سرشناسه : هاشمی، زهرا، 1363-
عنوان و نام پديدآور : مصباح الهدی/ نویسندگان زهراهاشمی، محمد کوکبی.
مشخصات نشر : مشهد : استوار، 14 - 1400 .
مشخصات ظاهری : 3چ.
شابک : 500000 ریال: ج3:978-600-415-077-4
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
يادداشت : فهرسنویسی براساس جلد سوم،1400.
یادداشت : کتابنامه.
مندرجات : ج3. فضائل آل عبا.
موضوع : محمد (ص)، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11ق. -- فضایل -- احادیث
موضوع : Muhammad, Prophet -- *Virtues -- Hadiths
موضوع : خاندان نبوت -- فضایل -- احادیث
موضوع : Muhammad, Prophet, d. 632 -- Family -- Virtues -- Hediths
موضوع : ائمه اثنا عشر -- فضایل-- احادیث
Imams (Shiites) -- *Virtues-- Hadiths
امامت -- احادیث
Imamate -- Hadiths
احادیث شیعه -- قرن 14
Hadith (Shiites) -- Texts -- 20th century
شناسه افزوده : کوکبی، محمد، 1361 -
رده بندی کنگره : BP25
رده بندی دیویی : 297/931
شماره کتابشناسی ملی : 8424869
اطلاعات رکورد کتابشناسی : فیپا
خیراندیش دیجیتالی : انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان
ص: 1
سپاس مخصوص خدایی است که ما را از متمسکین به ولایت ائمه طاهرین(علیهم اسلام) قرار داد و صلوات خداوند بر محمد(صلی الله علیه و آله) و آل محمد(صلی الله علیه و آله) آن بندگان برگزیده ای که خداوند انبیاء، ملائکه مقرب، و عالم هستی را خلق نکرد مگر به یُمن وجود ایشان، کسانی که به واسطه ایشان رحمت خود را نازل کرده و بندگانش را روزی عطا می فرماید. ستارگانی که به خاطرایشان عذاب را از اهل زمین باز می دارد و در عُقوبت بندگانی که مستحق عذابند تعجیل نمی فرماید.
ایشان را برای شناساندن خود به مخلوقات فرستاده و راه بندگی را از طریق آنان به ما آموخته است. به راستی ایشان دریای بی پایان فضائل و مناقب بوده و کسی نمی تواند ایشان را آنگونه که شایسته است بشناسد. زبان در توصیف ایشان قاصر بوده و چاره ای جز اقرار به عجز در بیان فضائل ایشان نیست. شهادت می دهیم که آنان بندگان برگزیده خدا بوده و این بندگی بالاترین مقامی است که می توان برایشان متصور شد، کسانی که در عبادت و بندگی خدا بسیار کوشا بوده و خود را همواره در محضر خدای تبارک و تعالی می بینند. عبادات خود را اندک دانسته و خود را در درگاه خداوند متعال بسیار کوچک می شمارند.
اما کتابی که در پیش روی شما قرار دارد حاصل تلاش سال های متمادی علمای تشیع بوده بزرگانی که تمام توان خود را در راه ترویج معارف دین به کارگرفته و با قبول سختی های فراوان و سفرهای طولانی برای دفاع از مکتب اهل بیت(علیهم اسلام) و مذهب تشیع به پا خواستند. همان کسانی که ائمه اطهار(علیهم اسلام) درباره ایشان فرمودند: رَحِمَ اللَّهُ قَوْماً كَانُوا سِرَاجاً وَ مَنَاراً كَانُوا دُعَاةً إِلَيْنَا بِأَعْمَالِهِمْ وَ مَجْهُودِ طَاقَتِهِمْ لَيْسَ كَمَنْ يُذِيعُ أَسْرَارَنَا خدا رحمت کند گروهى را كه چراغ و نورافشان بودند، و با كردارهاى (نيك) خويش و صرف منتهاى كوشش خود (مردم را) به سوى ما خواندند، و مانند آنهائى نبودند كه اسرار ما را فاش مى كنند.(1)
ص: 1
عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ كَانَ عَلِيٌّ(علیه السلام) يَقُول: وَ إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْ ءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند: و هر گاه عالمی بميرد در اسلام رخنه و شكافى روى دهد كه تا روز رستاخيز چيزى آن را نمى بندد.(1)
وَ رَوَى الْمُعَلَّى بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَصْرِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُدْرِكِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(علیه السلام)
قَالَ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِينُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: چون روز قيامت شود، خداوند عزّ و جلّ مردم را گرد آورد، و ميزان ها برقرار شود، پس خون هاى شهيدان با مُرَكَّب علما سنجيده مي گردد، ولى وزن مركب دانشمندان بر خون هاى شهيدان برتری یابد.(2)
و این در حالی است که دشمنان خدا با تمام وجود سعی در گمراه نمودن مردم و از بین بردن مذهب تشیع می کنند، و در این راه از هیچ کوششی فرو گذار نمی کنند. در اینجاست که ارزش کار علمای بزرگوار در حراست از مذهب حقّه تشیّع و بیدار نمودن خفتگان غافل و دوستان جاهل بیش از پیش آشکار می گردد، در اهمیت هدایت مردم به سوی حق و حقیقت به این حدیث زیبا اشاره می کنیم.وَ قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ لِرَجُلٍ: أَيُّهُمَا أَحَبُّ إِلَيْكَ رَجُلٌ يَرُومُ قَتْلَ مِسْكِينٍ قَدْ ضَعُفَ، تُنْقِذُهُ مِنْ يَدِهِ أَوْ نَاصِبٌ يُرِيدُ إِضْلَالَ مِسْكِينٍ [مُؤْمِنٍ] مِنْ ضُعَفَاءِ
ص: 2
شِيعَتِنَا تَفْتَحُ عَلَيْهِ مَا يَمْتَنِعُ [الْمِسْكِينُ] بِهِ مِنْهُ وَ يُفْحِمُهُ وَ يَكْسِرُهُ بِحُجَجِ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ: بَلْ إِنْقَاذُ هَذَا الْمِسْكِينِ الْمُؤْمِنِ مِنْ يَدِ هَذَا النَّاصِبِ. إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ «وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً» [أَيْ] وَ مَنْ أَحْيَاهَا وَ أَرْشَدَهَا مِنْ كُفْرٍ إِلَى إِيمَانٍ، فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعا
امام حسین(علیه السلام) به مردی فرمود: کدام یک از این دو در نزد تو محبوبتر است؟ مردی می خواهد مستمند ناتوانی را به قتل برساند. تو او را از دست آن مرد رها می سازی؟ یا مرد ناصبی ای که می خواهد ناتوانی از شیعیان کم اطلاع ما را گمراه سازد؟ و تو باب استدلال به برهان های الهی را بر او می گشایی تا جلوی گمراه ساختن او را بگیرد و او را مُجاب سازد و (مکر و حیله ناصبی را) در هم شکند؟ آن شخص عرضه داشت: بلکه نجات دادن این مومن ناتوان از دست این ناصبی، چرا که خداوند متعال می فرماید «وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً»(1) یعنی هر که کسی را زنده کند و از کفر به سوی ایمان رهنمونش سازد، گویا همه مردم را زنده کرده است.(2)
این روایت به خوبی اهمیت سعی بر هدایت اشخاص را بیان نموده و ارزش زحماتی که تاکنون در راه صیانت از مکتب اهل بیت(علیهم اسلام) کشیده شده را بیش از پیش بر ما آشکار می گرداند، علمای گرانقدری که گوهر عمر خویش را صرف گرد آوری و ثبت فرمایشات ائمه طاهرین(علیهم اسلام) نموده اند تا این گنجینه هایارزشمند از گزند کسانی که خواهان نابودی این معارف ناب بوده اند و خواهند بود، در امان باشد.
در بین آثار برجسته ای که تا کنون با کوشش علمای بزرگوار خلق شده اند برخی از آنها در جایگاه ویژه ای قرار داشته و قرون متمادی در کانون توجه قرار گرفته اند.
در این کتاب سعی شده مطالبی از مهمترین کتب شیعه با دقت و وسواس زیادی جمع آوری شود، و به نحوی چشم نواز به زیور طَبع آراسته گردد، تا خوانندگان عزیز به بهترین وجه از مطالب ارزشمند آن بهره مند گردند، تمامی احادیث
ص: 3
با ذکر اسناد بیان گردیده و آدرس هر روایت با دقت بسیار زیاد در پایان کتاب در فصل پاورقی ها و منابع، آورده شده به گونه ای که به عنوان مثال خواننده با مراجعه به هرکدام از چاپ های کتاب کافی (طبع اسلامیة یا دارالحدیث و....) به راحتی می تواند حدیث ذکر شده در این کتاب را پیدا کند، زیرا در قسمت ذکر منابع، سعی ما بر این بوده که علاوه بر ذکر شماره جلد و شماره صفحه، عنوان باب و شماره حدیث آورده شود تا به راحتی بتوان روایات مذکور را در کتب مرجع پیدا نموده و با روایاتی که در اینجا ذکر گردیده مقایسه نمود، و از صحّت و سقم آن به خوبی اطمینان حاصل کرد. اما در این مجموعه مطالب در سه موضوع کلی به ترتیب زیر بیان گردیده:
فصل اول: ضرورت وجود امام(علیه السلام)
فصل دوم: وظایف امّت در قبال ائمه اطهار(علیهم اسلام)
فصل سوم: اشاره به قطره ای از دریای فضائل و مناقب ایشان
هرچند با تمامی تلاش های صورت گرفته در طول تاریخ حتّی به قطره ای از دریای فضائل ایشان هم اشاره نشده، و زبان و قلم قاصِراست از بیان فضائل ایشان، و چاره ای جز اقرار به عَجز و ناتوانی در برابر این حقیقت نخواهیم داشت.در پایان امید است محبّان ائمه اطهار(علیهم اسلام) با مطالعه این کتاب هرچه بیشتر سعی در پیروی از این ذَوات مقدس نموده و با معارف اهل بیت(علیهم اسلام) بیش از پیش آشنا شوند. از خدای متعال درخواست می کنیم به حق محمد(صلی الله علیه و آله) و آل محمد(صلی الله علیه و آله) در دنیا ما را از پیروان راستین ایشان و در قیامت همنشین با این بزرگوران قرار دهد ان شاء الله.
ص: 4
ص: 5
کلام ایشان کلام خدای تبارک و تعالی است
«وَ النَّجْمِ إِذَا هَوَى مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَ مَا غَوَى وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحَى»
قسم به آن ستاره چون پنهان شد، كه يار شما نه گمراه شده و نه به راه كج رفته است و سخن از روى هوى نمى گويد گفتار او چیزی نیست جز آنچه بدو وحى مى شود.(1)
حدیث1: عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ وَ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ وَ غَيْرِهِ قَالُوا سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَقُولُ حَدِيثِي حَدِيثُ أَبِي وَ حَدِيثُ أَبِي حَدِيثُ جَدِّي وَ حَدِيثُ جَدِّي حَدِيثُ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) وَ حَدِيثُ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) حَدِيثُ الْحَسَنِ(علیه السلام) وَ حَدِيثُ الْحَسَنِ(علیه السلام) حَدِيثُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) وَ حَدِيثُأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
حدیث1: امام صادق(علیه السلام) فرمودند: سخن من، سخن پدرم (امام باقر(علیه السلام)) است و سخن پدرم، سخن جدّم (امام زين العابدين(علیه السلام)) است و سخن جدّم، سخن حسين(علیه السلام) است و سخن حسين(علیه السلام) سخن حسن(علیه السلام) است و سخن حسن(علیه السلام) سخن امير مؤمنان(علیه السلام) است و سخن امير مؤمنان(علیه السلام) سخن پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) است و سخن پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) كلام خداوند عز و جل است.(2)
ص: 6
ص: 7
ص: 8
حدیث 1: الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام) إِنَّمَا يَعْبُدُ اللَّهَ مَنْ يَعْرِفُ اللَّهَ فَأَمَّا مَنْ لَا يَعْرِفُ اللَّهَ فَإِنَّمَا يَعْبُدُهُ هَكَذَا ضَلَالًا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ قَالَ تَصْدِيقُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَصْدِيقُ رَسُولِهِ(صلی الله علیه و آله) وَ مُوَالاةُ عَلِيٍّ(علیه السلام) وَ الِائْتِمَامُ بِهِ وَ بِأَئِمَّةِ الْهُدَى(علیهم اسلام) وَ الْبَرَاءَةُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَدُوِّهِمْ هَكَذَا يُعْرَفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
حدیث 1: امام باقر(علیه السلام) فرمودند: همانا كسى خدا را مى پرستد
كه خدا را بشناسد ولى كسی كه خدا را نمى شناسد او را همين طور كه ملاحظه مى كنى به گمراهى مى پرستد، عرضه داشتم: قربانت، معرفت خدا چيست؟ فرمود: تصديق خداى عزوجل و تصديق رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و حُبِّ على(علیه السلام) و پيروى از او و از امامان بر حق و بيزارى جستن به خدا از دشمن آن ها، این چنين شناخته مى شود خداى عزوجل.(1)
حدیث 2: الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الصَّلْتِ عَنِ الْحَكَمِ وَ إِسْمَاعِيلَ ابْنَيْ حَبِيبٍ عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(علیه السلام) يَقُولُ بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه و آله) حِجَابُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَىحدیث 2: امام رضا(علیه السلام): خدا به واسطه ما عبادت شده و به واسطه ما شناخته شده و به واسطه ما به یگانگی خوانده می شود.(2)
حدیث 3: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام): فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِه
ص: 9
حدیث 3: امیرالمومنین(علیه السلام) در حدیثی فرمودند: رسولان خویش را در میان آنان
مبعوث کرد و پیامبرانش را پی در پی فرستاد تا عهد فطرتش را از آنان طلب کنند و نعمت فراموش شده اش را به یاد آنان آورند.(1)
حدیث 4: مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ صَبَّاحٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا فَأَحْسَنَ خَلْقَنَا وَ صَوَّرَنَا فَأَحْسَنَ صُوَرَنَا وَ جَعَلَنَا عَيْنَهُ فِي عِبَادِهِ وَ لِسَانَهُ النَّاطِقَ فِي خَلْقِهِ وَ يَدَهُ الْمَبْسُوطَةَ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ وَجْهَهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ وَ بَابَهُ الَّذِي يَدُلُّ عَلَيْهِ وَ خُزَّانَهُ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ بِنَا أَثْمَرَتِ الْأَشْجَارُ وَ أَيْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ جَرَتِ الْأَنْهَار...
حدیث 4: امام صادق(علیه السلام) در حدیثی زیبا فرمودند: همانا خداوند ما را خلق کرد و خلق ما را به نیکویی انجام داد و ما را تصویر کرد و به نیکویی ما را تصویر کرد و ما را چشم خود در میان بندگانش، زبان گویای خود در میان خلقش و دست خود قرار داد که به رحمت و رافت بر بندگانش باز است و وجه خود قرار داد تا بوسیله او به آن راه پیدا شود و باب خود قرار داده که به سوی او دلالت می کند وخزانه داران خویش در آسمان و زمینش قرار داده، به وسیله ما درختان میوه می دهد و میوه ها می رسند و جوی ها جاری می شود....(2)
حدیث 5: عَنْهُ عَنْ مُعَلًّى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) الْأَوْصِيَاءُ هُمْ أَبْوَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ الَّتِي يُؤْتَى مِنْهَا وَ لَوْلَاهُمْ مَا عُرِفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِهِمُ احْتَجَّ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ.
ص: 10
حدیث 5: امام رضا(علیه السلام) فرمودند: اوصیاء ابواب خدای عزوجل هستند که از ناحیه آن ها به خدا رسیده می شود و اگر ایشان نبودند خداوند شناخته نمی شد و خداوند به وسیله آنان بر خلق احتجاج می کند.(1)
حدیث6: أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ نُعَيْمٍ الصَّحَّافِ قَالَ... إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ النَّاسَ عَلَى الْفِطْرَةِ الَّتِي فَطَرَهُمُ اللَّهُ عَلَيْهَا لَا يَعْرِفُونَ إِيمَاناً بِشَرِيعَةٍ وَ لَا كُفْراً بِجُحُودٍ ثُمَّ ابْتَعَثَ اللَّهُ الرُّسُلَ إِلَيْهِمْ يَدْعُونَهُمْ إِلَى الْإِيمَانِ بِاللَّهِ حُجَّةً لِلَّهِ عَلَيْهِمْ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَاهُ اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يَهْدِه.
حدیث6: امام صادق(علیه السلام): خداوند عزوجل مردم را بر فطرتی آفرید که آن ها را بر آن سرشته در حالی که نه از ایمان به شریعتی خبر داشتند و نه از کفری که نتیجه انکارشان باشد. سپس رسولان را بسوی آنها فرستاد که آنان را به ایمان به خدا بخوانند تا حجت خدا بر آنها باشند. پس برخی از آنها را هدایت کرد و برخی را نه.(2)حدیث7: الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ عَنْ مُقَرِّنٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَقُول... وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِي لَا يُعْرَفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِسَبِيلِ مَعْرِفَتِنَا...... إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَوْ شَاءَ لَعَرَّفَ الْعِبَادَ نَفْسَهُ وَ لَكِنْ جَعَلَنَا أَبْوَابَهُ وَ صِرَاطَهُ وَ سَبِيلَهُ وَ الْوَجْهَ الَّذِي يُؤْتَى مِنْه
حدیث7: امام صادق(علیه السلام) در حدیثی بسیار زیبا فرمودند: .... و مائيم اعراف كه خداى عزوجل جز از طريق معرفت ما شناخته نشود ....همانا خدای تعالی اگر بخواهد خود را بر بندگان معرفی می کند، اما ما را باب و راه و طریق و وَجهی قرار داده که مردم به واسطه ما به او راه یابند. (3)
ص: 11
حدیث8: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ:. قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام):....نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِينَ لَا يُعْرَفُ اللَّهُ إِلَّا بِسَبِيلِ مَعْرِفَتِنَا
حدیث8: امیرالمؤمنین(علیه السلام): ما آن وسیله های شناخت پروردگاریم که بدون آن شناخت و معرفت او امکان پذیر نخواهد بود.(1)
حدیث9: حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ عَطَاءٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام)
قَالَ: خَرَجَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(علیه السلام)
عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُه حدیث9: امام صادق(علیه السلام): امام حسین(علیه السلام) از جمع یارانشان بیرون آمده و خطاب به آن ها فرمودند: ای مردم! به درستی که خدای متعال بندگانش را نیافریده مگر برای آن که او را بشناسند، و هنگامی که او را شناختند عبادتش کنند، و زمانی که او را عبادت کردند از پرستش غیر او بی نیاز گردند. مردی در بین یاران عرضه داشت: ای پسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پدر و مادرم به فدایت، معرفت و شناخت خدا چیست؟ حضرت فرمودند: آنست که اهل هر عصر و زمانی امامی را که اطاعتش بر آن ها واجب است بشناسند.(2)
ص: 12
حدیث10: وَ هُوَ مَا نَقَلَهُ الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ الطُّوسِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنِ الشَّيْخِ أَبِي مُحَمَّدٍ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ رِجَالِهِ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنِ الْإِمَامِ الْعَالِمِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْكَاظِمِ(علیه السلام) قَال:.... أَقَامَهُمْ مَقَامَ نَفْسِهِ لِأَنَّهُ لَا يُرَى
وَ لَا يُدْرَكُ وَ لَا تُعْرَفُ كَيْفِيَّتُهُ وَ لَا إِنِّيَّتُهُ فَهَؤُلَاء
حدیث10: و هچنین ایشان در جایی دیگر فرمودند: خداوند اهل بیت(علیهم اسلام) را جانشین خویش قرارداده، چرا که او از چشم ها پنهان بوده و درک نمی شود و کمیّت و کیفیت او قابل شناخت نیست پس هرکه ایشان را بشناسد خدا را شناخته است.(1)
حدیث11: وَ هُوَ مَا نَقَلَهُ الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ الطُّوسِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنِ الشَّيْخِ أَبِي مُحَمَّدٍ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ رِجَالِهِ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنِ الْإِمَامِ الْعَالِمِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْكَاظِمِ(علیه السلام) قَال:.... وَ لَوْلَاهُمْ مَا عُرِفَ اللَّهُ وَ لَا يُدْرَى كَيْفَ يُعْبَدُ الرَّحْمَنحدیث11: امام کاظم(علیه السلام): اگر اهل بیت(علیهم اسلام) نمی بودند خداوند شناخته نشده، و کسی نمی دانست که چگونه او را عبادت کند.(2)
حدیث12: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنِ الرِّضَا(علیه السلام):.مَنْ
عَرَفَهُمْ فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ جَهِلَهُمْ فَقَدْ جَهِلَ اللَّه
حدیث12: امام رضا(علیه السلام): هرکه اهل بیت(علیهم اسلام) را بشناسد خدا را شناخته، و هرکه جاهل به ایشان باشد خدا را نشناخته است.(3)
حدیث13: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ مُصَنِّفُ هَذَا الْكِتَابِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عُمَرَ الْفُقَيْمِيِ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ لِلزِّنْدِيقِ الَّذِي سَأَلَهُ مِنْ أَيْنَ أَثْبَتَ الْأَنْبِيَاءَ
ص: 13
وَ الرُّسُلَ قَالَ إِنَّا لَمَّا أَثْبَتْنَا أَنَّ لَنَا خَالِقاً صَانِعاً مُتَعَالِياً عَنَّا وَ عَنْ جَمِيعِ مَا خَلَقَ وَ كَانَ ذَلِكَ الصَّانِعُ حَكِيماً مُتَعَالِياً لَمْ يَجُزْ أَنْ يُشَاهِدَهُ خَلْقُهُ وَ لَا يُلَامِسُوهُ فَيُبَاشِرَهُمْ وَ يُبَاشِرُوهُ وَ يُحَاجَّهُمْ وَ يُحَاجُّوهُ ثَبَتَ أَنَّ لَهُ سُفَرَاءَ فِي خَلْقِهِ يُعَبِّرُونَ عَنْهُ إِلَى خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ وَ يَدُلُّونَهُمْ عَلَى مَصَالِحِهِمْ وَ مَنَافِعِهِمْ وَ مَا بِهِ بَقَاؤُهُمْ وَ فِي تَرْكِهِ فَنَاؤُهُمْ فَثَبَتَ الْآمِرُونَ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْحَكِيمِ الْعَلِيمِ فِي خَلْقِهِ وَ الْمُعَبِّرُونَ عَنْهُ جَلَّ وَ عَزَّ وَ هُمُ الْأَنْبِيَاءُ وَ صَفْوَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ حُكَمَاءَ مُؤَدَّبِينَ بِالْحِكْمَةِ مَبْعُوثِينَ بِهَا غَيْرَ مُشَارِكِينَ لِلنَّاسِ عَلَى مُشَارَكَتِهِمْ لَهُمْ فِي الْخَلْقِ وَ التَّرْكِيبِ فِي شَيْ ءٍ مِنْ أَحْوَالِهِمْ مُؤَيَّدِينَ مِنْ عِنْدِ الْحَكِيمِ الْعَلِيمِ بِالْحِكْمَةِ ثُمَّ ثَبَتَ ذَلِكَ فِي كُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ مِمَّا أَتَتْ بِهِ الرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ مِنَ الدَّلَائِلِ وَ الْبَرَاهِينِ لِكَيْلَا تَخْلُوَ أَرْضُ اللَّهِ مِنْ حُجَّةٍ يَكُونُ مَعَهُ عِلْمٌ يَدُلُّ عَلَى صِدْقِ مَقَالَتِهِ وَ جَوَازِ عَدَالَتِهِ.
حدیث13: امام صادق(علیه السلام) به زِنديقى كه پرسيد: پيغمبران و رسولان را از چه راه ثابت مي كنى؟ فرمود: چون ثابت كرديم كه ما آفريننده و صانعى داريم كه از ما و تمام مخلوق برتر و با حكمت و رفعت است و چون ممکن نیست كه خلقش او را ببينند و لمس كنند و بى واسطه با يك ديگر برخورد و مباحثه كنند، ثابت شد كهبراى او سفيرانى در ميان خلقش باشند كه خواست او را براى مخلوق و بندگانش بيان كنند و ايشان را به مصالح و منافعشان و موجبات تباه و فنايشان رهبرى نمايند، پس وجود امر و نهى كنندگان و تقرير نمايندگان از طرف خداى حكيم دانا در ميان خلقش ثابت گشت و ايشان همان پيغمبران و برگزيده هاى خلق او باشند، حكيمانى هستند كه به حكمت تربيت شده و به حكمت مبعوث گشته اند، با آن كه در خلقت و اندام با مردم شريكند در احوال و اخلاق شريك ايشان نباشند. از جانب خداى حكيم دانا به حكمت مؤيد باشند، سپس آمدن پيغمبران در هر عصر و زمانى به سبب دلائل و
ص: 14
براهينى كه آوردند ثابت شود، تا زمين خدا از حجتى كه بر صدق گفتار و جواز عدالتش نشانه اى داشته باشد، خالى نماند. (1)
حدیث14: مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) ....قُلْتُ إِنَّ مَنْ عَرَفَ أَنَّ لَهُ رَبّاً فَيَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَعْرِفَ أَنَّ لِذَلِكَ الرَّبِّ رِضًا وَ سَخَطاً وَ أَنَّهُ لَا يُعْرَفُ رِضَاهُ وَ سَخَطُهُ إِلَّا بِوَحْيٍ أَوْ رَسُولٍ فَمَنْ لَمْ يَأْتِهِ الْوَحْيُ فَقَدْ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَطْلُبَ الرُّسُلَ فَإِذَا لَقِيَهُمْ عَرَفَ أَنَّهُمُ الْحُجَّةُ وَ أَنَّ لَهُمُ الطَّاعَةَ الْمُفْتَرَضَةَ....*
حدیث14: منصور بن حازم گويد: به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: ....كسى كه مى داند برايش پروردگارى است، بايد بداند كه اين پروردگار خشنودى و خشمى دارد و خشنودى و خشمِ او فهميده نشود جز به وحى يا به وسيله رسول، هر كه را وحى نرسد بايد جوياى رُسُل گردد و چون به آنها برخورد كند و آن ها را بشناسد، مى فهمد كه آن ها حجت هستند و طاعت آنها بر ديگران فرض و لازم است.... (2)حدیث15:
حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الصَّلْتِ عَنِ الْحَكَمِ وَ إِسْمَاعِيلَ عَنْ بُرَيْدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(علیه السلام) يَقُولُ بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وَعَدَ اللَّهُ وَ مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه و آله)
حِجَابُ اللَّهِ.
حدیث15: امام باقر(علیه السلام) در حدیثی زیبا فرمودند: به وسيله ما خدا پرستش شده و به وسيله ما شناخته گرديده و به وسيله ما مردم به يكتائيش اعتراف نموده اند و محمد(صلی الله علیه و آله) حجاب خداست. (3)
حدیث16: أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ
ص: 15
وَ خَزَنَةُ
عِلْمِ اللَّهِ وَ عَيْبَةُ وَحْيِ اللَّهِ وَ أَهْلُ دِينِ اللَّهِ وَ عَلَيْنَا نَزَلَ كِتَابُ اللَّهِ وَ بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ لَوْلَانَا مَا عُرِفَ اللَّهُ وَ نَحْنُ وَرَثَةُ نَبِيِّ اللَّهِ وَ عِتْرَتُهُ.
حدیث16: بصائر: عبد الرحمن بن كثير گفت از حضرت صادق(علیه السلام) شنيدم مي فرمود: ما فرمانروايان فرمان خدا و گنجينه هاى علم خدا و مخزن وحى او و اهل دين خدا هستيم كتاب خدا بر ما نازل شده به واسطه ما خدا پرستش شد اگر ما نبوديم خدا شناخته نمي شد ما وارث پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) و عترت او هستيم. (1)
حدیث17:
سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) يَقُولُ لَمْ يَزَلِ اللَّهُ يَحْتَجُّ بِعَلِيٍّ(علیه السلام) فِي كُلِّ أُمَّةٍ فِيهَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَ أَشَدُّهُمْ مَعْرِفَةً لِعَلِيٍّ(علیه السلام) أَعْظَمُهُمْ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ قُلْتُ فَغَيْرَ هَذَا رَحِمَكَ اللَّهُ قَالَ نَعَمْ سَمِعْتُ
رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله)
يَقُولُ لَوْ لَا أَنَا وَ عَلِيٌّ(علیه السلام)
مَا عُرِفَ اللَّهُ وَ لَوْ لَا أَنَا وَعَلِيٌّ(علیه السلام)
مَا عُبِدَ اللَّهُ وَ لَوْ لَا أَنَا وَ عَلِيٌّ(علیه السلام) مَا كَانَ ثَوَابٌ وَ لَا عِقَابٌ وَ لَا يَسْتُرُ عَلِيّاً(علیه السلام) عَنِ اللَّهِ سِتْرٌ وَ لَا يَحْجُبُهُ عَنِ اللَّهِ حِجَابٌ وَ هُوَ السِّتْرُ وَ الْحِجَابُ فِيمَا بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ
حدیث17: پيامبر(صلی الله علیه و آله) مى فرمود: اگر من و على(علیه السلام) نبوديم خدا شناخته نمى شد، و اگر من و على(علیه السلام) نبوديم خدا عبادت نمى شد، و اگر من و على(علیه السلام) نبوديم ثواب و عِقابى نبود. على(علیه السلام) را هيچ پرده اى از خداوند نمى پوشاند و هيچ حجابى بين او و خداوند مانع نمى شود. او خود حجاب و واسطه بين خدا و خلقش است. (2)
حدیث18:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ..وَ نَحْنُ الْعَامِلُونَ بِأَمْرِهِ
وَ الدَّاعُونَ إِلَى سَبِيلِهِ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا عُبِدَ اللَّهُ
نَحْنُ الْأَدِلَّاءُ عَلَى اللَّهِ وَ لَوْلَانَا مَا عُبِدَ اللَّهُ
ص: 16
حدیث18: امام صادق(علیه السلام) در حدیث زیبایی فرمودند: ...و مائيم عاملان به امر او و داعیان به سوى راه او، به واسطه ما خدا شناخته شد و به واسطه ما خدا پرستيده شد و مائيم رهنمايان بر خدا و اگر ما نبوديم خدا پرستيده نمي شد. (1)
حدیث19: قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام) لَوْ لَا اللَّهُ مَا عُرِفْنَا وَ لَوْ لَا نَحْنُ مَا عُرِفَ اللَّهُ.
حدیث19: حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: اگر خدا نبود ما شناخته نمي شديم و اگر ما نبوديم خدا شناخته نمي شد.(2)
حدیث20:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَجَّالِ عَنْ نَصْرٍ الْعَطَّارِ عَمَّنْرَفَعَهُ بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِعَلِيٍّ(علیه السلام)
ثَلَاثٌ أُقْسِمُ أَنَّهُنَّ حَقٌّ إِنَّكَ وَ الْأَوْصِيَاءَ مِنْ بَعْدِكَ عُرَفَاءُ لَا يُعْرَفُ اللَّهُ إِلَّا بِسَبِيلِ مَعْرِفَتِكُمْ وَ عُرَفَاءُ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَكُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ وَ عُرَفَاءُ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَكُمْ وَ أَنْكَرْتُمُوهُ.
حدیث20: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به على(علیه السلام) فرمود: سه چيز است كه سوگند مي خورم حق است، تو و اوصياء بعد از تو عرفائيد (معرف راه خداشناسى)، خدا شناخته نمي شود مگر از راه شناختن شما، شما عرفائيد (معرف بهشت)، به بهشت نمي رود مگر كسى كه شما را بشناسد و شما او را بشناسيد، شما عرفا هستيد براى دوزخيان و به دوزخ نمي رود مگر كسى كه منكر شما باشد و شما منكر او باشيد. (3)
حدیث21: يَرْفَعُهُ الْمُفِيدُ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ قَدَّسَ اللَّهُ تَعَالَى رُوحَهُ إِلَى زَيْدٍ الشَّهِيدِ قَالَ دَخَلَ أَحْمَدُ بْنُ بَكْرٍ عَلَى زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ(علیه السلام)
فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) حَدِّثْنِي مِنْ فَضْلِ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَيْكُمْ قَالَ نَعَمْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ(علیهم اسلام) فَنَحْنُ
ص: 17
شُفَعَاؤُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَا ابْنَ بَكْرٍ مَنْ أَحَبَّنَا فِي اللَّهِ حُشِرَ مَعَنَا وَ أَدْخَلْنَاهُ مَعَنَا يَا ابْنَ بَكْرٍ مَنْ تَمَسَّكَ بِنَا فَهُوَ مَعَنَا فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى يَا ابْنَ بَكْرٍ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اصْطَفَى مُحَمَّداً(صلی الله علیه و آله) وَ اخْتَارَنَا ذُرِّيَّتَهُ فَلَوْلَانَا لَمْ يَخْلُقِ اللَّهُ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ يَا ابْنَ بَكْرٍ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ نَحْنُ السَّبِيلُ إِلَى اللَّهِ وَ مِنَّا الْمُصْطَفَى(صلی الله علیه و آله) وَ الْمُرْتَضَى(علیه السلام) وَ مِنَّا يَكُونُ الْمَهْدِيُّ قَائِمُ هَذِهِ الْأُمَّةِ فَقُلْتُ هَذَا الَّذِي تَقُولُهُ عَنْكَ أَوْ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) قَالَ بَلْ عَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيْنَا رَسُولُ اللَّه(صلی الله علیه و آله)حدیث21: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: پس اگر ما نبوديم، دنيا و آخرت را خدا نمى آفريد، و به وسيله ما خدا شناخته مى شود و به وسيله ما عبادت مى شود و راه به سوى خدا ما هستيم.(1)
حدیث22: حَدَّثَنَا الْمُنَبِّهُ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ: ....وَ أَعْرَافٌ لَا يُعْرَفُ اللَّهُ إِلَّا بِسَبِيلِ مَعْرِفَتِهِمْ
حدیث22: امام باقر(علیه السلام):... (به راستی) که ایشان اعرافند، و خدا شناخته نمي شود مگر به واسطه معرفت ايشان. (2)
حدیث23: وَ مِمَّا رَوَاهُ مِنْ كِتَابِ مَنْهَجِ التَّحْقِيقِ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ رَفَعَهُ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ:....وَ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ لَوْلَانَا مَا عُرِفَ اللَّهُ
حدیث23: امام باقر(علیه السلام) در حدیثی زیبا فرمودند: ...با عبادت ما خدا پرستش شد اگر ما نبوديم خدا شناخته نمي شد. (3)
ص: 18
حدیث24: وَ بِإِسْنَادِهِ مَرْفُوعاً إِلَى جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ(علیه السلام)... فَبِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا أَكْرَمَ اللَّهُ مَنْ أَكْرَمَ مِنْ جَمِيعِ خَلْقِهِ وَ بِنَا أَثَابَ مَنْ أَثَابَ وَ بِنَا عَاقَبَ مَنْ عَاقَب
حدیث24: امام باقر(علیه السلام): و به وسيله ما خدا شناخته شد و به وحدانيت پرستش گرديد و به واسطه ما گرامى شد هر که مقامى يافت از مخلوقات، ما سبب پاداش، پاداش گيران و كيفر تبهكاران هستيم. (1)حدیث25: أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّان عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَقُولُ نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِ اللَّهِ وَ عَيْبَةُ وَحْيِ اللَّهِ وَ أَهْلُ دِينِ اللَّهِ وَ عَلَيْنَا نَزَلَ كِتَابُ اللَّهِ وَ بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ لَوْلَانَا مَا عُرِفَ اللَّهُ وَ نَحْنُ وَرَثَةُ نَبِيِّ اللَّهِ وَ عِتْرَتُهُ
حدیث25: بصائر: عبد الرحمن بن كثير گفت از حضرت صادق(علیه السلام) شنيدم مي فرمود: ما فرمانروايان فرمان خدا و گنجينه هاى علم خدا و مخزن وحى او و اهل دين خدا هستيم كتاب خدا بر ما نازل شده به واسطه ما خدا پرستش شد اگر ما نبوديم خدا شناخته نمي شد ما وارث پيامبر خدا و عترت او هستيم. (2)
حدیث26: أَبَانُ بْنُ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي ذَرٍّ حَدِّثْنِي رَحِمَكَ اللَّهُ بِأَعْجَبِ مَا سَمِعْتَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله)
يَقُولُ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) ..... وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا تَنَبَّأَ نَبِيٌّ قَطُّ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ وَ الْإِقْرَارِ لَنَا بِالْوَلَايَةِ وَ لَا اسْتَأْهَلَ خَلْقٌ مِنَ اللَّهِ النَّظَرَ إِلَيْهِ إِلَّا بِالْعُبُودِيَّةِ لَهُ وَ الْإِقْرَارِ لِعَلِيٍّ(علیه السلام)
بَعْدِي
ص: 19
حدیث26: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: به آن كه جانم به دست او است سوگند، هيچ پيامبرى به نبوّت نرسيد مگر بر اثر شناخت خداوند و اقرار به ولايت ما و هيچ آفريده اى شايستگى شناخت خدا را نيافت مگر با اعتراف و اقرار به عبوديت براى خدا و اقرار به ولايت على(علیه السلام) پس از من.(1)حدیث27: فِي جُمْلَةِ خَبَرٍ طَوِيلٍ وَ مَسَائِلَ كَثِيرَةٍ سَأَلَهُ عَنْهَا رَاهِبٌ يُعْرَفُ بِشَمْعُونَ بْنِ لَاوَى بْنِ يَهُودَا مِنْ حَوَارِيِّ عِيسَى(علیه السلام) فَأَجَابَهُ عَنْ جَمِيعِ مَا سَأَلَ عَنْهُ عَلَى كَثْرَتِهِ فَآمَنَ بِهِ وَ صَدَّقَهُ وَ كَتَبْنَا مِنْهُ مَوْضِعَ الْحَاجَةِ إِلَيْهِ وَ مِنْه..... فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله): .... وَ أَمَّا عَلَامَةُ الْعِلْمِ فَأَرْبَعَةٌ الْعِلْمُ بِاللَّهِ وَ الْعِلْمُ بِمُحِبِّيهِ وَ الْعِلْمُ بِفَرَائِضِهِ وَ الْحِفْظُ لَهَا حَتَّى تُؤَدَّى
حدیث27: رسول خدا(صلی الله علیه و آله): و اما نشانه هاى دانش چهار است: شناخت خدا، شناسايى دوستانش، و دانستن قوانين او، و نگهدارى آن ها تا به نيكويى به انجام رسد.(2)
حدیث28: السَّلَامُ عَلَى مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّه
حدیث28: امام هادی(علیه السلام) در زیارت جامعه که از لسان مبارک ایشان بیان شده می فرماید: درود بر محل هاى شناخت خدا و مراكز آن.(3)
حدیث29:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) أَنَا سَيِّدُ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنَا خَيْرٌ مِنْ جَبْرَئِيلَ(علیه السلام) وَ مِيكَائِيلَ(علیه السلام) وَ إِسْرَافِيلَ(علیه السلام) وَ حَمَلَةِ الْعَرْشِ وَ جَمِيعِ مَلَائِكَةِ اللَّهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ الْمُرْسَلِينَ وَ أَنَا صَاحِبُ الشَّفَاعَةِ وَ الْحَوْضِ الشَّرِيفِ وَ أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنَا فَقَدْ عَرَفَ
ص: 20
اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ أَنْكَرَنَا فَقَدْ أَنْكَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنْ عَلِيٍّ سِبْطَا أُمَّتِي وَ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْحَسَنُ(علیه السلام)
وَ الْحُسَيْنُ(علیه السلام)
وَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) تِسْعَةُ أَئِمَّةٍ طَاعَتُهُمْ طَاعَتِي وَ مَعْصِيَتُهُمْ مَعْصِيَتِي تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ وَ مَهْدِيُّهُمْ.حدیث29: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: .......هر كه ما را شناخت خدا را شناخته، و كسى كه ما را انكار كرد، خداى را منكر شده.(1)
حدیث30: أَقُولُ ذَكَرَ وَالِدِي رَحِمَهُ اللَّهُ أَنَّهُ رَأَى فِي كِتَابٍ عَتِيقٍ، جَمَعَهُ بَعْضُ مُحَدِّثِي أَصْحَابِنَا فِي فَضَائِلِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) هَذَا الْخَبَرَ وَ وَجَدْتُهُ أَيْضاً فِي كِتَابٍ عَتِيقٍ مُشْتَمِلٍ عَلَى أَخْبَارٍ كَثِيرَةٍ قَالَ رُوِيَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَدَقَةَ أَنَّهُ قَال قَالَ مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّةِ وَ هُوَ الدِّينُ الْخَالِصُ الَّذِي قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ»(2)
حدیث30: امیرالمومنین(علیه السلام) در حدیثی زیبا فرمودند: شناخت با نورانيت شناخت خدا است و شناخت خدا معرفت من است با نورانيت اين است همان دين خالص كه خداوند مي فرمايد «وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ»(3)
حدیث31: أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ قَالَ قَالَ لِي أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ(علیه السلام) .....يَا هِشَامُ مَا بَعَثَ اللَّهُ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ إِلَى عِبَادِهِ إِلَّا لِيَعْقِلُوا عَنِ اللَّهِ فَأَحْسَنُهُمْ اسْتِجَابَةً أَحْسَنُهُمْ مَعْرِفَةً لِلَّهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ أَحْسَنُهُمْ عَقْلًا وَ أَعْقَلُهُمْ
أَرْفَعُهُمْ دَرَجَةً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة
ص: 21
حدیث31: هشام! خداوند پيامبران و رسولانش را براى مردم نفرستاده جز بدين منظور كه خدا را بشناسند، پس آن كس دعوت خدا را بهتر پذيرفته، كه خدا رابهتر شناخته، و آن كس به امر خدا داناتر است كه عقلش بهتر است و آن كس مقامش در دنيا و آخرت بالاتر است كه خردمندتر است.(1)
حدیث32: عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(علیه السلام) يَقُولُ إِنَّمَا يَعْرِفُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَعْبُدُهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ عَرَفَ إِمَامَهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ مَنْ لَا يَعْرِفِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا يَعْرِفِ الْإِمَامَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَإِنَّمَا يَعْرِفُ وَ يَعْبُدُ غَيْرَ اللَّهِ هَكَذَا وَ اللَّهِ ضَلَالًا.
حدیث32: امام باقر(علیه السلام): تنها كسى خداى عز و جل را شناسد و پرستش كند كه هم خدا را بشناسد و هم امام(علیه السلام) از ما خاندان را و كسى كه خداى عز و جل را نشناسد و امام(علیه السلام) از ما خاندان را نشناسد غير خدا را شناخته و عبادت كرده (2)
توضیح: همانا خداوند برای شناخت خود راهی قرار داده و آن طریق همان انبیاء، و ائمه اطهارند، ایشان صفات الهی را بیان نموده، و عواملی که موجبات خشم و خشنودی خدای عزوجل را فراهم کرده بیان می کنند. طریقه عبادت خدا را شرح داده و از معصیت او برحذر می دارند. و آنچه را که بنده ناچیز شایسته است در محضر پروردگارش مراعات کرده گوشزد نمایند. اما این امر حاصل نگردد مگر با شناخت رسولان الهی و پیروی از فرمایشات ایشان پس آدمی تا زمانی که به رسولان الهی ایمان نیاورد و اطاعت از ایشان نکند راهی به سوی شناخت خدای عزوجل نخواهد داشت. در دسته ای دیگر از روایات گفته شده که خداوند خود را به بندگانش شناسانده است،این مطلب هیچ منافاتی با آنچه عرض شد نداشته، زیرا خداوند به واسطه ارسال رسولان راه شناخت خود را بر بندگانش گشود و با اعطای عقل، آنانرا در درک و فهم معارفی که از جانب فرستادگانش عرضه می گردد یاری نموده است.
ص: 22
ص: 23
حجت های خدا یند بر اهل آسمانها و زمىݬݬݔنحجت در لغت به معنای دلیل و برهان است. در روایات اهل بیت(علیهم اسلام) مصادیق مختلفی برای آن ذکر شده یکی از مصادیق حجت از نظر ائمه(علیهم اسلام) عقل است به واسطه عقل آدمی قدرت درک و شناخت و تشخیص خوب و بد را پیدا می کند، اما یقینا عقل به تنهایی نمی تواند هدایت گری کند، از عقل به رسول باطنی نیز تعبیر شده.
حدیث1:
قَالَ فَقَالَ ابْنُ السِّكِّيتِ تَاللَّهِ مَا رَأَيْتُ مِثْلَكَ قَطُّ فَمَا الْحُجَّةُ عَلَى الْخَلْقِ الْيَوْمَ قَالَ فَقَالَ الْعَقْلُ يُعْرَفُ بِهِ الصَّادِقُ عَلَى اللَّهِ فَيُصَدِّقُهُ وَ الْكَاذِبُ عَلَى اللَّهِ فَيُكَذِّبُه
حدیث1: ابن سکیت از امام رضا(علیه السلام) پرسید: حجت بر خلق چیست؟ حضرت فرمود: عقل (امروز حجت خداست بر خلق) با عقل راستگو را شناخته تصدیق می کنند و دروغگو را شناخته و تکذیب می کنند.(1)
یکی دیگر از مصادیق حجت در روایات اهل بیت، قرآن بوده.
حدیث2: فَالْقُرْآنُ آمِرُ زَاجِرٌ وَ صَامِتٌ نَاطِقٌ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِه
حدیث2: امیرالمومنین(علیه السلام) می فرماید: قرآن امر و نهی می کند، و ساکت است و ناطق و حجت خداست بر خلقش.(2)
و مصداق دیگر حجت در روایات، پیامبران و او صیاء الهی هستند که به رسول ظاهری نیز تعبیر شده اند.
حدیث3: عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ النَّبِيُّ وَ الْحُجَّةُ فِيمَا بَيْنَ الْعِبَادِ وَ بَيْنَ اللَّهِ الْعَقْلُ.
ص: 24
حدیث3: امام صادق(علیه السلام) می فرماید: پیامبر(صلی الله علیه و آله) حجت خداست بر بندگانش و عقل میان خدا و بندگانش حجت است.(1)
حدیث4: وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ وَ جَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا يُفَارِقُنَا.
حدیث4: امیرالمومنین(علیه السلام): همانا خداوند متعال ما را پاک و معصوم کرده و گواهان بر خلق خویش و حجت خود در زمین قرار داده است، ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داده که از آن جدا نمی شویم و آن هم از ما جدا نمی شود.(2)
حدیث5:
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام):
...اللَّهُمَّ لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً أَوْ بَاطِناً مَسْتُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ وَ يَكُونَ نِحْلَةً لِمَنِ اتَّبَعَهُ وَ اقْتَدَى بِهِ وَ أَيْنَ أُولَئِكَ وَ كَمْ أُولَئِكَ الْأَقَلُّونَ عَدَداً الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ خَطَراً بِهِمْ يَحْفَظُ اللَّهُ دِينَهُ وَ عِلْمَهُ حَتَّى يَزْرَعَهَا فِي صُدُورِ أَشْبَاهِهِمْ وَ يُودِعَهَا أَمْثَالَهُمْ هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْإِيمَانِ وَ اسْتَرْوَحُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَ مِنْهُ الْمُتْرَفُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى أُولَئِكَ حُجَجُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى خَلْقِهِ فَوَا
شَوْقَاهْ إِلَيْهِمْ وَ إِلَى رُؤْيَتِهِمْ
حدیث5: امیرالمومنین(علیه السلام) در روایتی فرمودند: هرگز زمین خالی نمی ماند از کسی که حجت الهی را به پا دارد خواه ظاهر و مشهور باشد و خواه پنهان تا اینکه حجت های الهی و دلائل روشن او باطل نشود خداوند به وسیله آنها حجت ها و دلائل
ص: 25
روشن خود را حفظ می کند تا آنها به کسانی که مانند خودشان هستندبسپارند و بذر آنها را در دل های افرادی همانند خودشان بکارند آنان خلفای خدایند در روی زمین و داعیان بسوی دین اویند آه آه از شوق دیدار آنها.(1)
حدیث6: حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ أَبِي مَسْرُوقٍ النَّهْدِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيِّ عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) الْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ.
حدیث6: امام صادق(علیه السلام) در حدیثی فرمودند: حجت قبل از مخلوقات، و در کنار مخلوقات و بعد از مخلوقات موجود است.(2)
حدیث7: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِي طَالِبٍ عَنْ سَدِيرٍ قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام): نَحْنُ قَوْمٌ مَعْصُومُونَ أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِطَاعَتِنَا وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِنَا نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَى مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ فَوْقَ الْأَرْضِ.
حدیث7: امام صادق(علیه السلام) در روایتی فرمودند: ما قومی معصوم هستیم که خدای تعالی به ما امر کرده و از معصیت ما نهی فرموده، ما حجت بالغه الهی هستیم بر آنچه میان آسمان ها و زمین است.(3)
حدیث8: السرائر مِنْ جَامِعِ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَقُولُ مَا مِنْ شَيْ ءٍ وَ لَا مِنْ آدَمِيٍّ وَ لَا إِنْسِيٍّ وَ لَا جِنِّيٍ وَ لَا مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ إِلَّا وَ نَحْنُ الْحُجَجُ عَلَيْهِمْ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً إِلَّا وَ قَدْ عُرِضَ وَلَايَتُنَا عَلَيْهِ وَ احْتُجَّ بِنَا عَلَيْهِ فَمُؤْمِنٌ بِنَا وَ كَافِرٌ وَ جَاحِدٌ حَتَّى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ الْآيَة
ص: 26
حدیث8: حضرت صادق(علیه السلام): هیچ چیزی نیست اعم از آدمی، جن، انس، و
فرشته که در آسمان هاست جز اینکه ما حجت های خدا بر آنان هستیم. هیچ خلقی را نیافرید مگر اینکه ولایت ما را بر او عرضه کرد و به ما بر او احتجاج کرد پس یا به ما ایمان آوردند و یا کفر ورزیده و انکار کردند....(1)
حدیث9: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ السَّمَاء... أَشْهَدُ أَنَّكَ الْحُجَّةُ عَلَى مَنْ مَضَى وَ مَنْ بَقِي
حدیث9: در زیارت امام عصرf: سلام بر تو ای حجّت خدا بر اهل آسمان و زمین، شهادت می دهم که به حقّیقت تو حجّت خدا برگذشتگان و آیندگان هستی.(2)
حدیث10: أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي الثِّقَةُ مِنْ أَصْحَابِنَا أَنَّهُ سَمِعَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) يَقُولُ اللَّهُمَّ لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ ظَاهِرٍ أَوْ خافي [خَافٍ] مَغْمُورٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُكَ وَ بَيِّنَاتُك
حدیث10: امیرالمومنین(علیه السلام) در روایتی فرمودند: هرگز زمین خالی نمی شود از کسی که حجت خدا را به پا دارد خواه ظاهر باشد و مشهور و یا پنهان، تا اینکه حجت ها و دلائل روشن الهی باطل نشود. (3)حدیث11: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَدَعِ الْأَرْضَ بِغَيْرِ عَالِمٍ وَ لَوْ
لَا ذَلِكَ لَمْ يُعْرَفِ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ.
حدیث11: امام صادق(علیه السلام) فرمودند: همانا خداوند زمین را بدون عالم(علیه السلام) رها نمی کند در غیر اینصورت حق از باطل شناخته نشود.(4)
ص: 27
حدیث12: السَلامُ عَلَی حُجَجِ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى وَ رَحْمَةُ اللَّه...وَ اَشهَدُ اَنَّکم ُحجَجاً عَلَى بَرِيَّتِه
حدیث12: در زیارت جامعه کبیره: سلام بر حجّت های خدا بر اهل دنیا و آخرت، شهادت می دهم که شما حقّیقتاً حجت های خداوند بر مخلوقاتش می باشید.(1)
حدیث13: حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي عُثْمَانَ قَالَ حَدَّثَنَا الْعُبَّادُ بْنُ عَبْدِ الْخَالِقِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ عَالَمٍ كُلُّ عَالَمٍ مِنْهُمْ أَكْبَرُ مِنْ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِينَ مَا تَرَى عَالَمٌ مِنْهُمْ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَالَماً غَيْرَهُمْ وَ أَنَا الْحُجَّةُ عَلَيْهِمْ.
حدیث13: عبد الخالق از يكى از راويانش از امام صادق(علیه السلام) نقل مى كند كه فرمود: به راستى كه براى خداوند متعال دوازده هزار جهان است، كه هر جهانى از آنها از آسمان هاى هفت گانه و زمين هفت گانه بزرگ تر است و هيچ جهانى از آنها نمى داند كه جهانى جز آن هم هست و من بر همه آن جهان ها حجّتم.(2)
حدیث14: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام): أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ مِنْ أَهْلِ سَمَاوَاتِهِ وَ أَرْضِهِ، وَ مَا فِي السَّمَاءِ مِنْ مَلَکٍ يَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إِلَّا بِإِذْنِي.حدیث14: امیرالمؤمنین(علیه السلام): من حجّت خدا بر اهل آسمان ها و زمینم، هیچ مَلَکی درآسمان بدون اذن من قدمی از قدم بر نمی دارد.(3)
حدیث15:
أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: يَقُولُ كَانَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) بَابَ اللَّهِ الَّذِي لَا يُؤْتَى إِلَّا مِنْهُ وَ
ص: 28
سَبِيلَهُ الَّذِي مَنْ سَلَكَ بِغَيْرِهِ هَلَكَ وَكَذَلِكَ جَرَى لِلْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ جَعَلَهُمُ اللَّهُ أَرْكَانَ الْأَرْضِ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا وَ حُجَّتَهُ الْبَالِغَةَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى
حدیث15: امام صادق(علیه السلام) می فرماید: خدای تعالی امامان هادی را یکی پس از دیگری ارکان زمین قرار داده تا به وسیله آنان زمین از اضطراب باز شود، و آن ها را حجت بالغه خود بر آنکه روی زمین و زیر خاک است قرار داده.(1)
حدیث16: قَالَ الرِّضَا(علیه السلام): ...وَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَا يُحَيَّرُ فِيهِ عَنِ الصَّوَابِ فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيم
حدیث16:
امام رضا(علیه السلام) در ضمن حدیثی درباره عصمت ائمه اطهار(علیهم اسلام) می فرمایند:.. همانا خداوند متعال وقتی بنده ای را به سرپرستی امور بندگانش انتخاب می کند، سینه او را بر این امر فراخ کرده و در دل او چشمه های حکمت را به ودیعه می گذارد، و علم را به او الهام می نماید تا بعد از آن از هیچ سوالی در نماند و از حق در جواب سرگردان نشود. پس امام(علیه السلام)، معصوم و مورد تایید و توفیق و تسدید الهی است و از خطاها و لغزش ها و سقوط در امان است. خداوند این امر را به او اختصاص داده تا حجت او بر بندگانش باشدو او را گواه بر خلقش قرار دهد. این فضل الهی است که به هرکه خواهد عطا می کند.(2)
حدیث17: أَقُولُ قَالَ الشَّيْخُ حَسَنُ بْنُ سُلَيْمَانَ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي كِتَابِ الْمُحْتَضَرِ، رَوَى بَعْضُ عُلَمَاءِ الْإِمَامِيَّةِ فِي كِتَابِ مَنْهَجِ التَّحْقِيقِ إِلَى سَوَاءِ
ص: 29
الطَّرِيقِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ قَالَ قَالَ علی(علیه السلام):...أَنَا عَيْنُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ أَنَا لِسَانُ اللَّهِ النَّاطِقُ فِي خَلْقِهِ أَنَا نُورُ اللَّهِ الَّذِي لَا يُطْفَأُ أَنَا بَابُ اللَّهِ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِه
حدیث17: امیرالمومنین(علیه السلام):...من چشم بینای خداوند بر روی زمین، زبان گویای او در میان مردمان و آن نور خداوندی هستم که خاموشی ندارد، من آن در رحمت الهی هستم که باید از آن وارد شوند، من حجت خداوند بر بندگانم.(1)
حدیث18: حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ زَنْجَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ سَلَمَةَ قَالَ حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو غَسَّانَ قَالَ حَدَّثَنِي يَحْيَى بْنُ سَلَمَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي إِدْرِيسَ عَنِ الْمُسَيَّبِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) قَالَ: وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَّفَنِي رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) فِي أُمَّتِهِ فَأَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ بَعْدَ نَبِيِّهِ وَ إِنَّ وَلَايَتِي لَتَلْزَمُ أَهْلَ السَّمَاءِ كَمَا تَلْزَمُ أَهْلَ الْأَرْضِ وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتَتَذَاكَرُ فَضْلِي وَ ذَلِكَ تَسْبِيحُهَا
حدیث18: امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مرا در میان امّتش جانشین خود ساخت، لذا من حجت خدا بر آن ها هستم، همانا ولایت من بر اهل آسمان واجب گردیده همان طور که بر اهل زمین واجب شده، و فرشتگان ذکر فضائل ما کنند و این نزد خدا تسبیح آن ها به حساب آید.(2)
ص: 30
حجت خدا بر خلقش برٮݭݭݭݭݭݭݭݕا نگر دد مگر بوجود امام
حدیث19: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ(علیه السلام) قَالَ: إِنَّ الْحُجَّةَ لَا تَقُومُ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ إِلَّا بِإِمَامٍ حَتَّى يُعْرَف
حدیث19: امام کاظم(علیه السلام) در حدیث زیبایی فرمودند: حجت خدا بر خلقش بر پا نگردد، مگر به وجود امام(علیه السلام) تا شناخته شود.(1)
حدیث20: مُحَمَّدُبْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَبْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ(علیه السلام): الْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ.
حدیث20: امام صادق(علیه السلام) فرمودند: حجت خدا پيش از خلق بوده و با خلق مي باشد و بعد از خلق هم باشد.(2)
ص: 31
ص: 32
زمین خالی از حجت نماند
حدیث1: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) تَكُونُ الْأَرْضُ لَيْسَ فِيهَا إِمَامٌ قَالَ لَا قُلْتُ يَكُونُ إِمَامَانِ قَالَ لَا إِلَّا وَ أَحَدُهُمَا صَامِتٌ.*
حدیث1: حسين بن ابى العلاء گويد: به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: ممكن است زمين باشد و امامى در آن نباشد؟ فرمود: نه، گفتم: دو امام در يك زمان مى شود؟ فرمود: نه مگر اينكه يكى از آنها خاموش باشد.(1)
حدیث2: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَدَعِ الْأَرْضَ بِغَيْرِ عَالِمٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يُعْرَفِ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ.*
حدیث2: امام باقر(علیه السلام) فرمود: خدا زمين را بدون عالم وانگذارد و اگر چنين نمي كرد حق از باطل تشخيص داده نمي شد.(2)
حدیث3: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يَتْرُكَ الْأَرْضَ بِغَيْرِ إِمَامٍ عَادِلٍ.*
حدیث3: امام صادق(علیه السلام) فرمودند: خدا برتر و بزرگتر از آنست كه زمين را بدون امام عادل واگذارد.(3)حدیث4: عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ وَ
ص: 33
هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَمَّنْ يَثِقُ بِهِ مِنْ أَصْحَابِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) قَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّكَ لَا تُخْلِي أَرْضَكَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ.
حدیث4: اميرالمؤمنين(علیه السلام) در حدیثی فرمودند: خداوندا تو زمينت را از حجت خود بر خلقت خالى نگذارى.(1)
حدیث5: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ:
وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ اللَّهُ أَرْضاً مُنْذُ قَبَضَ آدَمَ(علیه السلام) إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ يُهْتَدَى بِهِ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى عِبَادِهِ.*
حدیث5: امام باقر(علیه السلام) در حدیث زیبایی فرمود: به خدا سوگند از زمانى كه خدا آدم(علیه السلام) را قبض روح نمود زمينى را بدون امامى كه به وسيله او به سوى خدا رهبرى شوند وانگذارد و او حجت خداست بر بندگانش و زمينى بدون امامى كه حجت خدا باشد بر بندگانش وجود ندارد.(2)
حدیث6: الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَلِيِّ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ(علیه السلام) إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ وَ أَنَا وَ اللَّهِ ذَلِكَ الْحُجَّةُ.
حدیث6: امام جواد(علیه السلام): زمين از حجت خالى نماند، به خدا آن حجت منم.(3)حدیث7: تفسير القمي أَبِي عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: الْمُنْذِرُ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ الْهَادِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) بَعْدَهُ وَ الْأَئِمَّةُ وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ فِي كُلِّ زَمَانٍ إِمَامٌ هَادٍ مُبَيِّنٌ. وَ هُوَ رَدٌّ عَلَى مَنْ يُنْكِرُ أَنَّ فِي كُلِّ عَصْرٍ
ص: 34
وَ زَمَانٍ إِمَاماً وَ أَنَّهُ لَا يَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ حُجَّةٍ كَمَا قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(صلی الله علیه و آله): لَا يَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ بِحُجَّةِ اللَّهِ إِمَّا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ وَ إِمَّا خَائِفٍ مَغْمُورٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ*
حدیث7: امام صادق(علیه السلام) فرمود: منذر پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) است و هادى اميرالمؤمنين(علیه السلام) و امامان بعد از او، اين معنى آيه«وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ»(1) است در هر زمانى بايد امامى وجود داشته باشد كه راهنما و مفسر باشد اين آيه رد مي كند كسانى را كه انكار مي كنند لزوم وجود امام(علیه السلام) را در هر عصر و اينكه زمين خالى از حجت نيست چنانچه اميرالمؤمنين(علیه السلام) می فرمايد: زمين خالى از قائم به حجت خدا نيست يا ظاهر و آشكار و یا پنهان تا موجب باطل شدن دلائل و حجت هاى خدا نگردد.(2)
حدیث8: أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْيَقْطِينِيِّ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي الثِّقَةُ مِنْ أَصْحَابِنَا أَنَّهُ سَمِعَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) يَقُولُ اللَّهُمَّ لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ ظَاهِرٍ أَوْ خافي [خَافٍ] مَغْمُورٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُكَ وَ بَيِّنَاتُك.
