحيح است يا باطل؟

توضيح؛ از نظر مغبونيت، با توجه به اين كه زمين و مسكن بيشتر از ارزش معاملاتى آن - كه توسط دولت تعيين شده - خريد و فروش مى شود، چنانچه مورد ارزيابى كارشناس رسمى دولت قرار گيرد، خيلى كمتر از مبلغ مورد معامله ارزيابى خواهد شد. خواهشمند است جواب اشكالات مطرح شده را برايم بفرستيد.

بسمه تعالى، معامله اگر انجام شده و حق فسخ براى فروشنده قرار ندادند، فروشنده ملزم است ملك را طبق قرارداد به خريدار تحويل دهد و به شروط ضمن عقد عمل نمايد و نمى تواند آن را به ديگرى بفروشد؛ ولى اگر ثابت شود فروشنده در موقع فروش نسبت به قيمت عادلۀ روز مغبون شده، مى تواند معامله را فسخ كند و ملك را به ديگرى بفروشد، و در اين صورت شروط ضمن عقد هم از بين مى رود و كسى حق ندارد فروشنده را ملزم به عمل به معامله و آن شروط نمايد. و اگر شرط در ضمن عقد شامل فسخ به غبن باشد نافذ است كه در صورت فسخ بايد مبلغ مقرر داده شود.

ص: 41

[سؤال 6960] 3468

بسمه تعالى 12 / 8 / 1361

شوراى استفتائات امام امت

با عرض تحيّات و سلام، و آرزوى پيروزى كامل اسلام و رزمندگان جان بر كف، و طول عمر و بقاى امام تا ظهور حضرت بقية الله؛ به عرض مى رسانم: مسائلى در مورد خريد و فروش پيش آمده كه از آن شوراى محترم تقاضاى پاسخ دارم.

باغى كه در آن يك واحد مسكونى احداث شده، با شخصى جهت خريدارى و قولنامه آن مذاكره شد و مبلغ 300000 تومان بابت قولنامه از طرف خريدار به فروشنده پيش پرداخت گرديد. قبل از محضر، مسائلى پيش آمد كه خريدار از خريد باغ منصرف شده و عامل انصراف، يكى مغبونيت خريدار بود و مسأله مهم تر اين كه اين باغ، خانه تيمى منافقين بوده و خريدار از اين موضوع بى اطلاع بوده. آيا قبل از قولنامه محضرى فروشنده مى تواند پول خريدار را ضبط و يا براى مدتى طولانى نگهدارد و به او نپردازد يا خير؟ با آرزوى سلامتى امام امت.

بسمه تعالى، اگر معامله تمام شده، خريدار بايد بقيه پول را بپردازد و فروشنده باغ را تحويل دهد. بلى، اگر خريدار مغبون باشد و فسخ كند، فروشنده بايد پول خريدار را به او رد كند و همچنين اگر شرطى در وقت معامله باشد، بايد به آن عمل شود.

[سؤال 6961] 3469

بسمه تعالى 28 / 10 / 1361

محضر مبارك امام امت، خمينى بت شكن، دام ظله العالى

توقيراً در اواخر سال 1358 آپارتمانى را با پرداخت پنجاه هزار تومان قولنامه نمودم و قرار شد بقيۀ وجه را نيز در دفترخانه، پس از تنظيم سند قطعى، پرداخت نمايم. در خلال اين مدت نيز توانسته ام در آپارتمان سكونت كنم و مبالغى هم در آن

ص: 42

خرج نموده ام. لكن مالك به عللى - منطقى يا غير منطقى - حاضر به انجام معامله نيست و حاضر است علاوه بر رد پنجاه هزار تومان دريافتى، پنجاه هزار تومان هم بابت استنكاف از انجام معامله طبق قولنامه بپردازد و تقاضاى تخليه نموده است. چون در اين آپارتمان با خانواده ام به عبادت مى پردازم، تمنّا دارم نظرتان را راجع به مسائل زير اعلام فرماييد:

1. آيا با اين كه بقيۀ مبلغ را از روز نخست نقداً نگهدارى نموده ام تا پس از تنظيم سند، به مالك بپردازم، محل سكونتم غصبى است يا خير؟ و شرعاً نماز و روزه در آن صحيح است يا خير؟

2. شرعاً مكلف به تخليه مى باشم يا خير؟

3. چنانچه مكلف به تخليه مى باشم، آيا بابت اين مدت كه آپارتمان را در اختيار دارم شرعاً بايد اجرت المثلى بپردازم يا خير؟

بسمه تعالى، 1 و 2 و 3. اگر معامله تمام شده و شرط خيار براى خريدار يا فروشنده نشده، حق فسخ معامله را ندارد؛ مگر اين كه مغبون باشد كه در صورت جهل به آن، خيار غبن دارد و نماز شما در خانه اشكال ندارد؛ ولى در صورت تمام نشدن معامله يا اشتراط خيار يا وجود غبن، كه مى تواند معامله را فسخ كند و در صورت فسخ، بايد خانه را تخليه كنيد و نماز شما بعد از فسخ، و در صورت اول مطلقاً حكم نماز در خانۀ غصبى را دارد و نسبت به مدتى كه بعد از فسخ و در صورت اول مطلقاً در خانه سكونت كرده ايد اجرت المثل بدهكاريد.

[سؤال 6962]

4. دريافت پنجاه هزار تومان، علاوه بر پنجاه هزار تومان كه پرداخته ام، شرعاً چه حكمى دارد؟

بسمه تعالى، اگر به مقتضاى شرط در ضمن عقد يا به رضايت خود، براى تحصيل رضايت شما به فسخ، مى دهد اشكال ندارد.

ص: 43

[سؤال 6963]

5. مخارجى را كه نموده ام شرعاً مى توانم از مالك مطالبه نمايم يا آنچه را كه نصب شده و قابل حمل و نقل است، بايد با خود ببرم؟

بسمه تعالى، آنچه عين آن موجود است باقى بر ملك شما است و مى توانيد همان را با خود ببريد.

[سؤال 6964] 3470

بسمه تعالى 17 / 6 / 1361

دفتر امام امت امام خمينى

پس از عرض سلام؛ به عرض مى رسانم: مغازه اى مدت 20 سال در اجارۀ اين جانب بوده. مدت يك سال قبل صاحب مغازه به اين جانب رجوع كرده كه ملك آن را بخرم. پس از قيمت كارشناس، كه قولنامه گرديده است و كارهاى ادارى آن را انجام داده ام و سند در محضر نوشته شده است، اين شخص رفته به شخص ديگرى فروخته است. ضمن پيوست قولنامه، مى خواستم بدانم نظر شرعى شخص امام راجع به اين معامله چيست؟

بسمه تعالى، اگر معاملۀ شرعى و خريد و فروش انجام شده، ملك متعلق به خريدار است و فروشنده تنها حق مطالبۀ پول را دارد؛ ولى اگر تنها مواعدۀ خريد و فروش حاصل شده و معامله انجام نگرديده، اختيار ملك با مالك است.

[سؤال 6965] 3471

بسمه تعالى 7 / 12 / 1361

محضر حضرت مستطاب آيت الله العظمى مولانا الاعظم، جناب امام خمينى، متّع الله المسلمين بطول بقاء وجوده الشريف

پدر اين جانبه ها در حال حيات به پسرش حياط مسكونى اش را به انضمام تمامى

ص: 44

اثاث البيت و مطالبات (خواه با سند يا بى سند) و هرچه موجودى نقد داشته، در مقابل بيست و پنج هزار تومان فروخته. وقتى كه پدر فوت كرد، پسر به موجب همين معامله، دارايى او را تصرف كرده؛ در صورتى كه مقدار وجه مطالبات و نقد موجودى، غير از حياط مسكونى و اثاث البيت، بيشتر از بيست و پنج هزار تومان است؛ آيا اين معامله صحيح است يا باطل؟

بسمه تعالى، با فرض اين كه در حال حيات، اموال مرقوم را به پسر فروخته و شرايط صحت معامله موجود بوده، حكم به صحت مى شود و ورثه حق مزاحمت ندارند.

[سؤال 6966] 3472

بسمه تعالى 2 / 11 / 1362

حضرت آيت الله العظمى، امام امت، رهبر جمهورى اسلامى ايران

تقاضا و استدعاى استفتا از آن مجتهد عظمى و بزرگ اسلامى مى شود و خواستار تعيين تكليف هستيم.

محترماً به عرض عالى مى رساند: در شب يكشنبه، مورخ 2 / 11 / 1362 در تلويزيون، در ضمن مصاحبۀ جناب حضرت آيت الله موسوى اردبيلى، مطالبى دربارۀ قولنامه و تعهد الزام آور آن و انجام تعهد معاملۀ قطعى انجام شده آن، ذكر شده بود كه در اين رابطه سؤالى هست:

سازنده اى شروع به ساختن خانه اى نموده است تا آن ساختمان را در ظرف چند ماه ديگر ساخته و تكميل كند؛ خريدارى طالب خريد آن خانه مى شود و آن را از فروشنده مى خرد و خريدار هم تعهد مى نمايد كه در موعد مقرّره آن را ساخته و تحويل دهد و از بابت اين معامله، فروشنده مقدارى از وجوه بهاى خانۀ مورد فروش را از خريدار مى گيرد و بقيۀ آن را متعهد مى شود كه پس از اتمام، در موعد مقرر و در زمان تحويل خانۀ مزبور و تنظيم انتقال سند معامله دريافت دارد.

ص: 45

و نيز در آن تعهدنامه ذكر مى شود كه اگر خريدار از خريد خانه منصرف شود و حاضر به تنظيم سند نگردد، بايد از مبلغ پرداخت شدۀ خود منصرف گردد و فروشنده نيز مجاز است آن را نپردازد.

و نيز تعهد گرديده است كه اگر فروشنده در موعد مقرر، آن خانه را نساخته و تحويل خريدار ندهد و سند انتقال آن را تنظيم ننمايد، ملزم و متعهد مى شود كه علاوه بر رد وجوه دريافتى از خريدار، معادل همان مبلغ، علاوه بر آن، به خريدار بابت خسارت و عدم انجام تعهد بپردازد. چون اعلام شده بود كه قولنامه و انجام تعهد، صحيح نيست، اين امر مشكلاتى را به وجود آورده و مى آورد.

آيا مگر معاملات (سلف) در موازين قانونى و اسلامى و مملكتى وجود ندارد؟ در آن، چگونه عمل خواهد شد؟

استدعا مى شود؛ پاسخ را روشن و صريح بفرماييد تا تعيين تكليف قطعى را فراهم آورد، زيرا سقوط تعهد در عقود لازم مشكلاتى عظيم را فراهم داشته و مى دارد؛ بايد راه حلى در اين باره با انطباق به آيين اسلامى و قوانين مملكتى فراهم شود.

استدعاى توشيح نظر صريح و قاطع قانونى را خواستاريم، تا تكليف نهايى معلوم و مشخص گردد.

بسمه تعالى، اگر در وقت قولنامه معامله با شرايط معتبره يا به عقد يا به معاطات تمام شده، نافذ و شرط در ضمن آن لازم الوفا است و در غير اين صورت، اعتبار شرعى ندارد و مجرد قولنامه، معامله نيست.

[سؤال 6967] 3473

بسمه تعالى 19 / 3 / 1361

خدمت اعضاى محترم دفتر امام

پس از عرض سلام؛ اميدوارم حالتان خوب باشد. با عرض معذرت از اين كه در اين موارد مزاحم آن جناب مى شوم. خيلى عذر مى خواهم؛ ولى خواهش بنده اين

ص: 46

است كه در مورد اين مشكل، بنده نظر شما را نيز بدانم. اما مشكل ما بدين ترتيب است كه خانه خود را در تاريخ 15 / 12 / 1360 به شخصى قولنامه كرديم. همچنين بايد اضافه كنم كه ايشان در حضور بنگاه معاملاتى ادعا داشتند كه براى خريد خانه مجوز دارند كه بعد معلوم شد اين موضوع هيچ صحتى ندارد و براى اين كه كار، قانونى پيش برود و هيچ نوع حق كشى از طرف آن ها به ما و حتى از طرف ما به آن ها نشود، تا تاريخ 10 / 3 / 1361 نيز به ايشان مهلت داديم. يعنى در حقيقت سه ماه، تا ايشان بتوانند مجوز خريد خانه را تهيه كنند؛ ولى او باز موفق به دريافت مجوز خريد خانه نشد و حتى محضر 39 نيز صحت اين موضوع را نيز مى تواند در دادگاه شهادت بدهد؛ ولى موضوع به اين جا ختم نمى شود. ايشان بعد از سه روز از مهلت قولنامه، يعنى در تاريخ 13 / 3 / 1361 توانسته اند مجوز خريد خانه را تهيه كنند، ولى اين معامله ديگر تمام شده است زيرا تا تاريخ مهلت، ايشان نتوانستند مجوز خريد تهيه كنند و در ضمن ما هم نيز از فروش خانه منصرف شده ايم؛ ولى ايشان چند روز است كه با تهديد و با خريدن اشخاص مى خواهد اين خانه را از ما بگيرد. خواهشم از شما اين است كه بفرماييد: آيا ايشان مى توانند شرعاً و قانوناً اين خانه را به زور بخرند يا نه؟ و دوم اين كه بيعانۀ آن شخص كه در اختيار پدر بنده است چطور مى شود؟ مى خواهم بدانم كه آيا شرعاً اين پول حلال است يا حرام؟ اگر حلال است كه هيچ. ولى اگر حرام است، آن مبلغ را به ايشان برگردانيم. قبلاً از زحمات شما برادران متعهد متشكرم

بسمه تعالى، اگر معامله خانه تمام شده و شرط خيار در كار نبوده، معامله لازم است. ولى اگر مجرد قولنامه و وعده معامله بوده، خريد و فروش انجام نشده و صاحب خانه ملزم به فروش و تحويل خانه نيست.

[سؤال 6968] 3474

بسمه تعالى 5 / 6 / 1361

دفتر استفتاى حضرت امام، متّع الله المسلمين ببقائه، بعد التحية و الثناء؛ استدعا

ص: 47

مى شود حكم شرعى مسأله زير را ذيلاً اعلام فرماييد تا موجب رضاى خداوند تبارك و تعالى باشد.

زيد و عمرو پس از معامله و توافق طرفين، با حضور واسطۀ خُبره، قرارداد معامله را امضا مى نمايند و بيعانه لازم هم از طرف زيد (خريدار) به عمرو (فروشنده) تأديه مى شود تا در ظرف مدت و مهلت معين، طرفين در محضر حاضر و معامله را به طور كامل انجام دهند. عمرو (فروشنده) هم به اعتبار قرارداد منعقده و بيعانه دريافتى با كس ديگرى معامله مى نمايد. پس از چند ماه انقضاى مدت معينه زيد (خريدار) از انجام معامله طبق قرارداد منعقده منصرف شده و انصراف خود را كتباً به محضر اعلان مى نمايد و در اثر خلف وعده و نقض عهد و قرارداد زيد، عمرو كلى متضرر مى شود. آيا عمرو شرعاً حق دارد ضرر و زيان حاصله از تخلف و نقض عهد زيد را مطالبه و وصول نمايد يا خير؟ والسلام على عباد الله الصالحين

بسمه تعالى، اگر معامله تمام شده و شرط خيار در آن نشده، خريدار حق فسخ نداشته است و چنانچه شرط خيار شده باشد، مى تواند عقد را فسخ كند و ضرر فروشنده را ضامن نيست.

[سؤال 6969] 3475

بسمه تعالى 29 / 7 / 1361

محضر مبارك رهبر انقلاب، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى

اين جانب در تاريخ 30 / 2 / 1358 - سه سال و نيم قبل - دو باب ساختمان از شخصى با قولنامۀ عادى به مبلغ يك ميليون و سى هزار تومان براى سكونت خود و دخترم خريدارى نموده و از همان روز اول در اين دو ساختمان سكونت نموده ايم؛ از قيمت اين دو ساختمان، مبلغ چهارصد هزار تومان نقداً در اول پرداخت شد و فروشنده متعهد شد حداكثر در مدت دو ماه، كارهاى مقدماتى آن را انجام داده، براى انتقال سند در محضر شمارۀ دو شميران حاضر و پس از انتقال اسناد، بقيۀ بهاى مورد

ص: 48

معامله را دريافت دارد. توضيح آن كه فروشنده پس از پايان مهلت در قولنامه، مجدداً دويست هزار تومان ديگر دريافت نمود؛ ولى به دو علت: اول؛ تخلف در ساختمان كه پاركينگ را تبديل به يك واحد ساختمانى نموده و شهردارى از دادن پايان كار ساختمان به ايشان براى انجام معامله خوددارى نموده و هم اكنون هم اجازۀ معامله را نمى دهد و دوم؛ گرفتن وام از بانك به نام خود براى همين دو ساختمان، در نتيجه ايشان قادر به انتقال سند در محضر نبوده و نيست و نتوانسته در پايان مهلت در قولنامه، در دفتر اسناد رسمى حاضر شود؛ در حالى كه اين جانب همان روز در محضر حاضر شده و نامه اى هم در اين مورد تسليم نمودم. اين آقاى فروشنده پس از مدت سه سال و نيم، اكنون كه بهاى اين دو ساختمان به بيش از دو برابر رسيده است، به اين جانب مراجعه نموده اظهار مى دارد: چون بقيۀ بهاى مورد معامله را نپرداخته اى، شرعاً حق سكونت در آن را ندارى و بايد مورد معامله را تخليه نموده، اجارۀ اين مدت را هم بپردازى. لذا از محضر جناب عالى تقاضا دارم در اين مورد، نظر خود را مرقوم داريد كه آيا اين شخص مى تواند پس از اين مدت، معامله را به هم زده، اين جانب و دخترم را بيرون كند؟

از طرفى تصديق مى فرماييد كه اگر خريدار در پايان مهلت، به جاى آن كه مبلغ ديگرى از اين جانب دريافت نمايد، پول اوليه را مى پرداخت، مى توانستم مكان ديگرى را خريدارى نمايم؛ در حالى كه در وضع فعلى و با اين گرانى قيمت ساختمان، اكنون برايم مقدور نيست.

والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، اگر معاملۀ شرعى هنگام نوشتن قولنامه انجام يافته و تخلف شرطى از طرف مشترى نشده، فروشنده نمى تواند معامله را به هم بزند و حق درخواست كرايه ندارد، و اگر نزاعى در بين است، به مقامات صالحه رجوع نمايند.

ص: 49

[سؤال 6970] 3476

بسمه تعالى

شخصى از يك زن 300 متر زمين خريده براى توسعۀ مسجد و با يك نفر بنّا قرارداد بسته كه زمين نامبرده را جزء مسجد كند و فروشنده مبلغى از پول آن جهت مسجد گذشت كرده و اين زمين مدت 5 سال است كه در اختيار كليددار مسجد مى باشد و بعد از اين مدت پدر خريدار آمده مى گويد اين زمين را من پشيمان شده ام و براى مسجد نمى دهم و شكايت كرده كه زمين را پس بگيرد و فروشنده مى گويد اگر اين زمين جهت مسجد نباشد من زمين را به خريدار نمى دهم خواهشمند است جواب لطف فرماييد.

طول عمر حضرت عالى را از خداوند خواستارم. خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار

بسمه تعالى، اگر زمين شرعاً وقف نشده، زمين مربوط به خريدار است. بلى، اگر شرطى فروشنده بر او كرده كه زمين را به مسجد بدهد، در صورت تخلف خريدار، فروشنده مى تواند معامله را فسخ كند و زمين را از خريدار بگيرد و پول خريدار را به او پس دهد.

[سؤال 6971] ‘ 7240

4. به تازگى منزل خود را فروخته ايم. قبل از رفتن به محضر، در جلسه اى كه در منزل تشكيل شد، قرار بر اين شد كه ما منزل را 15 روز به عيد مانده تخليه كنيم، ولى با چند نفر كه اين موضوع را در ميان گذاشتيم، گفتند شما با بچۀ كوچك و همين طور بچه اى كه بايد به مدرسه برود و مدرسه اش دم منزل شما است، اين كار برايتان مشكل است؛ به همين جهت موقعى كه به محضر رفتيم براى نوشتن سند در محضر، با توافق خريدار، موعد تخليه را اول خرداد نوشتيم. حالا بعد از يك ماه، خريدار آمده و مى گويد اگر امكان دارد منزل را تخليه كنيم؛ آيا اگر تخليه نكنيم اشكال شرعى دارد، با

ص: 50

توجه به اين كه در محضر، با توافق خود خريدار، موعد تخليۀ خانه را اول خرداد قرار داده ايم؟

بسمه تعالى، اگر در ضمن قرارداد خريد و فروش، تاريخ معينى براى تخليه و تحويل منزل تعيين شده، همان تاريخ ميزان است و تأخير از آن منوط به موافقت خريدار است.

[سؤال 6972] ‘ 3437

2. در قولنامه شرط شده چنانچه فروشنده حاضر به واگذارى مورد معامله نشد، مبلغى بايد پرداخت كند، آيا شرعاً خريدار مى تواند اين مبلغ را از فروشنده مطالبه و دريافت كند يا خير؟

بسمه تعالى، در صورت تمام شدن معامله، شرط مزبور نافذ است و مى تواند مطالبه كند.

[سؤال 6973] 3477

بسمه تعالى

قراردادى مابين يك شركت خارجى و يك كارگاه ايرانى منعقد شده است كه در ضمن قرارداد، كمپانى خارجى تعهد نموده كه يك دستگاه صنعتى نو به مبلغ معين شده تحويل بدهد. در موقع تحويل، كارگاه ايرانى متوجه شده كه دستگاه كهنه و معيوب است و اعتراض مى كند. سپس طرفين دوباره قرارداد مى نويسند كه كمپانى خارجى، دستگاه كهنه را ببرد و دستگاه نو را تحويل دهد. و اگر رأس موعد مقرر تحويل نداد، روزانه مبلغى معين شده به كارگاه ايرانى بپردازد و طرفين شروط را قبول كرده اند. تا كنون هم مفاد قرارداد انجام نشده است؛ بنابراين گرفتن ضرر و زيان ذكر شده توسط كارگاه ايرانى از لحاظ شرعى چگونه است؟

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

بسمه تعالى، اشكال ندارد.

ص: 51

[سؤال 6974] 3478

بسمه تعالى

محضر مقدس امام مجاهد آيت الله العظمى خمينى، دام عمره العالى

معاملۀ خريد و فروش زمينى صورت گرفته؛ خواهشمند است، با توجه به متن بيع نامه، جواب سؤال هاى زير را مرقوم فرماييد كه شديداً مورد حاجت است.

1. بدون اين كه وقتى معين شده باشد، ذكر شده هر يك از طرفين پشيمان شد؛ مبلغ... دادنى باشد اولاً، وقت فسخ تا چه وقتى باقى است و ثانياً، مبلغ بايد داده شود يا نه؟

بسمه تعالى، با فرض تمام شدن معامله و شرط، به هر نحو شرط شده، بايد عمل شود و مجرد تعبير مذكور، جعل خيار نيست.

2. در بيع نامه نوشته شده: ممكن است از طول زمين كم يا زياد شود. آيا اين امر موجب مجهول بودن مبيع نمى شود كه وجهى براى بطلان معامله باشد.

بسمه تعالى، اگر زمين را مشاهده نموده، معامله باطل نيست. و در صورت اشتراط و تخلف، خيار ثابت است.

3. در صورتى كه زمين هاى مزبور موات بوده و با اتكا به نقشۀ ثبتى فروش رفته باشد، حكم آن چيست.

بسمه تعالى، فروش زمين موات بالاصل، باطل است.

4. در صورتى كه طرفين در مدت خيار فسخ اختلاف كنند با توجه به نوشته آن ها وظيفه قاضى چيست؟

بسمه تعالى، كسى كه دعواى زياده زمان خيار را مى كند مدعى شناخته مى شود.

[سؤال 6975] 3479

بسمه تعالى

محضر مقدس رهبر كبير انقلاب و مقتداى عظيم الشأن نايب الامام، امام خمينى، مدّ ظله العالى

با تقديم احترام و اهداى تحيت به عرض مى رساند مسائل ذيل مورد لزوم است

ص: 52

خواهشمندم جواب آن را ذيلاً مرقوم فرماييد.

1. قولنامه كه طرفين معامله وجهى را قرار مى كنند كه اگر فروشنده يا خريدار حاضر نشوند مورد معامله را قباله نموده و يا پول را بپردازند مثلاً سى هزار تومان دادنى باشند آيا اين قرارداد كتبى الزام آور است يا خير؟

بسمه تعالى، اگر در وقت قولنامه معامله كرده اند الزام آور است.

2. معامله مزبور در فوق خانه اى است به ارزش دويست هزار تومان طرف خريدار پنجاه هزار تومان از قيمت خانه را پرداخته، فروشنده در صورتى كه همه بهاى خانه را دريافت داشته باشد مى تواند معامله را فسخ نمايد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر معامله كرده اند بدون يكى از اسباب خيار حق فسخ ندارند و اگر معامله نكرده اند وقوع معامله به اعطاى بعض ثمن محل اشكال است.

3. شخصى خانه مورد احتياجش را ساخته و از آن استفاده مى كند و ليكن براى تكميل و توسعۀ آن مقدارى مصالح خريده مثلاً گچ يا نرده و سيمان و تا سر سال مصرف نشده آيا خمس مصالح را بايد بدهد يا نه؟

بسمه تعالى، در فرض مذكور خمس دارد.

4. شخصى فرش نيمه بافى دارد و جاى آن در منزل او با زيلو يا موكت فرش شده آيا خمس آن فرش نيمه كاره واجب است؟

بسمه تعالى، خمس دارد.

[سؤال 6976] 3480

بسمه تعالى 9 / 7 / 1358

حضور مبارك حضرت مستطاب حجت الاسلام والمسلمين، آيت الله العظمى آقاى خمينى، مدّ ظله الشريف، با تقديم سلام و تحيات

در ضمن عقد شرط مى شود كه هر كدام از متبايعين اگر پشيمان شد، فلان مبلغ به طرف مقابل بپردازد و تاريخى براى اين پشيمانى معين نمى شود. آيا حدود آن محوّل به عرف است و يا اطلاق دارد؟ و اگر پس از يك سال هم يكى از آن ها پشيمان شد، آيا مى تواند معامله را فسخ كند؟ لطفاً جواب مرقوم فرماييد.

ص: 53

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، اگر متعارفى دارد، محمول بر متعارف است و اگر تعارفى در بين نيست، اطلاق دارد.

[سؤال 6977] ‘ 6479

2. اگر كسى خانه اى را طى قولنامه به كسى تصرف داد و مقرر شد بعداً سند رسمى تنظيم شود، هرگاه در قولنامه ذكر شده باشد كه هر يك منصرف شد، معادل مبلغ بيعانه به ديگرى بدهد، آيا وصول اين مبلغ شرعاً جايز است؟ و آيا اگر مالك منصرف شد دادگاه مى تواند او را ملزم به تنظيم سند رسمى نمايد؟

بسمه تعالى، با فرض تمام شدن معامله، شرط مذكور كه در ضمن آن بوده نافذ است و اگر صرف مقاوله بوده، شروط صحيح نيست.

[سؤال 6978] ‘ 6479

3. اگر در قولنامه شرط انصراف براى طرفين نباشد، امتناع مالك از حضور در دفترخانه جهت انتقال، دادگاه را مجاز به صدور حكم محكوميت بر انتقال مى نمايد يا خير؟

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، لازم است رسماً خانه را انتقال دهد و با تخلف، دادگاه شرعى مى تواند او را اجبار كند؛ اين در صورتى است كه شرط در ضمن عقد باشد.

[سؤال 6979] 3481

بسمه تعالى 5 / 5 / 1361

دفتر محترم امام خمينى مدّ ظله العالى

معامله اى انجام گرفته شده و در قولنامه قيد شده: هر كس از انجام معامله نكول نمايد، مبلغ يك صد هزار تومان به عنوان خسارت به ديگرى پرداخت نمايد؛ در صورتى كه خسارتى وارد به او نيامده است.

ص: 54

اين جانب كه خريدار هستم، نتوانستم مبلغ تعيين شده را در سر موعد بپردازم و قدرت مالى ندارم كه بقيۀ آن را تهيه نمايم، حالا از نظر شرعى فروشنده مى تواند يك صد هزار تومان را كم كند يا نه؟

با تشكر؛ موفق باشيد. لطفاً زودتر جواب دهيد چون ضرورت دارد.

بسمه تعالى، مجرد قولنامه بدون تحقق معامله الزام آور نيست و موجب ضمان مبلغى نمى شود؛ ولى اگر معامله انجام گرفته و در ضمن عقد بيع، شرط شده كه هرگاه هر يك از دو طرف خواست از اتمام معامله سر باز زند، بايد مبلغى به طرف مقابل بدهد، شرط مزبور نافذ است و لازم الوفا است.

[سؤال 6980] 3482

بسمه تعالى

دفتر امام خمينى، ضمن سلام، آرزوى موفقيت كاركنان آن دفتر، به خصوص سلامتى امام خمينى را از درگاه قادر ذوالجلال مسئلت مى نمايم. خواستم حرف شرعى از آن دفتر محترم دريافت بدارم.

اين جانب ساكن شهرستان نقده، مغازۀ خودم را به يك نفر به سرقفلى فروختم و در قرارداد نوشتيم: اگر طرفين پشيمان شديم، مبلغى به يكديگر بپردازيم. بعد از دو روز، مالك، طرف را تأييد نكرد؛ گفت بايد به خودم مغازه را بفروشيد (البته قبلاً به خود مالك فروخته بوديم، من سه بار پول خواستم، مالك به من گفتند: خوب، پول مى آورم؛ تقريباً دو ماه طول كشيد، من هم تحمل كردم در اين دو ماه؛ سه دفعه از مالك پول خواستم، همين طور گفت خوب) حالا از آن دفتر محترم خواهشمندم، بنويسيد تا معلوم شود وجه پشيمانى را بايد كدام بدهند؟ آيا جايز است پرداخت آن وجه پشيمانى يا نه؟

بسمه تعالى، بايد به قرار در ضمن معامله عمل شود و اگر شما پشيمان شويد، بايد مبلغ را شما بدهيد.

ص: 55

[سؤال 6981] 3483

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام بقاؤه

پس از عرض سلام؛ توقيراً به عرض عالى مى رساند:

شخصى منزلى را خريدارى كرده و در مقابل ثمن آن، مقدارى پول و يك خانۀ كوچك تر قرار داده شده است و البته قيمت اين خانۀ اخير هم در قرارداد معين گرديده است. همچنين در قراردادِ مزبور مبلغى هم بابت وجه تخلف قرار داده شده و زمانى هم براى حق فسخ تعيين نشده و همچنين مدتى هم در قرارداد براى انتقال رسمى قيد نشده است. البته مبيع به تصرف مشترى درآمده و مقدارى از ثمن هم كه نقد بوده به بايع پرداخت شده است.

حال اگر مشترى، منزلى را كه قرار بود به جاى قسمتى از ثمن معامله به بايع منتقل كند، نتواند تا مدت 5 سال منتقل كند (بنا به اشكالات قانونى) آيا بايع مى تواند قرارداد را فسخ نمايد يا ملزم است كه وجه خانۀ مزبور را دريافت كند؟ (قيمت اين خانه در قرارداد ذكر شده) يا آن كه مشترى مى تواند به بايع بگويد: به علت آن كه جهت اجراى رسمى قرارداد، مدتى معين نشده تا 5 سال صبر كند؟ و آيا در صورتى كه مبيع به تصرف مشترى داده شده باشد، حق فسخ بايع ساقط مى گردد يا نه؟ و به طور كلى آيا اين معامله از نظر شرعى براى بايع قابل فسخ است يا نه؟ مستدعى است تكليف بايع و مشترى را در اين مورد از نظر شرعى تعيين فرماييد.

بسمه تعالى، اگر در ضمن عقد قرارداد، مدت معينى براى انتقال رسمى نشده و ثمن و مثمن تحويل داده شده، تخلف شرطى نشده و حق فسخ در بين نيست.

[سؤال 6982] 3484

بسمه تعالى 10 / 10 / 1361

دفتر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، رهبر عظيم الشأن، مدّ ظله العالى

ص: 56

سلامٌ عليكم، خواهشمند است فتواى امام امت را در مورد استفتاى زير اعلام فرماييد.

براى فروش خانه اى، از خريدار مبلغى به عنوان بيعانه دريافت كرده و توافق نموده ايم كه اگر حداكثر تا سى و پنج روز ديگر براى معامله حاضر نشود، بيعانه متعلق به من باشد؛ خريدار آمادگى خود را براى معامله اعلام نموده و من سند را به محضر دادم؛ چون سند در صلح خيار بود، صلح خيار، فسخ و سند به نام وى وارد دفتر شد؛ مدت قرارداد سرآمده و يك ماه ديگر هم اخلاقاً به او فرصت داده ام؛ سرانجام پس از سه ماه بلاتكليفى ملك، خريدار براى معامله حاضر نشده و انصراف خود را اعلام نموده است؛ ناچار سند به صورت اول برگردانده شد و در اين نقل و انتقالات، متحمل مخارجى گرديدم. اينك آيا شرعاً مى توانم بيعانۀ دريافتى را تصرف نمايم يا خير؟ اگر پاسخ منفى است، حق دارم مخارجى را كه صرفاً به خاطر اين معامله انجام شده، از بيعانه كسر نمايم يا خير؟ با آرزوى طول عمر براى امام بزرگوار

بسمه تعالى، اگر عقد تمام شده و در ضمن آن شرط شده كه با تأخير در حضور در محضر، مبلغ بيعانه ملك شما باشد، شرط نافذ است و شما بيعانه را مالك هستيد؛ و در غير اين صورت، مجرد توافق اثر ندارد و بايد بيعانه را به او برگردانيد و مخارج شما بر عهدۀ او نيست.

[سؤال 6983] 3485

بسمه تعالى 30 / 10 / 1361

رهبر بزرگوار انقلاب اسلامى ايران، حضرت امام خمينى، أدام الله ظله العالى

احتراماً استدعا دارد در مورد مسأله زير، نظر حضرت امام را مرقوم فرماييد.

هرگاه ملك يا خانه يا مغازه اى را قولنامه بنمايند و مقدارى از آن را پيش قسط بدهند و قرارداد كنند بقيۀ آن را رأس مدت معينى يا در محضر هنگام معامله بپردازند، با اين شرط كه چنانچه رأس موعد، يكى از طرفين، فى المثل فروشنده حاضر به معامله

ص: 57

نشود و يا خريدار وجه را حاضر نكند، مبلغى به عنوان وجه تخلف به ديگرى بپردازد؛ اگر يكى از آن ها رأس موعد مقرر حاضر نشود، مثلاً خريدار پول را حاضر نكند و يا فروشنده حاضر نشود، معامله به چه صورتى در خواهد آمد؟ و آيا وجه تخلف، قابل مطالبه و حلال مى باشد يا خير؟ لطفاً نظر آن حضرت را مرقوم فرماييد.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، چنانچه شرط مزبور در ضمن معامله شده، نافذ و لازم الوفا است و اگر معامله تمام نشده نافذ نيست.

[سؤال 6984] 3486

بسمه تعالى 14 / 10 / 1361

محضر نمايندۀ محترم امام در دفتر امام خمينى، دامت بركاته

محترماً؛ به استحضار عالى مى رساند كه براى فدوى مسأله اى شرعى پيش آمده كه احتياج به راهنمايى و ارشاد حضرت عالى مى باشد. اين جانب در 23 / 7 / 1361 ساختمانى را به مبلغى، به شخص خريدارى فروختم كه خريدار بعد از يك هفته، يعنى در تاريخ 1 / 8 / 1361 در ساختمان اسكان نمود و آن را تحويل گرفت و بهاى آن را پرداخت نمود. فقط يك مبلغ كمى بر ذمه ايشان باقيماند. ولى خريدار در تاريخ 9 / 10 / 1361 مراجعه نمود و اظهار داشت: به علت بدهكارى نمى توانم بدهى شما را بدهم و ساختمان خودتان را برداريد و طبق آن چه در قولنامه بابت پشيمان شدن هر يك از طرفين ذكر شده كه مبلغ دويست هزار ريال به ديگرى بپردازد مى دهم. اين جانب قبول نمودم و او مبلغ دويست هزار ريال را با رضايت كامل خودش كه اظهار نمود: از شير مادرت به شما حلال تر باشد پرداخت نمود. حالا اين مبلغ دويست هزار ريال كه ايشان به بنده داده اند از نظر شرعى چطور است؟ خواهشمند است فدوى را راهنمايى فرماييد و احكام اسلام عزيز را در اين مسأله صادر كنيد تا شك و ناراحتى اين جانب برطرف شود.

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، اشكال ندارد.

ص: 58

[سؤال 6985] 3487

بسمه تعالى 25 / 11 / 1361

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

حقير قرارداد معامله خانه اى را به طور عادى با شخصى تنظيم نموده ام كه در آن شرط شده: هريك از طرفين حاضر به انجام معامله نشد، مبلغى به عنوان وجه تخلف به طرف ديگر بپردازد. اينك يكى از طرفين تخلف نموده، استدعا دارد نظر خود را در اين مورد اعلام فرمايند تا تكليف شرعى خود را بدانم. والسلام

بسمه تعالى، اگر معامله به نحو صحيح انجام گرفته و شرط مزبور در ضمن عقد قيد شده و يا آن كه عقد مبنى بر آن شرط واقع شده، عمل به شرط لازم است.

[سؤال 6986] 3488

بسمه تعالى 9 / 1 / 1362

دفتر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى

قراردادى بين دو نفر در مورد خريد و فروش خانه، منعقد مى شود و خريدار مبلغى حدود قيمت خانه را به عنوان پيش پرداخت به فروشنده مى دهد؛ و طرفين معادل همان مبلغ را به عنوان خسارت تعيين و تعهد مى نمايند تا چنانچه هر يك از آن ها حاضر به انجام معامله نشدند، ملزم به پرداخت آن باشند؛ ضمناً فروشنده غير از مورد معامله، داراى آپارتمان و دو قطعه زمين، و خريدار فاقد هرگونه زمين و مسكن مى باشد. حال آيا فروشنده مى تواند هم از فروش خانه منصرف شود و هم خسارت وارده به خريدار را كه با فروش اثاث منزل حادث شده نپردازد؟

بسمه تعالى، اگر در قرارداد مذكور، معامله تمام شده و در ضمن آن، شرط مزبور را نموده اند، شرط نافذ است و فروشنده در صورت انصراف بايد خسارت بدهد و اگر معامله تمام نشده و مجرد قولنامه است، اثرى ندارد و در صورت انصراف فروشنده از معامله، چيزى بر او نيست.

ص: 59

[سؤال 6987] 3489

بسمه تعالى 14 / 9 / 1361

محضر مبارك مرجع عالى قدر جهان اسلام، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى استدعا دارد نظر شرع مقدس اسلام را در موارد زير بيان فرمايند:

1. هرگاه كسى به صورت شرط ضمن عقد لازم، تعهد كند كه ملك خود را در تاريخ معين به ديگرى بفروشد؛ آيا وفاى به اين عهد بر او واجب است يا خير؟

بسمه تعالى، وفاى به شرط در ضمن عقد، لازم است.

2. هرگاه كسى به صورت ابتدايى نه به شكل ضمن العقد، تعهد فوق را بنمايد؛ آيا باز هم ملزم به فروش مى باشد؟

بسمه تعالى، شرط ابتدايى نافذ نيست و لزوم وفا ندارد.

[سؤال 6988]

3. هرگاه شرط كند به يكى از دو وجه فوق كه هرگاه طبق تعهد ملك را در تاريخ معين به طرف نفروخت، مبلغى به عنوان خسارت يا وجه التزام، دادنى باشد. اين تعهد الزام آور است يا خير؟ و متعهدٌله حق وصول وجه فوق را دارد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر در ضمن عقد بوده الزام آور است و اگر ابتدايى بوده نافذ نيست.

[سؤال 6989] 3490

بسمه تعالى 4 / 11 / 1361

اعضاى محترم دفتر امام خمينى، دامت بركاته، محترماً؛ بدين وسيله از محضر امام استفتا مى گردد:

بعضى از كالاهاى توليدى ايران، قيمت مصرف كنندۀ آن از طرف كارخانه سازنده با در نظر گرفتن تخفيفى براى فروشنده تعيين گرديده است. كالاهايى مانند دارو، پتو، بعضى از پارچه ها، فرش ماشينى، موكت و غيره از اين قبيل است.

ص: 60

در حقيقت كارخانه يا نماينده يا عامل فروش شرط كرده كه كالاى مربوطه بايد به قيمت مصرف كننده فروخته شود. اگر نماينده يا مغازه دارى كالاى مزبور را به قيمتى بالاتر از نرخ تعيين شده از طرف كارخانه سازنده بفروشد، و در واقع به تخفيف تعيين شده از طرف كارخانه قانع نباشد، اين اضافه فروش حلال است يا حرام؟

بسمه تعالى، شرط مزبور نافذ و لازم العمل است.

[سؤال 6990] 3491

بسمه تعالى

دفتر آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله

جواب اين سؤالات را كه در كارخانه مورد ابتلاء است مرحمت فرماييد:

1. اگر شخصى جنسى را از كارخانه اى بخرد، مشروط به اين كه اين جنس را با توافق مدير كارخانه به قيمتى كه او گفته است بفروشد، اگر خريدار خلاف آن را عمل كرد و جنس را گران تر فروخت، اشكال شرعى دارد؟ يعنى حرام است؟

بسمه تعالى، شرط در ضمن عقد، لازم الوفا است؛ ولى در صورت مخالفت، اگر چه مشروط له خيار تخلف شرط دارد، ليكن معامله اى كه مخالف با شرط انجام شده، محكوم به صحت است.

[سؤال 6991]

2. اگر مدير كارخانه جنسى را به كارگر كارخانه بفروشد، مشروط بر اين كه اين جنس را خود كارگر استفاده كند و به شخص ثالثى نفروشد، اگر كارگر جنس را به دو برابر قيمت در بازار بفروشد و خلاف تعهدى كه داده است عمل كند و مدير كارخانه هم بداند او خلاف عمل مى كند و به او جنس بفروشد؛ آيا حرام است؟

بسمه تعالى، حكم همان است كه در جواب سؤال اول ذكر شد.

3. اگر شخص كارگرى كه در كارخانه كار مى كند، ده روز بدون علت و بدون اين كه مريض باشد از كارخانه غيبت كرد و سر كار نيامد و خواستند كه پارتى بازى كنند و حقوق آن ده روزى را كه غيبت كرده

ص: 61

است به او پرداخت كنند؛ آيا اين پول حلال است؟

بسمه تعالى، تابع مقررات استخدام كارگر است و چنانچه در ضمن قرارداد كار، شرط مزد براى ايام غيبت نشده باشد، استحقاق مزد ندارد.

[سؤال 6992] 3492

بسمه تعالى 1 / 8 / 1358

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى جناب آقاى خمينى دامت بركاته العالى

محترماً به عرض مى رساند آقاى الف باغى را با ملكى كه زمين كال نامبرده مى شود با آقاى ب مبادله كرده اند در عوض قرار شد كه در مقابل سند ثبتى باغ، سند ثبتى كال را آقاى ب به آقاى الف بدهند. حال آقاى ب سند باغ را گرفته و سند كال را نداده است. در اين مورد آقاى الف اعتراض نامه به ادارۀ ثبت داده است. اين اعتراض نامه مورد عنايت اولياء ثبت قرار نگرفته است با اين كيفيت فعلاً ورثه آقاى ب به هيچ وجه جواب گويى نمى كند. مستدعى است بفرماييد آيا اين جنابان حق به سند ثبتى كال داريم يا خير؟ حكم الله را بيان فرماييد، مزيد تشكر و امتنان است.

بسمه تعالى، هر يك از خريدار و فروشنده مالك چيزى كه به او منتقل شده هستند و چنانچه در معامله شرط شده سند ثبتى تحويل داده شود بايد بر طبق آن عمل شود.

[سؤال 6993] 3493

بسمه تعالى

حضور مبارك رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامى، امام خمينى

شخصى در تاريخ 8 / 8 / 1358 قطعه زمينى را از شخصى به صورت قولنامه اى كه به امضاى طرفين معامله و بستگان فروشنده رسيد، خريدارى نمود و به جز مبلغ صدهزار ريال كه قرار شد در محضر، پس از تنظيم سند رسمى پرداخت شود، بقيه بهاى زمين را يك جا به فروشنده پرداخت كرد و طبق قرار طرفين، خريدار قبل از تهيه

ص: 62

سند محضرى، زمين را عمارت نمود. ولى قبل از رفتن به محضر، فروشنده بر اثر مرگ ناگهانى درگذشت و تهيه سند موكول به انحصار وراثت متوفى شد. پس از انحصار وراثت، مادر متوفى وارث قانونى ايشان شناخته شده، ولى حاضر نمى شود بقيه بهاى زمين را دريافت كند و سند رسمى تنظيم و تسليم فروشنده نمايد. مستدعى است تكليف را از نظر شرعى و قانونى به آدرس زير اعلام فرماييد.

بسمه تعالى، اگر معامله تمام شده ولو به معاطات و قرار شده كه در محضر انتقال سند بدهند بايد ورثه عمل كنند.

[سؤال 6994] 3494

بسمه تعالى 9 / 11 / 1361

دفتر حضرت امام خمينى، رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران

با كمال احترام؛ تقاضا دارم در مورد انجام معامله اى كه در زير معروض مى گردد رهنمود لازم را ارائه فرمايند.

هرگاه ميان دو نفر به عنوان خريدار و فروشنده يك دستگاه آپارتمان قولنامه اى تنظيم گردد، ولى بعد از يك هفته فروشنده بفهمد كه در اين معامله مغبون گشته است و معامله را انجام ندهد؛ آيا خريدار از نظر شرعى مجاز است كه مبلغى به عنوان غرامت از فروشنده دريافت نمايد؟ والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، اگر معامله تمام شده و شرط كرده اند كه در صورت فسخ، ولو از جهت غبن، غرامت داده شود، بايد آن را بدهد و در غير اين صورت، غرامت ثابت نيست.

[سؤال 6995] 3495

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى

چه مى فرمايند در اين مسأله شرعيه: شخصى منزلى را ده سال پيش به پنج هزار

ص: 63

تومان فروخته و با خريدار قرار نموده كه مخارج ثبت را به صورت نصف بدهند و هزار تومان به فروشنده پرداخت نشده و در بانك به وديعه نگه داشته شده است؛ در آن موقع، مخارج ثبت دويست تومان بوده و حالا كه موقع ثبت شده، مخارج ثبت دو هزار تومان شده است. آيا نصف مبلغ ثبت كه الآن هزار تومان است، به عهدۀ فروشنده مى باشد يا همان صد تومانى كه در موقع معامله قرار شده است؟ قابل ذكر است كه الآن هم وجه ثبت بالا رفته و هم قيمت منزل. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، اگر در عهده دارى نصف مخارج ثبت، مبلغ مشخصى معين نشده، ميزان مصرف وقت ثبت است.

[سؤال 6996] 3496

بسمه تعالى 17 / 3 / 1361

حضور محترم مرجع عالى قدر و رهبر انقلاب اسلامى، حضرت امام خمينى، مدّ ظله العالى

محترماً به عرض مى رساند: اين جانب يكى از خدمتگزاران و همچنين يكى از مأمورين خريد فروشگاه هاى زنجيره اى خانوادۀ شهدا هستم؛ در موقع خريد جنس از مراكز دولتى و يا شخصى، به عنوان جنس براى خانوادۀ شهدا و جانبازان جنس را مى خريم و فروشنده طى مى كند جنس را مى دهيم به شرط اين كه فقط براى خانوادۀ شهدا و جانبازان باشد، وليكن طبق تصويب هيأت مديرۀ فروشگاه ها، كارگران و كارمندان هم استفاده مى كنند؛ البته روى ضوابط (حتى بعضى از مراكز مى گويند: شرعاً براى خانوادۀ شهدا)؛ سؤال از آن مرجع عالى قدر اين است:

1. آيا اصلاً خريد از اين فروشگاه ها - چه كارمند و چه كارگر - براى غير از خانوادۀ شهدا جايز است يا خير؟ آيا هيأت مديره شرعاً اجازۀ تعيين استفاده براى كارمندان و كارگران را دارد يا خير؟

2. آيا براى مأمور خريد شرعاً مسئوليتى دارد كه غير از خانوادۀ شهدا، از اين

ص: 64

اجناس استفاده مى كنند؛ چه كارمند و چه كارگر، يا خير؟ خلاصۀ مطلب اين كه فروشنده با خريدار طى مى كند فقط براى خانوادۀ شهدا، شرعاً براى مسئول خريد اشكالى دارد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر در ضمن عقد، شرط خاصى شده، بايد بر طبق شرط عمل نمايند و چنانچه ديگران خلافِ شرط عمل كنند، واسطه مسئوليتى ندارد.

[سؤال 6997] 3497

بسمه تعالى 2 / 11 / 1361

با آرزوى فرج امام زمان و بقاى طول عمر رهبر كبيرمان، امام الخمينى و با درود و سلام به روان پاك شهدا و پيروزى رزمندگانمان در جبهه هاى حق عليه باطل.

اين جانب كه پدر و مادرم شهيد شده اند و از كميتۀ توزيع خودرو يك دستگاه وانت مزدا دريافت نموده ام و نسبت به اين كه داراى چهار برادر و خواهر مى باشم و احتياج ضرورى به پول دارم (زيرا كه بدهكار مى باشم) آيا مى توانم ماشين را كه اجازۀ فروش آن را تا سه سال ندارم، بفروشم يا نه؟ در صورت توانستن، بايد از چه طريقى آن را بفروشم؟ لطفاً اين جانب را راهنمايى كنيد كه مرتكب خلافى نشوم.

بسمه تعالى، اگر بر شما شرط شده كه تا مدتى به ديگرى انتقال ندهيد، بايد طبق شرط عمل نماييد.

[سؤال 6998] 3498

بسمه تعالى 10 / 8 / 1361

تهران، دفتر محترم امام خمينى، سلام عليكم

محترماً عرض مى شود صنف قماش فروش شهر دامغان، با سرمايۀ اختصاصى خود، اقدام به توزيع قماش و من جمله پتو مى كند و آن را از توليد كننده خريدارى، و به هر خانوادۀ دامغانى (اعم از فقير يا غنى) يك تخته پتو، با قيمت ثابت به فروش مى رساند. چنانچه افراد، همين پتو را كه سهميه خودشان است، به هر علت، با قيمت

ص: 65

بيشترى خريد و فروش نمايند، آيا شرعاً اشكالى دارد؟

بسمه تعالى، اگر در موقع فروش، شرط نفروختن به غير نكرده باشند، و خلاف مقررات دولت اسلامى نباشد، اشكال ندارد.

[سؤال 6999] 3499

بسمه تعالى

رياست محترم دفتر امام خمينى

احتراماً؛ اين جانب از طريق بنياد مسكن انقلاب اسلامى اصفهان آپارتمانى خريدارى نمودم و سند مالكيت نيز به نام اين جانب صادر گرديده، ولى در آن سند قيد گرديده كه به مدت پنج سال حق فروش ندارم. با توجه به اين كه اين جانب تا كنون در آپارتمان زندگى نكرده و در حال حاضر خود و خانواده ام ناراحت هستند و مى خواهم با فروش آن، جاى ديگرى كه به صورت آپارتمان نباشد خريدارى نمايم و با توجه به اين كه حق فروش ندارم، خواهشمند است فتواى امام خمينى را در اين مورد مرقوم فرماييد كه آيا بنياد مسكن حق دارد تا پنج سال اجازۀ فروش ملكى را كه اين جانب خريدارى نموده ام، ندهد؟

بسمه تعالى، نمى توانيد بفروشيد.

[سؤال 7000] 3500

بسمه تعالى 27 / 9 / 1361

دفتر حضرت امام خمينى، بخش مسائل شرعى

محترماً؛ همان طورى كه استحضار داريد، كمبود ماشين آلات و قطعات يدكى در شرايط حاضر از اهم مشكلات بوده كه تا حدى باعث ركود كارهاى عمرانى شده است كه در اين رابطه، وزارت راه مصمم است براى پيشرفت پروژه هاى راه سازى، ماشين آلات و قطعات يدكى مورد نياز پيمانكاران طرف قرارداد را از منابع داخلى و خارجى تأمين نمايد تا وقفه اى پيش نيايد. با توجه به مسائل بالا، وزارت راه از محل

ص: 66

سهميۀ ماشين آلات كميتۀ توزيع خودرو يا ماشين آلات وارداتى، حواله فروش به پيمانكاران طرف قرارداد با اين وزارت داده و تعهدنامۀ محضرى - كه يك نسخۀ آن پيوست مى باشد - دريافت نموده است. خواهشمند است از لحاظ شرعى مشخص فرماييد آيا دريافت چنين تعهدنامه اى صحيح است يا خير؟

بسمه تعالى، در مواردى كه مصلحت مسلمين ايجاب مى كند دولت اسلامى مى تواند در ضمن قرارداد فروش ماشين آلات و قطعات يدكى آن به متقاضى، شروطى را كه خلاف مقتضاى قرارداد و خلاف شرع نباشد قيد نمايد و بر متقاضى، در صورت پذيرفتن شروط ملحوظ شده، لازم است بر طبق آن عمل نمايد.

[سؤال 7001] 3501

بسمه تعالى

به پيشگاه مبارك امام امت، روحى له الفداء، سلام عليكم

احتراماً؛ بدين وسيله از آن امام بزرگوار تقاضا دارد كه به سؤال هاى مشروحۀ ذيل جواب بفرمايند:

1. اين شركت، ملى شده است و لوازم يدكى كاميون هاى بنز خاور را تأمين مى نمايد. براى اين كه لوازم، به دست مشترى اصلى برسد و كسى نتواند سوء استفاده نمايد و در بازار سياه بفروشد، براى كنترل بيشتر، شركت با چند شرط، لوازم را در اختيار مشترى هاى متفرقه مى گذارد كه از جمله، گرفتن جنس كهنه است كه در ازاى جنس فوق، چيزى به مشترى داده نمى شود. در صورتى كه صاحب جنس (كهنه) رضايت نداشته باشد، فروختن آن و واريزكردن به حساب شركت يا جنگ زدگان و يا غيره چه حكمى دارد؟

بسمه تعالى، اگر مشترى، شرط را در ضمن عقد قبول كرده، بعد از آن، رضايت او شرط نيست.

ص: 67

2. آيا مسأله شهرهاى كبيره و حد ترخص از منزل، شامل شهرك هايى كه در اطراف تهران است مى شود؟

بسمه تعالى، شامل آن ها نيست.

3. كاركنانى كه رفت و برگشتشان هشت فرسخ شرعى است، اگر در محل كار نماز بخوانند، احتياج است كه در صورت بودن وقت، دوباره در خانه اقامه شود؟

بسمه تعالى، اعاده لازم نيست.

[سؤال 7002] 3502

بسمه تعالى 4 / 10 / 1361

رهبر كبير انقلاب و مرجع مسلّم تقليد، مدّ ظله العالى

احتراماً؛ استفتا مى نمايد: چنانچه بين دو شخص حقيقى يا حقوقى، قراردادى شرعى و قانونى منعقد شود كه در شرايط ضمن العقد، رفع اختلاف از طريق داورى توافق شده باشد، آيا بعداً يكى از طرفين قرارداد مى تواند بدون موافقت طرف ديگر، ترتيب دلخواهى را به جاى حكميت اظهار نمايد و حل اختلاف را از آن طريق خواستار گردد؟

بسمه تعالى، شرايط در ضمن عقد شرعى، نافذ و لازم الوفا است.

[سؤال 7003] 3503

بسمه تعالى

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب اسلامى، امام خمينى، مدّ ظله العالى

محترماً معروض مى دارد: راجع به قضيۀ ذيل نظر مبارك را مرقوم بفرماييد.

در سال 1354 اين جانب 3 دستگاه ماشين چاپ از 5 دستگاه ماشين چاپ موجود در چاپخانه را با تقريباً 60 متر مكان به شخصى واگذار كردم تا با دريافت جواز در طول يك سال، مشخصات زير را به نام ايشان در محضر به ثبت برسانم و چون استفاده از ماشين آلات چاپ بايستى با اجازۀ وزارت ارشاد اسلامى و تأييد اتحاديۀ صنف چاپ باشد، فروشنده به خريدار يك سال مهلت داد تا از جواز فروشنده به طور

ص: 68

مشاع استفاده نمايد و در طول اين يك سال، خريدار جواز كسب بگيرد. ليكن يك سال به پايان رسيد و خريدار جواز نگرفت و اكنون نيز به ايشان جواز نمى دهند و مقامات مملكتى (وزارت ارشاد اسلامى، كميتۀ انقلاب اسلامى، اتحاديۀ صنف چاپ) به اين جانب اعتراض كرده اند كه چون خريدار جواز نداشته و شما به فردى كه در اتحاديه و وزارت ارشاد عضويت ندارد، نبايستى ماشين چاپ مى فروختيد؛ لذا اكنون بايستى زير پوشش جواز شما قرار گيرد و ما (وزارت ارشاد و اتحاديه) شما را صاحب ماشين آلات و مدير مسئول چاپخانه مى دانيم و شما كار خلاف انجام داديد و كارتان قابل تعقيب قانونى است و بايستى از كار ايشان (خريدار) جلوگيرى كنيد. لهذا چون محل كار شما دو نفر (خريدار و فروشنده) مشاع است، بايستى يك درب بين دو چاپخانه مفتوح گردد و خريدار بايستى بابت جواز كسب و استفاده از آن، رضايت فروشنده را جلب نمايد و بابت استفاده از جواز، مبلغى كم يا زياد پرداخت نمايد.

ناگفته نماند كه وزارت ارشاد يك ماه نيز ضرب الاجل تعيين كرده است كه در غير اين شرايط، چاپخانۀ اين جانب را تعطيل خواهند كرد. حال با ملاحظۀ مطالب بالا و اين كه جواز كسب چاپ، مانند ماشين آلات و مكان و سرقفلى، داراى ارزش حقوقى - صنفى و مالى است:

1. آيا از نظر شرع مقدس اسلام اجاره گرفتن از جواز را جايز مى داند؟

بسمه تعالى، جواز، اجاره ندارد، ولى در صورتى كه مطابق مقررات دولت اسلامى باشد و استفادۀ مستأجر از اجازۀ ديگرى، قانونى باشد، صاحب جواز مى تواند در مقابل استفادۀ ديگرى از جواز، مطالبۀ پولى بكند.

[سؤال 7004]

2. آيا اين معامله كه شرطى بوده فاسد است؟

بسمه تعالى، معامله صحيح است؛ مگر آن كه معلَّق بر شرط مذكور باشد ولى نبايد خلاف مقررات باشد.

ص: 69

[سؤال 7005]

3. اگر فاسد است، مى توان معامله را به دلايل بالا به هم زد؟ در ضمن در اين چند سال خريدار به خاطر نگرفتن جواز، مزاحمت هايى داشته كه نمونه هاى آن عبارتند از:

الف: هرگاه وسايل يدكى مى خواهد، بايستى با نامۀ مارك دار چاپخانۀ اين جانب باشد والاّ خريد اين وسايل برايش ميسر نيست.

ب: تعميرات و رفت و آمد غالباً مزاحمت ايجاد مى كند.

ج: بودن تعدادى كارگر از نظر بيمه هاى اجتماعى، ماليات بر درآمد، توليد اشكال پيدا مى نمايد.

د: البته گرفتن مبلغى اجاره مى تواند مرهمى باشد؛ مثل مستأجر در منزل كه بى دردسر نيست ولى به علت كمك مالى، تحملش آسان تر است.

بسمه تعالى، اگر مدت اجاره منقضى شده بعد از آن اختيار با مالك است و در غير اين صورت، اجاره نافذ و لازم است و نمى توانند آن را به هم بزنند. بلى اگر در ضمن اجاره، شرطى شده كه تخلف شده است اجاره قابل فسخ است و اگر معاملۀ ذكر شده خريد و فروش بوده نيز لازم است و حق فسخ ندارند؛ مگر تخلف شرطى در كار باشد.

[سؤال 7006] ‘ 3508

3. اگر معامله اى مبنى بر امرى بوده، ولى در ضمن عقد ذكر نشود، آيا مراعات اين امر لازم است و در صورت تخلف چه صورتى دارد؟

بسمه تعالى، شرط بنايى حكم شرط مذكور در عقد را دارد و تخلف جايز نيست و موجب خيار است.

[سؤال 7007] ‘ 3508

4. آيا شرط نتيجه صحيح است؟ مثل اين كه در ضمن معامله شرط مى شود كه اگر اين گونه عمل كردى فلان مبلغ بدهكار باشى و يا طلبى كه دارى ساقط باشد؟

ص: 70

بسمه تعالى، شرط نتيجه در مواردى كه حصول نتيجه سبب خاص نمى خواهد صحيح است و صحت شرط در دو مثال مذكور بعيد نيست.

[سؤال 7008] 3504

بسمه تعالى

اين جانب ملكى را وكالتى خريده ام و حالا قصد فروش آن را دارم، ولى چون وكالت محضرى از نظر مسئولين دولتى ملغى اعلام گرديده، لذا موكلين اين جانب تقاضاى يك ميليون ريال پول جهت انتقال سند رسمى نموده اند، آيا از نظر شرعى پرداخت اين پول حلال است يا حرام؟

بسمه تعالى، اگر فروشندۀ موكل متعهد شده كه براى انتقال سند اقدام كند، حق مطالبۀ چيزى بابت انتقال سند ندارد.

[سؤال 7009] 3505

بسمه تعالى

دفتر محترم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته، با عرض سلام

طبق نوشته، كسى خانۀ خود را به صورت نقدى به ديگرى مى فروشد و بيعانه از خريدار دريافت مى دارد و قرار مى شود در فاصلۀ چند روز، مدارك از طرف خريدار آماده و به دفترخانه مراجعه و در قبال دريافت بقيۀ پول بهاى مورد معامله، سند رسمى تنظيم شود. و در ضمن قرار بود هر كسى از معامله عدول نمايد بيعانه به نفع طرف ديگر ضبط شود؛ و چون در اين بين دفتر مسكن تعطيل و تنظيم سند در دفترخانه ها ممنوع گرديد و پس از گذشت مدت هفت ماه خريدار و فروشنده طبق نوشتۀ ديگرى پيرو نوشتۀ قبلى، با رضايت همديگر، موافقت كردند چون فعلاً تنظيم سند در دفترخانه ها غير ممكن است خريدار تا نصف مبلغ مورد معامله را به فروشنده پرداخت نمايد و فروشنده هم يك طبقه از خانۀ مورد معامله را - كه دو طبقه بوده - به خريدار تحويل دهد كه تصرف نموده و سكونت نمايد و پس از آزاد شدن تنظيم سند

ص: 71

در دفترخانه ها، اقدام به تنظيم سند رسمى نمايند و اين شرايط از قبيل پرداخت نصف بهاى مورد معامله از طرف خريدار به فروشنده و تحويل يك طبقه از مورد معامله از طرف فروشنده به خريدار عملى شده.

و حالا كه براى تنظيم سند رسمى اجازه صادر شده، فروشنده از حاضر بودن در دفترخانه براى تنظيم سند رسمى و دريافت بقيۀ بهاى مورد معامله و تحويل بقيۀ مورد معامله - به علت اين كه قيمت گران شده - امتناع مى نمايد؛ بدين وسيله از آن حضرت استفتا مى نمايد كه آيا امتناع فروشنده وجه شرعى دارد يا خير؟

بسمه تعالى، در فرض مزبور، فروشنده حق امتناع ندارد.

[سؤال 7010] ‘ 6686

2. شخصى در زمان طاغوت مغازه اى را از مالكش با موجودى اجناسش با منافع خريدارى و اجاره مى نمايد و شرط مى كند كه مغازه را به كسى واگذار ننمايد؛ هر موقع خواست مغازه را ترك كند. مغازه را با همان شرطى كه خريدارى كرده به صاحبش واگذار نمايد و مالك هم قولاً اين شرط را قبول مى نمايد؛ آيا از نظر شرع مقدس اسلام اين شرط درست است يا نه؟

بسمه تعالى، مانع ندارد.

[سؤال 7011] 3506

بسمه تعالى 25 / 2 / 1362

محضر مبارك امام عظيم الشأن و رهبر گران قدر و امير سياستمدار اسلام و مذهب

پس از عرض سلام و درود فراوان به حضور شما پيرو راستين حق و عدالت و به اميد سلامت و طول عمر شما زعيم عالى قدر تا ظهور آخرين مظهر عصمت و طهارت از خانواده امامت حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و با آرزوى پيروزى هرچه نزديك تر رزمندگان اسلام، عليه كفر و استقرار نظام بر حق اسلامى در جاى جاى جهان استضعاف.

با عرض پوزش از گرفتن وقت گران بهاى شما توجه تان را به چند سؤال زير

ص: 72

معطوف داشته و از حضرتش استدعا دارم لطف فرموده نظر گراميتان را در پاسخ به اين سؤالات به طور واضح و روشن بفرماييد.

1. طى يك معامله بين ما (من و شريكم) به عنوان خريدار، و يك فروشنده، مقرر گشت: مبلغ بيست هزار تومان از كل هشتاد و پنج هزار تومان از جانب ما به فروشنده تحويل و مورد معامله را پس از حدود بيست روز در قبال پرداخت مابقى پول تحويل بگيريم. از آن جايى كه در صورت عدم انجام معامله بعد از مدت مقرر، خسارتى سنگين اعم از مادى يا غير مادى به ما وارد مى گرديد. اين مطلب را با وى در ميان گذاشتيم؛ ايشان در پاسخ گفتند: چنانچه بنده از انجام معامله منصرف و يا در مدت مقرر تحويل ندهم، تعهد مى نمايم: مبلغ ده هزار تومان به عنوان خسارت بپردازم. اما بعد از گذشت بيش از دو ماه از موعد مقرر، برايمان مسلّم گشت كه ايشان شخصى سودجو و كلاهبردار مى باشد. نتيجتاً با ترساندن و تهديد كه صرفاً بلوفى بيش نبود، اصل پيش پرداخت و نيمى از مبلغ ده هزار تومان را گرفته و مابقى را به او بخشيديم. اكنون مى خواهم بدانم، آيا اين پنج هزار تومانى كه به عنوان خسارت نزد ماست، قابل استفاده مى باشد يا نه؟ اگر مى باشد، آيا بدان خمس تعلق مى گيرد؟ و اگر نمى باشد چه تكليفى دارد؟ آيا اصل معامله صحيح مى باشد؟ توضيح اين كه طرف معاملۀ ما به عنوان فروشنده، به نمايندگى از جانب فروشنده اصلى كه تا كنون ناشناخته مانده است، قبل از معامله احتمال ضعيف مى رفت شخص صادقى نباشد.

2. اصل تعيين مبلغى در معامله به عنوان حق انصراف چه حكمى دارد؟

بسمه تعالى، 1 و 2، اگر در ضمن عقد معامله، مبلغى شرط شده حلال است و خمس به آن تعلق مى گيرد.

3. مدت ها پيش مقدارى پس انداز داشتم كه در خلال بيكارى ام مورد استفاده قرار مى گرفت و با وجود داشتن آن، نمى توانستم شغلى مناسب توانايى ام دست و پا كنم تا اين كه بعد از مدتى با اعلام آمادگى ناسيونال جهت فروش اتومبيل، مبلغى را به قصد تحويل آن و اشتغال كارى به بانك سپرده و بعد از گذشت هفت ماه با پرداخت بقيه آن، موفق به تحويل اتومبيل گشتم كه از كل پس انداز در اين مدت،

ص: 73

مقدارى صرف هزينه زندگى و مابقى آن، جهت بهاى اتومبيل پرداخت گرديده بود. جمعاً با پنج ماه و نيم از قبل و هفت ماهى كه به حساب ناسيونال راكد مانده بود از يك سال تجاوز كرد در نتيجه در اين ابهام فرو رفتم كه آيا با توجّه به هدفم از خريد آن و عدم استطاعت مالى خويش، به اين مبلغ، خمس تعلق مى گيرد يا خير؟ در صورت تعلق و پرداخت آن به شكل اقساط بفرماييد به كدام شماره حساب مى توانم واريز نمايم.

بسمه تعالى، اگر پس انداز مذكور از درآمد كسب و حقوق باشد بايد تخميس شود و اگر با او اتومبيل خريده شده، اولاً بايد نسبت به خمس كسب اجازه از مرجع تقليد نمود و بعد به قيمت فعلى بايد تخميس شود و در صورت عدم امكان پرداخت يك مرتبه با يكى از نمايندگان مسلّم الوكاله اين جانب دستگردان نموده و بعداً تدريجاً بپردازيد و مى توانيد به حساب يك هزار تعاون اسلامى قم حواله نماييد.

4. زمان ارزانى نذر كرده بودم گوسفندى با پانصد تومان قيمت، بكشم و گوشت آن را تقسيم نمايم.

اكنون كه مى خواهم نذر را عمل كنم، در موقعيت گرانى، تكليف بنده چيست؟

بسمه تعالى، بايد گوسفندى كه حدوداً پانصد تومان در آن زمان ارزش داشته تهيه و عمل به نذر نماييد، هر چند فعلاً گران تر باشد.

5. شخصى است سالمند كه با وجود داشتن دختران و پسران كوچك و بزرگ، از مدت ها قبل به لحاظ گرايش فرزندانش به ايدۀ كمونيستى و جانبدارى همسرش (مادر خانواده) از آن ها، تنها خانۀ شخصى خود را در اختيار آن ها گذارده و جداى از آن ها به صورت انفرادى زندگى مى كند؛ اكنون تكليف او را معيّن كنيد كه آيا مى تواند به خانه برگردد و بقيۀ عمر را در خانه زندگى كند يا نه؟

بسمه تعالى، اگر خانه در ملك او باقيست، اختيار با خود او مى باشد و نبايد سبب تقويت و تأييد انحراف آن ها شود و نيز اگر [فرزندان او] منكر يكى از توحيد يا رسالت و يا حكم ضرورى دين باشند، نجس هستند؛ بايد از آن ها اجتناب نمود.

[سؤال 7012] ‘ 1279

8. در هنگام معامله سرقفلى فروشنده بر خريدار شرط كرده كه ماليات بر عهده خريدار باشد او هم قبول كرده است اما در زمان معامله، ماليات مثلاً پنج درصد اعلام شده است از سوى مسئولين اما در زمان انتقال رسمى محل معامله كه چند سال بعد از معامله شرعى بود ماليات به چندين برابر افزايش يافته آيا مقدار افزايش يافته هم طبق شرط در ضمن معامله بر عهده خريدار است يا چون مابه التفاوت مفروض طرفين

ص: 74

هنگام معامله نبوده بر عهده خريدار نيست.

بسمه تعالى، با شرط اين كه اصل ماليات بر عهدۀ خريدار باشد هر مقدار كه دولت مطالبه كند بر عهدۀ خريدار است.

[سؤال 7013] 3507

بسمه تعالى

در دوره طاغوت براى گرفتن دفتر اسناد رسمى به ادارۀ ثبت تهران مراجعه و تقاضاى دفتر نمودم و گفتند محل نداريم و شما بايد پول فراهم كنيد تا از سردفتران دفتر بخريد. بنده دو سال قبل با سردفترى كه در آن دفتر مشغول كار هستم، گفت و گو كردم و سردفتر به من گفت بعد از بازنشسته شدن دفترم را 350 هزار تومان مى فروشم. بنده به ناچار قبول كردم؛ زيرا شغل ديگرى نداشتم و قرارداد راجع به خريد دفتر را نوشتيم و مقدارى هم پول به ايشان پرداخت كردم. در رژيم گذشته، بازنشستگى وى قبول نشد و فعلاً در دفترخانه حاضر مى شود و حق التحرير اسناد را طبق معمول مى برد. تكليف من در اين مورد چيست؟ آيا خريدن (معامله) اين گونۀ دفتر از لحاظ شرعى صلاح است يا خير؟ و يا سردفترى كه با اين شرايط دفترش را مى فروشد جايز است يا خير؟ منتظر رسيدگى و جواب فورى هستيم.

بسمه تعالى، در فرض مذكور، معامله غررى و باطل است.

شرط ابتدايى

[سؤال 7014] 3508

بسمه تعالى 15 / 12 / 1360

بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران حضرت آيت الله العظمى آقاى خمينى، ادام الله ظله الشريف

1. چه مى فرماييد در شروط ابتدايى، آيا الزام آور است يا نه؟

بسمه تعالى، الزام آور نيست.

ص: 75

2. اگر فتوا اين باشد كه شرط در ضمن عقد لازم است، آيا شرط درضمن عقد جايز، الزام آور است؟ مثلاً در ضمن عقد وكالت عدم عزل وكيل يا لزوم عقد را شرط كنند چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، شرط درضمن عقد جايز، مادام كه عقد فسخ نشده لازم العمل است، ولى شرط عدم عزل وكيل يا لزوم عقد وكالت در ضمن آن نافذ نيست.

3. اگر معامله اى مبنى بر امرى بوده، ولى در ضمن عقد ذكر نشود، آيا مراعات اين امر لازم است و در صورت تخلف چه صورتى دارد؟

بسمه تعالى، شرط بنايى حكم شرط مذكور در عقد را دارد و تخلف جايز نيست و موجب خيار است.

4. آيا شرط نتيجه صحيح است؟ مثل اين كه در ضمن معامله شرط مى شود كه اگر اين گونه عمل كردى فلان مبلغ بدهكار باشى و يا طلبى كه دارى ساقط باشد؟

بسمه تعالى، شرط نتيجه در مواردى كه حصول نتيجه سبب خاص نمى خواهد صحيح است و صحت شرط در دو مثال مذكور بعيد نيست.

5. طبق رسم جديدى كه در همه كشورها متداول است تجارتخانه يا شركت يا مؤسسه اى را در دفاتر مخصوص دولت ثبت مى كنند و شخصيت حقوقى مى نامند و مى دانند و در نتيجه سندها و چك ها و اسناد خريد و فروش و معاملات را به نام اين مؤسسه صادر كرده و آن را مالك و يا بدهكار مى دانند آيا شرعاً اين شخصيت هاى حقوقى معتبر است يا نه؟

بسمه تعالى، معتبر است.

6. دولت در ضمن ثبت اين مؤسسات امتيازاتى براى آن ها قائل شده و ضمناً عليه آن ها شرط هايى نيز قرار مى دهد. مثلاً، قيد مى كند: هر كس يا هر مؤسسه از اين مقررات تخلف كند، اين مقدار بدهد يا يك ماه زندانى شود. يا اگر كسى چند ماه يا چند سال حق خود را از اين مؤسسه تعقيب نكرد، حق يا طلب او ساقط است. اين شرط ها به نحو شرط فعل يا شرط نتيجه، الزام آور است يا نه؟

بسمه تعالى، ثبت مؤسسه و غير آن و شخصيت حقوقى دادن به آن ها، قرارى است عقلايى با آن ها و شرايط در ضمن آن، حكم شرط در ضمن عقود لازمه را دارد و شروط مذكورۀ در سؤال، نافذ است.

7. در شركت هاى مشاراليه، شرط لزوم مى كنند و انحلال آن را روى شرط خاص يا شرايطى يا به نظر دادگاه قرار مى دهند و تصريح مى كنند كه ورشكستگى شركت، غير از ورشكستگى اشخاص شركا باشد. آيا اين شروط صحيح اند يا نه؟

ص: 76

بسمه تعالى، شرط لزوم در ضمن عقد شركت، صحيح نيست. ولى اگر دولت اسلامى در ضمن قرار خود با شركت، شرط عدم فسخ شركت، مطلقاً يا مقيداً ياشرط انحلال در مورد خاص بنمايد، نافذ است.

8. شركت و تجارت خانۀ رسمى ملزمند كه دفتر يا دفاتر مخصوص داشته باشند كه اين دفاتر بر له و عليه متعاملين حجت باشد؟

بسمه تعالى، مانع ندارد.

9. مرور زمان كه در يك روايت وارد است آيا به نظر حضرت عالى معمول به است يا نه؟

بسمه تعالى، مرور زمان اثرى ندارد.

10. اگر ضامن در ضمن ضمانت شرط كند كه ذمۀ مضمون عنه هم مشغول باشد و يا مضمون عنه مسئوليت پرداخت داشته باشد، آيا صحيح است؟

بسمه تعالى، شرط مزبور صحيح نيست، ولى اگر ضامن با اذن مضمون عنه ضمانت كرده، بعد از ادا مى تواند به او رجوع كند.

11. ضامن شرط مى كند كه من ضامن مى شوم، بدين گونه كه اگر مضمون عنه نپرداخت من بپردازم.

حال يا به طور واجب مشروط يا معلق، آيا اين گونه ضمانت صحيح است؟

بسمه تعالى، صحيح نيست.

12. در حواله قيد مى كند كه اگر محال عليه نداد، محيل بدهد. آيا صحيح است؟

بسمه تعالى، اين شرط نافذ است.

13. اگر دين وعده دار را حواله كرد و طرف، بدون ذكر اجل، حواله را قبول كرده، آيا دين مؤجّل حالّ مى شود يا نه؟

بسمه تعالى، ذمۀ محال عليه به قبول حواله مشغول به دين مى شود و بايد فوراً ادا كند مگر اين كه شرط تأجيل نموده باشد.

14. شخصى كه خود را در معرض ورشكستگى مى بيند؛ براى فرار از ديون مردم اموال خود را با مصالحه يا هبه يا بيع، از ملك خود خارج مى كند. آيا اين معاملات صحيح است؟ و بر فرض صحت، آيا طلب كارها يا حاكم، حق فسخ دارند يا نه؟

بسمه تعالى، در فرض مذكور، صحت معاملاتى كه براى فرار از ديون انجام گرفته، محل اشكال است و حاكم شرع مى تواند دخالت كند.

15. اگر عين مال فروشنده اى در اموال شخص مفلس موجود است حق دارد عين مال خود را بردارد و

ص: 77

ببرد، اما اگر غرما از مال خودشان يا از مال مفلس، حاضرند طلب او را بدهند؛ آيا در اين صورت، فروشنده باز حق فسخ دارد يا نه؟

بسمه تعالى، خيار دارد و نمى توانند او را الزام كنند.

16. در صورت فوق، اگر خود ورشكسته، مال جديدى پيدا كرده و بخواهد طلب فروشنده را بدهد، آيا باز هم فروشنده حق بردن عين مال خود را دارد يا نه؟

بسمه تعالى، حكم مسأله قبل را دارد.

17. اگر تاجر ورشكسته قبل از صدور حكم افلاس، دكانى را اجاره كرده و مال الاجاره را نپرداخته، آيا صاحب دكان حق فسخ دارد يا نه؟

بسمه تعالى، محل اشكال است و احوط تخلّص به صلح است.

18. تاجر ورشكسته قبل از صدور حكم افلاس، دكانى را اجاره كرده و همۀ وجه مال الاجاره را پرداخته است. پس از صدور حكم افلاس، تاجر نمى تواند تجارت كند؛ چون مالى در دست ندارد. با فرض اين كه در عقد اجاره، قيد مباشرت شرط شده، آيا اجاره باطل مى شود؟ و اگر باطل نباشد، غرما حق فسخ دارند يا نه؟

بسمه تعالى، اجاره باطل نمى شود. و با فرض اشتراط مباشرت، غرما حقى ندارند.

19. اگر غرما دربارۀ ورشكسته ارفاق كردند و مال او را تقسيم نكردند و اجازه دادند كه تجارت كند، ولى تاجر دوباره ورشكسته شد، آيا طلبكاران اخير در اموال سابق با غرماى سابق سهيم مى شوند يا نه؟ بسمه تعالى، همۀ غرماى سابق و لاحق، در مال موجود حق دارند.

عبدالكريم موسوى اردبيلى

[سؤال 7015] 3509

بسمه تعالى

محضر مبارك آيت الله العظمى خمينى، دام ظله

عرض مى شود كه از طرف دولت ماشينى مى دهند براى دهى. و خريدار آن بايد داراى شرايطى باشد و آن شرايط را افرادى بايد تأييد كنند. مؤيدين مى گويند: «اگر بخواهى شما را تأييد كنيم، بايد مقدارى پول به مسجد اين ده كمك كنى». او قبول مى كند و چك مى دهد و آن ها او را تأييد مى كنند و ماشين را از دولت تحويل مى گيرند.

ص: 78

بفرماييد: اين پولى كه قبول كرده است بدهد، از نظر شرعى بر او لازم مى شود؟ اگر لازم مى شود از چه بابى لازم مى شود؟ بر فرض عدم لزوم آيا پرداخت، ضمانى دارد يا ندارد؟

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، پرداخت آن مانع ندارد؛ ولى لازم نيست.

[سؤال 7016] ‘ 3489

2. هرگاه كسى به صورت ابتدايى نه به شكل ضمن العقد، تعهد فوق را بنمايد؛ آيا باز هم ملزم به فروش مى باشد؟

بسمه تعالى، شرط ابتدايى نافذ نيست و لزوم وفا ندارد.

[سؤال 7017] ‘ 3489

3. هرگاه شرط كند به يكى از دو وجه فوق كه هرگاه طبق تعهد ملك را در تاريخ معين به طرف نفروخت، مبلغى به عنوان خسارت يا وجه التزام، دادنى باشد. اين تعهد الزام آور است يا خير؟ و متعهدٌله حق وصول وجه فوق را دارد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر در ضمن عقد بوده الزام آور است و اگر ابتدايى بوده نافذ نيست.

[سؤال 7018] 3510

بسمه تعالى 4 / 11 / 1360

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

شرط ضمن عقد لازم كه محلل حرام و محرم حلال نباشد و نيز بر خلاف مقتضى العقد نباشد، لازم الوفا است، ولى شرط ابتدايى، محل خلاف است. آيا نظر مبارك اين است كه شرط ابتدايى هم لازم الوفا است يا خير؟

بسمه تعالى، شرط ابتدايى لزوم وفاء ندارد.

ص: 79

[سؤال 7019] 3511

بسمه تعالى 27 / 12 / 1361

محضر مبارك آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى لطف فرموده به سؤالات ذيل جواب مرحمت فرماييد:

1. در استفتائات آخر توضيح المسائل چنين آمده: «س 74. قراردادى كه بين ارباب حاجت و دلال ها به نام قولنامه معمول است و مبلغى را معين مى كند كه هر يك از طرفين حاضر به معامله نشد، آن مبلغ را به ديگرى بپردازد. آيا لازم الوفا است اين گونه قراردادها يا نه؟ ج - لازم الوفا نيست...».

اما رويۀ قضايى در دادگسترى با تكيه به مادۀ ده قانون مدنى بر الزام به عمل به قرارداد و قولنامه بوده كه با «اَلْمُؤمِنُونَ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ» و «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» هم سازگار مى باشد و هنوز هم فقهاى شوراى نگهبان اعلام بطلان ننموده اند. آيا مراد حضرت عالى بطلان قرارداد است من رأس؟ يا عدم وجوب وفا به مبلغى كه به عنوان تخلف قرار مى گذارند؟

بسمه تعالى، اين مقاوله، معامله نيست و شرط ابتدايى است و نافذ نيست. معامله موضوع ندارد و شرط ابتدايى باطل است.

[سؤال 7020]

2. آيا بر فرض عدم لزوم عمل به قرارداد، نظر مبارك بر لغو اطلاق قانون و اعلام بطلان رويه است؟ يا لغو محتاج به نظر فقهاى شوراى نگهبان است؟ چون بر حسب اصل چهار قانون اساسى خلاف موازين شرع ارزش قانونى ندارد.

بسمه تعالى، نظر من آن بود كه نوشتم و فقها هر يك مستقل در نظرند.

3. در تحرير الوسيله، ج 2، مسأله 7 از مسائل سرقفلى چنين آمده است: «لو شرط على الموجر في ضمن العقد: أن لا يوجر المحلّ من غيره ويؤجره منه سنوياً بالإجارة المتعارفة في كل سنة؛ فله أخذ مقدار بعنوان السرقفلية لإسقاط حقه أو لتخلية المحل».

آيا با اين شرط مى شود مستأجر را بعد از انقضاى مدت اجاره بدون جلب رضايت از محل كسب بيرون

ص: 80

كرد يا به هر حال، جلب رضايت لازم است؛ به اعتبار شرط و قرارداد در ضمن عقد اجاره كه خود عقد لازم است؟ به علاوه كه ظاهر امر انتقال حق السلطنة مالك است به مستأجر. مخصوصاً در مواردى كه مستأجر مبلغى را به عنوان سرقفلى به موجر داده باشد.

بسمه تعالى، شرط مذكور الزام آور است و با رفع امر به حاكم شرع، موجر را الزام مى كند به عمل به آن و با امتناع، حاكم ولايت دارد كه محل را با اجاره به نرخ روز به مستأجر واگذار كند.

شوراى عالى قضايى دادگسترى جمهورى اسلامى ايران، يوسف صانعى

وكالت در بيع

[سؤال 7021] 3512

بسمه تعالى

حضور مبارك مجاهد اعظم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته

به شرف عرض عالى مى رساند: شخصى ملكى را وكالتى خريدارى نمود، ملك مزبور بدهى داشته كه قرار بود او به طور تدريجى با اقساط، بدهى ملك را بپردازد. وكيل فوت كرد وكالت شرعاً باطل مى شود، آيا موكل كه در قيد حيات است مى تواند اين معامله را به هم بزند؛ يعنى وكالتى را كه داده فسخ نمايد و پولى كه قبلاً پرداخت نموده، دريافت نمايد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر وكيل معامله مورد وكالت را انجام داده؛ موكل بدون داشتن يكى از خيارات حق ندارد معامله را فسخ كند.

بيع تعليقى

[سؤال 7022] 3513

بسمه تعالى

زيد قطعه زمينى را به عمرو فروخت، مشروط به اين كه براى خالد نخريده باشد و الاّ بيع باطل خواهد بود. در صورتى كه بعداً ظاهر شود كه عمرو زمين را براى خالد خريده باشد؛ اين معامله چه صورتى دارد؟

ص: 81

بسمه تعالى، اگر بيع را مشروط و معلّق كرده، باطل است. و اگر در ضمن بيع شرط كرده باشد، بيع صحيح است و در فرض مذكور فروشنده حق فسخ دارد.

شروط بيع

شرايط خريدار و فروشنده

اشاره

[سؤال 7023] 3514

بسمه تعالى

معامله و ازدواج با ناقص الخلقه چه صورت دارد؟ و آيا نقص ظاهر دلالت بر بدى باطن مى كند؟

بسمه تعالى، دلالت و ملازمه ندارد و معامله اشكال ندارد.

اول: عقل

از شرايط خريدار و فروشنده: عقل

[سؤال 7024] ‘ 2308

2. شخصى زمينى را از ديوانه اى خريده و سپس آن را به ديگرى فروخته، تكليف چيست؟

بسمه تعالى، معامله باطل است.

دوم: قصد

از شرايط خريدار و فروشنده: قصد

[سؤال 7025] 3515

بسمه تعالى

دفتر محترم حضرت امام خمينى، مدّ ظله العالى

1. شخص مريضى كه در حال طبيعىِ خودش نبوده است، مقدارى از ملك و باغ و يا خانۀ خود را به غير بفروشد و در اثر مريضى و نداشتن حال طبيعى، جنس را به

ص: 82

قيمت كمتر از قيمت خود نيز فروخته باشد و كسى از اقارب درجه يك مريض در حين انجام معامله حضور نداشته تا آن مريض ناآگاه را آگاه ساخته و از تضييع مال و معاملۀ كذايى ممانعت نمايد؟ آيا معامله به نحو مذكور چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، اگر اراده و اختيار داشته و معامله كرده، صحيح است.

2. پدرى كه تحت سرپرستى پسر و يا بالعكس زندگى مى كند و در واقع، زندگى شان توأم بوده و جدا نمى باشد، پدر و يا پسرى كه با فرض مسأله، تحت سرپرستى آن ديگرى است، ملك و يا خانه اش را بدون اطلاع سرپرست خانه به كس ديگرى بفروشد آيا حق تقدّم و يا حق الشفعه براى پدر و يا پسرى كه سرپرست است و حاضر بوده به همان قيمت كه به شخص ديگرى فروخته، مصلحتاً از او خريدارى نموده تا از فساد و نزاع احتمالى و يا حتمى جلوگيرى نمايد وجود دارد يا نه؟ چون در غير اين صورت - يعنى در صورتى كه بدون اطلاع پدر و يا پسر سرپرست، معامله انجام شده - موجب فساد و منازعه بين پدر و پسر و بين خريدار كه شخص ديگرى است خواهد شد، آيا حق تقدّم و يا حق الشفعه در اين جا صادق است يا خير؟ و اين معامله به شرح فوق شرعاً چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، معاملۀ واقع شده صحيح است و اگر ملك و خانه فروخته شده، مشترك نبوده، حق شفعه ثابت نيست.

[سؤال 7026] ‘ 4749

3. اگر متوفى قبل از فوت، ملكى را خريده و در هنگام خريد، قبالۀ عادى يا محضرى را به نام شخصى ديگر - از قبيل زن يا فرزند خود - كرده، آيا به صرف قباله به نام ديگرى كردن، آن ديگرى مالك خواهد بود يا نه؟

بسمه تعالى، مجرد اين كار موجب ملكيت نيست و اگر اختلافى هست، بايد در محكمۀ شرعيه حل شود.

سوم: اختيار

از شرايط خريدار و فروشنده: اختيار

[سؤال 7027] 3516

بسمه تعالى

محضر حضرت آيت الله العظمى خمينى مدّ ظله العالى

ص: 83

1. اگر كسى مجبور و درمانده باشد از كسى گوسفند كه قيمتش دو صد باشد آن را به سه صد بگيرد و صاحب گوسفند مى بيند اين درمانده است كمتر نمى دهد اين معامله حلال است يا حرام؟ شما امر بفرماييد.

بسمه تعالى، اگر طرفين به معامله راضى شوند حلال است.

2. سيدى فقير است و از مردم خمس مى گيرد حيوان باشد يا اجناس، به اين صورت كه اگر قيمت آن ده تومان است به بيست تومان مى گيرد اين خمس قبول است يا نه قبول نمى شود؟ شما امر بفرماييد.

بسمه تعالى، اگر در گرفتن خمس مجاز باشد ذمه دهنده خمس به مقدار قيمت واقعى جنس برى مى شود.

[سؤال 7028] 3517

بسمه تعالى

حضور مبارك حضرت آيت الله العظمى حاج آقا روح الله خمينى، امام امت و رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران، مدّ ظله العالى

زيد در گذشته املاكى را در حالتى كه بايع مضطر بوده به عنوان بيع به شرط، در مقابل وجه ناچيزى تصاحب نموده و به وارث منتقل شده است فعلاً هم سازمان عمران اراضى املاك مزبور را به اشخاص يا مؤسسات خيريه از قبيل مساجد يا وضوخانه و غيره واگذار مى نمايد.

معين فرماييد كه تصرف در املاك مزبور شرعاً جايز است يا خير؟ در غير اين صورت، تحصيل اجازه از وراث مالكين قبلى كه مضطر بوده اند بايد باشد يا مالكين بعدى، كه فعلاً هم از طرف قانون خلع يد شده اند؟

صدور رأى مبارك در اين مسأله مورد استدعا است.

بسمه تعالى، بيع شرط اگر با مراعات ضوابط شرعى آن انجام گرفته، محكوم به صحت است. اگر چه فروشنده از روى اضطرار اقدام بر بيع كرده باشد، و تصرفات، موقوف بر اجازۀ كسى است كه بر حسب موازين ظاهر شرع، مالك شناخته مى شود.

ص: 84

[سؤال 7029] 3518

بسمه تعالى 5 / 7 / 1361

دفتر استفتائات حضرت امام، مدّ ظله العالى

سلام عليكم، استدعا دارد در مورد مسأله مشروحه زير فتواى حضرت امام مدّ ظله العالى را به اين شركت ابلاغ فرمايند.

شركت سهامى خاص تهيه و توزيع قطعات و لوازم يدكى محصولات ايران ناسيونال از جمله شركت هاى ملى شده بر اساس بند «ب» از قانون حمايت صنايع و تحت پوشش وزارت صنايع سنگين است و به وسيله مديريت منتخب دولت اداره مى شود. مديران منتخب جهت كنترل بازار و مبارزه با بازار سياه و قيمت هاى سرسام آور قطعات يدكى اتومبيل پيكان و اتوبوس و مينى بوس بنز، و براى رساندن قطعات به مصرف كننده واقعى و با توجه به اين كه ورود اين قطعات در شرايط جنگى حاضر، تحميلى بر بودجه دولت و بيت المال مسلمين نباشد، اقدام به اخذ تصميم در مورد دريافت داغى، يا كهنه قطعات از مشترى و در عوض فروش قطعه نو به نرخ دولتى به آنان نموده است.

بديهى است مقدارى لوازم قابل استفاده نيز - كه تفكيك آن ها از لوازم معيوب، متضمن هزينه گزاف و تلف وقت بسيار است - جزء داغى ها وجود دارد. ضمناً اين تصميم مديران دولتى با تأييد مسئولين دولت در وزارت مربوطه نيز روبه رو گرديده است. نهايتاً از آن جا كه مشترى در مواردى راضى به در اختيار قرار دادن داغى نمى باشد، استدعا دارد از محضر امام استفتا گردد كه عدم رضايت مشترى در مورد واگذارى داغى به شركت، با توجه به اين كه تصميم اخذ شده از سوى مديران منتخب دولت، براى صلاح جامعه مسلمين در شرايط جنگى فعلى بوده است و داغى هاى مذكور نهايتاً به شركت هاى ذوب فلز دولتى يا وابسته به دولت فروخته مى شود و قطعات قابل استفاده آن به آموزش و پرورش جهت استفاده آموزشى در هنرستان ها و

ص: 85

يا به جهاد سازندگى جهت استفاده در موتور چاه هاى روستاها به قيمت بسيار نازل فروخته مى شود و با عنايت به اين كه در احتساب و دريافت بها از نهادهاى مذكور، فقط هزينه هاى شركت بابت همين داغى ها ملحوظ مى گردد كه خسارتى به بيت المال وارد نگردد، چه حكم شرعى خواهد داشت؟

بسمه تعالى، مشترى اگر راضى به واگذارى چيزى از ملك خود به شركت نباشد جايز نيست با اجبار از او بگيرند. حتى اگر چه در مقابل قطعه اى از وسايل ماشين كه از او مى گيرند چيزى به او بدهند يا مبلغى از قيمت قطعۀ نو كه به او مى فروشند كسر نمايند بلى مى توانند اگر صاحب كهنه به دادن آن راضى نيست معامله نكنند و نو را به او ندهند.

[سؤال 7030] 3519

بسمه تعالى

دفتر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دامت افاضاته

احتراماً معروض مى دارد: شركت صنعتى ناژ كه محصول آن فرش هاى ماشينى است، هر ماهه قسمتى از محصول خود را برابر ضوابط شرعى و قانونى تحت نظارت ادارات، فرماندارى، بازرگانى و شوراهاى محلى و نهادهاى ديگر ذيربط با قيمت ويژه و مخصوص مصرف كننده و با هدف منحصراً حمايت از مصرف كننده، به مشتريان معرفى شده از طرف نهادهاى توزيع كننده عرضه داشته و عملاً از ايجاد بازار سياه و سوداگرى جلوگيرى نموده و رضايت معرفى شوندگان نيازمند را به دست آورده است. النهايه برخى از نهادهاى اجرايى، شركت فوق الاشاره را تحت فشار قرار داده تا محصول خود را منحصراً به بعضى از صنوف محترم و از جمله شركت هاى تعاونى عرضه نمايد و شركت هم با استناد به اين كه عرضه محصول بدين شكل جز تزايد واسطه ها و احياناً تحميل فشار بر مصرف كننده ثمرى ندارد، تن به خواسته نهادهاى مزبور و شركت تعاونى نداده است. على هذا خواهشمند است چنانچه استدلال

ص: 86

شركت، مطابق شرع انور اسلام است نظر خود را صريحاً اعلام فرماييد تا شركت به نحو مزبور به كار خود ادامه دهد.

بسمه تعالى، مالك شرعى كالا در انتخاب مشترى مختار است ولى مراعات مقررات دولت اسلامى هم لازم است.

[سؤال 7031] 3520

بسمه تعالى 20 / 10 / 1361

رهبر و بنيان گذار جمهورى اسلامى آيت الله امام خمينى دام بقائه

احتراماً اگر ملك زيدى را از باب فشار و تحكم با نازل ترين قيمت و به طور اقساط در مدت معين از مالك گرفته به عمرو واگذار نمايند با گذشت مدت اقساط دينارى از باب اجرت المثل نه به مالك و نه به مقامات صلاحيت دار مثل ثبت و بانك و محضر ندهند با اين كه در توضيح المسائل آن امام محترم اشاره شده، اين عمل چه صورت دارد.

بسمه تعالى، در عقد بيع و اجاره رضايت طرفين معتبر است و بدون رضايت طرفين عقد صحيح نيست و اگر بعد از عقد رضايت حاصل شود عقد صحيح و نافذ مى شود.

[سؤال 7032] 3521

بسمه تعالى 14 / 9 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

بعد التحية والسلام؛ استفتا مى شود: اگر كسى خود يا موكلش را به انجام معامله اى متعهد و ملزم تصور كند و بر خلاف ميل و رضاى باطنى خود، آن معامله را انجام دهد و بعداً معلوم شود كه وى براى انجام معامله شرعاً تعهد و الزامى نداشته است؛ آيا چنين معامله اى صحيح است يا باطل؟ با دعا براى طول عمر مبارك

بسمه تعالى، صحيح است.

ص: 87

[سؤال 7033] 3522

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله مرجع تقليد شيعيان جهان، حضرت امام خمينى دامت بركاته

سلام عليكم، با احترام، سند ثبتى طاغوتى كه با اكراه و اجبار و بدون رضا و رغبت ثبت شده است اعتبار دارد؟ تقاضامندم لطفاً حكم شرعى را در اين باره بيان فرمايند.

بسمه تعالى، مجرد سند اعتبار شرعى ندارد و اگر مسأله نزاعى است در محكمه شرعيه حل شود.

چهارم: مالك تصرف بودن و حكم بيع فضولى

از شرايط خريدار و فروشنده: مالك تصرف بودن و حكم بيع فضولى

[سؤال 7034] 3523

بسمه تعالى 16 / 2 / 1361

دفتر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله العالى

اين جانب كارمند مركز اسناد انقلاب اسلامى نزديك به دو سال است كه در شميران نو نارمك خانه اى 72 مترى دو اتاقه به مبلغ 130 هزار تومان خريده ام، البته كل

اين منطقه كه از حدوداً ده پانزده سال پيش شروع به ساختن كرده اند سند محضرى ندارد و بعضى از اين خانه ها يك بنچاق در دست دارند و بعضى ديگر ندارند و كل اين منطقه از طرف اداره برق، برق كشى شده است ولى آب اين منطقه را خود مردم ظاهراً لوله كشى كرده اند، البته من براى مصرف كنتورى گذاشته ام و تقريباً يك سال پيش به سازمان آب رفته و از وضع آب اين منطقه جويا شدم، در آن جا مدير عامل سازمان آب گفت من نمى گويم آب منزل خود را قطع كنيد ولى نمى توانم بگويم صد در صد بى اشكال است، ولى شما مصرف كنيد وقتى خواستيم به آن منطقه آب بكشيم من از امام اجازه مى گيرم و مقدارى پول از ساكنين آن جا خواهيم گرفت و كنتور خواهيم گذاشت.

ص: 88

با توجه به موارد بالا مى خواهم دو مسأله را بيان فرماييد:

1. آيا خريد و فروش آن خانه كه سند ندارد اشكال شرعى دارد يا خير؟

2. آبى كه آن جا مصرف مى شود آيا حلال است يا اشكال شرعى دارد؟

بسمه تعالى، سند ميزان نيست مالك شرعى مى تواند ملك خود را با مراعات مقررات دولت اسلامى بفروشد و تصرف در آب لوله كشى منوط به اجازۀ مسئولين مربوطه است.

[سؤال 7035] 3524

بسمه تعالى 20 / 12 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله العالى

با نهايت احترام و آرزوى طول عمر براى امام بزرگوار و عزيز و پيروزى قواى اسلام عليه قواى كفر، خواهشمند است نظريۀ مبارك را در مورد مسألۀ ذيل اعلام فرماييد.

فردى چهار سال قبل منزلى از طريق دريافت وام از بانك خريدارى نموده و در موقع خريد نيز تمام استعلام هاى قانونى از مقام هاى ذى صلاح طبق قانون از ثبت اسناد و بنياد مستضعفان توسط دفترخانه اسناد رسمى انجام گرديده و با توجه به تأييد مقام هاى فوق كه اعلام نموده اند فروشنده ممنوع المعامله نمى باشد خريدار ذيل سند اين موضوع را اقرار و تأييد نموده است و پس از انجام مراتب بالا سند صادر و به خريدار تسليم و خريدار منزل، مورد خريد را متصرف مى شود ولى بعداً معلوم گرديده كه فروشنده ممنوع المعامله مى باشد، خواهشمند است با عنايت به عرايض فوق، وضع خريدار را از نظر شرعى ذيلاً مرقوم فرماييد. در پايان مجدداً از خداى متعال مسئلت مى نمايم به رهبر بزرگ ما و همۀ مستضعفان جهان طول عمر و سلامتى كامل عنايت فرمايد.

بسمه تعالى، در فرض مرقوم خريدار، خانه را مالك شده است و چنانچه دولت اسلامى مقرراتى دارد بايد مراعات شود.

ص: 89

[سؤال 7036] 3525

بسمه تعالى 11 / 11 / 1361

محضر امام خمينى دامت بركاته

چنانچه مردى در حال ازدواج ملكى را به همسر خود بدهد به عنوان مهريه، آيا مى تواند بعد از مدتى آن ملك را به فردى كه او هم اطلاع از حال قضيه دارد بفروشد؟ چنانچه خريد و فروش شود و سند به نام خريدار مطلع شد، آن سند شرعاً صحيح است يا باطل؟

بسمه تعالى، فروش آنچه مهريه زن قرار داده شده موقوف است به اجازۀ خود زن و بدون اجازۀ او باطل است.

[سؤال 7037] 3526

بسمه تعالى 27 / 3 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دام ظله العالى

در تاريخ 5 / 12 / 1358 منزلى را قولنامه نموده و در تاريخ 15 / 12 / 1358 در دفترخانه اسناد رسمى ثبت كرده ام، بدون هيچ گونه مانع قانونى و شرعى، و وجه آن را تماماً و كلاً تسليم فروشنده نموده و منزل را تحت تصرف خود درآورده ام. پس از گذشت دو سال، يعنى در تاريخ 2 / 2 / 1361 از طرف سرپرستى اموال بنياد شهيد در رابطه با منزل فوق الذكر دعوت گرديدم و عين جريان فوق را گزارش دادم ولى از نظر آن كه فردى تا حدودى ملتزم به قوانين شرع مقدس مى باشم و نمى خواهم خداى ناكرده كارى بر خلاف نموده باشم، بالخصوص از نظر مسكن كه خود و خانواده ام در آن زندگى مى كنيم و نماز مى خوانيم، لذا از محضر مقدستان تقاضامندم بفرماييد با اشاعه آن كه فروشنده بهايى بوده است و البته من هيچ گونه اطلاعى از آن نداشته و ندارم، آيا چنين معامله اى شرعاً صحيح بوده است يا خير؟

بسمه تعالى، در فرض سؤال اگر از طرف دولت اسلامى منع و طلبى نسبت به آن منزل نباشد معامله صحيح و تصرفات شما اشكال ندارد.

ص: 90

[سؤال 7038] 3527

بسمه تعالى

حضرت آيت الله العظمى رهبر انقلاب امام خمينى مدّ ظله العالى

در يك آبادى قلعه اى هست اين قلعه در زمان قديم ساخته شده، در آن زمان حكومت راجا بوده؛ يعنى حكومت شاه يا بگويم مثل شيوخ نشين بود، ماليات و خراج و غيره را آن شخص مى گرفت در آن علاقه حكومت راجا بود؛ يعنى تقريباً شاه گفته مى شود، و چندين سال گذشته و اولاد اولاد آن را راجا مى گويند. اين قلعه براى جد ما ساخته شده بود. مردم آبادى مى گويند معلوم نيست و راجا تا حال از آن قلعه استفاده نكرده، بلكه مردم آبادى از قلعه استفاده مى كردند. در اين صورت اگر يك نفر از افراد آبادى با اولاد اولاد معامله كرد و يك مبلغ پرداخته و قلعه را از آن ها خريده، آيا در اين صورت مالك قلعه شده يا خير بنابراين معامله صحيح است يا خير؟

خداوند بر عمر و سلامت و عزت آن رهبر عظيم و مرجع تقليد شيعيان جهان بيفزايد، ان شاء الله.

بسمه تعالى، كسانى كه از قلعه استفاده مى كردند مانند گذشته مى توانند استفاده كنند و مدعى مالكيت تا به وجه شرعى مالكيت خود را ثابت نكند نمى تواند بفروشد.

[سؤال 7039] ‘ 784

10. در دست مرتد اموالى است نمى دانيم شخص مرتد بعد از ارتداد به دست آورده و يا اموال قبل از ارتداد است؛ معامله با او صحيح است يا خير؟

بسمه تعالى، محكوم به ملكيت است براى او و معاملاتش صحيح است.

[سؤال 7040] ‘ 784

11. توجد أموال بيد من يكون كافراً بالفعل ولكن لا نعلم أنّه كان كافراً من الأصل - لانعقاد نطفته في حال كفر أبويه - أو لم يكن كذلك وأنّه كان مسلماً وبحكم الإسلام

ص: 91

ثم كفر بعد بلوغه؛ ونحتمل أن تكون هذه الأموال الموجودة بيده كانت مملوكة له قبل كفره وارتداده. هل يجوز البيع والشراء وسائر المعاملات معه - لكون يده أمارة على مالكيته - أو لا؟

بسمه تعالى، يحكم بملكيته لما في يده ويترتّب عليه الآثار.

[سؤال 7041] 3528

بسمه تعالى 12 / 9 / 1361

دفتر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران

احتراماً؛ خواهشمند است پاسخ شرعى اين مسأله را بفرماييد: قطعه زمينى بوده كه عباس نامى به اكبر نامى مى فروشد؛ پس از مدتى اكبر اظهار مى دارد: چون مبلغ زمين نامعلوم بود و سند هم هنوز نگرفته بود، در حضور چند نفر شاهد، زمين را به فروشنده پس داده، قسمتى را نقد و بابت قسمت ديگر از فروشنده سفته مى گيرد، ولى قولنامه را پس نمى دهد، به عذر اين كه بعداً پيدا كرده و مى دهم. در اين حال، فروشنده اين زمين را بابت بدهى ارثيۀ پدرى اش به همسر خود رسماً واگذار مى نمايد. در اين حال، اكبر با همين قولنامه كه به عباس پس نداده، كلاهبردارى نموده و به شخص ديگرى مى فروشد و در همين اثنا، بابت همين سفته مقدارى از مغازۀ فروشنده جنس برده و دو فقره پول نقد گرفته و رسيد داده است و در رسيد بابت قطعۀ زمين فوق نيز ذكر گرديده است. خواهشمند است با توجه به عرايض فوق، پاسخ شرعى را مرقوم فرماييد تا طبق شرع مقدس رفتار شود. با تقديم احترامات والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، حكم شرعى معلوم است كه اگر معامله را فسخ كرده اند، خريدار بعد از فسخ نمى تواند آن را بفروشد و فروش او باطل است و فروشنده بايد بقيۀ ثمن را به خريدار رد كند و اگر جنس به او داده كفايت مى كند و چنانچه نزاعى هست، بايد در محكمۀ شرعيه حل شود.

ص: 92

[سؤال 7042] 3529

بسمه تعالى

جناب آقاى خمينى

مسأله اى برايم پيش آمده كه تمنّاى جواب و حل اين مسأله را دارم.

كسى از بستگان اين جانب در دستگاه طاغوتى در يك شركت ساختمانى كارمند بوده كه در زمان طاغوت از حقوق ناچيز خود براى ثمره پيرى خود چند سهام آن شركت را خريدارى كرده و خود كارمند آن شركت بوده كه مدير عامل شركت فرار كرده و از طرف دستگاه دينى و قانونى كسى را در آن جا گذاشتند كه وادارش كردند بايد به دفترخانه برود و سند ثبتى بدهد كه اين سهام را مجاناً مدير عامل قبل به اين جانب داده است.

تمنا دارم مقرر فرماييد پاسخ صحيح به اين جانب بدهند كه آيا اين سهامى كه نامبرده در آن شركت ساختمانى داشته حرام است يا خير؟ وادار كردن آن مدير جديد به قول خودمان حقوقى و تهديد نام برده، كه در دفترخانه بنويسيد كه سهام را مجاناً به من داده اند صحيح است يا خير؟

من به عنوان يك مسلمان (شيعه) از آن رهبر عالى قدر تمنا دارم صريحاً اين مسأله را برايم حل فرمايند مزيد امتنان خواهد بود.

بسمه تعالى، حكم شرعى مسأله معلوم است كه اگر سهام با بودن مجوّز به او تمليك شده مالك است وگرنه مالك نيست ولى رسيدگى به قضيه شخصيه موكول است به دولت اسلامى.

[سؤال 7043] 3530

بسمه تعالى

محضر مبارك رهبر عالى قدر جمهورى اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته، تقاضا مى كنم بر اين جانب منّت گذاشته، فتواى سؤالات

ص: 93

ذيل

را مرقوم داريد:

1. اگر زن از شوهرش طبق سند رسمى ملكى خريدارى كند، شرعاً صحيح است؟

بسمه تعالى، مانع ندارد زن ملك شرعى شوهر را از او بخرد.

2. اگر زن و شوهر مسلمانى طفل شيرخوار پسر و دخترى را به فرزندى قبول نمايند، شرعاً اين بچه ها فرزند آن ها مى شوند يا خير؟

بسمه تعالى، شرعاً فرزند آن ها محسوب نيست و آثار فرزندى مترتّب نمى شود.

از خداوند تبارك و تعالى خواستارم كه وجود شريف شما را براى امت مسلمان جهان نگه دارد و عمر طولانى به شما عطا فرمايد.

[سؤال 7044] ‘ 6728

4. كميته اى به نام فروش اجناس متروكه در تهران مى باشد كه اجناس بدون صاحب را كه از خارج آمده و صاحبانشان رجوع نكرده و يا فرارى مى باشند جمع كرده است. خريد اجناس از اين كميته چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، با احتمال اين كه روى موازين شرعى فروخته مى شود اشكال ندارد.

[سؤال 7045] 3531

بسمه تعالى

دفتر امام خمينى

محترماً به استحضار مى رساند راجع به اين كه چند قطعه زمين زراعتى البته نه زراعتى دائم و نه به طور كلى باير در بالاى شهر مى باشد به طورى كه اهل خبره مى گويند در سابق قنات بوده و از آب قنات آبيارى مى شده بعد مالكينى زورگو اقدام به تخريب آن نموده اند و در ضمن با صاحبان زمين قرار مى گذارند هر سالى كه رودخانه آب زياد دارد، شما با آب رودخانه زمين هاى خود را زراعت كنيد و هر سال كه خشك شد حق زراعت نداريد. صاحبان زمين طبق همين قرارداد عمل مى كرده اند، تا اين كه انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام امت به پيروزى رسيد، هيأتى از بنياد

ص: 94

مسكن آمدند و زمين ها را به نام بنياد مسكن نام گذارى كردند، بعداً يكى از آن ها به عنوان مسئول بنياد مسكن معرفى گرديد، نامبرده زمين ها را تقسيم و به هر نفر به اندازه جاى يك ساختمان واگذار كرد، ما هم اقدام به ساختن خانه نموديم، از جمله خود حقير. الآن سر و صدا زياد است يعنى اعتراض به اين كه اين زمين ها از نظر شرعى روى آن ها خانه ساختن صحيح نيست. ناگفته نماند كه صاحبان اين زمين ها بعضى شان از نظر مالى خيلى در مضيقه هستند، به هرحال براى ما شك پيش آمده به خصوص برادران سپاهى كه آيا جايز است و ما مى توانيم بدون رضايت صاحبان زمين تصرف نموده و هيچ گونه شك و شبهه اى به خود راه ندهيم، يا خير؟ در ضمن ايشان مى گويد: من طبق مصوبه شوراى انقلاب و حكم وزارت كشور عمل نموده ام. مستدعى است نظر خود را راجع به توضيحات فوق مرقوم فرماييد، چنانچه از نظر شرعى اشكال دارد تكليف خود را با صاحبان زمين روشن نماييم.

بسمه تعالى، رسيدگى موكول به دولت اسلامى است و اگر احتمال دهيد كه بر وجه شرعى زمين در اختيار شما قرار داده شده تصرفات شما مانع ندارد.

[سؤال 7046] 3532

بسمه تعالى

اين جانب با دو نفر شريك بوده و مغازه قماش فروشى داشتيم. بعد از انقلاب از مردم طلبكار بوديم كه عمده مطالبات را ندادند و ضمناً بدهكار هم بوديم؛ لذا مجبور شديم مغازه را فروخته و طلب طلبكاران را پرداختيم و پس از 12 سال شراكت، از هم جدا شديم. بنده خودم خانۀ شخصى خود را در خانى آباد نو فروختم و يك مغازۀ ارزان قيمت در محل ديگر با شراكت يك نفر خريده و در نازى آباد مستأجر شدم. بعد از 7 ماه مستأجرى، صاحب ملك چنان فشارى به ما آورد كه ناچار شدم يك باب خانه كه از همان خانه ها كه مردم تصرف كرده بودند، خريدم. البته همان موقع به وسيلۀ

ص: 95

پدرم از يكى از علما سؤال كرديم كه فرمودند: اگر صاحب ملك طاغوتى و فرارى باشد و خريدار هم مقلد امام باشد، مى تواند بخرد، اگر نتواند در جاى ديگر بخرد. بنده از همان تاريخ ناراحت هستم و شما را قسم به خدا، راهى پيش پاى بنده بگذاريد تا از اين ناراحتى نجات پيدا كنم، براى اين كه نماز مى خوانم و روزه مى گيرم؛ ناراحت هستم. و نيز شش سر عائله دارم كه گناه آن ها هم مى ترسم به عهده بنده باشد. بنده را به جايى راهنمايى فرماييد كه بيايند هرچه دارم قيمت كنند و ببرند، ولى از آتش جهنم نجاتم دهند. در ضمن، خانه را قبل از جريان ورشكستگى مغازه، فروخته بودم كه در شمال شهر زمينى بخرم كه نشد. و بعداً هم در نازى آباد - پس از مهلت اجاره خانه ام - يك خانه بود كه بخرم، ولى سيصد هزار تومان با يك وام مى داد و من نمى توانستم از عهدۀ قسط آن برآيم؛ لذا مجبور به اين عمل شدم. آيا مقلدين ديگر مجتهدين نمى توانند بخرند و بايد اجازه بگيرند؟ اگر حكم امام اين باشد كه حرام است، تكليف بنده چه خواهد شد؟ چون خانه حرام است؛ حتماً حق فروش هم نخواهم داشت و پول ديگرى هم ندارم كه خانه ديگرى بخرم و مجوز هم كه نمى دهند.

بسمه تعالى، اگر احتمال مى دهيد كه مسئولين مربوطه در واگذارى خانه به شما مراعات ضوابط شرعيه را نموده باشند، تصرفات شما اشكال ندارد.

[سؤال 7047] ‘ 550

2. چيزهايى كه دولت در گمرك ضبط مى كند بعد از چند مدت آن را حراج مى كند مى شود از آن حراج چيزى خريد حلال است يا حرام است؟ شما بيان فرماييد.

بسمه تعالى، حرام است.

[سؤال 7048] 3533

بسمه تعالى

محضر مبارك رهبر و مرجع مسلمانان جهان، حضرت امام خمينى، سلام عليكم

از طريق عمران اراضى شهرى شهرستان مراغه، قطعه زمينى به مساحت 167 متر

ص: 96

مربع، به قيمت منطقه اى - كه توسط شعبۀ شهرسازى شهردارى مراغه تعيين شده است - از اراضى بانك مسكن به اين جانب، كه داراى چهار سر عائله مى باشم، واگذار نموده اند. آيا از نظر شرعى اين زمين براى ما مباح است يا نه؟

نظر خود را در اين مورد بيان فرماييد.

بسمه تعالى، چنانچه احتمال مى دهيد به وجه شرعى به شما واگذار نموده اند، تصرف مانع ندارد.

[سؤال 7049] 3534

بسمه تعالى

دفتر محترم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، رهبر مستضعفان جهان

با سلام و دعا، احتراماً؛ اين جانب فردى مستضعف و با عائله اى زياد و درآمدى كم، مقدار 162 متر زمين جهت خانۀ مسكونى از طرف بنياد مسكن انقلاب اسلامى ايران دريافت، و با زحمت بسيار ساخته ام. لذا تمنا دارم براى اين حقير روشن فرماييد زمين مذكور از نظر شرعى مورد اشكال هست يا خير؟ من الله التوفيق

بسمه تعالى، زمين يا هر چيزى كه از طرف مسئولين مربوطۀ دولت جمهورى اسلامى به اشخاص واگذار مى شود، تصرّف در آن اشكال ندارد، مگر آن كه براى شخص محرز باشد كه در واگذارى آن، مقررات شرعى و قانونى مراعات نشده است.

[سؤال 7050] 3535

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى آقاى خمينى، دامت بركاته

محترماً؛ به عرض عالى مى رساند: منزلى است كه از طاغوتيان زمان رژيم سابق باقيمانده و صاحبش از ايران فرار كرده است و فعلاً در اختيار بنياد مستضعفين است. اين جانب قصد دارم كه اين منزل را به قيمت معمولى خريدارى نمايم. در صورتى كه

ص: 97

پول اين منزل را براى جنگ زدگان و ساير مستضعفين از طرف دولت مصرف كنند بفرماييد: خريدارى منزل و نماز در آن جايز است يا خير؟ توضيح اين كه اين منزل به حكم حاكم شرع مصادره شده است.

بسمه تعالى، اگر احتمال مى دهيد به وجه شرعى زمين به شما فروخته مى شود، اشكال ندارد.

[سؤال 7051] ‘ 2073

2. كارگرهايى كه در خارج از كشور هستند وقتى مى خواهند بيايند ايران، گمرك اثاثى را كه همراه دارند مى گيرد و بعد آن ها را مى فروشند؛ آيا ديگران مى توانند آن اشيا را بخرند يا نه؟

بسمه تعالى، اگر احتمال دهند كه روى موازين شرعى و قانونى فروخته مى شود، مى توانند بخرند.

[سؤال 7052] 3536

بسمه تعالى 4 / 1 / 1362

دفتر استفتاى رهبر كبير انقلاب، امام خمينى، ادام الله بطول بقائه

شخصى متجاوز از بيست سال قبل، پانزده هكتار زمينى را كه خارج محدودۀ شهر اصفهان بوده و هست، در محضر اسناد رسمى آن زمان، از شخص معينى خريده و به وسيله حفر چاه و موتور و ساختمان مسكونى و درختكارى، زمين را احيا و همه ساله شخصاً با هميارى شوهر و اولادهايش آن را مرمت نموده و اينك هم زير كشت گندم و علوفه مى باشد. معارضى هم نداشته و ندارد و متصرف هست، آيا مالك شرعى اين زمين شناخته مى شود و نماز در آن صحيح است يا خير؟ جواب مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، زمين اگر قبلاً ملك بوده و از مالك شرعى آن خريده و يا اگر زمين موات بوده، به قصد تملك آن را احيا كرده، مالك آن شناخته مى شود و تصرفات مالك شرعى در ملك خود بى اشكال است.

ص: 98

[سؤال 7053] 3537

بسمه تعالى 13 / 7 / 1358

محضر مبارك مرجع عالى قدر، رهبر انقلاب، مجاهد نستوه، آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله الشريف، از خداى بزرگ موفقيت و طول عمر آن مرجع عزيز را تا برقرارى كامل حكومت جمهورى اسلامى خواستار مى باشيم.

زمين زراعى هست واقع در قريۀ شلمزار ساوجبلاغ كرج، اين زمين در سابق حق اهالى روستاى مذكور بود و بعد ارباب رعيتى شد و كشت مى شد. از سال 1342 به بعد، ارباب، چون خودش يكى از مهره هاى رژيم منفور گذشته بود؛ زمين را به زور از دست اهالى گرفت. در اين مدت، زمين مذكور باير بود تا سال 1354، اهالى همه رفته و زمين را زير كشت قرار دادند. بعد از اين كه زمين مذكور به دست اهالى محترم زير كشت رفت؛ ارباب زمين مذكور را كه حق اهالى شلمزار بود به عنوان مسكن سازى به يك نفر فروخته است. با حقى كه اهالى شلمزار دارند؛ آيا حالا فروختن زمين از نظر شرع مقدس اسلام چگونه است.

بسمه تعالى، اگر زمين هاى فروخته شده مورد حق غير فروشنده بوده، فروش صحيح نيست؛ مگر با اجازۀ صاحبان حق و نزاع بايد در محكمۀ شرعيه حل شود.

[سؤال 7054] 3538

بسمه تعالى

آيات عظام و علماى گران قدر

در سنوات گذشته عده اى از زارعين يك قطعه زمين، مشهور به اربابى را احيا نموده اند. يك آسياب آن جا بوده كه با آب آن مشروب مى گرديده. پس از گذشت زمان، صاحب آسياب ادعاى مالكيت زمين را نموده است. زارعين از ترس اين كه مالكينِ عمده، زمين را تصرف كنند، امضا مى نمايند كه مالكيت زمين مربوط به

ص: 99

صاحب آسياب مى باشد و مالكيت او از قرارداد آن روز ثابت مى شود. بعد زمين مورد بحث را به ديگرى كه زارع، ولى صاحب زمين نبوده، فروخته است. بنده يك قطعه از آن زمين را خريدارى نموده ام. جواب مرقوم فرماييد كه آيا اين زمين مباح است يا خير؟

بسمه تعالى، اگر زارعين كه ملكيت صاحب آسياب را امضا كرده اند، مالك نبوده اند يا واقعاً تمليك نكرده اند، فروش زمين باطل است و زمين بر خريدار مباح نيست. و در صورت ملكيت و تمليك جدّى، فروش صحيح و زمين بر او مباح است.

[سؤال 7055] 3539

بسمه تعالى

ما زمينى داريم به مقدار شش جريب - 6000 متر - كه زمين زراعتى با آب است و از پدرمان به ما به ارث رسيده است. چون اين زمين در يك ده ديگرى غير از دهى كه در آن زندگى مى كنيم بود حدود ده، دوازده سال پيش آن را داديم دست يك نفر به صورت اجاره اى، اوايل سهميه ما را از همان محصولى كه از زمين به دست مى آمد، مى داد و بعداً قرار شد اجاره اش را پول بدهد. با توجه به اين كه ما چهار برادر و يك خواهر هستيم كه از اين زمين سهم داريم و همۀ ما هم كشاورز هستيم و روى زمينى كه متعلق به فرد ديگرى است، كار كشاورزى مى كنيم، و خود آن شخص مستأجر هم، به اندازۀ مايحتاج خود و حتى بيشتر از كل زمين ما، زمين دارد. با توجه به اين مطالب:

ما تصميم گرفته ايم زمين مان را بفروشيم و تصميم داريم در صورت تمايل، به همان فرد مستأجر بفروشيم، ولى ايشان حاضر به خريد زمين با قيمت كم است.

سؤال ما اين كه، اگر ايشان حاضر به خريدن با قيمتى كه چند نفر مورد اعتماد دو طرف يا يك مرجع قانونى تعيين مى كنند نشود، آيا ما مى توانيم زمين را از ايشان بگيريم؟ صورت قانونى و شرعى اين مسأله را بفرماييد.

بسمه تعالى، اگر زمين شرعاً ملك شما است، اختيار فروش آن با خود شما است، ولى اگر دولت اسلامى مقرراتى دارد، بايد مراعات شود.

ص: 100

[سؤال 7056] 3540

بسمه تعالى

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى، زعيم عزيز، آقاى خمينى، مدّ ظله العالى

به عرض عالى مى رسانم شخصى خانۀ خود را فروخت در مقابل يك خانه و دو قطعه ملك و قدرى وجه نقد. بعد از چند ماه يكى از ملك ها را فروخت و بعد از چند ماه ديگر كه براى صدور سند مالكيت اقدام نمود، متوجه شد شماره و حدود اين ملك با شمارۀ انتقالى مطابقت نمى كند؛ بلكه با ملك ديگرى از املاك فروشنده اى كه آن را فروخته به اين فروشنده - كه خانه را برداشته - مطابقت دارد؛ به فروشندۀ دوم - كسى كه خانه را برداشته - مراجعه نمود، گفت: من از زيد خريده ام، به زيد مراجعه نمود؛ زيد با اين كه تصرفات مالكانه از قبيل كشت و برداشت آن و قطع چندين درخت در آن ملك شده بود، منكر فروش آن شد و گفت: من اين ملك را كه به نام و نمره انتقال شده، فروخته ام.

اين معامله به دادگاه طاغوتى كشيده شد، قبل از صدور حكم، شخصى براى اصلاح، تحت يك رشته مذاكرات، ناچار فروشنده روى جهاتى راضى شد به يك چهارم قيمت وقت، ملك را به فروشندۀ آن واگذار نمايد كه او خود با زيد مرافعه نمايد. صاحب خانه كه حق خود را پايمال شده مى ديد موقع امضاى اسناد، قرآنى بيرون از جيب آورد، خطاب به او گفته: خانۀ مرا به هيچ تصرف نمودى، اين قرآن بين من و تو حاكم باشد.

مدت چند ماهى گذشت، بحمدالله جمهورى اسلامى برقرار گرديد؛ فروشنده اى كه خانه را برداشته با زيد مرافعه نمود با اين كه حكم طاغوتى به نفع زيد بود، در دادگاه

انقلاب حكم به نفع خريدار خانه صادر شده، اكنون اين چند مسأله مورد تقاضاى جواب است:

1. آيا اين معامله از اصل باطل است يا خير؟

2. بر فرض بطلان، آيا حكم ملكى كه فروخته شده و خانه شده چيست؟ وجه

ص: 101

فروخته شده را بايد پس دهد يا مازاد، در صورتى كه گران تر باشد؟

3. اگر معامله باطل نباشد، آيا صاحب خانه مى تواند بگويد: شما به من ملك بدون عيب فروختى، الحال كه بدون عيب شده آن را به من تحويل بده؟

4. آيا حواله به قرآن سبب نمى شود كه فروشندۀ خانه هر موقع توانست حق خود را اخذ نمايد؟

5. اين عبارت آيا سبب نمى شود كه مرور زمان تا مدت معين شده حق طرف را محفوظ بدارد؟ با اين كه به خواهش فروشنده خانه و مذاكرات قبلى و رضايت طرف اين عبارت در ذيل ورقه انتقال اسناد ثبت شده، عبارت اين است: «فروشندۀ فوق الذكر در ضمن عقد خارج لازم، ملتزم شرعى گرديد كه در صورت كشف فساد در معامله، از حال تحرير الى مدت پنجاه سال شمسى، علاوه بر رد بهاى فوق الذكر، از عهدۀ غرامات وارده برآيد».

با عرض ارادت؛ عزّت و عظمت اسلام عزيز و آن رهبر عزيز را خواهانم.

بسمه تعالى، فروشنده خانه اگر مالك خانه نبوده معامله صحيح نيست و مسأله نزاعيه بايد در محاكم صالحه مطرح و حل و فصل شود.

[سؤال 7057] 3541

بسمه تعالى 23 / 5 / 1361

دفتر محترم حضرت امام خمينى

احتراماً؛ خواهشمند است در مورد سؤالات مطرح شده نظر مبارك امام را جويا و جواب مربوطه را در ذيل ورقه مرقوم فرماييد؛ مزيد تشكر و امتنان است:

1. ورثۀ شخصى، زمينى لم يزرع را به آقاى الف در 12 سال قبل فروخته و وجه آن را دريافت داشته اند و پس از مدتى - يعنى در سال 1358 - اين جانب ضمن استفسار از صاحبان اوليۀ زمين و اطلاع از درستى معامله، قطعه زمين مزبور را به چندين برابر خريد از آقاى الف خريدارى و ملك مزبور را كه لم يزرع و غير قابل استفاده بوده، با

ص: 102

مخارج زياد تبديل به زمينى مشجّر نموده و در سال 1359 آقاى الف زمين هايش مصادره و در اختيار بنياد مسكن قرار مى گيرد و از خريد و فروش املاك خود محروم مى گردد و هم اكنون كه زمين ها به علت حفر چاه عميق، ارزش پيدا كرده، عده اى اعلام مى دارند كه املاكى را كه قبلاً فروخته، بايستى از خريداران بگيريد. در مورد ملك فوق از نظر شرعى اين جانب چه تكليفى دارم؟

بسمه تعالى، اگر فروشنده، مالك شرعى بوده و در زمان فروش، ممنوع التصرف نبوده، معامله محكوم به صحت است و اختيار ملك فروخته شده با مشترى است و چنانچه نزاعى در بين باشد به دادگاه مراجعه نمايند.

2. مقدارى باطرى اتومبيل از بنياد مسكن انصار المهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشهد به مسئوليت خود خريدارى شد تا پس از فروش، اگر منافعى به دست آمد، براى صندوق قرض الحسنۀ انصار المهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرش، ميز و وسايل ضرورى خريدارى شود و به علت نداشتن جا در محل صندوق، آن ها را به طور امانى در گوشه اى از مغازۀ مجاور صندوق قرار داده و صاحب مغازه، باطرى ها را به فروش رسانده و پس از فروش، مبلغى سود عايد گرديده و مغازه دار مربوطه اعلام مى دارد نصف سود براى فروش به من تعلّق مى گيرد؛ در صورتى كه باطرى ها مانع كسب وى نبوده و كم كم به فروش رفته و از پول، استفاده مى نموده و از طرفى قرارى با وى در اين مورد نشده است و مدتى هم شده كه از وى خواسته شده پول را به صندوق واريز نمايد، تا كنون امتناع ورزيده؛ آيا حقى به ايشان تعلق مى گيرد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر به مغازه دار دستور فروش داده شد و شرط مجّانى بودن كار وى نشده، مى تواند اجرت المثل را مطالبه نمايد.

[سؤال 7058] 3542

بسمه تعالى 26 / 2 / 1361

با سلام و آرزوى طول عمر براى رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران و پيروزى رزمندگان در جبهه ها

بنده در اسفند ماه سال 1359 هنگام بازگشت از سفرى به محل سكونتم - شهر سارى - در جريان قرار گرفتم كه مسكن و شهرسازى تعدادى آپارتمان كه آمادۀ تحويل شده است را از طريق قرعه كشى بين متقاضيان واگذار نموده كه من دير رسيده

ص: 103

بودم؛ وقتى در اين مورد با يكى از دوستان صحبت نمودم گفت: اتفاقاً بنده شركت كرده ام و خانه اى هم به اسم من افتاده است و اگر مى خواهى شما بگير؛ بنده ابتدا نگرفتم، به خيال اين كه ايشان تعارف مى كند؛ ولى چندى بعد ايشان گفت: اگر شما خانه را نگيرى و در آن ساكن نشوى، من خانه را به مسكن و شهرسازى پس خواهم داد و چند دليل آورد، كه قسط زياد و دورى راه خانه ها و... از جملۀ آنان است؛ من وقتى چنين ديدم قبول كردم؛ و نيز قرار شد كه بنده چنانچه وامى گرفتم، به ايشان بدهم (بنده كارمند آموزش و پرورش هستم)؛ بدين صورت، مبلغ سى و پنج هزار تومان از چهل و پنج هزار تومان پيش پرداخت را كه ايشان داده بود، با مبلغى قرض از دوستان دادم و قرار شد باقيمانده را بعداً بدهم و لذا در خانه نشستم و ماهيانه اقساط آن را پرداختم؛ تمامى اقساط را به اسم ايشان داده ام و به علت اعتماد و كمى تجربه و ناآگاهى به مسائل شرعى، هيچ مدركى ندارم؛ حال پس از يك سال، ايشان - كه اخيراً كارمند شده - مى گويد: چون براى من وام نگرفته اى، خانه را بده و يا وام بگير. با توجه به اين كه در ابتدا، مدت و مبلغى براى وامى كه احتمالاً من در آينده مى گرفتم قيد نشده است و نيز با توجه به اين كه موقعيتى براى گرفتن وام براى من پيش نيامده است كه از آن استنكاف كنم و اين كه در حال حاضر وامى نمى دهند تا بنده براى ايشان بگيرم و ايشان هم به دادگاه شكايت كرده است، خانه از نظر شرع انور اسلام، مال كدام يك از ما است؟ و آيا اگر بنده خانه را خالى كنم، شرعاً مى توانم اقساط پرداختى و مخارجى كه به حساب اين كه خانه، مال خودم است كرده ام را از ايشان بگيرم؟

توجه شود كه به اظهار خود ايشان، اگر بنده خانه را نمى گرفتم، ايشان مصمم به پس دادنش بود. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، اگر ساختمان را شرعاً مالك و مجاز در فروش بوده و به شما فروخته، بدون حق فسخ نمى تواند از شما پس بگيرد؛ و اگر مالك نبوده و مالك شرعى ساختمان، معامله را امضا نكرده، ساختمان به مالك شرعى آن برمى گردد و پولى كه بابت اقساط داده ايد، به شما باز مى گردد و

ص: 104

اجرت المثل مدت سكونت در آن خانه را ضامن هستيد؛ و اگر نزاعى در بين است، به محاكم قضايى مراجعه نماييد.

[سؤال 7059] 3543

بسمه تعالى 26 / 10 / 1361

پيشگاه رهبر و مرجع بزرگ مسلمانان جهان، حضرت آيت الله امام خمينى، دامت افاضاته، محترماً به عرض مى رسانم: املاك مصادره شده از طرف دولت جمهورى اسلامى ايران در تاريخ 15 / 10 / 1358، از طرف بنياد مستضعفين به مستأجرين در تاريخ 15 / 10 / 1361 ابلاغ فروش شده است. اگر شخصى از صاحب اول آن رضايت كامل داشته، آيا مى تواند آن را بخرد؟ آيا از نظر شرعى اشكالى ندارد؟

بسمه تعالى، اگر احتمال داده شود كه مصادره بر وجه شرعى بوده، و متصدى فروش اختيار فروش آن را شرعاً دارد، مى تواند از او بخرد.

[سؤال 7060] 3544

بسمه تعالى

حضرت آيت الله العظمى امام امت روح الله الموسوى الخمينى، دام بقائه

هرگاه كسى به عنوانى غير از ولايت، وصايت، وكالت به نام شخص ثالث معاملاتى بنمايد و از شخص ثالث سلب مالكيت كند؛ آيا اين معامله صحيح است يا باطل است؟

بسمه تعالى، تصرفات معاملى در ملك مشروع غير، بدون اجازۀ مالك باطل است.

[سؤال 7061] 3545

بسمه تعالى 26 / 10 / 1358

محضر مبارك زعيم عالى قدر، آيت الله العظمى امام خمينى، متّع الله المسلمين بطول بقائه الشريف

اين جانب ده سهم از يك صد سهم سينه كار معدن سنگ را از پنج نفر برادر طبق

ص: 105

يك فقره سند عادى به امضاى هر پنج نفر آن ها و به شهادت و امضاى پدرشان از آن ها خريدارى نمودم و بعداً به مدت پانزده ماه به آن ها اجاره دادم. تا كنون اجاره ده ماه آن را به اين جانب نداده اند و اظهار مى نمايند: «معامله شرعى نيست». خواهشمند است چنانچه معامله شرعى است مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، با فرض مالك بودن فروشنده معدن، معاملات مزبوره صحيح و شرعى است. و اگر اجاره حيله و وسيله فرار از ربا است در حكم ربا و باطل است.

[سؤال 7062] 3546

بسمه تعالى

مجاهد كبير، رهبر انقلاب اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

محترماً؛ معروض مى دارد: اين جانب ساكن آمل ميل دارم كه از زمين هاى شاليزارى بخرم و اكنون دارند زمين هاى مزبور را مى فروشند. از آن جناب عالى تقاضا دارم لطفاً مرقوم بفرماييد كه خريد و فروش زمين هاى شاليزارى مورد قبول حضرت عالى است يا خير؟ اگر اجازه مى دهيد، اين جانب مقدارى از اين زمين ها را خريدارى نمايم! خيلى مرحمت است.

بسمه تعالى، اگر مالك دارد، خريد و فروش آن موقوف است به اجازه مالك.

[سؤال 7063] 3547

بسمه تعالى نوزدهم محرم الحرام 1400 ق

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى مرجع عالى قدر، رهبر انقلاب، نايب الامام، امام خمينى، دامت بركاته، پس از عرض سلام و ارادت، حضرت عالى در اين مسائل چه مى فرماييد:

ص: 106

1. شخصى سفيه است و گاه گاهى هم حالت ديوانگى دارد. ديگرى ملك موروثى او را بيع الشرط كرده به مبلغ پانصد تومان كه تا مدت 5 سال ديگر اگر پول او را داد ملك مال صاحب اصلى باشد و الا مال مشترى شود.

صاحب ملك نتوانسته است پول را تا مدت مقرر بپردازد و مشترى ملك را تصرف كرده است. در صورتى كه ملك مذكور قيمتش بيشتر از آن بوده و بدون آن كه قيمت اضافى ملك را موقع تصرف بپردازد، آن را تصرف كرده و مشترى هم در ملك مذكور درخت كاشته كه فعلاً مثمر ثمر شده اند. تكليف ملك و درخت ها چيست؟

بسمه تعالى، اگر كسى كه ملك را فروخته ولايت شرعيه نداشته، ملك از صاحب اصلى آن است و درخت ها ملك مشترى است و بايد اجرت المثل زمين را به صاحبش بدهد.

2. شخصى ملك موروثى را اجاره كرده و مدتى مستأجر بوده. بعد از آن در رژيم طاغوتى ملك را به عنوان تقسيم اراضى تصاحب كرده و درخت هم كشت كرده كه درخت ها مثمر ثمر شده است. تكليف ملك و درخت ها از چه قرار است؟ آيا اجارۀ ملك را هم بدهكار است يا خير؟

بسمه تعالى، رسيدگى به اراضى تقسيمى موكول به دولت اسلامى است.

3. شخصى سفيه كه گاه گاهى هم حالت جنون پيدا مى كند با زنى ازدواج كرده و مدتى زن در خانۀ آن مرد زندگى كرده و دو فرزند از او پيدا كرده. بعد از آن مدت 12 سال است كه آن زن از خانه مرد بيرون رفته و هيچ گونه معاشرتى با او نداشته و ندارد و به هيچ عنوان راضى نمى شود در خانۀ مرد بيايد و زندگى كند و مدّعى طلاق است. آيا اجازه مى فرماييد زن را طلاق دهند؟ تكليف مهريه زن از چه قرار است؟ در ضمن مرد مذكور قبل از ازدواج همين حالت را داشته است.

بسمه تعالى، اگر زن عيب مرد را مى دانسته و با اين حال اقدام به ازدواج كرده، تا مرد به اختيار او را طلاق ندهد زوجيت باقى است و در هر حال مهريه خود را حق دارد.

[سؤال 7064] 3548

بسمه تعالى هجدهم صفر 1400 ق

محضر بزرگ مرجع تشيع امام خمينى، مدّ ظله

محترماً؛ پس از عرض سلام، به سؤالات ذيل پاسخ دهيد:

ص: 107

1. زمين ساده اى بود كه سال هاى قبل براى يخ گرفتن محلى از آن استفاده مى شده و بعداً بدون استفاده مانده و انجمن محل آن را در زمان طاغوت فروخته اند و پولش را براى زمين مدرسۀ دولتى داده اند؛ ولى بعضى مردم مانع شده اند و نگذاشته اند خريدار آن را تصرف كند. آيا مبلغ ده هزار تومانى كه شخص خريدار به انجمن يا به صاحب زمين مدرسه داده است از چه كسى بايد مطالبه كند؟

بسمه تعالى، در فرض سؤال، معامله باطل است و خريدار مى تواند پول خود را از هر كس يد بر آن پيدا كرده مطالبه كند.

2. در محلى مدتى است كه نماز جمعه خوانده مى شده، و به گفتۀ امام آن، بهترين تبليغ در ضمن دو خطبۀ آن انجام مى گرفته است. آيا اجازه مخصوصى از جناب عالى مى خواسته يا اين كه همان شرايط امام جماعت را بايد دارا باشد؟ و آيا با اين كه مردم محل علاقه فراوان دارند و به پيشنهاد خودشان هم اين نماز شروع شده - چون دسترسى به جاى ديگر نداشته اند - بايد تعطيل شود يا خير؟

بسمه تعالى، لازم نيست تعطيل شود و چنانچه مورد علاقه مردم باشد مى توانند ادامه دهند.

[سؤال 7065] 3549

بسمه تعالى 10 / 11 / 1358

قم، دفتر محترم امام خمينى دامت توفيقه

محترماً؛ اين جانب قبل از قانون اصلاحات ارضى مقدارى از اراضى سكونتى و زراعتى را به موجب سند رسمى از زارع اوليه آن ابتياع كردم. قانون اصلاحات ارضى كه به اجرا درآمد و مالك، سهم زمين خود را از اراضى اخذ نمود، جهت جلب رضايت آقاى مالك، اولاً: شش دانگ يك باب خانه رعيتى را كه جزو مالش بود بلاعوض به مالك واگذار نمودم. ثانياً: براى رعايت موازين شرعى دربارۀ اراضى اى كه در سهم من درآمده بود آن را از مالك ابتياع كردم و صيغۀ ايجاب و قبول اين مسأله نيز در محضر امام جماعت انجام گرديد و با اين كيفيت تمام موازين شرعى و قانونى را رعايت كرده ام. اخيراً مقدار 441 متر مربع از اين اراضى را كه ديگر قابل كشت و زرع هم نيست به دو نفر فروخته ام؛ حاليه آيا اين معامله از نظر شرعى و همچنين ساير

ص: 108

موارد اشكال دارد يا خير؟ پاسخ و اظهار نظر صريح شما رافع ايراد و موجب احقاق حق مى باشد استدعا دارم پاسخ را ذيلاً مرقوم فرماييد كه موجب امتنان است؛ زيرا خريداران پس از دو سال در مقام به هم زدن معامله برآمده اند.

بسمه تعالى، اگر شرعاً مالك زمين هستيد، مى توانيد آن را به هر كه بخواهيد بفروشيد.

[سؤال 7066] 3550

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى جناب امام خمينى، دام ظله العالى

يك قطعه زمين را به مساحت 5/98 متر واقع در جاده كاشان، مقابل خيابان سراجه به مبلغ يك صد و سى هزار تومان خريدارى نمودم كه مبلغ هفتاد هزار تومان آن را نقداً در محضر پرداخت نمودم و مابقى را دو فقره چك از بانك تعاونى اسلامى به مدت سه و چهار ماه دادم كه قسط اول آن هم پرداخت شده و قسط آخر به مبلغ سى هزار تومان باقيمانده است. با در نظر گرفتن اين كه زمين باير است، نظر حضرت عالى دربارۀ باقيماندۀ پول زمين مزبور چيست؟ آيا بايد قسط آخر را بدهم يا خير؟

بسمه تعالى، بدهى بايد پرداخت شود، مگر آن كه شرعاً ثابت شود كه فروشنده مالك زمين نبوده است.

[سؤال 7067] 3551

بسمه تعالى 23 / 6 / 1358

حضور مهر ظهور حضرت مستطاب سيادت مآب ملاذ الاسلام و الفقهاء آيت الله العظمى امام خمينى رهبر و زعيم عالى قدر مسلمين جهان

با كمال توقير و ادب به عرض عالى مى رساند: شخصى املاكى را آباءً و اجداداً متصرف بوده كه زارعين يا رعايا روى آن مزرعه كشت و زرع مى نمودند و بهره مالكانه مى دادند قسمتى از مزرعه مزبور را مالك متصرف به شخصى فروخته و

ص: 109

خريدار متصرف گرديد اصلاحات ارضى اين زمين مورد معامله را به نام ملك خريدار تأييد نمود رعايا، زراعت روى زمين مورد معامله را ترك نمودند و روى زمين هاى ديگرى كه متعلق به همان مالك بود و اصلاحات ارضى به آن ها واگذار نمود به كشت مبادرت نموده و مى نمايند و خريدار پس از خريد و تصرف شخصاً روى زمين خريدارى خود زراعت نموده و مى نمايد استدعا دارد امر مقرر فرماييد از نظر قانون شرع مقدس معامله مزبور براى خريدار اشكال شرعى دارد يا خير؟

بسمه تعالى، در فرض مزبور خريدار مالك است.

[سؤال 7068] ‘ 3169

2. من از 9 سالگى كار كرده و چون پدرم ناتوان بوده و برادران و خواهرانم كوچك بوده اند، و تا الآن كه 24 سال دارم، نان آور خانه و خريدار كالاهاى خانه من بوده ام.

حالا وسايل خانه متعلق به من است، يا پدر و برادران و خواهرانم نيز در آن ها سهم دارند؟

بسمه تعالى، آنچه را با مال خودتان تهيه كرده ايد، از خود شما است.

