سرشناسه : خميني، روح الله، رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، 1368 - 1279
عنوان و نام پديدآور : مناسك عمره مفرده مطابق با فتاواي حضرت آيه الله العظمي امام خميني سلام الله عليه با حواشي مراجع معظم تقليد دامت بركاتهم/ تهيه و تنظيم محمدحسين فلاح زاده [براي] حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت
مشخصات نشر : تهران: مشعر، 1381.
مشخصات ظاهري : 250 ص.جدول
شابك : 964-6293-41-76500ريال
يادداشت : چاپ سوم: 1382؛ 8000 ريال
يادداشت : كتابنامه به صورت زيرنويس
موضوع : حج عمره
موضوع : فقه جعفري -- رساله عمليه
شناسه افزوده : فلاح زاده، محمدحسين، 1339 - ، مترجم
شناسه افزوده : حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت
رده بندي كنگره : BP188/92/خ 8م 8 1381
رده بندي ديويي : 297/357
شماره كتابشناسي ملي : م 81-10608
ص: 1
ص: 2
ص: 3
ص: 4
ص: 5
ص: 6
ص: 7
ص: 8
ص: 9
ص: 10
ص: 11
قبل از مطالعۀ اين كتاب، پيشگفتار را حتماً بخوانيد.
در سالهاى اخير گامهاى بلند و ارزشمندى در زمينۀ تبيين مناسك و معارف حجّ و عمره توسط مؤسسات تحقيقاتى و انتشاراتى، به ويژه معاونت محترم آموزش و تحقيقات بعثۀ مقام معظّم رهبرى برداشته شده كه شايان تقدير است، ليكن در اين ميان جاى مناسك ويژه براى بانوان خالى بود، مناسكى كه آموزش اعمال را براى آنان سهل و آسان كند و به راحتى بتوانند احكام و آداب عُمره و حج را فراگيرند و وظيفۀ خود را بازيابند و وقتشان صرف يافتن مسائل مورد نيازشان در بين صدها مسأله اى كه ارتباطى با اعمال آنها ندارد، يا مسائلى كه تنها در مواقع اضطرارى و موقعيتهاى استثنايى پيش مى آيد، مصروف نگردد.
البته چندين سال قبل، «احكام ويژۀ بانوان در حج» گردآورى شد و با تنظيمى جديد سامان يافت كه تا كنون بارها چاپ و منتشر
ص: 12
شده است، ولى آن كار مقصود نهايى نبود و هميشه به دنبال فرصتى بودم كه بتوانم مجموعه اى از مسائل مورد نياز بانوان در عمره و حج را به چاپ برسانم. خوشبختانه در سال گذشته «مناسك حجّ، ويژۀ بانوان» كه دربردارندۀ حدود 500 مسأله مورد نياز بانوان در حجّ مى باشد، به سبكى جديد و نثرى روان تدوين شد و در اختيار علاقمندان قرار گرفت.
سپس معاونت محترم آموزش و تحقيقات بعثۀ مقام معظّم رهبرى تهيۀ مناسك عمرۀ ويژۀ بانوان را نيز پيشنهاد دادند كه به لطف الهى اين كار نيز به انجام رسيد و به شكل حاضر به محضر تمامى خواهران گرامى تقديم مى شود. اميد آن كه مورد استفاده قرار گيرد.
از آنجا كه اين دو كتاب اولين كار در اين راستا است قطعاً خالى از نقص و عارى از عيب نيست، لذا از خوانندگان محترم خواهشمنديم با ارسال پيشنهادها و نظرات اصلاحىِ خود، ما را در تكميل اين اثر يارى دهند.
1- اين نوشته شامل سه بخش است:
بخش اوّل، اعمال عمرۀ مفرده.
بخش دوّم، محرّمات احرام.
بخش سوّم، عمره كودكان و برخى مسائل مورد نياز ديگر.
ص: 13
2- نوشتۀ حاضر، مطابق با فتاواى حضرت امام خمينى قدس سره همراه با حواشى هفت تن از مراجع معظم تقليد- دامت بركاتهم- مى باشد، اميد است در آينده، اين مناسك مطابق با فتاواى ساير مراجع محترم نيز آماده و منتشر گردد.
3- جهت حفظ اختصار در حواشى كتاب، تنها به آوردن لقب معروف مراجع معظّم تقليد- دامت بركاتهم-، اكتفا شده است.
4- براى دستيابى به منابع اصلى و اطمينان بيشترِ مطالعه كنندگان، آدرس مسائل از تحرير الوسيله و مناسك مُحشّاى حضرت امام خمينى قدس سره در پايان هر مسأله، با رمز «م» به نشانۀ «مسأله» و «س» به نشانۀ «سؤال»، همراه با شمارۀ مسأله آمده است.
5- هر چند در نگارش اين كتاب سعى شده از به كار بردن اصطلاحات و لغات مشكل و نامأنوس پرهيز شود، ليكن لغات و اصطلاحاتى كه ناگزير از آوردن آنها بوديم، در پايان كتاب، همراه با معناى آنها و گاهى توضيح مختصرى با عنوان «اصطلاحات و لغات» آورده شده است.
6- اين مناسك براى استفادۀ بانوان و دختران نوشته شده و براى مردان و پسران قابل استفاده نيست، چون در موارد بسيارى وظيفۀ آنان با آنچه در اين كتاب آمده، تفاوت دارد.
7- اين نوشته، هر چند دربردارندۀ مسائلى است كه غالباً بانوان در عمرۀ مفرده به آنها نياز دارند ولى هرگز آنان را از شركت
ص: 14
در جلسات آموزشى روحانيون كاروانها بى نياز نمى كند، چون برخى از نكات عملى و راهكارهاى ويژه براى بهتر انجام دادن اعمال عمره مورد نياز است كه در آن جلسات مطرح مى شود.
رَبَّنٰا تَقَبَّلْ مِنّٰا إنَّكَ أَنْتَ السَّمٖيعُ العَلٖيمْ
محمّد حسين فلاح زاده ابرقويى
بهار 1379 ه. ش.
ص: 15
1- احرام
2- طواف
3- نماز طواف
4- سعى
5- تقصير
6- طواف نساء
7- نماز طواف نساء
ص: 16
ص: 17
ص: 18
[2] كسانى كه از مكّه دور هستند (شانزده فرسخ شرعى و بيشتر از آن) و وظيفۀ آنان «حج تمتّع» است، عمره اى كه بر آنان واجب مى شود، همراه با حج است و «عُمرۀ تمتّع» نام دارد. (مناسك، ص 96، اقسام حجّ)
[3] كسى كه مى خواهد به شهر مكّه برود، واجب است با احرام وارد شود و براى احرام هم بايد نيّت «عُمره» يا «حج» داشته باشد، و اگر وقت حج نيست، واجب است براى «عُمرۀ مُفرده» محرم شود وبقيۀ اعمال آن را بجا آورد (1). (م 172)
[4] اعمال عُمرۀ مُفرده به ترتيب عبارت است از:
* احرام
* طواف
* نماز طواف
* سعى
* تقصير
* طواف نساء
* نماز طواف نساء (م 175 و 176)
ص: 19
[5] عمرۀ مفرده زمان معينى ندارد و در تمام سال مى توان آن را بجاآورد، ولى اگر فاصلۀ دو عمره كمتر از يك ماه باشد، احتياط آن است كه عُمرۀ دوّم را به قصد رَجاء (به اميد مطلوب بودن و ثواب) بجا آورد. (1) (م 172 و 173)
[6] مكانهايى كه اعمال عمره در آنجا بجا آورده مى شود، به طور اجمال بدين شرح است:
ص: 20
* احرام: در يكى از ميقاتها؛ مثلًا جُحفه و مسجد شَجَره يا بيرون منطقۀ حرم.
* طواف: در مسجدالحرام، به دور كعبه.
* نماز طواف: در مسجدالحرام، پشت مقام ابراهيم.
* سعى: فاصلۀ بين دو كوهِ صفا و مروه، كه امروزه به صورت سالنى ساخته شده است.
* تقصير: مكان معينى ندارد.
* طواف نساء: در مسجدالحرام، به دور كعبه.
* نماز طواف نساء، در مسجد الحرام، پشتِ مقام ابراهيم. (مناسك)
تفصيل هر يك از اينها خواهد آمد.
ص: 21
[7] زائرانى كه قبل از اعمال عمره، براى زيارت قبر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وائمۀ بقيع عليهم السلام به مدينه مى روند، آنگاه كه روانۀ مكه مى شوند، بايد در مسجد شَجَره، كه در نزديكى مدينه و بر سر راه مكّه واقع شده است، محرم شوند و كسانى كه از جدّه به جُحفه مى روند و از آنجا عازم مكّه مى شوند، بايد در جُحفه محرم شوند. (1) (م 200، اوّل و پنجم)
ص: 22
[8] كسانى كه با هواپيما به جدّه مى روند، نمى توانند از جده يا تَنْعيم (1) محرم شوند، بلكه بايد به يكى از ميقات ها؛ مثلًا جحفه بروند و از آنجا محرم شوند و اگر از مدينه بروند، بايد از مسجد شجره محرم شوند. (م 222)
[9] اگر شخصى در مكه باشد و بخواهد عمرۀ مفرده بجاآورد لازم است به خارج حرم؛ مثلًا تنعيم برود و از آنجا محرم شود. (م 227)
[10] كسانى كه از مدينه به مكّه مى روند، بنابراحتياط واجب (2)
ص: 23
بايد در داخل مسجد شجره مُحرم شوند و احرام در خارج مسجد، هرچند نزديك آن باشد، صحيح نيست. (م 202، 205 و 222)
[11] در صحّت احرام، طهارت شرط نيست؛ يعنى كسى كه وضو ندارد يا غسل بر عهده اش مى باشد احرامش اشكال ندارد، پس زن حائض (1) يا مُستَحاضَه هم مى تواند در همان حال محرم شود ولى نسبت به احرام در مسجد شجره احكام خاصى دارد كه در مسألۀ بعد خواهد آمد. (م 288)
[12] الف: مى تواند بانذر قبل از ميقات محرم شود؛ مثلًا در مدينه.
ب: اگر بانذر محرم نشده است مى تواند (2) درحال عبور از مسجد محرم شود ولى نبايد در مسجد توقف كند. (م 203 و 217 و 232)
ج: اگرنتواند درحال عبور درمسجد شجره محرم شودو نمى تواند تا وقت پاك شدن صبر كند، احتياط واجب آن است كه نزديك
ص: 24
مسجد مُحرم شود و در جُحْفَه يا مُحاذى (1) آن احرام را تجديد كند (2) و چنانچه حدود محاذات را تشخيص دهد و در تمام آن حد با نيت احرام لبّيك ها را تكرار كند، كفايت مى كند. (م 205 و 230)
[13] اگر زن حائض به گمان اين كه مى تواند در حال عبور از مسجدشجره محرم شود، وارد مسجد شد ولى پس ازورودبه مسجد متوجه شد كه نمى تواند از در ديگر خارج شود، بايد فوراً از همان درى كه وارد شده است خارج شود و چنانچه محرم شده، احرامش صحيح است و اگر محرم نشده، بايد در حال خارج شدن از مسجد محرم شود؛ يعنى به نيت احرام عمره، لبيك ها را بگويد. (م 234)
[14] هر گاه انسان از راهى به مكه برود كه از هيچ كدام از ميقات ها عبور نكند بايد از مُحاذى ميقات محرم شود. (م 207)
[15] مُحاذى ميقات براى كسى كه به مكّه مى رود جايى است كه ميقات به خطّ مستقيم در طرف راست يا چپ او باشد، به طورى
ص: 25
كه اگر از آنجا بگذرد، ميقات متمايل به پشت سر او شود. (م 213)
[16] محرم شدن (يعنى نيّت و گفتن لبيك ها) قبل از ميقات صحيح نيست، ولى اگر نذر كند كه پيش از ميقات محرم شود، جايز است و بايد از همانجا محرم شود، مثلًا نذر كند از مدينۀ منوّره محرم شود. (م 217)
[17] نذر احرام براى زنى كه عمره را به نيابت از ديگرى انجام مى دهد، اشكال ندارد. (م 247)
[18] در نذر بايد صيغه خوانده شود و لازم نيست به عربى بخواند، پس اگر بگويد: «براى خداست بر من كه از مدينه براى عمره محرم شوم» صحيح است. (توضيح المسائل، م 2641)
[19] زن شوهردار بايد براى نذر از شوهرش اجازه بگيرد (1)
ص: 26
ولى اگر بعد از تمام شدن اعمال عمره بفهمد كه بدون اجازۀ شوهر، با نذر محرم شده، وقابل جبران نباشد عملش صحيح است.
(تحريرالوسيله، ج 1، ص 388، م 2 و مناسك م 232 و 346)
[20] تأخير احرام از ميقات، بدون عذر جايز نيست. (م 218)
[21] اگر بدون احرام از ميقات بگذرد، پس اگر:
* ميقات ديگرى بعد از آن ميقات وجود ندارد، واجب است برگردد و از همان ميقات محرم شود.
* ميقات ديگرى بعد از آن وجود دارد؛ مثلًا از مسجد شجره گذشته است ولى ميقات جُحفه در پيش است، باز هم بنابر احتياط واجب (1) بايد برگردد به همان ميقات و از آنجا محرم شود. (م 219)
[22] وظيفۀ زن مُستحاضَه نسبت به احرام در مسجد شجره:
زن مستحاضه هم بايد داخل مسجد شجره محرم شود و رفتن او به مسجد اشكال ندارد ولى اگر مستحاضۀ متوسطه يا كثيره
ص: 27
است، احتياط مستحب است براى رفتن به مسجد غسل كند. (العروةالوثقى، ج 1، ص 253، م 18)
[23] بجز مسجد شجره، در ساير ميقات ها لازم نيست در مسجد محرم شود؛ مثلًا كسى كه براى عمرۀ مفرده به جُحفه مى رود مى تواند در تمام جاهايى كه جُحفه ناميده مى شود محرم شود و كسى كه از مكّه به تنعيم مى رود لازم نيست داخل مسجدمُحرم شود بلكه احرام در خارج حرم، هرچند بيرون مسجد، صحيح است. (س 236)
[24] مسائل احرام را به چهار دسته تقسيم مى كنيم:
1- واجبات 2- مستحبات 3- مكروهات 4- محرّمات
[25] واجبات احرام براى بانوان دو چيز است.
1- نيّت 2- تَلْبِيَه (گفتن لَبّيك) (م 251)
[26] انسان، هنگام احرام بايد به قصد انجام عمرۀ مفرده،
ص: 28
اعمال را شروع كند و به همين نيّت، لبيك بگويد. (م 251)
[27] لازم نيست، نيّت را به زبان آورد، بلكه همين مقدار كه بنا دارد اعمال عمرۀ مفرده را آغاز كند و با همين قصد لبّيك بگويد كافى است و به عبارت ديگر، نيّت در عبادات و كارهاى ديگر، در اين جهت فرق ندارد، پس همان طور كه انسان با قصد آب مى خورد و راه مى رود، اگر عبادت را همان طور بجا آورد، با نيّت بجا آورده است. (م 539)
[28] تمام اعمال عمره- حتّى احرام- از عبادات است و بايد با نيّت خالص براى خداوند و بدون هرگونه ريا و خودنمايى انجام شود، ودر اين جهت، عبادات با ساير كارها فرق دارد. (م 253)
[29] لازم نيست، هنگام نيت، قصد ترك مُحرّمات را نيز داشته باشد؛ يعنى لازم نيست كه بنا داشته باشد محرّمات احرام را انجام ندهد (1)، بجز محرّماتى كه عمره را باطل مى كند كه اين گونه محرّمات، اگر قصد ترك آنها را نداشته باشد، احرام باطل است، بلكه غير ممكن است. (م 251)
[30] اگر به واسطۀ ندانستن مسأله يا به جهتى ديگر به جاى
ص: 29
نيت عمره، حج را قصد كند ولى در نظرش اين باشد كه همين كارى كه همه به جا مى آورند او هم بجا آورد، ولى گمان كرده كه نامش حج است، احرامش صحيح است. (م 257)
[31] تلبيه؛ يعنى گفتن لبيك، و مقدار واجب آن، اين جملات است:
«لَبَّيْكَ، اللّٰهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ، لٰاشَريٖكَ لَكَ لَبَّيْكَ»
[32] احتياط مستحب (1) است پس از آن بگويد:
«انَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْكَ، لٰاشَريٖكَ لَكَ لَبَّيْكَ».