حدیث8: ابو اسحاق همدانى گفت يكى از دوستان مورد اعتمادم نقل كرد كه از اميرالمؤمنين(علیه السلام) شنيدم مي فرمود: بار خدايا زمين را خالى از راهنما وحجت بر مردم نمی کند ظاهر و آشكار باشد یا پنهان تا دلائل و براهينش باطل نگردد.(3)
حدیث9: أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ نُعْمَانَ الرَّازِيِّ قَال عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام):... فَقَالَ لَمَّا انْقَضَتْ نُبُوَّةُ آدَمَ(علیه السلام) وَ انْقَطَعَ أَكْلُهُ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَنْ يَا آدَمُ قَدِ انْقَضَتْ نُبُوَّتُكَ وَ انْقَطَعَ أُكُلُكَ فَانْظُرْ إِلَى مَا عِنْدَكَ مِنَ الْعِلْمِ وَ الْإِيمَانِ وَ مِيرَاثِ
ص: 35
النُّبُوَّةِ وَ أُثْرَةِ الْعِلْمِ وَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ فَاجْعَلْهُ فِي الْعَقِبِ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ عِنْدَ هِبَةِ اللَّهِ
فَإِنِّي لَمْ أَدَعِ الْأَرْضَ بِغَيْرِ عَالِمٍ يُعْرَفُ بِهِ طَاعَتِي وَ دِينِي وَ يَكُونُ نَجَاةً لِمَنْ أَطَاعَهُ
حدیث9: امام صادق(علیه السلام) فرمود: وقتى مدت نبوت آدم(علیه السلام) پايان يافت و عمرش به پايان رسيد خداوند به او وحى كرد كه اى آدم(علیه السلام) عمرت پايان يافته دقت كن هر چه در نزد تو از دانش و ايمان و ميراث نبوت و آثار علمى و اسم اعظم است در اختيار فرزند خود هبة اللَّه قرار ده، من زمين را خالى از دانائى كه راهنماى بندگى و دين من باشد نمي گذارم، او سبب نجات پيروان خود خواهد بود.(1)
حدیث10: أَبِي
رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ
الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ وَ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) أَنَّ جَبْرَئِيلَ(علیه السلام) نَزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله)
يُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ(صلی اللهعلیه و آله) لَمْ أَتْرُكِ الْأَرْضَ إِلَّا وَ فِيهَا عَالِمٌ يَعْرِفُ طَاعَتِي وَ هُدَايَ وَ يَكُونُ نَجَاةً فِيمَا بَيْنَ قَبْضِ النَّبِيِّ إِلَى خُرُوجِ النَّبِيِّ الْآخَرِ وَ لَمْ أَكُنْ أَتْرُكُ إِبْلِيسَ يُضِلُّ النَّاسَ وَ لَيْسَ فِي الْأَرْضِ حُجَّةٌ وَ دَاعٍ إِلَيَّ وَ هَادٍ إِلَى سَبِيلِي وَ عَارِفٌ بِأَمْرِي وَ إِنِّي قَدْ قَضَيْتُ
لِكُلِّ قَوْمٍ هَادِياً أَهْدِي بِهِ السُّعَدَاءَ وَ يَكُونُ حُجَّةً عَلَى الْأَشْقِيَاء*
حدیث10: عبد الكريم از حضرت صادق(علیه السلام) نقل كرد كه فرمود: جبرئيل(علیه السلام) بر حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) نازل گرديد و از خداوند پيغام آورد كه خدا مي فرمايد: اى محمّد(صلی الله علیه و آله) زمين را خالى از دانشمندى كه عارف به فرمان و دستور و راهنمائى باشد نگذاردم او وسيله نجات مردم است در فاصله مرگ پيامبرى تا ظهور پيامبر ديگر من نخواهم گذاشت كه شيطان مردم را گمراه كند در صورتى كه روى زمين حجتى نباشد كه مردم را به راه من بخواند و راهنماى ايشان بوده و عارف به امر من باشد، من براى
ص: 36
هر گروهى يك راهنما قرار داده ام كه به وسيله او رستگاران را هدايت مى كنم و هم او حجت است براى اشقياء.(1)
حدیث11: السِّنَانِيُّ عَنِ ابْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانِ عَنِ ابْنِ حَبِيبٍ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ الصَّقْرِ عَنْ أَبِي مُعَاوِيَةَ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنِ الصَّادِقِ(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ وَ سَادَةُ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ مَوَالِي الْمُؤْمِنِينَ
وَ نَحْنُ أَمَانُ أَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِنَا يُمْسِكُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِنَا يَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا ثُمَّ قَالَ وَ لَمْ تَخْلُ الْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ وَ لَا تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ فِيهَا وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْيُعْبَدِ اللَّهُ قَالَ سُلَيْمَانُ فَقُلْتُ لِلصَّادِقِ فَكَيْفَ يَنْتَفِعُ النَّاسُ بِالْحُجَّةِ الْغَائِبِ الْمَسْتُورِ قَالَ كَمَا يَنْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا السَّحَابُ
حدیث11: امام صادق(علیه السلام) فرمود: ما پيشواى مسلمانانيم و حجت خدا بر جهانيان و سرور مؤمنين و رهبرسفيد چهرگان و مولاى مؤمنين. ما موجب امان و آسايش مردميم در روى زمين ...و به وسيله ما زمين را نگهداشته كه اهلش را تكان ندهد باران به واسطه ما مى بارد و رحمت به واسطه ما گسترش می يابد و زمين نعمت هاى خود را خارج مي كند. اگر نباشد راهنمائى از ما خانواده زمين اهلش را فرو مي برد. از زمانى كه خداوند آدم(علیه السلام) را آفريد زمانى از حجت خالى نبود يا حجتى آشكار و مشهور و يا غائب و مستور و تا روز قيامت از حجت خالى نخواهد
ص: 37
بود اگر چنين نبود خدا پرستش نمي گرديد. سليمان گفت: به حضرت صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: چگونه مردم از حجت غائب و مستور بهره مند مي شوند و استفاده مى برند فرمود: همان طورى كه از خورشيد بهره مي برند هنگامى كه در پس پرده هاى ابر پنهان است.(1)
حدیث12: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يَتْرُكَ الْأَرْضَ بِغَيْرِ إِمَامٍ عَدْلٍ.*
حدیث12: ابو بصير از امام صادق(علیه السلام) نقل كرد كه فرمود: خداوند بزرگتر و كريم تر است از اينكه زمين را خالى از پيشواى عادل و امام(علیه السلام) بگذارد.(2)حدیث13: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ الْخَشَّابِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ كَرَّامٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام): لَوْ كَانَ النَّاسُ رَجُلَيْنِ لَكَانَ أَحَدُهُمَا الْإِمَامَ وَ قَالَ إِنَّ آخِرَ مَنْ يَمُوتُ الْإِمَامُ(علیه السلام) لِئَلَّا يَحْتَجَّ أَحَدُهُمْ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ تَرْكَهُ بِغَيْرِ حُجَّة*
حدیث13: امام صادق(علیه السلام) فرمود: اگر تمام مردم منحصر به دو نفر شوند يكى از آن دو نفر امام(علیه السلام) خواهد بود و فرمود: آخر كسى كه از دنيا مي رود امام(علیه السلام) است. تا كسى نتواند بر خدا اعتراض كند كه او را بدون حجت و راهنما قرار داده.(3)
حدیث14: أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى رَفَعَهُ إِلَى أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ: وَ اللَّهِ مَا تُرِكَ الْأَرْضُ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ آدَمَ إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ يُهْتَدَى بِهِ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى عِبَادِه
ص: 38
حدیث14: ابو حمزه از امام باقر(علیه السلام) نقل مي كند كه فرمود: بخدا قسم از زمان مرگ آدم(علیه السلام) تاكنون خداوند زمين را خالى از امامى كه موجب هدايت مردم شود نگذارده كه حجت خدا است بر بندگان و در آينده نيز خالى از حجت نخواهد بود.(1)
حدیث15: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ وَ هُوَ يَقُول: لَمْ تَخْلُو الْأَرْضُمُنْذُ كَانَتْ مِنْ حُجَّةٍ عَالِمٍ يُحْيِي فِيهَا مَا يُمِيتُونَ مِنَ الْحَقِّ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»*
حدیث15: امام صادق(علیه السلام): زمين از ابتدا خالى از حجت عالم و دانائى نبوده كه احياى دستوراتى كه مردم به دست فراموشى سپرده اند و از بين رفته بنمايد بعد آن جناب اين آيه را تلاوت نمود: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»(2)
مى خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند، و خدا جز به كمال رساندن نور خود نمى خواهد هر چند كافران را خوش نيايد.(3)
حدیث16: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) الْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْق*
حدیث16: خلف بن حماد از ابان بن تغلب نقل كرد كه امام صادق(علیه السلام) فرمود: حجت قبل از مردم و با مردم و بعد از مردم خواهد بود.(4)
ص: 39
حدیث17: حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ قَالَ أَبُوعَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) مَا تَبْقَى الْأَرْضُ يَوْماً وَاحِداً بِغَيْرِ إِمَامٍ مِنَّا تَفْزَعُ إِلَيْهِ الْأُمَّة
حدیث17: امام صادق(علیه السلام) فرمود: يك روز زمين خالى از امامى كه از ما خانواده است نخواهد بود كه امت در گرفتاري هاى خود به او پناه برند.(1)حدیث18: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ وَ سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ جَمِيعاً عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(علیه السلام) يَقُولُ لَنْ تَخْلُوَ الْأَرْضُ إِلَّا وَ فِيهَا مِنَّا رَجُلٌ يَعْرِفُ الْحَقَّ فَإِذَا زَادَ النَّاسُ فِيهِ قَالَ قَدْ زَادُوا وَ إِذَا نَقَصُوا مِنْهُ قَالَ قَدْ نَقَصُوا وَ إِذَا جَاءُوا بِهِ صَدَّقَهُمْ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَمْ يُعْرَفِ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ*
حدیث18: حسين بن ابى حمزه ثمالى از پدر خود نقل كرد كه گفت از امام باقر(علیه السلام) شنيدم مى فرمود: زمين خالى از وجود امامى از ما خانواده نيست كه معرف حق و واقعيت باشد هرگاه مردم چيزى در دين بيفزايند او اعلام مى كند و اگر بكاهند باز مردم را متوجه خواهد نمود اما در صورتى كه مطابق واقع انجام دهند آنها را تصديق مي كند اگر چنين ننمود حق از باطل تشخيص داده نمى شد.(2)
حدیث19: أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام)
قَالَ: لَا تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ ظَاهِرٍ أَوْ بَاطِنٍ *
ص: 40
حدیث19: امام باقر(علیه السلام) فرمودند: خداوند زمين را خالى از امام(علیه السلام) قرار نمي دهد چه ظاهر باشد و چه پنهان.(1)
حدیث20: أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْعَلَاءِ عَنْ أَبِيحَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَال: مَا خَلَتِ الدُّنْيَا مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ مِنْ إِمَامٍ عَدْلٍ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ حُجَّةً لِلَّهِ فِيهَا عَلَى خَلْقِهِ
حدیث20: امام سجاد(علیه السلام): خداوند از وقتى آسمان ها و زمين را آفريد آن را خالى از امامى عادل تا روز قيامت قرار نخواهد داد كه او حجت خدا است بر مردم.(2)
حدیث21: عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي الْمِعْزَى عَنْ ذَرِيحٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: مِنَّا الْإِمَامُ الْمَفْرُوضُ طَاعَتُهُ مَنْ جَحَدَهُ مَاتَ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً وَ اللَّهِ مَا تُرِكَ الْأَرْضُ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ(علیه السلام) إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ يُهْتَدَى بِهِ إِلَى اللَّهِ حُجَّةً
حدیث21: امام صادق(علیه السلام): امامی که اطاعتش فرض شده از ماست، کسی که او را انکار کند، یهودی یا نَصرانی مرده. سوگند به خدا، خداوند زمین را از آن روزی که آدم را قبض روح کرد خالی از امامی که به وسیله او خلق به خدای تعالی هدایت شوند و او حجت بر بندگانش است نگذاشته کسی که او را ترک کند، هلاک می شود و کسی که او را همراهی کند، نجات و رهایی او را خدای تعالی بر عهده گرفته.(3)
حدیث22: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ قَالَ: وَ اللَّهِ مَا تُرِكَ الْأَرْضُ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ
آدَمَ(علیه السلام) إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ يُهْتَدَى بِهِ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا تَبْقَى*
ص: 41
حدیث22: ابو حمزه از حضرت باقر(علیه السلام) نقل مي كند كه فرمود: بخدا قسم از زمان مرگ آدم تاكنون خداوند زمين را خالى از امامى كه موجب هدايت مردم شود نگذارده كه حجت خدا است بر بندگان و در آينده نيز خالى از حجت نخواهد بود(1)
حدیث23: حَدَّثَنَا
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ وَ سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ سَالِمَ بْنَ أَبِي حَفْصَةَ يَلْقَانِي فَيَقُولُ لِي أَ لَسْتُمْ تَرْوُونَ أَنَّهُ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمَوْتَتُهُ مَوْتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ فَأَقُولُ لَهُ بَلَى فَيَقُولُ قَدْ مَضَى أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام) فَمَنْ إِمَامُكُمُ الْيَوْمَ فَأَكْرَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَنْ أَقُولَ لَهُ جَعْفَرٌ(علیه السلام)
فَأَقُولُ أَئِمَّتِي آلُ مُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله) فَيَقُولُ لِي مَا أَرَاكَ صَنَعْتَ شَيْئاً فَقَالَ وَيْحَ سَالِمِ بْنِ أَبِي حَفْصَةَ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ هَلْ يَدْرِي سَالِمٌ مَا مَنْزِلَةُ الْإِمَامِ إِنَّ مَنْزِلَةَ الْإِمَامِ أَعْظَمُ مِمَّا يَذْهَبُ إِلَيْهِ سَالِمٌ وَ النَّاسُ أَجْمَعُونَ فَإِنَّهُ لَنْ يَهْلِكَ مِنَّا إِمَامٌ قَطُّ إِلَّا تَرَكَ مِنْ بَعْدِهِ مَنْ يَعْلَمُ مِثْلَ عِلْمِهِ وَ يَسِيرُ مِثْلَ سِيرَتِهِ وَ يَدْعُو إِلَى مِثْلِ الَّذِي دَعَا إِلَيْهِ فَإِنَّهُ لَمْ يَمْنَعِ اللَّهُ مَا أَعْطَى دَاوُدَ أَنْ أَعْطَى سُلَيْمَانَ أَفْضَلَ مِنْهُ*
حدیث23: ابو عبيده گفت به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: فدايت شوم سالم بن ابى حفصه هر وقت مرا مى بيند مي پرسد مگر شما روايت نمی كنيد كه هر که بميرد و امام زمانى نداشته باشد به مانند مردم جاهليت از دنيا رفته؟ مي گويم: چرا. سؤال مي كند: پس بگو بعد از شهادت ابوجعفر (حضرت باقر(علیه السلام)) امام شما كيست؟ من در جواب او (از باب تقیّه) نمي خواهم بگويم حضرت صادق جعفر بن
ص: 42
محمّد(علیه السلام) اما می گويم امام و پيشوايان ما از آل محمّد(صلی الله علیه و آله) هستند. مي گويد: اعتقاد صحيحى ندارى و كارىاز پيش نبرده اى امام صادق(علیه السلام) فرمود: واى بر سلام بن ابى حفصه خدايش لعنت كند آيا او مي داند امام(علیه السلام) داراى چه منزلت و موقعيتى است؟ مقام امام بسيار بالاتر است از آنچه سالم بن ابى حفصه و مردم معتقدند، هرگز از ما خانواده كسى نخواهد مرد مگر اينكه كسى را به جانشينى خود دارد كه داراى علم او است و مانند او رفتار مي كند و به همان راهي كه او مردم را دعوت مي كرد دعوت مى نمايد كسى جلو خدا را نگرفته كه آنچه به داود(علیه السلام) داد به سليمان(علیه السلام) كه پسر او بود بهتر از آن را عنايت كند.(1)
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السنائي [السِّنَانِيُ] رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْفَضْلُ بْنُ الصَّقْرِ الْعَبْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْأَعْمَشِ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ وَ سَادَةُ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ مَوَالِي الْمُؤْمِنِينَ وَ نَحْنُ أَمَانُ أَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ «السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ»(2) وَ بِنَا يُمْسِكُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا «يُنَزِّلُ الْغَيْثَ»(3) وَ بِنَا يَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا قَالَ وَ لَمْ تخلو [تَخْلُ] الْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ فِيهَا ظَاهِرٌ مَشْهُورٌ أَوْ غَائِبٌ مَسْتُورٌ وَ لَا تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اللَّهُ قَالَ سُلَيْمَانُ
فَقُلْتُ لِلصَّادِقِ(علیه السلام) فَكَيْفَ
يَنْتَفِعُ النَّاسُ بِالْحُجَّةِ الْغَائِبِ
ص: 43
الْمَسْتُورِ قَالَ كَمَا يَنْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا السَّحَابُ.امام صادق(علیه السلام) فرمود: از روزى كه خدا آدم(علیه السلام) را آفريده خالى از حجت نيست كه يا ظاهر و مشهور بوده است و يا غايب و مستور و تا قيامت هم خالى نماند او حجت خداست و اگر چنين نباشد خدا را نپرستند، سليمان راوى حديث گويد از امام صادق(علیه السلام) پرسيدم: چگونه مردم از امام غائب بهره مند می شوند؟ فرمود: همانطور که از آفتاب پس ابر بهره مند شوند. (1)
عَنْهُ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ عَنْ زِيَادٍ الْعَطَّارِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَقُولُ إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَكُونُ إِلَّا وَ فِيهَا حُجَّةٌ إِنَّهُ لَا يُصْلِحُ النَّاسَ إِلَّا ذَلِكَ وَ لَا يُصْلِحُ الْأَرْضَ إِلَّا ذَلِكَ
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: در زمين هميشه حجّت هست، زيرا مردم را اصلاح نمى كند مگر حجّت و زمين را به سامان نمی آورد مگر حجّت. (2)
اگر در ر وی زمىݬݬݔن دو نفر باقی بماند یکی از ایشان امامست
حدیث24: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَقُولُ لَوْ لَمْ يَبْقَ فِي الْأَرْضِ إِلَّا اثْنَانِ لَكَانَ أَحَدُهُمَا الْحُجَّةَ.*
حدیث24: امام صادق(علیه السلام) در حدیثی فرمودند: اگر در زمين جز دو نفر باقى نباشند يكى از آن دو امام(علیه السلام) است.(3)
ص: 44
حدیث25: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ الْخَشَّابِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ كَرَّامٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) لَوْ كَانَ النَّاسُ رَجُلَيْنِ لَكَانَ أَحَدُهُمَا الْإِمَامَ وَ قَالَ إِنَّ آخِرَ مَنْ يَمُوتُ الْإِمَامُ لِئَلَّا
يَحْتَجَّ أَحَدٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ تَرَكَهُ بِغَيْرِ
حُجَّةٍ
لِلَّهِ عَلَيْهِ.*
حدیث25: امام صادق(علیه السلام) فرمودند: اگر در زمين جز دو نفر باقى نباشند يكى از آن دو امام(علیه السلام) است و آخرين كسى كه بميرد امامست تا كسى بر خداى عزوجل احتجاج نكند كه او را بدون حجت واگذاشته است.(1)
حدیث26: أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ النَّهْدِيِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ لَوْ لَمْ يَكُنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا اثْنَانِ لَكَانَ الْإِمَامُ أَحَدَهُمَا.**
حدیث26: فرمود: اگر در زمين جز دو كس نباشند يكى از آنها امام است. (2)
حدیث27:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي الهزيل [الْهُذَيْلِ]... قَالَ فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ أَعِنْ مَنْ أَعَانَهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ أَفْضَلُ الْوَصِيِّينَ وَ خَيْرُ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ بَعْدَ رَسُولِاللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ الْحُسَيْنُ(علیه السلام) سِبْطَا رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله)
وَ ابْنَا خِيَرَةِ النِّسْوَانِ أَجْمَعِينَ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ(علیه السلام)
ثُمَّ جَعْفَرُ
ص: 45
بْنُ مُحَمَّدٍ(علیه السلام) ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ(علیه السلام) ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى(علیه السلام) ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ(علیه السلام) ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ(علیه السلام) ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ(علیه السلام) ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ(علیه السلام) إِلَى يَوْمِنَا هَذَا وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ وَ هُمْ عِتْرَةُ الرَّسُولِ الْمَعْرُوفُونَ بِالْوَصِيَّةِ وَ الْإِمَامَةِ لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ حُجَّةٍ مِنْهُمْ فِي كُلِّ عَصْرٍ وَ زَمَانٍ وَ فِي كُلِّ وَقْتٍ وَ أَوَانٍ وَ هُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ أَئِمَّةُ الْهُدَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا إِلَى أَنْ يَرِثَ اللَّهُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَيْها وَ كُلُّ مَنْ خَالَفَهُمْ ضَالٌّ مُضِلٌّ تَارِكٌ لِلْحَقِّ وَ الْهُدَى وَ هُمُ الْمُعَبِّرُونَ عَنِ الْقُرْآنِ وَ النَّاطِقُونَ عَنِ الرَّسُولِ مَنْ مَاتَ وَ لَا يَعْرِفُهُمْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ دِينُهُمُ الْوَرَعُ وَ الْعِفَّةُ وَ الصِّدْقُ وَ الصَّلَاحُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ طُولُ السُّجُودِ وَ قِيَامُ اللَّيْلِ وَ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ وَ حُسْنُ الصُّحْبَةِ وَ حُسْنُ الْجِوَار
حدیث27: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در روز غدیر فرمودند: هر كه، من ولى و سرپرست او هستم، على(علیه السلام)، سرپرست اوست، خدايا با دوستان او دوستى و با دشمنان او دشمنى كن، هر كه او را يارى کند، ياريش فرما و هر كه او را تنها گذاشت دست از ياريش بردار، و هر كه او را كمك كند، او را كمك كن، آن شخص، على بن ابى طالب(علیه السلام) امير المؤمنين و امام متقين و پيشواى افراد نورانى و برترين اوصياء و بهترين خلائق بعد از رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله) مى باشد، و بعد از او حسن بن على(علیه السلام) و سپس حسين(علیه السلام) هستند، دو نوه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و دو فرزند بهترين زنان روى زمين، سپس على بن الحسين(علیه السلام) سپس محمد بن على(علیه السلام) سپس جعفر بن محمد(علیه السلام) سپس موسى بن جعفر(علیه السلام) سپس على بن موسى(علیه السلام) سپس محمد بن على(علیه السلام) سپس على بن محمد(علیه السلام) سپسحسن بن على(علیه السلام) و محمد بن الحسن(علیه السلام) تا امروز، يكى پس از ديگرى، اينان خاندان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) هستند كه به امامت و وصايت شناخته
ص: 46
شده اند، در هيچ عصر و زمانى، زمين بدون يكى از آنان نيست كه همان عروة الوثقى و ائمه هدايت و حجت بر اهل دنيا هستند تا آن زمان كه عمر زمين و ساكنان آن به سر آيد، و هر كه با آنان مخالفت كند، گمراه و گمراه كننده خواهد بود، و حق و هدايت را كنار زده است، آنان هستند كه قرآن را بيان مى كنند، و به جاى رسول خدا(صلی الله علیه و آله) سخن مى گويند، هر كه بميرد و ايشان را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده، آئين و دين اينان عبارتست از وَرَع و پرهيز، عفت، راستى و راستگوئى، صلاح، اجتهاد (يعنى كوشش نمودن)، امانتدارى چه براى خوبان و چه براى بدان، سجده هاى طولانى، شب زنده دارى، دورى از محرّمات، انتظار فرج و گشايش با پايدارى نمودن، خوش رفتارى با اطرافيان و همراهان و نرمى با همسايگان..... (1)
ص: 47
ص: 48
بیان دین
«وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ»(1)
کیست گمراه تر از آنکه بی راهنمایی از خدا از هوسش پیروی کند.
حدیث1: وَ اللَّهِ يَا عَلِيُّ مَا خُلِقْتَ إِلَّا لِيُعْبَدَ بِكَ وَ لِتُعْرَفَ بِكَ مَعَالِمُ الدِّينِ وَ يُصْلَحَ بِكَ دَارِسُ السَّبِيلِ وَ لَقَدْ ضَلَّ مَنْ ضَلَّ عَنْكَ وَ لَنْ يَهْتَدِيَ إِلَى اللَّهِ مَنْ لَمْ يَهْتَدِ إِلَيْكَ وَ إِلَى وَلَايَتِكَ وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَ «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى»
يَعْنِي إِلَى وَلَايَتِكَ
حدیث1: رسول خدا(صلی الله علیه و آله):.... به خدا سوگند، يا على! تو آفريده نشدى مگر براى آنكه خدا پرستيده شود و به وسيله تو مَعالِم دين شناخته شود و راه كهنه اصلاح گردد، هر كه از تو گمراه است گمراه شده، و راهى به خدا ندارد هركه راهى به تو و ولايتت ندارد، و اينست گفتار پروردگارم عز و جل «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى» يعنى به ولايت تو.(2)
حدیث2: حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ تَمِيمٍ الْقُرَشِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ سَمِعْتُ رَجَاءَ بْنَ أَبِي الضَّحَّاكِ يَقُولُ...
وَ كَانَ لَا يَنْزِلُ بَلَداً إِلَّا قَصَدَهُ النَّاسُ يَسْتَفْتُونَهُ فِي مَعَالِمِ دِينِهِمْ فَيُجِيبُهُمْ وَ يُحَدِّثُهُمُ الْكَثِيرَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله)
حدیث2: امام رضا(علیه السلام) در هيچ بلادى فرود نمى آمد مگر آنكه مردم روى به آن جانب مى آوردند و مَعالِم دين خود را از او سوال کرده پس ایشان جوابمي داد و بسيار حديث مي كرد از پدرش و از پدرانش و از على(علیه السلام) و از رسول خدا(صلی الله علیه و آله).(3)
ص: 49
حدیث3: عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ الْمُؤَدِّبُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ التَّيْمِيِّ جَمِيعاً عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَارِثِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام): ...فَبِمَنْ إِلَّا بِأَهْلِ بَيْتِكَ وَ بِكَ أَخْرَجَنَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ فَظَاعَةِ تِلْكَ الْخَطَرَاتِ أَوْ بِمَنْ فَرَّجَ عَنَّا غَمَرَاتِ الْكُرُبَاتِ وَ بِمَنْ إِلَّا بِكُمْ أَظْهَرَ اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا وَ اسْتَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا حَتَّى اسْتَبَانَ بَعْدَ الْجَوْرِ ذِكْرُنَا
حدیث3: امیرالمومنین(علیه السلام): پس با چه كسانی جز با تو و خاندانت خداى عز و جل ما را از هراس و از شدت خطرات نجات داد؟ يا به وسيله چه كسانی امواج گرفتاريها را برطرف ساخت، و با چه كسانی جز شما خدا معالم دين را آشكار نمود(1)
حدیث4: بِمُوَالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا
حدیث4: در فرازی از زیارت جامعه کبیره که از زبان امام هادی(علیه السلام) بیان شده می خوانیم: به واسطه موالات شما خداوند معالم دین را به ما می آموزد.
حدیث5: أَهلُ البَيْتِ أَدرى بِما فِى البَيْتِ
حدیث5: امام صادق(علیه السلام): اهل خانه بهتر می دانند که در خانه چیست.(2)در مذمت کسی که دین خود را از غیر امام معصوم
اخذ کند
حدیث6: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ نَضْرِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ
ص: 50
«وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ» قَالَ عَنَى اللَّهُ بِهَا مَنِ اتَّخَذَ دِينَهُ رَأْيَهُ مِنْ غَيْرِ إِمَامٍ مِنْ أَئِمَّةِ الْهُدَى.
حدیث6: امام صادق(علیه السلام): در تفسیر آیه شریفه «وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ» می فرماید: کیست گمراه تر از آن که دین خود را از غیر امام هادی به حق اخذ کند.(1)
حدیث7: الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ السَّيَّارِيِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى«فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى» قَالَ مَنْ قَالَ بِالْأَئِمَّةِ وَ اتَّبَعَ أَمْرَهُمْ وَ لَمْ يَجُزْ طَاعَتَهُمْ.
حدیث7: در حدیثی پر معنا امام باقر(علیه السلام): در تفسیر آیه «فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى»(2) هرکه از هدايت من پيروى كند، نه گمراه مى شود، و نه در رنج خواهد بود. می فرماید: يعنى هرکه به ائمه(علیهم اسلام) معتقد باشد و از فرمانشان پيروى كند و از اطاعتشان بيرون نرود.(3)
حدیث8: حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: مَنْ دَانَ اللَّهَ بِغَيْرِ سَمَاعٍ عَنْ صَادِقٍ أَلْزَمَهُ اللَّهُ الْبَتَّةَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.حدیث8: امام باقر(علیه السلام): هر كه بدون شنيدن و فراگرفتن از امامى صادق خدا را پرستش كند قطعا خدا ملازم سرگردانی و رنج و مشقتش سازد در قیامت(4)
حدیث9: سَلَّامُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ بَابَوَيْهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ زُرَارَةَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) مَنْ دَانَ اللَّهَ بِغَيْرِ سَمَاعٍ مِنْ عَالِمٍ صَادِقٍ أَلْزَمَهُ اللَّهُ
ص: 51
التِّيهَ إِلَى الْفَنَاءِ وَ مَنِ ادَّعَى سَمَاعاً مِنْ غَيْرِ الْبَابِ الَّذِي فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَلْقِهِ فَهُوَ مُشْرِكٌ وَ ذَلِكَ الْبَابُ هُوَ الْأَمِينُ الْمَأْمُونُ عَلَى سِرِّ اللَّهِ الْمَكْنُون.
حدیث9: امام صادق(علیه السلام) فرمودند: هرکه در چیزی بدون شنیدن از عالمی راستگو تسلیم خدا شود، خداوند گمراهش سازد تا هلاک گردد، و هرکه ادعای شنیدن از خدا کند، ولی نه از بابی که خدای تعالی برای خلقش گشوده، مشرک است. این باب خداست که امین و مامون بر راز پوشیده خداست. (1)
حدیث10: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ زِيَادٍ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام) كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يَعْرِفُنَا وَ هُوَ مُتَمَسِّكٌ بِعُرْوَةِ غَيْرِنَا *
حدیث10: امام صادق(علیه السلام): دروغ گفته کسی که گمان کند مارا می شناسد، (و ولایت ما را پذیرفته) در حالی که به دستاویزی، غیر از ما متمسک شده.(2)
حدیث11: حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْمَالِكِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَىبْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ....يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُودٍ لَقَدْ أَخْبَرَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ(علیه السلام) أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) قَالَ مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ عَنْ إِبْلِيسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِيس
حدیث11: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: هرکه به گوینده ای گوش سپارد او را عبادت کرده. پس اگر گوینده از ناحیه خدا باشد، خدا را پرستیده، و اگر گوینده از ناحیه شیطان باشد، شیطان را پرستش کرده است. (3)
ص: 52
حدیث12: أَبِي عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ وَ رِبْعِيٍّ عَنِ الْفُضَيْلِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) إِنَّ لِلدِّينِ حَدّاً كَحُدُودِ بَيْتِي هَذَا وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى جِدَارٍ فِيهِ
حدیث12: امام صادق(علیه السلام) می فرماید: همانا دین خدا را حَدی است مانند حُدود این خانه و با دست اشاره نمود به دیوار خانه.(1)
حدیث13: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ جَمِيعاً عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ خَالِدِ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ سَدِيرٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(علیه السلام) وَ هُوَ دَاخِلٌ وَ أَنَا خَارِجٌ وَ أَخَذَ بِيَدِي ثُمَ اسْتَقْبَلَ الْبَيْتَ فَقَالَ يَا سَدِيرُ إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ يَأْتُوا هَذِهِ الْأَحْجَارَ فَيَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ يَأْتُونَا فَيُعْلِمُونَا وَلَايَتَهُمْ لَنَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى»
ثُمَّ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ إِلَى وَلَايَتِنَا ثُمَّ قَالَ يَا سَدِيرُ فَأُرِيكَ الصَّادِّينَ عَنْ دِينِ اللَّهِ ثُمَّ نَظَرَ إِلَى أَبِي حَنِيفَةَ وَ سُفْيَانَ الثَّوْرِيِ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ وَ هُمْ حَلَقٌ فِي الْمَسْجِدِ فَقَالَ هَؤُلَاءِ الصَّادُّونَ عَنْ دِينِ اللَّهِ بِلَا هُدًى مِنَ اللَّهِ وَ لَا كِتَابٍ مُبِينٍ إِنَّ هَؤُلَاءِ الْأَخَابِثَ لَوْ جَلَسُوا فِي بُيُوتِهِمْ فَجَالَ النَّاسُ فَلَمْ يَجِدُوا أَحَداً يُخْبِرُهُمْ عَنِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ عَنْ رَسُولِهِ ص حَتَّى يَأْتُونَا فَنُخْبِرَهُمْ عَنِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ عَنْ رَسُولِهِحدیث13: سدير: حضرت باقر(علیه السلام) داخل مسجد الحرام مي شد من خارج مي شدم امام دست مرا گرفت و رو به قبله ايستاد فرمود: سدير به مردم دستور داده اند كه بيايند اطراف اين خانه سنگى طواف نمايند بعد بيايند پيش ما و ولايت و ارادت خود را به ما خانواده اعلام نمايند اشاره به همين مطلب است آيه شريفه «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى»(2)
و با دست به سينه خود اشاره نمود و
ص: 53
فرمود: به ولایت ما هدایت شوند سپس فرمودند: سدير مي خواهى كسانى كه مانع دين خدا شوند را نشان دهم و نگاهی به ابو حنيفه و سفيان ثورى نمود كه در گوشه اى از مسجد جمع شده بودند. آنگاه فرمود: اين ها مانع دين خدايند بدون هدایتی از جانب خدا و يا كتاب مبين اگر این خبائث در خانه خود بنشينند مردم در اطراف جستجو کرده وقتى كسى را پيدا نكردند كه آن ها را از خدا و پيامبر(صلی الله علیه و آله) اطلاع دهد به ما مراجعه کرده و ما آن ها را از خدا و رسولش خبر مي دهيم. (1)
در مذمت کسی که در دین خدا قیاس بکار
ٮݬݬݬݓٮݬݬݓرد
حدیث14: قَالَ أَبُو حَنِيفَةَ النُّعْمَانُ بْنُ ثَابِتٍ جِئْتُ إِلَى حَجَّامٍ بِمِنًى لِيَحْلِقَ رَأْسِي فَقَالَ أَدْنِ مَيَامِنَكَ وَ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَ سَمِّ اللَّهَ فَتَعَلَّمْتُ مِنْهُ ثَلَاثَ خِصَالٍ لَمْ تَكُنْ عِنْدِي فَقُلْتُ لَهُ مَمْلُوكٌ أَنْتَ أَمْ حُرٌّ فَقَالَ مَمْلُوكٌ قُلْتُ لِمَنْ قَالَ لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِيِّ(علیه السلام) قُلْتُ أَ شَاهِدٌ هُوَ أَمْ غَائِبٌ قَالَ شَاهِدٌ فَصِرْتُ
إِلَى بَابِهِ وَ اسْتَأْذَنْتُ عَلَيْهِ فَحَجَبَنِي وَ جَاءَ قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ فَاسْتَأْذَنُوا فَأَذِنَ لَهُمْ فَدَخَلْتُ مَعَهُمْ فَلَمَّا صِرْتُ عِنْدَهُ قُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) لَوْ أَرْسَلْتَإِلَى أَهْلِ الْكُوفَةِ فَنَهَيْتَهُمْ أَنْ يَشْتِمُوا أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله) فَإِنِّي تَرَكْتُ بِهَا أَكْثَرَ مِنْ عَشَرَةِ آلَافٍ يَشْتِمُونَهُمْ فَقَالَ لَا يَقْبَلُونَ مِنِّي فَقُلْتُ وَ مَنْ لَا يَقْبَلُ مِنْكَ وَ أَنْتَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) فَقَالَ أَنْتَ مِمَّنْ لَمْ تَقْبَلْ مِنِّي دَخَلْتَ دَارِي بِغَيْرِ إِذْنِي وَ جَلَسْتَ بِغَيْرِ أَمْرِي وَ تَكَلَّمْتَ بِغَيْرِ رَأْيِي وَ قَدْ بَلَغَنِي أَنَّكَ تَقُولُ بِالْقِيَاسِ قُلْتُ نَعَمْ بِهِ أَقُولُ قَالَ وَيْحَكَ يَا نُعْمَانُ أَوَّلُ مَنْ قَاسَ اللَّهَ تَعَالَى إِبْلِيسُ حِينَ أَمَرَهُ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ(علیه السلام) وَ
ص: 54
قَالَ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ أَيُّمَا أَكْبَرُ يَا نُعْمَانُ الْقَتْلُ أَوِ الزِّنَا قُلْتُ الْقَتْلُ قَالَ فَلِمَ جَعَلَ اللَّهُ فِي الْقَتْلِ شَاهِدَيْنِ وَ فِي الزِّنَا أَرْبَعَةً أَ يَنْقَاسُ لَكَ هَذَا قُلْتُ
لَا قَالَ فَأَيُّمَا أَكْبَرُ الْبَوْلُ أَوِ الْمَنِيُّ قُلْتُ الْبَوْلُ قَالَ فَلِمَ أَمَرَ اللَّهُ فِي الْبَوْلِ بِالْوُضُوءِ وَ فِي الْمَنِيِّ بِالْغُسْلِ أَ يَنْقَاسُ لَكَ هَذَا قُلْتُ لَا قَالَ فَأَيُّمَا أَكْبَرُ الصَّلَاةُ أَوِ الصِّيَامُ قُلْتُ الصَّلَاةُ قَالَ فَلِمَ وَجَبَ عَلَى الْحَائِضِ أَنْ تَقْضِيَ الصَّوْمَ وَ لَا تَقْضِيَ الصَّلَاةَ أَ يَنْقَاسُ لَكَ هَذَا قُلْتُ لَا قَالَ فَأَيُّمَا أَضْعَفُ الْمَرْأَةُ أَمِ الرَّجُلُ قُلْتُ الْمَرْأَةُ قَالَ فَلِمَ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى فِي الْمِيرَاثِ لِلرَّجُلِ سَهْمَيْنِ وَ لِلْمَرْأَةِ سَهْماً أَ يَنْقَاسُ لَكَ هَذَا قُلْتُ لَا قَالَ فَلِمَ حَكَمَ اللَّهُ تَعَالَى فِيمَنْ سَرَقَ عَشَرَةَ دَرَاهِمَ بِالْقَطْعِ وَ إِذَا قَطَعَ رَجُلٌ يَدَ رَجُلٍ فَعَلَيْهِ دِيَتُهَا خَمْسَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ أَ يَنْقَاسُ لَكَ هَذَا قُلْتُ لَا قَالَ وَ قَدْ بَلَغَنِي أَنَّكَ تُفَسِّرُ آيَةً فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ هِيَ «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ» أَنَّهُ الطَّعَامُ الطَّيِّبُ وَ الْمَاءُ الْبَارِدُ فِي الْيَوْمِ الصَّائِفِ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ لَهُ دَعَاكَ رَجُلٌ وَ أَطْعَمَكَ طَعَاماً طَيِّباً وَ أَسْقَاكَ مَاءً بَارِداً ثُمَّ امْتَنَّ عَلَيْكَ بِهِ مَا كُنْتَ تَنْسُبُهُ إِلَيْهِ قُلْتُ إِلَى الْبُخْلِ قَالَ أَ فَيَبْخَلُ اللَّهُ تَعَالَى قُلْتُ فَمَا هُوَ قَالَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ.
حدیث14: ابوحنفیه می گوید: .....روزی رفتم به درب خانه امام صادق(علیه السلام) و از ايشان اذن ورود خواستم اما مرا اجازه ندادند سپس گروهى از مردم كوفه آمدند و اجازه خواستند به آن ها اجازه داد من هم با آن ها وارد شدم. وقتى خدمت آن جناب رسيدم گفتم يا ابن رسول الله(صلی الله علیه و آله) اگر پيغام بدهى به اهل كوفه و آن ها را از دشنام دادن به اصحاب محمد(صلی الله علیه و آله) باز دارى خوب است من بيش از ده هزار نفر را در كوفه ديده ام كه اصحاب را دشنام مى دهند. فرمود: از من نمى پذيرند. عرضه داشتم: چه كسى از تو نمى پذيرد با اينكه شما پسر پيغمبرى؟ فرمودند: تو خودت از كسانى
ص: 55
هستى كه حرف مرا نمى پذيرىبدون اجازه من وارد خانه ام شدى و بى اجازه نشستى و بر خلاف اعتقاد من حرف زدى. شنيده ام كه تو در دين قياس مى كنى؟
عرضه داشتم: بلى. فرمود: واى بر تو نعمان، اولين كسى كه قياس كرد ابليس بود هنگام امر به سجده براى آدم(علیه السلام) گفت: مرا از آتش و او را از گِل آفريدى حالا بگو ببينم كدام بزرگتر است از اين دو، قتل يا زِنا؟ گفتم: قتل. فرمود: براى قتل دو شاهد لازم داشته ولى در زنا چهار شاهد. آيا مى توان مقايسه كرد؟ گفتم: نه. فرمود: از اين دو كداميك پلیدتر است ادرار يا منى؟ گفتم: ادرار. فرمود: چرا خداوند در ادرار وضو را لازم دانسته ولى در منى غسل بايد بكند آيا مى توان قياس كرد؟ گفتم: نه. فرمود: كداميك اهميت بيشتر دارد نماز يا روزه؟ گفتم: نماز. فرمود: پس چرا براى زن حائض لازم است روزه را قضا كند ولى نماز را قضا نمى كند آيا مى توان مقايسه كرد؟ گفتم: نه. فرمود: كداميك از اين دو ضعيف ترند زن يا مرد؟ گفتم: زن. فرمود: پس چرا در ارث خداوند به مرد دو سهم و به زن يك سهم داده آيا مى توان قياس كرد؟ گفتم: نه. فرمود: چرا خداوند در مورد كسى كه ده درهم بدزدد حكم به قطع دست او نموده اما اگر شخصى دست ديگرى را قطع نمايد بايد ديه آن كه پنج هزار درهم است بپردازد مى توان اينها را قياس كرد؟ گفتم: نه. فرمود: شنيده ام تو يك آيه از قرآن را تفسير نموده اى به غذاى پاك و آب سرد در روز گرم اين آيه «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ»(1)
گفتم: درست است. فرمود: اگر كسى تو را دعوت كند و غذاى پاك و خوبى برايت بياورد و آب سرد و گوارائى به تو بياشامد بعد منت بگذارد بر تو همين طور كه اين آيه را تفسير مى كنى آيا مى گوئى چه نوع آدمى است؟ گفتم: من او را بَخيل مى دانم. فرمود: آيا خداوند بُخل مى ورزد عرضه داشتم: پس نعيمدر اين آيه چيست؟ حضرت فرمودند: حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ دوستى با ما خانواده پيامبر(صلی الله علیه و آله).(2)
ص: 56
حدیث15: مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ دَخَلَ أَبُو حَنِيفَةَ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) فَقَالَ لَهُ إِنِّي رَأَيْتُ ابْنَكَ مُوسَى يُصَلِّي وَ النَّاسُ يَمُرُّونَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَلَا يَنْهَاهُمْ وَ فِيهِ مَا فِيهِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) ادْعُ لِي مُوسَى فَلَمَّا جَاءَهُ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّ أَبَا حَنِيفَةَ يَذْكُرُ أَنَّكَ تُصَلِّي وَ النَّاسُ يَمُرُّونَ بَيْنَ يَدَيْكَ فَلَا تَنْهَاهُمْ قَالَ نَعَمْ يَا أَبَهْ إِنَّ الَّذِي كُنْتُ أُصَلِّي لَهُ كَانَ أَقْرَبَ إِلَيَّ مِنْهُمْ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»(1) قَالَ فَضَمَّهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) إِلَى نَفْسِهِ وَ قَالَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا مُودَعَ الْأَسْرَارِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَا أَبَا حَنِيفَةَ الْقَتْلُ عِنْدَكُمْ أَشَدُّ أَمِ الزِّنَاءُ فَقَالَ بَلِ الْقَتْلُ قَالَ فَكَيْفَ أَمَرَ اللَّهُ فِي الْقَتْلِ بِشَاهِدَيْنِ وَ فِي الزِّنَاءِ بِأَرْبَعَةٍ كَيْفَ يُدْرَكُ هَذَا بِالْقِيَاسِ يَا أَبَا حَنِيفَةَ تَرْكُ الصَّلَاةِ أَشَدُّ أَمْ تَرْكُ الصِّيَامِ قَالَ بَلْ تَرْكُ الصَّلَاةِ قَالَ فَكَيْفَ تَقْضِي الْمَرْأَةُ صِيَامَهَا وَ لَا تَقْضِي صَلَاتَهَا كَيْفَ يُدْرَكُ هَذَا بِالْقِيَاسِ وَيْحَكَ يَا أَبَا حَنِيفَةَ النِّسَاءُ أَضْعَفُ عَلَى الْمَكَاسِبِ أَمِ الرِّجَالُ قَالَ بَلِ النِّسَاءُ قَالَ فَكَيْفَ جَعَلَ اللَّهُ لِلْمَرْأَةِ سَهْماً وَ لِلرَّجُلِ سَهْمَيْنِ كَيْفَ يُدْرَكُ هَذَا بِالْقِيَاسِ يَا أَبَا حَنِيفَةَ الْغَائِطُ أَقْذَرُ أَمِ الْمَنِيُّ قَالَ بَلِ الْغَائِطُ قَالَ فَكَيْفَ يُسْتَنْجَى مِنَ الْغَائِطِ وَ يُغْتَسَلُ مِنَ الْمَنِيِّ كَيْفَ يُدْرَكُ هَذَا بِالْقِيَاسِ وَيْحَكَ يَا أَبَا حَنِيفَةَ تَقُولُ «سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ»(2) قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَقُولَهُ قَالَ بَلَى تَقُولُهُ أَنْتَ وَ أَصْحَابُكَ مِنْ حَيْثُ لَا تَعْلَمُونَ قَالَ أَبُو حَنِيفَةَ جُعِلْتُ فِدَاكَ حَدِّثْنِي بِحَدِيثٍ نُحَدِّثُ بِهِ عَنْكَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) إِنَّ اللَّهَ أَخَذَ مِيثَاقَ أَهْلِ
ص: 57
الْبَيْتِ مِنْ أَعْلَى عِلِّيِّينَ وَ أَخَذَ طِينَةَ شِيعَتِنَا مِنَّا وَ لَوْجَهَدَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ أَنْ يُغَيِّرُوا مِنْ ذَلِكَ شَيْئاً مَا اسْتَطَاعُوهُ قَالَ فَبَكَى أَبُو حَنِيفَةَ بُكَاءً شَدِيداً وَ بَكَى أَصْحَابُهُ ثُمَّ خَرَجَ وَ خَرَجُوا
حدیث15: محمد بن مسلم گفت: ابو حنيفه خدمت امام صادق(علیه السلام) رسيد، عرضه داشت: من پسر شما موسى(علیه السلام) را ديدم نماز مى خواند و مردم از جلو او در رفت و آمد هستند. هيچ كس نگفت كه نهى كند آن ها را با اينكه چنين كارى صحيح نيست. فرمود: صدا بزن پسرم بيايد. وقتى حضرت موسى بن جعفر(علیه السلام) آمد امام صادق(علیه السلام) فرمود: پسرم، ابو حنيفه مى گويد تو نماز مى خوانده اى و مردم در جلوت در رفت و آمد بوده اند و آن ها را نهى نكرده اى. گفت: صحيح است پدر جان، آن كس كه براى او نماز مى خواندم از مردم به من نزديك تر بود. خداوند مى فرمايد: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» امام صادق(علیه السلام) او را به سينه چسبانيد و فرمود: پدر و مادرم فدايت اى خزينه اسرار. امام صادق(علیه السلام) به ابو حنيفه فرمود: قتل در نزد شما مهم تر است يا زنا؟ گفتم: قتل، فرمود: پس چرا در قتل خداوند دستور مى دهد دو شاهد بياورند ولى در زنا چهار شاهد، اين مطلب چگونه با قياس سنجيده مى شود؟ ترك نماز مهم تر است به عقيده تو يا ترك روزه؟ گفت: ترك نماز. فرمود: پس چرا زن بايد روزه اش را قضا كند (در ايام حيض) ولى نمازش را لازم نيست قضا نمايد. با قياس چطور مى توان درك كرد؟ بگو ببينم مدفوع نجس تر است يا منى؟ گفت: مدفوع. فرمود: چطور مدفوع با آب شسته مى شود ولى براى منى بايد غسل كرد؟ با قياس چه مى توانى بفهمى؟! حضرت فرمود: تو مى گوئى من هم مثل آيات قرآن به زودى نازل خواهم كرد. ابو حنفیه عرضه داشت: به خدا پناه مى برم اگر چنين حرفى بزنم. حضرت فرمود: تو و يارانت به طورى كه متوجه نيستيد، اين ادعا را داريد. ابوحنيفه گفت: فدايت شوم، مرا حديثى بفرمائيد كه از تو روايت كنم. فرمود: پدرم از
ص: 58
پدر عزيزش تا على ابن ابى طالب(علیه السلام) نام برد كه فرمود: پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: ميثاق اهل بيت راخداوند از اعلى عليين گرفت و طينت شيعيان ما را از آن گرفت. اگر اهل آسمان و زمين كوشش كنند كه تغيير دهند، از آنها يكى را هرگز قدرت
ندارند. ابوحنيفه بلند گريه كرد، ياران او نيز به گريه افتادند. بعد خارج شدند. (1)
حدیث16: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ الصَّلْتِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ مَا آمَنَ بِي مَنْ فَسَّرَ بِرَأْيِهِ كَلَامِي وَ مَا عَرَفَنِي مَنْ شَبَّهَنِي بِخَلْقِي وَ مَا عَلَى دِينِي مَنِ اسْتَعْمَلَ الْقِيَاسَ فِي دِينِي ...*
حدیث16: خداوند متعال در حدیثی قدسی فرموده است:... به دين من نباشد هر كه در احكام دينم قياس بكار برد.(2)
حدیث17: قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) إِنَّ دِينَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ لَا يُصَابُ بِالْعُقُولِ النَّاقِصَةِ وَ الْآرَاءِ الْبَاطِلَةِ وَ الْمَقَايِيسِ الْفَاسِدَةِ وَ لَا يُصَابُ إِلَّا بِالتَّسْلِيمِ فَمَنْ سَلَّمَ لَنَا سَلِمَ وَ مَنِ اقْتَدَى بِنَا هُدِيَ وَ مَنْ كَانَ يَعْمَلُ بِالْقِيَاسِ وَ الرَّأْيِ هَلَكَ وَ مَنْ وَجَدَ فِي نَفْسِهِ شَيْئاً مِمَّا نَقُولُهُ أَوْ نَقْضِي بِهِ حَرَجاً كَفَرَ بِالَّذِي أَنْزَلَ السَّبْعَ الْمَثَانِيَ وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ.
حدیث17: امام سجاد(علیه السلام): به درستی که دین خدا با عقول ناقص و آراء باطل و قیاس های فاسد به دست نیامده و آن جز با تسلیم شدن به دست نمی آید، هرکه تسلیم ما شد سالم می ماند، هرکه به ما اقتدا کرد هدایت می یابد، و هرکه به قیاس و رأی خود عمل کند هلاک می شود و هرکه در آن چه می گوئیم شکی داشته باشد یا در
ص: 59
آن چه حکم می کنیم حرجی داشته باشد، به خدایی که سبع المثانی (سوره حمد) و قرآن عظیم را فرو فرستاده، کافر شده در حالی که خودش هم نمی داند.(1)
حدیث18: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ حَفْصٍ الْمُؤَذِّنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) أَنَّهُ كَتَبَ بِهَذِهِ الرِّسَالَةِ إِلَى أَصْحَابِهِ وَ أَمَرَهُمْ بِمُدَارَسَتِهَا وَ النَّظَرِ فِيهَا وَ تَعَاهُدِهَا وَ الْعَمَلِ بِهَا فَكَانُوا يَضَعُونَهَا فِي مَسَاجِدِ بُيُوتِهِمْ فَإِذَا فَرَغُوا مِنَ الصَّلَاةِ نَظَرُوا فِيهَا قَالَ وَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ الْكُوفِيِّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الرَّبِيعِ الصَّحَّافِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَخْلَدٍ السَّرَّاجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام)
قَالَ خَرَجَتْ هَذِهِ الرِّسَالَةُ مِنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) إِلَى أَصْحَابِهِ:....وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ مِنْ عِلْمِ اللَّهِ وَ لَا مِنْ أَمْرِهِ أَنْ يَأْخُذَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ فِي دِينِهِ بِهَوًى وَ لَا رَأْيٍ وَ لَا مَقَايِيسَ قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ الْقُرْآنَ وَ جَعَلَ فِيهِ تِبْيَانَ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ جَعَلَ لِلْقُرْآنِ وَ لِتَعَلُّمِ الْقُرْآنِ أَهْلًا لَا يَسَعُ أَهْلَ عِلْمِ الْقُرْآنِ الَّذِينَ آتَاهُمُ اللَّهُ عِلْمَهُ أَنْ يَأْخُذُوا فِيهِ بِهَوًى وَ لَا رَأْيٍ وَ لَا مَقَايِيسَ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ بِمَا آتَاهُمْ مِنْ عِلْمِهِ وَ خَصَّهُمْ بِهِ وَ وَضَعَهُ عِنْدَهُمْ كَرَامَةً مِنَ اللَّهِ أَكْرَمَهُمْ بِهَا وَ هُمْ أَهْلُ الذِّكْرِ الَّذِينَ أَمَرَ اللَّهُ هَذِهِ الْأُمَّةَ بِسُؤَالِهِم*
حدیث18: امام صادق(علیه السلام): بدانید که از علم خدا و از امر او نیست که کسی از خلقش دینش را به هوای نفس و رای و قیاس اخذ نماید. خدای تعالی قرآن را نازل کرده و بیان هرچیزی را در قرآن قرار داده و برای آن و یاد گرفتنِ آن کسانی را اهل این کار قرار داده است. آنان که خدای تعالی علم قرآن را به آنها عطا فرموده
ص: 60
مجاز نیستند که قرآن را به هوای نفس و رای و قیاس اخذ کنند. خداوند آنها را از چنین امری با علمی که به آنها داده بی نیاز کرده و علم قرآن در نزد آنها کرامتیالهی است که خدای تعالی به وسیله آن ایشان را گرامی داشته و آنان اهل ذکر بوده که خداوند متعال امت را امر کرده که از آنان سوال کنند(1)
حدیث19: حَمْزَةُ بْنُ يَعْلَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ قَالَ يَا جَابِرُ إِنَّا لَوْ كُنَّا نُحَدِّثُكُمْ بِرَأْيِنَا وَ هَوَانَا لَكُنَّا مِنَ الْهَالِكِينَ وَ لَكِنَّا نُحَدِّثُكُمْ بِأَحَادِيثَ نَكْنِزُهَا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) كَمَا يَكْنِزُ هَؤُلَاءِ ذَهَبَهُمْ وَ وَرِقَهُمْ
حدیث19: اختصاص: جابر از حضرت باقر(علیه السلام) نقل كرد كه فرمود: اگر ما شما را به رأى و هواى نفس خود حديث كنيم هر آينه از هلاك شوندگان خواهيم بود ولى آنچه براى شما حديث مي گوئيم ذخيره ايست كه از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) داريم همان طور كه مردم طلا و نقره خود را ذخيره مي كنند. (2)
حدیث20: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِي شَيْبَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَقُولُ ضَلَّ عِلْمُ ابْنِ شُبْرُمَةَ عِنْدَ الْجَامِعَةِ لَمْ تَدَعْ لِأَحَدٍ كَلَاماً فِيهَا عِلْمُ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ إِنَّ أَصْحَابَ الْقِيَاسِ طَلَبُوا الْعِلْمَ بِالْقِيَاسِ فَلَمْ يَزِدْهُمْ مِنَ الْحَقِّ إِلَّا بُعْداً وَ إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُصَابُ بِالْقِيَاسِ.
حدیث20: بصائر: ابى شيبه گفت از حضرت صادق(علیه السلام) شنيدم مي فرمود: اطلاعات ابن شرمه در مقابل جامعه هيچ است جامعه ديگر جاى سخن براى احدى در مورد حلال و حرام نگذاشته اصحاب قياس در جستجوى علم با قياس پيش مي روند كه پيوسته اين كار موجب فاصله بيشتر آنها از واقعيت مى شود هرگز دين خدا با قياس سازگار نيست. (3)
ص: 61
حدیث21:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُكَيْمٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ(علیه السلام) قَالَ: إِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ بِالْقِيَاسِ وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَقْبِضْ نَبِيَّهُ حَتَّى أَكْمَلَهُ جَمِيعَ دِينِهِ فِي حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ فَجَاءَكُمْ بِمَا تَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ فِي حَيَاتِهِ وَ تَسْتَغِيثُونَ بِهِ وَ بِأَهْلِ بَيْتِهِ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ إِنَّهَا صَحِيفَةٌ عِنْدَ أَهْلِ بَيْتِهِ حَتَّى إِنَّ فِيهِ أَرْشَ الْخَدْشِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ أَبَا حَنِيفَةَ مِمَّنْ يَقُولُ قَالَ عَلِيٌّ(علیه السلام) وَ قُلْتُ أَنَا.
حدیث21: بصائر: محمّد بن حكيم از حضرت ابو الحسن(علیه السلام) نقل كرد كه فرمود: همانا پيشينيان نابود شدند به واسطه قياس. خداوند هيچ پيامبرى را از دنيا نبرد مگر اينكه تمام دينش را تكميل نمود از نظر حلال و حرام پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) آنچه احتياج داشتيد در زمان خود آورد و چنگ مي زنيد به آنچه آورده و به اهل بيتش، پس از در گذشت پيامبر(صلی الله علیه و آله) آن علم و مطالب در نزد اهل بيت پيامبر(صلی الله علیه و آله) پنهان است، حتّى جريمه يك خدشه سپس فرمود: ابو حنيفه مدعى بود كه على ابن ابى طالب(علیه السلام) چنين گفته اما من اين طور مي گويم. (1)
حدیث22: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي عِمْرَانَ عَنْ يُونُسَ عَنْ حَمَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ مَا خَلَقَ اللَّهُ حَلَالًا وَ لَا حَرَاماً إِلَّا وَ لَهُ حَدٌّ كَحَدِّ الدُّورِ وَ إِنَّ حَلَالَ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامَهُ حَرَامٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ لِأَنَّ عِنْدَنَا صَحِيفَةً طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ حَلَالًا وَ لَا حَرَاماً إِلَّا فِيهَا فَمَا كَانَ مِنَ الطَّرِيقِ فَهُوَ مِنَ الطَّرِيقِ وَ مَا كَانَ مِنَ الدُّورِ فَهُوَ مِنَ الدُّورِ حَتَّى أَرْشُ الْخَدْشِ وَ مَا سِوَاهَا وَ الْجَلْدَةِ وَ نِصْفِ الْجَلْدَةِ.
ص: 62
حدیث22: بصائر: حماد گفت: از حضرت صادق(علیه السلام) شنيدم مي فرمود: خداوند حلال و حرامى نيافريده مگر اينكه داراى حد و حدودى استمانند حدود منازل كه حَد خيابان و كوچه را از منزل جدا مي كند حتى جريمه خَدشه و غير آن از يك تازيانه و نصف تازيانه. (1)
ائمه اطهار (علیهم اسلام)اقامه کننده حدود و احکام الهی
حدیث23: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّيْسَابُورِيُّ الْعَطَّارُ بِنَيْسَابُورَ فِي شَعْبَانَ سَنَةَ اثْنَتَيْنِ وَ خَمْسِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ النَّيْسَابُورِيُّ وَ حَدَّثَنَا الْحَاكِمُ أَبُو مُحَمَّدٍ جَعْفَرُ بْنُ نُعَيْمِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ عَمِّهِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ شَاذَانَ قَالَ قَالَ الْفَضْلُ بْنُ شَاذَان فِي عِلَلِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا(علیه السلام) فَإِنْ قَالَ فَلِمَ جَعَلَ أُولِي الْأَمْرِ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِهِمْ قِيلَ لِعِلَلٍ كَثِيرَةٍ مِنْهَا أَنَّ الْخَلْقَ لَمَّا وَقَفُوا عَلَى حَدٍّ مَحْدُودٍ وَ أُمِرُوا أَنْ لَا يَتَعَدَّوْا ذَلِكَ الْحَدَّ لِمَا فِيهِ مِنْ فَسَادِهِمْ لَمْ يَكُنْ يَثْبُتُ ذَلِكَ وَ لَا يَقُومُ إِلَّا بِأَنْ يَجْعَلَ عَلَيْهِمْ فِيهِ أَمِيناً يَأْخُذُهُمْ بِالْوَقْفِ عِنْدَ مَا أُبِيحَ لَهُمْ وَ يَمْنَعُهُمْ مِنَ التَّعَدِّي وَ الدُّخُولِ فِيمَا خَطَرَ عَلَيْهِمْ لِأَنَّهُ لَوْ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَكَانَ أَحَدٌ لَا يَتْرُكُ لَذَّتَهُ وَ منفعة [مَنْفَعَتَهُ] لِفَسَادِ غَيْرِهِ فَجَعَلَ عَلَيْهِمْ قَيِّماً يَمْنَعُهُمْ مِنَ الْفَسَادِ وَ يُقِيمُ فِيهِمُ الْحُدُودَ وَ الْأَحْكَامَ*
حدیث23: امام رضا(علیه السلام) در حدیثی فرمودند: همانا خلق را لازم است در حد محدود عمل کنند و از آن فراتر نروند زیرا تجاوز از آن موجب تباهی آنهاست. و این امر در میان آنان استوار نمی شود جز به این که خدای تعالی بر آنها
ص: 63
شخصی امین نصب کند تا آنان را در اموری که برایشان مُباح شده نگه دارد و از تجاوز و داخل شدن در حریم مُحَرمات منع شان کند. زیرا در صورت عدم نصب چنین شخصی، کسی از لذت و منفعت خویش به خاطر تباهی دیگریدست برنمی دارد. پس خدای تعالی بر آنان قیّمی قرار داده تا آنان را از تباهی باز دارد و در میان آنان حدود و احکام را اقامه کند.(1)
حدیث24: فی دعا الندبة: أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ، أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ، أَيْنَ مُحْيِي مَعَالِمِ الدِّينِ وَ أَهْلِه
حدیث24: در دعای ندبه می خوانیم: کجاست آن که برای تجدید واجبات و سنّت ها ذخیره شده؟ کجاست آن که برای برگشت دین و شریعت انتخاب شده؟ کجاست آن که برای زنده شدن قرآن و حدود آن آرزوی آمدنش برده می شود؟ کجاست زنده کننده دین داران و شَعائِر دینی؟(2)
حدیث25: فی الدعا له: ...وَ صَلِّ عَلَى وَلِيِّكَ الْمُحْيِي سُنَّتَكَ، الْقَائِمِ بِأَمْرِك
حدیث25: در دعای امام زمانf می خوانیم: خدایا! درود و رحمت خویش را بر ولیِّت که زنده کننده سنّت تو و قیام کننده به امر توست بفرست.(3)
حدیث26: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّيْسَابُورِيُّ الْعَطَّارُ بِنَيْسَابُورَ فِي شَعْبَانَ سَنَةَ اثْنَتَيْنِ وَ خَمْسِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ النَّيْسَابُورِيُّ وَ حَدَّثَنَا الْحَاكِمُ أَبُو مُحَمَّدٍ جَعْفَرُ بْنُ نُعَيْمِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ عَمِّهِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ شَاذَانَ قَالَ قَالَ الْفَضْلُ بْنُ شَاذَان فِي عِلَلِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا(علیه السلام): أَنَّهُ لَوْ لَمْ يَجْعَلْ لَهُمْ إِمَاماً قَيِّماً أَمِيناً حَافِظاً مُسْتَوْدَعاً لَدَرَسَتِ الْمِلَّةُ وَ ذَهَبَ الدِّينُ وَ غُيِّرَتِ السُّنَّةُ وَ الْأَحْكَامُ وَ لَزَادَ فِيهِ الْمُبْتَدِعُونَ وَ نَقَصَ مِنْهُ
ص: 64
الْمُلْحِدُونَ وَ شَبَّهُوا ذَلِكَ عَلَى الْمُسْلِمِينَ لِأَنَّا قَدْ وَجَدْنَا الْخَلْقَ مَنْقُوصِينَ مُحْتَاجِينَ غَيْرَ كَامِلِينَمَعَ اخْتِلَافِهِمْ وَ اخْتِلَافِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ أَنْحَائِهِمْ فَلَوْ لَمْ يَجْعَلْ لَهُمْ قَيِّماً حَافِظاً لِمَا جَاءَ بِهِ الرَّسُولُ فَسَدُوا عَلَى نَحْوِ مَا بَيَّنَّا وَ غُيِّرَتِ الشَّرَائِعُ وَ السُّنَنُ وَ الْأَحْكَامُ وَ الْإِيمَانُ وَ كَانَ فِي ذَلِكَ فَسَادُ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ*
حدیث26: امام رضا(علیه السلام) در جواب این سوال که خدای تعالی چرا عده ای را اولی الامر قرار داده و مردم را به اطاعت از آنها امر کرده فرمودند: همانا اگر خدای تعالی در راس امت کسی را امام و قیّم و امین و حافظ و مستودع (مخزن علوم دینی) قرار نمی داد، قطعا شریعت مُندَرِس می شد، و دین از بین می رفت و سنت و احکام تغییر داده می شد و بدعتگزاران در آن می افزودند و مُلحِدان از آن می کاستند و امر را بر مسلمین مُشتَبَه می کردند، زیرا ما می بینیم خلق بهره شان کم است و نیازمند و غیر کامل هستند، و علاوه بر این در میان آنها و هوای نفسانی و روش های آنها اختلاف وجود دارد پس اگر خداوند متعال کسی را قیم آنها قرار ندهد، که نگهبان آن امری باشد که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از سوی خدا آورده، به یقین دین تباه شده و شَرایع و سنت ها و احکام و عهدها همه دچار تغییر می شوند. واین امر موجب تباهی خلق است. (1)
حدیث27: فی الدعاء الندبه: الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ دِينِك
حدیث27: در دعای ندبه آمده است: خدایا! اهل بیت(علیهم اسلام) کسانی هستند که آن ها را برای خود و دینت خالص نموده و برگزیده ای.(2)
حدیث28: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله): لا یَقُومُ بِدِینِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ حَاطَهُ مِنْ جَمیِعِ جَوَانِبِهِ
حدیث28: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: دین خدا را تنها کسی به پا می دارد که به تمام جوانب آن احاطه داشته باشد. (3)
ص: 65
حدیث29: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله): إِنَّمَا الْمُسْتَحْفَظُونَ لِدِينِ اللَّهِ هُمُ الَّذِينَ أَقَامُوا الدِّينَ وَ نَصَرُوهُ وَ حَاطُوهُ مِنْ جَمِيعِ جَوَانِبِهِ وَ حَفِظُوهُ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ وَ رَعَوْهُ
حدیث29: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: نیستند محافظان دين خدا مگر آنان كه بر پاى دارند دين را، و يارى كنند آن را، و حفظ كنند آن را از جميع جوانب، و نگاهدارى كنند آن را بر بندگان خدا، و رعايت كنند آن را.(1)
حدیث30: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله): إنَّ دِينَ اللَّه ِ تَعَالى لَن يَنصُرَهُ إلاّ مَن حاطَهُ مِن جَميعِ جَوانِبِهِ
حدیث30: پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله): دين خداوند متعال را هرگز يارى نرساند، مگر كسى كه از همه سو به آن احاطه داشته باشد.