[سؤال 7069] 3552

بسمه تعالى

محضر مبارك رهبر عالى قدر و مرجع عظيم الشأن حضرت آيت الله العظمى خمينى، دامت بركاته، تقاضا مى شود در مورد مسأله زير اعلام نظر فرمايند:

مساحت و وضعيت دو يا چند ساختمان و ملك مجاور هم، با مساحت و وضعيت معينه در سند ثبتى هر يك مغايرت دارد؛ يعنى مساحت زمين بعض از آن ها كمتر از آنچه در سند قيد شده مى باشد و مساحت زمين بعض ديگر بيشتر از آن است كه در سند ذكر گرديده است ونزديك به سى سال از وقوع اختلاف مورد ابتلا مى گذرد كه در خلال اين مدت هر كدام با همين وضعيت چند بار مورد معامله قرار گرفته است. دليل عمل مالك و يا مالكين در آن زمان كه اين اختلاف را موجب شده اند، غصب و يا

ص: 110

رضايت و يا عدم آگاهى و يا بى توجهى به مقررات ادارى و يا علل ديگر بوده است؛ وليكن به طور حتم و قطع نمى توان علت واقعى آن را تعيين و مشخص نمود. آيا مالكين متصرفه فعلى حقى بر يكديگر دارند يا خير؟ ضمناً مالك مجاور و اين جانب در موقع خريد از اين اختلاف مطلع بوده ايم؛ وليكن معاملات قبلى فوق الذكر با علم به اختلاف انجام شده يا خير، معلوم نيست.

بسمه تعالى، سند اعتبار شرعى ندارد و در فرض مذكور هيچ يك از متصرفين حقى بر ديگرى ندارد؛ مگر به طريق شرعى حق او اثبات شود.

[سؤال 7070] 3553

بسمه تعالى

سلام عرض مى كنم اى امام عزيز و اميد خلق مستضعف جهان اگر ممكن است جواب اين چند سؤال را بفرماييد:

1. در منزل ما به علت مخالف بودن شوهرم با دستگاه نظام اسلامى، مواد خوراكى، زياد احتكار مى شود. آيا من مى توانم اگر كسى احتياج داشت به او بفروشم و پول را مصرف خانه بكنم يا خير؟

بسمه تعالى، فروش اموال شوهر بدون اجازۀ او باطل است.

2. اول كه من مقلد شدم تحقيقى نبود. مدت دو سال است كه از شما تقليد مى كنم؛ آيا درست است؟

بسمه تعالى، احكام تقليد در رساله مذكور است.

3. من با اين مرد كه تمام وقت براى ما ايجاد ناراحتى مى كند چطور بايد زندگى كنم؟

بسمه تعالى، بيش از امر به معروف و نهى از منكر، با مراعات شرايط آن تكليفى ندارند.

4. در مسأله لباسشويى هاى موجود در مغازه ها مى گويند: آب داخل دستگاه مضاف است. چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، آب مضاف پاك نمى كند؛ ولى اگر بعد از زوال عين نجاست با آب مطلق تطهير مى كند، پاك كننده است.

ص: 111

[سؤال 7071] 3554

بسمه تعالى

سرپرست محترم دفتر امام، سلام عليكم

محترماً؛ پدرم در سال 1334 فوت نموده است. از مرحوم پدرم هشت فرزند باقى مى ماند كه 5 نفر آن ها از زن اولى و سه نفر آن ها از زن دومى مى باشند و بنده كه جزو فرزندان زن اولى هستم، مادرم زودتر از پدرم فوت نموده است. بعد از فوت پدرم، قسمتى از اموالش را بين وارثين تقسيم مى كنند و قسمت ديگر شامل يك باب خانه و مقدار 22000 متر زمين كشاورزى با سند، و مبلغ 1000 تومان بدهى وام بانك كشاورزى مى باشد كه سند زمين 22000 متر در گرو بدهى هزار تومان در بانك كشاورزى مى باشد. زمان پرداخت اين مبلغ بدهى دو سال بعد از فوت پدرم بوده و هنگامى كه زمان پرداخت وام مى شود چون پولى از ارث در مقابل آن نبوده و از طرف بانك اخطاريه در خانه مرحوم پدرم مى آيد. دو نفر از فاميل هاى اين جانب كه يكى شوهر خواهرم بوده و فعلاً زنده است و ديگرى پدر شوهر خواهرم، خانه ذكر شده در بالا را كه تقسيم نشده بود، به مبلغ 1500 تومان به شخصى مى فروشند. در صورتى كه زن دومى پدرم كه سرپرست سه فرزندش مى باشد و كوچك ترين آن ها در آن زمان دو سال داشته، مى گويد: «بنده اجازه فروش خانه را ندادم. چون آقاى خريدار خانه اى نداشت، قرار بر اين شد كه مبلغ 1000 تومان از 1500 تومان را در وجه بدهى بانك بدهد و پس از اين كه بچه ها بزرگ شدند 1000 تومان را به آقاى خريدار پس بدهند و ايشان خانه را خالى كنند». لازم به يادآورى است كه آقاى خريدار هم 10 سال پيش فوت نموده اند و وارثين او مى گويند: «پدرمان خانه را خريده و 1000 تومان آن را داده و پانصد تومان آن را قرار شده بعد از اين كه بچه ها بزرگ شدند بدهند». و بچه هاى زن اولى كه يكى از آن ها من مى باشم اصلاً از فروش خانه هيچ اطلاعى نداشته ايم. و چون سند خانه به نام پدرم بوده، ما مبلغ 1000 تومان را به وارثين خريدار پس داديم و خانه

ص: 112

را پس گرفتيم. اين مسأله را از چند روحانى سؤال كرديم و جواب ضد و نقيض شنيديم. به همين دليل اقدام به نوشتن اين نامه كردم. چون مى خواهيم از نظر شرعى درست بودن عمل يا نبودن آن را بدانيم. خواهشمند است در دادن جواب به اين نامه كوتاهى نفرماييد. با كمال احترامات؛ خداحافظ شما باشد.

بسمه تعالى، در فرض مرقوم كه فروش خانه بدون اذن و اجازه ورثه واقع شده، معامله باطل است و خانه در ملك ورثه باقى است.

[سؤال 7072] ‘ 3592

2. اگر قراردادى روى ملكى و يا جنسى منعقد شود و بعد از مدتى معلوم شود كه آن ملك و يا آن جنس مال غير بوده است؛ آيا آن قرارداد باطل مى شود و يا نه؟

بسمه تعالى، معامله بر مال غير، فضولى و موقوف به اجازه مالك است.

[سؤال 7073] 3555

بسمه تعالى 10 / 5 / 1361

محضر مبارك جناب مستطاب، مرجع تقليد شيعيان جهان و رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران، آيت الله العظمى حاج آقا روح الله موسوى خمينى، دام ظله العالى

ضمن سلام و اهداى تحيّات، از مقام منيع آن رهبر بزرگوار تقاضا مى نمايم كه لطف فرموده جواب استفتاى زير را مرقوم فرمايند:

شخصى ملكى داشته (باغ مشجّر ميوه و مزروعى) كه با آن امرار معاش مى نموده است و در رژيم طاغوتى گذشته، از طرف دولت جهت توسعه دانشگاه، اين ملك را خواستار گرديدند. بدون اين كه صاحب ملك رضايت داشته باشد، استاندار وقت فرمان خريدارى داده و ملكى را كه در آن روز قيمتش هر مترى بيش از يك صد تومان بوده، هر مترى 5/3 تومان حساب نموده و بدون اطلاع و رضايت مالك با حكم دادستان، مبلغ مزبور را كه حتى پول درختان باغ نبوده است در بانك گذاشته اند و از طرف مالك، دادستان غياباً سند را امضا كرده است. در حالى كه سند مالكيت در دست

ص: 113

مالك است، ادارۀ ثبت سند ديگرى به اسم دانشگاه صادر كرده است و مالك مزبور تا به حال آن پول را تحويل نگرفته است و دولت هم در آن ملك عملى انجام نداده است و كماكان باقى است. خواهشمندم كه بفرماييد: آيا اين معامله صحيح است يا نه؟ و در صورت عدم صحت، حكم شرعى آن زمين و مالك چيست؟

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، صحت معامله و جواز تصرف در ملك، منوط به اجازه مالك است.

[سؤال 7074] 3556

بسمه تعالى 28 / 11 / 1361

محضر مبارك امام امت و اميد مستضعفان جهان

شخصى مالك املاك زيادى بوده و بعد از فوت نامبرده يك پسر و پنج دختر و غيره وارث مانده بود، شوهر يكى از دخترانش اكثر املاكش را بدون اذن ورثه در عوض دين خود به فردى فروخت و بعد ورثه ها مراجعه در حكومت جور نمودند و حكومت جور احقاق حقوق مشروعه ورثه را نكرد و بعد از سپرى شدن چند سال آن فرد املاك را به اشخاص ديگر فروخته و اكنون ورثه حق مطالبه دارد يا نه؟ و براى متصرفين فعلى املاك ورثه حلال است و يا غصب؟ لطفاً واضح بيان فرماييد. به اميد پيروزى اسلام عزيز

بسمه تعالى، معاملات واقعه بدون اجازه مالك شرعى فضولى است و مالك شرعى مى تواند ملك خود را مطالبه نمايد.

[سؤال 7075] 3557

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى جناب آقاى امام خمينى دامت بركاته

بر حسب وكالت از همسرم و دو نفر همشيره ايشان، حق توكيل دارم، به شخصى وكالت داده ام قطعات زمينى كه متعلق به آنان بوده بفروش برساند پس از مدتى 69

ص: 114

قطعه، به مبلغ ناچيزى همراه صورت فروش فرستاده - بعداً متوجه شدم 77 قطعه فروخته و در دفتر اسناد رسمى به خريداران سند داده و وجه آن ها را گرفته و از طرف دفترخانه طبق سند، انتقال 77 قطعه در سندهاى مالكيت مربوطه هم ثبت شده، نسبت به 8 قطعه مورد اختلاف آنچه دوستانه كتباً و شفاهاً و نيز به وسيلۀ اشخاص مطالبه نمودم جواب مثبت نداده، ناچاراً به وسيلۀ اظهارنامه از طريق دادگسترى مطالبه نمودم.

چون جاى انكار نيست انكار ننموده مع ذلك حاضر به خاتمه عمل خلاف شرع و وجدان خود نگرديده، استدعا دارم حكم الله را بيان فرماييد نسبت به ارزش 8 قطعه زمين مذكور همان قيمت را كه نسبت به قطعات مندرج در صورت فروش - كه عرض شد براى 69 قطعه مبلغ ناچيزى همراه صورت فروش فرستاده - بدهكار مى باشد يا به قيمتى كه بعداً زمين هاى مجاور و مشابه آن ها به فروش رسيده بدهكار مى باشد.

بسمه تعالى، معامله اى كه بدون وكالت انجام شده فضولى است و مالك مى تواند آن را ردّ كند و در صورت اجازه، ثمن معامله را حق دارد.

[سؤال 7076] 3558

بسمه تعالى

محضر مبارك امام امت، آيت الله العظمى خمينى، دام ظله العالى

چند برادر قطعاتى زمين از پدر به ارث برده اند، در حالى كه بعضى صغير و بعضى غايب بوده اند. برادر بزرگ، يك قطعه زمين را قبل از قسمت به شخصى فروخته، قيمت زمين را اخذ نموده، به مصرف معيشت مشترك رسانيده است. بعد از آن كه برادر صغير، كبير، و غايب، حاضر شده، نه مشترى از آن ها درخواست اجازه نموده و نه برادر بايعش و نه آن ها متوجه و ملتفت بوده اند كه ما شرعاً حق داريم بيع مزبور را اجازه نكنيم. به اين عنوان، زمين تا مدت بيست سال يا بيشتر به دست مشترى مى ماند. حالا كه مشترى فوت شده، ادعا دارند كه ما بيع مزبور را اجازه نكرده ايم و حصّه زمين خود را از ورثه مشترى فسخ مى كنيم. ورثه مشترى مدعى هستند كه حق نداريد؛ زيرا

ص: 115

شما در اين مدت طولانى ساكت بوديد و ادعاى فسخ نكرده ايد و ماليات دولت را از ما اخذ نموده، به دولت تسليم نموده ايد، حال آيا برادران صغير و غايب حق فسخ دارند يا خير؟

بسمه تعالى، در صورتى كه بعد از اطلاع به فروش قطعه زمين، رضايت به آن داده اند، ولو به خيال اين كه عمل برادرشان صحيح و نافذ است، حق فسخ ندارند.

[سؤال 7077] 3559

بسمه تعالى 26 / 9 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

به عرض مبارك مى رساند: غلام حسين در 5 كيلومترى بخش سرايان، قطعه زمينى به مساحت تقريب پنج هزار متر مالك بوده، زمين مذكور را براى مدت يك سال به برادرش ولى الله واگذار نموده كه براى خود هندوانه بكارد. ولى الله در زمين ياد شده انار كاشته. برادرِ ديگر غلام حسين، حسن، زمين انار شده را به ولى الله فروخته و در مقابل، زمين ديگرى از او خريده و تقبّل نموده كه رضايت غلام حسين - مالك اصلى زمين - را حاصل نمايد. حال غلام حسين مى تواند به حسن بگويد كه همان زمينى را كه در قبال زمين من خريده اى، بايد به من بدهى و يا اين كه به طريق ديگرى بايد رضايت غلام حسين را حاصل نمايد و جبران كند؟ حكم الله را ذيلاً مرقوم فرماييد.

أدام الله ظلّكم على رؤوس المسلمين و المستضعفين

بسمه تعالى، اگر زمين فروخته شده از غلام حسين بوده و با زمين ديگر معاوضه شده، غلام حسين مى تواند زمين را مطالبه كند.

[سؤال 7078] ‘ 3564

2. اگر آن شريك معامله فضولى را اجازه نكرد و مشترى خسارات كرد، اگر معامله نصف آن فسخ نشود خسارات كه مشترى كرده هم از قبل كارگر و هم از طرف

ص: 116

حكومت طاغوت آيا آن خسارات چه مورد دارد.

بسمه تعالى، اگر مشترى مطلع نبوده مى تواند در خسارت وارده به فروشنده مراجعه كند يعنى مخارجى را كه در ملك خريدارى شده به خيال اين كه ملك خودش شده متحمل شده و بعداً فهميده كه قسمتى از آن ملك مال غير بوده و آن غير معامله را در حصۀ خود اجازه نكرده مى تواند آن مخارج را از فروشنده كه او را گول زده بگيرد.

[سؤال 7079] 3560

بسمه تعالى

خريد و فروش زمين مشاعى چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، اشكال ندارد.

[سؤال 7080] 3561

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله امام خمينى

با درود و سلام به رزمندگان اسلام، اين جانب خانه اى را خريدارى نمودم كه حد جنوبى آن به كوچه اى كه حدود چهل سال است قدمت دارد محدود شده، حال عده اى از اهالى محل به بهانۀ اين كه قسمتى از زمين در قديم جاده بوده و توسط مالك قبلى اش تصرف شده ايجاد مزاحمت مى كنند. خواهشمند است با توجه به مراتب فوق نظريه شرعى را ذيل ورقه اعلام نماييد.

به اميد پيروزى اسلام بر كفر جهانى و با تشكر

بسمه تعالى، از مورد سؤال اطلاع ندارم و به نحو كلى چيزى كه انسان از كسى كه مالك شناخته مى شود مى خرد معامله محكوم به صحت است مگر آن كه ثابت شود قسمتى از آن چيز خريدارى شده قابل فروش نبوده، كه در اين صورت معامله در آن مقدار محكوم به بطلان است.

ص: 117

[سؤال 7081]‘ 3892

2. حدود بيست سال قبل پدر اين جانب فوت كرده و حدود ده سال قبل از آن در بيابانى چاهى شراكتى با دو نفر ديگر حفر كرده بودند كه قناتى بشود و از آن استفاده كنند، ولى اقدامى نكرده اند و بعد از فوت پدرم پسر عمويم بزرگ تر ماها بوده، او چهار سال قبل على رغم اين كه همه ما وارثين كه سه نفر هستيم و هر سه نفر كبير بوديم، بدون پرسش و سؤال و اجازه از ما آن چاه را فروخته و مبلغى گرفته و از مبلغ دريافت شده هم پولى به ما پرداخت نكرده است، آيا حق داريم كه از فروش سهميه خودمان جلوگيرى كنيم، در صورتى كه ارزش فعلى خيلى زيادتر از آن موقع هست كه ايشان فروخته، يا راه ديگرى دارد؟ لطفاً راهنمايى بفرماييد.

بسمه تعالى، اگر از چاه اعراض نكردند ورثه در مقدار سهم الارث خود حق دارند و اگر معامله را اجازه نمودند همان مبلغ كه به عنوان ثمن تعيين شده را حق دارند.

[سؤال 7082] ‘ 7237

2. زمينى را چند برادر و خواهر سهيمند و سند زمين به نام يكى از برادران است؛ آيا آن برادر كه سند به نامش هست، مى تواند زمين را بدون اذن ديگر برادران و خواهران بفروشد؟ اگر فروخت، حكمش چيست؟ و اگر خريدار، يكى از ارگان هاى دولتى بود حكمش چيست؟

بسمه تعالى، فروش زمين مشترك نسبت به سهميۀ ساير شركا، فضولى و موقوف است به اجازۀ آن ها.

[سؤال 7083] 3562

بسمه تعالى

محضر مبارك جناب مستطاب آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

خانه اى است مشترك بين زوجه و مادر و چهار پسر كه از ميت به ارث برده اند. اين

ص: 118

خانه با قولنامه هاى متداول مورد معامله قرار گرفته و 63 درصد قيمت تعيين شده، از طرف خريدار دريافت گرديده، و لكن مادر و يكى از پسران در موقع نوشتن قولنامه غايب بوده و به آن راضى نبوده اند. آيا اين معامله با آن خصوصيات مذكوره، لازم و غير قابل فسخ است يا آن دو نفر غايب و ناراضى نسبت به سهم خود مى توانند معامله را فسخ نمايند؟ آيا اين جور معامله نسبت به سايرين لازم و غير قابل فسخ است يا خير؟

بسمه تعالى، معامله در سهام كسانى كه راضى به آن بودند، صحيح و لازم است. و در سهام كسانى كه راضى نبودند، فضولى است و صحت آن موكول به اجازه است.

[سؤال 7084] 3563

بسمه تعالى

رياست محترم دفتر رسيدگى به مسائل شرعى مستقر در قم، حسب الامر رهبر عالى قدر آيت الله العظمى آقاى خمينى، دام ظله العالى

با احترام؛ به عرض عالى مى رساند: زيد عمارتش را كه با زوجه اش شريك بوده، بدون اطلاع ضعيفه فروخته و بعداً هم ضعيفه اين معامله را امضا نكرده است. اين معامله شرعاً چه صورت دارد؟ و ضعيفه نسبت به حق خودش حق فسخ دارد يا نه؟ توضيح ديگر اين كه در اين معامله خود فروشنده با تخمين كارشناس رسمى مغبون شده؛ آيا شرعاً حق ادّعاى فسخ دارد يا نه؟ جواب عنايت فرماييد.

والسلام عليكم و على جميع اخواننا المسلمين ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، معامله نسبت به سهم زن فضولى است و موقوف است به اجازه خود زن، و اگر شرعاً ثابت است كه فروشنده مغبون شده و علم به غبن نداشته، فروشنده حق فسخ معامله را دارد و چنانچه اختلاف و نزاعى هست بايد در محكمه شرعيه حل شود.

ص: 119

[سؤال 7085] 3564

بسمه تعالى

محضر مبارك رهبرى انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران حضرت امام خمينى، مدّ ظله العالى

1. دو قطعه زمين بين دو شخص به طور مشاع بود. يكى از مالكين، يك قطعۀ از آن دو را فروخت و قرينه اى هم، بر تعيين ندارد. بعد از چند سالى، مالك ديگر ادعا كرد كه اين دو قطعه زمين مشاع بود؛ آيا اين زمين مبيعه از طرف بايع فروخته شده است يا خير؟

بسمه تعالى، اگر مقدار حصۀ مشاعۀ خود را فروخته، بيع صحيح و نافذ است و مشترى با شريك سابق شريك است، ولى اگر قطعه معينى را فروخته، معامله در حصۀ شريك در آن قطعه، فضولى و موقوف بر اجازۀ شريك است.

2. اگر آن شريك معامله فضولى را اجازه نكرد و مشترى خسارات كرد، اگر معامله نصف آن فسخ نشود خسارات كه مشترى كرده هم از قبل كارگر و هم از طرف حكومت طاغوت آيا آن خسارات چه مورد دارد.

بسمه تعالى، اگر مشترى مطلع نبوده مى تواند در خسارت وارده به فروشنده مراجعه كند يعنى مخارجى را كه در ملك خريدارى شده به خيال اين كه ملك خودش شده متحمل شده و بعداً فهميده كه قسمتى از آن ملك مال غير بوده و آن غير معامله را در حصۀ خود اجازه نكرده مى تواند آن مخارج را از فروشنده كه او را گول زده بگيرد.

اولياى تصرف در مال صغير

[سؤال 7086] 3565

بسمه تعالى

حضور محترم هيأت استفتاى امام خمينى، پس از عرض سلام

من زنى هستم كه دو سال پيش شوهرم فوت كرده است. شوهرم قبل از فوتش

ص: 120

وصيت نامۀ محضرى نوشته و از مال خودش ثلث قرار داده. من 4 بچه دارم كه در زمان فوت پدرشان دوتاى از آن ها صغير بودند و حالا يكى صغير است؛ البته غير از دخترم كه شوهر دارد بقيه بچه ها مشغول درس خواندن هستند. شوهرم ملكى از پدرش به ارث به او رسيده كه در حدود 500 يا 600 هكتار است. اين زمين بين بچه هاى من و عمويشان است و به صورت اجاره عادى كه خودشان نوشته اند اجاره داده بودند و هر سال كشت ديم مى شد و امسال هم زير كشت ديم است. من پول بچه ها را جمع آورى كرده ام و به بانك توسعه كشاورزى هم رجوع كرده ام و از بانك هم مهندس براى بررسى آب و خاك برده ام، چون اين زمين قنات هايش خشك شده و بايد چاه بزنيم. بانك به ما گفته است كه اگر 3000 هزار تومان خودتان سرمايه گذارى كنيد ما به شما يك ميليون و دويست هزار تومان وام دراز مدت مى دهيم. حالا با در نظر گرفتن مال صغير و ثلث ميت كه من وصى و قيّم هستم، اگر بروم و اين بودجه را خرج كنم بعداً چطور مى شود؟ هم زمين و هم پول را از دست مى دهم و مال صغير و ميت را كه من مسئول هستم از من خواهند گرفت! شما را به خدا مرا روشن كنيد كه تكليف شرعى خودم را بدانم و از اين سرگردانى بيرون بيايم. چون من مقلد امام خمينى هستم هر طور كه ايشان به من بفرمايند عمل مى كنم، چون ديگر در پيشگاه خداوند بزرگ مقصر نيستم.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، قيّم شرعى صغار بدون احراز مصلحت صغار حق تصرف در اموال آن ها را ندارد.

[سؤال 7087] ‘ 3104

6. پدر آيا ولايت دارد مثل مال خود در اموال فرزند تصرف كند يا خير؟

بسمه تعالى، تصرف پدر در مال فرزند غير بالغ منوط است به مصلحت فرزند و تصرف او در مال فرزند بالغ موقوف است به رضايت فرزند.

ص: 121

[سؤال 7088] 3566

بسمه تعالى 18 / 3 / 1361

محضر مبارك دفتر امام در قم

ضمن عرض سلام و آرزوى سلامتى براى رهبر عزيزمان از درگاه خداوند متعال، خواهشمندم اين مسأله را كه در مورد صغير است جواب بدهيد:

قطعه اى از زمينى كه مال صغير است، براى كار خيرى (ساختن كاروان حسينى در يكى از دهات) خواسته شده. و ديگر شركا هم رضايت داده اند و ضمناً زمين، به درد كشاورزى هم نمى خورد و از نظر موقوفه بودن هم، شك و شبهه رويش هست و خلاصه، اين جانب مادر صغير، كه قيّم صغير هم مى باشم به خاطر اين كه كار خيرى بوده، اجازه تصرف آن را داده ام، به اين نيت كه آن را تبديل به احسن بكنم، يعنى در جاى ديگر، زمينى تا حد امكان مثل آن بخرم، يا پولش را به حسابش بريزم، اما باتوجه به اين كه فعلاً خريد و فروش زمين، آن هم مثل خودش، چندان امكان پذير نيست و از طرفى، محاسبه قيمت آن هم در آينده فعلاً امكان ندارد و زمين هم كه خراب شدنى نيست تا پولش را الآن به حسابش بريزم، آيا بايد حتماً اجازه تصرفش را پس بگيرم و آن قطعه را جدا كرده و برايش نگهدارم؟ يا چارۀ ديگرى هست؟ خواهشمندم هرچه زودتر و در پايين همين نامه جواب بدهيد.

با تشكر و به اميد پيروزى هرچه زودتر حق بر باطل در تمامى جبهه ها، ارادتمند

بسمه تعالى، قيّم صغير مجاز در فروش مال صغير نيست، مگر آن كه حفظ مال صغير منوط به تبديل باشد و يا صلاح صغير باشد.

[سؤال 7089] 3567

بسمه تعالى 20 / 10 / 1361

دفتر معظم رهبر عالى قدر و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، حضرت امام خمينى، مدّ ظله العالى، بيان فرماييد اين مسأله شرعيه را:

ص: 122

هرگاه شخصى طفل صغير دارد كه مادرش مرده باشد و پدر نيازمند باشد، آيا مى تواند اموال صغير خود را بفروشد و خرج خودش و طفل صغيرش بنمايد يا خير؟

بسمه تعالى، حق ندارد تصرفى كه برخلاف صلاح صغير است در مال صغير بكند.

[سؤال 7090] 3568

بسمه تعالى 28 / 6 / 1361

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب اسلامى، حضرت امام خمينى، مدّ ظله على رؤوس المسلمين

پس از تقديم صميمانه ترين سلام؛ به عرض مى رسانم: بنده عمويى داشتم كه در حوزۀ علميۀ قم مشغول تحصيل بودند. پس از فوت ايشان يك همسر و دو بچۀ كوچك باقيمانده. منزل شخصى دارند (البته با پدرم شريكند) و از راه شهريۀ عمويم كه از طرف حوزه به آن ها مى دهند ارتزاق مى نمايند. از بنده تقاضاى ازدواج با همسر ايشان و به عهده گرفتن سرپرستى بچه ها شده است چون بنده يك سرباز هستم و چيزى از نظر مالى ندارم اگر بخواهم با همسر ايشان ازدواج نمايم ناگزير بايد از منزل و اثاثيۀ منزل و غيره كه متعلق به بچه هاى يتيم است استفاده نمايم؛ و اين كار از نظر شرعى چه صورت دارد؟ در صورت اشكال، وظيفۀبنده چيست؟

بسمه تعالى، ازدواج با همسر عموى متوفى اشكال ندارد؛ ولى ولايت بر صغار و بر اموال صغار با قيّم شرعى صغار است و تصرف در اموال صغار بايد با مراعات غبطه و مصلحت باشد و بدون آن جايز نيست.

[سؤال 7091] ‘ 2068

27. مجاز از طرف حاكم شرعى در مداخله امور صغار براى تسهيل امر بازماندگان با رعايت صرفه صغار چنين مى كند تمام اموالى كه از بچه هاى صغير در معرض استعمال است مانند منزل و لوازم آن و غيره تصرف در آن ها را با مادر بچه ها مصالحه

ص: 123

مى كند در مدت مثلاً تا ده سال كه نفر آخر هم به حد بلوغ برسد به همان زحماتى كه مادر براى بچه ها مى كشد مثلاً اگر تصرفاتى در اموال سالى دو هزار تومان اجرت دارد مادر هم اجرت زحماتش دو هزار تومان و اگر بيشتر است بيشتر و كمتر است كمتر و مادر بچه ها هم قبول مى كند آيا به نظر مبارك شما اين مصالحه در رفع اشكال تصرف در مال صغير كافى است يا راه ديگرى دارد؟

بسمه تعالى، مصالحۀ مزبوره نسبت به اموال هر صغيرى تا زمان بلوغ او اگر مقرون به مصلحت او باشد اشكال ندارد.

[سؤال 7092] ‘ 6399

3. آيا سرپرست صغار (مادر) حق دارد اموال صغار را تبديل به احسن نمايد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر مادر قيّم شرعى آنان باشد و مصلحت صغار باشد مانع ندارد.

[سؤال 7093] 3569

بسمه تعالى

محترماً شخصى چند سال قبل فوت نموده و داراى 9 فرزند (چهار دختر كبيره و سه دختر و دو پسر صغير) و سه زوجه دائمى داشته كه يكى در حيات متوفى فوت نموده كه چهار دختر كبيره دارد و دو همسر ديگر در قيد حيات مى باشند كه يكى عقيم و از ديگرى دو پسر و سه دختر دارد. چند روز بعد از فوت پدر، ورثه اقدام به رسيدگى اموال پدرى با حضور كليه ورثه و مقام روحانى و معتمدين محلى طبق موازين شرع مقدس اسلام نمودند و متوفى چند سال قبل از فوتش سعادت زيارت خانه خدا را داشته. ضمن رسيدگى اموال اعم از منقول و غيرمنقول معلوم شد كه متوفى مبالغى مقروض بوده و على رغم داشتن ثروت مالى وجه نقد نداشته كه ورثه و همسران مرحوم و مخصوصاً مقام روحانى و معتمدين محل تأكيد داشتند كه اداى دين يكى از

ص: 124

واجبات و موجب رهايى ميت از دين ديگران مى شود و مادر صغار تأكيد به اداى دين داشته كه متفقاً يك قطعه از زمين را به معرض فروش قرار دادند كه به معادل بدهى موازنه داشته و با تنظيم قباله با امضاى چهار دختر كبيره و گواهى مادر صغار - كه چند روز بعد از رسيدگى اموال، قيم قانونى صغار تعيين شدند - و مقام روحانى و معتمدين محلى، گواهى نمودند كه به خريدار فروختند. مادر صغار وجه دريافتى را فوراً با حضور گواهان و ورثه، جهت اداى دين داد. بقيه اموال را بين ورثه تقسيم و تسهيم نمودند. با گذشت چند سال كه صغار كبير شدند اعتراض به فروش زمين در بابت اداى دين پدرشان مى نمايند و مى خواهند مزاحمت خريدار را فراهم نمايند آيا رهايى ميت از دين و با داشتن اموال، خلاف شرع بوده؟ لذا تقاضا داريم بفرماييد آيا اعتراض صغار را نسبت به فروش زمين جهت اداى دين پدرشان شرعى بوده كه بتوانند ابطال سند و معامله هايى را نمايند يا خير؟ استدعاى پاسخ آن را خواستاريم با تقديم احترام

بسمه تعالى، اگر زمينى كه براى اداى دين فروخته شده بنظر قيّم شرعى صغار بوده با رضايت ساير ورثه، كسى حق اعتراض ندارد.

[سؤال 7094] 3570

بسمه تعالى 5 / 7 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله روح الله موسوى الخمينى

سلام، پس از عرض احترام به آن امام، اين جانب فردى روستايى هستم در روستاى اطراف ساوه به نام الوير. پدر مرحوم من خانه نداشته است او خانه خود را با باغ از برادرش عوض كرده ولى در آن خانۀ پدرى زندگى مى كرد كه فوت كرد به مدت 10 سال بود كه زندگى مى كرديم كه عمويم ما را بيرون كرد، پس براى اين كه خانه داشته باشيم آيا مى توانيم ارث پدرى را با همين يك فرزند صغير سن بفروشيم؟ و اگر نفروشيم خانه نداريم و يكى هم آيا اگر خانه را كه از پول زمين مى خريم مال آن فرزند باشد يعنى به امر او باشد چطور مى شود؟ جواب را از آن حضرت جويا شده به

ص: 125

اين جانب ارسال داريد كه چاره انديشى كرده باشيم. جواب را با دستخط خود امام ارسال داريد.

بسمه تعالى، اگر فروش به مصلحت صغير باشد و قيم شرعى او موافقت كند اشكال ندارد.

معامله با فرقۀ ضاله بهاييت و كفار

[سؤال 7095] 3571

بسمه تعالى

حضور محترم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى متع الله المسلمين بطول بقائه

معاشرت و معامله و انعقاد قرارداد با افراد فرقه ضاله (و بهاييت) حكمش چگونه است؟

بسمه تعالى، جايز نيست.

[سؤال 7096] ‘ 6865

2. پول قرض گرفتن و يا قرض دادن به فرقۀ مسيحى يا يهودى و فرقۀ ضالّۀ بهاييت چه صورت دارد؟ و آيا براى مسلمين جايز است يا خير؟

بسمه تعالى، در غير فرقۀ ضالّه مانع ندارد.

[سؤال 7097] 3572

بسمه تعالى چهاردهم شعبان 1402 ق

حضور محترم رهبر كبير انقلاب، حضرت آيت الله العظمى روح الله الموسوى الخمينى، أدام الله بقاءه

بعد از تحيّت و سلام و عرض تبريك ولادت با سعادت ناجى بشريت، حضرت حجة بن الحسن صاحب العصر والزمان، عجّل الله تعالى فرجه الشريف، استفتا مى شود كه اگر يك نفر كليمى، بهايى شود و از او فرزندى به وجود آيد كه در نتيجۀ

ص: 126

بزرگ شدن در خانۀ پدر بهايى اش او نيز بهايى به بار آيد، معامله با فرد اخير شرعاً جايز است يا نه؟

بسمه تعالى، از هرگونه معامله و معاشرت با اين فرقۀ ضاله بايد خوددارى شود.

[سؤال 7098] ‘ 5037

2. آيا معاملات با بهاييت كمافى السابق حرام است؟

بسمه تعالى، با اين فرقه ضاله نبايد معامله نمايند.

[سؤال 7099] 3573

بسمه تعالى 21 / 9 / 1362

محضر مبارك زعيم عالى قدر و رهبر انقلاب اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى

السلام عليكم ورحمة الله

الحمد لله ربّ العالمين و الصلاة والسلام على خير خلقه محمد و آله الطاهرين

اجمالاً پس از شرح مختصرى از حضور حضرت عالى استفتا مى شود:

نظر به اين كه مطابق فتواى صريح جناب عالى در قسمت سؤالات توضيح المسائل، معامله با فرقۀ ضالۀ بهاييت جايز شمرده نشده است، ما نيز كه مقلد آن مرجع مى باشيم مدت يك سال است كه از شركت در اتحاديه و تعاونى شوفاژكاران باختران كه طبق اذعان خود اعضا و تأييد ادارۀ كل بازرگانى استان، قريب 60% اعضايش را پيروان اين فرقۀ ضالّه تشكيل مى دهد، سر باز زده ايم و اگر چه اين كار موجب زيان مالى براى ما گرديده است، اما خداى را سپاس مى گوييم كه براى نانمان، دينمان را فدا نكرده ايم.

و اما چون اخيراً بعضى از روحانيون محترم باختران، اين امر را بدون اشكال و اين شراكت در سرمايه و سود را خالى از ايرادات شرعى دانسته اند، لهذا اين شبهه پديد آمده است كه در فتواى حضرت عالى تغييرى پديد آمده است؛ از اين روى در جهت

ص: 127

ارائه نمودن راه به حقير، از حضرت عالى تقاضا مى گردد كه فتواى خود را ذيلاً مرقوم بفرماييد.

از درگاه خداوند بارى تعالى توفيق آن وجود عزيز را خواستار و دست به دعايم كه سايۀ مبارك، بر سر امت مستدام باشد. والسلام على من اتّبع الهدى

بسمه تعالى، نظر اين جانب دربارۀ فرقۀ ضالۀ بهاييت و لزوم خوددارى از برقرار كردن روابط معاملى با آن ها همان است كه در بالا اشاره شد و تغيير نكرده است.

[سؤال 7100] 3574

بسمه تعالى

بنده موقعى كه بهايى بودم قطعه زمينى را به كمك چند نفر بهايى ديگر به نام باغ خيريّه، ديواركشى كرديم (چون بنده كار و كسبم كشاورزى بوده و مى باشد و در آن باغ زراعت هم نموده ام) وقتى مسلمان شدم مى خواستند باغ را از من بگيرند، بنده در برابر ايشان مقاومت كردم و آن را از هر لحاظ محافظت نمودم، تا اين كه امام خمينى به ايران تشريف آورد، چون اين جانب هشتاد سال سنّ داشتم و قادر به كار كردن نبودم از زمين مزبور (كه معادل نه هزار متر مربّع بود) دو هزار متر با نظر رئيس كميته به عنوان دسترنج خودم برداشته و هفت هزار متر ديگر را به رئيس كميته محلّ براى انجام كارهاى خير واگذار كردم. حال بفرماييد آيا اين زمينى كه براى پيرى و ناتوانيم گذاشته ام صحيح است يا خير؟

بسمه تعالى، در فرض مذكور اشكال ندارد.

[سؤال 7101] 3575

بسمه تعالى 11 / 3 / 1361

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى، مفتى عصر، نايب الامام، رهبر كبير، امام خمينى، ادام الله ظله العالى

ص: 128

1. معامله با فرقۀ مضلۀ بهايى و يا كرايۀ ماشين از اين فرقه و يا سوار كردن ماشين اين فرقه را، جايز است يا خير؟

بسمه تعالى، از هرگونه معامله با فرقۀ ضالّۀ مضلّه اجتناب شود.

2. كسى كه تمام پاى او گچ گرفته است، نجس است، جنب شده، آيا غسل بر او واجب است و يا تيمم و يا هردو؟ و مى تواند به مسجد جامع براى نماز و غيره برود يا خير؟

بسمه تعالى، اگر مى تواند غسل جبيره اى كند و حرجى نيست بايد غسل كند، وگرنه تيمم نمايد و بعد از انجام وظيفه، دخول مسجد مانع ندارد.

3. در اين عصر، غنا و موسيقى در راديو و تلويزيون وجود دارد و يا خير؟

بسمه تعالى، موسيقى مطرب حرام است و صداهاى مشكوك مانع ندارد.

[سؤال 7102] ‘ 6555

4. اشخاصى كه پدر و مادرشان مسلمان، اما فرزندان بهايى شده و چند بار توبه و بازگشت به بهاييت داشته اند و يا اين كه بهايى زاده مى باشند، از نظر اموال و طهارت و معامله نظر خود را مشروحاً توضيح دهيد.

بسمه تعالى، از هرگونه معامله با فرقۀ ضالۀ بهاييه بايد اجتناب شود.

[سؤال 7103] 3576

بسمه تعالى 30 / 8 / 1360

محضر مبارك حضرت آيت الله امام خمينى، رهبر كبير انقلاب، دام ظله

محترماً؛ بدين وسيله به اطلاع مى رساند كه شركت تعاونى پرده كركرۀ ايران، بعد از پيروزى انقلاب اسلامى ايران، بنابر ضرورت، تشكيل شده و كليۀ واحدهاى شاغل در اين صنف در سراسر كشور، عضو اين تعاونى مى باشند و در اين ميان، شش نفر از فرقۀ ضالۀ بهايى عضويت دارند - البته در اداره و مديريت شركت تعاونى كوچك ترين نقشى ندارند - از اين رو تقاضا مى شود نظر مبارك را در مورد اين گونه افراد اعلام فرماييد. سلامتى آن حضرت را از درگاه احديت خواهانيم.

بسمه تعالى، هر گونه معامله و مراوده با اين فرقۀ ضالّه جايز نيست.

ص: 129

[سؤال 7104] 3577

بسمه تعالى 24 / 12 / 1360

حضور مبارك رهبر كبير مؤمنين و مسلمين جهان، مخصوصاً ايران، نايب الامام، امام خمينى، دامت بركاته

ضمن تحيّات و سلام فراوان؛ شغل فعلى اين جانب خدمتگزار مدرسۀ راهنمايى تحصيلى، شغل قبلى كاملاً كشاورز، مسلمان، مذهب شيعۀ دوازده امامى، سن 35 سال، داراى زن و پنج اولاد مى باشم، در خانواده اى بزرگ شده ام كه فقر مادى داشتند؛ پدرم اولاد فراوانى داشت و نمى توانست خرج روزانه شان را كاملاً تأمين نمايد.

و از طرفى هم عبدالرضاى پهلوى خائن (سال 1341) زمين هاى زراعتى اين قريه را به زور از دست همۀ اهالى دنگرك گرفتند و هم چنين به زمين پدرم تجاوز نمودند و مقدار بخور و نمير به ما دادند. زندگى طورى شده بود كه همان زمين زراعتى و خان سرا - كه آباء و اجدادى در آن زندگى مى نموديم - را كاملاً گرفت، مقدار كمى هم كه به ما داد، دوباره به ما فروخت.

پدرم و همۀ مردم را وابسته به بانك عمران نمود؛ يعنى پدرم و همۀ مردم از بانك عمران وام دريافت مى نمودند، عبدالرضاى پهلوى به همراه يك نفر نماينده وارد محل ما دنگرك مى شد، پول ها را از دست پدرم و همۀ اهالى محل به عنوان بهاى زمين و خان سرا مى گرفت، ما جايى اعتبار محلى و يا بانكى - در سال هاى فوق - نداشتيم.

از اين جا بدبختى اين جانب شروع شد؛ پدرم اين جانب را - كه پسر ارشد او بودم - جلو انداخت - من هم، زن داشتم؛ با هم زندگى مى كرديم - كه از جاش داد و ستد نمايم؛ يعنى پول قرض نماييم تا آبروى ما محفوظ باشد. كسى به ما پول قرض نمى داد.

مادرم يك خاله اى داشت، او با شخصى ازدواج نموده با شناسنامۀ مسلمان و با حتى قبالۀ اسلامى، ازدواج در اصل چنين به نظر مى رسيد. اما دين شوهرش بهايى بود، او به ما پول قرض مى داد، چندين سال؛ ما هم در عوض به ايشان برنج يا چيزهاى

ص: 130

ديگر مى داديم. در موقعى كه هم مى خواستم خانه اى درست نمايم، ايشان مقدارى موزاييك و سه عدد ستون آهنى و آجر به من دادند و يك فرش ماشينى دوازده مترى. هر كارى كردم از من پول نگرفتند. و ايشان مدت سه سال است كه مردند. وجدانم ناراحت است. و يك فرش تبريزى دوازده مترى هم سال 1346 و يا سال 1347 به پدرم داد و از او برنج گرفت.

اين مسائل شرعى بالا را خواهشمندم براى اين حقير روشن نماييد و ارشادم فرماييد.

بسمه تعالى، تصرف فرش و خانه و لوازم زندگى كه از آن شخص يا با پول او به دست آورديد، براى شما اشكال ندارد.

[سؤال 7105] ‘ 1922

5. خريد و فروش و معاشرت با يهود و نصارا (ارامنه) و زرتشتيان و بهاييان و يا مسلمانانى كه به دستورات اسلامى (مانند خمس، روزه، نماز، نجاسات و مطهرات، حجاب و...) اهميت نمى دهند چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، با غير فرقۀ ضالّه مضلّه بهاييت، خريد و فروش مانع ندارد.

[سؤال 7106] 3578

بسمه تعالى

محضر مقدس رهبر انقلاب حضرت آيت الله العظمى خمينى، دامت بركاته

معامله اى بر روى زمينى صورت گرفت. خريدار از فرقۀ ضالّۀ بهاييت است. فروشندگان كه عبارتند از: عموها و فرزند بزرگ، سهم صغير را نيز مورد معامله قرار داده اند. در صورتى كه قيم و ولىّ قانونى صغير نيستند. از آن جا كه بيع، عقد لازم است و رضايت طرفين معامله شرط صحت آن است؛ اكنون كه صغير كبير شده است، آيا مى تواند سهم خود را مطالبه نمايد؟

بسمه تعالى، مى تواند سهم خود را مطالبه كند.

ص: 131

[سؤال 7107] 3579

بسمه تعالى

حضور محترم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله العالى

محترماً به عرض مى رساند: بنده مدتى است يك محوطه مشجّر و مزروعى از مردى بهايى ساليانه مبلغ دوازده هزار ريال اجاره نموده ام و ضمناً آب آن محوطه هم خشكيده و براى مشروب ساختن محوطه، آب از خارج تهيه مى نمايم چون صاحب ملك بهايى است براى بنده شرعاً صلاحيت اجاره داشتن دارد يا خير؟ متمنى است مرقوم فرماييد.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، با اين فرقۀ ضالّه معامله نكنيد.

[سؤال 7108] 3580

بسمه تعالى 22 / 4 / 1361

محضر مبارك حضرت حجت الاسلام والمسلمين، جناب آقاى حاج سيد عباس خاتم يزدى، مدّ ظله العالى، سلام عليكم

مستدعى است در مورد خريد خانه هايى كه مربوط به فرقۀ ضالۀ بهاييه، از طرف دادسراى انقلاب، مصادره شده و به طور اقساط در اختيار متقاضيان قرار مى دهند، نظر مبارك امام را بيان فرماييد.

بسمه تعالى، اگر طبق ضوابط قضاى شرعى و با موافقت دادگاه عالى انقلاب اسلامى ضبط شده، اشكال ندارد.

[سؤال 7109] 3581

بسمه تعالى 5 / 2 / 1361

محضر مبارك زعيم عالى قدر و فقيه عالى مقام، حضرت آيت الله امام خمينى، ادام الله عمره الشريف، پس از ابلاغ سلام و تحيّات وافره به حضور امام بزرگوار، پاسخ

ص: 132

مسأله زير مورد تمنا است.

زمينى متعلق به فرقه ضاله بهايى بود كه آن ها ساختمانى به منظور استفاده مسلكى خود به عنوان محفل در آن احداث نموده بودند. بعد از پيروزى انقلاب شكوه مند اسلامى ايران، بنياد مستضعفين ساختمان فوق را به نفع بنياد ضبط نموده است؛ اينك يكى از مسلمين محل، قصد خريدارى اين بنا را دارد. مستدعى است اعلان فرماييد: از نظر شرعى در خصوص ملكيت و اعمال عبادى خريدار چه صورت دارد؟

با آرزوى طول عمر با عزت براى رهبر بزرگ انقلاب، خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار

بسمه تعالى، با قطع يا احتمال اين كه روى موازين و مطابق مقررات دولت اسلامى فروش مى رود، تصرفات خريدار مانع ندارد.

[سؤال 7110] ‘ 4942

7. با توجه به اين كه اغلب هندوها قسمتى از درآمد خود را صرف بُتكده ها و بت ها مى كنند، آيا معاملۀ روزمرّه با آن ها براى خريد مايحتاج عمومى اشكال ندارد؟

بسمه تعالى، اگر علم دارند كه پول را خرج بت و بتكده مى كنند با آن ها معامله نكنند.

[سؤال 7111] ‘ 4942

8. در بعضى از فروشگاه هايى كه صاحب آن ها هندو هستند و در كنار اجناس ديگر، بت نيز فروخته مى شود، اگر از چنين مغازه اى مثلاً لوازم التحرير خريدارى شود، آيا بقيۀ پول را كه مشترى پس مى گيرد حلال است يا خير؟

بسمه تعالى، مانع ندارد؛ مگر يقين داشته باشد كه پول حرام در آن هست.

ص: 133

شروط عوض و معوّض

اول: ماليت داشتن

شرط اول: ماليت داشتن

[سؤال 7112] 3582

بسمه تعالى 19 / 10 / 1361

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب اسلامى، حضرت امام خمينى دامت بركاته

با سلام و دعاى خير براى آن امام عزيز و آرزوى پيروزى براى رزمندگان اسلام، به اطلاع حضرت عالى مى رساند كارخانه اى در زمان طاغوت به توليد مسكرات (مشروبات الكلى) مى پرداخته است. در زمان پيروزى انقلاب اسلامى اين كارخانه طبق حكم دادگاه انقلاب اسلامى به بنياد مستضعفان واگذار گرديده است، طى بررسى انجام شده مقدار چهار تانكر شراب در كارخانه وجود داشته كه تبديل به سركه گرديده است، سركه هاى مورد بحث به اداره استاندارد جهت آزمايشات لازم و تأييد آن ارسال گرديده كه اداره استاندارد ضمن تأييد قابل استفاده بودن، فروش آن را بلامانع دانسته است و چون بنياد قصد فروش سركه ها را دارد خواهشمند است از نظر شرعى تكليف بنياد را در اين مورد روشن فرماييد.

به اميد زيارت كربلا، مسئول بنياد مستضعفان استان لرستان

بسمه تعالى، در فرض سؤال مانع ندارد.

[سؤال 7113] 3583

بسمه تعالى

دفتر رهبر كبير ايران، امام خمينى

پس از سلام، ان شاء الله كه وجود گرامى تان در پناه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مصون و محفوظ باشد، خدمتتان عرض مى كنم:

اين جانب چرم فروش، مدت 15 سال است كه با كارخانه چرم سازى كال كه واقع

ص: 134

است در جادۀ شهر رى تهران، معامله داشتم و صاحب اين كارخانه كليمى است و در سال 57 مقدارى چرم استوك از كارخانه هاى امريكا آورده بود و يك مقدار از آن ها را به من فروخت، ولى بعضى از جنس ها خراب و پوسيده بود و من هم كه آن ها را به كفاش ها فروخته بودم خيلى از آن ها خراب شد و يك مقدار از پول آن چرم ها از بين رفت و كفاش ها ندادند و در قبال آن در حدود صد و بيست يا سى هزار تومان به همان صاحب جنس ها كه كليمى است بدهكار شدم، حالا نمى دانم كه پول را به نماينده خود كمالى بدهم و يا به كسى ديگر و يا به وزارت صنايع كه كارخانه را صاحب شده است؟ لطفاً تكليف من را معلوم كنيد كه من چه كار بكنم؟ ضمناً آن روز كه جنس ها را به من مى فروخت مى گفت اين جنس ها مال تركيه است، ولى بعداً البته يك سال ديگر، فهميدم كه اين جنس ها مال امريكا است وگرنه نمى خريدم. چون كه چرم امريكا حرام است و اين كليمى مى رفت جنس هاى معيوب امريكا را به قيمت خيلى خيلى كم مى خريد و به قيمت زياد در ايران مى فروخت و جنس هايى كه به من مى فروخت هم از همين جنس ها بود. منتظر جواب هستم، خواهشمندم زودتر تكليف من را روشن كنيد.

بسمه تعالى، چنانچه ثابت شود كه چرم ها غير مذكى و فاقد ارزش باشد شما بابت قيمت آن چيزى بدهكار نيستيد و اگر نزاعى در بين است به محاكم صالحه مراجعه كنيد.

[سؤال 7114] ‘ 3394

2. در ضمن به عرض مى رساند: اگر كسى پولى به حساب ادارۀ مخابرات براى نصب تلفن در محل مسكونى و يا محل كارش، پرداخت كرده باشد و بعد از پنج سال يا شش سال، نوبت به او مى رسد كه تلفن در محل كار و يا منزلش نصب كنند و وقتى كه نوبت به او رسيد، آن شخص از آن شهر عزيمت كرده باشد و ديگر در آن شهر تلفن مورد حاجتش نباشد، آيا مى تواند آن امتيازى كه براى نصب تلفن دارد به ديگرى

ص: 135

واگذار نمايد و پولى هم بابت اين واگذارى بگيرد يا خير؟ چون قيمتى كه ادارۀ مخابرات بابت تلفن مى گيرد حدود 000/ 40 ريال است، ولى قيمت واگذارى تلفن در بازار 000/ 400 ريال است، آيا مبلغ 000/ 360 ريال تفاوتى كه به آن شخص مى رسد حلال است يا خير؟

بسمه تعالى، حلال است و اشكال ندارد.

[سؤال 7115] ‘ 1959

5. در چند سال قبل، زيدى امتياز تلفنى را خريدارى كرده و هنوز تلفن آن وصل نشده، و احتياجش از آن تلفن برطرف مى شود. آيا مى تواند به قيمت بازار آزاد بفروشد؛ با توجه به آن كه دولت، در اين باره مقرراتى ندارد و يا خير؟

بسمه تعالى، در فرض مزبور مانع ندارد.

[سؤال 7116] ‘ 3376

2. بيع كالى به كالى كه باطل است؛ آيا منحصر به مبيع و ثمن كلّى است يا دو عين شخصى را هم كه معامله مى كنند و قرار مى گذارند كه پس از يك ماهِ ديگر تحويل و تحول و قبض و اقباض شود، شامل مى شود يا نه، بيع در دو عين شخصى صحيح است ولى امانت در نزد ناقل است؟

بسمه تعالى، فروش عين شخصى به عين شخصى ديگر مانع ندارد، هر چند تحويل و تحوّل بعد از مدتى باشد.

[سؤال 7117] 3584

بسمه تعالى

خربزه فروش مى داند مغز خربزه خراب است اين را به مشترى مى فروشد.

بسمه تعالى، اگر خريدار به رضايت بخرد مانع ندارد ولى اگر فاسد باشد به طورى كه ماليت نداشته باشد معامله باطل است و الاّ در صورت جهل مشترى اختيار فسخ دارد.

ص: 136

دوم: تعيين مقدار عوض و معوّض

شرط دوم: تعيين مقدار عوض و معوّض

[سؤال 7118] 3585

بسمه تعالى 13 / 2 / 1362

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت توفيقه، احتراماً؛ به عرض مى رسانم:

1. در بازار برنج فروش ها برنجى كه از كشاورزها خريدارى مى شود وزن اصلى گونى هاى كنفى آن حداكثر و اقل، يك كيلو الى يك كيلو و دويست گرم و گونى هاى پلاستيكى هم وزن اصلى آن دويست گرم الى دويست و پنجاه گرم مى باشد. اما خريدارها اعم از مصرف كننده و يا خريدار و حمل كننده، گونى هاى اولى را يك كيلو و پانصد گرم و گونى هاى دومى را پانصد گرم حساب مى كنند. وقتى از خريدارها سؤال مى شود كه اين دويست يا سيصد گرم اضافى را چرا حساب نمى كنيد مى گويند: «عُرف بازار همين است». خواهشمند است صحت و يا بطلان معامله را مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، با فرض اين كه وزن معلوم است و عرف بازار بر همان است صحيح است.

2. نذرى هم به نام امام شده، نذر برآورده شده. لطفاً بفرماييد به كجا تقديم شود؟

بسمه تعالى، اختيار با ناذر است.

[سؤال 7119] 3586

بسمه تعالى

حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى

با عرض سلام؛ قراردادى ميان طرفين منعقد مى شود و يكى از شروط معامله اين است كه فروشنده متعهد است 70 تن تنباكوى صادراتى اصفهانى، در بسته هاى سلوفانى، به خريدار تحويل بدهد. فروشنده به هنگام تحويل، جنس مزبور را، علاوۀ

ص: 137

بر ظرف هاى سلوفانى، در كارتن مى گذارد و با كارتن وزن مى نمايد كه در نتيجه، مقدار 3330 كيلوگرم از 70 تن كمتر تحويل مى دهد؛ آيا فروشنده ضامن است كه مقابل وزن كارتن ها تنباكو بدهد يا معادلش از پول برگرداند؟ و آيا خريدار حق مراجعه براى گرفتن كسر تنباكوى مورد معامله را دارد؟ و اگر فروشنده ادعا كند كه رويۀ تحويل تنباكو در سال هاى قبل همين گونه بوده است، با توجه به اين كه در حين معامله چنين حرفى را نزده است، اين ادعا براى فروشنده اثرى دارد يا خير؟

استدعا دارد جواب را مشروحاً مرقوم فرماييد و آيا زيان اين كسر را چه كسى بايد بدهد؟ متّع الله المسلمين بطول بقائكم

بسمه تعالى، فروشنده معادل وزن كارتن را ضامن است كه تنباكو تحويل دهد؛ مگر اين كه متعارف در فروش تنباكو اين باشد كه وزن را با كارتن حساب كنند و شرط خلاف نشده باشد.

[سؤال 7120] 3587

بسمه تعالى

دفتر محترم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى لطفاً بفرماييد:

1. دو نفر با يكديگر شروع به كار مى كنند، به اين كيفيت كه پول و سرمايه از يكى و كار از ديگرى و استفاده هم به نصف. بعد از مدتى يكى از اين دو نفر حاضر مى شود سهميۀ استفادۀ ديگرى را به نرخ يك هزار تومان بخرد، چگونه است؟

بسمه تعالى، خريد مذكور صحيح نيست.

2. از نظر مبارك امام، ملاك در قصر و اتمام چيست؟

بسمه تعالى، در سفر، نماز قصر است با شرايطى كه در رساله ذكر شده است.

3. سپاه عده اى را در رابطه با امور روستاها استخدام مى كند و مقر سپاه هم وطنشان نيست و هر روزه يا دو سه روزه به ناچار به اطراف آن شهر مسافرت مى كنند، تكليف نماز و روزۀ آن ها چيست؟ و خلاصه لازمۀ كارشان مسافرت است.

بسمه تعالى، در غير وطن، بدون قصد اقامۀ ده روز در محل واحد، نماز شكسته و روزه صحيح نيست.

ص: 138

[سؤال 7121] 3588

بسمه تعالى

به شرف عرض رهبر كبير انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى آيت الله العظمى خمينى بت شكن مى رساند:

چه مى فرماييد در مبايعه و خريد و فروشى كه ثمن و قيمت مبيع در آن به هيچ وجه مشخص و معين نشده است؟ مستدعى است نظر مبارك خود را در اين مسأله جهت روشن شدن امر، ذيلاً بيان فرماييد كه شديداً مورد حاجت است.

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، معامله باطل است.

[سؤال 7122] 3589

بسمه تعالى

دفتر محترم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، به عرض عالى مى رساند:

دو نفر، قطعه زمينى را كه سال ها قبل زراعت ديمى مى كرده اند به نام خود ثبت مى نمايند و چاهى در آن حفر مى كنند و دو دانگ مشاع از جمله شش دانگ را طى قبالۀ عادى، با تعيين حدود و دانگ زمين، به مشترى مى فروشند و دو نفر فروشنده و خريدار مشتركاً وامى از بانك كشاورزى مى گيرند و تلمبه روى چاه نصب مى نمايند و مشغول بهره بردارى مى شوند.

در سمت غرب زمين نامبرده، زمين ديگرى كه جزء همين پلاك بوده، ده سال قبل از اين معامله يك نفر ديگر آن را آباد مى كند و تلمبه روى آن مى گذارد و به چند نفر مى فروشد و مورد اعتراض مالكين پلاك زمين هم واقع نمى شود.

الحال، خريدار مدعى است چون از لحاظ اظهارنامۀ ثبتى، اين تلمبه كه شخص ديگرى آباد كرده و فروخته جزء اين پلاك است، خود را مالك تمام شش دانگ قبالۀ عادى مى داند و اظهار مى دارد بايد محدودۀ ثبتى حساب شود و اين زمينى كه طى قبالۀ عادى، نصف آن را به من داده ايد، دو دانگ، و دو دانگ هم آن تلمبه اى كه ديگرى ده

ص: 139

سال قبل آباد كرده و فروخته.

با توجه به اين كه خريدار هم از آن تلمبه و زمين سمت غرب كه ديگرى فروخته، اطلاع داشته و نيز مى دانسته كه دو نفر فروشنده، ملك ديگرى - غير از آن كه نصف آن را به خودش فروخته اند - نداشته اند، فقط به استناد پلاك ثبتى، خود را مالك كل شش دانگ قبالۀ عادى مى داند و مانع از دخالت دو نفر فروشنده در زمين و تلمبه است، مستدعى است حكم الله را بيان فرماييد.

بسمه تعالى، يكى بودن پلاك زمين ها ميزان نيست؛ آنچه را كه مشترى نصف آن را پس از مشاهده و اطلاع از حدود و مشخصات آن خريده، فقط نصف همان زمين را استحقاق دارد و اگر نزاعى در بين است به محاكم صالحۀ قضايى مراجعه نمايند.

[سؤال 7123] ‘ 3478

2. در بيع نامه نوشته شده: ممكن است از طول زمين كم يا زياد شود. آيا اين امر موجب مجهول بودن مبيع نمى شود كه وجهى براى بطلان معامله باشد؟

بسمه تعالى، اگر زمين را مشاهده نموده، معامله باطل نيست. و در صورت اشتراط و تخلف، خيار ثابت است.

[سؤال 7124] 3590

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت امام خمينى، دامت بركاته

محترماً به عرض مى رساند بيان فرماييد حكم اين مسأله را:

زيدى قولنامه مى كند با عمرو، مياه و كليۀ اراضى ثبتى آن را، كه بعد از پنج ماه كه تمام وجه آن را دريافت، در محضر سند رسمى به او بدهد. در صورتى كه متبايعين يا احدهما عالم به مساحت زمين نباشند و زمين هم تابع آب نيست (يعنى هر كدام از آن ها جداگانه معامله مى شود) و زمين احيا شده و مزروعى است و قيمت آن به واسطۀ

ص: 140

كم و زياد فرق مى كند و علاوه، بايع مغبون است به غبن فاحش و در قولنامه اسقاط خيار شده؛ آيا اين قولنامه صحيح است و بيع محقّق شده يا باطل است؟ و در صورت صحت، آيا بايع حق فسخ دارد يا خير؟ حفظكم الله من جميع الشرور

خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار

بسمه تعالى، در فرض مجهول بودن زمين در حين معامله، بيع نسبت به آن باطل است و اگر معامله صحيح باشد و يكى از طرفين مغبون شده باشد، حق فسخ دارد.

[سؤال 7125] 3591

بسمه تعالى 3 / 3 / 1361

محضر حضرت مستطاب، نايب الامام و مجتهد اكبر و رهبر گران قدر، آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

معاملۀ شش دانگ يك باب خانه با مشخصات كامل و مبلغ معين كه عبارت از نهصد هزار تومان مى باشد، انجام و بين فروشنده و خريدار شرط شده كه از مبلغ بالا دويست و پنجاه هزار تومان نقداً پرداخت شود كه پرداخت شده و فروشنده دريافت كرده و مبلغ سيصد هزارتومان در دو قسط معين پرداخت شود و بقيه هم، در عوض سيصدوپنجاه هزارتومان ديگر، دو قطعه زمين - كه هر يك مساحت آن با طول و ابعاد و محل وقوع ملك مشخص و معين شده و در سند مشروحاً ذكر گرديده - با اجراى صيغه و حضور دو نفر شاهد به فروشندۀ خانه از طرف خريدار خانه، واگذار گرديده و طرفين تراضى به انجام معامله نموده و معامله انجام گرديده و سند عادى هم نوشته شده و طرفين معامله و شهود حاضر در مجلس، ذيل سند را امضا نموده اند. بنابراين با وجود اين كه معامله با رعايت جهات اسلامى انجام پذيرفته، آيا مى توان بعد از مدتى به عنوان و صرف اين كه قيمت زمين در سند نوشته نشده و با عنايت به اين كه قيمت زمين قبلاً تعيين و براى اصحاب معامله مجهول نبوده، معامله را بر هم زد و «كأن

ص: 141

لم يكن» فرض نمود؟ مستدعى است نظريۀ مبارك را ذيلاً مرقوم كه عندالله حجت گردد.

بسمه تعالى، در فرض سؤال، اگر زمين مشخص و معلوم است معامله صحيح و شرط نافذ است.

[سؤال 7126] 3592

بسمه تعالى

محضر مقدس رهبر كبير انقلاب، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته، بعد از درود فراوان؛ از محضر آن قائد اعظم تقاضامنديم كه جواب مسأله هاى زير را بيان فرموده و با مهر حضرت عالى ممهور شود.

1. قراردادى به نام ملكى بسته مى شود؛ ولى اين قرارداد به هيچ وجه زمين و يا ملك را مشخص نمى كند. يعنى به هيچ نوع حدود و مشخصات زمين در قرارداد مزبور وجود ندارد. آيا اين قرارداد صحيح است و يا باطل؟

بسمه تعالى، بايد حدود و مشخصات مبيع معلوم باشد كه غرر مرتفع شود؛ و الاّ معامله صحيح نيست.

2. اگر قراردادى روى ملكى و يا جنسى منعقد شود و بعد از مدتى معلوم شود كه آن ملك و يا آن جنس مال غير بوده است؛ آيا آن قرارداد باطل مى شود و يا نه؟

بسمه تعالى، معامله بر مال غير، فضولى و موقوف به اجازه مالك است.

[سؤال 7127] 3593

بسمه تعالى

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب، حضرت آيت الله العظمى خمينى، دامت بركاته لطفاً نظر مبارك حضرت عالى را در مورد مسائل زير بيان فرماييد:

1. خريد و فروش حيوانات زنده به صورت كيلويى چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، اگر متعارف باشد مانع ندارد.

ص: 142

2. در موقع خواندن خطبۀ نماز جمعه كه مأمومين نشستن به حالت تشهد را مراعات نمى كنند به اطراف نگاه مى كنند و با گفتن اسم امام زمان قيام مى كنند. نمازشان چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، اشكال ندارد.

سوم: مشخص بودن جنس عوض و معوض و اوصاف آن ها

شرط سوم: مشخص بودن جنس عوض و معوض و اوصاف آن ها

[سؤال 7128] ‘ 3435

2. گاهى اين فروشندگان بدون ارائه زمين، مقدارى به افراد فروخته اند، ولى دربارۀ تحويل زمين اقدامى نكرده اند. و اگر هم با پافشارى خريدار پس از چند ماه حاضر به تحويل زمين شده اند، بيابانى را به خريدار نشان داده اند و گفته اند زمين خريدارى شما جزئى از اين زمين ها است كه اگر خريدار قبلاً ديده بود، هيچ گاه نمى خريد. از نظر شرعى اين نوع معامله چگونه است و وظيفه طرفين چيست؟

بسمه تعالى، بدون مشاهده يا توصيف زمين، معامله غررى و باطل است و اگر با توصيف زمين فروخته شده، لازم است فروشنده زمينى كه داراى اوصاف ذكر شده است را تحويل دهد.

[سؤال 7129] 3594

بسمه تعالى 26 / 11 / 1358

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دام ظله پس از عرض سلام محترماً به عرض عالى مى رساند. قطعه زمينى است به مساحت 10500 متر مربع واقع در 11 كيلومترى جاده قم به طرف كاشان. در مدت 3 سال قبل شخصى اين زمين را بدون آن كه محل واقعى آن را بداند فقط با داشتن نقشه و سند به ديگرى مى فروشد و خريدار بعد از انجام معامله براى ديدن محل زمين مى آيد به اتفاق فروشنده و واسطه در نقطه مشخصى پياده مى شوند و فروشنده بدون اين كه بگويد زمين در كجاست واسطه با نقشه مى گويد اين زمين با دو پلاك بالاتر و پايين تر در همين حدود مى باشد و خريدار قبول مى كند اما با گذشت زمان كه خريدار مى خواهد به ديگرى بفروشد

ص: 143

معلوم مى شود كه اين زمين در آن حدود كه نشان داده بودند نمى باشد. اينك خريدار مدعى مى باشد كه من اين زمين را در همان حدود كه نشان داده اند مى خواهم و فروشنده مى گويد چون من بدون ديدن زمين آن را خريده ام و نمى دانم در كجاست فروخته ام و با هم اختلاف پيدا كرده اند. خواهشمند است تكليف اين دو نفر را معلوم نماييد.

بسمه تعالى، در فرض مذكور معامله باطل است.

[سؤال 7130] 3595

بسمه تعالى

آيا فروشندۀ جنس بدون آن كه تعمّدى در پنهان كردن مشخصات كالايش را داشته باشد، موظف به بيان ويژگى هاى جنس مورد نظر مى باشد يا عند السؤال بايد آن ها را بيان كند؟

بسمه تعالى، وظيفۀ بيان ندارد ولى نبايد تدليس كند.

چهارم: ملك طلق بودن عوض و معوّض

شرط چهارم: ملك طلق بودن عوض و معوّض

[سؤال 7131] 3596

بسمه تعالى

در ده ما قطعه زمين بايرى بوده كه جزو يك دانگ محل بوده و صاحبان همين دانگ كه چند نفر بودند آن را گرفته و تقسيم كرده و سهم خود را فروخته اند، اين جانب

يك سهم آن را كه دو هزار متر بوده هر مترى 8 تومان خريده ام و پس از دو سال به ديگرى فروختم مترى 12 تومان و حال اهل محل آمده و مى گويند كه اين زمين مال همه مردم محل است و بايد پول آن را بدهى صرف منافع و ما يحتاج محل كنيم و رفتند از كسى كه زمين را به من فروخته پول آن را گرفته و آمده اند به من مى گويند بايد مترى چهار تومان كه اضافه فروخته اى بدهى. حال بفرماييد آيا من شرعاً آنچه اضافه

ص: 144

فروخته ام مترى چهار تومان را بدهكارم يا خير؟

بسمه تعالى، اگر زمين فروخته شده موات يا حريم ده بوده فروش باطل است و اهل محل نيز حقى بر پول ندارند و اگر ملك مشترك بوده و بدون اجازه همه شركا تقسيم و فروخته شده هر دو معامله نسبت به حق ساير شركا فضولى است و هر كدام را اجازه كنند سهم خود را از ثمن آن حق دارند.

[سؤال 7132] 3597

بسمه تعالى 4 / 7 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله العالى

احتراماً؛ بدين وسيله به اطلاع مى رساند حوض آبى است داخل يكى از كوچه هاى شهر جاجرم، كه در حال حاضر قابل استفاده نمى باشد و به صورت زباله دان در آمده است. مستدعى است اين اداره را صريحاً ارشاد فرماييد كه آيا فروش آن شرعاً فاقد اشكال است يا خير؟ به اميد پيروزى رزمندگان اسلام.

بسمه تعالى، اشكال دارد.

[سؤال 7133] ‘ 3478

3. در صورتى كه زمين هاى مزبور موات بوده و با اتكا به نقشۀ ثبتى فروش رفته باشد، حكم آن چيست؟

بسمه تعالى، فروش زمين موات بالاصل، باطل است.

[سؤال 7134] 3598

بسمه تعالى

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته

محترماً به عرض مى رساند كه در روستاى ندوشن، بخش خضرآباد يزد، از زمان

ص: 145

طاغوت تا به حال زمين هاى اطراف ندوشن را فروخته و پول آن را خرج قنات ده مى كنند. در صورتى كه نيمى از اهالى مالك نيستند و خود ده نيز خرج هاى لازم ترى دارد كه از قنات واجب تر مى باشد. سه حمام در ندوشن مى باشد كه وقف است و هر موقع خراب شود از اهالى پول گرفته و خرج آن مى كنند. لذا از جناب عالى تقاضامنديم پاسخ دهيد كه آيا مى توانند پول زمين هاى فروخته شدۀ اطراف ده را خرج قنات كنند، يا بايد خرج خود ده و حمّام شود؟

بسمه تعالى، خريد و فروش زمين موات يا حريم روستا، جايز نيست.

[سؤال 7135] ‘ 2018

3. معمولاً در اطراف توابع قرا و محل ها، اراضى مشاعى وجود دارد و هيچ گونه درآمدى هم ندارد و فقط جهت خواب گاه گوسفند استفاده مى شود و ملك فردى خاص هم نمى باشد؛ و از طرفى جمعيت رو به ازدياد است و تهيۀ مسكن هم براى همۀ مردم ضرورى است و همۀ مردم هم وضع يكسان ندارند و اراضى ملكى هم گران قيمت است و جايى هم كه براى تهيۀ مسكن باشد خيلى كم است چون جنوب اين روستا روى تپه قرار گرفته است و براى تهيۀ مسكن خوب نيست و مشرق هم زير دشت آب قنات محل است كه از نظر آب سيل خطر دارد و غرب اين محل، رودخانه است؛ سمت راست رودخانه، قبرستان مسلمين است و خرمن گاه محل است كه براى جمع آورى گندم استفاده مى كنند و شمال محل، زمين موقوفه است؛ در شمال غربى اين محل، مقدارى زمين مشاعى است كه براى تهيه مسكن خيلى خوب است. آيا از نظر شرعى اجازه مى فرماييد كه اراضى مشاع اطراف محل را به كسانى كه نيازمند به تهيۀ مسكن هستند واگذار نماييم و پول آن را هر طور كه جناب عالى اجازه مى فرماييد عمل نماييم؟

بسمه تعالى، اگر ملك شخص يا اشخاصى نيست، با رضايت تمام اهالى محل و اجازۀ مقامات مسئول اشكال ندارد.

ص: 146

[سؤال 7136]‘ 2018

4. مقدارى از همين زمين مشاعى در سال 1356، پيش از انقلاب خريد و فروش شده است كه تعداد آن 8 تا حياط است و از سال 1356 تا كنون زحمت زياد كشيده شده است و خانۀ بسيار درست كرده اند كه بعضى از اين افراد، همۀ سرمايه آن ها همان يك حياط است و مدت 5 سال هم در خانه زندگانى مى كنند و پول اين زمين مشاعى را هم مصرف تعميرات حمام و توالت عمومى و غسالخانه كرده اند. از نظر شرعى اين خانه چه حكمى دارد؟

بسمه تعالى، اگر ملك شخص يا اشخاصى بوده و از مالك شرعى خريده اند و يا اگر حريم قريه بوده، با رضايت تمام اهالى قريه و اجازۀ مقامات مسئول تصرف نمودند، اشكال ندارد.

[سؤال 7137] 3599

بسمه تعالى 5 / 9 / 1358

محضر مبارك رهبر بزرگ انقلاب اسلامى حضرت آيت الله العظمى روح الله الموسوى الخمينى دامت بركاته

محترماً به استحضار مى رساند سؤالى است در مورد خريد لَعبى آب از چشمه واقع در بخش فين كه در سال 1355 در نجف اشرف شفاهاً در حضور آن جناب به عرض مبارك رسانيده شد و متن سؤال سؤالى است كه از محضر آقايان علما حضرت آيت الله سيد محمدكاظم شريعتمدارى و حضرت آيت الله سيد محمدرضا گلپايگانى شده كه هر كدام مختصراً نظريه مبارك اعلام فرموده اند و جواب شفاهى كه شما در نجف اشرف بيان فرموديد عبارتست از: «خريد و فروش چنين ملكى جايز نيست».

حال كارى است انجام شده آيا اين آب را بايد به خود فروشنده تحويل نمايم يا به مردم محل كه به طور عموم دعوى دارند؟ استدعا دارم تكليف شرعى بنده را روشن فرموده چه كارى كه به مصلحت اسلام و مردم باشد انجام دهم تا از اين جانب رفع

ص: 147

مسئوليت دنيوى و اخروى بوده باشد.

بخش فين - كه چشمه در آن مى باشد - براى مصرف آب مشروب اهالى لوله كشى مختصرى شده كه همه مردم استفاده مى كنند آيا براى اين آب مى شود مخزن و منبع قرار داد كه همه مردم بدون ترديد استفاده كنند؟ آيا اين آب را مى توان به ديگرى فروخت و بهاى آن را صرف هزينه هاى محلى كه مردم همين محل سكونت دارند نمود؟ تمنا دارد حقير سرتا پا تقصير را روشن فرموده تا نجات يابم.

سلامتى و طول عمر آن وجود شريف را، از پيشگاه حضرت احديت خواستاريم.

بسمه تعالى، در فرض مذكور خريد و فروش جايز نبوده و آب مربوط به اهالى است.

[سؤال 7138] 3600

بسمه تعالى 17 / 5 / 1358

دفتر حضرت آيت الله امام خمينى، دامت بركاته

محترماً به عرض مى رساند: شخصى دو سال و نيم قبل، سه سهم مشاع از هشت سهم مشاع ملك را از قرار مترى چهار صد تومان خريده است. و اطلاع كامل در موقع انجام معامله داشته است كه پنج سهم مشاع آن، شانزده روز قبل مترى 310 تومان فروخته شده است. دو سال قبل سند مالكيت آن در دفترخانۀ رسمى صادر و بقيۀ وجه را پرداخت و ملك را تحويل و تصرفاتى نموده است. حال بعد از دو سال و نيم كه قيمت زمين تنزل نموده است، ادعا دارد كه توفير قيمت بين 310 و 400 تومان، نزول بوده است. در صورتى كه هم مدركى از نزول بودن ندارد و هم در قولنامه قيمت چهار صد تومان و پرداخت چك هاى مدت دار ذكر شده است. استدعا دارم فتواى حضرت آيت الله امام خمينى را مرقوم و براى اين جانب ارسال فرماييد.

بسمه تعالى، با فرضى كه ذكر كرده ايد معامله بوده و ربا نيست ولى اگر نزاعى هست بايد در محكمۀ شرعيه حل شود.

ص: 148

خيارات

خيار شرط

[سؤال 7139] 3601

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى

در موقع انجام معامله كه قيمت معين است و قرار بر اين است كه كالا يك سال بعد تحويل مشترى گردد؛ آيا فروشنده مى تواند شرطى قرار دهد كه قيمت در موقع تحويل كالا مجدداً محاسبه شود و بر اساس نرخ روز وجه را دريافت نمايد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر معامله شود به قيمتى كه وقت تحويل جنس تعيين مى شود، معامله باطل است و گيرنده جنس، ضامن آن است و در صورت تلف، بايد قيمت روز تلف را بپردازد. ولى چنانچه قيمت معلوم باشد و معامله واقع شود و در ضمن آن شرط گردد كه در صورت ترقى قيمت جنس تا وقت تحويل، فروشنده بتواند عقد را فسخ كند و مجدّداً به قيمت روز تحويل، معامله شود، معامله صحيح و شرط در ضمن آن نافذ است. لكن اين در صورتى است كه در وقت معاملۀ جديد، عين مورد معامله از بين نرفته باشد. بلى، اگر مورد معامله كلى باشد، اشكال ندارد.

[سؤال 7140] ‘ 6479

4. اگر با تنظيم قولنامه ملك به تصرف خريدار داده شد، پس از انصراف مالك و عدم رضايت او بر فروش، تصرف خريدار شرعاً جايز است يا خير؟

بسمه تعالى، در صورتى كه معامله تمام شده، اگر شرط شده كه با انصراف مالك، معامله منفسخ باشد، پس از آن تصرف خريدار بايد با رضايت فروشنده باشد.

ص: 149

[سؤال 7141]3602

بسمه تعالى 9 / 8 / 1358

پيشگاه رهبر انقلاب اسلامى ايران، زعيم عالى قدر حضرت آيت الله حاج سيد روح الله الموسوى الخمينى، دامت بركاته

با كمال ادب به استحضار مى رساند: متعاملينى در دفترخانۀ اسناد رسمى، ملكى را به عنوان خريد و فروش بر اساس بيع شرط، معامله مى كنند كه در مسائل 2126 و 2127 رسالۀ آن حضرت صراحت دارد. بعد از انقضاى مدت، اگر متعاملين حاضر به تمديد شده باشند، پس از انقضاى مدت اولى، آيا خريدار حق مطالبۀ اجارۀ تمديد شده را دارد يا خير؟ مستدعى است نظر مبارك را اعلام فرمايند.

بسمه تعالى، حق ندارد.

[سؤال 7142] ‘ 3431

2. معاملات بيع شرطى ملك يا منزل كه زمان بيع آن منقضى شده و با اخطار مكرر طلبكار بدهكار از پرداخت آن امتناع ورزيده تا اين كه طلبكار با تحمل خسارات طبق قانون جارى مملكت به خود انتقال داده است نظريه شما چيست؟

بسمه تعالى، اگر بيع شرط فرار از ربا نباشد صحيح است و بعد از انقضاى مدت و عدم فسخ فروشنده لازم مى شود ولى اگر وسيلۀ ربا خوارى باشد در حكم ربا و باطل است.

[سؤال 7143] 3603

بسمه تعالى

پيشگاه رهبر عالى مقام حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دامت بقائه

زنى براى امرار معاش خود و شوهرش ملك شخصى خود را در بيع الشرط مى گذارد و مبلغ يك هزار تومان هر ماه مى گيرد، ضمناً بين طرفين قرار مى شود كه اگر به مدت معلوم، وجه به مشترى پرداخته شود خود مالك است، در موعد معينه وجه به

ص: 150

مشترى پرداخت نشده و مالك مورد بيع الشرط را مالك شده است و آن را به ديگرى فروخته. پس از انقضاى مدت يك سال شوهر آن زن ملك مزبور را از مشترى خريدارى نموده است، بفرماييد ملك مجدداً به زن برمى گردد يا مالك، شوهر آن زن مى شود؟ يارى فرماييد.

بسمه تعالى، اگر بيع شرط حقيقى بوده در فرض مذكور زمين ملك شوهر است و اگر به منظور فرار از ربا انجام شده اصل معامله باطل و زمين باقى به ملك زن است.

[سؤال 7144] 3604

بسمه تعالى

حضور محترم بنيان گذار جمهورى اسلامى، امام خمينى، دامت بركاته

1. شخصى مى ميرد و از او يك پسر و يك دختر باقى مى ماند و از بابت تركه يك باب خانه و يك باغ مى ماند. نامبرده در حال حيات خود نصف خانه را در مقابل شصت تومان بيع شرط مى نمايد كه پسر بزرگ شود و مبلغ مزبور را بدهد و سند را پس بگيرد. آيا دختر در آن نصف حق پدرى دارد يا نه؟

2. باغ را سه حصه نمايد. محدوداً شمالاً على محمد، شرقاً مشهدى حسين و حاج رحيم، جنوباً نعلبندى، غرباً شارع مى باشد. براى حق عبور نه يك متر زمين و نه پنج تومان پول نداده است. شرعاً، عرفاً و قانوناً اين ضعيفه حق دارد يا ندارد؛ حق عبور؟

بسمه تعالى، بعد از فسخ بيع شرط، همه ورثه در مورد آن حق دارند و سؤال دوم مفهوم نشد.

[سؤال 7145] 3605

بسمه تعالى 20 / 7 / 1361

محضر مبارك رهبر عظيم الشأن و زعيم بزرگوار، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته

ص: 151

پس از عرض سلام؛ همواره از درگاه خداوند منان عظمت و نصرت اسلام و سلامت و طول عمر مقام معظم رهبرى را مسئلت دارم. متمنى است نظر مبارك آيت اللهى را در مورد مسأله زير بيان فرماييد:

شخصى در حدود 42 سال قبل زمين زراعتى خود را در قبال دريافت مبلغى پول در مدت 4 ماه و پنج روز بيع شرطى، معامله مى كند. پس از گذشت مدت معلوم و نپرداختن بدهى، زمين به تصرف طلبكار در مى آيد. اكنون پس از 42 سال و گذشت مدت معامله و فوت بدهكار، پسرش ادعا نموده كه من همان مبلغ 42 سال قبل را مى پردازم و زمين را تصرف مى كنم. اما طلبكار مى گويد كه من پس از گذشت مدت 4 ماه و پنج روز مالك زمين شدم و هم اكنون زمين ملك من است. خواهشمند است در اين مورد حكم الله را صادر فرماييد. طول عمر آن رهبر عظيم الشأن و نصرت اسلام را مسئلت دارم. والسلام عليكم ورحمة الله

بسمه تعالى، اگر واقعاً به بيع شرط زمين فروخته شده، در مقابل مبلغ معين، با گذشت مدت و عدم پرداخت ثمن، معامله لازم و حق فسخ ساقط مى شود. ولى اگر مبلغ به صورت وام بوده و بعد از گذشت مدت بخواهد در مقابل بدهى، زمين را تصرف نمايد، حق ندارد.

خيار غبن

[سؤال 7146] 3606

بسمه تعالى

ما زمينى را در شش كيلومترى جاده قم به اصفهان خريدارى كرده ايم كه اكنون متوجّه شده ايم تقريباً در يك مترى عمق زمين سنگ وجود دارد و امكانى براى حفر چاه نيست مگر با هزينۀ زياد و فروشنده اين عيب را به ما اطلاع نداده خواهشمند است حكم شرعى را در اين رابطه مرقوم فرماييد. ضمناً زمين مورد معامله كه جهت كارخانه سنگ برى خريدارى شده است فروشنده زمين آن را به مبلغ سيصد هزار

ص: 152

تومان خريدارى كرده و پس از يك سال به يك ميليون و هفتصد هزار تومان به ما فروخته است و چون ما اهل قم نبوديم از اين بابت غافل گير شديم؟

بسمه تعالى، عيب نيست و اگر زمين به قيمت خريدارى شده به آن، ارزش نداشته و خريدار مغبون شده خيار غبن ثابت است.

[سؤال 7147] 3607

بسمه تعالى 5 / 12 / 1361

حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

در تاريخ 29 / 6 / 1359 خانمى با حضور شوهر و پدر و مادر و خاله، به خط برادر بزرگ ترش زمين را به مبلغ دويست هزار تومان مى فروشد و پنجاه هزار تومان بيعانۀ آن را طى چكى به وسيله شوهرش از بانك دريافت مى كند و پدر خانم، پروانۀ ساختمان و گواهى عمران را وصول و به خريدار ارائه مى دهد. لكن در تاريخ 7 / 10 / 1360 پس از يك سال و سه ماه، پدر خانم مزبور طى اظهارنامه اى اعلام مى دارد كه اولاً: دخترم صغير بوده و ثانياً: در اين معامله گول خورده. حال با علم به اين كه خريدار در موقع خريد از سن واقعى دختر كه قبلاً شوهر كرده بوده است و در تاريخ وقوع عقد قرارداد سن قانونى وى 16 سال و 19 روز بوده اطلاعى نداشته، حكم شرعى قضيه را از دو باب صغير بودن و وجود خيار غبن، با عنايت گذشت زمان اعلام فرمايند.

بسمه تعالى، با سن مرقوم، فروشنده صغير نبوده و بدون ثبوت ادعاى غبن، شرعاً خيار غبن ثابت نمى شود.

[سؤال 7148] 3608

بسمه تعالى

محضر مبارك رهبر عالى قدر انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى، با كمال احترام؛ خواهشمند است در مورد

ص: 153

زير، تكليف شرعى اين جانب را روشن فرماييد.

اين جانب داراى 66 سال سن مى باشم كه متجاوز از 44 سال در يكى از كارخانجات يزد كار كرده و با محيط بيرون آشنايى نداشتم. به علت فرط بيمارى و كهولت سن به تقاضاى خود بازنشست شدم و جهت معالجه مدتى در يكى از بيمارستان هاى يزد و سپس مدتى در يكى از بيمارستان هاى تهران بسترى شدم و متأسفانه هنوز بهبودى نيافته ام. داراى دو و نيم دانگ باغ در حومه يزد هستم كه شركاى آن به شرح زير مى باشند:

الف. اين جانب 5/2 دانگ؛

ب. عيالم 1 دانگ؛

ج. خواهرم 25 /0 دانگ (ربع دانگ)؛

د. عيال مرحوم اخوى 75 /0 دانگ (سه ربع دانگ)؛

ه. سهم ارث 5 نفر ورثۀ مرحوم اخوى، 25 /1 دانگ (يك دانگ و ربع دانگ)؛

و. سهم خواهرم 25 /0 دانگ (ربع دانگ) جمعاً 6 دانگ.

به علت به اصطلاح، عمده مالك بودن، طى متجاوز از 22 سال كليۀ امور نگهدارى، آبيارى، مخارج احياى زمين، غرس اشجار، ديواركشى، خاك بردارى و غيره، بدون هيچ گونه كمكى از شركا به عهدۀ اين جانب بوده است و حتى پس از بهبود نسبى از تهران به يزد رفتم و جهت سركشى به باغ مراجعه نمودم.

شخصى كه با آبيار باغ دوست و همشهرى بود جهت خريد باغ مراجعه نمود. اين جانب به علت كسالت ناشى از بيمارى و زحمات زياد و مشقات فراوانى كه در طول 22 سال چه از نظر مالى و چه جسمى و چه روحى متحمل شده و به تنگ آمده بودم، بدون جلب موافقت و مشاوره با ساير شركا و تحقيق در مورد قيمت واقعى آن، بدون خواندن صيغه معامله با واسطه آبيار كه در باغ حاضر بود، با دريافت دو قطعه چك - كلاً به مبلغ دو ميليون ريال - نامه اى به مشاراليه دادم و پس از دريافت وجه

ص: 154

چك ها آن را به حساب ثلث مرحوم اخوى، نزد صندوق تعاونى حضرت ولى عصر - ارواحنا فداه - واريز نمودم.

چون اين جانب وصى اخوى هستم از طرف ورثه، وكيل جهت فروش سهم الارث به نرخ عادلانه روز و اجراى وصيت نامه شده بودم؛ ليكن ساير مالكين پس از اين كه از ماوقع مطلع شدند شديداً مخالفت نموده و يكى از شركا اظهار مى دارد: اگر مايل به فروش سهميه ارث و يا سهم خود هستيد، من خريدارم. و عقيده همگى بر آن است كه بهاى باغ خيلى بيش از بهاى قيد شده (يعنى مترى 3500 ريال) بوده و بدون مطالعه و نظر كارشناس انجام گرديده است. لذا چند روز بعد به در منزل طرف معامله رفتم كه وجه چك ها را به او بدهم و موضوع را كأن لم يكن تلقى نمايم، چون به كويت مسافرت نموده بود با شوهر خواهرش كه وكيل وى نيز مى باشد موضوع را در ميان گذاشتم و اظهار پشيمانى نمودم كه قبول نكرد. پس از بازگشت طرف معامله، به افراد مختلف مراجعه نمودم تا واسطه شوند و موضوع را فيصله دهند اما او اظهار داشت: اين جانب چندين سال است كه درصدد خريد اين باغ مى باشم و اكنون به مقصود خود نائل گرديده ام و امكان ندارد موافقت نمايم. با وجودى كه هميشه، چه در موقع نوشتن نامه پيوست و چه بعد از آن بارها گفته بودم: اين جانب فروشنده نيستم؛ ولى به علت زحمات زياد و مشقاتى كه از نظر جسمى و مالى و روحى و فكرى متحمل گرديده ام، به تنگ آمده ام.

به هرحال، وقتى وكيل نامبرده ندامت اين جانب و مخالفت ساير شركا را مشاهده نمود با اخذ كليد از آبيار، باغ را عدواناً تصرف و در آن سكنا گزيد و تا كنون نيز ساكن مى باشد و نيز تغييراتى در باغ داده است. و در اين اواخر سه ربع سهم يكى از شركاى (رديف 4) را بدون اطلاع سايرين و عدم پرداخت هزينۀ انجام شده و دسترنج اين جانب در طول مدت 22 سال، به قيمت خيلى بيشتر محرمانه خريدارى نموده است و طرف اصلى مدعى است كه تمام شش دانگ باغ را خريدارى نموده است.

ص: 155

چون از طرفى شركا شديداً با فروش مخالف هستند و كدورت و ناراحتى بين فاميل بروز نموده و از طرف ديگر اين جانب نيز كاملاً پشيمان هستم، مستدعى است تكليف شرعى اين جانب را ذيلاً اعلام فرمايند كه اعمالمان ان شاء الله موجب رضاى خداوند متعال باشد.

1. آيا معامله باطل است و بايست دو ميليون ريال وجه چك هاى دريافتى مسترد گردد؟

2. آيا كليه شش دانگ باغ، فروخته شده تلقى مى شود و مى بايست هر يك از مالكين چشم بسته با همان مبلغ مترى 3500 ريال در محضر حاضر شده، و آن را منتقل نمايند؟

3. آيا بايد قيمت عادلانه روز با نظر كارشناس تقويم و كار فيصله يابد؟

4. آيا بايد معادل دو ميليون ريال وجه دريافتى، نسبت به انتقال قسمتى از باغ به قيمت روز اقدام شود؟

5. آيا بايد معادل دو ميليون ريال وجه دريافتى، نسبت به انتقال قسمتى از باغ، به همان سه هزار و پانصد ريال اقدام شود؟

6. آيا بايد معادل دو ميليون ريال وجه دريافتى، نسبت به انتقال باغ به قيمت همان روز يا نظر كارشناس اقدام شود؟

بسمه تعالى، اصل معامله صحيح است؛ ولى اگر در معامله غبنى بوده و شما علم به آن نداشته ايد، خيار فسخ داريد و چنانچه اختلافى در بين است بايد در محاكم صالحه حل و فصل شود.

[سؤال 7149] 3609

بسمه تعالى

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى

پس از عرض سلام خواهشمند است به دو مسأله زير جواب مرحمت فرماييد.

ص: 156

1. اين جانب داراى يك خانه بودم و صاحب زن و فرزند هستم، چون بيكار بودم پيشنهاد شد خانه ام را كه سه دانگ آن مهريه خانمم هست بفروشم، اما بعد متوجه شدم مغبون شدم و خيلى هم مغبون شدم، بلافاصله به خريدار و بنگاه معاملاتى و فرمانده سپاه و معاون ايشان مراجعه كردم ولى ترتيب اثر ندادند، آيا شرعاً من حق فسخ معامله را دارم يا نه؟ با وجودى كه اسقاط خيارات در كار نبود.

بسمه تعالى، با فرض اين كه غبن شرعاً ثابت باشد و اسقاط خيار نشده و شما جاهل به غبن بوده ايد حق فسخ داريد.

[سؤال 7150]

2. در قولنامه همين خانه كه فروختم قيد شده است كه هر كس معامله را فسخ كند 50 هزار تومان دادنى باشد و همين دليل است كه اسقاط خيار نشده است بفرماييد در صورتى كه معامله را فسخ كنم بايد 50 هزار تومان بدهم يا نه؟

بسمه تعالى، اگر شرط شامل فسخ به خيار غبن هم باشد بايد مبلغ مذكور را بعد از فسخ بدهيد ولى اگر شامل نباشد بدهكار نمى شويد.

[سؤال 7151] 3610

بسمه تعالى پنجم ربيع الاول 1403 ق

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

شخصى يك باب خانه به مبلغ سيصد هزار تومان خريده كه در واقع قيمت آن حدوداً يك صد و هفتاد هزار تومان مى باشد. البته فروشنده از بى اطلاعى شخص خريدار كه در روستا كشاورزى مى كند و از قيمت خانه اطلاعى نداشته و براى اولين بار در شهر اقدام به خريد خانه كرده، سوء استفاده مى كند و در روز روشن كركرۀ مغازه را پايين مى كشد و قرارداد را تنظيم مى كنند و در انتها شرط مى گذارند كه هر كس از طرفين، معامله را فسخ و آن را بر هم زند بايد مبلغ سى هزار تومان به طرف مقابل بدهد. خريدار كه فرداى همان روز مطلع مى شود تا چه حد مغبون شده، معامله را

ص: 157

فسخ و بيعانه اى كه روز قبل داده بود از فروشنده مطالبه مى كند. فروشنده نيز طبق شرط و قرار قبلى مبلغ سى هزار تومان را از براى خود نگه مى دارد.

آيا فروشنده با اين نحو معامله و مغبونيت شديدِ خريدار اين مبلغ را مالك مى شود و يا مالك نمى شود و بايد مبلغ مزبور را به مشترى پس بدهد؟ والسلام

بسمه تعالى، اگر شرطى كه شده شامل فسخ به خيار غبن نباشد حق ندارد و بايد پول را رد كند.

[سؤال 7152] 3611

بسمه تعالى

خدمت آيت الله العظمى حضرت سيد روح الله الخمينى، مدّ ظله العالى، عرض مى شود يك قطعه زمين در تصرفم بوده، يك برادر از فاميل بدون اجازه بر زمين مقبوضه ام تغيير مكان كرده، پس بنده معترض شدم، ايشان يك قطعه زمين بدلاً و عوضاً به من نشان داده، بعد مدتى براى كِشت و كار به زمين رفتم، آن وقت از دادن قبضۀ زمين منكر گرديد بلكه به جاى دادن زمين در عوض زمين، آن زمين را قيمت كرد به مبلغ يك هزار و پنج صد روپيه از آن مبلغ يك صد روپيه پيشگى ادا كرد، من آن يك صد روپيه را گرفته در خانه رفتم. پس معلوم گرديد كه قيمت زمين قليل مقرر گرديده، چرا كه در بلد قيمت رايج الوقت زياده از آن بوده، يعنى آنچه كه يك هزار و پنج صد روپيه مقرر كرده آن قدر زمين را قيمت رايج الوقت مبلغ ده هزار روپيه بوده، پس نادم گرديدم، چرا كه در بيع خسارت بوده، پس روز ديگر به قيمت قليل خلاف رايج الوقت از زمين فروختن منكر شدم، و آن مبلغ يك صد روپيه او را پس دادم، آن برادر خاندانى منكر گرديد و مبلغ يك صد روپيه را پس نگرفت و جواب داد كه در ميان ما بيع واقع شده است، لهذا قيمت مقرّره زمين ادا مى نماييم، يعنى صرف مبلغ يك هزار و پنج صد روپيه، تقريباً بيست سال مدت گذشته كه زمين مقبوضه ام در قبض مالك مكان زير استعمال است، معاوضه يا چيز ديگر به من نداده، لهذا آن مبلغ يك

ص: 158

صد روپيه اجارۀ زمين خود پنداشته نزدم گذاشتم، بعد از آن تا حال نه قيمت يا معاوضۀ ديگر از باقى مكان نيافته، بلكه آن مقرر كرده قيمت قليله مبلغ يك هزار و پنج صد روپيه هم نداده، لهذا از حضرت عالى مسئلت مى نمايم كه آيا اين چنين بيع صحيح است يا نه؟ توضيح بفرمايند.

بسمه تعالى، اگر ثابت شود كه فروشنده مغبون شده، حق فسخ دارد و چنانچه فسخ كند زمين به او برمى گردد و خريدار بعد از فسخ حق تصرف ندارد و اجرت المثل را ضامن است.

[سؤال 7153] 3612

بسمه تعالى 21 / 2 / 1362

محضر مبارك رهبر انقلاب و اميد مستضعفان و مرجع تشيع عالم، امام خمينى، دامت بركاته

محترماً به عرض مى رساند: اين جانب به شخصى كه شريك بنده در يك دستگاه آپارتمان مى باشد - در تاريخ 16 / 12 / 1361 سه دانگ از همان آپارتمان را كه سهم بنده بود، فروختم از اين قرار كه با توجه به اين كه قيمت مورد معامله را نمى دانستم و به اختيار شريكم گذاشتم (در ضمن در معامله هم اسقاط خيار نشده است) ايشان از عدم اطلاع من نسبت به قيمت آپارتمان مذكوره سوء استفاده كرده و حد تنزّل قيمت را گفت. و براى اثبات، اين را عرض كنم كه در همان تاريخ و در همان مجتمع كه تمامى آپارتمان ها يك قواره هستند، در طبقۀ فوقانى معامله انجام گرفت كه از نظر قيمت تفاوت زيادى دارد با قيمت معاملۀ ما كه شريكم اين موضوع را به نفع خود طور ديگرى به من عنوان كرده بود. من فريب حرف ايشان را خورده و قولنامه را امضا كرده و هنوز وجه نقدى دريافت نكرده ام و مغبون شده ام. از معظّم له تقاضا دارم نظر خود را براى فسخ اين معامله از نظر شرعى مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، در صورتى كه محرز شود كه يكى از دو طرف معامله مغبون شده، براى او حق فسخ ثابت است.

ص: 159

[سؤال 7154]

3613

بسمه تعالى 1 / 11 / 1361

حضور رهبر و مرجع عالى قدر، آيت الله العظمى امام خمينى

حدود يك سال قبل، قراردادى براى ساختن دو دستگاه توليدى با شخصى امضا كردم كه به مدت دو ماه تحويل دهم؛ به علت كمبودهاى غير منتظرۀ اجناس و بيمارى نتوانستم در موعد مقرر، دستگاه را تحويل نمايم؛ ولى در اين مدت، عمده كارهاى ساخت دستگاه انجام گرفته؛ به هر حال دو ماه بعد از زمان مقرر، با اطلاع و پيگيرى خريدار، دستگاه آمادۀ تحويل شد؛ در اين زمان، خريدار مدتى را فرصت خواست تا محلى را تهيه و بعد دستگاه را تحويل و انتقال دهد؛ حال بعد از مدت طويلى ادعا مى كند كه دستگاه را نمى خواهد؛ البته در عرف سازندگان ماشين آلات، در اين گونه موارد بعضاً معامله باطل و يا ادعاى خسارت از طرف خريدار مورد قبول است كه در قرارداد اين گونه قيد مى شود؛ لكن در قرارداد منعقده چنين نشده است. حال آيا خريدار حق به هم زدن معامله و يا ادعاى خسارت را دارد؟ و آيا فروشنده حق گرفتن خسارت را دارد؟

بسمه تعالى، اگر خريدار مغبون شده يا آنچه خريده معيوب باشد، خيار دارد و در غير اين صورت، حق فسخ ندارد؛ مگر شرط خيار كرده باشند.

[سؤال 7155] 3614

بسمه تعالى

در كويت، در ميان زرگرها معامله و خريد و فروش به اين صورت رواج دارد كه وقتى طلا را به مشترى مى فروشند، با نيلو يا نگين، نيلو و نگين را به قيمت طلا با مشترى حساب مى كنند (با اين كه قيمت نگين و نيلو يا نصف يا ثلث يا ربع طلا است) و در موقع خريد، قيمت نيلو و نگين را كمتر از طلا مى خرند، همان طور كه قيمتش مى باشد و گاهى مى شود از همان مشترى مى خرد كه به او به قيمت طلا فروخته؛ آيا

ص: 160

اين نحوه فروش صحيح است؟ و در صورتى كه صحيح نباشد، با معاملات گذشته تكليف چيست؟ و گاهى به مشترى گفته مى شود: نيلو و نگين را به قيمت طلا حساب مى كنم و او مى داند كه قيمت فرق دارد. استدعا دارد جواب روشن مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، در فرض مسأله، با علم طرف به مقدار مبيع، مانع ندارد و اگر مشترى، جهل به كيفيت و كم بودن قيمت نگين از طلا داشته اختيار فسخ دارد.

[سؤال 7156] 3615

بسمه تعالى

اگر بر فروشنده محرز شود كه در معاملۀ معموله مغبون گرديده است آيا خيار فسخ دارد؟

بسمه تعالى، اگر در وقت معامله، علم به غبن نداشته و شرط سقوط خيار نشده، در فرض غبن مذكور، حق فسخ دارد.

[سؤال 7157] 3616

بسمه تعالى 26 / 1 / 1361

حضور محترم زعيم عالى قدر، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، أدام الله ظله العالى، استدعا دارد نظر عالى را در مورد مسأله ذيل مرقوم فرمايند.

قراردادى براى فروش كالا بين دو نفر منعقد مى شود. هنگام عقد قرارداد، خريدار كه از قيمت واقعى جنس اطلاع نداشته غفلت مى كند و تعهد مى نمايد جنس را گران تر از قيمت حقيقى آن بخرد، در حالى كه فروشنده از قيمت واقعى جنس و وضع آن در بازار كاملاً مطلع بوده است و ضمناً اطلاع داشته است كه خريدار قصد فروش مجدد جنس را دارد. به موجب قرارداد، خريدار مبلغى به عنوان وجه الضمان تسليم فروشنده مى كند؛ ولى هنگام فروش مجدد جنس متوجه مى شود كه ميزان گرانى اوليه به حدى است كه مردم به آن اهميت مى دهند و فروش مجدّد آن امكان ندارد و لذا

ص: 161

نمى تواند تعهدات مرقوم در قرارداد را در قبال فروشنده انجام دهد و فروشنده به همين بهانه مبلغ وجه الضمان را ضبط مى كند. مستدعى است بفرمايند: با توجه به غفلت خريدار و اطلاع فروشنده از قيمت جنس و وضع آن در بازار، آيا فروشنده در مورد ضبط وجه الضمان ذى حق مى باشد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر تفاوت قيمت، مقدارى معتنا به است و خيار نسبت به آن مقدار را ساقط نكرده، حق فسخ دارد و مى تواند بدون موافقت فروشنده فسخ كند؛ ولى تا فسخ نكرده ملزم است طبق قرارداد عمل كند.

[سؤال 7158] 3617

بسمه تعالى

سلام و درود به رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران و اميد مستضعفان جهان، حضرت آيت الله امام خمينى، مدّ ظله العالى

خواهشمند است به سؤالات ذيل پاسخ فرمايند:

1. اگر كسى منزلى را بفروشد و پول را هم تحويل بگيرد، ولى بعد از گذشت هشت ماه از فروش منزل آيا جايز است كه فروشنده پشيمان شده و بگويد منزل را ارزان فروختم و ادعاى افزايش قيمت آن را بنمايد؟

2. اگر كسى منزلى را با قيمت معينى بفروشد و پول را هم تحويل بگيرد، ولى بعد از گذشت هشت ماه از فروش منزل، آيا جايز است كه فروشنده پشيمان شده و بگويد منزل را ارزان فروختم و ادعاى نصف نمودن منزل را با خريدار بنمايد؟

3. اگر كسى منزلى را بفروشد و پول را هم تحويل بگيرد، ولى بعد از گذشت هشت ماه از فروش منزل، آيا جايز است كه فروشنده پشيمان شده و ادعاى پس گرفتن منزل را از خريدار بنمايد؟

بسمه تعالى، 1 و 2 و 3. اگر محرز شود كه يكى از طرفين معامله مغبون شده، مى تواند معامله را فسخ نمايد و حق ديگرى ندارد.

ص: 162

4. اگر كسى منزل خود را بفروشد، ولى خريدار همان لحظه پول نقد نداشته باشد و به فروشنده بگويد: تا بيست روز ديگر پول تهيه خواهم كرد و فروشنده هم قبول نمايد و بعد از فراهم نمودن پول، فروشنده وجه را تحويل بگيرد، ولى بعد از گذشت هشت ماه از فروش منزل آيا جايز است كه فروشنده پشيمان شده و ادعا نمايد كه شما پول دير به من داده ايد و منزل را از خريدار پس بگيرد؟

بسمه تعالى، در فرض مسأله، حق فسخ و پس گرفتن را ندارد.

در پايان، سلامتى و طول عمر آن رهبر عظيم الشأن و همچنين پيروزى سربازان اسلام را بر عليه سربازان كفر صدامى از خداوند متعال آرزومندم. خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدى، خمينى را نگهدار،

[سؤال 7159] 3618

بسمه تعالى

حضرت آيت الله العظمى، رهبر عزيز و بنيان گذار جمهورى اسلامى، امام خمينى، دام بقاؤه

محترماً به عرض مى رسد: دو نفر در شهرستانى خانۀ اشتراكى داشتند؛ يكى از شريك ها در روستا ساكن بوده و ديگرى در شهرستان در همان خانۀ اشتراكى ساكن بوده، بدون اين كه دينارى حق الاجاره به شريكش بدهد. بعد از مدتى آن شخصى كه در خانۀ اشتراكى سكونت داشته، مى رود به روستا از شريكش سهم خانۀ شريكش را بدون نظريۀ كارشناس و معمار و خبره، به قيمتى خريدارى مى نمايد به عنوان قولنامه؛ در صورتى كه قولنامه را شريكش امضا نكرده. فروشنده بعد از هشت روز از تاريخ معامله، به شهرستان مى رود.

با تحقيقات صحيح معلوم مى شود شريكش كلاه گذاشته به سرش؛ عمارت را از قيمت روز خيلى ارزان خريده و غبن فاحش كرده؛ سه روز هم در شهر جهت تحقيقات مانده. بعد از سه روز به شريكش ابلاغ نموده كه مرا مغبون كرده اى؛ من به اين قيمت سهم خود را نمى فروشم؛ يا حق غبن را بده و رضايت مرا به دست بياور تا معامله انجام گيرد و يا حق غبن را من به تو مى دهم عمارت را به من واگذار نما و يا پولى كه پرداخت كرده اى قبول كن. شريكش هيچ كدام را قبول نكرده، مى گويد: من

ص: 163

معاملۀ قطعى كرده ام، حق غبن به تو نمى رسد. شريك فروشنده چندين مرتبه حاضر شده پولى كه گرفته، پس بدهد؛ در حضور چند نفر، خريدار امتناع ورزيده، قبول اخذ را نكرده و به حضور حاكم شرع هم حاضر نمى شود.

حاليه مستدعى است حكم خدا را بيان فرماييد؛ آيا حق غبن فروشنده و حق الاجاره ثابت است يا نه؟

بسمه تعالى، در فرض مسأله، فروشنده خيار غبن دارد و مى تواند معامله را فسخ نمايد.

[سؤال 7160] 3619

بسمه تعالى

جهت دفتر امام خمينى مسأله شرعى

اگر معامله اى بشود و مدت 5/2 ماه از مهلت آن بگذرد و سند در دفتر اسناد رسمى به نام خريدار شود و خريدار بعد از اين مدت بفهمد و ثابت كند كه در موقع معامله مغبون بوده و ولى علم به غبن نداشته و متوجه گرانى آن نبوده و مورد معامله را به قيمت گران ترى به طورى كه به زيادى و كمى آن اهميت فراوان داده مى شود خريده باشد و حالا مغبون شده آيا خيار فسخ دارد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر اسقاط خيار نشده باشد حق فسخ دارد.

[سؤال 7161] 3620

بسمه تعالى

محضر مقدس رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران، آيت الله العظمى حاج آقا خمينى، دام ظله العالى

عرض مى شود: شخصى زمينى را فروخت و خودش مسافرت كرد. در محل مسافرت فهميد كه مغبون واقع شده به غبن فاحش. نامه به مشترى نوشت كه در اين معامله غبن واقع شده است؛ لذا فسخ كردم. آيا اين فسخ نافذ است يا خير؟

ص: 164

بسمه تعالى، كتابتِ تنها فسخ نيست. ولى اگر فسخ كرده و كتابت وسيلۀ ابلاغ بوده، فسخ نافذ است.

[سؤال 7162] 3621

بسمه تعالى 4 / 12 / 1361

محضر رهبر كبير انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، دامت افاضاته

ضمن تقديم خالصانه ترين احترامات؛ در رساله توضيح المسائل معظم له، مسأله 2124 در خصوص مواردى كه انسان مى تواند معامله را به هم بزند چنين توضيح داده شده: «اول؛ آن كه از محل معامله متفرق نشده باشند و اين خيار را خيار مجلس مى گويند؛ دوم؛ آن كه مغبون شده باشند، (خيار غبن)».

ارائه طريق فرمايند كه فروشنده يا خريدار از تاريخ انعقاد معامله تا چه فاصله زمانى مى توانند معامله را تحت عنوان خيار غبن به هم بزنند؟

از محضر مباركتان استدعا مى شود در اين باره فتواى شرعى را ذيل همين نامه مرقوم و مرحمت فرمايند كه مورد نياز ضرورى است.

بسمه تعالى، فاصله مشخصى اعتبار ندارد و هر وقت ثابت شود كه غبن بوده و ساير شرايط خيار هم موجود است، حق فسخ ثابت مى شود.

[سؤال 7163] 3622

بسمه تعالى

حضور مبارك حضرت آيت الله العظمى جناب آقاى امام خمينى

پس از عرض سلام، محترماً به عرض عالى مى رساند: يك نفر يك خانه باغچه را به شخص ديگرى فروخته. بعد از معامله، طرفين تا چند مدت (چند روز و يا چند ماه) مى توانند ادعاى غبن و يا فسخ نمايند، با توجه به اين كه قيمت ملك هر روز در حال ترقّى و يا تنزّل مى باشد؟

بسمه تعالى، مدتى مخصوص ندارد و ترقّى و تنزّل قيمت موجب غبن و

ص: 165

خيار فسخ نمى شود. بلى اگر ثابت شود كه در وقت عقد، غبنى در كار بوده، با جهل شخص، خيار غبن ثابت مى شود.

[سؤال 7164] ‘ 1890

29. گاهى اجناسى در شهرى ترقى مى كند افرادى مى روند به شهرستان كه خبر از ترقى ندارند اجناسى به قيمت ارزان مى خرند ولى قيمت محل اجناس همان است كه خريده اند پس از چند روز صاحب هاى جنس متوجه ترقى مى شوند ادعاى غبن مى كنند آيا خيار غبن دارند يا نه؟

بسمه تعالى، در فرض مزبور خيار غبن ندارند.

[سؤال 7165] 3623

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى

شخصى كه قطعه باغ گل و بادام خريدارى مى نمايد و فروشنده اطلاع كامل از قيمت آن نداشته است خريدار مى گويد هر وقت پشيمان شدى باغ براى خودت ولى باز هم فروشنده مى گويد معامله را فسخ نمى كنم بعداً خانواده فروشنده مطلع مى شوند و فروشنده را وادار به فسخ مى نمايند و ثابت مى شود كه غبن دارد خريدار مبلغى بابت غبن پرداخت مى نمايد و فروشنده قبول مى كند اما معلوم مى شود كه بيش از آنچه بابت غبن پرداخت شده است مغبون است آيا فروشنده حق دارد كه معامله را فسخ نمايد يا اين كه بقيه مبلغ غبن را مى تواند بگيرد؟ البته موقع پرداخت آن مبلغ گفته اند بابت سقوط غبن و فروشنده هم قبول كرده ولى از نظر اهل خبره غبن باقى است مستدعى است حكم الله را بيان فرماييد.

بسمه تعالى، مجرد گفتن اين كه فسخ نمى كنم اسقاط خيار نيست و اگر پول در مقابل غبن خاص داده شده و بعد معلوم شده كه غبن بيش از اين ها است خيار غبن ساقط نشده است.

ص: 166

[سؤال 7166] 3624

بسمه تعالى

حضور محترم رهبر انقلاب اسلامى، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى

جنسى را با علم به اين كه در چند روز آينده كيلويى 7 تومان مى شود به كيلويى 11 تومان، خريده و مصرف نموده ام. پس از مصرف متوجه شده ام كه شخص فروشنده جنس را كيلويى 5 تومان خريده است و چون مى دانسته كه من اين جنس را هميشه كيلويى 11 تومان مى خرم و مركز تهيۀ اين جنس را بلد نيستم، از عدم آگاهى من سوء استفاده نموده و جنس را به قيمت كيلويى 11 تومان به اين جانب فروخته است. بفرماييد از نظر شرع مقدس آيا مى توانم جنس را كيلويى 5 تومان تهيه و به ايشان بدهم و پولم را دريافت دارم؟ والسلام

بسمه تعالى، اگر جنس را به بيش از قيمت عادلۀ روز خريده و در هنگام خريد، اطلاع از قيمت عادلۀ آن نداشته و در نتيجه مغبون شده و پيش از اطلاع از غبن، آن را مصرف كرده و از بين برده، مى تواند معامله را فسخ كند و پول پرداختى را پس بگيرد و در اين صورت، بايد به جاى جنس مصرف شده، قيمت عادلۀ روز پس دادن را به فروشنده برگرداند و اگر جنس از مثليات باشد، بايد پس از فسخ معامله، به جاى جنس مصرف شده، مثل آن را به فروشنده برگرداند.

خيار تأخير

[سؤال 7167] ‘ 3617

4. اگر كسى منزل خود را بفروشد، ولى خريدار همان لحظه پول نقد نداشته باشد و به فروشنده بگويد: تا بيست روز ديگر پول تهيه خواهم كرد و فروشنده هم قبول نمايد و بعد از فراهم نمودن پول، فروشنده وجه را تحويل بگيرد، ولى بعد از گذشت هشت

ص: 167

ماه از فروش منزل آيا جايز است كه فروشنده پشيمان شده و ادعا نمايد كه شما پول دير به من داده ايد و منزل را از خريدار پس بگيرد؟

بسمه تعالى، در فرض مسأله، حق فسخ و پس گرفتن را ندارد.

خيار رؤيت

[سؤال 7168] 3625

بسمه تعالى

محضر شريف حضرت مستطاب آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

پس از عرض سلام، خواهشمند است عطف توجه فرموده جواب مسأله ذيل را مرقوم فرماييد:

شخصى مقدار معينى از سهام يك قطعه زمين مشخص را به طور مشاع به ديگرى مى فروشد. در معامله قيد مى كنند كه مقدار سهم فروخته شده 1055 متر است و در ذيل سند رسمى نيز ذكر شده است كه مورد معامله به اقرار متعاملين 1055 متر است. بعد از آن كه سهام را تفكيك كردند، كشف شده است كه سهم مورد معامله بيشتر از متراژ فوق است. آيا در اين صورت فروشنده حق مطالبه اضافه زمين را دارد يا خير؟

بسمه تعالى، با فرض وقوع معامله بر سهام معينه، خريدار مى تواند سهام مورد معامله را مطالبه كند. و اگر زيادتر از مقدارى كه به آن توصيف كرده اند باشد، فروشنده خيار تخلف وصف دارد.

[سؤال 7169] ‘ 3876

2. چنانچه مالك زمين، بدون اطلاع و رضايت مالك اعيانى (يعنى سازندۀ بنا) و بدون ذكر جريان احداث اعيانى به خريدار، ملك خود را به غير منتقل نمايد آيا خريدار حق دارد مالك اعيانى را به رسميت نشناسد و او را از ملك ساخته شده به وسيلۀ خودش بيرون كند يا اين كه حق اعيانى سازندۀ بنا محترم است و خريدار

ص: 168

نمى تواند مدّعى فروشنده گردد؟

بسمه تعالى، خريدار اگر قبلاً اطلاع نداشته، پس از خريدن زمين و اطلاع از وجود ساختمان ديگران در آن، مى تواند به فروشنده مراجعه و معامله را فسخ كند.

خيار عيب

[سؤال 7170] 3626

بسمه تعالى

مسئولين محترم دفتر حضرت امام خمينى، دام ظله

بعد از سلام، شخصى زمينى را كه مى دانست اين زمين با آمدن خط اتوبان از بين خواهد رفت بدون آگاه ساختن خريدار، فروخته؛ البته به توسط بنگاهدار. و البته در موقع فروختن، زمين را به عينه به خريدار نشان نداده و بعد از مدتى خريدار آمده، گفته زمين را تحويل دهيد. گفته: برو با مهندس تحويل بگير. مهندس با ديدن اين شماره ملك، گفته كه اين زمين براى اتوبان رفته است. آيا اين معامله فسخ است يا خير؛ نظر مبارك امام در اين باره چيست؟ لطفاً دستور امام را به دادگاه نوشته تا به كار اين جانبان رسيدگى نمايند؟

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، خريدار مى تواند معامله را فسخ كند.

[سؤال 7171] 3627

بسمه تعالى

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

چه مى فرماييد در اين مسألۀ شرعيه: شخصى گوسفند يا گاوش مريض مى شود. از ترس اين كه بميرد و متضرّر شود به قصّابى به ارزان تر از قيمت حيوان سالم مى فروشد.

قصّاب پس از ذبح، گوشت آن را به مشترى ها كه از ماجرا خبر ندارند، مى دهد. نوعاً

ص: 169

گوشت حيوان كذايى، مسموم و مضر است. آيا معاملۀ صاحب گوسفند با قصّاب، و قصّاب با مشترى ها جايز و پول آن حلال است يا خير؟ يا مشترى گوشت حق خيار عيب دارد؟ حكم شرعى آن را بيان فرماييد.

بسمه تعالى، معامله صحيح است و چنانچه گوشت معيوب شمرده مى شود، براى خريدار خيار عيب ثابت است و اگر تدليس نمايد حرام است.

[سؤال 7172] 3628

بسمه تعالى 27 / 10 / 1361

مسئولين دفتر محترم امام، احتراماً؛ تقاضا دارد حكم شرعى مسائل زير را طبق نظر امام صراحتاً اعلام فرماييد.

1. شركت ما با يك شركت ديگر قرارداد بسته تا هر روز غذاى مناسبى به كارگران ما بدهد؛ ليكن بر اثر بى دقتى آشپزها و يا احياناً موارد و مسائل ديگرى كه مربوط به آن شركت است - مثلاً - خورشت كاملاً خراب شده و قابل مصرف نيست و به دور ريخته شده و فقط برنج خالى به كارگران مى دهند و يا احياناً برنج، كاملاً كال (نپخته) بوده و خورشت خالى با كمى نان به كارگران مى دهند و يا.... آيا در اين طور مواقع مى توان به عنوان جريمه، حتى پول برنج خالى يا خورشت خالى را نيز به آن شركت نپرداخت و معادل كل پول غذا را به كارگران داد يا بايد قيمت هر چه كه تهيه نموده اند و قابل مصرف بوده را به وى پرداخت و بقيه را به كارگران كه پول غذا، حق هر روزشان است پرداخت؟

بسمه تعالى، پول مقدارى كه قابل مصرف شدن است را بايد بدهند و مى توانند تمام غذا را برگردانند و غذاى مناسب و سالم طلب كنند.

2. آيا مى توان براى ايجاد سوله (ساختمان فلزى كارگاه) جهت توليد بيشتر كه به تأييد مقامات وزارتخانۀ مربوطه نيز رسيده، جهت اخذ پروانه، به شهردارى مراجعه نكرد؟ چون آن قدر ضوابط دست و پا گير دارد كه احتمال مخالفت صريح نيز مى رود؛ على رغم نياز كشور در اين

ص: 170

مقطع حساس، جهت توسعۀ سريع صنايع.

بسمه تعالى، بايد مقررات، مراعات شود.

3. آن هايى كه با حكم رانندگى در ادارات استخدام مى شوند: اگر عموماً مسافتشان كمتر از چهار فرسخ باشد و استثنائاً از چهار فرسخ بيشتر بروند، آيا حكم راننده بر آن ها جارى است؟

بسمه تعالى، اگر شغل آن ها رانندگى - در اعم از مسافت و غير مسافت - است، بايد در سفر شغل، تمام بخوانند.

4. اگر كارشان طورى باشد (مانند مأموران آمار) كه مثلاً سه ماه يا بيشتر يا كمتر، در اداره مى مانند و بقيۀ اوقات سال را به مأموريت مى روند، آيا آن ها نيز حكم راننده را دارند؟

بسمه تعالى، در مدتى كه مشغول به سفر و رانندگى هستند، تمام بخوانند و مدتى كه در اداره هستند، شكسته بخوانند.

[سؤال 7173] 3629

بسمه تعالى 27 / 9 / 1358

محضر رهبر بزرگ انقلاب حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى

با كمال احترام؛ به عرض مى رساند: فروشنده اى خانه اى را بَر خيابان مى فروشد كه خيابان از طرف شهردارى مقدارى عقب نشينى داشته است و خريدار موقع معامله مطلع نبوده است؛ ولى بعد از انجام معامله اطلاع پيدا مى كند. آيا خريدار به واسطه اين عيب مى تواند معامله را فسخ نمايد و خسارت خود را از فروشنده مطالبه كند؟

بسمه تعالى، اگر در نظر عرف به نحوى باشد كه عيب محسوب شود و در حين معامله هم موجود بوده و مشترى اطلاع نداشته، حق فسخ دارد.

[سؤال 7174] 3630

بسمه تعالى 26 / 9 / 1361

جناب زعيم الملّة و امام الاُمّة، آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى، سلام عليكم ورحمة الله وبركاته، ضمن آرزوى سلامتى و تندرستى براى آن وجود مبارك، استدعا دارد جواب مسائل ذيل را بيان و با مهر شريف مزين فرماييد.

ص: 171

1. يك زارع از شخصى تخم زراعت خريده و با زحمات و هزينه هاى زياد، همان تخم را كاشته است؛ در موقع برداشت محصول معلوم شده آن شخص تقلب نموده، تخم ها خراب يا عوضى بوده است؛ در نتيجه آقاى زارع زحمات يك ساله اش بر باد رفته و به ضرر افتاده است. آيا خسارت زارع را فروشندۀ تخم بايد بدهد يا نه؟ و اگر فروشنده گويد كه سهواً اين كار شده است، در اين صورت وظيفه چيست؟ هر دو صورت را بيان فرماييد.

بسمه تعالى، خسارات زرع بر فروشنده نيست؛ ولى اگر چيزى كه خريده معيوب بوده، در فرض مسأله مى تواند تفاوت قيمت صحيح و معيوب آن را بگيرد.

2. شخصى از شخصى 20 تن جنس خريده و قيمت كلى آن 000/ 750 ريال مى شود؛ بدون اين كه جنس را وزن كند و تحويل بگيرد، 000/ 100 ريال بيعانه داده و قرار شده بقيۀ وجه را بياورد و جنس را تحويل بگيرد. بعد از مدت طولانى آمده است و تقاضاى فسخ معامله را مى نمايد و مطالبه بيعانه را مى كند؛ و از اين طرف، جنس موردنظر ارزان شده است و آقاى فروشنده با اتكا به قول شخص خريدار، جنس را نفروخته است. در اين صورت وظيفۀ طرفين چيست؟ بيان فرماييد.

بسمه تعالى، اگر معامله تمام شده، حق فسخ ندارد؛ مگر آن كه در ضمن معامله شرطى شده باشد.

3. شخصى عمداً سنگى انداخت و شيشه اطاق شخصى را شكست. آيا ضامن است كه قيمت يا خود شيشه را بدهد يا نه؟

بسمه تعالى، ضامن است.

[سؤال 7175] 3631

بسمه تعالى هشتم ذى القعده 1399 ق

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله

پس از عرض سلام و طلب دعا عرض مى شود كه: اگر كسى خانه اى را بدون ذكر عيب با تبرّى از آن عيب بفروشد و قسمتى از ثمن را قبض كند و مشترى هم خانه را بدون علم به عيب تصرف كند - به اين معنا كه در آن خانه سكونت كند و تغييرات

ص: 172

جزيى و غير اساسى در آن انجام دهد - پس از گذشت حدود سه ماه، مشترى معيوب بودن خانه را كاملاً احراز كند. آيا در اين صورت براى مشترى خيار عيب باقى است يا ساقط مى شود؟ و چنانچه خيار عيب ساقط شود و مشترى حق فسخ معامله را نداشته باشد، آيا بر بايع لازم است كه آن عيب را به طور اساسى رفع كند و يا اين كه بايد ارش آن عيب را بدهد؟ و آيا ضامن خسارات وارده بر مشترى در اثر آن عيب مى باشد. و چنانچه خيار عيب باقى باشد و معامله فسخ شود، آيا بر مشترى لازم است كه اجرت منافع استيفا شدۀ خانه را بدهد؟ و آيا بر بايع هم چنين حكمى جارى است؟ يعنى اجرت منافع آن مقدار از ثمن را كه قبض نموده و در اين مدت از مشترى تفويت شده است، بدهد؟

بسمه تعالى، با تبرّى از عيب در وقت عقد، خيار عيب ساقط است و حق مطالبه ارش هم ندارد.

خيار تخلّف شرط

[سؤال 7176] 3632

بسمه تعالى 28 / 9 / 1361

به نام او و به ياد امام امت و جميع شهدا و صالحين و صديقين

اگر در ضمن معامله، شرطى گذاشته شود و يكى از طرفين به شرط عمل نكند، طرف ديگر حق فسخ معامله را دارد؟

بسمه تعالى، در صورت تخلف، خيار ثابت است.

[سؤال 7177] 3633

بسمه تعالى 27 / 11 / 1361

دفتر مبارك امام امت و مرجع عموم مسلمين جهان امام خمينى ادام الله ظله على رؤوس المسلمين

ص: 173

به استحضار مى رساند شخصى يك دانگ و نيم از ملك خويش را به ديگرى فروخته با مبلغى در حدود سيصدهزار تومان نقد و يك ميليون و يكصد هزار تومان نسيه به مدّت دو سال به ضميمه پانصد هزار تومان طلب بانك كه روى اين ملك بوده به شرط اين كه خريدار در رأس موعدهاى مقرّره بدهى هاى خود را به بانك و فروشنده بدهد. ملك به تصرف خريدار درآمده و به جاى يك دانگ و نيم، كل شش دانگ را غصباً تصرف كرده و هرگونه تصرف ناروايى را در آن انجام داده، فروش تراكتورها و ماشين آلات سنگين كشاورزى و قطع اشجار كهن سال چهار مترى و فروش قطعاتى از زمين و ايجاد ساختمان هاى زياد مسكونى و غير آن و در مقابل، شروط پرداخت پول ملك را به فروشنده و بانك عمل نكرده و تخلف نموده است. به نظر حكام والامقام شرع مطاع چنين بيع و معامله اصولاً صحيح و مرضى يا باطل و فسخ است؟ براى اصلاح امور امت ذيلاً فتواى حضرت امام اعظم را در اين ورقه توشيح بفرماييد.

بسمه تعالى، بيع نسبت به مقدار تعيين شده صحيح و شرايط واجب الوفاء است، و خريدار حق تصرف در زايد بر مورد معامله را ندارد و اگر تخلف از شرايط نمايد براى فروشنده حق الزام او به عمل به شرط مى باشد و چنانچه ممكن نشد مى تواند معامله را فسخ نمايد.

[سؤال 7178] 3634

بسمه تعالى 18 / 11 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله امام خمينى دامت بركاته

پس از تقديم سلام و تحيات وافره استدعا دارم به يك سؤال ذيل پاسخ فرماييد: يك قطعه زمين را در اوايل فروردين ماه 1357 فروختم، مدّت حدود سه سال مبلغى پول از خريدار گرفتم و الباقى قيد شد به صورت اقساط ماهيانه خريدار بدهد و سند عادى به نام خريدار نوشته شد. در سند قيد شد وقتى خريدار تمام قسط پول را

ص: 174

پرداخت كرد، سند رسمى را به خريدار انتقال بدهم. خريدار چند قسط را پرداخت و بعد از اواخر سال 57 ديگر پرداخت نكرد. البته زمين هم گران شد مدّتى گذشت، مبلغى از پول را گرفتم و مبلغى مانده است لذا خريدار وقتى ديد زمين را به صورت رسمى نمى شود انتقال داد مى گويد من پول خودم را مى خواهم. آيا اين معامله صحيح است يا باطل؟

بسمه تعالى، اگر شرط شده كه پس از پرداخت پول، زمين رسماً انتقال داده شود و عمل به شرط ممكن نيست، خريدار حق فسخ دارد.

[سؤال 7179] 3635

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دام ظله العالى، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته

هرگاه شخصى مغازه اى را به فردى بفروشد و مقدارى از پولش را دريافت كند و در قولنامه شرط كند كه باقيمانده را مشترى تا شش ماه بپردازد، اما مشترى به اين شرط

عمل نكرد و فروشنده مغازۀ مذكور را به ديگرى در محضر فروخت آيا شرعاً مشترى اول مالك است يا مشترى دوم؟

بسمه تعالى، اگر در ضمن عقد شرط شده كه در مدت معين بقيۀ پول داده شود يا عقد مبنى بر آن واقع شده و مشترى تخلف كرده با فروش شخص فروشنده مشترى دوم مالك مى شود.

[سؤال 7180] 3636

بسمه تعالى

دفتر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، رهبر كبير انقلاب

شخصى خانه اى را از شركت ساختمانى خريدارى و پس از مدتى به شركت مزبور توصيه مى كند كه خانه را از طرف من بفروشيد؛ شركت خانه را به شخصى به قيمت

ص: 175

تقريباً يك ميليون تومان مى فروشد؛ مبلغ ششصد هزار تومان را تحويل مى گيرد و مبلغ چهارصد هزار تومان ديگر را قرار است خريدار طى چند سفته در مدت معين بدهد؛ و نيز مقرر شد كه مالك، پس از رسيد تمام قيمت، معامله را امضا و اصل قبالۀ خريد را انتقال بدهد؛ ناگفته نماند كه خريدار خانه را متصرف شده اما مابقى قيمت خانه را كه مبلغ چهارصد هزار تومان بود پرداخت نكرده و مدت بيش از دو سال از مدت پرداخت آن گذشته است؛ حال فروشنده مى گويد: چون شرط انجام قطعى معامله و انتقال سند، پرداخت بقيۀ وجه بوده و خريدار در وقت معين و تا كنون مابقى پول را پرداخت نكرده، معامله فسخ است و خانه را نمى فروشم؛ و شخص خريدار مدعى است كه معامله لازم شده و خانه را پس نمى دهم. آيا در اين صورت، فروشنده حق فسخ معامله را دارد يا خير؟ با احترام

بسمه تعالى، اگر شرط شده كه خريدار در وقت معين، پول را بدهد و تخلف شده، فروشنده حق فسخ دارد.

[سؤال 7181] 3637

بسمه تعالى 29 / 8 / 1361

نايب الإمام، امام خمينى، دام ظله العالى

1. شخصى زمين خود را به برادر خود فروخته، مقدارى از ثمن را گرفته، بقيه ثمن را در موعد سه ماه قرار مى گذارد. ولى بعد از سه ماه، به واسطه اختلاف در جنس و نقد بودن آن؛ در دادن ثمن تأخير مى شود. بعد فروشنده، پشيمان مى گردد. آيا اين بيع، صورت پذيرفته و صحيح است؟

بسمه تعالى، اگر شرط شده كه بقيه ثمن در موعد مرقوم پرداخت شود، در صورت تخلف، فروشنده حق فسخ پيدا مى كند و تا فسخ نكرده، بيع به حال خود باقى است.

2. شخص مذكور، بعداً زمين خود را وقف مى كند و مشترى مذكور، در مجلس وقف مى گويد از معامله

ص: 176

بالا صرف نظر كردم به شرط اين كه وقف صحيح باشد. آيا معامله بالا فسخ شده، و وقف صحيح است؟

بسمه تعالى، اگر بعد از سه ماه، با تخلف شرط، فروشنده اين كار را انجام داده؛ فسخ محقّق شده. ولى صحت وقف، محل اشكال است، مگر اين كه اول فسخ كند و بعد وقف نمايد.

[سؤال 7182] 3638

بسمه تعالى

محضر حضرت آيت الله العظمى خمينى مدّ ظله العالى

كسى حيوان حلال گوشت را مى فروشد به شرط آبستن بودن، خريدار اين حيوان را مى برد به خانه خود بعداً معلوم مى شود كه آبستن نيست مشترى مى تواند معامله را فسخ كند يا مقدارى از قيمتش كم كند؟ شما امر بفرماييد.

بسمه تعالى، مى تواند معامله را فسخ كند و حق گرفتن تفاوت ندارد.

[سؤال 7183] 3639

بسمه تعالى 12 / 5 / 1361

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى روح الله الموسوى الخمينى، دامت بركاته

ضمن ابلاغ مراتب سلام، به عرض عالى مى رساند: شخصى خانه اى را به كسى فروخته؛ خريدار مبلغى را نقداً پرداخته و قرار شده بقيه را به اقساط و در مواعد مقرر

پرداخت نمايد؛ ليكن خريدار مذكور، اقساط معينه را در رأس موعد نپرداخته و از موعد هر قسط، ماه ها گذشته. آيا فروشنده حق فسخ معامله را از بابت تخلف شرط و خيار تأخير دارد يا خير؟

در خاتمه، عزت و سعادت و سلامت تام آن حضرت و پيروزى كامل اسلام و مؤمنين را از ايزد لايزال خواهانم.

بسمه تعالى، مورد خيار تأخير نيست؛ بلى اگر در ضمن معامله شرط شده باشد كه ثمن در مواعد مقرّره، به اقساط پرداخت شود و تخلف شده، خيار تخلف شرط ثابت است.

ص: 177

[سؤال 7184] 3640

بسمه تعالى

پس از عرض سلام اين جانب قطعه زمينى از شخصى خريدارى نمودم وكالتى بدون سند كه بعد از ارزيابى نمودن و پرداخت ماليات به نام خودم يا ديگرى سند صادر كنم وكالت كه به بنده داد پول زمين را به صاحب ملك پرداختم رفتم اداره ثبت مهندس بردم كه ارزيابى كنم گفت شماره زمين اشتباه مى باشد شماره زمين شما آن خانه هاى ساخته شده است اين زمين نيست خلاصه دو سال زحمت كشيدم تا شماره را درست كردم و تفكيك نمودم اعاده سند شد رفتم محضر به نام كنم محضردار گفت وكالت يك اشكال دارد برو صاحب زمين را بياور رفتم پيش صاحب زمين كه بيا برويم محضر زمين را به نامم كن گفت برو رعيت سابق زمين را راضى كن تا من بيايم محضر زمين به نامت كنم گفتم شما چه كار داريد به رعيت اگر بيايد سراغ من ايشان را راضى خواهم كرد گفت من نمى آيم بنده هم رفتم بعد از پنج روز بخش نامه آمد براى محضر كه زمين را نمى توانيد بفروشيد چون از 1500 متر زيادتر است فعلاً ايشان نمى توانند زمين را به نام بنده كنند از محضر مبارك سؤال مى شود كه آيا اين معامله صحيح است يا خير؟ و مى توانم رجوع به بايع نمايم تا پولم را دريافت كنم يا خير؟

بسمه تعالى، اگر در ضمن معامله شرط شده يا معامله مبنى بر اين شرط واقع شده كه فروشنده انتقال محضرى بدهد و تخلف شده خريدار حق فسخ و مطالبه پول را دارد.

[سؤال 7185] 3641

بسمه تعالى 28 / 8 / 1361

دفتر مرجع عالى قدر، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران

تقاضا دارد در مورد خريد يك دستگاه آپارتمانى كه بر اساس سند عادى (قولنامه)

ص: 178

در سال 1357 خريدارى و آپارتمان نيز از تاريخ 15 / 7 / 1357 پس از صرف هزينه به وسيله خريدار تكميل و به وسيله فروشنده به عنوان انجام معامله تحويل خريدار شده و مالك نيز در موعد مقرر جهت تنظيم سند رسمى در دفترخانه حاضر نگرديده است و اكنون به علت تورم و بالا رفتن قيمت، فروشنده خواهان تخليه و پرداخت وجه الضمان ضمن عقد مندرج در سند عادى (قولنامه) به خريدار است نظر شرعى را بيان فرماييد كه آيا فروشنده مى تواند ادعاى تخليه خانه را بنمايد؟

آيا فروشنده مى تواند ادعاى دريافت اجاره نمايد؟

آيا دادگاه مدنى مى تواند بدون در نظر گرفتن حكم شرعى اقدام به صدور رأى كند؟

تكليف شرعى و قانونى خريدار در مورد فوق چيست؟

كلاً نظر شرع انور در اين مورد به چه طريق مى بايستى برآورده شود؟

بسمه تعالى، مسأله مربوط به دادگاه هاى مربوطه است و در صورت تماميت معامله، شرايط مقرّره در ضمن آن نافذ و لازم العمل است.

احكام خيار

[سؤال 7186] 3642

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

شخصى با شرايط كامل و در حال هوش و عقل و صحت بدن، همۀ زمين خود را به دو تا دختر بالغ به بيع خيارى و جايزى به مدت يك سال خيار فروخته است. شخص مذكور قبل از انقضاى مدت مذكور فوت كرده است و دو تا همسر كه داشته است در حين فوت مذكور حامله بوده اند. بعد از فوت فرد مذكور دو تا پسر به دنيا مى آيد و حال آن كه شخص مذكور وصى هم نداشته است. زمين بيع خيارى را اين دو

ص: 179

پسر نوزاد به توسط اقارب و يا عدول مؤمنين از خواهران مى توانند فسخ كنند يا خير؟ توسط كدام يك از اقارب مى توانند قبل از انقضاى مدت خيار؟ در صورت عدم فسخ شرعى، فسخ پسران بعد از بلوغ چه صورت دارد؟ واضح فرماييد.

بسمه تعالى، حق خيار به تمام ورثه از جمله زن، ارث مى رسد؛ ولى إعمال آن منوط به توافق تمام ورثه است. و ولى شرعى صغير، بدون موافقت ساير ورثه، از جمله دو دختر ميت كه خريدار زمين بوده اند، نمى تواند فسخ كند و بعد از گذشتن مدت خيار، معامله لازم و غير قابل فسخ مى شود.

چيزهايى كه عرفاً جزء مبيع محسوب مى شود

اشاره

[سؤال 7187] 3643

بسمه تعالى 5 / 3 / 1358

حضرت مستطاب، آيت الله العظمى امام خمينى، رهبر انقلاب اسلامى ايران و ياور مستضعفين.

محترماً به عرض آن مقام معظّم مى رساند كه در تاريخ 14 / 12 / 1353 اين جانب، زمينى از عموى خود، در حضور فرزندانش كه ساكن تهران مى باشند و چند نفر ديگر، خريدارى نموده است. پس از گذشت دو سال؛ يعنى در سال 1355، شخص فروشنده از خويشى كه با ما دارد سوء استفاده نموده و از معاملۀ فوق الذكر اظهار پشيمانى نموده. خلاصه از طريق كدخدا منشى و با ده هزار تومان ديگرى كه اين جانب پرداخت كردم؛ قضيه فيصله پيدا كرد. اكنون ايشان با يارى فرزندش، دوباره ادّعا كرده كه قسمت ديمزارى و بروبانِ رعيتى فوق الذكر را به شما نفروخته ام. سپس به دادگسترى شكايت نموده و بنده را براى اداى توضيح به دادگسترى احضار نموده اند. داديار دادگسترى معاملۀ ما را طبق قوانين زمان طاغوتى كه جز ظلم در حق ضعفا چيزى نبوده است، باطل اعلان نمود. بنده در اين پنج سال بهرۀ مالكانه را نيز به حكم

ص: 180

شرعى پرداخت نموده ام. آيا از نظر قوانين شرعى و الهى خلاف نموده اند يا خير؟ بنده براى پرداخت قيمت زمين در پنج سال قبل، به اضافۀ ده هزار تومان ادعايى مذكور؛ فرش زندگى خود را فروخته ام. آيا اين عمل دادگسترى كه ظالم را بر مظلوم حاكم گرداند درست است؟ در خاتمه به عرض عالى مى رسانم كه در روستاى مذكور ده ها مورد از اين نوع معامله انجام شده است. از پيشگاه محترم نايب الامام تقاضاى رسيدگى فورى مى نمايم. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، اگر قسمت مورد نزاع از لواحق و توابع عرفيه مبيع يا جزء مبيع بوده ملك خريدار است. و نزاع بايد در محكمۀ شرعيه حلّ و فصل شود.

[سؤال 7188] 3644

بسمه تعالى 14 / 7 / 1358

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دام ظله العالى، محترماً معروض مى دارد ملكى خريدارى شده و در قباله محدود شده از شرق به باغ فلان از غرب به كجا و از شمال به قله كوه و تمام عيون و اشجار و توابع و لواحق در قباله قيد شده، در اين محدوده چشمه اى است با اشجار آيا صاحب قباله مالك آن چشمه و اشجار هست يا خير؟

بسمه تعالى، قباله مدركيت شرعيه ندارد چنانچه ملك داخل محدوده را با همه توابع و لواحق خريده چشمه را هم مالك است.

[سؤال 7189] 3645

بسمه تعالى

محضر مبارك رهبر انقلاب اسلامى ايران، امام خمينى

حمامى از سال هاى قديم داراى راه پله و درب حمام بوده است، اكنون شش دانگ حمام را مالك شرعى آن به ديگرى فروخته است. آيا راه پله و درب حمام جزء ملك

ص: 181

فروخته شده مى باشد؟ غير از خريدار شش دانگ حمام كس ديگرى حقى به آن دارد يا نه؟

بسمه تعالى، حمام فروخته شده اگر راهى و پله اى به جز راه ورود ذكر شده نداشته و يا آن كه راه و پلۀ ذكر شده داخل ساختمان حمام قرار داشته، راه و پلۀ ذكر شده جزو مبيع است و ملك خريدار مى باشد.

قبض و تسليم (گرفتن و واگذار كردن)

[سؤال 7190] 3646

بسمه تعالى 30 / 9 / 1361

حضور محترم رهبر كبير انقلاب، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى

پس از سلام و آرزوى طول عمر آن رهبر عزيز، به عرض مى رسانم كه: از نظر شرع مقدس اسلام نظريه خود را در مورد خريد يك باب آپارتمان مرحمت فرماييد كه مورد حاجت مى باشد.

1. تا كنون كه حدود شش ماه از تخليه مى گذرد، فروشنده آپارتمان را تحويل نداده؛ آيا مسئول خواهد بود يا خير؟

2. آيا فروشنده مى تواند پس از مدت يك سال و يا دريافت تمامى مبلغ، معامله را بدون رضايت خريدار فسخ كند يا خير؟

بسمه تعالى، در صورت تمام شدن معامله، فروشنده، مبيع را بايد تحويل دهد و بدون وجود يكى از اسباب خيار، حق فسخ ندارد.

[سؤال 7191] ‘ 3437

3. آيا فروشنده ضامن پرداخت خساراتى كه به خريدار در اثر عدم واگذارى مورد معامله وارد شده، مى باشد يا خير؟

بسمه تعالى، ضامن نيست.

ص: 182

[سؤال 7192] 3647

بسمه تعالى 2 / 7 / 1361

محضر منوّر حضرت مستطاب، آيت الله العظمى، رهبر عالى قدر و بنيان گذار جمهورى اسلامى، امام خمينى، روحى فداه، پس از اهداى سلام و تحيّات

1. منزلى مشترك بين دو نفر به طور مشاع بود و بعد يكى از آن ها سهم ديگرى را به مبلغ سيصدهزارتومان مى خرد، طبق يك برگ قولنامه و بعداً هم يك وكالت بلاعزل از شريك خود مى گيرد و بعد در طول مدت دو سال، يك مرتبه بيست هزارتومان كسر مى كند و مرتبۀ دوم پنجاه هزار تومان كسر مى كند و مرتبۀ سوم هجده هزار تومان كم مى كند و در آخر، مبلغ دويست و دوازده هزار تومان به شريك خود مى دهد و بعداً طبق آن وكالت، شش دانگ را به اسم خود مى كند؛ آيا از نظر شرعى اين معامله به حال خود باقى است يا طرف مى تواند سهم خود را دريافت كند؟

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، معامله تمام شده و صحيح و لازم است و فروشنده فقط نسبت به بقيۀ پولش حق دارد.

[سؤال 7193]

2. مغازه و كارخانه اى بين دو نفر به شراكت بوده است و بعداً آن طرف مبلغ بيست هزارتومان به دلالى مى دهد كه سهميۀ رفيق او را به ثمن بخس خريدارى كند (با وعده هاى دروغ) و بعداً آن طرف، سهم رفيق خود را به سيصد و هفتاد و پنج هزارتومان مى خرد و بعداً آن شريك مى فهمد كه طرف، مبلغ مذكور را براى انجام معامله به او مى دهد و سند هنوز به نام شريك است؛ آيا از جهت شرعى چنانچه بخواهد ايشان سهم خود را تصاحب كند، شرعاً مانعى ندارد؟ و چنانچه طرف ابا نمايد، تصرفات او غاصبانه است يا نه؟

بسمه تعالى، بعد از تماميت معامله، فروشنده بايد مبيع را تحويل دهد؛ بلى اگر مغبون باشد حق فسخ دارد.

ص: 183

[سؤال 7194] 3648

بسمه تعالى 4 / 10 / 1361

محضر مبارك حضرت امام خمينى، دام ظله العالى

پس از اهداى سلام به پيشگاه مبارك؛ سلامت و سعادت و طول عمر جناب عالى را از خداوند خواهانم.