(م 259)
[33] مقدار واجب لبيك بايد به عربى صحيح گفته شود. (م 260)
[34] اگر صحيح گفتن لبيك را نداند، بايد سعى كند تا ياد بگيرد، يا هنگام احرام، شخص ديگرى كلمه كلمه بگويد و او نيز به دنبال او به طور صحيح بگويد. (م 261)
ص: 30
[35] اگر بدون گفتن لبيك از ميقات بگذرد، بايد به دستورى كه در مسأله 21 گذشت، عمل كند. (م 266)
[36] كسى كه براى عمرۀ مفرده از ميقات محرم شده است، وقتى كه وارد منطقۀ حرم شد، ديگر نبايد لبّيك بگويد.
(العروة الوثقى، ج 2، كتاب الحجّ، في كيفيّة الاحرام، م 21)
[37] كسى كه از داخل مكّه به بيرون حرم رفته و از آنجا محرم شده است وقتى كه خانۀ كعبه را ديد، نبايد لبّيك بگويد. (همان)
[38] بانوان مى توانند در همان لباسى كه بر تن دارند- در صورتى كه داراى شرايط باشد- محرم شوند و بيرون آوردن لباسهاى دوخته و پوشيدن دو تكه پارچه اى كه مردانِ مُحرم مى پوشند، واجب نيست. (م 269، 277)
[39] لباس احرام بايد شرايط لباس نمازگزار را داشته باشد و شرايط لباس بانوان در نماز، بدين شرح است:
* پاك باشد (نجس نباشد).
* مباح باشد (غصبى نباشد).
* از اجزاى حيوان حرام گوشت نباشد؛ مثلًا از پوست پلنگ يا موى روباه تهيه نشده باشد.
ص: 31
* از اجزاى مردار نباشد؛ يعنى از پوست يا پشم يا موى حيوان مرده اى كه به دستور اسلام ذبح نشده، تهيه نشده باشد.
(مناسك، م 274 و توضيح المسائل، م 798)
[40] احتياط واجب (1) آن است كه لباسِ احرامِ بانوان، از حرير خالص نباشد، بلكه احتياط آن است كه تا آخر احرام، حرير نپوشند. (م 276)
[41] اگر در حال احرام، بدن يا لباس محرم، نجس شود، بنا بر احتياط واجب (2) بايد بدن را تطهير و لباس را تطهير يا تعويض كند. (م 278)
[42] اگر بدن يا لباس را تطهير نكند، كفّاره ندارد و احرام او هم باطل نمى شود. (م 279)
ص: 32
[43] پيش از محرم شدن، اين كارها مستحب است:
1- بدن خود را پاكيزه و موهاى زايد را برطرف كند و ناخن خود را بگيرد.
2- در ميقات غسل كند، و اين غسل از زن حائض، نفساء و مُستحاضه نيز صحيح است، و اگر خوف آن دارد كه در ميقات نتواند غسل كند، قبل از ميقات؛ مثلًا در مدينه يا جدّه مى تواند غسل كند و اين غسل به نيّت غسل احرام انجام مى شود.
اگر بعد از اين غسل و پيش از احرام، يكى از مبطلات وضو از انسان سرزند، مستحب است دوباره غسل كند.
[44] هنگام احرام اين كارها مستحب است:
1- در صورت امكان، پس از نماز ظهر مُحرم شود و اگر برايش امكان نداشت، پس از نماز واجب ديگر، و اگر آن هم ممكن نشد، پس از شش (1) يا دو ركعت نماز مستحبّى.
ص: 33
2- مستحب است در ركعت اول اين نماز، پس از حمد، سورۀ توحيد (قل هو اللّٰه احد) و در ركعت دوم سورۀ جَحْد (قل يا ايّها الكافرون) بخواند و خواندن شش ركعت افضل است.
3- پس از نماز، حمد و ثناى الهى را بجا آورد و بر پيغمبر و آل او صلوات بفرستد. (م 302)
[45] پس از گفتن مقدار واجب تلبيه و آنچه احتياط است، مستحب است بگويد:
«لَبَّيْكَ ذَا الْمَعارِجِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ داعِياً إلىٰ دٰارِ السَّلٰامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ غَفّٰارَ الذُّنُوبِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ أهْلَ التَّلْبِيَةِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذَا الْجَلٰالِ وَ الْاكْرٰامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تُبْدِئُ وَ الْمَعٰادُ إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تَسْتَغْنِي و يُفْتَقَرُ إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ مَرْهُوباً وَ مَرْغُوباً إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ إلٰهَ الْحَقِّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذَا النَّعْمٰاءِ وَ الْفَضْلِ الْحَسَنِ الْجَمِيلِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ كَشَّافَ الْكُرَبِ الْعِظٰامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ يا كَرِيمُ لَبَّيْكَ».
4- مستحب است تلبيه را در حال احرام تكرار كند، و براى هفت مرتبه گفتن لبيك، ثواب زيادى ذكر شده است. و لازم نيست آنچه را در حال احرام بستن گفته است تكرار كند، بلكه كافى است
ص: 34
بگويد
«لَبَّيْكَ اللّٰهُمّ لَبَّيْكَ»
يا تنها كلمۀ «لبَّيْكَ» را تكرار كند. (م 267)
[46] تكرار لبيك، در اين موارد بيشتر سفارش شده است:
* وقت برخاستن از خواب.
* بعد از هر نماز واجب يا مستحب.
* وقت رسيدن به شخص سواره.
* هنگام بالا رفتن از بلندى (تل) يا سرازير شدن از آن.
* وقت سوار شدن يا پياده شدن.
* آخر شب.
* هنگام سحر. (م 302)
[47] تكرار تلبيه بر زن حائض و نفساء نيز مستحب است. (م 302)
[48] براى احرام و بر شخص مُحرم اين كارها مكروه است:
1- حنا بستن (1) پيش از احرام، چنانچه اثرش تا وقت احرام
ص: 35
باقى مى ماند.
2- احرام در لباس سياه، (1)و بهتر آن است كه لباس احرام سفيد باشد.
3- احرام، در لباس چركين.
4- احرام در لباس راه راه.
5- لبيك گفتن (2) در جواب كسى كه او را صدا مى كند.
6- حمام رفتن (3) در حال احرام و بهتر آن است كه با كيسه و مانند آن بدن خود را نسايد.
7- خوابيدن بر رخت وبالش زرد رنگ در حال احرام. (م 303)
ص: 36
[49] بانوان، پس از نيّت و گفتن لبّيك، محرم هستند و در مدت احرام بايد از كارهايى كه بر آنها حرام است پرهيز كنند.
[50] مجموع محرّمات احرام براى بانوان، بيست تاست كه فهرست آنها را در ذيل مى آوريم و در بخش دوّم كتاب به شرح و توضيح و بيان احكام آن دسته از محرّماتى كه بيشتر مورد ابتلا است مى پردازيم. (1)
[51] آنچه بر بانوان در حال احرام حرام است، فهرست وار عبارتند از:
1- استعمال عطريات.
2- نگاه كردن در آينه.
3- انگشتر به دست كردن و پوشيدن زيور براى زينت.
4- حنا بستن.
5- روغن ماليدن به بدن.
6- زدودن مو از بدن.
7- سرمه كشيدن.
8- ناخن گرفتن.
ص: 37
9- پوشاندن صورت.
10- بيرون آوردن خون از بدن.
11- كشيدن دندان.
12- فسوق (دروغ، فحش، فخرفروشى).
13- جدال (گفتن «لاواللّٰه» و «بَلىٰ واللّٰه»).
14- كشتن جانورانى كه در بدن ساكن مى شوند؛ مانند شپش و كنه.
15- كندن درخت و گياه حرم.
16- سلاح همراه داشتن.
17- شكار حيوان صحرايى.
18- آميزش، يا هرگونه استفادۀ شهوانى ديگر؛ مانند لمس، بوسه و نگاه از روى شهوت.
19- عقد كردن.
20- استمنا. (1)
ص: 38
زائران، پس از آنكه در ميقات مُحرم شدند، براى انجام بقيۀ اعمال عمره، روانه، مكّه مى شوند. نزديك شهر مكّه، ابتدا به منطقۀ حرم مى رسند. (1) براى وارد شدن به حرم و شهر مكّه و مسجدالحرام ادعيه و آداب بسيارى در كتاب هاى مناسك و دعا وارد شده است كه در اينجا برخى از آنها را كه به طور غالب انجام آنها براى زائران ممكن است، مى آوريم و كسانى كه علاقه مند به آشنايى و عمل به تمام مستحبّات مى باشند، به كتاب هاى مفصل مراجعه فرمايند.
[52] در ابتداى ورود به منطقۀ حَرَم، خواندن اين دعا مستحب است:
«اللّٰهُمَّ إنَّكَ قُلْتَ فِي كِتٰابِكَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ: وَ أَذِّنْ فِي النّٰاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجٰالًا وَ عَلىٰ كُلِّ ضٰامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ.
ص: 39
اللّهُمَّ إنّي ارْجُو انْ اكُونَ مِمَّنْ اجٰابَ دَعْوَتَكَ، وَقَدْ جِئْتُ مِنْ شُقَّةٍ بَعِيدَةٍ وَفَجٍّ عَمِيقٍ سٰامِعاً لِنِدٰائِكَ وَمُستَجِيباً لَكَ مُطِيعاً لِامْرِكَ وَكُلُّ ذٰلِكَ بِفَضْلِكَ عَلَيَّ وَاحْسٰانِكَ إلَيَّ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلىٰ مٰا وَفَّقْتَنِي لَهُ أَبْتَغِيْ بِذٰلِكَ الزُّلْفَةَ عِنْدَكَ وَالْقُرْبَةَ إلَيْكَ وَالْمَنْزِلَةَ لَدَيْكَ وَالْمَغْفِرَةَ لِذُنُوبِي وَالتَّوْبَةَ عَلَيَّ مِنْهٰا بِمَنِّكَ. أَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَحَرِّمْ بَدَنِي عَلَى النَّارِ وَآمِنِّي مِنْ عَذٰابِكَ وَعِقَابِكَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».
[53] براى وارد شدن به مسجدالحرام، اين كارها مستحب است:
1- براى رفتن به مسجدالحرام غسل كند.
2- پابرهنه و با آرامش و وقار وارد مسجد شود.
3- بر در مسجد بايستد و بگويد:
«السَّلٰامُ عَلَيْكَ أ يُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكٰاتُهُ، بِسْم اللّٰهِ وَبِاللّٰهِ وَمٰا شٰاءَ اللّٰهُ، السَّلٰامُ عَلىٰ أَ نْبِياءِ اللّٰهِ وَرُسُلِهِ، السَّلٰامُ عَلىٰ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلٰامُ عَلىٰ إبْرٰاهِيمَ خَلِيلِ اللّٰهِ، وَالْحَمْدُ للّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِيْنَ».
4- پس از ورود به مسجدالحرام، رو به كعبه كرده، دست ها را
ص: 40
بلند كند و بگويد:
«أللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَ لُكَ فِي مَقٰامِي هٰذٰا وَفِي أوَّلِ مَنٰاسِكِي أَنْ تَقْبَلَ تَوْبَتِي وَأَنْ تَتَجٰاوَزَ عَنْ خَطِيئَتي وَأَنْ تَضَعَ عَنِّي وِزْرِي، أَلْحَمْدُ للّٰهِ الَّذِي بَلَّغَنِي بَيْتَهُ الْحَرٰامَ أللَّهُمَّ إنِّي أشْهَدُ أنَّ هٰذٰا بَيْتُكَ الْحَرامُ الَّذِي جَعَلْتَهُ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَأمْناً مُبارَكاً وَهُدىً لِلْعٰالَمِينَ أللَّهُمَّ إِنِّي عَبْدُكَ وَالْبَلَدَ بَلَدُكَ وَالْبَيْتَ بَيْتُكَ، جِئْتُ أَطْلُبُ رَحْمَتَكَ وَأَؤُمُّ طٰاعَتَكَ مُطِيعاً لِأَمْرِكَ رٰاضِياً بِقَدَرِكَ أَسْأَ لُكَ مَسْأَ لَةَ الْفَقِيرِ إِلَيْكَ الْخائِفِ لِعُقُوبَتِكَ أَللَّهُمَّ افْتَحْ لِي أَبْوابَ رَحْمَتِكَ واسْتَعْمِلْنِي بِطٰاعَتِكَ وَمَرْضٰاتِكَ».
5- وقتى كه نزديك حجرالاسود رسيد، دست هاى خود را بلند كند و حمد و ثناى الهى را به جاى آورد و بر پيامبر صلوات بفرستد، و از خداوند قبولى اعمال خود را طلب كند.
6- به حجرالاسود اشاره كند و بگويد:
«أَللَّهُمَّ أَمٰانَتِي أَدَّيْتُهٰا وَمِيثٰاقِي تَعٰاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُؤافٰاةِ أَللَّهُمَّ تَصْدِيقاً بِكِتٰابِكَ وَعَلىٰ سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَوٰاتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ أَشْهَدُ أنْ لٰا إلٰهَ إِلَّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لٰا شَرِيكَ لَهُ وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ آمَنْتُ بِاللّٰهِ وَكَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطٰاغُوتِ وَاللَّاتِ وَالْعُزّىٰ وَعِبادَةِ الشَّيْطانِ وَعِبادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدْعىٰ مِنْ دُونِ اللّٰهِ».
ص: 41
[54] كسى كه براى انجام عمره محرم شده و وارد مكه مى شود، بايد به نيّت طواف، هفت مرتبه به دور خانۀ كعبه، كه در مسجدالحرام است، بگردد. (مناسك، ص 216 و م 531)
[55] براى طواف، واجباتى را برشمرده اند كه برخى از آنها از شرايط طواف كننده و برخى جزو حقيقت و كيفيت طواف است و اما شرايط طواف كننده بدين شرح است:
* نيّت (طواف را بايد با قصد خالص براى خدا به جاى آورد).
* طهارت از حدث (با وضو باشد و غسلى بر عهدۀ او نباشد).
* بدن و لباسش پاك باشد.
* بدن را با لباسِ داراى شرايط بپوشاند.
و آنچه جزو حقيقت و كيفيت طواف است كه در واقع شرايط طواف مى باشد اينهاست:
ص: 42
* شروع طواف از حجرالاسود و ختم آن به حجرالاسود.
* حفظ موالات بين دورهاى طواف.
* در طرف چپ بودن كعبه به هنگام طواف.
* وارد نشدن به حجر اسماعيل در حال طواف.
* طواف كردن در فاصلۀ مقام ابراهيم و كعبه.
* بيرون بودن از كعبه.
* هفت دور طواف كردن. (مناسك، ص 218، واجبات طواف)
[56] طواف از عبادات است و بايد براى اطاعت خداوند انجام شود و از هرگونه ريا و خودنمايى به دور باشد.