حدیث31: اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَيَّدْتَ دِينَكَ فِي كُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ، وَ مَنَاراً فِي بِلَادِكَ بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ، وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِيعَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ، وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَه
حدیث31: امام سجاد(علیه السلام) فرمودند: پروردگارا! تو در هر زمان دين خود را با امامى پشتيبانى كردى، كه او را نشانه اى براى بندگانت و روشنى بخش سرزمين هايت قرار دادى و اين، پس از آن بود كه ريسمان [ارتباط] آن امام(علیه السلام) را به ريسمان خودت پيوند زدى و او را وسيله رسيدن به خشنودی ات قرار دادی. (2)
ائمه اطهار (علیهم اسلام)حافظان دین خداحدیث32: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ وَ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ
ص: 66
سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ كَيْمَا إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَيْئاً رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَيْئاً أَتَمَّهُ لَهُمْ.*
حدیث32: امام صادق(علیه السلام) مي فرمود: همانا زمين در هيچ حالى از امام(علیه السلام) خالى نگردد براى آنكه اگر مؤمنين چيزى (در اصول يا فروع دين) افزودند آنها را برگرداند و اگر چيزى كم كردند براى آنها تكميل كند.(1)
حدیث33: أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ وَ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ كُلِّهِمْ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ:إِنَّ اللَّهَ لَا يَدَعُ الْأَرْضَ إِلَّا وَ فِيهَا عَالِمٌ يَعْلَمُ الزِّيَادَةَ وَ النُّقْصَانَ فَإِذَا زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَيْئاً رَدَّهُمْ وَ إِذَا نَقَصُوا أَكْمَلَهُ لَهُمْ فَقَالَ خُذُوهُ كَامِلًا وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَالْتَبَسَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَمْرُهُمْ وَ لَمْ يُفَرَّقْ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ *
حدیث33: امام صادق(علیه السلام) در حدیثی فرمودند: خداوند زمين را خالى نخواهد گذاشت از عالمى كه عارف به زيادى و نقصان باشد اگر مؤمنين چيزى به دين بيفزايند آنها را متوجه نمايد و اگر چيزى كم كنند بر ايشان تكميل نماید و مي فرمايد: دين را كامل بگيريد اگر اين طور نبود امر بر مؤمنين مشتبه می گرديد و فرقى بين حق و باطل نمي گذاشتند.(2)
حدیث34: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ:... فَانْظُرُوا عِلْمَكُمْ هَذَاعَمَّنْ تَأْخُذُونَهُ فَإِنَّ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ فِي كُلِّ خَلَفٍ عُدُولًا يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ.
ص: 67
حدیث34: امام صادق(علیه السلام):...ببینید علم خویش را از چه کسی دریافت می کنید، زیرا در میان ما اهل بیت(علیهم اسلام) در هر دوره ای عادلانی هست که دین را از تحریف غالیان و نسبت های باطل گرایان و تاویل جاهلان حفظ می کنند.(1)
حدیث35: وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَال تفسير الإمام(علیه السلام) قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ(علیه السلام):... ثُمَّ قَالَ الصَّادِقُ...قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: ...يَحْمِلُ هَذَا الْعِلْمَ مِنْ
كُلِّ خَلَفٍ عُدُولٌ يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ
الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِين.....
حدیث35: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در حدیثی زیبا فرمودند: در هر قرن و زمانی دادگرانی حامل دین می شوند که تاویل و توجیه اهل باطل و تحریف و تغییر غالیان و دعاوی جاهلان را از دین دفع می کنند.(2)
حدیث36: أَبُو مُحَمَّدٍ الْقَاسِمُ بْنُ الْعَلَاءِ رَحِمَهُ اللَّهُ رَفَعَهُ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:... قَالَ الرِّضَا(علیه السلام):...الْإِمَامُ(علیه السلام)...يَذُبُّ عَنْ دِينِ اللَّه
حدیث36: امام رضا(علیه السلام): امام(علیه السلام)... از دین خدا حمایت می کند.(3) حدیث37: غَيْرُ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ غَزْوَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله): إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ...وَ اخْتَارَنِي عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ اخْتَارَ مِنِّي عَلِيّاً وَ فَضَّلَهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَوْصِيَاءِ وَ اخْتَارَ مِنْ عَلِيٍّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ اخْتَارَ مِنَ الْحُسَيْنِ الْأَوْصِيَاءَ مِنْ وُلْدِهِ يَنْفُونَ عَنِ التَّنْزِيلِ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْمُضِلِّين*
ص: 68
حدیث37: رسول خدا(صلی الله علیه و آله): همانا خداوند متعال...مرا بر همه پیامبران برگزید و از من علی(علیه السلام) را برگزید و بر همه اوصیا مقدمش داشت و از او حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) را برگزید و از حسین(علیه السلام) اوصیاء از فرزندان او را برگزید که دین را از تحریف غالیان و نسبت باطل گرایان حفظ کنند.(1)
حدیث 38: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ: حَدَّثَنِي سَعِيدُ بْنُ غَزْوَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله): إِنَّ اللَّهَ اخْتَارَ مِنَ الْأَيَّامِ الْجُمُعَةَ، وَ مِنَ الشُّهُورِ شَهْرَ رَمَضَانَ، وَ مِنَ اللَّيَالِي لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ اخْتَارَ مِنَ النَّاسِ الْأَنْبِيَاءَ وَ اخْتَارَ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ الرُّسُلَ، وَ اخْتَارَنِي مِنَ الرُّسُلِ، وَ اخْتَارَ مِنِّي عَلِيّاً(علیه السلام) وَ اخْتَارَ مِنْ عَلِيٍّ الْحَسَنَ(علیه السلام) وَ الْحُسَيْنَ(علیه السلام) وَ اخْتَارَ مِنَ الْحُسَيْنِ الْأَوْصِيَاءَ، يَنْفُونَ عَنِ التَّنْزِيلِ تَحْرِيفَ الضَّالِّينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ، تَاسِعُهُمْ بَاطِنُهُمْ ظَاهِرُهُمْ قَائِمُهُمْ، وَ هُوَ أَفْضَلُهُمْ.حدیث 38: شيخ حسن بن سليمان در كتاب محتضر از ابو بصير از حضرت صادق(علیه السلام) از آباء گرام خود كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند از بين روزها جمعه را انتخاب كرد و از بين ماه ها ماه رمضان را و از بين شب ها شب قدر و از بين مردم انبياء را و رسل را و از بين رسولان مرا انتخاب نمود و از من علي(علیه السلام) را برگزيد و از علي(علیه السلام) حسن(علیه السلام) و حسين(علیه السلام) و از حسين(علیه السلام) اوصياء را كه دفاع از قرآن مي كنند تا غاليان تحريف نكنند و منحرفين به نفع خود معنى ننمايند و جاهلان تأويل نكنند و نهمى آنها باطن و ظاهر ايشان است و قائم آنها است.(2)
حدیث39: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْقَاسِمُ بْنُ الْعَلَاءِ قَالَ حَدَّثَنِي الْقَاسِمُ
ص: 69
بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَخِيهِ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَرْوَزِيُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو حَامِدٍ عِمْرَانُ بْنُ مُوسَى بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْقَاسِمِ الرَّقَّامِ قَالَ حَدَّثَنِي الْقَاسِمُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَخِيهِ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: .... قَالَ الرِّضَا(علیه السلام):.....الْإِمَامُ أَمِينُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِيفَتُهُ فِي بِلَادِهِ الدَّاعِي إِلَى اللَّهِ وَ الذَّابُّ عَنْ حُرَمِ اللَّهِ الْإِمَامُ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ الْمُبَرَّأُ مِنَ الْعُيُوبِ مَخْصُوصٌ بِالْعِلْمِ مَوْسُومٌ بِالْحِلْمِ نِظَامُ الدِّينِ وَ عِزُّ الْمُسْلِمِينَ وَ غَيْظُ الْمُنَافِقِينَ وَ بَوَارُ الْكَافِرِينَ
حدیث39: امام رضا(علیه السلام): ...امام(علیه السلام) امين خدا در زمين و حجت او بين مردم و خليفه خدا در دنيا و راهنماى حق و مدافع دين خدا است. امام(علیه السلام) از گناه پاك و از عيب منزه است گنجينه علم و حلم است نظام دين و شرف مؤمنين است و موجب خشم منافقين و از بين برنده كافرين است.(1)حدیث40: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ وَ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ
الْأَرْضَ لَا تَخْلُو إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ كَيْمَا إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَيْئاً
رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَيْئاً أَتَمَّهُ لَهُمْ.*
حدیث40: امام صادق(علیه السلام) در حدیثی زیبا فرمودند: به حقّیقت که زمین هیچ گاه از وجود امام خالی نمی گردد. برای این که اگر در طول تاریخ، مسلمین چیزی بر احکام اسلام افزودند، آن را به اسلام راستین بازگرداند و اگر چیزی از آن کاستند، چهرهﻱ تمام و جامع آن را به نمایش گذارد.(2)
ص: 70
حدیث41: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام): هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَيْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُكْمِهِ وَ كُهُوفُ كُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِينِهِ بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِه
حدیث41: امیرالمومنین(علیه السلام) در روایتی زیبا در هنگام ياد كردن از خاندان پيامبر(صلی الله علیه و آله)، می فرماید: آنان ج-اي-گ-اه سِرِّ پ-ي-ام-برند و پناه فرمان او، و خزانهﻯ دانش او و مرجع حكمت هاى او و غارها پناهگاه ك-ت-اب های او و كوه هاى دينش، به وسيلهﻱ ايشان خميدگى دین خود را راست گردانيد و لرزش آن را از ميان برد.(1)
حدیث42:
قَالَ حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الشَّامِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا ابْنُ لَهِيعَةَ عَنْ أَبِي زُرْعَةَ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) يَا عَلِيُّ إِنَّ بِنَا خَتَمَ اللَّهُ الدِّينَ كَمَا بِنَا فَتَحَهُ وَ بِنَا يُؤَلِّفُ اللَّهُ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ بَعْدَ الْعَدَاوَةِ وَ الْبَغْضَاءحدیث42: پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله): اى على! همانا خداوند دين را به ما ختم كرد همچنان كه آن را با ما آغاز نمود ب-ه وس-یلهﻯ ماست كه خداوند دل هاى شما را، پس از كينه و دشمنى باهم، به يكديگر پيوند می دهد.(2)
حدیث43: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّيْسَابُورِيُّ الْعَطَّارُ بِنَيْسَابُورَ فِي شَعْبَانَ سَنَةَ اثْنَتَيْنِ وَ خَمْسِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ النَّيْسَابُورِيُّ وَ حَدَّثَنَا الْحَاكِمُ أَبُو مُحَمَّدٍ جَعْفَرُ بْنُ نُعَيْمِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ عَمِّهِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ شَاذَانَ قَالَ قَالَ الْفَضْلُ بْنُ شَاذَان عَنِ الرِّضَا(علیه السلام): أَنَّهُ لَوْ لَمْ يَجْعَلْ لَهُمْ إِمَاماً قَيِّماً أَمِيناً حَافِظاً مُسْتَوْدَعاً لَدَرَسَتِ الْمِلَّةُ وَ ذَهَبَ
ص: 71
الدِّينُ
وَ غُيِّرَتِ السُّنَّةُ *
حدیث43: امام رضا(علیه السلام): و دي-گ-ر این که: اگر برايشان پيشوا و سرپرستى درستکار و نگهبان و امانتدار گمارده نمی شد، آيين، كهنه و فرسوده شده، دين ازميان رفته و سنت دگرگون شده بود.(1)
حدیث44: اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْ ءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَكِنْ
لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِك
حدیث44: امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: بار خدايا تو می دانى كه آن چه از ما سرزد نه از سر رغبت به قدرت بود و نه ب-راى ب-ه دس-ت آوردن چ-ي-زى از متاع دنيا بلكه می خواستيم نشانه هاى دين تو را به جايگاهشان بازگردانيمو اصلاح و آبادانى را در سرزمين هاى تو آشكار سازيم، تا بندگان ستمديده ات امنيّت و آسودگى يابند و حدود و احكام تعطيل شده ات دوباره به كار افتند.(2)
حدیث45: أَقُولُ قَالَ الشَّيْخُ الْمُفِيدُ فِي الْإِرْشَادِ رَوَى الْكَلْبِيُّ وَ الْمَدَائِنِيُّ وَ غَيْرُهُمَا مِنْ أَصْحَابِ السِّيرَةِ قَالُوا:.... ثُمَّ دَعَا الْحُسَيْنُ بِدَوَاةٍ وَ بَيَاضٍ وَ كَتَبَ هَذِهِ الْوَصِيَّةَ لِأَخِيهِ مُحَمَّدٍ. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) إِلَى أَخِيهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِيَّةِ أَنَّ الْحُسَيْنَ يَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً(صلی الله علیه و آله) عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌ (وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ) وَ أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي(صلی الله علیه و آله) أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ
ص: 72
الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي(صلی الله علیه و آله) وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب(علیه السلام)...
حدیث45: امام حسین(علیه السلام) در نامه ای اهداف خود از قیام را چنین اعلام داشتند: حقّاً حسين بن عليّ(علیه السلام) گواهي مي دهد كه هيچ معبودي جز خداوند نيست، اوست يگانه كه اَنباز و شريكی ندارد. و به درستي كه محمّد(صلی الله علیه و آله)، بنده او و فرستاده اوست كه به حقّ از جانب او آمده. و اينكه بهشت و جهنّم حقّ است، و ساعت قيامت فرا مي رسد و در آن شكّي نيست. (و اينكه خداوند تمام كساني را كه در قبرها هستند برمي انگيزاند) و من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه خارج می گردم، بلکه هدفم ازسفر امر به معروف و نهی از منکر بوده و خواسته ام از این حرکت اصلاح مفاسد امت و احیا نمودن سنت و قانون جدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و راه و رسم پدرم علی بن ابیطالب(علیه السلام) است(1)
رفع اختلاف
حدیث46: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ رَبِيعِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُسْلِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ الْعَامِرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ:
مَا زَالَتِ الْأَرْضُ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِيهَا الْحُجَّةُ يُعَرِّفُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى سَبِيلِ اللَّهِ.
حدیث46: امام صادق(علیه السلام): همواره حجت خدا در زمین وجود دارد حلال و حرام را بیان می کند و مردم را به راه خدا می خواند(2)
ص: 73
حدیث47: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) فَوَرَدَ عَلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَقَالَ إِنِّي رَجُلٌ صَاحِبُ كَلَامٍ وَ فِقْهٍ وَ فَرَائِضَ وَ قَدْ جِئْتُ لِمُنَاظَرَةِ أَصْحَابِكَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) كَلَامُكَ مِنْ كَلَامِ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) أَوْ مِنْ عِنْدِكَ فَقَالَ مِنْ كَلَامِ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ مِنْ عِنْدِي فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) فَأَنْتَ إِذاً شَرِيكُ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ لَا قَالَ فَسَمِعْتَ الْوَحْيَ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يُخْبِرُكَ قَالَ لَا قَالَ فَتَجِبُ طَاعَتُكَ كَمَا تَجِبُ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) قَالَ لَا فَالْتَفَتَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) إِلَيَّ فَقَالَ يَا يُونُسَ بْنَ يَعْقُوبَ هَذَا قَدْ خَصَمَ نَفْسَهُقَبْلَ أَنْ يَتَكَلَّمَ ثُمَّ قَالَ يَا يُونُسُ لَوْ كُنْتَ تُحْسِنُ الْكَلَامَ كَلَّمْتَهُ قَالَ يُونُسُ فَيَا لَهَا مِنْ حَسْرَةٍ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي سَمِعْتُكَ تَنْهَى عَنِ الْكَلَامِ وَ تَقُولُ وَيْلٌ لِأَصْحَابِ الْكَلَامِ يَقُولُونَ هَذَا يَنْقَادُ وَ هَذَا لَا يَنْقَادُ وَ هَذَا يَنْسَاقُ وَ هَذَا لَا يَنْسَاقُ وَ هَذَا نَعْقِلُهُ وَ هَذَا لَا نَعْقِلُهُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) إِنَّمَا قُلْتُ فَوَيْلٌ لَهُمْ إِنْ تَرَكُوا مَا أَقُولُ وَ ذَهَبُوا إِلَى مَا يُرِيدُونَ ثُمَّ قَالَ لِي اخْرُجْ إِلَى الْبَابِ فَانْظُرْ مَنْ تَرَى مِنَ الْمُتَكَلِّمِينَ فَأَدْخِلْهُ قَالَ فَأَدْخَلْتُ حُمْرَانَ بْنَ أَعْيَنَ وَ كَانَ يُحْسِنُ الْكَلَامَ وَ أَدْخَلْتُ الْأَحْوَلَ وَ كَانَ يُحْسِنُ الْكَلَامَ وَ أَدْخَلْتُ هِشَامَ بْنَ سَالِمٍ وَ كَانَ يُحْسِنُ الْكَلَامَ وَ أَدْخَلْتُ قَيْسَ بْنَ الْمَاصِرِ وَ كَانَ عِنْدِي أَحْسَنَهُمْ كَلَاماً وَ كَانَ قَدْ تَعَلَّمَ الْكَلَامَ مِنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) فَلَمَّا اسْتَقَرَّ بِنَا الْمَجْلِسُ وَ كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَبْلَ الْحَجِّ يَسْتَقِرُّ أَيَّاماً فِي جَبَلٍ فِي طَرَفِ الْحَرَمِ فِي فَازَةٍ لَهُ مَضْرُوبَةٍ قَالَ فَأَخْرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) رَأْسَهُ مِنْ فَازَتِهِ فَإِذَا هُوَ بِبَعِيرٍ يَخُبُّ فَقَالَ هِشَامٌ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ قَالَ فَظَنَنَّا أَنَّ هِشَاماً رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ عَقِيلٍ كَانَ شَدِيدَ الْمَحَبَّةِ لَهُ قَالَ فَوَرَدَ
ص: 74
هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ وَ هُوَ أَوَّلَ مَا اخْتَطَّتْ لِحْيَتُهُ وَ لَيْسَ فِينَا إِلَّا مَنْ هُوَ أَكْبَرُ سِنّاً مِنْهُ قَالَ فَوَسَّعَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) وَ قَالَ نَاصِرُنَا بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ ثُمَّ قَالَ يَا حُمْرَانُ كَلِّمِ الرَّجُلَ فَكَلَّمَهُ فَظَهَرَ عَلَيْهِ حُمْرَانُ ثُمَّ قَالَ يَا طَاقِيُّ كَلِّمْهُ فَكَلَّمَهُ فَظَهَرَ عَلَيْهِ الْأَحْوَلُ ثُمَّ قَالَ يَا هِشَامَ بْنَ سَالِمٍ كَلِّمْهُ فَتَعَارَفَا ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) لِقَيْسٍ الْمَاصِرِ كَلِّمْهُ فَكَلَّمَهُ فَأَقْبَلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَضْحَكُ مِنْ كَلَامِهِمَا مِمَّا قَدْ أَصَابَ الشَّامِيَّ فَقَالَ لِلشَّامِيِّ كَلِّمْ هَذَا الْغُلَامَ يَعْنِي هِشَامَ بْنَ الْحَكَمِ فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ لِهِشَامٍ يَا غُلَامُ سَلْنِي فِي إِمَامَةِ هَذَا فَغَضِبَ هِشَامٌ حَتَّى ارْتَعَدَ ثُمَّ قَالَ لِلشَّامِيِّ يَا هَذَا أَ رَبُّكَ أَنْظَرُ لِخَلْقِهِ أَمْ خَلْقُهُ لِأَنْفُسِهِمْ فَقَالَ الشَّامِيُّ بَلْ رَبِّي أَنْظَرُ لِخَلْقِهِ قَالَ فَفَعَلَ بِنَظَرِهِ لَهُمْ مَا ذَا قَالَ أَقَامَ لَهُمْ حُجَّةً وَ دَلِيلًا كَيْلَا يَتَشَتَّتُوا أَوْ يَخْتَلِفُوا يَتَأَلَّفُهُمْ وَ يُقِيمُ أَوَدَهُمْ وَ يُخْبِرُهُمْ بِفَرْضِ رَبِّهِمْ قَالَ فَمَنْ هُوَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) قَالَ هِشَامٌ فَبَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) قَالَ الْكِتَابُ وَ السُّنَّةُ قَالَ هِشَامٌ فَهَلْ نَفَعَنَا الْيَوْمَ الْكِتَابُ وَ السُّنَّةُ فِي رَفْعِ الِاخْتِلَافِ عَنَّا قَالَ الشَّامِيُّ نَعَمْ قَالَ فَلِمَ اخْتَلَفْنَا أَنَا وَ أَنْتَ وَ صِرْتَ إِلَيْنَا مِنَ الشَّامِ فِي مُخَالَفَتِنَا إِيَّاكَ قَالَ فَسَكَتَ الشَّامِيُّ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) لِلشَّامِيِّ مَا لَكَ لَا تَتَكَلَّمُ قَالَ الشَّامِيُّ إِنْ قُلْتُ لَمْ نَخْتَلِفْ كَذَبْتُ وَ إِنْ قُلْتُ إِنَّ الْكِتَابَ وَ السُّنَّةَ يَرْفَعَانِ عَنَّا الِاخْتِلَافَ أَبْطَلْتُ لِأَنَّهُمَا يَحْتَمِلَانِ الْوُجُوهَ وَ إِنْ قُلْتُ قَدِ اخْتَلَفْنَا وَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا يَدَّعِي الْحَقَّ فَلَمْ يَنْفَعْنَا إِذَنِ الْكِتَابُ وَ السُّنَّةُ إِلَّا أَنَّ لِي عَلَيْهِ هَذِهِ الْحُجَّةَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) سَلْهُ تَجِدْهُ مَلِيّاً فَقَالَ الشَّامِيُّ يَا هَذَا مَنْ أَنْظَرُ لِلْخَلْقِ أَ رَبُّهُمْ أَوْ أَنْفُسُهُمْ فَقَالَ هِشَامٌ رَبُّهُمْ أَنْظَرُ لَهُمْ مِنْهُمْلِأَنْفُسِهِمْ فَقَالَ الشَّامِيُّ فَهَلْ أَقَامَ لَهُمْ مَنْ يَجْمَعُ لَهُمْ كَلِمَتَهُمْ وَ يُقِيمُ أَوَدَهُمْ وَ يُخْبِرُهُمْ بِحَقِّهِمْ مِنْ
ص: 75
بَاطِلِهِمْ قَالَ هِشَامٌ فِي وَقْتِ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) أَوِ السَّاعَةِ قَالَ الشَّامِيُّ فِي وَقْتِ رَسُولِ اللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ السَّاعَةِ مَنْ فَقَالَ هِشَامٌ هَذَا الْقَاعِدُ الَّذِي تُشَدُّ إِلَيْهِ الرِّحَالُ وَ يُخْبِرُنَا بِأَخْبَارِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وِرَاثَةً عَنْ أَبٍ عَنْ جَدٍّ قَالَ الشَّامِيُّ فَكَيْفَ لِي أَنْ أَعْلَمَ ذَلِكَ قَالَ هِشَامٌ سَلْهُ عَمَّا بَدَا لَكَ قَالَ الشَّامِيُّ قَطَعْتَ عُذْرِي فَعَلَيَّ السُّؤَالُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَا شَامِيُّ أُخْبِرُكَ كَيْفَ كَانَ سَفَرُكَ وَ كَيْفَ كَانَ طَرِيقُكَ كَانَ كَذَا وَ كَذَا فَأَقْبَلَ الشَّامِيُّ يَقُولُ صَدَقْتَ أَسْلَمْتُ لِلَّهِ السَّاعَةَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) بَلْ آمَنْتَ بِاللَّهِ السَّاعَةَ إِنَّ الْإِسْلَامَ قَبْلَ الْإِيمَانِ وَ عَلَيْهِ يَتَوَارَثُونَ وَ يَتَنَاكَحُونَ وَ الْإِيمَانُ عَلَيْهِ يُثَابُونَ فَقَالَ الشَّامِيُّ صَدَقْتَ فَأَنَا السَّاعَةَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ أَنَّكَ وَصِيُّ الْأَوْصِيَاءِ
حدیث47: يونس بن يعقوب گفت: خدمت امام صادق(علیه السلام) بودم مردى از شاميان وارد شده عرضه داشت: من مردى صاحب سخن و داراى علم فقه و فرائض دينى هستم براى مناظره با شاگردان شما آمده ام. حضرت فرمود: گفتار تو از سخنان پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) است يا از خودت، گفت مقدارى از پيامبر(صلی الله علیه و آله) و مقدارى از خودم. فرمود: پس تو شريك پيامبرى. شامى: نه. فرمود: به تو از جانب خدا وحى شده!؟
شامى: نه. فرمود: اطاعت تو لازم است همان طور كه اطاعت از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) واجب شده؟ شامى: نه. در اين موقع حضرت روى به جانب من نموده فرمود: يونس!
اين مرد قبل از مناظره كردن خود را مُجاب ساخت و ادعاى خويش را باطل كرد اگر تو اهل كلام و مناظره بودى با او به بحث مي پرداختى. عرضه داشتم: افسوس كه من وارد نيستم اما فدايتان شوم از شما شنيده ام كه از مناظره نهى مي كردي و مي فرمودى واى بر اهل كلام مي گويند اين مطابق فهم ما است و آن به سليقه ما صحيح نيست اينجور در مى آيد و آن ديگرى ناجور است اين را عقل ما مى پذيرد و آن ديگرى را
ص: 76
نمى پذيرد. فرمود: من گفتم واى بر اهل كلام كه سخن مرا واگذارند و به استدلال خود متكى شوند، اكنون برو بيرون ببين از متكلمين كسى را مى بينى بگو بيايد.
يونس گفت خارج شدم. حمران بن اعين كه مردى متكلم بود و محمّد بن نعمان احول
كه او نيز در كلام مهارت داشت و هشام بن سالم و قيس ماصر كه هر دو از متكلمين به شمار مى آمدند يافتم به نظر من قيس ماصر از همه آنها در كلام قدرت بيشترى داشت او علم مناظره را از علي بن الحسين زين العابدين(علیه السلام) آموخته بود تمام آنها را خدمت امام صادق(علیه السلام) آوردم. آن جناب داخل خيمه اى قرار داشت در دامنه كوه كناره راه حرم و كعبه، هنوز چند روز به ايام حج باقى بود. در اين موقع كه همه ميان خيمه نشسته بودند امام صادق(علیه السلام) (مثل كسى كه انتظار شخصى را داشته باشد) دامن خيمه را كنار زده و دامنه افق را تماشا كرد. شتر سوارى از دور مى آمد.
يك مرتبه امام صادق(علیه السلام) فرمود: به خداى كعبه قسم هشام مى آيد. ما خيال كرديم آن هشامى است كه از اولاد عقيل است و خيلى به حضرت صادق(علیه السلام) علاقه دارد اما بعد معلوم شد كه هشام بن حكم است هشام جوانى بود كه هنوز موى بر صورتش نروئيده
و از همه كوچكتر بود. تا وارد شد امام صادق(علیه السلام) برايش جايى گشوده فرمود: يار و ناصر ما با قلب و دست و زبان آمد. در اين موقع رو به حمران نموده فرمود: با اين مرد مناظره كن. حمران بر او پيروز شد. امام(علیه السلام) به محمّد بن نعمان رو كرده فرمود: طاقى تو با او بحث كن محمّد بن نعمان نيز پيروز شد رو به هشام بن سالم نموده فرمودند: با اين مرد مناظره كن آن دو به بحث پرداختند تا هردو حريف يك ديگر را شناختند بعد به قيس ماصر فرمود: تو صحبت كن، قيس شروع به مناظره كرد مرد شامى چون جوجه خوار و ذليل در دست قيس قرار داشت.
در اين موقع رو به شامى نموده فرمود: با اين پسر صحبت كن (هشام بن حكم) شامى قبول كرده به هشام گفت در مورد امامت اين شخص از من چيزى سؤال كن.
ص: 77
هشام از سخن مرد شامى چنان خشمگين شد كه رگ هاى گردنش بر آمد (چون او با تحقير اشاره به امام(علیه السلام) كرد) هشام متوجه مرد شامي شده گفت: بگو ببينم خداوند بهتر صلاح مردم را مي داند يا مردم خودشان.
شامى: خدا بهتر صلاح مردم را مي داند.
هشام: خداوند به صلاحديد خود براى مردم در مورد دين چه انجام داده؟
شامى: آنها را مكلف به دستوراتى نموده و براى ايشان دليل و راهنمائي قرار داده تا حجت بر آنها تمام شود و ايراد و اشكالى نداشته باشند.
هشام: آن دليل و راهنما به عقيده تو كيست؟
شامى: پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله).
هشام: بعد از حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) چه كسى راهنما است.
شامى: كتاب خدا و سنت پيامبر(صلی الله علیه و آله)
هشام: آيا كتاب و سنت در مورد اختلافات ما كارى مى توانند انجام دهند و رفع اختلاف نمايند و ما را متفق گردانند.
شامى: آرى.
هشام: پس چرا من و تو با هم اختلاف داريم تو از شام به اينجا آمده اى و با ما در عقيده اظهار مخالفت مي كنى و عقيده ات اينست كه راه شناخت دين رأى و نظر است با اينكه خود مي دانى دو نظر مختلف نمي تواند يكى باشد.
شامى: سكوت ... فكر ....امام صادق(علیه السلام) فرمود: چرا حرف نمي زنى.
شامى: اگر بگويم ما باهم اختلاف نداريم ادعاى بي جایی كرده ام اگر مدعى شدم كه كتاب و سنت رفع اختلاف از ما مي كنند باز سخن بيهوده اى گفته ام زيرا كتاب و سنت مي توانند چند احتمال داشته باشند اگر بگويم ما اختلاف داريم و هر يك از ما دو نفر
ص: 78
ادعاى واقعيت مي كنيم. آشكارا مي بينم كه كتاب و سنت نمي تواند رفع اختلاف از ما بنمايد اما من همين سؤال را از او مي كنم. امام صادق(علیه السلام) فرمود: بپرس او را مردى وارد و پرمايه خواهى يافت. شامى: چه كسى صلاح مردم را بهتر مي داند خدا يا خود مردم؟ هشام: خدا.
شامى: آيا خداوند صلاحى ديده است كه موجب رفع اختلاف
شود و حق را از باطل تشخيص دهند. هشام: آرى. شامى: آن شخص كيست.
هشام: در ابتداى اسلام پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) پس از پيامبر ديگرى است.
شامى: آن شخص ديگر كيست كه جانشين اوست در حجت بودن؟
هشام: منظورت در اين زمان كيست يا قبل از اين زمان؟
شامى: منظورم هم اكنون زمان خودمان.
هشام: اشاره به طرف حضرت نموده و گفت اين آقا كه نشسته است كسى است که بارهاى گران از هر طرف بر در خانه اش براى كسب فيض فرود مى آيد و از وقايع آسمان ما را به وراثت از آباء و اجداد خود مطلع مي كند.
شامى: از كجا بدانم ادعاى تو صحيح است؟
هشام: هر چه ميل دارى از او بپرس.
شامى: بهانه مرا قطع كردى اينك مجبورم سؤالی كرده و آزمايش نمايم. در اين موقع امام صادق(علیه السلام) رو به مرد شامى كرده فرمود: من تو را از پيدا كردن سؤال بى نياز مي كنم از سير و سفرت اطلاع مي دهم فلان روز حركت كردى و از فلان راهآمدى و به فلان جا گذشتى و فلانى با تو بر خورد كرد. شامى گوش مي داد تمام گفتار
امام(علیه السلام) را و مي گفت به خدا همين طور است.
... شامی گفت: اكنون من گواهى به يگانگى خدا و رسالت حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله) مي دهم و گواهم بر اين كه شما وصى اوصياء و امام خلقى.(1)
ص: 79
امام برای تشخیص حق از باطل
حدیث48: بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْيَقْطِينِيِّ عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام): إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَدَعِ الْأَرْضَ بِغَيْرِ عَالِمٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمَا عُرِفَ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ*
حدیث48: امام رضا(علیه السلام): همانا خداوند زمین را بدون عالم رها نمی کند در غیر اینصورت حق از باطل شناخته نشود(1)
ائمه اطهار(علیهم اسلام) ارکان دین خدا
حدیث49: عَنْ اَمِیرالمُومِنِین(علیه السلام): قَالَ(علیه السلام): هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ
حدیث49: امیرالمؤمنین(علیه السلام) در حدیثی بسیار زیبا و پرمعنا فرمودند: اهل بیت(علیهم اسلام) اصل، اساس و پایهﻱ دین می باشند.(2)
ص: 80
ص: 81
برای هر قومی هدایتگری است
حدیث1: الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِ قَوْمٍ هادٍ» فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) الْمُنْذِرُ وَ عَلِيٌّ(علیه السلام) الْهَادِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ هَلْ مِنْ هَادٍ الْيَوْمَ قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا زَالَ مِنْكُمْ هَادٍ بَعْدَ هَادٍ حَتَّى دُفِعَتْ إِلَيْكَ فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَوْ كَانَتْ إِذَا نَزَلَتْ آيَةٌ عَلَى رَجُلٍ ثُمَّ مَاتَ ذَلِكَ الرَّجُلُ مَاتَتِ الْآيَةُ مَاتَ الْكِتَابُ وَ لَكِنَّهُ حَيٌّ يَجْرِي فِيمَنْ بَقِيَ كَمَا جَرَى فِيمَنْ مَضَى.
حدیث1: ابو بصير گفت از امام صادق(علیه السلام) پرسيدم از معنى آيه «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» فرمود: پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) منذر و علي(علیه السلام) هادي است بگو ببينم امروز هادى از ميان ما خانواده وجود دارد عرضه داشتم: بلي يا بن رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله) پيوسته هاديان از شما خانواده بوده يكى پس از ديگرى تا منتهى به شما شده. فرمود: خدا تو را رحمت كند اگر اين آيه فقط در مورد يك شخص باشد و آن شخص بميرد در نتيجه دستورى كه در آيه داده شده و خود احكام قرآن از بين رفته است. اما چنين نيست، بلكه پيوستهدر هر زمان امامى است زنده و معنى اين آيه همان طور كه براى مردم گذشته وجود داشته براى آيندگان نيز خواهد بود.(1)
حدیث2: حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ وَ يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» فَقَالَ
ص: 82
إِمَامٌ هَادٍ لِكُلِّ قَوْمٍ فِي زَمَانِهِمْ*
حدیث2: امام باقر(علیه السلام) در مورد آيه«إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ»(1) فرمود: امام همان هادى و راهنماى مردم است در زمان خودشان.(2)
حدیث3:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحِيمِ الْقَصِيرِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) الْمُنْذِرُ وَ عَلِيٌّ(علیه السلام) الْهَادِي أَمَا وَ اللَّهِ مَا ذَهَبَتْ مِنَّا وَ مَا زَالَتْ فِينَا إِلَى السَّاعَةِ.
حدیث3: امام باقر(علیه السلام) در باره آيه «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ»(3) فرمود: پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) منذر است و علي(علیه السلام) هادى است بهخدا قسم اين آيه در باره ما خانواده است و تا قيامت راهنمايان از ما خانواده خواهند بود.(4)
حدیث4: الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّه عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل «وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ»(5) قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ*
حدیث4: حمران از امام باقر(علیه السلام) نقل كرد كه در مورد آيه «وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ» از ميان مردم گروهى راهنماى به حق هستند و مردم را متوجه حقيقت مى كنند فرمود: آنها ائمه كرامند.(6)
حدیث5: وَ رَوَى أَبُو الْقَاسِمُ الْحَسْكَانِيُّ فِي شَوَاهِدِ التَّنْزِيلِ بِالْإِسْنَادِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ الْحَكَمِ بْنِ ظُهَيْرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَكَمِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ أَبِي بُرْدَةَ الْأَسْلَمِيِّ قَالَ: دَعَا رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) بِالطَّهُورِ وَ عِنْدَهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) فَأَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) بِيَدِ عَلِيٍّ(علیه السلام) بَعْدَ مَا تَطَهَّرَ فَأَلْزَقَهَا بِصَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ ثُمَّ رَدَّهَا
ص: 83
إِلَى صَدْرِ عَلِيٍّ(علیه السلام) ثُمَّ قَالَ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ ثُمَّ قَالَ إِنَّكَ مَنَارَةُ الْأَنَامِ وَ رَايَةُ الْهُدَى وَ أَمِيرُ الْقُرَى أَشْهَدُ عَلَى ذَلِكَ أَنَّكَ كَذَلِكَ.
حدیث5: ابو القاسم حسكانى در شواهد النزيل از ابو بردة السلمى نقل مي كند كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) آب خواست و وضو گرفت علي(علیه السلام) در خدمت آن جناب بود در اين موقع دست علي(علیه السلام) را گرفت و بر سينه خود چسبانيده فرمود: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ»(1) بعد دست خود را بر روى سينه علي(علیهالسلام) گذاشت فرمود: «لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ»(2) و اضافه نمود يا علي تو مشعل فروزان عالم و پرچم هدايت و سرور پيروان قرآنى، من گواهى مي دهم كه اين مَنصَب ها و موقعيت ها اختصاص به تو دارد(3)
حدیث6: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) الْمُنْذِرُ وَ لِكُلِّ زَمَانٍ مِنَّا هَادٍ يَهْدِيهِمْ إِلَى مَا جَاءَ بِهِ نَبِيُّ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) ثُمَّ الْهُدَاةُ مِنْ بَعْدِهِ عَلِيٌّ(علیه السلام) ثُمَّ الْأَوْصِيَاءُ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ.*
حدیث6: امام باقر(علیه السلام) در باره قول خداى عز و جل «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ»(4) همانا تو بيم دهنده اى و براى هر گروهى رهبريست پرسيدم، فرمودند: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بيم دهنده است و در هر زمانى يكى از ما اهل بيت(علیهم اسلام) رهبريست كه مردم را به آنچه پيغمبر(صلی الله علیه و آله) از طرف خدا آورده رهبرى كند، رهبران بعد از پيغمبر(صلی الله علیه و آله) اول على(علیه السلام) است و پس از او اوصيااش يكى پس از ديگرى.(5)
حدیث7: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَامِرٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَصْرِيِّ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ خَيْثَمَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ نَحْنُ جَنْبُ اللَّهِ وَ نَحْنُ صَفْوَتُهُ وَ نَحْنُ خِيَرَتُهُ وَ نَحْنُ مُسْتَوْدَعُ
ص: 84
مَوَارِيثِ الْأَنْبِيَاءِ وَ نَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ وَ نَحْنُ حُجَّةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَرْكَانُالْإِيمَانِ وَ نَحْنُ دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ وَ نَحْنُ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يَفْتَحُ اللَّهُ وَ بِنَا يَخْتِمُ وَ نَحْنُ أَئِمَّةُ الْهُدَى وَ مَصَابِيحُ الدُّجَى وَ نَحْنُ مَنَارُ الْهُدَى وَ نَحْنُ السَّابِقُونَ وَ نَحْنُ الْآخِرُونَ وَ نَحْنُ الْعَلَمُ الْمَرْفُوعُ لِلْخَلْقِ مَنْ تَمَسَّكَ بِنَا لَحِقَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنَّا غَرِقَ وَ نَحْنُ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ نَحْنُ خِيَرَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الطَّرِيقُ وَ صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِيمُ إِلَى اللَّهِ وَ نَحْنُ مِنْ نِعْمَةِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ نَحْنُ الْمِنْهَاجُ وَ نَحْنُ مَعْدِنُ النُّبُوَّةِ وَ نَحْنُ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ إِلَيْنَا مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ نَحْنُ السِّرَاجُ لِمَنِ اسْتَضَاءَ بِنَا وَ نَحْنُ السَّبِيلُ لِمَنِ اقْتَدَى بِنَا وَ نَحْنُ الْهُدَاةُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ نَحْنُ عِزُّ الْإِسْلَامِ وَ نَحْنُ الْجُسُورُ وَ الْقَنَاطِرُ مَنْ مَضَى عَلَيْهَا سَبَقَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا مُحِقَ وَ نَحْنُ السَّنَامُ الْأَعْظَمُ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ وَ بِنَا تُسْقَوْنَ الْغَيْثَ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُصْرَفُ عَنْكُمْ الْعَذَابُ فَمَنْ عَرَفَنَا وَ نَصَرَنَا وَ عَرَفَ حَقَّنَا وَ أَخَذَ بِأَمْرِنَا فَهُوَ مِنَّا وَ إِلَيْنَا
حدیث7: خثيمه از حضرت باقر(علیه السلام) نقل كرد كه شنيدم ایشان مي فرمودند: ما جَنبُ اللَّه و برگزيده او و منتخب خدا و تحويل گيرنده ميراث انبيا و امناى پروردگار و حجت خدا و اركان ايمان و پايه هاى اسلام هستيم ما رحمت خدا بر خلقيم. ما كسانى هستيم كه خداوند به وسيله ما مي گشايد و به وسيله ما ختم مي كند ما ائمه هدى(علیهم اسلام) و چراغ هاى روشنگر تاريكى ها و استوانه هاى درخشان هدايت و ما سابقون و آخرون (كه در قرآن ياد شده هستيم) ما پايگاه برافراشته براى مردميم هر كه تمسك به ما جويد خواهد رسيد و هر كه از ما تخلف ورزد هلاک مى گردد. ما رهبر مردم سفيد چهره هستيم و برگزيده خدا و راه واقعى و
ص: 85
صراط مستقيم به سوى خدائيم ما از نعمت هاى خدا بر خلقيم ما راه و روش و معدن نبوّت و پايگاه رسالت و محل رفت و آمد ملائكه و چراغ راهنما براى راه رو هستيم ما راهى هستيم براى كسى كه پيرو ما باشد و هدايت كنندگان به بهشتيم. ما عزت اسلام و پل ها و معبرهاى بزرگى هستيم كه هر كه از روى آن بگذرد سبقت مى گيرد، و هر كه تخلف جويد گمراه مى شود، ما كوهان بزرگ و كسانى هستيم كه به واسطه ما رحمت نازل مى شود و به وسيله ما باران مى بارد بر شما و به واسطه ما عذاب از شما برطرف مى گردد هر كه ما را بشناسد و يارى كندو عارف به حق ما باشد و دستور ما را بپذيرد از ما بوده و بازگشت او به سوى ما خواهد بود. (1)
حدیث8:
حَدَّثَنَا أَبِي رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَسْبَاطٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: يَا بَا بَصِيرٍ نَحْنُ شَجَرَةُ الْعِلْمِ وَ نَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ النَّبِيِّ(صلی الله علیه و آله) وَ فِي دَارِنَا مَهْبِطُ جَبْرَئِيلَ(علیه السلام) وَ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ مَعَادِنُ وَحْيِ اللَّهِ مَنْ تَبِعَنَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنَّا هَلَكَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَ.*
حدیث8: ابوبصیرگوید: امام صادق(علیه السلام) فرمودند: ای ابوبصیر! ما درخت علم و دانش، و اهل بیت(علیهم اسلام) پیامبریم، ما معادن وحی الهی و گنجینه های علم خداییم، جبرئیل(علیه السلام) در خانه ﻱ ما فرود می آید، هرکه از ما پیروی کند نجات یافته و هر که از ما تخلف ورزد به هلاکت رسد، خداوند این امر را برخود لازم نموده.(2)
حدیث9: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ وَ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنِ الْفُضَيْلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ»
فَقَالَ كُلُّ إِمَامٍ هَادٍ
ص: 86
لِلْقَرْنِ الَّذِي هُوَ فِيهِمْ.**
حدیث9: فضيل گويد از امام صادق(علیه السلام) راجع به قول خداى عزوجل «وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ»(1) و هر گروهى را رهبريست پرسيدم، فرمود: هر امامى رهبر است در دورانى كه در ميان مردم است (رهبر مردم دوران خويش است). (2)حدیث10: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) الْمُنْذِرُ وَ لِكُلِّ زَمَانٍ مِنَّا هَادٍ يَهْدِيهِمْ إِلَى مَا جَاءَ بِهِ نَبِيُّ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) ثُمَّ الْهُدَاةُ مِنْ بَعْدِهِ عَلِيٌّ(علیه السلام) ثُمَّ الْأَوْصِيَاءُ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ.***
حدیث10: از امام باقر(علیه السلام) در باره قول خداى عز و جل «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ»(3) همانا تو بيم دهنده اى و براى هر گروهى رهبريست پرسيدم، فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بيم دهنده است و در هر زمانى يكى از ما اهل بيت(علیهم اسلام) رهبريست كه مردم را به آنچه پيغمبر(صلی الله علیه و آله) از طرف خدا آورده رهبرى كند، رهبران بعد از پيغمبر(صلی الله علیه و آله) اول على(علیه السلام) است و پس از او اوصيااش يكى پس از ديگرى. (4)
حدیث11: يَرْفَعُهُ بِالْإِسْنَادِ إِلَى ابْنِ عَبَّاسٍ: أَنَّهُ قَالَ: لَمَّا رَجَعْنَا مِنْ حِجَّةِ الْوَدَاعِ، جَلَسْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِي مَسْجِدِهِ، قَالَ: أَ تَدْرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ؟ قَالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ. قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى مَنَّ عَلَى أَهْلِ الدِّينِ، إِذْ هَدَاهُمْ بِي وَ أَنَا أَمُنُّ عَلَى أَهْلِ الدِّينِ إِذْ هَدَاهُمْ بِابْنِ عَمِّي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) وَ أَبِي ذُرِّيَّتِي، أَلَا وَ مَنِ اهْتَدَى بِهِمْ نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُمْ هَوَى. أَيُّهَا النَّاسُ اللَّهَ اللَّهَ فِي عِتْرَتِي وَ أَهْلِ بَيْتِي. فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي، وَ وَلَدَاهَا عَضُدِي، وَ أَنَا وَ بَعْلُهَا كَالضِّيَاءِ. اللَّهُمَّ
وَ ارْحَمْ مَنْ رَحِمَهُمْ، وَ لَا تَغْفِرْ لِمَنْ ظَلَمَهُمْ. ثُمَّ دَمَعَتْ
ص: 87
عَيْنَاهُ، وَ قَالَ: وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ الْحَالَ حدیث11: ابن عباس گفت وقتى از حجة الوداع برگشتيم در مسجد پيامبر(صلی الله علیه و آله) خدمت آن جناب نشسته بوديم فرمود: مى دانيد مى خواهم چه بگويم بشما. گفتيم: خدا و پيامبرش مى دانند فرمود بدانيد كه خداوند منت بر اهل دين گذاشت زيرا ايشان را بوسيله من هدايت نمود و من منت مي گذارم بر اهل دين چون آنها را بوسيله على بن ابى طالب(علیه السلام) هدايت كردم پسر عمو و پدر فرزندانم هر كه بوسيله ايشان هدايت يافت رستگار است و كسى كه از آنها تخلف جست گمراه و سرگردان. مردم! خدا خدا را در نظر داشته باشيد در مورد عترت و اهل بيتم فاطمه پاره تن من و دو فرزندش بازوان منند و من و شوهرش چون نور درخشنده هستيم خدايا رحم كن بر كسى كه به آنها رحم نمايد و كسى كه بر آنها ستم ورزد او را نيامرز، در اين موقع چشمان پيامبر(صلی الله علیه و آله) پر از اشك شده فرمود گويا هم اكنون مي بينم چه خواهند كرد. (1)
حدیث12:
عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام)
فِي خُطْبَتِهِ قَالَ اللَّهُ «اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ قَلِيلًا ما تَذَكَّرُونَ» فَفِي اتِّبَاعِ مَا جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ وَ فِي تَرْكِهِ الْخَطَأُ الْمُبِينُ
حدیث12: تفسير عياشى: مسعدة بن صدقه از حضرت صادق(علیه السلام) نقل كرد كه اميرالمؤمنين(علیه السلام) در خطبه اى فرمود: خداوند در قرآن مي فرمايد: «اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ قَلِيلًا ما تَذَكَّرُونَ»(2) در پيروى دستورات خداوند رستگارى عظيم است و در ترك پيروى خطاى آشكار است. (3)حدیث13: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ قَالَ
ص: 88
رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) أَمَا وَ اللَّهِ إِنَّ فِي أَهْلِ بَيْتِي مِنْ عِتْرَتِي لَهُدَاةً مُهْتَدِينَ مِنْ بَعْدِي يعطهم [يُعْطِيهِمْ] عِلْمِي وَ فَهْمِي وَ حِلْمِي وَ خُلُقِي وَ طِينَتُهُمْ مِنْ طِينَتِي الطَّاهِرَةِ وَ وَيْلٌ لِلْمُنْكِرِينَ لِحَقِّهِمُ الْمُكَذِّبِينَ لَهُمْ مِنْ بَعْدِي الْقَاطِعِينَ فِيهِمْ صِلَتِي الْمُسْتَوْلِينَ عَلَيْهِمْ وَ الْآخِذِينَ مِنْهُمْ حَقَّهُمْ أَلَا فَلَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِي.
حدیث13: پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله): متوجه باشيد به خدا سوگند ميان اهل بيت من از عترتم رهنمايان مهتدى هستند پس از من كه خداوند علم و فهم و حلم و خلق مرا به آنها داده از سرشت پاك من آفريده شده اند. واى بر كسانى كه منكر حق ايشان شده و تكذيب نمايند آنها را و حق خويشاوندى مرا در باره آنها رعايت نكنند و بر آنها مستولى گردند حقشان را بگيرند خداوند آنها را از شفاعت من محروم نمايد(1)
ائمه اطهار(علیهم اسلام) ارکان هدایت
حدیث14: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ: إِنَّا أَهْلَ بَيْتٍ مِنْ عِلْمِ اللَّهِ عَلِمْنَا وَ مِنْ حُكْمِهِ أَخَذْنَا وَ مِنْ قَوْلِ الصَّادِقِ سَمِعْنَا فَإِنْ تَتَّبِعُونَّا تَهْتَدُوا.حدیث14: امام باقر(علیه السلام): ما اهل بیتی هستیم که علم ما از علم خداست. اگر از ما پیروی کنید، هدایت می یابید.(2)
حدیث15: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الرِّيَاحِيُّ عَنْ أَبِي الصَّامِتِ الْحُلْوَانِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ: ....جَعَلَهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَرْكَانَ الْأَرْضِ أَنْ تَمِيدَ
ص: 89
بِأَهْلِهَا وَ عُمُدَ الْإِسْلَامِ وَ رَابِطَةً عَلَى سَبِيلِ هُدَاهُ لَا يَهْتَدِي هَادٍ إِلَّا بِهُدَاهُمْ وَ لَا يَضِلُّ خَارِجٌ مِنَ الْهُدَى إِلَّا بِتَقْصِيرٍ عَنْ حَقِّهِم
حدیث15: امام باقر(علیه السلام): ... خداى عزوجل ايشان را اركان زمين مقرر فرموده تا اهلش را نلرزاند و ستون هاى اسلام و مرزدار راه هدايت ساخته هیچ هدایت شونده ای بدون هدایت ما هدایت نشده، و هیچ گمراهی بدون کوتاهی در شناخت و معرفت به حقّ ما گمراه نگردد....(1)
حدیث16: السَّلَامُ
عَلَيْكُمْ أَئِمَّةَ الْهُدَى السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ التَّقْوَى
حدیث16: در زیارت ائمهﻱ بقیع: سلام برشما ای امامان هدایت، سلام بر شما ای اهل تقوا.(2)
حدیث17: قَالَ الرِّضَا(علیه السلام): السَّلَامُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى
حدیث17: امام رضا(علیه السلام): سلام بر شما ای راهنمایان بر هدایت.(3)
ائمه اطهار(علیهم اسلام) عروهݨݨݨݑ الوثقیحدیث18: تفسير فرات بن إبراهيم مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَيْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْه: قَالَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله): نَحْنُ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ الَّذِي مَنِ اعْتَصَمَ بِهِ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيم
حدیث18: رسول خدا(صلی الله علیه و آله): ما ریسمان محکم الهی بوده که هرکه به آن چنگ زند به راه راست هدایت شود.(4)
حدیث19: قَالَ الْبَاقِرُ(علیه السلام):....فَنَحْنُ عُرْوَةُ اللَّهِ الْوُثْقَى مَنِ اسْتَمْسَكَ بِنَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنَّا هَوَى
ص: 90
حدیث19: امام باقر(علیه السلام): پس ما دستاويز محكم خدائيم هركه به ما چنگ زند نجات مي يابد و هركه از ما فاصله بگيرد گمراه است(1)
شناخت راه قرآن باعث هدایت
حدیث20: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام): وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي تَرَكَهُ وَ لَنْ تَأْخُذُوا بِمِيثَاقِ الْكِتَابِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي نَقَضَهُ وَ لَنْ تَمَسَّكُوا بِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي نَبَذَهُ فَالْتَمِسُوا ذَلِكَ مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ فَإِنَّهُمْ عَيْشُ الْعِلْمِ وَ مَوْتُ الْجَهْلِ هُمُ الَّذِينَ يُخْبِرُكُمْ حُكْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ وَ صَمْتُهُمْ عَنْ مَنْطِقِهِمْ وَ ظَاهِرُهُمْ عَنْ بَاطِنِهِمْ لَا يُخَالِفُونَ الدِّينَ وَ لَا يَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَهُوَ بَيْنَهُمْ شَاهِدٌ صَادِقٌ وَ صَامِتٌ نَاطِق.
حدیث20: امیرالمؤمنین(علیه السلام): بدانید که شما هرگز راه رستگاری را نخواهید یافت تا کسی که آن را رها کرده بشناسید و هرگز به پیمان قرآن وفا نمی کنید تا کسی که پیمانش را شکسته بشناسید و هرگز به قرآن چنگ نمی زنید تا کسی که آن را به دور انداخته بشناسید و این همه را از اهل قرآن بخواهید که دانش به آن ها زندهو نادانی با وجود آن ها مرده آنان که داوری شان شما را از دانش آنان خبر می دهد و سکوتشان از سخنشان و بُرونشان از درونشان، نه با دین مخالفتی ورزیده و نه در آن اختلافی دارند دین در میان آنان گواهی راستین و خاموشی گویاست.(2)
حدیث21: وَ رَوَى الشَّيْخُ الْمُفِيدُ رَحِمَهُ اللَّهُ بِإِسْنَادِهِ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ السَّائِبِ الْكَلْبِيِّ: قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام):...أَنْقَذَ اللَّهُ النَّاسَ بِنَا مِنَ الضَّلَالَة
ص: 91
حدیث21: امام صادق(علیه السلام) در حدیثی بسیار زیبا فرمودند: خداوند مردم را به خاطر ما از گمراهی نجات می دهد.(1)
حدیث22: قَالَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله): بَلْ مِنَّا الْهُدَاةُ إِلَى اللَّهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِنَا اسْتَنْقَذَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ضَلَالَةِ الشِّرْكِ وَ بِنَا يَسْتَنْقِذُهُمْ مِنْ ضَلَالَةِ الْفِتْنَة
حدیث22: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: هاديان به خداى تعالى تا روز قيامت از ما هستند، خداى تعالى به واسطه ما مردم را از گمراهى شرك نجات داد و به واسطه ما آنها را از گمراهى فتنه نجات مى دهد.(2)
ائمه اطهار(علیهم اسلام) کشتی های نجات
حدیث23: قَالَ الْبَاقِرُ(علیه السلام): نَحْنُ سَفِينَتُكُمْ كَسَفِينَةِ نُوحٍ
حدیث23: امام باقر(علیه السلام) در حدیثی بسیار زیبا فرمودند: ما کشتی نجات شمائیم هم چنان که کشتی برای قوم نوح بود.(3)حدیث24: فَنَحْنُ أَنْوَارُ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتِ وَ مَحْضُ خَالِصِ الْمَوْجُودَاتِ وَ سُفُنُ النَّجَاةِ وَ فِينَا مَكْنُونُ الْعِلْمِ وَ إِلَيْنَا مَصِيرُ الْأُمُورِ وَ بِمَهْدِيِّنَا تَنْقَطِعُ الْحُجَجُ فَهُوَ خَاتَمُ الْأَئِمَّةِ وَ مُنْقِذُ الْأُمَّةِ وَ مُنْتَهَى النُّورِ وَ غَامِضُ السِّرِّ فَلْيَهْنَأْ مَنِ اسْتَمْسَكَ بِعُرْوَتِنَا وَ حُشِرَ عَلَى مَحَبَّتِنَا.
حدیث24: امیرالمؤمنین(علیه السلام):... پس ما نورهای آسمان ها و زمین و کشتی های نجات هستیم، و علم های پنهان در ما قرار دارد و سرنوشت امور به ما منتهی می شود و با مهدی ما حجّت ها متوقف می شوند، پس او پایان بخش ائمه(علیهم اسلام) و نجات بخش امّت و انتهای نور و راز پیچیده است. پس باید تهنیت گفت به کسی که به
ص: 92
ریسمان ما تمسک جسته و بر محبت ما محشور می شود.(1)
حدیث25: فَقَالَ النَّبيُّ(صلی الله علیه و آله): نَحْنُ سَفِینَةُ النَّجَاةِ مَنْ تَعَلَّقَ بِهَا نَجَا وَ مَنْ حَادَ عَنْهَا هَلَکَ
حدیث25: پیامبر(صلی الله علیه و آله): ما کشتی نجات بوده که هر که به آن در آویزد نجات می یابد، و هر که از آن روی گرداند هلاک می گردد.(2)
وَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْكَاتِبُ، قَالَ أَخْبَرَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ الْكَرِيمِ، قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيُّ، قَالَ أَخْبَرَنِي عَبَّادُ بْنُ يَعْقُوبَ، قَالَ حَدَّثَنَا الْحَكَمُ بْنُ ظُهَيْرٍ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ رَافِعٍ مَوْلَى أَبِي ذَرٍّ، قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا ذَرٍّ (رَحِمَهُ اللَّهُ) آخِذاً بِحَلْقَةِ بَابِ الْكَعْبَةِ، مُسْتَقْبِلَ النَّاسِ بِوَجْهِهِ، وَ هُوَ يَقُولُ: مَنْ عَرَفَنِي فَأَنَا جُنْدَبٌ الْغِفَارِيُّ، وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنِي فَأَنَا أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِيُّ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) يَقُولُ: مَنْ قَاتَلَنِي فِي الْأُولَى وَ قَاتَلَ أَهْلَ بَيْتِي فِي الثَّانِيَةِ حَشَرَهُ اللَّهُ (تَعَالَى) فِي الثَّالِثَةِ مَعَ الدَّجَّالِ، إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ، مَنْ رَكِبَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ، وَ مَثَلِ بَابِ حِطَّةٍ مَنْ دَخَلَهُ نَجَا وَ مَنْ لَمْ يَدْخُلْهُ هَلَكَ.رافع غلام آزاد شده ی ابوذر می گوید: دیدم که ابوذر در حلقه ی کعبه را گرفته و رو کرده به مردم کرده و می گوید: هرکه مرا می شناسد پس من جندب غفاری هستم، و هرکه مرا نمی شناسد پس بداند که من ابوذر غفاری هستم، شنیدم که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: هرکه در سالیان اول پس از اسلام با منِ پیامبر(صلی الله علیه و آله) و در سال های پس از آن با خانواده ام بجنگد خداوند در قیامت او را با دجال محشور کند. همانا مَثَلِ اهل بیت من در میان شما همچون کشتی نوح است، هرکه بر آن سوار شود نجات
ص: 93
می یابد و هرکه از آن دوری کند غرق می شود و آنان مانند باب حطه می باشند که هرکه در آن داخل شود نجات می یابد و هرکه در آن داخل نشود نابود می گردد. (1)
أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ جَرِيرٍ الطَّبَرِيُّ، قَالَ حَدَّثَنِي عِيسَى بْنُ مِهْرَانَ، قَالَ أَخْبَرَنَا مُخَوَّلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، قَالَ أَخْبَرَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْأَسْوَدِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَزَوَّرِ، عَنْ أَبِي عُمَرَ الْبَزَّازِ، عَنْ رَافِعٍ مَوْلَى أَبِي ذَرٍّ، قَالَ: صَعِدَ أَبُو ذَرٍّ عَلَى دَرَجَةِ الْكَعْبَةِ حَتَّى أَخَذَ بِحَلْقَةِ الْبَابِ، ثُمَّ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَيْهِ، فَقَالَ: أَيُّهَا النَّاسُ، مَنْ عَرَفَنِي فَقَدْ عَرَفَنِي وَ مَنْ أَنْكَرَنِي فَأَنَا أَبُو ذَرٍّ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) يَقُولُ: إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ، مَنْ رَكِبَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَرَكَهَا هَلَكَ، وَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) يَقُولُ: اجْعَلُوا أَهْلَ بَيْتِي مِنْكُمْ مَكَانَ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ مَكَانَ الْعَيْنَيْنِ مِنَ الرَّأْسِ، فَإِنَّ الْجَسَدَ لَا يَهْتَدِي إِلَّا بِالرَّأْسِ، وَ لَا يَهْتَدِي الرَّأْسُ إِلَّا بِالْعَيْنَيْنِ.