اين جانب تعداد خاك 17 درخت ليمو يا پرتقال از شخصى خريدارى كرده ام و ضمناً آب و خاك خريدارى نمودم و خودم هم غير از اين 17 تا در آن موضع شريك هستم و مدت هفت الى ده سال است كه اين 17 درخت را از همان قسمت خودم آبيارى كرده ام و آبى را از صاحب اصلى آن تقاضا نكرده ام و اكنون تقاضاى آب كرده ام. صاحب اصلى، حاضر به دادن آب نيست و مى گويد: از هر كجا كه آب داده ايد، حالا هم آب بده. مستدعى است از نظر شرعى بيان فرماييد كه آيا مى توانم آب را درخواست كنم يا خير؟ و آيا از نظر شرعى مالك مى شوم؟ ضمناً از نظر كار هم با صاحب اصلى كار نكرده ام؛ يعنى قنات نزده ام. جواب بيان فرماييد.

ادام الله ظلكم على رؤوس الانام

بسمه تعالى، اگر آب خريده ايد، مى توانيد آن را مطالبه كنيد.

[سؤال 7195] 3649

بسمه تعالى

دفتر حضرت امام خمينى، قسمت مسائل شرعى

با نهايت احترام به عرض مى رساند: اين جانب در سال 1357 مقدارى چتايى با شخصى معامله كردم. ايشان بابت قيمت قسمتى از چتايى دو برگ چك، صادر و به فدوى تسليم نمود؛ بنده هم حواله صادر كردم كه بنگاه، چتايى ها را تحويل نمايد. چند روز بعد كه چك ها را به بانك بردم، بدون محل بود و برگشت شد؛ در نتيجه مبلغ 000/ 170/ 3 ريال از قيمت چتايى وصول نگرديد. بنده هم وقتى ديدم نامبرده پول

ص: 184

جنس را نداده، به بنگاه مراجعه و اعلام داشتم باقيمانده چتايى ها را - كه چهل عدل بود و هنوز تحويل ايشان نشده بود - به ايشان تحويل ندهند؛ زيرا پول جنس را نداده بود كه جنس را ببرد و تازه قيمت اين چهل عدل، جواب گوى باقيماندۀ پول اين جانب (يعنى 000/ 170/ 3 ريال) نيست و مبلغ 000/ 850 ريال از مال اين جانب از بين رفته و بلاوصول مانده است.

بعداً شخصى به نام آقاى الف به آقاى ب مراجعه مى نمايد و حوالۀ چهل عدل چتايى اين جانب را از شخص بدهكار - كه حتى حواله هم به نام همان شخص بدهكار كشيده شده - خريدارى مى نمايد؛ در صورتى كه شخص خريدار حواله - يعنى آقاى الف - تلفنى از من سؤال نمود كه آيا اين حواله قبول است يا نه؟ بنده عرض كردم: چون چك آقاى ب برگشت شده است و اين جانب جلوى حواله را گرفته ام، قبول نيست. در اين حال كه بنده هنوز هم قسمتى از پول خود را - كه مبلغ آن در بالا ذكر شده است - نگرفته ام، آقاى الف خريدار حواله، ادعاى چهل عدل چتايى از اين جانب مى نمايد.

لذا از آن محضر مبارك استدعا دارم با توجه به اين كه به آقاى الف گفته ام كه به علت برگشت چك آقاى ب، اين حواله محل ندارد، آيا مدعى شرعاً اين حق را دارد كه از بنده، جنسى را كه پولش را نگرفته ام، بخواهد يا خير؟

بسمه تعالى، فروشنده مى تواند تا پول جنس را تحويل نگرفته، از تحويل جنس امتناع نمايد.

[سؤال 7196] 3650

بسمه تعالى 4 / 10 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى رهبر شيعيان جهان و انقلاب اسلامى ايران با تقديم خالصانه ترين درودهاى خود.

جان نثار، كشاورزى هستم كه مدت چهار سال است كه شخصى مقدار چهار سهم

ص: 185

از ملك رحيم آباد پرندك زرند ساوه واقع در 80 كيلومترى تهران - ساوه را به اين جانب فروخته به مبلغ يك صد و پنجاه هزار تومان كه مبلغ هشتاد هزار تومان آن را نقداً دريافت نموده و بقيه مبلغ هفتاد هزار تومان چك بانكى از من گرفته است كه قرار بود هر موقع كه مورد معامله را به اين جانب تحويل داد وجه چك ها را به ايشان بپردازم، در اين مدت چهار سال ملك مورد معامله را به اين جانب تحويل نداده است و نيز كلى خسارت به اين جانب وارد ساخته، خسارت وارده اين كه در موقع خريد ملك مزبور اين جانب اثاثيۀ منزل خود را فروختم و به ايشان دادم ولى حالا پس از گذشت چهار سال هنوز ملك تحويل اين جانب نشده. ضمناً حالا كه ملك را هم تحويل نداده مى گويد بايد بقيه پول كه هفتاد هزار تومان است بپردازى ولى اين جانب ملكى تحويل نگرفتم كه بقيه پول را بپردازم از آن مقام معظم تقاضاى عاجزانه دارم كه حكم شرعى را در اين مورد كه ايشان مى توانند قبل از تحويل دادن ملك به اين جانب ادعاى بقيه پول خود را بكنند يا خير، خواهشمندم حكم شرعى را كتباً به اين جانب ارسال كه دعاگو هستم و دعاگو خواهم بود. والسلام.

طول عمر حضرت عالى را از خداوند خواستارم. خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار

بسمه تعالى، تا فروشنده خانه را تحويل نداده خريدار مى تواند از تحويل باقيمانده پول خانه خوددارى كند.

[سؤال 7197] ‘ 1890

27. افرادى از طرف خود در شهرهاى بزرگ به وسيله نامه يا تلفن جنسى مى خرند، خريدار مى گويد به وسيله پست يا كسى بفرستد، فروشنده طبق دستور او فرستاد ولى در راه تلف شد آيا خسران بر بايع است يا مشترى.

بسمه تعالى، اگر قبل از تحويل به مشترى يا وكيل او تلف شده خسران آن بر بايع است.

ص: 186

[سؤال 7198] 3651

بسمه تعالى

محضر حضرت آيت الله العظمى خمينى مدّ ظله العالى

علاف مى آيد در دهات، گوسفند مى خرد به دست خود، خوب نگاه مى كند، پول مى دهد مى گويد: گوسفند چند روز اين جا باشد هر وقت من برگشتم مى برم اين رفت گوسفند مريض مى شود، مى ميرد گوشت آن را نگاه مى دارد تا كه علاف بيايد، علاف كه آمد مى گويد من گوشت نمى خواهم من پول خود را مى خواهم، جايز است پول بگيرد يا فقط حق گوشت دارد؟ شما امر بفرماييد.

بسمه تعالى، اگر گوسفند را تحويل گرفته و امانت سپرده فروشنده ضامن نيست و اگر قبل از تحويل مرده معامله فسخ شده و مشترى حق دارد پول خود را بگيرد.

[سؤال 7199] ‘ 2284

2. امروزه معاملات زيادى در بازارها به وسيلۀ تجار صورت مى گيرد كه گاهى بدون ديدن جنس و حتى نقل و انتقال آن، با تلفن انجام مى گيرد و در اين گونه معاملات، ميليون ميليون ريال سود مى برند؛ آيا با دادن خمس، اين گونه سودهاى كلان و اين پول ها براى آنان حلال مى باشد؟

بسمه تعالى، هر معامله اى كه طبق موازين شرعى انجام گرفته باشد، سود حاصل از آن با دادن خمس، در زايد بر مؤونۀ سال حلال است، ولى نبايد مخالف مقررات دولت اسلامى باشد.

[سؤال 7200] 3652

بسمه تعالى 14 / 5 / 1358

حضرت آيت الله العظمى روح الله الموسوى الامام الخمينى

شخصى بيست و شش سال قبل، آبى مشهور به «آب ميان» را به شخصى فروخته

ص: 187

است. در همان روز ميراب گفته است آب نامبرده محل ندارد. خريدار تحويل نگرفته و فروشنده هم تحويل نداده. بعد از چند سال، همان فروشنده يك آبى از همان قنات مشهور به «آب على احمدى» به ديگرى فروخته است و در حيات خودش تحويل داده است كه تا امروز در تصرف خريدار بوده. آيا خريدار «آب ميان» كه محل نداشته، مى تواند از خريدار «آب على احمدى» كه محل دارد بگيرد يا خير؟

بسمه تعالى، در فرض مذكور حق ندارد و منازعات بايد در محكمۀ شرعيه حل شود.

[سؤال 7201] 3653

بسمه تعالى 23 / 7 / 1358

محضر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام بقائه

شخصى چند سال قبل ملكى را به شخصى فروخته است. خريدار از پرداخت وجه آن به علل گوناگون امتناع نمود فروشندۀ ملك، معامله را فسخ كرد، و خريدار بعد از فسخ معامله تا حال نسبت به استرداد ملك اقدام نكرد. اكنون پس از سال ها مدعى شده كه همان وجه معامله ملك را بپردازد، ولى فروشنده مدعى است، آن معامله را فسخ كرده و بايد مشترى عين ملك را پس بدهد. استدعا مى شود جواب را مرقوم فرماييد.

خداوند متعال سايۀ حضرت مستطاب عالى را تا انقلاب حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر سر مستضعفين جهان قائم بدارد، آمين، بحق محمد و آله الطاهرين.

بسمه تعالى، در صورتى كه فروشنده ملك را به قبض خريدار داده، مجرد تأخير پرداخت ثمن موجب خيار فسخ نمى شود. بنابراين، اگر از ناحيۀ ديگرى خيار فسخ نداشته معامله لازم است و فروشنده، ثمن معامله را حق دارد. بلى، اگر از جهت ديگر خيار فسخ داشته و فسخ كرده، مى تواند ملك را پس بگيرد.

ص: 188

نقد و نسيه

[سؤال 7202] 3654

بسمه تعالى

اگر كسى با درآمد معين و ثابتى كه همه ماهه به عنوان حقوق يا دستمزد دريافت مى نمايد و اين درآمد را با برنامۀ معيّن به مصرف احتياجات روزمرّه خود مى رساند چنان كه فرضاً احتياج به يخچال داشته باشد و آن را به صورت مبلغى نقد و بقيه به طور اقساط ماهانه (بدون ربح) خريدارى نمايد آيا مجاز است يا خير؟ و آيا اين نحو معامله در حكم اسراف و تبذير است يا نه؟

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، اسراف نيست و معامله صحيح است.

[سؤال 7203] 3655

بسمه تعالى

محضر حضرت آيت الله العظمى خمينى مدّ ظله العالى

1. قيمت يك متر پارچه دو تومان است نقدى، نسيه مى فروشند سه تومان مدت يك سال يا شش ماه، اين معامله جايز است؟ شما امر بفرماييد.

بسمه تعالى، مانع ندارد.

[سؤال 7204]

2. قيمت گندم يك من دو تومان است نقدى، نسيه مى فروشند يك من گندم سه تومان، اين گندم را كه مى خرد گرسنه و مجبور است اين معامله جايز است؟ شما امر بفرماييد.

بسمه تعالى، مانع ندارد.

ص: 189

[سؤال 7205] 3656

بسمه تعالى 15 / 7 / 1358

خدمت رهبر كبير انقلاب ايران حضرت آيت الله خمينى

احتراماً؛ به استحضار عالى مى رساند: اين جانب سه دستگاه كاميون از شخصى حدود چهار سال قبل به مبلغ نهصد هزار ريال تمام، نقداً خريدارى نموده ام و به شخص ديگرى فروخته ام به يك ميليون و دويست هزار ريال تمام، بدون دريافت پيش قسط، به اقساط سى ماهه، ماهى چهل هزار ريال؛ آيا معاملۀ فوق از نظر شرع مقدس اسلام صحيح بوده است يا خير؟ تقاضامند است جواب مسأله فوق را به آدرس زير ارسال فرماييد.

بسمه تعالى، با فرضى كه مرقوم شده، اشكال ندارد.

[سؤال 7206] 3657

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله خمينى، مرجع عالى مقام مسلمانان جهان و رهبر عالى قدر ايران. سلامتى و طول عمر آن جناب را از خداوند خواهانم.

مسائلى است جواب بفرماييد:

1. جنسى خريدارى كرده ام براى اين كه منفعتى ببرم جنس را فروخته ام، مدت يك سال، از قيمت نقد تومانى مثلاً 4 ريال گران تر؛ آيا اين منفعت چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، مانع ندارد.

2. كسى سفته اى به برادرش مى دهد امضا كند و به اقساط يك سال به شخص ثالثى مى فروشد به كمتر، البته برادرها با هم شريك هستند؛ براى خريدار و فروشنده چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، جايز نيست.

3. مى شود به جنگ زدگان بابت سهم يا خمس به حسابى واريز كرد يا خير؟

بسمه تعالى، عجالتاً اجازه نمى دهم.

4. جنسى را مدت دار فروخته ام و خودم مى توانم همان جنس را به قيمت عادلۀ بازار بخرم يا خير؟

ص: 190

بسمه تعالى، اگر خلاف مقررات دولت نباشد مانع ندارد.

5. كسى سفته دوستانه مى دهد امضا كنند و به شخص ثالثى مى فروشد، بفرماييد چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، فروش چك و سفته به شخص ثالث به كمتر، ربا و حرام است.

خداوند متعال سايۀ حضرت مستطاب عالى را تا انقلاب حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر سر مستضعفين جهان قائم بدارد، آمين، بحق محمد و آله الطاهرين.

[سؤال 7207] 3658

بسمه تعالى

تهران، جماران، دفتر حضرت امام خمينى

محضر مبارك مرجع عالى قدر شيعيان جهان، حضرت امام خمينى، خواهشمندم نظر خود را در مورد سؤال زير اعلام فرماييد:

اگر مقدارى طلا به نقد خريده و به مدت فروخته شود، سود حاصله چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، با رعايت احكام شرعى در خريد و فروش مانع ندارد.

[سؤال 7208] ‘ 7246

4. اگر جنسى را بخرد و بگويد: هر وقت تمكن پيدا كردم بهاى جنس را مى پردازم و فروشنده هم به اين امر راضى گردد، معامله صحيح است يا خير؟

بسمه تعالى، اگر مدت به نحو مضبوط تعيين نشود و نسيه معامله شود معامله باطل است.

[سؤال 7209] ‘ 6824

3. در معاملات تجارى نقدى معمولاً در بازار، صدى يك كسر مى شود. اين چگونه است؟ البته با رضايت طرفين مى باشد. و يا اين كه قبلاً موضوع بيان مى شود. نظر حضرتتان چگونه است؟

بسمه تعالى، مانع ندارد.

ص: 191

[سؤال 7210] 3659

بسمه تعالى

دفتر محترم آيت الله امام خمينى

محترماً؛ معروض مى دارد: مقدار هفتصد و هشتاد متر مربع را به مبلغ هر متر مربع سى و هفت هزار و پانصد ريال، قولنامه نمودم. مبلغ شش ميليون ريال آن را پرداخت نمودم و بقيه را در رأس موعد پرداخت نمايم. به شرط اين كه اگر در اين مدت پرداخت نكردم، در هر ماه مبلغ پانصد ريال در هر متر مربع پرداخت نمايم. لطفاً، مرقوم بفرماييد كه اين شرط، ربا مى باشد يا خير؟ توضيح آن كه هر ماه، مبلغ چهارصد هزار ريال مى شود. خواهشمند است، جواب را مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، شرط مذكور باطل و زياده ربا و حرام است.

[سؤال 7211] 3660

بسمه تعالى 21 / 10 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى

پس از عرض سلام؛ اميد است - ان شاء الله - آن وجود، در ظلّ توجهات ولى عصر سالم و موفق بوده باشند. مستدعى است نظر مبارك خود را در اين مسألۀ مرقومه در ذيل مرقوم فرماييد:

اين جانب در سنوات گذشته اجناس كود شيميايى را از شركت مزرعۀ اصفهان كه مديريت آن را آقايى به عهده داشتند مى خريدم و براى اين جانب جنس مى فرستادند و صورت آن را به قيمت نقدى فاكتور مى دادند و بعداً كه اين جانب در پرداخت آن، مدتى تأخير مى نمودم بهرۀ آن را حساب مى نمودند، خواهشمند است مرقوم فرماييد اين بهره را كه ايشان حساب نموده اند، حق دارند يا اين كه ربا محسوب مى شود و نبايد بگيرند؟ و در صورتى كه اين ها ربا محسوب مى شود، مى توان مقدارى را كه ايشان بهره گرفته اند از بدهى كه اين جانب به ايشان دارم، كسر نمايم يا خير؟ خواهشمند

ص: 192

است نظر مبارك خود را مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، بهرۀ تأخير، ربا و حرام است.

[سؤال 7212] 3661

بسمه تعالى

رياست محترم دفتر امام خمينى

اين جانب در قرارداد زمينى كه فروخته ام قرار و شروط گذاشته ام كه چنانچه طرف معامله يعنى خريدار در رأس تاريخ وجه را نپرداخت، ماهيانه براى هر ماه از قرار، مترى 150 ريال بپردازد. تقاضا دارم در اين قرارداد رأى خود را مرحمت فرماييد.

بسمه تعالى، اجازه تأخير ثمن با زياده، ربا و حرام است.

[سؤال 7213] 3662

بسمه تعالى 8 / 10 / 1361

دفتر استفتائات حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

مطالبه بهرۀ معاملات نقد و اقساط بر مبناى 18% (صدى 18) از نظر شرعى چه صورتى دارد؟ آيا مى توان نسبت به معاملات زمان طاغوت مطالبه نمود؟ آيا پرداخت وجه مورد مطالبه وجهۀ شرعى دارد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر معامله نقد انجام شود و براى دادن وجه به طور اقساط بهره قرار داده شود، ربا و حرام است. ولى چنانچه از اول، معامله به طور نسيه و اقساط باشد، اشكال ندارد و تفاوت خاصى بين نقد و نسيه معتبر نيست، بلكه منوط به رضايت طرفين معامله است.

[سؤال 7214] 3663

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دامت بركاته

بعد از تقديم سلام و عرض ادب؛ لطفاً به سؤالات زير پاسخ عنايت فرماييد:

ص: 193

1. در ضمن بيع نسيه، بايع شرط مى كند كه اگر ثمن را در اجل معين نپردازد، براى هر روز تأخير يا هر ماه تأخير فلان مقدار بپردازد. آيا اين شرط صحيح است يا خير؟

بسمه تعالى، صحيح نيست.

[سؤال 7215]

2. در ضمن معاملۀ نسيه شرط مى كند كه اگر زودتر از رأس معين وجه را بپردازد، فلان مقدار از ثمن كم شود؛ صحيح است يا خير؟

بسمه تعالى، اشكال ندارد.

3. شخصى مى گويد: بعد از مردنم ارث دخترم را مطابق پسرم بدهيد؛ اين وصيت صحيح است به نحوى كه از ثلث برداشته شود، يا اصلاً وصيت صحيح نيست؟

بسمه تعالى، باطل است.

[سؤال 7216] ‘ 6824

2. در بازار مرسوم است: جنسى به مدتى خريدارى مى شود. خريدار و فروشنده با هم توافق كرده به قول معروف اسكنت كرده مبلغى از آن قرار كسر و مابقى نقداً پرداخت مى شود. اين چگونه است؟

بسمه تعالى، اشكال ندارد.

[سؤال 7217] 3664

بسمه تعالى 15 / 6 / 1361

زعيم عالى قدر، پيشواى مسلمين جهان حضرت آيت الله العظمى امام خمينى

چه مى فرماييد در مسأله شرعى به شرح زير:

1. شخصى يك باب خانه اى را در سال قبل خريد به مبلغ ده هزار تومان و معامله قطعى شد و قباله تنظيم گرديد و مبلغ پنج هزار تومان آن را نقد پرداخت و مبلغ پنج هزار تومان ديگر را سند داده كه بعد از يك ماه بپردازد، مدتى است كه سند مانده و پنج هزار تومان سند را نپرداخته، حالا كه بايد بپردازد همان پنج تومان سند را بايد بپردازد

ص: 194

يا اضافه تر بايد بدهد؟

بسمه تعالى، فقط همان مبلغ بدهى باقيماندۀ قيمت ملك را ضامن است بايد بپردازد.

2. حدود خانه از چهار طرف به قانون شرعى چقدر است؟ مستدعى است دستور شرع مطهّر را به خط مبارك مرقوم فرماييد محل حاجت است.

بسمه تعالى، خانه اگر متصل به ملك ديگرى يا به مرافق عمومى باشد، حريم ندارد و اگر متصل به موات اصلى باشد به مقدارى كه در رفت و آمد به ملك و رفع احتياجات ملك مورد حاجت است جزء حريم خانه حساب مى شود.

[سؤال 7218] ‘ 3657

4. جنسى را مدت دار فروخته ام و خودم مى توانم همان جنس را به قيمت عادلۀ بازار بخرم يا خير؟

بسمه تعالى، اگر خلاف مقررات دولت نباشد مانع ندارد.

ربا

[سؤال 7219] 3665

بسمه تعالى

اين جانبان از حضرت امام خمينى، رهبر كبير و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران تقاضا داريم بذل توجه نموده و به سه سؤال ذيل پاسخ شرعى و كتبى مرقوم فرمايند.

1. با شخص رباخوار از نظر شرع مقدس اسلام چگونه بايد رفتار شود؟

2. چنانچه رباخوار مالى را از راه ربا برده باشد، چگونه بايد با او رفتار گردد؟

3. در صورتى كه مال به ربا رفته صاحب داشته باشد؛ آيا بايد مال به صاحب اصلى برگردد يا خير و در غير اين صورت چه بايد كرد؟

بسمه تعالى، ربا حرام است. رباخوار بايد از گناه گذشته توبه نمايد و آنچه

ص: 195

را كه بابت ربا گرفته، ضامن است. بايد به مالك آن برگرداند و اگر نزاعى در بين باشد، رسيدگى به آن موكول به محاكم قضايى است.

[سؤال 7220]‘ 2344

6. ده عدد تخم مرغ را مى فروشند به پانزده عدد يك ماه ديگر و هيچ امتيازى در تخم مرغ ها نيست؛ چه حكمى دارد؟

بسمه تعالى، مانع ندارد.

[سؤال 7221] 3666

بسمه تعالى

محضر حضرت آيت الله العظمى خمينى مدّ ظله العالى

1. اگر كسى از گرسنگى مجبور باشد از كسى ده من جو را براى ده من گندم قرض كند براى صاحب جو اشكال دارد يا ندارد؟ شما امر بفرماييد.

بسمه تعالى، اگر معامله بين جو و گندم شده صحيح است و اشكال ندارد و اگر قرض است آنچه را قرض كرده همان را ضامن است.

2. دو تا حيوان را جنگ مى اندازند (مثل گاو و شتر و خروس و كبك و سگ) در بين ده تومان مى گذارند و هر حيوان كه زور بود از صاحب حيوان كم زور ده تومان مى گيرد حلال است يا حرام شما امر بفرماييد.

بسمه تعالى، حرام است.

[سؤال 7222] 3667

بسمه تعالى

كسى بز لازم دارد مجبور است كه بز بخرد به كسى گفت بز به من بفروش، آن كس گفت من به تو مى دهم گوسفند از تو مى گيرم، بز به گوسفند ربا است يا جايز است؟ شما امر بفرماييد.

بسمه تعالى، ربا نيست و مانع ندارد.

ص: 196

[سؤال 7223] 3668

بسمه تعالى 17 ربيع الاول 1398 ق

1. محضر مبارك حجت الاسلام والمسلمين آيت الله العظمى حاج آقا روح الله خمينى دامت بركاته

معامله كردن دو فرد از جنس ربوى؛ يكى ساخته و ديگرى نساخته و گرفتن مبلغى پول به عنوان دست مزد - مثلاً يك مثقال طلاى ساخته و ديگرى نساخته در يك معامله تبديل مى كنند و 20 تومان به عنوان اجرت مى گيرند - آيا جايز است يا خير؟

بسمه تعالى، اگر عوض و معوض در مقدار مساوى باشند و مبلغ بابت اجرت عمل ساختن باشد اشكال ندارد.

2. در صورتى كه امضا كردن حزب رستاخيز را تحميل كنند به اين نحو كه اگر امضا نكنى پروانۀ كارت را لغو مى كنيم يا اين كه به عقيدۀ خودش به مشقت مى افتد و يا بايد كارى كه شأنش نيست بكند و يا از آن جا برود وظيفه اش چيست؟

بسمه تعالى، در صورت اكراه يا اضطرار مانع ندارد صورتاً امضا كند ليكن لازم است عملاً از التزام به لوازم آن و تأييد دستگاه خوددارى كند.

3. اگر شخصى مدركى كه براى استفاده معلومه اى مقرر كرده اند بخرد و از او تلف شود آيا جايز است آن استفاده را بدون آن مدرك ببرد مثلاً بليط قطار و هواپيما و ماشين و تمبر بخرد و پيش او بسوزد آيا مى تواند بدون بليط و تمبر مسافت معهوده را و نامه را يك مرتبه طى كند و بفرستد و يا اگر از راه ديگر مى تواند تحصيل كند جايز است؟

بسمه تعالى، در صورت تلف شدن مانع ندارد به همان مقدار استفاده كند.

4. شنيدن غنا و ديدن فيلم هاى تلويزيونى و داخل شدن در امكنه اى كه مى داند قهراً نگاهش به نامحرم مى افتد با عدم وجود شرايط امر به معروف چه حكمى دارد و آيا در حكم شرع بين قواى سه گانۀ بصر و سمع و لمس فرق است؟

بسمه تعالى، جايز نيست و براى هر يك از قواى سه گانه وظيفۀ جداگانه است.

5. كره و پنيرى كه از كشورهاى خارج وارد مى كنند كما اين كه در سراسر ايران متداول است آيا نظر مباركتان در معامله كردن و خوردن آن ها چيست؟

بسمه تعالى، محكوم به طهارت و حليت است مگر آن كه از خارج خلاف آن ثابت باشد.

ص: 197

6. بدون شهوت مكالمۀ اجنبيين مطلب كم باشد و يا زياد، مسائل شرعى باشد و يا غير آن، ضرورى باشد و يا نباشد اشكال دارد و يا اين كه تفصيل است بين آن ها؟

بسمه تعالى، براى مرد اگر تلذّذ و ريبه در بين نباشد شنيدن جايز است و براى زن صحبت با اجنبى اگر خوف فتنه نباشد اشكال ندارد اگرچه احوط در غير مقدار ضرورت ترك مكالمۀ با اجنبى است مخصوصاً براى زن جوان.

[سؤال 7224] 3669

بسمه تعالى 16 / 8 / 1358

دفتر محترم استفتاى امام خمينى

ضمن عرض ارادت، دو نفر با رضايت طرفين معامله اى به اين طريق انجام داده اند و كمال رضايت از طرفين حاصل است. مبلغ نه هزار تومان پول نقد و يك قطعه قالى به مبلغ سه هزار تومان را به مدت ده ماه تمام با كمال ميل معامله كرده اند. آيا اين معامله در صورتى كه قالى را خريدار احتياج به پول پيدا كرده و نقد به كسر بفروشد صحيح است يا خير؟ استدعا مى شود جواب را ذيلاً عنايت فرماييد.

بسمه تعالى، هر نحو معامله كه براى فرار از ربا است در حكم ربا و باطل است.

[سؤال 7225] 3670

بسمه تعالى

محضر مبارك امام عزيزم خمينى جان

احتراماً؛ پس از سلام به اطلاع مى رساند: بعضى از مقدسين براى فرار از انجام ربا، مقدار صد هزار تومان جو، نقدى خريدارى مى كنند. بدون اين كه جو تحويل شود؛ بلكه رسيد آن را دلال آورده، بعد ايشان به عنوان فروشندۀ جديد جو پشت همان رسيد را نوشته و به ديگرى حواله و در مقابل چك به مدت شش ماه به مبلغ صد و بيست هزار تومان مى گيرد. آيا اين عمل اسلامى است يا خير؟ خواهشمند است،

ص: 198

شخصاً نظر مباركتان را اعلام داريد، فدايت شوم.

بسمه تعالى، خريد جو و فروش آن به شخص ثالث به زيادتر كراهت دارد. مگر آن كه بين هر سه نفر تبانى براى رباخوارى باشد كه در اين صورت حيله و محكوم به حكم ربا و باطل است.

[سؤال 7226]‘ 6928

2. اوراقى كه در جريان وام مصرف مى شود به شخص وام گيرنده فروخته مى شود؛ البته به قيمتى گران تر از قيمت بازار فروخته مى شود.

بسمه تعالى، مانع ندارد؛ مگر اين كه منظور فرار از ربا باشد.

[سؤال 7227]‘ 2325

3. به نظر مبارك شما راه تخلص از نزول و ربا در پول هاى بانكى كه اغلب تجار بلكه ديگران هم مبتلا هستند چيست؟

بسمه تعالى، تخلص از ربا نزد اين جانب مشكل است بلكه عدم جواز قوى است.

[سؤال 7228] 3671

بسمه تعالى 14 / 10 / 1358

با احترام؛ از محضر مبارك استدعا دارم اظهار نظر فرمايند كه معاملات شرطى ربوى است يا خير و سند تنظيمى با گرفتن 80 هزار تومان بهره، نزول است يا نه؟

بسمه تعالى، هرگونه معامله كه حيله و وسيله براى رباخوارى است محكوم به حكم ربا و باطل است.

[سؤال 7229] 3672

بسمه تعالى 13 / 10 / 1361

حضور حضرت امام خمينى، مدّ ظله العالى

احتراماً؛ معروض مى دارم اين جانب به قصد خريد خانه در شهر تهران، از بانك

ص: 199

تعاون اسلامى مبلغى وام گرفته ام، ولى متأسفانه به علت گرانى وضع مسكن، نتوانستم منزلى تهيه نمايم؛ چون كارمند ساده اى مى باشم و دريافتى ماهيانه 3300 تومان مى باشد، و به دو بانك به مبلغ 2900 تومان، بايد قسط ماهيانه بدهم، و در ادا كردن اقساط بانك ها، بسيار در زحمت مى باشم. در اين بين، يكى از دوستان قصد خريد اتوبوس مسافربرى را داشت و مبلغ هم زياد نبود چون كه نامبرده راضى نبود نتوانستيم شريك بشويم، لذا با توافق طرفين، قراردادى به اين وضع بين خود نوشته ايم:

يك طبقه از خانۀ مسكونى ايشان را، با حضور سه نفر شاهد به صورت قولنامه اى و قرارداد كتبى، به مبلغ پنجاه هزار تومان از ايشان خريدم، و بعد از اين قرارداد، با شاهدهاى حاضر، آن خانه را طى قراردادى ديگر به ايشان اجاره دادم، كه بابت اجاره ماهيانه مبلغ هزار تومان بپردازد. مدت اين قرارداد يك سال مى باشد.

ضمناً اين قرارداد در صورتى بسته شد كه هر دو طرف، بسيار راضى بوديم، خصوصاً برادرمان كه با اين مبلغ كار ايشان راه افتاده و از كار خود درآمدى كافى دارد و بسيار از اين قرارداد اجاره، خرسند مى باشد؛ لذا از محضر آن مرجع تقليد استدعا دارم كه مرا در اين امر مهم راهنمايى نماييد و بفرماييد آيا آن مبلغ پولى كه ماهيانه من - با اين وضع زندگى - از ايشان دريافت مى نمايم، از نظر شرعى درست مى باشد يا خير؟ من الله التوفيق

بسمه تعالى، هر گونه معامله كه حيله براى فرار از ربا باشد، در حكم ربا و باطل است.

[سؤال 7230] 3673

بسمه تعالى 11 / 11 / 1358

دفتر محترم حضرت آيت الله العظمى رهبر انقلاب امام خمينى، مدّ ظله

اميدوارم خداوند متعال وجود شريفش را از جميع بليات و سوانح محفوظ فرمايد.

ص: 200

شخصى تمام يا قسمتى از خانه اى را در مقابل 20 هزار تومان رهن مى كند و يا با شرط مى خرد. بعد با اجازه مالك و يا راهن تصرف نموده و به شخص مالك و يا راهن، ماهى 200 تومان اجاره مى دهد. مستدعى است فتواى امام را دربارۀ مال الاجاره مرقوم فرمايند.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، هر گونه معامله كه وسيله براى رباخوارى است محكوم به حكم ربا و باطل است.

[سؤال 7231] ‘ 7321

2. عده اى در بازار هستند كه پول را به صورتى قرض بهره دار مى دهند؛ بدين صورت كه پدر من كه يك نبات ريز است اگر بخواهد از آن ها قرض بگيرد، مى گويند شكر يك ماه يا چند ماه تو را (تعداد ماه، بستگى به پول درخواستى دارد) صادر و مثلاً 5 ماه بعد به اين مقدار به تو مى فروشيم. البته مقدار اضافه شده متناسب با پول، اضافه و يا كم مى شود و معين است؛ آيا اين پول حكم ربا دارد؟

بسمه تعالى، اين نحو معامله كه براى فرار از رباى قرضى است باطل است و پول گيرنده فقط عين همان پول را ضامن است. و اگر شكر را ارزان بخرد و بعد از مدتى به شخص سومى به گرانتر بفروشد مانع ندارد.

[سؤال 7232]‘ 7321

3. بفرماييد اگر پولى كه در بالا ذكر شد ربا است تكليف من در مقابل اين پول كه از آن تغذيه مى كنم چيست؟ و يا اين كه پدرم كه براى خريد خانه قرض مى گيرد، چه بايد بكنم؟

بسمه تعالى، حكم مسأله از جواب بالا معلوم مى شود و پول گيرنده تنها در صورت اول عين همان پول را ضامن است و تصرف در آن منوط به اجازۀ دهنده پول است و در صورت دوم اشكالى نيست.

ص: 201

[سؤال 7233]‘ 2235

4. اگر بنده براى توسعۀ كسبم از كسى مبلغ 100 هزار تومان به عنوان مضاربه بگيرم و بعد با او مصالحه نمايم كه سهم و شركت خود را به بنده بفروشد به ماهى سه هزار تومان و هر دو هم راضى باشيم اشكالى ندارد؟

بسمه تعالى، هر نحو معامله كه براى فرار از ربا انجام شود محكوم به حكم ربا و باطل است.

[سؤال 7234] 3674

بسمه تعالى 18 / 6 / 1358

رهبر عالى قدر ايران، حضرت امام خمينى، ارواحنا فداه

احتراماً به عرض عالى مى رساند: مرحوم آيت الله بروجردى، معاملات شرطى غير منقول را جايز دانسته و در گذشته، در دفاتر ثبت اسناد رسمى، اسناد شرطى صادر مى شد. حال، كميته ها عقيده دارند كه اين نوع معاملات نزولى است. تقاضا دارد براى روشن شدن اذهان عمومى، مرقوم فرمايند: معاملات شرطى كه در دفاتر رسمى صادر مى شود، چه صورتى دارد؟

بسمه تعالى، معاملات بيع شرطى صحيح است، مگر در صورتى كه فرار از ربا باشد. و در اين صورت باطل و محكوم به حكم ربا است.

[سؤال 7235] 3675

بسمه تعالى 5 / 10 / 1361

رهبر كبير و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، آيت الله العظمى حضرت امام خمينى، دامت افاضاته

با درود و تحيات به محضر پاك آن امام عالى قدر به استحضار مى رسانم: اكنون كه با فروغ آفتاب حيات بخش اسلام عزيز، كشور ما از زير ظلم طاغوت رها شده و احكام الهى و فرامين قرآن كريم حاكم است، تقاضا دارد به سؤال زير پاسخ شرعى

ص: 202

صادر فرماييد تا بتوانم بر اساس موازين اسلام به حقوق تضييع شدۀ خود برسم.

اختصاراً اين كه در سال 1338 به لحاظ فقر مالى و گرفتارى كه داشتم، ناچار شش دانگ يك باب خانۀ مسكونى با كليۀ متعلقات آن به انضمام سه باب و نيم مغازه هاى متصل به آن (به پلاك هاى 223 و 224 و 225 و 226 و 227) كه هر يك به صورت شش دانگ بوده و تنها محل سكنا و امرار معاش من و همسر و ده تن از فرزندانم بوده، در قبال ده هزار و پانصد تومان به بيع شرط يكى از رباخواران معروف به مدت ده ماه گذاشتم. كه البته در سند، مبلغ هفده هزار و پانصد تومان نوشته شده، بقيه را به عنوان ربا احتساب و بر روى پول خود اضافه كرده است كه خداوند كريم گواه آن است. البته در متن سند حق فسخ هم براى من گذاشته اند.

بعد از انقضاى مدت، قادر نبودم كه تمامى مبلغ را يك جا تهيه و پرداخت و معامله را فسخ كنم. طرف مقابل هم مهلت نمى داد و با سوء استفادۀ قوانين طاغوتى و ظالمانه و برخلاف شرع مقدس، طرف با مراجعه به اجراى ثبت، اقدام به رشا و تبانى كرده، تمامى ملك مرا برده و رسماً به خود انتقال داده؛ يعنى املاكى را كه در آن زمان ميليون ها ريال ارزش داشته و تنها خانۀ مسكونى من بوده، آن را با ده هزار و پانصد تومان برده است. هرچقدر به مقامات فاسد گذشته شكايت برده و به دادگسترى مراجعه كردم، احقاق حق نشده؛ چون حقى براى آن ها مطرح نبوده.

اينك نه داراى خانۀ مسكونى هستم ونه محل امرار معاش دارم. با اين كه از طريق شرايط فوق برده آيا اولاً بر طبق احكام اسلام، معاملۀ بيع شرطى از انواع معاملات صحيح بوده يا بر خلاف شرع و به حكم قرآن باطل است؟

ثانياً بر طبق احكام اسلام، شرعاً طريق احقاق حق اين جانب بر طبق موازين اسلام و رجوع به محاكم شرعى چگونه است؟ جواب را مزين فرماييد.

بسمه تعالى، اگر بيع شرط حيله و وسيله براى فرار از ربا باشد، حكم ربا دارد و معامله باطل است؛ هر چند بيع شرط جدى اگر حيله نباشد، از معاملات شرعيه است.

ص: 203

[سؤال 7236] 3676

بسمه تعالى

حضور رهبر عالى قدر، حضرت آيت الله العظمى الامام الخمينى، دامت بركاته

شخصى در رژيم سابق طبق مسأله اى كه به حضرت آيت الله العظمى سيد محسن طباطبايى حكيم رحمه الله نوشته بود، معامله اى به شرح زير انجام داده:

مبلغ هزار تومان به شخصى داده و در ضمن، يك كيلو قند به او فروخته به مبلغ سيصد تومان كه پس از مدت يك سال، آن شخص مبلغ يك هزار و سيصد تومان پس بدهد؛ آيا فعلاً معاملات سابق محكوم به حكم ربا است يا نه؟ و در صورتى كه عين مال تلف شده، آيا صاحبان معاملات سابق - كه چندين سال از تاريخ وقوع آن گذشته - حق مطالبۀ آن ها را دارند يا خير؟ والسلام عليكم ورحمة الله

بسمه تعالى، اگر از روى تقليد صحيحى عمل شده و عين مال از بين رفته، معامله تمام شده و چيزى بر آن ها نيست.

[سؤال 7237] ‘ 1890

23. چند مورد در باب حرمت ربا استثنا شده - زوج با زوجه، مسلم با كافر، پدر و پسر - آيا اختصاص به رباى معاملى دارد يا شامل رباى قرضى هم مى شود؟

بسمه تعالى، استثنا در رباى قرضى هم ثابت است.

[سؤال 7238] 3677

بسمه تعالى 10 / 12 / 1360

خدمت رهبر كبير انقلاب اسلامى حضرت امام خمينى مدّ ظله العالى

لطفاً به سؤالات زير پاسخ فرماييد:

1. آيا داشتن حساب پس انداز در بانك هاى امريكا كه به پول بهره مى دهند اشكال دارد يا خير؟

بسمه تعالى، اشكال ندارد.

ص: 204

2. آيا بايد قضاى نماز صبح و مغرب و عشا را با صوت بلند خواند و همچنين قضاى نماز ظهر و عصر را بايد با صوت آهسته خواند يا خير؟

بسمه تعالى، قضاى نمازهايى كه بلند خوانده مى شود را بايد بلند بخواند و قضاى نمازهايى كه آهسته خوانده مى شود را بايد آهسته خواند.

3. آيا كسانى كه قبل از انقلاب اسماً مسلمان بوده اند و وظايف شرعيه را انجام نمى دادند، ولى بعد از انقلاب بحمد الله مسلمان شده اند، بايد قضاى روزه هاى سابقشان را به صورت معمول به جا آورند يا بايد براى يك روز 60 روز روزه بگيرند؟

بسمه تعالى، اگر عمداً روزه نگرفته اند كفاره دارد.

4. لطفاً حدود حجاب مرد را مشخص بفرماييد.

بسمه تعالى، در رساله عمليه مذكور است.

5. آيا استفاده از ماشين لباس خشك كن در امريكا كه لباس هاى خيس را در آن مى ريزند و امريكايى ها نيز از اين ماشين استفاده مى كنند اشكال دارد يا خير؟

بسمه تعالى، استفاده از ماشين مانع ندارد، ولى اگر لباس خيس باشد و با چيز نجس ملاقات كند نجس مى شود و احكام نجاست دارد.

6. با اين كه حكومت اسلامى در ايران برقرار است، آيا شركت در نمازهاى جمعه كه با برادران اهل سنت در امريكا اجرا مى شود نيز واجب است؟

بسمه تعالى، نماز جمعه واجب تخييرى است.

7. آيا غير مسلمان كافر است يا خير؟

بسمه تعالى، كافر است.

خداوند متعال سايۀ حضرت مستطاب عالى را تا انقلاب حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر سر مستضعفين جهان قائم بدارد، آمين، بحق محمد و آله الطاهرين.

[سؤال 7239] 5210

2. پدر از فرزند، مرد از زن و زن از شوهر و شوهر از زن، برادر از برادر، خواهر از خواهر مى توانند ربا بگيرند؟ شما بيان فرماييد.

بسمه تعالى، براى پدر و فرزند و زن و شوهر جايز است و براى ديگران جايز نيست.

ص: 205

[سؤال 7240] 1626

2. از آن جا كه ارز دانشجويان از طريق بانك ها فرستاده شده و در اين جا در بانك هاى فرانسوى بايد نگهدارى شود، طبعاً بنا به قانون فرانسه، مبلغى به عنوان بهره به آن تعلق مى گيرد. ممكن است قسمتى از اين بهره، جبران كم شدن ارزش پول و توّرم را در طول مدتى كه در بانك بوده بكند؛ ولى تكليف بخش اضافى آن پول كه به عنوان بهره (يا ربا) داده مى شود (در فرانسه و ساير كشورهاى غرب) چيست؟ و اگر حرام است، چه بايد كرد؟ چون خواه ناخواه اين بهره، به حساب پس انداز تعلق مى گيرد.

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، گرفتن بهره از غير مسلمان براى مسلمان اشكال ندارد.

[سؤال 7241] 3678

بسمه تعالى بيست و ششم رمضان 1400 ق

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى نايب الامام، امام خمينى، مدّ ظله العالى

محترماً؛ معروض مى دارد: آيا ربا گرفتن مسلمان از ارامنه حرام است يا خير؟

بسمه تعالى، اگر نصرانى در بلاد اسلامى زندگى مى كند و مقررات بلد اسلامى را گردن مى نهد، گرفتن ربا از او جايز نيست؛ ولى اگر تابع مقررات دولت اسلامى نيست و در حكم كافر حربى است، گرفتن ربا از او براى مسلمان اشكال ندارد.

[سؤال 7242] 3679

بسمه تعالى

سماحة آيت الله العظمى، الامام الخمينى، دام ظله العالى، لطفاً به دو سؤال ذيل جواب دهيد.

1. در بلاد هند مثلاً ده درصد آبادى مسلمان دارد. در چنين بلاد، بانك هاى

ص: 206

حكومتى هستند و مردم در اين بانك ها پول هاى خودشان را مى گذارند. وقت پرداختن پول به مالك، منافع همراه مى دهد؛ چرا كه قانون بانك همين است. در اين صورت پول گذاشتن در بانك و گرفتن اين منفعت، جايز است يا خير؟ و اگر ربا ثابت بشود، تخلص از ربا چيست؟ و آيا مى تواند با سركردۀ همين بانك بيع بكند يا نه؟ واضح بيان فرماييد.

بسمه تعالى، اگر بانك متعلق به كافر حربى باشد، در فرض مرقوم، گرفتن بهره براى مسلمين اشكال ندارد.

2. كار كردن براى زن ها با حجاب شرعى در دستگاه حكومت هند، مثل معلمه شدن در مدارس و كار در باقى اداره ها جايز است يا خير؟ بيان فرماييد.

بسمه تعالى، با رعايت ضوابط شرعى و حجاب واجب اسلامى، اشكال ندارد.

[سؤال 7243] ‘ 2891

2. در امريكا ما هم مى توانيم يك حساب چك داشته باشيم و هم پس انداز؛ كه در اين نوع دوم، بهره روى پولمان مى آيد؛ آيا از نظر شرعى اشكالى هست كه ما پول دانشجويى كه از ايران مى آيد را در حساب پس انداز بگذاريم؟ و يا اگر مى شود، پول بهرۀ آن را خرج مصارف اسلامى كنيم؟

بسمه تعالى، بهرۀ پول از كافر حربى براى مسلمان حلال است.

[سؤال 7244] 3680

بسمه تعالى

سلام بر مسئول محترمى كه اين نامه را مطالعه مى فرمايد. غرض از نوشتن نامه به آن دفتر اين بود كه كمكى لازم داشتم و يك سؤال.

اول در مورد كمك. من دانشجويى هستم در امريكا (سرزمين شيطان بزرگ). چون وظيفه هر مسلمانى است كه مكتبش، اسلام رهايى بخش را روز به روز بيشتر بشناسد و در موردش شناخت عميق پيدا كند و آن را سر لوحه كار خود قرار دهد، اين نامه را

ص: 207

نوشتم تا طلب سير مطالعاتى بكنم تا در راه شناخت اسلام و تبديل اين جانب به يك مسلمان واقعى، ان شاء الله يارى رساند. البته چون دانستن صرف - بدون عمل و ايمان و اخلاق اسلامى - خيلى دردها و رنج ها و حجاب ها به ارمغان مى آورد، خواهش اين جانب را هم در نظر بگيريد، شايد بتوانيد برنامه اى پيشنهاد كنيد كه بتوان طبق آن دانش را با عمل همراه نمود. اول مى خواستم نامه را براى امام خمينى، دامت بركاته بنويسم؛ اما چون امام گرفتارى هاى ديگرى دارند تصميم گرفتم مزاحم ايشان نشوم و در ضمن متوجهم كه اگر لازم باشد شما نامه را به امام نشان خواهيد داد.

سؤال در مورد بانك هاى امريكا است. در اين جا عده اى از برادران و خواهران مى گويند كه امام فرموده اند كه «اگر دانشجو در كشورهاى خارج پولش را در بانك بگذارد و سود روى آن پول بيايد اشكالى ندارد». با در نظر داشتن آيه اى كه در قرآن خوردن ربا را جنگ با خدا مى داند، دليل اين فتوا چيست؟ يا تفسير ربا در آن آيه چه مى باشد؟

بسمه تعالى، بهرۀ پول، ربا و حرام است؛ ولى گرفتن بهره از كافر حربى براى مسلمان اشكال ندارد.

[سؤال 7245] 3681

بسمه تعالى

خلاصۀ نامه: مقلدين زيادى در كراچى وجود دارند كه به خاطر نبودن نمايندۀ امام در آن جا، نمى توانند مشكلات خود را حل نمايند. به قرار اطلاع، پس از فوت شيخ محمود شريعت، نمايندۀ امام، تا كنون فرد ديگرى بدين سمت منصوب نشده است؛ لذا مردم نمى دانند وجوه شرعيۀ خود را چگونه بپردازند. رسالۀ امام به اردو وجود دارد و ليكن كليۀ مسائل را نمى توان از آن دريافت. لطفاً شخصى را براى دريافت خمس و ديگر وجوه شرعى معرفى فرماييد.

1. آقاى شيخ محمود شريعت معتقد بود كه دريافت ربح از بانك هاى غير اسلامى،

ص: 208

مانند سوئيس و... اشكال ندارد در اين مورد در رسالۀ امام مشخصاً مطلبى ذكر نشده است؛ لطفاً راهنمايى فرماييد.

بسمه تعالى، گرفتن ربح از كافر حربى جايز است.

2. به طورى كه دولت پاكستان اعلام كرده، اخيراً اقدام به تأسيس بانك بدون بهره كرده است. اما ما نمى دانيم كه سرمايه گذارى كه اين بانك خواهد كرد در چه زمينه اى مى باشد. همچنين اعلام كرده است كه هر شش ماه، سود حاصل از سرمايه گذارى را به ما مى دهد (مقررات بانك ضميمه است) و ليكن به قرار اطلاع، بهره اى كه از پول هاى به قصد ربا گذاشته شده و پول هاى «بانك بدون بهره» عايد مى شود را با هم مخلوط مى كنند و از آن ميان، سود به مشتركين «بانك بدون بهره» مى پردازند. آيا مى توان در اين بانك پس انداز كرد؟

بسمه تعالى، اگر به نحو مشروع مضاربه با شرايط واقع شود، سود جايز است.

3. چند سالى است كه يك شركت سرمايه گذارى در پاكستان تأسيس شده كه سهام 100 روپى مى فروشد و از محل اعتبار اين سهام، سرمايه گذارى كرده و در پايان، بهرۀ عايد از سرمايه گذارى را بين سهام داران تقسيم مى كند. وليكن اين شركت تقبل كرده است كه هر ساله در صورتى كه بهرۀ كافى نبرد، بنا به تعهد دولت، مبلغ مشخص و ثابتى به سهام داران خود بدهد. به عبارت ديگر سهام داران، على رغم زيان شركت، مبلغ مشخصى از شركت مزبور با كمك دولت دريافت خواهند كرد. آيا در اين شركت مى توان سرمايه گذارى كرد؟

بسمه تعالى، بهره به نحو مزبور ربا و حرام است؛ مگر آن كه بهرۀ تجارت باشد.

4. آيا مى توان در شركت هايى كه در امر تجارت دوجانبه فعاليت دارند سرمايه گذارى كرد؟

بسمه تعالى، سؤال روشن نيست.

5. آيا مى توان حق السادات خمس را مستقيماً به آشناى سيد داد؟ و آيا مى توان اين سهم را در مدارس و مساجد صرف كرد؟

بسمه تعالى، از سهم سادات مجازند به سيد فقير متدين بدهند و در سهم امام عليه السلام اجازه لازم است.

6. آيا مى توان از سهم امام براى ساختن و تعمير مساجد و مدارسى كه جوانان در آن جا به تحصيل علوم دينى و قرآن مشغولند، استفاده كرده و همچنين از اين محل، حقوق معلمين اين مدارس را پرداخت و نيز به فقراى سادات و افرادى كه سيد نيستند كمك كرد؟

بسمه تعالى، حكم آن معلوم شد.

ص: 209

7. بر اساس رساله هاى عمليه زكات به نُه چيز تعلق مى گيرد كه در بيان آن ها نامى از پول، سهام، ساختمان، ماشين آلات كارخانجات وزمين وجود ندارد آيا كسى مى تواند بر اين اساس زكات بپردازد؟ و در اين صورت چگونه آن را توزيع نمايد؟

بسمه تعالى، در غير نه چيز زكات واجب نيست.

8. حدود 10 سال پيش حمله قلبى به بنده دست داد كه بر اثر آن وقتى در حال راه رفتن هستم

و يا احساس درد مى كنم بايد قرص در زير زبان نگه دارم در اين صورت آيا روزه اين جانب درست است؟

بسمه تعالى، اگر آب آن فرو مى رود روزه صحيح نيست و در صورتى كه روزه براى شما ضرر دارد نبايد روزه بگيريد.

از درگاه خداى تبارك و تعالى، طول عمر آن رهبر عظيم الشأن اسلام و مسلمين، و پيروزى ملت

شهادت طلب كشور اسلامى ايران را خواستار است.

[سؤال 7246] ‘ 7382

2. موضوع دوم در مورد مسألۀ 2080 توضيح المسائل است؛ لطفاً توضيح بدهيد كه چرا ربا گرفتن از كافرى كه در پناه اسلام نيست، حرام نيست؟ همچنين ربا گرفتن پدر از فرزند.

بسمه تعالى، حكم خداوند متعال است؛ بايد پذيرفت.

[سؤال 7247] 3682

بسمه تعالى 29 / 11 / 1358

محضر منور امام امت مسلمان آيت الله العظمى خمينى، دام ظله

اشخاصى مؤسساتى براى دلالى در معاملات ربوى تأسيس مى كنند و از مراجعين مضطر جهت اين دلالى وجوهى دريافت مى كنند. اين وجوه از نظر شرعى حرام است يا خير؟ اگر حرام است توسط حاكم شرع قابل استرداد است يا خير؟

بسمه تعالى، دلالى ربا، مانند خود ربا حرام است و پولى كه دلال گرفته، ضامن است و بايد به صاحبش برگرداند.

ص: 210

بيع صرف

[سؤال 7248] 3683

بسمه تعالى 15 / 1 / 1361

با تقديم احترام و عرض سلام و تبريك پيروزى اسلام بر كفر به سركردگى امريكاى جهانخوار، به حضور مبارك رهبر عالى قدر و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران و اميد مستضعفان جهان امام خمينى، دامت بركاته، محترماً؛ از حضور آن رهبر گران قدر تمنا دارد، به دو سؤال اين حقير پاسخ فرماييد:

1. اشتغال به شغل زرگرى (فروشندگى و سازندگى) را نظر به اين كه در حال حاضر و گذشته جنبه هاى اسلامى در اين شغل به طور صددرصد عمل نمى شود، چگونه حكم مى فرماييد؟

بسمه تعالى، با مراعات مقررات شرعى اشكال ندارد.

2. براى پرداختن خمسى كه زرگر مى پردازد وزن طلا را بايد در نظر بگيرد و يا مبلغ را؟ مثلاً اگر سال گذشته بيست مثقال طلا داشته باشيم به قيمت بيست هزار تومان و خمس آن را بپردازيم، سال بعد اين طلا از نظر وزن افزوده و يا كاسته و از نظر قيمت هر مثقال ترقى و يا تنزل كرده باشد؛ حال بايد چگونه به اين مسأله رسيد؟ با كمال تشكر، با اميد پيروزى كامل اسلام و ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

بسمه تعالى، در فرض مذكور، ميزان قيمت آن جنس است.

[سؤال 7249] 3684

بسمه تعالى 14 / 11 / 1360

محضر مقدس امام امت و رهبر عالى قدر انقلاب، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، توقيراً به تصديع مبادرت مى نمايد؛ به طورى كه خاطر مبارك مستحضر مى باشد به علت نقش حساس و عظيم صنوف مسلمان ايران در اجراى فرامين و به ثمر رساندن منويات مقدس رهبر عالى قدر و محبوب انقلاب و سپس تأثير بسزايى كه هوشيارى و پايدارى آنان در پاسدارى و حفظ دست آوردهاى گران قدر انقلاب داشته،

ص: 211

اخيراً منافقين و عناصر مفتضح و درمانده و شكست خوردۀ ضد انقلاب اسلامى به لحاظ يأس از مقابله و رويارويى با اين جانبازان و مؤمنين به انقلاب اسلامى، به تاكتيك جديدى توسل جسته و با اشاعۀ اكاذيب - از جمله تعطيل برخى از صنوف - موجبات نگرانى و دغدغۀ خاطر كسبۀ زحمت كش و مسلمان را فراهم مى نمايند.

به آسانى محسوس و مشهود است كه اين روش ناجوانمردانه نسبت به صنوف سازندگان و فروشندگان جواهر و طلا و ساعت و نقره و مرصع كار و مخراج كار كه وابسته به اين اتحاديه هستند، شدت و گسترش چشمگيرى يافته و نتيجتاً به علت ارتباط مسأله با حيات و هستى و معيشت اين صنوف عظيم كه به سابقه روشن در ادوار طولانى از معتقدين به مبادى و مبانى اسلام و مقلدين جامعۀ روحانيت بوده و مى باشند، منشأ اضطراب و نگرانى شديدى گرديده است. متأسفانه بسط دامنۀ نفوذ و تأثير اين توطئه در سطح كشور و توهم موفقيت اِعمال نقشه، سبب تجرّى و گستاخى اين فرومايگان ضد انقلاب در تشديد فعاليت در اين زمينه گرديده است. لذا به تبع مسئوليت خطير خود در قبال بيش از چهار هزار عضو منتسب به اتحاديه (فقط در تهران) و متجاوز از حداقل سى هزار كارگر زحمتكش شاغل در واحدهاى صنفى و بالغ بر يك صد هزار نفر عائلۀ تحت تكفّل و معيشت آن ها و بالغ بر چندين برابر نصاب فوق در سطح كشور - كه بدون ترديد قريب به اتفاق آن ها از مخلصين به انقلاب اسلامى و معتقدين و علاقه مندان اهداف انقلاب هستند - و با توجه به فوريت و اهميت موضوع، با عرض پوزش از پيشگاه مقدس رهبر محبوب و امام عظيم الشأن امت، در مقام استمداد و استعانت از انفاس قدسيۀ رهبر و اميد مستضعفان برآمده و استدعا مى نمايد به منظور نفى هر شايعه و شايبه و خنثى كردن اين توطئۀ هولناك، مقرر فرماييد نظر آن ملجأ و اميد محرومان نسبت به بقا و دوام و مشروعيت صنوف وابسته به اتحاديه جهت ابلاغ به صنوف و رفع نگرانى آن ها شرف صدور يابد. از خداوند متعال، دوام عمر و سلامت و استمرار رهبرى اميد محرومان جهان را

ص: 212

تا اتصال به ظهور ناجى بشريت مسئلت مى نمايد.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، عمل صنف مذكور اگر خلاف مقررات دولت اسلامى نباشد مانع ندارد.

[سؤال 7250] 3685

بسمه تعالى 6 / 3 / 1361

با درود به رهبر كبير انقلاب و توفيق خدمت شما برادران، لطفاً مسأله شرعى زير را پاسخ گوييد.

همان طور كه مستحضر هستيد، بانك ملى سكّه هاى طلايى را به معرض فروش گذاشته است و عده اى هم خريده اند. فروش اين گونه سكه ها، با قيمت بالاتر چه صورتى دارد؟ والسلام عليكم

بسمه تعالى، بستگى به مقررات دولت اسلامى دارد.

[سؤال 7251] ‘ 894

3. اخيراً اين جانب به طور تكرار - يعنى از افراد مردم - مى بينم و مى شنوم كه بعضى از مردم پول هاى سكۀ پنج تومانى را جمع آورى مى كنند. حتى از زبان خود مردم شنيدم كه بعضى صد سكه، بعضى ها دويست سكه و بعضى ها سيصد تا الى هزار سكۀ پنج تومانى جمع آورى كرده در خانه نگه مى دارند و اين عمل افراد، لطمه به وضع اقتصاد پولى و بانكى مى زند. البته سكه ها مربوط به الآن مى باشد - بعد انقلاب - آيا اين عمل حرام است يا خير؟

بسمه تعالى، اگر موجب لطمه به اقتصاد دولت اسلامى است، جايز نيست.

[سؤال 7252] ‘ 6676

4. آيا مى شود پول نو را به قيمت بيشتر با پول كهنه خريد؟

بسمه تعالى، اگر ربا و فرار از ربا نباشد مانع ندارد.

ص: 213

[سؤال 7253]‘ 3311

5. كسى هزار افغانى را به دو صد تومان بفروشد يا ده دينار را به سه هزار افغانى بفروشد اين جايز است يا ربا است؟ بيان فرماييد.

بسمه تعالى، مانع ندارد مگر آن كه مقصود فرار از ربا باشد.

[سؤال 7254] 3686

بسمه تعالى

محضر محترم حضرت امام خمينى، مدّ ظله العالى

محترماً؛ معروض مى دارم: طلا و النگوى شكسته و يا سالم كه افرادى در منزل از آن استفاده مى كنند يا به صورت ذخيره مالى اندوخته مى دارند، در بازار خريد و فروش مى شود. البته به طور چند مثقال يا به صورت كيلو. لطفاً نظر خودتان را نسبت به اين نوع معاملات اعلام بفرماييد.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، اشكال ندارد؛ ولى فروش طلا به طلا اگر تفاوت در وزن داشته باشند، جايز نيست.

[سؤال 7255] 3687

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

بعد الحمد و الثناء و دست بوسى رهبر بزرگوار؛ به عرض عالى مى رساند اين كه اين جانب شغل طلافروش:

1. آيا طلاى آماده و ساخته شده را با طلاى شكسته و مستعمل، پاياپاى - يعنى يك كيلو در مقابل يك كيلو - به اضافۀ پول ساخت آن، مى شود معامله كرد يا نه؟

بسمه تعالى، اگر معامله بين يك كيلو در مقابل يك كيلو باشد و اجرتى در مقابل ساخت قرار داده شود مانع ندارد.

ص: 214

[سؤال 7256]

2. آيا كلاً مى شود طلاى مستعمل و شكسته (به اصطلاح متفرقه) را خريد و فروش كرد يا نه؟ لطفاً جوابش را عنايت بفرماييد.

بسمه تعالى، صحيح است.

[سؤال 7257]

3. آيا طلاى ساخته شده را به وعدۀ دو ماه يا سه ماه مثلاً به قيمت شصت تومان بالاتر از قيمت نقد - يعنى نقداً مثقالى 1500 تومان و به وعده دو يا سه ماه 1600 تومان

مثلاً - مى شود معامله كرد يا نه؟

بسمه تعالى، مانع ندارد.

[سؤال 7258] 3688

بسمه تعالى

دفتر امام خمينى

با عرض تشكر از زحمات شما. براى اين جانب مسأله اى پيش آمده كه مربوط به مسأله 2119 توضيح المسائل امام مى باشد. شخصى مثلاً 5/ 2 مثقال طلا براى عوض كردن مى آورد. به فرض اگر طلا مثقالى 20000 ريال باشد، قيمتش 50000 مى شود و در عوض 2 مثقال طلا به قيمت 50000 ريال مى گيرد. در اين صورت قيمت يكى، ولى وزن تفاوت مى كند. لطفاً مسأله شرعى را بيان فرماييد.

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، اگر طلا را به قيمتى كه توافق كردند، بفروشد و با پول آن دوباره طلاى ديگرى به وزن مساوى يا بيشتر يا كمتر بخرد، اشكال ندارد.

[سؤال 7259] 3689

بسمه تعالى 29 / 10 / 1361

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران، امام خمينى، مدّ ظله

ص: 215

با اهداى سلام، چه مى فرماييد در اين مسأله شرعيه:

1. يك فرد بخواهد يك باب مغازه طلا فروشى داير كند؟ آيا از نظر شرع مكروه است يا نه؟

2. شخصى يك كسب دارد؛ ولى جهت توسعه به كسب خودش و تأمين معاش مى خواهد كه طلا فروشى را هم به كسب خودش ضميمه نمايد. آيا مكروه است يا نه؟

3. شخصى فقط كارش ساخت انگشتر طلا، گوشواره، دستبند و ساير آلات زينتى مى باشد. آيا مكروه است يا نه؟

4. شخصى طلافروش، هنگام تعويض طلاى شخصى كه طلا را تعويض مى كند. طلاى او را با طلا مقابل مى گذارد. اگر طلاى تعويض كننده اضافه شد، پولش را مى دهد. اگر طلاى طلا فروش اضافه شد، پولش را مى گيرد. ولى باقى را كه مانده، به طرف مى گويد: من مبلغى دستمزد داده ام. و تقريباً مقدارى منافع، بر هر يك تومان يك شاهى، يا يك ريال مى گيرم. جواب فرماييد: جايز است يا نه؟

5. شخصى مقدارى طلا مى خرد به اين نيت كه نگهدارى كند تا گران شود و بفروشد؛ آيا جايز است يا نه؟

بسمه تعالى، شغل طلا سازى و طلا فروشى مانع ندارد؛ ولى چنانچه دولت اسلامى مقرراتى دارد، بايد مراعات شود. و تبديل طلا به طلاى هم وزن مانع ندارد و تبديل زيادۀ آن با پول، يا قرار دادن زياده در مقابل ساخت، با معلوم بودن عوض و معوّض مانع ندارد.

[سؤال 7260] 3690

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت امام خمينى، دام بقاءه، پس از عرض سلام؛ از دور، دست مباركتان را مى بوسم و اميدوارم تا ظهور حضرت مهدى عليه السلام خداوند متعال سايه جناب عالى را بر سر مستضعفين جهان مستدام بدارد، ان شاء الله.

و بعد؛ مسأله مورد نظر اين كه كارگرى طلاساز، طلايى را كه از آن خودش بوده،

ص: 216

مى سازد و آن را به بازار مى آورد و به طلا فروشى برده و معامله فقط روى مزد دست و اجرت كار انجام مى شود. و در بازار اين طور مرسوم است كه كارگر مى داند جاى طلاى ساخته اى كه مى دهد، به همان وزن و همان عيار دقيقاً طلاى نساخته بگيرد، به همين جهت معامله فقط روى اجرت طلاهاى ساخته، انجام مى گيرد.

البته معامله با رضايت طرفين پايان مى پذيرد و كارگر به وزن و عيار طلاى ساخته اش طلاى نساخته و اجرت كار هم پول مى گيرد. اين معامله از نظر شرع مبين چه صورت دارد؟ در پايان از امام عزيز و كاركنان محترم دفتر امام تشكر فراوان دارم.

بسمه تعالى، معاملۀ مزبوره اشكال ندارد.

بيع سلف

[سؤال 7261] 3691

بسمه تعالى

مسألۀ ذيل از محضر مباركتان استفتا مى شود:

كسى كه معامله سلف نمايد و وقت ادا قدرت پرداخت را نداشته باشد؛ اين گندم ما فى الذمه را - كه حلول اجل شد - به معاملۀ سلفى ديگرى، مثلاً پنبه، تبديل كنند آيا

درست يا خير؟

بسمه تعالى، خريدار حق ندارد فروشنده را الزام به معامله جديد بكند. و اگر با رضايت طرفين معامله شود، مانع ندارد.

[سؤال 7262] ‘ 3431

5. معاملات سلف - اجناس گندم، پنبه و غيره - كه به نرخ روز انجام گرفته صحيح است يا خير؟

بسمه تعالى، معامله سلف صحيح است ولى هر نحو معامله كه وسيلۀ رباخوارى است باطل است.

ص: 217

[سؤال 7263]‘ 4010

2. شخصى جنس سلف مى فروشد؛ موقع تحويل، بدهكار جنس را تحويل مى دهد اما قدرى با مورد معامله مغايرت دارد. پس از اين كه طلبكار جنس را تحويل مى گيرد ادعا مى كند كه مابه التفاوت جنس را هم بايد بدهكار بدهد؛ آيا بدهكار پس از تحويل جنس، مديون مابه التفاوت مى باشد؟

بسمه تعالى، اگر جنس مطابق مبيع به اوصافى كه فروخته شده نيست، تبديل، موقوف است به رضايت طرفين؛ به هر نحو هر دو راضى بشوند صحيح است.

[سؤال 7264] 3692

بسمه تعالى

محضر حضرت آيت الله العظمى خمينى مدّ ظله العالى

قيمت يك من گندم بيست افغانى است در وقت خرمن، ولى صاحب گندم قرض دار مى باشد شش ماه قبل از خرمن از كسى پول مى گيرد ده افغانى به يك من گندم، سر خرمن كه شد اين مرد گندم ندارد يا زراعت نشده كم شده يا قرض ديگر برده، به اين صاحب پول گندم نمانده اين مى گويد من از تو گندم خريدم يك من ده افغانى حالا گندم يك من بيست افغانى است من از تو بيست افغانى مى گيرم آيا جايز است ده افغانى داده بيست افغانى بگيرد؟ شما امر بفرماييد.

در پايان سلامتى و طول عمر آن رهبر عزيز را از درگاه خداوند متعال خواهانم و خواهشمندم در اين مورد مرا راهنمايى فرماييد.

بسمه تعالى، در صورت تعذّر تسليم مشترى گندم مى تواند معامله را فسخ كند و قيمت اول را بگيرد يا صبر كند هر وقت ممكن شد گندم بگيرد و حق الزام بايع را به قيمت فعلى ندارد بلى با رضايت طرفين گرفتن قيمت فعلى مانع ندارد.

ص: 218

[سؤال 7265] 3693

بسمه تعالى 17 / 8 / 1361

محضر مقدس رهبر كبير انقلاب، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته العالى، احتراماً؛ با تقديم عرض سلام و تحيات، استدعا دارد عنايت فرموده، نظر

مقدس عالى را نسبت به مسأله زير مرقوم فرمايند.

چنانچه زارعى محصول چغندر خود را به كارخانۀ قندى بفروشد و از خريدار، بذر و سم و بهاى چغندر را دريافت نموده و چغندر مورد معامله را با بذر و سم و پول دريافتى از خريدار، كشت نموده باشد، شرعاً مى تواند همين چغندر را بدون رضايت خريدار به ديگرى بفروشد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر در ضمن معاملۀ بذر و سم و يا ضمن عقد ديگر، شرط عدم فروش چغندر نشده باشد، مى تواند صاحب چغندر آن را به ديگرى بفروشد؛ ولو فروشندۀ بذر و سم راضى نباشد.

[سؤال 7266] ‘ 2006

6. در معاملۀ سلف، خريدار از اول شرط كند اگر جنس را به موقع تحويل نداد، فروشنده قيمت جنس را موقع تحويل بدهد، در صورتى كه جنس در موقع تحويل چند برابر است آيا اين شرط درست است يا خير؟

بسمه تعالى، اگر حيله براى گرفتن ربا نباشد اشكال ندارد.

مرابحه و مواضعه و توليه

[سؤال 7267] 3694

بسمه تعالى 18 / 11 / 1361

دفتر محترم حضرت امام خمينى، مدّ ظله العالى، سلام عليكم

تمنا دارد استفتاى زير را جواب مرقوم فرماييد:

ص: 219

جنسى را به وزن معين، از خارجه خريدم و با كشتى به ايران حمل نموده اند. اين جنس بايد در بندر ايران تخليه شود، ولى بدون اجازه، در كشور ديگر تخليه كرده و بعداً به ايران حمل نموده اند. گمركاتِ كل وزن خريدارى پرداخت شده؛ ولى موقع تحويل دارى معلوم شد كه مقدارى از وزن، كسر است و اين كسرى مورد قبول بيمه يا كشتيرانى واقع نشده كه خسارت بدهند. فرض شود اگر كل جنس كامل به ايران مى رسيد، قيمت تمام شده پنجاه هزار تومان مى شد. حالا هم كه كمتر از وزن خريدارى به ايران آمده باز قيمت تمام شده همان پنجاه هزار تومان است. حال سؤال اين است كه موقع فروش اين كالا به رأس المال، آيا بايد مقدارى كه موجود است پنجاه هزار تومان اظهار شود؟ يا بايد ارزش تمام شده مقدار كسرى را از پنجاه هزار تومان كسر نمايم؟ با عنايت بر اين كه اين جانب در ايجاد كسرى مداخله نداشته ام و اگر قيمت اين كسرى را از قيمت تمام شده كسر نمايم، معامله احتمالاً ضرر مى كند. ضمناً، اگر اجبار در فروش رأس المال نبود و به طريق مساومه امكان فروش داشت، همين مقدار موجود را به قيمتى مى خريدند كه سود هم مى كرد.

بسمه تعالى، در مرابحه بايد قيمت جنس موجود كه به او تمام شده را ذكر كند و مى تواند تمام جريان را به مشترى بگويد و با ربح معين بفروشد.

حق المارّة

[سؤال 7268] ‘ 812

3. كندن ميوه از باغ كشاورزى براى خوردن در همان محل، بدون اجازه از صاحب باغ آيا حلال است يا خير؟ و اين كه مى گويند به اندازۀ خوردن حلال است و براى بردن حلال نيست چگونه است؟

بسمه تعالى، اگر درخت ميوه در سر راه رهگذر قرار داشته باشد، مى تواند درحال عبور از خيابان، از ميوۀ آن درخت براى خوردن در همان جا استفاده كند. به شرط آن كه از حد سيرى و احتياج تجاوز نكند.

ص: 220

[سؤال 7269] 1797

9. دربارۀ حق مارّه فتواى حضرت امام چيست؟ شخصى در حال رفتن است كه مى بيند از ديوار باغ مقدارى شاخۀ ميوه بيرون ريخته؛ آيا مى تواند مقدار كمى بخورد يا خير؟

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، جايز نيست بنابر احتياط.

اقاله (توافق بر فسخ)

[سؤال 7270] 3695

بسمه تعالى بيستم شوال 1399 ق

حضور مبارك حضرت آيت الله العظمى آقاى امام خمينى، مدّ ظله العالى

در اين مسأله شرعيه چه مى فرماييد: يك نفر مسلمان به يك نفر ديگر يك باب خانۀ كلنگى فروخته و چهارصد هزار تومان به عنوان بيعانه دريافت داشته است. قبل از تنظيم سند و قطعى شدن معامله، ملك از رونق افتاده و خريدار از انجام معامله منصرف شده و بيعانه را طلب كرده است. فروشنده از استرداد ملك متضرر شده ولى قبول كرده، اما بايع مبلغ مزبور را قادر نبوده يك دفعه پرداخت نمايد. بايع خواهش كرده اين مبلغ را در مدت سه ماه دريافت كند؛ اما خريدار قبول نكرده. آيا خريدار مى تواند و حق دارد كه توسط دادگسترى، بايع را به مبلغ شش صد هزار تومان، ملتزم نمايد؟ اميد است جواب عريضه و مسأله را مرقوم فرماييد؛ چون اين جانب مقلد حضرت آيت الله هستم.

طول عمر حضرت عالى را از خداوند خواستارم. خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار

بسمه تعالى، در صورتى كه فروشنده راضى به فسخ معامله شده، خانه به او برمى گردد و خريدار بيش از مبلغى را كه به او پرداخته حق ندارد.

ص: 221

[سؤال 7271] 3696

بسمه تعالى 16 / 3 / 1361

محضر مبارك زعيم عالى قدر آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله

پس از تبيين سلام و ابراز ارادت و اخلاص قلبى، اميدوارم خداوند سايه مبارك را از سر مسلمين و مستضعفين جهان كوتاه نفرمايد. غرض از تصديع سؤال از مسأله اى است كه عنوان مى شود:

چهار نفر مسافرخانه اى خريده اند، يك نفر نصف و سه نفر نصف باقى را مشاعاً و مبلغى بيعانه داده اند ولى اين بيعانه از طرف سه خريدار پرداخت شد و يك نفر پول نداده و مسافرخانه تحويل خريداران نشد. فروشنده به علت زيادى ماليات پولى به عنوان جريمه به خريداران داد كه اين معامله را ناديده بگيرند. آيا يكى از خريداران كه سهم خود را از بيعانه نداده، مى تواند سهمى از جريمۀ دريافتى مطالبه نمايد؟ توضيح اين كه بعداً مابين فروشنده و دو خريدار معامله انجام يافته، مگر آن خريدارى كه از اول بيعانه نداده كه در معاملۀ بعدى به كلّى كنار رفته است.

بسمه تعالى، اگر پول را براى رضايت به فسخ معامله داده به همۀ خريداران تعلق دارد.

ص: 222

کتاب شفعه

احكام شفعه

ص: 223

ص: 224

[سؤال 7272] 3697

بسمه تعالى

من و كسى ديگر يك باغچۀ مشترك داريم، شريكم بدون اجازۀ من آن را به ديگرى فروخته، آيا حق شفعه دارم يا خير؟

بسمه تعالى، اگر باغچه مشترك بين شما و يك نفر ديگر است به نحو مشاع، و او سهم خود را به غير فروخته، شما حق شفعه داريد.

[سؤال 7273] 3698

بسمه تعالى 31 / 3 / 1361

محضر مقدس و مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دامت بركاته

خانه اى است مشترك بين دو نفر به نسبت چهار دانگ و دو دانگ. مالك دو دانگ سهم خود را به داماد خود مى فروشد به يك مبلغ خيلى خيلى كمى كه طبق نظريه كارشناس قيمت المثل زمان معامله چندين برابر قيمت فروخته شده بوده و اين معامله با اين مبلغ جزئى به اين جهت بوده كه اولاً: ماليات كمترى (در زمان طاغوت) تعلق گيرد و ثانياً: دخترش خانه دار شود. يعنى در حقيقت اين يك بخشش بوده، نه يك معامله، وگرنه طبق نظر كارشناس، قيمت همان وقت فروش چندين برابر اين مبلغ

ص: 225

فروخته شده بوده، حالا اين شريك فرصت طلب آمده اعمال حق الشفعه كرده به همان مبلغ ناچيز كه در دفتر اسناد ثبت شده، آيا در اين فرض اين شريك چنين حقى را دارد يا نه؟ توضيحاً اين كه چون به دامادش بدهكار بوده اين معامله را انجام داده.

بسمه تعالى، انتقال حصۀ شركت اگر حقيقتاً به صورت فروش بوده شريك حق شفعه دارد.

[سؤال 7274] 3699

بسمه تعالى

حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، ادام الله بقائكم

بدين وسيله استفتا مى شود كه چه مى فرماييد در مورد تنازع دو نفر شريك كه بالمشاركت ساختمانى را احداث كرده اند و پس از تماميت ساختمان، يكى از شركا سكونت موقت نموده تا ساختمان را به فروش برسانند و سهم خود را دريافت نمايند؛ پس از چند ماهى يكى از شركا - به نام زيد - كه سكونت موقت نموده بود، سهم خود را به ديگرى - به نام عمرو - مى فروشد مشروط براين كه ساختمان را تخليه و بهاى تعيين شده را دريافت نمايد ولى قيمت ها بالا مى رود و زيد از فروش و تحويل ساختمان منصرف مى شود و درصدد برمى آيد كه اين بار ضمن اين كه سهم خود را نفروشد، سهم شريكش عمرو را بالكل با تمام مخارج متعلقه - از ماليات و غيره - بيش از بهاى تعيين شدۀ قبلى، به مبلغ ده هزار تومان بخرد، لهذا باز مذاكره و موافقت طرفين در اين مورد حاصل مى شود ولى در اين بين، ماليات ها افزوده مى شود به طورى كه زيد به علت مضاعف بودن ماليات، از اين خريد نيز اعلام انصراف مى كند، ليكن پس از چند روز كه از ميزان ماليات كاسته مى شود، زيد از اعلام انصراف مذكور پشيمان مى شود و به عمرو مراجعه و درخواست انجام معامله مى كند و عمرو هم قبول مى كند، ليكن اضافه بر اين كه شرط مى كند طبق مذاكرات قبلى، كليۀ مخارج متعلقه - از ماليات و غيره - به عهدۀ خريدار باشد (زيد) و مبلغ هم همان مبلغ تعيين شدۀ قبلى، شرط

ص: 226

مى كند كه بهاى مذكور بايد نقداً پرداخت و تحويل و تحول انجام گيرد؛ براساس اين قرارداد سوم، خريدار (زيد) كليۀ ماليات مربوطه را پرداخت مى كند تا با تهيه مبلغ بهاى تعيين شده، به يكى از دفاتر، مراجعه و با صدور سند رسمى، معامله را قطعى كنند؛ ليكن اين بار باتنزل قيمت ماشين ها و فراهم نشدن وجه مذكور براى زيد كه شغل و وسيلۀ درآمدش بود مواجه مى شود؛ نامبرده براى بار چهارم به علت نداشتن پول و عدم قبول جنس(ماشين) از طرف فروشنده (عمرو) از خريد ذكر شده، منصرف و بلكه سهم خود را مانند بار اول، با بهاى كمتر به عمرو پيشنهاد مى كند، ولى با عدم حصول توافق طرفين، وضع بدين منوال باقى مى ماند و پس از انقضاى 5 يا 6 ماه از اين مذاكره، عمرو تصميم مى گيرد كه سهم خود را به شخص ثالث بفروشد ولى زيد با اين معامله هم موافقت نمى كند و ادعاى مالكيت ساختمان را مى كند و مى گويد كه من ساختمان را(سهم شريكش) خريده ام و تمام شده است؛ ولى هيچ گونه وجهى مبادله نشده؛ در اين ميان، وساطت هايى هم براى اصلاح مى شود ليكن نتيجه حاصل نمى شود. اينك با توجه به اين كه ساختمان مشتركاً ساخته شده و زيد در اين مذاكرات، وجه ماليات و نوسازى را پرداخت كرده است و چون ساختمان توسط عمرو به بانك بدهكار بود، قسط بانك را هم پرداخت مى كند و از طرفى هم بدون كسب اجازه از شريكش، ضمن سكونت غير مجاز، تصرفات و تغييراتى در ساختمان داده و متحمل هزينه شده است و از طرفى ديگر در مغازۀ همين ساختمان، مشغول كسب و كار و در يك طبقه، خودش و خانواده اش ساكن و طبقۀ ديگر را به مستأجر داده است، اينك حكم، حكم شما است؛ اين دو شريك چه كار كنند؟ ساختمان مال كدام شريك است؟ و آيا عمرو مى تواند مطالبۀ نصف مال الاجاره را بكند يا خير؟

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، عمرو اگر حق فروش هم داشته باشد و سهم خود را بفروشد، زيد مى تواند اخذ بشفعه نمايد؛ ولى اگر ثابت نشود كه زيد حق عمرو را خريده، عمرو مى تواند سهم خود را به ديگرى بفروشد و چنانچه زيد بخواهد، اخذ به شفعه نمايد.

ص: 227

[سؤال 7275] 3700

بسمه تعالى

احتراماً؛ معروض مى دارم: اين جانب مشغول كشت روى زمينى هستم كه متراژ فعلى آن حدود 4700 متر مربع است و قبلاً حدود 6500 متر مربع بوده كه ما به التفاوت را براى جشن هاى منحوس 2500 ساله به زور و كتك گرفتند و هم اكنون آن ما به التفاوت شارع عمومى است و تنها محل امرار معاش اين جانب از سبزى كارى روى باقيماندۀ اين زمين 4700 مترى است و اين زمين از پدر به من و يگانه خواهرم به ارث رسيده و خواهرم در حدود 18 سال پيش قسمتى از سهم الارث خود را بدون اطلاع من و با صحنه پردازى هايى كه از طرف خريدار انجام شد، فروخت كه ابتدا با تبانى با محضردار وقت، سند ذمه به او دادند و پس از ظاهر شدن مسأله در فاميل، مجبور شدند به ايشان پول پرداخت نمايند. البته خواهرم حتى از نظر شمارش پول و تشخيص هاى رونق معاش، طبق شواهد از كودكى تا كنون دچار كمبودهايى نيز هست و به سادگى فريب مى خورد. اين جانب با توجه به مشاع بودن زمين بنده و خواهرم و شريك جديد، هيچ اطلاعى از فروختن زمين توسط خواهرم نداشتم و دولت جمهورى اسلامى ايران نيز حق تفكيك زمين مشاع را نمى دهد. اين دعوا بين بنده و شريك جديد اين مدت سال را طى مى كند و من صلاح نديدم كه دسترنج خود را در سن 62 سالگى با كار و رنج در تابستان و زمستان بابت اجاره به ايشان بدهم؛ زيرا ايشان از دادگاه تقاضاى اجاره اين مدت را كرده است، در صورتى كه بنده اصل معامله و خريد و فروش را مشكوك مى دانم. خواهشمندم با توجه به فتواى امام خمينى اين جانب را از ترديد بيرون آوريد. آيا معاملۀ بين خواهرم و شريك جديد در صورت مشاع بودن و عدم اطلاع بنده صحيح بوده يا خير؟ چنانچه صحيح باشد يا نباشد بنده را از حكم شرعى در اين مورد آگاه فرماييد.

بسمه تعالى، معامله محكوم به صحت است و شما پس از اطلاع از فروش و اطلاع از ثبوت حق الشفعه، در صورتى كه ملك فقط مشترك بين شما و

ص: 228

خواهرتان بوده، مى توانيد أخذ به شفعه نماييد و با پرداخت پول خريد مشترى، سهم خواهر را براى خود برداريد.

[سؤال 7276] ‘ 3515

2. پدرى كه تحت سرپرستى پسر و يا بالعكس زندگى مى كند و در واقع، زندگى شان توأم بوده و جدا نمى باشد، پدر و يا پسرى كه با فرض مسأله، تحت سرپرستى آن ديگرى است، ملك و يا خانه اش را بدون اطلاع سرپرست خانه به كس ديگرى بفروشد آيا حق تقدّم و يا حق الشفعه براى پدر و يا پسرى كه سرپرست است و حاضر بوده به همان قيمت كه به شخص ديگرى فروخته، مصلحتاً از او خريدارى نموده تا از فساد و نزاع احتمالى و يا حتمى جلوگيرى نمايد وجود دارد يا نه؟ چون در غير اين صورت - يعنى در صورتى كه بدون اطلاع پدر و يا پسر سرپرست، معامله انجام شده - موجب فساد و منازعه بين پدر و پسر و بين خريدار كه شخص ديگرى است خواهد شد، آيا حق تقدّم و يا حق الشفعه در اين جا صادق است يا خير؟ و اين معامله به شرح فوق شرعاً چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، معاملۀ واقع شده صحيح است و اگر ملك و خانه فروخته شده، مشترك نبوده، حق شفعه ثابت نيست.

[سؤال 7277] 3701

بسمه تعالى 2 / 6 / 1361

محضر مستطاب آيت الله العظمى مرجع عالى قدر امام خمينى دامت بركاته

از راه دور سلام عرض مى كنم و بعد از سلام مسأله اى خدمتتان عرض شده بود به اين كه زمينى را دو نفر شريك هم بودند يكى از آن دو شريك سهم خود را فروخته و شريك ديگر مى گويد: چون شراكت ما مشاع است نمى دهم، آيا بعد از اين كه خريدار اول تصرف كرده اين شريك مى تواند برگرداند يا خير؟ فرموده بوديد: اخذ به شفعه كند و زمين را برگرداند و خود معامله را انجام دهد. امر بفرماييد قيمت زمين فرق كرده

ص: 229

است، همان پولى كه خريدار داده بايد بگيرد و يا قيمت امروز بايد داد؟

بسمه تعالى، در موردى كه اخذ به شفعه جايز است لازم است پولى كه خريدار داده است را به فروشنده بدهد و زيادتر لازم نيست، اگرچه قيمت ترقى كرده باشد.

[سؤال 7278] 3702

بسمه تعالى

اگر احد الشريكين حصه مشاعۀ خود را فروخت يا حصۀ مشاعه و مفروزۀ خود را فروخت با هم، و مشترى در آن زمين زحمتى كشيد مثل تصفيۀ زمين و امثال آن بعداً كه شريك ديگر مطلع شد و اخذ به شفعه كرد در جايى كه جايز است ولو آخذ به شفعه راضى به بيع مفروز باشد، مشترى در قبال زحماتى كه كشيده حق دارد مراجعه كند يا خير؟ بر فرض جواز، به بايع حق مراجعه دارد يا شريك او، فرقى بين عالم به حكم و موضوع و جاهل هست يا خير؟ و اگر درختى را مشترى در آن ملك غرس كرده يا چيزى كشت كرده، آيا آخذ به شفعه حق دارد كه مشترى را الزام كند به كندن حاصل خود يا بايد صبر كند تا حاصل به ثمر برسد؟

بسمه تعالى، مشترى در قبال زحمات خود، حق مراجعه به غير ندارد و فرقى بين عالم و جاهل نيست و اگر از اعيان اموال مشترى در آن جا باشد مال خود او است و مخيّر است بين ابقاء با دادن اجرت در فرض اجازۀ مالك، و تخليه، در صورت عدم اجازه.

ص: 230

کتاب صلح

احكام صلح

ص: 231

ص: 232

[سؤال 7279] 3703

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت مستطاب، آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

هر گاه كسى بخواهد مالى را صلح كند به شخصى، مشروط بر اين كه عين مال يا منفعت آن فقط مادام الحيات مصالح له در تصرف و مورد استفادۀ او باشد و بعد از فوت او برگردد به مصالح و در صورت فوت مصالح به ورثۀ او برگشت كند آيا چنين مصالحه اى صحيح و لازم خواهد بود يا خير؟ استدعا آن كه حكم الله را مرقوم فرمايند كه محل حاجت است.

بسمه تعالى، صلح مذكور لازم و شرط در ضمن آن نافذ است.

[سؤال 7280] 3704

بسمه تعالى

محضر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، رهبر انقلاب دام ظله العالى

بعض اشخاص كه به سبب گذر كردن از جاده با ماشين تصادف مى كنند و فوت مى كنند و البته بين وارث ميت تصادف شده و صاحب ماشين، مشاجره و منازعه واقع مى شود و صاحب ماشين مقدار بيست هزار تومان يا سى هزار تومان به عنوان ديه به

ص: 233

وارث ميت مذكوره مى دهد و خود را خلاص مى كند، آيا اين پول براى وارث ميت حلال است يا نه؟ و در صورتى كه حلال باشد آيا خود ميت هم از آن ثلث مى برد يا نه؟

بسمه تعالى، مقدار ديه شرعى را اگر اولياى خون مقتول به مبلغى صلح كنند مانع ندارد و ميت بدون وصيت، حقى نسبت به ثلث ندارد.

[سؤال 7281] 3705

بسمه تعالى

محضر حضرت امام خمينى، متّع الله المسلمين بطول بقاء وجوده الشريف

معامله اى بدين شرح انجام شده است: يك حياط مسكونى به انضمام تمامى مخلّفات خانه از هر قبيل كه بوده باشد كائناً ما كان، در هر محل كه موجود است مطلقاً، و كلّيه مطالبات و نقود را از هر كس و به هر عنوان، خواه به موجب سند رسمى و يا عادى و يا سفته تجارتى كه در ذمه اشخاص بوده باشد، در مقابل دويست هزار ريال تمام كه فروشنده مبلغ دويست هزار ريال بذل و ابراء نموده و مبلغ پنجاه هزار ريال دين ثابت از خريدار.

در صورتى كه مقدار وجه سفته ها و مطالبات از اشخاص و نقد موجودى چندين برابر وجه المصالحه است؛ آيا اين معامله در دين مقدس اسلام صحيح است يا باطل؟ حكمش را مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، با فرض اين كه به صورت مصالحه معامله شده، اشكال ندارد.

[سؤال 7282] 3706

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته

به شرف عرض عالى مى رساند: كربلايى حسن موقع رفتن به كربلا ملك زراعى خود را كه چهل سهم است به يك من نمك به برادر مادرى خود غلام رضا مصالحه نمود، به شرط كفن و دفن و رسيدگى به دخترش. كربلايى حسن قبل از رفتن به كربلا

ص: 234

عيالش را طلاق مى دهد و عيالش شوهر كرده و اكنون پسرى به نام محمد موسى از شوهر دوم دارد. كربلايى حسن در كربلا فوت كرده و تنها وارث او خديجه هم فوت مى كند. غلام رضا برادر مادرى كربلايى حسن هم بعد از او فوت مى كند. اهل قلعه جمع مى شوند و نيم سهم از زمين را به اولاد غلام رضا يعنى 1. رجب على؛ 2. ابراهيم؛ 3. ربابه مى دهند و نيم سهم ديگرى را به فاطمه عيال مطلقه مى دهند. اين عيال هم فوت مى كند و حال نيم سهم به دست محمد موسى پسر فاطمه مى باشد و نيم سهم ديگرى به دست اولاد غلام رضا. محمد موسى پسر فاطمه ادعا دارد نيم سهم كه در دست اولاد غلام رضا است از آن خديجه دختر مادرى من است و چون او فوت كرده به من مى رسد. استدعا دارم از محضر آيت الله العظمى امام خمينى دستور شرعى را بيان فرماييد تا اين كه اطاعت نماييم. والسلام

بسمه تعالى، بر فرض صحت مصالحه، مال مورد مصالحه از ورثه شخص مصالح له است و ديگران حقى در آن ندارند.

[سؤال 7283] 3707

بسمه تعالى

محضر مبارك آيت الله العظمى، امام خمينى

محترماً، به استحضار مى رساند:

1. پدرى در وصيت نامۀ خود ذكر نموده است: صلح نمودم با فرزندم به مبلغ سيصد هزار ريال در مقابل املاك پدرى ام. در صورتى كه فرزندش از اين صلح اطلاعى نداشته باشد، صلح يك طرفه از نظر شرعى و عرفى، چه وضعى دارد؟ و تكليف فرزندش كه در حيات است با ورثه هاى ديگر چيست؟ ما را راهنمايى فرماييد.

بسمه تعالى، اگر فرزند مشاراليه صلح مزبور را در حال حيات پدر قبول نكرده و از آن مطلع نبوده، صلح مزبور صحيح نيست و مال مورد صلح جزو تركه محسوب مى شود و به تمام ورثه مى رسد.

ص: 235

2. در وصيت نامۀ پدرى ذكر شده است، كه يكى از حياط مسكونى من ماترك خود قرار دادم، و آن را به دو فرزندش بخشيده است. در جاى ديگر اين وصيت نامه نوشته است: همان حياط را اجاره بدهيد و اجاره اش را بين تمام ورثه قسمت كنيد. وصيت اول تاريخ دارد، ولى دومى تاريخ ندارد، و نشان داده نمى شود كدام ماقبل و مابعد هستند. خواهشمند است در اين زمينه نيز ما را ارشاد فرماييد و تكليف ورثه هاى ديگر چيست؟

بسمه تعالى، منظور از سؤال دوم معلوم نيست، اگر ملك خود را به فرزندان بخشيده و تحت قبض آن ها درآورده، حياط مزبور به آن دو فرزند اختصاص دارد، و وصيت دربارۀ آن حياط مورد ندارد و ساير ورثه هم در آن ملك حقى ندارند.

خداوند متعال سايۀ حضرت مستطاب عالى را تا انقلاب حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر سر مستضعفين جهان قائم بدارد، آمين، بحق محمد و آله الطاهرين.

[سؤال 7284] 3708

بسمه تعالى

محضر مقدس رهبر انقلاب، حضرت مستطاب، آيت الله الاعظم، آقاى حاجى آقا روح الله خمينى، دام ظله العالى

محترماً، به عرض مبارك مى رسانم طبق صلح نامه اى مادر اين جانبان هرچه از املاك و غيره داشته به اين جانبان مصالحه نموده است. اگر شرعاً صحيح است و اشكالى ندارد، در ذيل اين ورقه مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، حكم كلى مسأله معلوم است كه با وجود شرايط معتبره صلح صحيح است، ولى رسيدگى به قضيۀ شخصيه و حلّ اختلاف چنانچه اختلافى هست، موكول به محاكم صالحه شرعيه است.

[سؤال 7285] ‘ 5931

6. ابراء و صلح به امضاى ذيل ابراءنامه و صلح نامه، بدون انشاى لفظى محقّق مى شود يا خير؟

بسمه تعالى، مجرد امضا كفايت نمى كند.

ص: 236

[سؤال 7286] 3709

بسم الله الرحمن الرحيم

ادّعى رجل على أخيه بأنّ له شراكة في بناية كان قد بناها المدّعى عليه وذهب إلى أحد المحامين ووكّله بإقامة الدعوى وبعد اخفاقه بتقديم البينة طلب من المدّعى عليه بأن يحلف على القرآن الشريف بحيث أنه يضع يده على القرآن و يحلف أنّ المدّعى ليس له حقّ عنده فحلف المدّعى عليه فعندها أسقط المدّعى دعواه وتصالحا وتعانقا و صالح كل واحد منهما الآخر وشربا القهوة معاً حلاوتها الصلح وذهب كلّ فى سبيله و بعد مدة من الزمن أكثر فى عشر سنوات تقريباً نقض الاتفاق والصلح وقال إنه صلح بدائى وعاد فأقام الدعوى ثانية فهل يجوز له نقض الصلح والمصالحة والاتفاق وأن يقيم الدعوى عشر سنوات؟ اخبرونا يرحمكم الله.

بسمه تعالى، بعد ما تحقّق المصالحة بينهما على الحقّ بالطريق الشرعى لم يكن لنقض المصالحة واعاده الدعوى وجه شرعاً.

[سؤال 7287] 3710

بسمه تعالى 16 / 6 / 1361

حضرت حجت الاسلام و مروّج الاحكام ملاذ الانام الامام خمينى زيد عمره الشريف

محضر مبارك امام عزيز روحى لك الفداء را به سه مدرك راجع به يك باغ جلب مى كنم و سؤال مى شود كه دخترى داراى طلا آلات بود كه او را دزد برد بدون اين كه پدر مقصر باشد ولى دختر روزگار پدر را سياه كرد. پدر يك قطعه باغ را بدون اجراى صيغه به او واگذار نمود بعداً عموى او براى اين دختر كه شوهر كرد در برابر يك صلح نامه كه به امضاى پدرش رسيده است براى اين دختر يك خانه ساخته با زيربنا و محوطه اطراف آن سيصد متر مربع كه بقيه زمين در حدود تقريبى دو هزار متر مربع است به عمويش واگذار نمود كه در تصرف عمو بود بعد از ساختن خانه دختر و

ص: 237

شوهرش در آن سكونت كردند ادعاى بقيه زمين را نمودند آيا از نظر اسلام صلح نامه معتبر است يا خير؟ و آيا دختر از نظر شرع اسلام مى تواند بعد از مصالحه دوباره ادعاى زمين كند، تقاضاى نظر مبارك امام را دارم.

بسمه تعالى، چنانچه واقعاً دختر نامبرده حقوق ولو احتمالى خود را در مقابل خانه و عوض آن صلح نموده ديگر حق ندارد و سند اعتبار شرعى ندارد و اگر نزاعى باشد بايد در محكمۀ شرعيه حلّ و فصل شود.

[سؤال 7288] 3711

بسمه تعالى 29 / 9 / 1361

حضرت آيت الله العظمى روح الله الموسوى الخمينى رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامى ايران

به موجب اسناد محضرى سه نفر از برادران كليه حقوق شرعى و قانونى متروكات موروثى خود را به يكى از برادران طبق سند محضرى رسمى صلح و اقرار به صلح و همچنين اعتراف نموده اند كه كليه سهم الارث پدرى خود اعم از منقول و غير منقول را از برادر خود دريافت نموده اند. دو سال پس از صلح و اقرار و اعتراف با مصالحين و مقر مزبور مدعى حقوق همان مورد صلح و اقرار شده اند.

آيا طبق احكام شرع انور مصالحين و مقر مزبور مى توانند مدعى چنين حقوقى نسبت به مورد صلح و اقرار باشند يا خير؟

حقوق مدعى و وراث متصالح به مورد صلح و اقرار ثابت است و مراجع اسلامى حق رسيدگى به ادعاى مصالحين و مقرّ مزبور پس از صلح و اقرار دارند يا خير؟ جهت استحضار سه فقره، فتوكپى اسناد محضرى فوق الذكر به ضميمه ايعاد مى گردد.

بسمه تعالى، اگر صلح به نحو صحيح شرعى انجام شده و حق خيار فسخ براى صلح كننده نباشد حق مطالبه حقوق صلح شده را ندارد و در صورت اختلاف بايد به محكمه شرعيه رجوع شود.

ص: 238

[سؤال 7289] 3712

بسمه تعالى

محضر اقدس زبدة العلماء المجاهدين المعظم حضرت آيت الله العظمى آقاى خمينى جعلت فداك

شخصى كليۀ اموال خود را در حال حيات و با اختيار خود مصالحه نموده به دو تن از فرزندانش يكى به نام مرادعلى و ديگرى عباس على و براى خود در مدت بيست سال اختيار فسخ قرارداده و در ضمن عقد مصالحه شرط نموده چنانچه در اين مدت فوت بنمايد خواهرش به نام حبيبه وصّى او باشد كه يك ثلث از اموال مصالحه شده را در امور خيريه صرف بنمايد، مصالح فسخ نكرده و فوت نموده در صورتى كه غير آن دو نفر، فرزند ديگرى ايضاً دارد آيا آن ها شرعاً حق اعتراض دارند در اموال مصالحه شده يا خير؟ نفس ورقۀ مصالحه ايضاً موجود است. لطفاً حكم الهى را بيان فرماييد. عمر و عزت مستدام باد اجركم على الله المنان

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، صلح و شرط ضمن آن نافذ است و ساير ورثه حق اعتراض ندارند.

[سؤال 7290] 3713

بسمه تعالى 4 / 10 / 1361

محضر رهبر عالى قدر انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران ومرجع اسلامى جهان تشيع، فرمانده كل قوا، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، روحى فداه

خداوند متعال عنايتى فرمايد و به حرمت خون پاكان و صلحا سايه بلند پايۀ حضرت عالى را تا ظهور حضرت بقية الله - ارواحنا و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء - مستدام بدارد تا پرچم اسلام را بر فراز همه كاخ هاى دنيا برافرازيد.

از مقام معظم جناب عالى مستدعى است كه سؤال اين بنده حقير را كه ده سال است لاينحل مانده، جواب دهيد و ما را از شك و ترديد نجات دهيد.

ص: 239

شخصى داراى دو زوجه است كه از يكى از آن ها چهار پسر و دو دختر و از ديگرى چهار پسر و يك دختر دارد. پس از فوت پدر، بعد از گذشت هفت سال بلا تكليفى و حيف و ميل، وراث دو زوجه كه همگى كبير بوده اند با رضايت و توافق هم ماترك مرحوم را مشاعاً به دو بخش تقسيم مى كنند. بخشى سهم زوجه اول و فرزندان وى و بخشى ديگر نصيب ديگرى مى شود، و بين خود قراردادى مكتوب و به امضاى هم مى رسانند.

بعد از گذشت مدت چهار سال كه قيمت ها ترقى نموده، وراث زوجه اول معترض مى شوند كه چنين تقسيمى صحيح نيست و مجدداً به حال بلا تكليفى و خرابى درمى آيد. با توجه به اين كه وراث زوجه اول همه صاحب مكنت هستند و قصد ستيزه جويى هاى سنتى دارند؛

1. آيا چنين تقسيمى در مورد ارث صحيح بوده و قولنامه آن معتبر است؟ و اگر درست نيست طرف هاى مقابل حق گرفتن يا حق فسخ را دارند؟

بسمه تعالى، اگر با مصالحه تقسيم كرده اند، نافذ است و حق برگشت ندارند.

[سؤال 7291]

2. وراث زوجه دوم بر مبناى قولنامه، خرجى را در آباد كردن سهم خود تقبل نموده اند. اين خرج چه مى شود؟

بسمه تعالى، اگر تقسيم صحيح نباشد مخارجى كه بعضى كرده اند را ديگران ضامن نيستند.

[سؤال 7292] 3714

بسمه تعالى 29 / 8 / 1361

محضر مبارك حضرت مستطاب آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

هرگاه شخصى منافع اموال منقول و غيرمنقول خود را به كسى صلح كند كه

ص: 240

مُصالح له مادام الحيات خويش از منافع آن به هر نحوى كه خواسته باشد استفاده كند، در صورتى كه شخص مُصالح قبل از مُتصالح فوت شود؛ آيا مفاد صلح مزبور به قوّت خود باقى است يا محتاج به تنفيذ ورثۀ مُصالح خواهد بود؟

بسمه تعالى، صلحى كه طبق ضوابط شرعى در حيات مصالح انجام گرفته پس از فوت او نيز به قوت خود باقى است و نياز به تنفيذ ورثه ندارد.

[سؤال 7293] 3715

بسمه تعالى 13 / 10 / 1361

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

شخصى خانه اى را به استثناى منافع آن، با حقّ خيار فسخ مادام الحيات، به همسر خود صلح مشروط نموده و بدون استفاده از حقّ فسخ خود درگذشته است. چهار سال قبل از فوت در محضر شمارۀ پنج خرم آباد سندى تنظيم نموده، كه فتوكپى آن در جوف نامه مى باشد. آيا حق اختيار فسخ به ورثه منتقل مى شود يا خير؟ خواهشمند است كه جواب آن را مرقوم فرماييد.

خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدى، خمينى را نگهدار، آمين يا رب العالمين

بسمه تعالى، اگر شرط خيار مادام الحيات بوده، به وارث نمى رسد.

[سؤال 7294] 3716

بسمه تعالى

رهبر عظيم الشأن، امام خمينى، پس از اداى احترام خواهشمند است از نظر دين اسلام و احكام قرآن، دو مسأله زير را روشن فرماييد:

1. خانمى در سال 1310 شمسى، كليۀ مالكيت خود را از منقول و غير منقول با همسر خود، با شرط خيار فسخ در مدت 30 سال و استيفاى منافع براى خود در مدت مزبور، صلح نموده و در صورت فوت زن در بين مدت و عدم ظهور فسخ، خيار و استيفاى منفعت ساقط مى گردند. در اين صورت كه صلح لازم مى شود، متصالح

ص: 241

(شوهر) يك ثلث از عين الصلح مزبور را با نظارت شخصى معين، مخارج كفن و دفن و تعزيه دارى هاى ثلاثه و سبعه و اربعين و سال بنمايد و دو ثلث ديگر را، چنانچه اولادى از زن باشد؛ متصالح بين خود و اولاد زن به قرار: «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الاُنْثَيَيْنِ»

قسمت نمايد. در سال 1320 يك دختر كه تنها اولاد زن است به وجود آمده و در سال 1324 مادر دختر فوت نموده و با فوت او صلح مزبور لازم و قطعى شده است. متصالح مكلف بوده دو ثلث از مورد صلح را بين خود و دختر تقسيم نمايد. متأسفانه به اين تكليف عمل نكرده و در سال 1351 فوت نموده و زن و شش فرزند ديگر دارد.

با توجه به صلح نامه، سهم يك دختر و شش فرزند بعدى كه از همسر بعدى مى باشند، چيست؟

بسمه تعالى، اگر به شرط تقسيم - كه در ضمن مصالحه كرده - عمل نشده، دختر زن فوت شده حق فسخ مصالحه را دارد. و در صورت فسخ، حق مطالبۀ ارث خودش را از مادرش دارد. و سهم شوهر از تركۀ زن اول، بين همۀ ورثه كه از جمله دختر زن اول است، تقسيم مى شود.

2. آيا زوجۀ دوم حق گرفتن مهريه را در صورتى كه هيچ اثرى از تعيين مهريه نيست، دارد؟

بسمه تعالى، اگر ثابت است كه [زن دوم] از شوهر مهريه خود را طلبكار است و مقدار آن نيز معين است مى تواند مطالبه كند و نزاع بايد در محكمۀ شرعيه حل و فصل شود.

[سؤال 7295] 3717

بسمه تعالى 25 / 5 / 1362

محضر مبارك زعيم عالى قدر، رهبر كبير انقلاب، حضرت آيت الله العظمى حاج آقا روح الله خمينى، مدّ ظله العالى، پس از عرض سلام و اداى احترام.

شخصى مال خود را كه عيناً مورد حق كسى نبوده به عنوان باقيات و صالحات و زير نظر عالمى بزرگ با اجراى صيغه شرعيه صلح مى كند، سپس فرد ديگرى با ادعاى حق كلى قصد دارد از عين مال فوق الذكر، استيفاى حق نمايد تا بالنتيجه صلح باطل شود. با اين كه بر فرض ثبوت دعوا جهت استيفاى حق ادعايى، مال ديگرى وجود

ص: 242

دارد؛ آيا شرعاً اين عمل جايز و بدين وسيله صلح باطل مى گردد يا نه؟

خواهشمندم حكم مسأله را صريحاً بيان فرماييد.

بسمه تعالى، چنانچه عين مال مورد مصالحه متعلق حق كسى نباشد، صلح، صحيح و بايد طبق آن عمل شود و صاحب دعوى حق ابطال صلح را ندارد.

[سؤال 7296] 3718

بسمه تعالى 26 / 10 / 1358

دفتر زعيم عالى قدر، نور چشم ملت ايران، حضرت امام خمينى، دامت بركاته

با تقديم احترام؛ وصيت نامه اى كه به پيوست تقديم مى گردد پس از فوت مرحوم پدرمان به دست ما رسيده و هيچ يك از وارثين از آن اطلاع نداشته است. معلوم مى شود كه در غياب ما به شهر قم آمده و آن را نوشته است و از نظر عمل به آن مشكوك هستيم؛ چون مورد قبول دو تن از دختران و يك پسر كه نامش در وصيت نامه ذكر نشده نمى باشد. لذا از آن مقام محترم تقاضاى عاجزانه داريم حكم شرعى آن را صادر و امر به ابلاغ فرمايند تا نسبت به آن عمل شود.

لطفاً بفرماييد: آيا با اين كه فرزندان همه كبير بوده اند صلح صحيح است يا خير؟ و صلح در غياب فرزندان كبير از نظر شرع چگونه است؟ ناگفته نماند، متوفى غير از يك خانه و دو قطعه باغ ذكر شده در وصيت نامه اموال ديگرى نداشته و مازاد بر ثلثى ندارد. در هر صورت عمل شرعى اين وصيت نامه را مرقوم فرماييد.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، شخص در حيات خودش مى تواند هرگونه تصرفى در مال خودش بكند و صلح او به بعض اولاد موقوف به رضايت بقيه نيست و وصيت نامه اعتبار شرعى ندارد؛ مگر آن كه موجب اطمينان به وصيت شود.

ص: 243

[سؤال 7297] 3719

بسمه تعالى 3 / 7 / 1361

محضر مبارك زعيم عالى قدر جمهورى اسلامى ايران، امام خمينى، مدّ ظله، پس از عرض سلام و آرزوى سلامتى آن وجود شريف، مستدعى است پاسخ سؤال ذيل را مرقوم فرماييد.

اگر كسى با اختيار و بدون اجبار، كليۀ اموال خود را در حال حيات به ديگرى، غير از اولاد خودش مصالحه نمايد و كتباً مصالحه نامه بدهد، آيا صحيح است و اموال، متعلق به متصالح مى شود يا اين كه اين گونه مصالحه نامه باطل مى باشد و اموال بعد از مصالحه، به اولاد خودش مى رسد؟ لطفاً جواب مرقوم فرماييد. مزيد تشكر

بسمه تعالى، اگر به وجه شرعى ثابت شود كه شخص در حال حيات، اموال خود را به كسى صلح كرده و به او منتقل ساخته به نحوى كه در حين فوت، مالك آن اموال نبوده، ورثه در آن اموال حقى ندارند.

[سؤال 7298] 3720

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران، دامت بركاته

ضمن عرض سلام، حدود دو سال قبل، پسر عمويم كاغذى به صورت مصالحۀ مشروط - كه فتوكپى آن به پيوست تقديم مى گردد - به من دادند كه من مى خواهم به مسافرت بروم و اگر از مسافرت، سالم برگشتم اموالم، مال خودم و اگر برنگشتم اموالم همه، متعلق به تو باشد. لازم به توضيح است كه نامبرده، زن و فرزند (وارث درجه يك) ندارد؛ ايشان بعد از دادن اين صلح نامه، به مسافرتى نرفته و كاغذ را هم از من نگرفته، تا اين كه در شب 22 بهمن 1360 طبق گواهى پزشك، فوت كردند و حال بعد از فوت ايشان و با توجه به صلح نامۀ مذكور، عده اى از جمله خواهران و برادران

ص: 244

اين جانب، ادعا مى كنند كه ما هم وارث هستيم. خواهشمند است موضوع را از نظر شرعى، مورد توجه قرار دهيد كه آيا آن ها حقى دارند يا خير؟

بسمه تعالى، آنچه در نامه مرقوم شده مطابق فتوكپى پيوست نيست و چنانچه صلح، به نحو تنجيز واقع شده و در آن شرطى شده باشد، صلح صحيح است.

[سؤال 7299] 3721

بسمه تعالى 18 / 10 / 1361

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى سلام عرض نموده و پس از عرض سلام و آرزوى طول عمر براى آن امام عزيز، سلامتى و موفقيت هرچه بيشتر شما را از درگاه ايزد منان خواستارم.

پس از عرض سلام و تحيات، مستدعى است كه حكم شرعى جريان زير را مرقوم فرماييد:

مادرى در حدود بيست و پنج سال پيش، مقدارى از آب و ملك خود و خانه خود را به فرزندان اناث خود كه چهار نفرند مصالحه مى نمايد و در ضمن صلح نامه ها اين گونه قيد شده كه وقتاً: «على هذا اختيار مصالح عنه مادام الحيات با خود مصالح مى باشد و بعد وفات، ملك طلق و حق صدق مصالح لهم مى باشد، ارباعاً تقسيم نمايند و ديگرى را حقى و نفعى و بهره اى نيست كه مداخله نمايند» و مخفى نماند كه اين قيود در صلح نامه ملك و آب است و نيز در صلح نامۀ خانه اين گونه قيد شده «و على هذا اختيار مصالح عنه مادام الحيات با خود مصالحه است از نشستن خانه و بردن منافع اشجار، و بعد از وفات نامبرده، ملك طلق و حق صدق مصالح لهم مى باشد ارباعاً و كسى ديگر را هيچ گونه حقى و بهره اى و نصيبى نيست».

قابل ذكر است كه اين دو صلح نامه را دو نفر و در دو زمان نوشته اند، ولى بعد از گذشت چندين سال، گاه گاهى مادر مذكور مى گويد: اموال را مى خواهم بفروشم، يا

ص: 245

اصلاً آن موقع بالاجبار اين اموال را صلح كرده ام، يا گاهى ادعا مى كند كه ديوانه بوده ام يا مريض بوده ام و بعد از چندى بدون رضايت دخترهايش، اموال را بين پسرها و دخترهايش دو مرتبه تقسيم مى كند و هم اكنون هم ادعا مى كند كه چيزى ندارم بخورم و خرجى ندارم و مى خواهم بفروشم. مستدعى است بيان فرماييد كه با توجه به متن صلح نامه ها - كه همراه نامه خدمت شما ارائه مى شود - آيا مى توان صلح نامه ها را ناديده گرفت و بدون رضايت طرفين صلح را به هم زد؟ و آيا مادر مذكور حق دارد اموال را بفروشد؟ و نيز آيا تقسيم اموال بعد از چندين سال بين اولاد ذكور و اناث، صحيح است؟ و آيا سخنان او كه مى گويد: چون مجبور يا ديوانه و مريض بودم، صلح را قبول ندارم، پذيرفته مى شود؟ در حالى كه در همان زمان به يكى از فرزندان ذكورش هم مقدارى از اموالش را بخشيده و صلح كرده است و هيچ گونه سخنى دربارۀ آن ها گفته نمى شود.

بسمه تعالى، اگر معلوم است كه صلح مشروط به بعد از مردن بوده، باطل است و اگر معلوم است كه صلح مشروط نبوده و مسلوب المنفعه مادام الحيات موصيه واقع شده، صحيح و لازم است و ادّعاى اكراه و غيره، بدون اثبات شرعى، مسموع نيست و همچنين اگر شك در وقوع صلح به يكى از دو نحو مزبور باشد، حكم به صحت مى شود و مصالح نمى تواند آن را به هم بزند.

[سؤال 7300] 3722

بسمه تعالى

دفتر امام خمينى، دام ظله على رؤوسنا، سلام عليكم

محترماً؛ پاسخ مسأله ذيل درخواست مى شود:

اگر شخصى املاك خود را بر نوادگان پسرى خود كه بعضى از آنان بالغ و بعضى نابالغ بوده اند با ده سير نمك مصالحه نمايد و براى خود تا سى سال حق فسخ قرار

ص: 246

دهد و قبل از گذشت اين سى سال، دو قطعه از همان املاك را بفروشد و قطعه ديگرى را براى اداى ديون و مخارج بعد از فوتش وصيت نمايد و همچنين يك قطعه از همان املاك را كه منزل مسكونى بوده، پس از آن مصالحۀ اول دوباره به عروسش مصالحه نمايد؛ آيا فروش اين دو قطعه، و وصيت قطعه ديگر و مصالحه با شخص ديگر، موجب فسخ كل آن مصالحه اول مى شود يا مصالحه نسبت به بقيه املاك صحيح و به قوت خود باقى است؟ ضمناً؛ اين شخص صاحب املاك، دخترى هم داشته كه به كلى او را بى نصيب گذاشته است.

خدايا، خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار، از عمر ما بكاه و به عمر او بيفزا

بسمه تعالى، در فرض مسأله، مصالحۀ اول تماماً فسخ شده است.

[سؤال 7301] 3723

بسمه تعالى 28 / 12 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى الامام خمينى، دامت بركاته

سؤالى دارم مبنى بر اين كه در سال 1316 شمسى، ملكى كه از پدرم بين اين جانب و برادرم به ارث رسيده، با توجه به مدركى كه از آن زمان مانده، چون سهم بنده كمى بيشتر از برادرم بوده، قيد شده مبلغ ده تومان و نيم بايد به برادرم بدهم و اين مبلغ به برادرم پرداخت شده، ولى رسيدى نداريم؛ چون برادرم رسيدى نداده است. متأسفانه مادر و برادرم در حيات نمى باشند و برادرزاده هايم اظهار طلب ملك مى كنند. خواهشمندم بفرماييد اكنون چه مبلغى بايد بپردازم؟ آيا همان ده تومان و نيم يا بيشتر؟

ضمناً مدرك فوق ارسال مى گردد.

بسمه تعالى، بيش از مبلغى كه در ضمن مصالحه قرارداد شده را حق ندارند و چنانچه شما مدعى پرداخت آن هستيد، بايد شرعاً اثبات نماييد و اختلاف بايد در محكمۀ شرعيه حل شود، يا به طورى با هم مصالحه نماييد.

ص: 247

[سؤال 7302] 3724

بسمه تعالى 29 / 11 / 1360

پيشگاه مبارك حضرت نايب الامام آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته

پس از سلام و درود فراوان مستدعى است نظر مبارك را در مورد اين مسألۀ بيان فرماييد.

مقدارى از ملك مسكونى تفكيك و فروخته شده است و به تصرف خريدار داده شده، حال معلوم شده است كه از مقدار محاسبه شده بيشتر است و بقيۀ آن ملك به شخص ديگر فروخته شده و به همين نحو چندين دست معامله شده است. مالك فعلى آن ملك مسكونى اول ادعا دارد چون سند رسمى داده نشده و اين مقدار جزء سند من مى باشد و ملك متعلق به من مى باشد و بايد پس داده شود. ضمناً در موقع خريد مى دانسته كه ملكى را كه مى خرد به اندازۀ آن سند نيست. استفاده از اين ملك براى شخص خريدار چه صورت دارد؟ آيا شرعى است يا مالك فعلى مجاور ذيحق است؟ عمر امام مستدام باد

بسمه تعالى، به نحوى مصالحه نماييد و اگر نزاع هست به محاكم صالحه مراجعه شود.

[سؤال 7303] 3725

بسمه تعالى 22 / 12 / 1361

دفتر استفتائيه حضرت امام آيت الله خمينى دامت بركاته

محترماً به عرض مى رسد كه شخصى در زمين بايرى خانه ساخته و از زمين مزروعى ملكى شخص ديگرى در مدت شانزده سال آب جهت مشروب كردن خانه و اشجارش آورده بدون آن كه مالك زمين مجرا را به او صلح كند يا بفروشد و در اين مدت به طور اباحه استفاده شد. و مالك اول زمين فوق را به ديگرى فروخته كه نهر را هم متراژ كرده و پول او را از خريدار گرفته به عنوان آن كه شخصى كه آب مى برد من نهر را به او انتقال نكرده ام و فعلاً خريدار ملك مى خواهد ساختمان كند آيا حق دارد

ص: 248

جلو از آب بردن را بگيردو حال آن كه اشجار ثمره شده هم در خانه موجود است و خود صاحب خانه هم مى گويد و اقرار دارد كه ملك نهر را و مجرا را من مالك نيستم و براى بردن آب جهت مشروب كردن خانه راه ديگرى هم ندارد و تعداد اشجار آن از انگور و انار و سياه درخت شصت اصله باشد خواهشمندم جواب مسأله مرقوم فرماييد كه مورد حاجت باشد.

بسمه تعالى، در فرض مرقوم احتياط در مصالحه بين آن ها است.

[سؤال 7304] 3726

بسمه تعالى

شخصى با بعضى از ورثه خود در حال حيات طبق وصيت نامه اى كه دارد حقوق ارثيه كه پس از مرگ به آنان تعلق مى گرفت مصالحه كرد به مقدارى از زمين زراعى و باغ، كه در حال حيات به آن ها تسليم نمايد و آن بعض نيز قبول صلح كرده و امضا نمودند ولى پس از تنظيم وصيت نامه، زمين زراعى را برابر مشروح وصيت نامه در حال حيات تحويل داد و از دادن باغ خوددارى كرد و پس از آن نيز به فاصله چند سال وصيت نامه ديگرى را جهت تغيير ثلث و بعض مسائل ديگر تجديد ولى نسبت به حقوق ورثه مرقوم شده همان وصيت نامه قبلى تنظيم شد. و در وصيت نامه آخرى آن ورثه امضا ندارند.

اولاً: اصل وصيت كه عبارت از صلح حق ارثى در حال حيات باشد صحيح است يا خير؟ ثانياً: در صورت صحت وصيت با عدم وفا به تمام موارد صلح، كل وصيت نسبت به اين بعض نافذ است يا به طور كلى ورثه حق ادعا در مجموع ماترك خواهند داشت و يا نسبت به مقدارى كه تحويل شد قبول، ولى نسبت به باقى حق ادعا موجود است و يا بايد برابر صلح عمل شود و به همان مقدار باغ كه وصيت كرد باغ را بگيرند كه به مقتضاى اصل وصيت عمل شود. والسلام

بسمه تعالى، صلح مذكور صحيح نيست.

ص: 249

[سؤال 7305]‘ 3899

3. حضرت امام در رسالۀ

عمليه، مسألۀ 2147 فرمودند: «مى تواند طرف شركت بگويد از ضرر، شريك نيستم؛ ولى از استفاده، شريك هستم»، چنانچه صندوق چنان قراردادى را بنويسد بعد از مدتى مى تواند سهميۀ صندوق - البته استفاده، را - به مبلغى بخرد تا نخواهد حساب نگه بدارد و بنويسد؟

بسمه تعالى، چنانچه مصالحه نمايد اشكال ندارد.

ذكر بعضى از مسائلى كه معمولاً در كتاب صلح آورده مى شود

عبور اهالى يك منزل از حياط منزل ديگر

[سؤال 7306] 3727

بسمه تعالى

محضر مبارك نور چشممان، نايب بر حق امام زمان، خمينى كبير، كه ان شاء الله عمرش تا انقلاب مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مستدام باشد، با مطرح كردن سؤالى اميدوارم در صورتى كه صلاح مى دانيد، به آن جواب فرماييد.

آيا عبور اهالى يك منزل از داخل حياط منزل ديگر، در صورتى كه براى خانۀ اولى امكان احداث در به كوچۀ جديد الاحداث مجاور باشد، با شرايط زير، مطابق با موازين شرع مقدس اسلام است يا خير؟

1. رفت و آمد اهالى نامحرم خانۀ اول، مزاحم اهالى خانۀ دوم باشد.

2. امكان احداث در به كوچۀ مجاور، براى خانۀ اول وجود داشته باشد.

3. در سند رسمى خانۀ دوم، براى خانۀ اول حق عبور ذكر شده باشد.

بسمه تعالى، اگر حق عبور داشته، مى تواند از آن منزل عبور كنند؛ ولى چنانچه نامحرم در آن هست، بايد با اعلان به آن ها وارد خانه شوند و عبور كنند.

ص: 250

[سؤال 7307] 3728

بسمه تعالى

حضور حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله

عده اى از حياط كسى چند سال رفت و آمد مى كردند و از آن طريق به باغچه خودشان مى رفتند، آيا صاحب خانه حق دارد از عبور آنان مانع شود؟ و آيا رفت و آمد چند سالۀ عابرين تصرف محسوب مى شود؟ و آيا اين تصرف دليل بر داشتن حق عبور است؟ البته اگر عابرين بخواهند از راه ديگر بروند به مشكل برخورد مى كنند؛ يعنى آن راه ديگر از رودخانه عبور مى كند كه ممكن است سالى يك يا دو بار سيل بيايد و از تردد آنان مانع شود و در ضمن صاحب حياط حاضر است راه دره را با خرج خودش درست كند تا عابرين از حياط او عبور نكنند. آيا عابرين با اين خصوصيات و ممانعت صاحب خانه حق عبور از حياطش دارند يا نه؟ البته يكى از عابرين مى تواند مقدارى از ديوار طويلۀ خود را بشكافد و وارد باغچه بشود، ولى حاضر نيست چنين كارى را انجام دهد، لطفاً نظرتان را مرقوم بفرماييد.

بسمه تعالى، اگر شرعاً ثابت نشود كه كسانى كه از خانه ديگرى عبور مى كنند حق عبور دارند، صاحب خانه مى تواند از آن ها ممانعت به عمل آورد.

باز كردن پنجره به طرف منزل همسايه

[سؤال 7308] 3729

بسمه تعالى 19 / 12 / 1361

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب اسلامى، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، أطال الله بقاءه، لطفاً مستدعى است جواب سؤال ذيل را مرقوم فرماييد.

همسايۀ ما روى منزل خود دو طبقۀ ديگر ساخته است؛ اما به بهانۀ اين كه يك متر حياط خلوت به طرف حياط ما دارد،.در هر دو طبقه پنجره گرفتند و شيشه هاى پنجره را ساده انداختند كه كاملاً بر حياط ما اشراف دارد و آرامش را از ما سلب كردند. آيا اين

ص: 251

همسايۀ ما چنين حقى دارد يا نه؟

بسمه تعالى، ساختمان در ملك خودش اشكال ندارد؛ ولى چنانچه ساده بودن شيشه ها موجب مزاحمت همسايه است، بايد طورى عمل كند كه مزاحمت مرتفع شود.

احداث بناى جديد و ضرر به همسايه

[سؤال 7309] 3730

بسمه تعالى

محضر مبارك زعيم عالى قدر، امام خمينى، دام ظله العالى

معروض مى دارد: اين كه در مجاور املاك كشاورزى اين جانب، يك نفر مى خواهد براى ملك كشاورزى خودش ديوار بسازد. در اين صورت، خسارت زيادى به باغ اين جانب وارد مى شود كه به واسطۀ سايه ديوار مقدارى از زمين، از استفاده ساقط مى شود. آيا حق جلوگيرى دارم يا نه؟ والسلام

بسمه تعالى، حق نداريد.

[سؤال 7310] 3731

بسمه تعالى

حضور محترم حضرت مستطاب امام خمينى

به شرف عرض اقدس عالى مى رساند: پس از اهداى سلام و تحيت؛ چه مى فرماييد در اين دو مسأله شرعيه:

1. زيد نامى خانه مى سازد كه نور و فضاى منزل مجاور و همسايه خود را مى گيرد؛ آيا مى تواند همسايه جلوگيرى از زيد نمايد كه چنين خانه اى نسازد و عمل زيد كه ايذا و جلوگيرى از نور و فضاى همسايه است جايز است يا حرام؟ مستدعى است حكم الله را بيان فرماييد كه مورد حاجت است.

بسمه تعالى، زيد مى تواند در ملك خود ساختمان كند و همسايه نمى تواند

ص: 252

از ساختمان او جلوگيرى كند.

2. در مسأله تيمم اگر ناخن از حد معمول بلندتر باشد؛ تيمم صحيح است يا باطل؟

بسمه تعالى، تيمم صحيح است.

[سؤال 7311] ‘ 4852

2. يك مسجد را كه ساخت قديم بوده، ما چند خانواده همسايه مسجد آن را از نو ساخته ايم و دامنه و شيروانى مسجد را به ساختمان همسايه گذاشته ايم و از اين لحاظ در مضيقه هستند. آيا مى توان دامنه يا شيروانى مسجد را به طرف ساختمان همسايه مسجد گذاشت؟ يا اين كه بايد شيروانى يا دامنه مسجد را عوض كرد؟

بسمه تعالى، بدون رضايت همسايه جايز نيست و بايد عوض نمود.

[سؤال 7312] ‘ 4852

3. آيا مى توان با رضايت صاحبش همان چند ساختمان را براى مسجد خريد و به حياط يا آشپزخانه اختصاص داد.

بسمه تعالى، مانع ندارد.

تقسيم زمين مشترك و درخت

[سؤال 7313] 3732

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت امام خمينى، مدّ ظله

زمينى بين دو برادر به ارث تقسيم شده است و در وسط اين دو زمين درختى است كه مربوط به يكى از اين دو است؛ حال آن برادر ديگر مى گويد بايد درخت را از زمين بكنى؛ آيا حق دارد اجبار كند يا نه؟ وظيفه را بفرماييد.

بسمه تعالى، اگر در وقت تقسيم زمين، صاحب درخت، حق باقى گذاشتن درخت را براى خود شرط كرده يا مبنى بر آن تقسيم نموده اند، ديگرى حق اجبار ندارد.

ص: 253

عبور آب باران و ناودان

[سؤال 7314] 3733

بسمه تعالى

1. آب ناودان همسايه اى روى پشت بام همسايه ديگر مى رفته. حال خانه به عنوان ارث يا فروش به ديگرى رسيده است. آيا مالك جديد حق دارد بگويد: آب پشت بام را بگردان يا خير؟

بسمه تعالى، اگر همسايه حقى در جريان آب باران از پشت بام همسايه داشته، ديگرى نمى تواند او را از حقش منع كند. و چنانچه مورد شك است با هم مصالحه نمايند.

[سؤال 7315]

2. و در صورتى كه نتواند بگرداند و از طرفى همسايه اطاقش را خراب كرده و حال آب باران همسايه به حياط خانۀ او مى ريزد. آيا مى تواند او را وادار كند كه آب پشت بام را بگرداند يا خير؟

بسمه تعالى، حكم مسأله قبل را دارد.

[سؤال 7316] 3734

بسمه تعالى

حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمين رئيس الملة و الدين آيت الله فى الارضين آقاى امام خمينى مدّ ظله العالى.

محترماً استفتا مى شود كه شخصى قطعه زمين محصورى كه مِن باب ارث به او منتقل شد و بعد در آن زمين احداث ساختمان مسكونى براى خود نمود و طويله سرا براى احشام خود در آن احداث نمود و جنب طويله سرا مقدارى از آن زمين را براى اياب و ذهاب احشام خود گذاشته بود بعداً به اهل محل خود گفته بود مى خواهم به

ص: 254

خرج خود براى ثواب حمام عمومى در اين زمين احداث كنم و شما هم به قدر مقدور و استطاعت خود كار كنيد و اهل محل هم قبول كردند چون حمام در زمين راه روى او بود كاه و علف را از پشت بام حمام به پشت بام كاه انبار مى برد و مدت چهل سال در حياط خود كاه و علف خود را از پشت بام حمام مى برد و بعد از فوت آن شخص فرزندش نيز تقريباً مدت چهل سال كاه و علف را از پشت بام حمام مى برد فعلاً عده اى از اهل محل اعتراض مى كنند كه شما حق نداريد كاه و علف را از پشت بام حمام ببريد فرزندش مى گويد كه چهل سال پدرم كاه و علف خود را از پشت بام حمام مى برد كسى اعتراض نكرد و خودم بعد از فوت پدرم چهل سال است كاه و علف را از پشت بام حمام مى برم كه تقريباً هشتاد سال است كه بردن كاه و علف از پشت بام حمام مى باشد و از قديم تا كنون كسى در محل اعتراض نكرد خود تصرف در اياب و ذهاب براى بردن كاه و علف دليل برحق عبورم مى باشد.

بدليل اين كه محل ساختمان حمام در عبور و اياب و ذهاب احشام احداث شد و راه ديگرى براى بردن كاه و علف نبود لذا اهل محل مانع نشدند و اين خود دليل بر توافق و رضايت اهل محل سابق بود و اكنون شما نمى توانيد مانع شويد و هرگاه مى گوييد كه باعث خرابى مى شود اگر سبب خرابى حمام مى شد تا كنون عيبى به ساختمان حمام وارد نشد.

ضمناً چنانچه شما بردن كاه و علف در پشت بام حمام را باعث خرابى حمام مى دانيد خودم عهده دار و تعهد مى كنم هرگاه چنانچه در حين اياب و ذهاب براى بردن كاه و علف خسارتى و يا خرابى واقع شود از عهده برآيم آن عده از مردم معترض قبول نمى كنند آيا شخص مزبور حق بردن كاه و علف را دارد يا خير استدعا دارم جواب استفتا را در اين ورقه به خط و مهر خود مرقوم و ممهور فرماييد.

بسمه تعالى، با فرض اين كه در اين مدت براى بردن كاه و علف از پشت بام استفاده مى كرده و كسى مانع نشده فعلاً كسى حق منع ندارد.

ص: 255

[سؤال 7317] 3735

بسمه تعالى

محضر مبارك زعيم شيعه، حضرت امام خمينى، مدّ ظله العالى، چه مى فرماييد در خصوص اين مسأله:

ناودان كسى به باغ شخصى ديگرى مى ريزد و صاحب ناودان هيچ حقى از اين باغ ندارد، ولى مدت زيادى است كه آب ناودان، به باغ مزبور مى ريزد و صاحب باغ مى گويد: قبلاً براى رضاى خدا اجازه داده بودم و فعلاً در اثر ضرر آب ناودان، من راضى نيستم. در اين صورت تكليف چيست؟ مستدعى است نظر مبارك خود را مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، اگر صاحب ناودان حقى بر ريخته شدن آب در باغ ندارد و فقط با اجازۀ مالك باغ بوده، مالك باغ مى تواند اجازه خود را لغو، و از ريختن آب ناودان در باغ جلوگيرى كند.

ديوار مشترك و استفاده از آن

[سؤال 7318] 3736

بسمه تعالى 31 / 9 / 1361

دفتر حضرت آيت الله العظمى، امام خمينى، رهبر كبير انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران و مرجع عالى قدر عالم تشيع

با نهايت احترام و عرض سلام، استدعا دارد ذيلاً رأى امام را دربارۀ اين كه ديوارى است به طول هفت متر؛ طبق سند مالكيت خانه هاى 94 و 95، حدود چهار متر ديوار مختصّ خانۀ 95، و بقيه بين 94 و 95 اشتراكى است. خانۀ 93 سال ها است در قسمت بالاى راهرو خانۀ 94 چند تير به ديوار گذاشته و با غصب قسمت فوقانى راهرو ملك 94، فعلاً مى گويد: من هم در ديوار حق دارم. در صورتى كه خانۀ 93، اصلاً سند

ص: 256

مالكيت ندارد و در اسناد مالكيت موجود خانه هاى 94 و 95، در قسمت ديوار مورد بحث، نامى از خانۀ 93 برده نشده است. آيا فعلاً خانۀ 93 مى تواند همان قسمت فوقانى ملك 94 را به اين وسيله تصاحب، و در ديوار نامبرده حقى داشته باشد يا خير؟

بسمه تعالى، تنها سند ثبتى ميزان نيست؛ اگر سابقۀ ساختمان بر روى راهرو خانۀ ديگرى، معلوم نيست و احتمال مى رود كه به وجه شرعى ساختمان كرده باشد، حكم به ذى حق بودن صاحب ساختمان مى شود، و اگر نزاعى در بين است، به محاكم صالحه مراجعه شود.

ورود شاخه هاى درخت به ملك همسايه

[سؤال 7319] 3737

بسمه تعالى 25 رمضان 1402 ق

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

چه مى فرماييد در اين مسأله شرعيه: در قراء و روستاها، زمين هاى مزروعى و مشجّر در كنار هم قرار گرفته؛ چه بسا درخت هاى ملك همسايه كلاً يا بعضاً در ملك مجاور سركشيده، به طورى كه صاحب ملك مجاور در اثر مزاحمت درخت هاى همسايه نمى تواند از ملك خود برداشت محصولى كند؛ صاحب درخت به هيچ وجه حاضر نيست غرامت بدهد و يا شاخه هاى مزاحم را ببرد؛ آيا صاحب زمين متضرّر، از باب قاعدۀ لاضرر حق دارد در ملك خود بايستد و شاخه هاى مزاحم را از درخت همسايه ببرد يا محصول درخت همسايه كه در ملك مجاور مى ريزد را كلاً يا بعضاً به نفع خود به عنوان مقاصّه برداشت نمايد؟ متمنّى است چون فرض مذكور در رسائل عمليه عنوان نشده، مشروحاً بيان فرماييد تا فاقد هرگونه ابهامى بوده باشد.

بسمه تعالى، مى تواند از مالك بخواهد كه شاخه ها را بكشد ببندد و يا قطع نمايد؛ و هرگاه مالك حاضر بر اقدام نشد، مى تواند خودش اقدام نمايد. و در صورت امكان به حاكم شرع مراجعه كند.

ص: 257

[سؤال 7320] 3738

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى

پس از عرض سلام؛ شخصى هستم زارع و باغى دارم كه شاخه هاى درختان باغ همسايه تا حدودى در ملك من تجاوز كرده و خسارات زيادى به بار آورده است؛ آنچه حكم خدا است مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، اگر بدون حق بوده، مى تواند مطالبه از مالك درخت نمايد كه شاخه ها را قطع يا به طرف ديگر ميل دهد؛ و اگر امتناع كرد خودش رفع ضرر نمايد.

[سؤال 7321] 3739

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت مستطاب آيت الله العظمى حضرت امام خمينى، مدّ ظله

محترماً معروض مى دارد: در جواب اين سؤال كه اگر شاخۀ درخت كسى تجاوز كند به ملك همسايه، فرموده ايد: همسايه حق دارد شاخۀ درخت را قطع كند. در قريۀ بيدهند قم، صاحبان املاك غالباً شاخۀ درختشان به ملك همسايه تجاوز كرده و اگر بخواهند شاخۀ درخت را ببرند، ممكن است فتنه و زد و خوردهايى ايجاد شود؛ آيا در اين صورت هم مى توانند شاخۀ درخت يكديگر را قطع كنند يا خير؟

بسمه تعالى، اقدام شخصى اگر موجب فتنه و فساد مى شود نمى تواند اقدام كند؛ بلكه در صورت احتياج، به مراجع ذى صلاحيت مراجعه نمايند.

[سؤال 7322] 3740

بسمه تعالى

محضر مبارك رهبر عظيم الشأن انقلاب، حضرت امام خمينى

اگر در باغات، درختى از ملك شخصى فضاى ملك ديگرى را اشغال نمايد، آيا

ص: 258

صاحب ملك مجاز است همان مقدار از درخت همسايه را كه به فضاى ملك او وارد شده قطع نمايد؟

بسمه تعالى، مى تواند از صاحب درخت مطالبه رفع مزاحمت كند و اگر نكرد، با مراجعه به محاكم صالحه مقدار مزاحم را كه داخل ملك او شده قطع نمايد.

[سؤال 7323] 3741

بسمه تعالى

حضرت آيت الله العظمى نايب الامام و مرجع الانام، امام خمينى، دامت بركاته پس از اهداى سلام لطفاً پاسخ سؤالات ذيل را مرحمت فرماييد.

1. درخت زيد از زمين خود به زمين خالد ريشه دوانيده و به صورت درخت سبز و رشد نموده اين درخت از آنِ كداميك است؟

بسمه تعالى، ملك زيد است.

[سؤال 7324]

2. چنانچه قسمتى از شاخه هاى درخت زيد به زمين خالد سايه افكند آيا خالد حق بريدن آن ها را دارد و اگر چنين حقى دارد شاخه هاى بريده شده مال كدام يك است؟

بسمه تعالى، صاحب خانه حق بريدن ندارد و ملكيت شاخه ها از صاحب درخت است.

3. تجديد بناى مسجد مخروبه چه حكمى دارد؟

بسمه تعالى، مستحب است.

[سؤال 7325] 3742

بسمه تعالى 26 / 9 / 1361

محضر مقدس نايب الامام، آيت الله العظمى، حضرت امام خمينى

احتراماً؛ به عرض مى رسد بر اين كه شخصى چند من زمين مزروعى و بذرافشان،

ص: 259

طبق قانون شرع مقدس اسلام پدرش خريده، و به ارث به او رسيده، و خود مستضعف و محتاج است. طبق قانون زمان طاغوت، شخص ديگرى بدون رضايت مالك، به نام خود و كشاورزى، نسق كرده است. فعلاً به مالك مزبور، نه اجارۀ ملك، و نه قيمت عادلانۀ روز را مى دهند، و دادگاه نيز طبق قانون طاغوت، كشاورز را حق به جانب دانسته است. آيا از نظر اسلام و آن جناب، مالك مزبور حقى دارد يا نه؟ و اگر دارد، به چه كيفيت است؟ حكم الله را مرقوم فرماييد. از خداوند متعال طول عمر و بقاى سلامت و عزت آن جناب را خواستارم.

توضيحاً: اين جانب يك من هشت كيلويى زمين، به ارث از پدر دارم.

بسمه تعالى، تصرف در ملك شرعى غير، بدون اجازۀ مالك، غصب و حرام است و اگر در مالكيت زمين نزاع دارند، به محاكم صالحۀ قضايى مراجعه كنند.

[سؤال 7326] 3743

بسمه تعالى 7 / 1 / 1362

دفتر استفتاى حضرت امام

احتراماً؛ به عرض مى رسد: زمين مشجّرى است در همسايگى مسلمانى كه شاخه هاى درختانش به طرف زمين همسايه خوابيده كه از اين عمل، دو ضرر متوجه همسايه مى شود: 1. مالك زمين مجبور است بدون اجازه يا با اجازه، براى جمع آورى ميوه هاى سرازير به زمين غير، حاصل زمين ديگرى را پايمال و نابود كند. 2. سايۀ شاخه هاى درختان سرازير شده، مانع از رشد محصول زمينى و هوايى زمين ديگرى مى شود. استدعاى صدور مجوز شرعى دارد.

بسمه تعالى، صاحب درخت بدون اجازۀ صاحب زمين نمى تواند در زمين او وارد شود و چنانچه شاخه هاى درخت، در زمين او آمده مى تواند از صاحب درخت مطالبۀ رفع مزاحمت نمايد و اگر قبول نكرد، به محاكم مراجعه كند تا اقدام شود.

ص: 260

کتاب اجاره

اشاره

ص: 261

ص: 262

احكام اجاره

[سؤال 7327] 3744

بسمه تعالى

محضر مبارك رهبر عالى قدر و زعيم مجاهد، امام خمينى، دامت بركاته

نظر مبارك دربارۀ كسانى كه نمرۀ تاكسى را از شهربانى خريدارى مى كنند و به افراد ديگر، اجاره مى دهند چيست؟ چه براى اجاره دهنده و چه براى اجاره كننده.

بسمه تعالى، مورد، اجاره نيست و با موافقت مقررات دولت اسلامى، واگذارى نمره در مقابل پول، ولو موقتاً مانع ندارد.

لزوم تخليه مورد اجاره پس از انقضاى مدت اجاره

[سؤال 7328] 3745

بسمه تعالى 17 / 10 / 1361

خدمت با سعادت رهبر عزيز امام خمينى، دام بقاؤه، پس از اداى احترام و كسب اجازه، معروض مى دارد:

1. اين جانب و چهار پسرم كه خانه نداشتيم و پسرانم سه نفرشان، متأهل و صاحب خانواده هستند و فعلاً هم كرايه نشين مى باشند. در خرداد ماه 59 خانه اى مشتركاً خريديم كه از كرايه نشينى رهايى يافته، سكونت نماييم.

ص: 263

2. در طبقۀ دوم خانۀ ابتياعى، دفتر شركت پارس متال ساكن بود. بنده قبل از تنظيم سند معامله به مدير عامل شركت مراجعه نمودم و گفتم كه ما اين ملك را مى خريم تا ساكن شويم؛ دفتر را به ما تحويل مى دهيد يا نه؟ جواباً گفت: دولت اسلامى بخشنامه كرده كه تمامى دفاتر شركت ها بايد به كارخانه ها منتقل شود؛ لذا ما ناچار و موظف هستيم كه دفتر را به كارخانه انتقال بدهيم و فعلاً ساختمان دفتر در كارخانه بنا مى شود؛ تا دو ماه ديگر تمام مى شود و ملك شما را به خودتان تحويل خواهيم داد.

3. حالا كارخانه ملى شده و دفتر شركت به كارخانه منتقل شده؛ ولى تا به امروز - كه حدود 31 ماه است - نه كرايه مى دهند و نه ملك را تحويل مى دهند و طبق فتوكپى سند اجاره نامه كه در پيوست تقديم است، شركت موقع اجاره، سرقفلى نداده و تعهد كرده كه ملك را تحويل مى دهند و هيچ گونه ادعاى سرقفلى ندارد.

4. پسر دوم - به نام رحيم - مستأجر يك نفر كارمند دولت است. اين مالك شغلش در خارج تهران بود و به تهران منتقل گرديده. خانه را خودش لازم دارد و فشار مى آورد كه تخليه نماييم.

5. آيا ما شرعاً حق داريم كه وارد ملك خودمان شده و ساكن شويم يا نه؟

استدعا دارد نظر آقا را در اين نامه اعلام فرماييد.

بسمه تعالى، بعد از مدت اجاره، مستأجر بايد مورد اجاره را تخليه كند و تحويل دهد و در صورت شرط نشدن حق سرقفلى، استحقاق مطالبۀ سرقفلى ندارد.