(م، اول از واجبات طواف و مسأله 540)
[57] همانگونه كه در نيّت احرام گفته شد، به زبان آوردن نيّت لازم نيست. بلكه، همينكه بنا دارد براى اطاعت خداوند طواف عمره بجا آورد، كفايت مى كند. (م 539)
[58] براى آشنايى با احكام اين شرط، لازم است اقسام طواف شناخته شود.
ص: 43
طواف بر دو نوع است: واجب و مستحب.
1- طواف واجب؛ جزئى از اعمال عمره يا حج است- هرچند عمره يا حج مستحبى باشد. و آن چهار تا است:
* طواف عمرۀ تمتّع
* طواف عمرۀ مفرده
* طواف حج (طواف زيارت)
* طواف نساء
2- طواف مستحب؛ جداى از اعمال عمره و حج انجام مى شود، يعنى هفت دور گشتن به دور كعبه، قربةً الى اللّٰه، كه يكى از كارهاى مستحب در مكه است و هرچه انسان بتواند طواف كند خوب است. (م 547)
[59] كسى كه طواف واجب انجام مى دهد، بايد از حدث اكبر؛ مثل حيض ونفاس (1) وجنابت پاك باشد و با وضو طواف كند. (م 545)
[60] كسى كه عمرۀ مستحبى بجا مى آورد، چون با شروع اين اعمال، اتمام آن واجب مى شود، بايد با طهارت طواف كند. (همان)
[61] در طواف مستحبى، طهارت شرط نيست، پس كسى كه جنب، حائض يا نفساء (2) است، جايز نيست به مسجدالحرام برود،
ص: 44
پس، از اين جهت نمى تواند، طواف بجا آورد. (م 546)
[62] اگر انسان بدون طهارت، طواف واجب انجام دهد، باطل است؛ چه از روى عمد باشد، يا از روى غفلت و فراموشى و يا به جهت ندانستن مسأله. (م 548 و 632)
[63] در بين اعمال عمره، تنها طواف و نماز طواف است كه نياز به طهارت دارد. در ساير اعمال، اگر انسان با طهارت باشد بهتر است.
[64] زن حائض يا نفساء، بعد از پاك شدن از حيض يا نفاس بايد براى انجام طواف و نماز غسل كند و وضو هم بگيرد (1) و اگر نتواند غسل (2) كند، بايد به جاى آن تيمم كند و وضو هم بگيرد (3) و اگر نتواند وضو بگيرد بايد به جاى آن نيز تيمّم كند. (4)
(تحريرالوسيله، ج 1، ص 54 و 62 و مناسك، م 552)
[65] كسى كه در طهارت شك كند، اگر:
ص: 45
* شك كند وضو گرفته يا نه، بايد وضو بگيرد.
* شك كند غسل كرده يا نه بايد غسل كند.
* با وضو بود و شك كند وضويش باطل شده يا نه لازم نيست وضو بگيرد.
* قبلًا پاك بوده ولى شك دارد حدث اكبر حاصل شده يا نه؛ مثلًا نمى داند حائض شده يا نه-- لازم نيست غسل كند.
* پس از طواف شك كند، طواف را با طهارت انجام داده يا نه (1)-- طوافش صحيح است ولى براى اعمال بعدى كه نياز به طهارت دارد، بايد طهارت تحصيل كند.
* در بين طواف، شك كند حدثى از او سر زده يا نه؛ مثلًا شك كند وضويش باطل شده يا نه، يا شك كند حائض شده يا نه-- به شك خوداعتنانكند و بنا بر طهارت بگذارد.
* در بين طواف شك كند وضو داشته يا نه (2)-- اگر پس از
ص: 46
كامل شدن دور چهارم؛ مثلًا در دور ششم شك كند، بايد طواف را رها كند و وضو بگيرد و طواف را از همانجا ادامه دهد و به پايان ببرد. (1) و اگر قبل از تمام شدن دور چهارم شك كند، (2) بنابراحتياط واجب پس از وضو، آن طواف را تكميل كند (3) و دوباره انجام دهد.
ص: 47
* در بين طواف، شك كند كه غسل كرده يا نه؛ مثلًا قبلًا حائض بوده و از خون پاك شده است و نمى داند غسل كرده است يا نه-- بايد فوراً از مسجد خارج شود، (1) پس اگر دور چهارم طواف را تمام كرده بود، پس از غسل، بقيۀ آن را بجاآورد (2) و صحيح است، هر چند احتياط مستحب است، طواف راازسربگيرد واگر قبل از تمام شدن دور چهارم، شك كرده است بعدازغسل، طواف رااز سربگيرد. (م 555 تا 558)
[66] در تمام مواردى كه گفته شد، بنا بر طهارت بگذارد، يا طواف صحيح است، بهتر است تجديد وضو كند و رجاءاً غسل بجا آورد، چون ممكن است، بعداً معلوم شود وضو يا غسل نداشته و اشكال پيدا شود. (م 559)
[67] يكى از خونهايى كه زن از خود مى بيند، خون
ص: 48
قاعدگى (حيض) است و زن را در مدّتى كه خون مى بيند «حائض» مى گويند. (توضيح المسائل، ص 55)
احكام حيض، به طور مفصّل در رساله هاى توضيح المسائل آمده است ولى از آنجا كه ممكن است، بانوان در ايامى كه در مكّه هستند دسترسى به توضيح المسائل نداشته باشند، به طور مختصر به نشانه ها و برخى از احكام آن اشاره مى كنيم و سپس به بيان وظيفۀ بانوان حائض نسبت به طواف و نماز مى پردازيم.
[68] نشانه هاى خون حيض بدين شرح است:
* قبل از بلوغ ديده نمى شود و اگر دخترى قبل از بلوغ خونى ببيند حكم حيض ندارد. (1)
* زنهاى سيّده پس از 60 سالگى و زنهاى غير سيّده پس از 50 سالگى، خون حيض نمى بينند و چنانچه پس از آن سنين خونى ببينند حكم حيض ندارد. (2)
ص: 49
* دورۀ قاعدگى كمتر از سه روز نيست، پس اگر جريان خون قبل از سه روز قطع شود حكم حيض ندارد.
* دورۀ قاعدگى بيش از ده روز طول نمى كشد و چنانچه خونريزى بيش از ده روز طول بكشد، پس از ده روز حكم حيض ندارد.
* خونريزى در سه روز اوّل به طور مستمر مى باشد (1)- هر چند در داخل، خون باشد و بيرون نيايد- پس اگر مثلًا دو روز خون ببيند سپس به طور كامل قطع شود و يك روز ديگر دوباره خون ببيند، (2) از آغاز حيض نبوده است.
* فاصلۀ دو حيض حداقل ده روز مى باشد، (3) پس اگر بعد از تمام شدن دورۀ قاعدگى قبل از آن كه ده روز فاصله شود خون ببيند، خون دوّم حكم حيض را ندارد. (4)
ص: 50
* خون حيض معمولًا غليظ و گرم و پر رنگ (1) است و با فشار و كمى سوزش مى آيد.
(العروة الوثقى، ج 1، ص 315 و 316؛ توضيح المسائل، م 434 تا 441)
[69] در مدّت قاعدگى، اين كارها بر بانوان حرام است:
* نماز و طواف كعبه.
* كارهايى كه بر جنب حرام است؛ مانند توقّف در مسجد.
* آميزش با همسر، براى زن و مرد، هر دو حرام است. (توضيح المسائل، م 450)
[70] نمازهايى كه بانوان در حال حيض نخوانده اند قضا ندارد ولى قضاى روزه هاى واجب را بايد پس از ماه مبارك رمضان بجاآورند. (توضيح المسائل، م 469)
[71] بانوان پس از پايان دورۀ قاعدگى و قطع خونريزى، بايد غُسل حيض بجا آورند و نماز و ساير عبادتهاى خود را انجام دهند.
(توضيح المسائل، م 466)
ص: 51
[72] با غسل حيض به تنهايى نمى توان نماز خواند، يا طواف واجب بجا آورد، بلكه به علاوۀ غسل، وضو هم لازم است (1) و اگر پيش از غسل وضو بگيرد بهتر است.
(توضيح المسائل، م 466)
[73] اگر زنى پس از احرام عمره و قبل از طواف حائض شود مسأله دو صورت دارد:
1- اگر مى تواند تا زمان پاك شدن از خون در مكّه بماند، بايد صبر كند تا از خون پاك شود. سپس بقيۀ اعمال عمره را بجا آورد.
2- اگر مى داند كه نمى تواند صبر كند يا صبر كرد ولى تا آخر وقتى كه مى تواند در مكّه بماند، پاك نشد، براى طواف و نماز آن نايب بگيرد و پس از آنكه نايب، طواف عمره و نماز آن را بجا آورد، سعى را خودش بجا آورد و تقصير نمايد و سپس نايبش طواف نساء و نماز آن را از طرفش انجام دهد.
(تحرير الوسيله، ج 1، ص 408، م 7)
ص: 52
[74] خوردن قرص براى جلوگيرى از عادت ماهانه يا عقب انداختن آن در ايام عمره، چنانچه براى بدن ضرر نداشته باشد اشكال ندارد. (استفتاآت، ج 1، ص 470، س 111)
[75] خانمى كه براى جلوگيرى ازعادت ماهانه قرص مى خورد، و گاهى در ايام عادت لكه هاى زردرنگ مى بيند كه نمى داند خون است يا نه، حكم خون ندارد، و اعمال عمرۀ او صحيح است.
وچنانچه بداند اين لكه خون است ولى حداقل سه روز به طور مستمر و متصل به هم نباشد، حكم استحاضه را دارد و بايد به وظيفۀ مُستحاضه (1) عمل كند. (استفتاآت، ج 1، ص 71، س 167 و مناسك، س 736)
[76] خانمى كه به جهت خوردن قرص نظم عادت ماهانه اش به هم مى خورد، به طورى كه گاهى در مدت طولانى خون و لكه مى بيند، اگر طورى است كه خون حداقل سه روز استمرار دارد، هرچند بيرون نيايد ولى در داخل آلوده به خون باشد، حكم حيض دارد و اگر كمتر از سه روز ادامه دارد، يا به طور مستمر نيست؛ يعنى گاهى آلودگى وجود دارد و گاهى وجود ندارد بايد به وظايف مستحاضه عمل كند. (2) (س 720)
ص: 53
[77] يكى ديگر از خونهايى كه گاهى اوقات، زنها از خود مى بينند، «استحاضه» است، و به خانمى كه خونريزى استحاضه دارد «مُستَحاضه» مى گويند. (توضيح المسائل، ص 50)
[78] خون استحاضه، معمولًا زرد رنگ و سرد است و بدون فشار بيرون مى آيد و غليظ نيست ولى ممكن است گاهى پررنگ و گرم و غليظ باشد و با فشار بيرون آيد.
(توضيح المسائل، م 392)
[79] خونريزى استحاضه از نظر مدّت، حدّ ندارد و ممكن است يك لحظه باشد و امكان دارد از ده روز هم بگذرد، و بانوان در سن يائسگى هم ممكن است، خونريزى استحاضه داشته باشند. (تحرير الوسيله، ج 1، ص 56، فصل فى الاستحاضه)
[80] خون استحاضه بر اساس كمى و زيادى آن به سه دستۀ
ص: 54
قليله، متوسّطه و كثيره، (1) تقسيم مى شود و بر اساس همين تقسيم وظيفۀ زن نيز متفاوت است.
[81] اگر جريان خون، تنها يك طرفِ پنبه اى را كه براى تشخيص مقدار خون گذاشته است آلوده كرده و به درون آن نفوذ كرده باشد، ولى از طرف ديگر ظاهر نشده، قليله است (2) و بايد براى طواف، يا نماز، يا ساير عبادتهايى كه نياز به طهارت دارد، بدن را تطهير كرده (3) و بنابر احتياط واجب پنبه را عوض كند و وضو بگيرد. (4) بنابراين استحاضۀ قليله، غسل ندارد.