رافع غلام ابوذر گفته است: ابوذر که خدایش از او خشنود باشد بر پله ی کعبه بالا رفت و حلقه ی در را گرفت و سپس پشتش را بر آن تکیه داد و گفت: ای مردم! هرکه مرا می شناسد که هیچ و هرکه مرا نمی شناسد من ابوذر هستم و از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیدم که فرمودند: همانا حکایت خاندانم در این امتهمچون حکایت کشتی نوح است که هرکه بر آن سوار شود نجات می یابد و هرکه آنرا ترک کند هلاک می گردد. از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیدم که فرمود: خاندانم را نسبت به خودتان همچون جایگاه سر از بدن و دو چشم از سر قرار دهید، زیرا بدن جز به سبب سر هدایت نمی شود و سر جز به سبب چشمان راه به جایی نمی برد. (2)
ص: 94
هرکه از ما تخلف کند هلاک شود
حَدَّثَنَا أَبِي رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَسْبَاطٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: يَا أَبَا بَصِيرٍ نَحْنُ شَجَرَةُ الْعِلْمِ وَ نَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ النَّبِيِّ(صلی الله علیه و آله) وَ فِي دَارِنَا مَهْبِطُ جَبْرَئِيلَ(علیه السلام) وَ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ مَعَادِنُ وَحْيِ اللَّهِ مَنْ تَبِعَنَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنَّا هَلَكَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
امام صادق(علیه السلام): اى ابو بصير مائيم درخت دانش مائيم خاندان پيغمبر(صلی الله علیه و آله)، در خانه ما جبرئيل(علیه السلام) فرود مى آمد، ما خزانه دار علم خدا، معادن وحى خدائيم هر كه پيرو ما باشد نجات يافته و هر كه از ما تخلف كند هلاك است اين حق بر خداست. (1)
ائمه اطهار(علیهم اسلام) نشانه های هدایتحدیث26: السَّلَامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ وَ الْأَدِلَّاءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَقِرِّينَ فِي أَمْرِ اللَّهِ وَ التَّامِّينَ فِي مَحَبَّةِ اللَّهِ
وَ الْمُخْلِصِينَ فِي تَوْحِيدِ اللَّهِ وَ الْمُظْهِرِينَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْيِهِ وَ عِبَادِهِ الْمُكْرَمِينَ الَّذِينَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُون
حدیث26: در زیارت جامعهﻱ کبیره می خوانیم: سلام بر دعوت کنندگان به سوی خداوند و راهنمایان به سوی رضای او، و ظاهرکنندگانِ امر و نهیش، سلام
ص: 95
بربندگان بزرگوار او که در گفتار از او سبقت نگرفته و به امر او عمل می نمایند، آن ها مطیع پروردگار، قیام کنندهﻱ به امر او، عمل کنندهﻱ به اراده و امر او، هدایت کنندهﻱ به راه او، و حکم کننده براساس گفتار او باشند.(1)
حدیث27: أَشْهَدُ أَنَّكُمْ أَبْوَابُ نِعَمِ اللَّهِ الَّتِي فَتَحَهَا عَلَى بَرِيَّتِهِ وَ الْأَعْلَامُ الَّتِي فَطَرَهَا لِإِرْشَادِ خَلِيقَتِه
حدیث27: در زیارت اهل بیت(علیهم اسلام) می خوانیم: شهادت می دهم که شما پرچم هائی هستید که خداوند برای هدایت مخلوقات خلق نموده.(2)
ائمه اطهار(علیهم اسلام) سبب اتصال بین بندگان و خدای متعال
حدیث28: فی دعا الندبة: أَيْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاء
حدیث28: در فرازی از دعای ندبه آمده: کجاست! آن سبب و وسیلهﻱ متصل کنندهﻱ بین آسمان و زمین.(3)راه ائمه اطهار(علیهم اسلام) راه نجات
حدیث29: يَا مَوْلَايَ شَقِيَ مَنْ خَالَفَكُمْ وَ سَعِدَ مَنْ أَطَاعَكُم
حدیث29: و در زیارت آل یاسین خطاب به امام زمانf می گوئیم: ای مولای من، هر که با شما مخالفت کند شقی و بدبخت، و هر که از شما اطاعت کند سعید و خوشبخت باشد.(4)
ص: 96
حدیث30: انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ فَلَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ هُدًى وَ لَنْ يُعِيدُوكُمْ فِي رَدًى فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا
حدیث30: امیرالمؤمنین(علیه السلام): به خاندان پیامبرتان بنگرید، و بدان سو که می روند بروید، و پی آنان را بگیرید که هرگز شما را از راه رستگاری بیرون نکرده و به هلاکت نخواهند کشید. (1)
حدیث31: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام)
يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) مَنْ أَرَادَ أَنْ يَحْيَا حَيَاتِي وَ يَمُوتَ مِيتَتِي وَ يَدْخُلَ جَنَّةَ عَدْنٍ الَّتِي غَرَسَهَا اللَّهُ رَبِّي بِيَدِهِ فَلْيَتَوَلَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) وَ لْيَتَوَلَّ وَلِيَّهُ وَ لْيُعَادِ عَدُوَّهُ وَ لْيُسَلِّمْ لِلْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِنَّهُمْ عِتْرَتِي مِنْ لَحْمِي وَ دَمِي أَعْطَاهُمُ اللَّهُ فَهْمِي وَ عِلْمِي إِلَى اللَّهِ أَشْكُو أَمْرَ أُمَّتِي الْمُنْكِرِينَ لِفَضْلِهِمْ الْقَاطِعِينَ فِيهِمْ صِلَتِي وَ ايْمُ اللَّهِ لَيَقْتُلُنَّ ابْنِي لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِي.حدیث31: امام صادق(علیه السلام) از قول رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مي فرمايد: كسى كه خواهد زندگى و مرگش زندگى و مرگ من باشد و به بهشت برينى كه پروردگارم به دست قدرت خود كاشته در آيد بايد پيروى على بن ابى طالب(علیه السلام) كند و با دوستش دوستى و با دشمنش دشمنى نمايد و نسبت به اوصياء پس از وى تسليم باشد زيرا ايشان از خاندان من و از گوشت و خون منند و خدا فهم و علم مرا به ايشان عطا فرموده است: به خدا شكايت مي كنم از حال آن امتم كه فضيلت ايشان را منكر گشته، پيوند مرا با
ص: 97
ايشان قطع كنند (رعايت قرابت آنها را كه اجر رسالت منست نكنند) به خدا سوگند كه دو فرزندم را مي كشند خدا شفاعتم را به آنها نرساند. (1)
حدیث32: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الْقَهَّارِ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَحْيَا حَيَاتِي وَ يَمُوتَ مِيتَتِي وَ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ الَّتِي وَعَدَنِيهَا رَبِّي وَ يَتَمَسَّكَ بِقَضِيبٍ غَرَسَهُ رَبِّي بِيَدِهِ فَلْيَتَوَلَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) وَ أَوْصِيَاءَهُ مِنْ بَعْدِهِ فَإِنَّهُمْ لَا يُدْخِلُونَكُمْ فِي بَابِ ضَلَالٍ وَ لَا يُخْرِجُونَكُمْ مِنْ بَابِ هُدًى فَلَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ وَ إِنِّي سَأَلْتُ رَبِّي أَلَّا يُفَرِّقَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْكِتَابِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ
الْحَوْضَ هَكَذَا وَ ضَمَّ بَيْنَ إِصْبَعَيْهِ وَ عَرْضُهُ مَا بَيْنَ
صَنْعَاءَ إِلَى أَيْلَةَ فِيهِ قُدْحَانُ فِضَّةٍ وَ ذَهَبٍ عَدَدَ النُّجُومِ
حدیث32: پيغمبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: هر كه را خوش آيد كه چون من زندگى كند و چون من بميرد و در بهشتى كه خدا مرا وعده داده در آيد و به شاخه اى كه پروردگارم بدست قدرت خود كاشته دست آويزد، بايد على بن ابى طالب(علیه السلام) و جانشينانش را اطاعت كند، زيرا آنها شما را به هيچ در گمراهى در نياورده و از هيچ در هدايت خارج نكنند شما به ايشان ياد ندهيد كه آنها از شماداناترند من از پروردگارم خواستم كه ميان آنها و قرآن جدائى نيندازد تا سر حوض بر من وارد شوند، اين چنين دو انگشت (سبابه) خود را به هم چسبانيد پهناى آن حوض به مسافت ميان صنعاء تا ايلة است و به عدد ستارگان جام هاى سيمين و زرين دارد. (2)
حدیث33: الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ قَالَ أَبُو
ص: 98
جَعْفَرٍ(علیه السلام) وَ إِنَّ الرَّوْحَ وَ الرَّاحَةَ وَ الْفَلْجَ وَ الْعَوْنَ وَ النَّجَاحَ وَ الْبَرَكَةَ وَ الْكَرَامَةَ وَ الْمَغْفِرَةَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ الْيُسْرَ وَ الْبُشْرَى وَ الرِّضْوَانَ وَ الْقُرْبَ وَ النَّصْرَ وَ التَّمَكُّنَ وَ الرَّجَاءَ وَ الْمَحَبَّةَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَنْ تَوَلَّى عَلِيّاً(علیه السلام) وَ ائْتَمَّ بِهِ وَ بَرِئَ مِنْ عَدُوِّهِ وَ سَلَّمَ لِفَضْلِهِ وَ لِلْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِ حَقّاً عَلَيَّ أَنْ أُدْخِلَهُمْ فِي شَفَاعَتِي وَ حَقٌّ عَلَى رَبِّي تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ يَسْتَجِيبَ لِي فِيهِمْ فَإِنَّهُمْ أَتْبَاعِي وَ مَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي.
حدیث33: امام باقر(علیه السلام) (از قول پيغمبر(صلی الله علیه و آله) چنان كه مجلسى گويد) فرمود: همانا نسيم رحمت و آسودگى و پيروزى و كمك و كاميابى و بركت و بزرگوارى و آمرزش و ايمنى و توانگرى و مژده و رضوان و تقرب و يارى و توانائى و اميد و دوستى خداى عز و جل، براى كسى است كه على(علیه السلام) را دوست بدارد. و اطاعتش كند و از دشمنش بيزارى جويد و به فضيلت او و جانشينانش معترف باشد، بر من است كه ايشان را در شفاعتم در آورم و بر پروردگار من است كه شفاعت مرا نسبت به ايشان بپذيرد، زيرا آنها پيرو منند و هر كه پيروى من كند از آن من است. (1)ائمه اطهار پرچم هدایت
حدیث34: قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام): نَحْنُ رَايَةُ الْحَقِّ الَّتِي مَنْ تَبِعَهَا نَجَا وَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا هَوَى وَ نَحْنُ أَئِمَّةُ الدِّينِ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ نَحْنُ مَعْدِنُ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ إِلَيْنَا تَخْتَلِفُ الْمَلَائِكَةُ وَ نَحْنُ سِرَاجٌ لِمَنِ اسْتَضَاءَ وَ السَّبِيلُ لِمَنِ اهْتَدَى وَ نَحْنُ الْقَادَةُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ نَحْنُ الْجُسُورُ وَ الْقَنَاطِرُ وَ نَحْنُ السَّنَامُ الْأَعْظَمُ وَ بِنَا يَنْزِلُ الْغَيْثُ وَ بِنَا يَنْزِلُ الرَّحْمَةُ وَ بِنَا يُدْفَعُ الْعَذَابُ وَ
ص: 99
النَّقِمَةُ فَمَنْ سَمِعَ هَذَا الْهُدَى فَلْيَتَفَقَّدْ فِي قَلْبِهِ حُبَّنَا فَإِنْ وَجَدَ فِيهِ الْبُغْضَ لَنَا وَ الْإِنْكَارَ لِفَضْلِنَا فَقَدْ ضَلَّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ.
حدیث34: امام صادق(علیه السلام): ما همان پرچم حقّی هستیم که هرکه پیرو آن باشد نجات یافته و کسی که از آن تخلف ورزد گمراه می گردد ما معدن نبوت، محل و موضع رسالتیم. فرشتگان به سوی ما رفت و آمد می نمایند باران به واسطهﻱ ما می بارد، رحمت به وسیلهﻱ ما فرود می آید، و عذاب و نقمت به واسطهﻱ ما دفع می شود. هر که این هدایت را شنید در دلش در جستجوی محبّت ما باشد، اگر در آن دشمنی ما و انکار فضایل ما را بیابد از راه راست منحرف شده.(1)
حدیث35: قَالَ عَلِيٌ(علیه السلام):....وَ إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ مِنْ عِلْمِ اللَّهِ عَلِمْنَا وَ بِحُكْمِ اللَّهِ حَكَمْنَا وَ مِنْ قَوْلِ صَادِقٍ سَمِعْنَا فَإِنْ تَتَّبِعُوا آثَارَنَا تَهْتَدُوا بِبَصَائِرِنَا وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلُوا يُهْلِكُكُمُ اللَّهُ بِأَيْدِينَا مَعَنَا رَايَةُ الْحَقِّ مَنْ تَبِعَهَا لَحِقَ وَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا غَرِق
حدیث35: امیرالمؤمنین(علیه السلام) در حدیثی بسیار زیبا و پرمعنا فرمودند: آگاه باشید! ما خاندانی هستیم که علم ما از علم خدا، و حکم ما به حکم خداست، اگر پیروی کنید اعمال و آثار ما را، به بنیایی ما هدایت شده، و اگر پیروی نکردید،خدا شما را نابود کند، با ماست پرچم و نشانه حقّ. آن کسی که پیروی ما کند به ما می پیوندد و کسی که با ما مخالفت ورزد هلاک می شود. (2)
حدیث36: أَشْهَدُ أَنَّكُمْ أَبْوَابُ نِعَمِ اللَّهِ الَّتِي فَتَحَهَا عَلَى بَرِيَّتِهِ وَ الْأَعْلَامُ الَّتِي فَطَرَهَا لِإِرْشَادِ خَلِيقَتِه
حدیث36: در زیارت اهل بیت (علیهم اسلام) می خوانیم: شهادت می دهم که شما پرچم هائی هستید که خداوند برای هدایت مخلوقات خلق نموده(3)
ص: 100
حدیث37: قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام): مَعَنَا رَايَةُ الْحَقِّ مَنْ تَبِعَهَا لَحِقَ وَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا غَرِقَ أَلَا وَ بِنَا يُدْرَكُ تِرَةُ كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ بِنَا تُخْلَعُ رِبْقَةُ الذُّلِّ عَنْ أَعْنَاقِكُمْ وَ بِنَا فُتِحَ لَا بِكُمْ وَ بِنَا يُخْتَمُ لَا بِكُمْ.
حدیث37: امام صادق(علیه السلام): از پدران بزرگوارش: پرچم حقّ همراه ماست، هركه در پى آن آيد (به س-اح-ل ن-ج-ات) رس-د و هركه ازآن عقب مانَد هلاک گردد، بدانيد به وسيلهﻱ ما انتقام خون هر م-ؤمنى گرفته شود و به وسيلهﻱ ما طوق خوارى از گردن هايتان برداشته شود و به وسيلهﻱ ما ب-اب ف-ت-ح گ-ش-وده شده و به وسيلهﻱ ماست كه درها مهر و بسته می شود نه به وسيلهﻱ شما.(1)
امام راهنمای امت
حدیث38: قَالَ عَلِيٌ(علیه السلام): اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُه.... يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ..... أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِه حدیث38: امیرالمومنین(علیه السلام) در حدیثی زیبا و پرمعنا فرمودند: زمین از کسی که با حجت برای خدا قیام کند خالی نمی ماند یا ظاهر و مشهور است و یا غائب... خداوند به واسطه آنان حجت ها و دلائل آشکارش را حفظ می کند... آنان خلفای خدا در زمین اند و داعیان به دین خدایند.
حدیث39: قَالَ الرِّضَا(علیه السلام): الْإِمَامُ عَالِمٌ لَا يَجْهَلُ رَاعٍ لَا يَنْكُلُ مَعْدِنُ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَةِ وَ النُّسُكِ وَ الزَّهَادَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَةِ
ص: 101
حدیث39: امام رضا(علیه السلام) در حدیثی فرمودند: امام عالمی است که جهل در او راه نداشته و راهبر و نگهبانی است که سستی و ترس بر او عارض نمی گردد، او معدن قداست، طهارت، عبادت، زهد و علم به شمار می رود.(1)
حدیث40: قَالَ عَلِيٌ(علیه السلام): فَبَعَثَ فِيهِمْ
رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِه.... وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول
حدیث40: آقا امیرالمومنین(علیه السلام) در حدیثی زیبا و پرمعنا فرمودند: پس رسولان خویش را در میان آنان مبعوث کرد و پیامبرانش را پی در پی فرستاد تا... گنج های عقل ها را برای آنان بیرون آورند.(2)
پیروی از ایشان عامل نجات از ضلالت
حدیث41: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيِّ عَنْ بَعْضٍ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ:... لَا يَهْتَدِي هَادٍ مِنْ ضَلَالَةٍ إِلَّا بِهِمْحدیث41: امام صادق(علیه السلام): هیچ هدایت شونده ای از ضلالت و گمراهی نجات نیافته مگر به سبب ایشان (اهل بیت(علیهم اسلام)).(3)
همراهی با ایشان موجب رستگاری
حدیث42: اللَّازِمُ لَكُمْ لَاحِق ...وَ ضَلَّ مَنْ فَارَقَكُمْ وَ فَازَ مَنْ تَمَسَّكَ بِكُمْ
ص: 102
حدیث42: در زیارت جامعهﻱ کبیره آمده است: کسی که با شما اهل بیت(علیهم اسلام) همراه باشد به شما پیوسته، و هرکه از شما جدا شود گمراه می گردد و هرکه نیز به شما متمسک شود به رستگاری می رسد.(1)
اطاعت از امام(علیه السلام) موجب نجات
حدیث43: أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ الْعَظِيمِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ كَانَ مَرِيضاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عِيسَى بْنِ السَّرِيِّ اليسري عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: مِنَّا الْإِمَامُ الْمَفْرُوضُ طَاعَتُهُ مَنْ جَحَدَهُ مَاتَ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً وَ اللَّهِ مَا تُرِكَ الْأَرْضُ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ يُهْتَدَى بِهِ إِلَى اللَّهِ حُجَّةً عَلَى الْعِبَادِ مَنْ تَرَكَهُ هَلَكَ وَ مَنْ لَزِمَهُ نَجَا حَقّاً عَلَى اللَّهِ.
حدیث43: امام صادق(علیه السلام) در روایتی روشنگرانه فرمودند: امامی که اطاعتش فرض است از ماست. کسی که او را انکار کند یهودی یا نَصرانیمی میرد، سوگند به خدا، زمین از زمانی که آدم(علیه السلام) را قبض روح کرده است از امامی که به سوی خدا هدایت کند خالی نشده. امامی که حجت خدا بر بندگانست و کسی که او را ترک کند هلاک می شود و کسی که ملازم او باشد نجات می یابد(2)
حدیث44: أَبُو مُحَمَّدٍ الْقَاسِمُ بْنُ الْعَلَاءِ رَحِمَهُ اللَّهُ رَفَعَهُ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:...كُنَّا
فِي أَيَّامِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا(علیه السلام) بِمَرْوَ فَاجْتَمَعْنَا فِي مَسْجِدِ جَامِعِهَا فِي يَوْمِ جُمُعَةٍ فِي بَدْءِ مَقْدَمِنَا فَأَدَارَ النَّاسُ أَمْرَ الْإِمَامَةِ وَ ذَكَرُوا كَثْرَةَ
ص: 103
اخْتِلَافِ النَّاسِ فِيهَا فَدَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ الرِّضَا(علیه السلام) فَأَعْلَمْتُهُ مَا خَاضَ النَّاسُ فِيهِ فَتَبَسَّمَ ثُمَّ قَال:...الْإِمَامُ كَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ لِلْعَالَمِ ....الْإِمَامُ
الْبَدْرُ الْمُنِيرُ وَ السِّرَاجُ الزَّاهِرُ وَ النُّورُ السَّاطِعُ وَ النَّجْمُ الْهَادِي فِي غَيَاهِبِ الدُّجَى وَ الْبَلَدِ الْقِفَارِ وَ لُجَجِ الْبِحَارِ ....
وَ الدَّالُّ عَلَى الْهُدَى وَ الْمُنْجِي مِنَ الرَّدَى... وَ الدَّلِيلُ فِي الْمَهَالِكِ مَنْ فَارَقَهُ فَهَالِك
حدیث44: امام رضا(علیه السلام) در ضمن حدیثی مفصل و بسیار زیبا فرمودند: امام(علیه السلام) چون خورشيد تابان است برای عالَم...امام ماه درخشان و چراغ روشن کننده و نوری تابنده و ستاره ای هدایت کننده در تاريكى هاى وحشت زا و بيابان هاى بى آب و علف و درياهاى ژرف.... و راهنماى راه هدايت و نجات بخش از بدبختى است ...امام راهنمای در مهلکه هاست هر آن که از او جدا شود، هلاک گردد. (1)
آری بدرستی که هر که از امام(علیه السلام) اطاعت کند نجات یافته و هر که پیروی از او را ترک کند هلاک می گردد.هدایت کنندگان امت
حدیث45: أَبِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(علیه السلام) أَسْأَلُهُ عَنْ تَفْسِيرِ قَوْلِهِ تَعَالَى «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» إِلَى آخِرِ الْآيَةِ فَكَتَبَ إِلَيَّ الْجَوَاب:... مَنْ فَارَقَنَا هَلَكَ وَ مَنْ تَبِعَنَا نَجَا....... نَحْنُ نُورٌ لِمَنْ
تَبِعَنَا وَ هُدًى لِمَنِ اهْتَدَى بِنَا
حدیث45: امام رضا(علیه السلام) در حدیثی بسیار زیبا فرمودند: ... عبد اللَّه بن جندب گفت براى حضرت رضا(علیه السلام) نوشتم اين آيه را تفسير فرمايید «اللَّهُ نُورُ
ص: 104
السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» در جواب من نوشت:...هر كه از ما جدا شود هلاك مي گردد، و هر كه پيرو ما باشد نجات مى يابد... ما برای کسی که از ما پیروی کند روشنایی هستیم و برای کسی که به وسیلهﻯ ما راه بجوید مایهﻯ راهنمایی.(1)
حدیث46: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام): وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي تَرَكَهُ وَ لَنْ تَأْخُذُوا بِمِيثَاقِ الْكِتَابِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي نَقَضَهُ وَ لَنْ تَمَسَّكُوا بِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي نَبَذَهُ فَالْتَمِسُوا ذَلِكَ مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ فَإِنَّهُمْ عَيْشُ الْعِلْمِ وَ مَوْتُ الْجَهْلِ هُمُ الَّذِينَ يُخْبِرُكُمْ حُكْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ وَ صَمْتُهُمْ عَنْ مَنْطِقِهِمْ وَ ظَاهِرُهُمْ عَنْ بَاطِنِهِمْ لَا يُخَالِفُونَ الدِّينَ وَ لَا يَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَهُوَ بَيْنَهُمْ شَاهِدٌ صَادِقٌ وَ صَامِتٌ نَاطِق.
حدیث46: امیرالمؤمنین(علیه السلام): بدانید که شما هرگز راه رستگاری را نخواهید یافت تا کسی که آن را رها کرده بشناسید و هرگز به پیمان قرآن وفا نمی کنید تا کسی که پیمانش را شکسته بشناسید و هرگز به قرآن چنگ نمی زنید تا کسی که آن را به دور انداخته بشناسید و این همه را از اهل قرآن بخواهید که دانش به آن ها زنده و نادانی با وجود آن ها مرده آنان که داوری شان شما را از دانش آنان خبر می دهد وسکوتشان از سخنشان و بُرونشان از درونشان، نه با دین مخالفتی ورزیده و نه در آن اختلافی دارند دین در میان آنان گواهی راستین و خاموشی گویاست.(2)
حدیث47: قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام): مَعَنَا رَايَةُ الْحَقِّ مَنْ تَبِعَهَا لَحِقَ وَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا غَرِقَ أَلَا وَ بِنَا يُدْرَكُ تِرَةُ كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ بِنَا تُخْلَعُ رِبْقَةُ الذُّلِّ عَنْ أَعْنَاقِكُمْ وَ بِنَا
فُتِحَ لَا بِكُمْ وَ بِنَا يُخْتَمُ لَا بِكُمْ.
حدیث47: امام صادق(علیه السلام): از پدران بزرگوارش: پرچم حقّ همراه ماست، هركه در پى آن آيد (به س-اح-ل ن-ج-ات) رس-د و هركه ازآن عقب مانَد هلاک
ص: 105
گردد، بدانيد به وسيلهﻱ ما انتقام خون هر م-ؤمنى گرفته شود و به وسيلهﻱ ما طوق خوارى از گردن هايتان برداشته شود و به وسيلهﻱ ما ب-اب ف-ت-ح گ-ش-وده شده و به
وسيلهﻱ ماست كه درها مهر و بسته مى شود نه به وسيلهﻱ شما.(1)
حدیث48: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ الْمَكِّيِّ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ النَّبِي(صلی الله علیه و آله):... وَ هُمْ أَبْوَابُ الْعِلْمِ فِي أُمَّتِي مَنْ تَبِعَهُمْ نَجَا مِنَ النَّارِ وَ مَنِ اقْتَدَى بِهِمْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيم
حدیث48: پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله): در بیان جایگاه امامان فرمودند: آنان درهای علمند در میان امّتم هر که از آنان پیروی کند از آتش نجات می یابد و هر که به آن ها اقتدا کند به راه راست رهنمون شود.(2)حدیث49: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام): انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ فَلَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ هُدًى وَ لَنْ يُعِيدُوكُمْ فِي رَدًى فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا...
حدیث49: امیرالمؤمنین(علیه السلام): به اهل بیت پیامبرتان بنگرید، راه ایشان را در پیش گرفته و ردپای آنان را دنبال کنید که، هرگز شما را از راه رستگاری بیرون نخواهند کرد و هیچ گاه به نابودیتان باز نمی گردانند.(3)
حدیث50: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام):...أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِي ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ
ص: 106
حدیث50: امیرالمؤمنین(علیه السلام): در خطاب به عثمان بن حنیف فرمودند: هان ای عثمان! به راستی که هر پیروی را پیشوایی است که از او پیروی می نماید و از نور دانش او روشنی می جوید.(1)
حدیث51: قَالَ عَلِيٌ(علیه السلام):...وَ اقْتَدُوا بِهَدْيِ نَبِيِّكُمْ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ الْهَدْيِ وَ اسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهَا أَهْدَى السُّنَن
حدیث51: امیرالمؤمنین(علیه السلام): به هدایت پیامبرتان اقتدا کنید که آن برترین هدایت است و به سنّت او عمل کنید که آن هدایت کننده ترین سنت هاست.(2)
ائمه اطهار ستارگان هدایت
حدیث52:
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَسْبَاطِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: سَأَلَ الْهَيْثَمُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه
السلام) وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ قَوْلِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) النَّجْمُ وَ الْعَلَامَاتُ هُمُ الْأَئِمَّةُ(علیهم اسلام)*
حدیث52: هيثم از امام صادق(علیه السلام) راجع به قول خداى عز و جل «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ»(3) و علاماتى گذاشت و به وسيله ستاره هدايت شوند پرسيد، امام(علیه السلام) فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ستاره است و علامات ائمه اند.(4)
حدیث53: الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا(علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ»(5) قَالَ نَحْنُ الْعَلَامَاتُ وَ النَّجْمُ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله).*
ص: 107
حدیث53: وشاء می گويد: از حضرت رضا(علیه السلام) راجع به قول خداى تعالى «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» و علاماتى گذاشت و به وسيله ستاره هدايت شوند پرسيدم فرمود: ما هستيم علامات و ستاره رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است. (1)
ائمه اطهار بشیر و نذیرحدیث54: «وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ» قَالَ مَنْ بَلَغَ هُوَ الْإِمَامُ قَالَ مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه و آله) يُنْذِرُ وَ إِنَّا نُنْذِرُ كَمَا أَنْذَرَ بِهِ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله)
حدیث54: درباره آیه شریفه «وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ» از امام صادق(علیه السلام) سوال شد: امام(علیه السلام) فرمودند: «مَنْ بَلَغَ» همان امام(علیه السلام) است سپس فرمودند: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مردم را متوجه مي كند و مي ترساند ما نيز مي ترسانيم، مانند رسول خدا(صلی الله علیه و آله)(2)
حدیث سفینهݑ
حدیث55: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله): مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَكَ.
حدیث55: رسول خدا(صلی الله علیه و آله): مَثَلِ اهل بیت من، مثل کشتی نوح(علیه السلام) است، که هرکه سوار شد (پیروی از آن ها کرد) نجات یافت، و هرکه تخلّف کرد هلاک شد. (3)
حدیث56: وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا زُجَ فِي النَّارِ.
ص: 108
حدیث56: و به همين اسناد از آن حضرت روايت است كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: مَثَلِ اهل بيت من در بين شما مَثَلِ كشتى نوح است كه هر كه در آن در آمد نجات يافت و هر كه تخلّف نمود در آب غرق و در آتش پرت شد.(1)حدیث ثقلین
حدیث57: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله): فِي آخِرِ خُطْبَتِهِ يَوْمَ قَبَضَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ مُسَبِّحَتَيْهِ وَ لَا أَقُولُ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ
الْمُسَبِّحَةِ وَ الْوُسْطَى فَتَسْبِقَ إِحْدَا هُمَا الْأُخْرَى
فَتَمَسَّكُوا
بِهِمَا لَا تَزِلُّوا وَ لَا تَضِلُّوا وَ لَا تَقَدَّمُوهُمْ فَتَضِلُّوا.
حدیث57: رسول خدا(صلی الله علیه و آله): در آخرين خطبه اش روزى كه خداى عزوجل قبض روحش فرمود (و او را به نزد خودش برد) فرمود: من همانا دو چيز در ميان شما مي گذارم كه پس از من هرگز گمراه نشويد تا مادامى كه به آن دو چنگ زنيد: كتاب خدا، و عترتم كه اهل بيت(علیهم اسلام) (و خاندان) منند زيرا خداى لطيف و خبیر به من خبر داده كه آن دو از هم جدا نشوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند، مانند اين دو (انگشت كه با هم برابرند) و دو (انگشت سبابه خود را به هم چسباند و نمي گويم مانند اين دو انگشت، و انگشت سبابه و وسطى را به هم چسباند. (يعنى با هم برابرند و اين طور نيست) كه يكى بر ديگرى پيش باشد (و جلو افتد) پس به هر دوى اينها چنگ زنيد تا نلغزيد و گمراه نشويد، و برايشان جلو نيفتيد كه گمراه شويد.(2)
ص: 109
هدایت کنندگان دلسوز امتحدیث58: وَ
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ قَالَ: قَالَ الْبَاقِرُ(علیه السلام):....فَوَ اللَّهِ مَا يُوجَدُ الْعِلْمُ إِلَّا هَاهُنَا وَ كَانَ يَقُولُ مِحْنَةُ النَّاسِ عَلَيْنَا عَظِيمَةٌ إِنْ دَعَوْنَاهُمْ لَمْ يُجِيبُونَا وَ إِنْ تَرَكْنَاهُمْ لَمْ يَهْتَدُوا بِغَيْرِنَا
حدیث58: امام باقر(علیه السلام) فرمودند: به خدا سوگند كه علم جز در اين خاندان يافت نشود. و پیوسته آن جناب مي فرمود: رنج مردم براى ما زياد است اگر دعوتشان كنيم نمی پذيرند و اگر رها نمائيم آنها را هدايت نمى يابند جز به وسيله ما. (1)
حدیث59: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو أَحْمَدَ مُحَمَّدُ بْنُ زِيَادٍ الْأَزْدِيُّ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله) بَلِيَّةُ النَّاسِ عَظِيمَةٌ إِنْ دَعَوْنَاهُمْ لَمْ يُجِيبُونَا وَ إِنْ تَرَكْنَاهُمْ لَمْ يَهْتَدُوا بِغَيْرِنَا.
حدیث59: حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: گرفتارى مردم زياد است اگر آنها را دعوت كنيم نمى پذيرند و اگر رها كنيم جز به وسيله ما هدايت نمى يابند. (2)
ص: 110
ص: 111
تفسیر قرآن
«فَأَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»(1)اما کسانی که در دل هایشان کجی و انحراف است از متشابهات قرآن پیروی می کنند برای فتنه جویی و طلب تاویل آن، با آن که تاویل آن را کسی جز خدا و راسخان در علم نمی دانند.
حدیث1: تفسير الإمام(علیه السلام) قَالَ رَسُولُ اللَّه(صلی الله علیه و آله):... وَ مَنْ طَلَبَ الْهُدَى فِي غَيْرِهِ (القرآن) أَضَلَّهُ اللَّهُ
حدیث1: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: هرکه هدایت را در غیر قرآن بجوید، خدا او را گمراه فرماید(و به خود واگذارد)(2)
حدیث2: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ الصَّلْتِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُه: مَا آمَنَ بِي مَنْ فَسَّرَ بِرَأْيِهِ كَلَامِي...*
حدیث2: خداوند متعال در حدیثی قدسی فرموده است: کسی که کلام مرا به رای خود تفسیر کند به من ایمان نیاورده....(3)
حدیث3: وَ فِي الْخِصَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُفَضَّلٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيَّبِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَمُرَةَ قَال:...قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) لَعَنَ اللَّهُ الْمُجَادِلِينَ فِي دِينِ اللَّهِ عَلَى لِسَانِ سَبْعِينَ نَبِيّاً وَ مَنْ جَادَلَ فِي آيَاتِ اللَّهِ
ص: 112
كَفَرَ قَالَ اللَّهُ ما يُجادِلُ فِي آياتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَ مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْيِهِ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِب حدیث3: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در حدیثی روشنگرانه فرمودند: ...کسی که قرآن را به رای خود تفسیر کند، بر خدا افترا و دروغ بسته است.(1)
حدیث4: أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ قَالَ:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِم: قال الباقر(علیه السلام): ...وَ نَحْنُ فَلَيْسَ يَعْلَمُهُ غَيْرُنَا*
حدیث4:
امام باقر(علیه السلام): ...علم قرآن را کسی غیر از ما نمی داند(2)
حدیث5: نهج البلاغة مِنْ وَصِيَّتِهِ لِابْنِ عَبَّاسٍ لَمَّا بَعَثَهُ لِلِاحْتِجَاجِ عَلَى الْخَوَارِجِ لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ يَقُولُونَ وَ لَكِنْ حَاجِّهِمْ بِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ يَجِدُوا عَنْهَا مَحِيصاً.
حدیث5: امیرالمومنین(علیه السلام) خطاب به ابن عباس زمانی که او را به سوی خوارج فرستاد فرمود: با خوارج، با آیات قرآن مباحثه نکن که قرآن تاب معانی مختلف و امکان تفاسیر گوناگون دارد، تو چیزی می گویی و آن ها چیزی دیگر، لیکن با سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) با آن ها محاجه کن که در برابر آن، پاسخی نخواهند یافت. (3)
حدیث6: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْحَافِظُ الْبَغْدَادِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ ثَابِتِ بْنِ كِنَانَةَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْعَبَّاسِ أَبُو جَعْفَرٍ الْخُزَاعِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا حَسَنُ بْنُ الْحُسَيْنِ الْعُرَنِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ ثَابِتٍ عَنْ عَطَاءِبْنِ السَّائِبِ عَنْ أَبِي يَحْيَى عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:...إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَ عَلَيَّ الْقُرْآنَ وَ هُوَ الَّذِي مَنْ خَالَفَهُ ضَلَّ وَ مَنِ ابْتَغَى عِلْمَهُ عِنْدَ غَيْرِ عَلِيٍّ هَلَك
ص: 113
حدیث6: پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در حدیثی زیبا و پر معنا فرمودند:...خداوند عزوجل قرآن را بر من نازل کرد هر که از قرآن تخلف کند گمراه شده و هر که علم قرآن را از غیر علی(علیه السلام) بجوید هلاک می گردد(1)
حدیث 7: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْحَافِظُ الْبَغْدَادِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ ثَابِتِ بْنِ كِنَانَةَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْعَبَّاسِ أَبُو جَعْفَرٍ الْخُزَاعِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا حَسَنُ بْنُ الْحُسَيْنِ الْعُرَنِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ ثَابِتٍ عَنْ عَطَاءِ بْنِ السَّائِبِ عَنْ أَبِي يَحْيَى عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)الْمِنْبَرَ فَخَطَبَ وَ اجْتَمَعَ النَّاسُ إِلَيْهِ فَقَال:....إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَ عَلَيَّ الْقُرْآنَ وَ عَلِيٌّ سَفِيرُهُ فَمَنْ خَالَفَ الْقُرْآنَ ضَلَّ وَ مَنْ تَبِعَ غَيْرَ عَلِيٍّ ذَل....
حدیث7: نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) در روایتی زیبا و پرمعنا فرمودند:...خداوند قرآن را بر من نازل كرد و علي(علیه السلام) سفير قرآن است هر كه مخالف قرآن باشد گمراه شده و هر كه غير على(علیه السلام) را پيروى كند خوار می گردد(2)
حدیث8: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ:.....فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ إِنْ كُنْتَ إِنَّمَا فَسَّرْتَ الْقُرْآنَ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِكَ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ وَ إِنْ كُنْتَ قَدْ أَخَذْتَهُ مِنَ الرِّجَالِ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ وَيْحَك*
حدیث8: امام باقر(علیه السلام) خطاب به قتاده، درباره اهمیت مراجعه به اهل علم برای تفسیر قرآن فرمود: وای بر تو اگر قرآن را از جانب خود تفسیر کنی،هلاک شده و دیگران را نیز هلاک ساخته ای، و اگر از قول مردم تفسیر کنی، بازهم خود و دیگران را هلاک ساختی، قرآن را فقط کسی که مخاطب آنست، می شناسد(3)
ص: 114
حدیث9: ...وَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ:...سُئِلَ
عَنِ الْحُكُومَةِ فَقَالَ مَنْ حَكَمَ بِرَأْيِهِ بَيْنَ اثْنَيْنِ فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ فَسَّرَ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ فَقَدْ كَفَرَ.
حدیث9: امام صادق(علیه السلام) در حدیثی فرمودند: ...کسی که آیه ای از قرآن را تفسیر به رای کند قطعا کافر شده.(1)
حدیث10: الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيُّ(علیه السلام)
فِي تَفْسِيرِهِ بَعْدَ كَلَامٍ طَوِيلٍ فِي فَضْلِ الْقُرْآنِ قَالَ أَ تَدْرُونَ مَنِ الْمُتَمَسِّكُ بِهِ الَّذِي لَهُ بِتَمَسُّكِهِ هَذَا الشَّرَفُ الْعَظِيمُ هُوَ الَّذِي أَخَذَ الْقُرْآنَ وَ تَأْوِيلَهُ عَنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ عَنْ وَسَائِطِنَا السُّفَرَاءِ عَنَّا إِلَى شِيعَتِنَا لَا عَنْ آرَاءِ الْمُجَادِلِينَ وَ قِيَاسِ الْفَاسِقِينَ فَأَمَّا مَنْ قَالَ فِي الْقُرْآنِ بِرَأْيِهِ فَإِنِ اتَّفَقَ لَهُ مُصَادَفَةُ صَوَاب*
حدیث10: امام عسکری(علیه السلام):...آیا می دانید چه کسی به قرآن چنگ می زند؟ و چه کسی این فضیلت و شرافت عظیم را برای خود رقم زده؟ او کسی است که قرآن و تاویل آن را از ما اخذ کند و یا از کسی که واسطه و نماینده ماست و از ما یادگرفته و نقل می نماید، نه آن کسی که از رای و فکر اهل جدال و قیاس اخذ کند.(2)
حدیث11: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْحَافِظُ الْبَغْدَادِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ ثَابِتِ بْنِ كِنَانَةَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْعَبَّاسِ أَبُو جَعْفَرٍ الْخُزَاعِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا حَسَنُ بْنُ الْحُسَيْنِ الْعُرَنِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ ثَابِتٍ عَنْعَطَاءِ بْنِ السَّائِبِ عَنْ أَبِي يَحْيَى عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:..إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَ عَلَيَّ الْقُرْآنَ وَ هُوَ الَّذِي مَنْ خَالَفَهُ ضَلَّ وَ مَنِ ابْتَغَى عِلْمَهُ عِنْدَ غَيْرِ عَلِيٍّ هَلَك...وَ مَنْ
أَكْرَمَهُمْ أَكْرَمَنِي وَ مَنْ نَصَرَهُمْ نَصَرَنِي وَ مَنْ خَذَلَهُمْ خَذَلَنِي وَ مَنْ
ص: 115
طَلَبَ الْهُدَى فِي غَيْرِهِمْ فَقَدْ كَذَّبَنِي
حدیث11: رسول خدا(صلی الله علیه و آله): به درستی که خداوند قرآن را بر من نازل نمود و علی(علیه السلام) کسی است که هر که مخالفت او نماید در گمراهی واقع شده و کسی که علم قرآن را از غیر علی(علیه السلام) طلب کند، هلاک شده، تا آنجا که بعد از مدح اهل بیت(علیهم اسلام) خود فرمودند: کسی که اکرام کند آنان را مرا اکرام کرده و کسی که یاری کند ایشان را، مرا یاری نموده و کسی که ترک کند آنان را مرا ترک کرده و کسی که طلب کند هدایت را در غیر آنان، پس به تحقیق مرا تکذیب نموده... (1)
حدیث12: أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ يَزِيدَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ ابْنِ حَازِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي نَاظَرْتُ قَوْماً فَقُلْتُ أَ لَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ هُوَ الْحُجَّةُ مِنَ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ فَحِينَ ذَهَبَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) مَنْ كَانَ الْحُجَّةَ مِنْ بَعْدِهِ فَقَالُوا الْقُرْآنُ فَنَظَرْتُ فِي الْقُرْآنِ فَإِذَا هُوَ يُخَاصِمُ فِيهِ الْمُرْجِئُ وَ الْحَرُورِيُّ وَ الزِّنْدِيقُ الَّذِي لَا يُؤْمِنُ حَتَّى يَغْلِبَ الرَّجُلُ خَصْمَهُ فَعَرَفْتُ أَنَّ الْقُرْآنَ لَا يَكُونُ حُجَّةً إِلَّا بِقَيِّمٍ مَا قَالَ فِيهِ مِنْ شَيْ ءٍ كَانَ حَقّاً قُلْتُ فَمَنْ قَيِّمُ الْقُرْآنِ قَالُوا قَدْ كَانَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ يَعْلَمُ قُلْتُ كُلَّهُ قَالُوا لَا فَلَمْ أَجِدْ أَحَداً يُقَالُ إِنَّهُ يَعْرِفُ ذَلِكَ كُلَّهُ إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) وَ إِذَا كَانَ الشَّيْ ءُ بَيْنَ الْقَوْمِ وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِي فَأَشْهَدُ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) كَانَ قَيِّمَ الْقُرْآنِ وَ كَانَتْ طَاعَتُهُ مَفْرُوضَةً وَ كَانَ حُجَّةً بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) عَلَى النَّاسِ كُلِّهِمْ وَ أَنَّهُ(علیه السلام) مَا قَالَ فِي الْقُرْآنِ فَهُوَ حَقٌّ فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ فَقَبَّلْتُ رَأْسَهُ وَ قُلْتُ إِنَّعَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) لَمْ يَذْهَبْ حَتَّى تَرَكَ حُجَّةً مِنْ بَعْدِهِ كَمَا تَرَكَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) حُجَّةً مِنْ بَعْدِهِ وَ إِنَّ الْحُجَّةَ مِنْ بَعْدِ عَلِيٍّ
ص: 116
الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ(علیه السلام) وَ أَشْهَدُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ(علیه السلام) أَنَّهُ كَانَ الْحُجَّةَ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ مُفْتَرَضَةٌ فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ فَقَبَّلْتُ رَأْسَهُ وَ قُلْتُ أَشْهَدُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ(علیه السلام) أَنَّهُ لَمْ يَذْهَبْ حَتَّى تَرَكَ حُجَّةً مِنْ بَعْدِهِ كَمَا تَرَكَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ أَبُوهُ وَ أَنَّ الْحُجَّةَ بَعْدَ الْحَسَنِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(علیه السلام) وَ كَانَتْ طَاعَتُهُ مُفْتَرَضَةً فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ فَقَبَّلْتُ رَأْسَهُ وَ قُلْتُ وَ أَشْهَدُ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(علیه السلام) أَنَّهُ لَمْ يَذْهَبْ حَتَّى تَرَكَ حُجَّةً مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنَّ الْحُجَّةَ مِنْ بَعْدِهِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) وَ كَانَتْ طَاعَتُهُ مُفْتَرَضَةً فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ فَقَبَّلْتُ رَأْسَهُ وَ قُلْتُ وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) أَنَّهُ لَمْ يَذْهَبْ حَتَّى تَرَكَ حُجَّةً مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنَّ الْحُجَّةَ مِنْ بَعْدِهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام) وَ كَانَتْ طَاعَتُهُ مُفْتَرَضَةً فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ أَعْطِنِي رَأْسَكَ فَقَبَّلْتُ رَأْسَهُ فَضَحِكَ فَقُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ أَبَاكَ(علیه السلام) لَمْ يَذْهَبْ حَتَّى تَرَكَ حُجَّةً مِنْ بَعْدِهِ كَمَا تَرَكَ أَبُوهُ فَأَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنَّكَ أَنْتَ الْحُجَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنَّ طَاعَتَكَ
مُفْتَرَضَةٌ فَقَالَ كُفَّ رَحِمَكَ اللَّهُ قُلْتُ أَعْطِنِي رَأْسَكَ أُقَبِّلْهُ فَضَحِكَ قَالَ سَلْنِي عَمَّا شِئْتَ فَلَا أُنْكِرُكَ بَعْدَ الْيَوْمِ أَبَداً *
حدیث12: صفوان بن يحيى از ابن حازم نقل كرد: به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: من با چند نفر مناظره كرده به آنها گفتم: مگر شما نمي گوئيد پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) حجت خدا در ميان مردم است وقتى پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) از دنيا رفت چه كسى حجت خدا است بعد از او؟ گفتند: قرآن، من دقت كردم ديدم در مورد آيات قرآن مُرجِئه و خوارج و طبيعي مذهبان اختلاف مي كنند و به بحث و انتقاد مي پردازند گاهی يكى بر ديگرى پيروز و گاهی همان گروه مغلوب مى شود با اینکه ادعای همگی آنان باطل است، فهميدم كه قرآن نمي تواند به تنهایی حجت باشد مگر به وسيله امام و رهبرى
ص: 117
ديگر، هر چه در قرآن فرموده است حق است (اما تشخيص معنى آن احتياج به مفسر معصوم دارد) به آنها گفتم چه كسىراهبر و راهنماى قرآن است. جواب دادند عبداللَّه بن مسعود و عمر و حذيفه از قرآن اطلاع داشتند. گفتم: به تمام قرآن وارد بودند گفتند: نه. كسى را نيافتم كه بگويند همه قرآن را مي داند جز علي بن ابى طالب(علیه السلام) وقتى قرآن ميان آنها باشد، اين يكى مي گويد نمي دانم آن ديگرى نيز اظهار بى اطلاعى كند سومى هم بگويد نمي دانم، چهارمى نيز وارد نباشد. آنگاه علی(علیه السلام) می گوید من می دانم پس در اين صورت يقين مي كنم و گواهى مي دهم كه رهبر خلق و راهنماى آنها علي بن ابى طالب(علیه السلام) است كه نگهبان قرآن است و اطاعت از او واجب و حجت خدا است پس از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) و هر چه او درباره قرآن بفرمايد صحيح است. حضرت فرمود: خدا تو را رحمت كند. من پيشانى امام(علیه السلام) را بوسيده عرضه داشتم: علي بن ابى طالب(علیه السلام) از دنيا نرفت مگر اينكه حجتى بعد از خود به جاى گذاشت مثل پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) كه جانشين تعيين كرد و امام حسن(علیه السلام) جانشين علي(علیه السلام) است گواهى مي دهم امام حسن(علیه السلام) حجت خدا و اطاعت او لازم است حضرت فرمود: خدا رحمتت كند. سر مبارك امام(علیه السلام) را بوسيده عرضه داشتم: من گواهى مي دهم كه امام حسن(علیه السلام) از دنيا نرفت
مگر اينكه جانشينى براى خود تعيين نمود مانند پيامبر(صلی الله علیه و آله) و پدر بزرگوارش و حجت بعد از ايشان امام حسين(علیه السلام) است و اطاعت او لازم. حضرت فرمود: خدا رحمتت كند، سر حضرت را بوسيده عرضه داشتم: گواهى مي دهم كه امام حسين(علیه السلام) از دنيا نرفت مگر اين كه حجتى قرار داد و جانشين او حضرت زين العابدين(علیه السلام) است. حضرت فرمود: خداوند تو را رحمت كند. سر حضرت را بوسيده عرضه داشتم: حضرت علي بن الحسين(علیه السلام) از دنيا نرفت مگر اين كه حجتى قرار داد و جانشين او حضرت باقر(علیه السلام) بوده كه اطاعتش واجب است، حضرت فرمود:خداوند تو را رحمت كند. عرضه داشتم: خداوند، خير و صلاح را
ص: 118
پيشاپيش شما قرار دهد، سر مباركتان را جلو آورده تا ببوسم، سر آن جناب را بوسيده و گفتم: پدر شما از دنيا نرفت مگر اينكه شما را به جانشينى خود معين كرد و شما حجت خدا هستيد و اطاعت شما لازم است. فرمود: تقیه كن، گفتم: آقا سر خود را جلو بياوريد تا آن را ببوسم امام(علیه السلام) خنده اش گرفت و فرمود: هر چه مايلى بپرس ديگر بعد از اين چيزى از تو پوشيده نمي دارم و تو را از شيعيان خود مي شمارم.(1)
حدیث13: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى قَالَ حَدَّثَنَا الْمُغِيرَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا رَجَاءُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لِأَيِّ شَيْ ءٍ يُحْتَاجُ إِلَى النَّبِيِّ وَ الْإِمَامِ فَقَالَ لِبَقَاءِ الْعَالَمِ عَلَى صَلَاحِهِ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَرْفَعُ الْعَذَابَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ إِذَا كَانَ فِيهَا نَبِيٌّ أَوْ إِمَامٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ قَالَ النَّبِيُّ النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَيْتِي أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ أَتَى أَهْلَ السَّمَاءِ مَا يَكْرَهُونَ وَ إِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَيْتِي أَتَى أَهْلَ الْأَرْضِ مَا يَكْرَهُونَ يَعْنِي بِأَهْلِ بَيْتِهِ الْأَئِمَّةَ الَّذِينَ قَرَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِهِ فَقَالَ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ الْمُطَهَّرُونَ الَّذِينَ لَا يُذْنِبُونَ وَ لَا يَعْصُونَ وَ هُمُ الْمُؤَيَّدُونَ الْمُوَفَّقُونَ الْمُسَدَّدُونَ بِهِمْ يَرْزُقُ اللَّهُ عِبَادَهُ وَ بِهِمْ يَعْمَرُ بِلَادَهُ وَ بِهِمْ يُنْزِلُ الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ وَ بِهِمْ تُخْرَجُ بَرَكَاتُ الْأَرْضِ وَ بِهِمْ يُمْهِلُ أَهْلَ الْمَعَاصِي وَ لَا يُعَجِّلُ عَلَيْهِمْ بِالْعُقُوبَةِ وَ الْعَذَابِ لَا يُفَارِقُهُمْ رُوحُ الْقُدُسِ وَ لَا يُفَارِقُونَهُ وَ لَا يُفَارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ
ص: 119
حدیث13: جابر از حضرت باقر(علیه السلام) نقل كرد كه پرسيدم به چه جهت مردم احتياج به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و امام(علیه السلام) دارند. فرمود: به جهت برقرارى نقشه و صلاح عالم، زيرا خداوند عذاب را از اهل زمين بر طرف مي كند وقتى در ميان آنها پيامبر(صلی الله علیه و آله) يا امام(علیه السلام) باشدخداوند در قرآن كريم مي فرمايد «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ»(1) خداوند هرگز آنها را عذاب نمي كند تا وقتى تو (پيغمبر(صلی الله علیه و آله)) ميان آنها باشى. پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) نيز فرمود: ستارگان سبب آرامش و آسايش اهل آسمان هستند و اهل بيت من سبب آسايش اهل زمين وقتى ستارگان از ميان بروند اهل آسمان دچار ناراحتى مي شوند وقتى اهل بيت من نيز از ميان بروند اهل زمين دچار ناراحتى خواهند شد. منظور پيامبر(صلی الله علیه و آله) از اهل بيت ائمه(علیهم اسلام) هستند كه اطاعت از آنها را قرين و همراه اطاعت خود قرار داده در اين آيه فرموده: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»(2) اى مؤمنين! خدا و پيامبر و صاحبان امر را اطاعت كنيد. آنها پيشوايان معصومى هستند كه گناه و معصيت از ايشان سر نمي زند و مؤيد و موفق و مورد پشتيبانى خدا هستند. به بركت آنها خدا به بندگان روزى مي دهد و جهان را آباد مي كند و باران از آسمان مى بارد و زمين بركت هاى خود را خارج مي كند، به واسطه آنها معصيت كاران را مهلت داده و تعجيل در كيفر و عذاب آنها نمي كند، ائمه اطهار(علیهم اسلام) پيوسته مؤيد به روح القدس هستند از قرآن جدا نمي شوند و قرآن از آنها جداشدنى نيست درود خدا بر تمام آنها باد.(3)
حدیث14: مُحَمَّدُ
بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام)...وَ قُلْتُ لِلنَّاسِ
تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) كَانَ هُوَ الْحُجَّةَ مِنَ اللَّهِ عَلَى
خَلْقِهِ قَالُوا بَلَى قُلْتُ فَحِينَ مَضَى رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله)
مَنْ كَانَ الْحُجَّةَعَلَى خَلْقِهِ فَقَالُوا الْقُرْآنُ
ص: 120
فَنَظَرْتُ فِي
الْقُرْآنِ فَإِذَا هُو يُخَاصِمُ بِهِ الْمُرْجِئُ وَ الْقَدَرِيُّ وَ الزِّنْدِيقُ الَّذِي لَا يُؤْمِنُ بِهِ حَتَّى يَغْلِبَ الرِّجَالَ بِخُصُومَتِهِ فَعَرَفْتُ أَنَّ الْقُرْآنَ لَا يَكُونُ حُجَّةً إِلَّا بِقَيِّمٍ فَمَا قَالَ فِيهِ مِنْ شَيْ ءٍ كَانَ حَقّاً فَقُلْتُ لَهُمْ مَنْ قَيِّمُ الْقُرْآنِ َقَالُوا ابْنُ مَسْعُودٍ قَدْ كَانَ يَعْلَمُ وَ عُمَرُ يَعْلَمُ وَ حُذَيْفَةُ يَعْلَمُ قُلْتُ كُلَّهُ قَالُوا لَا فَلَمْ أَجِدْ أَحَداً يُقَالُ إِنَّهُ يَعْرِفُ ذَلِكَ كُلَّهُ إِلَّا عَلِيّاً(علیه السلام) وَ إِذَا كَانَ الشَّيْ ءُ بَيْنَ الْقَوْمِ فَقَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا أَنَا أَدْرِي فَأَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً(علیه السلام)
كَانَ قَيِّمَ الْقُرْآنِ وَ كَانَتْ طَاعَتُهُ مُفْتَرَضَةً وَ كَانَ الْحُجَّةَ عَلَى النَّاسِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ أَنَّ مَا قَالَ فِي الْقُرْآنِ فَهُوَ حَقٌّ فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ.*
حدیث14: در ضمن یک حدیث طولانی منصور بن حازم می گوید: به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشتم:..روزی به مردم گفتم: آیا می دانید که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) حجت بر خلق بود؟ گفتند: آری گفتم: بعد از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) حجت خدا بر خلق کیست؟ گفتند: قرآن، گفتم: من به قرآن که نگاه می کنم می بینم که مرجئه و قدریه و... با قرآن احتجاج کرده و بر دیگران غلبه می کنند. پس فهمیدم که قرآن در حجیتش نیاز به قَیِّم (سرپرستى كه آن را طبق واقع و حقيقت تفسير كند) دارد تا هرچه درباره آن گفت حق باشد. (زیرا قرآن ظاهر و باطنی دارد و تنها کسی که احاطه کامل به قرآن دارد و علم الهی به او عطا شده می تواند حقایق قرآنی را بدون خطا و گمراهی از آن استخراج کند) پس به آنها گفتم: قیم قرآن کیست؟ گفتند: ابن مسعود قرآن را می دانست و عمر و حذیفه هم می دانستند. گفتم: آیا همه قرآن را می دانستند؟ گفتند: خیر. پس من کسی را نیافتم که بگویند او همه قرآن را می داند جز علی(علیه السلام). زیرا هرگاه میان قومی مشکلی پیش می آمد این یکی می گفت: من نمی دانم. و آن یکی هم می گفت: من نمی دانم. و آن سومی هم می گفت: من نمی دانم،
ص: 121
و تنها علی(علیه السلام) بود که می گفت: من می دانم. پس گواهی می دهم که علی قَیِّم قرآن است و طاعتش بر همه واجب است. و او، بعد از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) حجت بر مردم است وهرچه درباره قرآن بگوید حق است. امام(علیه السلام) بعد از شنیدن حرف های منصور فرمود: خدای رحمتت کند.(1)
حدیث15: وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَبَّادِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَدِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) فِي حَدِيثٍ قَالَ الصادق(علیه السلام):... فَقَالَ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ وَ اللَّهِ عِنْدَنَا
حدیث15: امام صادق(علیه السلام):... به خدا قسم تمام علم قرآن در نزد ماست(2)
حدیث16: تفسير فرات بن إبراهيم الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ مُعَنْعَناً عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ قَالَ: كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) فَجَاءَهُ عَمْرُو بْنُ عُبَيْدٍ فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي» ...وَ أَمَّا قَوْلُهُ «وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوى» فَإِنَّمَا عَلَى النَّاسِ أَنْ يَقْرَءُوا الْقُرْآنَ كَمَا أُنْزِلَ فَإِذَا احْتَاجُوا إِلَى تَفْسِيرِهِ فَالاهْتِدَاءُ بِنَا وَ إِلَيْنَا يَا عَمْرُو
حدیث16: امام باقر(علیه السلام) فرمودند: ...اما سخن خداوند که فرمود: هر كه غضب من به اودرآيد سقوط كند پس برمردم است که قرآن را همان گونه که نازل شده است تنها بخوانند و هنگامی که نیاز به تفسیرقرآن پیدا کردند پس باید به وسیله ما به آن برسند و به سوی ما آیند و تفسیر آن را از ما بخواهند(3)
حدیث17: عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمُرْتَضَى فِي رِسَالَةِ الْمُحْكَمِ وَ الْمُتَشَابِهِ، نَقْلًا مِنْ تَفْسِيرِ النُّعْمَانِيِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ حَفْصٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدِ بْنِ عُقْدَةَ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يُوسُفَ الْجُعْفِيِّ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنِ
ص: 122
الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ: ثُمَّ قَالَ: نَقْلًا عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِنَّهُ قَالَ:...يَا مَعْشَرَ الْخَوَارِجِ أَنْشُدُكُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ فِي الْقُرْآنِ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً وَ مُحْكَماً وَ مُتَشَابِهاً وَ خَاصّاً وَ عَامّاً، قَالُوا: اللَّهُمَّ نَعَمْ، قُلْتُ: اللَّهُمَّ أَشْهِدْهُ عَلَيْهِمْ، ثُمَّ قُلْتُ: أَنْشُدُكُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ نَاسِخَ الْقُرْآنِ وَ مَنْسُوخَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ وَ خَاصَّهُ وَ عَامَّهُ؟ قَالُوا: اللَّهُمَّ لَا، قُلْتُ: أَنْشُدُكُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنِّي أَعْلَمُ نَاسِخَ الْقُرْآنِ وَ مَنْسُوخَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ وَ خَاصَّهُ وَ عَامَّهُ؟ قَالُوا: اللَّهُمَّ نَعَمْ، قُلْتُ: مَنْ أَضَلَّ مِنْكُمْ إِذَا أَقْرَرْتُمْ بِذَلِكَ.
حدیث17: امام صادق(علیه السلام) از قول امیرالمومنین(علیه السلام) نقل می کنند که ایشان فرمود: همانا هنگامی که اراده نبرد با خوارج را کردم گفتم: ای گروه خوارج شما را به خدا قسم می دهم آیا می دانید قرآن ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و خاص و عام دارد؟ آنها گفتند: آری، گفتم: خدایا شاهد باش برآنها، باز گفتم: شمارا قسم می دهم به خداوند آیا ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و خاص و عام قرآن را می دانید؟ گفتند: همانا نمی دانیم، گفتم: شما را به خدا قسم می دهم آیا نمی دانید همانا من ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و خاص و عام قرآن را می دانم؟ گفتند: آری گفتم: گمراه تر از شما که اقرار به این مورد کردید کیست؟(1)
حدیث18: عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمُرْتَضَى فِي رِسَالَةِ الْمُحْكَمِ وَ الْمُتَشَابِهِ نَقْلًا مِنْ تَفْسِيرِ النُّعْمَانِيِّ بِإِسْنَادِهِ الْآتِي عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنِ الصَّادِقِ(علیه السلام) قَالَ:.... أَنَّهُمْ ضَرَبُوا الْقُرْآنَ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ وَ احْتَجُّوا بِالْمَنْسُوخِ وَ هُمْ يَظُنُّونَ أَنَّهُ النَّاسِخُ وَ احْتَجُّوا بِالْخَاصِّ وَ هُمْ يُقَدِّرُونَ أَنَّهُ الْعَامُّ وَ احْتَجُّوا بِأَوَّلِ الْآيَةِ وَ تَرَكُواالسُّنَّةَ
ص: 123
فِي تَأْوِيلِهَا وَ لَمْ يَنْظُرُوا إِلَى مَا يَفْتَحُ الْكَلَامَ وَ إِلَى مَا يَخْتِمُهُ وَ لَمْ يَعْرِفُوا مَوَارِدَهُ وَ مَصَادِرَهُ إِذْ لَمْ يَأْخُذُوهُ عَنْ أَهْلِهِ فَضَلُّوا وَ أَضَلُّوا
حدیث18: امام صادق(علیه السلام) فرمودند: آنان (مخالفین اهل بیت(علیهم اسلام)) برخى از قرآن را بر برخى ديگر از آن زده و به آيه منسوخ احتجاج كرده به گمان آن كه ناسخ است و به متشابه احتجاج كرده به اعتقاد آن كه محكم است و به خاص احتجاج كرده به حساب آن كه عام است و به ابتداى آيه احتجاج كرده و سبب (نزول) در تأويل آن را رها كرده و به آغاز و فرجام سخن توجهى نداشته و محل ورود و صدور آن را نشناخته اند و چون تفسیر قرآن را از اهلش (اهل بیت(علیهم اسلام)) نگرفته اند پس هم گمراه شده و هم دیگران را گمراه کردند.(1)
حدیث19: بصائر الدرجات أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: كُنْتُ مَعَ أَبِي الْحَسَنِ(علیه السلام) بِمَكَّةَ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ إِنَّكَ لَتُفَسِّرُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ مَا لَمْ تَسْمَعْ بِهِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ عَلَيْنَا نَزَلَ قَبْلَ النَّاسِ وَ لَنَا فُسِّرَ قَبْلَ أَنْ يُفَسَّرَ فِي النَّاسِ فَنَحْنُ نَعْرِفُ حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ سَفَرِيَّهُ وَ حَضَرِيَّهُ وَ فِي أَيِّ لَيْلَةٍ نَزَلَتْ كَمْ مِنْ آيَةٍ وَ فِيمَنْ نَزَلَتْ وَ فِيمَا نَزَلَتْ فَنَحْنُ حُكَمَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ شُهَدَاؤُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ» فَالشَّهَادَةُ لَنَا وَ الْمَسْأَلَةُ لِلْمَشْهُودِ عَلَيْهِ فَهَذَا عِلْمُ مَا قَدْ أَنْهَيْتُهُ إِلَيْكَ وَ أَدَّيْتُهُ إِلَيْكَ مَا لَزِمَنِي فَإِنْ قَبِلْتَ فَاشْكُرْ وَ إِنْ تَرَكْتَ فَ «إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ شَهِيد»
حدیث19: يعقوب بن جعفر گفت در خدمت حضرت ابو الحسن(علیه السلام) در مكه بودم مردى به ايشان گفت: شما از قرآن تفسيرهائى مى كنيد كه شنيده نشده. امام(علیه السلام)
ص: 124
فرمود: قرآن بر ما نازل شده قبل از مردم و پيش از مردم براى ما تفسير شده ما به حلال و حرام و ناسخ و منسوخ و آياتى كه در سفر و آياتى كه در حضر نازل شده و در كدام شب چقدر آيه نازل شده و در باره چه كس و چه چيزنازل گرديده عارف هستيم، ما حكماى خدا در زمين و گواهان او در ميان مردم هستيم اين آيه اشاره به همين مطلب است «سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ»(1) گواهى از ماست و پرسش از مردم، اين علمى بود كه به تو اطلاع دادم اگر قبول نمودى بر اين نعمت سپاسگزارى كن و اگر رد كردى «إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ شَهِيد»(2)
خداوند بر هر چيز گواه است (3)
حدیث20: وَ عَنِ الْفَضْلِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ: تَفْسِيرُ الْقُرْآنِ عَلَى سَبْعَةِ أَوْجُهٍ مِنْهُ مَا كَانَ وَ مِنْهُ مَا لَمْ يَكُنْ بَعْدُ تَعْرِفُهُ الْأَئِمَّةُ.