[سؤال 7329] 3746

بسمه تعالى 10 / 9 / 1361

حضور انور، رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامى ايران، حضرت امام خمينى، مدّ ظله على رؤوس المسلمين

احتراماً؛ به استحضار عالى مى رساند اين جانب داراى ساختمانى كه آمادۀ تأسيس

ص: 264

هتل واستفاده براى مشاغل مشابه بوده است را به دو نفر مشاعاً به نسبت 25 درصد و 75 درصد اجاره داده ام. بعد از پيروزى انقلاب اسلامى، چون مدت اجاره منقضى شده و از مدت اجاره بيش از سه سال گذشته بود، مستأجرى كه 75 درصد مورد اجاره را در تصرّف استيجارى خود داشته است، به جهت عدم رضايت اين جانب (موجر) در ادامۀ رابطۀ استيجارى، سهم مورد اجاره خود را با ميل و رضا تحويل اين جانب داده است. پس از تحويل و تحوّل، بر كلّ مورد اجاره؛ يعنى علاوه بر 75 درصد، در 25 درصد هم، وضع يد نموده ام. آيا تصرّف اين جانب در ساختمان ملكى خودم به نسبت 25 درصد آن هم با توجه به انقضاى مدت اجاره، غصب تلقّى مى شود يا خير؟ در صورت اول، چه آثارى دارد؟ و آيا با انقضاى مدت اجاره، به مستأجر 25 درصد كه راضى به قطع رابطۀ استيجارى نبوده است، حقى تعلّق مى گيرد يا خير؟ و آيا انجام عبادات شرعى در ملك شخصى موصوف، صحيح است يا خير؟ استدعاى ارشاد و امر به اعلام پاسخ مقتضى دارد. با تقديم احترام و پوزش از تصديع

بسمه تعالى، بعد از مدت اجاره و مطالبه مالك، مستأجر بايد مورد اجاره را تخليه كند و تصرف مالك غصب نيست.

[سؤال 7330] 3747

بسمه تعالى 12 / 2 / 1362

محضر انور حضرت مستطاب، رهبر كبير عالم تشيع، آيت الله العظمى امام خمينى، أدام الله ظله على رؤوس المسلمين

چه مى فرماييد در خصوص افرادى كه پانزده سال پيش، و با اين كه چند دكان را يك ساله اجاره داده اند هزينۀ زندگى پنجاه برابر بالا رفته، مستأجر نه اجاره را زياد مى كند و نه تخليه مى كند و موجر هم مستضعف است و درآمد ديگرى ندارد. و هكذا آن املاك مزروعى كه دولت طاغوت اجاره داده است. صاحب دكان و صاحب ملك شرعى مى گويد: من راضى نيستم، چون به قدر زندگى درآمد ندارم و او غاصب است.

ص: 265

آيا نماز در اين مكان ها صحيح است يا خير؟ حكم بيان شود عندالحاجت حجت خواهد بود.

بسمه تعالى، بعد از تمام شدن مدت اجاره، تصرف در ملكِ شرعىِ غير براى مستأجر مشروط به رضايت مالك است و در صورت عدم رضايت مالك، تصرّف حرام است و بايد تصرف كننده اجرت المثل را بپردازد.

[سؤال 7331] 3748

بسمه تعالى

محضر مقدس نايب الامام، حضرت آيت الله العظمى خمينى، دامت بركاته

نظر مبارك دربارۀ مالكين منازلى كه حكم تخليه مى گيرند، چيست؟ ضمناً، معروض مى دارد كه فتوايى به حضرت عالى نسبت مى دهند كه چنانچه مالك داراى بيش از يك منزل باشد، مستأجر مى تواند تخليه نكند؛ چون مازاد بر احتياج شخصى مالك است، بلكه جنبۀ انتفاعى دارد.

بسمه تعالى، نسبت مذكور صحت ندارد، و مستأجر بعد از مدت اجاره، در صورت مطالبۀ مالك بايد مورد اجاره را تخليه كند.

[سؤال 7332] 3749

بسمه تعالى 7 / 11 / 1361

محضر مبارك زعيم عالى قدر، حضرت امام خمينى، دام افاضاته

با نهايت ادب؛ به نام يك مربى اجتماع كه سى سال با صداقت و ايمان به خدا به فرهنگ مملكت خود خدمت كرده ام صميمانه سلام و درودم را به ناجى خردمند كشور خود تقديم مى كنم و بقاى عمر و سلامت امام امت را از درگاه ايزد متعال مسئلت مى نمايم. در اين جا استدعاى پاسخ به يك مسأله شرعى را دارم.

در سال 1353 يك قسمت از ساختمان خود را به منظور كمك به زندگى ام به دو نفر بدون دريافت سرقفلى براى كسب و كار اجاره داده ام. در عقد قرارداد قيد شده

ص: 266

است كه مستأجرين اولاً: حق واگذارى محل مذكور را به ديگرى ندارند. ثانياً: پس از يك سال، ملزم به تخليه و تحويل مورد اجاره هستند.

اكنون بيش از 6 سال از انقضاى مدت اجاره مى گذرد و اجاره جديد هم تنظيم نشده است. ضمناً يكى از مستأجرين از بستگان وزير سابق دربار بوده و هم اكنون از مملكت فرارى است. مهم تر اين كه خود بنده هم در حال حاضر به اين محل احتياج مبرم دارم. استدعاى حقير اين است كه بفرماييد: عقد اين قرارداد با وجود انقضاى مدت اجاره و فرار يكى از مستأجرين از ايران از نظر شرعى چگونه است؟

پاسخ به اين مسأله موجب حل مشكل اين جانب با يك مستأجر ديگر خواهد شد.

بسمه تعالى، بعد از انقضاى مدت اجاره و مطالبه مالك، مستأجر بايد عين مورد اجاره را تخليه كند و بدون رضايت مالك نمى تواند در آن تصرف كند.

[سؤال 7333] 3750

بسمه تعالى

محضر مبارك امام خمينى، مدّ ظله، سلام عليكم

چند باب مغازه است از شخصى كه از سال 1344 در اختيار تعدادى كاسب مى باشد. مالك ابتدا 1000 ريال به عنوان پيش اجاره گرفته و سپس خود مالك، بدون اطلاع مستأجرين از طريق محضر، سند رهنى با همان 1000 ريال به صورت يك ساله درست كرده و مستأجرين هم به طور مرتب اجاره بهاى تعيين شده را پرداخت مى نموده اند. موقعى كه مستأجرين از جريان رهن اطلاع يافتند خواستار ابطال سند رهن از طريق قانون شده اند.

از زمان پيروزى انقلاب اسلامى، مالك خواستار ازدياد بيش از حد اجاره بها شده است و مستأجرين با ضوابط قانونى حاضر به ازدياد اجاره بها هستند. حال آيا مالك حق دارد به خاطر درخواست بيش از حد اجاره بها، مغازه ها را از مستأجرين فعلى

ص: 267

گرفته و به اشخاص ديگرى اجاره بدهد؟ والسلام

بسمه تعالى، بعد از انقضاى مدت اجاره، مالك شرعى اختيار ملك خود را دارد و مستأجر نمى تواند بدون رضايت او در ملك او باقى بماند.

[سؤال 7334] 3751

بسمه تعالى 28 / 5 / 1361

محضر مبارك بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، رهبر عالى قدر انقلاب اسلامى، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

خانه اى واقع در بيسيم نجف آباد تهران در سال 1330 هجرى شمسى به اجاره واگذار و در سال 1333 هجرى شمسى توسط مالك سابق به پنج خواهر فروخته شده است. در حالى كه مدت اجاره سه سال بوده، تا كنون مستأجر به اتكاى آيين نامۀ دكتر ميليسپوى امريكايى كذايى و قوانين طاغوتى مالك و مستأجر، سال هايى متفاوت (من جمله 1356) از تخليه و تحويل مورد اجاره خوددارى كرده و در اين قوانين! اصلاً اشاره اى به تخليۀ عين مستأجره در پايان اجاره نگرديده. مستدعى است ذيلاً مقرر فرمايند و دفتر بنيان گذار جمهورى اسلامى و ولى فقيه ايران جواب بدهند كه مورد اجاره را محاكم و اجراى ثبت نبايد در انقضاى مدت به موجر، طبق شرع انور تسليم نمايند؛ آن هم پنج زن كه دو تاى آن ها بيوه مى باشند؟ با احترامات فائقه

بسمه تعالى، بعد از تمام شدن مدت اجاره، تخليۀ محل و تحويل آن به مالك واجب است و تصرف در آن بدون اجازۀ مالك غصب و حرام است.

[سؤال 7335] 3752

بسمه تعالى 20 / 9 / 1358

پيشگاه مبارك حضرت امام خمينى، رهبر انقلاب اسلامى ايران

به شرف عرض مى رساند: شخصى يك قطعه زمين به مساحت 260 متر مربع را

ص: 268

براى مدت هجده ماه بدون دريافت هيچ گونه وجهى، در مقابل ماهى يك صد و سى تومان مشروط بر اين كه مستأجر حق انتقال مورد اجاره را به غير ندارد واگذار مى نمايد. شخص مستأجر پس از گذشت مدت اجاره، آن را به شخص ثالثى واگذار مى كند؛ شخص ثالث هم از مورد اجارۀ واگذارى براى مدت هشت سال استيفا منفعت مى كند. در آن موقع شهردارى 99 متر از كل زمين را در مسير خيابان قرار مى دهد. شخص ثالث مبلغ چهل و پنج تومان را به علت كسر شدن از كل مساحت زمين، از كل مبلغ مال الاجاره كه يك صد و سى تومان بوده كسر مى نمايد و ضمناً با دريافت مبلغ يك صد هزار تومان، مورد اجاره را آن شخص ثالث به ديگرى واگذار مى كند. مستدعى است نظر شرعى خود را در اين مورد مرقوم فرماييد كه اولاً؛ آيا مستأجر حق داشته است مال الاجاره خود را در اثر كسر شدن مقدارى از زمين كسر نمايد؟ و در ثانى؛ آيا حق دريافت مبلغ يك صد هزار تومان را داشته است يا خير؟

بسمه تعالى، بعد از تماميت مدت اجاره، مستأجر اول در فرض مذكور، حق واگذارى به غير را نداشته؛ و مستأجرين بعدى در صورتى كه زمين را از مالك اجاره نكرده باشند، نسبت به مدتى كه در آن تصرف نموده اند، ضامن اجرت المثل مى باشند و حق گرفتن سرقفلى هم ندارند.

[سؤال 7336] 3753

بسمه تعالى

دفتر استفتائات امام خمينى، مدّ ظله العالى

منزلى با تلفن آن به مدت يك سال به شخصى اجاره داده شده؛ اكنون پس از گذشت چند سال از موعد تخليه، آيا صاحب خانه از لحاظ شرعى مى تواند تلفن را به غير واگذار يا بفروشد؟ لطفاً جواب مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، پس از پايان مدت اجاره، مستأجر حقى در تلفن ندارد و اختيار آن با مالك است؛ ولى در واگذارى به ديگرى بايد مقررات قانونى ادارۀ مخابرات مراعات شود.

ص: 269

[سؤال 7337] 3754

بسمه تعالى

آستان قدس رضوى اراضى خود را به كسى واگذار نمى كند مگر اين كه سند اجاره رسمى به عنوان موجر و مستأجر از يكى از محاضر رسمى داشته باشد عليهذا شخصى كه سند اجاره به دستش افتاده بعد از انقضاى مدّت اجاره اولى از مستأجر سبقت گرفته با همين سند، اجاره را تمديد يا تجديد مى كند در صورتى كه مستأجر به تمديد آن راضى نيست آيا متصرّف مى تواند در عين مستأجره تصرفات نمايد يا نه؟

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، بعد از مدت اجاره مستأجر اول حق ندارد و اجاره منوط است به نظر متصدى شرعى موقوفات آستان قدس.

[سؤال 7338] 3755

بسمه تعالى 30 / 6 / 1361

حضور محترم دفتر مبارك امام، سلام عليكم

اين جانب صرفاً جهت كسب تكليف مجبور هستم شرح حال خود را به اختصار بيان كنم و انتظار كمك نداشته، بلكه فقط راهنمايى بفرماييد به عنوان يك مسلمان، در مواجهه با اين مشكل چه تكليفى بر من است، تا ناخواسته و خداى ناكرده، مجبور به حركت هاى غير اسلامى نشوم:

1. در تاريخ 1 / 6 / 1358 به اتفاق مادر و برادر كوچك تر و همسر برادرم - كه هر دو هنوز دانشجو هستند - آپارتمانى به مدت يك سال به مساحت 103 متر مربع به مبلغ 2800 تومان در نظام آباد اجاره كردم.

2. بعد از يك سال خواستم منزل جديدى پيدا كنم كه تا پنج ماه پس از آن، صاحب خانه مانع شد و مى گفت: خودتان صاحب خانه هستيد. ضمناً به مدت 4 ماه طبق قانون 20 % با رضايت صاحب خانه كم كرديم كه بعد به تقاضاى صاحب خانه يك

ص: 270

يا دو ماه اجاره را به 2800 تومان رسانديم و بعد با تقاضاى مجدّد ايشان به 000/3 تومان رسانديم.

3. بعد از مدت فوق كه خانۀ اجاره اى پيدا مى شد، فشار صاحب خانه بر اضافه كردن كرايۀ اجاره خانه بيشتر مى شد و حقير هم كه 40527 ريال حقوق مى گيرم و برادرم هم 8 ماه از سال را با حق التدريس متفاوت و اندك از آموزش و پرورش كمك خرج هستند، توان موافقت با تقاضاى ايشان را نداشتيم.

4. وقتى صاحب خانه با عدم اضافۀ كرايه از جانب بنده روبه رو شد تقاضاى تخليه كرده، اين جانب هم از فروردين سال 1360 تا كنون به هر كس كه مى شناختم سفارش كردم و معاملات ملكى ها كه هم تحويلم نمى گيرند و به خود صاحب خانه هم گفته ام هر آن كه منزلى به همين اندازه و با همين قيمت پيدا كنند، بلافاصله تخليه خواهيم كرد.

اما متأسفانه موفق نشدم و با رقم هاى سرسام آورى روبه رو شدم.

5. اكنون اين جانب صاحب همسر و فرزندى هستم و برادرم هم فرزندى دارد و خودتان قضاوت كنيد در اين فضا، دو عروس و مادر شوهر، مجموعاً هفت نفر، با چه مشكلاتى زندگى مى كنند و هيچ كس صداى ما را نشنيده و حالا صاحب خانه به علت انقضاى مدت اجاره، تقاضاى تخليه كرده كه دادگاه جلسه را با رضايت صاحب خانه براى 21 / 7 / 1361 تمديد كرد و به بنده گفته كه از نظر شرع، غاصب محسوب مى شوم و بايد تخليه كنم.

بسيار متشكر مى شوم با توجه به موارد و شرايط فوق، در صورتى كه غاصب هستم بنده را روشن كنيد تا بلافاصله شاهد تخليۀ خانه ام باشم و مانند هر جنگ زدۀ ديگر، خدايم اكبر است و راضى به رضاى خدايم و در صورتى كه چنين نيست، بر من چه تكليفى هست؟

ضمناً جهت اطلاع از حال صاحب خانه متذكر مى شوم: ايشان زنى هستند در حدود 50 سال سن كه شوهر دارند و شوهرش در سيد خندان منزل دارند و زن

ص: 271

ديگرى گرفته اند كه ايشان به همين علت راضى به رفتن به آن خانه نيستند و منزل دخترش زندگى مى كند.

بسمه تعالى، اگر مدت اجاره باقى باشد حق مطالبۀ براى موجر نيست و در صورت تمام شدن مدت اجاره، تصرف مستأجر بايد با اذن و رضايت مالك شرعى باشد.

[سؤال 7339] 3756

بسمه تعالى

حضور مبارك آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله

پس از عرض سلام؛ آرزوى سلامتى و تندرستى آن حضرت براى خدمت به اسلام و مسلمين را از خداوند متعال خواستاريم.

و بعد، اين جانب پدر شهيد و فرزند ديگرم مهاجر جنگى از شهر مهران غرب از توابع استان ايلام است و سومين فرزندم در كشور مصر، به جرم توطئه براى براندازى رژيم طاغوتى آن كشور به 7 سال زندان با اعمال شاقه محكوم شده است؛ ««إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» ما بايد به فرمودۀ شما، همۀ عزيزان مان را فداى اسلام كنيم؛ «ربَّنا تقبّل منّا إنّك حميد رحيم». حقير راضى به رضاى خدا هستم و شب و روز براى تعجيل در ظهور حجة المنتظر - أرواح العالمين لمقدمه الفداء - و براى پيشرفت جمهورى اسلامى در راه اعتلاى اسلام و مسلمين و شهدا و صالحين به درگاه خداوند - عزّ و جلّ - دعا مى كنم كه خداوند در قرآن فرموده: «اُدْعُونِى أسْتَجِبْ لَكُمْ».

اين جانب وقت گران بهاى شما را بيشتر از اين نمى گيرم و جسارتاً، دو مسأله هست كه رجاى واثق دارم كه آن ها را برآورده خواهيد ساخت؛ وجزاكم الله خيراً.

1. مسأله شرعى: اين جانب مستأجرى دارم (مغازه) كه سرقفلى از وى نگرفته ام و مال الاجاره ماهى 70 تومان مى داده است (در ضمن الآن مدت 41 ماه است كه از وى مال الاجاره دريافت نكرده ام) و به علل گرفتارى زندگى احتياج به آن مغازه دارم. ابتدا

ص: 272

از باب صلح با وى درآمدم و به وى پيشنهاد مبلغى به عنوان خسارت نمودم كه وى رد كرده و مجبور شدم به دادگاه شكايت كنم كه به خاطر جو حاكم بر دادگسترى و اين كه ضوابط و قوانين سابق مورد استفاده قرار مى گرفت، دادگاه به تاريخ 20 / 2 / 1360 به ناحق، حكم به دادن مبلغ 000/ 150 تومان بابت خسارت تخليه نموده است كه امكانات مادى بنده تكافوى پرداخت آن را ندارد (مگر با زير بار قرض ديگرى رفتن) آيا جايز است كه چنين مبلغى به او بدهيم؟ و اگر بايد پولى بدهيم، چقدر بايد به او پرداخت نماييم؟

2. درخواست از آن بزرگوار: همراه اين نامه، كارت تبريكى كه بنا دارم آن را براى آن فرزندم (همان پسرم كه در بند رژيم طاغوتى مصر مى باشد) بفرستم و از شما خواهش مى كنم كه آن را امضا فرموده و همراه با جواب مسأله براى اين جانب ارسال فرماييد تا ترتيب ارسال آن كارت، همراه با نامۀ خانوادگى را براى فرزندم بدهم. ناگفته نماند كه آن عزيز زندانى، همراه ديگر مؤمنين زندانى، براى شخص جناب عالى و دوام و پايدارى جمهورى اسلامى، از خداوند متعال، شب و روز مسئلت مى نمايند و در نامه ها از طرف زندانيان مسلمان رژيم مصر براى شما و ديگر مؤمنين و صالحين سلام مى رسانند كه تقديم حضورتان مى شود.

بسمه تعالى، اگر در ضمن قرارداد اجاره حقى براى مستأجر قرار ندادند، پس از پايان مدت اجاره تصرف مستأجر بدون اجازۀ مالك غصب و حرام است و با مطالبۀ مالك بايد محل را تخليه كند و تحويل مالك دهد.

[سؤال 7340] 3757

بسمه تعالى 3 / 5 / 1361

حضور محترم رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران دامت بركاته، پس از تقديم صميمانه ترين درودها و آرزوى طول عمر آن حضرت و اجراى قوانين عدل اسلامى

جان نثار، ملكى داشتم در قريه ورآباد؛ چون بنده از ضعف جسمانى قادر به

ص: 273

كشاورزى نبوده و فرزندى كه به من كمك نمايد نداشتم مجبور شدم ملك نامبرده بالا را اجاره بدهم مستأجر مدت هفده سال است نه اجاره به بنده داده و نه حاضر است بخرد و قيمت آن را بپردازد و نه واگذار نمايد. از مقام رهبر عزيز تقاضاى عاجزانه دارم حكم شرعى آن را بفرماييد تا نگرانى اين جانب بر طرف گردد.

با تقديم احترام از محبت پدرانه آن جناب متشكرم، ضمناً در تاريخ 3 / 12 / 1359 نامه اى فرستاده ام كه جواب نيامده است.

بسمه تعالى، مستأجر ضامن وجه اجاره است بايد به مالك بپردازد و پس از تمام شدن مدت اجاره تصرف بدون اجازه مالك جايز نيست.

[سؤال 7341] 3758

بسمه تعالى 11 / 12 / 1361

دفتر فتاواى حضرت امام خمينى

به عرض مى رساند: اين جانب سالنى را در مشهد به دو نفر براى چلوكبابى، به نام چلوكبابى كرامت، از قرار ماهى چهار هزار و پانصد تومان و يك ميليون ريال سرقفلى، اجاره داده ام كه ماهانه پانصد تومان آن را بابت ماليات مى پردازم. مدت اجاره از اول ارديبهشت يك هزار و سيصد و شصت لغايت اسفند يك هزار و سيصد و شصت و يك بوده. در اجاره نامه قيد شده كه در انقضاى مدت، با توجه به هزينۀ زندگى و توافق طرفين اجاره بها تعيين خواهد شد. در قسمت ديگرى آمده است كه متعاملين با علم و اطلاع كامل به قانون مالك و مستأجر و قوانين جارى عرفى و شرعى و قبول انجام آن، به تنظيم اين سند اقدام نمودند. اينك با توجه به اين كه مدت آن در اسفند 1361 پايان مى پذيرد، در صورتى كه مستأجرين با توجه به هزينۀ زندگى، حاضر به تجديد اجاره نشوند. آيا ادامۀ كسب آنان در محل مذكور، مشروعيت دارد يا حرام است؟ لطفاً چگونگى مسأله را اعلام فرماييد.

بسمه تعالى، بعد از انقضاى مدت اجاره، تصرف مستأجر بايد با رضايت مالك شرعى باشد.

ص: 274

[سؤال 7342] 3759

بسمه تعالى 5 / 10 / 1358

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته

پس از تقديم سلام، اميدوارم در ظلّ توجهات ولى عصر - ارواحنا فداه - سلامتى آن پيشواى عظيم الشأن را از خداى بزرگ خواهانم پيروزى ملت ايران به رهبرى آن قائد اعظم نصيب ملت مستضعف گردد، ان شاء الله.

مستأجرى حجره اى را براى مدت يك سال اجاره نموده است. در اجاره نامه هم عيناً قيد گرديده و مقدار ناچيزى هم سرقفلى داده است. حدود يازده سال است كه سكونت دارد و چندين مرتبه به مستأجر اطلاع دادم كه سطح زندگى بى نهايت رفته بالا و خلاصه شرعاً راضى نيستم و براى تجديد اجاره روى رضايت طرفين حاضرم؛ اما مستأجر هيچ گونه حاضر نمى شود. مستدعى است نظرات خودتان را مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، بعد از مدت اجاره، جواز تصرف مستأجر موقوف است به رضايت موجر.

[سؤال 7343] 3760

بسمه تعالى 29 / 8 / 1358

حضرت آيت الله العظمى رهبر عالى قدر، امام خمينى، دام ظله العالى

احتراماً؛ به شرف عرض مبارك مى رساند: باغ توتى است كه در سال 1322 از شخصى طبق قرارداد عادى اجاره كردم كه عمل پرورش كرم ابريشم (نوغان) انجام دهم و نصف مال مالك باشد و نصف مال مستأجر كه در اثر مرور زمان توت زار اوليه از بين رفته و مجدداً از نو تماماً به هزينه شخصى مستأجر غرس توت شده است و حال آن كه كليه هزينه طبق قرارداد به عهدۀ مالك بوده و دينارى پرداخت نكرده و همچنين دور و اطراف باغ درخت هاى بزرگ پرورش شده كه مال مستأجر است و هر

ص: 275

ساله مالك طبق قرارداد نصف درآمد باغ را برده و مى برد. ضمناً در قرارداد قيد شده كه هزينه ساخت انبارى يا وسايل آن به عهدۀ مالك باشد و تا كنون عمل نكرده و همه را مستأجر به هزينه خود انجام داده و مالك دينارى در اين بابت به مستأجر پرداخت نكرده است. حال كه مدت 32 سال از آن تاريخ مى گذرد مالك در اين عصر انقلاب اظهار مى دارد: از باغ بيرون برويد. از نظر شرعى و خدايى چه بايد عمل كنم؟ متمنى است جواب شرعى را مرقوم فرماييد كه مورد حاجت است.

بسمه تعالى، در فرض مذكور با مطالبه مالك، مستأجر بايد باغ را تخليه كند. بلى، اگر اعيانى در باغ دارد ملك خود او است.

[سؤال 7344] 3761

بسمه تعالى 28 / 9 / 1358

محضر مبارك قائد عظيم الشأن و رهبر انقلابى مستضعفان، امام خمينى، دامت افاضاته، پس از عرض سلام، خاطر شريف را مستحضر مى دارم و از محضر آن رادمرد بزرگ و توانا استفسار مى خواهم.

اين جانب در مورخه 1 / 4 / 1354 يك باب مغازه از شخصى با قرارداد صحيح گرفته ام كه قرارداد آن ضميمه مى باشد. بعد از چندى شخص مزبور فوت كرده و داراى 10 سر فرزند مى باشد. حقير روى اصل قرارداد، تا پايان قرارداد را انجام داده ام و بعد از پايان قرارداد كه بايد مبلغ ذكر شده را از من بگيرند، 6 نفر از فرزندان آن مرحوم كه از زوجه قبلى آن مرحوم بوده موافق و زوجه ثانى آن مرحوم كه داراى چهار فرزند مى باشد از گرفتن سهميه خود و چهار فرزندش خوددارى مى كند و مى گويد: مغازه را به من بدهيد؛ در صورتى كه مغازه هاى مخروبه را با خرج گزافى كه كرده ام به صورت يك مغازه اى درآورده ام، اما او سهميه خود و فرزندانش از مغازه را مى خواهد. وجه نقد آن هم موجود است؛ ولى او از گرفتن آن خوددارى مى كند. مى خواهم بدانم از نظر شرع اسلام براى حقير مسئوليتى دارد يا ندارد! زياده عرضى نيست.

ص: 276

در خاتمه پيروزى كامل آن رهبر انقلابى جهان را از خداوند مسئلت مى نمايم.

بسمه تعالى، با فرض اين كه مدت اجاره تمام شده، تصرف مستأجر در مورد اجاره موقوف است به اذن تمام ورثه مالك، و اگر بعضى اذن ندهند نمى تواند تصرف نمايد.

[سؤال 7345] 3762

بسمه تعالى 5 / 3 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران مدّ ظله العالى، احتراماً خاطر عالى را تصديع مى دهد:

اين جانب داراى هفت سر عائله و قريب به شانزده سال است كه در خانه اى آن هم در «دو باب اتاق آن به مساحت 5/8 و 5/10 مترى» قناعت نموده و مستأجر هستم. اخيراً حدود بيش از يك سال است كه مالك (با توجه به اين كه خانه مسكونى ديگرى دارد و خود با خانواده اش در آن جا سكونت گزيده است) براى تجديد بناى اين واحد مسكونى و واگذار كردن آن به فرزندش سخت مرا تحت فشار قرار داده كه خانه اش را تخليه كنم در حالى كه يك كارمند جزء دولت بوده و كل درآمد ماهيانه ام حدود 2600 تومان است (البته پس از وضع كسور بازنشستگى و بيمه) و با هفت نفر عائله.

و اما مشكلات:

1. با اين تعداد عائله كمتر كسى ممكن است كه حاضر شود تا خانه اى را به من اجاره دهد.

2. به فرض اين كه خانه اى هم پيدا شود، با اين حقوق قادر به اجاره آن نيستم. بنابراين در حال حاضر فقط دو راه براى من وجود دارد. 1 - به هر شكل ممكن و به هر ترتيب در همين خانه بمانم. 2 - خانه را تخليه كنم و در كوچه يا بيابانى چادر بزنم و در آن سكونت نمايم از طرفى هم صاحب خانه مرتباً مى گويد نمازى كه در اين خانه مى خوانى و يا روزه اى كه مى گيرى من رضايت ندارم.

ص: 277

استفتا: حال با عنايت به شرح مختصر فوق استدعا آن است كه اين حقير را دلالت فرموده و حكم شرع مقدس اسلام را در اين مورد دستور فرماييد.

بسمه تعالى، بعد از تماميت مدت اجاره تصرف مستأجر بايد با رضايت مالك باشد.

[سؤال 7346] 3763

بسمه تعالى 2 / 9 / 1358

محضر مقدس فقيه العصر مصباح الهدى حضرت آيت الله العظمى الامام الخمينى، مدّ ظله العالى

بعد السلام والتحية، مستدعى است جواب مسائل ذيل را مرقوم و به خاتم شريف مختوم و فرماييد.

1. فرد مسلم با داشتن مدارك و شواهد متقن و مشروع از قانون تملك اسلامى داراى قطعات چندى زمين زراعتى مى باشد و خودش امكان زرع ندارد و به مزارعه مى دهد چنانچه زارع ادعا كند زمين مال من است چون در او كار مى كنم آيا اين ادعا مسموع و مشروع بوده و مالك نمى تواند شخصاً و يا با مراجعه به مراجع ذى صلاح حق خود را ايفا و زارع را خلع يد نمايد يا خير؟

2. مالك مزبور با شرح فوق زمين را به فردى مى دهد كه مزد بگيرد و باغ درست كند و يا حقى براى باغبان از درخت و زمين قائل شود تحت مدارك مشخصى، حال اگر باغبان ادعا كند باغ مال من است مالك حق ندارد، طبق قانون مقدس اسلام ادعاى باغبان مشروع و مسموع است و مالك حق ندارد شخصاً يا با دست قانون حق خود را ايفا كند يا خير؟

3. فرد مسلم با كوشش و كار درخت مشروع سرمايه به دست آورد چند خانه بنا كرد كه از اين خانه ها از طريق اجاره و استجاره بهره مند شود اگر مستأجر ادعا كند مالك حق ندارد و تخليه نمى كنم و يا اجاره مشخص شده را نصف يا ثلث كرد اين عمل مستأجر را قانون مقدس اسلام تصديق دارد و عايدات نامبرده نيز صورت

ص: 278

مشروع دارد يا خير؟ والسلام عليكم و على عبادالله الصالحين

بسمه تعالى، زراعت در زمين ديگرى و همچنين باغبانى در ملك غير موجب ملكيت زارع و باغبان نيست و بعد از تماميت مدت اجاره و مطالبه مالك مستأجر بايد مورد اجاره را تخليه كند و نزاع بايد در محاكم صالحه مطرح و حل و فصل شود.

[سؤال 7347] 3764

بسمه تعالى 1 / 3 / 1361

محضر مبارك رهبر انقلاب حضرت امام خمينى بعد از ابلاغ عرض سلام

اين جانب مغازه اى به يك شخص به مدت دو سال اجاره داده ام كه اكنون مدت هفت ماه هم از مهلت مقرر گذشته هر چه مى گويم مغازه ام را تخليه نمى كند خودم هم نياز شديد به مغازه دارم در عرض اين دو سال فقط هفت هزار تومان به بنده اجاره بها داده است حالا مى گويد بايد پنجاه هزار تومان بدهيد تا مغازه را تخليه نمايم آيا اين از نظر شرعى صحيح است؟ بنده مغازه را خريده ام فقط به خاطر مغازه تا اين كه رفع احتياجات مادى خود بنمايم. خواهشمندم هر چه به نظر شرع مقدس اسلام مى باشد مرقوم فرماييد. والسلام

بسمه تعالى، در پايان مدت اجاره با مطالبه مالك مستأجر بايد مورد اجاره را تخليه كند و اگر شرط سرقفلى در ضمن عقد براى مستأجر نشده حق مطالبه سرقفلى ندارد.

[سؤال 7348] 3765

بسمه تعالى 17 / 9 / 1358

حضرت آيت الله العظمى امام خمينى رهبر و حاكم شرع، مدّ ظله العالى

محترماً؛ به عرض مى رساند: از روزى كه سر و صداى زمين ملكى و غير ملكى را وارونه جلوه و معرفى نمودند؛ مستأجرين زمين هاى موقوفه خاص قهپان كه از طرف

ص: 279

اين جانب و آستانه مقدسه به آن ها واگذار گرديده كه هم اكنون خانه ساخته اند و سكونت دارند، از پرداخت مال الاجاره ناقابل تعيين شده خوددارى مى كنند و اكراه دارند و اظهار مى دارند: امام فرموده اند: «اجاره ندهيد و هر كسى هر كجا سكونت دارد، مال خودش مى باشد». لذا چون مرجعى براى رسيدگى مشخص و معين نمى باشد، تقاضا مى شود براى حفظ حقوق موقوفه به شرح ذيل، در اين باره نظريه خود را اعلام فرماييد كه يك تكليف شرعى مى باشد.

بسمه تعالى، بايد مال الاجاره را بپردازند و من چنين چيزى نگفته ام.

[سؤال 7349] 3766

بسمه تعالى

محضر رهبر عظيم الشأن حضرت آيت الله العظمى آقاى خمينى، روحى فداه

اين جانب مغازه اى جهت شغل شيشه برى از شخصى 6 سال پيش به سرقفلى خريده و ماهيانه شش صد تومان اجاره مى دهم؛ ولى به علت بهايى بودن اين شخص بعد از انقلاب متوجه شدم كه نبايد به ايشان اجاره بدهم؛ چون گذشته از اين كه بهايى است، شخصى است بسيار ثروتمند و ملاّك و زمين خوار و لذا به ايشان، به گفتۀ آقاى عبدالمجيد ايروانى، نمايندۀ حضرت عالى، مراجعه كردم؛ ايشان هم فرمودند: بگوييد كه از دست شما به دادگاه شكايت كند، اگر دادگاه دستور پرداخت صادر كرد، پرداخت نماييد. ولى ايشان شكايت نكرده و مدت سه سال است كه به ايشان اجاره پرداخت نكرده ام. استدعا دارم تكليف بنده را در اين مسأله مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، مسأله موكول به نظر حاكم شرع در دادگاه هاى صالحه است.

[سؤال 7350] 3767

بسمه تعالى 28 / 10 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى جناب آقاى خمينى، دام بقاؤه

اين جانب در 17 سال قبل يك مغازه رهن تصرفى و اجاره داده ام و مستأجر ده

ص: 280

سال است كرايه نداده است. در اين مدت چندين مرتبه به او گفته ام كه رضايت ندارم؛ خواهشمندم در ذيل اين ورقه، نظر دين اسلام را مرقوم نماييد.

بسمه تعالى، مستأجر اجرت المثل مغازه را در مدتى كه در اختيار او بوده بايد بپردازد.

اجير شدن براى كارهاى حرام

[سؤال 7351] 3768

بسمه تعالى 4 / 10 / 1358

محضر مبارك رهبر انقلاب حضرت آيت الله العظمى خمينى، دامت بركاته

محترماً؛ اين جانب مدت نه سال در يك شركت زحمت كشيدم، اما سال گذشته، دستگاهِ توليدِ ظرفِ مخصوصِ آب جو از خارج آوردند كه يكى از آن دستگاه ها مربوط به قسمت بنده بود. پيش از آن كه اين دستگاه وارد شود خدمت يكى از مراجع تقليد نامه اى نوشتم و گزارش دادم.

و بعد از آن بنده نسبت به تحويل گرفتن دستگاه فوق شديداً اعتراض كردم كه بنده را به دفتر كار شخصى كه مهندس قسمت بود احضار كردند. در جواب گفتم: در دين اسلام همكارى كردن براى چنين كارى حرام است؛ ولى آقايان رئيس قسمت و مدير توليد، بعد از چند هفته عنوان كردند كه بنده نامه اى به مدير توليد نوشته ام و گفته ام:

«شما پيرمردى هشتاد ساله اى هستى و نبايد براى ساختن ظرف آب جو همكارى نماييد و بايد در مساجد به عبادت مشغول باشيد». در صورتى كه بنده چنين نامه اى را ننوشته بودم. بهانه ديگر آن ها اين بود كه شما زياد ضايعات در مى آوريد. خلاصه با اين بهانه ها بنده را از شركت بيرون كردند. و حال در شركت چند هزار كارگر و كارمند مشغول به كارند. مى خواهم بدانم اكنون كه بيكار هستم و داراى شش عائله تكليف شرعى بنده چيست؟ آيا مى توانيد آقايان نامبرده را به تكليف شرعى شان آشنا

ص: 281

نماييد؟ گيرم كه بنده چنين نامه اى نوشته باشم، خلاف كه نكردم. زيرا آقاى مدير توليد پيرمرد و بازنشسته شركت نفت بود و حدود شانزده هزار تومان حقوق بازنشستگى دريافت مى كرد. آيا عبادت براى اين مرد واجب نبود؟ خلاصه بنده چه عكس العمل مى توانم نشان بدهم. آيا بار ديگر مى توانم به استخدام اين شركت در بيايم؟ با چه حكمى؟

بسمه تعالى، ساختن آب جو و همكارى با آن و حقوق گرفتن در مقابل آن حرام است و از خصوص شركت و قضيه مذكور اطلاع ندارم.

[سؤال 7352] 3769

بسمه تعالى 14 / 1 / 1362

مسئولين محترم دفتر امام خمينى، مدّ ظله العالى

جوانى هستم 20 ساله كه فعلاً به تحصيل مشغولم و منبع مالى من، خانوادۀ من مى باشد. پدرم كارمند دولت بود كه سال گذشته بازنشسته شده است و مادرم نيز معلّمه مى باشد.

1. بر طبق آنچه من خوانده و شنيده ام و در حديث امام صادق عليه السلام نيز هست «ولاية ولاة الجور» و زيردستان آن ها تا پايين ترين درجات، حرام و جزء مكاسب محرّمه مى باشد. حال سؤال من اين است كه آيا درآمد پدر و مادرم در دوران طاغوت حرام نبوده است؟ و در اين صورت، آيا حقوق بازنشستگى پدرم نيز حرام نمى باشد؟ در اين صورت وظيفۀ شرعى من كه با اين درآمد بزرگ شده ام چيست؟

بسمه تعالى، اگر شغل پدر شما از كارهاى حلال بوده، حقوق او حلال است و نسبت به آن تكليفى نداريد.

2. علاوه بر اين ها، مسائلى مانند استفادۀ شخصى از اتومبيل، تلفن، كاغذ و نوشت افزار و ساير وسايل دولتى نيز وجود داشته است. براى رفع اين حق كه بر عهدۀ ما است چه كار بايد كرد؟

3. آيا مى توان پولى معادل آن به صندوق دولت داد؟ و آيا مى توان آن را به يكى از حساب هاى جنگ و... پرداخت نمود؟

ص: 282

بسمه تعالى، 2 و3، آنچه بر خلاف مقررات دولت از اموال استفاده شده موجب ضمان است و بايد عوض آن را به صندوق همان بخش واريز نمود.

4. مسألۀ ديگر در رابطه با پرداخت حق الناس است كه در كتاب ها و فتاواى امام پرداخت آن به فقرا ذكر شده است؛ آيا مى توان براى پرداخت حق الناسى كه بر عهدۀ انسان است، آن را به يكى از حساب هاى جنگ و جنگ زدگان و.... پرداخت كرد؟

بسمه تعالى، حق الناس مالى را در صورت عدم شناخت صاحب آن بايد از جانب او به فقير صدقه داد.

قبلاً از زحمات شما و پاسخ سؤالات تشكر مى كنم. خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدى، خمينى را نگهدار

[سؤال 7353] 3770

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى پسنديده، دامت بركاته العالى

پس از عرض سلام، پيوسته سلامتى شما را خواهانيم و اميدواريم از بلاها مصون و محفوظ باشيد. بارى عرض مى شود كه يكى از جوانان در يكى از شركت ها كار مى كند؛ يعنى راننده است. گاهى مى شود كه رئيس هاى شركت و يا بعضى از افراد خارجى و غيره را كه مى خواهند بروند شهر و نعوذ بالله شراب بخورند و گناه ديگرى مرتكب شوند اين جوان مسلمان مجبور است كه آن ها را ببرد. بفرماييد با اين حال، آيا بر او جايز است كه در چنين شركتى باشد يا خير؟

بسمه تعالى، ادامۀ كار اشكال ندارد، ليكن از حمل افراد براى بردن به مراكز فساد و ارتكاب گناه خوددارى كند و اگر خوددارى ميسور نيست، از ادامۀ كار خوددارى نمايد.

[سؤال 7354] 3771

بسمه تعالى 7 / 7 / 1358

محضر مبارك زعيم عالى قدر، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله، پس از عرض سلام و تقديم ادعيۀ خالصه

ص: 283

حقير از مقلدين آن امام مى باشم كه بيشتر از شش سال است در سازمان اوقاف ماشين نويس هستم. استدعاى عاجزانه دارم نسبت به حقوقى كه در اين مدت مصرف كرده ام و همچنين نسبت به حقوق بعد از اين مرا مأذون و مجاز فرمايند. توضيحاً به استحضار مى رسانم كه شغل و درآمد ديگرى ندارم و چهار نفر عائله، تحت تكفل دارم و فاقد منزل ملكى هستم. فقط در مورد حلّيت حقوقم كه ناراحتى روانى براى من نباشد، احتياج به اجازه آن امام دارم.

بسمه تعالى، اگر چيزهاى حرام را ماشين نويسى نكنيد، اجرت شما حلال است.

اجاره دادن محل براى كارهاى حرام

[سؤال 7355] 3772

بسمه تعالى 29 / 4 / 1982

محضر حضرت آيت الله العظمى الامام الخمينى، دام ظلّكم الشريف، سلام عليكم ورحمة الله وبركاته، لطفاً با جواب مسائل ذيل ما را سرافراز فرماييد:

1. اجاره دادن زمين و ملكيت وقف دينى براى فُندُق (مسافرخانه) مخصوص - كه آن را غالپورسگار مى نامند و در آن خمر (مشروب) و گوشت خنزير مى فروشند - چه حكم دارد؟ جايز است يا ناجايز؟

بسمه تعالى، اجاره محل براى استفاده هاى محرم باطل است ولى اگر اجاره براى انتفاع محلل بوده ليكن مستأجر بعداً در آن محل كار محرم انجام داده و مى دهد اجاره صحيح است و مستأجر مكلف است از انتفاع محرم خوددارى نمايد.

[سؤال 7356]

2. اگر متولى يا منتظم وقف، ملكيت وقف يا زمين موقوفه را براى فُندُق مزبور

ص: 284

اجاره دهد اين عمل متولى يا منتظم وقف خلاف ديانت است يا نه و اين عمل خيانت است يا نه؟

بسمه تعالى، حكم همان است كه در بالا ذكر شد و متولى اگر با التفات و توجه، موقوفه را براى انتفاع محرم اجاره دهد خلافكار است.

3. اگر متولى يا منتظم وقف خيانت كند و ملكيت وقف را خلاف شرع استعمال كند براى حاكم شرع، آن متولى يا منتظم را معطل كردن و بيرون كردن و به جاى آن متولى و منتظم شخصى ديگر يا صالحين را معين كردن اختيار داده و مجاز كرده يا نه؟

بسمه تعالى، در هر مورد كه خيانت متولى به وجه شرعى ثابت شود حاكم شرع مى تواند در ادارۀ شؤون وقف دخالت كند.

مشروط بودن صحت اجاره به تعيين اجرت و عين مورد اجاره

[سؤال 7357] ‘ 1323

4. شخص نقاشى، نقاشى يك ساختمان را مقطعى كنترات مى كند؛ مثلاً همين طور مى گويد: من اين ساختمان را اين قدر مى گيرم نقاشى مى كنم؛ آيا پولى كه از صاحب اين ساختمان مى گيرد اشكال دارد يا نه؟

بسمه تعالى، اگر خصوصيات ساختمان و نقاشى مورد نظر و مقدار پول معلوم باشد و قرارداد شود، معامله صحيح است.

اجير شدن براى غير مسلمان

[سؤال 7358] 3773

بسم الله الرحمن الرحيم

حضرة آية الله العظمى، زعيم الاُمّة الإسلاميه، الإمام روح الله الموسوى الخميني، أدام الله ظله

ما رأيكم - دام ظلّكم - فيمن يعمل موظّفاً عند الدولة غير الإسلامية، مثل لبنان

ص: 285

ويتقاضي راتباً شهرياً، فهل يحتاج قبضه وصرفه إلى مجرّد الإذن العامّ منكم، أو أنّه لا بدّ من الإذن الخاصّ من ممثّليكم لكلّ فرد فرد؟ فالرجاء من سماحتكم أن تفتونا مأجورين، لتوضيح الأمر لمقلّديكم في لبنان.

بسمه تعالى، إذا كان العمل محلّلاً، راتبه أيضاً يكون حلالاً ولا يحتاج إلى الإذن.

[سؤال 7359] 3774

بسمه تعالى

1. كارگرانى كه در كارخانه ها و يا در مرغدارى بهايى يا مجوسى يا يهودى و غيره كار مى كنند و از آن ها مزد مى گيرند، اشكال دارد يا خير؟

بسمه تعالى، مزد اشكال ندارد.

2. بعضى از افراد با اين افراد مذكور هم غذا بودند. چند مدت اين شخص غذا خورده است. از جهت بى باكى بوده، نه از جهت جاهل بودن به مسأله، چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، اگر با رطوبت ملاقات شده، حكم استعمال غذاى نجس را دارد و بايد مواضع ملاقات تطهير شود.

[سؤال 7360] ‘ 1325

6. كار كردن در كارگاهى كه صاحب آن غير مسلمان است چه صورت دارد؟ اجرت براى كار گرفتن حلال است يا حرام؟

بسمه تعالى، اگر درآمد كارگاه صرف در امور ضارّه بر اسلام و مسلمين نشود و عمل هم مشروع باشد، اشكال ندارد.

تغيير و تبديل عين مورد اجاره

[سؤال 7361] 3775

بسمه تعالى 7 / 9 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى، مرجع عالى قدر شيعه، حاج آقا روح الله

ص: 286

الموسوى الخمينى، روحى فداه، سلام عليكم

مستأجر مغازه اى را براى شغل نانوايى از مالك به مدت يك سال اجاره نموده است.

1. آيا جايز است در مورد اجاره، توالت و حمام و دست شويى بنا نمايد؟

2. آيا جايز است سقف مغازه را به منظور دودكش سوراخ نمايد؟

3. مسئول خسارت تخريب سقف كيست؟

4. مدت اجاره خاتمه يافته، احكام الهى را بيان فرماييد.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، بعد از انقضاى مدت اجاره، تصرفات مستأجر بايد با رضايت مالك باشد و در اثناى مدت اجاره، فقط تصرّفاتى مى تواند بكند كه مغازه را براى آن اجاره كرده است و اگر قيدى در حين اجاره نشده، تغيير و تبديل عين مورد اجاره جايز نيست، مگر با رضايت مالك.

[سؤال 7362] 3776

بسمه تعالى

محضر مبارك مرجع عالى قدر حضرت آيت الله امام خمينى مدّ ظله العالى

سلام عليكم، با نهايت احترام به عرض عالى مى رساند اين جانبان حدود سى و پنج سال قبل بنگاهى را با سند ثبتى اجاره كرده و با حق تفويض شده از طرف مالك تعدادى از اتاق ها و حجرات آن را به مستأجرين جزء واگذار كرده ايم، در فروردين ماه 1360 بنگاه موصوف كه با وسايل قديمى و چوب ساخته شده بود، طعمه حريق گرديد و با كليه اموال مستأجرين به تل خاكسترى تبديل و غير از زمين و قسمتى از زير زمين ها چيزى باقى نماند. اين جانبان و مستأجرين فوق الذكر زمين باقيمانده از حريق را با اجازه مالك و طبق پروانه شهردارى با آهن و سيمان (وسايل ساختمانى روز) با هزينه اين جانبان بازسازى كرده و مورد استفاده قرار داديم، آيا وجه اجاره پرداختى به

ص: 287

مالك براى زمين تعلق مى گيرد يا محدثات جديد هم كه به هزينه اين جانبان و ساير مستأجرين ساخته شده مشمول مال الاجاره مى باشد؟ استدعاى صدور حكم شرعى مى نماييم.

با آرزوى پيروزى رزمندگان اسلام بر لشكريان كفر صدام

بسمه تعالى، اگر ساختمان براى مالك زمين نشده، مالك اجرت ساختمان را حق ندارد و مى تواند مال الاجاره زمين خود را در حالى كه مشغول به ساختمان است مطالبه نمايد.

مجهول بودن مدت اجاره

[سؤال 7363] 3777

بسمه تعالى

حضرت مستطاب آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته

به استحضار عالى مى رساند: زيد مغازه اى با سرقفلى اجاره نموده، ليكن مدت اجاره مجهول است؛ اولاً، اجاره صحيح است يا خير؟ و در صورت بطلان، اجرت المسمى برعهدۀ مستأجر است يا اجرت المثل؟ و ضمناً مستأجر به عنوان اعتراض، درب مغازه را بسته، اما موجر از تحويل گرفتن كليد خوددارى نموده است. در اين صورت آيا موجر مى تواند مطالبۀ اجاره بنمايد يا نه؟

خداوند سايه شريف آن وجود مقدس را بر سر مسلمين جهان مستدام بدارد.

بسمه تعالى، اگر مدت مجهول است، اجاره باطل است و مالك استحقاق اجرت المثل دارد و چنانچه مستأجر از مغازه استفاده نكند و بخواهد مغازه را به مالك تحويل دهد و مالك تحويل نگيرد، مستأجر ضامن چيزى نيست.

ص: 288

مجهول بودن مال الاجاره

[سؤال 7364] 3778

بسمه تعالى

با عرض معذرت از تضييع وقت گران بهاى حضرت عالى.

اين جانب تا كنون از نحوه ابتياع و تملك از ناحيه موجر آگاه نبودم. اخيراً از طريق دادگاه صلح، رونوشت سند مالكيت موجر همراه با تقاضاى تعديل مال الاجاره به دستم رسيد. بر طبق مندرجات آن معلوم مى شود كه هم زمان با استقراض ربوى، ملك مذكور را خريدارى كرده و قسمتى از آن را به من اجاره داده است كه با محاسبه سرانگشتى روشن شده كه با كل مال الاجاره دريافتى، علاوه بر اين كه كل ارزش ملك را در مدتى كوتاه تحصيل كرده، قسمتى از اصل و فرع بدهى بانك را نيز از ممرّ مال الاجاره دريافتى از اين جانب پرداخته است. اين كار چه حكمى دارد؟

بسمه تعالى، قرض و خريد خانه با آن صحيح است. و چنانچه در اجاره، مال الاجاره معلوم نشده، اجاره باطل است و مالك بيش از اجرت المثل حق ندارد.

اجير شدن براى عملى كه مضر به حال مسلمين است

[سؤال 7365] 3779

بسمه تعالى

شخصى ساختمانى از مسلمانى كنترات كرده كه بسازد و يقين دارد كه بعد از اتمام ساختمان به دست اشخاصى مى افتد كه با مسلمين در ضديت هستند مثل اسرائيل يا عمّال و معاونين او، آيا اين عمل جايز است يا خير؟ و بر فرض عدم جواز هرگاه اين ساختمان نيمه كاره باشد بايد بقيه را رها كند ولو با ضرر هم كه باشد يا خير؟ و آيا فرق

ص: 289

است بين ضرر و عدم ضرر و بين ضرر كلى يا ضرر جزئى؟

بسمه تعالى، اگر مالك ساختمان از مسلمين است اتمام بناء مانع ندارد ليكن با فرض يقين به اين كه ساختمان مورد استفادۀ دشمنان اسلام و مسلمين واقع مى شود از قبول اين گونه كنترات ها خوددارى كند.

مباح بودن عمل مورد اجاره

[سؤال 7366] 3780

بسمه تعالى

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

1. كار كردن در شركت تعاونى روستايى به عنوان كارمند و همچنين وام كشاورزى گرفتن جايز است يا نه؟ با فرض اين كه بهره تقليل پيدا كرده و از شش درصد به چهار درصد رسيده است؟

بسمه تعالى، كار كردن در امور حلال شركت و وام مانع ندارد، ولى بهره و كارهاى مربوط به آن جايز نيست.

2. شخصى از دنيا رفت و سه پسر دارد. قبل از تقسيم اموال، پسر بزرگ تر با رضايت برادرها از مال مشترك به حج مشرف شد. آيا اين حج از حجة الاسلام او كافى است يا بعد از تقسيم اموال، در صورت استطاعت نيز بايد به حج مشرف شود؟

بسمه تعالى، اگر مستطيع بوده، كفايت مى كند.

[سؤال 7367] 3781

بسمه تعالى 24 شعبان 1402 ق

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب اسلامى، امام خمينى، مدّ ظله العالى

در اجرت ضراب الفحل كه آن حيوان صرفاً براى همين كار نگهدارى مى شود، متمنّى است نظر مبارك خويش را تحرير و توضيح فرمايند.

بسمه تعالى، حلال است.

ص: 290

[سؤال 7368] 3782

بسمه تعالى

نايب الامام، مروّج الاحكام، افقه الفقهاء، الامام الخمينى، روحى فداكم و زيد عمركم العالى، محترماً استفتا مى نمايد:

1. اجير در تنگى وقت نماز، نماز را ترك كرده، كار مى كند؛ اجرتش چه صورت دارد؟

2. كاسب در مكان يا روى فرشى كه وقوف و قيام و قعود بر آن حرام است، نشسته يا ايستاده كار مى كند؛ اجرتى كه مى گيرد چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، در هر دو مسأله، اجرت كار خود را مالك مى شود، هر چند خلاف شرع كرده است.

[سؤال 7369] 3783

بسمه تعالى 27 / 9 / 1361

نظر به اين كه اين جانب شغلم رانندگى در تهران، خيابان انبار نفت، ميدان حاج ابوالقاسم، مى باشد در اين ميدان سبوس جو، تخم آفتاب گردان، لوبيا، تفاله، كنجاله، سبوس برنج و آرد جو و غيره به فروش مى رسد. تا آن جا كه من اطلاع دارم، سبوس گندم و جو و تفاله و كنجاله در اين ميدان از نظر دولت براى فروش ممنوع مى باشد و تازگى هم دولت سخت گيرى نمى كند و از طرفى هم سهميۀ گاوداران و دامداران كم شده و آن ها هم مجبورند كه به اين ميدان بيايند و كمبود خوراك مال هايشان را تأمين مى كنند. ضمناً بعضى از اين صاحبان بنگاه پاى اين ميدان، مرا براى آوردن سبوس به آسياب مى فرستند و سبوس مى آورم؛ اگر من نياورم، كس ديگر مى آورد؛ تازه همين سبوس و تفاله و كنجاله و جو كه گاهى هم همين جو در اين ميدان آرد مى شود، مالداران مى خرند و ما مى بريم. حال از شما تقاضا دارم كه بفرماييد از نظر شرعى كدامِ اين بارها اشكال دارد؟ آن بارها از آسياب به ميدان يا اين كه بقيه بارها؟

بسمه تعالى، براى شما اشكال ندارد.

ص: 291

[سؤال 7370] 3784

بسمه تعالى 7 / 7 / 1358

محضر مبارك زعيم عالى قدر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله

پس از عرض سلام و تقديم دعا، به استحضار مى رساند: حقير از مقلدين آن امام مى باشد كه بيشتر از بيست و پنج سال است در سازمان اوقاف پيش خدمت و خدمتگزار هستم و 9 سر عائله تحت تكفل دارم. استدعا دارم نسبت به حقوقى كه در اين مدت مصرف كرده ام، همچنين نسبت به حقوق بعد از اين، مرا مأذون فرمايند تا نگرانى روانى برايم نباشد.

بسمه تعالى، اگر اشتغال به كار حلالى داريد، حقوق آن حلال است.

[سؤال 7371] 3785

بسمه تعالى 24 / 8 / 1361

حضور محترم پدر و رهبر عزيز، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، احتراماً؛ با پوزش از محضر آن حضرت و عرض معذرت از اين كه چند دقيقه اى وقت گران قدرشان را اتلاف مى نمايم، استدعا دارم تا نقطه نظر خود را در مورد مسائل اين جانب بفرمايند:

1. آيا كار نمودن در كارخانجات سازندۀ تيغ كه در حال حاضر در كشور فعاليت مى كند و از تيغ هاى ساخته شدۀ آن ها در مصارف صورت تراشى، خياطى، استفادۀ خانم ها و غيره استفاده مى شود، درست است يا خير؟ و تكليف بنده كه كارمند آن جا هستم چيست؟

البته اين مسأله را قبلاً از يكى از نماينده هاى آن حضرت سؤال نموده ام كه فرموده اند: «اشكال ندارد»، لكن براى اطمينان بيشتر مزاحم آن حضرت گرديده ام.

بسمه تعالى، اشكال ندارد.

2. همسر بنده قبلاً در وزارت آموزش و پرورش كار مى نموده و از محل حقوق دريافتى خود، مقدارى

ص: 292

پول جمع نموده بود كه خمس آن را نپرداخته است. در هنگام ازدواج، از محل اين پول براى خود جهيزيه تهيه نموده است؛ آيا براى پولى كه از محل پول هاى مذكور از بابت جهيزيه پرداخت شده، مى بايستى خمس پرداخت گردد يا خير؟

بسمه تعالى، نسبت به مقدارى كه سال بر پول آن گذشته است خمس واجب است.

مجدداً از حضور آن حضرت پوزش خواسته و طول عمر آن حضرت را از خداوند بزرگ خواستارم.

[سؤال 7372] 3786

بسمه تعالى

قم، دفتر استفتائات امام خمينى، سلام عليكم

اگر انسان براى ظالمى كار كند كه نوع كار مباح باشد - مثل كشاورزى، دامپرورى - حكم آن و اجرتى كه دريافت مى دارد از نظر شرعى چگونه مى باشد؟ والسلام

بسمه تعالى، اگر در مقابل كار حلال اجرت مى گيرد حلال است.

[سؤال 7373] 3787

بسمه تعالى

اين جانب مربى بهداشت يكى از دبستان هاى اصفهان مدت چهار سال است كه در استخدام آموزش و پرورش هستم. از سه سال پيش مى خواستم كار خود را رها كنم؛ ولى در آن وضع (دورۀ طاغوت) وجود خود را در مدرسه لازم مى دانستم. ساعت كار ما 40 ساعت در هفته مى باشد و چون عده اى از ما مربيان بهداشت كارمان را مفيد نمى دانستيم، يعنى در مقابل حقوقى كه از دولت مى گرفتيم و همچنين هفته اى 40 ساعت عمر ما كه بيهوده مى گذشت احساس مثمر بودن نمى كرديم، نامه اى به وزارت آموزش و پرورش نوشتيم و خواستيم كه ما هم بتوانيم تدريس كنيم. جواب نامه اين بود كه مربيان بهداشت در صورتى كه واجد شرايط باشند مى توانند تدريس كنند؛ اما با عده اى از ما كه واجد شرايط نبوديم و علاقه زيادى به تدريس داشتيم و همچنين قادر به كار بوديم و هم مسئوليتى در مقابل دانش آموزان حس كرديم موافقت نكردند.

ص: 293

بنابراين كار خود را مفيد نمى دانم زيرا در وضع موجود چنين حس مى كنم كه وجود ما وقتى لازم است كه تمام خانواده هاى بچه ها از نظر اقتصادى وضع خوبى داشته باشند و همچنين امكاناتى داشته باشند. حال نمى دانم كار خود را رها كنم يا نه؟ آيا حقوقى كه مى گيرم از لحاظ شرعى اشكال دارد يا نه؟ لطفاً مرا راهنمايى كنيد.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، اگر كارى را كه براى آن استخدام شده ايد تماماً انجام مى دهيد، گرفتن حقوق آن اشكال ندارد.

[سؤال 7374] ‘ 2068

18. معلمى كه در دبستان يا دبيرستان دخترانه يا مختلط درس مى گويد آيا حقوقى كه در قبال اين عمل مى گيرد حلال است يا حرام؟

بسمه تعالى، در صورت تصدى تدريس مطالب مباحه، حقوق را مالك مى شود ليكن اگر تدريس در آن مدرسه براى او مفاسد دينى و اخلاقى داشته باشد جايز نيست.

حكم كسر بيست درصد اجاره بها توسط شوراى انقلاب

[سؤال 7375] 3788

بسمه تعالى

محضر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى

بدين وسيله جواب بفرماييد به اين كه 8 ماه است منزلى اجاره نموده و طبق دستور دولت 20% آن را كسر نمودم؛ ولى مالك اظهار مى دارد: «من راضى نيستم». ضمناً خود ايشان به 10% كسر مال الاجاره راضى مى باشند. اگر بخواهم طبق دستور دولت و ناراضى بودن مالك رفتار كنم، آيا شرعاً درست است يا خير؟

بسمه تعالى، رضايت مالك را تحصيل نماييد.

ص: 294

[سؤال 7376] 3789

بسمه تعالى 11 / 1358

دفتر امام خمينى

با احترام؛ معروض مى دارد: اين جانب كارمند جزء شركت خصوصى هستم و داراى نه نفر عائله و فاقد هرگونه دارايى و درآمد ديگر هستم. با هزار مكافات و قرض، خانه اى به مساحت 120 متر و شش اتاقه در تهران تهيه نموده ام كه براى سكونت عائله ام مكفى نيست از فرط استيصال ناچاراً در تاريخ 25 / 5 / 1358 بعضى از اتاق هاى مزبور را اجاره داده و مبلغ پنج هزار تومان به نام وديعه از مستأجر گرفته ام كه ماهانه مبلغ يك هزار ريال به عنوان ربح پول يا (ربا) از مال الاجاره كسر و بقيه مبلغ 000/ 16 ريال را ماهانه مى پرداخت. در اواخر آبان ماه، از شوراى انقلاب قانون 20% تخفيف مال الاجاره به نفع مستأجر تصويب و از اول آذر 1358 به اجرا در آمد؛ بلافاصله مستأجر از موقعيت استفاده كرد و مبلغ 3400 ريال از وجه اجاره كسر كرد و از آن تاريخ تا كنون 600/12 ريال مى پردازد. اينك تقاضامندم جواب شرعى عرايض زير را مرقوم فرماييد:

1. آيا قانون 20% تخفيف مال الاجاره عطف به ماسبق مى شود و در حال حاضر به قوت خود باقى است يا نه؟

2. در صورت عطف به ما سبق و باقى بودن به قوت قانونى خود، اين تخفيف غير منتظره با تورم فعلى قطعاً مصوبات اشخاصى است كه خود را مجرى قرآن و اسلام معرفى مى نمايند؛ آيا مستأجرى كه از اين طرز تفكر اسلامى بهره مند و مبلغ 3400 ريال از مال الاجاره قطعى و مرضى الطرفين قبلى را كسر مى نمايد، مى تواند عليه نص صريح آيات قرآن مبنى بر تحريم ربا قيام نموده، علاوه بر آن مبلغ يك هزار ريال هم به عنوان سود پول يا (ربا) از مال الاجاره كسر نمايد به اين دليل كه امكان پرداخت مبلغ وديعه تا روز تخليه مستأجر برايم مقدور نيست؟

ص: 295

استدعا دارم حكم شرعى را نسبت به مسائل معروضه بالا ذيلاً مرقوم و ممهور و برايم ارسال فرماييد كه عندالله و عند الرسول مأجور و مثاب خواهد بود.

بسمه تعالى، ربا حرام است و پس از تماميت مدت اجاره و مطالبه مالك، مستأجر بايد مورد اجاره را تخليه كند.

[سؤال 7377]‘ 7174

3. حدود يك ماه قبل، شوراى انقلاب قانونى تصويب كرد مبنى بر اين كه كليه اجاره بها را (تا روز تصويب اين مادۀ واحده) صدى بيست تخفيف داده و در صورتى كه صاحب منزل تخفيف نداد، مستأجر بايد خودش كم كند؛ اگر كم كرد و صاحب منزل گفت راضى نيستم، وظيفه چيست؟ آيا در اين صورت بايد رضايت او در نظر گرفته شود يا نه؟ و اگر اين امر باعث شد كه در آخر وقت مدت اجاره، ديگر منزل را اجاره ندهد، وظيفه چيست؟

بسمه تعالى، مراعات مقررات دولت اسلامى و رضايت مالك و مستأجر لازم است.

[سؤال 7378] 3790

بسمه تعالى

جناب مستطاب حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله، پس از تقديم عرض ارادت

اين جانب ساكن بوشهر مدت بيست و پنج سال است كه شبانه روز با كار و كوشش هرچه تمام تر و با سختىِ دادن خرج زندگى زن و بچه كه آينده بهترى براى خانواده ام به وجود آورم در طى اين چند سال فوق الذكر توانسته ام مستقلات جزئى براى خودم تهيه نمايم. قبلاً با مستأجر خودم توافق نموده ام با مبلغ معين. الآن دولت اعلام كرده است كه بيست درصد 20% از اجاره مسكونى كسر شود. اگر مستأجر اجاره را كسر نمايد و مالك راضى نباشد از نظر شرع مقدس اسلام چه دستورى مى فرماييد؛ با

ص: 296

وجودى كه هيچ درآمد ديگرى هم با 9 نفر عائله ندارم؟ با تشكر از خدمت رهبر انقلاب

بسمه تعالى، رضايت مالك و مراعات مقررات دولت اسلامى لازم است.

[سؤال 7379] ‘ 1283

3. با توجه به مادۀ واحده در پيرامون اجاره بهاى منزل كه متضمن كم كردن 20 درصد اجاره بها است، نظر آن امام چيست؟ صاحب منزل ممكن است رضايت ندهد. آيا رضايت صاحب منزل در نظر گرفته شده يا عمل به قوانين دولت اسلامى؟ و جمع هم ممكن نيست.

بسمه تعالى، بايد رضايت مالك تحصيل شود.

[سؤال 7380] 3791

بسمه تعالى

از مرجع بزرگ تقليد حضرت آيت الله العظمى امام روح الله خمينى تقاضا مى شود در باب مسائل ذيل جواب شرعى مرحمت بفرمايند:

1. آيا شوراى انقلاب يا دولت مى تواند به نام اسلام فردى را بدون رضايت مجبور به يك معامله يا اجاره يا مزارعه نمايد؟ نظر جناب عالى در خصوص 20% تخفيف اجاره بها كه به دستور شوراى انقلاب مى باشد، در صورت راضى نبودن مالك، چگونه است؟ آيا چنين اجاره اى صحيح است يا خير؟

بسمه تعالى، در بعض موارد، حاكم شرع مى تواند و در موارد عادى نمى تواند كسى كسى را الزام نمايد.

2. شخصى حاصل كار گذشته اش مقدارى پول بوده كه آن را به عنوان بهاى قطعه زمينى پرداخت كرده است، با توجه به اين كه در زمان معامله، خريد و فروش زمين تحريم نشده بوده؛ آيا دولت يا هر كس ديگر مى تواند آن زمين را از صاحبش بگيرد و غصب كند؟ اگر اين معامله حرام بوده، آيا شرعاً نبايد قيمت زمين به هر صورت به صاحب فعلى مسترد بشود يا پرداخت گردد؟ با سپاس

بسمه تعالى، خريد و فروش، تحريم شرعى نشده است.

ص: 297

مجهول بودن مالك عين مورد اجاره

[سؤال 7381] 3792

بسمه تعالى

اين جانب ساكن آمل حدود دو سال است كه مغازه اى از شخصى كه دست دار مغازه بود خريدارى كرده و در فروش نامه متعهد شدم كه مال الاجاره را به مالك اصلى پرداخت نمايم در حالى كه مالك مشخصى نداريم و ظاهراً مجهول المالك مى باشد ولى بعضى مى گويند كه مالك اصلى وكيل مجلس زمان طاغوت مى باشد اما آنچه كه تا كنون روى اين مغازه انجام شده دست دارى به دست دار ديگر فروخته است كه آخرين خريدار بنده مى باشم خواستم تقاضا نمايم كه از نظر شرعى تكليف اين جانب جهت پرداخت اجاره ماهانه و بيست مغازه مجاور بنده چگونه است.

خداوند سايه شريف آن وجود مقدس را بر سر مسلمين جهان مستدام بدارد.

بسمه تعالى، اگر مالك معلوم است تصرف بايد به رضايت او باشد و در صورت اجاره صحيحه مال الاجاره به او پرداخت شود و اگر مالك مجهول است حكم ساير مجهول المالك ها را دارد كه با اجازه حاكم شرع احتياطاً بايد صدقه داده شود.

اختيار و رضايت در طرفين اجاره

[سؤال 7382] 3793

بسمه تعالى

آيا مبلغ مال الاجاره مى تواند بيشتر از حد متعارف تعيين گردد؟

بسمه تعالى، بستگى به تراضى طرفين دارد ولى اگر دولت اسلامى مقرراتى دارد، بايد مراعات شود.

ص: 298

[سؤال 7383] 3985

3. پدرم 18 سال پيش فوت كرد و عمويم قيّم ما بوده و امور زندگى ما از يك ساختمان اجاره اى كه تقريباً مبلغ قابل نياز زندگى ما را تأمين مى نمود انجام مى شد. در چندين سال پيش براى تعديل اجاره بها - اجباراً - از طريق دادگسترى زمان طاغوت كمك گرفت و مبلغى به اجاره بها افزوده شد. مى خواهم بدانم اين افزايش بها با توجه به روايت امام صادق عليه السلام در كتاب ولايت فقيه امام، در آن شرايط، صحيح بوده؟ و آيا ما فعلاً در آن مورد، تكليفى داريم يا نه؟

بسمه تعالى، اگر با رضايت طرفين بوده اشكال ندارد.

[سؤال 7384] 3794

بسمه تعالى 15 / 10 / 1361

به پيشگاه مبارك امام عظيم الشأن، حضرت آيت الله خمينى

پيرو نامه مورخ 1 / 10 / 1361 به استحضار مى رساند: آيا در اسلام جايز است كه چهار شعير ملك كه قبلاً درآمد محصولى آن در حدود دو هزار تومان بوده؛ اكنون زارعين اجاره چهار شعير را ششصد تومان بدهند؟ آيا اين اجاره در دين اسلام صحيح است، در صورتى كه ما هيچ گونه رضايت به اين اجاره نداشته ايم و زور بوده است؟

آيا در دين اسلام مستأجر حق فروش ملك اجاره اى را دارد؟ وى پول كلانى از اين طريق به جيب مى زند؛ ولى در سند اجارۀ آن ها قيد شده حق هيچ گونه فروش و واگذارى به غير را ندارد و آن ها نه به قانون طاغوت عمل كرده اند و نه به قانون اسلام.

افرادى هستند كه هركدام از اين ملك و آب، مقدار صد هزار تومان، پيش فروش كردند و هرچه ما به آن ها التماس كرديم كه مقدارى از آن ملك و ديم زار خود را به ما بدهيد تا چاهى حفر كرده براى امور معاش خود و زندگى مختصرى با آن بگذرانيم، حاضر نشدند كه از ديم زار خودم به من بدهند. آيا اين افراد در اسلام حالشان چگونه است؟ تقاضامندم كه درباره اين گونه افراد حكم شرعى صادر و امر به ابلاغ فرماييد كه

ص: 299

حق اين نوع افراد بيچاره حيف و ميل نشود. در خاتمه يادآور مى شوم باغ خانه قلمستان و غيره در سندهاى آن ها جزو مستثنيات بوده؛ ولى آن ها خود سرانه مبادرت به خريد و فروش نموده و به مالك دينارى نداده و نمى دهند. آيا در اسلام اين گونه مال حلال است يا حرام؟ در ضمن امروز ملك مزبور ارثيه مادر اين جانب بوده كه به زور گرفته شده و غصب كرده است.

بسمه تعالى، اگر زمين ملك شرعى كسى باشد، ديگرى حق تصرف در آن را ندارد، مگر به مقدارى كه از جانب مالك شرعى به او حق داده شده باشد.

[سؤال 7385] ‘ 5096

2. اگر زن مطلّقه مذكور در سؤال بالا، خانۀ ملكى شوهر سابقش را به ديگرى اجاره دهد، با توجه به مسأله شمارۀ 2184 مندرج در توضيح المسائل آن حضرت، تكليف شرعى مستأجرى كه منزل مذكور را اجاره نموده، پس از اطلاع از مالكيت مالك اصلى در قبال آن زن و مالك اصلى چيست؟

بسمه تعالى، اجاره دادن ملك غير، بدون اجازۀ مالك شرعى آن باطل است.

[سؤال 7386] 3795

بسمه تعالى 17 / 8 / 1361

حضور محترم رهبر كبير انقلاب اسلامى و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران

ما روستاييان، در رژيم سابق با وضع فقرى كه در بين ما بوده، براى استادكارها قالى مى زديم و استاد كار هم يك قالى 12 صدتاى را به مبلغ 4 هزار تومان - يا بيشتر يا كمتر - براى بافنده مى آورد و بافنده در عرض 3 يا 4 ماه يا بيشتر، قالى را به اتمام مى رساند و بعد قالى توسط استادكار و بافنده به بازار برده مى شد و هرچه مى خريدند، نصف آن را استادكار و نصف آن را بافنده مى برد. از حضور شما خواستار هستم كه

ص: 300

اين كار، حق و عادلانه هست يا نه؟ كدام يك بايد بيشتر از اين سهم را ببرند؟ و در ضمن، قراردادى هم در كار نبوده است؛ همان نصف و نصف بوده. ولى الآن بافنده ها اعتراض دارند و مى گويند كه ما در سابق استثمار مى شده ايم و استادكارها هم قبول ندارند و مى گويند: از الآن اين حكم شد و قالى كه 5 سال پيش زده شد، اين حكم مال او نيست. خواهشمند هستم بيان بفرماييد. و منظور از حكم جديد، يك سهم استاد كار و 2 سهم بافنده است.

بسمه تعالى، بستگى به توافق و رضايت طرفين دارد.

حكم گرفتن مال الاجاره از صغير

[سؤال 7387] ‘ 5428

4. گرفتن پول يا مالى از نابالغ به عنوان كرايه ماشين يا جهت ديگر، با رضايت بچه، در صورتى كه معلوم نباشد از كجا آورده، چطور است؟

بسمه تعالى، اگر احراز اجازۀ ولى شرعى او بشود - ولو به شاهد حال - جايز است.

لزوم عقد اجاره و وجوب عمل به شرط در ضمن آن

[سؤال 7388] 3796

بسمه تعالى

در حومه اى از توابع زنجان معدن نمكى است كه اين جانب آن را از صاحبش به مدت دو سال اجاره نمودم كه بعد از انقضاى مدّت به صاحبش تحويل بدهم بعد از ايجاب و قبول مشغول فعاليت شده و مخارج زيادى را صرف كردم تا سنگ ها آماده فروش شد اما قبل از فروش صاحب معدن آمده بنده را از معدن اخراج كرده آيا صاحب معدن قبل از انقضاى مدّت معين مى تواند معدن را از من پس بگيرد يا نه؟ اگر

ص: 301

حق پس گرفتنش را دارد مخارجى كه اين جانب به معدن گذاشته ام مى رسد يا نه؟

بسمه تعالى، با فرض اين كه معدن مالك دارد و از مالكش اجاره كرده ايد در بين مدّت بدون خيار فسخ حق ندارد پس بگيرد و در هر صورت مخارج را ضامن نيست و اگر مستأجر «عينى» در معدن دارد خود آن را مالك است.

[سؤال 7389] 3797

بسمه تعالى

حضور محترم رهبر عالى قدر انقلاب و مرجع تقليد، حضرت امام خمينى، مدّ ظله

با نهايت احترام مالكى دكان ساخته و آن را با گرفتن سرقفلى به موجب فتواى شمارۀ 2852 توضيح المسائل آن امام بزرگوار، به اجارۀ شخصى واگذار مى نمايد و متعهد مى شود كه در تاريخ معينى دكان را تحويل دهد. با وعده غير قابل اجرا از تحويل دكان خوددارى مى نمايد. تكليف شرعى چيست؟

بسمه تعالى، با فرض تحقق اجاره و رسيدن تاريخ تحويل كه در ضمن عقد مشخص شده، عمل و وفاى به عقد اجاره و تحويل آن، واجب است.

[سؤال 7390] 3798

بسمه تعالى 3 / 6 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دامت بركاته

به عرض مبارك مى رساند اين جانب قراردادى براى ساختن بيست كيلومتر راه در استان كهكيلويه و بويراحمد به مبلغ 27 ميليون تومان منعقد كردم و براى همين مبلغ تضمين بانكى نيز داده ام، لكن بعد از مدتى مقدارى از كار و مبلغ كسر كرده اند كه حدود مبلغ 15 ميليون تومان مى باشد و تا امروز مبلغ هشت ميليون تومان خرج شده است و اگر بخواهم به همين منوال ادامه دهم بيش از هفت ميليون تومان مغبون خواهم شد و مطلقاً قدرت انجام اين عمل را ندارم و مدعى غبن شرعى مى باشم. و كارشناس هاى خبره شهادت بر مغبونيت اين معامله مى دهند. بفرماييد

ص: 302

وظيفه شرعى اين حقير چه مى باشد؟

بسمه تعالى، اگر ثابت شود كه در وقت قرارداد مغبون شده ايد و جاهل به غبن بوده ايد، در صورتى كه خيار خود را اسقاط نكرده باشيد حق فسخ داريد و در صورت فسخ فقط حق اجرت كارى را كه انجام داده ايد داريد.

[سؤال 7391] 3799

بسمه تعالى 1 / 12 / 1361

دفتر امام خمينى، با اظهار صميمانه ترين سلام و آرزوى عمر طولانى براى حضرت امام عزيز و رهبر مستضعفين جهان.

خواهشمند است پاسخ سؤالات زير را از حضرت امام استدعا نموده و براى اين جانبان ارسال فرماييد.

اگر شخصى حقيقى يا حقوقى به طور قهرى، موجر عده اى اجير قرار گرفت؛ ليكن قرارداد بين اجيرها و موجر سابقشان را نتوانست قبول كند؛ آيا مى تواند دستمزد يا حقوق آنان را به ميل خود كسر نمايد و قرارداد را به طور يك جانبه تغيير دهد؟ تكليف اجيرها چيست؟ تكليف موجر قهرى چيست؟

اگر اجير، اجرت (حقوق) جديد را نپذيرد، تكليف چيست؟ آيا مى تواند شرايط سابق عقد اجاره را مطالبه كند؟

بسمه تعالى، در مدت اجاره، اجاره به قوت خود باقى است و اجرت و شرايط همان است كه در عقد اجاره مقرر شده است.

[سؤال 7392] 3800

بسمه تعالى 22 / 10 / 1361

حضور مبارك رهبر كبير انقلاب، فقيه عالى قدر، آيت الله العظمى امام خمينى

زنى هستم خانه دار، يك قطعه زمين پدرم به من بخشيده است و با مهريه اى كه شوهرم به من داده توانسته ام آن را بسازم و اجاره بدهم و مال الاجاره آن را براى

ص: 303

مخارج مسافرت و ساير چنين مخارج به مصرف برسانم. آيا اگر ملك فوق را از مستأجر بگيرم و به شوهر خود به اجاره بسپارم اين حق را دارم كه از شوهرم همان قدر كه از مستأجر قبلى اجاره مى گرفتم از ايشان نيز همان مقدار حق الاجاره دريافت كنم؟ والسلام عليكم

بسمه تعالى، اختيار ملك شما با خود شما است، ولى در اثناى مدت اجاره نمى توانيد از مستأجر بگيريد.

[سؤال 7393] ‘ 6717

2. مستأجر دكانى را با پرداخت سرقفلى و شرط عدم حق واگذارى به غير، اجاره كرده، در صورت تخلف از شرط در مدّت و يا بعد از انقضاى مدت اجاره، مالك به عنوان تخلف از شرط حقّ تخليه مورد اجاره را دارد يا خير؟ در صورت محقّ بودن مالك، سرقفلى پرداختى مستأجر قابل استرداد است يا خير؟ و به ميزان اوليه قابل پرداخت است يا به قيمت روز؟

3. مالك، دكانى را با دريافت سرقفلى اجاره داده، پس از انقضاى مدت اجاره، مالك مى تواند مستأجر را مجبور به تجديد تنظيم سند اجاره و يا اضافه نمودن اجاره بنمايد يا خير؟ و در صورت استنكاف مستأجر، مالك حق تخليه محل را دارد؟ و در صورت محقّ بودن مالك، سرقفلى پرداختى چه وضعى پيدا مى كند؟

بسمه تعالى، 2 و 3، با فرض تخلف شرط، مالك حق فسخ اجاره را دارد و در صورت انقضاى مدت اجاره، مالك حق تخليه دارد و بدون رضايت مالك تصرف جايز نيست و حكم سرقفلى در ذيل سؤال اول ذكر شد.

[سؤال 7394] 3801

بسمه تعالى

حضور محترم دفتر امام خمينى دامت افاضاته

معروض مى دارد پيرمردى 60 ساله هستم. 15 سال قبل يك باب مغازه را با

ص: 304

سرقفلى و با داشتن جواز كسب و به علت نداشتن سند مالكيت رسمى با اجاره نامۀ غير رسمى از دو شريك اجاره نمودم. از سال 1357 مزاحمت فراهم نموده اند آيا اجاره نامه فسخ مى شود يا خير؟ چرا 15 سال پيش به من نگفته فسخ مى شود حالا مى گويد؟ آيا بايد از كاسبى دست كشيد و يك خانواده را محروم كرد يا رضايت طرفين حاصل شود؟ استدعا دارم اى حامى مستضعفان نظر خود را مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، اگر شرط خيار براى مالك نشده در اثناى مدت اجاره حق فسخ ندارد.

[سؤال 7395] 3802

بسمه تعالى 19 / 2 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته

پس از تقديم سلام و عرض ادب، به استحضار مى رساند: فردى از كارمندان دولت كه براى حسن انجام كار ادارى خود، از بودجۀ بيت المال دوره هاى كارآموزى و تخصصى را گذرانده و يا داراى تجاربى در آن كار مى باشد و در اين زمينه فوق العاده هاى مالى نيز دريافت كرده و يا مى كند، اگر بخواهد مسئوليت كارى كه دورۀ آن را ديده، قبول نكند و كار ديگرى انجام دهد كه در انجام آن تخصص لازم را ندارد، آيا از نظر شرع مقدس اسلام به حسب فتواى حضرت عالى براى آن فرد جايز است يا خير؟ و از نظر سرپرست فرد مزبور، قبول تعويض كار نامبرده جايز است يا خير؟

بسمه تعالى، اگر خلاف مقررات نباشد و با او در استخدام قراردادى نشده، اختيار با خود او است.

[سؤال 7396] 3803

بسمه تعالى 25 / 2 / 1361

مسئولين محترم دفتر حضرت امام

خواهشمندم اظهار بفرماييد: اگر چنانچه استخدام كننده اى پس از مدتى، مقدارى از

ص: 305

حقوق استخدام شونده را مطالبه كند، وظيفۀ شرعى استخدام شونده چيست؟ با توجه به اين كه مقدار حقوق، از طرف استخدام كننده تعيين شده باشد.

بسمه تعالى، استخدام شونده حقوق تعيين شده را حق دارد و مى تواند مطالبه كند، و نمى توانند از او كسر نمايند.

[سؤال 7397] 3804

بسمه تعالى 24 / 7 / 1361

محضر مبارك حضرت امام خمينى، رهبر كبير انقلاب، مدّ ظله العالى

به شرف عرض عالى مى رساند: عقد اجاره اى بين مالك و مستأجر با حدود و شرايط خاص شرعى واقع شده، در حالتى كه شهود به عددى كه شرعاً معتبر است نبوده، آيا مالك مى تواند طبق اجاره عمل ننمايد و به شرايط واقعه در ضمن عقد خارج لازم عمل نكند؟ متمنى است حكم الله را مرقوم كه محل حاجت مى باشد.

بسمه تعالى، عمل به مقتضاى اجاره واجب است و همچنين شرط واقع در ضمن عقد لازم، واجب الوفا است.

[سؤال 7398] 3805

بسمه تعالى 18 / 11 / 1361

جماران، دفتر امام خمينى، دامت بركاته

اين جانب با يك شركت بيمۀ داخلى قرارداد نمايندگى محضرى نوشته ام كه از محل حق بيمۀ دريافتى بيمه نامه هاى معرفى شده از طرف اين جانب، مبلغى تحت عنوان كارمزد در وجه اين جانب پرداخت دارند؛ حال مى گويند كه قسمتى از آن كارمزد پرداخت نمى شود و طبق گفتۀ آنان قانون عطف به ماسبق مى شود؛ آيا شرعاً اين كار صحيح است يا خير؟ تقاضا دارد كتبى بنده را مطلع فرماييد.

بسمه تعالى، اگر حدود كار و كارمزد معلوم باشد، قرارداد مذكور صحيح است و شرعاً تمام كارمزد مقرر را حق داريد؛ مگر شرطى در بين باشد.

ص: 306

[سؤال 7399] 3806

بسمه تعالى

رياست محترم دفتر امام خمينى، دامت بركاته

محترماً؛ اين جانب كارمند يكى از شركت هاى دولتى مى باشم كه از ساعت 12 كه اذان ظهر را مى گويند جهت فريضۀ نماز به مسجد نزديك اداره رفته و نماز را با جماعت به جا مى آورم؛ البته در داخل اداره نمازخانه داريم ولى نماز جماعت برقرار نيست و نماز را فرادا مى خوانيم و رفتن من به مسجد حداكثر 10 دقيقه بيشتر از نيم ساعت تعيين شده طول مى كشد و در داخل اداره با ارباب رجوع هم كارى ندارم. خواهشمند است تعيين فرمايند آيا 10 دقيقه بيشتر از وقت تعيين شده براى اداى نماز جماعت از نظر شرعى اشكال دارد يا خير؟ و من مى توانم براى فيض بيشتر، ظهرها از نماز جماعت استفاده كنم؟

بسمه تعالى، اگر بر خلاف قرار استخدامى شما نباشد مانع ندارد.

[سؤال 7400] 3807

بسمه تعالى

1. در شركت نفت و ساير ادارات كارگران و كارمندانى هستند كه پس از تمام شدن كارشان در كارخانه يا دفتر يا هر جاى ديگرى را كه كار مى كنند تعطيل كرده به منزل مى روند. البته قبل از اين كه 8 ساعت وقت آن ها تمام شود، مى گويند: ما كارمان را زودتر تمام مى كنيم و زودتر مى رويم. اين زود رفتن باعث عدم دقت در كار و انجام كارهاى محوله مى شود به نظر حضرت عالى اشكالى در حقوق آن ها پيدا نمى شود و ساعاتى را كه زودتر به منزل مى روند حقوقشان حلال است يا حرام؟

بسمه تعالى، اگر خلاف مقررات استخدامى عمل مى كنند، نسبت به مقدار تخلف، از حقوق حق ندارند.

2. شركت نفت مبلغى براى خريد خانه به كارگران وام مى دهد؛ آيا وجوهات شرعيه شامل اين وام كه به تدريج از حقوقمان كسر مى شود مى گردد؟ ضمناً بعضى از كارگران كه منزل سازمانى از طرف شركت

ص: 307

دارند خانۀ خريدارى شده با وام را به ديگران نيز اجاره مى دهند؛ حكم آن چيست؟

بسمه تعالى، اگر وام را در مؤونه صرف كنند، خمس ندارد. و در غير اين صورت هر مقدار قسط آن ادا شده خمس دارد.

3. شركت نفت ماهانه مبالغ زيادى در حدود 800 تومان به نام ماليات بر درآمد به نسبت حقوق از تمام كاركنان اعم از كارگر و كارمند كسر مى كند. ضمناً عده اى نيز داراى سال مى باشند كه خود حقوق شرعيه را سر سال مى پردازند. آيا اين ماليات ها را به جاى وجوهات مى توان حساب كرد يا خير؟

بسمه تعالى، محسوب نمى شود.

4. بعضى از كاركنان به علتى نادر، مانند گرفتارى يا پيش آمد، در ماه يك يا دو روز را به سر كار نمى آيند؛ آيا مسئول كار شرعاً مى تواند و اجازه دارد مزد روزى را كه آن كارگر يا كارمند نيامده، بدهد؟

بسمه تعالى، تابع مقررات استخدامى است.

5. بعضى از روزها در بعضى از كارگاه ها و ادارات كارى نيست كه كاركنان انجام دهند؛ آيا كاركنان آن جا مى توانند به نام نبودن كار دركارگاه حاضر نشوند يا پس از يكى دو ساعت حضور در كارخانه به منزل برگردند؟ اصولاً به هر عنوان، قبل از تمام شدن كار كسى شرعاً اجازه دارد از محل كار خارج شود يا خير؟

بسمه تعالى، حكم مسأله قبل را دارد.

توفيق روز افزون آن پدر روحانى را از پروردگار بزرگ مسئلت دارم.

[سؤال 7401] 3808

بسمه تعالى 15 / 6 / 1358

محضر مبارك مرجع عالى قدر جهان تشيع و رهبر بزرگ اسلام حضرت آيت الله العظمى نايب الامام، امام خمينى، مدّ ظله العالى

پس از اداى سلام، نظر به اين كه عدم مراعات مقررات راهنمايى و رانندگى هم ركورد قابل توجهى در امور جارى ايجاد مى نمايد و هم باعث بروز خسارت مالى و جانى فراوانى مى شود. همچنين تأثير به سزايى در بدبينى، دلسردى و افسردگى عموم مردم نسبت به پيشرفت انقلاب اسلامى كشورمان دارد. از طرف ديگر تا كنون ارشاد و تذكرات عادى به نحو مطلوب نتيجه بخش نبوده است؛ لذا ايجاب مى نمايد كه اياب و

ص: 308

ذهاب وسايط نقليه، تحت مقررات مشخص و شرايط معينى و با پشتوانۀ اجرايى صحيحى كنترل گردد.

ما در شركت سهامى ذوب آهن اصفهان - كه حدود چهل هزار كارگر و كارمند دارد و از نقاط مختلف اطراف كارخانه از شعاع صد كيلومترى كه استان هاى اصفهان و چهارمحال و بختيارى را در بر مى گيرد، رفت و آمد مى نمايند - نزديك به دو هزار خودروى سبك، مينى بوس و اتوبوس كرايه اى و دولتى داريم كه با برنامه هاى پيش بينى شده اى هم امور داخلى كارخانه و هم اياب و ذهاب به نقاط مسكونى كاركنان را انجام مى دهند. در اثر نبودن جريمه، بى نظمى ها و نابسامانى هايى به وجود آمده است؛ لذا اين جانب براى برقرارى انضباط بيشتر و جلوگيرى از بى توجهى هاى رانندگان و با مراعات كامل حقوق عموم افراد، از آن پيشواى محبوب استفتا مى نمايم: چنانچه با تعيين مبلغ و مشخص نمودن نوع خلاف - مانند جرايمى كه شهربانى كشور معين كرده - رانندگان متخلف جريمه شوند. آيا اجازه مى دهيد يا خير؟ و در صورت اجازه دادن، وجه دريافتى به چه حسابى منظور شود و در چه موردى مصرف گردد؟ استدعا دارد، نظرتان را مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، با فرض اين كه وسايل نقليه، مربوط به ذوب آهن و راننده ها در استخدام ذوب آهن هستند؛ متصديان مربوط، با مراعات مقررات مى توانند در ضمن استخدام رانندگان، شرط رعايت ضوابط رانندگى و جريمه مخصوص در صورت تخلف را بنمايند و مى توانند با شرط، مصرف معينى براى وجه جريمه تعيين كنند.

[سؤال 7402] 3809

بسمه تعالى

سماحة السيد، حضرت آيت الله العظمى، رهبر عظيم الشأن، امام خمينى، دام ظله العالى، بعد آلاف التحية والسلام محضر مبارك حضرت عالى، چند مسأله

ص: 309

شرعيه عرضه مى شود:

1. در يك محكمه، دو نفر مشغول كار هستند كه پست ايشان مساوى است، وليكن حقوق ايشان مساوى نيست، نفرى كه حقوق زياد مى گيرد يك علت دارد، مثلاً با مدير محكمه، خويش و قبيله مى باشد يا يك قوميت دارند، و نفر ديگر از حقوق خويش كمى محروم مى باشد. آيا در شريعت اسلامى، اين گونه نظام طبقاتى روا است يا خير؟ حكم اين مدير اداره كه قائل به نظام طبقاتى است چيست؟

بسمه تعالى، بستگى به مقررات محكمه و استخدام اشخاص دارد.

[سؤال 7403]

2. در مثل قضيۀ مذكوره آيا بين مسلم و غير مسلم نظام طبقاتى روا مى باشد يا نه؟ در شرع مقدس اسلامى چه حكم دارد و چه فرق دارد؟

بسمه تعالى، حكم همان است كه در سؤال قبل ذكر شد.

[سؤال 7404] 3810

بسمه تعالى 11 / 5 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

اگر شخص مستأجرى شرط و تعهد نمايد كه عين مستأجره اى را در فلان وقت تخليه و به مالك تحويل نمايد و در صورت عدم ايفاى تعهد و شرط مقرر، فلان مبلغ را به عنوان وجه التزام به مالك پرداخت نمايد، ذيلاً مرقوم فرماييد: اولاً؛ يك چنين شرط و تعهد وجاهت شرعى دارد يا خير؟

ثانياً؛ چنانچه مستأجر در زمان معينه، عين مستأجره را تخليه ننمايد، شرعاً ملزم به پرداخت وجه التزام مقطوعه مقرره خواهد بود يا نه؟

از خداوند متعال سعادت و سلامت آن رهبر عزيز را مسئلت دارم

بسمه تعالى، شرط مذكور مانع ندارد و چنانچه در ضمن عقد باشد، عمل به آن واجب است.

ص: 310

[سؤال 7405] 3811

بسمه تعالى 15 / 6 / 1361

حضور محترم حجت الاسلام والمسلمين، آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله العالى على رؤوس المسلمين

به شرف عرض عالى مى رسانم كه مغازه اى را مستأجرى در حدود 22 سال در اجاره دارد و هر چهار سال يك بار، اجاره نامۀ آن تمديد مى شده است. در اجاره نامۀ آخرى - كه خدمتتان داده مى شود - موجر به مستأجر حق داد كه بعد از انقضاى مدت اجاره، با اختيار خود يا تخليه كند و مغازه را با شرايطى مسترد دارد و يا بماند و اجاره نامه تجديد شود و مبلغ اجاره بر حسب ديد كارشناس و عرف محل و يا تراضى طرفين تعيين گردد. حاليه مستأجر كه از نظر شغل كسبى ناگزير است اجارۀ مغازه را تمديد نمايد، آيا موجر مى تواند بدون رضايت مستأجر، مغازه را از او بگيرد و اجاره را تمديد نكند يا خير؟ متمنى است اجاره نامه را كه به حضورتان تقديم مى شود، مطالعه فرموده و حكم الله را مرقوم داريد، كه محل حاجت است.

بسمه تعالى، اجاره نامه به تنهايى ميزان نيست، اگر در ضمن عقد اجاره، شرط شده كه در پايان مدت دوباره براى مستأجر تجديد اجاره نمايد، لازم است بر طبق شرط عمل نمايد؛ در غير اين صورت، اختيار ملك با مالك است.

[سؤال 7406] 3812

بسمه تعالى هفتم صفر 1402 ق

محضر مبارك حضرت آيت الله آقاى روح الله خمينى، دام بقائه

محترماً؛ معروض مى دارد: شخصى، جوانى را براى اين كه فقط روزها در كارهايش به او كمك نمايد با حقوقى كه راضى مى شود به كار مى گيرد. اين جوان بعد از مدتى كار، تقاضاى اضافه حقوق مى كند و آن شخص حقوق او را اضافه و او را راضى

ص: 311

مى كند. اين عمل سال ها تا مدت به قريب ده سال تكرار مى شود و حقوق، از ماهى سيصد تومان به پنج هزار تومان مى رسد و آن شخص در اين مدت، غير از حقوق مقرره از هرگونه كمكى به آن جوان دريغ ننموده و اضافه بر آن هر سال برابر يك ماه حقوق هم به او عيدى مى دهد. اكنون آن شخص در اثر كهولت سن و ضعف مزاج خود را بازنشسته مى كند و چون طبعاً ديگر به آن جوان هم احتياجى ندارد، او را با اين كه در عرض اين مدت مبلغ هفتاد هزار تومان هم اضافه از مبالغ ياد شده گرفته و بدهكار است و مقدارى هم پس انداز دارد، جواب مى كند. آيا اين جوان شرعاً هم مى تواند ادعاى دريافت پولى بنمايد يا خير؟

بسمه تعالى، چنانچه در عقد قرارداد، شرط دريافت چيزى بعد از پايان قرارداد و عمل نشده، حقى ندارد.

[سؤال 7407] 3813

بسمه تعالى 17 / 12 / 1361

دفتر حضرت امام، دامت بركاته

محترماً به عرض مى رساند: وزارت آموزش و پرورش در برخى از شهرستان ها و مناطق كشور منازلى براى سكونت كارمندان غير بومى احداث نموده و طبق ضوابط مصوب شوراى انقلاب به كارمندان فاقد خانه واگذار مى نمايد تا در مدت خدمت در آن محل از آن ها استفاده نمايند.

شمار كارمندان غير بومى نسبت به تعداد خانه هاى مورد بحث پيوسته بيشتر بوده و لذا از بين واجدين شرايط سكونت در اين منازل، هميشه عده اى بدون منزل سازمانى مى مانند و ناگزير به دنبال اجارۀ منزل از اشخاص مى گردند كه تفاوت اجاره بهاى منزل سازمانى و اجارى قابل توجه است. براى جبران اين تفاوت در آيين نامۀ واگذارى منازل سازمانى در نظر گرفته شده كه استفاده كنندگان از اين خانه ها 5 % (پنج درصد) از حقوق گروه و پايۀ خود را به ادارۀ مربوط پرداخت نمايند تا به نفع دستۀ دوم از آن

ص: 312

استفاده و به صورت كمك اجاره به آنان داده شود. وصول 5 % ياد شده مورد ايراد برخى از استفاده كنندگان منزل سازمانى است.

مستدعى است اعلام فرماييد آيا رضايت مستأجران منازل سازمانى در خصوص كسر 5 % كه در آيين نامۀ مصوب شوراى انقلاب مندرج است، ضرورى است؟ و يا قبول سكونت در خانۀ سازمانى مُشعر و مُثبِت قبول كسر 5 % نيز مى شود؟

اكبر پرورش، وزير آموزش و پرورش

بسمه تعالى، اگر اجازۀ سكونت در خانه ها با شرط مذكور باشد، بدون عمل به شرط نمى توانند سكونت نمايند.

[سؤال 7408] 3814

بسمه تعالى 21 / 1 / 1361

دفتر استفتاى رهبر عالى قدر جهان اسلام و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى خمينى، روحى فداه .

قطعه زمينى براى ايجاد محل سكونت خود و عايلۀ 12 نفرى بچه هايم، از ادارۀ اوقاف شيراز - با رعايت جميع مقررات شرعى و قانونى - اجاره كرده و متصرف شده ام و سند اجارۀ رسمى به مدت 3 سال تنظيم و متعاملين امضا كرده اند. آيا موجر مى تواند بدون هيچ گونه دليل و عذرى، در حالى كه در زمين، ايجاد هزينه كرده و متصرف هستم، يك جانبه دستور فسخ اجاره زمين را قبل از انقضاى مدت قانونى به دفترخانه بدهد؟ و آيا كسى كه در تمام ايران يك آلونك هم براى زيستن و سكونت ندارد حق داشتن يك خانۀ مسكونى را دارد يا خير؟ و آيا بايد تا آخر عمر مستأجر و بدبخت باشد؟

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، حكم مسأله معلوم است و در مورد نزاع بايد به محاكم شرعيه مراجعه شود.

ص: 313

[سؤال 7409] 3815

بسمه تعالى

با درود به رهبر كبير انقلاب ميهن عزيز اسلامى و مرجع تقليد شيعيان جهان و با آرزوى موفقيت سريع براى نيروهاى سلحشور جبهۀ گسترده حق عليه باطل.

از محضر حضرت امام استدعا دارد: استفتاى زير را از نظر موازين شرعى پاسخ فرمايند.

اگر شخصى (اعم از حقيقى يا حقوقى) به عنوان پيمانكار، با يكى از سازمان هاى دولتى به عنوان كارفرما، قراردادى جهت احداث ساختمان منعقد نمايد و يكى از شرايط قرارداد، پرداخت رقمى به عنوان پيش پرداخت به پيمانكار باشد؛ ولى پس از انجام قسمتى از كار، كارفرما اعلام نمايد كه قانوناً نمى تواند - فرضاً - بيش از نصف رقم مذكور را پرداخت نمايد؛ با وجود آن كه اولاً در قرارداد شرط شده كه تمامى رقم بايد پرداخت گردد. و ثانياً دستورالعمل قانونى هم كه سازمان دولتى را مكلف به عدم پرداخت تمامى مبلغ مى نمايد، قبل از انعقاد قرارداد، آن هم فقط به عنوان سازمان هاى دولتى صادر شده و در حقيقت سازمان مزبور از وجود چنين دستورالعملى بى اطلاع بوده و در نتيجه قراردادى منعقد نموده كه خلاف دستورالعمل لازم الاجرا بوده است؛ در چنين شرايطى آيا:

1. پيمانكار مى تواند شرعاً به عنوان خيار تخلف شرط يا خيار غبن و يا ساير موازين شرعى، تقاضاى تغيير ساير شروط قرارداد - كه مستقيم يا غير مستقيم به شرط انجام نشده مربوط مى گردد - را بنمايد و يا معامله را به هم بزند؟

2. در صورتى كه شرعاً اثبات شود كه در اثر عدم اجراى شرط فوق الذكر توسط كارفرما، زيان قابل ملاحظه اى به پيمانكار وارد شده، آيا پيمانكار مجاز خواهد بود تقاضاى جبران خسارت وارده را بنمايد؟

بسمه تعالى، اگر شرط شده كه مبلغ معينى به پيمانكار داده شود، بايد همۀ مبلغ داده شود و با تخلف، خيار تخلف شرط ثابت مى شود و در صورت

ص: 314

فسخ، پيمانكار نسبت به كارى كه انجام داده، استحقاق اجرت المثل دارد؛ ولى چنانچه در اثر فسخ معامله زيانى بر او وارد شود، حق مطالبۀ آن را ندارد.

[سؤال 7410] 3816

بسمه تعالى 31 / 3 / 1361

حضور محترم حضرت امام خمينى، رهبر انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، محترماً؛ مستدعى است به مسأله شرعى زير پاسخ لطف فرماييد. جزاك الله خيراً

اگر كسى محل كسبى را از كسى كتباً اجاره كرده باشد و در آن جا مشغول به كسب مشروع باشد؛ آيا قبل از انقضاى مدت اجاره، مالك و يا كس ديگرى مى تواند مزاحم او شده و محل كسب را از او بگيرد يا خير؟

بسمه تعالى، در اثناى مدت اجاره، مالك بدون حق فسخ نمى تواند از مستأجر درخواست تخليۀ محل كند.

[سؤال 7411] 3817

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى جناب آقاى امام خمينى، دامت بركاته

شركتى براى مدت دو سال، شش دانگ منزل كه متعلق به اين جانب و ديگرى بوده از قرار ماهى، بيست هزار ريال اجاره نموده و در اجاره خط تنظيمى چنان تعهد نموده «چون موجرين نسبت به مال الاجاره تخفيف كلّى نسبت به مستأجر قائل شده اند، مستأجر متعهد گرديد چنانچه در انقضاى مدت، مورد اجاره را به تصرّف موجرين نداد تا زمان تخليه و ختم عمليات اجرايى به قرار ماهى سى هزار ريال اجاره محل را از قرار مدت دو سال بايد بپردازد و هيچ عذرى مسموع نخواهد بود» معذلك در پايان مدت، منزل مورد اجاره را تخليه ننموده و نيز تعهد خود را (پرداخت ماهى سى هزار ريال) را انجام نداده و همان اجارۀ قبل ماهى بيست هزار ريال را توديع نموده،

ص: 315

مستدعى است حكم الله را بيان فرمايند كه آيا با چنين تعهدى مديون و ملزم به پرداخت ماهى سى هزار ريال مى باشد يا خير؟

بسمه تعالى، شرط مذكور در ضمن عقد اجاره، نافذ و عمل به آن لازم است.

[سؤال 7412] 3818

بسمه تعالى

مرجع عالى قدر شيعه و رهبر انقلاب اسلامى ايران، حضرت امام خمينى، مدّ ظله

احتراماً؛ استدعا دارد نسبت به دو مسألۀ زير حكم الله را بيان فرماييد:

1. ملك موقوفه اى براى مدت 9 سال از طرف موجر يا متولى به شخصى به اجاره داده شده و در ضمن سند اجاره قيد شده: «پس از مدت 9 سال اخير با همين شروط، مستأجر حق دارد 9 سال ديگر، ضمن تجديد نظر در مبلغ اجاره طبق نظر كارشناسان اوقاف و دادگسترى، براى 9 سال اجاره را تمديد نمايد». پس از انقضاى مدت 9 سال اول هر گاه كارشناسان نظريه اى دادند آيا موجر يا متولى وقت مى تواند از نظر آن كارشناسان عدول نموده و از جهت رعايت غبطۀ وقف، از طريق مزايده آن را با قيمت بيشترى به همين افراد يا اشخاص ديگر اجاره دهد يا خير؟ و هر گاه شخص ثالثى داوطلب اجاره به مبلغ بيشترى از نظريۀ كارشناسان بشود آيا در اين مورد عدول از نظريۀ كارشناسان جايز است يا خير؟

بسمه تعالى، اگر در ضمن عقد اجاره شرط شده كه براى مستأجر پس از پايان مدت، تجديد اجاره شود، در صورتى كه در پايان مدت، مستأجر خواهان تجديد اجاره به قيمت عادله باشد متولى وقف مكلف است بر طبق شرط، به همان مستأجر اجاره دهد.

[سؤال 7413]

2. ملك موقوفه اى از طرف موجر يا متولى براى مدت 9 سال به شخصى به اجاره واگذار شده؛ در خلال مدت، اشخاص ثالث و بعضى از كارگران كشاورزى همان

ص: 316

ملك، داوطلب اجارۀ آن مى شوند؛ آيا شرعاً موجر سند اجاره مى تواند نسبت به بقيۀ مدت، اجاره را فسخ و به ازاى عين، قرارداد اجاره تنظيم نمايند يا بايستى مدت اجاره سپرى گردد؟

از خداوند متعال سعادت و سلامت آن رهبر عزيز را مسئلت دارم

بسمه تعالى، عقد اجاره عقد لازم است و بدون حق فسخ، قابل فسخ نيست؛ مگر از راه اقاله كه منوط به توافق طرفين است.

[سؤال 7414] 3819

بسمه تعالى 2 / 8 / 1362

دفتر استفتا امام خمينى، دامت بركاته

آب موقوفه اى را با اراضى تابعۀ وقف، ادارۀ اوقاف به فردى اجاره مى دهد. آيا جايز است براى مستأجر زمين موقوفه را بيندازد و آب وقف را در زمين ملكى خودش شرب نمايد و زمين موقوفه را به صورت باير درآورد؟

بسمه تعالى، اگر آب موقوفه در اختيار مستأجر قرار داده شده كه در زمين وقف مصرف شود، بايد در همان زمين مصرف كند و صرف در غير آن جايز نيست.

[سؤال 7415] 3820

بسمه تعالى

حضور محترم حضرت حجت الاسلام والمسلمين آيت الله العظمى الامام الخمينى، ادام الله عمره الشريف تقديم مى دارد:

1. اگر بنّايى ساختن خانه اى را از شخصى مقاطعه كرد و در حين قرارداد، با صاحب خانه شرط كردند كه اگر اختلافى راجع به ساختمان و بنّايى آن به وجود آمد به فلان معمار مشخص مراجعه نمايند تا ايشان حل اختلاف كنند، آيا مى شود در مورد اختلاف، از نظريۀ معمارى كه مورد شرط است خوددارى كنند؟

ص: 317

بسمه تعالى، بايد بر طبق شرط، بر حكميت معمارى كه تعيين نمودند راضى شوند.

[سؤال 7416]

2. اگر صاحب خانه به مقاطعه كار گفت: هر كجاى ساختمان كه امكان دارد، در مصرف آهن صرفه جويى شود؛ آهن مصرف مكن. و بنّا به گفتۀ صاحب خانه اعتنا نكند آيا ضامن آهن هاى بيجا مصرف شده هست يا خير؟

بسمه تعالى، اگر بنّا خلاف شرط عمل نموده صاحب ساختمان حق دارد قرارداد را فسخ كند و در اين صورت مقاطعه كار بابت مصالح و كار انجام شده، استحقاق قيمت المثل و اجرت المثل دارد.

[سؤال 7417]

3. اگر مقاطعه كار حياط منزل را طبق نظر صاحب خانه نساخت، مالك اجرت هست يا خير؟

بسمه تعالى، اگر شرطى در ضمن قرارداد نمودند و از آن تخلف شده، صاحب شرط، حق فسخ دارد و در اين صورت براى كار انجام شده اجرت المثل تعيين مى شود.

[سؤال 7418]

4. آيا صاحب كار مى تواند در مورد اجناسى كه مقاطعه كار خريده، خواهان مدارك معموله مانند فاكتور و غيره شود يا بايد حرف ها و نوشته هاى او را بدون مدارك معموله بپذيرد؟

بسمه تعالى، اگر مقاطعه كار، وكيل در خريد بوده قول او معتبر است؛ مگر آن كه اَماراتى دال بر خلاف گويى او در بين باشد.

[سؤال 7419]

5. اگر مقاطعه كار تكميل ساختمان را از مدت معمول به تأخير انداخت آيا منافع

ص: 318

خانه را در صورتى كه از اول اختلاف، حاضر به عمل طبق موازين شرعيه نباشد ضامن است يا خير؟

بسمه تعالى، ضامن نيست.

[سؤال 7420] 3821

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى

1. اين جانب كارگرى هستم كه در يك آهن فروشى كار مى كرده ام (البته مدت 8 سال ) و بعد از 8 سال به علت اختلافى كه با صاحب آهن فروشى پيدا كردم از آن جا بيرون آمدم و شكايت به ادارۀ كار كردم؛ آيا مبلغى كه ادارۀ كار به عنوان عيدى و مرخصى و سابقۀ كار معلوم مى كند، گرفتن آن وجه براى من حلال است يا خير؟ البته عيدى و مدت مرخصى اين جانب را نداده است.

بسمه تعالى، اگر صاحب مال راضى است و يا استخدام شما از اول مبنى بر اين بوده كه عيدى و مرخصى و غير آن به شما داده شود حلال است.

2. باغى است كه زمين آن به ارث به ما رسيده و آن زمين مال مادرم بوده و پدرم برداشته آن را به صورت باغى احداث كرده و ما به او مى گوييم كه خمس درخت هاى آن را داده اى يا نه، مى گويد: من سر سال كه مى شد مقدار 000/2 تومان هم بدهكار مى شدم؛ چيزى برايم نمى ماند. آيا اين درخت ها و ديوار باغ كه آن را ساخته به چه صورت بايد خمس آن را رد كنيم، يا خمس ندارد؟

بسمه تعالى، خمس دارد و چنانچه قيمت آن را بدهيد كفايت مى كند.

[سؤال 7421] 3822

بسمه تعالى 11 / 9 / 1361

به وسيلۀ دفتر پربركت حضرت نايب الامام، اميد مستضعفين ايران و جهان، امام خمينى، ادام الله المسلمين بطول عمره و بقائه الشريف

محترماً، ضمن اداى كمال ادب و احترام، از محضر پربركت و ساحت مقدس امام امت استفتا و استعلام مى نمايد: هر گاه شخصى طبق موازين شرعى و قانونى، به

ص: 319

ديگرى وكالت تام دهد كه در زمين ملكى او ايجاد ساختمان نموده و كليۀ مخارج ساختمان را از مال خود پرداخت و مادام كه دين او از اين بابت از طرف موكل پرداخت نشده، بر حسب توافق طرفين، وكيل تا زمان بازپرداخت مخارج انجام شده كه از مال او پرداخت گرديده، به طور تبرّعى و مجانى در تمام يا قسمتى از ساختمان سكونت نمايد و اين كه موضوع تبرّعى و مجانى بودن را شهودى عادل كه از ماوقع مطلع هستند گواهى مى نمايند و نيز عدم مطالبۀ اجور زمان تصرف در طى حدود شش سال، قرينۀ اثبات تبرعى بودن تصرفات است. بنا به «قاعدۀ عدم» كه عدم پرداخت اجور طبق تراضى طرفين تا هنگام پرداخت مخارج ساختمان بوده، آيا مادام كه مخارج مصروفه از طرف موكل به وكيل پرداخت نشده موكل (مالك زمين ساختمان شده) حق مطالبۀ مال الاجاره يا اجرت المثل و يا اجور تحت هر عنوان ديگر را، از وكيل دارد يا خير؟ جواب استفتا راهنما و باعث افتخار و رعايت و عمل مسلمين عموماً و پرسش كننده خصوصاً خواهد بود. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، با فرض اين كه به ازاى تأخير اداى دين، شرط سكونت مجانى شده، شرط باطل است و اجرة المثل خانه را نسبت به مدتى كه در آن سكونت كرده ايد يا بعداً ساكن مى شويد بايد بپردازيد.

[سؤال 7422] 3823

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

بعد التحية والسلام، استدعا مى شود حكم شرعى مسائل ذيل را تفصيلاً بيان فرمايند:

1. اگر واقف مقرّر كرده باشد كه موقوفه براى مدت بيش از (مثلاً) بيست سال اجاره داده نشود و متولّى بر خلاف ترتيب مقرر از سوى واقف، موقوفه را براى مدت بيشتر (مثلاً سى سال) اجاره بدهد؛ آيا در فرض مذكور عقد اجاره از اصل و نسبت به

ص: 320

تمام مدت باطل است يا اين كه نسبت به بيست سال كه واقف اجازه داده صحيح است و نسبت به بقيه باطل يا فضولى است يا حكم ديگرى دارد؟

بسمه تعالى، اجاره نسبت به بيست سال صحيح است.

2. نهرهاى عمومى كه از وسط املاك و خانه هاى اشخاص در داخل شهرها عبور مى كند آيا حريم دارد؟ اگر حريم دارد چقدر است؟

بسمه تعالى، اگر نهر از اول در وسط املاك احداث شده حريم ندارد.

3. در صورت متروكه شدن نهرهاى مذكور و اعراض همۀ صاحبان، اصل مجرى (بستر نهرها) و حريم آن ها (اگر حريم دارد) ملك چه كسى است؟

بسمه تعالى، در صورت ثبوت اعراض صاحبان نهر، اگر بستر نهر از مرافق و حريم محله نباشد ديگران مى توانند آن را حيازت نمايند.

[سؤال 7423] 3824

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، محترماً؛ به عرض عالى مى رساند:

1. اين جانب در اواخر تابستان 1358 دو قطعه باغ در محمودآباد ساوه - با در نظر گرفتن وضع قيمى آن - به مبلغ 123 هزار تومان اجاره كردم. چهل هزار تومان نقد و دو قطعه چك هر كدام به مبلغ چهل هزار تومان در تاريخ 30 / 7 / 1358 و 30 / 9 / 1358 دادم. بنا به اظهار صاحب باغ كه 250 خروار انار دارد، ولى بعد از چيدن معلوم شد حدود 100 خروار زياد تخمين زده شده است و انار در حدود 150 خروار مى باشد. در نتيجه، اين اجاره نسبت به فروش 150 خروار، حدود سى هزار تومان از اصل ضرر مى كند. آيا براى مستأجر مغبون، حق فسخ اين اجاره هست يا نه؟

بسمه تعالى، اگر معامله مبنى بر موجود بودن مقدار معينى انار در باغ بوده كه آن مقدار موجود نبوده، خيار ثابت است. اگر چه اصطلاحاً غبن نيست؛ بلى اگر بناى معامله بر اسقاط خيار باشد، حق فسخ ساقط است.

ص: 321

[سؤال 7424]

2. صاحب باغ در قبال ادعاى غبن مستأجر، ادعا مى كند: انار باغ 250 خروار بود، ولى شما صد خروار بيش از مقدارى كه ادعا مى كنيد فروخته ايد، برداشت كرده ايد. ولى مستأجر مى گويد: اگر صاحب باغ با بيّنۀ شرعى اين مدعا را اثبات كند، مورد قبول است؛ و الاّ مستأجر در مقام انكار اين مدعا، حاضر است قسم شرعى ياد كند كه بيش از مقدار فروخته شده و موجود كه جمعاً حدود 150 خروار مى شود، برداشت نكرده. حكم در مورد سؤال چيست؟

بسمه تعالى، با فرض وقوع معامله مبنى بر موجود بودن مقدار معين انار در باغ و وجود نزاع در موجود بودن اين مقدار، در صورت مراجعه طرفين به حاكم شرع و نبودن بيّنۀ شرعيه براى فروشنده و قسم خوردن خريدار بر نبودن ميوه به مقدار مذكور؛ خريدار مى تواند معامله را فسخ كند.

[سؤال 7425]

3. در صورتى كه مستأجر در مورد مسأله اول، حق فسخ اجاره را داشته باشد و در مورد مسأله دوم، با نبود بيّنه، صاحب باغ حق قسم را داشته باشد، آيا اجرت كارگرى مستأجر در جمع آورى انار و چيدن آن ها بر ذمۀ صاحب باغ مى باشد؟ آيا او مديون اجرت المثل اين زحمات هست يا نه؟

بسمه تعالى، صاحب باغ ضامن نيست.

[سؤال 7426] 3825

بسمه تعالى

محضر رهبر عالم اسلام، الامام الخمينى، دام ظله على رؤوس المسلمين

اين جانب قبل از چهار سال مبلغ بيست و چهار هزار دينار كويتى از دولت خود، براى ساختن منزل، به عنوان قرض گرفتم. شخص مقاطعه كار با شريك مهندسش بنا شد اين خانه را در حدود مبلغ قرض براى بنده بسازند «به حسب متداول در بازار» و

ص: 322

آن ها هم قبول كردند؛ ولى به علت كمبود وسايل و ناشى گرى مهندس، منزلى كه بايد در حدود يك سال تمام شود، به دو سال كشيد.

پس از اتمام منزل، آقاى مقاطعه كار مبلغ 000/ 52 دينار از من طلب كرد و اين جانب به سبب گرانى مواد، تا حدود 000/ 45 به آن ها رد كردم؛ ولى چند نفر اهل فن را به خانه برده، جمله متفق شدند كه اين خانه بيش از چهل هزار نمى ارزد. مراجعه كردم به مقاطعه كار و از آن ها خواستم كه رسيدهاى موجود را به اين جانب نشان دهند. اول قبول كرد؛ ولى بعد عذر آورد و به جاى نشان دادن اسناد، خشمگين شد و گفت: تمام اين مشكلات نتيجۀ اشتباهات مهندس شريك است و در نتيجه خرج منزل دو برابر شده است. در جواب گفتم: اين انصاف است كه اشتباه شريك شما را من متحمل شوم؟! ايشان باز به بنده پرخاش نموده و گفت: برو؛ من چيزى از شما نمى خواهم و در يكى از نامه هايى كه براى اين جانب نوشته، ذكر كرده: خرج خانه ات بسيار بيش از آنچه قرار گذاشته بوديم، شده و اگر هم نخواستى مبلغ اضافه را بدهى مختارى. ولى بعد از مدتى، تلفنى با من تماس گرفت و حقش را مطالبه كرد. به او گفتم: اهل فن مى گويند اين خانه كمتر مى ارزد و بايد حساب شود؛ اگر حقى نزد من دارى به تو مى دهم و اگر زياد گرفتى، ارجاع دهى. ديگر به سراغ من نيامد.

حال اين جانب در مقابل اين شخص شرعاً مسئوليتى دارم يا خير؟ و آيا نماز اين جانب در اين خانه اشكال دارد يا خير؟ و ديگر آن كه بر اين جانب لازم است طرف را هر طور شده پيدا كنم يا خير؟ و در صورتى كه اهل فن گفتند ارزش خانه كمتر از مبلغى است كه به او داده ام، آيا اين حجت است كه زيادى را از او مطالبه كنم يا خير؟ با ملاحظه آن كه اتفاق شفاهى بر اين بود كه تكليف ساختمان 000/ 24 باشد و براى طرفين اين مسأله روشن بود.

بسمه تعالى، اگر قرارداد مشخصى بين شما و مقاطعه كار منعقد شده، تنها همان مبلغى كه در قرارداد ملتزم شديد بدهكار هستيد؛ در غير اين صورت قيمت مصالحى كه به درخواست شما در ساختمان به كار رفته و اجرت

ص: 323

المثل كارهايى كه به درخواست شما انجام شده، ضامن هستيد و با پرداخت آن، تصرف در خانه و ساختمان براى شما بى اشكال است.

[سؤال 7427]‘ 3491

3. اگر شخص كارگرى كه در كارخانه كار مى كند، ده روز بدون علت و بدون اين كه مريض باشد از كارخانه غيبت كرد و سر كار نيامد و خواستند كه پارتى بازى كنند و حقوق آن ده روزى را كه غيبت كرده است به او پرداخت كنند؛ آيا اين پول حلال است؟

بسمه تعالى، تابع مقررات استخدام كارگر است و چنانچه در ضمن قرارداد كار، شرط مزد براى ايام غيبت نشده باشد، استحقاق مزد ندارد.

[سؤال 7428] 3826

بسمه تعالى

خدمت حضرت آيت الله العظمى امام خمينى

كارگرى در كارخانه، دستش لاى دستگاه رفته و قطع شده. آيا كارفرما بدهكار است يا خير؟

بسمه تعالى، ضامن نيست، مگر در صورتى كه كارخانه براى استخدام مقرراتى در اين باره داشته باشد كه اگر استخدام مطابق مقررات بوده، بايد بر طبق آن عمل شود.

عدم بطلان اجاره به سبب موت موجر و مستأجر

[سؤال 7429] 3827

بسمه تعالى

حضور مبارك حضرت امام، حاج آقا روح الله موسوى خمينى

چنانچه شخصى مستأجر باغ و خانۀ وقفى باشد و كاملاً روشن نباشد كه دسترنج

ص: 324

دارد يا نه، آيا بعد از مرگ وى براى اين كه حق اولادش پايمال نگردد، مى توانند هر كدام مقدارى از باغ را اجاره كنند يا خير؟ لازم به تذكر است كه باغ حدود 12 قفيز معادل 12000 متر وسعت دارد و عمارت آن حدود بيست اتاق و انبارى دارد و حدود نود سال است كه دست اين خانواده مى باشد و فعلاً يكى از پسرها باغ و خانه را تصرف كرده است.

بسمه تعالى، تا مدت اجاره باقى است، همۀ ورثه در مورد اجاره حق دارند و بعد از تماميت مدت اجاره، اختيار با متولى شرعى وقف است، كه با مراعات جهت و مصلحت وقف آن را اجاره دهد.

غير قابل استفاده شدن مورد اجاره

[سؤال 7430] 3828

بسمه تعالى

دفتر محترم حضرت امام خمينى، مدّ ظله العالى

نامه اى كه به پيوست تقديم مى گردد به دليل اختصار بيش از حد ممكن است گوياى مسائل جانبى آن نبوده و نتيجتاً در استخراج نوع فتوا از رسالۀ حضرت امام مشكلاتى فراهم آورد لذا اين توضيحات را كه ان شاء الله مفيد باشد عرضه مى دارم:

شركت ملى نفت ايران سابق و وزارت نفت فعلى در شهرستان آبادان و ماهشهر و بندر امام خمينى تأسيساتى دارد كه اين تأسيسات شامل: پالايشگاه آبادان؛ مناطق پتروشيمى آبادان؛ شركت هاى شيميايى رازى در بندر امام و طرح پتروشيمى ايران - ژاپن در همان بندر هستند. كاركنان تأسيسات فوق، تعدادى در شهرستان آبادان و تعدادى در ماهشهر، در منازل شركتى زندگى مى كردند. طبيعى است كه با وجود انبوه كاركنان، منازل شركتى فوق نياز كاركنان را برآورده ننموده و شركت اجباراً منازلى به صورت استيجارى در مسير بين آبادان و خرمشهر تهيه و در اختيار كاركنان گذارده

ص: 325

است. تعدادى از اين منازل استيجارى، در اختيار پالايشگاه آبادان و تعدادى در اختيار پتروشيمى و تعدادى در اختيار طرح پتروشيمى ايران - ژاپن و همچنين شركت شيميايى رازى بوده است. با شروع جنگ تحميلى، طبيعى بود كه همۀ كاركنان فوق، امكان ماندن در محل را نداشتند. با تدابيرى كه از سوى دولت اتخاذ گرديد، به صورت آوارگان جنگ تحميلى در ساير شهرستان ها و دور از جبهه اسكان يافتند. موجرين منازل هم به همين صورت از محل دور شدند. ساكنان منازل اكثراً امكان تخليه و انتقال اثاثيه خود را نداشتند. منازل فوق تقريباً دست نخورده و آسيب نديده در اختيار شركت هاى ياد شده باقيماند. به علت تطويل جنگ تحميلى، وزارت نفت براى منازل استيجارى تدابيرى در پرداخت حق الاجاره اتخاذ نمود كه اين تدابير به اجرا درآمد و در مورد كليۀ شركت ها و پالايشگاه ها اعلام گرديد. طرح پتروشيمى ايران - ژاپن در پرداخت مبالغ تعيين شده به استناد به مسائل شمارۀ (2213 و 2214) رسالۀ حضرت امام ايجاد اشكالاتى نموده و از پرداخت مبالغ تعيين شده، امتناع ورزيده است. (در صورتى كه منازل آسيب نديده اند و درب هاى آن ها قفل و كليدهاى آن ها در اختيار شركت پتروشيمى ايران - ژاپن مى باشد و اجاره فسخ نگرديده است). حال با توجه به اين كه تعداد موجرين حدود 200 الى 300 نفر بوده و مبالغ فوق كه اكنون حداكثر براى هر منزل 10000 ريال مى باشد؛ در گذران زندگى آنان سهم بسزايى دارد. آيا استناد به فتواى حضرت امام را در اين مرحله صحيح مى دانيد؟ خواهشمند است در انطباق مسائل فوق با موضوع اجاره يا عدم انطباق آن، بر اساس اوامر امام مستضعفين هرگونه نظراتى كه دارند، صادر فرماييد.

به اميد پيروزى هرچه زودتر اين امت شهيدپرور در پناه امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

بسمه تعالى، در مواردى كه در اثر جنگ تحميلى، استفاده از ملك براى همگان غير ممكن شده، اجاره از هنگام غير قابل استفاده شدن ملك، منفسخ است و مالك حق مطالبۀ مال الاجاره ندارد.

ص: 326

[سؤال 7431] 3829

بسمه تعالى 30 / 5 / 1361

حضور محترم مسئول دفتر امام امت، خمينى عزيز، مظهر وحدت جهان اسلام، سلام عليكم، با عرض معذرت؛ به علت وضع خاصى كه در رابطه با جنگ تحميلى از طرف صدام مزدور و ابرقدرت هاى از خدا بى خبر پيش آمده است، سؤالى شرعى براى مسئولان اين شركت به وجود آمده كه استدعا داريم آن را به روشنى معلوم فرماييد.

اين شركت براى انجام كارهاى خود ملكى را در خرمشهر در اجاره داشت. از روزى كه جنگ شروع شد، اين ملك از تصرف شركت خارج گرديد و عملاً با توجه به موقعيت منطقه، از آن تاريخ به بعد بلا استفاده ماند. صاحب ملك بعد از مدتى و اخيراً مراجعه نموده و طلب اجاره هاى خود مى نمايد. آيا طبق فتواى حضرت امام خمينى دام ظله العالى اين اجازه داده شده است و مى بايست مبلغ مورد ادعا را به صاحب ملك پرداخت نمود يا نه؟

در صورت مثبت بودن جواب فوق، سؤال اين است كه اين شركت داراى دستگاه هايى است كه به ارگان ها و مؤسسات و سازمان هاى مختلف در اغلب نقاط مملكت اجاره مى دهد و مستأجر تعهد مى نمايد كه اجاره هاى فوق را هر ماهه پرداخت نمايد، چه دستگاه كاركرد داشته باشد و چه نداشته باشد. حال با توجه به اين كه تعدادى از اين دستگاه ها در مناطق جنگ تحميلى مانند خرمشهر و ... قرار دارد؛ آيا شركت مجاز است و مى تواند ادعايى دال بر طلب اين اجاره ها بنمايد؟

در پايان آرزوى پيروزى اسلام، ظهور حضرت مهدى منجى عالم بشريت و طول عمر و سلامتى كامل براى امام امت از درگاه بى نياز خداوندى خواستاريم.

بسمه تعالى، در فرض مرقوم كه امكان استفاده از ملك به واسطه هجوم لشكر كفر از همه سلب شد، اجاره منفسخ است و مالك حق مطالبۀ اجرت نسبت به مدت باقيمانده ندارد.

ص: 327

عدم استفاده مستأجر از عين مورد اجاره

[سؤال 7432] 3830

بسمه تعالى 10 / 11 / 1361

قم، حوزۀ استفتاى مسائل فقهى مرجع بزرگ و قائد اعظم، حضرت امام خمينى، مدّ ظله العالى

ضمن عرض سلام و سلامتى رهبر كبير انقلاب و پيروزى رزمندگان اسلام در جبهۀ نبرد حق عليه باطل، تقاضا دارد به سؤال مطرح شده در زير جواب فرماييد:

شركت بيمه البرز (ملى شده) كه اين جانب مسئول تداركات آن مى باشم، حدود دو سال است قسمتى از طبقۀ همكف ساختمان مركزى متعلق به خود را به مساحت 80 متر مربع با آب و برق و تلفن و ديگر لوازم ادارى، با كمترين بهاى ممكن (5000 ريال به علت همكارى) به نهادى به نام صندوق امداد اجاره داده است. لكن پس از گذشت اين مدت، نهاد فوق به نحو فعال و شايسته و تمام وقت، از مكان فوق استفاده ننموده و هر هفته يك بار به مدت 3 ساعت جلساتى 7 نفره تشكيل مى دهد. حال با توجه به نياز ضرورى شركت بيمه البرز به مكان فوق و عدم استفاده از طرف مستأجر، اين مسأله از لحاظ شرعى چه حكمى دارد؟

ضمناً خاطرنشان مى سازد كه يك نفر خدمتگزار اين شركت، با حقوق حدود 30000 ريال در اين مكان و در اختيار نهاد فوق الذكر بوده كه نامبرده نيز از لحاظ فعاليت بلاتكليف مى باشد.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، بعد از تماميت مدت اجاره و مطالبۀ مالك، مستأجر بايد مورد اجاره را تخليه كند و نسبت به مدت اجاره، مال الاجاره را بايد بپردازد، هر چند استفاده نكرده باشد.

ص: 328

[سؤال 7433]‘ 3508

18. تاجر ورشكسته قبل از صدور حكم افلاس، دكانى را اجاره كرده و همۀ وجه مال الاجاره را پرداخته است. پس از صدور حكم افلاس، تاجر نمى تواند تجارت كند؛ چون مالى در دست ندارد. با فرض اين كه در عقد اجاره، قيد مباشرت شرط شده، آيا اجاره باطل مى شود؟ و اگر باطل نباشد، غرما حق فسخ دارند يا نه؟

بسمه تعالى، اجاره باطل نمى شود. و با فرض اشتراط مباشرت، غرما حقى ندارند.

لزوم مباشرت اجير در انجام كار

[سؤال 7434] 3831

بسمه تعالى

اشخاصى فقط فروشنده هستند و كارگران مطمئن و صحيح العمل را مى شناسند. مردم براى ساختن يا تعمير جنس و وسايل به فروشندگان مراجعه مى كنند تا نياز آنان را برآورند. گيرندگان اجرتى را با مردم تعيين مى كنند و با كارگر به كمتر از آن مقدار قرارداد مى كنند تا بسازد يا تعمير كند. آيا اين معامله صحيح است و مقدار زايد را شخص واسطه كه جنس را حفظ مى كند و كارگر را مى شناسد و مورد اطمينان صاحب جنس است؛ مالك مى شود يا نه؟ والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، جايز نيست به كمتر از آنچه پذيرفته، اجاره دهد. مگر آن كه خودش مقدارى از كار را انجام دهد كه در اين صورت اگر با او قيد مباشرت نشده باشد، مانع ندارد به ديگرى واگذار كند.

[سؤال 7435] 3832

بسمه تعالى

افرادى هستند كه براى نماز يا روزه اجير مى شوند و مقدار كمى از اين كار (نماز يا

ص: 329

روزه را) انجام مى دهند و بقيه را به فرد ديگرى مى دهند تا انجام دهد و براى اين مقدار كم، مزد بيشتر بر مى دارند، مثلاً يك ماه روزه را به مبلغ هزار تومان قبول مى كنند و سه روز آن را مى گيرند و 27 روز ديگر را به مبلغ هفتصد تومان به شخص ديگرى مى دهند و شخص دوم با رضايت كامل اين 27 روز را به اجرت 700 تومان يا كمتر يا بيشتر انجام مى دهد. آيا اين كار از نظر شرع مقدس جايز است؟ و آيا فتواى امام كه اين كار را در تحرير الوسيله تجويز فرموده است، تغيير كرده؟

بسمه تعالى، اگر شرط نشده ولو از جهت انصراف عقد، كه اجير خودش عمل را انجام دهد، در فرض مذكور مانع ندارد.

اجير شدن براى كارى و انجام كارهاى ديگر در خلال آن

[سؤال 7436] 3833

بسمه تعالى 18 / 11 / 1361

دفتر محترم امام خمينى رهبر عزيز انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، سلام عليكم.

احتراماً به استحضار مى رساند: اين جانب معلم دورۀ راهنمايى منطقۀ 20 آموزش و پرورش براى آگاهى خود و ساير همكاران تقاضاى پاسخ و فتوا در مورد مسأله مشروحه زير را دارم.

كارمندى متعهد مى گردد تا در دو شيفت و طبق ساعات در مدرسه انجام وظيفه نمايد و فوق العاده شغل خود را بر حسب مقررات مالى آموزش و پرورش ماهيانه دريافت نمايد. آيا چنين شخصى مى تواند در خلال ساعات تعهدى خود در همان مدرسه و يا آموزشگاه ديگر به تدريس پرداخته و حق التدريس علاوه بر فوق العاده شغل مذكور دريافت دارد؟

بسمه تعالى، در ساعات مورد تعهد نمى تواند كار ديگرى انجام دهد.

ص: 330

[سؤال 7437]‘ 1678

5. كارمندانى كه در ادارات و در نهادهاى دولتى و انقلابى كار مى كنند و در بين ساعات ادارى در بعضى از مواقع، كار و مراجعاتى ندارند، اگر در آن مواقع، كار شخصى خود را انجام دهند، آيا اشكالى دارد؟

بسمه تعالى، تابع مقررات اداره و نهاد مذكور است.

[سؤال 7438] 3834

بسمه تعالى

محضر مبارك نايب الامام امام خمينى دام ظله العالى، سلام عليكم

آيا براى يك مستخدم دولت در حين انجام وظيفه ساعت مقررى كار ادارى به نحوى كه به كار ادارى اش لطمه اى وارد نيايد و كارهاى محوله را انجام داده باشد، خواندن كتاب و يا روزنامه و جزوات ديگر جايز است يا خير؟

بسمه تعالى، اگر خلاف مقررات ادارى نباشد اشكال ندارد.

[سؤال 7439] ‘ 1216

4. آيا قرآن خواندن و دعا خواندن در محل كار و وقت ادارى، در صورتى كه در كار روزمرّه وقفه اى ايجاد نشود، جايز است يا خير؟ و اگر جايز نيست و اين جانب هم قبلاً انجام داده باشم، تكليفم چيست؟

بسمه تعالى، در فرض سؤال، اشكال ندارد.

[سؤال 7440]‘ 5452

3. در هنگام نگهبانى - در صورتى كه آن پست نگهبانى خطرى هم ندارد، مثلاً در ساختمان قرار دارد - مى توان حديث يا آياتى از قرآن كريم را حفظ كرد؟ و آيا از لحاظ

شرعى درست است؟

بسمه تعالى، اشكال ندارد.

ص: 331

[سؤال 7441] 3835

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دامت بركاته

شخصى به عنوان شوراى اسلامى كارخانه اى انتخاب شده ولى ايشان بدون انجام وظيفه در شوارى اسلامى همه روزه به جاى حضور در كارخانه به تحصيل علوم دينى مشغول است و ماهيانه حدود 6 هزار تومان به عنوان حقوق و مزايا از كارخانه دريافت مى دارد، مستدعى است از نظر شرعى، صحت و يا عدم صحت كار شخص ياد شده را بيان فرماييد. والسلام عليكم و على عباد الله الصالحين

بسمه تعالى، اگر كارى كه براى آن استخدام شده را انجام نمى دهد نمى تواند حقوق بگيرد.

[سؤال 7442] 3836

بسمه تعالى 9 / 8 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى، استدعا دارد امر فرمايند پاسخ استفتا ذيل را ارسال دارند.

هرگاه كارمند دولت جمهورى اسلامى در غير ساعات ادارى به دامدارى و حشم دارى نيز بپردازد و مرتع مورد تعليف نيز مجاز و داراى پروانه بوده و از پدر به ارث رسيده باشد، آيا دو اشتغال مذكور در يك زمان، خلاف شرع است يا خير؟

بسمه تعالى، اشكال ندارد.

حكم ارتكاب خلاف قانون در استخدام شدن

[سؤال 7443] 3837

بسمه تعالى

حضور محترم رهبر كبير انقلاب، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، ادام الله ظلّكم الشريف

ص: 332

پس از اداى احترام؛ همان گونه كه مستحضر هستيد در رژيم قبل، استخدام شدن در دو محل خلاف قانون بوده است؛ حال اگر كسى در رژيم سابق در دو محل استخدام بوده و كار خود را در هر دو محل انجام داده باشد و بعد از پيروزى انقلاب اسلامى از يكى از آن ها استعفا كرده باشد، آيا با فرض مذكور لازم است حقوق يكى از آن ها را به دولت اسلامى باز گرداند يا لازم نيست؟ لطفاً جواب را مرقوم فرماييد.

اطال الله عمركم الشريف، والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، زايد بر اجرت المثل كار انجام شدۀ در محل دوم را ضامن است، بايد برگرداند.

تخلف اجير از كارى كه براى آن اجير شده

[سؤال 7444] 3838

بسمه تعالى

دفتر استفتاى حضرت امام

احتراماً؛ به عرض مى رسد كه چند نفر از كاركنان شركت صنعتى پارس (مينو) كه ملى شده، به طور تمام وقت در دفتر انجمن اسلامى مشغول بوده اند و همان حقوق خود را كه قبل از ترك شغل هاى قبلى خود دريافت مى داشتند، از شركت، يعنى از بيت المال دريافت مى كردند.

مديريت فعلى شركت به آقايان مذكور حكم اشتغال به كار داده است وليكن آقايان به عناوين مختلف از قبول شغل سر باز مى زنند. تقاضا داريم كه طبق فتاواى حضرت امام روشن فرماييد:

1. پرداخت حقوق به آقايان در حالى كه از قبول شغل سر باز مى زنند، چه وضعى دارد؟

2. اگر آقايان از قبول شغل سر باز زنند، آيا شركت موظف به ادامۀ استخدام است؟

ص: 333

3. تكليف حقوقى كه آقايان بدون انجام كار مفيد جهت شركت، در ايام قبل از حكم مديريت فعلى دريافت كرده اند، چيست؟

بسمه تعالى، 1 و2 و3، چنانچه كارگر و يا كارمند از انجام شغلى كه براى آن استخدام شده سر باز زند، استحقاق اجرت ندارد و اگر حقوقى بدون انجام كار گرفته، ضامن است.

[سؤال 7445] 3839

بسمه تعالى

محضر حضرت آيت الله العظمى خمينى مدّ ظله

1. شخصى اجير مى شود براى ميت قرآن بخواند بعضى چيزها را اشتباه مى خواند يا براى ميت خود مى خواند اين همين طور بخواند جايز است؟

بسمه تعالى، بايد به نحو صحيح متعارف بخواند و از طرف ميتى كه براى او اجير شده بخواند و الاّ كفايت نمى كند.

2. دو دختر جوان بالغ به همديگر جماع كنند منى هر دو بريزد اين ها جنب مى شوند غسل جنابت واجب مى شود يا نه؟

بسمه تعالى، واجب است.

3. با صابون غصب شده لباس را بشويد با آبى كه غصب نيست آب بكشد آيا مى شود با آن لباس نماز خواند؟

بسمه تعالى، ضررى به صحت نماز ندارد.

4. اگر كسى به حيوان نر دخول كند كه حلال گوشت باشد، آيا آن هم مثل حيوان ماده نجس مى شود يا نه؟

بسمه تعالى، فرقى بين نر و ماده نيست لكن نجس نمى شود و حرام مى شود و احكام مخصوص دارد.

5. شخصى از يك مجتهد تقليد مى كند زنش از مجتهد ديگر تقليد مى كند مرد مى تواند زنش را مجبور كند از مجتهدى كه شوهرش تقليد مى كند. از آن تقليد كند يا نه زن مخير است؟

بسمه تعالى، حق اجبار ندارد.

ص: 334

6. زن به زن ديگر جماع كند شهوتشان بريزد حتى بخارى آن ها سرد شود غسل جنابت بر آن ها واجب مى شود؟

بسمه تعالى، اگر يقين كند كه منى از او خارج شده غسل جنابت بر او لازم است.

اجير شدن براى حفظ بعض اشيا و حفاظت از آن

[سؤال 7446] 3840

بسمه تعالى 7 / 7 / 1359

كسى اتومبيل خود را به پاركينگ مى سپارد، با توجه به اين كه پاركينگ مسئول است و حق پاركينگ دريافت مى دارد و طبق مقررات نيز بايستى مجهز و داراى پروانه و بيمه باشد اتومبيل هاى پارك شده دچار حريق مى شوند آيا براى مالك و مسئول پاركينگ - با توجه به اين كه بعد از حريق معلوم مى شود كه پاركينگ فاقد شرايط و مدارك بوده است - ضمانت دارد يا خير؟ جواب مسأله را مشروحاً و به طور صريح اعلام فرماييد.

بسمه تعالى، ضامن نيست مگر آن كه مسئول حفظ باشد و در محافظت تعدّى و تفريط كرده باشد.

ثبوت اجرت المثل براى اجير در صورت دستور آمر

[سؤال 7447] 3841

بسمه تعالى

كسى فقط يك دختر داشته كه او را به شوهر داده سپس دامادش را از پيش پدرش به پيش خودش آورده با اين قصد كه من وارثى غير از شما ندارم پس شما از حالا بياييد و مال مرا تصاحب كنيد دامادش هم بدين جهت پدر خود را ترك كرده و به خانه پدر زنش رفته و زمام امور را به دست گرفته و حدود دو سال مشغول توليد و آبادى خرابى هاى سابق شده و بعد از اين همه خدمات او دامادش را بدون اين كه

ص: 335

حق الزحمتى به او بدهد از خانه اش خارج كرده متمنى است بفرماييد آيا او طبق قانون «لا ضرر و لا ضرار في الاسلام» دستمزد داماد را بايد بپردازد يا نه؟

بسمه تعالى، اگر كارهايى كه داماد براى پدر زن خود كرده به دستور او بوده و قصد تبرع هم نداشته مستحق اجرت المثل است و گرنه حق اجرت ندارد.

[سؤال 7448] ‘ 1915

2. كارگاه چند نفر اجير مى كند مى روند گچ از كوه مى آورند و اجرت خود را مى گيرند؛ آيا گچى كه رسانيده اند ملك آن ها است يا ملك كارگاه است؟

بسمه تعالى، اگر براى صاحب كارگاه استخراج كرده، گچ ملك صاحب كارگاه مى شود و اجير تنها اجرت كار خود را استحقاق دارد.

[سؤال 7449] 3842

بسمه تعالى 11 / 9 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى و زعيم عالى قدر، جناب آقاى حاج آقا روح الله خمينى، دامت عزته

پس از عرض سلام، مصدع است به اين كه: در صورتى كه دو نفر شريك با قرارداد رسمى و سرمايۀ مساوى، به مدت يك سال از تاريخ 5 / 7 / 1349 لغايت 5 / 7 / 1350 و با توافق طرفين، يكى شاغل در مغازه باشد و روزانه مبلغ دويست ريال (بيست تومان) به عنوان حقوق براى او تعيين شود و برداشت هم بنمايد. و پس از انقضاى يك سال مدت قرارداد، يعنى از اول 5 / 7 / 1350 تا اين تاريخ، شخص شاغل مبلغى بيشتر از دويست ريال روزانه تعيين شدۀ قبلى - روى اعتماد به همديگر كه به توافق روزمره خواهند رسيد - به طور على الحساب برداشت نمايد - با توجه به زياد شدن اجرت كارگر و گران شدن دست مزد و كرايه - و طرف مقابل ادعا نمايد كه بايد پس از انقضاى قرارداد هم تا آخر، همان دويست ريال سال 1349 را برداشت نمايى، آيا

ص: 336

وضع حقوقى شخص شاغل با در نظر گرفتن يك ساله بودن قرارداد قبلى، چگونه خواهد بود؟

بسمه تعالى، پس از پايان مدت قرارداد اگر شاغل به دستور شريك به كار ادامه داده، اجرت المثل كار انجام شده را استحقاق دارد.

[سؤال 7450]‘ 3541

2. مقدارى باطرى اتومبيل از بنياد مسكن انصار المهدى عليه السلام مشهد به مسئوليت خود خريدارى شد تا پس از فروش، اگر منافعى به دست آمد، براى صندوق قرض الحسنۀ انصار المهدى عليه السلام فرش، ميز و وسايل ضرورى خريدارى شود و به علت نداشتن جا در محل صندوق، آن ها را به طور امانى در گوشه اى از مغازۀ مجاور صندوق قرار داده و صاحب مغازه، باطرى ها را به فروش رسانده و پس از فروش، مبلغى سود عايد گرديده و مغازه دار مربوطه اعلام مى دارد نصف سود براى فروش به من تعلّق مى گيرد؛ در صورتى كه باطرى ها مانع كسب وى نبوده و كم كم به فروش رفته و از پول، استفاده مى نموده و از طرفى قرارى با وى در اين مورد نشده است و مدتى هم شده كه از وى خواسته شده پول را به صندوق واريز نمايد، تا كنون امتناع ورزيده؛ آيا حقى به ايشان تعلق مى گيرد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر به مغازه دار دستور فروش داده شد و شرط مجّانى بودن كار وى نشده، مى تواند اجرة المثل را مطالبه نمايد.