(توضيح المسائل، م 393 و 394)
ص: 55
ص: 56
يا دربين آن، مستحاضه شده است غسل كند و تا زمانى كه خونريزى مستحاضۀ متوسطه ادامه دارد هر روز قبل از نماز صبح غسل كند. بنابر اين، در استحاضۀ متوسطه در هر شبانه روز يك غسل كافى است، البته پس از قطع خونريزى نيز بايد غسل كند. (توضيح المسائل، م 393 و 395)
[83] مستحاضۀ قليله، براى انجام طواف واجب، بايد همان وظايفى را كه براى نماز گفته شد انجام دهد. (مناسك، س 727)
[84] مستحاضۀ قليله، مى تواند طواف مستحبى انجام دهد، و عمل كردن به دستورى كه براى طواف واجب گفته شد، لازم نيست. (م 547)
ص: 57
كه براى قليله گفته شد، (1) دستمال را عوض كند يا آب بكشد و غسلى هم انجام دهد ولى اگر نماز ظهر و عصر را با هم بخواند و فاصله نيندازد، يك غسل براى هر دو كافى است و همچنين براى نماز مغرب و عشا. (2) (توضيح المسائل، م 396)
[86] مستحاضۀ كثيره بايد تمام وظايفى را كه براى نماز يوميه لازم است، براى طواف واجب و نماز آن نيز جداگانه انجام دهد و بنابر احتياط واجب به وظايفى كه براى نمازهاى يوميّه انجام داده اكتفا نكند، ولى اگر از وقت غسل براى طواف تا آخر نماز طواف خون قطع باشد، غسل ديگرى براى نماز
ص: 58
طواف لازم نيست. (1) (مناسك، س 725 و 727)
ص: 59
[87] مستحاضۀ متوسطه و كثيره مى توانند طواف مستحبى انجام دهند و عمل كردن به وظايفى كه براى طواف واجب گفته شد لازم نيست، ولى براى وارد شدن به مسجدالحرام، احتياط مستحب است غسل كنند. (العروةالوثقى، ج 1، ص 253، م 17 و 18، تحريرالوسيله، ج 1، ص 57، م 8، مناسك، س 725 و 727)
[88] مستحاضۀ متوسطه و كثيره بايد پس از قطع خونريزى غسل كنند. (1) (توضيح المسائل، م 418)
[89] بدن و لباس طواف كننده بايد پاك باشد، و بنا بر احتياط واجب (2)لباس هاى كوچك او؛ مانند جوراب و دستكش و دستمال نيز پاك باشد. (م 562)
ص: 60
[90] هرچند در نماز، آلودگى بدن يا لباس به خون، كه مقدار آن از «دِرْهَم» (1) كمتر باشد، بى اشكال است ولى بنا بر احتياط واجب، (2) بدن و لباس طواف كننده، همين مقدار هم نبايد آلوده باشد. (م 562)
[91] اگر جايى ازبدن زخم باشد چنانچه تطهير آن مشقّت داشته باشد، تطهير آن لازم نيست، (3) ولى بنا بر احتياط واجب تا اندازه اى كه مى شود، بايد تطهير نمايد و لباس را عوض كند. (م 563 و 564)
[92] اگر بتواند طواف را تأخير بيندازد تا بدون مشقت، بدن را تطهير كند، بنا بر احتياط واجب، بايد تأخير بيندازد. به شرط آنكه وقت تنگ نشود. (م 565)
[93] اگر شك داشته باشد كه لباسش يا بدنش نجس است،
ص: 61
مى تواند با آن حال طواف كند و صحيح است. ولى اگر بداند قبلًا نجس بوده و شك دارد كه تطهير كرده يا نه، نمى تواند با آن حال طواف كند. (م 567)
[94] اگر بعد از طواف متوجه شود كه لباسش نجس بوده، طواف صحيح است. (م 566)
[95] اگر در بين طواف، بدن يا لباسش نجس شود؛ مثلًا بر اثر ازدحام جمعيت پايش زخم شود، طواف را رها كند، بدن يا لباس نجس شده را تطهير نمايد و طواف را از همانجا تكميل كند و صحيح است. (1) (م 568)
ص: 62
[96] اگر در بين طواف نجاستى به بدن يا لباس خود ببيند و احتمال بدهد كه در اين حال نجس شده (يعنى از ابتداى طواف نجس نبوده) حكم مسألۀ قبل را دارد. (1) (م 569)
[97] اگر فراموش كند، بدن يا لباسش نجس است و با همان حال طواف كند و در بين طواف يا پس از اتمام آن يادش بيايد، بنا بر احتياط واجب (2) بايد طواف را دوباره انجام دهد. (م 571)
[98] بنابر احتياط واجب بانوان بايد در طواف، تمام بدن را
ص: 63
بپوشانند، بجز صورت، به مقدارى كه در وضو شسته مى شود و دست ها تا مچ، بنابراين، فرق پوشش بدن در نماز با طواف در اين است كه چنانچه نامحرمى نبيند، مى توانند پاها را در نماز نپوشانند ولى در طواف پوشاندن پاها نيز مانند ساير قسمت هاى بدن لازم است. (مناسك، پنجم از شرايط طواف و س 754)
[99] لباس طواف كننده، علاوه بر طهارت بايد مباح باشد (1) و بنابر احتياط واجب ساير شرايط لباس نمازگزار (2) را داشته باشد. (مناسك، پنجم از شرايط طواف)
[100] اگر با پول خمس نداده لباس تهيّه كند ودر طواف و نماز، آن را به تن داشته باشد، طواف و نمازش صحيح نيست. (3) (س 677)
ص: 64
در آن است آغاز كند ودر همان جا به پايان ببرد. (1) (مناسك، ص 230)
[102] طواف كننده مى تواند، قبل از رسيدن به مقابل حجرالأسود نيّت كند كه ابتداى طوافش از مقابل حجرالأسود باشد. (مناسك، شرط چهارم طواف، ص 233)
[103] در طواف، بايد همان طورى كه همۀ مسلمانان طواف مى كنند، از مقابل حجرالاسود، بدون دقت هاى اهل وسوسه طواف را شروع كند و در هر دور لازم نيست مقابل حجرالاسود توقف كند. (م 578)
[104] گاهى ديده مى شود كه اشخاص نا آگاه در هر دور از طواف، مقابل حجرالاسود مى ايستند و عقب و جلو مى روند تا مطمئن شوند، مقابل حجرالاسود رسيده اند، اين كار اشكال دارد و گاهى حرام است. (م 579)
[105] احتياط واجب آن است كه در طواف، موالات بين دورها و اجزاى آن مراعات شود؛ (2) يعنى به قدرى بين آنها فاصله نيندازد
ص: 65
كه از صورت يك طواف خارج شود. (م 574)
[106] طواف كننده بايد طورى به دور كعبه بگردد كه خانۀ كعبه در حال طواف در طرف چپ او باشد؛ يعنى همانگونه كه همۀ مسلمانان طواف مى كنند، بنابراين اگر در حال طواف رو به كعبه باشد، يا عقب عقب برود، صحيح نيست. (م، ص 232)
[107] در مقابل گوشه هاى كعبه، هنگام دور زدن، در طرفى كه حِجر اسماعيل قرار دارد، اگر در حالى كه به طور متعارف دور مى زند، شانۀ چپ از طرف كعبه منحرف شود، اشكال ندارد. (1) (م 580 و 581)
ص: 66
[108] اگر به سبب زيادى جمعيت و مزاحمت طواف كنندگان مقدارى از دور زدن، خلاف متعارف شد؛ مثلًا رو به كعبه حركت كرد، يا پشتش به طرف كعبه واقع شد، يا عقب عقب طواف كرد، بايد آن مقدار را جبران كند و از سر بگيرد. (1) (م 584)
[109] حجر اسماعيل، فضايى است بين كعبه و ديوارى نيمدايره، كه از زاويۀ شمالى تا زاويۀ غربى كعبه امتداد دارد، و طواف كننده بايد به دور آن نيز بگردد؛ يعنى در حال طواف، داخل حِجر نرود. (مناسك، ص 233)
[110] اگر طواف كننده، دور حجر اسماعيل نگردد و از داخل آن طواف كند، طوافش باطل است، و بايد دوباره طواف كند. (م 587)
[111] اگر در بعضى از دورها، داخل حجر طواف كرد، احتياط واجب آن است كه آن دور را از سر بگيرد (2) و احتياط مستحب است طواف را نيز اعاده كند. (م 590)
ص: 67
[112] طواف كننده، در تمام اطراف كعبه بايد در محدودۀ فاصلۀ بين كعبه و مقام ابراهيم عليه السلام كه حدود 13 متر (5/ 26 ذراع) مى باشد، طواف كند (1) بنابراين، درطرف حجراسماعيل عليه السلام اين فاصله كم مى شود و حدود 5/ 6 ذراع باقى مى ماند. (2)
(مناسك، ص 234 و م 592 و 595)
[113] اگر انسان بر اثر بيمارى يا پيرى، يا زيادى جمعيت
ص: 68
نتواند در اين محدوده طواف كند، طواف در خارج اين حدّ اشكال ندارد، ولى هرچه بتواندنزديكتر به كعبه طواف كند، بايد چنين كند. (م 638)
ص: 69
[114] امروزه در حال طواف، وارد شدن به كعبه براى مردم ممكن نيست، ولى در كنار ديوار كعبه يك برآمدگى (1) وجود دارد، كه فضاى بالاى آن جزو كعبه حساب مى شود، يعنى مساحت كعبه از لبۀ آن پيش آمدگى است، نه از ديوار، لذا اگر كسى در حال طواف روى آن راه برود، باطل است. (2) (م 597 و 598)
[115] دست گذاشتن به ديوار كعبه، در حال طواف، جايز است و به طواف ضرر نمى رساند، گرچه احتياط مستحب است در طرفى كه پيش آمدگى وجود دارد دست به ديوار كعبه نگذارد. (3) (م 599)
[116] در حال طواف، دست گذاشتن روى ديوار حجر اسماعيل عليه السلام اشكال ندارد (4) و به طواف ضرر نمى رساند، هرچند احتياط مستحب ترك آن است. (م 600)
ص: 70
[117] طواف خانۀ خدا بايد هفت دور باشد، نه كمتر و نه بيشتر.
(هفتم از شرايط طواف)
[118] اگر كسى طواف را از روى عمد و با توجه، كمتر يا بيشتر از هفت دور بجا آورد باطل است. (1) (م 601)
[119] اگر كسى، طواف رااز روى جهل يا اشتباه و غفلت، كمتر يا بيشتراز هفت دور بجا آورد، بنابر احتياط واجب، باطل است. (2) (م 601)
[120] اگر بعد از طواف واجب، كه هفت دور است به خيال آنكه يك دور نيز مستحبى جداگانه است، هشت دور بجا آورد، طوافش صحيح است. (م 605)
[121] رها كردن طواف واجب بدون عذر مكروه است، (3) بلكه
ص: 71
احتياط مستحب آن است كه رها نكند. (م 615)
[122] رها كردن طواف مستحبى اشكال ندارد. (م 615)
[123] كسى كه طواف واجب را بدون عذر قطع كند، اگر:
* هنوز موالات از بين نرفته است- اگر برگردد و طواف را تمام كند، صحيح است.
* موالات از بين رفته است:
1- قبل ازتكميل دورچهارم (1) قطع كرده است-- باطل است.
2- پس از تكميل دور چهارم قطع كرده است-- بنا بر احتياط واجب بايد طواف را تمام كند و دوباره انجام دهد. (2)
(م 616 و 617)
[124] براى رسيدن به نماز جماعت يا رسيدن به وقت فضيلت نماز واجب، مستحب است طواف را قطع كند و از هر جا قطع كرد از همانجا بعد از نماز ادامه دهد، (3) و صحيح است، هر
ص: 72
چند احتياط مستحب است به دستورى كه در مسأله قبل گفته شد عمل كند. (م 621)
[125] نشستن و استراحت كردن در بين طواف، به دو شرط اشكال ندارد:
* زياد طول ندهد كه مُوالات طواف بهم بخورد.
* از همانجا كه طواف را رها كرده و نشسته يا استراحت كرده ادامه دهد و تمام كند. (م 636)
[126] اگر در بين طواف، براى رفع خستگى و استراحت بنشيند يا دراز بكشد و آنقدر طول دهد كه موالات بهم بخورد. (1) احتياط آن است كه پس از اتمام (2) آن طواف، دوباره انجام دهد. (همان)
زائران محترم سعى كنند، در حال طواف از هر كارى كه سبب
ص: 73
حواس پرتى و شكّ و وسوسه است بپرهيزند و تعداد دورهاى طواف را نگه دارند، چون اگر در تعداد دورهاى طواف شك كنند در اكثر موارد طواف باطل است و بايد طواف را دوباره انجام دهند.
[127] اگر در حال طواف، شك بين تعداد دورهاى طواف پيش آيد كه عدد هفت در كار نباشد؛ مثلًا شك كند دور پنجم است يا ششم، چهارم است يا پنجم، سوم است يا چهارم، طواف باطل است. (م 626)
[128] اگر شك بين هفت و كمتر از آن پيش آيد؛ مثلًا شك بين ششم و هفتم يا پنجم و هفتم، طواف باطل است. (1) (م 626)
[129] اگر شك بين هفت و بيشتر از آن پيش آيد، مثلًا شك بين هفتم و هشتم، اگر در وسط دور باشد، طواف باطل است (2) ولى اگر به حجرالاسود رسيده باشد؛ يعنى دور را به پايان برده و شك كند طوافش هفت دور بود يا هشت دور، طواف صحيح است. (م 624 و 625)
ص: 74
[130] در اين موارد نيز به شك اعتنا نمى شود:
* بعد از اتمام طواف و انصراف از آن؛ مثلًا پس از شروع نماز طواف شك كند كه هفت دور بجا آورده يا بيشتر.
* بعد از اتمام طواف و انصراف از آن، شك كند كه هفت دور بجا آورده يا كمتر (1) ولى در اين مورد احتياط مستحب است كه طواف را دوباره انجام دهد.
* پس از اتمام تمام يا جزئى از آن شك كند صحيح بجا آورده يا نه، مثلًا شك مى كند جمعيت او را هل دادند يا نه، يا شانۀ چپش از كعبه منحرف شد يا نه.
* كسى كه در طواف زياد شك مى كند (كثيرالشك) به شك خود اعتنا نكند (2) ولى احتياط مستحب است كسى را وادار كند كه تعداد دورها را بشمارد. (م 622 و 623 و 628)
[131] گمان در عدد دورها حكم شك را دارد؛ (3) يعنى اگر مثلًا گمان كند دور ششم طواف است ولى نمى داند پنجم است
ص: 75
يا ششم، مانند كسى است كه شك بين پنج و شش دارد و طوافش باطل است. (م 629)
[132] اگر كسى عمداً طواف را انجام ندهد عمرۀ او باطل است، چه حكم را بداند يا نداند. (1) (م 532)
[133] اگر سهواً طواف را ترك كند، (2) هر وقت باشد، بايد انجام دهد، حتّى اگر به محل خود برگشته باشد (3) و اگر نتواند خودش به مكه برگردد و انجام دهد يا مشقّت داشته باشد، بايد شخص مورد اطمينانى را نايب بگيرد تا برايش طواف كند. (4) (م 535)
[134] اگر در بين سعىِ صفا و مروه يادش بيايد كه طواف را بجا نياورده، بايد سعى را رها كند و طواف را بجا آورد و پس از آن
ص: 76
سعى را دوباره انجام دهد. (1) (م 630)
[135] اگر در بين سعى، يادش بيايد كه طواف را ناقص بجا آورده؛ مثلًا شش دور طواف كرده است، بايد سعى را رها كند و بقيۀ طواف را بجا آورد. و سپس بقيۀ سعى را انجام دهد. و احتياط مستحب (2) است كه اگر مقدار انجام شدۀ طواف يا سعى، كمتر از چهار شوط است، پس از اتمام، دوباره آن را انجام دهد. (م 631)
[136] اگر پس از انجام سعى، متوجه شود، طواف را بجا نياورده است، بنا بر احتياط واجب (3) بايد پس از طواف و نماز طواف، سعى را دوباره انجام دهد.
ص: 77
[137] نگاه كردن به راست و چپ در حال طواف، حتى برگرداندن صورت به عقب اشكال ندارد، (1) ولى بايد كعبه در سمت چپ او باشد. (م 635 و ص 232)
[138] اگر در طواف خانۀ خدا؛ مثلًا در چند قدم از طواف اشكالى پيش آمد، مثل اين كه بر اثر ازدحام جمعيت، بى اختيار برود، همان مقدار را بايد از سربگيرد و اگر از حجرالاسود به قصد طواف شروع كند، اشكال دارد. (2) (م 585، 639 و 640)
ص: 78
[139] انسان در طواف، مى تواند، آهسته يا تند برود يا بدود و مى تواند پياده يا سواره؛ مثلًا با ويلچر، (به شرطى كه ويلچر را خودش براند) طواف كند، ولى بهتر است نه تند، نه كند برود و پياده طواف كند. (م 586)
[140] يكى از اعمال مستحب در مكّۀ معظّمه طواف كعبه است. (م 547)
[141] طواف مستحب با طواف واجب فرقى ندارد ولى در اين طواف، طهارت شرط نيست؛ يعنى بدون وضو و با لباس نجس نيز صحيح است و بجا آوردن نماز آن نيز مستحب است.
(م 547 و 765 و 767)
[142] اگر در تعداد دورهاى طواف مستحب، شك كند، بنا بر كمتر بگذارد و طواف صحيح است. (م 627)
[143] طواف مستحب را نيز مانند طواف واجب، بايد در محدودۀ مقام ابراهيم و خانۀ كعبه بجا آورد مگر در مورد ضرورت. (1)
(مناسك، ص 234، پنجم از واجبات طواف وم 770)
[144] نمى توان هر شوط از طواف مستحب را به نيّت يك نفر
ص: 79
بجا آورد، ولى مى توان هفت شوط طواف رابه نيّت چندنفر انجام داد. (1) (م 769)
[145] مستحب است در حال طواف مشغول دعا و ذكر خدا و تلاوت قرآن باشد. (م 634)
در حال طواف مستحب است بگويد:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي يُمْشىٰ بِهِ عَلىٰ طَلَلِ الْمٰاءِ كَمٰا يُمْشىٰ بِهِ عَلىٰ جُدَدِ الْأَرْضِ وَأَسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي يَهْتَزُّ لَهُ عَرْشُكَ، وَأَسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي تَهْتَزُّ لَهُ اقْدامُ مَلٰائِكَتِكَ، وَأَسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعٰاكَ بِهِ مُوسىٰ مِنْ جانِبِ الطُّورِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَأَ لْقَيْتَ عَلَيْهِ مَحَبَّةً مِنْكَ، وَأَسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله مٰا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَمٰا تَأخَّرَ، وأَتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ»
سپس حاجات خود را بطلبد.
و نيز مستحب است در حال طواف بگويد:
ص: 80
«أَللَّهُمَّ إِنِّي إِلَيْكَ فَقِيْرٌ وَإِنِّي خٰائِفٌ مُسْتَجِيْرٌ، فَلٰا تُغَيِّرْ جِسْمِي وَلٰا تُبَدِّلْ إسْمِي».