حدیث20: امام صادق(علیه السلام): تفسیر قرآن بر هفت وجه است، برخی اتفاق افتاده و برخی اتفاق نیفتاده که تمام آن تفاسیر را امام(علیه السلام) می داند.(4)
حدیث 21: وَ إِنِّي سَمِعْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) يَقُولُ لَيْسَ مِنَ الْقُرْآنِ آيَةٌ إِلَّا وَ لَهَا ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ وَ مَا مِنْهُ حَرْفٌ إِلَّا وَ إن لَهُ تَأْوِيلٌ «وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»(5)
الرَّاسِخُونَ نَحْنُ آلُ مُحَمَّدٍ وَ أَمَرَ اللَّهُ سَائِرَ الْأُمَّةِ أَنْ يَقُولُوا «آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ»(6) وَ أَنْ يُسَلِّمُوا لَنَا [وَ يَرُدُّوا عِلْمَهُ إِلَيْنَا] وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ «وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ»(7) هُمُ الَّذِينَ يَسْأَلُونَ عَنْهُ وَ يَطْلُبُونَهُ ....
حدیث 21: پيامبر(صلی الله علیه و آله): هيچ آيه اى از قرآن نيست مگر آن كه ظاهر و باطنى دارد و هيچ حرفى از آن نيست مگر آن كه تأويلى دارد و تأويل آن را جز خداوند و آنان كه در علم راسخ و عميقند نمى داند، راسخان در علم، ما آل محمد(صلی الله علیه و آله) هستيم و
ص: 125
خداوند به ساير امّت دستور داده كه بگويند: به آن ايمان آورديم و همگی از طرف پروردگار ما است و جز صاحبان عقل متذكّر نمى شوند، و خداوند دستور داده كه در مقابل ما تسليم باشند و علم آن را به ما واگذار كنند. خداوند مى فرمايد «وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ» اگر آن را به پيامبر و اولی الامر خود ارجاع دهند آنان كه استنباط مى كنند آن را مى فهمند، و هم اينان هستند كه در آن باره مورد سؤال قرار مى گيرند و آن را طلب مى نمايند.(1)
حدیث22: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ(علیه السلام) إِذَا حَدَّثْتُكُمْ بِشَيْ ءٍ فَاسْأَلُونِي مِنْ كِتَابِ اللَّه....
حدیث22: امام باقر(علیه السلام) در حدیثی فرمودند: هر وقت ازچیزی برايتان سخنی گفتم از من بپرسيد كجاى قرآن است.(2) حدیث23:
أَبِي عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ بِشْرٍ الْوَابِشِيِّ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(علیه السلام) عَنْ شَيْ ءٍ
مِنَ التَّفْسِيرِ فَأَجَابَنِي ثُمَّ سَأَلْتُهُ عَنْهُ ثَانِيَةً فَأَجَابَنِي بِجَوَابٍ آخَرَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كُنْتَ أَجَبْتَنِي فِي هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ بِجَوَابٍ غَيْرِ هَذَا قَبْلَ الْيَوْمِ فَقَالَ يَا جَابِرُ إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ بَطْنٌ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ لِلظَّهْرِ ظَهْرٌ يَا جَابِرُ لَيْسَ شَيْ ءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ الرِّجَالِ مِنْ تَفْسِيرِ الْقُرْآنِ إِنَّ الْآيَةَ يَكُونُ أَوَّلُهَا فِي شَيْ ءٍ وَ آخِرُهَا فِي شَيْ ءٍ وَ هُوَ كَلَامٌ مُتَّصِلٌ مُتَصَرِّفٌ عَلَى وُجُوهِ
حدیث23: جابر از امام باقر(علیه السلام) تفسیر آیه ای را پرسید و آن حضرت پاسخ دادند. بار دیگر از همان آیه پرسید و امام(علیه السلام) به گونه دیگری جواب فرمودند. جابر
ص: 126
عرضه داشت: پیش از این، جواب دیگری فرمودید. امام باقر(علیه السلام) فرمودند: ای جابر برای قرآن بطن است و برای آن بطن هم بطن است و برای قرآن ظهر است و برای ظهر آن نیز ظهر است، ای جابر هیچ چیزی مانند تفسیر قرآن از عقل های مردان دور نیست به درستی كه اوّلِ آیه ای درباره مطلبی سخن می گوید و انتهایش درباره موضوعی دیگر و قرآن، كلام متّصل و پیوسته ای است كه وجوه فراوان دارد. (1)
حدیث24: وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ أَبِي إِسْمَاعِيلَ السَّرَّاجِ عَنْ خَيْثَمَةَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي الْوَلِيدِ الْبَحْرَانِيِّ ثُمَ الْهَجَرِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) أَنَّ رَجُلًا قَالَ لَهُ أَنْتَ الَّذِي تَقُولُ لَيْسَ شَيْ ءٌ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ إِلَّا مَعْرُوفٌ قَالَ لَيْسَ هَكَذَا قُلْتُ إِنَّمَا قُلْتُ لَيْسَ شَيْ ءٌ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ إِلَّا عَلَيْهِ دَلِيلٌ نَاطِقٌ عَنِ اللَّهِ فِي كِتَابِهِ مِمَّا لَا يَعْلَمُهُ النَّاسُ إِلَى أَنْ قَالَ إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَاهِراً وَ بَاطِناً وَ مَعَانِيَ وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً وَ مُحْكَماً وَ مُتَشَابِهاً وَ سُنَناً وَ أَمْثَالًا وَ فَصْلًا وَ وَصْلًا وَ أَحْرُفاً وَ تَصْرِيفاً فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ الْكِتَابَ مُبْهَمٌ فَقَدْ هَلَكَ وَ أَهْلَكَ الْحَدِيثَ.حدیث24: شخصی به امام باقر(علیه السلام) عرضه داشت: شما فرمودید: هیچ چیزی در قرآن نیست الا اینکه معروف است، (معروف یعنی شناخته شده، روشن، آشکار) حضرت فرمود: این گونه نگفتم بلکه گفتم هیچ چیز از کتاب خدا نیست مگر اینکه دلیل ناطقی از طرف خدا در کتابش دارد از آن چه که مردم نمی دانند تا اینکه فرمود: همانا برای قرآن ظاهر و باطن و معانی و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و سنت ها و مثال ها و فصل و وصل و اطراف و برگرداندنی دارد. (2)
حدیث 25: أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ: قَالَ
ص: 127
أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) فِي رِسَالَةٍ فَأَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنِ الْقُرْآنِ فَذَلِكَ أَيْضاً مِنْ خَطَرَاتِكَ الْمُتَفَاوِتَةِ الْمُخْتَلِفَةِ لِأَنَّ الْقُرْآنَ لَيْسَ عَلَى مَا ذَكَرْتَ وَ كُلُّ مَا سَمِعْتَ فَمَعْنَاهُ (عَلَى) غَيْرِ مَا ذَهَبْتَ إِلَيْهِ وَ إِنَّمَا الْقُرْآنُ أَمْثَالٌ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ دُونَ غَيْرِهِمْ وَ لِقَوْمٍ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ وَ هُمُ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَعْرِفُونَهُ وَ أَمَّا غَيْرُهُمْ فَمَا أَشَدَّ إِشْكَالَهُ عَلَيْهِمْ وَ أَبْعَدَهُ مِنْ مَذَاهِبِ قُلُوبِهِمْ وَ لِذَلِكَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) (إِنَّهُ) لَيْسَ شَيْ ءٌ أَبْعَدَ مِنْ قُلُوبِ الرِّجَالِ مِنْ تَفْسِيرِ الْقُرْآنِ وَ فِي ذَلِكَ تَحَيَّرَ الْخَلَائِقُ أَجْمَعُونَ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَ إِنَّمَا أَرَادَ اللَّهُ بِتَعْمِيَتِهِ فِي ذَلِكَ أَنْ يَنْتَهُوا إِلَى بَابِهِ وَ صِرَاطِهِ وَ أَنْ يَعْبُدُوهُ وَ يَنْتَهُوا فِي قَوْلِهِ إِلَى طَاعَةِ الْقُوَّامِ بِكِتَابِهِ وَ النَّاطِقِينَ عَنْ أَمْرِهِ وَ أَنْ يَسْتَنْبِطُوا مَا احْتَاجُوا إِلَيْهِ مِنْ ذَلِكَ عَنْهُمْ لَا عَنْ أَنْفُسِهِمْ ثُمَّ قَالَ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ فَأَمَّا عَنْ غَيْرِهِمْ فَلَيْسَ يُعْلَمُ ذَلِكَ أَبَداً وَ لَا يُوجَدُ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّهُ لَا يَسْتَقِيمُ أَنْ يَكُونُ الْخَلْقُ كُلُّهُمْ وُلَاةَ الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ لَا يَجِدُونَ مَنْ يَأْتَمِرُونَ عَلَيْهِ وَ مَنْ
يُبَلِّغُونَهُ أَمْرَ اللَّهِ وَ نَهْيَهُ فَجَعَلَ اللَّهُ الْوُلَاةَ خَوَاصَّ لِيُقْتَدَى بِهِمْ فَافْهَمْ ذَلِكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ إِيَّاكَ وَ إِيَّاكَ وَ تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ بِرَأْيِكَ فَإِنَّ النَّاسَ غَيْرُ مُشْتَرِكِينَ فِي عِلْمِهِ كَاشْتِرَاكِهِمْ فِيمَا سِوَاهُ مِنَ الْأُمُورِ وَ لَا قَادِرِينَ
عَلَى تَأْوِيلِهِ إِلَّا مِنْ حَدِّهِ وَ بَابِهِ الَّذِي جَعَلَهُ اللَّهُ لَهُ فَافْهَمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ اطْلُبِ الْأَمْرَ مِنْ مَكَانِهِ تَجِدْهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.حدیث 25: امام صادق(علیه السلام) خطاب به شخصی معترض فرمودند: اما آنچه درباره قرآن پرسيدي، پس آن نيز از ذهنيات ناهماهنگ و ناسازگار تو است، زيرا قرآن آن گونه كه گفتي نيست و آن چه را شنيده اي، معنايش بر خلاف رأي و نظر توست. جز اين نيست كه قرآن مثل هايي براي اهل دانش است، براي گروهي كه قرآن
ص: 128
را چنان كه شايسته آن است تلاوت مي كنند و آنها كساني هستند كه به قرآن ايمان مي آورند و آن را مي شناسند. و اما بر غير آنان (رسیدن به باطن و تفسیر) قرآن سخت مشكل و از دسترس دل هایشان دور است، از اين روست كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: به راستي كه هيچ چيزي دورتر از دل هاي مردم نسبت به تفسير قرآن نيست. در اين قرآن، همه مردم (در راه رسیدن به حقیقت و باطن و تفسیر حقیقی آن) سرگردانند مگر كسي كه خدا بخواهد. و همانا خداوند خواسته از برای مردم این سرگردانی را تا این که بیایند نزد درب و راه و مسیر الهی و اینکه او را عبادت کنند و از اطاعت خداوند به اطاعت قیم های کتاب الهی و سخن گویان و ناطقان از امرش هر آن چه را که می خواهند بگیرند نه از خودشان، پس از آن فرمودند: و اگر آن را به رسول(صلی الله علیه و آله) و اولي الامر ارجاع مي دادند، قطعاً كساني از آنان (پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) و اولوالامر D) قرآن را در مي يابند، ولي غير آنان هرگز آن را نمي دانند.(1)
حدیث26: حَدَّثَنَا
عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّيْسَابُورِيُّ الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بِنَيْسَابُورَ فِي شَعْبَانَ سَنَةَ اثْنَتَيْنِ وَ خَمْسِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ النَّيْسَابُورِيُّ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ قَال: قَال الرضا(علیه السلام): مَحْضُ الْإِسْلَامِ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِلَى أَنْ قَالَ وَ التَّصْدِيقُ بِكِتَابِهِ الصَّادِقِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ إِنَّهُ حَقٌّ كُلُّهُ مِنْ فَاتِحَتِهِ إِلَى خَاتِمَتِهِ نُؤْمِنُ بِمُحْكَمِهِ وَ مُتَشَابِهِهِ وَ خَاصِّهِ وَ عَامِّهِ وَ وَعْدِهِ وَ وَعِيدِهِ وَ نَاسِخِهِ وَمَنْسُوخِهِ وَ قِصَصِهِ وَ أَخْبَارِهِ وَ أَنَّ الدَّلِيلَ بَعْدَهُ وَ الْحُجَّةَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ النَّاطِقَ عَنِ الْقُرْآنِ وَ الْعَالِمَ بِأَحْكَامِهِ أَخُوهُ وَ خَلِيفَتُهُ وَ وَصِيُّهُ وَ وَلِيُّهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) وَ ذَكَرَ الْأَئِمَّةَ ثُمَّ قَالَ (وَ إِنَّ مَنْ خَالَفَهُمْ ضَالٌّ مُضِلٌّ) تَارِكٌ لِلْحَقِّ وَ الْهُدَى وَ أَنَّهُمُ الْمُعَبِّرُونَ عَنِ الْقُرْآنِ وَ النَّاطِقُونَ عَنِ الرَّسُولِ(صلی الله علیه و آله) بِالْبَيَانِ.*
ص: 129
حدیث26: امام رضا(علیه السلام): اسلام واقعى شهادت به لَا
إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تصديق كتاب خداى عزيز كه باطل در او رخنه نيافته در گذشته و آينده و كتابى است از جانب خداوند حميد و قرآن حافظ و نگهبان و حاكم بر تمام كتب آسمانى است و تمام آن حقيقت واقعى است از فاتحة الكتاب تا آخر آن ايمان به محكم و متشابه و خاص و عام و مژده و تهديد و ناسخ و منسوخ و داستان ها و اخبار او داريم. هيچ كس نمى تواند مانند آن را بياورد. و اينكه راهنما پس از پيامبر و حجت براى مردم و حاكم بر امور مسلمانان و سخنگوى قرآن و عالم به احكام آن برادر و جانشين و وصى و ولّى او است، تک تک نام های ائمه را حضرت آوردند سپس فرمودند: هر که با ایشان مخالفت کند گمراه وگمراه کننده است و ترک کننده حق و هدایت است همانا اهل بیتD مفسران از قرآن و سخن گویان از طرف رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با بیان هستند.(1)
حدیث27: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْهَاشِمِيُّ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ فُرَاتٍ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ ظَهِيرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ ابْنُ أَخِي يُونُسَ الْبَغْدَادِيُّ بِبَغْدَادَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ النَّهْشَلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) عَنِ النَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله)عَنْ جَبْرَئِيلَ(علیه السلام) عَنْ مِيكَائِيلَ(علیه السلام) عَنْإِسْرَافِيلَ(علیه السلام) عَنِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَالَ: أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا خَلَقْتُ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِي فَاخْتَرْتُ مِنْهُمْ مَنْ شِئْتُ مِنْ أَنْبِيَائِي وَ اخْتَرْتُ مِنْ جَمِيعِهِمْ مُحَمَّداً(صلی الله علیه و آله) حَبِيباً وَ خَلِيلًا وَ صَفِيّاً فَبَعَثْتُهُ رَسُولًا إِلَى خَلْقِي وَ اصْطَفَيْتُ لَهُ عَلِيّاً فَجَعَلْتُهُ لَهُ أَخاً وَ وَصِيّاً وَ وَزِيراً وَ مُؤَدِّياً عَنْهُ مِنْ بَعْدِهِ إِلَى
ص: 130
خَلْقِي وَ خَلِيفَتِي عَلَى عِبَادِي لِيُبَيِّنَ لَهُمْ كِتَابِي وَ يَسِيرَ فِيهِمْ بِحُكْمِي وَ جَعَلْتُهُ الْعَلَمَ الْهَادِيَ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ بَابِيَ الَّذِي أُوتِيَ مِنْهُ وَ بَيْتِيَ الَّذِي مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً مِنْ نَارِي وَ حِصْنِيَ الَّذِي مَنْ لَجَأَ إِلَيْهِ حَصَّنَهُ مِنْ مَكْرُوهِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ وَجْهِيَ الَّذِي مَنْ تَوَجَّهَ إِلَيْهِ لَمْ أَصْرِفْ وَجْهِي عَنْهُ وَ حُجَّتِي فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ عَلَى جَمِيعِ مَنْ فِيهِنَّ مِنْ خَلْقِي لَا أَقْبَلُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْهُمْ إِلَّا بِالْإِقْرَارِ بِوَلَايَتِهِ مَعَ نُبُوَّةِ أَحْمَدَ رَسُولِي وَ هُوَ يَدِيَ الْمَبْسُوطَةُ عَلَى عِبَادِي وَ هُوَ النِّعْمَةُ الَّتِي أَنْعَمْتُ بِهَا عَلَى مَنْ أَحْبَبْتُهُ مِنْ عِبَادِي فَمَنْ أَحْبَبْتُهُ مِنْ عِبَادِي وَ تَوَلَّيْتُهُ عَرَّفْتُهُ وَلَايَتَهُ وَ مَعْرِفَتَهُ وَ مَنْ أَبْغَضْتُهُ مِنْ عِبَادِي أَبْغَضْتُهُ لِانْصِرَافِهِ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ وَلَايَتِهِ فَبِعِزَّتِي حَلَفْتُ وَ بِجَلَالِي أَقْسَمْتُ أَنَّهُ لَا يَتَوَلَّى عَلِيّاً عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي إِلَّا زَحْزَحْتُهُ عَنِ النَّارِ وَ أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ وَ لَا يُبْغِضُهُ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي وَ يَعْدِلُ عَنْ وَلَايَتِهِ إِلَّا أَبْغَضْتُهُ وَ أَدْخَلْتُهُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْمَصِير
حدیث27: خداى جل جلاله فرمود: معبود حقى جز من نيست به توان خود خلق را آفريدم و هر كه از پيغمبران را خواستم از آنها برگزيدم و از ميان آنها محمد(صلی الله علیه و آله) حبيب و خليل و صفى خود را بر گزيدم و او را به خلق خود مبعوث كردم و على(علیه السلام) را براى او برگزيدم و برادر و وصى و وزير و ادا كن بعد از او به خلقم ساختم و خليفه خود بر بندگانم نمودم تا قرآن مرا براى آنها بيان كند و در ميان آنها به حكم من سير كند، او را علم رهبر از گمراهى و باب خود كه از او در آيند.(1)
حدیث28: عِدَّةٌ
مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: دَخَلَ قَتَادَةُ بْنُ دِعَامَةَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ(علیهالسلام):....... فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام)
وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ إِنَّمَا يَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ
ص: 131
خُوطِبَ
بِهِ.*
حدیث28: امام باقر(علیه السلام) خطاب به قتاده که آیه ای از قرآن را به رای خویش تفسیر کرده بود، پس از آن که تفسیر درست آن را برایش بیان کرد فرمودند: همانا قرآن را آن كسى فهمد كه به او خطاب شده است.(1)
حدیث29: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ قَالَ أَبِي(علیه السلام) مَا ضَرَبَ رَجُلٌ الْقُرْآنَ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ إِلَّا كَفَرَ.*
حدیث29: امام صادق(علیه السلام) فرمود: مردی (غیرمعصوم) بعض قرآن را با بعض قرآن تفسیر نمی کند مگر این که کافر شود. (2)
حدیث30: عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الرَّبِيعِ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي هَاشِمٍ الصَّيْرَفِيِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ مُحْرِزٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(علیه السلام) يَقُولُ إِنَّ مِنْ عِلْمِ مَا أُوتِينَا تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ وَ أَحْكَامَهُ وَ عِلْمَ تَغْيِيرِ الزَّمَانِ وَ حَدَثَانِه
حدیث30: سلمة بن محرز گويد: شنيدم امام باقر(علیه السلام) مى فرمود: ازجمله علومى كه به ما داده شده تفسير قرآن و احكام آن است.(3)
حدیث31: وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام) فِي هَذِهِ الْآيَةِ «بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِيصُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ» ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا قَالَ بَيْنَ دَفَّتَيِ الْمُصْحَفِ قُلْتُ مَنْ هُمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ مَنْ عَسَى أَنْ يَكُونُوا غَيْرَنَا.
ص: 132
حدیث31: در حدیثی زیبا و پرمعنا ابو بصير گويد: امام باقر(علیه السلام) اين آيه «بَلْ
هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ»(1) را قرائت نمود و سپس فرمودند: به خدا اى ابا محمد! خداوند نفرموده قرآن آيه هائيست ميان دو جلد (تا مردم نگويند قرآن كه حجت خداست بر ما، همين آيات ميان دو جلد يعنى از صفحه اول تا صفحه آخر است و محتاج به امامى كه آن را تفسير كند نمي باشيم) عرضه داشتم: قربانت گردم كيانند ايشان؟ (دانشمندانى كه حقايق قرآن در سينه آن هاست) فرمود: توقع مي رود كه جز ما چه کسانی باشند؟!(2)
حدیث32: وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَال: إِنَّ اللَّهَ طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ وَ جَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا يُفَارِقُنَا*
حدیث32: امير المؤمنين(علیه السلام) نقل فرمود: خداوند ما را پاكيزه قرار داده و معصوم و گواه بر خلق و حجت در روى زمين و ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داده نه ما از او و نه او از ما جدا مى شود. (3)
حدیث33: وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْعَبَّاسِ بْنِ الْحَرِيشِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي(علیه السلام) قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): ....قَالَ وَ مَا يَكْفِيهِمُ الْقُرْآنُ قَالَ بَلَى لَوْ وَجَدُوا لَهُ مُفَسِّراً قَالَ وَ مَا فَسَّرَهُ رَسُولُاللَّهِ(صلی الله علیه و آله) قَالَ بَلَى قَدْ فَسَّرَهُ لِرَجُلٍ وَاحِدٍ وَ فَسَّرَ لِلْأُمَّةِ شَأْنَ ذَلِكَ الرَّجُلِ وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام)
حدیث33: امام باقر(علیه السلام) در جواب مردی که که به وی گفت مگر قرآن براى آنها (مردم وامت) كافى نيست؟ فرمود: چرا در صورتى كه مفسرى براى قرآن داشته
ص: 133
باشند، گفت: مگر پيغمبر(صلی الله علیه و آله) قرآن را تفسير نفرموده؟ فرمود: چرا تنها براى يك مرد تفسير كرد و شأن آن مرد را كه على بن ابى طالب(علیه السلام) است به امت خود گفت. (1)
حدیث34: أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ قَالَ:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(علیه السلام): .....وَ الْقُرْآنُ ضُرِبَ فِيهِ الْأَمْثَالُ لِلنَّاسِ وَ خَاطَبَ اللَّهُ نَبِيَّهُ بِهِ وَ نَحْنُ، فَلَيْسَ يَعْلَمُهُ غَيْرُنَا
حدیث34: امام صادق(علیه السلام): قرآن براى مردم مثال مي زند و خطاب به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و ما باشد و معنى آن را جز ما کسی نمی داند.(2)
حدیث35: قَالَ وَ صَحَّ عَنِ النَّبِيِّ(صلی الله علیه و آله) وَ الْأَئِمَّةِD أَنْ تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ لَا يَجُوزُ إِلَّا بِالْأَثَرِ الصَّحِيحِ وَ النَّصِّ الصَّرِيحِ.
حدیث35: از پیامبر(صلی الله علیه و آله) وائمهD آمده است: همانا تفسیر قرآن مگر با اثر صحیح و نص صریح جایز نیست. (3)
حدیث36: وَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْيِهِ إِنْ أَصَابَ لَمْ يُؤْجَرْ وَ إِنْ أَخْطَأَ خَرَّ أَبْعَدَ مِنَ السَّمَاءِ.حدیث36: امام صادق(علیه السلام) در حدیثی فرمودند: هر كه قرآن را به رأى خود تفسير كند و درست بگويد، پاداشى به او داده نمى شود، و اگر خطا كند از جايى دورتر از آسمان به زمين سقوط كرده (يعنى از درجه قرب خدا آنقدر دور شده كه گوئى جايى دورتر از آسمان به زمين فرو افتاده است).(4)
حدیث37: الْعَيَّاشِيُّ
فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّلَمِيِ أَنَّ عَلِيّاً(علیه السلام) مَرَّ عَلَى قَاضٍ فَقَالَ أَ تَعْرِفُ النَّاسِخَ مِنَ الْمَنْسُوخِ قَالَ لَا فَقَالَ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ تَأْوِيلُ كُلِّ
ص: 134
حَرْفٍ مِنَ الْقُرْآنِ عَلَى وُجُوهٍ.
حدیث37: امیرالمومنین(علیه السلام): آيا ناسخ و منسوخ را مي شناسي و مي تواني آن دو را از هم بازشناسي؟ وي جواب داد: نه. حضرت فرمود: هلاك شدي و ديگران را نيز هلاك ساختي، تفسیر هر حرف از قرآن بر چندین وجه می باشد. (1)
حدیث38: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ وَ عَبْدِ الْكَرِيمِ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» قَالَ كِتَابُ اللَّهِ الذِّكْرُ وَ أَهْلُهُ آلُ مُحَمَّدٍ الَّذِينَ أَمَرَ اللَّهُ بِسُؤَالِهِمْ وَ لَمْ يُؤْمَرُوا بِسُؤَالِ الْجُهَّالِ وَ سَمَّى اللَّهُ الْقُرْآنَ ذِكْراً فَقَالَ «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»
حدیث38: عبد الحميد از حضرت صادق(علیه السلام) در باره آيه «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»(2) فرمود: كتاب خدا ذكر است و اهل آن آل محمدند كه خدا دستور داده از آنها سؤال كنند به آنها دستور نداده از جُهال سؤال نمايند خداوند قرآن را ذكر ناميده فرمود: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْيَتَفَكَّرُون»(3) اين ذكر قرآن را به تو فرو فرستاديم تا براى مردم آن چه را كه به سوى آنان فرو فرستاده شده روشن بيان كنى تا شايد بينديشند.(4)
حدیث39: عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمُرْتَضَى فِي رِسَالَةِ الْمُحْكَمِ وَ الْمُتَشَابِهِ نَقْلًا مِنْ تَفْسِيرِ النُّعْمَانِيِّ بِإِسْنَادِهِ الْآتِي عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنِ الصَّادِقِ(علیه السلام): أَنَّ كَلَامَ الْبَارِي سُبْحَانَهُ لَا يُشْبِهُ كَلَامَ الْخَلْقِ كَمَا لَا تُشْبِهُ أَفْعَالُهُ أَفْعَالَهُمْ وَ لِهَذِهِ الْعِلَّةِ وَ أَشْبَاهِهَا لَا يَبْلُغُ أَحَدٌ كُنْهَ مَعْنَى حَقِيقَةِ تَفْسِيرِكِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى إِلَّانَبِيُّهُ وَ أَوْصِيَاؤُهُ
ص: 135
حدیث39: امیرالمومنین(علیه السلام): كلام خداوند به كلام خلق شباهت ندارد، همان گونه كه افعال خداوند، (از همه جهت) به افعال مردم شباهت ندارد. و به همین دلیل هیچ کس به کُنه معنی حقیقی تفسیر قرآن نمی رسد الاپیامبر(صلی الله علیه و آله) واهل بیت(علیهم اسلام) (1)
حدیث40: الدَّقَّاقُ عَنِ الْأَسَدِيِّ عَنِ النَّخَعِيِّ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: أَنَا عِلْمُ اللَّهِ وَ أَنَا قَلْبُ اللَّهِ الْوَاعِي وَ لِسَانُ اللَّهِ النَّاطِقُ وَ عَيْنُ اللَّهِ النَّاظِرَةُ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ وَ أَنَا يَدُ اللَّه حدیث40: حضرت صادق(علیه السلام) از قول امير المومنين(علیه السلام) فرمود: من علم و گنجينه و ظرف علم الهی بوده و زبان گوياى خداوند هستم....(2)
حدیث41: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام):...وَ هَذَا الْقُرْآنُ إِنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْطُورٌ بَيْنَ الدَّفَّتَيْنِ لَا يَنْطِقُ بِلِسَانٍ وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَان
حدیث41: امیرالمومنین(علیه السلام): این قرآن در ميان ما خطوطى پوشيده در جلد است، با زبان سخن نمى گويد و نيازمند به مفسر و ترجمان است. (3)
حدیث42: الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ» قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ Dوَ الْأَئِمَّةُ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ قَالَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ أَصْحَابُهُمْ وَ أَهْلُ وَلَايَتِهِمْ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) وَ الْأَئِمَّةُD
ص: 136
حدیث42: امام صادق(علیه السلام) در باره قول خداى تعالى: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ»(1) او كسى است كه اين كتاب را بر تو نازل كرده از آن جمله آيه هائى است محكم كه اصل كتاب است فرمود: آنها اميرالمومنين(علیه السلام) و ائمه هستند. (2) حدیث43: قَالَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله): مَعَاشِرَ النَّاسِ تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آيَاتِهِ وَ مُحْكَمَاتِهِ وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهُ فَوَ اللَّهِ لَهُوَ مُبَيِّنٌ لَكُمْ نُوراً وَاحِداً وَ لَا يُوَضِّحُ لَكُمْ تَفْسِيرَهُ إِلَّا الَّذِي أَنَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ إِلَيَّ وَ شَائِلٌ بِعَضُدِهِ وَ مُعْلِمُكُمْ أَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) أَخِي وَ وَصِيِّي وَ مُوَالاتُهُ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى أَنْزَلَهَا عَلَي
حدیث43: امام باقر(علیه السلام) از قول پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل می کنند که ایشان فرمود: اى گروه مردم، در مورد قرآن تدبر كنيد و آيات محكم آن را نيكو بفهميد و از آيات متشابه پيروى مكنيد و به خدا سوگند هرگز كسى تفسير آن را براى شما روشن نمى كند، جز همين كس كه من دست او را مى گيرم و به سوى خود بر مى آورم و بازويش را بر مى افرازم و به شما اعلام مى كنم كه هر كه من مولاى اويم اين على(علیه السلام) مولاى اوست. يعنى على بن ابى طالب(علیه السلام) كه برادر و وصى من است و ولايت او از سوى خداوند متعال بر من نازل شده است. (3)
حدیث44: اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله) مُجْمَلًا، وَ أَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَائِبِهِ مُكَمَّلًا، وَ وَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّراً، وَ فَضَّلْتَنَا عَلَى مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ، وَ قَوَّيْتَنَا عَلَيْهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ يُطِقْ حَمْلَهُ.
حدیث44: امام سجاد(علیه السلام): بار خدايا، تو اين قرآن را بى هيچ شرح و تفسيرى، بر پيامبرت محمد(صلی الله علیه و آله) فرستادى و علم آن را سراسر به او الهام فرمودى، و
ص: 137
علم تفسير آن را به ما به ميراث دادى و ما را بر آن كس كه از علمقرآنش بهره اى نبود برترى نهادى و ما را به شناخت قرآن توانايى بخشيدى، تا بر كسانى كه ياراى حمل آن ندارند شرف و برترى دهى. (1)
حدیث45: مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْعَبَّاسِ بْنِ الْحَرِيشِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي(علیه السلام) قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ:.....
إِنَّ الْقُرْآنَ لَيْسَ بِنَاطِق...
حدیث45: امام صادق(علیه السلام): همانا قرآن سخنگو نیست.(2)
حدیث47: عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الرِّضَا(علیه السلام) فِي قَوْلِهِ «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» قَالَ اللَّهُ عَلَّمَ مُحَمَّداً الْقُرْآنَ قُلْتُ «خَلَقَ الْإِنْسانَ» قَالَ ذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ قُلْتُ «عَلَّمَهُ الْبَيانَ» قَالَ عَلَّمَهُ تِبْيَانَ كُلِّ شَيْ ءٍ يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ الْخَبَر
حدیث47: حضرت رضا(علیه السلام) در باره آيات: «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»(3) فرمود: خداوند به محمّد(صلی الله علیه و آله) قرآن را آموخت گفتم: «خَلَقَ الْإِنْسانَ»(4) معنى انسان را آفريد چيست؟ فرمود: منظور از انسان اميرالمومنين(علیه السلام) است گفتم: «عَلَّمَهُ الْبَيانَ»(5) فرمود: به او آموخت شرح هر چيزى را كه مردم به آن نيازمندند.(6)
حدیث48: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام):مَا مِنْ أَمْرٍ يَخْتَلِفُ فِيهِ اثْنَانِ إِلَّا وَ لَهُ أَصْلٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنْ لَا تَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَالِ.
حدیث48: امام صادق(علیه السلام) در حدیثی زیبا می فرمایند: هيچ امرى نيست كه دو تن در آن اختلاف كنند و دو نظر بدهند جز آنكه اصل و ريشه صحيح آن در قرآن
ص: 138
است ولى عقل غیرمعصوم آن را درك نمى كند(1)
حدیث49: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ قَالَ:....قال علی(علیه السلام): فَمَا نَزَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) آيَةٌ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا أَقْرَأَنِيهَا وَ أَمْلَاهَا عَلَيَ فَكَتَبْتُهَا بِخَطِّي وَ عَلَّمَنِي تَأْوِيلَهَا وَ تَفْسِيرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا وَ مُحْكَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا وَ خَاصَّهَا وَ عَامَّهَا وَ دَعَا اللَّهَ أَنْ يُعْطِيَنِي فَهْمَهَا وَ حِفْظَهَا فَمَا نَسِيتُ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ لَا عِلْماً أَمْلَاهُ عَلَيَّ وَ كَتَبْتُهُ مُنْذُ دَعَا اللَّهَ لِي بِمَا دَعَا وَ مَا تَرَكَ شَيْئاً عَلَّمَهُ اللَّهُ مِنْ حَلَالٍ وَ لَا حَرَامٍ وَ لَا أَمْرٍ وَ لَا نَهْيٍ كَانَ أَوْ يَكُونُ وَ لَا كِتَابٍ مُنْزَلٍ عَلَى أَحَدٍ قَبْلَهُ مِنْ طَاعَةٍ أَوْ مَعْصِيَةٍ إِلَّا عَلَّمَنِيهِ وَ حَفِظْتُهُ فَلَمْ أَنْسَ حَرْفاً وَاحِداً ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِي وَ دَعَا اللَّهَ لِي أَنْ يَمْلَأَ قَلْبِي عِلْماً وَ فَهْماً وَ حُكْما وَ نُوراً فَقُلْتُ يَا نَبِيَّ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي مُنْذُ دَعَوْتَ اللَّهَ لِي بِمَا دَعَوْتَ لَمْ أَنْسَ شَيْئاً وَ لَمْ يَفُتْنِي شَيْ ءٌ لَمْ أَكْتُبْهُ أَ فَتَتَخَوَّفُ عَلَيَّ النِّسْيَانَ فِيمَا بَعْدُ فَقَالَ لَا لَسْتُ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكَ النِّسْيَانَ وَ الْجَهْلَ.
حدیث49: هيچ آيه ئى از قرآن بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نازل نشد جز اينكه براى من خواند و املا فرمود و من به خط خود نوشتم و تأويل و تفسير و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه و خاص و عام آن را به من آموخت و از خدا خواست كه فهم و حفظ آن را به من عطا فرمايد، و از زمانى كه آن دعا را در باره من كرد هيچ آيه ئى از قرآن و هيچ علمى را كه املا فرمود و من نوشتم فراموش نكردم و آنچه را كه خدا تعليمش فرمود از حلال و حرام و امر و نهى گذشته و آيندهو نوشته اى كه بر هر پيغمبر پيش از او نازل شده بود از طاعت و معصيت به من تعليم فرمود و من
ص: 139
حفظش كردم و حتى يك حرف آن را فراموش نكردم، سپس دستش را بر سينه ام گذاشت و از خدا خواست دلم را از علم و فهم و حكم و نور پركند، عرضه داشتم: اى پيغمبر(صلی الله علیه و آله) خدا پدر و مادرم قربانت از زمانى كه آن دعا را در باره من كردى چيزى را فراموش نكردم و آن چه را هم ننوشتم از يادم نرفت، آيا بيم فراموشى بر من دارى؟ فرمود: نه بر تو بيم فراموش و نادانى ندارم. (1)
حدیث50: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام):...ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ لَكُمْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا مَضَى وَ عِلْمَ مَا يَأْتِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حُكْمَ مَا بَيْنَكُمْ وَ بَيَانَ مَا أَصْبَحْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ فَلَوْ سَأَلْتُمُونِي عَنْهُ لَعَلَّمْتُكُمْ.
حدیث50: امیرالمومنین(علیه السلام) به مفسران حقیقی قرآن اشاره می کند: اين قرآنی است که بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده از او باز پرسيد، او هرگز به زبان شما سخن نكند، من به ترجمانى از او شما را خبر مى دهم كه در آن است علم هر چه گذشته و علم هر چه تا روز قيامت بيايد، قرآن ميان شما حكم است و در هر چه اختلاف داريد بيان قاطع دارد، اگر از من بپرسيد به شما مى آموزم(2)
حدیث51: مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْعَبَّاسِ بْنِ الْحَرِيشِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي(علیه السلام) قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) فَوَضَعَ الْقُرْآنَدَلِيلًا قَالَ فَقَالَ الرَّجُلُ هَلْ تَدْرِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ دَلِيلَ مَا هُوَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام) نَعَمْ فِيهِ جُمَلُ الْحُدُودِ وَ تَفْسِيرُهَا عِنْدَ الْحُكْمِ
ص: 140
حدیث51: امام باقر(علیه السلام) در حدیثی فرمودند:...خداوند، قرآن را دلیل و راهنما قرار داد، شخصی پرسید: يا ابن رسول الله(صلی الله علیه و آله) می دانى كه قرآن دليل چيست؟ امام باقر(علیه السلام) فرمود: آرى، در قرآن كليات حدود و مقررات مندرج است و تفسير آنها در نزد حجت وقت (امام معصوم) است. (1)
حدیث52: مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْمُنَخَّلِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ
حدیث52: امام باقر(علیه السلام): هیچ کس غیر از اوصیاء نمی تواند ادعا کند که همه علوم قرآن را اعم از ظاهر و باطن می داند.(2)
حدیث53: الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا(علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا» الْآيَةَ قَالَ فَقَالَ وُلْدُ فَاطِمَةَ وَ السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ الْإِمَامُ
وَ الْمُقْتَصِدُ الْعَارِفُ بِالْإِمَامِ وَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الَّذِي لَا يَعْرِفُ الْإِمَامَ.*
حدیث53: احمد بن عمر گويد: از حضرت رضا(علیه السلام) راجع به آيه «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا»(3) آنگاه اين كتاب را به كسانى كهاز ميان بندگان خود انتخاب كرده ايم، به ارث داديم پرسيدم فرمود: (امامان معصوم از) اولاد فاطمه هستند....(4)
حدیث54: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ الْحُرِّ وَ عِمْرَانَ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه
السلام) قَالَ: نَحْنُ «الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ» وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ.*
ص: 141
حدیث54: امام صادق(علیه السلام) فرمود: «الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»(1) مائيم راسخون در علم و ما تأويل قرآن را مي دانيم.(2)
حدیث55:
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ» فَرَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) أَفْضَلُ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ قَدْ عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَمِيعَ مَا أَنْزَلَ عَلَيْهِ مِنَ التَّنْزِيلِ وَ التَّأْوِيلِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُنْزِلَ عَلَيْهِ شَيْئاً لَمْ يُعَلِّمْهُ تَأْوِيلَهُ وَ أَوْصِيَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ يَعْلَمُونَهُ كُلَّهُ وَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ تَأْوِيلَهُ إِذَا قَالَ الْعَالِمُ فِيهِمْ بِعِلْمٍ فَأَجَابَهُمُ اللَّهُ بِقَوْلِهِ «يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا» وَ الْقُرْآنُ خَاصٌّ وَ عَامٌّ وَ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ وَ نَاسِخٌ وَ مَنْسُوخٌ فَالرَّاسِخُونُ فِي الْعِلْمِ يَعْلَمُونَهُ.*
حدیث55: يكى از دو امام باقر(علیه السلام) يا صادق(علیه السلام) راجع به قول خداى عز و جل «وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»(3) و جز خدا و راسخون در علم تأويل قرآن را نمي دانند فرمود: پیامبر(صلی الله علیه و آله) افضل راسخین در علم است. خداى
عز و جل همه آن چه را از تنزيل (معنى مطابقى) و تأويل (معنى التزامى) نازل فرمود به او آموخته است، چيزى را كه خدا تأويلش را بهاو نياموخت بر او نازل نفرمود و اوصياء پس از وى هم تمام آن را مي دانند، و كسانى كه تأويل آن را نمي دانند (شيعيان) هر گاه عالمشان چيزى از روى علم بفرمايد (ايمان مى آورند و مي پذيرند) چنانچه خدا ايشان را پذيرفته و فرموده است «يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا»(4) مي گويند ايمان آورديم، همه قرآن از جانب پروردگار ماست و قرآن خاص و عام و محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ دارد و راسخون در علم همه را مي دانند. (5)
ص: 142
حدیث56: أَبَانٌ عَنْ سُلَيْمٍ وَ زَعَمَ أَبُو هَارُونَ الْعَبْدِيُ أَنَّهُ سَمِعَهُ مِنْ عُمَرَ بْنِ أَبِي سَلَمَةَ قال امیرالمومنین(علیه السلام) وَ إِنِّي سَمِعْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) يَقُولُ لَيْسَ مِنَ الْقُرْآنِ آيَةٌ إِلَّا وَ لَهَا ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ وَ مَا مِنْهُ حَرْفٌ إِلَّا وَ إن لَهُ تَأْوِيلٌ «وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ» الرَّاسِخُونَ نَحْنُ آلُ مُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله)
وَ أَمَرَ اللَّهُ سَائِرَ الْأُمَّةِ أَنْ يَقُولُوا «آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ» وَ أَنْ يُسَلِّمُوا لَنَا [وَ يَرُدُّوا عِلْمَهُ إِلَيْنَا] وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ «وَ
لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ» هُمُ الَّذِينَ يَسْأَلُونَ عَنْهُ وَ يَطْلُبُونَهُ وَ لَعَمْرِي لَوْ أَنَّ النَّاسَ حِينَ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) سَلَّمُوا لَنَا وَ
اتَّبَعُونَا وَ قَلَّدُونَا أُمُورَهُمْ «لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ»
حدیث56: من از پيامبر(صلی الله علیه و آله) شنيدم كه مى فرمود: هيچ آيه اى از قرآن نيست مگر آن كه ظاهرى و باطنى دارد و هيچ حرفى از آن نيست مگر آن كه تأويلى دارد «وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»(1) و تأويل آن را جز خداوند و آنان كه در علم راسخ و عميقند نمى داند، راسخان در علم، ما آل محمّد(صلی الله علیه و آله) هستيم و خداوند به ساير امّت دستور داده كه بگويند:«آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ»(2) به آن ايمان آورديم و همه از طرف پروردگار ما است و جز صاحبان عقل متذكّر نمى شوند، و خداوند دستور داده كه در مقابل ما تسليم باشند و علم آن را به ما واگذار كنند خداوند مى فرمايد «وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ»(3) اگر آن را به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و اولو الامر خود ارجاع دهند آنان كه استنباط مى كنند آن را مى فهمند، و هم اينان هستند كه در آن باره مورد سؤال قرار مى گيرند و آن را طلب مى نمايند. به جان خودم قسم، اگر مردم هنگامى كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) از دنيا رفت، «لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ»(4)
ص: 143
در مقابل ما تسليم مى شدند و تابع ما مى گشتند و امورشان را به دست ما مى سپردند از بالاى سرشان و زير پايشان نعمت ها را مى خوردند(1)
حدیث57: فُرَاتٌ قَالَ: حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الزُّهْرِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي الْقَاسِمُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْأَنْبَارِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي حَفْصُ بْنُ عَاصِمٍ وَ نَصْرُ بْنُ مُزَاحِمٍ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُغِيرَةِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ السِّنْدِيِّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبَانُ بْنُ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ، قَال...وَ قَالَ اَمیرالمُومِنین: سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ، إِنِّي لَأَعْلَمُ بِالتَّوْرَاةِ مِنْ أَهْلِ التَّوْرَاةِ، وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ بِالْإِنْجِيلِ مِنْ أَهْلِ الْإِنْجِيلِ، وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ بِالْقُرْآنِ مِنْ أَهْلِ الْقُرْآنِ. وَ
الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ، مَا مِنْ فِئَةٍ تَبْلُغُ مِائَةَ رَجُلٍ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِلَّا وَ أَنَا عَارِفٌ بِقَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا. وَ سَلُونِي عَنِ الْقُرْآنِ، فَإِنَّ فِي الْقُرْآنِ بَيَانَ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ فِيهِ عِلْمُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ، وَ إِنَّ الْقُرْآنَ لَمْ يَدَعْ لِقَائِلٍ مَقَالًا. «وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ» لَيْسُوا بِوَاحِدٍ، رَسُولُ اللَّهِ مِنْهُمْ، أَعْلَمَهُ اللَّهُ إِيَّاهُ فَعَلَّمَنِيهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، ثُمَّ لَا يَزَالُ فِي عَقِبِنَا إِلَى يَوْمِالْقِيَامَةِ. ثُمَّ قَرَأَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ «بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ» وَ أَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى، وَ الْعِلْمُ فِي عَقِبِنَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ
حدیث57: امير المؤمنين(علیه
السلام) رو به ما كرد و فرمود: از من سؤال كنيد پیش از آن كه مرا نيابيد. قسم به آن كه دانه را شكافت و مردم را خلق كرد، من به تورات از اهل تورات عالم ترم، و به انجيل از اهل انجيل عالم ترم، و به قرآن از اهل قرآن عالم ترم. قسم به آن كه دانه را شكافت و مردم را خلق كرد، هيچ گروهى نيست تا
ص: 144
روز قيامت كه به صد نفر برسد مگر آن كه من رهبر و راهنماى آنان را مى شناسم. از من در باره قرآن سؤال كنيد. در قرآن بيان هر چيزى و علم اوّلين و آخرين است. قرآن براى گوينده اى حرفى باقى نگذاشته فرمود «وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»(1)
تأويل قرآن را جز خداوند و فرو رفتگان در علم كسى نمى داند. آنان يك نفر نيستند. پيامبر(صلی الله علیه و آله) از آنان است. خداوند به او آموخته و آن حضرت هم به من آموخته است، و سپس در نسل ما تا روز قيامت خواهد بود. بعد حضرت چنين قرائت فرمود «بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ»(2) بقيه اى از آن چه آل موسى و آل هارون بر جاى گذاشتند و من نسبت به پيامبر(صلی الله علیه و آله) به منزله هارون نسبت به موسى هستم، و علم در نسل ما تا روزى كه قيامت بر پا شود خواهد بود(3)
در كتاب تأويل الآيات اين عبارت را اضافه دارد: سپس حضرت اين آيه را قرائت فرمود «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ»(4)
آن را سخن باقى در نسل او قرار داد. وسپس فرمود: پيامبر(صلی الله علیه و آله) نسل حضرت ابراهيم(علیه السلام) است، و ما اهل بيت(علیهم اسلام) نسل ابراهيم(علیه السلام) و نسل محمد(صلی الله علیه و آله) هستيم.
حدیث58: قَالَ أَبَانٌ عَنْ سُلَيْمٍ قَالَ جَلَسْتُ إِلَى عَلِيٍّ بِالْكُوفَةِ فِي الْمَسْجِدِ وَ النَّاسُ حَوْلَهُ فَقَالَ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي سَلُونِي عَنْ كِتَابِ اللَّهِ فَوَ اللَّهِ مَا نَزَلَتْ آيَةٌ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ إِلَّا وَ قَدْ أَقْرَأَنِيهَا رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ عَلَّمَنِي تَأْوِيلَهَا فَقَالَ ابْنُ الْكَوَّاءِ فَمَا كَانَ يَنْزِلُ عَلَيْهِ وَ أَنْتَ غَائِبٌ فَقَالَ بَلَى يَحْفَظُ عَلَيَّ مَا غِبْتُ عَنْهُ فَإِذَا قَدِمْتُ عَلَيْهِ قَالَ لِي [يَا عَلِيُ] أَنْزَلَ اللَّهُ بَعْدَكَ كَذَا وَ كَذَا فَيُقْرِئُنِيهِ وَ تَأْوِيلُهُ كَذَا وَ كَذَا فَيُعَلِّمُنِيهِ
حدیث58: ابان از سليم نقل مى كند كه گفت: در مسجد كوفه خدمت اميرالمومنين(علیه السلام) نشسته بودم و مردم اطراف آن حضرت بودند. حضرت فرمود: از من
ص: 145
بپرسيد قبل از آن كه مرا نيابيد. در باره كتاب خدا از من بپرسيد. به خدا قسم هيچ آيه اى از كتاب خدا نازل نشده مگر آن كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) براى من خوانده تا من هم بخوانم، و تأويل آن را به من آموخته است، ابن كوّاء گفت: پس آنچه نازل مى شد در حالى كه تو غائب بودى چه مى شود؟ فرمود: بلى، آن چه من در آنها غايب بودم برايم حفظ مى كرد، و آنگاه كه نزد او مى آمدم مى فرمود: يا على! خداوند بعد از تو اين مطالب را نازل كرد، و آنها را برايم مى خواند تا من هم مى خواندم، و مى فرمود: تأويل اينها چنين است و آن را به من مى آموخت. (1)
حدیث59: أَبَانٌ عَنْ سُلَيْمٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ قَال: قال امیرالمومنین: فَالْأَئِمَّةُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنِ الرِّسَالَةِ وَ مُنْزَلِ الْكِتَابِ وَ مَهْبِطِ الْوَحْيِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلَائِكَةِ لَا تَصْلُحُ إِلَّا فِيهَا لِأَنَّ اللَّهَ خَصَّهَا وَ جَعَلَهَا أَهْلًافِي كِتَابِهِ عَلَى لِسَانِ نَبِيِّهِ فَالْعِلْمُ فِيهِمْ وَ هُمْ أَهْلُهُ وَ هُوَ عِنْدَهُمْ كُلُّهُ بِحَذَافِيرِهِ بَاطِنُهُ وَ ظَاهِرُهُ وَ مُحْكَمُهُ وَ مُتَشَابِهُهُ وَ نَاسِخُهُ وَ مَنْسُوخُه.(2)
حدیث59: امیرالمومنین(علیه السلام): ائمه(علیهم اسلام) از اهل بيت نبوّت و معدن رسالت و محل نزول كتاب و محل هبوط وحى و رفت و آمد ملائكه اند خلافت جز در آنان صلاحيت ندارد، خداوند آنان را اختصاص داده و آنان را در كتابش و بر لسان پيامبرش سزاوار آن قرار داده پس علم در آنان بوده و ايشان اهل آنند علم با جميع جوانبش، باطن و ظاهرش، محكم و متشابهش، ناسخ و منسوخش نزد ايشان است.
حدیث60: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(علیه السلام) يَقُولُ مَا ادَّعَى أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ أَنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ كَمَا أُنْزِلَ إِلَّا كَذَّابٌ وَ مَا جَمَعَهُ وَ حَفِظَهُ كَمَا نَزَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ.*
ص: 146
حدیث60: امام باقر(علیه السلام): جز دروغگو هيچ یک از مردم ادعا نكند كه تمام قرآن را چنان كه نازل شده، جمع كرده، و كسى جز على(علیه السلام) و امامان پس از وى آن را چنان كه خداى تعالى فرستاده، جمع و نگهدارى نكرده اند. (1)
حدیث61: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ قَالَ إِيَّانَا عَنَى وَ عَلِيٌّ(علیه السلام) أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَيْرُنَا بَعْدَ النَّبِيِّ(صلی الله علیه و آله).*
حدیث 61: بريد بن معاويه گويد به امام باقر(علیه السلام) آيه شريفه «قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»(2) بگو خدا و كسى كه علم كتابنزد اوست، براى گواهى ميان من و شما كافى است را عرضكردم، فرمود: خداوند ما را قصد كرده و على(علیه السلام) بعد از پيغمبر(صلی الله علیه و آله) اول ما و افضل ما و بهتر ما خاندانست (3)
حدیث62: قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ إِسْمَاعِيلُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَنْبَارِيُّ الْكَاتِبُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا شُعَيْبُ بْنُ أَيُّوبَ قَالَ حَدَّثَنَا مُعَاوِيَةُ بْنُ هِشَامٍ عَنْ سُفْيَانَ عَنْ هِشَامِ بْنِ حَسَّانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ
بْنَ عَلِيٍّ(علیه السلام)
يَخْطُبُ النَّاسَ بَعْدَ الْبَيْعَةِ لَهُ بِالْأَمْرِ فَقَالَ نَحْنُ حِزْبُ اللَّهِ الْغَالِبُونَ وَ عِتْرَةُ رَسُولِهِ الْأَقْرَبُونَ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ الطَّيِّبُونَ الطَّاهِرُونَ وَ أَحَدُ الثَّقَلَيْنِ اللَّذَيْنِ خَلَّفَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) فِي أُمَّتِهِ وَ التَّالِي كِتَابَ اللَّهِ فِيهِ تَفْصِيلُ كُلِّ شَيْ ءٍ«لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ» فَالْمُعَوَّلُ عَلَيْنَا فِي تَفْسِيرِهِ لَا نَتَظَنَّى تَأْوِيلَهُ بَلْ نَتَيَقَّنُ حَقَائِقَهُ فَأَطِيعُونَا فَإِنَّ طَاعَتَنَا مَفْرُوضَةٌ إِذْ كَانَتْ بِطَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولِهِ مَقْرُونَةً قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ
ص: 147
آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ» «وَ
لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ» وَ أُحَذِّرُكُمُ الْإِصْغَاءَ لِهُتَافِ الشَّيْطَانِ بِكُمْ فَ «إِنَّهُ
لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ» فَتَكُونُوا كَأَوْلِيَائِهِ الَّذِينَ قَالَ لَهُمْ «لا غالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّي جارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَكَصَ عَلى عَقِبَيْهِ وَ قالَ إِنِّي بَرِي ءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرى ما لا تَرَوْنَ» فَتُلْقَوْنَ إِلَى الرِّمَاحِ وَزَراً وَ إِلَى السُّيُوفِ جَزَراً وَ لِلْعُمُدِ حَطَماً وَ لِلسِّهَامِ غَرَضاً ثُمَ «لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها
خَيْراً»
حدیث62: هشام بن حسّان گويد: پس از آنكه با امام حسن مجتبى(علیه السلام) براى حكومت بيعت شد از آن حضرت شنيدم كه براى مردم سخنرانى كرد و فرمود: ما حزب پيروز خدا، خاندان نزديك پيامبر(صلی الله علیه و آله)، و عترت طیب و طاهر اوییم، و يكى از دو ثقل گرانبهائى هستيم كه رسول خدا(صلی الله علیهو آله) پس از خود در ميان امّتش بجاى گذارد، ما جفت و همدوش كتاب خدائيم كه تفصيل هر چيز در آن هست، «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ»(1) و هيچ گونه باطلى از پس و پيش در آن راه ندارد، در تفسیر آن بر ما اعتماد شود (و تفسیر صحیح قرآن از ما صادر گردد) قرآن را به حدس و گمان تفسیر نکرده، بلكه حقائق آن را به يقين مى دانيم، پس از ما اطاعت كنيد كه اطاعت ما واجب شمرده شده، چرا كه به طاعت خدا و رسولش مقرون گشته است، خدای عز و جل فرموده «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ»(2) «وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ»(3) اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا و رسول او و صاحبان امر اطاعت كنيد، پس اگر در مورد چيزى نزاع پيدا كرديد
ص: 148
آن را به حكم خدا و رسول باز گردانيد و اگر در آن به پيامبر و اولو الامرشان رجوع مى كردند، به حقيقت آن پى مى بردند، و شما را از گوش فرا دادن به آواز شيطان بر حذر مى دارم كه «إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ»(1) او دشمن آشكار شماست، و در نتيجه مانند آن دوستان او مى شويد كه به آنان گويد «لا غالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّي جارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَكَصَ عَلى عَقِبَيْهِ وَ قالَ إِنِّي بَرِي ءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرى ما لا تَرَوْنَ»(2) امروز احدى از مردم بر شما پيروز نمى شود و من خودم پناه شمايم، و چون دو گروه پيكار جو (صف مسلمين و كفّار) به هم برخوردند پا به فرار گذاشت و به پشت خود گريخت و گفت: من از شما بيزارم، من چيزى را مى بينم كه شما نمى بينيد و در آنگاه هدف نيزه ها، و طعمه شمشيرها، ودرهم شكسته گرزها، و هدف تيرها واقع مى شويد، سپس «لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً»(3) در آن روز هيچ كسى را كه قبلا ايمان نياورده و كار خوبى نكرده ايمانش سودى نبخشد (4)
حدیث63: عِدَّةٌ
مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانٍ الْأَحْمَرِ عَنْ زِيَادِ بْنِ أَبِي رَجَاءٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام)
قَالَ: مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا وَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَقُولُوا اللَّهُ أَعْلَمُ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَنْتَزِعُ الْآيَةَ مِنَ الْقُرْآنِ يَخِرُّ فِيهَا أَبْعَدَ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ.
حدیث63: امام باقر(علیه السلام) فرمود: آنچه مي دانيد بگوئيد و آنچه نمي دانيد بگوئيد خدا داناتر است. همانا مرد آيه اى از قرآن بيرون مي كشد (تا به دلخواه خويش تفسير كند و دليل مدعاى باطل خويش سازد) از اين رو به فاصله اى دورتر از ميان آسمان و زمين سرنگون گردد. (يا از معنى حقيقى آيه به اين مسافت دور شود). (5)
حدیث64: عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الرَّبِيعِ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي هَاشِمٍ الصَّيْرَفِيِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ
ص: 149
مُصْعَبٍ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ مُحْرِزٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(علیه السلام) يَقُولُ إِنَّ مِنْ عِلْمِ مَا أُوتِينَا تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ وَ أَحْكَامَهُ وَ عِلْمَ تَغْيِيرِ الزَّمَانِ وَ حَدَثَانِهِ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَيْراً أَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَ مَنْ لَمْ يَسْمَعْ لَوَلَّى مُعْرِضاً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْ ثُمَّ أَمْسَكَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ وَ لَوْ وَجَدْنَا أَوْعِيَةً أَوْ مُسْتَرَاحاً لَقُلْنَا وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ
حدیث64: سلمة بن محرز گويد: شنيدم امام باقر(علیه السلام) مى فرمود: از جمله علومى كه به ما داده شده است تفسير قرآن و احكام آن است و علم تغيير زمان و حوادث آن، هر گاه خدا خير مردمى را خواهد آنها را شنوا سازد، كسى كه گوششنوا ندارد، از سخنى كه به گوش او رسد رو گردان است مثل اينكه نشنيده، سپس اندكى از سخن باز ايستاد و پس از آن فرمود: اگر دل هاى وسيعى پيدا می كرديم كه تاب تحمل حقائق داشت و اگر مردم نكته فهم و راز دارى كه مذاكره با آنها وسيله آسايش خاطر بود در دست داشتيم مى گفتيم و خدا ياور ما است. (1)
حدیث65: ...وَ مَا يَكْفِيهِمُ الْقُرْآنُ قَالَ بَلَى إِنْ وَجَدُوا لَهُ مُفَسِّراً قَالَ وَ مَا فَسَّرَهُ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) قَالَ بَلَى قَدْ فَسَّرَهُ لِرَجُلٍ وَاحِدٍ وَ فَسَّرَ لِلْأُمَّةِ شَأْنَ ذَلِكَ الرَّجُلِ وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام)
حدیث65: مردی به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشت: مگر قرآن براى آنها (و هدایت امت) كافى نيست؟ فرمود: چرا در صورتى كه مفسرى براى قرآن داشته باشند آن شخص پرسید: مگر پيغمبر(صلی الله علیه و آله) قرآن را تفسير نفرموده است؟ فرمود: چرا تنها براى يك مرد تفسير كرد و شأن آن مرد را كه على(علیه السلام) است به امت خود گفت. (2)
حدیث66:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ بَهْرَامَ عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَيْعٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام):
مَنْ جَاءَنَا يَلْتَمِسُ الْفِقْهَ وَ الْقُرْآنَ وَ تَفْسِيرَهُ فَدَعُوهُ
ص: 150
حدیث66: عمرو بن جميع گويد: امام صادق(علیه السلام) فرمود: هر كه نزد ما آيد و فقه و قرآن و تفسير آن را جويد از او دست بداريد (تا بيايد و فرا گيرد) (1)
حدیث67: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الصَّلْتِ عَبْدُ السَّلَامِ بْنُ صَالِحٍ الْهَرَوِيُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(علیه السلام) قَالَ:...وَ مَا فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ إِلَّا وَ أَنَا أَعْرِفُهَا وَ أَعْرِفُ تَفْسِيرَهَا وَ فِي أَيِّ مَكَانٍ نَزَلَتْ مِنْ سَهْلٍ أَوْ جَبَلٍ وَ فِي أَيِّ وَقْتٍ مِنْ لَيْلٍ أَوْ نَهَارٍ وَ إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً وَ أَشَارَ إِلَى صَدْرِهِ وَ لَكِنَّ طُلَّابَهُ يَسِيرٌ وَ عَنْ قَلِيلٍ
حدیث67: امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند: در قرآن آيه ای نيست مگر آنكه مي دانم تفسير آن را و مي دانم كه در چه مكان نازل شده از كوه و دشت و در چه وقت نازل شده است از شب يا روز و اشاره به سينه مبارك خود كرد و فرمود: در اينجاست علم بسيار از هر چيزى و ليكن طالبان اين علم اندكند.(2)
حدیث68: حَدَّثَنَا
الْمُظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْمُظَفَّرِ الْعَلَوِيُّ السَّمَرْقَنْدِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ نَصْرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَكَمُ بْنُ بُهْلُولٍ الْأَنْصَارِيُ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ قُرَّةَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْمَدَنِيِّ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ قَالَ حَدَّثَنَا سُلَيْمُ بْنُ قَيْسٍ الْهِلَالِيُّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيّاً يَقُولُ مَا نَزَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ آيَةٌ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا أَقْرَأَنِيهَا وَ أَمْلَاهَا عَلَيَّ وَ كَتَبْتُهَا بِخَطِّي وَ عَلَّمَنِي تَأْوِيلَهَا وَ تَفْسِيرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا وَ مُحْكَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا وَ دَعَا اللَّهَ عَزَّ
ص: 151
وَ جَلَّ لِي أَنْ يُعَلِّمَنِي فَهْمَهَا وَ حِفْظَهَا فَمَا نَسِيتُ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ لَا عِلْماً أَمْلَاهُ عَلَيَّ فَكَتَبْتُهُ وَ مَا تَرَكَ شَيْئاً عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ حَلَالٍ وَ لَا حَرَامٍ وَ لَا أَمْرٍ وَ لَا نَهْيٍ وَ مَا كَانَ أَوْ يَكُونُ مِنْ طَاعَةٍ أَوْ مَعْصِيَةٍ إِلَّا عَلَّمَنِيهِ وَ حَفِظْتُهُ وَ لَمْ أَنْسَ مِنْهُ حَرْفاً وَاحِداً ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِي وَ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَمْلَأَ قَلْبِي عِلْماً وَ فَهْماً وَ حِكْمَةً وَ نُوراً لَمْ أَنْسَ مِنْ ذَلِكَ شَيْئاً وَ لَمْ يَفُتْنِي شَيْ ءٌ لَمْ أَكْتُبْهُ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ تَتَخَوَّفُ عَلَيَّ النِّسْيَانَ فِيمَا بَعْدُ فَقَالَ لَسْتُ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكَ نِسْيَاناً وَ لَا جَهْلًا وَ قَدْ أَخْبَرَنِي رَبِّي جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَدِ اسْتَجَابَ لِي فِيكَ وَ فِي شُرَكَائِكَ الَّذِينَ يَكُونُونَ مِنْ بَعْدِكَ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ شُرَكَائِي مِنْ بَعْدِي قَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِنَفْسِهِ وَ بِي فَقَالَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ الْآيَةَ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ هُمْ قَالَ الْأَوْصِيَاءُ مِنِّي إِلَى أَنْ يَرِدُوا عَلَيَّ الْحَوْضَ كُلُّهُمْ هَادٍ مُهْتَدٍ لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُمْ لَا يُفَارِقُهُمْ وَ لَا يُفَارِقُونَهُ بِهِمْ تُنْصَرُ أُمَّتِي وَ بِهِمْ يُمْطَرُونَ وَ بِهِمْ يُدْفَعُ عَنْهُمُ الْبَلَاءُ وَ يُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) سَمِّهِمْ لِي فَقَالَ ابْنِي هَذَا وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رَأْسِ الْحَسَنِ ثُمَّ ابْنِي هَذَا وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ ثُمَّ ابْنٌ لَهُيُقَالُ لَهُ عَلَيٌّ وَ سَيُولَدُ فِي حَيَاتِكَ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ ثُمَّ تُكَمِّلُهُ اثْنَيْ عَشَرَ فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) سَمِّهِمْ لِي رَجُلًا فَرَجُلًا فَسَمَّاهُمْ رَجُلًا رَجُلًا فِيهِمْ وَ اللَّهِ يَا أَخَا بَنِي هِلَالٍ مَهْدِيُّ أُمَّتِي مُحَمَّدٌ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْرِفُ مَنْ يُبَايِعُهُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ وَ أَعْرِفُ أَسْمَاءَ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ.