[سؤال 7451] 3843

بسمه تعالى

حضرت العلاّمة القائد الملّة الإسلامية المجاهد الأكبر الإمام الخميني، دام ظله العالى على رؤوس اصل الإسلام جعلت فداك

1. قبل از 80 سال در بلاد نگريك زمين غير آبادى را حاكم آن وقت كه راجه سكندرخان بود به كمك رعيت خود آباد كرد و نام آن زمين را سكندرآباد گذاشتند و

ص: 337

مردم هايى كه در نهر آن زمين كار كرده اند اجرتى به اين ها نداده است اما بعضى از جهت بودن كار خير خوش و راضى بودند و بعضى ناخوش گوار بودند آيا راجه سكندرخان بر اصل آن زمين مالك هست يا خير؟ بيان فرماييد.

بسمه تعالى، در صورتى كه كاركنان براى راجه مذكور كار كرده باشند زمين آباد شده ملك راجه مى باشد و او ضامن اجرت است براى كارگران.

[سؤال 7452]

2. زمين مذكور را راجه سكندرخان از جاهايى ديگر مردم را آورده در اين زمين، آباد كرد به شرط هاى ذيل: سالانه 20 كيلو گندم و 1 يك كيلو روغن گاو، فيكس به من بدهيد اگر من نمانم به اولاد من بدهيد آن ها مى دادند چند سال شده كه نمى دهند آيا از جهت ندادن به مردم، اولاد سكندر بر اصل زمين حق دار مى شوند يا خير؟

بسمه تعالى، در صورت مالكيت راجه، بعد از فوت او به فرزندان او مى رسد و بايد كسانى كه در زمين تصرف مى كنند حق مالك را بايد بپردازند.

3. زمين مذكور، حصه اى كه راجه سكندرخان براى خود برداشته بود زياد بود، لهذا آب هم بمناسبت زمين تقسيم شده است دو شبانه روز براى حاكم مذكور و پنج شبانه روز براى باقى مردم، حالا مردم مى خواهند كه اين جور نباشد يعنى آب بالسويه تقسيم شود يا اولاد سكندر زياده از ما براى مرمّت نهر زحمت بكشند و اين خلاف رواج وطن ما است رواج ما اين است كه زمين زياد باشد يا كم، برابر كار نهر را مى كنند آيا قول مردم حق است يا خير؟ بيان فرماييد.

بسمه تعالى، بايد هر يك از مالكين در تعمير و مرمّت نهر به مقدار سهم خود زحمت و مخارج را تقبل نمايند.

[سؤال 7453] ‘ 2622

2. شخصى كه تراكتور داشته، به اجاره داده كه زمين را شخم نمايند؛ مبلغى به عنوان اجرت شخم زنى دريافت نموده؛ بعداً معلوم شده كه زمين مورد شخم، غصبى بوده و در زمين غصب شخم مى زده. اكنون تكليف اجرتى كه دريافت نموده، به

ص: 338

فرضى كه عالم به غصبيت بود و به فرضى كه جاهل بوده چه چيز است؟

بسمه تعالى، اجرت را مالك است.

[سؤال 7454] ‘ 816

4. تعميركار چيزى را تعمير كرده؛ آيا هرچه گفت، بايد به او داد يا نه؟ در صورت مشخص نبودن اجرت المثل چه بايد كرد؟

بسمه تعالى، بايد اجرت المثل بدهد، و اگر مشخص نيست، مصالحه نمايند.

[سؤال 7455] 3844

بسمه تعالى 28 / 8 / 1361

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، رهبر انقلاب اسلامى ايران، دامت بركاته، پس از تقديم سلام و آرزوى موفقيت و طول عمر آن جناب.

1. كارهاى غير مستقلى را كه اولاد در خانه و براى امرار معاش (چه در زمان بلوغ و غير بلوغ) انجام مى دهد، حق ادعاى اجرت از پدر دارد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر به دستور پدر نيست يا به قصد مجّان انجام مى دهند، استحقاق اجرت ندارند.

2. خرج اولاد تا چه وقت بر پدر واجب است؟

بسمه تعالى، تا وقتى نتواند خود را اداره كند.

3. سؤالاتى كه از حضرت عالى در رابطه با امور جارى در زمان رژيم پهلوى خائن شده، آيا بودن آن ها براى مردم عوام مورد اشكال نيست، و مورد سوء استفاده مغرضين واقع نمى شود؟

بسمه تعالى، تفصيل سؤال روشن نيست.

4. طلابى كه به جبهه جنگ براى تبليغ مى روند با قصد ده روز مى توانند در يك جا نماز خود را تمام بخوانند؟

بسمه تعالى، اگر مى دانند ده روز در يك جا مى مانند قصد محقّق است و بايد نماز را تمام بخوانند.

ص: 339

[سؤال 7456] 3845

بسمه تعالى 22 / 10 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى

بعد از عرض سلام مع الاحترام و دست بوسى؛ چه مى فرماييد در مسألۀ ذيل:

زيد از بكر جنسى خريده به واسطۀ شخص ثالث؛ يعنى اين شخص ثالث براى زيد، معرفى اين جنس نموده و بين خريدار و فروشنده زحمتى كشيده. اما زيد به بكر گفته كه شما نبايد واسطه را از اين معامله چيزى بدهيد. بعد از اين قرار، زيد آن جنس را بعد از چك و چانه زدن، به قيمتى كه خودش گذاشته بود مى خرد. حالا بعد از اين كه معامله تمام شد، بكر (فروشنده) احساس كرده چون كه در اين معامله حق واسطه ضايع شده است و از انصاف دور است كه او را حق زحمت ندهند، لذا مى خواهد كه از منافع شخصى خود (كه ربطى به آن معامله ندارد) او را چيزى بدهد؛ آيا اين عمل جايز است يا خير؟

بسمه تعالى، اگر واسطه به دستور آن ها كارى انجام داده مستحق اجرت است و شرط نافذ نيست.

[سؤال 7457] 3846

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته، پس از اداى عرض سلام، محترماً؛ مسأله شرعى به عرض حضرت عالى مى رسانيم لطفاً جوابش را بنويسيد.

مالكى زمينى را به دست شش نفر داده كه جو و گندم بكاريد. بعد مالك به اين شش نفر مى گويد: شما اين زمين را به صورت باغ درآوريد و درخت كارى كنيد؛ چون جو و گندم منفعت زياد نمى برد. لذا مالك زمين را مى كند و اين شش نفر زمين را هموار مى كنند و درخت مى زنند. قرار بود مالك به اين 6 نفر مزد كارگرى دهد، ولى

ص: 340

مزد نداد. اين 6 نفر مدت 20 سال باغ و درخت كارى را حفاظت و نگهدارى كردند تا درخت ها همه بزرگ شد و ميوه داد و در مدت 20 سال مزد نگرفتند، چون كشاورز بودند. مالك زمين بعد از 20 سال زمين را كه باغ درست كردند از دست اين 6 نفر گرفت و داد به يك نفر از نوكرهاى خودش. حالا بعد از چند سال كه تقريباً 8 سال باشد، در دست يك نفر نوكر مالك است و آن 6 نفر ادعاى باغ و ريشۀ درخت را مى كنند كه مجموعاً 1000 درخت و يك هكتار زمين است. لطفاً جوابش را بنويسيد كه به اين 6 نفر حق ريشۀ درخت مى رسد يا خير؟

بسمه تعالى، درخت ها اگر براى مالك و از نهال او كاشته شد، ملك مالك است و ديگران كه به امر مالك كار كردند اگر به قصد گرفتن مزد كار كردند حق مطالبه اجرت المثل دارند.

حكم كارهاى زن در منزل شوهر

[سؤال 7458] 3847

بسمه تعالى 5 / 9 / 1361

محضر مقدس آيت الله العظمى نايب الامام، امام خمينى

مسأله از اين قرار مى باشد اين جانب پسرى داشتم قالى باف بعداً عيال اختيار نمود تا مدت ده سال با هم قالى بافتند و خرج مى كردند و بعد از ده سال پسرم از دنيا رفت و حالا عيال او به من مى گويد اجرت كاركردم را از تو مى خواهم و من به او گفتم مزد كاركرد شما به من مربوط نيست شما رضايت داشتيد و براى او كار كردى و اگر حقى به او داشتى بايد از او گرفته باشيد و هيچ حقى بر من نداريد و هرچه مخلفات يا فرش يا پول يا اجناس ديگرى در خانه او موجود مى باشد متعلق به من مى باشد شما كه عيال او هستيد حقتان چهار يك بيشتر از من كه پدر او هستم نيست، آيا اين معامله به اين صورت است شما جواب را در اين ورقه مرقوم بفرماييد؟ و حالا من به عيال پسرم

ص: 341

مى گويم كه شما قراردادى با شوهرت نكرده بوديد كه مزد كاركرد خودت را از او بگيريد و شما رضايت داشتيد كه براى او كار كرديد و حقى بر من نداريد.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، زن اگر به دستور شوهر و به قصد اجرت كار كرده حق مطالبه اجرت خود را دارد و در غير اين صورت بيش از سهم الارث حق ندارد.

[سؤال 7459] 3848

بسمه تعالى 22 / 7 / 1361

محضر مبارك رهبر عظيم الشأن، آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى

محترماً در مواردى زن و شوهرى بعد از بيست الى سى سال زندگى، در سن پيرى بدون جهت يا به خاطر اختلاف جزئى يا به علل ديگر، زوج تقاضاى طلاق مى كند و زوجه هم حاضر به طلاق نيست. در صورت اجازۀ طلاق از طرف دادگاه، خانم ادعاى حق و حقوقى غير از مهريه مى كند و مى گويد: من در اين خانه كار كرده ام، زحمت كشيده، غذا پخته، لباس شسته، بچه ها را نگهدارى كرده ام... اگر مى رفتم كلفتى مى كردم، الآن يك سرمايه اى داشتم و حالا شوهر مى خواهد با دست خالى مرا بيرون كند و چون معمولاً در اين موارد، مهريه هم خيلى كم است - از سيصد الى سه هزارتومان - و زوج هم به هيچ وجه حاضر نيست از بابت حقوق احتمالى چيزى به زوجه بدهد.

با توجه به اين كه زوجه كارهاى خانه را انجام مى داده و اگر يك روزى غذا درست نمى كرد و يا لباس نمى شست، زوج عصبانى و ناراحت مى شد و به زوجه اعتراض مى كرد كه چرا غذا درست نكردى، يا به او دستور مى داد كه برو فلان كار را بكن - همان طورى كه در عرف خانواده ها معمول است - آيا دادگاه مى تواند علاوه بر مهريه، حكم بدهد كه بدون رضايت زوج، به خاطر حقوق احتمالى، مبلغى به خانم بدهد و طلاق بدهد و بدون آن، حق طلاق ندارد يا دادگاه همچنين حقى ندارد؟ چون

ص: 342

اين مسأله زياد در دادگاه مدنى خاص پيش مى آيد و ما از نظر شرعى جرأت نمى كنيم بيشتر از مهريه و احتمالاً نفقه معوقه، قائل شويم و حال اين كه احساس مى كنيم شوهر يك عمل ناجوانمردانه اى انجام مى دهد و از طرفى هم طلاق حقش هست و نمى شود منع كرد و زوجه در اين زندگى ضرر كرده است. لطفاً در اين قسمت، فتواى حضرت عالى را بيان فرماييد و اگر شقوقى با احكام مختلف به نظر مبارك مى رسد ما را راهنمايى نمايند.

از خداوند متعال سعادت و سلامت آن رهبر عزيز را مسئلت دارم

بسمه تعالى، كارهاى انجام شده اگر به درخواست شوهر بوده و زن به قصد مجانى انجام نداده، مى تواند مطالبۀ اجرت المثل نمايد.

[سؤال 7460] ‘ 1157

4. زوج عيال خود را، با اين كه چندين سال با هم زندگى كرده اند، بدون عذر شرعى و قانونى طلاق مى دهد. همسر در طول اين چند سال، كارهاى داخلى خانه را انجام داده است. آيا شوهر مكلف است در مقابل اين كار و كوشش مزدى به زوجه بپردازد يا خير؟

بسمه تعالى، كار زن در منزل شوهر، اگر به قصد تبرع يا بدون امر شوهر انجام گرفته استحقاق اجرت ندارد.

[سؤال 7461] ‘ 6172

3. موقع طلاق، زن از شوهر خود مطالبه زحمت هايى را مى كند كه در خانه شوهرش كشيده؛ از قبيل پختن غذاى شوهر، شستن لباس شوهر و نگهدارى اطفال مشترك. به اين عنوان كه اگر مى دانستم شوهرم طلاق مى دهد، من از اول بدون مزد كار نمى كردم. آيا موقع طلاق، زن اين حق را دارد يا نه؟

بسمه تعالى، زن اگر زحماتى كه در خانۀ مرد متحمل شده، بدون مطالبه مرد يا به قصد تبرّع انجام داده حق مطالبۀ چيزى در مقابل آن ندارد.

ص: 343

ضامن بودن مستأجر و اجير در صورت تعدى و تفريط

[سؤال 7462] 3849

بسمه تعالى 15 / 9 / 1361

قم، دفتر امام، قسمت مسائل شرعى، محترماً تقاضامند است جواب سؤال زير را طبق فتاوى حضرت امام خمينى ذيلاً لطف فرماييد.

طبق معمول متعارف بازرگانان مال التجاره خود را به بنگاه هاى باربرى تحويل داده كه باربرى آن را با ساير محمولات طبق ظرفيت در كاميون بارگيرى نموده و به مقصد حمل نمايد.

چنانچه گاراژ باربرى كاميونى را در گاراژ از محمولات بارگيرى نموده و پس از چادر و طناب كشى و ساير وسايل حفاظت آن ها طبق صورت حساب گاراژ راننده با كاميون مزبور كه از حيث فنى مطمئن و همه روزه در سرويس بوده است از گاراژ مبدأ به مقصد شهرستان حركت و متوالياً در راه و حركت بوده حدود يك صد كيلومتر كه از شهر خارج شده و در جاده اصلى در حركت بوده راننده متوجه مى شود كه محمولات در عقب ماشين مشتعل شده و مى سوزد كه فوراً پياده و با وسايل خود و كمك رانندگانى كه از راه رسيده آتش را خاموش نموده ولى اكثر محمولات كاميون و اتاق عقب آن سوخته و قسمتى از محمولات نيز نيمه سوز شده است كه ما با اطلاع به نزديك ترين پاسگاه ژاندارمرى و معاينه ماشين و محمولات توسط آن ها مراتب را ضمن تنظيم صورت جلسه قانونى گواهى نموده و تصريح نموده كه آتش گرفتن كاميون به علت نامعلومى بوده است و محمولات نيمه سوز نيز به صاحبانش تحويل شده است؛ (حال سؤال اين است كه) با توجه به اين كه گاراژ باربرى مبدأ، نهايت دقت و مراقبت هاى لازم را نسبت به سالم بودن كاميون و بار زدن آن و اين كه محمولات از مواد آتش زا نبوده است و وظايف معموله را كاملاً و با دقت انجام داده و اين پيشامد

ص: 344

پس از طى 100 كيلومتر در جاده اصلى راه در بيابان بوده است محمولاتى كه در بيابان به اين صورت سوخته است آيا ضمانتى براى گاراژ باربرى در مقابل بازرگانان صاحب بار هست يا خير؟ جواب مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، اگر كوتاهى در حفظ بار نشده و بدون تعدّى و تفريط مسئول گاراژ يا راننده تلف شده كسى ضامن نيست.

[سؤال 7463] ‘ 2065

3. در مدتى كه در آن مغازه كار كرده ام به يك مشترى ضرر زده ام (روكش ماشين او را سوراخ كرده ام) و بعد، آن شخص به صاحب مغازه مراجعه كرده و گفت كه ضرر او مبلغ شش صد تومان بوده است، ولى بعد از صحبت هايى كه با هم كردند، صاحب مغازه از پول خود صد تومان به آن شخص داد و او رفت؛ آيا من نسبت به آن فرد مديون هستم؟ اگر هستم چه بايد بكنم؟

بسمه تعالى، اگر صاحب ماشين گذشت كرده، چيزى بر شما نيست.

[سؤال 7464] 3850

بسمه تعالى 4 / 10 / 1361

دفتر حضرت امام خمينى

1. اين جانب كشاورز و دامدار هستم چون اين منطقه باغات است در و باغ آن به وسيلۀ حصار گل محافظت مى شود و خود اين جانب به كارها رسيدگى مى نمودم.

چون پادرد داشتم شخصى را فرستادم كه يك باغ را در مقابل دادن مزد آبيارى نمايد. و به او گفته بودم كه در روز برو. اما در موقع هرز آب شبانه رفته و باغ را آبيارى نموده و چون احساس مسئوليت نكرده، مقدارى از ديوار باغ را به وسيله آب بيش از حد خراب كرده و خسارتى وارد ساخته است آيا اين شخص در مقابل گرفتن مزد مسئول بوده يا خير، چون مزد را بعد از آبيارى قرار بوده بگيرد؟

بسمه تعالى، اگر تعدّى كرده و خسارت وارد نموده ضامن است.

ص: 345

2. اين جا روستايى است كه در دهه محرم الحرام خرج براى حضرت ابا عبدالله الحسين در روزها يا شب ها مى دهند. به طور عموم يك نفر سر گروه شده و پول خرجى را از يك عده راضى يا ناراضى مى گيرد و مسئوليت به عهده خودش هست كه يا كمتر خرج نمايد يا بيشتر. چنانچه يك نفر يا دو نفر يا چند نفر جمع شوند و اين پول را به رضايت طرفين جمع كنند و خرج بدهند؛ آيا از بابت سهم امام يا خمس حساب مى شود يا خير؟

بسمه تعالى، محسوب نمى شود.

[سؤال 7465] 3851

بسمه تعالى

محضر حضرت آيت الله العظمى خمينى مدّ ظله العالى

اسب را كرايه مى كند براى چند روز سفر كردن هر وقت از سفر برگشت اسب سالم است مى برد در خانه صاحبش مى بندد در آن جا عرق اسب را باد مى گيرد و مى ميرد آيا صاحب اسب جايز است تاوان بگيرد؟

بسمه تعالى، اگر مردن اسب از جهت تعدّى كرايه كننده نباشد ضامن نيست.

[سؤال 7466] 3852

بسمه تعالى

محضر حضرت آيت الله العظمى خمينى مدّ ظله العالى

يك نفر كسى را كرايه مى كند به يك مبلغ، مال به دست اين مى دهد كه به فلان جا برسان اين نفر آمد در راه به دست دزد افتاد اگر حفظ مال كند جان در خطر است اگر حفظ جان كند مال در خطر است ولى اين حفظ جان كرد مال را از دست داد و صاحب مال حق دارد تاوان مال خود را بگيرد؟

طول عمر حضرت عالى را از خداوند خواستارم. خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار

بسمه تعالى، ضامن نيست.

ص: 346

[سؤال 7467] 3853

بسمه تعالى

محضر حضرت آيت الله العظمى خمينى مدّ ظله العالى

يك آدم يك آدم ديگر را اجير مى كند و روانه مى كند براى يك كارى از قريه خودش يا كابل يا قندهار يا جايى نزديك تر باشد يا با ماشين يا پياده، اين نفر در راه تلف مى شود آن را يا گرگ مى خورد يا يخ مى كشد يا دزد مى كشد يا ماشين مى كشد، وارث اين نفرِ تلف شده مى تواند از كسى كه آن را كرايه كرده مطالبه ديه كند؟

سلامتى و سعادتمندى جناب عالى را در خدمت به اسلام و مسلمين از خداوند متعال خواستاريم. والسلام على عباد الله الصالحين

بسمه تعالى، ضامن نيست.

[سؤال 7468] ‘ 4946

2. شخصى مبلغى به زيد مى دهد كه آن را به منزل او برساند. زيد در راه كشته مى شود و مبلغى پول هم در جيب او يافت مى شود؛ ولى معلوم نيست كه عين پول آن شخص باشد و محتمل است كه پول آن شخص كلاً يا بعضاً تلف شده باشد آيا ورثه مقتول ضامنند كه به صاحب پول بدهند يا خير؟

بسمه تعالى، ورثه ضامن نيستند و چنانچه جداً تلف محتمل است، لازم نيست به او بدهند.

[سؤال 7469] ‘ 465

2. فردى كه مستأجر است و صاحب ماشين لباسشويى، آيا مى تواند لباس هاى دوست يا فاميل را بشويد؟ از نظر اين كه مستأجر است چه مانعى ايجاد مى كند؟

بسمه تعالى، اگر خارج از حد متعارف است، براى آب ريزى بايد از صاحب منزل استجازه كند.

ص: 347

اجاره زمين براى زراعت و كشاورزى

[سؤال 7470] 3854

بسمه تعالى 22 / 12 / 1358

دفتر امام، با كمال احترام، معروض مى دارد اين جانب كه به خاطر انزجار از خدمت در شهربانى، حاضر به كشاورزى بوده و از استخدام كشورى به مدت 14 سال استعفا داده و پس از شش سال جان كندن در باغ خانلوق در زنجان به سبزى كارى مشغول بوده و اينك بنياد مستضعفين با در دست داشتن اجارۀ باغچه و اقرار به صاحب ريشه بودن اين جانب، مبادرت به خلع يد اين جانب و انتقال به اشخاص ديگر نموده و بدون ارزيابى ريشه هاى اين جانب به وسيله متخصصين فن، متصرفين در اين فصل سرما در زنجان مبادرت به از بين بردن ريشۀ اين جانب نموده است. مراتب فوق از نظر شرع مقدس اسلام چيست؟ و آيا من حقى در ريشه ها و باغ دارم يا خير؟

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، صاحب ريشه بر ريشه ها حق دارد و بعد از تماميت مدت اجاره، حقى در زمين مالك ندارد.

[سؤال 7471] ‘ 5156

6. اگر كسى مثلاً ده جريب زمين دارد و خودش يا قدرت زراعت كردن ندارد يا نمى خواهد مباشرت كند، آيا مى تواند كسى را اجير كند براى زراعت يا به كسى اجاره دهد و مال الاجاره دريافت نمايد يا بايد به او گفته شود حتماً بايد اجرت المثل را دريافت كنى؟

بسمه تعالى، موقوف به رضايت مالك است.

ص: 348

اختلاف در ثبوت اجاره

[سؤال 7472] 3855

بسمه تعالى

از محضر علماى اماميه و فقهاى اثنى عشريه استعلام و استفتا مى شود: شخصى فوت شده كه در يك سال قبل از فوتش، محصول باغ مالكى او، توسط يكى از فرزندانش به فروش رسيده تا سال فوت و يك سال بعد فوت، ساير اولاد او بى خبر از وقوع معامله يا قرارداد اجاره اى بين متوفات و فرزند مذكورش كه باغ در دست او بوده و هنوز هم هست. اخيراً نام برده نوشته اى به عنوان اجارۀ باغ مذكور بين خود و متوفات كه مادرش مى باشد ابراز نموده كه با توجه به ميزان مبلغ مال الاجاره و مدت آن بر ساير ورثه معلوم مى شود كه چنين نوشته و قراردادى حقيقت ندارد، زيرا ساير ورثه اطلاعى از چنين قراردادى نداشته و برگۀ عادى مذكور فاقد گواهى ساير اولاد و فاميل و حتى معتمدين مى باشد. با توجه به اين كه در نوشته اى كه فرزند نامبرده ارائه مى دهد با آن كه در آن نوشته به اصطلاح تصريح شده: نسختين است و حكم واحد دارد خدشه هاى زيادى از اين قبيل ديده مى شود كه در يك نسخه فقط يك گواه آن هم نويسندۀ نوشته، ولى در يك نسخۀ ديگر داراى به اصطلاح چندين شهود غير شناس و غير معتمد آن هم با تفاوت چند ماه فاصله زمانى در تاريخ نوشته و تاريخ شهود مى باشد. ساير ورثه تصدى نام برده را قبل از فوت و بعد از آن تصدى امانى گمان مى برده اند، زيرا كه ميزان الاجارۀ ساليانه باغ به هيچ وجه با واقع مناسب و تطبيق تقريبى هم ندارد، مثلا" در نوشتۀ مذكور ميزان مال الاجارۀ ساليانه فقط هفتاد و دو هزار ريال 000/ 72 ذكر شده، در صورتى كه فروش محصول ساليانه باغ به استثناى مخارج متعلقه و متصوره كه بر خريدار وارد مى شود سه ميليون ريال 000/000/ 3 است كه به دست فروشنده مى رسد، آن هم به مدت ده سال. آيا با اين صورت ساير

ص: 349

ورثه حق اعتراض و تعقيب موضوع را دارند؟ متمنى است جواب در صدر صفحه مرقوم فرمايند.

بسمه تعالى، تا مدّعى اجاره، بطريق شرعى اجاره را ثابت نكند، ورثه حق اعتراض دارند.

استخدام در مراكز دولتى و حقوق و مزاياى دريافتى

[سؤال 7473] 3856

بسمه تعالى

شخص آموزگارى پيمان بسته كه در مقابل خدمت موظف 24 ساعت در هفته اجرتى به نام حقوق دريافت نمايد. حال اگر بعضى از آن ساعت را در غير كار ادارى مصرف نمايد و كارهاى شخصى را انجام دهد، مثل - خريد و فروش - عيادت بيمار، رساندن بيمار به مريض خانه كه بعضى موقع در همان ساعت دانش آموزان بدون معلم بوده اند يا معلم ديگرى به جايش بوده، به هر جهت آن ساعت را آيا حق استفاده از حقوق دارند اگر بگيرند جايز است يا خير؟

و اگر چنانچه خودشان شخصاً مريض شوند و آن ساعتى كه مى بايست كار موظف انجام دهند كه در مقابلش حقوق بگيرند گرفتن آن مقدار پولى كه بابتش هيچ گونه كارى انجام نداده است جايز و قابل تصرف است يا خير؟

بسمه تعالى، تابع مقررات استخدامى است و اگر بر خلاف نموده استحقاق اجرت ندارد.

[سؤال 7474] 3857

بسمه تعالى

اگر براى متصدىِ امرى در دستگاه حكومت اسلامى محرز شود كه شخص ديگرى بر طبق ضوابط اسلامى نسبت به او براى تصدى امر مذكور، افضل است

ص: 350

تكليف شخص متصدى چيست؟

بسمه تعالى، اگر از عهدۀ كارى كه تصدى كرده بر مى آيد تكليفى ندارد.

[سؤال 7475] 3858

بسمه تعالى 19 / 9 / 1358

دفتر حضرت آيت الله العظمى نايب الامام، امام خمينى، دامت بركاته

به عرض مى رساند: يكى از ادارات دولتى محل به كاركنان خود وجوهى بابت اضافه كار ساعتى پرداخته است و چون در حقيقت بعد از ظهرها كار اضافى انجام نگرفته است، يكى از كارمندان ادارۀ مزبور، دريافت آن را به نظر خودش مشروع ندانست. در اين زمينه با يكى از روحانيون محل مشورت به عمل آمد و در نتيجه مقرر شد كه به جهاتى اين پول دريافت شده و مجدداً به خزانۀ دولت برگشت شود. پس از دريافت معلوم شد كه دولت براى واريز كردن وجوهى كه عنوانى نداشته و سند دارايى براى آن صادر نشود، حسابى ندارد. البته اين هم يكى از نواقص كار دولت است كه لازم است اصلاح شود. على اىّ حال اين مشكل باعث شده كه در ماه هاى اخير از دريافت اضافه كار ساعتى خوددارى شود. على هذا استدعا دارد بفرمايند:

اولاً: دريافت وجوه مزبور از جهات شرعى چه صورتى دارد؟

ثانياً: واريز كردن وجوه دريافتى به حساب هاى 100 و 200 امام چه صورتى دارد؟

ثالثاً: پرداخت آن به فقرا و مستضعفين و يا جهاد سازندگى و بنياد مستضعفين چه صورتى خواهد داشت؟

در خاتمه ضمن انتظار جواب مبسوط و گويا، پيروزى كامل حكومت اسلامى و سلامتى دائمى رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامى را از خداوند متعال مسئلت مى دارد.

بسمه تعالى، اگر در مقابل كارى داده مى شود كه انجام نمى گيرد، جايز نيست بگيرند. و اگر گرفته اند، بايد به دولت برگردانند.

ص: 351

[سؤال 7476] 3859

بسمه تعالى 21 / 11 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مرجع عالى قدر جهان تشيع و رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامى ايران، دام توفيقه

اين جانب در يك مؤسسه وابسته و تحت نظارت دولت (وزارت صنايع سنگين) اشتغال دارم. طبق اطلاع، اين مؤسسه موجودى نقدى خود را از براى آن كه راكد نماند از دو سال قبل به عنوان سپرده در بانك گذاشته و بهره بانكى دريافت مى دارد. اخيراً به مسئولين آن مؤسسه مسأله شرعى آن را اطلاع داده ام.

اينك اين جانب و ساير افرادى كه در اين مؤسسه كار مى كنيم و مزد و حقوق دريافت مى داريم و اطلاع از مخلوط شدن بهره - كه ربا و حرام است - با اموال مؤسسه داريم، تكليف شرعى ما چيست؟ و چگونه مى توانيم خود را از اين وضع خلاص سازيم؟ و تكليف ما نسبت به دست مزدهاى حال و گذشته چيست؟ والسلام

بسمه تعالى، در حقوقى كه به شما داده مى شود اگر يقين به بودن ربا در آن نداريد حلال است و هر كس نسبت [به ]حقوقى كه به او داده مى شود همين حكم را دارد.

[سؤال 7477] 3860

بسمه تعالى 15 / 10 / 1358

پيشگاه مبارك رهبر عالى قدر امام خمينى ناجى مستضعفين دنيا

پس از اداى مراسم بندگى اميدوارم مدام لطف خداوندى شامل حالت باشد تا ايران عزيز تحت رهبرى هاى حضرت عالى سر و سامانى يابد. آمين يا رب العالمين.

بارى عرض مى شود اين جانب معلم علوم دينى مدارس راهنمايى هنر دليجان در سال جارى لطف پروردگار شامل حالم شد و به زيارت بيت الله نائل شدم و مدت 35 روز به طول انجاميد. حقوق اين مدت را مانند محمدرضاى خائن قطع كردند در

ص: 352

صورتى كه در آن زمان منظور ترك يكى از فرايض دينى يعنى حج بود و امسال نه تنها عده زائرين بيشتر از گذشته بودند كه براى آن ها تسهيلات زيادى فراهم شده بود با توجه به اين كه بنده مجبور به انجام اين وظيفه بوده ام تقاضا دارم دستور فرماييد حقوق معوقه را به بنده بدهند و قول مى دهم كه به جاى مدتى كه به حج رفته ام در اداره آموزش و پرورش برايشان خدمت كنم به رساله جناب عالى مراجعه كردم ولى در اين باره چيزى مرقوم نفرموده بوديد لذا خواستارم در اين باره آگاهم فرماييد كه آيا شرعاً حق دارم كه حقوقم را مطالبه كنم يا خير؟ بيش از اين مزاحم نمى شوم توفيق جناب عالى و همه مسلمين را از حق تعالى آرزومندم.

بسمه تعالى، استحقاق شما نسبت به حقوق تابع مقررات استخدامى شما در اداره مربوطه است.

[سؤال 7478] 3861

بسمه تعالى 4 / 12 / 1361

محضر معظّم و گرامى رهبر انقلاب اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، حفظه الله تعالى

پس از عرض سلام، موفقيت و پيروزى شما را از درگاه خداوند متعال خواهانم. اميد است كه ان شاء الله جمهورى اسلامى به رهبرى هاى آن حضرت، در كل گيتى برپا شود و وجود آن حضرت از تمام بليات مصون بماند.

اين جانب در حوزۀ علميۀ امام صادق عليه السلام مشغول به تحصيل علوم ائمه معصومين عليهم السلام مى باشم و اداره اى چند سؤال از حقير نموده اند و بنده هم سؤالات را به حضور آن حضرت عرضه مى دارم.

1. راننده اى در اداره اى مشغول به كار مى باشد و براى شغل رانندگى استخدام شده و حقوق دريافت مى دارد. اما رئيس اداره ايشان را به كارهايى غير از رانندگى امر مى كند، مثلاً اين راننده وقتى كه نقشه برداران را به سَرِ كار مى رساند، رئيس اداره

ص: 353

مى گويند كه بايد به آن ها هم كمك بكند و قسمتى از كارهاى كارمندان را انجام دهد. آيا اين راننده براى انجام كارى غير از شغل اصلى كه در مقابلش پول هم دريافت نمى كند، مجبور مى باشد يا نه؟

بسمه تعالى، چنانچه فقط براى رانندگى استخدام شده، اجبار او به كار ديگر، بدون رضايت او جايز نيست.

[سؤال 7479]

2. راننده اى بنا به دستور رئيس اداره، براى انجام كارى ده روز به منطقه اى سفر مى كند، اما اين راننده براى اين كه خيلى در آن منطقه ايجاد مزاحمت نكند، اين كار ده روزه را فشرده انجام مى دهد و بدون اين كه از كار كم شود، آن را به مدت شش روز به پايان مى رساند. در ضمن اداره هم كار را مى خواهد، نه مدت را. آيا حقوقى كه بايد بگيرد همان ده روز است يا شش روز؟ ضمناً حقوق ماهيانه و حقوق مأموريت على حده مى باشد.

بسمه تعالى، چنانچه كارمزد باشد نه روزمزد، تمام مزد كار را استحقاق دارد.

[سؤال 7480] 3862

بسمه تعالى

حضور محترم رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران، آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته

بنده پاسدار، متولد قم، كارمند صنايع نظامى مى باشم. از تاريخى كه امام دستور فرمودند افرادى كه درپادگان ها و سازمان هاى دولتى هستند كارهايشان را تعطيل كنند و به ملت بپيوندند، بنده نيز كارم را رها كرده و پس از پيروزى انقلاب به رهبرى امام خمينى و ورود امام به قم، به انجام وظيفۀ پاسدارى در مدرسه فيضيه مشغول گرديدم؛ البته اين امر با درخواست كميتۀ قم از صنايع نظامى و موافقت ادارۀ مزبور بود. پس از

ص: 354

آن با اطلاعاتى كه از اموال طاغوتيان و سرسپردگان رژيم به من رسيد؛ با مأموريت از كميته قم و موافقت سرپرست كميته، مأمور دادستانى تهران شدم. سپس با نظر دادستانى، مأمور خدمت در بنياد مستضعفان شدم. بنياد نيز با توجه به اين كه تا زمان نامشخصى به اين جانب نياز داشت؛ در پيش برد اهداف و احكام دادستانى مبنى بر حكم مصادرۀ اموال و در نتيجه شناسايى اموال روزها را تمام وقت از كميتۀ قم درخواست نمود. كميتۀ قم نيز موافقت و به ادارۀ نامبرده نوشت كه تا اطلاع ثانوى عضو بنياد مستضعفان باشم و اداره موافقت نمود. هم اكنون بنده رابط بين بنياد و دادستانى مى باشم. از طرفى ديگر، ادارۀ صنايع نظامى گفته است كه سرخدمت بروم؛ چون بنده قسم خورده ام كه در اين نهضت كمكى كنم و هم اكنون انجام وظيفه مى نمايم و فعاليتم خيلى بيشتر از كار كردن در اداره مى باشد. موضوع اصلى اين است كه من در اين ايّام جوانى مى خواهم از قدرتم در اين راه تا حد نهايى استفاده كنم و نهايت سعى و كوششم را در پاسدارى و خدمت به جمهورى اسلامى بنمايم تا موقعى كه بنياد نيازمند اين جانب باشد. از نظر شرعى شما چه دستورى مى فرماييد؟

بسمه تعالى، با فرض اين كه كارمند صنايع نظامى هستيد، بايد بر طبق مقررات آن عمل كنيد.

[سؤال 7481] 3863

بسمه تعالى

شخصى از كارمندان و اعضاى بعضى ادارات بوده طبق گفته خودش موقع امر مبارك به تخليه بعضى ادارات ايشان امتثالاً اداره را ترك گفته و بعد از دو سه ماه كه مراجعت كرده حقوق آن دو سه ماه كه نبوده به او داده اند ايشان به گمان اين كه چون در مدت مذكوره در اداره نبوده و كار نكرده مستحق حقوق نيست آن مبلغ را آورده در بيت الشرف حضور حضرت، تا حقير آن را نگهدارى كرده ام اگر بايد به خودش برگردانم بفرماييد و اگر بايد به مصرف ديگرى برسد معين فرماييد.

بسمه تعالى، مجازيد به خودش رد كنيد.

ص: 355

[سؤال 7482] 3807

4. بعضى از كاركنان به علتى نادر، مانند گرفتارى يا پيش آمد، در ماه يك يا دو روز را به سر كار نمى آيند؛ آيا مسئول كار شرعاً مى تواند و اجازه دارد مزد روزى را كه آن كارگر يا كارمند نيامده، بدهد؟

بسمه تعالى، تابع مقررات استخدامى است.

[سؤال 7483] ‘ 3807

5. بعضى از روزها در بعضى از كارگاه ها و ادارات كارى نيست كه كاركنان انجام دهند؛ آيا كاركنان آن جا مى توانند به نام نبودن كار دركارگاه حاضر نشوند يا پس از يكى دو ساعت حضور در كارخانه به منزل برگردند؟ اصولاً به هر عنوان، قبل از تمام شدن كار كسى شرعاً اجازه دارد از محل كار خارج شود يا خير؟

بسمه تعالى، حكم مسأله قبل را دارد.

[سؤال 7484] 3864

بسمه تعالى 31 / 5 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى

محترماً معروض مى دارم كه اين جانب مدت ها است از موضوعى كه به شرح آن خواهم پرداخت، سخت رنج مى برم. من قريب اواخر سلطنت شاه به استخدام كادر دفترى آموزش و پرورش درآمدم؛ منتهى استخدام شدن بدين قرار بود كه حدود چهارصد نفر ثبت نام كرده بودند و چهل و چند نفر ظاهراً از طريق امتحان پذيرفته شدند. چون من شنيده بودم كه دست اندركاران خيلى ها را هم ممكن است بدون آن كه نمرۀ قبولى بياورند، با سفارش اين و آن بپذيرند و امتحان شايد تا حدود زيادى جنبۀ ظاهرى دارد، من هم چون با يكى از دست اندركاران آشنا بودم، سفارش كردم و بعضى بچه ها با وجود اين كه سؤالات بيشترى جواب داده بودند، قبول نشدند، اما من قبول شدم. خواهشمندم نظر مباركتان را در مورد حقوقى كه من مى گيرم بيان فرماييد؛ بيم آن

ص: 356

دارم كه حقوقى كه مى گيرم حق ديگرى حساب شود. البته چند سال قبل از يكى از روحانيون سؤال كردم، منتهى باز مدتى است كه در وسواس افتاده ام كه شايد جواب آن روحانى صحيح نبوده باشد.

بسمه تعالى، اگر شرايط علمى و اخلاقى استخدام در شما جمع است و از طرف دولت اسلامى اشكالى نيست، مانع ندارد و حقوق دريافتى حلال است.

[سؤال 7485] ‘ 7118

3. آيا كارمند مى تواند درصورتى كه كار ندارد بعد از ساعت ادارى در اداره در حال استراحت يا خواب باشد و از دولت مبلغى به عنوان اضافه كار ساعتى دريافت كند؟

بسمه تعالى، چنانچه پول اضافى در مقابل كار باشد، نمى تواند بگيرد.

[سؤال 7486] 3865

بسمه تعالى

دفتر امام خمينى، غرض از نوشتن اين نامه پيش آمدن مسأله اى به شرح زير براى اين جانب مى باشد:

جوانى هستم كه در آذرماه سال 1360 با معرفى يكى از دوستانم جهت تدريس به يكى از دبيرستان هاى تهران رفتم كه البته 6 ساعت در هفته بيشتر نبود؛ با اين وجود حقوقى به عنوان دبير حق التدريس برايم واريز گرديده؛ چون بر اساس مسائلى كه بين من و خداوند وجود دارد، اين جانب مطلقاً اين حقوق را از آنِ خود نمى دانم و در مقام معلمى كارى كه از نظر خدا مورد قبول واقع شود انجام نداده ام، بنابراين به هيچ عنوان شايستگى آن حقوق را ندارم و از ابتدا هم هيچ گونه چشم داشتى به آن نداشته ام و با اين فكر كه آن را به صندوق قرض الحسنه مى سپارم، حسابى كه از سوى ادارۀ آموزش و پرورش منطقه براى معلمين آن ناحيه بود باز كردم اما تا كنون براى گرفتن آن مراجعت ننموده ام؛ سؤال من اين است: آيا مبلغى را كه معتقدم از لحاظ خدايى

ص: 357

شايستگى دريافت آن را ندارم، آيا از نظر شرعى صحيح است كه گرفته و در صندوق قرض الحسنه واريز نمايم؟ (چرا كه به عنوان اين جانب ثبت مى شود).

در صورت منفى بودن جواب، بايد به صندوق دولت واريز گردد تا هيچ گونه مبلغى حتى يك تك ريالى از بودجۀ دولت جمهورى اسلامى به ناحق به كسى داده نشود؟ منتظر پاسخ مى باشم.

بسمه تعالى، شغلى كه به شما واگذار شده اگر طبق مقررات انجام داده ايد، حقوقى را كه براى آن مقرر شده استحقاق داريد و مى توانيد دريافت كنيد و اختيار مصرف آن با خود شما است.

[سؤال 7487] 3866

بسمه تعالى 4 / 11 / 1361

محضر مبارك حضرت امام خمينى، روحى فداه

احتراماً؛ معروض مى دارد: همين طور كه مى دانيد طبق دستور دولت، كارمندان و كارگران 44 ساعت در هفته بايد كار بكنند. اگر كارگران يا كارمندان در كارخانه هاى دولتى يا غيردولتى، كمتر از دستور دولت كار كنند، چطور است؟ اصل مطلب اين است كه اين جانب يك كارگر شركت غير دولتى هستم، كه كارمندان اين شركت در هفته 40 ساعت كار مى كنند و من به يكى از كارمندان گفتم كه آيا كار شما خلاف دستور دولت نيست؟ اين كارمند كه يكى از افراد انجمن اسلامى آن كارخانه بود، گفت: ما با كارفرما قرارداد داشته ايم. لطفاً جواب مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، بايد مطابق مقررات استخدام خود عمل كنند و اگر دولت اسلامى مقرراتى دارد، مراعات نمايند.

[سؤال 7488] 3867

بسمه تعالى 3 جمادى الاولى 1402 ق

محضر مقدس رهبر عظيم الشأن انقلاب حضرت امام خمينى دام ظله العالى

ص: 358

در بعضى از ادارات، كارمندان و يا مستخدمينى هستند كه سطح حقوقشان پايين است و با توجه به بالا بودن سطح زندگى به سختى امرار معاش مى نمايند. چون بالا بردن سطح حقوق مستلزم مقررات خاص و تصويب مجلس است، به اين طبقه مستضعف به عنوان اضافه كار هر ماه مبلغى مى پردازند. دريافت و پرداخت چنين وجوهى از لحاظ شرعى چه حكمى دارد؟ (با توجه به اين كه در حقيقت اضافه كارى وجود نداشته بلكه صرفاً جنبۀ ارفاق و كمك داشته است) والسلام

بسمه تعالى، اگر مطابق مقررات دولت اسلامى پرداخته مى شود، اشكال ندارد.

لزوم پرداخت مال الاجاره به مالك

[سؤال 7489] 3868

بسمه تعالى 19 / 10 / 1361

دفتر حضرت امام خمينى

موجر از دادن رسيد كرايه خوددارى مى نمايد؛ آيا من كه مغازه دار هستم مى توانم به ادارۀ ثبت واريز نمايم؟

بسمه تعالى، بايد مال الاجاره به مالك داده شود و اگر رسيد نمى دهد، مى توانند شاهد بگيرند.

[سؤال 7490] 3869

بسمه تعالى 17 / 2 / 1361

تهران، دفتر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله العالى

ضمن ابلاغ سلام و تحيت به امام بزرگوار و آرزوى سلامتى براى معظم له به عرض مى رساند خانه اى خريدم به قيمت پنجاه و پنج هزار تومان، پنج هزار تومان آن را بنده دادم و ده هزار تومان را به گفته ابوالزوجه داماد ديگرش پرداخت و پنج هزار تومان ديگر را ابوالزوجه داده، مجموعاً بيست هزار تومان نقدى شد به صاحب خانه

ص: 359

دادم و بقيه را بنا شد هر برج هزار تومان كه چهارصد تومان آن را بنده و ششصد تومان ديگر را ابوالزوجه بپردازد و به صاحب خانه بدهيم. به اين صورت كه قولنامه به نام ابوالزوجه ثبت شده تا وقتى پول آن را كه همان پنج هزار تومان ابتداى خريد خانه و ششصد تومانى كه به عنوان اقساط مى داد بپردازم، قولنامه به نام بنده شود. ولى اصل قرار داد خريد خانه به شهادت شاهدان و اعتراف خود ابوالزوجه براى بنده بوده. بعد از سه سال و اندى معلوم شد ابوالزوجه از دامادش يعنى آن دامادى كه پول داده بود) و در خانه ما مى نشست اجاره مى گرفت و بنده خبر نداشتم. بعداً كه از جريان با خبر شدم، از او سؤال كردم براى چه اجاره مى گرفتى؟ در جواب گفت: دامادم پول نداد، بلكه من به جاى او پول دادم و حق اجاره گرفتن هم دارم و گفتم پس چرا در ابتدا به بنده نگفتى؟ در جواب گفت به شما مربوط نيست. بنده در ابتدا با همين شرط كه دامادش پول داده قبول كردم و بقيه پول ها را كه ابوالزوجه داده بود خيال كردم به عنوان قرض الحسنه داده؛ چون كه قرارداد نكرده بود قرضى كه به شما مى دهم به عنوان شراكت و سهم داشتن است. آيا شرعاً با توجه به مطالب ياد شده و با آن ابهامات و عدم قرار، سهمى در خانه دارد تا اجاره مأخوذه اش مشروعيت داشته باشد؟ چون كه ابوالزوجه اصرار بر مشروعيت اجاره مأخوذه دارد بنده از امام امت نظر خواستم.

بسمه تعالى، سند ثبتى اعتبار ندارد، خانه ملك كسى است كه آن را خريده است و مالك حق گرفتن اجرت دارد و غير مالك نمى تواند اجرت بگيرد.

[سؤال 7491] 3870

بسمه تعالى

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى، محترماً به عرض عالى مى رسانم:

سرپرست سه نفر فرزند بى پدر هستم كه همسرم مدت يك سال است رحلت نموده است، از نظر مالى هيچ گونه نگرانى ندارم و بچه هايم از پدر موروثى هم دارند و

در ايام حيات همسرم، امور زندگى خانوادگى معمولى داشتيم. منزل مسكونى هم به

ص: 360

نام اين جانب است كه همسرم سند خانه را به نام من كرده است و فعلاً مقدارى كرايه خانه مى گيرم. مستدعى است كه بفرماييد آيا مى توانم از اجارۀ خانه به مصرف امور متفرقه و ضروريات كه مطابق شؤون زندگى من است - مثلاً در كارهاى خريد و اياب و ذهاب خانوادگى - برسانم؟ مقدار شش هزار و پانصد تومان كرايه مى گيرم.

بسمه تعالى، اگر خانه، ملك شرعى شما باشد مال الاجارۀ آن هم ملك شما است و هر گونه تصرفى در آن مى توانيد بكنيد و گرنه موقوف است به نظر مالك شرعى خانه.

دريافت حق سنوات و مزاياى ديگر براى اجير

[سؤال 7492] 3871

بسمه تعالى 24 / 7 / 1361

محضر مبارك حضرت مستطاب آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بقائه و عزّه، سلام عليكم

اين جانب مدت چهارده سال متوالياً در قسمت حسابدارى يك تجارت خانه در بازار، مشغول به كار بودم و در اين مدت هيچ گونه قراردادى با هم نداشتيم؛ مثل اين كه تا چه مدتى در آن جا كار كنم و يا اگر مرا بيرون كنند، مبلغى بگيرم يا نگيرم، در اين چهارده سال، هيچ كدام از اين حرف ها مطرح نشده بود. بعد از انقلاب اسلامى اين تجارت خانه تعطيل شده و اين جانب كه در سن چهل سالگى مى باشم، بيكار شدم. با اين توضيحاتى كه دادم آيا بنده طبق شرع مقدس اسلام حقّى از صاحب كار دارم يا نه؟

بسمه تعالى، بيش از اجرت خدماتى كه انجام داديد حقى بر صاحب كار نداريد، مگر آن كه در ضمن عقد لازم، شرطى بر صاحب كار كرده باشيد.

[سؤال 7493] 3872

بسمه تعالى

دفتر امام خمينى، ضمن عرض سلام، قريب سه سال دفتردار تجارتخانه اى بوده و

ص: 361

حقوق ماهيانه و پاداش را نيز دريافت داشته ام. در بازار، عرفاً و قانوناً سالى يك ماه حقوق، به نام سنوات خدمت به كارمند پرداخت مى شود؛ آيا شرعاً هم اين مبلغ قابل پرداخت است يا خير؟

بسمه تعالى، اگر متعارف و قانونى است، گرفتن آن مانع ندارد.

هزينه وصول اجاره توسط مالك

[سؤال 7494] 3873

بسمه تعالى 18 / 11 / 1361

محضر عالى امام امت آيت الله خمينى مدّ ظله

به واسطه تورم ناشى از جنگ و افزايش قيمت ها قيمت منازل مسكونى به وسيله فرصت طلبان بالا مى رود و مالكين به بهاى ملك استيجارى خود مى افزايند. از آن جمله براى بنده استفتا كننده در مدت حكومت جمهورى اسلامى دو بار افزايش كرايه منزل به وسيله دادگسترى صادر شده است. اولى به ميزان 80% طبق قانون شاخص بانكى و پس از گذشت سه سال از تاريخ شكايت مالك به ميزان صد در صد و فعلاً مالك به ازاء افزايش صد در صد مبلغ يازده هزار تومان نيز ما به التفاوت 18 ماه طول جريان دادگاه را مطالبه مى كند و عن قريب حكم اجرا را صادر خواهد كرد كه پرونده آن در شعبه 15 دادگسترى مى باشد و بنده مستأجر ناچارم مفاد حكم دادگاه را گردن نهاده و با فروش اثاثيه، مبلغ مورد مطالبه را بپردازم، با در نظر گرفتن هزينه زندگى طاقت فرسا، از محضر عالى استفتا مى شود آيا پرداخت چنين وجهى به مالك مستكبر از طرف يك مستضعف جايز است يا خير؟ اينك مشخصات خود را به شرح پايين عرضه داشته استدعا دارم امر مقرر فرماييد پاسخ استفتا را به اين جانب ابلاغ كنند.

بسمه تعالى، مالك بيش از اجاره ملك خود حق ندارد از مستأجر بگيرد و مخارجى كه در جريان دادگاه كرده را مستأجر ضامن نيست.

ص: 362

کتاب جعاله

احكام جعاله

ص: 363

ص: 364

[سؤال 7495] 3874

بسمه تعالى

محضر مقدس حضرت امام امت آيت الله العظمى الخمينى ادام الله ظله العالى

پس از عرض سلام، چنانچه كسى براى زراعت و يا غيره از كارهاى خود پولى به اسم مساعده از كسى بگيرد و قانون بين امثال آن ها اين باشد و يا قرارداد كنند كه محصول كار را نزد پول دهنده برده او بفروشد و حق العمل فروش را بردارد، آيا چه صورت دارد؟

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، اگر حق العمل فروش به طور متعارف باشد اشكال ندارد.

[سؤال 7496]‘ 6836

4. اگر كسى ده روز در جايى منبر مى رود، مسلّماً مقدارى پول به او مى دهند، اگر شخص ديگرى هم بانى شود آيا مى تواند در همان دهه، به نيت بانى جديد هم روضه بخواند؟

بسمه تعالى، مانع ندارد.

ص: 365

[سؤال 7497] 3875

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، رهبر انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى

محترماً به عرض مى رساند: تعدادى كاميون و لوازم مربوطه كه اين جانب نمايندگى آن را از آلمان شرقى داشته ام، براى نياز ارتش و سپاه به وسيلۀ وزارت دفاع جمهورى اسلامى خريدارى شده و معامله به وسيلۀ نمايندگان دولت فروشنده و وزارت دفاع بر اساس موازين و مقررات مربوطه انجام گرفته؛ حتى نرخ مطابق سال قبل وخريدهاى قبلى بوده.

در قبال خدماتى كه اين جانب و شركا براى كارهاى مربوطه طى يك سال به فروشنده بر حسب وظيفۀ نمايندگى انجام داده ام طبق عرف بين المللى و قواعد جاريه، مبلغى به عنوان حق العمل و كميسيون حق نمايندگى معامله، از خريدار مطالبه و طلبكار مى باشم كه اين مبلغ مربوط به بودجۀ دولت جمهورى اسلامى ايران نمى باشد و فقط از طرف فروشنده به اين جانب و شركا بايد پرداخت شود؛ مستدعى است جواباً اعلام فرمايند دريافت وجه مزبور چه صورت دارد؟ والسلام

بسمه تعالى، اگر با رضايت به شما داده مى شود حلال است.

ص: 366

کتاب عاريه

احكام عاريه

ص: 367

ص: 368

[سؤال 7498] 3876

بسمه تعالى 14 / 2 / 1361

محضر اقدس ولايت فقيه، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته

سپاس و ستايش فراوان، خداوند تبارك و تعالى را كه بر ما منت نهاده و امامى عادل و فقيهى كامل و بصير و دانا عنايت فرمود كه با اجراى احكام مقدس الهى و فتواى عادلانه و شرعى، گره گشاى امور مسلمين گردند و مقررات ظالمانۀ طاغوتى را كه اكثراً به نفع بى نيازان و به ضرر نيازمندان است، چون خود طاغوت و طاغوتيان، محو و نابود فرمايند.

و چون قانونى بالاتر و برتر از قوانين الهى و فتواى ولايت فقيه نخواهد بود كه بدون چون و چرا و بى ترديد لازم الاجرا است، استدعاى عاجزانه دارم كه به استفتاى ذيل، پاسخى عنايت فرمايند كه چراغ نورانى راه تيره و تار ما گردد:

1. چنانچه شخصى با توافق مالك زمينى كه سند مالكيت دارد به هزينۀ خود، بنايى احداث نمايد، آيا سازندۀ بنا مالك اعيانى شناخته مى شود يا خير؟

بسمه تعالى، در فرض سؤال، بانى ساختمان مالك آن است و هرگاه مالك بخواهد او را ملزم به برداشتن ساختمان كند، بايد ارش غرامت را بپردازد.

2. چنانچه مالك زمين، بدون اطلاع و رضايت مالك اعيانى (يعنى سازندۀ بنا) و بدون ذكر جريان

ص: 369

احداث اعيانى به خريدار، ملك خود را به غير منتقل نمايد آيا خريدار حق دارد مالك اعيانى را به رسميت نشناسد و او را از ملك ساخته شده به وسيلۀ خودش بيرون كند يا اين كه حق اعيانى سازندۀ بنا محترم است و خريدار نمى تواند مدّعى فروشنده گردد؟

بسمه تعالى، خريدار اگر قبلاً اطلاع نداشته، پس از خريدن زمين و اطلاع از وجود ساختمان ديگران در آن، مى تواند به فروشنده مراجعه و معامله را فسخ كند.

[سؤال 7499] 3877

بسمه تعالى

محضر مبارك زعيم عالى قدر و پيشواى شيعيان و مستضعفان جهان حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله العالى، با كمال ادب به عرض مى رساند:

1. شخصى پسرى دارد راننده داراى زن و يك دختر صغير پدرش يك ماشين برايش مى خرد صد و سى هزار تومان كه پهلوى خودش و زن و بچه اش بماند و به راه نزديك معاشش اداره كند. آن فرزند بدون اجازه پدرش مدتى كه مى شود ماشين را مى فروشد و ماشين ديگرى مى گيرد آن ماشين دوم را هم مى فروشد و پولش را مى دهد تحويل پدرش، مدتى كه مى شود دو مرتبه پدرش از همين پول و مبلغى ديگر براى فرزندش نصف ماشين خاور مى خرد. بعداً آن فرزند مدتى ترك پدر و مادر و زن و بچه مى كند پدر به او مى گويد اگر به حرف من نباشيد و به حرف ديگران باشيد پول ماشين را به من بده و هر كجا مى خواهيد برو البته نصف ماشين خاور هم فروخته بوده جواب مى دهد يك ماشين خريده ام مى فروشم و پول شما مى دهم با حضور چند نفر از رفقايش اين اظهار مى دارد و مى گويد من پول تو نمى خواهم و در همان سفر مى رود روى ماشين كسى و از تصادف از بين مى رود آيا پول ماشين اولى كه پدر به فرزندش داده مال وارث فرزندش مى شود يا برمى گردد به خود پدر چون پسر گفته است من مال تو نمى خواهم استدعا دارم حكم الله بيان فرماييد.

بسمه تعالى، پول ماشين را اگر پدر به فرزند قرض داده معادل همان مبلغ از تركه فرزند بابت بدهى برداشته مى شود، و اگر عين ماشين را به فرزند

ص: 370

عاريه داده ماشين متعلق به پدر است. بلى اگر پول ماشين را به پسر بخشيده از تركه او محسوب مى شود و به همۀ ورثۀ او مى رسد.

2. يك تكه زمينى به هبه زن فرزندش مى كند و روى آن زمين با اجازه عروسش خانه درست مى كند به نام فرزندش و تحويلش مى دهد بدون صيغه خواندن و مدرك دادن همين طور مى گويد اين خانه مال فرزندم مى باشد و اثاثيه از قبيل: فرش، گاز، آبگرمكن حمام، لوازمات ديگر، تحويلش مى دهد اين خانه و وسيله اش مال پسر مى شود كه برگردد به دخترش يا اين كه مال خود پدر مى شود؟

بسمه تعالى، سند و مدرك ميزان نيست هرچه را كه پدر به فرزند بخشيده و تحويل او داده ملك فرزند است و دوباره پدر نمى تواند آن را پس بگيرد.

3. ضمناً نسبت به پول ماشين اگر مال فرزند باشد مكه و خمس به آن مبلغ 1300000 ريال تعلق مى گيرد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر فرزند در حال حيات مستطيع نبوده و اموال او متعلق خمس نشده به تركه خمس تعلق نمى گيرد و خريدن حج با تركه لازم نيست.

ص: 371

ص: 372

کتاب وديعه

احكام وديعه

ص: 373

ص: 374

[سؤال 7500] 3878

بسمه تعالى

ده هزار ريال خمس سهمين به اين جانب دادند كه به حضورتان برسانم و در جاى امنى نگهدارى مى شد تا اين كه در اثر جنگ تحميلى در خرمشهر جا ماند، آيا اين جانب ضامن هستم يا خير؟

بسمه تعالى، اگر در حفظ امانت كوتاهى نكرديد و در ايصال آن مماطله ننموديد ضامن نيستيد.

[سؤال 7501] ‘ 4679

2. وسايل مورد نياز از قبيل لباس و غيره به عنوان امانت و رايگان از اشخاص براى استفاده از آن در زمان انجام كار گرفته اند البته آنچه لازمه سعى و كوشش در مواظبت و نگهدارى بوده كوتاهى ننمايند و نكرده اند ولى اين لباس پاره شده و يا چيزى شكستنى بوده شكسته شده و يا مفقود شده آيا اين ها شرعاً موظفند خود آن چيز را و يا قيمتش را به صاحب آن بپردازند يا نه؟

بسمه تعالى، اگر خودش تلف شده و آن ها اتلاف نكرده اند و كوتاهى در حفظ آن ننموده اند ضامن نيستند.

ص: 375

[سؤال 7502] 4679

3. در صورت وجوب تأديه آن شى ء و يا قيمت، آيا مى توانند از مبلغ درآمد اين كار آن را بدهند.

بسمه تعالى، در صورت ضمان بايد از مال خودشان بدهند.

[سؤال 7503] 3879

بسمه تعالى

محضر مبارك مرجع عالى قدر و رهبر بزرگ انقلاب، امام خمينى، اميدواريم كه سلامت و جاويد بوده باشيد. پس از عرض سلام، لطفاً نظريۀ خود را در مورد مسأله ذيل مرقوم فرماييد:

شخصى به طور معمول از شخص ديگر فرش هايى را به عنوان امانت مى گرفته و براى او مى فروخته و اين عمل به مدت 5 سال ادامه داشته. البته فرش ها در صورت عدم فروش به صاحبش برمى گشته است.

در سفر آخر كه از اصفهان به تهران به منظور فروختن فرش مى رفته، از آن جا كه فرش ها به علت گرانى به فروش نرفته، ناچار از تهران عازم اصفهان شده تا فرش ها را به صاحبش برگرداند. به طور معمول هنگامى كه بليط گرفته و مى خواسته سوار ماشين شود، فرش هاى خود را به شاگرد ماشين تحويل داده و به او سفارش حفاظت آن ها را كرده است. هنگامى كه ماشين به اصفهان مى رسد، شاگرد ماشين انكار كرده و مى گويد كه اصلاً چنين فرشى در ماشين نبوده. شاگرد و راننده و صاحب ماشين پس از صحبت ها حاضر شدند كه نفرى پنج هزار تومان بدهند؛ لذا هر يك بابت اين پول چك به صاحب فرش داده اند. آيا اين شخص امانت فروش با توجه به اين كه كمال جدّيت در حفاظت فرش ها داشته، نسبت به فرش ها براى صاحبش ضامن هست يا نيست؟

بسمه تعالى، اگر از طرف مالك مجاز درنقل فرش بوده و در حفظ آن كوتاهى نكرده، ضامن نيست.

ص: 376

[سؤال 7504]‘ 2010

2. كارگرى از بابت طلبش يك چك 5000 تومان گرفت از صاحب كار و اين چك مدت دار بوده و از خود صاحب كار نبوده از ديگرى بوده اكنون صاحب كار از دنيا رفته است و كارگر چك را به بانك برده وصول نشده و برگشت زده اند به صاحب چك مراجعه كرده گفته است صاحب كار از بابت ربا اين چك را گرفته و من اين پول را نمى دهم. زيدى چك را از كارگر گرفته كه پيش صاحب چك برود و به او نصيحت كند كه پول را بدهد چك را زيد گم كرده است اكنون مديون است زيد يا نه؟

بسمه تعالى، مديون نيست.

[سؤال 7505] 3880

بسمه تعالى

دفتر امام خمينى دام بقائه، با تقديم سلام به رهبر عالى قدر و ساير برادران استفتا مى شود:

اين جانب انبارى دارم كه تجار و كسبه اجناس خود را در اين انبار تخليه مى نمايند و پس از يك ماه مبلغى ناچيز مثلاً هر كارتن چرخ خياطى پنج ريال حق الارضى مى دهند در تاريخ 1 / 12 / 1359 يكى از آقايان هزار كارتن چرخ خياطى تخليه مى نمايند كه از تاريخ 23 / 3 / 1360 تدريجاً مرخص بنمايند در تاريخ 1 / 12 / 1360 تلفنى به ايشان اطلاع دادم 125 كارتن ديگر موجود است كه در حقيقت بايد 150 كارتن باشد كه 25 كارتن آن را انباردار سرقت نموده بود. بعد از 1 / 2 / 1361 مرخص 125 كارتن دادند كه 100 كارتن بيشتر موجود نبود آن هم 25 كارتن انباردار در عرض دو ماه به سرقت برده بود بعد از اين كه انباردار در حضور صاحب كالا اقرار به عمل خود نمايد صاحب كالا مبلغ سيصد هزار ريال خسارت 50 چرخ از حقير گرفتند استدعا دارم ذيلاً مرقوم فرماييد آيا خسارت به عهده حقير است؟ آيا يك فقره بايد خسارت بدهم يا هر 2 فقره؟ چون فقره اول كه به ايشان اطلاع دادم رسيدگى ننمودند

ص: 377

و اگر فورى كالاى خود را مى بردند خسارت فقره دوم پيش نمى آمد.

در ضمن همراه همين جنس، يكى ديگر از تجار 1110 كارتن داشته كه در آن روز قيمت 380 تومان بوده كه در اثر نگهدارى و پيشامد جنگ جنس ترقى نموده فقط به حرمت اين پيشامد دانه 600 تومان خسارت گرفتند انتظار بذل لطف در حكم شرعيه دارم.

كليه حق الارضى كه دريافت شد 475 تومان حقير گرفته ام ذيلاً حكم را مرقوم تا به نظر صاحب كالا برسانم. با تقديم احترام

بسمه تعالى، اگر در حفظ و نگهدارى كوتاهى نكرديد ضامن نيستيد.

[سؤال 7506] 3881

بسمه تعالى

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله

چه مى فرماييد در اين مسأله كه شخصى يخچالى را امانت در مغازه گذاشته و صاحب مغازه بيرون گذاشته براى فروش؛ بعد از مدتى مراجعه به او شده، مى گويد مقدارى از اثاث آن را برده اند؛ آيا صاحب مغازه ضامن هست يا خير؟

بسمه تعالى، اگر در حفظ آن كوتاهى نكرده ضامن نيست.

[سؤال 7507] 3882

بسمه تعالى

محضر مقدس حضرت امام خمينى، رهبر كبير انقلاب جمهورى اسلامى ايران سلام عرض نموده، از خداى بزرگ براى وجود آن امام عزيز بقاى عمر آرزومندم.

حضرت امام! كسى پول به من داده كه به شهرى ديگر حمل نمايم - البته به صورت امانت - و به يكى از مؤمنين بدهم؛ ولى قبل از حركت، در تشييع جنازۀ شهدا، تمام پول موجودى ام را كه در جيب شلوارم گذاشته بودم همراه با پول امانتى كه به طور سالم - يعنى همان طورى كه آن مؤمن چند تا صدتومانى به من داده بودند - سارق از من به

ص: 378

سرقت برده است؛ سؤال اين است كه آيا منِ امانت دار در مقابل پول امانتى ضامن هستم و بايد پول را رد كنم يا خير؟ والسلام

بسمه تعالى، اگر در حفظ امانت كوتاهى نكرده ايد ضامن نيستيد.

[سؤال 7508] 3883

بسمه تعالى 16 / 4 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى رهبر انقلاب اسلامى

با كمال احترام به استحضار مى رساند در سه سال و نيم قبل، اتومبيل بيت المال جهت انجام مأموريتى به رانندگى يكى از برادران كارمند عازم مى شود كه در بين راه واژگون مى گردد؛ كه مسئولين امور و خبرگان تشخيص مى دهند كه اين حادثه در اثر نقص فنى رخ داده است. حال تقاضا دارد مشخص فرمايند كه آيا شرعاً غرامتى به بيت المال مى بايد پرداخت گردد يا خير؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ، آيا غرامت مى بايست توسط رانندۀ زمان وقوع حادثه پرداخت شود يا اين جانب كه مشاراليه را به مأموريت اعزام داشته ام؟

در خاتمه به عرض مى رساند كه اين استفتا از محضر مبارك فقط به خاطر آن است كه در آخرت، دينى ما را متوجه نباشد.

بسمه تعالى، اگر بيت المال در دست شخص امانت بوده و بدون تعدى و تفريط تلف شده، ضمانى در بين نيست ولى اگر مقرراتى از دولت اسلامى در اين باره وضع شده بايد طبق آن عمل نماييد.

[سؤال 7509] 3884

بسمه تعالى 27 / 9 / 1361

دفتر امام خمينى، پس از عرض سلام، از خداوند طول عمر امام را خواستاريم.

غرض از مزاحمت: عمه ام دو سال پيش به رحمت خدا رفته است. ايشان مبلغ هفده هزار تومان به امانت به دست ما داده تا پس از فوت ايشان، پول را به تنها

ص: 379

فرزندش كه فرارى از ايران و در امريكا بود بدهيم. اما پسر ايشان نيز بعد از دو ماه كه از فوت مادرش مى گذشت فوت كرد. اين پسر چهار فرزند دارد كه دختر بزرگش شوهر دارد و دو پسر بزرگش مهندس مى باشند و يك دختر چهارده ساله و همسرش كه همگى در امريكا هستند و تا آن جا كه مى دانيم مخالف انقلاب و اصلاً پايبند به دين نيستند. در ضمن خود عمه ام حج نرفته و پسرش نيز نماز، روزه و حج بدهكار است. باتوجه به اين بدهكارى و اين وارث، تكليف اين پول چيست؟!

آيا بايد به وارث داده شود و به امريكا فرستاده شود؟

آيا بايد نماز و روزه و حج خريدارى شود؟ براى كدام يك؟

باتوجه به اين كه عمه ام مال ديگرى جز اين پول نداشته، آيا مى توان حساب پس اندازى براى دختر چهارده ساله اش باز كنيم؟ لطفاً ما را راهنمايى كنيد تا از زير اين دين بيرون آييم.

در خاتمه، از خداوند طول عمر امام عزيز، خمينى بت شكن و حضرت آيت الله منتظرى را خواهانيم، به اميد پيروزى رزمندگان اسلام بر عليه كفر جهانى، از طرف ما دست امام را ببوسيد و از ايشان التماس دعا داريم

بسمه تعالى، مى توانيد با مراجعه به حاكم شرع و بيان موضوع، تكليف خود را معيّن كنيد.

[سؤال 7510] 3885

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله جناب آقاى پسنديده، نمايندۀ حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته

ضمن عرض سلام و ارادت خالصانه، خواهشمند است به مسأله مورد نياز پاسخ فرماييد.

مدت دو سال قبل، شخص ناشناسى مبلغى پول به شخص دوم كه هر سال به عنوان روحانى كاروان به مكه مشرّف مى شد (جهت حج استيجارى) داده است، و آن

ص: 380

سال به علت پيش آمدن جنگ موفق نگرديد و با آن پول فرشى خريدارى نمود و به طور امانت تحويل اين جانب داد؛ هم اكنون شخص دوم فوت نموده است و راجع به اين موضوع، در وصيت نامه هيچ ذكر نكرده است. وظيفۀ اين جانب چيست؟ متشكرم

بسمه تعالى، وظيفۀ امانت دار، بازگرداندن فرش به ورثۀ صاحب امانت است.

[سؤال 7511] 3886

بسمه تعالى 18 / 3 / 1361

محضر مقدس و شريف رهبر كبير انقلاب و مرجع جهانى شيعه و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

با عرض سلام و آرزوى پيروزى اسلام، مستدعى است پاسخ سؤال را مرقوم و به آدرس زير مرحمت فرمايند.

اگر انسان مسلمانى از طريق درآمد مشروع شخصى خويش و همچنين از راه فرض خيانت در امانت ديگران توأماً، صاحب يك خانه به ارزش چهارصد هزار تومان و صاحب يك حجره به ارزش بيست هزار تومان و صاحب يك قطعه زمين به ارزش ده هزار تومان شود، و مصمّم قطعى باشد و بتواند حقوق مربوط به خيانت در امانت فرضى را از طُرق فروش اين حجره و قطعه زمين و از طريق درآمد مشروع «و البته با حفظ اين خانه»، آن هم به صورت اقساط و به تدريج و مطابق با دستورات قانونى و بر مبناى اولويت و يكى پس از ديگرى، به صاحبان اصلى امانات پرداخت نمايد، و از اين طرق مذكوره، استهلاك حقوق و رضايت صاحبان امانت در مدتى طولانى امكان پذير باشد، و با توجه به اين كه اين انسان مسلمان، متكفّل مخارج همسر و شش فرزند خردسال بوده و با فرض اين كه از عمل خيانت آميز خود اظهار ندامت و به درگاه بارى تعالى طلب توبه و استغفار كرده است، و حقيقتاً غير از اين خانه اى كه در آن نشسته و چيزهايى كه مانند اثاثيۀ خانه، محل احتياج او است، هيچ چيز ديگرى

ص: 381

نداشته باشد، آيا شرعاً موظف به فروش اين خانه، در جهت تأديۀ چنين ديونى مى باشد؟ و اگر فرضاً اين خانه نيز فروشش در جهت تأديۀ ديون مذكوره ضرورت داشته باشد، آيا براى اين انسان مسلمان صاحب خانه نيز حقّى خواهد بود؟

بسمه تعالى، واجب است هرچه زودتر به هر نحو كه ممكن باشد، رضايت صاحبان امانت تحصيل شود.

[سؤال 7512] 3887

بسمه تعالى 11 / 10 / 1361

اين جانب يك قطعه باغ مشجر خود را كه ملك موروثى است به انضمام اموال پسرعموهايم به رسم امانت تحويل شخصى نموده ايم. طبق اظهار امين كه پيرمرد هستم و قادر به نگهدارى قطعه باغ ياد شدۀ بالا نيستم، توسط شخص نامبرده و پسرعمويم به اين جانب تحويل داده شد. ولى از پرداخت درآمد ملك بنده كه از سال 1345 نزدش باقيمانده و هر سال مى بايست بالمناصفه تقسيم مى نمود تصفيه حساب ننموده است و اخيراً نيز ادعاى تصرف و احياى ملك را مى نمايد و مانع دخالت بنده در مالم مى شود. مستدعى است نظريۀ شرعى آن دفتر محترم را كه آيا امين، مالك ملك است يا وارث، ذيلاً مرقوم فرماييد. والسلام

بسمه تعالى، اگر از طرف مالك شرعى، باغ و اموال به امين سپرده شده، امين مالك نشده و بايد آن ها را به صاحبانش رد كند و هر نحو قرارداد مشروعى داشته اند بايد طبق آن عمل نمايند.

[سؤال 7513] ‘ 5963

3. اگر برادر عروس امانتى على حده از اثاث عروسى از برادر داماد بگيرد و بعد از به هم خوردن عقد، آن اثاث امانت را پس ندهد، در شرع جايز است يا خيانت؟

بسمه تعالى، چيزى كه به رسم امانت از كسى گرفتند، هر وقت صاحب امانت مطالبه كند بايد برگردانند.

ص: 382

[سؤال 7514] 3888

بسمه تعالى

دفتر محترم امام خمينى

ضمن عرض سلام، محترماً معروض مى دارم: اين جانب چند سال پيش، از يك نفر امانتى گرفته كه اين امانتى را - كه وسايل شخصى كت و يك پيراهن و نمى دانم چيز ديگرى بود يا نه - در سربازى به خانواده اش در تهران برسانم؛ لذا بر اثر سهل انگارى و توجه نكردن به مسائل اسلامى، وسايل نامبرده را به خانواده اش نرساندم و فقط از پيراهن ايشان استفاده شخصى نمودم ولى دقيقاً در مورد كت و ديگر وسايل احتمالى ايشان، نمى دانم به فقير دادم يا نه. ولى حالا تكليف در مورد ايشان چيست؟ در ضمن، هيچ گونه دسترسى به ايشان ندارم. در ضمن، وسايل ايشان مورد استفادۀ خودشان قرار گرفته بود. و آيا اگر لازم باشد پولى بنده در مورد وسايل ايشان بدهم، بايد وسايلش را به قيمت امروز قيمت گذارى كنم و يا نه به قيمت چند سال قبل؟

بسمه تعالى، هر مقدار يقين نداريد كه به موردش پرداخته ايد، بايد به او بپردازيد و اگر مأيوس از شناختن او باشيد، بايد از طرف او به فقير صدقه دهيد.

[سؤال 7515] 3889

بسمه تعالى 1 / 5 / 1362

با سلام به رهبر انقلاب اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى

در مدت تقريباً 55 سال پيش توسط 3 نفر - يك نفر اهل تسنن و دو تن تشيع - امانت هايى شامل ظروف چينى، چرخ خياطى، دو عدد سينى - كه احتمالاً طلا يا نقره با مارك روسى است - استكان و ديگر وسايل، به طور امانت به پدرم سپرده شده است و براى مسافرت، صاحبان كالا به شوروى رفته اند و هنوز كه برنگشته اند. در زمان حيات پدرم به حضرات مجتهدين و مراجع تقليد مكاتبه مى شود كه دستور نگهدارى داده

ص: 383

مى شود. پس از 12 سال كه پدرم فوت كرده است نگهدارى آن ها براى من هم مشكل شده است و وسايل هم از بين مى رود. حالا دستور شرعى در اين مورد را صادر فرماييد. والسلام

بسمه تعالى، امانت بايد حفظ شود و در صورت يأس از مراجعت صاحب آن، به حاكم شرع ارجاع شود.

[سؤال 7516] 3890

بسمه تعالى

خدمت امام امت خمينى كبير و امام بت شكن ياور مستضعفين سلام عرض كرده و پس از دعا جهت طول عمر آن رهبر بزرگ، سؤالى شرعى براى اين جانب پيش آمده كه مطرح مى كنم:

حدود چهار - پنج ماه پيش يكى از برادران پاسدار، شهيد شده و اتومبيل فولكس واگن نزد اين جانب امانت دارد و من دسترسى به همسر ايشان ندارم و مى دانم كه ظاهراً همسر ايشان يك فرزند دو - سه ماهه حامله هستند؛ ولى هرچه جست وجو كرده ام نتوانسته ام تا كنون وى را پيدا كنم؛ البته اكنون نيز در جست وجو هستم. و در حال حاضر اين ماشين در حال از بين رفتن است (در اثر كار نكردن) و اين جانب هنوز اين جرأت را به خود نداده ام كه به آن دست بزنم. آيا من مى توانم با توجه به اين كه اين اتومبيل در حال حاضر خراب نيز هست آن را درست كرده و استفاده كنم؛ براى اين كه اين مال از دست نرود تا همسر اين شهيد را پيدا كنم يا نه؟

بسمه تعالى، حفظ امانت لازم است و به حاكم شرع مراجعه نماييد.

[سؤال 7517] 3891

بسمه تعالى 23 / 7 / 1358

به پيشگاه مبارك مرجع عالى قدر تشيع نايب الامام، امام خمينى، دام ظله العالى

محترماً؛ به عرض مى رساند: مدت تقريباً دو سال است، شركتى مقدارى لولۀ

ص: 384

ايرانيت به طور امانت در نزد اين جانب گذاشته و از صاحب لوله ها خبرى نيست و بودن لوله ها باعث گرفتارى براى اين جانب شده، در ضمن قرار بوده در ماه صد تومان اجاره بدهد كه پرداخت نكرده است. از محضر آن بزرگ مرجع، تمنّا دارم كه وظيفۀ شرعى حقير را در مقابل اين قضيه روشن فرماييد كه دعا گو باشم. لطفاً جواب را كتباً مرقوم بفرماييد. والسلام

بسمه تعالى، بايد براى صاحبش نگهدارى كنيد و اگر مأيوس از پيدا شدن او باشيد، از طرف او صدقه بدهيد.

[سؤال 7518] ‘ 7048

7. اگر كتاب يا جزوۀ شخصى نزدمان بماند و دسترسى به صاحب مال محال باشد تكليف چيست؟

بسمه تعالى، بايد آن را براى صاحبش حفظ كند يا به حاكم شرع تحويل دهد.

[سؤال 7519] 3892

بسمه تعالى 23 / 3 / 1361

رياست محترم دفتر حضرت امام خمينى

پس از تقديم سلام در مورد چند موضوع به شرح زير به اشكال برخورد كرده ام كه احتياج به راهنمايى مى باشد، خواهشمندم راهنمايى بفرماييد:

1. حدود دو سال قبل دو باب زير زمين از خانه مسكونى اين جانب را شخصى اجاره نموده كه ليمو و كود شيميايى در آن بگذارد تا شش ماه، و ماهيانه چهار هزار و هشتصد ريال بدهد. بعد از گذشتن حدود دو ماه مقدارى ليمو را خودش برده و مقدارى را حواله كرده، برده اند و فقط دو هزار ريال على الحساب داده و حدود ده كيسه كود شيميايى نزديك دو سال است كه مانده و اجاره زير زمين هم مانده و صاحب آن هم كه در يزد ساكن بوده اختلاف خانوادگى پيدا كرده و مى گويند به شيراز

ص: 385

رفته كه من به كلى نه جاى او را مى دانم و نه ديگران آدرسش را مى دانند كه به من بدهند. در اين مورد بنده را راهنمايى بفرماييد.

بسمه تعالى، مال را بايد براى صاحبش حفظ كنيد يا به حاكم شرع مراجعه نماييد.

2. حدود بيست سال قبل پدر اين جانب فوت كرده و حدود ده سال قبل از آن در بيابانى چاهى شراكتى با دو نفر ديگر حفر كرده بودند كه قناتى بشود و از آن استفاده كنند، ولى اقدامى نكرده اند و بعد از فوت پدرم پسر عمويم بزرگ تر ماها بوده، او چهار سال قبل على رغم اين كه همه ما وارثين كه سه نفر هستيم و هر سه نفر كبير بوديم، بدون پرسش و سؤال و اجازه از ما آن چاه را فروخته و مبلغى گرفته و از مبلغ دريافت شده هم پولى به ما پرداخت نكرده است، آيا حق داريم كه از فروش سهميه خودمان جلوگيرى كنيم، در صورتى كه ارزش فعلى خيلى زيادتر از آن موقع هست كه ايشان فروخته، يا راه ديگرى دارد؟ لطفاً راهنمايى بفرماييد.

بسمه تعالى، اگر از چاه اعراض نكردند ورثه در مقدار سهم الارث خود حق دارند و اگر معامله را اجازه نمودند همان مبلغ كه به عنوان ثمن تعيين شده را حق دارند.

3. مبلغ پنجاه هزار تومان آب و زمين و خانه از پدر ارث رسيده كه نمى دانم وجوهات آن پرداخت شده يا خير آيا معافم يا بايد بپردازم؟

بسمه تعالى، اگر يقين به وجود خمس در آن نداريد چيزى بر شما نيست.

[سؤال 7520] 3893

بسمه تعالى 12 / 2 / 1362

دفتر استفتائات حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله، سلام عليكم ورحمة الله وبركاته

به استحضار مى رسد بعضى از كاركنان آموزش و پرورش در سال هاى قبل از پيروزى انقلاب، براى رفع نيازمندى هاى خود از بانك صادرات وام دريافت داشته اند. بانك براى پشتوانه عدم پرداخت احتمالى اقساط وام، معادل يك درصد از كليه وام گيرندگان، اضافه بر بهرۀ معمول - كه 12% بوده، يعنى از هر نفر 13% - به عنوان بهره و پشتوانه وام دريافت نموده. پس از پرداخت كليۀ اقساط بدهى، يك درصد اضافۀ

ص: 386

دريافتى، از بانك وصول شده و مدتى است اين پول راكد مى باشد و صاحبان آن براى دريافت سهم خود، مراجعه نكرده اند. آيا استفاده از اين پول، در صندوق قرض الحسنه كاركنان اداره، به عنوان امانت با عنايت به عدم اطلاع و احياناً عدم رضايت صاحبان آن، جايز است يا نه؟

در غير اين صورت، با التفات به اين كه به صاحبان آن دسترسى نيست، به چه نحو بايد عمل كرد؟

بسمه تعالى، استفاده از پولى كه مالك شرعى دارد، بايد با رعايت رضايت صاحب آن ولو به شاهد حال باشد و اگر دسترسى به صاحب آن نباشد، بايد به حاكم شرع مراجعه شود.

ص: 387

ص: 388

کتاب مضاربه

احكام مضاربه

ص: 389

ص: 390

[سؤال 7521] 3894

بسمه تعالى

1. آيا مى شود رابطۀ كسى كه پولش را به بانك مى سپارد را با بانك مضاربه ناميد؟

بسمه تعالى، ممكن است بانك، وكيل در مضاربه شود ولى متعارف خارجى، قرض به بانك است.

2. پولى كه در مضاربه قرار دارد جزو مخارج ساليانه است؟

بسمه تعالى، پول مضاربه مؤونه نيست، بلكه سرمايۀ كسب است.

3. كسى كه همه مخارجش به عهدۀ خانواده نيست، بايد از همۀ درآمدى كه دارد خمس بدهد؟

بسمه تعالى، هر مقدار كه آخر سال زياد بماند خمس دارد. ان شاء الله موفق باشيد.

خوشحال مى شوم اگر دست خطى از شما در پاسخ اين نامه داشته باشم.

[سؤال 7522]‘ 3681

3. چند سالى است كه يك شركت سرمايه گذارى در پاكستان تأسيس شده كه سهام 100 روپى مى فروشد و از محل اعتبار اين سهام، سرمايه گذارى كرده و در پايان، بهرۀ عايد از سرمايه گذارى را بين سهام داران تقسيم مى كند.

وليكن اين شركت تقبّل كرده است كه هرساله در صورتى كه بهرۀ كافى نبرد، بنا به تعهد دولت، مبلغ مشخص و ثابتى به سهام داران خود بدهد. به عبارت ديگر

ص: 391

سهام داران، على رغم زيان شركت، مبلغ مشخصى از شركت مزبور با كمك دولت دريافت خواهند كرد. آيا در اين شركت مى توان سرمايه گذارى كرد؟

بسمه تعالى، بهره به نحو مزبور ربا و حرام است؛ مگر آن كه بهرۀ تجارت باشد.

[سؤال 7523] 3681

4. آيا مى توان در شركت هايى كه در امر تجارت دوجانبه فعاليت دارند سرمايه گذارى كرد؟

بسمه تعالى، سؤال روشن نيست.

[سؤال 7524] 3895

بسمه تعالى 26 / 11 / 1361

محضر مقدس مرجع عالى قدر و رهبر انقلاب اسلامى، حضرت امام خمينى، دامت بركاته، پس از ابلاغ سلام، لطفاً جواب مسائل ذيل را مرقوم فرماييد:

1. در اساس نامه صندوق هاى قرض الحسنه نوعاً ذكر شده: «جهت تأمين بعضى از مخارج، مبلغى از پس اندازهاى موجود را در امور تجارى و زراعى و امثال اين ها به كار بيندازند»؛ سودى كه از اين راه به دست مى آيد آيا اختصاص به همان صندوق پيدا مى كند يا افرادى كه در آن صندوق حساب دارند سهيمند؟

بسمه تعالى، چنانچه افراد پولشان را مى دهند كه سهيم باشند، در سود شريكند.

2. درآمد حاصله بعد از گذشت سال، خمس دارد يا خير؟

بسمه تعالى، صاحبان سهام بايد خمس بدهند.

3. وام هايى كه به افراد از طرف صندوق داده مى شود نوعاً صدى يك به عنوان كارمزد گرفته مى شود، چنانچه صندوق درآمد ديگرى داشته باشد در اين صورت كارمزد گرفتن چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، اگر واقعاً حق الزحمه و كارمزد به مقدار متعارف مى گيرند مانع ندارد، ولى مجرد

تغيير اسم، بهره را حلال نمى كند.

ص: 392

4. فردى به شهادت رسيده، ولى وصيتنامه ندارد، تكليف همسر او با داشتن دو فرزند از شهيد و يك مادر چيست؟ آيا اجازه مى فرماييد تا به حد تكليف و قانونى رسيدن فرزندانش، در منزل و اموال تصرف كند؟

بسمه تعالى، بايد به حاكم شرع مراجعه و براى صغار، قيّم تعيين كرد تا آنچه مصلحت صغار است به واسطۀ قيّم عمل شود.

[سؤال 7525] 3896

بسمه تعالى 27 ذوالقعده 1399 ق

محضر مرجع عظيم الشأن عالم تشيع آيت الله العظمى الإمام خمينى مدّ ظله العالى

كسى مبلغ يك صد و پنجاه هزار تومان پول از كسى دريافت مى كند از باب مضاربه يعنى مبلغ بالا را به پول خودش مخلوط كند، توليد و يا معامله پنير نمايد مبلغ فوق الذكر تقريباً معادل مى شود به هزار حلب پنير، و از نفع آن هر ماهى مبلغ سه هزار و شش تومان به عنوان مصالحه به صاحب پول بدهد باقى نفع هرچه باشد كم يا زياد بر عهده كسى است كه اين پول را مى گيرد و براى مبلغ مزبور سندى نوشته شده است و چون چك پشتوانۀ سند است براى دريافتى مبلغ مزبور تعداد شش قطعه چك بانكى به طرف داده است بدون تاريخ هر وقت خواستند بدون عذر بپردازد چون بعد از خواستن جنبۀ امانتى دارد آيا اين معامله به طور مضاربه صحيح است و اگر صحيح نباشد با عنوان ديگر صحيح مى شود و يا رأساً باطل است؟ مشروحاً جواب مرقوم نماييد.

بسمه تعالى، قرار داد مذكور باطل است و ربح بالنسبة به سرمايه تقسيم مى شود و عامل مستحق اجرت المثل است.

[سؤال 7526] ‘ 7246

5. اگر شخصى به لحاظ امين بودن تاجرى سرمايه اى را در اختيار او گذارد تا با سرمايه خود مخلوط كند و چنين تاجرى بدون قرارداد ماهيانه مبلغى به او بپردازد

ص: 393

شرعاً جايز است يا خير؟ آيا در كل تجارت، با فرض حرام بودن، دخالت دارد به نحوى كه اعضاى خانواده تاجر نتوانند از چنين درآمدى استفاده كنند؟ لطفاً چنانچه فروعى براى مسأله قابل تصور و مورد ابتلا است مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، پول را اگر قرض كرده، تمام درآمد به خودش تعلق دارد و اگر به عنوان مضاربه قبول كرده، درآمد به نسبت سرمايه تقسيم مى شود و در هر صورت معاملات و تصرفات اشكال ندارد.

[سؤال 7527] 3897

بسمه تعالى

دفتر محترم حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيد روح الله الموسوى الخمينى دامت بركاته

محترماً معروض مى دارد: اين جانب زمينى را خريدارى نموده، با شخصى قرار مى گذارم كه او با سرمايۀ خود آن را ساخته، پس از تكميل، تحويل اين جانب بدهد با قيمت تعيين شده، و وجه آن را دريافت دارد. و مقرر مى داريم اگر نتوانستم وجه را بدهم رأس موعد، ساختمان و زمين را به فروش برسانم و وجه او را بدهم. آيا اين مسأله جايز است و مى شود اسم مضاربه بر آن نهاد؟ ضمناً احكام مضاربه در كدام كتاب فارسى مشروحاً نوشته شده است؟

بسمه تعالى، قرار مذكور اشكال ندارد، ولى مضاربه نيست. و احكام مضاربه در رساله عمليه ذكر شده است.

[سؤال 7528] 3898

بسمه تعالى

حضور مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى متّع الله المسلمين بطول بقائه

ضمن تقديم مراتب اخلاص و ارادت از محضر شريف آن مرجع عالى قدر استعلام و استفتا مى نمايد:

ص: 394

شركت سپهان كه به امر كشاورزى و دامپرورى و توليد شير و گوشت اشتغال دارد، براى تأمين كسرى نقدينگى و خريد علوفه در فصل برداشت، از سهام داران خود و يا اشخاص ديگر، وجوهى به صورت مضاربه دريافت مى نمايد. در ارتباط با پرداخت سود مضاربه، دو سؤال وجود دارد كه از محضر مبارك استعلام و استفتا مى گردد:

1. بعضى از دهندگان وجه، از سود سرمايۀ خود امرار معاش مى كنند و قبل از تعيين نتيجه مضاربه و محاسبه سود يا زيان وجه پرداختى خود، احتياج دارند كه مبالغى على الحساب سود مضاربه دريافت نمايند تا پس از تعيين نتيجه عمل در پايان سال دورۀ كاركرد مابه التفاوت محاسبه گردد. آيا پرداخت مبالغى على الحساب، قبل از محاسبۀ نتيجۀ مضاربه اشكال شرعى دارد يا خير؟

2. وجوه دريافتى مذكور براى مصارف مختلف اعم از خريد علوفه (كه در فصل برداشت ارزان تر از زمان مصرف است و بايد خريدارى شود) و داروى دامى و وسايل كار و فنى و غيره مصرف مى شود و مشخص نمودن يك قلم وجه دريافتى در ارتباط با يك خريد معين مقدور نمى باشد ولى در كل شركت قابل محاسبه است. آيا نتيجۀ اين محاسبه را مى توان به عنوان ضابطه در نظر گرفت و در حكم سود مضاربه تلقّى نمود يا خير؟

بسمه تعالى، پرداخت مبلغى براى صرف در كسرى علوفه و داروى دام مضاربه نيست و در مورد سؤال صاحبان پول بيش از درآمد حاصل از سودهايشان حق ندارند.

[سؤال 7529] 3899

بسمه تعالى 25 / 5 / 1361

1. اگر پول از يك نفر يا مؤسسه اى - مثل صندوق قرض الحسنه - باشد و كار از يك نفر يا شركت ديگرى و قرارداد آن را بنويسند كه چند سهم از صاحب پول و چند سهم از كسى كه كار مى كند، بعد از مدتى مى تواند به دليل بى سواد بودن و يا اين كه احتياط

ص: 395

در كارها دارد و نمى تواند حساب نگه بدارد، بگويد سهميۀ استفادۀ طرف قرارداد را به اين مبلغ با توافق طرفين مى خرم؟

بسمه تعالى، اگر پولى كه صندوق مى دهد قرض نباشد اشكال ندارد. و در صورت جهل به مقدار مصالحه نمايند.

2. اگر صندوق قرض الحسنه بخواهد وام هاى سنگين بدهد به افراد توليد كننده به مدت هاى طولانى و براى مخارج صندوق بخواهد استفاده داشته باشد، به چه صورت بايد قرارداد نمايند؟

بسمه تعالى، مى توانيد كارمزد بگيريد به مقدار متعارف.

3. حضرت امام در رسالۀ

عمليه، مسألۀ 2147 فرمودند: «مى تواند طرف شركت بگويد از ضرر، شريك نيستم؛ ولى از استفاده، شريك هستم»، چنانچه صندوق چنان قراردادى را بنويسد بعد از مدتى مى تواند سهميۀ صندوق - البته استفاده را - به مبلغى بخرد تا نخواهد حساب نگه بدارد و بنويسد؟

بسمه تعالى، چنانچه مصالحه نمايد اشكال ندارد.

[سؤال 7530]

4. مسألۀ مضاربه را بيشتر شرح دهيد.

بسمه تعالى، به رساله مراجعه كنيد.

[سؤال 7531] ‘ 6914

2. آيا در معاملات مضاربه اى مى توان زمان قائل شد؟

بسمه تعالى، شرط مدت در ضمن عقد مضاربه، لزوم وفا ندارد و طرفين هر وقت بخواهند مى توانند فسخ كنند؛ ولى اگر در ضمن عقد خارج لازم، شرط كنند كه تا مدت معينى مضاربه را فسخ نكنند، لازم است بر طبق اين شرط عمل نمايند.

[سؤال 7532] 3900

بسمه تعالى

دفتر محترم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله العالى

محترماً تقاضا مى شود جواب مسائل ذيل را مرقوم فرماييد:

ص: 396

1. زيدى وجهى مى دهد به عمرى كه با آن كار كند، منافع آن آنچه حاصل شود بالمناصفه اما ضرر را عمرو قبول مى نمايد به عهده خودش باشد، شرعاً شركت آن چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، مضاربه به نحو مزبور صحيح نيست، ولى اگر در ضمن عقد شرط كند كه عهده دار خسارت وارده باشد مانع ندارد.

2. وجوهى كه بابت بازخريد حقوق كارمندى كه به خدمت مشاراليه خاتمه داده شده پرداخت گرديده آيا خمس به آن تعلق مى گيرد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر حق شرعى ادامه كار ندارد، پول بازخريد ادامۀ خدمت خمس ندارد.

3. وجوهى كه به فرزندان داده مى شود در قلك يا در بانك ها در حساب پس انداز نگهدارى مى شود،

آخر سال خمس به آن تعلق مى گيرد يا خير؟

بسمه تعالى، چنانچه از ملك خود خارج و در ملك فرزندان وارد كند خمس ندارد.

4. كارمند جوانى كه عائله دار است و حال بى كار است و كارى گيرش نيامده، آيا اجازه مى فرماييد به مشاراليه سهم امام عليه السلام داده شود يا خير؟

بسمه تعالى، از موارد صرف سهم مبارك نيست، لكن اگر فقير است و دادن سهم به او موجب ترك كار نمى شود، مجازيد به مقدار رفع ضرورت به او بدهيد.

5. بانك ها براى حساب پس انداز آخر هر سال بدون هيچ گونه مذاكرات مبلغى به عنوان بهره منظور مى دارند، اين بهره چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، بهرۀ پول ربا و حرام است، گرفتن آن جايز نيست.

در پايان سلامتى و طول عمر آن رهبر عزيز را از درگاه خداوند متعال خواهانم و خواهشمندم در اين مورد مرا راهنمايى فرماييد.

[سؤال 7533] 3901

بسمه تعالى

رياست محترم دفتر امام خمينى مدّ ظله العالى

محترماً اين جانب يك شخص مغازه دار مى باشم. براى ترويج كارم مبلغى پول از خواهرم گرفته و در كسب و تجارت انداخته ام و هر از مدت زمانى بدون حساب،

ص: 397

مبلغى پول به ايشان مى دهم. خواهشمند است اعلام فرماييد كه از نظر شرعى اين كار درست است يا خير؟

بسمه تعالى، اگر بهرۀ پول نباشد اشكال ندارد و چنانچه پول را به شما قرض نداده و با پول او تجارت مى كنيد، منافع پول او تماماً از خود او است و شما اجرت العمل حق داريد و در اين صورت اگر پولى كه به او مى دهيد با مصالحه باشد اشكال ندارد.

[سؤال 7534] 3902

بسمه تعالى 28 / 10 / 1358

محضر مقدس حضرت مستطاب آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى، پس از تقديم سلام

معروض مى دارد: آيا مزارعه و مساقات و مضاربه كه در زمان رسول اكرم معمول بوده، محدود به زمان معين بوده يا اين كه هميشه به قوت خود باقى است. متمنى است مشروحاً بيان فرماييد، تا موجب ارشاد مؤمنين متعهد گردد. ادام الله ظلكم ان شاء الله

بسمه تعالى، مذكورات از معاملات مشروعه هستند و شرعيت آن ها اختصاص به زمان خاصى ندارد.

[سؤال 7535] 3903

بسمه تعالى 19 / 4 / 1361

حضور محترم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته

ضمن سلام، مقتضى است حضرت عالى نظراتشان را در موارد زير اظهار فرمايند:

اول: قرارداد مضاربه.

دوم: آيا در قرارداد مضاربه مى توان درصدى را به عنوان كارمزد (بهره) گرفت؟

سوم: آيا در قرارداد مضاربه طرفين (وام گيرنده و وام دهنده) در سود و ضرر سهيم هستند؟ يا فقط در سود؟

ص: 398

چهارم: آيا در مضاربه مى توان از وام گيرنده سفته اى به عنوان ضمانت اجرايى و وثيقه دريافت نمود؟

بسمه تعالى، مضاربه وام دادن و وام گرفتن نيست، بلكه قرارداد خاصى است كه شرح آن و احكام آن در رساله مذكور است.

[سؤال 7536] 3681

2. به طورى كه دولت پاكستان اعلام كرده، اخيراً اقدام به تأسيس بانك بدون بهره كرده است. اما ما نمى دانيم كه سرمايه گذارى كه اين بانك خواهد كرد در چه زمينه اى مى باشد. همچنين اعلام كرده است كه هر شش ماه، سود حاصل از سرمايه گذارى را به ما مى دهد (مقررات بانك ضميمه است) و ليكن به قرار اطلاع، بهره اى كه از پول هاى به قصد ربا گذاشته شده و پول هاى «بانك بدون بهره» عايد مى شود را با هم مخلوط مى كنند و از آن ميان، سود به مشتركين «بانك بدون بهره» مى پردازند. آيا مى توان در اين بانك پس انداز كرد؟

بسمه تعالى، اگر به نحو مشروع، مضاربه با شرايط واقع شود، سود جايز است.

[سؤال 7537] 3904

بسمه تعالى

اگر اصل پولى را كه مضارب به عامل مى دهد توسط عامل يا شخص ثالث تضمين شود، يعنى احتمال خطر نسبت به اصل مبلغ مضاربه منتفى گردد، مضاربه صحيح است؟

بسمه تعالى، اگر تضمين به نحو ضمان عقدى باشد صحيح نيست ولى اگر با عقد بيمه يا به طور شرط در ضمن عقد، قرارداد شود كه خسارت وارده بر مالك را جبران كند، مانع ندارد.

ص: 399

ص: 400

کتاب شركت

احكام شركت

ص: 401

ص: 402

[سؤال 7538] 3905

بسمه تعالى 12 / 10 / 1358

حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله، چه مى فرماييد در اين مسأله شرعيه:

دو نفر مشتركاً يك باب مغازه خريده اند و يكى بدون اطلاع ديگرى سند را به نام خود تنظيم نموده است. بعد از 18 ماه تصرفات بدون مجوز شرع، پول شريك ديگر را جبراً پرداخت كرده كه آن هم با اين كه راضى به اين امر نبوده ناچار آن را برداشته و شهود نيز موجود است. اين معامله چه صورت شرعى دارد؟ بيان فرماييد.

بسمه تعالى، معامله صحيح است و با فرض اين كه مشتركاً مغازه را خريده اند، هر دو به نحو شركت مالكند و تنظيم سند اثرى ندارد.

[سؤال 7539] ‘ 6337

2. زن در تمام مدت زناشويى كه دو سال و شش روز بوده است در يك مؤسسه كار مى كرده و در خريد ساير وسايل منزل با مرد سهيم بوده است؛ اين وسايل چگونه بايد تقسيم شود؟

بسمه تعالى، وسايلى كه با هم خريده اند، در صورتى كه يكى به ديگرى نبخشيده به نسبت پولى كه داده اند مشترك بين هر دو است.

ص: 403

[سؤال 7540] 3906

بسمه تعالى 12 / 5 / 1361

محضر حضرت آيت الله العظمى، نايب امام زمان، امام خمينى، رهبر و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران و اميد مستضعفان جهان، روحى له الفدا

با سلام، دو نفر شريك با قرارداد و سرمايۀ مساوى، يكى شاغل در مغازه با توافق طرفين و با حقوق معيّن، مشغول به كار شده است. به اظهار وى، چهار سال با آن قرارداد عمل كرده است و دو سال، پنج برابر حقوق توافق شده، و سه سال، هفت برابر حقوق اوليه برداشت كرده است و اين بدون اطلاع شريك خود و توافق طرفين بوده است. آيا چنين امرى جايز است يا خير؟ والسلام على من اتبع الهدى

بسمه تعالى، برداشت زايد بر مقدار مورد توافق، جايز نيست و مقدار زايد را به نسبت سهم شريك، ضامن است.

[سؤال 7541] ‘ 4028

2. آيا هيأت مديرۀ صندوق قرض الحسنه مى تواند موجودى صندوق را به مضاربه يا مشاركت يا مزارعه يا مساقات بگذارد؟

بسمه تعالى، اشكال ندارد؛ مگر آن كه از طرف شركا محدوديت باشد.

[سؤال 7542] 3907

بسمه تعالى 26 / 3 / 1361

حضرت مستطاب آيت الله العظمى، جناب آقاى حاج سيد روح الله موسوى، امام خمينى، دامت بركاته

عرض مى شود: قنات جاريه صادقمان واقع در بسطام كه در روز اول فروردين ماه 1361، ساعت هشت صبح به مدت يك سال قرعۀ شرعى شده است و تا به حال دو مرتبه خراب شده است و آب آن به كلى بند آمده و حاليه كه باز شده است، مرقوم بفرماييد آيا قرعۀ اوليه باطل است و بايد دو مرتبه قرعه شود، يا خير؟

ص: 404

بسمه تعالى، تقسيم آب مشترك بر حسب زمان، منوط به توافق تمام شركا است و هر وقت هر يك از شركا بخواهد مى تواند از آن توافق برگردد.

[سؤال 7543] 3908

بسمه تعالى

ماقولكم دام ظلّكم فى هذه المسأله

محفوظ - چراگاهى كه براى چرانيدن موپشميان مى باشد - ميان چند دهات از قديم الايام مشترك و غير منقسم است و همه دهقانان انعام و اغنام خود را در آن علف گاه مى چرانند ولى، الحال اهاليان يك قريه بدون رضا و اجازت اهل قريه هاى ديگر اين چراگاه محفوظ را براى غرس نمودن درختان توت به حكومت جابره دادند. و اهاليان قريه هاى ديگر اصلاً بر اين كار رضا نمى دهند. بيان فرماييد كه دادن چراگاه محفوظ به حكومت جابره يا خود احيا و آباد نمودن آن را بدون رضاى ديگر شركاى رسمى، جايز است يا نه؟ بيّنوا توجروا، اجركم على الله

بسمه تعالى، چنانچه چراگاه مذكور از قديم الايام مشترك بين چند قريه بوده و به نحو اشتراك از آن استفاده مى كردند به همان نحو سابق بايد عمل شود و تصرف اهالى بعض قريه ها منوط به موافقت اهالى ساير قريه ها مى باشد.

[سؤال 7544] 3909

بسمه تعالى

حضور مبارك حضرت مستطاب، مرجع عالى قدر و رهبر معظم، حضرت امام خمينى، مدّ ظله العالى، پس از عرض سلام و اداى تحيات، خواهشمندم عنايت فرموده جواب مسأله ذيل را مرحمت فرماييد:

اگر زمينى را دو نفر به طور مشاع شريك باشند و يكى از شريكين، بدون اجازۀ شريك ديگر اقدام به احداث بنا نمايد، در فرض مسأله شريك مى تواند او را به خراب

ص: 405

نمودن اجبار كند؟ اگر نمى تواند، تكليف او چيست؟ ادام الله ظلّكم

بسمه تعالى، مالك ساختمان بايد رضايت شريك را، به هر نحو شده جلب نمايد.

[سؤال 7545] 3910

بسمه تعالى 2 / 10 / 1361

دفتر حضرت امام خمينى، سؤال شرعى و تقاضاى فتوا

من با دو نفر به منظور كسب شريك هستم آن دو نفر با هم تبانى و يكرنگى داشته و به عنوان اين كه دو نفر اكثريت داشته در امور دخل و خرج و تصميم گيرى بدون آن كه مرا نظارت در كار و سرمايه داشته و دخالتم بدهند بدون رضايتم رتق و فتق امور را داشته و در سرمايه و كار من به اين صورت برخلاف رضايت و ميلم تصرفات دارند و چون اقليت در برابر دو نفر واقع شده حرفم در قانون عرف به جايى نمى رسد.

از نظر شرعى عمل نامبردگان چه صورت دارد؟ و هزينه و درآمد حاصله در دخل و تصرف آنان در آن چه صورتى دارد؟

بسمه تعالى، دخل و تصرّف در مال مشترك منوط به رضايت تمام شركا است.

[سؤال 7546] 3911

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته محترماً به عرض مى رسانيم

حدود هشتاد خانوار در يك روستا كه دو خانوار هركدام بيست و چهار ساعت آب به مدار شانزده و پنج هكتار زمين آبى محوطه و پانزده هكتار ديمه كارى دارند. و ده نفر هر كدام ده ساعت آب و دو هكتار محوطه آبى و هشت هكتار ديمه كارى و بقيه يك ساعتى و دو ساعتى الى شش ساعتى و زمين آبى و ديمه هركدام از دو هكتار تا

ص: 406

شش هكتار دارند. در وسط اين اراضى مقدار دويست هكتار زمين جهت دامدارى بيست سال است كه كشت نكرده اند و اما سه تا بند و يك چشمه آب و چهار زاقۀ دامدارى به وجود آورده اند و آب و زمين، ثبتى و موروثى مى باشد آيا شش نفر از مالكين بدون رضايت بقيه مى توانند مقدار هشتاد هكتار از آن را به عده اى واگذار كنند؟

بسمه تعالى، اگر زمين مشترك است تصرف در آن بايد با رضايت همه شركا باشد.

[سؤال 7547] 3912

بسمه تعالى

محضر مبارك دفتر امام خمينى، دامت بركاته

محترماً به عرض ميرسد شخصى يك ساختمان در شهر دارد كه دو زن و ده فرزند پسر و دختر دارد و اين شخص مدت 4 ماه است كه فوت كرده است يكى از پسرها از زمان پدر تا حالا در خانه پدرى نشسته و يكى از زن ها هم همچنين و يكى از نوۀ پسرها هم همچنين، و يك اتاق هم خالى بوده كه يكى از دخترها اين اتاق را به تصرف درآورده و داده به يك زن بى شوهر و بى بچه و بى كس، و آن پسرى كه در زمان پدر تا حالا در آن خانه نشسته حالا مى گويد كه بايد اين زن برود بيرون و خودت بيايى بنشينى آن دختر مى گويد به آن احتياج ندارم داده ام به يك زن بى سرپرست بدون كرايه، حالا آن پسرى كه در زمان پدر تا حالا در آن خانه نشسته مى گويد بايد آن زن ماهانه مبلغ 500 تومان بدهد آيا از نظر شرعى در اين مدتى كه پدر آن شخص فوت كرده و خودش در خانه مى نشسته و وارث هاى ديگر راضى نبوده اند چه حكمى دارد؟

يا اين كرايه اى كه مى خواهد از آن زن بى سرپرست بگيرد اين كرايه به او مى رسد يا نه؟ و نماز روزه آن زن بى سرپرست در آن خانه صحيح است يا صحيح نيست و ضمناً

ص: 407

حاضر نيستند اموال آن مرحوم را تقسيم بكنند و چون حاضر نبوده اند هر كدام از اين بچّه ها رفته اند مقدارى از مِلك و باغ را تصرف كرده و حاصلش را برده اند از نظر شرعى اين مسأله چه حكمى دارد؟

بسمه تعالى، تصرّف در مال مشترك بايد با اجازۀ همه شركا باشد و بدون اجازه، غصب و موجب ضمان اجرت المثل است.

[سؤال 7548] 3913

بسمه تعالى 1 / 10 / 1361

محضر مبارك مرجع عالى قدر، حضرت مستطاب آيت الله العظمى الامام خمينى، مدّ ظله العالى

پدر و پسرى براى تهيۀ منزل مسكونى، مبلغ يك صد هزار تومان - كه سى هزار تومان از پسر و هفتاد هزار تومان آن از پدر است - روى هم مى ريزند و منزلى مى خرند، ولى موقع نوشتن قبالۀ عادى روى حسن نيت و اعتماد، خانۀ پدر به نام پسر نوشته مى شود. بعد از مدتى كه مى گذرد، پدر با كمك خود پسر، او را داماد مى كند و اكنون هر دو در خانه سكونت دارند. پس از مدتى كه از ازدواج و سكونت در خانه مى گذرد و پدر خواستار توسعۀ منزل مى شود، پسر تحت تأثير افرادى قرار مى گيرد و با كمال قدرت و جرأت مقابل پدر مى ايستد و مى گويد: شش دانگ خانه مال من است و شما دينارى نپرداخته ايد و هر جا كه مى خواهيد برويد و شكايت كنيد. ضمناً عدۀ زيادى از زن و فرزندان و فاميل از خريد خانه به همين نحو اطلاع كامل دارند. آيا به نظر مبارك به بهانۀ اين كه اصل قبالۀ خريد به نام فرزند است، پدر از اين خانه محروم است؟ تصرفات و عبادات اين پسر بدون رضايت پدر، صحيح است يا خير؟ و چون طرفين كمال رضايت به حكم و فتواى آن حضرت دارند و مخالفتى نشان نمى دهند، استدعا دارد براى رفع نزاع و تشاجر، حكم الله را ذيلاً مرقوم فرماييد.

توضيحاً اين كه مذاكره و خريد منزل و حتى صيغۀ مبايعۀ شرعيه به وسيلۀ پدر

ص: 408

انجام گرفته و پدر به دست خود روى مصالحى و از روى حسن نيت و اعتماد به فرزند خويش، قباله را به نام پسر مى نويسد.

بسمه تعالى، قباله ميزان نيست و اگر با پول مشترك خانه خريده اند و پدر حق خود را به پسر نبخشيده، خانه بين آن ها مشترك است و تصرّف هيچ يك بدون اذن ديگرى در خانه جايز نيست.

[سؤال 7549] 3914

بسمه تعالى 26 / 11 / 1361

محضر مبارك رهبر عزيز انقلاب، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، اطال الله عمره، سلام عليكم

به عرض مبارك حضرت عالى مى رساند كه شركت تعاونى صنف دواتگرهاى اصفهان و حومه كه اين جانب يكى از صاحبان سهام آن مى باشم؛ سود حاصله از معاملات سال مالى 1360 خود را تا كنون بين اعضا تقسيم ننموده است. در صورتى كه كراراً اكثريت اعضا شفاهاً و كتباً به مسئولين (هيأت مديره) شركت، اعلام نموده اند كه خواستار تقسيم سود مى باشند. ولى هيأت مديره، تا كنون نسبت به تقسيم و تحويل سود اقدام ننموده اند. و مى گويند اگر سود را تقسيم نماييم، سرمايۀ نقدى شركت كم مى شود و به علاوه به اين پول ها نيز مجدداً سود تعلق مى گيرد. لذا با توجه به اين كه اين پول در شركت موجود و شركت با آن مشغول خريد و فروش بوده و با علم به اين كه صاحبان آن ناراضى مى باشند و حتى عده اى از آن ها نيز شهيد گشته و بعضى دار فانى را وداع گفته اند و سهام و سود متعلقه به آن ها، هم اكنون به وراث آن ها كه اغلب صغير هستند مى رسد. خواهشمندم بفرماييد از نظر شرع مقدس اسلام، معامله با اين شركت براى اين جانب به عنوان يك عضو چه صورتى خواهد داشت؟

بسمه تعالى، تصرف در مال مشترك، بايد با رضايت صاحبان اموال شركت و اولياى صغار باشد و در اين صورت مى توانيد عضو شويد.

ص: 409

[سؤال 7550] 3915

بسمه تعالى 14 / 10 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته

پس از عرض سلام و سلامتى آن وجود مقدس، خواهشمند است اين ارگان را در مورد مسأله ذيل ارشاد فرماييد:

مزرعه اى است داراى هشت مالك كه چهار يا بيشتر از مالكين آن كه در هفته 4 يا 5 روز آب دارند، آب خود را براى لوله كشى ده مى دهند و بقيۀ شركا راضى نيستند. آيا از نظر شرعى مى توان سهميۀ افرادى كه راضى هستند به وسيلۀ لوله از زمين هاى مشاع مزرعۀ فوق براى ده آورد و مابقى افراد كه راضى نيستند، در روزهاى آب خود، از آن براى مزرعه استفاده كنند؟ جواب مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، در فرض سؤال، استفاده از زمين هاى مشاع براى كشيدن لوله بايد با رضايت همۀ شركا باشد، ولى على كل حال استفاده آب از مالكين كه راضى هستند، اشكال ندارد.

[سؤال 7551] 3916

بسمه تعالى 25 / 5 / 1361

پيشگاه مبارك زعيم عالى قدر امام خمينى

احتراماً معروض مى دارد: در كوهپايه اصفهان به علت خشكسالى، آب لوله كشى شهر جيره بندى شده و دو باب حمام موجود در محل كه از آب لوله كشى شهر تأمين مى شد، به ناچار از آب دو رشته قنات موجود در شهر كه به مصرف كشاورزى مى رسد، تأمين مى گردد. ليكن آب قنوات كوهپايه در هفته، دو هزار و هشت صد قسمت مى شود كه هر قسمت آن را يك سرجه گويند و هر يك يا چند سرجۀ آن متعلق به يك يا چند نفر مى باشد. با اين حال بعضى از افراد اظهار مى دارند كه ما راضى نيستيم كه از آبمان براى مصرف در حمام برداشته شود. لازم به توضيح است كه اين

ص: 410

دو باب حمام قبل از لوله كشى شهر، از آب همين قنوات استفاده مى كرده، با اين تفاوت كه در آن عصر توسط دلو و چرخه از قنات ها آب كشيده مى شد، ولى حالا توسط الكتروپمپ آب كشيده مى شود. حال با توجه به مسائل فوق نظر مباركتان را دربارۀ تغسيل و تطهير در اين حمام ها اعلام داريد تا ما از شك و دودلى و سرگردانى خلاصى يابيم.

بسمه تعالى، اگر حمام حق استفاده از آب قنات دارد مى تواند مانند گذشته از آب قنات بردارد؛ در غير اين صورت برداشت آب و استفاده از آن منوط به اجازۀ تمام شركا است.

[سؤال 7552] 3917

بسمه تعالى

شخصى از طرف شركتى، جهت انجام كارهاى مربوطه وكالت دارد و مبلغى پول متعلق به شركت نزد وى موجود است؛ بر حسب نياز و بدون اجازۀ مالك، مبلغى از اين پول را برمى دارد، به اين نيت كه در اولين فرصت مبلغ برداشته شده را سر جايش بگذارد و اين كار را هم مى كند و اين مبلغ را با مقدار پولى كه خود داشت، روى هم گذاشت و قطعه زمينى خريد. آيا مالك اين زمين، شناخته مى شود يا خير؟ و اگر در اين زمين، خانۀ مسكونى بنا كند مى تواند در آن نماز بخواند يا نه؟

بسمه تعالى، تصرف در پول شركت بدون اجازۀ شركا، در حكم غصب است و معاملۀ زمين به نسبت مقدار پول شركت، موكول به اجازۀ شركا است.

[سؤال 7553] 3918

بسمه تعالى

حضور محترم حضرت آيت الله العظمى، امام خمينى، مدّ ظله العالى

محترماً به عرض عالى مى رساند كه در حين فوت مادر اين جانبان، ما ترك آن

ص: 411

مرحوم عبارت است از يك دانگ مشاع از شش دانگ يك باب خانه، واقع در گوگد گلپايگان، و ورثه عبارت از سه دختر و يك پسر مى باشد. پس از فوت مادر، برادر به عنوان اين كه يك دانگ خانه را از پنج دانگ ديگر تفكيك نمايد از خواهرها امضا گرفته و به جاى تفكيك با تبانى ادارۀ ثبت اسناد محل، خانۀ مزبور را به نام شخص خود به ثبت رسانده است و سه خواهر را از ارث نسبت به آن محروم نموده است. مستدعى است از آن مقام محترم حكم شرع انور را بيان فرماييد.

با تقديم احترامات فائقه

بسمه تعالى، تصرف در مال مشترك موقوف است به رضايت همۀ شركا و چنانچه نزاعى هست بايد در محكمۀ شرعيه حل شود.

[سؤال 7554] 3919

بسمه تعالى 7 / 11 / 1361

محضر مبارك آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

چه مى فرماييد بر اين مسأله شرعيه كه: چند نفر در يك ملك محصور و مشجر مشاعاً مالك هستند. آيا زيد مى تواند در قسمت مشاعى از اين ملك، به عنوان اجازۀ يكى از شركا، ايجاد اعيانى و ساختمان و سكونت نمايد؟ آيا تصرفات اين شخص در اين مورد شرعاً جايز است يا خير؟ والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، تصرف در مال مشترك بايد با رضايت همۀ شركا باشد و با رضايت آن ها، ايجاد ساختمان مانع ندارد.

[سؤال 7555] 3920

بسمه تعالى 5 / 9 / 1361

مسئولين دفتر استفتاى امام خمينى، دامت بركاته، السلام عليكم؛ ان شاء الله در كمال صحت و عافيت بوده و هميشه مؤيد و منصور بوده باشيد.

1. كندن ديوار اشتراكى و گذاشتن لوله اى كه آب در آن جريان دارد جهت

ص: 412

دست شويى در داخل ديوار، از طرف همسايه، آيا اين عمل همسايه، شرعاً جايز مى باشد يا خير؟

2. اگر كسى عمل خلاف شرعى را به كسى نسبت بدهد و دليلى يا شهودى بر گفتارش نداشته باشد و بعد فهميده بشود كه آن شخص تهمت زده است، آيا اين فردى كه تهمت زده است حد شرعى دارد يا خير؟ اگر دارد چند ضربه تازيانه مى باشد؟

بسمه تعالى، تصرف در مال مشترك، بدون اجازه همه شركا جايز نيست و تهمت، تعزير دارد مگر به حد قذف برسد كه حد شرعى دارد و تعزير يا حد بايد به نظر حاكم شرع باشد.

[سؤال 7556] 3921

بسمه تعالى

حضرت آيت الله العظمى، جناب آقاى حاج آقا روح الله خمينى، دامت بركاته

حدود دو سال قبل، مادر اين جانب از دنيا رفته. او دو دختر داشته و تنها خانۀ مسكونى وى كه نصف آن، مال الارث اين جانب است را خواهرم تصرف نموده و از تحويل سهم الارث خوددارى نموده، كه من شرعاً رضايت ندارم. خواهشمند است جواب را اعلام فرماييد كه سكونت و خواندن نماز در اين خانه كه غصب است چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، تصرف در مال مشترك، بدون رضايت شريك، غصب و حرام است و نماز در آن باطل است.

[سؤال 7557] 3922

بسمه تعالى 11 / 7 / 1361

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب اسلامى، حضرت امام خمينى، روحى فداك

پس از تقديم سلام معروض مى دارد: دو برادر مجرد بدون خانه و زندگى، در زمينى كه تنها اميدشان براى تهيه مسكن و تشكيل خانواده مى باشد، مانند كسب

ص: 413

ضعيفشان شريكند. برادر بزرگ تر براى استفاده از حق زمين برادر كوچك در امر ازدواج و مهريه عيالش، از برادر كوچك اجازه مى خواهد؛ برادر كوچك با قيد به اين كه از طريق شركت بعداً زمينى براى او هم تهيه شود، اجازه مى دهد. عواملى برادر بزرگ را از استفادۀ كل زمين، در امر ازدواج منصرف نموده و اظهار انصراف هم مى نمايد؛ پس از بيست سال دو برادر به عنوان دو سهيم، گرفتارى هاى سند زمين را برطرف نموده و زمين را مى فروشند و مبلغى را كه نقداً دريافت نموده اند، با هم تقسيم مى نمايند. اختلافات پيش آمدۀ بين آن ها، باعث تيره شدن روابطشان مى شود و بقيۀ پول زمين در موعد مقرر - بعد از بروز اختلاف - از جانب خريدار زمين، در اختيار برادر بزرگ تر قرار مى گيرد تا تقسيم شود ولى برادر بزرگ از پرداخت حق برادر كوچك امتناع ورزيده و مدعى است كه برادر كوچك، همان اجازه اى را كه بيست سال قبل براى زمين در موقع ازدواج به او داده، يعنى زمين را به برادر بزرگ بخشيده و ديگر حقى در زمين مزبور ندارد و پولى را هم كه گرفته بايد پس بدهد. مستدعى است مرقوم فرماييد كه با توجه به مراتب فوق، آيا اجازۀ بيست سال قبل، سلب مالكيت از برادر كوچك نموده و وجه مأخوذه رابايد به برادر بزرگ تر پس بدهد، يا برادر كوچك مالك سهم خود بوده و حق خود را از برادر بزرگ، طلبكار است؟

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، زمين فروخته شده، محكوم به ملكيت مشترك بين دو برادر است و هر يك، سهم خود را از قيمت فروش زمين حق دارد؛ مگر آن كه برادر بزرگ تر به وجه شرعى ثابت كند كه زمين به او بخشيده شده بود و اگر نزاعى در بين است، به محاكم صالحه مراجعه نمايند.

[سؤال 7558] ‘ 3508

5. طبق رسم جديدى كه در همه كشورها متداول است تجارتخانه يا شركت يا مؤسسه اى را در دفاتر مخصوص دولت ثبت مى كنند و شخصيت حقوقى مى نامند و

ص: 414

مى دانند و در نتيجه سندها و چك ها و اسناد خريد و فروش و معاملات را به نام اين مؤسسه صادر كرده و آن را مالك و يا بدهكار مى دانند آيا شرعاً اين شخصيت هاى حقوقى معتبر است يا نه؟

بسمه تعالى، معتبر است.

[سؤال 7559] 3923

بسمه تعالى

محضر امام امت آيت الله العظمى خمينى

چند نفر شانزده سال پيش از سازمانى براى خود تقاضاى وام كرده و پس از دريافت، دست به حفر چاه عميق مى زنند. در اين كار با عده اى ديگر قرار مى گذارند كه مى توانند به ازاى هر ساعت، يك صد و سى تومان بيعانه پرداخته و قبض موقت دريافت كنند تا در صورتى كه بقيۀ مخارج را هر ساله پرداختند، پس از هفت سال سند چاه به نام آنان شود. چاه زده مى شود، آب بالا مى آيد؛ اما پس از بهره بردارى كوتاهى متوجه مى شوند كه چاه كج حفر شده است. بدين ترتيب رشته ها پنبه مى شود و مخارج هنگفتى به دنبال مى آورد. عده اى كه قبض موقت دريافت كرده بودند، چون چاه را خراب مى بينند؛ حاضر به قبول اقساط آن نمى شوند. مدتى چاه بسته مى ماند. سازمان مذكور، متقاضيان وام را احضار كرده و پول مى خواهد. آنان بالاجبار براى رساندن قسط، چاه ديگرى حفر مى كنند. دومين چاه حفر مى شود و آب بالا مى آيد. اشخاصى كه بيعانه داده بودند، پولش را به حساب آب گذاشته و از شريك شدن منصرف مى شوند و از آن زمان تا كنون كه شانزده سال مى گذرد؛ مستأجر آب هستند و اجاره خط داده اند. اما قبض موقت شانزده سال پيش، در دست آنان است. با توجه به اين كه چاه قبلى، هنوز دست نخورده در چند مترى اين چاه است. آيا مى شود از اين قبض موقت استفاده نموده و گفت اجاره هايى كه داده ايم عوض قسط حساب كنيد و ما هم شريك اين چاه هستيم؟ نظرتان را در اين مسأله بيان فرماييد.

بسمه تعالى، بدون معامله جديد، در چاه دوم شريك نمى شوند.

ص: 415

[سؤال 7560] 3924

بسمه تعالى

پدر فردى، مدتى در قسمتى از روستايى مالك بوده و بعداً ملك خود را به غيرى فروخته. فرد مورد نظر پس از چندين سال در اثر تردّد و مراوده با اهالى آن روستا زمين كشت قبول نموده و مثل ساير روستاييان صاحب جوار و نسق زراعى مى شود. ضمن اشتغال به زراعت در قطعه زمينى هم قلمه كاشته و پس از چهار سال به سبب گرفتارى با دو نفر عمرو و زيد با شرايط زير قرار شراكت گذاشته: 1. ديوار كشى 2. اضافه كردن به قلمه ها 3. آبيارى و مواظبت و نگهدارى، ضمناً در موقع بهره بردارى نصف قلمه ها مال خود فرد و نصف ديگر متعلق به دو نفر عمرو و زيد كه بالسّويه تقسيم نمايند و زمين قلمه زار نيز مال صاحب اصلى يعنى همان فرد باشد بعد از اجراى قانون اصلاحات ارضى در غياب صاحب زمين، شراكت نامه اى نيز با شرايط فوق الذكر به وسيله معلم روستا تنظيم و يك برگ هم به فرد مورد نظر تحويل مى دهند كه فعلاً موجود است پس از چند سال زيد فوت مى نمايد و فعلاً ورثه هاى زيد همگى كبير هستند دو يا سه نفرشان ادّعا دارند كه در زمين فوق هم حقّى دارند و راضى نمى شوند قلمه ها را كه قابل استفاده بوده و مورد نياز فرد مى باشد تقسيم و قطع نمايند در صورتى كه دو بار نيز تا كنون علاوه بر قلمه هاى خشك شده در حدود چهل اصله از قلمه ها را بدون اطلاع و اجازه شريك قطع كرده و برده اند. ضمناً عمرو شريك ديگر كه زنده و در حال حيات است به كليه شرايط اقرار نموده و اظهار مى نمايند كه به شروط شراكت از قبيل ديواركشى و غيره نيز عمل ننموده اند. لطفاً چگونگى فتواى اين مسأله را از نظر شرعى ذيلاً مرقوم فرماييد. با تقديم احترام

بسمه تعالى، ورثه زيد در زمين احيا شده نفر مذكور حق ندارند و اصل هر قلمه كه ملك يكى از آن سه نفر باشد خود آن قلمه هم ملك او است و اگر دو نفر شريك صاحب قلمه باشند اجرت المثل زمين را نسبت به مقدار

ص: 416

قلمه اى كه دارند بدهكار هستند و در هر صورت مى توانند به هر نحو بخواهند تراضى كنند.

[سؤال 7561] 3925

بسمه تعالى

حضرت مستطاب، مرجع تقليد شيعيان جهان، آيت الله امام خمينى، مدّ ظله، سلام عليكم، خداوند حضرت عالى را از گزند حوادث به دور، و در كليه كارهاى خير موفق و پيروز بدارد.

اين جانب اجازۀ تأسيس يك كارخانه را از وزارت صنايع اخذ نموده ام. قبلاً هم با تعدادى از افراد متدين كه سرمايه اى در دست دارند، براى سرمايه گذارى صحبت كرده بودم. قرار شد سرمايه از آن ها، و كار از بنده باشد (مضاربه). امروز كه مى خواستم پيش نويس قرارداد را تهيه نمايم، صفحات 161 تا 163 از جلد دوم رسالۀ نوين، را به دقت مطالعه نمودم، متوجه شدم كه احتمالاً به اين قرارداد، مضاربه صدق نمى كند. لذا موضوع قرارداد را ذيلاً به استحضار مى رسانم، تا راهنمايى فرماييد:

1. موضوع قرارداد احداث و ادارۀ كارخانه اى براى توليد الكترود مى باشد.

2. اين جانب در دورۀ ساخت كارخانه و نيز در دورۀ بهره بردارى به عنوان عامل سرمايه گذاران خدمت خواهم نمود. در دورۀ ساخت كارخانه حقوقى نخواهم داشت، ولى در دورۀ بهره بردارى از سود خالص، سهم خواهم داشت.

3. اين جانب در مديريت كارخانه، استخدام، خريد مواد اوليه و فروش محصول كارخانه فعاليت خواهم داشت و مستقيماً در توليد كالا دخالت ندارم.

4. اين كارخانه در حدود صد نفر مهندس، تكنيسين و كارگر خواهد داشت، كه به وسيلۀ اين جانب استخدام خواهند شد و حقوق و ساير هزينه هاى آن ها، از درآمد حاصل از فروش محصول كارخانه پرداخت خواهد شد.

5. در پايان سال پس از كسر كليۀ هزينه ها، از قبيل خريد مواد اوليه، سوخت،

ص: 417

دستمزد، هزينه هاى بانكى، استهلاكات، ماليات و غيره از ارزش فروش، سود خالص محاسبه و به صورت و بين عامل و سرمايه گذاران تقسيم مى شود.

6. چون در دو سال دورۀ ساخت كارخانه اين جانب حقوقى دريافت نخواهم داشت و نيز طبق محاسبات، پيش بينى مى شود كه در سال اول بهره بردارى، اين كارخانه ضرر مى كند، و در سال دوم سود نخواهد داشت؛ لذا قرارداد بين عامل و سرمايه گذاران ده ساله منعقد مى گردد، تا كار بدون مزد چهار سالۀ عامل، در شش سال بعدى جبران گردد.

بسمه تعالى، در مفروض سؤال، صاحبان سرمايه مى توانند با عقد شركت و مخلوط كردن سرمايۀ نقدى، اقدام به تأسيس و راه اندازى و بهره بردارى كارخانه نمايند، كه سود و زيان به نسبت شركت در سرمايه بين آنان توزيع مى شود، و مديرعامل را مى توانند به صورت اجير يا وكيل در انجام كارهاى كارخانه، در برابر اجرت معين و در مدت معين، با تعيين نوع كار استخدام نمايند.

[سؤال 7562] 3926

بسمه تعالى

خدمت ذى شرافت اميد مستضعفين، رهبر پيغمبر گونه، آيت الله العظمى السيد الخمينى دامت بركاته

معروض مى دارد تكيۀ پاراچپا، دكان ها و منزل ها دارد كه منتظمين آن تكيه آن ها را به اجاره مى دهند. بنده هم يك دكان را به اجاره معينه گرفته ام، ولى در حال حاضر بنده نمى توانم در آن خودم تكسب نمايم؛ چون براى آن فارغ نيستم. ولى يك شخص ديگر از من خواسته كه او به سرمايۀ خودش در آن دكان تكسب نمايد و چون دكان تعلق به بنده دارد؛ يعنى من اجاره نموده ام و آن شخص سرمايه مى گذارد و تكسب مى كند، لهذا منفعت، نصف مال آن شخص باشد و نصف ديگر مال بنده باشد. آيا

ص: 418

چنين معامله اى در شرع انور جايز خواهد بود و منفعت براى من حلال خواهد بود يا خير؟ حكم الله را بيان فرماييد.

بسمه تعالى، معاملۀ مشروحه بالا باطل است و منفعت تكسب به صاحب سرمايه اختصاص پيدا مى كند.

[سؤال 7563] 3927

بسمه تعالى 18 / 10 / 1361

مقام منيع قلب تپندۀ ملت ايران، اميد مستضعفان جهان، حضرت امام خمينى، دامت بركاته

ضمن عرض سلام، سه نفر شريك، زمينى را با دو حلقه چاه و ساختمان و يك موتور آب دو سال پيش خريدارى نمودند مشروط به اين كه يكى از اين سه شريك پول بدهد و دو شريك ديگر كار كنند، و هر سه نفر در ملكيت زمين و تأسيسات آب و ساختمان به طور مساوى شريك باشند و اين شرط در عقد قرارداد و قولنامه و سند محضرى موجود بوده و هست و آن دو نفر از درآمد تدريجى زمين پول اوليۀ آن شريك را داده و در اين مدت، مبلغى را به شركت پرداخته اند. با توجه به اين كه فشار كار و داير كردن زمين هاى باير و ساختن موتورخانه و موتورآب و پرورش گوسفندان متعدد و خريد ماشين آلات و غيره روى دوش اين دو نفر شريك بوده، حال شريكى كه پول داده مدعى است كه شما دو نفر به زمين فقط سهيم هستيد و به تأسيسات ساختمان و چاه و گوسفندان و ماشين آلات حقى نداريد. ضمناً شريكى كه پول داده، كاغذى از فروشنده غياباً گرفته براى چاه و ساختمان كه تا امروز از ما مخفى بوده است. مستدعى است نظر مبارك را مرقوم فرماييد. با تقديم ادب و احترام

بسمه تعالى، شركت كار و سرمايه به نحو مزبور در ورقه، باطل است و زمين و تأسيسات متعلق به صاحب سرمايه مى شود و كسى كه كار كرده، اجرت المثل كار خود را استحقاق دارد و اگر نزاعى در بين دارند به محاكم

ص: 419

صالحۀ قضايى مراجعه كنند، ولى اگر زمين و تأسيسات را براى هر سه نفر خريده باشند، هر يك سهم الشركۀ خود را از آن اموال مشترك حق دارد و منافع به دست آمده، به نسبت شركت در مال، بين شركا تقسيم مى شود.

[سؤال 7564] 3928

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

محترماً به استحضار مى رساند: پدر اين جانب حدود سى و هشت سال قبل در فيجان اراك فوت نموده و داراى شش فرزند ذكور بوده است. پس از فوت پدر، ما برادرها مشتركاً كار مى كرديم و در آخر هر سال، درآمد حاصله را مشتركاً به صورت مساوى ما بين هم تقسيم مى كرديم، بدون اين كه هر يك سرمايه اى مشخّص عنوان كرده باشيم. پس از مدتى به تدريج از هم جدا شديم و هر يك سهم خود را دريافت نمود. در خاتمه، ما دو برادر باقى مانديم كه يكى از دو نفر نيز چندى قبل فوت نمود. پس از فوت ايشان، معلوم گرديد كه نامبرده ساليان دراز بدون اطّلاع طرف ذى سهم، مخفيانه براى خودش كار مى كرده است و سود آن را هم در آخر سال اطّلاع نمى داده است. با توجه به اين كه هيچ كدام از طرفين از سرمايۀ يكديگر اطلاع نداشته ايم و شركت نامه اى هم در بين نبوده است و محل كارمان نيز جدا و حرفه هايمان متفاوت بوده و فقط به اين اكتفا مى گرديده كه در آخر هر سال بنده و شخص متوفى، روى يك قطعه كاغذ ارقامى را مى نوشتيم كه مثلاً اين قدر كار كرده ايم، استدعا دارم اين جانب را مطلع فرماييد كه آيا شخص متوفى شرعاً مجاز بوده كه براى خودش كار كند و به اين جانب اطلاع ندهد؟ و آيا اصولاً چنين شركتى به طور كلى با اصول اسلامى منطبق مى باشد؟ تقاضا دارم در دو قسمت فوق الذكر، نظرياتتان را مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، شركت به نحو مذكور صحيح نيست و درآمد كسب هر يك مربوط به خود او است و هيچ يك حقى نسبت به درآمد ديگرى ندارد.

ص: 420

[سؤال 7565] 3929

بسمه تعالى

محضر مقدس حجت الاسلام و المسلمين حضرت آيت الله العظمى آقاى خمينى، مدّ ظله العالى، پس از سلام، به استحضار مى رساند:

طبق قوانين جارى، شركت هايى به اسم «شركت هاى سهامى» با مشخصات زير براى انجام امور تجارتى و انتفاعى تشكيل مى گردد:

1. سرمايۀ شركت به سهامى مساوى تقسيم و توسط افراد پرداخت مى گردد؛

2. مسئوليت صاحبان سهام، محدود به سهام آن ها است؛

3. تصميمات معمولاً به اكثريت آراء گرفته مى شود (نه اتفاق آراء)؛

4. هر سهم داراى يك رأى مى باشد؛

5. شركت زير نظر هيأت مديره و مدير عامل - به انتخاب صاحبان سهام - اداره مى گردد؛

6. با فوت احد شركا، به موجوديت و كار شركت لطمه اى وارد نشده و فقط سهام و سود سهام به ورثه منتقل مى گردد؛

7. شركت با امضا و تصديق دولت، يعنى با ثبت شركت در دفاتر دولتى به وجود آمده و انحلال و تصفيۀ اموال و حساب هاى شركت بر طبق مقررات كشورى بوده و حتى حساب ها غالباً با نظر دولت بررسى و بازرسى مى گردد؛ به عبارت ديگر، چنين به نظر مى رسد كه دولت براى اين قبيل مؤسسات، «شخصيت حقوقى» خاصى را (مجزّا از شخصيت افراد مؤسس) اعتبار نموده كه طبق ضوابط معينى مى بايستى به وظايف تجارتى خود قيام و اقدام نمايد.

اينك با عرض مراتب، تمنّا دارد نظر مبارك را دربارۀ صحت تشكيل اين قبيل شركت ها و اعمال و تصرفات و معاملات و قراردادهاى منعقده با آن امر فرموده مرقوم دارند.

بسمه تعالى، صحت شركت منوط به اين است كه سرمايه، نقدى و قابل

ص: 421

امتزاج باشد و پيش از به كارگيرى، امتزاج حاصل شود؛ تصرف در مال مشترك، موقوف بر اجازۀ تمام شركا است؛ شركت از عقود جايزه است و با فوت يكى از شركا باطل نمى شود؛ گرچه شريك نمى تواند بعد از مردن شريكش تصرف كند و هر يك از شركا به نسبت شركت در سرمايه، در امور مربوط به شركت مسئوليت دارد؛ و هر شريك هر مقدار سهم داشته باشد يك رأى دارد؛ و شركت مى تواند شخصيت حقوقى داشته باشد؛ و مراعات مقررات دولت اسلامى لازم است.

[سؤال 7566] 3930

بسمه تعالى

محضر رهبر معظم انقلاب اسلامى، آيت الله العظمى امام خمينى، دام عزّه العالى

محترماً، معروض مى دارد: امروزه هر صنفى با مبالغى كه به عنوان سهام از افراد خود دريافت مى دارد، شركت تعاونى اى تشكيل داده و به وسيلۀ اين شركت، از دولت جنس مى خرد و به نسبت در اختيار سهام داران قرار مى دهد و با سودى نازل به آن ها مى فروشد، كه با نرخى معين و ضوابطى مشخص، در معرض فروش قرار دهند. با توجه به اين كه تلف و يا هرگونه خسارت وارده بر جنس به عهده صاحب سهم است، بفرماييد اولاً: سهام داران، خود مالك هستند يا عنوان شركت؟ ثانياً: چنانچه افراد صاحب سهام از نرخ تعيينى و يا ضوابط دولت و شركت تخلف نمايند، معاملات آنان چه صورت دارد؟ آيا مرتكب فعل حرام شده يا معامله رأساً باطل است؟

از درگاه خداى تبارك و تعالى، طول عمر آن رهبر عظيم الشأن اسلام و مسلمين، و پيروزى ملت شهادت طلب كشور اسلامى ايران را خواستار است.

بسمه تعالى، در شركت، صاحبان سهام مالك هستند و تخلف از نرخ تعيين شده و ساير ضوابط دولت و شركت جايز نيست و در صورت تخلف، حق فسخ براى دولت و شركت ثابت است.

ص: 422

[سؤال 7567] 3931

بسمه تعالى

حضور محترم حضرت آيت الله العظمى، رهبر كبير انقلاب اسلامى، امام خمينى، مدّ ظله العالى، مستدعى است حكم شرعى سؤال ذيل را مرقوم بفرمايند:

قرارداد شراكت در سهام فروشگاه الكتريكى درخشان نو، فيما بين صاحب فروشگاه، و متقاضى شراكت در سهام، كه متقاضى مبلغ سه ميليون ريال وجه نقد به صاحب فروشگاه تحويل مى دهد و از قرارى كه حساب شده، مقرر گرديد همه ماهه مبلغ نه هزار و پانصد ريال بابت سود سهامش، از صاحب مغازه تحويل بگيرد. و متقاضى هر موقع فراغت داشت، در فروشگاه همكارى نمايد. كار اين فروشگاه صرفاً خريد و فروش لوازم الكتريكى است. ضمناً صاحب مغازه موظف است در تمامى موارد، سود و زيان مغازه را به استناد مدارك فروش و غيره، با مبلغ قرارداد مذكور تطابق، و به توافق طرفين برساند. نظر به اين كه سود دو ماهۀ اخير كاهش يافته است، سود پرداختى نيز به مبلغ 85000 ريال تقليل يافته است. والسلام

بسمه تعالى، اگر سود حاصل از مجموع سرمايه را به نسبت سهام تقسيم مى نمايند و مبلغ مذكور سهم سود شريك است، مانع ندارد، ولى چنانچه پول را مى دهد كه از قرار هر ماه، مبلغ معينى سود بگيرد، ربا و حرام است.

[سؤال 7568] 3932

بسمه تعالى

دفتر امام خمينى، مدّ ظله العالى

محترماً، بدين وسيله از مسئولان آن دفتر استمداد مى خواهيم. موضوع، شراكت يك باب منزل مسكونى بين دو برادر، با سرمايۀ متفاوت است. سرمايۀ برادر كوچك 000/270 تومان، و سرمايۀ برادر بزرگ 000/110 تومان است. سند منزل قانوناً سه دانگ به سه دانگ، به نام دو برادر است و زحمت ساختن منزل را برادر

ص: 423

بزرگ به عهده داشته است.

لفظاً قرار بر اين شده بود كه با هم زندگى كنيم و اگر روزى خانه را فروختيم، هر كس سرمايۀ خود را از ميان بردارد و در استفادۀ خانه، نصف به نصف شريك باشيم. اكنون قصد فروش است. برادر كوچك مى گويد: هر كس به نسبت سرمايۀ خود بايد استفاده ببرد. و ايشان سرمايۀ بيشتر گذاشته است. باتوجه به قرارداد لفظى فوق الذكر، حكم شرعى چيست؟ پاسخ نامه ممهور به مهر آن دفتر مى تواند اختلاف ما را حل نمايد.

بسمه تعالى، اگر قرار مذكور به صورت شرط در ضمن عقد بوده، بايد طبق آن عمل شود والاّ ربح به نسبت سرمايه تقسيم مى شود و در صورتى كه زحمت برادر بزرگ تر در ساختن خانه، با اذن ديگرى و عدم قصد مجانيت بوده، حق مطالبۀ اجرت المثل، در مقدار سهم برادر دارد.

[سؤال 7569] 3933

بسمه تعالى

با سلام خدمت رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران، مرجع تقليد شيعيان جهان، حضرت امام خمينى و با درود به شهيدان و رزمندگان جان بر كف نبرد حق عليه باطل و با آرزوى پيروزى اسلام و ظهور حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مسأله اى كه موجب اختلاف بعضى از برادران گرديده، احتياج به فتواى حضرت عالى دارد، كه خواهشمند است راهنمايى نماييد.

فروشگاهى به نام تعاونى اسلامى در مسجد صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) افسريه تشكيل شده است. سرمايۀ اين فروشگاه، مقدارى از بانك قرض الحسنه مسجد و مقدارى از برادران فعال در مسجد مى باشد. حالا اين فروشگاه تعطيل شده و در عرض فروش، مبلغ سى هزار و چهار صد تومان سود داشته است. آيا جايز است بانك قرض الحسنه مبلغى را به عنوان سود طلب كند؟ آيا ربا محسوب نمى شود؟ با توجه به اين كه دفتر

ص: 424

مسجد را، فروشگاه كرده بودند و مكانى ديگر نداشته و با توجه به اين كه اگر در مورد گرانى اعتراض مى شد، مسئولين مى گفتند: جاى دورى نمى رود، كمك به مسجد است، آيا تمام اين سود نبايستى خرج مسجد شود؟ و آيا كسانى كه پول گذاشته اند، سهمى مى برند؟

نكتۀ قابل توجه اين كه در اول تأسيس، اصل تبليغ جهت مسجد بوده و از همان اول اعلام كردند كه بايستى در مسجد باشد، تا مردم بيشتر به مسجد بيايند. خواهشمند است نظر حضرت عالى را ذكر نماييد، تا ناراحتى و كدورت از بين برادران به دور ريخته شود. من الله التوفيق

بسمه تعالى، سود حاصله به نسبت سرمايه، تعلق به صاحبان پول دارد، اگر از صندوق قرض الحسنه به حساب مسجد وام گرفتند، سود مقدار وام تعلق به مسجد دارد وگرنه متعلق به صندوق قرض الحسنه مى شود و سود كسب ربا نيست.