و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد بخصوص وقتى كه به در خانۀ كعبه مى رسد، و بخواند اين دعا را:
«سٰائِلُكَ فَقِيْرُكَ مِسْكِيْنُكَ بِبٰابِكَ، فَتَصَدَّقْ عَلَيْهِ بِالْجَنَّةِ، أَلَّلهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ، وَالْحَرَمُ حَرَمُكَ، وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ، وَهٰذٰا مَقامُ الْعٰائِذِ بِكَ، الْمُسْتَجِيرِ بِكَ مِنَ النَّارِ، فَأَعْتِقْنِي وَوَالِدَيَّ، وَأَهْلِي وَوُلْدِي وَإِخْوٰانِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ النَّارِ، يا جَوٰادُ يٰا كَرِيمُ».
و وقتى كه به حجر اسماعيل رسيد رو به ناودان سر را بلند كند و بگويد:
«أَللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي الْجَنَّةَ، وَأَجِرْنِي مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِكَ، وَعٰافِنِي مِنَ السُّقْمِ وَأَوْسِعْ عَلَيَّ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلٰالِ، وَادْرَأْ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِ الجِنِّ وَالْإِنْسِ وَشَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».
و چون از حجر گذشت و به پشت كعبه رسيد بگويد:
«يٰا ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ، ياذَا الْجُودِ وَالْكَرَمِ، إِنَّ عَمَلِي ضَعِيفٌ فَضٰاعِفْهُ لِي، وَتَقَبَّلْهُ مِنِّي إِنَّكَ أَ نْتَ السَّمِيْعُ الْعَلِيْمُ».
و چون به ركن يمانى رسيد، دست بردارد و بگويد:
ص: 81
«يٰا أَللّٰهُ يٰا وَلِيَّ الْعٰافِيَةِ، وَخَالِقَ الْعٰافِيَةِ، وَرَازِقَ الْعٰافِيَةِ، وَالْمُنْعِمُ بِالْعٰافِيَةِ، وَالْمَنّٰانُ بِالعٰافِيَةِ، والمُتَفَضِّلُ بِالْعٰافِيَةِ عَلَيَّ وَعَلىٰ جَمِيعِ خَلْقِكَ، يٰا رَحْمٰنَ الدُّنْيٰا وَالْآخِرَةِ، وَرَحيْمَهُمٰا صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَارْزُقْنَا الْعٰافِيَةَ، وَتَمٰامَ الْعٰافِيَةِ، وَشُكْرَ الْعٰافِيَةِ فِي الدُّنْيٰا وَالْآخِرَةِ، يٰا أَرْحَمَ الرَّاحِمِيْنَ».
پس سر به جانب كعبه بالا كند و بگويد:
«الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي شَرَّفَكِ وَعَظَّمَكِ، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً نَبِيّاً وَجَعَلَ عَلِيّاً امٰاماً، أَللَّهُمَّ اهْدِ لَهُ خِيٰارَ خَلْقِكَ وَجَنِّبْهُ شِرٰارَ خَلْقِكَ».
و چون ميان ركن يمانى و حجرالأسود رسيد بگويد:
«رَبَّنٰا آتِنٰا فِي الدُّنيٰا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنٰا عَذٰابَ النَّارِ».
[146] در حال طواف، سخن گفتن- غير از ذكر و دعا و تلاوت قرآن- مكروه است. (م 633)
[147] شعر خواندن و خنديدن در حال طواف، مكروه است. (م 633)
ص: 82
[148] پس از طواف عمره، واجب است دو ركعت نماز به نيّت نماز طواف بخواند. (م 773)
[149] احكام اين نماز، مانند نمازهاى يوميّه است ولى اذان و اقامه ندارد. و پس از حمد هر سوره اى كه بخواهد مى تواند بخواند.
امّا مستحب است در ركعت اوّل، پس از حمد، سورۀ
«قل هواللّٰه احد»
و در ركعت دوّم، پس از حمد، سورۀ
«قل يا ايها الكافرون»
را بخواند. (م 775 و 776)
[150] بنابر احتياط واجب، (1) بايد پس از طواف، نماز طواف را
ص: 83
زود بجا آورد، به طورى كه مردم نگويند، بين آنها فاصله افتاده است. (م 777)
[151] بنابر احتياط واجب، (1) نماز طواف واجب را بايد پشت مقام ابراهيم (2) بجا آورد، به طورى كه مقام ابراهيم بين او و خانۀ كعبه واقع شود و بهتر است هرچه مى تواند نزديك تر بايستد (نه به طورى كه مزاحم ديگران باشد) و اگر به واسطۀ زيادى جمعيت نتواند پشت مقام بخواند، در يكى از دو طرف آن، نزديك
ص: 84
مقام بجا آورد. (1) (م 778 و 780)
[152] نماز طواف مستحب را هر جاى مسجدالحرام بجا آورد كافى است و مناسب است كه در مواقع ازدحام جمعيت، نماز طواف را پشت مقام ابراهيم نخوانند و مزاحم طواف كنندگان نباشند. (م 781)
[153] بر تمام افراد بالغ و عاقل واجب است كه نمازها را به طور صحيح ياد بگيرند تا تكليف الهى را درست انجام دهند؛ بخصوص كسى كه قصد عمره يا حج دارد، بايد نماز خود را تصحيح كند تا اين نماز نيز مانند ساير نمازها به طور صحيح خوانده شود. چون گفته اند اگر نماز او درست نباشد، عمره و حج او باطل است، (2)
ص: 85
مقام ابراهيم عليه السلام و جايگاه نماز طواف
ص: 86
و عمره بر عهدۀ او مى ماند و ممكن است چيزهايى كه در احرام شده بود، حلال نشود. (م 788)
[154] اگر شخصى نتوانست قرائت يا ذكرهاى واجب نماز را ياد بگيرد، بايد نماز را به هر ترتيبى كه مى تواند خودش بجا آورد و كافى است و اگر ممكن است كسى را بگمارد كه نماز را به او تلقين كند؛ يعنى كلمه به كلمه به طور صحيح بخواند تا او هم همراهش بگويد. و احتياط مستحب است كه همانجا به شخص عادلى اقتدا كند و نماز طواف را بخواند، (1) لكن به نماز جماعت اكتفا نكند، بلكه خودش نيز بخواند. (م 789)
ص: 87
[155] اگر خواندن نماز طواف را فراموش كند، و در بين سعى يادش بيايد، از همانجا سعى را رها كند و برگردد و دو ركعت نماز را بخواند وسپس سعى را از همانجا ادامه دهد و طواف كند. (1) (م 783)
[156] اگر نماز طواف را فراموش كند و اعمال پس از آن را انجام دهد، بايد نماز طواف را بخواند، ولى لازم نيست اعمال بعدى را دوباره انجام دهد، گرچه احتياط مستحب است، دوباره بجاآورد. (م 784)
[157] اگر انسان در تعداد ركعت هاى نماز طواف شك كند، نمازش باطل است و بايد دوباره بخواند. (م 776)
[158] اگر در انجام جزئى از اجزاى نماز طواف شك كند؛ يعنى نمى داند آن جزء را به جا آورده است يا نه، اگر جزء بعدى را شروع نكرده است؛ يعنى هنوز از محل آن جزء نگذشته است، بايد آن را بجا آورد، ولى اگر از محل آن گذشته است، به چنين شكى اعتنا نمى كند و نماز را ادامه مى دهد و صحيح است؛ مثلًا اگر در ركعت
ص: 88
دوّم پس از سجده، قبل از شروع كردن تشهّد، شك كند يك سجده به جا آورده يا دو سجده، بايد يك سجدۀ ديگر بجا آورد، ولى اگر تشهد را شروع كرده باشد، لازم نيست سجدۀ ديگرى انجام دهد و نماز صحيح است. (توضيح المسائل، م 1168)
[159] اگر در صحّتِ جزئى از نماز طواف شك كند؛ يعنى نمى داند جزئى كه بجا آورد، صحيح انجام شده يا نه، بنا مى گذارد بر صحيح بودن آن و نماز را ادامه مى دهد و صحيح است؛ مثلًا در صحّت كلمه يا آيه اى كه خوانده است شك مى كند، به شك خود اعتنا نكند. (همان)
[160] اگر زن، بعد از طواف عمره و قبل از نماز آن يا در بين نماز حائض شود، بايد فوراً از مسجد خارج شود و در اين فرض، مسأله دو صورت دارد:
* اگر مى تواند صبر كند تا از حيض پاك شود، بايد صبر كند و پس از پاك شدن، نماز طواف و بقيۀ اعمال عمره را بجا آورد و عمرۀ او صحيح است.
* اگر نمى تواند صبر كند بايد براى نماز نايب بگيرد و سعى و تقصير را خودش بجا آورد، با مراعات ترتيب بين اعمال. (س 811)
[161] اگر زن، در احرام عمره، پس از نمازطواف حائض شود، مشكلى براى سعى و تقصير پيش نمى آيد، هرچند بين سعى
ص: 89
حائض شود، چون در سعى وتقصير، طهارت شرط نيست و محل سعى جزو مسجد نمى باشد، بنابراين بايد سعى و تقصير را انجام دهد و وظيفۀ او نسبت به طواف نساء همان است كه در مسألۀ قبل گفته شد. (س، 831 و 862)
[162] وظيفۀ مستحاضه، همانگونه است كه براى طواف در صفحۀ 53 گذشت.
[163] در نماز طواف مستحب است بعد از حمد در ركعت اول سورۀ توحيد قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ و در ركعت دوم سورۀ جَحْد قُلْ يٰا أَيُّهَا الْكٰافِرُونَ را بخواند، (1) و پس از نماز، حمد و ثناى الهى را به جا آورد و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد و از خداوند عالم، طلب قبول نمايد و بگويد:
«أَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّي، وَلٰا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي. أَ لْحَمْدُ للّٰهِ بِمَحامِدِهِ كُلِّهٰا عَلىٰ نَعْمٰائِهِ كُلِّهٰا، حَتىٰ يَنْتَهِيَ الْحَمْدُ إِلىٰ مٰا
ص: 90
يُحِبُّ وَيَرْضىٰ، أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَقَبَّلْ مِنِّي وَطَهِّرْ قَلْبِي وَزَكِّ عَمَلِي».
[164] مستحب است پس از نماز طواف و پيش از سعى، قدرى از آب زمزم بياشامد و بر سر و پشت و شكم خود بريزد و بگويد:
«أَللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نٰافِعاً، وَرِزْقاً وٰاسِعاً، وَشِفٰاءً مِنْ كُلِّ دٰاءٍ وَسُقْمٍ».
سپس با آرامى دل و بدن، بالاى صفا رفته و به خانۀ كعبه نگاه كند و به ركن حجرالأسود رو نمايد و حمد و ثناى الهى را بجاآورد و نعمتهاى الهى را بخاطر بياورد، و اين ذكرها را بگويد:
«أَللّٰهُ اكْبَرُ»
هفت مرتبه.
«الحَمْدُللّٰهِ»
هفت مرتبه.
«لٰا إِلٰهَ الَّا اللّٰهُ»
هفت مرتبه.
«لٰا إِلٰهَ الَّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لٰا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَيُمِيْتُ وَهُوَ حَيٌّ لٰا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلىٰ كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ»
سه مرتبه.
پس صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد.
سپس بگويد:
«الحَمْدُ للّٰهِ»
صد مرتبه.
«سُبحٰانَ اللّٰهِ»
صد مرتبه.
ص: 91
[165] پس از انجام نماز طواف، بايد هفت مرتبه فاصلۀ بين «صفا» تا «مروه» را كه امروزه به صورت سالنى ساخته شده و كنار مسجدالحرام قرار دارد، بپيمايد و اين عمل، «سعى» ناميده مى شود. (م 825)
[166] سعى بايد از صفا آغاز و به مروه ختم شود. (م 828)
[167] پيمودن فاصلۀ صفا تا مروه يك مرتبه و برگشتن از مروه به صفا مرتبۀ دوّم به حساب مى آيد؛ بنابراين شَوْطِ (1) هفتم سعى بر مروه ختم مى شود. (م 827)
[168] نشستن و استراحت كردن و رفع خستگى بر بالاى صفا و مروه و در بين آنها (2) جايز است و اگر در بين سعى باشد، بايد از همانجا كه سعى را قطع كرده، ادامه دهد. (م 838)
ص: 92
[169] سعى بين صفا و مروه لازم نيست با وضو و طهارت انجام شود، گرچه احتياط مستحب است، بنابراين زن حائض نيز بايد سعى را خودش بجا آورد. (م 831)
[170] سعى در طبقۀ دوّم و در پشت بام چون بالاتر از دو كوه مى باشد، اشكال دارد. (1) (م 876)
[171] در سعى، وقتى كه به طرف مروه مى رود واجب است رو به مروه و وقتى كه به طرف صفا مى رود، رو به صفا باشد، پس اگر عقب عقب برود، يا به پهلو به طرف صفا يا مروه برود، باطل است، ولى نگاه كردن به چپ و راست و گاهى به پشت سر مثلًا براى آنكه ببيند همراهان او مى آيند يا نه اشكال ندارد. (2) (م 837)
[172] تأخير انداختن سعى و فاصله زياد بين نماز طواف و سعى؛ مثلًا براى برطرف شدن خستگى يا تمام شدن طواف دوستان، اشكال ندارد ولى تأخير انداختن سعى به روز بعد، بدون عذر جايز نيست. (3) (م 839 و 840)
ص: 93
[173] اگر شخصى متوجه شود كه سعى را از مروه شروع كرده، بايد سعى را دوباره انجام دهد و اگر تقصير نكرده، تقصير كند. (1) (م 858)
[174] محل سعى مسجد نيست، بنابراين كسى كه نبايد به مسجدالحرام برود، مانند زن حائض، مى تواند به محل سعى برود و سعى را نيز بايد خودش بجا آورد. با مراعات ترتيب بين طواف و نماز طواف و سعى. (م 862)
[175] در قسمتى (2) از سعى كه مردان هَرْوَلَهْ مى كنند؛ يعنى كمى تندتر مى روند، اين عمل تنها بر مردان مستحب است و براى بانوان مستحب نمى باشد. (مناسك، ص 339)
ص: 94
[176] اگر عمداً بيش از هفت شوط سعى كند، باطل است. (م 843)
[177] اگر سهواً بيش از هفت شوط بجا آورد، سعى صحيح است و اگر در بين سعى متوجه شود، بهتر است از همانجا رها كند گرچه مى تواند هفت دور دوّم را نيز تكميل كند. (1) (م 844)
[178] اگر سهواً سعى را كمتر از هفت شوط بجا آورد، هر وقت يادش بيايد واجب است آن را تمام كند (2) و اگر از مكه رفته است در صورتى كه مشقّت نداشته باشد، بايد برگردد و اگر نمى تواند برگردد، بايد براى اتمام سعى، نايب بگيرد. (م 845)
[179] اگر مقدار فراموش شده بيش از سه شوط است؛ يعنى
ص: 95
كمتر از چهار شوط سعى بجا آورده، احتياط مستحب (1) است، همان سعى را تمام كند و هفت شوط ديگر بجا آورد، مگر آن كه مقدار سعى انجام شده كمتر از يك شوط باشد كه در اين صورت احتياط واجب است كه سعى را به طور كامل دوباره انجام دهد. (2) (م 846)
ص: 96
[180] اگر در بين سعى، در تعداد دورها شك كند، مسأله دو صورت دارد:
الف: شكّ بين هفت و بيشتر:
1- قبل از پايان دور- سعى باطل است.
2- بعد از پايان دور- اعتنا نكند و سعى صحيح است.
ب: شك بين هفت و كمتر و عددهاى كمتر از هفت؛ مثلًا شك دارد سه شوط بجا آورده يا پنج شوط- سعى باطل است.