ص: 152
حدیث68: سليم بن قيس هلالىّ گويد: از علي(علیه السلام) شنيدم كه مى فرمود: هيچ آيه اى از قرآن بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نازل نشد جز آن كه آن را بر من إقراء و املا فرمود و من آن را با خط خود نوشتم و تأويل و تفسير و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه آن را به من آموخت و از خداى تعالى خواست كه فهم و حفظ آن را به من تعليم دهد و هيچ آيه اى از كتاب خدا را فراموش نكردم و هيچ علمى را كه بر من املا فرمود و من آن را نوشتم از ياد نبردم و هر چه كه خداى تعالى به او آموخته بود از حلال و حرام و امر و نهى و آن چه كه بوده و خواهد بود از طاعت و معصيت همه را به من آموخت و من آن را حفظ نمودم و حتّى يك حرف آن را فراموش نكردم، سپس دست خود را بر سينه ام نهاد و از خداى تعالى خواست كه قلبم را از علم و فهم و حكمت و نور آكنده سازد، چيزى از آنها را فراموش نكردم و آن چه را هم كه ننوشتم از من فوت نشد، گفتم: اى رسول خدا! آيا مى ترسى كه در آينده فراموش كنم؟ فرمود: بر تو از نسيان و نادانى نمى هراسم در حالى كه پروردگارم به من خبر داده است كه دعاى مرا در حقّ تو و شريكانت كه پس از تو خواهند بود اجابت كرده است، گفتم: اى رسول خدا! شريكان من كه پس از من خواهند بود چه كسانى هستند؟ فرمود: كسانى كه خداى تعالى آنان را قرين خود و من ساخته و فرموده است «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»(1)
گفتم: اى رسول خدا! آنان چه كسانى هستند؟ فرمود: آنان اوصياى من هستند تا آن كه در حوضكوثر بر من در آيند، همه آنان هادى و مهتدى هستند، هر كه آنان را فرو گذارد به ايشان ضرری نرساند، ايشان با قرآن هستند و قرآن نيز با آنان بوده و از ايشان مفارقت نكند و آنان نيز از قرآن جدا نشوند، به واسطه آنان امّتم يارى شوند و باران بر آنها ببارد و بلا از ايشان دفع گردد و دعايشان مستجاب گردد..... (2)
ص: 153
حدیث69: أَيُّهَا النَّاسُ مَا كُنَّا لِنَجِيئَكُمْ بِشَيْ ءٍ إِلَّا وَ عِنْدَنَا تَأْوِيلُهُ وَ تَفْسِيرُهُ أَلَا وَ إِنِّي أَنَا أَبُوكُمْ أَلَا وَ إِنِّي أَنَا مَوْلَاكُمْ أَلَا وَ إِنِّي أَنَا أَجِيرُكُم
حدیث69: اى مردم ما چيزى براى شما نياوريم جز اينكه تأويل و تفسير آن را به نزد خود داريم. آگاه باشيد، منم پدر شما، آگاه باشيد منم مولا و صاحب اختيار شما، آگاه باشيد منم اجير و مزدبر شما. (1)
حدیث70: قَالَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله): الْأَئِمَّةُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ
حدیث70: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: ائمه(علیهم اسلام) از اهل بيت من هستند به آنها چيزى نياموزيد كه آنها از شما داناترند. (2)
حدیث71: أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: كُنْتُ مَعَ أَبِي الْحَسَنِ(علیه السلام) بِمَكَّةَ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ إِنَّكَ لَتُفَسِّرُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ مَا لَمْ تَسْمَعْ بِهِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ(علیه السلام) عَلَيْنَا نَزَلَ قَبْلَ النَّاسِ وَ لَنَا فُسِّرَ قَبْلَ أَنْ يُفَسَّرَ فِي النَّاسِ فَنَحْنُ نَعْرِفُ حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ سَفَرِيَّهُ وَ حَضَرِيَّهُ وَ فِي أَيِّ لَيْلَةٍ نَزَلَتْ كَمْ مِنْ آيَةٍ وَ فِيمَنْ نَزَلَتْ وَ فِيمَا نَزَلَتْ فَنَحْنُ حُكَمَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ شُهَدَاؤُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ فَالشَّهَادَةُ لَنَا وَالْمَسْأَلَةُ لِلْمَشْهُودِ عَلَيْهِ فَهَذَا عِلْمُ مَا قَدْ أَنْهَيْتُهُ إِلَيْكَ وَ أَدَّيْتُهُ إِلَيْكَ مَا لَزِمَنِي فَإِنْ قَبِلْتَ فَاشْكُرْ وَ إِنْ تَرَكْتَ فَ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ شَهِيدٌ.
حدیث71: يعقوب بن جعفر گفت: در خدمت حضرت ابوالحسن(علیه السلام) در مكه بودم مردى به ايشان گفت شما از قرآن تفسيرهائى مى كنيد كه شنيده نشده. امام(علیه السلام)
ص: 154
فرمود: قرآن بر ما نازل شده قبل از مردم و پيش از مردم براى ما تفسير شده ما به حلال و حرام و ناسخ و منسوخ و آياتى كه در سفر و آياتى كه در حضر نازل شده و در كدام شب چقدر آيه نازل شده و در باره چه كس و چه چيز نازل گرديده عارف هستيم ما حكماى خدا در زمين و گواهان او در ميان مردم هستيم اين آيه اشاره به همين مطلب است «سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ»(1) گواهى از ماست و پرسش از مردم، اين علمى بود كه به تو اطلاع دادم اگر قبول نمودى بر اين نعمت سپاسگزارى كن و اگر رد كردى خداوند بر هر چيز گواه است.(2)
ص: 155
ص: 156
عالم هستی آفریده نشد مگر بخاطر ایشان
حدیث1: وَ رُوِيَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَال: ...نَحْنُ عِلَّةُ الْوُجُودِ وَ حُجَّةُ الْمَعْبُود
حدیث1: امام صادق(علیه السلام): ما سبب ایجاد مخلوقات و حجت خدائیم.(1)
حدیث2: قَالَ الْبَاقِرُ(علیه السلام): قَالَ اللَّه تَبَارَکَ وَ تَعَالَی:... مِنْ أَجْلِكُمْ ابْتَدَأْتُ خَلْقَ مَا خَلَقْت وَ أَنْتُمْ خِيَارُ خَلْقِي... وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عُلُوِّ شَأْنِي لَوْلَاكَ وَ لَوْ لَا عَلِيٌّ وَ عِتْرَتُكُمَا الْهَادُونَ الْمَهْدِيُّونَ الرَّاشِدُونَ مَا خَلَقْتُ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ وَ لَا الْمَكَانَ وَ لَا الْأَرْضَ وَ لَا السَّمَاءَ وَ لَا الْمَلَائِكَةَ وَ لَا خَلْقاً يَعْبُدُنِي.
حدیث2: امام باقر(علیه السلام) در حدیث زیبایی فرمودند: خداوند متعال فرموده: به خاطر شما اهل بیت(علیهم اسلام) آغاز نمودم خلقت آن چه را که خلق نمودم شما برگزیدگان خلقید... به عزت و جلال و مقام والايم سوگند كه اگر تو و علي(علیه السلام) و عترت هادى و مهدى و راهنمايت نبود بهشت و جهنم و مكان و زمين و آسمان و ملائكه و هيچ موجودى را نمى آفريدم كه مرا بپرستد.(2)
حدیث3: قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام): قَالَ اللَّهُ تَعَالَی خَلَقْتُ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ لِأَجْلِهِمْحدیث3: امام صادق(علیه السلام): خداوند متعال فرموده: دنیا و آخرت را به خاطر ائمهﻱ معصومین(علیهم اسلام) خلق نمودم.(3)
حدیث4: قَالَ الْبَاقِرُ(علیه السلام): يَا جَابِرُ إِنَّا مِنَ اللَّهِ تَعَالَى بِمَكَانٍ وَ مَنْزِلَةٍ رَفِيعَةٍ فَلَوْ لَا نَحْنُ لَمْ يَخْلُقِ اللَّهُ تَعَالَى سَمَاءً وَ لَا أَرْضاً وَ لَا جَنَّةً وَ لَا نَاراً وَ لَا شَمْساً وَ لَا قَمَراً وَ لَا جِنّاً وَ لَا إِنْساً وَ يْحَكَ يَا جَابِرُ لَا يُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ يَا جَابِرُ بِنَا وَ اللَّهِ
ص: 157
أَنْقَذَكُمُ اللَّهُ وَ بِنَا نَعَشَكُمْ وَ بِنَا هَدَاكُمْ وَ نَحْنُ وَ اللَّهِ دَلَلْنَا لَكُمْ عَلَى رَبِّكُم
حدیث4: امام باقر(علیه السلام) در حدیث زیبایی فرمودند: اگر ما نبودیم خداوند آسمان و زمین، بهشت و جهنّم، خورشید و ماه و جن و انس را خلق نمی کرد. جابر! ما را با هيچ كس مقايسه نكنید به خدا قسم به وسيله ما خدا شما را نجات داد و ما واسطه هدايت شما شديم و شما را به خدا راهنمائى كرديم.(1)
حدیث5: أَقُولُ قَالَ الشَّيْخُ حَسَنُ بْنُ سُلَيْمَانَ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي كِتَابِ الْمُحْتَضَرِ، رَوَى بَعْضُ عُلَمَاءِ الْإِمَامِيَّةِ فِي كِتَابِ مَنْهَجِ التَّحْقِيقِ إِلَى سَوَاءِ الطَّرِيقِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ قَالَ:... قَالَ عَلِيٌ(علیه السلام):...لِأَجْلِنَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ الْعَرْشَ وَ الْكُرْسِيَّ وَ الْجَنَّةَ وَ النَّار
حدیث5: امیرالمومنین(علیه السلام):... خداوند به خاطر ما آسمان و زمین، عرش و کرسی، و بهشت و جهنم را خلق نموده است.(2)
انبیاء و ملائکه خلق نشدند مگر بخاطر ایشانحدیث6: قَالَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله): لَوْلَانَا لَمْ يَخْلُقِ اللَّهُ الْجَنَّةَ وَ لَا النَّارَ وَ لَا الْأَنْبِيَاءَ وَ لَا الْمَلَائِكَة قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) فَنَحْنُ أَفْضَلُ أَمِ الْمَلَائِكَةُ فَقَالَ يَا عَلِيُّ نَحْنُ أَفْضَلُ خَيْرُ خَلِيقَةِ اللَّهِ عَلَى بَسِيطِ الْأَرْضِ وَ خِيَرَةُ مَلَائِكَةِ اللَّهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ كَيْفَ لَا نَكُونُ خَيْراً مِنْهُمْ وَ قَدْ سَبَقْنَاهُمْ إِلَى مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ تَوْحِيدِهِ فَبِنَا عَرَفُوا اللَّهَ وَ بِنَا عَبَدُوا اللَّهَ وَ بِنَا اهْتَدَوُا السَّبِيلَ إِلَى مَعْرِفَةِ اللَّه
حدیث6: رسول خدا(صلی الله علیه و آله): اگر ما نبودیم خداوند بهشت و جهنّم و انبیاء و ملائکه را خلق نمی نمود. علی(علیه السلام) فرمود: من گفتم: يا رسول اللَّه پس ما از ملائكه
ص: 158
برتريم. فرمود: يا على! ما بهتر از تمام خلايق خدا در زمين هستيم و بهتريم از ملائک مقرب و چطور از آن ها بهتر نباشيم با اين كه ما بر آن ها در معرفت و شناخت خدا و توحيد سبقت گرفتيم آن ها به وسيله ما خدا را شناختند و پرستش كردند و راه را يافتند به سوى شناخت خدا. (1)
خداوند به مخلوقاتش رݢݢݢݢݢݢݢݢݢݢوݢݢݢݢݢݢݢݢݢزݢݢݢݢݢݢݢݢی نمی دهد مگر ݢݢݢݢݢݢݢݢݢبه خاطر ݢݢݢݢݢݢݢائمه اطهار
حدیث7:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عُثْمَانَ الْكَرَاجُكِيُّ فِي كَنْزِ الْفَوَائِدِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام):... أَنَّ أَبَا حَنِيفَةَ أَكَلَ طَعَاماً مَعَ الْإِمَامِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(علیه السلام) فَلَمَّا رَفَعَ يَدَهُ مِنْ أَكْلِهِ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا مِنْكَ وَ مِنْ رَسُولِكَ فَقَالَ أَبُو حَنِيفَةَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ جَعَلْتَ مَعَ اللَّهِ شَرِيكاً فَقَالَ لَهُ وَيْلَكَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ فِي كِتَابِهِ وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَقُولُ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ(صلی الله علیه و آله)
فَقَالَ أَبُو حَنِيفَةَ وَ اللَّهِ لَكَأَنِّي مَا قَرَأْتُهُمَا قَطُّ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ لَا سَمِعْتُهُمَا إِلَّا فِي هَذَا الْوَقْتِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام)
بَلَى قَدْ قَرَأْتَهُمَا وَ سَمِعْتَهُمَا وَ لَكِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِيكَوَ فِي أَشْبَاهِكَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها وَ قَالَ كَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ
حدیث7: روزی ابوحنیفه همراه امام صادق(علیه السلام) غذا می خورد، وقتی حضرت دست از خوردن کشیدند فرمودند: سپاس و ستایش سزاوار خداوندی است که پروردگار جهانیان است، خداوندا! این نعمت از تو و از رسول توست. ابوحنیفه گفت: آیا برای خدا شریک قرار می دهی؟ حضرت فرمود: وای بر تو، خدای تبارک
ص: 159
و تعالی فرموده:«وَ
لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ»(1) و چقدر خوب بود اگر ایشان به آن چه خدا و رسول او به آن ها مرحمت کرده راضی و خشنود بوده و می گفتند: خدا ما را کفایت می کند، و به زودی خدا و رسولش از بزرگواری و فضل خود به ما عطا خواهند کرد. و همچنین می فرماید: «وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ»(2) در مقام انتقام جویی برنیامدند مگر بعد از آن که خدا و رسول ایشان را از فضل و بخشش خود بی نیاز کردند. ابوحنیفه گفت: گویا این دو آیه را از کتاب خدا تا کنون نخوانده و آن را نشنیده بودم. حضرت فرمود: این دو آیه را خوانده ای و شنیده ای، و لکن درباره تو و امثال تو این آیه نازل شده «أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها»(3) یا بر دل هایشان قفل زده شده که در نتیجه چیزی در آن وارد نمی شود. و این آیه را فرموده: «كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْما كانُوا يَكْسِبُونَ»(4)
این طور نیست، بلکه بر دل های آن ها به خاطر اعمالی که انجام داده اند پرده کشیده شده. (5)
به خاطر ایشان رحمت از آسمان و زمین نازل می گردد
حدیث8: حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْبَصْرِيِّ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ حُمَيْدِ بْنِ الْمُثَنَّى الْعِجْلِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ خَيْثَمَةَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُول:.... وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا نَزَلَ الرَّحْمَة
حدیث8: امام باقر(علیه السلام): ...به خاطر ما اهل بیت(علیهم اسلام) رحمت نازل شود.(6)
حدیث9:
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ دَاوُدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَارُودِ الْعَبْدِيِّ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ:....
ص: 160
قَالَ عَلِيٌ(علیه السلام):...بِهِمْ يَعْمُرُ بِلَادَهُ وَ بِهِمْ يَرْزُقُ عِبَادَهُ وَ بِهِمْ نَزَلَ الْقَطْرُ مِنَ السَّمَاءِ وَ بِهِمْ يَخْرُجُ بَرَكَاتُ الْأَرْض
حدیث9: امیرالمومنین(علیه السلام) در حدیثی زیبا فرمودند: ... به خاطر ایشان خداوند بِلادَش را آباد کرده و به بندگانش روزی دهد و به خاطر ایشانسرزمین ها را آباد و به خاطر ایشان برکات را از زمین خارج کند.(1)
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(علیه السلام)
عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ(علیه السلام) عَنِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَالَ:
عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) حُجَّتِي عَلَى خَلْقِي وَ دَيَّانُ دِينِي أُخْرِجُ مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمْرِي وَ يَدْعُونَ إِلَى سَبِيلِي بِهِمْ أَدْفَعُ الْعَذَابَ عَنْ عِبَادِي وَ إِمَائِي وَ بِهِمْ أُنْزِلُ رَحْمَتِي.
حضرت رضا(علیه السلام) نقل كرد از علي بن ابى طالب(علیه السلام) كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: به من جبرئيل(علیه السلام) از جانب خدا پيغام آورد كه علي بن ابى طالب(علیه السلام) حجت من در ميان مردم و به پاى دارنده دين منست، از نژاد او خارج مي كنم پيشوايانى را كه امر مرا به پا مي دارند و به راه من مردم را دعوت مي كنند به وسيله آنها عذاب را از مرد و زن برطرف مي كنم و به وسيله ايشان رحمت خود را نازل مى نمايم. (2)
ص: 161
ائمه اطهار معادن خیرفی الزیارة الجامعه: إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه
در زیارت جامعهﻱ کبیره آمده: اگر از خیر، اسمی به میان آید شما، اول آن، ریشه آن، شاخه آن، معدن آن، جایگاه آن، و آخر آن باشید.(1)
حدیث10: قَالَ الْحَسَنُ(علیه السلام):...فَأَمَّا نَحْنُ فَأَهْلُ بَيْتِ الرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنُ الْكَرَامَةِ وَ مَوْضِعُ الْخِيَرَة
حدیث10: امام مجتبی(علیه السلام): ما اهل بیت(علیهم اسلام) رحمت و معدن کرامت و جایگاه خیر و خوبی ها هستیم. (2)
رفع گرفتاری ها به برکت و جود ایشان
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله) وَ آلِ مُحَمَّدِ(صلی الله علیه و آله) الْكَهْفِ الْحَصِينِ، وَ غِيَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَكِينِ، وَ مَلْجَإِ الْهَارِبِينَ، وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ.
امام سجاد(علیه السلام) در ضمن دعایی پر معنا فرمودند: خدایا! درود و رحمت را بر محمّد(صلی الله علیه و آله) و آل محمد(صلی الله علیه و آله) که پناه گاهی مستحکم، فریادرس مضطرّین، پناه فراریان، و پشتوانه چنگ زنندگان به ایشان هستند بفرست.(3)
حدیث11: فَقَالَ مَا هَذَا لَفْظُهُ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْكُوفِيُّ الدَّلَّالُ قَالَ أَخْبَرَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ الْوَاحِدِ الْخَزَّازُ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فُرَاتٍ القرار [الْقَزَّازُ] قَالَ حَدَّثَنَا عَامِرُ بْنُ كَثِيرٍ السَّرَّاجُ قَالَ وَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُسَعِيدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا زِيَادُ بْنُ الْمُنْذِرِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ(علیه السلام) وَ هُوَ
ص: 162
يَقُول... أَمْنٌ لِمَنِ الْتَجَأَ إِلَيْهِمْ وَ أَمَانٌ لِمَنْ تَمَسَّكَ بِهِم
حدیث11: امام باقر(علیه السلام): اهل بیت(علیهم اسلام) محلی امن برای پناهنده شدن و تکیه کردن بوده، و هر که به ایشان متمسک شود در امان خواهد بود.(1)
فی الزیارة الجامعه:...لَائِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِكُمْ مُسْتَشْفِعٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِكُمْ
در زیارت جامعه کبیره می گوییم: ...من پناهنده و پناه برنده به قبرهای شما اهل بیت هستم و از خداوند به واسطه شما طلب شفاعت می کنم(2)
حدیث12: وَ قَالَ الرِّضَا(علیه السلام) إِذَا نَزَلَتْ بِكُمْ شَدِيدَةٌ فَاسْتَعِينُوا بِنَا عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ قَوْلُهُ «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها»(3)
حدیث12: امام رضا(علیه السلام): هرگاه برای شما پیشامد سختی روی داد از ما کمک و یاری بجوئید، و این همان گفتار خدای متعال است که فرمود «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها» Sبرای خدا اسماء نیکوئی است پس او را به آن نام ها بخوانید.R(4)ائمه اطهار(علیهم اسلام) مایه رحمتند برای مخلوقات
حدیث13: أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقاً مِنْ رَحْمَتِهِ خَلَقَهُمْ مِنْ نُورِهِ وَ رَحْمَتِهِ مِنْ رَحْمَتِهِ لِرَحِمْتِهِ فَهُمْ عَيْنُ اللَّهِ النَّاظِرَةُ وَ أُذُنُهُ السَّامِعَةُ وَ لِسَانُهُ النَّاطِقُ فِي خَلْقِهِ بِإِذْنِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى مَا أَنْزَلَ مِنْ عُذْرٍ أَوْ نُذْرٍ أَوْ حُجَّةٍ فَبِهِمْ يَمْحُو السَّيِّئَاتِ وَ بِهِمْ يَدْفَعُ الضَّيْمَ وَ بِهِمْ يُنْزِلُ الرَّحْمَةَ وَ بِهِمْ يُحْيِي
ص: 163
مَيِّتاً وَ بِهِمْ يُمِيتُ حَيّاً وَ بِهِمْ يَبْتَلِي خَلْقَهُ وَ بِهِمْ يَقْضِي فِي خَلْقِهِ قَضِيَّتَهُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ الْأَوْصِيَاءُ.*
حدیث13: محمد بن مسلم گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که فرمود: خداوند را خَلقی است از رحمتش، ایشان را از نور و رحمت خود خلق کرده تا رحمت او را ظاهر کنند، آنان دیده بینای الهی، گوش شنوای پروردگار و زبان گویای او در میان مردمانند، و امین او هستند بر آن چه نازل کرده از عُذر یا هشدار یا بُرهان، به خاطر آنان گناه بندگانش را آمرزیده و ظلم را برطرف کرده و رحمتش را نازل می کند. به سبب ایشان مرده را زنده کرده و زنده را می میراند، و به وسیلهﻱ آنان آفریدگانش را امتحان کرده و امورش را در میان بندگانش اجرا می کند. عرضه داشتم: فدای تو گردم، آن ها کیستند؟ فرمود: اوصیاء.(1)
و آیا اوصیاء غیر از امامان ما هستند که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) دستور داده آن ها را بشناسیم و کسی که بمیرد و امامش را نشناسد مرگ او، مرگ درحال کفر و انکار است، و در احادیث بسیار فرموده اند: مَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة هرکه بمیرد در حالی که امامش را نشناخته، به مرگ جاهلیت مرده.(2)
بواسطه ایشان اعمال مردم پذیرفته می گردد
حدیث14: قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَقُول يَا مُفَضَّلُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا مِنْ نُورِهِ وَ خَلَقَ شِيعَتَنَا مِنَّا وَ سَائِرُ الْخَلْقِ فِي النَّارِ بِنَا يُطَاعُ اللَّهُ وَ بِنَا يُعْصَى يَا مُفَضَّلُ سَبَقَتْ عَزِيمَةٌ مِنَ اللَّهِ أَنَّهُ لَا يَتَقَبَّلُ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِنَا وَ لَا يُعَذِّبُ أَحَداً إِلَّا بِنَا فَنَحْنُ بَابُ اللَّهِ وَ حُجَّتُهُ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ خُزَّانُهُ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ حَلَّلْنَا عَنِ اللَّهِ وَ
ص: 164
حَرَّمْنَا عَنِ اللَّهِ لَا نَحْتَجِبُ عَنِ اللَّهِ إِذَا شِئْنَا وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ هُوَ قَوْلُهُ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قَلْبَ وَلِيِّهِ وَكْراً لِإِرَادَتِهِ فَإِذَا شَاءَ اللَّهُ شِئْنَا
حدیث14: مفضّل بن عمر گفت امام صادق(علیه السلام) فرمود: مفضّل! خداوند ما را از نور خود آفريد و شيعيان ما را از ما آفريد بقيه مردم در آتشند به وسيله ما خدا اطاعت مى شود و به وسيله ما معصيت مي گردد مفضل خدا تصميم غير قابل برگشت گرفته كه از كسى عملى را نپذيرد مگر به واسطه ما و كسى را معذب ننمايد مگر به واسطه ما ما باب اللَّه و حجت و امين او بر خلق و خزينه دار او در آسمان و زمين هستيم از جانب خدا حلال مي كنيم و به دستور او حرام مي نمائيم بين ما و خدا پرده اى نيست وقتى بخواهيم اين آيه اشاره به همان است «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ» و اين فرمايش پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) نيز ناظر برهمين مطلب است إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قَلْبَ وَلِيِّهِ وَكْراً لِإِرَادَتِهِ فَإِذَا شَاءَ اللَّهُ شِئْنَا خداوند دل ولىّ خود را آشيانه اراده خويش قرار داده هر گاه او بخواهد ما نيز مى خواهيم.(1)
فی الدعاء الندبه:...وَ اجعَل صَلوتَنا بِهِ مُستَجابًا وَ اجعَل اَرزاقَنا بِهِ مَبسُوطَةً وَ هُمُومَنا بِهِ مَکفِیَّةِ وَ حَوائِجَنا مَقضِیَّةً وَ اَقبِل اِلَینا بِوَجهِکَ الکَریمِ وَ اقبَل تَقَرُّبَنا اِلَیکَ وَ انظُر اِلَینا نَظرَةً رَحیمَةً
و در فرازهای پایانی دعای ندبه می خوانیم: (خدایا) به واسطه آن حضرت نماز ما را مقبول و گناهان مارا آمرزیده و دعای ما را مستجاب ساز و به وسیله او روزی ما را با وسعت وافِر نما و به وسیله او غم و اندوه ما را کفایت کن و به وسیله او حاجت های مارا برآورده فرما و به سوی ما رو آور به روی با کرامتت و تقّرب و توسل ما را به درگاهت بپذیر و به ما نظر رحمتی بفرما.
ص: 165
سبب حیات و زندگانی خلائق
حدیث15: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام):...جَعَلَهُمُ اللَّهُ حَيَاةً لِلْأَنَام*
حدیث15: امام صادق(علیه السلام) در حدیثی زیبا فرمودند: خداوند اهل بیت(علیهم اسلام) را سبب حیات و زندگانی خلائق قرارداده.(1)
حفظ عالم از نابودی به یُمن وجود ایشانحدیث16: قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَالِمِ بْنِ دِينَارٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ سَمِعْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله):.... بِهِمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِه
حدیث16: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در حدیثی بسیار زیبا فرمودند: خداوند به سبب اهل بیت(علیهم اسلام) آسمان را بر زمین بر افراشته و نگاه داشته.(2)
حدیث17: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السنائي [السِّنَانِيُ] رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْفَضْلُ بْنُ الصَّقْرِ الْعَبْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْأَعْمَشِ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) قَالَ:...وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا
ص: 166
بِإِذْنِهِ وَ بِنَا يُمْسِكُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِنَا يَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا
حدیث17: امام صادق(علیه السلام) در حدیثی بسیار زیبا می فرمایند:...خداوند به واسطه ما آسمان را نگهداشته كه بر زمين فرو نريزد مگر به اذن و اجازه او و به وسيله ما زمين را نگهداشته كه اهلش را تكان ندهد باران به واسطه ما مى بارد و رحمت به واسطه ما گسترش می يابد و زمين نعمت هاى خود را خارج مي كند. اگر نباشد راهنمائى از ما خانواده زمين اهلش را فرو مي برد.(1)
دفع عذاب از اهل زمین به واسطه ایشانحدیث18: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَالِمِ بْنِ دِينَارٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ سَمِعْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ يَقُولُ قال النبی(صلی الله علیه و آله): وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ وَ جَعَلَنِي خَيْرَ الْبَرِيَّةِ إِنَّ وَصِيِّي لَأَفْضَلُ الْأَوْصِيَاءِ وَ إِنَّهُ لَحُجَّةُ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِيفَتُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ مِنْ وُلْدِهِ الْأَئِمَّةُ الْهُدَاةُ بَعْدِي بِهِمْ يَحْبِسُ اللَّهُ الْعَذَابَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بِهِمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِهِمْ يُمْسِكُ الْجِبَالَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ وَ بِهِمْ يَسْقِي خَلْقَهُ الْغَيْثَ وَ بِهِمْ يُخْرِجُ النَّبَات
حدیث18: پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله): به حقّ کسی که مرا به رسالت برانگیخت و بهترین خَلق خود قرار داد، وصی و جانشین من برترین اوصیاست، او حجت خدا بر بندگان و جانشین او در میان مخلوقات بوده، و فرزندان او پیشوایان هدایت کننده اند، به
ص: 167
واسطهﻱ ایشان از اهل زمین عذاب را منع کرده، و به سبب آن ها آسمان ها را حفظ کند، و به خاطر ایشان کوه ها را نگاه دارد، و بندگان را از باران رحمت خود سیراب کند، و به برکت ایشان گیاهان را از زمین خارج کرده و می رویاند.(1)
حدیث19: حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ جَمِيعاً عَنْ أَبِي الْحَسَنِ صَالِحِ بْنِ أَبِي حَمَّادٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ طَرِيفٍ جَمِيعاً عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ وَ حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ وَ أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ وَ الْحَسَنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ نَاتَانَةَ وَ أَحْمَدُ بْنُ زِيَادٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ:....
أُولَئِكَ أَوْلِيَائِي حَقّاً، بِهِمْ أَدْفَعُ كُلَّ فِتْنَةٍ عَمْيَاءَ حِنْدِسٍ، وَ بِهِمْ أَكْشِفُ الزَّلَازِلَ، وَ أَرْفَعُ عَنْهُمُ الْآصَارَ وَ الْأَغْلَال*حدیث19: امام باقر(علیه السلام): خداوند می فرماید: آن ها (ائمه(علیهم اسلام)) حقّیقتاً اولیای من بوده، به خاطر ایشان هر فتنهﻱ کور ظلمانی را دفع می کنم و به خاطر ایشان زلزله ها را برطرف می سازم، و به خاطر ایشان گناهان و غل و غش ها را می زدایم.(2)
حدیث20: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ رَوْحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيِ قَالَ: قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيُّ قَبْرِي بِسُرَّ مَنْ رَأَى أَمَانٌ لِأَهْلِ الْجَانِبَيْنِ.
حدیث20: امام حسن عسکری(علیه السلام): همانا قبر من در سامراء برای دو گروه (دوست و
دشمن) امانست.(3)
ص: 168
حدیث21: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ الْأَشْعَرِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ لِي مُبْتَدِئاً يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُخَلِّ الْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ وَ لَا يُخَلِّيهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ يَدْفَعُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بِهِ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِهِ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْض*
حدیث21: امام عسکری(علیه السلام): ای احمد! به راستی که خداوند متعال از روزی که حضرت آدم(علیه السلام) را آفرید تا روز رستاخیز زمین را از وجودحجّت خود خالی نگذارده و نخواهد گذارد. حجّتی که به برکت وجود او بلا و گرفتاری ها از ساکنان زمین دفع شده به وسیلهﻱ او باران می بارد و گیاهان از زمین بیرون می آید.(1)
و در هر حال انسان مشمول احسانی از طرف آن ها یا دفع بلائی به سبب آنهاست، زیرا تیرهای حوادث روزگار پیاپی پرتاب می شوند و بدی های دوران همواره فرود می آیند و به عنایت اهل بیت(علیهم اسلام) است که از او دفع شده و بر طرف می گردد، و اگر کسی این نعمت ها و لطف ها که درباره اش به واسطه آن ها می شود به یاد داشته باشد و فراموش نکند به روشنی درک می کند که آن ها نزد او از خودش محبوب تر و دوست داشتنی تر هستند.
دفع بلا از شیعیان و دوستانشان به واسطه ایشان
حدیث22: قَالَ صَاحِبُ الزَّمَانِ الْمَهْدِيُّ(علیه السلام):...أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَدْفَعُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي
ص: 169
حدیث22: امام زمانf: من آخرین وصی پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) هستم به وسیلهﻱ من بلاها و فتنه ها از آشنایان و شیعیانم دفع و برطرف خواهد شد.(1)
حدیث23: قَالَ صَاحِبُ الزَّمَانِ الْمَهْدِيُّ(علیه السلام): نَحْنُ وَ إِنْ كُنَّا نَائِينَ بِمَكَانِنَا النَّائِي عَنْ مَسَاكِنِ الظَّالِمِينَ حَسَبَ الَّذِي أَرَانَاهُ اللَّهُ تَعَالَى لَنَا مِنَ الصَّلَاحِ وَ لِشِيعَتِنَا الْمُؤْمِنِينَ فِي ذَلِكَ مَا دَامَتْ دَوْلَةُ الدُّنْيَا لِلْفَاسِقِينَ فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْ ءٌ مِنْ أَخْبَارِكُم...إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءحدیث23: در نامه ای که از ناحیه مقدسه به شیخ مفید صادر شده آمده است: ما گرچه در جایی دور از محل سکونت ستمگران اقامت کردیم، و این به خاطر آنست که خدای تعالی مصلحت ما و مصلحت شیعیان ما را در این دیده است، ولی با این وجود ما به اخبار شما آگاهیم و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست.... ما در رسیدگی به شما کوتاهی نکرده و یادتان از خاطر ما نمی رود زیرا اگر جز این بود بلاها بر شما فرود آمده و دشمنان ریشه شما را می کندند.(2)
واسطه بین مردم و خداوند
حدیث24: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْجِعَابِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِي، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُثَنَّى الْأَزْدِيُّ: أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ
مُحَمَّدٍ(علیه السلام) يَقُولُ: نَحْنُ
السَّبَبُ
ص: 170
بَيْنَكُمْ
وَ بَيْنَ اللَّهِ
محمّد بن مثنى ازدى گفت از حضرت صادق(علیه السلام) شنيدم كه مي فرمود: ما سبب و واسطه بين شما و خدا هستيم. (1)
ص: 171
ص: 172
قوام زمین وابسته به وجود امامست
حدیث1: أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَا.
حدیث1: حسين بن ابى العلاء گويد: به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: آیا زمين بدون امام(علیه السلام) باقى مي ماند؟ فرمود: نه. (1)
حدیث2: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) أَتَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ*حدیث2: ابوحمزه می گوید خدمت امام صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: آیا زمین بدون امام(علیه السلام) باقی می ماند؟ فرمود: اگر زمین بدون امام(علیه السلام) باشد فرو می رود.(2)
حدیث3: عَلِيٌّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِ عَنْ أَبِي هَرَاسَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ: لَوْ أَنَّ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ سَاعَةً لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِه
حدیث3: امام باقر(علیه السلام) فرمود چنانچه امام(علیه السلام) از زمين بر گرفته شود زمين با اهلش مضطرب گردد همچون دريا.(3)
حدیث4: حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْعُصْفُرِيِ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ يَوْماً بِلَا إِمَامٍ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا وَ لَعَذَّبَهُمُ اللَّهُ بِأَشَدِّ عَذَابِهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَنَا حُجَّةً
ص: 173
فِي أَرْضِهِ وَ أَمَاناً فِي الْأَرْضِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ لَنْ يَزَالُوا فِي أَمَانٍ مِنْ أَنْ تَسِيخَ بِهِمُ الْأَرْضُ مَا دُمْنَا بَيْنَ أَظْهُرِهِمْ وَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يُهْلِكَهُمْ وَ لَا يُمْهِلَهُمْ وَ لَا يُنْظِرَهُمْ ذَهَبَ بِنَا مِنْ بَيْنِهِمْ وَ رَفَعَنَا اللَّهُ ثُمَّ يَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ أَحَبَ.
حدیث4: امام باقر(علیه السلام): اگر روزی زمین بدون امام و پیشوایی که از ما اهل بیت(علیهم اسلام) است بماند اهل خود را فرو می بلعد و خداوند آنان را به سخت ترین شکل عذاب می کند خداوند ما را حجت در روى زمين قرار داده و امان براى اهل زمين هستيم تا وقتى ما در ميان آن ها باشيم از فرو بردن در امان هستند. اگر خدا تصميم بگيرد كه مردم را هلاك كند و مهلت به ايشان ندهد ما را از ميانآن ها بر مي دارد و بلند مى كند آنگاه آنچه بخواهد و دوست داشته باشد انجام مى دهد. (1)
حدیث5:
أَبِي وَ ابْنُ الْوَلِيدِ مَعاً عَنْ سَعْدٍ وَ الْحِمْيَرِيِّ مَعاً عَنِ ابْنِ يَزِيدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ فِي حَالِ اسْتِقَامَتِهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَمْضِي الْإِمَامُ وَ لَيْسَ لَهُ عَقِبٌ قَالَ لَا يَكُونُ ذَلِكَ قُلْتُ فَيَكُونُ [مَا ذَا] قَالَ لَا يَكُونُ إِلَّا أَنْ يَغْضَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى خَلْقِهِ فَيُعَاجِلَهُمْ.*
حدیث5: زراره گفت به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: آيا ممكن است امام(علیه السلام) از دنيا برود با اينكه فرزندى نداشته باشد؟ فرمود: نه چنين چيزى امكان ندارد عرضه داشتم: ممكن است روى زمين امام(علیه السلام) وجود نداشته باشد فرمود: نه مگر خداوند بخواهد بر مردم خشم بگيرد و طومار زندگى آن ها را در هم نوردد.(2)
حدیث6: أَبِي عَنْ سَعْدٍ وَ الْحِمْيَرِيِّ مَعاً عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ أَخِيهِ عَلِيٍّ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِيَادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَقُولُ إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ أَنْ يَكُونَ فِيهَا حُجَّةٌ عَالِمٌ إِنَّ الْأَرْضَ
ص: 174
لَا يُصْلِحُهَا إِلَّا ذَلِكَ وَ لَا يُصْلِحُ النَّاسَ إِلَّا ذَلِكَ.*
حدیث6: امام صادق(علیه السلام) مي فرمود: زمين هرگز خالى از حجت دانائى نيست دوام و بقاى زمين به همان حجت است و مردم را جز اين صلاحی نيست. (1)
حدیث7: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى قَالَ حَدَّثَنَا الْمُغِيرَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا رَجَاءُ بْنُ سَلَمَةَعَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لِأَيِّ شَيْ ءٍ يُحْتَاجُ إِلَى النَّبِيِّ وَ الْإِمَامِ فَقَالَ لِبَقَاءِ الْعَالَمِ عَلَى صَلَاحِهِ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَرْفَعُ الْعَذَابَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ إِذَا كَانَ فِيهَا نَبِيٌّ أَوْ إِمَامٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ «ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ»
حدیث7: امام باقر(علیه السلام) در روایتی زیبا در پاسخ به علّت نیاز مردم به پیامبر و امام(علیه السلام) فرمود: برای این که دنیا به سامان ماند چه آن که خداوند عزّوجل با وجود پیامبر یا امام(علیه السلام) در روی زمین عذاب را از زمینیان برمی دارد خداوند در قرآن كريم مي فرمايد «ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ» خداوند هرگز آن ها را عذاب نمي كند تا وقتى تو (پيغمبر) ميان آن ها باشى.(2)
حدیث8: أَبِي عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ الْمَالِكِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ قَالَ الرِّضَا(علیه السلام): نَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ خُلَفَاؤُهُ فِي عِبَادِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى سِرِّهِ وَ نَحْنُ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ وَ أَعْلَامُهُ فِي بَرِيَّتِهِ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ بِنَا يُنْزِلُ الْغَيْثَ وَ يَنْشُرُ الرَّحْمَةَ لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ مِنَّا ظَاهِرٍ أَوْ خَافٍ وَ لَوْ خَلَتْ يَوْماً بِغَيْرِ حُجَّةٍ
لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِه
ص: 175
حدیث8: حضرت رضا(علیه السلام) فرمود: ما حجت خدا هستيم در روى زمين و خليفه او در ميان بندگان و امين اسرار خدا و كلمه تقوى و دستاويز محكم و گواهان خدا و نشانه هاى او در ميان مردم، به واسطه ما خداوند آسمان ها و زمين را از ريزش نگه مي دارد به واسطه ما باران مى بارد و رحمت خدا پراكنده مى گردد، به راستی زمين خالى از رهبرى از ما خانواده نخواهد بود چه ظاهر و آشكار باشد يا پنهان و ترسان اگر يك روز خالى از حجت باشد اهلش را فرو مى برد مانند دريا. (1)حدیث9:
حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ مَهْزِيَارَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْبَجَلِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) فِي حَدِيثٍ لَهُ فِي الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ فِي آخِرِه لَوْ لَا مَنْ عَلَى الْأَرْضِ مِنْ حُجَجِ اللَّهِ لَنَفَضَتِ الْأَرْضُ مَا فِيهَا وَ أَلْقَتْ مَا عَلَيْهَا إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو سَاعَةً مِنَ الْحُجَّة*
حدیث9: زراره از امام صادق(علیه السلام) نقل كرد كه آن جناب در ضمن گفتارى فرمودند: اگر نباشد روى زمين حجت خدا آنچه بر روى زمين است به لرزش مى افتند و همه را پرت مي كند، زمين لحظه ای خالى از حجت نيست.(2)
حدیث10: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَال: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ سَاعَةً لَسَاخَتْ*
حدیث10: در حدیثی بسیار زیبا ابى حمزه گويد: به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: آیا زمين بدون امام(علیه السلام) مى ماند؟ فرمود: اگر زمين بى امام(علیه السلام) شود، فرو رود، (اهل خود را در خود كشد و هلاك كند).(3)
ص: 176
حدیث11: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَا قُلْتُ فَإِنَّا نُرَوَّى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهَا لَا تَبْقَى بِغَيْرِ إِمَامٍ إِلَّا أَنْ يَسْخَطَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَوْ عَلَى الْعِبَادِ فَقَالَ لَا تَبْقَى إِذاً لَسَاخَت*
حدیث11: محمد بن فضيل گويد: به امام رضا(علیه السلام) عرضه داشتم: زمين بى امام(علیه السلام) به جا مى ماند؟ فرمود: نه، عرضه داشتم: از امام صادق(علیهالسلام) به ما روايتى رسيده است كه زمين بى امام(علیه السلام) نماند مگر آن كه خدا بر مردم زمين يا بر بندگان خود خشم گيرد، فرمود: در اين صورت به جا نماند و فرو ريزد.(1)
حدیث12: وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام): نَحْنُ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ، وَ نَحنُ أَمانٌ لِأَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ، وَ لَوْلَانَا لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِها
حدیث12: امیرالمؤمنین(علیه السلام) در روایتی فرمودند: ما ائمه مسلمین، حجت خدا بر اهل عالم و امان برای اهل آسمان ها و زمین هستیم، اگر ما نبودیم زمین ساکنانش را زیر و رو می کرد.(2)
حدیث13: أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍ الدِّينَوَرِيِّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي قَتَادَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِيِّ قَال: سَأَلْتُ الرِّضَا(علیه السلام) فَقُلْتُ تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ حُجَّةٍ
فَقَالَ لَوْ خَلَتِ الْأَرْضُ طَرْفَةَ عَيْنٍ مِنْ حُجَّةٍ لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا*
حدیث13: در روایتی دیگر آمده است سلمان بن جعفر جعفرى گفت: از امام رضا(علیه السلام) پرسيدم: آيا زمين خالى از حجت مى شود؟ فرمودند: اگر دنيا يك چشم
ص: 177
برهم زدن خالى از حجت باشد زمين اهلش را فرو مى برد. (1)
حدیث14:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى قَالَ حَدَّثَنَا الْمُغِيرَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا رَجَاءُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ(علیه السلام) لِأَيِّ شَيْ ءٍ يُحْتَاجُ إِلَى النَّبِيِّ وَ الْإِمَامِ فَقَالَ لِبَقَاءِ الْعَالَمِ عَلَى صَلَاحِهِ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَرْفَعُ الْعَذَابَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ إِذَا كَانَ فِيهَا نَبِيٌّ أَوْ إِمَامٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ» وَ قَالَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله) النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَيْتِي أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ أَتَى أَهْلَ السَّمَاءِ مَا يَكْرَهُونَ وَ إِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَيْتِي أَتَى أَهْلَ الْأَرْضِ مَا يَكْرَهُونَ يَعْنِي بِأَهْلِ بَيْتِهِ الْأَئِمَّةَ الَّذِينَ قَرَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِهِ فَقَالَ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ الْمُطَهَّرُونَ الَّذِينَ لَا يُذْنِبُونَ وَ لَا يَعْصُونَ وَ هُمُ الْمُؤَيَّدُونَ الْمُوَفَّقُونَ الْمُسَدَّدُونَ بِهِمْ يَرْزُقُ اللَّهُ عِبَادَهُ وَ بِهِمْ تُعْمَرُ بِلَادُهُ وَ بِهِمْ يُنْزِلُ الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ وَ بِهِمْ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ وَ بِهِمْ يُمْهِلُ أَهْلَ الْمَعَاصِي وَ لَا يُعَجِّلُ عَلَيْهِمْ بِالْعُقُوبَةِ وَ الْعَذَابِ لَا يُفَارِقُهُمْ رُوحُ الْقُدُسِ وَ لَا يُفَارِقُونَهُ وَ لَا يُفَارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِين.
حدیث14: به امام باقر(علیه السلام) عرضه داشتم: احتیاج مردم به پیامبر و امام(علیه السلام) در چه چیزی است؟ حضرت فرمودند: برای پایداری عالم زیرا خداوند متعال عذاب را از اهل عالم با وجود پیامبر یا امام(علیه السلام) باز می دارد. خدای تعالی می فرماید«وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِمْ»(2) تا تو در میان آنان هستی خداوند آن ها را عذاب نمی کند و
ص: 178
پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: ستارگان امان اهل آسمانند و اهل بیتم امان اهل زمین اند. اگر ستاره از بین بروند بلاها بر اهل آسمان هجوم می آورد. و اگر زمین از اهل بیت من خالی باشد ناملایمات مردم را احاطه می کند. مقصود پیامبر(صلی الله علیه و آله) از اهل بیتش امامانی هستند که خداوند متعال اطاعت آن ها را قرین اطاعت خود کرده و آنان معصوم و پاکیزه اند، و هرگز گناه و معصیت نکرده و مورد تایید و توفیق و تسدید خدایند. خداوند به خاطر ایشان به بندگانش روزی می دهد و شهرهایش را آباد می کند و به واسطه آنان قطراتباران را از آسمان فرو می فرستد، و برکات را از زمین بیرون آورده و گناهکاران را مهلت داده و در عذاب و عقوبت آنان تعجیل نمی کند(1)
حدیث15: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ وَ هُوَ يَقُول: لَمْ تَخْلُو الْأَرْضُ مُنْذُ كَانَتْ مِنْ حُجَّةٍ عَالِمٍ يُحْيِي فِيهَا مَا يُمِيتُونَ مِنَ الْحَقِّ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»*
حدیث15: امام صادق(علیه السلام): زمين از ابتدا خالى از حجت عالم و دانائى نبوده كه احياى دستوراتى كه مردم به دست فراموشى سپرده اند و از بين رفته بنمايد بعد آن جناب اين آيه را تلاوت نمود«يُرِيدُونَ
لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ
الْكافِرُونَ»(2)
حدیث16:
أَبِي وَ ابْنُ الْوَلِيدِ مَعاً عَنْ سَعْدٍ وَ الْحِمْيَرِيِّ مَعاً عَنِ الْيَقْطِينِيِّ وَ ابْنِ أَبِي الْخَطَّابِ مَعاً عَنْ زَكَرِيَّا الْمُؤْمِنِ وَ ابْنِ فَضَّالٍ مَعاً عَنْ أَبِي هَرَاسَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ قَالَ: لَوْ أَنَّ الْإِمَامَ رُفِعَ
مِنَ الْأَرْضِ سَاعَةً
ص: 179
لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِه
حدیث16: حضرت ابوجعفر امام باقر(علیه السلام) فرمودند: اگر امام(علیه السلام) يك ساعت در روى زمين نباشند زمين ساكنان خود را فرو مي برد، همان طور كه دريا انسان را با امواج خروشان غرق مي نمايد.(1)تذکر: پس یکی دیگر از ضرورت های وجود ائمه اطهار(علیهم اسلام) حفظ عالم هستی از نابودی است این نابودی دلائلی دارد از جمله آن اینست که به واسطه اعمالی که مردم مرتکب می شوند، مستحق نابودی و هلاکت می گردند خداوند به برکت وجود امام(علیه السلام) به ایشان مهلت داده و در عذاب و عقوبت ایشان تعجیل نمی فرماید.
ص: 180
ص: 181
ص: 182
حدیث1: وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ سُلَيْمَانَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ الرَّقِّيِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَوْلُهُ تَعَالَى «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى» فَمَا هَذَا الْهُدَى بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الْإِيمَانِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ قَالَ فَقَالَ مَعْرِفَةُ الْأَئِمَّةِ وَ اللَّهِ إِمَامٍ (كذا) [بَعْدَ إِمَامٍ] يَا سُلَيْمَانُ.
حدیث1: داود بن كثير رقّى گفت: بر امام صادق(علیه السلام) وارد شدم و به آن حضرت عرضه داشتم: فدايت شوم، در آيهﻱ شريفه: «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى»(1) به راستى من نسبت به كسى كه توبه كند و ايمان آورد وعمل صالح انجام دهد و سپس هدايت يابد، بسيار آمرزنده ام. منظور از هدايت، بعد از توبه، ايمان و عمل صالح، چيست؟ فرمود: معرفت و شناخت ائمّهﻱ هدى(علیهم اسلام) به خدا سوگند امامى بعد از امام ديگر است.(2)
حدیث2: أَخْبَرَنَا أَبُو عُمَرَ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ، قَالَ: أَخْبَرَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ بَزِيعٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا قَاسِمُ بْنُ الضَّحَّاكِ، قَالَ: حَدَّثَنِي شَهْرُ بْنُ حَوْشَبٍ أَخُو الْعَوَّامِ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْهَمْدَانِيِّ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام): «إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً» قَالَ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّهُ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً وَ لَمْ يَهْتَدِ إِلَى وَلَايَتِنَا وَ مَوَدَّتِنَا وَ مَعْرِفَةِ فَضْلِنَا مَا أَغْنَى عَنْهُ ذَلِكَ شَيْئا
حدیث2: از امام باقر(علیه السلام) نقل كرد كه حضرت در باره آيه شریفه «إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً»(3)
فرمودند: به خدا قسم اگر توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد ولى راه به ولايت و محبت ما نداشته باشد و فضل و مقام ما را نشناسد توبه و ايمان و عمل صالح او برايش سودى نخواهد داشت.(4)
ص: 183
حدیث3: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ كَمْ شِيعَتُنَا بِالْكُوفَةِ قَالَ قُلْتُ خَمْسُونَ أَلْفاً قَالَ فَمَا زَالَ يَقُولُ حَتَّى قَالَ أَ تَرْجُو أَنْ يَكُونُوا عِشْرِينَ ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنْ يَكُونَ بِالْكُوفَةِ خَمْسَةٌ وَ عِشْرُونَ رَجُلًا يَعْرِفُونَ أَمْرَنَا الَّذِي نَحْنُ عَلَيْهِ وَ لَا يَقُولُونَ عَلَيْنَا إِلَّا بِالْحَقِّ.
حدیث3: امام صادق(علیه السلام) به مفضل بن قيس فرمود: شمار شيعيان ما در كوفه چقدر است؟ گفت: عرضه داشتم: پ-نجاه هزار، پيوسته از من می پرسيد؟ تا آن كه فرمود: به خدا قسم! دوست داشتم در كوفه بيست و پنج نفر باشند كه مقام وموقعيت ما را بشناسند و دربارهﻯ ما جز حقّ نگويند!!!(1)
شرح و توضیح: خداوند معرفت این بزرگواران را ابتدا و انتهای اعمال قرار داده به این معنا که اعمال همگی، کم یا زیاد، آسان یا سخت در هر مرتبه که باشد و از هرکه صادر شود، باید با اعتقاد به اهلبیت(علیهم اسلام) شروع شده و با آن به پایان رسد، یعنی اعمال آدمی وقتی آثار با ارزشی به همراه دارد که با اعتقاد به اهلبیت(علیهم اسلام) و قبول ولایت آن ها همراه باشد.
حصول معرفت برترین اعمال
معرفت از مسائل اعتقادی است و این گونه مسائل نسبت به اعمال عبادی به منزله روح نسبت به کالبد است، نماز و زکات و عبادت های عملی دیگر فرع مسائل اعتقادی و اصولی است، به این جهت اگر اعتقادات انسان صحیح باشد نماز و
ص: 184
همچنین سایر اعمال او صحیح بوده، وگرنه ارزشی نخواهد داشت. و همان گونه که توحید شرط صحت اعمال بوده اقرار به رسالت و اعتقاد به ولایت ائمهﻱ طاهرین(علیهم اسلام) نیز شرط صحیح بودن اعمال است.
حدیث4: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ فِي الْمَجَالِسِ وَ الْأَخْبَارِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِي كَهْمَسٍ وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ رُزَيْقٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ: أَيُّ الْأَعْمَالِ هُوَ أَفْضَلُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ قَالَ: مَا مِنْ شَيْ ءٍ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ يَعْدِلُ هَذِهِ الصَّلَاةَ، وَ لَا بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ وَ الصَّلَاةِ شَيْ ءٌ يَعْدِلُ الزَّكَاةَ، وَ لَا بَعْدَ ذَلِكَ شَيْ ءٌ يَعْدِلُ الصَّوْمَ، وَ لَا بَعْدَ ذَلِكَ شَيْ ءٌ يَعْدِلُ الْحَجَّ، وَ فَاتِحُةُ ذَلِكَ كُلِّهِ مَعْرِفَتُنَا، وَ خَاتِمَتُهُ مَعْرِفَتُنَا...*
حدیث4: روایات بسیاری بر آن چه گفتیم: دلالت می کند، از آن جملهروایتی است که شیخ طوسی در کتاب امالی نقل کرده است: زرعه به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشت: بعد از معرفت پروردگار، کدام عمل از میان اعمال برتر است؟ حضرت فرمودند: هیچ عملی بعد از معرفت هم پایه نماز نیست، و بعد از معرفت و نماز هیچ عملی به پایه زکات نرسد، و بعد از این ها هیچ کاری مانند روزه نیست، و بعد از این ها ارزش حج بیش از سایر اعمال است. و ابتدای همهﻱ این اعمال معرفت ما و انتهای آن معرفت ما باشد. (1)
حدیث5: مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ زَكَرِيَّا بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُؤْمِنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ وَ أَبِي خَالِدٍ الْقَمَّاطِ وَ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام):... أَوَاخِيهِ فَمَنْ عَرَفَنَا نَفَعَتْهُ مَعْرِفَتُهُ وَ قُبِلَ مِنْهُ عَمَلُهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنَا لَمْ يَنْفَعْهُ اللَّهُ بِمَعْرِفَةِ مَا عَلِمَ وَ لَمْ يَقْبَلْ مِنْهُ عِلْمَهُ.
حدیث5: محمد بن مسلم گوید: امام باقر(علیه السلام) فرمود: هر که ما را بشناسد معرفت و شناسایی او برایش سودمند بوده، و عملش پذیرفته می شود و هر که ما را
ص: 185
نشناسد، علمی که دارد نفعی برایش نخواهد داشت و عملش پذیرفته نخواهد شد.(1)مرگ جاهلیت یعنی مردن بدون شناخت امام(علیه السلام)
حدیث6: عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ(علیه السلام) فِي قَوْلِهِ «وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً» مِنَ اللَّهِ قَالَ مَنِ اتَّخَذَ دِينَهُ رَأْيَهُ بِغَيْرِ إِمَامٍ مِنْ أَئِمَّةِ الْهُدَى*
حدیث6: از حضرت ابو الحسن(علیه السلام) نقل مى كند که ایشان در باره آيه شریفه «وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ»(2) فرمودند: يعنى كسى كه دين خود را از ائمه هدى(علیهم اسلام) نگيرد. (3)
حدیث7: عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ بَشِيرٍ الدَّهَّانِ قَالَ قَالَ
أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله): مَنْ
مَاتَ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة...
حدیث7: پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله): هرکه بمیرد در حالی که امامش را نشناخته، به مرگ روزگار جاهلیت مرده.(4)
حدیث8: عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ بَشِيرٍ الدَّهَّانِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله): مَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً فَعَلَيْكُمْ بِالطَّاعَةِ قَدْ رَأَيْتُمْ أَصْحَابَ عَلِيٍّ وَ أَنْتُمْ تَأْتَمُّونَ بِمَنْ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ بجهالة [بِجَهَالَتِهِ] لَنَا كَرَائِمُ الْقُرْآنِ وَ نَحْنُ أَقْوَامٌ افْتَرَضَ اللَّهُ
ص: 186
طَاعَتَنَا وَ لَنَا الْأَنْفَالُ وَ لَنَا صَفْوُ الْمَالِ حدیث8: بشير دهان از امام صادق(علیه السلام) نقل كرد كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:
Sمَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةًR هر كه بميرد در حالى كه امام خويش را نمى شناسد به مانند مردم جاهليت كافر و بى اعتقاد به مبانى دينى از دنيا رفته. سعى كنيد فرمانبردار باشيد شما ملاحظه كرديد ياران علي(علیه السلام) را كه چگونه بودند شما پيرو كسى هستيد كه عذر احدى را در نشناختن او نمى پذيرند، آيات نفيس قرآن در باره ماست خداوند اطاعت و فرمانبردارى از ما را بر مردم واجب نموده غنائم در اختيار ماست و نعمت پاك دنيا به ما تعلق دارد.(1)
حدیث9: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ نَصْرِ بْنِ هَوْذَةَ الْبَاهِلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ إِسْحَاقَ النَّهَاوَنْدِيُّ بِنَهَاوَنْدَ سَنَةَ ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِيُّ سَنَةَ تِسْعٍ وَ عِشْرِينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ(علیه السلام): يَا يَحْيَى بْنَ عَبْدِ اللَّهِ مَنْ بَاتَ لَيْلَةً لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً.
حدیث9: يحيى بن عبد اللَّه از امام صادق(علیه السلام) نقل كرد که ایشان فرمودند: هر كه بمیرد با نشناختن امام زمان خود به مرگ جاهليت مرده.(2)
حدیث10: عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(علیه السلام) يَقُول مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمَوْتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَا يَضُرُّهُ تَقَدُّمُ هَذَا الْأَمْرِ أَوْ تَأَخُّرُهُ وَ مَنْ مَاتَ عَارِفاً لِإِمَامِهِ كَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ
ص: 187
حدیث10: حضرت ابوجعفر(علیه السلام) (امام باقر(علیه السلام)) فرمود: هرکه بدون امام(علیه السلام) بميرد مرگ او چون مردن مردم جاهليت است هرگز عذر مردم را در شناختن امام(علیه السلام) نمى پذيرند، كسى كه با شناختن امام(علیه السلام) بميرد، او را زيانى نخواهد رسيد چه جلوتر از ظهور امام(علیه السلام) بميرد يا بعد از آن و كسى كه با عرفان امام(علیه السلام) از دنيا برود مانند كسى است كه با قائم عجل اللَّه فرجه در خيمه او بوده.(1)
حدیث11: عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ كَانَ مَرْضِيّاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عِيسَى بْنِ السَّرِيِّ أَبِي الْيَسَعِ قَالَ: قُلْتُ
لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام)
أَحْوَجُ مَا يَكُونُ إِلَى مَعْرِفَتِهِ إِذَا بَلَغَ نَفْسُهُ هَذِهِ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ فَقَالَ لَقَدْ كُنْتُ عَلَى أَمْرٍ حَسَنٍ*
حدیث11: عيسى بن سرى گفت به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرموده است: Sمَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةًR حضرت فرمود: مهمترين موقعى كه شخص احتياج به شناختن امام خود دارد آن موقعى است كه جانش به اينجا رسد اشاره به سينه خود نموده و خطاب به من فرمود: تو بر راه و طريقى شايسته هستى.(2)
حدیث12:حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سلم [سَالِمِ] بْنِ الْبَرَاءِ الْجِعَابِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْعَبَّاسِ الرَّازِيُّ التَّمِيمِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي سَيِّدِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا(علیه السلام) قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي [جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي] مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَحَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي
ص: 188
طَالِبٍ(علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله):مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مِنْ وُلْدِي مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ يُؤْخَذُ بِمَا عَمِلَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ وَ الْإِسْلَامِ
حدیث12: امام رضا(علیه السلام) از آباء گرام خود از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) نقل كرد كه ایشان فرمودند: هر كه بميرد بدون امامى از فرزندان من به مرگ جاهليت مرده و بازخواست مى شود از او آن چه در جاهليت و اسلام انجام داده.(1)
حدیث13: عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ النَّخَعِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي الْحَارِثُ بْنُ الْمُغِيرَةِ النَّضْرِيُّ قَالَ سَمِعْتُ عُثْمَانَ بْنَ الْمُغِيرَةِ يَقُولُ حَدَّثَنِي الصَّادِقُ عَنْ عَلِيٍّ(علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله): مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامِ جَمَاعَةٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً قَالَ الْحَارِثُ بْنُ الْمُغِيرَةِ فَلَقِيتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ(علیه السلام) فَقَالَ نَعَمْ قُلْنَا فَمَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً قَالَ مِيتَةَ كُفْرٍ وَ ضَلَالٍ وَ نِفَاقٍ.