[سؤال 7570] 3934

بسمه تعالى 7 / 2 / 1361

محضر مبارك رهبر گران قدر انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، حضرت امام خمينى، مدّ ظله العالى، سلام عليكم

موضوع: مسأله محاسبۀ سود تعاونى مصرف اسلامى پشتيبانى منطقۀ دو شيراز

1. شركت تعاونى مصرف اسلامى پشتيبانى منطقۀ دو شيراز، با سرمايۀ حدود پانصد هزار تومان - كه اصل سرمايه توسط ابواب جمعى پشتيبانى منطقۀ دو شيراز جمع آورى شده - تشكيل گرديده و هم اكنون فعاليت آن در خصوص تأمين و توزيع مايحتاج عمومى به پرسنل نظامى و عامه مردم مى باشد.

2. كليۀ امكانات، ساختمان هاى فروشگاه، انبار، يخچال، خودرو جهت حمل بار، تلفن و آب و برق و پرسنل گردانندۀ شركت، متعلق به ارتش جمهورى اسلامى ايران و

ص: 425

در حقيقت بيت المال است. اين شركت كمتر از يك سال است كه تأسيس شده و خدمات آن جهت خدمت به عامۀ مردم و جلب رضاى خداوند است.

3. برابر روش ادارۀ تعاون و قانون شركت هاى تعاونى كه در سراسر مملكت حاكم است، تقسيم سود به اين ترتيب است كه سود حاصل از معاملات با غير اعضا (در مورد اين شركت عامۀ مردم) به ذخيرۀ قانونى غير قابل تقسيم منتقل مى شود و در زمانى كه شركت منحل شود، ذخيرۀ ياد شده به بيت المال منتقل، و در اختيار وزارت بازرگانى قرار خواهد گرفت.

درآمد حاصل از معامله با سهام داران، بين اعضاى سهامدار به نسبت معامله اى كه انجام داده اند در پايان سال تقسيم خواهد شد، البته سه درصد سود ويژۀ سالانۀ كليۀ تعاونى ها جهت مسائل آموزشى، به وزارت بازرگانى پرداخت مى شود، و معادل حداكثر نرخ اوراق قرضۀ دولتى، يعنى 5/10 درصد جايزۀ سهام سالانه به اعضا داده مى شود، كه قسمتى از اين جايزه مشمول ماليات مى باشد. حال، با توجه به اين كه بسيارى از امكانات شركت - به طورى كه به استحضار رسيد - متعلق به بيت المال بوده و عامۀ مردم نيز از آن استفاده مى نمايند، آيا برگشت سود به سهام داران شرعى است يا بايستى كاملاً به حساب ذخيرۀ قانونى و بيت المال واريز شود؟ راه و روش شرعى آن به چه صورت است؟ آيا استفاده بيت المال به شرح فوق، مباح است يا خير؟

از آن جا كه اين تعاونى به نام اسلام بنيان گذارى شده، از محضر آن رهبر عزيز تقاضا دارد، اين تعاونى را راجع به سود سهام داران و سهم بيت المال ارشاد فرمايند، تا اين تعاونى براساس ضوابط اسلامى پايه گذارى شود. والسلام

بسمه تعالى، استفاده از مكان و امكانات مربوط به بيت المال، بايد با اجازۀ قانونى مسئولين مربوطه باشد و سود حاصله از معاملۀ با سرمايۀ مشترك، به نسبت شركت در سرمايه بين شركا تقسيم مى شود و اختيار سهم هر يك از شركا، با مالك شرعى آن سهم است.

ص: 426

[سؤال 7571] 3935

بسمه تعالى

حضرت آيت الله العظمى، امام خمينى، پدر بزرگوارم، سلام عرض نموده و از خداوند توفيق هرچه بيشتر را براى شما خواهانم. اين جانبه مسئول كتابخانۀ مسجد باب الحوائج هستم كه درس طلبگى مى خوانم. در درس فقه به مسأله اى برخورد كرديم كه در آن، بين شاگردان و استاد جر و بحث در گرفت. البته اين را مى دانيم كه در احكام دين، بايد يا مجتهد بود تا بتوان احكام را از روى دليل به دست آورد يا بايد از مجتهد تقليد كرد. ما مقلد امام خمينى هستيم و اين مسأله را قبول مى كنيم؛ اما براى قانع كردن استاد خود در اين مسأله، مى خواستم از شما درخواست نمايم تا توضيحى دهيد كه چرا بايد چنين باشد.

مسأله 2147. اگر قرار بگذارند كه همۀ استفاده را يك نفر ببرد، صحيح نيست؛ ولى اگر قرار بگذارند كه تمام ضرر يا بيشتر آن را يكى از آنان بدهد، شركت و قرارداد هر دو صحيح است. (احكام شركت)

مثلاً: اگر در شركتى 100 نفر شريك شوند و قرارداد ببندند كه اگر نفعى آمد، همه ببرند و اگر ضررى آمد 99 نفر از آن شريكان از ضرر، چيزى حاصلشان نشود، ولى يك نفر آن ها، تمام ضرر را قبول كند، آيا اين مسأله از نظر احكام و عقل درست مى شود؟

اماما؛ اى ناجى مستضعفين، حرف هايت را با گوش مى شنويم و بر دل حك مى كنيم؛ باز هم هدايتمان كن؛ عمرت به سلامت باد.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، اگر شرطى در بين نباشد هريك از شركا، به نسبت سرمايه، در سود و زيان شريك است ولى مانع ندارد در ضمن عقد شرط كنند ضرر يكى را ديگرى جبران نمايد.

ص: 427

[سؤال 7572] 3936

بسمه تعالى

با درود به شهيدان راه اسلام و رهبر كبير انقلاب، امام خمينى، مدّ ظله العالى

دفتر محترم امام سلام، پس از عرض سلام و آرزوى سلامتى و طول عمر براى امام عزيز، خواهشمندم دستور شرعى را داده و عين نامه را به آدرس بازگشت دهيد.

رسماً با كسى شراكت نامه اى برقرار نموده ايم و يك سال و نيم از فسخ قرارداد گذشته است. طرف مى گويد كه سرمايۀ تو و سود را نگه داشته ام كه قرارداد را تجديد كنى وگرنه جوابى به تو نمى دهم.

دعاگوى هميشگى شماها، سرپرست يك خانوادۀ هشت نفرى، مهر امام مورد حاجت است.

بسمه تعالى، شركت از عقود جايزه است، هر يك از شركا هر وقت بخواهند مى توانند شركت را فسخ كنند و مطالبۀ فصل شركت نمايند.

[سؤال 7573] 3937

بسمه تعالى

عده اى شركتى تأسيس كردند با سرمايه اى كه هر كدام به طور مساوى پول داده اند. يكى از آن ها به واسطۀ احتياج به پول اظهار داشته: نصف پولى را كه داده ام به من بدهيد؛ بقيه را كه نصف ديگر آن باشد به خودتان بخشيدم. آيا اين عمل صحيح است يا نه - البته اين بخشش اجبارى است - و شرعاً جايز است يا نه؟

خداوند سايه مباركتان را بر سر همه مسلمين جهان مستدام بدارد.

بسمه تعالى، عقد شركت از عقود جايزه است و هر يك از شركا مى توانند عقد را فسخ و مال خود را مطالبه كنند، مگر آن كه در ضمن عقد ديگرى شرط كنند كه عقد شركت را فسخ نكنند؛ و بخشش اگر از روى اختيار و رضايت نباشد مؤثّر نيست.

ص: 428

[سؤال 7574] 3938

بسمه تعالى 15 / 7 / 1361

حضور محترم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته و ادام الله ظله

طى عرض سلام و تحيّت، معروض حضور شريف مى دارد: اين جانب چند سال قبل زمينى را كه متعلق به بنده بود با دو نفر به عنوان نانوايى با سرمايه متساوى ساختمان كرديم و قرار شد در مقابل زمين، همۀ كارهاى ضرورى و لازم نانوايى، به عهدۀ آن دو نفر باشد و مشاراليهم در مقابل كارشان، به عنوان روزمزد حقوقى بردارند و نتيجتاً در نفع و ضرر، مشترك باشند و اين قرارداد گرچه از نظر مدت و زمان معين نشده و مدت آن تعيين نشده است، ولى ظاهر كار اين بوده است كه مادامى كه آقايان مى توانند كار بكنند و از عهده نانوايى بر بيايند، حق نكول نداشته و نمى توانند قرارداد را به هم بزنند؛ و با اين وضع آيا يكى از طرفين، مخصوصاً از طرف كاركنان كه عهده دار كارند مى تواند از قرارداد نكول كرده و شركت را به هم زده و فسخ نمايند؟ و در صورتى كه جايز باشد، به چه صورتى مى توانند به هم زده و فسخ نمايند؟

مقتضى است و خواهشمند است جواب مسأله را مشروحاً توضيح فرماييد. بسمه تعالى، اگر در ضمن عقد خارج لازم، شرط مدت براى شركت نشده، هريك از شركا هر وقت بخواهند مى توانند شركت را به هم بزنند و از ادامۀ كار شركت خوددارى نمايند.

[سؤال 7575] 3939

بسمه تعالى 5 / 3 / 1361

دفتر حضرت امام خمينى مدّ ظله العالى

سلام عليكم، چند مسأله شرعى براى برادران شركت كننده در انجمن اسلامى بانك تجارت پيش آمده كه ذيلاً به عرض مى رسد تا فتواى امام را در باره اين مسائل مرقوم و ارسال داريد.

ص: 429

1. بانك ايرانيان سابق در سال 57 در دست شخصى به نام هژبر يزدانى بوده كه با شركت سيتى بانك نيويورك كه امريكايى بود اداره مى گرديد، در اوايل سال 57 با شروع تظاهرات و آغاز درگيرى هاى خيابانى بانك امريكايى كه احساس خطر كرده بود، سهام خود را به هژبر يزدانى فروخت و هژبر يزدانى سهام را ظاهراً به نام كارمندان بانك خريد و بعداً مقدارى از اين سهام را در برابر وام به كارمندان واگذار نمود و سپس اعلام افزايش سرمايه كرد و در برابر هر يك سهم يكهزار ريالى كه به سه هزار ريال به كارمندان فروخته بود يك سهم يكهزار ريال ديگر صادر كرد و اين كار باعث شد يك عده وابسته به حكومت منفور پهلوى و سرمايه داران فرقه بهاييت سود زيادى ببرند و يك عده كه در برابر اينان بودند و يا مخصوصاً براى كوتاه كردن دست اينان از بانك سهام خريده بودند و يا ندانسته اين كار را كرده بودند دچار ضرر شديدى شوند.

با پيروزى انقلاب اسلامى و سپس ادغام بانك ها كه باعث شد بانك ها از ورشكستگى نجات پيدا كنند، بانك مركزى اعلام كرد به سهام دارانى كه سهام كمى در بانك ها دارند پولى به مبلغ اسمى سهام پرداخته مى شود و اين كار را هم در اواخر سال60 انجام داد، بعضى از برادران و همكاران نيز از اين مسأله منتفع شدند و سهامشان را بانك خريد و پول هايى كه البته زياد هم نمى باشد به ايشان داده شد و سهامشان طبق قانون در اختيار دولت جمهورى اسلامى قرار گرفت.

حال استدعا دارد مشخص فرماييد آيا اين پولى كه دولت جمهورى اسلامى در برابر خريد سهم بانك اين اشخاص داده است حلال مى باشد يا خير؟

بسمه تعالى، پولى كه دولت بابت خريد سهام داده حلال است.

2. مى دانيد در ادارات از اقليت هاى مذهبى وجود دارند و با مسلمان ها از ليوان ها و فنجان هاى واحد استفاده مى كنند، استدعا دارد اولاً مشخص فرماييد اقليت هاى كليمى و ارمنى و زرتشتى كه در ايران هستند پاك يا نجس مى باشند و استفاده از ليوان و فنجان مورد استفاده توسط آنان چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، در امورى كه مشروط به طهارت است بايد طهارت را مراعات كنند.

3. با اين كه بانك ها در اختيار دولت اسلامى است هنوز ربا مى گيرند، البته قبلاً از طرف برادران

ص: 430

طرح هايى تهيه و با دفتر آيت الله منتظرى و كميسيون اقتصادى مجلس در ميان گذاشته شده است، ولى سؤال اين است با اين كه بانك ها مشخص است كه به پس انداز بهره مى دهند و نرخ آن را هم مشخص كرده اند آيا بهره يا سودى كه به پس انداز اشخاص داده مى شود حلال است يا حرام است؟

بسمه تعالى، بهره پول ربا و حرام است.

4. برادرى داراى يك دستگاه اتومبيل است كه از وام بانك خريدارى كرده است اين اتومبيل را براى رفت و آمد خود و خانواده اش استفاده مى كند، آيا به اين اتومبيل خمس تعلق مى گيرد يا خير؟

بسمه تعالى، اتومبيل اگر براى استفادۀ شخصى است و به مقدار شؤون شخص است خمس ندارد.

5. همين شخص ساختمان دو طبقه اى خريدارى كرده كه كلاً از وام بانك بوده منتها در دو مرحله؛ يعنى اول حدود نود هزار تومان وام گرفته و خانه اى به اين مبلغ خريده، پس از چند سال اين خانه را فروخته به 267 هزار تومان و وام تازه اى به مبلغ 520 هزار تومان هم از بانك گرفته و خانه دو طبقه اى به مبلغ 660 هزار تومان خريده كه طبقه دوّم آن را به اجاره واگذار كرده و مبلغ سه هزار تومان ماهانه اجاره مى گيرد و در برابر ماهانه چيزى بيشتر از اين مبلغ قسط وام خانه را مى دهد، و در طبقه اول خود اين برادر و خانواده اش سكونت دارد، مستدعى است وضع خمس اين خانه را معين فرماييد.

بسمه تعالى، پول فروش خانه قبلى خمس دارد و خانه دوم به مقدارى كه مورد حاجت و استفادۀ خودش است خمس ندارد و مقدارى كه زايد بر حاجت است و به اجاره واگذار نموده خمس دارد كه هر مقدار از قسط آن پرداخت شده بايد خمس آن را بپردازد.

[سؤال 7576] 3843

3. زمين مذكور، حصه اى كه راجه سكندرخان براى خود برداشته بود زياد بود، لهذا آب هم به مناسبت زمين تقسيم شده است دو شبانه روز براى حاكم مذكور و پنج شبانه روز براى باقى مردم، حالا مردم مى خواهند كه اين جور نباشد يعنى آب بالسويه تقسيم شود يا اولاد سكندر زياده از ما براى مرمّت نهر زحمت بكشند و اين خلاف رواج وطن ما است رواج ما اين است كه زمين زياد باشد يا كم، برابر كار نهر را مى كنند آيا قول مردم حق است يا خير؟ بيان فرماييد.

بسمه تعالى، بايد هر يك از مالكين در تعمير و مرمّت نهر به مقدار سهم خود زحمت و مخارج را تقبل نمايند.

ص: 431

[سؤال 7577] 3940

بسمه تعالى 26 / 11 / 1358

از حضور مبارك و محضر شريف نسبت به موارد زير استفتا و تعيين تكليف مى شود:

ما دو نفر برادريم، در سال 1346، اين جانب 26 ساله و برادرم 18 ساله بوده كه پدر و مادرمان قبلاً فوت شده بوده اند و برادرم در تحت كفالت و حضانت اين جانب بوده است و جزئى املاكى كه در فرخى بيابانك بين دو نفرمان مشاع بوده به وسيله اين جانب به فروش رفته است و براى اطمينان خريداران نوشته كتبى داده ام كه چنانچه از پول فروش آب و ملك، زمين و يا خانه اى خريدارى شد، ايشان را شريك خواهم كرد و قباله آب و ملك فرخى بيابانك به امضاى طرفين رسيده و اين جانب با صرفه جويى در حقوق و وام دريافتى از بانك و مبلغ يك صد و بيست هزار ريال حاصل فروش آب و ملك، دو نفرى قطعه زمينى به مبلغ دويست و چهل هزار ريال خريدارى و ملك به نام بنده تنها بوده است و زمين خريدارى را پس از پرداخت مبلغ دويست هزار ريال ماليات و گذشت مدت ده سال و پرداخت مبلغ سيصد هزار ريال به عنوان جواز، به مبلغ هفت ميليون ريال (000/000/ 7) فروخته ام و يك باب منزل به مبلغ هشتصد و هشتاد هزار تومان (000/ 800/ 8 ريال) با وام دريافتى و پول فروش زمين مورد نظر در سال 1357 خريدارى شده. آنچه مورد استفتا و سؤال است:

برادرم حاليه مدعى است كه پس از تبديل آب ملك فروش شده (فرخى) به زمين (سپس خانه) همان طور كه در زمين خريدارى شده شريك بوده ام و برادرم ترتيب اثر نداده، در اين خانه نيز به سهم خود طبق تعهد كتبى پيوست نامه شريك هستم و اين جانب در مقابل ادعاى ايشان مى گويم مدت هفت سال از اسفند سال 1341 تا سال 1348 مخارج زندگى و لباس و خرج تحصيل ايشان را تا مدرك ديپلم داده ام كه مورد قبول ايشان نيز مى باشد و ادعا دارم كه مخارج وى را بيش از طلب وى پرداخت

ص: 432

كرده ام. لذا استدعا مى شود با توجه به مراتب ابلاغ فرماييد كه كدام يك از همديگر طلبكار مى باشيم. و حدود آن را مشخص فرماييد؟ با كمال احترام

بسمه تعالى، براى فيصلۀ نزاع به محاكم صالحه مراجعه نماييد.

[سؤال 7578] ‘ 3508

6. دولت در ضمن ثبت اين مؤسسات امتيازاتى براى آن ها قائل شده و ضمناً عليه آن ها شرط هايى نيز قرار مى دهد. مثلاً، قيد مى كند: هر كس يا هر مؤسسه از اين مقررات تخلف كند، اين مقدار بدهد يا يك ماه زندانى شود. يا اگر كسى چند ماه يا چند سال حق خود را از اين مؤسسه تعقيب نكرد، حق يا طلب او ساقط است. اين شرط ها به نحو شرط فعل يا شرط نتيجه، الزام آور است يا نه؟

بسمه تعالى، ثبت مؤسسه و غير آن و شخصيت حقوقى دادن به آن ها، قرارى است عقلايى با آن ها و شرايط در ضمن آن، حكم شرط در ضمن عقود لازمه را دارد و شروط مذكورۀ در سؤال، نافذ است.

[سؤال 7579] ‘ 3508

7. در شركت هاى مشاراليه، شرط لزوم مى كنند و انحلال آن را روى شرط خاص يا شرايطى يا به نظر دادگاه قرار مى دهند و تصريح مى كنند كه ورشكستگى شركت، غير از ورشكستگى اشخاص شركا باشد. آيا اين شروط صحيحند يا نه؟

بسمه تعالى، شرط لزوم در ضمن عقد شركت، صحيح نيست. ولى اگر دولت اسلامى در ضمن قرار خود با شركت، شرط عدم فسخ شركت، مطلقاً يا مقيداً يا شرط انحلال در مورد خاص بنمايد، نافذ است.

[سؤال 7580] ‘ 3508

8. شركت و تجارت خانۀ رسمى ملزمند كه دفتر يا دفاتر مخصوص داشته باشند كه اين دفاتر بر له و عليه متعاملين حجت باشد؟

بسمه تعالى، مانع ندارد.

ص: 433

[سؤال 7581] 3941

بسمه تعالى

حضور محترم امام خمينى، ضمن سلام و زيارت از راه دور و تسليت به امام پيرامون حوادث دلخراش شهر دزفول، به مسأله اى برخورد كرده ام كه از رسالۀ امام نتوانستم استفاده بكنم و اين مسأله شرعى را خواستم با دفتر امام در ميان بگذارم.

اين جانب در موقع نوشتن اين نامه در جبهه هاى حق عليه باطل هستم (قسمت تسليحات لشكر 17 على بن ابى طالب در اهواز) در موقع قرعه كشى خودرو، شخصى گفت: بيا شما هم شركت بكن و من گفتم: پول ندارم. گفت: پول را من مى دهم. پول را به مبلغ 30 هزار تومان آورد به من داد، بدون رسيد و حرفى؛ و من از اين آقا پرسيدم: برادر آخر اين پول را چطورى به من مى دهى؟! گفت: اگر درآمد، يك طورى مى كنيم. حالا برندۀ پيكان وانت شده ام؛ حالا من مى خواهم اين ماشين را خودم بردارم براى كشاورزى ام؛ مى توانم يا نه؟ بعد از دادن پول اين آقا حاضرم چيزى هم به عنوان تشكر به اين آقا بدهم؛ چون باعث اين بوده است. از روى قانونى اين ماشين به اسم من است و تا سه سال هم نمى توانم به اسم كسى بكنم. خود اين برادر با دو نفر غير از من شريك شده و پول به حساب ريخته؛ به اسم آن ها، خود اين آقا گواهى نامه دارد؛ چون ورقۀ خاتمه خدمت ندارد، به سربازى نرفته، نمى تواند نام نويسى بكند. ولى بنده نمى خواهم بگويم كه آدم بدى است؛ آدم خوبى است. حالا تكليف من از روى شرعى چيست؟ من خودم حس مى كردم كه اين مى خواهد با من شريك بشود؛ ولى چيزى از اين بابت هم با من حرف نزده است.

برادران بيت امام و دفتر امام! خواستار زيارت امام هستم؛ مى خواهم به دست بوسى بيايم؛ خواهشمندم وقت آن را در اين نامه براى من بنويسيد.

بسمه تعالى، اگر پول را به شما تمليك نكرده و با پول او ماشين خريده ايد، ماشين از صاحب پول است و شما در مقابل عملى كه انجام داده ايد

ص: 434

استحقاق اجرت داريد و اگر پول را به شما قرض داده ماشين ملك شما است و صاحب پول بيش از پول خود حق ندارد و اگر اختلاف داريد با يكديگر مصالحه كنيد.

[سؤال 7582] 3942

بسمه تعالى

حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، رهبر و بنيان گذار جمهورى اسلامى

با سلام و دعاى فراوان

شخصى با تصديق رانندگى شخص ديگرى ماشين پيكانى را خريدارى مى نمايد و صاحب تصديق شرط ننموده است كه در برابر اين كار چيزى بگيرد؛ ولى پس از هجده ماه هنگام انتقال، مبلغى را مطالبه مى نمايد. آيا حق دارد يا نه؟

بسمه تعالى، اگر در مقابل عملى ولو امضاى دفتر، مطالبه مبلغ مى كند حق دارد.

[سؤال 7583] 3943

بسمه تعالى 19 / 10 / 1361

محضر محترم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، رهبر كبير انقلاب اسلامى

ضمن عرض سلام، به استحضار مى رساند:

1. من به يكى از بستگان نزديكم پول دادم كه در واگذارى اتومبيل سوارى پيكان از طرف دولت شركت نمايد، با قيد اين شرط كه اگر برنده شد با هم شريك باشيم؛ ايشان هم قبول كردند؛ بعد از قرعه كشى او برنده شده و اتومبيل را هم از كارخانه تحويل گرفته اند؛ اكنون اظهار مى دارد كه چون سوارى به نام خودم هست، به شما به غير از وجه دريافتى، در مورد ارزش آن، هر مبلغى دلم خواست مى دهم؛ تقاضا دارم با عرض مراتب مذكور بفرماييد:

آيا من با او به نسبت مساوى شريك هستم يا خير؟ با تشكر

ص: 435

2. در صورت نسبت تساوى و عدم قبول ايشان، وظيفۀ شرعى من با او چيست؟

بسمه تعالى، اگر پول را به او قرض نداده ايد و با پول شما ماشين خريده، ماشين از شما است و او استحقاق اجرت كارش را دارد؛ و اگر به او قرض داده ايد، ماشين از او است و شما بيش از پولى كه به او داده ايد حق نداريد.

3. باقيمانده مبلغى از صندوق قرض الحسنه اى جهت حفاظت در بانك به حساب پس انداز گذاشته مى شود؛ از طرف بانك بهره اى به آن تعلق مى گيرد؛ چون صندوق دار حقوقى ندارد جهت ادارۀ آن آيا مى تواند به عنوان كارمزد از آن بهره استفاده نمايد يا خير؟

بسمه تعالى، بهرۀ پول ربا و حرام است.

[سؤال 7584] 3944

بسمه تعالى 18 / 9 / 1361

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب امام خمينى دام ظله العالى

سه نفر شريك با سرمايه مختلف سرمايه هاى خود را به عنوان تجارت در اختيار يك نفر گذاشتند كه مشغول به تجارت شود و به اميد خدا منافع حاصله به شرح زير تقسيم شود: سرمايه شش سهم و كار دو سهم آن شش سهم، سرمايه نيز به تناسب سرمايه دو نفر متساوى السرمايه پنج سهم و يك نفر آخر به تناسب كمى سرمايه يك سهم. اين قرارداد بعد از هجده ماه تغيير مى يابد، دو نفر از شركا يكى سرمايه اش را به شريك متساوى السرمايه مى فروشد و ديگرى كه سرمايه نداشته دست از كار مى كشد و كنار مى رود، دو نفر باقيمانده به صورت زير تجديد قرارداد مى نمايند، يعنى شريكى كه يك سهم از منافع داشته متعهد مى گردد كار تجارتخانه را نيز به عوض آن شريك قبلى كه سرمايه نداشت به عهده بگيرد و دو سهم بابت اين كار به نامبرده برسد كه مجموعاً از هشت سهم سه سهم متعلق به ايشان باشد و پنج سهم بقيه متعلق به آن شريك كه سرمايه قبلى خود و سرمايه شريك ديگر را خريده بود باشد و اين قرارداد تقريباً سيزده ماه ادامه داشته تا اين كه در تاريخ 2 / 3 / 56 بين طرفين حساب مى شود و منافع و سرمايه مشخص مى گردد، و شريكى كه كار به عهده گرفته كنار مى رود، در

ص: 436

نتيجه منجر به نوشتن قرارداد ديگر مى گردد كه فتوكپى اين قرارداد اخير ضميمه اين مسأله است و به نظر مبارك مى رسد. اكنون قريب پنج سال و اندى از آن تاريخ مى گذرد و اين تجارتخانه دستخوش تحولات و دگرگونى هاى وسيعى شده و بعد از دو سال كه شخصاً آن را اداره نمودم ادارۀ آن را به شركاى جديد محول نمودم و سه سال است به دست شركا جديد اداره مى شود.

توضيحاً اين كه بر طبق آن قرارداد مبلغ سه ميليون ريال طلب آن شريك به طور امانى نزد اين جانب بود و ضمناً قرار بود ساليانه مبلغ پانصد هزار ريال به طور قطعى به نامبرده بپردازم كه به علت عدم امكان مالى نتوانستم رأس موعد مقرر وجه تعهدى را بپردازم و همچنين وجه امانى را نيز صاحب امانت مطالبه ننموده بود، مع الوصف بعد از دو سال در آن تاريخ و در خلال سنوات اخير بنده به دفعات مختلف مبلغ يك و نيم ميليون ريال به طرف رسانيده و اخيراً محاسبه كرده كل وجه امانى و تعهدى خودم را طبق آن قرارداد طى چك در وجه ايشان ارسال كردم كه برى ءالذمه باشم، ليكن طرف قرارداد از وصول چك خوددارى و امضا و قرارداد خود را محترم نشمرده و بعد از گذشت اين مدت متمادى كه هيچ گونه مدخليتى در اين كار نداشته و رسماً از شركت بركنار بوده اخيراً ادعاى مشاركت دارد، با عنايت به جريان بالا كه مشروحاً عرض شد تمنا دارد نظر مبارك را نسبت به اين مسأله اعلام فرماييد.

1. آيا ادعاى نامبرده مبتنى بر مشاركتش با اين جانب از نظر شرع انور مسموع است؟

2. اگر مسموع است با توجه به اين كه هيچ گونه قراردادى مبنى بر مشاركت بين ما ردّ و بدل نشده تكليف سود و زيان حاصله چيست؟

3. آيا نبايد تكليف طرفين نسبت به سرمايه و كار روشن باشد؟

4. آيا ايشان در سرمايه و كار اين جانب بدون هيچ گونه مدخليتى ذى نفع هستند؟

بسمه تعالى، اگر شريك در موقع كناره گيرى تمام سهم الشركۀ خود را طبق ضوابط شرعى به شما منتقل ساخته كه در مقابل آن مبلغى نقد يا اقساط به

ص: 437

او بپردازيد، در اين صورت شريك پس از انتقال دادن سهم الشركه حقى در اموال و سود آن ندارد و چنانچه نزاعى در بين باشد بايد در محاكم قضايى حل و فصل شود.

[سؤال 7585] 3945

بسمه تعالى 12 / 11 / 1361

دفتر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله العالى

حسن و حسين يك مزرعه مشترك بالمناصفه به نام سعيد آباد در بخش سرايان دارند كه به وسيله دو حلقه چاه عميق مشروب مى شود (حسن در سرايان و حسين در مشهد سكونت دارد) ده نفر ديگر با هم شركتى به نام طاهر آباد تشكيل و مى خواهند بين دو حلقه چاه سعيد آباد چاهى حفر نمايند. حسن و حسين شركاى سعيد آباد مخالفت نموده و شكايتى در اين مورد به اداره آبيارى تقديم مى دارند، اداره آبيارى شكايت را وارد ندانسته و پروانه حفر چاه براى شركاى طاهر آباد صادر مى نمايد، حسن كه در محل بوده از در سازش درآمده و در چند سهم از چاه طاهر آباد شريك مى شود. اينك كه حسين به حسن مراجعه مى نمايد كه سهامى را كه در چاه طاهر آباد شريك شده نصف نمايد مى گويد من اين سهام را براى خودم برداشته ام، در صورتى كه اكثر شركاى طاهر آباد شهادت دهند كه ما اين سهام را به عنوان حق السكوت به مزرعه سعيد آباد داده ايم نه به شخص حسن و به علاوه حسن مقدارى از زمين شخصى حسين را در غياب او به شركت طاهر آباد مجاناً واگذار كرده كه به راه و خيابان مزرعه طاهر آباد اختصاص دهند. با اين تفاصيل آيا حسن مى تواند بگويد سهامى را كه در چاه طاهر آباد شريك شده ام مال شخص خودم مى باشد و ربطى به مزرعه سعيد آباد ندارد؟ حكم الله را ذيلاً مرقوم فرماييد.

به اميد آن روزى كه مردم همه متشرع گرديده و اختلافات با يك استفتا حل شده و دادگسترى تعطيل گردد.

بسمه تعالى، آنچه از سهام چاه جديد را حسن خريده ملك خود اوست،

ص: 438

مگر اين كه ثابت شود كه از مال مشترك بين خود و حسين سهام را خريده كه سهام مشترك بين هر دو خواهد بود، ولى اگر بعض سهام چاه جديد هبه شده، آن سهام ملك كسى مى باشد كه به او هبه شده با رعايت شرايط صحت آن.

[سؤال 7586] 3946

بسمه تعالى 22 / 1 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله

لطفاً پاسخ سؤالات ذيل را مرقوم فرماييد:

1. اگر شركا بخواهند براى سرمايه گذارى در شركت از دولت وام بگيرند و دولت شرط دادن وام را سرمايه گذارى مساوى در شركت فوق الذكر به قرار دهد. آيا شركا مى توانند شرط را بپذيرند؟

بسمه تعالى، مانع ندارد.

[سؤال 7587]

2. اگر دولت بگويد: چنانچه قرار باشد قسمت عمده وام شركت را دولت تأمين كند و جهت تأسيس واحد توليدى همه نوع حمايت به عمل آورد، لازم است شركا با هم شرط كنند كليه تأسيسات و تجهيزات و ابزارهاى لازم براى توليد را كه براى اين شركت خريدارى مى كنند بدون اجازه دولت نفروشند و هر وقت و به هر دليل خواستند از شركت جدا شوند به جاى بردن قسمتى از دستگاه ها و ابزارها و به تعطيل كشاندن واحد توليدى، ما به ازاء ريالى سهام و حقوق خود را از شركت دريافت نمايند و آن سهام به دولت يا عضو جديدى با اجازه دولت واگذار شود. آيا شركا مى توانند اين شرط را بپذيرند؟

بسمه تعالى، اشكال ندارد.

ص: 439

[سؤال 7588]

3. اگر دولت در مقابل پرداخت وام و تضمينات و حمايت هاى خود از واحد توليدى و براى جلوگيرى از ركود آن واحد، شرط كند كه فوت هر يك از شركا به منزله جداشدن عادى شريك از شركت محسوب شده و سهام و حقوق او پس از تعيين ارزش ريالى عادله آن به يك نفر داوطلب ديگر با اجازه دولت واگذار و ارزش ريالى آن توسط داوطلب جديد به وارث شريك متوفى داده شود آيا پذيرش اين شرط صحيح است؟

بسمه تعالى، اين شرط صحيح نيست و وارث شريك در عين تركه شريك استحقاق پيدا مى كند.

[سؤال 7589] 3947

بسمه تعالى

حضور دفتر امام امت، امام خمينى مرجع عالى قدر اسلام

اماما! چند سؤال شرعى و حقوقى براى اين جانب و پدرم اتفاق افتاده كه استدعا دارم ذيلاً جواب آن را مرقوم فرمايند.

1. دو سال پيش در اوايل انقلاب و به بركت انقلاب اسلامى، وامى به نام پدرم از بانك ملى درآمد. بانك به علت كهولت سنى پدر و مادرم (در حدود 75 تا 85) از پرداخت آن خوددارى نمود. بنابراين آن ها مجبور شدند كه آن را به ديگرى منتقل نمايند و چون اين جانب اولاً اولاد آخر و ثانياً با آنان زندگى مى كردم، به بنده پيشنهاد كردند. ابتدا به خاطر اين كه داراى چندين ورثه ديگر بودند و در آينده مشكلاتى به وجود مى آيد، قبول نكردم؛ ولى با آنان شرط كردم كه اگر خانه را بخرم، پس از ازدواج اگر توانستم بمانم و اگر نتوانستم تا آخر عمر، آنان در آن جا زندگى كنند. پس از موافقت، وام را قبول كرده و مبلغ هفتاد هزار تومان كسرى خريد خانه را از پدرم قرض گرفتم. متأسفانه پس از تأهل و به علت كوچكى خانه و ناسازگارى طرفين،

ص: 440

خواستم خانه را در اختيار آنان بگذارم. با توجه به اين كه بايد منزل مسكونى براى خودم با مبلغ زياد اجاره مى كردم، پيشنهاد كردم كه هفتاد هزار تومان شما در نزد من به عنوان دين بماند و قسط خانه كه ماهى 80 تومان مى باشد آن را بپردازيد. ولى ايشان گفتند كه ما شريك مى باشيم و بايد مبلغ دويست هزار تومان در ازاى تخليۀ خانه بدهيد. در ضمن توضيح مى دهم كه در ابتداى خريد خانه، حرفى از شراكت در ميان نبوده و ايشان هفتاد هزار تومان را به عنوان قرض الحسنه به اين جانب داده بودند. وقتى علت شراكت را پرسيدم، گفتند: قبل از خريد در نيت داشتم و چون فكر نمى كردم كه قيمت ها به اين صورت ترقى نمايد از بيان آن خوددارى نمودم.

سؤالى كه از نظر شرعى و حقوقى از آن محضر شريف دارم اين است:

اولاً، آيا مى شود كسى از ديگرى پول به عنوان قرض بگيرد و معامله اى انجام دهد و طلبكار بعداً ادعاى شراكت نمايد؟ و اگر از اين معامله ضررى حاصل شد، باتوجه به اين كه بيان نكرده بود، تكليف چيست؟

بسمه تعالى، پول اگر بابت وام گرفته ايد خانه به شما تعلق دارد و تنها مبلغ وام را بدهكار هستيد و نيت طرف كه شريك باشد كافى در شركت نيست.

2. آيا به فرض اين كه طلبكار باطناً چنين نيتى داشته باشد، و به زبان نياورده باشد، گرفتن مبلغ صدوسى هزار تومان استفادۀ پولى صحيح است؟ باتوجه به اين كه اين جانب مجبور به قرض آن از ديگرى شدم؟

بسمه تعالى، وام دهنده تنها همان مبلغ وام را حق دارد مطالبه كند.

[سؤال 7590] 3948

بسمه تعالى

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله

مستدعى است در بيان حكم اين مسأله، اين جانب را يارى فرماييد تا تكليف ما روشن گردد.

در زمان حيات مرحوم والد، بر روى يك قطعه زمين كه به نام اخوى سند و وكالت

ص: 441

بلاعزل گرفته بودند، با توافق وكيل و اجازۀ مجدّد مالك زمين به عنوان كسب منفعت با مرحوم آقاى والد شراكتاً با مباشرت اين جانب، شروع به ساختن خانه كرديم؛ كه از ابتداى شالوده تا پايان آن كه رنگ ساختمان باشد، مدت يك سال كار ساختمان به پايان رسيد و براى مخارج آن، از فروش ماشين و زمين و ساير وجوهى كه به دست مى آمد و با اعتبار سرمايه گذارى كردم و مقدارى از قرض هاى آن را كه باقيمانده بود، مرحوم والد پرداخت نمودند و به دليل احتياج، در منزل - با خريدن اثاثيه - سكنا گرفتند و يك نامه نوشتند كه يا بروم بنشينم و يا اجاره بدهم و يا به قيمت اعلا بفروشم و بعد از يك مسافرت، رحلت فرمودند و به رحمت حق پيوستند و اينك اخوى كه صاحب سند زمين بوده، منزل را اجاره داده و بهاى اجاره را گرفته و ادعاى مالكيت اعيانى را دارد.

خواهشمند است بفرماييد تكليف ما چيست؟

ظلّ عالى تا انقلاب حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مستدام باد

بسمه تعالى، اگر معلوم است كه شما مخارجى از خودتان در ساختمان كرده ايد، نسبت به آن مقدار، شريك هستيد و چنانچه اختلافى هست بايد در محكمۀ شرعيه حل شود.

[سؤال 7591] ‘ 4698

2. بيست و دو سال قبل زيد از پول شخصى خودش، براى جلوگيرى خانه از خرابى، شيروانى روى خانه كشيده است. اكنون كه شركا مى خواهند منزل را قسمت كنند مخارج شيروانى را به زيد مى دهند؛ ولى مى خواهند بدانند كه آيا بايد به قيمت مصالح آن روز حساب شود يا به قيمت امروز؟ اگر به قيمت آن روز حساب شود، آيا بايد اين طور حساب شود كه با مبلغى كه آن روز به مصرف شيروانى رسيده و همان روز مثلاً 5 متر زمين خريدارى مى شد و اين وقت قيمت آن 5 متر مثلاً 100 روپيه است، بايد همان صد روپيه را به زيد بدهند يا طور ديگرى بايد حساب كنند؟

بسمه تعالى، به قيمت فعلى داده شود يا به قيمتى كه مورد رضايت صاحب شيروانى باشد.

ص: 442

[سؤال 7592] 3949

بسمه تعالى 6 / 3 / 1362

محضر مبارك حضرت مستطاب آيت الله العظمى، مدّ ظله العالى

به عرض مى رساند اين كه شركت هاى تعاونى مصرف محلى، از طرف وزارت بازرگانى جهت رفاه مردم تأسيس شده و هيأت مديره به وسيلۀ خود ملت، بنابر اساسنامۀ وزارت بازرگانى تعيين شده و شركت براى هر خانوارى به طور سهام، در ازاى مبلغى، مثلاً پانصد يا هزار تومان، يك دفترچه صادر كرده و براى سرمايۀ شركت سهام خريدارى كردند. اكنون مشاهده مى گردد به واسطۀ كمبود اجناس لوكس، از قبيل يخچال و كولر و نعلبكى، اين اجناس به بعضى از صاحبان سهام داده مى شود و به بعضى ها نمى رسد، البته فيمابين به طور قرعه توزيع مى گردد. آيا در اين صورت نارضايى بعضى ها معامله را ابطال نمى كند؟ مستدعى است جواب را مرقوم، و با خاتم شريف مزيّن فرماييد.

بسمه تعالى، اگر بر طبق قرارى كه در وقت تأسيس شركت در بين بوده و مطابق مقررات دولت اسلامى عمل كنند، مانع ندارد و موجب ابطال معامله نيست.

[سؤال 7593] 3950

بسمه تعالى 21 / 2 / 1361

محضر شريف حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، بعد از سلام

چه مى فرمايند در اين مسأله كه عمرو و زيد كتابى مشتركاً چاپ كرده اند و نصفش به نام عمرو و نصفش به نام زيد است. بعداً عمرو از زيد تقاضا كرده، كتاب ها تماماً به نام عمرو باشد و در مقابل آن، عمرو به هر جلدى پنج تومان به زيد پرداخت كند. الآن عمرو از پرداخت وجه موعود خوددارى مى كند؛ آيا عمرو مديون است يا نه؟

بسمه تعالى، سهم شريك را اگر خريده، وجه آن را ضامن است؛ ولى اگر

ص: 443

فقط حذف نام شريك مورد نظر بوده، چيزى بابت آن بدهكار نيست؛ مگر آن كه در ضمن عقد لازم شرط شده باشد.

[سؤال 7594] 3951

بسمه تعالى

دو برادر زمين زراعتى را مشتركاً خريده اند و بعد يكى از آن دو برادر فوت كرده است. متوفى چند وارث ديگر نيز داشته كه عبارت باشد از مادر، دو برادر و خواهر ابوينى كبير و دو برادر و خواهر امّى صغير. بعد مادرِ شخص متوفى فوت كرده و بعد از فوت مادر، برادر شريك، تمامى ملك مشاع را به شخص ثالث فروخته است در صورتى كه خواهر و برادر كبير در حين معامله از حقشان دفاع نكرده اند و خواهر و برادر صغير نيز بعد از بزرگ ترها مطالبه حق نكرده اند. بعد از گذشت سى سال همه شان قيام كرده، دعواى حقوق مى نمايند؛ آيا سكوت سى ساله موجب سقوط حقشان مى شود يا خير؟ در صورتى كه حقشان محفوظ باشد، حريم ملك متنازع فيه كه عبارت از زمين هاى احيا شده توسط مشترى باشد، چه حكم دارد؟ ملك احيا كننده است يا ورّاث؟

بسمه تعالى، مسأله نزاعيه است و بايد در محاكم صالحه حل شود.

[سؤال 7595] 3952

بسمه تعالى

حضرت آيت الله العظمى والمرجع الاعلى امام خمينى، مدّ ظله العالى

آقاى الف و آقاى ب دو برادرند. در حال جمع المالى يك دستگاه ساختمان در خيابان كهنه تبريز خريدارى نموده اند. نظر به اين كه آقاى الف برادر بزرگ بوده، آن را به نام خود به ثبت رسانيده و در سند رسمى به نام ايشان ثبت مى شود و در سال 1372، غرۀ ذى الحجه مطابق بيست و يكم مرداد ماه 1332 كه اين دو برادر ساختمان هاى مشترك بستان آباد را تقسيم كرده اند، تصريح كرده اند كه ساختمان تبريز در شركت

ص: 444

مانده و اين قسمت نامه و اعتراف به شركت با دست خط و مهر عالِم محل و امضاى آقاى الف و شهادت دو نفر شاهد عادل كه يكى از آن ها در حال حيات است تنظيم شده است. فعلاً ورّاث آقاى الف از سند ثبتى سوء استفاده نموده و حق ورّاث آقاى ب را نداده و نمى دهند و 27 سال است كه در ساختمان، تصرف عدوانى كرده اند. حكم شرعى آن را هم از نظر اصل ملك و هم از نظر ضمان منافع بيان فرماييد. ادام الله ظلكم

بسمه تعالى، سند اعتبار شرعى ندارد و مسأله نزاعيه بايد در محكمۀ شرعيه فيصله شود.

[سؤال 7596] 3953

بسمه تعالى 7 / 10 / 1361

محضر مرجع عالى قدر، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

با عرض تحيت و سلام، استدعا مى شود در مسألۀ آتى الذكر نظر مبارك خودتان را مرقوم فرماييد.

شخصى كليۀ سهام خود را به سهام داران ديگر شركت فروخته و منافع خود را برداشت كرده؛ مع الوصف بين اين شخص و بقيۀ سهام داران توافق به عمل آمد كه فروشندۀ مذكور در عوايد و منافع سه كارگاه از كارگاه هاى آن شركت، از آن به بعد تا تاريخ اتمام عمليات محوّله به آن سه كارگاه، شريك و سهيم باشد و ادارۀ اين سه كارگاه و هزينه هاى مربوطه به آن كلاً به فروشنده ارتباطى نداشته باشد و پس از انجام عمليات، ثلث سود حاصله مربوط به اين سه كارگاه متعلق حق فروشنده گردد. حال با وصف فروش سهام شركت، با اين توضيح كه سه كارگاه مذكوره نيز جزء همان شركت بوده و مى باشند، آيا شرعاً فروشندۀ سهام با توافق معروضه، شريك ثلث سود است، يا اين كه به استناد خروج فروشنده از شركت و عدم استحقاق وى در استيفا سود و عدم تحقق عقدى از عقود معينه كه سبب مملك باشد، نمى توان وى را منتفع در سود كارگاه هاى جزء شركت دانست؟

ص: 445

تمنا مى شود نظر عالى را اگر مقدور است بالنسبه تفصيلاً زينت بخش اين برگ فرماييد. در خاتمه عمر و عزت آن سرور بزرگوار و شوكت اسلام و مسلمين را از خداى بزرگ مسئلت دارم و بعون الله تبارك و تعالى

بسمه تعالى، بعد از فروش سهم مشترك، شريك بودن در سود معنا ندارد؛ ولى چنانچه در عقد بيع يا عقد لازم ديگر شرط شده است كه مقدارى سود به فروشنده داده شود، لازم است به شرط عمل شود.

[سؤال 7597] 3954

بسمه تعالى 21 / 7 / 1361

حضور محترم مرجع عالى قدر و رهبر عزيز، امام خمينى

پس از عرض سلام، خواهشمند است نظر خود را نسبت به سؤال ذيل از نظر شرعى اعلام فرماييد.

اين جانب به اتفاق چند نفر از فاميل ها از سال هاى قبل، شركتى به نام شركت تعاونى تشكيل داده ايم كه هر يك مبلغى از 100 الى 2000 ريال در هفته به عنوان هفتگى پرداخت مى نماييم كه از پول هاى جمع شده، كارهايى به شرح زير انجام مى دهيم:

1. خريد برنج و فروش آن به صورت نقد و نسيه به اعضا و غير اعضا با سود عادلانه.

2. خريد لوازم منزل به صورت نقد و فروش آن به طور نسيه به اعضا و بعضى مواقع هم غير اعضاى شركت، با سود عادلانه در حدود سود بانك ها (لازم به توضيح است كه براى خريد لوازم منزل، چون اكثراً فاميل هستند و قابل اعتماد، پول لوازم مورد نظر را به خريدار مى دهيم تا خود نسبت به تهيۀ آن اقدام نمايد).

3. پرداخت قرض الحسنه.

4. پرداخت سود در آخر سال به نسبت سرمايۀ اشخاص.

ص: 446

5. پرداخت 2 درصد از فروش كالا به دو نفر كه مسئوليت كارهاى شركت را به عهده دارند.

بسمه تعالى، سود اگر از تجارت حاصل مى شود نه نفع پول، حلال است و شرايط ذكر شده و پرداخت 2% مرقوم مانع ندارد.

[سؤال 7598] 3955

بسمه تعالى 29 / 1 / 1361

محضر شريف حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى

به وسيلۀ جهاد سازندگى يك دستگاه تراكتور به چهار نفر واگذار گرديد كه اين چهار نفر در موقع درو و كشت، منطقۀ مربوط را از نظر كشت و غيره تأمين كنند. بعد از مقدارى از زمان، در نحوۀ نگهدارى تراكتور اختلافاتى بين آن ها بروز كرد، به اين جهت به جهاد مراجعت كردند و با افراد مربوطۀ جهاد مشورت در حل اختلاف كردند. افراد مربوطۀ جهاد به چهار نفر اجازه دادند كه هر نحو كه مى توانند اختلافات را حل كنند، اگر چه قرعه كشى باشد؛ لذا چهار نفر در محضر يكى از روحانيون محل حضور يافتند جهت حل و فصل تراكتور؛ ولى سه نفر آن ها خودشان حاضر بودند و نفر چهارم وكيلى داشته قرار دادى. روحانى بومى در چهار نسخه بين آن ها مقرر نمود به عنوان اين كه قرعه كشى بكند و هر كس قرعه به نامش درآمد، تراكتور به عهدۀ او (مال او) باشد و وظايف قانونى جهاد را در منطقۀ مربوطه عمل نمايد. بدين جهت قرعه كشى بعد از تنظيم قرارداد، واقع و به نام يكى از چهار نفر درآمد. سه نفر ديگر، قرارداد را امضا كردند و هر يك، يكى از نسخه هاى قرارداد چهارگانه را برداشتند.

مقدارى پول كه عايد تراكتور بوده در بين آن ها تقسيم گرديد و هر يك بعد از امضاى ورقه و گرفتن پول نصيب خود، متفرق شدند و كليد تراكتور را به كسى كه قرعه به نامش بيرون آمده بود سپردند.

از اين جريان حل و فصل و اسقاط حق جهت حفظ اموال بيت المال، مدت دو ماه،

ص: 447

سپرى شد و ظرف اين دو ماه، فردى از شركا اعتراضى نداشت.

بعد از دو ماه، بهانۀ اعتراض را به ميان درآوردند و رفتند جهاد و جهاد بعد از شنيدن جريان ورقه كه به عنوان قرعه كشى و قطع نزاع بين آن ها به وقوع پيوست، فتوكپى از قرارداد قرعه كشى را اخذ، به پرونده ملحق و جهاد دستور داد به فردى كه قرعه به نامش درآمد سررسيد قسط را به حساب جهاد بپردازد و ايشان اطاعت كرد و قسط را پرداخت نمود.

بعد از مقدارى از گذشت پرداخت، سه نفر ديگر مجدداً درخواست تراكتور نمودند و اوضاع بين ايشان تا حدودى شديد شد. آيا سه نفر مذكور بعد از قرعه كشى به اجازۀ جهاد، حق دارند قرعه را به هم بزنند و تراكتور خودشان (سهم) را پس بگيرند يا خير؟ لطفاً جواب مسأله را روشن بيان فرماييد كه باعث رفع اختلافات گردد.

بسمه تعالى، اگر تراكتور به شخص مذكور تمليك نشده و اختيار آن با جهاد است جهاد مى تواند اجازۀ تصرف در تراكتور را به ديگران هم بدهد.

[سؤال 7599] 3956

بسمه تعالى

دفتر محترم امام خمينى قم

احتراماً از اين كه اين دفتر هميشه در خدمت مردم شهيدپرور بوده و در اسرع وقت پاسخ گوى سؤالات شرعى بوده جاى تشكر و سپاسگزارى است، اينك مستدعى است به سؤال زير پاسخ فرماييد:

دوازده سال قبل با شخصى قطعه زمين 300 مترى را به طور اشتراك ديوار كشى نمودم و قرار بر اين شد كه پس از تفكيك زمين شريك سهم خودش را بدهد، ولى مدتى بعد گفت وگويى بود كه همين زمين پارك مى شود. چند سالى از اين ماجرا گذشت ولى شهردارى اعلام نمود كه پارك نخواهد شد، حالا كه مى خواهيم زمين را تفكيك نماييم، آيا شريك من مبلغ 2250 تومان بر مبناى كارگر روزى ده تومان و بنّا

ص: 448

روزى چهل تومان بدهكار شده، در حالى كه الآن كارگر روزانه 120 تومان و بنّا 300 تومان مى باشد، آيا اين مبلغ ياد شده را بايستى به قيمت امروز بگيرم و يا همان دوازده سال قبل؟

بسمه تعالى، چنانچه مخارجى كه صرف ديوار كشى شده نصف آن به عنوان قرض به شريك داده شده و مال شريك در ديوار كشى صرف شده همان مقدار بدهكار است، ولى اگر يكى با پول خود مخارج را متحمل شده ديوار ملك او است و اگر شريك بخواهد نصف ديوار را مالك شود بايد به هر قيمتى كه مالك راضى شود معامله كنند.

[سؤال 7600] 3957

بسمه تعالى

دفتر آيت الله العظمى امام خمينى، متّع الله المسلمين بطول بقائه الشريف، سلام عليكم، محترماً به عرض عالى مى رساند:

مسجد اعظم دليجان در دوران انقلاب، به علت موقعيت خاصش پايگاه عقيدتى و تبليغى مردم انقلابى شهر بوده است. به همين جهت هرگاه براى اداره يا اجراى امرى، نياز به ايجاد تشكلى مى بود، اين مهم به سرعت در مسجد فوق الذكر تحقق مى يافت؛ بيشتر افرادى را كه در مسجد فعاليت مى كنند قشر فرهنگى و دانش آموز تشكيل مى دهند و طبيعتاً آرزويى جز حاكميت فرهنگ اسلامى نمى توانند داشته باشند و مايلند براى ادارۀ امور مسجد و پر رونق نگاهداشتن آن، تنها با تقواى قلوب عمل كنند و به همين لحاظ سعى نمودند در فراهم آوردن امكانات لازم براى مسجد، اميد خود را از افراد ناصالح قطع نموده و مهما امكن با تلاش خود جبران نمايند. در اجراى اين سياست، برادران تشخيص دادند قسمتى از گوشت سرد وارد به دليجان را كه توسط يكى از قصابان سرمايه دار، بدون تحمل هيچ گونه زحمتى و صرفاً با تحويل حواله به صورت يك جا، به كافه داران فروخته مى شود را به عهده بگيرند؛ بنابراين سرمايۀ لازم

ص: 449

براى انجام اين امر را خود برادران و مقدارى را نيز از صندوق قرض الحسنه، تهيه و كار تحويل گوشت به كافه داران را در اختيار گرفته و از محل درآمد آن، مقدارى براى تعميرات لازم مسجد استفاده و مبلغ چهل هزار تومان نيز به پيشنهاد يكى از برادران، با حوالۀ فرماندارى، اتومبيل وانت تويوتايى خريدارى شد تا در مواقع ضرورى در خدمت كارهاى مسجد قرار بگيرد؛ از جمله، همين ماه مبارك امسال در خصوص دعوت مبلغ از حوزۀ علميه و انجام رفت و آمدهاى لازم - چه در مراجعه به قم و چه در شهر دليجان كه ايشان را در محل بعيدى از مسجد اسكان داده بوديم - بسيار مؤثر افتاد. اين نمونه اى از نحوۀ استفاده از اتومبيل بود. بقيۀ اقساط اتومبيل نيز از محل عوايدى كه در توزيع مرغ شهر به عهده دارد تأمين مى گردد، ليكن فرماندار دليجان اظهار داشته اند كه اين اتومبيل كه اسماً در ستاد توزيع تهيه شده، برابر فتواى امام متعلق به فرماندارى است، ولى برادران مسجد اعتقاد دارند چون فرماندارى در تدارك سرمايه و اساساً اقدام به كارهاى فوق الذكر، دخالت و طرحى نداشته و تنها حواله اى صادر نموده كه اين حواله را به متقاضيان ديگر نيز داده اند، بنابراين اتومبيل بايستى در خدمت امور مسجد كه به عنوان پايگاه اوليه و اساسى حكومت اسلامى و نيز انقلاب، لازم است عظمت روزافزون داشته باشد، همچنان باقى بماند. البته شوراى مسجد نيز نظارت تامه را بر تمام اين امور، اعمال خواهد داشت و اين منافاتى با فتواى امام ندارد.

على اى حال، نظر حضرت عالى را در اختلاف نظر فوق، صريحاً خواهانيم. خداوند بر ادراك و اتفاق مسلمين بيفزايد. ان شاء الله

طول عمر حضرت عالى را از خداوند خواستارم. خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار

بسمه تعالى، ماشين به نسبت شركت در سرمايه، متعلق به صاحبان سرمايه است ولى دخالت افراد غير مسئول در امور اجرايى دولت جايز نيست و اگر نزاعى در بين است، به دادگاه شرعى مراجعه نمايند.

ص: 450

گفتارى در مورد قسمت كردن

[سؤال 7601] 3958

بسمه تعالى

چند نفر كه وارث ميتى هستند ما ترك آن ميت را بين خود تقسيم نموده اند. فرداى همان روز دو نفر از وارث ادّعاى غبن نموده و غبن خود را ثابت نموده و يك هزار متر زمين به عنوان مغبونى گرفته و تصرّف نمودند. اكنون كه سه سال از اين جريان مى گذرد يكى از آن ورّاث مى گويد من ملكى كه قبلاً داده بودم نسبت به سهم خود استرداد مى كنم. مستدعى است تكليف وارث ها را در اين مسأله روشن فرماييد.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، با فرض ثبوت «غبن»، تقسيم اول صحيح نبوده و چون تقسيم جديدى نشده تركه بين همۀ ورثه مشاعاً مشترك است، و اگر بخواهند بايد با تعديل سهام نسبت به سهم الارث هر يك، تقسيم جديد نمايند.

[سؤال 7602] 3959

بسمه تعالى 18 / 9 / 1361

رهبر انقلاب اسلامى امام خمينى، دام عزه. طول عمر رهبر عزيز را از خداوند متعال مسئلت دارم

دو نفر در اموال و سكنه جمع المال بوده اند يكى از آن ها بدون وصيت در غربت فوت شده در حالى كه پنج دختر وارث او مى باشند و شريك ديگر مبلغ ناچيزى جهت ورثه طرف مقابل تعيين نموده و وصيت كرده ورثه او وصيت پدرشان را مدرك قرار مى دهند و مى گويند ما مطابق وصيت پدرمان حق ناچيز طرف مقابل را مى دهيم البته وصيت طرف بدون هيچ گونه قيّم نامه يا وكالت نامه يا امضاى پنج خواهران مى باشد آيا از نظر شرع اسلام وصيت يك طرفه دلخواه خودش شامل حال پنج دختر طرف مقابل

ص: 451

مى شود يا خير؟ از محضر مبارك تقاضا دارم جواب مسأله را مرقوم بفرماييد.

بسمه تعالى، تمام سهم الشركه هر يك از دو شريك به ورثه خودش مى رسد و اگر در سهم الشركه نزاع دارند به محاكم صالحۀ قضايى مراجعه كنند.

[سؤال 7603] 3960

بسمه تعالى

حضرت آيت الله امام خمينى مدّ ظله العالى، رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران

چند نفر ملكى را به طور مشاع مالك هستند. يك نفر از شركا بدون اذن سايرين، قسمتى از ملك را به فروش مى رساند، آيا ساير شركا حق دارند به نسبت سهم خود از باقيماندۀ ملك در ازاء آن قسمت كه فروخته شده تملك نمايند؟ به عبارت ديگر از آن شخصى كه ملك مشترك را بدون اذن سايرين فروخته بخواهند به همان نسبت نيز به ساير شركا منتقل كند تا مقدار فروش رفته در سهم اختصاصى فروشنده قرار گيرد.

بسمه تعالى، اگر بخواهند سهم ساير شركا از شريك اول و خريدار مجزّا شود بايد با او توافق و مصالحه كنند و سپس شريك سهم مجزاى خود را بفروشد و بدون توافق با شريك ملك از اشاعه خارج نمى شود.

[سؤال 7604] 3961

بسمه تعالى

لطفاً جواب مسأله زير را مرقوم بفرماييد:

يك دكان دار حدود 25 سال قبل با يك نفر به نام حسن، زمين يك دكان را كه از پدر حسن مانده بود شريك شده و دو هزار تومان قيمت گذاشته اند كه نصفش را به يك هزار تومان خريده و نصفش مال حسن مى باشد و بعد از شريك شدن، دكان دار ساختمان دكان را درست كرده و نصف خرج ساختمان را از حسن گرفته و بعداً هر سال به طور متوالى سهم حسن را به اجاره گرفته و حدود 25 سال است كه سهم حسن را دكان دار با دادن اجارۀ هر سالش اجاره كرده و نشسته و كسب و كار مى كند و

ص: 452

قباله نويس قباله را موقع نوشتن طورى نوشته كه اين دو نفر در اين دكان مشاعاً شريك هستند. الآن حسن به خاطر نصيحت دكان دار كه به فرزند حسن كرده كه چرا با گروه هاى منحرف تماس مى گيرى و چرا فعاليت انحرافى و منافقانه در گروه هاى منافق مى كنى و اين ها بر خلاف اسلام است و بنا به وظيفه شرعى به دكان من نياييد، به دكان دار مى گويد كه دكان مرا تخليه كن يا سهم مرا تقسيم كن. و اين دكان كه 5/3 متر عرض دارد و اگر تقسيم شود هم سهم دكان دار و هم سهم حسن خراب مى شود و چون حسن حدود پنجاه دكان دارد و يك حياط حدود چهار هزار متر مربع در بر خيابان دارد احتياج به اين سهم دكان ندارد و تنها فكرش اين است كه با اين تقسيم سهم دكان دار را خراب كند و محل كسب يك دكان دار كه ده نفر عائله دارد و خرج زندگى آن ده نفر از آن دكان تأمين مى شود را خراب كند و او را سرگردان كوچه ها كند.

تقاضا دارم كه جواب شرعى و فتواى خودتان را در مورد اين مسأله در زير نامه مرقوم بفرماييد. خدا عمر شما را طولانى بكند و تا انقلاب مهدى نگهدارد، تا انقلاب اسلامى را تا آخرين درجه پيروزى و برقرارى قوانين شرع اسلام برساند.

بسمه تعالى، قسمت ملك مشاع اگر موجب ضرر شود پذيرفتن آن لازم نيست.

[سؤال 7605] 3962

بسمه تعالى 12 / 1361

محضر رهبر عالى قدر انقلاب، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله

زيد و عمرو، ملك مشتركى دارند و هنگام تقسيم، گاهى جهت تبديل، سهام مشخصى كه مثلاً در داخل سهميۀ زيد است؛ ضميمۀ سهميۀ عمرو مى شود. به اين كيفيت كه نخل را بدون خاك ضميمه مى نمايند؛ يعنى تا هنگامى كه نخل باقى است، عمرو مى تواند از آن بهره مند باشد. و وقتى كه خشك شد، عمرو ديگر مالك جاى آن نيست. در چنين صورتى، اگر بعد از گذشت مدتى از زمان تقسيم، از همين نخل

ص: 453

فَسيلى توليد شود؛ آيا اين فسيل، ملك مالك نخل است و يا ملك صاحب زمين و يا هر دو در آن سهيمند؟

بسمه تعالى، فسيل، ملك مالك شرعى نخل است.

[سؤال 7606] 3963

بسمه تعالى 27 / 3 / 1361

محضر مبارك رهبر عالى قدر انقلاب اسلامى امام خمينى، دامت بركاته پس از عرض سلام مستدعى است حكم شرعى جريان زير را مرقوم فرماييد.

شخصى چند قطعه زمين كشاورزى از خود به ارث مى گذارد كه بايد به يازده قسمت تقسيم شود. طبق عدد دختر و پسرش زمين ها به يازده قسمت تقسيم شده اند حالا بيان فرماييد براى تعيين قسمت ها بايد قرعه بكشند يا مى توان بعضى از ورثه را مجبور كرد كه از يك طرف زمين ها سهم خود را تعيين كنند تا ديگر ورثه زمين هايشان كنار هم باشد يا به دليل هاى ديگر مستدعى است حكم شرعى نحوۀ تعيين قسمت ها را بيان فرماييد؟

بسمه تعالى، پس از تعديل سهام بايد قرعه بكشند قرعه هر قسمت به نام هر كس درآمد بايد آن را قبول كند و بدون قرعه نمى توان بعض ورثه را مجبور نمود.

[سؤال 7607] 3964

بسمه تعالى 2 / 5 / 1361

دفتر حضر ت آيت الله العظمى و رهبر عظيم الشأن، امام خمينى، مدّ ظله العالى

شخصى ديوار مشتركى كه در اشتراك آن ترديدى نيست، تخريب نموده و نصف ديوار مشترك را تصرف نموده:

1. با چنين وضعى، قسمت تصرف نموده را مالك مى شود يا خير؟

2. چنين فعلى حلال است يا خير؟

ص: 454

بديهى است شريك ديگر بدون اطلاع بوده و عدم رضايت خود را اعلام كرده است.

بسمه تعالى، تقسيم مال مشترك، منوط به قرعه يا توافق طرفين است و تصرف مال مشاع، موقوف بر اجازۀ شريك است.

[سؤال 7608] 3965

بسمه تعالى 15 / 8 / 1361

دفتر امام خمينى طلب استفسار مى شود:

محترماً شخصى فوت نموده داراى نه فرزند مى باشد كه چهار دختر كبيره و سه دختر و دو پسر صغير و سه همسر داشته كه يكى از همسران در حيات متوفى فوت نموده كه از او چند دختر باقى است و يك همسر عقيم و همسر ديگر دو پسر و سه دختر دارد. چند روز بعد از فوت پدر، ورثه اقدام به رسيدگى اموال پدرى با حضور كليه ورثه و مقام روحانى و معتمدين محل و همسران متوفى نمودند. ضمن رسيدگى به اموال پدرى سهم الارث صغار را تعيين نمودند كه خانه و خانه سراى بوده و صغار با گرفتن خانه و خانه سراى پس از كبير شدن مبلغ 787 ريال به هريك از دخترهاى كبير كه جمعاًبه مبلغ 3148 ريال بدهى مى باشد پس از كبير شدن از بابت سهم الارث به خواهرهاى خود بدهند در صورتى كه دخترها در همان موقع ضمن قيمت گذارى خانه و خانه سراى كه به مبلغ بيست هزار تومان تعيين كردند معترض شدند و حاضر به چنين تقسيم غيرعادلانه نبودند زيرا در همان موقع آن ها مى دانستند و اذعان داشتند كه ساختمان و حياط پدرشان متجاوز از مبلغ دويست هزار تومان بوده روى اين تفاوت كلّى اصولاً معترض باقى بوده و در صورتى كه خودشان هم چنين قرارى داشتند كه پس از كبير شدن از بابت سهم الارث خودشان به مبلغ فوق بپردازند به اين گفته ها هم توجه نداشتند و اگر هم اعلام مى كردند حاضر به قبول چنين پولى با تفاوت كلى به دريافت آن حاضر نبودند كه حق ورثه را غير عالادنه و بلكه خلاف شرع اسلام عمل كردند همان طورى كه اسلام فرموده: «لِلذَّكرِ مِثْلُ حَظِّ الاُنثَيَيْنِ» ما تابع شرع بوده و

ص: 455

هستيم كه پسر دو سهم و دختر يك سهم اما با اين مبلغ بيست هزار تومان و دويست هزار تومان عادلانه است؟ لذا استدعاى پاسخ آن را داريم كه وارث حق ابطال اين تقسيم و سهم خود را با رعايت قانون اسلام حق دارد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر تقسيم با تعديل سهام و قرعه يا مصالحه واقع شده حق به هم زدن آن را ندارند.

[سؤال 7609] 5334

3. بين دو ملك قديمى كه سال ها كشت شده و در سالِ پنجاه و شش، بين دو ملك مرزبندى شد و فقط يك خاكريز به عنوان مرزبندى به وسيله لودر و با رضايت طرفين بسته شده است. آيا از نظر شرعى خاكريزى كه به عنوان مرزبندى تعيين شده، محترم است يا خير؟

بسمه تعالى، اگر با رضايت طرفين و مصالحه، مرزبندى شده؛ نافذ است.

[سؤال 7610] 3966

بسمه تعالى 23 / 8 / 1361

محضر مقدس دفتر امام امت حضرت آيت الله العظمى زعيم عالى قدر جمهورى اسلامى (امام خمينى) متّع الله المسلمين دامت بركاته

محترماً به استحضار مى رساند: ملكى به مساحت هزار و پانصد متر واقع در گيلان دماوند، مى باشد كه اين جانب و اخوى با شخص ثالثى شركت داشتيم. در سال 1339 با حضور چند نفر از معتمدين محل با امضاى شركا و امضاى معتمدين نامبرده تقسيم و تقسيم عادى با رضايت و توافق يكديگر انجام شده هركدام سهم خود را تصرف و سنگ كاشته اين جانب در همان تاريخ 1339 سهم خود را عمليات و نهال كاشته و به ثمر رسيده و از ثمره آن استفاده شده در سال 1348 اين جانب از همين زمين مذكور از سهم خود يك صد و يازده متر را واگذار به شركت تعاونى گيلان نموده و بهره بردارى مى نمايد. از زمان تاريخ تقسيم زمين مذكور شخص ثالث نامبرده مدت هجده سال در

ص: 456

محل اقامت خود در گيلان حيات داشته، پس از هجده سال زندگى، قريب سه سال است فوت نموده و كارهاى فوق الذكر كه به عرض رسانيده شد در زمان خود ايشان كه حيات داشتند انجام گرديده لذا در اين طليعه جمهورى اسلامى زمين نامبرده كه قريب بيست و دو سال است كه تقسيم شده از نظر شرع و قانون الهى مشاع و مشترك است يا مفروز؟ خواهشمند است دو كلمه مرقوم و به امضاى شريف مزّين فرمايند كه محل حاجت است. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، اگر در صحت و فساد تقسيم اختلاف دارند بايد مدعى فساد دعواى خود را در محكمۀ شرعيه به وجه شرعى اثبات كند.

[سؤال 7611] 3967

بسمه تعالى

حضرت آيت الله العظمى المجاهد الاكبر، الإمام الخميني دام ظله الشريف

خيار غبن در تقسيم ميراث واقع مى شود يا نه؟ مثلاً چهار برادر، ميراث و تركۀ پدر را در بين خود تقسيم نموده اند. بعد از چند سال، دو نفر از اين برادرها مى گويند كه در اين تقسيم، ما مغبون شده ايم و بايد دوباره تقسيم كنيم. اگر واقعاً مغبون شده باشند، حق فسخ دارند يا نه؟

بسمه تعالى، اگر واقعاً غبنى در كار بوده، تقسيم صحيح نبوده است.

[سؤال 7612] 3968

بسمه تعالى 8 / 10 / 1361

حضور معظم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مرجع تقليد و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران

به عرض عالى مى رساند: خانۀ اين جانب به خاطر توسعۀ خيابان، تخريب گرديده و به علت مشاع بودن، شهردارى پروانۀ ساختمانى، براى ايجاد سرپناه را نمى دهد. دو نفر از شركاى اين جانب، هر كدام يك متر مربع و نفر سوم حدود دو متر مربع از اين

ص: 457

خانه را شريك هستند كه طى بيست سال گذشته به هيچ طريق حاضر به خريد يا فروش و يا حتى تقسيم هم نگرديده اند.

از طرفى قانون «لاضرر» به صورت كاملاً محدودى و با تركيبى از قوانين غربى اجرا مى شود. مثلاً براى افرادى كه سهام آن ها كم و غير قابل افراز باشد و از طرفى، حاضر به معاملۀ با شريك خود نباشند؛ دادگاه به طريق زير اقدام مى نمايد:

1. طبق نظر كارشناس دادگسترى، خانه ارزيابى شده و در روزنامه ها فروش خانه سه بار آگهى مى شود.

2. با توجه به حق شفعۀ هر يك از شركا، خانه به بالاترين قيمت ممكن به فروش رفته و بدين ترتيب سهم شركا پرداخت مى شود.

حال، اگر اين جانب بخواهم به طريقۀ فوق عمل نمايم، با توجه به پولى كه بابت ارزيابى و پول آگهى روزنامه ها و تهيۀ مدارك و... پرداخت خواهم نمود؛ مخارج پرداخت شده بيش از ده برابر ارزش سهم هر يك از شركا خواهد بود. و شركاى جزء با اطلاع از اين موضوع و با اطلاع از اين كه سهام دار كل بايد سال ها دوندگى نمايد؛

بيشتر سماجت به خرج مى دهند. خواهشمند است معلوم بفرماييد: در صورتى كه سهام دار جزء، حاضر به هيچ نوع معامله اى نبوده و به ناچار سهام دار كل، براى ساختن سرپناه، مجبور به پرداخت مخارج فوق باشد:

الف: مسئول اين مخارج چه كسى است؟ سهام دار كل يا سهام دار جزء يا هر دو؟ و به چه نسبتى؟

ب: در موارد مشابه، قوانين اسلامى براى جلوگيرى از ضرروزيان بيش از حد براى سهام دار كل و براى جلوگيرى از حرص وطمع سهام دار جزء چه راهى را ارائه مى دهد؟

بسمه تعالى، مخارج مذكور بر عهدۀ كسى است كه اقدام به طريقۀ مذكور نموده و بر عهدۀ ديگران نيست. و در موارد مذكور، بايد به محكمۀ شرعيه مراجعه شود تا تكليف مشخص گردد. و حق شفعه در موردى كه شركا بيشتر از دو نفر است، ثابت نيست.

ص: 458

کتاب مزارعه

احكام مزارعه

ص: 459

ص: 460

[سؤال 7613] 3969

بسمه تعالى

آيا پرورش گياهانى مانند بوته هاى گل، مى تواند مصداق مزارعه قرار گيرد؟

بسمه تعالى، اگر از قبيل گل هايى است كه تخم دارد و زرع مى شود مزارعه صحيح است.

[سؤال 7614] ‘ 3981

2. يك نفر صاحب زمين، تمام خرج يك سيفى را تا هنگام محصول فراهم مى كند و براى اين زمين، چند كارگر را به عنوان شريك مى گيرد كه تمام كار اين سيفى كارى را انجام مى دهند. مالك زمين، فقط دارايى زمين و خرج محصول را مى دهد و ديگر كارى انجام نمى دهد و در موقع محصول، هرچه خرج كرده، از فروش محصول برداشته و بعداً بقيۀ محصول را درست بين خود و كارگران، به نام شريك نصف مى كند. آيا از نظر شرع اسلام، حلال و جايز است يا خير؟ كتباً توضيح دهيد.

بسمه تعالى، اگر مطابق شروط مزارعه قرارداد بستند، اشكال ندارد.

[سؤال 7615] ‘ 5283

2. خرده مالكينى كه بعضى از آن ها براى به دست آوردن حاصل زمين، زارع يا

ص: 461

كارگر مى گيرند، آيا براى زارعين يا كارگران جايز است كه منافع املاك و زمين ها را تصاحب كنند و به صاحبان زمين چيزى ندهند، و يا اگر هم بدهند، مختصرى بدهند و طبق قانون مزارعه عمل نكنند يا خير؟

بسمه تعالى، اگر قرارداد صحيحى بين مالك و زارع هست، بايد بر طبق آن عمل كنند و اگر قرارداد معينى نيست، در صورتى كه بذر از زارع باشد، حاصل هم از او است، ولى اجرت المثل زمين را بايد به مالك بدهد.

[سؤال 7616] 3970

بسمه تعالى 26 / 4 / 1361

دفتر امام خمينى دام ظله

بدين وسيله پاسخ مسأله ذيل درخواست مى شود:

زمين موقوفۀ مسجد را به اين جانب به نصفه كارى دادند و من هم بذر يونجه كاشتم و بعداً سيل آمد و همه را خراب كرد؛ آيا من از موقوفه نسبت به زحماتى كه كشيده بودم طلبكار مى شوم يا نه؟

بسمه تعالى، در فرض مسأله استحقاق مطالبۀ خسارت نداريد.

[سؤال 7617] 3971

بسمه تعالى

آيا مى شود مزارعه يا مضاربه و مساقات را به صورت مشاع انجام داد؛ مثلاً چند نفر به طور جداگانه يا مشتركاً لوازم كشاورزى (از قبيل زمين، تراكتور، بذر و آب) را بدهند و چند نفر هم به كار كشاورزى بپردازند و محصول به نسبت هاى مورد توافق، تقسيم شود؟

بسمه تعالى، مانع ندارد ولى بايد نسبت هاى مورد توافق بين مالك و عامل باشد، نه مالكين تنها.

ص: 462

[سؤال 7618] 3972

بسمه تعالى 11 / 11 / 1361

محضر مبارك رهبر انقلاب اسلامى ايران، حضرت امام خمينى

احتراماً معروض مى دارد: اين جانب پيرمردى هشتاد ساله هستم كه مدت شصت سال در زمين شخصى مشغول كشاورزى مى باشم و ساليانه سهم مالكانه را به نامبرده پرداخت كرده ام. در زمين مذكور تعداد شش بوته درخت گردو كاشته ام كه بارور شده و ساليان قبل، نصف از محصولات گردو و زمين را به ايشان مى دادم. الحال نامبرده مدعى شده كه طبق قانون اسلام چون درختان گردو در زمين او مى باشد، تمام محصول گردو مربوط به او است. لذا به موجب اين عريضه، به آن مقام پناهنده شده ام كه پاسخ شرعى را در ذيل اين سؤاليه مرقوم فرمايند كه محصول گردو به چه نحوى بايد بين مالك زمين و زارع كه نهال را كاشته، تقسيم شود؟ فعلاً محصول گردوى مذكور در انجمن اسلامى قريۀ پاكده به طور امانت گذاشته شده، تا پاسخ شرعى اخذ گردد. تمنا دارم براى حفظ حقوق دو مسلمان احكام شرعى را صادر فرمايند.

بسمه تعالى، درخت گردو ملك هر كس هست، گردو هم ملك او است، اگر از مال مالك زمين غرس كرده ايد، از او است و اگر از مال خودتان غرس نموده ايد، از شما است و در صورت اول، مالك بايد اجرت عمل شما را بدهد و در صورت دوم، شما اجرت زمين مالك را بايد به او بدهيد.

[سؤال 7619] 3973

بسمه تعالى 29 / 11 / 1361

محضر مبارك مرجع عالى قدر جهان تشيع و رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران حضرت امام خمينى دامت بركاته، بعد التحية والسلام

احتراماً معروض مى دارد: فردى با داشتن چندين سر عائله و ساكن دائمى روستا قريب به پنج هكتار زمين مزروعى شاليزارى دارد، و غير از زمين مذكور، كه بهاى عمر

ص: 463

دو نسل در اين خانواده مى باشد، هيچ گونه مستغلاتى اعم از كسبى و سكنا در شهر ندارد و شغل و حرفه ديگرى نداشته و ممرّ درآمدى به شكل ديگر هم ندارد، تنها وسيلۀ امرار معاش او همين مقدار زمين است.

اگر اين فرد كل يا قسمتى از زمين خود را با بستن قرارداد بر مبناى مزارعه به فرد ديگرى بدهد، آيا بعد از تقسيم محصول و ختم مدت قرارداد، اگر صاحب زمين بخواهد زمين خويش را خود كشت نمايد و يا با فرد ديگرى قرارداد مزارعه ببندد، اين حق براى او هست؟ و يا اين كه بايد بالاجبار و حتماً به همان فرد بدهد؟ مستدعى است نظر مبارك را اعلام فرماييد.

بسمه تعالى، زمين مزبور اگر ملك شرعى شما است اختيار آن با خود شما است.

[سؤال 7620] 3974

بسمه تعالى 24 / 8 / 1358

محضر مقدس آيت الله العظمى امام خمينى، متّع الله المسلمين بطول بقائه

احتراماً به عرض عالى مى رساند: در گيلان معمول است كه مزرعه و تخم شالى و كود شيميايى را به زارع تحويل داده و قرارداد مى نمايند كه نصف محصول را به مالك زمين بدهد. اكنون عده اى پيدا شده اند و مى گويند: اين عمل صحيح نيست و با تبليغات خود زارعين را منصرف مى نمايند و در نتيجه چون مالك زمين پير شده و قدرت كشت ندارد، مزارع بلااستفاده مى ماند. بديهى است مالك زمين كه روزى قدرت داشته و زمين موات را آباد كرده و يا با پول خريدارى كرده است، اكنون حاضر نيست كه زمين خود را مجاناً در اختيار ديگرى قرار دهد. مستدعى است حكم شرعى مسأله را ذيلاً بيان فرماييد تا زارعين با دلگرمى به كار خود اشتغال ورزند.

از خداوند متعال، صحت و موفقيت بيش از پيش آن وجود محترم را خواهانيم.

بسمه تعالى، قرارداد مذكور، مزارعه و شرعاً از معاملات صحيحه است؛ و تصرف در ملك غير بدون رضايت مالك جايز نيست.

ص: 464

[سؤال 7621] 3975

بسمه تعالى

حضور محترم امام خمينى رهبر مذهبى ملت ايران، پس از عرض سلام

ما جمعى از صاحبان اراضى مزروعى ضمن شنيدن سخنان آقاى رضا اصفهانى براى اين كه به حقيقت امر پى ببريم رساله هاى آيات عظام و به خصوص جناب عالى را بررسى كرديم و چون تناقض كامل داشت ناگزير شديم عين سؤالات را مطرح كنيم و از شما بخواهيم كه به حكم وظيفۀ الهى و دينى خود، ما را روشن كنيد. ما نمى دانيم آيات عظام تحت سلطۀ فئودال ها بوده اند كه اين رساله ها را نوشته اند يا تابع قوانين قرآن؟! به هر حال اگر تحت سلطه بوده اند و شما هم بوده ايد اعتراف كنيد و اگر اسلام گفته است پس اين حسن ارسنجانى را از كجا تراشيده ايد تا مردم را به باد تهمت بگيرد؟!

فرق رضا اصفهانى با حسن ارسنجانى فقط در اين است كه او نوكر امريكا و مورد تأييد شاه بود و ايشان نوكر كشورهاى بى خدا (شوروى) و مورد تأييد رهبر انقلاب اسلامى است! شما او را تأييد مى كنيد تا مرتب فئودال فئودال كند!! چه كسى ما را فئودال كرد؟ همان رساله هاى گول زنندۀ شما كه خريد و معاملات خانه و زمين و مستغلات را هم در رديف آلات لهو و لعب و شراب و قمار قرار نداديد تا ما آن را عمل شيطان بدانيم و از آن اجتناب كنيم. ما فكر مى كرديم اين معاملات درست است و حاصل دسترنج ساليان دراز خود را داده ايم. خانه اى يا مغازه و يا قطعه زمينى تهيه كرده ايم! حالا نه تنها آن را بايد تقديم كنيم، بلكه بايد فحش هم بشنويم! حال اين سؤالات را از كتاب رسالۀ خود امام مطرح مى كنيم و شما را به قرآن قسم مى دهيم از سيماى جمهورى اسلامى جواب ما را بدهيد. ما تابع قانون اسلاميم و آن را مى پذيريم نه به اسم اسلام كمونيست بشويم. سؤالات در صفحۀ بعد مطرح شده است.

از رسالۀ امام خمينى قانون مزارعه:

مسأله 2228: «مزارعه آن است كه مالك با زارع به اين قسم معامله مى كند كه زمين

ص: 465

را در اختيار او بگذارد و مقدارى از حاصل آن را به مالك بدهد».

پس زمين مال خدا نيست و مال خلق خدا است زيرا اين انسان است كه قرارداد مى بندد نه خدا!

مسأله 2229: «سوم: همۀ حاصل زمين به يكى اختصاص داده نشود.

چهارم: سهم هر كدام به طور مشاع باشد. مثل نصف يا ثلث حاصل و مانند اين ها و بايد تعيين شده باشد».

پس اگر مالك بگويد: در اين زمين زراعت كن و هر چه مى خواهى به من بده صحيح نيست و بايد مدتى را كه زمين در اختيار زارع است تعيين كنند. اگر مالك زمين را معين كند! پس كسى كه چند قطعه زمين دارد و با هم تفاوت دارند اگر به زارع بگويد: يكى از اين زمين ها را زراعت كن و آن را معين نكند، مزارعه باطل است!

مسأله 2231: «اگر مدت مزارعه تمام شود و حاصل به دست نيايد، چنانچه مالك راضى شود كه با اجاره يا بى اجاره زراعت در زمين او بماند و زارع هم راضى باشد مانع ندارد. و اگر مالك راضى نشود مى تواند زارع را وادار كند كه زراعت را بچيند اگر براى چيدن زراعت ضررى به زارع برسد، لازم نيست عوض آن را به او بدهد. ولى زارع اگر چه راضى شود كه به مالك چيزى بدهد، نمى تواند مالك را مجبور كند كه زراعت در زمين بماند».

حال با استناد به اين چند مسأله از مسائل مزارعه باز شما مى توانيد پشتيبان رضا اصفهانى شويد و به نام اسلام به دست يك كمونيست مالكيت را از بين ببريد! راستى هدفتان از مالكيت در قانون اساسى چيست؟ از همۀ اين ها نتيجه مى گيريم كه تكليف ما را روشن كنيد و قانوناً عمل كنيد و به ما فحش ندهيد. چون از رهبرى چون شما انتظار نداريم. خداحافظتان

بسمه تعالى، حكم همان است كه در رساله ذكر شده است و ملكيت در اسلام محترم است و هر كس خلاف بگويد مورد تأييد نيست.

ص: 466

کتاب مساقات

احكام مساقات

ص: 467

ص: 468

[سؤال 7622] 3976

بسمه تعالى

آيا براى درختانى كه جهت استفاده از چوب يا برگ و يا ريشه آن ها را پرورش مى دهند مساقات مصداق مى يابد؟

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، جهت استفاده از برگ مساقات مانع ندارد ولى جهت استفاده از چوب يا ريشه با فرض اين كه با انتفاع، اصل درخت از بين مى رود، صحيح نيست.

[سؤال 7623] 3977

بسمه تعالى

زيدى يك قطعه زمين به عنوان غارس مطابق عرف محل از عمرو گرفته است كه درخت غرس نمايد. زيد درخت غرس كرده، ولى در خدمت و توجه، با بودن استعداد كوتاهى كرده و به انجام نرسانيده. قاعدتاً اگر به درخت توجه گردد؛ در مدت سه سال مثمر مى گردد و از شش سال به بالا به حد اعلى مثمر و استفاده بخش خواهد بود. زيد عمداً كوتاهى كرده و تا حال بيست سال است كه دينارى از ثمر درخت و درآمد

ص: 469

زمين عايد عمرو نگرديده است. آيا عمرو مى تواند از زيد دعواى زيان و خسارت نمايد يا خير؟

بسمه تعالى، در فرض مذكور، مالك زمين حق دعواى خسارت بر غارس ندارد.

[سؤال 7624] 3978

بسمه تعالى 14 / 10 / 1361

محضر حضرت آيت الله العظمى، جناب آقاى حاج سيد روح الله الموسوى، امام خمينى، مدّ ظله العالى

زمين و آب شخصى، به شخصى ديگر واگذار مى شود كه درخت كارى نمايد، تا پس از چهار سال كه درخت به ثمر رسيد، نصف زمين و درخت جهت غارس، و نصف زمين و درخت جهت مالك باشد. آيا اين معامله و قرارداد باطل است؟ اگر باطل باشد، هرگاه درخت هايى كه بعضى يك سال و چند ماه و بعضى چند ماه غرس نموده و بايد بيرون بياورد، آيا بايد جاى آن را هم پر نمايد يا خير؟

بسمه تعالى، مغارسه باطل است و درختان ملك صاحب نهال آن ها است و اگر مالك، صاحب آن ها است و به دستور او غرس شده، اجرت المثل عامل را ضامن است و چنانچه غارس، مالك آن ها است، اجرت زمين را به صاحب زمين بدهكار است و جاى درختان را بايد پر كند.

[سؤال 7625] 3979

بسمه تعالى

حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، رهبر بزرگ انقلاب اسلامى ايران

اگر شوهر در ملك زن، درخت غرس نمايد و مدت 25 سال زحمت بكشد تا آن ملك قابل استفاده بشود، شوهر حق يدالغرس دارد يا خير؟ آنچه حكم الله است بيان فرمايند.

بسمه تعالى، از زمين حق ندارد.

ص: 470

[سؤال 7626] 3980

بسمه تعالى 16 / 8 / 1361

محضر شريف رهبر كبير انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، آيت الله العظمى روح الله موسوى الخمينى، دامت بركاته، سلام عليكم

با آرزوى پيروزى از خداوند متعال براى رزمندگان جبهۀ حق عليه باطل و درود فراوان به ارواح پاك شهداى گلگون كفن ايران، احتراماً؛ خاطر عالى را به عرايض ذيل مستحضر مى سازد:

يك نفر زمين آبى خود را به يك نفر ديگر داده بالمناصفه درخت كارى كرده، كارنده درخت در مورخ 7 / 7 / 1349 از تعداد 208 اصله درخت معين كه نصفش 104 اصله درخت از سهم خود را از همان باغ در قبال مبلغ 24000 ريال قبل از تقسيم درختان به يك شخص ديگر فروخته است. سپس شخص خريدار جهت بريدن درختان خريدارى شده به باغ مراجعه مى نمايد كه در آن موقع شركاى باغ با هم اختلاف پيدا مى نمايند و از بريدن درختان فروخته شده، ممانعت به عمل مى آيد. پس از آن، شخص فروشنده سندى با دست خط روحانى محل به خريدار داده تا اختلافشان رفع، و پس از آن مبادرت به بريدن درختان نمايد، ولى اين اختلاف تا اوايل پيروزى انقلاب اسلامى در دادگاه به طول انجاميده و موضوع به جايى نرسيده و سپس شخص فروشنده، فرصت را مناسب ديده با سوء استفاده از موقعيت انقلاب اسلامى و با توسل به زور، درخت هاى فروخته شده را به اضافه 104 اصله درخت ديگر كه سهم شريك باغ خودش بوده، كه روى هم رفته 208 اصله درخت مى باشد، به كس ديگر فروخته و اقدام به قطع درختان در روز 22 بهمن 1357 نموده و چند ماشين از درخت هاى مزبور را، جهت فروش به محل ديگر برده و چون موضوع زور در ميان بوده لذا توسط اهالى محل از بردن بقيه درخت ها ممانعت به عمل آمده و متوقّف شده و حاليه مقدار قابل توجهى از آن درختان حيف و ميل گرديده است. بدين جهت اميد است مراتب، مورد بذل و توجه قرار گرفته و بفرماييد تكليف و وظيفۀ

ص: 471

شرعى اين سه نفر دست اندركار چيست؟ مراتب را جهت صدور پاسخ شرعى طبق موازين اسلام به استحضار رسانده و منتظر جواب مسأله هستيم.

بسمه تعالى، در فرض سؤال، اگر اصل درختان از فروشنده بوده، درختان ملك او است و قرارداد مناصفه باطل است و مى تواند تمام آن ها را قطع كند و بفروشد، ولى اجرت المثل زمين مالك زمين را بايد بپردازد و اگر به زمين خسارتى وارد كرده، جبران نمايد.

[سؤال 7627] 3981

بسمه تعالى 25 / 3 / 1361

محضر مبارك امام خمينى، دامت بركاته

با سلام و اميد پيروزى قواى اسلام بر قواى كفر صدامى

1. در روستاهاى استان لرستان، مخصوصاً بخش پل دختر، كشاورزانى هستند محروم و واقعاً مستضعف، كه سيفى كار هستند و سيفى كارى آن ها از قبيل خيار، گوجه، بادمجان است؛ مثلاً يك نفر زمين و كارگر دارد و محصولى را مى كارد، منتها آب براى سيفى مذكور را ندارد و آب آن را، يك نفر ديگرى با استفاده از موتور، تأمين مى كند كه در آخر محصول در موقع حساب، محصول را بايد به صاحب موتور - كه آب، به آن سيفى مى رسانده - پرداخت كند. آيا از نظر اسلام، حلال و جايز است يا خير؟

بسمه تعالى، مى توانند براى آب، قيمت معين نمايند و از فروش محصول، بدهى بابت آن را بپردازند.

2. يك نفر صاحب زمين، تمام خرج يك سيفى را تا هنگام محصول فراهم مى كند و براى اين زمين، چند كارگر را به عنوان شريك مى گيرد كه تمام كار اين سيفى كارى را انجام مى دهند. مالك زمين، فقط دارايى زمين و خرج محصول را مى دهد و ديگر كارى انجام نمى دهد و در موقع محصول، هرچه خرج كرده، از فروش محصول برداشته و بعداً بقيۀ محصول را درست بين خود و كارگران، به نام شريك نصف مى كند. آيا از نظر شرع اسلام، حلال و جايز است يا خير؟ كتباً توضيح دهيد.

بسمه تعالى، اگر مطابق شروط مزارعه قرارداد بستند، اشكال ندارد

ص: 472

کتاب دين و قرض

احكام دين

ص: 473

ص: 474

[سؤال 7628] 3982

بسمه تعالى

زنى هستم 27 ساله، خانه دار، حدود 5 سال است ازدواج كرده ام و اكنون داراى يك دختر 2 ساله مى باشم در بهمن سال 54 از دانشكدۀ حقوق رشته قضايى فارغ التحصيل شده ام ليكن در طى دوران تحصيل دانشگاهى وجوهى را دريافت نموده ام كه اكنون نسبت به مباح بودن آن وجوه شك نموده و متوجه تكاليف شرعيه اى شده ام كه قبلاً نسبت به آنان جاهل بودم لذا درصدد برآمده ام كه ديون خويش را آن چنان كه بر طبق فتاواى امام خمينى دام ظله برعهده ام مى باشد پرداخت نمايم ليكن از ميزان و كيفيت پرداخت آن و حكم شرعى مربوطه بى اطلاعم بدين جهت با ارسال نوع و ميزان وجوه دريافتى مزبور به آن دفتر محترم تقاضاى راهنمايى دارم:

1. از ابتداى ورود به دانشگاه مبلغى حدود ماهيانه 250 تومان به عنوان كارآموزى از شركت دخانيات ايران كه پدرم در آن جا در پست حساسى مشغول فعاليت بود دريافت مى كردم بدون اين كه حتى يكبار هم به عنوان كارآموزى پاى به شركت مزبور گذاشته باشم كه البته ترتيب دريافت مبلغ مذكور را پدرم داده بودند.

بسمه تعالى، آنچه از آن شركت دريافت كرده ايد بايد به حساب همان شركت واريز نماييد.

ص: 475

[سؤال 7629]

2. دادگسترى سابق به دانشجويانى كه معدلشان به حد نصاب معينى مى رسيد. ماهيانه 250 تومان بورس تحصيلى پرداخت مى كرد البته با اين شرط كه بعد از اشتغال به خدمت به تدريج از حقوق ماهيانه كسر شود. ولى عملاً از دانشجويان دريافت نمى كردند كه من نيز مدتى از اين بورس استفاده مى كردم.

بسمه تعالى، چنانچه مبلغ مذكور به عنوان كمك و بخشش بوده شما مديون نيستيد و اگر قرض بوده ضامنيد.

[سؤال 7630]

3. از سال سوم به بعد دانشجويان حقوق قضايى به عنوان كارآموزى (به صورت اختيارى) به بخش هاى مختلف دادگسترى اعزام مى شدند كه بابت اين كارآموزى نيز ماهيانه 300 تومان به دانشجو پرداخت مى شد كه از اين طريق نيز من وجوهى دريافت نموده ام البته بايد متذكر شوم چون با حجاب بودم عملاً آن چنان كه بايد مرا تحويل نمى گرفتند و در نتيجه كارآموزى به معناى واقعى خود نه صددرصد دريافت نمى كردم. شايد لازم به ذكر باشد كه قسمت مهمى از مبالغ دريافتى صرف مخارج تحصيل يا هديه به دوست از جمله خويشان يا انفاق به فقرا و... مى شد كه البته مى دانم چون در اصل اين وجوه اشكال داشته انفاق نيز مورد قبول قرار نخواهد گرفت.

بسمه تعالى، مبلغ نامبرده را ضامن نيستيد مگر اين كه تقصير از شما باشد.

[سؤال 7631]

4. آنچه كه اكنون فكر مرا به خود مشغول كرده حقوقى نيست كه از طريق دريافت مبالغ فوق الذكر بر ذمه ام مى باشد كه من از ميزان و كيفيت پرداخت آن حقوق و مسائل شرعى مربوطه اطّلاع دقيقى ندارم با توجّه به اين كه اكنون شاغل نيستم و پول نقد به ميزان همۀ آن وجوه دريافتى در دست ندارم و فقط ماهيانه مبلغ بسيار كمى درآمد دارم (حدود 140 تومان كه مى توانم ديون را به تدريج ادا كنم) خواهش مى كنم مرا

ص: 476

راهنمايى بفرماييد كه آيا ديون مزبور تا به حال به صورت تصاعدى بالا رفته و مى رود و يا ميزان آن ثابت است.

بسمه تعالى، دين به صورت تصاعدى بالا نمى رود.

[سؤال 7632] 3983

بسمه تعالى 27 / 12 / 1360

محضر مبارك مرجع عالى قدر و رهبر عظيم الشأن، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى بت شكن زمان

به عرض برسد در اثر فقر شديد مالى و احتياج مبرم، مبلغى با سود صدى چهل در سال از فردى رباخوار كه به اين صفت معروف و مشهور است قرض گرفته شد كه در عوض مقدارى طلا نزد ايشان گروگان گذارده شد، پس از اتمام سال طلاها را با قيمت دلخواه به عوض اصل و سود پول برداشت. در آن موقع كه طاغوت حكم فرما بوده قدرت مقابله با رباخوار را نداشتم، حاليه در اين فضا و اجتماع اسلامى به رهبرى آن قائد اعظم تكليف با آن رباخوار چيست؟ ملتمسانه از آن وجود شريف انتظار پاسخ را دارم كه چه بايد كرد؟

بسمه تعالى، زايد بر اصل مبلغ قرض را بدهكار نيستيد.

[سؤال 7633] ‘ 644

5. اگر زيد مؤمنى به عمرو فاجرى بدهكار باشد، مى تواند به نيت شخص فاجر به مجتهد يا فقير بدهد، يا بايد حتماً به ورثه بدهد؟

بسمه تعالى، بايد به طلبكار يا ورثۀ او بدهد.

[سؤال 7634] 3984

بسمه تعالى

سلام عليكم

1. اين جانب 2 سال قبل در امريكا تحصيل مى كردم. موقع مراجعت موفق به

ص: 477

پرداخت پول شركت تلفن نشدم. ولى از ايران با دوستانم در امريكا تماس گرفتم تا پول را بپردازند. به علت قطع روابط سياسى، جنگ و عدم امكان فرستادن پول به خارج براى دانشجويان، دوستانم نتوانستند پول را بپردازند. فعلاً امكان پرداخت پول وجود دارد؛ آيا بايد پول شركت تلفن را بپردازم يا به علت محارب بودن امريكا، با پول كار ديگرى انجام دهم؟ تكليف كلى من در برابر اين بدهى چيست؟ توضيح اين كه شركت هاى امريكايى، در عين استقلال ظاهرى، منافع دولت را جست وجو و تأمين مى كنند.

بسمه تعالى، فعلاً تكليفى نداريد و لازم نيست بفرستيد؛ ولى از اين كار بايد اجتناب شود.

2. پدر و مادرم به من علاقۀ زيادى دارند و پدرم بيمارى قلبى دارد و علاقه ندارند كه به جبهه بروم و اجازه هم نمى دهند؛ آيا مى توانم در حالى كه از جبهه رفتن من ناراحت مى شوند به جبهه بروم؟

بسمه تعالى، بستگى به نياز جبهه ها دارد و تشخيص آن با مسئولين است.

[سؤال 7635] 3985

بسمه تعالى

ضمن عرض سلام و آرزوى طول عمر براى رهبر عظيم الشأن، امام خمينى، چند مسأله شرعى دارم. لطفاً پاسخ دهيد.

1. چندين سال است در اداره دولتى كار مى كنم. از آن جايى كه گه گاه نتوانسته ام درست و صحيح دينم را ادا كنم و خودم را بدهكار مى دانم، خواستم بدانم آيا مى توانم براى اداى دينم، در يكى از ارگان ها يا مساجد و يا درمانگاه هاى متعلق به مردم كار كنم يا اين كه حتماً بايد در همان سازمان يا وابسته به همان وزارتخانه كار كنم؟ و ديگر اين كه آيا مى توانم پول كم كارى را حساب كنم و بپردازم؟ (اگر مى شود، بايد به چه حسابى بپردازم يا كجا بدهم؟) لطفاً هر سه قسمت اين سؤال را جواب بفرماييد. شغل من در رابطه با كار درمانى است.

بسمه تعالى، به همان سازمان كه مديون هستيد بايد ادا نماييد.

ص: 478

2. با توجه به اين كه امام مى فرمايند كه وقتى شما 5/22 كيلومتر در تهران راه برويد، نماز يا روزه شكسته مى شود، پيشنماز مسجدمان اين طور مطرح كردند و برايم سؤالى پيش آمد. ايشان مى گويند:

شما كه از اول تهرانى بوده ايد، در محدودۀ تهران قديم، هر چند از 5/22 كيلومتر هم اگر در يك روز بيشتر راه برويد مانع ندارد. حدود تهران قديم را ايشان تقريباً ميدان خراسان، دروازه قزوين و دروازه شميران و شوش قرار دادند. آيا با توجه به اين مسأله امام، اين چنين فرضى درست است؟

بسمه تعالى، حكم مذكور صحيح است و حدود تهران قديم را قبل از كبيره شدن، بايد از اهل اطلاع مورد اعتماد تحقيق نمود.

3. پدرم 18 سال پيش فوت كرد و عمويم قيّم ما بوده و امور زندگى ما از يك ساختمان اجاره اى كه تقريباً مبلغ قابل نياز زندگى ما را تأمين مى نمود انجام مى شد. در چندين سال پيش براى تعديل اجاره بها - اجباراً - از طريق دادگسترى زمان طاغوت كمك گرفت و مبلغى به اجاره بها افزوده شد. مى خواهم بدانم اين افزايش بها با توجه به روايت امام صادق عليه السلام در كتاب ولايت فقيه امام، در آن شرايط، صحيح بوده؟ و آيا ما فعلاً در آن مورد، تكليفى داريم يا نه؟

بسمه تعالى، اگر با رضايت طرفين بوده اشكال ندارد.

[سؤال 7636] 3986

بسمه تعالى

زعيم عالى قدر، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله

صندوق هاى قرض الحسنه حسابى دارند به نام سپرده؛ كسى ده هزار تومان مى سپارد و بعد از چند ماه دو برابر پول خودش را برمى دارد و پول سپرده مى ماند تا آن كه قرضى كه گرفته براى چهل ماه بپردازد و بعداً پول سپرده را پس بگيرد؛ و اگر كسى پول تهيه كرده و همۀ قرضش را يك جا بدهد، آن پولى كه سپرده پس نمى دهند تا چهل ماه تمام شود و صاحب سپرده هم راضى نيست و بر اين مسأله هم واقف نبوده كه بايد بعد از دادن قرض، پولش تا چهل ماه بماند. لطفاً جواب را مرقوم بفرماييد.

بسمه تعالى، قرض مذكور و شرط در ضمن آن صحيح است و اگر صاحب سپرده مبنى بر تمام شرايط صندوق - ولو به طور اجمال - پول را سپرده، بايد تا مدت مذكور صبر كند و قبل از آن نمى تواند مطالبه كند.

ص: 479

[سؤال 7637]‘ 276

3. كسى كه به جبهه مى رود و در راه خدا مى جنگد و كشته مى شود، آيا اگر احياناً حق الناس به گردن داشته باشند، از جانب خدا بخشيده مى شود يا خير؟

بسمه تعالى، حق الناس قابل ادا ساقط نمى شود مگر با اداى آن و در صورت عدم پرداخت، حساب آن با خداوند چاره ساز بخشنده است.

[سؤال 7638] 3987

بسمه تعالى

حضور محترم رهبر انقلاب و مرجع تقليد، حضرت امام خمينى، مدّ ظله

با نهايت احترام، تكليف شرعى وعدۀ دروغ و اغفال چيست؟ مسلمانى براى اين كه حق مسلمان ديگرى را ندهد، چندين سال با نيرنگ و وعدۀ دروغ، او را اميدوار نگه مى دارد و مسلمان ذى حق مبلغى را متضرر مى شود. بعد از اين كه معلوم شود كليۀ وعده ها دروغ است، تكليف شرعى چنين مسلمانى چيست؟

از خداوند متعال سعادت و سلامت رهبر عزيز را مسئلت مى نمايم.

بسمه تعالى، بدهكار بايد فوراً بدهى خود را با مطالبۀ طلبكار و قدرت ادا، بپردازد و بيش از مبلغ بدهى، ضامن نيست.

[سؤال 7639] 3988

بسمه تعالى

1. موتورى را به مبلغ 1000 تومان فروختم، 100 تومان آن را مشترى وعده داد كه ده روز بعد بدهد، رفت ديگر پيدايش نشد. همين موتور را مشترى به شخص ثالثى فروخته و شخص ثالث به رابع. آيا مى توانم از شخص رابع 100 تومان را طلب كنم يا خير؟

بسمه تعالى، حق نداريد و بايد از خود مشترى مطالبه كنيد.

2. رفتم جبهه براى ارشاد، وقتى برگشتم مبلغى پول به من دادند، اگر هم نمى دادند درخواست

ص: 480

نمى كردم، آيا اين پول خمس دارد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر در مقابل كار نداده اند خمس ندارد و در فرض مرقوم، احتياط استحبابى در دادن خمس است.

[سؤال 7640] 3989

بسمه تعالى 11 / 7 / 1361

حضور مبارك حضرت مستطاب، آيت الله العظمى، امام خمينى، دامت بركاته

بعد از عرض ارادت و دعا براى طول عمر پربركت حضرت عالى، اين جانب مدير عامل كارخانۀ كبريت فروزان مشهد، طبق مدارك موجود و اطلاع دادگاه انقلاب مشهد، كارخانه مبالغ زيادى بدهكار است، به طورى كه طلبكارها درخواست تصفيه حساب مى كنند و هيچ يك از ديون مؤجل نيست. اشخاصى اظهار مى دارند كه بايد به بنياد مستضعفين كمك كنيد. حقير جواب دادم: تا ديون كارخانه را پرداخت نكنم، حق دادن پول تحت هيچ عنوانى، به هيچ كس را ندارم. تقاضا دارم تكليف شرعى اين جانب را تعيين فرماييد.

بسمه تعالى، با فرض مطالبۀ طلبكار و امكان پرداخت بدهى، اداى بدهى واجب است و مقدم بر كمك مجّانى به مستضعفان است.

[سؤال 7641] 3990

بسمه تعالى 4 / 6 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله

احتراماً؛ اين جانب كه در يك شركت ساختمانى سهيم بودم، حدود يك سال و نيم قبل، در مورد دريافت سهم خود با شركا اختلاف مالى داشته، كه با مراجعه به دادگسترى موافقت شد مبلغى طى سه قطعه چك، به اين جانب پرداخت گردد و در حضور بازپرس و با موافقت او، رسيدى در مورد دريافت سه قطعه چك دادم، كه يكى از چك ها به تاريخ همان روز وصول شده، ولى دو قطعۀ ديگر كه موعد آن يازده روز

ص: 481

بعد بود، پرداخت نگرديد. با شكايت مجدد اين جانب، در پاسخ كتباً اعلام كردند به استناد رسيد مذكور، پرداخت شده است، در حالى كه تاريخ دو قطعه چك، يازده روز بعد از تاريخ رسيد مى باشد و رسيد مذكور مربوط به دريافت چك بوده نه مبلغ آن، و بازپرس هم حاضر و ناظر بوده است. خواهشمند است فتواى مسأله فوق را صادر فرماييد.

بسمه تعالى، رسيد دريافت چك به تنهايى رسيد دريافت طلب نيست و تا مبلغ طلب وصول نشود، بدهى بدهكار به حال خود باقى است و فيصلۀ نزاع موكول به محاكم صالحه است.

[سؤال 7642] 3991

بسمه تعالى

محضر محترم امام خمينى

اين جانب، جنسى را از آقاى الف خريده ام و به آقاى ب فروخته ام و چك آقاى ب را به آقاى الف داده ام، اما اين چك وصول نشده است. دادگاه مى گويد: چون مدت بيش از دو سال گذشته است، چك قابل قبول نيست. لذا تقاضامندم مسأله شرعى را مبذول بفرماييد. تذكر: از مدت چك پنج سال گذشته است.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، بدهى به حال خود باقى است.

[سؤال 7643] ‘ 210

5. كسى كه به يك سازمان دولتى بدهى دارد، مثلاً از تلفن آن سازمان و نظير آن براى كار خصوصى استفاده كرده؛ آيا مى تواند آن بدهى را به سازمان ديگرى كه آن هم دولتى است بپردازد؟

بسمه تعالى، بايد به همان سازمانى كه به آن بدهكار است رد كند.

ص: 482

[سؤال 7644]‘ 5170

2. در دورۀ تحصيل داخل و خارج از كشور، از يكى از مؤسسات دولتى آن رژيم، به نام بنياد پهلوى وام هايى دريافت كرده ام. در آن دوره، دانشجويان اين وام را دريافت مى كردند تا پس از اشتغال، ده درصد حقوق خود را بپردازند. البته در بين دانشجويان رسم بر اين بود كه اين وام ها را به علت اين كه وابسته به رژيم و دربار بود خود را عملاً موظف به پرداخت نمى دانستند و پس از اشتغال، پولى به بنياد پهلوى نمى دادند.

الآن كه وضع فرق كرده، دولت اسلامى شده است و بنياد پهلوى سابق كه به بنياد علوى تغيير نام يافته و درخواست تأديه وام خود را نموده خود را موظف به پرداخت اين گونه وام ها مى دانم. ليكن با توجه به سابقۀ ذهنى از بنياد پهلوى سابق از ميزان صحت و سلامت اين بنياد، جايگاه آن در ميان نهادهاى دولتى، چگونگى وابستگى و ارتباط اين مؤسسه نسبت به ساير مؤسسات و وزارت خانه هاى دولتى، و نيز صلاحيت و صالح بودن افراد دست اندركار آن جا برايمان مشخص نيست و نمى دانم واقعاً با پرداخت اين وام ها، مبالغ به موضع اصلى خود - كه تحصيل دانشجويان است - برمى گردد يا نه و اين گونه مبالغ، حيف وميل نمى گردند يا نه. راهى براى حصول اطمينان جهت رفع ترديد وجود ندارد. با اين وجود هيچ گونه هم مايل نيستم كه دينى از ديون فردى و اجتماعى بر ذمه ام باشد. نمى دانم آيا مى توانم اين وام را به نهاد دولتى مطمئن ترى بپردازم، كه مصارف وجوهش برايم شناخته شده است يا آن را در اختيار دفتر امام يا هر جايى كه شما اعلام بفرماييد، قرار دهم؟ گرچه بنياد علوى از تعقيب وام خود دست بردار نبوده و اقداماتى جهت دريافت وام خود، به عمل خواهد آورد.

با توجه به توضيحات فوق، آيا باز موظف هستم كه وام خود را به همان مؤسسه بنياد علوى بپردازم، يا راه ديگرى وجود دارد؟ در صورتى كه راه ديگرى وجود دارد، چگونه مى توان موضوع را براى بنياد علوى توجيه نمود، تا از تعقيب وام خود دست

ص: 483

بردارد؟ جواب را مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، اگر بنياد جديد، همان مؤسسه سابق است كه از آن وام گرفته ايد، بايد به او بپردازيد.

[سؤال 7645] ‘ 2282

3. آيا اگر پول داشته باشم، بايد اول منزل براى زندگى ام بخرم يا مهريۀ زن را بايد بدهم؟ هر كدام برايم مقدم تر است بنويسيد، مزيد تشكر است.

بسمه تعالى، اگر طلبكار مطالبه مى نمايد، اداى بدهى مقدم است.

[سؤال 7646] 3992

بسمه تعالى

با درود فراوان بر رهبر كبير انقلاب امام خمينى و درود و سلام بر رزمندگان اسلام و سلام بر شما برادران ايمانى كه در دفتر امام مشغول خدمت هستيد و با تشكر از زحمات شما، چند مسأله را با شما در ميان مى گذارم و اميدوارم كه جواب آن را هرچه سريع تر بدهيد.

1. آيا فردى كه مقروض است، از همان پولى كه قرض گرفته و مخارج زندگى خود را تأمين مى كند مى تواند به جبهه هاى نبرد حق عليه باطل كمك نمايد؟ از نظر شرعى چگونه است؟

بسمه تعالى، مانع ندارد ولى در صورت مطالبۀ طلبكار بايد دين را ادا كند.

2. من در يكى از روستاها كه پنجاه كيلومتر با وطنم فاصله دارد مشغول انجام وظيفه هستم و هر هفته قصد ده روز مى نمايم و نمازم را آن جا تمام مى خوانم ولى اكثر اوقات براى كارهاى جزئى - مثلاً آوردن نان - به خانه ام مى روم؛ آيا نماز من اشكالى دارد؟

بسمه تعالى، اگر مى دانيد بين ده روز، از روستا به وطن برمى گرديد، نمى توانيد قصد ده روز كنيد.

3. فردى در جوانى به روزه، زياد اهميت نمى داده به اين صورت كه گاهى تمام ماه رمضان را روزه مى گرفته و گاهى ده روز يا بيشتر يا كمتر و حساب آن ها را ندارد، حال وظيفۀ او چيست؟

ص: 484

بسمه تعالى، مقدارى را كه يقين به فوت آن ها دارد قضا كند و در صورت افطار عمدى، كفاره دارد.

4. آيا صحبت كردن دختر و پسر دانش آموز در رابطه با درس در مدرسه هاى مختلط جايز است؟

5. در صورت جايز نبودن جواب سؤال 4، راه چاره براى جلوگيرى از آن چيست؟

بسمه تعالى، 4 و 5، مفسده دارد و بايد مراعات كنند.

6. آيا گفتن و تشريح مسائل مربوط به بانوان (نفاس، استحاضه) در صورت نبودن يك زن آگاه، مرد مى تواند براى زنان تشريح كند؟

بسمه تعالى، اگر مفسده نداشته باشد مانع ندارد.

[سؤال 7647] 3993

بسمه تعالى 15 / 6 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، روحى له الفداء

ضمن عرض سلام و دست بوسى، طول عمر و سلامت وجود رهبر عزيز و گران مايه را از درگاه حضرت بقية الله مسئلت دارم.

اما بعد، غرض از مزاحمت اين كه اين حقير، يكى از نوكران و خدمتگزاران حضرت سيدالشهدا عليه السلام مى باشم و سال ها است كه منبر مى روم و در ضمن تبليغ و ارشاد مردم - چنانچه مرسوم است - در پايان منبرم چند جمله ذكر مصيبت مولانا المظلوم ابى عبدالله الحسين عليه السلام مى نمايم. بسيار اتفاق افتاده كسانى به بنده پول داده اند و گفته اند، فلان روضه را براى ما بخوان، مثلاً روضۀ ابوالفضل عليه السلام و يا امام رضا عليه السلام و... به طور قطع و يقين بسيارى از اين روضه ها را فراموش كرده ام بخوانم يا وقت خواندنش را پيدا نكرده ام. متمنى است بفرماييد تكليف بنده نسبت به روضه هايى كه نخوانده ام چيست؟ ضمناً بايد به عرض برسانم فعلاً چند سال است به واسطۀ اين كه حنجره ام را عمل كرده ام ديگر نمى توانم آن طور كه بايد منبر بروم.

بسمه تعالى، نسبت به مقدارى كه يقين داريد پول بابت آن گرفته ايد و روضه را نخوانديد ضامن هستيد.

ص: 485

[سؤال 7648] 4998

2. قرض برادر را از برادر، پدر را از پسر، يا پسر را از پدر، به زور حكومت مى گيرند جايز است يا حرام؟ شما بيان فرماييد.

بسمه تعالى، جايز نيست.

[سؤال 7649] ‘ 2894

11. آيا كسى كه مقروض است، قبل از پرداخت قرض خود مى تواند در جبهه حضور يابد يا خير؟

بسمه تعالى، مانع ندارد؛ ولى اگر طلبكار مطالبه مى كند و او قدرت پرداخت دارد، اول بدهى را بپردازد و بعداً در جبهه شركت كند.

[سؤال 7650] 3994

بسمه تعالى 16 / 4 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى، نايب الامام، امام خمينى، مدّ ظله العالى، رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران، نايب بر حق صاحب الزمان ارواحنا فداه

محترماً، معروض مى دارم اين جانب ساكن اندريه فيروزكوه، چون مرحوم پدرم در زمان حيات خودش مبلغ دو هزار و دويست تومان به يك تاجر زرتشتى بدهكار بود. در زمان حيات خودش موفق به پرداخت بدهى خود نشد. بعد از فوت پدرم، طلبكار نامبرده نيز فوت نمود. بنده براى اداى دين پدرم اقدام نمودم، منتها طلبكار قبل از مردن، ورشكسته شده و ادارۀ ورشكستگى اموال و دارايى و طلبكارى او را قبول نموده بود. با مراجعه به بعضى از علماى قبل از انقلاب فرمودند: حتماً پول به دست وارث طلبكار برسد. وارث طلبكار مزبور دو پسرند كه به آلمان رفته اند. فعلاً تكليف شرعى بنده چيست و چه كارى بايد بكنم، تا از دين پدرم بيرون آيم؟

بسمه تعالى، اگر امكان دسترسى به آن ها هست، صبر كنيد و پول را براى آن ها حفظ نماييد تا به آن ها رد كنيد و اگر مأيوس از دسترسى به آن ها باشيد، به حاكم شرع مراجعه نماييد.

ص: 486

[سؤال 7651] 3995

بسمه تعالى 22 / 6 / 1361

محضر مبارك مرجع عالى قدر و رهبر انقلاب اسلامى ايران، امام خمينى

پس از عرض سلام، اين جانب در شهر رى مشغول به كسب و كار مى باشم؛ برادرى داشتم كوچك كه بنا به تقاضاى پدرم، او را به همراه خودم به شهر رى آوردم و از كلاس چهارم ابتدايى، كليۀ مخارج او را پرداخته، تا اين كه موفق به گرفتن ديپلم گشت. در اين مدت، برادرم كمك هاى زيادى در خريدن مايحتاج منزل و گاهى كارهاى مغازه، به من نموده است و از قبل هم قرارى بين بنده و برادرم و يا بنده و پدرم، راجع به اجرت و حقوق اخوى نبوده، پس از اخذ ديپلم و مدتى گذشتن و پيش آمدن ناراحتى، برادرم از پيش من رفت. موقع رفتن، در محضر پدر و مادر و برادر ديگر، بنا شد مبلغ بيست هزار تومان به اين برادر، جهت زحمات اين مدت مخارج در رفته بدهم، از اين تاريخ چند سالى گذشته، سؤال بنده اين است:

1. ايشان در اين چند سال، چون به اين مبلغ رضايت نداشتند، براى گرفتن پول به بنده مراجعه نكردند، با اين كه اين جانب مكرّر، موضوع پول را مستقيماً يا به واسطه ديگران، به ايشان متذكر شدم. آيا با گذشت اين چند سال، به آن بيست هزار تومان، چيزى اضافه شده يا نه؟

2. با شرح گذشته، اين بيست هزار تومان، قاطى پول اين جانب شده و با آن كاسبى كردم و اكنون، ايشان مدّعى است چون با پول من كاسبى كرده اى پس به آن بيست هزار تومان اضافه شده است.

3. آيا شرعاً ايشان مى توانند بدون قرار قبلى، ادعاى مبلغى، مثلاً دو - سه برابر آن بيست هزار تومان را بكنند يا نه؟

بسمه تعالى، اگر سرمايه از شما است و پول او را مجزا نكرده ايد، منافع سرمايه از خود شما است و او فقط پول خود را حق دارد و اگر در سرمايه شريك است، به نسبتى كه شركت دارد، در سود هم شريك است.

ص: 487

[سؤال 7652] 3996

بسمه تعالى 25 / 7 / 1361

با تقديم احترامات و با سلام

لطفاً، در ارتباط با پرداخت و اداى حق الناس، در صورت عدم حضور فرد طلبكار و بى اطلاعى از حيات وى، فتواى امام چيست؟

بسمه تعالى، اگر طلبكار را مى شناسد، بايد تحقيق كند تا حق او را به خودش يا به ورثه اش تسليم نمايد.

[سؤال 7653] ‘ 2136

3. شخصى مبلغى به يك نفر بدهى دارد، طلبكار، مدت ها است ناپديد شده، ولى يقين به فوت او ندارد، فقط از او، فرزند برادرش موجود مى باشد؛ تكليف شخص بدهكار چيست؟ به كه بپردازد؟

بسمه تعالى، بايد حفظ شود تا وضع طلبكار روشن گردد.

[سؤال 7654] 3997

بسمه تعالى

شوراى استفتاى امام، سلام عليكم

عرض مى شود: اين جانب در سال 1357 در بحبوحۀ انقلاب از شخصى اسلحه اى خريدم و قرار شد وجه آن را عصر همان روز بپردازم. اتفاقاً همان روز مؤذن مسجد اعظم اروميه ترور شد و آن شخص نيز متوارى گشت. بعدها شايع شد كه عامل ترور مؤذن، همين شخص بود كه با 100 هزار تومان پول مردم (مال كردها) فرار كرده است. اينك من مانده ام و آن پول اسلحه؛ لذا بدين وسيله از شما كسب تكليف مى نمايم.

بسمه تعالى، داشتن اسلحه بايد با مجوز از دولت اسلامى باشد و اگر اسلحه را از مالك آن خريده ايد، بايد پول آن را به مالكش بدهيد و اگر

ص: 488

دسترسى به او نداريد و او را مى شناسيد بايد به حاكم شرع بدهيد يا به دستور او عمل كنيد.

[سؤال 7655] 3998

بسمه تعالى 27 / 2 / 1362

با عرض سلام به محضر امام بزرگوار و خدمتگزاران اسلام و جمهورى اسلامى هنگام اقامتم در امريكا با يك خطاى غيرعمد (خواب رفتن در اثر خستگى زياد) هنگام رانندگى، اتومبيلم به يك اتومبيل ديگر اصابت مى كند و به آن اتومبيل خسارت زيادى وارد مى شود و پليس امريكا اعلام مى كند كه من مقصر هستم (كه واقعاً هم همين طور است) و بايد خسارت را به شركت بيمۀ شخص خسارت ديده بپردازم. بعد از چندى به ايران بازگشتم و از آن وقت تا به حال در مورد پرداخت خسارت اقدامى ننموده ام. در صورتى كه تماس با شخص خسارت ديده يا شركت بيمۀ مذكور برايم امكان پذير نباشد، بفرماييد تكليف من در قبال خسارت وارد شده به شخص كه بايد به بيمه پرداخت شود چيست؟ والسلام على من اتّبع الهدى

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، تكليفى نداريد.

[سؤال 7656] 3999

بسمه تعالى

سلام عليكم، وسيله اى اول جنگ پيش من مانده است. اين وسيله استفاده براى پرسنل است. بعد از مدتى كه گذشت بررسى هم كردم ولى مشخص نشد كه از كى و مال كدام واحد است. من در بيرون قيمت آن را پرسيدم؛ اين وسيله در بيرون هم پيدا مى شد و من در جاى ديگر و حتى يك مقدار بيشتر هم كمك كردم به بيت المال، و حال نمى دانم اين كار كه كردم درست است يا خير؛ راهنماييم كنيد. والسلام

بسمه تعالى، به مقامات مربوطه مراجعه كنيد؛ چنانچه قبول نمايند اشكال ندارد و گرنه بايد وسيله را به آن ها ارجاع نماييد.

ص: 489

[سؤال 7657]‘ 2593

5. اگر بدهكارى بدهى خود را فراموش كند و شخص طلبكار نيز به جهتى از طلب خود در راه خدا صرف نظر نمايد، با توجه به اين كه ممكن است بدهكار راضى به اين عمل نباشد، آيا از نظر شرع اشكالى دارد يا خير؟

بسمه تعالى، ابراء كردن طلبكار ذمۀ مديون را اشكال ندارد و رضايت بدهكار معتبر نيست.

[سؤال 7658] 4000

بسمه تعالى 8 / 1 / 1361

حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

ضمن آرزوى تندرستى براى شما جهت خدمت به اسلام و مسلمين؛ چون موقع برگشت از محل خدمت خود به اتفاق نمايندۀ آموزش و پرورش و يك نفر ديگر از كارمندان، ماشين آموزش و پرورش به رانندگى نمايندۀ آموزش و پرورش يك گوسفند را زير گرفت و ما نيز آن را سر بريديم و به سه قسمت مساوى تقسيم كرديم، در صورتى كه مى خواستيم هر كدام پول آن را بپردازيم و پولى كه پرداخته مى شد در حد قيمت گوشت سهميۀ خودمان بود؛ ولى آموزش و پرورش قيمت گوسفند را پرداخت نموده است؛ آيا بر ما اشكالى وارد است يا نه؟ با آرزوى پيروزى اسلام بر كفر

بسمه تعالى، اشكال ندارد و رفع ضمان از شما شده است.

[سؤال 7659] 4001

بسمه تعالى

محضر حضرت آيت الله العظمى رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران، دامت بركاته

به عرض مى رساند: فرزندم در تصادف ماشين كشته شده و از او يك نفر صغير باقيمانده است و تمام ماترك او هم منحصراً يك باب خانه است كه آن هم در قبال

ص: 490

يك صد و هشتاد هزار تومان در رهن بانك مى باشد. مادر اين صغير در مذاكره مهريه بنا بوده يك صد هزار تومان مهرش نمايند و در مهرنامچه نوشته شده: سيصد سكه پهلوى طلا به ارزش صد هزار تومان. حال زوجه متوفى از من كه جد پدرى صغير هستم مطالبه سيصد سكه طلا با ارزش فعلى آن را دارد. هرگاه ارزش فعلى سيصد سكه طلا را بخواهم به مادر صغير بدهم، تمام شش دانگ خانه هم كفاف آن را نمى دهد و صغير معطل مى ماند. استدعا دارد با در نظر گرفتن اين كه در موقع ازدواج براى سكه ارزش قائل شده و با در نظر گرفتن اين كه خانه براى افراد كبير جزء مستثنيات دين مى باشد، حكم الله را ذيلاً مرقوم فرمايند تا طبق آن عمل و مظلمه خدايى از نظر صغير متوجه فردى نباشد.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، ميزان ارزشى است كه در قرار مهر تعيين شده است و مهريه از تركه خارج مى شود.

[سؤال 7660] ‘ 4100

4. در اين مدت كه خط و مشى تعيين مى كنند، اسمى از مهريۀ من به ميان نيامده؛ آيا مى توانم ادعاى مهريه كنم؟

بسمه تعالى، اگر مهريه را طلب داريد، مى توانيد مطالبه كنيد.

[سؤال 7661] ‘ 6424

2. زنى بعد از فوت شوهر، ورثه مهريه او را نداده اند واين زن شايد قريب پنجاه سال يا بيشتر است كه ازدواج نموده است. و ادعا مى كند كه پول مهريه من سى تومان نقره بوده است و الآن ورقۀ عقد و يا شهودى ندارد، مگر آن كه تحقيقاً دانسته مى شود كه آن زمان اين پول هاى امروزى نبوده و منحصر به نقره بوده است. دعواى اين ها به چه صورت مى باشد؟ بيّنوا توجروا

بسمه تعالى، تا اصل حق و مقدار آن محرز نشود، چيزى بر ورثه نيست.

ص: 491

[سؤال 7662]4002

بسمه تعالى 6 / 4 / 1361

حضور مبارك حضرت امام خمينى، مرجع تقليد و بنيان گذار جمهورى اسلامى

در شهرهاى كوچك مثل ساوه به علت داشتن تلفن مغناطيسى و پر بودن ظرفيت آن سال هاست كه به كسى تلفن داده نشده. عده اى كه خانه شان در ساوه و محل كارشان در تهران است، از اين موقعيت استفاده كرده و جهت انجام هرچه سريع تر كارهاى خود تلفن در تهران خريدارى كرده و آن را در منزل پدر خود كه آدرس قانونى اين شخص نيز مى باشد نصب كرده است و مورد استفاده قرار مى دهد. آيا اين يگانه تلفن شخص مديون مستثنا از دين هست يا خير؟

توضيح اين نكته ضرورى است كه مقصود از آدرس قانونى شخص آدرسى است كه شخص بدهكار در تنظيم اسناد رسمى با بستانكار آن را آدرس قانونى خود اعلام داشته است و كليه مكاتبات دولتى و غير دولتى به همين آدرس و محل نصب تلفن، صورت گرفته و مى گيرد.

بسمه تعالى، آدرس ميزان نيست. تلفن اگر ملك اوست و در صورتى كه تكليف به فروش آن شود در عسر و شدت و يا منقصت واقع مى شود، جزء مستثنيات است.

[سؤال 7663] 4003

بسمه تعالى 29 / 4 / 1361

دفتر حضرت امام خمينى، مدّ ظله العالى

محترماً؛ پس از عرض سلام و ادب به حضور امام امت، مستدعى است در صورت امكان به مسأله زير پاسخ عنايت فرمايند:

يك شركت خصوصى كوچك به منظور ايجاد كار و آموزش زندانيان در رشتۀ صنايع چوب، در تاريخ 1 / 5 / 1357 قراردادى به مدت 12 سال تمام را با بنگاه تعاون

ص: 492

و صنايع زندانيان امضا نمود كه به موجب آن، شركت، احداث سالن هاى مناسبى جمعاً به مساحت پنج هزار متر مربع را در كانون كار و آموزش قزل حصار به هزينۀ خود تقبل نمود (در زمين دولت).

در قرارداد تصريح شده است كه ساختمان هاى احداث شده پس ازمدت 12 سال، بلاعوض به بنگاه واگذار و منتقل گردد و در طول مدت قرارداد، اجاره اى از بابت زمين به بنگاه پرداخت شود. عمليات ساختمانى در زمان تعيين شده آغاز گرديد و از آن جايى كه سرمايۀ اوليۀ شركت براى اتمام كليۀ ساختمان ها و شروع بهره بردارى كافى نبود، دو فقره وام از دو بانك مختلف جمعاً به مبلغ پانزده ميليون ريال دريافت گرديد كه تماماً صرف تكميل نسبى ساختمان هاى مورد بحث شد.

با اوج گيرى انقلاب شكوهمند اسلامى و اعتصابات عمومى در سطح كشور كه نهايتاً به پيروزى انقلاب و نيز گشوده شدن زندان ها انجاميد، ادامۀ عمليات نهايى در جهت راه اندازى كارگاه نيز متوقف گرديد. حتى پس از استقرار نسبى ثبات در كشور به علت ركود شديد اقتصادى و كمبود نقدينگى شركت از يك سو، و وجود مشكلات و موانع متعدد از جمله كارشكنى ها و دخالت هاى افراد غير مسئول در امور كانون كار و آموزش قزل حصار از سوى ديگر، مع الأسف شروع فعاليت هاى مورد نظر ميسر نگرديد. و لذا پس از گذشت كمى بيش از دو سال از شروع قرارداد، به علت فشارهاى وارده از سوى مديريت بنگاه تعاون و صنايع زندانيان و در شرايطى كه اميدى به بهره بردارى از ساختمان هاى ايجاد شده نمى رفت، شركت عملاً مجبور به خروج از كانون كار و آموزش قزل حصار و برجاگذاشتن كليۀ مستحدثات خود - كه تنها ما يملك شركت بود - شد، بدون آن كه دينارى از بابت هزينه هاى متحمل شده دريافت نمايد.

از آن جايى كه هزينۀ حدود نيمى از مستحدثات ايجاد شده ازمحل وام هاى بانكى تأمين گرديده و اينك بانك ها براى دريافت وام اعطايى خود، مديران شركت را - كه

ص: 493

هستى خود را نيز در اين راه از دست داده اند - تحت فشار شديد قرار داده و اقدام قانونى به عمل آورده اند، مستدعى است مسأله را از نقطه نظر شرع مقدس مورد بررسى قرار داده و اين جانب را از نتيجۀ امر مطلع فرمايند.

طول عمر و سلامت امام عزيز و همۀ خدمتگزاران اسلام را از خداوند متعال مسئلت مى نمايد.

بسمه تعالى، اصل بدهى بايد داده شود.

[سؤال 7664] 4004

بسمه تعالى

با توجه به اعلام راديو در مورد عدم پرداخت اقساط منازل و اراضى فروخته شده تا تعديل قيمت توسط مقامات مسئول خواهشمند است نظريه مرجع عالى قدر امام خمينى را در مورد فوق با توضيح مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، دين را شرعاً بايد ادا كرد.

[سؤال 7665] ‘ 2228

2. زيدى مبلغ نه صد تومان از يهودى ضد انقلاب در زمان طاغوت گرفته بود، آيا فعلاً بايد مبلغ فوق را به آن يهودى پرداخت كند يا خير؟

بسمه تعالى، بدهى را بايد ادا كند.

[سؤال 7666] 4005

بسمه تعالى 28 / 6 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مرجع تقليد و بنيان گذار جمهورى اسلامى

عيال اين جانب با به اجرا گذاردن مهريۀ خود، آن را نقداً طلب مى كند و چون قوانين اسلامى هنوز جايگزين قوانين خلاف شرع نگرديده و كاركنان اجراى ثبت، هنوز با قوانين الهى خو نگرفته اند، به بهانۀ اين كه خانۀ اين جانب داراى دو پلاك و

ص: 494

يگانه تلفن اين جانب كه در منزل پدرم نصب مى باشد، اقدام به توقيف آن ها، و ادامۀ عمليات اجرايى جهت حراج آن ها نموده است.

حال كه بستانكار كليه طلب خود را نقداً مى خواهد و اين جانب ياراى پرداخت آن را ندارم، آيا تقاضاى تقسيط بدهى مورد اجرا، تقاضاى شرعى و قانونى اين جانب است و يا اين كه بابت بدهى، بايستى يگانه خانه و يگانه تلفن اين جانب حراج شود؟

بسمه تعالى، خانۀ مسكونى و تلفن اگر مورد ضرورت زندگى باشد، جزو مستثنيات بدهى است و چنانچه بدهكار به جز خانۀ مسكونى، چيزى براى اداى بدهى نداشته باشد، بايد او را مهلت دهند.

[سؤال 7667] 4006

بسمه تعالى 26 / 3 / 1361

به حضور محترم حضرت آيت الله العظمى، نايب الامام، حاج آقاى روح الله الموسوى الخمينى، دامت بركاته

با تقديم احترام؛ اگر مثلاً يك جوان مسلمانى يك قطعه زمين مسكونى به مساحت 135 متر مربع واقع در قم بخرد و اين جوان مبلغ صد هزار تومان از طريق قرض و با مصيبت تهيه كند و به مبلغ بيست و چهار هزار تومان هم زنش طلا و فرش جهازش را بفروشد و به شوهرش كمك كند و به كمك اين پول ها اين زمين را خانه درست كنند و شوهرش به خاطر كمك 24000 هزار تومان زنش، بنا و قرار گذاشت كه به شرط ادامۀ زندگى در آينده، نصف خانه را به نام زنش بكند. و بالاخره زندگى زن و شوهر به هم مى خورد و مسأله به طلاق مى كشد و شوهرش هم از مصيبت قرض و بدهكارى، خانه را مى فروشد و تمام پول خودش را كه صد هزار تومان بود مى پردازد و پول زنش را نگه داشته. آيا نصف يا پول نصف خانه به زنش مى رسد يا نه؟ آيا پول زنش سود و استفاده دارد يا نه؟ اگر دارد اسمش چيست؟ با تشكر؛ جواب مسأله را با مهر مزين

ص: 495

بفرماييد. خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدى، خمينى را نگهدار

بسمه تعالى، زمين و خانه را اگر براى خودش تهيه كرده و زن پول فروش طلا و فرش و جهازيه را به شوهرش قرض داده، فقط عين همان مبلغ پول را طلبكار است؛ ولى اگر شوهر در ضمن عقد لازم، غير از عقد قرض، شرط نموده كه نصف منزل را به نام زن منتقل سازد زن حق مطالبۀ وفاى به شرط دارد.

[سؤال 7668] 4007

بسمه تعالى 25 / 5 / 1361

محضر مبارك حضرت امام خمينى، دام بقاؤه، سلامٌ عليكم

ضمن عرض دست بوسى، مسأله اى دارم: شخصى معتبر و متديّن به منظور خريد آهن و ساير كالاهاى مجاز از خارجه، وجهى از بانك گرفته؛ چون خوشبختانه در جمهورى اسلامى ربا نيست، بانك نتوانسته اين پول را به صورت ربوى در اختيار شخص مزبور قرار دهد، بلكه درصد معينى از منافع اين كار را درخواست و حتى منافع را هم حين پرداخت وجه اخذ نموده؛ گيرندۀ پول با آگاهى كامل مبادرت به ورود كالا نموده؛ متأسفانه حين ورود كالا به خرمشهر، بندر خرمشهر از طرف صداميان متجاوز اشغال مى شود، لذا از كالا هيچ گونه اثرى در دست نيست؛ در اين گونه موارد بيمه هم خسارت نمى دهد؛ حال صورت اول مسأله اين است كه خسارت ناشى از اين پيشامد كلاً بر عهدۀ بانك كه صاحب پول است مى باشد يا بر عهدۀ گيرندۀ پول است يا بر عهدۀ طرفين؟

صورت دوم مسأله هم اين است كه اگر خسارت كلاً يا جزئاً برعهدۀ گيرندۀ وجه مى باشد و اكنون به علت خسارت وارده، واقعاً قادر به پرداخت دين خود نيست، بانك چه اقدامى عليه او بايد انجام دهد؟ چشم انتظار پاسخ هستم.

بسمه تعالى، ضمان پول بر عهدۀ گيرندۀ آن است و اگر قدرت بر ادا ندارد، بايد به او مهلت داده شود.

ص: 496

[سؤال 7669] 4008

بسمه تعالى

محضر مقدس زعيم عالى قدر و رهبر آگاه، نايب الامام، امام خمينى، دامت بركاته

به عرض مى رساند: اين جانب مبلغى بدهكارم و الآن نمى توانم بدهكارى ام را بپردازم و فشار مى آورند و من كه ندارم، تكليف من را معين كنيد. والسلام عليكم

بسمه تعالى، در صورت عدم تمكّن بدهكار از اداى بدهى خود، طلبكار بايد او را مهلت دهد.

[سؤال 7670] ‘ 4769

2. يك نفر كاسب پيرمرد خياط كه مستأجر 2 باب مغازه فوق الذكر بوده در مدت 8 سال در حدود مبلغ دوازده هزار تومان بابت كرايه مغازه و مخارج مربوط به دادگسترى و حق الوكاله و ساير مخارج مربوطه دو فقره حكم صادر شدۀ دادگسترى، مديون و در اثر عدم توانايى تخليه كرده است و چنانچه اجرائيه صادر گردد محكوم به پرداخت وجوه نامبرده مى شود و چون توانايى ندارد محكوم به زندان است، براى جلوگيرى از تعقيب نامبرده و برائت ذمه از مستأجر اجازه فرماييد مبلغ نامبرده بابت سهم امام عليه السلام محسوب گردد كه در نتيجه برائت ذمه از مستأجر و موجر حاصل شده و اداى دين طرفين گردد.

بسمه تعالى، اگر تمكّن از اداى دين خود ندارد بايد به او مهلت داده شود.

[سؤال 7671] ‘ 4943

3. بعضى از دانشجويان مثلاً پول شهريه يا پول تلفن يا پول بيمارستان و يا پول هايى از اين قبيل را به خارجى ها پرداخت نمى كنند و حتى گاهى مثلاً پول اتوبوس را هم نمى دهند و مى گويند كه اين ها از كشور ما خورده اند اين پول متعلق به خود ماها است، آيا از جهت شرعى بايد كليه بدهى ها را به خارجى ها (مسيحيان، يهوديان و غيره) پرداخت؟

بسمه تعالى، بدهى را بايد ادا كرد.

ص: 497

[سؤال 7672] 4009

بسمه تعالى 8 / 10 / 1361

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دامت بركاته، محترماً ضمن عرض سلام و آرزوى موفقيت و طول عمر آن جناب تقاضا دارم قبول زحمت فرموده حكم شرعى مسأله زير را بيان فرماييد:

در گذشته اتفاق مى افتاد كه كارگرى به دستور صاحب كار علاوه بر ساعات مقرر كار ساعات ديگرى براى صاحب كار اضافه كارى مى نمود و عندالمطالبه مزد اضافه كارى اش، صاحب كار از پرداخت مزد اضافه كارى وى خوددارى مى نمود و به كارگر وعده مى داد كه در آينده مزد اضافه كاريش را پرداخت خواهد كرد و يا اين كه او را تهديد مى كرد چنانچه دوباره بشنود كارگر مزد اضافه كاريش را مطالبه كند از كار اخراجش خواهد نمود و به همين دليل كارگر به ناچار و به منظور اين كه كارش را از دست ندهد و يا اين كه صاحب كار احتمالاً به قولش وفا خواهد كرد صبر مى نمود و بالاخره چون حقش پرداخت نمى شد بعد از مدتى مثلاً بعد از يكى دو سال براى استيفاى حق خود به اداره كار مراجعه مى كرد تا حقش را از صاحب كار بستاند ولى مسئولين اداره كار به كارگر پاسخ مى دادند كه از اين طلبكارى يك سال گذشته و حق تو مشمول مرور زمان گرديده و هيچ گونه حقى به تو تعلق نمى گيرد و بدين ترتيب كارگر حقش از بين مى رفت و از طرف ديگر با شكايتى كه عليه صاحب كار كرده بود روابطش با صاحب كار نيز تيره مى شد.

موضوع شمول مرور زمان در مورد حقوق - ديون - قتل - غصب اموال ديگران و داد و ستدهاى ديگر نيز در قانون دادرسى مدنى منظور بوده و ملاك عمل قرار مى گرفته و حقوق ديگران ضايع مى شده است تقاضا دارم موارد زير را بيان فرماييد:

1. در اين موارد كه كارگران طلب هايى از صاحبان كار خود دارند و يا بالعكس و يك يا چند سال از تاريخ طلب مى گذرد و تا كنون به دلايلى ادعايى نكرده اند از نظر

ص: 498

قوانين اسلامى حقى به كارگران تعلق مى گيرد و يا اين كه مسأله شمول مرور زمان در قوانين اسلامى نيز صحيح است؟

2. افرادى كه از ديگران طلبكار هستند چه مالى و چه جانى و در فاصله زمانى مندرج در قوانين گذشته مطالبه حق خود را نكرده اند آيا حق آن ها مشمول مرور زمان شده و از بين رفته است؟

3. مسأله شمول مرور زمان كه در قوانين گذشته و احتمالاً در قوانين فعلى به آن عمل مى شود باتوجه به موضوع معاد چه صورتى دارد؟

بسمه تعالى، مرور زمان حق شرعى را ساقط نمى كند و شرعاً اعتبارى ندارد.

[سؤال 7673] 4010

بسمه تعالى 6 / 9 / 1361

دفتر حضرت امام خمينى، مدّ ظله

خواهشمند است حكم شرعى مسائل زير را بيان فرماييد:

1. شخصى از فردى طلبكار است. بدهكار با قدرت پرداخت، خوددارى مى كند؛ طلبكار به دادگاه مراجعه مى كند، مخارجاتى از قبيل تمبر، پوشه، هزينۀ دادرسى بر مى دارد، آيا بر عهدۀ بدهكار است؟

بسمه تعالى، اين قبيل مخارج بر عهدۀ بدهكار نيست.

2. شخصى جنس سلف مى فروشد؛ موقع تحويل، بدهكار جنس را تحويل مى دهد اما قدرى با مورد معامله مغايرت دارد. پس از اين كه طلبكار جنس را تحويل مى گيرد ادعا مى كند كه مابه التفاوت جنس را هم بايد بدهكار بدهد؛ آيا بدهكار پس از تحويل جنس، مديون مابه التفاوت مى باشد؟

بسمه تعالى، اگر جنس مطابق مبيع به اوصافى كه فروخته شده نيست، تبديل، موقوف است به رضايت طرفين؛ به هر نحو هر دو راضى بشوند صحيح است.

خداوند متعال سايۀ حضرت مستطاب عالى را تا انقلاب حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر سر مستضعفين جهان قائم بدارد، آمين، بحق محمد و آله الطاهرين.

ص: 499

[سؤال 7674] 4011

بسمه تعالى 7 / 7 / 1361

محضر محترم حضرت امام خمينى، دامت بركاته، توقيراً مستدعى است پاسخ استفتاى زير را اعلام فرمايند تا تكليف شرعى روشن و بدان عمل گردد:

در زمان حكومت طاغوت به موجب حكم دادگاه، شخصى در قبال دولت، محكوميت مالى پيدا مى نمايد كه به علت اعسار و افلاس قادر به پرداخت مبلغ مورد حكم نبوده؛ لذا ملك نام برده در قبال بدهى به دولت تمليك، ولى سند مالكيت كماكان به نام بدهكار باقى مى ماند. حاليه بفرمايند آيا براساس موازين شرعى، شخص بدهكار (محكوم عليه) مى تواند با پرداخت تمامى اصل بدهى خود به دولت (محكوم به) ملك مذكور را استخلاص و مسترد دارد يا نه؟

بسمه تعالى، تابع مقررات دولت اسلامى است.

[سؤال 7675] 4012

بسمه تعالى

دفتر محترم استفتاى امام

احتراماً؛ پس از سلام و تحيات، شوهر خواهر اين جانب حدود دوازده سال قبل، فرزند خود را در يكى از مدارس ملى نام نويسى كرد. اين بچه پس از اتمام تحصيلات ابتدايى در آن مدرسه، براى ادامۀ تحصيل به مدرسه ديگرى رفت. پس از دو - سه سال كه مشغول تحصيل در مدرسه دوم بود، مدارك تحصيلات ابتدايى را مدرسۀ اول نفرستاد. در اين زمان، پدر طفل فوت نموده و من كه دايى بچه بودم، سرپرستى طفل را تقريباً به عهده گرفتم. براى گرفتن مدارك مراجعه كردم؛ معلوم شد - به علت خلاف كارى هاى متعدد - آموزش و پرورش، مدرسه را منحل نموده است. با پرسش زياد مدير مدرسه را پيدا كردم؛ اظهار داشت كه شش هزار تومان طلبكارم و تا ندهيد مدارك را نخواهم داد؛ البته غير از من عده ديگرى هم بودند كه به همين گرفتارى

ص: 500

دچار بودند. اظهار داشتم كه بايد طلب خود را در همان موقع مى گفتيد. كار به سر و صدا كشيد و تمام اولياى اطفال به آموزش و پرورش شكايت كردند و مجبور شد مدارك را به آموزش و پرورش بدهد و كار به اتمام رسيد. حاليه هم به طورى كه مستخدم مدرسه مى گويد: به علت خلافكارى و نپرداختن حقوق آموزش و پرورش مخفى است. به آدرس نامبرده - كه از مستخدم مدرسه گرفتم - نامه اى نوشتم و قيد كردم كه چون نمى خواهم مديون باشم، اگر حقيقتاً پولى بدهى داريم، منصفانه بنويسيد كه متناوباً بپردازم. جوابى نيامد و من هم حقيقتاً نمى دانم بدهى است يا نه و اگر هست، چه مقدار است. تكليفم چيست؟ چه بايد بكنم كه مديون نباشم؟ چون اين موضوع مرا رنج مى دهد. به انتظار لطفتان هستم.