[181] و اگر پس از سعى، در تعداد دورها شك كند، اين مسأله نيز دو صورت دارد: (1)
ص: 97
الف: قبل از تقصير:
1- شك بين هفت و بيشتر از هفت- اعتبار ندارد و سعى صحيح است.
2- در شك بين هفت و كمتر از آن- كمبود احتمالى را بجاآورد و سعى صحيح است.
ب: پس از تقصير- به اين شك اعتنا نكند و سعيش صحيح است. (1) (م 850 و 852)
[182] اگر بعد از فارغ شدن از سعى يا هر دورى از آن شك كند كه دُرست بجا آورده يا نه، به اين شك اعتنا نكند و سعيش صحيح است و همينطور اگر در بين رفت و آمد شك كند كه جزء پيش از آن صحيح بوده يا نه، اعتنا نكند. (م 851)
ص: 98
رسيد بگويد:
«بِسْمِ اللّٰهِ وَبِاللّٰهِ، وَاللّٰهُ أكْبَرُ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ، أَللَّهُمَّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجٰاوَزْ عَمّٰا تَعْلَمْ، إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعَزُّ الْأجَلُّ الْأَكْرَمُ، وَاهْدِنِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ، اللَّهُمَّ إِنَّ عَمَلِي ضَعِيفٌ، فَضٰاعِفْهُ لِي وَتَقَبَّلْهُ مِنِّي، أَللَّهُمَّ لَكَ سَعْيِي، وَبِكَ حَوْلِي وَقُوَّتِي، تَقَبَّلْ مِنِّي عَمَلِي يٰامَنْ يَقْبَلُ عَمَلَ الْمُتَّقِينَ».
و همين كه از محل هَروَله گذشت بگويد:
«يا ذَا الْمَنِّ وَالْفَضْلِ وَالْكَرَمِ وَالنَّعْماءِ وَالْجُودِ، اغْفِرْ لي ذُنُوبِي، انَّهُ لٰا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ الّٰا أَنْتَ».
و هنگامى كه به مروه رسيد، آنچه را كه در صفا گفته شد بجا آورد و بخواند دعاهاى آنجا را به ترتيبى كه بيان شد. (1)
و پس از آن بگويد:
«أَللَّهُمَّ يٰا مَنْ أَمَرَ بِالْعَفْوِ، يٰا مَنْ يُحِبُّ الْعَفْوَ، يٰا مَنْ يُعْطِي عَلَى الْعَفْوِ، يٰا مَنْ يَعْفُو عَلَى الْعَفْوِ، يٰا رَبَّ الْعَفْوِ، الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ».
و مستحب است در گريه كردن كوشش كند و خود را به گريه
ص: 99
وادارد و در حال سعى دعا بسيار كند و بخواند اين دعا را:
«أَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَ لُكَ حُسْنَ الظَّنِّ بِكَ عَلىٰ كُلِّ حٰالٍ، وَصِدْقَ النِّيَّةِ فِي التَّوَكُّلِ عَلَيْكَ».
ص: 100
[184] پس از سعى بايد تقصير كند؛ يعنى قدرى از ناخن يا موى سر خود را بچيند و احتياط مستحب (1) است به چيدن ناخن اكتفا نكند بلكه قدرى از مو را نيز بچيند كه با اين عمل، اعمال عمرۀ تمتّع به پايان مى رسد. (م 888)
[185] پس از تقصير، هرچه به واسطۀ احرام بر انسان حرام شده بود، حلال مى شود. بجز حرام بودن زن و مرد بر يكديگر كه آن هم پس از طواف نساء و نمازش، حلال مى شود. (م 893)
[186] تقصير نيز مانند ساير اعمال عمره، از عبادات است و بايد به قصد اطاعت دستور خداوند و بدون هرگونه ريا و خودنمايى انجام شود. (م 889)
ص: 101
[187] زمان تقصير، بعد از سعى وقبل ازطواف نساء است، گرچه لازم نيست فوراً تقصير كند، ولى تا وقتى كه تقصير نكرده است، هيچ يك از محرّمات احرام بر او حلال نمى شود. (م 890 و 891)
[188] تقصير مكان معينى ندارد، گرچه اكنون متعارف است كه بعد از سعى در مكان مروه تقصير مى كنند. (س 898 و 904)
(بانوان اگر در جايى كه مردان نامحرم حضور دارند تقصير مى كنند، مواظب باشند، نامحرم موى آنها را نبيند)
[189] در تقصير، كندن مو كافى نيست. بلكه بايد مو را بچيند و كوتاه كند به هر وسيله اى كه باشد، با قيچى، ناخن گير يا وسيله اى ديگر. (م 894)
[190] كسى كه خودش تقصير نكرده، نمى تواند موى شخص ديگرى را بچيند ولى چيدن ناخن اشكال ندارد. (م 1146)
ص: 102
[191] كيفيّت طواف نساء و نماز آن، مانند طواف عمره و نماز آن است ولى بايد به نيّت طواف نساء و نماز طواف نساء انجام شود. (م 1174)
[192] طواف نساء و نماز آن اختصاص به مردان ندارد، بلكه بر تمام كسانى كه عمرۀ مفرده بجا مى آورند، واجب است، حتى كودكانى كه عمرۀ مفرده بجا مى آورند لازم است طواف نساء و نماز آن را بجاآورند. (م 1181)
[193] اگر زن طواف نساء را بجا نياورد شوهرش بر او حرام است و اگر ازدواج نكرده باشد، ازدواج حرام است. (م 1181 و 1182)
[194] پس از سعى، لازم نيست فوراً طواف نساء را بجا آورد و تأخير انداختن آن تا چند روز بعد هم اشكال ندارد ولى تا زمانى كه طواف نساء و نماز آن را بجا نياورد، همچنان شوهرش بر او حرام است. (س 1206)
[195] طواف نساء بايد بعد از سعى و تقصير انجام شود و بدون عذر جايز نيست مقدّم بدارد و اگر مقدّم داشت بايد اعاده كند تا ترتيب بين اعمال حاصل شود. (م 1183)
[196] مقدّم داشتن طواف نساء و نماز آن بر سعى در حال
ص: 103
ضرورت اشكال ندارد؛ مثلًا خانمى كه خوف آن دارد حائض شود و نتواند تا وقت پاك شدن صبر كند، مى تواند پس از طواف و نماز آن، طواف نساء و نماز آن را بجا آورد و سپس سعى كند. (1) ولى چنانچه حائض شد، بازهم احتياط مستحب (2) است كه پس از سعى، نايب بگيرد كه برايش طواف نساء و نمازش را بجا آورد. (م 1184)
[197] اگر سهواً يا به جهت ندانستن مسأله، طواف نساء را قبل از سعى بجا آورد، طواف و سعيش صحيح است (3) ولى احتياط مستحب است طواف را دوباره انجام دهد. (م 1185)
[198] بعد از بجا آوردن طواف نساء و نماز آن، شوهر حلال مى شود و ازدواج براى دختر جايز مى گردد. بنابراين هر آنچه به واسطۀ احرام حرام شده بود حلال مى گردد، مگر صيد در حرم (4) و كندن درخت و گياه حرم، كه اين دو براى همه كس حرام است، چه مُحرم و چه غير مُحرم. (5) (م 1179)
ص: 104
ص: 105
1- محرّمات كفّاره دار
2- محرّمات بدون كفّاره
3- احكام محرّمات احرام
ص: 106
ص: 107
در بخش اوّل كتاب، فهرست محرّمات احرام را آورديم و در اين بخش به بيان احكام آن دسته از محرماتى كه بيشتر مورد ابتلاى زائران است مى پردازيم. برخى از اين محرّمات در حالت عادى (غير احرام) جايز و برخى حرام است. بديهى است كه انجام دستۀ دوم در حال احرام گناهش بيشتر از حالت عادى است.
[199] برخى از اين محرمات علاوه بر اين كه گناه است، كفاره هم دارد، ولى برخى ديگر كفاره ندارد و محرمات كفاره دار و كفارۀ آنها بدين شرح است:
ص: 108
محرّمات كفاره دار
رديف كار حرام كفّاره
1 استعمال بوى خوش (عطريات) يك گوسفند (به احتياط واجب) (1)
2 گرفتن تمام ناخنهاى دست ها يك گوسفند
3 گرفتن تمام ناخنهاى پاها يك گوسفند
4 گرفتن كمتر از ده ناخن براى هر كدام يك مدّ طعام
5 كندن درخت بزرگ حرم يك گاو (به احتياط واجب) (2)
6 كندن درخت كوچك حرم يك گوسفند (به احتياط واجب)
7 كندن قسمتى از يك درخت حرم قيمت آن
8 قسم راست خوردن سه مرتبه وبيشتر يك گوسفند (3)
ص: 109
رديف كار حرام كفّاره
9 قسم دروغ، يك مرتبه يك گوسفند (1) 10 قسم دروغ، دو مرتبه يك گاو (2) 11 قسم دروغ، سه مرتبه يك شتر (3)
12 كندن دندان يك گوسفند (به احتياط واجب) (4)
13 زدودن موى زير هر دو بغل يك گوسفند
14 زدودن موى زير يك بغل يك گوسفند (بنابراحتياط واجب) (5)
ص: 110
رديف كار حرام كفّاره
15 زدودن موى سر يك گوسفند (بنابر احتياط واجب) (1)
16 جماع (آميزش) و استمناء يك شتر (با تفصيلى كه در كتب فقهى آمده است) (2)
[200] اگراز روى فراموشى، برخى از محرمات احرام را انجام دهد، كفّاره بر او واجب نيست مگر صيد كه در هر صورت كفّاره دارد. و صيد هر حيوانى كفّارۀ خاصّى دارد كه احكام و مسائل آن مفصّل است و چندان مورد نياز زائران نيست بدين جهت از آوردن آنها خوددارى شد.
[201] كفّارات محرمات احرام، بايد به فقراء و مساكين داده شود. و كفّاره دهنده نبايد از گوشت حيوانى كه به عنوان كفّاره ذبح كرده بخورد.
[202] شرايطى كه براى قربانى حج لازم است (3) در حيوانى كه به عنوان كفاره ذبح مى شود شرط نيست، بنابراين، حيوان لاغر يا ناقص هم كفايت مى كند.
ص: 111
[203] كفاره دهنده نمى تواند از گوشت حيوانى كه به عنوان كفاره ذبح مى كند بخورد (1) ولى از قربانى حج و قربانىِ مستحبى اشكال ندارد.
ص: 112
4- فسوق.
5- جدال، قسم راست كمتر از سه مرتبه.
6- انگشتر به دست كردن براى زينت.
7- حنا بستن.
8- پوشيدن زيور.
9- روغن ماليدن به بدن (مانند كِرِم)، اگر بوى خوش نداشته باشد. (1)
10- پوشاندن صورت براى بانوان. (2)
11- بيرون آوردن خون از بدن. (3)
12- كشتن حشرات تَن مانند كك. (4)
13- قطع گياه حرم.
ص: 113
ص: 114
[208] خوردن غذايى كه در آن چيزى است كه بوى خوش مى دهد، مثل زعفران جايز نيست. (م 336)
[209] بنا بر احتياط مستحب مُحرم بايد از دارچين، زنجبيل، هل و مانند اينها نيز پرهيز كند. (1) (م 339)
[210] خوردن وبوييدن ميوه هاى خوشبو؛ مانندسيب وبه اشكال ندارد، هرچند احتياط مستحب (2) است كه آنها را نبويند. (م 340)
[211] اگر مُحرم ناچار شود، لباسى را كه بوى خوش مى دهد بپوشد، يا غذاى خوشبو را بخورد، بايد (3) بينى خود را بگيرد كه بوى خوش به آن نرسد. (م 337)
[212] گرفتن بينى از بوى بد حرام است (4) ولى تند رفتن و فرار كردن از آن اشكال ندارد. (م 341)
[213] خريد و فروش عطريات در حال احرام اشكال ندارد ولى
ص: 115
نبايد آنها را براى امتحان ببويد يا استفاده كند. (م 342)
[214] استفاده از صابون و شامپوهاى خوشبو در حال احرام جايز نيست (1). (م 496)
[215] يكى از محرمات احرام، نگاه كردن در آينه است به قصد آرايش و زينت كردن. و احتياط واجب آن است كه بدون قصد (2) زينت هم به آينه نگاه نكند. (هشتم از محرمات احرام و م 368)
[216] نگاه كردن به اجسامِ صافِ صيقل داده شده و آب زلال كه تصوير در آن پيداست اشكال ندارد. (3) (م 364)
[217] عينك زدن در حال احرام اگر زينت نباشد (4) اشكال ندارد. (م 365)
[218] اگر محرم در اتاقى كه ساكن است آينه باشد و بداند كه گاهى چشم او سهواً به آينه مى افتد اشكال ندارد ولى احتياط
ص: 116
مستحب است كه آن را بردارد يا چيزى روى آن بيندازد. (م 367)
[219] در نگاه به آينه فرقى نيست كه تصوير خود را ببيند يا نبيند. (1) (س 497)
[220] در حال احرام تصويربردارى با دوربين عكاسى يا فيلم بردارى، چون معلوم نيست، نگاه به آينه باشد، اشكال ندارد. (س 498)
[221] اگر براى استحباب انگشتر به دست كند اشكال ندارد. (2) (سيزدهم از محرمات احرام)
[222] اگر انگشتر را، نه براى استحباب و نه براى زينت به دست كند؛ مثلًا خاصيت طبّى داشته باشد، اشكال ندارد. (م 387)
[223] اگر چيزى بپوشد، كه زيور به حساب آيد، هرچند قصد زينت و خودآرايى نداشته باشد، حرام است. (3) (م 391)
ص: 117
[224] انگشتر و زيورهايى كه قبلًا مى پوشيده، لازم نيست، (1) براى احرام از تن بيرون آورد. (م 392)
[225] زيورهايى كه قبلًا مى پوشيده، هرچند براى احرام لازم نيست از تن بيرون آورد ولى نبايد به مرد نشان دهد، حتّى به شوهر خودش. (2) (م 393)
[226] درحال احرام حنابستن، چه به قصد زينت و خودآرايى باشد وچه بدين قصد نباشد ولى زينت به حساب آيد، حرام است. (3) (م 388)
[227] اگر قبل از احرام حنا ببندد، چه به قصد زينت و آرايش باشد، چه بدون چنين قصدى و چه اثرش تا وقت احرام باقى بماند
ص: 118
يا نماند، اشكال ندارد (1) ولى احتياط خوب است. (م 389)
[228] در حال احرام، ماليدن روغن به بدن؛ مثلًا كِرِم زدن، هرچند بوى خوشى نداشته باشد، حرام است. (م 395)
[229] روغنى كه بوى خوش دارد (2)، اگر اثر آن تا وقت احرام باقى مى ماند، قبل از احرام نيز نبايد استعمال كند. (م 396)
[230] در حال احرام، خوردن روغن اگر بوى خوش نداشته باشد، اشكال ندارد. (م 398)
[231] در حال ناچارى و نياز؛ مثلًا براى مداوا، استفاده از روغن اشكال ندارد. (م 397)
[232] در حال احرام چيدن و زدودن مو از بدن حرام است و فرقى بين اين موارد نيست:
- كم باشد يا زياد.
ص: 119
- از بدن خودش يا از بدن ديگرى.
- چيدن باشد يا تراشيدن يا كندن.
- از موى سر باشد يا جاى ديگر بدن.
(شانزدهم از محرمات احرام و مسأله 401 و 404)
[233] اگر هنگام وضو يا غسل، بدون قصد، مويى كنده شود اشكال ندارد. (م 403)
[234] زدودن مو در حال ناچارى اشكال ندارد، (1) مثل موى چشم اگر اذيت مى كند. (م 402)
[235] يكى از محرمات احرام ناخن گرفتن است و در اين مسأله فرقى ميان موارد ذيل نيست:
- ناخن دست باشد يا پا.