حدیث13: عثمان بن مغيره گفت: امام صادق(علیه السلام) از علي بن ابي طالب(علیه السلام) نقل كرد كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: Sمَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامِ جَمَاعَةٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةًR حارث بن مغيره گفت: بعد كه خدمت امام صادق(علیه السلام) رسيدم اين جريان را پرسيدم فرمودند: آرى، ما پرسيديم: آيا مرگ او مرگ مردم جاهليت است؟ فرمودند: آرى مرگ كفر و ضلال و نفاق. (2)
حدیث14: أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْفُضَيْلِ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ رَسُولُاللَّهِ(صلی الله علیه و آله) مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً قَالَ نَعَمْ قُلْتُ جَاهِلِيَّةً جَهْلَاءَ أَوْ جَاهِلِيَّةً لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ قَالَ جَاهِلِيَّةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَال*
ص: 189
حدیث14: حارث بن مغیره می گوید: به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرموده: هر که بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده؟ حضرت فرمود: آری، عرض کردم: منظور جاهلیت محض و خالص است؟ یا جاهلیت به امام؟ حضرت فرمودند: منظور جاهلیتِ کفر و نفاق و گمراهی است.(1)
حدیث15: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ ظَرِيفٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِي حَمَّادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(علیه السلام) قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً فَقُلْتُ لَهُ كُلُّ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً قَالَ نَعَمْ وَ الْوَاقِفُ كَافِرٌ وَ النَّاصِبُ مُشْرِكٌ
حدیث15: محمّد بن اسماعيل از امام رضا(علیه السلام) نقل كرد كه فرمود: هرکه بميرد با آن كه امامى نداشته باشد به مرگ جاهليت مرده عرض كردم: هرکه چنين بميرد مرگ جاهليت داشته؟ فرمود: آرى كسى كه توقف دارد كافر بوده و ناصب مشرك است.(2)
حدیث16:عَنْهُ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي الْيَسَعِ عِيسَى بْنِ السَّرِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام): إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا بِالْإِمَامِ وَ مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ أَحْوَجُ مَا يَكُونُ أَحَدُكُمْ إِلَى مَعْرِفَتِهِ إِذَا بَلَغَتْ نَفْسُهُ هَذِهِ وَ أَهْوَى بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ يَقُولُ لَقَدْ كُنْتُ عَلَى أَمْرٍ حَسَنٍحدیث16: امام صادق(علیه السلام): زمين جز با امام برقرار نخواهد بود هر که بميرد در حالى كه امامش را نمى شناسد همانند مردم جاهليت مرده مهمترين موقعى كه احتياج به معرفت امام(علیه السلام) داريد وقتى است كه جان شما به اينجا برسد در اين موقع اشاره به سينه خود كرد. آن وقت خواهید گفت: به به چقدر اعتقاد خوبى داشتم.(3)
ص: 190
علامه امینی رضوان الله علیه در الغدیر فرموده: این حقیقت روشنی است که کتب صَحاح و مسانید اهل تسنن آن را ثبت کرده اند و جز خضوع در برابر مَفاد آن چاره ای نیست، و اسلام کسی کامل نیست مگر این که خود را با آن تطبیق دهد، و در این مورد دو نفر با یکدیگر اختلاف نکرده و کسی دربارهﻱ آن شکی به خود راه نداده، و این تعبیر اشاره به بدی عاقبت کسی دارد که بدون امام و پیشوا بمیرد و این که او از هرگونه سعادت و خوشبختی و رستگاری دور بوده، زیرا که مرگ جاهلیت بدترین نوع مردن یعنی مرگ در حال کفر و انکار است.
حدیث17: وَ رَوَى كَثِيرٌ مِنْهُمْ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً.
حدیث17: هرکه بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده(1)
حدیث18: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةُ الْإِمَامِ أَوْ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ عَهْدُ الْإِمَامِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة
حدیث18: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: هر كه بميرد و بيعت امامى در عهده او نباشد يا بيعت امام(علیه السلام) بر گردن او نباشد چون مرگ جاهليت مرده است. (2)حدیث19: عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ حَيٌ ظَاهِرٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً قَالَ قُلْتُ إِمَامٌ حَيٌ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِمَامٌ حَيٌ
حدیث19: ابو الجارود گفت: از حضرت صادق(علیه السلام) شنيدم فرمود: هر که بميرد بدون امام زنده آشكار به مرگ جاهليت مرده عرضه داشتم: آقا! امام زنده؟ فرمود: امام زنده، آرى، امام زنده. (3)
حدیث20: عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً إِمَامٍ حَيٍّ يَعْرِفُهُ قُلْتُ لَمْ أَسْمَعْ أَبَاكَ يَذْكُرُ هَذَا
ص: 191
يَعْنِي إِمَاماً حَيّاً فَقَالَ قَدْ وَ اللَّهِ قَالَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ يَسْمَعُ لَهُ وَ يُطِيعُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً
حدیث20: عمر بن يزيد گفت از ابو الحسن اول(علیه السلام) شنيدم مي فرمود: هر که بميرد بدون امام به مرگ جاهليت مرده امام زنده اى كه او را بشناسد ....سپس فرمود: به خدا قسم! اين حرف را پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرموده است. آن جناب فرمود: هر كه بميرد بدون امامى كه از او بشنود و مطيعش باشد به مرگ جاهليت مرده. (1)
حدیث21: حَدَّثَنَا الشَّيْخُ أَبُو الْحَسَنِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ شَاذَانَ الْقُمِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الدِّينِ عَبَّاسٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْعَبَّاسِ الرَّازِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَى عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مِنْ وُلْدِي مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً يُؤْخَذُ بِمَا عَمِلَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ وَ الْإِسْلَام
حدیث21: كنز الفوائد كراجكى: حضرت رضا(علیه السلام) از آباء گرام خود از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) نقل كرد كه فرمود: هر كه بميرد بدون امامى ازفرزندان من به مرگ جاهليت مرده و بازخواست مى شود از او آن چه در جاهليت و اسلام انجام داده. (2)
حدیث22: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ حَيٌ ظَاهِرٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً
حدیث22: حلبى گفت: حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: هر كه بميرد بدون داشتن امام زنده و آشكار به مرگ جاهليت مرده. (3)
ص: 192
حدیث23: حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ وَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ أَنَّهُ سَمِعَ مِنْ سَلْمَانَ وَ مِنْ أَبِي ذَرٍّ وَ مِنَ الْمِقْدَادِ حَدِيثاً عَنْ رَسُولِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً ثُمَّ عَرَضَهُ عَلَى جَابِرٍ وَ ابْنِ عَبَّاسٍ فَقَالا صَدَقُوا وَ بَرُّوا وَ قَدْ شَهِدْنَا ذَلِكَ وَ سَمِعْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ إِنَّ سَلْمَانَ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّكَ قُلْتَ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً مَنْ هَذَا الْإِمَامُ قَالَ مِنْ أَوْصِيَائِي يَا سَلْمَانُ فَمَنْ مَاتَ مِنْ أُمَّتِي وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مِنْهُمْ يَعْرِفُهُ فَهِيَ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ فَإِنْ جَهِلَهُ وَ عَادَاهُ فَهُوَ مُشْرِكٌ وَ إِنْ جَهِلَهُ وَ لَمْ يُعَادِهِ وَ لَمْ يُوَالِ لَهُ عَدُوّاً فَهُوَ جَاهِلٌ وَ لَيْسَ بِمُشْرِكٍ.
حدیث23: سليم بن قيس هلالى از سلمان و ابو ذر و مقداد حديثى را شنيده است كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرموده است: هر كه بميرد و براى او امامى نباشد به مرگ جاهلى مرده است. سپس آن حديث را به جابر و ابن عباس عرضه كرده است و آنها گفته اند: راست گفته اند و نيكى كرده اند، ما هم بر آن گواهيم و آن را از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنيده ايم و به دنبال آن سلمان گفته است: اى رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شما فرموديد: اين امام كيست؟ فرمود: اى سلمان! او از اوصياى من است، كسى كه از امت من بميرد و امامى از ايشان نداشته باشد و او رانشناسد، به مرگ جاهلى مرده است، و اگر به او نادان باشد و با او دشمنى ورزد مشرك است و اگر به او نادان باشد اما با او دشمنى نورزد و با دشمن او دوستى نكند چنين كسى نادان است اما مشرك نيست. (1)
حدیث24: قَالَ الرِّضَا(علیه السلام): مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ أَئِمَّتَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً.
ص: 193
حدیث24: امام رضا(علیه السلام): هرکه بمیرد و امامانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده.(1)
حدیث25: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّيْسَابُورِيُّ الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بِنَيْسَابُورَ فِي شَعْبَانَ سَنَةَ اثْنَتَيْنِ وَ خَمْسِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ النَّيْسَابُورِيُ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ قَالَ: .....وَ أَنَّ الدَّلِيلَ بَعْدَهُ وَ الْحُجَّةَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْقَائِمَ بِأَمْرِ الْمُسْلِمِينَ وَ النَّاطِقَ عَنِ الْقُرْآنِ وَ الْعَالِمَ بِأَحْكَامِهِ أَخُوهُ وَ خَلِيفَتُهُ وَ وَصِيُّهُ وَ وَلِيُّهُ وَ الَّذِي كَانَ مِنْهُ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام)
وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ أَفْضَلُ الْوَصِيِّينَ وَ وَارِثُ عِلْمِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ(علیه السلام)
وَ الْحُسَيْنُ(علیه السلام)
سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ زَيْنُ الْعَابِدِينَ(علیه السلام)
ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ بَاقِرُ(علیه السلام) عِلْمِ النَّبِيِّينَ ثُمَّ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ(علیه السلام) وَارِثُ عِلْمِ الْوَصِيِّينَ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ الْكَاظِمُ(علیه السلام) ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا(علیه السلام) ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ(علیه السلام)
ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ(علیه السلام) ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ(علیه السلام) ثُمَّ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ(علیه السلام) صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ أَشْهَدُلَهُمْ بِالْوَصِيَّةِ وَ الْإِمَامَةِ وَ أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ فِي كُلِّ عَصْرٍ وَ أَوَانٍ وَ أَنَّهُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ أَئِمَّةُ الْهُدَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا إِلَى أَنْ يَرِثَ اللَّهُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَيْها وَ أَنَّ كُلَّ مَنْ خَالَفَهُمْ ضَالٌّ مُضِلٌّ بَاطِلٌ تَارِكٌ لِلْحَقِّ وَ الْهُدَى وَ أَنَّهُمُ الْمُعَبِّرُونَ عَنِ الْقُرْآنِ وَ النَّاطِقُونَ عَنِ الرَّسُولِ(صلی الله علیه و آله) بِالْبَيَانِ وَ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُمْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ أَنَّ مِنْ دِينِهِمُ الْوَرَعَ وَ الْعِفَّةَ وَ
ص: 194
الصِّدْقَ وَ الصَّلَاحَ وَ الِاسْتِقَامَةَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ طُولَ السُّجُودِ وَ صِيَامَ النَّهَارِ وَ قِيَامَ اللَّيْلِ وَ اجْتِنَابَ الْمَحَارِمِ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ وَ حُسْنَ الْعَزَاءِ وَ كَرَمَ الصُّحْبَة....وَ حُبُّ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ تَعَالَى وَاجِبٌ وَ كَذَلِكَ بُغْضُ أَعْدَاءِ اللَّهِ وَ الْبَرَاءَةُ مِنْهُمْ وَ مِنْ أَئِمَّتِهِمْ...
حدیث25: و اينكه راهنماى بعد از پيامبر(صلی الله علیه و آله)، و حجت (خدا) بر مؤمنين، و بپا دارنده امور مسلمين، و گوينده از جانب قرآن، و داناى به احكام قرآن، برادر و خليفه و وصى و ولى اوست كسى كه مقامش در نزد او همچون مقام هرون نزد موسى(علیه السلام) است، على بن ابى طالب(علیه السلام) امير المومنين و پيشواى متقين و پيشرویِ سفيدرويان نورانى، و برترين وصى، و ميراث بَرِ علم انبيا و مرسلين و بعد از آن حضرت، حسن(علیه السلام) و حسين(علیه السلام) دو سيد جوانان بهشتيان سپس على بن الحسين(علیه السلام) زين العابدين، و بعد از آن، محمد بن على(علیه السلام)، شكافنده علم انبياء، و سپس جعفر بن محمد الصادق(علیه السلام) ميراث بر علم اوصياء و بعد از آن موسى بن جعفر الكاظم(علیه السلام)، و از آن پس على بن موسى الرضا(علیه السلام)، و بعد محمد بن على(علیه السلام)، و پس از آن على بن محمد(علیه السلام)، و آنگاه حسن بن على(علیه السلام) و بعد از آن حجة القائم المنتظر(علیه السلام) فرزند امام حسن عسكرى(علیه السلام)، درود خدا بر همه شان باد. و گواهى دهم نامبردگان را به وصيت پيامبر و امامت و رهبرى، و اينكه در هر زمان و دوره زمين خالى نمي ماند از حجّت خدا، و آنها عروة الوثقى و پيشوايان هدايتند و حجّت بر اهلدنيايند تا آنگاه كه خدا وارث زمين و موجودات روى آن شود (يعنى تا انقراض عالم)، و هر كه با آن ها مخالفت كند گمراه و رهاكننده حق و هدايت است، و آنان بيان كنندگان قرآن و گويندگان از سوى رسول خدايند، هر که بميرد و آنان را نشناسد همچون زمان جاهليت مرده .....و از آئين ايشانست خداشناسى و پرهيزگارى، و پاكدامنى و راستگوئى، و نيكى و درستى و پايدارى، و كوشش، و
ص: 195
بازگرداندن امانات مردم، و حقّ را بصاحب حقّ رساندن؛ خواه نيكوكار باشد خواه فاجر و گناهكار، و طول دادن سجده، و روزه دار بودن روزها و شب زنده دارى و دورى گزيدن از محرّمات، و انتظار فرج با صبر و پايدارى و مقاومت و كوشش در تحقق آن، و خويشتندارى و شكيبائى در مصيبت، و حسن رفتار با دوست و رفيق.....وسخن را كشاند تا آنجا كه فرمود: و دوستى اولياء خدا واجب و همچنين دشمنى دشمنان خدا و بيزارى از آن ها و پيشوايانشان نيز لازم است. (1)
حدیث26: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ فَضْلٍ الْأَعْوَرِ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ: كُنَّا زَمَانَ أَبِي جَعْفَرٍ حِينَ قُبِضَ نَتَرَدَّدُ كَالْغَنَمِ لَا رَاعِيَ لَهَا فَلَقِينَا سَالِمَ بْنَ أَبِي حَفْصَةَ فَقَالَ لِي يَا أَبَا عُبَيْدَةَ مَنْ إِمَامُكَ فَقُلْتُ أَئِمَّتِي آلُ مُحَمَّدٍ فَقَالَ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ أَ مَا سَمِعْتُ أَنَا وَ أَنْتَ أَبَا جَعْفَرٍ يَقُولُ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً فَقُلْتُ بَلَى لَعَمْرِي وَ لَقَدْ كَانَ قَبْلَ ذَلِكَ بِثَلَاثٍ أَوْ نَحْوِهَا دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فَرَزَقَ اللَّهُ الْمَعْرِفَةَ فَقُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ إِنَّ سَالِماً قَالَ لِي كَذَا وَ كَذَا قَالَ فَقَالَ يَا أَبَا عُبَيْدَةَ إِنَّهُ لَا يَمُوتُ مِنَّا مَيِّتٌ حَتَّى يُخَلِّفَ مِنْ بَعْدِهِ مَنْ يَعْمَلُ بِمِثْلِ عَمَلِهِ وَ يَسِيرُ بِسِيرَتِهِ وَ يَدْعُو إِلَى مَا دَعَا إِلَيْهِ يَا أَبَا عُبَيْدَةَ إِنَّهُ لَمْ يُمْنَعْ مَا أُعْطِيَ دَاوُدَ أَنْ أُعْطِيَ سُلَيْمَانَ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا عُبَيْدَةَ إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ حَكَمَ بِحُكْمِ دَاوُدَ وَ سُلَيْمَانَ لَا يَسْأَلُ بَيِّنَةً.
حدیث26: ابو عبيده حذاء گويد: ما در زمان امام باقر(علیه السلام) (براى تعيين جانشين او) مانند گله بى چوپان سرگردان بوديم، تا سالم بن ابى حفصه را (كهبعدا زيدى مذهب شد و امام صادق(علیه السلام) او را لعن و تكفير كرد) ملاقات كرديم، به من گفت: اى ابا عبيده! امام تو كيست؟ گفتم: ائمه من، آل محمد(صلی الله علیه و آله) هستند گفت: هلاك شدى و مردم را هم هلاك كردى، مگر من و تو از امام باقر(علیه السلام) نشنيديم كه
ص: 196
مي فرمود: هر كه بميرد و بر او امامى نباشد، به مرگ جاهليت مرده؟ گفتم: چرا به جان خودم چنين است، سپس حدود سه روز گذشت كه خدمت امام صادق(علیه السلام) رسيدم و خدا معرفت او را به من روزى كرد (و او را به جانشينى پدرش شناختم) به حضرت عرضه داشتم: سالم به من چنين و چنان گفت. فرمود: اى ابا عبيده همانا كسى از ما (ائمه) نميرد جز اينكه كسى را جانشين خود كند، كه كردار و رفتارش مانند خود او باشد و به آنچه او دعوت مي كرد، دعوت كند. اى ابا عبيده آنچه خدا به داود(علیه السلام) عطا فرمود، مانع آنچه به سليمان(علیه السلام) عطا كرد، نگشت (پس مقام و فضيلتى را كه خدا به پدرم عطا فرمود به من هم عطا فرمايد) سپس فرمود: اى ابا عبيده! زمانى كه قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله) قيام كند، به حكم داود(علیه السلام) و سليمان(علیه السلام) حكم
دهد و گواه نطلبد. (1)
حدیث27: حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ.
حدیث27: فضيل بن يسار از امام باقر(علیه السلام) روايت كند كه حضرت فرمودند: هر که بميرد و امامى نداشته باشد به مرگ جاهليت مرده و اگر مردمامامشان را نشناسند معذور نخواهند بود.(2) (عذری و بهانه ای از ایشان پذیرفته نخواهد شد)
حدیث28: حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ
ص: 197
الْمُكَارِي عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةَ كُفْرٍ وَ شِرْكٍ وَ ضَلَالَةٍ.
حدیث28: عمار گويد از امام صادق(علیه السلام) شنيدم كه مى فرمود: هر که بميرد و امامى نداشته باشد به مرگ كفر جاهلى و شرك و ضلالت مرده است. (1)
حدیث29: وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله): مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ حَيٌّ يَعْرِفُهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً.
حدیث29: پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرموده است: هر كه از دنيا برود و قائل به امام زنده اى نباشد چون مردمان جاهليت از دنيا رفته. (2)
حدیث30: الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: ابْتَدَأَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَوْماً وَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ فَقُلْتُ قَالَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) فَقَالَ إِي وَ اللَّهِ قَدْ قَالَ قُلْتُ فَكُلُّ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ قَالَ نَعَمْ.حدیث30: فضيل بن يسار گويد: روزى امام صادق(علیه السلام) خود براى ما شروع به سخن كرد و فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرموده: هر كه بميرد و پيشوائى نداشته باشد، به مرگ جاهليت مرده است. عرضه داشتم: اين سخن پيغمبر(صلی الله علیه و آله) است؟! فرمود: آرى بخدا او فرموده است، عرضه داشتم: پس هر كه بميرد و پيشوائى نداشته باشد، مرگش مرگ جاهليت است؟! فرمود: آرى. (3)
ص: 198
حدیث31: وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي قَوْلِهِ «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» وَ غَيْرِ الضَّالِّينَ قَالَ «الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» النُّصَّابُ وَ «الضَّالِّينَ» الشُّكَّاكُ وَ الَّذِينَ لَا يَعْرِفُونَ الْإِمَام
حدیث31: امام صادق(علیه السلام) در تفسیر «الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّين» فرمودند: «الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» ناصبی ها، و «الضَّالِّين» گمراهان شکاک (و پیروانشان) و کسانی است که امام(علیه السلام) را نمی شناسند(1)
حدیث32: حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْمُكَارِي عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً
جَاهِلِيَّةَ كُفْرٍ وَ شِرْكٍ وَ ضَلَالَةٍ.
حدیث32: عمّار گويد از امام صادق(علیه السلام) شنيدم كه مى فرمود: هرکه كه بميرد و امامى نداشته باشد به مرگ كفر و جاهلیت و شرك و ضلالت مرده است. (2)حدیث33: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ نَصْرِ بْنِ هَوْذَةَ الْبَاهِلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ إِسْحَاقَ النَّهَاوَنْدِيُّ بِنَهَاوَنْدَ سَنَةَ ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِيُّ سَنَةَ تِسْعٍ وَ عِشْرِينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ يَا يَحْيَى بْنَ عَبْدِ اللَّهِ مَنْ بَاتَ لَيْلَةً لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً.
ص: 199
حدیث33: يحيى بن عبد اللَّه گويد: امام صادق(علیه السلام) به من فرمود: اى يحيى بن عبد اللَّه هر كه شبى را سپرى كند كه در آن شب امام خود را نشناسد (یعنی نداند امامش كيست) به مرگى چون زمان جاهليّت از دنيا رفته است.(1)
در اهمیت شناخت امام در دوران غیبت
حدیث34: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) اعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ.
حدیث34: زراره گويد: امام صادق(علیه السلام) فرمود: امامت را بشناس، زيرا هر گاه امامت را شناختى تقدم يا تأخر اين امر زيانت ندهد (يعنى چه آن كه دولت حق زود ظاهر شود و يا دير، براى تو مساويست و زيانى نكرده ئى، همانا زيان براى كسى
است كه امامش را نشناسد). (2)
حدیث35: الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» فَقَالَ يَا فُضَيْلُ اعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَكَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَقُومَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً فِي عَسْكَرِهِ لَا بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوَائِهِ قَالَ وَ قَالَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ بِمَنْزِلَةِ مَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله).
ص: 200
حدیث35: فضيل بن يسار گويد: از امام صادق(علیه السلام) در باره قول خداى تعالى «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»(1) روزى كه هر دسته از مردم را به امامشان مي خوانيم پرسيدم. فرمود: اى فضيل! تو امامت را بشناس، زيرا هر گاه امامت را شناختى تقدم يا تأخر اين امر زيانت ندهد، كسى كه امامش را بشناسد و پيش از قيام صاحب الامر بميرد، مانند كسى است كه در لشكر آن حضرت بوده است، نه، بلكه مانند كسى كه زير پرچم آن حضرت نشسته باشد. در اينجا يكى از اصحابش گفت: مانند كسى است كه در ركاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شهيد شده باشد. (2)
درباره منکرین ائمه اطهار
حدیث36: قَالَ: وَ كَانَ يَقُولُ قَبْلَ أَنْ يُؤْخَذَ بِسَنَةٍ، إِذَا اجْتَمَعَ عِنْدَهُ أَهْلُ بَيْتِهِ: مَا وَكَّدَ اللَّهُ عَلَى الْعِبَادِ فِي شَيْ ءٍ مَا وَكَّدَ عَلَيْهِمْ بِالْإِقْرَارِ بِالْإِمَامَةِ، وَ مَا جَحَدَ الْعِبَادُ شَيْئاً مَا جَحَدُوهَا
حدیث36: قرب الاسناد: على از برادر خود موسى(علیه السلام) نقل كرد كه آن جناب يك سال قبل از اينكه گرفتار شود هر وقت بستگان و خويشاونداناطرافش جمع مي شدند مى فرمود: خداوند سفارش نكرد و تأكيد ننموده در باره چيزى به اندازه تاكيدى كه در باره اقرار به امامت نموده و مردم چيزى را به اندازه امامت انكار ننموده اند. (3)
حدیث37: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْأَسَدِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِيُّ
ص: 201
عَنْ عَمِّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ النَّوْفَلِيِ عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ
قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) مَنْ أَنْكَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِي فِي زَمَانِ غَيْبَتِهِ فَمَاتَ فَقَدْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً.
حدیث37: غياث بن ابراهيم از امام صادق(علیه السلام) و او از پدر و اجدادش از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت كند كند كه فرمود: كسى كه قائم(علیه السلام) از فرزندان مرا در زمان غيبتش انكار كند به مرگ جاهلیت مرده. (1)
حدیث38: حَدَّثَنَا الْمُظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْمُظَفَّرِ الْعَلَوِيُّ السَّمَرْقَنْدِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي عِمْرَانُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(علیه السلام) عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِكَ بَعْدِي حُجَجُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَعْلَامُهُ فِي بَرِيَّتِهِ مَنْ أَنْكَرَ وَاحِداً مِنْكُمْ فَقَدْ أَنْكَرَنِي وَ مَنْ عَصَى وَاحِداً مِنْكُمْ فَقَدْ عَصَانِي وَ مَنْ جَفَا وَاحِداً مِنْكُمْ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ وَصَلَكُمْ فَقَدْ وَصَلَنِي وَ مَنْ أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطَاعَنِي وَ مَنْ وَالاكُمْ فَقَدْ وَالانِي وَ مَنْ عَادَاكُمْ فَقَدْ عَادَانِي لِأَنَّكُمْ مِنِّي خُلِقْتُمْ مِنْ طِينَتِي وَ أَنَا مِنْكُمْ.حدیث38: محمد بن فضيل از امام رضا(علیه السلام) و او از پدرانش روايت كند كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: اى على! پس از من تو و ائمه از فرزندان تو حجتهاى الهى بر خلايق و اعلام او بر مردمان هستيد، هر كه يكى از شما را انكار نمايد مرا انكار
ص: 202
نموده است و هر كه يكى از شما را نافرمانى كند مرا نافرمانى كرده است و هر كه بر يكى از شما جفا نمايد بر من جفا نموده و هر كه به شما بپيوندد به من پيوسته و هر كه از شما اطاعت كند از من اطاعت كرده و هر كه با شما دوستى يا دشمنى نمايد با من دوستى و دشمنى نموده است، زيرا شما از من هستيد و از گل من سرشته شده ايد و من نيز از شمايم. (1)
حدیث39: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا حَمْزَةُ بْنُ الْقَاسِمِ الْعَلَوِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَارِسِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ قُدَامَةَ التِّرْمِذِيُ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ قَالَ: مَنْ شَكَّ فِي أَرْبَعَةٍ فَقَدْ كَفَرَ بِجَمِيعِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَحَدُهَا مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ فِي كُلِّ زَمَانٍ وَ أَوَانٍ بِشَخْصِهِ وَ نَعْتِهِ.
حدیث39: عبد اللَّه بن قدامه گويد امام كاظم(علیه السلام) فرمود: هر كه در چهار چيز شك كند به جميع كتاب هاى خداى تعالى كافر شده است يكى از آن ها معرفت امام(علیه السلام) است كه در هر عصر و زمانى بايستى او را به شخص و صفاتش بشناسد. (2)
حدیث40: حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ وَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ أَنَّهُ سَمِعَ مِنْ سَلْمَانَ وَ مِنْ أَبِي ذَرٍّ وَ مِنَالْمِقْدَادِ حَدِيثاً عَنْ رَسُولِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً ثُمَّ عَرَضَهُ عَلَى جَابِرٍ وَ ابْنِ عَبَّاسٍ فَقَالا صَدَقُوا وَ بَرُّوا وَ قَدْ شَهِدْنَا ذَلِكَ وَ سَمِعْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ إِنَّ سَلْمَانَ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّكَ قُلْتَ مَنْ مَاتَ
ص: 203
وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً مَنْ هَذَا الْإِمَامُ قَالَ مِنْ أَوْصِيَائِي يَا سَلْمَانُ فَمَنْ مَاتَ مِنْ أُمَّتِي وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مِنْهُمْ يَعْرِفُهُ فَهِيَ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ فَإِنْ جَهِلَهُ وَ عَادَاهُ فَهُوَ مُشْرِكٌ وَ إِنْ جَهِلَهُ وَ لَمْ يُعَادِهِ وَ لَمْ يُوَالِ لَهُ عَدُوّاً فَهُوَ جَاهِلٌ وَ لَيْسَ بِمُشْرِكٍ.
حدیث40: سليم بن قيس هلالى گفت از سلمان و ابى ذر و مقداد شنيدم كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرموده است: مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً اين حديث را بر جابر و ابن عباس عرضه داشتم گفتند: صحيح است، راست گفته اند ما نيز خود شاهد بوديم و شنيديم از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) سلمان گفت: يا رسول اللَّه شما فرموديد هر كه بميرد و امامى نداشته باشد به مرگ جاهليت مرده آن امام كيست؟ فرمود: او از اوصياء من است هر که بميرد از امت من و امامى از اوصياء مرا نشناسد به مرگ جاهليت مرده، اگر او را نشناسد و دشمن بدارد مشرك است، اما اگر نشناسد و با او دشمنی نورزد و با دشمن او دوستی نکند نادان است ولى مشرك نيست.(1)
حدیث41: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْإِمَامُ عَلَمٌ فِيمَا بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ فَمَنْ عَرَفَهُ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْكَرَهُ كَانَ كَافِراً.
حدیث41: امام صادق(علیه السلام) فرمود: امام(علیه السلام) نشانه بين خداى تعالى و خلقش مى باشد، كسى كه او را بشناسد مومن و كسى كه او را انكار نمايد كافر است. (2)حدیث42: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله)
ص: 204
مَنْ
أَنْكَرَ الْقَائِمَ(علیه السلام) مِنْ وُلْدِي فَقَدْ أَنْكَرَنِي.
حدیث42: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در حدیث زیبایی فرمودند: كسى كه قائم(علیه السلام) از فرزندان مرا انكار كند مرا انكار كرده است.(1)
حدیث43: حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ يَقُولُ فِي آخِرِهِ كَيْفَ يَهْتَدِي مَنْ لَمْ
يُبْصِرْ وَ كَيْفَ يُبْصِرُ مَنْ لَمْ يُنْذَرْ اتَّبِعُوا قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ أَقِرُّوا بِمَا نَزَلَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اتَّبِعُوا آثَارَ الْهُدَى فَإِنَّهَا عَلَامَاتُ الْأَمَانَةِ وَ التُّقَى وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَوْ أَنْكَرَ رَجُلٌ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ(علیه السلام)
وَ أَقَرَّ بِمَنْ سِوَاهُ مِنَ الرُّسُلِ لَمْ يُؤْمِنْ اقْصِدُوا الطَّرِيقَ بِالْتِمَاسِ الْمَنَارِ وَ الْتَمِسُوا مِنْ وَرَاءِ الْحُجُبِ الْآثَارَ تَسْتَكْمِلُوا أَمْرَ دِينِكُمْ وَ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ.
حدیث43: از امام صادق(علیه السلام) حديثى طولانى روايت كند كه در پايان آن فرموده است: آنکه بصيرت نداشته باشد چگونه هدايت شود؟ و آنكه ترسانيده نشود چگونه بصيرت يابد؟ از كلام رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پيروى كنيد و بر آنچه كه از جانب خداى تعالى فرود آمده است اقرار نمائيد و از آثار هدايت تبعيت كنيد كه آن نشانه هاى امانت و تقوا است و بدانيد كه اگر كسى عيسى بن مريم(علیه السلام) را انكار كند و به ساير پيامبران اقرار نمايد ايمان نياورده است، راهرا به واسطه مناره ها بجوئيد و از وراى پرده ها آثار را طلب كنيد تا امر دينتان را كامل نموده و به پروردگارتان ايمان آورده باشيد. (2)
ص: 205
حدیث44: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّيْسَابُورِيُّ الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ النَّيْسَابُورِيُّ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَيْمَانَ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمْدَانِيُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ الْهَاشِمِيِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِي وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِي يُقِيمُ النَّاسَ عَلَى مِلَّتِي وَ شَرِيعَتِي وَ يَدْعُوهُمْ إِلَى كِتَابِ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطَاعَنِي وَ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَانِي وَ مَنْ أَنْكَرَهُ فِي غَيْبَتِهِ فَقَدْ أَنْكَرَنِي وَ مَنْ كَذَّبَهُ فَقَدْ كَذَّبَنِي وَ مَنْ صَدَّقَهُ فَقَدْ صَدَّقَنِي إِلَى اللَّهِ أَشْكُو الْمُكَذِّبِينَ لِي فِي أَمْرِهِ وَ الْجَاحِدِينَ لِقَوْلِي فِي شَأْنِهِ وَ الْمُضِلِّينَ لِأُمَّتِي عَنْ طَرِيقَتِهِ «وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»
حدیث44: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: قائم از فرزندانم نامش نام من است و كنيه اش كنيه من، شمائلش شمائل من و روشش روش من است. مردم را بر ملت و شريعت من وادارد و به كتاب خدای عز و جل دعوت كند، هر كه او را اطاعت كند مرا اطاعت كرده و هر كه او را نافرمانی کند مرا نافرمانی کرده و هر كه او را در حال غيبتش منكر باشد مرا منكر شده و هر كه او را تكذيب كند مرا تكذيب كرده، و هر كه او را تصديق كند مرا تصديق كرده، و از كسانى كه مرا در باره او تكذيب كنند به خدا شكايت بَرَم، و از آنان كه منكر گفتار منند در باره او، و گمراه كنندگان امتم باشند از طريقه او، «وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»(1) و به زودی ستمکاران خواهند دانست به کجا باز می گردند. (2)
ص: 206
حدیث45: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ الْآدَمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُمَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْعَبْدِيِ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مَنْ أَقَرَّ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ آبَائِي وَ وُلْدِي وَ جَحَدَ الْمَهْدِيَّ مِنْ وُلْدِي كَانَ كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً(صلی الله علیه و آله) فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي وَ مَنِ الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِكَ قَالَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ يَغِيبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ وَ لَا يَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِيَتُهُ.
حدیث45: ابن ابى يعفور گويد: امام صادق(علیه السلام) فرمود: كسى كه به ائمه از پدران و فرزندانم اقرار كند اما مهدى(علیه السلام) از فرزندانم را انكار نمايد مانند كسى است كه به جميع انبياء اقرار كند اما محمد(صلی الله علیه و آله) را انكار نمايد، گفتم: سرورم! مهدى(علیه السلام) از فرزندان شما كيست؟ فرمود: پنجمين امام از فرزندان امام هفتم كه شخص او از ديدگان مردم نهان شود و نام بردنش روا نباشد. (1)
حدیث46: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَئِمَّةِ وَ جَحَدَ الْمَهْدِيَّ كَانَ كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً نُبُوَّتَهُ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) فَمَنِ الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِكَ قَالَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ يَغِيبُ عَنْكُمْ شَخْصُهُ وَ لَا يَحِلُّ
لَكُمْ تَسْمِيَتُهُ.
حدیث46: صفوان بن مهران از امام صادق(علیه السلام) روايت كند كه فرمود: آنكه به جميع ائمه اقرار کرده اما مهدى(علیه السلام) را انكار نمايد مانند كسى است كه به جميع انبياء اقرار كند اما نبوت محمد(صلی الله علیه و آله) را انكار نمايد. به او گفتند: اى فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله)
ص: 207
مهدى(علیه السلام) از فرزندانشما
كيست؟ فرمودند: پنجمين امام از فرزندان امام هفتم كه شخصِ او از ديدگان مردم نهان شود، و نام بردنش روا نباشد. (1)
حدیث47: وَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا عُبَيْسُ بْنُ هِشَامٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَبَلَةَ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ أَيْمَنَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ تَمَّامٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّه(علیه السلام)... إِنَّهُ رَجُلٌ يُوَالِي عَلِيّاً(علیه السلام) وَ لَمْ يَعْرِفْ مِنْ بَعْدِهِ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ قَالَ ضَالٌّ قُلْتُ فَأَقَرَّ بِالْأَئِمَّةِ جَمِيعاً وَ جَحَدَ الْآخِرَ قَالَ هُوَ كَمَنْ أَقَرَّ بِعِيسَى(علیه السلام) وَ جَحَدَ بِمُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله)
أَوْ أَقَرَّ بِمُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله) وَ جَحَدَ بِعِيسَى(علیه السلام) نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ جَحْدِ حُجَّةٍ مِنْ حُجَجِهِ.
حدیث47: به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: چگونه است حال مردی که ولایت و امامت علی(علیه السلام) را قبول دارد ولی اوصیاء بعد از او را نمی شناسد؟ فرمود: او گمراه است. عرضه داشتم: اگر به همه امامان اقرار کند و آخرین آن ها را انکار کند چطور؟ حضرت فرمود: او مانند کسی است که به عیسی(علیه السلام) اقرار کرده و محمد(صلی الله علیه و آله) را انکار نماید، یا مانند کسی است که به محمد(صلی الله علیه و آله) اقرار کرده و عیسی(علیه السلام) را انکار نماید. پناه می برم به خدا از انکار حجتی از حجت های خدا.(2)
حدیث48:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَاشِمِيِّ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) قَالَ:قُلْتُ لَهُ مَا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الرَّجُلُ ضَالًّا قَالَ أَنْ لَا يَعْرِفَ مَنْ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِهِ وَ
ص: 208
فَرَضَ وَلَايَتَهُ وَ جَعَلَهُ حُجَّةً فِي أَرْضِهِ وَ شَاهَدَهُ عَلَى خَلْقِهِ قُلْتُ فَمَنْ هُمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَقَالَ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قَالَ فَقَبَّلْتُ رَأْسَهُ وَ قُلْتُ أَوْضَحْتَ لِي وَ فَرَّجْتَ عَنِّي وَ أَذْهَبْتَ كُلَّ شَكٍّ كَانَ فِي قَلْبِي.
حدیث48: معانى الاخبار: سليم بن قيس هلالى گفت به حضرت اميرالمومنين(علیه السلام) عرضه داشتم كمترين چيزى كه موجب گمراه شدن شخص مى شود چيست؟ فرمود: اين كه نشناسد خداوند دستور داده اطاعت از چه كسى بكند و ولايت او لازم شده و حجت در روى زمين و گواه بر خلق است. عرضه داشتم: آنها كيانند يا امير المومنين؟ فرمود: كسانى كه اطاعت آن ها را خداوند در قرآن قرين اطاعت خويش قرار داده در اين آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»(1) گفت: پيشانى آن جناب را بوسيده عرضه داشتم: برايم واضح كردى و عقده دلم را گشودى و هر شك و ترديدى در دلم بود از بين بردى.(2)
حدیث49: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْكَرِيمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام): لَا يُعْذِرُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَحَداً يَقُولُ يَا رَبِّ لَمْ أَعْلَمْ أَنَّ وُلْدَ فَاطِمَةَ هُمُ الْوُلَاةُ عَلَى النَّاسِ كَافَّةً وَ فِي شِيعَةِ وُلْدِ فَاطِمَةَ أَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الْآيَةَ خَاصَّةً «يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ»(3)
ص: 209
حدیث49: ابوحمزه گفت حضرت باقر(علیه السلام) فرمود: خداوند روز قيامت عذر احدى را نمى پذيرد كه بگويد خدايا من نمى دانستم كه فرزندانفاطمهB رهبر و امام بر تمام مردمند، و فقط در باره شيعيان اولاد فاطمهB اين آيه نازل شده «يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ»(1)
حدیث50: أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي جَمِيلٍ [جَمِيلَةَ] عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام): يَا أَبَانُ إِنَّ اللَّهَ لَا يَطْلُبُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ زَكَاةَ أَمْوَالِهِمْ وَ هُمْ يُشْرِكُونَ بِهِ حَيْثُ يَقُولُ «وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ» قُلْتُ لَهُ كَيْفَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَسِّرْهُ لِي فَقَالَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا بِالْإِمَامِ الْأَوَّلِ وَ هُمْ بِالْأَئِمَّةِ الْآخِرِينَ كَافِرُونَ يَا أَبَانُ إِنَّمَا دَعَا اللَّهُ الْعِبَادَ إِلَى الْإِيمَانِ بِهِ فَإِذَا آمَنُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ افْتَرَضَ عَلَيْهِمُ الْفَرَائِضُ.
حدیث50: امام صادق(علیه السلام) فرمود: ابان! خداوند از مشركين زكات مالشان را نخواسته در حالى كه مشرك باشند چنانچه در اين آيه مى فرمايد «وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ»(2) عرضه داشتم: آقا! فدايت شوم اين مطلب را برايم توضيح بدهيد. فرمود: واى بر مشركين كه شرك آوردند در مورد امام اول آنها در مورد ائمه ديگر هم كافرند. ابان! خداوند مردم را دعوت به ايمان به خود كرده وقتى ايمان به خدا و پيامبر(صلی الله علیه و آله) آوردند واجبات بر آن ها لازم مى شود.(3)
حدیث51: عَنْهُ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنْ ذَرِيحٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: مِنَّا الْإِمَامُ الْمَفْرُوضُ طَاعَتُهُ مَنْ جَحَدَهُ مَاتَ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ اللَّهُ الْأَرْضَ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ يُهْتَدَى بِهِ إِلَى اللَّهِ حُجَّةً عَلَى الْعِبَادِ وَ مَنْ تَرَكَهُ هَلَكَ وَ مَنْ لَزِمَهُ نَجَا حَقّاً عَلَى اللَّهِ حدیث51: ثواب الاعمال: ابو ذريح از ابو حمزه نقل كرد كه امام صادق(علیه السلام) فرمود: از ما خانواده است امامى كه فرمانبردارى از او واجب است هر كه منكر او
ص: 210
شود يهودى يا نصرانى مي ميرد. به خدا سوگند خداوند از روزى كه آدم(علیه السلام) را قبض روح كرده زمين را خالى از امامى كه راهنماى مردم به سوى خدا باشد نگذاشته، و هم او حجت بر مردم است هر كه ترك او كند هلاك مى شود و هر كه پيرو او باشد نجات مى يابد و خداوند چنين ملتزم شده است.(1)
حدیث52: ابْنُ عِيسَى عَنِ الْبَزَنْطِيِّ عَنِ الرِّضَا(علیه السلام) قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام): مَنْ سَرَّهُ أَنْ لَا يَكُونَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ حِجَابٌ حَتَّى يَنْظُرَ إِلَى اللَّهِ وَ يَنْظُرَ اللَّهُ إِلَيْهِ فَلْيَتَوَالَ آلَ مُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله) وَ يَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ يَأْتَمَّ بِالْإِمَامِ مِنْهُمْ فَإِنَّهُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ نَظَرَ إِلَى اللَّهِ
حدیث52: بزنطى از حضرت رضا(علیه السلام) نقل كرد كه حضرت باقر(علیه السلام) فرمود: هر كه مسرور مى شود از اينكه بين او و خدا حجابى نباشد تا خدا را بيند و خداوند او را مشاهده كند بايد آل محمّد(صلی الله علیه و آله) را دوست بدارد و از دشمنانشان بيزار باشد و پيرو امام از اين خانواده گردد. اگر چنين بود خدا را مى بيند و خدا نيز او را مى بيند. (2)
توضيح: اين ديدن منظور ديدن كرامت و لطف خدا است يا ديدن اولياء خدايا به نهايت رسيدن درجه معرفت است به اندازه قدرت و نيروى بشرى.
حدیث53: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) أَنَا سَيِّدُمَنْ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنَا خَيْرٌ مِنْ جَبْرَئِيلَ(علیه السلام) وَ مِيكَائِيلَ(علیه السلام) وَ إِسْرَافِيلَ(علیه السلام) وَ حَمَلَةِ الْعَرْشِ وَ جَمِيعِ مَلَائِكَةِ اللَّهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ الْمُرْسَلِينَ وَ أَنَا صَاحِبُ الشَّفَاعَةِ وَ الْحَوْضِ الشَّرِيفِ وَ أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنَا فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ
ص: 211
وَ مَنْ أَنْكَرَنَا فَقَدْ أَنْكَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنْ عَلِيٍّ(علیه السلام) سِبْطَا أُمَّتِي وَ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْحَسَنُ(علیه السلام) وَ الْحُسَيْنُ(علیه السلام) وَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) تِسْعَةُ أَئِمَّةٍ طَاعَتُهُمْ طَاعَتِي وَ مَعْصِيَتُهُمْ مَعْصِيَتِي تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ وَ مَهْدِيُّهُمْ.
حدیث53: پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: من بهترين خلق خدايم من از جبرئيل(علیه السلام) و اسرافيل(علیه السلام) و حاملين عرش و تمام ملائكه مقرب و انبياى مرسل بهترم. من صاحب شفاعت و حوض شريفم من و على(علیه السلام) دو پدر اين امت هستيم هر كه ما را بشناسد خدا را شناخته و هر كه منكر ما باشد خدا را انكار نموده از على(علیه السلام) است دو نواده امت من سرور جوانان بهشت حسن(علیه السلام) و حسين(علیه السلام) و از نژاد حسين(علیه السلام) است ائمه نُه گانه كه اطاعت آن ها اطاعت من و معصيت ايشان معصيت من نُهمى آن ها مهدى(علیه السلام) و قائم ايشان است. (1)
حدیث54: جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ، عَنْ صَفْوَانَ، عَنْ أَبِي الْيَسَعِ، قَالَ، قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ حَدَّثَنِي عَنْ دَعَائِمِ الْإِسْلَامِ الَّتِي بَنَى عَلَيْهَا، وَ لَا يَسَعُ أَحَداً مِنَ النَّاسِ تَقْصِيرٌ عَنْ شَيْ ءٍ مِنْهَا، الَّذِي مَنْ قَصَّرَ عَنْ مَعْرِفَةِ شَيْ ءٍ مِنْهَا كُبَّتْ عَلَيْهِ دِينُهُ وَ لَمْ يُقْبَلْ مِنْهُ عَمَلُهُ، وَ مَنْ عَرَفَهَا وَ عَمِلَ بِهَا صَلَحَ دِينُهُ وَ قُبِلَ مِنْهُ عَمَلُهُ، وَ لَمْ يَضِقْ بِهِ مَا فِيهِ بِجَهْلِ شَيْ ءٍ مِنَ الْأُمُورِ جَهِلَهُ قَالَ، فَقَالَ شَهَادَةُ أَلَّا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ الْإِيمَانُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ، ثُمَّ قَالَ الزَّكَاةُ وَ الْوَلَايَةُ شَيْ ءٌ دُونَ شَيْ ءٍ، فَضْلٌ يُعْرَفُ لِمَنْ أَخَذَ بِهِ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً، وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «يا أَيُّهَا الَّذِينَآمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» وَ كَانَ عَلِيٌّ(علیه السلام) وَ قَالَ الْآخَرُونَ لَا بَلْ مُعَاوِيَةُ، وَ كَانَ حَسَنٌ(علیه السلام) ثُمَّ كَانَ حُسَيْنٌ(علیه السلام) وَ قَالَ الْآخَرُونَ
ص: 212
هُوَ يَزِيدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ لَا سِوَاهُ، ثُمَّ قَالَ أَزِيدُكَ قَالَ بَعْضُ الْقَوْمِ زِدْهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ! قَالَ: ثُمَّ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(علیه السلام)، ثُمَّ كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام)، وَ كَانَتِ الشِّيعَةُ قَبْلَهُ لَا يَعْرِفُونَ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ مِنْ حَلَالٍ وَ لَا حَرَامٍ إِلَّا مَا تَعَلَّمُوا مِنَ النَّاسِ، حَتَّى كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام) فَتَحَ لَهُمْ وَ بَيَّنَ لَهُمْ وَ عَلَّمَهُمْ، فَصَارُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ بَعْدَ مَا كَانُوا يَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمْ، وَ الْأَمْرُ هَكَذَا يَكُونُ، وَ الْأَرْضُ لَا تَصْلُحُ إِلَّا بِإِمَامٍ، وَ مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً، وَ أَحْوَجُ مَا تَكُونُ إِلَى هَذَا إِذَا بَلَغَتْ نَفْسُكَ هَذَا الْمَكَانَ، وَ أَهْوَى بِيَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ، وَ انْقَطَعْتَ مِنَ الدُّنْيَا تَقُولُ لَقَدْ كُنْتُ عَلَى رَأْيٍ حَسَنٍ. قَالَ أَبُو الْيَسَعِ عِيسَى بْنُ السَّرِيِّ: وَ كَانَ أَبُو حَمْزَةَ وَ كَانَ حَاضِرَ الْمَجْلِسِ، أَنَّهُ قَالَ: لَكَ فَمَا تَقُولُ كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ إِمَاماً حَقَّ الْإِمَامِ.
حدیث54: ابو اليسع گفت: به حضرت صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: برايم توضيح بفرمائيد استوانه هاى اصلى اسلام كه بر آن پايه گذارى شده است و هيچ كس را ياراى آن نيست كه كوتاهى در شناخت آنها داشته باشد چيست؟ و اگر كوتاهى كند دينش و تباه شده و عملش قبول نمى شود و هر که آنها را بشناسد و عمل كند دينش درست است و عملش مقبول و جهل و ندانستن بعضى از امور زيانى برايش نخواهد داشت. فرمودند: شهادت به يكتائى خدا و ايمان به پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) و اقرار به آنچه از جانب خدا آورده، سپس فرمود: زكات در اموال و ولايت نسبت به ائمه حق كه داراى نشانه و علامت هستند براى كسى كه بخواهد آنها را بشناسد. پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: مَنْ
مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً و خداوند در اين آيه مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» اولى الامر على بن ابى طالب(علیه السلام) بود، گروهى مدعي شدند نه، معاويه است. بعد از علي(علیه السلام) امام حسن(علیهالسلام) و امام حسين(علیه السلام) بودند باز گروهى گفتند يزيد بن معاويه
ص: 213
است نه ديگرى فرمود: مايليد توضيح بيشترى بدهم. چند نفر عرضكردند بفرمائيد فرمود: بعد از آنها علي بن الحسين(علیه السلام) بود، پس از آن جناب حضرت باقر(علیه السلام)... جريان به همين وضع خواهد بود زمين پايدار نيست مگر به وسيله امام هر كه بميرد و امام خود را نشناسد به مرگ جاهليت مرده و مهمترين موقعى كه احتياج به شناسائى امام دارى وقتى است كه جانت به اينجا برسد، و اشاره به حلق خود نمود و از دنيا دست بكشى آن وقت خواهى گفت به به چه عقيده خوبى داشتم. (1)
حدیث55: وَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا عُبَيْسُ بْنُ هِشَامٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَبَلَةَ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ أَيْمَنَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ تَمَّامٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ إِنَّ فُلَاناً يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ اضْمَنْ لِيَ الشَّفَاعَةَ فَقَالَ أَ مِنْ مَوَالِينَا قُلْتُ نَعَمْ قَالَ أَمْرُهُ أَرْفَعُ مِنْ ذَلِكَ قَالَ قُلْتُ إِنَّهُ رَجُلٌ يُوَالِي عَلِيّاً وَ لَمْ يَعْرِفْ مَنْ بَعْدَهُ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ قَالَ ضَالٌّ قُلْتُ أَقَرَّ بِالْأَئِمَّةِ جَمِيعاً وَ جَحَدَ الْآخِرَ قَالَ هُوَ كَمَنْ أَقَرَّ بِعِيسَى وَ جَحَدَ بِمُحَمَّدٍ أَوْ أَقَرَّ بِمُحَمَّدٍ وَ جَحَدَ بِعِيسَى نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ جَحْدِ حُجَّةٍ مِنْ حُجَجِهِ.
حدیث55: محمد بن تمام گفت به حضرت صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: فلان كس كه از ارادتمندان شما است سلام رسانده و تقاضا دارد كه ضمانت شفاعت او را بنمائيد فرمود: از مواليان ما است؟ عرضه داشتم: آرى. فرمود: (اگر به واقع اینگونه باشد) مقامش بالاتر از اين حرفها است عرضه داشتم: آقا او ولايت علي(علیه السلام) را قبول دارد ولى بقيه امامان را بعد از ايشان نمى شناسد فرمود: او گمراه است. عرضه داشتم: اگر همه امامان را قبول داشته باشد ولى امام آخرى را نشناسد فرمود: مثل كسى است كه اعتراف به نبوت عيسى(علیه السلام) دارد ولىحضرت محمد(صلی الله علیه و آله) را پيامبر
ص: 214
نمى داند يا اقرار به محمد(صلی الله علیه و آله) دارد و عيسى(علیه السلام) را پيامبر نمى داند پناه به خدا مى برم از جرم كسى كه يكى از حجج خدا را قبول نداشته باشد. (1)
حدیث56: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) رَجُلٌ قَالَ لِيَ اعْرِفِ الْآخِرَ مِنَ الْأَئِمَّةِ وَ لَا يَضُرُّكَ أَنْ لَا تَعْرِفَ الْأَوَّلَ قَالَ فَقَالَ لَعَنَ اللَّهُ هَذَا فَإِنِّي أُبْغِضُهُ وَ لَا أَعْرِفُهُ وَ هَلْ عُرِفَ الْآخِرُ إِلَّا بِالْأَوَّلِ.
حدیث56: محمّد بن مسلم گفت: به حضرت صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: مردى به من گفت من امام آخر را قبول دارم اما ديگر زيانى متوجه من نخواهد شد اگر امام اول را قبول نداشته باشم. حضرت فرمود: خداوند او را لعنت كند من از او بيزارم و او را نمى شناسم مگر مي توان امام آخر را شناخت جز با شناختن امام اول. (2)
حدیث57: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَجَّالِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ نَصْرٍ الْعَطَّارِ رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) لِعَلِيٍّ يَا عَلِيُّ ثَلَاثٌ أُقْسِمُ أَنَّهُنَّ حَقٌّ إِنَّكَ وَ الْأَوْصِيَاءُ مِنْ بَعْدِكَ عُرَفَاءُ لَا يُعْرَفُ اللَّهُ إِلَّا بِسَبِيلِ مَعْرِفَتِكُمْ وَ عُرَفَاءُ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَكُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ وَ عُرَفَاءُ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَكُمْ وَ أَنْكَرْتُمُوهُ.
حدیث57: نصر عطار به اسناد خود گفت پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) به على بن ابى طالب(علیه السلام) فرمود: سه چيز را قسم مي خورم كه واقعيت است تو و جانشينانت عارف هستيد خدا را نمي توانند بشناسند مگر از راه معرفت شما وداخل بهشت نمى شود، مگر كسى كه شما را بشناسد و شما او را بشناسيد و داخل آتش نمي گردد مگر كسى كه منكر شما است و شما منكر او هستيد. (3)
ص: 215
حدیث58: الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ قَالَ: سَأَلْتُ الشَّيْخَ عَنِ الْأَئِمَّةِ(علیهم اسلام) قَالَ مَنْ أَنْكَرَ وَاحِداً مِنَ الْأَحْيَاءِ فَقَدْ أَنْكَرَ الْأَمْوَاتَ.
حدیث58: ابن مسكان گويد: از امام صادق(علیه السلام) در باره ائمه(علیهم اسلام) پرسيدم، فرمود: هر كه يكى از زنده ها را منكر شود امامان مرده را منكر شده است. (1)
حدیث59: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ أَبِي سَلَمَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ نَحْنُ الَّذِينَ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا لَا يَسَعُ النَّاسَ إِلَّا مَعْرِفَتُنَا وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ بِجَهَالَتِنَا مَنْ عَرَفَنَا كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْكَرَنَا كَانَ كَافِراً وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنَا وَ لَمْ يُنْكِرْنَا كَانَ ضَالًّا حَتَّى يَرْجِعَ إِلَى الْهُدَى الَّذِي افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِنْ طَاعَتِنَا الْوَاجِبَةِ فَإِنْ يَمُتْ عَلَى ضَلَالَتِهِ يَفْعَلِ اللَّهُ بِهِ مَا يَشَاءُ.
حدیث59: امام صادق(علیه السلام) فرمودند: هر كه ما را بشناسد مؤمن است و هر كه ما را انكار كند كافر است. (2)
حدیث60: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْإِمَامُ عَلَمٌ فِيمَا بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ فَمَنْ عَرَفَهُ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْكَرَهُ كَانَ كَافِراً.حدیث60: امام صادق(علیه السلام) فرمود: امام(علیه السلام) نشانه ايست ميان خداى عز و جل و خلقش هر كه او را بشناسد مؤمن و هر كه انكار او كند كافر است (3)
ص: 216
حدیث61: قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الزُّبَيْرِ الْكُوفِيُ إِجَازَةً قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى أَخِي مُغَلِّسٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّا نَرَى الرَّجُلَ مِنَ الْمُخَالِفِينَ عَلَيْكُمْ لَهُ عِبَادَةٌ وَ اجْتِهَادٌ وَ خُشُوعٌ فَهَلْ يَنْفَعُهُ ذَلِكَ شَيْئاً فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّمَا مَثَلُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ مَثَلُ أَهْلِ بَيْتٍ كَانُوا فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ كَانَ لَا يَجْتَهِدُ أَحَدٌ مِنْهُمْ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً إِلَّا دَعَا فَأُجِيبَ وَ إِنَّ رَجُلًا مِنْهُمُ اجْتَهَدَ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ دَعَا فَلَمْ يُسْتَجَبْ لَهُ فَأَتَى عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ(علیه السلام) يَشْكُو إِلَيْهِ مَا هُوَ فِيهِ وَ يَسْأَلُهُ الدُّعَاءَ لَهُ فَتَطَهَّرَ عِيسَى وَ صَلَّى ثُمَّ دَعَا فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا عِيسَى إِنَّ عَبْدِي أَتَانِي مِنْ غَيْرِ الْبَابِ الَّذِي أُوتَى مِنْهُ إِنَّهُ دَعَانِي وَ فِي قَلْبِهِ شَكٌّ مِنْكَ فَلَوْ دَعَانِي حَتَّى يَنْقَطِعَ عُنُقُهُ وَ تَنْتَثِرَ أَنَامِلُهُ مَا اسْتَجَبْتُ لَهُ فَالْتَفَتَ عِيسَى فَقَالَ تَدْعُو رَبَّكَ وَ فِي قَلْبِكَ شَكٌّ مِنْ نَبِيِّهِ قَالَ يَا رُوحَ اللَّهِ وَ كَلِمَتَهُ قَدْ كَانَ وَ اللَّهِ مَا قُلْتَ فَاسْأَلِ اللَّهَ أَنْ يَذْهَبَ بِهِ عَنِّي فَدَعَا لَهُ عِيسَى فَتَقَبَّلَ اللَّهُ مِنْهُ وَ صَارَ فِي حَدِّ أَهْلِ بَيْتِهِ كَذَلِكَ نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَمَلَ عَبْدٍ وَ هُوَ يَشُكُّ فِينَا
حدیث61: محمّد بن مسلم گويد: به امام باقر(علیه السلام) يا امام صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: ما پاره اى از مخالفين شما را مى بينيم كه در عبادت كوشا و داراى خشوع فراوانى هستند، آيا اين ها براى ايشان سودى دارد؟ فرمود: اى محمّد! همانا مثل ما اهل بيت(علیهم اسلام) با شما مردم مثل آن خاندان در بنى اسرائيل است كه كسى از آنها نبود كه چهل شب در عبادت بكوشد جز اينكه وقتى دعا مى كرد مستجاب مى شد. يك بار مردى از آنان مدّت چهل شب به عبادت پرداخت و بعد دعا كرد امّا مستجاب
ص: 217
نشد، نزد عيسى بن مريم(علیه السلام) رفته و از آنچه بر او گذشته بود گلايه كرد و از آن حضرت التماس دعا نمود. عيسى(علیه السلام) وضو ساخت و نماز گزارد و دعا كرد. خداوند به او وحى فرستاد كه اى عيسى اين بنده ام از غير آن بابى كه بايد نزد من آيند نزد من آمده، اومرا خوانده در حالى كه در نبوّت و پيغمبر بودن تو در شكّ است بنا بر اين اگر به اندازه اى مرا بخواند كه گردنش قطع و بندهايش از هم بگسلد من دعايش را مستجاب نخواهم كرد. عيسى(علیه السلام) به وى رو كرده فرمود: پروردگارت را مى خوانى و در دل خود به پيامبرش شك دارى؟ گفت: اى روح و كلمه خدا، به خدا سوگند همين طور است كه مى فرمائى، از خداوند بخواه كه اين شك را از دل من بزدايد. عيسى(علیه السلام) براى وى دعا كرد و خداوند از وى پذيرفت، و او در حدّ ساير افراد خاندان خويش قرار گرفت. ما اهل بيتى هستيم كه خداوند عمل بنده اى را كه درباره ما شك و ترديد كند، نمی پذيرد. (1)
حدیث62: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ أَبِي سَلَمَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ نَحْنُ الَّذِينَ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا لَا يَسَعُ النَّاسَ إِلَّا مَعْرِفَتُنَا وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ بِجَهَالَتِنَا مَنْ عَرَفَنَا كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْكَرَنَا كَانَ كَافِراً وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنَا وَ لَمْ يُنْكِرْنَا كَانَ ضَالًّا حَتَّى يَرْجِعَ إِلَى الْهُدَى الَّذِي افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِنْ طَاعَتِنَا الْوَاجِبَةِ فَإِنْ يَمُتْ عَلَى ضَلَالَتِهِ يَفْعَلِ اللَّهُ بِهِ مَا يَشَاءُ.