طول عمر حضرت عالى را از خداوند خواستارم. خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار

بسمه تعالى، اگر يقين به بدهى نداريد، چيزى بر شما نيست.

[سؤال 7676] 4013

بسمه تعالى 4 / 11 / 1361

ضمن تقديم درود و تحيات؛ اگر شخصى براى كسى كارى انجام دهد و از اخذ كارمزد خوددارى نمايد (اجرت را با اصرار زياد، بدهند و او نگيرد) آيا بعد از گذشت زمانى نسبتاً زياد، حق مطالبۀ اجرت دارد يا خير؟

مورد: محضردارى عقد نكاح را در دفتر ثبت مى نمايد و از اخذ اجرت با خصوصيات فوق الذكر خوددارى مى نمايد؛ آيا با گذشت زمانى نسبتاً زياد حق مطالبۀ اجرت را دارد يا خير؟

لطفاً فتواى حضرت امام خمينى، مدّ ظله العالى را بيان فرماييد.

بسمه تعالى، طول زمان موجب سقوط طلب نمى شود؛ ولى اگر از طلب خود گذشت نموده و ابراء كرده دوباره نمى تواند مطالبه نمايد.

ص: 501

عدم توجه به افزايش يا كاهش ارزش دين و مهريه به هنگام پرداخت

[سؤال 7677] 4014

بسمه تعالى 27 / 6 / 1361

محضر مبارك رهبر عالى قدر بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

پس از سلام معروض آن كه در امتعه و اجناس از قبيل گندم و شكر و برنج وغيره كه شخص مقدار معينى از يك جنس را گرفته بعد از مدتى همان مقدار از همان جنس را مسترد مى دارد، و اگر قرار اداى اضافه بر مقدار قرض در ميان باشد قرض ربوى است.

پول هم كه نمودار پشتوانه اش طلا و نقره و جواهرات شمرده مى شده از با ثبات ترين متاع ها به حساب مى آيد. اما بعد از جنگ بين الملل دوم كه وزير اقتصاد آلمان غربى پشتوانه اسكناس آلمان را نيروى كار ملت خود اعلام كردند كم كم در ساير كشورها هم اسكناس رابطه خود را با پشتوانه از دست داد و اسناد دولتى و ارز خارجى هم بر پشتوانه اسكناس اضافه شد و بالاخره بانك امريكا هم كه تا چند سال قبل متعهد بود در مقابل مقدار معينى از دلار يك شمش معين از طلا بدهد به تعهد خود عمل نكرد و در نتيجه، اسكناس در تمام كشورها از پشتوانه فارغ گرديد و متّكى به تضمين اعتبارى بانك هاى ناشر اسكناس شد، لذا ارزش اسكناس سير نزولى دارد - به خلاف اجناس كه سير صعودى را مى پيمايد - اگر متّكى به پشتوانه بود هرگز از ارزش آن كسر نمى شد پاسخ سؤال هاى زير مورد تقاضا است.

1. كسى از ديگرى مبلغى اسكناس يا چك به قرض الحسنه مى گيرد و پس از دو سال كه عين همان اسكناس را پس مى دهد در حدود 30% قدرت خريد خود را از دست مى دهد. حال اگر داين و مديون در اول قرض الحسنه شرط كنند كه مديون در بازپرداخت دين مبلغى را ادا كند كه قدرت خريدى معادل مبلغ فعلى قرض الحسنه داشته باشد آيا چنين قراردادى شرعاً مجاز و قابل اجرا است؟

ص: 502

بسمه تعالى، شرط مذكور نافذ نيست و همان مبلغى كه قرض گرفته را ضامن است و قدرت خريد پول در اين مسأله اثر ندارد.

[سؤال 7678]

2. كسى جنسى را به مدت 31 روز به نسيه مى فروشد خريدار در سر مدت اختياراً يا اضطراراً ثمن را نمى پردازد بعد از يك سال كه همان ثمن را پرداخت مى كند انصافاً معلوم است كه بفروشنده ظلم شده و مثلاً يك هزار تومان امروز معادل يك هزار تومان يك سال پيش نيست. آيا طلبكار مى تواند بگويد اين مبلغ طبق شاخص رسمى بانكى 12% قدرت خريد خود را از دست داده پس بايستى 120 تومان اضافه بر هزارتومان بپردازى. و اگر طلبكار اين 120 تومان را خواست بر مديون لازم است كه بپردازد؟ و در صورت نپرداختن آيا اين 120 تومان قابل تقاص است؟

بسمه تعالى، طلبكار بيش از مبلغى كه طلب دارد حق ندارد و درصد مذكور ربا و حرام است.

[سؤال 7679] ‘ 7214

3. زنى كه قيمت مهريه اش 50 سال پيش 200 تومان بود، آيا وظيفه شوهر پرداخت همان 200 تومان است يا اين كه بايد طبق وضعيت اقتصادى زمان بپردازد.

بسمه تعالى، همان مبلغ كه مهريه شده را بايد بپردازد.

احكام قرض (وام دادن)

[سؤال 7680] 4015

بسمه تعالى

محضر اقدس امام امت حضرت آيت الله العظمى السيد روح الله الموسوى الخمينى مدّ ظله العالى

چه مى فرماييد در اين دو مسأله كه:

ص: 503

1. عدّه اى مثلاً ده نفر يك كميته تشكيل مى دهند به اين عنوان كه تمام اين ده نفر ماهى هزار روپيه جمع كنند و اين ده هزار روپيه پيش يكى از اين ده نفر به طور امانت محفوظ باشد و در آخر هر ماه بين اين ده نفر قرعه كشى مى شود، اسم هر كس در قرعه آمد آن ده هزار روپيه را به آن شخص مى دهند و همچنين ماه هاى ديگر تا مدّت يك سال يا زيادتر حسب معاهده آيا اين طور شراكت و قرعه كشى صحيح است يا خير؟

بسمه تعالى، امانت گذاشتن پول نزد كسى و وكيل نمودن آن شخص در وام دادن پول مزبور به يكى از اشخاص معين كه قرعه به نامش اصابت كرده، مانع ندارد.

2. در موضوع سؤال اول يك عنوان ديگرى هم دارند و آن اين است كه وقتى اين ده نفر جمع شدند براى قرعه كشى، يك نفر مى گويد آقايان من فعلاً فورى پول لازم دارم، اگر شما راضى باشيد كه قرعه كشى نكنيد و بدون قرعه به من پول بدهيد من حاضرم كه به جاى ده هزار روپيه هشت هزار روپيه بگيرم و باقى دو هزار روپيه در بين خودمان بالسويه تقسيم شود، در اين بين يك شخص ديگر اظهار مى نمايد آقايان من حاضرم كه شش هزار روپيه بگيرم و ما بقى چهار هزار روپيه را بدهم كه در بين خودمان بالسويّه تقسيم شود، همين طور تا در آخر هر كس پول كمتر گرفت بدون قرعه آن پول را به آن شخص مى دهند و اين پولى را كه داده در بين خودشان كه يكى از آن ها خود همين شخص باشد تقسيم مى كنند و همين طور در ماه هاى ديگر آيا اين عنوان دوم جايز است يا خير؟ بيان فرماييد.

بسمه تعالى، وام گرفتن پول كمتر و در مقابل، پرداخت مقدار تفاوت به صاحبان پول، ربا و حرام است.

[سؤال 7681] 4016

بسمه تعالى

با آرزوى سلامتى و طول عمر امام امّت، چند سؤال بود كه عرض مى كنم:

1. سال ها است كه مستأجر هستيم، اخيراً با تلاش و كوشش، مجوز خريد مسكن گرفتيم؛ ولى بانك ها پولى براى خريد يك چهار ديوارى نداشتند كه وام بدهند، تا اين كه بعد از مدت ها شنيديم كه وام مى دهند. پدرم براى اخذ وام مراجعه كرد؛ ولى

ص: 504

گفتند كه فرم درخواست وام تمام شده (قسمت اصلى سؤالم اين جا است) رئيس آن بانك از قبل با پدرم آشنا بود و به او گفته بود كه هر وقت كارت گير بود به من مراجعه كن. پدرم نيز مراجعه كرد و بعد از شرح موضوع و وضعيت مالى و نياز ما، رئيس بانك از كشوى ميز، يكى از آن فرم ها را درآورد و به پدرم داد. او هم فرم را پر كرد و تحويل داد. اين عمل چه حكمى دارد و اگر بعد از موافقت، وام دادند و خانه خريديم، وضع آن خانه از نظر شرعى اشكال دارد يا خير؟ آيا اين عمل، پارتى بازى حساب نمى شود؟ و اگر مى شود، كدام يك مقصر هستند؟

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، دريافت وام و خريدن منزل و سكونت و تصرف آن اشكال ندارد؛ مگر آن كه محرز شود كه مسئولين، حق دادن وام نداشتند.

2. در ماه رمضان امسال، روحانى يكى از مساجد در بين مسائل شرعيه گفتند: قبل از غسل بايد بدن از نجاست پاك شده باشد و پاك كردن منى يا هر نجاست ديگرى در بين غسل، موجب ابطال آن است. در صورت صحت اين مسأله و انجام اين عمل، آيا نمازهاى ما (باتوجه به اين كه خبر نداشتيم و احتمال ابطال نمى داديم) باطل بوده اند و بايد قضا شود؟

بسمه تعالى، اگر يقين داريد كه هنگام غسل، بدن نجس بوده و پيش از تطهير بدن غسل نموديد، غسل باطل است و نمازها قضا دارد.

3. مادر اين جانب با نهايت احترامى كه برايشان قايل هستم متأسفانه داراى فرهنگ پايين و كم دقتى در بعضى مسايل شرعى هستند و روى همين اصل در خانه عده اى طاغوتى و ضد انقلاب كه نماز هم نمى خوانند و در اين خط ها نيستند مشغول كار شده است و هرچه منع كرده و دليل آورده ام روى قالب هاى ذهنى غلط، قبول نمى كنند و مى روند روشن بفرماييد كه اگر حقوقى بابت زحمات به ايشان بدهند يا كالا و جنسى به ايشان بدهند حكم اين اموال چيست؟ با توجّه به اين كه از خمس و زكات آن ها بى خبريم و احتمال مى دهيم كه نمى دهند. اگر حرام باشد چه بايد بكنيم و در چه راهى تصرف كنيم؟

بسمه تعالى، اگر يقين نداريد پولى كه بابت اجرت مى گيريد در مقابل كار حرام است و يا پول حرام يا مخلوط به حرام است اشكال ندارد و همچنين كالايى كه از آن جا مى آورند تا يقين نداشته باشيد محكوم به حليت است.

ص: 505

[سؤال 7682] 4017

بسمه تعالى 21 / 7 / 1362

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

نظر به اين كه مردم، صندوق هاى قرض الحسنه را در مسير وام دادن مى دانند و از طرفى هم هرگاه بخواهند مى توانند پولشان را بگيرند (زيرا هيأت مديره، خود را متعهد پول هاى مردم مى دانند) لذا با صندوق ها همكارى مى كنند؛ آيا هيأت مديرۀ صندوق ها مى توانند مبالغى از پول هاى موجود را براى خريد محل صندوق اختصاص دهند و يا كارهاى تجارى به منظور تأمين هزينه هاى صندوق و كارهاى خير ديگر كه به نفع جامعه باشد انجام دهند؟ سازمان اقتصاد اسلامى

بسمه تعالى، با فرض اين كه مردم پول را به صندوق قرض مى دهند تصرفات مزبور مانع ندارد.

[سؤال 7683] 4018

بسمه تعالى

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته، استفتاى ما در مورد صندوق قرض الحسنه اى است كه ما سه نفر از دانشجويان دانشكدۀ الهيات تشكيل داده ايم.

قسمتى از سرمايۀ اوليۀ ما مقدارى از مازاد بودجۀ دانشكده بوده كه به خاطر صرفه جويى، زياد آمده و حسابدار دانشكده آن را در اختيار صندوق گذارده و قسمت ديگر سرمايۀ صندوق كمك هاى بلاعوض دانشجويان اين دانشكده است. اكنون اين سؤالات مطرح شده كه از حضور آن جناب خواهشمنديم جواب آن ها را مرقوم فرمايند.

1. آيا در اختيار صندوق گذاشتن اين بودجه براى كمك به دانشجويان جايز است؟

ص: 506

2. آيا از كمك هاى بلاعوض مى توان مخارج صندوق را تأمين نمود؟

3. آيا در صورتى كه پولى از صندوق قرض شود و احياناً به دلايلى مسترد نگردد ما مسئوليت شرعى داريم؟ در اين صورت تكليف ما چيست؟

4. نظر به اين كه مدت تحصيل ما در دانشكده محدود است، مى توان مسئوليت صندوق را مثلاً به انجمن اسلامى دانشكده واگذار يا مثلاً جايز است مبلغ دريافتى از دانشكده را برگردانيم و كمك هاى بلاعوض دانشجويان را نيز در اختيار يكى از صندوق هاى قرض الحسنۀ عمومى قرار دهيم؟ در اين صورت تكليف سود حاصله از كل سرمايۀ صندوق كه از بابت خريد و فروش كتاب به سرمايۀ صندوق اضافه شده چه مى شود؟

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، تشكيل صندوق قرض الحسنه به نحو مذكور مانع ندارد، ولى بايد پولى كه از بودجۀ دانشكده اخذ شده طبق مقررات دانشكده باشد.

[سؤال 7684] 4019

بسمه تعالى

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله العالى

1. اگر صندوق قرض الحسنه اى در حدود هزينه هايش كارمزد گرفت و در پايان سال مقدارى زياد آورد، چه صورتى دارد؟

بسمه تعالى، اگر كارمزد مشروع بوده زيادى از صندوق است در فرض قرض دادن به صندوق.

[سؤال 7685]

2. آيا هيأت مديره صندوق قرض الحسنه مى تواند موجودى صندوق را به مضاربه يا مشاركت يا مزارعه يا مساقات و يا معاملات حلال ديگر به كار برد با توجه به اين كه

ص: 507

پول هاى مردم در صندوق به عنوان سهام نيست و سود حاصله به سرمايه صندوق اضافه مى گردد؟

بسمه تعالى، اشكال ندارد، در فرض قرض دادن.

[سؤال 7686] 4020

بسمه تعالى 18 / 12 / 1361

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى، الامام خمينى، دام ظله، پس از سلام، توجه شما را به مسأله زير جلب، و حكم آن را خواستاريم.

1. در درمانگاه ما شركت تعاونى به صورت قرض الحسنه تشكيل شده است و عده اى از اقليت هاى مذهبى كليمى، در درمانگاه كار مى كنند و خواستار شركت در صندوق قرض الحسنه مى باشند. دريافت پول از آن ها بابت سهميه، و پرداخت به عنوان قرض الحسنه، چه صورت دارد؟ لطفاً وظيفۀ ما را در اين رابطه بيان فرماييد.

بسمه تعالى، مانع ندارد.

2. يكى از افراد كليمى در درمانگاه، براى نماز خانه پولى پرداخته اند. استفاده از اين پول، جايز است يا خير؟ در صورت جايز نبودن، به خودش برگردانيم يا خير؟

بسمه تعالى، استفاده از پول او براى اين امر، اشكال ندارد.

[سؤال 7687] ‘ 6935

4. شخصى در مؤسسه اى يا ارگان هاى انقلابى كار مى كند. ملكى به او از ارث مى رسد و حقوق هم به اندازۀ كافى نيست كه هم خرج زندگى خود كند و هم آن ملك را كه از ارث رسيده تعمير نمايد. آيا مى تواند وام بگيرد و ملك مذكور را آباد كند؟

بسمه تعالى، اشكال ندارد.

[سؤال 7688] ‘ 6800

7. كسى كه متمكّن است و برادر دينى او به او رجوع مى كند دربارۀ احتياجى كه دارد و شخص متمكّن او را رد مى كند، با علم به احتياج اين برادر، آيا اين گناه است يا

ص: 508

خير؟ و در صورت گناه بودن، از كباير است يا از صغاير؟ بيان فرماييد.

بسمه تعالى، موارد مختلف است.

[سؤال 7689] 4021

بسمه تعالى چهارم شوال 1402 ق

رهبر كبير عالم اسلام، الامام الخمينى، دام ظله الوارف

اين جانب با بعضى از برادران انجمن اسلامى دانشجويان پيروان خط امام در امريكا، درصدد هستيم صندوق قرض الحسنه تشكيل دهيم و پول عمدۀ آن - به خواست خداوند - از خارج ايران تهيه خواهد شد. هدف از تشكيل صندوق، كمك محدود و مشروط به برادران و خواهرانى كه در امريكا به دلايل مختلف احتياج به پول پيدا كرده اند، مى باشد.

شرايط وام گيرنده: الف. مسلمان و عامل به احكام مقدس اسلام؛ ب. معتقد و ملتزم به خط مشى انقلاب اسلامى.

اولويت ها: 1. فارغ التحصيلانى كه براى خدمت در جمهورى اسلامى عازم مراجعت هستند؛ 2. كسانى كه به دليل مسلمان بودن، از كار اخراج مى شوند؛ 3. كسانى كه به دليل فعاليت هاى تبليغات اسلامى، طول مدت تحصيلشان زياد شده و ارزشان قطع شده؛ 4. كسانى كه به دلايل مختلف، منبع ارز تحصيلى خود را از دست داده اند.

حال، با در نظر گرفتن شرايط كنونى جمهورى اسلامى در رابطه با جنگ تحميلى و اولويت جمع آورى كمك به جبهه ها، در شروع به تشكيل اين صندوق، نظر شريف آن بزرگوار را خواستارم.

از درگاه خداى تبارك و تعالى، طول عمر آن رهبر عظيم الشأن اسلام و مسلمين، و پيروزى ملت شهادت طلب كشور اسلامى ايران را خواستار است.

بسمه تعالى، تشكيل صندوق مزبور اشكال ندارد و كوشش و سعى در برآوردن حوائج نيازمندان، از عبادات محسوب است و ثواب زياد دارد.

ص: 509

[سؤال 7690] 4022

بسمه تعالى

محضر مقدّس رهبر كبير و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، روحى فداه،

محترماً؛ تصديع اوقات شريفه شده و نظر معظّمٌ له را دربارۀ وام قرض الحسنه در مسائل مطروحۀ ذيل خواهانيم:

1. صندوقى به نام المهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در محل شهيد پرور و مستضعف نشين جواديه تهران داير شده و در حدود قريب به سى ميليون تومان براى امور ضرورى مردم وام قرض الحسنه داده شده و از آن جايى كه اكثر اهالى محل، ضعيف و وام بگير هستند و براى آن كه صندوق بتواند بيشتر در اختيار مردم نيازمند باشد، چنانچه هيئت امناى صندوق، شرايطى براى عضويت در صندوق مزبور - از قبيل: كمتر از يك هزار تومان مثلاً براى افتتاح حساب، عضو قبول نكند - در صورتى كه اين شرط مقدمۀ وام گرفتن محسوب مى شود، آيا اين شرط در اصل وام قرض الحسنه اشكال وارد مى كند يا نه؟

بسمه تعالى، شرط مزبور اشكال ندارد.

[سؤال 7691]

2. در اثر كثرت متقاضى وام و رعايت نوبت در حين افتتاح حساب در صندوق، چهار ماه مدت براى تقاضاى وام قرض الحسنه مشروط مى شود، آيا اين شرط مدت اشكال دارد يا نه؟

بسمه تعالى، مانع ندارد.

[سؤال 7692]

3. چنانچه حساب هاى ثابت مدت دار در صندوق افتتاح بشود و شرايطى از قبيل: الف. مثلاً شش ماه مبلغ معيّنه در صندوق ثابت بماند، ب. در اين مدت حق

ص: 510

برداشت

نداشته باشد، ج. تا انقضاى مدت معيّنه حق تقاضاى وام نداشته باشد، د. بعد از انقضاى مدت مزبور به اندازۀ موجودى، وام قرض الحسنۀ بدون بهره با شرايط صندوق به او داده مى شود؛ آيا اين نوع حساب ها و شرايط وام دادن اشكال دارد يا نه؟

بسمه تعالى، شروط مزبوره اشكال ندارد.

4. براى هزينۀ جا و اوراق و حقوق كارمندان صندوق، مثلاً براى هر ده هزار تومان يك صد و پنجاه تومان ثابت به عنوان مخارج صندوق از وام گيرنده كسر مى كند، آيا اين برداشت اشكال دارد يا نه؟ در صورتى كه اگر اين هزينه نباشد، نمى تواند ادامه كار داشته باشد.

بسمه تعالى، دريافت اضافى به نحو مزبور - ولو اين كه به اسم هزينه باشد - جايز نيست؛ ولى دريافت كارمزد متعارف با توافق طرفين اشكال ندارد.

سلامتى و سعادتمندى جناب عالى را در خدمت به اسلام و مسلمين از خداوند متعال خواستاريم. والسلام على عباد الله الصالحين

[سؤال 7693] 4023

بسمه تعالى 1 / 6 / 1361

محضر مقدس رهبر عالى قدر انقلاب اسلامى، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى، ضمن عرض سلام و دعاگويى، تقاضاى جواب مسائل ذيل را دارم.

1. آيا اعضاى هيأت هاى مديرۀ صندوق هاى ذخيرۀ قرض الحسنه با وجوهاتى كه از مردم نزدشان مانده، مى توانند معاملات تجارى انجام و از سود حاصله، به نفع فقرا و مستمندان استفاده كنند؟

بسمه تعالى، اگر مردم به مؤسسه قرض داده اند، متصديان مى توانند با آن پول تجارت كنند و به هر نحو متصديان صلاح بدانند، سود را صرف نمايند.

2. افرادى كه از زمان مكلف شدن تا كنون خمس و سهم امام خود را پرداخت نموده اند، آيا ماليات هم

ص: 511

بايد بدهند؟ تقاضاى جواب دارم.

بسمه تعالى، مراعات مقررات دولت اسلامى لازم است و ربطى به خمس مال ندارد.

[سؤال 7694] ‘ 2063

4. ممكن است اتحاديه، پول بيكارى در حساب جارى بانك خود داشته باشد، آيا مى تواند از آن پول به عنوان قرض الحسنه به تعاونى مصرف صنف خود وام بدهد كه براى رفاه اعضا، جنس بخرد و به قيمت ارزان به آن ها بفروشد؟ چنانچه بلامانع است مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، مانع ندارد.

[سؤال 7695] ‘ 2557

2. اين جانب در نيروى هوايى جمهورى اسلامى شاغل هستم و در ارتش، حسابى به نام حساب پس انداز ثابت به نام اشخاصى كه مايل باشند، باز مى كنند و هر مبلغ كه از حقوق اشخاص كسر مى گردد، معادل آن را ارتش از بودجۀ خود به حساب اين قبيل اشخاص واريز مى نمايد و لذا آيا اين موجودى و اين پس انداز از نظر شرعى اشكال دارد يا خير؟

بسمه تعالى، اشكال ندارد.

[سؤال 7696] ‘ 2162

6. طلاجات زن كه به وسيلۀ شوهرش فروخته شده و حالا مى خواهد دينش را ادا نمايد، بايد مطابق وزن طلاها كه در چند سال پيش فروخته شده، برايش طلا بخرد يا مطابق نرخ امروز بخرد، يا مطابق سالى كه فروخته شده اند؟

بسمه تعالى، اگر طلا را قرض گرفته و فروخته، بايد مثل همان را برگرداند، ولى اگر با اذن زن فروخته و پول را قرض برداشته، همان قيمت فروش را بايد برگرداند.

ص: 512

حكم زياده در قرض

[سؤال 7697] 4024

بسمه تعالى 14 / 9 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى رهبر انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران با ابلاغ خالصانه ترين تحيات به استحضار رهبر انقلاب امام خمينى مى رساند نظر معظم له در مورد مسألۀ ذيل چيست؟

فردى از شخصى دخترى را ازدواج مى كند. آن شخص كه دختردار است از نظر مردم متهم است به رباخوارى ولى تا كنون آن فرد كه داماد او مى شود چيزى از او نديده است و آن فرد كه داماد او مى شود در يكى از منزل هاى او كه در اختيار دخترش و دامادش مى باشد زندگى مى كنند آيا از نظر شما نماز خواندن در آن خانه يا توليد مثل و زندگى كردن در آن خانه حكمش چيست؟ و در ضمن به دختر خود هم جهيزيه داده است و دو نفرى زن و شوهر از آن اثاثيه ها استفاده مى كنند. مسأله اين جهيزيه چيست؟ و اگر بخواهند از آن منزل كه نزديك منزل پدرى دختر مى باشد جاى ديگرى بروند هيچ كدام از آن ها حاضر نمى شوند چون كه موقع ازدواج شرط شده كه حق سكونت با اختيار دختر مى باشد و اگر بخواهيم پافشارى كنيم جنبۀ طلاق در ميان مى آيد و زندگى آن ها از هم پاشيده مى شود لذا خواهشمند است وى را از نگرانى ارشاد و نسبت به اين مسائل شرعى دستورات لازم را مبذول فرماييد.

ضمناً: از نظر مردم متهم بودن به ربا در زمان طاغوت است و فرزند او نيز در انقلاب شهيد شده است. ومن الله التوفيق

بسمه تعالى، با فرض اين كه داماد از رباخوارى او اطلاع ندارد و علم به حرمت مالى كه در محل ابتلا است ندارد وظيفه اى ندارد و تصرف در آن اموال مى تواند بكند.

ص: 513

ربا و مسأله رهن و اجاره

[سؤال 7698] 4025

بسمه تعالى

اغلب افراد مستأجر براى مقابله با اجاره بهاى كلان سعى مى كنند كه مقدارى از پس انداز خود را به عنوان وديعه و رهن در نزد مالك قرار دهند تا در اثر اين وديعه هم صاحب خانه با پول آن ها كار كند و هم از اين بابت از كرايه منزل آن ها كاسته شود و با پولى كه صاحب خانه مى گيرد مثلاً به ازاى هر هزار تومان حدود بيست تومان از كرايه او كاسته مى شود و طرفين به معامله راضى مى شوند لطفاً بفرماييد اين قبيل معامله و اجاره چه حكمى دارد؟

بسمه تعالى، اگر در ضمن اجاره شرط شود كه مبلغى به صاحب خانه قرض يا وديعه داده شود اشكال ندارد هر چند وجه اجاره از اين جهت كم شود ولى اگر شرط اجاره به كمتر در ضمن قرض باشد ربا و باطل است.

[سؤال 7699] ‘ 6786

2. مبلغ چهل هزار تومان بابت رهن خانه به صاحب خانه داده ام تا با آن كار كند و كرايه خانه را نگيرد ولى آن طور كه از رساله جناب عالى استفاده مى شود رهن جور ديگرى است، به اين صورت كه بايد پول پيش صاحب خانه گرو بماند و اگر مستأجر كرايه را نداد صاحب خانه از آن پول بابت اجاره خانه بردارد حال با توجّه به مطالب فوق الذكر آيا اين كار حلال است يا نه؟

بسمه تعالى، اين معامله ربا است و شما اجرت خانه را به او ضامنيد.

[سؤال 7700] 4026

بسمه تعالى 27 / 3 / 1361

با سلام به امام خمينى و آرزوى جهانى شدن اسلام؛ چند سؤال زير را مطرح مى كنم:

ص: 514

1. همان طور كه خود مستحضر هستيد در جامعۀ ما واقعيتى وجود دارد كه زندگى اغلب افراد اين امت را تحت شعاع قرار داده است و آن، مسأله مسكن است و اين كه گاهى تا 70 درصد از درآمد ماهيانۀ افراد به عنوان اجاره بهاى محل سكونت از دستشان مى رود. لذا با توجه به اين كه امكان خريد خانه براى اغلب افراد به عنوان آرزويى تا پايان عمر محسوب مى شود و گاهى هم آن را به گور مى برند، لذا افراد مستأجر براى مقابله با اين اجارۀ كلان سعى مى كنند كه مقدارى از پس انداز خود را به عنوان وديعه در نزد مالك قرار دهند تا در اثر اين وديعه، هم صاحب خانه با پول آن ها كارى بكند و هم از اين بابت از كرايۀ منزل آن ها كاسته شود تا فشار بى حد كرايه، آن ها را عاجز ننمايد.

اين يك نوع معاملۀ مرسوم است در جامعه كه اغلب مستأجرها و مالك ها در اين مملكت انجام مى دهند و با پولى كه صاحب خانه مى گيرد، مثلاً به ازاى هر هزار تومان حدود 20 تومان از كرايۀ او كاسته مى شود و طرفين به معامله راضى هستند. ولى با توجه به فتواى امام، اگر بابت پولى كه مى گيرد، صاحب خانه از كرايه كسر كند اين ربا محسوب مى شود و حرام است.

بسمه تعالى، كسر مبلغى از وجه اجاره اگر به حساب پول موجود نزد صاحب خانه باشد، اين نحو معامله و اجاره باطل است.

[سؤال 7701]

2. حال بايد ديد كه به چه نوع بايد اين دو طرف، معامله را مطرح كنند تا اشكال شرعى آن از بين برود. بالاخره مستأجرى كه مثلاً 50 هزار تومان پول دارد و مى خواهد منزلى اجاره كند و فرض كنيد صاحب خانه اى هم براى تكميل ساختمانش به اين پول نيازمند است تا آن را در اختيار مستأجرين قرار دهد. يا مثلاً صاحب خانه به عنوان ضمانت تخليۀ منزلش مقدارى پول از مستأجر مطالبه مى كند و مستأجر مايل است با اين پولى كه مى دهد اگر چه ضمانت تخليۀ او نزد صاحب خانه است، ولى

ص: 515

مقدارى نيز از كرايۀ منزل او كاسته شود.

قابل تذكر است كه اين روش مرسوم در جامعه كه به «رهن» از آن ياد مى كنند، خود باعث تقويت بنيۀ مالى افراد كثيرى كه مستأجر هستند مى شود تا در درازمدت آن ها را قادر به خريد منزل مى كند؛ ولى من با مراجعه به مسأله رهن در رسالۀ امام نتوانستم هيچ نوع وجه تشابهى بين اين معاملۀ مرسوم به عنوان «رهن» و آنچه در مسأله گفته شده است پيدا كنم؛ لذا از امام بزرگوار استدعا دارد اين مسأله - كه مشكل اغلب مردم اين مملكت است و از جمله من - راه حلى شرعى كه هم منافع مستأجرين مستضعف را در بر بگيرد و هم مالكين؛ كه فرض كنيد براى تأمين مخارج زندگى خود دو تا از اتاق هاى خود را اجاره مى دهند و به طور كلى مالكين و مستأجرين باتوجه به واقعيت جامعه و عرف معمول.

بسمه تعالى، مالك پول با قرض دادن به صاحب خانه فقط همان مبلغ را كه قرض داده استحقاق دارد و در منزل هر مدت زمان كه سكونت نموده اجرة المثل را ضامن است بلى اگر در ضمن اجاره شرط شود كه مبلغى به صاحب خانه داده شود صحيح است.

3. باتوجه به اين كه پيدا كردن 60 نفر فقير واجد شرايط كار ساده اى نيست، براى پرداخت كفارۀ روزۀ عمد خورده شده، آيا مى توان مبلغ آن را به كميتۀ امداد امام خمينى كه سرپرستى خانواده هاى بى بضاعت را به عهده دارند و يا هر ارگان دولتى ديگر كه در امور ذى ربط فعاليت دارند يا سازمان بهزيستى و هلال احمر، پرداخت نمود؛ زيرا در جمهورى اسلامى بايد همۀ امور در يك كانال و به طور متمركز انجام شود تا تمام بودجه هاى اسلامى با تمركز، قدرت كارآيى بيشترى پيدا كند.

بسمه تعالى، كفاره بايد به صورت طعام به فقرا داده شود و وكيل گرفتن در اين امر مانع ندارد.

[سؤال 7702] ‘ 1012

2. شخصى مبلغ 50 هزارتومان به صاحب خانه اى داده كه دو اتاق را رهن كند و ديگر اجاره ندهد. چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، محكوم به حكم ربا است و اگر در اتاق تصرف كند، اجرة المثل را ضامن است.

ص: 516

[سؤال 7703] 4027

بسمه تعالى 26 / 11 / 1361

حضور محترم رهبر عالى قدر و مرجع عظيم الشأن، حضرت امام خمينى

1. من خانه اى در كرج دارم و منتقل اميديه شده ام به مدت دو سال. مى خواهم اين خانه را اجاره بدهم و چون مقدارى قرض دارم، آيا مجاز هستم مبلغى پول جلو بگيرم و مقدارى هم كرايه؟ آيا حالت ربا پيدا نمى كند؟ و راه صحيح و شرعى كدام است؟

بسمه تعالى، اگر به حساب پولى كه قبلاً مى گيريد از مال الاجاره كم نمى كنيد، اشكال ندارد وگرنه ربا و حرام است.

2. آيا پارچه اى كه به مدت يك سال از آن استفاده نشده و خمس آن داده شد، سال دوم هم باز دوباره بايد خمس آن پرداخت شود؟

بسمه تعالى، مالى كه خمس آن داده شده، دو مرتبه خمس ندارد.

3. آيا مى توان از الآن براى دختر 3 ساله پول و يا سكه به عنوان جهيزيه پس انداز كرد؟ آيا به اين پس انداز خمس تعلق مى گيرد؟ و اگر يك سال خمس بدهيم كافى است يا بايد هر سال خمس بدهيم؟

بسمه تعالى، اگر در وسط سال به او بخشيده خمس ندارد و گذشت كه مالى كه خمس آن داده شده، دوباره خمس ندارد.

4. من از سن 18 سالگى كه خودم مشغول كار شدم شروع كردم به پس انداز جهت ازدواج و خريد يك منزل جهت زندگى. هم اكنون به لطف خدا هم خانه دارم و هم داراى زن و فرزند و مبلغ دويست هزار تومان به بانك مقروض هستم و هيچ پول نقد هم ندارم. هر دفعه كه راجع به خمس سؤال كردم گفته اند خمس به من تعلق نمى گيرد و فقط اضافه آذوقه و چيزهاى ديگر را هر سال حساب مى كنم و خمس آن را پرداخت مى كنم آيا تا به حال اين روش درست بوده، و اگر اشكال دارد راه درست چيست؟

بسمه تعالى، آنچه از سود پس انداز نموديد و سال بر آن گذشته خمس دارد اگر چه صرف در مؤونه زندگى كرده باشيد.

5. مقدارى پول خمس نزد اين جانب است به چه صورت مى توان مستقيم به دفتر امام فرستاد.

بسمه تعالى، مى توانيد به شماره هزار مؤسسه تعاونى اسلامى قم حواله نماييد.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

ص: 517

[سؤال 7704]‘ 2247

3. آيا پرداخت وديعه اصولاً از ديدگاه شرع مقدس و نظر آن حضرت صحيح است يا خير؟ و بايد عرض كنم كه چون اجاره ها بيشتر است و حقير نمى تواند از محل حقوق دريافتى، اجاره پرداخت نمايد و از اين گذشته از پولى كه دارم، نمى توانم استفاده اى نمايم و نمى توانم با اين قيمت فعلى خانه اى بخرم، آيا مى توانم به طور وديعه اين پول را به موجر بدهم و او هم مبلغى از اجاره كم كند؟

بسمه تعالى، كم كردن مال الاجاره اگر به حساب پولى باشد كه به موجر سپرده ايد، حكم ربا را دارد.

[سؤال 7705] 4028

بسمه تعالى 10 / 9 / 1361

محضر مبارك رهبر انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، ادام الله ظله العالى، سلام عليكم، محترماً تقاضا دارم پاسخ مسائل ذيل را مرقوم فرماييد كه مزيد تشكر و امتنان خواهد بود:

1. موجر مبلغى به عنوان سپردۀ ثابت از مستأجر مى گيرد تا پس از تخليۀ مورد اجاره به مستأجر پس بدهد؛ گرفتن پول و استفاده از آن چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، مانع ندارد و استفاده از پول بايد با رضايت صاحب پول باشد؛ ولى اگر از جهت اين پول مال الاجاره مورد اجاره را كم قرار دهند حكم ربا پيدا مى شود.

2. آيا هيأت مديرۀ صندوق قرض الحسنه مى تواند موجودى صندوق را به مضاربه يا مشاركت يا مزارعه يا مساقات بگذارد؟

بسمه تعالى، اشكال ندارد؛ مگر آن كه از طرف شركا محدوديت باشد.

3. آيا پرداخت وام يا ضمانت آن را مى توان مشروط به باز كردن حساب پس انداز در صندوق اعلام

كرد؟

بسمه تعالى، مانع ندارد.

ص: 518

4. آيا براى گرفتن اقرار از عيال متهم مى توان آن را به شدت مضروب كرد و چنانچه مضروبه به حال اغما بيفتد و ضارب آن را از بالا به پايين بيندازد كه منجر به فوت او گردد، حكم ضارب چيست؟

بسمه تعالى، جايز نيست و قاتل محسوب است و رسيدگى موكول به دادگاه هاى اسلامى است.

5. آلتى كه با آن حد و تعزير اجرا مى شود چه شيئى بايد باشد؟

بسمه تعالى، با سوط - يعنى تازيانه - بايد باشد كه نحوۀ متعارف آن از چرم است.

6. گيرندگان وام داراى يك معرف و يك ضامن مى باشند؛ در صورت عدم پرداخت، دين بر عهدۀ معرف است يا ضامن؟

بسمه تعالى، معرف ضامن نيست.

7. در چه شرايطى مقلِّد مى تواند از مقلَّد خود به مقلَّد ديگر رجوع كند؟

بسمه تعالى، در صورت احتمال يا احراز اعلميت مجتهد دوم، عدول لازم است على الاحوط و همچنين در صورت سلب بعض شرايط تقليد عدول لازم است.

[سؤال 7706] 4029

بسمه تعالى 24 / 10 / 1361

سؤال از دفتر امام امت

شخصى خانه اى را به مبلغ ماهيانه پنج هزار و پانصدتومان اجاره مى نمايد و مبلغ يك صد هزار تومان به عنوان وديعه به مالك مى دهد كه هنگام تخليه عيناً پس بگيرد؛ ولى ماهانه مبلغ چهار هزار و پانصد تومان اجاره مى پردازد و ماهى يك هزار تومان بابت پولى كه وديعه گذارده كسر مى نمايد. چون دادن و گرفتن ربا هر دو حرام است، لطفاً ذيل همين نامه از نظر فقه اسلامى روشن نماييد كه آيا كسر مبلغ يك هزار تومان صحيح بوده يا خير؟ اگر ربا محسوب مى گردد مستأجر مكلف به پرداخت آن مى باشد يا خير؟

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، اجاره صحيح است؛ ولى بايد تمام مال الاجاره را بدون كسر كردن مبلغى بپردازد. بلى اگر اجاره به مبلغ كمتر شده باشد و در ضمن اجاره شرط شود كه پولى به صاحب خانه به عنوان وديعه يا قرض يا غير آن داده شود اشكال ندارد.

ص: 519

[سؤال 7707] 4030

بسمه تعالى 9 / 4 / 1361

مسئول محترم دفتر استفتائات حضرت امام خمينى

احتراماً؛ به استحضار مى رساند: اين جانب خواستارم به سؤال ذيل پاسخ فرماييد كه مورد نياز مى باشد.

در جامعۀ امروزى كه اكثر صاحب خانه ها قبلاً مبلغ زيادى پول مى خواهند تا فرضاً دو اتاق در اختيار مستأجر قرار دهند و مستأجر هم آن پول را مى پردازد، لكن يك كرايه اى هم از طرف صاحب منزل گرفته مى شود و مطابق پولى كه پرداخته است از كرايه كم مى كند. لذا همه در حال حاضر به اين مسأله به طور مذكور عمل مى كنند. نتيجتاً بفرماييد كه وقتى آن مبلغ پول؛ مثلاً در ازاى دو اتاق 1500 تومان كرايه است و ده هزار تومان پول نقد. حال صاحب منزل مى گويد اگر شما فلان مبلغ بدهيد، بنده اتاق ها را مثلاً 1300 تومان در اختيار شما قرار مى دهم. مى خواستيم ببينيم اين موضوع چه صورت دارد؟ و كم شدن از پول نقد جهت كرايه چگونه است؟ خواهشمنديم سريع اقدام كنيد. قبلاً از زحمات شما كمال تشكر را دارم؛ به اميد زيارت كربلا.

بسمه تعالى، هر نحو معامله كه براى فرار از ربا باشد، محكوم به حكم ربا و باطل است و كم كردن وجه اجاره به حساب پول قرض، ربا است مگر آن كه شرط قرض در ضمن اجاره باشد كه در اين صورت اشكال ندارد.

[سؤال 7708] 4031

بسمه تعالى

دفتر محترم امام خمينى

پس از سلام و آرزوى توفيق خدمت، مسائل و سؤالاتى را كه برايم به وجود آمده در زير، مطرح مى نمايم؛ ضمن اين كه مسائلى را كه شنيده ام و به هر ترتيب برايم هست مطرح مى كنم. يادآور شوم كه اين جانب جوانى هستم 29 ساله، كارمند،

ص: 520

داراى زن و يك دختر سه ساله.

1. پول پيش كه صاحب خانه از مستأجر مى گيرد چه حكمى دارد؟ لازم به يادآورى است كه كميتۀ امداد امام با اجاره نامه براى اين منظور به اين جانب وام داده است.

بسمه تعالى، اگر بابت وجه اجاره باشد و قرار بگذارند كه پيش پرداخت شود اشكال ندارد.

2. برادر همسر من كافر است و صراحتاً اعلام كرده؛ ولى همسرم نمى تواند از او ببُرّد و همچنان با برادرش گرم است، تكليفم چيست؟

بسمه تعالى، در حد صلۀ رحم مانع ندارد، و كافر محكوم به نجاست است، و تصرفات زن در منزل شوهر و بيرون رفتن زن از خانه منوط به اجازۀ شوهر است.

3. اين جانب در زمان طاغوت و شايد ده سال قبل يك آلبوم كوچك تمبر جمع آورى كرده بودم (از طريق خريدن و غيره) و همچنان كه مى دانيد قيمت تمبر افزايش يافته، آيا مى توانم آن ها را به نرخى كه مى خرند بفروشم؟ اگر نه، آيا همچنان نگهدارى اش اشكال دارد؟

بسمه تعالى، فروش آن به قيمت عادلۀ روز و همچنين نگهدارى آن اشكال ندارد؛ مگر آن كه مفسده اى بر آن مترتّب باشد.

4. همسرم در دورۀ طاغوت در محيط دانشگاه يك زنجير طلا پيدا كرده بود و به ديوارها اعلام كرده بود ولى كسى پيدا نشد، اكنون با آن زنجير چه بايد بكند؟ آيا مى تواند براى خودش بردارد؟

بسمه تعالى، چنانچه از پيدا شدن صاحبش مأيوس باشد، مى تواند براى خودش بردارد؛ با اين نيت كه هر گاه صاحبش پيدا شد به او برگرداند و مى تواند از طرف صاحبش به فقرا صدقه بدهد.

5. اگر در بين نماز و يا آخر نماز و يا بعد از نماز يادمان آمد كه در ركعتى سه سجده كرده ايم چه حكمى دارد؟

بسمه تعالى، زيادى سجده اگر از روى سهو و فراموشى بوده در فرض مرقوم، نماز صحيح است و چيزى بر او نيست؛ اگر چه بهتر است دو سجدۀ سهو براى زيادى سجده به جا آورد.

6. حدود دو سال قبل براى اجارۀ منزلى كه پول پيش مى خواستند طلاجات همسرم را فروختيم كه كادو بود و حدود شش هزار و پانصد تومان شد و پول روى آن گذاشتيم تا نُه هزار تومان و داديم به صاحب خانه، بعد از يك سال و چند ماهى كه از آن جا بلند شديم پول را در بانك گذاشتيم و حدود دو

ص: 521

ماه بعد منزل ديگرى پيدا كرديم و صاحب خانه بيست و پنج هزار تومان پول مى خواست، با وام گرفتن ده هزار تومان از كميتۀ امداد امام خمينى (كه هنوز قسط آن را مى دهم) بيست و پنج هزار تومان جور شد و به صاحب خانه دادم و اكنون هم كه يك سال مى گذرد پول دست صاحب خانه است؛ وضع خمس اين پول چگونه و چقدر است؟

بسمه تعالى، مقدارى كه از فروش طلاى همسر تهيه شده خمس ندارد و مبلغى كه با وام تهيه شده اگر قسط وام از درآمد كسب پرداخت شده هر وقت پول از دست صاحب خانه برگشته خمس دارد.

7. تا قبل از انقلاب اسلامى به علت محيط نامساعد، به مسائل اسلامى آگاهى نداشتم و لذا از نماز و روزه هم خبرى نبود و به بركت انقلاب، پس از انقلاب نماز و روزه را به جا مى آورم؛ البته سال اول انقلاب چند روزى و سال دوم هم پنج روز روزه نگرفتم و از كفاره خبر نداشتم و به لطف خدا پارسال و امسال روزه ام كامل بوده؛ حالا با توجه به عدم آگاهى از نظر كفاره چه بايد بكنم؟ آيا قضاى آن ها را به جا بياورم كافى است؟ روزه هاى قبل از انقلاب كه مقدارش زياد است چه؟ ناگفته نماند كه بودجه براى كفاره (سيركردن 60 نفر) را ندارم.

بسمه تعالى، نماز و روزۀ فوت شده قضا دارد و افطار روزه اگر عمدى بوده علاوه بر قضا، كفاره هم دارد و كفاره را اگر فعلاً تمكن نداريد مى توانيد صبر كنيد هر وقت تمكن حاصل شد به تدريج بپردازيد.

8. همان گونه كه بيان شد كه وضع قبل از انقلاب چه بوده (سال 1356 ازدواج كردم) لذا تا كنون متأسفانه خمس نداده ام؛ البته بيشتر وسايل را كادو آورده اند و بعضى را كه خريده ام مصرف مى كنيم، وضع خمس زندگى ام چگونه است و چطور حساب كنم و بپردازم؟

بسمه تعالى، كادو و هدايا خمس ندارد. براى بررسى حساب به يكى از وكلاى مسلّم الوكالۀ اين جانب مراجعه نماييد.

اكنون چند سؤال كه در ذهن دارم و مايلم بدانم مى پرسم:

9. نزديكى كردن با همسر از دبر چه حكمى دارد و چنانچه انجام شده باشد حكمش چيست؟

بسمه تعالى، كراهت شديده دارد و احوط ترك است؛ مخصوصاً اگر زن راضى نباشد.

10. اگر كسى با وجود داشتن همسر، در دورۀ طاغوت با زن ديگرى بوده باشد حكمش چيست؟

بسمه تعالى، معصيت كبيره است، بايد بين خود و خدا توبه نمايد و چنانچه نزد حاكم شرع ثابت شود، بر حسب اختلاف نحوۀ رابطه، حد يا تعزير دارد.

ص: 522

11. اگر زن نسبت به بعضى از مسائل مثل نماز جمعه، دعاى كميل و ... بى توجه و در بعضى موارد مخالف باشد بايد با او چه كرد؟

بسمه تعالى، با مراعات شرايط مقرّره او را ارشاد و راهنمايى نماييد.

[سؤال 7709] 4032

بسمه تعالى

محضر رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران

لطفاً پاسخ سؤالات ذيل را مرقوم فرماييد:

1. به جهت انتقال احتمالى به تهران مى خواستم خانۀ خود را اجاره دهم و در تهران يك باب منزل مسكونى اجاره نمايم، لكن مالك خانه مى گويد بايستى 000/200 تومان وجه نقد بپردازى و ماهانه 2500 تومان اجاره بها؛ حال با توجه به رسم معمول در بنگاه هاى معاملات ملكى، مبلغ نقد فوق را در قبال ماهانه 4000 تومان دريافت مى دارند، حال اين عمل يك عمل نزول خوارى است يا خير؟ و آيا شرعاً مى توانم خانۀ خود را با دريافت وجه نقد و ماهانه اجاره دهم و اين عمل حرام است؟و اگر راهى دارد، راه شرعى آن را اعلام فرماييد.

بسمه تعالى، اگر در مقابل پولى كه به صاحب خانه قرض مى دهيد اجاره منزل كم مى شود، ربا و حرام است.

2. آيا اگر خانۀ خود را كه منحصر به فرد است و خانۀ ديگرى ندارم، بفروشم و وجه نقد آن را به بانك بسپارم به عنوان پس انداز و مقدار وجه پس انداز را دريافت كنم، آيا اين عمل درست است؟ و با توجه به نداشتن واحد شخصى مسكونى در اين حالت آيا وجه حاصل از فروش منزل مسكونى را مى توانم تصرف كنم يا به آن خمس تعلق مى گيرد؟

بسمه تعالى، اگر خانه از درآمد كسب و حقوق، بدون دادن خمس تهيه شده، پول فروش آن خمس دارد.

[سؤال 7710] ‘ 2689

4. اگر انسان به اين طريق كه پولى به صاحب خانه بدهد و كرايه اى پرداخت نكند

ص: 523

منزلى را رهن نمايد اشكال دارد يا خير؟

بسمه تعالى، حكم ربا دارد و نمى تواند در خانه تصرف كند.

[سؤال 7711] 4033

بسمه تعالى

رايج است كه افرادى خانه اى را اجاره مى كنند و در ازاى مبلغى پول كه به عنوان رهن به موجر مى دهند، اجارۀ كمترى پرداخت مى نمايند؛ آيا چنين اجاره اى صحيح است؟ و تصرفاتى از قبيل نماز و روزه در آن خانه چه حكمى دارد؟

بسمه تعالى، اصل اجاره گرچه مبلغ آن كمتر از نرخ عادلۀ مقرر شده باشد صحيح است و تصرفات مستأجر در عين مستأجره بى اشكال است؛ ولى اصل قرارداد اجاره به نحو مزبور كه به منظور كم كردن مبلغ اجاره بها در برابر ربح وجه پرداختى به موجر به عنوان وام يا رهن انجام مى گيرد حرام است.

[سؤال 7712] ‘ 2295

2. پنج سال پيش، ما خانه اى در مقابل دادن 60 هزارتومان رهن كرديم. شرايط آن اين بود كه هر وقت، صاحب خانه، خانه را خواست، به او بدهيم و پول خود را دريافت كنيم و اجاره نيز بپردازيم. اكنون صاحب خانه، خانه اش را مى خواهد و ما با اين 60 هزارتومان نه مى توانيم خانه بخريم و نه قدرت پرداختن اجاره داريم؛ و شما مى دانيد كه 60 هزارتومان حالا با 5 سال پيش تفاوت دارد؛ يعنى قيمت هر چيز، نسبت به 5 سال پيش، حداقل دو برابر تا ده برابر افزايش يافته است. حال اگر ما به جاى 60 هزار تومان، 100هزارتومان مطالبه كنيم، آيا اضافۀ پول حلال است يا نه؟ و اگر صاحب خانه مبلغى اضافى بر 60 هزارتومان به ما بدهد و ظاهراً بگويد: من راضى هستم، اين مبلغ اضافى حلال است يا نه؟

بسمه تعالى، گرفتن مبلغ اضافى جايز نيست.

ص: 524

صحيح بودن اصل قرض در قرض ربوى و عدم ضمان بهره

[سؤال 7713] 4034

بسمه تعالى 17 / 7 / 1361

حضور محترم رهبر عالى قدر انقلاب اسلامى حضرت آيت الله العظمى امام خمينى

با سلام و آرزوى سلامت و طول عمر براى حضرت عالى حدود يك سال و نيم است كه مبلغ صد هزار تومان در بانك مسكن به امانت گذاشته ام تا در موقع مقتضى از وام مسكن استفاده نمايم (براى ساختن خانه نياز دارم). آيا شرعاً استفاده از وام بانك مسكن كه به هر حال براى بازپرداخت آن مبلغى هم بهره بانكى گرفته مى شود صحيح است يا خير؟

طول عمر حضرت عالى را از خداوند خواستارم. خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار

بسمه تعالى، استفاده از وام مانع ندارد و بهره را ضامن نيستيد.

[سؤال 7714] ‘ 6880

2. شخصى وجهى به مبلغ فرضاً صد هزار تومان در بانك مى گذارد. بعد از شش ماه بانك دولت اسلامى بنا به درخواست شخص نامبرده، 300 هزار تومان به او وام مى دهد و در عوض از شخص نامبرده تعهد مى گيرد كه فرضاً در عرض يك سال به طور قسطى 320 هزار تومان پرداخت كند. آيا اين 20 هزار تومان اضافى كه بانك دريافت مى كند ربا است يا نه؟ در هر صورت اين چنين معامله اى از نظر شرعى چه حالتى دارد؟

بسمه تعالى، مبلغ اضافى ربا است ولى پولى را كه شخص از بانك گرفته را مالك شده است.

ص: 525

[سؤال 7715] 4035

بسمه تعالى

محضر مقدّس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دامت بركاته

با نهايت اعتذار مسائل ذيل را استفتا مى نمايد:

1. زيدى در دورۀ طاغوت مقدارى وام از بانك دريافت نموده و مقدارى پول هم روى آن گذاشته زمين خريده. حالا اين زمين را به برادرش مى بخشد. آيا برادر زيد مى تواند در آن ساختمان كرده و زندگى كند يا نه؟

بسمه تعالى، اشكال ندارد.

[سؤال 7716]

2. آيا مخلوط بودن با پول حلال يا تماماً وام بانكى بودن فرق مى كند يا نه؟

بسمه تعالى، وامى كه گرفته را مالك شده و بر او حلال است.

[سؤال 7717]

3. در هر صورت بخشيدن همان زمين با فروختن آن به برادرش در حلال بودن آن فرق مى كند يا نه؟

بسمه تعالى، فرق نمى كند، ولى هرگونه معامله زمين بايد طبق مقررات باشد.

[سؤال 7718] ‘ 6753

2. بانك مسكن براى داير كنندگان حساب پس انداز و سپرده ثابت، امتيازى قائل شده و آن دادن وام خريد خانه، يا تكميل ساختمان، پس از مدت معيّن و با شرايط معيّن است، كه البته بهره اى با نرخ گويا 4% به اين وام تعلّق مى گيرد. گرفتن و استفاده از اين وام در صورت ضرورت و احتياج (خريد خانه يا تكميل ساختمان)، و غير ضرورت؛ و مصرف آن در محل تعيين و مشخص شده، ويا در غير محل معيّن شده

ص: 526

منتها در صورت ضرورت و احتياج چگونه است؟ متشكرم

بسمه تعالى، قرض گيرنده مبلغى را كه به قرض گرفته مالك شده و مى تواند تصرف در آن بنمايد و بهره پول ربا و حرام است.

[سؤال 7719] 4036

بسمه تعالى 11 / 3 / 1361

محضر رهبر عظيم الشأن حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله العالى

شخصى منفرداً يا اشخاصى مشتركاً در رژيم سابق پولى را به عنوان قرض ربوى از بانك گرفته از آن پول خانه خريدارى يا كارخانه اى تأسيس نموده، آيا شخص يا اشخاص مزبور مالك خانه يا كارخانه مى شوند يا خير؟

متمنى است نظر مبارك را در اين مورد مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، مالك مى شوند.

[سؤال 7720] 4037

بسمه تعالى 30 / 10 / 1360

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى، با عرض احترام؛

به علت آن كه در حرمت ربا شكى نيست، خواهشمند است نظر خود را در مورد بهره اى كه بانك ها تحت عنوان كارمزد در حدود 12% براى وام صنفى كسب و كار دريافت مى كنند، اعلام فرماييد. آيا براى كاسبى كه ناچار به دريافت وام است، اين عمل را جايز مى دانيد يا خير؟ در غير اين صورت راه خلاصى از اين مشكل را چگونه مقرّر مى فرماييد؟

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، بهرۀ پول، ربا و حرام است و در قرض ربوى اصل قرض صحيح است و پولى را كه قرض كرده، مالك مى شود.

ص: 527

[سؤال 7721] 4038

بسمه تعالى

محضر مقدس رهبر كبير انقلاب، حضرت آيت الله العظمى حاج آقا روح الله خمينى، دام ظله العالى، بعد از سلام و آرزوى طول عمر آن جناب؛ لطفاً استفتاى زير را پاسخ فرماييد:

اخيراً دولت چندين دستگاه ماشين نفت كش بين واجدين شرايط با قيمت مناسب تقسيم مى كند. به همين منظور بانك گسترش به دستور دولت جهت خريد همين ماشين، به خريداران ماشين با سود شايد 8 يا 10 درصد وام مى دهد. آيا گرفتن اين وام شرعاً جايز است يا خير؟

بسمه تعالى، گرفتن وام مانع ندارد و گيرنده مالك مى شود؛ ولى بهره را ضامن نيست و اگر در پرداخت بهره مجبور است، قصد بهره ننمايد.

[سؤال 7722] 4039

بسمه تعالى

ضمن عرض سلام

اين جانب مبلغ 000/ 30 تومان از بانك استان به عنوان وام گرفته ام كه تقريباً با چهارده درصد سود در مدت 24 ماه از بنده دريافت مى كنند. مبلغ فوق براى خريدن ماشين مى باشد و چون حالا موقع قرعه كشى نيست، در حساب پس انداز وام مسكن گذاشته ام تا با مبالغ بعدى كه از فروش منزلم به آن اضافه مى نمايم، بتوانم بعد از مدتى وام مسكن تقاضا نمايم. حالا آيا من مى توانم در موارد فوق - كه وام مسكن يا خريد ماشين مى باشد - تصرف نمايم يا نه و از لحاظ شرعى برايم اشكالى دارد يا خير؟

درود بر خمينى بت شكن، نايب بر حق امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

بسمه تعالى، براى شما اشكالى نيست.

ص: 528

[سؤال 7723] 4040

بسمه تعالى 27 / 4 / 1358

رهبر عالى قدر و زعيم بلند مرتبه، آيت الله العظمى روح الله الموسوى الخمينى

با احترام فراوان به عرض مبارك مى رسانيم مبنى بر اين كه صندوق تعاون براى روستاييان و كشاورزان پولى پرداخته است به مدت يازده ماه، ولى فرع پول را از مسلمانان مى گيرند آيا اين فرع پول و نزولات حلال است يا حرام در قانون شرع و اسلام خوب است يا خير؟

بسمه تعالى، فرعى كه مى گيرند ربا و حرام است و كشاورزان بيش از پولى كه گرفته اند ضامن نيستند و ان شاء الله تمام برنامه هاى اسلامى اجراء خواهد شد.

[سؤال 7724] 4041

بسمه تعالى

در بين مردم پخش گرديده كه بانك ها، اسلامى گرديده؛ لذا گرفتن وام از بانك مانعى ندارد. البته طرز پرداخت وام، كما فى السابق، با بهره و سود پرداخت مى شود، چه مى فرماييد در گرفتن وام از اين بانك ها؟

بسمه تعالى، اصل قرض صحيح است و بهره را ضامن نيستيد. و اگر قصد دادن بهره نداشته باشيد، اشكالى ندارد.

[سؤال 7725] 4042

بسمه تعالى 15 / 8 / 1358

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى حاج سيد روح الله الامام الخمينى، دام عزّه العالى على رؤوس المؤمنين، اميدوارم از حضرت احديت كه سايه بلندپايه آن پدر بزرگوار و نجات دهندۀ دنيا و آخرت را از سر اين جان نثار و همه اين مؤمنين كم و كوتاه نفرمايد به حق محمد صلى الله عليه و آله.

ص: 529

در ضمن اين جان نثار مقيم قريۀ اراك معروض مى دارم در زمان طاغوتى، از سال 1341 به اين طرف پولى از بانك به ماها مى دادند از قرار هر 100 تومانى 6 تومان، اول آن شش تومان را كسر مى نمودند و پول به ما مى دادند و همه ساله اين پول را مى گرفتيم به اين طريق و موعد مقرر اين پول را با همين سود از ما مى گرفتند واينك در سال 1356 باز به همين ترتيب پول به ماها دادند در موعد سررسيد، الحمد لله و المنة انقلاب جمهورى بر پا شد و موفقيت حاصل شد و كسى نبود كه اين پول را مطالبه بنمايد و اينك آمده اند براى گرفتن پول ها و هر صد تومانى مبلغ 12 تومان ادعا مى نمايند غير از شش تومان اول كه برداشته اند كه هر صد تومانى فعلاً سود آن 18 تومان مى شود و اگر مى فرماييد كه اين ربا نمى شود بپردازيم و اگر ربا مى شود عين پول را بپردازيم و در خاتمه بقاى عمر و عزت آن پدر بزرگوارمان را از خداوند متعال خواستاريم و منتظر جواب هر چه زودتر هستيم.

بسمه تعالى، ربا است و بيش از آنچه گرفته ايد ضامن نيستيد.

[سؤال 7726] 4043

بسمه تعالى 2 / 10 / 1358

محضر مبارك رهبر عالى قدر، امام امت حضرت آيت الله العظمى امام خمينى

بعد از عرض سلام و اظهار ادب، معروض مى دارم:

اين جانب كارمند ادارۀ آمار اقتصادى بانك مركزى ايران، ساكن شهرستان شهسوار، واجد شرايط اخذ وام مسكن كارمندى از طرف بانك متبوعه شده ام. استدعا مى نمايم در صورت جايز بودن اخذ وام فوق الذكر، اين جانب را مطلع فرماييد.

بسمه تعالى، اخذ وام جايز است و ربا حرام است.

[سؤال 7727] 4044

بسمه تعالى

انجمن حيدريه قصد دارد محلى را براى گسترش و انجام فعاليت هاى خود به مبلغ

ص: 530

200 هزار دلار خريدارى كند. بر اساس نامه، اين گسترش با توجه به ازدياد درصد شيعيان شهر هوستون در امريكا ضرورى است؛ و هم اكنون حدود 100 خانوار را در بر مى گيرد و ساختمان مزبور مى تواند 200 خانوار را در بر گيرد. چون پرداخت مبلغ فوق در يك زمان براى اعضا مقدور نيست و فقط مى توانند براى شروع 30 هزار دلار بپردازند، سؤال كرده اند:

1. آيا از سوى امام به آن ها كمكى خواهد شد؟

2. آيا مى توانند سهم امام و خمس خود را به اين امر اختصاص دهند؟

3. آيا بانكى هست كه بتواند براى ساختن اين محل به آن ها قرض الحسنه بدهد؟

4. بر طبق معمول در امريكا براى خريد خانه يا... مبلغى در ابتدا پرداخت مى شود و سپس با اقساط و بهرۀ 8% تا 17% در طول 30 سال، مابقى آن پرداخت خواهد شد. باتوجه به عدم امكان مالى اين انجمن آيا پرداخت ربح از سوى آنان براى انجام اين امر خير صحيح است؟ در همين رابطه به خاطر گرانى خانه همه مجبورند خانه را به اقساط بخرند و لذا ربح هم بپردازند؛ آيا باتوجه به اين كه هيچ گونه امكانى براى خريد يك دفعه خانه را ندارند، اين عمل صحيح است؟

بسمه تعالى، معاملۀ خانه صحيح است و اگر در دادن بهره مجبور باشند، اشكال ندارد.

[سؤال 7728] 4045

بسمه تعالى 5 / 11 / 1361

محضر رهبر كبير انقلاب، حضرت امام خمينى، دام بقاؤه، سلام عليكم، مستدعى است بذل توجه فرموده، به مسائل شرعيۀ ذيل جواب مرحمت فرماييد:

1. بنده با چند نفر ديگر اقدام به ايجاد يك كارخانۀ توليدى كرده ايم كه در بدو امر فكر مى كرديم با وجه موجود مى توانيم به اتمام برسانيم، ولى به علت گرانى سرسام آور مصالح ساختمانى و آهن و غيره، مجبوريم كه براى اتمام و ادامۀ كار از

ص: 531

بانك وام بگيريم. واقف هستيد كه بانك ها هم روال كارشان اين طور است كه مثلاً براى يك ميليون تومان وام در سال، صد هزار تومان بهره حساب مى كنند، بعداً يك ميليون و صد هزار تومان را در 110 قسط 10 هزار تومانى ماه به ماه اصل و فرع را با هم مى گيرند. ضمناً با هر يك از رؤساى بانك در مورد مصالحۀ بهره حرف زده ام، مى گويند ما نمايندۀ تام الاختيار نيستيم و اصولاً همچو قانونى براى مصالحه نداريم، بلكه نمايندۀ كل، آقاى نوربخش و آقاى نمازى و در نهايت، حضرت امام مى باشند؛ اينك با توجه به مطالب فوق آيا راهى هست كه بتوان وام گرفت و به حرام هم نيفتيم؟

بسمه تعالى، اصل وام گرفتن اشكال ندارد؛ ولى قصد دادن بهره حرام است و وام گيرنده به منظور تخلّص از حرام مى تواند قصد دادن بهره را نكند؛ اگرچه بداند كه بهره را به هر صورت از او خواهند گرفت و در هر صورت، اصل قرض صحيح است و وام دريافتى را مالك مى شود.

[سؤال 7729]

2. بانك مسكن هم در ازاى به رهن گرفتن مسكن، به همان ترتيب ذكر شده در مسألۀ بالا، وام مى دهد؛ راه شرعى آن چيست؟

بسمه تعالى، حكم همان است كه در بالا ذكر شد.

3. اگر كسى منزلش در شرق تهران باشد و مجبور است كه هر روز، حدود 8 كيلومتر از شرق به غرب و 8 كيلومتر از غرب به جنوب و 8 كيلومتر از جنوب به منزلش برود، نماز و روزه اش چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، اگر مسير ذكر شده را بدون عبور در اثنا به منزل مى پيمايد در فرض مرقوم، در مسير راه حكم مسافر دارد.

4. افراد غير ساكن تهران كه مى خواهند مدتى در تهران باشند، چه بايد بكنند كه نماز را تمام خوانده و روزه هم بگيرند؟

بسمه تعالى، مى توانند با قصد اقامت ده روز در يك محله، نماز را تمام بخوانند و روزه بگيرند.

5. افراد غير تهرانى كه مى خواهند چند سالى موقتاً در تهران باشند و هر روزه براى كارشان بدون قصد مسافت، حدود 7 - 8 كيلومتر از منزل خارج و برمى گردند، وضع نماز و روزۀ آن ها چگونه است؟

بسمه تعالى، بدون قصد اقامت ده روز در يك محله، نماز و روزه شان قصر است.

ص: 532

6. افراد غير ساكن تهران كه چند سالى در تهران مى خواهند بمانند، اگر در محلۀ خود قصد عشره كرده و همان جا بمانند بعد از اتمام ده روز، اگر كمتر از 22 كيلومتر در تهران در روز اياب و ذهاب كنند، نماز و روزۀ آن ها چگونه است؟

بسمه تعالى، تا سفر شرعى جديد پيش نيامده، نماز و روزه شان تمام است.

7. افرادى از تعاونى ها اجناسى مى خرند كه برخى از آن ها مورد نيازشان نيست، آيا مى توانند به قيمت بيشتر بفروشند؟

بسمه تعالى، اگر خلاف مقررات نباشد و به حد اجحاف نرسد، اشكال ندارد.

8. از بازار آزاد يا بازار سياه كه اجناس آن ها معمولاً چندين برابر قيمت تعاونى ها و قيمت واقعى است آيا مى توان جنس خريد؟

بسمه تعالى، اشكال ندارد، ولى مراعات مقررات دولت اسلامى لازم است.

9. در هفت سال قبل با پولى كه مقدارى از آن پول مخمس و مقدارى غير مخمس بوده، خانه اى به مبلغ 000/450 تومان خريده ام كه اينك حدود يك ميليون تومان شده؛ اولاً بفرماييد كه الحال از كدام قيمت بايد آن را تخميس كرد؟ ثانياً اگر براى تبديل، آن را فروختيم، از كدام مبلغ بايد خمس داد؛ از قيمت سابق يا قيمت فعلى؟

بسمه تعالى، اگر از درآمد كسب غير مخمس كه سال بر آن گذشته، در خريد خانه صرف شده، به نسبت همان مبلغ به قيمت فعلى خمس دارد.

10. اگر در چند سال قبل خانه اى كه خريده ايم تخميس شده، اما حالا قيمتش دو برابر شده، آيا اينك اضافه قيمت آن را بايد تخميس كرد؟

بسمه تعالى، اگر خانه براى فروش نبوده، اضافۀ قيمت در فرض مرقوم، خمس ندارد.

[سؤال 7730] 4046

بسمه تعالى 25 / 9 / 1361

محضر حضرت امام خمينى، بنيان گذار جمهورى اسلامى

ضمن سلام و با درود فراوان به رهبر كبير انقلاب اسلامى و صلوات به ارواح پاك شهيدان و پيروزى نهايى كليۀ رزمندگان اسلام و قرآن؛ بدين وسيله به اطلاع عالى مى رساند كه بانك ها براى خريدن خانه و يا تعمير خانه وام پرداخت مى كنند و شرايط وامى كه بانك پرداخت مى كند به اين طريق مى باشد كه براى خريدن خانه اگر هزار

ص: 533

تومان - مثلاً - به بانك بگذارد، بعد از يك سال دو برابر وام پرداخت مى كند و براى تعمير خانه اگر هزار تومان در بانك بگذارد، بعد از شش ماه دو برابر او وام پرداخت مى كند؛ در مقابل آن وام صدى چند كه قانون بانكى مى باشد اضافه مى گيرد؛ آيا گرفتن وام از اين بانك ها حرام است يا نه؟ والسلام، اجركم عند الله وعند الرسول

بسمه تعالى، گرفتن وام اشكال ندارد و مى توانند باآن خانه تهيه كنند يا صرف در تعمير خانه نمايند و اگر در پرداخت زياده، قصد بهره نكنند براى آن ها اشكالى نيست.

[سؤال 7731] 4047

بسمه تعالى 11 / 4 / 1361

محترماً؛ به استحضار مى رساند كه يكى از مسلمانان شهر كيچيئر به نمايندگى از طرف ديگر مسلمانان شيعه كه مقلد امام خمينى هستند، به يكى از نمايندگى هاى وزارت امور خارجه مراجعه و خواهان فتواى امام امت در مورد مسائل زير شدند:

1. آيا با توجه به اين كه خريد منزل و ديگر اماكن، بدون گرفتن وام از بانك با پرداخت بهره، بسيار مشكل و يا غير ممكن است، آيا مسلمانان مجاز هستند براى اين قبيل امور از بانك هاى غير اسلامى وام دريافت دارند؟ در صورتى كه خريد اين محل براى مسجد باشد چطور؟

بسمه تعالى، گرفتن وام مانع ندارد.

2. در جامعه اى كه اكثريت غير مسلمان هستند، خوردن ماهى كه از دست غير مسلمان و يا شخصى كه نمى دانى مسلمان است يا نه، خريدارى شود اشكال دارد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر يقين به تذكيه نداشته باشيد محكوم به حرمت و نجاست است.

3. سپردن پول در بانك غير اسلامى و دريافت بهره از آن مجاز است يا خير؟ ودر صورتى كه شخصى پول خود را به منظور حفاظت در بانك غير اسلامى بسپارد و حق انتخاب داشته باشد كه در حسابى با دريافت بهره و يا حسابى بدون بهره بسپارد، مى تواند در حساب با بهره سپرده و از بهرۀ متعلّقۀ به آن استفاده كند يا خير؟

بسمه تعالى، بهرۀ بانكى، ربا و حرام است و گرفتن بهره از كافر حربى اشكال ندارد.

ص: 534

[سؤال 7732] 6795

2. مسألۀ وام از بانك را هم مشخص فرماييد؛ بدين صورت كه شخصى مقدارى پول (وام مسكن يا وام ضرورى) از بانك مى گيرد (البته وام ضرورى از صندوق بازنشستگى است) و بانك در قبال اين پول 4% به آن اضافه كرده و به عنوان تنزيل از آن شخص، طى قسط هاى چند ساله وصول مى كند؛ آيا با اين پول كه خانه اى مى سازد، مى تواند در آن خانه نماز بخواند؟ و آيا اين اضافه پولى كه به بانك مى دهد حرام نيست؟ لطفاً در اين موارد - كه مسأله مربوط به تمام مردمى است كه با بانك سر و كار دارند - توضيحات لازم مبذول فرماييد. توضيح اين كه وام هاى ذكر شده، از صندوق هاى پس انداز و بازنشستگى كاركنان ذوب آهن ايران استفاده مى شود.

بسمه تعالى، پولى كه از بانك مى گيرد حلال است و مالك آن مى شود و خانه اى كه با آن تهيه كرده را نيز مالك مى شود و چنانچه در دادن اضافه، قصد بهره نكند براى او اشكال ندارد.

[سؤال 7733] 4048

بسمه تعالى 3 / 7 / 1361

قم، دفتر مبارك حضرت امام خمينى، مدّ ظله

با سلام؛ طبق مذاكرۀ سازمان هواپيمايى كشورى با بانك سپه شعبۀ فرودگاه مهرآباد كه پرداخت كنندۀ حقوق كاركنان اين سازمان است، مقرر شده به هريك از كاركنان متقاضى، مقدارى وام ضرورى پرداخت شود. بانك مذكور قرار است به غير از 2% كارمزد 12% نيز به عنوان سود از دريافت كنندگان وام دريافت دارد.

انجمن اسلامى كاركنان سازمان هواپيمايى كشورى باتوجه به صراحت حرام بودن ربح، خود را موظف مى داند با توجه به اين كه بانك ها در حال حاضر دولتى بوده و زير نظر دولت مورد تأييد ولايت فقيه است، نظريۀ آن دفتر را در اين مورد جويا شود. لطفاً مقرر دارند به اين انجمن كتباً اعلام دارند كه آيا دريافت اين وام صحيح است يا خير؟

ص: 535

و براى افرادى كه احتياج مبرم به اين وام دارند چه صورتى دارد؟

بسمه تعالى، وام گرفتن اشكال ندارد ولى بهرۀ وام، ربا و حرام است، وام گيرنده ضامن آن نيست.

[سؤال 7734] 4049

بسمه تعالى 12 رمضان 1402 ق

محضر مبارك زعيم عالى قدر و رهبر كبير انقلاب، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى، احتراماً؛ به شرف عرض عالى مى رساند:

براى تأمين نيازمندى ها و توسعۀ كسب و كارم، قصد دارم وام قسطى از يكى از بانك ها بگيرم. با توجه به اين كه بانك ها معمولاً مبلغى به عنوان بهره مى گيرند، اين وام چه صورت دارد؟ اجازه مى فرماييد يا خير؟

بسمه تعالى، گرفتن وام اشكال ندارد ولى گرفتن بهره و قصد دادن آن حرام است و در هر صورت اصل قرض صحيح است و وام دريافتى ملك شخص مى شود.

[سؤال 7735] 4050

بسمه تعالى 30 / 2 / 1361

آيا سودى كه بانك ها از وام هاى اعتبارى دريافت مى كنند (نرخ با احتساب قيمت سفته حدود 14%) ربا محسوب مى شود؟ در صورت مثبت بودن جواب، تكليف كسبۀ جزئى كه قادر به پرداخت تمام اصل وام در موقع سررسيد نيستند و مجبور به پرداخت بهرۀ مورد مطالبۀ بانك و تمديد وام مى باشند چيست؟

بسمه تعالى، وام صحيح است و بهره را ضامن نيست.

[سؤال 7736] 4051

بسمه تعالى 9 / 8 / 1361

محضر مبارك رهبر عظيم الشأن انقلاب، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى،

ص: 536

أدام الله ظله العالى، با تقديم سلام و دعا جهت سلامتى آن جناب؛ استفتاى ذيل به عرض مى رسد:

در مورد بانك هاى رسمى كه مبلغ چهار درصد اضافه بر اصل مبلغ وام در يك سال اضافه مى نمايند و از متقاضيان وام، مى گيرند كه اگر شخص مبلغ يك صد هزار تومان به مدت بيست ساله وام بگيرد جهت تأمين منزل مسكونى، بايد يك صد و چهل هزار تومان پس دهد به طور اقساط و مبلغ اضافه بر اصل را به عنوان كارمزد حساب مى كنند؛ آيا گرفتن چنين وام و پرداخت نمودن مبلغ اضافه شده از نظر موازين اسلامى چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، گرفتن وام مانع ندارد و آن را وام گيرنده مالك مى شود و چنانچه در دادن اضافه، قصد بهره نكند براى او اشكالى نيست.

[سؤال 7737] 4052

بسمه تعالى

محضر مبارك امام خمينى، مرجع و رهبر عالى قدر جهان تشيع، دام ظله العالى، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته

قرض گرفتن پول از بانك مسكن و بانك هاى ديگر به منظور خريد خانه كه با كارمزد 4% انجام مى گيرد، چه حكمى دارد؟

بسمه تعالى، گرفتن وام و خانه ساختن با آن مانع ندارد و اگر در دادن زياده، قصد بهره نكند براى وام گيرنده اشكالى نيست.

[سؤال 7738] 4053

بسمه تعالى 28 / 11 / 1361

رياست محترم دفتر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى

ضمن عرض سلام و آرزوى توفيق، خواهشمند است سؤالات ذيل را به محضر حضرت امام خمينى - دامت توفيقاته - رسانده تا نظر و فتوايشان را مرقوم فرمايند.

ص: 537

1. شخص مسلمانى چندين سال است كه كارمند دولت مى باشد. در زمان قبل از پيروزى انقلاب اسلامى، بنا به وظيفۀ شرعى خود با هيچ بانكى رابطۀ بده و بستانى نداشته (نه وام مى گرفته و نه به هيچ عنوان سپرده مى گذاشته) زيرا رابطه با بانك ها را تقويت رژيم منفور پهلوى و صاحبان بانك ها مى دانسته. اكنون كه مستأجر است، بر روى زمين شخصى خود با اجازۀ دولت اسلامى مشغول ساختن يك باب خانۀ مسكونى است تا خود و اهل و عيالش در آن زندگى نمايند. آيا شخص مذكور از نظر شرع مقدس، از بانك هاى جمهورى اسلامى - با توجه به اين كه هنوز از وام گيرنده كارمزد و حتى سود دريافت مى كنند - مى تواند وام دريافت نمايد؟ البته اگر شخص مورد نظر وام نگيرد، با حقوق ناچيز خود سال هاى سال نمى تواند ساختمان خود را به اتمام رساند.

بسمه تعالى، گرفتن وام جايز و صرف آن در تهيۀ خانه مانع ندارد.

2. مسئول يا حسابدار يك مؤسسۀ دولتى هميشه مبلغى پول نقد و يا چك معتبر از جانب دولت در اختيارش است تا صرف هزينه هاى جارى آن مؤسسه نمايد؛ آيا مى تواند (حسابدار مورد نظر) اندكى از آن پول را صرف هزينه هاى ضرورى و شخصى خود نمايد، به طورى كه هروقت از طرف دولت او را بازخواست يا با او تسويه حساب نمايند، شخص مسئول يا حسابدار مى تواند مبلغ صرف شدۀ شخصى را بلافاصله حاضر نمايد؟ آيا اين عمل حرام است يا خير؟

بسمه تعالى، استفاده از اموال دولت در غير موارد مقرّره جايز نيست.

[سؤال 7739] 4054

بسمه تعالى 19 / 8 / 1360

حضور محترم مرجع عالى قدر، آيت الله العظمى امام خمينى، روحى له الفداء، محترماً به عرض مى رساند:

1. نظر به تغيير حكومت و نظام بانكى كشور، كسى كه احتياج به محل مسكونى مناسبى دارد و به مقدار كافى با توجه به قيمت هاى فعلى پول در اختيار ندارد، آيا مى تواند از بانك وام بگيرد و مقدار بهره اى كه بانك معيّن مى كند (حدود 4%) را

ص: 538

بپردازد؟ آيا اين، بهره حساب مى شود يا كارمزد؟

بسمه تعالى، گرفتن وام مانع ندارد و بهره را ضامن نيستيد.

2. آيا مقدار بهره اى كه بانك به هر پس اندازى بعد از گذشت چند ماه مى دهد، گرفتنش جايز است يا خير؟

بسمه تعالى، جايز نيست.

3. آيا شجاعت جزو شرايط مجتهد اعلم است يا خير؟ و آيا مى شود مرجع تقليد را عوض كرد يا خير؟

بسمه تعالى، شرايط مرجع تقليد در رساله مذكور است و بنابر احتياط، عدول به مجتهد اعلم يا محتمل الاعلميه لازم است.

[سؤال 7740] ‘ 2002

4. كسى محتاج به پول است بايد قرض كند ولى صاحب به غير ربا پول نمى دهد جايز است پول بگيرند ربا بدهند؟ شما بيان فرماييد.

بسمه تعالى، اگر نيت دادن ربا نكند جايز است و در هر صورت قرض صحيح است و اگر در دادن زياده مجبور باشد حرمت هم ندارد.

[سؤال 7741] 4055

بسمه تعالى 12 / 6 / 1358

محضر مبارك رهبر عظيم الشأن حضرت آيت الله امام خمينى، مدّ ظله العالى

اين جانب مدت 29 سال است كارگر بانك رهنى هستم. خانۀ مسكونى حقير قديمى و در شرف انهدام است. بانك رهنى حاضر شده است براى تجديد بناى خانه، مبلغ يك صد هزار تومان، به مدت پانزده سال، از قرار شش درصد بهره به اين جانب قرض بدهد. مرقوم فرماييد: شرعاً جايز است كه حقير اين مبلغ را از بانك، به اين صورت قرض بگيرم يا خير؟ با تقديم عالى ترين احترامات

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، قرض صحيح است و بهره را نبايد بدهيد. و چنانچه قصد دادن بهره نكنيد؛ اشكالى ندارد.

ص: 539

[سؤال 7742] 4056

بسمه تعالى

حضور مبارك رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران

محترماً؛ به استحضار مى رساند: اين جانب در تاريخ 1 / 12 / 1353 يك دستگاه كاميون ماك مدل 66 به مبلغ 000/ 350/ 2 ريال قولنامه كردم و بعد از پرداخت چك به مبلغ 000/ 150 ريال به عنوان وديعه، كاميون را آزمايش كردم كه مورد قبول اين جانب قرار گرفت. مبلغ 000/ 700 ريال به آقاى فروشنده دادم و بقيۀ آن را كه 000/ 650/ 1 ريال بود دو نفر از آقايان به فروشنده پرداخت كردند و سند كاميون را به نام خودشان كردند و از من در مدت 20 ماه مبلغ 000/ 510 ريال مازاد بر 000/ 650/ 1 ريال دريافت كرده اند. خواهشمندم نظريه آن جناب را نسبت به شرعى يا غير شرعى بودن اين معامله اعلام نماييد.

بسمه تعالى، اصل معامله صحيح است و در فرض مذكور، كاميون ملك شما است و زياده را بدهكار نيستيد و حكم ربا را دارد.

[سؤال 7743] 4057

بسمه تعالى 17 / 5 / 1358

به حضور حضرت آيت الله العظمى امام خمينى رهبر بزرگوار مردم مبارز و مسلمان ايران و جهان دامت افاضاته

پس از سلام، زحمت افزا مى گردد اين جانب دبير دبيرستان هاى خرمشهر به منظور روشن تر شدن مسائل مربوط به احوال شرعيه شخصيه خاطر مبارك را مستحضر مى سازد.

اكنون كه دولت جمهورى انقلابى اسلامى بحمدالله استقرار يافته و عنايت حضرت سبحان شامل ملت مسلمان مبارز ايران گرديد كيفيت مسئوليت شرعيه بنده را در برابر دريافت وام از بانك فرهنگيان يا بانك ملى با وجود نصّ قرآن كريم در مورد ربا

ص: 540

روشن فرماييد كه مأخوذ به عقاب حضرت سبحان العزة والجلال نباشم.

با آن كه در قرآن كريم صريحاً ربا نهى شده عمل خريد خانه از طريق بانك هاى استقراضى كه به سيستم نظام غير اسلامى عمل مى كنند، از رهبر عظيم الشأن اسلامى ايران استدعا دارم نماز در اين قبيل خانه ها و عمل خريدار در برابر احكام حق كه حجّت بر بندگان تمام كرده است چگونه است مطلب را صريح بيان فرماييد.

درود خداوند به شهداى راه اسلام و رزمندگان و با سلام به امام خمينى

بسمه تعالى، اصل قرض و خريد خانه با آن و نماز در آن خانه صحيح است و بهره را قرض گيرنده ضامن نيست.

[سؤال 7744] 4058

بسمه تعالى

آيا جايز است كه از يك بانك غير اسلامى پول قرض شده و سود آن نيز پرداخت گردد؟

بسمه تعالى، وام گرفتن مانع ندارد، ولى سود آن را ضامن نيست. و قرض گرفتن با قصد دادن سود حرام است؛ اگر چه اصل قرض صحيح است. و فرقى بين قرض گرفتن از بانك غير اسلامى و بين قرض گرفتن از بانك اسلامى، در جهت ذكر شده نيست.

[سؤال 7745] 4059

بسمه تعالى 18 / 5 / 1358

حضور محترم حضرت آيت الله العظمى آقاى حاج سيد روح الله موسوى خمينى، دام بقائه، پس از عرض سلام، خواهشمند است پاسخ مسائل زير را مرحمت فرماييد:

1. در بين مردم پخش گرديده كه بانك ها، دولتى و اسلامى گرديده؛ لذا گرفتن وام از بانك مانعى ندارد. البته روند پرداخت وام كما فى السابق با بهره و سود پرداخت

ص: 541

مى شود. چه مى فرماييد در گرفتن وام از بانك ملى و صادرات كه در اين محل مى باشد.

بسمه تعالى، اصل قرض صحيح است و بهره را ضامن نيستيد و اگر قصد دادن بهره نداشته باشيد اشكالى ندارد.

2. فردى در فاصله ده فرسخ از محل سكونت خود كارگر مى باشد و هفته اى كار مى كند و هفته اى به مرخصى مى آيد تكليف نماز و روزه او چگونه است؟

بسمه تعالى، در غير وطن حكم مسافر را دارد.

3. پرداخت رد مظالم به حساب 100 و 200 حضرت آقا به عنوان كمك به مستضعفين صحيح است يا نحوه ديگر بايد پرداخت؟

بسمه تعالى، مانع ندارد.

4. در رساله هاى آقايان و در مسأله 1834 توضيح المسائل شما در مصرف خمس مذكور است: «ولى اگر انسان بخواهد سهم امام را به مجتهدى كه از او تقليد نمى كند بدهد، در صورتى به او اذن داده مى شود كه بداند آن مجتهد و مجتهدى كه از او تقليد مى كند سهم امام را به يك طور مصرف مى كنند».

توضيح: آيا در صورتى كه هر دو مجتهد يك نوع مصرف مى كنند همين عبارت اذن رساله كافى است يا بايد به خصوص استجازه شود؟

بسمه تعالى، اجازه خاص لازم دارد.

[سؤال 7746] ‘ 6632

3. در وام هايى كه مشروط به زيادى است و مى فرماييد: «اگر گيرنده شرط را به طور جدّ قبول نداشته باشد، گرفتن چنين وامى بلامانع است»؛ آيا شرعاً اين حكم در مورد بانك ها و مؤسساتى هم كه پول مال متصديان نيست، جارى است و از آن ها با اين كيفيت مى توان وام گرفت؟

بسمه تعالى، با مجاز بودن متصديان در دادن وام فرقى نيست.

[سؤال 7747] 4060

بسمه تعالى

اگر صندوق قرض الحسنه براى وام گيرنده و معرف و ضامن، شرايطى مانند افتتاح

ص: 542

حساب يا مسدود كردن مبلغى وجه نقد تا مدتى معين قرار دهد كه پس از انقضاى مدت، وام بيشترى با مدت زيادتر به وام گيرنده بدهد، حكم شرعى اين گونه شرايط چيست؟

بسمه تعالى، زيادى حكمى ربا است و جايز نيست؛ گرچه اصل قرضى كه داده شده و قرض دو برابرى كه بعداً داده مى شود، صحيح است.

[سؤال 7748] ‘ 4028

3. آيا پرداخت وام يا ضمانت آن را مى توان مشروط به باز كردن حساب پس انداز در صندوق اعلام كرد؟

بسمه تعالى، مانع ندارد.

[سؤال 7749] ‘ 1171

5. اشخاصى مبلغى پول در بانك مى گذارند؛ پس از شش ماه يا يك سال، دو برابر اصل پول به آنان وام مى دهند، به همين نيت هم گذاشته مى شود، آيا ربا است؟ اگر ربا است چنانچه راهى براى فرار از اين معصيت كبيره باشد، مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، ربا نيست.

[سؤال 7750] 4061

بسمه تعالى 21 / 7 / 1362

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

اگر صندوق قرض الحسنه براى وام گيرنده و معرف و ضامن، شرايطى قائل شود از قبيل: افتتاح حساب و يا مسدود كردن مبلغى وجه نقد تا مدت معيّنى كه پس از انقضاى مدت، وام بيشتر و با مدت زيادتر به وام گيرنده بدهد، اين گونه شروط چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، اگر موجب نفعى براى وام دهنده نمى شود اشكال ندارد.

ص: 543

[سؤال 7751] 4062

بسمه تعالى

بعضى از بانك ها يا بعضى اشخاص با وام گيرنده شرط مى كنند كه اگر مثلاً ده تومان نزد ما بگذاريد تا مثلاً شش ماه نزد ما باشد، بعد از شش ماه ما به شما بيست تومان قرض مى دهيم. به شرط اين كه هر وقت تمام بيست تومان را برگردانديد و به ما رد كرديد، آن ده تومان كه اول نزد ما گذاشته بوديد به شما مى دهيم. اين قرض با اين نحو شرط صحيح و حلال است يا خير؟

بسمه تعالى، قرض، صحيح و حلال است و شرط مذكور صحيح نيست.

[سؤال 7752] ‘ 1518

2. اگر كسى پول قرض بگيرد و صاحب پول با او شرط كند: چنانچه خمس به آن تعلق بگيرد شخص مقروض خمس را بپردازد؛ آيا اين عمل از نظر اسلام ربا محسوب نمى شود؟

ثانياً: اگر با همين شرط شخص مقروض پول قرض كند از نظر اسلام چه حكمى دارد؟ توضيح دهيد.

بسمه تعالى، اين شرط نافذ نيست؛ ولى قرض صحيح است.

[سؤال 7753] 4063

بسمه تعالى 16 / 12 / 1361

با سلام به شما برادران عزيزى كه در آن دفتر محترم در رفع مشكلات مردم، زحمت مى كشيد؛ بنده نيز مشكلى دارم كه اميدوارم مرا نيز در حل اين مشكل يارى نماييد. و اما مشكل من به شرح زير مى باشد:

جوانى هستم 29 ساله كه داراى يك زن و يك فرزند مى باشم و شغلم نيز همافر نيروى هوايى مى باشد. حدود 6 ماه پيش تصميم به خريد خانه اى گرفتم و به همين منظور، اتومبيلى را كه داشتم فروختم؛ ولى چون پولم كافى نبود طلاهاى زنم و

ص: 544

همين طور 2 تخته از فرش هاى منزلم را فروخته و همچنين با گرفتن وامى به مبلغ 000/ 20 تومان از صندوق اقتصاد اسلامى، توانستم حدود 000/ 250 تومان تهيه كنم. در صورتى كه خانه اى را كه مى خواستم با شراكت يكى از بستگانم بخرم، خانه اى بود به مبلغ 000/ 200/ 1 تومان كه سهم من مبلغ 000/ 600 تومان مى شد كه از اين مبلغ - همين طورى كه توضيح دادم - فقط مبلغ 000/ 250 تومان توانسته بودم آماده كنم. ضمناً خود اين خانه نيز مبلغ 000/ 130 تومان وام بانكى داشت كه اين وام را بنده به تنهايى به عهده گرفتم كه الآن ماهيانه مبلغ 1780 تومان قسط بانك را مى دهم. در هر صورت، مبلغ 000/ 220 تومان كم داشتم كه يكى از بستگانم حاضر شد مبلغ 000/ 100 تومان به من قرض الحسنه بدهد كه ان شاء الله هر وقت توانستم به ايشان برگردانم؛ و همين طور يكى ديگر از بستگانم مبلغ 000/ 20 تومان به عنوان قرض الحسنه به من داد كه البته اين مبلغ را بعد از چند ماه پس انداز به ايشان برگردانيدم.

در هر حال، با تمام اين توضيحات باز هم مبلغ 000/ 100 تومان كم داشتم كه هيچ راهى براى تهيه اش به نظرم نمى رسيد. تا اين كه يكى از آشنايان به من گفت كه در بستگان آن ها زنى است بيوه كه مبلغى پول دارد كه نمى تواند آن پول را به كار بيندازد و مايل است كه اين پول را در اختيار كسى قرار بدهد تا به وسيلۀ سرمايه گذارى و يا خريد و فروش، از سود آن پول مبلغى نيز به ايشان بپردازد و چون من شديداً به اين پول احتياج داشتم، پيشنهاد كردم كه اين مبلغ را كه 000/ 100 تومان بود از آن خانم گرفته و بدون اين كه به ايشان توضيح بدهد كه پول را به چه كسى مى دهد، به من بدهد و من نيز ماهيانه مبلغ 1000 تومان به عنوان سود پول به ايشان بدهم.

برادران عزيز! مشكل اساسى من در همين جا است كه با توجه به وضع من كه در بالا كاملاً توضيح دادم، آيا اين پولى كه از اين خانم گرفته ام نزول حساب مى شود يا نه؟ و همين طور با اين برنامه آيا نماز و روزۀ من در اين خانه اشكال پيدا مى كند يا نه؟

بسمه تعالى، پولى كه گرفته ايد را مالك شده ايد و نماز در خانۀ مزبور صحيح است؛ اگرچه بهره را بدهكار نيستيد.

ص: 545

[سؤال 7754]‘ 826

3. مبلغى پول از حقوق ماهيانۀ افراد شاغل در كارخانه اى به عنوان بازنشستگى، هر ماهه كسر مى گردد و از همين محل، افراد شاغل در كارخانه وام مى گيرند ولى كارخانه قبل از دادن وام، مبلغى به عنوان بهره كسر مى كند؛ از آن جا كه اصل پول، سهم افراد شاغل در كارخانه است و كارخانه عايدى از اين بهره نصيب سهام داران نمى كند و اين پول به حساب كارخانه مى ماند از آن جا كه كارخانه دولتى است و اين پول كمك به بيت المال است آيا اجازه مى فرماييد از اين وام ها استفاده كنيم و اگر اجازه مى فرماييد آيا راهى براى فرار از خلاف شرع براى گرفتن وام در اين كارخانه هست يا نه؟

بسمه تعالى، گرفتن وام جايز است.

[سؤال 7755] 4064

بسمه تعالى

پاره اى از قراردادهاى وامى ربوى در گذشته منعقد شده است كه همچنان ادامه دارد، بديهى است كه اين گونه پيمان ها باطل بوده اند؛ ولى در حال حاضر كه پول موضوع ربا به شكل كارخانه و غيره در آمده است تكليف طرفين وام چه مى باشد؟

بسمه تعالى، وام اشكال ندارد و آنچه با آن تهيه شده ملك وام گيرنده مى شود ولى بهرۀ پول، ربا و حرام است.

[سؤال 7756] 4065

بسمه تعالى

1. اگر فردى در گذشته كه بانك ها درصد ثابتى را به عنوان نزول از وام گيرنده دريافت مى كردند وام گرفته باشد و با اين وام خانه تهيه كرده تكليف وى در مورد عباداتى كه در اين خانه انجام داده و درباره اصل اين خانه چيست؟

بسمه تعالى، اصل قرض صحيح است و وام دريافتى ملك او شده و تصرفات در آن اشكال نداشته و ندارد.

ص: 546

2. اگر كسى در كسب خود بنا بر اين گذاشته است كه تمام مازاد بر مخارج ساليانه اش را هر چه باشد به مصرف خير از قبيل جبهه و امثال آن برساند آيا خمس به آن تعلق مى گيرد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر تا سر سال به مصرف مورد نظر برساند خمس ندارد، ولى اگر پيش از سر آمدن سال به مصرف نرسيده خمس به آن تعلق مى گيرد.

[سؤال 7757] 4066

بسمه تعالى 6 / 9 / 1361

دفتر امام خمينى، رهبر كبير انقلاب، مرجع عالى قدر، سلام عليكم

خواهشمند است در مورد مسألۀ 2893 از رسالۀ جناب عالى، مبنى بر اين كه «مؤسسات يا اشخاصى كه بدون ربا قرض نمى دهند، قرض گرفتن از آن ها جايز است؛ منتها قرار ربا را به طور جدى نبايد قبول كرد، بلكه تنها به صورت يك قرار ظاهرى بايد پذيرفت». توضيح بفرماييد:

اولاً، بانك ها جزء مؤسسات ياد شده به حساب مى آيند يا خير؟

ثانياً، قرار ربا را به طور جدى قبول نكردن طرفينى است يا گيرندۀ قرض بايد قرار ربا را به طور جدى قبول نكند؟

ثالثاً، مبلغ اضافه بر قرض چگونه بايد پرداخت شود با اين كه ربا حساب مى شود؟

بسمه تعالى، وام گرفتن مانع ندارد و چنانچه در دادن مبلغ اضافه، قصد ربا نداشته كار حرامى انجام نداده.

[سؤال 7758] 4067

بسمه تعالى 6 / 9 / 1361

دفتر محترم آيت الله العظمى امام امت، حضرت امام خمينى، دامت بركاته

محترماً به عرض عالى مى رساند: اين جانب در يك زمان كه گرفتارى هايى برايم پيش آمده بود ناچار، به يك مؤسسه عام المنفعه مراجعه و تقاضاى قرض نمودم. گفتند: شما بايد ساختمان مسكونى خود را ظاهراً به اين مؤسسه بفروشيد و بعد اجاره

ص: 547

نماييد تا پول بگيريد. اين عمل فقط روى كاغذ انجام شد. اين جانب مبلغ يك صد و پنجاه هزار تومان قرض گرفتم؛ ماهى سيصد تومان به نام اجاره دادم كه بعد از يك سال سى و شش هزار تومان كه 000/ 20 بهره و يا به قول معروف كلاه شرعى اجاره با اصل مبلغ پرداخت كردم؛ در صورتى كه بانك ها 8000 بهره مى گرفتند و اين مؤسسه عام المنفعه 000/ 20 بهره يا اجاره گرفتند. بعداً كاغذهايى كه به نام فروش و اجاره خانه مؤسسه بود پاره پاره به زمين ريخته شد.

خواستم بدانم اين معامله، با شرحى كه در بالا عرض شد، صورت شرعى دارد يا نه؟ و اين پولى كه از اين جانب گرفتند حلال است يا خير؟

بسمه تعالى، اصل قرض صحيح است و فروش و اجارۀ خانه كه براى فرار از ربا انجام شده باطل است و قرض گيرنده بيش از مبلغى كه به قرض گرفته ضامن نيست.

[سؤال 7759] 4068

بسمه تعالى 20 / 5 / 1361

دفتر استفتاى امام

خواهشمند است جواب فرماييد اگر بانك يا مؤسسه دولتى جهت رفاه پرسنل خود تصميم به پرداخت وامى با بهرۀ 12% به مدت دو سال بشود، از نظر فقهى گرفتن اين پول براى كارگران چه صورتى دارد؟ والسلام على من اتبع الهدى

بسمه تعالى، اصل قرض صحيح است اگر چه ربا حرام است و زياده را ضامن نيستند.

[سؤال 7760] 4069

بسمه تعالى 18 / 4 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته، مستدعى است جواب سؤالات شرعيۀ زير را مرقوم فرماييد:

ص: 548

1. طبق مقررات وام مسكنِ بانك مسكن، شخص متقاضى مى تواند مبلغى پول را در حساب پس انداز اين بانك، پس انداز نمايد و در اين مدت به سپردۀ او سودى تعلق نمى گيرد. پس از انقضاى مدت معينى، به متقاضى مبلغى (مثلاً دو برابر سپردۀ او) وام تعلق مى گيرد كه در مدت معينى باز پرداخت نمايد. ولى بانك در زمان بازپرداخت، درصدى (مثلاً 4% مبلغ وام) را از متقاضى اخذ مى كند؛ آيا اين درصد اخذ شده ربا است؟ و آيا اين معامله شرعى و حلال است؟

بسمه تعالى، قرض صحيح و ربا حرام است.

2. آيا بر زن حامله در مدت حاملگى؛ به خصوص ماه هاى اول، روزه واجب است و براى حمل او ضررى ندارد؟

بسمه تعالى، روزه بر او واجب است مگر براى خود او يا حمل ضرر داشته باشد.

3. زنان براى سن يائسگى، پنجاه سال قمرى يا پنجاه سال شمسى را مبنا قرار دهند، و اگر سال قمرى باشد و شخص سال تولد قمرى خود را نداند، دقيقاً چه موقعى را سال يائسگى خود قرار دهد؟

بسمه تعالى، سال را قمرى قرار دهند و با شك در رسيدن به حد يأس حكم يأس مترتب نمى شود.

4. مهر نماز كه گوشه اى از آن توسط دست مرطوب نجس لمس شده باشد چگونه پاك مى گردد؟

بسمه تعالى، مى تواند آن گوشه را بتراشد.

[سؤال 7761] 4070

بسمه تعالى

محضر مقدس حضرت مستطاب آيت الله العظمى امام خمينى دام ظله العالى

پس از ابلاغ سلام سلامتى و دوام عمر محترم شما را از خداوند منان مسئلت مى نماييم. مستدعى است عنايت فرموده به مسائل ذيل جواب مرقوم فرماييد.

1. وام گرفتن از بانك هاى ملى و غير آن با شرايط فعلى كه هنوز بهره مى گيرند، چگونه است؟

بسمه تعالى، اصل وام صحيح است و بهره را ضامن نيستند.

ص: 549

2. خانمى كه با رضايت خودش شوهر كرده و اكنون طلاق مى خواهد آيا طلاق به دست مرد است يا زن؟

بسمه تعالى، اختيار طلاق با مرد است.

[سؤال 7762] ‘ 3431

3. معاملاتى از سى سال قبل به اين صورت بين خريدار و فروشنده انجام مى شد. به اين صورت كه مبلغى حدود ده هزار تومان شخص زارع (فروشنده) براى ترويج امورات زراعت مى گرفته و به رضا و ميل خودش قرارداد مى كرده كه در زمان تحويل گندم يا پنبه براى هر ده هزار ريال گندم در هر تنى يك هزار ريال تخفيف بدهد و دليل رضايت طرفين امضاى ذيل قرارداد بوده در اين مورد نظريه چيست؟

بسمه تعالى، با فرض اين كه زارع پول مى گيرد و شرط مى كند كه در وقت به دست آمدن گندم ارزان تر از قيمت بفروشد شرط باطل است.

[سؤال 7763] ‘ 3431

4. شخصى مبلغ ده هزار تومان به عنوان قرض الحسنه به ديگرى قرض مى دهد. براى مدت شش ماه و قرض گيرنده در قبال احسان قرض دهنده مقدارى جنس گندم يا جنس ديگرى كمتر از نرخ روز به قرض دهنده مى فروشد. نظر شما چيست؟

بسمه تعالى، اگر شرط نشده و قرض مبنى بر آن نبوده مانع ندارد.

ص: 550

کتاب رهن

احكام رهن

ص: 551

ص: 552

[سؤال 7764] 4071

بسمه تعالى 7 / 2 / 1362

محضر رهبر و بنيان گذار جمهورى اسلامى، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، استدعا دارم در مورد سؤال زير اظهار نظر فرماييد:

اگر كسى در مقابل بدهى بدهكارى، وثيقۀ ملكى توديع نمايد، پس از مدتى مديون و داين با هم تصفيه حساب كلى نموده و مبلغ بدهى مديون مشخص شده و داين و مديون با هم توافق نمايند كه مبلغ معينه، به وسيلۀ مديون اصلى پرداخت گردد و نيز داين از وثيقه مورد بحث صرف نظر نموده، و با سازش نامه و قرارداد تنظيمى در محضر حاكم شرع، تعهد نمايد از مراجعه به متعهد اولى و استفاده از وثيقه خوددارى نمايد. آيا پس از تنظيم اين قرارداد، داين مى تواند براى وصول بقيۀ طلب مديون اصلى به متعهد اولى مراجعه نموده و يا از وثيقه اى كه حق استفاده از آن را از خود ساقط نموده است، استفاده نمايد؟

بسمه تعالى، در فرض مسأله كه داين از رهن صرف نظر نموده، نمى تواند از وثيقه استفاده نمايد.

[سؤال 7765] 4072

بسمه تعالى 1 / 10 / 1361

محضر مبارك رهبر عزيز انقلاب اسلامى، حضرت امام خمينى، دام ظله و عزّه و

ص: 553

شوكته، پس از سلام و آرزوى طول عمر و سلامتى كامل محترماً؛ معروض مى دارد كه به سؤال هاى ذيل جواب فرماييد:

1. آيا در اخذ عين مرهونه، همين مقدار كه در اين زمان معمول است كه سند را از طريق ادارۀ ثبت اسناد توقيف مى كنند، كافى است يا نه؟

بسمه تعالى، در قبض عين مرهونه، بايد عين تحت استيلاى مرتهن واقع شود و مجرد توقيف سند، قبض نيست.

2. اگر مدعى اقامۀ بيّنه نكند و تقاضاى قسم هم نكند و دعوا هم طورى باشد كه با عدم اقامۀ بيّنه، و عدم تقاضاى قسم مدعى موقوف نشود؛ مثل موردى كه مدعى اداى دين باشد، كه با عدم اقامۀ بيّنه و عدم تقاضاى حلف، منكر اداى دين، خواهان طلبش هست. در اين موارد دعوا چگونه بايد فيصله پيدا كند؟ آيا حاكم مى تواند مدعى را الزام به مطالبۀ يمين كند و يا خودش منكر را قسم دهد و يا راه ديگرى هست؟ بيان فرماييد.

بسمه تعالى، حاكم مى تواند در مورد مزبور، خودش منكر را قسم دهد.

3. در جلد 2 تحرير الوسيله آمده است كه: «من لا ولىّ له، فالحاكم وليّه في هذا الزمان»: اوّلاً آيا مراد از حاكم، ولى امر است يا قاضى؟ و ثانياً مصرف ديه چيست؟ آيا لازم است كه به ولى امر پرداخت شود، و يا پرداخت به دولت اسلامى كافى است؟

بسمه تعالى، مراد ولى امر است و ديه نيز نظير ساير موارد ارث من لاوارث له، به ولى امر مى رسد و اگر وارثى هست بايد به او داده شود.

4. در مواردى مثل شجاج و لطمات، كه ديه با شتر و يا دينار تعيين شده است، آيا مراد عين شتر و دينار است و يا از باب مثال است، و مراد تخيير در اقسام ديه است؟

بسمه تعالى، منظور از سؤال معلوم نشد.

5. آيا پول هاى نقره اى سلاطين سابق، و يا مثل بهار آزادى را مى توان درهم و دينار دانست و ديه را براساس آن و يا با تصالح، قيمت آن را قرار داد، و يا لازم است كه بر اساس ساير اقسام ديه مقدر شود؟

بسمه تعالى، درهم و دينار مقدار معيّن نقره و طلاى مسكوك است - سكّه رائج ولو قبلاً - و با تعذر يا غير آن، قيمت كافى است.

6. آيا اسناد رسمى مملكتى و يا نوشته هاى عادى كه به امضاى علماى بزرگ و با مهر آن ها ممهور باشد، در فصل خصومت مى تواند مثل شاهد حجّت باشد؟ و يا فصل خصومت منحصر به علم و اقرار

ص: 554

و بيّنه و يمين است و به غير اين ها نمى شود فصل خصومت كرد؟

بسمه تعالى، اسناد كتبى حجّيّت شرعيه ندارند، مگر آن كه براى قاضى موجب علم باشد.

[سؤال 7766] 4073

بسمه تعالى

محضر حضرت آيت الله العظمى خمينى مدّ ظله العالى

يك نفر چند قطعه زمين دارد و يك قطعه آن وقف امام حسين عليه السلام كرده، كه هر سال آن را زراعت كند، براى امام حسين عليه السلام خرج كند و آن نفر همه زمين خودرا به يك نفر ديگر به گرو داده، به نفر گفت: اين زمين يك قطعه اش وقف امام حسين عليه السلام است و نفرى كه زمين ها را گرو كرده حاصل زمين وقفى را به مصرف حسينى عليه السلام نمى رساند اين دو نفر كدام يك ضامن است؟ شما امر بفرماييد.

بسمه تعالى، گرو باطل است و كسى كه در زمين تصرف كرده ضامن اجرت المثل زمين است براى وقف.

[سؤال 7767] 4074

بسمه تعالى

استفتا از مقام عظيم الشأن رهبرى و بنيان گذار حكومت جمهورى اسلامى ايران، حضرت آيت الله امام خمينى كبير، مدّ ظله العالى

شخصى كه ملكش را به يكى از بانك هاى كشاورزى به رهن گذاشته و خودش نمى تواند اداره نمايد و مبلغ دريافتى را در آبادانى آن خرج نموده است، مى خواهد با شخص ديگرى كه آن هم منزلش را در رهن گذاشته است معامله نمايد، اگر هر دو نفر با علم به رهن بودن ملك و منزل و ميزان بدهى و كيفيت پرداخت و تعهد و قبول پرداخت بدهى معامله نمايند آيا معامله از نظر شرعى صحيح است يا خير؟ نظر خودشان را مرقوم بفرمايند.

بسمه تعالى، با اجازۀ مرتهن مانع ندارد.

ص: 555

[سؤال 7768] 4075

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى

محترماً، استفتا مى شود: چند نفر محلى را از زيد خريدارى كرده و هر يك مبلغى به سهم خود به زيد داده و محل خريدارى شده را شرعاً قبض و سپس به عنوان وثيقۀ بقيۀ بدهى، نزد او رهن مى گذارند. اين عبارت ذيل ورقه نوشته شده است: رهن نامبرده مقبوض شرعى است و فك نشود مگر به تأديۀ كل دين، و با اجازۀ مرتهن، مورد رهن در يد خود راهنين است و با تعلل در پرداخت كل دين، طبق مقررات (مقررات قانونى ثبت) طرفين عمل نمايند. به علاوه، مديونين عهده دار پرداخت خسارات ديركرد قانونى، از روز انقضاى مدت تا روز وصول خواهند بود.

توضيحاً معلوم شده كه قانون ثبت كه هنوز اسلامى نشده، آن است كه مرتهن مى تواند در صورت تعلل راهن، مورد رهن را كلاً به نام خود درآورد و سند صادر كند.

اكنون بيان فرماييد:

1. آيا خسارات ديركرد كه در حقيقت نام دوم ربا است، بايد به مرتهن پرداخت گردد يا نه؟

2. آيا مرتهن كه همان فروشنده است، مى تواند به استناد كلمۀ (طبق مقررات ثبت) ملك مورد رهن را كلاً به نام خود درآورد و شرعاً مالك تمام محل مورد معامله مى شود و خريداران هيچ حقى ندارند؟ يا به فرض استنكاف خريداران از پرداخت مال الرهانه (يعنى اقساط معامله)، او مى تواند مورد معامله را بفروشد و تنها طلب خود را بردارد و بقيه از خود راهنين است. أفتونا مأجورين ان شاء الله.

بسمه تعالى، خسارت ديركرد، ربا و حرام است و تنها وجود عبارت چاپى در سند ثبتى، كافى براى الزام طرف به مفاد آن نيست، ولى اگر در ضمن عقد رهن، شرط شده كه در صورت عدم تأديه، تمام عين مرهونه به ملك

ص: 556

مرتهن درآيد و طرفين با التفات به شرط، آن را قبول كرده اند، شرط نافذ و لازم العمل است.

[سؤال 7769] 4076

بسمه تعالى

محضر حضرت آيت الله العظمى خمينى دام ظله العالى

شما فرموديد كه گرو ملك حرام است، شخصى زمينى را چند سال عايدات آن را خورده، هر وقت پول خود را از صاحب ملك پس بگيرد، عايدات ملك را ضامن است بايد به صاحب ملك رد كند يعنى پس بدهد يا نه، ضامن نيست؟ شما بيان فرماييد.

بسمه تعالى، رهن و گرو ملك گرفتن در مقابل طلب حرام نيست بلكه جايز و صحيح است، ليكن طلبكار حق تصرّف در رهن را ندارد و اگر از آن بهره بردارى نمود منافع و نمائات را ضامن است و در صورتى كه در ضمن قرض شرط رهن و تصرف در آن كند اين معامله فرار از ربا است و باطل است و عين مرهونه و منافع و نمائات آن را ضامن است گرچه اصل قرض صحيح است.

[سؤال 7770] 4077

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى، رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامى، امام خمينى، متّع الله المسلمين بطول بقائه، بعد از عرض سلام و تحيّات، اميد است كه آن وجود مبارك در ظلّ توجهات حضرت ولى عصر - ارواحنا له الفداء - از تمام خطرات ارضى و سماوى، محفوظ و مصون باشد. مسأله ذيل مورد استفتا است، نظر مبارك را مرقوم فرمايند.

اگر شخصى توسط بانك از خارج كشور كالايى خريدارى نموده و مقدارى از پول

ص: 557

كالا را نقداً بدهد و مقدارى از آن را به بانك مقروض بوده باشد و در نتيجه اسناد كالاى مذكور در گروى بانك، و كالا در گمرك در محافظت دولت مى باشد. همچنين مقدارى حق العمل، جهت انجام كار بانك از شخصى دريافت مى كند كه مقبول طرفين مى باشد. شخص مزبور جهت فكّ اسناد براى ترخيص كالاى خويش به بانك اعلام مى نمايد، جهت اداى قرض خود آماده مى باشد به شرط آن كه بانك از او ربا نگيرد، و در اثر نپذيرفتن بانك و اصرار بر اخذ ربا، شخص مذكور قادر به فك گرو خويش نمى شود، و بانك باعث ترخيص كالاى او، و در نتيجه بردن كالا توسط دولت مى شود. اكنون آيا بر بانك واجب است كه مقدار پول دريافتى از شخص را مسترد، و خسارت ناشى از آن را به شخص مذكور بپردازد و يا واجب نيست؟

بسمه تعالى، اگر بدهكار اصل بدهى را تا موعد مقرر نپرداخته، طلبكار حق دارد با مراعات موازين شرعيه رهينه را بفروشد و مقدار اصل قرض را بردارد و بقيه را به صاحبش رد كند.

[سؤال 7771] 4078

بسمه تعالى

محضر قائد و رهبر كبير انقلاب، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته

پس از اهداى تحيات وافره، معاملۀ رهنى انجام گرفته و در ضمن عقد، شرط شده كه رهن فك نشود مگر به تأديه دين و با تعلل مديون در پرداخت كل دين، طرفين طبق مقررات قانون ثبت عمل نمايند.

با توجه به اين كه قانون ثبت اين است كه تمام عين مرهونه در مقابل اصل بدهى به داين پرداخت گردد، نه اين كه معادل دين از عين كسر شود و بقيه به راهن برگردد، آيا اين شرط صحيح است يا فاسد؟ و بر فرض فساد، مفسد رهن است يا نه؟

بسمه تعالى، شرط مذكور صحيح و لازم العمل است، ولى لازم است در حين شرط، خصوصيات بر طرفين معلوم باشد و در صورت جهل، احتياط مراعات شود و در هر صورت شرط فاسد، مفسد عقد نيست.

ص: 558

کتاب حجر

احكام حجر

ص: 559

ص: 560

[سؤال 7772] 4079

بسمه تعالى 29 / 9 / 1361

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

شخصى بوده است 54 - 55 ساله كه در حدود 8 ماه قبل فوت كرده است و از زمان كودكى از لحاظ عقلى داراى رشد كامل نبوده و دفاع و ضرر و زيان خود را نمى دانسته، حتى خريد و فروش. در اين مورد، دو برگ - يكى قيم نامه و ديگرى مربوط به معاينۀ مركز روان پزشكى رازى تهران - تقديم شد كه اين عقب ماندگى او را تأييد مى كند. ايشان مقدار جنگل درخت تبريزى و مقدار زمين از 2 جو ملك كه در محل معروف است، در يكى از روستاهاى زنجان داشته. در حدود 26 سال قبل با هميارى عده اى ناآگاه، با دادن پول ناچيزى از چنگ ايشان در آورده بودند و به برادرش داده بودند. در حدود 14 - 15 ماه قبل با شكايت اين جانب و با دخالت دادستانى شهرستان زنجان، در حضور مأمور دادستانى با دخالت شوراى روستا كه سند آن موجود است، مقدار ملك مزبور به عنوان صلح، بازپس گرفته شده و به ايشان داده شد و عمر ايشان هم وفا نكرد و حدود 8 ماه قبل فوت گرديده. ايشان در مدت زندگى خود نه نماز خوانده و نه روزه گرفته و يك ورثه پسر 20 - 21 ساله دارد كه از 7 - 8 سالگى در شهر زندگى مى كند و مى گويد اين زمين ها را بفروشيم و براى پدرم

ص: 561

نماز و روزه بگيريم. حال مى خواهم از امام عزيز، بگوييد كه آيا براى ايشان - كه شرح حال او در بالا گفته شد - احتياج به گرفتن نماز و روزه است يا نه؟ و آيا اين جانب كه از طرف دادستانى، قيم ايشان بودم باز مى توانم بعد از فوت ايشان - در صورت داشتن ورثۀ عاقل و بالغ - در اموال او دخالتى داشته باشم يا نه؟

بسمه تعالى، اگر مجنون نبوده، قضاى نمازها و روزه هاى او بر پسر بزرگ او واجب است و مى تواند براى انجام آن ها كسى را اجير نمايد و قيمومت قيّم بر قاصر، در حال حيات او است و بعد از موت خود قاصر، حق قيمومت بر فرزند او ندارد.

احكام صغر

[سؤال 7773] 4080

بسمه تعالى

حضور مسئول محترم دفتر امام خمينى؛ بعد از سلام، اميدوارم كه هميشه در پناه خدا و قرآن در انجام كارهايتان موفق و پيروز باشيد. چند سؤال داشتم كه خواهان پاسخ گويى آن سؤالات از طرف آن دفتر هستم:

1. آيا شخصى كه به حد سن قانونى رسيده باشد، در مصرف مالى كه به او تعلق گرفته و مثلاً به او هديه شده، بدون اجازۀ پدر ومادر و به خصوص مخالفت مادر، آزاد است يا خير؟ (طريق مصرف: براى كمك به جبهه ها و جنگ زدگان و امثالهم).

بسمه تعالى، اگر به حد بلوغ و رشد نرسيده بدون اجازۀ پدر عمل نكند و حد بلوغ پانزده سال تمام است، اگر پسر است.

2. آيا شخص اگر بداند مال شخصى از حرام به دست مى آيد يا حداقل حرام در مال او هست آيا مى تواند از مال يا غذا، كه از طرف آن شخص به او داده مى شود، مصرف كند يا خير؟

بسمه تعالى، در صورتى كه يقين به بودن مال حرام در چيزى كه مورد تصرف او است ندارد مانع ندارد.

ص: 562

3. آيا نوشتن شعار يا صحبتى از امام براى تبليغ يا جواب گويى به گروهك ها بر روى ديوار ساختمانى، بدون اجازه و احتمالاً نارضايتى صاحب ساختمان، اشكال ندارد؟

بسمه تعالى، با فرض رضايت صاحب آن اشكال ندارد.

[سؤال 7774] ‘ 2068

15. بچه هاى صغيرى كه در صفوف جماعات مى گردند و مردم به آن ها كمك مى كنند گاهى مثلاً يك تومان به آن بچه مى دهند و پنج قران از دست او مى گيرند تا پنج ريال كمك كرده باشند، آيا گرفتن پول به اين قصد از دست صغار جايز است يا نه؟ بر فرض عدم، حال كه گرفته مى تواند برگرداند يا بايد به ولىّ آن طفل برساند.

بسمه تعالى، در مورد سؤال اگر مميّز باشد تصرفات مزبوره از او نافذ است و در غير مميّز منوط به اجازۀ ولىّ شرعى است و اگر از او چيزى گرفته اند بايد به ولىّ او بپردازند.

علامت هاى بلوغ

[سؤال 7775] 4081

بسمه تعالى

دفتر استفتا امام خمينى مدّ ظله

ضمن پوزش از آن دفتر محترم متمنّى است سؤال ذيل را جواب بفرماييد.

سن شرعى پسر كه بار مسئوليت شرعى به دوشش مى باشد چه سنى است؟

بسمه تعالى، اگر با علائم ديگر بلوغ شرعى محرز نشود، ميزان، تمام شدن پانزده سال قمرى است.

[سؤال 7776] 4082

بسمه تعالى 3 / 6 / 1361

با درود فراوان به رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران، حضرت امام خمينى و با درود به رزمندگان جبهه هاى حق عليه باطل و با سلام به خدمت تمام خدمتگزاران راه

ص: 563

الله،

محترمانه به عرض مى رسانم كه:

1. اين جانب متولد 1342 مى باشم و بعد از انقلاب، شروع به خواندن نماز و روزه كرده ام. متأسفانه به علت بى توجهى به نماز و روزه، قضاهاى فراوان داشته و در بقيه، نمازى نبود كه مورد قبول خداوند تبارك و تعالى قرار گرفته باشد. بنابراين، تكليف شرعى از چه سالى شروع مى شود؟ و حكم حضرت امام خمينى در اين باره چيست؟

بسمه تعالى، سن تكليف در دختران تمام شدن نه سال قمرى و در پسران تمام شدن پانزده سال قمرى است.

2. خانمى دو سكۀ طلاى پهلوى ملعون پيدا كرده است. دو - سه ماه است كه ابلاغ كرده و صاحب آن پيدا نشده است. از طرفى شخصى است كه اقدام به ازدواج كرده و تمام مخارج ازدواج قرض بوده و هم اكنون بيست هزار تومان بدهكار مى باشد. آيا اين خانم مى تواند اين سكه ها را به اين شخص بدهد؟ يا آن ها را فروخته و پولش را به او بدهد تا وقتى كه كارهايش سر و سامان گرفت پول را به آن خانم برگرداند تا آن را به حاكم شرع بدهد و تكليفش را معين كند؟

بسمه تعالى، اگر از پيدا شدن صاحب سكه ها مأيوس باشند و طرف فقير باشد، مجازند سكه ها را از طرف صاحبش به او صدقه دهند.

[سؤال 7777] ‘ 657

3. از چه موقع احكام اسلام (روزه، نماز و...) بر مرد و زن واجب است و آيا اگر فقط سن انسان در بلوغيت او مؤثر است و يا اين كه اگر نشانه هاى ديگر بلوغيت در او نبود، هنوز بالغ نشده است؟

بسمه تعالى، بر دختر تمام شدن نه سال است و در پسر يكى از علائم سه گانه است كه در رساله مذكور است.

[سؤال 7778] 4083

بسمه تعالى

حضرت مستطاب آقاى آيت الله خمينى

نظر به اين كه مدتى است در مسائل دينى زير اشكالاتى دارم و خواستار رفع آن ها

ص: 564

هستم، خواهشمندم مدتى از وقت شريفۀ خود را به اين جانب اختصاص دهيد و جواب پرسش هاى مرا ارسال بفرماييد. اميدوارم كه باعث ناراحتى جسم و روان شما نشوم.

1. اصولاً سن واجب شدن نماز بر انسان چه سالى است و اگر كسى پايين تر از آن سال شروع به نماز خواندن بكند و بعد از مدتى آن را ترك كند، بايد نمازهايى كه نخوانده قضا كند؟

بسمه تعالى، سن بلوغ براى پسران، تمام شدن 15 سال قمرى و براى دختران تمام شدن 9 سال قمرى است و اگر بعد از بلوغ نماز يا روزه فوت شده، بايد قضا شود.

[سؤال 7779]

2. اگر كسى به حسب اين كه روزه بر او واجب است، روزه بگيرد و بعد از مدتى آن را ترك كند، بايد آن روزهايى را كه روزه نگرفته قضا نمايد يا كفاره بدهد يا هر دو يا هيچ كدام؟

بسمه تعالى، حكم آن گذشت.

3. اگر بعد از نماز يوميه، نمازى شبيه به نماز يوميه به قصد مستحبى بخواند چه جور است؟

بسمه تعالى، نماز دو ركعتى به قصد استحباب مانع ندارد.

4. اگر كسى با خود كارى كند كه مى داند منى از او خارج نمى شود چه جور است؟ اگر نمى داند كه خارج نمى شود يا مى شود و عمل را انجام دهد چه؟

بسمه تعالى، در هر صورت حرام است و اگر منى خارج شود، جنب مى شود.

5. نگاه كردن با قصد لذت به عكس زن از روى پوشش چه جور است؟

بسمه تعالى، با قصد لذت جايز نيست.

[سؤال 7780] 4084

بسمه تعالى 28 / 9 / 1358

سلام عليكم، ان شاء الله حالتان خوب است. بدون مقدمه به اصل مطلب مى پردازم:

ص: 565

من در حدود چهار - پنج سال پيش شروع به بازى با آلت خود كردم؛ آن موقع منى از من خارج نمى شد؛ اما پس از مدتى روزى بر اثر اين كار جنب شدم؛ من اول ضرر و زيان اين كار را نمى دانستم؛ اما بعد از مدتى متوجه شدم و يواش يواش آن را ترك كردم، تا اين كه در خواب جنب شدم. آيا من از آن وقتى كه با خود بازى مى كردم و جنب شدم، به عنوان كسى كه اعمالى مانند نماز و روزه و... بر او واجب است حساب مى شوم، يا از آن موقعى كه در خواب جنب شدم؟ و اگر از وقتى كه در اول متن است، به عنوان آدم تكليف شده حساب مى شدم، من وقتش را نمى دانم كه چند سال پيش است؛ شايد سه سال پيش باشد. خواهش مى كنم مرا راهنمايى كنيد.

بسمه تعالى، اگر قبل از تمام شدن 15 سال قمرى منى خارج شده - ولو در بيدارى و به هر نحو - بالغ شده ايد و چنانچه عبادتى از شما فوت شده، به مقدارى كه يقين داريد به جا نياورده ايد يا باطل انجام داده ايد، قضا نماييد.

[سؤال 7781] 4085

بسمه تعالى

به حضور محترم رهبر عالى قدر انقلاب اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى، روح الله الموسوى الخمينى، حفظه الله

با عرض سلام و درود بر روان پاكتان، سلامتى و طول عمر شما را از خداوند متعال و تبارك و تعالى و ايزد منان خواستار و خواهان مى باشم.

اين جانب در شهرستان اهواز درس مى خوانم و از مرجعيت جناب عالى احكام دين را تقليد مى كنم. حال من دو مسأله دارم كه به اين ترتيب عرض مى كنم و مى پرسم:

1. من شخصى هستم 16 ساله، متولد مورخه سال هزار و سيصد و چهل و پنج هستم، ولى شناسنامۀ من در تاريخ سال هزار و سيصد و چهل و چهار صادر شده است و من در اين مسأله مانده ام كه تاريخ شروع نماز يوميه واجب بر من، از چه تاريخى

ص: 566

است؟ و مقدار نمازهاى يوميه واجب بر من را تا تاريخ 10 / 8 / 1360 ذكر و براى من بنويسيد. (در مورد روزه گرفتن هم همچنين است).

بسمه تعالى، شناسنامه، ميزان نيست و بلوغ محقّق مى شود به اين كه پانزده سال قمرى تمام شود يا علائم ديگر - كه در رساله مذكور است - محقّق شود.

2. من از تاريخ 10 / 8 / 1360 شروع كردم به نماز خواندن تا به حال كه مى خوانم؛ ولى در اين مدت، من خيلى از نمازهاى يوميۀ خود را به دليل هاى مختلفى و بعضى ها را هم بدون دليل نخواندم و مقدار دقيق آن ها را هم نمى دانم. از شما كه مرجع تقليد من هستيد، تقاضا دارم كه جواب اين مسأله را براى من به طور روشن بيان كنيد.

بسمه تعالى، هر مقدار كه يقين داريد در حال بلوغ، نماز فوت شده را قضا نماييد.

سلامتى و سعادتمندى جناب عالى را در خدمت به اسلام و مسلمين از خداوند متعال خواستاريم. والسلام على عباد الله الصالحين

[سؤال 7782] ‘ 647

3. زمان بلوغ انسان كه تكاليف مذهبى به عهدۀ او گذاشته مى شود چه وقتى مى باشد؟ آيا فقط با رويش موهاى زايد، تكاليف مذهبى بر او واجب مى شود؟

بسمه تعالى، علامت هاى بلوغ شرعى در رسالۀ عمليه مذكور است.

[سؤال 7783] 4086

بسمه تعالى 28 / 8 / 1361

دفتر محترم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مرجع عالى قدر، سلام عليكم

لطفاً بفرماييد كه تكليف شرعى براى پسران و دختران از چه موقعى واجب مى شود؟ آيا اين حد سنى است يا جنسى؟ اگر سنى است بفرماييد از روى ماه هاى قمرى بايد حساب شود يا از روى ماه هاى شمسى و اگر جنسى است بفرماييد از روى چه علائمى و اگر كسى از نظر جنس قبل از سن مكلف شده باشد و از نظر سنى و از روزى كه پانزده سالگى را بر طبق ماه هاى قمرى تمام كرده و وارد شانزده سالگى شده

ص: 567

به تكاليفش عمل كرده باشد. آيا اعمال مابين بلوغ جنسى و سنى را بايد انجام دهد يا ساقط است؟ لطفاً واضح و همه جانبه شرح دهيد. سپاس گزارم

بسمه تعالى، دختر بعد از تمام شدن نه سال قمرى و پسر بعد از تمام شدن پانزده سال قمرى بالغ مى شوند و چنانچه پسر قبل از رسيدن به پانزده سال محتلم شود يا موى زبر در محل مخصوص پيدا كند مكلف است و اين دو علامت براى دختر قبل از نه سال نيز هست.

ولايت بر صغير، مجنون و سفيه

[سؤال 7784] 4087

بسمه تعالى 21 / 1 / 1362

حضور محترم رهبر عالى قدر، حضرت امام خمينى

لطفاً بيان فرماييد كه از نظر شرع مقدس اسلام اگر پدرى منزلى را ولايتاً براى فرزند صغير خود به طور رسمى خريده باشد، تا چه سنى حق ولايت در اموال فرزند را دارد، و ولايت پدر از كى ساقط مى شود؟ مستدعى است حكم را بيان فرماييد.

بسمه تعالى، ولايت پدر در اموال فرزند، تا زمان بلوغ و رشد او ثابت است.

[سؤال 7785] ‘ 861

3. آيا پدر و مادر ولايت بر اولاد كبار خود دارند؟ اگر دارند در چه موردهايى است و اگر اصلاً ندارند اطاعت آنان در چه مواردى لازم است؟ لطفاً توضيح دهيد.

بسمه تعالى، ولايت بر اولاد كبار عاقل رشيد ندارند، ولى فرزند بايد از كارى كه موجب اذيت والدين مى شود اجتناب كند.

[سؤال 7786] ‘ 822

4. معمول است در روستاها اموات را در منازل مسكونى اش غسل ميت مى دهند و

ص: 568

بعضاً بعضى از اموات فاقد وصايت بوده و داراى اولاد صغير بدون تعيين قيّم مى باشند. در اين صورت براى تعيين قيّم شرعى كه با اجازه اش تغسيل و تكفين و مجلس تعزيت در همان منزل كه ورثه صغار دارد به چه نحو اجازه مى فرماييد تا عنداللزوم اقدام شود؟

بسمه تعالى، اجازه دادن بستگى به ملاحظه خصوصيات موارد و ملاحظه مصلحت دارد و كلّى نمى توان اجازه داد.

[سؤال 7787] ‘ 6390

3. آيا كداميك از پدر، مادر و عيال متوفّى قيمومت صغار را بايد داشته باشند؟

مستدعى است جواب را در صدر ورقه به طور واضح و روشن مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، پدر متوفّى كه جدّ پدرى صغار است ولىّ شرعى آن ها است.

[سؤال 7788] ‘ 4143

2. يك دستگاه ماشين بافتنى از پول صغار تهيه نموده ام و با او جهت كمك هزينه كار مى كنم، آيا كليۀ دستمزد كار كردم متعلق به بچه هاى صغير است يا خودم نيز مى توانم مبلغى جهت خودم بردارم؟ ضمناً به عرض مى رسانم خودم قيّم بچه ها هستم.

3. من و بچه هايم هم اكنون در خانۀ پدرم زندگى مى كنيم و پدر و مادرم تمكّن مالى يا درآمد كافى ندارند و ما هم كرايۀ خانه نمى دهيم، فقط پول آب و برق را مشتركاً پرداخت مى نماييم؛ آيا اگر پدر و مادرم از يخچال و ماشين لباسشويى و ساير لوازم زندگى ما استفاده نمايند، جايز است يا جايز نمى باشد، با اين حساب كه اگر ما بخواهيم در جاى ديگر زندگى كنيم، مبالغ زيادى فقط بايد كرايۀ خانه بدهيم، لكن پدر و مادرم از ما كرايه نمى گيرند؟

4. همان طورى كه عرض كردم بنده با ماشين بافتنى كار مى كنم كه ماشين متعلق به بچه ها است، آيا اگر كسى وارد خانۀ ما بشود يا مشترى بافتنى باشد يا ميهمان بنده،

ص: 569

مى توانم از او پذيرايى كنم؛ از چاى و ميوه و غيره؟ و نيز ميهمان مى تواند روى فرش بچه ها نماز بخواند يا خير؟

بسمه تعالى، 2 و 3 و 4، تصرف در اموال صغار بايد با اذن قيّم شرعى و رعايت مصلحت آن ها باشد و دستمزد كار بافندگى مال خود شما است، ولى بايد اجرت ماشين را با رعايت مصلحت صغار براى آن ها منظور داريد.

[سؤال 7789] ‘ 4143

6. گاهى اوقات اجباراً پيش مى آيد كه كادويى به جايى ببريم، آيا مى توانم از پول بچه ها ببرم يا خير؟

7. اگر ديگرى بخواهد از وسايل لباسشويى ما استفاده نمايد و اجرت بدهد، آيا اجازه هست يا اصلاً به مال صغير نمى شود مداخله نمود؟

بسمه تعالى، سؤال 6 و 7، با فرض مصلحت براى صغار و اذن قيّم شرعى مانع ندارد.

[سؤال 7790] 4088

بسمه تعالى

با درود به روان پاك شهداى عزيزمان و با درود به رهبر كبير انقلاب امام خمينى و با درود به شما برادران مسئول دفتر امام. اين جانب مشكلى كه ذيلاً شرح مى دهم برايم به وقوع پيوسته است كه خواهشمندم مرا راهنمايى فرماييد.

شخصى كه مورد نظر است به علت فوت ناگهانى، موفق به وصيت نشده است و از ايشان مقدارى باغ و زمين مزروعى كه در يكى از روستاهاى نيشابور مى باشد به جا مانده است و همچنين متوفى داراى دو دختر كبيره كه به خانۀ شوهر رفته اند و يك پسر كبيره كه داراى همسر مى باشد و يك دختر صغيره مى باشد. لازم به تذكر است كه پسر و همسرش با دختر صغيره و مادرشان همچنان كه قبل از فوت پدر با هم زندگى

ص: 570

مى كرده اند، زندگى مى كنند و مبلغى هم از درآمد ملك و كارگرى مرحوم، خرج مراسم سوگوارى گرديده است:

1. آيا مبلغ خرج شده محل اشكال است؟

بسمه تعالى، اگر با رضايت همۀ ورثه و قيّم شرعى صغير خرج شده اشكال ندارد.

[سؤال 7791]

2. آيا با رضايت دو خواهر كبيره، برادر مى تواند از درآمد ملك براى خود، لوازم زندگى و يا مسكن تهيه نمايد؟

بسمه تعالى، حكم مسأله قبل را دارد و بايد با مصلحت صغير هم باشد.

[سؤال 7792]

3. آيا لوازم خانه را مى توان به دختر صغيره واگذار نمود؛ البته با رضايت برادر و خواهران؟

بسمه تعالى، ميزان، نظر قيّم شرعى و ملاحظۀ مصلحت صغير است.

[سؤال 7793]

4. آيا مادر هم مى تواند از درآمد ملك امرار معاش نمايد؟

بسمه تعالى، مادر هم حكم ساير ورثه را دارد.

[سؤال 7794] ‘ 4866

3. در مواردى كه ورثه هاى كبير به توافق مى رسند و با رضايت هم، مثلاً مالى را به يكى مى بخشند، در صورتى كه در اين مال سهم ورثۀ صغير هم باشد رضايت او را چگونه بايد جلب كرد؟ آيا مى توان بعد از رسيدن به بلوغ از او رضايت گرفت يا خير؟

بسمه تعالى، بايد به قيّم شرعى صغير مراجعه كنند.

ص: 571

[سؤال 7795]‘ 4866

2. براى حفظ و نگهدارى اموال ورثۀ صغير آيا مى توان از درآمد اموال او استفاده كرد يا خير؟ در ضمن اگر پدر صغير براى او سرپرستى معيّن نكرده باشد؛ چه كسى مى تواند شرعاً سرپرستى او و نگهدارى اموالش را به عهده بگيرد؟

بسمه تعالى، اگر پدر يا جدّ پدرى ندارد، ولايت بر صغير مذكور با حاكم شرع است و حاكم مى تواند كسى را قيّم بر صغير نمايد و قيّم شرعى مجاز است در تصرّفات مطابق مصلحت صغير.

[سؤال 7796] ‘ 6411

10. آيا مى شود همسر خود شهيد، وكيل قيّم مال و بچۀ خود شود؛ در صورتى كه برادر خود شهيد وكيل مى باشد؟

بسمه تعالى، قيّم صغير، جد پدرى او و وصى پدر است و مادر اگر وصى نباشد، مانع ندارد نايب ولىّ شرعى در رسيدگى به امور صغير گردد.

[سؤال 7797] ‘ 3895

4. فردى به شهادت رسيده، ولى وصيتنامه ندارد، تكليف همسر او با داشتن دو فرزند از شهيد و يك مادر چيست؟ آيا اجازه مى فرماييد تا به حد تكليف و قانونى رسيدن فرزندانش، در منزل و اموال تصرف كند؟

بسمه تعالى، بايد به حاكم شرع مراجعه و براى صغار، قيّم تعيين كرد تا آنچه مصلحت صغار است به واسطۀ قيّم عمل شود.

[سؤال 7798] 4089

بسمه تعالى

خدمت دفتر رهبر كبير انقلاب اسلامى، امام خمينى

محترماً به عرض مبارك مى رسانم: اين جانب پدر پاسدار شهيد مدت هفت ماه پيش، فرزندم به شهادت رسيد و از آن تاريخ به بعد، عروسم نمى گذارد من نوۀ خود را

ص: 572

كه يادگار پسرم است ببينم. آيا از نظر شرعى چه كسى قيّم اين فرزند مى تواند بشود؟ من يا مادرش؟

در ضمن حقوقى كه عروسم پس از شهادت پسرم مى گيرد، نمى دانيم خرج نوه ام مى شود يا خير؛ اين حقوق چطور بايد تقسيم شود؟ متشكرم

بسمه تعالى، ولايت بر بچه، با جد پدرى او است و حق حضانت و تربيت، با مادر است و حقوقى كه داده مى شود، بستگى به مقررات دارد؛ به هركس مقررات اقتضا مى كند، بايد داده شود و تشخيص، با مسئولين است.

[سؤال 7799] 4090

بسمه تعالى

محضر مبارك جناب مستطاب، آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

به عرض عالى مى رساند: اگر كسى از دنيا برود آيا مى تواند با فرض داشتن پدر، براى فرزندانش مادر آنان يا غير مادر را قيّم صغار قرار دهد يا حق قيمومت براى جد پدرى باقى است؟

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، با وجود جد پدرى صغار، نصب قيّم اثر ندارد.

[سؤال 7800] ‘ 6399

6. براى مصارف روزانه و همچنين برق و آب و تلفن مى توان از درآمدى كه از طريق كارگاه به دست مى آيد، بدون محاسبه و تعيين حق صغير و كبير مصرف نمايند؟ در غير اين صورت، مستدعى است مقدار و ميزان آن را تعيين فرمايند.

بسمه تعالى، محاسبه و برداشت بايد طورى باشد كه رعايت حق هر يك - به خصوص صغير - بشود و تصرف در مال صغير با اذن قيّم باشد.

[سؤال 7801] ‘ 6399

7. مخارج مهمان و هدايايى كه تا كنون نموده اند بدون در نظرگرفتن حقوق افراد

ص: 573

(صغير و كبير) از درآمد كارگاه صورت گرفته است؛ آيا مى توان به اين وضع ادامه داد يا خير؟

بسمه تعالى، بايد حقوق افراد در نظر گرفته شود و در حق صغير رعايت مصلحت او شود با اذن قيّم شرعى.

[سؤال 7802] ‘ 6399

8. آيا مى توان ماليات و حق بيمۀ كارگران كارگاه را قبل از تعيين حقوق صغير و كبير پرداخت نمود يا خير؟

بسمه تعالى، با نظر قيّم شرعى و مراعات مصلحت صغير مانع ندارد.

[سؤال 7803] ‘ 5917

3. مادرم از شوهر قبلى چهار فرزند صغير دارد كه بنده برادر بزرگ و ولىّ آن ها هستم؛ آيا مادرم به بهانۀ مادر بودن مى تواند مرد جديد را به اين خانه بياورد و با او در همين خانه بخوابد؟ و اگر مى شود، حقّ مالكيت صغيرها چه مى شود؟

بسمه تعالى، حق ندارد.

[سؤال 7804] ‘ 5917

4. آيا بنده مى توانم از طرف چهار فرزند پدرم كه صغيرند، اجازۀ شوهر كردن به طريق فوق را به مادرم در خانۀ خودمان بدهم؟

بسمه تعالى، شما اگر ولايت شرعى بر صغار نداريد، نمى توانيد اجازه دهيد.

[سؤال 7805] 4091

بسمه تعالى

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، رهبر عالى قدر مسلمين جهان، مدّ ظله العالى، ضمن دعاگويى براى وجود مبارك، لازم است به مقام زحمت برآيم.

مالى بين پنج برادر مشترك است و آن مال از حيث مركبات و نخيلات است و از

ص: 574

ارث مادر مى باشد. از آن پنج نفر يكى كبير و چهار نفر ديگر صغير هستند. آن صغيران تحت كفالت پدرشان مى باشند و كارى به برادر كبيرشان ندارند، حال اگر يك نفر زوردار بيايد و مال آن صغيرها را بدون اجازۀ آن ها و پدرشان از همان برادر كبير به عنوان معاوضه بگيرد، بعدها كه صغيرها بزرگ شوند و آن حقّشان را درخواست كنند؛ آيا آن شخص قلدر مى تواند آن را به آن ها پس ندهد و به ايشان بگويد كه از برادر كبيرتان معاوضه گرفته ام.

آيا آن معاوضه صحيح است؟ و آيا آن مال حلال است كه به ديگرى بفروشد؟

آن كسى كه از او مى خرد صحيح است يا نه؟ لطفاً جواب را مرقوم فرماييد.

بسمه تعالى، فروش اموال صغار بدون اذن ولى شرعى او صحيح نيست و حكم غصب دارد.

[سؤال 7806] 4092

بسمه تعالى

محضر مقدس مرجع عالى قدر تشيع، حضرت امام خمينى، دامت بركاته

به عرض مبارك مى رساند كه هرگاه پدر شخص متوفى نسبت به ولايتى كه دارد، براى ادارۀ امور صغار فرزندش و زيارت مكه مكرمه به نيابت از آن، كسى را وكيل نمود، آيا بعد از فوت آن پدر، مخارج صغار طبق صورت پرداختى، و برداشت پول سفر مكه از مال صغار ميت به همين داعى، شرعاً مرضىّ و مورد قبول است يا خير؟

بسمه تعالى، اگر صورت پرداختى مورد اطمينان باشد كافى است.

[سؤال 7807] ‘ 6138

3. حدود وظايف و اختيارات پدر شهيد چقدر است؟ و آيا پدر شهيد مى تواند در امور زندگى همسر شهيد دخالت كند و همسر شهيد بايد در امور زندگى با او مشورت كند؟

بسمه تعالى، ولايت بر صغير و امور مالى او با جد پدرى است.

ص: 575

[سؤال 7808]‘ 6371

3. اگر شهيد، پدر را قيّم قرار دهد و او قبول كند و قيد كند اگر پدرم قبول نكرد برادرم قيّم صغار من و برادر هم قبول كرد، مى تواند برادر رد كند؟

بسمه تعالى، در فرض سؤال، قيّم شرعى پدر است و رد او اثر ندارد و مى تواند برادر ميت را وكيل بگيرد در انجام كار صغير.

[سؤال 7809] ‘ 6371

4. اگر قيّم بخواهد كنترل كند مثلاً اثاث خانه را مشخص كند كه كدام مال متوفى بوده كه نتيجتاً به استثناى هشت يك - مثلاً - بقيه مال صغار است يا در امور ديگر دخالت كند، موجب نزاع و به دادگاه كشيدن مى شود و در نتيجه مادر، فرزندان صغير را خوب رشد نمى دهد؛ قيّم مى تواند؛ با اين ها كج دار و مريز مدارا كند تا صغار رشد عقلى و بلوغ پيدا كنند و محول به آنان كند يا بايد ولو اين كه فتنه و نزاع هم مى شود جدّاً همه را از هم جدا كند؟

بسمه تعالى، قيّم شرعى موظف است در حفظ اموال صغار مصلحت صغار را هم مراعات كند.