- تمام ناخن را بچيند يا مقدارى از آن را.
- بچيند يا كوتاه كند يا بكند.
- با قيچى بچيند يا چاقو يا وسيله اى ديگر. (م 454 تا 456)
[236] چيدن ناخن درحال ناچارى اشكال ندارد؛ مثل آنكه مقدارى از آن افتاده باشد و قسمت باقيماندۀ آن موجب آزار انسان باشد. (2) (م 454)
ص: 120
[237] زن مُحْرم نبايد تمام يا قسمتى از صورت خود را با نقاب يا روبند و مانند اينها بپوشاند. و صورت به مقدارى كه در وضو شسته مى شود بايد باز باشد. (هيجدهم از محرمات احرام)
[238] قسمتى از صورت، حكم تمام صورت را دارد و در حال احرام نبايد آن را بپوشاند. (1)(م 429)
[239] در اين موارد پوشاندن صورت جايز است:
* گذاشتن صورت روى بالش، براى خوابيدن،
* گذاشتن دستها روى صورت.
* پايين انداختن چادر يا جامه اى كه بر سر افكنده تا مقابل چانه، براى رو گرفتن از نامحرم. (2) (م 430، 431 و 433)
ص: 121
[240] احتياط مستحب است كه وقتى چادر يا جامه را از سر پايين مى اندازد، با دست يا چيز ديگرى از صورت خود دور نگه دارد كه به صورت نچسبد. (1) (م 434)
[241] زن مُحْرم هنگام نماز خواندن براى آنكه يقين كند تمام سر را پوشانده است، واجب است مقدارى از صورت را نيز بپوشاند، ولى واجب است (2) بعد از نماز فوراً آن قسمت از صورت را كه پوشانده است، باز كند. (م 432)
[242] احتياط واجب آن است كه زن مُحْرم صورت خود را با حوله خشك نكند. (3) (س، 506)
[243] بانوان، در حال احرام براى پوشيدن و بيرون آوردن
ص: 122
مقنعه از سر، بايد سعى كنند، صورتشان پوشيده نشود (1) ولى اگر سهواً پوشيده شود اشكال ندارد. (س، 507)
بيرون آوردن خون از بدن (2)
[244] در حال احرام زخم كردن بدن، خراشيدن آن كه باعث بيرون آمدن خون شود، خون گرفتن و حتى مسواك زدن (3) كه سبب زخم شدن لثه ها بشود حرام است. (م 451)
[245] بيرون آوردن خون از بدن ديگران، مثل خون گرفتن پزشك مُحرم از بدن بيمار يا كشيدن دندان او- هرچند خون بيايد (4)- اشكال ندارد. (س 524)
[246] خاراندن بدن و مسواك كردن دندانها، اگر خون بيرون نيايد و خمير دندان خوشبو بكار نبرد، مانعى ندارد.
ص: 123
[247] بيرون آوردن خون از بدن خود در حال ناچارى؛ مثلًا براى تشخيص بيمارى اشكال ندارد. (م 452)
[248] تزريق آمپول در حال احرام مانعى ندارد، ولى اگر سبب بيرون آمدن خون از بدن مى شود تزريق نكند، (1) مگر در صورت نياز و ضرورت. (س، 487)
ص: 124
[251] فسوق؛ يعنى دروغ گفتن، فحش دادن و فخرفروشى (1) به ديگران. (م 372)
[252] آنچه در بين مردم متعارف است كه مُحرم به ديگرى دوستانه دستور مى دهد، يا درخواست مى كند؛ مثلًا مى گويد: «يك ليوان آب به من بدهيد»، كه همراه با فخرفروشى به ديگران نمى باشد، اشكال ندارد. (س، 527)
[253] قسم خوردن به «اللّٰه»، يا ترجمۀ آن به زبان ديگر؛ مثلًا به «خدا» در مقام اثبات يا ردّ چيزى «جدال» است و از محرّمات احرام شمرده شده است. (م 373)
ص: 125
[254] كلمه «لا» و «بلىٰ» دخالتى در مطلب ندارد، (1) بنابراين اگر بدون اين دو كلمه هم قسم بخورد، جدال است. (همان)
[255] بنا بر احتياط واجب، ساير اسماء الهى؛ مانند رحمان، رحيم، خالق السموات و الأرض، حكم «اللّٰه» را دارد و در حال احرام از قسم خوردن به اين الفاظ نيز بايد پرهيز شود. (2) (م 375)
[256] در مقام ضرورت، براى اثبات حق يا ردّ باطل قسم خوردن به «اللّٰه» و غير آن جايز است. (3) (م 376)
[257] كندن و بريدن درختان و گياهانى كه در منطقۀ حَرَم روييده است، بر مُحرم و غير مُحرم حرام است و اين از مُحرَّمات مخصوص حَرَم است. (بيست و سوم از محرمات احرام و مسأله 478)
ص: 126
[258] در اين موارد كندن وبريدن درخت و گياه حرم جايز است:
* درخت يا گياهى كه خودش در منزلش (1) كاشته است.
* درختان ميوه. (2)
* گياهى به نام اذْخِر. (3)
* گياهى كه بر اثر راه رفتن- به طور متعارف- كنده شود. (4)
(م 469 و 473 و 479)
[259] شكار حيوانات دريايى؛ مانند ماهى و خوردن گوشت آنها در حال احرام اشكال ندارد. (م 307)
ص: 127
[260] ذبح و خوردن گوشت حيوانات اهلى؛ مانند مرغ خانگى و گوسفند، مانع ندارد. (م 308)
[261] احتياط واجب (1) است كه در حال احرام، زنبور را اگر قصد اذيت او را ندارد، نكشد. (م 310)
[262] صيد ملخ و ساير پرندگان در حال احرام جايز نيست. (م 309)
ص: 128
ص: 129
1- كودكان و اعمال عمرۀ مفرده
2- مستحبات مكّۀ مكرّمه
3- نماز زائران در مكه و مدينه
4- اجازۀ شوهر
5- همراه
6- نيابت
7- مسائل متفرقه
ص: 130
ص: 131
[263] چون برخى از بانوان فرزندان خردسال خود را در سفر عمره به همراه دارند، بخشى از احكام عمرۀ كودكان را به طور مختصر مى آوريم: (1)
[264] كودكان دو دسته اند:
1- «مُميِّز»، و آن كودكى است كه خوب و بد را تشخيص مى دهد و خودش مى تواند اعمال را به طور صحيح انجام دهد.
2- «غير مُميِّز»، كه به حدّ مميّز نرسيده است.
[265] كودك مُميِّز، خودش مُحرم مى شود و اعمال را بجا مى آورد، و در مواردى كه خودش نتواند انجام دهد، سرپرست وى (مثلًا پدر يا مادر) او را در انجام اعمال يارى مى دهد.
[266] كيفيّت اعمال كودك غير مُميِّز، بدين گونه است:
ص: 132
1- احرام: سرپرست وى لباس احرام بر او مى پوشاند و از طرف او نيّت احرام مى كند، و اگر مى تواند لبيّك ها را به طور صحيح پاسخ دهد، برايش مى گويد تا او هم بگويد، و اگر نمى تواند به طور صحيح پاسخ دهد، خودش از طرف او «لبيك ها» را مى گويد.
2- طواف: بايد او را طواف دهد، اگر كودك بتواند، بايد خودش راه برود، وگرنه او را حمل كرده، طواف مى دهند. و براى طواف و نماز طواف، اگر بتواند خودش وضو مى گيرد وگر نه بايد او را وضو دهند (1) يا او را در وضو كمك كنند و سرپرست وى از طرف او نيّت مى كند.
3- نماز طواف: سرپرست وى نماز را از طرف او مى خواند.
4- سعى: مانند طواف او را به سعى مى برند.
5- تقصير: قدرى از مو يا ناخن او را كوتاه مى كنند.
6- طواف نساء و نماز آن نيز همانند طواف عمره و نمازش انجام مى شود.
(تحريرالوسيله، ج 1، ص 371، م 1 و مناسك، م 8 و 13 وس 104 و 105)
ص: 133
[267] مُحرم كردن طفل و بردن او براى اعمال عمره، واجب نمى باشد. بنابراين، افرادى كه كودكان خود را براى زيارت همراه مى برند، اگر بخواهند آنها را مُحرم كنند، بايد كمال دقت را داشته باشند تا تمامى اعمالشان به طور صحيح انجام شود و با ناقص بودن اعمال، مشكلى در آينده براى آنها پيش نيايد. (مناسك، م 7)
[268] كودكى كه براى عمرۀ مفرده مُحرم شده است، بايد طواف نساء و نماز آن را نيز بجا آورد، و چنانچه انجام ندهد، نمى تواند ازدواج كند. (تحريرالوسيله، ج 1، ص 453، م 7)
[269] پسر بچه اى كه خَتنه نشده است، بنابر احتياط واجب، طوافش صحيح نيست، بنابراين بر اولياى كودكان است كه پسر بچۀ ختنه نشده را مُحرم نكنند. هر چند غير مميّز باشد.
(تحريرالوسيله، ج 1، ص 431، الرابع)
[270] سرپرست طفل، بايد در مدّت احرام، او را از كارهايى كه بر مُحرم حرام است، باز دارد (1)
(تحريرالوسليه، ج 1، ص 371، م 1، مناسك، م 10)
[271] در حال طواف و سعى، شرايط اين اعمال بايد مراعات
ص: 134
شود؛ مثلًا در حال طواف بايد بدن و لباس كودك پاك باشد (1) و شانۀ چپ او به طرف كعبه باشد (2) و در حال طواف و سعى بيدار باشد. (3) لذا توصيه مى شود كسانى كه نمى توانند نظارت كامل بر اعمال كودك داشته باشند، آن عزيزان را مُحرم نكنند.
(مناسك، ص 526، س 13 و 14)
ص: 135
[272] آداب و مستحبات شهر مكه- بجز آنچه در اعمال عمره بيان شد- از اين قرار است:
1- زياد ذكر خدا گفتن و خواندن آيات قرآن.
2- خواندن يك دور كامل قرآن.
3- از آب زمزم بياشامد و بعد اين دعا را بخواند:
«أللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نٰافِعاً و رِزْقاً وٰاسِعاً وَشِفٰاءً مِنْ كُلِّ دٰاءٍ وَ سُقْمٍ».
و نيز بگويد:
«بِسْمِ اللّٰهِ وَبِاللّٰهِ وَالشُّكْرَ لِلّٰهِ».
4- مكرّر به كعبه نگاه كردن.
5- در هر شبانه روز ده مرتبه طواف كردن؛ در اول شب سه طواف، و در آخر شب سه طواف، و پس از اذان صبح دو طواف، و بعد ازظهر دو طواف.
6- هنگام توقف در مكه، به تعداد روزهاى سال؛ يعنى سيصد و شصت مرتبه طواف كند و اگر اين مقدار نشد پنجاه و دو مرتبه و اگر آن هم ممكن نشد هر مقدار كه بتواند. (م 1310)
ص: 136
[273] براى كسى كه مى خواهد از مكّه بيرون رود مستحب است طواف وداع انجام دهد. (م 1312)
[274] طواف وداع نيز هفت شوط است و نماز آن هم مستحب مى باشد. (م 1312)
[275] مستحب است كه از خداوند متعال توفيق مراجعت را بطلبد. (م 1312)
ص: 137
[276] اگر زن، بخواهد عمرۀ مستحبى بجا آورد، بايد از شوهرش اجازه بگيرد. (تحريرالوسيله، ج 1، ص 384، م 52 و س 87)
[277] اگر انجام عمرۀ مفرده بر زن واجب شده باشد، براى رفتن به عمره اجازۀ شوهر شرط نيست، (1) و براى شوهر هم جايز نيست كه او را از رفتن منع كند. (همان)
[278] اگر زن بتواند به تنهايى به عمره برود و بر خود نترسد، شرط نيست كه مَحرمى همراه او باشد، ولى اگر امنيّت ندارد و تنها نمى تواند به عمره برود، واجب است يكى از محارم يا فرد مورد اطمينانى را همراه ببرد.
(تحريرالوسيله، ج 1، ص 384، م 53)
ص: 138
[279] زنى كه شرايط نيابت را داشته باشد، مى تواند در انجام عمره، نايب زن يا مردى باشد؛ مثلًا اگر مردى براى انجام عمره وصيت كرده است، همسر يا دختر او هم مى تواند به نيابت از او عمره بجا آورد.
(تحريرالوسيله، ج 1، ص 392، م 2)
[280] كسى كه براى انجام عمره، نايب مى شود بايد اين شرايط را داشته باشد:
1- بلوغ، بنابراحتياط واجب، (1) (نيابت كودك غير بالغ
ص: 139
صحيح نيست).
2- عقل، (ديوانه نمى تواند نايب شود).
3- ايمان، (نايب بايد شيعۀ دوازده امامى باشد).
4- اعتماد و اطمينان به انجام دادن اعمال. (1)
5- شناخت افعال و احكام عمره، هرچند با راهنمايى ديگرى؛ مثلًا روحانى كاروان در هنگام عمل.
6- بتواند اعمال عمره را خودش انجام دهد؛ يعنى نايب معذور درترك برخى از افعال عمره نباشد، (2) پس اگرخودش نمى تواند طواف يا سعى را انجام دهد نيابتش صحيح نيست. (م 107)
[281] زن مى تواند مردى را براى انجام عمره، نايب خود قرار دهد، همان گونه كه مى تواند، به زنى نيابت بدهد. (م 107)
ص: 140
[282] زائرانى كه در مدينۀ منوره يا مكۀ مكرّمه حداقل ده روز مى مانند نمازشان در اين دو شهر تمام است و رفتن به مزار شهداى احُدْ و مسجد قبا و مسجد ذوقبلتين اين مسأله را تغيير نمى دهد. (توضيح المسائل، احكام مسافر)
[283] زائرانى كه كمتر از ده روز در مدينه يا در مكّه مى مانند، نمازهاى چهارركعتى را بايد دوركعتى بخوانند، بجز در مسجدالحرام و مسجدالنبى صلى الله عليه و آله كه حكم آن خواهد آمد. (م 1316)
[284] مسافرى كه بايد نمازهاى چهار ركعتى را شكسته بخواند مى تواند در مسجدالحرام و مسجدالنبى صلى الله عليه و آله، آن نمازها را شكسته يا تمام بخواند و اين حكم اختصاص به مسجد اصلى ندارد و در جاهاى توسعه يافتۀ مسجد هم جارى است. (1) (م 1316)
ص: 141
[285] خارج شدن از مسجدالحرام يا مسجد النبى صلى الله عليه و آله هنگام شروع نماز جماعت جايز نيست و بر شيعيان واجب است كه در اين نماز جماعت ها شركت كنند. (1) (م 1313)
[286] شركت در نماز جماعت اهل سنت اختصاص به مسجدالحرام و مسجدالنبى ندارد و در ديگر مساجد هم از نماز واجب كفايت مى كند. (2) (م 1315)
[287] سجده كردن بر سنگهايى كه هم اكنون مسجدالحرام و مسجدالنبى صلى الله عليه و آله با آنها فرش شده است، اشكال ندارد. (م 1314)
[288] درمسجدالنبى صلى الله عليه و آله سجده كردن روى فرشهاى مسجد مانع ندارد و مهر گذاشتن جايز نيست (3) و لازم نيست در جايى كه سنگ
ص: 142
است نماز بخوانند (1) و لازم نيست حصير و مانند آن با خود ببرند، ولى اگر مراعات كنند كه موجب توهين نشود وحصير براى جا نماز با خودداشته باشند وروى آن نماز بخوانند، به طورى كه متعارف ساير مسلمين است اشكال ندارد، ليكن تأكيد مى شود از عملى كه موجب هتك وانگشت نما شدن باشد، اجتناب نمايند. (م 1334 و 1335)
[289] بيرون بردن قرآن هايى كه در مسجدالحرام و مسجد النبى صلى الله عليه و آله است بدون آن كه از متصدى آنها اجازه بگيرند جايز نيست و اگر از مسجد بيرون آورده باشند بايد برگردانده شود. (س 1346)
ص: 143
[290] آوردن سنگ از صفا و مروه جايز نيست. (1) (س 1347)
[291] اگر در منطقۀ حرم چيزى پيدا كند، برداشتن آن كراهت شديد دارد، بلكه احتياط (2) آن است كه برندارد. (م 1330)
[292] اگر در منطقۀ حرم چيزى پيدا كند و بردارد، پس اگر:
* قيمت آن از يك درهم كمتر باشد، مى تواند به قصد آن كه مِلك خودش باشد بردارد.