حدیث62: امام صادق(علیه السلام) در حدیثی زیبا و پر معنا مي فرمايدند: مائيم كه خدا اطاعت ما را واجب ساخته، مردم راهى جز معرفت ما ندارند و بر نشناختن ما معذور نباشند. هر كه ما را شناسد مؤمن است و هر كه انكار كند كافر است و كسى كه نشناسد و انكار هم نكند گمراهست تا زمانى كه به سوى هدايتى كه خدا
ص: 218
بر او واجب ساخته برگردد و آن چه را خدا از حق طاعت ما واجب كرده است بفهمد و اگر به همان حال گمراهى بميرد خدا، هر چه خواهد با او كند. (1)حقیقت معرفت ائمه اطهار(علیهم اسلام)
حدیث63: وَ يُؤَيِّدُ هَذَا التَّأْوِيلَ مَا رَوَاهُ الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الطُّوسِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ مِصْبَاحِ الْأَنْوَارِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ رِجَالِهِ مَرْفُوعاً إِلَى الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى الصَّادِقِ(علیه السلام) ذَاتَ يَوْمٍ فَقَالَ لِي يَا مُفَضَّلُ هَلْ عَرَفْتَ مُحَمَّداً(صلی الله علیه و آله) وَ عَلِيّاً(علیه السلام) وَ فَاطِمَةَB وَ الْحَسَنَ(علیه السلام) وَ الْحُسَيْنَ(علیه السلام) كُنْهَ مَعْرِفَتِهِمْ قُلْتُ يَا سَيِّدِي وَ مَا كُنْهُ مَعْرِفَتِهِمْ قَالَ يَا مُفَضَّلُ مَنْ عَرَفَهُمْ كُنْهَ مَعْرِفَتِهِمْ كَانَ مُؤْمِناً فِي السَّنَامِ الْأَعْلَى قَالَ قُلْتُ عَرِّفْنِي ذَلِكَ يَا سَيِّدِي قَالَ يَا مُفَضَّلُ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ عَلِمُوا مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَرَأَهُ وَ بَرَأَهُ وَ أَنَّهُمْ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ خُزَّانُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ الْجِبَالِ وَ الرِّمَالِ وَ الْبِحَارِ وَ عَلِمُوا كَمْ فِي السَّمَاءِ مِنْ نَجْمٍ وَ مَلَكٍ وَ وَزْنِ الْجِبَالِ وَ كَيْلِ مَاءِ الْبِحَارِ وَ أَنْهَارِهَا وَ عُيُونِهَا وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا عَلِمُوهَا وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ وَ هُوَ فِي عِلْمِهِمْ وَ قَدْ عَلِمُوا ذَلِك
حدیث63: خدمت امام صادق(علیه السلام) رسیدم، فرمود: آیا محمد(صلی الله علیه و آله)، علی(علیه السلام)، فاطمهB حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) را آن طور که باید شناخته و به حقیقت معرفت آن ها رسیده ای؟ عرضه داشتم: مولای من، حقیقت معرفت آن ها چگونه است؟ امام صادق(علیه السلام): ...ای مفضل! بدانی آن ها آن چه را که خداوند آفریده و از عدم و نیستی
ص: 219
به وجود آورده می دانند، آن ها مظهر تقوا و خزانه دار آسمان ها و زمینند و می دانند تعداد ملائکه، و ستارگان آسمان را... هر برگی از درختی می افتد آن را خبر دارند، هر دانه ای که در تاریکی های زمین قرار گرفته آن را می دانند، و هیچ تر و خشکی نیست مگر این که در کتاب مُبین یعنی در علم آن ها نقش بسته و به آن آگاهند.(1)حدیث64: وَ حَدَّثَنِي وَالِدِي مِنَ الْكِتَابِ الْمَذْكُورِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَوْصِلِيُّ قَالَ أَخْبَرَنِي أَبِي عَنْ خَالِدٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ وَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو سُلَيْمَانَ أَحْمَدُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ:... قَالَ جَابِرٌ يَا سَيِّدِي مَا أَقَلَّ أَصْحَابِي قَالَ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ أَ تَدْرِي كَمْ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ مِنْ أَصْحَابِكَ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) كُنْتُ أَظُنُّ فِي كُلِّ بَلْدَةٍ مَا بَيْنَ الْمِائَةِ إِلَى الْمِائَتَيْنِ وَ فِي كُلِّ مَا بَيْنَ الْأَلْفِ إِلَى الْأَلْفَيْنِ بَلْ كُنْتُ أَظُنُّ أَكْثَرَ مِنْ مِائَةِ أَلْفٍ فِي أَطْرَافِ الْأَرْضِ وَ نَوَاحِيهِ قَالَ يَا جَابِرُ خَالِفْ ظَنَّكَ وَ قَصِّرْ رَأْيَكَ أُولَئِكَ الْمُقَصِّرُونَ وَ لَيْسُوا لَكَ بِأَصْحَابٍ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ مَنِ الْمُقَصِّرُ قَالَ الَّذِينَ قَصَّرُوا فِي مَعْرِفَةِ الْأَئِمَّةِ وَ عَنْ مَعْرِفَةِ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ أَمْرِهِ وَ رُوحِهِ قُلْتُ يَا سَيِّدِي وَ مَا مَعْرِفَةُ رُوحِهِ قَالَ أَنْ يُعْرَفَ كُلُّ مَنْ خَصَّهُ اللَّهُ تَعَالَى بِالرُّوحِ فَقَدْ فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَهُ يَخْلُقُ بِإِذْنِهِ وَ يُحْيِي بِإِذْنِهِ وَ يَعْلَمُ الْغَيْرَ مَا فِي الضَّمَائِرِ وَ يَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ ذَلِكَ أَنَّ هَذَا الرُّوحَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى فَمَنْ خَصَّهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهَذَا الرُّوحِ فَهَذَا كَامِلٌ غَيْرُ نَاقِصٍ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ بِإِذْنِ اللَّهِ يَسِيرُ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَى الْمَغْرِبِ فِي لَحْظَةٍ وَاحِدَةٍ
ص: 220
يَعْرُجُ
بِهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ يَنْزِلُ بِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ يَفْعَلُ مَا شَاءَ
حدیث64: جابر گفت: به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: آقا چقدر ياران هم عقيده ما كمند، امام(علیه السلام) فرمود: هيهات هيهات مي دانى روى زمين چقدر يار و هم عقيده دارى عرضه داشتم: در هر شهر خيال مي كنم بين صد تا دويست و در تمام شهرها هزار يا دو هزار باشند و در روى زمين خيال مي كنم صد هزار باشند فرمود: نه جابر گمان تو زياد است آنهائى كه خيال مي كنى مقصّرند و از ياران تو نيستند. عرضه داشتم: يا ابن رسول اللَّه مقصّر كيست؟ فرمود: كسانى كه در معرفت امام كوتاهى دارند و همچنين در معرفت آن چه خدا بر آن ها واجب نموده از امر و روح خود عرضه داشتم: معرفت روح خدا چيست؟ فرمود: اين كه بداند به هر كه خداوند اين روح را بخشيده امر خود را نيز به او تفويض نموده و به اذن خدا مى آفريند و زنده مي كند و به ديگرى علم غيبمى آموزد و از گذشته و آينده تا روز قيامت اطلاع دارد چون آن روح از امر اللَّه است هر كه ممتاز به اين روح شد كامل است و نقصانى ندارد هر چه بخواهد به اذن خدا انجام مي دهد از مشرق به مغرب در يك لحظه مي رود، و به آسمان بالا مي رود و به زمين فرود مى آيد هر چه اراده كند و بخواهد انجام مي دهد.(1)
نشانه ای دیگر از معرفت ائمه اطهار(علیهم اسلام)
حدیث65: وَ حَدَّثَنِي وَالِدِي مِنَ الْكِتَابِ الْمَذْكُورِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنَا
ص: 221
مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَوْصِلِيُّ قَالَ أَخْبَرَنِي أَبِي عَنْ خَالِدٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ وَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو سُلَيْمَانَ أَحْمَدُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ:....قَالَ فَأَحْضَرْتُهُمْ مِنَ الْغَدِ فَسَلَّمُوا عَلَى الْإِمَامِ وَ بَجَّلُوهُ وَ وَقَّرُوهُ وَ وَقَفُوا بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ يَا جَابِرُ أَمَا إِنَّهُمْ إِخْوَانُكَ وَ قَدْ بَقِيَتْ عَلَيْهِمْ بَقِيَّةٌ أَ تُقِرُّونَ أَيُّهَا النَّفَرُ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَفْعَلُ ما يَشاءُ وَ يَحْكُمُ ما يُرِيدُ وَ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَ لَا رَادَّ لِقَضَائِهِ وَ لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ قَالُوا نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ وَ يَحْكُمُ ما يُرِيدُ قُلْتُ الْحَمْدُ لِلَّهِ قَدِ اسْتَبْصَرُوا وَ عَرَفُوا وَ بَلَغُوا قَالَ يَا جَابِرُ لَا تَعْجَلْ بِمَا لَا تَعْلَمُ فَبَقِيتُ مُتَحَيِّراً فَقَالَ سَلْهُمْ هَلْ يَقْدِرُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ أَنْ يَصِيرَ صُورَةَ ابْنِهِ مُحَمَّدٍ قَالَ جَابِرٌ فَسَأَلْتُهُمْ فَأَمْسَكُوا وَ سَكَتُوا قَالَ يَا جَابِرُ سَلْهُمْ هَلْ يَقْدِرُ مُحَمَّدٌ أَنْ يَصِيرَ بِصُورَتِي قَالَ جَابِرٌ فَسَأَلْتُهُمْ فَأَمْسَكُوا وَ سَكَتُوا قَالَ فَنَظَرَ إِلَيَّ وَ قَالَ يَا جَابِرُ هَذَا مَا أَخْبَرْتُكَ أَنَّهُمْ قَدْ بَقِيَ عَلَيْهِمُ بَقِيَّةٌ فَقُلْتُ لَهُمْ مَا لَكُمْ مَا تُجِيبُونَ إِمَامَكُمْ فَسَكَتُوا وَ شَكَوْا فَنَظَرَ إِلَيْهِمْ وَ قَالَ يَا جَابِرُ هَذَا مَا أَخْبَرْتُكَ بِهِ قَدْ بَقِيَتْ عَلَيْهِمْ بَقِيَّةٌ وَ قَالَ الْبَاقِرُ(علیه السلام) مَا لَكُمْ لَا تَنْطِقُونَ فَنَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ قَالُوا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَا عِلْمَلَنَا فَعَلِّمْنَا قَالَ فَنَظَرَ الْإِمَامُ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ(علیه السلام) وَ قَالَ لَهُمْ مَنْ هَذَا قَالُوا ابْنُكَ فَقَالَ لَهُمْ مَنْ أَنَا قَالَ أَبُوهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) قَالَ فَتَكَلَّمَ بِكَلَامٍ لَمْ نَفْهَمْ فَإِذَا مُحَمَّدٌ بِصُورَةِ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ إِذَا عَلِيٌّ بِصُورَةِ ابْنِهِ مُحَمَّدٍ قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَقَالَ الْإِمَامُ(علیه السلام) لَا تَعْجَبُوا مِنْ قُدْرَةِ اللَّهِ أَنَا مُحَمَّدٌ(علیه السلام) وَ مُحَمَّدٌ(علیه السلام) أَنَا وَ قَالَ مُحَمَّدٌ(علیه السلام) يَا قَوْمُ لَا
ص: 222
تَعْجَبُوا مِنْ أَمْرِ اللَّهِ أَنَا عَلِيٌّ(علیه السلام) وَ عَلِيٌّ(علیه السلام) أَنَا وَ كُلُّنَا وَاحِدٌ مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ وَ رُوحُنَا مِنْ أَمْرِ اللَّهِ أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه و آله) وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه و آله) وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه و آله) وَ كُلُّنَا مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه و آله) قَالَ فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِكَ خَرُّوا لِوُجُوهِهِمْ سُجَّداً وَ هُمْ يَقُولُونَ آمَنَّا بِوَلَايَتِكُمْ وَ بِسِرِّكُمْ وَ بِعَلَانِيَتِكُمْ وَ أَقْرَرْنَا بِخَصَائِصِكُمْ فَقَالَ الْإِمَامُ زَيْنُ الْعَابِدِينَ(علیه السلام) يَا قَوْمُ ارْفَعُوا رُءُوسَكُمْ فَأَنْتُمُ الْآنَ الْعَارِفُونَ الْفَائِزُونَ الْمُسْتَبْصِرُونَ وَ أَنْتُمُ الْكَامِلُونَ الْبَالِغُونَ اللَّهَ اللَّهَ لَا تُطْلِعُوا أَحَداً مِنَ الْمُقَصِّرِينَ الْمُسْتَضْعَفِينَ عَلَى مَا رَأَيْتُمْ مِنِّي وَ مِنْ مُحَمَّدٍ(علیه السلام) فَيُشَنِّعُوا عَلَيْكُمْ وَ يُكَذِّبُوكُمْ قَالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا قَالَ فَانْصَرِفُوا رَاشِدِينَ كَامِلِينَ فَانْصَرَفُوا قَالَ جَابِرٌ قُلْتُ سَيِّدِي وَ كُلُّ مَنْ لَا يَعْرِفُ هَذَا الْأَمْرَ عَلَى الْوَجْهِ الَّذِي صَنَعْتَهُ وَ بَيَّنْتَهُ إِلَّا أَنَّ عِنْدَهُ مَحَبَّةً وَ يَقُولُ بِفَضْلِكُمْ
وَ يَتَبَرَّأُ مِنْ أَعْدَائِكُمْ مَا يَكُونُ حَالُهُ قَالَ يَكُونُ فِي خَيْرٍ إِلَى أَنْ يَبْلُغُوا
حدیث65: جابر می گوید: با عدّه ای از دوستانم به محضر امام باقر(علیه السلام) شرفیاب شدیم چون خدمت امام(علیه السلام) رسیدند بر او سلام کرده و احترام نمودند و آن بزرگوار را بزرگ و گرامی داشتند. امام(علیه السلام) فرمودند: ای جابر این ها برادران تو هستند امّا هنوز مانده تا کامل شوند. بعد رو به آن ها کرد و فرمود: آیا شما اعتراف می کنید که خدای تبارک و تعالی آن چه بخواهد انجام می دهد، و آن چه را اراده فرماید حکم می کند و هیچ کس قادر نیست حکم او را نقض کرده و رأی او را رد کند و از آن چه انجام می دهد سؤال نمی شود و مردمان هستند که مورد بازجویی قرار می گیرند؟ عرض کردند: بله همان طور است که فرمودید، خداوند آن چهرا بخواهد انجام می دهد، و آن چه را اراده کند فرمان می دهد. من گفتم: خدا را سپاس، این ها همگی آگاه بوده و معرفت داشته و کاملند. امام(علیه السلام) فرمود: ای جابر! آن چه را نمی دانی شتاب زده درباره اش قضاوت مکن. من از گفته ی امام متحیر و سرگردان
ص: 223
شدم. فرمود: از آن ها بپرس آیا علی بن الحسین(علیه السلام) می تواند به صورت فرزندش محمّد تغییر کند؟ جابر گوید: از ایشان پرسش نمودم و آن ها از جواب دادن خودداری کرده و ساکت ماندند. امام(علیه السلام) فرمود: ای جابر! ازآن ها سؤال کن آیا محمّد می تواند به صورت علی بن الحسین(علیه السلام) درآید و تغییر کند؟ جابر گوید: از ایشان سؤال نموده و آنها بازهم از جواب دادن خودداری کرده و ساکت ماندند. آنگاه امام(علیه السلام) به من نگاهی کرده و فرمودند: این است آنچه به تو خبر دادم که اینها هنوز کامل نشدهاند. من به آنها گفتم: چه شده، چرا به امام خود جوابی نمی دهید؟ بازهم ساکت مانده و در شک فرو رفتند. امام(علیه السلام) این همان است که گفتم اینها باید مراحل دیگری را طی کنند تا کامل شوند. و آنگاه امام(علیه السلام) فرمود: چه شده چرا سخن نمی گویید؟ آن ها به هم نگاه کرده و گفتگویی نموده سپس عرض کردند: ای فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله)! نمی دانیم به ما بیاموز سرور عبادت پیشگان حضرت علی بن الحسین(علیه السلام) به فرزندش امام باقر(علیه السلام) نگاه کرده و به آن ها فرمود: این شخص کیست؟ عرض کردند: فرزند شماست، امام(علیه السلام) فرمود: من کیستم؟ عرضه داشتند: علی بن الحسین(علیه السلام) و پدر ایشان جابر گوید: بعد از این پرسش ها امام(علیه السلام) کلماتی فرمود که ما نفهمیدیم ناگهان دیدیم محمّد(علیه السلام) به صورت پدرش علی بن الحسین(علیه السلام) و امام سجاد(علیه السلام) به صورت فرزندش محمّد(علیه السلام) گردید، آن ها با مشاهده این دگرگونی از روی تعجب گفتند: Sلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُR امام(علیه السلام) فرمود: از قدرت پروردگار تعجب نکنید،من محمّد(علیه السلام) هستم و محمّد(علیه السلام) منست، و محمّد بن علی(علیه السلام) فرمود: از کار خدا شگفت زده نشوید من علی(علیه السلام) هستم و علی(علیه السلام) منست و همه ما یکی هستیم و از یک نور آفریده شده ایم و روح ما از امر خدا و از عالم امرست، أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه و آله) وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه و آله) وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه و آله) وَ كُلُّنَا مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه و آله) جابر گوید: وقتی این کلمات را از امام(علیه السلام) شنیدند همگی با صورت به روی زمین افتاده، بر خدا سجده کرده و
ص: 224
گفتند: ما به ولایت شما و مقامات پنهان شما ایمان آوردیم و به ویژگی های شما اقرار کردیم. امام سجّاد(علیه السلام) فرمود: سر از سجده بردارید، اکنون شما عارف، آگاه و رستگار شدید، و کامل گشته و به حدّ کمال رسیدید، شما را به خدا آن چه از من و فرزندم محمّد مشاهده نمودید به هیچ یک از آشنایان خود که به این مرتبه نرسیده بلکه کوتاهی کرده و آن ها را به ضعف کشیده اند خبر ندهید که شمارا سرزنش و تکذیب می کنند. عرضه داشتند: گفتارتان را شنیدیم و اطاعت می کنیم. فرمود: شما به حد رشد و کمال رسیده، اکنون بازگردید. جابر عرضه داشت: مولای من هرکه این امر را به وجهی که بیان کرده اید نشناسد امّا شما را دوست داشته و مطیع تان باشد، از دشمنانتان بیزاری جسته و به برتری شما اقرار نماید، حالش چگونه است؟ فرمود: او در مسیر سعادت و خیر و خوبی قرار گرفته تا آن که به آن پایه از معرفت دست یابد... (1)ابواب چهارگانه
حدیث66: قَالَ الْبَاقِرُ(علیه السلام): لَا يُقْبَلُ عَمَلٌ إِلَّا بِمَعْرِفَةٍ وَ لَا مَعْرِفَةَ إِلَّا بِعَمَلٍ وَ مَنْ عَرَفَ دَلَّتْهُ مَعْرِفَتُهُ عَلَى الْعَمَلِ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْ فَلَا عَمَلَ لَهُ.
حدیث66: امام باقر(علیه السلام): هيچ كردارى پذيرفته نيست جز به معرفت، و معرفتى نيست جز به همراهى كردار، هر كه معرفت يافت او را به كردار رهنمايد، و هر كه معرفت ندارد عملى نيارد.(2)
حدیث67: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَال: إِنَّكُمْ لَا تَكُونُونَ صَالِحِينَ حَتَّى تَعْرِفُوا وَ لَا تَعْرِفُونَ حَتَّى تُصَدِّقُوا وَ لَا تُصَدِّقُونَ
ص: 225
حَتَّى تُسَلِّمُوا أَبْوَاباً أَرْبَعَةً لَا يَصْلُحُ أَوَّلُهَا إِلَّا بِآخِرِهَا ضَلَّ أَصْحَابُ الثَّلَاثَةِ وَ تَاهُوا تَيْهاً بَعِيداً إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَا يَقْبَلُ إِلَّا الْعَمَلَ الصَّالِح
حدیث67: عبد الرحمن بن ابى ليلى از حضرت صادق(علیه السلام) روايت مى كند كه ایشان فرمودند: شما شايستگى پيدا نمى كنيد، مگر این که معرفت داشته، و معرفت پيدا نخواهيد كرد، مگر این که صداقت داشته باشيد، و صداقت را هنگامى به دست مى آوريد، كه تسليم شويد، اين ها ابواب چهارگانه اى هستند كه به هم بستگى دارند و در صورت فقدان يكى بقيه نتوانند كاری كنند، آنان كه سه صفت را داشته باشند راه به جائى نبرده، حيران و سرگردان خواهند شد، و خداوند متعال جز كارهاى شايسته را قبول نمى كند.(1)
شرح و تفسیر: کسی که از امام(علیه السلام) پیروی نمی کند نسبت بهامام(علیه السلام) معرفتی ندارد، زیرا یکی از علامات معرفت اینست که بداند اطاعت از امام(علیه السلام) واجبست، پس از آن در تمامی امور از دستورات امام(علیه السلام) پیروی کند، همین پیروی نمودن دلیلی بر اینست که به مرتبه ای از معرفت امام(علیه السلام) دست یافته است.
معرفت امام خیر کثیر
حدیث68: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ الْحُرِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً» فَقَالَ هِيَ طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ*
حدیث68: در حدیثی زیبا ابو بصير گفت: از امام صادق(علیه السلام) در مورد اين آيه سؤال كردم: «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً»(2) هر كه داراى حكمت
ص: 226
شود به او خير و خوبى فراوان داده شده. فرمودند: مقصود اطاعت و فرمانبردارى از خدا و معرفت امام(علیه السلام) است.(1)
حدیث69: عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام)
قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً قَالَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ وَ اجْتِنَابُ الْكَبَائِرِ الَّتِي أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَيْهَا النَّار*حدیث69: امام باقر(علیه السلام) در تفسير آيه شریفه «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً»(2) فرمودند: مقصود معرفت امام(علیه السلام) و پرهيز از گناهان كبيره اى است كه خداوند وعده آتش داده.(3)
وظیفه مردم کسب معرفت ائمه اطهار
حدیث70: عَنْ زُرَارَةَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالُوا سَأَلْنَاهُمَا عَنْ قَوْلِ اللَّهِ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً» قَالَ أُمِرُوا بِمَعْرِفَتِنَا
حدیث70: امام باقر(علیه السلام) در باره آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً»(4)
فرمودند: يعنى مردم مأمور به معرفت ما خانواده هستند.(5)
ص: 227
دقّت در فضائل ائمه اطهار(علیهم اسلام) راهی برای کسب معرفتاگر دوست دارید فضائل و کمالات خاندان رسالت را بشناسید در کارهای شگفت انگیز آنان دقت کنید، بلکه دربارهﻱ رفتار شیعیان آن ها ابراهیم(علیه السلام) اسماعیل(علیه السلام) داود(علیه السلام) و سلیمان(علیه السلام) توجه کنید، بلکه به علم و قدرت وصی حضرت سلیمان آصف بن برخیا(علیه السلام) بیندیشید! تا بدانید، چگونه او در طبیعت تصرف کرده با این که او فقط علمی از کتاب را می دانسته و علم همهﻱ کتاب نزد او نبوده است.
«قالَ يا أَيُّهَا الْمَلَؤُا أَيُّكُمْ يَأْتيني بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ يَأْتُوني مُسْلِمينَ قالَ عِفْريتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ وَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمينٌ قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَني أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَريم»(1)
قرآن کریم آن قضیه را چنین حکایت می کند: حضرت سلیمان(علیه السلام) به اطرافیانش فرمود: کدام یک از شما می تواند تخت بلقیس را قبل از آن که خود را تسلیم نمایند بیاورد، عفریتی از جن گفت: من آن را می آورم پیش از آن که از جای خود برخیزی و من بر این کار قدرتمند و امین هستم، کسی که قسمتي از علم کتاب نزد او بود گفت: من آن را قبل از آن که چشمت برهم بخورد نزد تو حاضر می کنم، و چون چنین کرد و تخت را مشاهده کرد فرمود: این فضل و بخشش و لطف پروردگار است تا مرا بیازماید که شکرگزار او هستم یا نه؟ و هر که شکر کند برای خود شکر نموده و سپاس گزاری کرده، و کسی که کفر ورزد پروردگار من بی نیاز و بزرگوار است.(2)
در فرمایش آصف بن برخیا(علیه السلام) که می گوید: «أَنَا آتيكَ بِهِ» من آن را
ص: 228
می آورم نکته مهمّی است که ردّ گفتار وهابیّت و پیروان جاهل آنهاست. ما برایآنان که می خواهند مسائل مربوط به ولایت را بهتر بفهمند تذکّر می دهیم، خداوند بر آصف بن برخیا(علیه السلام) منّت گذاشته و اسمی از اسماء خود را به او آموخت، با دانستن آن بر تصرّف در زمان و مکان قدرت پیدا کرد و تخت بلقیس را از مملکت سبا به فارس آورد، در حالی که بین آن دو 500 فرسخ فاصله بود، و این قدرت بزرگ فضل و بخشش الهی نسبت به او بود، و وقتی آصف(علیه السلام) خواست از این قدرت استفاده کند به سلیمان(علیه السلام) گفت: من آن را می آورم و نگفت: من آن را به اذن خدا می آورم. و از این آیهﻱ شریفه می فهمیم وقتی خداوند انبیاء و اولیاء خود را قدرت و ولایت مرحمت کرد بر آن ها واجب نیست، هنگام اظهار قدرت بگویند ما این کار را به اذن خدا انجام می دهیم، همان طور که بر ما واجب نیست، وقتی به آن ها متوسل می شویم بگوییم حاجت ما را به اذن خدا عنایت کنید، همان طور که گفته آصف(علیه السلام) را به حضرت سلیمان(علیه السلام) ملاحظه کردید، علم آصف(علیه السلام) و قدرت او نسبت به علم ائمهﻱ اطهار(علیهم اسلام) مانند قطره ای نسبت به دریا بلکه کمتر از آنست، زیرا علم الکتاب یعنی علم تمامی کتاب نزد آن ها است.
حدیث71: الْأَصْبَغُ بْنُ نُبَاتَةَ قَالَ سَأَلْتُ الْحُسَيْنَ(علیه السلام) فَقُلْتُ سَيِّدِي أَسْأَلُكَ عَنْ شَيْ ءٍ أَنَا بِهِ مُوقِنٌ وَ إِنَّهُ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ أَنْتَ الْمَسْرُورُ إِلَيْهِ ذَلِكَ السِّرَّ فَقَالَ يَا أَصْبَغُ أَ تُرِيدُ أَنْ تَرَى مُخَاطَبَةَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) لِأَبِي دُونٍ يَوْمَ مَسْجِدِ قُبَا قَالَ هَذَا الَّذِي أَرَدْتُ قَالَ قُمْ فَإِذَا أَنَا وَ هُوَ بِالْكُوفَةِ فَنَظَرْتُ فَإِذَا الْمَسْجِدُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيَّ بَصَرِي فَتَبَسَّمَ فِي وَجْهِي ثُمَّ قَالَ يَا أَصْبَغُ إِنَّ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ أُعْطِيَ الرِّيحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ وَ أَنَا قَدْ أُعْطِيتُ أَكْثَرَ مِمَّا أُعْطِيَ سُلَيْمَانُ فَقُلْتُ صَدَقْتَ وَ اللَّهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) فَقَالَ نَحْنُ الَّذِينَ عِنْدَنَا عِلْمُ الْكِتَابِ وَ بَيَانُ
ص: 229
مَا فِيهِ وَ لَيْسَ عِنْدَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ مَا عِنْدَنَا لِأَنَّا أَهْلُ سِرِّ اللَّهِ فَتَبَسَّمَ فِي وَجْهِي ثُمَّ قَالَ نَحْنُ آلُ اللَّهِ وَ وَرَثَةُ رَسُولِهِ فَقُلْتُ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى ذَلِكَ قَالَ لِي ادْخُلْ فَدَخَلْتُ فَإِذَا أَنَا بِرَسُولِ اللَّهِ مُحْتَبِئٌ فِي الْمِحْرَابِ بِرِدَائِهِ فَنَظَرْتُ فَإِذَا أَنَا بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) قَابِضٌ عَلَى تَلَابِيبِ الْأَعْسَرِ فَرَأَيْتُ رَسُولَاللَّهِ(صلی الله علیه و آله) يَعَضُّ عَلَى الْأَنَامِلِ وَ هُوَ يَقُولُ بِئْسَ الْخَلَفُ خَلَفْتَنِي أَنْتَ وَ أَصْحَابُكَ عَلَيْكُمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَتِي الْخَبَرَ
حدیث71: اصبغ می گوید: به امام حسین(علیه السلام) عرض کردم: ای سرور من! از مطلبی سئوال می کنم که به آن یقین دارم و آن از اسرار بوده و در وجود شما نهفته است. فرمود: ای اصبغ! آیا می خواهی مکالمه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را با ابوبکر در روز مسجد قبا مشاهده کنی؟ عرض کرد: این همان چیزی است که اراده کرده ام. فرمود: برخیز، ناگهان خود را در کوفه مشاهده کرده و کمتر از چشم به هم زدنی مسجد را دیدم، آن حضرت در صورت من تبسمی کرد و سپس فرمود: خداوند باد را مسخر سلیمان بن داود کرد«غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْر»(1) و من بیش از آن چه به او عطا شده نصیبم گردیده است. عرض کردم: به خدا قسم! همان طور است، سپس فرمود: علم کتاب و بیان آن نزد ماست و هیچ یک از آفریدگانِ خدا به دلیل آن که اهل سر الهی است آن چه را نزد ما هست ندارد. سپس فرمود: ما وابستگان پروردگار و وارثین رسول خداییم. فرمود: داخل شو. پس داخل مسجد شدم، ناگهان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را در محراب دیدم که ردا به خود پیچیده، در این هنگام امیرمؤمنان(علیه السلام) را مشاهده کردم، که گریبان ابوبکر را گرفته. پیامبر(صلی الله علیه و آله) در حالی که انگشت به دندان گرفته بود فرمود: تو و
اصحاب تو بد بازماندگانی بعد از من بودید، لعنت خدا و لعنت من بر شما باد.(2)
از این واقعه تعجب نکنید، زیرا خاندان وحی(علیهم اسلام) به مقتضای ولایت شان قدرت تصرف در ملکوت آسمان ها و زمین دارند.
ص: 230
حدیث72: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي زَاهِرٍ عَنِ الْخَشَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ قَالَ فَفَرَّجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) بَيْنَ أَصَابِعِهِ فَوَضَعَهَا فِي صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ وَ عِنْدَنَا وَ اللَّهِ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ.
حدیث72: عبدالرحمان بن کثیر از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر این آیهﻱ شریفه «قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ»(1) نقل می کند که حضرت بین انگشتان خود را باز کرده و آن را روی سینهﻱ مبارکش قرار داده و فرمود: به خدا قسم! علم الکتاب یعنی علم همهﻱ کتاب نزد ماست.(2)
هشدار به منکران فضائل ائمه اطهار(علیهم اسلام)
حدیث73: مَرْفُوعٌ إِلَى سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ رض قَال قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) يَا سَلْمَانُ الْوَيْلُ كُلُّ الْوَيْلِ لِمَنْ لَا يَعْرِفُ لَنَا حَقَ مَعْرِفَتِنَا وَ أَنْكَرَ فَضْلَنَا يَا سَلْمَانُ أَيُّمَا أَفْضَلُ مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه و آله) أَوْ سُلَيْمَانُ بْنُ دَاوُدَ(علیه السلام) قَالَ سَلْمَانُ بَلْ مُحَمَّدٌ أَفْضَلُ فَقَالَ يَا سَلْمَانُ فَهَذَا آصَفُ بْنُ بَرْخِيَا قَدَرَ أَنْ يَحْمِلَ عَرْشَ بِلْقِيسَ مِنْ فَارِسَ إِلَى سَبَإٍ فِي طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ وَ لَا أَفْعَلُ أَنَا أَضْعَافَ ذَلِكَ وَ عِنْدِي أَلْفُ كِتَابٍ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى شَيْثِ بْنِ آدَمَ(علیه السلام) خَمْسِينَ صَحِيفَةً وَ عَلَى إِدْرِيسَ(علیه السلام) ثَلَاثِينَ صَحِيفَةً وَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ(علیه السلام) عِشْرِينَ صَحِيفَةً وَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ فَقُلْتُ صَدَقْتَ يَا سَيِّدِي قَالَ الْإِمَامُ يَا سَلْمَانُ إِنَّ الشَّاكَّ فِي
ص: 231
أُمُورِنَا وَعُلُومِنَا كَالْمُسْتَهْزِئِ فِي مَعْرِفَتِنَا وَ حُقُوقِنَا وَ قَدْ فَرَضَ اللَّهُ وَلَايَتَنَا فِي كِتَابِهِ فِي غَيْرِ مَوْضِعٍ وَ بَيَّنَ مَا أَوْجَبَ الْعَمَلَ بِهِ وَ هُوَ مَكْشُوفٌ.
حدیث73: امیرمؤمنان علی(علیه السلام): ای سلمان! بدبختی و تمام بدبختی بر کسی که حقّ معرفت ما را نشناسد، و منکر فضل ما باشد. ای سلمان! کدامیک افضلند؟ حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) یا سلیمان بن داود سلمان؟ گفت: بلکه حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) افضل است. علی(علیه السلام) فرمود: ای سلمان! پس چگونه آصف بن برخیا(علیه السلام) که علمی از کتاب نزد او بود توانست تخت بلقیس را در یک چشم برهم زدن از فاس به سبا بیاورد، ولی من چندین برابر او نتوانم انجام دهم در حالی که نزد من (علوم) هزار کتاب است. خدای متعال بر شیث بن آدم(علیه السلام) پنجاه صحیفه، و بر ادریس پیامبر سی صحیفه، و بر ابراهیم خلیل(علیه السلام) بیست صحیفه فرستاد، و (خداوند) تورات، انجیل، زبور و فرقان را فرستاد. عرض کردم: راست می فرمایید: مولای من! فرمود: ای سلمان! کسی که در امور و علوم ما تردید نماید، مانند کسی است که معرفت و حقّوق ما را مسخره می کند، حقّیقتاً خداوند ولایت ما را در چند مورد از قرآن واجب نموده و آن چه باید عمل شود، آشکارا بیان و این مطلب را روشن کرده است.(1)
حدیث74:
أَقُولُ قَالَ الشَّيْخُ حَسَنُ بْنُ سُلَيْمَانَ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي كِتَابِ الْمُحْتَضَرِ، رَوَى بَعْضُ عُلَمَاءِ الْإِمَامِيَّةِ فِي كِتَابِ مَنْهَجِ التَّحْقِيقِ إِلَى سَوَاءِ الطَّرِيقِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ قَالَ:...قَال
علی(علیه السلام):...كَمَا أَتَيْتُ بِكُمْ وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ إِنِّي لَأَمْلِكُ مِنْ مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَا لَوْ عَلِمْتُمْ بِبَعْضِهِ لَمَا احْتَمَلَهُ جَنَانُكُمْ إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَحَرْفاً وَ كَانَ عِنْدَ آصَفَ بْنِ بَرْخِيَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخَسَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْأَرْضَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ عَرْشِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِيرَ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا
ص: 232
كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفِ النَّظَرِ وَ عِنْدَنَا نَحْنُ وَ اللَّهِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ عَرَفَنَا مَنْ عَرَفَنَا وَ أَنْكَرَنَا مَنْ أَنْكَرَنَا
حدیث74: امیرالمؤمنین(علیه السلام): قسم به حقّ آن کسی که دانه را شکافت و خلق را آفرید من از اختیار و قدرتی نسبت به ملکوت آسمان ها و زمین برخوردارم که شما تحمل دانستن بعضی از آن را ندارید، اسم اعظم پروردگار هفتاده و سه حرف است آصف بن برخیا یک حرف از آن را می دانست، با آن یک حرف در زمینی که بین او و تخت بلقیس بود تصرف کرد، آن را پیمود و تخت را برداشت، دو مرتبه زمین به شکل اول برگشت و این عمل سریع تر از یک چشم برهم زدن انجام شد. به خدا قسم! تمام هفتاد و دو حرف نزد ماست، و یک حرف است که مخصوص خداوند است و در علم غیب او نهفته، و هیچ نیرو و قدرتی نیست مگر به سبب خدای بزرگ و بلند مرتبه، شناخت ما را، هرکه به ما معرفت پیدا کرد، و انکار کرد ما را، هرکه ما را نشناخت.(1)
گوشه ای از فضائل ائمه اطهار(علیهم اسلام)
حدیث75:
[فُرَاتٌ] قَالَ حَدَّثَنِي عُبَيْدُ بْنُ كَثِيرٍ قَالَ حَدَّثَنِي يَحْيَى بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فُرَاتٍ الْقَزَّازُ قَالَ حَدَّثَنَا عَامِرُ بْنُ كَثِيرٍ السَّرَّاجُ [عَنْ زِيَادٍ حيلولة] وَ حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ [بْنِ خَلَفٍ الْعَطَّارُ] قَالَ حَدَّثَنَا زِيَادُ بْنُ الْمُنْذِرِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ(علیه السلام) وَ هُوَ يَقُولُ شَجَرَةٌ أَصْلُهَا رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ فَرْعُهَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(علیهالسلام)
وَ أَغْصَانُهَا فَاطِمَةُ
ص: 233
بِنْتُ النَّبِيِّ [مُحَمَّدٍ] وَ ثَمَرُهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ [عَلَيْهِمُ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ وَ التَّحِيَّةُ وَ الْإِكْرَامُ] فَإِنَّهَا شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ بَيْتُ [نَبْتُ] الرَّحْمَةِ وَ مِفْتَاحُ الْحِكْمَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ مَوْضِعُ سِرِّ اللَّهِ وَ وَدِيعَتُهُ وَ الْأَمَانَةُ الَّتِي عُرِضَتْ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ وَ حَرَمُ اللَّهِ الْأَكْبَرُ وَ بَيْتُ اللَّهِ الْعَتِيقُ وَ ذِمَّتُهُ [حرمه] وَ عِنْدَنَا عِلْمُ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الْقَضَايَا وَ الْوَصَايَا وَ فَصْلُ الْخِطَابِ وَ مَوْلِدُ الْإِسْلَامِ وَ أَنْسَابُ الْعَرَبِ كَانُوا نُوراً مُشْرِقاً حَوْلَ عَرْشِ رَبِّهِمْ فَأَمَرَهُمْ فَسَبَّحُوا فَسَبَّحَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ لِتَسْبِيحِهِمْ وَ إِنَّهُمْ لَصَافُّونَ وَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمُسَبِّحُونَ فَمَنْ أَوْفَى بِذِمَّتِهِمْ فَقَدْ أَوْفَى بِذِمَّةِ اللَّهِ وَ مَنْ عَرَفَ حَقَّهُمْ فَقَدْ عَرَفَ حَقَّ اللَّهِ هَؤُلَاءِ عِتْرَةُ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ مَنْ جَحَدَ حَقَّهُمْ فَقَدْ جَحَدَ حَقَّ اللَّهِ هُمْ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ خَزَنَةُ وَحْيِ اللَّهِ وَ وَرَثَةُ كِتَابِ اللَّهِ وَ هُمُ الْمُصْطَفَوْنَ بِاسْمِ اللَّهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى وَحْيِ اللَّهِ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مضاض [مُصَاصُ] الرِّسَالَةِ وَ الْمُسْتَأْنِسُونَ بِخَفِيقِ أَجْنِحَةِ الْمَلَائِكَةِ مَنْ كَانَ يَغْدُوهُمْ جَبْرَئِيلُ [بِأَمْرِ] الْمَلِكِ الْجَلِيلِ بِخَبَرِ التَّنْزِيلِ وَ بُرْهَانِ الدَّلَائِلِ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتٍ [البيت] أَكْرَمَهُمُ اللَّهُ بِشَرَفِهِ وَ شَرَّفَهُمْ بِكَرَامَتِهِ وَ أَعَزَّهُمْ بِالْهُدَى وَ ثَبَّتَهُمْ بِالْوَحْيِ وَ جَعَلَهُمْ أَئِمَّةً هُدَاةً وَ نُوراً فِي الظُّلَمِ لِلنَّجَاةِ وَ اخْتَصَّهُمْ لِدِينِهِ وَ فَضَّلَهُمْ بِعِلْمِهِ وَ آتَاهُمْ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ وَ جَعَلَهُمُ عِمَاداً لِدِينِهِ وَ مُسْتَوْدَعاً لِمَكْنُونِ سَرِّهِ وَ أُمَنَاءَ عَلَى وَحْيِهِ مَطْلَباً [نُجَبَاءَ] مِنْ خَلْقِهِ وَ شُهَدَاءَ عَلَى بَرِيَّتِهِ وَ اخْتَارَهُمُ اللَّهُ وَ اجْتَبَاهُمْ وَ خَصَّهُمْ وَ اصْطَفَاهُمْ وَ فَضَّلَهُمْ وَ ارْتَضَاهُمْ وَ انْتَجَبَهُمْ وَ انْتَفَلَهُمْ [وَ انْتَقَاهُمْ] وَ جَعَلَهُمْ نُوراً لِلْبِلَادِ وَ عِمَاداً لِلْعِبَادِ
ص: 234
[وَ أَدِلَّاءَ لِلْأُمَّةِ عَلَى الصِّرَاطِ فَهُمْ أَئِمَّةُ الْهُدَى وَ الدُّعَاةُ إِلَى التَّقْوَى وَ كَلِمَةُ اللَّهِ الْعُلْيَا] وَ حُجَّتُهُ الْعُظْمَى هُمُ النَّجَاةُ وَ الزُّلْفَى هُمُ الْخِيَرَةُ الْكِرَامُ هُمُ الْقُضَاةُ الْحُكَّامُ هُمُ النُّجُومُ الْأَعْلَامُ هُمُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ هُمُ السَّبِيلُ الْأَقْوَمُ الرَّاغِبُ عَنْهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُقَصِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِقٌ هُمْ نُورُ اللَّهِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْبِحَارُ السَّائِغَةُ لِلشَّارِبِينَ أَمْنٌ لِمَنْ إِلَيْهِمُ الْتَجَأَ وَ أَمَانٌ لِمَنْ تَمَّسَكَ بِهِمْ إِلَى اللَّهِ يَدْعُونَ وَ لَهُ يُسَلِّمُونَ وَ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ وَ بِبَيِّنَاتِهِ [وَ بِبَيَانِهِ وَ بِكِتَابِهِ] يَحْكُمُونَ فِيهِمْ بَعَثَ اللَّهُ رَسُولَهُ وَ عَلَيْهِمْ هَبَطَتْ مَلَائِكَتُهُ وَ بَيْنَهُمْ نَزَلَتْ سَكِينَتُهُ وَ إِلَيْهِمْ بُعِثَ [نفث] الرُّوحُ الْأَمِينُ مَنًّا مِنَ اللَّهِ عَلَيْهِمْ فَضَّلَهُمْ بِهِ وَ خَصَّهُمْ بِذَلِكَ وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ [وَ] بِالْحِكْمَةِ قَوَّاهُمْ فُرُوعٌ طَيِّبَةٌ وَ أُصُولٌ مُبَارَكَةٌ مُسْتَقَرُّ قَرَارِ الرَّحْمَةِ خُزَّانُ الْعِلْمِ وَ وَرَثَةُ الْحِلْمِ وَ أُولُو الْتُّقَى وَ النُّهَى وَ النُّورِ وَ الضِّيَاءِ وَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ بَقِيَّةُ الْوَصَايَا مِنْهُمُ الطَّيِّبُ ذِكْرُهُ الْمُبَارَكُ اسْمُهُ مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه و آله) الْمُصْطَفَى وَ الْمُرْتَضَى وَ رَسُولُهُ الْأُمِّيُّ وَ مِنْهُمْ الْمَلِكُ الْأَزْهَرُ وَ الْأَسَدُ الْمُرْسَلُ [حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ] وَ مِنْهُمُ الْمُسْتَسْقَى بِهِ يَوْمَ الرَّمَادَةِ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ عَمُّ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ صِنْوُ أَبِيهِ وَ [مِنْهُمْ] [جَعْفَرٌ] ذُو الْجَنَاحَيْنِ وَ الْقِبْلَتَيْنِ وَ الْهِجْرَتَيْنِ وَ الْبَيْعَتَيْنِ مِنَالشَّجَرَةِ الْمُبَارَكَةِ صَحِيحُ الْأَدِيمِ وَضَّاحُ الْبُرْهَانِ وَ مِنْهُمْ حَبِيبُ مُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله) وَ أَخُوهُ وَ الْمُبَلِّغُ عَنْهُ مِنْ بَعْدِهِ الْبُرْهَانَ وَ التَّأْوِيلَ وَ مُحْكَمَ التَّفْسِيرِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَصِيُّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ الصَّلَوَاتُ الزَّكِيَّةُ وَ الْبَرَكَاتُ السَّنِيَّةُ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ افْتَرَضَ اللَّهُ مَوَدَّتَهُمْ وَ وَلَايَتَهُمْ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ
ص: 235
مُسْلِمَةٍ فَقَالَ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ لِنَبِيِّهِ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ» قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام) اقْتِرَافُ الْحَسَنَةِ حُبُّنَا [مَوَدَّتُنَا] أَهْلَ الْبَيْت
حدیث75: در کتاب تفسیر فرات می نویسد: زیاد بن منذر گوید: از امام باقر(علیه السلام) شنیدم که می فرمود: ما شجره نبوت، خانه رحمت، کلید حکمت، معدن علم و دانش، جایگاه رسالت، محل آمد و رفت فرشتگان، موضع سر خدا و ودیعه او، امانتی که بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه شد، حرم خدای اکبر، بیت عتیق خدا و پیمان اوییم. علم مرگ و میرها، بلاها، پیشامدها، وصیت ها و فصل الخطاب، زادگاه اسلام و نژاد عرب نزد ماست. امامان معصوم(علیهم اسلام) انوار درخشان در پیرامون عرش خدا بودند، خدای متعال دستور داد تا تسبیح نمایند، اهل آسمان ها از تسبیح آن ها به تسبیح مشغول شدند، آنان در پیشگاه خدای متعال صف زدگان و تسبیح کنندگانند، کسی که به پیمان آن ها وفا نماید در واقع به پیمان خداوند وفا نموده، و کسی که عارف به حقّ آنان باشد در واقع عارف به حقّ خداست، آنان عترت رسول خدایند(صلی الله علیه و آله)، و کسی که منکر حقّ ایشان باشد در واقع منکر حقّ خداست. آنان فرمانروایان امر خدا و گنجینه های وحی پروردگار و وارث کتاب خدایند، آنان برگزیدگان به امر خدا و امینان بر وحی اویند. آنان خاندان نبوت و مرکز رسالت و مأنوسان به حرکات پروبال فرشتگانند، کسانی که جبرئیل(علیه السلام) به فرمان پروردگار جلیل، آنان را با خبر تنزیل و برهان و دلیل تغذیه نموده. آنان اهل بیت پیامبرند که خداوند متعال به شرافت خویش آن ها را گرامی داشته و باکرامت و لطف خویش مفتخر و بزرگشان داشته و با هدایت عزیزشان کرده و به وسیله وحی استوارشان نموده و آن ها را پیشوایان هدایت برای راهنمایی و نور درخشان در تاریکی ها برای نجات قرار داده، آن ها را به دین خود مخصوص گردانیده و با علم خویش برتری داده و آن چه به احدی از جهانیان نداده
ص: 236
به آن ها بخشیده. آن ها را پایه دین و جایگاه ودیعه نهادن اسرار پنهان و امینان وحی، و برگزیدگان از آفریدگان و گواهان بر مردم قرار داده و آنان را برگزیده و انتخاب کرده و اختصاص داده و امتیاز بخشیده و برتری داده و خشنود گردیده و گزینش نموده و بر گذشتگان بهاء داده. آنان را نور جهان، تکیه گاه مردم، و راهنمایان مردم بر روی صراط قرار داده، چرا که آنان امامان هدایت، داعیان به سوی تقوا و کلمهﻱ اعلای حقّ تعالی و حجّت عظمای الهی هستند. آنان نجات بخش و دارای قرب و منزلتند، آنان برگزیدگان گرامی، داوران فرمان روا، ستارگان درخشان، صراط مستقیم، وشاهراه استوارند که هر که از آن ها روبرگرداند گمراه و آن که در حقّ آن ها کوتاهی کند هلاک گردیده و آن که از آن ها پیروی کند به هدف می رسد. آنان نور خدا در دل های مؤمنان و دریای گوارا برای تشنگانند، هرکه به آن ها پناه ببرد ایمن می شود و آنان برای کسی که به ایشان چنگ زند محل ایمنی و آرامشند، آنان دعوت کنندگان به سوی خدا و فرمانبردار اویند، و مجریان دستور پروردگار و حکم کنندگان به فرمان او هستند. خداوند متعال پیامبرش را در میان آن ها مبعوث کرد، و فرشتگان خدا به سوی آن ها فرود می آیند، و به پیامبری که از آنان است آرامش و سکینه پروردگار نازل گردیده، و روح الامین بر آن ها نزول می کند، و این به جهت لطف و عنایتی است که خدای متعال بر آن ها دارد که این امتیاز را بر آنان بخشیده و آن را بر آنان اختصاص داده، به آنان تقوا داده و با حکمت تقویتشان نموده. آنان شاخه های پاک و ریشه های مبارکند، قرارگاه رحمت حقّ، گنجینه های علم و دانش، وارثان حلم و شکیبایی، صاحبان تقواو عقل و خرد، نور و روشنایی، وارثان پیامبران، و باقی مانده از اوصیایند که از خاندان آن ها کسی است که یادش دلنشین و نامش مبارک باشد، یعنی حضرت محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله) پیامبر برگزیده و امّی. و از آن خاندان است فرمانروایی که (همچون ستاره) می درخشید و همچون شیر ژیان می غرید، یعنی
ص: 237
حضرت حمزه، فرزند عبدالمطلب(علیه السلام). و از آن خاندان است کسی که در سال خشک سالی رماده. تشنگان را سیراب کرد، و از آن خاندان است جعفر بن ابى طالب(علیه السلام) ذوالجناحین کسی که به دو قبله نماز خواند و دو هجرت کرد و دو بیعت نمود، او از شجرهﻱ مبارکی است که دارای روانی روشن و برهانی آشکار است. و از آن خاندان است دوست و برادر حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) که پیام رسان از طرف او، صاحب برهان، تأویل و تفسیر محکم است، امیر و سرپرست مؤمنان و جانشین پیامبر(صلی الله علیه و آله) پروردگار جهانیان، یعنی علی بن ابى طالب(علیه السلام) که درودهای پاک و تهنیت های والای خدا بر او باد. آری، اینان کسانیند، که خداوند متعال مودت و ولایت آن ها را بر هر مرد و زن مسلمان واجب نموده و در کتاب محکم خود SقرآنR به پیامبر(صلی الله علیه و آله) خطاب فرموده که بگو «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ» من هیچ پاداشی برای رسالتم از شما درخواست نمی نمایم جز دوستی و محبّت بر خاندان و نزدیکانم، و هرکه کار نیکی انجام دهد بر او نیکی می افزاییم چرا که خداوند آمرزنده و سپاس گزار است. در این هنگام امام باقر(علیه السلام) فرمود: منظور از کسب کردن حسنه، کار نیک محبت ما خاندان است.(1)بدون معرفت عملی سودی نخواهد داشت
حدیث76: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ الرَّبِيعِ الوَرَّاقُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ صَبَّاحٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنِ الْمُفَضَّل: أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) فَجَاءَهُ هَذَا الْجَوَابُ مِنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُوصِيكَ وَ
ص: 238
نَفْسِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ فَإِنَّ مِنَ التَّقْوَى الطَّاعَةَ وَ الْوَرَعَ وَ التَّوَاضُعَ لِلَّهِ وَ الطُّمَأْنِينَةَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْأَخْذَ بِأَمْرِهِ وَ النَّصِيحَةَ لِرُسُلِهِ وَ الْمُسَارَعَةَ فِي مَرْضَاتِهِ وَ اجْتِنَابَ مَا نَهَى عَنْهُ فَإِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ فَقَدْ أَحْرَزَ نَفْسَهُ مِنَ النَّارِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أَصَابَ الْخَيْرَ كُلَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة...فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ ذَلِكَ إِنَّمَا هِيَ الْمَعْرِفَةُ وَ أَنَّهُ إِذَا عَرَفَ اكْتَفَى بِغَيْرِ طَاعَةٍ فَقَدْ كَذَبَ وَ أَشْرَكَ ذَاكَ لَمْ يَعْرِفْ وَ لَمْ يُطِعْ وَ إِنَّمَا قِيلَ اعْرِفْ وَ اعْمَلْ مَا شِئْتَ مِنَ الْخَيْرِ فَإِنَّهُ لَا يُقْبَلُ ذَلِكَ مِنْكَ بِغَيْرِ مَعْرِفَةٍ فَإِذَا عَرَفْتَ فَاعْمَلْ لِنَفْسِكَ مَا شِئْتَ مِنَ الطَّاعَةِ قَلَّ أَوْ كَثُرَ فَإِنَّهُ مَقْبُولٌ مِنْكَ أُخْبِرُكَ أَنَّ مَنْ عَرَفَ أَطَاعَ إِذَا عَرَفَ وَ صَلَّى وَ صَامَ وَ اعْتَمَرَ وَ عَظَّمَ حُرُمَاتِ اللَّهِ كُلَّهَا وَ لَمْ يَدَعْ مِنْهَا شَيْئاً وَ عَمِلَ بِالْبِرِّ كُلِّهِ وَ مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ كُلِّهَا وَ تَجَنَّبَ سَيِّئَهَا وَ كُلُ ذَلِكَ هُوَ النَّبِيُّ وَ النَّبِيُّ أَصْلُهُ وَ هُوَ أَصْلُ هَذَا كُلِّهِ لِأَنَّهُ جَاءَ بِهِ وَ دَلَّ عَلَيْهِ وَ أَمَرَ بِهِ وَ لَا يَقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ شَيْئاً مِنْهُ إِلَّا بِهِ وَ مَنْ عَرَفَ اجْتَنَبَ الْكَبَائِرَ وَ حَرَّمَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ حَرَّمَ الْمَحَارِمَ كُلَّهَا لِأَنَّ بِمَعْرِفَةِ النَّبِيِّ وَ بِطَاعَتِهِ دَخَلَ فِيمَا دَخَلَ فِيهِ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله) وَ خَرَجَ مِمَّا خَرَجَ مِنْهُ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله) وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يُحَلِّلُ الْحَلَالَ وَ يُحَرِّمُ الْحَرَامَ بِغَيْرِ مَعْرِفَةِ النَّبِيِّ لَمْ يُحَلِّلْ لِلَّهِ حَلَالًا وَ لَمْ يُحَرِّمْ لَهُ حَرَاماً وَ أَنَّهُ مَنْ صَلَّى وَ زَكَّى وَ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ وَ فَعَلَ ذَلِكَ كُلَّهُ بِغَيْرِ مَعْرِفَةِ مَنِ افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ طَاعَتَهُ لَمْ يَقْبَلْ مِنْهُ شَيْئاً مِنْ ذَلِكَ وَ لَمْ يُصَلِّ وَ لَمْ يَصُمْ وَ لَمْ يُزَكِّ وَ لَمْ يَحُجَّ وَ لَمْ يَعْتَمِرْ وَ لَمْ يَغْتَسِلْ مِنَ الْجَنَابَةِ وَ لَمْ يَتَطَهَّرْ وَ لَمْ يُحَرِّمْ لِلَّهِ حَرَاماً وَ لَمْ يُحَلِّلْ لِلَّهِ حَلَالًا وَ لَيْسَ لَهُ صَلَاةٌ وَ إِنْ رَكَعَ وَ سَجَدَ وَ لَا لَهُ زَكَاةٌ وَ إِنْ أَخْرَجَ لِكُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً دِرْهَماً وَ مَنْ عَرَفَهُ وَ أَخَذَ عَنْهُ أَطَاعَ اللَّهَ
ص: 239
حدیث76: مفضل گفت نامه اى براى امام صادق(علیه السلام) نوشتم اين جواب از طرف امام صادق(علیه السلام) آمد: من تو و خود را به تقوى و فرمانبردارى خدا سفارش مي كنم از تقوى محسوب مى شود، ورع و تواضع براىخدا و آرامش و كوشش و مطيع بودن و خير خواهى براى فرستادگان خدا و سرعت در كارهاى نيك و پرهيز از گناهان، هرکه تقوى را پيشه خود كند جان خويش را از آتش جهنم به لطف خدا رهانيده و به تمام خير دنيا و آخرت رسيده... هر كه گمان كند تنها معرفت و شناخت لازم است و پس از عرفان احتياج به عمل ندارد دروغ گفته و مشرك است چنين شخصى نه عرفان دارد و نه اطاعت كرده گفته اند: Sاعْرِفْ وَ اعْمَلْ مَا شِئْتَ مِنَ الْخَيْرِR بشناس و عرفان داشته باش آنگاه هر چه مايلى كار نيك انجام ده زيرا كار نيك بدون معرفت پذيرفته نمی شود وقتى عرفان پيدا كردى هر چه مايلى براى خود از اطاعت و فرمانبردارى انجام ده كم يا زياد پذيرفته مى شود (به شرط اينكه واجبات را ترك نكرده باشى). دقت كن هر كه عارف باشد مطيع است وقتى عرفان يافت نماز مي خواند روزه مي گيرد عمره انجام مى دهد و تمام دستورات را احترام مي گذارد و ترك هيچ كدام را نمي كند تمام كارهاى نيك و مكارم اخلاق را انجام مي دهد و از بدي ها پرهيز مي كند پايه تمام اين ها پيامبر(صلی الله علیه و آله) است زيرا او آورده و راهنمائى كرده از كسى نمى پذيرد مگر با عرفان به او و هر كه بشناسد او را از كبائر اجتناب مي ورزد و فواحش را حرام مي داند ظاهر و باطن و تمام محرمات را حرام مي داند زيرا با شناختن پيامبر(صلی الله علیه و آله) وارد دستورات دين شده و از چيزهاى حرام اطلاع يافته هر که چيزى را حلال يا حرام بداند بدون معرفت پيامبر(صلی الله علیه و آله) هرگز در راه خدا نه حلالى را حلال و نه حرامى را حرام دانسته هر که نماز، زكات، حج و عمره و تمام اين دستورات را بدون معرفت كسى كه آن ها را واجب كرده انجام دهد ذره اى از او قبول نمي كنند نه نماز خوانده و نه زكات داده و نه حج گزارده و نه
ص: 240
عمره و نه غسل جنابت و نه طهارت کرده نه حرامى را براى خدا مراعات نموده و نه حلالى را، او اهل نماز نيست گر چه ركوع و سجود كرده باشد ونه اهل پرداخت زكات است گر چه از هر چهل درهم يك درهم داده باشد هر كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) را بشناسد و مطيع او باشد از خدا اطاعت كرده.(1)
حدیث77: وَ يُؤَيِّدُ هَذَا مَا رَوَاهُ الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ الطُّوسِيُّ بِإِسْنَادِهِ إِلَى الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ قَال: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) أَنْتُمُ الصَّلَاةُ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْتُمُ الزَّكَاةُ وَ أَنْتُمُ الْحَجُّ فَقَالَ يَا دَاوُدَ نَحْنُ الصَّلَاةُ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَحْنُ الزَّكَاةُ وَ نَحْنُ الصِّيَامُ وَ نَحْنُ الْحَجُّ وَ نَحْنُ الشَّهْرُ الْحَرَامُ وَ نَحْنُ الْبَلَدُ الْحَرَامُ وَ نَحْنُ كَعْبَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ قِبْلَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» وَ نَحْنُ الْآيَاتُ وَ نَحْنُ الْبَيِّنَاتُ وَ عَدُوُّنَا فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْفَحْشَاءُ وَ الْمُنْكَرُ وَ الْبَغْيُ وَ الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلَامُ وَ الْأَصْنَامُ وَ الْأَوْثَانُ وَ الْجِبْتُ وَ الطَّاغُوتُ وَ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ يَا دَاوُدُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا فَأَكْرَمَ خَلْقَنَا وَ فَضَّلَنَا وَ جَعَلَنَا أُمَنَاءَهُ وَ حَفَظَتَهُ وَ خُزَّانَهُ عَلَى مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ لَنَا أَضْدَاداً وَ أَعْدَاءً فَسَمَّانَا فِي كِتَابِهِ وَ كَنَّى عَنْ أَسْمَائِنَا بِأَحْسَنِ الْأَسْمَاءِ وَ أَحَبِّهَا إِلَيْهِ وَ سَمَّى أَضْدَادَنَا وَ أَعْدَاءَنَا فِي كِتَابِهِ وَ كَنَّى عَنْ أَسْمَائِهِمْ وَ ضَرَبَ لَهُمُ الْأَمْثَالَ فِي كِتَابِهِ فِي أَبْغَضِ الْأَسْمَاءِ إِلَيْهِ وَ إِلَى عِبَادِهِ الْمُتَّقِينَ
حدیث77: داود بن كثير گفت به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشتم شما در قرآن نماز هستيد و شما زكات و حج هستيد؟ فرمود: داود ما در قرآن نماز و زكات، روزه، حج، ماه حرام و شهر حرام و كعبه و قبله و وجه اللَّه هستيم. خداوند
ص: 241
فرموده: «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»(1) ما آيات و بينات هستيم و دشمن ما در قرآن فحشاء و منكر يعنى خمر، ميسر، انصاب، ازلام اصنام، اوثان جبت طاغوت مردار خون لحم خنزيرند. خداوند ما را آفريد و به ما امتياز بخشيد ما را امناء و نگهبانان و خزينه داران آسمان ها و زمين قرار داد براى ما دشمنان و مخالفين قرار داد ما را در كتاب خود نام برد و از نام هاى ما به بهترين چيزها كهدوست داشت كنايه آورد دشمنان و مخالفين ما را نيز در كتاب خود به كنايه نام برد به نام هاى بدترين چيزها در نزد خود و بندگان پرهيزگار. (2)
حدیث78: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو غَالِبٍ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الزُّرَارِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى السَّابَاطِيِّ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) إِنَّ أَبَا أُمَيَّةَ يُوسُفَ بْنَ ثَابِتٍ حَدَّثَ عَنْكَ أَنَّكَ قُلْتَ لَا يَضُرُّ مَعَ الْإِيمَانِ عَمَلٌ وَ لَا يَنْفَعُ مَعَ الْكُفْرِ عَمَلٌ فَقَالَ إِنَّهُ لَمْ يَسْأَلْنِي أَبُو أُمَيَّةَ عَنْ تَفْسِيرِهَا إِنَّمَا عَنَيْتُ بِهَذَا أَنَّهُ مَنْ عَرَفَ الْإِمَامَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله) وَ تَوَلَّاهُ ثُمَّ عَمِلَ لِنَفْسِهِ مَا شَاءَ مِنْ عَمَلِ الْخَيْرِ قُبِلَ مِنْهُ ذَلِكَ وَ ضُوعِفَ لَهُ أَضْعَافاً كَثِيرَةً وَ انْتَفَعَ بِأَعْمَالِ الْخَيْرِ مَعَ الْمَعْرِفَةِ فَهَذَا مَا عَنَيْتُ بِذَلِكَ وَ كَذَلِكَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ الَّتِي يَعْمَلُونَهَا إِذَا تَوَلَّوُا الْإِمَامَ الْجَائِرَ الَّذِي لَيْسَ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي يَعْفُورٍ أَ لَيْسَ اللَّهُ تَعَالَى قَالَ «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ» فَكَيْفَ لَا يَنْفَعُ الْعَمَلُ الصَّالِحُ مِمَّنْ يُوَالِي أَئِمَّةَ الْجَوْرِ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) هَلْ تَدْرِي مَا الْحَسَنَةُ الَّتِي عَنَاهَا اللَّهُ تَعَالَى فِي هَذِهِ الْآيَةِ هِيَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ وَ طَاعَتُهُ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «وَ
ص: 242
مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» وَ إِنَّمَا أَرَادَ بِالسَّيِّئَةِ إِنْكَارَ الْإِمَامِ الَّذِي هُوَ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) مَنْ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِوَلَايَةِ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ وَ جَاءَ مُنْكِراً لِحَقِّنَا جَاحِداً لِوَلَايَتِنَا أَكَبَّهُ اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي النَّارِ
حدیث78: از عمار ساباطى نقل مي كند كه به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشتم: ابو اميه يوسف بن ثابت برايم نقل كرد كه شما فرموده ايد: Sلَا يَضُرُّ مَعَ الْإِيمَانِ عَمَلٌ وَ لَا يَنْفَعُ مَعَ الْكُفْرِR عمل با داشتن ايمان عمل زيان نمي رساند و با كفر نيز عمل سودى ندارد. فرمود: ابو اميه پرسيدی كه منظورم از اين حرف چيست، منظورم از اين سخن آن بود كه هرکه عارف به مقام امام از آل محمّد(صلی الله علیه و آله) باشد و او را دوست بدارد و سپس هرچه مايل است براي خود از اعمال خير انجامدهد از او پذيرفته مى شود چندين برابر به او پاداش خواهند داد با معرفت از كار خوب بهره مند مى شود، منظورم اين بود. همين طور است كه خداوند اعمال مردم را نخواهد پذيرفت در صورتى كه دوستدار و طرفدار امام ستمگرى باشند كه از جانب خدا تعيين نشده. عبد اللَّه بن ابى يعفور گفت مگر خداوند در اين آيه نمي فرمايد: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ»(1) پس چگونه سود نخواهد برد كسى كه عمل صالحى انجام دهد با دوست داشتن پيشوايان جور. حضرت فرمود: مي دانى حسنه اى كه در آيه است منظور چيست؟ يعنى معرفت امام(علیه السلام) و اطاعت از او خداوند در اين آيه فرموده: «وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(2) از سيئه منظورش انكار امامى است كه از جانب خدا تعيين شده. آن گاه حضرت فرمود: هر که روز قيامت با ولايت امام ستمگر وارد محشر شود بستگى با خدا ندارد و منكر حق و ولايت ما خاندانست و خداوند او را در آتش جهنم سرازير مي كند.(3)
ص: 243
بدون معرفت عملی از کسی پذیرفته نگردد
حدیث79: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ يَحْيَى بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ صَبَّاحٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ كَتَبَ إِلَيْهِ كِتَاباً فِيهِ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً قَطُّ يَدْعُو إِلَى مَعْرِفَةِ اللَّهِ لَيْسَ مَعَهَا طَاعَةٌ فِي أَمْرٍ وَ لَا نَهْيٍ وَ إِنَّمَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ الْعَمَلَ بِالْفَرَائِضِ الَّتِي فَرَضَهَا اللَّهُ عَلَى حُدُودِهَا مَعَ مَعْرِفَةِ مَنْ دَعَا إِلَيْهِ وَ مَنْ أَطَاعَ حَرَّمَ الْحَرَامَ ظَاهِرَهُ وَ بَاطِنَهُ وَ صَلَّى وَ صَامَ وَ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ وَ عَظَّمَ حُرُمَاتِ اللَّهِ كُلَّهَا وَ لَمْ يَدَعْ مِنْهَا شَيْئاً وَ عَمِلَ بِالْبِرِّ كُلِّهِ وَ مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ كُلِّهَا وَتَجَنَّبَ سَيِّئَهَا وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يُحِلُّ الْحَلَالَ وَ يُحَرِّمُ الْحَرَامَ بِغَيْرِ مَعْرِفَةِ النَّبِيِّ(صلی الله علیه و آله) لَمْ يُحِلَّ لِلَّهِ حَلَالًا وَ لَمْ يُحَرِّمْ لَهُ حَرَاماً وَ إِنَّ مَنْ صَلَّى وَ زَكَّى وَ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ وَ فَعَلَ ذَلِكَ كُلَّهُ بِغَيْرِ مَعْرِفَةِ مَنِ افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