[سؤال 7810] ‘ 6371

5. آيا لازم است قيّم از مال خودش حقوق احتمالى را كه از صغير حيف و ميل مى شود - در صورتى كه اگر بخواهد قيّم جلوگيرى كند فتنه مى شود - جبران كند يا نه؟

بسمه تعالى، حكم مسأله از جواب بالا معلوم مى شود و چنانچه در حفظ مال صغير كوتاهى كند ضامن است.

[سؤال 7811] 4093

بسمه تعالى 14 / 7 / 1358

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، متّع الله المسلمين بطول بقائه

به عرض عالى مى رساند: شخصى فوت كرده و داراى پدر و فرزند و عيال است و

ص: 576

ولى و قيّمى هم معين نكرده است. ولى و قيّم شرعى و قانونى او چه كسى است؟

بسمه تعالى، در صورتى كه فرزند ميت صغير است، ولايت بر او با پدر ميت است. و همچنين در صورت صغير بودن فرزند، تجهيزات ميت هم مربوط به پدر او است.

[سؤال 7812] 4094

بسمه تعالى

اين جانب طى اين نامه از متصدى دفتر امام سؤال داشتم:

زنى در حدود دو سال قبل شوهرش فوت كرده است؛ بعد از فوت، ايشان اظهار نموده اند كه من مايل به شوهر كردن نيستم و مى خواهم سرپرست اطفال خود باشم. از متوفى خانه اى در همين شهر قم و مقدارى اثاثيه و لوازم منزل به جا مانده است. ناگفته نماند كه ايشان ماهانه حقوقى از بيمه دريافت مى نمايند؛ حاليه مطلع شده ايم كه ايشان بدون اطلاع ما شوهر اختيار نموده اند؛ لذا متمنى است بفرماييد: از لحاظ شرعى و قانونى تكليف با مشارٌ اليه چيست؟

بسمه تعالى، اگر صغار جدّ پدرى دارند، ولايت با او است؛ و گرنه با حاكم شرع است، مگر در صورتى كه متوفى قيّم خاصى قرار داده باشد؛ و در هر صورت، حق حضانت و تربيت اطفال با مادر است.

[سؤال 7813] 4095

بسمه تعالى

اعضاى محترم دفتر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، سلام عليكم، لطفاً به سؤال اين جانب پاسخ بدهيد.

اگر بچۀ شهيد دختر باشد و همسر شهيد بخواهد ازدواج بكند، در صورتى كه پدر شهيد حاضر به نگهدارى طفل باشد، از لحاظ شرعى، بودن طفل در خانۀ ناپدرى، صحيح مى باشد يا نه؟ توضيح بر اين كه طفل مزبور، سه روز بعد از تولد تا كنون كه در

ص: 577

حدود 13 ماه مى باشد، توسط پدر شهيد نگهدارى مى شود.

بسمه تعالى، ولايت بر طفل با جد پدرى است، ولى حق نگهدارى فرزند، در فرض مرقوم، با مادر است، اگر چه شوهر كرده باشد.

[سؤال 7814] 4096

بسمه تعالى

حضرت آيت الله امام خمينى روحى فداه

پس از عرض سلام، يك زن و شوهر با يك دختر بچه گمشده است بعد از مدتى مى خواهند زن را دستگير نمايند، زن خودكشى مى نمايد و از مرد هم خبرى نيست، بعد از دو ماه بچه پيدا شده و يك مرد بيگانه او را برده است، در صورتى كه بچه هم پدربزرگ دارد و هم دوتا مادربزرگ. خواهشمندم جواب مسأله را مرقوم فرماييد اين بچه به كه مى رسد و سرپرستى بچه بايد به عهده كه باشد؟ در صورتى كه آن مرد كه بچه را برده به دختر بچه نامحرم خواهد بود.

توضيح آيا پدربزرگ در اين مورد گناهكار است؟ براى رضاى خدا جواب شرعى ارسال فرمايند.

بسمه تعالى، ولايت شرعى بر صغير با پدر و جد پدرى و بعد از آن ها با حاكم شرع است.

[سؤال 7815] ‘ 1753

7. زيدى فوت نموده داراى چند وارث كبير و يك يا چند وارث صغير است آيا ورثه كبير در تصرفات خود چون در آن به نحو مشاع و مشترك است محتاج به اجازه از حاكم شرعى است يا خير؟

بسمه تعالى، نسبت به سهم صغار موقوف به اجازه ولى شرعى است.

[سؤال 7816] ‘ 2227

2. براى حمام عمومى محل از آب قنات كه صغار يا مجانين در آن شريك هستند

ص: 578

جايز است استفاده كرد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر صغار و مجانين شريك ملك هستند اجازه ولى آنان شرط است.

[سؤال 7817] 4097

بسمه تعالى

پس از عرض سلام به پيشگاه مقدس رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران و مرجع عالى قدر جهان اسلام، حضرت امام خمينى، ادام الله ظله على رؤوس الانام؛ به عرض مى رساند:

1. خانه اى متعلق به صغير در محله اى است كه براى مادر جوان كه سرپرستى صغار را به عهده گرفته از حيث تنهايى و دورى از اقوام و محارم و نامناسب بودن محل خانه و همسايگان، بى اندازه طاقت فرسا است و در صورت جواز فروش خانۀ صغير و تهيۀ خانۀ ديگرى براى صغير در نزديكى خانۀ پدر و مادر و برادران مادر صغير، هم سرپرستى صغار براى مادر جوانشان آسان مى شود و هم از نظر تربيت و امنيت و كمك به صرفه و صلاح صغار است؛ آيا جايز است تبديل خانه يا خير؟

بسمه تعالى، با نظر قيّم شرعى صغار و مراعات مصلحت آن ها مانع ندارد.

2. چنانچه خاطر مبارك مستحضر است، مردم ايثارگر مسلمان، وجوهى مى دهند به عنوان كمك به رزمندگان؛ آيا جايز است در بعضى جاها به بعضى از رزمندگان كه نياز بيشترى به كمك دارند و يا به بعضى از مستمندان غير رزمنده، به نيت نذر و صدقۀ سلامتى و پيروزى رزمندگان، چيزى داده شود و يا فقط بايد به جبهه فرستاده شود؟

بسمه تعالى، وجوهى كه براى جبهه داده مى شود بايد صرف در جبهه شود.

[سؤال 7818] 4098

بسمه تعالى

پس از فوت ميت ابتدائاً منزل و ساير اموال غير منقولۀ او با نظر قيّم شرعى صغار تقسيم مى شود (ولى نه تقسيم قطعى و دقيق، بلكه به قول معروف رعيّت بخشى و

ص: 579

موقت) تا در وقت فرصت تقسيم دقيق انجام گيرد. در اين صورت آيا هر كدام از ورثه در سهم موقت خود مى توانند تصرّف از قبيل نماز خواندن و غيره بكنند؟ و همچنين بعضى چيزهايى كه نمى شود تقسيم كرد (مثل حوض منزل و آبريز و ساير جاهايى كه معمولاً در منازل، متعدّد نيست كه هر كدام يكى بردارند) اگر در اختيار همۀ ورّاث باشد آيا تصرّف براى همه جايز است؟

بسمه تعالى، با ملاحظۀ صلاح صغار و نظر قيّم شرعى مانع ندارد.

[سؤال 7819] 4099

بسمه تعالى

ما ترك ميت (كه مشترك بوده بين صغار و كبار) و منقولات ما ترك را ورّاث (قبل از تعيين قيّم شرعى براى صغار) تقسيم كرده اند، بعد از مدّتى كه از طرف حاكم شرع براى صغار قيّم تعيين شده بعضى از سهام كه ورّاث در تقسيم اول برده بودند تلف شده و موجود نيست كه آن ها را به طور صحيح تقسيم كنند، و قيّم هم يقين ندارد كه در آن تقسيم اول سهميّۀ صغار را كمتر داده باشند، (محتمل است كه سهام به طور مساوى تقسيم شده باشد) آيا در اين صورت قيّم شرعى مى تواند آن تقسيم اول را امضا كند (كه براى همۀ ورّاث تصرّف جايز باشد) يا خير؟ و بر فرض اين كه امضا صحيح نباشد طريق صحيح را تعيين فرماييد؟

بسمه تعالى، نسبت به مقدارى كه سهم صغار شده تقسيم را امضا كند، و در زايد بر آن امضاى او اثر ندارد، و احتياط آنست كه مصالحه كنند به نحوى كه صرفۀ صغير باشد.

[سؤال 7820] 4100

بسمه تعالى

پس از عرض سلام، سلامتى شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم. لطفاً سؤالات ذيل را جواب دهيد.

ص: 580

1. اين جانبه هفده سال پيش، زن مردى شده ام كه زن اولش فوت كرده و پنج فرزند از او دارد. دو پسر و سه دختر كه در اين مدت پسرها زن گرفته و دخترها شوهر كرده و به خانۀ بخت رفته اند. تا امروز بيست و دو روز است كه شوهر من فوت كرده، ولى وصيت نكرده است. ثمرۀ هفده سال زندگى ما دو پسر به سن ده و هشت ساله است. و در ضمن، زنى هم قبلاً داشته و طلاق داده و يك فرزند پسر هم از او باقيمانده كه دوازده سال دارد. يك ماشين بنز ده چرخ و يك خانه از او باقيمانده است. بچه هاى بالغش مى خواهند ماشين را از آن حدى كه مى خرند، كمتر بفروشند. آيا اين درست است كه چون پسر بزرگش مى خواهد ماشين را بخرد؛ نصف قيمت بخرد؟

بسمه تعالى، ماشين را نمى توانند به كمتر از قيمت عادله بفروشند و فروش به قيمت عادله، موقوف است به اجازۀ ولى صغير.

2. منزل شش دانگى، دو دانگش به اسم من است. آيا از اين چهار دانگى كه به وارث رسيده، مى توانم هشت يك ببرم؟

بسمه تعالى، زن از زمين منزل ارث نمى برد، ولى از قيمت بنا ارث مى برد.

3. آيا در اين مدت چهار ماه و ده روز (مدت عده وفات همسرم)، خرج نفقه مى برم؟

بسمه تعالى، نفقه ندارد.

4. در اين مدت كه خط و مشى تعيين مى كنند، اسمى از مهريۀ من به ميان نيامده؛ آيا مى توانم ادعاى مهريه كنم؟

بسمه تعالى، اگر مهريه را طلب داريد، مى توانيد مطالبه كنيد.

5. اثاث خانه را به مبلغ بيست و پنج هزار تومان قيمت گذارى كرده اند. آيا از اين پول، هشت يك مى برم؟

بسمه تعالى، زن از اثاث خانه، ارث مى برد.

[سؤال 7821] 4101

بسمه تعالى 28 / 10 / 1361

محضر مبارك امام و رهبر انقلاب و حامى مستضعفين، خمينى بت شكن

اين جانب مسأله اى برايم پيش آمده به شرح ذيل مى باشد: دايى اى دارم كه در زمان

ص: 581

حيات پدرم سرپرستى ايشان به عهده پدرم بوده است، البته اين سرپرستى از طرف اداره سرپرستى اصفهان ابلاغ گرديده و اموال ايشان در اختيار پدرم بوده است. پدرم اكنون فوت نموده است و بنده را وصى خود قرار داده است، در حال حاضر يك نفر را از طرف خود تعيين نموده ام كه ملك و آب ايشان را به اجاره داده و صرف هزينه زندگى او بنمايد ولى اجاره بهاى املاك وى جواب گوى مخارج او نمى باشد، در حالى كه قيمت املاك در حدود ده ميليون ريال مى باشد، اما كل اجاره بهاى ساليانه املاك مبلغ چهار هزار تومان است كه از اين مبلغ مقدارى نيز صرف هزينه قنوات مى گردد. ضمناً دايى من 70 سال داشته و از نظر جسمى و روحى روانى معلول بوده و تا كنون ازدواج ننموده، تكليف شرعى بنده در حال حاضر چيست؟

بسمه تعالى، اگر ديوانه است ولايت بر او با حاكم شرع است، با اجازۀ از حاكم شرع مى توانيد اموال او را صرف در مخارج او نماييد با مراعات مصلحت او.

[سؤال 7822] ‘ 6425

4. شخصى در سال وفات قدرى دماغش غيرمتوازن بود مثلاً گاهى حرف هاى بيهوده مى زد، گاهى حرف ها چند مرتبه تكرار مى كرد، اگر با وجود اين كه به اموالش نقصان نرسانيد اگر مى گفت فلان زمين را مى فروشم يا اين كه مى گفت من براى فلان چيز فلان زمين را مى دهم و اين بى مربوط بوده آيا حكم جنون دارد يا خير؟

بسمه تعالى، تشخيص جنون با عرف است.

[سؤال 7823] 4102

بسمه تعالى 2 / 5 / 1361

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران، حضرت امام خمينى

زمينى است به مساحت 250 متر مربع كه در كنار مسجدى واقع است و حياط مسجد بسيار كوچك مى باشد؛ در ضمن مردم محل هم در زمين مزبور آشغال و

ص: 582

خاكروبه مى ريزند كه باعث بوى تعفّن در مسجد مى شود. مالكين اين قطعه زمين عبارتند از يك خواهر كه سهم خود را به يك نفر حاجى مدت چند سال پيش فروخته است و آن حاجى حاضر است مجاناً سهم خود را به مسجد ببخشد و دو نفر مالك ديگر، دو برادر مى باشند كه يكى از آن ها مدت پنجاه سال قبل مفقود شده و هيچ گونه عيال و اولادى ندارد و برادر ديگرش ديوانه مى باشد و فرد ديوانه كه مالك سوم است حاضر است سهم خود را به مسجد بفروشد؛ با توجه به اين كه فرد ديوانه خواهرى دارد زنده و حاضر، آيا مى شود زمين فوق را از فرد ديوانه خريد و به مسجد ضميمه كرد؟ لطفاً حكم الله را بيان فرماييد.

سلامتى و سعادتمندى جناب عالى را در خدمت به اسلام و مسلمين از خداوند متعال خواستاريم. والسلام على عباد الله الصالحين

بسمه تعالى، تصرف در ملك غايب و ديوانه بدون اجازۀ ولىّ شرعى حكم غصب دارد.

[سؤال 7824] ‘ 6514

2. اگر حاكم شرع يا مجاز از قِبَل او قيّمى براى ديوانۀ ادوارى نصب كند، اين ديوانه موقعى كه حالش خوب است كه على الظاهر قيّم احتياج ندارد؛ مرتبه دوم و سوم و هكذا كه ديوانه مى شود و خوب مى شود همان نصب و جعل اول كافى است براى حالات بعد يا در هر مرتبه احتياج به نصب و جعل جديد دارد؟

بسمه تعالى، تابع كيفيت نصب حاكم شرع است.

[سؤال 7825] ‘ 1960

2. حدود شرعى رفت و آمد اقوام به منزل؟

بسمه تعالى، ورود افراد به منزل در مقدار سهم الارث كبار ورثه منوط به اجازۀ خودشان است و در مقدار سهم الارث صغير موقوف بر اجازه ولى شرعى او مى باشد.

ص: 583

[سؤال 7826]‘ 1960

3. حدود آزادى شرعى خودم؟

بسمه تعالى، با رعايت موازين شرعيه آزاد هستيد.

احكام سفاهت

[سؤال 7827] 4103

بسمه تعالى

محضر مبارك حجت الاسلام و المسلمين، آيت الله الكبرى فى العالمين، آيت الله الخمينى، دام ظله

كسى هست گنگ كه اگر به صداى بلند خوانده شود، مى شنود با اين حال نفع و نقصان مال و منال را هم نمى داند. مال هاى قيمتى را مجاناً، و گاهى به قيمت كم به مردم مى فروشد. چنين كردارى چه صورت دارد؟ و ولى او چه كسى مى باشد تا از تصرفات سفيهانه اش جلوگيرى نمايد؟

در فرض وفاتش، پسرعموى او وارثش مى باشد، آيا پسرعموى او مى تواند در اموال و املاك او تصرف كند و از كردار احمقانۀ او جلوگيرى نمايد؟

اگر اين شخص اموالش را به كسى هبه نمايد، هبه اش چه صورت دارد؟ مسأله كثيرالابتلايى است، بيان فرماييد، متشكرم.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، اگر سفاهت او پيش از بلوغ پيدا شده و ادامه دارد، در تصرفات معاملى ممنوع است و ولايت بر او با پدر و جد پدرى و وصى آن دو است و اگر هيچ كدام نباشند، با حاكم شرع است، ولى اگر سفاهت بعد از بلوغ عارض شده، ولايت بر او با حاكم شرع است و تا حاكم او را از تصرفات منع نكند، تصرفات معاملى او نافذ است.

ص: 584

[سؤال 7828]‘ 6346

2. مردى گنگ و اخرس يعنى نه زبان گويا و نه گوش شنوا، جزئى اشاره متكلم به اشاره سر و دست و چشم، مى داند و مى شنود و اسراف و تبذير درمال نمى كند و مال خود را از مال غير تميز مى دهد و در اشارات واقف و ناواقف و آشنا و غير آشنا هم فرق مى گذارد و مى فهمد و محتاج به ترجمه آشنايان و واقفان مى باشد. آيا چنان كسان و اشخاص در شماره سفيه ها است يا مثل اشخاص عاقل ديگران است يا نه؟

بسمه تعالى، مجرد كرى و گنگى موجب حكم به سفاهت نيست و حكم عاقل را دارد.

احكام افلاس

[سؤال 7829] 4104

بسمه تعالى 14 محرّم الحرام 1403 ق

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى آقاى خمينى، مدّ ظله العالى

با عرض سلام، استدعا مى شود حكم شرعى مسأله مشروحه را تعيين فرماييد.

شخصى در زمان طاغوت ورشكست شده بوده و طلبكاران تمامى اموال و مايملك او را تأمين و توقيف نمودند، به جز يك كارخانه كه شرعاً با افراد ديگرى شريك بوده و ظاهراً به نام خودش. و طلبكاران با علم به اين مطلب، آن را جزو اموال شخصى او نياورده و مستثنا كردند (البته به جهت اعاشه او و كارگران و ساير سهام داران) آيا پس از 5 سال افراد يا مؤسسه يا بنيادى حق دارد كارخانه را هم تأمين و توقيف نمايد يا خير؟

درود خداوند به شهداى راه اسلام و رزمندگان و با سلام به امام خمينى

بسمه تعالى، رسيدگى به اين مسأله موكول است به مسئولين مربوطه در دادگاه هاى صالحۀ جمهورى اسلامى.

ص: 585

[سؤال 7830]‘ 3508

14. شخصى كه خود را درمعرض ورشكستگى مى بيند؛ براى فرار از ديون مردم اموال خود را با مصالحه يا هبه يا بيع، از ملك خود خارج مى كند. آيا اين معاملات صحيح است؟ و بر فرض صحت، آيا طلبكارها يا حاكم، حق فسخ دارند يا نه؟

بسمه تعالى، در فرض مذكور، صحت معاملاتى كه براى فرار از ديون انجام گرفته، محل اشكال است و حاكم شرع مى تواند دخالت كند.

[سؤال 7831] 4105

بسمه تعالى 25 / 6 / 1361

حضور رهبر كبير انقلاب حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مرجع تقليد شيعيان جهان

با عرض سلام، دو برادر با هم از پدر و مادر و جميع المال بر روى يك اصل تجارت مى نمايند هر دو داراى چك بانكى و اعتبار مى باشند، يكى از برادران اعلام ورشكستگى مى نمايد و تمام چك هايش برگشت مى خورد در صورتى كه برادر ديگر هيچ گونه چك هايش برگشت نخورده و اعتبار بانكى اش را به موقع پرداخت مى نمايد و آن برادر كه اعلام ورشكستگى كرده زندانى و بعد آزاد مى شود و براى پرداخت بدهى مردم و بانك ها مقدارى از سهم ملكى خود را كه مشتركاً با برادرش بوده پيشنهاد مى كند كه طلبكاران بفروشند و به طلب خود بردارند و برادر ديگرش كه با هم شريك شغلى و مالى بوده اند دينارى از بدهى برادرش را تقبل نمى نمايد، در اين صورت تكليف شرعى در اين مورد چه مى باشد؟

خداوند سايه مباركتان را بر سر همه مسلمين جهان مستدام بدارد.

بسمه تعالى، به مقدار سهم خودش در مال مشترك حق دارند و طلبكاران مى توانند آن را مطالبه كنند ولى تصرف در مال مشترك بايد با رضايت شريك باشد و اگر رضايت نمى دهد موكول به رأى دادگاه است.

ص: 586

[سؤال 7832]‘ 3508

19. اگر غرما دربارۀ ورشكسته ارفاق كردند و مال او را تقسيم نكردند و اجازه دادند كه تجارت كند، ولى تاجر دوباره ورشكسته شد، آيا طلبكاران اخير در اموال سابق با غرماى سابق سهيم مى شوند يا نه؟

بسمه تعالى، همۀ غرماى سابق و لاحق، در مال موجود حق دارند.

[سؤال 7833] ‘ 6781

2. اگر شخص مفلس و ورشكسته مالى داشته باشد، آيا بايستى بين همۀ غرما به نسبت تقسيم شود يا بانك ها مقدمند؟ و آيا بانك ها حق دارند بستانكارى خود را تمام و كمال، حتى با فرع و بهره بگيرند و ساير طلبكاران را محروم سازند يا خير؟

بسمه تعالى، همه غرما در يك مرتبه هستند، مگر عين مال يكى از آن ها موجود باشد؛ و همچنين در مال مرهون كه نزد يكى از طلبكارها باشد، مرتهن احقّ از ديگران است در استيفاى حقش از آن.

[سؤال 7834] ‘ 6781

3. در استثناى منزل مسكونى در باب مطالبۀ ديون از بدهكار، آيا بين بدهكارى كه حكم به افلاس او شده، و بين بدهكارى كه محكوم به افلاس نيست فرقى هست؟

بسمه تعالى، فرقى نيست.

[سؤال 7835] ‘ 4967

5. شخص ورشكسته، بعضى از طلبكارها اگر عين جنس آن ها موجود باشد بدون كسر مى برند؛ اما اگر تصرف شده - مثلاً طاقۀ قماش مقدارى از آن فروخته شده، يا كيسۀ برنج و امثال آن از ظرف اول به ظرف ديگر منتقل اما مقدارى از عين آن باقى است - در اين جا هم طلبكار جنس موجود را بردارد و در بقيه، با بقيه طلبكارها مساوى مى شود يا خير؟

بسمه تعالى، اگر محجور شده، در اين دو فرض هم طلبكار مى تواند جنس

ص: 587

موجود را در مقابل قسمتى از دين كه به ازاى آن حساب مى شود بردارد.

[سؤال 7836] ‘ 4967

6. در فرض مسأله فوق كه طلبكار جنس موجود خود را مى برد، به قيمت روز حساب مى شود يا به قيمتى كه فروخته؟

بسمه تعالى، به قيمت روز فروش.

[سؤال 7837] ‘ 3508

15. اگر عين مال فروشنده اى در اموال شخص مفلس موجود است حق دارد عين مال خود را بردارد و ببرد، اما اگر غرما از مال خودشان يا از مال مفلس، حاضرند طلب او را بدهند؛ آيا در اين صورت، فروشنده باز حق فسخ دارد يا نه؟

بسمه تعالى، خيار دارد و نمى توانند او را الزام كنند.

[سؤال 7838] ‘ 3508

16. در صورت فوق، اگر خود ورشكسته، مال جديدى پيدا كرده و مى خواهد طلب فروشنده را بدهد، آيا باز هم فروشنده حق بردن عين مال خود را دارد يا نه؟

بسمه تعالى، حكم مسأله قبل را دارد.

[سؤال 7839] 4106

بسمه تعالى 14 / 8 / 1359

محضر مبارك آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى على رؤوس المسلمين،

با تقديم احترام استدعا مى شود به دو مسأله ذيل جواب صريح عنايت فرماييد.

1. آيا خانه و لوازم زندگى در قبال ثمن آن ها كه دريافت نشده و خريدار اظهار نداشتن مى نمايد پس از ثبوت اعسار از مستثنيات دين مذكور محسوب مى گردند يا خير؟ توضيحاً فرض مسأله جايى است كه هيچ يك از خيارات معروف در بين نيست.

ص: 588

بسمه تعالى، در مستثنيات دين دربارۀ حجر مفلس فرقى در جهت ذكر شده نيست، ولى بعد از حكم به حجر از طرف حاكم شرع اگر عين مال بايع طلبكار موجود است در غير مستثنيات بايع مى تواند معامله را فسخ كند و مال خود را بگيرد.

2. در صورتى كه مردى از پرداخت نفقه و ساير حقوق زن خود امتناع ورزد و او را مورد ايذا و آزار قرار دهد و حاضر به طلاق هم نباشد حتى به طلاق خلع آيا حاكم شرع حق اجبار به طلاق و يا اجراى آن را دارد يا خير؟

بسمه تعالى، اختيار طلاق به دست شوهر است و حاكم شرع مى تواند در صورت مطالبۀ زوجه شوهر را وادارد كه حقوق زن را ادا نمايد و در بعضى موارد حاكم شرع مى تواند طلاق بدهد.

[سؤال 7840] ‘ 3508

17. اگر تاجر ورشكسته قبل از صدور حكم افلاس، دكانى را اجاره كرده و مال الاجاره را نپرداخته، آيا صاحب دكان حق فسخ دارد يا نه؟

بسمه تعالى، محل اشكال است و احوط تخلّص به صلح است.

[سؤال 7841] 4107

بسمه تعالى

مقام مقدس حضرت مستطاب كهف الورى آيت الله العظمى امام خمينى متع الله المسلمين بطول بقائه، به عرض عالى مى رساند:

1. در تحرير الوسيله ص 526 مسأله 14 نوشته شده «المقرض لو زادت فى العين المبيعة أو المقترضة زيادة متصلة كالسمن تتبع الأصل فيرجع البايع أو المقرض إلى العين كما هى» فعلاً در زمان حاضر جوجه هاى دو سه روزه را چهار يا پنج تومان مى خرند و در مدت دو ماه دو يا سه كيلو گوشت حاصل مى شود، اگر خريدار مفلس شود آيا فروشنده مى تواند به عين همان جوجه ها كه به صورت مرغ بزرگ گشته رجوع كند و بردارد يا نه؟ آيا در آخر فتوا لفظ «كما هى» ناظر به اخراج اين قبيل مبيع هست يا خير؟ با در نظر گرفتن اين كه رشد فوق العاده در ملك مشترى

ص: 589

و با مخارج او حاصل شده است.

و بعضى مورد مسأله را قياس به خيار فسخ نموده اند كه قياس باطل است و به علاوه قياس مع الفارق مى باشد، چون مشترى با علم به خيار فسخ از طرف بايع خودش مقدم به ضرر است. مستدعى است نظر مبارك را بفرماييد.

بسمه تعالى، زياده متصله تابع عين است و فروشنده مى تواند به آن رجوع كند.

2. زن سيّده زوجش نفقه او را مى دهد لكن اولادى دارد از شوهر قبلى، آن ها مستأجرند از فروش فرش و طلا با قرض دو سه نفر فاميل جمع مى شوند يك خانه براى رفع بعض نواقص مى سازند اجازه مى فرماييد كه به شوهر سيّده مرقومه از سهم سادات بدهم بعض نواقص خانه را تأمين نمايند به واسطه زوجه سيده يا نه؟ و هم چنين اشخاص مى توانند به اين قبيل سيده كه نفقه اش را زوجش ادا مى نمايد سهم سادات بدهند يا خير؟

بسمه تعالى، كسى كه نفقه اش از طرف شوهر تأمين مى شود فقير نيست و نبايد سهم سادات را به او بدهند.

[سؤال 7842] ‘ 4967

7. اگر قرض دار بميرد و ماترك، وافى به تمام ديون نباشد، در اين جا هم طلبكار مى تواند عين جنس خود را بردارد، يا در تمام طلب خود با تمام طلبكارها مساوى است؟

بسمه تعالى، در فرض مذكور، اولويت ندارد و با تمام طلبكارها مساوى است.

تصرفات مريض در مرض منتهى به موت

[سؤال 7843] ‘ 4736

3. باز همان شخص موصى در مرض موتش پنج اصله نخل وقف ابا عبدالله الحسين عليه السلام نموده است آيا اين وقف در مرض موت بدون رضايت وارث صحيح

ص: 590

است؟ حكم الله جارى فرماييد.

بسمه تعالى، اگر وقف و تحويل جهت وقف در زمان حيات شخص انجام گرفته صحيح است و رضايت وارث شرط نيست.

[سؤال 7844] ‘ 4736

2. در ضمن وصيت نامه مقدارى از اموال خودش كه نخيله به عنوان بخشش و حق خدمت در مرض موتش به همان وصىّ داد آيا اين بخشش و حق خدمت در مرض موت صحيح است و يا خير؟

بسمه تعالى، اگر در حال حيات مالى به كسى بخشيده و در زمان حيات خود تحويل موهوب له داده هبه صحيح است.

ص: 591

ص: 592

کتاب ضمان

احكام ضمان

ص: 593

ص: 594

[سؤال 7845] 4108

بسمه تعالى 21 / 7 / 1362

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

صندوق هاى قرض الحسنه قبل از پرداخت وام به وام گيرنده، طى ورقه اى كه مربوط به كارهاى وام است از ضامن امضا مى گيرند؛ آيا پس از آن كه وام پرداخت شد ضمانت تحقق پيدا مى كند يا خير؟ سازمان اقتصاد اسلامى ايران

بسمه تعالى، اگر قرض مبنى بر ضمانت شخص ضامن واقع شود صحيح و ضمانت نافذ است و لكن مجرد امضا، بدون بنا در حال قرض اثر ندارد و بايد معلوم باشد كه ضمان شرعى، نقل ذمه است به طور منجّز، نه معلق و نه ضمّ ذمه به ذمۀ ديگر.

[سؤال 7846] 4109

بسمه تعالى

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

ص: 595

اگر كسى بگويد: هر شخصى را كه من جهت گرفتن وام به صندوق معرفى مى نمايم - اعم از اين كه ضامن وام را خودم تأييد كنم يا به وسيلۀ صندوق تعيين گردد - خود اين جانب، علاوه بر آن ضامن، ضامن اين وام خواهم بود كه اگر وام گيرنده يا ضامن اقساط را پرداخت نكردند به عهدۀ اين جانب است؛ آيا اين تعهد از نظر شرعى ضمان آور است يا خير؛ حتى پس از مرگ؟ سازمان اقتصاد اسلامى ايران

بسمه تعالى، مجرد تعهد اثر ندارد؛ لكن چنانچه انشاى قرض مبنى بر ضمانت متعهد واقع شود صحيح است و ضمان محقّق مى شود. لكن اين معنا كه اگر وام گيرنده يا ضامن، اقساط را پرداخت نكردند به عهدۀ ضامن است، ضمان شرعى نيست و نفوذ ندارد.

[سؤال 7847] ‘ 4028

6. گيرندگان وام داراى يك معرف و يك ضامن مى باشند؛ در صورت عدم پرداخت، دين بر عهدۀ معرف است يا ضامن؟

بسمه تعالى، معرف ضامن نيست.

[سؤال 7848] ‘ 3508

10. اگر ضامن در ضمن ضمانت شرط كند كه ذمۀ مضمون عنه هم مشغول باشد و يا مضمون عنه مسئوليت پرداخت داشته باشد، آيا صحيح است؟

بسمه تعالى، شرط مزبور صحيح نيست، ولى اگر ضامن با اذن مضمون عنه ضمانت كرده، بعد از ادا مى تواند به او رجوع كند.

[سؤال 7849] ‘ 3508

11. ضامن شرط مى كند كه من ضامن مى شوم، بدين گونه كه اگر مضمون عنه نپرداخت من بپردازم. حال يا به طور واجب مشروط يا معلق، آيا اين گونه ضمانت صحيح است؟

بسمه تعالى، صحيح نيست.

ص: 596

[سؤال 7850] 4110

بسمه تعالى

به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و به نام الله يارى دهندۀ مظلومان و درهم كوبندۀ جباران و ستمكاران و سلام به امام عزيزمان خمينى كبير

مى خواستم دربارۀ مسأله اى كه با آن مواجه شدم سؤال كنم و آن اين است كه پيش از زلزلۀ طبس يا بهتر بگويم پيش از انقلاب، شخصى از بانك پول قرض كرده و يك نفر را ضامن نموده است. حالا گيرندۀ پول با اين كه پول دارد، قرض خود را به بانك نمى دهد و ضامن را مجبور كرده كه اين پول را بپردازد. در صورتى كه ضامن وضع مالى خوبى ندارد، چطور ممكن است ضامن كه پول اين ندارد، بپردازد. ضامن همين پول و چك را چند بار نو كرده تا بتواند يك روزى پولى را به دست آورد و پول بانك را بدهد. آيا بايد ضامن اين پول را بدهد يا همان كه خودش پول را گرفته و پولدار هم هست؟ در صورتى كه اين پول هزار تومان، دو هزار تومان نيست، بلكه 24 هزار تومان است. شخصى كه نمى تواند خرج فرزندان خودش را بدهد، آيا درست است اين پول را او بپردازد و وضع خانوادۀ خود را از اين كه هست بدتر نمايد؟! به اميد اين كه در جامعۀ اسلامى ما اين چنين اشخاصى پيدا نشوند كه با اين كارهايشان زندگى و خانواده ديگرى را تباه نمايند.

بسمه تعالى، ضمان شرعى آن است كه انشاى نقل ذمۀ مضمون عليه به ذمۀ ضامن شود و اگر چنين معنايى انشا نشود، ذمۀ ضامن مشغول نمى شود و مضمون له حق رجوع به او را ندارد. و مجرد امضاى ضمانت نامه - بدون توجه به اين معنا و انشاى آن - ضمان شرعى نيست.

[سؤال 7851] 4111

بسمه تعالى 23 / 5 / 1361

استفتا از محضر مقدس مرجع عالى قدر شيعيان جهان و رهبر و بنيان گذار جمهورى اسلامى و اميد مستضعفان، حضرت آيت الله العظمى امام روح الله

ص: 597

الموسوى الخمينى، دامت بركاته

اگر بانك يا شخصى بر حسب تقاضا و ضمانت فردى، ضمانت شخص ثالثى را بنمايد، در صورتى كه اذن و اجازه اى از شخص ثالث نداشته باشد و مضمون له وجه را از ضامن اخذ كند، در اين صورت ضامن بايد به متقاضى و ضامن اول خود رجوع نمايد يا شرعاً مى تواند اصل وجه الضمان و نزول آن را از شخص ثالث كه از او اذن و اجازۀ ضامن شدن نداشته است وصول كند؟

بسمه تعالى، اگر به شخص ثالث مضمون عنه بدهكار نبوده و بدون درخواست او ضامن شده، نمى تواند از او مطالبۀ پول پرداختى را بنمايد.

[سؤال 7852] 4112

بسمه تعالى 23 / 3 / 1361

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، روحى فداه

با تقديم سلام و عرض ادب؛ اين حقير به موجب فتوكپى ضمانت نامۀ ضميمه، از شخصى ضمانت نموده ام كه اگر در حين خدمت از ابواب جمعى خود از قبيل محمولات و مرسولات پستى و غيره مرتكب قصور يا خيانتى گردد كه مستلزم غرامت باشد، تا حدود 000/100 ريال غرامت آن را پرداخت نمايم. حال به موجب گزارش مربوطه نامبرده مستعفى شده و مبلغ 6081 ريال حسابدارى هنگام تسويه اشتباهاً اضافه به او پرداخت نموده است و اين مبلغ را از اين جانب مطالبه مى نمايند؛ در صورتى كه مبلغ مذكور در اثر اشتباه حسابدار مسئول پرداخت گرديده و به ابوالجمعى او ارتباط ندارد و با اين كه شفاهاً و كتباً محل سكونت كارمند در صرف به اداره مربوطه اعلام نموده ام، بدون توجه به مراتب فوق، مبلغ مزبور را از اين جانب مطالبه و دستور كسر آن را داده اند؛ مستدعى است حكم شرعى آن را مرقوم و امر به ابلاغ فرمايند.

بسمه تعالى، در فرض سؤال، مبلغ مزبور خارج از مورد ضمان است و شخص ضامن عهده دار آن نيست.

ص: 598

کتاب حواله و كفالت

احكام حواله و كفالت

ص: 599

ص: 600

[سؤال 7853] ‘ 3508

12. در حواله قيد مى كند كه اگر محال عليه نداد، محيل بدهد. آيا صحيح است؟

بسمه تعالى، اين شرط نافذ است.

[سؤال 7854] ‘ 3508

13. اگر دين وعده دار را حواله كرد و طرف، بدون ذكر اجل، حواله را قبول كرده، آيا دين مؤجّل حالّ مى شود يا نه؟

بسمه تعالى، ذمۀ محال عليه به قبول حواله مشغول به دين مى شود و بايد فوراً ادا كند مگر اين كه شرط تأجيل نموده باشد.

[سؤال 7855] 4113

بسمه تعالى

محضر حضرت آيت الله العظمى خمينى دام ظله العالى

كسى از عسكرى گريخت و دولت، اقارب آن را مى گيرد مثل پدر و مادر و برادر و خواهر و عمو و دايى و عمه و خاله و هر چند اقارب دارد همه را دولت مى گيرد و مى گويد شما اين نفر را پيدا كنيد، اين ها نمى توانند اين نفر را پيدا كنند چون كه معلوم نيست در كجا است اين پول زياد، خسارت مى كند يعنى پول را دولت مى خورد،

ص: 601

اين ها شرعاً مى توانند پول خود را از آن نفر گمشده بگيرند؟ شما امر بفرماييد.

بسمه تعالى، ضامن نيست و نمى توانند از او بگيرند.

[سؤال 7856] 4114

بسمه تعالى

محضر حضرت آيت الله العظمى خمينى دام ظله العالى

كسى مال كسى دزدى كند و از محل كه سكنا دارد فرار كند و صاحب مال به حكومت شكايت كند و بگويد دزد اهل فلان محل است و حكومت اهل آن محل را مى گيرد و مى گويد شما دزد را پيدا كنيد و اهل آن محل پول زياد خسارت كند و هر زمان كه دزد در آن محل برگردد اهل محل مى توانند خسارت از دزد مطالبه كنند؟ شما امر بفرماييد.

بسمه تعالى، غير از آنچه سرقت كرده چيز ديگرى را ضامن نيست.

ص: 602

کتاب وكالت

احكام وكالت

ص: 603

ص: 604

[سؤال 7857] 4115

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت امام خمينى، رهبر عالى قدر انقلاب اسلامى

محترماً اين جانب نظر بر اين كه داراى 6 عائله مى باشم، و شغلم كشاورزى بوده، مى خواستم يك سؤال بپرسم؛ آيا مى شود يك مسلمان وكالت يك بهايى را در موقعى كه ضرورى باشد بپذيرد؟

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، وكالت صحيح نيست.

[سؤال 7858] ‘ 6479

9. آيا وكيل دادگسترى بايد عادل و مجتهد باشد يا خير؟

بسمه تعالى، معتبر نيست.

[سؤال 7859] 4116

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت مستطاب، آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى

1. ميان زيد و عمرو درباره متروكه وارث، اختلاف واقع شد؛ زيد، بكر را وكيل خود كرد براى حل و فيصلۀ اين اختلاف از راه شرع و دين مقدس اسلام؛ ولى بكر

ص: 605

بدون اين كه زيد را از جريان آگاه سازد، با عمرو صلح شرعى كرد و زيد، از اين صلح راضى نشد. آيا اين صلحى كه ميان وكيل زيد (بكر) و عمرو واقع شده است، درست است يا خير؟

بسمه تعالى، وكيل، اگر وكيل در صلح يا وكيل مطلق - حتى در صلح - بوده، صلح مزبور، صحيح و لازم است؛ وگرنه منوط به اجازۀ موكل است.

[سؤال 7860]

2. هند براى حل و فيصلۀ شرعى در نزاعى كه با يك شخصى داشت، زيد را وكيل كرده بود؛ ولى هند در غياب زيد، عمرو را وكيل دوم قرار داد و عمرو، بدون اين كه هند

را مطلع سازد، به جاى فيصله شرعى، با طرف مقابل (خصم) صلح كرد و هند بر اين صلح راضى نشد. آيا اين صلح، صحيح است يا خير؟

بسمه تعالى، حكم، همان است كه در بالا ذكر شد

[سؤال 7861] 4117

بسمه تعالى

محضر منور حضرت آيت الله العظمى زعيم عالى قدر، آقاى حاج آقا روح الله الخمينى، روحى فداه، پس از عرض سلام

1. شخصى برادر خود را وكيل مى كند تا اموال منقول و غير منقول را طبق صلح نامه ثبت كند و او به دلخواه خود آن را به نام عده اى كه خارج از صلح نامه بوده اند ثبت مى كند. آيا شخص وكيل نسبت به خارج از صلح نامه ضامن است يا نه؟

بسمه تعالى، اگر ثبت دادن موجب تضييع مال بر مالكش شده، ضامن است.

[سؤال 7862]

2. اشخاصى به زور، با اين كه در صلح نامه نبوده اند اموال را برده و اطفال صغار قدرت گرفتن مال خود را ندارند. آيا آن ها همگى مديون صغار هستند يا نه؟

ص: 606

بسمه تعالى، مديونند و اگر نزاعى هست بايد به محاكم صالحه مراجعه شود.

3. شخصى قسمتى از اموال خود را به عنوان سهم امام رد مى كند و گيرنده رسيد نداده؛ آيا دوباره لازم است بدهد يا نه؟

بسمه تعالى، اگر گيرنده وكيل يا مجاز از طرف مرجع تقليد دهنده وجه بوده، كفايت مى كند.

[سؤال 7863] 4118

بسمه تعالى

احتراماً به عرض مى رسانيم شخصى زمينى داشته و با وكالت نامه اين زمين را به شخصى سپرده كه بفروشد و اين زمين از قرار هر متر مربع 250 الى 300 تومان به چهارده نفر متقاضى فروخته شد. اولين فروش در خرداد 1357 و آخرين فروش، فروردين 1358 بوده است. خريداران تقريباً نصف پول زمين را پرداخته و نصف بقيه را مدرك قانونى (چك و سفته) داده اند. و فعلاً بقيه پول زمين را نمى پردازند و مى گويند: زمين گران است؛ در حالى كه بعضى از خريداران در زمين، خانۀ مسكونى ساخته اند. صاحب زمين به نمايندۀ فروش فشار مى آورد كه بقيۀ پول زمين را مسئول هستى و بايد بپردازى.

يادآور مى شويم كه شغل صاحب زمين رباخوارى بوده، و طبق وكالت نامه صاحب زمين وكالت تام الاختيار به نمايندۀ فروش داده، اما بعد از فروش، همسر صاحب زمين مى گويد: طبق سند 180 متر اين زمين از من است. ضمناً در موقع فروش بعضى از اهالى نسبت به گرانى اين زمين معترض بودند و مى گفتند: اين زمين در ده گران است.

1. آيا نمايندۀ فروش مسئول وصول پرداخت پول به صاحب زمين مى باشد؟

بسمه تعالى، اگر به مقتضاى وكالت خود عمل كرده، ضامن نيست.

[سؤال 7864]

2. آيا نمايندۀ فروش مى تواند اقدام قانونى براى خريدار بنمايد؟

بسمه تعالى، اگر از طرف مالك وكيل باشد، مانع ندارد.

ص: 607

[سؤال 7865]

3. آيا اعتراض خريداران وارد است و بايد بقيه پول را نپردازند؟

بسمه تعالى، اگر زمين را در وقت فروش به قيمت عادله روز خريده اند، حق فسخ و اعتراض ندارند.

[سؤال 7866]

4. آيا صاحب زمين مى تواند براى نمايندۀ فروش كه وكالت نامه داشته، اقدام كند؟

بسمه تعالى، در صورتى كه وكيل خلاف مقتضاى وكالت نكرده باشد، حق ندارد.

[سؤال 7867] ‘ 3311

4. وكيلى كه به زور از مردم سهم امام عليه السلام را مى گيرد با كمك ظالم. جايز است از

دست اين وكيل شكايت كند به حكومت تا از اين كار منصرف شود و با مردم عادلانه رفتار كند؟ شما بيان فرماييد.

بسمه تعالى، به مجتهدشان اطلاع دهند و براى او ثابت كنند خيانت وكيل را تا او را عزل كند.

[سؤال 7868] ‘ 6236

2. وكيل مزبور در مسأله مذكور هرگاه كسى ديگر را وكيل و اجازت فرمايد به اجراى صيغۀ طلاق در محضر عدلين و آن شخص ثالث مجاز صيغۀ طلاق را بخواند از طرف وكيل صحيح و درست مى باشد يا خير؟ جواب مرحمت فرماييد.

بسمه تعالى، در صورتى كه وكالتش مطلق باشد مانع ندارد.

[سؤال 7869] ‘ 3508

2. اگر فتوا اين باشد كه شرط در ضمن عقد لازم است، آيا شرط در ضمن عقد جايز، الزام آور است؟ مثلاً در ضمن عقد وكالت عدم عزل وكيل يا لزوم عقد را

ص: 608

شرط كنند چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، شرط درضمن عقد جايز، مادام كه عقد فسخ نشده لازم العمل است، ولى شرط عدم عزل وكيل يا لزوم عقد وكالت در ضمن آن نافذ نيست.

[سؤال 7870] 4119

بسمه تعالى 30 / 1 / 1362

محضر محترم حضرت امام خمينى مرجع عالى قدر

1. وكالت عقدى است جايز يا خير؟ جملۀ (حق عزل وكيل را تا بيست سال ديگر از خود سلب نمود) بدون قيد (در ضمن عقد خارج لازمى) عقد وكالت لازم مى گردد يا نه؟

بسمه تعالى، قيد مذكور اگر در عقد وكالت بيان شده اثر ندارد.

[سؤال 7871]

2. در صورتى كه با التفات به جمله فوق عقد وكالت لازم گردد آيا موكل حق عزل وكيل يا انجام مورد وكالت را قبل از منقضى مهلت شخصاً دارد يا خير؟ مستدعى است در اين باره فتواى لازم صادر فرماييد.

بسمه تعالى، با قيد مزبور در عقد وكالت، وكالت لازم نمى شود و موكل مى تواند وكيل را عزل كند يا عمل مورد وكالت را خودش انجام دهد.

[سؤال 7872] 4120

بسمه تعالى 4 / 10 / 1361

محضر مبارك رهبر عظيم الشأن انقلاب حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

اگر كسى وكالت رسمى تام الاختيار جهت سرپرستى از اموالى را از يكى از خويشان خود قبول كرده باشد و قبل از آن كه از وكالت عزل و يا وكالت نامه از اعتبار

ص: 609

ساقط گردد براساس اختيارات ناشى از وكالت نامه معاملاتى انجام داده باشد (مثلاً فروش اجناس و املاك) و پول حاصله طبق نظر موكل خرج كرده باشد و در اين جريان بدون قصد و به خاطر عدم اطلاع وكيل از رموز كار و كسب، مبلغى از پول از دست رفته باشد وظيفه و مسئوليت وكيل در مقابل موكل و يا قائم مقام موكل چه خواهد بود؟

بسمه تعالى، اگر وكيل مالى را اتلاف نكرده و كوتاهى در عمل به وكالت ننموده ضامن نيست.

[سؤال 7873] 4121

بسمه تعالى 17 / 3 / 1361

محضر مبارك آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله العالى

با تقديم احترام؛ معروض مى دارد: در صورتى كه ضمن عقد ازدواج يا عقد لازم ديگر، زوج، زوجه خود را وكيل در طلاق كند، اين وكالت قابل عزل مى باشد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر به نحو شرط نتيجه شرط شده كه زن وكيل باشد اين وكالت قابل عزل نيست.

ص: 610

کتاب اقرار

احكام اقرار

ص: 611

ص: 612

[سؤال 7874] 4122

بسمه تعالى

حضور محترم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، رهبر عالى قدر انقلاب اسلامى ايران، با نهايت احترام؛ به عرض عالى مى رساند:

اين جانب بيش از بيست سال است كه كارم قالى شويى است. در اين مدت هزاران فرد قالى بزرگ و كوچك از بازار و خانه هاى مردم تهران بدون داد و ستد رسيد آورده اند و پس از شستن و خشك كردن برده اند و تحويل صاحبانشان داده اند و بنده اجرت خود را دريافت داشته ام. در حدود چهار ماه قبل شخصى تعداد هفت تكه قالى كوچك و بزرگ مى آورد در محل كارخانه قالى شويى اين جانب و اظهار مى دارد كه اين هفت تكه قالى را يكى از تجار فرستاده كه شما بشوييد و خشك نماييد و بياوريد حجره و مى گويد: كرايه باربرى مرا بدهيد. به ايشان گفته مى شود كه ايشان مشترى دائمى اين كارخانه است و باربرى از اين كارخانه نمى گيرد و شما برويد باربرى را از خودش بگيريد. اين جانب مطابق گفتار خود آورندۀ قالى ها هفت تكۀ قالى را شست و شو كرده و بدون كم و زياد برده ام و به تجارتخانه تحويل داده ام. يك هفته پس از تحويل هفت تكه قالى به تجارتخانۀ نامبرده، همان هفت تكه قالى مورد بحث، به اضافۀ چهار تكه ديگر از محل تجارتخانه به سرقت مى رود. پس از اين كه آورنده

ص: 613

قالى ها آگاه مى شود كه هفت تكه قالى به سرقت رفته، به من مراجعه مى نمايد و اظهار مى دارد كه قالى ها مربوط به خود من بوده و ادعاى آن ها را از بنده مى نمايد. آيا ايشان مى تواند چنين ادعايى داشته باشد؟

بسمه تعالى، در فرض مذكور آورنده به مقتضاى اقرار قبلى، حق مطالبه از كارگاه را ندارد و چنانچه نزاعى در بين است بايد در محكمۀ شرعيه حل و فصل شود.

[سؤال 7875] ‘ 5505

3. آيا كتك زدن به فردى كه به حمل مواد مخدر مشهور است، براى اقرار گرفتن از او، تا موادش را تحويل بدهد، جايز است؟

بسمه تعالى، موارد مختلف است و طبق مقررات شرعى بايد عمل شود.

[سؤال 7876] 4123

بسمه تعالى 4 / 4 / 1361

محضر مبارك حضرت امام خمينى

اگر در هنگام اجراى عقد، به قصد محرم شدن، ايجاب را زن به قصد محرم شدن (بنا به اعتراف خودش)، و قبول را مرد، بخواند و هر دو با قرائت صحيح صيغۀ عقد دائم را با مهريۀ معين از روى رسالۀ حضرت امام خمينى بخوانند و سپس با هم روابط زناشويى و آميزش جنسى برقرار نمايند و بعد از چندين ماه، زن تقاضاى طلاق نمايد و به هنگام تقاضاى طلاق، زن اعتراف نمايد كه عقد را به قصد محرم شدن به زوج جارى نموده و به عقد دائم شرعى با مهريه معين با هم زن و شوهر شده اند و از آن جا كه مرد حاضر به طلاق نمى شود، زن بعد از آن كه مطمئن مى شود كه مرد او را طلاق نمى دهد، اول حاضر بشود كه با زوج به زندگى ادامه دهد، ولى بعد از مدتى دوباره (حدود يك ماه ديگر) اظهار بدارد كه وى - يعنى زن - به هنگام جارى نمودن عقد، قصد انشا و معناى كلمات را نمى دانسته و به همين بهانه تقاضاى ابطال عقد را بنمايد و

ص: 614

اين راه را وسيله براى جدايى از زوج قرار دهد، آيا اين ادعاى زوجه (زن) همچون عمل يك زن نيست كه بعد از «بله» بگويد «نه» و آن وقت تقاضاى ابطال عقد نمايد؟ حكم شرع اسلام و فتواى حضرت امام خمينى در اين مورد چيست؟ آيا مى شود عقد مذكور را باطل اعلام نمود؟ و آيا عقد به قوت اوليه خود باقى است و عقد صحيح است؟

بسمه تعالى، در فرض سؤال عقد محكوم به صحت است و اگر نزاعى در بين است به محاكم صالحه مراجعه شود.

[سؤال 7877] 4124

بسمه تعالى

محضر مبارك رهبر عالى قدر آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

احتراماً؛ استدعا مى شود به مسأله ذيل جواب عنايت فرماييد:

بچه اى را سر راه مى گذارند و خانواده اى او را برداشته و چند سال او را نگهدارى مى كند. زن و مردى آمده و مى گويند اين فرزند مربوط به ما بوده و اقرار به فرزندى او را مى كنند و مى خواهند او را بگيرند. ذو اليد مى گويد بچه مربوط به شما نيست. آيا بدون بيّنه مى شود بچه را گرفت و به اين زن و مرد داد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر بچه در فرض مرقوم صغير غير بالغ باشد، با اقرار جدّى و صريح زن و مرد نسب ثابت مى شود و نياز به بينه ندارد، ولى اگر بچه در زمان اقرار زن و مرد كبير بالغ باشد، ثبوت نسب به اقرار زن و مرد، منوط به اين است كه مقرّ له آن ها را تصديق نمايد.

[سؤال 7878] 4125

بسمه تعالى 21 / 10 / 1361

محضر مبارك امام امت، خمينى بت شكن، اميد مستضعفان جهان، از محضر شريف، استعلام مى شود كه فتواى شرعى را در مورد اين مسأله اعلام فرمايند، تا عمل شود:

ص: 615

شخصى، در حال حيات خود و در كمال صحت و سلامت، با دست خط و امضاى مسلّم خودش، اقرار و اعتراف كرده است كه سرقفلى مغازه اى كه در آن ساكن و مشغول كار است، متعلق به يكى از فرزندان خود مى باشد؛ آيا اين اقرار و اعتراف، شرعاً نافذ و معتبر است يا خير؟ و آيا ساير وراث، با وجود اقرار و اعتراف صريح مزبور، مى توانند نسبت به مقرّ به، ادعاى حقّى بكنند يا خير؟ ادام الله بقائكم

بسمه تعالى، مجرد دستخط، كافى نيست، مگر اين كه موجب اطمينان شود.

ص: 616

کتاب هبه

احكام هبه

ص: 617

ص: 618

[سؤال 7879] 4126

بسمه تعالى 18 / 11 / 1361

مرجع عالى قدر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، رهبر كبير انقلاب اسلامى

احتراماً خانه هايى پس از زلزلۀ سال 1347 توسط كميتۀ خيريه صاحبان صنايع و بازرگانان تهران براى زلزله زدگان روستاهاى بخش قاينات خراسان روى زمين هاى خود مردم ساخته شده و به مردم اهدا گرديده است. ضمناً پس از اهدا، مردم هزينه هايى را از قبيل ديوار كشى و ساختن آلونك هاى ضرورى در جوار آن ها متحمل شده اند. مرقوم فرماييد آيا مردم مالك اين خانه ها هستند يا فقط حق انتفاع از آن را دارند و خريد و فروش خانه ها چه صورتى دارد؟

بسمه تعالى، اگر خانه را به شخص بخشيده اند، ملك او مى شود.

[سؤال 7880] ‘ 2068

9. رسم است در عروسى ها براى داماد چشم روشنى و هديه مى برند و يا مثلاً مبلغى پول مى دهند، ولى خوب كه دقت شده احسان كننده متقابلاً منتظر است در اوقات مناسبه طرف به او برگرداند، آيا اين ها هم جزء بدهكارى هايى است كه بايد وصيت به اداى آن كرد يا خير؟ و هكذا هدايايى كه جهت ساختمان جديد مى آورند.

بسمه تعالى، جزء بدهى محسوب نيست.

ص: 619

[سؤال 7881]‘ 4576

2. بين برادر و خواهرى ساليان درازى ارث پدرى تقسيم نشده است تا اين كه اين برادر و خواهر هر دو فوت مى نمايند، اگر بعضى از بازماندگان آنان با صلح و سازش و اعلام رضايت، سهميه ارثيه خود را به ديگرى ببخشند آيا اين توافق از نظر شرع مقدس اسلام اشكال دارد؟

بسمه تعالى، اشكال ندارد.

[سؤال 7882] ‘ 418

2. اگر در كودكى، يكى از اقوام به بچه اى نابالغ جواهرى را اهدا كرده باشد و حالا كودك، بالغ شده، اين جواهر مال فرد بالغ است و فرد، حق انفاق آن را دارد يا نه؟ (البته اين در صورتى است كه پدر و مادر فرد، از اين مسأله ناراضى هستند و انفاق هم در مورد مسأله جنگ و دولت است).

بسمه تعالى، اگر به خود كودك اهدا شده و ولىّ شرعى او قبول كرده ملك كودك است و بعد از بلوغ اختيار تصرف با خود او است.

[سؤال 7883] ‘ 919

3. اگر در وصيت نامه ام كه تنها خودم امضا نموده ام چيزى - مثلاً دو دانگ خانه اى كه دارم - به مادرم بخواهم ببخشم، از نظر قانونى و شرعى آيا قابل اجرا خواهد بود و يا خير راه ديگر دارد؟ و آن راه چگونه است؟

بسمه تعالى، بخشش نسبت به بعد از مردن صحيح نيست و مى توانيد در حيات خود به او ببخشيد و تحويل او دهيد.

[سؤال 7884] 4127

بسمه تعالى 18 / 11 / 1361

محضر محترم حضرت امام خمينى، اميد مستضعفان جهان دامت بركاته

احتراماً به اطلاع مى رساند آيا شخص مى تواند مال تصرفى يا اشياى تصرفى خود

ص: 620

را من جمله تلفن كه مورد مسأله است به برادر خود يا هر كس ديگر كه بخواهد ببخشد يا نه؟ اگر مى تواند ببخشد مرقوم فرماييد و اگر نمى تواند نيز مرقوم فرماييد. والسلام

بسمه تعالى، اختيار اموال شخصى با مالك است و در مثل تلفن مراعات مقررات دولت اسلامى نيز لازم است.

[سؤال 7885] 4128

بسمه تعالى 25 / 11 / 1361

دفتر امام امت حضرت آيت الله العظمى امام خمينى حفظه الله تعالى

تمنا دارد به دو سؤال زير پاسخ فرماييد:

1. ما جمعاً هفت نفر هستيم (چهار خواهر و دو برادر و يك مادر) پدرى داشتم كه به رحمت خدا رفت و خانه و سرقفلى يك باب مغازه براى ما به ارث گذاشته كه تكليف خانه و بقيه ما ترك روشن است، ولى سرقفلى مغازه را در موقع حياتشان به اين جانب شفاهاً بخشيده و اين موضوع را با ساير وراث نيز در ميان گذاردند، اما اين جانب در جوابشان همان موقع گفتم شما خودتان مى توانيد آن را بفروشيد و با پول آن به زيارت اماكن مقدسه و حتى به حج مشرف شويد ولى اين كار را نكردند و پس از مدتى فوت كردند.

آيا اين ملك (سرقفلى مغازه) به اين جانب تعلق دارد؟ يا اين كه بين وراث بايد تقسيم شود؟ اگر به اين جانب متعلق است ثلث دارد يا نه؟ همچنين پدرمان هم وصى تعيين نموده و هم ناظر وصى، آيا هر يك از وراث مى توانند خودشان به تنهايى ثلث متعلق به خودشان را خرج كنند؟ يا بايد در اختيار وصى بگذارند كه وصى خرج كند؟

بسمه تعالى، سرقفلى از حقوق است و قابل هبه نيست، بنابراين در فرض مرقوم جزو تركه محسوب است و به تمام ورثه مى رسد و ثلث مورد وصيت بايد زير نظر وصى ميت و ناظر، به مصرف تعيين شده برسد.

ص: 621

2. عده اى از برادران و خواهران متعهد همكار، محل كارشان در تهران ولى محل اقامتشان در خانه هاى سازمانى بالاى شهرستان كرج مى باشد كه فقط جمعه ها در كرج هستند و يا عده اى از برادران و خواهران محل كارشان در كرج و محل سكونتشان در تهران مى باشد، سؤال اين است كه نماز و روزه آن ها چگونه بايد انجام شود؟

بسمه تعالى، در غير وطن حكم مسافر دارند.

[سؤال 7886] 4129

بسمه تعالى

اگر كسى چيزى را به شخصى هبه داده ولى هنوز به او تحويل نداده است و موهوب له از اقرباى واهب هم نيست، واهب هم در مقابل هبه چيزى از موهوب له نگرفته است آيا فسخ اين هبه و ندادن موهوب به موهوب له درست است؟

بسمه تعالى، اگر مال موهوب را هنوز به موهوب له تسليم نكرده هبه تمام نشده و مى تواند منصرف شود.

[سؤال 7887] 4130

بسمه تعالى

پدرى بدون اطلاع دخترش منزل مسكونى را كه جزئى از دارايى اش بوده جهت تأمين آينده دو فرزند صغير آن دختر به او بخشيده (طبق دستخط) و بعد از ترك آن منزل به دختر و صغارش و همسر تازه اش گفته است اين منزل خودتان است از آن استفاده كنيد، اما بالصراحه نگفته كه آن را به تو بخشيده ام. اكنون كه دستخط پدر را دختر پيدا كرده مى گويد منزل شرعاً مال من و بچه هايم است، اما همسرش سؤال دارد كه چون در لحظۀ بخشش خود دختر حاضر نبوده و حالا كه مطلع شده آن را قبول كرده مى تواند در منزل دخل و تصرّف كند؟ صغار سهمى دارند؟ چطور؟

بسمه تعالى، اگر دختر در حال حيات پدر متوجه بخشش شده و به حساب قبول بخشش و هبه ملك را تصرف نموده بخشش نافذ و خانه ملك دختر است.

ص: 622

[سؤال 7888] 4131

بسمه تعالى

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله الوارف

1. زيد جهت معالجه در بيمارستان بود و در همان بيمارستان در مرض الموت تمامى املاك خود را به زوجه اش هبه نمود و هبه نامه هم تحرير نمود و كاتب و گواهان از زيد پرسيدند كه با قبض و اقباض چه مى كنى جواباً اظهار نمود قبضه در دست خودش است و مقصد در اين بود كه چون زوجۀ او است و در خانه خودش سكونت دارد به همان قبض است و در بيمارستان رحلت نمود و زيد مالك اراضى و املاك بوده است، اما قبض و اقباض عملاً انجام نگرديده است، آيا به اين گفتۀ زيد كه قبض به دست او است، قبض ثابت و هبه صحيح است يا نه؟

بسمه تعالى، اموال اگر در تصرف زوجه بوده هبه صحيح است.

[سؤال 7889]

2. در فرض مذكور آيا گفتۀ زيد به اين كه قبض به دست او است اقرار مى شود و هبه صحيح مى شود يا خير؟

بسمه تعالى، اقرار واهب به تنهايى كافى نيست و اگر اموال در وقت هبه درتصرف موهوب لها بود هبه صحيح است.

[سؤال 7890]

3. نيز در فرض مذكور در بلد ما آذوقۀ ساليانه در خانه جمع مى باشد و كليد آن خانه به دست زوجه مى باشد اگر بالنسبة به اراضى و املاك ديگر قبض ثابت نشود آن خانه كه آذوقه در آن است و كليد در دست زوجه است و در عرف او قابض مى باشد قبض ثابت و هبه نسبت به اين ثابت و صحيح است يا نه؟ بيان بفرماييد.

بسمه تعالى، نسبت به تمام اموال موهوبه در هر مقدار كه عرفاً صدق كند هنگام هبه تحت قبض و تصرف و استيلاى موهوب لها بوده هبه در آن صحيح است.

ص: 623

[سؤال 7891] 4132

بسمه تعالى 17 / 9 / 1361

دفتر مبارك حضرت امام خمينى، مدّ ظله العالى، با عرض سلام و درود بى پايان خدمت حضرت امام خمينى، زعيم عالى قدر و امام امت اسلام، به استحضار مى رساند كه در مورد مسألۀ خمس، درباره آنچه از پدر مرحوممان به ما رسيده است چند سؤال براى ما مطرح شده است كه اميدواريم با دادن جواب هاى لازم و كافى ما را از سردرگمى خارج فرموده و راهنمايى فرماييد.

پدرمان در حدود هفت سال پيش در يك حادثۀ رانندگى درگذشت و ما آنچه ايشان به عنوان خمس بدهكار بود و طبق گفتۀ بعضى نزديكان، مدتى قبل از فوت اظهار داشته بود، پرداختيم.

پدرمان در زمان حيات، يك قطعه زمين به نام ما دوتن پسران بزرگ تر خود خريد و قصد ساختن آن را داشت كه فرصت نيافت. ما اين زمين را با مقدارى سود، نسبت به قيمت خريد توسط پدرمان، فروختيم و پول آن را به انضمام پول حاصله از فروش با ضرر قسمت ديگرى از ماترك، به علاوۀ پول ديگرى كه از فروش قسمتى از زمين هايى كه قبلاً مزروعى بوده و در چند سال اخير در محدودۀ شهر قرار گرفته، براى خريد قطعه اى زمين به منظور ساختن خانه اى ديگر، پرداخت كرديم و مقدارى پول نيز براى ما باقيماند كه براى ساختن خانه كافى نبود و هنوز هم موفق به ساختن خانه نشده ايم (لازم به تذكر است كه خانه اى براى سكونت داريم و ساختن خانۀ ديگر به اين منظور بوده كه براى حالا كه ديگر اين خانه براى زندگى ما شش نفر به علاوۀ مادرمان كافى نيست، خانه اى داشته باشيم) و در آن زمان نيز چون منبع درآمد ديگرى نداشتيم اگر خانه مى ساختيم، مى توانستيم به اجاره بدهيم.

لازم به تذكر است كه اين پول، به علاوۀ قسمتى از پولى كه صرف خريد زمين فوق الذكر گرديد، مدتى و قسمتى بيش از يك سال در بانك باقيمانده است. و نيز لازم به

ص: 624

تذكر است كه در زمان فوت پدرم، چهار تن از شش تن فرزندان ايشان صغير بوده اند و اكنون هر شش نفرمان كبير هستيم و در ضمن، هيچ كدام ازدواج نكرده ايم و منبع درآمدى نداريم و در حال تحصيل يا عازم خدمت سربازى هستيم.

حال با توجه به نكات فوق، تقاضا داريم به سؤالات زير پاسخ فرماييد:

1. زمينى كه به نام دو پسر بزرگ تر (يكى كبير و يكى صغير در زمان خريد زمين و در زمان فوت پدرم) خريدارى شده است، آيا متعلق به ما دو نفر است يا متعلق به همۀ ورّاث؟ و در هر حال، آيا به سود حاصل از فروش آن خمس تعلق مى گيرد يا خير؟ (با توجه به صغير و كبير بودن ورّاث و با توجه به ضررهايى كه از جهات ديگر بر ما وارد شد) و در ضمن، اگر خمس تعلق مى گيرد، آن را چگونه بايد محاسبه كرد؟

بسمه تعالى، اگر واقعاً پدر شما قطعه زمين اول را كه به نام شما خريده، به شما دو نفر تمليك و واگذار كرده، پول فروش آن و سود حاصل، ملك شما دو نفر است و ديگر ورّاث حقى در آن ندارند.

2. به زمين هاى سابقاً مزروعى (پدرم در آن ها كشت مى كرده) در حومۀ شهر، كه به قصد خريد زمين و ساختن خانه فروخته ايم و پولش را هم مدتى (قسمتى بيش از يك سال) در بانك نگه داشته ايم، آيا خمس تعلق مى گيرد يا خير؟ و اگر خمس تعلق مى گيرد، بر چه مبنايى محاسبه مى شود؟

بسمه تعالى، ارث و پول فروش آن خمس ندارد.

[سؤال 7892] 4133

بسمه تعالى

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى

شهيدى وصيت كرده كه كليۀ اموال اعم از منقول و غير منقول من را به مادرم بخشيدم، در مقابل تعهد اخلاقى و ايمانى طرفين در حضور گواهان ذيل به اين كه بعد از بازگشت اين جانب از جبهه دوباره به خود اين جانب برگشت دهد و در صورتى كه به مقام شهادت نائل گرديدم تمام ديون فوق الذكر بنده را پرداخت نمايد و بقيه مانده از اموال اين جانب را به نيابت از طرف بنده وقف مدرسه علميه و احداث بناى آن بنمايد

ص: 625

كه توليت آن با پدر گرامى ام باشد و در صورتى كه مادرم قبل از انجام مراتب متن فوت نمود، كليۀ متن اين وصيت نامه با همين شرايط به والد گرامى ام واگذار مى شود.

1. آيا وصيت آن مرحوم در مورد كليه اموال منقول و غير منقول نافذ و معتبر است يا خير؟

2. آيا همسر شهيد از اين مال ارث مى برد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر اموالى را كه به مادر بخشيده تحويل او هم داده است بخشش نافذ است و مادر بايد به شرايط مزبوره عمل كند و اگر تحويل او نداده، بخشش صحيح نيست و پس از اخراج ديون بقيه به همۀ ورثه از جمله همسر مى رسد، ولى زن از زمين ارث نمى برد و از بنا و اشجار از قيمت آن ارث مى برد.

[سؤال 7893] 4134

بسمه تعالى

دفتر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى بخش مسائل شرعى

جناب فضائل مآب نماينده محترم حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدّ ظله العالى، چه مى فرماييد در حلّ مسأله سه نفر برادر پدر و مادرى كه پس از فوت پدر بناى جدايى گذاشته اند، اموال موروثى پدر را بين سه برادر تقسيم كردند بعد برادر بزرگ فوت و در گذشته و پس از آن دو برادرى كه باقيمانده اند يكى از اين ها عقيم بوده و اولاد هم نداشته، مرد مزبور با يك زن بيوه عقد كرده كه يك پسر بچه از شوهر قبلى در نزد زن بوده و به خانه اش آورده و پيش از مرگ در محضر يك عالم شرع تمام اموال و دارايى خود را به اين زن و پسرش منتقل كرده است و هيچ دينارى از اموالش به برادر زنده ديگر را نداده و نمى دهند، در اين صورت آيا حق وارثيت از برادر زنده سلب مى شود يا نه؟ خواهشمندم جواب كتبى لطف بفرماييد.

بسمه تعالى، اگر تمام اموالش را به زن و بچه او تمليك كرده و تحويل آن ها داده است برادر ارث نمى برد.

ص: 626

[سؤال 7894] 6346

5. در هبۀ ذى رحم يا غير ذى رحم موهوب له بعض مال را قبض كرد مثل نصف يا ثلث يا كمتر از آن حتى يك اتاق خانه را، آيا واهب، آن مال قبض نشده را رجوع كردن مى تواند يا نه؟ جواب فرماييد.

بسمه تعالى، در غير مقبوض هبه تمام نشده و مى تواند تحويل ندهد.

[سؤال 7895] 4135

بسمه تعالى 11 / 10 / 1360

حضور محترم و محضر انور حضرت امام خمينى، مرجع تقليد عالى قدر و رهبر انقلاب اسلامى ايران، با آرزوى طول عمر و سلامت دائم آن رهبر عزيز، به عرض مى رسد:

بانويى است 85 ساله و فاقد اولاد، كه از يك سال قبل - به علت عارضۀ استخوانى - قادر به حركت نيست، ولى از سلامت كامل عقلى برخوردار مى باشد، و سلامت كامل عقلى او، مورد تأييد پزشكى قانونى هم قرار گرفته است. اين بانو، دختر يكى از دوستان شوهر متوفايش را به دخترخواندگى پذيرفته، و 37 سال است با همديگر زندگى مى كنند. شوهر و فرزندان دخترخوانده نيز از چهارده سال قبل كه ازدواج نموده اند، با آن ها زندگى مى كنند. دخترخواندۀ مذكور و فرزندان خردسال او، مورد علاقه و محبّت شديد بانوى نامبرده قرار دارند. اين بانو، قسمتى از اموال منقول و غير منقول خود و از جمله خانۀ مسكونى فعلى و وسايل موجود در آن را هفده سال قبل به دخترخوانده، و قسمتى را اخيراً به فرزندانش بخشيده، و قسمتى به نام خود او باقى است. نزديك ترين منسوبين نسبى بانوى نامبرده - كه در صورت فوت، وارث او خواهند بود - سه نفر عموزاده و سه نفر عمه زاده مى باشند، كه رفت و آمدى با او ندارند و رابطۀ آن ها با هم صميمانه نيست، و بانوى مذكور چيزى به آن ها نداده، و فقط يك خانۀ بزرگ را براى امور درمانى و بيمارى آن ها، وقف خاص نموده است. چند

ص: 627

نفر از وراث بانوى نامبرده، وضع مالى رضايت بخشى ندارند و خانوادۀ دخترخوانده، مقدارى از اموالى را كه بانوى نامبرده به آن ها بخشيده بود، مجاناً به وراثى كه وضع مادى مطلوبى نداشتند، واگذار نمودند. ولى آن ها بعداً شرايط بسيار شاقّ و دشوارى پيشنهاد نمودند و اكنون از بانوى نامبرده و خانوادۀ دخترخوانده، اعلام شكايت نموده اند. از حضور آن مرجع عالى قدر در موارد ذيل، نظريه مبارك استفتا مى گردد:

1. آيا اين بانو - كه سلامت عقلى اش، چندبار مورد تأييد پزشكى قانونى قرار گرفته - مى توانسته اموال خود را بدون رضايت وراث، به افراد مورد علاقه و محبّتش انتقال داده و ببخشد، يا اين كار خلاف شرع بوده است؟

2. آيا براى اين بانو، در خصوص تصرف در اموالش، محدوديتى وجود دارد؟

3. وراث نامبرده نسبت به بانوى مذكور و اموال او، در حال حاضر كه در قيد حيات مى باشد، چه حقوق و اختياراتى دارند؟

والسلام، به اميد پيروزى رزمندگان اسلام بر كفر جهانى

بسمه تعالى، آنچه به فرزندخوانده و فرزندان او بخشيده، اگر تحويل آن ها داده، ملك آن ها است وگرنه باقى بر ملك خود او است و آنچه را وقف كرده، اگر به جهت وقف تحويل داده، نافذ است.

[سؤال 7896] 4136

بسمه تعالى 28 / 1 / 1363

محضر مقدس حضرت آيت الله العظمى امام خمينى

در مسأله شرعيه اى كه به عرض مى رسد، دو نفر كه مالك ملكى هستند، به موجب نوشته، متعهد شده اند كه بعد از خاتمۀ عمليات و اخذ ورقۀ مالكيت، مقدار شش من محلى به مساحت 942 متر مربع، به دو نفر به عنوان پيشكش واگذار نمايند. آيا اين نوشته - به كيفيتى كه بيان شد - نوعاً هبه مى باشد يا خير؟

در ثانى، در حالى كه مال موهوبه به قبض و تصرف متّهب داده نشده و در يد

ص: 628

تصرف واهب است، آيا متّهب مى تواند واهب را به دادن سند زمين مورد بحث، اجبار و الزام نمايد؟

بسمه تعالى، مجرد نوشته و تعهد، هبه نيست و هبه، قبل از قبض تمام نمى شود و متّهب نمى تواند واهب را الزام به قبض و دادن سند نمايد.

[سؤال 7897] 4137

بسمه تعالى 25 / 2 / 1362

محضر مبارك رهبر كبير انقلاب، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى، با سلام

زيدى كه فرزند بزرگ خانواده خود هست، بعد از بلوغ شرعى از پول زحمت كشيدۀ خود، زمينى را خريده است. بعد از خريد، پدر خريدار از او تقاضا نموده كه دو برادر كوچك خود را بدون پرداخت وجه، در اين زمين شركت دهد. خريدار به عنوان اين كه دل پدر به دست آيد و ناراحت نشود قول داده است كه به گفتۀ پدر خود عمل نمايد، اما صرف قولى بيشتر نبوده و در واقع، قصد شركت آن ها را نداشته و زمين در اختيار و تصرف خود خريدار باقيماند و تقسيم و تحويل و تحول بين آن ها به عمل نيامده است. بعد از فوت پدر، برادران خواهان تقسيم زمين شده اند. آيا اين دو برادر چنين حقى دارند يا خير؟ حكم الله را بيان فرماييد.

بسمه تعالى، اگر فقط قول داده، و بخشش و تحويل حاصل نشده، برادران حق مطالبه ندارند.

[سؤال 7898] 4138

بسمه تعالى

محضر مبارك آيت الله العظمى السيد روح الله الموسوى الخمينى، دامت بركاته، لطفاً به دو سؤال ذيل پاسخ دهيد.

1. شخصى به ديگرى هبۀ معاوضه داده، به شرطى كه واهب تا زنده است بتواند از

ص: 629

موهوبٌ به استفاده و صرف نمايد يا براى معيشت واهب مقدار معينى به او بدهد. در حضور شاهدين، هبه نامه و شرط نامه نوشته شد.

اكنون شهود هبه نامه و شرط نامه را اقرار مى كنند، ولى آن ها كلامى خلاف مضمون شرط نامه اضافه مى كنند. در اين صورت، آيا شرط نامه حجّت است يا قول شهود؟

بسمه تعالى، اگر شهود واجد شرايط هستند، شهادتشان معتبر است. ولى نزاع، بايد در محكمۀ شرعيه مطرح و حل و فصل شود.

[سؤال 7899]

2. زيد در مرض موت مايملك خود را به برادرش هبه نمود. آيا با توجه به اين كه زيد دخترى هم دارد، اين هبه صحيح است؟

بسمه تعالى، اگر به قبض موهوب له داده باشد، صحيح است.

[سؤال 7900] 4139

بسمه تعالى 11 / 3 / 1361

علماى اماميه! فقهاى اثنا عشريه! چه مى فرماييد در اين مسأله شرعيه:

پدرى در حال حيات چهار فرزند داشته و هر چه مال و اموال داشته، در بين اين چهار فرزند تقسيم نموده و مال فرزند بزرگش را از خانه و از املاك جدا كرده است. به سه فرزند كوچكش كه صغير بودند يك قطعه زمين بزرگ داده است. اولاد بزرگ، چند سال ديگر در حضور چند نفر آن تقسيم نامه پدرش را پاره پاره كرد و اكنون فرزند بزرگ به فرزندان كوچك شرارت مى نمايد و آن ها را بى جهت به دادگاه مى كشد و بقيه املاك را مطالبه مى نمايد. تقاضا مى نمايم درباره اين مسأله يك جواب امر بفرماييد.

بسمه تعالى، اگر در زمان حيات اموال را تحويل پسران نداده، تمام آن اموال ارث مى شود و به همه ورثه به نسبت ارث مى رسد و مجرد تقسيم نامه اثر ندارد، بلى آنچه را به فرزندان صغير داده اگر به آن ها بخشيده و در تصرف خود او بوده ملك آن ها شده است و از تركه نيست.

ص: 630

[سؤال 7901] 4140

بسمه تعالى 25 / 9 / 1361

دفتر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى رهبر عزيز انقلاب اسلامى ايران، پس از تقديم عرض سلام و آرزوى طول عمر براى رهبر عزيزمان، استدعا دارد اين جانب را در مشكلى كه دارم راهنمايى فرمايند:

اين جانب آپارتمانى را چندين سال پيش از شخصى متمكن اجاره نمودم و حدود 7 - 8 سالى هم در آن آپارتمان ساكن بودم و در طول اين مدت مال الاجارۀ خود را نيز به موقع طبق قرارداد تنظيمى پرداخت نمودم. مدتى بود كه مالك بنده را تحت فشار مى گذاشت كه منزلش را تخليه نمايم. بنده هم اين كار را تقبل نمودم و مدت ها دنبال محل سكونتى مى گشتم. تا اين كه بالاخره موفق شدم محلى را پيدا كنم، ولى مالك اين محل جديد مبلغ 000/ 200 ريال وجه نقد، علاوه بر اجاره بها از اين جانب مى خواست كه مراتب را با مالك قبلى در ميان گذاشتم و ايشان تقبل نمود، مبلغ 000/ 200 ريال به بنده بپردازد و بنده منزل را تخليه نمايم. اين جانب پذيرفتم و ايشان چكى به مبلغ 000/ 200 ريال به بنده دادند كه پس از تخليه دريافت نمايم. اين جانب هم از اين طرف و آن طرف اين مبلغ را قرض نموده و محل جديد را اجاره كردم، ولى متأسفانه وقتى سر موعد چك، به بانك مراجعه كردم ايشان به بانك سپرده بود كه وجه چك را به من پرداخت نكنند. با وجودى كه چندين دفعه هم به ايشان مراجعه نمودم از پرداخت وجه چك به اين جانب خوددارى نمودند. آيا اين مبلغ كه ايشان خود پرداخت آن را پيشنهاد نمودند و بعداً نپرداختند، از نظر شرعى حق اين جانب هست يا نه. بنده تا كنون

با وجودى كه چك برگشتى در اختيارم هست هيچ اقدامى ننموده ام. استدعا دارد بفرماييد چه كنم؟ اولاً: اين مبلغ حق شرعى اين جانب هست يا نه؟ و ثانياً: اگر هست چه كار بايد انجام دهم؟

بسمه تعالى، چنانچه مبلغ مذكور را به طور مجانى، بدون حقى از جانب شما مى خواستند به شما بدهند و بعد تصرف كرده اند، شما حقى نداريد.

ص: 631

[سؤال 7902] 4141

بسمه تعالى 12 / 3 / 1361

حضور مرجع عالى قدر شيعيان جهان و رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامى، مدّ ظله العالى، با آرزوى طول عمر با عزّت.

اين جانب مدت يك ماه به امر امام در عمليات بيت المقدّس بودم؛ در يك حمام عمومى، ساعت خود را گم كردم؛ و در يك تخليۀ اسرا كه به آن ها با هندوانه و آب خنك خدمت نموديم، دو ساعت براى خودم و يك انگشترى طلا براى همسرم دادند؛ لطفاً بفرماييد: آيا بايد عين اشيا را تحويل بدهم و به كجا، يا اين كه مى توانم معادل آن ها پول به حساب دولت واريز كنم؟ راهنمايى كامل بفرماييد. والسلام

بسمه تعالى، اگر با رضايت صاحبانش به شما داده شده، از خود شما است؛ و در غير اين صورت، به مسئولين مربوطه مراجعه كنيد.

[سؤال 7903] 4142

بسمه تعالى

اگر پدر حسابى براى فرزند صغير خود در بانك باز كند و از خودش به نام آن فرزند پول به حساب بريزد و اگر ديگرى هم خواست چيزى به اين فرزند بدهد، پدر مى گويد به آن حساب فرزند در بانك بريزيد، در اين صورت آن فرزند صغير مالك آن پول ها مى شود؟ و با اين كه پدر توجه به اين مسأله كه - در هبه، قبض لازم است و قبض آن فرزند لاقبض است - نداشته كه خودش از طرف آن فرزند قبض كند.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، با فرض اين كه با اجازۀ پدر به حساب طفل ريخته شده قبض محسوب است و چنانچه به طفل تمليك شده، طفل مالك آن مى شود؛ ولى چنانچه قصد تمليك به طفل در كار نبوده و فقط به حساب ريخته شده، طفل مالك نيست.

ص: 632

[سؤال 7904] 4143

بسمه تعالى

زنى هستم 31 ساله كه شوهرم چند سال است فوت نموده و داراى دو فرزند پسر مى باشم؛ يكى 11 ساله و يكى 9 ساله. با شوهرم در زمان حيات او در خرم آباد زندگى مى كرديم؛ بعد از فوت شوهرم بنا به وصاياى او فعلاً ساكن تويسركان، خانۀ پدرم هستم و نيز پدر و مادرم تمكّن مالى ندارند، مسائلى برايم در پيش است كه ذيلاً به عرض مى رسانم:

1. در حدود شش يا هفت سال پيش، پدر و مادرم كه مى خواستند خانه شان را تعمير و نوسازى كنند، چون بضاعت مالى نداشتند مبلغى برادرم و مبلغى خواهر ديگرم كمك نمودند و مبلغ 000/25 تومان هم شوهر من كه در قيد حيات بود به پدر و مادرم براى نوسازى خانه كمك نمود و قرار شد كه به نسبت همين وجه، از همين خانه، من كه عيالش بودم شريك شوم و نيز برادر و خواهرم هم به نسبت پولى كه دادند شريك باشند و غير از خدا و برادر و خواهرم و پدر و مادرم كسى از اين موضوع اطلاعى ندارد. بعداً كه شوهرم مرحوم شد خانواده اش از چك هاى بانكى اطلاع پيدا كردند و به برادرم گفتند بايستى بيست و پنج هزار تومان را بدهى؛ البته به حساب صغار، نه جهت خودشان و چون آن مرحوم در اين مورد چيزى به خانوادۀ خودش نگفته بود، فعلاً برادرم مبلغ سيزده هزار تومان پول را به خانوادۀ شوهرم داده و مبلغ دوازده هزار تومان بقيه را هنوز نپرداخته است.

اينك اين سؤال پيش مى آيد كه آيا اين مبلغ كه شوهرم با شهادت برادر و خواهرم به من بخشيده است، متعلق به اين جانبه است يا خير، مربوط به ورّاث است؟

ثانياً، اگر متعلق به خودم مى باشد آيا مالك آن هستم و مى توانم خودم تصرف نموده و خرج نمايم يا خير؟

ثالثاً، نيز اگر مالك پول، اين جانبه ام نسبت به مبلغ سيزده هزار تومانى كه خانوادۀ

ص: 633

شوهرم از برادرم به حساب صغار گرفته اند، مى توانم تدريجاً از اموال صغار جهت خودم ضبط نمايم يا خير؟

رابعاً، اين پول كه در ساخت خانۀ پدرم به كار رفته است، من يا صغار فقط مالك مبلغ پول هستيم يا اين كه از خانه سهم داريم؟ و نيز اگر خودم مالك پول هستم آيا خمس دارد يا خير؟

بسمه تعالى، اگر شوهر شما وجه مذكور را به شما بخشيده و صاحب خانه در مقابل وجه، سهمى از خانه را به شما داده، شما مالك همان سهم از خانه هستيد و اگر وعدۀ دادن سهمى از خانه در مقابل پول بوده، شما مالك وجه هستيد، نه سهمى از خانه، و خمس ندارد و چنانچه شوهر وجه را به شما نبخشيده، جزء تركه بايد بين ورّاث تقسيم شود.

2. يك دستگاه ماشين بافتنى از پول صغار تهيه نموده ام و با او جهت كمك هزينه كار مى كنم، آيا كليۀ دستمزد كاركردم متعلق به بچه هاى صغير است يا خودم نيز مى توانم مبلغى جهت خودم بردارم؟ ضمناً به عرض مى رسانم خودم قيّم بچه ها هستم.

3. من و بچه هايم هم اكنون در خانۀ پدرم زندگى مى كنيم و پدر و مادرم تمكّن مالى يا درآمد كافى ندارند و ما هم كرايۀ خانه نمى دهيم، فقط پول آب و برق را مشتركاً پرداخت مى نماييم؛ آيا اگر پدر و مادرم از يخچال و ماشين لباسشويى و ساير لوازم زندگى ما استفاده نمايند، جايز است يا جايز نمى باشد، با اين حساب كه اگر ما بخواهيم در جاى ديگر زندگى كنيم، مبالغ زيادى فقط بايد كرايۀ خانه بدهيم، لكن پدر ومادرم از ما كرايه نمى گيرند؟

4. همان طورى كه عرض كردم بنده با ماشين بافتنى كار مى كنم كه ماشين متعلق به بچه ها است، آيا اگر كسى وارد خانۀ ما بشود يا مشترى بافتنى باشد يا ميهمان بنده، مى توانم از او پذيرايى كنم؛ از چاى و ميوه و غيره؟ و نيز ميهمان مى تواند روى فرش بچه ها نماز بخواند يا خير؟

بسمه تعالى، 2 و 3 و 4، تصرف در اموال صغار بايد با اذن قيّم شرعى و رعايت مصلحت آن ها باشد و دستمزد كار بافندگى مال خود شما است، ولى بايد اجرت ماشين را با رعايت مصلحت صغار براى آن ها منظور داريد.

5. درآمد بچه هاى صغير من ماهانه مبلغ دو هزار و پانصد تومان اجاره خانۀ پدرى آن ها كه در خرم آباد است، مى باشد كه عموهايش مال الاجاره را دريافت مى نمايند و مبلغ دو هزار تومان آن را جهت

ص: 634

مخارج ما مى فرستند و باقيمانده كه ماهانه مبلغ پانصد تومان است، در بانك به حساب بچه ها پس انداز مى نمايند و همان طور كه عرض كردم، خودم نيز كار مى كنم؛ آيا مازاد بر مخارج سهم بچه ها مشمول بدهى خمس مى شود يا خير؟ و وجوهى كه در بانك پس انداز مى شود، خمسش را بايد بدهيم يا خير؟ و چنانچه خمس دارد، نحوۀ پرداخت را معلوم فرماييد.

بسمه تعالى، احوط آن است كه صغار بعد از بلوغ، خمس اضافه درآمد خود را بدهند.

6. گاهى اوقات اجباراً پيش مى آيد كه كادويى به جايى ببريم، آيا مى توانم از پول بچه ها ببرم يا خير؟

7. اگر ديگرى بخواهد از وسايل لباسشويى ما استفاده نمايد و اجرت بدهد، آيا اجازه هست يا اصلاً به مال صغير نمى شود مداخله نمود؟

بسمه تعالى، سؤال 6 و 7، با فرض مصلحت براى صغار و اذن قيّم شرعى مانع ندارد.

والسلام، به اميد پيروزى رزمندگان اسلام بر كفر جهانى

[سؤال 7905] 4144

بسمه تعالى 2 / 9 / 1361

حضور محترم رهبر عالى قدر، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته

پس از تقديم عرض سلام به محضر عالى عرض مى شود: زوجه كه زندگى او با شوهرش حرجى است، دادگاه از روى مدارك و شواهد، حرجى بودن را تشخيص داده است. بعد از طلاق به حكم دادگاه، آيا زن حق گرفتن مقدار مهريه كه بر ذمّه زوج باقى است را دارد يا نه؟ و آيا اسباب و اشياى جهازيه كه به خانۀ شوهر برده، كه بعض آن ها را هم شوهر در وقت عقد خريده يا عيدى آورده و همه را به صورت جهازيه به خانۀ شوهر برده، حق دارد از شوهرش پس بگيرد يا نه؟ متمنّى است جواب هر دو سؤال را مرقوم فرماييد كه محل حاجت است.

بقاى وجود مبارك را از خداوند متعال خواستاريم.

بسمه تعالى، زن حق مطالبۀ مهريۀ خود را دارد و شوهر مى تواند آنچه را به زن بخشيده، با وجود عينش از او پس بگيرد، مگر ذى رحم باشد و در اين جهت، ربطى به طلاق ندارد.

ص: 635

[سؤال 7906] 4145

بسمه تعالى 8 / 12 / 1361

محضر مبارك حضرت امام خمينى دامت بركاته

محترماً به حضورتان معروض مى دارم چون بنده مقلد شما هستم مسأله اى برايم پيش آمده كه با شما در ميان مى گذارم، خلاصه آن اين است كه پدر خانمم حدود دو سال قبل بدون هيچ گونه اجبارى و با رضايت و ميل باطنى خود مقدارى از املاك خويش را بين فرزندانش به نسبت يك سهم پسر و دختر تقسيم نموده، حال پس از گذشت دو سال كه رابطه اش با دختر خود و من كه دامادش هستم تيره شده مى گويد كه اموالى را كه به شما بخشيده ام راضى نيستم مال شما باشد، آيا با گفتن راضى نيستم و با توجّه به اين كه ممكن است اين كدورت موقتى باشد اموالى كه به دخترش بخشيده است شرعاً حرام مى شود؟ مستدعى است در اين مسأله پيش آمده مرا راهنمايى كنيد.

پيروزى اسلام را از خداوند خواهانم.

بسمه تعالى، اگر اموال را به دختر بخشيده و تحويل او هم داده است نمى تواند پس بگيرد و اگر تحويل او نداده هبه تمام نشده و در اين صورت اختيار اموال با خود پدر است.

[سؤال 7907] 4146

بسمه تعالى

پدرم يك قطعه زمين داشت كه حدود دو هزار متر مى باشد، ايشان داراى سه فرزند است. در زمان حياتش نصف زمين مذكور را به پسر بزرگش داده بود و سندش را هم به او داده بود. بعد از يك سال مريض مى شود، پسر ديگرش او را مى برد منزل خودش. پدرم مى گويد مى خواهم وصيت كنم چند نفر مى برند، پدرم وصيت مى كند زمينى كه قبلاً به پسر بزرگم داده بودم ديگر نمى دهم. به او مى گويند ديگر دادى، حالا

ص: 636

خوب نيست ديگر ندهى. مى گويد اختيار با من است، ديگر نمى دهم. زمين مال هر سه پسرم است. به اين نحو وصيت او را يكى از معتمدين محل كه بسيار آدم معتبرى است مى نويسد و پدرم امضا مى كند. بعد آن ها مى روند و برادرم كه پدرم در منزل او بود مى گويد من به خاطر برادر بزرگم وصيت پدرم را پاره كردم. پس از اين كه وصيت پدرم را پاره مى كند، مى رود دو نفر ديگر مى آورد منزل خودش يك وصيت ديگر مى نويسند. منتها اين دفعه ديگر پدرم در حال احتضار است و قدرت حرف زدن ندارد. وصيت مى نويسند كه نصف زمين مال پسرم و نصف ديگرش مال سه پسرانم. اين طورى از قول پدرم وصيت مى نويسند و امضاى جعلى پدرم را روى وصيت مى كنند و الآن هم حدود شش سال است پدرم فوت كرده و زمين هم فعلاً همين طور بلاتكليف مانده و برادرم كه ادعا مى كند پدرم نصف زمين را به او داده چون در آن جا زندگى نمى كند در شهر است به يك نفر ديگر واگذار كرده و محصول زمين را هم مى برد. از دفتر امام تقاضا دارم تكليف اين مسأله را روشن بفرمايند. آيا برادرم مى تواند با اين وصيت جعلى پدرم و يا ارائۀ سندى كه قبلاً پدرم به او داده نصف زمين را ببرد يا نه؟ يا اين كه حقّ ميت اين جا از بين نمى رود؟ ضمناً آن برادرم كه وصيت پدرم را پاره مى كند زنش هم شاهد بوده و گرچه يك آدمى است كه مى تواند انكار هم بكند، ولى زنش آدم خوبى است و چون شاهد پاره كردن وصيت بوده هميشه شوهرش را سرزنش مى كند كه تو نبايد وصيت را پاره مى كردى. استدعا دارم شرعيتش را روشن فرماييد.

با آرزوى سلامتى و طول عمر امام عزيزم از خداى بزرگ پيروزى اسلام را بر كفر مسئلت دارم.

بسمه تعالى، اگر آنچه را به پسر بزرگ تر داده تحويل او هم داده باشد، وصيت بعدى اثر ندارد و چنانچه تحويل او نداده باشد به ملك خود پدر باقى بوده و اختيار با خود او بوده است.

ص: 637

[سؤال 7908] 4147

بسمه تعالى 17 / 3 / 1361

محضر مقدس زعيم عالى قدر عالم تشيع و رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامى ايران، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى

چه مى فرماييد در خصوص زنى كه با بذل مهريه و نفقه ايام عده، خود را مطلّقه ساخته و مقرر شده است كه شوهر جهيزيۀ عيال مطلّقه را تحويل دهد. آيا زوج در ايفاى تعهد ملزم و مكلف است يا نه؟ آنچه دستور مبارك شرع مطاع و حكم اسلام است را مرقوم فرموده و به خاتم شريف مزين فرماييد. عندالله مأجور و مثاب خواهيد بود ان شاء الله تعالى. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، جهيزيه اگر به شوهر بخشيده نشده، ملك شوهر نشده و بايد برگرداند و اگر به او بخشيده تا عين آن باقى است مى توانند برگردانند، مگر آن كه موهوب له از ارحام واهب باشد كه در اين صورت پس از تحقق قبض در هبه، حق برگشت ندارد.

[سؤال 7909] ‘ 861

11. اگر كسى به انسان چيزى هبه كرد و بعد منصرف شد و خواست پس بگيرد، آيا مى تواند پس بگيرد و اگر آن چيزى كه هبه كرده به شخص دوم بخشيده، تكليف چيست؟

بسمه تعالى، اگر موهوب له از ارحام واهب نباشد و عين موهوبه نزد او به حال خود باقى باشد مى تواند پس بگيرد.

[سؤال 7910] 4148

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على محمد خير خلقه اجمعين.

سماحة حجة الإسلام والمسلمين ممثّل إمام الاُمة الخمينى الكبير، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته

ص: 638

مولاى قبل ثلاث سنوات كنت فى العراق و بعت أثاث دارى ودفعت الخمس الذى كان مستحقاً علىّ وبعت دارى وجلبت مقداراً من المال إلى إيران الإسلام مع عائلتى وبقيت فى إيران أبحث عن دار، فلم أجد داراً إلاّ بعد مرور سنة من مجيئي إلى إيران، فشعرت أنّ المبلغ الذى بحوزتى يجب أن أدفع خمسه وطبعاً لو دفعت خمسه لم يبق مبلغاً كافياً لشراء دار، فوهبت المبلغ قبل طول رأس السنة إلى زوجتى وبعد ذلك اشتريت داراً وسجلته باسم زوجتى، فهل أنّ هذا الدار شرعاً يعود لزوجتى وهل استطيع استعادة الهبة من زوجتى وإن لم توافق على إعادة الهبة فماذا افعل؟ و هل علىّ أن أدفع خمس مبلغ الدار في حالة استرجاع الهبة يرحمكم الله؟

بسمه تعالى، في مفروض السؤال لم يكن يجب عليك تخميس المبلغ، والمبلغ إن وهبته لها وسلمت إليها ثمّ اشتريت به بإذنها الدار لها لم يكن لك الرجوع في الهبة.

[سؤال 7911] 4149

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته، به عرض عالى مى رساند:

شخصى جهت اين كه اموالش به دخترها و عيالش نرسد، چهار دانگ از اموال منقول و غير منقول خود را در زمان حياتش در محضر طاغوتى انتقال به اولاد ذكورش داده و مادام الحيات در تصرف خودش بوده و فعلاً آن شخص، مرحوم شده. آيا انتقال، صحيح است و دخترها و عيالش حق از اين اموال ندارند و يا انتقال، باطل است و دخترها و عيالش از اين اموال، ارث مى برند. مستدعى است حكم شرعى را بيان فرماييد.

بسمه تعالى، اگر شرايط انتقال شرعى رعايت شده، صحيح است و ديگران در آن اموال حق ندارند.

ص: 639

[سؤال 7912] 4150

بسمه تعالى 9 / 6 / 1360

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت افاضاته، احتراماً؛ پاسخ سؤال زير را ذيل ورقه اعلام فرماييد تا در مواقع حاجت حجت گردد.

وجوهى كه زوجه در مدت خدمت، از دولت مى گيرد و يا اين كه از منافع و اموال اختصاصى خود در منزل شوهر خرج هزينۀ زندگى مشترك مى نمايد و يا صرف خريدارى منزل و وسايل زندگى مى نمايد و به طور مشترك از درآمد طرفين تهيه شده، بدون اين كه مشخص شود كدام شى ء مال كدام شخص است؛ در صورت وقوع طلاق، آيا زوجه حقى و سهمى از اموال و دارايى فوق دارد يا خير؟ مأجور و مثاب باشيد.

بسمه تعالى، آنچه از مال زوجه، بدون اين كه به شوهر بخشيده باشد تهيه شده و عين آن موجود است، زن حق دارد.

[سؤال 7913] ‘ 3877

2. يك تكه زمينى به هبۀ زن فرزندش مى كند و روى آن زمين با اجازه عروسش خانه درست مى كند به نام فرزندش و تحويلش مى دهد بدون صيغه خواندن و مدرك دادن. همين طور مى گويد اين خانه مال فرزندم مى باشد. و اثاثيه از قبيل: فرش، گاز، آبگرمكن حمام، لوازمات ديگر، تحويلش مى دهد. اين خانه و وسيله اش مال پسر مى شود كه برگردد به دخترش يا اين كه مال خود پدر مى شود؟

بسمه تعالى، سند و مدرك ميزان نيست. هر چه را كه پدر به فرزند بخشيده و تحويل او داده ملك فرزند است و دوباره پدر نمى تواند آن را پس بگيرد.

[سؤال 7914] 4151

بسمه تعالى

محضر رهبر كبير انقلاب اسلامى حضرت امام خمينى، دام ظله

1. جايدات خودش امثال زمين و غيره به هركس و ناكس مى فروخت حتى به

ص: 640

آن جا رسيد كه تمام تلف شود و رفقاى ايشان هدايت كرد چون كه صاحب اولاد هستى نبايد جايدات را تلف كنى، به سبب هدايت، تمام جايدات خودش را به اولاد خودش كه غير بالغ بود هبه فى سبيل الله كرد با چند نفر شهود و شايع هم شد در منطقه خودش، بعد از مدتى صاحب زمين اول به عادت اول يا به جهل دوباره چند قطعه زمين كه هبه شده فروخت. آيا بعد از هبه به اولاد خودش مى تواند بفروشد يا نه؟ اگر فروخته شده معامله صحيح است يا نه؟

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، فروش بعدى صحيح نبوده است.

2. شخصى مثلاً نه سال در خانه مريض - يعنى فاقد شعور شده و يا مرض اعصاب داشته كه فقط زنده بوده - ولى از تمام شعور فاقد بوده حال بعد از نه سال خوب شده. آيا قضاى روزه و نماز تعلق مى گيرد يا نه؟

بسمه تعالى، قضا دارد.

[سؤال 7915] ‘ 6956

3. آيا ابراء ذمۀ غير ذى رحم قابل رجوع است - مانند هبه - يا لازم است و قابل رجوع نيست؟

بسمه تعالى، ابراء، قابل رجوع نيست.

[سؤال 7916] 4152

بسمه تعالى 29 / 9 / 1361

دفتر امام خمينى، با عرض سلام و آرزوى صحت براى امام امت، روحى فداه

اگر مردى با زنى ازدواج كند كه آن زن باكره باشد، ولى قبل از نزديكى كردن با وى، زن مقدارى مال - كه قبلاً از طرف شوهر به وى بخشيده شده است - و مهريۀ خود را به شوهر ببخشد تا شوهر وى را طلاق بدهد و شوهر لذت هاى ديگر از او برده باشد - ا لبته غير از نزديكى - اگر شوهر بعد از گرفتن آن مال و ندادن مهريه، زن را طلاق بدهد، آيا زن مى تواند بعد از طلاق، مهريۀ خود را از شوهر طلب كند؟ اگر مرد غايب

ص: 641

باشد چطور؟ اگر مرد، مال نداشته باشد چطور؟ اگر زن با مرد ديگر ازدواج كند چطور؛ خواه نزديكى كند يا فقط به عقد وى درآيد؟ البته اگر خود زن مهريه را بخشيده و بعد طلاق انجام گرفته باشد.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، با فرض اين كه زن مهريه خود را بخشيده، حق مطالبۀ آن را ندارد.

[سؤال 7917] 4153

بسمه تعالى

حضور مبارك حضرت امام خمينى، دامت بركاته

با عرض سلام؛ به عرض مبارك مى رساند مردى با مقدمه چينى و تظاهر به متعهد بودن از من خواستگارى كرد. خانوادۀ اين جانب نيز با شرايط سهل - از جمله با مهريۀ يك جلد كلام الله مجيد - با اين ازدواج موافقت كرد. مرد نيز با توجه به محبت ها و خدمات من و خانواده ام مقدارى زينت آلات به بنده هديه كرد. حال بعد از سه سال و داشتن يك بچه چون وضعش خوب شده مرا طلاق داده؛ در حالى كه جوانى مرا ملعبۀ هوا و هوس خود كرده و موقعيتم را از بين برده كه به صورت بيوه زنى درآمده ام؛ به جاى جبران خسارات هدايايش را نيز مى خواهد. استدعا دارم نظر مبارك را در اين مورد صادر فرماييد.

بسمه تعالى، عين هديه اگر باقى باشد هديه كننده حق رجوع دارد.

[سؤال 7918] ‘ 5928

2. طلا و جواهر و ملبوس زنانه، كه در مراسم ازدواج از طرف داماد و بستگانش به من اهدا شده، با متاركه به اين جانب تعلق مى گيرد، يا بايد به آن ها پس بدهم؟

بسمه تعالى، در صورتى كه عين آن موجود است، مى توانند پس بگيرند.

ص: 642

[سؤال 7919] 4154

بسمه تعالى

يك نفر يك مقدار زمين دارد. همان زمين خود را براى پسران خود هبه نموده و پسرانش هر كدام حصۀ معلوم خود را - كه پدرش هبه كرده بود - قبض نمود. بعد از هبه و قبض، يك پسرش مفقود و غايب گرديد كه تا كنون حيات و ممات آن پسر معلوم نمى باشد. آيا پدرش مى تواند حصۀ زمين همان پسر غايب خود را به يكى از پسرانى كه حاضر مى باشد هبه نمايد يا بفروشد؟ جواب را واضح فرماييد.

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، حق ندارد.

[سؤال 7920] ‘ 5287

2. هند ارث پدرش - كه به او رسيده - را به فرزندش به طور مصالحت شرعى، داد و بعداً برادران هند گفتند كه هند اصلاً خواهر ما نيست؛ لذا از پدر ما به او حقى و ارثى نمى رسد. و بعد از آن، همين برادران به هند گفتند كه تو حق خود را - ارثى كه از پدر رسيده - به ما هبه كن. هند خواست از اين موقعيت استفاده كند و آن ها را مُقر به خواهر بودن او بكند، لذا قبول كرد و به حسب ظاهر به طور هبۀ معوضه، آن مال را به آن ها داد، و در آن وقت پسر هند خاموش ماند، تا آن كه حق مادرش ثابت شود. سپس اقامۀ دعوا كرد كه اين هبه اى كه مادرم به شما داده، حق من است. در اين صورت حكم آن چيست؟

بسمه تعالى، اگر مادر، مال مورد هبه را مالك بوده و به فرزند بخشيده و تحويل او داده، اختيار آن مال با فرزند است و تصرف مادر بدون اجازۀ فرزند، نافذ نيست.

[سؤال 7921] 4155

بسمه تعالى 14 / 9 / 1358

حضرت آيت الله العظمى نايب الامام، امام خمينى، مدّ ظله العالى، پس از اهداى

ص: 643

سلام، لطفاً پاسخ سؤالات ذيل را مرحمت فرماييد:

زيد در محضر چهار نفر از مؤمنين و نويسندۀ هبه نامه، اموالش را اثلاثاً ميان خود و پسرش و نوه اش تقسيم نمود. يك ثلث را براى خود نگهداشت و دو ثلث ديگر را به عنوان هبه به پسر و نوه واگذار نمود. بعد از چند سال از دنيا رفت و در پى او نوه هم درگذشت و دو برادر و يك خواهر مادرى نا بالغ به جاى گذاشت. و هنگام مطالبۀ ولىّ يتيمان حصۀ آن ها را، نويسندۀ هبه نامه آمد و براى پسر اظهار داشت كه: هبۀ پدرت براى نوه واقعى نبوده، بلكه يك نوع حيله و بهانه بود و اين مطلب را قبلاً پدرت به من گوشزد نموده بود و از اظهار اين مطلب هم مرا منع كرده بود. البته آن جا دو نفر ديگر هم موضوع هبۀ ثلث را براى نوه، از پدر شنيده بودند. آيا چنين ادعايى از نويسنده مسموع است يا خير؟ بيّنوا؛ توجروا.

بسمه تعالى، هبۀ واقع شده، محكوم به صحت است، مگر مدّعى فساد، به طريق شرعى دعواى خود را ثابت كند.

[سؤال 7922] ‘ 4897

4. كسى چيزى به كسى هبه كند بعداً پشيمان شود مى تواند از او پس بگيرد؟ شما بيان فرماييد.

بسمه تعالى، اگر هبه به غير خويشاوندان و بدون قصد قربت بوده و عين باقى است مى تواند پس بگيرد.

[سؤال 7923] 4156

بسمه تعالى

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله

لطفاً پاسخ سؤالات ذيل را مرقوم فرماييد:

1. پدر اين جانب مرحوم شده و زمين خانه اى كه متعلق به مادرم بوده و بعدها سرمايۀ اصلى اموال پدرم شده، اكنون چگونه به مادرم بايد داده شود؟ چون جزء

ص: 644

مهريه بوده و مدرك اصلى، عقد نامۀ هر دو مى باشد؟

بسمه تعالى، مادر اگر خانه و پول آن را به پدر نبخشيده، پول خانه را حق دارد از تركۀ پدر مطالبه كند.

[سؤال 7924]

2. ما مدركى در مورد اين كه خانه را پدرم زباناً به نام مادرم كرده نداريم چه بايد بكنيم؟ آيا حالا ديگر نمى شود ثابت كرد و از قيد آن بايد گذشت؟

بسمه تعالى، نيت واگذارى كافى نيست. اگر پدرتان نصف خانه را به مادرتان بخشيده و تحت تصرف او در آورده عين موهوبه ملك شده است، وگرنه مالك نيست؛ و اگر نزاعى در بين است، به محاكم صالحه رجوع نمايند.

3. در مورد نماز و روزۀ پدرم و البسه و ماشينش چگونه بايد عمل كرد؟ يعنى آيا به پسر بزرگ تر تعلق مى گيرد يا نه؟ چرا كه كر و لال است.

بسمه تعالى، قضاى نماز و روزه، بر پسر بزرگ است و لباس مخصوص پدر، به پسر بزرگ مى رسد و ماشين، جزء تركه به شمار مى رود.

4. خمس و سهم امام پدرم را چگونه بپردازيم؟ آيا بايد از ارثى كه به ما مى رسد، خمس و سهم امام را كم كنم؟ به خصوص از جهيزيۀ من؟

بسمه تعالى، اموال پدر و جهيزيه اى كه با مال پدر تهيه شده، اگر معلوم باشد كه متعلق خمس شده و نپرداخته اند، بايد خمس آن ادا شود.

5. آيا جهيزيه ام، جزء ارثى است كه به من مى رسد؟ اگر نيست، آيا بايد من جداگانه از ارث پدر جهيزيه ببرم؟ اگر هست، آن مقدار جهيزيه اى كه در زمان پدرم تهيه شده، جزء جهيزيۀ ارثى ام هست يا نه؟ آيا كادوها و هديه ها هم جزء آن هست يا نه؟ چرا كه مادرم از مخارج ماهانه و با پول ما همه - صغيرها و كبيرها - تهيه نموده. وضع و تكليف ما چگونه است؟

بسمه تعالى، جهيزيه را اگر به شما بخشيدند و تحويل گرفتيد، مختص به شما است و جزء ارث نيست. كادو و هديه خمس ندارد.

6. سهم ارثى همسر دوم با مسألۀ رجوع چه مى شود؟

ص: 645

بسمه تعالى، اگر طلاق، باطل بوده و يا بعد از طلاق صحيح، در عده رجوع شده، حق ارث طبق موازين شرع دارد.

7. وضع وسايل خانه چگونه است؟ آيا اين ها و آن هايى كه آنان دارند تقسيم مى شود؟

بسمه تعالى، هر چه تا زمان فوت پدر ملك او بوده، جزء تركه است و بين ورثه به ارث مى رسد.

8. سهميه ارث دختر با پسر برابر است يا نه؟ همچنين ارث دختر صغير با پسر صغير يا بر عكس؟

بسمه تعالى، سهميه ارث پسر - ولو صغير باشد - دو برابر سهميه دختر است.

9. پول موجود حج پدرم و مادرم را چطور مى شود رد كرد؟ يعنى مادرم چگونه مى تواند حج برود؟ آيا از ارثى كه به او مى رسد، به او رد شود؟

بسمه تعالى، پول موجود اگر به كسى بخشيده نشده، جزء تركه است و به تمام ورثه مى رسد. و مادر اگر مستطيعه است، بايد از مال خود حج به جا آورد و پدر هم اگر مستطيع واجب الحج بود، بايد از تركه براى او حج ميقاتى نايب بگيرند.

سلامتى و سعادتمندى جناب عالى را در خدمت به اسلام و مسلمين از خداوند متعال خواستاريم. والسلام على عباد الله الصالحين

[سؤال 7925] 4157

بسمه تعالى

حضور محترم رهبر كبير انقلاب حضرت امام خمينى دام ظله العالى

اين جانب به علت مِهر مادرى كه داشتم، مقدارى زمين كه مَهر من بود به يكى از فرزندانم دادم، ولى در حال حاضر متوجه شده ام كه به ديگرى ظلم شده است؛ زيرا آن كه مورد لطف من قرار گرفته، امروز داراى دو باب خانه در حدود دو ميليون تومان، و يك قطعه زمين به مبلغ ششصد هزار تومان مى باشد، ولى فرزند ديگرم در اين شهر حتى يك متر زمين هم ندارد كه بتواند جاى مُهرى براى نماز داشته باشد. از محضر آن حضرت استدعا دارم من را راهنمايى نماييد كه آيا مى توانم مقدارى از مهريه خود را به ديگر فرزندم برگردانم، كه در پيش خداوند مسئول نباشم؟

بسمه تعالى، اگر زمين را پس از بخشيدن به فرزند، تسليم او نموديد، نمى توانيد برگرديد.

ص: 646

[سؤال 7926] 4158

بسمه تعالى

شخصى با دريافت مبلغ كمترى از رباخوار بابت بهره پرداختى، رضايت داده است، آيا مى تواند مجدداً معادل بهره پرداختى، مطالبه و شكايت نمايد يا خير؟

بسمه تعالى، بعد از ابراء ذمۀ مديون يا مصالحه، حق رجوع ندارد.

[سؤال 7927] 4159

بسمه تعالى

پس از عرض سلام و آرزوى سلامتى همۀ برادرانى كه در راه اسلام خالصانه كار مى كنند، از خداوند يكتا مسئلت داريم كه طول عمر امام عزيز ما را به طولانى آفتاب بگرداند و تا انقلاب مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نگهدار او باشد خواستم سؤالى از دفتر محترم امام كرده باشم و آن اين كه در روستاهاى ما سنّت است كه وقتى عروسى مى كنند براى فرزندانشان مقدارى پول مردم براى صاحب عروسى مى دهند مثلاً مبلغ 400 الى 500 يا كمتر يا بيشتر، اين كار باعث مى شود كه يك نفر هم بتواند از لحاظ مادى چيزى داشته باشد كه بتواند عروسى بكند و آن پولى را كه مردم براى صاحب عروسى مى پردازند آن شخصى كه پول را دريافت مى كند بهتر بگويم صاحب عروسى آن پولى را كه برايش پرداخت نموده اند عروسى يك نفر ديگر شد كه مثلاً 500 تومان برايش داده يا كمى بيشتر مى پردازند خواستم نظر امام را در اين باره بفرماييد.

بسمه تعالى، مانع ندارد و به هر نحو متعارف است عمل نمايند.

[سؤال 7928] ‘ 5931

5. هدايايى كه بستگان شوهر به عنوان كرايه زبان به زن مى دهند، هبۀ معوّضه مى باشد يا خير؟

بسمه تعالى، هبۀ غير معوّضه است.

ص: 647

[سؤال 7929] 4160

بسمه تعالى

زعيم عالى قدر و مجاهد اكبر، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى

شخصى به ديگرى هبۀ معاوضه نمود، و در همان مجلس موهوبٌ له اين شروط را نوشت كه واهب تا زندگى مى كند مى تواند از موهوبٌ به استفاده و صرف نمايد يا براى معيشت واهب مقدار معينى چيزى به او بدهد، ولى موهوبٌ له به آن شروط عمل نكرد؛ آيا اين هبه صحيح است يا نه؟

بسمه تعالى، هبه صحيح است و تخلف شرط موجب خيار فسخ است.

[سؤال 7930] 4161

بسمه تعالى

حضرت حجت الاسلام والمسلمين آيت الله العظمى المجاهد الاكبر الامام خمينى دام ظله

زيد دو پسر و دو دختر داشت، در حيات خود تمام مايملك خود را در بين اولاد تقسيم و تمليك اولاد نموده بود. بعد از مضى سه سال يكى از پسرها مى گويد كه يك قطعه زمين ملك طلق من بوده است؛ چون كه فلان كس به من هبه نمود و وجه سكوت من در وقت تقسيم نمودن پدر خوف از محروم شدن از ميراث پدر بوده است؛ اگر اين دعواى پسر به اقرار پدر و باقى اولاد يا به بينه شرعى ثابت شود مى تواند آن قطعه را بردارد يا خير؟ و بر فرض مالك شدن اين پسر بر اين قطعه آيا بر كسى كه كسر واقع شده مى تواند از باقى اولاد زيد طلب جبران كند يا خير؟ بيان فرماييد.

والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، اگر پدر به هر يك از اولاد در حال حيات هبه نموده و به قبض آن ها داده است هيچ يك بر ديگرى حقى ندارد.

ص: 648

[سؤال 7931] 4162

بسمه تعالى 7 / 10 / 1361

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله

شخصى قبل از اين كه مريض شود، يك باب منزل شخصى خودش را به نوه اش - كه از پدر يتيم است - بخشيده و به يكى از روحانيون دو مرتبه گفته است: كاغذى درست كن تا به امضاى معتمدين محل برسد. متأسفانه روحانى سستى به خرج داده و اقدامى در اين زمينه ننموده است. پس از حدود دو سال كه از اين گفت وگو گذشته، آن شخص به مرگ ناگهانى فوت مى كند.

حكم الله را بيان نماييد. والسلام

بسمه تعالى، اگر شرعاً ثابت است كه منزل را در حياتش به نوۀ خود بخشيده و تحويل او هم داده است، ملك نوه شده و ورثه در آن حقّى ندارند و اگر اختلافى دارند، بايد در محكمۀ شرعيه حل كنند.

[سؤال 7932] 4163

بسمه تعالى 11 / 2 / 1361

محضر مبارك اميد مستضعفان، امام امت، خمينى بت شكن، با عرض سلام و آرزوى سلامتى و طول عمر براى شما و آرزوى پيروزى رزمندگان اسلام در جبهه هاى نبرد حق عليه باطل، مشكلى از لحاظ شرعى داريم و استدعاى جوابى جهت آن، از حضور شما هستيم.

اين جانب پسر 22 ساله اى هستم كه با دو برادر (26 و 24 ساله و مجرد) و دو خواهر (17 و 22 ساله) و يك مادر و يك پدربزرگ (85 ساله) كه جمعاً 7 نفر مى باشيم در خانه اى زندگى مى كنيم و پدرمان 7 سال پيش فوت كرده است. اين خانه كلاًّ به اسم پدر بزرگمان است و تقريباً تمام عمرش را با پدر و مادرم و اكنون با ما زندگى مى كند و حالا كه 17 سال است كه مريض و بسترى است، تمام زحماتش را مادر من متحمل

ص: 649

شده و تمام مخارج وى با ما است. ما يك عمو و يك عمه نيز داريم كه عمويمان در تهران زندگى مى كند و داراى پسر و نوه و زندگى مرفهى است و 25 سال است كه از پدرش (پدربزرگ) جدا شده و در عرض اين مدت تنها دو بار به خانۀ ما آمده و اصلاً پدرش را فراموش كرده است. عمه مان هم در شهر ديگرى زندگى مى كند و شوهرش هم در گمرك مى باشد و آن ها هم بسيار مرفه و پولدار هستند و داراى دامادى ثروتمند نيز هستند و روى هم رفته زندگى خوبى دارند. شرايط ما نيز به صورتى است كه وقت سر و سامان گرفتن هر پنج نفرمان است، در حالى كه غير از مغازۀ كوچكى كه سه نفر برادر در آن كار مى كنيم، دارايى ديگرى نداريم. ما با پدر بزرگمان صحبت كرديم و با توافق خودش و صلاح ديد چند تن از آشنايان، قرار بر اين شد كه ايشان در قبال 28 سال زحمتى كه مادرمان برايش كشيده و به خصوص 17 سال اخير را كه خانه نشين مى باشد، اين منزل را به مادرمان بدهد تا بعد از مادرمان، اين خانه به پنج نفر ما تعلق بگيرد. از لحاظ قانونى و محضرى هم تمام بدهى ها - اعم از ماليات و عوارض - را پرداخت كرده ايم و از آن بابت هم مشكلى نداريم و به لحاظ شرط عمده قرار شده است كه اين خانه را به مادرمان ببخشد و تا آخر عمرش از او مراقبت نماييم.

مشكل ما كه استدعاى جوابى سريع و كامل و مثبت بودن جواب را از شما داريم، اين است كه آيا از لحاظ شرعى هم اين راه مانعى ندارد؟ و اگر از اين خانه چيزى به پسر و دخترش نرسد، ايرادى بر اين كار كه تقريباً تعيين سرنوشت ما است نداشته باشد. متشكرم، خدا حافظ شما و سربازان اسلام و امت اسلام باشد.

درود خداوند به شهداى راه اسلام و رزمندگان و با سلام به امام خمينى

بسمه تعالى، شخص، در حال حيات خود، مال خودش را به هركس بخواهد مى تواند ببخشد و اگر به كسى بخشيد و تحويل او داد، ملك او مى شود و بعد از فوت موهوب له، به ورثه او مى رسد و ديگران حق ندارند.

ص: 650

[سؤال 7933] 4164

بسمه تعالى

محضر أقدس أمجد عالى مستطاب مدّ ظله العالى رهبر انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران امام خمينى

محترماً پس از عرض سلام به استحضار مى رساند آيا پدرى مى تواند با دارا بودن پنج پسر و نه دختر تمام ملك خود را با عدم رضايت فرزندان ديگرش به يكى از پسرهايش - اعم از زمين هاى مزروعى و خانه و تشكيلات - ببخشد يا خير؟ والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

بسمه تعالى، پدر مى تواند قسمتى يا تمام اموال خود را به بعض فرزندان خود ببخشد اگر چه مكروه است و چنانچه موجب فساد و فتنه باشد بايد اجتناب كند.

[سؤال 7934] ‘ 4704

2. اگر چيزى را براى غير ورثه وصيت كرد و موصى له آن چيز را دوباره به ورثه بخشيد و برگردانيد آيا بايد على السويه تقسيم شود يا للذكر مثل حظّ الاُنثيين؟

بسمه تعالى، اگر به ميت برگردانده حكم بقيۀ تركه را دارد و اگر به ورثه بخشيده تابع نحوۀ بخشش است.

[سؤال 7935] 4165

بسمه تعالى

محضر مبارك امام خمينى

1. فرزندى كه تحت تكفّل پدرش مى باشد، آيا مى تواند از پولى كه پدرش (يا مادرش) ماهيانه به او مى دهد، بدون اجازۀ او از اين پول بردارد و به فقرا بدهد يا خير؟

بسمه تعالى، با رضايت آنان مانع ندارد.

2. آيا اگر صداى زن نامحرمى را مرد نامحرمى بشنود اشكال دارد يا خير؟

بسمه تعالى، در صورت نبود مفسده اشكال ندارد.

ص: 651

3. آيا به كتاب، خمس تعلق مى گيرد؟

بسمه تعالى، به مقدار شؤون خمس ندارد.

4. ريش زدن صورت مردى از ته، چه صورت دارد؟

بسمه تعالى، به احتياط واجب نبايد بتراشند يا به طورى كوتاه كنند كه مثل تراشيدن است.

[سؤال 7936] 4166

بسمه تعالى 27 / 9 / 1358

خدمت حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دام ظله العالى

محترماً معروض مى دارد كه بعد از وقوع زلزلۀ قزوين كه منجر به خراب شدن منازل گشت، خانه هايى از طرف دولت ساخته شد و به اهالى آن محل واگذار گرديد.

توضيح اين كه افرادى مى توانستند از منازل جديدالاحداث استفاده كنند كه از يك نفر بيشتر باشند به اين كه متأهل بوده يا چند برادر يا برادر و خواهر يا به اتفاق اولاد يا مادر و فرزند باشند. و قبالۀ آن عمارت را به نام بزرگ آن خانوار و يا سرپرست آن ها صادر مى كردند. در اين صورت، آيا عمارت متعلق به فردى است كه قباله به نام وى صادر شده است و مثلاً زوجه اش فقط حق سكنا دارد يا مالك نصف عمارت است (در صورتى كه آن دو نفر زن و شوهر باشند)؛ و چنانچه يك عمارت به پدر و اولادش داده باشند و قباله به نام پدر باشد، آيا عمارت مال پدر است يا اين كه اولاد هم با پدر شريك مى باشند؟ مستدعى است، حكم شرعى هر طور است بيان فرماييد.

بسمه تعالى، ملك از كسى است كه دولت آن را به او تمليك نموده است.

[سؤال 7937] ‘ 1540

2. اگر پدر پولى به فرزندان خود مى بخشد براى خودشان و راضى نباشد كه به حساب جنگ زدگان و... بگذارند چه صورتى دارد؟

بسمه تعالى، اگر فرزند بالغ باشد پولى كه به او بخشيده شده و به قبض او درآمده اختيارش با خود فرزند است.

ص: 652

[سؤال 7938]‘ 1710

2. آيا پول جيبى اى كه پدر به فرزند مى دهد رضايت او از طرز خرج كردن فرزند نيز در آن شرط است يا خير؟ (با توجه به اين كه طرز خرج كردن غير اسلامى نيست).

بسمه تعالى، اگر پول را به فرزند بخشيده باشد در خرج كردن آن در راه حلال آزاد است ولى سعى نمايد در رضايت پدر.

[سؤال 7939] ‘ 2689

3. كسى كه اصل مالش اشكال دارد - به اين ترتيب كه يا از كسب حرام به دست آمده يا ارثى است كه مساوات شرعى در آن رعايت نشده - اگر هديه اى به انسان بدهد، چگونه مى شود آن را مصرف كرد؟

بسمه تعالى، اگر يقين به بودن مال حرام در آنچه هديه داده شده نباشد، مصرف آن جايز و بلامانع است.

[سؤال 7940] 4167

بسمه تعالى

امام عزيز! دخترى هستم 18 ساله. يك مسأله در رابطه با بخشش براى من پيش آمده كه مى خواستم از شما سؤال كنم؛ البته مى دانم كه وقت شما بسيار كم و باارزش است.

امام عزيز! من چند سال پيش - يعنى تقريباً حدود يك سال و نيم قبل از انقلاب - مقدارى از طلاهايى را كه از پدرم هديه گرفته بودم، فروختم و پولش را در راه خدا دادم البته از اين مسأله نه پدرم و نه مادرم مطلع نبودند؛ تا امسال كه خواستم بقيۀ طلاهايم را براى كمك به دولت بدهم، به مادرم كه گفتم، گفت كه بايد با اجازۀ پدرت باشد و البته كه پدرم راضى به اين كار نبود.

اولاً، من مى خواستم ببينم تكليفم نسبت به طلاهايى كه قبلاً داده ام چگونه است؟ چون در آن زمان من نمى دانستم كه اجازۀ پدرم لازم است.

ص: 653

ثانياً، آيا واقعاً از لحاظ شرعى اجازۀ پدرم لازم است يا نه و من مى توانم طلاهايم را به دولت بدهم يا نه با توجه به راضى نبودن پدرم؟

در ضمن من مسأله اول را نمى توانم به هيچ وجه به پدر و مادرم بگويم. از شما خواهش مى كنم كه مرا از لحاظ شرع در اين مسأله يارى كنيد. اميدوارم كه جواب مرا بدهيد. از اين كه مزاحم وقت باارزش شما هم شدم معذرت مى خواهم.

و در رابطه با ازدواج با معلولين آيا بدون اجازۀ پدر امكان پذير است يا نه؟

ان شاء الله خدا شما را براى ما نگهدارد و تا ظهور حضرت مهدى و پياده شدن اسلام در تمام جهان، خدا سلامتتان بدارد.

بسمه تعالى، از چيزى كه پدر به شما هديه كرده آنچه قبلاً به دولت كمك كرده ايد اشكال نداشته و از اين به بعد از پدرتان اجازه بگيريد و بدون اجازۀ پدر نمى توانيد ازدواج كنيد.

[سؤال 7941] 4168

بسمه تعالى 22 / 3 / 1361

محضر مبارك زعيم عالى قدر، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، دامت بركاته

پس از عرض سلام؛ سلامتى و طول عمر حضرت عالى را از درگاه خداوند يكتا خواهانم. قربانت گردم! اين جانب يكى از مقلدين شما مى باشم؛ الآن در حدود يازده سال است كه در بازار كار مى كنم؛ اول كارمان چاى فروشى بود، وقتى معامله بين دو تا تاجر به وسيلۀ واسطه انجام مى گرفت واسطه از واسطگى خودش چيزى به عنوان «شاگردانه» به من مى داد ولى من از همان اول سعى مى كردم چنين پولى دريافت ننمايم؛ چون مورد اشكال مى دانستم؛ خلاصه از چند ماه پيش تغيير شغل داديم و به فرش فروشى مشغول مى باشيم؛ باز هم اين عمل تكرار مى شود اما به نحوى ديگر؛ وقتى معامله بين فروشنده و خريدار انجام مى گيرد، بعضى از فروشنده و يا خريدارهاى فرش، مبلغى به عنوان «شاگردانه» به من مى دهند، بنده مثل سابق از

ص: 654

اخذ چنين پولى خوددارى مى كنم. سؤال من همين است: آيا گرفتن اين پول، صحيح است يا نه؟

بسمه تعالى، اشكال ندارد.

[سؤال 7942] 4169

بسمه تعالى 19 / 8 / 1361

با درود به خمينى بت شكن، سلام بر رزمندگان ايثارگر جبهه ها و با درود بر شهيدان، حضور دفتر محترم امام، پس از عرض سلام، توفيق روزافزون آن دفتر محترم را از خداى تبارك و تعالى خواهانم.

از آن دفتر محترم تقاضا دارم براى بنده بنويسيد كه آيا دادن هديه به معلمى در اسلام جايز است و اگر دانش آموزى به معلمى هديه بدهد و معلم آن را بگيرد اين كار امرى حلال است يا حرام؟ به هر حال اگر اين امر اشكالى دارد و يا جايز هست يا نيست، هر حالتى كه دارد لطفاً براى بنده بنويسيد.

با آرزوى توفيق روزافزون و با سپاس و تشكر فراوان؛ خدا نگهدارتان

بسمه تعالى، دادن هديه و قبول آن مانع ندارد.

[سؤال 7943] 4170

بسمه تعالى 16 / 7 / 1358

محضر مبارك مرجع عالى قدر شيعيان جهان، حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، مدّ ظله العالى، سلام عليكم، با نهايت احترام، از محضر شريف عالى استفتا مى نمايد:

شخصى ملك ساخته شدۀ خود را جهت تشكيل دبيرستان فقط، به آموزش و پرورش اهدا مى نمايد. اهدا كننده فوت نموده و حدود 22 سال ملك اهدا شده، به صورت دبيرستان دخترانه مورد استفادۀ بلاعوض قرار گرفته است. اكنون آموزش و پرورش مى تواند دبيرستان را به مدرسۀ راهنمايى تبديل نمايد، در حالى كه نظر اهدا

ص: 655

كننده منحصراً تشكيل دبيرستان بوده و در حال حيات خود كراراً نظر خود را شفاهاً بيان داشته است؟

بسمه تعالى، اگر در وقت اهدا شرط نشده، اختيار با آموزش و پرورش است، و اگر شرطى كرده اند، يا اهدا مبنى بر شرط واقع شده، بايد به آن عمل شود.

[سؤال 7944] 4171

بسمه تعالى 7 / 10 / 1361

حضرت امام خمينى، مدّ ظله العالى، سلام عليكم، احتراماً؛ پاسخ دو مسأله ذيل را خواهانم:

1. كسى از دنيا مى رود. وى در زمان حيات اجناسى را نزد پدرش گذاشته است و رفته جاى ديگر. الحال معلوم نيست قصد بخشيدن به پدرش داشته يا به عنوان امانت بوده است؟ وظيفه چيست؟

بسمه تعالى، تا بخشش ثابت نشود آثار ملك براى پدر بار نمى شود.

2. زمين هايى را در زمان طاغوت طبق اصلاحات اراضى به افرادى داده اند، فعلاً وظيفه چيست؟ آيا ارث مى رسد يا نه؟

بسمه تعالى، رسيدگى موكول به دولت اسلامى است.

[سؤال 7945] 4172

بسمه تعالى

حضور محترم رهبر عالى قدر آيت الله العظمى امام روح الله خمينى

پس از عرض سلام و اظهار ارادت، به حضور مباركتان معروض مى دارد: عده اى از افراد به نام دعانويس از كتاب مجمع الدعوات و مفاتيح الجنان و ساير كتب هاى ديگر براى رفع امراض و اصلاح اختلاف زن و شوهر دعاهايى مى نويسند و عده اى نيز با عقايد خود براى گرفتن دعا در نزد آن ها رفته و قدرى پول به عنوان هديه به آن ها

ص: 656

مى دهند. از نظر شارع مقدس اسلام اين عمليات چه صورت دارد؟ پولى كه از اين راه به دست مى آورند حلال است يا حرام؟ نظر مبارك خود را در اين موضوع مرقوم داريد.

بسمه تعالى، اگر پول را با رضايت مى دهند حلال است؛ ولى بايد از ادعيه مأثوره يا از مضامين صحيحه باشد.

[سؤال 7946] 4173

بسمه تعالى 7 / 9 / 1361

محضر مبارك نايب الامام، امام خمينى، دام ظله العالى، سلام عليكم ورحمة الله وبركاته، ان شاء الله وجود مبارك، پيوسته سالم باشد.

با عرض معذرت؛ خواهشمندم به چند سؤال زير پاسخ عنايت فرماييد:

1. آيا دريافت داشتن هديه - مانند پوشاكى و خوراكى - از افراد ساواكى در قبل از پيروزى انقلاب كبير اسلامى مان جايز بوده؟ و استفاده از آن ها در آن زمان (قبل از پيروزى) اشكالى نداشته؟

بسمه تعالى، اگر معلوم نباشد كه هديه از پول حلال تهيه شده يا از حرام، استفاده از آن مانع ندارد.

[سؤال 7947]

2. اگر آن پوشاك يا خوراك تا هم اكنون در نزد ما مانده باشد، آيا استفاده از آن ها در بعد از پيروزى و اكنون چه حكمى دارد؟

بسمه تعالى، حكم همان است كه در بالا ذكر شد و فرقى بين دو زمان نيست.

3. راكد ماندن آن هدايا طى چندين سال و تا كنون چه حكمى دارد؟ و آيا مثلاً خمسى به نحوى به آن ها تعلّق مى گيرد؟ و اصولاً راكد ماندن البسۀ شخصى انسان در بيش از يك سال چه حكمى دارد؟

بسمه تعالى، در فرض مرقوم، خمس ندارد.

ص: 657

[سؤال 7948]

4. آيا كسى كه با پول ساواك دكانى و كارى سر هم كرده، اگر از سود اين دكان در اين زمان هديه اى به ما بدهد، مى توان از آن استفاده نمود؟ و چه حكمى دارد؟

بسمه تعالى، اگر سرمايه اى كه به وسيلۀ آن سود به دست آمده از مال حرام نباشد اشكال ندارد.

[سؤال 7949] 4174

بسمه تعالى 12 / 3 / 1361

امام بزرگوار و اميد مستضعفان جهان و رهبر كبير انقلاب جمهورى اسلامى ايران، نايب الامام، امام خمينى

مستدعى است نظريۀ مبارك را در مورد مقدار وجهى كه از طرف بنياد شهيد به بازماندگان شهدا پرداخت مى گردد، امر به ابلاغ فرماييد كه آيا:

1. قبول اين وجه شرعاً چه تأثيرى از لحاظ اخروى مى تواند در سرنوشت فرزندم داشته باشد؟ آيا از ايثار و فداكارى وى در نزد خداوند متعال كاسته مى گردد؟

2. آيا روح فرزندم، از دريافت اين مبلغ آزرده و رنجور مى شود و من مسبّب تنزل مقامش مى گردم يا خير؟

3. با اين كه همواره زندگانى را با استيصال و عسرت گذرانيده ام، درصورتى كه وصول اين مبلغ كوچك ترين خدشه و خللى در جهت اجر معنوى و رضايت الله داشته، از وصول آن استنكاف خواهم كرد.

بسمه تعالى، از اجر فداكارى و ايثار شهيد كاسته نمى شود، و قبول آن براى خانوادۀ شهيد مطابق مقررات بنياد شهيد مانع ندارد.

[سؤال 7950] ‘ 3134

5. آيا اجناسى را كه پدر براى جهيزيۀ دختر تهيه مى كند و به دختر مى دهد مى توان استفاده كرد؟ از نظر شرعى اشكالى ندارد؟ در صورتى كه پدر دختر به تمام

ص: 658

پيغمبران عليهم السلام و خدا و معصومين اعتقاد دارد؛ ولى نسبت به انقلاب كمى ناآگاه و نسبت به نماز كمى بى اهميت است؟

بسمه تعالى، استفاده حلال است.

[سؤال 7951] 4175

بسمه تعالى 29 / 1 / 1361

پيشگاه رهبر گرامى، حضرت امام خمينى، با سلام و خالصانه ترين درودها

از اين كه وقت با ارزش و پر مايۀ شما را گرفتم، پوزش مى طلبم؛ ليكن مسأله اى برايم پيش آمده بود كه غنيمت ديدم از حضور شما بهره ببرم. و آن اين كه مقدارى زينت آلات دارم و مى خواهم به جبهه ها تقديم كنم و آن ها را از پول پدرم خريده ام. آيا مى توانم بدون رضايت پدرم آن ها را به جبهه هاى جنگ تقديم كنم؟

بسمه تعالى، بهتر است كه از پدرتان اجازه بگيريد.

[سؤال 7952] 4176

بسمه تعالى 28 / 4 / 1361

اين جانب برادر شهيد (كه متولد 1339 بوده و جزو لشكر پيروز 77 مشهد بوده است، در حملۀ افتخارآفرين بيت المقدّس در جبهۀ شوش در تاريخ 10 / 2 / 1361 بر اثر تركش خمپاره، به درجۀ رفيع شهادت نايل گرديده است) مى خواهم كه در مورد مستمرى و مقدار پول نقدى كه دولت به خانوادۀ شهدا مى دهد، از نظر اسلام و قرآن، حلال و حرام بودن آن پول را براى ما بفرماييد، در شرحى كه در زير مى دهم اگر اين پول در حق ما مى باشد لطفاً بنويسيد.

من خودم كه متولد 1341 مى باشم محصل هستم و شهيد هم متولد 1339 و محصل بوده و پدرم كه متولد 1307 است از سن 30 سالگى هيچ گونه كارى نكرده است و برادر بزرگم كه 30 سال داشته و شغلش كارگرى است.

قبل از اين كه برادر بزرگم بتواند كار كند، عمويم خرج ماها را مى كشيده است و از

ص: 659

موقعى كه برادر بزرگم توانسته كار كند، به زحمت با شغل كارگرى مخارج خانواده مان را تهيه مى كرده است. اين شخص كه از چهار سال پيش ازدواج كرده و هم اكنون دو فرزند دارد كه كوچك مى باشند، به اميد اين كه شهيد و من به تحصيل خود ادامه داده و بعد از تحصيل بتوانيم در زندگى به او كمك كرده و با هم باشيم، از ما جدا نشده است.

شهيد در روزهاى تعطيلى مدرسه بر روى تاكسى و يا سيم كشى ساختمان در شهر برازجان، پول لباس و كتاب خود را درآورده و پول اضافى اش را خرج خانه مان مى كرده است. در پارسال، ديپلم خود را گرفته و در آبان ماه سال 1360 به خدمت سربازى رفت و اين شهيد، زن و فرزندى هم ندارد.

حال به گفتۀ مردم و حتى افسران نيروى زمينى جمهورى اسلامى ايران مى گويند كه حضرت آيت الله خمينى 000/ 200 تومان براى خانوادۀ شهدا يا به طور كلى تمام كسانى كه در اين جنگ تحميلى عراق عليه ايران شهيد شده اند، دستور داده كه بدهند و همشهريانى هم كه فرزندانشان شهيد شده اند اين مقدار پول نقدى و مستمرى ماهانه را دريافت كرده اند. ولى امام جمعۀ يكى از شهرها، در يكى از خطبه هاى نماز گفته: «كسانى كه اين مقدار پول از دولت مى گيرند، خونبهاى آن شهيد محسوب شده، از نظر اسلام حرام است و گناه در حق آن شهيد كرده اند». من از شما درخواست دارم كه در اين موضوع كاملاً مرا آگاه و روشن گردانيد و اگر از نظر اسلام اشكال دارد، ما چنين كارى را انجام ندهيم.

بسمه تعالى، آنچه مطابق مقررات داده مى شود حلال است و به هر كس مى دهند، مالك مى شود.

[سؤال 7953] ‘ 2383

2. آيا خانوادۀ شهيد كه احتياج به حقوق كه از بنياد شهيد و مزايا كه به او مى دهند، ندارد و لوازم خانگى كه افراد بى بضاعت مى خواهند دختر شوهر دهند به آن ها نمى دهند ولى به ما سه تا و دو تا مى دهند، اشكال دارد يا نه؟

بسمه تعالى، تابع مقررات بنياد شهيد است.

ص: 660

صله رحم

[سؤال 7954] 4177

بسمه تعالى

بنده داراى چهار پسر عمو و يك دختر عمو مى باشم كه به طور كلى اهل عبادت نيستند كه هيچ، اكثر درآمد آن ها از قمار و خريد و فروش مواد مخدر مى باشد و به مقدسات مكتب من نيز توهين مى كنند و با حكومت طاغوتى گذشته كه منافع آن ها را از راه نامشروع تهيه مى كرد موافق بوده و مى باشند و حال هم در انتظار حكومت طاغوتى هستند ان شاء الله كه در خواب هم نخواهند ديد آيا من مى توانم با ايشان آمد و رفت نمايم؟

بسمه تعالى، قطع رحم نكنيد و تا مى توانيد آن ها را ارشاد نماييد.

[سؤال 7955] ‘ 97

2. آيا صلۀارحام با خويشاوندى كه كافر يا مرتد محسوب مى شود نيز واجب است؟

بسمه تعالى، صلۀ رحم مطلقاً واجب است.

[سؤال 7956] ‘ 97

3. اگر ارحام انسان مرتكب فسق علنى مى شوند، به طورى كه معاشرت با آن ها انسان را نيز در معرض گناه قرار مى دهد، آيا بازهم معاشرت با آنان واجب است؟

بسمه تعالى، بايد سعى كند در گناه واقع نشود؛ بلكه آنان را ارشاد نمايد.

[سؤال 7957] ‘ 7106

2. آيا دو برادر دينى و مسلمان و معتقد به ولايت فقيه، اگر بر سر يك سرى مسائل با هم اختلاف نظر و سليقه داشتند، از هم فاصله بگيرند و ارتباط خود را با هم قطع كنند جايز است؟

ص: 661

بسمه تعالى، قطع رحم جايز نيست.

[سؤال 7958] 4178

بسمه تعالى 11 / 9 / 1361

با درود و سلام بر تمام خدمتگزاران اسلام و با آرزوى سلامتى براى رهبر كبير انقلاب اسلامى، سؤالاتى داشتيم كه اميدواريم پاسخ دهيد:

1. با توجه به اين كه قطع رحم از گناهان كبيره است، آيا كسى كه با برادر و خواهر منافق و ضد انقلاب خود قطع رحم نمايد، مرتكب اين گناه كبيره شده است يا خير؟ و آيا اصلاً قطع رحم با چنين افرادى - كه اطمينان به عدم برگشت آنان داشته باشيم - جايز است يا خير؟

بسمه تعالى، قطع رحم نكنند، ولى از هرگونه رفتار و برخوردى كه تأييد منافقين و يا حمايت خط فكرى آنان محسوب باشد، خوددارى نمايند.

2. با توجه به فتواى اخير حضرت امام مبنى بر واجب كفايى قراردادن شركت در جبهه هاى جنگ و عدم لزوم اجازۀ والدين و با التفات به اظهارات شهيد اول عليه الرحمه، در بيان حقوق والدين: «در صورتى كه سفر جهاد بر فرزند واجب عينى نباشد، والدين مى توانند او را از آن سفر نهى كنند». (كتاب گناهان كبيره، نوشتۀ شهيد دستغيب، ج اول، ص 147، فرع پنجم)؛ حكم جوانان چه خواهد بود؟ آيا بايد بدون اجازۀ والدين در جبهه ها شركت نمايند؟

بسمه تعالى، مادامى كه جبهه ها نياز به نيرو دارد و از طرف مسئولين اعلان كفايت نشده، شركت در جبهۀ دفاع واجب است و رضايت والدين شرط نيست.

3. اگر فردى حاضر به پرداخت خمس نباشد و بگويد هر وقت خواستم به سفر حج بروم خمس مى دهم، آيا كفايت مى كند و آيا در اين صورت مال او حرام نخواهد بود؟

بسمه تعالى، مالى كه متعلق خمس شده تصرف در آن پيش از پرداخت خمس حكم غصب دارد.

4. اگر فردى از طريق حرام (رشوه و ربا...) مال جمع آورى كند و همسر و فرزندانش هم از همين مال آميخته به حرام امرار معاش كنند؛ حكم همسر و فرزندان - در صورتى كه هيچ ممر معاش ديگرى

نداشته باشند - چه خواهد بود؟ آيا آنان هم مورد عذاب الهى قرار خواهند گرفت؟

ص: 662

بسمه تعالى، اگر تصرف كننده بداند كه مال مورد تصرف او مخلوط به حرام است، تصرفات او در آن مال حكم غصب دارد.

5. آيا ماليات بر درآمد ساليانه كه به وسيلۀ دولت اخذ مى شود، خمس محسوب مى شود يا خير؟

بسمه تعالى، ماليات بابت سهمين محسوب نمى شود.

[سؤال 7959] ‘ 2267

4. آيا ترك صلۀ رحم به دليل بى ايمانى و بى حجابى، جايز است يا نه؟ (توضيح: زن برادرم بى حجاب است و ما به همين دليل، با آن ها قطع رابطه كرده ايم. حتى وقتى كه آن ها در خانۀ مادرم هستند، نمى رويم و فقط تلفنى صحبت مى كنم). آيا نشستن در جايى كه انسان مجبور نباشد و بى حجاب در آن جا باشد، معصيت دارد يا نه؟

بسمه تعالى، قطع رحم نكنيد.

ص: 663

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109