* قيمت آن يك درهم (3) يا بيشتر است، (4) بايد تا يك سال اعلام كند تا صاحبش پيدا شود پس اگر صاحبش پيدا نشد، مى تواند (5) آن را براى صاحبش به فقير صدقه بدهد، يا براى صاحبش نگهدارى كند، تا پيدا شود. (م 1331 و 1332)
الحمد للّٰه اوّلًا وآخراً
ص: 144
ص: 145
أَشْهَدُ أنْ لٰا إِلٰهَ إِلَّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لٰا شَريٖكَ لَهُ، وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ اللّٰهِ، وَأَنَّكَ مُحَمَّدُ بنُ عَبْدِاللّٰهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسٰالٰاتِ رَبِّكَ، وَنَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ، وجٰاهَدْتَ فِي سَبيلِ اللّٰهِ، وَعَبَدْتَ اللّٰهَ حَتّىٰ أَتٰاكَ الْيَقيٖنُ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَأَدَّيْتَ الَّذِي عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِّ، وَأَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنيٖنَ، وَغَلُظْتَ عَلَى الْكٰافِرينَ، فَبَلَغَ اللّٰهُ بِكَ أَفْضَلَ شَرَفِ مَحَلِّ الْمُكَرَّمٖينَ؛ الْحَمْدُ للّٰهِ الَّذِي اسْتَنْقَذَنٰا بِكَ مِنَ الْشِّرْكِ وَالضَّلٰالَةِ، اللّٰهُمَّ فَاجْعَلْ صلَوٰاتِكَ وَصَلَوٰةِ مَلٰائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ، وَعِبٰادِكَ الصّالِحِينَ، وَأنْبِيائِكَ الْمُرْسَلِينَ، وَأَهْلِ السَّمٰاوٰاتِ وَالْأَرَضِينَ، وَمَنْ سَبَّحَ لَكَ يا رَبَّ الْعٰالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَنَبِيِّكَ وَنَجِيبِكَ
ص: 146
وَحَبِيبِكَ وَخٰاصَّتِكَ وَصَفِيِّكَ وَصَفْوَتِكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ؛ اللّٰهُمَّ أَعْطِهِ الدَّرَجَةَ الرَّفيٖعَةَ، وَآتِهِ الْوَسِيلَةَ مِنَ الْجَنَّةِ، وَابْعَثْهُ مَقٰاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ؛ أَللّٰهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ: (وَلَوْ أنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جٰاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّٰهَ وَاسْتَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّٰهَ تَوّاباً رَحِيماً) وَإنِّي أَتَيتُكَ مُستَغْفِراً تائِباً مِنْ ذُنُوبِي، وَإِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلىَ اللّٰهِ عَزَّوَجَلَّ رَبِّي وَرَبِّكَ لِيَغْفِرَ لِي ذُنُوبِي. (1)
السَّلٰامُ عَلَيْكِ يا مُمْتَحَنَةُ قَدِ اْمتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ، فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صٰابِرَةً، وَنَحْنُ لَكِ أَوْلِيٰاءٌ، صٰابِرُونَ وَمُصَدّقُونَ لِكُلِّ مٰا أَتٰانٰا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيهِ وَآلِهِ وأَتٰانٰا بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّٰا نَسْأَلُكِ إنْ كُنّٰا
ص: 147
صَدَّقْنٰاكِ إلّاٰ الْحَقْتِنٰا بِتَصْدِيقِنٰا لَهُمٰا لِنُبَشِّرَ أَنفُسَنٰا بِأَنّٰا قَدْ طَهُرْنٰا بِوِلايَتِكِ.
السَّلٰامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلٰامُ عَلَيْكِ يٰا بِنْتَ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلٰامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَلٖيلِ اللّٰهِ، السَّلٰامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ أَمِينِ اللّٰهِ، السَّلٰامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ خَيْرِ خَلْقِ اللَّه، أُشْهِدُ اللّٰهَ وَرَسُولَهُ ومَلٰائِكَتَهُ أَنِّي رٰاضٍ عَمَّنْ رَضٖيتِ عَنْهُ، سٰاخِطٌ عَلىٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ، مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوٰالٍ لِمَنْ وٰالَيْتِ، مُعٰادٍ لِمَنْ عٰادَيْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ ابْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أحْبَبْتِ، وَكَفىٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً وَحَسيٖباً وَجٰازِياً وَمُثٖيباً.
پس از آن، بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وامامان عليهم السلام صلوات فرستاده شود. (1)
ص: 148
السَّلٰامُ عَلَيْكُم أَئِمَّةَ الْهُدىٰ، السَّلٰامُ عَلَيْكُم أَهْلَ التَّقْوىٰ، السَّلٰامُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الْحُجَجُ عَلىٰ أَهْلِ الدُّنْيٰا، السَّلٰامُ عَلَيْكُم أيُّهَا الْقُوّٰامُ فِي الْبَرِيَّةِ بِالْقِسْطِ، السَّلٰامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الصَّفْوَةِ، السَّلٰامُ عَلَيْكُمْ آلَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلٰامُ عَلَيْكُم أَهْلَ النَّجْوىٰ، أَشْهَدُ أَنَّكُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ ونَصَحْتُمْ وَصَبَرْتُمْ في ذٰاتِ اللّٰهِ، وَكُذِّبْتُمْ وَأُسِي ءَ إِلَيْكُمْ فَغَفَرْتُمْ، وَأَشْهَدُ أنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرّٰاشِدُونَ الْمُهْتَدُونَ، وَأَنَّ طٰاعَتَكُمْ مَفْرُوضَةٌ، وَأَنَّ قَوْلَكُمُ الصِّدْقُ، وَأَنَّكُمْ دَعَوْتُمْ فَلَمْ تُجٰابُوا، وأَمَرْتُمْ فَلَمْ تُطٰاعُوا، وَأَنَّكُمْ دَعٰائِمُ الدّينِ، وَأَرْكانُ الْأَرْضِ، لَمْ تَزٰالُوا بِعَيْنِ اللّٰهِ يَنسَخُكُمْ مِنْ أَصْلٰابِ كُلِّ مُطَهَّرٍ، ويَنْقُلُكُمْ مِنْ أَرْحٰامِ الْمُطَهَّرٰاتِ، لَمْ تُدَنِّسْكُمُ
ص: 149
الْجّٰاهِلِيَّةُ الْجَهْلٰاءُ، وَلَمْ تَشْرَكْ فِيكُمْ فِتَنُ الْأَهْوٰاءِ، طِبْتُمْ وَطٰابَ مَنْبَتُكُمْ مَنَّ بِكُمْ عَلَيْنٰا دَيّٰانُ الدّينِ، فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللّٰهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَجَعَلَ صَلٰاتَنٰا عَلَيْكُمْ رَحْمَةً لَنٰا وَكَفّٰارَةً لِذُنُوبِنٰا إِذِ اخْتٰارَكُمُ اللّٰهُ لَنٰا وَطَيَّبَ خَلْقَناٰ بِمٰا مَنَّ عَلَيْنا مِنْ وِلٰايَتِكُمْ وَكُنّٰا عِنْدَهُ مُسَمّينَ بِعِلْمِكُمْ، مُعْتَرِفيٖنَ بتَصْدٖيقِنٰا إِيّٰاكُمْ وَهٰذٰا مَقٰامُ مَنْ أَسْرَفَ وَأَخْطَأَ وَاسْتَكٰانَ وَأَقَرَّ بِمٰا جَنىٰ، وَرَجىٰ بِمَقٰامِهِ الْخَلٰاصَ وَأَنْ يَسْتَنْقِذَهُ بِكُمْ مُسْتَنْقِذُ اْلهَلْكىٰ مِنَ الرَّدىٰ، فَكُونُوا لِي شُفَعٰاءَ فَقَدْ وَفَدْتُ إِلَيْكُمْ إذْ رَغِبَ عَنْكُمْ أهْلُ الدُّنْيٰا، وَاتَّخَذُوا آيٰاتِ اللّٰهِ هُزُواً، وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهٰا.
يا مَنْ هُوَ قائِمٌ لٰا يَسْهُو، ودٰائِمٌ لا يَلْهُو، وَمُحِيطٌ بِكُلِّ شَيْ ءٍ، لَكَ الْمَنُّ بِمٰا وَفَّقْتَنِي، وَعَرَّفْتَنِي بِمٰا اقَمْتَني عَلَيْهِ إِذْ صَدَّ عَنْهُ عِبٰادُكَ وَجَهِلُوا مَعْرِفَتَهُ، واسْتَخَفُّوا بِحَقِّهِ، وَمٰالُوا إلىٰ سِوٰاهُ، وَكانَتِ الْمِنَّةُ مِنْكَ عَلَيَّ، مَعَ أَقْوٰامٍ خَصَصْتَهُم بِمٰا خَصَصْتَنِيٖ بِهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ إذْ كُنْتُ عِنْدَكَ فِي مَقٰامِي هٰذٰا مَذْكُوراً مَكْتُوباً، فَلٰا تَحْرِمْنِي مٰا
ص: 150
رَجَوْتُ، وَلٰا تُخَيّبْنٖي فِيمٰا دَعَوْتُ بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّٰاهِرِينَ وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. (1)
پس از آن براى خود دعا كن و بعد براى هر امام دو ركعت نماز زيارت بخوان.
جهت حفظ قداست و احترام ائمۀ بقيع عليهم السلام، زائران عزيز نماز زيارت را در مسجد النبي صلى الله عليه و آله بخوانند و از خواندن نماز در قبرستان بقيع پرهيزكنند.
ص: 151
اتمام: تمام كردن، به پايان رساندن.
اثناء: وسط، بين.
احراز: به دست آوردن، رسيدن به چيزى.
احوط: همان احتياط است كه اگر همراه با فتوا باشد احتياط مستحب و اگر همراه با فتوا نباشد، احتياط واجب است.
ازاله: برطرف كردن.
اعاده: كارى را دوباره انجام دادن، تكرار كردن.
اعمال: جمع عمل، كارها.
بُطلان: باطل شدن.
تروك احرام: كارهايى كه مُحرم بايد ترك كند، محرّمات احرام.
حاشيه: كنار، در اينجا به معناى پاورقى.
حدّت: تندى، خشم و غضب، تيزى.
حدوث: پديد آمدن، ايجاد شدن.
حَرَج: سختى، دشوارى، تنگى و فشار.
حواشى: جمع حاشيه.
ص: 152
دالّ: دلالت كننده، راهنمايى كننده.
ذِراع: قسمتى از دست انسان از آرنج تا سر انگشتان.
ذمّه: عهده، بر ذمّه بودن، بر عهده بودن، بر كسى لازم بودن.
رجاءً: به اميد مطلوب بودن و پاداش داشتن.
شاذروان: پيش آمدگى كنار ديوار كعبه، به مسألۀ 114 مراجعه شود.
شوط: دور، به مسألۀ 167 مراجعه شود.
عدول: بازگشت، برگشتن.
عُرف: شناخته، خوى و عادت، آنچه ميان مردم متداول شده.
عُسر: سختى، تنگدستى.
عُقلاء: جمع عاقل، صاحبان خرد.
علم و عمد: با آگاهى و توجّه و با قصد.
قصد اجمالى: قصد و نيّتى كه قطعى نباشد.
ما فى الذمّه: آنچه بر عهده است، آنچه وظيفۀ انسان است.
محاذى: روبرو، مقابل، به مسألۀ 15 مراجعه شود.
مُخيَّر: داراى اختيار.
مستلزم: چيزى كه لازمۀ چيز ديگر است، آنچه كه چيز ديگرى را لازم دارد.
مُسطح: هموار، بدون پستى و بلندى.
مشقّت: سختى، دشوارى، رنج.
مطالبه: درخواست.
مميّز: كسى كه خوب و بد را تشخيص مى دهد.
ص: 153
مُنجر: كشيده شده، كشيده شده به جايى يا به سوى چيزى.
موالات: پى درپى، بى فاصله.
مودّت: دوستى، محبّت.
مؤكّد: تأكيد شده، سفارش شده.
وثوق: اطمينان.
هتك: بى احترامى كردن، رسوا ساختن كسى.
ص: 154
ص: 155
در تهيۀ اين نوشته از اين كتابها استفاده شده است:
1- استفتاآت، امام خمينى قدس سره، دفتر انتشارات اسلامى، قم.
2- تحرير الوسيله، امام خمينى قدس سره، دار الانوار، بيروت.
3- رسالۀ توضيح المسائل، امام خمينى قدس سره، بنياد پژوهشهاى آستان قدس رضوى، مشهد.
4- رسالۀ توضيح المسائل، مراجع معظّم تقليد- دامت بركاتهم-.
5- العروه الوثقى (دو جلدى، محشّى)، سيد كاظم يزدى قدس سره، المكتبه الاسلاميه، تهران.
6- مناسك حج، امام خمينى قدس سره، با حواشى مراجع معظّم تقليد- دامت بركاتهم-، نشر مشعر، تهران، چاپ سوم، 1377 ه. ش.
7- مفاتيح الجنان، حاج شيخ عباس قمى.
8- تهذيب الأحْكام، شيخ طوسى.
9- كامل الزيارات، ابن قولويه.
ص: 156
مراتب معنوى حجّ كه سرمايۀ حيات جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مى نمايد، حاصل نخواهد شد مگر آنكه دستورات عبادى حجّ به طور صحيح و شايسته و مو به مو عمل شود و حجّاج محترم و روحانيون معظّم كاروانها تمام همّ خود را صرف در تعليم و تعلّم مناسك حجّ كنند و بر مسأله دانان است كه از همراهان خود مواظبت كنند كه خداى نخواسته تخلّف از دستورات نشود و بُعد سياسى و اجتماعى آن حاصل نمى گردد مگر آنكه بُعد معنوى و الهى آن جامۀ عمل پوشد و لبّيك هاى شما جواب دعوت حقّ تعالى باشد و خود را مُحرم براى وصول به آستانۀ محضر حقّ تعالى نماييد و لبّيك گويان براى حقّ، نفى شريك به همۀ مراتب كنيد و از خود كه منشأ بزرگ شرك است به سوى او جلّ و عَلا هجرت نماييد و اميد است براى جويندگان، آن موتى كه دنبال هجرت است حاصل آيد و اجرى را كه على اللّٰه است دريافت نمايند و اگر جهات معنوى به فراموشى سپرده شود گمان نكنيد كه بتوان از چنگال شيطان نفس رهايى يابيد و تا در بند خويشتن خويش و هواهاى نفسانى خود باشيد نمى توانيد جهاد فى سبيل اللّٰه و دفاع از حريم اللّٰه نماييد.(1)